زندگينامه مشاهير ايران و جهان جلد 12

مشخصات كتاب

سرشناسه : مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان، 1390

عنوان و نام پديدآور : زندگينامه مشاهير ايران و جهان/ واحد تحقيقات مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان.

مشخصات نشر ديجيتالي: اصفهان: مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان - 1390.

مشخصات ظاهري : [9018] ص.: مصور.

يادداشت : عنوان روي جلد: زندگينامه مشاهير ايران و جهان : دانشمندان - شاعران - نويسندگان....

يادداشت : كتابنامه: ص. [9018].

عنوان روي جلد : زندگينامه مشاهير ايران و جهان : دانشمندان - شاعران - نويسندگان....

موضوع : سرگذشتنامه -- مجموعه ها

رده بندي كنگره : CT203 /ف28 و67 1385

رده بندي ديويي : 920/02

تبليغ

اباذري، عبدالرحيم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالرحيم اباذري

محل تولد : ميانه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1339/1/7

زندگينامه علمي

فروردين سال 1339 برابر رمضان 1379 در شهر ميانه به دنيا آمد. در آذر ماه 1360 پس از پايان خدمت مقدس سربازي به حوزه علميه تبريز (مدرسه حضرت ولي عصر عج) وارد شد. مقدمات و سطح را در آن حوزه نزد اساتيد معظم فرا گرفت. در نيمه شعبان 1404 برابر 27/2/1363 در حالي كه در انتهاي شرح لمعتين بود توسط حضرت آيه الله ملكوتي (امام جمعه وقت تبريز) ملبس و مفتخر به لباس روحانيت گرديد.

در آغاز سال تحصيلي 1364 به حوزه علميه قم هجرت كرد و در جوار حرم نوراني حضرت معصومه سلام الله عليها تحصيلات سطح عالي را از محضر حضرات آيات: محمد ستوده، مصطفي اعتمادى، عباس محفوظى، احمد پاياني بهره برد و درس خارج فقه، اصول، تفسير و فلسفه را مجموعاً به مدت بيش از 12 سال از محضر حضرات آيات عظام: محمد ابراهيم جناتى، عبد

الله جوادي آملى، حسن زاده آملى، حسينعلي منتظرى، يوسف صانعى، مسلم ملكوتى، سيد محمد مفتي شيعه و زين العابدين عسگري گيلاني استفاده نمود. و در ضمن آن به طور پراكنده به تدريس بعضي كتب درسي و تحقيق پيرامون موضوعات علمي پرداخت.

در طول هشت سال دفاع مقدس در چند مرحله به عنوان رزمي، تبليغي مجموعا" به مدت بيست ماه در جبهه ها و عمليات مختلف از جمله در جبهه هاي پاوه، مهران، ميمك، موسيان، خرمشهر، پاسگاه زيد، فاو، سرپل ذهاب، بازي دراز، پادگان ابوذر، استان سليمانيه حضور يافت و در نهايت پس از عمليات بيت المقدس 3 و آزاد سازي قله گوجار و تپه اولاغلو به همراه بچه هاي گردان محمد رسول الله از لشكر 5 نصر خراسان، مجروح شيميايي شده و به مدت يك هفته در سنندج ساختمان استانداري بستري گرديد.

در سال 1370 به طور جدي كار پژوهشي، تحقيقاتي خود را با پژوهشكده باقر العلوم (ع) به مديريت انديشمند با اخلاص استاد محمود مهدي پور و با كاروان سالاري و هدايت اديب و شاعر فرزانه استاد جواد محدثي آغاز كرد و در قالب مجموعه هاى: ديدار با ابرار، ديار ابرار، راويان نور، بانوان نمونه، گلشن ابرار و... به اين همكاري ادامه داد كه اين كارها با فعاليت هاي تحت عناوين: عضو شوراي نويسندگان، بررسي كتب و مقالات مجموعه مدير گروه مجموعه «بانوان نمونه» و مسؤول بررسي و بازنگري مجدد مجموعه «ديدار با ابرار» به مرحله رشد و بالندگي رسيد كه هنوز هم بعضي از اين همكاري ها ادامه دارد.

همچنين با مؤسسات فرهنگى، پژوهشي ديگر مانند: مركز اسناد انقلاب اسلامى، دار الحديث، معاونت فرهنگي

آستان مقدس حرم حضرت عبدالعظيم سلام الله عليه و حضرت معصومه سلام الله عليها، ستاد احياء امر به معروف و نهي از منكر در مجموعه هايي مثل: خاطرات انقلاب، تاريخ انقلاب، تاريخ منطقه اي انقلاب، شوراي ستارگان حرم، ماهنامه كوثر، هفته نامه رى، آيينه رشد مديران و ... همكاري مي كند و به عنوان كارشناس در خدمت واحد انديشمندان صدا و سيماي مركز قم نيز هست. تا كنون حدود 25 جلد كتاب و بيش از 80 مقاله در موضوعات مختلف از وي در روزنامه ها، مجلات و مجموعه هاي ديگر از جمله روزنامه هاى: ايران، جام جم، جمهوري اسلامى، همشهري، پرتو و مجلات فرهنگ كوثر و پگاه و... به چاپ رسيده است. هم اكنون خاطرات انقلاب چند نفر از شخصيت هاي بارز حوزوي را در دست مصاحبه، بازنويسي تنظيم و تدوين دارد و تحقيقات خود را در برخي موضوعات ديگر پيگيري مي كند.

اباذري، محمود

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمود اباذري

محل تولد : نائين

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1349/1/22

ابراهيم پور ليالستاني، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين ابراهيم پور ليالستاني

محل تولد : لاهيجان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

ابراهيم پور، علي اكبر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي اكبر ابراهيم پور

محل تولد : گنبد كاووس

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1348/1/1

زندگينامه علمي

تحصيلات ابتدائي خويش را از مشهد آغاز نمودم و همزمان در ايام تعطيل مكتب خانه ها به آموزش قرآن و مفاتيح و... پرداختم. دوره راهنمايي و يك سال از مقطع دبيرستان را نيز پشت سر گذاشته و وارد حوزه علميه مشهد شدم.

از سال 1365 دروس حوزه را آغاز نموده و بخشي از مقدمات را در مدرسه المهدي و مابقي آن تا اصول فقه را در مدرسه امام باقر(ع) پشت سر گذاشتم و پس از آن از درس لمعه مرحوم فقيه سبزواري درك نموده و بهره بردم و همزمان خود را براي شركت در امتحانات ورودي حوزه علميه قم آماده مي نمودم. در سال1370 در امتحانات ورودي حوزه علميه قم شركت نموده و پس از قبولي و پذيرفته شدن در امتحانات شفاهي و مصاحبه، رسماً طلبه حوزه علميه قم شده و به ادامه تحصيل پرداختم.

دروس رسائل را نزد استاد حسيني خراساني و مكاسب محرمه را نزد استاد دوزدوزاني و بيع استاد پايانى، خيارات استاد بيگدلى و كفايه را نزد استاد اعتمادي گذرانده و دروس حوزه از قبيل، تفسير، فلسفه، تاريخ و... را همزمان از اساتيد حوزه در آن دوره فراگرفتم. ضمناً در اين مدت دوره تخصصي تربيت مربي كودك و نوجوان را نيز سپري نمودم.

از سال 1375 با به پايان رساندن دوره سطح و قبولي در امتحانات كتبى، دروس خارج فقه

و اصول را آغاز نمودم و با شركت در درس فقه آيت الله مكارم شيرازي و اصول استاد سبحانى، به نحوه استنباط احكام از لابلاي آيات و روايات پي برده و آشنا شدم. در اين مدت حدود دو سال نيز در درس تفسير استاد فرزانه آيت الله جوادي آملي نيز شركت جسته و بهره بردم.

همزمان با حضور در درس خارج اساتيد فوق در دوره ها و رشته هاي تخصصي گوناگون نيز شركت مي نمودم تا از تجربيات و علوم مختلف مورد نياز بهره مند گردم. در اين مدت دوره مديريت مساجد و رشته تخصصي مذاهب اسلامي و رشته تخصصي تفسير و علوم قرآنى، دوره تقريب مذاهب اسلامى، دوره شناخت وهابيت و دوره كارورزي تفسير را طي نموده و بهره هاي لازم را كسب نمودم. در اين ميان مدتي را نيز به كارهاي تحقيقاتي پرداخته و با نقدهاي مختلف با روشها و شيوه هاي مختلف تحقيق آشنا شدم، به طور مثال دو سال در واحد اخلاق بخش تربيت مربي كودك و نوجوان دفتر تبليغات همكاري داشته و با قالبها و روش هاي كار كودك آشنا شدم و پس از آن با پاسخ به شبهات در بخش تحقيقات موسسه مذاهب اسلامي به چگونگي پاسخ ها و تحقيقات لازمه در اين زمينه پي برده و پس از حدود يك سال فعاليت در آنجا بعضي از پاسخها به همراه تحقيقات ديگران ظاهراً به چاپ رسيد. و هم اكنون سال دومي است كه با واحد تفسير دوره كارورزي تفسير همكاري مي نمايم كه در اين مدت تلاش دوستان به ثمر نشسته و دو جلد تفسير همراه آيه هاي نور در قطع پالتويي آماده چاپ شده و مابقي نيز در

دست انجام مي باشد. طرح ديگري كه در دست اقدام است تهيه درسنامه روشها و قالب هاي تفسير است كه كارهاي مقدماتي آن در شرف اتمام است.

ابراهيم زاده، حسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسن ابراهيم زاده

محل تولد : بغداد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/1/1

زندگينامه علمي

حسن ابراهيم زاده در سال 1344 در شهر بغداد ديده به جهان گشود. تحصيلات ابتدايي تا مقطع دوم دبيرستان را در شهر ايلام سپري و آنگاه در سال 1361 وارد حوزه علميه آشتيان و سپس حوزه علميه قم شد.

در كنار تحصيل، فعاليت هاي نگارشي خود را آغاز كرد. مخاطب نوشتارهاي وي اغلب قشر جوان است. وي زمينه مطالعاتي و نگارش خود را در حوزه هاي سيره و حيات علماي شيعه، جريان شناسي نهضت روحانيت و نقد مسائل سياسي اجتماعي و رسانه اي روز جهت داده است.

ايشان بنامهاي مستعار حسن ملكشاهي و ... نيز در برخي از مجلات و روزنامه ها قلم مي زند. وي كه در كنار بهره گيري از اساتيد فقه و اصول، تفسير و اخلاق حوزه، به مدت ده سال در جلسات نقد و بررسي مركز ادبي حوزه شركت كرده است، به مناسبت هاي مختلف، نگارش متون كوتاه و بلند ادبي را نيز در برنامه نگارشي خود دارد.

ابراهيم زاده، عبدالله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالله ابراهيم زاده

محل تولد : آمل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1336/7/1

زندگينامه علمي

در سال 1336 هجري شمسي در حومه آمل به دنيا آمدم. دوران تحصيلي شش ساله ابتدايي و سه سال تحصيلي در دبيرستان را در شهرستان آمل گذرانيدم و در سال تحصيلي 1352 براي شروع تحصيلات علوم ديني وارد حوزه علميه قم شدم. به استثناي چند سالي كه در خلال مدت تحصيل در قم به خاطر مبارزات سياسي پيش از انقلاب (حدود دو سال و

اندي) تبعيد به ارتش و در زندان گذرانيدم. و پس از انقلاب نيز چند سالي به ماموريت هاي تبليغي، رزمي در پشت جبهه و ارگان ها و نهادها به ويژه در مراكز سپاه عزيمت كردم، بقيه ايام و سال ها را در حوزه علميه قم به تحصيل، تحقيق، تدريس و نگارش آثار علمي مشغول بوده و هستم .

تا سال 1368 سطوح مقدماتي، متوسط و عالي دروس حوزوي را به پايان بردم و از اين سال در دروس خارج فقه اصول و دروس معقول از منطق، كلام، فلسفه و عرفان شركت كردم و در مجموع، علاوه بر اينكه حدود يك دوره دروس خارج فقه و اصول فرا گرفتم، در رشته معقول نيز كتاب هاي زيادي نظير : شرح تجريد، بداية الحكمه، نهاية الحكمه، المنطق مرحوم مظفر، بخش هايي از شرح منظومه سبزواري، الهيات، شفا و شرح اشارات شيخ الرئيس ابن سينا، اسفار اربعه ملاصدرا (به ويژه جلدهاي اول تا سوم و ششم و هفتم) و غير آن را نزد اساتيد عاليقدر فرا گرفتم. اساتيد مهم دروس منقول و معقول اينجانب عبارتند از آيات عظام : صالحي مازندراني، اعتمادي، ستوده، جعفر سبحاني، فاضل لنكراني، مكارم شيرازي، جوادي آملي، حسن زاده آملي، دوزدوزاني، پاياني و وجداني فخر. دوره چهار ساله تخصصي علم كلام و عقايد را (از سال 1373 لغايت 1377) طي كردم. تبليغات منبري را از سال هاي اول انقلاب آغاز كردم و همچنان ادامه دارد. تدريس در برخي از مراكز آموزش عالي، مراكز سپاه، بعضا حوزه و دانشگاه، را از سال هاي حدود 1360 و پس از آن آغاز كردم و به طور متناوب ادامه دارد

.

به دليل اشتياق زياد به نوشتن و نويسندگي و نيز پژوهش، از سال هاي آغازين طلبگي نگارش و نويسندگي را شروع كردم و از سال 1371 با ورود به پژوهشكده تحقيقات اسلامي در قم، كار نوشتن به طور رسمي و جدي شروع شد و تاكنون بيش از 50 كتاب و مقاله به چاپ رسانيدم. برخي از كتاب ها و مقالاتي را كه در كتاب سال حوزه و همايش هاي علمي و ... برگزيده شده است، از جمله مي توان به موارد زير اشاره كرد :

1. كتاب حاكميت ديني، كه به عنوان يكي از كتب برگزيده كتاب سال حوزه علميه (سال 1378) انتخاب گرديد .

2. مجموعه آثار اينجانب در همايش پاسداران اهل قلم در سال 1383 در تهران از ميان حدود 75 كتاب و مقاله علمي در رشته هاي مختلف، برگزيده شد . (البته در رشته فلسفه و كلام) و در رديف آثار برگزيده و ممتاز مورد تشويق قرار گرفته و جوايزي اهدا كردند .

ابراهيم نژاد، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد رضا ابراهيم نژاد

محل تولد : سبزوار بخش ديوانخوي

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1332/4/20

زندگينامه علمي

اينجانب محمدرضا ابراهيم نژاد در سال 1344 وارد حوزه علميه سبزوار شدم و ادبيات عرب را مطابق برنامه هاي موجود آغاز و ادامه دادم كه تا سال 1351 ادامه داشت به موازات آن درس هاي كلاسيك را نيز تا دوره دبيرستان سپري نمودم.

در سال 1351 وارد حوزه علميه تهران شدم و تا سال 1354 دروس حوزوي (ادبيات، فقه و اصول) و دبيرستان را ادامه دادم و در اواخر سال 1354 وارد حوزه علميه قم شدم. در حوزه علميه قم دوره

سطح و پس از آن دوره خارج فقه و اصول و فلسفه اسلامي را گذراندم، اين برنامه پيش از انقلاب، دوران انقلاب و پس از پيروزي انقلاب تا سال 1370 ادامه داشت و در نتيجه ادبيات، منطق، معاني بيان، فلسفه اسلامي، فقه و اصول (دوره سطح و خارج) را تحصيل و قسمتي از اينها را تدريس نمودم. در سال 1370 ضمن ادامه دروس حوزه تدريس در دانشگاه (دانشگاههاي تهران، شهيد بهشتي و علامه طباطبايي و...) را نيز آغاز نمودم كه تاكنون ادامه دارد.

ابراهيمي راد، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد ابراهيمي راد

محل تولد : قوچان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1340/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1353 وارد حوزه علميه قوچان شدم و در سال 1355 در حوزه علميه فاروج ادامه تحصيل دادم. در سال 1356 در حوزه علميه قم مشغول تحصيل شدم و در مدسه آيت الله گلپايگاني مغني، المنطق، اصول فقه و شرح لمعه را به اتمام رساندم. پس از آن در درس اساتيد حوزه شركت كرده و سطح را به اتمام رساندم.

در سال 1363 دروس خارج اساتيدي همچون آيت الله وحيد خراساني و سيد عباس خاتم يزدي و آيت الله مكارم شيرازي شركت كردم. البته عمده درس هاي فقه و اصول را در درس آيت الله وحيد خراساني شركت كرده ام و استفاده نموده ام. در فلسفه از اساتيدي همچون استاد فياضي، انصاري شيرازي، جوادي آملي، و مصباح يزدي بهره برده ام و كتاب هاي فلسفي بدايه و نهايه و شرح منظومه و اسفار را خوانده ام.

از سال 1365 مشغول تدريس در دانشگاه اراك بوده ام كه تاكنون ادامه دارد و حدود

4 سال است كه عضو هيأت علمي آن دانشگاه در گروه معارف اسلامي شده ام و به عنوان استاد يار مشغول تدريس هستم. در ضمن حدود 8 سال در حوزه علميه قم مشغول تدريس دروس حوزوي بودم و دروسي از قبيل اصول فقه، شرح لمعه، بدايه، رسائل و مكاسب را تدريس كرده ام.

ابراهيمي فر، عبدالجواد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالجواد ابراهيمي فر

محل تولد : گنبد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

استاد عبدالجواد ابراهيمي فرد در سال 1341 در خانواده اي روحاني و در روستاي نظام آباد از توابع شهرستان گنبد ديده به جهان گشود. سال اول و دوم ابتدايي را در زادگاه خود گذراند، آنگاه با هجرت به شهرستان گنبد ادامه تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را در آنجا سپري نمود. پس از آن، دوران مقدماتي تحصيلات حوزوي خود را به مدت دو سال در مدرسه اي كه توسط والد معظم ايشان مرحوم حجة الاسلام والمسلمين حاج شيخ علي اكبر ابراهيمي (طاب ثراه) در شهرستان گنبد (مدرسه علميه منتظريه) تأسيس شده بود، در محضر اساتيد بزرگواري همچون مرحوم حجةالاسلام حاج شيخ حسن محدثي و مرحوم شهيد آيت الله مدني (ره) در آن زمان دوران تبعيد خود را در آن سامان مي گذراند به پايان برد.

آنگاه در سال 56 _ 57 با عزيمت به شهر قيام و اجتهاد (قم) نخستين گام هاي آشنايي با دروس متوسطه حوزه را در مدرسه رسالت برداشت؛ و نزد اساتيدي همچون آقايان: حجةالاسلام حسيني بوشهري (منطق را) و حجة الاسلام حاجياني (تبصرة المتعلمين را) و حجة الاسلام محمدي امام جمعه فعلي همدان (بخشي از شرح لمعه را)، حجة الاسلام باكوئي و مرحوم آيت الله سيد محمد

جواد ذهني (بخشي از شرح لمعه را) و آيت الله استادى و آيت الله سيدعلي حائري (حلقات اصول شهيد صدر را)، تلمذ نمود. در كنار منطق و فقه و اصول، مرحله مقدماتي آشنايي با فلسفه و روش نقد و بررسي تفسير را آغاز نمود. كتاب بداية الحكمه را نزد اساتيدي همچون آيت الله محمد يزدي و آيت الله ممدوحي آموخت. كتاب دراية الحديث را همراه با دروس شيوه نقد تفسير، در محضر آيت الله استادى فرا گرفت. دروس فقه و اصول پيشرفته مرحله سطح حوزه را در محضر اساتيد بزرگواري همچون: آيت الله اعتمادى، (بخش هاي عمده رسائل شيخ انصاري)، مرحوم آيت الله وجداني فخر (بخشي از رسائل شيخ انصاري) آيت الله پاياني و دوزدوزاني (مكاسب شيخ انصاري) را آموخت. كتاب كفاية الاصول را از دروس مضبوط مرجع عاليقدر حضرت آيت الله العظمي فاضل لنكراني فرا گرفت.

همزمان با فراگيري دروس فقه و اصول، اقدام به فراگيري دروس فلسفه و معارف نمود. و از سال 58 با اساتيد بزرگواري همچون آيت الله محمدتقي مصباح يزدى، آيت الله جوادي آملي و آيت الله حسن زاده آملى، آشنا شد.

در همان سال با عضويت در بخش آموزش موسسه در راه حق و شركت در درسهاي استاد مصباح فصل ديگري در مراحل تحصيل ايشان گشوده شد؛ و ادامه اين فصل در بنياد فرهنگي باقرالعلوم (ع) و موسسه آموزشي پژوهشي امام خميني (ره) رقم خورد؛ پرونده اين فصل نوراني همچنان مفتوح مانده است. كتاب هاى نهاية الحكمه، دروس فلسفه، فلسفه اخلاق، برهان شفا، الهيات شفا مجلداتي از اسفار اربعه و يك دوره معارف قرآن را همراه با درس هاي اخلاق نزد استاد

بزرگوار آيت الله محمدتقي مصباح يزدي فراگرفت. از ويژگي هاي اين فصل از تحصيل، فراگيري برخي از رشته هاي علوم انساني همچون علوم سياسي و جامعه شناسي و نيز فراگيري زبان انگليسي و آشنايي با فلسفه غرب بود كه توسط اساتيد مجرب دانشگاهي انجام مي گرفت. كتابهاى تمهيد القواعد و شرح فصوص الحكم كه از كتاب هاى معتبر عرفان اسلامي است و جلد ششم اسفار اربعه را از دروس مضبوط آيت الله جوادي آملى استفاده كرد (فراگيري اين كتب جزء برنامه هاي موظفي گروه فلسفه موسسه در راه حق و بنياد فرهنگي باقرالعلوم (ع) بود كه ايشان نيز عضو آن گروه بود).

در محضر آيت الله حسن زاده آملى در جلسات درس هيئت و نجوم شركت نمود و از لطايف سخن و پندهاي حكيمانه و عارفانه ايشان در شرح و تفسير برخي احاديث، در محافل خصوصي بهره برد.

سال تحصيلي 62 _ 63 با شركت در دروس خارج حوزه روند ديگري در مراحل تحصيل ايشان آغاز گرديد. اين روند تا سال 1375 ادامه يافت. هر چند طي اين مرحله با فراز و نشيب هايي همراه بود. شركت در درس خارج آيت الله العظمي وحيدخراسانى و آيت الله العظمي مظاهري ساختار بنيه فقهي و اصولي ايشان را در اين مرحله شكل داده است. شركت در دو دوره اصول آقاي مظاهري و شركت در درس فقه ايشان همچنين شركت در درس هاي اصول و فقه آقاي وحيد خراساني از ويژگي هاي اين مرحله از تحصيل ايشان به شمار مي آيد.

از همان آغاز دوران تحصيل، به تدريس كتابهايى كه خود فراگرفته بود پرداخت و تدريس را مكمل تحصيل خود قرار داد. كتابهاى جامع المقدمات، سيوطي، مغني، حاشيه، شرح لمعه، حلقات

اصول شهيد صدر، اصول فقه و كفاية الاصول را به طور پراكنده و خصوصي در حوزه تدريس نمود. علاوه بر آن، از سال 73 در مراكز علمى، فرهنگي و حوزوي به طور رسمي به تدريس علوم و معارف اسلامي پرداخت. از جمله:

الف) در مركز جهاني علوم اسلامى: (مدرسه حجتيه، مدرسه امام خميني (ره)، مدرسه مومنيه و مدرسه مرعشيه) به تدريس قواعد فقهيه، فقه مقارن، اصول مقارن و علوم سياسي، فلسفه و كلام (كتاب هاي تحرير بداية الحكمه و درآمدي بر آموزش عقايد تأليف خود ايشان) و حلقات اصول شهيد صدر (حلقه ثانيه و دو جزء حلقه ثالثه) پرداخت.

ب) در دانشكده تربيت مربي عقيدتي سياسي سپاه (دانشكده شهيد محلاتي قم) از سال 73 تا سال تحصيلي 79 _ 80 به تدريس فلسفه و كلام، كتابهاى: تحرير بداية الحكمه (تأليف خود ايشان) و درآمدي بر آموزش عقايد (تأليف خود ايشان) و نيز تدريس فلسفه اخلاق پرداخت.

ج) در اردوهاي بسيج دانشجويي (طرح ولايت) از سال 76 تا 83 در زمينه هاي مختلف علوم سياسى، معرفت شناسي و فلسفه اخلاق تدريس كرد.

د) در موسسه آموزشي پژوهشي امام خمينى(ره)، در زمينه هاي فلسفه و كلام، فلسفه اخلاق و اخلاق تدريس نموده و هم اكنون عضو هيئت علمي آن مؤسسه مي باشد.

در سال 1369 با ارائه دو مقاله به كنفرانس بين المللي انديشه اسلامي نخستين بار به تماشاي تفسير آيه شريفه «ن والقلم و ما يسطرون» نشست. مقاله «امام خميني (ره) و احياء حكومت اسلامي» و مقاله «امام خميني (ره) و اسلام ناب محمدي (ره)» نخستين مقالاتي بود كه نگاشت و از سوي كنفرانس انديشه اسلامي در سال 1369 انتشار يافت و روح خودباوري و

اعتماد به نفس را بيش از پيش در ايشان زنده كرد.

از آن پس فراخوان مجامع علمي و فرهنگي را در ارائه مقاله، بي پاسخ نگذاشت. مقاله «پژوهشي پيرامون حدوث و قدم جهان» را در سال 1372 به كنگره بين المللي شيخ مفيد (ره) ارائه كرد كه در مجموعه منشورات آن كنگره جهانى چاپ و منتشر گرديد. همچنين مقاله «اجتهاد و تقليد از ديدگاه شيخ اعظم انصاري (ره)» را در سال 1373 به كنگره جهاني شيخ اعظم انصارى عرضه نمود كه در كميته ويژه علمي با حضور آيات بزرگوار: آيت الله استادى، و آيت الله حاج شيخ محسن اراكي و جمعي ديگر از اساتيد فن بررسي و با دفاعيات نويسنده، براي چاپ و نشر توسط آن كنگره جهاني تصويب گرديد كه انتشار آن، نمايه اي از استعداد فقهي و اصولي ايشان قرار گرفت؛ و آغاز مباركي از يك دوران گرديد. نيز مقاله «تبيين فقهي ثابت و متغير» را در سال 74 به كنگره بررسي مباني فقهي امام خميني (ره)، نقش زمان و مكان در اجتهاد عرضه داشت كه در جلد چهارم از مجموعه مقالات كميته علمي كنگره مذكور به چاپ رسيد. و مقاله «منشاء مشروعيت حكومت اسلامي» را در سال 1378 به كنگره امام خميني (ره) و انديشه حكومت اسلامي عرضه نمود كه در مجموعه آثار (2) آن كنگره در مجلد فلسفه سياسي (1) به چاپ رسيده است.

ابراهيمي فر، عبدالرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالرضا ابراهيمي فر

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1363/7/1

ابراهيمي وركياني، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد ابراهيمي وركياني

محل تولد : دامغان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1323/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمد ابراهيم وركياني متولّد 1323 در روستاي وركيان از توابع شهرستان دامغان هستم. پدر و مادر و اجدادم هم دامغاني بوده اند. در سال 1335 پس از دوره شش ساله ابتدائي وارد حوزه علميه دامغان شدم. برادرم هم قبل از من به حوزه علميه وارد شده بود، مقدمات تا سيوطي و بخشي از مغني و حاشيه ملاعبدالله و منطق كبري را در دامغان خواندم ولي سخت نگران بودم، چون روحانيت حرمت اجتماعي نداشت و سرانجام در سال 1343 با آيت الله شيخ محمد كاظم دامغاني (ره) در جلسه اي روبرو شدم و سخت مورد تشويق معظم له قرار گرفتم و از ترديد درآمدم و پس از يكسال عازم مشهد مقدس شدم و معظم له نيز من را پذيرفتند و بمدت شش سال مورد عنايت ايشان بودم. مطول را در درس اديب نيشابوري شركت نمودم و لمعه را با استاد صالحي و فائقي گذراندم و با تأسيس بخش آموزش مدرسه آيت الله ميلاني (ره) وارد اين مدرسه شدم و مكرر مورد تشويق قرار گرفتم.

سرانجام عازم حوزه علميه قم شدم و در بخش آموزشي مدرسه آيت الله ميلاني از اساتيد بزرگواري مانند حجةالاسلام آهنيان و حضرت آيت الله شيخ محمدرضا مهدوي دامغاني كتابهاي رسائل و مكاسب و بخشي از كفايه را استفاده نمودم و در عين حال كه آيت الله شيخ محمد كاظم دامغاني علاقه مند بودند كه من

در مشهد بمانم و آيت الله شيخ محمدرضا نيز سخت مخالف رفتن من به قم بودند من حوزه مشهد را پاسخگوي روحيه تنوع طلبي خود نمي ديدم و لذا به قم آمدم. در بدو ورود در درس خارج عروه آيت الله فاضل لنكراني شركت نمودم و درس كفايه را در خدمت استاد سبحاني ادامه دادم. يكسال و نيم هم در دارالتبليغ آيت الله شريعتمدار حضور داشتم و از اساتيد بزرگواري مثل دكتر شهابي، صدر بلاغي و آقاي رضواني بهره بردم و ضمناً در درس آيت الله وحيد خراساني شركت داشتم.

در موسسه در راه حق زير نظر دكتر سيد علي گرمارودي تمرين نويسندگي مقاله داشتيم و سرانجام با تأسيس بخش آموزش مؤسسه در راه حق به دعوت آيت الله خرازي وارد اين مؤسسه شدم و در خدمت استاد بزرگوار حضرت آيت الله مصباح يزدي بهره هاي فراواني به مدت هشت سال بردم، در اين دوره 8 ساله اساتيد ديگر ما آيت الله سيد محمد كاظم حائري، آيت الله حسين مظاهري، استاد احمد احدي، استاد علي قائمي و آيت الله تسخيري و..... بوده اند.

سرانجام پس از پايان دوره هشت ساله مؤسسه و تحقق انقلاب اسلامى به دنبال فرمان تاريخي امام (ه) در مورد تدوين كتب مبنائي علوم انساني و واگذاري اين مسئوليت از ناحيه جامعه مدرسين به حضرت استاد مصباح يزدي به دعوت معظم له در دفتر همكاري حوزه و دانشگاه به تحقيق و تأليف در رشته حقوق پرداختم و به مدت چهارده سال چهار جلد كتاب درآمدي بر حقوق اسلام ج 1 و2، اسلام و حقوق بين الملل ج 1 و2 فراهم آمد.

ناگفته نماند كه كه

در كنار تحقيق و تحصيل و احياناً تدريس و تبليغ از سال 1360 به دعوت استاد بزرگوار دكتر احمد احمدي به دانشگاه دعوت شدم و تاكنون عضو هيأت علمي دانشگاه شهيد بهشتي با رتبه و پايه 14 استاد ياري هستم و مدرك دكتري در فقه و مباني حقوق اسلام را در سال 1371 از خبرگان وزارت علوم گرفتم و پايان نامه اينجانب براي رساله دكترى، ازدواج با بيگانگان در اديان الهي و مكاتب فقهي اسلام بوده است كه با راهنمايي استاد بزرگوار محقق داماد و آيت الله مرعشي شوشتري فراهم آمده و مكرر در انتشارات دفتر تبليغات به چاپ رسيده و در انتشارات الغديريه معرفي و ترجمه شده و در لبنان به چاپ رسيده است.

موضوعاتي را كه اينجانب در حوزه و دانشگاه تدريس داشته ام، عبارتند از: مباني حقوق، حقوق و سياست در قرآن، فقه سياسى، حقوق بين الملل اسلامى، حقوق عمومي در اسلام، قواعد فقه، معارف تشيع، تاريخ تشيع، تاريخ اسلام، انقلاب اسلامى، حقوق اجتماعي سياسي در اسلام، تاريخ امامت، فقه مقارن آيات الاحكام و .... كه معمولاً در هر يك از موضوعات فوق جزوه درسي و يا كتاب درسي ارائه داده ام و به اين مناسبت كتاب "تاريخ صدر اسلام" (بعثت نبوي تا حكومت علوي) تأليف كرده ام كه در مركز تهيه متون درسي وابسته به دفتر رهبري در سال 1382 به چاپ رسيد و اكنون چاپ دوم آن آماده چاپ است و در سال 1384 كتاب "انقلاب اسلامى در تئوري" به چاپ رسيد و مقالات متعّددي پيرامون معارف تشيع در مجله گام چهارم انقلاب اسلامى و پيرامون حقوق اهل ذمه در

مجله نور علم و حقوق بشر در اديان در مجله آئينه معرفت و احكام ثابت و متغير در كنفرانس بين الملل تقريب مذاهب و ... منتشر نموده ام و جزوه اي تحت عنوان "اسلام و آزادي" در دفتر تحقيقات وابسته به دفتر رهبري فراهم نموده ام و در حال حاضر سرگرم تدوين جلد دوم تاريخ اسلامي در رابطه با زندگي سياسي امامان اهلبيت (ع) و كتابي در زمينه "حقوق بين الملل اسلامى و تاريخ امامت و حقوق اجتماعي سياسي در اسلام" بر اساس جزوه هاي درسي كه از قبل فراهم آمده مي باشم «و ما توفيقي الابالله عليه توكلت و اليه انيب. »

البته بناست كه پاره اي از موضوعات فوق بصورت طرح تحقيقاتي در مركز متون درسي وابسته به نهاد معظم رهبري در دانشگاهها و يا جائي ديگر مثل دانشگاه شهيد بهشتي انجام شود كه پاره اي از محققان نيز در انجام آن مشاركت داشته باشند. مقالاتي نيز در دست انجام است مثل: "پيامبر اعظم(ص) تنها روح آئين جهاني" و "مباني فقهي و حقوقي مردم سالاري ديني" و "نگاهي نو به ارتداد و مجازات مرتد در اسلام" كه اميدوارم با ياري خدا و عنايت معصومين علهيم السلام بخوبي فراهم آيد و عرضه گردد و نيز مقاله اي تحت عنوان "بلوغ دختران" را تقريبا آماده چاپ دارم.

ابراهيمي، ابراهيم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابراهيم ابراهيمي

محل تولد : آمل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1355/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1373 در رشته علوم تجربي از دبيرستان فارغ التحصيل شدم. درسال 1374 وارد دانشگاه امام صادق عليه السلام شدم و در رشته فلسفه و كلام اسلامي تحصيلات

دانشگاهي را در مقطع كارشناسي ارشد پيوسته ادامه دادم. در سال1382 از آنجا فارغ التحصل شدم.

پس از فارغ التحصيلي مدت 6ماه با دانشنامه بزرگ جهان اسلام همكاري داشتم كه به خاطر اقامت گزيدن در قم از همكاري با آن مركز بي نصيب ماندم و از همان سال تاكنون با شوراي سياستگذاري ائمه جمعه واقع در تهران مشغول همكاري علمي مي باشم.

در سال 1383پايه اول تا ششم حوزه را (حدودا60 امتحان ) در ظرف حدوداً يك ماه امتحان دادم كه بحمدالله موفق به گذراندن 6پايه اول حوزه شده و در پايه هفتم در همان سال تحصيلي 83-84 شركت نموده و در نهايت و به شكر خدا پايه هفتم را همچون پايه هاي شش گانه قبل با درجه ممتازي گذراندم.

هم اكنون كه در سال 1386مي باشم در پايه دهم مشغول به تحصيل مي باشم. لازم به توضيح است كه در همان سال فارغ التحصيلي از دانشگاه يعني سال 1383 دو سال پي درپي در مرحله علمي پذيرفته شدم، ولي با خواست خداوند و به مصلحت، جزو پذيرفته شدگان محسوب نشدم. در اين مدت پس از فارغ التحصلي از دانشگاه با مؤسسات مختلف، عمر گذرانيدم و هم اكنون كه درسن 30سالگي به سر مي برم، اكثر كارهايم را حول موضوع «فهم دين و ترميم نظام فكري دين» منسجم و يكپارچه شده است كه اميد است پس از تلاش ساليان متمادي اثري گرانبها را در اين مهم عرضه نمايم.

ابراهيمي، رحمت الله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رحمت الله ابراهيمي

محل تولد : آمل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1349/1/1

زندگينامه علمي

اين حقير متولد 1349 در شهر آمل

استان مازندران در روستاي شاه كتي در خانواده اي كشاورز به دنيا آمدم. دوران راهنمايي و سال اول دبيرستان را در شهر آمل گذراندم. پس از آن وارد حوزه علميه آمل شدم كه در سال 1367 بوده است.

اين حقير مقدمات و سيوطي را در شهر آمل طي دو سال گذراندم و پس از آن يكسال را در شهر ساري ادامه تحصيل دادم. پس از آن در سال 1370 وارد حوزه علميه قم شدم و در محضر اساتيدي چون حضرت آيت الله اشتهاردي (دامت بركاته) و حضرت آيت الله وجداني فخر(رحمت الله عليه) و حضرت آيت الله سبحاني و حضرت آيت الله درياباري افاضه نمودم، كه دروس سطح را به اتمام رساندم و في الحال در درس خارج آيت الله درياباري و دروس فلسفه و منظومه آقاي درياباري و خارج اصول آقاي سبحاني مشغول تحصيل مي باشم.

اين حقير تاليفات خود را از سال 1376 آغاز كردم كه تاكنون 5 اثر حقير به چاپ رسيده و بعضي از آثار چاپ مجدد شده است كه اميد است خداوند قبول فرمايد.

ابراهيمي، محمدحسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدحسين ابراهيمي

محل تولد : كازرون

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1329/1/1

ابراهيمي، محمدعلي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدعلي ابراهيمي

محل تولد : افغانستان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1346/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمد علي ابراهيمي فرزند غلامحسين، فرزند ابراهيم، متولد 1346 اهل افغانستان ولايت دايكندي (ارزگان شمالي) از توابع شهرستان كيساب هستم. از سال 1352 به مدرسه دولتي رفته و تا سال 1357 (كه همراه بود با كودتاي كمونيستي در افغانستان) درس خوانده و ششم ابتدائي را به پايان رساندم. در سال 1359 به پاكستان مهاجرت كردم. در سوم خرداد سال 60 (روز آزادي خرمشهر) وارد بيرجند ايران شدم، پس از آن به تهران آمدم و در نواحي اطراف كرج (گرم دره و احمدآباد) به كار كشاورزي و باغباني مشغول شدم.

در سال 1363 به قم مسافرت كردم و با تشويق يكي از بستگان درس طلبگي را شروع نمودم. در سال 1364 به طور رسمي در مدرسه الجواد قم پذيرفته شدم و تا سال 1368 ادامه دادم. در سال بعد وارد حوزه گشته و سطوح عاليه را آغاز نمودم.

از سال 1376 درس خارج را ادامه دادم و در سال 1382 وارد دوره تخصصي در رشته حقوق شدم و در مقطع كارشناسي پذيرفته گشتم و در مدرسه مرعشيه از طرف مركز جهاني مورد حمايت قرار گرفتم. كه ادامه آن در مقطع كارشناسي ارشد هنوز برقرار است. چندين مرتبه در طول دوره تحصيل به افغانستان مسافرت تبليغي داشتم. هر مرتبه بين چهار ماه الي يكسال سفرم به درازا مي كشيد.

در جهاد عليه روسيه و سربازان آن در افغانستان شركت كردم و نيز

در ميان مجاهدين به تدريس احكام، عقايد و برپايي نماز جماعت اقدام نمودم و در ايجاد وحدت بين گروه هاي جهادي به قدر توان خود تلاش كردم.

آخرين مسافرتم به افغانستان برمي گردد به سال هاي 79 الي 80 كه همراه بود با برقراري دولت موقت و انتقالي بعد از كنفرانس بن آلمان؛ و در اين مسافرت من با نيازمندي مبرم كشور آشنا شدم تا در برنامه هاي بعدي در اولويت كاري ام قرار گيرد كه از جمله آن آموختن رشته هاي تخصصي كامپيوتر، بدست آوردن مدرك رسمي دولتي تا در افغانستان با شرايط روز مطابقت داشته باشيم و فعلا تلاشم در اين راستا ادامه دارد.

آشنايي با فنون نويسندگي از ديگر ضرورت هاي روز افغانستان است كه يك طلبه بايد آن را فرا بگيرد. بنابراين سعي كردم تا در اين راستا توفيقاتي بدست آورم كه شكر خدا اين آرزو برآورده شد و من اينك مي توانم در اين حوزه كم و بيش توانايي خود را آزمايش كنم و از سه سال به اين طرف رشد تكاملي داشته ام و مقالاتي را در موضوعات مختلف ديني، فرهنگي، اجتماعي و سياسي تحرير كرده ام كه در نشريات مختلف به نشر رسيده است.

آشنايي با رايانه و اينترنت نيز از اهداف ديگر حقير بود كه در طول دوره تحصيلي در اين اواخر موفق شدم با خريد يك دستگاه رايانه، با تايپ، صفحه آرائي و تحقيق به وسيله آن با استفاده از نرم افزارهاي توليد شده و كتابخانه هاي ديجيتالي به سرعت كار خود افزايش بدهم.

ابراهيمي، مصطفي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مصطفى ابراهيمي

محل تولد : قائمشهر

شهرت

تابعيت :

ايران

تاريخ تولد : 1339/1/1

ابراهيمي، مهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مهدي ابراهيمي

محل تولد : مشهد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/10/1

زندگينامه علمي

اينجانب مهدي ابراهيمي متولد 1342 در مشهد از خانواده اي روحاني هستم. دوران تحصيل ابتدايي را در مدرسه جواديه كه يكي از مدارس حاج آقاي عابدزاده بود گذراندم و پس از تعطيلي آن مدارس توسط رژيم پهلوي به مدارس دولتي رفتم و تا پايان دوره راهنمايي تحصيل كردم. بعد از اتمام دوره راهنمايي كه مصادف با سال 57 شروع انقلاب اسلامي بود وارد حوزه علميه مشهد شدم و در مدرسه علميه حاج آقاي موسوي نژاد به تحصيل پرداختم و همزمان دروس دبيرستان را نيز تا مقطع ديپلم ادامه دادم.

دروس سطح اول و عالي حوزه علميه و 2 سال درس خارج را در مشهد گذراندم و از سال سوم ورود به حوزه به تدريس ادبيات، منطق و معاني بيان و اصول نيز پرداختم. در سال 1366 وارد حوزه علميه قم شدم و تا سال 1372 در درسهاي خارج فقه و اصول استادان محترم آن حوزه بنام آيت الله تبريزي، فاضل، وحيد خراساني و ... شركت كردم و درسهاي فلسفه را نيز در مشهد و قم نزد استاد آقاي آشتياني و آيت الله حسن زاده آملي گذراندم.

در ايام تحصيل در قم در امتحانات مركز تربيت مدرس دانشگاه قم شركت كردم و در مقطع فوق ليسانس ادامه تحصيل دادم. در سال 1372 موفق به اخذ فوق ليسانس شدم و مجددا به مشهد مراجعت كردم و در گروه معارف اسلامي دانشگاه علوم پزشكي و فردوسي مشهد مشغول به كار شدم. در سال

1376 به استخدام دانشگاه علوم پزشكي مشهد درآمدم و به عنوان عضو هيئت علمي و مدير گروه فعاليت خود را ادامه دادم. در بهمن سال 1377 در گرايش علوم قرآن و حديث در دانشگاه قم در مقطع دكتري پذيرفته شدم و در سال 1382 فارغ التحصيل شدم و هم اكنون در رتبه استادياري پايه در دانشگاه علوم پزشكي مشهد در گروه معارف اسلامي مشغول به كار هستم و بعضي از واحدهاي درسي مرتبط با علوم انساني مثل اصول و فلسفه تعليم و تربيت را در اين دانشگاه نيز تدريس مي كنم.

ابطحي، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد ابطحي

محل تولد : كاشان

شهرت : ابطحي كاشاني

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1309/1/1

زندگينامه علمي

آية الله ابطحي كاشاني در سال 1309 در كاشان به دنيا آمد. خانواده او خانواده اي مذهبي و از دوستداران خاندان پاك پيامبر (ص ) بود و پدرش نيز در كسوت مقدس روحانيت بود كه دو سال پس از تولد ايشان دارفاني را وداع گفت .

آية الله ابطحي با به پايان رساندن دوره دبستان ، در 14 سالگي وارد حوزه علميه كاشان شد. او بخشي از دروس دوره مقدمات را در كاشان فرا گرفت و سپس به حوزه علميه قم عزيمت كرد. ادامه مقدمات را نزد اساتيد اين حوزه به پايان رسانيد. او معالم را نزد امام موسي صدر فرا گرفت بعد از چندي به علت نداشتن شهريه به كاشان مراجعت نمود و از جلسات درس علماي كاشان بهره مند گرديد. مطول و شرح لمعه را نزد شيخ عبدالله مدني آموخت پس از آن مجدداً به قم آمد و رسائل و مكاسب را نزد استادان سلطاني، طباطبايي ، شهيد

صدوقي ، فكور يزدي و سيد محمد صادق روحاني آموخت. براي فراگيري كفايه نيز به درس حضرات آيات مجاهدي، تبريزي ، شيخ عبدالجواد اصفهاني و سلطاني طباطبايي رفت . او با به پايان بردن دوره سطح ، به درس خارج حضرات آيات عظام بروجردي (ره )، محقق داماد (ره ) و امام خميني (ره ) راه يافت .

آية الله ابطحي در سالهاي تحصيل خود با بسياري از فضلاي روزگار خود رابطه دوستي داشت كه از جمله آنها، آية الله شهيد سيد مصطفي خميني (ره) را مي توان نام برد. آيت الله ابطحي در عرصه علم و فرهنگ، فعاليت هاي بسياري از خود بر جا نهاده است . او بسياري از دروس حوزه را تدريس نموده و از اين رهگذر طلاب بسياري را تربيت كرده است . او تقريرات درس استادان خود را نگاشته و در مجله نور علم ، مقالات بسياري تأليف كرده است .

آية الله ابطحي از اعضاي جامعه مدرسين حوزه علميه قم است و در بسياري از فعاليتهاي جمعي آن شركت داشته است . او مدتي در معيّت حضرات آيات سيد جعفر كريمي و محمدي گيلاني و حجة الاسلام والمسلمين قاضي خرم آبادي به نمايندگي از امام (ره ) به امور زندانها در قوه قضائيه مي پرداخته است.

ابن ابي الخير حمداني، برهان الدين، ابوالحارث محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س ششم ق)، عالم، مفسر و واعظ شيعى. شيخ منتجب الدين از او به صفتهاى عالم، مفسر، صالح و واعظ ياد كرده است. از آثار وى: «مفتاح التفسير» يا «تفسير ابن ابى الخير»؛ «دلائل القرآن»؛ «عين الاصول»؛ «شرح الشهاب».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (323 /21 ،367 /15 ،344 /13 ،252 /8 ،240 /4). رياض العلماء (128 /5)، فوائد الرضويه (571)، فهرست منتجب الدين (161).

ابن ابي مريم شيرازي، ابوعبداللَّه نصر

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف بعد از 565 ق)، مفسر، خطيب، دانشمند و اديب. اهل فسا بود. در تفسير، قرائت و نحو مهارت داشت و خطيب شيراز بود. از برهان الدين محمود كرمانى روايت مى كرد. قاضى مجدالدين اسماعيل و قاضى سراج الدين مكرم از شاگردان او بودند. از آثارش: «الكشف والبيان»، در تفسير قرآن، در هشت جلد، مشهور به «تفسير ابن ابى مريم»؛ «الموضح»، در قراآت هشتگانه يا دهگانه، كه آن را شاگردان از گفته هاى استاد تقرير كرده اند؛ «الارفاد فى شرح الارشاد»؛ «الافصاح فى شرح الايضاح»، در شرح «ايضاح» ابوعلى فارسى؛ «عيون التصريف»؛ «المنتقى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (348 -347 /8)، تذكره ى هزار مزار (430 -429)، ريحانه (367 -366 /7)، كشف الظنون (1905 -1904 ،437 ،212)، معجم الادباء (225 -224 /19)، معجم المؤلفين (91 -90 /13)، هدية العارفين (491 /2).

ابن عبدالباقي بخاري مكي، علاءالدين، ابوالمعالي محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 991 ق)، قاضى، خطيب و اديب. معروف به خطيب مدينه. وى در 991 ق در مدينه به ايراد خطبه مى پرداخت. از آثار وى: «الطراز المنقوش فى فضائل الحبوش»، تأليف 991 ق، موسوم به «نزهة الناظر و سلوة الخاطر»؛ «عقد الفرائد فيما نظم من الفوائد»، در ادب.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (55 -54 /7)، ايضاح المكنون (109 /2)، كشف الظنون (1109)، معجم المؤلفين (123 /10)، هدية العارفين (256 /2).

ابن حبيب نيشابوري، ابوالقاسم حسن

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 406 ق)، مفسر، قارى، واعظ، مورخ، اديب و نحوى. از اصم و ابوالحسن كارزى و ابوحاتم بن حِبّان و ابوزكريا عنبرى حديث شنيد. ابوالقاسم ثعلبى از خواص شاگردان وى بود. نخست مذهب كرامى داشت، اما بعدها به مذهب شافعى گرويد. در علوم و معانى قراآت مختلف امام عصر خود بود و در نيشابور سرچشمه علم به حساب مى آمد. وى در آنجا به تدريس مشغول بود و گروه فراوانى از مجلس درس او بهره مند گرديدند. ابوبكر حيرى واعظ و محمد فرغانى و حسين سكّاكى از وى روايت كرده اند. ابن حبيب در مغازى، قصص و سير نيز پيشگام بود. از آثار وى: «تفسير النيسابورى القديم» يا «تفسير قرآن مجيد»؛ «عقلاء المجانين». از وى آثارى در آداب و مواعظ و نيز اشعارى پراكنده بر جاى ماند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ريحانه (278 /6)، سير النبلاء (238 -237 /17)، كشف الظنون (460)، لغت نامه (ذيل/ حسن)، معجم المؤلفين (278 /3)، الوافى بالوفيات (240 -239 /12)، هدية العارفين (274 /1).

ابن حمزه ي طوسي، عمادالدين، ابوجعفر محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف بعد از 560 ق)، فقيه، متلكم و واعظ شيعى. مشهور به صاحب «وسيله»، عماد طوسى، ابوجعفر ثانى و ابوجعفر متأخر. از مردم طوس بود. به دليل تأخر وى از شيخ طوسى كه در اسم و كنيه و نسبت با او مشترك است، وى را ابوجعفر ثانى و ابوجعفر متأخر نام نهادند. وى معاصر شيخ منتجب الدين رازى و از مشايخ ابن شهرآشوب بود. ابن حمزه در كربلا وفات يافت و همان جا در بيرون دروازه نجف دفن شد. از آثار وى: «الرايع فى الشرايع»؛ «ثاقب المناقب»، در ذكر معجزات پيغمبر (ص)، و ائمه (ع)؛ «الوسيلة الى نيل الفضيلة» و «الواسطة»، كه

هر دو از متون فقهى اند. برخى از رجال شناسان، همچون نظام الدين ساوجى و به تبع او سيد صدرالدين عاملى، ابويعلى محمد بن حسن بن حمزه ى جعفرى را به اشتباه مؤلف «الوسيلة» دانسته اند، در حالى كه نجاشى در شرح حالى ابويعلى نامى از «الوسيلة» نمى برد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (264 -263 /2)، ايضاح المكنون (349 ،331 /2)، بحارالانوار (38 ،19 /1)، تنقيح المقال (156 -155 ،101 /3)، الذريعه (76 -75 ،11 /25 ،66 /10 ،5 /5)، رجال النجاشى (334 -333 /2)، روضات الجنات (254 -243 /6)، رياض العلماء (17 -16 /6 ،124 -122 /5)، ريحانه (203 -202 /4)، فقهاى نامدار شيعه (106 -103)، فوائد الرضويه (566 -564)، فهرست منتجب الدين (164)، الكنى والالقاب (268 -267 /1)، لغت نامه (ذيل/ ابن حمزه)، مؤلفين كتب چاپى (620 -619 /5)، معجم رجال الحديث (327 /16)، معجم المؤلفين (4 /11).

ابن شاهين، ابوجعفر عمر

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(385 -297 ق)، محدث، حافظ، واعظ و مفسر. از محدثين ثقه و مورد اعتماد است كه در بغداد متولد شد و در شام، عراق، بصره و فارس حديث شنيد. ابوبكر باغندى و ابوالقاسم بغوى از جمله ى محدثانى بودند كه وى از آنان حديث شنيد. و ابوبكر برقانى، ابوسعد مالينى و ابوبكر محمد بن اسماعيل وراق از او روايت حديث كردند. بيش از سيصد تصنيف داشته است از جمله ى آنها: «تفسير قرآن»، حدود سى مجلد با اسناد مفصل؛ «المسند» يا «السنة»، در حديث؛ «معجم الشيوخ»؛ «كشف الممالك»؛ «ناسخ الحديث و منسوخه»؛ «تاريخ اسماء الثقات»؛ «الافراد».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (196 /5)، تاريخ بغداد (268 -265 /11)، دائرةالمعارف البستانى (540 -539 /1)، سير النبلاء (435 -431 /16)، كشف الظنون

(1920 ،1426 -1425 ،1394)، معجم المؤلفين (274 -273 /7)، هدية العارفين (781 /1).

ابن مظفر شيرازي، جلال الدين، ابوالميامن مسعود

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 725 ق)، مفسر، واعظ، عارف و دانشور. وى نياى مادرى ابوالعباس زركوب شيرازى، نويسنده ى «شيرازنامه» و نياى سوم جنيد شيرازى، نويسنده ى «شد الازار» بود. دوبار حج گزارد اما سعى كرد كه مردم بر آن مطلع نشوند. او در مسجد آدينه ى سنقرى وعظ مى كرد و در بقعه ى شيخ كبير درس حكمت مى گفت. در شيراز سپرده شد. از تأليفات وى: «كتاب مفتاح الروايات و مصباح الحكايات»، كتابى در فضائل اهل بيت- عليهم السلام- در چهار مجلد، مشتمل بر دوازده باب. بعلاوه وى داراى تأليفات و مجموعات و اجازات و اسانيد معتبر است كه اكثر آنها از شيوخ پدرش بوده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :بزرگان شيراز (217)، بزرگان نامى پارس (407 -406 /1)، تذكره ى هزار مزار (132 -131)، شيرازنامه (179)، معجم المؤلفين (231 /12).

ابن مظفر شيرازي، ركن الدين، ابومحمد منصور

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 740 /733 ق)، عارف، عالم دينى و سخنور. مشهور به راست گوى. نزد پدر به تحصيل پرداخت و مصنفات پدر را خواند. آنگاه به سلك مريدان شيخ يوسف سروستانى درآمد و بر دست او خرقه پوشيد. حج گزارد و از علما و مشايخ حجاز بهره گرفت. در راه بازگشت چندى در بصره ماند و به فراگيرى علوم پرداخت. پس از مرگ پدرش به كرمان و سيرجان و كرانه هاى خليج فارس و درياى عمان رفت و از راه دريا خود را به عدن و يمن رسانيد و به دربار شمس الدين مظفر ابومنصور يوسف بن عمر رسولى، سلطان يمن راه يافت و كتاب «الاربعين العوالى» تأليف سلطان را، جهت اطمينان از صحت آن، بر سلطان خواند. از آنجا به مكه رفت و بار ديگر حج گزارد و به زادگاهش بازگشت. ركن الدين در مسجد عتيق وعظ مى كرد

و ضمن گفتار خود بى پروا به حكام و كار بدستان دولتى مى تاخت و از آنان بسختى انتقاد مى كرد. از شاگردان وى ابوالعباس زركوب شيرازى، مؤلف «شيرازنامه» است. زركوب قسمتى از «صحيح» بخارى را نزد وى خواند و از او به دريافت اجازه نيز نائل شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى هزار مزار (246 -243 ،23 -22)، شيرازنامه (مقدمه/ شانزده 190 ،179).

ابن مظفر شيرازي، ركن الدين، يحيي

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 769 ق)، خطيب و واعظ. سخنورى زبان آور و مردم دوست بود. آوازه اى خوش داشت و در سخن گفتن چون پدرش سخت بى پروا بود. در جامع سنقرى به جاى پدران خود وعظ مى كرد و شيخ ابواسحاق اينجو خطابت مسجد عتيق را به او سپرد. وى در علم اصوات و ايقاعات دست داشت. او در شيراز از دنيا رفت و در كنار پدر دفن شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى هزار مزار (255 -254 ،23).

ابن مظفر شيرازي، سعدالدين، ابواليمن اسعد

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 670 ق)، واعظ و اديب. پسر مهتر مظفر بود. به مدد حافظه ى توانا بسيارى از كتابها و آيات و احاديث و احكام را در خاطر داشت و آنها را درس مى داد، و در مسجد عتيق و مسجد بغدادى وعظ مى كرد. در وعظ بسيار خوش بيان بود. هنوز جوان بود كه در پى ريزش سقف خانه اش در زير آوار از پاى درآمد. وى پيش از پدر وفات كرد. و در مقبره خانوادگى دفن شد. پدرش در سوك او بسى ابيات سرود كه تمامى حاكى از سوزش و احتراق بود. در «شيرازنامه» اين مشخصات با سعدالدين محمد انطباق داده شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :بزرگان شيراز (213)، تذكره ى هزار مزار (243 -242 ،25)، شيرازنامه (179).

ابن مظفر شيرازي، سعدالدين، ابومنصور محمد

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 634 ق)، عالم دينى، زاهد و واعظ. نزد پدرش و شمس الدين عمر تركى و محمود بن حسن كازرونى- از شاگردان برجسته شيخ ابواسحاق مرشد كازرونى- درس خواند. در سفرى دور و دراز كه دوازده سال طول كشيد تا هند را سياحت كرد. در مدرسه ى اتابكيه و منكو برزيه ى شيراز استاد شد. سعدالدين حافظه اى پرتوان داشت و بخش بزرگى از كتابهاى علمى را از بر درس مى گفت. در علوم حديث اجازه وى را معتبر مى شناختند. او از عبدالرحيم سروستانى و ابوالفتوح عجلى و شيخ عبدالوهاب ابن سكينه بغدادى و ديگران روايت كرده است. در جامع عتيق و جامع سنقرى وعظ مى كرد و بسيارى شيفته ى سخنانش بودند. توجه مردم به شيخ باعث شد كه امير فخرالدين، وزير اتابك سعد پس از اتمام بناى مسجد جامع فخريه از او درخواست كند تا در آنجا به موعظه بپردازد. وى بسيار متعصب بود و

سعى داشت تا مردم را نيز با چنان خصلتى بار آورد. او نياى چهارم جُنيد شيرازى، نويسنده «شدالازار» است. مدفن او در كنار پدرش در مقبره ى باغ نو است. مؤلفات و خطبه ها و اشعار عربى از او مانده كه برخى از آنها در «شد الازار» آمده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :بزرگان شيراز (211 -209)، بزرگان نامى پارس (271 -270 /1)، تذكره ى هزار مزار (284 -278 ،19 -18)، شيرازنامه (180 -179).

ابن مظفر شيرازي، شمس الدين، ابوالمؤيد عمر

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 700 ق)، واعظ و محدث. مردى پارسا بود و در اخبار و حديث استادى داشت. در رباط شيخ ابراهيم كرخى وعظ مى كرد. منصور راستگو برادر او بود. وى با خط بسيار حديث نوشت و اجازه ها داد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى هزارمزار (250 ،24)، شيرازنامه (179).

ابن مظفر شيرازي، ظهيرالدين، ابوالفضايل اسماعيل

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 730 ق)، واعظ و عالم اهل سنت. وى نيز مانند برادرش منصور راستگو سخنورى پرآوازه بود. هنگامى كه سلطان محمد خدابنده فرمان داد تا نام خلفاى سه گانه را از خطبه و سكه بيندازند و بر نام حضرت اميرالمؤمنين و امام حسن و امام حسين- عليهم السلام- اقتصار نمايند، اين فرمان در تمام بلاد قلمرو اولجايتو به موقع اجرا گذارده شد جز در قزوين و شيراز و اصفهان و بغداد كه پاره اى از مردم سر از اطاعت اين حكم باز زدند، و بعضى فتنه ها روى داد؛ اسماعيل نيز چنان مخالفتى نشان داد كه باعث فتنه ها شد، و خواستند وى را از شهر بيرون كنند. در شيراز از دنيا رفت و نزد پدر و برادر دفن شد. از آثارش: «فضائل الصلوات» در حديث.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :بزرگان شيراز (217)، تذكره ى هزار مزار (247 -246 ،22).

ابن مظفر شيرازي، نجم الدين، ابوالفتح محمود

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 740 ق)، زاهد، واعظ و نساخ. نزد شهاب الدين زنجانى و نورالدين خراسانى درس خواند. زبان آور بود و در رباط ضيائيه و گاه مسجد عتيق وعظ مى كرد. در حفظ قرآن و ضبط وجوه قراآت و بيان متشابهات نيز دست داشت. از طريقه ى پدر و عم خود پيروى كرد و به انزوا گراييد و به در خانه حاكمى نرفت. وى در مقبره ى پدرانش مدفون است. معين الدين ابوالقاسم جنيد شيرازى، نويسنده ى «شدالازار» پسر او بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :بزرگان نامى پارس (397 -396)، تذكره ى هزار مزار (254 -251 ،16).

ابوترابي علوي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد ابوترابى علوى فرزند آيت اللَّه حاج سيد محمدباقر بن العالم الجليل آسيد ابوتراب قزوينى از علماء و ائمه جماعت معاصر قزوين بودند

تولد ايشان در سال 1316 قمرى در دارالسلطنه قزوين واقع شده و پس از دو سال در خدمت والد خود به عتبات عاليات مشرف و مدت 15 سال در تحت مراقبت چنان پدرى كه مظهر قدس و ورع و تقوا بودند تربيت و در سال 1331 ق مراجعت به ايران و قزوين نموده و در آنجا شروع به مقدمات و سطوح را خدمت والد خود و ساير علماء خوانده و در سال 1342 ق مهاجرت به قم و خدمت مرحوم آيت اللَّه آقا شيخ ابوالقاسم كبير و آيت اللَّه آميرزا سيد على يثربى كاشانى و مرحوم آيت اللَّه خونسارى و مراتب دانش و اجتهادشان مورد تصديق آن مرحوم و مشحون به دست خط مباركشان گرديده و از مرحوم محدث قمى و والدشان هم اجازه روايتى داشته و بعد به امر مرحوم آيت اللَّه حايرى به قزوين آمده و تا آخر عمر به خدمات دينى از اقامه جماعت

و تدريس و ترويج دين اشتغال داشته تا بعد از 1380 وفات و به صالحين نياكانش ملحق گرديده است چنانچه در ذيل ترجمه والدشان اشاره نمودم

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

ابوترابي، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

على ابوترابي

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1347/10/3

ابوترابي، علي اكبر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجت الاسلام و المسلمين سيد على اكبر ابوترابي، در سال 1318 هجرى شمسى در شهر مقدس قم متولد شد. پدر بزرگوارش آيت الله سيد عباس ابوترابي، فرزند آيت الله سيد ابوتراب و مادرش دختر آيت الله سيد محمد باقر علوى قزوينى است. حجت الاسلام ابوترابى تحصيلات ابتدايى تا پايان دوره دبيرستان را با موفقيت سپرى كرد و در سال 1336، موفق به اخذ ديپلم رياضى شد. پس از اخذ ديپلم با توصيه پدر بزرگوارش به تحصيل دروس دينى علاقمند شد و در سال 1337 به مشهد مقدس عزيمت نمود و در مدرسه نواب اقامت گزيد. دروس مقدماتى و دوره سطح را با جديت و تلاش شبانه روزى و استعدادى شگرف در حوزه علميه مشهد گذراند و از اساتيد بزرگى چون اديب نيشابورى و مرحوم آيت الله شيخ مجتبى قزوينى بهره هاى فراوانى برد.

با آغاز نهضت امام خمينى (ره) در سال 42، همراه با حاج آقا مصطفى وارد جريانات سياسى شد و در تظاهرات مردم قم در 15 خرداد سال 42، حضورى فعال داشت. در هجوم عوامل رژيم ستمشاهى به مدرسه فيضيه، مورد ضرب و شتم مأمورين شاه قرار گرفت. در پى تبعيد حضرت امام (ره) به نجف اشرف، ايشان نيز به نجف مشرف و مشغول تحصيل شد و در محضر امام راحل(ره) از درس خارج فقه و اصول معظم له بهره مند شد.

پس از حدود شش سال تحصيل در نجف، هنگامى كه اعلاميه هاى امام خمينى (ره) را در كيف خود جاسازى كرده بود تا به ايران

بياورد، در مرز خسروى باز داشت شد و ساواك ايشان را به زندان قصر شيرين، سپس به زندان كرمانشاه و زندان كميته مشترك و پس از آن به زندان اوين منتقل كرد و او را مورد شكنجه و بازجويى قرار داد. پس از آزادى از زندان، فصل جديدى در فعاليتهاى سياسى ايشان آغاز شد و همراه با شهيد مجاهد، سيد على اندرزگو علاوه برمبارزات سياسي، به سازماندهى جهاد مسلحانه همت گماشتند و در اين دوره بارها مورد تعقيب ساواك قرار گرفتند.

مرحوم ابوترابى به واسطه حشر و نشر فراوان با شهيد اندرزگو، عميقاً با خصوصيات اخلاقى و صفات حسنه آن مجاهد فى سبيل الله آشنا شده بود و خاطرات بسيارى از او به ياد داشت. در توصيف شهيد اندرزگو فرموده است كه: ”شهيد سيد على اندرزگو، از يك اخلاق اسلامى در سطح بسيار بالا برخوردار بود و آن گونه بود كه قرآن مى فرمايد: ”... اشداء على الكفار و رحماء بينهم”.

مرحوم ابوترابي، با افرادى چون شهيد رجايى ارتباط نزديك و همكارى تنگاتنگى داشت و در جلسات ماهانه شهيد آيت الله بهشتى شركت مى كرد و از نزديك با آن شهيد عزيز در زمينه جذب نيروهاى فعال و تحصيلكرده همكارى داشت. وى همچنين با ساير مبارزان و علماى مجاهد دوران ستمشاهي، از جمله رهبر معظم انقلاب، حضرت آيت الله خامنه اى همكارى و ارتباط داشت.

با آغاز مبارزات انقلابى مردم ايران، او سر از پا نمى شناخت و خواب را بر خويش حرام كرده بود به طورى كه خود ايشان مى گفت: ”در آن روزهاى پر التهاب، كار ما سنگين بود و بسيار اتفاق مى

افتاد كه در طول شبانه روز كمتر از يك ساعت مى خوابيديم”. در جريان پيروزى انقلاب، فرماندهى گروهى از مردم كه كاخ سعدآباد را به تصرف در آوردند به عهده داشت و امكانات و وسايل موجود در كاخ را مورد حفاظت قرار داده و تحويل مقامات ذى صلاح داد. ايشان همچنين با همكارى برادرشان حجت الاسلام سيد محمد حسن ابوترابي، در تصرف پادگان لشكر قزوين نقش كليدى داشتند و از خروج اسلحه و ادوات و تجهيزات جنگى ممانعت كردند. پس از پيروزى انقلاب اسلامي، به عنوان رئيس كميته انقلاب اسلامى قزوين به خدمت محرومان و مستضعفان پرداخت و پس از آن با رأى مردم، به عضويت شوراى شهر قزوين انتخاب و رئيس شورا شد. همزمان با آغاز جنگ تحميلي، با لباس رزم به سوى جبهه رفت و در كنار شهيد دكتر مصطفى چمران در ستاد جنگهاى نا منظم به سازماندهى نيروهاى مردمى پرداخت و شخصاً به ماموريت هاى شناسايى رزمى و دشوار مى رفت. آزادى منطقه پر حادثه و خطرناك ((دب حردان)) به فرماندهى وى و در رأس يك گروه متشكل از يكصد رزمنده فداكار، يكى از اقدامات ايشان است.

مرحوم ابوترابى سرانجام در روز 26 آذر ماه سال 59 در جريان يكى از مأموريتهاى شناسايى كه براى تكميل شناسايى قبلى خويش انجام داد تا نيروهاى ستاد جنگهاى نامنظم آماده يك عمليات گسترده شوند، بر اثر اشتباه يكى از همراهان خود، در حالى كه هفت كيلومتر از نيروهاى خودى دور شده و تا 200 مترى دشمن پيشروى كرده بود، هنگام بازگشت مورد شناسايى دشمن بعثى قرار گرفت و گرچه مى توانست خود را از دام

دشمن برهاند، اما چون قصد داشت همراهان خود را نجات دهد، با تانك و نفربر به تعقيب وى پرداختند و نهايتاً به اسارت دشمن در آمد. مرحوم ابوترابى پانزده ماه اول اسارت را در سلولهاى زندانهاى بغداد و تحت شديد ترين شكنجه ها گذراند و در اراده پولادين اين مرد خدا خللى ايجاد نشد تا پس از سپرى كردن سختى هاى فراوان و دو بار تا پاى چوبه دار رفتن با لطف و رحمت الهى و امدادهاى غيبي، ايشان به اردوگاه و جمع اسيران ايرانى منتقل شد.

حجت الاسلام ابوترابى پس از حضور در جمع ساير اسيران، با رهبرى حكيمانه خود و با تمسك به ائمه معصومين (ع) و با معنويت و سعه صدر و حلم و بردبارى فوق العاده مكر و حيله دشمنان بعثى را بى تأثير نمود و شمع محفل ايران شد و در جهت تقويت روحيه مقاومت و ايمان آنان از هيچ اقدام و ايثارى دريغ نورزيد. هدف و راه را به آنان نشان مى داد و چون ابرى فياض، اميد و ايمان را بر آنان مى باريد. اردوگاههاى عنبر، موصل1، 3، 4 و رماديه و تكريت 5، 17، 18، و نيز سلولهاى زندانهاى بغداد شاهد خوبيها و مجاهدتهاى خستگى ناپذير آن عارف حكيم هستند. اين عارف مجاهد، پس از ده سال اسارت سرانجام در سال 1369، همراه با خيل آزادگان سرافراز به ميهن اسلامى بازگشت و به جاى آنكه پس از سى سال مبارزه و تلاش طاقت فرسا به استراحت بپردازد، راهى دشوارتر را در پيش گرفت و همراهى آزادگان و پى گيرى مشكلات آنان را وظيفه خود مى دانست و

در اين راه تمام تلاش و توان خود را صرف كرد و در تاريخ 7/7/69 با حكم رهبر معظم انقلاب در جايگاه نماينده ولى فقيه در امور آزادگان قرار گرفت و تمام سعى خويش را به كار بست تا آزادگان، مايه عزت و تقويت نظام جمهورى اسلامى باشند.

در دوره هاى چهارم و پنجم مجلس شوراى اسلامي، با رأى بالاى مردم قدرشناس تهران به عنوان نفر دوم و سوم مجلس راه يافت و در خانه ملت، با نطق هاى خود، مسئولين و كارگزاران نظام را به رعايت عدالت، توجه به توده مردم و حفظ ارزشهاى دينى نمود. مرحوم ابوترابي، تقويت و دفاع از نظام اسلامى و ولايت فقيه را واجب مى دانست و نسبت به شخص مقام معظم رهبرى ارادت و اعتقاد ويژه اى داشت و اطاعت از ايشان و تقويت معظم له را در هر مجلس و محفلى متذكر مى شد. آن مجاهد خستگى ناپذير، سرانجام در تاريخ دوازدهم خرداد 79 در حالى كه همراه پدر بزرگوارشان عازم مشهد مقدس و زيارت حضرت ثامن الحجج (ع) بودند، در جاده بين سبزوار و نيشابور، براثر تصادف جان به جان آفرين تسليم كرد و ارواح آن عالمان وارسته از خاك به افلاك پر كشيده و به لقاء الله پيوستند. اين بزرگوار در صحن آزادي حرم مطهر امام رضا (ع) غرفه 24 به خاك سپرده شد.

ابهري، شمس الدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد شمس الدين بن السيد الجليل السيد اسدالله موسوى ابهرى كه از ذرارى حضرت موسى بن جعفر عليهماالسلام و از علماء مبرز معاصرين بوده است در تهران وى در سال 1324 قمرى در ابهر متولد شده پس از تحصيل سطوح در

قزوين در سال 1349 قمرى ببلده طيبه قم عزيمت نموده و در حوزه درس اساتيد بزرگ بالاخص مرحوم آيه الله حايرى و مرحومين آيتين آقاى حجت و آقاى حاج سيد محمد تقى خونسارى قدس الله انفسهم استفاده نموده و از آن بزرگواران مفتخر به اخذ تصديق اجتهاد شده و پس از فوت مرحوم آيه الله حايرى بنجف اشرف مشرف گرديده و در حوزه درس مرحوم آيه الله اصفهانى حاضر و از آن بزرگوار هم به اخذ تصديق اجتهاد نائل و در اثر تأكيد و تقاضاى اهالى ابهر بامر مرحوم آيه الله اصفهانى به ابهر مراجعت نموده و در مسجد جامع ابهر باقامه جماعت و وظائف دينى پرداخته و مورد توجه عموم قرار گرفته و بواسطه حسن عمل و اخلاق حسنه محبوبيت بسزائى تحصيل كرده تا در سال 1362 قمرى و غائله توده اى هاى آذربايجان كه مجبور بمهاجرت به تهران گرديده و مورد اقبال و توجه جمعى از علاقمندان گشته و آنان از مقام فضل و دانش و محامد آداب ايشان استفاده نموده و چند سالى در مسجد سليمى خيابان ناصر خسرو اقامه جماعت و بعد در مسجد باب الحوائج خيابان صفا شهباز به اداء وظيفه دينى و روحى اشتغال يافته تا در ايام فاطميه كه در سال 1392 قمرى كه در منزلش مجلس سوگوارى منعقد بود بسكته قلبى بدرود حيات گفته و با تشييع مجلّلى حمل بقم و در جنب وادى السلام قم مدفون گرديده است.

از آثار ايشانست تعمير ماسجد خاصه تجديد بناء مسجد جامع ابهر كه از آثار قديمه ميباشد كه توسط آنمرحوم آباد گرديده و نيز مدرسه براى طلاّب علوم دينى احداث و بنا نموده و چندين طلبه را تكفل و

تشويق بتحصيل علوم دينى نموده كه از فضلاء امروز ابهر و حوميه آن در قم ميباشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

ابهري، نورالدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد نورالدين بن آيه الله الحاج السيد شمس الدين موسوى ابهرى مزبور از علماء معاصر و فضلاء مبرز حوزه علميه قم است. وى در ابهر متولد شده و با معيت والدش بتهران آمده و پس از خواندن مقدمات بقم مهاجرت نموده و سطوح را از مدرسين بزرگ به پايان رسانيده آنگاه در درس خارج آيه الله العظمى بروجردى و آيه الله العظمى شريعتمدارى و آيه الله العظمى امام خمينى و آيه الله العظمى مرعشى نجفى و نيز آيه الله العظمى گلپايگانى شركت و از خرمن علوم آنان فقها و اصولا معقولا و منقولا استفاده ى كامل نموده و هم از فلسفه و تفسير علامه طباطبائى بهره مند و بنابر دعوت مردم شهر آراء تهران و امريه حضرت آيه الله العظمى شريعتمدارى بتهران منتقل و در مسجد شهر آراء باقامه ى جماعت و ترويج دين پرداخته تا فوت مرحوم والدش در جمادى الاولى 1392 قمرى كه در مسجد آن مرحوم نيز بانجام وظيفه مشغول ميباشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

ابيوردي، حسام الدين، ابومحمد حسن

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(816 -761 ق)، دانشمند، فقيه و خطيب شافعى. اصل وى از سرخس بود ولى در ابيورد تولد يافت و همان جا نشو و نما كرد. وى شاگرد ملا سعدالدين تفتازانى بود. به بغداد رفت و بعد از ان به اصفهان، و در اين شهر به تحصيل علوم رياضى پرداخت. ابيوردى در مكه سكومت گزيد و در آخر عمر راهى يمن شد و در آنجا مجلس درس داير كرد. وى از زاهدان زمان، و بر مذهب غلاة و اهل تفويض بود. از آثار وى: «ربيع الجنان فى المعانى و البيان»؛ حاشيه بر شرح قطب الدين رازى بر «مطالع الانوار» سراج الدين ارموى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد

اول-ششم)

منابع زندگينامه :دانشنامه ى ايران و اسلام (1147 -1146 /9)، روضات الجنات (38 -37 /4)، ريحانه (42 /2)، كشف الظنون (1716 ،833)، معجم المؤلفين (251 -250 /3)، هدية العارفين (287 /1).

اثناعشري، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسن فرزند حاج ولى اللَّه اثناعشرى از دانشمندان خدوم و مروجين دين و مبلغين احكام و ناشرين معارف اهل بيت و دلسوخته گان خاندان رسالت عليهم السلام و سالار شهيدان عليه الصلوه والسلام است، كه در منزل خود به خدمات دينى و روحى و تبليغ اسلام و تهذيب نفس و اخلاق داوطلبان و شيفته گان اهل بيت عصمت و طهارت و بالاخص منتظرين ظهور حضرت مهدى فاطمه سلام اللَّه عليها و عليه اشتغال دارند.

وى در تاريخ 1312 شمسى در تهران متولد شده و در دامن پدرى باايمان و تقوا و ولايت آل اللَّه پرورش يافته و پس از خواندن دروس جديد و ابتدائى به تحصيل علوم دينى پرداخته و از محضر و درس عالم ربانى و سالك سبحانى ثقةالاسلام حاج شيخ حسين زاهد امام جماعت مسجد امين الدوله طهران استفاده نموده و نيز قسمتى از سطوح را از مرحوم حاج شيخ على اصغر قزوينى فراگرفته و در ماه ذيقعده سال 1370 قمرى به قم آمده و از محضر و دروس مرحوم حاج شيخ عباسعلى شاهرودى و مقدارى آيت اللَّه حجت رحمه اللَّه و حاج شيخ عبدالنبى عراقى و بالاخص آيت اللَّه بروجردى استفاده كرده و در سال 1344 شمسى به نجف اشرف مشرف شده و حدود سه سال اقامت و از محضر و ابحاث حاج شيخ محمدحسين تهرانى معروف به قاجار كه از اعاظم علماء و فقهاء نجف بوده استفاده كرده و در سال 1347 شمسى مراجعت به تهران نموده و تا حال تحرير 1411 قمرى

به خدمات ياد شده اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

اثني عشري، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج آقا حسن اثنى عشرى برادر مرحوم حسين اثنى عشرى كه پس از وى در مساجد او در شهر رى به اقامه جماعت و ترويج دين پرداخته تا در هفتم ماه صفر 1391 وفات نموده و در كشيكخانه آستانه مقدسه مدفون گرديده است وى نيز مقدمات را در رى خوانده و به قم مهاجرت كرده و سطوح و نهائى را از اساتيد حوزه آموخته آنگاه به رى برگشته و بخدمات دينى پرداخته تا در سال مذكور دعوت حق را اجابت نموده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

اثني عشري، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج آقا حسين بن السيد الجليل المرحوم الحاج السيد حاج آقا اثنى عشرى اعتمادى از علماء ابرار و اتقياء اخيار شهرستان رى (زاويه مقدسه حضرت عبدالعظيم عليه السلام) است كه به تقوا و پارسائى و تعصب در دين معروف و موصوف بوده اند.

وى در سال 1318 قمرى در شهر رى متولد و در مهد تربيت مرحوم والدش كه از روساء آستانه مقدسه و محترمين زاويه مقدسه بوده نشو و نما يافته و دروس جديد را به پايان رسانيده آنگاه بتحصيل مقدمات و ادبيات در مدرسه محمديه تهران پرداخته و بعد از تكميل آن در سال 1349 قمرى به قم مهاجرت و سطوح را از اساتيد حوزه چون مرحوم اديب تهرانى و ميرزا محمد همدانى و آيت اللَّه العظمى نجفى مرعشى مد ظله فراگرفته و در دروس خارج مرحوم آيت اللَّه حايرى مقدارى و پس از ايشان از محضر مرحومين علمين آيتين حجت و خونسارى استفاده نموده و در سال 1362 قمرى بوطن مذكور خود برگشته و بوظائف دينى پرداخته و در آستانه مقدسه اقامه جماعت و همه شب تبليغ دين و

تفسير كتاب مبين نموده و در امر بمعروف و نهى از منكر بسيار ساعى و جدى و در اين موضوع (لا يخافه لومه لائم) بوده تا در شب پنجشنبه پنجم ماه شعبان 1384 قمرى كه در هنگام انجام وظيفه در بالاى منبر بسكته قلبى بدرود حيات گفته و در رواق مطهر نزديك درب حرم شريف مدفون گرديده است.

از آثار اوست تفسير اثنى عشرى در 14 جلد كه در حيات آن مرحوم طبع و نشر گرديده و ديگرى رساله اى در اخبار و احاديث و رساله اى در اصول عقايد كه بطبع رسيده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

احدي نسب، مصطفي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مصطفي احدي نسب

محل تولد : شميران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1347/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1372 همزمان با اتمام سطح حوزه وارد دانشگاه شدم و رشته فلسفه را از دانشگاه شهيد بهشتي و در مقطع كارشناسي به اتمام رساندم و همزمان به تدريس در حوزه پرداختم. بعد از اتمام تحصيل در دانشگاه در مقطع كارشناسي ارشد فلسفه در دانشگاه مفيد به تحصيل پرداخته و همزمان در درس خارج شركت كردم و در طي تحصيل در مراكز مختلف به تدريس مشغول بودم.

احدي، مهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مهدى احدي

محل تولد : بابل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1354 وارد حوزه علميه قم شدم. ادبيات را در حد تدريس فرا گرفتم، بطورى كه پس از گذشت چهار سال، شرح بر هدايه بنام كتاب "الزبده" را نوشته و استاد مدرس افغانى تقريظ بسيار ارزشمندى را بر اين كتاب نوشتند. دو نكته را در آنجا اشاره فرمودند:

1- بنده را بعنوان مجتهد در نحو و صرف تلقى دادند.

2- ديگران را در اخذ مسائل متقن نحوى، بر كتاب حقير ارجاع داده اند. اين دو نكته مايه تشويق بنده شد، بطورى كه تدريس را در كنار تحصيل شروع نمودم. همواره از اساتيد بسيار مجرب در اصول پايه نظير استاد مصطفى اعتمادى استفاده نمودم، كه تعليقه فرائد الاصول را پس از اتمام رسائل شروع نمودم. پس از آن مكاسب را محضر استاد ستوده و حاج شيخ على پناه اشتهاردى، و كفاية الاصول را نزد فاضل لنكرانى تلمذ نمودم.

خارج اصول را نزد استاد وحيد خراسانى به اتمام رساندم. خارج فقه را نزد

آية الله مرحوم حاج ميرزا هاشم آملى و وحيد خراسانى استفاده نمودم. اشتياق وافر به فلسفه و عرفان و تفسير باعث شد كه شرح منظومه را از محضر انصارى شيرازى و اسفار را از محضر جوادى آملى و حسن زاده آملى و نيز عرفان را از اين دو بزرگوار فيض ببرم و هنوز ادامه دارد و اكنون مشغول تدريس اسفار و تمهيد و كفايه و خارج اصول مى باشم.

مباحث روانشناسى را مدت هفت سال با تحقيق و پژوهش ادامه دادم و به مقطع صاحب نظرى رسيدم و اكنون در حد كارشناسى، استفاده مى گردد. و اين دانش باعث شد كه در زمينه هاى مختلف اجتماعى، فرهنگى وارد شوم و از اطلاعات به روز استفاده كامل نمايم.

منابع زندگينامه :مركز تحقيقات كامپيوتري علوم اسلامي

احسانبخش، صادق

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

صادق احسانبخش از علماء و ائمه جماعت و مروجين ارزنده ى معاصر رشت مى باشد.

وى در شهر رشت متولد شده و دروس جديد و مقدمات را در محل خود خوانده سپس مهاجرت به قم نموده و سطوح را از مدرسين بزرگ قم به پايان رسانيده و پس از آن از محضر آيات عظام حوزه علميه مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه موسوى و ديگران استفاده نموده و بعد به وطن خويش شهر رشت برگشته و به خدمات دينى از اقامه جماعت در مسجد (چينى چيان) و تبليغ احكام اشتغال دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

احساني فر، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد احساني فر

محل تولد : لنگرود

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/7/1

زندگينامه علمي

با اخذ سوم نظرى در دبيرستان، در اوّل پاييز سال 1360 وارد حوزه علميه لنگرود شدم. به رغم نشاط و رونق علمى كم نظير اين حوزه كوچك شهرستانى در زمان رياست مرحوم حجةالاسلام والمسلمين حاجّ شيخ عليرضا ممجَّد لنگرودى (قدس) براى تحصيل فراغت بال و فرار از آمد و شدها، در سال تحصيلى بعد به حوزه مشهد و در سال سوّم به حوزه كاشان عزيمت نمودم. پاييز 1363 وارد حوزه علميه مباركه قم شدم و پيوسته در اينجا مشغول به تحصيل و وظايف طلبگى هستم.

جامع المقدمات، منطق، حاشيه و بخشى از سيوطى را نزد مرحوم آقاى ممجّد (قدس) در حوزه لنگرود خواندم. بقيه سيوطى، مغنى و بخشى از معالم را در مشهد و بقيه معالم را در تابستان در لنگرود و مختصر و جلد اوّل اصول مظفّر و كتب عبادات شرح لمعه را در حوزه كاشان و بقيه دروس را در قم گذرانده،

از پاييز سال 1367 حضور در خارج فقه و اصول را آغاز نمودم.

احمدپناهي، جلال

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد جلال احمد پناهي

محل تولد : سمنان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

احمدخان بيگي، عليرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عليرضا احمد خان بيگي

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/6/1

زندگينامه علمي

اينجانب در سال تحصيلي 58 - 57 با ديپلم رياضي از دبيرستان دكتر هشترودي تهران فارغ التحصيل شدم. از سال 59 دروس حوزه را از مدرسه آقاي مجتهدي در تهران آغاز و پس از يكسال به قم آمدم و در مدرسه رضويه دروس حوزوي را ادامه دادم.

در سال 78 با پايان دوره مقدمات سطح و خارج در دوره تخصصي كلام حوزه پذيرفته شدم و در سال 81 فارغ التحصيل شدم و در حال حاضر در حال نوشتن پايان نامه در موضوع فطرت هستم. همچنين در سال 78 براي تدريس دروس معارف دانشگاههاي تهران كار خود را آغاز كردم. در طول اين چند سال در دانشگاههاي تهران، شهيد بهشتي، ايران و الزهراء تدريس داشته ام و از سال 81 به عنوان هيئت علمي (رتبه مربي) در دانشگاه ايران پذيرفته شدم.

در حال حاضر مسئوليت نهاد رهبري در دانشگاه الزهراء را نيز دارا هستم.

احمدزاده بزاز، عبدالمطلب

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد عبدالمطلب احمدزاده بزاز

محل تولد : خرمشهر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

از سال 1360 وارد حوزه علميه امام خميني (ره) اهواز شدم. در زمان ورود به حوزه مدرك سال دوم تجربي را داشتم، تا سال 1365 در اين حوزه درس خواندم. ادبيات را به طور كامل، معالم الاصول، شرح لمعه، اصول مظفر و قسمت قطع و ظن رسائل را در اهواز به پايان بردم. از سال 1365 به حوزه قم آمدم و تا سال 69- 68 باقيمانده سطح يعني برائت و استصحاب،

رسائل، مكاسب و كفايه را گذراندم. پس از آن همزمان با شروع درس خارج فقه و اصول حضرت آيت الله العظمي وحيد خراساني، باقيمانده دوره متوسطه را به صورت متفرقه خواندم.

درس خارج اصول از ابتدا بر اساس كفاية الاصول از سال 1369 شروع و در سال 1386 به پايان رسيده است. درس خارج فقه در سالهاي 69 و 70 مباحث صلاة بوده است و پس از آن مباحث فقه المعاملات (از ابتداي بيع) بر اساس مكاسب شروع شده كه تاكنون ادامه دارد.حدوداً ده سال همزمان با درس خارج فقه و اصول حضرت آيت الله وحيد خراساني از محضر درس خارج مباحث طهارت تا خمس (بر اساس عروه) حضرت حجةالاسلام حاج شيخ محسن وحيد خراساني نيز استفاده برده ام.

از سال 1371 جهت تحصيل در رشته حقوق وارد دانشگاه مفيد شده ام كه اكنون در حال تدوين رساله در مقطع دكتري مي باشم. امتحان جامع نيز سپري شده است.

در زمان تحصيل دروس حوزوي، به صورت پراكنده از مباحث ادبيات گرفته تا فقه و اصول تدريس داشته ام كه بيشتر آنها را در خاطر ندارم. پس از اخذ مدرك كارشناسي ارشد نيز دروس تخصصي رشته حقوق را از جمله در دانشگاه آزاد اسلامي اهواز تدريس كرده ام.

احمدوند، محسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محسن احمدوند

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1353/1/1

زندگينامه علمي

در سال 68 رسماً وارد حوزه علميه قم شدم و در مدرسه كرمانيها شروع به خواندن مقدمات نمودم، بعد از يك سال به مدرسه شهيدين رفتم و به دليل عدم تطابق با برنامه هاي مدرسه از آنجا اخراج گرديدم، پس از

آن به صورت آزاد به ادامه تحصيل علوم ديني پرداختم و به صورت متفرقه امتحان پايه هاي چهارم و پنجم حوزه را با موفقيت گذراندم و دو مرتبه به صورت رسمي طلبه حوزه علميه شدم و در سال 78 وارد درس خارج و به مدت هشت سال در درس خارج اساتيدي همچون مرحوم آيت الله تبريزي، آيت الله فاضل، آيت الله مددي، آيت الله شبيري زنجاني و آيت الله صانعي شركت نمودم و همزمان با شركت در دروس خارج به تحقيق و ترجمه و تاليف روي آوردم كه ثمره آن تاليف چندين كتاب و ترجمه چندين اثر و تحرير مقالات متعددي است كه برخي به زيور چاپ آراسته و برخي نيز در شرف چاپ و نشر است.

احمدوند، معروف علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

معروف على احمدوند

محل تولد : ملاير

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب معروف علي احمدوند در سال 1342 در روستاي دهلق از توابع شهرستان ملاير به دنيا آمدم. دوران تحصيل ابتدائي را در زادگاه خود آموختم و براي تحصيل در دوره راهنمائي به دهستان آورزمان با فاصله 8 كيلومتر از روستاي خودمان رفتم. دوران دبيرستان را در شهرستان نهاوند به پايان رساندم.

در سال 1361 پس از اخذ ديپلم وارد حوزه علميه قم شدم. و همزمان با تحصيل در حوزه در جبهه هاي جنگ نيز شركت مي نمودم. از سال 1365 در كنار دروس حوزوي وارد مؤسسه در راه حق شدم و مدت 5 سال دوره عمومي آن مركز را آموزش ديدم.

در سال 1373 در آزمون كارشناسي ارشد مركز تربيت مدرس حوزه علميه قم شركت نموده و پذيرفته شدم.

تا سال 1376 تحصيلات آن مقطع را با نگارش پايان نامه به اتمام رساندم و از مهر همان سال در دانشگاه تربيت معلم آذربايجان به عنوان عضو هيات علمي گروه فلسفه و كلام اسلامي پذيرفته شدم و از آبان ماه همان سال به مدت 4 سال رياست دانشكده الهيات آن دانشگاه را به عهده داشتم و در كنار آن به تدريس نيز اشتغال داشتم. در سال 1382 به عنوان دانشجوي دكترا در رشته كلام در دانشگاه قم پذيرفته شدم كه در حال حاضر پس از گذراندن دوره آموزشي به نگارش پايان نامه اشتغال دارم و در بعضي از مراكز دانشگاهي اشتغال به تدريس نيز دارم.

احمدي ابهري، محمدعلي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد علي احمدي ابهري

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1335/1/1

زندگينامه علمي

وي در سال 1335در خانواده اي روحاني به دنيا آمد. پدرش مرحوم حجةالاسلام والمسلمين حاج سيّد نورالدين ابهري از شاگردان امام خميني (ره) و جد او مرحوم آيةالله سيّد شمس الدين ابهري از شاگردان مرحوم آيةالله العظمي حائري، مؤسس حوزه علميّه قم بود. تحصيلات ابتدائي و متوسطه را در قم و تهران به پايان رسانيد و در سال 1358 موفق به اخذ ليسانس حقوق قضائي در مجتمع آموزش عالي قم (وابسته به دانشگاه تهران) گرديد.

در ابتداي تأسيس سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به عنوان عضو شوراي قضائي خدمت كرد. در سال 1359 به حوزه علميّه قم وارد شده و از محضر اساتيد بزرگواري چون آيات عظام محقق داماد، محفوظي، مكارم شيرازي، صالحي مازندراني و ديگر بزرگان كسب فيض نمود.

همراه با تحصيلات حوزوي از سال 1370 تا 1373 در دانشكده

حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران موفق به اخذ كارشناسي ارشد در حقوق جزا و جرم شناسي گرديد. وي اينك در مرحله دكتراي حقوق جزا و جرم شناسي مشغول به تحصيل است.

احمدي جلفايي، حميد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حميد احمدي جلفايي

محل تولد : هادي شهر جلفا

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1357/1/15

زندگينامه علمي

اينجانب حميداحمدي فرزند يدالله، متولد 15/ 01/ 1357 در هادي شهر در شهرستان جلفا. پس از اخذ ديپلم رياضي فيزيك در سال 1357 همزمان در امتحان ورودي حوزه و دانشگاه شركت كرده و در همان سال به همراه تحصيل علوم حوزوي در مدرسه رضوي قم به گذراندن دوره كارشناسي اقتصاد نظري در دانشگاه مفيد نيز مشغول شدم. همزمان با اخذ مدرك كارشناسي دانشگاه در علوم حوزوي نيز مدارج آن را تا دوره سطح نخست طي نمودم و پس از آن نيز به همراه ادامه تحصيلات حوزوي در مؤسسه علمي فرهنگي دارالحديث قم بعنوان محقق مشغول تحقيق شدم و علاوه بر آن در كنار تحقيقات گروهي در دارالحديث در موضوعات مختلف دست به تأليف و تحقيق كتاب يا مقاله پرداختم. در سال 1379 ملبس به لباس روحانيت شده و پس از آن در همه مناسبتهاي تبليغي در همه سنين به مكانهاي مختلف اعم از مساجد و دانشگاهها چه در قم و چه در تهران و چه در تبريز جهت تبليغ ارزشهاي اسلامي فعاليت نموده ام.

در حال حاضر در سطح خارج در دروس برخي از آقايان شركت دارم و علاوه بر آن با برخي از اساتيد مشهور حوزه بصورت اختصاصي در زمينه موضوعات فقهي و اصولي و همچنين در مؤسسه دارالحديث

در مباحث رجال و درايه اي و غيره در حال تحقيق و پژوهش مي باشم.

بطور كلي در موضوعات مختلف كتب فقهي و اصولي در دروس خارج برخي از آقايان و اساتيد عظام (البته در برخي كم و در برخي بصورت طولاني) همچون: حضرت آية الله مكارم شيرازى، حضرت آية الله شيخ جعفر سبحانى، حضرت آية الله وحيد خراسانى، حضرت آية الله سيد احمد مودى، حضرت آية الله كريمى، حضرت آية الله سيد موسي بشيري زنجانى، حجةالاسلام والمسلمين محسن فقيهى، و غيره شركت نموده و از خرمن معارف اين اساتيد بهره جسته ام.

احمدي راد، مجتبي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مجتبي احمدي راد

محل تولد : نيشابور

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1336/1/1

زندگينامه علمي

پس از آن كه دروس مقدماتي در حوزه شهرستان نيشابور را فرا گرفتم، به حوزه مشهد رفتم. در آن حوزه ضمن فراگيري درسهاي حوزوي در جلسات سخنراني بزرگان حوزه شركت مي كردم از جمله برنامه هاي بسيار آموزنده، رهگشا و عالمانه مقام معظم رهبري در مسجد كرامت، مسجد امام حسن مجتبي، درسهاي اعتقادي شهيد هاشمي نژاد و گاه درسهاي تفسيري عارف بزرگوار آقا ميرزا جواد آقا تهراني.

در حوزه قم افزون به شركت در درسهاي بزرگان كه از آنها در بخش اساتيد نام بردم و كارهاي تبليغي معمولي از آغاز آبان 1362 تاكنون با مجله حوزه بوده ام در پي ريزي بناي آن ادامه حيات و... ؛ و نيز در مجله فقه از آغاز تاكنون به اندازه توانايي نقش داشته ام پي ريزي و ادامه حيات؛ در ضمن در مجله حوزه علاوه بر ويراستاري محتوا و بازنويسي عضو هيات تحريريه و سياست گذاري مجله

نيز هستم.

در مجله فقه نيز افزون بر عضويت در هيات تحريريه و سياست گذاري از آغاز بهمن 72 تا سال 1383 تمامي شماره ها را بنده ويراستاري و بازنويسي كرده ام.

احمدي شاهرودي، احمدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم علوم دينى.

تولد: 1305(1346 ق.)، ميامى (در نزديكى شاهرود).

درگذشت: 25 شعبان 1417 ق.

آيت الله احمدعلى احمدى شاهرودى، فرزند آيت الله محمدحسن احمدى، يكى از علماى بنام و مشهور منطقه و جدش آيت الله آقا شيخ احمد نيز از علما و زهاد بود. ايشان به تحصيل علوم دينى روى آورد و مقدمات را نزد پدر بزرگوارش فراگرفت. پس از چند سالى، به حوزه علميه مشهد شتافت و ادبيات را نزد اديب نيشابورى و سطوح عاليه را نزد حضرات آيات حاج هاشم قزوينى، حاج شيخ مجتبى قزوينى، ميرزا كاظم محقق دامغانى و حاج ميرزا احمد مدرس يزدى آموخت. سپس براى تكميل معلومات و فراگيرى دوره عالى دورس فقه واصول به حوزه ى علميه ى قم آمد و در محضر آيات عظام بروجردى، سيد محمدتقى خوانسارى، حجت كوه كمره اى، صدرالدين صدر و امام خمينى زانوى ادب به زمين زد و از خرمن فيض آنان توشه ها برگرفت. آنگاه براى مدت كوتاهى به نجف اشرف كوچيد و در درسهاى آيات عظام سيد عبدالهادى شيرازى، حكيم و خويى حاضر شد. سپس به قم بازگشت و براى تبليغ دين و راهنمايى مردم مسلمان به نمايندگى آيت الله العظمى بروجردى به شهرهاى آباده، فيروزكوه، چهارمحال بختيارى و كاشان رفت و مبارزه اى پيگير با منحرفان و اهل بدعت را آغاز كرد و در اين راستا بسيارى از آنان را توبه داد و به اسلام بازگردانيد.

ايشان پس از مدتى به قم بازگشت و به تدريس سطوح عاليه، ترويج شعائر

دينى، اقامه جماعت، ارشاد و راهنمايى مؤمنان و تأليف كتابهاى علمى دست يازيد. او همزمان به تدريس معارف اسلامى در دانشگاه آزاد اسلامى اشتغال ورزيد و در سالهاى نبرد عليه متجاوزين بعثى، ماه ها در كنار رزمندگان اسلام به سر برد و در تقويت روحيه آنان، سخنرانى هاى فراوان ايراد كرد.

برخى از تأليفات چاپ شده آن فقيد عبارت است از:

تقليد الاعلم؛ سيرى درعقايد (بررسى آراء و نظريات صوفيه)؛ به سوى خدا برويد؛ مجموعه مقالات در پيرامون باب و بهاء؛ انگيزه حق (درباره مناقب اميرالمومنين- ع)، جنگ خيبر؛ تفسير موضوعى. تأليفات چاپ نشده ايشان عبارتند از: تقريرات درس فقه آيت الله بروجردى (درباره لباس مشكوك)، رساله در مسئله ى بداء؛ ترجمه جامع السعادات ملا مهدى نراقى؛ روحانيت در عصر انقلاب.

آيت الله احمدى شاهرودى در تاريخ بيست و پنجم شعبان 1417 ق.، در هفتاد سالگى در جوار بيت الله بدرود حيات گفت.

احمدعلى احمدى فرزند آقا شيخ محمدحسن احمدى ميامئى شاهرودى در ساله 1305 شمسى در ميامى كه در ده فرسنگى شاهرود در طريق خراسان واقع شده به دنيا آمده و در مهد پرورش والدش كه از علماء برجسته آن منطقه بوده نشو و نما نموده است.

مرحوم شيخ محمدحسن پدر مترجم ما در علوم مختلفه بالاخص علم طب اطلاعاتى داشتند و مردم آن بخش از وجودش استفاده مى كردند. و پدر ايشان آقا شيخ احمد نيز از اوتاد و زهاد زمان خود و داراى تأليفات بوده اند و همينطور پدران او تا چند پشت روحانى بوده اند.

وى پس از پايان تحصيلات ابتدائى براى تحصيلات مذهبى خود به مشهد مشرف شده و تحت سرپرستى رئيس حوزه علميه مرحوم آيت اللَّه احمد كفائى قرار و دوره مقدمات و ادبيات را

خدمت اديب نيشابورى به پايان رسانيده سپس دوره سطح را از محضر اساتيد بزرگ مانند مرحوم حاج ميرزا احمد يزدى و حاج شيخ هاشم قزوينى و حاج شيخ كاظم دامغانى تكميل و اصول و معارف الهى را در خدمت حاج شيخ مجتبى قزوينى كه از شاگردان بزرگ ميرزا مهدى غروى اصفهانى بوده و نيز مقدارى از فلسفه و كلام را از آن مرحوم استفاده كرده و بعد از پايان دوره سطح در حوزه مشهد به اتفاق بعضى از فضلاء مشهد هجرت به قم نموده و از درس خارج مكاسب و اسفار آقاى خمينى و آقاى حجت كوهكمرى و حاج سيدمحمدتقى خونسارى و حاج شيخ عباسعلى شاهرودى و بالاخص حاج آقا حسين بروجردى استفاده نموده و مدت كوتاهى هم در نجف اشرف از اساتيد بزرگ حوزه نجف چون آقاى حكيم و آقاى شاهرودى و حاج سيد ابوالقاسم خوئى و مرحوم ميرزا عبدالهادى شيرازى استفاده كرده سپس به قم مراجعت و از طرف آقاى بروجردى اعزام به حومه فارس شهر آباده گرديده و حدود دو سال در آن سامان به خدمات دينى اشتغال داشته و كتاب اسلام و عقايد را بر رد مذاهب باطله مخصوصا صوفيه در آنجا تأليف نموده و پس از برگشت از استان فارس اعزام به فيروز كوه شده و مدتى هم در آنجا مشغول ارشاد بوده و پس از چندى كه مبارزه با فرقه ضاله بهائيه آغاز گرديد به اتفاق چند نفر ديگر به امر معظم له به منطقه فريدون و چهار محال رفته و با آنان مبارزه نموده كه به نابودى برخى از رهبران گمراه آنها منتهى شده و پس از آن

از طرف آن مرحوم به قراء اطراف كاشان كه مركز بهائيه بوده رفته تا عده اى از آنها توبه نموده و به دامن اسلام برگشتند و برخى هم مانند دكتر برجيس كه مبلغ آنها بود در كاشان كشته شده و آن گروهك تضعيف و نابود شدند.

و پس از فوت مرحوم آقاى بروجردى از طرف حوزه علميه قم در تهران انجام وظيفه نمود سپس به قم مراجعت و تا حال تحرير اين كتاب اشتغال به تدريس سطوح عالى و اقامه جماعت در مسجد امام رضا عليه السلام در سالاريه اشتغال دارند.

داراى تأليفات چندى مى باشند.

1- اسلام و عقايد كه مكرر به طبع رسيده.

2- رساله تقليد اعلم عربى.

3- كتاب سوى خدا برويد.

4- انگيزه حق در مناقب اميرالمؤمنين.

5- رساله در بداء و روحانيت در عصر انقلاب و قبل از انقلاب.

6- كتابى در احكام.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

احمدي طالشيان، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدرضا احمدي طالشيان

محل تولد : بابل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1345/9/2

زندگينامه علمي

اينجانب محمدرضا احمدي طالشيان متولد 1345پس از گذراندن سال اول دبيرستان در سال 1361 وارد حوزه علميه بابل مدرسه صدر سابق و خاتم الانبياء فعلي شدم. پس ازآن درتهران درمدرسه هاي شهيد بهشتي و مدرسه حاج آقا مجتهدي درس خوانده و در سال 1365 وارد مدرسه رسول اكرم (ص) قم شدم.

از سال 1375 در درس خارج شركت كردم كه بيشتر آن در كلاس حاج شيخ صادق لاريجاني بوده است در اين مدت به صورت متفرقه درسهاي دبيرستان را گذراندم.

در سال 1375 از موسسه آموزش عالي باقرالعلوم (ع) در مقطع كارشناسي رشته علوم سياسي فارغ التحصيل شده و هم اكنون مشغول نوشتن پايان نامه ارشد با

عنوان تحول مفهوم حاكم جائر در فقه سياسي شيعه مي باشم.

در طول سالهاي گذشته همكاري هاي متعدد علمي و اجرائي با نهادهاي مختلف بخصوص كنگره هاي علمي مانند: شيخ انصاري، كنفرانس وحدت، شهيد صدر، نقش اجتهاد در زمان و مكان داشتم. همكاري هاي تحقيقاتي و علمي با مركز اسناد انقلاب اسلامي داشته و چند عنوان كتاب نيز تدوين نموده ام.

در نمايشگاه هاي سراسري نرم افزاري علوم اسلامي مركز تحقيقات كامپيوتري مسئوليت تهيه و انتشار خبرنامه را نيز داشتم .

احمدي فراز، محمدمهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد مهدي احمدي فراز

محل تولد : اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1350/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمد مهدي احمدي فراز در سال 1350متولد و در سال 1365مشغول تحصيل شدم و سال 1368موفق به اخذ ديپلم شدم. بعد از آن به خدمت سربازي اعزام و يك سال از سربازي را گذراندم. دانشگاه قبول شدم و از خدمت معاف شدم و مشغول به تحصيل شدم. بعد از اخذ مدرك كارشناسي دو مرتبه به خدمت سربازي رفتم و در سال 1370مشغول به تحصيل در حوزه و دانشگاه شدم.

سال 1378مدرك كارشناسي ارشد را اخذ نمودم و در سالهاي بعد آن دروس حوزوي را تا پايه 8 خواندم و فعاليت هاي جنبي داشته ام كه بطور خلاصه عبارتند از:

1- حفظ قرآن كريم 2- حفظ كلمات قصار نهج البلاغه 3- شركت در كلاسهاي مكالمه عربي دفتر تبليغات حوزه علميه و اخذ مدرك از موسسه باقرالعلوم قم 4- در حال حاضر كلاسهاي ترجمه انگليسي بصورت كارگاه شركت دارم كه متون را از عربي به انگليسي برمي گردانيم.

احمدي ميانجي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حضرت آية ا... حاج شيخ علي احمدي ميانجي در چهار محرم 1345 قمري (1304 شمسي) در روستاي پورسخلو ميانه به دينا آمد و در سال 1358 قمري براي تحصيل علوم اسلامي به ميانه رفت و تا آخر شرح لمعه را نزد اساتيد آن شهر آموخت سپس براي ادامه تحصيل به شهر مقدس قم منتقل و سطوح را نزد مرحوم آية ا... حاج سيد حسين قاضي و مرحوم آية ا... علامه طباطبائي آموخت و سپس خارج فقه و اصول را از محاضر آيات عظام بروجردي و داماد گلپايگاني استفاضه نمود. ايشان

هم اكنون از اساتيد بزرگ حوزه علميه قم هستند. كتاب"الاسير في اسلام"تاليف علي احمدي ميانجي ، در دوره نهم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد.

گروه : علوم انساني

رشته : الهيات و معارف اسلامي

والدين و انساب : علي احمدي ميانجيدوران كودكي و نوجواني را در چنين محيط خانوادگي، كه سرشار از تلاش و كوشش، صفا و صميميت و عبوديت و معنويت بود، سپري كرد و در دامن مادري از سلاله رسول اكرم (ص) كاملاً تربيت اسلامي يافت.

خاطرات كودكي : علي احمدي ميانجي، مرحوم حضرت آيت اللّه آقا ميرزا ابومحمد حجتي، يكي از دوستان صميمي و قديمي پدر و از شاگردان حضرت آيت اللّه العظمي حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي در قم به شمار مي رفت كه به تازگي از آن شهر به ميانه بازگشته و به جاي مرحوم پدرش آيت اللّه آقا ميرزا محمد حجتي، رهبري مذهبي مردم ميانه را بر عهده گرفته بود.(3) او با مشورت و هدايت آيت اللّه حائري، تصميم داشت، حوزه علميه ميانه را كه از مدت ها پيش به تعطيلي گراييده بود، دوباره فعال كند. لذا ورود اين طلبه جوان و پرشور، به عملي كردن تصميم وي سرعت و عينيت بيشتر بخشيد و آيت اللّه احمدي اولين شاگرد حوزه درسي ايشان شد.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : علي احمدي ميانجي آموزش كتاب هاي «نصاب الصبيان»، «گلستان سعدي»، «منشأت امير نظام»، «ابواب الجنان»، «تاريخ نادر» و مقدمات عربي را نزد پدر گذرانيده و با پشتكار خود توانست حدود دويست بيت از «نصاب» را حفظ كند و تا حدودي به زبان فارسي مسلط شود.

سال 1358 ه . ق (بهار 1318) در سن دوازده سالگي، پدر او را به شهر ميانه آورد و فرزندش را به دست عالمي فداكار و دلسوز سپرد تا به صورتي كه خود مصلحت مي داند، تعليم و تربيت كند. آيت اللّه احمدي ميانجي نخست آموزش نحو را به تنهايي پيش استاد آغاز كرد. بدين جهت او روزها و گاه شب ها در منزل استاد به سر مي برد. بعدها نيز چند نفر ديگر به شاگردان استاد، اضافه شدند و بدين ترتيب عملاً قسمتي از منزل آيت اللّه حجتي براي تعليم و تربيت طلاب اختصاص يافت.استاد با مشاهده تلاش و استعداد و علاقه و خلوص اولين شاگردش، حتي بيش از فرزندان خود زمينه هاي رشد و شكوفايي او را فراهم آورد. بنا به نوشته آيت اللّه احمدي، استاد هر روز مقداري تلاوت قرآن توصيه مي كرد. بعد چند حديث ياد مي داد و سپس درس روز گذشته را مي پرسيد. اگر او خوب آموخته بود، آن گاه درس جديد را شروع مي كرد.او علاوه بر كتب علم نحو، كتاب حاشيه در منطق، معالم در اصول، مطول در معاني و بيان و بخش هاي عمده شرح لمعه و قوانين الاصول را هم در خدمت آيت اللّه آقا ميرزا ابومحمد حجتي فرا گرفت. سپس قسمت باقيمانده از كتاب شرح لمعه و قوانين را نيز در محضر حضرت آيت اللّه حاج شيخ لطفعلي زنوزي كه به تازگي به ميانه وارد شده بود و حجة الاسلام و المسلمين حاج ميرزا مهدي جديدي آموخت. در مجموع، تحصيلات و توقف وي در اين شهرستان، حدود پنج يا شش سال طول كشيد. وي در تعليم و تربيت طلاب و اداره حوزه

ميانه، با مسؤولين آن همكاري مي كرد. آيت اللّه احمدي، درمدت كوتاهي كه در حوزه تبريز بود، از محضر اساتيد بزرگ از جمله آيت اللّه ميرزا رضي زنوزي كسب فيض نمود؛ اما بنا به دلايلي در همان سال به ميانه برگشت و از آنجا به سوي شهر مقدس قم روانه شد. آيت اللّه احمدي چون وارد شهر مقدس قم شد، نخست به زيارت كريمه اهل بيت حضرت فاطمه معصومه (س) بار يافت. بعد در يكي از حجره هاي مدرسه دارالشفاء ساكن شد. او در اين شهر، سطوح عالي را نزد مرحوم آيت اللّه سيد حسين قاضي آموخت.(6) و بخش ديگري از آن را هم در محضر حضرت علامه طباطبايي (صاحب تفسير الميزان) كه به تازگي از تبريز به قم مشرف شده بود، فرا گرفت.آيت اللّه احمدي پس از اتمام سطوح عالي فقه و اصول، درس خارج اصول را در خدمت مرحوم آيت اللّه آقا ميرزا احمد كافي الملك ياد گرفت.(7) همزمان با اين درس، دروس خارج فقه را در ابواب مختلف، از محضر بزرگاني چون: بروجردي، گلپايگاني، محقق داماد(8) و علامه طباطبايي (ره) بهره مي جست و حتي در درس خصوصي مرحوم محقق داماد و علامه طباطبايي نيز شركت مي كرد. البته با مرحوم علامه طباطبايي انس بيشتري داشت و به طور خصوصي در زمينه فقه، اصول و اخلاق بهره ها برد.

خاطرات و وقايع تحصيل : علي احمدي ميانجي در كنار تحصيل، با همكاري و همفكري تني چند از دوستان فاضل خود، همچون آيات: سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي، سيد مهدي روحاني و سيد ابوالفضل ميرمحمدي، اقدام به برگزاري بحث تفسير هفتگي كردند و پس از ايشان نيز آيات ديگري مثل:

آقا موسي زنجاني، احمد آذري قمي، احمد پاياني، موسوي زنجاني و... به جمع آنان پيوستند. اين محفل علمي، به طور مرتب در هر هفته برگزار مي شد. اعضاي جلسه هر كدام به تفاسير مختلف مراجعه مي كردند و پيرامون آيات مباحث مفيدي را مطرح مي نمودند كه اغلب ظريف و دقيق و پربار بود. چنان كه اين اواخر آيت اللّه احمدي تأسف مي خورد كه چرا مذاكرات اين جلسات از اول يادداشت و ضبط نشد و مي فرمود:به خصوص آقاي سيد مهدي روحاني، پيرامون هر آيه اي از قران، يك برداشت و حرف جديدي داشت.گاهي بحث و گفتگو در ميان اعضا به قدري طولاني مي شد و آقايان مباني همديگر را مورد مناقشه و نقض قرار مي دادند كه در نهايت جمع بندي بحث ها را مشكل مي كرد. اگر چه برخي اعضاي اين محفل قرآني با گذشت زمان و به علت مسافرت به مناطق مختلف يا مسئوليت هاي اجرايي در تمام جلسات حضور نمي يافتند و شخصيت هاي ديگري مي آمدند، با اين حال اعضاي اصلي و بنيانگذار آن، از جمله آيت اللّه احمدي، همچنان با حضور قوي و فعال خود مانع از تعطيلي آن مي شدند. اين محفل تفسيري تا همين اواخر نيز ادامه يافت و نزديك به نيم قرن به فعاليت خود ادامه داد. از آيت اللّه احمدي، يادداشت هايي از اين جلسات به جاي مانده است.

فعاليتهاي ضمن تحصيل : علي احمدي ميانجي در تعليم و تربيت طلاب و اداره حوزه ميانه، با مسؤولين آن همكاري مي كرد

استادان و مربيان : از استادان علي احمدي ميانجي مي توان به اساتيد زير اشاره كرد: آيت الله حاج شيخ لطفعلي زنوزي هدايت آيت الله حائري مرحوم آية ا... حاج سيد حسين قاضي ناييني

ايرواني كاشف الغطا آيت الله ميرزا رضي زنوزي حضرت علامه طباطبايي آيت الله آقا ميرزا احمد كافي الملك بروجردي گلپايگاني محقق داماد

هم دوره اي ها و همكاران : علي احمدي ميانجي و با آيات عظام: ميلاني، خويي و مرعشي نجفي، سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي، سيد مهدي روحاني و سيد ابوالفضل ميرمحمدي، آقا موسي زنجاني، احمد آذري قمي، احمد پاياني، موسوي زنجاني نيز هم بحث و هم درس شد.

وقايع ميانسالي : علي احمدي ميانجي با توجه به شصت سال تجربه علمي و عملي در حوزه علميه قم، به نقاط ضعف و قوت و جنبه هاي افراط و تفريط در بعد اخلاق و عرفان آشنايي كامل داشت. لذا توصيه هايي كه در اين رابطه به طلاب و فضلاي جوان مي كرد، نشأت گرفته از همين تجارب شصت ساله ايشان بود. از اين رو، آيت اللّه احمدي هنگامي كه مي ديد بعضي طلاب جوان و مقدمات خوان، خيلي زود و بدون فراهم ساختن زمينه لازم، وارد برخي مسائل عميق اخلاقي و عرفاني مي شوند و به قول معروف، مي خواستند ره صد ساله را يك روزه طي كنند و در مدتي كوتاه همانند حضرت امام خميني (ره) و آيت اللّه بهاء الديني و يا آيت اللّه بهجت گردند، سخت نگران مي شد و تأسف مي خورد و با تذكرات و توصيه هاي كارشناسانه و دقيق خود، در صدد اصلاح چنين افرادي بر مي آمد. لذا چنانچه اين قبيل طلاب جوان به حضور ايشان مي رسيدند و با يك دنيا توقع از ايشان مي خواستند تا آنها را ارشاد و نصيحت بكند و ذكري و وردي بر ايشان بياموزد، آيت اللّه احمدي همچون پدري مهربان و طبيبي حاذق اينان را به اشتباه و

بيراهگي خود آگاه مي ساخت و با توصيه هايي به ظاهر ساده، اما در واقع دقيق و ظريف به رعايت اين امور سفارش مي كرد:1 - سعي كنيد واجبات خود را خوب انجام دهيد؛ 2 - از محرّمات دوري كنيد و خود را به گناه آلوده نسازيد؛ 3 - از خوراك خود كم نگذاريد، به قدر لازم و كافي غذا بخوريد؛ 4 - خوابتان هم به قدر كافي باشد؛ 5 - خوب درس بخوانيد و بعد درس هايتان را خوب بحث كنيد؛ 6 - در مرحله آخر اگر وقت اضافي آورديد، مي توانيد به برخي از مستحبات هم بپردازيد.

زمان و علت فوت : علي احمدي ميانجي پس از هفتاد و سه سال زندگي توأم با تلاش، تحقيق و پژوهش، بامداد روز دوشنبه، بيست و يكم شهريور 1379 چشم از جهان فرو بست و روح بلندش به سوي معبود متعال پرواز كرد. پيكر اين فقيه خستگي ناپذير، با حضور مراجع معظّم تقليد، علماي اعلام، طلاب و فضلا و انبوهي از مردم قم، ميانه، تهران و... از مسجد امامِ قم به حرم حضرت معصومه (س) تشييع شد و با تجليل فراوان، در جوار كريمه اهل بيت (ع) جنب مرقد علامه طباطبايي و شهيد مرتضي مطهري به خاك سپرده شد.

فعاليتهاي آموزشي : علي احمدي ميانجي از همان دوران طلبگي ضمن تحصيل، به تدريس نيز اهتمام داشت و درس هاي پيشين را به طلاب و فضلاي پايين تر از خود مي آموخت. آيت اللّه احمدي در حوزه علميه قم جزو اساتيد شناخته شده در سطوح عالي به شمار مي رفت. به فقه و بخصوص به كتاب ارزشمند مكاسب شيخ انصاري، عنايت و علاقه خاصي داشت و هر سال آن را براي

عده اي تدريس مي نمود. او در امر آموزش طلاب، با شهيد آيت اللّه قدّوسي در مدرسه حقّاني همكاري داشت و از اساتيد سرشناس اين مركز علمي و انقلابي محسوب مي شد.علاوه، درس اخلاق ايشان نيز در سطح حوزه علاقمندان زيادي داشت. لذا از مدارس مختلف، مانند مدرسه شهيدين، مدرسه معصوميه و مدرسه كرماني ها، دعوت مي شد و براي طلاب و فضلا در سطح هاي گوناگون درس اخلاق، كه با جذابيت ويژه اي توأم بود، ارائه مي داد. او كه يك عمر فقه را با اخلاق به هم آميخته بود، تبلور عيني يك «فقيه اخلاقي» بود.

مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : عمده خدمات فرهنگي - اجتماعي مرحوم علي احمدي ميانجي در دو شهر ميانه و قم بوده است:الف) ميانه:در اواسط دهه سي كه نهضت «مدارس ملي» با ابتكار شخصيت هاي روحاني مانند آيت اللّه شهيد دكتر بهشتي و امام موسي صدر در شهر قم آغاز شد، آن دو بزرگوار در اين شهر اقدام به تأسيس مدارسي به نام هاي «مدرسه ملي صدر» و «دين و دانش» كردند. در شهر ميانه نيز آيت اللّه احمدي، با پيروي از اين دو شهيد، اوايل دهه چهل، با همكاري چند تن از افراد نيكوكار «مدرسه رضوي» را راه اندازي كرد. اين مركز آموزشي، در تربيت ديني و مذهبي كودكان و نوجوانان ميانه بسيار مؤثر بود.در سال 1348 آيت اللّه احمدي در يك اقدام ديگر، مركز فرهنگي - مذهبي مهمي را تحت عنوان «انجمن دين و دانش» بنا نهاد كه در آن مقطع در رشد و تعالي فكري، عقيدتي و اخلاقي جوانانِ دبيرستاني و دانشگاهي نقش اساسي و تاريخي داشت به طوري كه اغلب

تربيت يافتگان اين مركز، به نيروهاي بالقوه انقلاب اسلامي تبديل شدند و هنگامي كه انقلاب در سال 1356 به مرحله بحراني خود رسيد، همه در خدمت آن قرار گرفتند و از جان خود براي پيشبرد نهضت اسلامي مايه گذاشتند.مؤسسه قاليبافي و صندوق قرض الحسنه مهديه، دو خدمت ديگري بود كه تقريباً همزمان با تأسيس انجمن دين و دانش، به همّت آيت اللّه احمدي و با همياري تني چند از معتمدين ميانه انجام پذيرفت.مؤسسه قاليبافي اگر چه بعد از چند سالي به علت مشكلات و موانعي به تعطيلي گراييد، امّا صندوق قرض الحسنه هنوز هم فعال است و بيش از 30 سال است كه بخشي از نيازهاي قشر محروم را آبرومندانه تأمين مي كند.ب) قم:صندوق ذخيره علوي، مؤسسه خيريه الزهراء (س) و جامعه ناصحين قم از جمله مراكز مهم و مؤثر در قم به شمار مي آيند كه آيت اللّه احمدي جزء مؤسسين پرتلاش آن بود. اهميت هر كدام در جهت رفع مشكل مادي و معنوي مردم و احياي امر به معروف و نهي از منكر در سطح شهرستان قم بر كسي پوشيده نيست.اشتياق آيت اللّه احمدي براي خدمت به مردم، بدان حد بودكه محل اقامه نماز جماعت ايشان (مسجد عبداللهي واقع در سه راه بازار قم)، به عنوان محلي جهت رفع نياز نيازمندان شناخته شده بود و در طول سال ها امامت ايشان در آن مسجد، گره از مشكل صدها انسان آبرومند و حاجتمند گشوده مي شد.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : علي احمدي ميانجي سال 1341، كه قيام مراجع معظم تقليد به رهبري حضرت امام خميني بر ضد لايحه «انجمن هاي ايالتي ولايتي» آغاز شد، آيت اللّه احمدي

حضور متعهدانه خود را در اين نهضت بزرگ اسلامي به خوبي نشان داد. او در هر رخداد مهمي، در صورت لزوم، نخست به خدمت حاج آقا روح اللّه خميني و ساير مراجع معظم مي رسيد. بعد از كسب رهنمودهاي لازم عازم ميانه مي شد و پيام آنان را به روحانيت و مردم آن سامان مي رساند و با سازماندهي روحانيت و روشنگري مردم، در جهت آرمان هاي نهضت اسلامي گام هاي مؤثر و بلندي برداشت.آيت اللّه احمدي، روش خاص خود را داشت: سعي مي كرد به دور از احساسات و افراط كاري ها، بيشتر با منطق و استدلال قوي، منشأ اختلاف ميان روحانيت و رژيم شاه را براي مردم بازگو كند و آنها را از ماهيت ضد اسلامي رژيم آگاه سازد. به همين علت جلسات سخنراني ايشان، در مراحل حساس و سرنوشت ساز آن دوران بسيار سودمند و پربار جلوه مي نمود.عيد نوروز و خرداد سال 1342، كه به فرمان حضرت امام خميني، در سرتاسر كشور عزاي عموي اعلام شد و روحانيت مأموريت يافت، مردم را در اين ايام روشنگري كرده به افشاي جنايت هاي رژيم بپردازد، آيت اللّه احمدي نيز به منظور اجراي امر مقتداي خود، وارد شهرستان ميانه شد و با ايجاد همانگي بين روحانيت آنجا، در مجالس و محافل متعدد به وجه مقتضي به ايفاي نقش پرداخت. ين عالم فداكار پس از استقرار نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران، با درك موقعيت حساس زماني، تمام وقت خود را وقف انقلاب، اسلام، رهبري و مردم كرد و با حضور خستگي ناپذير خود در عرصه هاي مختلف، به دفاع از حريم نهضت برخاست.

همفكران فرد : با توجه به نگرش پوياي علي احمدي ميانجي در فقه و

ساير مسائل اسلامي، حضرت آيت اللّه خامنه اي، رهبر معظم انقلاب، طي حكمي ايشان را همراه با حضرات آيات سيد مهدي روحاني، شيخ محمد ابراهيم جنّاتي، سيد محمود هاشمي شاهرودي و... جهت بررسي موضوعات جديد و پاسخگويي به مسائل روز جهان اسلام منصوب كردند.

آرا و گرايشهاي خاص : نوع فعاليت هاي اجتماعي علي احمدي ميانجي به خوبي نشان مي دهد كه وي در طول زندگي، هميشه به فكر قشر محروم و مستضعف جامعه بود. كساني كه از نزديك با وي ارتباط و همكاري داشتند اين اخلاق پيامبرگونه، برايشان ملموس و عيان بود. با توجه به فضاي رايج در حوزه، كه اغلب فضلا و محققان را به تحقيق پيرامون فقه و اصول سوق مي دهد و بيشتر محققين در اين موضوعات تحقيق و تدريس مي كنند؛ اما آيت اللّه احمدي از نادر شخصيت هايي است كه هرگز تحت تأثير اين فضا قرار نگرفت و بر خلاف آن، نيروي تحقيقي خود را با ژرف نگري خاصي در موضوع اهم ديگر مثل آثار مكتوب و نامه هاي پيامبر متمركز ساخت؛ موضوع با ارزشي كه در طول چهارده قرن گذشته به ورطه فراموشي سپرده شده و چندان عميق بدان پرداخته نشده بود.كتاب ارزشمند «مكاتيب الرسول» كه بار نخست در سال 1339 شمسي به چاپ رسيد و تحقيق آن از سال 1328 آغاز شده بود كه در آن ايام، مؤلف تلاشگر حدود 23 سال سن داشت. تشخيص و انتخاب موضوع در آن سن، با توجه به فضاي آن روز حوزه، به خوبي حكايت گر استعداد و ژرف انديشي آيت اللّه احمدي است.آيت اللّه احمدي وظيفه اصلي طلاب جوان را تحصيل علوم اسلامي به نحو احسن مي دانست و همواره

اظهار مي داشت كه طلاب بايد خوب درس بخوانند و مباني اسلام و تشيّع را خوب بفهمند. تا بتوانند در برابر انواع و اقسام شبهات بااستدلال و برهان از حريم اسلام و تشيّع دفاع كنند.

جوائز و نشانها : كتاب"الاسير في اسلام"تاليف علي احمدي ميانجي ، در دوره نهم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد.

چگونگي عرضه آثار : او با اين بينش و تفكر وارد ميدان تحقيق و پژوهش شد و از آيات، احاديث و رواياتي كه تا ديروز تنها در ابعاد فردي استفاده مي شد، در ابعاد حكومتي از آنها بهره برداري كرد و كتابي را تحت عنوان «اطلاعات و امنيت در حكومت اسلامي» به رشته تأليف درآورد كه از اين نظر در نوع خود، كم نظير و بديع مي باشد. بر اساس همين بينش، ايشان به «احكام حكومتي» كه زير نظر ولايت ولي فقيه جامع الشرايط اداره شود، به جدّ اعتقاد داشت و از اين رو، حتي مقررات و قوانين معمولي را هم لازم الاجراء مي دانست؛ به طوري كه اظهار مي داشت: اگر كسي در نيمه شب مقررات راهنمايي و رانندگي را رعايت نكرد و پليس هم حضور نداشت، واجب است خود، جريمه خلافش را به صندوق حكومت واريز كند؛ در غير اين صورت ذمه اش مشغول خواهد شد.ايشان در باب اخذ وجوه شرعيه (خمس، زكات و...) نيز نظر خاصي داشت كه از همان نظريه حكومتي ايشان نشأت مي گرفت. او اخذ وجوه شرعي و مصرف آن را، ابتدائاً يكي از شئون اساسي ولي فقيه مي دانست. به همين سبب با اين كه ايشان مجتهد مسلم بودند؛ اما در اين باب

خود را ملزم كرده بودند تا از مقام معظم رهبري اجازه بگيرند.

--------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 احاديث اهل البيت عن طرق اهل السنة

ويژگي اثر : اين كتاب ارزشمند اثر مشترك آيت اللّه احمدي و مرحوم آيت اللّه حاج سيد مهدي روحاني است. همان طوري كه از نام آن پيداست، در اين مجموعه، احاديث و روايات اهل بيت (ع) در موضوعات مختلف كه از طريق اهل سنت نقل شده و در كتاب هاي روايي و تاريخي معتبر آنان موجود است، گردآوري شده است و در نوع خود يك تحقيق بديع و ابتكاري به شمار مي آيد.اين مجموعه نفيس در ابواب و موضوعات گوناگون مانند: تفسير، عقايد، فضايل، تاريخ اهل بيت (ع) و تاريخ صحابه پيامبر و... به بحث پرداخته است و البته غالب مباحث آن در موضوعات فقهي و احكام عملي است. تعداد كتاب ها و منابعي كه اين احاديث و روايات از آنها جمع آوري شده، نزديك به دويست عنوان واثر معتبر مي باشد. جلد اول اين اثر، بيست جلدي در سال 1379 ش، زيور طبع پوشيد و به موضوع طهارت و جنائز مي پردازد. مجلدات بعدي را نيز مؤسسه نشر اسلامي به تدريج چاپ و منتشر خواهد كرد.

2 اصول مالكيت در سالام

ويژگي اثر : تاليف

3 الاسير في الاسلام

ويژگي اثر : اين كتاب در دوره نهم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران ،از طرف وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامي معرفي و برگزيده شده است.آشنايي با كتاب: «الاسير في اسلام»: يكي از مسائلي كه جامعه بشري گاه بدان دچار مي شده

و خواهد شد جنگ و يكي از مسائل اجتناب ناپذير هر جنگ اسارت است، هر يك از اديان الهي و يا مرام و مسلك بشري در اين مورد قوانين و مقرارتي دارد، ليكن دين مقدس اسلام مانند ساير موضوعات، در اين مورد نيز بهترين و جامعترين قوانين را آورده است. مؤلف محترم كتاب با تتبع ژرف و تحقيق عميق اين مساله را از نظر اسلام به طور دقيق بررسي نموده و احكام اسلام را در اين باره بازگو نموده و برتري آن را به اثبات رسانده است. كتاب مقدمه اي نسبتاً طولاني و بسيار پربار درباره چگونگي جنگ و اسارتهايي كه در طول جنگ هاي صليبي، مغول، و تاتار، جنگ جهاني دوم و ... رخ داده و جنايتهايي كه به اسيران روا داشته اند، دارد؛ متن كتاب سه بخش است 10_ علل بروز جنگ ها و نتايج و آثار آن، 2_ توضيح و تشريح اسير گرفتن از كفار و شورشيان (بغات)، 3_ تبيين و ترسيم حقوق در اسلام. مولف محقق كتاب، موضوع اسارات را، هم از ديدگاه فقهي شيعه و سني بررسي نموده و هم از نظر گاه تاريخي، و با تتبع گسترده، سيره رسول خدا(ص) و امير المومنين (ع) با سايران را ترسيم نموده است. مقايسه قوانين اسارت و اسير در اسلام با ديگر قوانين بشري دنيا، و اثبات جامعيت و برتري آن عصر فضا از ديگر ويژگيهاي كتاب است

4 التبرك

ويژگي اثر : در سال هاي پيش از انقلاب با توجه به شبهاتي كه ايادي وهابيت در جامعه اسلامي و اذهان مسلمانان ايجاد مي كردند و هر روز دامنه آن در سطح

عميقي گسترش مي يافت، آيت اللّه احمدي با درك ضرورت موضوع به نگارش اين اثر مفيد پرداخت و بدين ترتيب به مقابله با اين تهاجم فرهنگي برخاست. او دراين اثر گرانسنگ، اولاً در مقدمه كتاب، بيشتر اختلاف موجود در ميان فرق اسلامي را غير واقعي و نتيجه سوء تفاهم ها و دسيسه هاي دشمنان قلمداد مي كند. سپس در فصل اول، موضوع تبرك را در موارد متعدد، از ديدگاه احاديث پيامبر و تاريخ و سيره صحابه مورد بررسي و موشكافي قرار مي دهد. در فصل دوم نيز به همان شيوه، موضوع بوسيدن را بررسي مي كند. استناد او به روايات و شواهد تاريخي به صورتي است كه هيچ يك از فرق اسلامي قادر بر انكار و ايجاد شبهه در آن نيستند.اين كتاب در سال 1356 ش به زيور چاپ مزين گرديد و هم اكنون نيز از طريق حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت تنظيم و تدوين يافته به صورت مطلوبي چاپ شده و در دست علاقمندان قرار گرفته است.

5 السجود علي الارض

ويژگي اثر : در اين اثر نفيس كه شامل بحث هاي قرآني، حديثي، فقهي، اصولي و تاريخي پيرامون موضوع «سجده» مي باشد، مؤلف، قدرت اجتهادي و فقاهتي خويش را به روشني به اثبات مي رساند. وي در اين كتاب ابتدا، سير تاريخي سجده را به چهار دوره متفاوت تقسيم مي كند. سپس هر كدام آنها را همراه با اقوال، آرا و اجتهادات صحابه، تابعين و تابعين آنان، مورد بحث و بررسي قرار مي دهد و در بخش آخر، بحث مبسوطي را درباره فضيلت سجده بر تربت امام حسين (ع) با استناد به احاديث مطرح مي نمايد.اولين

چاپ اين كتاب، پيش از انقلاب از سوي مؤسسه در راه حق در چند نوبت و در هر بار با تيراژ پنج هزار به چاپ رسيد. بعد از آن نيز يك بار در بيروت چاپ شد. همچنين به طور متفرقه از طريق ناشران مختلف به چاپ رسيد كه نام و مشخصات ناشر در آن منعكس نشده است.

6 حاشيه و تعليقه بر كتاب «معادن الحكمه»

ويژگي اثر : حاشيه و تعليقه بر كتاب هاي «معادن الحكمه» مرحوم فيض كاشاني و «شيعه در اسلام» مرحوم علامه طباطبايي، از ديگر آثار به چاپ رسيده آيت اللّه احمدي به شمار مي آيد كه اثر اول را مؤسسه نشر اسلامي در سال 1365 به چاپ رساند و يك سال بعد نيز تجديد چاپ شد و اثر دوم هم تا كنون از طريق مراكز انتشارات مختلف در چند نوبت به چاپ رسيده است.اضافه بر آثار ياد شده، از اين عالم فرزانه مقالات و دست نوشته هاي متنوعي هم در موضوعات مختلف به يادگار مانده است.

7 حاشيه و تعليقه بر كتاب شيعه در اسلام

ويژگي اثر : حاشيه و تعليقه بر كتاب هاي «معادن الحكمه» مرحوم فيض كاشاني و «شيعه در اسلام» مرحوم علامه طباطبايي، از ديگر آثار به چاپ رسيده آيت اللّه احمدي به شمار مي آيد كه اثر اول را مؤسسه نشر اسلامي در سال 1365 به چاپ رساند و يك سال بعد نيز تجديد چاپ شد و اثر دوم هم تا كنون از طريق مراكز انتشارات مختلف در چند نوبت به چاپ رسيده است.اضافه بر آثار ياد شده، از اين عالم فرزانه

مقالات و دست نوشته هاي متنوعي هم در موضوعات مختلف به يادگار مانده است.

8 لزوم وزارت اطلاعات در حكومت اسلامي

ويژگي اثر : در اين كتاب، مؤلف فرزانه نخست با استناد به ادله عقلي و نقلي به ضرورت وجود تشكيلات اطلاعاتي در حكومت اسلامي مي پردازد و بحث مبسوطي در اين زمينه ارائه مي دهد. سپس مباحث متنوعي را نيز در موضوعات مختلف؛ از جمله: معناي نصيحت، بحث عريف و نقيب، معناي تجسس و سوء ظن و موارد جواز اين دو و وجوب حسن ظن را از ديدگاه قرآن و احاديث مطرح مي سازد.چاپ اول اين كتاب را دفتر نشر برگزيده در قم، در سال 1374 به چاپ رسانده است.

9 مالكيت خصوصي

ويژگي اثر : در اوايل انقلاب، از سوي برخي گروهك ها شبهاتي در جامعه ترويج و القا مي شد مبني بر اين كه: در اسلام مالكيت خصوصي وجود ندارد و اگر هم باشد، بسيار محدود است؛ يا در اسلام سرمايه و ثروت جايگاهي ندارد و اجاره يك نوع استثمار و بهره كشي از ضعيفان است و... . آيت اللّه احمدي جهت پاسخ به اين شبهات، سلسله مباحثي را پيراموي مالكيت خصوصي در رمضان سال 1359، در انجمن دين و دانش ميانه آغاز مي كند و با استفاده از آيات و روايات در صدد رفع شبهه برمي آيد و نظر اسلام را در اين خصوص روشن مي سازد. يادداشت هاي اين مباحث، با تصحيح و اضافاتي به صورت كتاب مذكور، در پاييز سال 1361 از سوي مؤسسه نشر اسلامي به چاپ رسيد و تا كنون چندين نوبت تجديد چاپ شده است.

10

مكاتيب الامام الرضا(ع)

ويژگي اثر : تاليف

11 مكاتيب الرسول

ويژگي اثر : كتاب ارزشمند «مكاتيب الرسول» كه بار نخست در سال 1339 شمسي به چاپ رسيد و تحقيق آن از سال 1328 آغاز شده بود كه در آن ايام، مؤلف تلاشگر حدود 23 سال سن داشت. تشخيص و انتخاب موضوع در آن سن، با توجه به فضاي آن روز حوزه، به خوبي حكايت گر استعداد و ژرف انديشي آيت اللّه احمدي است.: اين كتاب نفيس در پانزده فصل مهم، تنظيم و تدوين يافته است كه در آن موضوعاتي از قبيل نامه هاي پيامبر به پادشاهان، كارگزاران و رهبران ساير اديان، قراردادهاي آن حضرت، نوشته هاي پيامبر در نزد امامان معصوم (ع) ، مكتوبات آن حضرت در موضوعات متفرق، مكتوبات منسوب به آن حضرت، كاتبان وحي، ويژگي هاي آنها از حيث فصاحت و بلاغت، غرائب موجود در آنها، چگونگي آغاز و انجام آنها و ساير موضوعات تحقيقي و علمي مفيد كه به مناسبت هايي در لابه لاي فصول مطرح شده است.استفاده از منابع و مآخذ مهم اهل سنت از حيث كمي و كيفي از امتيازات بارز اين اثر كم نظير مي باشد.اين كتاب به جهت اهميت ويژه اي كه دارد، بي درنگ مورد استقبال كم نظير انديشمندان اسلامي و غيراسلامي قرار گرفت و تا كنون چندين بار با مجلدات و اندازه هاي مختلف در بيروت، تهران و قم به چاپ رسيده است. اولين چاپ آن در سال 1339، با همكاري حجج الاسلام و المسلمين: محمد مهدي حجتي و ميرزا قدرت اسكندري از طريق چاپخانه علميه قم انجام پذيرفت و آخرين آن را كه همراه با

تصحيح، تنقيح و اضافات مؤلف بود، در سال 1377 ش، انتشارات دارالحديث در چهار جلد با كيفيت مطلوب چاپ كرد و در اختيار علاقمندان قرار داد.

12 مواقف الشيعه

ويژگي اثر : اين كتاب، شامل نزديك به يك هزار مناظره و احتجاج از صحابه پيامبر (ص) ، اصحاب امامان معصوم (ع) ، راويان، محدثان، عالمان و شخصيت هاي بزرگ شيعه در طول تاريخ مي باشد و از منابع معتبر شيعه و اهل سنت جمع آوري شده و در سه مجلد، تدوين يافته است. مؤلف فرزانه در مقدمه اين كتاب، ضمن توضيح درباره جدال و اقسام آن، انگيزه نگارش خود را به طور اجمال اين چنين بيان مي دارد:«هر كس در محتواي مناظرات اين كتاب دقت و تأمل كند، به وضوح قدرت تفكر، رشد عقلي و دقت نظر علماي شيعه را مشاهده مي كند و اهتمام آنان را به امور ديني به خوبي درمي يابد و برايش روشن مي شود كه دانشمندان شيعي در طول تاريخ، اهل منطق و برهان بوده و هرگز به نيرنگ پناه نبرده اند. علاوه بر مباني خود، به كتب و عقايد مخالفان خويش آگاهي كامل داشتند و در بحث و مناظره جانب انصاف و متانت را كاملاً مراعات مي كردند و همه اين امتيازات را هم از اهل بيت (ع) گرفته اند. نيز مي فهمد، به خلاف شيعه، آنهايي كه با شيعه به مقابله و مخالفت برخاستند، هيچ يك اين مزايا را نداشتند، بلكه حتي فاقد آن بودند و...»اين كتاب اگر چه از ترتيب منطقي خاصي برخوردار نيست - به همين سبب بعضاً پراكندگي و تكرار در آن به چشم مي خورد و اميد است در چاپ هاي بعدي توسط

ناشر برطرف گردد، اما از حيث محتوا در نوع خود كم نظير و بديع مي باشد. براي اولين بار سال 1375 ش توسط مؤسسه نشر اسلامي وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم به زيور چاپ مزين شده ويك سال بعد نيز به عنوان كتاب سال اعلام گرديد.

احمدي نژاد، ابوالقاسم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابوالقاسم احمدي نژاد

محل تولد : آبادان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1339/8/15

زندگينامه علمي

اينجانب ابوالقاسم احمدي نژاد در سال 1339 در آبادان متولد شدم. دوران دبستان، راهنمايي و دبيرستان را در آبادان گذراندم. در زمان اوج گيري انقلاب شكوهمند اسلامي به همراه بچه هاي مسجد مهدي موعود (عج) در پخش اعلاميه و تظاهرات فعاليت مي كردم. سال آخر دبيرستان مصادف با پيروزي انقلاب اسلامي شد و در اولين انجمن اسلامي دبيرستان به عضويت شورا بر گزيده شدم.

در سال 1358 در انستيتو تكنولوژي بروجرد در رشته برق پذيرفته شدم ودر آنجا نيز به عنوان نماينده انجمن اسلامي انتخاب شدم. در سال 1359 بعد ازانصراف از انستيتو تكنولوژي وارد حوزه علميه قم شدم و در مدرسه رسول اكرم (ص) وامام باقر (ع) دروس مقدماتي و سطح را خواندم و از سال 1373 تا كنون مشغول به تحصيل درس خارج مي باشم.

در اين مدت از محضر اساتيد گرانقدر حضرات آيات خسرو شاهي، فتوحي، مرحوم آيت وجداني، مرحوم آيت الله پاياني و همچنين آيت الله اعتمادي، آيت الله فاضل لنكراني و آيت الله مكارم شيرازي بهره وافر برده ام.

از قبل از دوران انقلاب به ادبيات كودك و نوجوان علاقمند بودم و در اين زمينه مطالعه مي كردم. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي و با ورود به حوزۀ

علميه قم در مركز تحقيقات جهاد سازندگي كه شعبه اي در قم داشت به نقد و برسي كتابهاي كودك و نوجوان مشغول شدم. پس از كسب تجربه و تخصص در واحد كودكان و نوجوانان دفتر تبليغات اسلامي قم به عنوان مسئول نقد و بررسي كتاب سالهاي متمادي مشغول به فعاليت بودم.

در كنار تحقيق تاكنون بارها به تدريس، نقد و بررسي كتاب كودك و نوجوان در حوزه علميه قم و نهادهاي ديگر اشتغال داشته ام كه بخش خواهران دفتر تبليغات، طرح هجرت، حوزه علميه گچساران و... از اين قبيل است. در پي اين همكاريها، چندين سال عضو هيئت طرح و برنامه مركز تربيت مربي كودك و نوجوان دفتر تبليغات بوده ام. مدت كوتاهي نيز با مركز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيماي قم در زمينه نقد سريالهاي تلويزيوني كودك و نوجوان همكاري داشته ام. به غير از سفرهاي ايام دفاع مقدس همه سفرهاي تبليغي بنده تخصصي بوده و فقط شامل كار با كودك و نوجوان بوده است و به شهرهاي: سنندج، شيراز، اهواز، گچساران، بندرعباس، آبادان، تهران، گرمسار، شوشتر، زاهدان، اصفهان، كرمان، همدان و... جهت تبليغ صاحب نظر و راي مي باشم.

در سال 1375 به مركز تحقيقات كامپيوتري علوم اسلامي وارد شدم و سالها به عنوان معاونت شبكه جهاني نور انجام وظيفه نموده و در به ثمر رساندن بانك اطلاعات شبكه جهاني نور، نرم افزار پايگاه هاي قرآني، پايگاه امام علي (ع) همكاري عملي و اجرايي داشته ام.

هم اكنون نيز به عنوان مدير سازمان آموزش كامپيوتر نور، مدير گروه آموزش از راه دور دانشكده باقرالعلوم (ع) و عضو طرح و برنامه مدرسه اسلامي هنر مشغول به

فعاليت مي باشم.

احمدي نيشابوري، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد حسن احمدى نيشابورى فرزند مرحوم آيت اللَّه حاج سيد نوراللَّه نيشابورى داماد بزرگ مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ محمدتقى فاضل نيشابورى رحمه اللَّه عليهم اجمعين مى باشد. آن مرحوم در نيشابور شهر تاريخى استان خراسان به دنيا آمده و پس از گذرانيدن دوران كودكى و خواندن اوليات به تحصيل علوم عربى پرداخته و مقدمات و سطوح اوليه را در نيشابور و مشهد خوانده سپس هجرت به اعتاب عاليات نموده و سالها در اعتاب مقدسه نجف اشرف و كربلاء معلى اقامت و از محضر آيات عظام بهره مند شده و پس از آن به ايران برگشته و در مشهد مقدس متوطن و به وظائف دينى و روحى تا حد خود اشتغال داشته و آنچه را كه داشته به آن عمل نموده و در دوران اقامتش در مشهد مقدس مانند اقامتش در نجف اشرف در ظهر و شام موفق به نماز در حرم مطهر و به گفتن اذان بلند اعلام وقت فريضه مى نمود.

نگارنده گويد: گرچه در اوساط علمى به علم مشهور نبود ولى نزد همگان به داشتن تقوى و ورع و اعمال صالحه معروف و موصوف بود و هر كس او را مى شناخت به پاكى و بزرگوارى مى شناخت و پس از رحلتش هم او را به خوبى ياد و براى او طلب مغفرت مى نمايد.

در قضاء حوائج مؤمنين سعى بليغ داشت و از بعضى ثقات و وابستگانش شنيدم داراى تأليفات متشتت و مخطوط بود و با بيت مرحوم آي اللَّه العظمى حاج سيدمحمود حسينى شاهرودى نسبت سببى داشت و از محضر آن بزرگوار هم در نجف استفاده نموده بود. وى در حدود هفتاد سالگى در روز ميلاد

مادرش حضرت فاطمه زهرا عليهاسلام روز بيستم جمادى الثانى 1411 قمرى در مشهد مقدس درگذشت و در مشهد و قم و نيشابور مجالس بسيارى براى بزرگداشت او برگزار شد و عموما براى ارتحال او ابراز تاثر مى نمودند.

فرزندان صالح و دانشمندى دارد كه در مشهد و حوزه علميه قم اشتغال به تحصيل دارند و خاطره آن پدر را زنده مى دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

احمدي، حبيب الله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حبيب الله احمدي

محل تولد : فريدن اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

زندگينامه علمي

بعد از طي مراحل دبستان تا پنجم ابتدايي، در سال 51 وارد حوزه علميه قم شدم و بعد از طي مقدمات در حوزه به مدت چهار سال، دروس سطح عالي (رسائل، مكاسب و كفايه) را تا سال 59 و 60 به اتمام رساندم. از سال 61 به مدت 7 سال در درس خارج اصول و 14 سال در درس خارج فقه شركت نمودم. همزمان با فقه و اصول حدود دوازده سال در دروس تفسير و به مدت ده سال نيز در فلسفه از منظومه و اشارات و اسفار شركت نمودم.

همزمان با شركت در دروس سطح عالي و خارج، در مدارس حوزه و نيز

مركز جهاني علوم اسلامي حدود هفت سال تدريس نمودم. موضوعات تدريس شده عبارتند از: فقه، اصول، تاريخ، علوم قرآني و تفسير بوده است. از سال 77 شروع به تدريس سطح عالي حوزه يعني رسائل و مكاسب نمودم و اكنون هم مكاسب و كفايه تدريس مي نمايم.

در همين سال شروع به نوشتن نمودم كه برخي آثار به صورت مقاله در روزنامه ها و مجله هاي عمومي و تخصصي منتشر شده اند و برخي

ديگر نيز به صورت كتاب منتشر شده اند و برخي هم به صورت دست نوشته باقي مانده اند.

احمدي، حسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسن احمدي

محل تولد : شاهرود

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1361 در مشهد مقدس رضوي به عشق علوم اهل بيت عصمت و طهارت (ع) وارد مدرسه حاج آقاي موسوي نژاد (حفظه الله) تعالي شدم و طبق برنامه بسيار جالبي كه در اين مدرسه حاكم بود، درس صرف را مستقيماً از خود ايشان آموختم، ايشان با طرحي بسيار جالب مطالب صرف را دسته بندي و روي تخته آموزش مي داد و ما هم مي نوشتيم. بدون هيچ كتابي در مدت كوتاهي در صرف مهارت خوبي پيدا كرديم. بعد از تمام شدن فقط صرف ساده و بعضي كتب جامع المقدمات را مرور نموديم، و بعد وارد درس هدايه شديم و بعد صمديه و ساير كتب ادبيات. بعد از مدت چهار سال دروس ابتدايي و متوسط را اعم از ادبيات، منطق، معاني بيان، اصول الاستنباط، اصول فقه و لمعه را تمام كردم.

در سال پنجم وارد دروس سطح عالي شدم. قطع و ظن رسائل و مكاسب محرمه را در مشهد درس گرفتم. بعد از آن رهسپار قم مقدسه شدم و بيع به بعد را از خدمت حضرت آيت الله استاد احمد پاياني (رحمة الله عليه) و حضرت استاد شيخ مصطفي اعتمادي استفاده نمودم و كفايتين را خدمت استاد گنجعلي خراساني كه خود از شاگردان اسبق همان مدرسه حاج آقاي موسوي نژاد در مشهد بوده اند، فرا گرفتم و با مشورت و تشويق خود ايشان و به توفيق الهي با شوق

فراوان وارد درس خارج اصول آيت الله وحيد خراساني (از اول اصول) و اصول حضرت آيت الله تبريزي (از استصحاب تا آخر دوره بعد) شدم. همزمان در درس فقه حضرت آيت الله تبريزي (از بحث اواني در طهارة) شركت نمودم و هر روز بعد از درس در جلسات خصوصي سوال و جواب در منزل حضرت آيت الله تبريزي شركت نموده و از آن مباحثات و سوال و جوابها استفاده ها نمودم.

بعد از اينكه چند سال درس خارج رفتم به اتفاق چند نفر از دوستان كه از فضلا مي باشند از يكي از شاگردان اسبق حضرت آيت الله تبريزي جناب حجت الاسلام والمسلمين محمد تقي شهيدي (حفظه الله) خواهش نموده و يك درس با محوريت كتاب بحوث في علم الاصول شهيد آيت الله صدر، درس خارج خصوصي كه بيشتر صبغه مباحثه و جواب و اشكال داشته باشد را شروع نموديم كه تا سال 83 ادامه داشت و پايان يافت. در خلال بحث هاي اصول و فقه از تحصيل فلسفه هم بي بهره نبودم و كتاب منظومه سبزواري را خدمت استاد نكونام آموختم. كتابهاي نهايه، بدايه و اسفار، اشارات، شوارق و حتي بعضي بحثهاي شفا را مطالعه نموده ام.

حدود 10 سال است كه تدريس در بعضي از مدارس و به صورت منظم در مدرسه حضرت آيت الله گلپايگاني را شروع كرده ام. در اين خلال اصول فقه، روضه، حلقات شهيد صدر و خصوصا حلقه ثالثه رسائل اعم از قطع و ظن، برائت و استصحاب و مكاسب را تدريس نموده ام و هم اكنون نيز مشغول تدريس قطع و ظن در مدرسه مباركه آيت الله گلپايگاني و حلقه

ثالثه در مدرسه مباركه حجتيه براي طلاب خارج از كشور مي باشم.

از سال 75 وارد موسسه دائرة المعارف فقه شيعه شده و تاكنون به همكاري با آنان ادامه داده ام و در اين راستا زير نظر حضرت آيت الله هاشمي شاهرودي مقالات فقهي زيادي را به رشته تحرير در آورده ام. در آن موسسه به عنوان هاي سر گروه، مدير مجله، عضو شوراي سرپرستي تحقيقات، دبير شوراي سرپرستي تحقيقات و اخيراً عضو هيئت علمي آن موسسه مشغول انجام وظيفه علمي و حوزوي مي باشم.

با بخش مركز مديريت خواهران حوزه علميه به عنوان مصاحبه سطح 2 و 3 نيز همكاري دارم. با مراكز مختلف تحقيقاتي از جمله مركز تحقيقات قوه قضاييه، مركز جهاني تقريب المذاهب و... همكاري داشته و گاهگاهي مقالات فقهي و اصولي مي نويسم .

احمدي، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين احمدي

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

در تاريخ 1369 بعد از اتمام دفاع مقدس و بازگشت از منطقه كردستان در مدرسه علميه مباركه جانبازان مشغول به تحصيل علوم ديني شدم و دوره سطح را تمام و يا بعضاً در درس خارج شركت ميكنم. در درس تفسير حضرت آيت الله جوادي هم بعضا شركت مي كنم. يك دوره كامل عروة الوثقي را با مطابقت فتواهاي مراجع حاضر درس گرفته ام و مدت اندكي به تدريس المنطق مشغول بوده ام و مدتي در موسسه آموزشي پژوهشي امام خميني (ره) (حدود 2سال) دوره عمومي را خوانده ام.

پژوهش و ترجمه عربي به فارسي را تجربه كرده ام و آثاري اندك دارم كه بعضاً به چاپ رسيده اند. در خصوص

برگزاري كنگره هاي بين المللي و همايش ها تجربه هاي زيادي داشته ام و حدودا 10 كنگره و همايش را به عنوان دبير اجرايي برگزار نموده ام. در مجمع جهاني اهل بيت (ع) مدتي مدير امور بين الملل و مدتي مدير امور اجرايي بوده ام و... .

احمدي، ذكرالله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ذكر الله احمدي

محل تولد : كرمانشاه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1328/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب ذكرالله احمدي در سال 1353وارد حوزه علميه آية الله بروجردي كرمانشاه شده و پس از آشنائي با ادبيات، صرف و نحو در حد جامع المقدمات، سيوطي، مغني و حاشيه ملاعبدالله در منطق به حوزه علميه قم هجرت كرده و به تحصيل ادامه داده و سطوح عاليه را از محضر اساتيد گرانقدر به پايان رسانده، سپس در دروس خارج فقه و اصول مراجع و اساتيد بزرگ شركت جسته و فلسفه را در حد شرح منظومه از محضر آية الله محمدي گيلاني و آية الله انصاري شيرازي تلمذ نمودم.

در دور سوم مجلس خبرگان رهبري از سوي مردم استان كرمان به عنوان نماينده انتخاب و به مدت هشت سال ادامه داشته است.

احمدي، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

على احمدي

محل تولد : قصر شيرين

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1355/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب علي احمدي فرزند محمد به شناسنامه 517 به سال 1355در قصر شيرين استان كرمانشاه متولد شدم. پس از گذراندن دوران ابتدايي و راهنمايي و دو سال از دبيرستان نظام قديم در سال 1372وارد حوزه علميه قم شدم.

پس از اتمام تحصيلات سطح 1 حوزه در سال 1378به كارهاي پژوهشي روي آوردم. نگارش 4 كتاب مستقل و بيش از 4 كتاب به صورت گروهي حاصل اين سالها مي باشد. البته در زمينه هاي ديگر هم كه با نويسندگي مرتبط است فعاليت داشته ام از جمله تصحيح و مقابله، ويرايش و آموزش، هم اكنون هم چندين طرح پژوهشي در دست كار دارم كه برخي در مرحله

تدوين و برخي در مرحله تايپ است.

احمدي، قاسم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

قاسم احمدي

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب قاسم احمدي دوران تحصيلات ابتدايي را در قم سپري نمودم در رشته اقتصاد و علوم اجتماعي در دبيرستان صدوق قم ادامه تحصيل دادم.

در سال 1364 در حوزه علميه قم گزينش شدم و در سال 1369 كنار درس حوزوي دوره كارشناسي علوم سياسي را در دانشكده باقرالعلوم (ع) قم شروع و در سال 1374 به پايان رساندم.

در سال 1375 در گزينش اساتيد معارف خبرگان بدون مدرك شركت كردم و از سال 1376 در دانشگاه علامه طباطبائي تهران شروع به تدريس نمودم. در سال 1378 تا 1379 در دانشگاه شهيد بهشتي تهران تدريس داشتم، در حاليكه در دو دانشگاه فوق به صورت حق التدريس همكاري داشته به درخواست گروه معارف اسلامي وقت دانشگاه آشتيان و معاونت محترم امور اساتيد به عنوان مدير گروه معارف اسلامي دانشگاه آشتيان انتخاب شدم و هم اكنون در اين واحد مشغول تدريس و اداره گروه معارف اسلامي مي باشم و از معاونت محترم امور اساتيد و دروس معارف اسلامي داراي مجوز تدريس در دروس انقلاب اسلامي و ريشه هاي آن اخلاق و تربيت اسلامي هستم.

هم اكنون به عنوان مدير گروه معارف اسلامي دانشگاه آشتيان مشغول خدمت مي باشم كه در سال جاري از طرف معاونت امور اساتيد معارف به عنوان مدير گروه نمونه معرفي شدم.

احمدي، محمد رضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

زندگينامه علمي

از سال 1362 در مقطع ليسانس وارد دانشگاه شدم و در رشته الهيات مشغول به تحصيل شدم. همزمان به صورت آزاد در دروس حوزه مباركه علميه قم نيز شركت نمودم. در سال 1366 در مقطع فوق ليسانس

رشته علوم قرآن و حديث ادامه تحصيل دادم. سپس در سال 1368 وارد دانشگاه آزاد اسلامي واحد مركز تهران شدم و در سال 1371 موفق به اخذ فوق ليسانس در رشته الهيات و معارف اسلامي شدم.

در سال 1372 به عنوان پژوهشگر در مركز تحقيقات اسلامي به كار مشغول شدم و به عنوان مدير مسئول فصلنامه مربيان و ماهنامه هاي مكتب جبهه و سرگرمي هاي آموزشي، به فعاليت علمي و تحقيقي ادامه دادم. در سال 1376 به عنوان معاون پژوهشي مركز ياد شده گمارده شدم و تا سال 1379 به كار ادامه دادم.

در سال 1379 در مقطع دكتري مديريت استراتژيك در دانشگاه عالي دفاع ملي پذيرفته شدم و پس از اتمام دروس نظري در سال 1382 به عنوان مدير گروه پژوهشهاي فرهنگي، رفتاري و اجتماعي در پژوهشكده تحقيقات اسلامي مشغول گرديدم. در طي مدت ياد شده علاوه بر سردبيري و مدير مسئولي نشريات ياد شده، تدوين فيلمنامه هاي آموزشي در موضوع نماز، ويژه نامه هاي مختلف و كتابهاي متعدد در موضوعات مختلف با اشراف، هدايت علمي و زير نظر حقير تهيه شده است.

همچنين پروژه هاي تحقيقي متعددي زير نظر حقير اجرا و نتيجه آن براي استفاده كاربران مربوط گزارش شده. چندين جلد كتاب نيز به طور مستقل تاليف نموده ام و مقالات و جزوات متعددي در موضوعات متنوع با قلم حقير منتشر شده و اخيراً نيز مجموعه شعري با نام «سلاله هابيل» منتشر نموده ام.

در كنار فعاليت هاي پژوهشي و تاليفي فوق، در مراكز متعدد آموزش عالي نيز به صورت مدعو تدريس نموده و يا به ايراد سخنراني علمي و تحليلي مسائل راهبردي داخلي، منطقه

اي و بين المللي پرداخته ام، مانند تدريس در دانشگاه امام حسين(ع)، جهاد دانشگاهي واحد استان قم، تحليل مسائل راهبردي در شبكه استاني سيماي قم، سخنراني در دانشگاه شهركرد، دانشكده آب و برق مشهد مقدس، دوره هاي طرح ولايت دانشجويان بسيجي، دوره هاي طرح بصيرت مسئولان و فرماندهان سپاه طرح معرفت هاديان سياسي بسيج و... . در ضمن بنده در حال حاضر عضو هيات علمي پژوهشي پژوهشكده تحقيقات اسلامي هستم .

احمدي، محمد مهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد مهدي احمدي

محل تولد : خميني شهر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1332/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب سيدمحمدمهدي احمدي، فرزند سيدابوالفضل، متولد 1332 شمسي، محل تولد: خميني شهر اصفهان. پدرم از روحانيون موجه و معنون آن خطه بودند و اجداد ما همگي روحاني عالم و مورد اعتماد مردم بودند. حقير در اين خانواده رشد نموده و طبق معمول وارد دبستان شدم.

در آن زمان در بعضي از مدارس صبحها سر صف قرآن قرائت مي شد و بعد مراسم دعا انجام مي گرفت. معمولا بنده را مامور اين كار مي كردند و با تلاوت چند آيه از قرآن و خواندن سرود مراسم پايان مي يافت. بعد از ظهرها مجدداً كلاس درس برگزار مي گرديد. يكي از نقاط قوت آن مدرسه اين بود كه مدير مدرسه به جهت مذهبي بودن، مراسم نماز جماعت ظهر و عصر را بر پا نموده و همه را مكلف به انجام آن مي نمود. حقير چون از خانواده روحاني بودم به عنوان امام جماعت انتخاب شدم و نماز جماعت را در مسجد نزديك مدرسه اقامه مي نمودم.

بعد از تمام نمودن دوران ابتدايي به جهت علاقه

شخصي و نيز محيط خانواده به مدارس علوم ديني و به اصطلاح طلبگي روي آوردم. آغاز تحصيل حدوداً سال 45 _ 44 بود. ابتدا در همان شهر به مدت يك سال ماندم و بعد به اصفهان آمده و در مدرسه صدر بازار حجره گرفته و مشغول تحصيل شدم. در ضمن دروس جديد مقطع دبيرستان را به صورت شبانه خواندم و ديپلم گرفتم.

هجرت به قم: در حوزه علميه اصفهان دروس مقدمات سيوطي و شرايع و حاشيه را خواندم. ولي احساس نمودم دروس اصفهان شتاب خاص خود را ندارد و بسيار كند حركت مي كند. اساتيد معمولا جديت خاصي ندارند و بسيار كم درس مي دهند. از طرفي تشنگي و نياز دروني من متناسب با داده ها نمي باشد. لذا بعد از مشورت با چند نفر از اساتيد دلسوز تصميم گرفتم به حوزه علميه قم هجرت نمايم. لكن موانع زيادي در سر راهم وجود داشت و تقريبا مشوقي در اين كار نيافتم بلكه به عكس مخالفت هاي زيادي مي شد.

سال تحصيلي 49 _ 48 بود كه به قم مشرف شدم. در آن زمان مدرسه حقاني از مدارس بسيار منظم و معروفي بود و از طريق امتحان ورودي طلاب را جذب مي نمود. من در امتحان شركت كردم و بعد از قبولي وارد آن مدرسه شدم. اساتيد آن مدرسه نوعا از اساتيد بزرگ حوزه علميه قم بودند كه اكنون بعضي از آنان از مراجع تقليد مي باشند. مدتي در آن مدرسه بودم و بعد از آن مدرسه بيرون آمدم و در مدرسه دارالشفاء حجره اي گرفتم و تا سال 54 در آن مدرسه بودم. اساتيد مقطع تحصيل سطح:

هر چند حقير اساتيد متعددي در اين مقطع داشتم لكن نام بعضي از آنان را اشاره مي كنم:

1. مرحوم آيت الله ستوده كه مكاسب را نوعا خدمت ايشان خواندم.

2. حضرت آيت الله مظاهري اصفهاني كه اكنون رياست حوزه علميه اصفهان را دارند.

3. مرحوم آيت الله سلطاني كه استاد كفايه بودند و نزد ايشان بخشي از كفايه را تلمذ نمودم.

در سال 1354 به درس خارج راه يافتم و دروس فقه و اصول را نزد اساتيد بزرگوار فرا گرفتم. همزمان با آن به جهت علاقه شديد به علوم عقلي دروس فلسفه را نزد اساتيد بزرگوار تلمذ نمودم. لازم به ذكر است تا حدود سال 1374 به درس خارج اشتغال داشتم.

اساتيد خارج فقه و اصول حضرات آيات: فاني اصفهاني، حائري يزدي، سيدمحمدرضا گلپايگاني، (رحمت الله عليهم) حاج شيخ جواد تبريزي، وحيد خراساني و شبيري زنجاني (دامت بركاتهم). قبلاً اشاره كردم كه همزمان با دروس فقه و اصول، فلسفه را نيز فرا گرفتم و دروس بداية الحكمه، نهاية الحكمه، منظومه، شفا و اسفار را نزد اساتيد آموختم. اساتيد فلسفه آيات عظام: حسن زاده آملي، جوادي، اميني، انصاري. ضمناً حقير كتاب فصوص الحكم ابن عربي و بخشي از مصباح الانس را نزد حضرت آيت الله حسن زاده تلمذ نمودم.

احمدي، محمدابراهيم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد ابراهيم احمدي

محل تولد : روستاي يام

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1345/9/5

زندگينامه علمي

در نيمه دوم سال 1362 در تهران، دروس طلبگي را شروع كردم. بحمدالله تعالي 7 - 9 نفر از بستگانم (ازجمله پدر بزرگ ها، دايي و پسردايي ام) روحاني بوده و هستند. در اسفند 1367 معمم شدم و در

نيمه دوم 1368 متأهل گرديدم.

از همان دوران نوجواني به مطالعه كتاب به ويژه داستان و شعر علاقه داشتم كه بحمدالله تعالي با ورود به حوزه علميه، به مطالعه كتاب و گوش دادن به نوارهاي سخنرانى، بيشتر اهميت مي دادم، چنان كه در برخي از كتابخانه هاي تهران عضو شده و در اوقات فراغت، به كتابخانه هاي چهل ستون، ملك، پارك شهر، مجلس شوراي اسلامي بهارستان و غيره مي رفتم. از سال 1365 به اين نتيجه رسيدم كه علاوه بر مطالعه و نگارش مطالب مهم كتابها، مجلات، روزنامه ها و سخنراني ها (نوار و زنده) مي بايد به خريدن كتاب هم بپردازم، لذا از آن سال تاكنون بخشي از شهريه و درآمدم را به خريد كتاب اختصاص داده ام و كتابخانه شخصي ام، حدود سه هزار كتاب در موضوعات گوناگون دارد.

از آذرماه 1369 به نگارش مقاله روي آوردم كه نخستين مقاله ام با عنوان "كعبه مي گريد." در روزنامه جمهوري اسلامي چاپ شد و از سوي مدير مدرسه شهيد بهشتي و برخي از استادان و دوستان طلبه، مورد تشويق قرار گرفتم. از اين روى، هر ماه مقاله يا مقالاتي به روزنامه هاي جمهوري اسلامى، كار و گارگر، كيهان، اطلاعات، سلام، جهان اسلام، رسالت و ابرار مي فرستادم كه بحمد الله برخي از آنها چاپ شده است.

در تاريخ 3 / 7 / 1372 همراه خانواده ام (همسر و پسر هشت ماهه ام) به شهر مقدس قم مهاجرت كرديم كه تا سال جارى، سكونت ما (حقير، همسر، دو پسر و يك دختر) استمرار داشته است. مهاجرت به قم، غربت، عدم اشتغال، مستأجري و نداشتن شهريه تا سيزده ماه، همگي

باعث شد كه به پيشنهاد يكي از دوستان طلبه ام، به جمع پژوهشگران پژوهشكده باقر العلوم (ع) وابسته به سازمان تبليغات اسلامي ملحق شوم، كه اين همكاري آزاد و پروژه اى، از آذرماه 1373 تاكنون كم و بيش در قالب هاى نگارش كتاب و مقاله، تصحيح، ويرايش، ارزيابي و جلسات نقد و بررسي اهل قلم، ادامه دارد.

از خرداد 1378 تاكنون نيز در نشريه فرهنگ كوثر وابسته به آستانه مقدسه حضرت معصومه (س) به عنوان مصحح همكاري داشته ام و معمولا مقالاتي از حقير هم در نشريه چاپ مي شود و گاهي هم به ويرايش و ارزيابي برخي از مقالات كوثر هم مي پردازم. البته تصحيح كتاب ستارگان حرم از جلد 6- 8 و 10- 16 به عهده حقير بود و حدود دو سال (1382 و 1383) هم در آستانه مقدسه به كتابداري نيز اشتغال داشتم.

شايان توجه است علاوه بر همكاري با پژوهشكده باقر العلوم (ع) و نشريه فرهنگ كوثر، براي برخي از نهادها، مثل: سازمان تبليغات اسلامي قم و نيز عده اي از نويسندگان، كارهاي علمي (نگارش بروشور، داوري مسابقات، ويرايش، تصحيح و ارزيابي كتاب و مقاله) انجام داده ام.

در ضمن، حقير:

الف) از نه سالگي تاكنون در زمنية برق و الكترونيك، فعاليت و تجارب گوناگوني دارم.

ب) از سال 1362 نيز تا الآن در خصوص مداحي و تعزيه خوانى، فعاليت و ...

ج) از سال 1360 تا كنون، در قالب هاى مختلف به «سرودن اشعار» پرداخته ام.

د) از سال 1368 تا الان نيز به «طراحي» مي پردازم كه كاربر آن در امور: تذهيب، قالى، گچبري و غيره است. مي توان تعداد اين طرح ها، اشكال

و نقوش را تا هزار مورد تخمين زد.

ه) در اربيهشت 1372 به مناسبت برپايي نمايشگاه بين المللي كتاب و اختصاص يافتن غرفه اي به نام «سلمان رشدي» از عموم مردم دعوت شده بود كه در صورت تمايل و توانايي هنرى، در مسابقه حضوري طراحي كاريكاتور شركت كنند كه بحمد الله شركت كرده و دو طرح كشيدم كه در مردادماه 1372دعوتنامه اي براي حقير نيز ارسال شد تا هيئت داوران از بين كاريكاتوريست هاي داخلي و خارجى، كه امتياز مناسب را به دست آورده اند نفرات برتر و ممتاز (ظاهراً 53 نفر) را انتخاب كنند و لكن نام حقير در ليست برگزيدگان نبود.

و) در سال هاي 1367- 1373 پنج «نمايشنامه و فيلمنامه» نوشته ام كه البته نياز به اصلاحات علمى، هنري و فني دارد.

احمدي، محمدجعفر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد جعفر احمدي

محل تولد :

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1329/1/1

احمدي، محمدمهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدمهدى احمدى (برادر مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ على اصغر شهيد حكومت بعث) فرزند مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ محمدتقى شاهرودى است. در سال هزار و سيصد و هفت (1307) هجرى شمسى در روستاى مغز شاهرود به دنيا آمده و پس از خواندن مقدمات در شاهرود در سال 1322 شمسى در سن پانزده سالگى هجرت به قم نموده و در مدرسه فيضه در حجره مرحوم برادر شهيدش مدت چهار سال اقامت و بعد از رفتن ايشان در سال 1324 شمسى به نجف اشرف تا سال 1327 در قم مانده، و بقيه مقدمات و ادبيات را در محضر اساتيد متعدد مانند آيت اللَّه حاج آقا رضا صدر و حاج شيخ عبدالجواد اصفهانى و آيت اللَّه مجاهدى و حاج شيخ يوسف شاهرودى و مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ مرتضى حايرى و نيز آيت اللَّه سلطانى فراگرفته و در سال 1326 شمسى به اتفاق برادر شهيدش كه به ايران آمده بودند به نجف اشرف عزيمت نموده و جلد اول كفايه الاصول را در خدمت مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا حسن يزدى و جلد دوم را در خدمت آيت اللَّه حاج سيد عبدالاعلى سبزوارى خوانده و مكاسب را از محضر مرحوم حاج ميرزا احمد اهرى و حاج سيد محمود مرعشى استفاده نموده و بعدا يك دوره كامل اصول را از محضر آيت اللَّه العظمى خوئى بهره مند گرديده و مقدارى از بحث الفاظ را از مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا محمدباقر زنجانى و نيز مبحث ظن را از آيت اللَّه حاج ميرزا هاشم آملى آموخته و نيز از ابحاث فقه مرحوم آيت اللَّه حاج سيد

محمود شاهرودى (ره) و مرحوم آيت اللَّه حاج سيد محسن حكيم و مرحوم آيت اللَّه حاج سيد يحيى مدرسى يزدى استفاده كرده و بعد از ده سال اقامت به واسطه بروز كسالت به ايران مراجعت و بعد از عمل جراحى در تهران اقامت و حدود بيست سالست كه در مدرسه مروى به بحث و تدريس اشتغال دارند و ضمنا چند سالى هم در تهران از محضر مرحومين آيت اللَّه خونسارى و آيت اللَّه حاج شيخ محمدتقى آملى مستفيض شدند و در حال حاضر در يكى از مساجد مركز شهر اقامه جماعت دارند و گروهى از نماز و تبليغات ايشان استفاده مى كنند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

احمدي، مهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مهدى احمدي

محل تولد : عشق آباد طبس

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1358/6/30

زندگينامه علمي

در سال 1372 پس از اخذ مدرك سيكل وارد حوزه علميه قم شدم. سه سال در مدرسه علميه رسالت تحصيل كرده و سپس به مدرسه امام باقر (ع) رفتم و تا پايه 6 را در آن مدرسه تحصيل نمودم.تاثير گذارترين اساتيد من در اين دوره حجةالاسلام والمسلمين قائمى، طاهرى، رباني و قوامي بودند. رسائل و مكاسب را از محضر حجةالاسلام والمسلمين دكتر سيد محمود مدني فراگرفتم. همزمان با تحصيل به تحقيق روي آوردم. تحقيقات خود را از سال 1379 آغاز كردم. محورهاي تحقيقاتي اينجانب تا كنون موارد زير است:

1- بيوگرافى، بررسي افكار و انديشه هاي بزرگان ديني. 2- سيره اهل بيت (ع). 3- حقوق زنان در اسلام. 4- شهيد شناسي در حوزه دين.

احمديان، ابراهيم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابراهيم احمديان

محل تولد : شيراز

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب ابراهيم احمديان در سال 1361 وارد حوزه علميه قم شدم. نخست در مدرسه مرحوم آقاي خلخالي (امام صادق عليه السلام) و سپس مدرسه امام خميني (ره) و آن گاه در مدرسه مرحوم آقاي گلپايگاني مشغول شدم.

دوره ادبيات را زير نظر آقايان طالقاني و مرحوم مدرس افغاني و نيز آقاي آدينه وند و عليدوست گذراندم. همزمان در جبهه هاي جنگ نيز حضور داشتم و اين موجب شد تا دوره ادبيات برايم اندكي طولاني شود. استادانم در فقه و اصول عبارت بودند از: آقايان اشتهاردي، پاياني و نامدار .

در سال 1370 به دانشگاه مشهد رفتم و در رشته اديان و عرفان دوره

كارشناسي را طي كردم. سپس در دانشگاه تهران با رتبه يك پذيرفته شدم و دوره را طي كردم. همزمان در درس خارج آقايان مرحوم خاتم يزدي و نيز آيت الله وحيدي شركت جستم.

احمديان، عبدالرسول

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالرسول احمديان

محل تولد : اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1358/7/1

احمديان، مرتضي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مرتضي احمديان

محل تولد : نجف آباد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1323/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب مرتضي احمديان متولد 1323 شمسي در شهرستان نجف آباد اصفهان متولد شدم و در سال 1339 گواهينامه پايان تحصيلاتي خود را از دبستان شيخ بهائي گرفتم.

در سال 1341 ش طلبه شدم و در مدرسه الحجة نجف آباد مشغول تحصيلات دروس حوزوي شدم. جامع المقدمات را كه در نجف آباد خواندم راهي حوزه علميه قم شدم و به مدرسه حقاني وارد شدم. در آنجا مشغول خواندن كتاب سيوطي شدم. كتاب سيوطي، مغني، مختصر، معالم، اصول الفقه رسائل، مكاسب و كفايه را در مدرسه حقاني خواندم. به اضافه دروس جنبي مانند: تاريخ اسلام، معارف، دروس عقائد، طبيعي (يك دوره فشرده طب) زبان، مكالمه عربى، المحاورات العربيه، زبان انگليسى، شامل كتاب هاي دايركت متد 1 و 2 و 3، اكسفورد و... تفسير قرآن، تعليم خط نستعليق، رياضيات، ادبيات فارسي و... و حدود سال 51 يا 1352 بود كه پس از كفايه از مدرسه حقاني بيرون آمدم و به درس خارج مراجع آن وقت مانند آيت الله حاج آقا مرتضي حائري و آيت الله العظمي فاني اصفهاني و آيت الله العظمي وحيدخراساني و آيت الله العظمي گلپايگاني تلمذ كردم.

البته به درس آيت الله العظمي تبريزي و غيره نيز رفتم و در نجف اشرف كه رفتم در سال 1347 و 1348 به قسمتي از درس ولايت فقيه امام خميني (ره) هم رفتم البته در آن موقع اينجانب مشغول دروس سطح بودم اما پس از اينكه

از نجف اشرف آمدم و ازدواج نمودم در مضيقه مالي بسيار شديدي قرار گرفتم به طوري كه نه كرايه منزل را مي توانستم بپردازم و نه هزينه روزمره زندگي را، لذا مدتي مشغول روزه و نماز استيجاري شدم اما چون بسيار مشكل بود، رفتم به چاپخانه علميه نبش كوچه آبشار قم و در آنجا خط خود را ارائه دادم و مشغول خطاطي كتب علمي مانند آيات الاحكام آيت الله سلطاني و فقه الحج، و الشواهد المنتخبه مدرس افغاني و غيره شدم و در برابر هر صفحه سي خطي كه به صورت رحلي بود فقط 3 تومان دريافت مي كردم و تقريباً در آن موقع ماهي هزار تومان خطاطي مي نمودم و با همين پول ناچيز توانستم منزلي هم در نيروگاه قم بسازيم و يادم هست يكماه كار كردم تا توانستم پرده كركره اطاق را بخرم و بابت يك كتاب كه نياز داشتم سه روز روزه استيجاري گرفتم تا كتاب معراج السعادة نراقي را بخرم حالا چون اصل بر اين بود كه زندگينامه علمي به نگارش درآيد لذا از زندگينامه سياسي و غيره و كارهاي سياسي قبل از انقلاب و دستگير شدن و زنداني شدن و... خودداري مي شود. اينجانب در سال 1347 در نجف اشرف اولين كتاب خود را به زبان عربي نگاشتم و آن را به نام "دليل الزائر" نام گذاري كردم .

دومين كتاب خود را به نام "زندگي زناشوئي" نوشتم كه متأسفانه اولين كتاب در نقل و انتقال به ايران مفقود شد و كتاب دوم را طلبه اي كه عازم كويت بود از من گرفت كه بخواند و برگرداند ولي برد و ديگر آن را برنگرداند، و چون

طبع شعر مختصري داشتم از اين رو شهيد محمد منتظري مجله فردوسي آن زمان را آورد كه بخوانم و در شعر و ادبيات فارسي از آن بهره گيرم و علت توفيق يافتن به نوشتن اين بود كه روزي به اتفاق حجةالاسلام سيد محمود دعائي از نجف اشرف راهي كربلا شديم و در آنجا خدمت آيت الله العظمي سيدمحمد شيرازي رسيديم ايشان هم ما را تشويق به نوشتن كتاب كرد، كه اينجانب خدمت ايشان عرض كردم كه ما طلبه اي مبتدي هستيم چه بنويسيم؟ ايشان فرمودند: «شما لازم نيست كتاب هاي علمي بنويسيد بلكه مي توانيد از كتاب هاي مختصري كه معارف اسلامي را به زبان ساده براي عوام بيان نمايد شروع كنيد و بنده كتاب هاي كوچك چند صفحه اي مانند: "اعرف الشيعه، من هم الشيعه" و... نوشته ام تا كتاب هاي بزرگ اينجانب هم با تشويق ايشان شروع به نوشتن كتاب كردم.

در نجف اشرف مقالات عربي مي نوشتم و به مناسبت هاي مختلف در احتفالات مي خواندم. يادم هست در آن زمان مقاله اي نوشتم به نام «مَن هُوَ الامام جعفر بن محمد الصادق (ع)» و داستان حمله نظاميان شاه به مدرسه فيضيه و قتل و غارت و دستگيري طلاب را هم در آن مقاله نوشتم و در جشن تولد آن حضرت خواندم، و چون علاقه به اشعار هم داشتم سه دفترچه 200 برگي از اشعار عربي و فارسي و مطالب متفرقه يادداشت كردم كه دو جلد كتاب كشكول قسمتي از آنهاست، و از شدت علاقه به نوشتن صبح كه شروع به كار مي نمودم ناگاه مي ديدم ظهر شده و هيچ احساس خستگي نمي كردم.

اكثر كتاب هايي كه نوشته ام به سفارش ناشرين و غيره بوده است، مخصوصاً ترجمه ها و

خطاطي ها تا چه قبول افتد و چه در نظر آيد. و شايد اين به خاطر توجه و گوشه چشمي است كه حضرت به اينجانب نموده باشد

اوائل طلبگي نمي دانم حالا خواب ديدم يا حالت شهود بود كه در پشت بام منزل ديدم حضرت ولي عصر(عج) نشسته و شمشير دو دم «ذوالفقار» را بر زانوي خود نهاده و كاغذي پيچيده شده به صورت لوله اي در دست دارد و ما چند طلبه بوديم دو زانو حلقه وار در جلو ايشان نشسته بوديم و هرگاه با هم صحبتي مي كرديم ايشان چيزي بر روي آن طومار و كاغذ مي نوشت و ما طلاب از وحشت ديگر قادر بر سخن گفتن نبوديم، و خانم بنده نقل مي نمايد كه قبل از اينكه من شوهر كنم در نجف آباد بودم و چون در آن زمان منازل، آب لوله كشي نداشت ما مي رفتيم از قنات آب مي آورديم، قناتي در نجف آباد است به نام شير بچه كه با سطح زمين تقريباً چهار متر و خورده اي فاصله داشت كه هم اكنون هم هست و از آبش مردم استفاده مي كنند، خلاصه مي گويد رفتم آب بياورم ديدم سيدي نوراني بر روي آب نشسته و جا نماز خود را پهن نموده و بر روي قبله نشسته است تا من نگاه كردم او به من نظر فرمود، من هم چون به حد بلوغ نرسيده بودم از ديدن منظره دلهره و اضطراب مرا گرفت و رفتم به مادر خود و ديگران گفتم، آنها نگاه كردند و چيزي نديدند، باز من نگاه كردم و حضرت را ديدم و به آنها گفتم، آنها باز نگاه كردند و چيزي نديدند، من به همسرم گفتم، حضرت به تو توجه نموده

است.

اخباري، عنايت اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

در سال 1345 قمرى مرحوم ميرزا عنايت اللَّه اخبارى فرزند مرحوم ميرزا محمد اخبارى مقتول ساكن حوالى بصره كه از مراجع مهم عرب بود به قم آمده و پس از مدتى به وطن خود برگشت.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد اول)

اخترشهر، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي اخترشهر

محل تولد : لاهيجان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1348/7/1

زندگينامه علمي

علي اخترشهر متولد 1348 از شهرستان لاهيجان ديده به جهان گشود. دوران تحصيلات ابتدايي، راهنمايي و متوسطه خود را در همان شهرستان گذراند و پس از اخذ ديپلم در سال 1367 براي كسب تحصيل علوم ديني وارد حوزه علميه قم شد.

وي در كنار تحصيلات حوزوي به تحصيل علوم دانشگاهي پرداخت. بعد از اتمام سطح مدت 7 سال در درس خارج فقه و اصول اساتيد: چون آيت الله جوادي آملي و آيت الله شبيري زنجاني به كسب علم پرداخت و تحصيلات دانشگاهي را تا مقطع كارشناسي ارشد با رتبه اول پشت سرگذاشت. در سال 1384 در رشته انقلاب اسلامي مقطع دكتري در مؤسسه پژوهشي و آموزشي امام خميني (ره) مشغول به تحصيل مي باشد.

در كنار تحصيل به تدريس در دانشگاههاي قم، اراك، آشتيان، تفرش، لاهيجان و سمنان پرداخت و از طرف معاونت امور اساتيد نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري موفق به اخذ درجه استادياري شد و استاد نمونه سال 82 در اراك و سال 85 در دانشگاه سمنان گرديد.

در كنار تحصيل و تدريس به امر پژوهش پرداخت و تا به امروز بالغ بر 30 مقاله و چندين كتاب به رشته تحرير درآورد. در سال 85 دو پژوهش وي با عنوان "اسلام و توسعه" و "جامعه پذيري سياسي در

حكومت ديني" در كنگره دين پژوهان، پژوهش برگزيده گرديد و كتاب "جامعه پذيري سياسي" در سال 86 رتبه اول كتابهاي فصل جمهوري اسلامي ايران كه از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي برگزار مي گردد، را اخذ نمود.

از مسئوليت اجرائي معاون پژوهشكده فرهنگ و مطالعات اجتماعي پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي تا سال 83 و كارشناس مسئول امور حلقات در كانون انديشه جوان تا سال 84 و كارشناس امور ارزيابي اساتيد تاكنون در معاونت امور اساتيد قم، مدير گروه معارف اسلامي در دانشگاه آزاد اسلامي لاهيجان و مدير گروه معارف اسلامي دانشگاه دولتي سمنان تاكنون مي باشد.

اخضري، حجت الله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجت الله اخضري

محل تولد : نجف آباد اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

بنده در سال 1341 در شهرستان نجف آباد اصفهان متولد و در سال 1360 در رشته حسابداري از دبيرستان فارغ التحصيل شدم. سپس حدود يك سال در كميته فرهنگي جهاد سازندگي نجف آباد در روستاهاي توابع مشغول بودم.

بعد از آن وارد حوزه علميه نجف آباد شدم و از مقدمات و سيوطي و حاشيه ملاعبدالله را به اتمام رساندم و در سال 1363 وارد حوزه علميه قم شدم و ابتدا در مدرسه امام محمد باقر (ع) تا پايان لمعتين و اصول مظفر تحت برنامه مدرسه به اتمام رساندم و با تشكيل خانواده از مدرسه خارج و به طور آزاد دروس حوزه را ادامه دادم.

حدود سال 1370 دوره سطح حوزه را به اتمام رساندم و از سال 1371 با حضور در درس خارج فقه آية الله منتظري و اصول آية الله مكارم شيرازي خارج فقه و اصول را شروع كردم.

در همين ايام بود كه ضمن تحصيل در مركز تحقيقات دفتر تبليغات اسلامي روزانه حدود سه ساعت شروع به كار كردم كه اين ورود در كارهاي تحقيقاتي شد.

اخوان طبسي، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد اخوان طبسي

محل تولد : طبس

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1333/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمداخوان طبسي در سال 1354 يا 1355 بود كه براي تحصيل علوم حوزوي به شهر قم آمدم و در مدرسه علميه اي كه در خيابان صفائيه كوچه ممتاز به نام مدرسه رسالت معروف بود مشغول به تحصيل شدم. بعد از انقلاب هم در مدارس ديگري به تحصيل اشتغال داشتم از جمله سه سال در مدرسه علميه اسلاميه و سه سال هم در اصفهان و بعد هم دوباره به قم برگشتم و تا به حال ساكن قم بوده ام.

براي تدريس به مدارس علميه چند شهر به نامهاي آباده، گرگان، شيراز، گلپايگان، لردگان كه از جمله آنهاست رفته ام.

اخوان طبسي، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد اخوان طبسي

محل تولد : طبس

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1333/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمداخوان طبسي در سال 1354 يا 1355 بود كه براي تحصيل علوم حوزوي به شهر قم آمدم و در مدرسه علميه اي كه در خيابان صفائيه كوچه ممتاز به نام مدرسه رسالت معروف بود مشغول به تحصيل شدم. بعد از انقلاب هم در مدارس ديگري به تحصيل اشتغال داشتم از جمله سه سال در مدرسه علميه اسلاميه و سه سال هم در اصفهان و بعد هم دوباره به قم برگشتم و تا به حال ساكن قم بوده ام.

براي تدريس به مدارس علميه چند شهر به نامهاي آباده، گرگان، شيراز، گلپايگان، لردگان كه از جمله آنهاست رفته ام.

اخوان كاظمي، مسعود

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مسعود اخوان كاظمي

محل تولد : كرمانشاه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/9/1

زندگينامه علمي

آقاي مسعود اخوان كاظمي در سال 1341هجري شمسي در خانواده اي متدين و كاملا مذهبي در شهرستان كرمانشاه ديده به جهان گشود.

نامبرده دوران ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را زادگاه خويش با موفقيت سپري كرد و در پي تشويق خانواده و اطرافيان و علاقه فراوان خويش به فراگيري علوم ديني در سال 1362 وارد دانشگاه امام صادق (ع) گرديد تا در كنار دروس دانشگاهي به تحصيل در دروس حوزوي هم بپردازد. از نخستين روزهاي ورود به دانشگاه امام صادق عليه السلام با تلاش و كوشش فراوان به تحصيل پرداخت و از محضر دروس اساتيدي همچون آيت الله باقري كني، آيت الله مهدوي كني و ديگر اساتيد برجسته دانشگاه بهره ها برد.

استاد پس از فارغ التحصيلي در

مقطع كارشناسي ارشد از دانشگاه امام صادق عليه السلام براي ادامه تحصيل به كشور فرانسه عزيمت نمود و در سال 1374 در مقطع دكتراي علوم سياسي از دانشگاه رن فرانسه فارغ التحصيل گرديد.

ايشان سالهاي متمادي است كه به تدريس در دانشگاه رازي كرمانشاه و پژوهش در وزارت كشور مشغول مي باشد و هم اكنون رياست دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه كرمانشاه را بر عهده دارد. وي هيچوقت از امر تحقيق و نگارش و تأليف غافل نمانده و برخي از آثار آن را با عنوان "توسعه سياسي و جامعه مدني" و "سازمان همكاري شانگهاي" مي توان نام برد.

اخوي، ابراهيم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابراهيم اخوي

محل تولد : رشت

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1355/1/1

اخوي، رضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رضا اخوي

محل تولد : رشت

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1356/1/1

اخويان، محمد علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد علي اخويان

محل تولد : كوهدشت لرستان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1345/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمد علي اخويان در سال 1362 وارد حوزه علميه شدم و در سال 1374 در رشته تخصصي كلام از موسسه امام صادق (ع) فارغ التحصيل شدم و حدود يك دوره اصول حضرت آيت الله سبحاني شركت نمودم و بيش از 8 سال در درس خارج آيت الله فاضل و آيت الله نوري همداني و آيت الله وحيد خراساني شركت نمودم.

كارشناسي زبان و ادبيات فارسي را از دانشگاه پيام نور تهران اخذ كردم و كارشناسي ارشد تاريخ عمومي جهان را از دانشگاه واحد مركز تهران گرفتم. همچنين در دانشگاههاي مختلف از جمله هنر، آزاد اسلامي تهران، دانشگاه قم، باقرالعلوم (ع)، دانشگاه اراك، حوزه علميه شهيد صدوقي فاز 4 و 5 تدريس داشته و دارم.

ادهم خلخالي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، واعظ و شاعر، متخلص به عزلتى. وى از واعظان معروف زمان خود بود كه «باب حادى عشر» علامه حلّى را به نام «لوازم الدين» به شعر فارسى در وزن «ليلى و مجنون» نظامى ترجمه و تفسير كرده است. ديگر آثار وى: «ديوان عزلتى»؛ «مشرق التوحيد».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (701)، دانشمندان آذربايجان (274 -273)، الذريعه (357 /18 ،717 /9)،لغت نامه (ذيل/ ادهم).

ادهم نژاد، بهمن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بهمن ادهم نژاد اطاق وري

محل تولد : لنگرود

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/4/30

زندگينامه علمي

اينجانب بهمن ادهم نژاد لنگرودي مشهور به محمد تقي در تاريخ 30/ 44/ 1344شمسي در روستاي كردسراكوه از توابع بخش "اتاق ور" شهرستان لنگرود در خانواده متدين و كشاورز متولد شدم. تحصيلات را تا سيكل در همان منطقه ادامه داده و آن گاه بخاطر مشكلات مالي به كمك خانواده شتافتم.

در سال 1362 وارد حوزه علميه لاهيجان شدم و تا سال 1366 شمسي موفق به تكميل مقدمات و مقداري از سطح شدم و آن گاه در سال 1366 شمسي به تهران آمدم و در مدرسه علميه قائم چيذر به مدت 3 سال به ادامه تحصيل پرداخته و در سال 1369 شمسي تاكنون در حوزه علميه مباركه قم مشغول بوده و از محضر اساتيد بزرگواري همانند حضرات آيات عظام آقايان: سيد محمد علي مرتضوي لنگرودى، فاضل هرندى، محامي خراسانى، مجتهدي خراسانى، مرحوم پاياني، محفوظى، استادى، ذوالقدري، زنجانى، سيد احمد خاتمى، علوي گرگانى، مكارم شيرازى، فاضل لنكرانى، مرحوم وجداني فخر و... بهره مند بوده و هستم كه خداوند سايه همه اساتيد بزرگوارمان را بر سر ما مستدام

بدارد و عزيزان از دست رفته مان را غريق درياي رحمت خويش فرمايد.

از بدو ورود به حوزه علميه از آنجايي كه علاقه و ذوق نويسندگي را در خود احساس كردم مدتي را در مجله «نور علم» نشريه جامعه مدرسين حوزه علميه قم و مجله «پيام حوزه» اشتغال داشتم و كار نويسندگي را از روزنامه جمهوري اسلامي و مجله حوزه نشريه دفتر تبليغات اسلامي آغاز كردم كه تاكنون دهها جلد تأليف مستقل دارم كه 4 جلد آن به زيور طبع آراسته شده است و بيش از 200 مقاله داشته ام كه بيش از نيمي از آنان چاپ شده است و برخي از آنان به مرور به چاپ خواهد رسيد. اغلب و بلكه تمام مقالات و تأليفاتم در رشته رجال و تراجم شيعه بوده است و بيشترين مطالعات روزانه حقير را همين موضوع تشكيل مي دهد و البته از مطالعات فقه و تاريخ و اخلاق بي بهره نيستم.

اديب آل علي، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد اديب آل علي

محل تولد : شوشتر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1345/1/1

زندگينامه علمي

سيد محمد اديب آل علي در سال 1345 در خانواده اي مذهبي در شهرستان شوشتر متولد شد. پس از گذراندن تحصيلات ديپلم در سال 1364 راهي قم شد.

در مدرسه علميه منتظريه (حقاني) طي 5 سال دروس مقدمات و سطح را گذراند و در سال 1369 درس خارج را با بهره گيري از محاضرات عملي آيات عظام وحيد خراساني و فاضل لنكراني دامت بركاتهما آغاز نمود كه همچنان ادامه دارد.

نياز به پاسخگويي معقول و متداول به پرسش هاي نسل جوان و به ويژه دانشجويان او را به

تحصيل در رشته هاي تخصصي كلام كشاند و طي 5 سال از مباحثات علمي آيت الله سبحاني، حجت الاسلام والمسلمين رباني گلپايگاني و فياضي و هادوي و ديگر اساتيد استفاده نمود. رساله علمي سطح چهار وي تحت عنوان (زبان قرآن) با راهنمايي استاد حجةالاسلام والمسلمين دكتر محمد تقي فعالي و مشاوره حجةالاسلام و المسلمين محسن غرويان، در آستانه دفاع مي باشد.

علاقه وي به مطالعه در اديان و كتب آسماني باعث شد كه در اين زمينه مطالعات و پژوهش هايي داشته باشد كه حاصل آن، كتابي است با عنوان (پرسش ها و پاسخ هايي درباره مسيحيت)، انتشار يافته توسط شوراي مديريت حوزه علميه قم در سال 1385، و مقاله اي با عنوان (مقايسه دكترين منجي گرايي اسلام و مسيحيت)، منتشر شده در كتاب مقالات برگزيده دومين همايش بين المللي دكترين مهدويت مي باشد. نامبرده مقالات ديگري در زمينه زبان شناسي قرآن و مسحيت صهيونيستي دارد كه هنوز منتشر نشده اند. وي دوره آموزش زبان انگليسي دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم را كه گذرانده در حال تكميل آن است.

در حال حاضر به تدريس (آشنايي با متون مقدس) و (رهبران الهي در اديان توحيدي) در مركز تخصصي مهدويت و ارائه دروس معارف اسلامي در دانشگاه آزاد اسلامي واحد جنوب تهران و چند پروژه پژوهشي اشتغال دارد.

اديب بهروز، محسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محسن اديب بهروز

محل تولد : كرمانشاه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1337/1/9

اربابي، محمدتقي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد تقي اربابي

محل تولد : بجنورد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1332/1/1

زندگينامه علمي

آيت الله محمدتقي اربابي در خانواده اي مذهبي در روستاي درغ جاجر از توابع بجنورد متولد شد. ايشان مقدمات علوم ديني را در حوزه علميه مشهد در سال 1347 شروع كرد و مقدمات و مقداري از سطح را در حوزه مشهد فرا گرفت و براي تكميل دروس حوزه به قم عزيمت كرد. سطح عالي فقه و اصول را در قم از محضر آيات عظام وحيد خراساني، شيخ مرتضي حائري، شيخ كاظم تبريزي و مرحوم شيخ جواد تبريزي فرا گرفت.

ايشان علاوه بر فقه و اصول به فعاليت هاي علمي در زمينه تفسير و علوم قرآن، فلسفه، تاريخ و سيره نهج البلاغه، اديان و مذاهب، اقتصاد و حقوق پرداخت تا هر چه بيشتر بر غناي علمي خويش بيفزايد. ايشان پس از پيروزي انقلاب اسلامي به جهت رسيدگي به مشكلات قضايي مردم به امر قضاوت در دادگاههاي استان خراسان پرداخت و هنوز هم جهت خدمت به مردم اين مسئوليت سنگين را بر دوش مي كشد.

ارجي، علي اكبر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي اكبر ارجي

محل تولد : نيشابور

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1334/1/12

زندگينامه علمي

علي اكبر ارجي فرزند غلامرضا در 12 فروردين سال 1334 در يك روستاي دور افتاده خراسان رضوي از توابع نيشابور و در يك خانواده روحاني ديده به جهان گشوده ام. در پنج سالگي با نماز و قرائت قرآن آشنا شده، بخشي از دوره دبستان را در روستا و بخش ديگر آن و دوره راهنمايي و دبيرستان را در مشهد مقدس گذرانده ام.

از سال 1353 _ 1354 نخست

به مدت يك سال وارد حوزه علميه قوچان و سپس وارد حوزه علميه مشهد شده و ادبيات عرب، منطق و مقداري از اصول و فقه را در نزد اساتيد آن حوزه مانند آقاي حجت هاشمي خراساني، آقاي صالحي نيشابوري، آقاي عباسي واعظ طبسي فراگرفته ام. سپس در سال 1358 به حوزه علميه قم هجرت كرده و در مدرسه فيضيه به تحصيلات حوزوي خود ادامه دادم.

دروس سطوح عالي را در نزد اساتيدي همچون آقاي اشتهاردى، اعتمادى، مرحوم ستوده، محقق داماد و مرحوم فاضل لنكراني به اتمام رسانيدم. همراه با درس هاي فقه و اصول به سراغ علوم عقلي و تفسير قرآن رفته علم كلام، فلسفه و بخشي از عرفان نظري و بخشي از علم هيئت را در نزد اساتيد بزرگ همچون آيات عظام انصاري شيرازى، حسن زاده آملى، جوادي آملي و مصباح يزدي مشغول شدم و تفسير قرآن را در نزد مرحوم آيت الله مشكيني شروع و در خدمت آيت الله جوادي ادامه دادم.

از سال 1362 در دروس خارج فقه و اصول شركت كردم و يك دوره كامل خارج فقه و اصول را نزد مرحوم آيت الله فاضل لنكراني فراگرفتم و نزد اساتيدي بزرگ همچون مرحوم آيت الله جواد تبريزي خارج فقه، آيت الله وحيد خراساني خارج فقه و بخشي از اصول فقه، آيت الله يوسف صانعي بخشي از خارج اصول، آيت الله نوري همداني بخشي از خارج فقه، آيت الله مكارم شيرازي بخشي از خارج فقه و از آيت الله جوادي بخشي از خارج فقه را فراگرفتم. البته به طور مقطعي از محضر آيت الله گلپايگاني و نجفي مرعشي و بعضي مراجع عظام ديگر نيز استفاده كرده ام.

از همان

سال هاي 54 _ 55 تبليغ را در مشهد مقدس از تعليم قرآن شروع كرده و سپس در ماههاي محرم، صفر و رمضان براي تبليغ دين و بيان احكام و ابلاغ پيام انقلاب اسلامي به شهرهاي مختلف و در دوران جنگ تحميلي به جبهه هاي دفاع مقدس، مسافرت كردم. و چيزي كه در اين دوره براي من جالب توجه و شيرين است، اين است كه معمولاً سوژه ها و نكته ها و پيام هاي تبليغي را، از نوشته هاي مرحوم آيت الله مطهري و پيام هاي حضرت امام خميني (ره) و از بيانات مرحوم شهيد هاشمي نژاد، و مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي دريافت كرده و در ابلاغ آن به مردم جدي و كوشا بوده ام.

تدريس را به طور رسمي از سال 1359 شروع و دروس حوزوي را در حوزه علميه قم در رشته هاي مختلف مانند: ادبيات عرب، منطق، اصول، فقه، كلام، فلسفه و تفسير قرآن تدريس كرده ام و كماكان پاره اي از دروس حوزوي را در فقه و اصول و فلسفه و تفسير قرآن تدريس مي كنم.

اين بنده همواره امر تحصيل، تبليغ، تدريس، تأليف، تدوين و تحقيق را دنبال كرده ام. و پيوسته اشتغال داشته و دارد و بنابر علاقه دروني تأليفاتي در زمينه هاي مختلف، منطق، كلام، اصول و علوم قرآني را شروع كرده و هنوز هم ادامه دارد. از سال 70 _ 71 در مركز فرهنگ و معارف قرآن، در زمينه هاي مختلف، تفسير قرآن و علوم قرآني در كنار محققين گرانمايه ديگر، به امر تحقيق اشتغال داشته و اين امر تا سال 1385 ادامه داشته است و تاكنون تا بخش هاي مختلفى، همچون تفسير قرآن (تفسير راهنما) نمايه سازي كتاب هاي علوم قرآنى، تدوين اصطلاح

نامه معارف قرآن، فرهنگ موضوعي قرآن (كليد قرآن) و دايرة المعارف موضوعات و مفاهيم قرآن، همكاري داشته ام.

در سال 1376 به راديو معارف اسلامى پخش سراسرى، دعوت شدم و در برنامه اي با عنوان «عارفانه» درباره نماز و اهميت و آثار، آداب و اسرار آن به مدت (10 _ 15 دقيقه) نزديك به صد جلسه برنامه سخنراني داشتم. در سال 1377 از سوي صداي جمهوري اسلامي ايران مركز چهارمحال بختياري شهركرد دعوت به همكاري شده و در آنجا چهل و پنج جلسه سخنراني هاي كوتاه با عنوان كلي «آداب» داشته ام كه هر هفته تنها يك جلسه از آن از راديو پخش مي شد. برخي از زير مجموعه عنوان مذكور عبارتند از: آداب عبادت، آداب نماز، آداب روزه، آداب تلاوت قرآن، آداب استماع قرآن، آداب سخن گفتن، آداب سلام و پاسخ آن، آداب دعا، آداب مساجد، آداب پرسش، آداب ازدواج، آداب اطعام، آداب قرض دادن، آداب برخورد با سختي ها، آداب تجارت و ده ها عنوان ديگر .

براي بار سوم از طرف راديو معارف مركز قم، در سال 1382 دعوت به همكاري شدم اين بار سخنراني هاي اين بنده در برنامه هاي «مشكات هدايت» و «بر آستانه ارادت» ضبط و پخش مي شد. مباحث مطرح شده، مناسبت هاي ايام و مباحث دعا و ذكر و نماز بوده، اين برنامه ها بيش از يك سال ادامه داشت.

اردبيلي، اسمعيل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام آقاى آقاسيد اسمعيل از فضلاء باتقواى حوزه آيت الله حجت داراى مقام قدس و تقوى و معنويت بودند كه از اردبيل مهاجرت به قم نموده و در دروس مرحوم آيت الله حايرى و آيت الله حجت و آيت الله خونسارى و آيت الله العظمى بروجردى و آيات ديگر حوزه چون آيت الله نجفى مرعشى و

آيت الله شريعتمدارى استفاده و تا آخر عمر به صفا و سادگى زندگى و در اطراف تهران ترويجات دينى نموده تا در دو سال قبل كه دار فانى را وداع و در مقبره ابوحسين مدفون شده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

اردكاني، رضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رضا اردكاني

محل تولد : ساري

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1346/3/10

زندگينامه علمي

اين جانب در يك خانواده مذهبي و متديّن در سال 1324 شمسي، در يكي از روستاهاي شهرستان ميانه چشم به جهان گشودم. در همان سال هاي نخست پدرم را از دست دادم و تحت تفل دايي زحمتكشم بزرگ شدم، و در هفت سالگي بر اثر حادثه اي از ناحيه دست چپ معلول شدم. پس از اتمام تحصيلات ابتدايي در همان روستا، جهت فراگيري علوم آل محمد ( عليهم السلام ) و دروس حوزوي عازم شهرستان ميانه شدم، و پس از دو سال تحصيل در آن شهر و علاقه زياد به دروس حوزه، روانه شهر خون و قيام قم شدم، و اين سفر مصادف با رحلت جانگداز مرحوم آيت الله العظمي بروجري ( رحمه الله ) بود. پس از وقوع پيوستن جرياانات سال هاي 41 ، حوادث خونين خرداد 42، خروش مردم انقلابي و بازداشت امام خميني ( قدس سرّه ) در تهران، بر اثر فعاليت هاي سياسي و انقلابي مجبور شدم براي ادامه تحصيل به نجف اشرف هجرت كنم، مدتي كه در آن ديار بودم _ يعني : تا سال 1353 شمسي _ همواره در درسهاي خارج حضرات آيات عظام و مراجع عالي قدر به ويژه امام امّت، خميني كبير ( قدس سره )

و مرحوم آيت الله العظمي السيّد الخوئي شركت مي كردم. در سال 1353 كه رژيم ضد خدائي بعث، تصميم به بيرون راندن ايرانيان از عراق گرفت، اين جانب به همراه عده اي از فضلا و علماي ايراني مقيم نجف اشرف، از آن ديار رانده شديم، و از همان سال تا كنون در شهر مقدس قم ساكن هستم. تا كنون بيش از سي و پنج سال است كه به تحقيق علوم و احاديث و اخبار ائمه اطهار ( عليهم السلام ) مشغول ام، مدت چهارده سال آن در مؤسسه الامام المهدي ( عجل الله تعالي فرجه الشريف ) ، يك سال در بخش تحقيقات دفتر تبليغات اسلامي قم، نوزده سال در مؤسسه بنياد معارف اسلامي، مركز تحقيقات حج و بخش تحقيقات بنياد جانبازان و تحقيقات متفرق ديگر به فعاليت مشغول بودم، هم اكنون نيز در مركز فقه الائمه الاطهار ( عليهم السلام ) و مدرسه امام باقر العلوم ( عليه السلام ) به تحقيقات ادامه مي دهم.

اردكاني، مرتضي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ مرتضى بن العلامه ميرزا محمد مجتهدبن العالم العابد الحاج على رضا و سبط العلامه الكبرى الحاج الشيخ محمدرضا المجتهد الاردكانى از علماء اعلام و آيات عظام معاصر اصفهان ميباشند. در روز دوشنبه 17 ربيع الاول 1326 قمرى در اردكان متولد شده و در سن 15 سالگى مهاجرت باصفهان نموده و پس از خواندن مقدمات و ادبيات و سطوح نزد مدرسين بزرگ دروس تحليلى خارج فقه و اصول را از آيات عظام مرحوم آيه الله آقا سيد محمد نجف آبادى و مرحوم آيه الله سيد على نجف آبادى و آيه الله حاج ميرزا محمد صادق يزدآبادى اصفهانى استفاده نموده و دروس عقلى

و فلسفه را از مرحوم شيخ المتألّهين آشيخ محمد خراسانى فرا گرفته و از همان اوان بوظائف دينى و روحى و اقامه جماعت و تدريس فقه و اصول اشتغال داشته است.

داراى تأليفات ارزنده علمى ميباشد كه ذيلا مينگارم:

1- غنيه الطالب تعليقه بر مكاسب شيخنا الانصارى ره در پنج مجلد كه دو جلد آن در قم بطبع رسيده و سه مجلد آماده طبع ميباشد. 2- رساله فى الكر 3- تقريرات فقه و اصول مرحوم آيه الله آقا سيد محمد نجف آبادى 4- شرح خلاصه الاصول مرحوم آيه الله صدرالدين صدر ره 5- رساله فى الجماعه 6- رساله قول فصل در ردسى فصل ميرزا محمد كريم خان كرمانى فارسى. 7- داور داورى يا كسر كسروى در رد كسروى 8- حاشيه بر عروه الوثقى علامه يزدى.

معظم له داراى اجازات عديده از مراجع بزرگ چون: 1- آيت الله العظمى اصفهانى 2- آيه الله الكبرى آقا ضياءالدين عراقى 3- مرحوم آيه الله السيد محمد نجف آبادى 4- آيه الله حاج شيخ محمد حسين فشاركى ميباشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

ارزاني، حبيب الله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حبيب الله ارزاني

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1350/9/1

زندگينامه علمي

اينجانب حبيب الله ارزاني به سال 1350 در تهران ديده به جهان گشودم. خانواده ما، خانواده اي خداترس و پرهيزگار بودند و از آرزوهاي ديرين آنها وجود يك روحاني در ميان آنان بود، چرا كه جدّ بزرگ ما مرحوم شيخ رضا (ره) از روحانيون پارسا در زمان حضرت آيت الله بروجردي در شهر بروجرد بودند.

با رسيدن به سن تحصيل، تحصيل در مدرسه ابتدايي معرفت در ميدان شهداي تهران را آغاز كردم. پس از اتمام دوران ابتدايى، دوره راهنمايي را در مدرسه مرحوم علامه طباطبايي (ره) در خيابان 17

شهريور تهران ادامه داده و سپس براي شروع دوره متوسطه به دبيرستان سپاه مستقر در لانه جاسوسي آمريكا در خيابان طالقاني رفته و سپس به دبيرستان موسوى خيابان 17 شهريور تهران منتقل شده و دوره متوسطه را در آنجا به پايان رساندم.

از سال اول دبيرستان سال 64 همزمان با دروس دبيرستان كتاب هاي عربي آسان و صرف و نحو حوزوي را نيز آغاز كردم. پس از پايان سال 1367 _ 1368 با اخذ مدرك ديپلم تجربي و با وجود قبولي در دانشگاه، وارد حوزه علميه مكتب القائم در خيابان زيباي تهران شده و دروس حوزوي را با عشق و علاقه سرشار به صورت تمام وقت آغاز كردم. كلاس هاي ما از آغازين ساعات روز آغاز مي شد و تا آخرين ساعات شب، مباحثه و مطالعاتم ادامه داشت.

در سال 71 به علت رحلت خانواده به شهر اصفهان و به جهت علاقه شخصي، به اصفهان سفر كردم و در درس آقايان آيات عظام: حاج احمد فقيه امامى، حاج حسن فقيه امامى، و سپس در درس خارج آيت الله مظاهري به طور مستمر شركت داشتم. پس از اتمام دوران سطح و قبولي در امتحانات تا پايه دهم و پس از چند سال حضور در درس خارج براي اخذ مدرك سطح 3 حوزوي اقدام كرده و پس از نوشتن پايان نامه به عنوان "بررسي شيوه هاي تبليغى، مسلمانان و مسيحيان در جنوب آفريقا" در سال 1384 موفق به اخذ مدرك سطح 3 از مركز مديريت حوزه علميه قم شدم. پس از ارايه 8 مصاحبه فقه و اصول در درس خارج و ثبت نام براي سطح 4، در پايان سال 85 گزينش شده و طرح

تفصيلي و اساتيد راهنما و مشاور نيز مورد تاييد قرار گرفتند.

در حال حاضر نوشتن پايان نامه در موضوع " نقد و بررسي نظريه كفاره در مسيحيت" پايان يافته و منتظر دفاع مي باشم. در سال 2003 ميلادي با ترجمه مدرك سطح 3 حوزوي در ارايه آن به دانشگاه نامييا، در جنوب آفريقا و همجوار كشور آفريقاي جنوبى، پس از گذراندن برخي واحدهاي پيش نياز به عنوان دانشجوي دكترا در رشته الهيات تطبيقي پذيرفته شدم. سال گذشته پايان نامه را با موضوع «زن در اديان، مطالعه تطبيقي ميان جايگاه زن در نامه هاي پولس رسول و قرآن» به پايان رساندم و پس از بررسي اساتيد داخلي آقاي پروفسور اسحاق و آقاي پروفسور هانتر اصلاحاتي را انجام داده و مورد تاييد اساتيد داخلي قرار گرفت. در حال حاضر طبق آيين نامه دانشگاه يك استاد خارجي نيز بايد پايان نامه را مورد بررسي قرار دهد و پس از تصويب و تاييد او، دكتراي الهيات تطبيقي را از ناميبيا خواهم گرفت انشاء الله.

در ميان سفرهاي خارجي خويش كه از سال 98 ميلادي حدود 11 سال قبل آغاز كردم به مطالعات بين ادياني علاقه پيدا كردم و به دنبال مكاني براي تحقيق و پژوهش در اين حوزه بودم كه پژوهشگاه علوم و معارف اسلامي دفتر تبليغات اسلامي قم جهت تأسيس گروه اديان در دفتر اصفهان مبادرت به گزينش هيات علمي نمود و من نيز به عنوان مدير گروه اديان و عضو هيات علمي از ابتداي سال 86 مشغول به فعاليت شدم. در حال حاضر نيز در همين حوزه و به طور ويژه در حوزه مسيحيت اشتغال به فعاليت هاي پژوهشي دارم. مقالات و كتبي

را نيز در اين حوزه و در ديگر حوزه هاي مورد علاقه به رشته تحرير درآورده ام كه فهرست آنها در قسمت مربوطه ضميمه گرديد.

در كنار فعاليت هاي پژوهشي به جهت علاقه به تدريس و تبليغ از ديرباز تاكنون همواره در محافل حوزوي و دانشجويي اشتغال به تبليغ و تدريس داشته و دارم. اگر چه غالباً به زبان فارسي سخنراني مي كنم ولي در ايران بر اساس نياز مراكز علمي و در خارج از كشور غالباً به زبان انگليسي سخنراني مي نمايم.

ارسطا، محمدجواد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد جواد ارسطا

محل تولد : كرمانشاه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/11/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمد جواد ارسطا سال 1344در كرمانشاه به دنيا آمدم تا پايان ديپلم در كرمانشاه بودم. سال 1362ديپلم رياضي فيزيك گرفتم. معمولا هم در سالهاي راهنمايي و دبيرستان نفر اول و يا بعضاً نفر دوم كلاس بودم و الحمدلله معدل ديپلم من هم معدل خوبي بود.

سال 1362 وارد حوزه علميه مشهد شدم و ادبيات را در آنجا خواندم، قسمتي از مطول را هم در آنجا خواندم، دنباله مطول را در قم خواندم تا سال 1368 فقه و اصول و كفايه را تمام كردم و همزمان با اتمام كفايه در درس خارج آية الله مكارم شيرازي شركت كردم. در دروس خارج سعي كردم از محضر اساتيدي همچون آية الله فاضل، آية الله وحيد، آية الله تبريزي، آية الله هاشمي شاهرودي و آية الله حائري (حفظهم الله) استفاده كنم ولي بيشترين استفاده را از درس آية الله مكارم شيرازي داشتم.

در سال 1365 همزمان با دروس حوزه وارد دانشگاه شدم در رشته حقوق مجتمع آموزش عالي قم در سال 1369 ليسانس

گرفتم، بعد بلافاصله در رشته حقوق عمومي دانشگاه تهران براي فوق ليسانس قبول شدم و سال 1373 موفق به اخذ فوق ليسانس شدم. چند سالي بين فوق ليسانس و دكتراي ما فاصله افتاد. سال 1377 مقطع دكتري رشته حقوق خصوصي قبول شدم و سال 1383 از پايان نامه خود در همين مقطع دفاع كردم و الحمدلله در طي دروس دانشگاهي هم نفر اول يا دوم بودم.

در كنار فعاليتهاي حوزوي و دانشگاهي سعي داشته ام كه تدريس هم داشته باشم چه در حوزه و چه در دانشگاه، در مركز جهاني علوم اسلامي براي طلاب غير ايراني درسهاي فقه و اصول و بعضاً فلسفه را دارم و در دانشگاه هم از سال 1371 درسهاي حقوقي و علوم سياسي را مشغول هستم.

ارشاد، مجتبي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مجتبي ارشاد

محل تولد : گرگان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب مجتبي ارشاد فرزند امين در سال 1344 در گرگان متولد شدم و در سال 1362 تحصيلات حوزوي خود را در مدرسه امام خميني (ره) گرگان شروع نمودم.

تا سال 1370 در گرگان به تحصيل پرداختم. اين دروس تا اواسط رسائل و مكاسب ادامه داشت و همزمان براي امتحان به قم و در امتحانات مركز مديريت شركت مي نمودم. در سال 1368 تمام امتحانات شرح لمعه را به پايان بردم و در مراحل بعدي امتحان مي دادم.

در هنگامي كه در گرگان بودم دروس ادبيات و منطق را مكرراً تدريس مي نمودم و در اداره آن مدرسه همكاري مي كردم. در مهرماه سال 70 به قم منتقل شدم و ادامه رسائل و مكاسب و همچنين شروع كفايه را تا سال 1372

ادامه دادم. در مهر سال 1372 دروس خارج فقه و اصول را نزد مراجع عظام شروع كردم كه عمدتاً از محضر حضرت آيت الله تبريزي، فاضل لنكراني و وحيد خراساني بود و هم اكنون از محضر فقه آيت الله وحيد استفاده مي كنم.

در مهر سال 1372 دروس تخصصي كلام را آغاز نمودم و در خرداد سال 1376 به پايان برده ام كه اكنون با اتمام نوشتن رساله آن در نوبت دفاع از آن هستم.

پس از اتمام دروس تخصصي در موسسه دايرة المعارف فقه اسلامي به مدت چهار سال در بخش موسوعه و بخش فرهنگ فقه همكاري داشتم و همزمان در چند واحد دانشگاه آزاد اسلامي به تدريس دروس معارف اسلامي و همچنين دروس تخصصي فقهي مشغول مي باشم كه تاكنون ادامه دارد. از ديگر فعاليت فرهنگي اينجانب همكاري با موسسه ميرداماد در شهرستان گرگان بوده كه در قسمت پاسخ به سوالات از سال 1382 آغاز شد و به صورت مكتوب چاپ شده است.

ارشادي نيا، محمدصادق

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد صادق ارشادي نيا

محل تولد : سبزوار

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

آقاي محمد صادق ارشادي نيا در سال 1342هجري شمسي در خانواده اي متدين، مذهبي و دوستدار اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام در شهرستان سبزوار ديده به جهان گشود. دوران ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را در زادگاه خويش با موفقيت سپري كرد. در پي تشويق خانواده و علاقه خويش به فراگيري علوم ديني در سال 1356 كه سالهاي خفقان و ترس از رژيم شاهنشاهي بر كشور حاكم بود ايشان بدون هيچگونه ترس و واهمه اي وارد حوزه علميه مشهد گرديد.

پس از ورود به مشهد

مقدس ضمن انس با آستان ملكوتي علي بن موسي الرضا (ع ) از نخستين روزهاي ورود به حوزه علميه با تلاش و كوشش فراوان به تحصيل پرداخت و از درس بزرگان آن ديار همچون مرحوم آيت الله فلسفي، آيت الله مرتضوي و... بهره ها برد. پس از گذراندن سطوح عالي در سال 1367 به حلقه دروس خارج راه يافت.

استاد در كنار تحصيل دروس حوزوي از تحصيلات دانشگاهي غافل نماند و در رشته فلسفه اسلامي در مقطع دكترا در سال1381 از دانشگاه امام صادق عليه السلام تهران فارغ التحصيل گرديد. و با موفقيت از پايان نامه خويش با عنوان "نقد و بررسي نظريه تفكيك" دفاع كرد. ايشان ضمن تبليغ به تدريس در دانشگاه آزاد اسلامي، دانشگاه فردوسي، و... مشغول است.

لازم به ذكر است كه نامبرده به مدت سه سال رياست دانشگاه آزاد واحد سبزوار را به عهده داشته است. ايشان در زندگي سراسر علمي خود جز به كلاس و درس و قلم و كتاب و تحقيق و نگارش و تأليف به چيز ديگري نينديشيده است كه كتاب هاي "كتاب نقد و بررسي نظريه تفكيك" و "از مدرسه معارف تا انجمن حجتيه و مكتب تفكيك" و... از جمله آثار ايشان است.

اژدري زاده، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين اژدري زاده

محل تولد : شوشتر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1347/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب حدود سال 61 و در حاليكه تازه به سوم راهنمايي رفته بودم وارد حوزه شوشتر شدم. مقدمات را در همان مدرسه آغاز كردم. پس از يكي دو سال به حوزه مسجد سليمان كه تازه تاسيس شده بود و اساتيد خود را از

قم مي آوردند، منتقل شدم. حدود دو سال در آنجا بودم و تا مغني را در همان جا خواندم.

تابستان سال 63 به توصيه يكي از اساتيد قمشه اي به همراه يكي از دوستان به قمشه (شهرضا) رفتم. حدود چهار ماهي در آنجا بوديم و معالم و معاني بيان و ... را در آنجا گذرانديم. همان سال به همراه تعدادي ديگر از طلبه هاي مسجد سليمان به قم رفتيم. لمعه و اصول را در قم و با شركت در درسهاي آيت الله استادي (لمعه) و حاج آقاي خاتمي (اصول) و نيز اساتيدي مانند وجداني فخر (ره)، محمدي، محامي، اشتهاردي، كوثري و... خوانديم.

پس از خواندن لمعه و اصول، درس هاي موسسه در راه حق را نيز در سال 66- 67 آغاز كرديم. در همان سالها بود كه رسائل و مكاسب را آغاز كردم. اين دو كتاب را نزد اساتيد معظمي چون: استادي، پاياني، محمدي، اعتمادي، شهيدي و ... گذراندم.

گذراندن رسائل و مكاسب همزمان بود با گذراندن درس هاي موسسه در راه حق. اين درس ها را حدود سال 1371تمام كردم. در اتمام دوره موسسه امام خميني (ره) به عنوان شاگرد دوم دوره معرفي شده و جايزه اي به همين مناسبت از دست آيت الله جوادي در مراسمي كه در موسسه برگزار شده بود دريافت كردم. در حاليكه در پذيرش دوره تخصصي (روانشناسي) موسسه قبول شده بودم در دوره تخصصي جامعه شناسي دفتر همكاري شركت جسته و پذيرفته شدم.

(حدود سال 71) دوره تخصصي جامعه شناسي دفتر همكاري را نيز با موفقيت و با معدل بالاي 17 (همچون دوره قبل) در حدود سال 76 به اتمام رساندم. در

اين دوره نيز شاگرد دوم دوره شناخته شدم. از حدود سال 74 كم كم كارهاي پژوهشي را نيز در دفتر همكاري كه تبديل به موسسه و سپس پژوهشكده و همچنين پژوهشگاه شد، آغاز كردم و تا هم اكنون يعني حدود 10 سال است كه همكار پژوهشي اين مركز هستم.

حاصل كارهاي پژوهشي ام آثاري است كه در صفحات آينده متذكر خواهم شد. از جمله دوره هاي خاص ديگر كه در دفتر همكاري گذرانديم مي توان به موارد زير اشاره كرد: يك دوره فشرده تاريخ فلسفه غرب، كلاس ترجمه و زبان تخصصي توسط استاد ملكيان، كارگاه آموزشي روش تحقيق توسط استاد قراملكي.

از حدود سال 70 نيز در درس هاي خارج فقه و اصول زير شركت جسته ام: آيت الله سبحاني (اصول) يك سال، آيت الله فاضل (فقه) يك سال، آيت الله تبريزي ( فقه) چهار سال، آيت الله وحيد ( اصول) سه سال، آيت الله جوادي (فقه) يك سال، آيت الله سيد جعفر كريمي (فقه) يك سال.

استاد زاده، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقا سيد حسن بن السيد الاعلام... از علماء بزرگوار معاصر بابل است در آن شهرستان متولد شده و پس از تربيت در حجر سيادت و علم و فرا گرفتن مقدمات و سطوح بقم مهاجرت نموده و از محضر مرحوم آيه الله حايرى و آيه الله خونسارى و آيات ديگر استفاده نموده و پس از آن مراجعت ببابل و تاكنون باقامه جماعت و خدمات دينى اشتغال دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

استادي مقدم، رضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رضا استادي مقدم

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1316/1/1

زندگينامه علمي

آية الله رضا استادي مقدم (تهراني ) در سال 1316 در تهران در خانواده اي مذهبي به دنيا آمد. پدرش مرحوم حاج خداداد كه در سال 1372 دار فاني را وداع گفت ، مردي متدين و اهل خير بود كه هماره فرزند خود را در مسائل معنوي و مادي كمك مي كرد. او در قبرستان وادي السلام قم در مقبره اي كه خود تهيه كرده بود، مدفون است .

آية الله استادي در سن هفت سالگي به دبستان رفت و در دوازده سالگي تحصيلات دوره ابتدايي را به پايان رساند. پس از آن تا شانزده سالگي به كار و كسب مشغول بود. در شانزده سالگي به وساطت دو نفر از مؤمنان ، به مسجد امين الدوله بازار تهران و مدرسه علميه مروي رفت و تحصيل علوم ديني را آغاز كرد. حدود چهار سال از عمر طلبگي خود را در تهران سپري كرد و سپس به حوزه علميه قم شرفياب شد و در دروس دوره سطح شركت مي كرد. سپس حدود ده سال در دروس خارج فقه و اصول شركت كرد و از محضر استادان برجسته روزگار

خود بهره برد. او دو بار به عتبات عاليات مشرف شده بود كه نخستين بار آن در دوران كودكي و بار دوم در دوران تحصيل بود و چند ماه به طول انجاميد كه در طي اين چند ماه در درس خارج برخي از استادان آن ديار نيز حاضر شد.

آية الله استادي در طي اين سالها، شوق فراواني به گردآوري كتب و مطالعه آنها داشت كه اين مسأله ، بعدها در شكل گيري روحيه پژوهشگري او تأثير بسزايي داشت . همچنين در اين سالها در درس اخلاق استادان حوزه علميه تهران و قم حاضر مي شد.

آية الله رضا استادي در سالهاي تحصيل خود، محضر استادان بسياري را درك كرد. او در حدود چهار سال در تهران ، از محضر آقايان حاج شيخ عبدالكريم حق شناس امام جماعت مسجد امين الدوله ، حاج شيخ احمد مجتهدي امام جماعت مسجد حاج ملاجعفر، مرحوم حاج شيخ هادي مقدس واعظ ، مرحوم حاج ميرزا عبدالعلي تهراني امام جماعت مسجد بزازهاي تهران و... استفاده كرد. در قم نيز در چند سالي كه دروس دوره سطح را مي خواند به درس آية الله ستوده ، آية الله ميرزا حسين نوري ، آية الله خزعلي ، آية الله محمدي شاه آبادي ، آية الله جعفر سبحاني ، آية الله منتظري ، آية الله مكارم شيرازي ، آية الله سلطاني بروجردي ، آية الله آذري قمي رفت و از درس ايشان بهره برد.

در ضمن در درس اخلاق و توسل مرحوم آية الله حاج شيخ عباس طهراني و مرحوم حاج آقا حسين فاطمي شركت كرد. با پايان يافتن دوره سطح نيز به دروس خارج آيات عظام مرحوم سيد حسن فريد اراكي، مرحوم سيد محمد محقق داماد يزدي ، مرحوم سيد محمدرضا گلپايگاني ، مرحوم سيد كاظم شريعتمداري، مرحوم حاج شيخ محمد علي اراكي و آية الله

حاج سيد موسي شبيري زنجاني رفت و در چند ماهي كه در نجف حضور داشت ، در درس خارج امام خميني (ره )، آية الله العظمي خويي (ره ) و شهيد سيد محمد باقر صدر (ره ) شركت جست . او در سالهاي تحصيل خود كه نزديك به بيست سال بود، با برخي از فضلا و بيش از همه با آية الله سيد محسن خرازي درسها را مباحثه مي نموده است و در طي اين سالها، خود از تدريس دروسي كه خوانده بود، غافل نماند. ايشان از باب تيمّن و تبرك از مرحوم آية الله سيد مصطفي صفايي خوانساري و مرحوم آية الله شيخ محمد تقي تستري (مؤلف قاموس الرجال ) و آية الله نجومي اجازه روايت دريافت كرد.

آقاي استادي تا به امروز فعاليتهاي فرهنگي بسياري را به عالم اسلام تقديم داشته است . او در طول سالهاي متمادي به تدريس كتابهاي شرح لمعه ، اصول فقه ، مكاسب ، رسائل ، كفايه ، و نيز اصول عقايد و تفسير پرداخته و از اين رهگذر، شاگردان بسياري را پرورانده است .

از آغازين سالهاي تحصيل ، به امر تبليغ اهتمام داشته و به نقاط گوناگوني رفته و مردم آنجا را ارشاد نموده است . همچنين در برخي سمينارها و همايشهاي علمي ، مانند كنگره شيخ انصاري ، شيخ فضل الله نوري ، رشيدالدين ميبدي ، سيد حسن مدرس ، ميرزاكوچك خان ، سيد شرف الدين و كنگره امام رضا (ع ) و نيز همايش اقتصاد اسلامي به ايراد سخن پرداخته است . از كارهاي مهم ايشان در اين عرصه تهيه ، تنظيم و چاپ آثار سه كنگره عظيم شيخ مفيد، مقدس اردبيلي و آقاحسين خوانساري است كه حدود 5 سال ، بيشتر اوقات ايشان را به خود مصروف داشته است . پس از آن نيز تنظيم آثار كنگره فاضلين

نراقي و نخبگان گلپايگان و چاپ آن به عهده ايشان بوده است .

آية الله استادي سه سال مدير حوزه علميه قم و پنج سال سرپرست كتابخانه مسجداعظم بود و چند سال است كه عضو شوراي عالي حوزه علميه قم مي باشد. او حدود شش سال از اعضاي هيأت امناي دائرة المعارف اسلامي ، سه سال از اعضاي مشاوران كتابخانه آستان قدس رضوي بود و حدود سي سال است كه به همراه آية الله خرازي ، در هيأت مديرة مؤسسة در راه حق مي باشد. وي از سال 1350 تاكنون در كنار درس ، به تأليف ، تصحيح و ترجمه نيز اشتغال داشته است .

آية الله استادي تاكنون حدود 150 مقاله نگاشته كه پس از چاپ در مجلاّت به صورت كتابهايي با نام هاي مختلف تجديد چاپ شده كه در بخش تأليفات ايشان ياد شد. وي كتب بسياري را تصحيح نموده است كه از جمله مي توان الكافي في الفقه ، تقريب المعارف ، نفس المهموم ، دو جلد از جواهر الكلام ، المسلك محقق حلّي ، 9 رساله از محقق حلّي ، منهج الرشاد، هفده رساله فارسي ، چهارده رساله عربي ، سي رساله مرحوم آقاميرزا احمد آشتياني را نام برد.

همچنين وي بر چاپ كتب بسياري نظارت داشته است كه از جمله آنها به ميزان الطالب ، چهارده جلد از تفسير نور، التوازن الاسلامي ، الحكومت الاسلاميه في روايات الشيعه و چند جلد از تأليفات آية الله العظمي اراكي را مي توان اشاره كرد.

آيت الله استادي در پيش از انقلاب ، دوشادوش مردم به مبارزه براي سرنگوني رژيم شاه پرداخت و پس از انقلاب به عضويت جامعه مدرسين حوزه علميه قم درآمد. وي همواره به تبعيت از راه امام خميني (ره ) و حمايت از رهبري مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي تأكيد داشته

و هماره دستاوردهاي انقلاب را كه همانا حاصل خون هزاران شهيد بوده ، پاس مي داشته است .

استادي مقدم، كاظم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

كاظم استادي مقدم

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1354/5/5

استادي مقدم، محسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محسن استادي مقدم

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

سال 55 بعد از گذراندن دوره دبستان و راهنمايي وارد دروس حوزوي (مدرسه رسالت) شدم. از سال 55 تا 75 جسته و گريخته درس خوانده و خارج را به پايان رسانده و در نظام حوزه تمامي پايه ها را امتحان داده و قبول شدم.

در ضمن سالياني كه در مناسب مختلف اجتماعي و نظامي اشتغال داشته موفق به ادامه دروس جديد شدم. پس از گرفتن ديپلم، در دانشگاه آزاد قبول و تا ليسانس الهيات (گرايش فقه و مباني حقوق) تحصيل نمودم. در سال 69 تا 73 در مؤسسه در راه حق مشغول بوده كه با تأليف و تحقيق آشنا شدم و كار نشر را شروع نمودم.

در سال 74 تا 78 در دانشگاه امام حسين (ع) مشغول تدريس و تحقيق بودم. در اين دوره سردبير مجله دانش نظامي و موفق به چاپ 4 فصل شدم. در سال 78 از مناسب اجتماعي و نظامي و دانشگاهي فارغ التحصيل شده و شروع به تحقيق نمودم كه در اين سالها موفق به تدوين و تنظيم و ويراستاري و چاپ و نشر حدود 40 كتاب و جزوه براي وزارت كار شدم.

در اين مدت پروژه اي از سازمان تبليغات گرفته كه عنوان پروژه آسيب شناسي فرهنگ امام حسين (ع) بود. داراي 6 فصل: 1- تاريخ عزاداري 2- عزاداري (مباني فقهي) 3- فتاوي علماء 4- واژه شناسي 5- روايات 6- عزاداري نمونه، كه حدوداً هزار صفحه

در 4 عنوان اوليه و حدوداً صد صفحه در عنوان پنجم آماده نمودند كه براي كارشناسان سازمان تبليغات كاربري داشته و چاپ شده است.

در سالهاي جديد هم تحقيقاتي داشته ام كه هنوز فيش برداري آنها در دست اقدام است و در آينده آماده چاپ خواهد شد.

در ضمن كار نشر هم شايد بالغ بر صد كتاب كه آماده چاپ نموده ام ويراستاري و در بسياري اضافات و تدوين كتابها را انجام داده ام ولي به اسم خود مؤلفين چاپ شده است.

استرآبادي، جمال الدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

جمال الدين استرآبادى بن آيت اللَّه حاج آقا ضياءالدين از فضلاء دانشمندان معاصر شميران تهران است.

وى در حدود 1350 قمرى در تهران متولد شده و دروس جديد و مقدمات را در تهران خوانده آنگاه به قم آمده و چند سالى توقف و سطوح را از مدرسين بزرگ فراگرفته و پس از آن مهاجرت به نجف و در مدرسه آيت اللَّه بروجردى نجف اقامت و به تحصيل فقه و اصول پرداخته و از دروس و ابحاث آيات عظام نجف چون مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج سيد محمود شاهرودى و آيت اللَّه العظمى خوئى و ديگران استفاده نموده و بعد بواسطه كسالت مزاج به تهران مراجعت و به خدمات دينى از اقامه جماعت و تبليغ احكام و نشر معارف مشغول و اكنون در تجريش شميران به انجام وظائف دينى اشتغال دارد.

از آثار ايشانست حسينيه استرآبادى كه در اوائل خيابان پهلوى تجريش قرار دارد و در آن برنامه هاى دينى اجراء مى گردد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

استرآبادي، ضياءالدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1323 ق)، فقيه و اصولى. پس از طى مقدمات و سطوح نزد پدرش و آقا سيد محمد وحيد در تهران، به قم رفت و در حوزه ى درس حاج شيخ حسن فاضل و آيت اللَّه سيد محمدتقى خوانسارى و آيت اللَّه حائرى يزدى حاضر شد تا مقام اجتهاد يافت و به دريافت اجازه از آيات عظام حائرى و اصفهانى و خوانسارى و حكيم نايل شد. پس از درگذشت آيت اللَّه حائرى مشغول تدريس متون فقه و اصول گرديد و پس از فوت پدرش به تهران آمد و به جاى او به ترويج دين پرداخت و مديريت مدرسه علميه محمديه را متعهد و به سرپرستى طلاب اشتغال يافت. از آثار وى:

«تقريرات مباحثات فقه و اصول استدلالى» استادانش؛ «رسالة العقائد الامامية»؛ «رساله اى در خمس»؛ «رساله اى در زكوة»؛ «رساله اى در تجرّد بقاء روح»؛ «حواشى بر عروه الوثقى».[1]

سيد ضياءالدين فرزند مرحوم مغفور حاج سيد محمد استرآبادى عالمى جامع و دانشمندى كامل و فقيهى ورع محلى بلباس تقوا و قدس ميباشد. معظم له از احفاد امام زاده عظيم الشان سيد عمادالدين حسينى علوى كه به چند واسطه بحضرت سيدالساجدين و زين العابدين على ابن الحسين عليهماالسلام از فرزندش جناب عبداللَّه الاصغر منتهى ميشود. جناب سيد عمادالدين در يكى از مضافات هزار جريب مدفون و زيارتگاه مردم آن سامان ميباشد.

مترجم عزيز ما در حدود سال 1323 ق متولد و پس از طى مقدمات و سطوح نزد مرحوم والد و آقا سيد محمد وحيد در تهران به قم مشرف و بحوزه تدريس مرحوم حاج شيخ حسن فاضل و بعد آيه اللَّه حاج سيد محمد تقى خونسارى و مرحوم آيت اللَّه موسس حاج شيخ عبدالكريم حايرى- ره- حاضر تا بمقام منيع اجتهاد و اصل و مجاز از آيات عظام حايرى و اصفهانى و خونسارى و حكيم و ديگران گرديده و در آن اجازات كه بنظر حقير رسيده تصريح باجتهاد آن جناب نموده اند. پس از فوت مرحوم آيت اللَّه حايرى مشغول تدريس متون فقه و اصول گرديده تا سال 1365 ق بعد از فوت مرحوم والدش به تهران آمده و بجاى مرحوم پدر در مسجد جمعه باقامت جماعت و ترويج دين و تفسير آيات مبين و نيز مديريت مدرسه علميه محمديه را متعهد و در آنجا بتدريس و سرپرستى چهل نفر از طلاب و محصلين اشتغال دارد.

آثار علمى آن جناب از اين قرار است:

1- تقريرات مباحثات فقه

و اصول استدلالى اساتيد قم. 2- رساله العقائد الاماميه. 3- رساله اى در خمس. 4- رساله اى در زكوه. 5- رساله اى در صلوه الليل. 6- رساله اى در تجرد بقاء روح. 7- سؤال و جواب عروه الحج در مناسك حج مطبوع. 8- حواشى توضيح المسائل مرحوم بروجردى. 9- حواشى بر عروه الوثقى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] گنجينه ى دانشمندان (374 -373 /4).

اسدي نسب، محمدعلي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد على اسدي نسب

محل تولد : بروجرد

شهرت : اسدي

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب تا كلاس اول علوم تجربي (دبيرستان) را به صورت شبانه خواندم. در سال 56 وارد حوزه علميه بروجرد شدم و در سال 59 وارد حوزه علميه قم گرديدم، تا سال 67 دروس سطح را به اتمام رساندم و وارد دروس خارج شدم.

از سال 70 تا 73 (به مدت چهار سال) در اولين دوره رشته تخصصي تفسير شركت نمودم و از اساتيدي چون آية الله معرفت، مكارم، خزعلي، شب زنده دار و ديگران بهره مند شدم و رساله سطح چهار را با موضوع قرآن و سكولاريسم با راهنمايي آية الله غروي و مشاوره حجة الاسلام غرويان انجام دادم و دفاع كردم.

از آن زمان تاكنون مشغول تدريس و تحقيق مي باشم كه به آنها اشاره مي كنم:

الف: فلسفه، تدريس بدايه و نهايه ب: ادبيات عرب، تدريس سيوطي و جامع المقدمات ج: تفسير، تدريس الميزان مجمع البيان و علوم قرآن در حوزه و دانشگاه علامه طباطبائي د: اصول، رسائل و كفايه ه: فقه، مكاسب و لمعه.

در زمينه تحقيقاتي:

الف: نوشتن كتبي در زمينه علوم قرآن مثل جامع البيان في الاحاديث المشتركه حول القرآن حدود

650 صفحه ب: مناهج التفسير از ديدگاه شيعه و سني به ميزان 550 صفحه ج: قرآن و سكولاريسم براي دانشجويان د: اشتغال به تفسيري روان براي جوان در يك جلد كه هم اكنون مشغول آن هستم. ه: نوشتن مقالات مختلف در زمينه علوم قرآن كه به برخي از آنها اشاره شد. و: ترجمه برخي از آثار و مقالات از جمله ترجمه جلد اول تفسير " المختصر المفيد في تفسير القرآن المجيد " به ميزان 600صفحه و هم اكنون نيز با سمت عضو هيات علمي گروه قرآن پژوهي در پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي ٰ مشغول نوشتن تفسير كامل فارسي روان و تك جلدي مي باشم كه اميد است در سال 1390 به اتمام برسد. اين تفسير طوري طراحي شده است كه بتواند حدود هفتصد هزار كلمه در خود جاي دهد.

اسدي، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي اسدي

محل تولد : زنجان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1348/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب علي اسدي در سال 1348در يكي از روستاهاي اطراف زنجان متولد شدم. تحصيلات ابتدائي راهنمايي و دبيرستان را در زنجان گذراندم. سال 1365 وارد حوزه علميه شده و سطح يك حوزه را در زنجان و تهران به پايان رساندم. در سال 1371 وارد حوزه علميه قم شدم.

همراه با درسهاي حوزه تا مقطع خارج فقه و اصول در مقطع كارشناسي ارشد الهيات و معارف اسلامي از موسسه آموزشي پژوهشي امام خميني (ره) فارغ التحصيل شدم. در سال 1380 از پايان نامه مقطع كارشناسي ارشد با عنوان "مواجهه آيات و روايات با جنبه هاي منفي فرهنگ پذيري" دفاع كردم. پايان نامه ياد شده در

سال 1382 از سوي دبيرخانه دين پژوهان كشور به عنوان پژوهش برتر ديني سال انتخاب و در پنجمين همايش تجليل از پژوهشگران برتر حوزه دين موفق به دريافت لوح تقدير و جايزه شد و هم اكنون در دست پاره اي اصلاحات است تا از سوي موسسه امام خميني (ره) منتشر شود.

از سال 1379 در زمينه تاليف و ارزيابي با دايرة المعارف قرآن كريم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي) همكاري دارم، بيش از20 مقاله براي دايرة المعارف مزبور نوشته ام. از سال 1382 تاكنون مدير گروه اديان دايرة المعارف هستم، همچنين عضو هيات علمي و عضو شوراي علمي گروه دايرة المعارف ها در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي مي باشم .

اسدي، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي اسدي

محل تولد : قزوين

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1323/10/1

زندگينامه علمي

اينجانب علي اسدي نام پدر عزيز متولد سال 1323 از سال 39 و 40 وارد حوزه علميه قزوين شده و مقدمات را در قزوين خدمت اساتيدي همچون حجةالاسلام والمسلمين مرحوم رفيعي قزويني و آقاي صامت تلمذ نموده و در سال 45 و 46 به حوزه علميه نجف مشرف شدم و در محضر اساتيدي همچون حجةالاسلام والمسلمين شيخ هادي معرفت حفظه الله و آقا ميرزا جواد تبريزي و همچنين شيخ صدرا باد كوبه رحمة الله عليه و به مدت يكي دو سال در درس آيت الله خوئي رحمة الله عليه شركت نموده و در سال 53 به ايران آمده و درحوزه علميه قم، درس خارج آقاي تبريزي و وحيد حفظهما الله شركت نمودم.

در اوائل جنگ تحميلي از طرف نمايندگي ولي فقيه در جنوب و غرب در سپاه

در جبهات جنگ انجام وظيفه نمودم و از سال 67 تاكنون در دفتر تبليغات اسلامي در واحد احياء تراث اسلامي با آقاياني همچون فاضل محترم شيخ محمد باقري اصفهاني نجفي و فاضل محترم رضا مختاري همكاري مي نمايم.

اسدي، غلامحسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

غلامحسن اسدي ملامحله

محل تولد : رودسر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب در سال 1362 درس مقدمات حوزوي را از تهران مدرسه امام القائم (علم الهدي) شروع و بعد از اتمام شرح لمعه و اصول مظفر در سال 1368 به قم آمده و از محضر آقايان شب زنده دار، شيخ علي پناه، ستوده، محفوظي، استادي، امين شيرازي استفاده كرده ام و دروس خارج فقه و اصول را از آيت الله مكارم و آيت الله سبحاني بهره مند هستم.

از سال 1370در موسسه (در راه حق) اشتغالات فرهنگي را كنار درس داشته ام و روش تحقيق و تفحص را از آقايان آيت الله نوراني، امين زاده، ادياني، توفيقي، مسعودي، عبداللهي كمك گرفته و مشغول به كارهاي تحقيقاتي در كتابخانه (موسسه در راه حق) كه مسئوليتش بر عهده حقير است، پيش برده ام و الحمد الله چند جلد چاپ و بقيه را در توان حقير نبوده و آماده چاپ هستند كه بعدا نام مي برم.

دروس كلاسيك را تا پنجم ابتدايي در روستاي محل تولد (ملا محله) از توابع ديلمان لاهيجان و دروس راهنمايي را در شهرستان رودسر و دروس دبيرستان را در قزوين فرا گرفتم و بعد از ترك تحصيل دروس كلاسيك به دروس حوزوي روي آوردم آن هم همانگونه كه قبلا گفتم از تهران شروع كردم و الان هم

قريب 20 سال را سپري نموده ام.

اسدي، كاظم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

كاظم اسدي

محل تولد : بصره

شهرت

تابعيت : عراق

تاريخ تولد : 1350/1/1

زندگينامه علمي

نشات احب الشعر و الرسم و الخط و قراءت القرآن الكريم و الكتب الدينيه خاصه التي فيها ذكر مولانا الحجه بن الحسن المهدي (عليه الصلاه و السلام) و حفظت المزيد من القصائد الشعريه و الفت العريد من القصائد الشعريه و كذلك في مجال الرسم، و كان لي شغف بتعلم علوم اهل البيت (ع) منذ الصغر و حاولت منذ البدايه و تمنيت ذلك كثيرا ان اكون طالبا طيله حياتي و قد رزقني الله ذلك بعد عناءكبير.

و كنت اعشق المنبر و قراءت العزاء الحسيني و قد رزقني الله عز وجل ذلك بعد جهد جهيد.- درست الابتدائيه و المتوسطه والثانويه في محافظه البصره بتفوق وكنت اعظي من الامتحانات النهائيه بسبب التفوق.

- درست معهد الكترونيك و تخرجت من الاوائل.

- تم ايفاوي الي ايطاليا – روما و فلورنسا و اكملت فيها دراسه الالكترونيك و تخرجت بتفوق و بدرجه ممتاز.

- درست اللغه الايطاليه لمده اربعه سنوات دراسه تخصص في البصره.

- درست اللغه الانگليزيه لمده اربعه سنوات دراسه تخصص في البصره.

- درست اللغه الايطاليه لمده سنتين في البصره.

- درست اللغه الانگليزيه لمده سنتين في البصره.

- بدات بدراسه الحوزه المباركه في سنه 1985 م في عهد السيد الخوئي (رض) و لكن بصوره سريه.

- ارتبطت بالسيد ابوالقاسم الخوئي و كنت احمل الخمس اليه من البصره و الاحكام الشرعيه و غيرها.

- درست في معهد الامامين الحسنين (ع) للخطابه لمده (4 سنوات).

- درست في حوزه دائره العلوم الاسلاميه المقدمات و السطوح.

- درست في جامعه آل البيت العالميه لاكمال الماجستير(كارشناسي ارشد)

لمده ثلاث سنوات.

- درست البحث الخارج فقها و اصولا في مدرسه الحجتيه.

- درست البحث الخارج فقها و اصولا في منتدي جبل عامل(حوزه لبنانيها).

- درست الفلسفه و الاصول و العرفان النظري علي يد آيت الله السيدكمال الحيدري(حفظه الله).

- درست الاصول (بحث خارج) علي يد السيد علي رضا الحائري.

- درست الفقه و الاصول (بحث خارج) علي يد آيت الله الشيخ فاضل المالكي من 1384-1382 .

- توجهت للكتابه و التاليف و خاصه في مجال الاديان و القصائد و لي بحوث و كتب و مقالات في القرآن الكريم و العهدين (الكتاب المقدس) و السيره و التاريخ و القصائد و عقائد الاديان السماويه.

- تم طبع ثلاث كتب لحد الان و لكن طبع محدود علي حسابي الخاص.

- لي عشره كتب جاهزه للطبع مبتكره.

- تم تكليفي شخصيا بكتابه كتب خاصه في مواضيع خاصه و مهمه و تلائم روح العصر و ذلك من قبل بعض العلماء و الاساتيذه الكبار في قم المقدسه و لازالت هذه الكتب تحت اليد اسال الله عز و جل التوفيق بانجازها. و الحمد لله رب العالمين و صلي الله علي محمد وآله الطيبين الطاهرين.

اسعدي، محمد حسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد حسن اسعدي

محل تولد : كاشمر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1337/1/2

زندگينامه علمي

اينجانب محمد حسن اسعدي در سال 1351 در شهرستان كاشمر دروس مقدماتي خود را شروع كردم. دوره ادبيات و مقدمات را كه شامل (نصاب الصبيان، جامع المقدمات، شرح قطر، مغني، مختصر، حاشيه ملاعبدالله، سيوطي و معالم الاصول) مي باشد، در محضر اساتيد آن ديار كامل نمودم و در كنار اينها گلستان سعدي، كليله و دمنه و همچنين عروة الوثقي را نيز خواندم و نوشتم. در

ضمن تحصيل تدريس نصاب الصبيان و مقدمات و شرح قطر و گلستان سعدي را نيز داشتم.

در سال 1356 وارد حوزه علميه قم شدم. دوران انقلاب و مبارزه بود درسها به كندي پيش مي رفت. لمعتين را در محضر آيت الله شيخ علي پناه اشتهاردي و ديگران خواندم، اصول فقه را خدمت مرحوم آقاي عرفانيان بودم.

بعد از انقلاب نيز تا مدتي درسها به كندي پيش مي رفت، زيرا در خدمات انقلاب خود را سهيم مي دانستم. مدتي كه از وجود طلاب براي حراست بيت امام خميني (ره) استفاده مي شد شركت داشتم. مكاسب را خدمت آقاي ستوده و رسائل را خدمت آقاي اعتمادي به پايان بردم. در ضمن در كلاسهاي معارف دفتر تبليغات و موسسه در راه حق شركت مي كردم. مسافرت هاي خدماتي نيز داشته ام و نيز مسافرت هاي تبليغاتي نيز به شهرهاي مختلف داشته ام.

كفايتين را خدمت آيت الله ستوده خواندم. در سال 1363 براي تدريس به شهرستان ايذه رفتم. در سال 1365 خارج فقه را در محضر آيت الله مكارم شيرازي شروع كردم و تا سال 1373 در محضر ايشان بودم. در سال 1368 براي بار دوم به شهرستان ايذه براي تدريس رفتم، هر بار يكسال آنجا بودم.

در سال 1371 خارج اصول را در خدمت آيت الله وحيد خراساني شروع كردم و تا سال 1377 از محضر ايشان استفاده مي كردم. در مدتي كه در قم بودم قبل از مسافرت به ايذه تدريس ادبيات، منطق، معالم و غيره داشتم. البته به صورت خصوصي و در ايذه از ادبيات تا لمعه و اصول تدريس مي كردم و بعد از بازگشت نيز

مدتي تدريس كفايه براي يكي از دوستان داشتم. از سال 1374 تا كنون از محضر آيت الله تبريزي استفاده مي كنم.

اسفندياري، رضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رضا اسفندياري

محل تولد : تهران

شهرت : اسلامي

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

اخذ ديپلم رياضي ( سال 61-60 )

* شروع دروس حوزوي ( سال 62-61 ) در مدرسه مجتهدي تهران و همزمان مربي تربيتي در برخي مدارس تهران

* انتقال به مدرسه چيذر تهران ( سال 63-62 ) وتدريس مكرر كتب درسي حوزه در رشته ادبيات عرب و منطق در خلال سالهاي 65-62

* افتخار پوشيدن لباس روحانيت ( سال 64 )

* انتقال به حوزه علميه قم همزمان با اتمام دروس سطح 1 ( سال 66 ) يعني پايان لمعتين و اصول مظفر

* اتمام دروس سطح 2 حوزه در قم ( سال 69 ) ورود به درس خارج آيت الله مكارم شيرازي

* پذيرش مسئوليت امور اساتيد مدرسه علميه معصوميه در قم ( سال 73-69 ) و همزمان تدريس برخي كتب درسي چون معالم الاصول , لمعه , تحرير الوسيله , منطق و ادبيات عرب

* سفرهاي مكرر تبليغي به جبهه هاي دفاع مقدس و مراكز ارتش و سپاه و برخي روستاها ( سال 69-64 ) و ايراد سخنراني و برپايي منابر حسيني در برخي مساجد قم پس از اين سالها تا كنون

* تدريس مكرر كتاب حلقات الاصول و نگارش شرح بر اين كتاب از سال 73 تا كنون , در مراكز مختلف علمى

* ارائه اولين اثر مكتوب به نام منطق اجتهاد در شرح "معالم الدين" درسال 72 و شروع به كار تحقيق

و تاليف

* دفاع از پايان نامه سطح 3 حوزه , تحت عنوان " الجمع بين الحكم الظاهري و الواقعي " با نمره 19 در سال 1380

* ارتباط علمي با مركز اديان و مذاهب (سال 76 تا 78 )

* ارتباط علمي با پژوهشكده فقه و حقوق , وابسته به دفتر تبليغات اسلامي و پذيرش مديريت گروه علوم وابسته به فقه (سال 79 تا 82 )

* دفاع از پايان نامه سطح 4 حوزه با عنوان "نظريه حق الطاعه" با نمره 17 درسال 83 و پس از 6 مصاحبه علمي مربوط به شركت در درس خارج فقه آيت الله تبريزي و خارج اصول آيت الله سيد كاظم حائرى

* شركت در همايش هاي علمي و ايراد سخنرانيهاي علمي و نيز دريافت جايزه و لوح تشويق از كنگره دين پژوهان در سالهاي 80 و 82 به مناسبت ارائه دو اثر پژوهشي

* همكاري با معاونت پژوهشي حوزه در تدوين درسنامه مقدماتي علم فقه

اسكندرلو، محمدجواد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد جواد اسكندر لو

محل تولد : همدان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1340/1/2

زندگينامه علمي

بنده در سال 1340 در شهرستان همدان در يك خانواده مذهبي متولد شدم. در سال 1356 به منظور فراگيري معارف و علوم اسلامي به حوزه علميه قم آمدم. ادبيات عرب، منطق و علوم بلاغي را (60 _ 1356) در مدرسه مباركه رضويه خواندم. لمعتين (63 _ 61) را نزد آيت الله اشتهاردي و استاد شماعي همداني، رسائل و مكاسب (67 _ 64) را نزد آيت الله اعتمادي و آيت الله علوي گرگاني، كفايتين (69 _ 67) را نزد آيت الله اعتمادي، خارج فقه (80

_ 70) را نزد آيت الله فاضل لنكراني و آيت الله نوري همداني خارج اصول (78 _ 70) را نزد آيت الله فاضل و آيت الله مكارم شيرازي.

تحصيلات دانشگاهي:

مقطع كارشناسي الهيات و معارف اسلامي (74 _ 71) موسسه در راه حق.

مقطع كارشناسي ارشد علوم قرآني (78 _ 74) موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)

مقطع دكتري علوم قرآن و حديث (83 _ 79) تربيت مدرس دانشگاه قم.

ملاحظات: در مهر ماه 1378 از پايان نامه كارشناسي ارشد خود تحت عنوان "نقد و ترجمه مدخل قرآن از دايرة المعارف دين" دفاع نموده و امتياز 20 را احراز كردم و در سال 1379 در كنكور دكتراي علوم قرآن و حديث تربيت مدرس دانشگاه قم شركت كرده و با كسب رتبه اول پذيرفته شدم. در تاريخ 22/ 3/ 82 موضوع پايان نامه دكتري بنده تحت عنوان "نقد و بررسي تحقيقات خاور شناسان در زمينه تاريخ گذاري آيات و سور قرآن" به تصويب رسيد و در تاريخ 15/ 10/ 83 مورد دفاع قرار گرفت و با درجه عالي و امتياز 5 /18 پذيرفته شد.

فراگيري زبان انگليسي:

الف) دوره عالي زبان انگليسي مركز زبان هاي خارجي دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم در سال 1365 (طي 700 ساعت آموزش) كه در تاريخ 31/ 4 / 66 گواهينامه آن را (ممهور به مهر مركز زبان هاي خارجي دانشگاه تهران، مركز زبان هاي خارجي نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي و مركز زبان هاي خارجي دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم) است، دريافت نمودم.

ب) در سال 1369 جهت تقويت مكالمه زبان انلگيسي، كلاس هاي آن را در زبانكده انگليسي (اي. اچ. پ) پشت سر نهاده

و موفق به اخذ ديپلم زبان (با امتياز 20) گرديدم.

ت) اخذ گواهينامه مترجمي زبان از نيروي دريايي پاكستان (1370)

ملاحظه: در سال 1370 از سوي نمايندگي ولي فقيه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي عازم بندر كراچي پاكستان شدم و در طي مدت شش ماه در جمع برادران سپاهي كه جهت گذراندن دوره تخصصي زير دريايي به نيروي دريايي پاكستان اعزام شده بودند، به عنوان مبلغ و مترجم زبان انگليسي حضور داشته و در پايان دوره موفق به اخذ گواهينامه مزبور شدم.

اسكندري، محمدحسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدحسين اسكندري

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1324/1/1

زندگينامه علمي

حقير محمد حسين اسكندري حسب الامر، جريان تحصيل، تدريس و تحقيق خود را در چند بند بطور خلاصه در اين صفحات مي نويسم: در آغاز بايد از سال 42- 41 سال آغاز انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني (ره)، كه براي تحصيل وارد حوزه علميه قم شدم به عنوان نقطه عطفي در جريان زندگي خودم نام ببرم. البته حقير قبل از اين تاريخ نيز __ چون پدرم روحاني و از شاگردان مراجع بزرگواري چون آيت الله بروجردي و آيت الله حاج شيخ محمد علي اراكي و آيت الله حاج شيخ عبدالنبي عراقي و… بودند _ در قم بودم و دوران ابتدائي را در مدرسه خديوي و دوره دبيرستان را در دبيرستان صدوق مشغول تحصيل بودم كه به توصيه پدرم آن را نيمه تمام گذاشته و براي ورود به حوزه و اشتغال به تحصيلات ديني و حوزوي، دبيرستان را ترك كردم.

در سال تحصيلي 42- 41 سال شروع انقلاب وارد حوزه علميه قم و در مدارس حضرت

آيت الله گلپايگاني كه برنامه تحصيلي خاص خود را داشت، مشغول تحصيل شدم با اين تفاوت كه هر سه سال از اين برنامه ها را حقير در دو سال گذراندم و كتابهاي سيوطي، مغني، شرح نظام، مختصر، حاشيه ملا عبدالله، شمسيّه، معالم و قوانين و جلدين شرح لمعه را همراه با برنامه هاي جنبي در اين مدارس خواندم. در اين مدارس نوشتن جزوه درسها و ارزيابي آنها توسط اساتيد در فواصل مختلف و نيز شركت در امتحانات فصلي اجباري بود.

رسائل را در درس خصوصي آيت الله شاه آبادي، كفايتين را در درس عمومي آيت الله سلطاني، مكاسب را در درس عمومي آيت الله ستوده، منظومه را در درس خصوصي آيت الله محمد مؤمن و درس عمومي آيت الله انصاري شيرازي و بخشهائي از اسفار را در درس آيت الله جوادي آملي و آيت الله حسن زاده (و بعد كه وارد موسسه در راه حق شدم) منطق، شفا، نهايه، فلسفتنا و روش رئاليسم را در درس آيت الله مصباح يزدي و كتاب "ژيلسون" را كه آن هم يك كتاب فلسفه غربي بود در درس استاد ارجمند آقاي دكتر احمدي و يك دوره فلسفه علم و نيز يك دوره كوتاه تاريخ فلسفه غرب را در درس دو نفر از اساتيد محترم دانشگاه كه در فن خود قوي بودند شركت كردم. ضمناً در همين سالها روزهاي تعطيلي همراه تعدادي از دوستان كه سعي مي كردند از همه فرصتها استفاده شود، بخشهائي از عقائد و معارف قرآن و روايات را نزد آيت الله جوادي آملي، آيت الله ابطحي اصفهاني و آيت الله مرحوم ابوترابي قزويني شركت كردم.

از اواخر دهه

پنجاه به بعد در درسهاي خارج فقه و اصول آيت الله حاج شيخ مرتضي حائري يزدي، آيت الله وحيد خراساني و در مقاطعي آيت الله اراكي و آيت الله سيد كاظم حائري و… شركت كردم. در همين حال، يك دوره امر به معروف و نهي از منكر را همراه يكي از دوستان ارجمند در درس آيت الله صديقيان اصفهاني خصوصي در روزهاي تعطيلي و يك دوره فقه اقتصادي را در درس آيت الله مظاهري اصفهاني به پايان رساندم.

در سال 1351 در ضمن درسهاي خارج حوزه وارد برنامه آموزشي تحقيقي موسسه در راه حق شدم و در گروه "الف" اين موسسه ثبت نام كرده و پذيرفته شدم كه در مجموع تركيبي بود از :

1. فلسفه اسلامي و غير اسلامى

2. معارف قرآن

3. دو زبان خارجي (عربي جديد و انگليسي)

4. علم و فلسفه اخلاق

5. اقتصاد اسلامى

6. دوره هاي عمومي و كوتاهي در زمينه جامعه شناسي عمومي، روانشناسي عمومي، حقوق و علوم سياسي، روش تحقيق و نويسندگي و علوم رياضي و …

زمان اين برنامه ها 8 سال بود كه در آن، حقير درسها را بصورت جزوه مي نوشتم و شركت در امتحانات فصلي الزامي بود.

آموزش و تدريس:

از همان سالهاي نخست طلبگي از نيمه دهه پنجاه در مدارس آيت الله گلپايگاني و سپس مدارس كرمانيها و رسالت به موازات تحصيل، درسهائي را كه خوانده بودم تدريس مي كردم. سپس در سالهاي بعد چندين سال در موسسه در راه حق به تدريس فلسفه، فلسفه حقوق، عقائد و اخلاق در قرآن و در مدرسه شهيدين فلسفه، در جامعة الزهراء فلسفه و اصول، در مدرسه حقاني عقائد و معارف قرآن و در

دانشكده شهيد محلاتي فلسفه اخلاق و قبل از جامعة الزهرا در مكاتب خواهران نيز تدريس داشته ام و خلاصه آنكه از ادبيات گرفته تا مكاسب شيخ را بطور عمومي يا خصوصي در حوزه قم تدريس كردم و علاوه بر درسهاي رائج حوزه مواد درسي فوق را در مراكز آموزشي مختلف چه آنها كه نام بردم و غير آنها تدريس نمودم.

پس از پيروزي انقلاب، در سالهاي آغازين پيروزي انقلاب، به توصيه علماء و بزرگان حوزه بمنظور انجام كارهاي فرهنگي تبليغي و پاسخ به سؤالات و شبهات و يا براي تدريس در اردوهائي كه بمنظور آموزش ضمن خدمت براي اساتيد و دبيران و معلمان از سوي تربيت معلم و اداره آموزش ضمن خدمت تشكيل مي شد به استانها و شهرهاي مختلف آبادان و خرمشهر و رشت و بندر انزلي و حومه (از جمله دانشگاه گيلان و دانشگاه لاكان) و كرمانشاه و يزد و چندين نوبت در تهران (دانشگاه امام صادق (ع)، تربيت معلم، دانشگاه تهران و… ) سفر كرده، به تدريس عقائد و معارف و ايدئولوژي و اقتصاد اسلامى پرداختم كه در هر يك از آنها از 8- 7 ماه گرفته تا دو ماه و يا حتي بيست روز سفر و برنامه ما طول مي كشيد و كار ما بصورت تشكيل كلاس يا پاسخ به سؤالات در دانشگاهها و دبيرستانها و يا بصورت مصاحبه و پاسخ و پرسش در مراكز تلويزيوني رشت و كرمانشاه و آبادان و گاهي سخنراني انجام مي گرفت كه تا آنجا كه بياد دارم در رشت در كل يك ماه رمضان يك شب در ميان و همچنين در كرمانشاه در مدت مشابه اين

مصاحبه منتشر مي شد و موضوع و محور مصاحبه مسائل اقتصادي اسلام بود.

از سال اول بازگشائي دانشگاهها پس از انقلاب ظاهراً سال 62- 61 بنا به دعوت بعضي از مسئولان و معاونين دانشگاه شهيد بهشتي و با توجه به وضع بحراني دانشگاه ها در آن زمان كه جولانگاه گروهكها بود، در اين دانشگاه به تدريس دروس مختلف پرداختم كه بطور عمده عبارت بود از: عقائد و معارف و اخلاق و نيز در مقاطعي نظام سياسي و دولت در اسلام را در دانشكده اقتصاد و علوم سياسي و حقوق بين الملل اسلام را نيز در همين دانشكده و بخشهائي از فقه را در دانشكده حقوق و تاكنون نيز كه بيش از بيست سال از آن تاريخ مي گذرد تدريس و همكاري حقير با اين دانشگاه ادامه دارد. همچنين، بنا به دعوت آيت الله مير محمدي كه در آن تاريخ رئيس دانشكده الهيات دانشگاه تهران بودند و به توصيه آيت الله مصباح يزدي از سال 64 در دانشكده الهيات بطور متناوب به تدريس فلسفه و كلام و فقه و اصول و فقه الحديث و تفسير و درايه پرداختم كه تا بعد از دهه هفتاد ادامه يافت و سپس هم با يكي دو سال فاصله در مجتمع آموزش عالي قم وابسته به دانشگاه تهران به تدريس دروس فقه و ادوار فقه و فقه تطبيقي مشغول شدم كه تقريباً تا حدود سال 1380 ادامه داشت. علاوه بر اين چند سالي هم در دانشگاه تربيت مدرس تهران به تدريس فلسفه (روش رئاليسم) و فقه (مكاسب) و اصول (مظفر) اشتغال داشته، در دانشگاه آزاد قم نيز فقه و اصول و… را

در چند سال و در دانشگاه آزاد شهر ري از چند سال پيش تاكنون به تدريس فقه، اصول، آيات الاحكام، قواعد فقهيه، حقوق جزاي خصوصي و حقوق بين الملل اسلامي اشتغال دارم.

البته اشتغال حقير به تدريس در دانشگاهها بنا به نياز جامعه پس از انقلاب بوده كه حتي در سالهاي اوّليه و جو بحراني جامعه بويژه دانشگاهها كه محل تاخت و تاز گروهكها بود خطر جاني هم براي ما داشت؛ ولي حقير با اشتياق تمام اين كار را ادامه دادم و عليرغم آنكه درحدود ده سال قبل وزارت علوم با گرفتن دو امتحان مفصل و نوشتن پايان نامه اي در موضوع قاعده "مقابله به مثل در حقوق بين الملل از ديد اسلام مدرك دكتري (استاد ياري) در فقه و مباني حقوق به اينجانب داده است. حقير تاكنون به همان شكل ساده و بدون رسميت به كار تدريس خود در دانشگاه ادامه داده ام و بين راه قم و تهران در رفت و آمد بوده ام.

پژوهش و تحقيق:

اوّلين كار تحقيق، بلافاصله پس از پيروزي انقلاب و در دوراني كه تبليغات دو ابر قدرت بويژه، تبليغات گروهكهاي كمونيستي بالا گرفته بود، مطالعاتي بود كه همراه يكي ديگر از برادران عزيز (حجةالاسلام والمسلمين شيخ حسين ايراني) در مورد وضعيت نظامهاي سوسياليستي و كمونيستي بويژه شوروي شروع كرديم و يادداشتهائي برداشتيم كه بصورت دو كتابچه با نامهاي: 1- "برادري برابري حكومت كارگري"

2- "بهشت سوسياليسم" در آن تاريخ به چاپ رسيد و در مراكز حساس فرهنگي و دانشگاهي در دسترس مردم بويژه قشر فرهنگي و دانشجويان قرار داده شد و در آن روزها نياز زيادي به آن احساس

مي شد.

ولي، كار عمده تحقيقي اينجانب با تأسيس دفتر همكاري حوزه و دانشگاه كه امروز بنام پژوهشگاه حوزه و دانشگاه ناميده مي شود و پس از پيروزي انقلاب در حول و حوش سال 1360 تأسيس گرديد شروع شد. حقير به عنوان محقق و مسئول گروه حقوق و علوم سياسي در اين موسسه پژوهشي كه بمنظور تحقيق در رشته هاي مهم علوم انساني اقتصاد، حقوق و علوم سياسي، جامعه شناسي، روانشناسي، علوم تربيتي و… به وجود آمده بود تا كتابهاي مادر و مبنائي مربوط به رشته هاي نامبرده در دانشگاهها را با توجه به اصول و مباني اسلامي در اين گونه رشته ها تهيه و تدوين كند، مشغول به كار شدم كه هر چند از آن تاريخ تاكنون نوسانات و شدت و ضعفهائي داشته است، ولي بيش و كم تاكنون اين كار ادامه پيدا كرده است و ثمرات اين كار كتابها و مقالاتي است كه در سطور بعد بعضي از آنها را نام خواهم برد .

علاوه بر اين، اينجانب در كار تحقيق و پژوهش با موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) نيز همكاري داشته ام و كار عمده تحقيقي كه در رابطه با اين موسسه انجام داده ام پژوهش، تحقيق و تدوين كتاب اخلاق در قرآن بوده است كه اصل آن سخنرانيها و درسهاي آيت الله مصباح يزدي بود و مسئووليت پژوهش و تحقيق و تدوين آن به عهده اينجانب قرار داده شد و الحمدالله امروز در سه جلد و در بيش از هزار صفحه به چاپ رسيده و بعضي از مجلدات آن قريب ده بار به چاپ رسيده است. علاوه بر اين از 8-

7 سال قبل تاكنون با پژوهشگاه علوم انساني در خيابان كردستان تهران در ارتباط با گروه علوم سياسي و نقد كتابهاي سياسي و آموزشي دانشگاهها همكاري داشته ام كه بصورت مقالات انتقادي نوشته مي شود و چند سالي است كه مجله (فصلنامه) به نام "نامه علوم انساني" بمنظور نشر اينگونه آثار و مقالات بطور عمده انتقادي گروه هاي مختلف، تأسيس شده كه حقير نيز جزء هيئت تحريريه آن هستم .

اسلامبولچي، يحيي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

يحيى (اسلامبولچى) از علماء و دانشمندان مبرز معاصر تهرانست وى در حدود سال 1332 قمرى در تهران متولد شده و در بيت تقوا و سيادت پرورش يافته و پس از خواندن فارسى و مقدمات و ادبيات و قسمتى از سطوح به قم مهاجرت نموده و مكاسب و كفايه را از مرحوم آقا ميرزا محمد همدانى و آيت اللَّه مرعشى نجفى و مدرسين ديگر حوزه به پايان رسانيده و درس خارج را از محضر مرحوم آيت اللَّه حجت و آيت اللَّه حاج سيد محمدتقى خونسارى و مرحوم آيت اللَّه العظمى حايرى يزدى استفاده نموده و پس از فوت آن مرحوم به تهران برگشته و در خيابان عين الدوله به خدمات دينى از قبيل امامت در مسجد (سادات اخوى) واقع در اول (كوى سقاباشى) و گفتن تفسير قرآن و ترويج دين و غيره تا حال تحرير اشتغال دارند نگارنده. گويد: آقاى اسلامبولچى دانشمندى متين و بزرگوار و داراى محاسن اخلاق و مبادى آداب و با سلسله سادات اصيله و ريشه دار تهران كه منتهى به حضرت جوادالائمه امام محمدتقى (ع) مى شوند پيوند مصاهرت دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

اسلامپور كريمي، حسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسن اسلام پور كريمي

محل تولد : بابل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1349/4/5

زندگينامه علمي

در سال 1349 شمسي در بابل متولد شدم و بعد از اتمام دوره هاي ابتدائي و راهنمائي با معدل20 يا بالاي 19 بر اساس علاقه ام به قرآن و معارف اسلامي در مسابقات قرآن و تجويد و مفاهيم شركت مي كردم.

در سال 64 در حوزه علميه فيضيه مازندران در بابل نزد استاد گرانقدر حاج آقاي فاضل به تحصيل صرف و نحو و فقه

مشغول شدم. در سال 65 بر اساس وظيفه و لبيك به نداي ولايت فقيه در جبهه حق عليه باطل حضور يافتم. در تاريخ 14/ 12/ 65 در منطقه شلمچه به اسارت نيروهاي بعثي در آمدم و تا سال 66 كه در تكريت، بعقوبه و رماديه عراق در اسارت به يادگيري و ياددهي نحو و صرف و تجويد و عربي جديد صرف كردم.

بعد از آزادي (30/ 8/ 69) و بعد از 9 روز از آزادي در مدرسه رضويه قم به تحصييل حوزوي ام ادامه دادم. با توجه به نياز و آمادگي براي خدمت به قشر جوان دانشگاهي، دوران دبيرستان را در رشته فرهنگ و ادب در سال 73 به اتمام رسانده و سال 74 وارد دانشگاه تهران (مجتمع آموزشي عالي قم) شدم. مقطع كارشناسي در سال 77 به اتمام رسد . همزمان در مقطع كارشناسي فعاليتهاي چشم گيري در مسجد امام رضا (ع) منطقه علي آباد سعدگان و پايگاه بسيح مربوط به آن (پايگاه 4 شهيد اميني بيات) انجام دادم كه به طور عمده روي قرآن، عقيدتي و امر به معروف و نهي از منكر، مفاهيم قرآن و روخواني و تجويد متمركز بود و در سال 77 در مقطع كارشناسي ارشد دانشگاه تهران پذيرفته شدم.

در سال 81 از پايان نامه ام با موضوع "ادراكات فطري" در مقطع كارشناسي ارشد دانشگاه تهران دفاع نمودم.

از سال 81 تاكنون كه در مقطع دكتري همان رشته (فلسفه) و همان دانشگاه مشغولم به تدريس در موضوعات فلسفه، كلام، منطق و عرفان و متون انگليسي مي پردازم و همزمان مشاورات نويسندگي و پژوهشي ارائه مي دهم. از سال 81 تاكنون در واحد

كتابشناسي دائرة المعارف علوم عقلي اسلامي وابسته به موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) اشتغال دارم.

در زمينه ويراستاري و نگارش قطعات كوتاه ادبي كارهايي انجام دادم و چاپ شده است. از سال 82 تاكنون در تاسيس و اداره نشريه هاي عمومي براي جوانان منطقه هاي بابل تحت عنوان هاي نشريه لاله آباد و نشريه شهداي كريمكلا فعاليت دارم.

اسلامي اردكاني، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد حسين اسلامي اردكاني

محل تولد : كربلا

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1335/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب در خانواده اي روحاني مقيم در كربلا زاده شدم. در سال 1350 به ايران بازگشتم. هر چند از كودكي به گونه پراكنده اي صرف و نحو مي خواندم، اما در سال 56 رسما وارد حوزه علميه شيراز شدم و به تحصيل پرداختم. پس از تسلط بر ادبيات عرب و دروس مياني حوزوي، سطوح عالي و خارج را در قم گذراندم. در كنار دروس حوزوي و ادامه تحصيل دانشگاهي، به فعاليت هاي فرهنگي و برخي مشاغل علمي اجريي اشتغال داشتم. در زيرفعاليت هاي علمي بنده به تفكيك آمده است:

1. سوابق آموزشي:

الف) حوزوي: پس از به پايان بردن مرحله سطح حوزه، هشت سال نيز در درس هاي خارج فقه و اصول اساتيد مبارز حوزه شركت كرده ام. در ين مدت درس هاي اصلي (فقه و اصول) و درس هاي جانبي حوزه مانند فلسفه، كلام، تفسير را نيز گذرانده ام.

ب) دانشگاهي: در كنار درس هاي حوزوي به ادامه تحصيل در دانشگاه مشغول بوده، كارشناسي ارشد خود را در رشته مدرسي معارف اسلامي (گرايش فلسفه و كلام) دانشگاه قم در سال 1379 دريافت داشته ام. در همان سال

نيز در مقطع دكتري كلام (گرايش فلسفه دين و مسائل جديد كلامي) همان دانشگاه پذيرفته و در سال 1384 با دفاع از پايان نامه دكتري خود با عنوان "شبيه سازي انسان از ديدگاه دين كاتوليك و اسلام" با رتبه عالي فارغ التحصيل شدم.

ج) دوره هاي آموزشي مختلف: در كنار فعاليت هاي اصلي آموزشي، همواره در پي كسب صلاحيت هاي لازم براي تخصص در تعليم و تحقيق بوده ام. از اين رو در دروه هاي آموزشي مختلف مانند كارگاه ترجمه، اصول كتابداري، آشنايي با منابع مرجع، نمايه سازي، اصطلاح نامه نويسي، ويرايش، مباني كامپيوتري، اينترنت، تكنولوژي اطلاعات، زبان انگليسي و فرانسه شركت كرده و دوره هاي گوناگوني از اين دست را گذرانده ام.

2. توانايي هاي علمي:

الف) اينجانب به زبان هاي انگليسي و عربي، در حد مكالمه و ترجمه متون تخصصي مسلط هستم و نوشته هاي متعددي از اين زبان ها ترجمه كرده ام. يك دوره شش ماهه زبان فرانسه را گذرانده ام. همچنين اندكي با زبان آلماني در حد خواندن پاره ا ي از متون ابتدايي آشنايي دارم.

ب) ترجمه: بيش از يك دهه است كه مستمرا به كار ترجمه مشغول بوده ام. محصول اين مدت فعاليت ترجمه اي، ترجمه ده مقاله علمي از زبان انگليسي و بيست مقاله و هشت عنوان كتاب از عربي بوده است كه منتشر شده اند.

ج) تحقيق: عمده فعاليت علمي بنده، مصروف تحقيق و تاليف بوده است كه نتيجه آن تاكنون تاليف بيش از هشتاد مقاله و يازده عنوان كتاب بوده است.

د) عضويت در شوراهاي علمي: اينجانب به عنوان عضو هيئت تحريريه فصلنامه نقد و نظر، ميقات حج و حديث زندگي، فعاليت

مطبوعاتي داشته ام. همچنين به عنوان عضو شوراهاي مختلف مراكز تحقيقي قم همچون موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره) و عضو شوراي دائرة المعارف امام خميني (ره) مشغول فعاليت بوده ام. و نيز در سمينارهاي علمي كشوري مانند "همايش بين المللي حقوق بشر و گفتگوي تمدن ها"، "سمينار بررسي سقط جنين در ايران"، "همايش ترجماني متون مقدس"، "همايش بين المللي مردم سالاري ديني"، "همايش سراسري استادان، محققان و مترجمان حوزه هاي فلسفه، كلام، اديان، عرفان"، "سومين كنفرانس بين المللي حقوق بشر"، "همايش گفتگوي علم و دين"، شركت كرده و مقالات خود را ارائه كرده ام.

ضمنا فعاليت هاي مديريت پژوهشي مانند معاونت پژوهشي مراكز علمي و مسئوليت ترجمه نيز داشته ام. هم اينك نيز عضو انجمن علمي اديان و مذاهب حوزه علميه هستم.

ه) تدريس: اينجانب در موسسات آموزش عالي مانند دانشگاه قم، دانشگاه مفيد، دانشگاه شهيد بهشتي، موسسه آموزش ضمن خدمت وزارت ارشاد، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره) و دانشكده علوم قرآني تدريس داشته ام. موضوعات تدريس بنده عمدتاً عبارت بوده اند از: منطق، متون فلسفي معاصر، اخلاق، روش تحقيق، قواعد فقه، اصول فقه، متون فقه و شناخت منابع مرجع اسلامي.

3. حوزه هاي مورد علاقه:

اينجانب بيشتر به حوزه هاي فلسفه و كلام جديد، فلسفه اخلاق (اخلاق كاربردي با تاكيد بر اخلاق زيستي)، دين شناسي، نقد انديشه ها و مسائل اجتماعي، اسلامي توجه خاص دارم و به كاوش در مسائل موردي و كم سابقه مي پردازم و مورد پژوهشي را بر بحث كليات ترجيح مي دهم.

4. كارنامه علمي:

كارنامه علمي بنده در دو عرصه تاليف و ترجمه حدود 20 عنوان كتاب و 90

مقاله است.

5. جوايز علمي:

درسال 1380 تحقيق بنده با عنوان «امام، اخلاق، سياست» از سوي دبيرخانه دين پژوهان كشور برگزيده شد و به آن جايزه ويژه رياست جمهوري تعلق گرفت. در همان سال مقاله بنده با عنوان «امر به معروف و نهي از منكر از ديدگاه امام علي ع» كه براي دانشنامه امام علي عليه السلام نوشته شده بود به عنوان مقاله برتر شناخته شد و به آن لوح تقديري تعلق يافت. در سال 82 نيز تحقيق اينجانب با عنوان «اخلاق نقد» از سوي دبيرخانه دين پژوهان برگزيده شد. همچنين تحقيق (دروغ مصلحت آميز) از سوي همين دبيرخانه رتبه آورد، اما به دليل تعلق آن به سال هاي قبل، از جريان داوري خارج و در بيانيه نهايي از آن تقدير شد.

در همين سال نيز كتاب «امام، اخلاق، سياست» از سوي دهمين سال كتاب دانشجويي برگزيده شد. در سال 1383 نيز جايزه يازدهمين كتاب سال دانشجويي به علت كثرت تاليف به بنده تعلق گرفت. همچنين در آن سال، مقاله بنده با عنوان «گريش هاي تفسيري در ميان مسلمانان؛ بررسي يك ترجمه» به عنوان نقد برتر در حوزه علوم قرآني برگزيده شد و جايزه و لوح تقديري از سوي رياست محترم مجلس به آن تعلق گرفت.

در ارديبهشت سال 1384 نيز مقاله بنده با عنوان «چالش علم و دين در مسئله شبيه سازي انساني» كه در نخستين همايش كشوري گفتگوي علم و دين ارائه شده بود، از سوي مسئوولين همايش به عنوان مقاله برگزيده انتخاب و به آن لوح تقديري تعلق گرفت.

اسلامي پناه، هادي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

هادي اسلامي پناه

محل تولد : كربلا

شهرت

تابعيت : عراق

تاريخ تولد : 1337/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب هادي اسلامي پناه در سال 1337 در شهر كربلا و در يك خانواده روحاني بدنيا آمدم . تحصيلات ابتدائي را در مدارس عراقي گذرانده ، از همان زمان با حوزه كربلا و نجف آشنا شدم . در سال 1351 از كربلا اخراج شده و در قم سكونت كردم . در سال 1352 وارد حوزه علميه قم شده ، در مدرسه آيت الله گلپايگاني دروس مقدمات را طي نمودم . از دروس سطح ، رسائل را نزد استاد اعتمادي و مكاسب و كفايه را نزد استاد ستوده به پايان رساندم.

در همان زمان در سال 1359 وارد موسسه در راه حق شدم و دوره چهار ساله را طي نمودم . بيشتر درسها را نزد استاد مصباح يزدي و آيت الله معرفت و استاد فياضي گذراندم . در سال 1373 پايان نامه خود را به راهنمائي استاد اعرافي دفاع كردم . از همان زمان در بخش تاريخ و سيره اهل بيت (ع) ، با دفتر تبليغات اسلامي همكاري خوبي داشتم و عضو گروه زن در انديشه اسلامي موسسه امام خميني (ره) شدم و اين دو كار تا سال 1380 ادامه داشت . از سال 1380 در مدارس وابسته به مركز جهاني علوم اسلامي به تدريس علوم قرآن ، تفسير و فقه پرداخته و هم اكنون نيز ادامه دارد .

اسلامي، عباسعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عباسعلي اسلامي در سال 1275هجري شمسي در شهرستان مذهبي سبزوار از خاندان اصيل و رفيع اسلامي، فرزندي بس بابركت و مسعود ديده به جهان گشود. خاندان ولايي اسلامي نام اين كودك را به ياد فرزند رشيد امام علي(ع) عباسعلي» ناميدند. وي پس از اينكه

تحصيلات ابتدايي خود را در زادگاه خويش(سبزوار) فرا گرفت، پس از طي مقدمات علمي عازم شهر مقدس مشهد رضوي گرديد و پس از مدتي براي ادامه تحصيل و كسب مدارج علمي از مشهد به نجف مشرف گرديد و در جوار با كرامت اميرالمومنين (ع) از محضر علماي بزرگ آن روز به حد اعلا كسب فيض نمود سپس به كربلاي معلي مشرف شده و در جوار حضرت ابا عبدالله الحسين (ع) مجاورت اختيار كند. از كربلا روانه سامرا مي گردد ودركنار حرم با شكوه و روحاني عسكريين ماوي مي گيرد و از بركات معنوي آن دو بزرگوار هر چه بيشتر به فيض عنايات رباني نايل مي گردد و در موقعيت و زمان مناسب - كه حدوداً هفت سال تمام در سامراء بوده اند. - از محضر علماي بزرگ همچون آقا ميرزا محمد تهراني(ره)، علم كلام و از محضر آيت اللّه حاج آقا بزرگ تهراني، علم اصول و از محضر حاج شيخ محمد تقي شوشتري، علم فقه تحصيل نموده و به مقام والاي معنوي و درجات علمي نايل مي گردد.گروه : علوم انسانيرشته : الهيات و معارف اسلاميوالدين و انساب : «پدر عباسعلي شيرازي الاصل و از قبيله قشقايي و جد مادريم از بزرگان بختياري بودند. در حال حاضر (زمان تهيه كتاب «طلايه دار فرهنگ اسلامي در عصر اختناق») آن گروه از اقوام كه در سبزوار به سر مي برند، شناسنامه بختياري دارند، سلسله اجداد شان به حسينقلي خان ابوقدّاره كه مزار وي در اصفهان است، مي رسد.حسينقلي خان و دو برادر وي، علي و حسين از رؤساي بختيار بودند ظاهراً در زمان فتحعلي شاه قاجار طي اختلافي كه ميان بختياري ها و

دستگاه حاكم پيش مي آيد، دولت وقت اين سه تن را دستگير و به سبزوار تبعيد مي نمايد. در سبزوار با آنكه از وطن و قبيله و عشيره خود مطرود شده بودند، از موقعيت اجتماعي و منزلت و سياست محروم نگشتند و مردم سبزوار حرمت ايشان را نگاه مي داشتند و از ايشان اطاعت مي كردند جد مادريش هر گاه عملي را بر خلاف عدالت و انسانيت از فرماندار مشاهده مي كرد، با تني چند از زنان محله به مقرّ فرمانداري مي رفت و نسبت به آنچه واقع شده بود، اعتراض مي نمود. اعتبار اين خاندان هنوز در ميان مردم آن ديار پابرجاست و خاطره نيكشان هنوز در اذهان برقرار است...»تحصيلات رسمي و حرفه اي : گرچه مرحوم حاج شيخ عباسعلي اسلامي تنها فرزند خانواده و عزيزدردانه آن دودمان به حساب مي آمد، مع الاسف در اوان كودكي او، اختلاف تلخ خانوادگي منجر به جدايي پدر ايشان از مادر مي گردد، به گونه اي كه ناچار از اول طفوليت تحت سرپرستي مادر و جد پدري و دايي خويش قرار مي گيرد. آقاي اسلامي، حقاً از استعداد فوق العاده و از حافظه بسيار قوي و بالايي برخوردار بوده است؛ تا آنجايي كه در سن چهار سالگي كتب و نشريات را با علاقه خاصي به تقليد از بزرگان مي خواند. و از سن پنج سالگي به مكتب رفته و شروع به يادگيري قرآن كريم مي نمايد و در شش سالگي به يادگيري كتاب گلستان سعدي مي پردازد و در مدرسه بزرگ سبزوار زير نظر عالمي به نام حاج شيخ محمد سبزواري به تحصيل خود ادامه مي دهد و كتاب جامع المقدمات را نزد حاج آقا شيخ گل حسن، امام جماعت سبزوار فرا

مي گيرد.آقاي اسلامي پس از اينكه تحصيلات ابتدايي خود را كه شامل آشنايي با ادبيات، قرآن و سطح ابتدايي و فقه و احكام بود، در زادگاه خويش (سبزوار) فرا گرفت، - پس از طي مقدمات علمي - عازم شهر مقدس مشهد رضوي گرديد. و از محضر علماي بزرگ مشهد به ويژه مرحوم آيت اللّه حاج ميرزا احمدي اصفهاني و آيت اللّه حاج آقا حسين قمي و آيت اللّه كفايي (پسر مرحوم آخوند ملا محمد كاظم خراساني، صاحب كفاية الاصول) بهره هاي علمي فراواني كسب نمود. و پس از مدتي براي ادامه تحصيل و كسب مدارج علمي از مشهد به نجف اشرف - كه در آن روز مهد علم و از بزرگترين حوزه هاي علمي، اسلامي به شمار مي آمد. - مشرف گرديد و در جوار باكرامت امير المؤمنين علي(ع)از محضر علماي بزرگ آن روز به حد اعلا كسب فيض نمود و تا حد توان بر مدارج علمي خود افزود؛ كه متأسفانه در اثر كثرت مطالعات و اشتغال، دچار عارضه ضعف چشم گرديد، به طوري كه اطبا اكيداً او را از مطالعه و نگاه به كتاب منع نموده و برحذر داشتند كه به هيچ وجه به كتاب نگاه نكند!! لذا بنا به پيشنهاد دوستان تصميم گرفت كه تا به دست آمدن بهبودي نسبي چشم خود، به كربلاي معلّي مشرف شده و در جوار حضرت ابا عبداللّه الحسين(ع)مجاورت اختيار كند. و ظاهراً مدت يكسال در كنار تربت پاك سيد الشهدا(ع)از محضر علماي بزرگ همچون حضرت آيت الّه خويي(ره) و آيت اللّه حاج شيخ جعفر رشتي(ره) به كسب علم و دانش مي پردازد و به قدر توان بهره مند مي گردد. در اين روزها است

كه بار ديگر در اثر هواي گرم كربلاي معلي ضعف چشم و عارضه آن شدت مي گيرد كه ناچار باز هم بايد تغيير مكان دهد و از هواي مطلوبتري استفاده كند ؛ لذا با توفيقات الهي از كربلا روانه سامرا مي گردد و در كنار حرم باشكوه و روحاني عسكريين(ع)مأوي مي گيرد و از بركات معنوي آن دو بزرگوار هر چه بيشتر به فيض عنايات رباني نايل مي گردد و در موقعيت و زمان مناسب - كه حدوداً هفت سال تمام در سامراء بوده اند. - از محضر علماي بزرگ همچون آقا ميرزا محمد تهراني(ره)، علم كلام و از محضر آيت اللّه حاج آقا بزرگ تهراني، علم اصول و از محضر حاج شيخ محمد تقي شوشتري، علم فقه تحصيل نموده و به مقام والاي معنوي و درجات علمي نايل مي گردد.خاطرات و وقايع تحصيل : «... هفت سال در سامرا مجاورت كردم، در اين هنگام در مقام تحقيق برآمدم كه قبور خلفاي عباسي را - كه ده سال استقرار حكومتشان در سامرا بود. - بيابم، اما هر چه بيشتر تفحص كردم، كمتر به نتيجه رسيدم. سرانجام خانه متروكه و مخروبه اي را يافتم كه شهرت داشت: گور خلفا در آن مكان است!با آنكه اكثريت ساكنان سامرا را اهل سنت تشكيل مي دهد و بر اساس بينش اينان، هر كس با هر پيشه و كرداري و منزلت و رفتاري - هر چند منحط و پست - بر اريكه حكومت تكيه زند، به حكم قرآن كريم «اولوالامر» است و بايد از او فرمان برد!! ولي به رغم اين باور عمومي، نام و ياد اين حاكمان جائر تاريخ در مقر حكومتشان نيز فراموش شده است! در

برابر، شكوه و عظمت امامان پاك سيرت روز به روز افزوده مي شود و بارگاه ملكوتي حضرت عسكريين(ع) در قلب سامرا چشم آشنا و بيگانه را مي نوازد!گنبد رفيع اين بارگاه ملكوتي در طول اعصار متمادي نشانه شرافت و آزادگي بوده است و ضريح مزار آن امامان همام - كه به همت والاي ايرانيان و در عهد مرجعيت مرحوم آيت اللّه العظمي سيد محسن حكيم ساخته شده - بوسه گاه عاشقان مشتاق است. آيينه اين تجربه تاريخي، ترجمان همان آيه كريمه است كه: «اي دارنده ملك هستي! تو هر كس را كه مي خواهي، عزت و حشمت بخشي و هر كه را خواهي، پست و فرومايه گرداني.»هم دوره اي ها و همكاران : از همدوره ايهاي عباسعلي اسلامي مرحوم نواب صفوي و آيت الله سيد ابوالقاسم كاشاني و امام خميني را مي توان نام برد.وقايع ميانسالي : مرحوم عباسعلي اسلامي در اواخر عمر خود با كهولت سن مي كوشيد به هر كيفيت خود را به جبهه هاي حق عليه باطل برساند و وظيفه ديني خود را نسبت به اسلام ايفا نمايد.او در سنگرهاي بسيجيان، دوشادوش جوانان رزمنده و دلاواران ايران اسلامي به پيش مي رفت. او در جبهه حق با جان و دل از حريم اسلام دفاع مي نمود. ايشان در بازگشت از جبهه، قطعات كوچك خمپاره هاي دشمن را به عنوان سوغات با خود مي آورد و بارها مي گفت: «مدتها در انتظار بودم كه قطعه اي از اينها نيز نصيب من مي گشت تا فوز عظيم شهادت در راه خدا را در آغوش گيرم ولي نصيبم نگشت!!»او با روحيه دشمن ستيزي كه داشت تا حد امكان از حريم اسلام و قرآن دفاع نمودزمان و علت

فوت : عباسعلي اسلامي در اواخر عمر در ميدانهاي حق عليه باطل در كنار بسيجيان جان بركف و در صف حزب اللّه و جنداللّه به عنوان مجاهد في سبيل اللّه حضور يافت و از قرآن و اسلام حمايت نمود.مرحوم اسلامي، در آخرين لحظات روزهاي زندگي با قلبي مالامال از نعمت پرفيض ولايت و با دلي از استقرار جمهوري اسلامي، در فروردين ماه 1364شمسي (مطابق با بييست و پنجم رجب شهادت حضرت موسي بن جعفر(ع)) جان به جان آفرين تسليم و در جوار كريمه اهل بيت، فاطمه معصومه(س)در شهر مقدس قم، (عشق آل محمد(ص) ) در آرامگاه ابدي خويش بيارميد. محل دفن: گوشه صحن بزرگ دست چپ اولين حجره. از خداوند منّان علوّ درجات مرحوم اسلامي و همه علماي راستين اسلامي را خواستاريم.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : عباسعلي اسلامي از راه نوشتار و قلم نيز آثار پربركتي از خود به يادگار گذاشت. ايشان علاوه بر تأسيسات مهم عام المنفعه از قبيل مساجد، كتابخانه، حسينيه، دارالايتام و... با دور انديشي خاصي موفق شد بيش از 180باب مدرسه دخترانه، پسرانه، دبستان و راهنمائي و دبيرستان در تهران و در اكثر شهرهاي بزرگ و كوچك تأسيس نمايد و بيش از 50هزار دانش آموز، در هر دوره تحصيلي از مدارس ايشان به كسب علم و دانش با تربيت اسلامي مشغول باشند و جامعه تعليمات اسلامي عنوان همه مدارس ايشان است.او در مواقع حساس و خطرناك با شهامت در مقابل دشمنان اسلام و قرآن ايستاد. ايشان در راه دين با فدائيان اسلام و با مرحوم آيت اللّه كاشاني(ره) همكاري نزديك داشت و در دوران انقلاب شكوهمند اسلامي به رهبري بزرگ مرد

تاريخ اسلام و جهان، نايب الامام حضرت آيت اللّه العظمي امام خميني:؛ با اطاعت كامل در كنار امام امت ايستاد و از اسلام و قرآن دفاع نمود.فعاليتهاي آموزشي : پس از سالها اقامت در كشور عراق و بعد از تحمل زحمات طاقت فرسا همچون همه طلاب و علماي دين، جهت به دست آوردن مدارج علمي و معارف مذهبي، به حكم آيه مباركه:(فلو لا نفر من كلّ فرقة منهم طائفة ليتفقهوا في الدّين و لينذروا قومهم اذا رجعوا اليهم لعلّهم يحذرون)و حسب الامر حضرت آيت اللّه العظمي آقاي حاج سيد ابوالحسن اصفهاني(ره) - كه زعامت علمي و مرجعيت ديني آن زمان را بر عهده داشتند. - اسلامي عزيز با كوله باري از اندوخته هاي علمي و معارف مذهبي به ايران مراجعت مي كند.و بعد از چندي كه در كنار تربت پاك امام هشتم(ع)در مشهد مقدس رضوي رحل اقامت مي افكند، پس از مدتها تدبر و تفكر جهت انجام وظيفه خود، سرانجام تصميم مي گيرد كه به تهران رفته و پايگاه تبليغي و خدمات معنوي خويش را در آنجا قرار دهد، كه اين تصميم به جا و مناسب به مرحله عمل مي رسد و رسماً تهران را محل فعاليت برنامه هاي تربيتي و مذهبي خود قرار مي دهد و براي نجات نسل جوان از طوفان ويرانگر فرهنگ منحط غرب - كه سر تا سر ممالك اسلامي جهان و مخصوصاً كشور ايران را فرا گرفته بود. - جداً وارد ميدان عمل مي گردد.مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : عباسعلي اسلامي براي نجات نسل جوان، خانه دو اتاقي خود را به مدرسه شبانه تبديل مي كند كه روزها خود در آن زندگي مي كند

و شبها مدرسه است و آرام، آرام برنامه هاي تربيتي و مذهبي خويش را آغاز مي كند و عده اي انگشت شمار از آشنايان و همسايگان به عنوان شاگردان اوليه اين مؤسسه كوچك درآمده و مشغول فراگيري احكام الهي و مسائل اخلاقي مي گردند.و از آنجايي كه هدف، لله و قصد، ياري دين خدا بوده، طولي نكشيد كه اين مؤسسه به ظاهر كوچك و ناچيز در سراسر ايران گسترش پيدا كرده تا جايي كه به صورت جامعه تعليمات اسلامي با تعداد بيش از 180مدرسه و دبيرستان دخترانه و پسرانه با بيش از پنجاه هزار دانش آموز باايمان جلوه گر مي گردد.از ديگر آثار فرهنگي آقاي اسلامي، علاوه بر تأسيس چندين باب دارالايتام و حسينيه، قريب 80مسجد و پايگاه مهم ديني است كه با جديت و كوشش فراوان تأسيس نموده و مورد بهره برداري همنوعان مسلمان او قرار گرفته است.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : در عصر اختناق و روزهاي استبداد و در زماني كه دشمن سر سپرده اسلام، رضا شاه خائن صريحاً فرمان كشف حجاب را صادر كرد! و در روزهايي كه دختران و زنان مسلمان به حكم پهلوي مزدور حق نداشتند با حجاب اسلامي از خانه هاي خود بيرون بيايند! و به گفته پسر پست تر از پدر (محمد رضا پهلوي):«پدرم دستور منع حجاب را صادر كرد ؛ به موجب اين دستور هيچ زن و يا دوشيزه اي حق پوشيدن چادر و نقاب نداشت، و اگر زني با روبند و چادر در كوچه پيدا مي شد، پاسبان از وي تقاضا مي كرد كه روبند خود را بردارد و اگر امتناع مي كرد، جبراً چادر او را بر مي داشتند! تا زماني كه پدرم سلطنت مي كرد، در سراسر

كشور اين منع برقرار بود.»اسلامي شجاع و عالم به زمان، اوضاع و شرايط سياسي، پس از ايستادن و استقامت در مقابل اين فرمان ننگين و خلاف قرآن و بعد از رنجها و شكنجه ها و زندانها، از همان راهي كه دشمن پيش گرفته و ريشه هاي ديني را يكي پس از ديگري قطع مي كرد و پيش مي رفت! از همان راه وارد ميدان عمل مي شود و براي دفاع از حريم ديني و قرآن به پيش مي رود.جالب آنكه اسلامي بزرگ در مقابل قدرت دژخيمي و قلدري جاهلانه پهلوي و اربابانش، با دلي قوي و روحيه اي قويتر و استوار ايستاد.آرا و گرايشهاي خاص : پيرو راستين اميرالمؤمنين علي (ع) مرحوم اسلامي در دوران زندگي خويش شعاري داشت كه نه تنها در زبان بلكه از اعماق قلب او سرچشمه مي گرفت و به مرحله عمل مي رسيد. او بارها در برخورد با علماي بزرگ و مراجع ديني مي گفت:«روحانيت پاسدار اسلام و نوكران امام زمان(ع)هستند و بايد با تمام وجود به دفاع از حريم اسلام و ارزشهاي ديني به پا خيزند.»او با صراحت مي گفت:«وظيفه روحاني بسيار سنگين است و روحاني وظيفه دارد، مساجد و محافل مذهبي را به پايگاه نشر معارف اسلامي مبدل سازد و رسالت روحاني در اين خصوص دشوارتر از ديگران است. روحاني به لباس سرباز ديني درآمده است و بايد راهدار طريق شرع باشد.»او مي گفت: «امر به معروف و نهي از منكر بر همگان فرض و واجب است، ولي مسئوليت سنگين آن بر عهده روحانيت است. وظيفه روحاني است در سامان بخشيدن به نابساماني هاي مسلمانان بكوشد و در اخلاقيات و اقتصاديات، اجتماعات و حتي مسائل شخصي و خانوادگي اعم از كلي

و جزئي يار و مددكار آنان باشد. و از روحاني راستين جز اين انتظار نمي رود. اعاظم روحانيون عالم تشيّع مي كوشيدند كه گام در جاي پاي ائمه خويش(ع) بنهند و جز اين سان عمل ننمودند.»آثار : nbsp1 جهاد nbsp2 راه حسين و دوازيا رفته nbsp3 طلايه دار فرهنگ اسلامي در عصر اختناق ويژگي اثر : خاطرات آن مرحوم مي باشد كه پس از مرگ نشر يافت.

منابع زندگينامه :سايت حوزه علميه قم/ بخش زندگينامه علماwww.hawzah.net/ - 1k

اسلامي، عبدالستار

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجةالاسلام والمسلمين آقاى حاج شيخ عبدالستاراسلامى از مشاهير علماء و دانشمندان آبادان است كه بفضل و تقوا موصوف و بتعصب و غيرت در امور دينى معروف ميباشند، بنابر اصرار و مراسلات عديده اينجانب شمه اى از بيوگرافى و ترجمه خويش را مكتوبا ارسال داشته اند كه عينا مى نگارم:

بسمه تعالى الذى خلق الانسان و علمه مالم يعلم و رفع مقامه بما شرفه من الكتابه بالقلم و جعل منهم انبياء لهدايه الامم فكانوا كمصابيح لاناره الطرق من الظلم و مفاتيح لكشف المعضلات وايضاح البهم و صلى الله على سيدهم و خاتمهم محمد اشرف من وطى ء الثرى بالقدم باعث ايجاد الخلق من العدم و على آله الطاهرين الميامين ساده العرب والعجم.

و بعد بر خاطر عاطر پوشيده نماناد كه بر حسب خواهش و امر سر كار كه شرح حال اين فقير درگاه الهى و گوشه نشين خانه تنهائى را خواستار شديد براى اجابت و امتثال بيان حال را بمقدار خالى نبودن عريضه تقديم داشتم و اميد است كه مورد قبول خالى نبودن عريضه تقديم داشتم و اميد است كه

مورد قبول آن جناب باشد اگر چه خود مرا قابل اين معنى نمى دانم كه شرح حالم با شرح علماء درج و ثبت گردد. چون من نوكرى براى علم و اهلش بيش نيستم (وافتخر بان اكون خادما للعلم و اهله و ما- نحن واهلم العلم اتهم جزاهم الله خيرا اتعبوا انفسهم و افادوا واسهروا اعينهم و كتبوا و اجادوا فقامت عمادالدين بافاداتهم و تعلم الناس بكتبهم و رسالاتهم و نحن لانلحق شأوحهم على مضمار و لانصل اليهم فى حبار و لامعيار ولكن ما لايدرك كله لايترك كله اوجلّه فكتبت الميسور اذهو لايسقط بالمعسور و على الله المعول فيما كتبت و شرح الصدور.

حقير در سن 12 سالگى وارد نجف اشرف شدم و مرحوم والد ماجد ممجد سمى خاتم الانبياء محمد قدس الله سره كه از شاگردان بنام مرحوم رئيس المله والدين السيد محمد كاظم يزدى انارالله برهانه بودند مرا براى كسب معارف الهيه بنجف برد و بمقدار وسع در آن محل امن و امان مستمدا من بركات صاحب البقعه المباركه العلويه كسب فيض نموده و از اساتيد محترم كه شمارشان از بيست متجاوز است اخذ و استفاده نمودم بحمدالله و منه كه حضرت مستطاب حجه الاسلام والمسلمين اعجوبه لنكران آقاى شيخ مجتبى طريد عراقيها كه الآن در سن پيرى در اصفهان است يكى از اساتيد است و اجازات علميه و امور حسبيه و اجازات حديث از بسيارى از مراجع اموات و احياء در دست دارم كه صلاح در نشر و پخش آنها نيست يكى از آن اجازات حديثيه از مرحوم حاج شيخ على اكبر نهاوندى است و يكى از جرثومه فضل و تقوا آيه الله المرعشى النجفى اطال الله عمره و نفع المسلمين بوجوده مى باشد كه بسيار

مفصل و محتوى مطالب ارزنده كه ميرسد بمعصوم عليه السلام و يكى از مرحوم استاد علم الحديث نابغه زمان خود آيه الله آقا بزرگ تهرانى قدس سره ميباشد.

و پس از فوت مرحوم والد طيب الله و مسه مرحوم خلد آشيان پدر يتيمان علامه ثانى آيه الله آقا سيد ابوالحسن اصفهانى بهبهانى مرا فرستادند براى رتق و فتق امور شرعيه در عشاير آبادن هشت فرسنگى كه قريب پنجاه هزار يا بيشتر كه بيش از چهار فرسنگ طول منازل آن عشاير است عرب و عجم شيعه و سنى اصولى و اخبارى هستند و بفضل حق تعالى (قمت فيهم ثلاثين سنه احسن قيام) و ترويج شرع نمودم با حسن الترويج و دفع و رفع خرافات كردم كه بحمدالله مشهور شدم بين عشاير على اطلاقها (بانه لاتأخذه فى الله لومه لاثم و صرفت ما حصلته من الحقوق باقامها بين الفقراء والارامل والايتام والله المنه على فى ذلك حتى خرجت من العشاير بعله ضعف المزاج) و مرضهاى پى در پى براى بدى آب و هواى آنمحل و ساكن آبادان شدم در حاليكه مالك چيزى از مال نيستم نه دينارى و نه درهى نه ملكى و نه منزلى سپاس خدائى را كه مرا چنين قرار داد و مرا از دينش اينطور تعليم نمود و اكنون دوازده سال است كه در آبادان بامور دينى و اقامه جماعت اشتغال دارم و ميان اقران مشهور بزهد و تقوايم زيرا با هيچ ادارى و ثروتمندى و شيخ عشيره اى معاشرت و آميزش ننمودم و دندان طمع را از اموال مردم كندم و روى اين جهت عزيزتر از ديگران شدم بجهت اينكه هركس قناعت كند عزيز است و هر كس طمع در

اموال مردم نمايد موهونست و كسيكه از مردم عزلت گزيند از ايشان بسلامت خواهد بود.

و در هر شب بعد از نماز احكام خدا را بيان كرده و در منبر براى مردم اخلاق مى گويم.

و جماعت و منابرم از فضل خدا مشهور و درب كتابخانه ام براى واردين و ميهمانان و نيازمندان و ارباب سئوال باز است.

آثار قلمى از اينقرار است.

1- نظرياتم را بر كتب مطالعه شده از سنى و شيعه نوشته ام.

2- دفترى متوسط محتوى مطالب ارزنده و اشعارى مطلوب كامل است.

3- كشكول اسلامى كه در آن همه چيز موجود است.

4- كتابى بنام المهدى و صفاته در دو جزء اولى تمام دومى ناتمام بعربى و فارسى.

5- كتابى در تلخيص (بيان و تبيين) بنام الدرالثمين فى المنتخب من البيان و التبين جاحظ عثمانى.

6- كتابى باز در كشكول بطرزى بديع ناتمام.

7- اربعين حديث از كافى شريف و كتابها و رساله هاى ديگر در امور مختلفه.

8- ايقاظ الانام عن خرافات العوام.

واما باقيات الصالحات ايشان.

1- مسجد محمدى در نهر اردشير- قصبه. (بضم قاف نام حومه آبادان)

2- مسجدى محمدى در نهر حد- قصبه.

3- حسينيه در نهر اردشير- قصبه.

4- حسينيه حاج يونس در سنافى.

5- حسينيه ملا ابراهيم در نهر فجرى- قصبه.

6- ترميم و اصلاح ساختمان مساجد منطقه مذكوره و فرش آنها.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

اسلامي، قاسم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام آقاى حاج شيخ قاسم واعظ تهرانى از وعاظ مجاهد و مبلغين مبارز و فداكار معاصر است تولدش در تهران واقع و پس از خواندن مقدمات مهاجرت به قم نموده و سطوح عالى را نزد اساتيد و مدرسين بزرگ خوانده و به درس خارج مرحوم آيت الله العظمى خونسارى و بعضى از آيات ديگر حاضر شده و استفاده ها نموده

آنگاه به تهران مراجعت و به ترويج دين و به تبليغ اسلام و پيكار با منحرفين و فرقه ضاله از راه منبر پرداخته و حوادث ناگوارى را تحمل كرده و تا هم اكنون به اين سمت و پست حساس مفتخر و موفق به خدمات دينى و روحى مى باشد.

مولف گويد: آقاى اسلامى مزبور واعظى غيور و عالمى متعصب و از خود گذشته است آثار علمى و قلمى چندى دارد كه از آنها كتاب پاسخ به دكتر على شريعتى در دو جلد به طبع رسيده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

اسلامي، محمد تقي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد تقي اسلامي

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1348/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب پس از پايان تحصيلات در مقطع راهنمايي تحصيل در سال 1362 وارد حوزه علميه قم شدم و دروس مقدماتي را در مدرسه علميه امام صادق (ع) گذراندم. دروس سطح حوزه را نيز از سال 1366 آغاز كردم و در درس حضرات اساتيد علي محمدي خراسانى، آقارسول موسوي تهرانى، نكونام گلپايگاني و شيخ حسين توتونچي تهراني (ره) شركت جسته، اين دروس را در حدود سال تحصيلي 72 _ 71 به پايان بردم.

از سال 1370 به صورت موقت و آزمايشي در برخي كلاس هاي درس خارج شركت مي كردم. تا اين كه رسماً از سال 1372 در دروس خارج فقه و اصول حضرات آيات سبحانى، وحيد خراساني و جوادي آملي شركت جستم. در ضمن دروس و مباحثات حوزوي به پيشنهاد برخي از دوستان هم بحث، در دوره عمومي دروس موسسه در راه حق شركت نمودم.

سال ورود من به موسسه در راه حق (كه بعداً با نام موسسه

آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) در ساختمان جديد فعاليت خود را ادامه داد) سال 1371 (سال تحصيلي 72 _ 71) بود. پس از گذراندن دروس عمومي طي چهار سال، در سال تحصيلي 76 _ 75 در آ زمون ورودي دوره كارشناسي ارشد در رشته تخصصي دين شناسي پذيرفته شدم. و پس از طي دوره تحصيلي در سال 1380 با دفاع از پايان نامه اي تحت عنوان "نقد و بررسي نظريه جان مارتين فيشر در باب مسئوليت اخلاقي" فارغ التحصيل شدم. البته ضمن تحصيل در دوره كارشناسي ارشد، فعاليت هاي پژوهشي و آموزشي خود را با پذيرفتن پروژه هايي از مراكز تحقيقاتي مختلف و تدريس در مراكز حوزوي و دانشگاهى، از سال 1378 آغاز نمودم و تاكنون فعاليت ها ادامه دارد.

پس از فارغ التحصيلي ابتدا حدود 8 ماه با معاونت تدوين متون درسي معارف اسلامي در نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه ها، به عنوان كارشناس گروه اخلاق همكاري علمي پژوهشي داشتم. پس از آن از سوي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي براي تأسيس و تشكيل يك گروه علمي پژوهشي كارآمد در حوزه اخلاق اسلامي دعوت شدم و كار اصلي پژوهش خود را در اين رشته ابتدا در قالب هسته اي علمي، پژوهشي آغاز نمودم و با رسميت يافتن گروهي با نام گروه اخلاق و تربيت در اين پژوهشگاه به عنوان عضو هيئت علمي به فعاليت خود ادامه مي دهم.

اسلامي، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد رضا اسلامي

محل تولد : بهشهر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1334/1/1

زندگينامه علمي

آقاي محمد رضا اسلامي در سال 1334هجري شمسي در خانواده اي متدين، مذهبي و دوستدار اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام در

شهرستان بهشهر ديده به جهان گشود. دوران ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را در زادگاه خويش با موفقيت سپري كرد.

در پي تشويق خانواده و علاقه خويش به فراگيري علوم ديني از يك سو و شوق ادامه تحصيل در قم، زيارت و هم جواري با بارگاه كريمه اهل البيت حضرت معصومه سلام الله عليها از سوي ديگر وي را رهسپار قم و در سال 1350 وارد حوزه علميه قم گرديد. از نخستين روزهاي ورود ضمن انس با آستان ملكوتي كريمه اهل بيت (ع ) با تلاش و كوشش فراوان به تحصيل پرداخت. پس از گذراندن سطوح عالي در سال 1359 به حلقه دروس خارج راه يافت. وي در ايام تحصيل در قم از محضر بزرگاني چون آيت الله مكارم، آيت الله سبحاني، آيت الله جوادي آملي، و ديگر ستارگان درخشان حوزه علميه قم كسب فيض كرد. استاد در كنار تحصيل دروس حوزوي از تحصيلات دانشگاهي غافل نماند و در رشته معارف اسلامي در مقطع كارشناسي در سال 1361 از دانشگاه قم فارغ التحصيل گرديد .

وي پس از سالها تلاش و علم اندوزي در قم، جهت خدمت علمي و فرهنگي به مردم ديار خويش به زادگاهش بازگشت، و هم اكنون علاوه بر مديريت نهاد نمايندگي ولي فقيه در دانشگاه علوم كشاورزي گرگان، در اين دانشگاه و دانشگاه آزاد گرگان به تدريس دروس معارف اسلامي مشغول مي باشد. وي در طول حيات علمي خويش از امر نگارش و پژوهش غافل نمانده است و آثاري از قبيل "حج" و" نبوت برآمدي بر فلسفه" و غيره را به رشته تحرير در آورده است و به زيور طبع

آراسته است.

اسلامي، محمدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدعلى اسلامى نجفى فرزند ارشد حجةالاسلام والمسلمين آقاى حاج شيخ عبدالستار اسلامى بهبهانى كه در اين منطقه سكونت دارد و مورد احترام تمام بخش و رهبر دينى ساكنين بخش مزبور مى باشد. معظم له در نجف اشرف به سال 1313 شمسى متولد شده و پس از فوت جدش مرحوم حجةالاسلام والمسلمين آقا شيخ محمد بهبهانى كه وكيل مطلق مرحوم آيت اللَّه آقا سيد كاظم يزدى در بخش قصبه بوده والد ماجدش كه از طرف مرحوم آيت اللَّه آقا سيد ابوالحسن اصفهانى به عشاير بخش قصبه اعزام گرديده وى را به قصبه آورده و در سن هفت سالگى قرآن كريم و خواندن و نوشتن را در مكتب آموخته و در سن 10 سالگى به شهر آبادان رفته و علوم جديده را فراگرفته و در سن شانزده سالگى جهت تحصيل علوم دينيه و معارف الهيه به نجف اشرف عزيمت نموده و در مدرسه مرحوم شر بيانى و بعد در مدرسه بزرگ مرحوم آخوند به تحصيل پرداخته و دروس مقدماتى و متوسطه و عالى اعم از علوم صرف و نحو و معانى بيان و فقه و اصول و اخلاق و تفسير و حديث و منطق و كلام را از محضر مرحوم آيت اللَّه آقا سيد شكراللَّه بهبهانى و آيت اللَّه حاج شيخ مجتبى لنكرانى و مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا حسن يزدى و مرحوم حجةالاسلام آقا شيخ محمد رشتى و حجةالاسلام حاج شيخ محى الدين مامقانى و حجةالاسلام آقا ميرزا على آقا فلسفى و حجةالاسلام آقا شيخ محمدعلى سرابى و حجةالاسلام ميرزا كاظم تبريزى و حجةالاسلام آقاى آقا شيخ صدرا و حجةالاسلام آقا شيخ محمدعلى افغانى فراگرفتند و در همان اوان تدريس علوم

ادبى را براى جمع كثيرى از طلاب نموده سپس درس خارج اصول را از محضر آيت اللَّه خوئى و خارج فقه را از محضر مرحوم آيت اللَّه حكيم و مرحوم آيت اللَّه حاج سيد عبدالهادى شيرازى و مرحوم آيت اللَّه شاهرودى استفاده نموده و در اثر حافظه قوى و جديت شديد در تحصيل (به حدى كه بيمار و مبتلا به عارضه چشم گرديده) و در سن 26 سالگى پس از ده سال علوم مختلفه به سال 1380 قمرى فارغ التحصيل گرديده و به مقامات عاليه علمى رسيده است چنانچه آيات عظام نجف مراتب فضل او را تصديق و تأييد نموده اند.

جناب آقاى اسلامى در سال 1380 قمرى بنابر توصيه پزشكان و دستور مرحوم آيت اللَّه حكيم جهت معالجه به كشورهاى لبنان، سوريه، مصر، اردن، ايران مسافرت نموده و پس از مراجعت به نجف اشرف و مسافرت به كويت و ايران از طريق بحرين به مكه مشرف و پس از سفر حج و تشرف به عتبات عاليات عراق در سال 1381 ق حسب الامر مرحوم آيت اللَّه حكيم و سائر مراجع تقليد نجف اشرف با وكالت مطلقه و توثيق آنان بوطن خود قصبه آبادان برگشته و ساكن شدند و از بدو عودت ايشان به قصبه و انتقال والد ماجدشان به شهر آبادان معظم له به ترويج مبانى مذهبى و تعظيم شعائر دينى و بيان احكام شرعى و رسيدگى به حال مستمندان و اصلاح بين مسلمين و حل و فصل اختلافات محلى و ساير وظائف شرعيه اشتغال دارند و در مسجد جامع محمدى در نهر عليشير (معروف به مسجد الشيخ كه از تأسيسات جدشان مرحوم شيخ محمد مى باشد و والدشان تجديد بناء نمودند) اقامه نماز جماعت

مى نمايند معظم له مضافاً بر انجام وظائف شرعيه از اول اقامتشان در قصبه منشأ خدمات ارزنده مذهبى از قبيل تأسيس مساجد و حسينيه ها و تجديد بناء آنها و همچنين منشأ خدمات ملى و عام المنفعه بوده و هستند

آثار وى از مساجدى كه تاكنون به تشويق ايشان تأسيس گرديده بدين قرار است

1- مسجد صاحب الزمان (ع) در نهر عليشير به تصدى آقاى حاج عباس و شيخ ابراهيم بهبهانى

2- مسجد صاحب الزمان (ع) در نهر حاج على (به چاچره) به تصدى آقاى حاج صالح بهبهانى

3- مسجد نهر قائميه به تصدى حاج على جاسى 4- مسجد نهر مچرى معمره به تصدى حاج ملا ابراهيم فاضلى

5- مسجد نهر بوچمپه به تصدى آقاى سيد قاسم 6- مسجد نهر عليشير كه در شرف ساختمان است بوسيله آقاى حاج جواد بهبهانى

اما حسينيه ها كه تاكنون به تشويق ايشان تأسيس يا تجديد بنا گرديده و از ساختمان گلى به ساختمان آجرى و امروزى تبديل شده زياد است و از آنجمله است

1- تأسيس حسينيه در نهر ابوالفلوس به تصدى سبهان حاج جابر

2- تأسيس حسينيه زنانه در نهر عوفى به تصدى زاير جمد شلوان

3- تجديد بناء حسينيه محمدى در نهر عليشير (كه از تأسيسات جدشان مرحوم شيخ محمد بوده) كه هر ساله طبق طريقه ى والد واجدشان دهه اول محرم مجلس سوگوارى در آن برگذار مى شود.

4- تجديد بناء حسينيه حاج زبارى در نهر عليشير

5- تجديد بناء حسينيه حويجى در نهر بلامه

6- تجديد بناء حسينيه شعبان در نهر بلامه

7- تجديد بناء حسينيه علويه در نهر مچرى

8- تجديد بناء حسينيه سلطانى در نهر قصر و غير ذلك از آثار خير و خدماتى كه ذكر آنها موجب اطنابست و معظم له از غالب

مراجع تقليد نجف اشرف و قم داراى اجازات و وكالت مطلقه در امور حسبيه و روايتى و شهادات آنان بر توثيق و مقام علمى مى باشد

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

اسلاميان، عليرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عليرضا اسلاميان

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1330/1/1

زندگينامه علمي

حجة الاسلام والمسلمين اسلاميان در سال 1372 هجري قمري در قم و در ميان خانواده اي متدين و دلباخته خاندان پاك پيامبر اسلام (ص ) چشم به جهان گشود. پدرش از كسبه شهر قم و از ارادتمندان به علما و مجتهدان اين شهر عالم پرور بود كه از راه چيني و بلورفروشي روزگار مي گذرانيد. حجة الاسلام والمسلمين اسلاميان تحصيلات دبستاني خود را در مدرسه محمديه قم به پايان رسانيد. سپس به سفارش پدر، به نزد دايي خود كه از فضلاي حوزه علميه قم بود، رفت و دروس حوزوي را نزد او آغاز كرد. پس از او خدمت چند استاد ديگر در زمينه ادبيات عرب مشرف شد، ضمن اينكه روابط علمي خود را با دايي خود قطع نكرد. پس از اتمام بخشي از دروس دوره مقدمات به مدرسه علميه حقاني رفت . مدرسه علميه حقاني در آن روزگار از مدارس مهم حوزه علميه قم به شمار مي آمد كه با روشي جديد به آموزش دروس حوزوي همت گماشته بود. در اين مدرسه كه مسؤول آن شهيد آيت الله قدوسي (ره ) بود، علاوه بر دروس حوزوي ، دروسي كه هر طلبه در امور تبليغي خود بدان نياز داشت ، آموزش داده مي شد، از جمله زبان انگليسي ، ادبيات فارسي و... .

حجة الاسلام والمسلمين اسلاميان در آن مدرسه ، دروس مقدمات را پي گرفت و سپس دروس دوره سطح را در

آنجا به اتمام رسانيد و به درس خارج عالمان و استادان مشهور دوره خود راه يافت و سالها از محضر آنان بهره مند شد، ضمن اينكه در طي اين سالها در دروس اخلاق نيز شركت جدي داشت تا همواره علم خود را با عمل توام سازد.

حجة الاسلام والمسلمين اسلاميان در ساليان تحصيل خود به محضر استادان بسياري راه يافت . او كه دروس جامع المقدمات و سيوطي را نزد دايي خود و حجج اسلام علي طيبي و صديقيان فرا گرفته بود، در درس مغني حجة الاسلام والمسلمين فياضي يزدي قمي و درس معاني و بيان آيت الله خزعلي و آيت الله گرامي شركت كرد. او اصول فقه را نزد حضرات آيات خزعلي ، جنتي و استادي ، معالم الاصول را نزد استادان تقوي اشتهاردي ، و شرح لمعه را نزد حضرات آيات حرم پناهي ، گرامي ، محمدي گيلاني ، مظاهري ، مصلحي اراكي ، طاهري خرم آبادي ، فاضلي اشتهاردي ، شهيد قدوسي و شهيد سلطاني اشتهاردي آموخت و در درس رسائل حضرات آيات محمدي گيلاني ، صانعي ، آذري و درس مكاسب حضرات آيات خزعلي و احمدي ميانجي حاضر شد. بخشي از كفاية الاصول را نيز نزد آيت الله صانعي و تفسير را نزد آيت الله مصباح يزدي فرا گرفت ، ضمن اينكه در طي اين سالها، دروسي همچون ادبيات فارسي، املاء و انشاء و زبان انگليسي را نيز آموخته بود.

با پايان يافتن دوره سطح به درس خارج آيت الله العظمي شيخ كاظم تبريزي (ره )، آيت الله العظمي سيد محمدرضا گلپايگاني (ره )، آيت الله العظمي شيخ مرتضي حائري (ره )، آيت الله العظمي وحيد خراساني ، آية الله العظمي شيخ جواد تبريزي و آية الله شاه آبادي رفت و سالها از خرمن دانش و معرفت آنان خوشه چيد. در بخش فلسفه نيز از محضر

آيات عظام جوادي آملي ، مؤمن قمي ، اميني و صدر بهره برد. او در سالهاي تحصيل خود با فضلا و عالمان بسياري رابطه دوستي داشت كه از جمله آنان مي توان از حجج اسلام آقايان شب زنده دار، عندليب ، علي مؤمن و محمود رجبي نام برد.

حجة الاسلام والمسلمين اسلاميان در سالهاي مختلف زندگي خود فعاليتهاي علمي و فرهنگي بسياري را به انجام رسانده است. كه از جمله آنها شركت در مجمع الفقه است كه در آن به تأليف رساله ها و نوشته هاي گوناگون فقهي پرداخته مي شود.

وي در طول سالهاي تحصيل و پس از آن به مناطق گوناگوني سفر نموده و به تبليغ عقايد شيعه پرداخته است كه از جمله آنها مي توان به سفر او به شهر مهران و دره شهر در سالهاي نخستين پيروزي انقلاب اسلامي اشاره كرد. همچنين وي مدتي در دفتر امام (ره ) به بررسي نامه هاي رسيده و اقدام مقتضي آن مي پرداخته است .

حجة الاسلام و المسلمين اسلاميان در طول سالهاي رژيم طاغوت و پس از آن ، همواره چون مردم ايران اسلامي ، زندگي توام با مبارزه را طي نموده است . از فعاليتهاي سياسي وي در زمان رژيم شاه مي توان به افشاگريهاي او اشاره كرد كه در سال 1351 به مدت دو ماه به زندان افتادند.

اسماعيل پور نيازي، حسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسن اسماعيل پور نيازي

محل تولد : بابل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1349/1/1

زندگينامه علمي

در تابستان سال 1366 پس از طي مقطع راهنمايي وارد حوزه علميه شدم. در گام اول قدم در مدرسه مباركه فيضه مازندران (شهرستان بابل) تحت نظارت مديريت و اشراف حضرت آيت الله فاضل استر آبادي نهادم.

پس از طي مراحل اوليه تحصيل در سال

1370 وارد حوزه علميه قم شدم و در قم در دروس سطح از دروس استاد آيت الله سيد علي محقق دامان و ديگر اساتيد استفاده كردم. در درس خارج نيز در فقه و اصول در محضر اساتيد بزرگوار آيت الله سيدعلي محقق داماد، آيت الله مكارم شيرازي، آيت الله سبحاني و آيت الله لاريجاني حاضر شدم.

همزمان با تحصيل در مقطع خارج در رشته تخصصي تفسير و علوم قرآن نيز طي يك دوره چهار ساله در مقطع سطح چهار از محضر اساتيد بزرگوار آيت الله معرفت، آيت الله خزعلي، آيت الله دكتر احمد بهشتي، حجت الاسلام دكتر نقي پورفر و اساتيد ديگر بهره مند شدم. پس از اتمام دوره تحصيل رشته تخصصي تفسير و علوم قرآن به دليل احساس نياز به مباحث عقلي و فلسفي در رشته فلسفه مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) مشغول به تحصيل شدم و اكنون در مقطع كارشناسي ارشد مي باشم.

در بهار سال 1384 پايان نامه سطح چهار مركز تخصصي تفسير و علوم قرآن را تحت عنوان «آزادي و ارتداد از ديدگاه قرآن» با راهنمايي و مشاورت استاد آيت الله معرفت و استاد دكتر نقي پورفر دفاع كردم و با درجه عالي داوران همراه بود. پيش از آن در سال 1383 پايان نامه فوق به عنوان پژوهش برگزيده سال در حوزه دين پژوهي از سوي دبيرخانه دين پژوهان كشور انتخاب و معرفي شد.

در بخش تحقيقات علمي نيز با مركز جهاني علوم اسلامي در تدوين درسنامه، مركز پژوهشهاي صدا و سيما در تأليف كتاب و پژوهشكده فرهنگ و انديشه (كانون انديشه جوان) براي تدوين كتاب همكاري داشته و دارم.

اسماعيل پور، محمدعلي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد علي اسماعيل پور

محل تولد : شهرضا

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1319/1/1

شروع به علوم قديمه از سال 1335 شمسي در شهرضا و بعد از طي مقدمات و قسمتي از سطوح عالي و فراگيري فلسفه و كلام و مقداري طب قديم و مقداري هيئت در سال 1339 وارد حوزه علميه قم شدم.

بعد از تكميل سطح عالي حوزه در دروس خارج فقه و اصول شركت نموده و مباحث فلسفي را نيز تكميل و در طول خواندن درس خارج به مباحثات علمي و تدريس سطح عالي و علوم اعتقادي مشغول بوده ام و بعد از دوره هائي از تدريس كفاية الاصول از سال 1357 شمسي به تدريس خارج فقه و اصول مشغول بوده كه هم اكنون هم ادامه دارد و فعلاً دوره سوم تدريس خارج اصول برقرار مي باشد.

در سخنراني بعد از نماز جماعت چه در قم و چه در شهرضا (قمشه) در ايام مناسب و تعطيلات حوزه مثل ماه مبارك رمضان و تابستان با توفيق الهي يكدوره تفسير كامل قرآن براي مردم گفته شده است و دوره دوم نيز تاكنون به سوره يونس رسيده است.

اسماعيلي ايولي، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي اسماعيلي ايولي

محل تولد : ساري

شهرت : اسماعيلي

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1348/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1348 در روستاي ايول از توابع بخش چهاردانگه (كياس) شهرستان ساري مركز استان مازندران متولد شدم. تحصيلات ابتدايي را در همان روستا و تحصيلات راهنمايي را در ساري و پس از دوره راهنمايي وارد حوزه علميه شدم.

دو سال در حوزه علميه سعادتيه ساري و سپس در سال 1366 وارد حوزه قم شد.

حدود هشت سال در مدرسه علميه امام باقر (ع) كه از مدارس تحت برنامه مركز مديريت بود مشغول تحصيل بودم. همراه با تحصيلات اين دوره به صورت متفرقه ديپلم علوم انساني را گرفتم و در دروس مكاسب، رسائل و كفايه از اساتيد محترم سروش محلاتي، حسيني بوشهري، حسيني خراساني، نكونام، وحيد خراساني فيض بردم. سه سال در درس خارج اصول استاد صادق لاريجاني و سه سال در خارج فقه استاد مكارم شيرازي و سه سال از خارج اصول استاد جعفر سبحاني بهره بردم.

همراه با تحصيلات سطوح عاليه حوزوي در رشته فلسفه (غرب) دانشگاه مفيد دوره كارشناسي و كارشناسي ارشد را از سال 1372 تا 1380 به اتمام رساندم. همراه با تحصيلات دانشگاهي در حوزه علميه در بخش علوم اسلامي عقلي (كلام _ فلسفه اسلامي _ عرفان) در درس اسفار استاد دهقاني و درس اسفار و اشارات استاد فياضي و نهاية الحكمه استاد معلمي شركت نمودم.

هم اكنون با جامعة الزهرا و گروه معارف دانشگاه سمنان همكاري تحقيقي و تدريس دارم. همچنين به مدت پنج سال با دايرة المعارف علوم عقلي موسسه امام خميني (ره) از سال 79 تا 84 همكاري داشته ام. در ايام تبليغ و فصل تابستان به تبليغ و سخنراني مي پردازم.

اسماعيلي دهاقاني، محسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محسن اسماعيلي دهاقاني

محل تولد : دهاقان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1339/1/1

اسماعيلي مباركه، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد اسماعيلي مباركه

محل تولد : اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمد اسماعيلي مباركه در سال 1341 در روستاي مباركه از توابع جرقويه اصفهان متولد شدم. تحصيلات ابتدائي و راهنمائي را در روستاي پيله وران جنوبى، و ادامه تحصيل را در شهر اصفهان گذراندم.

در سال 1363 وارد حوزه علميه اصفهان شدم و پايه اول تا سوم را در مدرسه علميه ذوالفقار اصفهان، و سپس در سال 1366پايه هاي چهارم و پنجم را در مدرسه علميه امام صادق (ع) اصفهان گذراندم. در سال 1369 وارد حوزه علميه قم شدم و تا سال 1375 سطح را در قم يعني پايه هاي ششم و هفتم و هشتم و نهم و دهم را به پايان رساندم و در سال 1376 وارد دروس خارج آيت الله مكارم شيرازي و آيت الله آقا موسي شبيري زنجاني شدم.

بعد از دو سال همراه با ادامه درس خارج فقه و اصول، تخصصي تبليغ را در مدرسه عالي دارالشفاء شروع كردم و بعد از چهار سال موفق به گذراندن دوره تخصصي تبليغ با گرايش ارشاد نوجوانان و جوانان تأليف كودك و نوجوان شدم و جزء ممتازين دوره سوم تخصصي تبليغ، در سال 1380 از مركز تخصصي تبليغ مدرسه عالي دارالشفاء فارغ التحصيل شدم و همزمان با طي كردن 6سال درس خارج فقه و اصول موفق به دريافت سطح چهار حوزه (دكتري) شدم.

در سال 1380 رسماً تدريس خود را در مراكز تخصصي حوزه:

1- تخصصي تبليغ تحت عنوان روش تدريس و

كلاسداري و روانشناسي تبليغ و تدريس مفاهيم ديني و تدريس ديني و قرآن، شروع كردم. 2- تخصصي علوم حديث، روش تبليغ حديث 3- در تخصصي مهدويت، روش تفسير براي جوانان را مشغول هستم. 4- در دانشگاه باقر العلوم (ع) عناويني مانند: الف) روش تبليغ ب) روش ارائه مفاهيم ديني، عقايد، تفسير، احكام، روانشناسي تبليغ، روش تدريس و كلاس داري را تدريس مي كنم. 5- در مجموعه سفيران هدايت قم هم به تدريس مباني اصول، روشهاي تربيتي، روش تدريس، كلاس داري كودك و نوجوانان و روش تدريس و كلاسداري عمومي مشغول هستم. 6 - در كارشناسي ارشد تخصصي تبليغ، تدريس كلاسداري كودكان و نوجوانان مشغول مي باشم. 7 - در معاونت تبليغ و آموزشهاي كاربردي نيز مشغول آموزش 2000 نفر از طلاب طرح هجرت بلند مدت مي باشم.

اسماعيلي، اسماعيل

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اسماعيل اسماعيلي

محل تولد : كريز كاشمر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1334/1/1

زندگينامه علمي

پس از فراگيري قرآن در مكتب خانه روستاي زادگاهم كريز و پايان تحصيلات ابتدايي كلاس ششم نظام قديم در سال 1348 وارد مدرسه مرحوم حاج سلطان العلما حوزه علميه شهرستان كاشمر گرديدم و طلبه شدم.

حوزه كاشمر در آن سالها بسيار پر رونق بود و از شهرهاي گناباد، قاين، فردوس، بجستان و تربت حيدريه طلبه ها براي درس خواندن به كاشمر مي آمدند. هر سه مدرسه كاشمر، مدرسه مرحوم حاج شيخ، مدرسه عتيق و مدرسه حاج سلطان پر از طلبه بود و با مديريت مرحوم آيت الله سعيدى برنامه هاي آموزشي منظم و خوبي در جريان بود، امتحانات به طور مرتب برگزار مي شد. در آن زمان تقريبا همه

سطوح از ابتدايي و مقدماتي گرفته تا خارج فقه و اصول تدريس مي شد. مرحوم آيت الله امامي كه از شاگردان ميرزاي نائيني و هم مباحثه آيت الله خويي بوده است در مدرسه حاج شيخ خارج فقه مي گفت. خود آيت الله سعيدي هم علاوه بر مديريت حوزه و فعاليت هاي متعدد اجتماعي، مذهبي در چند مقطع تدريس مي كرد.

بعد از انقلاب متاسفانه برخلاف بسياري از شهرستانها حوزه كاشمر دچار ركود شد و اخيراً پس از تقريبا دو دهه بي نظمي و بي رونقي دوباره با همت حجت الاسلام عربي سامان گرفته است و كم كم رونق گذشته خود را باز مي يابد. در سال 1352 به اتفاق پسر عمويم حجت الاسلام حاج شيخ علي اسماعيلي براي ادامه تحصيل به حوزه علميه قم رفتم.

در حوزه كاشمر دروس مقدماتي و ادبيات عرب مثل نصاب الصبيان، جامع المقدمات، سيوطى، مغنى، شرح قطر، حاشيه ملاعبدالله در منطق و برخي دروس ديگر را از محضر استادان مرحوم آيت الله سعيدى، مرحوم حاج شيخ جواد آقا مدرسى، مرحوم حاج آقاي فرقانى، مرحوم آقاي شريعتي محولاتى، مرحوم آقا ضياء اوليائي فرا گرفتم و در قم پس از چند ماه سرگرداني و نهايتاً استقرار در مدرسه حجتيه (پارك چهارم حجره 75) و با استفاده از راهنمايي حاج آقاي جراسيمي و حاج آقاي عرب در برنامه هاي درسي حوزه شركت كردم.

معاني بيان را از محضر استاد عرفاني استفاده كردم، شرح لمعه را از محضر آيت الله فاضل هرندي و بخشي از مكاسب را از محضر آيت الله صانعى و بيشتر آن را از آيت الله حاج سيد علي محقق داماد و كفايه

را از محضر آيت الله فاضل لنكراني استفاده كردم. در همان زمان در درس اخلاق و تفسير آيت الله مشكيني و درس نهج البلاغه آيت الله حسين نوري همداني نيز شركت مي كردم. قوانين الاصول ميرزاي قمى را نزد استاد آيت الله دوزدوزاني خواندم. معالم را از استاد فياضي فرا گرفتم و رسائل شيخ را از محضر آيت الله فاضل هرندي استفاده كردم، مدت كمي نيز در درس آيت الله فاني و مرحوم آيت الله نجفي مرعشي و مرحوم آيت الله ميرزا هاشم آملي شركت مي كردم.

در همين سالها فعاليتهاي تبليغي و سياسي نيز داشتم و در برخي جلسات و فعاليتهاي انقلابي شركت مي كردم. جلسه طلاب كاشمر كه در آن سالها در منزل مرحوم حاج شيخ ابوالقاسم جلالي كاشمري در جوي شور به صورت هفتگي برگزار مي شد و هنوز هم كم و بيش به صورت غير منظم ادامه دارد، محور فعاليتهاي سياسي بود. در سال 1354 جلسه لو رفت مرحوم جلالي و حاج آقاي عربي و آقاي موسوي زيرك آبادي توسط ساواك دستگير شدند و به زندان افتادند. جلسه را فردي كه مدت كمي در جلسه شركت مي كرد و در ارتباط با جريان ديگري دستگير شده بود لو داده بود، به لطف خدا من و پسر عمو و حاج آقاي رضايى، احمدى، موسوي نژاد، يوسفي گنابادى، يعقوبي و ... با اينكه تحت تعقيب بوديم ولي دستگير نشديم.

دو بار براي دستگيري من و پسر عمويم نيمه شب ساواكيها به مدرسه حجتيه آمدند ولي من قبل از وارد شدن به حجره از آمدن آنها مطلع شدم و به حياط مدرسه آمدم و

تا آنها نرفتند با جمع زيادي از طلاب عبا به سر و مهر به دست در حياط مدرسه و كنار حوض مانديم و ماموران ساواك را دسته جمعي هو مي كرديم. آنها بخشي از كتابها، نوار مرا از حجره بردند و از هم حجره مان آقاي كاظمي پرسيده بودند كه فلاني كجاست و او اظهار بي اطلاعي مي كرده است. در هر صورت در جريان تظاهرات مفصل 17 خرداد سال 54 در فيضيه كه ماموران ساواك ريختند و عده اى را ضرب و شتم كردند و بردند و مدرسه را بستند، شركت داشتم ولي قبل از بسته شدن درهاي مدرسه از آنجا خارج شدم. روزنامه هاي آن زمان با عنوان ماركسيست هاي اسلامي تيتر كرده بودند. باز در فعاليتهاي سالهاي 56 و 57 جريان مجالس مرحوم حاج آقا مصطفى، جريان 19 دي حضور داشتم.

بعد از انقلاب از دانشگاه قم مدرك كارشناسي گرفتم. در برنامه مركز آموزشي زبانهاي خارجي دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم در رشته زبان انگليسي فارغ التحصيل شدم و مدرك سطح عالي گرفتم.

همچنين يك دوره درس خارجي فقه و اصول از محضر استادان حضرات آيات منتظرى، وحيد خراسانى، صانعى، تبريزي و فاضل لنكراني استفاده كردم. بدايه و نهايه علامه را از استاد فياضي درس گرفتم. مقداري از منظومه را نزد آيت الله انصاري شيرازي خواندم و از سالهاي 65 در ضمن درس كارهاي پژوهشي و نوشتاري نيز مي كردم. در تصحيح و تحقيق مفصل و ده جلدي مختلف علامه كه بطور بسيار خوب چاپ شده و كتاب سال هم شد و جايزه دريافت كرد شركت داشتم و بخش اعلام و

تراجم و رجال آن را به اتفاق دوستم حاج شيخ علي اكبر ذاكري انجام دادم. از آن زمان تا به حال حدود يكصد مقاله مفصل علمي كه بخش از آنها در مجله هاي فقه حوزه و برخي روزنامه ها و مجلات ديگر چاپ شده است نوشته ام و الان نيز جانشين مدير مسئول مجله حوزه و عضو هيات تحريريه آن و دبير شوراي مطبوعات دفتر هستم.

اشتري، محمد علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقا شيخ محمّد على اشترى فرزند حاج شيخ محمّد بن شيخ محمّد حسن صاحب عنوان، واعظ فاضل، و زاهد متقّى، از موثّقين اهل منبر اصفهان، در شب جمعه 18 رجب سال 1375 به سنّ متجاوز از نود سال وفات يافته، در بقعه آباده اى مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

اشراقي، سعيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج آقا سعيد بن العلامه الكبرى الحاج ميرزا محمد ارباب از گويندگان بنام و وعاظ گرام حوزه علميه شهرستان قم است.

در سال 1298 خورشيدى در قم متولد و در دامان فضل و تقوى تربيت يافته و مقدمات را نزد مرحوم حجه الاسلام والمسلمين آقا شيخ ابوالحسن فقيهى و آقا شيخ احمد فقيهى خوانده و ادبيات را از مرحوم حجه الاسلام والمسلمين آقاى حاج ميرزا محمدعلى اديب تهرانى و مرحوم آيت الله حاج سيد ميرزا آقا نراقى دامغانى استفاده كرده و سطوح عالى را از حجج اسلامى چون مرحوم حاج شيخ محمدعلى كرمانى و آيت الله زنجانى و آيت الله حاج آقا روح الله كمالوند استفاده نموده و چندى از درس خارج مرحوم آيت الله العظمى حجت و آيت الله العظمى بروجردى و بعضى از آيات ديگر كه در نجف اشرف به سر مى برند بهره مند شده و به تبليغ دين و ترويج احكام و وظائف روحى و دينى از اقامه جماعت در مسجد سيدون پرداخته و هم از راه منبر و مواعظ حسنه مردم قم و ساير نقاط را بمبانى دينى و قرآن و اخلاقى آشنا مى سازد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

اشراقي، محمدتقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1368 -1313 ق)، عالم، مفسر، خطيب و شاعر. حجت الاسلام اشراقى در قم متولد شد. مقدمات و سطوح را نزد پدرش و ساير مدرسين مانند حاج شيخ ابوالقاسم كبير فراگرفت و عمده ى تحصيلات خود را نزد آيت اللَّه حائرى به پايان برد و از برجسته ترين شاگردان وى بود. او سرانجام به مقام اجتهاد نايل آمد و در فقه و اصول و حكمت و فلسفه و منطق و عرفان صاحب نظر گرديد. در حيات آيت اللَّه حائرى به تدريس فقه و اصول و حكمت و كلام

پرداخت. اشراقى طبع شاعرى نيز داشت. در تهران درگذشت و در قم در مسجد بالا سر دفن شد. از آثار وى: «تفسير سوره ى يوسف» و «تفسير سوره ى اعلى و ن والقلم». آثار ديگرى از او بجا مانده كه به چاپ نرسيده از جمله: «اربعين»؛ تقريرات فقه «مكاسب» آيت اللَّه حائرى؛ و تعليقاتى بركتب فقهى و اصولى.[1]

ميرزا شهاب الدين بن العالم الجليل و الخطيب الجميل ميرزا محمدتقى اشراقى يكى از افاضل حوزه و حفيد مرحوم آيت الله ارباب مى باشد.

در سال 1302 شمسى در شهر مذهبى قم به دنيا آمده و اوان كودكى را در مهد تربيت والد ماجد خود گذرانيده و تحصيلات جديد را تا دريافت ديپلم موفق شده و به زبان فرانسه مسلط گرديده و ضمنا علوم قديمه ادبيات و منطق را نزد والد خود خوانده و پس از آن در سال 1321 شمسى رسما در سلك روحانيت درآمده و در مدت سه سال سطوح فقه و اصول را نزد اساتيد حوزه تمام نموده و درس خارج را نزد مرحوم آيت الله حاج سيد محمد محقق يزدى شروع كرده و در سن بيست و پنج سالگى پدر را از دست داده و يكسال پس از آن با وصلت كردن با مرجع عاليقدر آيت الله العظمى... پدر روحانى بزرگى خداوند تعالى نصيبش فرموده كه از محضر درس و جلسات خصوصى وى بهره هاى وافرى برده و هم به درس مرحوم آيت الله العظمى بروجردى شركت نموده و مدت دوازده سال تمام از محضر آيت الله... (ابوالزوجه) خود خوشه چينى كرده و در ضمن در رشته معقول از اساتيد فن استفاده نموده و در فن تفسير از محضر درس پدر و زحمات فراوانى كه خود متحمل

گشته مهارت تامى پيدا نموده و هم به تدريس فقه و اصول اشتغال دارد از تاليفات ارزنده مطبوع ايشان كتب زير مى باشد:

1- پاسداران وحى كه در بحث امامت كتاب كم نظيريست كه با معيت آقاى محمد فاضل نوشته است.

2- چهره هاى درخشان بحث در آيه تطهير 3- سخن حق در تفسير در 20 مجلد كه دو مجلد آن به چاپ رسيده است اما كتب چاپ نشده ايشان 1- دانستنيهائى از اسلام 2- شرح بر عروةالوثقى كه كتاب طهارت آن تكميل است و در نظر دارد دماء ثلاثه را كه كتاب مستدل نفيسى است عليحده چاپ نمايد 3- فى الاحوط والاقوى كه فتاوى مراجع را بر حاشيه عروه مورد بحث قرار داده است.

ميرزا محمدتقى اشراقى فرزند مرحوم آيت الله آقا ميرزا محمد ارباب يكى از علماء و دانشمندان بنام حوزه علميه قم بوده اند كه در سال 1313 ق در قم متولد شده و در مهد تربيت پدرى چون مرحوم علامه ارباب نشو و نما نموده و مقدمات و سطوح را از والد خود و ساير اساتيد و آيات عظام قم مثل مرحوم حاج شيخ ابوالقاسم كبير و ديگران آموخته تا در سلك شاگردان مبرز مرحوم آيت الله حايرى درآمده و عمده تحصيلات را از آن بزرگوار تحصيل نموده و از برجسته ترين شاگردان آن مرحوم به شمار مى رفته است

مرحوم علامه اشراقى داراى مقام اجتهاد و حقا در هر علم و فنى از فقه و اصول و حكمت و فلسفه و منطق و عرفان حايز آن مقام منيع بود و از زمان مرحوم آيت الله حايرى تدريس فقه و اصول و كلام و حكمت و تفسير را با بيانى شيرين مى نمود و

مخصوص در فن خطابه و ابتكارات منبرى و تحقيق در مطالب در عصر خود كم نظير بود علم خود را به زيور حلم و وقار و تواضع و حسن اخلاق آراسته و در اين فضائل گوى سبقت از بسيارى از اقران خود ربوده بود به قدرى مهارت و استادى در تطبيق مطالب داشت و حق مطلب را اداء كرده و داد سخن مى داد كه عقول مات و خردها حيران مى ماند، در 25 ماه رمضان 1368 در تهران سكته قلبى نموده و جنازه اش با احترام فوق العاده اى حمل به قم و در مسجد بالاسر نزديكى قبر مرحوم آيت الله حايرى مدفون گرديد.

تاليفات ايشان كه مطبوع شده تفسير سوره يوسف و سوره ن والقلم و غير مطبوع اربعين در حدوث و تقريرات فقه مكاسب مرحوم آيت الله حايرى و تعليقاتى بر كتب فقيه و اصوليه و حكمت و فلسفه مى باشد مانند مرحوم والدش داراى طبع روان و ذوق فراوان بود.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

منابع زندگينامه :[1] الذريعه (219/26)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (184 -183 /1)، گنجينه ى دانشمندان (338 -337 /2)، مؤلفين كتب چاپى (246 -245 /2).

اشرف الواعظين يزدي، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1340 -1278 ش)، محدث و واعظ. وى از حاج شيخ محمدباقر بيرجندى و شيخ مرتضى آشتيانى و حاج شيخ عباس محدث قمى روايت مى كرد. در سالهاى آخر عمر به تهران مهاجرت كرد و در تهران درگذشت. از آثار وى: «جواهر الكلام فى سوانح الايام»؛«جواهر العديديه» يا «گنج جواهر دانش»؛ «الدرر السنيه فى المواعظ العدديه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (236 /18 ،127 -126 /8 ،277 /5)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (111 /3)، مؤلفين كتب چاپى (629 -628 /2).

اشرفي اصفهاني، عطاالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فقيه، مجتهد.

تولد: 1279، سده اصفهان (خمينى شهر).

شهادت: 23 مهر 1361، كرمانشاه.

آيت الله ميرزا عطاءالله اشرفى اصفهانى پس از آموختن مقدمات در خمينى شهر در سن دوازده سالگى رهسپار حوزه ى علميه ى اصفهان گرديد و پس از ورود به اصفهان در مدرسه ى نوريه واقع در بازار عتيق سكونت كرد. ادبيات و سطح را نزد اساتيد حوزه ى علميه اصفهان، حضرات آيات عظام محمد حسين فشاركى و سيد مهدى درچه اى تلمذ نمود. پس از پايان تحصيلات سطح فقطه و اصول، براى ادامه تحصيل و كسب علوم اسلامى در سن بيست سالگى رهسپار حوزه علميه قم گرديد و در سال 1350 ق. در آن شهر اقامت گزيد و مدت يك سال از آيت الله العظمى عبدالكريم حائرى يزدى ، مؤسس حوزه ى علميه ى قم، كسب علم نمود. پس از فوت آيت الله العظمى حائرى، نزد آيت الله سيد محمد بهجت كوه كمره اى آيت الله سيد محمدتقى خوانسارى و آيت الله سيد حسن صدر مدت ده سال به كسب علم مشغول بود. همچنين مدتى از آيت الله فيض كسب دانش نمود. ايشان تمامى دروس آيت الله حجت كوه كمره اى و آيت الله سيد محمدتقى خوانسارى را نوشته اند. آيت الله اشرفى منظومه حكمت و

اسفار را نزد حضرت امام خمينى (ره) فراگرفتند. پس از ورود آيت الله سيد حسين بروجردى به حورزه ى علميه ى قم و اقامت در قم، آيت الله اشرفى مدت دوازده سال از محضر درس ايشان بهره گرفت و تمامى دروس فقه آن فقيه را نوشت.

آيت الله اشرفى اصفهانى سپس به تدريس دروس سطح رسائل و مكاسب در حوزه اشتغال ورزيد و شاگردانى تربيت كرد. ايشان از مراجع تقليد آيات عظام اصفهانى، خوانسارى، كوه كمره اى، صدر بروجردى، شيرازى و شاهرودى اجازه در امور حسبيه گرفتند و در سن چهل سالگى توسط آيت الله العظمى خوانسارى براى ايشان اجازه اجتهاد صادر شد. در سال 1342 نيز از حضرت امام خمينى (ره) وكالت مطلق و نمايندگى در سال 1342 براى وى صادر شد. ايشان وكالت مطلق از آيت الله گلپايگانى نيز داشتند.

از جمله خدمات آيت الله اشرفى مى توان به اين موارد اشاره نمود: تجديد بناى مسجد ولى عصر (ع) در خمينى شهر، ساختمان مسجد امام حسين (ع) در خمينى شهر، ساختمان مكتب الزهرا، تأسيس حوزه ى علميه ى امام خمينى در كرمانشاه، مسئوليت امور تبليغى روحانيون تسنن استان كرمانشاه (كه از سوى امام به عهده ايشان واگذار شده بود).

پس از تأسيس مدرسه ى علميه در شهر كرمانشاه در سال 1334 توسط آيت الله سيد حسين بروجردى ايشان به همراه مدرس هاى ديگر از قم به كرمانشاه رفتند. پس از فوت آيت الله بروجردى ايشان در همان جا باقى ماندند. وى از جمله كسانى بود كه پس از شهادت فرزند امام، آيت الله سيد مصطفى خمينى، مجلس بزرگداشت همراه با اعلاميه ى چاپ شده برگزار كرد. آيت الله اشرفى چندين بار مورد تهديد رژيم پهلوى قرار گرفت اما به واسطه نفوذ مردمى اش، نتوانستند تبعيدش كنند. زمانى

كه رژيم عراق امام خمينى (ره) را از عراق اخراج كرد، آيت الله اشرفى ساعت سه نيمه شب در منزل دستگير و پس از يك ساعت توقف در ساواك به اتفاق حجت الاسلام بهاءالدين عراقى به تهران برده و در كميته ى شهربانى در سلولى بازداشت كردند.ولى وى بر اثر فشار مراجع تقليد پس از چند روز آزاد شد. در هنگام اوج گيرى انقلاب، در تمام راهپيمايى ها شركت مى كرد و مردم را به شركت در كليه ى راهپيمايى ها و اعتصابات دعوت مى نمود. اولين راهپيمايى كه همزمان با راهپيمايى تهران بود و درعيد فطر سال 1357 رخ داد، به دعوت ايشان پس از انجام نماز عيد از مسجد آيت الله بروجردى تا مجسد آيت الله جامع انجام شد. آيت الله اشرفى امام جماعت مسجد آيت الله بروجردى بود. همچنين پس از انقلاب، در ذى العقده 1391 ق. (1385) از سوى بينانگذار انقلاب، به امامت جمعه شهر كرمانشاه منصوب شدند كه تا پايان عمر امام جمعه همين شهر بودند.

آيت الله اشرفى اصفهانى در بيست و سوم مهر 1361 در كرمانشاه به شهادت رسيد.

عطاء اصفهانى از علماء مبرز و ممتاز معاصر كرمانشاه است.

معظم له در حدود 1338 قمرى در سه ده (خمينى شهر) اصفهان متولد شده و پس از رشد و خواندن ادبيات و قسمتى از سطوح در اصفهان به قم مهاجرت نموده و پس از پايان و تكميل سطوح عالى از مدرسين بزرگ حوزه چند سالى از محضر مرحوم آيت اللَّه العظمى حايرى يزدى و بعد مرحوم آيت اللَّه العظمى حجت و آيت اللَّه العظمى حاج سيد محمدتقى خونسارى و آيت اللَّه صدر و پس از ورود مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى از محضر و ابحاث آنجناب استفاده وافى و كافى و ضمناً تدريس

سطح فقه و اصول نموده تا هنگام تأسيس حوزه علميه كرمانشاه و بناء مدرسه آن مرحوم به امر معظم له به اتفاق چند نفر از علماء و مدرسين بزرگ چون آيت اللَّه حاج شيخ عبدالجواد اصفهانى و بعضى از اعلام ديگر به كرمانشاه عزيمت و تا حال بيش از بيست سالست كه در مسجد مدرسه مزبور به اقامه جماعت و تدريس و ارشاد مردم اشتغال دارند.

نگارنده گويد: جناب آقاى حاج آقا عطاء اصفهانى از دانشمندان موصوف به فضل و كمال و تقوا و متانت و بيش از سى سالست كه افتخار شناسائى معظم له را دارم عالمى متقى و متصف به اوصاف جميله و محامد اخلاق و ملكات فاضله مى باشد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

اشرفي، اميررضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اميررضا اشرفي

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1363 به حول و قوه الهي و با عنايات حضرت ولي عصر ارواحنا له الفداء وارد حوزه مقدسه علميه قم شدم. دروس مقدمات را در مدرسه علميه امام خميني (ره) به مديريت حجت الاسلام والمسلمين علي عطايي اصفهاني گذراندم. در آن زمان تدريس دروس ادبيات عرب و منطق را در آن مدرسه استاد تهراني، طالقاني و مظهر علي (پاكستاني) به عهده داشتند، لذا دروس مذكور را در محضر اين سه استاد گذراندم. در درس معالم الاصول از محضر آيت الله شيخ يحيي انواري استفاده بردم. دروس اصول فقه و لمعه را نزد حجج اسلام علي حسيني بوشهري و سيد احمد خاتمي و علي محمدي خراساني گذراندم.

بين سالهاي 1367تا 1370 در درس رسائل استاد علي محمدي خراسانى و مكاسب محرمه آيت الله عراقچي

حاضر شدم. جلد اول و دوم كفاية الاصول را نزد استاد سيد محمد رضا يزدي (عضو فعلي فقهاي شوراي نگهبان) گذراندم. و پس از آن حدود 5 سال در درس خارج اصول ايشان در مدرسه علميه آيت الله العظمي گلپايگاني (روبروي شيخان قم) تلمذ نمودم. ضمناً حدود 4 سال از محضر درس خارج فقه آيت الله العظمي ميرزا جواد آقا تبريزي (ره) و خارج فقه آيت الله عبدالله جوادي آملي استفاده بردم.

همزمان با اشتغال به دروس فقه و اصول بين سالهاي 1369 تا 1374 دوره پنج ساله الهيات و معارف اسلامي موسسه در راه حق را گذراندم و در سال 1374 از آن موسسه با مدرك كارشناسي الهيات و معارف اسلامي فارغ التحصيل شدم. در همان سالها گروه هاي آموزشي و پژوهشي موسسه مزبور به رياست آيت الله مصباح يزدي فعاليت خود را در قالب موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) ادامه دادند، بنده نيز دوره آموزشي كارشناسي ارشد پيوسته علوم قرآني آن موسسه را بين سالهاي 1374 تا 1378 گذراندم و در سال 1378 از رساله ام با عنوان نقد و بررسي ديدگاههاي علوم قرآني علامه بلاغي (ره) دفاع نموده و با مدرك كارشناسي ارشد علوم قرآني از آن موسسه فارغ التحصيل شدم. در سال 1380 در دوره دكتري علوم قرآن و حديث مركز تربيت مدرس دانشگاه قم پذيرفته شدم و در خرداد 1385 از رساله ام با عنوان مباني و قواعد تفسيري علامه طباطبائي (ره) دفاع نمودم و با مدرك دكتري علوم قرآن و حديث از آن مركز فارغ التحصيل شدم.

ضمناً از سال 1379 به عنوان عضو هيئت علمي و عضو شوراي

علمي گروه علوم قرآني و از بهمن 1385 به عنوان قائم مقام مدير گروه علوم قرآني با موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) همكاري مي كنم. والحمد لله رب العالمين.

اشرفي، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين اشرفي

محل تولد : دامغان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1341 در خانواده اي متوسط و كارگر ديده به جهان گشودم و در سن هفت سالگي به مدرسه ابتدايي رفته و دوره راهنمايي و متوسطه را تا سال 1360 به پايان رساندم. در سال 1362 پس از اتمام دوران سربازي وارد حوزه علميه دامغان شده و پس از شش ماه با پايان رساندن سال اول حوزه به شهر مقدس قم عزيمت كردم و در مدرسه رضويه كه تحت پوشش مركز مديريت بود، قبول شدم و دوره مقدمات و سطح را 8 ساله به پايان رساندم.

در سال 1372 در درس خارج آية الله العظمي فاضل لنكراني شركت كردم و درس خارج فقه را به پايان رسانده و پس از آن در درس خارج اصول آية الله سبحاني شركت نموده و همزمان درس خارج فقه آية الله نوري همداني نيز شركت كردم. در سال 1372 با آزمون، وارد درس تخصصي تفسير شدم و پس از چهار سال موفق شدم كه دوره را به پايان رسانم. ضمناً در كنار درس فقه و اصول حوزه حدوداً 20 سال است در درس تفسير آية الله جوادي آملي شركت مي نمايم و مدت 7 سال از درس خارج فقه ايشان نيز بهره جسته ام.

در سال 1376 وارد دوره تخصصي فقه شده و پس از 4 سال آن

را به پايان رساندم. ضمناً در زمينه هاي حديث، رجال، فلسفه و عرفان بصورت ناپيوسته آموزش ديده ام. در سالهاي 80 الي 83 توفيق تدريس فقه را در مدرسه صدوقي فاز 4 داشتم و قبل از آن كتاب منطق مظفر را دو دوره تدريس نمودم.

نام اسا تيد اصلي در حوزه:

1. جوادي آملي/ تفسير/ قرآن/ 20 سال

2. جوادي آملي/ خارج فقه/ مكاسب/ 7 سال

3. فاضل/ خارج فقه/ حج/ 6 سال

4. نوري همداني/ خارج فقه/ مسائل مستحدثه/ 4 سال

5. سبحاني/ خارج اصول/ خارج كفايه/ 6 سال

6. مكارم/ فقه و اصول/ طهارت/ 2 سال

7. محقق داماد/ مكاسب بيع/ 4 سال

8. اعتمادي/ اصول/ كفايتين/ 2 سال

اشرفي، مصطفي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مصطفى بن العلامة الفقيه حاج شيخ آقا بزرگ اشرفى مزبور از علماء و افاضل معاصر شاهرود مى باشند.

ايشان در حدود 1354 قمرى در شاهرود متولد شده و در دامن والد عاليمقامش آيت اللَّه اشرفى تربيت يافته و مقدمات و اوليات و سطوح وسطى را در تحت نظر آن بزرگوار خوانده و بعد به ارض اقدس مشرف و سطوح عالى را از مدرسين بزرگ مشهد مخصوصاً مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا هاشم قزوينى و آيت اللَّه دامغانى و ديگران استفاده نموده آنگاه به نجف اشرف عزيمت. و از محضر آيت اللَّه العظمى شاهرودى و آيت اللَّه حلى و آيت اللَّه العظمى خوئى مدظله استفاده نموده و به تدريس سطوح عالى كفايه و مكاسب پرداخته و بيش از پنجاه نفر طلبه به درسش شركت و به گفتن دروس نهائى سطح مشار بالبنان گرديده تا قبل از فوت والد مبرورش كه مراجعت به ايران كرده و اكنون در شاهرود به جاى آن مرحوم به اقامه جماعت و تدريس و خدمات دينى اشتغال

دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

اشعري، عبدالحسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالحسين اشعري

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1325/1/1

زندگينامه علمي

در شرائطي كه سالهاي 1336 تحصيلات ابتدائي و ششم را به اتمام رساندم 2 سال هم تا كلاس 8 دبيرستان را شبانه خواندم ولي مشكلات مادي خانواده مرا به بازار و شاگردي و شغل آزاد كشانيد و در كنارش با تشويق پدر دروس حوزوي را از نصاب الصبيان و جامع المقدمات آغاز كردم و در حالي كه هنوز وارد حوزه نشده بودم، بالاخره با ادامه دروس مقدماتي حوزه در مسجد امام حسن عسگري (ع) و مسجد بالاسر در حالي كه تازه ازدواج كرده بودم.

در اوايل سال 1350 قدم به حوزه علميه گذاشتم و ادامه تحصيل با شركت در دروس حوزوي سيوطي آقاي فشاركي در مسجد امام و شركت در تفسير آقاي مشكيني و حاشيه ملاعبدالله و بالاخره در درس مغني و مختصر اساتيد بزرگ حوزه و لمعتين و رسائل و مكاسب و كفايه و فراموش نمي كنم كه در اولين سالهاي شركت در درس خارج گلپايگاني مباحث فقهي امام خميني (رضوان الله) در مسجد اعظم و آيات عظام گلپايگاني و گاهي درس خارج آقاي منتظري هم مي رفتم و حتي در امتحانات سراسري كه از طرف آيت الله گلپايگاني و آيت الله شريعتمداري انجام مي شد با رتبه بالا و قبولي در رتبه سوم كتبي و شفاهى حضور پيدا كردم.

در حاشيه مباحث حوزوي از شركت در همه صحنه هاي انقلاب كوتاهي نكردم بخصوص در سرودن اشعار حماسي چه در تقويت بنيه شعري مداحان و چه در پرشور كردن نوحه

سرائي براي محرم و صفر و دسته جات و هيات كه از استثنايي ترين سروده هاي شعر كه جنبه حماسي و انقلابي داشت بصورت جزوه هايي چاپ شد، بنام نهضت كربلا و از عاشورا تا عاشوراها و سرودهاي اسلامي و فلسطين كلاس انقلاب در اولين سالهاي پيروزي چاپ شد و با تشويق بعضي از ناشران مانند آقاي مصطفي زماني و آقاي حق جو به ترجمه ديوان حضرت علي (ع) در 4000 شعر و تأليف بعضي از كتب تاريخي و مراثي مانند: 72 مجلس در عزاي مظلوم و فاطمه زهرا (س) از ديدگاه قرآن و عترت و آموزش جوان و چاپ اشعار دوران بحراني انقلاب و دفاع مقدس بنام شعر مسئول و شهيد در آغوش مهدي، بسوي كربلا، شهيد و شهادت و در ادامه ترجمه بعضي از دعاهاي معروف كه بيشتر در جلسات عمومي خوانده مي شود اقدام كردم از قبيل ترجمه منظوم دعاي كميل و دعاي ندبه و زيارت عاشورا و دعاي توسل و زيارت ناحيه در حالي كه به ترجمه منظوم نهج البلاغه حضرت علي (ع) در حاشيه درسهاي حوزوي كه درس فقه آقاي مكارم و درس تفسير آقاي جوادي آملي كوشا بودم و هستم.

سرانجام آخرين سروده هاي منظوم كه به پايان رساندم ترجمه منظوم قرآن مجيد ولي متأسفانه موفق به چاپ سروده هاي نظمي نهج البلاغه و قرآن نشدم ضمناً با شركت در هيات مذهبي مثل مجله مجمع عاشقان محسن عليه السلام با اين مجمع در تأليف جزوه هاي فصلي و ماهانه اين هيئت همراهي كردم و بيش از ده مورد مقالات و جزوه ها به چاپ رسانده شد و خلاصه در نيمه

مناسبتهاي دوره هاي سال حداقل چند شعري مي سرودم و درباره اهل بيت عليهم السلام و مناسبتهاي ارگانها و نهادها و شخصيتهاي مذهبي و علما و مراجع و شخصيتهاي رزمي و حماسي سروده هاي چاپ نشده دارم.

ممكن است سوال كنيد كه چرا در ارگانها و نهادهاي مذهبي و انقلابي حضور فرهنگي و اجتماعي نداشم كه شايد عمده چيزي كه مانع بود و اين توفيق را از من سلب كرد، فرزند مريضي بود كه بيماري مادر زادي داشت و تا سن 25 سالگي كه فوت كرد خودم در كنار مادرش به سرپرستي او و جابجائي كردن و حتي حدود 16 سال بود كه هرگز از جا حركت نمي كرد و خودم او را مي خواباندم و براي قضاء حاجت بغل مي كردم و... و 25 سال بحراني ترين دوره زندگي اينجانب به مساعدت و كمك و سرپرستي از اين فرزند گذاشت ولي سر انجام حدود 10 سال قبل اين امانت الهي را خداوند از من گرفت و در خاتمه با كمال عذر خواهي از آنجايي كه «تزكية المرء لنفسه قبيح» ولي از طرفي هم خداوند مي فرمايد: «و اما بنعمه ربك فحدث» به اين مختصر بسنده مي كنم خداوند شما و اين حقير را در انجام تكاليف موفق گرداند.

اصالت، اسدالله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اسدالله اصالت

محل تولد : ساوه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1325/12/10

اصغري نژاد، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد اصغري نژاد

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمد اصغري نژاد فرزند يوسف متولد 1342 از پيش از سال 1360 به طلبگي رو آورده، حدود يك سال در قم به علوم حوزوي مشغول شدم. سپس وقفه اي در آن ايجاد گرديد و مجدداً در سال 1361 در تهران و سپس در قم به ادامه تحصيل در اين دروس مشغول شدم.

خدمت اساتيدي چون آيت الله ستوده و آيات عظام: محامي، بهجت، انصاري، ممدوحي و... به تحصيل پرداختم. البته آنچنان كه بايد به كسب علم مشغول نشدم و اين به علت گرفتاريهاي مالي و غير آن بود. حدوداً از سال 1369و يا 1370 به كارهاي نوشتني رو آوردم و از آن زمان تاكنون مطالبي را گرد آوري و تاليف نموده ام.

اصغري، عبدالله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد عبدالله اصغري

محل تولد : تربت جام

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1321/1/1

زندگينامه علمي

در سالهاي 1345- 1346در حالي كه فقر در منطقه مسكوني و روستاي ما بيداد مي كرد بنده به خاطر عشق و علاقه اي كه به فراگيري معارف اسلامي و ديني داشتم با هزينه ناچيز در يك مدرسه علميه اي مشغول تحصيل شدم.

در مدت سه سال تا قسمتي از جلد اول لمعه را خواندم و به مشهد مقدس در مدرسه عباسقلي خان و در مدرسه جعفريه كه زير نظر مرحوم غلامحسين تبريزي بود تا بخش اول كتاب مكاسب را خواندم.

با مشكلات فراوان به نجف اشرف منتقل شدم و بخشي از رسائل و مكاسب و كفايتين را در نجف نزد مرحوم صدر و استاد فياض

و خارج اصول را نزد شيخ جواد تبريزي گذراندم و درسال 1354به قم عزيمت كردم. خارج اصول و فقه را خدمت وحيد خراساني و آقاي مكارم شيرازي و شيخ جواد تبريزي تلمذ كردم.

در ضمن تدريس كتاب رسائل شيخ انصاري را در كاشان، دو جلد شرح رسائل را (اوضح الشروح في فرائد الاصول) نوشتم و دو جلد شرح فارسي به اصول فقه مظفر (ره) به چاپ رساندم و درحوزه مورد استفاده است. بهرحال اميد چنان است كه خداوند راضي و امام زمان (عليه السلام )خشنود باشد جهت هر گونه همكاري علمي حاضر و آماده هستم.

اصفهاني، جمال

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مرحوم حاج شيخ جمال الدين بن حاج شيخ محمدباقر اصفهانى برادر مرحوم حاج آقا نوراللَّه كه پس از فوت برادرش به قم آمده و منبرهاى داغ و با حرارت و پرسوز و گدازى رفت و سر و صدائى بلند كرد آن عالم جليل از رؤساء علماى اصفهان بود در سال 1284 متولد شده در خدمت پدر خود در اصفهان تحصيل كرده آنگاه مهاجرت به نجف و در درس مرحوم ميرزا حبيب اللَّه رشتى و آخوند خراسانى تلمذ نموده و سپس به اصفهان مراجعت كرده در جنگ بين الملل اول در سال 1332 روسها به تهرانش بردند و تا آخر عمر در آنجا ساكن و از مراجع عاليقدر به شمار مى رفت يكى دو سال قبل از فوتش تبعيد به اصفهان شده و در شب يكشنبه 25 جمادى الاولى 1354 وفات يافته و در بقعه تكيه مادر شاهزاده مدفون گرديد معظم له از علماء متنفذ و محبوب القلوب عندالخواص والعوام بود شبهاى جمعه در جوار حضرت عبدالعظيم عليه السلام و هم در موقعى كه در اصفهان بود در

تخت فولاد در تكيه ميرزا رفيعا احياء مى گرفت و جمع كثيرى در آن شركت مى نمودند در اصفهان در مسجد شيخ لطف اللَّه و در تهران در مسجد حاج سيد عزيزاللَّه بازار امامت مى فرمود.

ماده تاريخ وفاتش را دانشمند بزرگوار آقاى معلم حبيب آبادى ضمن قطعه اى گفته است:

بماه و سال و تاريخ وفاتش

بگفت اين شعر با حالى مرفه

جماداى يكم در بيست و پنجم

(جمال الدين بجنت رفت ناگه)

والده ماجده اش از سادات اخوى تهران دختر عموى داماد گرامى نگارنده آقاى سيد حسين تقوى تهرانى (سادات اخوى) و زوجه اوليه اش دختر مرحوم آيت اللَّه حاج آقا حسن عراقى متولد 1325 و متوفى 1347 مى باشد.

(1354 -1284 ق)، فقيه و امام جمعه. در خدمت پدر خود در اصفهان تحصيل كرد. آن گاه به نجف رفت و در محضر ميرزا حبيب الله رشتى و آخوند خراسانى تلمذ كرد، سپس به اصفهان بازگشت. در اوايل جنگ جهانى اول به علت مخالفت با روسيه ى تزارى از اصفهان به تهران تبعيد شد. وى از علماى طراز اول تهران و ياران مدرس و مدتى نيز امام جمعه ى تهران بود. حاج آقا جمال از هنگامى كه رضاخان مى خواست جمهوريت را پى ريزى كند با او به مخالفت برخاست و سرانجام به اصفهان تبعيد شد. وى در همان جا درگذشت و شايع شد كه توسط عوامل رضاخان مسموم شد.[1]

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] تذكره القبور (237 -236)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (191 -189 / 1)، گنجينه ى دانشمندان (236 -235 / 1).

اصفهاني ، سميع

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از فضلاى ساكنين نجف اشرف، عالم متقى، و فاضل صالح، در نهايت زهد و تقوا بوده، و در جمع كتب، مولع، و آنها را يا خود وقف نموده، و يا وصيت به وقف

كرده.

در 1327 وفات يافته، در وادى السلام مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

اصفهاني، عبدالله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد عبدالله اصفهاني

محل تولد : ساري

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1339/7/1

زندگينامه علمي

آقاي سيد عبدالله اصفهاني در سال 1339هجري شمسي در خانواده اي متدين، مذهبي و دوستدار اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام در ساري ديده به جهان گشود. نامبرده پس از فراغت از تحصيل در دوران ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان در زادگاه خويش، در پي تشويق خانواده و علاقه خويش به فراگيري علوم ديني در سال 1355 كه سال هاي خفقان و ترس از رژيم شاهنشاهي بر كشور حاكم بود و حوزه هاي علميه از طرف رژيم منحوس پهلوي به شدت تحت فشار بودند وارد حوزه علميه مازندران گرديد. از نخستين روزهاي ورود به حوزه علميه با تلاش و كوشش فراوان به تحصيل پرداخت و از درس بزرگان آن ديار بهره هاي علمي، اخلاقي فراوان برد.

وي پس از گذراندن سطوح عالي در سال 1375 به حلقه دروس خارج راه يافت. و از درس ستارگان درخشان حوزه هاي علميه عالم شيعه همچون مرحوم آيت الله مازندراني، شيخ مهدي زماني و... بهره هاي فراوان علمي و اخلاقي برد.

استاد سال هاي متمادي است كه به تدريس و شاگرد پروري در دانشگاه مازندران و دانشگاه آزاد قائم شهر مشغول است و علاوه بر تدريس هم اكنون مدير گروه معارف شبكه تلويزيوني طبرستان مي باشد. ايشان در زندگي سراسر علمي خود جز به تبليغ، تحقيق و تأليف به چيز ديگري نينديشيده است كه آثار متعددي از جمله" تفسير موضوعي قرآن كريم"،

" اخلاق اسلامي كليات و مفاهيم" و... را به رشته تحرير و زيور طبع آراسته است.

اصفهاني، عبدالوهاب

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند سيد احمد، عالم فاضل جليل. پدرش از اهل علم و صلاح بوده، و برادرش سيد محمد صادق در قريه ى دولت آباد ساكن، و به ترويج دين مشغول بوده، و در سال 1345 وفات يافته.

پس از آن صاحب عنوان بنا به تقاضاى اهل محل بدانجا رفته، و به ارشاد و هدايت مردم پرداخته، در 1374 وفات يافته، در مقبره ى امام زاده نرمى مدفون گرديد، و تأليفاتى دارد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

اصفياني شندآبادي، اسماعيل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم رباني، آيت اللّه حاج سيداسماعيل اصفيائي شندآبادي به سال 1328 هجري قمري در روستاي «شندآباد» از توابع شهرستان «شبستر» استان آذربايجان شرقي در خانواده اي مؤمن و متدين ديده به جهان گشود. وي پس از طي دوره هاي مقدماتي عازم حوزه علميه شبستر شد و در نزد مرحوم حضرت آيت الله حاج ميرزا كاظم آقا شبستري به تكميل علوم و فنون تا سطوح عاليه پرداخت. آنگاه وارد حوزه علميه تبريز شد، از محضر درس مرحوم ايت الله حاج ميرزا ابوالحسن انگجي و از دروس خارج فقه و اصول مرحوم آيت الله حاج سيدمرتضي خسرو شاهي در حد وافر بهره برد. تا آنكه خود يكي از مدرسين ماهر و زبر دست حوزه علميه تبريز قرار گرفت.گروه : علوم انسانيرشته : الهيات و معارف اسلاميوالدين و انساب : پدر سيد اسماعيل اصفياني شند آبادي «ميرعبداللّه» از سادات محترم و معروف و در خوبي و صفا زبانزد عام و خاص بود.تحصيلات رسمي و حرفه اي : سيداسماعيل اصفيائي شندآبادي پس از آن كه قرآن و ادبيات فارسي از قبيل ابواب الجنان، گلستان سعدي، تاريخ معجم، تنبيه الغافلين، و نصاب الصبيان كه از اهم كتب مقدماتي در ادبيات فارسي و

تدارك ورود به رشته ادبيات عرب بود، را در مكتب خانه هاي قديمي شندآباد فراگرفت. سپس عازم حوزه علميه شبستر شد و در نزد مرحوم حضرت آيت اللّه حاج ميرزا كاظم آقا شبستري به تكميل علوم و فنون تا سطوح عاليه پرداخت. آنگاه وارد حوزه علميه تبريز شد، از محضر درس مرحوم آيت اللّه حاج ميرزا ابوالحسن انگجي و از دروس خارج فقه و اصول مرحوم آيت اللّه حاج سيدمرتضي خسروشاهي در حد وافر بهره برد. تا آنكه خود يكي از مدرسين ماهر و زبردست حوزه علميه تبريز قرار گرفت.خاطرات و وقايع تحصيل : يكي از خويشاوندان سيداسماعيل اصفيائي شندآبادي تعريف مي كند كه ايشان دايي خانواده ما بودند و بدين جهت نامحرمي در خانه ما براي او وجود نداشت. از اين گذشته از كودكي لطف ديگري به ما داشت و خانه ما را مثل خانه خود مي دانست و هر وقت از قم به «شندآباد» مي آمد، اولي به خانه ما مي آمد، بعد سراغ ديگران مي رفت.وقتي من از مسافرت برگشتم، نصف شب به خانه رسيدم، ديدم ايشان مثل هميشه به نماز شب ايستاده و گريه و زاري مي كند و با خداي خود مناجات مي نمايد. سعي كردم طوري داخل شوم كه ايشان متوجه من نشوند و مشغول عبادت باشند، ولي ايشان متوجه شدند و مرا مورد لطف و تفقد قرار دادند. نشستيم و كمي از اينجا و آنجا صحبت كرديم. بعد ايشان فرمود: شما از مسافرت آمده ايد، برويد استراحت كنيد. خودشان دوباره برخاستند و مشغول عبادت شدند. باز با آن گريه هاي جگرسوزشان به مناجات پرداختند. من هم طبق معمول رفتم و مقدمات خواب را فراهم كردم. ديدم همسرم سرزنش كنان به سراغم آمد

و گفت:«ايشان هم ملاّ هست تو هم ملاّئي! بابا تو هم نماز شبي، مناجاتي، چيزي!!»كه من خنديدم و گفتم:«تو از هيچ چيز خبر نداري! نمي داني ايشان چقدر گناه كرده است! بايد هم گريه كند! بايد هم از خدا طلب عفو كند! امّا ما چي؟!»بالاخره با اين حرفها از دست خانم خلاصي يافتم. امّا صبح كه بيدار شديم و سر صبحانه حاضر شديم، مرحوم آقاي شندآبادي لبخندي زد و گفت. «ديشب چه گفتي راستش را بگو!» گفتم: «ما كه چيزي نگفتيم» دوباره گفتند: «تو راست گفتي، باز هم بگو!» ديدم يكباره منقلب شد و باز در حالي كه آه مي كشيد، فرمود: «تو راست گفتي من خيلي گناهكارم!!»فعاليتهاي ضمن تحصيل : سيداسماعيل اصفيائي شندآبادي پس از عمري تلاش و كوشش و فعاليتهاي مذهبي و اجتماعي در تبريز و خدمت به مردم آن شهر، ترجيح داد اواخر عمرش را در كنار حرم كريمه اهل بيت (ع) بگذراند و با استفاده از انفاس قدسي عارفان آن تربت پاك تزكيه نفس خويش را به اكمال برساند. با اين حال از تدريس، تأليف تفسير نيز غافل نماند و از بدو ورود به قم، با عشقي سرشار به فقه آل محمد (ص) تلاش خود را در اين زمينه ها دوچندان كرد و با بهره گيري از مباحثه و همنشيني بزرگان حوزه قم، خود به حدّي از مراتب كمال رسيد كه مورد علاقه خاص بزرگان و عارفان واقع شد.همسر و فرزندان : مرحوم سيداسماعيل اصفيائي شندآبادي اصفيائي شندآبادي چهارفرزند دختر و چهارفرزند پسر دارد؛ فرزندان پسر عبارتنداز:1 - سيدعبداللّه فاطمي نيا وعظ شهير و توانا و از روحانيان متعهد تهران 2 - سيدمحمد اصفيائي كارمند كتابخانه آيت اللّه مرعشي(ره)3

- سيدعلي اصفيائي طلبه و كاردار سفارت ايران در عربستان 4 - سيدمحسن اصفيائي پيشه وروقايع ميانسالي : مرحوم سيداسماعيل اصفيائي شندآبادي رقيق القلب و از «بكائون» زمان خود بود. وقتي به منبر مي رفت در آغاز گفتارش آيه اي را ذكر مي كرد و گريه مي نمود و همه را به گريه مي انداخت. مخصوصا آياتي را كه عتاب آميز بود با همان لحن عتاب آميز بلند قرائت مي كرد و حال همه را منقلب مي نمود. وقتي جهت اقامه نماز در مسجد حاضر مي شد، مدتي قبل از شروع نماز به نوافل مي ايستاد و گريه و زاريشان مسجد را پر مي كرد.آقا سيد محمد فرزند گرامي اش در اين باره مي گويد:«مرحوم پدرم دائم الذكر و اهل مراقبت بود و در عين حال هيچگونه دعوي نداشت بلكه رفتار او به گونه اي بود كه كسي متوجه عوالم او نمي شد. او با ادعيه عاليه اهل بيت (ع) انس زيادي داشت و بسياري از آنها را از حفظ داشت و قسمتهاي مختلفي را گاهي در قنوت و سجده ذكر مي نمود. به ياد دارم، روزي در منزل خلوتي از او در مورد دعاي كميل سئوال كردم و پرسيدم، آيا هركس مي تواند دعاي كميل را بخواند؟ ايشان جواب داد: اگر خداوند به كسي توفيق عنامت كند امر خطيري است، مگر نمي بيني مي فرمايد: «ويناديك بلسان اهل توحيدك و يتوسل اليك بربوبيتك» اينجا منقلب شد و مرا نيز منقلب كرد و من ديگر نتوانستم به سئوالات خودم ادامه دهم.»زمان و علت فوت : سيداسماعيل اصفيائي شندآبادي سرانجام پس از سالها تلاش و كوشش در جهت ترويج و تبليغ دين و تزكيه و تهذيب نفس خويش در تاريخ 26 آذر 1368، مطابق 18 جمادي الاول 1410 هجري قمري

قريب به نيمه شب با حالات عجيب روحي و اشتغال به مناجات الهي دار فاني را وداع گفت و در جوار اجداد طاهرين خود آرام گرفت. پيكر پاك و شريفش پس از تشييع با شكوهي با همت مردم و روحانيون در قم در مقبره علماء در باغ بهشت به خاك سپرده شد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : سيداسماعيل اصفيائي شندآبادي در اوايل انقلاب بنا به احساس مسؤليتي كه در قبال انقلاب داشت، جهت ارشاد مردم و خدمت به انقلاب و نظام جمهوري اسلامي امامت جمعه شهرستان مراغه را قبول كرد و رهسپار آن شهرستان شد، ولي مدت كمي در آنجا ماند و بنا به مصالحي دوباره به قم برگشت.فعاليتهاي آموزشي : روح و ذهن مرحوم سيداسماعيل اصفيائي شندآبادي از معارف قرآن كريم سيراب شده بود و در مقام تفسير قرآن نكاتي را يادآوري مي كرد كه شايد بعضي از آنها در هيچ تفسيري وجود نداشت. مرحوم اصفيائي در بخش ادبي تفسير قرآن نيز نظرهاي (به اصطلاح علماء، شم تفسيري خاص) داشت.مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : مجموعه مسجد و مدرسه سيدحمزه، از آثار فرهنگي اسلامي اوائل سده هشتم هجري قمري است كه همزمان با تأسيس مدرسه و شهر علمي رشيدالدين فضل اللّه بوسيله «سيد حمزه» كه از سادات محترم و متمول دوران «اولجاتيو» بوده تاسيس و موقوفات بسيار مفصل بدانجا اختصاص داده شده بود. ولي با گذشت زمان اگرچه اين مكان از سرنوشت ربع رشيدي مستثني مانده ولي از دست چپاول عمله مولّي به نام «متولي» در امان نمانده و حجره ها و مدرسهايي مدرسه تبديل به گورستان شده بود و مرحوم سيداسماعيل

اصفيائي شندآبادي با يك دهه تلاش پيگير توانست مدرسه را از عمله مولي خارج نموده و پس از بازسازي حجره ها، در حدود سال 1338 شمسي اولين طلاب علوم ديني را در آنجا اسكان دهد.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : مرحوم سيداسماعيل اصفيائي شندآبادي در كنار درس و بحث براي ارشاد مردم امامت مسجد سيد حمزه تبريز كه به كلي مخروبه و غيرقابل استفاده گرديده بود، پذيرفت و پس از چند سال تعمير و بازسازي تدريجي آن به وسيله احياي موقوفات مسجد به اقامه نماز جماعت، ايراد سخنراني، وعظ و خطابه مشغول شد. او چنان از محبوبيت و استقبال گرمي برخوردار شد كه بعد از سالهاي سال هنوز كسبه اهل بازار و محله با حرمت از آن دوران ياد مي كنند و مي گويند ما در عمرمان و در تاريخ مسجد سيد حمزه تنها كسي را كه ديديم در دل و جان ما نفوذ كند و محبت خدا را در دلهاي ما رخنه دهد، آيت اللّه شندآبادي بود.آرا و گرايشهاي خاص : سيداسماعيل اصفيائي شندآبادي داراي ملكات فاضله و سجاياي جميله بود. بسيار كريم النفس، منيع الطبع، سخي و صبور و شجاع بود و در قضاء حوائج مؤمنين و رسيدگي به مستمندان و مريضان همت عجيبي داشت.آثار : nbsp1 تحقيق و چاپ «محاسبةالنفس» سيدبن طاووس nbsp2 كشف الريبه ويژگي اثر : شهيد ثاني كه اين مجموعه مكرر در ايران و لبنان به چاپ رسيده است3 محاسبه النفس و پشتكار حاج ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي

منابع زندگينامه :سايت حوزه علميه قم/

بخش زندگينامه علماwww.hawzah.net/ - 1k

اصلاني، مختار

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مختار اصلاني

محل تولد : مراغه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1352/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب مختار اصلاني در سال 1352 در يكي از روستاهاي شهرستان مراغه در يك خانواده مذهبي به دنيا آمدم. تحصيلات ابتدائي را در همان روستا و تحصيلات راهنمائي را در بخش خراجو به پايان رسانده و جهت ادامه تحصيل در دوره دبيرستان مجبور به ترك خانواده شده و در شهر مراغه و دبيرستان خواجه نصير به ادامه تحصيل پرداختم.

روحيات مذهبي و فطرت پاك روستائي با محيط شهر و دبيرستان خيلي سازگار نبود، از اين رو هميشه دنبال گمشده اي مي گشتم كه در محيطي سالم و مطابق با روحيات مذهبي و انقلابي بتوانم ادامه تحصيل بدهم كه با راهنمائي يكي از دوستان، حوزه علميه را مناسبترين جا تشخيص داده و در سال 1370 وارد حوزه علميه شهرستان بناب شدم و بعد از اتمام سطح يك براي ادامه تحصيل در سال 1375 به شهر قم مهاجرت كرده و بعد از اتمام سطح در درس خارج اصول و فقه حضرات آيات: مكارم شيرازي و سبحانى شركت نمودم.

در كنار دروس حوزه در مركز تربيت محقق و نويسنده دفتر تبليغات در رشته تاريخ اسلام به مدت دو سال دوره ديده و در گروه تاريخ مركز مطالعات حوزه مشغول به تحقيق شدم كه حاصل كارهاي تحقيقي بنده چاپ ده ها مقاله در مجلات و روزنامه ها و چاپ كتابي به نام "تاريخ پيدايش شيعه" بوده است.

اصولي، احسان

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احسان اصولي

محل تولد : كاشان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1352/1/1

زندگينامه علمي

در مهرماه 1366 وارد حوزه

علميه كاشان، مدرسه علميه حضرت ولي عصر عليه السلام قمصر وابسته به مدرسه علميه حضرت آية الله يثربي قدس سره شدم. همزمان با تحصيلات حوزوي در قمصر و كاشان دروس دوره متوسطه را نيز به صورت متفرقه امتحان داده و در سال 1371 ديپلم رشته فرهنگ و ادب را اخذ نمودم.

همزمان با پايان سطح 1 حوزه، در دانشگاه كاشان به صورت شبانه در رشته علوم تربيتي گرايش مديريت و برنامه ريزي آموزشي قبول شده و البته به دليل آن كه دروس حوزوي را نيز مشغول بودم از سال 1374 تا 1381 دوره كارشناسي را به پايان رساندم. از سال دوم حوزه ارتباط با برخي مراكز فرهنگي شهرستان برقرار نموده و در برنامه ريزي و تدريس در آن مراكز فعال بودم. از سال 1374 همكاري با جناب آقاي بني هاشمي در تدوين رساله توضيح المسائل مراجع را آغاز نمودم و پس از آن نيز فعاليتهاي علمي و تأليفي مشترك ادامه داشته است.

در سال 1379 براي رشته معارف اسلامي و علوم سياسي در موسسه آموزشي پژوهشي امام خميني (ره) پذيرفته شده و همزمان با حضور در درس خارج فقه واصول، در دوره كارشناسي موسسه نيز شركت كردم. در سال 1385 نيز دوره كارشناسي ارشد علوم سياسي موسسه مزبور را شروع كرده و هم اكنون در آستانه نگارش پايان نامه كارشناسي ارشد مي باشم.

از سال 1375 تاكنون تدريس دروس مختلف مديريت فرهنگي، روش تدريس، نظام سياسي اسلام، نظام حقوق زن در اسلام و ... را در حوزه علميه خواهران كاشان بر عهده داشته و بيش از بيست پايان نامه را راهنمايي نموده و يا در موارد بيشتر از

اين، مشاوره ارائه كرده ام. از سال 1382 تاكنون داوري و ارزيابي پايان نامه هاي حوزه هاي خواهران در استان اصفهان را با حكم مركز مديريت حوزه هاي علميه خواهران عهده دار بوده ام.

همچنين از سال 1377 تاكنون توفيق مديريت برنامه ريزي و اجرايي مركز فرهنگي تبليغي قرآن و عترت عليهم السلام وابسته به حوزه علميه حضرت آيت الله يثربي كاشان را داشته ام. از سال 1384 تاكنون نيز تدريس دروس انقلاب اسلامي ايران، انديشه سياسي امام خميني (ره)، آشنايي با قانون اساسي ج. ا.ا را در دانشگاه آزاد اسلامي واحد كاشان و دانشگاه علوم پزشكي كاشان انجام داده ام.

در قم نيز از سال 1378 تا 1381 در مدرسه علميه فاطمي به تدريس صرف و نحو و عقائد پايه 1 تا 3 و در مدرسه اهل البيت (ع) عقائد پايه 7 (الهيات آية الله سبحاني) مشغول بوده ام. خداوند مهربان توفيق روزافزون عطا فرمايد.

اعتماد كربلائي، مصطفي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد مصطفى اعتماد كربلائى فرزند آيت اللَّه آقا سيد محسن فرزند آقا سيد محمد فرزند علامه شهير آقا سيد حسين بهبهانى حايرى فرزند عالم بزرگ آقا سيد سعيد از علماء و ائمه جماعت معاصر تهرانست وى در ماه شعبان 1346 ق در كربلاى معلى متولد شده و پس از خواندن مقدمات و ادبيات خدمت اساتيد بزرگ مقدارى از علم بلاغت و فقه و اصول را از محضر آيت اللَّه حاج شيخ يوسف بيارى شاهرودى استفاده نموده آنگاه به درس خارج اساطين علم چون مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج آقا حسين قمى و آيت اللَّه آقا ميرزا مهدى شيرازى و آيت اللَّه ميرزا هادى خراسانى و بيشتر حضرت آيت اللَّه العظمى حج سيد محمدهادى ميلانى فقهاً

و اصولا بهره مند شده و علم كلام و معقول را از مرحوم آيت اللَّه آقا شيخ محمدرضا اصفهانى فراگرفته و جديت و كوشش در تحصيل نموده تا به درجه رفيعه اجتهاد نائل و موفق به اخذ اجازات اجتهاد از علماء اعلام گرديده و در موقع اقامتشان در كربلا در حرم مطهر حسينى اقامه جماعت و در صحن مقدس اشتغال به تدريس داشته و جمعى از طلاب از درس و محضر و فقه و اصولش استفاده مى نمودند.

معظم له داراى آثار و تأليفات عديده به اسامى زير مى باشند

1- كتاب بلاغةالحسين (ع) كه تاكنون هفت مرتبه به طبع رسيده است.

2- كتاب وحى الفطره در اصول دين 3- وحى الاخلاق.

4- سيدالشهداء 5- كتاب روائع در كلمات امام حسن (ع)

6- شرح بر قصائد مثيرالاخوان 7- شرح مزجى بر كفايه.

8- شرح استدلالى بر بعضى از كتابهاى تبصره 9- شرح استدلالى بر مناسك آيت اللَّه خوئى.

10- شرح استدلالى بر عروةالوثقى.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

اعتماد كريمي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احمد كريمى اعتماد فرزند حاج ميرزا عباس كريمى ذاكر الحسين عليه السلام در سال 1304 هجرى شمسى در حومه اراك به دنيا آمد و در مهد دانش و ورع پرورش و پس از خواندن دروس ابتدائى اشتغال به تحصيل علوم دينى نمود.

و مقدمات و ادبيات و سطوح را از علماء اعلام اراك آموخته و بعد مهاجرت به قم نموده و سطوح نهائى را از محضر مدرسين بزرگ قم فراگرفته سپس به درس خارج آيات عظام مرحوم آيت اللَّه بروجردى و بالاخص آيت اللَّه مرعشى نجفى و ديگران شركت و استفاده نموده و براى تبليغ و ارشاد مردم مسافرت به بنادر دوردست چون بندرعباس و بندرلنگه و به ويژه شهرستان ميناب نموده

و در آن منطقه خدمات چشمگير و ارزنده اى انجام داده و تا حال تحرير كه سال 1411 قمريست اكثر سال را در آن منطقه گرمسيرى و حرارت بيش از پنجاه درجه به سر برده و ايفاء وظيفه مى نمايد و چند مرتبه هم مشرف به حج بيت اللَّه الحرام شده و در سال 1354 شمسى در حج بودند كه مرحوم والدشان حاج ميرزا عباس پس از سخنرانى و گفتن مسائل حج و احكام اسلامى و بيان احاديث اهل بيت عليهم السلام دنيا را وداع گفته و در شب عيد غدير سال 1394 قمرى به رحمت حق پيوسته و به لقاءاللَّه رسيدند.

آقاى كريمى ياد شده داراى اجازات روائى و امور حسبيه و غيره از آيات عظام زير مى باشند:

1- آيت اللَّه العظمى حاج سيد محسن حكيم

2- آيت اللَّه حاج شيخ عبدالنبى عراقى

3- آيت اللَّه العظمى گلپايگانى

4- آيت اللَّه ميرزا عبدالهادى شيرازى

5- آيت اللَّه حاج ميرزا حسين فقيه سبزوارى

6- آيت اللَّه مرعشى نجفى قدس سره

7- آيت اللَّه ميلانى طاب اللَّه ثراه

8- آيت اللَّه مدرس تبريزى

داراى تأليفات مطبوع و مخطوط مى باشند.

1- الشيعه و وليد الكعبه تحقيقى در پيرامون سنت

2- نخبه المواعظ در خصوص صله رحم و حقوق والدين

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

اعتماد، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ على اعتماد الواعظين شمس گيلانى رشتى از خطباء و دانشمندان مبرز و مشهور شهرستان رشت بوده اند.

وى در سال 1323 قمرى در رشت متولد و پس از نشو و نما و خواندن مقدمات و قسمتى از سطوح مهاجرت به قم نموده و از محضر آيت اللَّه العظمى مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حايرى فقهاً و اصولا و مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا مهدى آشتيانى معقولا و ديگران استفاده نموده آنگاه به گيلان و وطن خويش بازگشت.

و از راه منبر

به ارشاد و هدايت مردم و نشر احكام و معارف اسلام پرداخته و شهرت بسزائى يافته و هزارها مردم غافل و منحرف را به سوى حق رهبرى نموده وصيت و شهرتش به تمام گيلان و مازندران و آذربايجان و غيره رسيده و مورد استقبال مردم قرار گرفته كه در ماه مبارك رمضان و محرم و صفر و غير آن با دعوت قبلى از بياناتش استفاده مى نمودند.

و حقا مردى دانشمند و محقق و استاد در فن منبر و داراى معقول و منقول و مورد توجه علماء و مراجع گيلان و ايران و عراق بود

در سال 1382 قمرى پيامى از طرف حضرت آيت اللَّه العظمى ميلانى مدظله براى دو نفر از زعماء و مراجع بزرگ قم آورده بود كه نگارنده هم با مصاحبت ايشان در يك روز چندين مرتبه خدمت علمين رفت و آمد نموديم مرحوم اعتماد بعد از مراجعت به قم در سال 1387 ق در رشت وفات نمود.

از باقيات الصالحات ايشانست فرزند ارجمندش زبدة الخطباء المعاصرين و عمدة الوعاظ والمحدثين آقاى حاج شيخ حسن شمس گيلانى واعظ كه از گويندگان مشهور معاصر تهرانست.

وى در رشت متولد و پس از خواندن دروس جديد و مقدمات به نجف مهاجرت و پس از استفاده از محاضر آيات عظام نجف به قم آمده و از محضر آيت اللَّه العظمى بروجردى و ديگران بهره مند شده و به تهران رحل اقامت افكنده و تاكنون به خدمات دينى از راه منبر اشتغال دارد

وى داراى آثار ارزنده اى هستند كه از نظرتان جلوه مى دهم

1- تاريخ علماء و شعراء گيلان طبع: تهران

2- ترجمه مكالمات حضرت رضا (ع) با ملل و مذاهب مختلفه طبع: تهران

3- باغ وحش يا دورنماى

دنياى روز طبع: قم

4- كشكول شمس طبع: تهران

5- اوراق سياه يا گوشه اى از جنايات بنى اميه طبع: تهران

6- شعله هاى آتش يا پاره اى از سخنان حسين و يارانش طبع: تهران

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

اعتمادزاده، علي اصغر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ على اصغر بن مرحوم ثقةالمحدثين حاج شيخ على اكبر اعتمادالواعظين تهرانى از افاضل دانشمندان و وعاظ معاصر تهرانست، وى در حدود سال 1330 قمرى در تهران چشم به دنيا گشوده و پس از رشد و خواندن دروس فارسى و مقدمات و ادبيات در عصر مرحوم آيت اللَّه حايرى يزدى به قم مهاجرت نموده و از محضر مرحوم حجةالاسلام حاج ميرزا محمدعلى اديب تهرانى و مدرسين ديگر متون فقه و اصول را به پايان رسانيده و پس از آن مراجعت به تهران و از محضر بعضى اعلام آنجا چون مرحوم آيت اللَّه شاه آبادى و غيره استفاده و تا حال حاضر از راه منبر به تبليغ دين و ترويج احكام و مبانى اخلاق و نشر معارف اسلام اشتغال دارد.

نگارنده گويد: جناب آقاى حاج اعتمادزاده از وعاظ نامى و محدثين گرامى حاضر است و در ميان مردم تهران و بالاخص متدينين محبوبيت و موقعيت خاصى دارد، و جدا دانشمندى متين و واعظى با كمال و موصوف به تقوا و متانت است.

مرحوم والدش حاج شيخ على اكبر اعتمادالواعظين از بزرگان اهل منبر تهران بودند كه به عللى تهران را ترك و به عتبات عاليات مهاجرت و تا آخر عمر مجاورت كاظمين عليهاالسلام را اختيار و در همانجا بدرود حيات گفته و در جوار آن بزرگواران مدفون شده است.

وى دانشمندى ظريف و خوش مجلس و مزاح و داراى محاسن اخلاق و محامد آداب بودند از باقيات الصالحات مترجم گرامى فرزند ارجمند

و فاضل او ثقةالاسلام والمحدثين آقاى حاج ميرزا نجم اعتمادزاده است كه از وعاظ جوان و خطباء خوش بيان معاصر است.

ايشان در حدود 1354 ق در تهران به دنيا آمده و در بيت علم و عمل پرورش و پس از خواندن دروس جديد تا حدود متوسطه براى تحصيل علوم عربى و دينى به قم مهاجرت و چندين سال اشتغال به تحصيل داشته و متون فقه و اصول را از مدرسين معروف حوزه آموخته و چند سالى به درس خارج آيت اللَّه العظمى امام خمينى و آيت اللَّه العظمى بروجردى و بعضى ديگر شركت نموده و پس از فوت مرحوم بروجردى به تهران برگشته و تا هم اكنون به تبليغ دين و وعظ و خطابه اشتغال دارد. و مانند والد گرام وجد عاليمقامش واعظ شيرين و متين و اخلاقى و واجد مقام فضل و دانش مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

اعتمادي، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد عباس اعتمادى بن حجةالاسلام عالم فاضل آقا سيد محمود بن حجةالاسلام آقا سيد رضى بن العالم الجليل آقا سيد مهدى كاشانى از علماء و فضلاء معاصر كاشانست پدرانش همگى از سلسله سادات و علماء كاشان بوده اند- وى در 29 ماه ذى الحجه 1348 قمرى در كاشان متولد شده و در مهد علم و فضيلت پرورش يافته و بعد از خواندن دروس جديد به ارشاد والدش به تحصيل علوم عربى پرداخته و مدت دو سال ابتداءاً در حوزه مرحوم آيت اللَّه يثربى و آيت اللَّه حاج شيخ محمود نجفى اشتغال داشته.

و در سال 1326 شمسى به قم مهاجرت نموده و تا سال 1334 شمسى اقامت و از محضر مرحوم آيت اللَّه مجاهدى و آيت اللَّه العظمى نجفى مرعشى مدظله و آيت اللَّه العظمى گلپايگانى

و آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه محقق داماد استفاده نموده و نيز از ابحاث مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ عبدالنبى اراكى و آيت اللَّه حاج شيخ محمدعلى عراقى بهره مند شده و مدت چهار سال از دروس خارج آيات عظام مذكور كامياب گرديده آنگاه به مشهد مقدس رضوى مشرف و دروس حكمت و فلسفه را در آنجا از مرحوم كلباسى و استاد فيض استفاده كرده سپس مشرف به نجف و در مدرسه آيت اللَّه بروجردى اقامت و از اول ورود به حوزه درس آيت اللَّه العظمى خوئى مدظلله حاضر و نزديك دو دوره از اصول آن بزرگوار و نيز در بحث فقه آن استاد بزرگ تا پايان توقف در نجف شركت نموده و هم از محضر مرحوم آيت اللَّه سبحانى ميرزا عبدالهادى شيرازى و آيت اللَّه حاج سيد محمود شاهرودى و مرحوم آيت اللَّه حاج سيد يحيى مدرس يزدى و آيت اللَّه حاج شيخ حسين حلى و بالاخص بحث خصوصى مرحوم آيت اللَّه حاج سيد جواد طباطبائى تبريزى (قالب مثالى آيت اللَّه بروجردى در شباهت) استفاده نموده تا در ماه شعبان 1381 قمرى از نجف مراجعت و به امر والده اش به كاشان رحل اقامت افكنده و تاكنون به وظائف دينى و روحى از اقامه جماعت در مسجد اعظم (كرسى) و ارشاد انام و تبليغ احكام و خدمات ديگر اشتغال دارند

از آثار ايشانست در اين شهرستان ساختمان (دارالعلم اسلامى) كه مركز مطالعه عمومى و داراى كتابخانه معظم و مدرسه علميه است و نگارنده از نزديك آن را ديده و شاهد خدمات معظم له گشته ام

ديگر از آثار خالده معظم له- از اين قرار است 1- مسجد اعظم كرسى با سقف آئينه كه در ايران كم نظير است 2- مسجد

النبى (ص) كه از مساجد آبرومند كاشانست 3- مسجد خاتم الانبياء كه بهترين مسجد مدرن شهر است 4- مسجد جامع حضرت اميرالمؤمنين (ع) كه بسيار مجلل است 5- مسجد مهديه كه در خارج شهر بنا نموده اند 6- مسجد الحسين (ع) در همان محل 7- مدرسه علميه و كتابخانه عمومى كه در مركز شهر بنام (دارالعلم) اسلامى كاشان كه اشاره نمودم- و اما آثار قلمى 1- ديوان اشعار در دو جلد 2- كتاب كشكول اعتمادى به نام (ويترين) 3- حقيقت مرام در اجتماع يا يك ايده لوژى صحيح- معظم له داراى اجازه عديده از مراجع نجف و قم مى باشند

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

اعتمادي، محمد هادي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد هادي اعتمادي بلياني

محل تولد : كازرون

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1337/1/1

زندگينامه علمي

از سال 1350 هجري شمسي وارد حوزه علميه قم شدم. تا كتاب شريف معالم را نزد اساتيد در مدرسه مباركه امام مهدي (عج) زير نظر حضرت آيت الله گلپايگاني (ره) تلمذ نمودم. آنگاه در حوزه، اكثر ابواب لمعتين را نزد مرحوم آيت الله وجداني فخر و حضرات آيات محقق داماد، شيخ علي پناه اشتهاردي، و... فرا گرفتم.

رسائل را در محضر آية الله حاج شيخ مصطفي اعتمادي و مكاسب محرمه را در محضر آيت الله دوزدوزاني، بيع را در نزد آيت الله بني فضل، خيارات و جلدين كفابه را در محضر استاد عالي قدر آيت الله ستوده فرا گرفتم. پس از اتمام سطح، اصول (درس خارج) را به مدت 6سال در درس آيت الله العظمي مكارم شيرازي شركت داشتم. چند سالي هم در درس خارج يكي از اساتيد و همچنين در

محضر حضرت آيت الله العظمي مكارم شيرازي استفاده بردم. بدايه را از محضر آيت الله مدرسي يزدي كه بعداً عضو شوراي نگهبان شدند استفاده و از نوارهاي استاد فياضي هم بهره مند شدم. اين بود اجمالي از مراحل تحصيلي در حوزه مقدسه علميه قم.

اعرافي، عليرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عليرضا اعرافي

محل تولد : ميبد- محله شهيديه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/1/1

زندگينامه علمي

حجة الاسلام والمسلمين عليرضا اعرافي در سال 1338 در شهر ميبد (محله شهيديه) واقع در استان يزد در ميان خانواده اي اهل علم و با تقوا به دنيا آمد. پدرش آيت الله محمد ابراهيم اعرافي از علماي مشهور آن ديار و از دوستان نزديك امام خميني (ره ) بود كه نقش بسزايي در بيداري مردم ميبد و يزد ايفا كرد. آن عالم وارسته سالها قبل از انقلاب اسلامي نماز جمعه بر پا مي كرد و خود، با سلاح در آن خطبه مي خواند. مادر استاد اعرافي نيز از زنان پاكدامن و مؤمن روزگار بود و از فرزندان آيت الله شيخ كاظم افضلي اردكاني (ره ) به شمار مي آمد.

استاد اعرافي تحصيلات كلاسيك خود را در ديار خود آغاز كرد. او پس از خواندن مقداري از دروس ادبيات، در سال 1349 به قم آمد و همان جا تحصيلات دوره ابتدايي خود را تكميل كرد و همزمان دروس حوزه خود را آغاز نمود، و به سرعت دروس دوره مقدمات و سطح را به پايان رسانيد؛ به گونه اي كه در سال 1356 به درس خارج بزرگان قم راه يافت . او در طي اين سالها از شركت در دروس فلسفي نيز باز نماند و آن دروس را نيز به

حد كمال فرا گرفت و نيز در درس اخلاق استادان خود حضور جدّي داشت .

او در ضمن تحصيل دروس حوزوي زبانهاي عربي و انگليسي را فرا گرفت و از مطالعات در رشته هاي رياضي و فلسفه غرب نيز باز نماند و بسياري از كتب را كه در آن روزگار در حوزه متداول نبود، فرا گرفت و در دوره تعليم و تربيت دفتر همكاري حوزه و دانشگاه (پژوهشگاه حوزه و دانشگاه ) شركت كرد و در تعطيلات به مباحثه تفسير الميزان و شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد پرداخت .

استاد اعرافي در سالهاي تحصيل خود به محضر عالمان بسيار شرفياب شد. او كه در تفسير شاگرد آيت الله مشكيني (ره) و در هيئت شاگرد استاد حسن زاده آملي بود، كتابهاي فلسفتنا و اقتصادنا نوشته شهيد صدر (ره ) را نزد آيت الله سيد كاظم حائري فرا گرفت . در درس خارج فقه و اصول شاگرد استاداني چون آيت الله العظمي حاج شيخ مرتضي حائري (ره )، آيت الله العظمي فاضل لنكراني (ره)، آيت الله العظمي وحيد خراساني ، آيت الله العظمي جواد تبريزي (ره) ، آيت الله العظمي مكارم شيرازي و آيت الله العظمي شبيري زنجاني بود. او دروس اسفار اربعه ، برهان شفا، فصوص الحكم و تمهيد القواعد را نزد آيت الله جوادي آملي و بخشي از اسفار را نزد آيت الله شهيد مطهري (ره ) آموخته و در زمينه فلسفه از آيت الله مصباح يزدي بهره هاي بسيار برد.

استاد اعرافي در سالهاي تحصيل خود با استادان و فضلاي بسيار رابطه دوستي داشت و دروس پيش آموخته را مباحثه مي كرد كه از جمله آنان حجة الاسلام والمسلمين محمدعلي مدرسي يزدي ، حجة الاسلام والمسلمين محمدكاظم بهرامي ، حجة الاسلام والمسلمين علي

نقي فقيهي ، حجة الاسلام والمسلمين محمد بهشتي را مي توان نام برد.

حجة الاسلام والمسلمين اعرافي ، در سالهاي عمر خود فعاليتهاي بسياري را در زمينه علم و فرهنگ به انجام رسانده است . او بسياري از كتب دوره سطح را بارها تدريس كرده و سالها به تدريس اسفار اربعه و خارج فقه قضا و تربيت (فقه التربية ) اشتغال داشته است . ويژگي تدريس او نوآوري و تطبيق مباحث موجود در كتب قدما با مباني امروزين علوم است .

او كتابهاي بسياري در زمينه علوم تربيتي به چاپ رسانده است كه از جمله آنان مي توان به كتاب «فلسفه تعليم و تربيت » اشاره كرد.

استاد اعرافي از ابتداي انقلاب اسلامي تاكنون در مسؤوليتهاي مهمي ايفاي نقش كرده است . استاد اعرافي سالها در دانشگاههاي سراسر كشور و مؤسسات وابسته به آموزش عالي تدريس داشته و از اين رهگذر شاگردان خوبي را تربيت كرده است . در سالهاي عمر خود تا به امروز در عرصه سياست فعاليتهاي بسياري را به منصه ظهور نهاده است . او كه فرزند پدري عالم و مجاهد بود همواره با نهضت امام (ره ) همراه بود فعاليتهاي سياسي نيز داشته و به تحقق آرمانهاي انقلاب كمك شاياني نموده است .

او در سال 1371 با حكم مقام معظم رهبري به امامت جمعه شهر ميبد برگزيده شد. استاد اعرافي در سالهاي دفاع مقدس ، بارها در جبهه ها حضور يافت و مشوق رزمندگان اسلام بود او هم اكنون از اعضاي جامعه مدرسين حوزه علميه قم است و به تدريس اشتغال دارد.

اعرجي، محمد اسماعيل

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند مير ابو صالح حسينى سبزوارى اصفهانى. امام جماعت و واعظ مسجد شاه، و صاحب تأليف و تصنيف بوده، از آن جمله است: 1- رساله اى در اصول دين 2-

رساله اى در تجويد 3- كتابى در ادعيه.

وفات او در اواخر قرن دوازدهم بوده، و ايشان را سه پسر است:

1- مير محمّد رفيع 2- مير محمّد تقى، شيخ الاسلام ماربين 3- مير محمّد باقر.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

اعلايي بنابي، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي اعلايي بنابي

محل تولد : بناب

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1356/10/1

زندگينامه علمي

از همان دوران تحصيل ابتدايي نزد مرحوم والد كه خود اهل علم بودند كتابهاي ابتدايي طلبگي را از جمله نصاب الصبيان، جامع المقدمات و ... را خواندم. البته معمولاً فقط تابستان ها مشغول اين درسها بودم.

در سال 1375 پدرم از دنيا رفتند و بنده در همان سال رسماً طلبه حوزه حضرت ولي عصر (عج) بناب شدم و طي سه سال دوره مقدمات تا پايه هفتم را گذراندم و در ضمن تحصيل برخي دروس پايه هاي پايين را نيز تدريس مي كردم، همچون صرف ساده، عوامل، صمديه، منطق مظفر، مغني، اصول فقه مظفر و... . از اساتيدي كه در آن مدرسه از وجود آنها بسيار بهره بردم مي توان جناب حجت الاسلام و المسلمين حاج آقاي شيخ عبدالمجيد باقري بنابي، جناب حاج علي آتش زر، جناب آقاي سيدي جناب آقاي اسدپور و ... را نام برد.

در سال 1378 به قم مقدسه آمدم و در جوار كريمه اهل بيت (س)، در فيضيه مباركه حجره گرفتم. با چهار پنج نفر از طلبه هاي با استعداد گروهي تشكيل داديم و از محضر حضرت حجت الاسلام والمسلمين حاج آقاي رحيقي و حضرت حجت الاسلام و المسلمين حاج آقاي زماني قمشه اي مدت شش هفت سال برخي كتاب هاي فلسفي همچون

نهاية الحكمه، شرح منظومه، قسمتي از اسفار، تمهيد القواعد ابن تركه، شرح فصوص قيصري و بخشي از مصباح الانس ابن فناري را در همان حجره گذرانديم. در ضمن تحصيل علوم عقلي، از محضر حضرت حجت الاسلام و المسلمين حاج آقاي مقيمي نيز در مباني رجال و سند شناسي و از محضر آيات عظام مرحوم آقا شيخ جواد تبريزي (ره) و حاج آقاي وحيد خراساني (دام ظله) در خارج فقه و اصول بهره ها برديم.

بنده در ضمن تحصيل به تدريس كتابهاي بداية الحكمه، نهاية الحكمه و قسمت هايي از كتاب رسائل، مكاسب، كفايه و اسفار نيز مشغول بودم.

هم اكنون نيز از درس حضرت آيت الله حاج آقاي بهبهاني در خارج اصول بهره مي برم و به تدريس نهاية الحكمه، مكاسب محرمه و رجال و سند شناسي مشغولم.

اعلمي حائري، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدحسين اعلمي حائري در سال 1320 ق. در خطّه كويري نائين در روستاي مهرجان، كه در حوزه جغرافيايي جندّق از توابع شهرستان نائين قرار دارد، ديده به جهان گشود.در حالي كه بيست بهار از عمر محمدحسين اعلمي مي گذشت، به سال ه.ق روانه حوزه نجف شد و درمدت اقامت خود دراين شهر، شب و روز درس مي خواند، پژوهش و مطالعه مي كرد و از محضر بزرگان ومجتهدان معروف كسب فيض مي نموده تا اين كه پس از هفده سال تلاش به درجه اجتهاد نايل شد.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلاميوالدين و انساب : محمد حسين در خانداني به دنيا آمد كه فضاي آن، به نور دانش ديني و ارزش هاي متعالي مذهبي، روشن بود. او در سايه پر مهر و محبت پدرش، دوران كودكي

را پشت سر نهاد و كتاب هاي ديني، بويژه قرائت قرآن مجيد، را از پدر دانشمند خود فراگرفت. پدر محمدحسين اعلمي، به شيخ سليمان مهرجاني، شهرت دارد. با پژوهش و مطالعه در زندگي فرزندش، بر مي آيد كه او يكي از عالمان آن ديار و از شأن و منزلت والايي برخوردار بوده است.تحصيلات رسمي و حرفه اي : هنگامي كه محمدحسين اعلمي حائري ، به سن ده سالگي مي رسد، درسال 1330 ق، همراه پدر، روانه مشهد مقدّس و حوزه پربار طوس گرديد. از قرائن برمي آيد در مدّتي كه او در مشهد به تحصيل اشتغال داشته، پدرش نيز با او بوده است.محمدحسين در جوار بارگاه حضرت رضا (ع) به فراگيري دانش هاي رسمي ديني پرداخت و مقدّمات دروس حوزه، همانند صرف و نحو و منطق و مقداري از اصول فقه، را نزد استادان حوزه مشهد، فراگرفت. در اين كه استادان او در مشهد چه كساني بودند و چند بهار از عمر خويش را در اين شهر سپري كرد و دقيقاً چه درس هايي را آموخت، چندان روشن نيست؛ ولي گويا چهار پنج سال در مشهد به ادامه تحصيل پرداخت. در نجف، تحصيل جدّي اين طلبه جوان براي آموختن علوم ديني و مباني اجتهاد آغاز مي شود. در مدت اقامت خود در اين شهر، شب و روز درس مي خواند، پژوهش و مطالعه مي كرد و از محضر بزرگان و مجتهدان معروف كسب فيض نموده تا اين كه پس از هفده سال تلاش به درجه اجتهاد نايل شد.او ضمن اين كه در درس بزرگان علوم فقه و اصول شركت مي جست، خود نيز كتاب هاي سطوح حوزه مانند مكاسب و رسائل و كفايه را تدريس

مي كرد و جمعي از طلاب و فضلا در حوزه درس او حاضر مي شدند. اين بزرگوار از دو تن از استادان برجسته نجف؛ مرحوم ميرزا حسين نائيني و مرحوم آقا ضياءالدين عراقي، اجازه اجتهاد گرفت و نيز اجازه هاي روايتي فراواني از بزرگان حديث و رجال، دريافت كرد.محمدحسين اعلمي، وقتي كه از مكّه به نجف برگشت، چندان در نجف باقي نماند؛ بلكه بلافاصله از آنجا به سوي كربلا حركت نمود و در جوار قبر مقدس حضرت امام حسين (ع) اقامت گزيد. او در حوزه كربلا نيز از تحصيل دانش باز نايستاد و از محضر فقيهاني چون: آيةاللّه آقاحسين قمي، آيةاللّه سيدمهدي شيرازي و آيةاللّه شيخ هادي، بهره جست. وي در سال 1374 ق. كربلا را ترك گفت و براي سومين بار، جهت زيارت مرقد نوراني حضرت علي بن موسي (ع) رهسپار خراسان شد. او در مشهد علاوه بر زيارت، از تحقيق غافل نبود و براي تكميل دائرةالمعارف، كه يكي از آرزوهاي اين مرد دانش پژوه بود، از كتابخانه پرمايه رضوي بهره هاي فراواني برده، مطالعات دامنه داري را انجام داد و اندوخته هاي علمي خود را در فيش هايي يادداشت مي كرد. مدت اقامت ايشان در مشهد، در هاله اي از ابهام قرار دارد؛ ولي گويا بيشتر از سه چهار ماه در آنجا مقيم نبوده است.باري، وي بعد از تكميل پژوهش، عازم تهران شد و از بيشتر كتابخانه هاي معروف آن زمانِ تهران نيز بهره گرفت؛ از جمله: كتابخانه مجلس شوراي ملّي و مَلِك.خاطرات و وقايع تحصيل : محقّق بزرگوار محمدحسين اعلمي حائري ، در دوراني كه در حوزه نجف اشتغال به درس و تدريس داشت، براي اوّلين بار روانه مكه شد. او ابتدا، به

شهر مدينه رفت، بعد از زيارت تربت پاك رسول اكرم (ص) و امامان معصوم شيعي و شهداي مدفون در قبرستان اُحد، راهي مكه شد و ضمن انجام مناسك حج، با شخصيت هاي برجسته اسلامي ملاقات و درباره مسائل علمي، با آنان به مباحثه و مناظره پرداخت و از مكتب شيعه و انديشه هاي تابناك عالمان شيعي، جانانه دفاع كرد.فعاليتهاي ضمن تحصيل : محمدحسين اعلمي حائري در مقطع نوجواني دل و جانش همچنان تشنه كسب معارف ديني بود و گويا حوزه مشهد، عطش علمي او را فرو ننشانده، از اين رو، مترصد فرصتي بود تا به حوزه پرآوازه شيعه، نجف اشرف، هجرت كند.در حدود سال 1335 ق. همراه پدرش از مشهد به زادگاهش مهرجان، برگشت و برهه اي از عمر خود را در آنجا سپري كرد. در اين ايام كه محمدحسين به سن بيست سالگي رسيده بود، برابر مقرّرات آن زمان، به خدمت سربازي فراخوانده شد. حدود هشت ماه از خدمت را گذرانده بود كه بنابر عللي از ادامه خدمت معاف شد. از اين پس، عزم خويش را جزم كرد و راهي كعبه دل ها، نجف اشرف، شد. در حالي كه بيست بهار از عمر محمدحسين اعلمي مي گذشت، به سال 1340 ق. روانه حوزه نجف شد. او راه طولاني نايين تا بارگاه ملكوتي حضرت علي (ع) را گاه پياده و گاه سوار بر مركب، طي مي كرد. وي پس از ورود به عراق، ابتدا به زيارت قبر حضرت سيدالشهداء (ع) و ساير شهداي نينوا شتافت و سپس راهي شهري شد كه از سال ها پيش، قلب او براي رسيدن به آن، مي تپيد. از آنجا كه محمدحسين اعلمي شيفته فهم و حفظ احاديث امامان شيعه

بود و زحمات فراواني در اين راه كشيد، مفتخر به دريافت اجازه نقل روايت از مشايخ حديث شد. آن زمان، كه عصر مرجعيت آيةاللّه بروجردي بود، حوزه علميه قم به تازگي به وسيله حضرت آيةاللّه حائري يزدي بنيان گذاري شده بود و از رونق خاصي برخوردار بود. مرحوم اعلمي براي غنا بخشيدن به مطالعات و پژوهش هاي خود، آهنگ قم كرد و بعد از ورود به اين شهر، خانه اي براي سكونت خانواده اش خريد؛ ولي او كه براي انجام تحقيقات و تكميل دائرةالمعارف خود، بيشتر اوقات در حجره اي در مدرسه فيضيّه قم سكونت داشت تا هم بتواند بيشتر به حرم حضرت معصومه (س) مشرّف شود و هم از كتابخانه مدرسه فيضيّه بهره گيرد. زمان ورود او به حوزه علميه قم اواخر سال 1374 ق. استت. محمدحسين اعلمي با اين كه از آيةاللّه نائيني و بعضي ديگر از مراجع نجف، اجازه اجتهاد داشت، ولي باز وجود آيةاللّه بروجردي را غنيمت شمرد و چندي در حوزه تدريس آن بزرگوار در حرم مطهّر و مسجد اعظم قم حاضر مي شد.به هر حال در مدرسه فيضيه و حوزه علميه قم، زحمات چندين ساله او نتيجه داد و برخي از مُجلّدات دائرةالمعارف اعلمي را به مرحله چاپ رسانيد.استادان و مربيان : از استادان محمد حسين اعلمي حائري مي توان به موارد زير اشاره كرد: ميرزا حسين نائيني مرحوم آقا ضياءالدين عراقي در روزگاري كه محمدحسين اعلمي در نجف درس مي خواند، اين حوزه در بهترين موقعيت علمي خود قرار داشت و استوانه هاي بزرگ علم در اين حوزه زندگي مي كردند. آقاي اعلمي، نزد تعدادي از برجسته ترين آنان حاضر مي شد و از دانش آنان، بهره مي برد. در

اين جا به نام چند نفر آن ها بسنده مي كنيم:.1 مرجع بزرگ شيعه، آيةاللّه سيدابوالحسن اصفهاني؛.2 مرجع عالي شيعه و بزرگ ترين اصولي عصر خود، آيةاللّه محمدحسين نائيني؛.3 فقيه و اصولي نامور، آيةاللّه ضياءالدين عراقي؛.4 آيةاللّه محمدحسين اصفهاني؛.5 زاهد و عارف مشهور، مرحوم شيخ علي قم؛.6 سيد محمد يزدي فرزند آيةاللّه سيد محمدكاظم يزدي؛آقاي اعلمي بعد از اقامت 17 ساله در نجف، به قصد زيارت مرقد امام رضا (ع) به سوي مشهد مقدس حركت كرد و بعد از زيارت قبر آن حضرت مجدداً به نجف بازگشت و سه سال ديگر در اين شهر اقامت كرد. در همين زمان بود كه مرجع بزرگ شيعه، آيةاللّه سيدابوالحسن اصفهاني دستور داد كه جمعي از نخبگان دور هم گرد آيند و به تحقيق، تنظيم و ترتيب احاديث كتاب وسائل الشيعه بپردازند. از جمله اعضاي اين گروه، محمدحسين اعلمي و ديگري آيةاللّه سيدمحمدهادي ميلاني بودند. اين گروه روي چند نسخه از آن كتاب پژوهش و تحقيق مي كردند. نوشته اند يكي از معتبرترين نسخه هاي وسائل الشيعه نزد محمدحسين اعلمي بوده است. از استادان كربلا مي توان به موارد زير اشاره كرد: آيةاللّه آقاحسين قمي آيةاللّه سيدمهدي شيرازي آيةاللّه شيخ هاديهمسر و فرزندان : مرحوم محمدحسين اعلمي حائري صاحب چند فرزند بود كه اكثر آنان، از كساني بودند كه راه پدر بزرگوار خود را ادامه دادند و در نشر و گسترش آموزه هاي ديني و نشر كتاب هاي علمي و ديني، نقش برجسته اي داشتند. مناسب است شرح حال كوتاهي از آنان را بياوريم:.1 محمدحسن اعلمي؛ در نجف به دنيا آمد. او ساليان درازي در حوزه علميه نجف به فراگيري علوم ديني مشغول بود و به موقعيّت بالاي علمي دست

يافت. آن گاه از عراق به ايران آمد و در تهران اقامت گزيد و براي نشر كتاب هاي ديني «مؤسسه طبع و نشر اعلمي» را بنيان نهاد..2 محمدحسين اعلمي؛ او نيز، كه همنام پدرش بود، در نجف ديده به جهان گشود و نزد پدر خود به تحصيل علوم ديني رايج در حوزه نجف پرداخت. وي نيز علاقه و شوق فراواني به امور فرهنگي نشر آثار ديني داشت.وي بعد از حاكميّت حزب بعث عراق، تبعيد شد و روانه سوريه و لبنان گرديد. وي «بيروت» را بهترين شهر براي تحقّق بخشيدن به اهدافِ بلند خود برگزيد و از اين رو، در آنجا مؤسسه انتشارات اعلمي را بنيان نهاد. اين مؤسسه كه يكي از پر رونق ترين و پرتلاش ترين بنگاه هاي انتشاراتي بيروت است، از گذشته تاكنون كتاب هاي زيادي را چاپ و منتشر كرده است.ايشان بخصوص شيفته نشر آثار امامان شيعي و عالمان بزرگ شيعه بود و مسافرت هاي فراواني انجام داد؛ به مصر، هندوستان و چند كشور ديگر عزيمت كرد و با عالمان معروف اين ممالك ملاقات ها و مباحثاتي داشت؛ از جمله در قاهره با شيخ شلتوت، عالم برجسته و مفتي اعظم مصر، ملاقات و مذاكراتي انجام داد..3 شيخ محسن اعلمي؛ كه گويا در كربلا پا به عرصه وجود نهاد. وي بعد از اين كه چند سال از عمر خود را در كربلا سپري كرد، به ايران آمد و در قم اقامت گزيد و در قم رحلت كرد..4 علي محمداعلمي؛ او هم از عراق به ايران آمد و در مشهد مقدس ساكن شد.مرحوم محمدحسين اعلمي يك فرزند دختر هم داشت كه شوهرش مرحوم سيدحسين شهرستاني بود.زمان و علت فوت : علامه

بزرگوار محمدحسين اعلمي حائري بعد از عمري زندگي، زهد و تقوا و تحصيل و تحقيق، از اين دنيا رخت بربست. او در سال 1393 ق(1351 ش) در جوار مرقد مطهر حضرت معصومه (س) چشم از جهان فرو بست. براي تشييع بدن پاك او، جمعيت زيادي حضور يافتند و از او به خوبي تجليل شد.(23) سپس پيكر او را در جوار حضرت معصومه (س) در آستانه درب ورودي به صحن بزرگ، به خاك سپردند. نوشته لوح قبر او چنين است: «محمدحسين اعلمي حائري. عاش سعيداً و مات سعيداً».فعاليتهاي آموزشي : مرحوم محمدحسين اعلمي حائري در حوزه كربلا هم، از تدريس غافل نبود. هر چند به طور مشخص معلوم نيست چه كتاب هايي را درس مي داد، مي توان حدس زد كه او به تدريس كتاب هايي چون: مكاسب و كفايه اشتغال داشته است. گفته شده كه او در مدرسه هندي، يك ساعت بعد از طلوع آفتاب تا يك ساعت به ظهر، چند كتاب را براي طلّاب كربلا درس مي گفته است.مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : تشكيل كتابخانه بزرگ و ارزشمند محمدحسين اعلمي حائري در كربلا بود؛ حتي پاره اي از محقّقان، براي استفاده از نسخه هاي نفيس و كمياب، به اين مركز فرهنگي مراجعه مي كردند. در همين شهر بود كه بنياد تأليف دائرةالمعارف بزرگ شيعي تأسيس و مطالب اساسي آن گردآوري شد.آرا و گرايشهاي خاص : مرحوم محمدحسين اعلمي حائري ، دانشوري فرزانه بود كه خود را به صفات ارزشمندي چون زهد، قناعت، پشتكار، عشق به عبادت و راز و نياز به درگاه معبود زينت داده بود. در حالات او نوشته اند كه هميشه ساعتي پيش از طلوع

فجر، بيدار مي شد و به عبادت مي پرداخت. در مدت اقامت در نجف و كربلا و قم، نماز شب خود را در حرم امامان معصوم (ع) و حضرت فاطمه معصومه (س) به جا مي آورد و سپس نماز صبح و مستحبّات و تعقيبات نماز را انجام مي داد.ايشان فردي بسيار فروتن بود. به كوچك و بزرگ سلام مي كرد و كمتر رخ مي داد كه كسي در سلام كردن، بر او پيشي گيرد.نمازهاي واجب را غالباً با جماعت مي خواند و تفاوت نداشت كه خود، امامِ جماعت باشد يا در رديف مأمومين قرار گيرد.او فردي بسيار قانع بود. از مال و منال دنيا به اندك بسنده مي كرد و هرگز فريفته زرق و برق و رياست هاي ظاهري دنيا نشد. او علاوه بر دوري از محرّمات، بيشتر مكروهات را نيز انجام نمي داد و بيشتر روزها، روزه مي گرفت. او در زهد و پرواپيشگي به مقامي رسيد كه در ميان عالمان حوزه علميّه حتي مردم كوچه و بازار، به «ابوذر زمان» شهرت يافت.آثار : nbsp1 اعلام النساء ويژگي اثر : اثر ديگر ايشان كتاب تراجم «اعلام النساء» است كه در كتابخانه آيةاللّه مرعشي نجفي در قم موجود است.2 مقتبس الاثر فيما دُثر من الخبر ويژگي اثر : كتاب عظيمي به نام مقتبس الاثر فيما دُثر من الخبر تأليف كرد كه بعداً به «دائرةالمعارف اعلمي» اشتهار يافت.اين اثر ارزشمند و جامع، حدود 30 جلد است كه تمامي آن ها به زيور طبع آراسته شده است و در دسترس پژوهشگران جهان اسلام، بلكه ساير ملل، قرار دارد. آغاز اين كتاب ارزشمند با چند

تقريظ از بزرگان حوزه نجف، آورده شده است كه از مجموع اين تقريظها، قدر و منزلت اين كتاب بيشتر رُخ مي نمايد.

منابع زندگينامه :سايت حوزه علميه قم/ بخش زندگينامه علماwww.hawzah.net/ - 1k

افشار، عليرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عليرضا افشار

محل تولد : كرج

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب متولد 1341 هستم. در شهرستان كرج مدت 20 سال زندگي كردم و تا ديپلم تحصيل مي كردم كه مصادف با جنگ تحميلي شد و عازم جبهه شدم و مجروح گرديدم و از ساق پا قطع گرديده كه به علت علاقه شديد به دروس حوزوي نسبت به تحصيل كلاسيك بي ميل شده و در چهارم نظري تجديد آورده و ديگر ادامه ندادم و وارد حوزه علميه شهرستان كرج شدم.

در سال 1362 كه تا سال 1374 در حوزه علميه كرج مشغول تحصيل و تدريس بودم. البته نه به طور رسمي. از سال 74 وارد حوزه علميه قم شدم و مشغول تحصيل در درس خارج شدم كه مدت 12 سال است كه مشغول تحصيل در دروس خارج فقه و اصول هستم. اساتيد درس خارج عبارتند از آيت الله فاضل لنكراني (فقه) آيت الله مكارم شيرازي (فقه) آيت الله صالحي مازندراني (اصول) آيت الله شيخ جواد تبريزي (فقه) آيت الله جوادي آملي (تفسير) آيت الله فاضل لنكراني (اصول) و هم اكنون مشغول تحصيل در درس خارج اصول آيت الله وحيد خراساني و فقه آيت الله مكارم شيرازي هستم.

مدت 2 سال نيز هر پنج شنبه به اتفاق دوستان طلبه عازم كرج مي شدم و در هر پنج شنبه مدت چهار ساعت در دو مدرسه جلسه پرسش و پاسخ براي مقاطع مختلف دانش آموزان تشكيل

مي داديم كه حدود 90 مدرسه رفته ام و جلسه پرسش و پاسخ تشكيل داده ام كه امام جمعه محترم سابق كرج آقاي رمضاني مقدمات حضور ما را در مدارس فراهم مي كردند كه دفتري به نام دفتر فرج طلوع تشكيل داده بودند. و چندين دوره كلاس كامپيوتر رفته ام از جمله مباني، ويندوز، سخت افزار. چهار سال دوره تخصصي تبليغ را گذرانده ام ك اين چهار سال را در مدت 3 سال گذراندم. مدت دو سال نيز مشغول حفظ قرآن با دوستان بوديم كه يك بار از اول تا آخر قرآن حفظ كردم اما به علت عدم تكرار فراموش كرده ام.

از سال 84 نيز مشغول تدريس در دانشگاه تهران، ورامين، پيشوا و ساوه مي باشم. هم اكنون نيز مشغول نوشتن پايان نامه سطح چهار مي باشم. در بدو ورود به حوزه در طرح هجرت تابستان نيز شركت كردم و امتياز نيز آورده ام كه جايزه نيز به بنده تعلق گرفته چندين بار از طرف دفتر تبليغات قم، و چندين بار نيز از جانب سازمان تبليغات تهران جايزه گرفتم به علت مربي نمونه در تبليغات تابستاني.

منابع زندگينامه :پايگاه انديشوران حوزه

افضلي، محمدعلي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد علي افضلي

محل تولد : ساري

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1336/9/1

زندگينامه علمي

آقاي محمد علي افضلي در سال 1336هجري شمسي در خانواده اي متدين، مذهبي و دوستدار اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام در شهرستان ساري ديده به جهان گشود. دوران ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را در زادگاه خويش با موفقيت سپري كرد.

در پي تشويق خانواده و علاقه خويش به فراگيري علوم ديني در سال 1351 و در اوج خفقان حاكم بر كشور از سوي حكومت ستمگر

و ظالم شاهنشاهي بر كشور و حوزه هاي علميه، وارد حوزه علميه مشهد گرديد. از نخستين روزهاي ورود به حوزه با تلاش و كوشش فراوان به تحصيل پرداخت و از درس بزرگان آن ديار بهره هاي علمي فراوان برد.

پس از مدتها تحصيل و كوشش در مشهد، اين بار به شوق زيارت و هم جواري با بارگاه كريمه اهل بيت حضرت فاطمه معصومه (سلام عليها) و ادامه تحصيل در قم رهسپار قم و وارد حوزه علميه گرديد. پس از ورود ضمن انس با آستان ملكوتي كريمه اهل بيت (ع ) با تلاش و كوشش فراوان به تحصيل پرداخت. با اتمام سطوح عالي در سال 1359 به حلقه دروس خارج راه يافت. وي در ايام تحصيل در قم از محضر بزرگاني چون آيت الله وحيد، آيت الله صالحي مازندراني، مرحوم آيت الله فاضل لنكراني و ديگر ستارگان درخشان حوزه علميه قم كسب فيض كرد.

استاد در كنار تحصيل دروس حوزوي از تحصيلات دانشگاهي غافل نماند و در رشته فقه در مقطع كارشناسي ارشد از خبرگان رهبري فارغ التحصيل گرديد.

وي پس از سالها تلاش و علم اندوزي در قم، جهت خدمت علمي و فرهنگي به مردم ديار خويش به زادگاهش بازگشت و هم اكنون علاوه بر مديريت نهاد نمايندگي ولي فقيه در دانشگاه علوم پزشكي مازندران، در اين دانشگاه و ديگر دانشگاههاي استان به تدريس دروس معارف اسلامي مشغول مي باشد.

وي در طول حيات علمي خويش از امر نگارش و پژوهش غافل نمانده است و آثاري از قبيل "ترجمه تاريخ شيعه در هند" و مجموعه مقالات "تبيين انديشه هاي سياسي امام خميني" را به رشته تحرير و به

زيور طبع آراسته است.

افضلي، محمدمهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد مهدي افضلي

محل تولد : غزني

شهرت

تابعيت : افغانستان

تاريخ تولد : 1358/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1369 در سن يازده سالگي وارد حوزه علميه و تحصيل علوم ديني شدم و سه سال در مدارس علميه استان غزني افغانستان سپري شد. در سال 1372 وارد جمهوري اسلامي ايران شدم و در جامعه علميه اميرالمومنين شهرري تهران به ادامه تحصيل پرداختم.

در سال 1373 از طريق آزمون وارد مركز جهاني علوم اسلامي شدم و با توافق مسئولان مربوطه تا سال تحصيلي 76 - 75 در تهران ماندم و از محضر اساتيد بزرگوار مرحوم حاج شيخ حسنعلي كرمانى، استاد لطفي كاشانى، استاد مرتضي شجاري و ... بهره بردم. در سال 1376 با سكونت در قم از محضر حضرات آيات و حجج اسلام حسيني خراسانى، موسوي تهراني رسائل، مكاسب و كفايه را استفاده كردم.

همزمان در درس شرح اشارات استاد حاج شيخ غلامرضا فياضي و استاد جناب آقاي دكتر محمد حسين حشمت پور نيز شركت مي كردم. دروس خارج فقه و اصول را خدمت آيات عظام و حجج اسلام مكارم شيرازى، حاج شيخ صادق لاريجاني و حاج شيخ جواد مروي ادامه دادم. از سال 1377 از طريق آزمون وارد موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) شدم و در سال 1381 مقطع كارشناسي ارشد را به پايان رساندم و در سال 1382 وارد مقطع ارشد شدم و در سال تحصيلي 86 - 85 از تحصيل فراغت يافتم.

افقي، رسول

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رسول افقي

محل تولد : ---

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1345/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1352 هجري شمسي در يكي از

روستاهاي شهرستان هشترود شروع به تحصيل ابتدايي نمودم و در سال 1364 تحصيلات دبيرستان را به اتمام رساندم. در سال 1364 وارد حوزه علميه قم و در مدرسه رسول اكرم (ص) شروع به تحصيل نمودم.

مهمترين استادان اينجانب در سه سال اول حوزه عبارتند از: استاد صفائي بوشهري براي درس مغني، استاد عليزاده براي سيوطي و... بعد از سال سوم حوزه ازدواج كرده و درسها را بيرون از مدرسه ادامه دادم كه از محضر اساتيد بزرگوار استفاده كرده ام. شرح لمعه استاد محامي، استاد طالقاني، شب زنده دار، اصول فقه استاد صالحي، سيد احمد خاتمي، رسائل استاد استادي و مكاسب استاد علي كريمي جهرمي، كفاية الاصول متفرقه استفاده كرده ام. درس خارج استاد علي كريمي جهرمي، استاد ابوطالب تجليل تبريزي، درس خارج اصول استاد سبحاني.

در كنار تحصيل تدريس متون ادبيات حوزه را شروع كردم و كتابهاي سيوطي، ابن عقيل، صرف ساده و آموزش صرف را تدريس كرده ام. ضمناً پنج سال در مركز جهاني علوم اسلامي تدريس داشته ام. اينك در پژوهشكده دارالحديث فعاليت مي كنم و در تأليف نزديك به ده عنوان كتاب با حضرت آيت الله ري شهري همكاري كرده ام.

اكبرنژاد، محمد تقي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد تقي اكبر نژاد

محل تولد : تبريز

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1358/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمد تقي اكبر نژاد متولد تبريز هستم. دوره هاي تحصيلي را با موفقيت به پايان بردم و نهايتاً در دبيرستان سپاه مشغول به تحصيل شدم. بعد از شروع سال تحصيلي سوم نظري رشته رياضي فيزيك، علاقه وافر به حوزه مانع از ادامه تحصيل شد و به حوزه علميه حضرت وليعصر

(عج) بناب رفته و در خدمت حضرت حجةالاسلام والمسلمين حاج آقاي باقري بنابي مشغول به تحصيل شدم. دوره شش ساله را در دو سال به اتمام رساندم و به قم رفتم.

در قم از خدمت اساتيدي مانند حضرات آقايان عابدى، حسن تهرانى، ايزدى، الهي زاده بهره مند شدم. تا اين كه در سال 81 به توصيه يكي از اساتيد براي تدريس به شهرستان برگشتم. يك سال در شهرستان هادي شهر و سه سال در مراغه مشغول به تدريس ادبيات، منطق و فقه و اصول بودم. در كنار تدريس به كار پژوهش پرداختم و آثار متنوعي را ارائه دادم كه اكثراً يا به چاپ رسيده اند و يا در شرف چاپ هستند كه البته در ادامه ذكر خواهند شد.

علاقه شخصي بنده بيشتر به فقه و اصول ميباشد و شايد حدود يك سال است كه به نظرات فقهي خودم عمل مي كنم. در سال 85 قصد عزيمت به قم را داشتم كه بنا به اصرار يكي از دوستان و وجود برخي از مشكلات مالي منصرف شدم و مديريت حوزه علميه كنگاور را به عهده گرفتم و هم اكنون مشغول به خدمت در اين حوزه مي باشم. آن چه كه مهم است اين كه، اشتغال به هيچ يك از اين كارها مرا از تحقيق و پژوهش جدا نكرده است و تحقيق به عنوان مهم ترين شاخصه فعاليت هاي من حضور دارد.

اكبرنژاد، مهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مهدي اكبر نژاد

محل تولد : شيروان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب مهدي اكبر نژاد در سال 1356 وارد حوزه علميه ايلام شدم و برخي دروس مقدماتي

را در آنجا گذراندم. با شروع تظاهرات و راهپيمايي هاي دوران انقلاب عملاً دروس حوزوي تعطيل شد و با پيروزي انقلاب، در اسفند 1357 وارد حوزه علميه قم شدم.

در سال 1368 دروس سطح را به پايان رساندم و وارد درس خارج شدم همزمان با دوره سطح برخي دروس مانند بعضي از كتابهاي فلسفي از جمله بدايه و نهايه را خواندم و در زمان تحصيل در دوره خارج، مدتي در درس اسفار آيت الله حسن زاده و آيت الله جوادي آملي نيز شركت كردم. درس خارج را نزد آيات عظام فاضل لنكراني، مكارم شيرازي، نوري همداني، وحيد خراساني و مومن قمي گذراندم.

در سال 1370 بعنوان عضو تحقيقاتي تفسير راهنما، به اعضاي نويسنده آن تفسير ملحق و بعد از چند ماه كار در گروه برداشتهاي اوليه روائي، وارد گروه كنترل نهايي فيش هاي حديثي تفسير شدم و اين همكاري تا سال 1374 ادامه داشت و بدليل رفتن به شهرستان در سال 1374 پايان يافت.

در سال 1371 در آزمون تربيت مدرس دانشگاه قم شركت كردم و در دوره كارشناسي ارشد الهيات و معارف اسلامي پذيرفته شدم. در پاييز سال 1374 از رساله اين دوره با عنوان "جدال در قرآن" دفاع كردم.

در زمستان 1374 بعنوان مسئول نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه هاي ايلام و علوم پزشكي ايلام منصوب شدم و همزمان دروس دانشگاهي را تدريس مي كردم. در سال 1377 بعنوان عضو هيئت علمي دانشگاه در آمدم تا سال 1380 كه با قبولي در دوره دكتراي علوم قرآن و حديث تربيت مدرس دانشگاه قم، به قم منتقل شدم و عملاً مشغول تحصيل حوزوي و

دانشگاهي و نيز انجام كارهاي تحقيقي شدم كه اكنون رساله دكترا آماده دفاع مي باشد.

در سال 1381 با دعوت مركز فرهنگي انتظار نور وابسته به دفتر تبليغات اسلامي قم به گروه حديث اين موسسه پيوسته و با همكاري چند تن از دوستان، اكنون مجموعه احاديث مهدويت دسته بندي و آماده چاپ و ارائه نرم افزاري مي باشد.

اكبري كارمزدي، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد اكبري كارمزدي

محل تولد : سواد كوه (عباس آباد)

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/10

زندگينامه علمي

اينجانب محمد اكبري كارمزدي فرزند هادي در تاريخ 10/1/1343 در خانواده اي مذهبي و قرآني متولد شدم. دوران ابتدائي را در محل و راهنمائي را در آلاشت به پايان رساندم به پيشنهاد ابوي مرحوم و به خاطر علاقه اي كه در درون خود نسبت به دروس حوزوي مي ديدم راهي حوزه علميه رستم كلاه در يكي از شهرهاي استان مازندران به سرپرستي مرحوم آية الله ايازي شدم و جامع المقدمات را همگام با قيام عمومي مردم در سال 1357 شروع نمودم كه با تهديدات طاغوت حوزه علميه تعطيل شد به نا چار در سال 1359 وارد حوزه علميه قم شدم و در سال 1360 مشغول تحصيل در مدرسه مرحوم آية الله گلپايگاني شدم. با اتمام لمعتين در درس هاي آزاد حوزه شركت نمودم كه اصول فقه را در خدمت استاد حسيني بوشهري و صالحي افغاني بودم. مكاسب را در محضر اساتيدي چون استاد بني فضل، مرحوم پاياني و استاد قدبري تلمذ بودم و رسائل را محضر آية الله فاضل استفاده بردم و پنج سال متوالي خارج اصول را در محضر آية الله سبحاني به پايان

رساندم . همگام با خارج اصول به مدت 8سال خارج فقه را در محضر آية الله مكارم تلمذ نمودم. ضمنا ساليان سال در درس تفسير قرآن محضر آية الله جوادي آملي بودم .حدود سال 1372 به خاطر علاقه اي كه به قرآن و تفسير قرآن پيدا كردم وارد رشته علوم قرآ ني و تفسير شدم. بعد از اتمام 4سال مشغول تدوين رساله سطح چهار شدم كه بخاطر مشكلاتي، كار ناتمام و مهلت آن به سر آمد كه براي بار دوم مشغول تدوين رساله سطح چهار شدم كه تا به حال ادامه دارد. بعد از پايان دوره تخصصي براي انجام كار تحقيقات قرآني در مركز فرهنگ معارف قرآن مشغول و با تشكيل پرونده ها و سپس ارزيابي مقاله ها و نهائي كردن مقاله ها در بخش مقابله، نزديك به 9 سال است كه دنبال مي كنم نتيجه كارهائي كه انجام گرفت انتشار پنج جلد از دايرة المعارف قرآني و دو جلد اعلام قرآن گروهي مي باشد و چند مقاله كه به نام اينجانب در دايرة المعارف چاپ شده است. د رحال حاضر در درس فقه آية الله جوادي آملي مشغول مي باشم.

اكبري معلم، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

على اكبري معلم

محل تولد : معلم كلد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب علي اكبري معلم دوره تحصيلي ابتدايى، راهنمايي و دبيرستان را در بابل (از شهرستان هاي مازندران) گذراندم. سير مطالعات مذهبي و سياسي را از دوره راهنمايي آغاز و در دوره دبيرستان و بعد از آن ادامه دادم. با تشكيل گروه مطالعاتي در دوره راهنمايي و دبيرستان سعي در تقويت مباني

فكري و اعتقادي كرديم. با استفاده از زمينه مذكور به مناسبت هاي مختلف، مقالاتي را تهيه و در مدرسه (سر صبحگاهها) و مراسم هاي مذهبي ارائه مي دادم.

در سال 1363 وارد قم شدم و پس از اخذ ديپلم به تحصيلات حوزوي پرداختم. دروس حوزه را به طور منظم و مستمر ادامه دادم و پس از گذراندن سطح حوزه، دروس سطح خارج را تا شش سال به طور مستمر فرا گرفتم. از سال 1368 در كنار دروس حوزه وارد تحصيلات دانشگاهي شدم. مقطع كارشناسي و كارشناسي ارشد را در رشته علوم سياسي به پايان رساندم.

از سال 1376 تدريس دروس معارف اسلامي را در دانشگاه ها شروع كردم و البته از سال 1366 تدريس دروس حوزوي را آغاز كرده بودم. كتاب و مقالاتي را در دوره تحصيل نوشته ام كه تعدادي منتشر و تعدادي ديگر منتشر نشده است.

از سال 1374 تاكنون با نشريات علمي متعددي در زمينه علوم اسلامي و سياسي و با سمينارهاي متعدد همكاري علمي داشتم. در سال 1383 به عنوان استاد ممتاز دانشگاه آزاد اسلامي واحد شهرري و در سال 1385 به عنوان استاد ممتاز منطقه استان مركزي برگزيده شدم.

همكاري با سمينار انقلاب اسلامي و ريشه هاي آن و سر ويراستار سه كتاب مأخذ شناسي توصيفي (1)، مجموعه مقالات جلد (1) و (2) كه توسط معاونت امور اساتيد و دروس معارف اسلامي در سال 1374 منتشر شد.

همكاري علمي در ارزيابي مقالات مجله رواق انديشه وابسته به مركز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيما قم، فصلنامه علوم سياسي و تاريخ اسلام (وابسته به دانشگاه باقر االعلوم عليه السلام قم)، همكاري با مركز آموزش

خواهران و دانشگاه باقر العلوم عليه السلام در تهيه و تدوين الگوهاي ارزيابي آموزشى، طرح نگرش سنجي مراكز آموزشها و ارزيابي و تجزيه و تحليل برنامه درسي و عملكرد استادان از سال 1376 تا 1385.

با گذراندن هفتصد ساعت دوره زبان انگليسي داراي گواهي نامه پايان دوره مربوط هستم و از نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري مدرك استاد ياري دارم.

هم چنين شركت در كارگاه هاي آموزشي انديشه سياسي امام خمينى (ره)، روش تحقيق، ارزيابي آموزشي و.... از فعاليت ها علمي ام به حساب مي آيد.

اكبري، احمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احمد اكبري

محل تولد : بوانات

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1351/6/10

زندگينامه علمي

در سال 1351 در بوانات از شهرهاي استان فارس متولد شدم. تحصيلات خود را تا پايان دوره راهنمايي در همان جا به اتمام رساندم و در سال 1365 وارد حوزه علميه شدم و در مدرسه ولي عصر شهرستان بوانات تحصيلات خود را شروع نمودم. بعد از مدت 2 سال در سال 1367 راهي قم شدم و باقيمانده مقدمات و دروس سطح خود را تا پايان كفايه در مدرسه شهيدين بهشتي و قدوسي (ره) قم گذراندم.

در سال 1375 در دروس خارج فقه و اصول اساتيد برجسته قم شركت جستم. در اصول از محضر آيت الله جعفر سبحاني و در فقه از خرمن دانش اساتبد بزرگي چون آيت الله مكارم شيرازي و استاد سيد احمد خاتمي بهره بردم.

همزمان با تحصيلات خارج، در رشته تخصصي تبليغ در حوزه عليميه قم مشغول تحصيل شدم. از آن پس در كنار دروس حوزوي خود، به فعاليت هاي رايانه اي و اينترنتي در زمينه علوم اسلامي و پايگاههاي

اسلامي نيز پرداختم و در اين رابطه فعاليت­ها و طرح­هاي تحقيقاتي و اجرايي در زمينه طراحي و راه اندازي پايگاههاي اسلامي و استفاده از قابليت هاي اينترنت در پايگاه هاي اسلامي و نحوه عرضه اطلاعات در اينترنت نيز برنامه هايي داشته ام.

علاوه بر فعاليت­هاي مذكور، به تحصيل در دانشكده علوم حديث قم پرداختم و هم اكنون در حال تدوين پايان نامه در مقطع كارشناسي ارشد مي باشم.

اكبري، محمود

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمود اكبري

محل تولد : همدان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1334/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمود اكبري در سال 1351 در مدرسه آيت الله گلپايگاني به تحصيل علوم ديني پرداختم و پس از هفت سال تحصيل نزد اساتيد بزرگي چون آيت الله حسين تهراني، مدرس افغاني، آيت الله صلواتي، آيت الله مقتدايي و يك دوره خارج اصول آيت الله مكارم شيرازي و آيت الله وحيد خراساني شركت كردم و پانزده سال در دروس فقه آيت الله تبريزي و آيت الله مكارم شيرازي شركت كردم و مدت سه سال دروس موسسه اديان و مذاهب حوزه را طي كردم.

بدايه و نهايه علامه طباطبايي را نزد استاد فياضي و منظومه سبزواري را نزد آيت الله يحيي انصاري به اتمام رساندم و از سال 59 برنامه هاي تبليغي در قالب كلاسداري و منبر و پاسخ به سوالات از مدارس و دبيرستان ها پرداختم و از سال 74 شروع به تاليف و نشر كتاب هاي متناسب با نسل جوان پرداختم و هم اكنون 40 اثر چاپ شده و 10 اثر آماده چاپ دارم. بدان اميد كه مورد توجه خداوند متعال واقع شود.

اكبريان، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد اكبريان

محل تولد : جويبار

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1348/1/1

زندگينامه علمي

سال 1362وارد حوزه علميه مشهد شده و در سال 1364به شهر قم آمدم سال 1368در دانشگاه تهران الهيات و معارف اسلامي فلسفه و كلام اسلامي پذيرفته شدم و در سال 1372در دانشگاه تربيت مدرس تهران فلسفه و حكمت اسلامي قبول شدم و در سال 1376از پايان نامه با عنوان تحليل آراءفلسفي عرفاني سيد

حيدر آملي را دفاع نمودم اين پايان نامه در سال 1380در كنگره سيد حيدر آملي منتشر گرديد با عنوان عرفان شيعي در انديشه حيدر آملي.

در سال 1374در آزمون كتبي و شفاهي پايه پذيرفته شدم قبل از آن در سال 1373 سطح را به پايان رساندم و چند سال در درس خارج حضرات آيات صالحي مازندراني فاضل لنكراني جوادي آملي شركت داشت در سال 1373با پژوهشگاه دفتر تبليغات اسلامي همكاري را آغاز نمودم؛ طي اين مدت در تأليف معجم بحارالانوار گروه تصحيح حضور داشتم هم چنين مدتي با پژوهشكده كلام همكاري داشتم سپس در اصطلاح نامه علوم اسلامي كه در طي اين مدت در تأليف فرهنگ اصطلاحات فلسفي با عنوان مستندات اصطلاحات فلسفي شركت داشتم.سپس از سال 1382 تاكنون به عنوان مدير واحد پاسخ به سوالات پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي دفتر تبليغات اسلامي اشتغال دارم كه تاكنون در تأليف گروهي دو كتاب مجموعه پاسخ هاي برگزيده ويژه رمضان و ويژه محرم جهت استفاده مبلغان ديني اعزامي از دفتر تبليغات حضور داشتم. از سا ل1376 تاكنون در دانشگاههاي مختلف تهران از جمله دانشگاه شهيد بهشتي و به مدت 8سال در دانشگاه تهران در گروه معارف اسلامي به تدريس اشتغال دارم.

اكرمي ابرقويي، احمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احمد اكرمي ابرقويي

محل تولد : ابركوه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1349/7/1

زندگينامه علمي

ورود به حوزه علميه قم در سال 1364؛ اتمام دوره ي سطح در سال 1372؛ آغاز درس خارج از سال 1373 تاكنون. ورود به دانشگاه تهران (مجتمع آموزش عالي قم) در دوره ي كارشناسي (رشته حقوق) سال 1371، اخذ مدرك ليسانس در سال 1375. قبولي در دوره ي

كارشناسي ارشد دانشگاه تهران (مجتمع آموزش عالي قم) در رشته حقوق جزا و جرم شناسي در سال 1375 و اخذ مدرك كارشناسي ارشد با دفاع از پايان نامه (با موضوع: مطالعه تطبيقي مسئولين پرداخت ديه در فقه شيعه و اهل سنت و حقوق موضوعي با نمره ي عالي (19) در سال 1378. همكاري با واحد اصطلاح نامه دفتر تبليغات (نام كنوني: مركز اطلاعات و مدارك اسلامي) از سال 78 تاكنون با تدوين اصطلاح نامه بزرگ فقه (اتمام) و اصطلاح نامه حقوق (در حال انجام) همكاري علمي با مركز تحقيقات قوه قضائيه – همكاري علمي با مركز تحقيقات زنان – همكاري علمي با مركز تحقيقات شوراي نگهبان – همكاري علمي با مركز تحقيقات اداره تعزيرات حكومتي و...

هم چنين همكاري با مراكزي همچون مجمع تقريب مذاهب اسلامي، صدا و سيماي قم، مؤسسه باقرالعلوم(ع)، مجتمع آموزش عالي قم، مركز احياء و نشر آثار حضرت امام، دفتر تبليغات اسلامي قم، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي و... در ويرايش مجلات علمي آنها.

اكرمي، كاظم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد كاظم اكرمي

محل تولد : همدان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1319/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب به لطف و عنايت الهي از دوره دبيرستان به مطالعه در زمينه علوم اسلامي و تربيتي و اجتماعي علاقمند بودم . استاد مشوقم در دوره دبيرستان جناب مير خليل سيد نقوي بودند كه خداوند عمرشان را دراز كند و موفق تر شنان بگرداند . در دوره كارشناسي كه رشته روانشناسي را برگزيده و در دانشسراي عالي تحصيل مي كردم (سال هاي 39 _ 42) از دانشمنداني چون مجاهد نستوه آيت الله طالقاني ، استاد علامه محمد تقي جعفري

، استاد شهيد مرتضي مطهري در حد استعداد خويش بهره برده ام . پس از شروع به كار معلمي در مدرسه آيت الله العظمي آخوند ملا علي همداني به تحصل ادبيات عرب روي آورده و از استاداني مانند مرحوم حاج شيخ صمد سليميان و آقاي سيد عزت الله مرتضوي استفاده بردم . منطق و فلسفه را با خواندن منظومه مرحوم سبزواري خدمت آقاي محقق واعظ معروف همداني آموختم . در دوره كارشناسي ارشد كه تحصيل خود را دررشته مشاوره و راهنمايي به پايان رساندم مدتي از درس منظومه آيت الله سيد رضا صدر بهره بردم .

در سال هاي 47 تا 48 با مرحوم شهيد حجت الاسلام سيد محمد رضا سعيدي آشنا شدم و آن بزرگ مرد مرا به خواندن علم اصول تشويق كرد و دو سه درس از اصول الفقه مرحوم مظفر را خدمت وي خواندم . بعد از برگشت از همدان ، تمام اصول الفقه را از درس حجت السلام و المسلمين حاج آقا رضا فاضليان امام جمعه محترم ملاير بهره مند شدم . مقداري هم از كتاب رسائل الجديده آيت الله مشكيني را خدمت آقاي فاضليان خوانده ام . در فقه ، تبصره علامه حلي را در زندان از آقاي محمد علي گرامي فرا گرفتم . بعد از اتمام دوره وزارت آموزش و پرورش به دانشگاه تربيت معلم منتقل شدم و بحمد الله موفق به اخذ درجه دكترا در رشته برنامه درسي كه يكي از رشته هاي علوم تربيتي است گرديدم و اكنون حدود هفده سال است كه در اين دانشگاه تدريس مي كنم . درسهايي كه دراين دانشگاه ارائه كرده

و مي كنم غير از برنامه درسي، تعليم و تربيت در قرآن كريم ، تعليم و تربيت در نهج البلاغه ، تعليم و تربيت اسلامي و تعليم و تربيت در روايات است .

اكرمي، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

زندگينامه علمي

وي در آبان ماه سال 1338ش در شهر گوگد گلپايگان در يك خانواده مذهبي ديده به جهان گشود. دوران كودكي را در همانجا سپري كرد و در سن چهار سالگي جهت فراگيري قرآن مجيد و احكام اسلامي به مكتب خانه رفت و در سن شش سالگي قرآن و احكام اسلامي را فرا گرفت سپس براي فراگيري تحصيلات كلاسيك به دبستان رفت و مقطع ابتدائي را در يكي از مدارس شهر به پايان رسانيد.

سال آخر دوره ابتدائي يعني پنجم دبستان را طي مي كرد كه ابوي ايشان به حج مشرف شد. هنگام بازگشت پدر، وي جهت استقبال همراه عده اي از آشنايان به قم آمده و به حسن اتفاق همراه يكي از طلاب ساكن مدرسه حاج ملا محمد صادق به آن مدرسه رفت و شب را در آنجا سپري كرد. روحيه لطيف و سادگي طلاب وي را جذب خود كرد و از همانجا تصميم گرفت جهت آموزش و فراگيري علوم ديني به اين شهر عزيمت كند. با اصرار او و موافقت والدين در سال 1350 ش به قم آمد و در همان مدرسه ساكن شد. ادبيات و دوره مقدمات را نزد اساتيد بزرگوار مدرسه حضرت آيت الله العظمي گلپايگاني فرا گرفت. همزمان با تحصيل علوم ديني دروس جديد و كلاسيك را نيز ادامه داد و موفق به اخذ ديپلم اقتصاد گرديد.

پس از پايان مقدمات سطح را نيز ادامه داده و

در اين هنگام از محضر اساتيد بزرگواري چون حضرات آيات محسن دوزدوزاني، محمد تقي ستوده، محي الدين فاضل هرندي، و ... تلمذ نموده و در نهايت در سال 1363ش امتحانات پايان سطح را با موفقيت پشت سر گذاشته و در درس هاي خارج فقه و اصول همچنين فلسفه و تفسير شركت كرد. در اين مقطع نيز كه 16 سال ادامه داشت و هم اكنون نيز ادامه دارد، از محضر اساتيد معظم و مراجع تقليد حضرات آيات عظام محمد فاضل لنكراني، حسينعلي منتظري، جوادي آملي، مكارم شيرازي و محمد علي گرامي بهره مند شده و تقريراتي كه وي از اين دروس نوشته به حدود سي دفتر مي رسد كه به صورت دست نويس نزد ايشان موجود است.

همزمان و در كنار آموزش و فراگيري علوم ديني در مبارزات حق طلبانه اي كه در حوزه علميه قم وجود داشت شركت مي كرد. در سال 1354 همراه طلاب و فضلا در جلسه اي كه در مدرسه فيضيه به مناسبت بزرگداشت شهداي پانزده خرداد سال 1342 برپا شده بود حضوري فعال داشت و يكي از رهبران آن جنبش به شمار مي آمد. در سال 1356 به اتفاق جناب حجت الاسلام و المسلمين آقاي محمد علي نكونام سفري تبليغي سياسي به گلپايگان داشته و به دنبال سخنرانيهاي افشاگرانه و پخش اعلاميه هاي حضرات آيات عظام امام خميني(ره) و گلپايگاني و ... دستگير، بازداشت و ممنوع الملاقات گرديد. در شهرباني شهر پس از بازجويي گسترده و تحمل حدود يك ماه زندان بدون ملاقات به اصفهان اعزام شد و در دادگاه نظامي و فرمايشي شاهنشاهي محاكمه و به دو سال حبس محكوم گرديد.

دوران

محكوميت را در زندان شهرباني اصفهان سپري مي كرد كه همزمان با اوج گيري مبارزات حق طلبانه مردم ايران رژيم استبدادي تسليم خواسته مردم شد و زندانيان سياسي را آزاد كرد، وي نيز در پاييز سال 1357 پس از تحمل حدود يك سال اسارت و زندان آزاد شد و به آغوش خانواده بازگشت.

پس از پيروزي انقلاب و شروع جنگ تحميلي عراق عليه ايران نامبرده پس از طي مراحل مختلف آموزش نظامي به جبهه هاي جنگ عزيمت كرده و در كنار رزمندگان اسلام به انجام وظيفه پرداخت.

يكي از وظايف و مسئوليتهاي مهم طلاب و فضلاي حوزه علميه تبليغ، ارشاد و هدايت مردم است، براي اداي اين وظيفه الهي، مردمي اولين سفر تبليغي خود را در سال 1354 به اطراف شيراز اعزام شد و از همان سال به طور مرتب در ايام تبليغ به مناطق و شهرهاي مختلف كشور سفر مي كرد.

الحلو، مشتاق

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مشتاق الحلو

محل تولد : -

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1353/1/1

زندگينامه علمي

همزمان با تحصيل در مدرسه به طور غيررسمي مشغول تحصيلات حوزوي بوده ام و پس از اخذ ديپلم در رشته علوم تجربي به تحصيلات حوزوي توجه بيشتري نمودم. در سال 1374 وارد دانشگاه مفيد در رشته علوم سياسي شدم و همزمان تحصيلات رسمي خود را در حوزه آغاز كردم. در خرداد 77 موفق به اخذ مدرك ليسانس در رشته علوم و معارف اسلامي حوزه شدم و در سال 78 ليسانس علوم سياسي را از دانشگاه اخذ نمودم.

از دي ماه سال 80 حضور در درس بحث خارج را آغاز كردم و در سال 81 فوق ليسانس

علوم سياسي از دانشگاه اخذ كردم. در سال 83 مدرك كارشناسي ارشد حوزه را در رشته فقه و اصول اخذ كردم. از سال 73 كار در برخي موسسات تحقيقاتي را در قم آغاز نمودم. و در ابتدا ترجمه از عربي به فارسي را آغاز كردم و از سال 75 به نوشتن تحقيقات در همايش هاي مختلف مبادرت نمودم.

همزمان با تحصيلات، كار تدريس را در مراكز مختلف انجام مي دادم كه از مهمترين آنها دو سال و نيم تدريس در موسسه آموزشي پژوهشي امام خميني (ره) از مهر 80 بوده است. و همچنان به عنوان محقق با موسسات مختلف به همكاري ادامه مي دهم. كار ترجمه به زبان عربي را در زمينه تخصصي (فلسفه دين و كلام جديد) براي برخي مجلات عربي ادامه مي دهم و كار راهنمايي و مشاوره پايان نامه هاي حوزه را نيز انجام مي دهم.

العلي، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي العلي

محل تولد : كويت

شهرت

تابعيت : كويت

تاريخ تولد : 1349/1/1

الله اكبري، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد الله اكبري

محل تولد : بند قراء

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1358 وارد حوزه علميه كاشمر شدم. در مهر سال 1359به حوزه علميه يزد رفتم و پس از سه سال تحصيل در آنجا و خواندن دروس مقدمات و معالم و مختصر المعانى، سال 1362 در مهرماه وارد حوزه علميه قم شدم و در مدرسه الهادي مرحوم آية الله گلپايگاني مشغول به تحصيل شدم و به ترتيب دروس فقه و اصول را در حوزه قم خواندم.

در سال 1367درس خارج را شروع كردم. درس هاي فقه و اصول را نزد آقايان نكونام، مدنى، كريمى، نظري، ميانجى، عندليب شيرازى، اعتمادي و بني فضل و ستوده خواندم. درس خارج اصول را نخست در درس خارج اصول آية الله صانعي حاضر شدم و سپس درس خارج اصول آية الله سبحاني و درس خارج فقه را نزد آية الله مكارم شيرازي حاضر مي شدم.

در سال 1368 از طريق كنكور سراسري در دانشكده الهيات دانشگاه تهران قبول شدم و هر هفته دو روز به تهران مي رفتم تا در سال 1372ليسانس تاريخ تمدن ملل اسلامي را گرفتم و همان سال فوق ليسانس همان رشته را قبول شدم و در شهريور 1375از اين سطح فارغ التحصيل شدم و همان سال در همان رشته و همان دانشكده دكتري قبول شدم كه مع الاسف هنوز رساله دكتري را دفاع نكرده ام. از سال 1374 همزمان با تحصيل در معاونت فرهنگي دفتر تبليغات واحد پژوهش به پژوهش مشغول شدم

و مدت دو سال هم مدير اين واحد بودم از سال 1378 با قسمت دائرة المعارف قرآن كريم دفتر تبليغات همكاري مي كردم تا سال1382.

از سال 1380در واحد سيره و تاريخ اهل بيت سيره دفتر تبليغات همكاري را شروع كردم و دو سال مدير گروه سيره اهل بيت (ع) بودم تا سال 1382.و تاكنون هم عضو شوراي پژوهش اين واحد هستم.

از سال 1379 تدريس در مركز جهاني علوم را آغاز كردم و سال 1381 جزء هيأت علمي آن مركز شدم و از اسفند سال 1382 تا كنون معاون پژوهش مدرسه عالي امام خميني (ره) از مدارس تحت پوشش اين مركز هستم و فعاليتم ادامه دارد. در مراكزي مانند مركز جهانى، مركز مهدويت، مؤسسه امام خمينى(ره)، باقر العلوم(ع)، مركز تخصصي تاريخ اسلام حوزه علميه قم، دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد تدريس داشته ام.

الله بداشتي، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي الله بداشتي

محل تولد : نوشهر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/7/1

زندگينامه علمي

اخذ ديپلم رياضي: 1356

اخذ فوق ديپلم رياضي: خرداد 1358

شروع به تدريس رياضي: مهرماه 1358

شروع به تحصيلات در رشته دبيري الهيات دانشگاه تهران: نيمه دوم 1363

فراغت از تحصيل در رشته دبيري الهيات دانشگاه تهران: خرداد 1368

شروع به تحصيل در رشته كارشناسي ارشد فلسفه: مهر ماه 1368

فراغت از تحصيل كارشناسي ارشد: 1371

شروع به فعاليت علمي در دانشگاه قم: 1371 تاكنون

شروع به تحصيل دوره دكتري 1378.

فراغت از دوره دكتري 1382.

مدير گروه فلسفه: 1381 تاكنون

شروع به تحصيلات حوزوي آزاد: 1358

شروع به تحصيلات در حوزه همزمان با تحصيلات دانشگاهي: 1364 ( كه تاكنون گاه پيوسته و گاه گسسته ادامه دارد. )

النور، حليم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد حليم النور

محل تولد : عراق

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1348/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب سيد حليم النور طلبه عراقي در سال 1371 به ايران آمده و در حوزه مشغول به تحصيل علوم حوزوي و ديني شدم. فعاليت تبليغي خود را از سال 1373 شروع و ابتدا به مناطق فقير و مستضعف خوزستان عازم شدم.

در سال 1377 اولين سفر تبليغي خود را به خارج از كشور شروع نموده و به سوريه عازم شدم و به مدت 3 سال هم به لبنان براي تبليغ دين در ايام محرم و صفر و رمضان عزيمت نمودم. در سال 1381 به مدت 4 سال به لطف خداوند و نظر بقيه الله الاعظم و ائمه اطهار عليهم السلام به آفريقا (كنگو) رفتم. و در اين سالها تجارب خوبي كسب نمودم و مثمر ثمر براي آن كشورها بودم.

ناگفته

نماند كه به همت و ياري دوستان و محبان اهلبيت عليهم السلام توانستم مدرسه اي براي ترويج و تبليغ اسلام و اصول اعتقادي و اخلاقي و ديني پايه ريزي نمايم كه فعلا در دست اجرا مي باشد و هم اكنون مشغول تحقيق در كتب تاريخ اسلام مي باشم.

الهي خراساني، علي اكبر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي اكبر الهي خراساني

محل تولد : نيشابور

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1321/1/1

حجت الاسلام علي اكبر الهي خراساني درسال 1321 در نيشابور به دنيا آمد.وي تحصيلات خود را در حوزه علميه نيشابور آغاز كرد و پس از عزيمت به مشهد و كسب معلومات حوزوي ،د رسال 1344 موفق به اخذ گواهينامۀ مدرّسي علوم منقول از تهران شد و در سال 1352 به دريافت دانشنامۀ كارشناسي در رشتۀ فقه و مباني حقوق اسلامي از دانشكدۀ الهيات و معارف اسلامي مشهد موفق گرديد؛ و اين در حالي بود كه دو سال پيشتر، اجازۀ اجتهاد را از بعضي اساتيد و از وزارت علوم و آموزش عالي دريافت داشته بود.نامبرده در حال حاضر علاوه بر مديريت بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي، مدير گروه فقه و اصول بنياد، عضو هيأت امنا و شوراي آموزشي دانشگاه علوم اسلامي رضويي مي باشد. كتاب "منتهي المطلب في تحقيق المذهب"علي اكبر الهي خراساني ، در دوره يازدهم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد.گروه : علوم انسانيرشته : الهيات و معارف اسلاميتحصيلات رسمي و حرفه اي : علي اكبر الهي خراساني در سال 1335 براي تحصيل علوم ديني وارد مدرسۀ علميه گلشن نيشابور شد. و سال بعد

براي ادامۀ تحصيل به مشهد عزيمت كرد و پس از چند سال موفق به اخذ اجازۀ كتبي نقل حديث از بزرگان علما نظير مرحوم آيت ا... مرعشي نجفي شد و اجازۀ تصدي امور حسبيه از ناحيۀ برخي از مراجع به وي اعطا گرديد. د رسال 1344 موفق به اخذ گواهينامۀ مدرّسي علوم منقول از تهران شد و در سال 1352 به دريافت دانشنامۀ كارشناسي در رشتۀ فقه و مباني حقوق اسلامي از دانشكدۀ الهيات و معارف اسلامي مشهد موفق گرديد؛ و اين در حالي بود كه دو سال پيشتر، اجازۀ اجتهاد را از بعضي اساتيد و از وزارت علوم و آموزش عالي دريافت داشته بود. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : علي اكبر الهي خراساني در حال حاضر علاوه بر مديريت بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي، مدير گروه فقه و اصول بنياد، عضو هيأت امنا و شوراي آموزشي دانشگاه علوم اسلامي رضويي، عضو هيأت تحريريه و هيأت مديره مجله مشكوة، عضو شوراي فرهنگ عمومي استان و در عين حال مدرّس حوزه و دانشگاه مي باشد.فعاليتهاي آموزشي : حجت الاسلام الهي خراساني از سال 1364 به مدت هفت سال دروس علوم قرآني، فقه و اصول، آيات الاحكام و تفسير تخصصي را در دانشكدۀ الهيات و معارف اسلامي دانشگاه مشهد تدريس كرده است. اكنون چهار سال است كه به تدريس علوم قرآني و تفسير براي طلاّب خارجي دانشگاه علوم اسلامي رضوي اشتغال دارد.مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : علي اكبر الهي خراساني در سال 1342 نخستين صندوق قرض الحسنۀ ايران را در حوزۀ علميه مشهد و پس از آن كتابخانۀ مجهز

رضوي و فروشگاه تعاوني طلاّب را تأسيس كرد. در سال 1363 در پي ريزي و راه اندازي بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي با مسؤولان آستان قدس و اساتيد حوزه و دانشگاه مشهد، همفكري و همكاري داشت و از بدو تأسيس اين بنياد، به عنوان عضو هيأت مديره و مدير عامل آن منصوب شد.جوائز و نشانها : كتاب "منتهي المطلب في تحقيق المذهب"علي اكبر الهي خراساني ، در دوره يازدهم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان كتاب سال برگزيده شد.همچنين وي مصحح كتاب «سفينةالبحار و مدينةالحكم والآثار» بود كه اين كتاب هم در دوره پانزدهم به عنوان كتاب سال جمهوري اسلامي انتخاب شد.چگونگي عرضه آثار : الهي خراساني علاوه بر نگارش مقالات و كتابهاي متعدد در تعدادي از كنگره ها و سمينارهاي علمي بين المللي، از جمله كنگرۀ بزرگداشت سعدي در هندوستان، كنگرۀ هزارۀ شريف رضي، كنگرۀ شيخ مفيد، كنفرانس انديشه اسلامي، كنگرۀ جهاني امام جعفر صادق عليه السلام در دمشق، كنگرۀ نهج البلاغه، مجمع جهاني اهل البيت(ع)، مجمع تقريب بين المذاهب اسلامي، مجمع بررسيهاي اقتصاد اسلامي و كنگرۀ جهاني امام رضا عليه السلام و ... شركت جسته وبعضاً سخناني ايراد كرده است. به چند عنوان از مقالات و سخنراني هاي وي اشاره مي شود: 1. كتابنامۀ امام رضا عليه السلام، كنگرۀ جهاني امام رضا (ع)، 1363. 2. المسائل العكبرية، للشيخ المفيد (تصحيح و تحقيق)، كنگرۀ هزارۀ شيخ مفيد، 1371؛ دارالمفيد، بيروت1373. 3. مكانة السنة المطهرة في التشريع الاسلامي، مجلۀ الارشاد، شماره هاي 1 تا 6، 1400 و 1401 ق. 4. حجةالحق شيخ محمدتقي اديب نيشابوري، ويژگيها

و خاطرات، مجله كيهان فرهنگي، شماره 9، آذر ماه 1363؛ يادنامۀ اديب نيشابوري، مؤسسه مطالعات اسلامي دانشگاه مك گيل كانادا، 1365. 5. شناخت و پرورش تحقيق در نهج البلاغه ، كنگرۀ نهج البلاغه، 1371. آثار : nbsp1 الدروس الشرعيه، تأليف شهيد ثاني ( اشراف بر تصحيح و تحقيق) ويژگي اثر : بنياد پژوهشهاي اسلامي، در دست انتشار.2 الرسالة العزيزة في الوجيزة، تأليف مرحوم محدّث قمي، (تصحيح و تحقيق) ويژگي اثر : در دست انتشار.3 المسائل العكربة، شيخ المفيد ويژگي اثر : (تصحيح و تحقيق)، كنگره هزار? شيخ مفيد، 1371؛ دارالمفيد، بيروت 13734 تاج التراجم في تفسير القرآن للاعاجم، تأليف شهفورالفرايني، (تصحيح و تحقيق، با همكاري) ويژگي اثر : در دست انتشار5 سفينةالبحار، تأليف مرحوم شيخ عباس قمي (اشراف بر تصحيح و تحقيق) ويژگي اثر : بنياد پژوهشهاي اسلامي، تصحيح،اين كتاب در دوره پانزدهم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران ،از طرف وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامي معرفي و برگزيده شده است. آشنايي با كتاب: «سفينةالبحار و مدينةالحكم والآثار»: بحارالانوار مهمترين دايرةالمعارف علوم شيعي است، و از زمان تأليف تاكنون هميشه مورد توجه و استقبال دانش پژوهان بوده است. نياز اين كتاب 110 جلدي به فهرست بر كسي پوشيده نيست. مهمترين فهرست موضوعي اين كتاب، اثر حاضر است. مرحوم حاج شيخ عباس قمي، كتاب را برحسب حروف تهجّي مرتب ساخته است. وي در مقدم? كتاب، روش خود را توضيح داده، ذيل هرعنوان به آيات

و روايات و گاهي توضيح و تفسير پرداخته است و هم? آنها را با حروف ابجد به مجلدات مختلف بحار ارجاع داده است و در موارد بسياري نيز خود، افزون بر مطالب علام? مجلسي نكات بديعي ذكر كرده است. تصحيح جديد كتاب براساس نسخ? خطي مؤلّف انجام شده است و چون مرحوم محدث قمي هميشه با حروف ابجد و به مجلدات چاپ كمپاني ارجاع مي دهد كه استفاده از آن مشكل است و اين امر با هدف اصلي فهرست نويسي منافات دارد، محققان محترم كتاب با حفظ رمزهايي كه از طرف مؤلّف نوشته شده، تمام آنها را با عدد به مجلدات چاپ جديد بحارالانوار ارجاع داده اند. ضمناً با پانوشتهاي سودمند آنچه را مؤلّف از كتابهاي مختلف نقل كرده است به همان منابع ارجاع داده اند. مقدم? مفصل كتاب نيز بر امتياز اين تصحيح افزوده است. 6 منتهي المطلب، تأليف علامه حلّي (اشراف بر تصحيح و تحقيق) ويژگي اثر : سه جلد اين كتاب از سوي بنياد پژوهشهاي اسلامي انتشار يافته، ساير مجلات در دست چاپ است.اين كتاب در دوره يازدهم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران ،از طرف وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامي معرفي و برگزيده شده است.آشنايي با كتاب: «منتهي المطلب في تحقيق المذهب»: منتهي المطلب في تحقيق المذهب؛ علام? حلّي؛ تحقيق گروه فقه بنياد پژوهشهاي اسلامي، مشهد: بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي، 1412 ه_ . ق. 2ج. كتاب « منتهي المطلب في تحقيق المذهب» يكي از منابع مهم فقه شيعه در زمين? فقه مقارن (فقه تطبيقي) است. امروزه، پرداختن به اين زمين? فقهي در بين مذاهب

اسلامي يك ضرورت است كه تدريس آن در حوزه ها و دانشگاهها نيز هرچه بيشتر، حس مي شود. از امتيازات اين كتاب: مقدم? تحليلي خوب؛ آيات، احاديث، اقوال و آراء استخراج شده؛ توضيح لغات و واژه هاي دشوار؛ شرح حال موجز اعلام و روات كتاب در پا نوشتها، و توضيح هرچند مختصر در مورد برخي فرِق است.

الهي خراساني، مجتبي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مجتبي الهي خراساني

محل تولد : مشهد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1350/1/1

زندگينامه علمي

آقاي مجتبي الهي خراساني در سال 1350هجري شمسي در خانواده اي متدين و مذهبي در شهر مشهد مقدس ديده به جهان گشود. نامبرده دوران ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را در زادگاه خويش با موفقيت سپري كرد و در پي علاقه وافر خويش به فراگيري علوم ديني در سال 1368 وارد حوزه علميه مشهد مقدس گرديد.

از نخستين روزهاي ورود به حوزه علميه با تلاش و كوشش فراوان به تحصيل پرداخت و ضمن انس با آستان ملكوتي علي بن موسي الرضا (ع ) نزد بزرگان آن ديار همچون شيخ مهدي مرواريد تلمذ كرد. ايشان در زندگي سراسر علمي خود جز به تبليغ و كلاس و درس و قلم و كتاب و تحقيق و نگارش و تأليف به چيز ديگري نيانديشيده است كه مقالات "بداء" و تصحيح "اسوه تقوي" و... از جمله آثار ايشان است.

الهي دوست، حميد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حميد الهي دوست

محل تولد : اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب حميد الهي دوست دروس ابتدائي و راهنمائي و دبيرستان را تا سال 1360 هجري شمسي گذراندم و در همين سال موفق به اخذ ديپلم رياضي از دبيرستان ادب اصفهان شدم. روز نيمه شعبان همين سال كه براي شركت در مجالس جشن ميلاد حضرت بقيةالله اعظم امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) از خانه خارج شدم به مدرسه ميرزا حسين اصفهاني واقع در خيابان مسجد سيد براي شركت در جشن وارد شدم و با برخي از طلاب حوزه علميه آشنا شدم و

همان جا جرقه طلبه شدن و ورود به سلك روحانيت به ذهنم زد و برخي دروس مقدماتي حوزه را به صورت آزاد با يكي از اساتيد همان مدرسه شروع نمودم و سپس بعد از ايام ماه مبارك رمضان در سال 1361 هجري شمسي به صورت رسمي در مدرسه علميه ذوالفقار ثبت نام نموده تا سال 1369 هجري شمسي تا سطح رسائل و مكاسب را از اساتيد آن مدرسه استفاده نمودم.

سپس در شهريور ماه 1369 به اتفاق هم مباحث ارجمندم صديق گرامي و متقي جناب حجةالاسلام و المسلمين حاج شيخ حيدر بهرمن (حفظه الله تعالي) به شهر مقدس قم و به جوار كريمه اهل بيت (ع) هجرت نمودم و باقيمانده رسائل و مكاسب و سپس كفايه از سطوح عالي حوزوي را تا حدود سال 1371 هجري شمسي در حضور اساتيد برجسته قم به پايان بردم.

شرح منظومه مرحوم حاجي سبزواري را در محضر استاد برجسته فلسفه آيت الله حاج شيخ حسين عشانيان (دامت بركاته) تلمذ نمودم و سپس از درس خارج اصول آيت الله العظمي وحيد خراساني (دامت بركاته) و درس خارج فقه و اصول آيت الله العظمي تبريزي قدس سره و خارج فقه آيت الله العظمي سيد موسي شبيري زنجاني (دامت بركاته) تا سال 1383 هجري شمسي بهره بردم.

از حدود سال 1375 تا سال 1385 نيز دوره تخصصي فقه و اصول را در مدرسه آموزشي و تحقيقاتي حضرت بقيةالله عجل الله تعالي فرجه الشريف كه به رياست استاد معظم و بزرگوار آيت الله شيخ محمد مهدي شب زنده دار (دامت بركاته العاليه) اداره مي شود گذراندم و از اساتيد برجسته آن مركز علمي نيز بهره فراوان

بردم.

از همان اوائل طلبگي علاقه به مباحث كلامي و تفسيري داشتم علاقه من به اين دو رشته همزمان با تلمذ در محضر آيت الله سيد حسن امامي (دام ظله) شروع و سپس در قم مقدسه با شركت در درس تفسير حضرت آيت الله شيخ عبدالله جوادي آملي (دامت بركاته العاليه) و سپس مباحثه و مطالعه و تحقيق درباره اين دو موضوع ادامه يافت. سپس در سال 1385 به وطن خود اصفهان برگشتم و اكنون در حوزه علميه اصفهان به تدريس تفسير، فقه، اصول و رجال اشتغال دارم و خداوند متعال را بر همه نعمتهاي ظاهر و باطنه و معنوي و مادي اش شاكر و سپاسگزارم.

الهي طباطبايي، محمدحسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد حسن الهي طباطبايي

ولادت:1325ق.

محل ولادت: تبريز

وفات:1388ق

محل دفن :قم

محل تحصيل: تبريز ، نجف

اساتيد: حضرات سيد ابوالحسن اصفهاني، ميرزا محمد حسين نائيني ، سيد حسين بادكوبه اي و ....

شاگردان: حسن حسن زاده آملي ، ميرزا محمد علي ارتقايي، ميزرا موسي تبريزي و ....

تاليفات: رساله اي در علم موسيقي و روابط معنوي روح با صداها ( كه خود آن را از بين برد).

او از شاگردان مبرز مرحوم سيد علي قاضي بود. در سعه صدر و پاكي و حسن خلق زبانزد بود. سير و سلوك را يك دوران خاص و با اعمال خاصي نيم دانست بلكه آن را در متن همين زندگي عادي تعريف مي كرد و زندگي رسول الله (ص) را شاهد اين مطلب مي آورد. مي فرمود: مراقبه يعني آدم در همين زندگي روزمره غفلت را از خودش دور كند.

ايشان پس از يازده سال اقامت در شهر ساقي كوثر، به دليل وضع نامناسب معيشتي مجبور شد همراه برادر

خويش، علامه طباطبايي ، به تبريز باز گردد. در تبريز به تدريس فلسفه و تربيت جويندگان كمال پرداخت. ارتباط ايشان با مرحوم قاضي از طريق نامه برقرار بود، عباراتي چون " جعلت فداك " و " عزيز دلم " كه آيت الله قاضي در اين نامه ها خطاب به آقاي الهي به كار مي برد گوياي عظمت شان ايشان نزد استاد است . استاد سيد محمد حسين قاضي مي فرمايد : با اينكه خود آقا به علامه و بردارش گفته بود كه به ايران برگردند اما دوري آن ها برايشان بسيار ناگوار بود و هر وقت ياد آن ها مي افتاد گريه مي كرد.

زماني كه آيت الله الهي در قم بود ، در مجلس روضه اي كه در منزل ميرزا تقي زرگري تشكيل مي شد ، شركت مي كرد. يك بار بعد از اتمام روضه در سيني مسي برايش چاي آورند. او انگشت خود را بر لب گذارد و بعد به سيني مسي زد . سيني تبديل به طلا شد . بعد فرمود: " ما طلا را مي خواهيم چه كنيم"؟ دوباره انگشت بر لب گذاشت و به سيني زد و سيني به حالت اول برگشت ! با وجود چنين قدرت روحي ، زماني براي پرداخت قرضش به دو هزار تومان احتياج پيدا كردو چون اين مبلغ را نداشت مدتي زنداني شد!

اين گفتار علامه طباطبايي مشهور است كه مي فرمود: من خودم از اخوي استفاده مي كنم توصيه هميشگي ايشان هنوز در خاطر اطرافيان است : از حسنات اعمالتان كه خيال مي كنيد حسنه است توبه كنيد ، تا چه رسد به معاصي!

سيد محمد

حسن الهي در سال 1388 هجري قمري درگذشت.

شرح احوال ايشان دركتاب الهيه از انتشارات موسسه فرهنگي مطالعاتي شمس الشموس آمده است .

الهي منش، رضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رضا الهي منش

محل تولد : محلات

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1340/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب در سال 1358 ديپلم رياضي و فيزيك گرفتم و بلافاصه وارد حوزه علميه قم شدم. تمام تحصيلات سطح و بخشي از درس خارج من در مدرسه حقاني (و شهيدين) بوده است.

اساتيد اينجانب جناب آقاي شب زنده دار در منطق، جناب علي آقاي قمي و آقاي طباطبايي در اصول فقه و معالم و مرحوم آيت آلله مصلحي در رسائل و مكاسب و كفايه و بخشي از خارج. اعشاقي، رحماني، فياضي و آيت الله مصباح در فلسفه، مرحوم آيت الله تبريزي در فقه خارج و آقاي حاج سيدكاظم حائري در فقه و اصول خارج و جناب آيت الله خرازي و استادي و عندليب در تحقيقات فقهي و اصولي به مدت پنج سال.

در سال 1372 وارد موسسه آموزشي پژوهشي امام خميني (ره) شدم و در رشته كلام جديد (دين شناسي) در كارشناسي ارشد مشغول شدم و در 1358 از پايان نامه حوزه با عنوان "نقد و ترجمه بخش اسماء و صفات كتاب فلسفه دين پويمن" دفاع نمودم.

در سال 1382 براي ادامه تحصيلات در دكتري كلام جديد (گرايش فلسفه دين) در تربيت مدرس دانشگاه قم پذيرفته شدم. هم اكنون مشغول تدوين پايان نامه خود تحت عنوان "ساحات وجودي انسان و تأثيرات آنها بر يكديگر از نگاه قرآن و عرفان شيعي" مي باشم. اساتيد راهنماي مشاور: جناب آقاي دكتر محسن جهانگيري و دكتر پازوكي. همچنين به وسيله دكتري و هيئت

علمي مركز عالي اديان و مذاهب در رشته عرفان و تصوف (گرايش عرفان تطبيقي بين الاديان) مي باشم.

الهي نژاد، واحد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

واحد الهي نژاد

محل تولد : خرم آباد (بخش پاپي)

شهرت

تابعيت : ايران

زندگينامه علمي

واحد الهي نژاد فرزند شمس الله متولد پاپي خرم آباد .وي پس از تحصيلات ابتدايي و راهنمايي در زادگاهش براي ادامه تحصيل به درود لرستان رفت و مدرك ديپلم را گرفت .درسال 1369 ش وارد حوزه علميه مهديه علي گودرز شد.پس از دو سال به مدرسه مروي در تهران رفت و در 1375وارد حوزه علميه قم شد و پس از پايان سطح به مدت 2سال در دروس خارج فقه و اصول حضرات آيات .محمد فاضل لنكراني و جعفر سبحاني شركت كرد .همچنين مدرك كارشناسي فلسفه غرب را از دانشگاه مفيد قم دريافت كرد .او همزمان تحصيل در تهران به تدريس در حوزه اشتغال يافت .همچنين در دانشگاه آزاد اسلامي شهر كرد و خرم آباد به تدريس پرداخت .وي از آيت الله سيد علي خامنه اي اجازه تصدي امور حسبيه را دارد

الهي، عباس

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عباس الهي

محل تولد : آمل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/7/1

زندگينامه علمي

اينجانب پس از اخذ ديپلم تجربي در سال 1383 وارد حوزه علميه شهرستان بابل شدم و پس از مدت كمي تحصيل در حوزه علميه روحيه وارد حوزه علميه قم گرديده و در مدرسه الهادي (ع) شروع به تحصيل كردم و پس از گذراندن دوران مقدماتي و سپس در خارج از مدرسه موفق به گذراندن دوره سطوح عالي حوزه علميه قم شدم.

حدود 6 سال در مدارس علميه قم مانند الهادي (ع) و رضويه و علوي به تدريس ادبيات عرب، تفسير و علوم قرآني پرداختم و امتحانات

سطوح عالي را با موفقيت گذرانده و 4 بار مصاحبه خارج فقه و اصول شركت كردم و پايان نامه اي را تحت عنوان علوم قرآني در تفسير الميزان براي اخذ سطح سه يا كارشناسي ارشد نوشته و دو سال و خرده اي پيش دفاع كرده و اصلاحات آن پس از اخذ نمره 17 رو به پايان است.

و براي نوشتن دوره دكتري آماده ام البته پس از تحويل مدرك فوق ليسانس هم اكنون در مدرسه امام (ع) با سابقه سه سال تدريس و در دانشكده علوم قرآني با سابقه دو سال تدريس و در دانشكده اصول دين و مدرسه عالي بنت الهدي در خدمت طلاب خارجي و دانشجويان ايراني هستم. و مشغول مطالعه و تحقيق و آماده كردن مقالاتي با عناوين و موضوعات مختلف هستم.

الهي، ناصر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ناصر الهي

محل تولد :

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1340/1/1

زندگينامه علمي

بعد از اخذ ديپلم به جاي تحصيل در دانشگاه، حوزه علميه قم را انتخاب كردم. دروس مقدماتي را در مدرسه رسالت، رسائل را نزد جناب آقاي راستى، مكاسب را خدمت آقاي پاياني و بني فضل و كفايه را خدمت آقاي محقق داماد خواندم. از سال 1369 به بعد محضر آيات عظام موسوي اردبيلي و منتظرى، وحيد و جواد تبريزي به خارج فقه و اصول مشغول شدم.

در سال 1369 همراه با تحصيل در خارج فقه و اصول، به دانشگاه مفيد براي تحصيل اقتصاد نظري راه يافتم. تحصيلات در سال تحصيلي 73 _ 1372 با موفقيت كامل سپري شد و به مقطع كارشناسي ارشد علوم اقتصادي دانشگاه تهران راه يافتم. در بهمن سال 1375

پايان نامه كارشناسي ارشد را تحت عنوان "بررسي مباني نظري دخالت دولت در اقتصاد از ديدگاه مكاتب مختلف با تاكيد بر مكتب اسلام" دفاع نمودم. پس از آن به دوره دكتري دانشگاه امام صادق عليه السلام راه يافتم و اقتصاد پولي و بين المللي را گذراندم و از رساله خود تحت عنوان تاثير جهاني شدن بر همگرايي و يكپارچه سازي حوزه تجاري كشورهاي اسلامي (MENA) در ارديبهشت 84 دفاع كردم.

از سال 1376 به عنوان عضو هيات علمي گروه اقتصاد دانشگاه مفيد به تدريس اشتغال دارم. تاكنون مواد درسي زيادي از جمله:

1. اقتصاد كلان 1 و 2 مقطع كارشناسي و كارشناسي ارشد 2. تجارت بين الملل مقطع كارشناسي و كارشناسي ارشد 3. ماليه بين الملل مقطع كارشناسي و كارشناسي ارشد 4. اقتصاد منابع طبيعي كارشناسى 5. اقتصاد سنجي كارشناسى 6. تفسير آيات اقتصادى 7. زبان تخصصي را تدريس كرده ام.

سال 1375 مديريت دفتر برنامه ريزي و خدمات پژوهشي دانشگاه مفيد را بر عهده داشتم و از سال 1376 تا 1381 معاون پژوهشي و از سال 1381 تا 1385 قائم مقام رئيس دانشگاه بودم و اكنون مدير مركز مطالعات اقتصادي دانشگاه هستم.

الهيان، مجتبي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مجتبي الهيان

محل تولد : رامسر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1328/1/1

زندگينامه علمي

حجةالاسلام الهيان در سال 1328 در شهرستان رامسر متولد شد. پدر ايشان محمد تقي به كشاورزي اشتغال داشته و همچنين مرجع حل و فصل مشكلات مردم آن سامان به حساب مي آمده است. ايشان دوره ابتدايي و دروس مرسوم آن زمان را در رامسر به پايان رساند.

در 15 سالگي وارد حوزه علميه قم شد و

قبل از آن يعني در سال 1342 همزمان با شروع نهضت امام خميني (ره) مدت 3 ماه را در باغ شاه سابق تحت نظر بود .

پس از ورود به حوزه دوره سطح را زير نظر آيات عظام: فاضل و سبحاني گذراند. دروس خارج را نيز در محضر آيات: ميرزا هاشم آملي، داماد، نجفي مرعشي و گلپايگاني شاگردي نمود.

همزمان با تحصيل حوزوي ديپلم را اخذ نمود و سپس وارد دانشگاه فردوسي مشهد در رشته فقه و مباني حقوق شد كه به دليل شناخته شدن نتوانست به تحصيل ادامه دهد. بلافاصله به رامسر آمد و سپس به قم جهت ادامه تحصيل نقل مكان نمود. سال 1359 در دانشكده الهيات تهران قبول شد اما پس از يك ترم تحصيل، تحصيلات خود را در مدرسه عالي قضائي و اداري قم (دانشگاه قم) ادامه داد و موفق به اخذ مدرك تحصيلي ليسانس علوم تربيتي گرديد. ايشان داراي درجه اجتهاد (نقل حديث) از آيت الله مرعشي نجفي است .

امام جمعه، قاسم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آسيد قاسم (امام جمعه) فريدن از شاگردان مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج شيخ محمدتقى نجفى اصفهانى و آقاى آشيخ محمدعلى برادر آقا نجفى بوده كه پس از طى مراحل تحصيل به امر علماء بزرگ اصفهان به محل خود فريدن مراجعت كرده و تا آخر عمر به ترويج احكام و اقامه نماز جمعه و حل و فسخ امور دينى اشتغال داشته و حكومت شرعى به امر مراجع بزرگ آن وقت در تمام بلوك فريدن به عهده ايشان بوده تا در تاريخ 11 ذى قعده 1339 قمرى بدورد حيات گفته است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

امام جمعه، محمد حسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند مير محمّد حسين بن مير عبدالباقى خاتون آبادى.

از رؤساى علماى اصفهان، ملجأ و پناه مردم، و امام جمعه اصفهان بوده، در مسجد شاه اقامه جمعه مى نموده، و مى نويسند: تا سيزده صف اين طرف ميل هاى ميدان شاه صف نماز از او مى رسيده.

در دوّم محرّم سال 1248 وفات يافته، قبرش در بقعه سرقبر آقا است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

امام جمعه، محمد صادق

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند ميرزا محمد على بن ميرزا جعفر خاتون آبادى.

پس از فوت حاج ميرزا هاشم، امام جمعه ى اصفهان شده، در اصفهان متولد، و هم در اين شهر تحصيل نموده، در مسجد جامع امامت مى نمود.

در 3 رمضان المبارك 1348 وفات يافته، در بقعه ى مجلسى مدفون گرديد. وى آخرين امام جمعه اصفهان است كه بعد از او تا بيست سال عنوان امام جمعگى منسوخ بود، تا در سال 1368 مجددا فرمان امام جمعگى اصفهان به نام آقاى آقا مير محمد مهدى [خاتون آبادى] صادر شده و به لقب سلطان العلماء معروف گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

امام جمعه، محمد مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آيه الله آقاى حاج سيد محمد مهدى امام جمعه شهرستان اصفهان از احفاد و اسباط علامه مجلسى اول رضوان الله عليه و دانشمندان بنام و متنفذ آن سامان ميباشد و منصب امام جمعه اى از صدها سال قبل در خاندان اين سلسله بوده كه در مسجد جامع اصفهان و مسجد شاه تهران اقامه نماز جمعه نموده و مينمايند.

مرحوم فتحعلى شاه قاجار بعد از بناء مسجد سلطانى تهران از يكى از اعمام معظم له دعوت نمود كه بتهران آمده در مسجد شاه مزبور اقامه نماز جمعه و جماعت نمايند و منصب مزبور در خاندان وى تاكنون باقى و امام جمعه تهران با امام جمعه اصفهان پسر عمو و از يك سلسله و بيت ميباشند.

معظم له در بيت علم و سيادت در حدود سال 1310 قمرى تولد يافته و پس از رشد و خواندن مقدمات و سطوح بدرس مرحومين علمين آيتين آيه الله حاج سيد ابوالقاسم ده كردى و آيه الله حاج شيخ محمد حسين فشاركى حاضر شده آقا بمدارج عاليه علم رسيده و از آن بزرگوار بدريافت اجازه ى اجتهاد

و روايتى مفتخر گرديده است.

و ايشان حدود بيست و پنج سال است كه امام جمعه و جماعت مسجد جامع شهرستان اصفهان ميباشند.

از آثار ايشان است رساله اى در ميراث زوجه كه مستدلا مرقوم داشته و مورد تحسين و تجليل استادش مرحوم آيه الله دهكرى قرار گرفته است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

امام جمعه، هاشم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند مير سيد محمد. آخرين امام جمعه ى مقتدر اصفهان، از رؤسا و متنفذين بوده، و در اوايل، زاهد و عابد و مورد وثوق مردم بوده، و مردم از محلات مختلفه جهت درك نماز ايشان به مسجد جمعه مى رفته اند، لكن در اواخر در اثر حركات ناشايسته برخى از اطرافيان ايشان، آن توجه و اعتماد از بين رفته، و ديگر بعد از ايشان امام جمعگى رونقى نيافت.

مشاراليه در 1250 متولد، و در شب 4 شنبه 16 رمضان المبارك سال 1321 وفات يافته، در مقبره ى سر قبر آقا مدفون گرديد. قبرش در شاه نشين غربى بقعه قرار دارد.

يك نمونه از نفوذ و قدرت مرحوم حاج ميرزا هاشم: در سال 1307 به شرحى كه در كتب تاريخ مفصلا نگاشته شده است در اصفهان پيش آمدهايى روى داد كه منجر به كشته شدن دو نفر از بهائيان گرديد. ظل السلطان به دستور ناصرالدين شاه جهت ارعاب و تهديد علما جلسه اى تشكيل داده، و ضمن بياناتى، از سياست خارجى دول و قدرت شاه و خودش و اين كه چنين و چنان خواهم كرد صحبت مى كند، و نسبت به جمع علما و بالاخص آقا نجفى، كه شهرت داشت عمل به دستور ايشان و يا لااقل اطلاع ايشان انجام گرديده توهين نموده، و از كشتن و زندان كردن و تبعيد سخن مى گويد. با

مقدمه چينى كه قبلا نموده بود طورى سخن مى گويد كه حاضرين عموما ساكت و مرعوب شده، رنگ ها از صورت مى پرد. همگى متحير كه چه بايد گفت، و چه بايد كرد؟ در اين موقع ناگهان حاج ميرزا هاشم در حالت عصبانى از جاى برمى خيزد، و رو به ظل السلطان كه عوام او را زلزله سلطان مى گفتند نموده و مى گويد: به چه قدرت به خودت حق مى دهى به نايب امام زمان عليه السلام جسارت كنى؟ و از مجلس خارج مى شود. علما نيز به يك مرتبه از جاى برمى خيزند. ظل السلطان وحشت زده به يك يك علما متوسل مى شود كه امام را برگردانيد و از او عذرخواهى كنيد. بالاخره آقاميرزا محمد هاشم چهارسوقى واسطه شده، امام را برمى گرداند، و ظل السلطان از او و ديگران عذرخواهى مى كند، و مخالفين امام جمعه پى به عظمت روحى و قدرت و نفوذ كلام او مى برند [!] و وى را براى اين عملش ستايش مى كنند.

ضمنا بايد دانست كه اختلاف سليقه و دو دستگى ما بين آقايان مسجد شاه و امام جمعه زياد بوده، و از همين اختلاف، ظل السلطان چندين مرتبه حد اعلاى استفاده را برده بود.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

امام، جلال

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد جلال امام

محل تولد : رشكوئيه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1358/1/1

زندگينامه علمي

در سال تحصيلي 73 وارد حوزه علميه امام خميني (ره) يزد شدم. در سال 75 به مدرسه علميه مصلي يزد رفته و فقه و اصول را گذراندم و همزمان در كلاسهاي زبان جهاد دانشگاهي به مدت دو سال به مكالمه زبان پرداختم. در سال 78 امتحان ورودي موسسه آموزشي

و پژوهشي امام خميني (ره) داده و مهر 79 به قم آمدم و در كنار دروس حوزه در رشته تاريخ موسسه مشغول به تحصيل شدم.

پس از اتمام دوره كارشناسي در بهار سال 84 در امتحان ورودي كارشناسي ارشد تاريخ تشيع موسسه پذيرفته شدم و از بهمن ماه 84 در مقطع ارشد مشغول به تحصيلم.

همزمان سطح دو حوزه را از شوراي مديريت اخذ كردم. از فروردين 86 به عنوان كارشناس اجرايي گروه تاريخ اسلام مدرسه عالي امام خميني (ره) مشغول به كار شدم و از مهر ماه 86 در اين مدرسه مشغول به تدريس مي باشم. موضوع پايان نامه كارشناسي ارشد بنده هنوز تصويب نشده است.

امامت، عزاللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد عزاللَّه بن آيت اللَّه حاج سيد فخرالدين امامت حسينى كاشانى از دانشمندان و ائمه ى جماعت معاصر كاشانست.

وى در سال 1309 شمسى در كاشان متولد شده و در بيت علم و سيادت پرورش يافته و پس از خواندن مقدمات و ادبيات سطوح و متون فقه و اصول را از مرحوم والدش آيت اللَّه امامت و مرحوم آيت اللَّه آقا شيخ محمود نجفى فراگرفته و آنگاه به مشهد عزيمت و چندى از دروس خارج آيت اللَّه العظمى ميلانى مدظله استفاده نموده و بعد از آن به كاشان برگشته و به وظائف دينى از قبيل امامت و تبليغ مسائل احكام و تأليفات تاكنون اشتغال دارند.

تأليفاتى كه از معظم له به طبع رسيده است از اين قرار است.

1- كشكول امامت دو جلد.

2- زندگانى سلطان على و هلال بن على.

3- فضائل السادات.

نگارنده گويد: از همين سلسله جليله است جناب آيت اللَّه حاج سيد عباس بن مرحوم حجةالاسلام حاج سيد على اكبر كاشانى حايرى كه اكنون در شهرستان

دينى و علمى قم اقامت دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

امامت، فخرالدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد فخرالدين بن العلامة الزاهد السيد محمدمهدى امامت حسينى كاشانى از آيات عظام و علماء بزرگ معاصر كاشان (داماد مرحوم آيت اللَّه ملا حبيب اللَّه كاشانى) بودند.

وى در حدود 1292 قمرى در كاشان متولد شده و در بيت علم و عمل پرورش يافته و پس از خواندن مقدمات و ادبيات متون فقه و اصول را از دو عموى گرامش آيت اللَّه آقا سيد محمدحسين امام (متوفى حدود 1311) و آيت اللَّه آقا سيد محمدحسن امام (متوفى حدود 1330) و مرحوم آيت اللَّه حاج ملا محمدحسين نطنزى و ميرزا محمدحسين نراقى و مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا فخرالدين نراقى (متوفى 1325 قمرى) و حاج ميرزا ابوالقاسم نراقى سبط فاضل نراقى و پس از آن مرحوم آيت اللَّه آخوند ملا حبيب اللَّه كاشانى (متوفى 1340) صاحب مقامات عاليه و تأليفات كثيره استفاده نموده و در اوائل تأسيس حوزه علميه به قم آمده و از محضر مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج شيخ عبدالكريم حايرى بهره مند شته و پس از مدتى به كاشان مراجعت و اشتغال به تدريس و تأليف و ارشاد مردم و اقامه جماعت در مدرسه سلطانيه نموده تا در سال 1392 قمرى كه در سن صد سالگى بدرود حيات گفته و در جنب ميدان و فلكه بزرگ كاشان (كامل الملك) در مقبره شخصى مدفون گرديد.

نگارنده گويد: مرحوم آيت اللَّه امامت از بركات شهرستان كاشان و مفاخر علمى و قدسى اين شهرستان و از مشايخ اجازه عصر ما بودند و جماعتى از اعلام و آيات عظام كه ذكرشان موجب اطنابست از ايشان اجازه روايتى داشتند و براى اين حقير هم در اواخر عمرشان اجازه مبسوطى صادر

فرمودند تأليفات و آثار عديده دارند كه ذيلا مى نگارم.

تأليفات مرحوم امامت

1- هدايةالعوام فى مهمات الاحكام (رساله عمليه) مطبوع

2- راه نجات او تنبيهات الغافلين منظومات بالفارسيه مطبوع

3- راه خداشناسى فى اصول العقايد بالفارسى مطبوع

4- وسيلة النجاة فى فضائل السادات بالفارسى مطبوع

5- ثواب الزيارات بالفارسى مطبوع

6- رسالة فى احكام الارث فارسى

7- رسالة فى حكم الجلود واللحوم مشتبهين عربى.

8- رسالة فى منجزات المريض عربى

9- رساله در حكم آب قليل متنجس متمم

10- رسالة فى عقد الفضولى عربى

11- شرح بر منظومه استادش در اصول موسوم (به منيةالاصول).

12- مرآت الحقيقه در حالات صوفيه فارسى

13- كشكول در مواعظ در چند جلد فارسى.

14- حاشيه بر شوايع

15- حاشيه بر مكاسب

16- رساله در مصرف سهم الامام (ع)

17- در متفرقات از حواشى و غيره.

ادباء و بعضى از دانشمندان كاشان اشعارى بسيار در رثاء آن مرحوم سروده اند از جمله آيت اللَّه العلام آقاى حاج آقا رضا مدنى دام ظله در ماده تاريخ وفاتش سروده.

سيد اهل العلم فخرالدين

نجم الامامه و بدرالدين

يا لهف قد مضى فقل مورخا

(الى الجنان رام فخرالدين)

و در روز وفاتش گفته اند.

يا لهف مات سيد جليل

فخرالهدى مجتهد نبيل

للدين فخر كامل لبيب

عدل زكى عالم اديب

(1392 -1292 ق)، عالم، فقيه و مدرس. در كاشان متولد شد. پس از فراگيرى مقدمات و ادبيات، متون فقه و اصول را از دو عموى خود، آيت اللَّه آقاسيد محمدحسين امام و آيت اللَّه آقاسيد محمدحسن امام، فراگرفت. وى همچنين از حوزه هاى درس آيت اللَّه حاج ملا محمدحسين نظنزى، ميرزا محمدحسين نراقى، آيت اللَّه حاج ميرزا فخرالدين نراقى، حاج ميرزا ابوالقاسم نراقى و آخوند ملا حبيب اللَّه كاشانى، پدر همسرش، استفاده كرد. در اوايل تأسيس حوزه ى علميه به قم رفت و از محضر آيت اللَّه حاج شيخ عبدالكريم حائرى بهره مند شد.

پس از مدتى به كاشان بازگشت و به تدريس و تأليف و وعظ و اقامه ى جماعت در مدرسه ى سلطانيه اشتغال ورزيد. وى از مشايخ اجازه عصر حاضر بود و بسيارى از علما از ايشان اجازه روايتى داشتند. او در كاشان درگذشت. از آثار وى: «هداية العوام فى مهمات الاحكام»، رساله ى علميه؛ «راه نجات»؛ «تنبيه الغافلين»، شعر فارسى؛ «راه خداشناسى»، در اصول عقايد، به فارسى؛ «ثواب الزيارات»، به فارسى؛ «رسالة فى حكم الجلود واللحوم مشتبهين»، به عربى؛ «رسالة فى منجزات المريض»، به عربى؛ «رسالة فى عقد الفضولى»، به عربى؛ «وسيلة النجاة»، در فضائل سادات.[1]

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

منابع زندگينامه :[1] زندگى نامه ى رجال و مشاهير (252 -251 / 1)، گنجينه ى دانشمندان (264 -262 / 2)، مؤلفين كتب چاپى (784 / 4).

امامت، فضل اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد فضل اللَّه بن العلامة المرحوم حاج سيد فخرالدين امامت حسينى كاشانى از علماء محترم معاصر كاشانست. وى در سال 1333 قمرى در بيت فضل و فضيلت به دنيا آمده و در كودكى ادبيات را خوانده و به تحصيل فقه و اصول پرداخته و از محضر والدش وجدامى خود مرحوم آيت اللَّه ملا حبيب اللَّه شريف كاشانى و آيت اللَّه آقا سيد محمد علوى بروجردى استفاده نموده آنگاه به قم مهاجرت و از درس و محضر مرحوم آيت اللَّه العظمى حايرى و آيت اللَّه حاج سيد محمدتقى خونسارى و آيت اللَّه آقا سيد محمد حجت و آيت اللَّه صدر و غيرهم بهره مند شده آنگاه در شهر خود به امامت و انجام وظائف دينى پرداخته و تاكنون اشتغال دارد.

داراى آثاريست كه از آنها تحفةالطالبين به طبع رسيده است و تأليفات ديگر ايشان در صرف و نحو و فقه و اصول تاكنون مخطوط مانده

است.

(تو 1333 ق)، فقيه اصولى. در نوجوانى ادبيات را آموخت و در محضر پدر و جد مادرى اش آخوند ملا حبيب اللَّه كاشانى و نيز آقاسيد محمدعلوى بروجردى به تحصيل فقه و اصول پرداخت. سپس به قم مهاجرت كرد و از حوزه ى درس آيت اللَّه حائرى و آيت اللَّه سيد محمدتقى خوانسارى و آيت اللَّه سيد محمد حجت و آيت اللَّه صدر بهره مند شد. در بازگشت به كاشان به ترويج مذهب و تأليف كتاب پرداخت و آثارى در صرف و نحو و فقه نگاشت. از آثار وى: «تحفة الطالبين».[1]

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

منابع زندگينامه :[1] گنجينه ى دانشمندان (264 / 6).

امامي اصفهاني، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم علوم دينى.

تولد: 1312، اصفهان.

درگذشت: 4 آذر 1372(11 جمادى الثانى 1414 ق.).

آيت الله سيد احمد امامى اصفهانى، فرزند آيت الله حاج آقا عطاءالله امامى نيز از علماى مشهور اصفهان، بود. او پس از پشت سر نهادن دوران كودكى و نوجوانى به فراگيرى علوم اسلامى در نزد پدرش و حضرات آيات معلم حبيب آبادى، فياض و فقيه قودجانى پرداخت و پس از تكميل ادبيات و سطح جهت استفاده از محضر اساتيد حوزه ى علميه ى قم بدانجا رفت و كفايه را از آيت الله مجاهدى و آيت الله سلطانى طباطبائى فراگرفت. سپس خارج فقه و اصول را نزد آيت الله العظمى بروجردى و امام خمينى (ره) و فلسفه را هم نزد علامه ى طباطبائى تحصيل نمود. از خدمات وى كتابخانه عظيم الزهرا با بيش از شصت هزار جلد كتاب و توسعه و نوسازى مسجد سقا در اصفهان را مى توان نام برد.

از تأليفات چاپ شده اش چرا جمهورى اسلامى و روش رهبران انقلابى ما و از كتابهاى چاپ نشده اش مى توان از اينها نام برد: تقريرات درس فقه آيت الله العظمى بروجردى؛ تقريرات درس اصول

امام خمينى؛ تقريرات درس فقه (مكاسب) امام خمينى؛ اجتهاد و تقليد؛ جغرافياى كشورهاى اسلامى؛ شرح دعاى عرفه؛ جنگ در نظام كل اسلام؛ قواعد درايه و رجال؛ مبارزه و راه آن در قرآن؛ آيات معجزه آساى قرآن؛ انسان در قرآن؛ ولايت و امامت از ديدگاه قرآن؛ اخلاق در قرآن؛ تمثيلات و تشبيهات قرآن؛ قرآن و تعهدات اسلامى؛ تفسير جزء سى قرآن؛ تفسير قرآن (از سوره بقره تا انفال) اسرار حج؛ سنت تغيير؛ راه مستقيم؛ بشر و رسالت او؛ قدرت و نيرو؛ جاسوسى در اسلام؛ انقلاب در پرتو وحى؛ جهاد؛ روحانيت و تبليغ در اسلام؛ انحرافات و مبارزه با استعمار؛ وظايف مردم در زمان غيبت؛ شيطان در خانه ما؛ چگونه بايد زيست؛ راهنمايى هاى حضرت على (ع) (هفت جلد)؛ قيامت (سه جلد)، اسلام تنها راه مبارزه با استعمار؛ جامعه اسلامى؛ خدمات اهل بيت پيامبر؛ فرهنگ واژه هاى علمى؛ فرازهاى عالى صحيفه سجاديه؛ اقتصاد؛ شناخت خط انقلابى حضرت مهدى (عج)؛ شرح نامه على (ع) به مالك اشتر.

آيت الله امامى اصفهانى روز پنجشنبه چهارم آذر 1372 (برابر يازدهم جمادى الثانى 1414 ق.) در شصت سالگى بدرود حيات گفت و پيكرش در امامزاده ابوالعباس خوراسگان به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

امامي پور، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد امامي پور

محل تولد : مشهد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمد امامي پور فرزند محمد علي متولد 1342 مقطع دبستان و راهنمايي را در مشهد گذراندم و پس از پايان دوره راهنمايي وارد حوزه علميه مشهد شدم و تا مقطع ديپلم به طور آزاد ادامه تحصيل دادم.

سال هاي 64 تا 69 در دانشگاه علوم اسلامي رضوي به فراگيري زبان انگليسي و دروس حوزوي

تا سطح عالي مشغول بودم و پس از اعزام 3 ماهه به زامبيا جهت تبليغ و مراجعت به كشور، راهي قم شدم و تحصيلات حوزوي و دانشگاهي را تا مقطع ليسانس از سال 1370 در آنجا ادامه دادم. در سال 74 با احراز رتبه هشتم وارد دانشگاه تهران شدم و كارشناسي ارشد حقوق خصوصي را در سال 76 به پايان رساندم و ازنيمه 77 به عضويت هيئت علمي دانشگاه مفيد در آمدم. سال 82 وارد مقطع دكتري شدم و اكنون با پايان يافتن واحدهاي آموزشي و امتحان جامع در مرحله پايان نامه هستم. چندين طرح پژوهشي مانند بررسي قانون بيمه شخص ثالث و درآمدي به متون اسلامي و... را نيز به سامان رسانده ام.

امامي تربتي، عبدالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالله بن حجه الاسلام حاج شيخ ذبيح الله بن العالم العلام حاج ملا عبدالله (امام جمعه تربت) ابن العلامه حاج حسينعلى (امام جمعه) از علماء مبرز معاصر خراسان و تربت حيدريه مى باشد.

مرحوم حاج ملا حسينعلى و حاج ملا اسحق تربتى كه در عصر خود اعلم علماء خراسان معرفى شده اند نسبشان منتهى مى شود به مرحوم حاج ملا خداداد تربتى كه معاصر با اوائل صفويه بوده اند.

جناب آقاى امامى در محرم 1320 ق در تربت حيدريه متولد شده و در بيت علم پرورش يافته و قرآن و اوليات را در مكتب خانه مرحوم آقا سيد محمود مشلول خوانده و قسمتى از مقدمات را فراگرفته و ضمنا از نماز جماعت و مجالس وعظ مرحوم حجت الاسلام آخوند حاج ملا عباس تربتى (والد جناب آقاى راشد) كه از نظر زهد و تقوا و فضيلت كم نظير بود استفاده نموده و در ماه ربيع الاول 1347

ق به حوزه علميه مشهد مقدس منتقل و ادبيات را از جناب حاج شيخ محمد تقى اديب نيشابورى و اساتيد ديگر استفاده كرده و پس از آن سطوح فقه و اصول را از مرحوم آيت الله حاج ميرزا احمد مدرس يزدى و آيت الله حاج شيخ هاشم قزوينى و آيت الله حاج شيخ آقا بزرگ شاهرودى و دروس خارج را از محضر مرحوم آيت الله حاج ميرزا احمد كفائى و آيت الله عالم ربانى حاج ميرزا مهدى اصفهانى استفاضه نموده و مدتى هم در قم از محضر مرحوم آيت الله مؤسس حاج شيخ عبدالكريم يزدى و آيت الله خونسارى بهره مند گرديده و در سال 1357 ق مهاجرت به نجف اشرف كرده و از محاضر آيات عظام آن سامان چون آيت الله حاج شيخ موسى خونسارى و آيت الله حاج شيخ كاظم شيرازى و آيت الله حاج سيد محمود شاهرودى استفاده نموده و در حدود سال 1364 ق به تربت برگشته و قيام به وظائف دينى از اقامه جماعت و ترويج دين و تبليغ احكام نموده و تاكنون اشتغال دارند. از آثار ايشان است:

1- استرداد مدرسه اسحاقيه و تعمير آن به همت مرحوم حاج ابوالقاسم هراتى (كه اكنون به مدرسه هراتى شهرت دارد)

2- رسيدگى به وضع طلاب و محصلين مدرسه مزبور.

3- اعزام مبلغين دينى بقراء اطراف تربت.

4- تهيه زمين براى ساختمان كتابخانه اماميه و تهيه مقدارى كتاب براى آن.

5- اقدام به تجديد ساختمان مسجد مرحوم حاج شيخ على اكبر.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

امامي حجتي، علي اكبر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي اكبر امامي حجتي

محل تولد : نجف

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1332/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب

علي اكبر امامي حجتي دوران كودكي و نوجواني را در نجف اشرف گذراندم و در خانواده اي روحاني نشو و نما كردم. دروس مقدماتي را در حوزه علميه نجف گذارندم و درسال 1350 وارد حوزه علميه قم شدم و نزد حضرات آيات شيخ علي پناه اشتهاردي، شيخ محمد تقي ستوده و شيخ احمد پاياني، كرباسي، محمد هادي معرفت و فاضل سطح را به پايان بردم. در درس خارج فقه و اصول حضرات آيات عظام تبريزي، وحيد خراساني و فاضل، سال هاي متمادي شركت كردم و بحمدالله موفق بوده ام كه سطح را از مقدمات تا نهايه تدريس كنم و به مدت پنج سال در واحد آموزشي خواهران دفتر تبليغات نيز تدريس كرده ام و علاوه بر تقريرات دروس اساتيدم با همكاري برخي از موسسات پژوهشي آثاري از خود به يادگار گذاشته ام.

از سال 1370 با بخش مركز تحقيقات دفتر تبليغات اسلامي همكاري كردم. نتيجه آن با همكاري ديگر برادران چهارده جلد "المعجم المفهرس لالفاظ احاديث بحارالانوار" و سه جلد "المعجم المفهرس لاعلام احاديث بحار الانوار"، و نقد و پاورقي بر ترجمه كتاب "احداث التاريخ الاسلامي" و فيش برداري از مكتب هاي تاريخي زير نظر دكتر آدينه وند و مقاله "تعداد ياران امام حسين عليه السلام" كه در كتاب نگاهي نو به جريان عاشورا به چاپ رسيده است. ضمناً در برخي از موسسات ديگر نيز همكاري داشته ام كه كتاب "مجمع الفوائد في شرح الفرائد" با همكاري ديگران نوشته ام كه به چاپ رسيده است.

از كارهاي شخصي خودم نيز مي توان اشاره كنم كه تعليقه توضيحي بر خيارات مكاسب نوشته ام و مقاله اي تحت عنوان

مصرف سهم امام عليه السلام در زمان غيبت.

امامي كاشاني، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين امام كاشانى فرزند عالم جليل آقا حسام الدين امامى در شهرستان كاشان به دنيا آمده و در بيت دانش پرورش يافته و مقدمات و سطوح را در آنجا خوانده پس از آن به قم آمده و در دوره اول امتحان طلاب كه شركت نموده با نمره ممتاز و رتبه اول پذيرفته شده و در درس و مباحثه مرحوم آيت اللَّه بروجردى كه صحبت و اشكال مى كرد و مورد توجه آيت اللَّه قرار گرفته و با عنايات مخصوص به ايشان نگريسته و تعبير به عالم عصر من مى فرمودند و پس از ديدن يك دوره خارج و اصول مهاجرت به نجف اشرف نموده و در مدرسه مرحوم علامه يزدى معروف به مدرسه سيد سكنى گزيده و به مباحثات ادامه داده و حاشيه كامل بر عروه الوثقى زده سپس مراجعت به كاشان نموده و به انجام وظائف دينى و روحى از اقامه جماعت در مسجد بازار كاشان و تدريس فقه و اصول اشتغال دارند و جمع كثيرى از محصلين و صلاب كاشان از محضرشان استفاده مى نمايند داراى تأليفاتى در فقه و اصول مى باشند. و در چند سال قبل كتابى به نام اصول الاماميه تأليف نمودند كه با آنكه مختصرترين كتب اصولى است بسيار ساده و آسان و قابل استفاده است و با اين ابتكارشان زحمات طلاب را براى فهم كفايه الاصول علامه خراسانى كم نموده است.

نگارنده گويد: جناب آقاى حاج شيخ حسين امامى كاشانى سلمه اللَّه از افاضل مجتهدين معاصر است كه اجتهادش از حدود سى و پنج سال قبل مورد تاييد و تصديق آيات عظام نجف اشرف چون مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج سيد

محسن حكيم قدس اللَّه سره و ديگران و نيز مراجع بزرگ و زعماء حوزه علميه قم مانند آيت اللَّه العظمى بروجردى طاب اللَّه ثراه و ديگران بوده.

آثار علمى ايشان مطبوعا و مخطوطا

1- اصل اصول الاماميه يكدوره اصول كه به طبع رسيده است.

2- دراسات الاصول آماده طبع است.

3- فقه الاماميه- سه جلد كه آماده طبع است.

4- حاشيه كامل بر عروه كه در سال 1375 هجرى قمرى شروع و در سال 1410 هجرى قمرى پايان يافته.

5- متفردات الاماميه مانند تقيه يا خبرئيت بسيم اللَّه از سور قرآنيه.

6- قاعده- لاضرر چاپ شده.

7- قاعده- تقيه چاپ شده.

8- قاعده- اعلميت چاپ شده.

9- ترجمه عروه كه رساله عمليه فارسى است.

و ايشان داماد گرامى حضرت آيت اللَّه حاج آقا رضا مدنى كاشانيست كه سبط مرحوم آيت اللَّه العظمى آخوند ملا حبيب اللَّه شريف كاشانى صاحب تأليفات و تصنيفات كثيره مطبوع و غيره مى باشند.

از آثار خير معظم له تعمير برخى از مساجد است كه از آنهاست تعمير اساسى مسجد ميرعماد كاشان و بنياد مدرسه اماميه براى طلاب خودشان.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

امامي نيا، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد رضا امامي نيا

محل تولد : زنجان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1364به حوزه علميه زنجان وارد شدم و با علاقه فراوان دروس حوزوي را تا پايان سطح در شهر زنجان گذرانده و در سال 1374به حوزه علميه قم تشرف يافته و تا سا ل 76 در دروس خارج اصول و فقه اساتيد محترم همچون حضرات آيات سبحاني، مكارم و وحيد خراساني شركت كردم.

در سال 76 در دوره تخصصي كلام اسلام در سطح 4 پذيرفته شده و به مدت 4 سال اين دوره را

با معدل 61/19گذراندم.

از سال 80 به مدت 2 سال در مدارس علميه الهادي، حقاني، معصوميه، كلام اسلامي را تدريس كردم. از سال 81 تاكنون در دو سطح 2 و 3 فلسفه و كلام اسلامي را در مركز تخصصي كلام اسلامي تدريس مي كنم. در موسسه مذاهب اسلامي سطح 3 چند دوره فلسفه تدريس كرده ام. در مدرسه بقية الله (ويژه طلاب محترم پاكستاني) به مدت 3سال فلسفه اسلامي تدريس كرده ام. ازسال 85 تاكنون در مركز تخصصي تربيت مدرس كلام و فلسفه اسلامي تدريس مي كنم.

از سال 82 تاكنون در مركز پژوهشي دايرة المعارف علوم عقلي اسلامي (موسسه امام خميني) در كميته علمي كلام عضويت دارم و چند مقاله براي آن مركز تاليف كرده ام. از سال 82 در شوراي علمي دانشنامه كلام اسلامي (موسسه امام صادق) عضويت داشته و در ارزيابي مقالات، نظارت بر پرونده هاي علمي و تاليف مقاله فعاليت مي كنم. به سفارش داانشنامه جهان اسلام مقاله "ذميه" را تاليف كرده ام به طور خلاصه فعاليت اين جانب در دو بخش تدريس و پژوهش در فلسفه و كلام اسلامي تمركز دارد. از سال 85 نيز راهنمائي، مشاوره و داوري چند رساله علمي را عهده دار بوده ام.

امامي، تقي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد تقى امامي

محل تولد : خميني شهر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

سال 1354 وارد مدرسه حقاني شدم. با گذراندن سالهاي اوليه در آن مدرسه و تكميل دروس در حوزه از محضر اساتيدي نظير حضرات آيات وجداني، عندليب، محقق داماد، اعتمادى، ستوده، نبوي، محفوظي و پاياني براي دوره هاي بعدي تا پايان سطح عالي بهره

جستم. سپس از محضر اساتيدي چون حضرات آيات تبريزى و وحيد خراساني از سال 1370 به بعد استفاده نمودم.

همزمان از سال 1368 به تدريس سطح اول و سپس سطح عالي پرداختم كه هم اكنون سالهاست به تدريس مكاسب و رسائل اشتغال دارم. (مدرسه حضرت آية الله بروجردي حجره 15) در سال 1368 مقاله اي پيرامون كنكاشي پيرامون تورم به سمينار اقتصادي كنگره جهاني حضرت امام رضا (ع) ارائه دادم كه در جلسه مطرح نمودم و توسط مركز پژوهشهاي آستان قدس رضوي منتشر گرديد.

از سال 1379 مقالات و مطالب فراواني به صورت سلسله اي و ادامه دار در مجلات فاطيما و ميثاق با كوثر ارائه دادم كه عناوين برخي از آنها عبارتند از: "سخني با نيكان 24 شماره"، "سخني با ايرانيان 13 شماره"، "مشاوره روانشناسي 17 شماره"، "تحليل مسائل سياسي روز تحت عنوان (چرا ؟) 15 شماره"، "النكاح في الاسلام 15 شماره"، همچنين مدير مسئولي مجلات فاطيما و ميثاق با كوثر را عهده دار بوده ام كه در مورد ميثاق ادامه دارد.

امامي، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محقق.

تولد: 1283.

درگذشت: مرداد 1358، اروپا.

سيد حسن امامى، فرزند ابوالقاسم تحصيلات خود را در سوييس به پايان رسانيد و به درجه ى دكترى حقوق نايل گرديد. پس از مراجعت به ايران وارد وزارت دادگسترى شد و به رياست دادگاه ها منصوب گرديد و در ضمن در دانشكده ى حقوق به سمت استاد تاريخ عمومى و ثبت اسناد اشتغال داشت. بعد از وفات عموى خود كه امام جمعه ى تهران بود، به جاى وى به اين سمت تعيين شد و به اقامه ى نماز جماعت و وظايف اين شغل اشتغال داشت. بعدا به رياست مجلس شوراى ملى نايل

آمد و پس از چندى بالاجبار از شغل نمايندگى مستعفى و به اروپا مسافرت نمود.

از آثار اوست: حقوق مدنى ايران (در شش مجلد)؛ شرح قانون ثبت اسناد و املاك (1320).

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

امامي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ حسين بن العالم الجليل آقا حسام الدين امامى كاشانى از دانشمندان نامى و علماء سامى معاصر كاشانست وى در كاشان متولد شده و مقدمات و سطوح را در آنجا خوانده و پس از آن به قم آمده و در امتحانات حوزه شركت و رتبه اول و نمره عالى را دريافت و مكرر مكالمات علميه با حضرت آيت اللَّه العظمى بروجردى نموده و مورد توجه معظم له واقع شده به طورى كه بعضى از اوقات از ايشان تعبير به عالم هم عصر مى فرمودند و هر يك از طلاب و محصلين كاشانى و غيره را كه توصيه و توثيق مى نمودند آن مرحوم پذيرفته و بر ايشان حقوق و شهريه برقرار مى كردند

آقاى امامى پس از يك دوره تحصيلات و ديدن دروس خارج قم به نجف اشرف عزيمت نموده در حالى كه در آن موقع بر عروةالوثقى علامه يزدى حاشيه شروع نموده و در اقامتشان در (باب مدينه علم) تا باب خمس به اتمام رسانيدند

معظم له پس از چندى توقف در نجف و شركت در دروس آيات عظام آنجا بالاخص مرحوم آيت اللَّه العظمى حكيم و آيت اللَّه العظمى خوئى مدظله و ديگران مراجعت به كاشان نموده و پس از فوت مرحوم آيت اللَّه بروجردى باز به قم آمده و به تدريس خارج پرداخته و صدها نفر از طلاب در درسشان شركت مى نمودند. ولى متأسفانه روى بعضى از جهات دوباره به كاشان برگشته او تا حال تحرير و تأليف اين

كتاب (سال 1395 قمرى) به اقامه جماعت و تدريس و تأليف اشتغال دارند از آثار گرانقدر آنجناب كتاب (اصول الاماميه) است كه زحمات فضلاء را آسان و راهى را كه بايد سالها در مبانى اصول فقه طى نمايند به چند ماه رسانيده است

نگارنده گويد مترجم محترم ما از مجتهدين جوان عصر حاضر است آثار نبوغ و بزرگى در چهره و سيمايش نمايان است و اميد است كه بخواست خدا و عنايت صاحب ولايت در آينده از مراجع عاليقدر بوده باشند زيرا از سى سال قبل كه ايشان را شناخته ام همواره چه در قم و چه در كاشان و چه در نجف اشرف با كمال سادگى و دور از تظاهرات مجدانه اشتغال به تحصيل و تدريس و تصنيف داشتند و بحمد اللَّه آثار علمى ارزنده اى مانند (اصول الاماميه) و حواشى بر عروةالوثقى و غيره دارند و ايشان داماد ارجمند حضرت آيت اللَّه والعالم العلام آقاى حاج آقا رضاى مدنى كاشانى كه از مجتهدين و مراجع عصر حاضرند در كاشان مى باشند

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

امامي، عبدالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام والمسلمين آقاى حاج شيخ عبدالله امامى اول عالم معاصر شهرستان تربت است كه اكنون باقامه جماعت و خدمات دينى و تدريس و سرپرستى محصلين و طلاب مدرسه تربت اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

امامي، علي اصغر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد علي اصغر امامي

محل تولد : دهاقان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب در سال 1350 پس از اتمام دوره ابتدايي وارد حوزه شدم و به موازات تحصيل در حوزه علميه اصفهان ديپلم متوسطه را نيز اخذ نمودم.

تحصيلات اينجانب از اوائل در حوزه به صورت مستمر با تدريس دروس حوزوي همراه بوده است. در سال 1358 پس از اتمام سطح در دوره هاي مختلف خارج فقه و اصول و همچنين فلسفه در حد اسفار نزد اساتيد متعدد شركت نمودم. يك دوره اصول در خدمت مرحوم آيت الله صافي اصفهاني شركت كرده و در محضر مرحوم آيت الله صادقي و مجلسي اصفهاني مباحث فقه را شركت كرده ام. تدريس اينجانب در مدارس صدر و امام صادق (ع) و دارالحكمه و جدّه بزرگ اصفهان تا سال قبل (1385 _ 1386) ادامه داشته است.

امامي، محمد مهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد مهدي امامي

محل تولد : همدان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1347/7/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمد مهدي امامي در بهار سال 47 در يك خانواده روحاني و اهل علم متولد شدم. دوران ابتدائي و راهنمائي را در محل تولد كه يكي از روستاهاي بخش بهار همدان مي باشد گذراندم. پايان دوران راهنمائي همزمان شد با شروع جنگ تحميلي، بخشي از دوران راهنمائي (سوم) در جبهه و بخشي از آن را در مجتمع رزمندگان به اتمام رساندم.

همزمان با جنگ و دوران تحصيل در مدرسه در سال 64- 65وارد حوزه علميه قم شدم، البته قبل از آن پايه اول حوزه را در مدرسه شهيد مصطفي خميني (ره) تهران گذراندم. و به جهت اين كه

شهر قم شهر علم و اجتهاد بود و حرم حضرت معصومه (س) در آنجا بود، در امتحانات حوزه شركت و قبول شدم. از سال اول تا سال سوم را در مدرسه الهادي واقع در خاكفرج قم سپري كردم و همزمان با دروس حوزه دروس مقطع دبيرستان را در مجمع ايثارگران شهيد زين الدين قم به اتمام رساندم.

در سال 73 وارد دانشگاه شدم در رشته علوم سياسي و همزمان با دروس حوزه و دانشگاه، در سال 75 موفق به اتمام سطح دو حوزه و كارشناسي در دانشگاه شدم. در سال 77 در مقطع كارشناسي ارشد در دانشگاه باقرالعلوم (ع) قبول شدم. و همزمان تا سال 82 دروس دانشگاه و مصاحبه هاي خارج فقه و اصول را در شش نوبت به پايان رساندم.

از سال80 همزمان با دروس ديگر و تحقيقات مشغول به تدريس در دانشگاه خواجه نصيرالدين طوسي و علامه طباطبائي تهران شدم. و در حال حاضر هم با اشتغال به كار آموزشي مشغول تدوين و نگارش كتاب و مقالات و تدريس در دانشگاههاي ياد شده و اراك و پيام نور هستم.

امامي، محمدجعفر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد جعفر امامي

محل تولد : داراب

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1322/1/1

زندگينامه علمي

حجةالاسلام والمسلمين محمد جعفر امامي در سال 1322 و در شب عيد فطر در روستاي لايزنگان (خشم عليا) از توابع شهرستان داراب استان فارس در خانواده اي مذهبي چشم به جهان گشود. پدرش روحاني نبود ولي پدر بزرگش در كسوت روحانيت بود اما از راه باغ داري و كشاورزي زندگي خويش را اداره مي كردند. وي دوران ابتدائي را در مسقط الراس خود، ابتدا

در مكتب خانه و پس از آن در مدرسه ابتدايي آن روز به تحصيل گذراند.

در 27/7/1337 به حوزه علميه داراب كه تحت قيموميت مرحوم آيت الله نسابه اداره مي شد وارد شد و تا سال 1341 در آنجا بود. در طي اين سالها دروس دوره مقدمات و بخشي از دروس دوره سطح را آموخت و سپس به حوزه علميه قم آمد و در قم نخست به مدرسه رضويه رفت و دروس دوره سطح را پي گرفت و در مدتي كوتاه آن را به پايان برد. سپس به درس خارج استادان مشهور آن روزگار رفت و از محضر بسياري از آنان بهره مند شد. اما استاد اصلي او در اين بخش آيت الله العظمي مكارم شيرازي بود.

حجةالاسلام والمسلمين امامي، در پيش و پس از (انقلاب اسلامي) در عرصه هاي گوناگون سياسي حضور فعال داشته است. او در سالهاي حكومت (پهلوي) براي تبليغ به نقاط مختلف كشور سفر مي كرده و در آنجا ماهيت رژيم پهلوي را افشا مي نموده است تا آنجا كه رژيم پهلوي او را ممنوع المنبر كرد و تا پيروزي انقلاب اين ممنوعيت ادامه داشت از آغاز ورود او به قم كه مبارزه مرجعيت و روحانيت با تصويب لايحه انجمن هاي ايالتي و ولايتي بر ضد رژيم پهلوي شروع شد همواره در تمام صحنه هاي اين مبارزه شركت داشت.

وي در جريان رفراندوم و لوايح ششگانه در سخنراني جلسه مهم مدرسين حوزه كه پس از لغو مصوبه انجمن هاي ايالتي و ولايتي در مسجد اعظم قم كه در آن آية الله العظمي مكارم و مرحوم حجةالاسلام حاج شيخ مرتضي انصاري سخنراني كردند

و موضع مدرسين حوزه را اعلام داشتند و در كليه سخنراني هاي امام راحل چه آنها كه در مسجد اعظم ايراد فرمودند و چه سخنراني معروف مدرسه فيضيه در عصر عاشورا شركت داشت. و نيز در صحنه پانزده خرداد در قم كه ملت ايران به خاك و خون كشيده شدند، حضور داشت.

در شب و روز آزادي امام قدس سره از حبس و حصر و حضور مردم قم در بيت ايشان و ورود هيئت هاي ديدار كننده از شهرستانهاي كشور و سخنراني آن حضرت در مسجد اعظم و در جشن باز گشت امام كه در فيضيه منعقد گرديد و نيز در سخنراني ضد كاپيتولاسيون كه در بيت خود حضرت امام (ره) در محله يخچال قاضي قم انجام گرفت در تمامي اين مراحل حضور داشت.

او پس از انقلاب نيز در صحنه هاي گونا گون همواره پشتيبان انقلاب و امام (ره) بوده است. در آغاز به نمايندگي از امام در آمادگاه منظريه قم و در ستاد انقلاب مدتي در سازمان برنامه و بودجه و مدتي در وزارت بازرگاني انجام وظيفه نمود. در طي سالهاي دفاع مقدس نيز با تنظيم كتاب (نظام دفاعي اسلامي) و بحث هاي عقائد و اطلاعات رزمندگان اسلام را با مباني دفاع و ديدگاه اسلام درباره آن آشنا مي ساخته است.

حجة الاسلام و المسلمين امامي هم اكنون از اعضاء جامعه مدرسين حوزه علميه قم مي باشد و در شهر قم حضور دارد .

امامي، مسعود

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مسعود امامي

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

پس از اتمام سال دوم دبيرستان به علت علاقه شديد به دروس

حوزوي، دبيرستان را رها كردم و به مدرسه علميه ملا محمد جعفر (حاج آقا مجتهدي تهراني) وارد شدم. از سال 1360 تا 1365 تحصيل دروس مقدمات (تا پايان لمعتين) را در اين مدرسه سپري كردم. سپس مدت يكسال بطور آزاد در دروس مدرسه عالي شهيد مطهري شركت نمودم و آنگاه در سال 1367 به حوزه علميه قم آمدم و تا كنون در اين حوزه به تحصيل و تحقيق مشغول هستم.

شرايع و دروس جنبي مانند تفسير قرآن، نهج البلاغه، صحيفه سجاديه و اخلاق را به مدت 5 سال از محضر استاد بزرگوار آيت الله مجتهدي تهراني بهره گرفتم. لمعتين و اصول فقه را خدمت حاج سيد محمد ضياء آبادي خواندم. مدت يكسال كه در مدرسه شهيد مطهري بودم، الهيات شرح منظومه را نزد استاد سيد مصطفي محقق داماد و رسائل را نزد آيت الله سيد حسن مرعشي درس گرفتم. ادامه درس رسائل را در قم در درس آيت الله سيد رسول تهراني شركت كردم. در تهران بداية الحكمه را در درس آيت الله سيد رضي شيرازي و نهاية الحكمه را در درس استاد سيد حسين حسيني حاضر شدم. در قم، درس مكاسب را در محضر آيت الله سيد حسن طاهري خرم آبادي شركت كردم. جلد نخست كفايه را نيز خدمت آيت الله شيخ حسن قديري و جلد دوم را خدمت استاد شيخ صادق لاريجاني خواندم.

سال 1371 به مدت 4 سال در درس خارج فقه (مبحث بيع) آيت الله وحيد خراساني حاضر شدم و در كنار آن به دروس خارج اصول حضرات سيد احمد مددي و استاد گنجي حاضر مي شدم. مدت 2 سال خارج فقه (خمس)

آيت الله شيخ جواد تبريزي را درس گرفتم و در نهايت مدت 6 سال از خارج فقه (خمس و نكاح) استاد معظم حضرت آيت الله شبيري زنجاني را بهره مند شدم. همچنين 4 سال در درس خارج اصول حضرت استاد وحيد خراساني حاضر شده ام. نهايتا مدت 12 سال در دروس خارج فقه و اصول شركت كرده ام و از سال گذشته از حضور در دروس خارج منصرف شده ام. و بيشتر وقت خود را به كارهاي پژوهشي سپري ميكنم.

در مدت اقامت در قم، مدت 7 سال در درس كلام يكي از اساتيد بزرگوار شركت كردم (به علت عدم رضايت استاد، از ذكر نام ايشان معذورم) مدت 2 سال در درس اشارات حضرت آيت الله حسن زاده آملي و مدتي در درس اسفار حضرت آيت الله جوادي آملي شركت نمودم.

مدت 5 سال كه در مدرسه مجتهدي در تهران بودم، دروس مختلف ادبيات و منطق را كراراً تدريس كردم و مدت 8 سال است كه هفته اي يك روز به تهران مي روم و به تدريس دروس معارف اسلامي و مباحث اعتقادي در دانشگاه هاي تهران (3 سال نخست در دانشگاه خواجه نصير و 5 سال بعدي در دانشگاه تهران) مشغول هستم و همچنان ادامه دارد.

از آغاز تحصيل در حوزه، علاقه وافري به تحقيق و پژوهش داشتم و نخستين كار پژوهشي ام را در سال دوم دبيرستان (16 سالگي) شروع كردم كه بحثي پيرامون عصمت بود و يكسال بعد از تحصيل در حوزه آن را با مطالعه متون عربي تكميل كردم و در نهايت با 120 منبع به پايان رساندم. در مدتي كه

در تهران و قم بودم كارهاي پژوهشي مختلفي انجام دادم، در دوران اقامت در تهران و مدتي پس از ورود به قم به كارهاي تحقيقي پيرامون متون روايي و ترجمه آنها (ترجمه و تحقيق فضائل الخمسه و تحقيق نفس الرحمن في فضائل سلمان، (تاليف محدث نوري، اللوامع النورانيه تاليف محدث بحراني، الهدايه حسين بن حمدان) اشتغال داشتم.

مدت 7 سال است كه با موسسه دائرة المعارف فقه اسلامي (زير نظر آيت الله سيد محمود هاشمي شاهرودي) در بخش فرهنگ فقه و مجله فقه اهل بيت (ع) همكاري پژوهشي دارم و مدت 6 سال است كه در كارهاي پژوهشي و تحقيقي مركز تحقيقات فقهي قوه قضائيه همكاري مي كنم و با موسسه هايى چون فرهنگ و انديشه اسلامي، همايش دو سالانه مهدويت همكاري پراكنده داشته ام.

امامي، منيرالدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد منيرالدين امامى متولد 1352 قمرى كه از محصلين حوزه علميه قم مى باشد. وى پس از رشد و خواندن دروس فارسى و مقدمات به قم آمده و سطوح را از مدرسين حوزه علميه فراگرفته آنگاه به درس خارج مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه العظمى آقاى نجفى مرعشى مدظله و آيت اللَّه العظمى گلپايگانى و آيت اللَّه روحانى دامت بركاتهم شركت نموده و از خرمن علوم آنان خوشه ها چيده و تا حال حاضر نيز استفاده مى نمايد و در ايام تعطيل ماه رمضان و محرم و صفر براى نشر احكام به منطقه و محل خود و غيره مسافرت نموده و مى نمايد. برادر ارجمند ايشان آقاى حاج سيد باقر امامى از فضلاء مهذب حوزه مى باشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

اماني، محمدصالح

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد صالح اماني

محل تولد : جنت رودبار

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1349/3/1

زندگينامه علمي

اينجانب متولد هشتم ربيع الثاني سنه 1391 ه.ق مطابق خرداد ماه 1349 خورشيدي در يكي از روستاهاي خوش آب و هواي منطقه تنكابن به نام جنت رودبار از حوالي بخش مركزي شهرستان رامسر بدنيا آمدم. در خانواده اي كه دينداري، نوعدوستي، اصالت، تقوا، پاكدامني مشهور و زبانزد خاص و عام بودند. از همان زمان طفوليت عشق و علاقه وافري كه به مكتب اهل بيت (ع) داشتم، همواره شوق و اشتياق را در اينجانب زياد مي كرد، تا اينكه پس از طي مراحل تحصيلي مدارس ابتدايي و راهنمايي را در زادگاه خودم با موفقيت به پايان رسانيدم و دوره آموزش متوسطه و دبيرستان را در شهرستان آمل مازندران گذرانيدم و در خلال اين مدت قريب يك

سال نيز در جبهه هاي جنگ عليه باطل شركت كردم. و سرانجام وارد حوزه علميه شهر شدم و با قبولي در آزمون و مصاحبه به پذيرش آن حوزه مقدسه درآمدم.

پس از ورود به حوزه نيز با برنامه ريزي دقيق و نظم و سليقه خاص كه از صفات لاينفك وجودم مي باشد در كنار گذراندن دروس اصلي و فرعي به مطالعات و تحقيقات نيز پرداختم و عهد اينكه در كنار مطالعات همواره مطالب مورد نياز و علاقه را بصورت فيش برداري يادداشت مي نمودم كه همچنان نيز ادامه دارد.

يكي ديگر از كارهايي كه در كنار تحصيل داشتم و دارم تبليغ و ترويج مكتب دين مبين اسلام بوده و هست كه در ايام تبليغ هر ساله با شور و شوق فراوان به آن پرداختم. و از كارهاي ديگر تدريسي است كه از همان اوايل خود را مقيد به آن كردم كه تاكنون اكثر كتب مقدماتي اعم از صرف، نحو، ادبيات، منطق، تجويد قرآن، حاشيه ابن عقيل، معاني، فقه و اصول، لمعه، تحرير الوسيله، مختصر النافع، مكاسب و رسائل، نهج البلاغه و صحيفه سجاديه را تدريس نمودم.

از بدو ورود به حوزه مقدسه علميه يعني سال 1377 خورشيدي تاكنون بطور مستمر و مداوم مرتباً در دروس سطح عالي و خارج فقه و اصول و تفسير و رجال و حديث و غير آن از محضر پر بركت اساتيد معظم و مراجع عظام تقليد (دامت تأئيداتهم) بهره بردم كه بخشي از آن بزرگواران در صفحه 2 همين فرم ذكر گرديده اند و از اكثر آن بزرگواران نيز به اخذ اجازات علمي، حديثي و امور حسبيه نائل شدم.

امجد، محمود

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آيت الله شيخ

محمود امجد به سال 1318 ه_.ش در خانواده اى روحانى در شهرستان كنگاور از توابع شهر «كرمانشاه» به دنيا آمد، پدرش از واعظان توانا و از علماي آن ديار بود كه به عنوان پايگاهي در مسير ايران به كربلا، ميزبان علماي هم عصر خويش بود. ، و جدّشان از عالمان ذى فنون ملقّب به «افصح المتكلّمين» بود. پدر بزرگ ايشان از علما و شعراي با اخلاص و ارادتمند خاندان عصمت و طهارت است كه تضمين هاي عاشورايي ايشان از اشعار حافظ مشهور است.

در حدود 18 سالگى تحصيلات جديد را رها و به انگيزه تحصيل علوم دينى به شهر مقدّس قم مشرّف شد و در مدّت كوتاهى دوره مقدّمات و سطح را به پايان رسانده و به دروس خارج مشغول گرديد. در درس خارج فقه و اصول از محضر استادانى چون حضرات آيات عظام: امام خمينى، داماد، حاج آقا حسين فاطمي ، بهاءالدينى و بهجت _ قدّس الله اسرار الماضين، و دامت بركات الباقين منهم _ و در فلسفه و عرفان عملى از محضر پربار علاّمه طباطبايى قدّس سرّه استفاده فراوان برد. و در حدود 20 سال پايان عمر گهربار معظّم له با ايشان انس داشت و در جلسات عمومى و خصوصى ايشان شركت مى كرد ارادت علامه نيز به ايشان مشهود بوده است بطوري كه مي فرموده اند به او امجد كرمانشاهي نگوييد بلكه امجد كربلايي بگوييد.

بزرگترين استاد اخلاق و عرفان ايشان مرحوم آيت الله العظمي بهاءالديني است كه از سال 1351 ه_.ش. با آيت الله العظمى بهاء الدينى مأنوس و استفاده فراوان برد. و نيز در حدود سال 1350 با آيت اللّه العظمى

بهجت _ دامت بركاته _ مرتبط شد و افزون بر بهره بردارى از دروس خارج فقه و اصول آن عارف ارتباط خاص و نزديك با معظّم له داشت و اينك حدود يك دهه است كه ايشان در تهران ساكن و دانشجويان و جوانان از جلساتش بهره هاى اخلاقى مى برند و علامه طباطبايي مي گفت: «ايشان قوي است.»

روش تربيتي و رفتاري و اخلاق اجتماعي و زهد بي نظير ايشان باعث شده، جوانان خصوصا دانشجويان، اين عالم گرانقدر را همچون نگيني در آغوش بگيرند. مباحث اخلاقي و نماز جماعت ايشان در مسجد كوي دانشگاه تهران و مراسمي چون عزاداري ايام محرم و احياء شبهاي قدر، همه عاشقان فضيلت را به سوي خويش جذب كرده است.

از خصوصيات بارز ايشان اخلاص عجيب و بي اعتنايي او به دنياست به طوري كه بسيار ديده اند كه مجالس بسيار كوچك و در ظاهر كم اهميت و افراد بي نام و نشان را بر مجالس بسيار بزرگ ترجيح داده اند. آنچه در نظر ايشان اهميت دارد ارادت و اخلاص به اهل بيت عصمت طهارت عليهم السلام است. عشق به جوانان، دلسوزي براي آنان و محبت پدرانه ايشان باعث شده است كه جوانان هم به او عشق ورزند و با ايشان رابطه اي صميمي داشته باشند.

اميدي فرد، عبدالله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبد الله اميدي فرد

محل تولد : فارمد مشهد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1336/4/20

زندگينامه علمي

اينجانب عبدالله اميدي فرد در سال 1336 در يكي از روستاهاي نزديك به مشهد مقدس به نام فارمد كه مردم محل آنرا پژمه هم مي خوانند ديده به جهان گشودم. در همان روستا دوره

ابتدائي را كه آن زمان شش سال طول مي كشيد به پايان رساندم و به پيشنهاد پدرم كه از شاگردان و دوستان نزديك آيات حضرت آية الله حاج آقاي مرواريد و حضرت آية الله حاج ميرزا جواد آقا تهراني بود وارد حوزه علميه مشهد شدم و تحصيلات حوزوي را در مدرسه علميه بعثت زير نظر آية الله مرواريد شروع كردم اين زمان مهر ماه 1350 بود پس از سه سال با موافقت پدرم با مرحوم حاج شيخ عباسعلي سبزي عازم حوزه علميه قم شدم.

در سال هزار سيصد و پنجاه و چهار به درس مكاسب حضرت آيت الله حاج شيخ يوسف صانعي و رسايل حضرت آيت الله اعتمادي و برخي از مباحث مكاسب را هم نزد آيت الله ستوده شركت نموده و تلمذ نمودم. در ادامه دروس سطح توفيق يافتم كفايتين را نزد آية الله العظمي فاضل و شرح تجريد را نزد استاد شهيد خليلي و منظومه را نزد آقايان دكتر بهشتي و آية الله يحيي انصاري و برخي از مباحث اشارات را نزد آيت الله حسن زاده و برخي از قسمت هاي اسفار را نزد آية الله جوادي آملي فرا بگيرم. در سال 58 رسماً حضور در دروس خارج را با شركت در فقه آية الله صانعي و آقايان ديگر شروع كردم بيشترين تاثير را از آيات عظام فاضل، صانعي، منتظري و تا اندازه اي هم از محضر آيات عظام وحيد خراساني، آية الله حاج شيخ جواد تبريزي داشته ام.

بايد ياد آور شوم كه همزمان با دروس حوزه به تحصيلات جديد هم ادامه دادم نخست دوره راهنمايي را و سپس دوره دبيرستان را با اخذ

ديپلم اقتصاد به پايان رساندم و در اولين دوره مدرسه عالي طلاب موفق به اخذ مدرك آن دوره كه ارزش ليسانس معارف اسلامي را داشت گرديدم و در اولين دوره تربيت مدرس هم موفق به اخذ كارشناسي ارشد شدم و از سال 1371 ضمن تدريس در دانشگاه به عنوان هيات علمي، توفيق دريافت درجه دكتري در رشته فقه و مباحث حقوق اسلامي از دانشكده الهيات تهران را پيدا كردم.

از توفيقات بزرگ كه خداوند به اينجانب عطا فرموده آن است كه از آغاز انقلاب شكوهمند اسلامي همواره در خدمت انقلاب بوده هر چند سمت هاي مهم و حساس را نداشته ام اما در حد توان از سويي در خدمت نظام مقدس بوده و هستم و... و از سويي از خدمت در دانشگاه به قشر جوان در راستاي اهداف نظام اسلامي خدمت نموده ام و از همه بهتر در حوزه همواره با تدريس تلاش كرده ام اندوخته هاي اندكم را به ديگران انتقال دهم در همين راستا مدتي را به عنوان مدير يكي از مدارس علميه قم سپري مي كرده ام غير از تدريس در مدارس تحت برنامه مديريت حوزه تدريس خصوصي ادبيات و دروس سطح از سال 1374 با تدريس صفات اصول شهيد صدر سپس كفايه و مكاسب و... را در حجرات و سپس مدرسه حضرت آية الله العظمي گلپايگاني را داشته ام.

اميرخاني، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

على اميرخاني

محل تولد : گونبان بخش دينور

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1351/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب علي اميرخاني فرزند امام قلي در سال 1351در روستاي گونبان از توابع بخش دينور استان كرمانشاه به دنيا آمده و تحصيلات

مقطع ابتدائي را در همان روستا گذرانده و در سال 1363 تحصيلات دوره راهنمائي را در كرمانشاه آغاز كردم.

در سال 1367به سبب علاقه به معارف و علوم اسلامي و حوزوي وارد حوزه علميه آيت الله بروجردي (ره) شدم و پس از يك سال به خاطر فقدان امكانات علمي و آموزشي در آزمون سراسري حوزه علميه قم شركت و موفق به كسب رتبه قبولي شدم.

دروس مقدمات را در مدرسه علميه مهدي موعود (عج) خواندم و در سال 1371براي ادامه تحصيل و تكميل دروس سطح وارد مدرسه علميه امام محمد باقر (ع) شدم و از محضر اساتيد بزرگوار و توانا بهره بردم. درسال 1380موفق شدم كه دروس سطح (كفايتين و مكاسب) را به اتمام برسانم و به درس خارج راه پيدا كردم. از سال 1380 تاكنون در درس خارج فقه استاد بزرگوارم حضرت آيت الله جوادي آملي بهره مي برم. از سال 1372شروع به نوشتن كردم و در سميناري كه باني آن دانشگاه تهران بود مقاله ارائه كردم كه عنوان رتبه سوم را به خود اختصاص داد. در سال 1373 همكاري خود را با چاپ مقاله به مناسبت وحدت حوزه و دانشگاه در روزنامه اطلاعا ت با روزنامه و مجلات آغاز كردم سپس با مراكز پژوهشي و تحقيقاتي همكاري خود را آغاز كردم.

اميري، محمد علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقا شيخ محمد على بن آقا جعفر بن حاج سيف الله اميرى پاشا از علماء معاصر شمال و اكنون در بند پى بابل سكونت دارد. وى در قريه پادشاه امير بند پى متولد شده و پس از پايان دوره تحصيلات مقدماتى مقدارى از سطوح را در آن قريه در محضر آيه الله آقا شيخ

محمد فيروز جاهى كه از تلامذه مرحوم آيت الله العظمى اصفهانى و آيه الله عراقى بوده اند خوانده و در سال 1325 شمسى بقم مهاجرت و پس از پايان دوره سطح خارجى را در محضر مرحوم آيه الله العظمى بروجردى و مراجع بزرگ معاصر قم تلمذ فرموده و چون جد نامبرده اش كه از متمكنين متدين و خير آن سامان بوده اند، مدرسه عليمه ايكه داراى چندين حجرات فوقانى و تحتانى در جنب بارگاه حضرت سيد نظام الدين كه مزار اهالى است كه واقع در قريه نامبرده ميباشد ساخته و پنج هكتار زمين شلتوت كارى از بهترين املاك شخصى خود را وقف معاش طلاب ساكنين مدرسه مزبوره بضميمه ربع يك مرتع بنام يك براى تعمير بناى آن مدرسه ميباشد و كليه علماء و مروجين معاصر آن سامان چه آنانى كه مقيم آنجا ميباشند و چه آنانيكه در حوزه هاى مختلف قم و مشهد و غيره مشغول بتحصيلند براى فرا گرفتن دوره مقدماتى و سطوح اوليه و وسطى در اين مدرسه تلمذ نموده اند، تا پيش از سال 1346 شمسى پس از فوت جد نامبرده اش و فوت آيه الله فيروز جاهى مدرسه علميه بصورت مخروبه درآمده و نزديك بود بتصرف اجنبى درآيد و آثارش بكلى محو شود كه معظم له با تحمل زحمات فراوان و كمى بودجه از قم ببخش بند پى و قريه نامبرده رفت و آمد نموده تا آنكه مدرسه مزبوره را مجددا احياء و مرمت و تأسيس و تشكيل حوزه علميه در بخش بند پى با همكارى و تشريك مساعى مراجع بزرگ تقليد قم نموده بالنتيجه جمعيت زيادى از طلاب محترم آن سامان و سواد كوه باين بخش و اين مدرسه اجتماع نموده و در

تحت برنامه خاص مطابق برنامه مدرسه حضرت آيه الله العظمى گلپايگانى مدظله العالى اجراء مى شود و با آنكه هر چند سال يكبار چندين نفر از طلاب آنحوزه پس از فرا گرفتن دوره مقدماتى و مقدارى از سطوح بحوزه هاى علميه قم و مشهد منتقل مى شوند در حال حاضر در حدود چهل نفر از طلاب آن سامان و سواد كوه در آنجا سكونت دارند و جناب مترجم محترم ما بتدريس و تربيت آنان و اقامه جماعت و خدمات ديگر روحى و دينى اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

امين الواعظين، ابراهيم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند حاج محمّد على تاجر اصفهانى، عالم و فاضل، و واعظ كامل بوده، در سال 1275 در اصفهان متولّد شده، و در نزد فضلا و علماى اين شهر مانند: حاج ميرزا بديع درب امامى، و حاج سيد مهدى نحوى، و آقا سيد محمّد باقر درچه اى تلمّذ نموده، چندين سال نيز در اعتاب مقدّسه نزد اساتيد آنجا تحصيل كرده، واعظى بليغ بود.

در حدود 1325 به ايران مراجعت نموده، مدّتى در اصفهان، و گاهى در يزد ساكن شده، و سرانجام در قريه سده ماربين كه اكنون به نام همايون شهر معروف است در سال 1358 وفات يافته، در قبرستان خوزان مدفون گرديد.

وى را تأليفات عديده است كه از آن جمله است:

1- امان الخائفين، در امامت 2- البراهين الباهرة، در مذّمت دنيا و مدح آخرت 3- تحفة المعاد للعباد 4- روح العالمين، در توحيد 5- شهاب الثاقب در مدح امام غائب عليه السلام 6- طريقة الحق، در نبوّت 7- كهف العارفين، در اخلاق و غيره از نظم و نثر 8- قصيده اى در مرثيه استادش ميرزاى شيرازى گفته، و در آن نام عدّه اى

از علما را مذكور داشته است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

امين زارع، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد رضا امين زارع

محل تولد : سبزوار

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1346/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1346 در خانواده اي مذهبي و متوسط در سبزوار متولد شدم. تحصيلات ابتدائي و راهنمائي را در همان شهر سپري كردم. در ميان اساتيد آن دوره استاد محمود كياني دبير ادبيات بيشترين تاثير مثبت را بر من داشتند. در بحبوحه انقلاب با حضرت آيت الله سيد محمد حسن علوي آشنا شدم و ارتباط خوبي با محضر ايشان پيدا كردم. ارتباط با ايشان درس تقوي، معنويت، خلوص و سادگي بود و هم اكنون نيز از اين جهت بهره هاي وافري از ايشان مي برم. همچنين ادامه فعاليت درسي ام تاكنون نتيجه سفارش، تاكيد و تشويق ايشان و استادم آيت الله سبحاني مي باشد.

حدود سال 1361 به واسطه استادم حجة الاسلام سيد سليمان علوي وارد حوزه علميه شدم و تا پايه سوم را در مدرسه رسالت و امام خميني (ره) گذراندم. بعد از آن به صورت آزاد سطح را به پايان رساندم. پس از پايان سطح حدود پنج سال در مبحث خارج نكاح استاد آيت الله شبيري زنجاني و خارج اصول آيت الله سبحاني شركت كردم. تقريرات نيم دوره اصول و بخشي از كتاب نكاح به زبان عربي مكتوبات اين دوره است.

هم اكنون در درس فقه آيت الله مكارم شيرازي شركت مي نمايم. ساير فعاليتهاي بنده به ترتيب: در سالهاي 66 و 67 دوبار افتخار حضور در جبهه داشتم و در سال 71 به عنوان نماينده سازمان تبليغات در مقدونيه به

آن كشور مسافرت كردم و در مسير راه در كشور آلباني توقفي داشتم. ماموريت بنده در مقدونيه با تظاهرات خياباني و اعتراضات مسلمانان مقدونيه مصادف شد و همين امر باعث شد دولت مركزي و مسيحي مقدونيه تقريبا همه مجموعه ها و هيئت هاي خارجي مسلمان را از مقدونيه اخراج كند و مجموعه بنده نيز مشمول همين قاعده شده و به ايران بازگشتيم.

گذراندن يك دوره كامل زبان انگليسي در دانشكده باقرالعلوم عليه السلام دفتر تبليغات حوزه علميه قم نيز از فعاليتهاي سالهاي 73 و 74 اينجانب بوده است از سال 78 تاكنون در بخش هاي مختلف پايگاه حوزه نت (تحقيقات، پاسخ به سوالات، بخش انگليسي و...) مشغول به همكاري هستم. همچنين در سال 79 به مناسبت پاسخگويي به چند پرسش راجع به جناب ذوالقرنين و اقوام ياجوج و ماجوج، كتابچه اي در مورد ايشان با نام «ذوالقرنين در قرآن» تحرير و چاپ نمودم كه بحمدالله مورد استقبال خوبي هم قرار گرفت.

امين، احمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احمد امين

محل تولد : شيراز

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1319/1/1

زندگينامه علمي

در خانواده اي معتقد و متدين زاده شدم. بعد از دوران تحصيلات جديد در مشهد مقدس وارد حوزه علميه شده و در مدرسه نواب حجره گرفتم و مدت هفت سال بطور منظم به درس هاي حضرت حجت الحق استاد اديب نيشابوري (محمد تقي) رحمة الله عليه شدم و هر آنچه را معظم له تدريس فرمودند آموختم و نوشتم و از همان سال ها نيز به تدريس اشتغال ورزيدم.

شرح لمعتين و خلاصه الحساب مرحوم شيخ بهايي را به مناسبت كتاب ارث در خدمت استاد بزرگوار

مرحوم حاج ميرزا احمد قدوسي يزدي آموختم. پس از آن به شهر مقدس قم آمدم و از طرف حضرت آيت الله العظمي گلپايگاني به تدريس در مدرسه علوي كه آن وقت جنب كوچه حاج زينل در خيابان تهران (امام) بود پرداختم.

ضمناً رسائل را خدمت حضرت آيت الله نوري همداني، مكاسب و كفايه را خدمت حضرت آيت الله فاضل لنكراني، قوانين را خدمت حضرت استاد اعتمادي، هيئت تشريح الافلاك و هيئت چغمني را خدمت حضرت استاد حسن زاده آملي و منظومه مرحوم حاج ملا هادي سبزواري را خدمت مرحوم شهيد دكتر محمد مفتح و منطق منظومه را خدمت استاد بزرگوار آيت الله گرامي قمي آموختم. مدت هفت سال در مدرسه مباركه منتظريه (حقاني) به دعوت شهيد حضرت آيت الله قدوسي به تدريس در آن مدرسه اشتغال داشتم و نيز درس هايي به صورت آزاد در حوزه علميه كه بيشتر در مسجد فاطميه و مدرسه فيضيه و مسجد امام بود داشتم.

در اين مدت به دروس خارج حضرات آيت الله مرحوم داماد، حاج آقا مرتضي حائري، آيت الله اراكي و آيت الله گلپايگاني، حضرت آيت الله آقا ميرزا هاشم آملي و حضرت آيت الله وحيد خراساني مي رفتم كه نوشته هاي دروس اين بزرگواران موجود مي باشد و كتاب هاي اشعار را محضر حضرت آيت الله جوادي آملي آموختم.

در زمان انقلاب سال 1357 مدتي قبل و مدتي بعد از آن حدود دو سال تا سه سال در شهر خوانسار كه از طرف حضرت حجة الاسلام والمسلمين حاج آقا مهدي ابن الرضا (زيد عزه) دعوت شده بودم تدريس در مدرسه مهديه و نيز فعاليت هاي فرهنگي و انقلابي

در دبيرستان هاي آن شهر داشتم و مدت سه سال بعد از آن به دعوت حضرت آيت الله طاهري خرم آبادي (دام عزه) در حوزه علميه خرم آباد (فاطميه) و ارگان هاي مختلف آن شهر به تدريس و كارهاي فرهنگي و انقلابي اشتغال داشتم.

از اين مدت به تاليف كتاب هايي همچون «البيع في المعاني و البيان و البديع» به زبان عربي و «اسلام پزشك بي دارو» به زبان فارسي كه رشته غذا شناسي اسلامي است پرداختم سال 1362 مجدداً از جانب حوزه علميه قم براي تدريس دعوت شدم و در مدرسه حضرت آيت الله العظمي گلپايگاني واقع در ابتداي خيابان شهدا (صفائيه) به تدريس «مختصر المعاني» پرداختم كه نوارهاي آن ضبط شده و فعلاً به صورت نوار و سي دي موجود است. از اين زمان به تدريس فقه و اصول و فلسفه در مدرسه دار الشفاء و فيضيه و بعضي كلاس هاي خصوصي مثل مدرسه معصوميه پرداختم و ضمناً به كار تبليغ در شهرستان هاي مختلف مثل گيلان (انزلي، رشت) و مازندران، اهواز، آبادان و شهرهاي مختلف شيراز مثل مرودشت و غيره (البته ايام تعطيل) مثل محرم و ماه مبارك رمضان پرداختم و به كار تحقيق نيز ادامه دادم.

در كارهاي تحقيقي شروع به استخراج قواعد ادبي از كتب پيچيده و مغلق علمي صرف و نحو و آميختن آنها با آيات و روايات به جاي مثال هاي مستهجن و اشعار نامربوط نمودم كه مجموعه آنها در شش مجلد سه جلدي در علم صرف و سه جلد در علم نحو براي سه دوره مقدماتي، متوسط و عالي نمودم و شرحي بر كتاب (مختصر المعاني) در چهار مجلد

نمودم و اينك نيز به كار تدريس ادامه داده و اشتغال دارم.

اميني پور، عبدالله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالله اميني پور

محل تولد : شوش دانيال

شهرت : عبدالله (امير) اميني

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/6/3

زندگينامه علمي

زندگي نامه علمي

نگارش و ترجمه:

كودكان و نوجوانان (1371- 1383)

آغاز نگارش و ترجمه از 1373 با مجله سلام بجه ها و در ادامه (1372 - 1383) با پوپك و دوچرخه و حديث زندگي و در ده ها شماره و در حدود 100صفحه، براي كودكان و نوجوانان نوشته شد.

سردبيري(1374 – 1376)

كار با سردبيري مجله ميراث شهاب (نشريه كتابخانه آيت اله مرعشي نجفي) ادامه يافت . چاپ و انتشار آن در دو سال و نيمي كه با كتابخانه همكاري وجود داشت، ادامه يافت، سپس در 1374 و 75 با مجله تبيان همكاري (ترجمه ).

همكاري با مجلات و روزنامه ها (1375 تا كنون)

از 1375 همكاري با روزنامه ها آغاز مي شود. در ابتدا روزنامه كيهان با درج مقاله « فرهنگبان بزرگ ميراث اسلامي» و چاپ دوباره آن در روزنامه رسالت (خرداد 76).

نخستين معرفي و نقد كتاب (كتاب شناسي) در مجله فقه (بهار 76) سپس در مجلات زير ادامه مي يابد: حوزه ، آينه پژوهش، كتاب ماه دين، پژوهش و حوزه ، حكومت اسلامي، ميقات حج، روزنامه جمهوري اسلامي (ضميمه صحيفه) ، كوثر، پيام زن و ...

در كتاب «برگزيده مقالات» چاپ 1384شرحي درباره نهج البلاغه به چاپ رسيده است.

زن پژوهي:

از 1379 به بعد نگارش و ترجمه مقالات زن پژوهي در مجلات : پيام زن ، زنان و پگاه حوزه شروع مي شود،

كه برآيند چاپ و انتشار مقالاتي در اين نشريه است:

پيام زن ، شماره 99 و 115 و 118 و116 و 122 و 124 و 125 و 131 و 135 و 136

و پگاه حوزه ، شماره 70 و 71 و 75 و 93 و زنان ، شماره 116

شرح حال: از 1376 به بعد كتب و مقالاتي در شرح حال نوشته شده ، از جمله در : روزنامه كيهان و رسالت،

مجلات: ميراث شهاب، تبيان، كوثر، ياد ايام (شهريور 76) بينات و پيام زن.

كتابها : شكوه فقاهت (1379) فرزانه ناشناخته (1381) مزربان وحي و خرد (1381)

قرآن پژوهي : نخستين كتاب در اين باره «مصحف فاطمي» است كه 1382 (چاپ اول) و 1387 (چاپ دوم) توسط «دليل ما» به چاپ رسيد . نيز در كتاب «زندگي شخصي امام علي» مصحف امام علي (ع) (1380) چاپ شد. كتاب ديگر «تحقيق و حاشيه بر تفسير سوره حمد» مرحوم محمد تقي فلسفي است كه آذر 78 مركز فرهنگ و معارف قرآن با عنوان « تفسير بيان» بدون ذكر نام محقق چاپ كرده است.

سپس مقالاتي در نشريات:

تبيان، كوثر (ش 33) پيام زن (116 و135 و136 و87 و88) كتاب ماه دين ، روزنامه جام جم (ش 925) بينات( ش 33) و ميراث شهاب (ش 14)

مهدي پژوهي:

افزون بر ترجمه كتاب چند جلدي «معجم احاديث الامام المهدي» و «غيبت امام مهدي » (چ موعود عصر، 1378) مقالاتي در مجلات: موعود و انتظار

تدريس:

از سال 1371 تا 1382 در جامعه الزهرا (بخش غير ايراني ها و بخش روزانه) تدريس ادبيات عرب و تاريخ اسلام به مدت ده سال .

تبلغ: در

جبهه جنگ (1362) و نيز زادگاه محقق .

مديريت: مديريت روابط عمومي و اموربين الملل كتابخانه آيت اله مرعشي نجفي، مدير آموزش كتابخانه، (1373 – 1376)

مدير اجرايي مجله فقه اهل بيت (1378 – 1383) نيز همكاري با مركز جهاني علوم اسلامي و سازمان مدارس خارج از كشور (1370 – 1373)

نوآوري:

تأسيس انجمن علمي مترجمان كه شرح آن در مصاحبه با نشريات زير آمده

روزنامه جام جم/ 20 ارديبهشت 83

روزنامه كيهان/ 19 خرداد 83

نشريه كتاب هفته / 23 شهريور 81 و 6 تير 83

نشريه پگاه حوزه/ 28 فروردين 81

نشريه نصوص معاصره / كشور بحرين / محرم 1416 (مارس 2005)

نشريه پژوهش و حوزه / بهار 81

كسب نشان و جوايز علمي:

تقدير از نگارش مقالات در كنگره بين المللي شرف الدين

تقدير از نگارش مقاله براي همايش سيره حكومتي امام علي ، مشهد (دانشگاه فردوسي)

تقدير از نگارش مقاله مصحف فاطمي ، همايش بانوي آفتاب ، گرگان

تقدير از نگارش مقاله مهدي موعود از ديدگاه آيات ، تهران (دانشگاه رودهن)

تقدير از نگارش مقاله براي دومين كنگره عاشورا پژوهشي ، قم

نيز تقدير از همكاري با دفتر تبليغات اسلامي ، همچنين مجله پيام زن

اميني تبريزي، عبدالحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1390 -1320 ق)، عالم، فقيه و محدث. در تبريز متولد و چون جدّ او ملا نجف على امين شرع بوده، به امينى شهرت يافته است. ابتدا تحت تربيت پدرش كه از علماى بزرگ تبريز بود پرورش يافت و در مدارس تبريز مقدمات و ادبيات را فراگرفت. سپس از محضر حاج سيد محمد مولانا و حاج سيد مرتضى خسروشاهى صاحب كتاب «اهداء الحقير در معنى حديث الغدير» و آقا شيخ حسين مؤلف كتاب «هداية الانام» سطوح عاليه را آموخت. بعد به

نجف اشرف مهاجرت كرد و در محضر حاج سيد ابوتراب خوانسارى، آقا سيد محمد فيروزآبادى، تلمذ كرد و از آقا سيد ابوالحسن اصفهانى، علامه نائينى، حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى، محمدحسين غروى اصفهانى و ميرزا على آقا شيرازى و ديگران استفاده نمود و به دريافت اجازه اجتهاد از ايشان نايل گرديد. او بعد از فراغت از تحصيل به تبريز بازگشت و در آنجا به وظائف شرعى پرداخت. سرانجام به قصد اقامت دائم به نجف بازگشت. علامه امينى فقيهى بزرگ و مؤلفى پركار و خطيبى دانشمند بود و از ابتدا بزرگان نجف او را اميد اسلام و تشيع پيش بينى مى كردند. وى در تأليف اثر گرانقدرش «الغدير» كتابخانه هاى ايران و عراق و ديگر كشورهاى اسلامى را جستجو كرد. و بيش از چند هزار كتاب را ديد. وى با سفر به شهرهاى حيدرآباد دكن و عليگره و بمبئى و لكهنو و كانپور و پتنه و رامپور و جلالى هند و نيز بيروت و دمشق و معره و نبل و حلب و مكه و مدينه و شهرهاى بسيار ديگر همگام با تهيه مآخذ و مطالعه و استنساخ كتب در ملاقات با استادان و دانش پژوهان و شركت در محافل عمومى به نشر مفاهيم اصيل و صحيح ولايت مى پرداخت. كتابخانه ى اميرالمؤمنين (ع) در نجف با همت وى تأسيس شده كه از نفايس جهان علم و ادب به شمار مى رود و حدود 40000 كتاب از جمله صدها كتاب خطى در آن گردآورى شده است. وى در تهران درگذشت؛ پيكر او را به نجف بردند و در كتابخانه اش دفن كردند. از وى آثارى بر جاى مانده است كه عبارت اند از: «الغدير فى الكتاب

والسنة والادب»، دايرةالمعارف شيعه كه در آن احاديث و اشعار مربوط به روز عيد غدير را آورده است؛ «اعلام الانام فى معرفة الملك العلام»؛ «ثمرات الاسفار»، در دو جلد كه شرح سفرهاى اوست؛ «شهداء الفضيله»؛ «رياض الانس»، در دو جلد؛ «سيرتنا و سنّتنا سيرة نبيّنا و سنته»؛ «حاشيه بر رسائل شيخ مرتضى انصارى»؛ «حاشيه بر مكاسب شيخ مرتضى انصارى»؛ «تفسير سوره ى حمد»؛ «تفسير آياتى از قرآن»؛ «ادب الزائر»؛ «العترة الطاهرة فى الكتاب».[1]

حاج شيخ عبدالحسين امينى تبريزى ابن عالم الجليل ميرزا احمد بن المولى نجفعلى مشهور به امين الشرع تبريزى از اعاظم علماء و اكابر دانشمندان معاصر و داراى معنويت و مقامات عاليه بودند.

در سال 1320 ق در تبريز متولد شده و در تحت تربيت و رعايت مرحوم والدش كه از علماء بزرگ تبريز بودند پرورش يافته و در مدارس تبريز مقدمات و ادبيات را فرا گرفته و از همان اوان صغر آثار نبوغ و كثرت حافظه و سرعت انتقال از وى ظاهر و بارز بوده است. پس از پايان اوليات، سطوح عاليه را از محضر مرحوم آيةاللَّه حاج سيد محمد مولانا و آيةاللَّه حاج سيد مرتضى خسرو شاهى و آيه اللَّه آقا شيخ حسين مولف كتاب (هدايه الانام) استفاده نموده و به نجف اشرف مهاجرت و از محضر مرحوم آيةاللَّه حاج سيد ابوتراب خونسارى متوفى 1346 ق و آيةاللَّه آقا سيد محمد فيروز آبادى متوفى 1345 ق و مرحوم آيةاللَّه نائينى و آيةاللَّه ميرزا على آقا شيرازى و بعضى ديگر بهره مند شده تا بمدارج علم و كمال رسيده و مبادرت بتأليف و تصنيف كتب مفيد نموده و از اين راه خدمات بسيار ارزنده اى بعالم اسلام

مخصوصا تشيع نموده است.

نگارنده گويد: مرحوم علامه مجاهد امينى حقا از نوادر علماء معاصر ما بودند كه در راه خدمت بدين و ولايت تحمل شدائدى نموده و به كشورهاى هند و پاكستان و سوريا و حلب و غيره مسافرتها كرده و كتابخانه هاى مهم آنجا را با دقت مطالعه و بررسى و بيش از چند هزار كتاب را ديده و دائره المعارفى بنام (الغدير) در موضوع ولايت حضرت اميرالمومنين على بن ابيطالب عليه السلام و مثالب غاصبين حقش از كتب اهل سنت نوشته كه در فن خود بى نظير و موجب استبصار بسيارى از اهل سنت كه تقليد كوركورانه ستمكاران به اهل بيت عليهم السلام مى نمودند گرويده اند.

علامه امينى چندين سال بود كه در تهران رحل اقامت افكنده، و در آخر ماه ربيع الاول 1390 ق در تهران وفات و پس از تشييع و تجليل با شكوهى حمل به نجف و در كتابخانه اش مدفون گرديده است.

آثار خالده ى او كه بزرگترين اثر جاودانى او مى باشد تاسيس كتابخانه وزين اميرالمومنين عليه السلام نجف اشرف است كه بيش از چهل هزار جلد كتاب مطبوع و محفوظ دارد و از نفايس جهان علم و ادب بشمار مى رود.

و آثار علمى او از اين قرار است:

1- دائره المعارف شيعه بنام الغدير كه بيست و دو مجلد است يازده جلد آن مطبوع و بقيه مخطوط است و مطبوع آن مكرر در نجف و بيروت و تهران بطبع رسيده است.

2- شهداء الفضيله كه در نجف چاپ شده. 3- كتاب سيرتنا و سنتنا كه بچاپ رسيده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] حماسه ى غدير (احوال و آثار علامه امين)، الذريعه (26/16 ،259/1482/2)، الغدير، ترجمه (163 -154 /1)، گنجينه ى دانشمندان (379

-377 /4)، مؤلفين كتب چاپى (723 -722 /3)، مستدركات اعيان (82/1).

اميني گلستاني، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد اميني گلستاني

محل تولد : اردبيل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1317/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب در سال 1331 شمسي از زادگاهم قريه گلستان در 30 كيلومتري اردبيل به مدرسه علميه ملا ابراهيم وارد و پس از گذراندن مقدماتي صرف و نحو در سال 1333 به حوزه علميه قم وارد شده و نزد اساتيد آنجا كه بعداً ذكر خواهد شد، استفاده و در نيمه دوم سال 1334 به نجف اشرف وارد شده و از اساتيد آنجا كه بعداً ذكر خواهد شد، استفاده نمودم در تاريخ 1334 از نجف اشرف مراجعت نموده و در شهر توريستي سرعين اردبيل به مدت يازده سال اقامت نمودم. در طول اين مدت مشغول كارهاي علمي و فرهنگي شده و بناهاي مفيد و مجلل از خود به يادگار گذاشتم.

1- مسجد مجلل و بزرگ حضرت بقية الله الأعظم امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) به مساحت 800 متر به اضافه كتابخانه و شبستان زنانه و ساير متعلقات مسجد.

2- احداث چشمه هاي آب شرب چندين روستاي اطراف سرعين.

3- بنا و تأسيس مسجد اميرالمومنين (عليه السلام) در زادگاهم روستاي گلستان، بعداً در زلزله ويرانگر سال 1375 شمسي اردبيل كه تعداد يك صد و ده روستا را از 25 درصد تا صد در صد ويران و گروه زيادي را به كام مرگ فرستاد كه در اين باره كتاب شعر آغلار ساوالان(يعني سبلان مي گريد) را سرودم. و يكايك كشته شدگان زادگاهم را در آن كتاب نام بردم.

4- تأسيس صندوق هاي خيريه بنام حضرت باب الحوائج ابوالفضل (عليه السلام)

كه اول از 17 صندوق شروع و فعلاً بيشتر مناطق استان اردبيل را فراگرفته است.

5- در سال 1381 مسجد امام زمان (عليه السلام) كه در اثر زلزله مقاومت خود را از دست داده بود بازسازي و توسعه دادم.

6- در سال 1382 مسجد مجلل در روستاي (جن قشلاقي) از دهستان هاي يورقچي احداث و در سال 1384 تقريباً به اتمام رسيد.

در سال 1351 شمسي از سرعين به اردبيل مهاجرت نمودم و مقيم گشتم و در خلال مدت 14 سال اقامت در اردبيل به كارهاي تبليغاتي اسلامي و سرپرستي حجاج بيت الله الحرام ادامه دادم.

در سال 1361 شمسي از اردبيل به تهران مهاجرت كرده و مشغول كارهاي روحانيت خود شدم و به تدريس و تفسير قرآن مجيد اشتغال داشتم تا اينكه در سال 1375 شمسي به شهر مقدس قم مهاجرت كرده و مقيم گشتم، در اين شهر مقدس نيز به كارهاي علمي و فرهنگي خود استمرار بخشيده و ثمره مهاجرت اخير تأليفاتي است كه بعداً شرح خواهم داد.

اميني، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين امينى شاهرودى از دانشمندان و ائمه جماعت معاصر كرمانشاه است.

وى در يكى از مضافات شاهرود بدنيا آمده و پس از خواندن مقدمات و ادبيات و قسمتى از سطوح در شاهرود و غيره مهاجرت به نجف اشرف نموده و پس از تكميل سطوح چندين سال از محضر مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج سيد محمود شاهرودى و آيت اللَّه العظمى خوئى مدظله و آيات ديگر فقهاً و اصولا استفاده نموده و بنابر تقاضاى بعضى از مؤمنين كرمانشاه و امريه بعضى از مراجع بزرگ نجف براى خدمت و ارشاد مردم به كرمانشاه عزيمت و رحل اقامت افكنده و به اقامه جماعت

و ترويج دين و تدريس پرداخته.

و ضمناً مبتلا به سوانحى گرديده و مدتى در تهران و نقاط ديگر به طور اضطرار و اجبار و اكراه اقامت نموده و مجدداً به كرمانشاه بازگشت و به خدمات روحى و دينى اشتغال دارد از آثار ايشانست تأسيس درمانگاهى كه با همكارى جمعى از مؤمنين براى مستمندان نموده اند

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

انتظاري، عليرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عليرضا انتظاري

محل تولد : نجف آباد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1340/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب عليرضا انتظاري در سال 1340 در نجف آباد اصفهان متولد شده و پس از گذراندن دوران دبستان، راهنمايي و دبيرستان در سال 1359 موفق به اخذ ديپلم در رشته رياضي فيزيك شدم. در دوران دبيرستان در فعاليت هاي انقلابي در جلسات و تظاهرات شركت مي نمودم و در سال 57-56 در حادثه زلزله طبس به اين شهر رفته و همراه با دانشجويان به كمك مردم زلزله زده شتافتم و در همين دوران عشق به تحصيل در حوزه و علوم حوزوي در من شكل گرفت.

لذا پس از گرفتن ديپلم به حوزه علميه نجف آباد وارد شدم ولي به علت شرايط آن زمان و شروع جنگ تحميلي قادر به تحصيل كامل نبودم حتي ضرورتاً در صدا و سيماي زاهدان در بخش توليد براي كشورهاي همجوار مدتي مشغول بودم. به هر حال در سال 1365 به دانشگاه تهران رشته الهيات وارد شدم. ولي پس از آن تغيير رشته داده و رشته حقوق را دنبال كردم و در سال 66 همكاري با سپاه را شروع كرده كه مدت بيش از بيست سال به اين نهاد خدمت نمودم ولي در

ضمن خدمت تحصيل در حوزه و دانشگاه را كم و بيش دنبال مي كردم. البته قبل از آن بصورت نيروي بسيجي خدمت مي كردم.

در مدت تحصيل در حوزه از اساتيد بزرگواري همچون آيت الله اشتهاردي، وجداني فخر، مكارم شيرازي، و.... ديگران استفاده نمودم و در دانشگاه هم از اساتيدي همچون دكتر گرجي، دكتر شهيدي، محقق داماد و..... بهره بردم در اين دوران مقالات مختلفي را نيز به رشته تحرير در آوردم كه بعضي از آنها منتشر شده است.

انتظام، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد انتظام

محل تولد : چناران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1336/7/1

زندگينامه علمي

در سال 1336 در روستاي فريزي از توابع مشهد مقدس متولد شدم. دوران ابتدايي را در همان روستا تحصيل نمودم و در سال 1352 جهت تحصيل دروس حوزوي به مشهد مقدس آمدم. دروس مقدماتي را در مدرسه حاج آقاي موسي نژاد، رسائل را در محضر استاد عباسپور و مكاسب را در محضر آيت الله فلسفي و كفايه را محضر استاد رضا زاده فرا گرفتم.

از سال 1358 در درس خارج فقه آيت الله فلسفي و پس از آن درس خارج اصول مرحوم آيت الله علم الهدي شركت كردم كه تا سال 1372 ادامه يافت. از سال 1360 از محضر آيت الله سيد عزالدين زنجاني خارج فقه «جواهر الكلام» را همراه با دروس فلسفه و عرفان فرا گرفتم. حدود شش سال نيز در محضر استاد بزرگ فلسفه و عرفان مرحوم سيد جلال الدين آشتياني فلسفه و عرفان اسلامي را آموختم. به دليل علاقه به فلسفه اسلامي، در اين مدت با استفاده از نوارهاي درسي آيت الله انصاري شيرازي، آيت

الله جوادي آملي و آيت الله مصباح يزدي از دروس فلسفه اين بزرگان «شرح منظومه، نهاية الحكمه، الهيات، شفا و اسفار» بهره بردم.

در سال 1372 پس از شركت در آزمون ورودي كارشناسي ارشد الهيات و معارف اسلامي در مركز تربيت مدرس دانشگاه قم مشغول به تحصيل شدم و پس از آن، دوره دكتري فلسفه تطبيقي را نيز در همين مركز گذراندم.

در قم نيز با شركت در درس خارج اصول آيت الله وحيد خراساني و خارج فقه آيت الله تبريزي از محضر اين بزرگان بهره مند بودم. همزمان با تحصيل دروس حوزوي در مشهد و قم به تدريس دروس مختلف در دانشگاه و حوزه نيز اشتغال داشته ام.

اندرزگو، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد علي اندرزگو : به علت تقارن ولادتش با ايام شهادت امير مؤمنان(علي)(ع) اين مولود را «علي »ناميدند. فرزندي كه در هيجدهم ماه رمضان سال 1316 هجري شمسي، به دنيا آمد نام خانوادة «اندرزگو »را نه تنها در تاريخ ايران، بلكه در تاريخ جهان جاودانه ساخت. پسري كه در بازي سرنوشت سال ها از اين نام استفاده نكرد و در غربت و تنهائي به سر برد و حتي در داخل خانه نيز در استفاده از نام «سيد علي»، محذور و معذور بود. پدرش سيد اسدالله، در ابتدا شغل بنائي داشت و سپس به خرده فروشي ابزار در ميدان شوش تهران روي آورد و به علت ورشكستگي، از وضع زندگي خوبي برخوردار نبود. او مردي بود محب اهل بيت عصمت و طهارت و خانوادة او نيز بر اين طريق استوار بود. سيد اسدالله داراي 7 فرزند، چهار پسر و سه دختر بود كه سيد علي آخرينشان بود. او همانند

تمامي همسالان پس از رسيدن به سن هفت سالگي، براي فراگيري علم و دانش، قدم به مدرسه گذاشت و در دبستان فرخي كه در نزديكي محله شان بود، ثبت نام كرد. پس از طي دوران ابتدائي، به علت فقر خانوادگي و براي كمك به معيشت خانواده، ترك تحصيل كرد و وارد بازار كار شد. سيد علي كه خود را براي مبارزه اي همه جانبه به وسعت ايران و انجام رسالتي بزرگ آماده مي كرد و تحصيلات كلاسيك با شرايط آن روز را براي اين منظور كافي نيافته بود، براي فراگيري دروس حوزوي به مسجد محل شتافت و در نزد اساتيدي چون حجج اسلام آقايان بروجردي و ميرزا علي اصغر هرندي به يادگيري علوم اسلامي پرداخت . در طي اين مدت، جامع المقدمات، تحف العقول، نهج البلاغه، فقه و اصول و … را فرا گرفت. پس از آن بنابر شرايطي كه بعد از اعدام انقلابي حسنعلي منصور براي او فراهم شد، ابتدا مدتي به قم رفت و پس از مدت زماني، راهي نجف اشرف شد . پس از بازگشت از عراق، مجدداً در حوزه علميه قم، مشغول به تحصيل گرديد. در اين مدت از محضر آيات الله مشكيني و مكارم شيرازي از درس تفسير و اخلاق بهره ها برد و از محضر آقاي دوزدوزاني، قوانين و لمعه را فرا گرفت. سيد علي اندرزگو كه با نام شيخ عباس تهران در حوزه علميه قم رحل اقامت افكنده بود، به علت فعاليت هائي كه داشت مورد شناسائي قرار گرفت و از لباس روحانيت خارج شد.ا و به چيذر آمد و در مدرسه اي كه توسط حجت الاسلام سيد علي اصغر هاشمي تأسيس

شده بود، پناه گرفت و در آنجا به دروس حوزوي، ادامه داد. ولي دست تقدير، پس از چند صباحي، مجدداً او را آوارة ديار غربت كرد، تا پس از رفت و آمدهاي طاقت فرسا به افغانستان و … در كنار حريم رضوي سكني گزيد. شهيد اندرزگو در مشهد نيز در درس مرحوم اديب نيشابوري حاضر شد و بنابر نقل همسر، در مدت 5 سال از محضر ايشان استفاده ها برد و در حسينيه اصفهاني ها در بازار سرشور نيز در درس آقاي موسوي شركت كرد. همانگونه كه گفته شد شهيد اندرزگو، پس از به پايان بردن دوران تحصيلات ابتدائي، چون شاهد زحمات طاقت فرساي پدر، براي تأمين معاش بود، براي ياري رساندن به پدر و كمك به اقتصاد خانواده، درس را رها كرد و در نزد برادرش، سيد حسن كه در بازار تهران، داراي نجاري بود، مشغول به كار شد و در حدود ده سال در اين شغل ماند و با وارد شدن به شاخه نظامي هيئت هاي مؤتلفه، از شغل خود دست كشيد و تا پايان عمر، مهمترين اشتغال او مبارزه و فعاليت براي سرنگوني رژيم ستمشاهي بود. به علت اينكه درميان مردم و با مردم بود به ناچار هر از گاهي، به فراخور محيط و مرتبطين، پوشش شغلي خاصي را انتخاب مي كرد كه از آن جمله بود: روضه خواني، تسبيح و انگشتر فروشي، فروش دواجات، طبابت سنتي، ساختمان سازي ،فرش فروشي و … پوشش هاي شغلي او به حدي است كه گاهي نزديكان او را نيز به اشتباه مي انداخت، تا جائيكه يكي از مرتبطين، در مصاحبة با مجله سروش بعد از پيروزي انقلاب

اسلامي او را از تجّار بازار و چاي فروش معرفي كرده است. در اوايل سال 1343، در حاليكه 27 بهار را پشت سر گذارده بود، با معرفي شهيد حاج مهدي عراقي، براي خواستگاري به منزل حاج رضا محمد علي رفت و بنيان زندگي او شكل گرفت. عروس براي شروع زندگي مشترك، به خانة پدري داماد آمد، ولي اين وصلت، بيشتر از چند ماهي دوام نيافت چرا كه طرح اعدام انقلابي حسنعلي منصور، عملي شد و داماد بالاجبار زندگي مخفي را آغاز كرد. عروس و پدر عروس را با بدترين اهانت ها، به بازجوئي كشاندند و داماد را از آنان طلب كردند. تقدير بر اين تعلّق گرفته بود كه يا اين زندگي نوپا از هم بپاشد و سيد علي، در زندگي مخفي، راه همرزمان شهيدش را ادامه دهد و يا با علني ساختن خود، دستگير و به جوخة اعدام سپرده شود. بديهي است كه همسر سيد علي، هرگز راضي نمي شد سنگر مبارزه خالي بماند چرا كه او هم در دامان خانواده اي اهل مبارزه رشد يافته بود، هر چند فراق براي او مشكل بود ولي حال كه تقدير چنين خواسته بود. او هم بر اين خواسته سر سپرد و در نهايت، اين وصلت به جدائي انجاميد. طلاق نامه اي كه از طريق پست برايش ارسال داشت با خون دل پذيرا گشت. سيد علي اندرزگو كه سامانش در بي ساماني رقم خورده بود و در اين بي ساماني، خانواده و منسوبين خويش را نيز دستخوش ناملايمات زندان، مراقبت دائم و … كرده بود. پس از هفت سال سرگرداني، اين بار با وساطت حجت الاسلام موسوي امام

جماعت مسجد چيذربانام مستعار شيخ عباس تهراني، براي ازدواجي مجدد، راهي خانه آقاي عزت الله سيل سپور شد تا با خواستگاري از دختر وي، براي ادامه راه مبارزاتي خود، ياري همراه اختيار كند. بنابر نقل همسر شهيد اندرزگو، چون در خواستگاري، رسم بر حضور خانوادة داماد است، سيد علي، تني چند از زنان با ايمان محله چيذر را، به جاي خانواده خود، براي صحبت هاي مقدماتي و تهيه امكانات اوليه به خانة دختر فرستاد. سرانجام اين ازدواج در كمال سادگي و بي آلايشي، انجام شد. ثمرة اين وصلت، چهار پسر است. بنامهاي: سيد مهدي، سيد محمود، سيد محسن و سيد مرتضي. سيد علي، نسبت به فدائيان اسلام و شهيد سيد مجتبي نواب صفوي، ارادتي خاص داشت و در جريان مبارزات آنان قرار گرفته بود و از طرفي داراي روحية شديد مذهبي و ظلم ستيزي بود. بر اين اساس، پس از شهادت نواب صفوي، بر سر مزار او حاضر شد و با روح او پيمان بست تا از ادامه دهندگان راهش باشد. شهادت مرحوم نواب صفوي، روح او را آزرده و قلبش را جريحه دار كرد و كينة شاه و وابستگان او را در دلش، دو چندان كرد . از آن روز مترصد فرصت بود تا در راه اسلام عزيز، از انتقام گيرندگان و خونخواهان او باشد. با شكل گيري جمعيت هاي مؤتلفه اسلامي كه خاستگاه آن، هيئت هاي مذهبي و بازار تهران بود و متوليان آن از مبارزين سال هاي دورِ مبارزه و بعضاً با شهيد نواب صفوي و جمعيت فدائيان اسلام در مبارزات، سهيم بودند و با اخذ نظر موافق از حضرت امام خميني

«ره» فعاليت را شروع كرده بودند، سيد علي نيز، كه در بازار تهران، در مغازه برادرش، به صندوق سازي، اشتغال داشت به هيئت شهيد حاج صادق امان همداني كه يكي از هيئت هاي تشكيل دهندة مؤتلفه بود، راه يافت و در پخش اعلاميه هاي امام خميني «ره» و روحانيت به فعاليت پرداخت. شخصيت معنوي و مبارزاتي شهيد اماني، تأثيري به سزا در ادامة راه او داشت و سيد علي را به فعاليت هاي پنهاني سوق داد. در اين دوران سيد علي كه در درس ميرزا علي اصغر هرندي، با شهيد صفار هرندي و شهيد بخارائي آشنا شده بود، با آنان ارتباطي تشكيلاتي برقرار كرد و به عنوان رابط شهيدان، بخارائي، صفار هرندي و نيك نژاد با شهيد صادق اماني وارد عمل شد و در شاخه نظامي به فعاليت پرداخت. اعدام انقلابي حسنعلي منصور در كميته مركزي، پس از اخذ فتوي از آيت الله ميلاني تصميم بر اعدام انقلابي حسنعلي منصور _ نخست وزير وقت _ گرفته شد. چرا كه او طراح لايحه ننگين كاپيتولاسيون و عنصر خود فروخته اي بود كه از حمايت انگليس و آمريكا، هر دو برخوردار و مجري سياست غرب بود و مي بايست دست جنايتكارش از صحنة كشور كوتاه گردد تا درس عبرتي باشد براي ديگر كساني كه سند عبوديت و بندگي ايران را امضا مي كردند. مسئوليت ها، تقسيم شد. گروهي، مسئوليت شناسائي را به عهده گرفتند و عده اي دست اندركار تهيه ابزار لازم شدند و تعدادي نيز به عنوان مجري حكم الهي تعيين گرديدند. نقش شهيد اندرزگو در اين ميان، به عنوان ناظر و تمام كننده، تعيين شد تا اگر گلوله

هاي شهيد بخارائي به منصور اصابت نكرد، او كار را تمام كند. . در شب قبل از عمليات، مجريان طرح در منزل شهيد صفار هرندي جمع شدند و براي آخرين بار، طرح عمليات را مرور كردند و بعد از بررسي وسايل و ابزار و اسلحه ها و انتخاب بهترين شيوه و راه هاي فرار و احتمالات موجود به دعا و نيايش پرداختند، چرا كه شب هفدهم ماه رمضان، از ليالي قدر است و براي اينكه رژيم فاسد و يا گروه هاي ملي گرا، چپي ها، التقاطيون و …نتوانند از اين حركت سوء استفاده كرده، اين حركت را به بيگانگان و يا بخود نسبت دهند، قطعنامه اي تهيه كردند و نوارهائي را به عنوان انگيزه عمل و وصيت نامه پر كردند كه متأسفانه، اين اسناد پس از دستگيري، به دست مأمورين شهرباني افتاد و پس از پيروزي انقلاب اسلامي نيز اثري از آن به دست نيامد. شب گذشت، روز موعود فرا رسيد، نخست وزير در ساعت 10 صبح به ميدان بهارستان وارد شد و براي رفتن به مجلس شوراي ملي، از ماشين پياده شد. همرزمان شهداي اين واقعه، كيفيت عمل را چنين نقل كرده اند: شهيد بخارائي يك گلوله به طرف منصور شليك مي كند كه به شكم منصور مي خورد و او خم مي شود و گلوله دوم را به گلوي منصور مي زند و حنجره پليدش را مي درد و گلوله سوم را كه مي آيد به مغز او بزند اسلحه گير مي كند و شهيد بخارائي فرار مي كند. مأمورين در تعقيب خود موفق مي شوند شهيد بخارائي را كه هنگام فرار، بر روي زمين يخ زده

مي لغزد دستگير كنند. شهيد اندرزگو و نيك نژاد و هرندي، پس از مشاهده اوضاع طبق قرار با شهيد اماني، به ميدان شوش رفته و اسلحه ها را تحويل مي دهند و مقرر مي شود تا يك هفته هيچ يك از افراد به خانه نروند و زندگي مخفي داشته باشند. با دستگيري محمد بخارائي، تمامي نيروهاي اطلاعاتي و امنيتي اعم از شهرباني و ساواك به صحنه مي آيند و نصيري كه در آن زمان، رياست شهرباني كل كشور را به عهده داشت شخصاً براي بازجوئي از وي، به كلانتري مي آيد. اولين برگ خبري كه در اين مورد منتشر مي شود، بخارائي را نوجواني ظاهراً لال معرفي مي كند، چرا كه او قصد بازگو كردن اسرار را نداشت و خود را براي وصال معشوق آماده كرده بود. از طريق پدر و مادر شهيد بخارائي، دوستان نزديك او شناسائي و سرانجام شهيد نيك نژاد و صفار هرندي، نيز دستگير مي شوند و در بازجوئي هاي فني و در زير شكنجه هاي ددمنشانه، نام حاج صادق اماني و شهيد سيد علي اندرزگو نيز مطرح مي گردد. دستور دستگيري شهيد اماني و شهيد اندرزگو را شاه، شخصاً صادر مي كند و پيگيري هاي جدي تر ادامه مي يابد. پس از مدتي، همسنگران و همرزمان سيد علي، بعد از دستگيري به بيدادگاههاي دادرسي ارتش سپرده مي شوند كه حاج صادق اماني، محمد بخارائي، مرتضي نيك نژاد و رضا صفار هرندي به اعدام، تعدادي حبس ابد و بعضي ديگر به حبس هاي طويل المدت و كوتاه مدت و سيد علي نيز غياباً به اعدام محكوم مي گردند و در روزي به بلنداي عاشورا، هم

پيمانان سيد علي را در كربلاي ايران به جوخة اعدام مي سپارند تا با خلعت زيباي شهادت به ملاقات معبود بشتابند. دستور مستقيم شاه، نيروهاي اطلاعاتي ساواك و شهرباني را بر آن داشت تا با هر آنچه در چنته داشتند به ميدان آيند و همة ترفندهاي معمول و غير معمول را به كار گيرند تا شايد به موفقيتي نائل گردند. به طور طبيعي، ابتدا به سراغ خانواده او رفتند. پدر، برادرها، همسر و پدرهمسر او را دستگير كردند تا شايد از طريق آنان، راهي به دستگيري سيد علي، بيابند. عكس سيد علي را از طريق ثبت احوال و برادر وي، بدست آوردند. با تكثير بسيار زياد، آن را به همة ساواك ها و شهرباني ها و مرزباني ها ارسال كردند. سپس سيد حسين اندرزگو را _ براي اينكه سيد علي موقع خداحافظي گفته بود به مشهد مي روم _ به همراه يك مأمور به مدت يك هفته به مشهد فرستادند تا سيد علي را پيدا كند و برادر ديگر او سيد محمد را به خاطر سكونت يكي از شوهر خاله هاي او در اصفهان به همراه يك مأمور ديگر به اصفهان اعزام كردند. شدت پيگيري ها در اين مرحله به حدي بود كه در يك روز چندين مكاتبه با مراجع مختلف اطلاعاتي و انتظامي صورت مي گرفت تا شايد ردي از اندرزگو بيابند و عطش شناسائي و دستگيري خود را فرو نشانند. ولي از مراقبت هاي مكرر از محل سكونت پدر، برادر، پدر همسر، دائي و … بازرسي همزمان منازل تعداد بسياري از اقوام و بستگان و اخذ تعهدهاي مكرر از آنان، نيز نتيجه اي نگرفتند؛ كه «و مكروا و

مكرالله و الله خير الماكرين» در اين بين بودند افرادي كه شباهتي با عكس ارسالي به شهرستان ها داشتند و به همين علت دستگير و مورد بازجوئي قرار گرفتند كه از آن جمله مي توان به دستگيري محمد رضا شريف و محمد رضا قرباني اشاره كرد. جالب اينجاست كه علت دستگيري محمد رضا شريف نشستن در كنار يك مغازه نجاري در شهرستان گلپايگان ذكر شده است! اين پيگيري هاي مكرر ادامه مي يابد و هر از گاهي تعداد كثيري عكس، چاپ و به مبادي ذيربط ارسال مي شود ولي پاسخهاي ارسالي اعم از شهرباني _ ژاندارمري _ مرزباني و ساواك حكايت از عجز آنان در شناسائي سوژه دارد. غافل از اينكه مرغ عشق از قفس پريده است. سيد علي چون حلقه محاصره را تنگ ديد و تمامي ياران و همرزمان را در چنگال رژيم ستمشاهي در سياهچالها اسير يافت، پس از مدتي كه بطور مخفي زندگي كرد به شوق ديدار جانان، با هوش و ذكاوت بالاي خود، طرحي ماهرانه انديشيد و جلاي وطن گفت و به عراق رفت. او كه كمر همت به مبارزه اي جانانه با عمّال رژيم طاغوت بسته بود، پس از توقفي چند ماهه به ايران باز مي گردد. در تيرماه سال 1346 يكي از همكاران افتخاري ساواك _ كه منافقانه در صف مبارزين قرار داشتند و با خيانت هاي خويش، بسياري از مبارزين را به مسلخ مي كشاندند _ گزارش مي دهد كه سيد علي اندرزگو به تازگي از عراق به ايران آمده و حامل پيش نويس اعلاميه امام «ره» در خصوص وقايع خاورميانه است. ضمناً در خيابان غياثي رؤيت شده است. به دنبال اين گزارش

منازل مسكوني برادر و دائي سيد علي كه در اين آدرس قرار دارد، مورد بازرسي ناگهاني قرار مي گيرد و از رفت و آمدهاي آنان، مراقبت به عمل مي آيد، تا جائيكه شماره هاي دوچرخه و موتور براي پيگيري ساكنين استعلام مي گردد. ولي باز هم گزارشهائي از سرعجز و نااميدي در شناسايي و دستگيري وي تهيه و به سلسله مراتب ارسال مي گردد. شهيد علي اندرزگو كه مقدمات دروس حوزوي را قبل از اعدام انقلابي منصور در نزد حجت الاسلام ميرزا علي اصغر هرندي و … فرا گرفته بود، بهترين راه را تغيير لباس تشخيص مي دهد و از اين رو عازم شهرستان قم مي گردد و در حوزه علميه مشغول به تحصيل مي شود و با نام مستعار شيخ عباس تهراني به زندگي مخفي خود ادامه مي دهد و از آن روي كه عكس هاي تكثير شده و ارسالي به مركز ساواك و شهرباني ، عكس هاي شناسنامه اي او بوده اند، شناسائي او در لباس روحاني براي مأمورين، به مراتب سخت تر مي شود. در سال 1347 كه فردي به نام بشارتين، با حمايت رژيم براي درهم شكستن روحيه مبارزين مذهبي و وارد ساختن ضربه اي بر پيكرة حوزة علميه قم، تصميم به ساختن سينما در شهرستان مذهبي قم مي گيرد، شيخ عباس تهراني وارد عمل شده و با جمع كردن عده اي از طلاّب، حركت اعتراض آميزي را شروع مي نمايد و براي اعلام انزجار از ساخت سينما و ياري طلبيدن به صورت جمعي به بيت مراجع تقليد حضرت آيت اله العظمي گلپايگاني و مراجع ديگر مي روند كه شيخ عباس ضمن سخنراني هاي داغ

مورد تشويق آنان واقع مي گردد. علي رغم اعتراضات و تلاش هاي انجام شده، اين سينما ساخته مي شود تا اينكه گروهي كه به نام گروه عباس آباد مشهور مي شود با كمك سيد علي اندرزگو، سينماي قم را منفجر مي كنند. با ارسال گزارشهاي منابع ساواك از حركت هاي اعتراض آميز به تحريك شيخ عباس پرونده اي بنام وي در قم گشوده و اين گزارشها به مركز ارسال مي گردد. شهيد اندرزگو، از حساسيت ساواك و تحت نظر بودن شيخ عباس تهراني اطلاع مي يابد و به كمك يكي از دوستان به مدرسه علميه چيذر كه تازه افتتاح شده بود، نقل مكان مي كند. البته با لباس معمولي. سيد علي اندرزگو، پس از مدتي كه در مدرسه علميه چيذر اقامت كرد، مجدداً طي مراسمي در روز نيمه شعبان ملبس به لباس روحانيت شد و در ظاهر مانند يك طلبه معمولي به فعاليت هاي تبليغي پرداخت. در درس ها شركت كرد، به تدريس پرداخت، روضه هاي خانگي قبول كرد، به منبر رفت و امام جماعت مسجد رستم آباد شد و در مدرسه چيذر با دعوت شخصيت هاي روحاني حوزة علميه قم از قبيل حضرت آيت الله مشكيني، به عنوان طلبه اي فعال شهرت يافت. ولي در پوشش فعاليت هاي ظاهري در نهايت پنهانكاري به فعاليت هاي تشكيلاتي خود نيز ادامه داد. شهيد اندرزگو در اين دوران با محمد مفيدي، ارتباط گرفت و با تأمين اسلحه و طرح هاي اطلاعاتي، در سازماندهي تشكيلات حزب الله شركت كرد و در راستاي ضربه زدن بر پيكرة نظام ستمشاهي، وارد عمل شد. اين فعاليت ها، ادامه داشت تا اينكه محمد مفيدي،

بعد از اعدام انقلابي تيمسار طاهري، دستگير شد. دستگيري محمد مفيدي، باعث شد در يك روز، سيد علي با ترفندي خاص، تعدادي از اسباب و اثاثيه خانه را جمع كرده و به قم نقل مكان نمايد و مدتي در رفت و آمد به چيذر با احتياط عمل كرد، تا اينكه متوجه شد محمد مفيدي، اعترافاتي عليه وي نداشته است، پس با خيالي راحت به ادامة فعاليت پرداخت. سيد علي اندرزگو كه نجات ايران را از چنگال استعمارگران و دست نشاندگان آنان، در برقراري حكومت اسلامي مي دانست و براي اين منظور، وارد مبارزه شده بود، از هيچ كوششي در راستاي اين هدف والا دريغ نكرد. مجاهدين خلق (منافقين)در اين سال ها از حمايت مالي و فكري مذهبيون و روحانيت، برخوردار بود و هنوز زمزمه هاي پذيرش ماركسيسم به صورت آشكار در تشكيلات آنان شنيده نمي شد. سيد علي كه از ايام گذشته، در جلسات مذهبي مسجد هدايت و مكتب توحيد و … با احمد رضائي آشنائي داشت، با برقراري ارتباط با تشكيلات مجاهدين، با تأمين اسلحه و مهمات و كمك هاي مالي به آنان، در تسريع حركت مسلحانه كمك هاي شاياني داشت. در يك تلاش براي واگذاري مقاديري سلاح به مجاهدين خلق، از سيد مجيد فياضي كه از شاگردان درس عربي او در مدرسه چيذر بود و ارتباطاتي با او برقرار كرده و آموزش هائي به او داده بود، استفاده كرد _ واگذاري سلاح قبل از اين مرحله توسط محمد مفيدي انجام شده بود _ فياض در برقراري تماس، موفق نشد و با دستگيري اسدالله تأملي كه فياض براي تحويل اسلحه به سراغ او رفته بود، فياض نيز

دستگير شد و به علت تاب نياوردن، در زير شكنجه ها، شيخ عباس تهراني را به ساواك معرفي كرد و محل اختفاي اسلحه ها را به ساواك گزارش نمود. پس از اعترافات مجيد فياض، ساواك به سراغ خانوادة همسر شهيد اندرزگو آمده و با دستگيري عزت اله سيل سپور _ پدر همسر _ به همراه او، جهت دستگيري شيخ عباس تهراني، عازم قم مي گردند. سيد علي در اين زمان، به سفر تبليغي رفته است و ساواك براي بازگشت او، در انتظار مي ماند ولي شيخ عباس، دو روز زودتر از سفر تبليغي باز مي گردد و با شامة قوي متوجه كنترل خانه مي شود و با ترفندي وارد منزل شده، دست همسر و فرزند ششماهه اش را مي گيرد و به تهران مي آيد و در منزل يكي از دوستان قديمي اش كه از سال هاي 1343-4213 با هم ارتباط داشته اند سكني مي گزيند. ساواك با يورش به منزل وي در چيذر و قم تمامي اثاثيه منزل وي را اعم از جهيزيه همسر و … به يغما مي برد تا عمق خشم خود را به نمايش گذارد. همراه بودن خواهر همسرش _ كه براي تنها نبودن خانواده در سفر تبليغي به قم برده بود _ در اين مرحله بر مشكلات سيد علي افزوده بود . در زمان فرار، خواهر همسرش را نيز به همراه خود به منزل اسدالله اوسطي مي برد. ساواك با مراقبت از منزل عزت الله سيل سپور و اطلاع از اينكه دختر كوچكتر وي همراه سيد علي است، براي دستيابي به اندرزگو به تلاشي مضاعف دست مي زند. سيد علي پس از سه روز با تغيير

لباس و تراشيدن صورت، به قصد خروج از كشور به همراه خانواده از منزل اوسطي خارج و عازم مشهد الرضا «ع» مي شود و با دستوري احتياطي خواهر همسرش را توسط اسدالله اوسطي، به نشاني منزل عمويش در ورامين مي فرستد. پس از ورود به مشهد با مساعدت دوستان و همرزمان و با كمك حجت الاسلام و المسلمين واعظ طبسي، براي رفتن به افغانستان به زاهدان رفته و پس از رفت و برگشتي كه به داخل افغانستان داشته، آنجا را براي اقامت مناسب تشخيص نمي دهد. بنابراين با توكل به حضرت حق جوار امن ثامن الحجج«ع» را براي سكني انتخاب مي نمايد. با دستگيري چند تن از مرتبطين سيد علي اندرزگو، توسط كميته مشترك ضد خرابكاري در تهران، سيد علي اندرزگو مجدداً شناسائي و تلفن يكي از مرتبطين، در اختيار ساواك قرار داده شد. با كنترل اين تلفن بود كه ساواك به آدرس وي در مشهد نيز دست مي يابد و متوجه مي شود اين بار، سيد علي با نام مستعار جوادي، به فعاليت پرداخته است. كميتة اوين در اين مرحله با استفاده از تمامي شيوه هاي اطلاعاتي و با به كارگيري خود فروختگاني ذليل، تا كنار دست شهيد اندرزگو نفوذ كرده و از چگونگي فعاليت هاي او مطلع گرديد.دستور داده مي شود: تحقيقات كافي است او را دستگير كنيد و از طريق او بقيه افراد را شناسائي كنيد. شهيد سيد علي اندرزگو شب نوزدهم ماه رمضان را در منزل دوستش رجبعلي طاهر افشار احياء گرفت و در ليله القدر از صميم دل دعاي اللهم اجعل قتلاً في سبيلك را زمزمه كرد. نزديكي هاي افطار روز

نوزدهم عازم منزل حاج اكبر مي شود، تيم هاي عملياتي ساواك در مسير كمين كرده اند، مگر سيد علي را مي توان دستگير كرد او به دوستان و همرزمانش بارها گفته بود كه من زنده به دست ساواك نخواهم افتاد با حركتي موجبات تيراندازي مأمورين را فراهم مي كند، صدها تير به طرف او شليك مي شود تا عمق خشم و غضب مأموران تيره دل را به نمايش بگذارد.تعداد زيادي گلوله در بدن او مي نشيند تا با زبان روزه به ملاقات خداي خويش بشتابد و از دست ساقي كوثر علي (ع) جام گواراي وصال بنوشد. سرانجام در آخرين شنود تلفن منزل اكبر صالحي تماس دختر وي با مغازه پدر چنين منعكس است: بابا نزديكيهاي خانه صداي تيراندازي آمد و يك نفر را كشتند و آقاي جوادي هم هنوز به منزل نيامده.

منابع زندگينامه :نرم افزار چند رسانه اي منتشر شده از سوي بنياد شهيد وامور ايثارگران انقلاب اسلامي

اندرزيان، امرالله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

امرالله اندرزيان

محل تولد : كهگيلويه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1340/1/1

اندرماني، محمود

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ميرزا محمود اندرمانى از علماء پرهيزكار رى بود و تحصيلاتش در تهران نزد آيات و دانشمندان بزرگ تكميل نموده و در زاويه مقدسه رى در مسجد سر تخت به اقامه جماعت و خدمات دينى اشتغال داشته تا بعد از سال 1300 قمرى از دنيا رفته و مرحوم آخوند ملا رضا قلى مذكور بامامت و خدمات دينى بجاى آن مرحوم اشتغال يافت.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

اندروافر، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد اندر وافر

محل تولد : تبريز

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

سال 1357در مدرسه وليعصر (عج) تبريز شروع به طلبگي كردم. سال 1360به حوزه مقدسه قم مهاجرت كردم. و ادبيات را از محضر مرحوم آيت الله مدرس افغاني تلمذ نمودم. بقيه دروس سطح را از محضر آيات و حجج الاسلام آقايان: خسروشاهى، وجداني، اشتهاردى، صالحي افغاني، اعتمادي و پاياني (ره) بهره مند شدم.

از سال 1370درس خارج را با شركت در بحث فقه و اصول حضرت آيت الله العظمي فاضل لنكراني شروع كردم. در سالهاي بعد از درس خارج آيت الله بهجت، ملكوتي، محقق و بيش از همه از محضر آيت الله معرفت در بحث فقه خصوصي استفاده بردم. (بيش ازده سال) در كنار تحصيل غالباً تدريس هم داشتم. و دو سال به عنوان استاد به مدارس ديني جمهوري آذربايجان اعزام شدم.

انصاري واعظ، مرتضي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مرحوم حاج شيخ مرتضى انصارى ابن العالم التقى شيخ محمدحسين واعظ قمى رحمه الله از وعاظ نامى و مبلغين سامى حوزه علميه قم است كه در وعظ و تبليغات دينى و ترويج و نشر احاديث اهل بيت عليهم السلام گوى سبقت از اقران ربوده وصيت و صوت منبر و مواعظ حسنه اش به سراسر ايران رسيده و در غالب مسافرتهاى تبليغى خود به شهرستان هاى كرمان و رفسنجان و يزد و كاشان و تهران و همدان و گيلان و خوزستان و خراسان و مبارزاتش بر عليه شيخيها و صوفيها و فرق ضاله ديگر اثرهاى نيكوئى از خود به جاى گذاشته و بسيارى از مردم را به راه دين كشيده و از انحراف نجات داده است.

در شهرستان قم و گرگان

و آشتيان خدمات شايانى از تعمير مساجد و غيره نموده است.

تولد وى در سال 1323 قمرى در بلده طيبه قم واقع شده و سطوح را نزد اساتيد بزرگ قم چون مرحوم اديب تهرانى و ميرزا محمد همدانى رحمهماالله و آيت الله آقاى آخوند ملاعلى همدانى و آيت الله حاج شيخ محمدعلى حايرى قمى و مرحوم آيت الله حايرى فقها و اصولا استفاده كرده و مدتى حسب الامر آن مرحوم براى اقامه جماعت و ترويج دين و تبليغات مذهبى به قصبه گرگان كه در دو فرسخى آشتيانست سكونت نموده و پس از آن مراجعت به قم و به خدمات دينى همت گماشته تا در آخر ماه جمادى الاخره سال 1391 ق كه در سن 68 سالگى بدرود حيات گفته و در مقبره شيخان جنب قبر زكريا بن آدم اشعرى قمى كه يكى از اسلاف و نياكان بزرگوار اوست مدفون گرديده است.

برادران ارجمندى دارد كه اول آنها جناب حاج ميرزا محمدعلى انصارى صاحب تاليفات عديده مطبوعه مى باشد كه ذيلا آن را مى نگاريم.

1- و 2- محمد پيغمبر شناخته شده رد بر كتاب پيغمبرى كه از نو بايد شناخت.

3- پاسخ به بدانديشان يا حمايت از اسلام.

4- رد بر دكتر على شريعتى.

5- دفاع از حسين شهيد رد بر كتاب شهيد جاويد.

6- آئينه دل دو جلد در اخلاق.

7- اختران ادب دو مجلد.

8- غررالحكم. 1- و 2- و 9- ديوان اشعار.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

انصاري، جعفر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

جعفر انصاري

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/7/18

زندگينامه علمي

بنده خداوند متعال را شاكرم كه بنا به توصيه حضرت امام راحل (ره) مبني بر اهتمام جدي به صيانت از نظام مقدس

جمهوري اسلامي ايران و تكميل آن همواره در صدد غنا بخشي به اين نظام الهي به ويژه در بخش علوم انساني و بالاخص اقتصاد در حد توان خود بوده ام و توفيق داشته ام در ظل عنايات آن امام عظيم الشان (ره) و خلف صالح ايشان، مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي (مدظله العالي) و نيز اساتيد معظم و مكرم حضرت آيت الله مصباح (دام ظله العالي) و حضرت آيةالله خرازي (دام ظله العالي) گام هاي موثري در اين زمينه بردارم كه اختصاراً به برخي موارد اشاره مي كنم.

1. در سال 1379 با نوشتن مقاله «اساسي ترين اقدام براي رشد پايدار و فزاينده اقتصاد ايران» سعي كردم توجه سياستگذاران، قانونگذران و مسئولان اجرائي كشور را به اهميت زايد الوصف بخش كشاورزي و دامداري و اتخاذ تصميمات مقتضي جلب نمايم و خوشبختانه پس از انتشار اين مقاله اقدامات بسيار چشمگيري نسبت به گذشته صورت گرفت امروز فضاي حاكم بر كشور در قبل و پس از انتشار مقاله مويد ادعاي بنده است و بحمدالله ما امروز شاهد خود كفايي بسي در بخش كشاورزي و صادرات قابل ملاحظه در اين بخش مي باشيم و اين افتخار بسيار بزرگي است.

2. ابتكار در تنظيم و تاليف معارف اقتصادي قرآن كريم از ديگر توفيقات مهم اينجانب است. بنده توفيق شركت در درس هاي معارف قرآن حضرت استاد مصباح (دام ظله العالي) را داشتم و اما متاسفانه نوبت به معارف اقتصادي كه رسيد درس ايشان تعطيل شد. از آنجا كه علاقه وافري به انجام تحقيق در اين زمينه داشتم با توشه اي كه از درس هاي معظم له داشتم و

تحت اشراف حضرت آيت الله خرازي (مدظله العالي) در ايام تعطيلات حوزه قدم هاي اوليه براي تدوين معارف اقتصادي قرآن كريم را برداشتم هر چند بيش از دو يا سه جلسه در حضور معظم له برگزار نشد ولي شروع كار با بركتي بود. پس از مدتي با همكاري دوستاني كه بنا به توجه حضرت آيت الله مصباح (دام ظله العالي) در صدد تنظيم معارف اقتصادي قرآن كريم بود. مجموعه اي تحت عنوان «معجم موضوعي آيات اقتصادي» با پي گيري و مديريت حجة الاسلام و المسلمين آقاي سيد كاظم رجائي (دام عزه) تدوين و چاپ شد. نكته شايان ذكر اين است كه به ويژه مطالب فصل اول اين كتاب عمدتاً توسط بنده تدوين و نگارش يافت كه از نوآوري خاصي برخوردار بوده و در جهت بخشيدن به ديگران در ورود به اين حوزه از تحقيقات تاثير بيشتري داشت. البته پس از مدتي مطالب فصل اول كتاب به صورت مقاله اي مستقل تحت عنوان «مباني اقتصاد از ديدگاه قرآن كريم» توسط اينجانب نگارش يافت و در مجله معرفت به چاپ رسيد.

3. اينجانب ساليان متمادي در زمينه بانكداري سنتي در غرب و ايران و ارائه جايگزين مناسب مبتني بر آموزه هاي اسلامي، تحقيق و تامل فراوان داشته ام كه حاصل آنها كتابي است تحت عنوان «مباني نظام مالي با نگرش اسلامي» كه در پاييز 1386 چاپ شد. اينجانب از معدود كساني (و چه بسا اولين كسي) هستم كه به نقد جدي نظام بانكداري بدون ربا در جمهوري اسلامي ايران پرداختم و ضرورت تحول ساختاري در آن را مطرح نمودم كه البته خوشبختانه در دولت نهم اين ايده به

صورت قابل ملاحظه اي پي گيري شد. هر چند بنده در نوشته هاي خود تصريح كرده ام كه نبايد شالوده نظام تامين مالي و سرمايه گذاري در جامعه اسلامي بر واسطه گري در مشاركت در سود (بانكداري بدون ربا) مبتني باشد بلكه بايد تامين مالي مستقيم و عمدتاً بازار بورس و شركت هاي سرمايه گذاري توليدي به صورت گسترده رواج داشته باشند. اينگونه شركتهاي سرمايه گذاري در كشور مصر تجربه بسيار موفقي داشته اند.

4. يكي از بزرگترين عنايات خداوند متعال به اينجانب حساسيت و اهتمام شديد بنده نسبت به حفظ ارزش هاي اسلامي به ويژه در عرصه علوم انساني از جمله اقتصاد، در طول بيش از پانزده سال فعاليتهاي تحقيقاتي است. متأسفانه در سالهاي پس از دوران دفاع مقدس رفته رفته فرهنگ و ارزش هاي غربي در عرصه هاي مختلف جامعه ما رسوخ روز افزون كردند و ارزش هاي اسلامي و انقلابي هر روز كم رنگ تر شدند و ايستادگي در برابر اين امواج بسيار شكننده و طاقت فرسا بود تا جائي كه كسي حتي در جمع محققان اقتصاد اسلامي حوزه علميه قم به راحتي نمي توانست از ارزشهاي اسلامي به ويژه از عدالت سخن بگويد.

انصاري، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ ميرزا حسن بن العلامه آيه الله حاج ميرزا محمد جعفر انصارى از علماء و مدرسين مبرز حوزه علميه اهواز ميباشند و در مسجد نور كه يكى از مساجد مركز شهر اهواز است اقامه جماعت مينمايند در ترويج دين بالاخص نقل تفسير و اخبار و احاديث كوشش خاصى دارند و مورد احترام عامه مردمند. داراى تأليفاتى ميباشند كه نامهاى آنها را مى نگارم:

1- خلاصه مناسك حج مطبوع 2- كتاب

سراج المؤمنين 3- شرح صرف و نحو 4- كتاب محمديه.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

انصاري، عبدالرحمن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالرحمن انصاري

محل تولد : داراب

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1326/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1326 در روستاي نوايگان از توابع داراب متولد و پس از تحصيلات ابتدايي جهت تحصيل علوم اسلامي به حوزه علميه داراب رفتم و از اساتيدي چون آيت الله سيد محمد علي نسابه و حجج اسلام حاج شيخ محمد علي عندليبي و حاج ميرزا محمد حسن عندليبي شاگردي كردم. سپس جهت ادامه تحصيل به مدرسه آقا بابا خان شيراز رفتم و از محضر آيت الله حاج شيخ محمد علي موحد بهره بردم در آنجا ضمن تحصيل، صرف را براي عده اي تدريس مي كردم.

در سال 1342 به حوزه علميه قم آمدم و از درس لمعه و قوانين آيات عظام: صلواتي و شيخ مصطفي اعتمادي، سپس مكاسب و رسائل و كفايه را از محضر آيات عظام: فاضل لنكراني و نوري همداني و شرح منظومه سبزواري و اشارات را از محضر آيت الله انصاري شيرازي و اسفار و فصوص الحكم از محضر آيت الله حسن زاده آملي بهره ها بردم. سپس در خارج فقه و اصول از محضر آيات عظام مرحوم حاج شيخ مرتضي حائرى، ميرزا هاشم آملى، وحيدي خراساني و حسينعلي منتظري استفاده نمودم. مدت يك سال در حوزه علميه كاشان (سال فتح خرمشهر) مشغول تدريس سيوطى، حاشيه، معالم و شرح لمعه و... بودم.

بعد در واحد خواهران دفتر تبليغات مشغول فعاليت شدم و ضمن برنامه ريزي براي خواهران كتاب هاي شرح لمعه و مكاسب را تدريس مي كردم و

با مركز تحقيقات دفتر تبليغات نيز همكاري نموده و در نوشتن معجم بحارالانوار با ساير محققان همكاري داشتم همچنين در تهيه مطالب مربوط به سيره معصومان (چهارده معصوم) حدود پانزده سال مشغول جمع آوري مطالب مناسب بودم. اين كار عظيم نيز توسط تحقيقات دفتر انجام مي شد.

از سالهاي گذشته و هم اكنون نيز با برخي از دوستان مشغول نوشتن كتاب و مقاله هستم. چند مقاله در مجله پيام زن نوشتم، مقاله اي درباره رهبري از ديدگاه مذاهب اسلامي براي كنفرانس وحدت اسلامي در حدود 10 سال قبل فرستادم كه در برخي روزنامه هاي كثيرالانتشار مانند اطلاعات و ... به چاپ رسيد. در حال حاضر كتابي راجع به تاريخ حادثه عاشورا با يكي از دوستان در حال نوشتن هستيم كه سعي شده از منابع تاريخي پيش از قرن دهم استفاده شود كه كتابي به صورت مذكور تا آن اندازه كه بررسي كرده ام درسده هاي اخير نوشته نشده است.

علاوه بر نوشتن كتاب در دفتر آيت الله العظمي نوري همدانى، قسمت استفتاء با عده اي از دوستان مشغول پاسخگويي كتبي به سوالات فقهي مي باشيم و در دفتر تبليغات واحد تاريخ و سيره نيز كار تحقيقاتي انجام مي دهم.

انصاري، عطاء

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عطاء انصارى بن المرحوم العلامه حاج شيخ عباس انصارى از علماء فضلاء معاصر تهران است.

وى در تهران متولد شده و پس از دوران صبا و خواندن دروس جديد و مقدمات و ادبيات به قم مهاجرت نموده و از محضر آيات عظام مرحوم آيةاللَّه محقق داماد و آيت اللَّه شريعتمدارى و بالاخص آيت اللَّه العظمى بروجردى و ديگران استفاده نموده و پس از فوت مرحوم والدش به تهران برگشته

و بجاى آن مرحوم به اقامه جماعت و تدريس فقه و اصول و غيره اشتغال دارند.

نگارنده گويد: اقاى انصارى از افاضل با تقوى و داراى مكارم اخلاق و محامد آداب و اكنون در مدرسه عبداللَّه خان بازار بتدريس مشغول و در مسجد مرحوم والدش بوظائف دينى و روحى مشغول مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

انصاري، كريم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

كريم انصاري

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1337/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب مراحل ابتدايي و راهنمايي و دبيرستان را تا سال اول دانشگاه رشته مهندسي برق در كشور عراق طي كردم. سپس در سال 1359 به جمهوري اسلامي ايران تبعيد شدم.

در سال 1361 تحصيلات حوزوي خود را شروع كردم. مقدمات را پيش عمده اي از اساتيد مشهد خواندم. سپس دروس لمعتين را نزد استاد مهدوي و مكاسب و رسائل را نزد اساتيد: تبريزيان و اعتمادي (نوار كاست) خواندم. كفايتين را نزد استاد رضا زاده و خارج فقه و اصول تا پنج سال نزد آيت الله مرحوم حاج آقاي فلسفي (قدس سره) خواندم.

سال 1375 به شهر مقدس قم منتقل شدم. بلافاصله در درس خارج اصول آيت الله العظمي وحيد خراساني و فقه آيت الله العظمي ميرزا جواد تبريزي شركت نمودم. در سال 1380 _ 1381 دوره كامل اصول را به اتمام رسانيدم و هم اكنون درس خارج فقه شركت مي كنم. به مدت كوتاهي، اشتغال به تدريس داشتم كه حدوداً سه الي چهار سال ادامه داشت. به علت اشتغال به تحقيقات علوم اسلامي و نوشته هاي مختلف، تدريس را رها كردم.

سال 1365 شروع به فعاليت تحقيقات اسلامي نمودم و نزديك به تحقيق

شصت جلد كتاب شركت نمودم. از سال 1368 به عنوان مدير تحقيقات موسسه آل البيت (ع) شعبه مشهد منصوب شدم. از سال 1375 كه به شهر قم منتقل شدم، در شعبه مركز موسسه آل البيت (ع) به عنوان مسئوول كل تحقيقات موسسه منصوب شده و عضو هيئت مديره آن موسسه گرديدم و اين سمت تا به حال ادامه دارد.

انصاري، مجيد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مجيد انصاري

محل تولد : كرمان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1333/1/1

زندگينامه علمي

مجيد انصاري در سال 1333 در روستاي خانوك از توابع زرند كرمان به دنيا آمد. او تصحيلات ابتدايي خود را در دبستان زادگاهش به پايان رساند. مقدمات ديني را در حوزه علميه حضرت معصومه كرمان فرا گرفت و سپس براي تكميل تحصيلات ديني عازم قم شد و تحصيلات ديني خود را در اين شهر ادامه داد.

فرا گرفتن علوم ديني و حوزه مبارزات سياسي انصاري از همين هنگام آغاز شد و با نهضت امام اوج گرفت. او كه در طي تظاهرات 19 دي شهر قم مجروح شده بود، بعد از بهبودي مبارزات خود را ادامه داد و ابعاد آن را در سال هاي نزديك انقلاب به تمام شهرستان هاي استان كرمان توسعه داد. او در سالهاي پس از انقلاب در كنار برخي ديگر از همرزمان خود به تشكيل و سازماندهي كميته هاي انقلاب اسلامي پرداخت.

وي در سال 1359 و در اولين دوره مجلس شوراي اسلامي به نمايندگي از مردم زرند وارد مجلس شوراي اسلامي شد. تجربه نمايندگي مجلس انصاري در ادوار بعدي هم ادامه يافت و او در مجلس دوم نيز به نمايندگي از مردم زرند و در

مجلس پنجم و ششم به نمايندگي از مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي حاضر بود و به جز دوره اول كه عضو كميسيون اقتصادي و معاون بود در تمام ادوار بعدي به عضويت كميسيون هاي آيين نامه داخلي و برنامه و بودجه پيوست و با توجه به توانايي هاي خود نقش ويژه در تحركات مجلس ايفا كرد.

او در كنار مسئووليت هاي تقنيني معاون پارلماني وزارت كشور، معاونت برنامه ريزي سازمان بازرسي كل كشور را عهده دار بود. انصاري عنوان معاون حقوقي و پارلماني خاتمي را در دو سال آخر رياست جمهوي همراهي كرد. او همچنين عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام و عضو كميسيون هاي زير بنايي، اقتصاددانان و كميسيون خاص تدوين چشم انداز 2 ساله اين مجمع بوده و رياست پژوهشكده امام خميني و انقلاب اسلامي و همچنين معاونت برنامه ريزي را بر عهده دارد. انصاري، عضو مجمع روحانيون مبارز و كميسيون سياسي اين تشكل سياسي روحاني بود و از زمان حضرت امام تاكنون افتخار عضويت در مجلس خبرگان رهبري را داراست.

وي، با توجه به توانايي هاي متنوع خود يكي از برجسته ترين و شاخص ترين سياستمداران مورد اعتماد جناح هاي سياسي مختلف بوده كه با توجه به تخصص خود در برنامه ريزي اقتصادي همواره نقشي ويژه در تدوين و سامان دادن به حركت اقتصادي كشور ايفا كرد و در شرايط فعلي نيز مي تواند همين نقش را در تنظيم سياست هاي كلان كشور بر اساس متدهاي علمي و تخصصي بر عهده گيرد. مجيد انصاري سابقه مسئوليت هاي دولتي خود را از سن 26 سالگي با نمايندگي در دوره اول مجلس شوراي اسلامي آغاز

كرد.

انصاري، محمد جواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن العالم الجليل الشيخ مرتضى معروف بشيخ آقا بزرگ بن العلامه شيخ محمد حسن انصارى سابق الذكر برادر ارجمند آيه الله شيخ على انصارى مذكور. عالمى جليل القدر فاضل پارسا و پرهيزكار ميباشد.

وى صاحب ملكات فاضله و اخلاق حميده و خصال و صفات جميله و بارزى است كه او را از همگنان ممتاز ميسازد.

تولدش در سال 1322 قمرى پس از فوت مرحوم والدش اتفاق افتاد و در دامن جد والا تبارش نشو و نما نمود و بعد از وفات او نزد برادر برومندش آقا شيخ ميرزا محمد جعفر تربيت يافت و تحصيلاتش را بپايان رسانيد.

معظم له فعلا از مدرسين حوزه علميه اهواز و از جبينش اثار بزرگى و متانت و تقوى و ورع آشكار و هويداست و بدين جهت از موثقين ائمه جماعت شهرستان اهواز و مردم با او عقيدتى كامل دارند و كتابى در اخبار ائمه معصومين عليهم السلام تأليف نموده اند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

انصاري، محمدجواد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد جواد انصاري

محل تولد : داراب

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1325/1/3

انصاري، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد رضا انصاري

محل تولد : محلات

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1327/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمد رضا انصاري در سال 1327 ش در شهرستان محلات متولد شدم. در دوران كودكي مدت سه سال در مكتبي كه قرآن و خط و كتاب فارسي آموزش مي دادند درس خواندم و همزمان با هجرت اعضاي خانواده به قم، تحصيلات ابتدايي را تا سال ششم به پايان رساندم. پس از آن با تشويق پدرم مرحوم آيت الله حاج ميرزا حسن انصاري، تحصيلات حوزوي را آغاز نمودم و بخش عمده ادبيات را نزد استاد بزرگوار حاج شيخ رحمت الله فشاركي آموختم و فقه و اصول را در مرحله سطح نزد آيات عظام فاضل لنكراني و حسين نوري، و فلسفه و منطق را نزد حجت الاسلام والمسلمين حاج شيخ يحيي انصاري شيرازي فرا گرفتم.

پس از ورود به مرحله دروس خارج، چندين سال به طور مداوم در درس خارج اصول آيت الله وحيد خراساني شركت جستم و براي خارج فقه، از آغاز، درس مرحوم آيت الله العظمي گلپايگاني (قدس سره) را انتخاب نمودم كه تا پايان عمر ايشان، قريب بيست سال در آن شركت كردم.

از سال 1350 نويسندگي را آغاز نمودم و نخستين اثري كه به عنوان ترجمه از من منتشر شد، كتاب "اسلام بر فراز اجتماع" نوشته استاد محمد جواد مغنيه بود كه در سال 1352 توسط انتشارات پيام اسلام در قم به چاپ رسيد. از آن پس به تدريج كتابهايي را از عربي به فارسي ترجمه نمودم

و در مجلات و سالنامه هايي كه در آن دوران منتشر مي شد مقالاتي گوناگون ارائه دادم.

در سال 1367 به پيشنهاد هيئت علمي دارالقرآن الكريم آيت الله العظمي گلپايگاني به منظور همكاري علمي در اين موسسه، تحقيقات قرآني را آغاز نمودم. استخراج آيات اجتماعي قرآن و تنظيم و دسته بندي آنها براي تدوين "الكشاف الموضوعي لآيات القرآن الكريم" و نيز نگارش مقالات قرآني در مجله "پيام قرآن" (نخستين نشريه فارسي قرآني) و اقدام به ترجمه گروهي قرآن كريم به پيشنهاد هيئت نامبرده، از جمله تلاشهاي قرآني اين جانب بود. قابل ذكر است كه ترجمه قرآن كريم هرچند پس از گذشت چهار سال به پايان رسيد، لكن با رحلت آيت الله العظمي گلپايگاني و متوقف شدن فعاليتهاي علمي دارالقرآن، چاپ اين ترجمه نيز متوقف ماند. با پايان يافتن كار در دارالقرآن الكريم، از سال 1375 به دعوت سرپرست "مركز ترجمه قرآن مجيد به زبانهاي خارجي" در اين مركز به تحقيقات قرآني به ويژه در زمينه ترجمه هاي فارسي قرآن كريم پرداختم كه تاكنون نيز در آنجا به اين رشته اشتغال دارم.

در خلال يك دهه اخير پنج ترجمه از قرآن مجيد را به صورت گروهي يا انفرادي تصحيح و ويرايش كرده ام كه نام آنها در جدول آثار خواهد آمد. در مجله تخصصي "ترجمان وحي" كه مركز ترجمه قرآن مجيد آن را منتشر مي سازد، نيز مقالاتي پيرامون مباحث قرآني از اين جانب به چاپ رسيده است. در مركز فرهنگ و معارف قرآن نيز در دو پروژه قرآني شركت داشتم. اين دو پروژه كه هر دو به انجام رسيد، يكي "تصحيح و ويرايش ترجمه قرآن مجيد" براي

درج در تفسير راهنما و ديگري "تصحيح و ويرايش ترجمه قرآن كريم بر اساس تفسير الميزان" بود.

انصاريان، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين فرزند حاج شيخ محمدباقر انصاريان خونسارى از گويندگان و نويسندگان معاصر تهرانست. در 18 آبان ماه 1323 شمسى در خونسار متولد شده و در تحت تربيت پدرى متدين و اهل حال پرورش يافته نشو و نما يافته و هفتمين جد ايشان عارف بزرگ شيخ عرفان بوده كه در حمله افاغنه از اصفهان به خونسار آمده و قبرش در سرچشمه خونسار مزار و داراى صحن و سرا و گنبد و بارگاه است و اصلا از طايفه انصار مدينه است.

والده ماجده اش علويه از سادات مصطفوى است كه به عفت و پرهيزگارى و پاكدامنى موصوفه مى باشد. و اين توفيقات ايشان در راه تبليغ اسلام و معارف اهل بيت و تأليفات عديده از اثر دعاء مادرشان و بالاخص مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج سيد محمدتقى خونسارى رحمه اللَّه عليه مى باشد كه از خداى متعال خواستند او روحانى و خدمتگذار آستان ولايت و خاندان رسالت و بالاخص سالار شهيدان حضرت ابى عبداللَّه الحسين عليه السلام باشند.

ايشان در اوائل عمر با خاندانش مهاجرت به طهران نموده و در خيابان خراسان ساكن و در مدرسه ابتدائى و دبيرستان مرحوم حاج شيخ على اكبر برهان انار اللَّه برهانه دروس جديد را فراگرفته و به تشويق حكيم الهى ميرزا مهدى الهى قمشه اى درسال 1341 شمسى به قم آمده و به دروس ديگر پرداخته و از محضر حاج شيخ محمد وحيد و مرحوم حاج شيخ محمدجواد خندق آبادى و آقاى ناطق نورى و حاج شيخ رحمت اللَّه فشاركى و حاج آقا جمال مرتضوى و آقاى جوادى استفاده و مقدمات و سطوح وسطى را خوانده

و پس از آن سطوح عاليه را در طهران از حاج ميرزا ابوالقاسم فلسفى و حاج ميرزا على آقاى فلسفى آموخته و باز به قم آمده و از محضر و دروس آقاى فاضل لنكرانى و حاج شيخ مصطفى اعتمادى و آقاى خزعلى و حاج شيخ يوسف صانعى فراگرفته و به درس خارج آيت اللَّه حاج ميرزا هاشم آملى و حاج شيخ ابوالفضل خونسارى و آقاى منتظرى و مشكينى و يزدى شركت و استفاده نموده و دروس اخلاق و عرفان را از محضر و بيانات آيت اللَّه حاج شيخ على اكبر برهان و ميرزا مهدى الهى قمشه اى و آخوند ملا على همدانى و آيت اللَّه العظمى ميلانى در مشهد مقدس آموخته و در تهران و ساير نقاط كشور به ترويج احكام اسلامى و نشر معارف اشتغال داشته و دارند و براى صراحت لهجه و انتقادات از رژيم طاغوتى گذشته كرارا بازداشت و زندانى شده و پس از مدتى آزاد و به خدمات خود تداوم بخشيده است.

داراى تأليفات سودمنديست كه به طبع رسيده است.

1- اسلام و كار و كوشش

2- اسلام و علم و دانش

3- از اسلام چه مى خواهيد

4- معنويت اساسى ترين نياز عصر

5- حج وادى ايمن

6- لقمان حكيم چاپ چهارم

7- مناجات عارفان طبع ششم

8- عرفان اسلام حدود 14 مجلد

9- به سوى قرآن و اسلام

10- مقدمه بر ديوان وحدت

11- مقدمه حقوق كيفرى

12- مقدمه اى بر معاد

13- مقدمه اى بر قضاء در اسلام

14- چهره هاى محبوب و منفور در قرآن

15- سيرى در اخلاق اسلامى

16- مرز روشنائى

17- شرح ديوان و كلمات باباطاهر

18- فروغى از تربيت اسلامى

19- حسينيه انصاريان (انصار الحسين) در خيابان باغ حاج محمدحسن خيابان رى- كه بسيار مجلل و مكمل آماده براى تبليغ احكام اسلامى و

نشر معارف اهل بيت عليهم السلام و تدريس و تعليم و تعلم مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

انصاريپور، محمدتقي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد تقى انصاري پور

محل تولد : شهرضا

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

خرداد سال 1360 ديپلم تجربي _ تهران _ خ جمهوري اسلامى، دبيرستان بامداد.

ورود به حوزه: مهرماه 1360، مدرسه حقاني و سپس مدرسه شهيدين.

اتمام دروس سطح: 1369 شركت در درس خارج فقه و اصول آيت الله سيدكاظم حائري تا سال 1375 و ضمن درس خارج ورود به موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)، بنياد باقرالعلوم (ع) در سال 1370 اخذ مدرك كارشناسي ارشد در رشته دين شناسي در 1378 ورود به مركز تربيت مدرس، دوره دكتري فلسفه دين در سال 1379 در حال حاضر در حال تدوين پايان نامه دكتري و در عين حال مشغول به كار در مركز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب هستم.

در ضمن دروس حوزوي با شركت در دوره هاي متعدد آشنايي با مكالمه و گرامر زبان انگليسي و نيز مكالمه عربي و متون جديد عربي را نيز گذراندم. دوره هاي زبان تخصصي مربوط به فلسفه دين و كلاس هاي ترجمه، توانايي مكالمه به زبان انگليسي و عربي و ترجمه از اين دو زبان را نيز كسب كردم.

انگجي، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد حسن بزرگترين فرزند مرحوم آيه الله حاج سيد ابوالحسن انگجى ره و از علماء اعلام و دانشمندان كرام تبريز است كه در مهد علم و مجد تربيت شده و مقدمات و سطوح را از علماء تبريز مخصوصا والد ماجد خود و مرحوم آيه الله حاج ميرزا صادق آقا و ديگران خوانده و مسافرت به قم نموده و از محضر مرحوم آيه الله حايرى و آيه الله حجت كوهكمرى استفاده كرده آنگاه به تبريز مراجعت و به

وظائف دينى از اقامه جماعت در مسجد مدرسه طالبيه و مباحثات پرداخته است ادام الله توفيقاته.

از تأليفات ايشان است رساله اى در كر كه به طبع رسيده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

انگجي، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ميرزا مهدى بن العلامه العلام و الفقيه القمقام آيت اللَّه الملك العلام السيد الميرزا ابوالحسن انگجى تبريزى از علماء بنام طهران بودند و در مسجد ملك آباد اقامه جماعت مى نمودند.

ولادت آن مرحوم در تبريز واقع شده و در مهد تربيت آيت اللَّه والد پرورش يافته و مقدمات و قسمتى از سطوح را در تبريز خوانده آنگاه در سال 1340 قمرى مهاجرت به قم فرموده و سطوح عالى را از مرحوم آيت اللَّه ميرزا محمد همدانى فراگرفته و بدرس خارج علامه بزرگوار آيت اللَّه العظمى حجت و مدتى هم بدرس خارج آيةاللَّه حايرى موسس حوزه حاضر شده و پس از آن به تبريز مراجعت و به تدريس فقه و اصول و اقامه جماعت و ترويج دين پرداخته و پس از آن مهاجرت به تهران نموده و در مسجد مذكور به اقامه جماعت و تدريس فقه و اصول و ارشاد مردم مشغول شده تا در سال 1383 كه وفات نموده و با تشييع عظيمى جنازه اش حمل به قم و در مسجد موزه مدفون گرديده است. داراى تأليفات عديده مى باشند: 1- رساله اى در تنجيس متنجس و عدمه 2- تقريرات اساتيد در فقه و اصول. از باقيات الصالحات ايشانست 1- جناب حجه الاسلام آقا سيد على انگجى كه سالها در قم اقامت و از محضر آيات عظام بالاخص آيت اللَّه العظمى شريعتمدارى و آيةاللَّه علامه طباطبائى و آيت اللَّه العظمى گلپايگانى استفاده نموده و بمدارج فضل و كمال رسيده و پس از فوت

مرحوم والدش بجاى ايشان به اقامه جماعت و وظائف دينى و روحى اشتغال دارد.

از آثار و تأليفات اوست:

1- تفسير سوره ى نور كه جامع جهات مختلفه فقهيه و اخلاقيه و غيره مى باشد.

2- تقريرات دراسات آيت اللَّه العظمى گلپايگانى.

3- تقريرات درس آيت اللَّه العظمى شريعتمدارى.

2- دومين فرزند معظم له است دكتر سيد هادى انگجى كه سيدى شريف و طبيبى معروف است در تبريز كه از دانشگاه تهران فارغ التحصيل شده و تخصصى در جراحى دارد و اكنون رئيس بيمارستان (شير و خورشيد) تبريز است.

3- سومين فرزند ايشان آقاى مهندس سيد رضا انگجى است كه متصدى امور كارخانه برق و آب است در استان آذربايجان، خداوند توفيق آنان را در خدمات دينى و اجتماعى زياد فرمايد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

انواري، جعفر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

جعفر انواري

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1336/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب جعفر انواري در سال 1350 وارد حوزه شدم و در مدرسه مرحوم آيت الله العظمي گلپايگاني (ره) دروس مقدماتي را به پايان رساندم و دروس سطح (رسائل، مكاسب و كفايه) را در حوزه، بصورت آزاد خواندم.

در كنار تحصيل فقه و اصول در ديگر دروس حوزه مانند نهج البلاغه، عقائد، تفسير و... شركت داشتم. در سال 1356 پس از پايان دروس سطح به درس خارج فقه و اصول راه يافتم و در دوران شركت در درس خارج كه حدود بيست سال بطول انجاميد از محضر حضرات آيات عظام وحيد خراساني، تبريزي، مكارم شيرازي و جوادي آملي بهره مند شدم.

در سال 1360 وارد موسسه در راه حق شدم و از دروس آن موسسه كه افزون بر رشته هاي مختلف اقتصادي

و فلسفي، در قالب اقتصاد و فلسفه شهيد صدر، از دروس فلسفه (فلسفه، نهايه، برهان، شفا و اسفار) و معارف قرآن استاد مصباح يزدي كسب فيض نمودم.

در سال 1363 در گروههاي تحقيقاتي تفسير و علوم قرآن، به كاوش و پژوهش پرداختم و در همان سال ها تدريس مباحث معارف قرآن استاد مصباح يزدي را نيز عهده دار شدم. از سال 1361 تدريس دروس معارف اسلامي را در دانشگاه آغاز كردم كه 18 سال تدريس اين دروس در دانشگاه تهران بطول انجاميد.

با تاسيس موسسه علمي پژوهشي امام خميني (ره)، در رشته علوم قرآني به پژوهش و همكاري با بخش آموزش ادامه دادم و در سال 1380 بعنوان عضو هيئت علمي آن موسسه پذيرفته شدم كه هم اكنون با بخش آموزش در تدريس دروس قرآني و با پژوهش در تحقيقات قرآني ادامه همكاري دارم.

انواري، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج شيخ محمد انوارى يزدى در سال 1322 ق در يزد متولد و پس از گذرانيدن دوران كودكى بتحصيل علوم دينى پرداخته و ادبيات و منطق و قسمتى از شرح لمعه و قوانين و رسائل را خدمت مرحوم والدش حجه الاسلام آقاى شيخ محمد باقر انوارى در يزد خوانده و قسمتى از رسائل و مكاسب و كفايه را خدمت ساير علماء و دانشمندان يزد آموخته و مقدارى هم در مشهد مقدس از محضر مرحوم آيه الله حاج شيخ هاشم قزوينى استفاده كرده و آنگاه بقم آمده و از محضر مرحوم آيه الله حجت كوه كمرى و آيه الله العظمى بروجردى و آيه الله حاج سيد محمد تقى خونسارى استفاده نموده آنگاه به يزد برگشته و بخدمات دينى پرداخته و در خلال آن بنابر دعوت همشهريهاى

مقيم بمبئى بهندوستان براى تبليغ مسافرت و در پونه و نقاط ديگر خدمات ترويجى نموده و پس از آن مراجعت بوطن و بنابر دعوت جمعى از مؤمنين بندرعباس عزيمت بآنسامان نموده و تا حال تحرير شش سال است كه در بندر مزبور و حومه آن بانجام وظائف دينى اشتغال دارد ادام الله توفيقاته.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

اوجاقي، ناصرالدين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ناصرالدين اوجاقي

محل تولد : زنجان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1351/1/1

زندگينامه علمي

بعد از اخذ ديپلم در سال 1370 وارد حوزه علميه قم شدم در مدرسه علميه معصوميه تحصيلات حوزوي خود را شروع كردم و در سال 1374 وارد موسسه امام خميني (ره) شدم.

در كنار دروس حوزوي دوره عمومي اين موسسه را نيز گذراندم و نيز در سال 1380 مدرك كارشناسي ارشد پيوسته الهيات و معارف اسلامي را از اين موسسه اخذ كردم در همين سال نيز موفق به اتمام پايه 10 حوزه شدم. در ادامه به خاطر علاقه اي كه به رشته دين شناسي داشتم با شركت در آزمون به تحصيل در اين رشته در مقطع كارشناسي ارشد در موسسه امام خميني (ره) اشتغال يافتم. در همين دوره حين تحصيل دوره كارورزي تحقيق را نيز گذراندم و موفق به اخذ مدرك اين دوره شدم و در بهار سال 1386 مدرك كارشناسي ارشد دين شناسي را نيز اخذ كردم.

اكنون نيز در قسمت پژوهشي موسسه مذكور اشتغال به امر پژوهش دارم و علاوه بر آن با بخش دايرة المعارف علوم عقلي نيز همكاري دارم.

اورعي، مرتضي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مرتضي اورعي

محل تولد : خوانسار

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1337/1/1

زندگينامه علمي

پس از پايان دوره ابتدائي در سال 51 وارد حوزه علميه خوانسار و در سال 53 وارد حوزه علميه قم شدم. سطح را در مدرسه مرحوم آيةالله گلپايگاني خواندم و درس خارج را در محضر مرحوم آيةالله فاضل و حضرت آيةالله مكارم شيرازي شركت كردم. زبان انگليسي را در دفتر تبليغات فرا گرفتم. سفرهاي تبليغي به زبان

انگليسي در كشورهاي ياد شده داشتم. 14 سال است كه در نگارش دائرة المعارف قرآن كريم و فرهنگ قرآن در مركز فرهنگ و معارف قرآن مشاركت دارم.

ايازي، علي نقي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد علي نقي ايازي

محل تولد : مشهد

شهرت

تابعيت : ايران

زندگينامه علمي

اينجانب سيد علي نقي ايازي در خانواده اي روحاني متولد شدم . پس از گذراندن مقطع ابتدايي و راهنمايي در سال 1363 وارد حوزه علميّه مشهد مقدس شدم و بطور همزمان در سال 1366 دروس جديد را بصورت متفرقه ادامه دادم وتا پايان ادبيّات در حوزه علميّه مشهد بودم . از ابتداي سطح به قم هجرت كرده و در مدرسه شهابيه قم ادامه تحصيل دادم ، تا اينكه پس از اتمام مقطع متوسطه در سال 1369 در كنكور سراسري دانشگاه پذيرفته شدم و به ناچار براي ادامه تحصيل دروس حوزوي و دانشگاهي به وطن خود مشهد مقدّس عزيمت نموده و همزمان با دروس سطح عالي حوزه ، در دانشگاه فردوسي رشته پژوهشگري علوم اجتماعي ادامه تحصيل دادم . از سال 1373 دروس خارج فقه و اصول را در محضر اساتيدي همچون آيت الله مرتضوي ، حجج الاسلام آقايان رضا زاده و اشرفي شاهرودي آغاز كرده و قريب به ده سال دروس خارج فقه و اصول را تلمذ كردم و همچنين تحصيلات دانشگاهي را تا مقطع كارشناسي ارشد به اتمام رساندم .

ايازي، محمدعلي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد على ايازي

محل تولد : مشهد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1333/1/1

زندگينامه علمي

استاد سيّد محمّد علي ايازي متولد 1333 شمسي يكي از قرآن پژوهان معاصر است كه تحصيلات حوزوي خود را از سال 1347 از حوزه علميه مشهد آغاز كرد. پس از گذراندن دوره ادبيات و مقداري از سطح به حوزه علميه قم وارد شد و

از استادان سطح آقايان: محقق داماد، فاضل ، ستوده، صلواتي و سلطاني از درس خارج اصول آيات عظام: وحيد خراساني ، آقا موسي زنجاني و فاضل لنكراني يك دوره را تمام كرد. همچنين از درس فقه آيات عظام: منتظري و شيخ جواد تبريزي ( به مدّت 15 سال ) و نيز اندكي از درس حاج شيخ مرتضي حائري و اراكي استفاده برد. درس فلسفه را گرچه در آغاز با درس آيت الله حسن زاده آملي شروع كرد، اما مدت 10 سال در خدمت آيت الله جوادي آملي اسفار و تمهيد القواعد و شرح فصوص الحكم را تلمذ كرد و نيز از محضر سيد جلال الدين آشتياني در فلسفه و عرفان بهره برد. در كنار تحصيلات و از همان سال هاي نخست ورود به حوزه، به درس تحقيق و پژوهشهاي تحقيقي در زمينه قرآن توجه بسيار داشت و مدت 3 سال در درس تفسير آية الله خزعلي و درس فلسفه جامعه و تاريخ از ديدگاه قرآن شهيد مطهري و در كارهاي تحقيقاتي با اين شهيد در سال 55 تا 57 شركت داشت. او در كنار تحصيل و تحقيق از كارهاي فرهنگي و تاليف نيز غافل نبود و به ويژه پس از دوره هاي متمادي تحصيل فقه و اصول و فلسفه ، بيشتر وقت خود را به تحقيقات قرآني اختصاص داده است و در اين زمينه افزون بر مقالات گوناگون در مجلات و همايش ها، كتاب هاي بسياري را تاليف كرده است.

ايدرم، حسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسن ايدرم

محل تولد : رودسر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/1/1

زندگينامه علمي

پس از اخذ مدرك سال

دوم رياضي فيزيك راهي حوزه علميه قم، مدرسه امام صادق عليه السلام مشهور به خلخالي شدم. در مدت چهار سال مقدمات را در آن جا فرا گرفتم. بنام ترين استادمان دراين مرحله جناب حجه الاسلام جراثيمي بود. البته، بيشتر دروس اين مرحله را پيش خودم خواندم؛ همچنين فراگيري را محدود به درسهاي ارايه شده نكردم .در مرحله سطح 1 و 2 هم بيشتر دروس را بجز بخشهايي از آن ، پيش خود خواندم از اساتيد اين مرحله مي توانم آيات و حجج اسلام: وجداني، اعتمادي، محفوظي و محقق داماد را نام ببرم كه مدتي بخشهايي از سطح را پيش ايشان فراگرفتم. در مرحله خارج كه از سال 67 شروع شد، بخشهايي از فقه و اصول را نزد آيات عظام: منتظري، صانعي، موسوي اردبيلي، صالحي مازندراني، احمدي فقيه يزدي فرا گرفتم.

از سال 69 هم تحقيق و پژوهش را در جلسه حزب الله در مباحث تاريخي شروع نمودم. كمي بعد به پژوهشكده باقر العلوم عليه السلام رفتم و مدت چهارسال با آنجا به همكاري پژوهشي پرداختم. سپس در سال 75 به همكاري با پژوهشكده فرهنگ و انديشه پرداخته و تا چهار سال اين همكاري ادامه داشت. از سال 78 تا كنون نيز با موسسه فرهنگي و هنري عصر سبز همكاري دارم. در ضمن، سال 76 تا 79 هم با حوزه هنري همكاري داشته ام.

ايرانپور، ابراهيم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابراهيم ايران پور مباركه

محل تولد : مباركه اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1336/1/1

زندگينامه علمي

درسال 1336در روستائي بنام مباركه در ميان يك خانواده مذهبي كه به تدين معروف اند متولد شدم و تحصيلات ابتدايي

و دبيرستان را در همان روستا به پايان رساندم و به خاطر علاقه اي كه به علوم اسلامي داشتم و در زادگاه ام اين مكان فراهم نبود و از طرفي وضع اقتصادي پدر بزرگوارم كه يك كشاورز و كارگري بيش نبود اقتضاي رفتن به شهر نبود آن هم با سخت گيري ساواك آن زمان براي رفتن به حوزه علميه و مشكلات ديگر ، تا اينكه با توسلات و دست تقدير و عنايات پروردگار و تمايلات باطني خدادادي به شناسايي عميق معارف و حقايق اسلام اين توفيق حاصل گرديد و به حوزه علميه اصفهان رهسپار شديم و مقدار اندكي از نياز علوم صرف و نحو- منطق معاني و بيان و بديع تامين نمودم و براي تكميل آن در رشته فقه و اصول و تفسير توفيق تشرف به حوزه مباركه علميه قم و همجواري حضرت معصومه (س) حاصل گرديد.اميد است كه در آن مهد علم بتوانيم كمال استفاده علمي و عملي را ببريم و پايان كار ختم به خير و ترويج و نشر علوم آل محمد عليهم السلام باشد واخرالامر حشر با اين خاندان را داشته باشيم و به شفاعتشان نائل گرديم

ايراني، مصيب

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مصيب ايراني

محل تولد : سنقر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1348/3/9

زندگينامه علمي

اينجانب مصيب ايرانى تحصيلات ابتدائي وراهنمائي را در شهرستان سنقر به اتمام رسانده ودر سال1366 وارد حوزه علميه امام خميني (ره)شهر كرمانشاه شده،همزمان با دروس حوزه مدر ك ديپلم متوسطه اخذ نموده و بعد از پايان مقدمات در سال 1375وارد حوزه علميه قم شدم ودر دروس آقايان حجت الاسلام احدي واستاددرياباري شروع

به ادامه دروس حوزه نمودم.همزمان در قم وحضور در دروس اساتيد مذكور دوره تربيت مربي (دفتر تبليغات )وآموزش مبلغين اين مركزوحضور در موسسه تنظيم ونشرآثار امام خميني (ره)دوره امام شناسي با گرايش انديشه سياسي(كارشناسي ارشد) به پايان رساندم .در حال حاضر نيز دروس خارج فقه استاد قاضي زاده وشرح منظومه استاد درياباري را تلمذ مي نمايم.

وسلام توفيقات روز افزون را از ايزدمنان خواهانم خداوند مارا از الطاف خود و اوليائش محروم نكند..

ايرواني، مرتضي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد مرتضى ايروانى از علماء برجسته معاصر تهران است.

وى در سال 1324 ق در تبريز متولد گرديده و مقدمات را در تبريز خوانده و سطوح را خدمت مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا ابوالحسن انگجى و مرحوم آيت اللَّه حاح شيد محمد مولانا و آيت اللَّه حاج ميرزا على اصغر ملكى تلمذ نموده و در سال 1348 ق به قم مهاجرت كرده و از محضر مرحوم آيت اللَّه العظمى حايرى يزدى و آيت اللَّه حجت كوهكمرى استفاده فقه و اصول نموده و علوم عقلى و حكمت را از محضر مرحوم آيت اللَّه ميرزا محمد على شاه آبادى بهره مند و در سال 1355 قمرى منتقل به تهران و در خيابان مولوى ابتداء و بعد مختارى (خيابان اميريه) سكونت و تاكنون بالغ بر چهل سال است كه در مسجد چهار راه مختارى به اقامه جماعت و ترويج دين و خدمات مذهبى اشتغال دارند.

نگارنده گويد: جناب آقاى ايروانى عالمى با متانت و دانشمندى با كياست و فضيلت و موصوف بفضل و تقوى و اهل ولاء و محبت و مواظب زيارت حضرت امام زاده عبدالعظيم حسنى عليه السلام و همه روزهاى پنجشنبه مرتب با توجه مخصوصى موفق مى باشند ادام اللَّه توفيقه و انار اللَّه

برهانه.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

ايرواني، يوسف

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ يوسف ايروانى از افاضل علماء معاصر تهران، در سال 1329 ق در نجف متولد شده و در بيت علم پرورش يافته و پس از خواندن مقدمات و سطوح از محضر بزرگان نجف مرحوم آيةاللَّه آقا ضياءالدين عراقى و آيةاللَّه حاج شيخ محمدحسين غروى اصفهانى و آيت اللَّه العظمى اصفهانى و آيةاللَّه العظمى خوئى و مقدارى از آيت اللَّه ميرزا عبدالهادى شيرازى و آيات ديگر استفاده نموده و پس از فوت مرحوم آيت اللَّه اصفهانى در سال 1366 ق به تهران مهاجرت و در مسجد (قندى) خيابان خانى آباد به اقامه جماعت و خدمات دينى اشتغال دارند.

آثار معظم له از اين قرار است: 1- مستند الفتوى فى شرح عروةالوثقى 2- تقريرات و دراسات اساتيد نجف اشرف مرحوم والدش علامه ايروانى و اساتيد ديگر.

داراى اجازات اجتهاد و رواياتى از آيات عظام نجف آيةاللَّه ميرزا عبدالهادى شيرازى و مرحوم علامه كاشف الغطاء و علامه تهرانى صاحب الذريعه مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

ايزد پناه، عباس

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عباس ايزد پناه

محل تولد : قزوين

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1337/1/1

آدرس اينترنتي

زندگينامه علمي

در سال 1354 سوم راهنمايي را به پايان رساندم و در سال 1355 وارد حوزه قم شدم. تا سال 1364 دروس سطح را همراه با فلسفه و كلام و تفسير به پايان رسانده و وارد دوره اشارات بوعلي و درس خارج فقه اصول شدم.

در سال 1364 كتاب اصول سياستها و احزاب را انتشار دادم و در سال 1367 وارد فوق ليسانس فلسفه و الهيات دانشگاه شدم. مدت 2 سال در دانشگاه تربيت معلم تبريز تدريس فلسفه و كلام

و در سال 1372 وارد دانشگاه قم شدم. ابتدا عضو هيأت علمى- پژوهشي شدم و پس از آن به تدريس پرداختم.از سال 1372 مقالات علمي من از كنگرة علامة طباطبايي تبريز آغاز شد و مقاله دركيهان در دو شماره به چاپ رسيد. در سال 1373 مقاله ام در دانشگاه امام حسين(ع) پذيرفته شد كه بررسي تحريف شناسي عاشورا در پرتو انسان شناسي بود. پس از آن مدت حدود 8 سال مقالات علمي ام در روزنامه هاي اطلاعات، كيهان و مجلات علمي به چاپ رسيد كه به حدود 90 مقاله مي رسد.

در سال 1380 وارد دوره دكتري فلسفه تطبيقي شدم همزمان با آن در دانشگاه قم فلسفه علم، فلسفه اخلاق و كلام و عرفان تدريس مي كنيم و در ضمن در سال 1383 طي 60 برنامة علمي راديو معارف به بررسي مباني جنبش نرم افزاري پرداختم و پس از آن در معاونت پژوهشي دفتر تبليغات حدود 10 كارگاه علمي برگزار كرده ام.اين فعاليت هم اكنون به ياري حضرت حق ادامه دارد.هم اكنون دهها طرح و برنامه در دست تحقيق و تاليف دارم كه در شرايط مقتضي ان شاء الله ارائه خواهند شد. گرايش عمومي اينجانب فلسفة علم، هنر و ادبيات و علوم دين است. آنچه كه دغدغة اصل من در تحقيقات تأليفات است اصل جامع نگري به مسائل و تحقيق همه جانبه است.

منابع زندگينامه :پايگاه انديشوران حوزه

ايزدپور، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد رضا ايزد پور

محل تولد : قم

شهرت : ايزدي

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1346/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1362 با رها نمودن تحصيلات متوسطه در سطح دوم دبيرستان و در رشته

علوم تجربى، به حوزه علميه قم وارد شده و تا سال 1370 شمسي علوم مقدماتي و سطوح حوزوي را به پايان رسانده و از همان سال به تحصيلات خارج فقه و اصول مبادرت ورزيدم، تحصيلات عالي فقه و اصول را براي مدت 16- 15 سال ادامه داده و اكنون نيز در حلقه اصول استاد معظم حضرت آيت الله وحيد مشاركت دارم. همزمان با تحصيلات فوق، سالها در حوزه علميه به تدريس كتابهايي همانند، الموجز، اصول الفقه، لمعه، رسائل و مكاسب و عقايد و در دانشگاه صنعتي اميركبير و تهران به تدريس مباني نظري اسلامي و اخلاق كاربردى اشتغال داشته ام.

ايزدجو، تقي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تقي ايزدجو

محل تولد : آشتيان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1346/1/1

زندگينامه علمي

متولد 1346 در آشتيان هستم سال 1358 وارد حوزه علميه آشتيان شدم پس از دروس مقدماتي (جامع المقدمات، سيوطى، مغنى، منطق مظفر، مختصر، مختصر المعانى، شرح لمعه و اصول فقه) و شركت در دروس جنبي عقايد و تاريخ اسلام و نهج البلاغه كه توسط حضرات حجج الاسلام محمدرضا آشتياني و محمدجعفر امامي عصر روزهاي چهارشنبه برگزار مي شد در سال 1365 راهي حوزه علميه قم شدم. و در امتحانات كتبي شوراي مديريت (كه گويا اولين سال برگزاري آن بود) شركت كردم و با نمره عالي قبول شدم و در امتحانات شفاهي كه از سيوطى، مختصر و مغنى تا لمعتين و وصولين برگزار شد قبول شدم. و در مدرسه رسول اكرم(ص) واقع در خيابان شاه ابراهيم ساكن شدم. اوليه دورس لمعه و اصول را در قم در محضر استاد وجداني فخر و صالحي اطفالي

به پايان بردم.كفايه را پاي درس استاد اعتمادي ششم و مكاسب را در حضور مرحوم پاياني تلمذ كردم و رسايل را از حضور استاد تهراني بهره بردم.در طي سال هاي 65 تا 69 پاي درس تفسير آيت الله جوادي كه آغاز دوره تفسير ايشان بود حاضر مي شدم. سال 65 سطح 4 و 5 و 6 را امتحان دادم سال 66 تا سال 1369 پايه هاي 7 و 8 و 9 قديم را گذراندم و فقط امتحان شفاهي پايه آخر مانده بود كه به علت سفر به شهرستان ايذه از طرف مركز مديريت حوزه علميه براي تدريس دروس حوزوي در سال 73 انجام شد.در سال 1370 به دعوت مسئول حوزه علميه شهرستان ايذه از شهرستانهاي استان خوزستان به اين شهرستان هجرت كردم كه با هماهنگي حوزه علميه قم (شوراي مديريت) بود و در شهرستان ايذه به تدريس مقدمات از سيوطى، مغنى اللبيب، حاشيه، مختصر المعاني و قسمت متاجر عصر پرداختم و پس از گذشت سه سال از تدريس در اين شهرستان در سال 1373 به علت قبولي در دانشگاه (مجتمع آموزش عالي قم) در رشته فلسفه در مقطع كارشناسي به قم بازگشتم. و طي چند سال در اين مقطع مدرك تحصيلي آن را به دست آوردم. در سال 73 پس از بازگشت از ايذه و در كنار تحصيل در دانشگاه پاي درس اصول آيت الله سبحاني و اصول آيت الله مكارم حاضر مي شدم (البته نه به طور كامل).و به علاوه در قسمت تحقيقات دفتر تبليغات اسلامي قم در بخش معجم بحارالانوار مشغول به كار شدم كه حاصل آن همكاري ها در چند جلد چاپ شده و در سال 75

به عنوان كتاب سال برگزيده شد با پايان يافتن كار تدوين معجم بحارالانوار با ستاد منطقه 2 سازمان تبليغات شروع به همكاري كردم و به عنوان مسئول بخش نقد و بررسي كتاب براي مناطق اهل سنت به مدت دو سال به انجام وظيفه پرداختم و هنگامي كه به بي فايده بودن اين كار پي بردم از اين نهاد جدا شم.و در سال 1376 با هدف تعليم و تربيت نسل جوان و جوياي حقيقت به استخدام آموزش و پرورش شهرستان هاي استان تهران درآمدم كه هنوز هم همكاري با اين نهاد ادامه دارد. در سال 1380 در مقطع كارشناسي ارشد رشته فلسفه و كلام دانشگاه قم پذيرفته شدم و پس از پايان دروس تئوري و در حاليكه پايان نامه را رو به پايان داشتم به علت برخي مشكلات از ادامه تحصيل دست كشيدم و در سال 1382 تدريس در دانشگاه را آغاز كردم. و هم اينك نيز تدريس دروس معارف 1 و 2 اخلاق اسلامي و متون را هر ترم تدريس مي نمايم.تحصيلات حوزوي سال 76 براي ارائه به آموزش و پرورش مدرك سطح 2 را اخذ كردم و براي سطح 3 نيز در سال 1380 موضوع گرفته بودم ولي پيگيري نكردم.در سال 1369 در بخش گزينش قضات فيضيه مدركم را كامل كردم و در سال 70 دعوت به دوره شدم ولي نرفتم اما اكنون طي سال هاي اخير اين مدرك را دوباره ارائه داده و به احتمال زياد امسال (1386) جذب قوضه قضائيه شوم براي اشتغال به امير خطير قضا.

ايزدهي، سجاد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد سجاد ايزدهي

محل تولد : بابل

شهرت

تابعيت : ايران

زندگينامه علمي

ساكن شهر بابل متولد

سال 1349

ايزدي المشيري، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي ايزدي المشيري

محل تولد : قائم شهر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1353/10/1

زندگينامه علمي

اين حقير متولد 1353 هستم كه در استان مازندران شهرستان قائم شهر روستاي المشير بدنيا آمدم و زمان هفت سالگي به مدرسه ابتدائي الهام المشير رفتم و دوره راهنمايي را در مدرسه نهضت المشير به پايان رساندم و در سال تحصيلي 71-70 در حوزه علميّه امام صادق(ع)،كوننا كه يكي از روستاهاي قائم شهر است و مسئول آن حاج آقا سليماني مي باشد مشغول تحصيل علوم ديني شدم. و در سال تحصيلي 72 به قم آمدم و بطور آزاد در مدرسه آيت الله گلپايگاني { مدرسه المهدي(عج)}مشغول تحصيل علوم ديني شدم و بعد از دو سال چون به عنوان طلبه آزاد بودم از آنجا بيرون آمدم و در مسجد بازار عربها در محضر استاد بزگوار حاج آقا ايزدي كه از همشهريان اين حقير بود مشغول تحصيل شدم تا سال 78 و در اين مدّت از محضر استاد بزرگوار حاج آقا سيّد مجتبي نور مفيدي و حاج آقا باقر شاهرودي و از اساتيد ديگر درس گرفتم تا سال 80 كه در محضر استاد بزرگوار حاج آقا دريا باري مشغول خواندن كفايه الاصول شدم و در محضر استاد بزرگوار رحماني سبزواري مشغول تحصيل فقه شدم تا اينكه الان در محضر اين دو استاد بزرگواربه درس خارج مشغول هستم.البته لازم بذكر است كه من تحت برنامه هاي شوراي مديريت نيستم و به شكل طلبه آزاد درس مي خوانم و شهريه اي از آيات عظام دريافت نمي كنم و تحت امكانات حوزه هم نيستم و از مزاياي

حوزه هم استفاده نمي كنم.

انشاالله كه خداوند متعال بر توفيقات شما بيفزايد.

ايزدي، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين ايزدي

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/7/1

ايماني مقدم، رحمت الله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

زندگينامه علمي

اينجانب رحمت الله ايماني فرزند حيدر علي سال 1341 در خميني شهر(هما يون شهر- سده-) به دنيا آمده، تحصيلات ابتدايى، راهنمايي و متوسطه را در مدارس پرتو، كورش كبير و صائب به پايان برده و سال 1357 سال سوم دبيرستان در برنامه هاي ضد رژيم و تظاهرات و... شركت نموده، سال چهارم دبيرستان( رشتة فرهنگ و ادب) با پيروزي و تثبيت انقلاب اسلامي به پايان رسانده و سال 1359 وارد حوزه علمّيه قم شده و با اسكان در مدرسه مهديّه- خ باجك- در مدرسه وثوق«المهدي(عج)» -صفائيه- شروع به درس نموده و پس از چهار سال وارد دروس آزاد حوزه علمّيه قم شده و در دروس آزاد حوزه- مدرسه فيضيّه و مدرسه آية الله گلپايگانى- شركت كرده و در سال 1370 سطح عالي را به پايان رسانده و در دروس خارج فقه و اصول شركت نموده و مدّت چهار سال به درس خارج اصول استاد بزرگوار فاضل لنكراني دام عزه شركت نموده و پس از آن در درس فقه استاد بزرگوار حضرت آيت الله تبريزي قدس سره شركت نموده(اين درس 15 سال به طول انجاميد و چه استفاده هاي مهمّ فقهى، علمى، رجالي و... كه از اين استاد بهره مند شديم خداوند درجات او را متعالي گرداند و با اولياء و اوصيايش مخصوصا اميرالمومنين علي ابن ابي طالب(ع) محشور گرداند كه او در دفاع از حريم ذات احديت و ولايت سخت كوشا بود.) و در اصول وحيد خراساني «دام عزه» شركت نموده (اين درس از سال 69

شروع و هم اكنون ادامه دارد) در دروس اساتيد اخلاق مانند استاد مظاهرى، استاد اشتهاردي و استاد مصباح شركت نموده و از سال 1376 به اصرار يكي از دوستان در مدرسه علميه معصوميّه مشغول تدريس شدم(اين درس چهار سال ادامه داشت) در سال 1377 با راهنمايي يكي از دوستان وارد مركز فرهنگ و معارف قرآن شده(كه اين مرحله شروع تحقيقات علمى ماست) و با آموزش كوتاه مدّت – دو هفته اي – با بخش تشكيل پرونده علمى دائرة المعارف قرآن كريم شروع به همكاري كرده اين بخش(بعد از تعيين مدخلها و موضوعات دائرة المعارف) مهمترين كار علمى دائرة المعارف است كه با تحقيق و بررسي كامل موضوع و مدخل خاص از كتب لغات، تفسير،روايات، تاريخ و ديگر كتب مربوط به موضوع و گرفتن كپى، عكس، مطالب و جمع آوري آن در يك پرونده علمى و تهيّة گزارش از كار علمى،فهرست منابع و مدارك پرونده آماده ارزيابي و بررسي مي شود و بعد از آن،ارزيابي و اشكالات و ايرادات وارده را رفع يا جواب داده پرونده براي نوشتن مقاله تحويل بخش تدوين مقالات مي شود. بنده در بخش تشكيل پرونده نزديك به بيست پرونده علمى تشكيل داده و در بخش ارزيابي نزديك به بيست پرونده را ارزيابي و پس از سه سال فعاليّت در آن بخش وارد بخش مقابله و باز بيني علمى شده و الآن در آن بخش به فعّاليت مشغول هستم كه علاوه بر مقابله و باز بيني علمى و غني سازي مقالات به كتاب شناسي جلد دوّم تا ششم دائرة المعارف قرآن كريم هم مشغول بوده(هر جلد بيش از هشتصد منبع دارد) و

همزمان كار يكسان سازي منابع و پانوشتها را انجام داده كه نام بنده در رديف همكاران علمى دائرة المعارف قرآن كريم كه اكنون پنج جلد آن چاپ و جلد ششم آماده چاپ مي باشد آمده است در كنار كار تحقيقاتي قرآن از سال 64 تا حال هر سال ماه مبارك رمضان و محرّم و صفر به تبليغ احكام و معارف اشتغال دارم و از سال 70 تا به حال بعنوان روحاني كاروانهاي سوريّه،عمره و حج با سازمان حج و زيارت همكاري مي كنم به حول وقوه الهي تا به حال 14 سفر حج و عمره سه سفر سوريّه مشرف شده ام.

در طول سالهاي جنگ تحميلي(59-67) هر سال يكي دو بار بصورت رزمي و تبليغي به جمع رزمندگان اسلام پيوسته و در عمليّات محرم مورد اصابت تركش خمپاره قرار گرفته و مجروح شده و الآن افتخار جانبازي جنگ تحميلي را دارم.

ايماني، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين ايماني

محل تولد : همدان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1347/1/1

آبي، مجدالدين، صاعد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س ششم ق)، فقيه و واعظ. وى از فقيهان و واعظان شيعى قرن ششم ق است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :طبقات اعلام الشيعه (قرن 137 /6)، فهرست منتجب الدين (100).

آخوندي، محسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محسن احمد آخوندي

محل تولد : نجف اشرف

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محسن آخوندي در سال 1341 در نجف اشرف در خانواده اي روحاني به دنيا آمدم. پدرم مرحوم شيخ علي آخوندي بنيانگذار يكي از كهن ترين مؤسسه هاي نشر آثار اسلامي يعني دارالكتب الاسلاميه در نجف اشرف بود و عمر خويش را در كنار تحصيل علوم دينى، به نشر آثار اهلبيت (ع) و ميراث غني فقه اسلام پرداخت. او كتب اربعه و كتاب هاي ارزشمند جواهر الكلام و حدائق الفاخره را همراه با كتاب هاي مرجع ديگر به چاپ رسانيد. وي كه داماد مرحوم علامه اميني (ره) صاحب كتاب گران سنگ «الغدير» بود، همچون آن بزرگوار تمام تلاش خود را در احياء شيعه و آثار آنان به كار برد.

به هر حال پس از گذراندن دوران تحصيل كلاسيك و اخذ ديپلم رياضي و فيزيك در سال 1359 در مدرسه حكيم نظامي آن روز (دبيرستان امام صادق (ع) فعلي) وارد حوزه علميه شدم و از آن زمان تاكنون به طور مستمر در حوزه به تحصيل اشتغال دارم. دروس مقدماتي حوزه را به سرعت گذراندم و در سال 1365 در پايه ششم حائز رتبه دوم شدم و از سوي مراجع تقليد وقت، جوايزي دريافت كردم. درس شرح لمعه را خدمت آقاي وجداني فخر، اصول فقه مظفر را نزد استاد محقق افغاني خواندم، رسائل را نزد مرحوم شيخ مصطفي اعتمادي، بخش استحصاب آن

را نزد استاد راستي كاشاني و مكاسب را از محضر آقايان صلواتي و محقق داماد فرا گرفتم. در سال 1367 در پايه هفتم در امتحانات سراسري حوزه علميه قم مقام اول را كسب كردم. درس كفايه را نزد مرحوم ستوده فراگرفتم.

در سال 1370 در امتحانات ورودي جهت اخذ كارشناسي ارشد الهيات و معارف اسلامي در مركز تربيت مدرس حوزه علميه قم شركت كردم و موفق شدم كه در سال 1374 كارشناسي ارشد را دريافت كنم. در كنار دروس فقه و اصول، دروس نهاية الحكمه و اسفار را از محضر آقايان ممدوحي و فياضي آموختم. از سال 1374 تدريس در دانشگاه را آغاز كردم و از آن سال تاكنون به تدريس معارف اسلامي و متون اسلامي در دانشكده پزشكي دانشگاه تهران اشتغال دارم. چندين سال نيز در دانشگاه آزاد واحد جنوب دروس قواعد فقه و آيات الاحكام و فقه و اصول را نيز تدريس كرده ام.

در خلال اين اشتغالات، كتاب تاريخ مكه را كه به دنبال حادثه جمعه خونين مكه نگارش يافته بود و به قلم دايي اينجانب دكتر محمد هادي اميني به زبان عربي بود به فارسي ترجمه كردم و اين كتاب دو بار در سالهاي 1372 و 1376 توسط دفتر نشر فرهنگ اسلامي چاپ گرديد و چندين مقاله از اين كتاب اقتباس و در فصل نامه ميقات حج، نشر گرديده است.

از سال 80 تدريس در جامعة الزهراء را آغاز كردم و تاكنون دروس رسائل و مكاسب شيخ انصاري و حلقات شهيد صدر و كتاب فقه استدلالي مرحوم ايرواني و فلسفه را در اين مركز تدريس نمودم. دروس اصول فقه مظفر و رسائل را در مدرسه

شهيدين تدريس كرده ام.

در زمينه فعاليتهاي پژوهشى، اينجانب استاد راهنما و مشاور چندين پايان نامه در سطح 3 حوزه علميه بخش خواهران بوده ام. و به عنون استاد راهنما در مدرسه حجتيه در خدمت برخي از طلاب خارجي كه درس خارج را مي گذرانند، جهت استفاده هر چه بهتر و بيشتر از دروس خارج بوده ام. در سال 1385 در مقطع دكتري در دانشكده علوم حديث پذيرفته شدم و هم اكنون اين مقطع را در كنار تدريس خود دنبال مي كنم.

آرزومندي، ابوالقاسم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابوالقاسم آرزومندي

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1349/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب ابوالقاسم آرزومندي تحصيلات خود را تا سوم دبيرستان خوانده ام. از سال 1367 وارد حوزه علميه شدم و دروس سطح خود را به جز سه درس به پايان رسانده ام.

از سال 1377 قدم به عرصه مطبوعات گذاشتم و مقالات متعددي را در هفته نامه پرتو به چاپ رساندم، كه متاسفانه تاريخ چاپ آنها را در دست ندارم. تعدادي مقاله نيز در شرح حال عالمان بزرگوار تشيع نگاشته ام كه در كتاب گلشن ابرار، جلدهاي سوم، چهارم، و پنجم به چاپ رسيده است.

علاوه بر اينها، فعاليت عمده حقير در ويراستاري بوده است و در حال حاضر ويراستار مجلات (آيينه پژوهش) و (فقه) هستم. مدتي هم مجله وابسته به جامعة القرآن را ويرايش كرده ام. افزون بر اينها، كتابهاي بسياري را هم ويراسته ام. مانند: جمع پريشان، اخلاق ايزدي، اعتكاف، شورا در فتوا، ماهيت حكم ظاهري و.....ضمنا بنده تاكنون مديريت چندين كتابخانه را بر عهده داشته ام و دروس خوشنويسي و قرآن را هم تدريس كرده ام.

آشتياني، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد رضا آشتياني

محل تولد : آشتيان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1319/1/1

حجة الاسلام والمسلمين آشتياني در سال 1319 هجري شمسي در آشتيان به دنيا آمد. خانواده او خانواده اي مذهبي و دوستدار اهل بيت پاك پيامبر(ص ) بود و پدرش با پيشه كشاورزي روزگار مي گذراند. دوران تحصيل حجة الاسلام والمسلمين آشتياني ، نخست به مكتبخانه رفت و پس از حدود 2 سال كه آن را به آموختن قرآن و ادبيات فارسي گذرانده بود، به دبستان رفت

و پس از چند سال آن را به پايان رسانيد.

موقعيت خانواده او به گونه اي بود كه بايد به كمك پدر مي رفت و به او خدمت مي كرد. از اين رو همچون پدر پيشه كشاورزي را پيش گرفت و چند سال هم بدين عنوان گذرانيد، تا اينكه بر حسب اتفاق يكي از وعاظ مشهور به نام آقاي منتظري گلپايگاني به آشتيان آمد و با مشاهده استعداد او، از پدرش درخواست كرد كه فرزند خود را به تحصيل علوم ديني بگمارد.

اين امر مورد موافقت پدر او واقع شد. از اين رو حجة الاسلام والمسلمين آشتياني در حدود 20 سالگي دروس مقدمات را در حوزه علميه آشتيان آغاز كرد. او با به پايان رساندن مقدمات ، عازم حوزه علميه قم شد تا از مواهب معنوي و علمي استادان آن ديار عالم خيز بهره ببرد. او در مدتي كوتاه دروس دوره سطح را در نزد بهترين استادان آن روزگار به پايان برد و به درس خارج فقه و اصول عالمان آن دوره راه يافت . البته مهم ترين استاد او در اين بخش ، آيت الله العظمي مكارم شيرازي بود.

او در طي اين سالها ضمن تحصيل دروس رسمي ، به تحقيق و پژوهش درباره مسائل گوناگون اسلامي نيز مي پرداخت . حجة الاسلام والمسلمين آشتياني در طول دوران تحصيل خود از محضر عالمان بسياري بهره مند شد.

او كه مقدمات را در حوزه علميه آشتيان به پايان برده بود، شرح لعمه را نزد آيت الله شيخ علي پناه اشتهاردي و آقاي شب زنده دار و نيز قوانين را نزد آيت الله ستوده فرا گرفت و براي آموختن رسائل به درس آيت الله العظمي نوري همداني و آيت الله العظمي مكارم

شيرازي رفت . كفايه را نيز نزد آيت الله سلطاني طباطبائي (ره ) و آيت الله العظمي فاضل لنكراني آموخت . با پايان يافتن دوره سطح به درس خارج فقه و اصول آيت الله مكارم شيرازي رفت و يك دوره اصول كه حدود 6 سال به طول انجاميد و حدود 15 سال درس فقه را نزد ايشان فرا گرفت . او در طي اين سالها به درس امام خميني (ره ) و نيز درس آيت الله العظمي شيخ مرتضي حائري (ره ) مي رفت . و در ايام تعطيل و روزهاي پنج شنبه و جمعه در جلسات تفسير آيت الله العظمي مكارم شيرازي حاضر مي شد.

حجة الاسلام والمسلمين آشتياني در طول ساليان تحصيل با فضلاي بسياري رابطه دوستي داشت كه از ميان آنها از حجة الاسلام والمسلمين امامي _ از اعضاي جامعه مدرسين _ مي توان نام برد.

حجة الاسلام والمسلمين آشتياني تا به امروز فعاليتهاي علمي و فرهنگي بسياري از خود بر جاي نهاده است . از فعاليتهاي مهم ايشان در اين عرصه ، شركت در تدوين تفسير نمونه است . كار تدوين و نگارش تفسير نمونه از سال 1351 آغاز شد. اين كار به پيشنهاد آيت الله العظمي مكارم شيرازي بود. ايشان بر اين باور بودند كه خلا وجود يك تفسير فارسي كه همگان بتوانند آن را بخوانند و از آن استفاده كنند، محسوس است . از اين رو حجة الاسلام و المسلمين آشتياني به همراه گروهي از فضلاي آن روزگار تحت اشراف آيت الله العظمي مكارم ، كار نگارش اين اثر عظيم را آغاز كردند كه با عنايت پروردگار در سال 1367 به پايان رسيد و در 27 جلد در اختيار همگان قرار گرفت . از فعالتيهاي مهم ديگر ايشان ، شركت در تدوين

تفسير موضوعي قرآن به نام «پيام قرآن » و نيز شركت در نگارش تفسير نهج البلاغه است كه هر دو اثر هم اكنون منتشر شده و در اختيار عموم مردم قرار گرفته است . حجة الاسلام والمسلمين آشتياني هم اكنون از اعضاي جامعه مدرسين حوزه علميه قم است و در اسفند 1382 به نمايندگي مردم قم در مجلس شوراي اسلامي انتخاب شده است.

آصفي، محمدمهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد مهدي آصفي

محل تولد : نجف اشرف

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1316/1/1

محمد مهدى آصفى در سال 1316 ه.ش در يك خانواده روحانى در نجف اشرف متولد شد، پدر او، مرحوم آيت الله شيخ على محمد آصفى بروجردي (ره) از علماء و فقهاى نجف بود. مادر او دختر فقيه بزرگوار مرحوم آيت الله شيخ محمد تقى بروجردى است.

ايشان از دوران نوجوانى با حوزه علميه ارتباط پيدا كرد و پس از گذراندن مقدمات دروس علوم دينى، وارد مقطع سطح حوزه علميه شد و از استادان بنامى استفاده برد، همچون آيات عظام شيخ مجتبى لنكرانى (درس فقه) شيخ صدرا بادكوبى ( درس اصول)، سرابى (تفسير)، شيخ محمد رضا مظفر(منطق)، شيخ عبدالمنعم فرتوسى (بلاغت و معانى و بيان).

او همگام با دروس حوزوى، درس هاى دانشگاهى را تا مقطع فوق ليسانس دانشگاه بغداد در رشته معارف اسلامى ادامه داد. استادان گرانقدرى كه او در مرحله عالى حوزه يعنى درس خارج از آنها بهره جست عبارتند از: آيات عظام ميرزا باقر زنجانى، شيخ حسين حلّى، حكيم، امام خمينى و ابوالقاسم خويى (رحمة الله عليهم.)

وى داراى تأليفات زيادى از جمله «ملكية الارض فى الاسلام» است كه در نجف نوشت و سى سال پيش

آيت الله شيخ مرتضى آل ياسين و آيت الله ميرزا هاشم آملى با استناد به اين كتاب، به وى اجازه اجتهاد دادند.

وى كه در فقه و قرآن صاحب نظر مى باشند، فعلا به تدريس خارج فقه (تخريج فقهى مسائل بانكدارى) و تكميل كتابهاى فى رحاب القرآن ( كه در حكم يك تفسير موضوعى است در 12 جلد) اشتغال دارند.

از خدمات فرهنگى، سياسى و اجتماعى او عبارتند از: تا چندى پيش حدود سى سال در كادر رهبرى حزب الدعوه عراق بود و مدتى است كه از اين حزب به دلائلى بيرون آمده. مؤسسه خيريه امام باقر (ع) را تأسيس كرد كه تقريباً 6700 خانواده پناهنده عراقى و افغانى را در بيش از 33 نقطه از جمهورى اسلامى ايران، سرويس دهى مى كند. ايجاد مجتمع هاى مسكونى (حدود 110 واحد مسكونى) براى ايتام در قم و 220 واحد مسكونى براى كمك هاى مادى و معنوى به مؤمنين در داخل عراق و داخل كشور افغانستان.

آفتابي، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد آفتابي

محل تولد : سرپل ذهاب

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1356/3/4

زندگينامه علمي

اينجانب محمد آفتابي فرزند عليجان متولد روستاي نقاره كوب از توابع شهرستان سر پل ذهاب استان كرمانشاه در تاريخ4/ 3/ 1356متولد. كلاس اول تا پنجم ابتدائي در روستاي فوق الذكر مشغول تحصيل بودم. دوران راهنمائي را در شهرستان سر پل ذهاب (مدرسه ابوذر) به اتمام رساندم. مقطع متوسطه را در دبيرستان معلم سرپل ذهاب طي كردم.

در سال 1372 وارد حوزه علميه باقرالعلوم (ع) شهرستان سرپل ذهاب كه در همان سال هم تاسيس شده بود، مشغول تحصيل علوم حوزوي شدم. در ادامه لمعتين و

اصول فقه را در حوزه علميه امام خميني (ره) كرمانشاه در مسجد حاج شهبازخان كه زير نظر مرحوم حضرت آيت الله حاج آخوند كرمانشاهي بود سپري نمودم و در سال 1378 وارد حوزه علميه مباركه قم شدم كه فصل جديدي در زندگي و تحصيلم آغاز گرديد.

بعد از دو سال كه در قم بودم، شروع به فعاليتهاي علمي و تحقيقي نمودم كه چند مقاله به نگارش درآورده ام و در حال حاضر هم مشغول تحقيقات علمي و پژوهشي در ابواب ديگر نيز مي باشم و از محضر حضرات آيات مراجع معظم تقليد نيز بهره مند هستم و از وجود اين عزيزان استفاده هاي علمي لازم را مي برم كه در بخش اساتيد به آن اشاره كرده ام. انشاء الله خداوند سبحان به همه ما توفيق عنايت بفرمايد كه از سربازان واقعي امام عصر (عج) باشيم.

آفُراني نسفي، ابوموسي، وُثَير

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(؟)، واعظ. او سخنان بزرگان و پارسايان گذشته را نقل مى كرد و از حاتم بن عُنوان اَصَم بلخى داستانهايى حكايت كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (65 -64 /1)، دائرة المعارف البستانى (114 /1)، دانشنامه ى ايران و اسلام (110 /1)، معجم البلدان (74 /1).

آقا پيروز، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي آقا پيروز

محل تولد : همدان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1346/1/1

زندگينامه علمي

سال 1346 در شهرستان سمنان متولد شدم . تحصلات ابتدايي راهنمايي و متوسطه را در شهر تهران به اتمام رساندم و در سال 1362 به دليل علاقه زياد به علوم اسلامي جذب حوزه علميه ولي عصر عليه السلام تحت سرپرستي استاد گرانقدر و فرزانه حاج آقا بنابي (دام عزه) شده ، دروس مقدماتي (ادبيات عرب، منطق، اصول فقه، و معالم) را در آن حوزه به پايان رساندم . سپس براي ادامه تحصيل به شهر مقدس قم عزيمت كردم و درسال 1370 با اتمام دوره سطح، وارد دروس خارج فقه و اصول شده و از محضر اساتيد بزرگوار : حضرات آقايان مكارم شيرازي (4 سال)، ميرزا جواد آقا تبريزي (7 سال)، وحيد خراساني (1 سال)، محقق داماد (1 سال)، و جوادي آملي (2 سال تفسير قرآن و 2 سال خارج فقه و مكاسب) بهره مند گشتم ؛ شرح منظومه ملا هادي سبزواري را در محضر استاد گرانقدر جناب آقاي احمد بهشتي تلمذ كرده ، از محضر حضرت استاد انصاري شيرازي نيز استفاده كردم.در عرفان اسلامي نيز به مدت 5 سال از محضر استاد فرزانه حضرت آيت الله احمد حجتي بهره بردم.تحصلات دانشگاهي خود را در مقطع كارشناسي ارشد رشته

مديريت دولتي در پژوهشگاه حوزه و دانشگاه سپري كردم و در سال 1379 موفق به اخذ مدرك كارشناسي ارشد شدم. پيش از اتمام اين دوره تحقيقات نسبتا گسترده اي را در موضوع مديريت اسلامي آغاز كرده و در طرح هاي متعددي به صورت مجري و يا همكار حضور داشته ام . در زمينه تدريس نيز در حدود 7 سال مدرس جامعه الزهراء سلام الله عليها بوده و درس هاي معارف اسلامى، عقايد، و فقه را ارائه كرده ام در موضوع مديريت اسلامي نيز در مراكز : دانشگاه آزادنراق، سفيران هدايت ، تربيت راهنما تدريس داشته ام . و چندين كارگاه آموزشي را با موضوع سازمان و مديريت براي مديران روحاني دفاتر نمايندگي ولي فقيه در جهاد كشاورزي برگزار كرده ام ( به طور مشترك با جناب آقاي منطقي ) در زمينه تفسير قرآن كريم مدت 3 سال در سازمان بهسازي و زيبا سازي اطراف حرم مطهر، به تفسير ترتيبي آيات نوراني هر هفته يك جلسه اشتغال داشته ام.

آقابابايي، اسماعيل

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اسماعيل آقابابايي بني

محل تولد : شهركرد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1347/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب متولد سال 1347 در شهر بن از توابع شهركرد هستم. تحصيلات ابتدايى، راهنمايي و سالهاي اول و دوم دبيرستان را در بن به انجام رسانده و سال 1364 وارد حوزه علميه شهركرد شدم. تدريس را در كنار تحصيل از سال دوم حوزه آغاز كردم و تا درس لمعه ادامه يافت.

سال 1367 به قم منتقل شدم و دوره سطح را به پايان رسانده و در دوره درس خارج همزمان تحصيلات دانشگاهي و حوزوي را

ادامه دادم. در درس خارج اصول آية الله تبريزي به مدت 6 سال شركت و سعي كردم پس از مباحثه درسهاي ايشان را به طور كامل تقرير كنم. در دروس فقه اساتيد ديگر همچون آيات عظام مكارم شيرازى، جوادي آملي و فقيهي نيز شركت كرده و مجموعاً به مدت 8 سال كامل به تحصيلات خارج اشتغال داشتم. پس از اتمام تحصيلات دانشگاهي در سطح كارشناسي ارشد پژوهش را به عنوان شغل مورد علاقه خود در كنار تدريس در دانشگاه برگزيدم.

همچنين بخشي از فعاليت هاي من به ويرايش علمي و نگارش نوشته هاي حقوقي اختصاص يافته كه تاكنون بيش از چهل كتاب و صد مقاله و گفتگو را ويرايش كرده ام و اين آثار در مراكز متفاوت به چاپ رسيده اند. از نظر تاليف اولين نوشته من پايان نامه دانشگاهي بود كه از طرف جهاد دانشگاهي از ميان پايان نامه هاي سال دانشجويي شايسته تقدير شناخته شد. پس از آن كتابي به عنوان بازداشت موقت به چاپ رسانده و كار بعدي به كتابي در زمينه پيوند اعضا اختصاص داشت كه حائز رتبه دوم كشوري در جشنواره دين پژوهان گرديد و از طرف وزير محترم فرهنگ از اين اثر تقدير شد. و همچنين ارائه مقاله و سخنراني علمي در دانشگاههاي مازندران، اصفهان و مفيد قم از ديگر فعاليتهاي علمي اينجانب است. نگارش يك مقاله علمي، پژوهشي و دو مقاله در همايش هاي كشوري و مقالات از آثار ديگر است كه تا كنون به چاپ رسيده اند. نقش جنسيت در ميزان ديه و قانون گرائي و نقش اجتهاد در قضا، از طرح هاي در دست تدوين در دانشگاه

مفيد است و آخرين نوشته اي كه در قالب كتاب اميدوارم به زودي به بازار نشر راه يابد، نوشته اي است تحت عنوان بررسي مسائل فقهي و حقوقي شركت هاي هرمي كه پژوهشگاه اسلامي وابسته به دفتر تبليغات طرف قرارداد طرح است. بطور كلي مسائل جديد در حوزه حقوق كيفري محور تحقيقات علمي اينجانب است و اميدوارم به ياري حق همچنان ادامه يابد.

آقابابايي، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين آقابابايي

محل تولد : دليجان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1346/1/1

آقاتهراني، مرتضي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مرتضي آقا تهراني

محل تولد : اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1336/1/1

زندگينامه علمي

حجت الاسلام والمسلمين دكتر مرتضي آقا تهراني در سال 1336 در اصفهان متولد شد. تحصيلات مقدماتي علوم حوزوي را در مدرسه حقاني قم و زير نظر شهيدان گرانقدر، قدوسي و بهشتي به اتمام رسانيد.

ايشان از رزمندگان پر تلاش دوران دفاع مقدس بوده و همزمان دروس متوسطه و عالي فقه و اصول، فلسفه و تفسير را در مكتب بزرگاني چون حضرات آيات بهجت، مظاهري و مصباح يزدي(دامت بركاتهم) فرا گرفته است. تحصيل در مؤسسات باقرالعلوم، در راه حق، امام خميني(ره) و اخذ فوق ليسانس روانشناسي در قم، فوق ليسانس فلسفه غرب و دكتراي فلسفه عرفان از دانشگاه بينگ همتون آمريكا، كارشناسي ارشد مطالعات اسلامي از دانشگاه لگ گيل كانادا بخش ديگري از كارنامه درخشان علمي ايشان است.

حجت الاسلام والمسلمين تهراني، 5 سال به عنوان امام جمعه شهر نيويورك و مسئول مؤسسه اسلامي اين شهر فعاليت نمودند و پس از بازگشت از آمريكا تا به امروز به تدريس و تبليغ در حوزه و دانشگاه و تحقيق و پژوهش در گستره فقه، اصول، اخلاق، عرفان و علوم تربيتي پرداخته است.

منابع زندگينامه :مركز تحقيقات علوم كامپيوتري علوم اسلامي

آقاجاني قناد، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي آقاجاني قناد

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1357/1/1

آقاجاني، علي اصغر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي اصغر آقاجاني

محل تولد : رشت

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1334/1/1

زندگينامه علمي

بعد از دروس ابتدائي، در سال 1353 وارد حوزه علميه شهر آستانه اشرفيه استان گيلان شدم. قريب به 2 سال مقدمات علوم حوزوي را نزد حجةالاسلام مرحوم عسگري و مرحوم آيت الله دكتر ضيائي گذراندم.

حدود سال 55 - 54 وارد حوزه علميه قم شدم. دروس سطح، رسائل را نزد استاد اعتمادي و مكاسب را محضر استاد بني فضل و استاد پاياني فرا گرفتم و كفايه را نزد استاد ستوده به پايان بردم. دروس خارج فقه و اصول را نزد اساتيد بزرگ حوزه : حضرت آيت الله مكارم شيرازي، حضرت آيت الله وحيد خراساني و حضرت آيت الله ميرزا جواد تبريزي (حفظهم الله ) خواندم .

از نظر مدارك حوزوي پايه دهم، كتبي و شفاهي را تمام كردم و گواهينامه 8 سال خارج فقه و 3 سال خارج اصول را از آيت الله مكارم شيرازي دارم و نيز مدارج علمي و معادل خارج يك را از دفتر تبليغات اسلامي قم اخذ نمودم. از نظر مدارك كلاسيك ديپلم اقتصاد را در سال 1361 در قم از دبيرستان صدوق (ره) فرا گرفتم.

در سال 1368 بصورت قراردادي فعاليتهاي تحقيقي معجم نگاري بحار الانوار مجلسي را در واحد تحقيقات دفتر تبليغات شروع نمودم و به كارهاي پژوهشي از قبيل فيش برداري، تصحيح و مقابله مربوط به كتب بحار الانوار اشتغال داشتم. مسئوليت تحقيقات كل را مرحوم عبائي خراساني و مدتي آقاي درايتي و

بعد ديگران به نوبت بر عهده داشتند. مسئوليت بخش معجم بحار الانوار را هم حجةالاسلام حاج آقاي مهدوي امام جمعه فعلي سرخه سمنان بر عهده داشتند. نتيجه اين فعاليت تحقيقي، علمي و گروهي 14 جلد بزرگ معجم بحار الانوار و 3 جلد اعلام بحار مي باشد، كه در كتاب شناسي سال از جناب آقاي هاشمي رفسنجاني ( رئيس جمهور وقت )، كتاب سال معرفي گرديد. حدود فعاليت ما در واحد تحقيقات دفتر تبليغات اسلامي 13 سال بطول انجاميد. 10سال را در معجم بحار گذراندم و قريب به 3 سال را هم در واحد سيره اهل بيت (ع) به فعاليت مشغول بودم. بخشي از فعاليت تحقيقي را در مكاتب تاريخي بصورت فيش برداري اشتغال داشتم كه نظارت آنرا دكتر آئينه وند بعهده داشت و رياست واحد را آقايان مدرسي و زماني و آقاي سلطاني و دوره پاياني آنرا آقاي واسعي بعهده داشتند .

آقاجاني، نصرالله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نصرالله آقاجاني

محل تولد : بابلسر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1345/1/1

زندگينامه علمي

بعد از اخذ ديپلم در سال 1364 در شهرستان بابلسر، براي تحصيل در علوم ديني در همان سال وارد حوزه علميه قم شدم. دروس مقدماتي را در مدرسه امام صادق(ع) به اتمام رساندم.

بعد از اتمام لمعتين، همزمان با ادامه درس سطح، در موسسه در راه حق تحت اشراف حضرت استاد آيت الله مصباح يزدي شركت نموده به مدت پنج سال دروس معارف اسلامي آن را گذراندم. و بعد جهت ادامه تحصيل در مقطع فوق ليسانس در رشته جامعه شناسي موسسه آموزشي پژوهشي امام خميني(ره) شركت كردم و موفق به اخذ مدرك فوق

ليسانس رشته فوق شدم (در سال 1381) همزمان با تحصيل قريب ده سال به تدريس و تحقيق مشغول هستم. تدريس دروس معارف اسلامى، تدريس درس جامعه شناسي در دانشگاه و مراكز آموزشي از جمله آنها است. مقالات مختلف در زمينه هاي اجتماعي و فرهنگي به رشته تحرير درآمده است كه برخي هم چاپ شده است. با تاسيس رشته انديشه معاصر مسلمين در معاونت آموزش دفتر تبليغات اسلامي، اكنون سطح 4 حوزه علميه را در اين رشته در حال گذراندن هستم.

مدتي در مركز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيماي مركز قم، مديريت علمي گروه مطالعات اجتماعي و فرهنگي آن را به عهده داشتم. اكنون هم مدير گروه تربيت مبلغ معاونت آموزش دفتر تبليغات اسلامي قم هستم.

آقاسي خويي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1296 /1295 ش)، سخنران و شاعر، متخلص به دانش. در شهر خوى متولد شد. وى از نواده هاى حاج ميرزا آقاسى نورى وزير دوره ى قاجار است. تحصيلات ابتدايى و متوسطه را در زادگاه خود به پايان رسانيد. از آن پس به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و به تدريس مشغول شد وى در شعر توانا و به سرودن غزل و قطعه و رباعى بيشتر راغب است. اثر او: «منتخب اشعار دانش».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سخنوران نامى معاصر (1347 -1344 /2)، فرهنگ سخنوران (331)، مؤلفين كتب چاپى (467 -466 /5).

آقاميري دزفولي، اسدالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج سيد اسدالله معروف بامام بن سيد نورالله بن سيد اسدالله بن سيد محمد حسين بن العلامه سيد عبدالباقى مشهور بسيد آقا مير دزفولى يكى از فضلاء نامدار خوزستان و فقهاء عظام اهواز بوده است.

وى در دزفول متولد شده و پس از فراغت از مبادى علوم مهاجرت بنجف اشرف نموده و از محضر علمين آخوند خراسانى و علامه يزدى استفاده كامل نموده و چند سالى هم در تهران بتحصيل پرداخته و از درس علماء آن سامان بهره مند شده آنگاه باهواز منتثل و رحل اقامت افكنده و بوظائف دينى قيام و مورد احترام و تجليل قرار گرفت و در مسجد جامع آن شهر باقامه جماعت و تدريس پرداخت تا در سال 1357 ق وفات نموده و جنازه اش حمل بنجف و در وادى السلام مدفون گرديد.

فرزند ارشدش حجه الاسلام آقاى حاج سيد هبه الله امام از علماء محترم و متصف بفضائل اخلاق و تا هم اكنون در مسجد جامع اهواز بجاى والدش بامامت اشتغال دارد.

(وف 1357 ق)، فقيه. معروف به امام. وى از نوادگان سيد عبدالباقى معروف به سيد

آقا مير است. در دزفول به دنيا آمد. پس از فراغت از خواندن علوم مقدماتى عازم نجف اشرف شد و در حوزه درس آخوند خراسانى و علامه يزدى شركت كرد و از آنان استفاده كامل برد. چند سالى هم در تهران به تحصيل پرداخت. سپس به اهواز منتقل شد و در آنجا عهده دار وظايف دينى گشت. در همان جا درگذشت. پيكرش به نجف حمل و در وادى السلام دفن شد.[1]

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

منابع زندگينامه :[1] گنجينه ى دانشمندان (141 / 3).

آقانجفي قوچاني، سيد حسن، محمدحسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1363 -1295 ق)، فقيه، حكيم و اديب. در خسرويه ى قوچان به دنيا آمد. تحصيلات مقدماتى را در قوچان، سبزوار و مشهد به پايان رسانيد و در بيست سالگى به اصفهان رفت و نزد آخوند كاشانى و ميرزا جهانگيرخان قشقايى حكمت و فلسفه و نزد آخوند شيخ عبدالكريم گزى، و سيد محمدباقر درچه اى فقه و اصول خواند. سپس از اصفهان به نجف رفت و نزد آخوند محمدكاظم خراسانى، شريعت اصفهانى، محمدباقر اصطهباناتى تلمذ كرد و در سى سالگى به اجتهاد رسيد و پس از بيست سال توقف در نجف به قوچان بازگشت و متجاور از بيست و پنج سال در قوچان مقام فقاهت و رتق و فتق امو مذهبى مردم و اداره ى حوزه ى علوم دينى را برعهده داشت. وى در قوچان درگذشت و آرامگاهش از زيارتگاه هاى قوچان است. از آثار وى: «شرح دعاى صباح»؛ «عذر بدتر از گناه»، درباره ى مشروطيت؛ «سفرى كوتاه به آباديهاى قوچان»؛ «سياحت غرب»؛ در كيفيت عالم برزخ و سير ارواح؛ «سياحت شرق» كه مهمترين اثر آقا نجفى و شرح حال خود او از كودكى تا مقام اجتهاد است؛ «حيوة الاسلام فى

احوال آيةاللَّه الملك العلام»، در شرح زندگى آخوند خراسانى؛ «شرح كفايةالاصول».[1]

حسن بن سيد محمد نجفى صاحب (كتاب سياحت شرق و سياحت غرب) از علماء بنام شهرستان قوچان بوده است. وى در سال 1295 قمرى در قريه (خروه) از توابع قوچان متولد شده و پس از رشد به مكتب رفته و شروع به دروس فارسى نموده و آن را تكميل و بعد با عدم رغبت و ميلى كه به ادامه درس داشت ولى روى اصرار پدرش به تحصيل ادامه داده و مدتى در مدرسه قوچان مقدمات را كاملا خوانده و بعد در سن 20 سالگى از راه كوير لوت به يزد و از آنجا به اصفهان آمده و در يكى از حجرات مسجد شاه و مسجد عربون اقامت و منظومه سبزوارى را در خدمت مرحوم آخوند كاشى و رسائل را از شيخ عبدالكريم كزى و حكمت و فلسفه را از ميرزا جهانگير خان قشقائى و فقه را از مرحوم آقا نجفى مسجد شاهى فراگرفته و در درس خارج حاج سيد محمدباقر درچه اى شركت و با مشقات بسيارى مواجه شده و به مراقبت و تزكيه نفس خويش پرداخته و بعد از چهار سال توقف در اصفهان در سال 1318 قمرى در سن 23 سالگى پياده به نجف اشرف مشرف شده و به درس مرحوم آخوند خراسانى و حاج سيد محمدكاظم يزدى و شريعت اصفهانى حاضر شده و هم از محضر مرحوم آقا شيخ محمدباقر اصطهباناتى در فلسفه استفاده نموده تا در سن سى سالگى به مقام فقاهت و اجتهاد رسيده و بعد از بيست سال اقامت در عتبات عاليات در سال 1338 قمرى به قوچان مراجعت و به

ارشاد مردم و رتق و فتق امور دينى مردم و حوزه علوم دينى قوچان اشتغال داشته تا بعد از بيست و پنج سال خدمات شايسته در قوچان در شب جمعه 26 ربيع الثانى 1363 قمرى در سن 68 سالگى وفات نموده و در منزل خودش مدفون و تاكنون قبرش مزار و مورد احترام مردم قوچان است. مرحوم آقا نجفى قوچانى كه افتخار اين شهرستان بلكه استان خراسان است داراى آثار نفيس و ارزنده اى مى باشد كه بعضى طبع و برخى غيره مطبوع مانده است و آنها از اينقرار است.

1- سفر غرب (سياحت غرب) 2- سياحت شرق 3- شرح ترجمه رساله تفاحيه ارسطو 4- كتاب عذر بدتر از گناه.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] گنجينه ى دانشمندان (221 -220 /6)، نشر دانش (س 4، ش 2، ص 27 -18).

آقانظري، حسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسن آقانظري

محل تولد : شاهرود

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1328/1/1

آقايي، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد رضا آقايي

محل تولد : شهرضا

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1346/1/1

آل احمد، اسماعيل

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اسماعيل آل احمد

محل تولد : نظر آباد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1354/7/29

آل آقا، ابوتراب

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابوتراب بن العالم الجليل آقاى آقا شمس الدين بن العلامه آقا محمدهادى بن آقا محمدصالح آل آقا (حفيد آيت اللَّه العظمى وحيد بهبهانى) از علماء بزرگ معاصر كرمانشاه است

معظم له در حدود سال 1319 قمرى در كرمانشاه متولد شده و در بيت اصيل آل آقا پرورش يافته و پس از خواندن مقدمات و ادبيات و متون فقه و اصول مهاجرت به نجف اشرف نموده و ساليان دراز در باب مدينه علم اقامت و از محاضر آيات عظام نجف چون مرحوم آيت اللَّه العظمى اصفهانى و آقا ضياءالدين عراقى و اعلام ديگر استفاده نموده تا به مدارج عاليه علم و كمال رسيده و در اين اواخر به حكم ضرورت به كرمانشاه وطن خود مراجعت و به اقامه جماعت و انجام وظائف دينى و روحى اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

آل آقا، عبداللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبداللَّه بن العلامه الجليل حاج آقا احمد آل آقا از علماء مبرز معاصر تهران است. وى در سال 1317 ق در تهران متولد شده و در تحت تربيت والد ماجدش پرورش يافته و اوليات و سطوح را در تهران خوانده و در سال 1344 ق به قم مهاجرت نموده و سطوح عالى را از مرحوم اديب تهرانى و مرحوم آيةاللَّه ميرزا همدانى فراگرفته و دروس خارج فقه و اصول تحليلى را از محضر مرحوم آيةاللَّه العظمى حايرى و پس از رحلت ايشان از آيةاللَّه حجت و نيز از موقع ورود آيةاللَّه العظمى بروجردى تا اواخر سال 1373 ق از محضر آن زعيم اعظم استفاده نموده تا سال مزبور كه مرحوم والدش برحمت حق پيوست بالضروره به تهران عزيمت و به اقامه جماعت در مسجد آقا محمود و

خدمات ديگر دينى پرداخته است.

نگارنده گويد: مترجم معظم ما از دانشمندان اصيل و ريشه دار ايران و تهرانست زيرا آن جناب از احفاد نابغه بزرگ و علامه سترك وحيد على الاطارق آقاى آقا محمد باقر بهبهانى قدس سره مجدد مذهب و دين در صده دوازدهم هجرى بوده چنانچه حقير در فوائد البهبهانيه گفتم:

قد قام منها علماء الاهل

كآيه اللَّه وحيد الفحل

مجدد دين بعون الاكبرى

فى مائه الثانيه و العشرى

و شرح احوال اين بيت عاليه و سلسله جليله (آل آقا) در كتب تراجم بخصوص در كتاب زندگانى وحيد بهبهانى تأليف دانشمند معظم استاد مكرم حجه الاسلام حاج شيخ على دوانى مفصلا و مبسوطا مسطور است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

آل بويه، عليرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عليرضا آل بويه

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1339/3/1

زندگينامه علمي

عليرضا آل بويه در اول خرداد 1339 در تهران به دنيا آمد. پس از گذراندن دروس ابتدايى، راهنمايى و دبيرستان در اين شهر همزمان با پيروزى انقلاب شكوهمند اسلامى موفق به اخذ ديپلم در رشته رياضى فيزيك شد و در سال 1358 در حوزه علميه شروع به تحصيل علوم ديني كرد.

پس از گذراندن دروس مقدماتي و سطح و استفاده از محضر اساتيدى چون آيت الله شيخ على پناه اشتهاردي، راستي كاشانى، پايانى و ستوده از سال 1367 با حضور در دروس خارج فقه (كتاب الحج) و اصول (جلد اول كفايه) آيت الله فاضل لنكرانى، از دروس تفسير قرآن و خارج فقه (كتاب الاجارة) آيت الله جوادى آملى و خارج فقه و اصول آيت الله شيخ جواد تبريزى بهره هاى علمى فراوان برد. در كنار دروس مرسوم حوزه به

دليل علاقه به مباحث فلسفى، كتاب نهاية الحكمه و منظومه سبزوارى را فرا گرفت و اين در حالي بود كه برخى از دروس از جمله ادبيات عرب، منطق، كلام، فلسفه و اصول فقه را تدريس مى كرد.

در سال 1374 موفق به اخذ مدرك كارشناسى ارشد در رشته الهيات و معارف اسلامى از مركز تربيت مدرس دانشگاه قم شد. همزمان با اين دوره، در گروه عقايد (دين شناسى) بنياد باقرالعلوم عليه السلام (مؤسسه آموزشى پژوهشى امام خمينى«ره») مشغول به تحصيل شده و سالهاى متمادى خوشه چين اساتيد بزرگوارى چون آيت الله مصباح يزدى، حجت الاسلام والمسلمين فياضى، استاد مصطفى ملكيان، حجت الاسلام والمسلمين صادق لاريجانى، دكتر محمد لگنهاوسن و... بود و در سال 1378 در رشته دين شناسى فارغ التحصيل شد.

از سال 1374در كنار تحصيل در مراكز تحقيقاتى مشغول به كار شد و در پژوهشكده فقه و حقوق پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي دفتر تبليغات اسلامى، مديريت گروه تاريخ و فلسفه فقه و حقوق را به عهده گرفت.

از سال 1377 تا سال 1379 در سمت معاونت پژوهشى مركز مطالعات اديان و مذاهب در آن مركز فعاليت داشت. در سال 1376 مديريت پژوهشكده فلسفه و كلام پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى به عهده ايشان گذاشته شد كه هم اكنون نيز در آنجا مشغول به فعاليت مى باشد. در سال 1378تا 1382 همكاري به عنوان عضو هيات علمي با مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خميني (ره) را آغاز كرد. ايشان از اوائل سال 1382 سردبيرى مجله نقد و نظر را برعهده دارد.

آل رسول، محمد ابراهيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم فاضل، امام مسجد شمس آباد، متوفى در 1356، مدفون در تكيه ى ملك، و سپس

در 1363 به نجف منتقل گرديده، در جنب پدر و جد خود مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

آل طاها، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى سيد محمد آل طاها از گويندگان نامى و وعاظ گرامى شهرستان مذهبى و دينى قم مى باشد.

تولدش در قم واقع شده و در اين شهر ايمانى در بيت مجد و عزت پرورش يافته و پس از دوران دروس جديد به تحصيل عربى صرف و نحو و منطق پرداخته و سطوح وسطى و نهائى را از اساتيد و مدرسين حوزه و علماء شهر آموخته و در رشته منبر و وعظ و خطابه زحمت فراوان و مطالعات بسيار نموده تا يكى از مبلغين شهير گرديده است.

نگارنده گويد: جناب آل طاها منبرى مفيد و آموزنده و بيانى مليح و جامع و ولايتى دارد نمونه اى از بيانات و سخنرانى ايشان راجع به فلسفه شهادت و قيام حضرت سيدالشهداء عليه السلام جناب آقاى تاج واعظ لنگرودى در گفتار وعاظش نقل نموده است...

معظم له مورد احترام و وثوق مراجع و آيات عظام و حوزه علميه و مردم قم و بسيارى از شهرستانها كه براى تبليغ رفته است مى باشد.

آثار ارزنده من جمله كتابى در رد كتاب شهيد جاويد نجف آبادى دارند كه به طبع رسيده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

آل طبيب، كاظم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

در سال 1339 قمرى در شوشتر به دنيا آمده و پس از خواندن مقدمات و ادبيات مسافرت به قم نموده و از محضر آيات قم مرحوم اديب تهرانى و آيت العظمى مرعشى نجفى و آيت اللَّه خونسارى و آيت اللَّه حجت استفاده و پس از آن مهاجرت به نجف اشرف و چند سالى از محضر آيتين اصفهانى و حاج شيخ كاظم شيرازى استفاده كرده سپس به واسطه ضعف و كسالت والدش به اهواز آمده و در مسجد آن مرحوم كه در خيابان وكيلى واقع است

(خيابان كاشانى) تاكنون به امامت و خدمات دينى و اجتماعى اشتغال دارد و از دانشمندان متقى و پارسا و موصوف به فضل و دانش مى باشند و عده اى از محصلين اهواز دراسات ايشان استفاده مى نمايند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

آل طه، حسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد حسن آل طه

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1320/1/1

زندگينامه علمي

دو ساله بودم، پدرم كه از وعاظ معروف شهر بودند، بواسطه برخورد پليس رضاخان قبول وكالت مي شود و دارفاني را وداع مي گويد و سرپرستي اينجانب را مرحومه مادرم و برادر بزرگوار حجةالاسلام سيدمحمد آل طه كه خود از وعاظ مشهور است به عهده گرفته و بعد از گماردن در مدرسه فرهنگي و گذراندن دوره تحصيلي تا كلاس ششم، به دروس حوزوي راهنمايي نمودند و ابتدا در مدرسه رضويه و منزل، قسمتي از جامع المقدمات از محضر برادرم بهره مند شدم تا اينكه تحصيل را همانطور كه ذكر شد، پيش اساتيد ديگر ادامه داده تا در ماه رجب يا شعبان سال 1380 قمري موفق به شركت در امتحانات شفاهي حوزه كه از طرف مرحوم آية الله بروجردي برگزار مي شد، شدم و در شوال همان سال كه معظم له فوت نمودند و امتحان كتبي كه از طرف مرحوم آية الله گلپايگاني برگزار شد.

جهت امتحان كفايه و مكاسب شركت نموده و بحمدالله نمره قبولي را بدست آوردم و تاكنون از محضر علماء و بزرگان حوزه بهره مند بودم و هم اكنون اشتغال به تحقيق و تدريس داشته و اميد است خداي بزرگ سرمايه بخشد و يا دانش بزرگ به همه زعماء و اساتيد مرحمت فرمايد.

از

خداي منان مي خواهم بنده را شكر گذار آن همه الطاف و نعمتهاي خود قرار دهد.

آل طيب شوشتري، عبدالسلام

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1330 ق)، عالم دينى، فقيه و واعظ. در شوشتر به دنيا آمد. در خدمت برادرش آقا سيد محمد مهدى آل طيب و آقا شيخ محمد كاظم ابن الشيخ تلمذ نمود تا به درجه اجتهاد رسيد و از اين دو عالم بزرگ اجازه اجتهاد گرفت. او از ديگر آيات نيز بهره گرفت. چون حاوى كمالات نفسانى بود و در پارسايى و تقوا پيشتاز، مواعظ و نصايح وى بسيار مؤثر بود.او را تأليفات و تصنيفات چندى در فقه است، از جمله: حاشيه استدلالى بر «عروة الوثقى» طباطبائى يزدى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :گنجينه ى دانشمندان (415 /5).

آل طيب شوشتري، محمدمهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1362 -1311 ق)، فقيه، محقق، واعظ و زاهد. از خاندان سيد نعمت اللَّه جزايرى است. در شوشتر به دنيا آمد. تحصيلات سطوح نهايى را نزد عم خويش آقا سيد بزرگ آل طيب و حاج شيخ محمدكاظم شوشترى به پايان رساند و از محضر حاج شيخ محمد رضاى دزفولى نيز بهره برد و از او اجازه اجتهاد دريافت كرد. وى در زهد و پارسايى و موعظه و خطابه يگانه دوران خود بود. او عهده دار مرجعيت اهالى شوشتر بود. در شوشتر از دنيا رفت و همان جا دفن شد. آثار بسيارى از او به يادگار ماند كه از جمله آنها: شرحى بر «كفاية الاصول»؛ شرحى بر «معالم الاصول»؛ «معالى الاخلاق»؛ «الوسيلة الكبرى فيما يعم به البلوى»، فارسى، در اصول دين و فروع از طهارت تا آخر عبادات و نيز معاملات؛ شرحى بر وصيت نامه حضرت اميرالمؤمنين (ع) به فرزندش امام حسن (ع).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (82 /25)، گنجينه ى دانشمندان (415 -414 /5).

آل طيب، محمدتقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمدتقى فرزند سيد جليل و عالم زاهد آقا سيد على محمد آل طيب جزايرى شوشترى از افاضل سادات و احفاد علامه بزرگوار و محدث عالى مقدار سيد نعمت اللَّه جزايرى است.

وى در سال 1329 قمرى در شوشتر متولد شده و در بيت فضل و دانش پرورش يافته و مقدمات را در خدمت مرحوم والدش خوانده و قسمتى از سطوح را نزد علامه آقا سيد بزرگ آل طيب خوانده و از اساتيد ديگر آن زمان استفاده كرده و پس از آن به دزفول عزيمت نموده و از محضر علامه بزرگوار حاج شيخ محمدرضا معزى بهره مند شده و از شاگردان خاص آن مرحوم گرديدند و ايشان

علاقه مخصوص به ايشان داشتند و اجازه اجتهاد بر ايشان نوشتند كه عين آن نزد برادر عزيزش حاج سيد كاظم آل طيب موجود است و در ايام تابستان كه شيخ به بروجرد مى رفتند براى گرمى هواى دزفول ايشان را همراه خود مى بردند و ايشان هم از اين فرصت استفاده كرده از محضر و درس آيت اللَّه العظمى بروجردى (ره) كه در آن موقع در بروجرد بودند استفاده كرده و كسب فيض مى نمودند و مدتى هم در قم از محضر مرحوم آيت اللَّه حجت بهره مند شده و بعد از وفات شيخ به شوشتر آمده و بعد از چندى به اهواز رحل اقامت افكنده و به اقامه جماعت و تدريس و خدمات دينى پرداخته تا در روز پنجشنبه دهم ماه رمضان هزار و سيصد و شصت و پنج قمرى سال فوت آيت اللَّه العظمى اصفهانى از دنيا رفته و جنازه اش حمل به نجف اشرف و در وادى السلام در جوار جدش حضرت اميرالمؤمنين عليه الصلوه والسلام مدفون شده است.

خدايش رحمت كند كه در استقامت راى و بودن فهم از ابناء ممتاز و در بيت شريف آل طيب مشار بالبنان بوده ولى متاسفانه كه عمرش كوتاه و در سن 36 سالگى از دنيا رفته ولى خوشبختانه به مضمون آيه شريفه «ما ننسخ من آيه او ننسها ناتى بخير منها او مثلها» ما هيچ آيه را منسوخ نكرده يا واپس نكرديم مگر اينكه بهتر از آن يا مانند آن را آورديم.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

آل علي شاهرودي، جواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد جواد حسينى آل على شاهرودى دومين فرزند مرحوم آيت اللَّه حاج سيد حسين حسينى آل على شاهرودى طاب ثراه.

داماد بزرگ آيت اللَّه العظمى حاج سيد محمود حسينى شاهرودى

در بيست و هفتم جمادى الاولى 1348 قمرى در نجف اشرف متولد شده و در بيت علم و تقوى پرورش يافته و به تحصيلات اوليات و ادبيات و سطوح عاليه پرداخته و پس از آن دروس خارج فقه و اصول و غيره را از آيات عظام نجف اشرف و بالاخص فقه و اصول مرحوم آيت اللَّه العظمى شاهرودى قدس اللَّه سره استفاده تا نائل به درجات و مدارك علمى از آيات عظام نجف اشرف و بالاخص فقه و اصول مرحوم آيت اللَّه العظمى شاهرودى قدس اللَّه سره استفاده تا نائل به درجات و مدارك علمى از آيات عظام گرديده و خود در نجف و چند سالى در مسجد يكى از محلات نجف به نام خوان مخضر (ميدان ميوه فروشان) اقامه جماعت و ارشاد مؤمنين مى نمود و سفرهاى متعددى هم به عنوان بعثه دينيه آيت اللَّه العظمى شاهرودى به حج مشرف و رسيدگى به امور حجاج مقلدين آن مرحوم را مى نمود.

در سال 1395 شمسى به واسطه فشار و مزاحمت حكومت بعث عراق به ايرانيهاى مقيم عراق ناچار به مهاجرت به كويت شده و تا سال 1370 قمرى اقامت و به خدمات دينى و روحى و علمى از اقامه جماعت و تبليغ دين و بخصوص نشر معارف اهل البيت عليهم السلام داشته و خدمات چشمگيرى نموده است.

خدمات معظم له در كويت

1- تأسيس مدرسه علمى از طرف حضرت آيت اللَّه العظمى خوئى مد ظله الوارف.

2- تدريس در آن و سرپرستى و رسيدگى به امور طلاب آن.

تأليفات و آثار علمى ايشان در كويت

در مدت اقامتشان در كويت در مواقع فراغت تأليفات سودمندى نموده كه فهرست آنها را از نظر كاوشگران مى گذرانم.

1- الامام المهدى و ظهوره.

2- الانسان فى مراحل الست

كه چندين بار به عربى به چاپ رسيده و به فارسى نيز ترجمه شده و بار دوم به وسيله حجةالاسلام آقاى نفسى در كراچى ترجمه باردو چاپ شده.

3- كتاب آداب الحرمين كه تا اين تاريخ هفت نوبت طبع و منتشر شده است و ترجمه آن به فارسى دو مرتبه و هر بار در تيراژ بيست هزار چاپ و نشر گرديده.

4- شخصيه المسلم.

5- الارث فى الجداول- مخطوط و بعضى مخطوطات ديگر.

و نيز از اين بزرگوار خدمات ديگرى در عراق و نجف اشرف و برخى از شهرستانى ايران (از قبيل كمك به بناء مسجد و حسينيه و خيريه هاى ديگر) شده كه شايان تقدير مى باشد.

بيمارستان چشم پزشكى پيامبران

اخيرا آنجناب موفق شدند كه در تهران فلكه دوم صادقيه خيابان باغ فيض- خيابان پيامبران- خيابان ابوذر، بيمارستانى به خيريه اختصاصى چشم پزشكى پيامبران به مساحت 27 هزار متر مربع كه زيربناى آن 20400 متر مربع و داراى پنج بلوك كه بعضى در شش طبقه است و در آن عمليات و جراحى هاى چشم در سطح بالا انجام مى گيرد كه در واقع بيمارستان بى نظيريست در ايران بلكه در خاورميانه.

ايشان پس از مدت پانزده سال اقامت در كويت در سال 1370 شمسى برابر 1410 قمرى هجرت به قم نموده و به تتميم طبع مولفات خودشان و رسيدگى بيمارستان مذكور مشغول مى باشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

آل غفور، محمدتقي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد تقي آل غفور

محل تولد : شوشتر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1334/3/1

زندگينامه علمي

سيد محمد تقي آل غفور در خرداد ماه 1334هجري شمسي در خانواده اي روحاني در شهرستان شوشتر متولد شد. در سال 1357 در رشته تاريخ

در مقطع كارشناسي از دانشگاه تهران دانشكده ادبيات و علوم انساني و در سال 1373 در رشته علوم سياسي از دانشگاه تربيت مدرس فارغ التحصيل شد و اكنون ضمن اشتغال به تحصيل علوم اسلامي در حوزه علميه قم، در مقطع دكتراي جامعه شناسي سياسي در دانشگاه امام صادق (ع) اشتغال به تحصيل دارد، وي هم اكنون به تحقيق، تدريس و تاليف مشغول است.

در دوره اول نمايندگي مجلس شوراي اسلامي از شهرستان شوشتر به عنوان نماينده به مجلس شوراي اسلامي راه يافت. مدتي در مؤسسه آموزشي عالي باقر العلوم عليه السلام عضو هيئت امناي آن مركز بود. مدتي نيز رياست آن مركز را نيز بر عهده داشت. مدير مسئولي فصلنامه هاي علوم سياسي و تاريخ اسلام و مديريت گروه رشته علوم سياسي دانشگاه مفيد نيز از ديگر فعاليتهاي نامبرده است.

آل طاهر، جلال

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

جلال آل طاهر فرزند آقا شيخ حسين (نواده مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ احمد) از ائمه جماعت معاصر كرمانشاه مى باشند.

تولد ايشان در سال 1307 شمسى در خمين واقع شده و تحصيلات مقدماتى خود را در نزد جدش تكميل و چندين سال از محضر اساتيد قم استفاده نموده و سپس در كرمانشاه متوطن گرديده و از محضر درس آقاى اسلامى و آيت اللَّه حاج شيخ عبدالجواد اصفهانى كه مدتى به امر مرحوم آيت اللَّه بروجردى در كرمانشاه اقامت داشتند استفاده نموده فعلا در مسجد اشجارى به امامت و ارشاد خلق مشغول مى باشد

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

آملي طبري، ابوعبداللَّه احمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 275 ق)، محدث و واعظ. معروف به غلام خليل. اصل وى از طبرستان است. در بصره متولد شد و در بغداد سكونت داشت و شيخ بغداد بود. از دينار و قُرَّة بن حبيب و سهل بن عثمان و شيبان حديث شنيد، و محمد بن مخلد و عثمان سمّاك و احمد بن كامل و گروهى از او حديث روايت كرده اند. محمد بن محمد كندى از راويان او است. ابن غضائرى و نجاشى او را محدثى ضعيف شمرده اند. در بغداد درگذشت، در فقدش بازارها بسته شد و زن و مرد و كودك از منازل خارج شدند تا بر وى نماز گزارند. جنازه اش به بصره حمل و در آنجا دفن و بنايى بر آن افراشته شد. از آثارش: كتاب «الوصول الى معرفة الاصول»؛ كتاب «الكشف».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (118 /3)، تاريخ بغداد (80 -78 /5)، تنقيح المقال (77 /1)، الجرح والتعديل (ج 1، ق 73 /1)، رجال ابن داود (قسم 423 /2)، رجال النجاشى (243 /1)، سير النبلاء (285 -282

/13)، لسان الميزان (414 -412 /1)، معجم رجال الحديث (224 /2)، معجم المؤلفين (113 /2).

آيت اللهي، حميدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حميدرضا آيت اللهي

محل تولد : كرمان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/1/1

زندگينامه علمي

دكتر حميدرضا آيت اللهي در سال 1338 در خانواده اي متدين و متعهد متولد شد. پس از سپري كردن تحصيلات مقدماتي در سالهاي خفقان و سركوب رژيم پهلوي به خاطر علاقه شديد به علوم اهل بيت (ع) و حمايت و تشويق خانواده از سوي ديگر به قم هجرت و وارد حوزه علميه قم گرديد.

پس از پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي به تحصيل در دانشگاه روي آورد. و تا مقطع دكترا ادامه تحصيل داد. دكتر حميدرضا آيت اللهي در طي سالهاي عمر خود تا به امروز خدمات علمي فراواني انجام داده است. كتابها و مقالات فراواني تأليف و شاگردان بسياري تربيت و تقديم عالم اسلام كرده است.

آيت اللَّه زاده اصفهاني، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمدرضا بن السيد العلام آيت اللَّه آقاى حاج سيد محمد حسين بن آيت اللَّه السيد على بروجنى اصفهانى از علماء و ائمه جماعت معاصر تهران است وى در سال 1345 ق در نجف اشرف متولد شده و در بيت علم و شرف و دامن والده ماجده اش صبيه ى آيت اللَّه العظمى آقا سيد ابوالحسن اصفهانى قدس اللَّه سره تربيت يافته و از محضر مرحوم والدش و مرحوم آيه اللَّه العظمى آقا ميرزا عبدالهادى شيرازى و آيت اللَّه حاج سيد يحيى يزدى استفاده نموده و در سال 1331 شمسى مهاجرت به ايران و در تهران رحل اقامت افكنده و از محضر و ابحاث آيه اللَّه العظمى آقاى حاج سيد احمد خونسارى استفاده نموده و ضمنا بتدريس متون فقه و اصول و تفسير و اقامه نماز جماعت در مسجد بازار و اول كوچه ى غريبان و چند سالى است

كه در مسجد ارباب محمدتقى واقع در خيابان دلگشا به اقامه جماعت و وظائف دينى و روحى اشتغال دارند.

و معظم له سبط مرحوم زعيم الشيعه فى عصره آيت اللَّه العظمى اصفهانى و داماد مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ موسى خونسارى طاب ثراهما ميباشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

آيتي سجزه اي، نصرت الله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نصرت الله آيتي سجزه اي

محل تولد : اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1353/1/1

باباپور، محمد مهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد مهدي باباپور

محل تولد : قائم شهر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمدمهدي باباپور متولد 1343 در روستاي گل افشان از توابع قائمشهر (مازندران) به دنيا آمدم تحصيلات ابتدايي را در همان روستا و دوران راهنمايي و دبيرستان را در رشته علوم تجربي در همان شهرستان به اتمام رساندم.پس از اخذ ديپلم وارد حوزه علميه تهران شدم و پس از دو سال يعني سال 65 وارد حوزه علميه قم شدم. پس از 8 سال دروس سطوح حوزه را اتمام كردم و به مدت ده سال در خارج فقه و تفسير علوم آيت الله جوادي آملي و دو سال در جامع اصول آيت الله صالحي مازندراني كسب فيض نمودم. در كنار تحصيل حوزوي از سال 68 تحصيلات دانشگاهي را آغاز نمودم. كارشناسي علوم سياسي را در دانشگاه باقرالعلوم قم و كارشناسي ارشد علوم سياسي را در دانشگاه شهيد بهشتي تهران و دكتري علوم سياسي در دانشگاه تهران گذراندم و هم اكنون عضو هيأت علمي دانشگاه شهيد بهشتي مي باشم. در كنار تحصيل دروس حوزوي و دانشگاهي تدريس در حوزه و دانشگاه را به مدت 15 سال طي نمودم. در مركز جهاني علوم اسلامي و جامعة الزهراء درس هاي مختلفي را ارائه نمودم. در زمينه فعاليت هاي تحقيقاتي و پژوهشي نيز پنج جلد كتاب چاپ گرديده و دو جلد آماده چاپ مي باشد. و ده ها مقالات علمي و راهنمايي و مشاوره 20 پايان نامه در سطح كارشناسي ارشد حوزه را نيز برعهده

داشتم.

بابازاده، علي اكبر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي اكبر بابازاده

محل تولد : آذرشهر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

اين حقير تا پايان ششم ابتدايي در مدرسه علوي آذر شهر تحصيل داشتم. همه ساله شاگرد اول، در پايان كلاس ششم در منطقه در امتحان نهايي ممتاز شدم. يك سال در مدرسه طالبيه تبريز تا پايان سيوطي و جامي تحصيل كرده سپس در قم به تحصيل پرداختم. سطح را در 7 سال به پايان رسانده ودر سال 1351 در امتحانات خارج حوزه قبول شدم و از مدرسين و مراجع فعلي حوزه تلمذ نموده و بيش از 20 سال دوره خارج ديده ام و به طور كتبي تاييديه دارم. از تمام مراجع تقليد و شخص مقام رهبري در امور حسبي وكالت و نمايندگي دارم. در موسسه بسيار وزين علمي( دار التبليغ سابق) كه همچون علامه طباطبايي، آيت الله مكارم، آيت الله سبحاني، شهيد مطهري، آيت الله شبيري و ساير رجال علمي و سياسي از اساتيد آنجا بودند، شش سال دوره عادي سپس دو سال دوره تخصصي و عالي را به پايان رسانده و پيوسته جزو دانشجويان ممتاز بودم. دراين ميان از من درخواست شد كه براي ادامه تحصيل و به عنوان مبادله دانشجو به آمريكا بروم كه به جهت عائله مندي نپذيرفتم.مدت يك سال و اندي مديريت مركز تحقيقات و تاليفات موسسه امام صادق عليه السلام را به عهده داشتم كه خود استعفا دادم.چهار سال در سازمان امور اداري استخدامي كشور در شعبه تحقيقاتي قم عضو ارشد و فعال پژوهشي و نگارشي بودم و چند اثر توسط حقير نگارش شده از جمله (ولايت فقيه) كه

كتاب درسي براي موسسات و وزارتخانه ها مي باشد.تا به حال 28 جلد كتاب چاپ شده و تعدادي مقالات چاپ شده تقديم داشته ام. در اين ميان كتاب (تحليل سيره فاطمه زهرا سلام الله عليها) و اخيرا كتاب( سيري در سيره فاطمه زهرا«س» )رسما از طرف شوراي مديريت حوزه به عنوان كتاب درسي حوزه هاي بانوان سراسر كشور مي باشد از مجموع كتاب هايم تا به حال سه عنوان كتاب هاي برتر و برگزيده حوزه علميه انتخاب شده و مورد تقدير مراجع بزرگ و گاهي تشويق و مقدمه آنان قرار گرفته ام. به ويژه از سوي رهبر معظم انقلاب مورد تفقد واقع شده (هم نماينده ايشان تلفني از برخي نوشته هايم تقدير داشتند و هم رئيس بيت قم و معاونت فرهنگي معظم له جناب آقاي مروي به همراه ديگران براي تفقد و تشويق و ابلاغ سلام و پيام به منزلم آمدند.) در حوزه علميه از طرف شوراي مديريت و مدارج علمي حوزه در جايگاه استاد راهنما و استاد مشاور در خدمت فضلاء و دانشمندان حوزه در نگارش رسائل علمي و پايان نامه انجام وظيفه مي كنم. در ضمن از اعضاي نخستين نخبگان حوزه مي باشم. مقاطع كوتاهي در دانشكده سپاه قم در رشته (حقوق) و (احكام و فقه) براي مديران سپاه تدريس داشتم كه به جهت مسافرت هاي زيادي كه دارم ادامه ندادم. در حوزه علميه در سال هاي آغازين درسم به تدريس حاشيه و معالم مي پرداختم كه سپس به جهت اشتغال زياد در محورهاي مختلف تحصيلي از ادامه آن خودداري نمودم. ناگفته نماند كه دروس متوسطه را به طور متفرقه به پايان

رساندم و حتي يك ساعت در كلاس نبوده ام. بنده در مسير تحصيل و تعليم روزانه 16 ساعت مشغول كسب علم بودم. نظم، اخلاص، انگيزه ، پشتكاري و ... از ابراز موفقيت من بودند. از خداوند متعال مي خواهم با نيت خالصانه در مسير اهل بيت نگه داشته و عاقبت بخيري را روزي من گرداند و السلام عليكم و رحمه الله

بابايي، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ علي بابايي

محل تولد : پلدختر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1314/8/1

زندگينامه علمي

اينجانب در سال 1314 در خليل اكبر (يكي از روستاهاي پل دختر ) متولد شدم، تحصيلات ابتدائي را در پلدختر گذراندم.

در سال 1333 وارد حوزه علميه خرم آباد شدم و از سال 1333 تا 1342 در آنجا بودم و از محضر آيت الله كمالوند بهره بردم و از سال 1342 به قم مهاجرت نمودم و در محضر اساتيد آنجا به كسب علوم دينيه پرداختم و ضمن تحصيل بنا به فرموده حضرت امام ره و ساير علماي اعلام به مبارزه با رژيم شاه پرداختم و بيش از 16 سال با رژيم مبارزه كرديم و در جنگ فيضيه شركت داشته ام و ضرباتي به فك و كتف اينجانب وارد شد كه هنوز هم آثار آن موجود است و بعد از پيروزي انقلاب همان مسئوليت هايي را كه ذكر كرديم عهده دار بوده ام و نسبت به انقلاب و دستورات رهبر كبير انقلاب هيچ گونه مسامحه و كوتاهي تاكنون نداشته ام و هم اكنون مسئول حوزه علميه امام صادق كه موسس آن خودم بوده ام مي باشم.

اين حوزه تعداد 50 نفر طلبه برادر و 40 نفر

خواهر دارد. و فعاليت آنها بسيار خوب مي باشد.

بابايي، علي اكبر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي اكبر بابائي

محل تولد : اراك

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1333/1/1

زندگينامه علمي

اين جانب علي اكبر بابائي متولد 1333 در اراك پس از آموختن قرآن و برخي كتاب هاي مذهبي در مكتب خانه و تحصيلات ابتدايي در مدارس دولتي و دروس مقدماتي حوزه مانند صرف و نحو در حوزه علميه اراك در سال 1353 ه.ش وارد حوزة علميه قم شدم و تا سال 1359 ه.ش ساير دروس مقدماتي و سطوح عالي حوزوي را فرا گرفتم و در سال 1360 به دروس خارج اصول و فقه راه يافتم ، مدت كوتاهي از درس خارج اصول آيت الله مكارم و خارج فقه آيت الله تبريزي استفاده كردم ولي عمده تحصيلات خارج فقه و اصول اين جانب از درس هاي خارج فقه و اصول آيت الله وحيد خراساني بوده است حدود 12 سال در درس خارج اصول و حدود 2 سال در درس خارج فقه معظم له شركت كرده ام همزمان با تحصيلات خارج فقه اصول در برنامه هاي درسي مؤسسه در راه حق و پس از اتمام دوره عمومي تحقيقات خود را در رشتة تخصصي تفسير علوم قرآني در اين مؤسسه آغاز كردم و تا سال 1373 ادامه يافت از سال 1373 تا كنون در پژوهشگاه حوزه و دانشگاه كه قبلا دفتر حوزه و دانشگاه ناميده مي شد به پژوهش در موضوع مباحث علوم قرآني با گرايش منطق فهم قرآن اشتغال داشته ام و نتيجه آن تأليف كتاب هاى: روش شناسي تفسير قرآن. مكاتب تفسيري ج 1 و 2 تاريخ تفسير قرآن بوده است.

بابكي، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد بابكي

محل تولد : دماوند

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1340/1/1

زندگينامه علمي

سال 1353 پس از اتمام مقطع سيكل وارد حوزه علميه قم شدم و به فراگيري علوم حوزوي روي آوردم؛ از آن تاريخ تاكنون در حوزه به درس و بحث و مطالعه، تحقيق و تدريس اشتغال دارم. جز ايام تبليغي و مانند آن از اشتغالات علمي سرباز نزدم، تحصيلات مقدماتي و سطح را تا سال 1365 ادامه دادم و از سال 1366 به درس هاي خارج فقه و اصول راه يافتم و از محضر بزرگاني چون حضرات آيات نجفي مرعشي، تبريزي، فاضل لنكراني، وحيد خراساني، مكارم شيرازي، كوكبي ، انصاري شيرازي ، مصباح يزدي، جوادي آملي و حسن زاده آملي استفاده بردم و هم اكنون به تدريس سطوح عالي حوزه و تحقيق در عرصه هاي مختلف فقهي اشتغال دارم

باراني، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد رضا باراني

محل تولد : سيرجان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/1/1

زندگينامه علمي

زندگينامه علمي محمدرضا باراني

وي در سال 1344 در شهرستان سيرجان به دنيا آمد و پس از گذراندن تحصيلات ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان در سال 1363 شمسي مدرك ديپلم را دريافت نمود. او همچنين در زمان جنگ تحميلي عراق بر ضد جمهوري اسلامي ايران، به همراه هم رزمان خود حدود يك سال در جبهه هاي جنگ و دفاع مقدس نيز حضور داشته است.

الف _ تحصيلات حوزوي:

ايشان در سال 63 پس از اخذ ديپلم به شهر مقدس قم آمده و وارد حوزه علميه قم شده و به تحصيلات حوزوي پرداخت كه شرح آن در زير مي آيد:

1. دروس دوره آغازين حوزه مانند جامع المقدمات، المغني، سيوطي، مختصر المعاني و برخي دورس جنبي

را در مدرسه حقاني گذراند.

2. دروس سطح را نزد اساتيدي چون حجج اسلام؛ سيد محمد سعيدي، سيد احمد خاتمي، سيد هاشم حسيني بوشهري، مدرسي يزدي، پاياني، اعتمادي، آيت الله استادي، آيت الله طاهري خرم آبادي، آيت الله محفوظي و آيت الله سبحاني به پايان رساند.

3. دروس خارج فقه و اصول را نزد آيات عظام؛ فاضل لنكراني، سبحاني، خاتم يزدي، جوادي آملي و وحيد خراساني گذرانده است.

ب- تحصيلات دانشگاهي:

ايشان هم زمان با تحصيلات حوزوي به تحصيلات دانشگاهي و كلاسيك روي آورد و مراحل زير را پيموده است.

1. كارشناسي «الهيات و معارف اسلامي» را در سال 1373شمسي دريافت نمود.

2. كارشناسي ارشد «تاريخ» را در سال 1379 با عنوان پايان نامه «شيعه در ايران عصر ايلخانان» به پايان رساند.

3. دكتري Ph.D«تاريخ اسلام»؛ سال 1381 در دانشگاه اصفهان به عنوان دانشجوي دكتري تاريخ اسلام پذيرفته شد و در سال 1386 از پايان نامه دكتري با موضوع «بررسي تاريخي تعامل فكري و سياسي اماميه با فرقه هاي معتزله، اشاعره و حنابله در عصر آل بويه در بغداد» دفاع كرده است.

ج _ مسئوليت هاي علمي:

1. عضو هيئت علمي جامعه المصطفي العالميه از 1382 تاكنون

2. مسئول انجمن تاريخ پژوهان از 1380 تاكنون كه يكي از انجمن هاي علمي حوزه مي باشد.

3. مسئول انجمن علمي ايراني تاريخ اسلام از سال 1387 تاكنون كه از انجمن هاي علمي وزارت علوم است.

4. مدير گروه تاريخ جامعة الزهرا (س) از سال 1386 تاكنون

5. مسئول دبيرخانه انجمن هاي علمي حوزه از 1381 تا پايان 1386

6. عضو هيئت تحريريه فصل نامه علمي تخصصي «نامه تاريخ پژوهان» وابسته به انجمن تاريخ-پژوهان

7. عضو هيئت تحريريه فصل نامه تخصصي « سخن تاريخ» وابسته به گروه تاريخ مدرسه عالي

امام ره

8. مدير گروه تاريخ جشنواره كتاب سال حوزه از 1382 تاكنون

9. مدير مسئول فصلنامه تخصصي «نامه تاريخ پژوهان» از سال 1382 تاكنون

10. سردبير فصلنامه دانشجويي «سخن تاريخ» از سال 1385 تاكنون

11. مسئول كميسيون تاريخ اسلام مركز جهاني علوم اسلامي از 1383 تاكنون

12. عضو هيئت موسس انجمن تاريخ پژوهان از انجمن هاي علمي حوزه

13. عضو هيئت موسس انجمن علمي ايراني تاريخ اسلام از انجمن هاي علمي وزارت علوم، تحقيقات و فناوري

14. عضو شوراي علمي مركز تخصصي تاريخ حوزه از 1382 تا مهر 1385

15. عضو شوراي گروه سيره پژوهشكده تاريخ و سيره دفتر تبليغات از 1381 تا آذر 84

16. عضو شوراي پژوهشي گروه تاريخ جامعة الزهراء از تابستان 1385 تاكنون

17. مسئول علمي نخستين «همايش بين المللي تشيع و خاورشناسان» در سال 1384 تا 1385

18. دبير علمي همايش «نكوداشت استاد علي دواني» در سال 1386.

19. عضو شوراي علمي «همايش بين المللي پيامبر اعظم (ص)» در دانشگاه اصفهان در سال 1385

20. عضو شوراي علمي همايش سراسري «قرآن و تاريخ» دانشگاه آزاد اسلامي در سال 1385

21. دبير گروه تاريخ مدرسه عالي امام خميني (ره) در سال 1381

22. مسئول علمي دومين «همايش بين المللي تشيع و خاورشناسان» در سال 1386 و 1387

د- تدريس

ايشان در دوره هاي كارشناسي و كارشناسي ارشد تدريس داشته اند كه به قرار ذيل است.

1) تدريس دروس مختلف تاريخ مانند؛ تاريخ پيامبر(ص)، تاريخ ائمه (ع)، تاريخ عباسيان، تاريخ امپراطوري عثماني، تاريخ اسلام در مصر و شام، تاريخ اسلام در مغرب و اندلس، تاريخ نگاري در اسلام، تاريخ اسلام و خاورشناسان و تشيع در آثار خاورشناسان در مدرسه عالي امام خميني(ره) وابسته به جامعه المصطفي العالميه

از سال 1379 تاكنون.

2) تدريس دروس تاريخي مانند؛ تاريخ عباسيان، تاريخ عثماني، تشيع در آثار خاورشناسان و تاريخ اسلام در مغرب و اندلس در دانشگاه اهل بيت(ع) در سال هاي 1383 و 1385 و 1386.

3) تدريس دروس تاريخي مانند؛ تاريخ امويان، تاريخ عباسيان، تاريخ عثماني، تشيع در آثار خاورشناسان و تاريخ اسلام و خاورشناسان در مركز آموزش هاي اسلامي وابسته به حوزه – گروه تخصصي تاريخ در سال هاي 1382 تاكنون

4) تدريس درس تاريخ اسلام و خاورشناسان در مدرسه عالي فقه و معارف اسلامي در سال هاي 1383 تا 1385.

5) تدريس دروس تاريخي تاريخ عثماني و تشيع در آثار خاورشناسان در موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) در سال 1385.

6) تدريس درس تشيع در آثار خاورشناسان در دانشگاه پيام نور قم در سال 1387.

ه_ پژوهش هاي منتشر شده:

1. «گرايش ايرانيان به تشيع در قرن هفتم هجري»؛ منتشره در فروردين 1380 در نشريه تخصصي معرفت شماره 40.

2. «نقد و بررسي گرايش ايلخانان به اسلام و تشيع»؛ منتشره در نشريه تخصصي تاريخ در آيينه پژوهش شماره اول پاييز 1381.

3. «معرفي و نقد سفرنامه ابن فضلان» منتشره در نشريه تخصصي تاريخ در آيينه پژوهش شماره پنجم فروردين 1383.

4. «اختلاف روايات و راهكارهاي حل آن» منتشره در مجموعه مقالات پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در سال 1380.

5. «زندگينامه علمي فرهنگي امام هادي(ع)» در مجموعه مقالات دفتر تبليغات اسلامي 1384.

6. «دين حنيف، ماهيتي مستقل يا روح اديان الاهي» منتشره در نشريه تخصصي مذاهب و فرق اسلامي «طلوع» پاييز 1384.

7. «جامعه شناختي نهاد حكومت پيامبر(ص)» منتشره در مجموعه مقالات همايش بين المللي پيامبر اعظم (ص) دانشگاه اصفهان پاييز 1385.

8. «احناف» در

دائرة المعارف قرآن در دائره المعارف قرآن وابسته به دفتر تبليغات اسلامي سال 1386.

9. «التأثير الفكري المتبادل بين الامامية و المعتزلة في عصر البويهيين» كه مجوز انتشار آن از نشريه بين المللي علوم انساني در تاريخ 4/7/1386 دريافت شده است.

10. بررسي و تحليل تعامل فكري سياسي اماميه با اشاعره در بغداد دوره آل بويه (سده هاي چهارم و پنجم

هجري) انتشار در نشريه شيعه شناسي وابسته به موسسه شيعه شناسي، 1387.

11. مدخل بسر بن سفيان در دائره المعارف قرآن انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه

و _ پژوهش هاي آماده نشر:

الف) مقالات

1. امام هادي (ع) و علم و دانش

2. تأثير حمله مغول بر جغرافياي انساني ايران

3. تأثير حديث نگاري بر تاريخ نگاري

4. سير تاريخي انديشه ولايت فقيه

5. تبيين تاريخي(تأليف و ترجمه قسمتي از كتاب استنفورد)

6. حركت و پويايي در تاريخ (تأليف و ترجمه قسمتي از كتاب استنفورد)

7. سبب در تاريخ (تأليف و ترجمه قسمتي از كتاب استنفورد)

8. تاريخ نگاري قرن هاي 4 تا 6 هجري

9. نقش مروان بن حكم در صدر اسلام

10. بررسي تاريخي حادثه انذار عشيره

11. رويكرد اماميه و حنابله درباره باورهاي كلامي در بغداد دوره آل بويه

12. ديدگاه اماميه و اشاعره در باره دانش ها

13. ديدگاه اماميه و حنابله درباره دانش ها

14. ديدگاه اماميه و معتزله درباره دانش ها

15. رويكرد حنابله در رقابت با ديگر فرقه هاي

16. همگرايي و واگرايي حنابله با ديگر فرقه هاي

17. فرايند اقتداريابي اشاعره در دوره آل بويه

18. فرايند تعامل و تقابل سياسي اماميه و معتزله

19. فرايند تعامل و تقابل فكري اماميه و اشاعره

20. فرايند تعامل و تقابل فكري اماميه و معتزله

21. مصلحت انديشي سياسي و مذهبي آل بويه

22. معتزله در فرايند اقتدار سياسي

و فكري

ب) كتاب ها

1. بررسي تاريخي تعامل فكري و سياسي اماميه با فرقه هاي معتزله، اشاعره و حنابله در عصر آل بويه در بغداد (رساله دكتري كه تا چند ماه آينده منتشر خواهد شد.)

2. تشيع در ايران عصر ايلخانان؛ (پايان نامه كارشناسي ارشد است كه در حال آماده سازي براي انتشار است).

3. تاريخ امپراطوري عثماني (كتاب درسي)؛ در حال انجام است.

4. تشيع در آثار خاورشناسان (كتاب درسي)؛ در حال انجام است.

ز- سخنراني علمي و شركت در همايش ها و ميزگردها

1. ارايه مقاله در همايش «بررسي كتاب الصحيح من سيرة النبي الاعظم (ص)» توسط پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در سال 1379.

2. ارايه مقاله در «همايش بين المللي پيامبر اعظم (ص)» در دانشگاه اصفهان در سال 1385.

3. شركت در ميزگرد «امام رضا (ع) و گروه هاي دورن شيعي» در انجمن تاريخ پژوهان در سال 1385.

4. شركت در ميزگرد «بازكاوي اوضاع سياسي و اجتماعي عصر امام رضا (ع)» در انجمن تاريخ پژوهان در سال 1385.

5. شركت در ميزگرد «توليد علم در تاريخ» توسط انجمن تاريخ پژوهان و نهضت نرم افزاري در سال 1383.

6. شركت در ميزگرد «نقد نظريه از اماميه تا اثني عشريه» كه اين نظريه از سوي خاورشناس مشهور اتان كلبرگ مطرح شده است و جلسه نقد اين نظريه كه توسط نهضت نرم افزاري و انجمن تاريخ پژوهان در سال 1385 برگزار گرديد.

7. شركت در ميزگرد نقد كتاب «موسوعة التاريخ الاسلامي» نوشته استاد يوسفي غروي كه توسط انجمن تاريخ پژوهان و دبيرخانه كتاب سال حوزه در 2 اسفند 1386 برگزار شد.

8. سخنراني علمي در همايش توليد علم با عنوان «جايگاه مطالعات تاريخي در حوزه» در

سال 1383.

9. سخنراني علمي در انجمن معلمان تاريخ استان قم با عنوان «آسيب شناسي تدريس تاريخ» در سال 1385.

10. شركت در ميزگرد «چالش هاي فراروي شيعه پژوهي غربيان» برگزار شده در دومين همايش بين المللي تشيع از ديدگاه خاورشناسان، 1387.

ح- راهنمايي و مشاوره رساله و پايان نامه

1. راهنمايي بيش از 36 رساله دفاع شده و در حال نگارش

2. مشاوره 15 (پانزده) رساله دفاع شده و در حال نگارش

3. داوري 5 (پنج) رساله ارشد

باريكلو، عليرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عليرضا باريكلو

محل تولد : اراك

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/6/4

باستاني پاريزي، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1259 ش)، واعظ و شاعر. در پاريز متولد شد. با علوم قديم و جديد آشنا بود. خوش محضر و خوش حافظه بود. بر تاريخ عمومى احاطه داشت. رياست دبستانى در كرمان به وى محول شد. دبستان پاريز به نام او موسوم است. وى پدر دكتر محمد ابراهيم باستانى پريزى است. از آثار او: «جغرافياى ايران» به صورت منظوم؛ «ايام نيكبختى از پس بدبختى ايران»؛ «سى و دو داستان». ملاعلى اكبر حتى در نوشتن نامه ها صورت منظوم به كار مى برد و در آنها معايب اجتماعى را بر سبيل هزل بيان مى كرد. از وى حدود بيست هزار شعر باقى مانده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى شاعران كرامان (9 -6)، ستارگان كرمان (14 -11).

بافقي، محمد تقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1365 -1292 ق)، عالم دينى و فقيه. در بافق به دنيا آمد و در خانواده اى با تقوا تربيت يافت. براى تحصيل به يزد رفت و در مدرسه مصلى، ادبيات و سطوح را نزد حاج ميرزا سيد على مدرس لب خندقى و ديگران فراگرفت. بافقى از ترس حكومت مستبد آن روز يزد گريخت و به نجف رفت و مورد توجه و تشويق آيت الله طباطبايى يزدى قرار گرفت و مدت 19 سال در نجف اقامت كرد و از محضر آيت الله يزدى و آيت الله كفايى خراسانى و حاج سيد احمد كربلايى استفاده برد. آن گاه به ايران مراجعت و در قم سكنى گزيد. وى در قم اقدام به تأسيس حوزه ى علميه كرد و از آيت الله حايرى كه آن روز در اراك بودند تقاضا كرد كه حتما قم را مركز قرار دهند و براى انجام اين كار قدمهاى مؤثرى برداشت،

و با ايشان همه گونه مساعدت، و طلاب و واردين را همه گونه تشويق و ترغيب مى نمود. وى در 1346 ق به واسطه امر به معروف و نهى از منكر به تهران تبعيد شد و رحل اقامت در رى افكند و تا پايان عمر در شهر رى ماند. مؤلف «گنجينه ى دانشمندان» كتابى در شرح حال وى به نام «التقوى و ما ادريك ما التقوى» نگاشته كه به چاپ رسيده و به زبان اردو نيز ترجمه و نشر يافته است.[1]

مرحوم مبرور حجةالاسلام والمسلمين آيت اللَّه مجاهد و عالم متقى حاج شيخ محمدتقى بن حاج محمدباقر تاجر بافقى يزدى از علماء بزرگوار و مجاهدين پرهيزكار زمان معاصر ما و مربى و پدر روحانى نگارنده و از افرادى بودند كه حقيقه حق عظيمى بر حوزه علميه قم و مردم ايران دارند زيرا اگر اصرار آن مرحوم بمرحوم آيت اللَّه حايرى موسس حوزه و همكاريهاى ايشان نبود حوزه تأسيس نميشد و آن مرحوم يگانه مشوق و غمخوار طلاب و محصلين علوم دينيه و وحيد زمان در امر بمعروف و نهى از منكر و فريد دهر در قدس و ورع و ربيع الايام در حال و حقيقت و اويس اليمان در صفا و معنويت و سلمان عصر در زهد و ولايت و بوذر اوان در شجاعت قلب و رشادت و ترويج و حمايت از امام زمانش بود.

شرح احوال و مقامات معنوى او در اين مختصر نگنجد رساله ى مستقلى بنام (التقوى و ما ادريك ما التقوى) نوشته و منتشر نموده ام. در اينجا هم بطور اجمال مى نگارم.

وى در سال هزار و سيصد و نود و دو قمرى در بافق يزد متولد شده و در

دامن مادر علويه و پدر متدين خود پرورش يافته و از همان اوقات با كمال پاكى و پرهيزكارى زنده گانى نموده و از زادگاه خود براى تحصيل به يزد و پس از چند سال بواسطه ابراز حريت و شجاعت و ابلاغ اعلان مرحوم آيت اللَّه طباطبائى يزدى بر عليه عالم مفتون بدنيا و حب جاه مورد تعقيب دولتيان واقع و بناچار با پاى پياده شبانه مهاجرت به نجف نموده و در آن سرزمين هم كسب روزى حلال و هم تحصيل تا بمقام منيع اجتهاد و معنويت رسيده و چند سالى از اصول مرحوم علامه خراسانى و چندين سال از فقه مرحوم علامه يزدى استفاده كرده و در سال 1337 قمرى مهاجرت به قم و نقشه ى تأسيس حوزه علميه را طرح تا ورود مرحوم آيت اللَّه حايرى كه موجب شد آن مرحوم تصميم بماندن در قم و انتقال حوزه اراك را باين سرزمين مقدس نمايد و با ايشان همه گونه مساعدت و از طلاب و واردين از محصلين تشويق و ترغيب نموده تا سال 1346 قمرى كه بواسطه امر بمعروف و نهى از منكر تبعيد به تهران و رحل اقامت قهرى برى افكند و بخدمات دينى پرداخته تا در دوازدهم جمادى الاولى سال 1365 قمرى كه در اثر عمل جراحى در بيمارستان فيروزآبادى با پيش بينى قبلى خودش از دنيا رفته و با تشييع مفصلى حمل به قم و در مقبره آيت اللَّه حايرى مدفون گرديد.

از كلمات اوست كه مى فرمود على بن مهزيار اهوازى بيست سال از اهواز بمكه رفت تا حضرت ولى عصر امام زمان عليه السلام را زيارت كند چرا يك مرتبه و يا شب نيمه ماه شعبان بكربلا نيامد تا حضرتش

را در كنار قبر جدش حضرت امام حسين عليه السلام ملاقات كند، و آن مرحوم از متشرفين زمان بود كه كرارا اين توفيق نصيبش گرديده بود چنانچه حقير در آثار الحجه والتقوى و بستان الرازى نگاشته ام.

حاج شيخ محمدتقى بافقى يزدى اباذر زمان خود بود كه حوزه علميه قم را به امر و اشاره حضرت ولى عصر عجل اللَّه فرجه الشريف با دعوت از مرحوم آيت اللَّه حائرى يزدى به اقامت در قم بنيان گذارى كرد و خود از سال 1340 تا 1346 قمرى هجرى معاون مرحوم حائرى و پدر مهربانى براى طلاب و محصلين آن زمان و آن دوره بود و آقايان طلاب تمام نيازمنديهاى خود را به ايشان مراجعه و رفع نيازشان مى شد.

مرحوم بافقى گذشته از مقام علمى و فقاهت و زهد و پارسائى مردى مجاهد بر عليه بيدادگران و مبارز با منكرات و متظاهرين گناه بود و از ملامت هيچ ملامت كننده از شاه و روحانى و اقشار ديگر كمترين خوف و هراسى نداشت و با ستمگران و طاغوتان و رژيم پليد دولت رضاخان (زنديق) سرسختانه مبارزه مى كرد و تنها كسى بود علنا جنايات و مظالم شاه را اعلان و براى وى پيامها و نامه هاى داغ سوزنده تر از هر آتشى مى فرستاد.

امام خمينى كه بسيار مورد علاقه مرحوم بافقى مجاهد بود از اصحاب و مريدان خاص آن مرحوم بود و غالبا در مدرسه فيضيه يا نقاط ديگر كه آن مرحوم اقامه جماعت مى كرد به ايشان اقتدا مى نمود و در شبهاى جمعه كه آن مرحوم به مسجد جمكران مى رفت با ايشان همراهى مى نمود.

مرحوم مجاهد بافقى براى امام بهترين مربى و آموزنده ترين مدرسين اخلاقى بود كه درس شهامت و

شجاعت و صبر و استقامت را در حوادث و رويدادهاى مبارزه از زندان و تبعيد و شكنجه و آزار مى آموخت.

اين نويسنده در خاطر دارم كه امام در عصرهاى پنجشنبه و جمعه در مدرسه فيضيه درس اخلاق يعنى درس انسان سازى مى فرمود و عنوان درسش آيه كريمه (يا ايها الذين آمنو اتقواللَّه و لتنظر نفس ما قدمت لغد اتقواللَّه ان اللَّه خبير بما تعلمون) بود

اى گرويدگان پرهيز كنيد و بايد هر انسانى بيانديشد كه براى آتيه اش چه پيش فرستاده و پرهيز كنيد كه خداوند آگاه است كه چه مى كنيد.

امام غالبا وقتى مى خواست يك انسان كا مل و مؤمن حقيقى و مجاهد واقعى را بعنوان الگو و نمونه زمان معرفى كند كه شياطين تسليم او شده و به او ايمان مى آورند مى فرمود سفرى به شهر رى زاويه مقدسه (حضرت عبدالعظيم عليه السلام) نموده و او را زيارت كنيد. و خودشان در هر ماه يك يا دو بار براى زيارت و ديدار مرحوم بافقى مجاهد كه در آنوقت در آنجا تبعيد بودند راهى رى مى شدند در خاطر دارم كه بعضى از روشندلان و اهل معنى در آن زمان كه از دور يا نزديك به شهر رى مى رفتند به زبان حال و قال مى سرودند.

چه خوش بود كه برايد بيك كرشمه دو كار

زيارت شه عبدالعظيم (ع) و ديدن يار

(يعنى اباذر زمان و مسلمان دوران حجةالاسلام مجاهد حاج شيخ محمدتقى بافقى)

امام در مدت شش سالى كه مرحوم بافقى در قم با رژيم كثيف شاه و عمال خائن و ستمگران او در شهرستان علمى و مذهبى قم (فرماندار و رئيس شهربانى و..) مبارزه و امر به معروف و نهى از منكر مى كرد از نزديك

به ايشان مراوده و از كردار و گفتار او تمامى درس شهامت و مجاهده با ستمگرى و مبارزه با گناه بود سرمشق مى گرفت و خود را آماده براى قيام و نهضت بزرگ مى نمود.

و مرحوم بافقى هم چون مؤمن پاكدل و يكى از مصاديق حقيقى (المؤمن ينظر بنوراللَّه) در سيما و چهره درخشان امام آثار نبوغ با طاغوتيان و مجاهده در راه حق مشاهده مى كرد و در موقع اقامتش در قم عنايت مخصوص به امام داشت و در پاره اى از امور سفارش وى را به مرحوم آيت اللَّه حائرى مى كرد و بعد از گرفتارى و تبعيدش به شهر رى به محصلين و ديگران توصيه آن بزرگوار را مى نمود و حتى خود اين نويسنده را كه به ارشاد و رهنموئى معظم له براى تحصيل به قم آمدم به آشنائى و مراوده با امام تاكيد فرمود. و به همين سبب اين حقير از اوائل ورودم به قم در سال 1357 قمرى با آن بزرگوار آشنا و مورد تشويق و محبتشان قرار گرفته و تا اين زمان كه حدود چهل سال است افتخار ارادت به ساحت قدسشان را دارا و يكى از جان نثارانشان مى باشم.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آثار الحجة (281 -280 /2)، گنجينه ى دانشمندان (621 -619 /4 ،178 -177 /3).

باقرپور، يوسف علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

يوسفعلي باقر پور

محل تولد : بهشهر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1340/1/1

زندگينامه علمي

مشغول دبيرستان شده بودم كه تصميم به ورود به حوزه علميه گرفتم. (1355) پس از ورود و گذشت چند سال در مقطع دبيرستان را به صورت متفرقه و در عرض سه سال گذراندم. (61-1359) . در سال

61 در دانشگاه تهران رشته الهيات پذيرفته شدم كه چون مغشول تحصيل در سطح حوزه بودم و آن دو را منافي هم مي ديدم از دانشگاه انصراف دادم تا اينكه به درس خارج وارد شدم و يكسال از آن گذشت. در دانشگاه شركت كردم و در پرديس قم دانشگاه تهران در رشته حقوق قضائي پذيرفته شدم(1364). پس از آن و در سال 1368 در تربيت مدرس الهيات و معارف اسلامي دارالشفاء (دانشگاه قم) شركت كردم و تا سال 1371 دوره ارشد را طي كردم. ضمناً در سال 1376 در ارشد حقوق جزا و جرم شناسي دانشگاه مفيد پذيرفته و در سال 1379 فارغ التحصيل شدم. در سال 1384 در رشته دكتري حقوق جزا و جرم شناسي واحد علوم و تحقيقات تهران پذيرفته و هم اكنون مشغول تحصيل در دكتري مي باشم.

از سال 1371 مشغول تدريس در دانشگاه مي باشم. از سال 1371 تا 1379 دروس معارف اسلامي و اخلاق و دروس الهيات و معارف اسلامي را تدريس مي كردم و از سال 1379 به بعد عموماً به تدريس دروس حقوق جزاي عمومي ، اختصاصي، جرم شناسي، كيفر شناسي و ... مشغول مي باشم.در حوزه علميه ابتدا در حوزه علميه رستمكلد تا كتاب معالم را خواندم ضمن اينكه دروس مقدمات را ترديس مي كردم از سال 1358 وارد حوزه علميه قم شدم و كتب لمعتين، رسائل ، مكاسب، و كفايه، اصول فقه، قوانين و نيز كتب بدايه، نهياه، اشارات و مصباح الانس را از اساتيد معظم و بزرگواري چون آيت الهل اشتهاردي، آيت الله ستوده، استاد اعتمادي، آيت الله جوادي آملي، نآيت الهل حسن زاده آملي

و آيت الله گرامي و ... استفاده كردم.در دروس خارج كه از سال 1363 شروع كردم از دروس آيت الله وحيد خراساني و آيت الهل مكارم شيرازي و آيت الله جوادي آملي و آيت الله فاضل لنكراني و ... بهره بردم و مي برم. ضمناً دروس حوزه را به صورت خصوصي از ابتدا تا شرح لمعتين تدريس نموده ام و ...

باقرزاده، عبدالرحمن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالرحمان باقرزاده

محل تولد : بابل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1349/1/1

زندگينامه علمي

اين حقير عبدالرحمن باقرزاده در سال 1349 در روستاي آغوزبن از توابع شهرستان بابل و در خانواده اي متوسط، كشاورز و مذهبي متولد شدم. از همان كودكي به قرآن و مسائل ديني علاقمند بودم. لذا در مدتي كوتاه و در سايه لطف الهي و استعداد خدادادي قرآن را فرا گرفتم. در مدرسه نيز همواره شاگردي ممتاز از نظر پيشرفت درسي بودم لذا همواره مورد تشويق قرار مي گرفتم كه وارد مدرسه علميه شدم.علاقه وافر قلبي و تشويق هاي مزبور دست به دست هم داد تا پس از اتمام اول راهنمايي در سال 1361 راهي مدرسه صدر بابل شوم. مدت يك سال در مدسه مزبور از محضر اساتيد معظم آيات و حجج اسلام شيخ هادي روحاني(ره)، سيد حسن محقق بهشتي(ره)، شيخ محمد حسن قائمي و سيد مرتضي برهاني استفاده كردم. سپس در سال 1362 وارد حوزه علميه جعفريه رستمكلا بهشهر شده و تحت انفاس قدسي عالم نامدار مازنداران مرحوم آيت الله شيخ ابوالحسن ايازي (قدس) به تلمذ و خوشه چيني پرداختم.

مدت پنج سال حضور در آن مدرسه، دوران طلايي عمر تحصيلي حقير به حساب مي

آيد.علاوه بر استفاده علمي از محضر آن فقيه فرهيخته و نامور، مورد عنايت و محبت زياد آن بزرگوار بودم به طوري كه سال ها بعد از مهاجرت به قم و تا پايان عمر آن عالم فرزانه، از محبت ها و توجهات خاص ايشان بهرمند بودم. ضمن آنكه در مدرسه مزبور مدت مديدي خوشه چين محضر فرزند بزرگوار آن عالم بزرگ يعني حجت الاسلام و المسلمين حاج شيخ محمد جواد ايازي (مدير فعلي مدرسه علميه رستمكلا) نيز بوده ام.

در سال 1367 عازم حوزه علميه قم شده و سطوح عالي را از محضر آيات عظام شيخ مصطفي اعتمادي، سيد علي محقق داماد، وجداني فخر و شيخ محسن دوزدوزاني فرا گرفتم و بعد از آن نيز به مدت 10 سال در درس خارج آيت الله مكارم شيرازي و چند سالي را هم در دروس آيات عظام وحيد خراساني و علوي گرگاني حضور پيدا كردم. از سال1381 نيز در جايگاه امامت جمعه شهرستان رامسر مشغول انجام وظيفه مي باشم. علاوه بر مسئوليت امامت جمعه در حوزه علميه اعم از برادران و خواهران و نيز دانشگاه به تدريس مشغولم. حقير داراي دو فرزند پسر به نام هاي محمد مهدي و محمد جواد مي باشم كه ثمره ازدواج اينجانب در سال 1367 مي باشند.

باقرزاده، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد رضا باقرزاده

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/1/1

زندگينامه علمي

درسال 1358 وارد حوزه شد و پس از پنج سال كه در ورامين و كاشان مشغول تحصيل بود وارد قم گرديد. دروس سطح را از اساتيد معظم: اسلامي، محامي، بني فضل، اعتمادي استفاده كرد.

در درس خارج از محضر حضرات آيات: وحيد خراساني، تبريزي، مكارم شيرازي و ... استفاده كرد. در كنار دروس حوزه فوق ليسانس حقوق بين الملل و دكتراي علوم سياسي را در موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) گذرانده است. وي عضو هيات علمي موسسه فوق، مدير گروه حقوق و سياست مركز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگي حوزه و مدير گروه حلقه نقد فقه و حقوق و سياست در پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي بوده است. از وي مقالات متعددي در حوزه هاي حقوق و سياست در مجلات و روزنامه هاي كثير الانتشار به چاپ رسيده است. همچنين كتاب" ضمانت اجراهاي صلح و امنيت بين المللي در ارتباط با كشورهاي در حال توسعه" جزوات تدريس قانون اساسي، حقوق بشر در اسلام و مباني حقوق از آثار وي مي باشد. وي مشغول تدريس در حقوق و سياست در حوزه و دانشگاه است.

باقري بيدهندي، ناصر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ناصر باقري بيدهندي

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1337/1/1

زندگينامه علمي

حجة الاسلام و المسلمين جناب آقاي ناصر باقري بيدهندي به سال 1337 هجري شمسي درروستاي بيدهند قم در خانواده اي متدين و شهيد پرور چشم به جهان گشود. قرآن را در كتب آموخت و سپس به مدرسه رفت و در اولين روز در كلاس دوم به تحصيل پرداخت. نامبرده بعد از گذراندن تحصيلات جديد به سبب عشق و علاقه فراواني كه به اهل بيت عصمت و طهارت «عليهم السلام» وروحانيت اصيل شيعه داشت در سلك روحانيت درآمد و در مدرسه آيت الله العظمي گلپايگاني تا مرحله سطوح عاليه را با موفقيت پشت سر گذاشت. پس از

آن در دروس خارج آيات عظام : سيد محمد روحاني، محمد فاضل لنكراني، ناصر مكارم شيرازي، علي مشكيني، جعفر سبحاني، ميرزا جواد تبريزي و ديگران به مدت هفده سال شركت و بهره مند شد. در ضمن با مباحث منطق و فلسفه استادان گرامي حوزه نظير آيت الله يحيي انصاري و آيت الله گرامي و دكتر احمد بهشتي و تا حدودي آيت الله حسن زاده آملي كسب فيض كرد.

همچنين در بحث اخلاق از محضر آيت الله مظاهري و ديگران سود گرفت. مشار اليه همگام با تحصيلات حوزوي در سطوح متوسطه و عاليه به پژوهش و تحقيق روي آورد و تاكنون ده ها كتاب و رساله در موضوعات مختلف به زبان فارسي و عربي از خود به يادگار گذارده و هم اكنون نيز به اين مهم با كوشش زياد اشتغال دارد و شمار قابل توجهي از آثار ايشان به زبانهاي زنده دنيا ترجمه شده است. معظم له علاوه بر تأليف و تحقيق به تدريس نيز اشتغال دارد و به عنوان استاد مشاور ، سامان دهي خطوط پژوهشي برخي از پايان نامه ها را نيز به عهده گرفته است . و در تعدادي از مراكز فرهنگي عضويت و فعاليت داشته و دارد.

باقري همداني

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ على اصغر بن كربلائى شعبان باقرى همدانى در تاريخ 1343 هجرى قمرى در يكى از مضافات دره جزين از توابع همدان متولد شده و پس از خواندن مقدمات و ادبيات در سال 1358 قمرى والى به سلك روحانيت گشته و پس از اكمال سطوح عالى از محضر آيات عظام حوزه چون مرحوم آيت الله العظمى بروجردى و آيت الله حاج شيخ عبدالنبى عراقى و آيت الله گلپايگانى

و آيت الله نجفى مرعشى و آيت الله شريعتمدارى و آيت الله داماد و بعضى ديگر استفاده نموده و بالاخص اختصاصى و انقطاع فوق العاده اى به مرحوم آيت الله عراقى مذكور داشت و در تمام جلسات دروس معظم له شركت مى نمود و مورد توجه و علاقه شديد آن مرحوم بود و از وى به دريافت اجازه اجتهاد مفتخر گرديده است.

ايشان اجازات ديگرى از مراجع بزرگ نجف اشرف و قم چون مرحوم آيت الله حكيم و آيت الله گلپايگانى و آيت الله شريعتمدارى و آيت الله مرعشى نجفى و مرحوم آيت الله آملى طهرانى و ديگران دارد.

آثار علمى ايشان عبارت است از جزواتى در اصول عقايد و مطالب منبرى و نيز قسمتى از دراسات اساتيد غير منظم دارد.

وى از راه منبر خدماتى انجام داده و جلسات تفسير و موعظه در قم و خارج از قم داشته و دارد و همه ساله مانند صدها نفر ديگر از فضلاء در ماه رمضان و محرم براى تبليغ احكام دين و ترويج مذهب به اطراف مسافرت نموده و وظائف دينى و روحى خود را انجام مى دهد ادام الله توفيقاته.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

باقري، ابراهيم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابراهيم باقري

محل تولد : داراب

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1346/1/1

زندگينامه علمي

از سال 1361 هجري شمسي وارد حوزه علميه شدم ابتدا در مدرسه علميه داراب،سپس گويم و پس از آنان آشتيان و در سال 1367 توفيق حضور در حوزه علميه قم را يافتم و رسائل و مكاسب را در محضر حضرات آيات پاياني و اعتمادي به پايان رساندم و پس از اتمام كفايه نيز كه از محضر حضرت استاد اعتمادي كسب فيض نمودم در سال 71 وارد درس خارج فقه

و اصول گشتم ، در يك سال درس خارج اصول در محضر آيت الله مكارم شيرازي و يك سال خارج فقه در محضر آيت الله مشكيني و در سال 72 به حوزه درسي استاد معظم ضمن اينكه چند سال نيز از درس خارج فقه حضرت آيت الله گرامي بهره مند شده ام.در كارهاي تحقيقاتى به طور رسمى با كميته تدوين متون قوه قضائيه همكاري نمودم، با مركز پژوهشهاي حوزه علميه و مركز نشرآثار امام خميني(ره) نيز همكاري داشته ام و كارهاي پژوهشي عمدتا در رابطه با حوزه تحقيقاتي فقه و حقوق انجام داده ام هر چند پيش از اين نيز به طور پراكنده مقالاتي را براي برخي روزنامه ها نوشته ام ، برخي كارهاي تحقيقاتي را خود به انجام رساندم كه كار شخصي محسوب مي شود.با يك توضيح سخن را به پايان مي برم: در حوزه هاي علميه در زمينه منطق، ادبيات عرب و اصول فقه تدريسي داشته ام در رابطه با همكاري با مراكز تحقيقاتي نيز ياد آور شوم: در همكاري با كميته تدوين متون در رابطه با مسائل حقوقي مسائل مباحثي نظر احوال شخصيه، كليات حقوق، معاملات واقعيات و.. در حقوق ايران و كشورهاي اسلام نظير مصر، سوريه، عراق، لبنان، اردن، امارات، را مورد تحقيق قرار داده و نوشته هايي را در اين زمين ارائه نمودم.

در همكاري با مراكز تحقيقاتي فقهي بيشتر در مباحث جزايي و كيفري به پژوهش پرداخته ام، در آيين دادرسي كيفري مسائل مربوط به سوگند و شهادت و در قانون مجازات اسلامي مسائلي چون مباحث ديات اعم از ديه نفسى، عضو، ديه ميت و مباحثي چون تشريح، پيوند اعضاء

و ... را به تحقيق نشستم.ونيز در تهيه گنجينه آرا، فقهي قضايي و تبويب و ارزيابي آن در حدود 20000 بيست هزار استفتاء از مراجع عظام تقليد اشاره اي مي شود كه با تبويب ونمايه زني آن كاري براي محققان آسان گشته است، با دوستان ديگر همكاري داشته ام البته در بخش مربوط به مباحث حقوقي آن.در مركز مطالعات و پژوهشهاي حوزه علميه قم نيز در بخش مطبوعات همكاري داشتم بدين معني برخي از مقالات مربوط به حوزه فقه و حقوق و بعضاً سياست، ارتباط وثيقي با فقه يا حقوق دارد، را نقد مي نمايم و گاهي هم مقالات اينترنتي را درهمين زمينه.

باقري، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

على باقرى

محل تولد : اردبيل

شهرت

تابعيت : ايران

زندگينامه علمي

اينجانب علي باقري متولد 1343 در شهرستان اردبيل تحصيلات ابتدايي راهنمايي و دبيرستان را در مدارس تهران به اتمام رسانده و بمدت يكسال پس از اخذ ديپلم به حوزه علميه تبريز رفته و در مدرسه ولي عصر(عج) مشغول تحصيل شدم و بعد از آن بمدت يكسال به حوزه علميه تهران وارد شده و در مدارس علميه باهنر و شهيد بهشتي مشغول تحصيل بودم و از كلاس درس منطق ملا عبد الله آيت الله حق شناسي و ساير اساتيد بهره بردم و در سال 1364 وارد حوزه علميه قم شدم و مكاسب در رسائل كفايه را از محضر آيت الله دوزدوزاني – آيت الله پايانى- آيت الله راستى- آيت الله صالحي مازندرانى- آيت الله قديري – آيت الله راستى بهرمند شدم. در همزمان به دوره هاي آموزشي مؤسسه در راه حق وارد شده و به تحصيل نهاية

الحكمه، اقتصاد- فلسفتنا و.... در اين مؤسسه پرداختم. بعد از اخذ ديپلم متوسطه بطور متوسط هر سال در جبهه هاي جنگ نيز حضور مي يافتم و در چندين عمليات شركت داشتم.

پس از پايان جنگ وارد دانشگاه مفيد(ره) قم شدم و به تحصيل دوره كارشناسي اقتصاد پرداختم و در اين ايام به تحصيل دروس خارج فقه و اصول نيز مشغول شدم و از محضر اساتيد بزرگواري همچون آيات عظام وحيد خراساني(دام عزه).جواد آقا تبريزي(ره) آيت الله جوادي آملي (دام عزه) بهره وافر بردم هر چند از اساتيد ديگر نيز استفاده كرده ام.دوره كارشناسي اقتصاد را در سال 1372 به پايان رسانده و در همان سال در آزمون، كارشناسي ارشد اقتصاد دانشگاه تهران پذيرفته شدم اما به دليل تحصيل دروس حوزوى، و در دانشگاه مفيد(ره) دوره كارشناسي ارشد را ادامه دادم و در سال 1375 پايان نامه دوره فوق ليسانس را با موضوع مباني عدالت اقتصادي در اسلام و ساير مكاسب دفاع نمودم و در آزمون ورودي دوره دكتري اقتصاد دانشگاه امام صادق عليه السلام پذيرفته شده و مشغول تحصيل شدم و دوره آموزشي مقطع دكترا با برگزاري امتحان جامع و موفقيت در آن به پايان رسيد و مشغول انجام پروژه تحقيقي در موضوع هدف گذاري سياستهاي پولي شدم و هم اكنون مراحل نهايي پايان نامه را انجام مي دهم.از نظر تدريس دروس حوزوي عمرماً قبل از تحصيلات دانشگاهي بوده است و به تدريس ادبيات و منطق پرداختم و دروس دانشگاهي را نيز در مقطع كارشناسي تدريس نموده ام دروس مانند، اقتصاد پول بانك- اقتصاد فرد- اقتصاد كلان، مباني فقهي اقتصاد و اسلامى- نظام هاي

اقتصاد صدر اسلام- تاريخ عقايد اقتصادي – معارف اسلامى. ماليه عمومى را در دانشگاه مفيد(ره)- دانشگاه آزاد تهران و شهرستان نراق و آموزش هاي مديريت دولتي تدريس نموده ام.در زمينه هاي تحقيقات علمي نيز پروژه تامين اجتماعي در اسلام با تكيه بر منابع مالي اقتصاد ايران با همكاري حجة الاسلام كياءالحسيني به انجام رسانيدم اين پروژه توسط سازمان تأمين اجتماعى، تأمين شد و مديريت آن را دانشگاه مفيد بر عهده داشت اين تحقيق علمي برنده دو جايزه گرديد يكي بعنوان تحقيق برتر فرهنگي سال 1380 و پژوهش برگزيده سال 1382 حوزه اقتصاد اسلامي مورد تقدير قرار گرفت تحقيقات علمي ديگري نيز در حوزه اقتصادانجام دادم كه منتشرنشده است يك مقاله تحت عنوان بررسي تطبيقي عدالت اقتصادي در مجله مفيد از اينجانب به چاپ رسيده است و در سال 1377 منشتر گرديده و استاد واحد پايان نامه كارشناسي ارشد تحت عنوان نقش بازده سرمايه گذاري هاى سازمان تامين اجتماعي در تاخير زمان سربسري منابع و مصارف» را نيز در 1384 بر عهده داشتم.

باقري، ولي الله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ولي الله باقري

محل تولد : سر بند

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب ولي الله باقري در سال 1344 در خانواده اي مذهبي در بخش سر بنداران متولد شدم و ابتدا در مكتب خانه شروع به تحصيلات قرآني و سپس در سال 1354 درسهاي كلاسيك را در مدارس جديد آغاز نمودم سالهايي كه در مقطع ابتدايي تحصيل مي كردم در همان روستاي آب بخشان از توابع سربند و سپس دوران راهنمايي و دبيرستان را در شهرستان بروجرد اشتغال داشتم در

سال 1363 وارد حوزه علميه ولي عصر(عج) بروجرد شدم و در سال 1364 راهي شهر مقدّس قم شدم. ابتدا در مدرسه علميه مهدي موعود(عج)تحت اشراق و ارشاد(حضرت الله العظمي نوري همداني ادبيّات عرب را به پايان رساندم سپس وارد درسهاي سطح حوزه گرديدم و از محضر اساتيد بزرگواري چون آيه الله وجداني فخر، آيت الله اعتمادى، آية الله اشتهاردي و آية الله نكونام گلپايگاني و نيز آية الله سيد احمد خاتمي بهره مند شدم.

درهمان سالهاي اشتغال به تحصيل در دوران سطح سه تبليغ علوم آل محمّد و معارف اسلامي نيزپرادختم. حدود سال 73-72 وارد مؤسسه آموزشي پژوهشي امام خميني(ره) زير نظر حضرت آية الله مصباح يزدي دام ظله العالي شدم و درسهاي معارف و روز را با توجه به ضرورتهاي زمانه پشت سر گذاشتم و موفق به اخذ درجه فوق ليسانس در رشته الهيات و معارف اسلامي آن مؤسسه مبارك شدم. پس از اتمام تحصيلات در آن مؤسسه و هم زمان با اشتغال به درس خارج فقه و اصول كه به ترتيب از محضر اساتيد بزرگوار حوزه مبارك علميه قم حضرت آية الله العظمي مكارم شيرازي و حضرت آيت الله جعفر سبحاني دام ظلّهما استفاده نمودم. پس از فارغ التحصيل شدن از مؤسسه آموزشي پژوهشي امام خميني(ره) وارد مركز تخصّصي قضاء حوزه علميه شدم و با مسائل حقوق جديد و نيز مباحث عميق تر قضاء و حقوق اسلامي آشنا شدم و پس از چهار سال تحصيل از آن مركز مبارك فارغ التحصيل گرديدم.

نتيجه تحصيلات علاوه بر انجام وظيفه تبليغي و مطالعات سريع ، اثر به طبع آراسته اينجانب تحت عنوان«مستضعفان از ديگاه اسلام» كه

توسط صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران واحد پژوهشگاه اسلامي صدا و سيماي قم به چاپ رسيده است. نيز پايان نامه فوق ليسانس بنده نيز مراحل چاپ نشر خود را در آن مركز محترم سير مي كند. مجّوز تدريس معارف از نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري (دام ظله العالي و روحي فداه) جهت تدريس در مراكز آموزشي عالي را دريافت نموده ام و هم اكنون در دانشگاه علمي كاربردي شهر مقدّس اشتغال به تدريس معارف اسلامي دارم. همچنين پايان نامه مقطع فوق ليسانس مؤسسه هم اكنون تحت عنوان مباني كنترل قدرت سياسي از ديدگاه نهج البلاغه مي باشد كه احتمالا در آينده به چاپ برسد. در حال حاضر ضمن مطالعات معارف و اشتغال به تدريس در دادسراي عمومي انقلاب نيزاشتغال به شغل شريف قضاء دارم، و در پس مقدّمات تدوين پايان نامه سطح چهار حوزه هستم.

باقريان ساروي، احمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احمد باقريان ساروي

محل تولد : بهشهر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1330/1/1

زندگينامه علمي

در آغاز پاييز سال 42 وارد حوزه علميه كوهستان بهشهر شدم و در سال 44-43 در قم و سپس به مدت دو سال در رستمكلاي بهشهر تحصيلات مقدماتي را گذرانده و در سال (پاييز) 48 مجددا وارد قم شدم و دروس سطح را در خدمت اساتيدي همانند مرحوم فاضل هرندي و علوي گرگاني و دوزدوزاني وآيت الله فاضل لنكراني و موسوي تبريزي (سيد ابوالفضل) و مرحوم آيت الله سلطاني(كفايه ج 1 ) و آيت الله حائري(سيد محمد كاظم ) (كفايه ج 2) گذرانده و درس خارج را كه از سال 50 شروع شد نزد اساتيدي همچون وحيد

خراساني و مرحوم ميرزا هاشم آملي و حسين نوري همداني و فاضل لنكراني گذراندم. يك دوره كامل خارج اصول را نزد آيت الله فاضل لنكراني گذرانده و درس ها را به صورت عربي نوشته ام. و در سال 70-69 براي تدريس به گرگان رفته و مدت نه سال در مدرسه علميه امام باقر(ع) گنبد و مدرسه امام خميني گرگان و مدرسه سعديه راميان به تدريس از سيوطي تا اصول فقه و شرح لمعه پپرداخته ام و مجددا وارد قم شده و دروس رسائل و مكاسب و كفايه را تدريس داشته ام. ولي اكنون نزديك به يك سال است كه به سبب بيماري توفيق تدريس عمومي را ندارم ولي كارهاي تحقيقاتي را كه از شش سال پيش در مركز پژوهش هاي اسلامي (فرهنگ و معارف قرآن) شروع كرده ام ادامه مي دهم و در نگارش و تدوين فرهنگ قرآن شركت دارم كه هم اكنون آن اثر 8 جلد به چاپ رسيده است.

باقي، محمد علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد علي باقي

محل تولد : شهرضا

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1358/11/22

زندگينامه علمي

بعد از اتمام تحصيلات دبيرستان و پيش دانشگاهي در رشته رياضي در سال تحصيلي 1377 شمسي وارد حوزه علميه مقدسه قم شده و تحصيلات مقدماتي تا پايه ششم را در مدرسه مباركه حضرت امام حسن مجتبي عليه السلام به پايان رسانده ، سپس پايه هفتم تا دهم را در كلاسهاي آزاد كه در مدرسه مباركه حضرت آيت الله مرحوم گلپايگاني برگزار مي شد ادامه دادم و اكنون به فضل الهي در دروس خارج فقه و اصول حضرت آيت الله العظمي محمد علي اسماعيل

پور دام ظله مشغول انجام وظيفه هستم. در زمينه تبليغي نيز از سال ششم به بعد تاكنون در ايام ماه مبارك رمضان و محرم الحرام به حسب وسع خود به اين عمل شريف اقدام نموده ام.

بالادستيان، محمد امين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد امين بالا دستيان

محل تولد : بيجار

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1348/1/1

زندگينامه علمي

دروس ابتدائي خود را در سال 1355 آغاز و در روستاي دارغياث از توابع شهرستان بيجار به پايان رساندم. دوران راهنمائي و دبيرستان را در شهر بيجار به پايان رساندم. در سال 1368 پس از اخذ مدرك ديپلم وارد حوزه علميه امام صادق(ع) شهرستان بيجار شدم. پس از يكسال و نيم تحصيل در آنجا به تهران رفته و در حوزه علميه شهيد شاه آبادي به ادامه تحصيل پرداختم و دوره مقدمات را در آنجا به پايان رسانيدم. پس از اتمام لمعتين وارد حوزه علميه قم شدم. همزمان با گذرانيدن سطوح حوزوي وارد موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) شدم و مقطع كارشناسي ارشد را تمام نمودم و در كنار آن دوره تربيت مربي كودكان و نوجوانان دفتر تبليغات و دوره كوتاه مدت تبليغي را سپري نمودم. پس از اشتغال به درس خارج و اتمام دروس كلاسيك در رشته مهدويت مركز تخصصي مهدويت مشغول گرديدم و دوره تربيت مدرس آنجا را به پايان رسانده، و پس از آن در دوره هاي كوتاه مدت مهدويت كه عموماً در مراكز حوزوي استان ها بر پا مي شود به تدريس انجام وظيفه كرده و در مراكز دانشگاهي مانند تهران، شهرضا، سنندج، همدان، قزوين، رفسنجان به ترويج مباحث مهدويت در مجامع دانشجوئي پرداخته

ام و در كنار دروس حوزوي نيز كم و بيش در حد امكان به تدريس دروس پائين تر حوزه اقدام كرده ام.

بامبري، عبدالواحد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالواحد بامبري

محل تولد : ايرانشهر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1352/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب درسال 65 به دليل علاقمندي به معارف اسلامى، تحصيلات خويش را در مدرسه علميه ايرانشهر آغاز نمودم و در سال 69 جهت ادامه تحصيل توفيق حضور در مدرسه علميه آيت الله يثربي كاشان را داشتم و از سال 72 وارد حوزه علميه قم شدم. از سال 79 فعاليت هاي علمي خويش را با انجام پروژه اي تحت عنوان پاسخ به شبهات مناطق مرزي ازمركز تحقيقات صدا و سيماي قم آغاز نمودم و از همان سال در نهاد نمايندگي رهبري در امور اهل سنت قم به عنوان مسؤول پاسخگويي به سوالات و شبهات جذب شدم و در سال 1378 در رشته حقوق موسسه آيت الله مصباح به مدت چهار سال پذيرفته شدم و از سال 81 جهت ادامه تحصيل در مقطع كارشناسي ارشد در مركز تخصصي تفسير و علوم قرآني توفيق كسب معارف قرآني را داشته ام.

دو مقاله براي همايش هاي علمي مذاهب اسلامي با عناوين (ليبراليسم و تعارض آن با آموزه هاي ديني و حكومت اسلامي از ديدگاه فريقين) ارائه نمودم. قريب به 300 پرسش علمي و مذهبي را در نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در امور اهل سنت قم را پاسخ داده ام. با همكاري دو نفر از همكاران كتابي تحت عنوان (هفت آسمان جواني) براي بخش فرهنگي دفتر حضرت آيت الله العظمي فاضل لنكراني (مد ظله العالي) تدوين و فراهم

نموديم و نيز كتابي با عنوان (پاسخ به پرسش هاي مذهبي از ديدگاه مذاهب اسلامي) با همكاري برخي از محققان براي نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در امور اهل سنت قم در سال 83 چاپ گرديد. مقالاتي با عناوين (شاخصه هاي حكومت علوى، نگاهي به سيره درخشان كريمه اهل بيت حضرت فاطمه معصومه، دريافتي از معارف قرآنى، پروژه تحقيقي براي صدا و سيماي قم با عنوان پاسخ به سوالات برون مرزى، نگاهي به زندگاني صادق آل محمد (ص)، و ... از جمله مقالاتي است كه در برخي از مجلات چاپ شده است.

باهنر، محمدجواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متفكر.

تولد: 1312، كرمان.

شهادت: 8 شهريور 1360، تهران.

حجت الاسلام محمدجواد باهنر تحصيلات خود را از پنج سالگى در مكتبخانه آغاز كرد. در سال 1322 براى ادامه تحصيل به مدرسه معصوميه رفت و شروع به تحصيل علوم دينى نمود. در سال 1332 به قم عزيمت كرد و سطوح عالى علوم اسلامى را در محضر آيت الله سيد حسين بروجردى و امام خمينى (ره) و علامه طباطبائى ادامه داد. يك سال بعد در سال 1333 ديپلم نظام قديم را به صورت متفرقه امتحان داد. در سال 1336 مجله و سالنامه و فصلنامه «مكتب تشيع» را تأسيس كرد. در تهران به تحصيلات دانشگاهى پرداخت و موفق به اخذ ليسانس الهيات شد و پس از آن فوق ليسانس امور تربيتى شد. سپس در رشته الهيات به تحصيل پرداخت و در اين رشته نيز موفق شد و به اخذ مدرك دكترى نائل آمد.

حجت الاسلام محمدجواد باهنر در مدت اقامت خود در كرمان با روزنامه «هدايت افكار» همكارى داشت و در شماره ى نوزده سال دوم به تاريخ شنبه ششم شهريور 1332 (برابر

با هيجدهم ذيحجه 1372 ق.) روزنامه ى مذكور مقاله اى با امضاى (م.ج.باهنر) زير عنوان «اجتماع عظيم و پرشكوه ملت مسلمان تشكيلات ساليانه و جهانى اسلام» به چاپ رسيده است.

حجت الاسلام محمدجواد باهنر در سال 1337 به سبب اعتراض به رسميت شناختن اسرائيل توسط شاه در آبادان دستگير شد.

حجت الاسلام باهنر از سال 1342 به استخدام وزارت آموزش و پرورش درآمد و به تدريس پرداخت. ضمنا در دفتر تحقيقات و برنامه ريزى همكارى نزديك داشت و برنامه هاى دروس دينى تحت نظر ايشان انجام مى گرفت. در اين زمينه نيز جهت دروس دينى مسئوليت تأليف كتب درسى را به عهده گرفت و حدود سى جلد كتاب و جزوه به رشته تحرير درآورد و تأليف نمود. ايشان در تأسيس دفتر نشر فرهنگ اسلامى، كانون توحيد و مدرسه رفاه نقش مؤثرى داشت. در اسفند 1342 پس از ايراد سخنرانى هايى در مسجد هدايت و مسجد الجواد و حسينيه ى ارشاد به مناسبت سالگرد حادثه ى فيضيه ى قم، دستگير و چهار ماه زندانى شد. در سال 1350 ممنوع المنبر شد. از اين زمان به بعد تا انقلاب اسلامى، وى چندين بار دستگير شد. وى در سال 1357 به فرمان امام خمينى (ره) مأمور تنظيم اعتصابات با همكارى دكتر عزت الله سحابى و مهندس على اكبر معين فر شد و همراه با آيت الله دكتر بهشتى، آيت الله خامنه اى، آيت الله سيد عبدالكريم موسوى و حجت الاسلام هاشمى رفسنجانى حزب جمهورى اسلامى را بنياد نهاد و در همان سال به فرمان امام خمينى (ره) به عضويت شوارى انقلاب اسلامى درآمد. سپس به نمايندگى مردم كرمان در مجلس خبرگان انتخاب شد. پس از آن نماينده شوراى انقلاب در وزارت آموزش و پروش گرديد. همچنين عضو شوراى تنظيم مدارس

بود و مدتى هم مسئوليت نهضت سوادآموزى را به عهده داشت، آنگاه از طرف مردم تهران به اولين مجلس شوراى اسلامى راه يافت. اما از آنجا كه در كابينه ى رجايى مسئوليت وزارت آموزش و پرورش را به عهده گرفت، از نمايندگى مجلس شوراى اسلامى استعفا داد. پس از فاجعه بمب گزارى در دفتر حزب جمهورى اسلامى در سال 1360 به دبير كلى حزب انتخاب شد. در چهاردهم مرداد همان سال به نخست وزيرى رسيد و بعدازظهر هشتم شهريور 1360 بر اثر انفجار بمب در دفتر نخست وزيرى به شهادت رسيد.

از آثار ايشان است: يادگار يك سفر (مجموعه سخنرانى)؛ بايدها و نبايدهاى انقلاب، نقش قيامتى انقلاب اسلامى؛ چهار گفتار از دو شهيد (با گفتارهايى از آيت الله دكتر بهشتى)؛ فروغ انديشه (مجموعه سخنرانى و مصاحبه ها)؛ انقلاب فرهنگى (سخنرانى)؛ انديشه هاى شهيد باهنر (سخنرانى)؛ سخنى درباره خداشناسى؛ مقالات از دوران خفقان؛ تعليم قرآن مجيد (با مشاركت آيت الله سيد رضا برقعى) ؛ اصول دين و احكام براى خانواده (با مشاركت آيت الله برقعى) جهان بينى اسلامى (با مشاركت آيت الله برقعى) دين و دانش (با مشاركت آيت الله برقعى)؛ شناخت اسلامى (با مشاركت آيت الله دكتر بهشتى)؛ معارف اسلامى (با مشاركت آيت الله دكتر بهشتى)؛ اسلام مذهب رسمى ما (با مشاركت آيت الله برقعى)؛ گفتارهاى تربيتى (با مشاركت آيت الله برقعى)؛ انسان و خودسازى (با مشاركت آيت الله برقعى)؛ موضع ما در ولايت و رهبرى (با مشاركت آيت الله برقعى)؛ خداشناسى (با مشاركت آيت الله برقعى و على گلزاده ى غفورى).

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

بتولي رشتي، عبدالوهاب

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالوهاب بتولى رشتى از علماء و ائمه جماعت معاصر تهرانست وى در حدود 1334 قمرى در رشت متولد و پس از خواندن مقدمات و قسمتى از

سطوح مهاجرت به قم نموده و سطوح نهائى را در خدمت آيت اللَّه العظمى مرعشى نجفى و ديگران به پايان رسانيده و در دروس خارج از محضر آيت اللَّه العظمى حجت و آيت اللَّه حاج سيد محمدتقى خوانسارى و آيت اللَّه العظمى بروجردى استفاده و بهره كافى برده آنگاه بنابر دعوت عده اى از مؤمنين و تجار و اصناف گيلانى و غيره مقيم تهران در اوائل 1370 قمرى عزيمت به تهران نموده و در عاصمه تشيع رحل اقامت افكنده و در مسجد خيابان سيروس نزديك سرچشمه به اقامه جماعت و تبليغ احكام و تفسير قرآن اشتغال دارند.

نگارنده گويد: جناب آقاى بتولى عالمى عامل و فاضلى كامل و مروجى شايسته است و بيش از سى سالست كه وى را مى شناسم جز پاكى و پرهيزكارى و علم و حلم چيزى از او نديده ام.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

بجستاني، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ حسين بن العالم الجليل الشيخ محمد ابراهيم بجستانى خراسانى از علماء متعصب و مجاهد معاصر تهران است كه بعلم و تقوا موصوف مى باشد. وى در سال 1385 شمسى هجرى در مشهد مقدس متولد شده و در مهد علم و كمال پرورش يافته و پس از خواندن اوليات و مقدمات، سطوح را نزد آقاى آقا شيخ عظيمى خوانده و در درس خارج آيةاللَّه العظمى آقاى حاج حسين قمى و آيةاللَّه آقا زاده كفائى و آقاى حاج ميرزا احمد كفائى فقها و اصولا شركت كرده و از محضرشان استفاده كافى و وافى برده و معارف الهى را هم از اسناد الاساتيد آيةاللَّه عالم ربانى مرحوم حاج ميرزا مهدى غروى اصفهانى بهره مند شده تا سال هزار و سيصد و چهل و يك شمسى هجرى كه

اجبارا از مشهد منتقل به تهران و بعد از آن ابتلائات فراوان رحل اقامت باين شهرستان انداخته و در خيابان شهباز جنوبى با منطقى پر شور و حرارت به تبليغ احكام و نشر معارف اسلام پرداخته و در مسجد رضوان اقامه جماعت و تنوير افكار مى نمايد. آثار و تأليفات ارزنده اى دارد كه ذيلا مى نگارم. 1- توسعه مسجد رضوان 2- سبائك الذهب 3- كشكول مخلاه 4- انموذج اخلاق الرسول و آل.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

بحرالعلوم تهراني، محمدباقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمدباقر بحرالعلوم تهرانى از علماء مبرز و مروجين ممتاز معاصر تهران بودند، وى در تهران متولد شده و پس از خواندن مقدمات و سطوح اوليه از محضر آيات عظام تهران و نجف اشرف استفاده نموده و در مسجد فخريه (خيابان اميريه) به اقامه جماعت و خدمات دينى پرداخته و در هيئت بنى فاطمه مردم را بمواعظ حسنه و بيانات رشيقه و متقنه ى خود مستفيض نموده تا در سال 1382 قمرى كه بدرود حيات گفته و با تجليل فراوان تشييع و حمل بشهر رى و در جوار حضرت امامزاده حمزه بن موسى و حضرت عبدالعظيم حسنى عليهماالسلام مدفون گرديده است.

نگارنده گويد: بحرالعلوم شهرت و لقب جماعتى از علماء مبرز نجف و تهران و رشت و قزوين و غيره مى باشد. و اشهر مشاهير آنان مرحوم آيةاللَّه العظمى و العلامه الكبرى حاج سيد مهدى بحر العلوم بروجردى طاب اللَّه ثراه عم گرام مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى كه از متشرفين مسلم بودند و كرارا بشرف لقاء مولاى ما حضرت ولى اللَّه اعظم صاحب الزمان عجل اللَّه فرجه الشريف مفتخر شده و قضاياى آن در دار السلام عراقى و نجم الثاقب و منتهى

الامال و كتب ديگر مسطور است.

از دانشمندان ديگرى كه باين لقب شهرت گرفته اند مرحوم علامه سيد مهدى بحرالعلوم قزوينى بودند. وى نيز از علماء معاصر گذشته تهران بودند و با مرحوم حاج سيد محمد باقر بحرالعلوم مذكور و حجةالاسلام حاج شيخ ابوالفضل خراسانى رحمه اللَّه و عده ديگرى از علماء اتقياء مراوده داشتند داراى علوم ظاهرى و معنوى و مكاشفات و مقامات باطنى و حافظ قرآن و طرائف و نوادرى بودند و با مؤمنين از جن رابطه داشتند. بعد از 1370 قمرى در تهران از دنيا رفته و در قم در جوار حضرت فاطمه معصومه عليهاسلام مدفون شدند.

و ديگر از معروفين باين لقب مرحوم حاج بحرالعلوم رشتى برادر ثقةالاسلام و حاج شريعتمدار رشتى بودند. و آنها از گيلان و سالها مقيم اعتاب عاليات و در اواخر در تهران اقامت و از دنيا رفتند.

و ديگر از معروفين باين هويت آيت اللَّه حاج سيد حسن بحرالعلوم رشتى معاصر است كه ترجمه اش در ضمن علماء رشت خواهد آمد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

بحرالعلوم كرماني، محمد تقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج شيخ محمد تقى بحرالعلوم كرمانى عالمى جليل و دانشمندى بزرگوار است در كرمان متولد شده و پس از نشو و نما و خواندن مقدمات و ادبيات بقم مهاجرت نموده و چندين سال از محضر آيات عظام حوزه و مدرسين بزرگ حضرت آيه الله العظمى بروجردى و آيات ديگر استفاده نموده تا بمدارج عاليه رسيده آنگاه براى تبليغ به بندرشاه آمده و اهالى محترم بندر ويرا علما و عملا و خلقا پسنديده براى اقامت آنجناب اقداماتى نموده از جمله بحضرت آيه الله العظمى بروجردى ره نامه نوشته و از حسن عمل و خدمات معظم له تقدير و تقاضاى

اقامت او را نمودند آيه الله مرحوم بايشان امر فرمودند كه دعوت مردم را اجابت كنند پس ايشان پذيرفته و اكنون بالغ بر بيست سالست كه در آنجا باقامه جماعت و ترويجات دينى و تبليغات مذهبى اشتغال دارند و چون در آن حدود تركمان كه اغلب سنى حنفى و يا شافعى هستند حسن عمل و خدمات و اخلاق حميده او را ديدند بسيار بايشان گرويده و از مذهب پدرانه خود دست كشيده اند.

نگارنده گويد آقاى بحرالعلوم از اصدقاء و دوستان نزديك حقير است داراى محامد آداب و محاسن اخلاق و ميهمان دوست و رفيق ميباشند. از ساليكه به بندرشاه مهاجرت نموده اند تاكنون خدمات بزرگى انجام داده و بين برادران تسنن آن حدود و شيعيان التيام داده و دوستى و رفت و آمد برقرار كرده اند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

بحراني، ابوالحسن سليمان

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 1121 -1075 ق)، فقيه، محقق، محدث، خطيب و شاعر امامى. معروف به محقق بحرانى. در ماحوز بحرين به دنيا آمد. در هفت سالگى «قرآن» را حفظ كرد. او در محضر درس علماى بحرين حاضر شد. شيخ سليمان بن على بن سليمان بحرانى و شيخ سليمان بن على شاخورى و شيخ صالح بن عبدالكريم در تكوين حيات علمى وى نقش بسزايى داشتند. وى از شاگردان علامه مجلسى بود و از او و ديگر علماى معاصرش همچون علامه سيد هاشم بحرانى، صاحب «البرهان فى تفسير القرآن» و شيخ احمد بن محمد بن يوسف بحرانى و سيد محمد بن ماجد بحرانى ماحوزى حديث نقل كرده است. او در حفظ و دقت و سرعت انتقال در جواب و مناظره مشهور، و حوزه ى درسش انتقال در جواب و مناظره مشهور، و

حوزه ى درسش مرجع استفاده ى دانشمندان بود. ابوالحسن در روز جمعه نيز بعد از نماز، صحيفه ى سجاديه را تدريس مى كرد. شيخ عبدالله بن حاج صالح سماهيجى و شيخ احمد بحرانى پدر صاحب «حدائق» از شاگردان وى بودند. در دونج، يكى از روستاهاى ماحوز درگذشت و در مقبره ى شيخ ميثم، جد ابن ميثم، شارح نهج البلاغه، دفن شد. وى متجاوز از شصت تأليف دارد كه از آن جمله: «بلغة» يا «بلغة المحدثين»، در رجال؛ «جواهر البحرين»، تاريخ علماى بحرين؛ حاشيه «تهذيب الاحكام» شيخ طوسى؛ حاشيه «خلاصة الاقوال» علامه حلى؛ حاشيه «مشرق الشمسين» شيخ بهائى؛ «سر المكتوم فى حكمة تعلم علم النجوم»؛ «الشفاء فى الحكمة النظريه»؛ «معراج اهل الكمال الى معرفة الرجال» يا «المعراج»، در شرح «الفهرست» شيخ طوسى؛ «هداية القاصدين الى عقائدالدين»؛ شرح «الباب الحادى عشر»؛ «النكت البديعة فى فرق الشيعة»؛ «اربعون حديثا فى الامامة من طرق العامة»؛ كشكول «ازهار الرياض»، در ادب، در سه جلد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (191/3)، اعيان الشيعه (307 -302 /7)، ايضاح المكنون (721 ،676 ،669 ،616 ،191 ،71 ،12 /2 ،159 ،110 ،104 ،66 /1)، تلامذة العلامة المجلسى (29 -28)، الذريعه (33/25 ،466/9 ،182 -181 /5 ،174/4 ،148 ،147 -146 /3)، روضات الجنات (22 -17 /4)، ريحانه (238 -237 /5 ،231/1)، لغت نامه (ذيل/ سليمان)، معجم المؤلفين (267/4)، هدية العارفين (405 -404 /1).

بحري، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

على بحري

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1330/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب علي بحري(طيبّي) فرزند محرم علي بحري(طيبّي)، به تشويق والد معظم بعد از پايان دبستان در قم وارد حوزه علميه قم شدم. كتاب هاي صرف و نحو و منطق را

نزد اساتيدي مانند مرحوم سالك و آقاي تهرانى، كتاب معالم را نزد استاد مرحوم فاضل هرندي و قوانين الاصول را نزد استاد آيت الله ميرزا محسن دوزدوزاني و كتاب منطق كبري و بخشي از شرح تجريد را نزد والد، باب حادي عشر را نزد استاد آيت الله صلواتى ، شرح لعمه را خدمت آيت الله فاضل هرندى، رسائل و مكاسب محرمه را خدمت آيت الله سبحانى، بيع مكاسب نيز خدمت آيت الله مشكينى، جلد اول كفايه را نزد استاد سبحاني و جلد دوّم را نزد آيت الله سلطانى ، با جديّت به پايان رساندم در سن بيست سالگي در امتحان خارج حوزه شركت كردم. بعد از موفقيت در امتحان كتبي امتحان شفاهي را خدمت آيت الله لطف الله صافي و آيت الله محسن دوز دوزاني با موّفقيت به پايان رساندم. سال هزار و سيصد و پنجاه همان سالي كه امتحان درس خارج را دادم ازدواج كردم. بحمد الله با شهريه ماخوذه و مبالغي كه در ايام تبليغ، ايامي كه حوزه تعطيل بود از طرف حضرت اباعبد الله حواله مى شد براحتي از نظر معيشتي زندگي مي كردم. يكي از توفيقات الهي كه بنده از آن بر خوردار بوده ام اين بوده كه از وقتي سيوطي مي خواندم شروع به تدريس كرده ام و اولين تدريس از دروس صرف و نحو آغاز شد و اولين درس خارج را كه شركت كردم درس آيت الله العظمي وحيد خراساني بود كه قريب بيست و سه صبح و عصر در فقه و اصول معظم له شركت كردم بعد از انقلاب اسلامي تدريس در دانشگاه را نيز

پذيرفتم و تا كنون تدريس در حوزه (جامعة الزهراء) و در دانشگاه ادامه دارد.

(يكي از شاگردان اينجانب اخيراً اعتراف مي كرد چند سال نزد اينجانب درس خواند بنده فكر مي كردم چند ماه بيشتر درس نخوانده و در انتخابات خبرگان رهبري رأي آورد و به جمع خبرگان رهبري پيوست.)

بحري، محمد حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد حسين بحري بيناباج

محل تولد : قاينات

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1321/9/1

زندگينامه علمي

آقاي محمد حسن بحري بينا باج در سال 1321هجري شمسي در خانواده اي متدين وكاملا آگاه به مسائل مذهبي در شهر قائنات ديده به جهان گشود. نامبرده دوران ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را در زادگاه خويش با موفقيت سپري كرد و در پي علاقه وافر خويش به فراگيري علوم ديني در سال هاي خفقان و در سال 1335 وارد حوزه علميه مشهد مقدس گرديد. از نخستين روزهاي ورود به حوزه علميه با تلاش و كوشش فراوان به تحصيل پرداخت و ضمن انس با آستان ملكوتي علي بن موسي الرضا(ع ) از درس بزرگان آن ديار همچون آيت الله وحيد خراساني، آيت الله ميلاني و حجت الاسلام والمسلمين نيشابوري بهره ها برد. استاد در كنار تحصيل دروس حوزوي از تحصيلات دانشگاهي غافل نماند و در رشته فلسفه در مقطع كارشناسي ارشد در سال 1352 از دانشگاه تهران فارغ التحصيل گرديد. ايشان ضمن تبليغ به تدريس در دانشگاه آزاد مشهد و دانشگاه آزاد تربت جام، مشغول مي باشد.

بختياري، ابوالحسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابوالحسن بختياري

محل تولد : تاكستان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

در اواخر سال 1356 وارد حوزه علميه همدان شدم، و مقدمات تحصيلي را شروع نمودم و بعد از يك سال همزمان با پيروزي انقلاب اسلامي، وارد حوزه علميه قم شدم و مقدمات صرف و نحو و معالم و مغني را در مدرسه المهدي آيت الله گلپايگاني فراگرفتم، اصول فقه مرحوم مظفر را نزد آيت الله اشتهاردي و صالحي افغاني تلمذ

كردم. در سال 1362 ازدواج نموده و در نيروگاه قم مستأجر شدم، همزمان با فراگيري تحصيلات حوزوي مشغول تبليغ در ايام تبليغي و رفتن به جبهه شدم.

سطح را نزد اساتيد بزرگوار حوزه فراگرفتم و در سال 1371 تا 1374 دوره دوم تخصصي كلام را در موسسه امام صادق(ع) گذراندم و در سال 1381 تا 1384 در رشته ي كارشناسي ارشد دوره مدرسي الهيات و معارف اسلامي را در موضوع پايان نامه فلسفه دعا و نقش تربيتي آن گذراندم و اكنون پس از سال ها مشغول تدوين پايان نامه در سطح چهار حوزوي در موضوع _ محو و اثبات بر محور عبوديت و انسان مي باشم و درس خارج را از سال 1369 _ 1370 در نزد اساتيد بزرگوار آيت الله مكارم شيرازي و آيت الله سبحاني گذرانده ام و آنچه فعاليت اين جانب محسوب مي شود، اشتغال به تدوين پايان نامه فوق و تبليغ در ايام تبليغي هستم.

براتي، عبدالعلي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالعلي براتي

محل تولد : مسجد سليمان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

پس از اخذ ديپلم در سال 1360 وارده حوزه شدم حدود 12 سال در دروس خارج حوزه شركت نمودم. نزديك به 15 سال در مراكز و مؤسسات پژوهشي و فرهنگي به فعاليتهاي پژوهشي مشغول بوده ام از جمله آنها پژوهشكده باقرالعلوم(ع) . تاكنون حدود سي مقاله تاليف كرده ام و بيش از يكصد كتاب، مقاله و پايان نامه را نقد، بررسي و ارزيابي كرده ام. در حوزه اطلاع رساني به ويژه كتابشناسي سالها تجربه علمي و عملي دارم كه محصول آن در توليد نرم افزار كتابشناسي هادي با كمك ديگر دوستان و همكاران فني امروز در

دسترس بسياري از مراكز پژوهش و پژوهشگران و حوزه و دانشگاه است. اين نرم افزار انديشه اي جديد در حوزه فهرست نويسي و مأخذ شناسي در حوزه علوم اسلامي و علوم انساني را عرضه مي كند.

مشاوره و راهنمايي غير رسمي به طلب، داشنجويان و محققان و نويسندگان در تدوين به ويژه رساله و مقاله از فعاليتهاي مهم اينجانب بوده است و هم اكنون بسياري از پايان نامه ها حوزه هاي علميه خواهران توسط اينجانب مأخذ شناسي مي شود.بارها شيوه كتابداري و كتابشناسي مرسوم را به نقد كشيده ام و آن را بويژه در حوزه علوم اسلامي ناكافي مي دانم.در مباحث علوم اسلامي و سياسي به تدريس در آموزش و پرورش (معلمين)، دبيرستنها و دانشگاه نيز چندين سال هست مشغول بوده ام.

برارپور، ابراهيم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابراهيم برارپور

محل تولد : بابل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1356/1/1

زندگينامه علمي

تحصيلات ابتدايي خويش را در مدرسه نوشيرواني بابل با رتبه ممتاز در كلاسهاي اول، سوم ، چهارم و پنجم گذراندم. تحصيلات راهنمايي را در مدرسه شهيد هاشمي نژاد و دبيرستان را در مدرسه طالقاني. در سال 75 در رشته مهندسي كشاورزي دانشگاه آزاد قائم شهر قبول شده و بعد از گذراندن يك ترم تحصيلي با توجه به علاقه وافر به دروس حوزوي و زندگي در فضاي معنوي، وارد حوزه علميه خاتم الانبياي بابل شدم. و سالهاي بعد در مدرسه روحيه بابل دروس خويش را تا پايه 6 به اتمام رساندم و در سال 80 به قم مراجعت كرده و در مدرسه علميه معصوميه پايه هاي 7 و 8 و در مدرسه علميه قديري پايه

هاي 9 و 10 را به پايان رساندم و الان مشغول به درس خارج هستم. از آنجا كه به مطالعه در زمينه هاي فرهنگي و سياسي و در خصوص دفاع مقدس علاقه وافر داشته ام عمده تحقيقات خويش را در اين زمينه ها مستقر كرده ام و در زمينه سياسي عضو مجمع تحليل و بررسي سياسي سپاه منطقه قم هستم و دوره دو ساله آن را با موفقيت به پايان رساندم و در زمينه دفاع مقدس با ستاد كنگره شهداي روحاني تيپ 83 امام صادق (ع) همكاري داشتم و در زمينه فرهنگي با موسسه ولاء و تشكل جمعي از طلاب و بسيجيان شهرستان بابل در راستاي اشاعه فرهنگ شهادت و ايثار فعاليت نمودم و اكنون نيز فعال هستم و تاكنون چندين مقاله و كتاب نوشته ام و پروژه هاي سياسي در راستاي پژوهشهاي علمي انجام داده ام

براري گاوزني، عبدالحق

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالحق براري گاوزني

محل تولد : رود بست

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1336/1/1

زندگينامه علمي

سال 1356 در عهد طاغوت ديپلم علوم تجربي (طبيعي آن زمان) را دريافت كردم (از شهرستان بابلسر). با اينكه در كنكور دانشگاه آن زمان شركت كرده بودم اما شوق تحصيل حوزوي و دانستن زبان عربي مرا به مدرسه علميه فريدونكنار كه تازه به دست حجة السلام محموديان نماينده آيت الله العظمي گلپايگاني در فريدونكنار (مسجد صاحب الزمان) دائر شده بود، وارد شدم و به تدريج صداي انقلاب از قم و تهران و... به مازندران هم رسيده بود كه البته با حال و هوايي كه داشتيم در اولين اعتراضات مردم قم خود را به قم و تهران مي

كشانديم و درس و بحث ها تحت الشعاع فعاليت انقلاب قرار گرفته بود و بارها تهديد و تحت تعقيب بودم بالاخره با پيروزي انقلاب اسلامي به حوزه مشهد جهت تقويت ادبيات رفته بودم و در درس حجت هاشمي اديب معروف شركت كرده بودم. سيوطي را گذراندم. شوق حوزه قم مرا به قم كشانده بود آغاز جنگ آغاز حال و هوايي ديگر بود و چند سال جنگ به خاطر ارتباط با گردان يا رسول فريدونكنار و حاج حسين بصير كه تا جانشيني لشكر 25 كربلا پيش رفته بود و در كربلاي 10 در قله هاي مائوت عراق به شهادت رسيده بود به خاطر ارتباط دامادي و برادرخانمي با ايشان و همراهي با مجاهدان شمال روزگار جنگ را با اهل جنگ محشور بوديم و البته درس و بحثم را در مدرسه گلپايگاني صفائيه مي گذراندم.

يكي از خاطراتم اينكه هرگز بحث خبر واحد را از اصول فقه و معالم تا كفايه استاد نديده بودم و همه اش در اين قسمت از بحث در جبهه ها بودم! دوارن جنگ تمام شد و با دوستان زمان جنگ حاج آقا داود صمدي آملي و حاج آقا مسرور قائم شهري كه هم مباحثه هاي اينجانب بودند به درس و بحث مشغول بوديم بعد از اتمام لمعتين از مدرسه گلپايگاني(ره) براي دروس بعدي وارد حوزه (بيرون از مدرسه) شديم. رسائل را خدمت آيت الله اعتمادي و قسمتي از لمعه را هم با وجداني فخر گذراندم و در ضمن با نوار دروس فلسفه (بداية و نهايه را) با مباحثه دوستان گذراندم. كفايه را با اساتيدي چند از آيت الله صالحي مازندراني و احمدي يزدي و آيت الله راستي پيش

برديم و در درس خارج اصول آيت الله فاضل لنكراني حفظه الله شركت كرديم (حدود 6 سال) و با درس فقه آيت الله جوادي بحث اجاره در مدرسه سعادت و حدود و تعزيرات از آيت الله مرحوم شيخ جواد تبريزي(ره) استفاده كرديم.روزها ساعت 11 حدود 5 سال با تفسير آيت الله جوادي آملي در مسجد اعظم همراه بوديم و با آغاز درس مصباح الانس ابن فناري از آيت الله حسن زاده آملي خواستيم تا ما را به حضور بپذيرد نامبرده امتناع كرد، فرموده بودند چون پاييني ها را نخوانديد نمي شود (تمهيد القواعد _ فصوص الحكم و...) اما اصرار كرديم تا اجازه استفاده از نوارهاي فصوص را مرحمت كردند و همراه با استفاده از درس فصوص به شكل نوار از درس مصباح الانس ايشان استفاده مي كرديم _ حال و هواي عجيبي و شوق زيادي را در اين دوران نشان مي داديم.

متأسفانه درس مصباح الانس به دليلي كه اينجا مطرح نمي كنم تعطيل شد و مايه تاسف ما شد.سه جلد اول اسفار را با آيت الله حسن زاده آملي گذرانديم با اينكه جلد اول را با آيت الله جوادي آملي سر كرده بوديم.سال 72 در كنكور سراسري شركت كردم و در رشته فلسفه غرب در دانشگاه شهيد بهشتي تهران قبول شدم، دوره كارشناسي فلسفه غرب در دانشگاه موجب ضعف ارتباط لازم با حوزه تلقي مي شد و بالاخره سال 76 كارشناسي را تمام نمودم.در طول اين سالها به اندازه يك نماينده پر حرارت مجلس براي مردم زادگاهم چه تلاش ها و عمران و آبادي ها كه نكردم در طول سال تحصيلي علاوه بر تبليغ در حوزه شهر بابلسر و فريدونكنار زادگاهم

(كه بين اين دو شهر بوده است (رودبست)) چه وقت ها و سفرها كه هزينه نكردم و ناله اهل خانه به آسمان بلند بود و با توجيه اينكه امروز وقت اين كارها هم هست از درس و بحث گاه مي زدم و چه كارها كه نكرده بودم.بحمدالله از احداث مدرسه ابتدايي تا راهنمايي و ساختن مسجدي باشكوه در حدود هزار متر مربع (با بالكس) و به شكل جمكراني و احداث آسفالت در حدود 3 كيلومتر در زادگاه خود و تلاش براي آوردن تلفن و آب آشاميدني و بسيار كارهاي عمراني و محلي ديگر كه همين ها مرا مدت ها معطل خود كرده بود مشغول بودم.با سخنراني هاي زمان جنگ و بعد از جنگ از مسجد تا ميدان شهر فريادگر دفاع از امام و انقلاب اسلامي بودم و بحمدالله با همان روحيه همچنان در سنگرم (الحمدالله الذي هدانا...)

در سال 1380 در كارشناسي ارشد فلسفه غرب در دانشگاه تهران مركز قبول شدم و مقارن اين قبولي همراه با حاج آقا دهقان وارد كار در دفتر نهاد رهبري دانشگاه بين المللي امام خميني(ره) همراه با تدريس دروس معارف مشغول شدم قبل از دانشگاه بين المللي امام(ره) در دانشگاه علوم پزشكي ارتش در تهران به تدريس دروس معارف و اخلاق پزشكي و ريشه هاي انقلاب اسلامي مي پرداختم.الان بيش از ده سال است كه به تدريس دروس معارف مشغولم و همچنان در دفتر نهاد رهبري دانشگاه بين المللي در خدمت فعاليت هاي همراه با آمال رهبري مي باشم.

بربا، علي محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي محمد بربا

محل تولد : تويسركان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1339/7/1

زندگينامه علمي

آقاي علي محمد بربا در سال 1339هجري شمسي در خانواده اي متدين، مذهبي

و دوستدار اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام در شهرستان تويسركان ديده به جهان گشود. دوران ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را در زادگاه خويش با موفقيت سپري كرد. در پي تشويق خانواده و علاقه خويش به فراگيري علوم ديني از يك سو و شوق زيارت و هم جواري با بارگاه كريمه اهل البيت حضرت معصومه سلام عليها از سوي ديگر او را راهي قم گردانيد.

و در سال 1355 كه سال هاي اوج خفقان و ترس از رژيم شاهنشاهي بر كشور حاكم بود و حوزه هاي علميه از طرف رژيم منحوس پهلوي به شدت تحت فشار بودند وارد حوزه علميه قم گرديد. از نخستين روزهاي ورود به قم ضمن انس با آستان ملكوتي كريمه اهل بيت عليهم السلام با تلاش و كوشش فراوان به تحصيل پرداخت و از درس بزرگان آن ديار بهره هاي علمي فراوان برد. پس از گذراندن سطوح عالي در سال 1363 به حلقه دروس خارج راه يافت. وي در ايام تحصيل در قم از محضر بزرگاني چون مرحوم آيت الله فاضل، مرحوم آيت الله شيخ جواد تبريزي، آيت الله محقق داماد، و ديگر ستارگان درخشان حوزه علميه قم كسب فيض كرد.

استاد از سال 1366 تا كنون به امر تدريس در دانشگاه پيام نور تويسركان و دانشگاه آزاد اسلامي تويسرگان مشغول مي باشد كه حاصل زحمات ايشان پرورش دانشجويان فراوني مي باشد. علاوه بر اين وي به مدت 10 سال بر كرسي رياست دانشگاه آزاد اسلامي تويسركان تكيه زده بود كه در اين مدت خدمات ارزنده اي به دانشجويان آن

دانشگاه ارائه كرد. در ضمن استاد گرانقدر آقاي بربا هيچ وقت از نگارش و پژوهش غافل نماند و آثاري از قبيل "نقش استاد در سلوك روح الله"،"نقد نظري ترايون " و " عرفان و اهل بيت (ع)"را به رشته تحرير در آورده است.

برجي، يعقوب علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

يعقوب على برجي

محل تولد : نيشابور

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1337/1/2

زندگينامه علمي

در سال تحصيلى 53-52 وارد حوزه علميه "فضل ابن شاذان" نيشابور شدم. ادبيات عرب، معانى بيان، منطق، لمعتين و اصول فقه را در آن حوزه فرا گرفتم. در سال 1358 به حوزه علميه مشهد هجرت نموده و كتابهاي«الرسائل» شيخ اعظم انصارى و كتاب «المكاسب» و نيز«كفايتين» را از محضر اساتيد معروف آن ديار فرا گرفتم. و در سال 1361 به منظور ادامه تحصيل در حوزه علميه قم اقامت نموده و در جوار حرم حضرت معصومه(س)سكنى گزيدم. پايه هاى درسى حوزه علميه قم را امتحان داده و با عنوان«عالى قابل تشويق است» قبول شدم. و پس از يك سال(سال 62) آخرين پايه درسى حوزه علميه يعنى پايه 9 را امتحان داده قبول شدم و به درس هاى خارج حوزه علميه راه يافتم و از ميان حوزه هاى مختلف درسى، خارج فقه حضرت آيت الله العظمى شيخ جواد تبريزى و خارج اصول حضرت آيت الله العظمى وحيد خراسانى را انتخاب نموده و تا سال 1375 به مدت 13 سال از محضر درس خارج اين دو بزرگوار بهره بردم، در كنار فقه اصول به معقول و فلسفه و كلام نيز پرداختم.«نهاية الحكمه» را از محضر استاد مصباح يزدى، «منظومه» مرحوم ملا

هادى سبزوارى را از محضر استاد انصارى شيرازى و«الاشارات و التنبيهات» را از محضر استاد علامه حسن زاده آملى و «كشف المراد» را از محضر استاد دكتر بهشتى استفاده نمودم. و در سال تحصيلى 70- 69 در كنكور تربيت مدرس قم(دار الشفاء)شركت نموده و قبول شدم و سال 72 موفق به اخذ كارشناسى ارشد(فوق ليسانس) با معدل 51/18 شده و در تاريخ 20/7/72 پايان نامه كارشناسى ارشد با عنوان: «بدعت و ديدگاهاى مختلف درباره آن» را در محضر دكتر محمد باقر حجتي(استاد راهنما)،حضرت آيت الله معرفت(ره)(استاد مشاور)، جناب دكتر بهشتي(ناظر)و جمعى ديگر از اساتيد دفاع نموده و با نمره نوزده(19)از 20 و درجه عالى از آن مركز فارغ التحصيل گرديدم و در سال تحصيلى 73-72 در كنكور دكتراى گرايش فقه و اصول دانشگاه امام صادق(ع) شركت كرده و قبول شدم و در اين دانشگاه از محضر اساتيد نام آورى همچون حضرت آيت الله مهدوى كنى، آيت الله باقرى كنى، حضرت حجج اسلام سيد حسن مصطفوى و سيد حسين مصطفوى و ... بهره ها برده و در تاريخ 2/4/80 رساله دكترى را با عنوان«سير تاريخى نظريه ولايت فقيه» در محضر آيت الله باقرى كنى(استاد راهنما)، آيت الله مهدوى كني(استاد مشاور)،مصباحى، مرعشي(اساتيد داور)و جمعى ديگر از اساتيد و بعضى از مسؤولان دانشگاه و تعداد زيادى از دانشجويان دانشگاه دفاع كرده و با نمره 96 و درجه عالى موفق به اخذ دكترى در رشته فقه و اصول گرديدم.

برزگر فاضلي، اصغر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اصغر برزگر فاضلي

محل تولد : آمل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

اين جانب اصغر برزگر فاضلي در سال 1361پس از

اخذ ديپلم (فرهنگ و ادب )وارد حوزه علميه امام صادق عليه السلام شهرستان نور شدم و پس از گذراندن پايه اول ودوم در سال 1364وارد حوزه علميه قم شدم كه تا سال 1369موفق به اتمام پايه 9و سطح سه حوزه شدم كه در اين دوران علاوه بر گذراندن دروس اصلي و جانبي پايه هاي حوزه دروس فلسفه بدايه ونهايه و برخي دروس تفسير قرآن و دروس هيئت حضرت آيت الله حسن زاده آملي را نيز گذراندم .

از سال 1370دروس خارج فقه واصول حوزه را شروع نمودم كه در اين مدت علاوه بر ادامه دروس فلسفه اسفار، شرح اشارات ، بخشهايي از شفا ، تمهيدالقواعد ، از سال 1374در دوره كارشناسي ارشد دانشگاه قم تربيت مدرس دارالشفاء شركت نمودم كه در سال 1377موفق به اخذ پايان نامه آن شدم و در طي سالهاي 82تا 84در دانشگاههاي كرج و اراك دروس معارف اسلامي را تدريس نمودم .

برزگر، محمدعلي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدعلي برزگر بفروئي

محل تولد : ميبد يزد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1323/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمد علي برزگر بفروئي در سن بيست و هشت سالگي رسماً مشغول تحصيل علوم ديني در حوزه اردكان يزد گرديدم و تا سال 56 در آنجا مشغول بودم در سال 57 موفق به سكني در قم گرديدم و از اساتيدي مانند آقايان اعتمادي، ستوده، وزيري ، محقق ، آيات عظام سبحاني، تبريزي، وحيد خراساني بهره علمي بردم و در ضمن تحصيل به تحققات در بحارالانوار و كتابهاي مربوط به سيره اهل بيت مدت 9 سال سپري كردم و نيز در دانشگاه جنوب تهران مدت كوتاهي مشغول تدريس علوم

اخلاق و معارف بودم كه بعلت مشكلي كه در تنفس داشتم از ادامه آن محروم گرديدم.

برغاني قزويني، عبدالوهاب

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1294 ق)، فقيه، مجتهد، متكلم، حكيم، واعظ و شاعر. پس از فراگيرى مقدمات و ادبيات، فقه و اصول را از پدرش و عمويش شهيد ثالث فراگرفت. آن گاه به اصفهان رفت و حكمت و فلسفه را در حوزه ى درس آخوند ملاعلى نورى آموخت و پس از وفات ملاعلى نورى به حوزه درس ملاآقا حكمى قزوينى پيوست و از شاگردان درجه اول او به حساب مى آمد. برغانى سپس به عراق رفت و در محضر درس سيد محمد مجاهد و شريف العلماى مازندرانى و شيخ محمد حسن نجفى صاحب «جواهر» تلمذ كرد و به درجه اجتهاد نايل شد. وى با استادش سيد محمد مجاهد در جنگ روسيه و ايران شركت كرد. او چندى در كربلا به تدريس مشغول بود و چون پدرش درگذشت در قزوين و سپس در تهران اقامت گزيد. او مرجع تقليد و فتوا و مدرس طلاب علوم دينى بود و تدريس فلسفه و عرفان بعد از فوت ملا آقا حكمى كاملا بر عهده ى او قرار گرفت. از مشهورترين شاگردانش، سيد جمال الدين اسدآبادى است كه در مدرسه صالحيه فلسفه و عرفان را از او اخذ كرد. به گفته ى صاحب «المآثر و الآثار»، در طلاقت زبان و ملاحت بيان و حلاوت لهجه و حسن تفهيم عموما و در منبر خصوصا در تمام ايران يگانه بود. از آثار وى: «خصائص الاعلام فى شرح شرائع الاسلام»، به عربى، در پانزده مجلد؛ «مخازن الاصول»، به عربى، در اصول فقه، در بيست مجلد؛ شرح بر «عرشيه ى» ملاصدرا؛ «ديوان» شعر؛ كتاب «سوز و

گداز»، در قالب مثنوى در واقعه كربلا.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :طبقات اعلام الشيعه (قرن 808/13)، المآثر و الآثار (163)، مستدركات اعيان (304/2).

برقعي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شهرت سلسله اى از سادات رضويست كه منسوب به جناب موسى المبرقع بن الامام ابى جعفر محمد التقى عليه السلامند كه قبرش در بلده طيبه قم در محل چهل اختران زيارتگاه عالى و دانى و از امامزاده گان مسلم و بلافصل مدفون در قم مى باشد شرح احوال آن جناب و آمدنش از مدينه به سامره و از آنجا به قم در كتب تواريخ و انساب مذكور است و چون آن بزرگوار در موقع ورودش به قم برقعى به روى مبارك انداخته بود از آنجا شهرت به مبرقع و اولاد او را برقعى خواندند و اكنون اكثر سادات قم منسوب به وى و به اين لقب و يا رضوى و مبرقع و غيره معروف مى باشند و عده اى از آنها هم به تهران و ساير نقاط منتقل و ساكن گرديده اند.

يكى از معاريف اين سلسله در عصر ما مرحوم مبرور آيت الله حاج ميرزا سيد حسين برقعى بودند كه در صحن مطهر اقامه جماعت داشتند وى سومين فرزند مرحوم آيت الله آقاسيد عبدالله قمى است كه ترجمه اش در جلد اول با ترجمه برادر ارجمندش آيت الله آقا سيد محمد بن عبدالله برقعى گذشت. معظم له در سال 1306 در قم متولد شده و مقدمات و سطوح را نزد اساتيد قم آيت الله آقا شيخ ابوالقاسم كبير ديده و پس از آن مسافرت به نجف اشرف نموده و از محضر اساتيد معروف مانند مرحوم آيت الله نائينى استفاده و پس از آن مراجعت به وطن خود كرده و سالها از محضر و درس آيت الله

حايرى و بعد از ورود آيت الله بروجردى چند سال هم از محضر آن مرحوم استفاده و در صحن مطهر اقامه جماعت داشتند و هم تدريس فقه و اصول مى نمودند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

برقعي، مرتضي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج سيد مرتضى بن السيد العلام السيد عيسى (صدرالواعظين قمى) از وعاظ نامى و خطباء گرامى حوزه علميه قم و واعظ مخصوص حسينيه حضرت آيت الله العظمى مرعشى نجفى است.

در سال 1332 قمرى در شهر قم متولد شده و پس از رشد و طى مقدمات ادبيات و سطوح اوليه و نهائى را از مرحوم علامه حاج ميرزا محمدعلى اديب تهرانى و مرحوم سه دهى اصفهانى و آقاشيخ ابوالحسن فقيهى پائين شهرى در مدرسه جانى خان و حضرت آيت الله العظمى نجفى فراگرفته و از دروس خارج فقه و اصول آيات عظام مرحوم آيت الله حجت و آيت الله صدر و آيت الله خونسارى و آيت الله حاج شيخ محمدعلى حايرى استفاده كرده و هم چند سالى در درس آيت الله العظمى بروجردى ره شركت نموده و معقول را هم در خدمت حاج شيخ مهدى مازندرانى و آيت الله امام خمينى... و آيت الله حاج ميرزا خليل كمره اى خوانده و حدود دو سال هم از دروس طب آقاى دكتر علوى كه در زمان مرحوم آيت الله حايرى مى گفتند استفاده نموده و از علم معرفت الاعضاء (فيزيولوژى) برخوردار شده و در امتحانات شركت نموده و با تصديق قبولى مفتخر و از سنين پانزده سالگى به منبر رفته و تاكنون كه شصت و يكسال از سن شريف وى مى گذرد به اين پست حساس اشتغال دارد.

مولف گويد: از خصايص ايشانست كه نياكان و اجدادش تا معصوم همه از اشراف و علماء و گويندگان نامى

بوده اند و مانند سادات ديگر برقعى قم از احفاد امام زاده عظيم الشأن حضرت موسى مبرقع فرزن امام همام حضرت ابى جعفر محمد بن على التقى عليهماالسلام مى باشند كه قبر شريفش در محله چهل اختران قم مزار معروف مى باشد.

آثار قلمى ايشان از اين قرار است:

1- اسرار الصلوه 2- تفسير سوره يس 3- تفسير سوره والنجم 4- تفسير سوره الضحى و معوذتين 5- گنجينه اسرار 6- معدن الابرار 7- مخزن المصائب 8- صحيفه الابرار و كتب ديگر.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

بركت، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد بركت

محل تولد : كربلا

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/7/16

زندگينامه علمي

پس از اخذ ديپلم رياضي فيزيك در خرداد سال 1362 در همان سال وارد حوزه علميه شده و در مدرسه علميه امام عصر (عج) مشغول به تحصيل شدم . اين مدرسه توسط مرحوم آيت الله حاج شيخ مجد الدين محلاتي در سال 1352 شمسي بنا شده است. پس از گذراندن دوره سطح در نزد اساتيد حوزه علميه شيراز، مرحوم حجة الاسلام محمود مدرس تبريزي، مرحوم حجة الاسلام و المسلمين سيد احمد آيت اللهي، مرحوم آيت الله محمد علي جعفري، حضرت آيت الله حسن پاكدل، حضرت آيت الله ملك حسيني و مرحوم آيت حاج شيخ محمد الدين محلاتي، در سال 1371 بمدت هفت سال در درس خارج آيت الله مجد الدين محلاتي شركت نمودم.

در سال تحصيلي 67-1366 به قم رفته و در درس استاد اعتمادي و استاد سيد علي محقق داماد شركت نمودم و همانجا بود كه با راهنمائي هاي استاد علامه سيد محمد رضا جلالي حسيني ، كار در دحوزه ميراث مكتوب را آغاز نمودم.از سال 1374

تاكنون در مدارس مختلف شيراز مشغول به تدريس دروس حوزوي از مقدمات تا كفايه مي باشم.از سال 1365 مديريت كتابخانه مدرسه امام عصر (عج) را بعهده دارم. اين كتابخانه اكنون با بيش از سي هزار جلد كتاب چاپي و چاپ سنگي كه عمده آنها از كتب مرجع در حوزه علوم ديني و معارف اسلامي است و هزار جلد نسخه خطي ، يكي از كتابخانه هاي معتبر جنوب كشور است كه مورد استفاده طلاب و دانشجويان مي باشد.

از سال 1377 توفيق امامت جماعت مسجد حضرت ولي عصر (عج) نصيبم گشته است و از سال 1379 مديريت مدرسه علميه امام عصر (عج) بر عهده اينجانب قرار داده شده است اميد به امام زمان سلام الله عليه كه موفق به خدمت باشد. ان شاء الله.

بركلي حنفي، تقي الدين محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(981 -929/926 ق)، صوفى، واعظ نحوى، فقيه، مفسر و محدث. وى ايرانى الاصل و از دانشمندان نامى عثمانى بود. ظاهرا چون حنفى مذهب بود، از ترس صفويه به آن سرزمين رفت. از جزئيات احوالش اطلاعى در دست نيست. وى مؤلف كتابهاى بسيارى به زبان عربى و فارسى است كه در فنون مختلف نوشته شده است و معلوم مى شود كه در همه ى علوم زمان دست داشته است. از آثار وى: تعليقه بر «اصلاح الوقاية فى فروع» ابن كمال پاشا؛ «اظهار الاسرار»، در نحو؛ «انقاذ الهالكين»، كه در سال 967 ق تأليف كرده است؛ «ايقاظ النائمين»، كه در سال 972 به پايان رسانيده؛ «رسالة فى عدم جواز اخذ الاجرة للقراءة و عدم جواز وقف النقود»؛ «جلاء القلوب»، كه در سال 971 ق به پايان رسانيده است؛ «صحاح عجميه»، به فارسى؛ «فرائض» و شرح آن؛

«كفاية المبتدى»، در صرف؛ شرح «لب الالباب فى علم الاعراب» يا شرح «مختصر الكافيه» بيضاوى، معروف به «امتحان الاذكياء»؛ حاشيه بر «شرح الوقاية» صدر الشريعه ثانى. «دامغة المبتدعين و كاشفة بطلان الملحدين»؛ «آداب البركوى»، «الاربعون»، در حديث.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (287 -286 /6)، ايضاح المكنون (442/1) تاريخ نظم و نثر (395)، الذريعه (125/5)، كشف الظنون (2022 -2020 ،1500 ،1246 ،1074 ،592 ،215 -214 ،184 -183 ،117 ،109 ،54)، معجم المؤلفين (124 -123 /9)، هدية العارفين (252/2).

برنجكار، رضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رضا برنجكار

محل تولد : آستارا

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

رضا برنجكار در سال 1342 هجري شمسي در شهرستان آستارا به دنيا آمد. تحصيلات متوسطه را در سال 1360 با اخذ ديپلم رياضي به پايان رساند. در سال 1361 به حوزه علميه قم وارد شد. تحصيلات حوزه را پس از اتمام سطح و گذراندن هفت سال درس خارج فقه و اصول به پايان رساند. در كنار درس هاي رايج حوزه به تحصيل كلام، فلسفه، تفسير و حديث پرداخت.

همچنين تحصيل در رشته فلسفه غرب را در دانشگاه ادامه داد و در سال 1380 موفق به اخذ دكتري فلسفه از دانشگاه تهران گرديد. وي هم اينك عضو هيأت علمي دانشگاه تهران است و در حوزه و دانشگاه مشغول تدريس مي باشد. همچنين با بسياري از مراكز پژوهشي حوزه، همچون مؤسسه فرهنگي دارالحديث، دفتر تبليغات اسلامي و پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، مشغول همكاري است. از وي بيش از سي مقاله و چهار كتاب به چاپ رسيده است

بروجردي، ابوالمجد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام آقاى آقا ابوالمجد بروجردى از علماء قم و حوزه علميه و ائمه جماعت اين شهرستانست تولدش در بروجرد واقع شده و پس از رشد و طى مقدمات هجرت به قم نموده و سطوح را تكميل و سالهاى آخر عمر مرحوم حايرى را درك و از محضر پرفيض آن مرحوم استفاده و هم بعد از ايشان به درس آيت الله حجت و آيت الله خونسارى و آيت الله فيض حاضر و از موقع ورود آيت الله بروجردى هم تا آخر عمر آن جناب حاضر درس معظم له شده و در پائين شهر قم به

اقامه جماعت و تبليغ و ترويج دين اشتغال داشته است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

بروجردي، غلامرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

غلامرضا مولانا فرزند ملا على اكبر بروجردى از افاضل اهل منبر و محدثين معاصر مقيم قم مى باشند. ايشان در سال 1306 خورشيدى در شهرستان بروجرد به دنيا آمده و خواندن و نوشتن و مقدارى از مقدمات عربى را نزد والدش فراگرفته است، و سپس سطوح ادبيات و فقه و اصول و منطق و فلسفه را از اساتيد فنون ياد شده چون مرحوم حجةالاسلام والمسلمين حاج سيد محسن شريعتمدارى و مرحوم حجةالاسلام ميرزا لطف اللَّه و مرحوم حجةالاسلام حاج سيدعبدالحسين خندانى و حجةالاسلام حاج شيخ على محمد خرم آبادى و حجةالاسلام حاج شيخ محمد غروى و حجةالاسلام حاج شيخ على جواهرى و حدود هيجده سال تقريبا از محضر آيت اللَّه حاج شيخ على محمد نجفى بروجردى و چند سالى در فصل تابستان از محضر آيت اللَّه العظمى حاج سيد على بهبهانى و رامهرمزى بهره مند شده و از خرمن آنان خوشه ها كه بلكه دسته ها برداشته است.

اما آثار آقاى مولانا

1- تبليغ اسلام و ترويج دين و نشر معارف اهل البيت از طريق منبر كه بسيار جالب و موثر در قلوب شنوندگان است.

2- درسهائى از توحيد كه دروسى است كه در مدرسه ولى عصر عجل اللَّه فرجه الشريف در بروجرد براى طلاب القاء شده است.

3- تعليقات بر كتاب صراط المستقيم كه مقدمه اى است بر تفسير قرآن تأليف آيت اللَّه سيد حسين بروجردى صاحب كتاب نخبه المقال كه در مصر چاپ شده و از طرف جامع الازهر ممنوع الانتشار شد ولى در تهران به وسيله آقاى صدرالسادات دزفولى جلد اول آن به طبع و نشر رسيد.

4- تعليقات بر كتاب ياد شده بر جلد اول

و دوم و سوم كه در بيروت به طبع رسيد.

5- الخاتم لوصى الخاتم تحقيق و تفسير آيه الولايه كه در بيروت به طبع رسيده است.

6- تذييل و تخريج الطالب فى شرح المكاسب تأليف آيت اللَّه اردكانى كه در بيروت چاپ شده است.

7- تاريخ بروجرد از نظر جغرافيا و حكام و حوادث جلد اول در قم چاپ شد.

8- تاريخ بروجرد جلد دوم- دانشمندان از قرن چهارم تا چهاردهم كه در قم چاپ شده است.

9- تحقيق و تخريج كتاب شريف عبقات الانوار تأليف ميرحامد حسين هندى كه ده جلد آن در قم به طبع رسيده است.

آثار مخطوط كه در آستانه طبع مى باشد

1- جلد سوم تاريخ بروجرد دانشمندان و شاعران

2- تعليقات بر كتاب بحرانى كه جلد اول در بيروت در آستانه طبع است.

3- تنظيم و تخريج تقريرات مرحوم آيت اللَّه بروجردى در كفايه الاصول كه در قم آماده طبع است.

4- المنظومه الفارسيه فى تفسير القرآن الكريم فى بحر الهرج المسدس المحذوف .

5- المنظومه العربيه فى فقه اللمعه الدمشقيه

6- فهرس الاسماء و الالقاب والكنى

7- المواعظ و الخطب بالفارسيه چندين جلد

8- كشكول

9- دائر المعارف باللغه العربيه در مجلدات بسيارى.

10- الاوائل بنهج جديد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

بروجردي، محمدحسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام آيت الله زاده معظم آقاى آقا سيدمحمد حسن بن العلامه الكبرى والايه العظمى الحاج آقا حسين البروجردى طباطبائى از علماء حوزه فرزند برومند زعيم اعظم است كه ترجمه وى را در دو كتاب زندگانى آيت الله بروجردى آقاى دوانى و آقاى علوى ذكر كرده اند خلاصه آن اين است كه وى در سال 1346 ق در شهرستان بروجرد متولد شده و در تحت تربيت و مراقبت آن پدر بزرگوار تربيت يافته و به قم مهاجرت نموده و مقدمات

و سطوح را به پايان رسانيده و از درس و بحث والد خود بهره هاى كافى برده و پس از فوت پدر به جاى ايشان در مسجد اعظم كه جاى چندين جماعت است منحصرا به امامت اشتغال دارد و نيز تدريس هم مى نمايند تكميل مسجد اعظم هم در عهد توليت و سرپرستى ايشان به كمك مردم و بعضى از مبادى عاليه گرديده و هنوز هم كاشيكاريهاى قسمتى از آن باقيست.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

بروجردي، هادي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم جليل و فاضل نبيل مروج الاثار و معظم شعاير الله آقاى حاج شيخ هادى بروجردى از فضلاء و مبرزين تلامذه مرحوم آيت الله حجت و مرحوم آيت الله خونسارى و بعد از ايشان مرحوم آيت الله العظمى بروجردى است ولادتش در بروجرد واقع و پس از ديدن قسمتى از مقدمات و سطوح به قم مهاجرت و تكميل سطوح نموده و هم از محضر مرحوم آيت الله حايرى و پس از آن مرحوم از آيات مذكوره استفاده نموده و در مسجد چهارمندان به اقامه جماعت و ترويج دين و تبليغ احكام و هم تدريس اشتغال دارد. مورد توجه مردم آن ناحيه و كليه مراجع و زعماء حوزه علميه است در تعظيم شعاير مذهبى و اقامه عزا در وفيات ائمه عليهم السلام و گرفتن جشن در مواليدشان بسيار ساعى و كوشامى باشد نصب پرچمهاى الوان در اعياد مذهبى و پرچمهاى سياه در ايام وفيات در خيابانهاى ارم و چهارمندان و ساير نقاط شهر قم از آثار ايشانست ادام الله توفيقاته.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

بروجني، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند محمّد شفيع. از علما و فضلا، و از شاگردان حاج شيخ محمّد باقر اصفهانى و از معتمدين ايشان بوده، و بر حسب خواهش مردم حبيب آباد برخوار اصفهان و دستور استاد، بدانجا مهاجرت نموده و به امر ارشاد و هدايت و اقامه جماعت و منبر، روزگار مى گذرانيده.

سرانجام روز 3 شنبه 9 شوّال سال 1321 قمرى در بروجن مولد خود وفات يافته، همانجا مدفون شد.

وى را دو فرزند دانشمند است:

يكى: ملاّ ابوالقاسم و ديگرى: ملا محمّد شفيع، از شاگردان آقا نجفى و ديگران در اصفهان بوده، هر دو برادر در عنفوان جوانى در ايّام حج در

سال 1319 در مكّه معظّمه وفات يافتند.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

برهان دياني، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدحسين بن ثقةالاسلام و فخرالخطباء الاعلام ميرزا ابوالحسن واعظ تنكابنى معروف به (برهان ديانى) از علماء و وعاظ گذشته رامسر بوده اند وى در سال 1319 قمرى در آخوند محله رامسر متولد شده و مقدمات و سطوح را تا رسائل و مكاسب در مدرسه علميه نارنج بن رامسر نزد مرحوم حجةالاسلام آقا شيخ حسين غريب (والد دانشمند گرامى آقاى عبدالوهاب فريد مقيم تهران) كه از فحول علماء و متنفذين علمى منطقه تنكابن بوده و نيز مرحوم آقا شيخ عبداللَّه مدرس آخوند محله رامسر تلمذ كرده و آنگاه براى تكميل مبانى علمى به قزوين و تهران مسافرت كرده و در تهران از مرحوم آيت اللَّه آقا سيد محمد تنكابنى صاحب (حاشيه كفايه) استفاده نموده و سپس به قم مهاجرت و از مرحوم آيت اللَّه العظمى حايرى يزدى و ديگران بهره مند شده و پس از آن به نجف و از آنجا به شيراز و كرمان و بندرعباس و ميناب و بم و رفسنجان براى تبليغ دين و ترويج احكام مسافرتها نموده و در پايان عمر در سيرجان كرمان اقامت و متصدى دفتر ثبت اسناد گرديده و ضمناً در مواقع خود از راه منبر هم خدمت مى نموده است.

داراى خط زيبا و نطق شيوا و ذوق سرشار و صوت خوشى بودند.

از آثار ايشانست رساله اى به نام اسرار دائمه قرآن كه مقدمه آن را برادر ارجمند ايشان جناب آقاى حاج شيخ محمدرضا برهان نوشته و بطبع رسانيده اند

آن مرحوم در سن 71 سالگى در تاريخ 49/2/17 شمسى برابر ربيع الاول سال 1390 قمرى به عارضه سكته قلبى در سيرجان فوت

نمودند از منسوبين ايشانست آقاى دكتر كريمى نژاد مقيم تهران كه از اطباء معروف خيابان خيام مى باشند

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

برهان قزويني، ابوالقاسم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد ابوالقاسم برهان قزويني در سال 1306 ، در قريه « آغبلاق قاقازان » ، ديده به جهان گشود. او براي تكميل تحصيلات ديني و فراگيري سطوح بالاتر علوم ، به شهر قم مهاجرت نمود. و پس از شش سال تحصيل در اين شهر ، به زادگاهش قزوين بازگشت و تحصيلات ديني خود را تكميل كرد. سيد ابوالقاسم پس از رسيدن به مرتبه كمال علمي ، در منبر و محراب به كار ترويج دين كوشيد. او به اخبار ، حكايات و روايات ، احاديث ، و قصه هاي قرآني آشنايي و احاطه كامل دارد.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب : حاج سيد صالح ، پدرسيد ابوالقاسم برهان قزويني ، فرزند سيد حسين نوريني ابهري ، و او پسر مير مفيد پسر ميرزا آقا ، پسر حاج مرتضي خندابي فرزند آقا حيدر خندابي مي باشد. سرسلسله اين خاندان آقا مير خضر ، مدفون در قريه خنداب ، از توابع ضياء آباد است كه مير خضر نسبش به فرزندان امام چهارم ، حضرت زين العابدين (ع) مي رسد.اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : سيد ابوالقاسم برهان قزويني فرزند سيد صالح ، معروف به حاج سيد آقا برهان ، در قريه « آغبلاق قاقازان » از مادري نيك نام و بزرگوار ، ديده به جهان گشود.تحصيلات رسمي و حرفه اي : سيد ابوالقاسم برهان قزويني پس از فراگيري علوم جديد تا ششم ابتدايي ، به مدت شش سال

دوره مقدماتي علوم ديني را نزد اساتيد و علماي نامدار و بزرگوار قزوين آموخت. پس از آن براي تكميل تحصيلات ديني و فراگيري سطوح بالاتر علوم ، به شهر قم مهاجرت نمود. وي پس از شش سال تحصيل در قم ، به زادگاهش قزوين بازگشت و تحصيلات ديني خود را تكميل كرد.استادان و مربيان : سيد ابوالقاسم برهان قزويني در حوزه علميه قم محضر درس آيت الله العظمي مرعشي نجفي را درك نمود. وي پس از بازگشت از قم ، در حوزه علميه قزوين ، از محضر آيت الله العظمي حاج سيد ابوالحسن رفيعي به حد كمال استفاده علمي و عرفاني برد.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : سيد ابوالقاسم برهان قزويني پس از رسيدن به مرتبه كمال علمي ، در منبر و محراب به كار ترويج دين كوشيد و علاوه بر اطراف قزوين ، در ابهر ، زنجان و قم به تشريح و تحكيم مواضع قرآني و فرامين رباني مشغول شد.آرا و گرايشهاي خاص : حاج سيد ابوالقاسم برهان قزويني به اخبار ، حكايات و روايات ، احاديث ، و قصه هاي قرآني آشنايي و احاطه كامل دارد.

منابع زندگينامه :فرزانگان علم و سخن قزوين، تاليف: رضا صمدي ها ، قزوين: بحر العلوم

برهاني، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج سيد محمّد برهانى يكى از دامادهاى گرامى مرحوم آيه الله حاج سيد محمّد مهرى (رحمه الله) از علماء فاضل و محقق معاصر آبادانست.

وى در يك خانواده اصيل متولد و پس از تحصيلات مقدماتى بنجف اشرف مشرف شده و دروس مقدماتى را در مدرسه (بزرگ آخوند) بپايان رسانيد و دروس عالى مذهبى را از محضر زعيم اعظم و مرجع اعلى آيه الله العظمى آقاى

خوئى مدظله كسب فيض نموده است. و پس از پايان تحصيلات و بازگشت بايران در مدارس علميه تهران بتدريس و تعليم پرداخته و سپس بقم رفته و از طرف آيه الله العظمى بروجردى رحمه الله به مأموريت مذهبى عازم شهرهاى مختلف جنوب شده و در آبادان اقامت نموده و تاكنون بخدمت دينى از اقامه جماعت و تبليغ احكام و تنوير افكار اشتغال دارند.

داراى آثار خير و تأليفات سودمندى ميباشد كه بآنها اشاره ميشود.

1- مسجد برهانى.

2- كتابخانه عمومى امام صادق عليه السلام كه داراى چهار هزار جلد كتابهاى ارزنده ميباشد.

3- كتابخانه شخصى كه بيش از دو هزار جلد كتاب نفيس دارند كه مورد استفاده فضلا و دانشمندان است.

4- دانش در اسلام 7 مجلد كه جلد اول آن منتشر شده است و جلد دوم انشاءالله منتشر خواهد شد.

5- حقوق اجتماعى بشر و معارف سجاديه كه علوم مندرج در صحيفه سجاديه ى را تشريح و تفسير نموده است.

6- تفسير الرسول كه از بهترين تأليفات معظم له است.

7- التفسير عند الشيعه كه حاوى بيوگرافى مفسرين شيعه است.

8- مسانيد الرسول كه احكام و اخلاق و علوم مستند از حضرت رسول صلى الله عليه وآله را جمع آورى نموده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

برهاني، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدرضا بن مرحوم ثقةالاسلام والمحدثين حاج ميرزا ابوالحسن واعظ شهير تنكابن از علماء معاصر رامسر مى باشد.

وى در حدود 1326 قمرى در آخوند محله تنكابن به دنيا آمده و پس از خواندن مقدمات در عصر مرحوم آيت اللَّه حائرى به قم مهاجرت و سطوح را از مدرسين حوزه مانند مرحوم آقا ميرزا محمدتقى اشراقى و آقا شيخ مهدى مازندرانى و آيت اللَّه مرعشى نجفى و آيت اللَّه گلپايگانى و حكمت را از مرحوم آيت اللَّه ترابى دامغانى

و آيت اللَّه شاه آبادى و آيت اللَّه امام خمينى و آيت اللَّه حاج ميرزا خليل كمره اى آموخته و پس از آن به درس خارج آيات عظام گذشته مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه حجت و خوانسارى و صدر و فيض قمى و نيز مراجع حاضر شركت نموده و از خرمن علوم آنان استفاده ها برده است اكنون در رامسر رحل اقامت افكنده و در مسجد نارنج رامسر رحل اقامت افكنده و در مسجد نارنج بن ولياسر به اقامه جماعت و تبليغ احكام و ترويج دين اشتغال دارند.

معظم له داراى فرزند فاضلى به نام مرحوم آقا جلال الدين برهانى بودند از فضلاء حوزه علميه قم محسوب و در سن جوانى به عارضه قلبى در ماه جمادى الاولى 1369 قمرى فوت و در قبرستان نو دفن شدند وى استعداد عجيبى داشت و در عنفوان شباب و بهار زندگى كتابى در اثبات امامى تأليف نمود ولى اجل محتوم بيش از اين مهلتش نداد خداوند وى را با حضرات ائمه معصومين عليهم السلام محشور دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

برهانيان، عبدالحسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبد الحسين برهانيان

محل تولد : شيراز

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

متولد 1341 دوره ابتدائي رادر سعدي شيراز دوره راهنماي در مدرسه ابوذر غفاري و دوره دبيرستان در دبيرستان ابوذر(شاهپور سابق) تحصيل سال 1362 در مدرسه عالي شهيد مطهري پذيرفته شدم و در سال 1365 درجه كارشناسي(معارف اسلامي) و در سال 1369 درجه كارشناسي ارشد(فقه و حقوق) را گذراندم.كارهاي پژوهشي خود را از نوشتن رسالة كارشناسي ارشد با عنوان«زمان و مكان در اجتهاد» شروع كردم كه در آن موقع تنها عنوان مصوب دراين زمينه بود و حدود

يكسال و نيم كار تحقيق آن به طول انجاميد.مهمترين پژوهش انيجانب كار ابتكاري آموزش ترجمه قرآن است كه در واقع يك شيوة جديدي براي تعليم ترجمه قرآن به روشي اصولي و با استفاده از آمار كلمات قرآن است كه در نوع خود يك گام به جلو محسوب مي شود كه البته بعد از شروع اين كار چند نفر نيز در ضمن انجام آن از كار اينجانب نوعي تقليد نودند آموزشي ترجمه قرآن بارها تجديد چاپ گرديد اما چون كار اداري محسوب مي گرديد متاسفانه در بيرون نمود چنداني پيدا نكرد چند سال بعد با كمك يكي از دوستان بنام كليد هاي آموزشي ترجمه قرآن( همراه با اضافات و تغييرات عمده بيشتر گرديد.و بعد از آن دوره آموزشي غير حضوري آن نيز تدوين گرديد عناويني كه موفق به كار تحقيق و تاليفي گرديده عبارتند از:

كتابها

1- آموزش ترجمه قرآن، 2 جلد، چاپ شده

2- آموزش غير حضوري ترجمه قرآن، 12 دفتر، چاپ شده

3- كليد هاي آموزش ترجمة قرآن، 1 جلد، چاپ شده

4- دشمن شناسي در قرآن، 1 جلد، چاپ شده

5- بررسي سياسي بيمه در اسلام(قسمت مباني و فرهنگي و..)، چاپ شده

6- احكام اقتصادي خانواده، چاپ شده

7- تاريخ اسلام و ايران، چاپ شده

مقالات:

1- عبرت گيري تاريخي از ديدگاه قرآن،چاپ شده

2- تاثير قرآن در دوحيه رزمندگان،چاپ شده

بزنجاني، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد رضا بزنجاني

محل تولد : داراب

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1349/1/1

بستان، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين بستان

محل تولد : نجف اشرف

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1347/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1361 پس از اتمام دوره راهنمائي وارد حوزه علميه قم شدم. در سال 1369 پس از اتمام دوره هاي مقدمات و سطح به درس خارج راه يافتم. سهم بيشتري از اشتغالات حوزوي اينجانب به فقه اختصاص يافته است و حضور بيش از چهارده سال در درس خارج فقه آيت الله شبيري زنجاني و حضور بيش از هفت سال در جلسه بحث فقهي حجت الاسلام و المسلمين گنجي عمده فعاليت هاي فقهي رسمي اينجانب بوده است. به ميزان كمتري در درس خارج اصول به ويژه درس آيت الله وحيد خراساني و درس حجت الاسلام و المسلمين هادوي تهراني حضور يافتم و در كنار اين دروس طي سالهاي 1368 تا 1370 به مطالعه و مباحثه فلسفه(بدايه و نهايه الحكمه) اشتغال داشتم. به موازات دروس رسمي حوزه از سال 1372 تا كنون در رشته جامعه شناسي فعاليت دارم. در بهمن سال 1371 به عضويت دفتر همكاري حوزه و دانشگاه كه وابسته به سازمان سمت بود در آمدم. پس از گذراندن دوره آموزشي در سال 1375 شروع به فعاليتهاي پژوهشي نمودم كه حاصل آن تا كنون تدوين پنج كتاب و بيش از پانزده مقاله در موضوعات جامعه شناسي خانواده، مطالعات زنان، فلسفه علوم اجتماعي و جامعه شناسي دين است. همچنين در سال 1379 موفق به اخذ مدرك كارشناسي ارشد جامعه شناسي از پژوهشگاه حوزه و دانشگاه شدم و ان شاء

الله در آينده نزديك در دوره تحصيلات تكميلي(دكتري) در همين پژوهشگاه شركت خواهم كرد

بشار

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(167 -96 ق)، شاعر، خطيب و اديب. ملقب به مرعث، چون در كودكى گوشواره در گوش مى كرد. در بصره نابينا متولد شد. اصلا از شاهزادگان طخارستان بود. از ده سالگى به زبان عربى شعر مى گفت و چون به سن رشد رسيد، از نيش زبان او مى ترسيدند. بشار بن برد مقدم شعراى زمان خود بوده و دولتهاى اموى و عباسى را درك كرده و در اين دو دولت مدحها و هجاها گفته، و به هجا بيشتر ميل داشته است. مهدى، خليفه عباسى و خالد برمكى از جمله ى ممدوحان او بودند. وى در انواع شعر بخصوص قصيده و رجز دست و ابتكار و ابداع داشت و مقلد نبود. اشعارش را حدود دوازده هزار بيت و بنا به قول خودش دوازده هزار قصيده گفته اند. اين كور روشندل در شعر تشبيهاتى دارد كه بينايان مانند آنرا نمى توانند بياورند. در بعضى اشعارش علاقه ى وى به ايران كهن و تمايلات شعوبى او مشهود است. سه جلد از «ديوان» مفصل او در قاهره به چاپ رسيده است. وى در مباهات به نژاد خود و تحقير عرب و هجو و حكم و امثال مشهور بود و در تغيير سبك شعر عربى بسيار مؤثر بود بشار به كثرت آثار معروف بود به طورى كه آثارى نيز به زبان فارسى از او باقى مانده و چند خطابه در نثر دارد. سرانجام در عهد مهدى خليفه، دشمنانش او را متهم به زندقه كردند، بشار دستگير و محكوم به تازيانه شد، و سپس او را در باتلاقى در بطائح انداختند.

برگرفته از كتاب

:اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (25 -24 /2)، تاريخ ادبيات در ايران (452 ،191 ،24 -23 /1)، تاريخ ادبيات زبان عربى (295 -283)، تاريخ الاسلام (حوادث 92 -87/170 -161)، تاريخ بغداد (118 -112 /7)، تاريخ فلاسفه ى ايرانى (342)، حماسه سرايى در ايران (161 -160)، الذريعه (138 -137 /9)، ريحانه (268/1)، سرآمدان فرهنگ (225/1)، سير النبلاء (25 -24 /7)، فرهنگ ادبيات فارسى (90)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (266)، الكنى و الالقاب (180 -179 /3)، لسان الميزان (28 -27 /2)، لغت نامه (ذيل/ بشار)، معجم المؤلفين (45 -44 /3)، الوافى بالوفيات (141 -135 /10)، وفيات الاعيان (274 -271 /1).

بشارت، محمدتقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فقيه

تولد: 1324، در دهاقان شهررضا.

شهادت: 14 مرداد 1360، تهران.

حجت الاسلام محمدتقى بشارت، فرزند حاجى بابا، تا خارج فقه و اصول تحصيلات حوزوى داشت پيش از پيروزى انقلاب اسلامى به كار تدريس مشغول بود و از طرف حضرت امام خمينى (ره) و جامعه مدرسين حوزه ى عليمه، در امور تبليغ فعاليت داشت. پس از پيروزى انقلاب اسلامى، نمايندگى امام در گچساران و نيز جهاد سازندگى را به عهده داشت. همچنين مدتى سرپرست بنياد شهيد و كميته كهكيلويه و بويراحمد بود. وى از سوى مردم شهر سميرم به نمايندگى مجلس خبرگان و سپس اولين دوره مجلس شوراى اسلامى رسيد.

علاوه بر مقاله هاى ايشان در جرايد، كتاب خوارج از ديدگاه نهج البلاغه را تنظيم نمود و همچنين در ترجمه بخشى از مجموعه ورام نيز سهم داشت.

حجت الاسلام بشارت در چهاردهم مرداد 1360 به دست منافقين در جلوى درب منزلش به شهادت رسيد. پيكرش در سميرم به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

بطحايي، هاشم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد هاشم بطحائي

محل تولد : گلپايگان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1320/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب در سال 35 شمسي از گلپايگان وارد حوزه علميه قم شده و مشغول تحصيل گرديدم و ضمن تحصيل حوزوي با توجه به جو اختناق فرهنگي به ذهنم خطور كرد كه بايد تحصيلات كلاسيك را نيز ادامه دهم لذا در كلاس هاي شبانه شركت كردم و پس از دريافت ديپلم وارد دانشگاه تهران شدم و در سال 47 به درجه ليسانس در رشته فلسفه با نمره ممتاز كه مورد تشويق نيز واقع شدم نايل گرديده و در 16 / 1 / 48 الزاما به خدمت نظام وظيفه اعزام شدم و در

كسوت افسري با حفظ سيماي طلبگي در مناطق مختلف خدمت سربازي را سپري نموده و در سال 50 به قم برگشتم و دروس حوزوي را ادامه دادم .

در كنار آن در فوق ليسانس دانشگاه تهران شركت كرده و پذيرفته شدم و در سال 52 فوق ليسانس( با معدل بالا)را گرفتم ضمنا با آرماني كه از تحصيل دروس كلاسيك در نظر داشتم در سال 1350 وارد آموزش و پرورش قم شدم و در سمت دبيري در دبيرستان هاي قم تدريس مي كردم و به فضل الهي و تاييدات او از دروس حوزه كم و كاستي نداشتم تا در سال 1365 از آموزش و پروش به آموزش عالي دانشگاه تهران محل خدمت مجتمع آموزش عالي قم منتقل شده و عضو هيئت علمي آن دانشگاه گرديدم و در تمام اين سنوات تنها دو سال از حوزه بدليل خدمت نظام وظيفه فاصله گرفتم والا تمام سنوات گذشته را اشتغال داشتم .

در سال 45 پس از سپري كردن دروس سطح كه محضر حضرات علماء تلمذ نموده وارد درس خارج حضرات آيات گلپايگاني و امام و حاج شيخ هاشم آملي شدم .سطوح و لمعتين را از محضر مرحوم آقاي ستوده و رسائل را از محضر آقاي نوري همداني و قوانين را از محضر آقاي اعتمادي و مكاسب را از محضر آقاي منتظري و كفايتين را از محضر مرحوم آقاي سلطاني استفاده نمودم و در سال 1380 دكتراي رشته فقه و مباني حقوق را از دانشگاه تهران گرفتم و اينك ضمن اشتغال در دانشگاه تهران - مجتمع آموزش عالي - در حوزه در مقطع درس خارج تدريس مي نمايم .

بكائي جزي، محمّد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

يكى از بزرگان صاحب نام نيمه اوّل قرن سيزدهم هجرى در قريه گز، مرحوم حكيم ملّا محمّد بكائى جزى بوده است كه در سالهاى 1275 تا 1295 هجرى قمرى در مسجد جامع گز كلاس درس و اقامه جماعت داشته و قرآن خطى كتابت مى نموده است. اهل منبر و خادم الحسين بوده و به روضه دير راهب بسيار علاقمند بود. از شاگردان وى، مرحوم آخوند ملّاعبدالكريم گزى كه در آن زمان به عنوان اقل الطلبه كتابت مى نموده است.

برگرفته از كتاب :فرهنگ تاريخ گز و برخوار

بكائي جزي، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

پس از پدر اقامه جماعت در مسجد گز داشته و كلاس درس حوزوى پدر را در همين محل اداره مى نموده است. معلم به علوم جديد و قديم بوده و مرحوم حيدرعلى خان برومند جزى در دوران طفوليت در سالهاى 1335 هجرى قمرى به بعد مدتى از شاگردان مرحوم ملّا مهدى بكايى بوده است.

برگرفته از كتاب :فرهنگ تاريخ گز و برخوار

بكتاش، ابوالحسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابوالحسن بكتاش

محل تولد : ساوجبلاغ

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1347/1/1

زندگينامه علمي

اوائل دهه 60 وارد حوزه علميه شدم ابتدا دروس مقدماتي را در شهرستان كرج وتهران طي نمودم وبعد از آن به حوزه علميه قم آمدم ودروس سطح را درحوزه علميه قم گذراندم والان هم مشغول تحصيل در دروس خارج فقه واصول مي باشم .البته همزمان با تحصيل در دروس سطح در حوزه علميه قم دردانشگاه قم به تحصيل دررشته علوم سياسي پرداختم ودر سال 80كارشناسي را از آن دانشگاه دريافت كردم وبعد ازآن در همان رشته در دانشگاه علامه طباطبائي به ادامه تحصيل پرداختم واز دانشگاه علامه طباطبائي مدرك كارشناسي ارشد را دريافت كردم .بنده طي تحصيل دردانشگاه دردروس خارج فقه واصول هم شركت كردم ودردرسهاي خارج فقه آيات عظام جوادي آملي ،فاضل لنكراني وخارج اصول آقاي شيخ صادق لاريجاني چند سالي شركت كردم .

در خصوص فعاليتهاي پژوهشي وآموزشي بايد يادآورشوم كه حدوداً بيش از سه سال است يعني ازسال 82 كه بنده در دانشگاههاي مختلف مشغول به تدريس هستم، ودرامر پژوهش حدود چهار سال است در گروه حقوق وسياست مركز مطالعات وپژوهشهاي فرهنگي حوزه علميه قم فعّاليت دارم ومقالات متعدّدي به عنوان نقد ويا پاسخ

به شبهات وديگر مقالاتي كه مربوط موضوعات روزمي باشد به نگارش درآورده ام

وهم اكنون هم دراين باره انجام وظيفه مي كنم.

بلاغي ناييني، صدرالدين، محمد تقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1290 ش)، فقيه، مترجم، نويسنده، خطيب و شاعر. معروف به سيد صدرالدين و مشهور به صدر بلاغى. وى در نايين متولد شد. در سيزده سالگى به اصفهان رفت و مدت شش سال در حوزه درس استادان آن ديار مشغول به تحصيل ادب و منطق و فقه و اصول شد. سپس به شيراز رفت و يازده سال در آن جا به تكميل تحصيلات خود پرداخت. در 1318 ش به خراسان رفت و دو سال بعد به تهران آمد و در اين شهر مقيم شد. بلاغى در سرودن انواع شعر مهارت داشت و اشعارش از مضامين نو و تازه آكنده بود. از آثار وى: «سخنرانيهاى بلاغى در راديو»؛ ترجمه ى «صحيفه ى سجاديه»؛ «قصص قرآن» و «فرهنگ قصص قرآن»؛ «برهان قرآن»، رد مهمترين شبهات پيروان كمونيسم.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى سخنوران يزد (441 -432)، تذكره ى شعراى معاصر اصفهان (92 -91)، سخنوران نامى معاصر (549 -543 /1)، فرهنگ سخنوران (140)، مؤلفين كتب چاپى (534 -533 /3).

بلخي، سيد اسماعيل

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد اسماعيل بلخي سال 1295 ش . در قريه ((سرپل بلخاب )) در يك خانواده روحاني زاده شد. بلخاب سرزميني است خوش آب و هوا و كوهستاني كه در قسمت جنوبي استان مزار شريف و در مسير رودخانه ((بلخ آب )) كه از ((باميان )) سرچشمه مي گيرد قرار گرفته است . اين خطه از ديرباز مركز تشيع و پايگاه ستارگان علم و ادب در تركستان زمين بوده و امروز پس از گذشت قرنها نام ستارگانش چشم و چراغ ملت مسلمان به حساب مي آيند اينك نيم نگاهي به گذشته اين ديار مي اندازيم .

فرزانگان بلخاب

بلخاب تا قبل از ورود

((مير سيد علي فرزند مير سيد جلال الدين بخارايي )) شهرت چنداني نداشته ولي بعد از سال 810 ق . با ورود اين عالم زبردست و دانشمند نام و آوازه اين دره گمنام از ((سمرقند)) تا ((هرات )) پيچيد. بدين مناسبت كاروانهايي از عالمان و دولتمردان به قصد زيارت و ديدار اين عارف وارسته وارد بلخاب شدند. تا جايي كه ((شاهرخ )) به اين شخصيت علاقه مند شد و چندين بار وي را از بلخاب به مركز حكومت خراسان يعني ((هرات )) دعوت نمود و دخترش را به عقد او درآورد. و در آخرين سفر ميرسيدعلي در حالي كه شاهرخ در ((شهر ري )) دار فاني را وداع گفته بود بر طبق وصيتش جنازه او را به هرات حمل نمودند و ميرسيدعلي ولي بر او نماز خواند!

بلخاب از دير زمان با حوزه هاي بزرگ شيعه در نجف ، مشهد و قم در تماس بوده و در دشوارترين ايام اين قافله از حركت نيفتاد. بر همين اساس است كه مدارس و روحانيت بلخاب از ساير مناطق پيشگام است . و نسبت به ساير مناطق شيعه نشين افغانستان بيشترين طلاب از اين منطقه بوده اند.

در اين بخش بيش از سي هزار نفر شيعه مؤ من و غيرت مند زندگي مي كنند و بيش از دهها حسينيه و مسجد وجود دارد و تا قبل از انقلاب بزرگترين پايگاه فرهنگي مردم شمال به حساب مي آمد.

برخي از بزرگان بلخاب به قرار ذيل است :

بنايي، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي بنائي

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد

زندگينامه علمي

حجت الاسلام و المسلمين على بنائى در سال

1338 در يكى از محله هاى قديمى خيابان انقلاب (چهارمردان) قم، در خانواده اى اصيل و متدين ديده به جهان گشود. وى با سپرى كردن دوره ابتدايى در مدرسه شايگان، تحصيلات خود را در دبيرستان امام صادق(ع) (حكيم نظامى) ادامه داد. او كه رايحه تعالى بخش و مسؤوليت ساز حوزه علميه قم را از نزديك استشمام كرده بود، در يكى از مدارس نظام مند و موفق آن روزگار (مدرسه مرحوم آيت اللّه العظمى گلپايگانى(ره)) دروس طلبگى را آغاز نمود.

دروس سطح را تا پايان مكاسب و كفايه نزد استادان بزرگوار همچون حضرات آيات: موسوى تهرانى، قديرى، مؤمن، طاهرى خرم آبادى، اشتهاردى و محقق داماد(دامت تأييداتهم) و آيت اللّه ستوده فرا گرفت. ايشان در اين مدت با چهره هايى چون آيت اللّه سيد مهدى روحانى، آيت اللّه احمدى ميانجى و آيت اللّه العظمى بهاءالدينى(ره) آشنا و مأنوس شد و از چشمه سار زلال عرفان و اخلاق آن ستارگان پرفروغ بهره گرفت. وى همچنين از درس هاى تفسير آيت اللّه مشكينى و آيت اللّه جوادى آملى(مدّ ظلّهما) استفاده هاى فراوان و شايان برد و دروس خارج فقه و اصول را از محضر آيات عظام: فاضل لنكرانى، ميرزا جواد تبريزى، وحيد خراسانى و مكارم شيرازى(دامت بركاتهم) بهره مند شد.

بنيادي، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد بنيادي

محل تولد : ملاير

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/1/1

زندگينامه علمي

آقاي محمد بنيادي در سال 1338 در خانواده اي مؤمن و مذهبي در شهر شهيد پرور ملاير متولد شد. پس از طي مراحل ابتدائي و راهنمايي در سال هاي احتناق و خفقان ، سالهايي كه رژيم شاهنشاهي روحانيت مبارز و مردم مؤمن و انقلابي را شديدا در فشار قرار داده بود يعني در سال 1355

وارد حوزه علميه ملاير گرديد. پس از آن جهت ادامه تحصيل به شهرستان دماوند از توابع تهران عزيمت كرد و در نهايت براي طي تحصيلات عالي به حوزه علميه تهران رهسپار گرديد. پس از ورود به تهران به حلقه درس خارج حضرات آيات فاضليان و صفاري وارد شد و از خرمن درس آنان خوشه ها چيد. نامبرده تا به امروز كتابهاي زيادي تأليف كرده است.

بوروني، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي بوروني

محل تولد : اصفهان

شهرت : بروني

تابعيت : ايران

زندگينامه علمي

بنده در سال 1346 در اصفهان متولد شدم و در سال 1361 وارد حوزه علميه اصفهان شدم پس از 7 سال در سال 1367 به حوزه علميه قم رفتم و در دروس خارج تني چند از ايات عظام شركت كردم و همزمان مدرك سطح عالي زبان انگليسي را از واحد زبان دفتر تبليغات اسلامي قم دريافت كردم .در سال 1379 به اصفهان مراجعت نموده و نيز مدرك كارشناسي ارشد خود را از دانشگاه تهران مركزي در رشته اديان و عرفان دريافت كردم و هم اكنون در تلاش براي قبولي در امتحان دكترا مي باشم . عضو هيئت علمي گروه اديان پزوهشگاه فرهنگ و علوم اسلامي قم و نيز مدرس دروس اديان و عرفان و مذاهب و مترجم و مدرس دروس انگليسي در اصفهان هستم

بهاءالديني، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم علوم دينى.

تولد: 9 فروردين 1267 (عيد غدير خم 1327 ق.)، قم.

درگذشت: 28 تير 1376(13 ربيع الاول 1418 ق.)، قم.

آيت الله سيد رضا بهاءالدينى، فرزند صفى الدين خدمتگزار آستانه حضرت معصومه و حافظ بسيارى از سوره هاى قرآن مجيد و معروف به «كشف الايات» بود. وى پس از پشت سر نهادن دوران كودكى، در شش سالگى به مكتبخانه رفت و به فراگيرى نصاب، گلستان، خواندن و نوشتن پرداخت و پس از آن به آموختن علوم دينى روى آورد، و توانست مغنى را نزد ميرزا محمدعلى اديب تهرانى، شرح لمعه و فرائد الاصول را در محضر آخوند ميرزا محمد همدانى، قوانين الاصول را نزد آيت الله آخوند ملا على همدانى و مكاسب را در مجلس درس آيت الله سيد صدرالدين صدر بياموزد.

سپس

در نوزده سالگى در درس خارج فقه و اصول آيت الله العظمى حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى حاضر شد. پس از وفات ايشان به درس حضرات آيات عظام: سيد صدرالدين صدر، سيد محمد حجت، سيد محمدتقى خوانسارى و حاج آقا حسين بروجردى حاضر شد و مبانى فقهى و اصولى اش را استوار ساخت و در بيست و پنج سالگى از آيت الله خوانسارى اجازه اجتهاد دريافت نمود.

ايشان در كنار تحصيل به تدريس مقدمات و سطوح روى آورد و سيوطى، مغنى، حاشيه، مطول، قوانين (پنج دوره) رسايل، مكاسب و كفايه را تدريس كرد و شاگردان فراوانى را تربيت نمود. سپس خارج فقه و اصول را آغاز كرد و در مدت بيست سال، چند كتاب فقهى و چند دوره اصول را تدريس نمود و مجموع سالهاى تدريس وى، شصت سال به طول انجاميد.

آيت الله بهاءالدينى در جنب تحصيل و تدريس به اقامه جماعت و تأليف نيز پرداخت و نوشتارهايى پيرامون قرآن مجيد، نهج البلاغه و صحيفه سجاديه از او به يادگار ماند و اين همه خميرمايه درسهاى اخلاقى وى در حوزه ى علميه ى قم را تشكيل داد.

در اسفند 1375 سمينارى در تحليل از وى در حوزه ى علميه ى قم برپا شد و از شخصيت وى تجليل گرديد و كتابى با نام آيت بصيرت در شرح زندگى او منتشر شد.

آيت الله بهاءالدينى در سن نود سالگى در روز شنبه بيست و هشتم تير 1376 (سيزدهم ربيع الاول 1418 ق.) بدرود حيات گفت و پيكرش پس از تشييع و نماز آيت الله فاضل لنكرانى بر آن در مسجد بالا سر حضرت فاطمه معصومه (س) به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

بهاري، اسماعيل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1390 -1320 ق)، عالم دينى و فقيه.

در روستاى بهار در دو فرسنگى همدان به دنيا آمد. در سال 1336 ق به تهران آمد و نزد آخوند ملاعلى همدانى و شيخ باقر اصفهانى و آقا سيد على ورامينى به تحصيل پرداخت. در سال 1341 ق به قم رفت و نزد آيت اللَّه خوانسارى و آيت اللَّه ميرزا محمد همدانى سطوح نهايى فقه و اصول به پايان برد و معقول را در خدمت آقا ميرزا على اكبر حكيم يزدى فراگرفت و از محضر آيت اللَّه يثربى كاشانى و آيت اللَّه حايرى و آيت اللَّه حجت استفاده كافى برد. در سال 1360 ق به تهران آمد و به ترويج دين و تفسير قرآن و تدريس فقه و اصول پرداخت. وى در تهران درگذشت و جنازه اش به قم حمل و در جنب مقبره آيت اللَّه حايرى دفن شد. از آثارش: شرح بر «بيع مكاسب» شيخ انصارى؛ شرح بر جلد اول «كفاية»؛ سه رساله در «لباس مشكوك».[1]

حاج اسمعيل بن العالم الجليل آقا شيخ محمد رضا بهارى از علماء مبرز تهران و تلامذه با فضل و تقوى مرحوم آيةاللَّه العظمى حايرى و آيةاللَّه آقاى حجت كوهكمرى رحمهمااللَّه بوده اند.

وى در سال 1320 قمرى در قريه بهار كه در دو فرسخى همدان محل و زادگاه عالم ربانى و سالك سجادى حجةالاسلام و المسلمين آيةاللَّه آقا شيخ محمد بهارى صاحب كتاب (تذكره المتقين) كه از اوتاد عصر خود بوده بدنيا آمد و در سال 1336 قمرى عزيمت به تهران نموده و نزد آخوند ملا على همدانى و شيخ محمدباقر اصفهانى و آقا سيد على ورامينى بتحصيل پرداخته و در سال 1341 قمرى به قم آمده و خدمت علمين مرحومين آيةاللَّه خونسارى و آيةاللَّه ميرزا محمد همدانى سطوح

نهائى فقه و اصول را بپايان رسانيده و هم معقول را در خدمت مرحوم آقا ميرزا على اكبر حكيم يزدى خوانده و از محضر مرحوم آيةاللَّه آقاى ميرزا سيد على يثربى كاشانى و آيةاللَّه حايرى و آيةاللَّه حجت و مخصوصا مرحوم آيةاللَّه العظمى حايرى استفاده كافى نموده و در سال 1360 قمرى رحل اقامت به تهران افكنده و در مسجد بازار آهنگرها به اقامه جماعت و تفسير كلام اللَّه و ترويج دين و نشر احكام مبين و تدريس متون فقه و اصول پرداخته تا در سال 1390 قمرى كه دعوت حق را لبيك اجابت گفته و جنازه اش حمل به قم و در جنب مقبره آيةاللَّه حايرى بخاك رفته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آثار الحجة (244 -243 /2)، گنجينه ى دانشمندان (401 -400 /4).

بهاري، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ محمد بهارى كه از افاضل دانشمندان حوزه علميه قم مى باشد. وى در قم متولد شده و در كودكى با مرحوم والدش به تهران آمده و در آنجا نشو و نما و پرورش يافته و پس از تحصيلات جديده بتحصيل علوم دين پرداخته و اوليات را نزد مرحوم والدش و مدرسين ديگر تهران خوانده آنگاه به قم مهاجرت نموده و سطوح نهائى نزد مدرسين عالى حوزه خوانده و از درس خارج آيةاللَّه العظمى بروجردى و پس از ايشان آيات ثلاثه آقاى شريعتمدارى و آقاى مرعشى نجفى و آيةاللَّه گلپايگانى و ديگران استفاده نموده و از خرمن علوم آنان خوشه ها و توشه ها ذخيره كرده و پس از فوت مرحوم والدش به تهران منتقل و بجاى ايشان به اقامه جماعت و خدمات دينى و روحى اشتغال دارد و حقا براى مرحوم

والدش (ولد صالح يستغفر له) مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

بهبهاني پور، عبدالحسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالحسين بهبهاني پور

محل تولد : عماره

شهرت

تابعيت : عراق

تاريخ تولد : 1348/8/1

زندگينامه علمي

در سال 1369 ديپلم تجربي گرفتم در سال 70 وارد حوزه علميه شدم در سال 1374 وارد مؤسسه اما خميني شدم . در سال 1380 پايان نامه ام را در موضوع انديشه كلامي شهيد صدر دفاع كردم. در سال 78 كتاب تنبيه الامه و تنزيه امله اثر محقق نائيني را به عربي ترجمه كردم . با مركز مطالعات حوزه علميه مدتي در نوشتن مقاله در زمينه دين پژوهي (كلام) همكاري داشتم و سه مقاله نوشتم. حدود 4 كتاب به عربي ترجمه كردم و ندين مقاله براي مجلات عربي به ويژه مجله التوحيد ترجمه كردم.

هم اكنون در رشته مدرسي معارف اسلامي (مباني نظري اسلام) در مقطع دكتري مشغول به تحصيل هستم البته در كنار تحصيل حوزوي در مقطع خارج فقه و اصول .

اساتيد بنده در حوزه علميه :

1. استاد مددي.

2. استاد كعبي.

3. استاد احمد عابدي.

بهجت، محمدتقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ولادت:

آيت الله العظمي محمد بهجت فومني در اواخر سال 1334 ه.ق. در خانواده اي ديندار و تقوا پيشه، در شهر مذهبي فومن واقع دراستان گيلان، چشم به جهان گشود. هنوز 16 ماه از عمرش نگذشته بود كه مادرش را از دست داد و از اوان كودكي طعم تلخ يتيمي را چشيد.

درباره نام آيت الله بهجت خاطره اي شيرين از يكي از نزديكان آقا نقل شده است كه ذكر آن در اينجا جالب مي نمايد، و آن اينكه:

پدر آيت الله بهجت در سن 16-17 سالگي بر اثر بيماري وبا در بستر بيماري مي افتد و حالش بد مي شود به گونه

اي كه اميد زنده ماندن او از بين مي رود وي مي گفت: در آن حال ناگهان صدايي شنيدم كه گفت:

« با ايشان كاري نداشته باشيد، زيرا ايشان پدر محمد تقي است. »

تا اينكه با آن حالت خوابش مي برد و مادرش كه در بالين او نشسته بود گمان مي كند وي از دنيا رفته، اما بعد از مدتي پدر آقاي بهجت از خواب بيدار مي شود و حالش رو به بهبودي مي رود و بالاخره كاملاً شفا مي يابد.

چند سال پس از اين ماجرا تصميم به ازدواج مي گيرد و سخني را كه در حال بيماري به او گفته شده بود كاملاً از ياد مي برد.

بعد از ازدواج نام اولين فرزند خود را به نام پدرش مهدي مي گذارد، فرزند دومي دختر بوده، وقتي فرزند سومين را خدا به او مي دهد، اسمش را « محمد حسين» مي گذارد، و هنگامي كه خداوند چهارمين فرزند را به او عنايت مي كند به ياد آن سخن كه در دوران بيماري اش شنيده بود مي افتد، و وي را « محمد تقي » نام مي نهد، ولي وي در كودكي در حوض آب مي افتد و از دنيا مي رود، تا اينكه سرانجام پنجمين فرزند را دوباره « محمد تقي » نام مي گذارد، و بدينسان نام آيت الله بهجت مشخص مي گردد.

كربلايي محمود بهجت، پدر آيت الله بهجت از مردان مورد اعتماد شهر فومن بود و در ضمن اشتغال به كسب و كار، به رتق و فتق امور مردم مي پرداخت و اسناد مهم و قباله ها به گواهي ايشان مي

رسيد. وي اهل ادب و از ذوق سرشاري برخوردار بوده و مشتاقانه در مراثي اهل بيت عليهم السلام به ويژه حضرت ابا عبدالله الحسين عليه السلام شعر مي سرود، مرثيه هاي جانگدازي كه اكنون پس از نيم قرن هنوز زبانزد مداحان آن سامان است.

باري آيت الله بهجت در كودكي تحت تربيت پدري چنين كه دلسوخته اهل بيت عليهم السلام به ويژه سيد الشهداء عليه السلام بود، و نيز با شركت در مجالس حسيني و بهره مندي از انوار آن بار آمد. از همان كودكي از بازيهاي كودكانه پرهيز مي كرد و آثار نبوغ و انوار ايمان در چهره اش نمايان بود، و عشق فوق العاده به كسب علم و دانش در رفتارش جلوه گر.

تحصيلات :

تحصيلات ابتدايي را در مكتب خانه فومن به پايان برد، و پس از آن در همان شهر به تحصيل علوم ديني پرداخت. به هر حال، روح كمال جو و جان تشنه او تاب نيآ ورد و پس از طي دوران مقدماتي تحصيلات ديني در شهر فومن، به سال 1348 ه.ق. هنگامي كه تقريباً 14 سال از عمر شريفش مي گذشت به عراق مشرّف شد و در كربلاي معلّي اقامت گزيد.

بنا به گفته يكي از شاگردان نزديك ايشان، معظّم له خود به مناسبتي فرمودند:

« بيش از يك سال از اقامتم در كربلا گذشته بود كه مكلّف شدم. »

آري، دست تربيت حضرت ربّ سبحانه هماره بندگان شايسته را از اوان كودكي و نوجواني تحت نظر جهان بين خود گرفته و فيوضاتش را شامل حال آنان گردانيده و پيوسته مي پايد، تا در بزرگي مشعل راهبري راه پويان طريق الي

الله را به دستشان بسپارد. بدين سان، آيت الله بهجت حدود چهار سال در كربلاي معلّي مي ماند و از فيوضات سيد الشهداء عليه السلام استفاده نموده و به تهذيب نفس مي پردازد و در طي اين مدت بخش معظمي از كتابهاي فقه و اصول را در محضر استادان بزرگ آن ديار مطهّر مي خواند.

در سال 1352ه.ق. براي ادامه تحصيل به نجف اشرف مشرّف مي گردد و قسمتهاي پاياني سطح را در محضر آيات عظام از آن جمله مرحوم آيت الله آقا شيخ مرتضي طالقاني به پايان مي رساند. با اين همه، همّت او تنها مصروف علوم ديني نبوده، بلكه عشق به كمالات والاي انساني هماره جان ناآرام او را به جستجوي مردان الهي و اولياء برجسته وا مي داشته است.

يكي از شاگردان آيت الله بهجت مي گويد: در سالهاي متمادي كه در درس ايشان شركت مي جويم هرگز نشنيده ام كه جز در موارد نادر درباره خود مطلبي فرموده باشد. از جمله سخناني كه از زبان مباركش درباره خود فرمود، اين است كه در ضمن سخني به مناسبت تجليل از مقام معنوي استاد خود حضرت آيت الله نائيني(رحمت الله عليه) فرمود:

« من در ايام نوجاني در نماز جماعت ايشان شركت مي نمودم، و از حالات ايشان چيزهايي را درك مي كردم. »

استادان بر جسته فقه و اصول :

آيت الله بهجت پس از اتمام دوره سطح، و درك محضر استادان بزرگي چون آيات عظام: آقا سيد ابوالحسن اصفهاني(رحمت الله عليه) ، آقا ضياء عراقي(رحمت الله عليه) ، و ميرزاي نائيني(رحمت الله عليه) ، به حوزه گرانقدر و پر محتواي آيتِ

حقّ حاج شيخ محمد حسين غروي اصفهاني (رحمت الله عليه)، معروف به كمپاني وارد شد و در محضر آن علامه كبير به تكميل نظريات فقهي و اصولي خويش پرداخت، و به ياري استعداد درخشان و تأييدات الهي از تفكرات عميق و ظريف و دقيق مرحوم علامه كمپاني، كه داراي فكري سريع و جوّال و متحرك و همراه با تيز بيني بوده، بهره ها برد.

آيت الله محمد تقي مصباح درباره استفاده آيت الله بهجت از استادان خود مي گويد:

« در فقه بيشتر از مرحوم آقا شيخ محمد كاظم شيرازي- كه شاگردان مرحوم ميرزا محمد تقي شيرازي و از استادان بسيار برجسته نجف اشرف بود- استفاده كرده، و در اصول از مرحوم آقاي نائيني، و سپس بيشتر از مرحوم آقا شيخ محمد حسين كمپاني اصفهاني فايده برده بودند، هم مدّت استفاده شان از مرحوم اصفهاني بيشتر بود و هم استفاده هاي جنبي ديگر. »

سير و سلوك وعرفان :

آيت الله بهجت، در ضمن تحصيل و پيش از دوران بلوغ، به تهذيب نفس و استكما ل معنوي همّت گمارده، و در كربلا در تفحّص استاد و مربي اخلاقي بر آمده و به وجود آقاي قاضي كه در نجف بوده پي مي برد. و پس از مشرف شدن به نجف اشرف از استاد برجسته خويش آيت الله شيخ محمد حسين اصفهاني كمپاني استفاده هاي اخلاقي مي نمايد.

آيت الله مصباح در اين باره مي گويد:

« پيدا بود كه از نظر رفتار هم خيلي تحت تأثير مرحوم آقا شيخ محمد حسين اصفهاني بودند، چون گاهي مطالبي را از ايشان با اعجابي خاص نقل مي كردند، و بعد

نمونه هايش را ما در رفتار خود ايشان مي ديديم. پيدا بود كه اين استاد در شكل گرفتن شخصيت معنوي ايشان تأثير بسزايي داشته است. »

همچنين در درسهاي اخلاقي آقا سيد عبدالغفار در نجف اشرف شركت جسته و از آن استفاده مي نموده، تا اينكه در سلك شاگردان حضرت آيت الله سيد علي قاضي(ره) در آمده و در صدد كسب معرفت از ايشان بر مي آيد، و در سن 18 سالگي به محضر پر فيض عارف كامل حضرت آيت الله سيد علي آقاي قاضي بار مي يابد، و مورد ملاطفت و عنايات ويژه آن استاد معظّم قرار مي گيرد و در عنفوان جواني چندان مراحل عرفان را سپري مي كند كه غبطه ديگران را بر مي انگيزد.

آيت الله مصباح مي گويد:

« ايشان از مرحوم حاج ميرزا علي آقاي قاضي مستقيماً در جهت اخلاقي و معنوي بهره برده و سالها شاگردي ايشان را كرده بودند. آيت الله قاضي از كساني بودند كه مُمَحَّضِ در تربيت افراد از جهات معنوي و عرفاني بودند، مرحوم علامه طباطبايي و مرحوم آيت الله آقا شيخ محمد تقي آملي و مرحوم آقا شيخ علي محمد بروجردي و عده زيادي از بزرگان و حتي مراجع در جنبه هاي اخلاقي و عرفاني از وجود آقاي قاضي بهره برده بودند. آيت الله بهجت از اشخاص ديگري نيز گهگاه نكاتي نقل مي كردند مثل مرحوم آيت الله آقا شيخ مرتضي طالقاني و ديگران...

خود آقاي بهجت نقل مي كردند: شخصي در آن زمان در صدد بر آمده بود كه ببيند چه كساني سحر ماه مبارك رمضان در حرم حضرت امير عليه السلام

در قنوت نماز وترشان دعاي ابو حمزه ثمالي مي خوانند، آن طور كه خاطرم هست اگر اشتباه نكنم كساني را كه مقيد بودند اين عمل را هر شب در حرم حضرت امير عليه السلام انجام بدهند شمرده بود و بيش از هفتاد نفر شده بودند.

به هر حال، بزرگاني كه تقيد به جهات عبادي و معنوي داشتند در آن عصرها زياد بودند. متأسفانه در عصر ما كمتر اين نمونه ها را مشاهده مي كنيم. البته علم غيب نداريم، شايد آن كساني كه پيشتر در حرمها اين عبادتها را انجام مي دادند حالا در خانه هايشان انجام مي دهند، ولي مي شود اطمينان پيدا كرد كه تقيد به اعمال عبادي و معنوي سير نزولي داشته و اين بسيار جاي تأسف است.»

يكي ديگر از شاگردان آقا ( حجّة الاسلام و المسلمين آقاي تهراني ) جريان فوق را به صورت ذيل از حضرت آيت الله بهجت نقل مي كند:

« شخصي در آن زمان شنيده بود كه در گذشته هفتاد نفر در حرم حضرت امير عليه السلام در قنوت نماز وترشان دعاي ابو حمزه ثمالي را مي خواندند، آن شخص تصميم گرفته بود ببيند در زمان خودش چند نفر اين كار را انجام مي دهند، رفته بود و شمارش كرده و ديده بود تعداد افراد نسبت به زمان سابق تقليل پيدا كرده و مجموعاً پنجاه نفر (آن طور كه بنده «تهراني» به ياد دارم) در حرم ( اعّم از نزديك ضريح مطهّر، و رواقهاي اطراف) دعاي ابوحمزه را در دعاي نماز وتر خود قرائت مي كنند. »

فلسفه :

آيت الله بهجت، اشارات ابن سينا و اسفار

ملا صدرا را نزد مرحوم آيت الله سيد حسن بادكوبه اي فرا گرفته است.

مرجعيت :

با اينكه ايشان فقيهي شناخته شده اند و بيش از سي سال است كه اشتغال به تدريس خارج فقه واصول دارند، ولي هماره از پذيرش مرجعيت سرباز زده اند.

آقاي مصباح درباره علت پذيرش مرجعيت از سوي ايشان و نيز پيرامون عدم تغيير وضعيت آيت الله بهجت بعد از مرجعيت مي گويد:

« بعد از مرجعيت منزل آايت الله بهجت هيچ تغييري نكرده است، ملاقات و پذيرايي از بازديد كنندگان در منزل امكان ندارد لذا در اعياد و ايام سوگواري، در مسجد فاطميه از ملاقات كنندگان پذيرايي مي شود. اصولاً قبول مرجعيت ايشان به نظر من يكي از كرامات ايشان است، يعني شرايط زندگي ايشان آن هم در سن هشتاد سالگي به هيچ وجه ايجاب نمي كرد كه زير بار چنين مسؤليتي برود، و كساني كه با ايشان آشنايي داشتند هيچ وقت حدس نمي زدند كه امكان داشته باشد آقا يك وقتي حاضر بشوند پرچم مرجعيت را به دوش بكشند و مسوليتش را قبول بكنند. و بدون شك جز احساس يك وظيفه متعين چيزي باعث نشد كه ايشان اين مسؤليت را بپذيرند. و بايد گفت كه رفتار ايشان در اين زمان با اين وارستگي و پارسايي، حجت را بر ديگران تمام مي كند كه مي شود در عين مرجعيت با سادگي زندگي كرد، بدون اينكه تغييري در لباس، خوراك، مسكن، خانه و شرايط زندگي پيش بيايد. »

تا اينكه بعد از فوت مرحوم آقاي سيد احمد خوانساري(ره) جلد اول و دوم كتاب «ذخيره العباد» (جامع المسائل كنوني) را به قلم

خود تصحيح و در اختيار خواص گذاشتند، و پيش از فوت مرجع عاليقدر حضرت آيه الله العظمي اراكي(ره) اجازه نشر رساله عمليه خويش را دادند، سرانجام وقتي جامعه مدرسين با انتشار اطلاعيه اي هفت نفر از آن جمله حضرت آيه الله العظمي بهجت را به عنوان مرجع تقليد معرفي كرد و عده اي از علماي ديگر از جمله آيت الله مشكيني و آيت الله جوادي آملي و ... مرجعيت ايشان را اعلام كردند، به دنبال در خواستهاي مصرانه و مكرر راضي شدند تا رساله عمليه ايشان در تيراژ وسيع به چاپ برسد، با اين حال از نوشتن نام خويش بر روي جلد كتاب دريغ ورزيدند.

در همين ارتباط يكي از مرتبطين ايشان مي گويد: ايشان پيش از در گذشت آيت الله العظمي اراكي چون مطلع شدند جامعه مدرسين نظر به معرفي ايشان را دارند پيغام دادند كه راضي نيستم اسمي از بنده برده شود.

و بعد از فوت مرحوم اراكي و پيام جامعه مدرسين و اطلاع از انتشار اسمشان فرمودند: « فتاواي بنده را در اختيار كسي قرار ندهيد. از ايشان توضيح خواسته شد فرمودند: صبر كنيد، همه رساله خود را نشر دهند، بعدها اگر كسي ماند و از ديگران تقليد نكرد و فقط خواست از ما تقليد كند آن وقت فتاوي را منتشر كنيد » چندين ماه پس از اين رخداد رساله ايشان توسط بعضي از اهل لبنان به چاپ رسيد.

هجرت:

ايشان بعد از تكميل دروس، در سال 1363 ه.ق. موافق با 1324 ه.ش. به ايران مراجعت كرده و چند ماهي در موطن خود فومن اقامت گزيد و بعداً در حالي كه آماده بازگشت

به حوزه علميه نجف اشرف بود، قصد زيارت حرم مطهر حضرت معصومه عليها السلام و اطّلاع يافتن از وضعيت حوزه قم را كرد، ولي در طول چند ماهي كه در قم توقف كرده بود، خبر رحلت استادان بزرگ نجف، يكي پس از ديگري شنيده مي شد، لذا ايشان تصميم گرفت كه در شهر مقدس قم اقامت كند.

در قم از محضر آيت الله العضمي حجت كوه كمره اي استفاده كرده و در بين شاگردان آن فقيد سعيد درخشيد. چند ماهي از اقامت حضرت آيه الله العظمي بروجردي در قم نگذشته بود كه آيت الله بهجت وارد قم شد، و همچون حضرات آيات عظام امام خميني، گلپايگاني و ... به درس فقيد سعيد مرحوم بروجردي حاضر شد.

آيت الله مصباح در اين باره مي گويد:

« آيت الله بهجت از همان زماني كه مرحوم آيت الله بروجردي(ره) در قم درس شروع كرده بودند از شاگردان برجسته واز مُستَشكِلين معروف و مبرّز درس ايشان بودند. معمولاً استاداني كه درس خارج مي گويند، در ميان شاگردانشان يكي دو سه نفر هستند كه ضمن اينكه بيش از همه مطالب را ضبط مي كنند احياناً اشكالاتي به نظرشان مي رسد كه مطرح و پي گيري مي كنند تا مسائل كاملاً حل شود، اينان از ديگران دقيق ترند، و اشكالاتشان علمي تر و نياز به غور و بررسي بيشتري دارد، و ايشان در آن زمان چنين موقعيتي را در درس مرحوم آيت الله بروجردي داشتند. »

تدريس :

آيت الله بهجت در همان ايام كه در درس آيات عظام اصفهاني، كمپاني و شيرازي حضور مي يافت، ضمن تهذيب نفس و تعلم، به تعليم

هم مي پرداخت و سطوح عاليه را در نجف اشرف تدريس مي كرد. پس از هجرت به قم نيز پيوسته اين روال را ادامه مي دادند. در رابطه با تدريس خارج فقه توسط ايشان نيز در مجموع مي توا ن گفت كه ايشان بيش از چهل سال است كه به تدريس خارج فقه و اصول اشتغال دارند و به واسطه شهرت گريزي غالباً در منزل تدريس كرده است، و فضلاي گرانقدري ساليان دراز از محضر پر فيض ايشان بهره برده اند.

شيوه تدريس :

آيت الله مصباح در مورد روش تدريس ايشان مي گويد:

« ايشان در بيان مطالب سعي مي كردند ابتدا مسأله را از روي كتاب شيخ انصاري قدس سره مطرح كنند، و بعد هر كجا مطلب قابل توجهي از ديگران مخصوصاً از صاحب جواهر قدس سره در طهارت، و از مرحوم حاج آقا رضا همداني و ديگران مطالب برجسته اي داشتند آن را نقل مي كردند، و بعد هر جا خود ايشان نظر خاصي داشتند آن را بيان مي كردند. اين شيوه از يك طرف باعث اين مي شد كه انسان از نظر استادان بزرگ در يك موضوع آگاه بشود و در عين حال صرفه جويي در وقت مي شد. استادان ديگر هم براي تدريس شيوه هاي جالبي داشتند كه شايد براي مبتدي مفيدتر بود كه هر مطلب را از هر استاد جداگانه طرح مي كردند، ولي خوب اين باعث مي شد كه وقت بيشتري گرفته بشود و احياناً مطالبي تكرار بشود.

در ضمن تدريس، در ميان نكته هايي كه از خود ايشان ما استفاده مي كرديم و طبعاً بعضي از اين

نكته ها چيزهايي بود كه ايشان از استادانشان شفاهاً دريافت كرده بودند، به مطالب بسيار ارزنده و عميق و داراي دقتهاي كم نظيري بر مي خورديم. »

آيت الله مسعودي كه خود سالها از درس آيت الله العظمي بهجت بهره برده اند درباره ويژگي تدريس ايشان مي گويد:

« سبك درس ايشان سبك خاصي است. معمولاً آقايان مراجع و بزرگان در درس خارج يك مسأله اي را مطرح مي كنند و اقوال ديگران را يكي يكي ذكر مي كنند، سپس يكي را نقد مي كنند و ديگري را تأييد، و سرانجام يكي از آن نظرات را مي پذيرند، يا نظريه ديگري را انتخاب مي كنند. ولي ايشان بر خلاف همه، نقل اقوال نمي كنند بلكه ابتدا مسأله را مطرح مي كنند و بعد روند استدلالش را بيان مي كنند. اگر شاگرد آراء علماء را ديده و مطالعه كرده باشد، مي فهمد كه دليلي را كه استاد ذكر مي كند چه كسي گفته است، و اشكال يا تأييدي را كه مي كند مي فهمد به سخن چه كسي اشكال يا قول چه كسي را تأييد مي كند. لذا هر كس بخواهد در درس ايشان شركت كند بايد مباني و نظرات آقايان ديگر را ديده باشد. »

آيت الله محمد حسين احمدي فقيه يزدي درباره شيوه درس ايشان مي گويد:

« نوعاً ايشان چند مسئله اصلي يا فرعي را كه عنوان مي فرمودند بعد از توجه به ظرافتهاي حديث و روايت و يا آيه شريفه اي كه دلالت بر موضوع بحث داشت، مقايسه اي بين موضوع بحث و ساير بحثهاي مشابه مي نمودند و دقت عقلي و

فكري خاصي در تعادل آن دو انجام مي دادند، آنگاه نتيجه مي گرفتند كه انصافاً نتيجه علمي و جديد بود. و حقيقتاً مطلبي را كه ذكر مي كردند ناشي از اوج و عظمت ديد و فكرشان بود كه از ائمه عليهم السلام و اسلام گرفته بود و اجتهاد صحيح نيز هم اين گونه بحث و تجزيه و تحليل كردن است. »

موعظه در درس :

حجة السلام والمسلمين قدس، امام جمعه كلاچاي كه خود سالها در درس ايشان حضور داشته است مي گويد:

« روال آيت الله العظمي بهجت اين بود كه پيش از شروعِ درس، حدود ده دقيقه موعظه مي كرد، ولي نه به عنوان موعظه بلكه به عنوان حكايت حال بزرگان گذشته. و معلوم بود كه منظور اصلي آيت الله مصباح يزدي كه سالها در درس خارج فقه ايشان شركت مي كردند (15سال)، علاوه بر استفاده علمي، استفاده از روحيه ملكوتي آقا بوده است. »

آيت الله مصباح در اين باره مي گويد:

« آيت الله بهجت گاهي داستاني را يا حديثي را نقل مي كردند كه براي ما تعجب آور بود ايشان چه اصراري دارند كه بر مطالب معلوم و روشن تكيه مي كنند، از جمله مطلبي كه ايشان در تذكّرات پيش از درس اصرار مي كردند امامت امير المؤمنين عليه السلام بود، ما تعجب مي كرديم كه ما مگر در آن حضرت شك داريم كه ايشان اين قدر اصرار دارند كه دلائل امامت حضرت علي عليه السلام را براي ما بيان كنند. يك خورده ته دلمان گله مند بوديم كه چرا به جاي اين مطالب يك چيز هايي كه بيشتر حاجت

ماست ( در امور اخلاقي و معنوي ) مطالبي را نمي گويند. اما بعد از اين كه به پنجاه- شصت سالگي رسيديم، در بسياري از مباحث ديديم كه آن نكته هايي كه ايشان چهل سال پيشتر در درسشان درباره امامت علي عليه السلام مي فرمودند به دردمان مي خورد. گويا ايشان آن روز مي ديد كه يك مسائلي بناست در آينده مورد غفلت و تشكيك قرار بگيرد.

شايد اگر توجه هاي ايشان نبود ما انگيزه اي نداشتيم درباره اين مسائل مطالعه اي داشته باشيم، حتي از نكته هايي كه ايشان چهل سال پيش بيان مي كردند امروز بنده در نوشته هايم در مورد مسائل اعتقادي يا جاهاي ديگر استفاده كرده ام. »

جايگاه علمي :

گواهي استادان و هم دوره ايها و نيز شاگردان برجسته كه بخشي از آن در ذيل مي آيد نمايانگر دقت نظر و نبوغ برجستگي علمي ايشان است:

از آن جمله گويند:

روزي ايشان در درس كفايه يكي از شاگردانِ مرحوم آخوند خراساني به نحوه تقرير مطالب آخوند خراساني توسط استاد اعتراض مي كند، ولي با توجه به اينكه از همه طلاب شركت كننده در درس كم سنّ و سال تر بوده در جلسه بعدي پيش از حضور استاد مورد اعتراض و انتقاد شديد شاگردان ديگر قرار مي گيرد، ولي در آن هنگام ناگهان استاد وارد مي شود و متوجه اعتراض شاگردان به ايشان مي گردد. سپس خطاب به آنان مي فرمايد: « با آقاي بهجت كاري نداشته باشيد. » همه ساكت مي شوند آنگاه استاد ادامه مي دهد: « ديشب كه تقريرات درس مرحوم آخوند را مطالعه مي كردم متوجه شدم كه

حقّ با ايشان است » و پس از اين سخن، از جديت و نبوغ آيت الله بهجت تمجيد مي نمايد.

يكي از دانشمندان نجف مي گويد:

« ايشان در درس، به مرحوم آيت الله كمپاني امان نمي داد، و پيوسته بحثها را مورد نقد قرار مي داد. »

مرحوم آيت الله حاج شيخ مرتضي حائري نيز مي گويد:

« ايشان با اظهار نظرهاي دقيق و اشكالات مهمّ، چنان نظر استاد را جلب كرده بود كه چند روزي مجلسِ درس از حالت درس خارج شده بود، آن ايرادها براي ما هم مفيد بود؛ ولي آقاي بهجت براي گريز از شهرت ديگر به انتقاد نپرداختند و اگر ادامه مي دادند معلوم مي شد اگر بالاتر از ديگران نباشند بي شك كمتر از آنان نيستند. »

مرحوم علامه محمد تقي جعفري مي گويد:

« آن هنگام كه در خدمت آقا شيخ كاظم شيرازي مكاسب مي خوانديم، آيت الله بهجت نيز كه اينك در قم اقامت دارند، در درس ايشان شركت مي نمودند، خوب يادم هست كه وقتي ايشان اشكال مي كردند آقا شيخ كاظم با تمام قوا متوجه مي شد، يعني خيلي دقيق و عميق به اشكالات آقاي بهجت توجه مي كرد، و همان موقع ايشان در نجف به فضل و عرفان شناخته شده بود. »

آيت الله سيد محمد حسين طهراني در كتاب انوارالملكوت مي نويسد:

« آيت الله حاج شيخ عباس قوچاني، وصيّ سيد علي آقاي قاضي مي فرمودند: آيت الله العظمي حاج شيخ محمد تقي بهجت در فقه و اصول به درس مرحوم آيت الله العظمي حاج شيخ محمد حسين غروي اصفهاني حاضر مي شدند

و چون به حجره خود در مدرسه مرحوم سيّد باز مي گشتند بعضي از طلابي كه در درس براي آنها اشكالاتي باقي مانده بود به حجره ايشان مي رفتند و اشكالشان را رفع مي نمودند. و چه بسا ايشان در حجره خواب بودند و در حال خواب از ايشان مي پرسيدند و ايشان هم مانند بيداري جواب مي دادند جواب كافي وشافي، و چون از خواب بر مي خاستند و از قضايا و پرسشهاي در حال خواب با ايشان سخن به ميان مي آمد ابداً اطلاع نداشتند و مي گفتند: هيچ به نظرم نمي رسد و از آنچه مي گوييد در خاطرم چيزي نيست. »

آيت الله مشكيني مي گويد:

« ايشان از جهت علمي ( هم در فقه و هم در اصول ) در يك مرتبه خيلي بالايي در ميان فقهاي شيعه قرار دارند. »

حجة السلام و المسلمين امجد مي گويد:

« ايشان در علميت در افق اعلي است. فقيهي است بسيار بزرگ، و معتقدم كه بايد مجتهدين پاي درسشان باشند تا نكته بگيرند و بفهمند، و حق اين است كه درس خارج را بايد امثال آيت الله بهجت بگويند نه آنهايي كه به نقل اقوال بسنده مي كنند. »

تشويق بزرگان به شركت در درس ايشان :

آيت الله مصباح مي گويد:

« اولين چيزي كه ما را جذب كرد آن جاذبه معنوي و روحاني ايشان بود. ولي تدريجاً متوجه شديم كه ايشان از لحاظ مقامات علمي و فقاهت هم در درجه بسيار عالي قرار دارد. اين بود كه سعي كرديم خدمت ايشان درسي داشته باشيم تا وسيله اي باشد هم از

معلومات ايشان بهره اي ببريم، و هم بهانه اي باشد كه هر روز خدمت ايشان برسيم و از كمالات روحي و معنوي آقا بهره مند شويم. كتاب طهارت را در خدمت ايشان شروع كرديم، ابتدا در يكي از حجرات مدرسه فيضيه چند نفر از دوستان شركت مي كردند، و بعد از گذشت يك سال، يكي دو سالي هم در حجره اي در مدرسه خان (مدرسه مرحوم آيت الله بروجردي) خدمت ايشان درس داشتيم، و بعدها كه ضعف مزاج ايشان بيشتر شد از آن به بعد در منزل، خدمتشان مي رفتيم كه يك دوره طهارت را خدمت ايشان خوانديم، و بعد يك دوره هم مكاسب و خيارات را كه تقريباً حدود 15 سال ادامه پيدا كرد. ما در درس ايشان استفاده هايي مي برديم كه در بسياري از درسها كمتر يافت مي شد. »

شهيد بزرگوار استاد مطهري(ره) نيز به درس ايشان عنايت خاصّي داشتند. آيت الله محمد حسين احمدي يزدي در اين رابطه مي گويد:

« آيت الله شهيد مطهري درباره درس آيت الله بهجت به ما خيلي سفارش مي كرد و مي فرمود: حتماً در درس ايشان شركت كنيد مخصوصاً در اصول، چون آقاي بهجت درس آقا شيخ محمد حسين اصفهاني را ديده حتماً در درس ايشان شركت كنيد.»

استاد خسرو شاهي مي گويد:

« بنده در درس فقه خارج خيارات آيت الله العظمي شيخ مرتضي حائري شركت مي كردم. ايشان اواخر عمر مريض بودند و درسشان تعطيل شد. يك روز وقتي كه آيت الله حايري از حرم بيرون مي آمدند، به خدمتشان رفتم و پس از سلام عرض كردم: ان شاء الله درس

را شروع مي فرماييد؟

فرمودند: نه. بعد فرمودند:

« شما كه جوان هستيد من يك ضابطه اي را در اختيار شما قرار بدهم، و آن اينكه درس كساني شركت بكنيد كه فقط نقل اقوال نكنند، بلكه اقوال را بررسي كرده و نكاتي را در درس بيان كنند كه در فعليت رساندن ملكه اجتهاد خيلي سودمند باشد. چون درسي براي شما مفيد است كه اين ملكه اجتهاد را از قوه به فعليت برساند، و تنها به نقل اقوال كفايت نكند. »

من همان جا به ايشان عرض كردم: جناب عالي كسي را با اسم براي ما معرفي بفرماييد. فرمودند: « من از اسم بردن معذورم. » عرض كردم: من در درس آيت الله العظمي بهجت شركت مي كنم. ايشان اظهار رضايت نمود و تبسم كردند و فرمودند: « درس ايشان از نظر دقت و محتوا همين قاعده و ضابطه اي را كه به شما گفتم دارد، خوب است كه در درس ايشان شركت مي كنيد. درس ايشان از هر جهت سازنده است هم از جهت علمي هم از جهت اخلاقي، اين درس را ادامه بدهيد. »

تأليفات :

حضرت آيت الله بهجت داراي تأليفات متعددي در فقه و اصول هستند كه خود براي چاپ اكثر آنها اقدام نكرده اند، و گاه به كساني كه مي خواهند آنها را حتي با غير وجوه شرعيه چاپ كنند، اجازه نمي دهند و مي فرمايند: هنوز بسياري از كتابهاي علماي بزرگ سالهاست كه به گونه خطي مانده است، آنها را چاپ كنيد نوبت اينها دير نشده است.

فهرست عمده تأليفات ايشان كه برخي نيز با اصرار و پشتكاري برخي از شاگردانشان به

چاپ رسيده، عبارتند از:

الف) كتابهاي چاپ شده:

1. رساله توضيح المسائل ( فارسي و عربي )

2. مناسك حجّ

دو كتاب فوق توسط برخي از فضلا بر اساس فتاوي ايشان تأليف و پس از تأييد آقا به چاپ رسيده است.

3. وسيله النجاة

اين كتاب در بردارنده نظرات فقهي ايشان در اكثر ابواب فقه است كه در متن وسيله النجاه آيت الله العظمي سيد ابوالحسن اصفهاني(ره) گنجانده شده و نهايتاً جلد نخست آن با تأييد ايشان به چاپ رسيده است.

4. جامع المسائل

اين كتاب مجموعه حواشي ايشان بر كتاب « ذخيره العباد» استادش آيت الله العظمي محمد حسين غروي اصفهاني، و نيز تكميل آن تا آخر فقه مي باشد، كه قسمتهايي از آن ابتدا با نام « ذخيره العباد» با حروفچيني نه چندان زيبا و در تعداد نسخه اندك در اختيار برخي از شاگردان و خواصّ ايشان قرار گرفت، و بعداً جلد اول از اين مجموعه كه قرار است در پنج مجلد به چاپ برسد، به خاطر كثرت فروع فقهي كه توسط حضرت آيت الله بهجت بر اصل كتاب افزوده شده و جامعيت آن « جامعُ المسائل » نام گرفته و به همت برخي از شاگردان ايشان به چاپ رسيد.

ب) تأليفات آماده چاپ و نشر:

1. جلد اول از كتاب صلوة

آيت الله بهجت در اين كتاب با سبكي ويژه و تلخيص مطالب به ترتيب مباحث

« جواهر الكلام» به بيان نظريات نو و ابتكاري خويش پرداخته اند.

2. جلد اول از دوره اصول

اين كتاب تقريبا" به ترتيب « كفايه الاصول» نگارش يافته است، و بارها توسط ايشان مورد مداقّه و تجديد نظر

قرار گرفته، و نظرياتي نو در بسياري از مباحث اصول را در بردارد.

3. تعليقه بر مناسك شيخ انصاري

اين كتاب در بردارنده نظرات ايشان درباره مناسك حجّ مي باشد.

ج) تأليفاتي كه هنوز اقدام به چاپ آنها نشده است:

1. بقيه مجلّدات دوره اصول

2. حاشيه بر مكاسب شيخ انصاري

كه به ترتيب مكاسب شيخ انصاري(ره) از اول تا انجام، و پس از اتمام آن ادامه مباحثي كه در مكاسب مطرح نشده بر اساس متن « شرائع الاسلام » نگارش يافته است، ايشان در اين دوره از مباحث فقهي نظرات جديدي را ارائه داده اند.

3. دوره طهارت

در اين كتاب نيز آيت الله بهجت بسان دوره « كتاب الصلوة » به ترتيب مباحث

« جواهر الكلام» با تلخيص و نو آوري نظرات خويش را مطرح نموده اند.

4. بقيه مجلّدات دوره كتاب الصلوة

همچنين ايشان در تأليف سفينة البحار با مرحوم حاج شيخ عباس قمي (ره) همكاري داشته اند، و قسمت زيادي از سفينة البحار خطي، به خط ايشان نوشته شده است.

شاگردان :

با توجه به اينكه ايشان به خاطر شهرت گريزي عمدتاً در منزل خود تدريس مي كردند، با وجود اين افراد بسياري از محضر آن جناب استفاده كرده و مي كنند. كه برخي از آنان خود صاحب رساله و فتوي مي باشند، اينك نام بعضي ديگر از آنان را با حذف القاب ذكر مي كنيم:

1. محمد تقي مصباح يزدي.

2. عبدالمجيد رشيد پور.

3. سيد مهدي روحاني.

4. علي پهلواني تهراني.

5. مختار امينيان.

6. محمدهادي فقهي.

7. هادي قدس.

8. محمود امجد.

9. محمد ايماني.

10. محمد حسن احمدي فقيه يزدي.

11. محمد

حسين احمدي فقيه يزدي.

12- مسعودي خميني

13- سيد رضا خسروشاهي.

14- حسن لاهوتي

15- عزيز علياري

16- سيد محمد مؤمني

17- حسين مفيدي

18- جواد محمد زاده تهراني

19- سيد صابر مازندراني

20- شهيد نمازي شيرازي

اين عارف برجسته و فقيه ارزشمند در ساعت پانزده و ده دقيقه عصر 27 ارديبهشت 1388 مطابق با 22 جمادي الاولي 1430 قمري دار فاني را وداع گفتند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

بهدار، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد رضا بهدار

محل تولد : دزفول

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1350/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمد رضا بهدار در سال 1350هجري شمسي در شهرستان دزفول متولد شدم. تحصيلات ابتدائي و راهنمائي و متوسطه خود را در همان شهرستان محل سكونت به پايان رساندم. از همان دوران كودكي و نوجواني اهتمام فراواني به مسائل علمي و اعتقادي و ديني داشتم. از همين رو در همان دوران در مسجد محل خود براي كسب معارف ديني در جلسات قرائت قرآن شركت دا ئم داشتم. و از اساتيد و معلمين ديني كسب فيض مي كردم و اين خود سبب رشد علمي و اعتقادي فراواني شد و خود دريچه اي شد براي ورود به حوزه علميه و كسب معارف بيشتر . از اين رو در سال 1366 به صورت غير رسمي و متفرقه برخي كتب درسي و مقدماتي را پيش اساتيد حوزه فرا گرفتم. در اين بين مشغول گرفتن ديپلم بودم، كه در سال 1369به صورت رسمي در حوزه آيت الله قاضي واقع در شهرستان دزفول درسهاي مقدماتي حوزه را شروع كردم. در سال 1372براي ادامه تحصيل دروس سطح يك سال به قم مهاجرت كردم. اما به دليل ازدواج

و مشكلات خانوادگي براي ادامه تحصيل و تدريس به شهرستان برگشتم. بعد از سه سال يعني سال 1376دوباره موفق شدم براي ادامه تحصيل به قم برگردم و دروس خارج اصول و فقه را دنبال كنم. درسال 1378در كنار درس خارج با قبولي در امتحان ورودي رشته تخصصي كلام اسلامي وارد موسسه امام صادق (عليه السلام )شدم و در سال 1381فارغ التحصيل سطح چهارم حوزه شدم و بعد از آن مشغول پايان نامه هستم. در بين سالهاي 1379تاكنون با برخي از موسسات علمي از جمله پژوهشگاه فرهنگ و انديشه و مركز مطالعات حوزه علميه ارتباط داشته و مقالات و تحقيقاتي ارائه داده ام. از سال 1381تا حال به عنوان مدير گروه كلام و فلسفه مركز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگي حوزه مشغول همكاري و نظارت تحقيقات محققين هستم.

بهرامي خشنودي، مرتضي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مرتضى بهرامي خوشنودي

محل تولد : بروجرد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1354/1/1

بهرامي، غلامرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

غلامرضا بهرامي

محل تولد : شهرضا

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/1/1

زندگينامه علمي

در شهرضا متولد شدم. اسفند ماه 1344 و پس از سيكل در سال 1358 وارد حوزه علميه شده و دو سال در حوزه علميه اصفهان ، شهر رضا ، مدرسه علميه صاحب الزمان مشغول تحصيل بوده و سپس در سال 1360 وارد حوزه علميه قم شده از مغني تا پايان شرح لمعه را در مدرسه حضرت آيت الله گلپايگاني تحصيل نموده و سپس در ادامه تحصيل در حوزه از محضر حضرات آقايان 1. ستوده، 2. كريمي، 3. اعتمادي، رسائل، مكاسب و كفايه را گذرانده و سپس دروس خارج حوزه (فقه و اصول) را از محضر حضرات آيات عظام آقايان فاضل لنكراني، مكارم شيرازي، حسين مظاهري، سبحاني استفاده كردم.دوره تخصصي تبليغ را به مدت چهار سال در حوزه خوانده ام.نظر به جايگاه ويژه مركز تحقيقات كامپيوتري علوم اسلامي در نشر فرهنگ و معارف قرآن و اهل بيت علهيم السلام از سال 1373 تا كنون به عنوان مسئول بانك هاي اطلاع رساني مركز بوده ام.از سال 1380 در دانشگاه تدريس مي كنم. كه اكنون با عنوان استاديار در دانشگاه آزاد اراك تدريس مي كنم.

بهرامي، محمد حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد حسين بهرامي

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1354/5/3

زندگينامه علمي

اينجانب محمد حسين بهرامي در سال 1354 در تهران متولد شدم. تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را در شهر قم گذراندم و در سال 1368 وارد حوزه علميه شدم. مقدمات را در مدرسه شهيدين گذراندم. سطح را در حوزه و در محضر اساتيدي از جمله حجج

اسلام موسوي تهرانى، اعتمادي(ره)، احمدي ميانجي و ديگر اساتيد طي كردم. چند سالي نيز در درس خارج اساتيدي از جمله آيات عظام شبيري زنجانى، مكارم شيرازي و وحيدتبريزي شركت نمودم.

در كنار تحصيل در مراكز سفيران هدايت، جامعه الزهرا و مدرسه امام خميني(ره) به تدريس پرداخته ام. هم اكنون نيز در مدرسه امام خميني(ره) و دانشگاه قم در رشته علوم قرآن و حديث مشغول به تدريس مي باشم. سال 1375 و همزمان با سطح، از طريق موسسه امام خميني (ره) به كارشناسي ارشد پيوسته در رشته الهيات مشغول شده و در سال 1381 با نگارش پايان نامه "انديشه هاي حديثي علامه محمد تقي شوشتري دركتاب النجعه" فارغ التحصيل شدم.

در سال 1382 در دانشگاه تربيت مدرس قم در رشته علوم قرآن و حديث براي گذراندن مقطع دكتري پذيرفته شدم. و هم اكنون پس از طي دوره آموزشي در آستانه نگارش پايان نامه مي باشم. از سال 1377 در مركز تحقيقات كامپيوتري علوم اسلامي در بخش شبكه اينترنت مشغول به كار شدم. از سال 1379 تا 1382 مدير پايگاه اطلاع رساني حوزه بودم و از سال 1382 تا كنون نيز به عنوان معاون شبكه مركز مشغول به فعاليت مي باشم.

بهرامي، ناصر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ناصر بهرامي

محل تولد : كرمانشاه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1346/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب ناصر بهرامي در سال 1364وارد حوزه علميه شدم و در زادگاهم كرمانشاه در مدرسه آيت الله بروجردي مشغول به فرا گرفتن متون درسي حوزوي شدم. سطح مقدمات را در همانجا به پايان رسانيدم و مشغول به سطوح بالاتر شدم .و دروس بالاتر را مانند كفايه

،رسائل ،مكاسب را در محضر حضرات آقايان آيت الله زرندي نماينده ولي فقيه و امام جمعه كرمانشاه ،حاج آقا مجتبي ميبدي ،حاج آقا عبدالخالق عبداللهي ، فرا گرفتم .و در همان مدرسه مذكور مشغول به تدريس سيوطي ،مغني ، مقدمات شدم و در مدرسه امام صادق (ع)كرمانشاه لمعه و سيوطي تدريس نموده ام و در سال1376وارد حوزه علميه قم شدم و دروس خار ج فقه و اصول را در نزد حضرات آيات مكارم شيرازي ،فاضل لنكراني ،نوري همداني ،جعفر سبحاني ،جوادي آملي و به مدت دو سال هم در تفسير حجت الاسلام سيد احمد خاتمي شركت نمودم و در حال حاضر در درس فقه آيت الله مكارم مشغول هستم . در اين مدّت مشغول پژوهش بوده و هستم و بيشتر كارهايم را در خانه انجام مي دهم و كاري را در دست اقدام دارم بنام خطابات قرآني و اميدوارم خداوند متعال به ما توفيق دهد تا بتوانيم در راه علم و معرفت كوشا باشيم و براي جامعه اسلامي فردي مفيد و صالح باشيم .

بهرمن، حيدر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حيدر بهرمن

زندگينامه علمي

با تكميل دروس ابتدائي و متوسطه در سال 1360با ورود به حوزه علميه اصفهان به تحصيل علوم حوزوي مشغول شدم. سالهاي اوليه دوره مقدمات را كه عمدتاً آشنائي با ادبيات عرب چون صرف و نحو و معاني بيان و لغت و منطق بود به پايان رساندم و با شروع دوره سطح به تدريس علوم مقدماتي مشغول گشتم در كنار آشنايي با كتب فقه و اصول، همچون شرح لمعه و رسائل و مكاسب؛ كتب كلامي همچون باب حادي عشر و شرح تجريد الاعتقاد و

نيز كتب فلسفه همچون بدايه و نهايه و شرح منظومه و قسمتي از اسفار و قسمتي از اشارات ابن سينا را فرا گرفتم سال 1369با هجرت به شهر مقدس قم و تكميل دروس سطح وارد مرحله درس خارج فقه و اصول شدم و تا امسال حدود 13سال است كه درس خارج را ادامه مي دهم .

از سال 1377تا كنون مدت 9سال است كه دوره اول و دوم تخصصي فقه واصول را در موسسه بقيه الله (عج)سپري مي نمودم، در كنار فقه و اصول بحث هاي تفسيري نيز شركت مي نمودم. در طول مدت تحصيل به تدريس ادبيات منطق و فلسفه و فقه و اصول نيز اشتغال داشتم و عمده آثار قلمي اينجانب مربوط به رساله ها يي است كه در طول مدت تحصيل در موسسه تحقيقاتي آموزشي بقيه الله(عج) به نگارش درآمده است.

بهروز، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد رضا بهروز

محل تولد : استهبان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/8/2

زندگينامه علمي

اينجانب محمدرضا بهروز در سال 1359 وارد حوزه علميه شيراز شده و از محضر بزرگاني همچون آيت الله سيد عبدالحسين دستغيب ( شهيد محراب ) بهره وافر برده، دروس ادبيات را در محضر آقايان سيد محمود و سيد احمد آيت الهي از اديبان متبحر آن ديار فرا گرفته و هم چنين دروس مقدماتي و مقداري از سطح را در محضر آقايان حج السلام سيد محمد مهدي و سيد علي محمد دستغيب فرا گرفته و در سال 1365 براي ادامه تحصيلا ت وارد حوزه علميه قم شده و ادامه دروس سطح را در محضر آقايان حجج اسلام اعتمادي ، پاياني ،

وجداني فخر، ستوده ، قديري . و اساتيد ديگر فرا گرفتم.

در سال 1368 دروس خارج فقه و اصول را شروع كرده و از محضر آقايان آيات عظام فاضل لنكراني . وحيد خراساني . ميرزا جواد تبريزي و مكارم شيرازي حضور پيدا كردم و دوره هاي فقه واصول را به پايان رسانده و هم چنين در سال 1370-1374 در رشته تخصصي كلام شركت كرده و دوره چهار ساله آن را با موفقيت گذراندم و جزء شاگردان ممتاز آن موسسه بوده ام .

در بحث فلسفه از محضر اساتيد بزرگواري هم چون آيت الله جوادي آملي ، حسن زاده آملي ، مصباح زاده يزدي و هم چنين از محضر درس جناب آقاي انصاري شيرازي بهره وافري برد ه و كتاب هاي بدايه و نهايه را از محضر آقايان فياضي تلمذ نمودم و اشارات و تنبيهات را از محضر آيت گرامي و دكتر بهشتي تلمذ نمودم و دروس اسفار و الهيات اسفار را از بزرگاني هم چون آيت الله جوادي . حسن زاده . مصباح . و انصاري شيرازي تلمذ نموده ام . و در حال حاضر عضو هيئت علمي پژوهشگاه هستم.

از نظر فعاليت هاي اينترنتي جزء فعالان اينترنتي هستم و فعلا بهعنوان مدير بخش آنلاين مركز ملي پاسخگويي به سوالات ديني مشغول خدمتم . ودر سايت ها و مسنجرهاي مطرح جهان به پاسخگويي و رفع شبهات ديني مشغولم.

كه مي توان به مسنجر بيلوكس ،پال تاك، ال فور اي، ارتباط شيعي و ياهو اشاره كرد و هر روز كاربران زيادي با مراجعه به اين سايت ها پاسخ هاي خود را در

يافت مي نمايند و از استقبال فراواني برخوردار است در حالحاضر با همكاري دوستان زيرمجموعه در شبانه روز بيش از ژنجاه ساعت به ژاسخگويي به سوالات ديني اشتغال دارم و درگذشته نيز در مدت بيش از چهار سال در سايت هاي اينترنتي به فعاليت هاي اينترنتي مي پرداختم . در مجموع دركليه موضوهاي اينترنتي حضور فعال داشته ام .

در عرصه ژاسخ به سوالات كتبي نيز روزانه ايميل هاي فراواني به اين مركز ارسال مي شود كه تعداد زيادي از اين سوالات كه مسائل اعتقادي و فلسفي را تشكيل مي دهد به كمك دوستان ديگر به ژاسخ آن مي پردازيم.

بهشتي مقدم، عليرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عليرضا بهشتي مقدم

محل تولد : اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1354/1/1

زندگينامه علمي

سال 1372 همزمان با ورود به دانشگاه اصفهان در رشته فيزيك كاربردري به حوزه علميه اصفهان وارد شده با جديت مشغول تحصيل دروس مقدمات گشتم، بعد از انصراف از تحصيل در دانشگاه، با جديت بيشتري دروس را ادامه داده، بطوري كه در سال دوم، تدريس دروس ادبيات مربوط به سال اول را مشغول شدم و به پايان رساندم. همزمان با لمعه، دروس مكاسب را و همزمان با رسائل شيخ كفايه را و با اتمام لمعه و رسائل، در ادامه مكاسب و كفايه را با دروس خارج حضرت استاد آيت الله العظمي آقا شيخ حسين مظاهري ادامه دادم و اين در حالي بود كه سال چهارم حوزه بودم. دروس خارج را با لغت عرب مي نگاشتم و جديتم در دروس و ارائه مطالب نو (و يا در قالبي نو) چشمگير بود.

نهايتاً سال 76 به علت

مشكلاتي كه از طرفي بعضي از اقران و هم صنفي ها (روحانيت) بر اينجانب وارد شده بود به حوزه قم منتقل شده و تا سال 79 امتحانات دروس سطح را به پايان بردم (به طوري كه هر دو سال را در يك سال آزمون داده ام). سال 79 موضوع پايان نامه ام را «مباحث الفنية في فقه الاملية» قرار دادم كه متن طرح پايان نامه خدمت مرحوم استاد راهنمايم حضرت آيت الله محمد هادي معرفت(قدس سره) وقتي ارائه نمودم بسيار بسيار تحسين و ترغيب نمودند، ليكن از طرف ديگر مرحوم آيت الله العظمي آقا ميرزا جواد تبريزي بنده را به ادامه دادن دروس خارج بدون توجه به برنامه شوراي مديريت سفارش نموده و مرا از ارائه پايان نامه كه قسمت عمده كارهاي آن صورت گرفته بود، بازداشتند. في الحال اخذ مجوز تدريس دروس معارف اسلامي (مباني نظري) از نهاد نماندگي نموده و مشغول به تدريس در دانشگاهها مي باشم. نيز مايل به تدريس در حوزه مقدس به صورت متمركز و از تدريس مهم تر تحقيق در مباحث تفسيري و فقهي و اصولي و ديگر مباحث جهت خدمت به حوزه مقدسه و انقلاب مي باشم.

بهشتي مهر، احمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احمد بهشتي مهر

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1353/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1367 وارد حوزه شدم در سال 1374 وارد حوزه قم شدم و دركنار دروس حوزوي مقطع كارشناسي الهيات را در موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني آغاز كردم . در سال 1379 درس خارج مشغول شدم . در سال 1381 در موسسه رشته دين شناسي در مقطع كارشناسي ارشد پيوسته پذيرفته شدم و در سال 1385 با

دفاع از پايان نامه و با رتبه عالي فارغ التحصيل شدم .دروس تحقيقا ت و پژوهشهاي خود را هم پيش از اين نام بردم. از سال 1377 با نهاد نمايندگي ولي فقيه در دانشگاهها همكاري مي كنم و در ايام تبليغ به تبليغ در دانشگاهها مي پردازم . پيش از سال 77 هم در مراكز مردمي به تبليغ مي رفتم مناطق محرومي چون زابل و زاهدان و ايرانشهر را براي تبليغ انتخاب كرده بودم .

بهشتي، ابراهيم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابراهيم بهشتي

محل تولد : دامغان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1331/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب در حدود سال 1349 به مدرسه علميّه حاج فتحعلي بيك دامغان وارد شده و بعد از دو سال به حوزه علميّه قم آمدم و در مدرسه علميّه آيت الله گلپايگاني به تحصيل خود ادامه دادم و پس از پايان سطح و چند سالي درس خارج فقه و اصول به شهر دماوند رفتم و مدّت چهار سال در آن شهر در مدرسه علميّه امام صادق عليه السلام مشغول تدريس بودم و سپس به قم آمدم و در قم هم مشغول تحصيل و هم تحقيق بودم.

بهشتي، ابوالفضل

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابولفضل بهشتي

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1339/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب ابولفضل بهشتي فرزند جعفر به سال 1339 شمسي در شهر قم در خانواده اي روحاني متولد گرديده، پس از گذراندن تحصيلات عمومي (سطح ديپلم) با پيوستن به حوزه علميه در دوره سطح از اساتيدي چون حضرت آقايان: ستوده، اعتمادى، پايانى، انصاري شيرازي استفاده برده و سالها نيز در دوره هاي خارج فقه اصول، فلسفه از محضر آيات عظام: فاضل لنكرانى، وحيد خراسانى، تبريزى، حسن زاده آملي و.... بهره گرفتم و پس از پيروزي انقلاب همكاري فعال علمي و فرهنگي با نهادها و مراكز فرهنگي و تبليغي و انتشاراتي داشته و از بدو تأسيس دفتر تبليغات اسلامي در بخش هاي مختلف آن بويژه برنامه ريزي و نظارت و پژوهش فعاليت داشته ام و هم اينك نيز ادامه دارد. و همزمان به تهيه و تأليف آثاري در قالب مقاله و كتاب و انجام سفرهاي

تبليغي همت گماشته ام. و در حال حاضر نيز در درس خارج شركت فعال دارم.

بهشتي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد على بهشتى بروجردى. تولد ايشان در بروجرد واقع شده و پس از فراگرفتن مقدمات و ادبيات به قم مهاجرت و سطوح وسطى و عالى را از مدرسين و اساتيد حوزه علميه به پايان رسانيده و به درس خارج مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه العظمى گلپايگانى و ديگران حاضر و استفاده نموده و پس از فوت مرحوم آقاى بروجردى حسب الامر آقاى گلپايگانى به شاه آباد مهاجرت و تااكنون اشتغال به اقامه جماعت و تبليغ احكام و ارشاد مردم دارند.

و در شاه آباد منشأ خدمات اجتماعى و آثارى گرديده اند كه از جمله تأسيس كتابخانه اى براى جوانان كه ضمن آن كتابهاى مذهبى به قيمت مناسب در دسترس جوانان قرار مى گيرد و ديگر با همكارى جمعى از متدينين اقدام به تأسيس درمانگاه مهديه نموده اند كه براى فقرا و مستمندان بسيار مفيد و مؤثر است.

برادر ارجمندشان جناب حجةالاسلام حاج سيد عبدالحسين بهشتى نيز از فضلاء محترم حوزه علميه قم به شمار مى روند كه ساليان دراز است از زادگاه خود هجرت و در دارالعلم قم رحل اقامت افكنده و از محاضر آيات عظام آقاى بروجردى و آيت اللَّه شريعتمدارى و آيت اللَّه گلپايگانى و غيرهم استفاده نموده و تا هم اكنون از شركاء درس آيتين علمين مذكورين مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

بهشتي، محمد صادق

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن مير عبدالباقى مير محمدرضا حسينى.

عالم و زاهد و فاضل بوده، در محله ى لنبان مرجع امور دينى بوده، و در مسجد لنبان امامت مى نموده.

در سلخ ربيع الثانى سال 1308 وفات يافته، در قسمت شمالى مسجد مصلى در تخت فولاد مدفون شده.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

بهشتي، محمدحسيني

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فقيه.

تولد: 1307، اصفهان.

شهادت: 7 تير 1360، تهران.

آيت الله سيد محمدحسين بهشتى در محله ى لومبان اصفهان چشم به جهان گشود. پدربزرگ وى، آيت الله مير محمدصادق مدرس خاتون آبادى، از مراجع عصر خود بود. آيت الله بهشتى تحصيلات خود را تا سال دوم دبيرستان در اصفهان گذراند و سپس در سال 1325 به قم رفت. حدود شش ماه در قم بقيه سطح مكاسب و كفايه را تكميل نمود و از اوايل سال 1326 به درس خارج فقه و اصول در محضر آيت الله محقق داماد وارد شد. از اساتيد ديگر وى آيات عظام بروجردى، خوانسارى، كوه كمره اى و امام خمينى (ره) بودند.

براى پيگيرى تحصيلات دانشگاهى، در سال 1327 با گرفتن ديپلم وارد دانشگاه معقول و منقول شد و تا سطح دكترى ادامه تحصيل داد. در فسلفه نيز پنج سال مستمر (1335 -1330) در درس علامه ى طباطبائى حضور يافت و علاوه بر بحث هاى اصول فسلفه و روش رئاليسم، اسفار و شفا را نيز فراگرفت.

در همان سالها به سبب آشنايى با زبان انگليسى به عنوان دبير به تعليم اين زبان در دبيرستان ها پرداخت.

در سال هاى 1329 و 1330 وارد عرصه ى فعاليت هاى سياسى شد. تأسيس مدرسه ى منتظريه ى با همت آيت الله قدوسى و با نظارت ايشان از فعاليت هاى ديگرى بود كه از سال 1339 آغاز شد. از سال 1341 نيز در جريان هاى سياسى حضور داشت. از جمله اقدامات وى

همكارى در ايجاد «كانون دانش آموزان قم» بود كه بعدها آيت الله دكتر محمد مفتح مسئوليت آن را پذيرفت. در زمستان سال 1342 او را مجبور كردند كه از قم خارج شده و به تهران برود.

با ورود به تهران با جمعيت هاى مؤتلفه ى اسلامى رابطه سازمان يافته اى داشت. در همين جمعيت ها بود كه به پيشنهاد شوراى مركزى، امام خمينى (ره) يك گروه چهار نفرى را به عنوان شوراى سياسى و فقهى تعيين نمود كه يكى از آنها آيت الله بهشتى بود. بعدها برنامه تغيير كتاب هاى تعلميات دينى مدارس در رأس فعاليت هاى آنها قرار گرفت.

با دستگيرى اغلب رهبران سياسى نظامى جمعيت هاى مؤتلفه، آيت الله بهشتى در اوايل سال 1344 براى راهنمايى مسلمانان آلمان، از ايران به آن كشور رفت و در هامبورگ مستقر شد. در آنجا زبان آلمانى را ياد گرفت. اما فعاليت وى فقط منحصر به آلمان نبود و كشورهاى آلمانى زبان (به ويژه اتريش) را نيز در برگرفت. آيت الله در اين مدت در تشكيل اتحاديه ى انجمن هاى اسلامى دانشجويان در اروپا و نشريه «اسلام مكتب مبارز» همكارى كرد و از ايشان در اين دوره، سخنرانيها و جزوات چندى به زبان هاى فارسى، انگليسى، عربى و آلمانى باقى مانده است. يك دوره تفسير قرآن از آغاز تا سوره نساء نيز حاصل همين ايام است.

در سال 1349 به ايران بازگشت و با همكارى آيت الله مهدوى كنى، آيت الله موسوى اردبيلى و آيت الله محمد مفتح به تشكيل جامعه روحانيت مبارز نمود. در سال 1355 هسته هايى براى امور تشكيلاتى به وجود آمد و در سال 1356 روحانيت مبارز شكل گرفت.

در كنار فعاليت هاى ديگرش، از همان سال بازگشت به ايران (1349) كار تحقيقاتى و علمى را آغاز

كرد كه تا سالهاى انقلاب با همكارى آيت الله موسوى اردبيلى و دكتر محمد مفتح ادامه يافت و اهميت اين كار تحقيقاتى به حدى بود كه حتى در سال 1353 در برگه يادداشت كارهاى جارى، پنجاه درصد از وقت خويش را فقط به آن اختصاص داده اند و بقيه را به بيش از پانزده كار فرهنگى، تحقيقى و اجرائى ديگر. در سالهاى 1355 تا 1357 نيز، جلسه اى در روزهاى دوشنبه در منزل ايشان برقرار بود كه در آن با حضور چند تن از محققان و فارغ التحصيلان رشته ى اقتصاد، كتاب كاپيتال (سرمايه) كارل ماركس مورد بررسى قرار گرفت.

با عزيمت امام خمينى (ره) به پاريس، آيت الله دكتر بهشتى به حضور ايشان رفت و هسته ى شوراى انقلاب تشكيل شد كه وى يكى از اعضاى آن بود.

علاوه بر مقاله ها و سخنرانى ها، تأليفات وى به شرح زير است: بانكدارى و قوانين مالى اسلام؛ عادت (ترجمه از انگليسى)؛ قانون عليت در جامعه ما؛ نقش ايمان در زندگى انسان؛ كدام مسلك ؟؛ صداى اسلام در اروپا (به پنج زبان)؛ روحانيت در اسلام و در قرآن؛ يك قشر جديد در جامعه ما؛ حكومت در اسلام (حكومت از نظر اسلام) (1367)؛ نماز چيست؟ (1366)؛ اسلام و مكتب هاى معاصر؛ مباحث شناخت در اسلام (1369)؛ شناخت از ديدگاه قرآن؛ امر به معروف و نهى از منكر، آزادى از ديدگاه اسلام؛ مالكيت از نظر اسلام؛ تكامل از نظر اسلام؛ تخريب در انديشه اسلامى؛ حقيقت و عرفان؛ اسلام دين واقع بين؛ قضاى اسلامى؛ اقتصاد اسلامى (فارسى و عربى، 1362)؛ توحيد در قرآن؛ حج در قرآن (1365)؛ نقش قيامتى انقلاب اسلامى (مجموعه مقالات؛ با همكارى محمدجواد باهنر).

از آثار ديگر ايشان كه چاپ

نشده اند: ترجمه كامل تاريخ قرآن نولد؛ ترجمه بخشى از كتاب دانش منطق اثر هگل؛ تحقيق گسترده اى پيرامون وحى؛ تفسير قرآن (نوار).

ضمنا تعداد معدودى نوار از جلسات درس دكتر بهشتى با عنوان (فلسفه ى هگل) كه از سال 1355 براى طلاب آغاز كرد و نيز يادداشتهاى آن به جا مانده است.

آيت الله دكتر بهشتى در بمب گذارى هفتم تيرماه 1360 در دفتر حزب جمهورى اسلامى به شهادت رسيد. پيكرش در بهشت زهرا به خاك سپرده شد.

استاد دكتر سيد محمد حسينى بهشتى اصفهانى از افاضل دانشمندان و اكابر مدرسين و اساتيد معاصر و مستخرجين با كمال حوزه علميه قم است آقاى دكتر بهشتى در حدود 1345 قمرى در شهر اصفهان به دنيا آمده و پس از خواندن اوليات و قسمتى از سطوح را از مدرسين بزرگ حوزه فراگرفته و آنگاه به دروس خارج فقه واصول آيات عظام مرحوم آيت اللَّه بروجردى و آيت اللَّه محقق داماد و آيت اللَّه العظمى نايب الامام خمينى و آيت اللَّه العظمى آقاى شريعتمدارى حاضر و از دراسات آنان استفاده كامل نموده و معقول را هم از محضر علامه آيت اللَّه طباطبائى آموخته و در رشته هاى مختلف علمى عقلى و نقلى يكى از ستارگان درخشنده حوزه علميه گرديده و چند سالى از طرف مراجع بزرگ براى ارشاد و وظائف روحى و دينى به آلمان مهاجرت و در آنجا رهبرى- مسلمين شيعى را نموده و خدمات چشمگيرى انجام داده تا در اين چند ساله اخير كه مراجعت به ايران و در تهران به تدريس و خدمات دينى پرداخته و هم براى تدريس و سخنرانى در دارالتبليغ اسلامى قم به دعوت موسس بزرگوار آن حضرت آيت العظمى آقاى شريعتمدارى به قم آمده و

ايفاء وظيفه نموده است.

معظم له نيز از مجاهدين به نام و مبارزين عيه امپرياليسم و رژيم منفور طاغوتى است كه با تمام سخنرانيهايش مظالم و جرائم دولت را بيان و از اعمال ضد خلقى و مردمى و توحيدى آنان انتقاد نموده است.

استاد بهشتى در انقلاب ايران و پيروزى آن سهم ويژه اى دارند و هم اكنون يكى از علماء دولت موقت جمهورى اسلام و از نزديكان و همكاران جناب آقاى مهندس مهدى بازرگان نخست وزير مى باشد سخنرانيها و اعلاميه هاى ايشان جالب و مجموع آن خود كتابى خواهد بود.

آثار و تاليفات عديده علمى دارند كه بعضى از آن مطبوع و برخى هم مخطوط مانده است از تاليفات مطبوع ايشان كتب زير است.

1- خدا از ديدگاه قرآن كه در 27 شهريور 1352 برابر 25 شعبان 1393 ق به طبع رسيده است.

2- نماز چيست.

3- شناخت اسلام كه به اتفاق دو نفر از افاضل آقاى على آقاى گلزار غفورى- محمدجواد باهنر نوشته اند كتابهاى ديگرى كه متاسفانه نام آنها را ياد ندارم.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

بهشتي، نصرالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند محسن، معروف به ملك المتكلمين. فاضل اديب خطيب توانا.

از گويندگان معروف، و خطباى مشهور، و از بنيان گزاران مشروطيت ايران است كه در اثر نطق ها و خطابه هاى او مردم برضد استبداد و دستگاه دولتى برانگيخته شدند، و به طورى كه در كتب تاريخ مذكور است و مقام گنجايش ذكر آن را ندارد، وى و ديگر همكارانش توانستند كه مملكت را مشروطه نمايند [!]

در اصفهان متولد گرديده، و نزد جمعى كثير كه از آن جمله است: آخوند ملاصالح فريدنى تحصيل نموده، و خدمت سيد جمال الدين اسدآبادى رسيده، و از او نيز كسب فيوضات نمود، و تحت تأثير

افكار او قرار گرفته، در طهران در زمره ى آزادى خواهان وارد شده، و شروع به فعاليت نموده.

سرانجام در اواخر جمادى الاولى سال 1326 به سن حدود 47 سال در باغ شاه، به دستور محمد على شاه كشته شد، و در جنب باغ شاه در قبرستان كوچكى به خاك رفت.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

بهمني، سعيد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سعيد بهمني

محل تولد : باجيگران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1340/1/1

زندگينامه علمي

پس از پايان تحصيلات متوسطه در سال61-60وارد حوزه علميه قم شدم . ابتدا به مدت سه سال به طور آزاد درس هاي حوزه را از استادان مختلف آموختم و پس از سه سال در حوزه ثبت نام كرده و قبول شدم. دروس سطح را در سال 69 به پايان رسانده و سپس دروس خارج را آغاز كردم . در سال 71-70 در دوره هاي تربيت محقق و مدير و مبلغ مناطق اهل سنت شركت كرده و به مدت دو سال دوره عمومي آن را گذراندم و پس از يك سال دوره تخصصي فقه و اصول را طي كردم . اين دوره ها پس از مدتي به نام رشته هاي تخصصي فوق و مذاهب اسلامي از سوي حوزه علميه قم به رسميت شناخته شد.

بي نياز، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد علي اكبر بي نياز در سال 1307 ، در قزوين متولد گرديد. پس ازطي نمودن تحصيلات مقدماتي در قزوين ، براي فراگيري دروس بالاتر ، به تهران مهاجرت كرد و در حوزه علميه اين شهر ، تحصيلات خود را پي گرفت. وي پس از دو سال تحصيل در اين حوزه ، در امتحان ورودي مدرسه عالي سپهسالار قبول شده و مدت شش سال در اين مدرسه به تحصيل پرداخت. حجت الاسلام بي نياز پس از 6 سال دوري از وطن و فراگيري علوم ديني ، به قزوين باز گشت و به بيان احكام و تبليغ دين مبين اسلام مشغول شد ، و در مساجد مختلف به امام جماعت پرداخت.گروه : علوم

انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب : سيد علي اكبر بي نياز فرزند سيد عبدالنقي ( مشهور به اعتماد ) مي باشد. جد وي ، حاج سيد ابراهيم زرآبادي . يكي از شخصيت هاي برجسته زرآباد و قزوين ، و درجه اجتهاد از مراجع عصر خود دريافت كرده بود.تحصيلات رسمي و حرفه اي : سيد علي بي نياز پس از تحصيل دوره ابتدايي و دريافت مدرك ششم ابتدايي ، وارد حوزه علميه مولاورديخان شد و نزد اساتيد اين حوزه صرف و نحو و مقدمات را آموخت. سپس براي فراگيري دروس بالاتر به تهران مهاجرت كرد و در حوزه علميه اين شهر ، تحصيلات خود را پي گرفت. وي پس از دو سال تحصيل در اين حوزه ، در امتحان ورودي مدرسه عالي سپهسالار قبول شده و مدت شش سال در اين مدرسه به تحصيل پرداخت.استادان و مربيان : سيد علي بي نياز در حوزه علميه تهران ، تحت نظر حاج شيخ محمدرضا تنكابني ، والد آقاي فلسفي ( واعظ مشهور ايران ) قرار گرفت. از اساتيد ديگر او عبارتند از: آيت الله طالقاني ، آيت الله مازندراني ، آقاي حسين علي راشد ، سيد حسين كاشاني ، بديع الزمان فروزانفر ، سيد حسين جمارانيفعاليتهاي آموزشي : سيد علي بي نياز پس از 6 سال دوري از وطن و فراگيري علوم ديني ، به قزوين باز گشت و به بيان احكام و تبليغ دين مبين اسلام مشغول شد ، و در مساجد مختلف به امام جماعت پرداخت.

منابع زندگينامه :فرزانگان علم و سخن قزوين، تاليف: رضا صمدي ها ، قزوين: بحر العلوم

بيات، محمود

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمود

بيات

محل تولد : نيشابور

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1335/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمود بيات در حدود سال 1350 وارد حوزه شهرستان نيشابور و تقريباً بعد از 3 سال در حوزه مشهد به مدت دو سال و سپس راهي قم شده و تاكنون مشغول بوده ام . در سال 63 _ 1362 به مدت يك سال تمام از طرف حوزه علميه قم براي تدريس ادبيات به شهرستان ميناب رفتم . در سال 81 _ 82 به مدت يك سال در دانشكده علوم قرآني تدريس قرآن و علوم مربوطه به مقدمات قرآن از قبيل ادبيات بوده ام و در خلال تحصيل مقداري هم تدريس داشته ام .

در ضمن به مدت سه سال از طرف معاونت تهذيب در مدرسه شهيد صدوقي واقع در بلوار صدوق به امر تهذيب مشغول بوده ام و در مدارس امام صادق و بقية الله واقع در حاجي آباد يك سال تحصيلي تقريباً تدريس تجويد و صرف داشته ام . اكنون پايان نامه سطح چهار را تحويل داده ام و مقدمات دفاع انشاء الله فراهم مي گردد . نيز در دانشگاه علامه طباطبايي تهران مشغول تدريس تفسير موضوعي هفته اي يك روز در هفته مي باشم.

بيات، مرتضي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مرتضي بيات

محل تولد : نهاوند

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1348/1/1

بياري، علي اكبر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي اكبر بياري

محل تولد : جعفر آباد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1348/5/4

زندگينامه علمي

بنده تا سوم راهنمائي را در محل تولد خواندم. بعد وارد حوزه علميه قم شدم. همزمان بطور غير حضوري ديپلم را گرفتم. در مدارس علميه امام صادق(ع)، امام باقر(ع)، رضويه و معصوميه ادامه تحصيل دادم و در دروس خارج فقه آقايان فاضل لنكرانى، هادوى، كعبي شركت كردم. در تفسير آيت الله جوادي آملي هم 6 سال شركت داشتم، دوره هاي تربيت مربي دفتر تبليغات را گذرانده ام(شش ماه). در مركز ادبي حوزه شركت و دوره ادبيات را گذراندم. در سال 1376 وارد موسسه امام خميني شدم و دوره كارشناسي و سپس ارشد را گذراندم. الان در حال تدوين پايان نامه هستم. همزمان فعاليت هاي تبليغي هم دارم كه عمده آن در دبيرستانهاي كشور است از طريق اتحاديه انجمن هاي اسلامي دانش آموزان و بسيج دانش آموزى.

بيان شاهرودي، حسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1327 ق)، شاعر و واعظ. وى اهل شاهرود بود و در وعظ بسيار توانا و داراى سحر بيان بود. طرز بيان وى طورى بود كه فقهاى زمانش به بيان او با حسن نظر نگاه نمى كردند. بيان در سرودن شعر توانا بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :فرهنگ سخنوران (151)، يغما (س 11، ص 384 -383).

بيدآبادي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن سيد ابوالقاسم بن سيد محمّد على. عالم زاهد، امام مسجد سيّد، متوفّى در سال 1356، مدفون در بيرون بقعه تكيه بروجردى در تخت فولاد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

بيدآبادي، محمد باقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد محمد باقر ثانى بيدآبادى از علماء كاملين و ادباء و شعراء و فضلاء و علماء اخيار معروف بحاج آقا با پدر خود مرحوم حاج سيد اسدالله حجه الاسلام از اصفهان بنجف مهاجرت نموده و سالها در نزد اساتيد آنجا تحصيل نموده و پس از فوت عم بزرگوار خود (1320) به ايران مراجعت نموده و مورد توجه عموم طبقات و بالاخص اهالى بيدآباد قرار گرفته و منشاء خدماتى شايان در مسجد سيد شده است كه از آنجمله:

1- تهيه ضريح فولادى جهت قبر مرحوم سيد حجه الاسلام و نصب آن در تاريخ 1322 و ديگر تهيه ساعت كه در قسمت قبلى مسجد نصب گرديده است در نقباء البشر. گويد: در جريانات مشروطيت ايران بنجف مراجعت نموده و در سال 1373 مجددا باصرار مردم باصفهان معاودت كرده و مورد احترام و اكرام قرار گرفته و پس از شش ماه در سوم ماه رمضان همانسال وفات يافته و در مقبره جد خويش مدفون گرديده است. از اشعار اوست كه بجد خويش حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام خطاب كرده و گويد:

يابن عم النبى اى معال

لك فى ارفع المدائح تذكر

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

بيدآبادي، مؤمن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند حاج سيد محمّد باقر. عالم فاضل كامل، پس از حاج سيد اسداللَّه اعلم و افقه اولاد سيّد بوده. وى بعد از فوت برادر، رياست و عنوان كلّى يافته و در مسجد سيد امامت داشته، و چون مادرش كنيز بوده، قدرى سياه چرده بوده است. در 6 رمضان سال 1294 وفات يافته، در مقبره پدر مدفون گرديد.

مرحوم حاج ميرزا بهاء الدين عاملى در مادّه تاريخ وفاتش ضمن قطعه اى گويد:

ماه صيام نزد رسول آمد از جهان

آن سيّدى كه

مؤمن آل رسول بود

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

پا قلعه اي، اسدالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند ميرزا زين العابدين خاتون آبادى. عالم فاضل، در رياضيّات و هيئت و نجوم مهارت اشته و در اصفهان، فارسى هيئت تدريس مى نموده.

مادرش دختر ميرزا احمد نيريزى خطّاط معروف است.

در سال 1360 وفات يافته، در اطاق غربى تكيه ي خاتون آبادى مدفون گرديد.

مرحوم حسام الواعظين در مرثيه و تاريخ وفاتش گويد:

آن كه بُد زنده روانش ز تولاّى على

وان كه شد سر خوش و سر مشت ز صبهاى على

حاج سيد اسداللَّه كه در مدّت عمر

همچو عمّار بُد او واله و شيداى على

بود هم عالم و هم زاهد و همن روشندل

دل او طور و منوّر ز تجلاّى على

بهر تاريخ وفاتش ز وفا گفت حسام

شد بهشتى اسد اللَّه ز اعطاى على

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

پارسا، داوود

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

داوود پارسا

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1333/4/1

زندگينامه علمي

پس از اتمام دوران دبيرستان و گذراندن دوره هاي زبان انگليسي در موسسه شكوه تهران در سال 1355 و با قبولي در امتحانات كنكور و ورود به مجتمع دانشگاهي فني و مهندسي در رشته برق عزم داشتم رشته ام را در دانشگاه پلي تكنيك (امير كبير فعلي) ادامه دهم كه در سال 1357 انقلاب اسلامي رخ داد و تمامي دانشگاههاي كشور تعطيل گشت.

در سال 1357 در كميته امداد امام خميني (ره) در قسمت تحقيق خانواده شهدا همكاري داشتم و در سال 1358 وارد آموزش و پرورش شدم و چندين سال در رشته ديني و زبان انگليسي به تدريس مشغول شده و بعنوان مدير مدرسه و همكاري با معاونت منطقه 14 تهران مسئوليت پذيرفتم. از سال 1352 به بعد گرايش

بيشتري به مسائل مذهبي و علاقه به مطالعه كتب ديني پيدا كردم و با حضور در مجالس سخنراني آيات عظام مكارم شيرازي و سبحاني و مجتبي تهراني و نوري و عبيد زنجاني كه هر كدام جلسات جداگانه اي در تهران داشتند بهره مند شدم.

در ابتداي انقلاب اسلامي با استاد علي صفايي حائري آشنا شدم كه حاصل اين آشنايي بينش جديدي بود كه نسبت به مذهب و دين در من ايجاد شد و با عمق بيشتري مسائل ديني را دنبال كردم و موجب ورود من به حوزه علميه مجتهدي تهران در سال 1361 و سپس هجرت به قم در سال 1362 و ادامه تحصيل در حوزه علميه قم گرديد.

ادبيات را نزد اساتيد : علوي طالقاني، مدرس افغاني، عرفان و اصول و فقه را نزد اساتيد: فاضل ، محمدي ، محامي، محفوظي، موسوي تهراني، پاياني، و آشيخ علي پناه و دروس خارج را نزد آيات عظام : وحيد خراساني، فاضل ، آشيخ جواد تبريزي ، مكارم شيرازي و علي صفايي حائري تلمذ نمودم. و چندين سال هم از محضر درس تفسير آيةالله جوادي آملي بهره مند شدم. در طول دوران تحصيلات حوزوي كار تحقيق با گروهي از دوستان در موضوعات: تاريخ، عرفان، تعليم وتربيت و روانشناسي و تفسير را دنبال كردم.

از سال 1369 به بعد در دو مقطع تدريس و تبليغ علوم اسلامي در دانشگاههاي تهران و امير كبير و علم و صنعت و شريف و علامه و شيهد بهشتي و خواجه نصير الدين و شيهد مدرس و علوم پزشكي و دانشگاه قم و در استانها دانشگاه بوشهر و شيراز و قزوين پرداختم و چندين

بار بعنوان مبلغ و استاد نمونه از طرف نهاد رهبري در دانشگاهها انتخاب شدم. و همچنين در مدرسه امام خميني(ره) و حوزه خواهران و دانشگاه باقرالعلوم(ع) قم به تدريس دروس حوزوي پرداختم.

پاشايي، محمدتقي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد تقي پاشايي

محل تولد : مشهد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1337/1/1

زندگينامه علمي

محمد تقي پاشايي در فروردين سال 1337 هجري شمسي در شهر مقدس مشهد متولد گرديد. وي تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در تهران گذراند و در سال 57 موفق به اخذ ديپلم رياضي گرديد. ايشان در سال 58 جهت تحصيل علوم حوزوي وارد حوزه علميه اشتهارد شد و بعد از شش ماه در مدرسه علميه برهان شهرري ادامه تحصيل داد و از سال 64 تا كنون در حوزه علميه مقدسه قم مشغول تحصيل و تدريس و تحقيق مي باشد.

پاك نيا، عبدالكريم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالكريم پاك نيا

محل تولد : تبريز

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

او در سال 1341 در شهر تبريز به دنيا آمد و در سال 1354 بعد از اتمام تحصيلات دوره ابتدايي دروس جديد،وارد حوزه علميه شد.پدرش حاج اسماعيل يكي از معماران متدين و عالم پرور آن شهر بود. عبد الكريم دروس مقدماتي حوزه و ادبيات عرب را،از اساتيد آن زمان در مدارس علميه طالبيه،صادقيه،حسن پادشاه و حاج صفر على،فرا گرفت.با شتاب گرفتن انقلاب اسلامي ايران،در 29 بهمن 1356 در كنار ديگر طلاب درس را تعطيل،و همراه ساير اقشار مختلف جامعه به جمع انقلابيون پيوست.بعد از پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي ايران به تحصيل ادامه داد تا اينكه در سال 1359 براي تكميل تحصيلات خود در عرصۀ علوم اسلامى،به شهر مقدس قم هجرت كرد.كتاب هاي مطوّل،حاشيه ملا عبد الله،شرح باب حادي عشر را نزد شيخ محمد علي مدرس افغاني و سيد هاشم خوئي و شرح لمعه را در نزد شيخ

علي پناه اشتهاردي و شيخ كريم ملاّئي تبريزي خواند.

درس تفسير قرآن را از آيات عظام دكتر صادقي طهراني و جواد آملي و دروس سطح عالي فقه و اصول را از بزرگاني همچون آقايان شيخ احمد پايانى،شيخ مصطفي اعتمادى،آقا سيد رسول طهراني و منطق و حكمت را نيز از آيت الله شيخ يحيي انصاري شيرازي و شيخ حسن مجد آموخت. درس خارج فقه و اصول را از محضر حضرات آيات شيخ جواد تبريزى،شيخ حسين وحيد خراسانى،شيخ حسين نورى،سيد موسي زنجانى،شيخ مسلم ملكوتي و شيخ جعفر سبحاني بهره مند گرديد. در كنار تحصيل از سال 1371 به تدريس ادبيات،معاني و بيان ، منطق ، فلسفه مقدماتى،فقه و اصول و ساير دروس سطوح عالي پرداخت.همچنين از سال 1366 تاكنون در عرصه تبليغ به مناسب هاي مختلف در 15 استان كشور به فعاليت هاي تبليغي و خدمات در اين وادي اشتغال داشته است.بالاخره در كنار اين اشتغالات عمده ترين وقت خود را در عرصه پژوهش هاي علمي و تحقيقي در موضوعات مختلف دينى،تاريخى،تربيتى و اخلاقى- كه بيشترين علاقه را داشت- صرف نمود.در اين راستا،از رهنمودها و تشويق هاي استاد محمود مهدي پور بهره برد. حاصل تلاش هاي وي در قالب كتاب و مقاله،توسط ناشرين مختلف و يا در مطبوعات و رسانه هاي سراسري چاپ و منتشر شده است.مهمترين موضوعات اين آثار عبارتند از:سيره و سخن پيشوايان معصوم(ع)،مناسبت هاي مذهبى،شرح حال شخصيت هاي تاثير گذار در جهان اسلام،انديشه هاي اهل بيت(ع) در مسائل اخلاقى ، عقيدتى ، تربيتى ، سياسى ، فرهنگي و اجتماعى،مقالات قرآنى ، ياران اهل بيت(ع) و غيره.

پاكپور، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي پاكپور

محل تولد : رشت

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/1/1

زندگينامه علمي

بعد از اخذ ديپلم اقتصاد، در سال 1363 دروس حوزه را در مدرسه علميه جلاليه آستانه اشرفيه آغاز نمودم.

سال 64 براي ادامه تحصيل به قم آمدم و در مدرسه امام صادق(ع) (نيروگاه) پذيرفته شده به مدّت چهار سال دوره مقدّماتي را به پايان رساندم. ادامه تحصيل در مدرسه امام باقر(ع) (نيروگاه) و ورود به موسسه در راه حق همزمان با دروس موسسه، در سال 73 دروس سطح حوزه را به پايان رساندم. بعد از دوره پنج ساله اول موسسه در راه حق، (موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني) در مقطع كارشناسي ارشد رشته دين شناسي پذيرفته شده و در طول مدت چهار سال پايان نامه خويش را به عنوان «وظيفه گرايي از ديدگاه كريستين ام كرسگارد» دفاع كردم. دو سال آخر دوره كارشناسي ارشد در گروه كارورزي فلسفه اخلاق موسسه زير نظر استاد محمود فتحعلي فعاليت پژوهشي داشته ام، همزمان با كار پايان نامه در گروه اخلاق مركز برنامه ريزي و تدوين كتب درسي نهاد فعاليت نموده و چند سالي است كه به عنوان مسئول گروه اخلاق مشغول فعاليت هستم. بعد از اتمام دوره سطح حوزه چند سالي در درس خارج آيات عظام جوادي آملى، سبحانى، لاريجاني و... شركت كردم. در طول سال 85 با گروه اخلاق و تربيت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي قم در غالب پروژه اخلاق كاربردى، همكاري داشته و از فضاي علمي آنجا بهره كافي برده ام. اكنون در ضمن فعاليت در گروه اخلاق مركز تدوين نهاد رهبرى، در رشته مدرسي معارف اسلامي گرايش اخلاق و عرفان اسلامي در مقطع دكتري مشغول به تحصيل مي باشم.

پاكدل، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسن فرزند حاج ميرزا عباس پاكدل از فضلاء و ائمه جماعت و مدرسين معاصر شيراز است. وى در سال 1311 شمسى در طبس به دنيا آمده و پس از خواندن دروس ابتدائى در سن 17 سالگى به تحصيل علوم دينى پرداخته و مقدمات و ادبيات و تفسير و اخلاق را در مدت هشت سال در حوزه طبس نزد اساتيد آنجا مانند حاج شيخ محمد ابراهيم مجتهد نجفى و حاج شيخ محمدعلى امينيان مدرس و حاج شيخ غلامرضا نمائى و ديگران خوانده و بعدا به مشهد مقدس رضوى هجرت نموده و مدت هفت سال توقف و سطوح عالى را (رسائل و مكاسب و كفايه) و نيز مقدارى از تفسير و فلسفه و معقول و اخلاق را در خدمت حاج شيخ هاشم قزوينى و حاج شيخ كاظم دامغانى و حاج ميرزا جواد آقاى تهرانى و حاج شيخ مجتبى قزوينى و سايرين تحصيل نموده و نيز مقدارى از درس خارج آيت اللَّه ميلانى استفاده كرده سپس عزيمت به قم و از محضر آيت اللَّه بروجردى و آيت اللَّه خمينى و سايرين بهره مند گرديده و پس از آن مهاجرت به نجف اشرف و حدود بيست سال در آن بلده طيبه اقامت و پس از مطالعه در دروس آيات عظام و مدرسين كرام آن سامان فقه و اصول آيت اللَّه العظمى خوئى مدظله العالى را اختيار و پس از شركت در يكدوره اصول معظم له ديگر فقط به درس فقه معظم له حاضر و خود به تدريس سطوح اشتغال و در آن سامان به مصاهرت و دامادى مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ حسنعلى طوبائى شيرازى، موفق و در سال 1359 شمسى عزيمت به ايران نموده و

مدتى در قم اقامت و براى صله ارحام و ديدن بستگان سببى خود به شيراز آمده و با اصرار آنان و دوستان ديگر عزم رحيل مبدل به اقامت و توطن در شيراز شده و پس از استحضار علماء بزرگوار شيراز مخصوص مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ بهاءالدين محلاتى و فرزند برومند و فاضلش حاج شيخ مجدالدين محلاتى ابراز خرسندى كرده و محل نمازش مسجد مولا را واگذار و به اقامه جماعت در آنجا در شبها و تدريس فقه و اصول و غيره پرداخته و در ظهرها در مسجد ساجدين دروازه كازرون امامت نموده و مسئوليت و اداره تدريس دو حوزه علميه شيراز را به عهده گرفته و آنها از اين قرار است:

1- حوزه علميه امام رضا عليه السلام مدرسه مقيميه و مسجد مشيرالملك و مكتب مقدس حضرت زهرا عليهاالسلام به تدريس سطوح عالى اشتغال دارند.

2- حوزه علميه امام سجاد عليه السلام و مدرسه آقا قاسم مشغول مى باشند.

مرحوم والدش حاج ميرزا عباسعلى نيز از روحانيون خدمتگزار طبس و مورد وثوق و اعتماد و اطمينان مردم آن سامان بوده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

پاكدين، كامل

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

كامل پاكدين

محل تولد : مراغه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/7/1

زندگينامه علمي

بنده از سال 1359 بمدت 12 سال بصورت مستمر در مدرسه علميه شهيدين قم تحصيل كرده و همزمان با تحصيلات حوزوي , دروس دانشگاهي را هم تا سطح كارشناسي به اتمام رساندم.حدود يك سال و نيم در باكو ( آذربايجان شوروي سابق ) مشغول تبليغ بودم. بعد , يكسال در نهاد رهبري دانشگاهها , در قسمت بازرسي فعاليت داشتم بعد , حدود سه سال در مركز

دفتر تبليغات اسلامي واحد سيره بعنوان محقق مشغول كار بودم.در جامعه الزهرا (سلام الله عليها ) و دانشكده سپاه قم تدريس كرده ام . يكسال در دانشگاه معارف اسلامي و تاريخ تشيع تدريس داشتم و اخيرا" چهار سال است كه در موسسه پژوهشي راي پرداز مشغول تحقيقات فقهي هستم.

پاياني اردبيلي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عمده الفضلاء الفخام و العلماء الاعلام آقاى حاج شيخ احمد پايانى در سال 1346 قمرى در شهرستان اردبيل متولد شده و بعد از اتمام فارسى و طى مقدمات در مدرسه ملا ابراهيم اردبيل در سال 1366 به قم آمده و سطوح عاليه را نزد اساتيد معظم قم خوانده و خارج مكاسب را از مرجع عاليقدر مرحوم آيت الله العظمى آقاى حجت قدس الله سره استفاده نموده و پس از فوت آن مرحوم به درس آيت الله العظمى بروجردى حاضر شده و يك دوره درس خارج اصول مرحوم آيت الله آقا سيد محمد محقق يزدى معروف به داماد را فراگرفته و اكنون به تدريس فقه و اصول و مباحثات خصوصى اشتغال دارند.

وى از فضلاء متين و مدرسين خليق و باتقواى حوزه علميه است كه علم خود را با حلم و ورع قرين ساخته است.

عالم علوم دينى.

تولد: 1296(5 رمضان 1346 ق.)، اردبيل.

درگذشت: 6 اسفند 1375، قم.

آيت الله احمد پايانى اردبيلى در حدود پنج سالگى به مكتبخانه رفت و خواندن قرآن مجيد و فنون تجويد و قرائت و متون فارسى چون گلستان و نصاب الصبيان را فراگرفت و پس از آن در مدارس دولتى تحصيلات ابتدايى را آموخت. در سن چهارده سالگى به مدرسه علميه ى ملا ابراهيم شتافت و به خواندن ادبيات عرب پرداخت و به لباس روحانيت ملبس شد. در اوايل سال 1366

ق. به مقصد ادامه ى تحصيل به حوزه ى علميه ى قم آمد و به تحصيل سطوح فقه و اصول پرداخت و مكاسب را نزد آيت الله مجاهدى و رسائل را در محضر آيت الله سلطانى طباطبايى و كفاية الاصول را هم در درس آيت الله العظمى نجفى مرعشى فراگرفت.

آيت الله پايانى اردبيلى همزمان با ادامه ى تحصيل، به تدريس كتابهاى حاشيه ملا عبدالله و معاصم الاصول پرداخت. وى در سال 1370 ق. به درس فقه آيت الله حاج سيد محمد حجت كوه كمره اى حاضر شد و پس از آن در درسهاى فقه و اصول آيت الله العظمى بروجردى و سپس در درسهاى فقه و اصول آيت الله سيد محقق داماد شركت جست و مبانى عملى خويش را استوار ساخت. استاد حدود پنجاه سال به تدريس كتابهاى مهم فقه و اصول پرداخت.

آيت الله پايانى اردبيلى از بدو شروع مبارزات مرجعيت و روحانيت به رهبرى امام خمينى (ره) عليه رژيم ستم شاهى، به پيكار با نظام پهلوى پرداخت. پس از انقلاب اسلامى نيز از تأييد و پشتيبانى مواضع حضرت امام دريغ نكرد. از اشتغالات ديگر ايشان شركت مستمر در جلسه ديرين تفسير قرآن كريم بود كه با حضور جمعى از بزرگان و دانشمندان تشكيل مى شدند.

آيت الله پايانى به غير از تدريس متوالى، در ايام تعطيلى حوزه ى علميه ى قم رخت سفر برمى بست و براى تبليغ شعاير دين به نقاط ديگر هجرت مى كرد و به راهنمائى مردم و اقامه جماعت مى پرداخت و اين تا ساليان پايان عمرش ادامه داشت. او داراى اجازه ى نقل حديث و امور حسبيه از استادش آيت الله حجت بود.

تأليفات ايشان عبارتند از: تقريرات درس فقه آيت الله حجت كوه كمره اى (بحث بيع)؛ تقريرات درس فقه آيت الله العظمى بروجردى؛ فهرست جامع الشتات

ميرزاى قمى؛ شرح مكاسب به نام «ارشاد الطالى الى حقايق المكاسب» از اول مكاسب محرمه تا اواسط خيارات؛ حاشيه كفاية الاوصل؛ حاشيه ى مكاسب (كه حاشيه بر مكاسب محرمه (در يك جلد) و حاشيه بر بيع در دو جلد به چاپ رسيده است)؛ «رسالة فى احكام الاراضى و اقسام ها» كه در مجموعه ى مقالات كنگره ى شيخ انصارى به چاپ رسيده؛ «رسالة فى بيع الفضولى» كه در مجموعه مقالات كنگره ى محقق اردبيلى به چاپ رسيد. آنچه از تقريرات ايشان به چاپ رسيده است، عبارتند از: در كلاس درس مكاسب (شرح قسمتى از مكاسب محرمه در سه جلد، نوشته آقاى رضا محمودى)؛ در محضر شيخ انصارى (نوشته جواد فخار طوسى؛ در اين كتاب مكاسب محرمه در نه جلد، و نيمى از بيع در هشت جلد و اكثر خيارات در نه جلد شرح گشته و همه آنها نيز به چاپ رسيده است.)

آيت الله پايانى اردبيلى سرانجام در تاريخ يك شنبه ششم اسفند ماه 1375 در هفتاد سالگى جان سپرد. پيكرش پس از تشييع و نماز آيت الله شبيرى زنجانى بر آن، در جوار مرقد استادش آيت الله سيد محقق داماد- كه در صحن حرم حضرت معصومه (س) به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

پاينده، جعفر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

جعفر پاينده

محل تولد : نجف آباد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1326/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب جعفر مشهور به پاينده فرزند حسنعلي پس از گذراندن دروس مكتبي در سال1344 به حوزه علميه الحجه در نجف آباد وارد شدم و در مدت يك سال و نيم دروس مقدمات و سيوطي و مغني و منطق را نزد مرحوم حاج شيخ غلام حسين

منصور و مرحوم حاج آقا محمود مدرس و ديگر اساتيد گذراندم . اين مدرسه در آن زمان تحت نظر مرحوم حاج شيخ عباس ايزدي بود و بعضي دروس را شخص ايشان عهده دار بودند. پائيز سال 1346 به حوزه علميه قم آمدم و در مدرسه حاج ملا صادق در چهار مردان كه تحت نظر مرحوم آيت الله گلپايگاني بود، دروس معالم و مختصر و حاشيه و منطق و ... را نزد آقايان اميني و حاج حسن آقا تهراني و آدينه وند خواندم و در سال تحصيلي 1347 به مدرسه حقاني تحت مديريت مرحوم شهيد قدوسي وارد شده و دنباله درس معالم و مختصر را نزد آيات : جنتي و خزعلي خوانده و دروس سطح عالي را به ترتيب نزد اين آقايان گذراندم؛ حضرات آيات: مرحوم حرم پناهي و آيت الله محمدي گيلاني، درس لمعه آيت الله مومن قمي، درس اصول فقه آيت الله آذري قمي ،درس رسائل شيخ مرحوم آيت الله احمدي ميانجي ،درس مكاسب آيت الله يوسف صانعي، درس كفايه آيت الله جوادي آملي، درس بداية الحكمه آيت الله حسن زاده آملي، درس هيئت و كليله و دمنه آيت الله دكتر احمد بهشتي، درس انشاء و نويسندگي آيت الله شهيد قدوسي ،درس اخلاق و عروة الوثقي آيت الله شهيد مفتح و آيت الله انصاري شيرازي ،درس منظومه منطق آيت الله مصباح يزدي ،ضمناً دروس متفرقه ديگري هم مثل مكالمه عربي ، تجويد قرآن و معلومات عمومي تا حد ديپلم در زمينه طبيعي، زبان انگليسي و تشريح كالبد بدن انسان وجود داشت كه از دبيران فرهنگي استفاده مي شد. نزديك پنج سال دروس ياد

شده در مدرسه حقاني گذرانده شد و از سال 52 كه اوج اختناق در زمان شاه بود ، بنده از مدرسه حقاني به مدرسه خان و حجتيه آمدم و سه سال تحت تعقيب ساواك شاه قرار گرفتم و همواره در مسافرت و متواري بودم .سال 55 و 56 در خارج كشور (سوريه و لبنان و كويت و ... ) به سر ميبردم و بيشتر اعلاميه هاي امام را در بين ايرانيان زائر و زوار حج پخش مي كردم (با جمعي از دوستان).در اين پنج سال از نظر دروس حوزه وقفه اي ايجاد شد.

اساتيد دروس خارج يا عالي از سال 1360 : درس اسفار اربعه تا آخر نزد آيت الله جوادي آملي ،قسمتي از اشارات نزد آيت الله حسن زاده آملي،عرفان نظري درس فصوص قيصري نزد آيت الله حسن زاده آملي ،درس تمهيد القواعد نزد آيت الله جوادي آملي،درس خارج اصول نزد آيت الله فاضل لنكراني و آيت الله صانعي ،درس خارج فقه زكات و مكاسب محرمه و ولايت فقيه نزد آيت الله منتظري ،درس خارج قسمتي از طهارت و صلوة نزد آيت الله تبريزي ،نوارهاي درسي برهان شفا از استاد مصباح يزدي.

پرور، اسماعيل

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اسماعيل پرور

محل تولد : شيراز

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب در سال 1362 پس از اخذ ديپلم رياضي ، وارد شهر مقدس قم شده و تحصيل علوم حوزوي را نزد برخي از اساتيد اين شهر آغاز كردم . از سال 1375 توفيق شركت در دروس خارج حضرت آيت الله جوادي آملي را يافتم و پاره اي از ابواب فقهي و معارف تفسيري را

از اين استاد فرزانه فرا گرفتم . همزمان با تحصيل علوم فقه و اصول ، به پژوهش در مباحث عقلي پرداختم و در سلسله جلسات پژوهشي مرحوم حجت الاسلام سيد منيرالدين حسيني شيرازي - بنيانگذار فرهنگستان علوم اسلامي- شركت كردم و از نزديك با انديشه هاي ايشان در زمينه ضرورت تدوين و طراحي علوم اسلامي و لزوم دست يابي به مدل اداره جامعه بر پايه احكام دين آشنا شدم و در اين ميان با برخي از مراكز پژوهشي ديگر مانند مركز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما نيز همكاري خود را آغاز نموده و چند كتاب و مقاله به رشته تحرير درآوردم .

پرهيزكار، غلامرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

غلامرضا پرهيزكار

محل تولد : استهبان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1351/7/1

زندگينامه علمي

اينجانب غلامرضا پرهيزكار دبيرستان را در رشته رياضي در زادگاهم استهبان به پايان بردم و پس از آن جهت تحصيل درعلوم ديني و در سال 1370؛ به حوزه علميه قم آمدم. 6 سال نخست را در مدرسه معصوميه(س) و پس از آن به سبك معمول در حوزه در درس هاي آزاد شركت كردم و در سال 1380 و پس ازاتمام دوران سطح به درس خارج اشتغال يافتم و تاكنون (سال 85) مشغول به تحصيل هستم. ضمن تحصيل در حوزه از سال 77 به بعد در موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) نيز مشغول تحصيل در رشته جامعه شناسي شدم و هم اكنون در حال نگارش پايان نامه كارشناسي ارشد خود با عنوان «بررسي تأثيرات انقلاب اسلامي بر گرايش به مهدويت در ايران و بررسي موردى زائرين مسجد جمكران» مي باشم. و به تازگي

نيز در گروه جامعه شناسي مركز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيما مشغول به فعاليت شده ام.

پريمي، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي پريمي

محل تولد : دامغان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1353/1/1

زندگينامه علمي

اينجايب علي پريمي داراي تحصيلات حوزوي ودانشگاه مي باشم .تحصيلات حوزه خود را تا پايه دوم در حوزه علميه دامغان درسالهاي 67-68 سپري نمودم وسال1369وارد حوزه علميه قم شدم و تاكنون مشغول تحصيل هستم كه حدود هشت سال سابقه حضور در دروس خارج فقه واصول را دارم .همزمان با تحصيلات حوزوي ،تحصيلات متوسطه و بعد قبولي در دانشگاه را كسب نمودم و دررشته ادبيات وزبان فارسي مدرك كارشناسي را دريافت نمودم و بعد در دانشگاه باقرالعلوم (ع)قم موفق به اخذ مدرك كارشناسي ارشد شدم و از سال 79تاكنون در موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)به عنوان محقق و مسئول كتابخانه تخصصي علوم عقلي مشغول به تحقيق و پژوهش هستم . ازسال 1380تاكنون در دانشگاههاي مختلف كشور (پيام نور قم،دامغان ،صنعتي شاهرود،آزاداسلامي دامغان،وشاهرود )در رشته فلسفه ،دروس عمومي و رشته حقوق مشغول به تدريس هستم .

پزشكي، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد پزشكي

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1346/5/1

پسنديده، عباس

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عباس پسنديده

محل تولد : محلات

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1348/7/1

زندگينامه علمي

در سال 1348 در شهر محلات متولد شدم. در سال 1364 وارد حوزه علميه القائم محلات شده و از محضر اساتيد آن حوزه به خصوص مرحوم آيت الله سيد طه مقدسي بهره بردم. در سال 1366 وارد حوزه علميه ولي عصر خوانسار شدم و از محضر اساتيدي چون مرحوم آيت الله تقديري و ديگر اساتيد معظم آن حوزه استفاده كردم. در سال 1368 وارد حوزه علميه قم شدم و پس از اتمام دروس سطح، در دروس خارج حضرات آيات فاضل لنكراني، مكارم شيرازي، سبحاني و جوادي آملي شركت كردم. از سال 1373 همكاري علمي خود را با مركز تحقيقات دارالحديث آغاز كردم كه همچنان ادامه دارد. همچنين از سال 1382 به تدريس در دانشكده علوم حديث و از سال 1383 به تدريس در رشته تخصصي علوم حديث حوزه علميه قم اشتغال دارم.

پناهنده، غلامرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متولد 1271 كه تحصيلات اوليه خود را در گز و در مسقطالراس خويش شروع و سپس در مدارس حوزوى عصر خود در اصفهان بادامه تحصيل مشغول و دروس مقدمات و سطح و خارج را در محضر بزرگانى هم چون سيدابوالحسن اصفهانى و ميرزاى نائينى ادامه داده و به حوزه نجف مراجعه و پس از وقايع شهريور 1320 هجرى شمسى مجدداً باصفهان مراجعه و با عنايت به فضايل علمى و اجتماعى در مقام خطابه و منبر و اقامه جماعت و ترويج شريعت پس از يك بيمارى طولانى در سن 81 سالگى در سنه 1351 ه. ش وفات و در تخت فولاد اصفهان در تكيه كازرونى

بخاك سپرده شدند.

برگرفته از كتاب :فرهنگ تاريخ گز و برخوار

پناهي، علي احمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي احمد پناهي

محل تولد : اراك

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1349/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب علي احمد پناهي فرزند شمس الله تحصيلات ابتدايي و راهنمايي خود را در فراهان اراك گذرانده و بعد از اتمام تحصيلات راهنمايي ،در سال 1366 وارد حوزه علميه قم گرديدم.دروس مقدماتي وسطح را در مدرسه علميه امام علي (ع)و مدرسه معصوميه به پايان بردم و دروس سطح عالي و خارج را در مدرسه آقاي گلپايگاني و مسجد اعظم،ادامه دادم.و الآن حدود 9سال است كه در درس خارج شركت مي كنم.هم زمان با تحصيلات حوزوي ،دروس جديد را از مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)پي گيريي كردم.و دوره كارشناشي ارشد معارف را در اين مؤسسه به پايان بردم و سپس در اداره كارشناسي ارشد روانشناسي شركت كرده و آن را در سال 82به پايان بردم و الآن به عنوان محقق در مؤسسه امام خميني مشغول هستم.ضمنا حدود 15 سال است كه از مراكز روستايى،سپاه،و بيشتر در مراكز دانشگاهي هم(در ايام رمضان،محرم،و غيره)به تبليغ مي پردازم.

پور طباطبايي، مجيد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد مجيد پور طباطبائي

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1336/6/1

زندگينامه علمي

در مورخه يكم شهريور ماه 1336 در تهران متولد شدم، سه سال اول ابتدايي را در قم خواندم از تابستان 1345 به تهران منتقل شدم.ديپلم رياضى خود را در سال 1354 از دبيرستان محمد على فروغى تهران دريافت كردم. از سال 1350 مشغول آموختن زبان انگليسى در مؤسسات انگليسى شكوه، ملى زبان، انجمن ايران و آمريكا (كانون زبان فعلي) بودم. در همان سال در كنكور سراسر در

رشته زبان انگليسى مدرسه عالى ادبيات و زبانهاى خارجى پذيرفته شدم. تحصيل در دورة كارشناسى مدت سيزده سال طول كشيد و در سال 1367 از دانشگاه علامه طباطبايى فارغ التحصيل شدم. علاقه به ادبيات و سينما از سال 1349 به واسطه آشنايى و رفاقت با يكى از اقوام (كه دانشجوى رشته فيزيك دانشگاه تهران بود) در اينجانب شكل گرفت. (اين علاقه منجر به تسلّط نسبى به ادبيات و سينماى قبل از انقلاب ايران و جهان شد كه البته با هدايت و راهنمايي هاى مرحوم آيت الله حاج شيخ على صفايى حايري(ره) (مشهور به عين – صاد) شكل و سمت و سوى مناسب شد.

در سال 1357 (ارديبهشت ماه) به خاطر شركت در فعاليت هاي سياسى به مدت يك ترم از دانشگاه اخراج شدم كه پس از پيروزى انقلاب اسلامى به دانشگاه باز گشتم.از اواخر سال 59 با آشنايى با مرحوم آيت الله رحمانى خليلى كه به تازگى از نجف به تهران آمده بود علاقمند به آموختن دروس حوزوى گشتم، البته اين علاقه بيشتر ريشه در آشنايى با مرحوم آيت الله حاج شيخ على صفايى حايرى كه در اواخر سال 1355 در منزل يكى از اقوام كه از مكه آمده بود شروع شده بود.از مهر ماه 1360 به طور رسمى از تهران به قم منتقل شدم تا براى آموزش حوزوى خود شكل مناسب و مفيدى فراهم كنم. با توجه به سن (حدود 24 سال) و تلاش برخى از فضلاى حوزه دروس ادبيات را تا پايان سال تحصيلى 1361 به پايان بردم.تير ماه 61 با زمزمه بازگشايى دانشگاه ها به تهران باز گشتم ولى دروس حوزوى را رها نكردم و

به طور خصوصى از محضر حجة الاسلام و المسلمين مرحوم شيخ مجتبى عاملى زيد عزه متوفاي فروردين 1385 در محله سرچشمه تهران دروس معالم و كتابهاى اوليه شرح لمعه استفاده كردم.

در اواخر سال 1361 با تشكيل پرونده رسمى در حوزه علميه قم تصميم به اقامت دائمى در قم گرفتم و از همين رو از شهريور 62 ادامة دروس سطح را پى گرفتم. اصول فقه مظفر را از استاد فقيهى استفاده كردم، و كتابهاى مختلف (لمعه) را از بزرگانى چون مرحوم پايانى، حاج شيخ على پناه اشتهاردى، مرحوم حجه الاسلام محامى (زيد عزه) فرا گرفتم. پس از آن فراگيرى مكاسب محرمه و رسائل را به طور همزمان از محضر اساتيدى چون حجة الاسلام اعتمادى، موسوى تهراني(زيد عزه) آيت الله حاج شيخ على صفايى حايرى آغاز كردم. پس از اتمام رسائل، كفايه جلد يك را از محضر آيت الله صفايى حايرى و جلد دوم را از محضر حجه الاسلام موسوى تهرانى استفاده كردم. بيع و خيارات را هم از محضر مرحوم صفايى حايرى بهره بردم.در سال 1369 موفق به پايان دوره سطح و گذراندن امتحانات شفاهى پايه دهم شدم. درس خارج خود را به منظور فراگيرى رجال، با همراهى چند تن از فضلا با حضور در درس خارج (حج) حضرت آيت الله حاج سيد موسى شبيرى زنجانى شب ها يك ساعت پس از نماز مغرب و عشاء در منزل ايشان آغاز كردم. (در آن تاريخ سال هشتم درس حج ايشان بود كه با حضور حدود 12 تن ادامه مى يافت). همزمان در درس خارج اصول آيت الله وحيد خراسانى شركت مي كردم. پس از دوسال درس خارج فقه

خود را در محضر آيت الله حاج شيخ جواد تبريزى و خارج اصول را در محضر آيت الله مومن ادامه دادم.

در همان سال ها حضرت آيت الله مومن مسائل مستحدثه را در روزهاى جمعه در منزل خود با حضور 7 الى 8 نفر پي مي گرفتند كه اينجانب نيز در آن حلقه شركت مي كردم. در طول اين مدت (از سال 69 تا 78) جمعى از فضلا به صورت موضوعى بر روى برخى عناوين فقهى كار دسته جمعى انجام مي دادند و وقتى در هر موضوع جزئى به نتايجى دست مي يافتند، حاصل مطالعه خود را به عرض مرحوم آيت الله حاج شيخ على صفايى حايرى مي رساندند و ايشان نتيجه بررسي هاى آنان را مورد نقد و ارزيابى قرار داده و نواقص كار آنان را گوشزد و سمت و سو مي داد. افتخار همراهى دوستان در اين محفل را نيز داشتم.از سال 1364 به دليل آن كه دروس متداول حوزوى عطش اينجانب و جمعى از دوستان كه همگى دروس دانشگاهى را نيمه تمام گذارده و به حوزه آمده بوديم،را پاسخ نمى گفت با هدايت مرحوم آيت الله صفايى حايرى به بررسى مطالعه عرفان و فلسفه پرداختيم اين سير مطالعاتى حدود 3 سال طول كشيد كه براى اينجانب حاصلى به عنوان بررسى فلسفة افلاطونى و تأثير آن بر عرفان و فلسفه مسيحيان و مسلمانان را داشت كه به دليل وسواس هاى اينجانب هنوز براى نشر به هيچ ناشرى ارائه نشده است.

از سال 1367 همين جمع به دلالت و هدايت مرحوم استاد به مطالعة تاريخ اسلام رو آورديم كه براى اينجانب حاصلى تحت عنوان (ابوطالب تجلى ايمان) داشت كه بعدها با تجديد نظر به چاپ رسيد.از

سال 1371 با آشنايى با دكتر على لاريجانى كه به واسطه حجة الاسلام مهندس مجتبى همدانى (كه از زمان حضور در واحد دانشجويى حزب جمهورى اسلامى در سال هاى 58 – 60 با يكديگر آشنايى و رفاقت داشتيم) به وزارت فرهنگ و ارشال اسلامى و در پى آن صدا و سيما راه يافتم و در كنار دروس حوزوى به انجام خدماتى نائل آمدم. در سال 1375 با تشكيل دانشكده اصول دين، در اولين دوره آن دانشكده پذيرفته شدم كه در سال 1378 از آن دانشكده با نگارش پايان نامه اى تحت عنوان جايگاه صحيح مسلم در سير تدوين حديث (كه از نمرة 20 برخوردار شد) فارغ التحصيل گرديدم. اين پايان نامه در ششمين دوره پايان نامه برتر رتبة اول مقطع كارشناسى ارشد در رشته الهيات را به خود اختصاص داد. اين رساله بالغ بر 5 جلد و 1560 صفحه آ- چهار است كه هنوز هيچ ناشرى خود را براى چاپ و نشر آن به خطر نينداخته است. در پايان خاطر نشان مي شود كه در حال حاضر در حال نگارش پژوهشى تحت عنوان رويارويى خاورشناسان با قرآن در حدود 1000 صفحه براى مركز فرهنگ و معارف قرآن دفتر تبليغات اسلامى هستم.

پور منصوري، خليل

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

خليل پور منصوري

محل تولد : رامسر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1361 وارد حوزه علميه قم شده و در مدرسه رضويه تحصيلات حوزوي خود را ادامه دادم. پس از اتمام دروس سطح حوزوي در سال 66- 65در درس خارج آيت الله منتظري و آيات عظام شركت و در سال 1372 در كلاس هاي تخصصي

قوه قضائيه شركت نمودم . از سال 1368 به بعد نگارش و تحقيق را شروع و در همان سال كتاب نظرية الوصف را نگاشته و در سال بعد به چاپ رساندم. پس از آن كتب متعدد و صدها مقاله علمي و قرآني را تأليف و در مطبوعات كثيرالانتشار چون كيهان به چاپ رساندم.

پوراكبر، عبدالعلي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالعلي پور اكبر

محل تولد : بابل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1337/1/1

پوراميني، محمد باقر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد باقر پور اميني

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1347/1/1

زندگينامه علمي

آقاي محمد باقر پور اميني در سال 1347 متولد شد . تحصيلات ابتدائي تا دبيرستان را در قم گذراند و به سال 1366 مقدمات دروس حوزوي را آغاز كرد . سپس دروس سطح را خدمت اساتيد بزرگواري همچون آيات و حجج الاسلام طالقاني ( لمعه ) ، محمدي خراساني ( لمعه ) ، حسيني بوشهري ( اصول فقه ) ، احمدي ميانجي ( مكاسب ) ، استادي ( مكاسب ) ، پاياني ( مكاسب ) ، موسوي تهراني ( رسائل و كفايه ) و بيگدلي ( كفايه ) فرا گرفت . در سال 1372 كارشناسي علوم سياسي را اخذ نمود . وي از سال 1376 در درس خارج فقه آيت الله زنجاني و اصول آيت الله كوكبي شركت كرد و از سال 1379 تا كنون نيز در درس خارج فقه آيت الله تبريزي و اصول آيت الله وحيد خراساني حضور دارد و همزمان با تحصيلات حوزوي و دانشگاهي ، به فعاليت هاي تبليغي ، تدريس و تاليف نيز پرداخته است .

پورحسن اميري، محمدباقر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد باقر پورحسن اميري

محل تولد : بابل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1326/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1326 در يك خانواده كشاورز مذهبي متولد شدم. دروس ابتدايي در حد قرائت قرآن و كتب فارسي ادبي از قبيل ديوان حافظ و نصاب و غيره را در مكتبخانه هاي متداول آن زمان آموختم. با توجه به گرايش هاي ديني و مذهبي خانواده و روش و منش شخصي خودم همسايه

ها و هم محلي ها به پدرم پيشنهاد نمودند كه وارد حوزه علمي ديني شوم . ابتدا به مدرسه صدر اعظم بابل كه فعلا بعد از تجديد بناي مفصل به مدرسه خاتم الانبياء (ص) تغيير نام يافته ، وارد شدم و بعد از فراگيري مقداري از جامع المقدّمات در حد صرف مير و مقداري از نجوم از محضر اساتيد بويژه مرحوم شيخ اسماعيل قشقاوي كه تسلط فوق العاده اي به صرف و نحو داشت در معيت يكي از طلاب منطقه كه سيد متديني بود كه جنبه سرپرستي و راهنمايي نسبت به من داشت وارد حوزه علميّه قم شديم و برنامه آموزشي ما با توجه به نبودن يك برنامه آموزشي در آن زمان و انتخاب استاد و حجره ، داستان مفصلي دارد . اجمالا بعد از گذراندن ادبيات در سطح سيوطي و حاشيه و مغني و غيره وارد لمعتين و قوانين شدم . اساتيد اين دوره عبارت بودند از آقاي صلواتي و مرحوم سيّد ابوالفضل موسوي تبريزي كه تا آخر در شوراي عالي قضايي مشغول بود و جناب آقاي شيخ مصطفي اعتمادي و غيره و اساتيد دوره عالي سطح عبارت بودند از حضرات آقايان نوري همداني، جعفر سبحاني و فاضل لنكراني . حكمت و فلسفه را هم در حد منظومه و اسفار از محضر اساتيدي چون آقايان محمدي و اميني گيلاني و آقاي جوادي آملي و بعضي ديگر استفاده نمودم ؛ ضمناً بعد از فوت آقاي بروجردي و گذشتن چند سال وضع حوزه از نظر امتحان ، صورت جديدي به خود گرفت و امتحان حوزه در دو قسمت كتبي و شفاهي در يك تشكيلاتي كه زير

نظر مرحوم آيت الله گلپايگاني عمل مي كرد اداره مي شد و سه رتبه داشت و من قبل از سال پنجاه حدود سال 47 و 48 امتحانات حوزه را در دو مرحله دوم و سوم گذراندم . دروس خارج حوزه را در مقطع فقه و اصول از محضر اساتيدي چون مرحوم آيت الله ميرزا هاشم آملي و حضرت آيت الله وحيد خراساني فرا گرفتم ؛ ضمناً دروس حوزه مخصوصا درس هاي خارج را در دفتر يادداشت مي نمودم.

بعد از گذراندن چند سالي از شركت در درس خارج با توجه به علاقه به كار علمي- تحقيقي از سال 64 با شروع در مؤسسه آل البيت(ع) همراه اشتغال و ادامه تحصيل مشغول كار تحقيقي شدم و بعد از چند ماهي وارد انتشارات جامعه مدرسين گرديدم . ابتدا كارهاي مقابله و استخراج و بعد از گذشت مدّتي به كارهاي نهائي از قبيل تصحيح و انتخاب متن و بررسي نهائي منابع و غيرهما پرداختم و كارهاي زيادي شد. از قبيل تصحيح متن و تنظيم فهرست حاشيه مرحوم آقا ضياي عراقي كه به تنهائي انجام دادم ؛ تصحيح و انتخاب متن مختلف الشيعه علّامه كه اين قسمت مربوط به من بود و رفقاي ديگر هم در بخش هاي ديگر كار مي كردند كه در مقدمه آن اشاره گرديده و بررسي مجدد سرائر ابن ادريس بعد از تحقيق ديگران و ساير كارها .

تا اينكه مقدّمات برگزاري كنگره شيخ انصاري فراهم گرديد و تحقيق و بررسي كتب شيخ جزو كار اصلي آن بود و اينجانب توسط حاج آقاي انصاري ( مسئول بررسي كتب شيخ و مولف موسوعه الفقهيه الميسره ) دعوت به

همكاري شدم كه با رفتن به آن موسسه فصل جديدي در كار تحقيق براي من باز شد و تقريباً در همه كتاب هاي شيخ مخصوصا مكاسب و صلاة و طهارت و غيره كه مجموعا 28 جلد مي شود همكاري داشتم .

پورحسين، مهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مهدي پورحسين

محل تولد : بابل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1346/1/1

زندگينامه علمي

فروردين 1363 از هنرستان فني راه و ساختمان بابل وارد حوزه علميه رستمكلاه در شهرستان بهشهر مازندران شدم. تابستان 1364 به حوزه علميه اصفهان رفته در مدرسه ذوالفقار اين شهرستان ادامه تحصيل دادم. پس از طي مراحل مقدماتي و فراگيري بخشي از سطوح عالي حوزه، در سال 1370 وارد حوزه مقدسه قم شدم. طي سه سال با تطبيق دروس فراگرفته شده با سيستم رسمي حوزه قم و شركت در امتحانات و با اتمام رسمي دروس سطح در سال 73 وارد درس خارج شدم. و از محضر حضرات آيات: فاضل لنكرانى، مكارم شيرازى، شبيري زنجانى، جعفر سبحاني و يوسف صانعي بهره گرفتم. همزمان با فراگيري دروس خارج از محضر اساتيد بزرگوار حوزه در سال 1371 وارد مركز آموزش موسسه در راه حق شده سپس در موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) ادامه تحصيل داده و در سال 1379 با اخذ مدرك كارشناسي ارشد در رشته الهيات و معارف اسلامي فارغ التحصيل شدم. در سال 1375 با آشنايي با حضرت حجة الاسلام والمسلمين سروش محلاتي در درس هاي خصوصي فقه سياسي بسيار پربار ايشان شركت كرده كه همچنان ادامه دارد. همچنين طي چهار سال از دروس خصوصي قواعد فقه و فقه حضرت حجة الاسلام والمسلمين سيد ضياء مرتضوي

بهره بسيار بردم. در سال 1376 با پيوستن به جمع محققان و نويسندگان صفحه حوزه روزنامه جمهوري اسلامي در اين راه قدم گذاشته، همچنان بر اين افتخار باقي مي باشم. در سال 1380 با دعوت استاد بزگوار مرتضوي همكاري با فصلنامه حكومت اسلامي وابسته به دبيرخانه مجلس خبرگان را آغاز و طي شش سال ضمن اداره بخش علمي اين مجله، مقالاتي را نيز به رشته تحرير درآوردم. همچنين در سال 1384 با عقد قرارداد پژوهشي با مركز تحقيقات حكومت اسلامى، همكاري با اين مركز خوشنام را آغاز كردم كه تاكنون ادامه دارد. تدريس در دانشگاه يكي ديگر از فعاليت هاي علمي بنده مي باشد كه ادامه دارد.

پورسيد آقايي، مسعود

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مسعود پور سيد آقائي

محل تولد : مشهد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/1/1

پورمحمد، محسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محسن پور محمد

محل تولد : --

شهرت

تابعيت : ايران

زندگينامه علمي

بنده از يك خانواده متوسط روستايي هستم. پدرم كشاورز و مادرم خانه دار است. سه فرزند دارم به ترتيب فاطمه متولد 1368 ، حسين متولد 1373 ، محمّد مهدي متولد1381 و همسرم نيز معلّم هستند. در رشته خدمات بازرگاني در سال تحصيلي 62 _ 63 ديپلم گرفتم. بلافاصله به حوزه علميّه قم رفتم و در مدرسه علميّه رسول اكرم (ص) به تحصيل علوم حوزوي پرداختم. تحصيلات حوزوي را در مدرسه امام باقر عليه السلام ادامه داده ، سطح را تمام كردم و در دروس خارج آيات عظام: فاضل لنكراني (حج) جوادي آملي (صوم و خمس) و مكارم شيرازي (حدود و ارتداد) سبحاني (نماز و طهارت) واز درس خارج اصول اساتيد معظم سبحاني و لاريجاني بهره بردم. البته از درس هاي آيت الله محفوظي و مرحوم آيت الله خاتم يزدي(ره) نيز استفاده كرده ام. و اسفار را در محضر استاد مصباح يزدي و استاد فياضي آموختم. در كنار تحصيل در حوزه در اين دوره به مدت يك سال در جبهه هاي نور عليه ظلمت داوطلبانه حضور داشته ام. بعد از جنگ در سال 1368 با شركت در كنكور سراسري در رشته فلسفه دانشگاه تهران پذيرفته شدم و در سال 1373 از دانشگاه تهران كارشناسي فلسفه غرب را دريافت نمودم. در سال 1373 در مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) در رشته دين شناسي در مقطع كارشناسي ارشد پذيرفته شدم و در اين

دوره به عنوان دانش پژوه ممتاز شناخته شده و پايان نامه خود را نيز در سال 1376 در موضوع«روح القدس در كتاب مقدس اديان ابراهيمي» با درجه ممتاز دفاع كردم. همزمان در گروه تحقيقات اديان به مدّت 5 سال در محضر استاد حسين توفيقي و دكتر لگنهاوزن فعّاليّت داشتم.

با توجه به اينكه از دروس اسفار آيت الله مصباح يزدي بهره مند مي شدم از طرف ايشان در سال 1373 ماموريت يافتم تا گزارش جامعي در خصوص فعّاليّت هاي علمي در عرصه هاي علوم عقلي در سطح كشور تهيه نمايم. در نهايت با جمعي از شاگردان ايشان طرح دايرة المعارف علوم عقلي اسلامي تهيه گرديد و بنده به عنوان مسئول گروه هاي علمي در آن فعّاليّت داشتم. اين كار زير نظر آيت الله مصباح به مديريت حجّت الاسلام و المسلمين محسن قمي آغاز شد. با توجه به مأموريت حاج آقاي قمي به عنوان رياست نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه ها، بنده نيز به حسب وظيفه در آن شرايط حساس، مسئوليت نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه علوم پزشكي گيلان را بر عهده گرفتم و با توجه به موفّقيّت هايي در كار، از سال 1382 باحفظ سمت به عنوان دبير منطقه 2 كشوري انجام وظيفه مي نمايم و نيز از سال 1381 به عنوان امام جمعه موقت شهرستان ما سال توفيق خدمت دارم.

پورمحمدي، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عباس پورمحمدى از علماء متقى و خدمتگذار و شجاع معاصر است در رفسنجان وى پس از پرورش به شوق تحصيل علوم دينيه به قم مهاجرت نموده و سطوح وسطى و عاليه را از اساتيد فراگرفته آنگاه به رفسنجان مراجعت و

تا حال حاضر به خدمات دينى و روحى از اقامه جماعت و تبليغ احكام و ارشاد انام و تدريس در مدرسه و اداره عده اى از طلاب رفسنجان اشتغال دارد و در ترويج دين و مبارزه با فساد سعى بليغ و كوششى فراوان دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

پوريا منفرد، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين پوريامنفرد

محل تولد : مشهد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1331/1/1

زندگينامه علمي

آقاي حسين پوريا مفرد در سال 1331، در مشهد مقدس ديده به جهان گشود. وي پس از طي موفقيت آميز دوران متوسطه در سال 1350 وارد حوزه علميه مشهد شد و پس از طي مقدمات از محضر آيت الله علي اصغر حسيني به كرمانشاه مهاجرت كرد و در سالهاي 1355 و 1356 از محضر آيت الله نجومي، آيت الله خامنه اي در آن ديار كسب فيض كردو پس از آن به قم مهاجرت كرد. از ديگر اساتيد ايشان مي توان مرحوم آشتياني فلسفي را نام برد. ايشان جهت تبليغ دين مبين اسلام به كشورهاي زيادي سفر كرده است كه از آن جمله مي توان فرانسه، برزيل، فنلاند و هلند را نام برد.

پهلوان، منصور

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

منصور پهلوان

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1332/1/1

زندگينامه علمي

پس از پايان موفقيت آميز دوران متوسطه در سال 1351 هجري شمسي بخاطر عشق و علاقه فراوان وارد حوزه علميه تهران شد. در كنار تحصيل حوزوي در سال 1372 در مقطع دكترا در رشته علوم قرآن و حديث از دانشگاه تهران فارغ التحصيل شد. در طي مدت تحصيل سفرهاي علمي و تبليغي فراواني به كشورهاي خارجي داشته است. نامبرده در كنار تحصيل به تدريس در دانشگاههاي تهران پرداخت و در كنار تدريس به راهنما و مشاوره دانشجويان در مقطع و دكترا پرداخت و تاكنون حدود 250 مورد مشاوره و راهنمايي در اين رابطه ارائه كرده است.

ايشان در طول سالهاي عمر خويش خدمات علمي و فرهنگي سياسي انجام داده

است كه از آن جمله مي توان سرپرستي شبكه 1 و 2 سيما، سرپرستي دانشگاه بين المللي اسلامي لندن و مدير مسئول بررسي مقالات دانشگاه تهران را نام برد.

پهلوانيان، احمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احمد پهلوانيان

محل تولد : يزد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1354/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب احمد پهلوانيان در سال 1372 بعد از اخذ ديپلم در رشته رياضي به حوزه علميه قم مشرف و مشغول به تحصيل شدم ، در مدت 5 سال سطح مقدماتي و عالي را پشت سر گذاشته و بعد از آن به درس خارج اشتغال پيدا كرده و در كنار آن در رشته هاي ارتباطات و پس از آن فلسفه و كلام اسلامي در دانشگاه هاي صداو سيما و باقر العلوم در مقطع كارشناسي ارشد تحصيل كردم .

از جمله دوره هاي آموزشي غير رسمي كه گذراندم مي توان به دوره تربيت مربي كودك و نوجوان ، فيلم نامه نويسي ، نقد فيلم ... اشاره كرد . تاكنون كتب و مقالات متعددي در زمينه ها ي ادبيات ، داستان ، روانشناسي و ارتباطات و فلسفه ، نگارش در آورده ام و در رشته هاي ادبيات عرب ( حوزه ) ارتباطات ( مباني جامه شناسي ) و فيلم نامه نويسي در دوره هاي متعددي تدريس كرده ام .

پيراسته خزرجي، ضياء

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ضياء پيراسته خزرجي

محل تولد : نجف

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1336/3/1

زندگينامه علمي

بسم الله الرحمن الرحيم

و الحمد لله رب العالمين

و صلي الله علي محمد وآله الطيبين الطاهرين

اينجانب ضياء بيراسته معروف به خزرجي دريك خانواده مذهبي در نجف اشرف به دنيا آمده ام .تحصيلات حوزوي تا رتبه اول گذرانده ام وتحصيلات كلاسيك تا ديبلم رياضي به اتمام رسانده ام و در سال 1359به ايران آمده ايم و در شهر مقدس

مشهد در حدود ده سال رتبه دو و سه را كذرانده ام و سبس در سال 1372 به شهر مقدس قم مهاجرت كرده ام و دروس خارج را به مدت شش سال به اتمام رسانده ام

پيروزمند، عليرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عليرضا پيروزمند

محل تولد : شيراز

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1344 در شيراز متولد و تا مرحله اخذ ديپلم رياضى در شيراز اشتغال به تحصيل داشتم. زندگى سياسى ام از مقطع راهنمايى همگام با خيل عظيم مردم در مقابله با رژيم شاه شروع شد. در دوران دبيرستان در قالب همكارى با انجمن اسلامى و تقابل با گروههاي ضد انقلاب و ارتباط با سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي(قبل از انشعاب و در دوران نمايندگى آيت ا... راستي) ادامه يافت. توفيق حضور مكرر در جبهه هاى جنگ از همين ايام آغاز و تا ساليانى بعد ادامه داشت. زندگى علمى ام به شكلى هدفمند پس از اخذ ديپلم آغاز شد. در سال 1362 با وجود قبولى در رشته فنى دانشگاه براى ادامه تحصيل به قم آمدم و به موازات فراگيرى دروس حوزوى در دفتر فرهنگستان علوم اسلامى قم به پژوهش مشغول شدم. دروس سطح را خدمت اساتيد محترمى همچون آيات و حجج اسلام آقايان راستى كاشانى، وجدانى فخر، پاياني، ستوده، احمدى ميانجي، حسينى بوشهري، موسوى ،اعتمادى و گنجى فرا گرفتم و از سال 1373 در درس خارج فقه آيت الله تبريزى و خارج اصول آيت الله وحيد خراسانى توفيق حضور داشته و دارم. در طول اين مدت از محضر اخلاقى حضرات آيات: بهاء الديني، مظاهري، احمدى ميانجى، منير الدين حسيني، شب

زنده دار و به ويژه راستى كاشانى به قدر بضاعت بهره برده ام. در دفتر فرهنگستان علوم اسلامى نيزر به ويژه از محضر استاد علامه منير الدين حسيني (ره) بهره فراوان برده در موضوعات زير مشغول بوده ام:

روشهاى سنتى و انحرافى اجتهاد، موضوع شناسي، فلسفه علم و معرفت شناسي، مبانى اقتصاد سوسياليسيتى و سرمايه داري، روش سيستمى ،الگوى سيستم سازي، فلسفه(با گرايش فلسفه حركت) مبانى جامعه شناسي، مبانى نظام سياسي، ولايت فقيه، روش مدل سازي، روش تحقيق، مبادى و مبانى اصول فقه احكام حكومتى و... .

در طول اين مدت مسئوليت اجرايى نداشته ام. گذشته از مسئوليتهاى پژوهشى گذشته، هم اكنون عضو هيئت علمى دفتر فرهنگستان، معاونت پژوهشهاى بنيادى و مسئول گروه اصول فقه احكام حكومتى هستم علاوه بر مسائل بنيادي در موضوعات راهبردي نظام اسلامي نيز با گرايش مسائل علمي فرهنگي در قالب همكاري با برخي مراكز كلان نظام فعاليت داشته ام از جمله به عنوان كارشناس مسائل علمي - فرهنگي - اجتماعي در دبيرخانه مجمع تشخيص مصلحت نظام از سال 76 تا 82 ، در طول اين مدت علاوه بر مشاوره ، طرحهاى تحقيقاتى را براى آنها به انجام رسانده ام، از سال 1382 تاكنون نيز به عنوان كارشناس مسايل فرهنگى با دبيرخانه شوراى انقلاب فرهنگى همكارى دارم و طرحهاي تحقيقاتي را نيز در همين ارتباط به انجام رسانده ام.

در ساليان گذشته علاوه بر ارتباط علمى با مراكز مختلف توفيق تاليف كتاب، مقاله و تنظيم طرحهاى تحقيقاتى را داشته ام كه در دو گرايش مبنايى و راهبردى انجام گرفته است، در موضوعات بنيادي، مباحثى همچون فلسفه علم، روش علم، روش سيستمي، فلسفه فيزيك

و رياضي... و در موضوعات راهبردى به مطالبى همچون، شبكه هاى اطلاع رسانى، رابطه دين و دولت و فرهنگ، طبقه بندى موضوعات فرهنگى در مهندسى فرهنگى كشور... پرداخته ام.

پيروزمند، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد پيروزمند

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

ما تقريبا سال 1360 بود كه وارد حوزه مباركه قم شديم هرچند كه از قبل با ادبيات عرب آشنايي داشتم و كتابهاي مختلفي را خوانده بودم ولي برنامه حوزه مقتضي دوباره خواني بود مقدمات از صرف ساده و جامع المقدمات سپس سيوطي و مغني و معالم و حاشيه ملا عبدالله كه همراه با آن منطق صوري دكتر محمد خوانساري را نيز مي خوانديم روزهاي خوش علمي آن روزگار بود بعد هم كه از مدرسه كرمانيها بيرون آمديم و بصورت آزاد شرح لمعه را شروع كرديم بعد از آن رسائل بود در كنار رسائل به درس اسفار جناب علامه حسن زاده آملي مدظله العالي حاضر مي شديم از قبل بدايه را اجمالا و منطق منظومه و حكمت آن را تا اندازه زيادي كار كرده بودم. درس اسفار اگر چه سنگين بود ولي الهيات مداري آن جاذبه اي شيرين بود تمامي جلد اول اسفار و قسمتي از جلد دوم آن را در محضر مبارك آن بزرگوار خوانديم. رسائل و مكاسب و كفايتين را مي خوانديم همزمان با خواندن كفايه بر خارج فقه و اصول حضرات آيات عظام وحيد خراساني ، ميرزا جواد آقا تبريزي قدس سره الشريف و سيد احمد مددي شركت مي جستيم كه تا اين زمان 14 سال خارج اصول و 14 سال خارج فقه.بعد از مدتي

قسمت قابل توجهي از جلد ششم اسفار لغي الهيات به معني افصار را با يكي از دوستان مباحثه كرديم – زماني جناب حسن زاده آملي مصباح الانس را آغاز فرمود با كسب اجازه از محضر مباركش به خدمتش شتافتم و تا وقتي آن درس برقرار بود رفتن ما نيز برقرار بود تا اينكه ايشان از تدريس عمومي امتناع ورزيد ما به درس پنج شنبه و جمعه آقاي شيخ محمدرضا نكونام مدظله العالي حاضر شديم و مصباح الانس را ادامه داديم . بعد از مدتي ايشان جلد 9 اسفار در معاد قرآني را آغاز كردند.هرچند كه ايشان معاد صدرايي را بسيار نقد مي فرمود اما ما تا آخر جلد كتاب را در درس ايشان حاضر بوديم بعد تمهيد القواعد را به تماما نزد ايشان خوانديم هم زمان جلد دوم اشارات و قسمتي از جلد سوم آن را با دوستان به بحث و بررسي گذاشتيم و در درس حركت و زمان جلد سوم اسفار جناب ممدوحي حاضر گشتيم و بر مسائل آن بحث بسيار گذاشتيم. زمان گذشت تا تمامي بدايه ، نيم از نهاية الحكمة را براي عده اي از عزيزان حوزوي گفتيم و به خاطر تقارن ساعت تدريس فقه در مدرسه معصوميه با ساعت نهايه مجبور به تعطيل نمودن آن شديم، از كتاب رسائل كتاب قطع و ظن را دو مرتبه و قسمتي از اصالة البرائة و همچنين خيارات، مكاسب و قسمتي از كتاب بيع آن را تدريس كرديم اكنون هم به تدريس مكاسب محرمه و شرح لمعه مشغول هستيم. ساليان متمادي شرح لمعه و اصول فقه را تدريس داشته ايم همچنين حدود چهار ، پنج

سال درس شرح فصوص استاد محمدرضا نكونام را نيز درك كرديم. اكنون از خداوند متعال با اين بضاعت مزجات خويش مسئلت خدمتي اگر چه بسيار ناچيز به مذهب حقه و اسلام عزيز و بندگان مخلص خداوند را داريم، در اين زمان پنج شنبه و جمعه در حرم مطهر منطق منظومه را نيز تدريس داريم بحوله تعالي والحمد الله رب العالمين.

پيش بين، عبدالمجيد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد عبدالمجيد پيش بين

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

از سال 1364 كه وارد بخش فرهنگي زندان قزلحصار زندان هاي سياسي شده، ضمن آشنائي با سران گروهك ، مطالعات تاريخي خود را از مشروطيت تا انقلاب اسلامي آغاز كردم، بعد از جنگ با ورود به حوزه به دروس حوزوي مشغول و پس از اتمام سطح پايه 10، در رشته الهيات و معارف اسلامي مقطع كارشناسي ارشد دانشگاه قم قبول و پس از اخذ كارشناسي ارشد به كارهاي تحقيقاتي در تاريخ معاصر ادامه داده كه محصول آن چند كتاب مي باشد.

پيش نماز، رضا قلي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم جليل، امام مسجد جامع عباسى در اصفهان بوده، و از دانايان به علوم قرآن و تجويد به شمار مى رفته، و در اين مسجد قرائت قرآن مى فرموده.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

پيشوا، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد احمد پيشوا فرزند حاج سيد محمدصادق پيشوا از دانشمندان خدوم و علماء اعلام و فضلاء كرام شيراز مى باشند (كه در سال 1318 شمسى به فشار حكومت وقت شهرت خود را از بحرالعلوم تبديل به پيشوا نمودند).

معظم له در سال 1350 قمرى در شهر كازرون ديده به دنيا گشوده و در بيت علم و تقوا پرورش يافته و مقدمات و سطوح را از مرحوم والد و عموى بزرگوارش حاج سيد محمدرضا شريعتمدار آموخته و در سال 1335 شمسى مشرف به نجف اشرف شده و از ابحاث و دراسات سطوح و خارج آيات عظام چون ميرزا حسن يزدى و استاد حاج شيخ محمدتقى جعفرى و علامه حاج ميرزا باقر زنجانى و آيت اللَّه حاج ميرزا عبدالهادى شيرازى و آيت اللَّه حاج سيد محسن حكيم و آيت اللَّه حاج سيد ابوالقاسم خوئى مدظله استفاده نموده و پس از آن براى تبليغ اسلام و ترويج احكام به زادگاه خود كازرون مراجعت و به اقامه جماعت و وظائف روحى و دينى و اجتماعى پرداخته و خدمات شايانى نموده تا سال 1348 شمسى شش سال پس از انقلاب پانزده خرداد چهل و دو به شيراز مهاجرت نموده و بنابر اصرار و استقبال گرم عده كثيرى از مردم شيراز رحل اقامت افكنده و در مسجد نو برابر مشهد و مزار حضرت احمد بن موسى (شاه چراغ) عليهماالسلام به اقامه جماعت و تبليغ احكام و ترويج دين اشتغال يافته و مورد

استقبال پرشور و هيجان مردم شيراز قرار گرفته كه محسود برخى از همگنان و ابناء نوع شده تا در سال 1405 قمرى برابر 1363 شمسى روى جهاتى از رفتن به مسجد نو خوددارى و در منزل شخصى به وظائف روحى خود تداوم داده و تا حال تحرير اين كتاب موفق به تدريس فقه و اصول مى باشند.

آثار و تأليفات ايشان

1- كتاب آئينه سياه، برداشتى از سوره مباركه لقمان.

2- على عليه السلام، از ديدگاه دگران- مخطوط.

3- تجديد و نوسازى مسجد جامع كازرون.

4- تأسيس كتابخانه ولى عصر عجل اللَّه فرجه متصل به مسجد.

5- احداث لوله كشى قسمتى از شهر قبل از اقدام شهردارى كازرون به لوله كشى تمام شهرستان كازرون.

6- خريد دويست هزار متر مربع زمين در قسمت شرقى كازرون به نام باغ فردوس جهت دفن مؤمنين.

7- سنگ فرش و تعمير مسجد نو شيراز.

8- تأسيس بنياد (مهدى) و صندوق قرض الحسنه.

9- تأسيس بيت المهدى و مدرسه علميه امام مهدى (ع).

نگارنده گويد: آقاى پيشوا منتسب به علامه بحرالعلوم است كه ترجمه اش زيب و زينت كتب تراجم مانند اعيان الشيعه و روضات الجنات و معارف الرجال و فوائد الرضويه و ريحانه الادب و ده ها كتاب رجالى و تراجم ديگر مى باشد. و او شاگرد علامه وحيد بهبهانى بوده و بارها به شرف و فيض ملاقات و زيارت مولايمان حضرت بقيه اللَّه اعظم امام زمان عجل اللَّه فرجه الشريف رسيده كه اين نويسنده روسياه همواره گفته و مى گويم:

به اميد ديدن او همه عمر زنده باشم

چه نباشد اين سعادت نه من و نه زندگانى

حاج ميرزا حسين نورى در جنه النعيم و نجم الثاقب خود حكايات تشرف آن بزرگوار را ذكر فرموده است. علامه بحرالعلوم قدس اللَّه سره كه بعد از استادش وحيد بهبهانى

رياست عامه و مرجعيت تامه داشت در نجف از دنيا رفته و در نزديك مقبره شيخ طوسى در مقبره شخصى دفن شده است طاب اللَّه ثراه و قبرش از مزارات خاصه نجف است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

پيشوايي، مهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مهدى پيشوائي

محل تولد : -

شهرت

تابعيت : ايران

زندگينامه علمي

• عضو هيئت تحرير مجله درسهائى از مكتب اسلام از سال 1349 تاكنون

• مديريت داخلى مجله درسهايى از مكتب اسلام از سال 1350 تا 1353

• طى دوره تحصيلات عالى دار التبليغ اسلامى و اخذ گواهينامه اين دوره در سال 1349

• اشتغال به تحقيق و تأليف از سال 1351 تاكنون

• همكارى با سيماى جمهورى اسلامى ايران (شبكه هاى مختلف)

• همكارى با شبكه راديو معارف (قم) – كارشناس عالى تاريخ و سيره

• همكارى نزديك با موسسه تعليماتى و تحقيقاتى امام صادق (ع) زير نظر حضرت آيت الله سبحانى و عضو هيئت موسس اين موسسه از بدو تأسيس

• همكارى با فصلنامه ميقات از سال 1373 تا سال 1375

• همكارى با فصلنامه پيام حوزه تا سال 1380

• همكارى با معاونت امور اساتيد دروس معارف اسلامى در دانشگاه ها (نهاد نمايندگى ولى فقيه) از سال 1373 تاكنون در ارتباط با درس تاريخ اسلام و متون و مدرسين اين درس و كتب كمك درسى.

• مدير گروه پژوهشي تاريخ موسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى

• سردبير فصلنامه علمي - تخصصى" تاريخ در آينه پژوهش"

• همكارى با نشريه افق حوزه (هفته نامه خبري حوزه علميه)

پيشوائي، ابوطالب

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آيه الله آقاى حاج سيد ابو طالب پيشوائى در سال 1332 ق در شهرستان رشت شروع بتحصيلات علوم دينيه نموده و دوره مقدمات و مقدارى از سطوح را نزد اساتيد وقت مرحوم آقا شيخ عبدالرحيم رشاد و مرحوم حاج شيخ اسماعيل شفتى صرفى باتمام رسانيدند و در سال 1337 هجرى براى ادامه تحصيلات عازم عتبات عاليات شدند

و در كاظمين محضر مرحوم آيه الله آقاى حاج سيد اسمعيل صدر قدس سره مشرف شده و در باب توقف در حوزه نجف اشرف و سامرا با ايشان مشورت نمودند فرمودند لازم است شما بعد از زيارت عتبات نجف اشرف را انتخاب نمائيد، زيرا از زمين نجف علم ميجوشد.

بعد از تشرف بنجف سطوح عاليه را نزد اساتيد وقت مرحوم آقاى آقا شيخ اسمعيل تنكابنى و آقا شيخ زين العابدين مازندرانى و آقا ميرزا مجيد گنجه اى و آقا شيخ على اكبر خونسارى و آقا شيخ نعمت الله دامغانى و آيه الله ميرزا احمد آشتيانى و مرحوم آيه الله آقا ميرزا ابوالحسن مشكينى قدس سره باتمام رسانيده سپس در درس خارج فقه و اصول مراجع و علماء وقت مرحوم آيه الله العظمى اصفهانى و آيه الله العظمى آقا ضياءالدين عراقى حاضر شده و در سال 1350 ق به بندر پهلوى بازگشت نموده و تا حال حاضر باقامه جماعت در مسجد جامع پهلوى و گفتن تفسير قرآن و ترويج دين مبين اسلام و اقامه نماز جمعه و تربيت طلاب علوم دينيه در مدرسه قائميه بندر پهلوى اشتغال دارند.

آثار معظم له در پهلوى و حومه آن از اين قرار است: 1- مسجد قريه بشمن 2- مسجد قريه قلم گوده 3- مسجد ميان پشته 4- مسجد سجاد 5- مسجد قريه سنگاچين 6- مسجد رضويه 7- مسجد آذربايجانيهاى غازيان 8- مدرسه علميه قائميه كه با مرحوم آيه الله العظمى بروجردى قدس سره و تحت نظر ايشان بنيان گرديد كه اكنون عده اى از طلاب در اين مدرسه اشتغال بتحصيلات علوم دينيه دارند و در ضمن محلى است مناسب براى سكونت آقايان مبلغين كه در ايام تبليغ باين شهر وارد ميشوند كه

از طرف ايشان پذيرائى كامل شده و باطراف اعزام ميشوند و اكنون يكى از فرزندان معظم له بنام آقاى آقا سيد محمد جواد پيشوائى كه جوان فاضل و نجيب و بسيار متدين و عفيف است در حوزه علميه قم اشتغال بتحصيل دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

پيشوائي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد احمد بن العالم الربانى آيةاللَّه المرحوم حاج سيد على اكبر يزدى از علماء محترم معاصر تهران است.

وى در سال 1338 قمرى ه. در نجف اشرف متولد شده و در سن كودكى در خدمت مرحوم والدش در سال 1341 قمرى به قم مهاجرت نمود و پس از خواندن دروس جديد و مقدمات، ادبيات را از مرحوم حجةالاسلام حاج شيخ محمد على اديب تهرانى و سطوح را از مرحوم آيت اللَّه محقق داماد و حجةالاسلام آقا سيد رضاى سيد صفى و بعضى از آيات ديگر آموخته و در درس خارج مرحومين آيتين حجت و خونسارى شركت و پس از آن بالغ بر پانزده سال از محضر و دراسات فقهى و اصولى مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى استفاده كامل و ضمناً تدريس متون فقه و اصول را نموده تا سال 1380 قمرى كه بنابر دعوت جمعى از مردم متدين خيابان سلسبيل تهران به تهران عزيمت و تاكنون در خيابان (بوستان سعدى) سكونت و در (مسجد الصادق) به اقامه جماعت و ترويج دين و تبليغ احكام و مواعظ حسنه و غيره اشتغال دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

پيشوائي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام والمسلمين آقاى حاج سيد حسين بن آيت الله حاج سيد على اكبر يزدى سابق الذكر از فضلاء و علماء حوزه علميه و شهرستان مذهبى قم و ائمه جماعت مسجد امام است كه به جاى مرحوم والدش اقامه جماعت دارد دانشمنديست باتقوا و عالمى است با فضيلت در سال 1304 شمسى يعنى چهل و نه سال قبل در اين شهرستان به دنيا آمده و در مهد علم و كمال تربيت يافته و پس از دوران مقدمات با معيت برادر ارجمندش حجه الاسلام حاج سيد احمد پيشوائى

مقيم تهران كه ترجمه اش در جلد سوم خواهد آمد سطوح عالى را از اساتيد حوزه مانند آيت الله العظمى مرعشى و آيت الله امام خمينى و ديگران فراگرفته و پس از فراغت از آن به درس مرحوم آيت الله حجت و آيت الله خونسارى و ديگران حاضر شده و در غالب دروس با اين نگارنده شركت داشته و از بدو ورود مرحوم آيت الله العظمى بروجردى تا آخر عمر آن مرحوم حاضر ابحاث فقه و اصول آن جناب شده و پس از وى از دروس آيات و زعماء ديگر حوزه مخصوص آيت الله العظمى نجفى مرعشى كه نهايت توجه و عنايت را به ايشان داشته و دارند استفاده هاى كافى و سرشار نموده و در مسجد امام و محله خود كوچه معروف به حاج نوفل به ترويج دين و تبليغ احكام و تفسير قرآن و هم تدريس فقه و اصول اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

پيغامي، عادل

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عادل پيغامي

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1352/8/1

زندگينامه علمي

آقاي عادل پيغامي در سال 1352 ، در تهران از خانواده اي پاك و دوستدار اهل بيت عصمت و طهارت (ع) ديده به جهان گشود. پس از طي دوران تحصيلات متوسطه در كنكور دانشگاه امام صادق (ع) پذيرفته شد و در سال 1371 همزمان با دورس دانشگاهي ، دروس حوزوي را نيز ادامه داده. از اساتيد برجسته و بنام حوزوي ايشان مي توان آيات هاشمي تبريزي، مجتهد زاده، باقري كني، و مصطفوي را نام برد. نامبرده از اساتيد موفقي است كه طرحهاي متعددي جهت آباداني و عمران كشور ارائه داده است . از نامبرده تاليفات به

قلم طبع آراسته شده است كه از آن جمله اند:

1. مبادي منابعه الطبيعي عدل از ديدگاه شهيد مطهري.

2. ساختار پيشنهادي درس نامه فقه الاقتصاد.

نامبرده در كنفرانس هاي متعدد علمي مشاركت و مقالات ارزشمندي ارائه داده است. ايشان هم اكنون عضو هيأت علمي دانشگاه امام صادق (ع) مي باشد.

Cv زمستان 1386

الف) مشخصات فردي

نام و نام خانوادگي: عادل پيغامي.

نام پدر: قربانعلي.

سال تولد: 1352.

محل تولد: تهران.

شماره شناسنامه: 7764 صادره از تهران.

ب) مشخصات دانشگاهي - تحصيلي

مدرك: كارشناسي ارشد اقتصاد و معارف اسلامي.

محل تحصيل: دانشگاه امام صادق عليه السلام.

سال اخذ مدرك : 1379.

عنوان پايان نامه: تحليل و شبيه سازي سياستهاي تثبيت اقتصادي با تكيه بر جانب عرضه در مورد ايران.

استاد راهنما: دكتر اكبر كيجاني.

آشنايي با زبانهاي انگليسي، عربي و تركي استامبولي.

دانشجوي دكتراي علوم اقتصادي.

پيوندي، غلامرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

غلامرضا پيوندي

محل تولد : لاسجرد - سمنان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1346/1/14

زندگينامه علمي

دوران ابتدايي و راهنمايي خود را در روستاي محل تولدم (روستاي لاسجرد سمنان) گذراندم و براي ادامه تحصيل به شهر سمنان عزيمت كردم و دوره دبيرستان را در سمنان بودم كه در سال دوم دبيرستان وارد حوزه علميه صاحب الزمان مهديشهر سمنان شدم و به مدت سه سال مقدمات را در آن شهر با موفقيت سپري كردم و در سال 1365 براي ادامه تحصيل به قم عزيمت نمودم و از پايه چهارم حوزه در شهر مقدس قم در درس اساتيد بزرگوار حوزه علميه قم حاضر شدم و دوره سطح را با موفقيت به اتمام رساندم و به مدت 10 سال در درس خارج فقه و اصول بزرگان حوزه علميه قم تلمذ نمودم

لازم به ذكر است در مدت ادامه تحصيل در حوزه علميه قم دوره دبيرستان خود را به صورت متفرقه ادامه و در سال1369 ديپلم خود را گرفتم و براي ادامه تحصيل در دانشگاه وارد عرصه و رشته حقوق شدم و در سال 1375 دوره كارشناسي خود را با معدل 48/18 در دانشگاه مفيد به پايان بردم و در كارشناسي ارشد رشته حقوق جزا و جرم شناسي پذيرفته شدم و در پايان دوره يعني سال 1378 به عنوان نفر اول دوره و با معدل 68/18 و دفاع از پايان نامه خود با نمره عالي موفق به اخذ مدرك كارشناسي ارشد شدم

لازم به ذكر است موفقيت در علم و دانش و فراگيري آن مرهون زحمات و بزرگواري استادان و علماي بزرگ حوزه علميه و دانشگاه بوده است كه به برخي از اساتيد حوزوي و درس هايي كه در خدمت ايشان بودم اشاره مي كنم

الف شركت در درس تفسير ترتيبي قران به مدت 10 سال حضرت آيت الله جوادي املي (حفظه الله)

ب شركت در درس خارج فقه (خمس و صوم ) به مدت سه سال حضرت آيت الله جوادي املي (حفظه الله)

ج شركت در درس خارج فقه (ديات ) به مدت 2 سال حضرت آيه الله مكارم شيرازي ( حفظه الله)

د شدكت در درس خارج فقه (نكاح ) به مدت 2 سال حضرت آيه الله مكارم شيرازي ( حفظه الله)

ه شدكت در درس خارج اصول به مدت 5 سال حضرت آيه الله سبحاني (حفظه الله)

همچنين لازم است كه از اسابيد بزرگوار دوران سطح حوزه نيز از جمله ، استاد اعتمادي ، تهراني ، محمدي خراساني ،

عليدوست و ... نيز يادي كنم و بهره هاي علمي خود را مرهون زحمات آنان هستم

پيوندي، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد رضا پيوندي

محل تولد : كاشان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1360 هجرى شمسى ديپلم گرفتم و در همان سال به حوزه علميه كاشان راه يافتم. پس از گذراندن سطح اول در كاشان، در سال 1363 وارد حوزه علميه قم شده و دروس سطح عالى را تا سال 1369 به اتمام رساندم و در اين سالها از محضر اساتيدى چون آيت الله راستى كاشانى ، فخر وجدانى ، اعتمادى ، پايانى ، گنجى و خسرو شاهى استفاده فراوانى بردم. در همين سالها به يادگيرى ادبيات داستانى و نمايشى پرداختم و دركنار دروس حوزوى به تدوين داستان و فيلمنامه حضور در كلاسهايى در اين مورد بر اطلاعات هنرى افزوده و در ضمن در نشرياتى چون مكتب جبهه و سرگرمى هاى آموزشى مقالاتى را به رشته تحرير درآوردم.

در سال 1370 به حوزه درسى خارج اصول آيت الله مومن قمى وارد و مدت 4 سال از محضر استاد استفاده نموده و سپس به محضر درس خارج آيت الله سيد عباس خاتم يزدى رفته و مدت 3 سال نير در درس فقه اين استاد فرزانه به فراگيرى فقه آل محمد پرداختم.در سال 1376 در امتحان ورودى دانشكده صدا و سيما شعبه قم شركت كرده و پس از قبولى در آزمون، در اين دانشكده مشغول تحصيل شدم و در سال 1382 با تدوين پايان نامه تحصيلى كارشناسى ارشد تهيه كنندگى از اين دانشكده فارغ التحصيل شدم.

در همين حال با همكارى با مركز

پژوهشهاى صدا و سيما، و سيماى عربى به تدوين و ساخت فيلمهاى مستند پرداخته و توانستم حدود 10 فيلمانه و سريال را تدوين نمايم كه با توليد از سوى سيماى عربى در آن شبكه پخش گرديد.سردبيرى نشرياتى چون سرگرمى هاى آموزشى و مربى بسيج عقيدتى سياسى از فعاليتهاى ديگر حقير بوده و هم اكنون نيز مرتبا در موضوعات مختلف در اين نشريات مقاله مى نويسم.مقالات ديگرى نيز در زمينه شخصيت شناسى در فصلنامه «مربيان» دارم و باز مقالات ديگري در موضوعات علوم قرآنى ، تاريخى ، داستانى ، اخلاقى ، اجتماعى دارم كه بعضي از آنها در فصلنامه هاى انديشه بسيج مربى بسيج اخلاق به چاپ رسيده است.كتابهاى« آن سوى پرده» كه حاوى دو فيلمنانه است سيماى امام على عليه السلام و نهج البلاغه «مهمان سپيده» «فرياد سرخ» حاصل فعاليت علمى حقير در زمينه دين و هنر است. همچنين در تدوين ويراستارى دهها مقاله، و كتاب ديگرنيز همكارى داشته ام.

تازه كام، شعبان

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شعبان تازه كام

محل تولد : ساري

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1337/7/1

زندگينامه علمي

آقاي شعبان تازه كام در سال 1337هجري شمسي در خانواده اي متدين، مذهبي و دوستدار اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام در شهرستان ساري ديده به جهان گشود. دوران ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را در زادگاه خويش با موفقيت سپري كرد. در پي تشويق خانواده و علاقه خويش به فراگيري علوم ديني در سال 1352و در اوج خفقان حاكم بر كشور از سوي حكومت ستمگر و ظالم شاهنشاهي خصوصا با فشار مضاعف بر حوزه هاي علميه وارد حوزه علميه ساري گرديد و از

محضر بزرگان آن ديار بهره ها برد. پس از مدتي تحصيل در حوزه علميه ساري به شوق زيارت و هم جواري با بارگاه كريمه اهل البيت حضرت معصومه سلام عليها رهسپار حوزه علميه قم گرديد. از نخستين روزهاي ورود با تلاش و كوشش فراوان به تحصيل پرداخت. پس از گذراندن سطوح عالي در سال 1370 به حلقه دروس خارج راه يافت. وي در ايام تحصيل در قم از محضر بزرگاني چون آيت الله مكارم، مرحوم آيت الله شيخ جواد تبريزي، آيت الله صانعي، و ديگر ستارگان درخشان حوزه علميه قم كسب فيض كرد.

وي پس از طي تحصيلات جهت خدمت علمي و فرهنگي به مردم ديار خويش به زادگاهش بازگشت، و هم اكنون در دانشگاه گرگان علاوه بر معاونت نهاد رهبري در دانشگاهها به امر تدريس نيز اشتغال دارد. وي در طول حيات علمي خويش از امر نگارش و پژوهش غافل نبوده و آثاري از قبيل "چهل حديث در باب ازدواج" و "كوثر رسول" را به رشته تحرير در آورده است

تالهي تويسركاني، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

على تألهى از علما اعلام معاصر است در تويسركان كه اكنون در آن سامان به اقامه جماعت و خدمات دينى اشتغال دارد وى عالمى بزرگوار و جليل القدر و از شيوخ و كبار دانشمندان حاضر است كه تحصيلات خود را در ايران و عراق به پايان رسانيده و از محاضر آيات عظام نجف اشرف استفاده نموده و در شهرستان تويسركان را محل سكونت و خدمات دينى خود قرار داده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

تبريزي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام مرحوم ميرزا حسين تبريزى از افاضل حوزه علميه و مبرزين تلامذه و مرحوم آيت الله حجت داماد مرحوم آيت الله حاج سيد محمدباقر قزوينى به كثرت فضل و تقوا موصوف و به علم و كمال قدس و صفا معروف و در نهايت تعفف زندگى مى كرد و در ميان شاگردان مرحوم آيت الله حجت به زيادى فهم و بينش مشار بالبنان بود و براى اين نگارنده و بعضى ديگر دروس استاد را تقرير مى نمود و مقدارى از مكاسب شيخ و بعض سطوح ديگر را خواندم بسيار متواضع و منيع الطبع و كثيرالصمت و قليل الكلام بود فقط در موقع سوال به سخن مى آمد كمتر كسى را از تلامذه سيد استادمان به رتبه فضل و تهذيب و كمالات معنوى وى يافتم جناب حاج ميرزا عبدالكريم حق شناس طهرانى كه از علماء آن سامانست و در مسجد امين الدوله تهران امامت مى نمايد در ميان حوزه ايشان را انتخاب و به وضع زندگيش رسيدگى مى كرد و از تحقيقاتش استفاده مى نمود.

در اوائل ماه شعبان سال 1365 ق وى را به قصد زيارت حضرت رضا عليه السلام به تهران برده ولى متاسفانه در آنجا ناگهانى بدرود حيات گفته در سنين كمتر از

چهل سال و دوستان خود را به مرگ خود داغدار نمود جنازه او را با تجليل به شهر رى برده و در جوار مرقد محمد بن بابويه شيخ صدوق دفن نمودند رحمه الله عليه.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

تبريزي، هادي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ هادى تبريزى از علماء ابرار شهر رى بوده است.

وى در سال 1291 قمرى در آذربايجان متولد شده و مقدمات و سطوح را در تبريز خوانده و مهاجرت به نجف اشرف نموده و سالها از محاضر آيات بزرگ نجف چون مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج شيخ محمدحسن علامه مامقانى و آيت اللَّه العظمى آخوند خراسانى و علامه طباطبائى يزدى و مرحوم آقاى شريعت اصفهانى و اعلام ديگر استفاده نموده تا بمدارج عاليه علم و اجتهاد رسيده.

و در مصاحبت علامه بزرگوار مامقانى به ايران براى زيارت ارض اقدس رضوى عليه الصلوه والسلام در زمان (مظفر الدين شاه قاجار) به ايران آمده و مورد تجليل دولت و ملت قرار گرفته ميفرمود مرحوم مامقانى مشرف بزيارت حضرت عبدالعظيم عليه السلام گرديده و نماز مغرب و عشاء را در صحن مطهر بجماعت خوانده جماعتى كه نظيرش را نديدم زيرا سجاده آن مرحوم را نزديك كفشن كن مردانه گذارده و تمام صحن و مسجد و بازار مردم ايستاده و به آن مرحوم در جماعت اقتدا نمودند و من چون آن روحانيت و منظره را ديدم از خدا خواستم مجاورت زاويه مقدسه را نصيب من فرمايد و بعد از تشرف بزيارت حضرت رضا عليه الصلوه و السلام مراجعت به نجف نموده و پس از فوت مرحوم علامه مامقانى و مرحوم آخوند خراسانى به تبريز آمده و چون در اسكو و ميلان شيخى ها نفوذ كرده

بودند براى هدايت و ارشاد مردم به آنجا رفته و مدتى به اقامه جماعت و ترويج دين و تبليغ احكام و مبارزه با آن منحرفين نموده تا در سال 1361 قمرى و غائله پيشورى و توده ئى ها كه وى را مورد حمله اهانت قرار دادند مجبور به مهاجرت از آذربايجان و مجاورت زاويه مقدسه حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلام را اختيار و در صحن مطهر به اقامه نماز جماعت و خدمات دينى پرداخته و حتى براى اين كه از وجوه شرعيه اعاشه نكند با يكى از اخيار شريك و مغازه اى گرفته تا در ماه مبارك رمضان سال 1371 قمرى در سن هشتاد سالگى وفات و در صحن مطهر در محل نمازش مدفون و تاكنون قبرش مزار خواص و مؤمنين مى باشد.

نگارنده گويد: مرحوم حاج شيخ هادى جدا عالمى ربانى و آيتى سبحانى و عبادى زاهد و مجتهدى متعبد و دانشمندى متواضع و خليق و در شهر رى محبوبيت تامه داشت.

داماد ارجمندش جناب ثقةالاسلام والمحدثين آقاى حاج ميرزا ابوطالب حايرى خوئى از افاضل اهل منبر رى مى باشد كه در اين ناحيه به خدمات دينى و ترويجى اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

ترابي، اكبر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اكبر ترابي

محل تولد : شهرضا

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/1/29

زندگينامه علمي

در سال 1338 در خانواده اي مذهبي ديده به دنيا گشوده دوران تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در شهرستان شهرضا با اخذ ديپلم رياضي به پايان رسانيدم . در سال 1356 به حوزه علميه قم وارد و در طي سه سال دوران مقدمات را طي كرده به تحصيل مكاسب و رسائل و كفايه در خدمت اساتيد

بزرگواري مانند آيت الله ستوده و استاد موسوي تهراني و استاد اعتمادي پرداختم .در سال 1360 همزمان با درس كفايه به خارج قضا و درس رجال آيت الله جعفر سبحاني حاضر شدم . در سال 1361 در درس فقه و اصول حضرت آيت الله وحيد خراساني شركت كردم و مدت 13 سال افتخار شاگردي آن بزرگوار را داشتم . در خلال حضور در درس اساتيد فوق به تدريس ادبيات و لمعه و اصول الفقه اشتغال داشته مدت 24 سال فقه و اصول را تدريس كرده ام و از سال 1380 به تدريس مكاسب و رسائل مشغول هستم . در دوران دفاع مقدس مدت 17 ماه در دفتر نمايندگي امام (ره) _ پس از رحلت امام قدس سره به دفتر نمايندگي ولي فقيه تغيير نام يافت _ در تداركات سپاه به عنوان معاون، خدمت كرده بارها در جبهه دفاع مقدس همگام با رزمندگان دلاور بسيجي حاضر شدم .از كارهاي فرعي علاوه بر تبليغ و عهده دار بودن سمت روحاني كاروانهاي حج و عمره , در امر تنظيم سوالات امتحاني حوزه و تصحيح اوراق و ممتحن امتحانات شفاهي حوزه نيز همكاري دارم ولله الحمد .

ترابي، رشيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رشيد ترابى واعظى توانا و خطيبى اريب و فاضلى حسيب بودند.

وى در آنجا پرورش و تحصيل خود را در مدرسةالواعظين هندوستان تكميل و در كراچى كه يكى از پايگاه هاى مهم شيعه هندوستانست اقامت اختيار و از طريق منبر به تبليغ ولايت و فضائل اهل بيت رسالت عليهم السلام پرداخته و در شهرهاى بمبئى و حيدرآباد و رنگون و مسقط و لگنهو وحيدآباد سند و لاهور و كويته ط و زنگبار و غيره

مسافرت و منبرهاى پرشورى رفته است.

مرحوم رشيد ترابى بيشتر اساس و برنامه منبرش گفتن مطاعن غاصبين و ظالمين اهل بيت و خاندان مظلوم پيغمبر عليهم السلام و فضائل آن برگزيدگان عالم بود و مردم پاكستان و هندوستان و غيره توجه و علاقه تامى به منبر و سخنان او داشتند و در هر كجا منبر مى رفت جاى بر مردم تنگ مى شد و ده ها هزار نفر براى استماع بيانات او شركت و ابراز احساسات و تظاهرات به رسم و عادت خود مى نمودند.

وى به زبان فارسى و عربى و اردو انگليسى و غيره وارد و صحبت مى كرد و همه طبقات را مستفيض مى نمود.

نگارنده ده شب اول محرم را قبل از منبر وى در حسينيه انجمن ايرانيان در سال 1389 ق منبر رفتم و نسبت به حقير محبت و علاقه داشت.

فرزندان متعددى داشت كه در ميان آنان جناب مستطاب حجةالاسلام و فاضل علام آقاى حاج ميرزا عقيل ترابى از افاضل معاصر است.

وى چندين سال در عصر مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى در قم اشتغال به تحصيل داشت و در اواخر عمر آن مرحوم مسافرت به نجف و چند سالى از محضر مرحوم آيت اللَّه العظمى حكيم و آيت اللَّه العظمى خوئى و ديگران استفاده نموده و بعد به امر مرحوم آيت اللَّه حكيم به لندن عزيمت و براى رهبرى شيعه هندى انگلستان در آنجا اقامت و به خدمات دينى و تبليغ دين اسلام و ترويج احكام اشتغال يافته و تا حال تحرير نيز در آنجا به انجام وظائف موفق مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

ترابي، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي ترابي

محل تولد : سكردوبلستان

شهرت

تابعيت : پاكستان

تاريخ تولد : 1355/6/1

زندگينامه علمي

اينجانب علي

ترابي فرزند احمد از كشور جمهوري اسلامي پاكستان داراي كد 1252184 مي باشم بنده در سال 1976م به دنيا آمدم در سن ده سالگي در دارالقرآن واقع در منطقه روندو مشغول به فراگيري كلام الله مجيد شدم بعد از سن 12 سالگي مشغول به خواندن دروس دولتي شدم كه در همان زمان بخاطر علاقه كه به معارف علوم ديني داشتم در يك مدرسه ديني پذيرش شدم و ادامه تحصيلات علوم اسلامي را در كنار علوم دولتي ادامه داديم. و مدرسه جامعه المنتظر تا حد لمعه ج اول فرا گرفته بودم در اين هنگام به تشويق بعضي از استاد شدم براي ادامه تحصيل به كشور جمهوري اسلامي انقلابي ايران شهر مقدس قم آمدم هم اكنون در مدرسه عالي فقه و معارف اسلامي در سطح 2 مشغول به ادامه تحصيل مي باشم. والسلام

ترابيان، محسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محسن ترابيان

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1353/1/1

زندگينامه علمي

در سال 72 جهت ادامه تحصيل به حوزه علميه قم وارد شدم و طي سه سال دوره مقدمات حوزه را طي نمودم و در سال 75 در امتحان ورودي موسسه امام خميني (ره) پذيرفته شدم و در كنار دروس موسسه دروس سطح را در محضر اساتيد حوزه استادان عليدوست ، محمدي ، حسيني ، عالي ادامه داده در سال 79 دوره سطح سوم را به پايان رسانده در سال 80 در درس خارج آيت الله العظمي مكارم شيرازي و آيت الله سبحاني شركت نمودم وليكن به علت هاي مختلف در سال 83 به دادگستري رفته به شغل خطير قضاوت پرداختم و در ضمن در

سال 81 با دفاع از پايان نامه كارشناسي ارشد در موسسه آموزشي پژوهشي امام خميني (ره) و اخذ نمره عالي موفق به اخذ مدرك كارشناسي ارشد شدم .

تربتي خراساني، يوسف

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، خطيب و شاعر. اهل تربت حيدريه بود. وى واعظى فاضل و دانشمند بوده كه گاهى هم شعر مى سروده است. اين بيت از او است:

شكستم عهد و پيمانى كه با زهد و ريا بستم

چو بستم بر در ميخانه با پيمانه پيمانى

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقه الشعراء (2128/3).

تربتي نژاد، حسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسن تربتي نژاد

محل تولد : گرگان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب بعد از اخذ مدرك ديپلم در رشته ي فني ماشين افزار با وجود قبولي در كنكور سراسري در رشته مهندسي وارد حوزه علميه امام خميني شهرستان گرگان كه زير نظر نماينده ولي فقيه در استان گلستان بود شدم. ادبيات عرب ، منطق مظفر و مختصر المعاني را به مدت چهار سال در نزد اساتيدي چون حجج اسلام رضمان پور ، برقرار، افضلي و ... پشت سر نهادم و فقه و اصول فقه مظفر ر ا نيز در نزد اساتيدي همچون حجج اسلام مير بهبهاني ، افضلي و مرحوم سيد علي رئيسي گذراندم. و همچنين مكاسب محرمه را نزد آيت الله محمدرضا ميبدي و رسائل و كفايه را نزد آيت الله نور مفيدي شاگردي نمودم. و در سال تحصيلي 72-71 براي ادامه تحصيل به حوزه عليمه قم مشرف شدم و در اين سال كفايه 2 را نزد استاد آيت الله موسوي تهراني و بقيه ي مكاسب را محضر اساتيدي مثل حجة الاسلام بيگدلي به اتمام رساندم. بعد از اتمام سطح سوم حوزه به مدت 2 سال دردرس خارج اصول آيت الله سبحاني شركت نمودم و به مدت 11 سال در درس خارج فقه حضرت

آيت الله مكارم شيرازي نيز شاگردي نمودم و همچنين لازم به ذكر است كه به مدت 7 سال نيز در درس خارج اصول حضرت آيت الله وحيد خراساني نيز شاگردي كرده ام.

اما اينجانب دروس دانشگاهي را در سال 73 با قبولي در كنكور سراسري و پذيرفته شدن در امتحاناتت اختصاصي دانشگاه مفيد (مصاحبه ي علمي) در رشته علوم سياسي مشغول به تحصيل شده ام. در سال 76 كارشناسي را به اتمام رسانده و 2 سال بعد يعني سال 78 با شركت در كنكور ارشد و كسب رتبه يازدهم در گرايش انديشه ي سياسيي مجددا در دانشگاه مفيد پذيرفته شده و ادامه تحصيل داه ام و در سال 81 با دفاع از پايان نامه فارغ التحصيل شدم. ولي براي ادامه تحصيل در دكتري تا بحال اقدامي نكردم.

تربتي، عباسعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقا شيخ عباسعلى تربتى عالمى ناسك و دانشمندى زاهد و موصوف بتقوا و ورع و ضرب المثل مردم خراسان و براى او كرامات و مقاماتى حكايت كنند.

وى عمرى را بپاكى و قدس واقعى گذرانيده و تبليغ قولى و عملى و ايفاء وظيفه كرده و باجل موعود بمواليان طاهرين خود ملحق و در جوار حضرت ثامن الحجج عليه الصلوه والسلام در صحن جديد (نادرى) مدفون گرديده است.

واعظ نامى و استاد گرامى آقاى حاج شيخ حسينعلى راشد فرزند ارجند اوست كه شهرتش او را مستغنى از تعريف و ذكر ما نموده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

تربتي، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مرحوم حاج شيخ على اكبر بن العالم الجليل تربتى از وعاظ نامى و گويندگان محترم حوزه علميه قم است كه به فضل و دانش موصوف بوده اند. در ذى الحجه الحرام 1325 قمرى در قربه (با يك) كه در سه فرسخى تربت حيدريه واقع است متولد شده و در سن هشت سالگى به خواندن ادبيات فارسى و بعد به تحصيل مقدمات عربى پرداخته و در سال 1344 قمرى به مشهد مشرف شده و ادبيات را از مرحوم اديب نيشابورى تكميل و سطوح وسطى و نهائى را نزد عالم جليل و فاضل نبيل مرحوم حجه الاسلام والمسلمين حاج شيخ هاشم قزوينى خوانده و در سال 1348 قمرى مهاجرت به قم نموده و رسائل و مكاسب و كفايه را خدمت مرحوم آقا ميرزا محمد همددانى تلمذ نموده و قسمتى از معقول را از مرحوم آيت الله شاه آبادى فراگرفته و چندى از محضر مرحوم آيت الله حايرى و آيت الله العظمى مرعشى نجفى مدظله كه حق عظيمى بر ايشان دارند استفاده نموده و پس از فراغت از سطح و خارج به تبليغ

دين و ترويج اخبار و نشر آثار اهل بيت عليهم السلام از طريق منبر و بيان نموده و در اثر تبليغات دينى وى چند نفرى از فرقه ضاله و مضله بهائيه را هدايت بدين نموده تا در ربيع الثانى 1383 قمرى به كسالت سرطان از دنيا رفته و در قبرستان ابوحسين مدفون گرديده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

ترخان، قاسم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

قاسم ترخان

محل تولد : بن جي كول ، نوشهر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1346/1/1

زندگينامه علمي

ايشان در سال 1346 ش در روستايي از توابع نوشهر استان مازندران به نام بن جي كول ، ديده به جهان گشود و بعد از طي دوره راهنمايي در سال 1360 وارد حوزه علميّه شهرستان نور گرديد و همزمان به دروس دبيرستان هم پرداخت و تا مقطع كارشناسي ارشد در رشته الهيات با گرايش فلسفه و كلام ادامه تحصيل داد و با درجه عالي از دانشگاه قم فارغ التحصيل گرديد . ورود به حوزه و اشتغال به كار علمي مانع از فعّاليّت هاي وي در عرصه انقلاب اسلامي و جنگ نگرديد. طولي نكشيد كه به حوزه علميّه قم وارد شد و از آن زمان تاكنون كه 23 سال به طول انجاميد ، خوشه چين خرمن بزرگان بوده است و از اساتيد و آيات عظام همچون : وجداني فخر ، پاياني ، استادي ، طاهري خرم آبادي ، وحيد خراساني ، فاضل لنكراني ، شيخ جواد تبريزي ، گرامي ، جوادي آملي ، حسن زاده آملي ، صالحي مازندراني ، مصباح يزدي ، فياضي و ... بهره هاي فراواني برد . فقه ، اصول

، تفسير ، كلام ، فلسفه ، عرفان و زبان انگليسي از جمله موضوعات و گرايشاتي بود كه به صورت تخصصي در حوزه علميّه قم به آن پرداخته شد و محصول اين تلاش 25 ساله در حوزه و دانشگاه ، ارائه مقالات متعددي است كه در مجلات ، كنگره ها و سايتهاي اينترنتي ارائه شده است و تعداد زيادي هم از آنان در آينده عرضه خواهد شد .

ترشيزي، اسماعيل

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ اسماعيل ترشيزى (كاشمرى) از بزرگان علماء و رؤساء روحانيون عصر از شاگردان آيت اللَّه العظمى ميرزاء مجدد شيرازى در سامرا و از رفقاء و اصدقاء مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ حسنعلى تهرانى (مقيم مشهد) بوده و در مشهد مقدس اقامه جماعت در جامعه گوهرشاد داشته و نيز حوزه تدريس تا در حدود 1320 ق وفات نموده.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

تركاشوند، حسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسن تركاشوند

محل تولد : نهاوند

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1356/7/1

زندگينامه علمي

در سال 1370 پس از اخذ سوم راهنمائي به دليل سكونت خانواده در كرمانشاه وارد حوزه علميه امام صادق (ع) آن شهر شدم و در محضر اساتيدي همچون استاد محسني، شريفي ، نظري، به تحصيل ادبيات عرب ، منطق ، معاني، تفسير مشغول شدم و البته مدتي نيز اصول را در محضر حضرت آيت الله نجومي تلمذ نمودم .

در سال 1374 به تهران عزيمت نموده و در حوزه علميه مروي به ادامه تحصيل پرداختم لمعه را در نزد استاد قاسمي و اصول را در نزد استاد سعيدي تلمذ نمودم و سپس رسائل را در نزد استاد شريف زاده ، مكاسب را در نزد آيت الله مقتدايي و آيت الله هاشمي تبريزي، فلسفه را در نزد استاد طبرستاني تلمذ نمودم و در اين مدت در تهران نيز به امور تبليغي و امامت جماعت اشتغال داشتم.در سال 1380 توفيق سكونت و تحصيل در بلده طيبه قم نصيب گرديد و دوره سطح را در نزد اساتيدي همچون آيت الله استادي و مرحوم استاد روستا ارسنجاني و استاد موسوي تهراني به پايان رساندم. در سال 81 همزمان با ورود به

دوره خارج و بهره گيري از محضر آيات عظام مكارم شيرازي و سبحاني تبريزي در مركز تخصصي علم كلام به عنوان دانش پژوه مقطع سطح 3 مشغول به تحصيل شدم و از محضر اساتيدي همچون رباني گلپايگاني مومني ،خسرو پناه، توفيقي بهره مند شدم و پس از پايان دوره به تدوين پايان نامه با عنوان "بررسي مباني فكري و اعتقادي معاويه" مشغول شدم.

از سال 1381 همزمان با تحصيل به امور پژوهشي و تحقيقي نيز مشغول شده و با مراكزي همچون مركز مطالعات و پژوهشهاي حوزه ، موسسه تحقيقاتي ولي عصر ، موسسه تحقيقاتي طه و ... همكاري داشته و مقالاتي را تدوين نمودم. در سال 1383 ضمن تدوين و آمده سازي يك متن درسي اعتقادي جهت تدريس در حوزه علميه علوي به تدريس در آن حوزه شريفه نيز مشغول شدم كه اين همكاري هنوز نيز ادامه دارد و همچنين به تدريس در مركز جهاني علوم اسلامي و جامعة الزهرا نيز مشغول مي باشم. همچنين از سال تحصيلي 85 نيز به صلاحديد مسئوولين و بزرگان مركز تخصصي علوم كلام به عنوان معاونت آموزشي اين مركز مشغول به خدمت گزاري مي باشم. از خداوند تبارك و تعالي حسن عاقبت و توفيق شناخت و عمل به تكاليف را خواستارم.

تركه، مظفر

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شاعر و اديب و واعظ، معاصر شاه عباس صفوى. در هجو ساروتقى (بعداً به نام او اشاره خواهد شد) اشعارى دارد كه از آن جمله است:

ساروتقى كه امروز ايرانيان مدار است

ياران حذر نمائيد الماس لكّه دار است

در گنجينه آثار تاريخى اصفهان(:548) نقل از قصص الخاقانى(80:2) گويد:

در دوره شاه اسماعيل اول به منصب قضاى دارالسلطنه اصفهان سرافراز بوده،

و توليت مسجد جامع اصفهان و مقبره مشايخ يزد با اجداد او بوده. در سال 1076 جزو منشيان دربار شاه عباس ثانى بوده، مردى ظريف و بذله گو و عياش بوده است.

نور صادقى در كتاب اصفهان(:548) در ضمن شرح حال ميرزا ابو تراب خطّاط اصفهانى گويد: در جنب مسجد لنبان در جوار مزار خواجه صاين الدين تركه، كه از اجلّه علما و فقها بود. دفن گرديده است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

تفسيري تبريزي، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ حسن فرزند حجت الاسلام مرحوم حاج ميرزا على مرندى يكى از علماء و ائمه جماعت معاصر تهران بودند- والد ماجدش در سال 1290 قمرى پس از اتمام تحصيلات در نجف اشرف به تبريز مراجعت و در كوى اميرخيز اقامت و در آن موقع با مرحوم آيت اللَّه حاج سيد ابوالقاسم كوهكمرى كه در آن محل بودند وصلت كرده و از طيبه عفيفه و صالحه آن مرحوم اولين فرزند را در سال 1300 همان مترجم ما دارا شدند. آن مرحوم در سن 6 سالگى در مكتب مرحوم حاج ملا حسن كه از ادباء و فضلاء عصر خود بودند مشغول تحصيل علم و كمال گشته و مقدمات را همان مكتب فراگرفته و در سن 10 سالگى در مدرسه طالبيه به تحصيل علوم صرف و نحو اشتغال ورزيده و در حدود 15 سالگى مطول را از مرحوم حجت الاسلام حاج شيخ حسينعلى تبريزى كه در علوم ادبى عربى شهرت به سزائى داشته و سپس شرايع و شرح لمعه را از عالم ربانى آميرزا رضا نورى فراگرفته و در حدود 20 سالگى رسائل و مكاسب را از محضر مرحوم آيت اللَّه آقا سيد ابوالحسن انگجى فراگرفته و

شرح اشارات و تجريد خواجه نصيرالدين طوسى را در محضر مرحوم صراف تلمذ نموده و پس از پايان مراحل تحصيلات و كسب اجازه در نقل احاديث از مراجع عاليقدر آن زمان مانند مرحوم آيت اللَّه العظمى اصفهانى و حاج عبدالكريم حايرى و مرحوم آيت اللَّه حجت در سال 1335 قمرى بنا بر تقاضاى اهالى كوى اهراب به آن محل منتقل و در مسجد معروف ملا محسن به اقامه نماز جماعت و ارشاد وعظ پرداخته و در سال 1316 و 1317 شمسى به ترجمه و تفسير قرآن با تشريك مساعى مرحوم حاج ميرزا على خيابانى موفق و در كتابفروشى اقبال چاپ و منتشر گرديده و در آن موقع از طرف يكى از اساتيد شايسته دانشگاه تهران به لقب تفسيرى مشهور و معروف شدند.

فقيد سعيد مدت 30 سال به تهذيب اخلاق و تقويت روحى انسان ها پرداخت و عده اى از فضلاء و اخيار از بيانات و دروس آموزنده و سازنده او استفاده نموده و به مراتب عاليه رسيده اند كه از آنهاست استاد محمد تقى جعفرى تبريزى دانشمند محترم و نويسنده ارجمند معاصر كه درباره ايشان چنين مى گويد.

(يكى از موفقيت آميزترين دورانهاى زندگى اينجانب دورانى بود كه در تبريز موفق به حضور در جلسات وعظ و ارشاد فقيد سعيد گذشته توصيف حالات ربانى مرحوم حجت الاسلام والمسلمين عالم ربانى آقاى حاج شيخ حسن تفسيرى قدس اللَّه سره و نورانيتى در هنگام ارشاد چهره او را فرامى گرفت كه امكان ناپذير يا خيلى دشوار است آنچه توصيف و تشريح امواج روحانى كه از دل سرمى كشد و در دل ها مى نشيند امكان پذير نباشد.

او كه مى گفت راه برويد خود در حال توقف وجود نبود بلكه خود راه ميرفت

و به ديگران مى گفت راه برويد. مى گفت راستگو باشيد خود واقعا از دروغ متنفر بود او از آن جمله مربيان زندگى اسلامى بود كه طعم سازندگى اسلام را حقيقتا چشيده بود هرگز فراموش نمى كنم كه وقتى آيات قرآنى را تفسير مى فرمود همين كه آيه يا آياتى را مى خواند خود الفاظ قرآنى تجسم معنى به خود مى گرفت و درون شنوندگان را دگرگون مى كرد. يكى ديگر از با عظمت ترين امتيازات آن مرد كمال يافته اين بود كه هيچ مطلبى را بدون ماخذ صحيح عظمى يا نظمى مطرح نمى كرد.

امتياز ديگرى كه همه آشنايان آن مرحوم در او ديده اند خود سازى شايسته اى بود كه در كمتر اشخاص ديده مى شود حالات ربانى آن مرحوم به خوبى اثبات مى كند كه از خودخواهى گذشت به خوديابى رسيده وسپس به آن خود سازى كه انسان را به بارگاه خدا رهنمون مى شود موفق گشته بود.

شادروان تفسيرى در سال 1324 شمسى به تهران مهاجرت و به علت استقبال علاقمندى مردم تهران و آذربايجانيهاى مقيم مركز در آن اقامت نموده و در يكى از مساجد بازار به اقامت جماعات اشتغال و به تدريج مجالس وعظ و خطابه مجدد آغاز گرديده در اين مجالس عده اى از معاريف علماء مبارز از بيانات و منابر شادروان تفسيرى استفاده مى نموند.

در طول زندگى حدود 30 بار مشرف به عتبات عاليات و مشهد مقدس رضوى و دوازده بار توفيق زيارت بيت اللَّه الحرام را داشته و در خلال سفر حج هميشه به عنوان مرجع مسائل دينى حجاج بوده اند.

فقيد سعيد داراى فضائل اخلاقى فوق العاده بوده و در مراتب زهد و تقوا كم نظير بوده اند به نحوه اى كه عده اى از رفقا و دوستان نزديكش وى را

مقدس اردبيلى عصر خود مى ستودند از صفات برجسته آن مرحوم امانت در قول و فعل كه سخت مراقب و مواظب به معنى واقعى امين بود.

غيب و بدگوئى از ديگران در حضور ايشان غير ممكن بود به احدى اجازه بدگوئى و غيبت از ديگران را نميدادند. امر به معروف و نهى از منكر را براى خود فريضه مى دانست (چنانچه بر هر متمكنى فريضه است) و عمل مى كرد و از كسى باك نداشت. به نماز و قرآن عشق و علاقه عجيبى داشت و تمام نوافل را به جا مى آورد.

در بزرگداشت مساجد و احترام معبدى آنها سعى فراوانى داشت. مساجد زيادى در تهران شاهد نماز و نيايش و سجود آن فقيد سعيد مى باشد به زيارت عاشورا مداومت داشت و در وصيتنامه خود نوشته و تاكيد كرده بود كه زيارت نامه عاشورا موقع دفن به سينه او گذارند. عشق عجيبى به حضرت سيد الشهداء عليه السلام داشت و هر وقت ياد آن شهيد مظلوم مى كرد بى اختيار اشك مى ريخت.

از مستمندان و فقيران دستگيرى مى كرده و براى خود يك امر لازم و واجب مى دانست و براى علما و سادات احترام بسيارى قائل بود.

مرحوم تفسيرى سه ماه قبل از فوتش كليه كتابهاى خود را به كتابخانه دارالتبليغ اسلامى قم اهداء نمود و باقيات الصالحات بعد از مرگ خود قرار داد. و در بيستم جمادى الاولى 1397 قمرى برابر نوزدهم ارديبهشت 1356 شمسى پس از يك دوره نقاهت كوتاه دعوت حق را لبيك گفته و در گورستان بهشت زهرا تهران در آرامگاه مخصوص (شماره 328) به خاك سپرده شد در تهران و قم و تبريز مجالس عديده اى از طرف علماء و مراجع عظام براى بزرگداشت او

برگزار شد. داراى سه فرزند ذكور به نام آقايان حاج على- حاج محمد- حسين آقا از تجار محترم تهران مى باشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هشتم)

تقديري بشرويه، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي تقديري بشرويه

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1347/6/3

زندگينامه علمي

در سال 1363 به حوزه علميه وليعصر (عج) شهرستان خوانسار وارد شدم و علوم مقدماتي را در نزد ابوي مرحوم حضرت آيت الله شيخ هاشم تقديري سبزواري (ره) تلمذ نمودم. سطح فقه و اصول را در نزد اساتيد بزرگوار حضرت حجة السلام والمسلمين نيازي خرم آبادي و حجة السلام و المسلمين رفيعان نيشابوري و ديگراستادان آن حوزه استفاده نمودم. در سال 1369 براي تكميل دروس حوزه به شهر قم عزيمت نمودم و سطوح عالي رسائل و مكاسب و كفايه را در محضر حضرات اساتيد حجة الاسلام موسوي تهرانى، مرحوم آية الله پاياني (ره) ، مرحوم آية الله صالحي مازندراني (ره) ودروس خارج حوزه را در محضرحضرات اساتيد آية الله وحيد خراسانى، آية الله شيخ جواد تبريزى، آيةالله جوادي آملي و ديگر بزرگواران بسياري بهره بردم.در حين تحصيل به جهت علاقه وافربه تربيت نسل جوان در مركز تربيت مربي كودكان و نوجوانان از محضر استاد هنرمند حضرت حجت الاسلام و المسلمين راستگو؛ شيوه هاي مهارتي تربيتي و پرورشي را آموختم كه تا كنون ازسرمايه هاي علمي آن مركز در راه تبليغ و تربيت نسل جوان بسيار بهره مند شده ام وهمچنين به عضويت گروه پژوهش كودك و نوجوان صدا وسيماي قم و دوره هاي نقد ادبي حوزه از محضر استادان حجة الاسلام والمسلمين جواد محدثي و دهنوي درراه

خدمت به فرهنگ علمي جامعه از شيوه هاي نگارش و ويرايش استفاده كردم. وپس از مدتي كوتاه به مؤسسه فرهنگي دار الحديث توفيق تحقيق و مصدريابي يافتم و چندين سال از علوم حديث و معارف اهل بيت هم در راه رشد فكري خويش از آن مؤسسه فرهنگي بهره ها بردم.ازتوفيقات بنده در راه خدمت به معارف اهل بيت علهيم السلام، ورود به مؤسسه مذاهب اسلامي جهت شركت در دوره هاي آموزشي وتخصصي مذاهب اسلامي بوده است. ودرتبليغ و اطلاع رساني به ويژه در مناطق اهل سنت و مرزي واجراي برنامه ي كلاسي و اردويي ونويسندگي در خدمت بوده ام.

تقديري، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد تقديري

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب در 5 مسير داراي فعاليت بوده ام:

1- تحصيل: تحصيلات دبيرستان تا ديپلم در رشته رياضي و فيزيك در دبيرستان امام صادق(ع) قم گذراندم پس از اخذ ديپلم در سال 1360 وارد حوزه علميه مدرسه رسالت شدم و تا لمعتين در آن مدرسه تحصيل كردم از حضور اساتيد معظم نكونام، طالقاني(ادبيات)، فشاركي (سيوطي)، (اصول)، كريمي، صالحي افغاني، نكونام، حائري، لمعه (اشتهاردي، محامي وجداني فخر) استفاده كردم و رسائل را خدمت استاد اعتماد و موسوي تهراني و مكاسب را خدمت استاد مرحوم پاياني، اشتهاردي، ستوده استفاده كردم و هم زمان فلسفه و بدايه و نهايه را خدمت استاد فياضي تلمذ نمودم و سپس وارد درس خارج اصول آيت الله وحيد خراساني و آيت الله هاشم شاهرودي شدم و فقه را نزد آيت الله تبريزي و مكارم و مددي و سيد كاظم حائري استفاده كردم و خارج

بيع را نزد آيت الله هاشمي شاهرودي گذراندم و اكنون مدت 5 سال است در درس خارج مكاسب محرمه نزد رهبر معظم انقلاب در تهران مشغول هستم همزمان با تحصيل حوزه كارشناسي ارشد الهيات رشته كلام در تربيت مدرس دانشگاه قم گذراندم و موضوع افسردگي و حزن و اندون (مقايسه تطبيقي) در قرآن، سنت و متون ديني و روانشناسي پايان نامه ام بود همچنين دو سال و نيم دوره معارف در دانشكده باقرالعلوم (ع) وابسته به دفتر تبليغات گذراندم.

2- تحقيق: به طور رسمي از سال 1372 در مؤسسه دارالحديث جزو محققين همكار در تدوين ميزان الحكمه قرار گرفتم كه موضوعات تربيتي و اخلاقي و روانشناسي مانند اخلاق، حزن، خانواده، خير و بركت، محبت و عناوين ديگر را تحقيق كردم كه دو عنوان آن محبت در قرآن و حديث، خير و بركت در قرآن و حديث منتشر شده است.

3- تدريس: همزمان با دو عنوان قبل به تدريس دروس منطق، فقه و اصول، كلام، اخلاق و تفسير اشتغال داشته ام مباحث روش تحقيق و روش تبليغ از مباحث تدريسي بوده است.

4- تأليف: علاوه بر كتب چاپ شده در تحقيق مقالاتي براي سمينارها و كنفرانسها ارسال مي داشتم كه بعضاً در همان سمينار قرائت شده و سپس چاپ شده است.

5- تبليغ: پس از اتمام لمعتين تبليغ در مدارس، روستاها، سپس دانشگاهها را شروع كردم كه مجموعاً 20 سال تبليغي سابقه دارم و تا سال 1379 كه جهت معاونت فرهنگي آستان حضرت عبدالعظيم به تهران آمدم در 6 دانشگاه كشور و خوابگاههاي آن فعاليت داشته ام بدليل آموزش و پرورش كار با كودكان و نوجوانان و تحصيلات دانشگاهي توانستم در تبليغ مدارس

و دانشگاهها اثرات مؤثري داشته باشم. هم اكنون نيز در مساجد شهرري و تهران دانشگاه شاهد و مراكز و مجالس به سخنراني و تبليغ اشتغال دارم.

در سال 1379 به عنوان معاون فرهنگي آستان حضرت عبدالعظيم(ع) در خدمت آن امامزاده وارد شدم كه علاوه بر كارهاي مديريت رياست مركز نجوم آستان مقدسي، مسئول حوزه علميه حضرت عبدالعظيم (خواهران و برادران) – تدريس در اين دو حوزه و تحصيل درس خارج درس مقام معظم رهبري شركت دارم. و علاوه بر تبليغ مجموعه اي از خواهران و برادران را براي تبليغ در مدارس آموزش داده ام كه در مناسبت ها به تبليغ اعزام مي شوند. همچنين به عنوان استاد راهنما راهنمايي بيش از ده پايان نامه در موضوعات اخلاقي – تربيتي روانشناسي راهنمايي كرده ام.

تقديري، هاشم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

هاشم تقديرى نيز يكى از علماء و ائمه جماعت معاصر سبزوارند.

وى نيز تحصيلات خود را در مشهد و ساير حوزه هاى علمى به پايان رسانيده و در سبزوار به اقامه جماعت و ساير خدمات دينى اشتغال دارند.

و غير از آقايان مذكور نيز چند نفرى از فضلاء اين سامانند، مانند جنابان حجتى الاسلام آقاى حاج شيخ محمدحسن عليمحمدى و آقاى آقا شيخ حسين شهرستانى كه در تهران به خدمات دينى اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

تقوي شيرازي، محمدشريف

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمدشريف بن العالم الجليل سيد محمدحسن بن الفقيه النبيه سيد حسين بن السيد الجليل سيد على ابن الشريف الجميل سيد محسن بن سيد شاه حسين بن سيد زبير تقوى برقعى رضوى مجتهد ونكى شيرازى نسبش با بيست و چهار واسطه بوسيله جناب موسى مبرقع به حضرت جوادالائمه امام محمدتقى (ع) منتهى مى شود.

وى در سال 1270 ق در ونك متولد شد و در 5 سالگى به مكتب رفت و در 9 سالگى در محضر پدرش به تحصيل مقدمات عربى مشغول شد و در دوازده سالگى براى تكميل تحصيلات به اصفهان رفت و با مرحوم آيت اللَّه آقا سيد محمدكاظم يزدى (صاحب عروة) كه به اصفهان آمده بود دوستى پيدا كرد و متحدا در محضر درس اساتيد اصفهان به تحصيل فقه و اصول و ساير علوم متداوله عصر مشغول شده تا آنكه سطوح را تمام كرده و سپس به درس خارج حاج شيخ محمدباقر اصفهانى حاضر و در 17 سالگى مهاجرت به نجف نموده و از محضر درس مرحومين علمين حاج شيخ لطف اللَّه و حاج شيخ زين العابدين مازندرانى و فاضل ايروانى و حاج ميرزا حبيب اللَّه رشتى و آيت اللَّه العظمى ميرزا محمدحسن شيرازى

مدت دوازده سال تكميل علوم نقلى و عقلى نموده و خود به اصرار طلاب و محصلين حوزه نجف به تدريس پرداخته و جمع كثيرى از فضلاء از محضرش استفاده نموده تا اينكه به مرض قلبى مبتلا و ناچار مراجعت به ايران و شيراز نموده و مورد توجه و احترام و تجليل شايان علماء و اهالى شيراز قرار گرفته و پس از ورود و پذيرائى علماء او را به مسجد برده و عموم مردم از وى درخواست مجلس بحث و فحص و تدريس نموده و حوزه علمى تشكيل داده و قريب چهل سال به رتق و فتق امور شرعى و امر به معروف و نهى از منكر اشتغال داشت و نيز كتب عديده اى تأليف و تصنيف نمود كه اسامى آنها را يادآور خواهيم شد.

مرحوم آيت اللَّه تقوى مزبور از مخالفين سرسخت مشروطه بود و از اينجهت در شيراز تحت فشار مشروطه خواهان قرار گرفت و به اصفهان و تهران رفت و پس از شهادت مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج شيخ فضل اللَّه شهيد نورى مسافرت به عراق نموده و با مرحوم علامه خراسانى آخوند ملا محمدكاظم مباحثه و گفتگو نموده و بعد از چندى به شيراز برگشت و بار ديگر مجلس درس تشكيل و در سال 1342 ق به قصد زيارت مشهد مقدس حركت و در اصفهان مريض و پس از معالجه چندى در مدرسه صدر مجلس درس و بحث قرار داده و پس از دو سال اقامت براى زيارت ارض اقدس به تهران آمده و در آنجا مرضش شدت تا در بيست و هشتم ماه رمضان 1352 ق وفات و جنازه اش را با تشييع عظيمى حمل به قم و

به امر مرحوم آيت اللَّه العظمى حايرى تعطيل عمومى و تجليل فراوان از جنازه اش نموده و آن مرحوم بر وى نماز خوانده و حسب الوصيه اش در رواق جدش حضرت موسى مبرقع دفنش نمودند.

آثار علمى آن مرحوم از اينقرار است 1- تبصرة الناظرين (در دواعى مسيحى) 2- كشف المرام فى قانون الاسلام (راجع به مشروطه و معايب آن) 3- كشف البيان فى تربية الانسان 4- تذكرة المسلمين فى تهيج العامه (در امر به معروف و نهى از منكر) 5- رساله نفليه (در نوافل) 6- رساله در رد طائفه وهابيه 7- مرآةالاصول (در اصول دين اسلام) 8- رساله عمليه محشى به حاشيه خود آن مرحوم 9- يك دوره فقه فارسى از عبادات تاديات (كه در شيراز و اصفهان و تهران چاپ شده) 10- قانون الهى كه در شيراز به طبع رسيده است.

آن مرحوم فرزندان عديده اى داشتند كه تمامى از ارباب دانش و ادب و زبان و قلم بوده اند.

1- مرحوم آيت اللَّه حاج سيد عنايت اللَّه تقوى.

2- آقا سيد عبدالحميد تقوى مدير روزنامه آرين از نويسندگان معاصر.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

تقوي شيرازي، هدايت اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مرحوم حاج سيد هدايت اللَّه تقوى شيرازى بن آيةاللَّه سيد محمد شريف مجتهد ونكى بن العالم الجليل سيد محمد حسن بن السيد الزكى السيد حسين بن العالم العلام السيد على از مشاهير علماء معاصر تهران و داراى وجاهت تامه و مرجعيت عامه و در امر بمعروف و نهى از منكر جدى (ولا يخافه فى اللَّه لومه لائم) بوده و با مرحوم مبرور آيت اللَّه مجاهد حاج سيد ابوالقاسم كاشانى قدس اللَّه سره رفاقت تام و صداقت مخصوص و در اهداف مقدس دينى و اجتماعى وى هم آهنگى داشتند.

در حدود هزار و سيصد و

بيست (1320 ق) در شيراز متولد شده و مقدمات را در محضر پدر بزرگوارش آموخته و از علماء عصر شيراز نيز استفاده كرده و آنگاه به قم مشرف شده و چندى در درس مرحوم آيت اللَّه العظمى حايرى يزدى (موسس) حوزه شركت نموده و مورد توجه و عنايت استاد واقع شده و پس از آن مهاجرت به نجف اشرف نموده و در خدمت مرحومين آيت اللَّه العظمى اصفهانى و آيت اللَّه حاج سيد ميرزا آقا اصطهباناتى و سايرين علوم دينى خود را تكميل نموده و بدريافت اجازه اجتهاد و روايتى از اساتيد مذكور نائل شده آنگاه بشيراز مراجعت و پس از فوت مرحوم والدش سال (1352 ق) بر حسب دعوت بعضى از علماء مركز به تهران آمده و رحل اقامت افكنده و تا آخر عمر سال 1390 ق به اقامه جماعت و ترويج دين و تبليغ احكام پرداخته و چندين نفر از صاحبان اديان مختلفه كليمى و مسيحى و بهائى در اثر بيانات سودمند ايشان مشرف به اسلام گرديده اند. مسجدش در خيابان اديب الممالك (خيابان رى) معروف بمسجد سنگى، از مساجد معروفه تهران و از مراكز حساس تبليغى دينى مى باشد.

وى در سال 1390 ق در تهران در سن هفتاد سالگى رحلت نموده و با تجليل فراوان حمل به نجف و در دارالسياده (مقبره علماء) مدفون گرديده است.

داراى سه فرزند برومند بنام حجةالاسلام آقاى آقا سيد عبدالعلى و آقا سيد غلامرضا و آقا سيد عبدالحسين مى باشند و در ميان آنان جناب آقا سيد عبدالعلى تقوى شيرازى سالها در قم اقامت و اشتغال بتحصيل داشته و از محضر آيات عظام و مدرسين گرام استفاده نموده و پس از فوت والدش به

تهران برگشته و اكنون در مسجد والدش بجاى آن مرحوم به اقامه جماعت و خدمات دينى اشتغال دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

تقوي مقدم، مرتضي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد مرتضي تقوي مقدم

محل تولد : كهكيلويه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1340/1/1

زندگينامه علمي

درسال 1359 در سن 18 سالگي وارد حوزه علميّه قم شدم. قبل از ورود به حوزه مقدمات ادبيّات عرب را نزد پدرم آموخته بودم. دوره مقدّمات را تا سال 62 به پايان رساندم و از سال 63 به محضر درس لمعه و قوانين حضرت آقاي شيخ حسين راستي كاشاني وارد شدم و حقاً از آن محضر پر فيض استفاده بردم. در سال 64 در كنكور سراسري شركت كرده و با احراز رتبه 15 براي تحصيل جامعه شناسي وارد دانشگاه تهران شدم. همزمان با دروس سطح حوزه، به صورت پاره وقت و پراكنده درس دانشگاه را نيز تا پايان دوره ليسانس ادامه دادم. از آنجا كه سطح علمي دانشگاه را پايين تر از تصور قبلي ام مي ديدم، بعد از كارشناسي آن را ادامه نداده و ممحض در دروس حوزه شدم.مكاسب را از محضر مرحوم آقاي شيخ احمد پاياني و مكاسب را اغلب از محضر شيخ مصطفي اعتمادي استفاده كردم.

كفايه را در خدمت آقاي گنجي فرا گرفتم. در سال 71 وارد مرحله خارج شده و پس از تتبع و شركت در دروس مشهور، در فقه درس آيةالله آقاي سيدمحمد هاشمي شاهرودي و در اصول درس آيةالله آقاي شيخ حسين وحيدخراساني را پسنديدم و ادامه دادم. 8 سال درس فقه و 9سال درس اصول را مستمراً شركت كردم. گزيده درس اصول آقاي

وحيد را از نواهي تا آخر برائت در 10 دفتر يادداشت كردم. در حكمت، بخشهايي از منظومه سبزواري را نزد يكي از فضلا خواندم وبداية الحكمه را خود مطالعه كرده و نهاية الحكمه را از نوارهاي آقاي مصباح استفاده كردم. به مقوله هنر و ادبيات مخصوصاً شعر تعلق خاطري داشته و مطالعاتي در اين زمينه داشته ام، در شعر فارسي ممارست ورزيده و علاوه بر تتبع گاهي طبع آزمايي نيز كرده ام. از دريچه شعر به وادي عرفان نيز سري زده و مطالعاتي داشته ام. با حوزه علوم اجتماعي نيز چون رشته دانشگاهيم بود آشنايي دارم، با تاريخ اسلام مخصوصاً تاريخ معاصر نيز بيگانه نيستم.

در سال 1361 كتاب «امرئتان و الرجل» از نوشته هاي شهيده بنت الهدي صدر را كه داستاني آموزنده بود تحت عنوان سرنوشت دو خواهر ترجمه كرده كه انتشارت جامعه مدرسين آن را چاپ و منتشر كرد. از سال 74 همكاري با مجله تخصصي فقه اهل بيت را آغاز كردم و مقالات فقهي خود را در آن منتشر كردم اغلب مقالات استادم جناب آقاي هاشمي شاهرودي كه در اين مجله انتشار يافته با قلم اين بنده به فارسي تقرير شده است. از سال 78 تا 80 مسئوليت مركز مطالعات و تحقيقات اسلامي دفتر تبليغات را بر عهده داشته و تقريباً همزمان با آن مسئوليت مركز تحقيقات فقهي قوّه قضائيه نيز به عهده اينجانب واگذار شد. در طول سالهاي گذشته مخصوصاً پس از اتمام دروس خارج به تدريس متون فقهي و اصولي نيز اشتغال داشته ام.

تقوي، حسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد حسن تقوي

محل تولد : شهرضا

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد

: 1340/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب سال 1355 بعد از اتمام دوره راهنمايي وارد حوزه علميه شهر رضا شدم . كمتر از يكسال در آن حوزه بخش اعظم ادبيات را خواندم و سپس وارد حوزه علميه قم شدم و در مدرسه حقاني مشغول تحصيل شدم و ادبيات را در آنجا تكميل نمودم و همزمان در حوزه درس را پيگيري نمودم و سپس به دليل برخي رخ دادها در مدرسه حقاني و شروع انقلاب اسلامي وارد جريانات سياسي شدم ، چندين بار تحت تعقيب ساواك قرار گرفتم و 6 ماه زندگي مخفي داشتم و سپس با پيروزي انقلاب اسلامي در سازماندهي تظاهرات شركت نمودم و اعلاميه هاي امام خميني (ره) را در سراسر كشور توزيع و نشر نمودم و همزمان درس را با جديت دنبال نمودم و عمده سطح را نزد اساتيد آقايان آيات عظام وحيد و تبريزي بهره جسته ام . سپس عمده درس فقه و اصول را به مدت 15 سال از محضر استاد ارجمندم آيت الله مظاهري بهره گرفتم كه تقريرات درسي ايشان بنام مشكوه الاصول در سه جلد به زبان عربي و با نظارت ايشان آماده چاپ و بهره برداري است و در صورت توفيق ، معارف آموخته از ايشان مجددا به زيورچاپ آراسته خواهد شد.ضمنا درس فلسفه، معارف قرآنى، تفسير و فلسفه اخلاق و ساير معارف اجتماعي را بطور مستقيم به مدت 15 سال از محضر استاد مصباح بهره گرفتم.هم اكنون در سه محور تدريس در سطح رسايل ، مكاسب و لمعه ، در حوزه مشغول تدريس و الحمد الله در امر نگارش و تحقيق و پژوهش توفيق فراواني داشت ام.اكنون نيز

ترجيح مي دهم به طور شبانه روز بر آثار وحياني و اهل بيت عليهم السلام تحقيق و تلخيص نمايم. ضمنا اينجانب در طول عمر انقلاب اسلامي مسئوليت هايي از قبيل نمايندگي امام در سپاه پاسداران ، شركت در جنگ تحميلي و افتخارحضور در كنار رزمندگان و مسئوليت كميته انقلاب اسلامي ، خدمت در دادستاني سپاه و معاونت آموزشي دانشكده سپاه را به عهده داشته ام.

تقوي، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد حسين تقوي دهاقاني

محل تولد : شهرضا

شهرت

تابعيت : ايران

زندگينامه علمي

اينجانب سال 1355 بعد از اتمام دوره راهنمايي وارد حوزه علميه شهر رضا شدم . كمتر از يكسال در آن حوزه بخش اعظم ادبيات را خواندم و سپس وارد حوزه علميه قم شدم و در مدرسه حقاني مشغول تحصيل شدم و ادبيات را در آنجا تكميل نمودم و همزمان در حوزه درس را پيگيري نمودم و سپس به دليل برخي رخ دادها در مدرسه حقاني و شروع انقلاب اسلامي وارد جريانات سياسي شدم ، چندين بار تحت تعقيب ساواك قرار گرفتم و 6 ماه زندگي مخفي داشتم و سپس با پيروزي انقلاب اسلامي در سازماندهي تظاهرات شركت نمودم و اعلاميه هاي امام خميني (ره) را در سراسر كشور توزيع و نشر نمودم و همزمان درس را با جديت دنبال نمودم و عمده سطح را نزد اساتيد آقايان آيات عظام وحيد و تبريزي بهره جسته ام . سپس عمده درس فقه و اصول را به مدت 15 سال از محضر استاد ارجمندم آيت الله مظاهري بهره گرفتم كه تقريرات درسي ايشان بنام مشكوه الاصول در سه جلد به زبان عربي و با نظارت ايشان

آماده چاپ و بهره برداري است و در صورت توفيق ، معارف آموخته از ايشان مجددا به زيورچاپ آراسته خواهد شد.ضمنا درس فلسفه، معارف قرآني، تفسير و فلسفه اخلاق و ساير معارف اجتماعي را بطور مستقيم به مدت 15 سال از محضر استاد مصباح بهره گرفتم.

هم اكنون در سه محور تدريس در سطح رسايل ، مكاسب و لمعه ، در حوزه مشغول تدريس و الحمد الله در امر نگارش و تحقيق و پژوهش توفيق فراواني داشت ام.اكنون نيز ترجيح مي دهم به طور شبانه روز بر آثار وحياني و اهل بيت عليهم السلام تحقيق و تلخيص نمايم. ضمنا اينجانب در طول عمر انقلاب اسلامي مسئوليت هايي از قبيل نمايندگي امام در سپاه پاسداران ، شركت در جنگ تحميلي و افتخارحضور در كنار رزمندگان و مسئوليت كميته انقلاب اسلامي ، خدمت در دادستاني سپاه و معاونت آموزشي دانشكده سپاه را به عهده داشته ام.

تقوي، محمدكاظم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد كاظم تقوي

محل تولد : بابل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1346/5/2

زندگينامه علمي

اينجانب محمدكاظم تقوي در سال تحصيلي 63_1362 در حالي كه در سال اول هنرستان _ رشته راه و ساختمان _ مشغول تحصيل بودم؛ تحصيل در هنرستان را رها كردم و وارد حوزه علميه جعفريه رستمكلاء بهشهر در مازندران شدم و پس از سه سال تحصيل در آن حوزه علميه، در ادامه وارد حوزه علميه اصفهان _ مدرسه ذوالفقار _ شدم و تا سال 1369 در آن حوزه بودم و از سال تحصيلي 71_1370 به حوزه علميه قم وارد شدم و از آن سال تاكنون در اين حوزه علميه مقدسه مشغول تحصيل

و استفاده از محضر اساتيد مي باشم. شرح تحصيل بنده در حوزه علميه قم بدين صورت است كه تمام امتحانات كتبي و شفاهي تا پايه دهم را به پايان رساندم و علاوه بر آن چهار نوبت مصاحبه درس خارج فقه و اصول هم انجام دادم كه در پرونده ثبت است.

همچنين براي سطح سوم پايان نامه اي را انتخاب كردم و مشغول نوشتن آن مي باشم. بيش از ده سال است كه در مقطع خارج فقه و اصول از محضر اساتيد بزرگوار بهره برده و مي برم. در درس خارج فقه؛ چهار سال از محضر حضرت آيت الله العظمي فاضل لنكرانى، يك سال از محضر حضرت آيت الله العظمي تبريزي(ره)، يك سال از محضر حضرت آيت الله العظمي شبيري زنجانى، يك سال از محضر حضرت آيت الله جوادي آملي و نيز بيش از سه سال از درس تفسير ايشان بهره بردم و نيز بيش از يكسال از درس هاي كلام جديد اين حكيم بزرگوار بهره گرفتم. چهار سال از محضر حضرت آيت الله صانعي استفاده كردم. و اكنون بيش از هفت سال است كه از درس هاي خارج فقه فاضل محقق آيت الله سروش محلاتي استفاده مي برم. از مباحث فقه الحكومه، امر به معروف و نهي از منكر و سال سوم مباحث قصاص است كه مشغول مي باشيم. همچنين يك درس خصوصي قواعد فقهيه و اكنون خارج حج را از محضر استاد محقق و فاضل حضرت حجةالاسلام والمسلمين سيدضياء مرتضوي استفاده مي كنم. در درس خارج اصول نيز از محضر اساتيد بزرگوار به شرح زير استفاده كردم! حضرت آيت الله العظمي فاضل لنكراني يك سال، حضرت آيت الله سبحاني چهار سال، استاد محقق لاريجاني

دو سال، استاد فاضل سروش محلاتي يك سال و نيز يك سال از محضر آيت الله صانعى. علاوه بر درس هاي رسمي حوزه، درس هاي جانبي و حاشيه اي هم مورد توجهم بود كه بدانها اشاره مي كنم: دوره تربيت مربي كودكان و نوجوانان، دوره اي يك ساله. دوره عمومي موسسه در راه حق _ موسسه آموزشي پژوهشي امام خميني كه سال اول و سال دوم را گذراندم ولي به خاطر تعارض درس هاي آنجا با درس هاي حوزه _ چون درس هاي بعد از ظهر آنجا به صبح تغيير يافت _ از سال سوم رهايش كردم. دوره اول آشنايي با انديشه هاي امام خمينى، دوره عمومي و دوره تخصصي انديشه هاي سياسي امام خميني _ از سوي مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني _ يك دوره فشرده و كوتاه مدت آشنايي با علوم حديث در دارالحديث هم شركت كردم. ضمناً پس از طي مراحل جذب و گزينش روحاني حج و عمره هم مي باشم. سال دومي است كه در دانشگاه آزاد ساوه درس انقلاب اسلامي را تدريس مي كنم. چند سالي است كه مجوز تدريس از امور اساتيد حوزه نمايندگي ولي فقه در دانشگاه ها دارم. از سال 1371 تاكنون در مناسبت هاي محرم و ماه مبارك رمضان و بعضي از سال ها دهه صفر و دو سال طرح هجرت _ در همان سال هاي نخست _ به تبليغ موفق هستم. البته دو سال ماه رمضان و يك سال محرم مشكل داشتم و موفق نشدم. بيش از پنج سال در كارهاي اجرايي و قلمي صفحه حوزه روزنامه جمهوري اسلامي و نيز فصلنامه حكومت اسلامى، فعاليت مي كردم. اكنون _ سال تحصيلي 86_1385 در كنار تحصيل و تدريس، در حاشيه به

نوشتن برخي مقالات نيز مشغول مي باشم.

تقي خاني، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي تقي خاني

محل تولد : دماوند

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد

زندگينامه علمي

اينجانب علي تقي خاني در سال 1357 با مدرك سيكل وارد حوزه علميه دماوند شدم بعد از اتمام دوره مقدمات از سال هفتم وارد حوزه علميه قم شدم در سال 83 شروع به درس خارج در محضر اساتيد معظم جوادي آملي، ابوالقاسم عليدوست، آيت الله وحيد خراساني، استاد مددي كردم.

در سال 80 با رتبه 21 در تخصصي قضاء شروع به تحصيل در رشته حقوق كردم و در سال 84 با رتبه 13 در كنكور كارشناسي ارشد فقه و مباني حقوق در دانشگاه پرديس قم – تهران پذيرفته شده و در سال 86 پايان نامه خود را با درجه عالي 19 دفاع كردم. از ابتداي مهر 86 در دانشگاه آزاد اراك مشغول تدريس هستم.

تقي زاده، لطف الله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

زندگينامه علمي

آقاي لطف الله تقي زاده در سال 1349هجري شمسي در خانواده اي متدين، مذهبي و دوستدار اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام در شهرستان ملكان ديده به جهان گشود. دوران ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را در زادگاه خويش با موفقيت سپري كرد. در پي تشويق خانواده و علاقه خويش به فراگيري علوم ديني از يك سو و شوق ادامه تحصيل در قم، زيارت و هم جواري با بارگاه كريمه اهل البيت حضرت معصومه سلام عليها از سوي ديگر وي را رهسپار قم و درسال 1381 وارد حوزه علميه قم و مركز علوم اسلامي جانبازان گرديد. از نخستين روزهاي ورود ضمن انس با آستان ملكوتي كريمه اهل بيت(ع ) با تلاش و كوشش فراوان به تحصيل پرداخت.

وي در ايام تحصيل در قم از محضر بزرگان و ستارگان درخشان حوزه علميه قم كسب فيض كرد.

استاد در كنار تحصيل دروس حوزوي از تحصيلات دانشگاهي غافل نماند و در رشته تاريخ در مقطع دكترادر سال 1387از دانشگاه باكو در جمهوري آذربايجان فارغ التحصيل گرديد و با موفقيت از پايان نامه خويش با عنوان"به حكومت رسيدن تركان جوان در تركيه و مناسبات ما با قفقاز" دفاع كرد .

وي پس از سالها تلاش و علم اندوزي ، جهت خدمت علمي و فرهنگي به مردم ديار خويش به زادگاهش بازگشت، و هم اكنون به تدريس در دانشگاههاي آزاد بناب،ملكان،مراغه و عجب شير مشغول مي باشد. وي درطول حيات علمي خويش از امرنگارش و پژوهش غافل نمانده است و مقالاتي از قبيل "جنگ جهاني اول و دولت عثماني" و" تركان جوان و تفكرات مشروطه خواهي " را به رشته تحرير و به زيور طبع آراسته است.

توحيدي، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فقيه.

تولد: 1332 ق.، تبريز.

درگذشت: 1366.

آيت الله رضا توحيدى مقدمات را در مدرسه ى ملى كه زير نظر علما اداره مى شد تا كلاس هشتم گذرانيد و قسمتى از سطوح عاليه را (رسائل مكاسب) در تبريز طى نمود. در سال 1363 ق. براى تكميل تحصيلات به نجف رفت و مدت بيست و پنج سال در نجف مشغول تحصيل و تدريس شد. در آنجا از محضر اساتيدى چون آيت الله سيد محمود شاهرودى و آيت الله العظمى خويى و آيت الله آقا شيخ حسن حلى و آيت الله حكيم و آيت الله حسن حمامى و آيت الله سيد ابراهيم اصطهباناتى معروف به آقا سيد ميرزا آقا و علماى ديگر

در چندين دوره اصول را پشت سر گذاشت و خارج صلوة آقا رضا همدانى را از اول تا آخر و اجاره و حج عروه را از محضر آيت الله شاهرودى استفاده نمود و هم قسمت زيادى از فقه و اصول و اخلاق را از محضر آيت الله سيد محمدهادى ميلانى (در موقعى كه در كربلا و نجف بود) بهره مند شد و نيز تقريرات علامه نايينى اعم از مباحث الفاظ و عطيه را در محضر علامه حلى استفاده نمود. شانزده سال نيز در يكى از مساجد نجف به اقامه نماز جماعت و تبليغات دينى پرداخت و به بعد از مدتى به تبريز درآمد و در مسجد توحيد به اقامه جماعت و خدمات روحى و دينى اشتغال پيدا نمود.

مشايخ اجازه ايشان عبارتند از آيت الله سيد محمدهادى ميلانى، آيت الله شاهرودى، آيت الله خويى، آيت الله ميرزا سيد عبدالهادى شيرازى، آيت الله حكيم، آيت الله شريعمتدارى.

آثار علمى آيت الله توحيدى به شرح زير است: تفسير قرآنى به نام اللئالى المنضودة فى تفسير الايات المأثوره؛ نفخة القدير فى شرح خطبة الغدير؛ القرآن والحجة؛ اربعينات؛ الدراسات الدينيه؛ تقريرات دروس فقه و اصول از آيت الله شاهرودى، آيت الله خويى و علامه حلى، شرح حديث اهليلجه به قلم روز.

رضا بن محمد على بن عبدالحسين بن محمد حسين معروف بتوحيدى از علماء اعلام و دانمشندان بنام معاصر تبريز است.

وى در سال 1332 قمرى در بلده تبريز متولد شده و در خاندان عفيف و پاكدامنى پرورش يافته است.

دروان صباوت را در مدرسه ملى كه به نظارت علماء اداره مى شد تا كلاس هشتم گذرانيده و قسمتى از سطوح عاليه (رسائل و مكاسب) را در تبريز طى نموده و در سال 1363 هجرى قمرى براى

تكميل تحصيلات از هر گونه علائق مادى دست كشيده به آستان بوسى باب مدينه العلم نجف اشرف على مشرفها و ساكنها آلاف التحيه و الشرف مشرف شده و مدت 25 سال در محضر پر بركت مولاى متقيان حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام مشغول تحصيل و تدريس و از محاضر آيات عظام و اساتيد كرام آيت الله العظمى حاج سيد محمود شاهرودى و آيت الله العظمى خوئى و آيت الله آقا شيخ حسين حلى و آيه الله حكيم و آيت الله سيد حسين حمامى و آيت الله حاج سيد ابراهيم اصطهباناتى معروف به آقا سيد ميرزا آقا و ساير بزرگان در چندين دوره اصول آقايان نامبرده را ديده و خارج صلوه حاج آقا رضا همدانى را از اول تا آخر و اجاره و حج عروه را از محضر آيت الله شاهرودى استفاده نموده و هم قسمت زيادى از فقه و اصول و اخلاق را از محضر آيت الله العظمى ميلانى (در موقعى كه در كربلا و نجف بودند) بهره مند شده و نيز تقريرات نائينى اعم از مباحث الفاظ و عقليه را در محضر آقاى حلى كامياب شده و در مدت شانزده سال هم در يكى از مساجد نجف اشرف اقامه نماز جماعت و ضمنا مشغول تبليغات دينى از مسائل و اصول عقائد و احكام نموده تا چند سال قبل كه به وطن مراجعت و در خيابان نادر تبريز در مسجد «توحيد» باقامه جماعت و خدمات دينى و روحى اشتغال دارند.

از آثار قلمى و علمى ايشان كتب زير است كه به آن اشاره مى شود:

1- تفسير قرآن بنام «اللئالى المنضوده فى تفسير الايات المأثوره» از اول فاتحه الكتاب تا آخر

سوره بقره و سوره الرحمن و سوره الواقعه و سوره الحديد و مجادله و سوره فجر را تمام نموده اند.

2- نفحه القدير فى شرح الخطبه الغدير حاوى يك مقدمه و پنج اصل «توحيد، نبوت، عدل، امامت، معاد» و خاتمه در دو مجلد.

3- القرآن و الحجه، كتابى است معادله و موازنه مى كند حضرت حجت (عج) را با قرآن از حيث آثار و خصايص.

4- اربعينيات كتابى است حاوى چهل حديث آنهائى كه متضمن عدد چهل و مطالبى است.

5- الدراسات الدينيه. كتابيست علمى، اخلاقى، دينى، انتقادى، اجتماعى، فلسفى، در حدود پانصد صفحه.

6- تقريرات دروس فقهيه و اصوليه از آقاى شاهرودى و آقاى خوئى و آقاى حلى.

7- شرح حديث اهليلجه بقلم امروز.

مشايخ اجازه مترجم معظم:

1- آيت الله العظمى ميلانى. 2- آيت الله العظمى شاهرودى 3- آيت الله العظمى خوئى 4- آيت الله العظمى ميرزا عبدالهادى شيرازى 5- آيت الله العظمى حكيم طاب ثراه 6- آيه الله العظمى شريعتمدارى.

نگارنده گويد آيت الله توحيدى از علماء متين و دانشمندان موصوف به تقوا و داراى صفات جميله و خصال حميده و محاسن اخلاق و محامد آداب و اهل سلوك و معنويت است در محرم و صفر سال 1391 قمرى كه باعتاب عاليات مشرف بودند چند روزى در كاظمين و سامرا درك مصاحبت ايشان را نموده و از حالات و روحيات ايشان استفاده نمودم، در مشاهد مشرفه توجه مخصوص و حال خاصى دارند ادام الله توفيقه.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

توكل، رحيم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد رحيم توكل

محل تولد : بابل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1331/1/1

زندگينامه علمي

بعد از اخذ ديپلم تجربي درسال 49 _ 48 در سال 51 شمسي

وارد حوزه علميه قم شدم و در زمان پيروزي انقلاب اسلامي دروس سطح و كفايتين باتمام رسيد و در سال 60 _ 59 وارد دروس خارج شدم.دو دوره اصول را خدمت حضرت آيت الله العظمي مظاهري (دام عزه) گذراندم و حدود 4 سال هم در خدمت حضرت آيت الله ميرزا هاشم آملي بحث اصول و فقه معظم له شركت مي كردم و درسال 68 موفق باخذ اجتهاد از آن دو بزرگوار شدم البته چند سالي هم بعد از اتمام دو دوره اصول در درس اصول حضرت آيت الله العظمي مكارم شيرازي شركت مي كردم تا از مباني معظم له هم مطلع شوم.از سال 77 به فضل الهي به تدريس خارج فقه مشغول هستم و تا الان (سال 84 _ 83) هفت سال خارج فقه را تدريس كرده ام با توجه به اين نكته در مياحث فقهي هر كجا بحث اصول لازم بود ، بحث اصول آن را مطرح مي كردم تا كاربرد اصولي در مسائل فقهي كار بردي تر انجام شود.

توكلي، عبدالله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالله توكلي

محل تولد : ازنا

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1346/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1361 وارد حوزه علميه امام صادق (ع) شهرستان ازنا شدم و تا سال 1367 در اين حوزه مشغول تحصيل بودم در اين مدت از محضر آقايان حجة الاسلام مرادي، مرحوم حجة الاسلام و المسلمين وحيد ميان آبادي- بهرهمند بودم در اين دوره حدود 13 بار هم به جبهة مقدس نبرد حق عليه باطل عازم شدم با قبولي در امتحانات پاية هاي 3و5و6 در سال 1367 وارد حوزه علميه مقدسه قم شدم سطوح مكاسب

را نزد آية الله استادي، آية محفوظي و مرحوم آية الله وجداني به پايان رساندم و رسائل نزد آية الله اعتمادي و كفاية در محضر مرحوم آية الله پاياني تلمذ نمودم. در اين ساليان در كنار دورس حوزوي مقطع دبيرستان را نيز به پايان رساندم و سال 1369 همزمان درس تفسير و مقداري هم فلسفه را در محضر آية الله جوادي آملي كسب فيض كردم. از سال 1369 در دانشگاه تهران- پرديس قم در رشته مديريت پذيره شدم و تا 1373 مقطع كارشناسي را به اتمام رساندم از سال 1372 وارد پژوهشگاه حوزه دانشگاه شدم وهمكاري اينجانب اين نهاد مقدس كماكان ادامه دارد.

تهراني، ابوالقاسم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مرحوم سيد ابوالقاسم تهرانى از علماء محترم و ائمه جماعت شهرستان قم بوده است كه در اوائل تاسيس حوزه از تهران مهاجرت به قم نموده و سالهاى متمادى از فيض محضر و درس مرحوم آيت الله حايرى بهره مند شده و پس از ايشان از محضر و درس مرحومين علمين آيت الله حجت و آيت الله خونسارى طاب ثراهما و بعد از ورود مرحوم آيت الله العظمى بروجردى به درس ايشان حاضر شده و در زمان رياست آن مرحوم به رحمت حق و اصل و در جوار فاطمه معصومه عليهاالسلام مدفون شده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

تهراني، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام آقاى حاج سيد حسن تهرانى فرزند سيد ابوالقاسم تهرانى از علماء باتقواى حاضر حوزه علميه و ائمه جماعت قم مى باشند.

ولادتش در تهران واقع شده و در خدمت مرحوم والد به قم آمده و مقدمات و سطوح را از مدرسين بزرگ فراگرفته و حاضر درس مرحوم آيت الله حجت و آيت الله خونسارى و علامه بزرگ آيت الله بروجردى شده و پس از فوت آن مرحوم به درس آيات و زعماء سه گانه حوزه مخصوص آيت الله العظمى نجفى مرعشى مى گردد مانند مرحوم والدش بى آلايش و متين مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

تهراني، محمدتقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام مرحوم حاج شيخ محمدتقى تهرانى از ائمه جماعت مسجد امام و علماء حوزه علميه و تلامذه قديمى مرحوم آيت الله حايرى و آيت الله حجت و آيت الله خونسارى و آيت الله العظمى بروجرديست، پس از فوت مرحوم حايرى براى ترويج دين و تبليغ احكام به شهريار تهران و قصبه رباط كريم چند سالى اقامت نموده و آنگاه به قم مراجعت و تا حدود سال 1382 قمرى به وظائف دينى و روحى شاغل سپس دعوت حق را لبيك اجابت گفته و به سراى باقى خراميده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

تهراني، محمدصادق

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام والمسلمين حاج شيخ محمدصادق بن ميرزا ابوالقاسم تهرانى از دانشمندان فاضل و اخيار معروف به تقوا و پرهيزكارى حوزه علميه قم و شهرستان مذهبى قم است مرحوم والد مذكورش از متدينين واقعى و عبادالله الصالحين بوده كه تا آخر عمرش جز كسب رضاى خدا هدفى نداشت و جدش مرحوم ميرزا على اكبر سياه پوشان از رجال معروف زمان ناصرالدين شاه بود كه همه عمر براى ماتم حضرت سيدالشهداء عليه السلام لباس سياه را از تن بيرون نكرد شب و روز كارش گريه بود بخصوص در ايام عاشورا كه دستمالها از گريه و اشك چشمش تر نموده و براى كفن و قيامت خود ذخيره مى نمود و نيز مادران وى از زنان پارسا و قانتات عابدات ذاكرات با كيات صالحات روز كار بوده اند و هم پدران مادرى ايشان از مومنين كاملين و اتقياء زمان خود و بسيار معتقد و صوام و قوام بوده اند.

وى در اواخر ذى الحجه 1331 ق در چنين خاندانى متولد و در حجر اين پدران متدين و مادران صالحه تربيت و پس از رشد و خواندن مقدمات و ادبيات

به مشهد مقدس رفته و بعضى از سطوح را خدمت مرحوم حاج شيخ حبيب الله گلپايگانى كه از ائمه جماعت مسجد گوهرشاد و معروف به قدس و تقوا بود خوانده و بعد از دو سال به تهران آمده و از مرحوم حاج ميرزا عبدالعلى تهرانى كه از علماء اتقياء تهران بود استفاده كرده و بعد به قم مهاجرت نموده و از اساتيدى مانند مرحوم اديب تهرانى و سيد مهدى كشفى و حاج شيخ عباس تهرانى و آيت الله العظمى مرعشى نجفى و مرحوم آيت الله شاهرودى سطوح را تكميل و به درس خارج آيت الله حجت و آيت الله صدر حاضر شده و بعد به درس مرحوم علامه بزرگ آيت الله بروجردى شركت نموده و ضمنا در مسجد جامع قم به اقامه جماعت و ترويج دين اشتغال دارد و بعد از فوت مرحوم آيت الله بروجردى- ره- به آيت الله العظمى امام خمينى مدظله پيوسته و از اصحاب خاص آن جناب گرديد و به همين جهت گاهى گرفتار و به معذورات شديدى مبتلا شده است.

آثار ايشان 1- كتابى است در شرح احوال علماء قم كه از زمان مرحوم حايرى تا عصر حاضر از دنيا رفته و داراى اثرات نورانى بوده اند به نام آثارالنوريه يا (جلوه درخشان).

2- سفور التهافت يا (رسوائى ياوه گويان) كه همان تهافت و تناقض گوئى جمعى از مبدعين قرون گذشته و عصر حاضر است كه همان بطلان ادعاء آنهاست از قول خودشان.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

ثابتي، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي ثابتي

محل تولد : همدان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1348/1/1

زندگينامه علمي

آيت الله علي ثابتي در سال 1308 هجري شمسي برابر با سال 1348 هجري

قمري در همدان در ميان خانواده اي متدين و دوستدار خاندان پاك پيامبر(ص ) به دنيا آمد. پدرش حضرت آيت الله ميرزا محمد همداني از علماي معروف همدان بود كه خدمات بسياري را در همدان انجام داد وي در زمان مرحوم آيت الله العظمي حاج شيخ عبدالكريم حائري سالها در قم به تدريس اشتغال داشته از شاگردان طراز اول آن مرحوم به شمار مي رفت بعد از درگذشت آيت الله العظمي حاج شيخ عبدالكريم حائري ايشان به همدان عزيمت كرده و در سال 1324 هجري شمسي برابر با محرم سال 1365 هجري قمري دار فاني را وداع گفت . استاد ثابتي در سن هفت سالگي تحصيلات خود را آغاز كرد. او در آغاز به دبستان رفت و در سال 1320 موفق به اتمام آن شد. پس از آن به كسب دروس ديني رو آورد و دروس مقدمات را در خدمت پدر بزرگوارش آغاز كرد؛ اما پس از مدتي پدرش به رحمت پروردگار شتافت و او ناگزير به حوزه علميه قم رو آورد تا در آنجا در محضر عالمان و استادان فرهيخته بهرة بسيار ببرد. او در سال 1325 برابر با سال 1366 هجري قمري به قم آمد و ضمن اتمام باقيماندة دروس دورة مقدمات ، به تحصيل دوره سطح رو آورد. پس از آن به درس خارج آيات عظام و علماي اعلام دورة خود راه يافت و سالها از محضر علم و عمل آنان بهره مند شد. او در طي اين سال ها از تحصيل اخلاق اسلامي و شركت در درسهاي اخلاق نيز غافل نماند و در كنار فراگيري فقه و اصول به تحصيل علوم فلسفي نيز مبادرت ورزيد. آيت الله ثابتي

در سالهاي تحصيل خود به محضر عالمان بسياري شرفياب شد. او كه جامع المقدمات و بخشي از سيوطي را نزد پدر فرا گرفته بود، در قم در درس مطول آيت الله العظمي شيخ جواد تبريزي شركت كرد و معالم را نزد او و نيز آيت الله العظمي مكارم شيرازي و امام موسي صدر آموخت . او بخشي از لمعة را نزد شهيد آيت الله صدوقي (ره ) و بخش ديگر آن و نيز رسائل و مكاسب را نزد آيت الله مشكيني و كفاية را نزد آيت الله ميرزا محمد مجاهدي (ره ) فرا گرفت . با پايان يافتن دروس سطح به درس خارج آيات عظام بروجردي (ره )، امام خميني (ره )، گلپايگاني (ره ) و اراكي _ رحمة الله عليهم _ راه يافت و سالهاي متمادي از محضر آنان استفاده كرد. همچنين در بخش علوم عقلي ، در درس شرح منطومه و شرح اشارات آيت الله منتظري شركت جست . آيت الله ثابتي در سالهاي تحصيل خود با طلاب و فضلاي بسياري رابطه دوستي داشت و دروس پيش آموخته را مباحثه مي كرد كه از جمله آنان مي توان به آقايان آيت الله نيري و آيت الله عراقچي اشاره كرد. آيت الله ثابتي در سالهاي عمر خود تا به امروز، در عرصه علم و فرهنگ خدمات بسياري از خود برجاي نهاده است . از جمله آنها سفرهاي تبليغي به مناطق گوناگون ، عضويت در شواري استفتائات دفتر آيت الله العظمي گلپايگاني (ره )، تدوين كتاب مجمع المسائل (حاوي استفتائات آن مرجع تقليد) و عضويت در شوراي استفتائات آيت الله العظمي صافي گلپايگاني (ره ) است . همچنين وي سالها به تدريس كتب دورة مقدمات و سطح اشتغال داشته و از اين رهگذر، طلاب بسياري را در مكتب

تشيع تربيت كرده است . فعاليتهاي سياسي آيت الله ثابتي در پيش و پس از انقلاب در فعاليتهاي سياسي حضور داشته است . او بارها به افشاي ماهيت رژيم طاغوت در شهرهاي گوناگون پرداخت همچنين وي از كساني بود كه به ديدار تبعيد شدگان در مناطق گوناگون كشور مي رفت ؛ از جمله آ نها، سفر به ايرانشهر و ديدار با رهبر معظم انقلاب كه در آن روزگار در تبعيد به سر مي بردند، بود. آيت الله ثابتي هم اكنون در قم حضور دارد و از اعضاي جامعه مدرسين حوزه علميه قم است .

ثاراللهي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج ميرزا محمد ثاراللهى همدانى- كه از دانشمندان موصوف به ديانت و تقوا و مروجين معروف به صفا و دانش است در سال 1321 ق در يكى از قراء همدان تولد يافته و در خاندان زهد و تقوا تربيت شده و مقدمات فارسى و عربى را در مكتب خانه آن قريه خدمت ميرزا على اكبر عالم آنجا آموخته و در سال 1339 ق به عراق سلطان آباد مسافرت و به ادامه تحصيل پرداخته و پس از انتقال مرحوم آيت الله حايرى به قم ايشان هم در سال 1340 به قم آمده و سطوح را خدمت آيت الله آخوند ملاعلى همدانى و آيت الله گلپايگانى و مرحوم آيت الله يثربى كاشانى خوانده و به درس مرحوم آيت الله حايرى حاضر و از فقه و احوال آن مرحوم استفاده و پس از فوت ايشان به تبليغ دين و ترويج احكام و مبارزه با فرقه ضاله نموده و چندى هم مرحوم آيت الله بروجردى براى تبليغ و ارشاد مردم به كردستان و نقاط ديگر رفته و خدمات عالى انجام داده و مورد توجه آيت الله گرديده اند.

برگرفته از كتاب

:گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

ثقة الشريعة، علي نقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

در غره ى صفر 1291 در اصفهان متولد، و به درس: آقا سيد محمد باقر درچه اى، و آقا مير محمدتقى مدرس، و آقا ميرزا محمد هاشم چهارسوقى حاضر شده، سپس در مسجد محله نو به امامت و نشر احكام پرداخته، و هم در اين شهر در 1376 وفات يافت.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

ثقفي نژاد، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد ثقفي نژاد

محل تولد : تبريز

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1323/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب سيد محمد ثقفي متولد 1323، تبريز، داراي شماره 4، در يك خانواده مذهبي چشم به جهان گشود. پدرم سلاله الاطياب آقاي سيد علي اصغر ثقفي مردي متدين و كاسب كار بود. پس از اتمام دوره مدرسه ابتدايى، در سال 1335 وارد مدرسه طالبيه تبريزي تبريز شدم و مقدمات علوم عربي و ادبيات فارسي و عربي را شروع كردم. دو كتاب ادبي ارزنده گلستان و كليله و دمنه را از مرحوم آقاي حاج ميرزا علي نمرودي فرا گرفتم و همزمان جامع المقدمات را در صرف و نحو به پايان رساندم. مقداري از معالم الاصول و جلد اول لمعه را در تبريز به پايان بردم و سپس در سال 1341 بعد از وفات مرحوم آيت الله بروجردي و براي تداوم تحصيل عازم حوزه علميه قم گرديدم.در مدت 5 سال متون فقه و اصول، رسائل، مكاسب و كفايه را به ترتيب از آيت الله سبحانى، شيخ ابوالفضل علماني و آيت الله پاياني و آيت الله سيد محمدباقر سلطاني به اتمام رساندم. همزمان در درس فلسفه منظومه سبزواري شهيد دكتر مفتح حاضر مي شدم و سپس ادامه فلسفه اسلامي را به ترتيب از آيت

الله سبحانى، استاد جوادي آملى، شهيد مطهري و آيت الله محمد گيلانى، دنبال كردم.همچنين كلام اسلام، كشف الراء خواجه نصر را از آيت الله آستارائي به پايان رساندم. در علم تفسير، به تفسير استاد صالحي نجف آبادى ، آيت الله سبحاني حاضر مي شدم. آن روزها، در شب هاي جمعه و شنبه، در دبيرستان دين و دانش شهيد بهشتى، طلاب قم به كلاس زبان و مكالمه عربي شركت مي كردند كه من هم به مدت 9 سال از استاد اسدي دبير زبان و استاد رخشان فر زبان را تكميل كردم. سپس به مدت 6 سال در درس خارج فقه آيت الله شريعتمداري و اصول آيت الله مكارم، حاج آقا مرتضي حائري حاضر مي شدم.هنگامي كه دارالتبليغ اسلامي افتتاح شد در دوره اول و دوم آن موسسه علمي شركت كرده و سپس دوره تحصيلات تكميلي را آغاز كردم. در سال 1356 كه در دوره تحصيلات تكميلي دارالتبليغ اسلامي حضور داشتم، فرصتي پيش آمد كه از طرف موسسه علمي دارالتبليغ اسلامي كه حكم دانشگاه اسلامي را داشت به خارج از ايران، كشور آمريكا، با بورسيه تحصيلي اعزام شدم و وارد دانشگاه تمپل Temple فيلادلفيا شدم و در رشته تطبيق اديان و جامعه شناسي ديني وارد دوره فوق ليسانس شدم. پس از اخذ مدرك، تعدادي از دروس دوره دكتري را مي گذراندم كه مقارن پيروز انقلاب مواجه با مبارزه سياسي جمهوري اسلامي با دولت آمريكا شديم، در نتيجه تحصيل ناتمام مانده و به خاطر فعاليتهاي سياسي _ اسلامي _ ويزاي تحصيلي ام لغو گرديد و به ايران آمدم.در سال 63 كه تازه دانشگاه آزاد اسلامي تاسيس شده بود در كنكور دوره دكتري شركت جستم و

به عنوان شاگرد اول كنكور در رشته تاريخ و تمدن اسلام، ادامه تحصيل دادم. رساله دكتري خود را زير عنوان: ساختار اجتماعي _ سياسي دولت مدينه با درجه بسيار خوب پذيرفته شد. و از تاريخ به بعد در دانشگاههاي تهران _ آزاد اراك و تهران مركز مشغول تدريس هستم. در حال حاضر، به عنوان استاديار دانشگاه كه به دانشياري تبديل مي شود در دوره ارشد و دكتري دانشگاه دروس علوم اجتماعي _ جامعه شناسي ديني تدريس مي نمايم و از وضع تحصيل و تدريس خود راضي هستم.

ثمري، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد ثمري

محل تولد : گلپايگان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1336/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1352 با مدرك سيكل وارد حوزه علميه قم شدم و در موسسه مرحوم آيت الله العظمي گلپايگاني مشغول به تحصيل شدم. ادبيات و فقه و اصول تا اواسط رسائل و مكاسب را از محضر اساتيد معظم صلواتي، تقوي، استادي، مقتدايي، تهراني، و در ادامه از محضر آيت الله ستوده و آيت الله اعتمادي بهره مند شدم. در سال 1359 با تاسيس مدرسه عالي تربيتي و قضايي طلاب قم توسط شهداي بزرگوار بهشتي و باهنر در آزمون ورودي مدرسه مذكور شركت نموده و به مدت يك سال از محضر اساتيد آيت الله شاهرودي دكتر احمدي و بقيه اساتيد اقتصاد اسلامي فلسفه روانشناسي ادبيات و بقيه دروس را با معدل 18 و اخذ مدرك كارشناسي به پايان رساندم .

در سال 60 در آموزش و پرورش مشهد مشغول تدريس در مراكز تربيت معلم مشهد شدم. از سال 63 مدتي به عنوان عضو هسته گزينش آموزش و پرورش خراسان و سپس معاون پرورشي آن

اداره در ضمن تدريس در مراكز تربيت معلم و شركت در درس كفايه آيت الله مرتضوي تا سال 65 كه براي ادامه تحصيل به قم منتقل شدم انجام وظيفه نمودم.از سال 65 ضمن تدريس در دبيرستان هاي قم در درس خارج فقه و اصول آيات عظام منتظري، سبحاني، وحيد خراساني، فاضل لنكراني و نوري همداني به مدت 15 سال شركت نمودم.

مدت 5 سال با نظارت آيت الله نوري همداني بحث حج و مسائل مستحدثه را به صورت استدلالي زير نظر اساتيد بزرگوار ممدوحي و خليلي بررسي نمودم. از سال 76 به عنوان روحاني حج و عمره در خدمت زائرين بيت الحرام مي باشم و در طول سال علاوه بر تدريس از منبر وعظ و خطابه در مساجد شهر مقدس قم و بقيه شهرها براي تبليغ معارف اسلام بهره مند مي باشم به علاوه مدت 3 سال است به عنوان استاد تاريخ اسلام در دانشگاه تدريس دارم.

ثمري، محمد ابراهيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ محمد ابراهيم بن خير الحاج آقاى حاج اكبر آقاى ثمرى گلپايگانى از فضلاء محترم و بنام حوزه علميه قم است در عليشاه عوض، وى در سال 1311 شمسى در گوگد گلپايگان (زادگاه آيت اللَّه العظمى گلپايگانى) متولد شده و پس از رشد مقدمات و ادبيات را در حوزه مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا هدايت وحيد در گلپايگان خوانده و در سال 1365 قمرى به قم مهاجرت نموه و سطوح را در خدمت آيت اللَّه صدوقى يزدى و آيت اللَّه سلطانى و حجةالاسلام آقاى حاج شيخ اسداللَّه نوراللهى و حجةالاسلام آقاى حاج آقا رضاى صدر تكميل نموده سپس بدرس خارج آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه العظمى گلپايگانى و آيت اللَّه موسوى شركت نموده و از خرمن

علوم آنان بهره ها برده آنگاه در سال 1388 ق حسب الامر آيت اللَّه العظمى گلپايگانى به عليشاه عوض عزيمت نموده و در مسجد جامع آنجا به اقامه جماعت و خدمات دينى و نشر معارف اسلامى اشتغال دارند.

از آثار ايشانست: تعمير اساسى مسجد جامع و چند باب دكان و مؤسسه ى براى مصارف و مخارج مسجد و كتابخانه اى براى مسجد كه در شرف تكميل مى باشد و نيز جلسات متعددى براى تنوير افكار جوانان و مبارزه با افراد منحرف و ضد ولايت در عليشاه عوض و مناطق ديگر شهريار دارند ادام اللَّه توفيقه.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

جاپلقي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ محمد اسمعيل بن المرحوم آقا محمد صادق صادقى جاپلقى از علماء و دانشمندان مبرز و مشهور بفضل و تقواى تهران ميباشد. وى در سال 1313 ق در يكى از قراء جاپلق كه از مضافات اراك است بدنيا آمده و پس از رشد و طى مقدمات به اراك مسافرت نموده و از ابتداء با حضرت آيت اللَّه آقاى حاج شيخ محمد على اراكى رفيق بحث و شريك تحصيل بوده و از محضر مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا محمدعلى خان و آيت اللَّه حاج شيخ محمد سلطان العلماء استفاده سطوح نهائى نموده و از اول ورود مرحوم آيت اللَّه العظمى حايرى يزدى در اراك حاضر جلسات درس فقه و سطوح آنجناب شده و پس از مهاجرت و انتقال ايشان به قم مهاجرت بحوزه علميه نموده و تا سال 1354 ق از مرحوم آيت اللَّه موسس استفاده و هم چند ماهى از محضر مرحوم آيت اللَّه نائينى (در موقع تبعيدشان به قم) بهره مند شده و در سال مزبور منتقل به تهران و در خيابان صفارى رحل اقامت افكنده و

تا حال حاضر كه هشتاد سال از سن شريفش مى گذرد به اقامه جماعت در مسجد (صفارى) و ترويج دين و خدمات مذهبى و تدريس فقه و اصول اشتغال دارد. از آثار ايشان است تقريرات درس فقه و اصول كاملى مرحوم آيت اللَّه حايرى.

فرزند برومند ايشان جناب ثقةالاسلام آقا شيخ خليل اللَّه صادقى جاپلقى تهرانى از فضلاء محصلين حوزه علميه قم است كه مدت ده سال در مشهد مقدس بتحصيل اشتغال داشته از محضر مدرسين بزرگ استفاده نموده آنگاه به قم مشرف و چندين سال است كه از محضر آيات عظام و مدرسين والا مقام حوزه كسب فيض و كمال مى نمايند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

جان محمدي، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين جان محمدي

محل تولد : بيجار

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1358/12/7

زندگينامه علمي

سال 1358 در يكي از روستاهاي شهرستان بيجار متولد شدم. تحصيلات ابتدايي را در روستا گذراندم و سپس براي تحصيلات دوره راهنمايي به مدرسه تيزهوشان شهرستان قروه رفتم. بعد از اتمام دوره راهنمايي و قبولي در آزمون دبيرستان تيزهوشان و دبيرستان سپاه سنندج، اين دومي را انتخاب كردم و در رشته علوم تجربي ادامه تحصيل دادم. پس از آن با اتمام دوره پيش دانشگاهي در رشته علوم انساني وارد حوزه علميه شدم. طلبه سطح دو حوزه بوده و هم زمان در گرايش "فلسفه روش" ادامه تحصيل مي دهم و به كار تحقيق و نويسندگي نيز اشتغال دارم. در ضمن از زندگي جديد شهري هم تقريبا بيزارم و عاشق تجربيات باطني هستم . تا خدا چه خواهد و چه تدبير كند.

جاودان، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد جاودان

محل تولد : ميناب

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1348/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمد جاودان، صرفاً به دليل تقاضاي مركز تحقيقات كامپيوتري علوم اسلامي اين زندگينامه را تحرير مي نمايم و خود را در موقعيت تحرير «زندگينامه علمي» نمي دانم.در سال 1348هجري شمسي در خانواده اي روحاني و تازه از نجف بازگشته، در حوالي رودان، از شهرهاي كوچك و شرقي استان هرمزگان به دنيا آمدم.پدرم حضرت حجت الاسلام والمسلمين آقاي شيخ عبدالله جاودان، نخستين معلم و استاد علمي و اخلاقي من، به گفته خود، از حدود چهار سالگي به علم من مبادرت نمودند. تا حدود هفت سالگي خواندن، نوشتن، قرائت قرآن، اشعاري از سعدي و حافظ، كتب مقدماتي «جامع المقدمات» يعنى،

امثله و شرح آن، صرف مير و التصريف را نزد ايشان فراگرفتم.از هفت سالگي وارد دبستان شده و معلم مدرسه مرا به عنوان دانش آموز كلاسم دوم ابتدايي ثبت نام كردند، هر چند نظر او كلاس پنجم بود و گويا مدير مدرسه موافق نبود. از كلاس چهارم تا سوم راهنمايي را در مدارس قم و پس از آن مجدداً به رودان بازگشته و از مدرسه شهيد بهشتي رودان در سال 1367 ديپلم علوم تجربي را اخذ نمودم.

بحمدالله در تمام مدت تحصيل دانش آموز موفقي بودم. در تمام اين دوران دو گونه فعاليت داشتم: 1. فعاليت هاي قراني و شركت در مسابقات قرآن، كه در قم مقام اول كسب نمودم و نيز در استان مركزي دوم شدم. در استان هرمزگان نيز چندين بار به مقام اول رسيدم و در مسابقات كشوري نيز در دوره دبيرستان به مقام ممتاز دست يافتم.2. ادامه تحصيلات حوزوي در ايام فراغت و در نتيجه تا اخذ ديپلم كتب حوزوي مثل جامع المقدمات (تماماً)، سيوطى، مختصر المعانى، حاشيه ملاعبدالله (در منطق)، معالم الاصول، بخشهايي از لمعتين. در همين مدت البته كتب مختلف جامع المقدمات و بخش هايي از سيوطى و گاهي كتبي در منطق را نيز تدريس مي نمودم. بيشتر كتب مذكور را نزد ابوي معظم و بخش هايي از كتاب حاشيه ملا عبدالله و نيز كتاب الارث شرح لمعه را نزد استاد فاضل و متقي حضرت حجت الاسلام عبدالعلي جاويدان، كه در آن ايام امام جمعه شهر رودان و نماينده مردم حضرت امام خميني(ره) بودند فراگرفتم. خداوند خير دنيا و عقبا را نصيبشان گرداند. انشاء الله.قصدم آن بودم كه با اخذ ديپلم و ورود به دانشگاه، همزمان

علوم حوزوي را نيز ادامه دهم. همان سال اخذ ديپلم (67) در كنكور شركت نموده و براي تحصيل در تهران قبول شدم.

اما به دليل حضور در جبهه هاي جنگ امكان ورود به دانشگاه سلب شد و در همان سال وارد حوزه علميه بندرعباس گرديدم و همزمان به تحصيل و تدريس مشغول گرديدم. البته در سطح شهر بندرعباس نيز با قرائت قرآن در مجالس عمومي و نيز داير كردن جلسه تعليم فنون تجويد و قرائت قرآن به ترويج قرآن در جامعه پرداخته و بحمدالله بركات معنوي قابل توجهي داشت و برخي از شاگردان آن جلسات اكنون به عنوان استاد مشغول ترويج قرآن هستند.سال 1372 وارد حوزه علميه قم و نيز دانشگاه مفيد قم (در رشته فلسفه غرب) شده دروس حوزوي را تا مقطع خارج فقه و اصول ادامه دادم و در تمام امتحانات كتبي و شفاهي ظرف 3 الي 4 سال شركت نموده و با موفقيت پيش رفته.در سال 1376 به اخذ ليسانس فلسفه غرب و در 1379 به اخذ فوق ليسانس در همان رشته از دانشگاه مفيد موفق شده و در همان سال در رشته كلام (گرايش فلسفه دين و كلام جديد) در مقطع دكتراي تربيت مدرس قم، دانشگاه قم، قبول شده و اكنون در آستانه دفاع هستم.

از سال 1376 وارد مركز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب گرديده و در گروه مذاهب اسلامي (بيشتر با گرايش تشيع اسلامي) به تحصيل و تحقيق پرداختم. و به عضويت هيئت علمي آن مركز پذيرفته شده و مقالات متعددي را در آن مركز تحرير يا ترجمه نمودم.در سال 1384 به عنوان فلوشيپ (Felowship) دانشگاه هارودارد در آمريكا پذيرفته شده

و به مدت يك سال در آن دانشگاه، به عنوان عضو هيئت علمي آن دانشگاه، به همراه خانواده حضور يافتم. در آنجا به تحقيق، تدريس براي برخي از دانشجويان ايران (به عنوان سخنراني نه تدريس) مشغول بودم. همچنين به مدت يك سال در مركز اسلامي شهر Boston (مركز ايالت ماساچوست) به سخنراني ديني _ علمي (تفسير سوره حشر) و نيز آموزش قرآن و تدريس يك دوره كامل تجويد پرداخته.

سخنراني ها و برنامه قرآن با استقبال فراوان مواجه گرديد.اعتبار علمي فلوشيپ ياد شده، فوق دكتر است. آنچه عامل اصلي اين توفيق بود، پس از لطف خداوند مساعي استاد مكرم جناب استاد آيت الله دكتر مدرسي طباطبايى، استاد تمام دانشگاه پرينستون در نيوجرسي آمريكا بود كه با معرفي اينجانب به آن دانشگاه زمينه پذيرش مرا در آن دانشگاه فراهم نمود. حضور من در آمريكا تجارب علمى، معنوي و آفاقي و اجتماعي ارزشمندي برايم به همراهداشت. به ويژه حضورم در مركز اسلامي در جمع شيعيان ايراني و پاكستانى. استقبال آنان از برنامه هاي اين جانب فوق العاده بود و اصرار زيادي بر ماندن من حداقل براي يك سال ديگر را داشتند. هنوز نيز با آنان در ارتباط هستم. انسان هاي پاك، مومن، خداخواه و ايران دوست. خدايشان خير دهد.در اين سال ها علاوه بر تدريس در موضوعاتي چون كلام اسلامى، كلام جديد و فلسفه دين، فرق اسلامى، تشيع امامي و فرق تشيع و مذاهب اسلامى، فلسفه اسلامي و... پروژه هاي تحقيقي متعددي اعم از مقاله و كتاب را به انجام رسانده ام كه بسياري از آنها منتشر شده اند. چندين پايان نامه را نيز مشاوره يا داوري نموده ام.هم اكنون عضو هيئت علمي گروه فلسفه دانشگاه مفيد

هستم. همچنين به صورت نيمه وقت با مركز اديان همكاري دارم كه زعم از تدريس و پژوهش است (عضو هيئت علمي نيمه وقت مركز هستم).متأسفانه بيش از دو سال است به علت مشغله علمي دانشگاهي و سفر خارج از كشور وقفه اي در تحصيلات حوزوي ام پيش آمده است كه اميدوارم در سال آينده مجدداً آن دروس را از سر گيرم و البته بيشتر قصد تدريس دارم. اميدوارم خداوند توفيق دهد.از خداوند منان كه همواره مددكارم بوده است مي خواهم توفيق بيشتري را در جهت اهداف انساني _ الاخص به حقير عنايت فرمايد.

جباري، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج شيخ على اكبر بن المرحوم مشهدى عيسى جبارى از گويندگان نامى و ائمه جماعت سامى معاصر تهرانست. وى در حدود 1338 قمرى در شهر رى (حضرت عبدالعظيم حسنى) متولد شده و در يك خانواده عفيف و پاكدامن پرورش يافته و به تحصيل دروس كلاسى پرداخته و با نگارنده اين گنجينه در كلاس ششم شركت داشته و پس از پايان دروس جديد تا حدود متوسطه به دروس عربى مشتغل و مقدمات و سطوح را از علماء و مدرسين تهران فراگرفته و در دروس خارج آيت الله العظمى خونسارى و آيت الله حاج سيد ابوالحسن معارف اسلام در هيئت محترم بنى الزهراء و هيئات و مجالس ديگر مذهبى اشتغال و در مسجد محمديه (واقع در خيابان زيباى تهران) به اقامه جماعت و تدريس و تفسير قرآن مجيد مشغول مى باشند.

بيانى شيرين و مليح و زبانى فصيح كلامى جامع و صوتى نيكو و منبرى پر شور و حرارت دارد.

نگارنده گويد، جناب آقاى جبارى از علماء اخيار و گويندگان ابرار و پرهيزگار حال حاضر است و از چهل سال قبل كه

ايشان را شناخته ام به پاكى و صداقت و تقوا يافته و نقطه ضعفى از ايشان نديده ام فرزند ارجمند ايشان جناب آقاى آقا مهدى جبارى از فضلاء اهل منبر و جوانان آراسته و با كمالست كه در تهران و حومه به انجام اين وظيفه خطير اشتغال دارد.

آقاى جبارى داراى آثار علمى و قلمى هستند كه هنوز به طبع نرسيده است عده اى از جوانان مستعد را تربيت نموده و در سلك روحانيت وارد نموده اند و غالب شبها در مسجد خود به گفتن درس تفسير و مسائل احكام و مواعظه حسنه اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

جباري، يعقوب

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

يعقوب جبارى زنجانى از علماء و ائمه جماعت معاصر زنجانست.

وى در حدود 1338 ق در زنجان متولد شده و مقدمات و سطوح اوليه را در زنجان خوانده آنگاه به قم مهاجرت نموده و سطوح عالى را از مدرسين بزرگ حوزه فراگرفته و پس از آن از محضر آيات عظام و مراجع بزرگ خارج فقه و اصول را استفاده كرده و به نجف اشرف مسافرت و از دروس و ابحاث آيات و مدرسين خارج نجف مانند آيت اللَّه مرحوم حاج ميرزا محمدباقر زنجانى و آيت اللَّه العظمى خوئى و ديگران بهره مند شده و به وطن مراجعت و تا اكنون به اقامه جماعت و خدمات دينى در شهر زنجان اشتغال دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

جباريان، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد رضا جباران

محل تولد : ملاير

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1337/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب در پنجم آذر 1337 هجري شمسي در ملاير به دنيا آمدم پدرم كشاورز بود و خود نيز تا سن 20 سالگي كه دروس دبستان و دبيرستان را به پايان بردم در كنار او كشاورزي مي كردم.در سال 1356 تحصيلات حوزوي خود را در مدرسه علميه ولي عصر (عج) بروجرد آغاز كردم در پاييز 1359 از بروجرد به قم آمدم و تا سال 1365 جز در دو مقطع كوتاه كه مسئوليت مدرسه علميه ولي عصر(عج) بروجرد و مسئوليت مدرسه علميه امير المومنين(ع) ملاير را به عهده داشتم، پيوسته در قم مشغول تحصيل بودم و در كنار تحصيل، كتب مقدماتي را نيز تدريس مي كردم از سال 1365 به قصد شركت در دفاع مقدس به منطقه غرب رفتم و به تناسب تجربه و تخصص

خويش مسئوليت سازمان تبليغات اسلامي بوكان را به عهده گرفتم تا سال 1368 در بوكان خدمت كردم آنگاه به قصد ادامه تحصيل به قم بازگشتم ولي پس از مدتي كوتاه در خرداد 1369 به مهاباد عزيمت كردم و به مدت 15 ماه در سازمان تبليغات اسلامي مهاباد به خدمت اشتغال داشتم پس از بازگشت مجدد به قم تا سال 1375 به تحصيل پرداختم. در طول مدت تحصيل سطح از محضربزرگاني چون مرحوم آيت الله شيخ محمد ابراهيم نجفي بروجردي، شيخ علي جواهرى، شيخ رحمت الله صاحب الزماني و شيخ غلامرضا مولانا در بروجرد و اكابري چون مرحوم وجداني فخر، اعتمادي تبريزى، ستوده، كمره اى، نبوي و عالمي در قم بهره بردم و در خارج فقه و اصول از محضر آيات وحيد خراسانى، مكارم شيرازي ، سبحاني تبريزي و مروجي بروجردي و گنجي در حد وسع خويش بهره مند شدم. از سال 1375 به علل شخصي از شركت در كلاس درس محروم شدم و مطالعات شخصي خود را در فقه و تاريخ ادامه دادم و نوشته هاي ناچيزي عرضه كردم. ترجمه را از سال 1360 و نوشتن را از سال 1371 آغاز كردم و در دو زمينه تقرير و تأليف چند كتاب نوشتم.

جبرئيلي، محمدصفر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد صفر جبرئيلي

محل تولد : بيجار

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1346/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمد صفر جبرئيلي در سال 1362 تحصيلات حوزوي را در كرج و سپس شهرري آغاز كرده و در قم ادامه داده ام كه هنوز هم اشتغال دارم. طبق سنت حوزه از سال هاي آغازين تحصيل به تدريس نيز اشتغال داشته ام.و لذا

كتاب هاي ادبيات، منطق، فقه و اصول نيز در شهررى، كرج و قم تدريس كرده ام.با اينكه با سيكل وارد حوزه شدم اما در كنار آن چهار سال دبيرستان را ادامه دادم و با اينكه به جهاتي زمينه ورود به دانشگاه را داشتم اما علاقه به حوزه و دروس آن موجب نرفتن به آن مركز علمي شد.با شروع مراكز تخصصي حوزه به جهت علاقه و دغدغه اي كه در مباحث كلامي داشتم در مركز تخصصي كلام شركت كردم و مدت چهار سال در سطح چهارم اشتغال به تحصيل داشتم و از اساتيد بزرگواري چون آيت آلله سبحانى، حجج اسلام رباني گلپايگانى، فياضي و ديگران استفاده كردم.بعد از گذشت يك سال از اتمام تحصيل براي تدريس در آن مركز دعوت شدم. اكنون سومين سال است كه در آنجا براي سطح 2 و 3 تدريس دارم.به علاوه در مركز جهاني مركز تخصصي فلسفه، و فرق و مذاهب نيز اشتغال به تدريس دارم. در بعضي مدارس حوزه نيز اين توفيق را داشتم كه به جهت كثرت اشتغال از ادامه آن محروم شدم.به جهت علاقه اي كه به تحقيق داشتم از دهه هفتاد رسما" به نوشتن و تحقيق پرداختم كه بعضي از مقالات در مجلات علمي چاپ شده است. با توجه به احساس نياز در كنار درس در زمان هاي خاص به تبليغ و منبر و از جمله در دانشگاه اشتغال دارم.با مراكز علمي و تحقيقي نيز ارتباط و همكاري داشته و دارم.در خارج اصول حضرت آيت الله سبحاني و در خارج فقه در درس آيت الله شبيري زنجاني بهره برده ام كه دومي هنوز ادامه دارد.

جديديان، حميد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حميد

جديديان

محل تولد : همدان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1353/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب در اول فروردين ماه سال 53 در خانواده اي مذهبي متولد شدم و دوران كودكي خود را در كنار خانواده و جو موجود آن زمان سپري نموده و در مدارس دولتي تحصيلات خود را شروع كردم كه دوره ابتدايي و راهنمايي دوراني شيرين و در عين حال پرخاطره بود و سپري شد اما دوره دبيرستان برايم زندگي ديگري آغاز شد و در مدرسه اي درس خواندم كه حال و هوايش حوزوي و دانشگاهي بود و به شدت مرا تحت تأثير جو حاكم در اين مدرسه قرار داد به نحوي كه شيوه زندگي ام در آن دوران تغييرات قابل توجهي نمود و مرا به سمت و سوي حوزه متمايل كرد و هدفم را چند برابر متمركز در حوزه نمود مدرسه اي كه درس خواندم مدرسه علوم و معارف اسلامي شهيد مطهري بود كه تحت حمايت مدرسه عالي شهيد مطهري تهران اداره مي گرديد كه در اين مدرسه با آموزش هاي كلاسيك و چند سالي نيز آموزش هاي حوزوي كه كتاب هاي حوزوي همراه كتاب هاي دبيرستاني را فرامي گرفتيم. كه در اين سال ها بنده هم درس مي خواندم و هم تدريس مي كردم تا اينكه ديپلم گرفته و... ناگفته نماند كه در دوران تحصيل دبيرستان با دروس حوزوي مأنوس بودم و به شدت علاقه به اين دروس سير زندگيم را به سوي هدف متعالي تغيير مي داد.

بعد از ديپلم بدون معطلي در امتحانات حوزه علميه قم شركت نمودم و قبول شدم و رسماً از سال تحصيلي 73 _ 72 وارد حوزه مقدس قم شده درس خود را آغاز نمودم و تحت

نظر اساتيد بزرگواري تعليم ديدم كه در اين دوران علاوه بر تحصيل در مدرسه شريفه اباصالح عجل الله تعالي فرجه الشريف به تدريس دروس حوزه تا حدي كه در توانم بود پرداختم و بعد از گذشت 8 _ 7 سال تحصيلي وارد مركز تخصصي حوزه علميه در رشته حقوق و قضاي اسلامي شدم و در آنجا سطح دو را خواندم و فارغ التحصيل شدم و الان در آن مركز مشغول به تحصيل سطح سه در رشته جزا مي باشم كه در اين مدت نيز از تدريس بي بهره نبودم در عين حال تحصيلات خود را به پايان رساندم و چند سالي است كه مشغول به درس خارج بوده ام كه در اين مدت چند سال كه از آمدنم به قم مي گذرد همواره به تحصيل و تدريس در دانشگاه و مراكز حوزوي مشغول هستم تا چه خواهد...

جزايري، صدرالدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد صدرالدين جزايزى شوشترى ابن العلامه الجليل السيد حسين بن العالم النبيل السيد محمد على بن العلامه السيد عبداللَّه بن العالم العلام السيد على اكبر بن العلامه المحدث (صاحب كتاب الاجازه) السيد عبداللَّه بن العالم الجليل السيد نورالدين بن العلامه الكبرى و الايه العظمى السيد نعمت اللَّه جزايرى موسويست.

معظم له از مشاهير علماء مبرز معاصر تهران است كه بعلم و فقاهت و فضل و وجاهت موصوف و متصف ميباشد.

تولدش در هفتم ذى الحجه 1313 ق در نجف اشرف واقع شده و در حدود چهار سالگى در مدرسه مروى رفته و ادبيات و سطوح را تقريبا تا 12 سال در تهران خدمت مرحوم والدش و مرحوم آيت اللَّه حاج سيد محمد تنكابنى و آيت اللَّه حاج شيخ محمد رضا نورى و آيت اللَّه آقا ميرزا

احمد آشتيانى بپايان رسانيده و در ماه شعباه 1325 ق به مشهد مقدس مشرف و قريب هفت سال خدمت جمعى از علماء آنجا مثل مرحوم حاج فاضل و مرحوم آيت اللَّه آقا محمد آقا زاده كفائى و مرحوم آيت اللَّه العظمى قمى و ديگران تلمذ نموده و از آنجا بعتبات عاليات مشرف و مدت ده سال در نجف اشرف خدمت مرحوم آيت اللَّه نائينى و مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ محمد حسين غروى اصفهانى تلمذ نموده و غالبا از محضر مرحوم آيت اللَّه حاج سيد عبدالغفار مازندرانى كسب فيض نموده و از كلمات نفيسه و شريفه ايشان كه نوعا استفادات معارف و اخلاقيات از كتاب ايشان بود استفاده نموده و پنجسال هم در كربلا از محضر مرحوم آيت اللَّه قمى فقها و اصولا بهره مند شده آنگاه براى زيارت والد ماجدش به تهران آمده و بالضروره رحل اقامت افكنده به اقامه جماعت در مسجد عباس آباد بازار و تدريس فقه و اصول و ساير وظائف دينى و روحى تا حال حاضر اشتغال دارد.

نگارنده گويد: مترجم گرامى از مدرسين و اساتيد مبرز و ماهر مدرسه مروى مى باشند و حوزه درس فقه و اصولشان مورد استفاده ى فضلاء و محصلين تهران بوده و ميباشد ادام اللَّه توفيقه و ظله.

(1386 -1313 ق)، عالم دينى و فقيه امامى. سيد صدرالدين در نجف به دنيا آمد و در چهار سالگى همراه پدر به تهران آمد و از همان سال در مدرسه مروى به تحصيل ادبيات و سطوح، در نزد پدرش و آيت اللَّه سيد محمد تنكابنى و آيت اللَّه شيخ محمدرضا نورى پرداخت و «شرح اشارات» را در محضر آيت اللَّه ميرزا احمد آشتيانى فراگرفت. 1325 ق به مشهد رفت و

از حوزه ى درس آقازاده و آيت اللَّه حاج آقا حسين قمى مدت هفت سال بهره گرفت و سپس به عتبات رفت و مدت ده سال در نزد علامه نايينى و حاج شيخ محمدحسين اصفهانى به فراگيرى فقه و اصول پرداخت. وى پس از آن مدت پنج سال نيز نزد آيت اللَّه قمى در كربلا به تحصيل فقه و اصول ادامه داد. آنگاه به تهران آمد و از مدرسان و استادان فقه و اصول مدرسه مروى شد. از آثار وى «يادداشتهايى در عقايد و مساله ولايت اهل بيت (ع)» را مى توان نام برد.[1]

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

منابع زندگينامه :[1] طبقات اعلام الشيعه (قرن 1472/ 14)، علماء معاصرين (230 -229)، گنجينه ى دانشمندان (422 -421/ 4).

جزايري، علي اصغر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد على اصغر بن السيد الجليل و العالم النبيل حاج سيد محمد حسين بن العلم العلام حاج سيد محمدكاظم بن العلامه آيت اللَّه آقا سيد محمد على موسوى جزايرى از علماء اعلام معاصر تهران و مشاهير احفاد علامه جزايرى است.

وى در 22 جمادى الثانى 1314 ق در نجف اشرف متولد شده و پس از دوران صبا در معيت مرحوم والدش به تهران آمده و از محضر مرحوم حجةالاسلام حاج شيخ مسيح طالقانى مدرس مدرسه مروى متوفى 1327 ق كه ماده تاريخ فوتش كريمه ى (لن يستنكف المسيح ان يكون عبداللَّه) و آيت اللَّه حاج صيد محمد تنكابنى و آيت اللَّه حاج شيخ مرتضى آشتيانى و آيت اللَّه حاج شيخ عبدالنبى نورى استفاده نموده و در اوائل تاسيس حوزه علميه به قم آمده و از محضر مرحوم آيت اللَّه حايرى و بعد مقدارى از آيت اللَّه العظمى بروجردى بهره مند گرديده و مسافرتى هم به نجف اشرف نموده و مدت كوتاهى از

محضر مرحوم آيت اللَّه ميرزا محمدتقى شيرازى و آيت اللَّه العظمى اصفهانى مستفيض گشته و در تهران بوظائف دينى از اقامه جماعت در مسجد (حاج ميرزا شفيع) در اول خيابان جنوبى خيام و ترويج دين اشتغال دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

جزايري، فخرالدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد فخرالدين بن حجةالاسلام حاج سيد على بن آيت اللَّه مير محمد على جزايرى از علماء محترم معاصر تهران است.

وى در سال 1308 ق متولد شده و در خاندان فضيلت تربيت شده و پس از خواندن متون فقهى و اصول نزد مدرسين و علماء تهران مانند آقا سيد محمد مدرسى يزدى و مرحوم آقا شيخ مسيح طالقانى و آقا شيخ على نورى و در سال 1343 قمرى به قم مهاجرت كرده و از محضر مرحوم آيت اللَّه حايرى و آيات ديگر استفاده نموده و در اواخر مرحوم آقاى حايرى به تهران مراجعت و تاكنون به اقامه و ترويجات دينى اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

جزمه اي قزويني، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد جزمه اى از علماء مبرز و معروف شهرستان قزوين بوده اند. آن مرحوم در قزوين متولد شده و پس از رشد و خواندن اوليات و ادبيات و سطوح در زادگاهش به نجف اشرف مهاجرت نموده و چندين سال در آن سامان از محضر آيتين علمين علامتين آيت اللَّه آخوند خراسانى صاحب كفايه و آيت اللَّه آقا سيد كاظم يزدى صاحب عروه استفاده نموده تا به درجه رفيعه اجتهاد و دريافت اجازه اجتهادى از معظم لهما شده كه نسخه هر دو نزد نگارنده موجود است.

سپس به قزوين مراجعت كرده و به خدمات دينى از اقامه جماعت و ترويج دين و تبليغ احكام و امر به معروف و نهى از منكر پرداخته و سرسختانه با منكرات و فحشاء و عاملين آن مبازره كرده و تا پاى ريشه كن كردن فساد و مفسدين چه يهود و چه غير آن مقاومت مى نمود و در موضوع كشف حجاب نيز در برابر رضاخان و عمالش مبارزه منفى نموده

و از شهر مهاجرت و تا مدتى به شهر نيامده تا اين موضوع نسبتا راكد و متوقف شد.

و آن بزرگوار در اثر تقوا و پرهيزكارى و پارسائى در نزد مردم محبوبيت داشت و او را مستجاب الدعوه مى دانستند. زيرا سالى در قزوين باران نيامد باغات و كشتها خشكيد و مردم و كشاورزان به وحشت و هول و هراس قحطى و كمبود افتادند پس آن مرحوم بنا بر دستور والد ماجدشان مرحوم حاج سيد ابوالقاسم جزمه اى به نماز استسقاء و باران رفته و دعا نموده و باران مفيد و سودمندى باريد و مردم بخصوص كشاورزان از نگرانى درآمدند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

جزي، محمد جعفر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند آخوند ملا عبدالكريم جزى از فضلا و ائمّه جماعت اصفهان، در سفر زيارت در 14 ذى قعده 1383 در مشهد وفات يافت.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

جزي، محمّد جعفر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند آخوند ملّاعبدالكريم جزى، از فضلاء و ائمه جماعت اصفهان، در سفر زيارت مشهد در شب 14 ذيعقده 1383 در مشهد وفات يافت و همانجا مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :فرهنگ تاريخ گز و برخوار

جعفر آقائي، محمدحسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدحسن از علماء و ائمه جماعت حاضر شاهرودند كه در مسجد خيانيها به نماز جماعت و تبليغ احكام مشغول مى باشند

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

جعفر پيشه فرد، مصطفي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مصطفى جعفر پيشه فرد

محل تولد : اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1340/1/1

زندگينامه علمي

متولد شهر اصفهان در سال 1340 مي باشم. سال 1358 دررشته رياضي فيزيك از دبيرستان ادب اصفهان موفق به اخذ ديپلم گرديدم. اواخر دوره دبيرستان در كنار دروس دبيرستان و همزمان با دوران خفقان و مبارزات عليه نظام ستم شاهي و شركت در جلسات مذهبي به همراه شهيدان بزرگواري همچون مصطفي رداني پور و شهيدان عبدالله و رحمت الله ميثمي با الهام از انديشه هاي متعالي امام خميني (قدس سره) شروع به خواندن دروس حوزوي و جامع المقدمات كردم. سال 1358 به طور رسمي وارد حوزه علميه اصفهان شدم. تا سال 1361 دروس مقدماتي را نزد اساتيد گرانقدر آن حوزه كهن شامل: جامع المقدمات، سيوطى، مغنى، معالم الاصول وبخش هايي از مختصر المعاني ، بداية الحكمه، منظومه ، منطق ، شرح لمعه و غيره را به پايان بردم. درسال تحصيلي 61 توفيق ورود به حوزه علميه پر رونق و با نشاط قم نصيبم گرديد و ادامه دروس سطح را كه از اصفهان شروع شده بود نزد اساتيد برجسته و مبرز حوزه در آن زمان همچون آيات و حجج بزرگوار، ستوده، وجداني فخر، اشتهاردى، اعتمادى، سيد علي محقق داماد، مسعودى، صالحي افغاني (حفظهم الله) به پايان بردم و از سال 1365 در دروس خارج فقه و اصول آيات عظام حوزه، به ويژه حاج شيخ جواد تبريزى، حاج شيخ محمد تقي

بهجت، شبيري زنجانى، وحيد خراساني و غيره شركت جستم.

ضمنا در طول دوران تحصيل همزمان با تحصيل در فقه و اصول از دروس حكمت اساتيد بزرگوار حسن زاده آملى، جوادي آملى، انصاري شيرازي و مصباح يزدي بهره جسته و موفق به تلمذ كتاب هاي منظومه، اسفار، تمهيد القواعد، شرح فصوص الحكم، و غيره شد ه ام. در كنار خوشه چيني از محضر اساتيد حوزه و تحصيلات حوزوى، در دوره اول كارشناسي ارشد تربيت مدرس دارالشفاء قم نيز به سال 1367 شركت كردم و در سال 1371 با دفاع از پايان نامه آن دوره را با عنوان " پديده و عليت " موفق به اخذ مدرك آن گرديم. در بخش تدريس همزمان با تحصيل در حوزه اصفهان به لطف الهي درس و بحث متون خوانده شده را آغاز كردم و اين برنامه همواره تا حال حاضر، با عنايت حضرت ولي عصرعجل الله تعالي فرجه الشريف تداوم داشته است و از دروس مقدماتي و ادبيات تا شرح لمعه وسطوح عالي همچون حلقات الاصول، رسائل و مكاسب و كفايه تا خارج فقه و اصول و همچنين دروس منقول همچون بدايه و نهاية الحكمه و اسفار اربعه را ، به فضل پروردگار در مراكز مختلف علمي حوزه، همچون فيضيه، دارالشفاء ، مدرسه حجتيه، مدرسه شهيدين، جامعه الزهرا، يا دانشگاه ها ارائه كرده ام و هم اينك به عنوان هيئت علمي و عضو گروه فقه و اصول مركز جهانى توفيق خدمت دارم ؛ ضمن آنكه از سال 1376 همكاري با بخش استفتائات كتبي و شفاهي دفتر مقام معظم رهبري ، نصيبم شده است. در بخش پژوهش و تحقيق، كار رسمي تحقيق

و قلم زدن حقير به طور رسمي از حدود سال 72 با همكاري با ستاد مبارزه با مواد مخدر و تاليف كتاب اضرار به نفس، با كمك بعضي از دوستان شروع شد و در ادامه به همكاري در بخش تحقيقات دبيرخانه خبرگان و برخي مراكز پژوهشي ديگر پرداختم كه حاصل آن ارائه چندين جلد كتاب بوده است، ضمن آنكه توفيق تهيه ده ها مقاله براي كنگره ها و نشريات معتبر داخلي و خارجي و روزنامه ها را داشته ام و اكنون افتخار عضويت در تحريريه برخي از مجلات مثل مجله حكومت اسلامي را دارا مي باشم.

جعفري پور، حسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسن جعفري پور

محل تولد : رفسنجان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1335/1/1

جعفري فراني، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين جعفري فراني

محل تولد : اردستان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1340/1/1

زندگينامه علمي

تحصيلات مقطع ابتدائي را در زادگاهم (روستاي فراني از توابع شهرستان اردستان واقع در استان اصفهان گذراندم و براي ادامه تحصيل در مقطع راهنمائي و دبيرستان راهي شهر اصفهان شدم در سال 1358 در رشته علوم تجربي در دبيرستان صارميه اصفهان موفق به دريافت ديپلم شدم در سال 1361 پس از سپري كردن دوران نظام وظيفه براي تحصيل در حوزه به شهر مقدس قم عزيمت نمودم و از اين سال تحصيلات حوزوي را در مقطع ادبيات آغاز كردم . در سال 1369 دوره سطح را تمام كردم و در حلقه درس خارج آيات عظام شركت نمودم كه در حال حاضر نيز به صورت مختصر ادامه دارد در كنار دروس فقه واصول در درس تفسير حضرت آيت الله جوادي نيز مدتي شركت نمودم.

در سال 1370 همزمان با تحصيلات حوزوي تحصيل در دانشگاه را آغاز نمودم و در سال 1374 موفق به اخذ مدرك دانشگاهي در رشته حقوق از داشنگاه مفيد شدم و در سال 1376 نيز با شركت در آزمون سراسري كارشناسي ارشد در رشته حقوق جزا و جرم شناسي دانشگاه تهران (پرديس قم) پذيرفته شدم و در سال 1378 با دفاع از پايان نامه با عنوان (فلسفه مجازات از ديدگاه اسلام و نظام غرب) فارغ التحصيل شدم در همين ايام به فعاليتهاي اجرائي و فعاليت هاي كم و بيش علمي اشتغال داشته ام .

جعفري همداني، غلامحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ غلامحسين جعفرى همدانى از علماء ابرار معاصر تهرانست و در يكى از شبستانهاى جنوبى مسجد جامع به اقامه

جماعت و ترويجات دينى اشتغال دارد.

تولد آنجناب در حدود سال 1325 ق در ده هنجرين در جزين همدان واقع شده و در تحت تربيت مرحوم والدش كه مرد متدين و با تقوا و به عدالت موصوف و به تقوا و پرهيزكارى معروف بوده نشو و نما يافته و در محل خود تحصيل مقدمات نموده و به همدان آمده و قسمتى از ادبيات را در آنجا خوانده آنگاه به قم مشرف و مقدارى از سطوح را چند سالى در حوزه علميه قم فراگرفته و بعد مهاجرت به نجف نموده و كفايه را نزد مرحوم ميرزا ابوالحسن مشكينى سطحا و خارجا استفاده نموده و بعد در درس مرحوم آيت اللَّه العظمى آقا ضياءالدين عراقى فقها و اصولا شركت كرده و هم از دروس اصول و فقه فقيه اهل البيت آيت اللَّه العظمى اصفهانى و مقدارى هم در درس مرحوم آيت اللَّه نائينى آيت اللَّه حاج شيخ محمد حسين اصفهانى حاضر شده و از معقول مرحوم آيت اللَّه آقا سيد حسين باد كوبه اى بهره مند گرديده است چندين سال در نجف بتدريس متون فقه و اصول اشتغال داشتند تا در سال 1368 ق كه به ايران مراجعت و در تهران رحل اقامت افكنده و تا هم اكنون بخدمات دينى و روحى و تدريس اشتغال دارند در امور دينى بسيار متعصب و غيور و در امر بمعروف و نهى از منكر حتى المقدور كوتاهى نمى كند و در همين زمينه ابتلا آتى داشته و تحمل مشاقى در راه دين نموده است.

از آثار قلمى ايشان است: 1- جزاوتى از دروس و مباحثات آيت اللَّه مشكينى. 2- جزوات تقريرات دروس آيت اللَّه اصفهانى. 3- دوره ى تقريرات دروس آيت اللَّه آقا ضياء

الدين عراقى 4- تقريرات درس آيت اللَّه نائينى. 5- تقريرات دروس آيت اللَّه حاج شيخ محمد حسين اصفهانى.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

جعفري، جواد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

جواد جعفري

محل تولد : زنجان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1350/10/1

زندگينامه علمي

اينجانب بعد از اتمام دوره راهنمايي در سال 1367 وارد حوزه علميّه حضرت ولي عصر (عج) شهرستان زنجان شدم و همزمان دوره دبيرستان را در مدرسه شبانه خواندم و ديپلم تجربي گرفتم. بعد از اتمام پايه ششم حوزه در زنجان، در سال 1373 وارد حوزه علميّه قم شدم و طي 3 سال مقطع سطح حوزه را به پايان رساندم و در سال 1376 وارد درس خارج فقه آايت الله العظمي سيّدموسي شبيري زنجاني و درس خارج اصول آيت الله العظمي وحيد خراساني شدم و همزمان در درس تفسير آيت الله جوادي آملي شركت كردم. مدّت شش سال حضور مداوم در درس اصول و تفسير داشتم و در درس فقه اينك نيز شركت مي كنم.

در سال 1380 وارد مركز تخصصي مهدويت قم شدم و سال 1383 سطح چهار حوزه (دكترا) را در آنجا تمام كردم. از بدو ورود به قم در درس شرح منظومه استاد مهندسي شركت كردم و كلّ كتاب را با ايشان خواندم و بعد به درس شرح اشارات استاد غلامرضا فياضي رفتم كه بعد از دو سال آن درس را به استاد حشمت پور سپردند و بنده درس را با ايشان ادامه دادم. كتاب بدايه و نهايه علامه طباطبايي را نيز با نوارهاي استاد فياضي خودم مطالعه كردم. در سال 1381 حدود شش ماه در كلاسهاي حديث دارالحديث شركت كردم. مقاله«جمال

يار» در اوصاف ظاهري حضرت كه در مجله انتظار فصل نامه تخصصي مهدويت در سال 1381 به چاپ رسيده بود در اولين جشنواره مطبوعات، مقاله برگزيده شناخته شد.

حوزه اصلي پژوهش بنده موضوع امامت و مهدويت است و مقالاتي را غير از مقاله جمال يارنوشتم كه در قسمت مقالات به آنها اشاره خواهم كرد. بنده از سال 1383 شروع به تدريس منبع شناسي در مركز تخصصي مهدويت در مقطع سطح سه حوزه كردم و در سال 1384 نيز مسئوليت واحد پرسش و پاسخ پژوهشكده مهدويت را بر عهده دارم و كارهاي تحقيقي و پژوهشي براي پاسخ به سوالات و شبهات راجع به امام عصر(عج) را انجام مي دهم و در تابستانها نيز از طرف مركز تخصصي مهدويت براي تدريس دوره هاي فشرده مهدويت عازم شهرستانها مي شويم و در حوزه هاي علميّه تدريس مي كنم.

جعفري، حميدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حميدرضا جعفري

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1352/10/18

زندگينامه علمي

درسال 1373بعد از اتمام خدمت سربازي به حوزه علميه تهران وارد شدم و د ر مدرسه امين الدوله خدمت حضرت آية الله حق شناس دام ظله مشغول فرا گيري علوم حوزوي شدم. بعد از اتمام پايه ششم درسال 1376به مدت يكسال در مدرسه امام حسين عليه السلام تهران مشغول كار آموزشي بودم. بعد از آن به قم مقدسه آمدم .

در سال 1378 در دروس مكاسب و رسائل مدرسه آية الله گلپايگاني مشغول تحصيل شدم و د رهمان سالها دركلاسهاي به اصطلاح تابعه كه از طرف دفتر آيه الله فاضل( ره) برگزار شده بود شركت داشتم تا اينكه در سال

1383وارد مركز تخصصي فقه واصول ائمه اطهار و درحال مشغول مي باشم . در ضمن به طور غير حضوري در مؤسسه امام خميني(ره) در رشته كلام مشغول تحصيل مي باشم.

جعفري، رسول

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد رسول جعفري شياده

محل تولد : شياده

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1331/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب سيد رسول جعفري شياده معروف به جعفري فرزند مرحوم سيد عليجان جعفري شياده در سال 1331 ه. ش در روستاي شياده از توابع شهرستان بابل به دنيا آمدم. دوران كودكي را در آنجا سپري كردم اما با وجود مدرسه دولتي در آن جا ، از تحصيل در آن محروم بودم؛ زيرا مرحوم پدرم چنين مي پنداشت كه در مدارس دولتي نه تنها بچه ها تربيت اسلامي پيدا نمي كنند كه بي تربيت نيز مي شوند! و بي دين بار مي آيند لكن چون خود او سواد قرآني يا خواندن و نوشتن داشت، مرا نيز بر اين اساس خوانا و نويسا بار آورد؛ لذا در سن شانزده سالگي يعني در اواخر سال تحصيلي 1347 ه ش، كه به مدرسه علميّه مسجد آقا عباس آمل به عنوان طالب علم مراجعه كردم.

زمينه تحصيل علوم حوزوي را داشتم و در سال بعد به حوزه علميه مسجد جامع شهرستان آمل منتقل شدم و چون همزمان با دوران خدمت سربازي بود و مي بايست كارت تحصيلي دوره آموزش و پرورش دريافت مي كردم و اين مشروط به داشتن حداقل مدرك ششم ابتدايي بود و من از آن محروم بودم، به ناچار به راهنمايي مرحوم آيت الله سعيدي كاشمري مدير حوزه علميّه مسجد جامع، در كلاس ششم ابتدايي

به صورت متفرقه يا كلاس شبانه در دبستان سعدي مشغول تحصيل شدم و پس از سه ماه در امتحانات خرداد ماه 1349 شركت كردم و قبول شدم.

قبولي در اين آزمون كه به آساني و صرف كمترين هزينه و وقت همراه بود، مرا وسوسه يا تشويق كرد كه همزمان با ادامه تحصيل دروس حوزوي _ و البته به صورت قاچاق و به دور از چشم مديريت مدرسه! _ و هم چنان به صورت متفرقه، دروس دبيرستاني را پي گيري كنم و بنا بر اين در خرداد سال 1350 در كلاس اول دبيرستان نيز قبول شدم. در همين سال _ يعني سال 1350 _ براي ادامه تحصيل به تهران مهاجرت كردم و در مدرسه حاج شيخ عبدالحسين پاچنار يا مدرسه آذربايجاني ها مشغول شدم. در اين مدرسه كه با اشراف مرحوم آيت الله خسروشاهي اداره ميشد، در مدت سه سال تحصيلى، قسمتي ديگر از مقدمات و نيز سطح و همزمان كلاس هشتم و نهم دبيرستان _ نظام قديم _ به اتمام رسيد. درسال 1353 به حوزه مقدسه قم وارد و مشغول تحصيل شدم و درسال 1354 و 1355 قسمتي از مقدمات را تدريس مي كردم و در اين سال ها تا سال 1360 كه البته در اثر انقلاب و پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي به طور طبيعي با تعطيلي دروس حوزوي همراه بود، لمعتين، اصول فقه، رسائل و مكاسب و كفايه و در علوم عقلى، بدايه الحكمه و نهايه الحكمه مرحوم علامه طباطبايي را به پايان رسانيدم.

در سال 1360 توفيق حضور در در س هاي خارج فقه و اصول حضرت آيت الله وحيد خراساني و بعدها آيت الله

شيخ جواد تبريزي را يافتم. در سال 1361 و 1362 در كلاس هاي عربي و انگليسي دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم شركت كردم و به مدت دو سال، همزمان با تحصيل علوم حوزوي دوره مكالمه و انشاء زبان عربي و انگليسي را به پايان بردم. در سال 1363 دوره آموزش يا معلمي زبان انگليسي را در بخش زبان نيروي هوايي جمهوري اسلامي در تهران به اتمام رسانيدم و مدتي نيز در قسمت آموزش زبان دفتر تبليغات حوزه علميه قم به تدريس اين زبان اشتغال داشتم اما چون به نظر مي رسيد اشتغال به تدريس زبان با اشتغال به تدريس و تدرس دروس حوزوي برخورد دارد، از آن صرف نظر كردم.

در سال هاي 1365 تا 1368 ضمن تحصيل در درس هاي خارج فقه و اصول وشرح منظومه مرحوم حاج ملا هادي سبزواري نزد حضرت آيت الله انصاري شيرازي و اسفار اربعه تا جلد چهارم را نزد حضرت آيت الله حسن زاده آملي (دام ظله) تتلمذ كردم كه در آن سال (1368) به علت منع پزشكان از تدريس حضرت آيت الله حسن زاده آملى، حوزه علميه از افاضه اين فيض الهي محروم شدم. در سال 1361 به مدت چهار سال تحصيلى، به صورت هفتگي جلسات ادبي فارسي به همراه دوستان برگزار مي كردم و در اين ارتباط، مقالات ادبي و وصفي و تحقيقي و اشعاري چند آفريده شد. در سال 1369 در ماه مبارك رمضان براي اولين بار به عنوان مبلغ عرب زبان به لبنان اعزام شدم كه اين مساله به لطف خداوند در ايام تبليغي محرم و رمضان و گاه تعطيلات تابستان ادامه

يافته است و هم چنان ادامه دارد.

البته در خلال اين سال ها يعني در سال 1373 و 1374 دو بار به عنوان مبلغ به يونان اعزام شدم كه براي ايرانيان ، مهاجران عرب و پاكستاني به سه زبان فارسي ، عربي و انگليسي تبليغ مي كردم. هم چنين چند بار در سوريه مشغول تبليغ بوده ام. از سال 1374 نيز به عنوان مبلغ زبان دان در ايام حج تمتع و عمره، توفيق تشرف دارم. ضمن اينكه در قسمت روحانيون كاروان ها نيز چند بار به عنوان حج تمتع و عمره مفرده تشرف حاصل كردم. در سال1370 باتفاق تني چند از دوستان به صورت گروهي مشغول تحقيق، تدوين و مباحثه در زمينه موضوعات فقهي شدم كه با اشراف حضرت آيت الله العظمي فاضل لنكراني صورت مي گرفت و درسال 1376 اين تحقيقات شكل ديگري به خود گرفت و به مركز فقهي ائمه اطهار عليهم السلام كه با دستور معظم له تاسيس شد، منتقل شد و از آن تاريخ تا كنون بنده توفيق همكاري با آن مركز را دارم كه در اين ارتباط رساله هاي فقهي تنظيم و تدوين شده است. ضمنا به تدريس لمعتين، اصول فقه، شرح منظومه مرحوم سبزواري و بعدها در مدرسه حضرت آيت الله العظمي گلپايگاني به تدريس سطوح عالى: مكاسب محرمه، رسائل، كفايه و مكاسب اشتغال داشته و دارم. در ضمن در برخي از مدارس علميه قم در زمينه ادبيات فارسي و دروس حوزوي مشغول تدريس بوده و هستم. و ما توفيقي الا بالله عليه توكلت و اليه انيب .

جعفري، عصمت الله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عصمت الله جعفري

محل تولد : ساوه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1313/6/1

زندگينامه علمي

سال ورود به حوزه 1342 در حوزه علميّه فيضيه/شهر قم

بنده در هفت سالگي مكتب خانه رفتم مشغول درس شدم چون آن زمان مدرسه نبود رسم معلّم را مي گفتند ملاّ هرهفته خانه يك نفر مشغول درس بوديم حروف تهجي الابجدوقرآن ومصيبت خواندن شش سال به مكتب رفتم درضمن يك درس ازمقدّمات را پيش مرحوم شيخ نجفي مي خواندم 5 سال بعد خودم براي بچّه ها درس ميگفتم در آن روستا مقدّمات هم مي خواندم سال 42 آمدم قم در منزل امام رضوان الله امتحان كردند در ادبيّات قبول شدم شهريه اي مختصري درست شد بنده درس ها را با رديف خواندم امتحان دادم قبول شدم شهريه اي رتبه اي يك مي گيرم بعد هجرت به ساوه اول انقلاب بود در ستونهاي قبلي كمّيت و كيفيت آنها را نوشتم واجبات شكيات نصاب الصبيان در روستا خواندم از برشدم به حساب الابجد آشنا هستم درس قرآن راباهيجاخواندم درضمن تحصيل حساب جمع تفريق ضرب چهار عمل اصلي رايادگرفتم وآشنا هستم تا بحال هر جابودم مشغول درس بودم ومن الله التوفيق از روستايان بخش نوبران ساوه عصمت الله جعفري

جعفري، محمد صابر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد صابر جعفري

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1350/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1364 وارد حوزه شدم، مدرك تحصيلي ام سيكل بود . كمي بعد، در كنار دروس حوزه، ديپلم گرفتم، در رشته علوم سيايي دانشگاه باقر العلوم ثبت نام كردم ولي انصراف دادم. درس هاي حوزه را با شركت در رشته تخصصي كلام

(موسسه امام صادق عليه السلام) ادامه دادم . با پايان تحصيل آنجا جزء گروه اولي بودم كه در مركز تخصصي مهدويت شركت جسته و كم كم حوزه فعاليتم را بيشتر به اين موضوعات اختصاص دادم. چند مقاله در مجله تخصصي كلام اسلامي و چند مقاله هم در فصلنامه تخصصي انتظار ارائه دادم. هم اكنون معاون پژوهشي مركز تخصصي مهدويت و بنياد فرهنگي حضرت مهدي موعود (عج) هستم، ضمنا جزء هيئت تحريريه فصلنامه علمي تخصصي انتظار از بدو تشكيل بوده ام. اكنون جزء هيئت تحريريه فصلنامه شرق موعود (فارسي)، الموعود (عربي) و Bright future (انگليسي) هستم.

جعفري، يعقوب

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

يعقوب فرزند مرحوم محمدحسين جعفرى نيز از افاضل نويسندگان و مدرسين معاصر حوزه علميه و مجتمع مجله مكتب اسلام مى باشند.

وى در سال 1325 شمسى در شهر مراغه به دنيا آمده و پس از خواندن دروس ابتدايى و اوليه در مدرسه جامع و مدرسه امامزاده مراغه به تحصيل علوم دينيه پرداخته و مقدمات و مقدارى از سطوح را در مراغه خدمت مرحوم آقا شيخ حسين پيشنماز و مرحوم حاج شيخ رضا ساجدى و حاج شيخ احمد امينى و حاج سيد جواد مقدسى و آقاى هبةالهى خوانده و در سال 1341 شمسى عزيمت به قم نموده و عليرغم مشكلات مالى و كمبودهاى شكننده اى با اهتمام تمام به درس و بحث پرداخته و دوره سطح را از محضر اساتيدى مانند آقايان ستوده و اعتمادى و مكارم و سبحانى به پايان رسانيده و همزمان با آن دروس عقلى را از مرحوم آيت اللَّه مطهرى و آقاى حسن زاده آملى استفاده كرده و خود نيز به تدريس كتب سطح مشغول بوده و در كنار اين

تدريس و تدرس دوره عالى دارالتبليغ اسلامى قم را به اتمام رسانيده و پس از آن به درس خارج مرحوم آيت اللَّه شريعتمدارى و آيت اللَّه گلپايگانى و آيت اللَّه آملى حدود پانزده سال شركت و ادامه داده و در ايام تعطيل و موسم تبليغ محرم و ماه رمضان در مساجد مهم شهر مراغه تبليغ احكام و ترويج دين و نشر معارف جعفرى نموده و خدمات ارزنده اى از ارشاد نسل جوان و روشن كردن افكار آنان نموده و در ضمن اشتغال به دروس متداوله به نويسندگى علاقه شديدى داشته و در سن 18 سالگى نخستين سلسله مقالات تحت عنوان درس زندگى در مجله كتابخانه مسجد اعظم به چاپ رسيده و از آن پس در روزنامه نداى حق و مجلاتى مانند نسل نو و پيام شادى و مكتب اسلام مرتبا مقالات ايشان منتشر مى شد و مدتى هم سر دبيرى مجله نسل نو و مديريت داخلى مكتب اسلامى را به عهده داشته اند و در حال حاضر نيز عضويت هيئت تحريريه مكتب اسلام را دارا هستند.

آثار طبع شده ايشان به قرار زير است:

1- انسان در جهان بينى اسلامى

2- ابعاد حكومت اسلامى

3- بينش تاريخى قرآن

4- مسلمانان در بستر تاريخ

5- خوارج در تاريخ

آثار مخطوط آماده طبع

1- قرآن در قرآن

2- بينش تاريخى نهج البلاغه

3- شرح دوازده بند محتشم كاشانى تحت عنوان (آن سر كه شد به نيزه)

4- تاريخ علم كلام

5- حدوث و قدم قرآن- و غيره جزوه هاى ديگرى مانند:

6- نور هدايت در تفسير قرآن

7- آداب و اخلاق در حديث

8- النور المبين فى شرح تبصره المتعلمين

9- طبقات متكلمين شيعه

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

جعفري، يعقوب

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

يعقوب جعفري

محل تولد : مراغه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1325/1/1

زندگينامه علمي

حجة الاسلام و المسلمين آقاي حاج شيخ يعقوب جعفري (جعفري نيا) فرزند محمد حسين در 11 بهمن ماه 1325 در شهر مراغه در يك خانواده متوسط مذهبي به دنيا آمد و از سن 6 سالگي در يكي از مكتب خانه هاي قديمي شهر به خواندن قرآن مشغول شد و پس از آن در حوزه علميه مراغه به تحصيل ادبيات فارسي و عربي و متون درسي پرداخت و تا كتاب معالم الاصول را در آنجا خواند. برخي از اساتيد ايشان در آن زمان عبارت بودند از: مرحومان شيخ رضا ماجدي و شيخ حسين پيش نماز و شيخ احمد اميني و شيخ حسين هبتى.

وي درسال 1342 به حوزه علميه قم عزيمت كرد و ادامه تحصيل داد. برخي از اساتيد ايشان در سطح عبارت بودند از: آيت الله آقاي حاج شيخ محسن دوزدوزانى، آيت الله آقاي حاج سيد يوسف مدنى، آيت الله آقاي شيخ يد الله دوزدوزانى، آيت الله آقاي ستوده، آيت الله آقاي مكارم، آيت الله آقاي سبحاني و مرحوم آيت الله آقاي سيد رضا صدر. همچنين اساتيد ايشان در دروس خارج كه حدود 15 سال ادامه داشت عبارت بودند از: مرحومان آيت الله شيخ هاشم آملى، آيت الله فيروز آبادى، آيت الله شيخ كاظم تبريزى، آيت الله شريعتمداري و آيت الله گلپايگانى. و نيز از دروس آيت الله ميرزا جواد تبريزي و آيت الله وحيد خراساني هم استفاده كرد و در دروس عقلي از شهيد مفتح و آقاي انصاري شيرازي و آقاي حسن زاده آملي بهره برد. در كنار خوشه چيني از دانش اين بزرگان، خود نيز به تدريس

بعضي كتاب هاي درسي پرداخت و همزمان در سال هاي 50 تا 56 چندين سال در دارالتبليغ اسلامي كه در آن زمان برنامه هاي منظمي داشت درس خواند و دوره عالي آن را گذراند و در آنجا از محضر اساتيدي مانند شهيد مطهري و مرحوم صدر بلاغي و مرحوم سيد مرتضي شبستري و مرحوم آيت الله حاج ميرزا باقر ملكي ميانجي و مرحوم آيت الله شيخ اسحاق آستارايي و نيز آيت الله مكارم و آيت الله سبحاني و آيت الله شبيري زنجاني و ديگران استفاده كرد. از حدود سال 1346 با مطالعه آثار نويسندگان بزرگ مذهبي و روشنفكران آن عصر و برخي از ترجمه كتابهاي خارجي و آشنايي باشيوه نگارش، دستي به قلم برد و مقالاتي نوشت كه اولين مقاله وي در نشريه مسجد اعظم چاپ شد، تا بالاخره وقت بيشتري را براي مطالعه و تحقيق و نوشتن صرف كرد و مقالات بسياري را در مجلات مختلف نوشت و سردبير مجله نسل نو شد كه در آن زمان از سوي دارالتبليغ اسلامي در سطح جوانان منتشر مي شد و با استقبال فراواني روبرو بود.

بعدها نيز سردبيري مجله مكتب اسلام و مجله تخصصي كلام اسلامي را بر عهده داشت. همزمان با اين فعاليت هاي علمي و حوزوى، همواره در موسم هاي تبليغي مانند ماه هاي رمضان و محرم و صفر به تبليغ مي رفت وبيشتر در مساجد و مجالس شهر مراغه انجام وظيفه مي كرد. حجة الاسلام جعفري علاوه بر فقه و اصول، در مطالعات و تحقيقات خود در آغاز بيشتر به رشته تاريخ گرايش داشت و در اين رشته كتاب هايي را نوشت كه بعضي

از آنها چاپ شده است مانند: خوارج در تاريخ، مسلمانان در بستر تاريخ، بينش تاريخي قرآن، بينش تاريخي نهج البلاغه، و مقالاتي در تحليل برخي از وقايع تاريخى. همچنين چندين دوره در مرحله كارشناسي ارشد رشته تخصصي تاريخ در حوزه علميه تدريس كرده است. پس از آن در مطالعات خود به سوي علم كلام و تاريخ علم كلام و ملل و نحل گرايش يافت و در اين رشته نيز كتاب هاي متعدد و مقالات بسياري نوشت و در اين مرحله بود كه مجله كلام اسلامي از سوي موسسه امام صادق عليه السلام وابسته به آيت الله سبحانى، منتشر مي شد و نيز در اين مرحله به تصحيح برخي از متون كلامي متقدمان پرداخت كه از جمله آنها مي توان از كتاب شرح جمل العلم از سيد مرتضي و كتاب مناهج اليقين از علامه حلي كه هر دو با پاورقي هاي مفصل ايشان به زبان عربي چاپ شده است، نام برد.

سپس سير فكري ايشان به سوي قرآن و علوم قرآني و در نهايت تفسير قرآن تغيير جهت يافت و مطالعات خود را در تفسير و علوم قرآني متمركز كرد و نتيجه آن علاوه بر دهها مقاله در اين موضوع كه در مجلات مختلف چاپ شده است، چندين كتاب است كه از جمله آنها مي توان از كتاب سيري در علوم قرآن، پژوهشي درباره صابئين، رسم الخط مصحف، سيماي امام علي در قرآن، تفسيرسوره يوسف، تاريخ اسلام از منظر قرآن و از همه مهمتر مجلدات تفسير كوثر نام برد كه هم اكنون نيز به نوشتن آن مشغول هستند، تفسير كوثر كه يك تفسير ترتيبي از

اول قرآن تا آخر آن است با روش خاص و با توجه به نيازهاي روز نگاشته مي شود و تاكنون شش جلد آن منتشر شده و پيش بيني مي شود كه به خواست خدا در ده جلد تمام شود. به خاطر نگارش اين تفسير و ساير فعاليت هاي قرآنى، در سال 1380 در نمايشگاه بين المللي قرآن كريم تهران، طي مراسمى، ايشان از خادمان قرآن معرفي شدند و توسط رئيس جمهور لوح تقدير و جايزه به ايشان داده شد. حجة الاسلام جعفري نيا درباره انگيزه خود در نگارش اين تفسير، چنين اظهار داشتند: «بايد بگويم همواره معتقد بودم كه با نزول قرآن سفره اي از آسمان در زمين گسترده شده كه بشر را در طول نسلها و قرنها به ميهماني فرا مي خواند و مائده هاي خود را در اختيار همگان مي گذارد و انسان در هر عصري مي تواند به اندازه گنجايش استعداد و سعه وجودي خود از اين خوان پر خير و بركت تغذيه كند و بهره گيرد و قرآن مانند باران رحمتي است كه هر كسي مي تواند به مقدار ظرفيتي كه دارد آن را در خود جاي دهد،" انزل من السماء ماء فسالت اوديه بقدرها." البته در طول تاريخ، انديشمندان بسياري در كنار اين خوان نعمت نشسته اند و عمر خود را با آن سپري كرده اند و كوشيده اند كه يافته هاي خود را به ديگران منتقل سازند و نتيجه آن، نگارش تفاسير با ارزشي شده كه ازآنها به يادگار مانده است و ما اكنون ميراث دار مجموعه اي گران سنگ از تفاسير گوناگوني هستيم كه حاصل تلاش فرزانگاني است

كه خود را در خدمت قرآن قرار داده اند و ساليان بسياري از عمر خود را به تفسير و توضيح و كشف و بين آيات قرآني گمارده اند و ثروتي عظيم و ماندگار براي ما پيش كش كرده اند.

ولي حقيقت اين است كه با وجود تمام اين تفاسير پرارزش، هنوز هم گنجينه پايان ناپذير علوم و معارف قرآني انباشته از نكات فراواني است كه كشف و استخراج آنها تعمقي دوباره و نگرشي تازه را طلب مي كند. و ميدان براي پژوهندگان و جويندگان بعدي همواره باز است كه همت گمارند و به اندازه درك و فهم خود در اين درياي ناپيدا كرانه غور كنند و مطالب تازه اي بدست آورند. كم ترك الاول للآخر.بخصوص اينكه هر عصري زبان خاص و ادبيات خاص و نيازهاي خاصي دارد و لازم است كه در هر عصري تفسيرهاي جديد و جديدتري براي قرآن نوشته شود كه ضمن وفاداري به مفاهيم قرآني و پرهيز از تفسير به راى، معارف بلند آن، مطابق با نيازهاي عصر و با زبان روز ارائه شود. نگارش تفسير كوثر براي رسيدن به چنين هدفي بوده است، ولي آيا اين توفيق را به دست آورده است؟ پاسخ آن بر عهده صاحب نظران است.»

جعفريان، رسول

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رسول جعفريان

محل تولد : خوراسگان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

دوره دبستان را در زادگاهش "خوراسگان" گذراند و سپس براي ادامه تحصيل به اصفهان آمد و دوره راهنمايي را در اين شهر آغاز كرد. پس از چندي تحت تأثير سفرهاي تبليغي مبلغان حوزه علميه قم و كلاس هاي روخواني قرآن در خوراسگان

به دروس ديني علاقه مند شد و از آن پس به مدرسه ذوالفقار رفت و مطالعه دروس جديد را در مدارس شبانه ادامه داد. وي در مدت اقامت در اصفهان، به صورت آزاد از مدارس ديني ديگري چون«نيماورد»،«نوريه»،«وجده كوچك» استفاده مي كرد.

رسول جعفريان در سال 57 هجري شمسي و در آستانه پيروزي انقلاب، براي ادامه تحصيلات حوزوي، راهي شهر مقدس قم شد. نخست به مدرسه خان رفت و سپس در مدرسه رسالت، به ادامه تحصيل پرداخت. وي در قم از درس اساتيدي چون آيت الله جوادي آملي، آيت الله مصباح يزدي، آيت الله ممدوحي، آيت الله گرامي و نيز آيت الله جعفر مرتضي جبل عاملي كسب فيض كرد. سال 58 هجري شمسي با آثار و موسسه آيت الله مصباح يزدي آشنا شد و در كلاسها و دوره آموزشي آن موسسه شركت كرد و با بازگشايي دانشگاهها، در سال 59 هجري شمسي به تدريس معارف اسلامي و تاريخ اسلام در دانشگاههاي اصفهان و تهران مشغول شد. اولين اثر استاد جعفريان در سال 64 هجري شمسي تحت عنوان «پيش درآمدي بر شناخت تاريخ اسلام» منتشر شد و از آن پس تاكنون، ضمن همكاري با موسسات پژوهشي و تأسيس كتابخانه اسلام و ايران در قم، به كوشش هاي پي گير خود در زمينه تأليف،تصحيح، ترجمه و نيز تحقيق در تاريخ اسلام، ايران و تشيع همچنان ادامه مي دهد.

جلالي تهراني، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد محمد ابن العالم الجليل الحاج السيد علينقى الموسوى الجلالى تهرانى مذكور از فضلاء دانشمندان تهران و سبط آيت اللَّه حاج سيد محمدصادق لاله زارى مى باشد.

معظم له در حدود سال 1355 قمرى در تهران متولد شده و پس از تربيت-

در بيت علم و سيادت و تحصيلات ابتدائى و مقدمات به قم آمده و سطوح را از مدرسين حوزه آموخته و بدروس خارج آيات عظام مانند آيت اللَّه مرحوم محقق يزدى و آيت اللَّه العظمى امام خمينى و حضرت آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيات ديگر شركت تا سال 1382 قمرى كه در تهران اقامت گزيده و بخدمات دينى و روحى اشتغال دارد.

مؤلف گويد: آقاى جلالى دانشمندى با استعداد و فاضلى برومند و در ميان اقران خود مانند والد ارجمندش بمتانت و ظرافت ممتاز و بشرافت حسب و نسب سرافراز ميباشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

جلالي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين جلالى فرزند ثقةالمحدثين و عمادالذاكرين آقا شيخ محمدعلى واعظ از ائمه جماعت و فضلاء معاصر شاهرودند و در مسجد حضرت ابوالفضل به اقامه جماعت و ترويج دين و ارشاد مسلمين موفق مى باشند.

والد گراميش از وعاظ و گويندگان معمر شهرستان شاهرود است كه بالغ بر شصت سال از راه منبر و نشر احاديث اهل بيت (ع) خدمت به مذهب نموده و در حال حاضر هم كه دوران تقاعد و كهنسالى را مى گذراند باز حتى المقدور منبر رفته و مردم را از بيانات سودمند خود بهره مند مى سازد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

جلالي، محمدحسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدحسن جلالى شاهرودى از علماء و محدثين معاصر شاهرود بودند.

تولد آن مرحوم در شاهرود واقع شده و تحصيلات خود را در وطن و مشهد مقدس انجام و در زادگاه خود به خدمات روحى و ترويج دين از طريق منبر و جلسات انجام داده و به اجل موعود بعد از سال 1380 ه در شاهرود بدرود حيات گفته است از تأليفات ايشان كتابى در حديث و مواعظ بطبع رسيده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

جمالي، مصطفي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مصطفي جمالي

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1347/12/1

زندگينامه علمي

دوران دبستان و راهنمايي را به خوبي گذرانده و در دوران ابتدايي به جهت هوش و حافظه بالا دو سال ابتدايي را در يك سال گذرانده و همواره در مدرسه جزو شاگردان خوب بودم .كار علمي جدي بنده از هنرستان كارآموز واقع در منطقه نارمك تهران آغاز شد . در اينجا به جهت فضاي حاكم آنوقت كه فضاي جبهه و جنگ بود در كنار درسهاي هنرستان كه بنده در رشته برق مشغول به تدريس بودم ، به عضو انجمن اسلامي هنرستان در آمده و در سالهاي اوليه در كلاس درس اعتقادي و اخلاقي درون انجمن با اساتيد و واعظان شهر تهران شركت مي كردم .

در آن ايام در سال سوم و چهارم هنرستان نوعا با دوستان جلسات مباحثه و مطالعات آثار شهيد مطهري را داشتيم و از همان ايام به بيان بعضي از مباحث استاد شهيد در جلسات مي پرداختم .در همان ايام عازم به جبهه شده و در آنجا هم به مطالعات و مباحثات در جمع دوستان مشغول بودم .

درسال پاياني هنرستان در كنكور دانشگاه شركت كرده و قبول شدم و در همان ايام به جهت علاقه به مباحث مذهبي و اعتقادي قصد آمدن به حوزه را هم داشتم . لذا در آن ايام بر اساس ضرورت عمل به وظيفه راه حوزه را انتخاب كرده و با عنايت امام زمان (عج) به سربازي اين مكتب جهاد و مبارزه نايل شدم .

در سال 1365 وارد حوزه علميه قم شده و در مدرسه رضويه مشغول به درس و بحث طلبگي شدم و با داشتن حجره در اتاق مدرسه بصورت ممحض دروس مقدمات را آغاز نموده و از اساتيد متعددي از جمله استاد عرفان ، استاد عليدوست ، استاد عالمي و ديگر اساتيد استفاده كرده ام . در كنار دروس متداول حوزوي به مطالعات بيروني هم مشغول بوده و در كلاس هاي جنبي و آزاد همچون كلاس هاي نهج البلاغه و تفسير و اخلاق شركت كرده و از اساتيدي همچون آيت الله مظاهري در اخلاق استفاده نموده و البته در كلاس هاي خصوصي اخلاق هم شركت مي كردم .

در اين ايام با مباحث حضرت استاد حاج آقاي صفاري آشنا شده و توفيق شركت در مجالس اين استاد گرانسنگ را پيدا كرده و استفاده هاي زيادي از مباحث و افكار اين استاد بردم .پس از گذراندن دوران مقدمات ، دوران سطح حوزه را از اساتيد حوزه به خوبي استفاده كرده و دروس لمعه و اصول مرحوم مظفر را پشت سر گذاشته و سپس دروس رسائل و مكاسب و سپس كفاية الاصول را پشت سر گذاشتم و با جديت در فرا گرفتن مباحث و مباحثه مستمر توانستم به

خوبي تمامي دروس سطح را طي كنم .

پس از دروس سطح ، وارد درس خارج شده و حدود 7 سال دروس خارج فقه واصول را درمحضر بزرگاني همچون آيات و حجج اسلام آقايان : وحيد خراساني ، تبريزي ، جوادي آملي ، سبحاني و ميرباقري گذرانده و دليل اين تعدد استاد در درس خارج هم به جهت آشنايي با سبك درس اين اساتيد بود ، چرا كه معتقد بودم هدف درس خارج آشنايي با شيوه اجتهاد است نه گذراندن يك دوره كامل مباحث فقه و اصول . در كنار درس اصول و فقه به مباحث فلسفه هم پرداخته و در سال 82 به جهت كامل كردن مباحث به دانشكده تربيت مدرس قم رفته و در آنجا با مباحث فلسفي غربي آشنا شده و در رشته فلسفه و كلام مقطع كارشناسي ارشد را گذراندم .از مهمترين فراز زندگي علمي بنده آشنايي با تفكرات دفتر فرهنگستان و مخصوصا استاد بي نظير حضرت آيت الله سيد منيرالدين حسيني الهاشمي بوده است . بنده به جهت روحيه وظيفه مداري با موسسات گوناگون مطرح در قم ارتباط برقرار كرده و پس از سنجش و مقايسه آنان با توجه به نيازمنديهاي نظام اسلامي تشخيص دادم كه اين موسسه به دنبال حل مسائل مهم نظام اسلامي مي باشد . لذا از سال 71 با اين موسسه آشنا و در كلاسهاي آموزش آن شركت كرده و كم كم جزو محققين اين موسسه شروع به كار كرده و مستقيما در جلسات مباحث حضرت استاد سيد منير، در موضوعات مختلفي همچون فلسفه ، مدل ، روش تحقيق ، موضوعات كاربردي و ... شركت و استفاده

فراواني برده ام .

البته بنده در كنار كار تحقيقاتي در دفتر فرهنگستان ، كارهاي علمي و مقالات متعددي در مجلات و همايش ها ارائه داده و به تاليف چندين كتاب مبادرت داشته ام و در كنار تحقيق به كار تبليغ و سخنراني هاي تخصصي در دانشگ ه ها مشغول مي باشم .

جنتي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احمد جنتي

محل تولد : اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1303/12/3

زندگينامه علمي

آية الله احمد جنّتي در سوم اسفند 1305 هجري شمسي در روستاي لادان از بلوك ماربين ، واقع در سه كيلومتري غرب شهرستان اصفهان ، چشم به جهان گشود. پدرش مرحوم ملا هاشم از روحانيون وارسته و بزرگي بود كه از شنبه تا چهارشنبه در شهر اصفهان حضور داشت و به تدريس علوم حوزوي مي پرداخت و روزهاي پاياني هفته را در روستا به سر مي برد. مردم روستاي او كه بيشتر كشاورز و دامدار بودند و عمدتاً از نظر اخلاقي در جايگاه مناسبي قرار داشتند، اگر دچار اختلافي مي شدند براي حل و فصل مسائل خود به او مراجعه مي كردند، وي تا پايان عمر رابطه اش را با حوزه علميه اصفهان قطع نكرد و از محضر عالمان بزرگي همچون حاج آقا رحيم ارباب و حاج سيد علي نجف آبادي بهره برده بود در آمدش منحصر به وجوه شرعي و يا از طريق وعظ و خطابه بود. او يك فرزند بيشتر نداشت . مادر آية الله احمد جنّتي نيز زني پاك و صبور بود و علاوه بر خانه داري ، قرآن و برخي از كتب ديني را تدريس و بعضي از جلسات مذهبي را نيز اداره مي كرد و با صبر و

قناعت ، زندگي مي گذارند. در زادگاه آية الله جنّتي و كل آن منطقه مدرسه اي وجود نداشت ؛ از اين رو او به مكتب خانه رفت و خود، اندكي از دروس جديد را خواند و بعدها در قم ، مقداري زبان انگليسي فرا گرفت . او دورة ادبيات عرب و مقدمات سطح را تا سال 1324 در حوزه علميه اصفهان خواند. دوران نوجواني او با اختناق رضاخاني همراه بود: پوشيدن لباس روحاني براي بسياري از طلاب ممنوع شده بود؛ آنها مي بايست براي پوشيدن آن لباس ، مجوّز دريافت كنند و تنها به تعداد كمي از آنان مجوز داده مي شد. عمامه ها را از سر طلاب برمي داشتند؛ كلاههاي نمدي را پاره مي كردند؛ از سر زنان چادر بر مي داشتند؛ مجالس روضه به تعطيلي كشيده شده بود و مساجد به خلوتي مي گراييد و ... آية الله جنّتي خود، از نزديك شاهد چنين روزگاري بود. او پس از تكميل مقدمات و طي كردن برخي از دروس سطح ، به حوزه علميه قم آمد تا از محضر عالمان و فرزانگان آن ديار نيز بهره ببرد. با ورود به قم به تكميل دروس دورة سطح پرداخت و در درس خارج بزرگاني همچون آية الله العظمي بروجردي (ره ) و امام خميني (ره ) شركت مي جست . در اين مدت از شركت در بحث هاي اخلاق و تفسير نيز غافل نماند. او در اين مدت در مدرسه فيضيه و حجتيه حجره داشت . آية الله جنّتي بخشي از دروس مقدمات را نزد پدرش و بخشي را نزد مرحوم سيد ابوالقاسم هرندي خواند. او بخشي از معاني و بيان را نزد مرحوم سيد محمد باقر ابطحي و بخشي ديگر را نزد حاج شيخ احمد فياض فرا گرفت

و معالم را نزد مرحوم حاج شيخ علي مشكاتي آموخت . در قم شرح لمعه را نزد مرحوم شهيد صدوقي آموخت و براي آموختن بخشي از رسائل و قوانين به نزد مرحوم آية الله بهاءالديني رفت . بخشي از كتاب مكاسب را نزد مرحوم حاج سيد محمد باقر طباطبايي بروجردي فرا گرفت . و براي آموختن كفايه به نزد مرحوم حاج شيخ عبدالجواد اصفهاني و مرحوم مجاهدي رفت . بخشي از مكاسب را نيز نزد مرحوم حاج آقا روح الله كمالوند آموخت .با تكميل دورة سطح به درس خارج بزرگاني چون آية الله العظمي بروجردي (ره )، آية الله العظمي گلپايگاني ، آيت الله العظمي حجّت كوه كمره اي (ره ) و آية الله العظمي امام خميني (ره ) رفت و سالها در درس فقه و اصول ايشان به طور جدي شركت كرد. او در طي اين سالها در بعضي از درسهاي اخلاق نيز شركت مي نمود،تا علاوه بر آموختن علم ، عمل به آنها را نيز فراگيرد. آية الله احمد جنتي در دوران تحصيل خود با فضلائي چون شهيد سعيدي ، شيخ محسن حرم پناهي ، شهيد مفتح ، سيد كرامت الله ملك حسيني ، شيخ ابوالقاسم خزعلي و شيخ محمد علي موحدي كرماني به مباحثه درس مي پرداخت و با بزرگاني چون شهيد بهشتي ، شهيد قدوسي ، آية الله مصباح يزدي ، آية الله سبحاني ، آية الله مشكيني و آية الله اميني رابطة دوستانه و مصاحبت داشت . آية الله جنتي تا كنون آثار علمي و فرهنگي فراواني از خود بر جاي نهاده است . او مدت چهارده سال در مدرسة علميه حقاني به تدريس دروس دورة مقدمات و سطح پرداخته است . مدرسه علمية حقاني ، مدرسه اي بود كه با هزينة يكي از تاجران با تقواي زنجان و با مديريت

شهيد قدوسي آغاز به كار كرد. اين مدرسه كه بسياري از بزرگان كنوني حوزه ، در ادارة آن شركت داشتند، با ابتكار شهيد بهشتي و با طرحي نو و شيوه اي تازه در تدريس و تحصيل و با برنامه اي منسجم و امروزي ، به تربيت و آموزش طلاب از مقدمات تا سطح مي پرداخت كه بسياري از مديران و متصديان امور قضايي و اصحاب فرهنگ و پژوهشگران امروز جامعه در آن پرورش يافتند. طلاب اين مدرسه در بسياري از فعاليتهاي علمي و سياسي دورة طاغوت و پس از آن ، در اداره و برنامه ريزي علمي و فرهنگي سياسي انقلاب اسلامي شركت كردند و اين حاصل تلاش استادان اين مجموعه ، از جمله آية الله احمد جنتي بود. آية الله جنتي به ترجمة برخي از كتب حديث پيشينيان ، از جمله «اثبات الهداة »، «ايقاظ الهجعه »، «تحف العقول » و «المواعظ العددية » پرداخته است .فعاليتهاي علمي و فرهنگي و تحصيل فقه و اصول مانع فعاليتهاي سياسي آية الله جنتي نگرديد. فعاليتهاي سياسي در پروندة زندگاني او گاه بيشتر و بهتر مي درخشد. آية الله احمد جنتي پيش از پيروزي انقلاب اسلامي ، در سخنرانيها، اجتماعات عمومي و جلسات خصوصي همواره به افشاي ماهيت پليد حكومت پهلوي و ضرورت براندازي اين حكومت وابسته مي پرداخت . او كه خود سالها شاگرد مرجع عالي قدر شيعه ، امام خميني (ره ) بود، همواره ديگران را به پيروي از راه امام (ره ) دعوت مي كرد. از سوي ديگر در درون حوزه ، ضمن ملاقات با علما و مراجع ، آنها را از آخرين اخبار حركت انقلابي امام و مردم با خبر مي ساخت . او با عضويت در جامعة مدرسين حوزه علميه قم ، به برنامه ريزي هماهنگ براي برپايي راهپيمايي ها، نوشتن اعلاميه ها و

ارتباط با ديگر مراكز مرتبط با نهضت امام خميني (ره ) _ همانند جامعه روحانيّت مبارز _ مي پرداخت . آية الله جنتي همواره ارتباط خود را با امام (ره ) حفظ مي كرد تا با الهام گيري از ايشان ، از آخرين فعاليتهاي مبارزاتي در قم ، نجف و ديگر شهرها اطلاع پيدا كند. او بارها در قم ، رفسنجان و جزيرة خارك مورد تهديد و تعقيب رژيم شاه قرار گرفت و چند بار در قم بازداشت شد. او سه نوبت به زندان رفت و مجموعاً سه ماه زنداني شد و يك بار هم دستگير و به مدت سه سال به اسدآباد همدان تبعيد شد. فعاليتهاي وي پس از انقلاب نيز ادامه يافت . با پيروزي انقلاب اسلامي در سال 1357، آية الله جنتي در مسؤوليتها و سنگرهاي گوناگوني به ايفاي نقش پرداخت . نخستين مسؤوليت او پس از پيروزي انقلاب ، قضاوت در دادگاه هاي انقلاب با حكم امام خميني (ره ) بود. بر كناري و گاه اعدام قضات دوران حكومت شاه ، فقدان قوانين و آيين نامه هاي اجرايي در دادگاهها، عدم آشنايي افرادِ مؤمن و انقلابي با سير اجرايي كار قضاوت و مشكلات متعدد ديگر، كار در دستگاه قضايي سالهاي نخستين انقلاب را دشوار ساخته بود. با وجوداين مشكلات ، بزرگاني چون شهيد قدوسي ، شهيد بهشتي و آية الله جنتي در اين عرصه پاي نهادند به تدوين و اصلاح ساختار قضايي كشور پرداختند. دستگاه قضايي منسجم امروز كشور ما، حاصل تلاش اين عزيزان در آن سالهاست . از مسؤوليتهاي مهم آية الله جنتي عضويت در شوراي نگهبان قانون اساسي ، از نخستين روزهاي تشكيل اين نهاد مقدس است . شوراي نگهبان از نهادهاي مهم انقلاب به شمار مي آيد كه با وجود آن ، مي توان گفت

توطئه هايي چون داستان مشروطه تكرار نخواهد شد و همواره ، مصوّبات مجلس ، از صافي فقه اسلام و قانون اساسي خواهد گذشت . اين نهاد همواره مورد هجمة دشمنان انقلاب قرار گرفته است . آية الله جنتي در طول عمر 24 ساله اين نهاد، بارها با عنوان عضو فقيه اين شوري ، به دفاع از اين نهاد و مباني انقلاب اسلامي پرداخته است .

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

جوادي، عبدالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ عبدالله جوادى دامت بركاته در سال 1341 ق بقم المحميه مهاجرت نموده و مدت هفت سال از محضر مرحوم آيه الله العظمى حايرى حاج شيخ عبدالكريم طاب الله ثراه و آيات ديگر استفاده نموده تا بدرجه اجتهاد رسيده و با دريافت اجازات در سال 1348 ق بابهر مراجعت و اقامت دائمى نموده و تا حال حاضر باقامه جماعت و وظائف دينى و روحى اشتغال دارد.

تأليفات و نوشته هاى ايشان از اين قرار است:

1- رساله اى در لباس مشكوك.

2- رساله در قاعده يد كه از محضر درس مرحوم آيه الله نائينى استفاده نموده.

3- رساله اى در قاعده لاضرر.

4- جزواتى بعنوان حاشيه بر مكاسب و حواشى بر دررالفوائد آيه الله حايرى.

5- رساله مستقلى در ارث.

6- رساله اى در رد مسلك باب و بهاء.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

جوان هوشيار، جعفر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

جعفر جوان هوشيار

محل تولد : ليلان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1354/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب بعد ازاخذ مدرك ديپلم در رشته رياضي و فيزيك وارد حوزه علميه ولي عصر(عج)شهرستان بناب شدم و شش پايه حوزه را درعرض پنج سال تمام كرده وارد حوزۀ علمميۀ قم شدم و همزمان با دروس حوزوي در مؤسسه امام خميني در رشتۀ روانشناسي پذيرفته شدم و در سال 1384از مؤسسۀ امام خميني(ع) با مدرك كارشناسي فارغ التحصيل شدم والآن مشغول تحصيل دروس حوزوي خارج فقه و اصول هستم.

جواني گلوجه، رسول

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رسول جواني گلوجه

محل تولد : تبريز

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1354/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب از سال 1374وارد حوزه علميه شدم. دوران مقدمات حوزه را در حوزه علميه ولي عصر عج شهرستان بناب واقع در آذربايجان شرقي به پايان رساندم.بعد از ورود به قم مشغول دروس سطح حوزه گرديده از دروس اساتيد معظم حوزه استفاده كردم. در همان سالهاي اوليه ورود به حوزه علميه به خاطر علاقه اي كه داشتم، در رشته تخصصي تفسير و علوم قرآني نيز مشغول به تحصيل گرديده و موفق شدم دروس سطح 2 اين رشته را نيز در تاريخ 1383به پايان رساندم.

در ضمن موفق گشتم چندين ترم جزو نفرات ممتاز باشم. و با يك سال تاخير در تاريخ 85 نيز با قبولي در امتحانات ورودي تحصيل در رشته تخصصي تفسير و علوم قرآني را در مقطع كارشناسي ارشد پي بگيرم هم اكنون نيز سه سال است در دروس خارج فقه و اصول مشغول به تحصيل مي باشم كه هم اكنون كه در سال 86 مي

باشم سومين سال تحصيل در دروس خارج را مي گذرانيم.در طي اين دوران در ضمن تحصيل در دروس متداول و تخصصي در واحد تحقيقات و پژوهشهاي فرهنگي حوزه، قسمت قرآن و تربيت و كلام و فلسفه مشغول پاسخ گوئي به سوالات بودم. كه بيش از سه سال سابقه دارم.

مقاله اي با عنوان جوان و بحران هويت اينجانب در هفته نامه پرتو سخن به چاپ رسيد. و مقاله اي نيز با عنوان جوان و هويت در مجله علمي تخصصي معرفت در حال انتشار مي باشد.مقاله ديگري نيز با عنوان (كرامت انسان در سيره نبوي) براي موسسه نشر آثار حضرت امام ره نيز نوشته ام كه در حال چاپ و انتشار مي باشد.اينجانب در سايت اسلامي حضرت استاد هادوي تهراني نيز به عنوان محقق پاسخ به سوالات اينترنتي مشغول مي باشم.همينطور در پژوهشكده علمي – كاربردي باقرالعلوم مربوط به سازمان تبليغات اسلامي هم مشغول به تحقيق مي باشم.اخيرا نيز از پژوهشكده صدا و سيماي مركز قم جهت همكاري در پروژه اي قرآني دعوت گرديده ام.

چراغي كوتياني، اسماعيل

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اسماعيل چراغي كوتياني

محل تولد : دزفول

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1354/2/2

زندگينامه علمي

در دومين روز از بهار سال 1354،در روستاي كوتيان از توابع شهرستان دزفول، زاده شدم.تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را در زادگاهم گذراندم و در سال 1368وارد حوزه علميه قم شدم.پس از گذراندن دوره مقدمات و سطح، در سال 1377 درس خارج فقه و اصول را آغاز كردم. اصول فقه را خوشه چينِ درس استاد بزرگوارم حضرت آيه الله العظمي سبحاني(مدظله العالي) بودم و درس خارج فقه را با زانو زدن در

محضر اساتيد بزرگوارم آيات عظام شبيري زنجاني و مكارم شيرازي(دامت افاضاتهم)،آموختم. در كنار تحصيل در حوزه علميه، در سال 1376 وارد موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني شده و در رشته جامعه شناسي به تحصيل پرداختم. پس از پايان يافتن دوره كارشناسي،در سال 1382 در كارشناسي ارشد همان رشته به ادامه تحصيل پرداختم. و سرانجام در سال 1386 با دفاع از پايان نامه ام ( با عنوان بررسي و تبيين رويكرد اسلام و فمينيسم به كاركردهاي خانواده)موفق به اخذ كارشناسي ارشد در رشته جامعه شناسي شدم.

در كنار تحصيل به پژوهش نيز پرداختم كه حاصل آن مقالاتي است كه در مجلات مختلف به چاپ رسيده است.

چرندابي، محمدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج ميرزا محمدعلى چرندابى تبريزى از علماء فضلاء معاصر تهران است.

وى در حدود 1334 ق در محله چرنداب تبريز متولد شده و پس از طى دوران صباوت و پرورش صحيح مقدمات و ادبيات و قسمتى از سطوح را در تبريز خوانده آنگاه مهاجرت به قم نموده و پس از تكميل سطوح از محضر مرحوم آيت اللَّه العظمى حجت كوه كمرى و بعض ديگر استفاده نموده سپس هجرت به نجف اشرف و چندى از دروس و محضر مرحوم آيت اللَّه العظمى اصفهانى و آيات ديگر بهره مند شده و بواسطه عدم مساعدت هوا به ايران مراجعت و چندى از آيت اللَّه العظمى بروجردى و ديگران مستفيض و بنابر اصرار و تقاضاى عده اى از مومنين تبريز بوطن برگشته و بخدمات دينى از اقامه جماعت و تدريس و غيره پرداخته تا در سال 1376 قمرى كه بواسطه جهانى منتقل به تهران و تا اكنون به اقامه جماعت و وظائف روحى اشتغال دارند.

نگارنده گويد: جناب آقاى

چرندابى دانشمندى ظريف و با تقوا و خوش مجلس و خوش سفر مى باشد. در سال 1359 ق سفرى در مصاحبت ايشان بقصد عراق نموده و حدود دو ماه از محضرشان استفاده خاطره هاى شيرين و عجيبى از آن سفر دارم كه از آنها حادثه طوفان آبادان و خرمشهر و بصره و حومه آنها بود كه در آن طوفان ميليونها خسارت مالى به ايران و عراق وارد و در اول طوفان ما بر بلم كوچكى سوار و از عراق به ايران برمى گشتيم كه هوا منقلب و اگر لطف و ترحم پروردگار شامل حال اين حقير و مترجم محترم نشده بود غرق آن طوفان و طعمه كوسه ماهى ها و نهنگ هاى خليج فارس شده بوديم بخاطر دارم كه معظم له با حال عجيب و اضطراب غريبى متوسل بذكر غريق شده و مرتبا ميگفت: (نجاه منك يا سيد الكريم نجنى و خلصنى بحق بسم اللَّه الرحمن الرحيم) پس خداوند مهربان بفضلش ما را از غرقاب و آن طوفان شديد نجات بخشيد و الحمد لله رب العالمين.

و چون بساحل رسيديم و در منزل ميزبان خود وارد شديم و شب را در آنجا مانديم ثلثى از شب نگذشته بود كه ديديم آب از زمين اطاق مى جوشد تا آمديم حركت كنيم كه تمام اطاقها و منزل و كوچه ها و نخلستانها و خلاصه همه آن محيط را آب فراگرفت ناچار چند شبانه روز در كشتى بسر برديم تا بعد از پانزده روز كه آب فرونشست و ما از آنجا حركت نموديم.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

چهار سوقي، اسدالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند سيد محمّد جعفر بهشتى. عالم فاضل فقيه مجتهد اصولى زاهد، از علماى اصفهان، و ائمّه جماعت،

پشت و پناه مردم، و در امور بدو استمداد مى جستند.

مشاراليه در دوره سوّم مجلس شوراى ملّى از طرف اعتداليّون به نمايندگى انتخاب شده و در مجلس شركت داشت.

در 23 شوّال سال 1363 وفات يافته، در تخت فولاد جنب مسجد مصلّى مدفون گرديد.

مرحوم آقا سيد على بديع زاده متخلّص به «هور» در تاريخ وفاتيش گويد:

مى جست خرد سال وفات اسداللَّه

آن حجّت والا گهر نيك دل آگاه

هورش يكى از جمع برون كرد و چنين گفت

پيش اسداللَّه على رفت اسداللَّه

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

چهارسوقي، ابوطالب

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فاضل جامع واعظ، از فضلاى اهل منبر اصفهان بوده، در سال 1339 وفات يافته، در يكى از حجرات تكيه صاحب روضات مدفون گرديد. او را «فخر الواعظين» مى خواندند.

فرزندش آقا ميرزا على فخر الواعظين نيز مردى كامل، و واعظى جامع بود، در حدود سال 1359 وفات يافت.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

چيذري، علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ على (مدرس) نهاوندى از علماء اعلام و مدرسين عظام تهران بودند.

وى از شاگردان مبرز مرحوم علامه خراسانى صاحب كفايه الاصول و علامه طباطبائى يزدى صاحب عروه و بعد از آنان از تلامذه و شاگردان و اصحاب خاص مرحوم آيت اللَّه العظمى و المجاهد ميرزا محمدتقى شيرازى بودند كه پس از فوت آن بزرگوار به تهران آمده و در مدرسه سپهسالار و مروى بتدريس فقه و اصول اشتغال داشتند تا در قضاياى اتحاد شكل و كشف حجاب كه از تهران به شميران منتقل و چندى در تجريش اقامت و در مسجد همت واقع در بازار به اقامه جماعت و تربيت افراد پرداخته و چون آنجا هم از مفاسد عمومى مصون نماند در چيذر كه نسبتا از مظاهر فساد بر كنار بود رحل اقامت افكنده و حوزه علميه تشكيل و افراد صالحى تربيت نمود تا از دنيا رفت و در جنب امامزاده آنجا مدفون گرديده است.

نگارنده گويد: آيت اللَّه چيذرى عالمى ربانى و آيتى سبحانى خالى از هوا و تظاهرات و داراى نفس قدسى و ملكات فاضله اخلاقى و خصال حميده و صفات پسنديده و سيمائى ملكوتى بود كرارا از محضرش استفاده نموده و از بياناتش بهره مند شده ام.

از جمله مطالبى كه از ايشان شنيدم اين بود كه فرمودند يكى از شاگردان و اصحاب

حضرت امام صادق عليه السلام به آن حضرت عرض كرد وقتى من بمحل خود مى روم اهل قربه من مى گويند براى ما امامت كن شما اجازه مى فرمائيد. حضرت فرمود (ان لم يكن نظرك بالوراك فتامم) اگر نظرت به پشت سرت نيست. يعنى قلت و كثرت و كم و كيف مأمومين در تو تأثير نمى كند امامت كن.

و اين عجيب حديثى است بايد تمام ائمه جماعت اين حديث شريف را نصب العين قرار داده و درباره آن فكر نمايند.

فرمودند: اين حديث را براى مرحوم آيت اللَّه آقا ميرزا محمدتقى شيرازى كه مجسمه زهد و تقوا بود خواندم رنگ ايشان پريد و مدت هيجده شبانه روز از منزل بيرون نيامده و كسى را نزد خود نپذيرفت و مشغول باصلاح خود بود.

از آثار آن بزرگوار كه بطبع رسيده است.

كتاب تنبيه الغافلين است كه در شهريور 1312 شمسى منتشر گرديده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

حاج حسيني نبوي، محمدحسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد حسن حاج حسيني نبوي

محل تولد : اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1335/7/1

زندگينامه علمي

محمد حسن حاج حسيني نبوي در سال 1335هجري شمسي در رهنان اصفهان به دنيا آمد او در سن سيزده سالگي (1348ه ش) دروس حوزه را آغاز كرد، استاد در مورد علت آمدنشان به حوزه ميگويد: علت اينكه آمدم طلبه شدم اين است كه قديم ها قبل از اينكه بچه ها مدرسه بروند چيزهائي مي خواندند كه اسمش «پنجل حم» بود بعد هم آموزش فارسي، ابتدا بچه ها قرآن ياد مي گرفتند و بعد فارسي ما پيش يك سيد روحاني مي رفتيم و پنجل حم مي خوانديم ايشان روي ما حساس شده بود كه طلبه شويم، به دليل اينكه

وقتي مي خواست برود مسجد چند مرتبه در راه(مغازه پدرم در راه مسجد ايشان بود)به پدرم مي گفت اين را بفرست طلبه بشود، اين پسر هوشش خيلي خوب است ، اصرار ايشان باعث شد بالاخره بعد از كلاس ششم ابتدائي پدرم بگويد كه اين آقا سيد مي گويد: خوب است كه طلبه شوي اگر مي خواهي و علاقه مندي مي گذارم طلبه بشوي. "استاد نبوي در همان ابتدا ،خود را با مطالعه كتب مختلف مأنوس كرد و توانست توشه اي گرانبها براي خود و ديگران جمع آوري كند او در اين باره ميگويد: من خيلي علاقمند به مطالعات عمومي بودم مدتها در مباحث مديريت كار كردم، مدتي كار شخصي كردم، يعني اينجور نبود كه كلاس يا درس بروم، خودم كار كردم در حدي كه حداقل در بعضي جاها تدريس مي كنيم. "استاد نبوي دروس حوزوه را در شهر اصفهان آغاز كرد و پس از مدتي به قم هجرت نمود، او دراين باره ميگويد: در اصفهان درسم را بطور آزاد شروع كردم پيش يك بنده خدائي درس مي خوانديم (حوزه در آن زمان خيلي بي برنامه بود)بعدها برنامه اي در اصفهان درست شد و آيت الله حاج آقا حسن امامي (خدا حفظشان كند) با بعضي ديگر از آقايان استارت اين برنامه را زدند ما از اولين طلبه هايي بوديم كه در اين برنامه شركت كرديم پنج سال در اصفهان بودم و از محضر آقايان حاج آقا حسن امامي، شيخ علي اكبر فقيه ،ابراهيمي ، عبوديت استفاده كردم و بعد هم به قم آمدم و اصول الفقه و لمعه را شروع كردم. لمعه را

خدمت آقاي فاضل هرندي خواندم رسائل و مكاسب را خدمت آيت الله مظاهري خواندم، البته گاهي هم از آقاي ستوده(رحمه الله ) استفاده مي كردم كفايه را هم خدمت آيت الله مظاهري خواندم درس خارج را خدمت آيت الله سبحاني شروع كردم و ايشان آن زمان كه تدريس مي كردند هفت يا هشت شاگرد بيشتر نداشتند كه براي ما خيلي مفيد بود چرا كه خيلي خوب مي توانستيم اشكال كنيم و استفاده بيشتري ببريم چند سال خدمت آيت الله شيخ جواد تبريزي و آْيت الله مكارم و آيت الله وحيد و آيت الله جودي آملي بهره بردم در بحث فلسفه مدتي خدمت آقاي انصاري شيرازي بودم مدتي هم خدمت آيت الله جوادي آملي در درس اسفار شركت كردم."

حاج شريفي خوانساري، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد رضا حاج شريفي خوانساري

محل تولد : خوانسار

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمد رضا حاج شريفي خوانساري در سال 1341 شمسي در شهرستان خوانسار در حجر علم و ورع تولد و پرورش يافتم ؛ پدرم آيت الله حاج شيخ غلامعلي حاج شريفي خوانساري _ دام ظله _ پدر بزرگم مرحوم آيت الله حاج شيخ محمد ابراهيم حاج شريفي خوانساري _ قدس سره _ و جدم مرحوم آخوند ملا علي اكبر حاج شريفي خوانساري _ قدس سره _ همگي از علماي عاملين بوده اند .در مدارس ملي رزاقپور و كامكار قم تحصيل نمودم . بر اثر جو آكنده از معنويت و تقواي خانوادگي فكر بهترين شغل براي آينده ام كه رضاي بيشتر خداوند و نيل افزونتر به كمال و معنويات و خدمت به دين مبين

اسلام در آن باشد ، مرا بر آن داشت كه از سال 1355 شمسي مشغول تحصيل علوم ديني در حوزه علميه قم بشوم و خود را در سلك سربازان حضرت ولي عصر _ عج الله تعالي فرجه _ درآورم .علوم اوليه و ادبيات را از محضر مرحوم علامه حاج شيخ محمد علي مدرس افغاني و برخي ديگر از اساتيد حوزه استفاده كردم .سطح را از حضور حضرات آيات : آقاي حاج شيخ علي پناه اشتهاردي و آقاي حاج شيخ مصطفي اعتمادي بهره مند گرديدم ، و سطح عالي را خدمت حضرات آيات : آقاي حاج شيخ محمد تقي ستوده و آقاي حاج شيخ احمد پاياني به پايان رساندم .

علوم كلام، تفسير، رجال و درايه را نيز از خدمت حضرات آيات : آقاي حاج شيخ جعفر سبحاني و آقاي حاج شيخ علي پناه اشتهاردي بهره بردم .خارج فقه و اصول را هم از محضر آيات عظام : آقاي حاج سيد محمد رضا گلپايگاني ، آقاي سيد شهاب الدين نجفي مرعشي ، آقاي حاج سيد رضا صدر ، آقاي حاج سيد محمد روحاني ، آقاي حاج شيخ محمد تقي بهجت ، آقاي حاج سيد محمد شاهرودي و آقاي حاج شيخ حسين وحيد خراساني استفاده كافي نمودم . حكمت و عرفان را نيز از خدمت آيت الله حاج آقا رضا صدر بهره مند شدم .در كنار درس و بحث معمول حوزه ، علاقه شديدي به خواندن كتب گوناگون در علوم و فنون مختلف داشتم. ساعتهاي متوالي و بسياري از اوقات تا پاسي از نيمه شب و گاه تا اذان صبح همچنان سرگرم مطالعه و پژوهش بودم ،

و كرارا اتفاق مي افتاد كه شام خوردن را فراموش مي كردم ؛ حتي در تعطيلات تابستان و ديگر تعطيلات حوزه ، تنها كارم مطالعه و تحقيق تمام وقت در كتاب ها بود ، هرچند از كثرت آن ديدگانم كم سو شد ، ولي هيچ وقت از آن سير نشدم و خسته نگشتم و موفق به خواندن كتاب هاي بسيار زيادي در : تفسير ، علوم قرآني ، حديث ، تاريخ ، اخلاق و ... شدم و بر برخي از آنها حواشي زدم .اواخر سال 1362 شمسي در زيارت حضرت ثامن الحجج علي بن موسي الرضا _ عليه آلاف التحيه و الثناء _ درخواست توفيق انجام خدمات سودمندي به دين مبين اسلام را نمودم كه باقيات الصالحاتي محسوب شود و بحمد الله حاجتم مقرون اجابت قرار گرفت و از همان سال در حاشيه تعليم و تعلم دروس حوزه به نويسندگي نيز پرداختم و نخستين اثر خود را درسال 1365 شمسي به عنوان «سيماي ابوذر غفاري» تمام نمودم كه استادم مرحوم آقاي حاج آقا رضا صدر هم مقدمه اش را نگاشت (كه كاملترين و تحقيقي ترين كتاب پيرامون زندگاني ابوذر است) و تا كنون توفيق تاليف ، تحقيق ، و تصحيح كتاب هايي در موضوعات مختلف رايافته ام و همچنان مشغولم و با امامت جماعت در مسجد حضرت ابوالفضل (ع) در خيابان باجك دو قم و رسيدگي به امور مسلمين انجام وظيفه نموده و با شماره تلفن : 7727489 پاسخگوي مسائل شرعي و شبهات علمي و اعتقادي داخل و خارج از كشور مي باشم ؛ و لله الحمد و له الشكر .

حاجبي، غلامرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

غلامرضا حاجبي

محل تولد : بندر عباس

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1360/7/1

زندگينامه علمي

بعد از اتمام دوره پيش دانشگاهي دررشته رياضي و فيزيك و رها كردن قبولي دانشگاه ،در سال1379وارد حوزه علميه شدم .ابتدا در مدرسه علميه نبي اكرم (ص)شرق تهران قبول شدم و به مدت 5سال دوره مقدمات رابه پايان رساندم .در اين دوره 5ساله از اساتيدي همچون آية الله نجفي تهراني و مقدم قوچاني وحجج الاسلام آقايان :اسكندري ،جان نثاري ،دكتر قربانعلي و...استفاده بردم . از ابتداي ورود به حوزه شوق عجيبي به تحقيق و نوشتن داشتم لذا براي هر درس تحقيقي به دفتر و استاد مربوطه تحويل مي دادم .كه شامل تحقيق در اخلاق ،منطق ،فقه واصول و معاني بيان بود . پس از پايان مقدمات ملبس شدم و وارد حوزه علميه قم گشتم اما لازم به ذكر است كه در سال سوم و چهارم طلبگي ،بر اساس فرموده مقام عظماي ولايت در سال خدمت رساني و پاسخگوئي 2جزوه نوشته و به چاپ رساندم كه بتوانم مقداري به منويات آن عظيم الشان نزديك گردم .و ابتكاري كه در اين نوع نوشته ها داشتم اين بود كه چهل حديث در مورد خدمت رساني و پاسخگوئي را انتخاب كرده با ترجمه روان و سند آن ذكر شود و با داستان مربوط به آن تكميل گردد كه تفسير حديث به داستان مي باشد .در اين مدت نوشته جاتي درباره امر به معروف و نهي از منكر ،نماز جماعت ،معجم الذنوب (گناهان )،آيات النبي ، تهيه كرده ام كه مجالي براي طبع و چاپ نداشتم .از ابتداي ورود به حوزه علميه قم

و آشنائي با آية الله غرويان ،در نوشتن فرهنگ مسجد و نوشتن مقالات براي مسجد همت گماشتم .معظم له در نوشتن و تاليف تشويق و مساعدتهاي وافري كرده اند و ترجمه اصول كافي را به اينجانب سپرده اند كه به كمك جمعي از دوستان به پايان رسانده ايم .كتاب اخلاق جوانان ازديدگاه پيامبر اعظم (ص)در سال پيامبر اعظم (ص) را نوشته و با مساعدت يكي از دوستان درتيراژ 5000نسخه چاپ و در آموزش و پرورش بندرعباس به مسابقه گذاشتند .همين كه در تاليفات جمعي و ترجمه اي جمعي و گروهي شركت دارم .بنده سردبير نشريه آموزش داخلي محراب نور وابسته به دفتر مطالعات و پژوهشهاي مركز رسيدگي به امور مساجد مي باشم .در پايه هشت حوزه مشغول به تحصيلم و.........

حاجي ابراهيمي، رضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رضا حاجي ابراهيمي

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1340/1/1

زندگينامه علمي

دوران تحصيلات ابتدايي و متوسطه تحصيلاتم را در مدارس دولتي گذرانده ، در شانزده سالگي ديپلم رياضي گرفته ، در همان سال وارد دانشگاه شدم. در اثناي انقلاب فرهنگي به حوزه قم آمدم و تحصيلات طلبگي را به صورت غير رسمي شروع كردم ، با بازگشايي دانشگاهها به ادامه تحصيل پرداخته ، درسال 1365 در رشته مهندسي شيمي (گرايش پتروشيمي) از دانشگاه صنعتي اصفهان فارغ التحصيل شدم و در سال 1366 در كارشناسي ارشد مهندسي هسته اي در دانشگاه صنعتي شريف وارد شدم و در كنار دروس حوزه به ادامه تحصيل پرداختم؛ در سال 1368 به طور رسمي وارد حوزه علميه قم شده و رسما طلبه شدم از آن زمان به اين سو عمده وقتم

به تحصيلات حوزوي طي شده و در اثناي تحصيلات حوزوي مجددا دوره كارشناسي ارشد فلسفه و كلام اسلامي را در دانشكده تربيت مدرس قم و سپس دوره دكتراي فلسفه و كلام اسلامي را در دانشكده الهيات دانشگاه تهران طي كردم. در سالهاي تحصيلات حوزوي در كنار تحصيل ، تدريس نيز جزو اصلي ترين كارهاي علمي حقير بوده است ، اين تدريس مشتمل بر صرف، نحو، بلاغت منطق، اصول و فلسفه بوده است و هم اينك نيز عمده وقت حقير به تدريس و تدوين مي گذرد.

حاجي احمدي، محمود

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمود حاجي احمدي

محل تولد : اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1339/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب در تحصيلات كلاسيك در رشته رياضي _ فيزيك با گرفتن ديپلم در دبيرستان جامع سعدي اصفهان در سال 1358 اولين مرحله را سپري كردم و در همان سال در رشته فيزيك وارد دانشگاه اصفهان شدم و بعد از چند ترم تحصيل به علت علاقه به دروس حوزوي با انصراف از دانشگاه به تحصيل در حوزه اصفهان پرداختم و در مدت كمي مقدمات را با موفقيت سپري نموده و منطق و فلسفه را نيز با خواندن كتاب هايي مانند شمسيه _ شرح مطالع _ منظومه و نهايه الحكمه و بدايه الحكمه ادامه دادم و سپس براي تحصيل در مقطع سطح به حوزه علميه قم آمدم و با شركت در دروس اساتيد بزرگوار آن حوزه مانند آيت الله پاياني _ تهراني _ محقق _ اعتمادي _ جوادي آملي ضمن خواندن كتاب هايي لمعه _ رسائل مكاسب و كفايه از تفسير و اسفار آيت الله جوادي آملي بهره بردم .

سپس از دروس خارج آن

حوزه شريف به مدت ده سال با شركت در دروس آيات عظام محقق داماد _ وحيد تبريزي بهره بردم. سال 1369 در امتحان مركز تربيت مدرس قم (دانشگاه قم) شركت نموده و در دوره كارشناسي ارشد الهيات و معارف اسلامي پذيرفته شدم و با سپري كردن بالغ بر 74 واحد درسي و پايان نامه در سال 1374 موفق به اخذ كارشناسي ارشد شدم و سپس بنابر اقتضائات خانوادگي و ضرورت براي انجام فعاليت به دانشگاه اصفهان آمدم .

از سال 76 تاكنون در گروه معارف اسلامي دانشگاه اصفهان مشغول به كار هستم و فعلاً عضو هيئت علمي اين گروه مي باشم و در ضمن با دانشكده معارف قرآني اصفهان همكاري علمي دارم و به طور مداوم به تدريس در آنجا اشتغال دارم.در سال 1385 در امتحان دكتري پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در گرايش علوم قرآن و حديث شركت نمودم و بعد از موفقيت در آزمون كتبي و امتحان شفاهي فعلاً به عنوان دانشجو در آن مركز پذيرفته شده ام.

حاجي اسماعيلي، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد حاجي اسماعيلي

محل تولد : وسفو نجرد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1350/1/1

زندگينامه علمي

بنده دوران ابتدائي و راهنمائي را در روستاي وسفونجرد از بخش خلجستان قم سپري نمودم و در ضمن تحصيل مانند ديگر بچه هاي روستائي به كار كشاورزي مشغول بودم و بعد از اتمام تحصيلات راهنمايي نيز مدتي در روستا مشغول كشاورزي نمودم و در سال شصت و هشت براي تحصيلات طلبگي به قم آمدم، شوق اصلي من براي آمدن به حوزه سيد بزرگواري بودند بنام آقاي تقوي كه در روستا بودند و خودشان مقداري دروس حوزوي خوانده بودند و

معلومات خوبي داشتند كه بنده در مدتي كه در روستا درس مي خواندم بعد از تمام شدن درس با چند نفر ديگر خدمت ايشان مي رسيديم و آموزش قرآن مي ديديم و در ضمن نكات اخلاقي خوبي نيز ايشان مي فرمود به جهت اينكه از شاگردان خصوصي آيت اله سيد حسين فاطمي بودند و از اين رو نقش موثري در تربيت بنده داشتند به هر حال با مساعدت ايشان به قم آمدم و مشغول درس طلبگي شدم و بعد از اتمام سال تحصيلي در قم در تعطيلات تابستان، با برخي از دوستان به مشهد مي رفتيم و تعطيلات را مشغول مباحثه و مطالعات آزاد مي شديم. بعد از اتمام پايه پنج حوزه كم كم به امر تبليغ نيز پرداختم ابتدا در تابستان براي دانش آموزان تدريس مي نمودم و سپس در ايام ماه مبارك رمضان و محرم به تبليغ مي رفتيم از آنجا كه به كار با كودكان علاقه مند بودم يك دوره آموزش تربيت مربي كودكان و نوجوانان را در سال هفتاد و سه گذراندم و سپس در همان مركز در بخش تحقيقات مشغول كارهاي قرآني شدم و يك كار گروهي را مشغول شديم كه آيات قرآن از اول تا آخر به صورت سؤال و جواب طرح مي كرديم براي نوجوانان كه جزء اول آن به صورت كتاب منتشر شد و چند جزئي هم به صورت جزوه ولي كار ناتمام باقي ماند در سال هفتاد و هفت همزمان با درس معمول حوزه در رشته تخصصي علوم قرآني دفتر تبليغات دوره محققي و نويسندگي علوم قرآني را گذراندم در سال هفتاد و هشت پس از اتمام سطح

به درس خارج مشغول شدم و اصول را با استاد احمد عابدي كه با خواهش خودمان در منزلشان گذاشته بود شروع كردم و فقه را در درس آيت الله جوادي آملي در فيضيه شركت مي كردم و بعد از درس با دوستان مباحثه مي نمودم سال هشتاد و يك در دوره كارشناسي ارشد دانشگاه تربيت مدرس قم پذيرفته شدم و مدت دو سال اين دوره را گذراندم و سپس پايان نامه خود را به نام وحي و تجربه ديني به راهنمايي استاد رباني گلپايگاني كه چند سالي در درس كلام ايشان در فيضيه شركت مي كردم تدوين نموده و دفاع كردم در كنار فقه و اصول به تفسير علاقه زيادي داشتم و چند سال در درس تفسير آيت الله جوادي آملي و استاد خاتمي شركت مي كردم و اكنون نيز دوره مهارت هاي بيان تفسير را مي گذرانم. و مشغول كارهاي تحقيقاتي در زمينه قرآني هستم.

حاجي رحيميان، محمدحسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد حسن حاجي رحيميان

محل تولد : شبستر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1345/1/1

زندگينامه علمي

بعد از اخذ ديپلم از دبيرستان شهدا با عنايت به علاقه وافري كه به علوم حوزوي داشتم و با تشويقات ابوي مرحوم كه از علماء و روحانيون عامل و مهذب و متقي بودند جهت فراگيري علوم حوزوي به قم مقدسه هجرت نمودم. ابتدا در مدرسه حضرت امام خميني(ره) با مديريت حجت الاسلام والمسلمين عطايي مشغول به تحصيل شدم و مقدمات را در مدارس حضرت امام صادق(ع) و مدرسه مباركه رضويه پايان بردم و سطح را در خدمت حجت الاسلام والمسلمين تهراني و محمدي (اصول)، حضرت آيت الله پاياني

و وجداني (فقه) بهره بردم و پس از اتمام سطح از دروس خارج اصول حضرت آيت الله العظمي فاضل لنكراني، علوي گرگاني، مرحوم حضرت آيت الله العظمي تبريزي بهره مند شدم و فقه را در حضور آيت الله العظمي مكارم شيرازي، آيت الله سبحاني و حضرت آيت الله العظمي وحيد خراساني تلمذ نموده و اكنون نيز از محضر اين بزرگواران كمال استفاده را مي برم. در تفسير لياقت شاگردي علامه حضرت آيت الله جوادي آملي و حضرت حجت الاسلام والمسلمين سيد احمد خاتمي را داشته ام. در عين حال برخي موارد تحقيقي و نوشتن كتاب و مقالات پرداخته و اكنون نيز مشغول تدوين كتابي در زمينه موفقيت هاي استاد يا استاد موفق و نيز با توجه به آمار سازمان ملي جوانان كه حدود 142/137/2 نفر دختر متولدين 1355 تا 1360 كه اكنون 26 تا 31 ساله زياد مي باشند و اهميت اجتماعي بودن اين بحران و استفاده بهينه از فرصت و تبديل بحران به فرصت و نيز وجود بانوان بيوه به تعداد زياد و جهت پيشگيري از مشكلات جامعه و حل اين معضل اقدام به كتابي به نام «ازدواج مجدد» نموده ام با عنايت به اهميت موضوع و كار فرهنگي همه جانبه اينجانب با كمال خرسندي علاقمند به راهنمايي ها و ارشادات علمي و معنوي بزرگان مي باشم.

حاجي رسولي، بهزاد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بهزاد حاجي رسولي

محل تولد : اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1334/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1334 شمسي در شهر اصفهان متولد شدم و از آنجائي كه از همان دوران كودكي علاقه به علوم اسلامي و مذهبي داشتم پس از گذراندن دبيرستان در سال 1354 شمسي علي رغم

مشكلات و موانع ، وارد حوزه علميه اصفهان شدم (در مدرسه ذوالفقار و مدرسه صدر بازار) و نزد اساتيد بزرگ مشغول به فرا گرفتن ادبيات و علوم اسلامي (مانند فلسفه، منطق، فقه، كلام و...) شدم. سال 1360 شمسي براي تكميل تحصيلات خود عازم حوزه علميه قم گرديدم و در آنجا علوم فلسفه ، عرفان ، رجال ، فقه ، اصول ، دوره تخصصي تبليغ ، و ... را فرا گرفتم و پس از اتمام سطح وارد درس خارج شدم و نزد بزرگاني مانند آيات عظام فاضل، وحيد، تبريزى، مكارم شيرازى، و غيره دروس منقول خود را تكميل كردم.در فلسفه توفيق استفاده از محضر اساتيد بسياري ، براي حقير فراهم شد از جمله : استاد جوادي آملي ، حسن زاده آملي و ...

بنده ضمن تحصيلات خود به تبليغ، تدريس، و مشغول بودم كه بعضي از آنها مطبوع شده است و بسياري از آنها هنوز مخطوط باقي مانده است.

حاجي زاده، يدالله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

يدالله حاجي زاده

محل تولد : زرند كرمان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1354/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب يدالله حاجي زاده فرزند محمد متولد 1354 در روستاي سينك از توابع شهرستان زرند به دنيا آمدم. پدرم كشاورز و مادرم خانه دار مي باشد تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را در شهرستان زرند به پايان رساندم سال 1369 وارد حوزه علميه صالحه كرمان شدم. همزمان تحصيلات كلاسيك خودم را هم ادامه دادم. در سال 1375 موفق شدم در رشته ادبيات ديپلم بگيرم سال 1376 وارد حوزه علميه قم شدم.

در سال 1379 همزمن با تحصيلات حوزوي در دانشگاه باقرالعلوم (ع) مشغول تحصيل

در رشته تاريخ شدم دروس حوزوي را تا اتمام سطح به پايان رسانده و مشغول درس خارج هستم . در سال 1383 در مقطع ارشد تاريخ اسلام در دانشگاه باقرالعلوم مشغول تحصيل شدم و در حال حار مشغول تدوين پايان نامه ام هستم. با برخي از مراكز علمي ازجمله بخش فرهنگ و معارف قرآن دفتر تبليغات حوزه همكاري دارم. همچنين در مركز مطالعات حوزه بعضاً به سوالات تاريخي و سؤالات بخش مهدويت پاسخ مي دهم. بعضاً در ايام تبليغي ماه محرم، ماه رمضان و ايام تابستان به تبليغ مي روم.

حاجي صادقي، عبدالله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالله حاجي صادقي

تابعيت : ايران

زندگينامه علمي

سپاس بي كران و شكر خدا را بر همه نعمت هايش به ويژه نعمت هدايت و ولايت كه كاملترين مرحله آن با تمسك به قرآن و اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام تحصيل مي شود و درود وصلوات الهي بر پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم و ائمه معصومين عليهم السلام و علماء و مصلحان بزرگ به ويژه حضرت امام خميني ره كه با نهضت خود اسلام ناب محمدي ص را احياء كرد و با درود به ارواح پاك شهداي عزيزي كه به اسلام و مسلمين عزت و اقتدار بخشيده و كفر و نفاق را ذليل كردند.

اين بنده ناچيز و متنعم به الطاف رب العالمين از اينكه در برابر نعمت هاي بي شمار الهي و دولت حقه و فرصت هاي فراواني كه در اختيار داشتم،نتوانستم تكليف و وظيفه خود را انجام دهم، شرمنده و در عين حال چشم اميد به مغفرت و رحمت خدا دارم و آنچه دراين گزارش خواهم

آورد اولا نسبت به عنايات خدا و زمينه ها و فرصت هايي كه اسلام و انقلاب براي همه ما فراهم كرده است بسيار ناچيز مي باشد و ثانيا اگر احتمالا در برخي موارد اندك موفقيتي هم حاصل شده باشد آن را لطف و امداد الهي مي دانم نه نتيجه عملكرد خويش،چرا كه به قول آن روحاني شهيد بزرگوار «توان ما به ميزان امكانات در دست ما نيست، بلكه توان ما به ميزان اتصال ما به خداست»

اينجانب در سال 1354 وارد حوزه علميه اصفهان (مدرسه ذوالفقار) شدم و دروس مقدماتي و پايه را در محضر اساتيد بزرگواري مانند آيت الله سيد حسن امامي و حجت الاسلام و المسلمين علي اكبر فقيه گذراندم و سال 1358 به حوزه علميه قم وارد شدم و سطوح عاليه را در محضر اساتيد برجسته اي نظير مرحوم آيت الله ستوده، آيت الله اعتمادي و آيت الله اشتهاردي به پايان رساندم و حدود ده سال در درس خارج اصول و فقه آيات عظام شركت كردم كه بيشترين آن دروس آيت الله فاضل لنكراني و آيت الله مظاهري مي باشد و اين در حالي بود كه بنا به اقتضاءات زمان و جنگ تحميلي مدتي از حضور در حوزه علميه محروم ماندم لكن از امدادهاي ديگر خدا بهره مند گشتم.

درسال 1369 در كنار دروس حوزوي در كنكور كارشناسي ارشد مركز تربيت مدرس پذيرفته شدم و هم زمان به عنوان عضو هيات علمي دانشكده شهيد محلاتي به تدريس هم اشتغال داشتم.در سال 1375 به عنوان نمايندگي ولي فقيه در دانشگاه امام حسين عليه السلام منصوب شدم وهم زمان در كنكور علوم قرآن و حديث (مقطع

دكتري) پذيرفته شدم.درسال 1378 به قم بازگشته و مسئوليت گروه الهيات دانشكده شهيد محلاتي را پذيرفته و در سال 1381 دوره دكتري را به پايان رساندم و از همان سال تا به حال مسئوليت پژوهشكده تحقيقات اسلامي سپاه (رياست) را بر عهده دارم.

بعد از جنگ مهمترين اشتغالات علمي اينجانب عبارت بودند از:

1. تدريس درمقطع كارشناسي ارشد، كارشناسي، مراكز حوزوي در موضوعات مختلفي مانند علوم قرآن، روش هاي تفسير، تفسير موضوعي و تربيتي (برخي از سوره ها)، فلسفه اسلامي، فلسفه و نظام سياسي اسلام، دروس معارف و ...

2. تحقيق و تاليف در موضوعاتي كه به نظر حقير مورد نياز جامعه مي باشد كه فهرست حدود سي عنوان از كتاب ها، مقالات و جزوات درسي به پيوست مي باشد.

3. سرپرستي اجرايي مراكز علمي و خدمت گذاري به نخبگان و فرهيختگان علوم اسلامي و حوزوي.

بار ديگر اقرار مي كنم تا به حال نتوانسته ام همچون سربازي شايسته و مقبول براي مولايم باشم اميد است با توفيق الهي در آينده مقداري جبران كنم.

حاجيان، مهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مهدي حاجيان

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1356/1/1

زندگينامه علمي

آقاي مهدي حاجيان در سال 1356 در خانواده اي كاملا مذهبي و دوستدار اهل بيت عليه السلام در تهران چشم به جهان گشود ، شوق فراوان او به تحصيل علوم ديني سبب شد تا پس از اتمام تحصيلات دوران متوسطه در سال 1376 وارد مدرسه عالي شهيد مطهري گردد. پس از اتمام دروس اين مدرسه در سال 1385 به جرگه تحصيل كنندگان درس خارج پيوست.

وي تا كنون از محضر بزرگاني چون استاد هادوي تهراني، جاودان، انصاري

شيرازي، مرعشي شوشتري كسب فيض كرده و بهره هاي علمي فراوان برده است. نامبرده در مقطع دكترا در رشته فلسفه تطبيقي از مدرسه عالي شهيد مطهري فارغ التحصيل گرديده و با تلاش فراوان در حوزه علميه قم مشغول تحصيل مي باشد. ايشان سالهاي متمادي است علاوه بر پژوهش علمي به تدريس در دانشگاههاي تربيت معلم تهران ، آزاد تهران، پيام نور تهران و علمي فرهنگي مشغول به تدريس مي باشد.

حامدنيا، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين حامد نيا

محل تولد : سبزوار

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1350/1/1

زندگينامه علمي

بنام حق اينجانب طلبه حقير حسين حامد نيا پس از دوره دبيرستان كه دو رشته تجربي و ادبيات و علوم انساني تحصيلات كلاسيكي را طي كرده و در سال1367 شمسي وارد حوزه علميه مقدسه قم شدم و دوره ادبيات عرب را بمدت چهار سال در مدرسه المهدي (عج) كه تحت نظرمرحوم مرجع عالي قدرآي_ت الله سيد محمدرضا گلپايگاني اداره مي گشت گذرانده كه اساتيد ادبيات ما عمدتاً ازتلاميذ استاد... حجتي هاشمي خراساني و مرحوم مدرسي افغاني ...والحمدالله بهره هاي علمي ادبي فراواني درآن مدرسه بودم و پس ازآن وارد مدرسه علميه امام محمدباقرعليهم السلام به توليت مرحوم حاج آقا ديباجي اداره مي شد كه الحمدالله معنويت وقوت درسها و تدريسها واساتيد بزرگواري در آن مدرسه مشغول بودند لمعتين و معالم الاصول و اصول مرحوم علامه مظفر كه از شاگردان شيخ محمد حسين غروي اصفهاني بودند و نيز بدايه المعارف را خدمت شاگردان خاص حاج آقا جوادي آملي تلمذ كرده و بحمدالله دراين سه سال هم بركات علمي و معنوي به عنايات الهي و حضرت ولي عصر(عج) نصيبمان

گشت و پس از 7سال وارد سطح گشته مكاسب و رسائل شيخ انصاري را درخدمت اساتيدي چون احدي اميركلائي وعلم الهدي و موسوي تهراني و نكونام و استاد احمد اميني شيرازي و كفا يه را محضرشيخ مصطفي اعتمادي زانوي تلمذ زده و بخاطرعلاقه به معقولات و درسهاي فلسفه بدايه الحكمه را درخدمت استاد رمضاني و نهايه الحكمه را درخدمت استاد عباسي و منظومه مرحوم سبزواري را بمدت 2سال در خدمت بهرام دلير نقده اي و جلد اول اسفار را در خدمت استادان روز بهاني وغرويان وجلد دوم اسفار را درخدمت استاد گرانقدر و معظم علي زماني و بخشي شواهد الربوبيه و حكمت الشراق و شرح آن را خدمت آقازاده آيه الله جوادي آملي (شيخ مرتضي)و2سال درس خارج فقه ديات و نكاح در خدمت آيه الله مكارم شيرازي و يكسال اصول خدمت محمد علي گرامي و دو سال قصاص درخدمت آيه الله صانعي و دوره قصاص مجدد در خدمت مرجع آيه الله استاد محمد علي اسماعيل پور شهر رضائي و درس قضا بمدت يكسال شركت در دروس حضرت آيه الله نوري همداني و درس خارج اصول آيه الله شمس الواعظين فرمومدريي(شيخ شمس)و تعادل و تراجيح درخدمت حضرت آيه الله وحيد خراساني و مكاسب خارج شيخ انصاري بمدت 2سال در درس آيه الله فاضل لنكراني و دروس مترق ديگر چون درس الاهيات خدمت استاد سيد رضا اسحاق نيا و مشغول ملاحثات و تدريس ادبيات عرب و منطق مظفر و تفسير قرآني و كتاب الصلوه را بمدت 2سال دردرس سيد احمد خاتمي وغيره ، انشاالله كه با توجهات حضرت بيه الله (عج) درآينده عضو مفيد و خادم

قرآن و اسلام و مكتب تشيع باشيم و قريب 14سال تمام درايام تبليغ مسافرت تبليغي اعزام شده ام و نيز 2سال شركت در درسهاي تخصصي تاريخ و تفسير حكمت و كلام و فقه و اصول حوزه اجتهاديه محسنيه داشته ام .

حايري گلپايگاني، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجةالاسلام و المسلمين آيت اللَّه آقاى حاج سيد محمد بن السيد الجليل و العالم النبيل آيت اللَّه حاج ميرزا هدايت اللَّه حايرى گلپايگانى از علماء محترم و مبرز معاصر تهران است. وى در سال 1322 قمرى در گلپايگان متولد شده و در بيت علم و عزت پرورش يافته و پس از خواندن اوليات و ادبيات در محل خود به اراك آمده و پس از انتقال حوزه به شهرستان قم مهاجرت ببلده طيبه قم نموده و حدود چهار سال از محضر آيات عظام و مدرسين بزرگ چون مرحوم آيت اللَّه حاج سيد محمدتقى خونسارى و آيت اللَّه آقا ميرزا سيد على يثربى و ديگران استفاده نموده و از آنجا مهاجرت به نجف اشرف و از محضر آيات بزرگ مانند آيت اللَّه محقق نائينى و آيت اللَّه العظمى اصفهانى بهره مند گرديده و در سال 1353 قمرى به ايران و شهرستان گلپايگان مراجعت كرده و مدت بسيت سال توقف و بخدمات دينى از قبيل اقامه جماعت و تاسيس مدرسه علميه و تربيت طلاب و محصلين و غيره پرداخته تا سال 1373 ق به تهران منتقل و تاكنون بوظائف مقرره شرعى از اقامه نماز جماعت در مسجد (فخر الحاجيه) خيابان راه آهن و تدريس و مباحثات كمپانى با اقران خود اشتغال دارد.

داراى دو فرزند فاضل و دانشمندى مى باشند كه اجمالا به آنها اشاره مى شود:

1- مرحوم مغفور حجت الاسلام آقا سيد جمال الدين حايرى كه

از فضلاء حوزه علميه ى قم بودند و پس از فراغت از تحصيل در تهران اشتغال بخدمات دينى و روحى داشتند و در ماه شعبان 1386 ق در سن جوانى بدرود حيات گفته و در مقبره شيخان قم مدفون گرديدند.

2- جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد مرتضى حايرى كه نيز تحصيلات خود را در قم تكميل و سالها از محضر مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه العظمى گلپايگانى و ديگران استفاده و به تهران منتقل و اكنون در مسجد مرحوم برادرش در سلسبيل تهران خيابان هاشمى (مسجد رضوى) بجاى آن مرحوم به اقامه جماعت و انجام وظائف دينى و روحى اشتغال دارند.

مرحوم مترجم معظم ما نيز از آيات عظام و علماء اعلام گلپايگان بوده اند كه شرح احوال و آثارش در جلد چهارم گنجينه در باب گلپايگان خواهد آمد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

حائري پور، محمد مهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد مهدي حائري پور

محل تولد : كاشان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب پس از طي تحصيلات راهنمايي و اول دبيرستان در كاشان وارد حوزه علميه مرحوم آيةالله العظمي يثربي ره كاشان شدم سال 1363 پس از سه سال گذراندن ادبيات عرب در سال 1366 به حوزه علميه قم آمدم و به درس هاي فقه و اصول (لمعه و اصول فقه) پرداختم و همزمان ديپلم گرفتم. و تا سال 1372 سطح را به پايان بردم. در دس خارج يك دوره اصول نزد آيةالله سبحاني از شاگردان حضرت امام خميني ره گذراندم و همزمان حدود 2 سال در بحث هاي خارج فقه ايشان شركت كردم.در سال 1376 در كنار درس خارج به رشته تخصصي علوم

قرآن و تفسير روي آوردم و مدت چهار سال در اين دوره بودم. از سال 1370 همزمان با پايان دوره سطح به تدريس دروس حوزوي هم مي پرداختم كه هنوز ادامه دارد.در سال 1380 وارد مركز تخصصي مهدويت شدم و به عنوان اولين دوره اين رشته به تحصيل پرداختم كه حدود سه سال طول كشيد. و فعلا با موسسه آينده روشن هم در زمينه مهدويت همكاري مي كنم.در دهه هفتاد مدت دو سال در مركز ادبي حوزه (زير نظر اقاي جواد محدثي) دوره نگارش عمومي و تخصصي را مقداري نزد اقاي محدثي و بيشتر نزد سيد ابوالقاسم حسيني (ژرفا) گذراندم.فعلا مقداري به درس خارج و بيشتر به تدريس در حوزه مشغول هستم. والحمدالله رب العالمين.

حائري، محمدعلي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد علي حائري

محل تولد : سبزوار

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1339/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب از سال 1355 در حالي كه مدرك سيكل را گرفتم وارد حوزه علميّه سبزوار شدم و پس از يك سال وارد حوزه علميّه قم شده در مدرسه مرحوم آيت الله گلپايگاني پس از امتحان ورودي پذيرش شدم و تا سال 1366 در آنجا مشغول به تحصيل بودم و سپس در درس مكاسب و كفايه آيت الله ستوده شركت كردم و خلاصه پس از اتمام دوره سطح و اتمام آن در سال 1373 و اتمام امتحانات آن دوره و شش سال شركت در دروس خارج فقه و اصول و فلسفه مثل شرح منظومه ، بداية الحكمه و نهاية الحكمه نزد آيت الله فاضل ، آيت الله مكارم شيرازي ، آيت الله سبحاني و آيت الله جوادي آملي و آيت الله

انصاري شيرازي و دكتر احمد بهشتي، وارد فضاي تحقيق شدم كه درسال 1369 كتاب مسالك الافهام كه مولف آن شهيد ثاني است. اين كتاب شرح كتاب شرايع الاسلام سه جلد آن با محققين آن مركز همكاري داشتم و پس از آن كتاب قواعد الفقهيه آيت الله فاضل را براي تحقيق متون آن به دست گرفتم . و پس از آن كتابي به نام علل و عوامل ظهور و سقوط تمدنها در منابع اسلامي را شروع به نوشتن كردم ، بعد به عنوان پايان نامه هم از من پذيرفته شد و هيئت داوران نمره عالي به آن دادند . مدتي با بخش تحقيق و پژوهش ستاد اقامه نماز استان قم همكاري داشتم .

حبيب اللهي، محمود

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمود حبيب اللهي

محل تولد : اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب در سال 1344 هجري شمسي در شهر اصفهان درخانواده اي روحاني به دنيا آمدم. مرحوم پدرم از شاگردان بنام مرحوم آيت الله خادمي اصفهاني محسوب مي شدند . با تشويق ايشان بعد از اخذ مدرك ديپلم در سال 1362 بلافاصله وارد حوزه علميه اصفهان شدم و با جديت تمام دروس مقدمات را نزد مرحوم پدر فراگرفتم و سپس دروس سطح را نزد اساتيدي همچون مرحوم آيت الله امامي گذراندم. در سال 1369 علاقه شديد به فراگيري علوم اسلامي در سطح بالاتر مرا به شهر مقدس قم كشانيد و ادامه دروس سطح را نزد اساتيدي همچون آيت الله پاياني ، وجداني و حجه الاسلام موسوي تهراني گذراندم .در سال 1375 وارد درس خارج فقه و اصول شده و از محضر اساتيدي همچون آيت

الله مكارم شيرازي و مرحوم آيت الله تبريزي در فقه و از محضرآيت الله سبحاني در اصول بهره بردم همزمان با شروع درس خارج در سال 1376 در رشته كارشناسي ارشد مركز تربيت مدرس دانشگاه قم پذيرفته شدم و بعد از دو سال به عنوان نفراول آن دوره پس از دفاع پايان نامه فارغ التحصيل گرديدم . هم اكنون علاوه برتحصيل در خارج فقه و اصول به تدريس فلسفه و كلام در مدرسه عالي امام خميني( ره)نيز مشغول هستم .

حبيبي احمد آبادي، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي حبيبي احمدآبادي

محل تولد : كربلاء

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1337/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1351 وارد حوزه علميه قم شدم و در مدرسه المهدي (عج) كه زير نظر حضرت آيت الله گلپايگاني (ره) بود مشغول به تحصيل شدم . بعد از دو سال به مدرسه علميه رسالت منتقل شدم و تا اتمام لمعتين در آن مدرسه به درس خود ادامه دادم . با پيروزي انقلاب اسلامي و نياز شديد به دبيران ديني ، دو سال اول انقلاب را در دبيرستان ها و دانشسراهاي محلات و بوشهر به تدريس كتاب هاي ديني و آموزش قرآن پرداختم و بعد از آن براي ادامه تحصيل به قم بازگشتم و سر درس رسائل و مكاسب حاضر شدم . در كنار تحصيل در فرصت هاي مناسب براي تبليغ به جبهه ها اعزام مي شدم ، ولي با توجه به مطالعات و تحقيقات جنبي كه در علوم قرآني داشتم و تجربيات و موفقيت هاي كسب شده در امر تدريس و كلاسداري و نياز شديد به معلمين قرآن (با توجه به نهضت قرآني كه

به بركت انقلاب اسلامي راه افتاده بود) تمامي همت و وقت خود را صرف برگزاري دوره هاي تربيت معلم قرآن كريم نمودم .

با تاسيس بخش قرآن سازمان تبليغات اسلامي ، همكاري خود را با آن بخش شروع كردم و ضمن تدريس در دوره هاي تربيت معلم قرآن كريم ، ويژه معلمين آموزش و پرورش كه از سراسر كشور در تابستان ها در تهران جمع مي شدند براي برگزاري دوره هاي ضمن خدمت معلمين قرآن به شهرها اعزام و به تدريس مهارت هاي تدريس قرآن كريم مي پرداختم .

با گسترش فعاليت هاي قرآني بخش قرآن و تبديل آن به دار القرآن الكريم سازمان تبليغات اسلامي و كانون هاي قرآن در مراكز استان ها و شهرستان هايي كه سازمان تبليغات اسلامي در آن شهرستان ها نمايندگي داشت ، از طرف دار القرآن به آن مركز جهت برگزاري دوره هاي تربيت معلم قرآن كريم اعزام مي شدم تا معلمين مورد نياز براي آموزش قرآن در تابستان ها و ماه مبارك رمضان ، آموزش لازم را ديده باشند و به تدريس يكنواخت قرآن كريم در سراسر كشور بپردازند .

براي آموزش يكنواخت قرآن كريم در سراسر كشور ، ابتدا با همكاري دو تن از اساتيد دار القرآن كريم ، جزوه آموزش قرآن كريم تهيه نموديم . سپس آن جزوه در دو سطح : يك براي خردسالان و دو براي بزرگسالان توسط اين جانب تكميل و براي معلمين قرآن نيز كتاب راهنماي تدريس روخواني قرآن كريم تاليف نمودم كه بعدها اصلاح و تكميل شد و الحمد الله اكنون به عنوان كتاب مشهور براي آموزش قرآن در اختيار علاقمندان مي باشد ،

به طوري كه هر سال بيش از دويست هزار جلد روخواني قرآن كريم و ده هزار جلد راهنماي تدريس روخواني قرآن كريم چاپ و منتشر مي شود .

همزمان با فعاليت هاي قرآني در شهرستان ها ، كانون قرآن سازمان تبليغات اسلامي قم را تاسيس و دوره هاي متعدد تربيت معلم قرآن كريم در طول سال براي طلاب ايراني و غير ايراني و عموم علاقمندان قرآن كريم برگزار مي نموديم كه الحمد لله با استقبال بسيار طلاب مواجه مي گرديد .

در كنار فعاليت هاي قرآني ، كار تحقيقات در زمينه هاي مختلف علوم قرآني را ادامه دادم و ضمن تكميل كتاب هاي قبلي ، كتاب هاي ديگري را تاليف كه در ادامه آورده ام .

در سال 1376 واحد قرآن مركز مديريت حوزه عليه قم را راه اندازي و اقدام به برگزاري دوره هاي تربيت معلم قرآن كريم ويژه طلاب علوم ديني (ايراني و غير ايراني) نمودم كه دوره هاي مذكور در سطح عالي و به صورت استدلالي برگزار مي شد .

كتاب رسم و ضبط مهارت هاي تدريس قرآن كريم اين جانب رتبه تشويقي كتب برگزيده حوزه را در اولين سال تشكيل اين نهاد به خود اختصاص داد و امسال نيز به عنوان خادم قرآن در استان قم انتخاب شدم .

خداوند را شاكرم كه در حدود 25 سال فعاليت هاي قرآني بيش ازپنجاه هزار نفر علاقمندان تدريس قرآن كريم ، معلمين آموزش و پرورش ، طلاب علوم ديني ايراني و غير ايراني اعم از خواهر و برادر ، دوره هاي آشنايي با مهارت هاي تدريس قرآن كريم را نزد اين جانب طي كرده اند ، و بيش

از صد هزار نفر از كتاب هاي رسم و ضبط و مهارت هاي تدريس قرآن كريم استفاده كرده اند ، و بيش از دو ميليون نفر از كتاب هاي آموزش قرآن اين جانب بهره مند شده اند .

اكنون به ياري خداوند در كنار حضور در درس خارج فقه آيت الله العظمي فاضل لنكراني به تدريس و تحقيق نيز مشغول مي باشم .

حبيبي تبار، جواد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

جواد حبيبي تبار

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/10/1

زندگينامه علمي

از سال 1356 همزمان با تحصيلات كلاسيك به تحصيل علوم حوزوي مشغول شدم. دروس مقدمات را نزد علامه فقيد مدرس افغاني (ره) تلمذ كردم، سپس لمعه و معالم و شرح باب حادي عشر را از محضر پر فيض آيت الله اشتهاردي (دام عزه) استفاده كردم. رسائل را نزد آيت الله اعتمادي (دام عزه) و مكاسب را نزد مرحوم آية الله ستوده (ره) خواندم. بخشي از كفايه را نزد آية الله دوزدوزاني و بخشي ديگر را نزد حضرت آية الله فاضل لنكراني استفاده كردم. اسفار را نزد آية الله انصاري شيرازي (دام عزه) بهرمند بودم و در درس اخلاق معظم له نيز حضور داشتم مدتي عرفان را نزد آية الله شاه آبادي مستفيض بودم. تفسير را از محضر آية الله جوادي آملي و مدتي فلسفه را نزد استاد دكتر محقق داماد (دام عزهما) بهره بردم، و از محضر آيات علوي كاظمينى، وحيدي شبستري و خوانساري در خارج فقه و اصول بهرمند بوده ام و هم اينك از محضر آيات وحيد خراساني و فاضل لنكراني (دامت بركاتهما) استفاده مي كنم. تحقيقات خود پيرامون مسائل

و موضوعات حقوق به ويژه حقوق اسلامي را از سال 1364 آغاز نمودم و از محضر اساتيد بزرگواري چون دكتر كي نيا، دكتر محقق داماد، دكتر آخوندي ، دكتر سپهوند ، دكتر گودرزي ، دكتر ياوري ، دكتر جهانگير ثاني ، جناب آقاي شهري ، و جمع ديگري از اساتيد استفاده برده ام. فن خطابه را نزد مرحوم حجت الاسلام و المسلمين فلسفي و روانشناسي خانواده را نزد حجت الاسلام و المسلمين آل اسحاق و دكتر نبي صادقي خواندم.

از اينجانب يك جلد كتاب دراصول فقه ، يك جلد در تفسير ، يك جلد در مديريت ، يك جلد در حقوق خانواده ، يك جلد در امور حسبي ، يك جلد در آيين دادرسي كيفري و دو جلد در موضوعات ديگر به چاپ رسيده است. 8 جلد در حقوق مدني ، 4 جلد در متون فقه ، 4 جلد در موضوعات حقوق به صورت رساله علمي به صورت دست نويس وجود دارد. اينجانب سالهاست كه در مراكز حوزوي و دانشگاهي ذيل تدريس و يا فعاليت علمي دارم : 1. اداره كل آموزش قضات قوه قضائيه، كه در قم و مراكز استان ها تا كنون حدود يك هزار نفر از قضات شاغل كشور در كلاس هاي درس اينجانب حاضر بوده اند.2. دانشگاه تهران _ پرديس قم _ صدها نفر از قضات و وكلاي داگستري و مشاورين حقوق كشور كه از اين مركز علمى، در رشته هاي حقوق و فقه و مباني حقوق اسلامي فارغ التحصيل شده اند در كلاس هاي درس اينجانب حضور داشته اند. 3. دانشگاه قم درس هاي رويه قضايي و آئين دادرسي مدني

در اين دانشگاه براي دانشجويان محترم تدريس شده است. 4. مركز تخصصي حقوق و قضاء اسلامي حوزه مقدسه قم، تقريبا از بدو تاسيس اين مركز تخصصي با تدريس حقوق مدني و آيين دادرسي كيفري در خدمت صدها دانش پژوه آن بوده و هستم. 5. مركز جهاني علوم اسلامى، دراين مركز براي طلاب محترم خارجي كه رشته حقوق تحصيل مي نمايند تدريس داشته ام از جمله براي هشتاد نفر از قضات بالقوه افغانستان.6. مركز تحقيقات فقهي قوه قضائيه، در اين مركز در كميسيون آسيب شناسي قوانين مدني كشور عضويت و با دوستاني چون آقايان دكتر وحدتي شبيرى، دكتر عبدي پور، دكتر ارسطا و دكتر قشقايي به كارشناسي در رابطه با قوانين مدني و آسيب هاي آن پرداخته ام. 7. كميسيون تدوين پيش نويس قانون احوال شخصيه شيعيان بحرين، در اين كميسيون پيش نويس قانوني در زمينه احوال شخصيه به معني اعم آن شامل مقررات راجع به ولادت، نسب، نكاح، طلاق، ارث، وصيت، وقف مورد بررسي و تصويب علمي قرار گرفت. 8. صدا و سيما ، سالهاست كه به عنوان كارشناس حقوق اسلامي در راديو و تلويزيون جمهوري اسلامي فعاليت داشته و ارائه برنامه داشته و دارم. علاوه بر موارد مذكور در حوزه هاي علميه بندرعباس، نهاوند و قم به تدريس متون ادبي و نيز كتب لمعه، معالم، اصول فقه، باب حادي عشر، رسائل و مكاسب اشتغال داشته ام.

حبيبيان نقيبي، مجيد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مجيد حبيبيان نقيبي

محل تولد : بابل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب مجيد حبيبيان نقيبي با گذراندن دوران ابتدائي ، راهنمائي و دبيرستان در شهرستان بابل ، ديپلم رشته

رياضي فيزيك را در سال 1361 دربافت نمودم . در شهريور همان سال به عضويت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي درآمدم و در سال 1363 براي تحصيل علوم ديني وارد حوزه علميه بابل شدم كه به واقع حضور در جمع با انگيزه طلاب انقلابي در محضر اساتيد بزرگواري چون آيت الله فاضل استر آبادي ، سعادت بزرگي بود كه خداوند متعال ارزانيم داشت.

دروس مقدماتي و بخشهايي از سطح را در محضر ايشان آموختم . از سال 1367 براي ادامه تحصيل به شهر مقدس قم آمدم و تا سال 1369 بقيه دروس سطح را در محضر اساتيد بزرگواري چون حضرات آيات اعتمادي ، دوزدوزاني و استادي تلمذ نمودم و از آن سال تا كنون در دروس خارج فقه و اصول از محضر آيات عظام وحيد خراساني ، ميرزا جواد تبريزي(ره) ، فاضل لنكراني(ره) ، سيد محمود هاشمي شاهرودي و سيد جعفر كريمي به قدر توان بهره مند شده و مي شوم.

در كنار تحصيل از سالهاي اول تحصيل حوزوي ، به تدريس دروس مختلف حوزوي تا پايه ششم اشتغال داشتم . از سال 1369 به همراه تحصيلات و تدريس حوزوي ، در دانشگاه مفيد قم و در رشته اقتصاد نظري به تحصيل دروس دانشگاهي پرداختم . در سال 1374 براي ادامه تحصيل در مقطع كار شناسي ارشد در رشته توسعه اقتصادي و برنامه ريزي در دانشگاه تهران ادامه تحصيل دادم و در سال 1377 از اين مقطع فارغ التحصيل شدم . از سال 1367 در كنار تحصيل و تدريس در حوزه و دانشگاه به امر پژوهش نيز پرداختم كه حاصل آن كتاب ، طرح تحقيقاتي و مقالاتي است

كه منتشر و ارائه شده است .

در حال حاضر نيز در كنار تحصيل در حوزه عضو هيئت علمي دانشگاه مفيد قم مي باشم و به تحقيق در موضوعات اقتصاد اسلامي و تدريس در آن دانشگاه اشتغال دارم .

حجازي، ابوالقاسم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد ابوالقاسم موسوى حجازى خراسانى يكى ا زعلماء محترم و ائمه جماعات طهران و موصوف به تقوى و ورع و زهد و پارسائى بوده و عمر خود را به پاكى و صداقت گذرانيده و خدمت به شرع انور نموده است در ميان روحانيون و علماء محترم تهران شهرتى بسزا داشته و مورد توجه عموم آنان بوده و مردم بازار علاقه مخصوصى به ايشان داشته تا در 26 اسفند ماه 1341 شمسى در تهران بدرود حيات گفته و بنابر وصيتش با تجليل فراوان و تشيع با شكوهى حمل به مشهد مقدس گرديده و در باغ رضوان در جوار حضرت ثامن الحجج عليه السلام كه چندين سال توليت مدرسه پريزاد واقع در بازار و بالا سر حضرت را داشتند به خاك سپرده شدند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هشتم)

حجازي، عبدالرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

استاد دكتر سيد عبدالرضا حجازى از مشاهير خطباء و گويندگان و معاريف وعاظ و نويسندگان عصر حاضر مى باشد. در تهران و تمام نقاط كشور شهرت بسزائى دارند.

معظم له داراى بيانى شيرين و منطقى شيوا و علمى مى باشند اين واعظ عاليقدر به زبان عصرى داد سخن مى دهد و تمام طبقات مردم را از عالم و عامى و ديروزى و امروزى بخصوص نسل جوان را بهره مند مى سازد.

در سال 1313 خورشيدى در شهرضاى اصفهان متولد گرديده و پس از خواندن دروس جديد و مقدماتى به اصفهان آمده و مدت سه سال از محضر مرحوم حجه الاسلام عالم ربانى حاج ميرزا على آقا شيرازى استفاده كرده و در سال 1329 شمسى وارد حوزه علميه قم گرديده است.

و پس از تكميل نمودن سطوح عاليه از محضر مرحوم آيت الله العظمى آقاى بروجردى و حضرت آيت الله العظمى

مجاهد امام خمينى استفاده كرده ايشان معقول و تفسير قرآن را نزد علامه بزرگ آقاى طباطبائى تبريزى فراگرفته و در سال 1340 به تهران آمده و در راه انتشار اسلام و تبليغ احكام به اشتغال ورزيده است.

اين واعظ گرامى در اثر نبوغ و استعداد ذاتى و تحقيقات علمى كه دارد در شمار وعاظ نامى كشور درآمده است. استاد حجازى گوينده مجاهديست كه در اين پست حساس مصائب فراوان و سوانح زيادى را تحمل كرده و مورد غبطه بسيارى قرار گرفته است. وى دوره ليسانس را در دانشكده الهيات دانشگاه تهران و دوره دكترا را در دانشگاه آنكارا طى نموده است و نه تنها از رهگذر خطابه و سخنرانى خدمات شايانى به اسلام كرده است بلكه با قلم شيواى خود نيز افكار نسل جوان را روشن و متوجه بمبانى اعتقادى و دينى نموده است.

آثار علمى ارزنده ايشان كه به طبع رسيده و مورد استفاده عموم مخصوص نسل جوان و تحصيل كرده مى باشد از اين قرار است 1- كتاب سيستم اقتصادى اسلام پيرامون مبادى اقتصادى و روشهاى عالى اسلام و اولين كتابيست كه در سال 1338 شمسى به زبان پارسى در اين رشته به تحرير آمده است.

2- كتاب رسالت قرآن در عصر فضا و از جمله شاهكارهاى علمى و ادبى فارسى است كه در طى يكسال سه مرتبه به چاپ رسيده و پر تيراژترين كتاب اسلامى است كه در اين چند سال اخير منتشر شده است و اخيرا آقاى سيد على كه يكى از فضلاء نجف است آن را به عربى ترجمه كرده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

حجازي، مهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد مهدي حجازي

محل تولد : شهرضا

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1303/1/1

زندگينامه علمي

نا به ساماني هاي واپسين روزهاي حكومت قاجار در كام زمانه شراره مي ريخت ، سال 1303 هجري بود . در كانون كهن علم و فلسفه شهر باستاني قمشه (شهرضا) و در خانه عالم بزرگ شهر «حاج سيد فضل الله حجازي» لبخندها مي شكفت و تولد سيد مهدي حجازي را با شادي مي آميخت ، او دوران كودكي را در خانواده اي كه در علم و تقوا سابقه ديرين داشت سپري كرد و از تربيت هاي علمي و اخلاق پدر و نياكان خويش پرتو گرفت.در آغاز جواني براي تحصيل علوم ديني رهسپار اصفهان گرديد. سالها در اصفهان با تلاش پيگير ، ساده زيستي ، خودسازي و باور پولادين ، رشته هاي ختلف فرهنگ اسلامي را فرا گرفت ، استادان او در اصفهان عبارت بودند از :آيت الله حاج شيخ عباسعلي اديب اصفهاني ، آيت الله ميرزا علي آقاي شيرازي ، آيت الله حاج شيخ محمد حسن نجف آبادي ، آيت الله طيب ، آيت الله خادمي ، آيت الله حاج آقا صدر كوهپايه اي ، آيت الله حاج شيخ احمد فياض .آيت الله حجازي در سال 1370 هجري براي تعالي بيشتر علمي و كسب تخصص فراتر فرهنگي و نيل به درجه عالي اجتهاد رهسپار نجف اشرف شد .وي علي رغم تنگناهاي مادي در طول 17 سال سكونت در نجف اشرف به فراگيري پيگير علوم اسلامي پرداخت و از محضر مراجعي چون:حضرت امام خميني ، آيت الله العظمي حكيم، آيت الله العظمي خويي، آيت الله العظمي سيد عبدالهادي شيرازي، آيت الله العظمي حاج سيد عبدالاعلي

سبزواري، آيت الله العظمي حاج سيد جواد تبريزي، آيت الله العظمي حاج سيد يحيي يزدي رحمه الله عليهم اجمعين بهره كافي گرفت.دستيابي به درجه اجتهاد يكي از فرازمندترين فله هاي ارتقاي علمي و فقهي در حوزه هاي علميه رسيدن به رتبه اجتهاد و گرفتن اجازه اجتهاد از مراجع بزرگي كه به ايشان اجازه اجتهاد داده اند عبارتند از :آيت الله العظمي سيد يحيي حسيني يزدي نجفي، آيت الله العظمي حاج سيد محمد جواد طباطبائي تبريزي نامبرده در اول نوشته خويش آيت الله حجازي را اين گونه وصف مي كند:سيد مهدي حجازي، دانشمند فاضل ، تقوا پيشه پيراسته، برگزيده بزرگان، پشتوانه دانشمندان اسلام، رهرو راه استوار صاحب ذوق آراسته به مرتبه اجتهاد رسيده اند.آيت الله العظمي سيد ابوالمعالي حاج سيد عبدالاعلي سبزواري، ايشان نيز در مرقومه خويش درباره آيت الله حجازي مي نويسد:حجه الاسلام حجازي با آراستگي اخلاق معارف اسلامي را فرا گرفته است، مباني احكام را استوار ساخته و به درجه اجتهاد رسيده است.

حجت، محسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام والمسلمين آقاى سيد محسن بن العلامه الكبرى والايه العظمى السيد محمد بن العلامه السيد على كوه كمرى عالمى كامل و فاضلى بارع و در اخلاق و وقار ثانى آن پدر بزرگوار است در حدود سال 1335 ق در نجف متولد و با والد معظم به تبريز آمده و بعد از چند سال توقف به قم مهاجرت نموده و مقدمات و سطوح را از اساتيد مبرز حوزه فراگرفته و به درس والد خود شركت نموده و با اجازه و امر آن جناب به نجف مسافرت و چند سالى از دروس فقه و اصول آيات عظام خوئى و حاج شيخ كاظم شيرازى

و ميرزا عبدالهادى شيرازى و آيت الله حاج سيد محسن حكيم و ديگران استفاده كامل نموده و در سال 1370 ق سفرى به عزم زيارت والد و معالجه كسالت به ايران و قم آمده و مورد استقبال اهل علم و حوزه علميه قرار گرفته و پس از آمدن در خدمت والد به شهر رى و توقف سه ماه مراجعت به نجف و تا چند سال بعد از فوت پدر توقف آنگاه به قم مراجعت و تاكنون به تدريس فقه و اصول و تاليف و اقامه جماعت در مسجد حجتيه اشتغال دارد.

و اما آثار و تاليفات علمى مطبوع و مخطوط ايشان از اين قرار است:

1- الجزءالاول من نهج الطالب مطبوعه.

2- الجزءالثانى من نهج الطالب مطبوعه.

3- كلمه موجزه مطبوعه.

4- كلمه ثانيه مطبوعه.

5- كلمه التقه مطبوعه.

6- الرساله العلميه مطبوعه.

و تاليفات مخطوط از اين قرار است:

1- تبصره فى كفايد الاصول.

2- تبيان فى فرائد الاصول.

3- ولايه الفقيه.

4- مباحث الالفاظ.

5- لبس اللباس السواد فى ايام شهادت امام الشهيد ابى عبدالله الحسين عليه السلام

6- قاعده لاضرر 7- حقيقه التجرشى 8- المعنى الحرفى.

9- الحكم فى اللباس المشكوك 10- الاستصحاب 11- العلم الاجمالى و فروعه.

12- قاعده اليد 13- مكاتبات الائمه عليهم السلام.

14- صحابه النبى الاكرم و ائمه الدين عليهم السلام.

15- سلمان الفارسى 16- ثقاه الرواه.

17- الاربعين فى حياه سلمان الفارسى.

18- فاطمه بنت الامام الكاظم عليهماالسلام.

19- قصار الكلمات فى الاحكام 20- تعليقه على العروه الوثقى.

21- تفسير اوائل سور القرآن المجيد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

حجتي، عبدالرحيم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبد الرحيم حجتي

محل تولد : تربت حيدريه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1333/1/1

حجتي، موسي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد موسى حجتى از فضلاء و ائمه جماعت معاصر اين شهرستانست تولد ايشان در رشت واقع و پس از پرورش و خواندن دروس فارسى و مقدمات به قم مسافرت كرده و ساليان دراز از محاضر آيات عظام و مدرسين كرام حوزه مخصوصاً آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه امام خمينى و گلپايگانى و مرعشى نجفى و شريعتمدارى استفاده نموده و پس از نيل به مقام علمى و عملى به رشت برگشته و به انجام وظائف دينى از قبيل امامت در مسجد (حجتيه) و ترويج دين و تفسير قرآن مبين و غيره مشغول مى باشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

حسام الواعظين ، محمد رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند حاج ميرزا محمد على علاقبند بن ملا اسماعيل بن على بن جعفر بن حسن اصفهانى. واعظ جليل، و فاضل محدث خبير، اديب شاعر و خطاط، از خطباى طراز اول اصفهان بلكه ايران به شمار مى رفت.

در 1301 متولد، و در شب جمعه 13 ربيع الاول سال 1381 وفات يافته، در يكى از اطاق هاى تكيه ى سيد العراقين مدفون گرديد.

در اصفهان خدمت: آقا سيد محمود كليشادى، و ملا محمد حسين كرمانى، و آقا سيد محمد باقر درچه اى تحصيل نمود. سال ها در طهران ساكن، و به وسيله ى شمس العرفا در سلسله ى فقر [!] وارد شده و به تصفيه ى نفس پرداخته، سپس به اصفهان مراجعت نموده و به وعظ و ارشاد پرداخته، الحق واعظى شيرين بيان، و محدثى طليق اللسان بود. شعر خوب مى سرود، و خط نستعليق را در نهايت استادى مى نوشت.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

حسامي، فاضل

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فاضل حسامي

محل تولد : آبادان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/8/10

زندگينامه علمي

اينجانب فاضل حسامي فرزند عباس متولد 1341 آبادان تحصيل دروس حوزوي تا خارج فقه نزد اساتيد بزرگواري چون حضرات حجج اسلام آقايان اسلامي . نواب ، خسرو شاهى، رجائي ، موسوي تهراني ، و صالحي افغاني و نيز حضرات آيات آقايان وجداني فخر (ره) پاياني ، ستوده ، بهبودي ، مومن ، مظاهري ، مكارم شيرازي و خاتم يزدي .تحصيل در زمينه الهيات و معارف اسلامي از سال 1365 تا پايان آن دوره در موسسه در راه حق قم. در سال 1369 براي ادامه تحصيل در رشته جامعه شناسي موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني كه در آن زمان بنياد

فرهنگي باقرالعلوم(ع) نام داشت ، پذيرفته شدم و در سال 1377 در مقطع كارشناسي ارشد در رشته جامعه شناسي فارغ التحصيل شدم .به دليل علايق حوزوي ، موضوع پايان نامه صبغه جامعه شناسي فقه و نيز جامعه شناسي دين به خود گرفت .همزمان با تحصيل و در ادامه آن مسئوليت هاي اجرائي نيز عهده دار بودم كه مي توان مديريت تحصيلات تكميلي ، دبيري گروه جامعه شناسي ، مديريت مالي ، معاونت اداري - مالي و نيز دبير كلي انجمن فارغ التحصيلان موسسه آموزشي پژوهشي امام خميني (ره) را نام برد

حسن زاده آملي، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام والعلم الاعلام آقا شيخ حسن حسن زاده آملى متولد 1307 شمسي از افاضل ممتاز حوزه علميه صاحب تقويم رسمى و تأليفات ارزنده است.

تولدش در آمل واقع شده و در مهد علم و تقوا تربيت يافته و دروس مقدماتى را تا متوسطه خوانده و بدروس علميه عربى پرداخته و سپس بتهران عزيمت نموده و از اساتيد بزرگ تهران چون مرحوم آيه الله آملى و آيه الله شعرانى و آيه الله حاج ميرزا احمد آشتيانى و آيه الله حاج سيد ابوالحسن رفيعى قزوينى و ديگران در رشته هاى علوم عقلى و نقلى استفاده نموده آنگاه بقم مهاجرت و رحل اقامت افكنده و از محضر آيات عظام حوزه علميه چون آيه الله آملى حاج ميرزا هاشم و ديگران بهره مند گرديده و در مدرسه علميه سعادت بتدريس فقه و اصول اشتغال دارد.

داراى تأليفات عديده اى مانند تقويم حسن زاده و 5 جلد شرح نهج البلاغه مرحوم ميرزا حبيب الله هاشمى خوئى از جلد 15 تا جلد 19 ميباشد. و كتابى در ولايت و غيره دارند كه 15 مجلد آن بطبع رسيده و بقيه

آماده براى طبع ميباشد.

مرحوم آيه الله حاج ميرزا ابوالحسن شعرانى تقريظ مفصلى براى شرح ايشان مرقوم كه در اول جلد 15 شرح نهج البلاغه خوئى مذكور ميباشد و در آخر جلد 14 شرح مزبور درباره ى معظم له چنين نوشته اند:

(ثم ان حضره الفاضل الاديب العالم الاريب الجامع بين العلوم العقليه والنقليه والحائز للملكه العلميه والعمليه الشيخ المؤتمن الشيخ حسن الاملى ضاعف الله قدره و اجزل اجر له تصدى لشرح باقى كتاب نهج البلاغه و هوالحرى به والمتوقع منه و هو كما قال بعض الانصار كما قيل عذيقها المرجب و جذيلها المحكل فقد جربته سنوات عند قرائه مختلف العلوم على حاز الرتبه القصوى و فاز بالقدح المعلى و نرجو من الله له التوفيق و لنا.

العبد ابوالحسن الشعرانى

تأليفات و تصحيحات

آثار عرفاني و اخلاقي

لقاء الله

وحدت از ديدگاه عارف و حكيم

انه الحق

ولايت تكويني

عرفان و حكمت متعاليه

الهي نامه متن الهي نامه

انسان در عرف عرفان

كلمه عليا در توقيفيت اسماء

اصول و امّهات حكمي و عرفاني

تصحيح رساله مكاتبات

تصحيح و تعليق تمهيد القواعد

تصحيح . تعليق شرح فصوص قيصري

تصحيح و تحشيه رساله تحفة الملوك في السير و السلوك

مفاتيح المخازن

شرح فصوص الحكم

مشكاة القدس علي مصباح الأنس

شرح طايفه اي از اشعار و غزليات حافظ

نور علي نور در ذكر و ذاكر و مذكور

باب رحمت

نامه ها برنامه ها

قرآن و عرفان و برهان از هم جدايي ندارند

آثار فلسفي و منطقي

اتحاد عاقل به معقول

نصوص الحكم بر فصوص الحكم

رساله جعل

صد كلمه

تصحيح اسفار اربعه

تصحيح و تعليق كتاب نفس شفاء

رساله اي در تضاد

رساله اي در اثبات عالم مثال

رساله اي در حركت جوهري

ممدّ الهِمَم في شرح فصوص الحِكَم

رساله نفس الأمر

نهج الولايه

درر القلائد علي غررِ الفَرائد

النور المتَجَلّي في الظّهور الظِّلّي

مفاتيح الاَسرار لسلّاك الأسفار

سرح العيون في شرح العيون

گشتي در حركت

الحجج البالغة علي تجرد

النفس الناطقة

گنجينه گوهر روان

رساله اي در اثبات عالم مثال

رساله مُثُل

تصحيح و تعليق شرح اشارات

ترجمه و شرح سه نمط آخر اشارات

تصحيح و تعليق شفا

ترجمه و تعليقِ الجمع بين الرَّأيَين

رساله اعتقادات

الأصول الحكميّة

رساله رؤيا

من كيستم

رسالة في التضاد

دروس معرفت نفس

نثر الدراري علي نظم اللئالي

آثار فقهي

رساله اي در مسائل متفرقه فقهي

تعليقات علي العروة الوثقي في الفقه

وجيزه اي در مناسك حج

آثار تفسيري

تصحيح خلاصة المنهج

انسان و قرآن

آثار كلامي

خير الأثر در رد جبر و قدر

تقديم و تصحيح و تعليق رساله قضا و قدر محمد دهدار

ليلةالقدر و فاطمه عليها السلام

رسالة في الإمامة

رساله اي در كسب كلامي

فصل الخطاب في عدم تحريف كتاب ربّ الأرباب

رسالة حول الرؤيا

آثار روايي

تصحيح نهج البلاغه

تصحيح سه كتاب (ابي الجعد ، نثر اللئالي ، طب الأئمّة)

تكملة منهاج البراعة

مصادر و مأاخذ نهج البلاغه

انسان كامل از ديدگاه نهج اليلاغه

شرح چهل حديث در معرفت نفس

رساله اي در اربعين

آثار رياضي و هيوي

دروس معرفة الوقت و القبلة

رساله كلّ في فلك يسبحون

رساله اي در تناهي ابعاد

تصحيح كتاب الإستيعاب في صنعة الأصطرلاب للبيروني

تعيين سمت قبله مدينه

الصحيفة العسجديّة في آلاتٍ رصديّة

الكوكب الدرّي في مطلع التّاريخ الهجري

رساله سي فصل

تعليق تحفة الأجِلَّة في معرفة القبلة

رساله قطب نما و قبله نما

تعليقه بر رساله مولا مظفر

رساله ميل كلّي

رساله ظِلّ

رساله تكسير دايره

تصحيح كتاب المناظر في كيفيّة الابصار

رساله اي در اختلاف منظر و انكسار نور

رسالة في تعيين البُعد بين المركزين و الأوج

رسالة في الصّبح و الشّفق

رساله اي پيرامون فنون رياضي

رساله اي در مطالب رياضي

دروس هيأت و ديگر رشته هاي رياضي

تصحيح و تعليق شرح جغميني

تصحيح و تعليق تحرير اصول اقليدس

تصحيح و تعليق اُكَرِ مانالاؤس

تصحيح و تعليق تحرير اُكَرِ ثاوذوسيوس

شرح زيج بهادري

تصحيح و تعليق شرح بيرجندي بر زيج الغ بيك

تصحيح و تعليق شرح بيرجندي بربيست باب

تصحيح و تعليق

تحرير مجسطي

استخراج جداول تقويم

تصحيح و تعليق الدّرّ المَكنون و الجوهر المَصون

دروس معرفت اوفاق

شرح قصيده كُنوز الأسماء

آثار ادبي

تقديم و تصحيح و تعليق نصاب الصِّبيان

تصحيح كليله و دمنه

تصحيح و اعراب اصول كافي

ديوان اشعار

قصيده يَنبوع الحياة

مصادر اشعار ديوان منصوب به امير المؤمنين

تعليقه بر باب توحيد حديقة الحقيقة

تصحيح گلستان سعدي

تعليقه بر قسمت معاني مطوَّل

امثال طبري

آثار متفرقه

تقديم و تصحيح و تعليق خزائن

هزار و يك نكته

هزار و يك كلمه

مجموعه مقالات

ده رساله فارسي

كشيكل

مصاحبات

مناجات علامه حسن زاده

- الهي، تا تو لبيك نگويي من كجا الهي گويم؟

- الهي، همه گويند: بده و حسن گويد: بگير

- الهي، همه از تو دوا خواهند و حسن از تو درد

- الهي، همه، حيوانات را در كوه و جنگل مي بينند و حسن در شهر و ده

- الهي، عمري آه در بساط نداشتم و اينك جز آه در بساط ندارم

- الهي، شكرت كه دنيايم آخرتم شد

- الهي، من در ذات خود متحيرم چه رسد به ذات تو

- الهي، شيدايي جانان را با حور و غلامان چه كار

- الهي، روزم را چون شبم روحاني بگردان و شبم را چون روز نوراني

- الهي، در جواني شكستم كه پيري، خود شكستگي است

- الهي، آن كه تو را دوست دارد، چگونه با خلق ات مهربان نيست؟

- الهي، اگر من بنده تو نيستم، تو كه مولاي من هستي!

- الهي، گرگ و پلنگ

را مي توان رام كرد با نفس سركش چه كنم؟

- الهي، اگر ستارالعيوب نبودي، ما از رسوايي چه مي كرديم؟!

- الهي، قربان لب و دهانم بروم كه به ذكر تو گويايند

توصيه هايى از علامه حسن زاده آملى

دهان روح و تن

انسان دو دهان دارد: يكى گوش كه دهان روح او است و ديگر دهان كه دهان تن او است. اين دو دهان خيلى محترم اند. انسان بايد خيلى مواظب آن ها باشد. يعنى بايد صادرات و واردات اين دهنها را خيلى مراقب باشد. آن هايى كه هرزه خوراك مى شوند، هرزه كار مى گردند. كسانى كه هرزه شنو مى شوند، هرزه گو مى گردند.

وقتى واردات انسان هرزه شد، صادرات او هم هرزه و پليد و كثيف مى شود. يعنى قلم او هرزه و نوشته هايش زهرآگين خواهد داشت. حضرت وصى، اميرالمؤمنين، عليه السلام فرمود: عمل نبات است و هيچ نبات از آب بى نياز نيست و آب ها گوناگون اند. هر آبى كه پاك است، آن نبات هم پاك و ميوه اش شيرين خواهد بود; و هر آبى كه پليد است، آن نبات هم پليد و ميوه او تلخ است.*

خود عمل، حاكى است كه از چه آبى روييده شده است.

وقت اندك و كار بسيار

بدان كه بايد تخم و ريشه سعادت را در اين نشأ، در مزرعه دلت بكارى و غرس كنى. اين جا را درياب، اين جا جاى تجارت و كسب و كار است; و وقت هم خيلى كم است. وقت خيلى كم است و ابد در پيش داريم. اين جمله را از اميرالمؤمنين عليه السلام عرض كنم، فرمود: «ردوهم ورود الهيم العطاش » ; يعنى شتران تشنه را

مى بينيد كه وقتى چشمشان به نهر آب افتاد چگونه مى كوشند و مى شتابند و از يكديگر سبقت مى گيرند كه خودشان را به نهر آب برسانند، شما هم با قرآن و عترت پيغمبر و جوامع روايى كه گنج هاى رحمان اند اين چنين باشيد. بياييد به سوى اين منبع آب حيات كه قرآن و عترت است. وقت خيلى كم است و ما خيلى كار داريم. امروز و فردا نكنيد. امام صادق عليه السلام فرمود: «اگر پرده برداشته شود و شما آن سوى را ببينيد، خواهيد ديد اكثر مردم به علت تسويف، به كيفر اعمال بد اين جاى خودشان مبتلا شده اند .» تسويف يعنى سوف سوف كردن، يعنى امروز و فردا كردن، بهار و تابستان كردن، امسال و سال ديگر كردن.

وقت نيست، و بايد به جد بكوشيم تا خودمان را درست بسازيم.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

حسن زاده، عبدالله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالله حسن زاده

محل تولد : آمل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1336/1/1

زندگينامه علمي

سال 54 قدم به حوزه علميه قم گذاشتم. دروس حوزه از ادبيات، معاني بيان، منطق، كلام، فلسفه، اصول، فقه و عرفان را گذراندم. سالياني هم در درس خارج شركت كردم. از سال 63 پا به عرصه ادبيات و هنر گذاشتم. در اين زمينه درس هاي ادبيات معاصر، آيين نگارش و ويرايش، ادبيات دراماتيك، داستان نويسى، نمايش نامه نويسى، فيلمبردارى، فيلنامه نويسى، نقد و تحليل فيلم، كارگرداني سينما، طراحي و نقاشى، عكاسي و ادبيات كودكان و نوجوانان را گذراندم. اكنون به عنوان مدير مسئول و سردبير سلام بچه ها و پوپك و سردبير سنجاقك و حديث زندگي ، فعاليت مي كنم.

حسني اردكاني، عبدالرسول

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالرسول حسني اردكاني

محل تولد : اردكان فارس

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1321/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب عبد الرسول حسني اردكاني در اردكان فارس شهرستان سپيدان متولد شدم. پس از اخذ مدرك تحصيلي ششم ابتدايى، با رتبه اول در ميان 36 نفر دانش آموز، در مدرسه آقا بابا خان شيراز سه سال طلبه بودم . در سال 43 به قم آمدم و با آيت الله مكارم و آيت الله رباني شيرازي آشنا شدم دو دوره درس خارج اصول آيت الله مكارم شركت كردم. مقداري از اصول را نزد آيت الله فاضل لنكراني و آيت الله سبحاني استفاده كردم. با تاييد ستاد انقلاب فرهنگي و جامعه مدرسين حوزه علميه قم مدت 12 سال در دانشگاه تهران معارف اسلامي تدريس نمودم. مدت 8 سال در دانشگاه آزاد قم و سه سال در دانشگاه

قم تفسير قرآن و نهج البلاغه تدريس نموده ام. شرح لمعه و رسائل را نيز در حوزه تدريس نموده ام . از محضر آيت الله گلپايگانى، نوري همدانى، محمدي گيلانى، انصاري شيرازي و مقداري هم از محضر استاد مطهري استفاده كرده ام.

داراي مدرك ليسانس از دانشگاه قم مي باشم سال 1361، بيشتر از همه اصول و فقه و تفسير و عقايد را از محضر حضرت آيت الله مكارم شيرازي بهره مند شده ام. مدت ده سال از سال 64 تا سال 74 مسئول تبليغات اسلامي راه آهن استان مركزي از قم تا نزديك درود انجام وظيفه تبليغي داشته ام.قائم مقام معاونت تهذيب و اخلاق حوزه علميه قم مركز مديريت هستم. در ماه محرم 56 به جاي حضرت حجت الاسلام و المسلمين آيت الله مجد الدين محلاتي شيرازي در ايرانشهر دهه عاشورا سخنراني داشتم روز سوم بود،عصرها جلسه عقائد براي نسل جوان داشتم بعد از جلسه متوجه روحاني بزرگواري شدم كه در گوشه حسينيه نشسته بودند نزديك رفتم سلام و احترام كردم فرمود" سيد علي خامنه اي "هستم به ايرانشهر تبعيد شده ام. تا روز 13 محرم كه در ايرانشهر بودم شبانه روز در خدمتشان بودم شب ها كه سخنراني مي كردم حضور داشتند. چند بار با اساتيد دانشگاه شرفياب محضر ايشان شدم كه مورد لطف و عنايت خاص قرار دادند.

حسني آملي، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد علي حسني آملي

محل تولد : آمل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1354/1/1

آدرس اينترنتي

زندگينامه علمي

فرزندي از پدر و مادري متدين در سال 1354 ديده به جهان گشود او را علي ناميدند او

فرزند سوم خانواده بود دوران كودكي و نوجواني را در فضايي بي آلايش روستا سپري كرد و با اتمام دوره راهنمايي عازم شهري بزرگ و معروف كه تاريخ طولاني در تشيع داشت و مركز حوزه هاي علمي شيعه به حساب مي آمد (قم) گرديد و در مدرسه شهيدين (بهشتي و قدوسي ره) مشغول به تحصيل در علوم ديني شد. در حدود ده سالي كه در اين مدرسه ساكن بود مراحل مقدمات و سطح دروس حوز هاي علميه را به پايان برد و هم زمان با شروع به تحصيل كتاب مكاسب و رسائل شيخ اعظم انصاري ره در مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني مشغول به تحصيل در دوره كارشناسي معارف اسلامي گرديد.بعد از اتمام دروس سطح حوزه در دوره تخصصي فقه و اصو ل مدرسه شهيدين شركت كرده واز سوي ديگر همزمان با آن در دوره كارشناسي ارشد دين شناسي مؤسسه امام خميني قبول شده كه ادامه آن منجر به قبولي در رشته اديان در سطح دكتري همان مركز شد.لازم به ذكر است او از زماني كه توانايي تبليغ را پيدا كرده است به مدت ده سال هر زمان كه فرصتي حاصل مي شد به تبليغ در جامعه و دانشگاهاي كشور نيز مي پرداخت

حسني بسطامي، عبدالرسول

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ عبدالرسول بن العالم الجليل ملا فضل الله بسطامى بن العلامه ملا نور محمد (از اعاظم شاگردان مرحوم حجه الاسلام شفتى اصفهانى) ميباشد. وى در سال 1290 شمسى در بسطام متولد شده و پس از رشد در سال 1348 قمرى براى تحصيل بقم آمده و ادبيات را از مرحوم حاج شيخ ابوالقاسم نحوى و مرحوم حجه الاسلام اديب تهرانى فرا

گرفته و سطوح را از آيه الله حاج شيخ على اصغر صالحى كرمانى و آيه الله العظمى آقاى نجفى مرعشى و مرحوم آيه الله حاج شيخ عباسعلى شاهرودى و مرحوم آيه الله حاج ميرزا شهاب همدانى و مرحوم آقا شيخ حسين گيلانى و مرحوم آيه الله حاج شيخ مهدى مازندرانى بپايان رسانيده و از درس خارج مرحوم آيه الله العظمى حجت و آيه الله خونسارى و ديگران استفاده نموده و پس از دوازده سال توقف در قم در سال 1360 قمرى مهاجرت به بسطام نموده و تاكنون بتلبيغ احكام و ترويج دين و اقامه جماعت اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

حسني، علي اكبر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي اكبر حسني

محل تولد : لنگرود

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1317/12/4

زندگينامه علمي

اينجانب علي اكبر حسني فرزند حبيب الله ، اسفند ماه 1317 در لنگرود گيلان متولد شدم و تا كلاس هفتم دبيرستان را همان جا گذراندم . در سال 1332 پدرم مرا به قم فرستاد و در مدرسه علميه خان ، حجره اي برايم فراهم شد. به سرعت و با پشتكار ، مقدمات از امثله ، صمديه ، سيوطي ، مغني ، مطول ، معالم ، قوانين و لمعتين را نزد علما و مدرسين آنروز خواندم ؛ رسائل و مكاسب شيخ انصاري (ره) را نيز خوانده و امتحان دادم .

در سال 1339 با اتمام كفايتين بمدت يكماه و نيم در درس خارج علمي و استدلالي آيت الله شيخ عباسعلي شاهرودي(ره) و نيز آيت الله اراكي(ره) شركت كردم و همه مطالب را به عربي نوشته و مورد تشويق واقع شدم كه متاسفانه در حملات ساواك به فيضيه ، در دوم فروردين 1342

از بين رفت .بعد از فوت آيت الله بروجردي (ره) در درس امام خميني (ره) شركت كردم . بعد از سه سال كه تبعيد ايشان به تركيه و عراق پيش آمد ، به درس مراجع آن زمان آيات عظام گلپايگاني(ره) ، شريعتمداري(ره) ، حائري(ره) ، محقق داماد(ره) و ميرزا هاشم آملي(ره) مي رفتم. برخي از كتب آيت الله حكيم(ره) و آيت الله خوئي(ره) را استفاده و مطالعه مي كرديم ؛ اسفار را نزد علامه طباطبائي (ره) خواندم و فلسفه تطبيقي را نزد آقاي مهدي حائري(ره) و برخي دروس تكميلي را نزد مراجع فعلي خواندم .

حسني، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد حسني

محل تولد : اروميه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1362 پس از اخذ ديپلم علوم تجربي از دبيرستان طالقاني اروميه، در مركز تربيت معلّم تهران قبول شدم، امّا به علّت علاقه وافر به تحصيل در حوزه علميّه جهت تحصيل علوم ديني وارد حوزه علميّه حضرت وليعصر تبريز شدم و تا سال 1367 در اين حوزه مباركه مشغول بودم و شرح لمعه و اصول فقه مرحوم مظفر را با موفّقيّت به پايان بردم. در ضمن اين تحصيل به تدريس ادبيات عرب در اين حوزه پرداختم. در سال 1362 پس از اخذ ديپلم علوم تجربي از دبيرستان طالقاني اروميه، در مركز تربيت معلّم تهران قبول شدم، امّا به علّت علاقه وافر به تحصيل در حوزه علميّه جهت تحصيل علوم ديني وارد حوزه علميّه حضرت وليعصر تبريز شدم و تا سال 1367 در اين حوزه مباركه مشغول بودم و شرح لمعه و اصول فقه مرحوم مظفر را با موفّقيّت به پايان

بردم. در ضمن اين تحصيل به تدريس ادبيات عربي در اين حوزه پرداختم. اين مدّت در حوزه علميّه تبريز مقارن با وقوع جنگ تحميلي بود كه دروس عقب افتاده در اثر شركت در جبهه هاي نبرد را در اوقات تعطيلي حوزه جبران مي كردم. در سال 1367 جهت ادامه تحصيل در حوزه علميّه قم، در مدرسه مباركه امام صادق(ع) كه زير نظر حضرت آيت الله سيّد مهدي روحاني اداره مي شد، حجره اي را گرفتم و در درس مكاسب حضرت آيت الله پاياني شركت و كتاب مكاسب شيخ انصاري را از ايشان بهره بردم. البته مبحث خيارات مكاسب را از محضر حضرت آيت الله سيدعلي محقق داماد فرا گرفتم و همزمان كتاب الرسائل شيخ انصاري را از آغاز تا انتها در محضر استاد حضرت آيت الله اعتمادي بودم كه تبحر و اسلوب بيان ايشان شاگردان را مجذوب درس مي كرد. در سال 1370 جلد اول كفاية الاصول را از محضر حضرت آيت الله مجد و جلد دوم را از محضر حضرت آيت الله موسوي تهراني بهره بردم. در سال 1372 در آزمون سراسري دانشگاهها در دو رشته حقوق و اقتصاد نظري در دانشگاه مفيد قم پذيرفته شدم كه به علّت علاقه به رشته حقوق، در اين رشته مشغول به تحصيل شدم. همزمان با دانشگاه در درس فلسفه حضرت استاد مومني شركت كردم و كتابهاي بدايه و نهاية الحكمه و شرح اشارات را از محضر ايشان بهره بردم و در ايام تعطيلي در طول سال تحصيلي دروس جنبي مثل عروض و قافيه و طب سنتّي را از محضر اين استاد فرزانه استفاده مي كردم. پس از

اتمام دوره كارشناسي حقوق در سال 1376 در رشته حقوق جزا و جرم شناسي در دانشگاه مفيد پذيرفته شدم و پس از اتمام دوره تحصيل در سال 1380 از پايان نامه كارشناسي ارشد تحت عنوان« انگيزه و تاثير آن در تحقق جرم» با درجه عالي دفاع كردم كه راهنمايي اين پايان نامه را جناب دكتر كوشا و مشاوره آن را جناب دكتر قربان نيا به عهده داشتند و داوري آن به عهده دكتر آشوري بود. در سال 1380 به عنوان پژوهشگر با مركز تحقيقات فقهي قوه قضائيه شروع به همكاري كردم. و در آغاز همكاري پروژه اي تحت عنوان تبيين آداب شرعي اجراي قصاص در جهت اصلاح آيين نامه ماده 293 آيين دادرسي كيفري را انجام دادم كه حاصل آن اصلاح آيين نامه مذكور در سال 1382 بود. هم زمان با اين پروژه در گروه تحقيقات جزائي مركز تحقيقات به امور پژوهشي مشغول شدم. كه حاصل آن مقالات متعددي است كه در مجموعه نظريات مشورتي فقهي كيفري و حقوقي منعكس شده و در آنها به مسائل مبتلابه در قوه قضائيه نظرهاي مشورتي داده شده است. از سال 1383 كه بررسي و آسيب شناسي و اصلاح و بازنگري قانون مجازات اسلامي در دستور كار مركز تحقيقات فقهي قرار گرفته به عنوان پژوهشگر با اين مركز همكاري دارم. از سال 1376 در درس خارج اصول وحيد خراساني و درس فقه حضرت آيت الله شيخ جواد تبريزي شركت مي كنم.

حسني، محمدابراهيم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيدمحمدابراهيم حسني

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

زندگينامه علمي

دوره ابتدائي وراهنمايي تحصيلي را درنور مازندران پشت سرگذاشتم.واز همان آغاز ذائقه

ديني ام درمسابقات قرآن و...باكسب امتيازات درسطح استان بروزكرد.براي ادامه تحصيل به تهران آمدم.مقدمات دروس حوزوي ازجمله مبادي العربيه،شرح ابن عقيل،اخلاق وقرآن تخصصي،تاريخ،متون و عقائد اسلامي و..رادركناردروس رايج تحصيلي و علوم روز درمحضر اساتيدي چون دكترچيت سازيان،دكتر جعفر پور،حاج علي اكبري،دكترسعيديان، استادمحفوظي،توجهي، علي اكبراشعري، استادمرحوم حدادي و استادادبيات دكترسيد عبدالمجيدحيرت سجادي(كه توان قلم ورمق حياتم را مديون تعليمات وتشويقات ايشانم)دردبيرستان شهيدمطهري(رشته علوم ومعارف اسلامي)گذراندم.درك محضرعلمي و اخلاقي حضرات آيات امامي كاشاني،امجد،ضياءآبادي وسيبويه (ره) و...آن سالها بسي غنيمت بود..

بعدازديپلم،بسال73باانتخاب،وانگيزه مناسبي كه داشتم،عليرغم قبولي دركنكور،به ادامه تحصيل دروس حوزوي با گزينش اساتيدبرتر درفضاهاي علمي ومعنوي مناسبي چون حوزه علميه امين الدوله ومروي پرداختم.دروس سطوح حوزه ازجمله سيوطي،مغني،لمعتين واصولين،معالم،رسائل ومكاسب وكفايتين رااز محضراساتيدبزرگواري چون افضل نژاد،جوادي افغاني،پورذهبي،مهاجري،علم الهدي،تقوايي،شريف زاده، دكترموسوي اصفهاني،مرحوم پاكتچي،دروازه اي وموسوي تبريزي(رحمهم الله)،ونوارهاي درسي استادصالحي ووجداني دركنارارتباط بامركزمديريت وبرخي اساتيد حوزه علميه قم فراگرفتم.علاوه براين غروب دوشنبه هايي پربارببهانه تنظيم آثار استادبزرگوارآيه الله سيداحمدعلم الهدي خراساني ازمحضرايشان بهره هاي فراواني بردم. آنسالها حضوردرپاي درس اخلاق و مواعظ آيه الله مرحوم حق شناس،مجتهدي(ره)،مهدوي كني وآيه الله مجتبي تهراني نيزبسي ارزشمندوماندگار بود.

محوربرخي فعاليتهاي تبلييي وقلمي بنده ازسال73تاكنون چنين است:

1-پيگيري نظام مندمطالعات وفيش برداري ازمنابع ومتون ديني ازجمله نهج البلاغه

2- تدوين،ترجمه،بررسي وتاليف كتب ومقالات وارتباط بامراكزپژوهشي وفرهنگي

3-ارائه مقالات به همايش ها،روزنامه هاومجلات علمي وتحقيقي قم وتهران

4- مديريت بروزوبلاگهاي ديني وهمكاري علمي باسايتها وفضاهاي مجازي

5- فعاليتهاي تبليغي درهيئات ومساجدوادارات تهران وشهرستان

حسين زاده، عباس

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عباس حسين زاده

محل تولد : زرند

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1355/8/1

زندگينامه علمي

فروردين سال 1355 شمسي در روستاي باب عبدان

از توابع شهرستان زرند كرمان به دنيا آمدم. تحصيلات ابتدايي را تا سال چهارم در همان روستا پشت سر گذاشتم و در سال پنجم ابتدايي به دهستان دشتخاك از توابع شهرستان زرند عزيمت نمودم.

با ورود به دوره راهنمايي عازم شهرستان زرند شدم و دوران راهنمايي و دبيرستان را در شهرستان مذكور به پايان رساندم و در سال 1373 در رشته رياضي و فيزيك فارغ التحصيل گرديدم در سال 1374 با قبولي در آزمون ورودي حوزه علميه به قم آمدم و در مدرسه علميه امام مهدي موعود (عج) واقع در نيروگاه دروس حوزوي را آغاز نمودم.

دروس مقدماتي و ادبيات عرب را به مدت سه سال در مدرسه فوق الذكر به پايان رساندم و سال چهارم وارد مدرسه علميه معصوميه (س) شدم و ادامه دروس مقدماتي را تا سال ششم در آن مدرسه تكميل كردم.

در طول سه سال كه در مدرسه معصوميه مشغول به تحصيل بودم در كنار دروس اصلي حوزه مكالمه عربي را به صورت تخصصي فرا گرفتم و در طول اين مدت مقالات متعددي به زبان عربي به رشته تحرير در آوردم كه دو مقاله در مجله تخصصي «النافذه» به چاپ رسيد.

بعد از اتمام دروس مقدماتي ، دروس سطح را در مدرسه آيةالله گلپايگاني آغاز نمودم و از محضر اساتيدي چون حجةالاسلام و المسلمين حضرات آقايان فقيهي، تهراني، حسيني، ديباجي اصفهاني، طاهري مازندراني، خسروشاهي و ديگران كسب علم نمودم و از علوم وافر و اخلاقيات آن اساتيد بهره بردم در كنار دروس سطح و اصلي حوزه هم زمان در رشته تخصصي تبليغ مشغول به تحصيل شدم و در سال 1384 در رشته كارشناسي

تبليغ فارغ التحصيل گرديدم و پس از آن در كارشناسي ارشد تبليغ ادامه تحصيل دادم هم اكنون در دروس خارج فقه و اصول از محضر حضرات آيات وحيد خراساني و مكارم شيرازي (حفظه الله) بهره مي برم.

علاوه بر تحصيل در رشته تخصصي تبليغ دوره آموزشي روايت سيره شهدا و دوره مديريت مسجد را فرا گرفتم و به عنوان يكي از محققان مركز مطالعات و پژوهش هاي فرهنگي حوزه علميه قم به سؤالاتي كه از آن مركز دريافت مي كنم پاسخ مي گويم و در كنار دروس حوزوي به امر تحقيق و پژوهش و تبليغ مي پردازم و به شكر خدا از سال 1379 كه ملبس به لباس مقدس روحانيت گرديدم در ايام تبليغي توفيق تبليغ دين و نشر احكام الهي را در شهرها و روستاهاي مختلف كسب كرده ام و با اقشار مختلف جامعه در ارتباط بوده ام.

ان شاء الله همه ي اين فعاليت ها مورد قبول درگاه الهي قرار گيرد. والسلام عباس حسين زاده.

حسين مقدم، يحيي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد يحيي حسين مقدم

محل تولد : نكاء

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1329/1/1

زندگينامه علمي

بعد از گذراندن دوره مكتب خانه در روستاي محل ولادت (سوچلما از توابع شهرستان نكاء) وارد حوزه علميه رستمكلأ (از توابع شهرستان بهشهر مازندران) شدم و از محضر آيت الله ابوالحسن ايازي تا سال 1349 شمسي استفاده كردم، دوره مقدمات و قسمتي از لمعين و معالم الاصول را در آن حوزه خواندم.

و در سال 1349 هجري شمسي روز شهادت امام همام موسي بن جعفر(ع) وارد حوزه علميه قم عش آل محمد(ص) صانها الله عن الحوادث شدم و دروس سطح را

در محضر اساتيد بزرگواري كه قبلاً نام آنها ذكر شده تلمذ نمودم. تا اينكه از حدود سال 54 و 55 در درس خارج آيت الله العظمي ميرزا هاشم آملي و آيت الله مكارم و آيت الله مشكيني و اساتيد ديگري كه نام آنها را قبلاً ذكر كرم شركت نمودم. و مدت سه سال بعد از پيروزي انقلاب در موسسه در راه حق از محضر آيت الله مصباح يزدي استفاده كردم.

لازم به ذكر است در ايام تابستان قبل از پيروزي انقلاب اسلامي ايران و بعد از آن تا سال 1363 هجري شمسي در روستاي بادالسبر از توابع شهرستان نكاء در محضر آيت الله سيد خليل محمدي بادالسبري مشغول تحصيل بوده و در ضمن تدريس نيز مي نمودم.

حسينعلي پور، حميد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حميد حسينعلي پور

محل تولد : جلفا

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1334/1/1

زندگينامه علمي

سال 1346 هجري شمسي به تبريز آمدم و در مدرسه طالبيه تبريز زير نظر حجة الاسلام آقاي وثوقي به دروس حوزوي مشغول شدم (آقاي وثوقي هم اكنون از اساتيد حوزه هاي علميه تبريز هستند) جامع المقدمات، باب رابع مغني، حاشيه، معالم و بخش اوامر قوانين ميرزاي قمي را در تبريز خواندم. در سال 1349 به قم آمدم و از آن زمان تاكنون در قم هستم. اولين استادم آية الله علوي گرگاني بود كه در درس شرح لمعه او حاضر مي شدم و در درس لمعه آية الله محفوظي هم شركت كردم و بقيه را از آقاي شيخ علي پناه اشتهاردي درس گرفتم. استاد رسائل و مكاسب و كفايه ام آقايان ميرزا يدالله و حاج ميرزا محسن دوزدوزاني بودند. از افراد ديگري هم

اين كتابها را درس گرفته ام، لكن عمده اين حضراتند. از سال 1358 در درس خارج آيةالله تبريزي و نوري شركت كردم در درس آية الله نوري همداني فقط چهار سال شركت داشتم ولي در درس آية الله تبريزي بيش از 12 سال مرتب نشسته ام. شرح منظومه را از آية الله شيرازي انصاري خواندم. نهاية الحكمه را از آية الله مصباح خوانده ام. شرح اشارات جلد دوم و سوم را از آية الله حسن زاده آملي درس گرفته ام. شرح فصوص قيصري و مصباح الانس را نيز از ايشان خوانده ام. سه جلد اول، دوم و سوم اسفار را هم از ايشان درس گرفته ام. بخشي از جلد 6 و 7 را از آية الله جوادي آملي تلمذ كرده ام. تمهيد القواعد را از آية الله جوادي آملي خوانده ام. دروس عرفان و فلسفي را با توضيحات كامل، يادداشت دارم. همه دروس اعتقادي آية الله سبحاني را گذرنده ام و در درسهاي اعتقادي پنجشنبه هاي آية الله مكارم شيرازي شركت مي كردم و در امتحان پاياني اين دروس، با نمره خوب قبول شدم و به همين مناسبت براي ما جوايزي در نظر گرفته و جوايزي هم اكنون با مهر مدرسه اميرالمؤمنين موجود است. در يك دوره دو ماهه دروس حضرات اساتيد در مدرسه حقاني پس از انقلاب اسلامي شركت كردم. برخي از اساتيد آن كلاسها عبارت بودند از:

آيةالله نوري همداني، آيةالله تسخيري كه درباره ماركسيسم تدريس مي كرد، آقاي سيدمنيرالدين هاشمي شيرازي كه درس اقتصاد مي گفت، آقاي خاك كه درباره سازمان مجاهدين خلق(منافقين) تدريس مي كرد و...

حسيني ادياني، مسلم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد مسلم حسيني ادياني

محل تولد : قائم شهر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد :

1334/1/1

حسيني اصفهاني، محمد حسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن محمد صادق، خطيب اديب، و عالم جليل، مؤلف كتاب «مشرق التوحيد» در اصول دين به فارسى، كه آن را به اسم فتح على شاه قاجار در سال 1250 تأليف نموده است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

حسيني اصفهاني، محمد صادق

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن محمدباقر، واعظ كامل، مؤلف: 1 - جارح العينين فى مصائب الحسين عليه السلام كه آن را در سال 1222 به نام فتح على شاه تأليف نموده 2 - عين الدموع؛ و غيره مى باشد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

حسيني اصفهاني، مرتضي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد مرتضي حسيني اصفهاني

محل تولد : اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1334/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب پس از گذراندن دوران دبستان و دبيرستان در زمان سيكل دوم (قبل از ديپلم) بود كه با وضعيت نامناسب مدارس در دوران شاهنشاهي در سال 1351 – 1352 دروس مدارس را ترك گفته و يك مرتبه عشق دروس حوزوي و تحصيل علم در من زنده شد. با علاقه وافري در كنار دروس كلاسيك درس جامع المقدمات را به طور خصوصي نزد استادي شروع به خواندن كردم و كم كم به حوزه علميه در اصفهان ، مدرسه ذوالفقار پاي گذاردم. اساتيد بزرگواري مانند آيت الله حسن امامي، استادبزرگوار حاج آقا فقيه(حاج شيخ علي اكبر)، استاد بزرگوار حاج آقا صحبت ابطحي و ديگر اساتيد را تلمذ نموده و كتابهاي ادبيات و دوره سطح تا لمعتين را در آن مدرسه به اتمام رسانيدم. آنگاه به حوزه علميه قم مشرف شديم كه حدود 1357 بود. و بقيه كتب دوره سطح را از رسائل و كاسب و منطق مظفر و معالم الديني تا به دروس خارج فقه و اصول را به طور پيوسته در كنار اساتيد بزرگوار همانند مرحوم آيت الله ستوده، آيت الله اعتمادي- دوزدوزاني – مظاهري- غير خواندم و كم كم در دروس خارج فقه و اصول آيات عظام فاضل لنكراني- مكارم شيرازي – مرحوم حاج

شيخ جواد آقا تبريزي – وحيد خراساني- نوري همداني- شركت ميكردم و البته دروس جنبي ديگر همانند تفسير – علم رجال- مباحث كلامي و دروس ديگر را به طور جزوه ها و غيره را اشتغال داشتيم و در امتحانات حوزه شركت داشتيم. بعد از حضور در دروس خارج در كنار آن به حضور در مجالس تفسير علاقه وافري داشتم . در جلسه تفسير آيت الله خزعلي شركت داشتم و با عشق به آن درس و عمق در آن به حفظ قرآن مشغول شدم و بيشتر قرآن را حفظ كرده و در كنار آن عشق به تفسير در بنده زنده شد. كه نخست بيشتر تفسير نمونه را به طور كامل مطالعه كردم براي اينكه حفظ آيات در ذهن بنده بيشتر استقرار يابد. آنگاه مجموعه تفسير الميزان را مطالعه عميق نمودم و از آن نسخه برداري كردم. پي بردم برخي از مقالاتي هست كه بايد از قرآن استخراج شود ، در اينجا زمينه با عشق وافري كه داشتم برخي از مقالات را استخراج نمودم از قبيل : توحيد نظري، و عملي ، يهوديت و مسيحيت ، ولايت و امامت، هنر و ديگر مقالات كه در قرآن زياد بر آن تكيه شده و در همين دوران بود كه كتابهاي نوشته شده تا كنون به حدود 45 عدد ميرسد و بيشترين و بلكه همه آنها دقيقا در خصوص دردها و امور مبتلابه مردم است و حتي برخي از اساتيد با نظارت بر آنها اظهار داشته اند كه شما دقيقا روي دردهاي محسوس و ملموث جامعه قلم ميزنيد. اميدوارم خداوند با منتي كه بر بنده حقير نموده منت خودرا از

بنده حقير دريق ندارد تا بتوانم دينم را به اسلام و مسلمين ايفا بنمايم . از همكاري و لطف شما در اين زمينه كه بنده حقير را تفقه نمود، به كمال تشكر و قدرداني مي نمايم . والسلام

حسيني خاتون آبادي، محمد باقر

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از علما و امام مسجد جامع جديد عبّاسى بوده، وفاتش در سال 1193، قبرش در تخت فولاد تكيه ي آقا رضى.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

حسيني زفره اي، محمدباقر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد باقر حسيني زفره اي

محل تولد : اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1323/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب در سن پنج سالگي يعني در سال 1327 بهمراه والدينم از زفره اصفهان به كربلا رفتيم و يكسال در آنجا مانديم و پس از يكسال به ايران بازگشته و بعللي كه ذكر آن مفصل است عازم گرگان و در يكي از روستاهاي آن به نام مرزنكلاقه مقيم گشتيم و در مدرسه آن روستا مشغول تحصيل شدم و تا ششم ابتدايي درس را ادامه داده و پس از آن درس را رها كرده به كار كشاورزي مشغول و در سال 1344 عازم سربازي شدم و پس از پايان خدمت ازدواج كرده و به تشويق يكي از روستائيان جهت تحصيل علوم ديني عازم مشهد مقدس گشتم و دو سال در مشهد جامع المقدمات را نزد اساتيد آنجا خوانده و سپس عازم قم گشته و از سال 1350 در قم مشغول تحصيل و از سال 1360 علاوه بر تحصيل دروس حوزوي به تأليف كتاب مبادرت كرده كه تا كنون حدود سي جلد كتاب نوشته ام كه بيست جلد از آنها چاپ شده و ده جلد ديگر آن نيز آماده چاپ است.

حسيني شاهرودي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد حسين حسينى شاهرودى سومين فرزند مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج سيد محمود حسينى شاهرودى قدس اللَّه سره مى باشند كه در حدود سال 1323 شمسى در نجف اشرف ديده به دنيا گشوده و در حجر والد بزرگوار و والده ماجده اش صبيه مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ محمدتقى فاضل نيشابورى پرورش يافته و مقدمات را از اساتيد حوزه نجف مانند

آيت اللَّه حاج سيد كاظم حايرى خوانده و سطوح عاليه را از مدرسين آن سامان فراگرفته و در درس خارج برادر بزرگوارش حضرت آيت اللَّه العظمى حاج سيد محمد شاهرودى شركت و فقه و اصول را از آيت اللَّه العظمى خوئى و مرحوم آيت اللَّه صدر شهيد استفاده نموده، تا در سال 1394 ق كه از طرف حكومت يزدى عراق تسخير به ايران گرديده و مانند برادر بزرگوارش مقيم حوزه علميه قم شده و به تدريس سطوح عاليه كفايه و مكاسب پرداخته و در ابحاث و دراسات برادرش نيز شركت نموده و مى نمايد. به فضل و دانش و تقوا موصوف مى باشند و در غياب برادر عزيزش در حسينيه نجفيهاى قم به جاى معظم له اقامه جماعت نموده و مورد توجه خاص معاودين محترم و غيره مى باشند.

نگارنده بارها از ايشان خواستار شدم كه ترجمه خود را به نگارنده به جهت پارسائى اجابت ننموده تا بعد از مدتى چند سطرى مرقوم داشتند كه تلخيص آن را نگاشتم.

از تأليفات ايشان تقريرات بحث برادر بزرگوارشان آيت اللَّه حاج سيد محمد شاهرودى كه جزو اول آن به طبع رسيده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

حسيني شهرستاني، عبدالرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم علوم دينى.

تولد: 1339 ق.، كربلا.

درگذشت: 11 مرداد 1376، مشهد.

آيت الله حاج سيد عبدالرضا حسينى شهرستانى، فرزند حجت الاسلام سيد زين العابدين شهرستانى، بود. وى پس از پست سر نهادن دوران كودكى به سال 1346 ق. وارد مدرسه ى جعفريه شد و به يادگيرى خواندن و نوشتن و علوم ابتدايى پرداخت و پس از آن به تحصيل علوم دينى روى آورد و مقدمات و سطوح را نزد حضرات آيات شيخ على اكبر سيبويه و شيخ جعفر رشتى فراگرفت. سپس به يادگيرى رسائل و مكاسب و

كفاية و علوم هيئت و رياضيات نزد حضرات آيات شيخ محمد رضا اصفهانى و سيد محمد طاهر بحرانى پرداخت و خارج فقه و اصول را نيز در محضر آيات عظام سيد محمدهادى ميلانى، ميرزا مهدى شيرازى، سيد عبدالحسين حجت و شيخ مرتضى آشتيانى آموخت. اياشن در كنار تحصيل به تدريس سطوح عاليه پرداخت و پس از ساليان فراوان تدريس سطح، در سال 1392 ق. تدريس خارج فقه را آغاز كرد. سپس به مشهد هجرت كرد.

آيت الله حسينى شهرستانى علاوه بر تحصيل و تدريس، به اقامه ى جماعت در صحن حسينى (ع) پاسخگويى به مسائل دينى پرداخت. وى در برابر نفوذ و تبليغات فكرى و سياسى و ايجاد شبهات دينى از سوى كمونيست و چپگرايان عراق سخت ايستادگى كرد و به منظور استحكام بنيان هاى فكرى جوانان، اقدام به تأسيس مجله ى «اجوبة المسائل الدينيه» كرد و در آن- با هميارى و همكارى حضرات آيات سيد محمدباقر صدر، سيد حسن شيرازى، سيد عبدالصاحب حكيم و استاد احمد امين- به صدها پرسش فكرى و اعتقادى جامعه پاسخ داد و حوزه ى خوانندگان خود را به فراسوى مرزهاى عراق گسترانيد. دامنه نفوذ اين مجله در آن سال هاى پر اختناق عراق باعث شد تا رژيم بعث، پس از آزار و اذيت هاى فراوان و زندانى ساختن فرزندش جلو انتشار آن را بگيرد و او را هم از عراق بيرون نمايد.

ايشان به جز تدريس، تأليف، اقامه ى جماعت و تبليغ شعائر دينى، با هميارى و مساعدت گروهى از علماى بزرگ و تجار كربلا دست به بنياد مؤسسات خيريه و عام المنفعه اى زد كه برخى از آنها عبارتند از مدرسة الامام الصادق. (اين مدرسه براى دانش آموزان بر مبناى تعاليم

اسلامى در سال 1371 ق. تأسيس شد و تا سال 1395 ق. ادامه يافت)؛ مدرسة اسلاميه (در اين مدرسه به دانش آموزان دروس فقه؛ حديث تفسير و عقايد آموزش داده مى شد)؛ درمانگاه كودكان؛ الجمعية الهرية الاسلامية؛ المكتبة الجعفرية (اين كتابخانه با پنج هزار كتاب چاپى و خطى در مدرسه هندى گشايش يافت)؛ لجنة الثقافة الدينية (كه پاسخگويى به شبهات و پرسشهاى دينى را بر عهده داشت و در خلال پانزده سال فعاليت خويش، توانست صدها سئوال را پاسخ دهد).

از تأليفات آيت الله حسينى شهرستانى مى توان اين آثار را نام برد: مقاليد الهدى فى شرح العروة الوثقى (هفت جلد، كه سه جلد آن به چاپ رسيده است)؛ حياة الامام الحسين بن على (ع)، الامر بالمعروف و النهى عن المنكر، السجود على التربة الحسينية؛ صلاة الجمعة فى عصر الغيبة؛ النوروز فى السلام نوروز در تاريخ و دين؛ اجوبة المسائل الدينية (چهارده جلد كه دو جلد آن به نام اميد جوان ترجمه و چاپ شده است)؛ اجوبة المسائل فى التفسير (دو جلد)؛ اجوبة المسائل فى العقائد؛ تقويم هجرى (از سال 1363 تا 1463 ق.). تأليفات مخلوط ايشان عبارت است از: المهدى الموعود و دفع الشبهات عنه؛ الطريق القويم الى جنة النعيم (پيرامون امامت)؛ دفع الشبهات و حل المشكلات؛ غاية التقرب فى شرح منظومة التهذيب؛ حاشبه بر مكاسب؛ حاشيه بر رسائل؛ حاشيهبر معالم؛ حاشيه بر قوانين؛ حاشيه بر شرح لمعه؛ الطريق المستقيم فى بيان اصول الدين؛ عقايد المؤمنين فى اصول الدين.

در سال 1397 ق. به علت فشارهاى رژيم بعثى، وى عراق را به قصد ايران ترك كرد و در مشهد اقامت گزيد و به تدريس سطوح عاليه و عقايد، امامت جماعت (در

مسجد الحميد) و تأسيس مجله «الارشاد»- كه از آن هفت شماره منتشر گرديد پرداخت. اما در سال 1400 ق. به دنبال سكته اى ناقص توان كار و كوشش از او سلب شد و تا پايان عمر خانه نشين شد.

آيت الله حسينى شهرستانى سرانجام پس از هفتاد و هفت سال زندگى در يازدهم مرداد 1376(27 ربيع الاول 1418 ق.) چشم از جهان فروبست و پيكرش در روز سه شنبه بيست و هشتم ربيع الاول، پس از تشييع و نماز آيت الله شيخ حسنعلى مرواريد بر آن، در صحن آزادى حرم امام رضا (ع) به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

حسيني عربي، مهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد مهدي حسيني عربي

محل تولد : اروميه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1354/5/17

زندگينامه علمي

اينجانب سيد مهدي حسيني عربي فرزند سيد حسن در 17 مرداد سال 1354 در روستاي قلقاچي از توابع بخش انزل شهرستان اروميه در يك خانواده مذهبي و اهل علم به دنيا آمدم. در سال 1357و قبل از پيروزي انقلاب اسلامي همراه خانواده به شهرستان سلماس (آذربايجان غربي)نقل مكان نموده و تحصيلات ابتدايي را در مدرسه شهيد داهيم آن شهر در سال 1361 آغاز كردم. پس از سپري شدن دوران ابتدايي و سپس دوران راهنمايي در مدرسه شهيد مطهري سلماس، بنا به علاقه خود براي شركت در دروس حوزوي و نيز تشويق هاي پدر بزرگوارم كه خود فردي روحاني و يك خطيب وارسته بود به حوزه علميّه وارد شدم.

دروس اوّليّه (سطح اول) را در مدرسه حضرت وليعصر شهرستان بناب بين سالهاي 1370-75 گذراندم و از محضر اساتيدي چون آيه الله حاج شيخ عبدالمجيد باقري بنابي و حضرات حجج اسلام خيريان، آتش

زر، طباطبائي، اعلائي، و ... استفاده نمودم و پس از اتمام دروس سطح اول در مهر ماه سال1375 وارد حوزه علميه قم شدم .

دروس سطح دو و سه حوزه را در مدرسه مباركه فيضيه و مدرسه آيه الله گلپايگاني نزد اساتيدي چون : استاد تهراني، عليدوست، خسروشاهي، عظيمي، اصغري، قريشي و... سپري كردم و پس از آن در دروس خارج فقه و اصول حضرات آيات عظام سبحاني، شبيري زنجاني، فاضلي گلپايگاني و استاد مهدي هادوي تهراني شركت داشتم. در ضمن اشتغال به تحصيل در حوزه علميّه هم زمان تحصيلات كلاسيك را نيز ادامه داده و مدرك ديپلم را از مدرسه شهيد زين الدين قم اخذ كردم و سپس مقطع كارشناسي را در رشته تاريخ در دانشگاه باقرالعلوم قم به پايان رسانيدم و در خلال اخذ ديپلم و قبولي در دانشگاه، دوره تربيت مربّي كودك و نوجوان را در مركز تربيت مربي دفتر تبليغات گذرانده و نيز در دروس مركز تربيت محقق و نويسنده دفتر تبليغات در رشته تاريخ اسلام شركت كردم.

پس از شروع به تحصيل در مقطع كارشناسي در دانشگاه، در بخش فرهنگ نامه مؤلفين اسلامي پژوهشكده تاريخ و سيره اهل بيت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي وابسطه به دفتر تبليغات حوزه علميّه قم به عنوان محقق مشغول به كار شدم و همزمان به عنوان عضو ثابت گروه تاريخ مهدويت مؤسسه آينده روشن (پژوهشكده مهدويت) به كار تحقيق و تأليف پرداختم و با مراكزي چون : مركز مطالعات و پژوهشهاي علمي حوزه علميّه قم و مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني در بخش دانشنامه امام خميني همكاري نمودم و در طي دوره تحقيق

در اين مراكز، چندين مقاله در موضوعات تاريخ اسلام و تاريخ مهدويت تأليف نموده و در تدوين فرهنگ نامه بزرگ مؤلفين اسلامي كه به صورت گروهي در پژوهشكده تاريخ و سيره اهل بيت كار مي شود حضور دارم كه اين پروژه هنوز ادامه دارد.

حسيني فر، رضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رضا حسيني فر

محل تولد : دزفول

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1350/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1350 در خانواده اي مذهبي در شهرستان دزفول متولد شدم . پس از پايان جنگ و اخذ ديپلم رياضي در سال 1368 در رشته مهندسي صنايع (توليد صنعتي) دانشگاه امير كبير تهران پذيرفته شدم . در كنار دروس دانشگاه از محضر برخي از علماي بزرگ تهران استفاده هاي فراواني بردم .عشق و علاقه به معارف خاص اهل بيت موجب شد تا پس از تامل بسيار و مشورت با بزرگاني چون حضرات آيات بهجت ، بهاء الديني ، مشكيني ، مصباح يزدي و بيش از همه راهنمايي هاي بسيارسودمند حكيم فرزانه آيت الله جوادي آملي ، دانشگاه و رشته مورد علاقه خود را ترك گويم و دروس حوزوي را بي وقفه و با جديت تمام آغاز كنم .براي آشنايي بهتر با فضاي حوزه و اطمينان بيشتر نسبت به تصميمي كه گرفته بودم ، بخش عمده اي از دروس مقدمات را در قم فرا گرفتم و سپس براي ادامه تحصيل به تهران بازگشتم و در مدرسه امين الدوله زير نظر استاد اخلاق حضرت آيت الله حق شناس (حفظه الله) و نيز مدرسه مروي ، ساير دروس مقدمات و نيز سطح اول حوزه را به اتمام رساندم .

سپس براي ادامه تحصيل به

قم مشرف شده و از دروس سطح حضرات آيات و حجج اسلام اعتمادي ، احمدي ميانجي ، تهراني ، محمدي خراساني ، مروي و نيز دروس فلسفه حجج اسلام سروش محلاتي ، مرتضي جوادي آملي و حسن معلمي بهره بردم. همچنين از درس تفسير حضرت آيت الله جوادي آملي بهره هاي فراواني نصيبم شد .پس از اتمام سطوح عاليه ، از سال 1378 به بعد در دروس خارج فقه و اصول حضرات آيات عظام تبريزي ، آقا موسي زنجاني ، و محقق داماد شركت كردهام.در كنار دروس عادي حوزه ، همواره اين دغدغه اساسي و جدي را داشته ام كه از مباحث اخلاقي و معارف خاص اهل بيت ، همچنين از نيازها و ضرورت هاي كنوني جامعه ، بيگانه و غافل نباشم.

از سال 1379 ضمن همكاري با موسسه امام صادق عليه السلام در زمينه پاسخگويي به شبهات ، وارد عرصه تاليف شده و در اين زمينه توفيقاتي نصيبم شد . همچنين از سال 1383 توفيقي دست داد تا ضمن تدريس در دانشگاه ، ارتباط بيشتر و بهتري با دوستان دانشجو برقرار كنم. از سال 1384 ،تدريس برخي از درس حو زوي از جمله - عقايد و فلسفه _ را آ غاز كرده ام.

حسيني قلعه بهمن، اكبر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد اكبر حسيني قلعه بهمن

محل تولد : شهررى

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1348/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب سيد اكبر حسيني قلعه بهمن فرزند سيد غفار در سال 1348 در شهرري متولد شدم. بعداز دوران تحصيلات ابتدايي و راهنمايي در سال 1362 وارد حوزه علميه ورامين شدم. در سال 1367 به حوزه علميه شهرري و سپس در

سال 1368 به حوزه علميه قم منتقل گرديدم. از حدود سال 1371 در دروس خارج فقه و اصول اساتيد گرانقدري چون آيات عظام وحيد خراسانى، فاضل لنكراني(ره) و جوادي آملي بهره وافري برده ام. در سال 1371 وارد دوره كارشناسي الهيات و معارف اسلامي موسسه امام خميني(ره) شدم و در سال 1367 در دوره كارشناسي ارشد در رشته دين شناسي پذيرفته شدم و در سال 1381 با ارائه پايان نامه واقع گرايي اخلاقي در نيمه دوم قرن بيستم با نمره عالي(19) فارغ التحصيل گرديدم. در سال 1383 وارد دوره دكتري فلسفه دين گرديدم و هم اكنون نيز به تدوين پايان نامه خود با عنوان واقع گرايي دين در قرن بيستم مشغول هستم. در اين ايام در مقاطع مختلف(كارشناسي و كارشناسي ارشد) به تدريس اشتغال داشته ام و نيز كتب و مقالاتي را نيز تاليف و ترجمه نموده ام.

حسيني كوهساري، اسحاق

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد اسحق حسيني كوهساري

محل تولد : نكا- ساري

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1328/2/15

زندگينامه علمي

حقير سيد اسحاق حسيني كوهساري در سال 1328 در روستاي كوهسار كتن از توابع شهرستان نكا متولد شدم. دوران ابتدائي تحصيل را در حوزه علميه نكا تحت نظر آيت الله سيموندهي طاب ثراه و سپس به مدت چهار سال در حوزه علميه امام صادق(ع) قم تحت نظر آيت الله دار ابكلائي ادامه تحصيل داده ام.

در سال تحصيلي 47-46 وارد حوزه علميه قم شده ام و در مدرسه سعادت تحت نظر آيت الله حسن زاده آملي و جوادي آملي تحت اشراف و نظر آن دو عزيز به تحصيل ادامه داده قوانين را نزد استاد دوزدوزاني، رسائل

را نزد استاد اعتمادي، مكاسب را نزد استاد ستوده، كفايتين را نزد آيت الله سلطاني و اسفار را نزد حسن زاده آملي و جوادي آملي و استاد مصباح يزدي گذراندم. تقريبا دو دوره درس اصول و فقه آيت الله ميرزا هاشم آملي و مقدار اندكي از محضر آيت الله گلپايگاني و مرتضي حائري و مدت 8 سال از محضر آيت الله تبريزي و مدت 6 سال از محضر آيت الله جوادي و مدت 4 سال از محضر آيت الله منتظري استفاده كرده ام.

تقريبا چند سال قبل از انقلاب وارد مدرسه در راه حق شده و دوره آموزشي دروس معارف و فلسفه و بقيه دروس موسسه را گذرانده و سپس وارد موسسه باقرالعلوم(ع) و بعد موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) شده ام .

مدت 12 سال به عنوان مدرس دروس معرفت شناسي ، انسان شناسي، و خداشناسي با طرح ولايت بسيج دانشجويي افتخار همكاري داشته ام و پايان نامه كارشناسي ارشد علوم قرآني موسسه را دريافت نموده ام.

حقير از سال 60-59 جز اولين گروهي بوده ام كه وارد دانشگاه تهران شده ام و از آن زمان تاكنون به عنوان تدريس معارف اسلامي 1 و 2 اخلاق ، تاريخ اسلام همكاري داشته ام و اكنون عضو گروه الهيات پرديس قم هستم و درس تفسير تاريخ قرآن و تاريخ تفسير و درس هاي وانسيه را به عهده دارم.

كتب و مقالاتي هم نگاشته ام كه خوشبختانه كتاب تاريخ فلسفه اسلامي به عنوان كتاب درس در مركز تخصصي فلسفه حوزه تحت مديريت استاد فياضي كه حقير افتخار تدريس متن كتاب را بر عهده دارم و مركز جهاني اهل

بيت (جامعه المصطفي كنوني) و دانشگاه معارف اسلامي قم و برخي از دانشگاهها دولتي و آزاد جز كتب درس قرار گرفت و الان تحت چاپ است.

حقير كارشناسي ارشد فلسفه خبرگان بدون مدرك را هم گرفته ام و اخيراً تز دكتري نقد و بررسي مباني تفسير عرفاني را تحت نظر استاد سيد محمد باقر حجتي و حبيب الله طاهري و مشاوره دكتر الهيات و دكتر سبحاني گذرانده ام.و اكنون مشغول نگارش تفسير سوره حمد به عنوان كتاب درس دانشگاه و آماده سازي پايان نامه جهت چاپ مي باشم.

در ضمن حقير افتخار روحاني كاروان در طول بيست سال را دارم و از نظر منبر و نوكري امام حسين قم و خطابه هم موفق هستم و در استانهاي مختلف افتخار نوكري را دارم و الان بواسطه عضويت هيئت علمي امكان رفتن به خارج از قم را ندارم تقريبا در لشكر 17 علي ابن ابي طالب و سپاه قم دانشگاه شهيد محلاتي افتخار همكاري را در اين ..... داشته و دارم.

حسيني، ابراهيم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد ابراهيم حسيني

محل تولد : دماوند

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

با لطف خداي متعال پس از اتمام دوران ابتدايي در دماوند، براي ادامه تحصيل در مقطع راهنمايي به تهران آمدم و با مشكلات و محدوديتهاي نسبتاً زياد ، در نهايت در سال 1362 موفق به اخذ ديپلم شدم و بارها در دوران ابتدايي و راهنمايي شاگرد ممتاز و در دوران دبيرستان موفق بوده ام.درسال 1362 با عنايت امام عصر (عچ) عليرغم اينكه براي رشته پزشكي دانشگاه تهران در امتحان كنكور شركت كرده بودم و در

مرحله اول قبول شده بودم ولي بدون انتظار براي نتيجه مرحله دوم به حوزه علميه قم آمده و تحصيلاتم را در مدرسه امام صادق (ع) (واقع در نيروگاه) شروع و به لحاظ آمادگي ذهني و روحي و شرايط خوب مدرسه توانستيم از تابستان نيز استفاده و در سال 1364 لمعتين را شروع كنيم.البته در سال 1363 ازدواج نموده از اقامت در مدرسه امام صادق بيرون آمدم.در سال 1365 رسائل و مكاسب و پس از آن كفايه را شروع كردم.

مدت دو سال و نيم مسئوليت سازمان تبليغات اسلامي لارستان را پذيرفتم وليكن در همان دوران نيز علاوه بر تدريس كم و بيش تحصيل را ادامه مي دادم. نهايتا پس از برگشت از لارستان در سال 1368 تا 1369 دروس سطح را نيز به اتمام رساندم و با نمره 20 از كفايه و نمرات بالا در ساير دروس اين مقطع را زير نظر اساتيد محترم آقايان: شيخ علي پناه اشتهاردى، سيد احمد خاتمى، پايانى، اعتمادى، محقق (آقا سيد علي)، قديري به پايان رسانده و آماده ورود به مقطع جديد شدم.درس خارج فقه و اصول را از سال 1369 شروع كردم. شروع درس خارج فقه در محضر آيت الله فاضل لنكراني و درس خارج اصول در محضر آيت الله سبحاني بوده و فيض بردم مدت پنج سال در درس فقه آيت الله فاضل لنكراني و مدت 2 سال در درس خارج آيت الله سبحاني شركت نمودم. سپس در درس خارج فقه و اصول: حضرات آيات وحيد خراسانى، شيخ جواد تبريزى، شبيري زنجاني و آيت الله هاشمي شاهرودي حاضر شده و بهره مند شدم.همزمان با شروع درس

خارج فقه و اصول، در سال 1369 وارد موسسه در راه حق شده و دوره عمومي معارف اسلامى، فلسفه اسلامي و تفسير موضوعي و علوم جديده مورد نياز مانند روان شناسي و جامعه شناسي و زبان انگليسي به مدت پنج سال گذراندم و در سه نوبت دانش پژوه ممتاز در گروه بودم.

در سال 1374 در موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) مشغول تحصيلات تكميلي در مقطع كارشناسي و كارشناسي ارشد رشته حقوق اسلامي و حقوق بين الملل شده و با دفاع از پايان نامه خود تحت عنوان اصل منع توسط به زور در اسلام و حقوق بين الملل دفاع نموده و با بالاترين نمره گروه (نمره 19) با امتياز عالي قبول شدم. (1379)از آن به بعد به عنوان محقق و پژوهشگر موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني و دبير گروه حقوق فعاليت هايم وارد مرحله جديد شد و در سال 1381 به عنوان عضو هيات علمي موسسه آموزشي پژوهشي امام خميني كارهاي تحقيقي و پژوهشي خود را بيشتر در زمينه فلسفه حقوق و حقوق زن شروع كردم.در سال 1380 و 1381 مسئولت نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه سمنان را پذيرفتم وليكن ارتباط علمي خود را با موسسه حفظ نموده ام. در طول ساليان 1378 تا كنون در دانشگاه مختلف از جمله: دانشگاه امام حسين (ع)، دانشگاه صنعت آب و برق (تهران)، دانشگاه سمنان، دانشگاه هاي آزاد اسلامي ساوه، آشتيان و نيز حوزه علميه خواهران (دفتر تبليغات)، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني ره ، مؤسسه باقر العلوم عليه السلام و مدرسه جهاني فقه و اصول و نيز دوره هاي مختلف طرح ولايت

و طرح كوثر (براي دانشجويان سراسر كشور) به تدريس عمدتا در دروس حقوقي و نيز معارف اسلامي اشتغال داشته و دارم.بعد از انتقال از سمنان به قم در مركز فرهنگي نهاد نمايندگي با تقبل مسئوليت گروه حقوق و فلسفه احكام بيشترين تمركز پژوهشي را در زمينه حقوق زن و حقوق بشر داشته با انتشار مقالات مختلف و پاسخ به سوالات دانشجويان چه از طريق نامه يا ايميل و فعلا نيز در صدد آمادگي براي امتحان در مقطع دكتراي حقوق بين الملل يا فلسفه حقوق هستم.

حسيني، ابوالحسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقا سيد ابوالحسن بن السيد الجليل مرحوم حاج مير باقر بن مير محمد بن سيد يوسف حفيد برادر آيه الله آقا سيد عبدالغفار مذكور از علماء معاصر بابل و فضلاء با تقوا حوزه علميه قم است. وى در سال 1304 شمسى در قريه درزى كلاء بابل متولد شده و تحصيلات ابتدائى را در شهرستان بابل خوانده و در سال 1320 شمسى بمشهد مقدس مشرف شده و مدت 9 ماه در آنجا توقف و بواسطه بروز جنگ بين المللى و ورود متفقين بايران با مشكلاتى روبرو شده كه ناچار بوطن برگشته و مدت يكسال يا بيشتر توقف و مواجه با گرفتاريهاى زيادى شده تا والدش وى را بقم آورده در سال 1363 قمرى و شروع بتحصيل نموده و سطوح اولى و متوسط را نزد اساتيد حوزه خوانده و سطوح عالى فقه و اصول را از محضر آيه الله آقاى سلطانى بروجردى و آيه الله صدوقى و آيه الله فكور يزدى خوانده و خارج فقه و اصول را از محضر مرحوم آيه الله العظمى بروجردى و آيه الله حاج شيخ مهدى مازندرانى و آيه الله حاج شيخ عباسعلى شاهرودى

و آيه الله العظمى مرعشى نجفى و ديگران استفاده كرده و ضمنا تدريس ادبيات و سطوح متوسط و عالى را نموده و در زمان آيه الله العظمى بروجردى امور طلاب و محصلين مازندرانى از قبيل تقسيم شهريه و غيره بايشان محوّل بوده و مدت هيجده سال در قم اقامت و اشتغال بتحصيل و تدريس داشته تا اواخر سال 1339 شمسى كه بموجب دعوت و اصرار اهالى شهرستان بابل و حسب الامر آيه الله العظمى بروجردى به بابل آمده و تااكنون باقامه جماعت در مسجد بى سر تكيه و ارشاد مردم و تبليغ احكام و نشر معارف اسلام و تدريس ساير امور دينى و روحى اشتغال دارد.

نگارنده گويد: مترجم معظم ما كه اين حقير در قم آشنائى نزديكى با او داشتم از علماء ابرار و فضلاء اخيار معاصر و در مكارم اخلاق و محامد آداب و ملكات فاضله و قدس و تقوا شباهت تامى بعموى معظمش مرحوم آيه الله آقا سيد عبدالغفار طاب الله ثراه دارد و در مدت توقفش در قم مكروهى از او نديده و مارأيت منه الا جميلا. آرى بايد از بيت آن مرحوم كه از شاگردان آيه الله عالم ربّانى حاج شيخ محمد بهارى و آيه الله التقى الورع الزكى حاج سيد احمد كربلائى تهرانى بوده مانند آقاى حسينى بيرون آيد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

حسيني، ابوالقاسم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد ابوالقاسم حسيني

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

زندگينامه علمي

تولد: تهران/ دوشنبه هفتم خرداد 1341 هجري شمسى/ بيست و سوم ذي الحجه 1381هجري قمري بيست و هشتم مي 1962ميلادى. آ غاز طلبگى: تهران/1359، ادامه در قم 1363. تحصيلات حوزوى: خارج فقه و اصول(يك دوره).استادان اصلي دروس حوزه:

پاكتچى، رضي شيرازى، محامى، راستى، طاهري خرم آبادى، احمدي يزدى، مؤمن، نوري همدانى، تبريزى، مددى، سبحاني . تحصيلات دانشگاهى: كارشناسي حقوق از دانشگاه تهران(1367)و كارشناسي ارشد حقوق بين الملل از دانشگاه شهيد بهشتي (1371). سوابق علمى: ويرايش حدود 50 كتاب، تأليف و ترجمه و تحقيق و فراهم سازي 30 اثر در زمينه هاي حقوقى،ادبى، هنرى، ادبيات كودكان، تربيت،حديث، پيشينه شعر از سال 1358 و داراي اشعاري در مجموعه هاي مختلف و عرضه در ده ها كنگره كشورى، عرضه ده ها مقاله در نشريات گوناگون، نگارش صدها ساعت برنامه راديويي و تلويزوني از سال 1360 تا 1367. سوابق عملى: مسؤوليت هاي فرهنگي در آموزش و پرورش، صدا و سيما، سپاه پاسداران، وزارت ارشاد، مركز تحقيقات اسلامي جانبازان، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامى، و نشريات گوناگون از سال 1358 . اشتغال كنونى: عضو هيأت علمي گروه ادبيات انديشه پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامى، سر ويراستار دانشنامه فرهنگ فاطمى، مشاوره هاي فرهنگى، اشتغال به ترجمه دوره كامل الغدير . سفرهاي تبليغى: پنج سال كار مستمر فرهنگي در كردستان، يك دوره عضويت در هيات علمي بعثه مقام معظم رهبري در حج . آشنايي به زبان هاي ديگر: عربي به طور كامل، انگليسي در حد ترجمه.

حسيني، داوود

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

داوود حسيني

محل تولد : دستجرد آشتيان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/10/1

زندگينامه علمي

درسال1360وارد حوزه علميه آيت الله مجتهدي تهراني شدم و دروس صرف و نحو را در تهران گذراندم. از درس اخلاق آيت الله مجتهدي بهره بردم و در درس اخلاق آيت الله حاج آقا مجتبي تهراني شركت مي كردم.

درس فقه لمعتين را از اساتيد

بزرگوار آيت الله ضياء آبادي و رئوفي بهره بردم. در سال1367وارد حوزه علميه قم شدم و در درس رسائل آيت الله اعتمادي و مكاسب آيت الله پاياني و دوزدوزاني بهره مند شدم. همزمان در دوره هاي آموزشي موسسه در راه حق كه زير نظر آيت الله مصباح يزدي برقرارمي شد شركت مي كردم.دو جلد كفائتين را از آيت الله تهراني وحجة اسلام والمسلمين گنجي استفاده كردم.

با پايان دوره پنج ساله آموزشي موسسه در راه حق و تبديل اين موسسه به موسسه آموزشي پژوهشي امام خميني(ره) دركنار دروس خارج آيات عظام آية الله مكارم شيرازي و جعفر سبحاني وجوادي آملي دوره كارشناسي ارشد روانشناسي را در موسسه امام خميني(ره) به پايان رساندم ودر سال 82 فارغ التحصيل شدم.

حسيني، فضل الله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد فضل الله حسيني

محل تولد : نوشهر

شهرت

تابعيت : ايران

زندگينامه علمي

در سال 1359 وارد حوزه علميه قم شدم. روز آغازين ورودم به حوزه مصادف با آغاز جنگ هشت ساله تحميلي عراق عليه ايران به رهبري صدام و كمك آمريكا، اروپا،شوروي و هم پيمانانشان بود. پس از چهارماه تحصيل در حوزه علميه قم به جبهه جنگ رفتم در طول هشت سال جنگ سعي كردم ميان درس و جنگ جمع كنم كه در طول جنگ بيش از دو سال و نيم در جبهه بودم و پنچ سال و نيم درس خواندم مدتي در جبهه در واحد عقيدتي قرار گاه خاتم الانبياء و دفتر سياسي نمايندگي امام در نيروي زميني سپاه كار فرهنگي و سياسي كردم.

حسيني، محمدتقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمدتقى حسينى از فضلاء مبارز و فعال اين شهرستانست تولد ايشان در اين سامان شده و براى تحصيل به مشهد مقدس آمده و متون فقه و اصول را از مدرسين مشهد فراگرفته و از محضر و دروس خارج آيت اللَّه العظمى حاج سيد محمدهادى حسينى ميلانى بهره مند گرديده و پس از آن به وطن برگشته و به خدمات دينى پرداخته است.

نگارنده گويد: آقاى حسينى را كه دو سه بار ملاقات نمودم دانشمندى حساس و فعال يافتم چنانچه در زابل در اثر فعاليتهاى بسيار تأسيس كتابخانه اى بنام (حضرت صاحب الزمان (ع)) نموده و به واردين اهل علم كه كه جبراً و يا اختياراً به زابل مى آيند خدمات زيادى كرده و مى نمايد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

حسيني، هاشم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد هاشم حسيني

محل تولد : بوشهر

شهرت : حسيني بوشهري

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1335/1/1

زندگينامه علمي

آيت الله سيد هاشم حسيني بوشهري در سال 1335 در بخش بردُخون از حوالي بندر ديّر استان بوشهر به دنيا آمد. پدر او روحاني بود و اگر چه بسياري از دروس رسمي حوزه را نخوانده بود، در منطقه خود مورد اعتماد مردم و به رتق و فتق امور مردم و حل منازعه بين آنها مي پرداخت و خود از راه كشاورزي روزگار مي گذراند. مادر او نيز خود دختر عالمي فرزانه بود و در شكل گيري شخصيت آيت الله حسيني بوشهري نقش بسزايي ايفا مي كرد. آيت الله حسيني بوشهري پس از به پايان رساندن دوره دبستان ، به تحصيلات علوم ديني روي آورد. مشوق اصلي او در اين امر پدرش بود. او تحصيلات خود را در مدرسه علميه بوشهر

آغاز كرد و پس از طي بخشي از دروس مقدمات به حوزه علميه قم رو آورد. در قم درسهاي باقيمانده از دورة مقدمات را فرا گرفت و سپس دوره سطح را آموخت و به درس خارج راه يافت . ضمن اينكه در دروس اخلاق استادان خود شركت مي نمود. وي همگام با تحصيل به تدريس آنچه آموخته بود نيز مي پرداخت . آيت الله حسيني بوشهري در حوزه علميه بوشهر و قم به محضر عالمان و استادان بسياري شرفياب شد. او دروس مقدمات را در مدرسه علميه بوشهر آغاز كرد و پس از فراگرفتن جامع المقدمات و بخشي از كتاب سيوطي به حوزه علميه قم وارد شد. وي در قم ادامه كتاب سيوطي و نيز كتب مغني و معاني و بيان و شرح لمعه را به صورت خصوصي از محضر اساتيد آن زمان فرا گرفت . در دوره سطح نيز بخش عمده اي از رسائل و مكاسب را نزد مرحوم آيت الله ستوده آموخت . ايشان بخشهايي از رسائل ، كفايه و قوانين را از محضر آيت الله ميرزا محسن دوزدوزاني بهره برد. او بسياري از مباحث كفايه را نيز از درس مرحوم آيت الله پاياني استفاده كرد. با اتمام دوره سطح به درس خارج فقه مرحوم آيت الله العظمي گلپايگاني ، آيت الله فاضل لنكراني ، آيت الله تبريزي رفت . در زمينه اصول نيز مدتي از محضر مرحوم آيت الله ميرزا هاشم آملي بهره برد. سپس يك دوره كامل اصول را از خدمت آيت الله مكارم شيرازي و بخشهاي بسياري را نيز از محضر آيت الله وحيد خراساني فرا گرفت . در طي اين سالها در بخش حكمت و عرفان به درس آيت الله حسن زاده

آملي و آيت الله انصاري شيرازي رفت و اسفار را نزد اين عالمان وارسته آموخت . آيت الله حسيني بوشهري از نخستين سالهاي تحصيل به امر تدريس اهتمام ويژه اي داشت ، به گونه اي كه مصمم بود هر درسي كه مي آموزد، بياموزاند. از اين رو با شروع سيوطي ، به تدريس اشتغال داشت كه اين مسأله هم اكنون نيز ادامه دارد. بسياري از نوارهاي تدريس او هماره مورد استفاده طلاب حوزه علميه قم است . وي بارها دروس مقدمات ، شرح لمعه ، رسائل ، مكاسب ، كفايه و بخشهايي از عروة الوثقي را تدريس كرد. در فن خطابه نيز پس از نگارش جزوه اي در اين زمينه سالياني چند به تدريس براي علاقه مندان به آشنايي با فن سخنوري اشتغال داشتند كه در طي اين سالها شاگردان بسيار را تربيت كرده اند.او در كنار اين فعاليتها از تدريس در دانشگاهها باز نمانده و به گونه اي مستمر به تدريس در دانشگاههاي تهران و قم اشتغال داشته است . آيت الله حسيني بوشهري در عرصه تحقيق و تأليف كتب و مقالاتي را به رشته تحرير درآورده است. آيت الله حسيني بوشهري در طول سالهاي مبارزه امام و امت مسلمان ايران بر ضد رژيم پهلوي ، همواره با اين سيل خروشان همراه بوده است . او مبارزه را از سنين نوجواني و در بوشهر آغاز كرد و در قم نيز آن را پي گرفت . او اعلاميه هاي امام (ره ) را بين مردم منتشر مي كرد كه اين مسأله موجب چندين بار دستگيري و بازجويي وي شد.

حسينيان، روح الله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

روح الله حسينيان

محل تولد : شيراز

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1334/1/1

زندگينامه علمي

تا سوم دبيرستان را در صفاد ، يكي

از روستاهاي آباده طي كردم .

سطح را در مدرسه حقاني قم (ادبيات را نزد آيت الله حاج شيخ حسن آقا تهراني، لمعه نزد فاضل هرندي ، مكاسب نزد آيت الله ستوده ، رسائل نزد آيت الله جنتي ، كفايه نزد آيت الله احمدي ميانجي)

درس خارج را در تهران دو سال نزد آيت الله محمدي گيلاني، يك سال نزد آيت الله صانعي، دو سال نزد آيت الله خامنه اي و يك سال كتاب قضا و شهادات نزد آيت الله ميرزا جواد آقا تبريزي در قم .

حسينيان، محمدجعفر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد جعفر حسينيان

محل تولد : شيراز

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمد جعفر حسينيان در سال 1357 موفق به اخذ مدرك ديپلم شده و در همان سال بنا به درخواست رسمي دانشگاهي از آمريكا ارسال ترجمه مدارك براي اخذ مدارك علمي بالاتر قصد آن ديار نمودم كه با جريانات انقلاب مصادف شد، و با احساس تكليفي كه در جريان تحقق اسلام ناب در جامعه داشتم بعد از پيروزي انقلاب به عضويت رسمي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي مركز فارس درآمدم و تا سال 1363 در بخش فرهنگي و تبليغي سپاه پاسداران مشغول فعاليت بودم. بعد از آن به قم مراجعت نموده و در مركز تحقيقات علمي فرهنگستان علوم اسلامي و در كنار آن در حوزه علميه مشغول تحصيل فعاليت علمي شدم و موضوعات مطرح شده علمي در فرهنگستان علوم اسلامي و همچنين هدف اين موسسه علمي و تحقيقي كه تحت سرپرستي علمي علامه شهير مرحوم حجت الاسلام و المسلمين سيد منير الدين حسيني شيرازي (قد سره) بود به دليل نوآوري آن

بسيار مورد توجه و علاقه من قرار گرفت و اكثر اوقات علمي و تحقيقي خود را در آن موسسه علمي و تحقيقي گذراندم.

هدف عمده تحقيقات فرهنگستان علوم اسلامي بعد از آسيب شناسي جدي در موانع اجراي احكام الهي در جامعه و ريشه يابي آن و بزرگترين مانع را مدل ها و الگوهاي علمي اداره كشور ديدن تحقيق پيرامون روش دستيابي به فلسفه شدن اسلامي بود در اين راستا تمام عمر تحقيقي خود را در اين موسسه و در محضر استاد عزيز علامه حسيني (ره) بودم و بعد از رحلت ايشان كه بسيار براي من جانكاه بود به فعاليت هاي تحقيقي خود ادامه دادم.

حق جو، محمد حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد حسين حق جو

محل تولد : نيشابور

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1333/12/29

زندگينامه علمي

اينجانب محمد حسين حق جو در29 اسفند سال 1333 هجرى شمسى در شهر نيشابور در خانواده اى متدين و مذهبى به دنيا آمدم.دوران تحصيلات خود را تا سوم دبيرستان در شهرستان نيشابور و سپس در هنرستان فنى مشهد سه سال ادامه تحصيل دادم و سرانجام در سال 1356 هجرى شمسى براى كسب علوم حوزوى وارد حوزه علميه قم شدم.از آغاز كودكى به همراه پدرم در جلسات و هيئات مذهبى شركت مى كردم و از همان اوايل كودكى به جلسات قرآن و درس اخلاق و احكام علاقه فراوانى داشتم هنوز به سن تكليف نرسيده بودم كه در هيئات مذهبى شهرستان نيشابور فعاليتهايى اجرايى و فنى را بعهده گرفتم.

جلسات هفتگى ، تمرين سخنرانى، حفظ حديث و تلاوت قرآن برگزار مى كردم. در تابستانها تحت نظر مديريت حوزه در قبل از انقلاب

جلسات و كلاسهاى قرآن،عقائد، احكام و اخلاق را با حضور اساتيدى از قم اداره مى كردم. در سالهايى كه براى ادامه تحصيل به مشهد رفته بودم با استفاده از تعطيلات پايان هفته، جلسات هفتگى با حضور نوجوانان و جوانان تشكيل مى دادم و براى آنان از درآمد شخصى خود هدايايى تهيه مى كردم.در سال 1356 هجرى شمسى تصميم گرفتم براى ادامه تحصيل به قم سفر كنم كه در ابتدا دوستان و حتى اولياء با اين امر مخالفت مى كردند ولى با پايدارى خود و توصيه برخى بزرگان وارد حوزه شدم.در آغاز ورود به حوزه با اساتيد قلم، گفتار و عمل ارتباط برقرار كردم. در همان اوان ورود به حوزه به توصيه برخى عزيزان و اساتيد، قلم به دست گرفته و اولين اثر خود را به نام خودسازى در مكتب قرآن و عترت (عليهم السلام)در سال 1361 با تقريظ حضرت آيت الله مظاهرى و مقدمه استاد مصطفى زمانى (ره) به زيور طبع آراستم.

تاكنون حدود 50 عنوان كتاب تأليف نموده ام و چند عنوان كتاب هم تحت نظر بنده تأليف گشته است چند سال در دانشگاه آزاد تهران،شهريار، كميته انقلاب اسلامى،دفتر امام جمعه شهريار، فعاليت داشتم و همچنين چندين سال مسئول پاسخ گوئيى به سوالات جوانان سراسر كشور در مؤسسه پيام اسلام بودم و حدود 8 سال مديريت بنياد فرهنگى اسلام را عهده دار بودم كه روزانه پاسخگوى صدها نامه و تلفن از سراسر كشور بودم و در كنار كارهاى پژوهشى، تأليف، تدريس و تبليغ به تحصيل پرداختم، دروس سطح را از آقايان باكوئى، اعتمادى، وجدانى،استادى،مظاهرى،پايانى، ستوده، ممدوحى، مشكينى، شب زنده دار، جوادى، مصباح، خز على و...

كسب فيض كردم پس از گذراندن دروس سطح حوزه به مباحث عالى حوزه همت گماشتم و از محضر اساتيد خارج آيات عظام، مرعشى، گلپايگانى، سبحانى، مكارم، وحيد خراسانى، شيخ جواد تبريزى، نورى همدانى،كه به تقريرات دروس اين اساتيد مي پرداختم.همزمان با گذراندن تحصيلات خارج به تدريس نيز مشغول بودم، تا اينكه در سال 1373 به همكارى در معاونت تهذيب حوزه دعوت شدم و به عنوان مسئول مشاوران مدارس برگزيده شدم و به برنامه ريزى نظارت و اجرا مي پرداختم به لحاظ ضرورت امر، لازم آمد كه مركز تخصصى مشاوره اقدام شود كه تاكنون اين مسئوليت را عهده دار مى باشم و به يارى خداى متعال و كمك 40 مشاور در رشته هاى مختلف اخلاقى، روحى، معنوى، پزشكى،روانپزشكى، حوزوى، اجرائى، آموزشى و خانواده ، به انجام ظيفه مشغول هستم.

كنون نيز علاوه بر كارهاى علمى، پژوهشى و تبليغى به تأليف موضوعات كاربردى جوانان مشغول هستم ولى متأسفانه بخاطر كمبود وقت و امكانات، توان نشر آن آثار را ندارم.ضمنا دو دوره بعنوان نماينده طلاب و فضلا نيشابورى مقيم حوزه قم برگزيده شدم كه به عنوان رئيس كميسيون اخلاق و تهذيب اين مجمع نيز گزيده شدم.

اگر چه چندان موفق به تدريس نيستم، ولي با لطف الهي در مراكز تخصصى حوزه، مدارس علميه قم و شهرستانها و موسسه امام خمينى (ره) ، مدرسه فيضيه قم و دانشگاهها تدريس مباحث اخلاقى و روانشناسى بصورت مداوم وپاره وقت مشغول ميباشم.خدا را بايد بر اين الطاف فراوان سپاس و تشكر فراوان نمود كه هذا من فضل ربي و از باب و اما بنعمه ربك فحدث ياد آور شدم.

حقاني، ابوالحسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابوالحسن حقاني

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/1/1

زندگينامه علمي

تحصيلات كلاسيك را تا سوم دبيرستان در دبيرستان جعفرى اسلامى تهران ادامه دادم. اكثر اوقات فراغت خود را در آن دوران بويژه تابستان در كتابخانه مرحوم آيت الله حسن سعيد واقع در مسجد جامع بازار تهران مى گذراندم. همچنين عصرهاى پنجشنبه از محفل درس اعتقادات آيت الله سبحانى در همان كتابخانه استفاده مى كردم.در سال 1354 وارد حوزه علميه قم شده و پس از موفقيت در آزمون ورودى در مدرسه منتظريه(حقانى)تحت اشراف شهيد قدوسى به تحصيل علوم دينى پرداختم و از محضر آيت الله قدوسى، آيت الله بهشتى، آيت الله جنتى،آيت الله خزعلى، آيت الله مقتدايى، آيت الله حائرى شيرازى، آيت الله معرفت و .... استفاده نمودم.همچنين از اساتيد خارج از مدرسه تا سطوح عاليه چون استاد ستوده،استاد اعتمادى، استاد خرازى و استاد پايانى استفاده نمودم و يك دوره اصول و بخشى از فقه چون صلاة، حج و ... را در محضر حضرت آيت الله مظاهرى فرا گرفتم. در سال 1359 وارد مؤسسه در راه حق شده و از برنامه هاى درسى آنجا تحت اشراف حضرت آيت الله مصباح يزدى استفاده نمودم و علاوه بر گذراندن دروس عمومى دانشگاهى در رشته تخصصى روان شناسى تا حد كارشناسى ارشد تحصيل نمودم و از محضر اساتيد حوزوى و دانشگاهى ا ستفاده نمودم كه به دليل آنكه آن زمان مدركى داده نمى شد فقط به گذراندن دوره اكتفا شد.در اين دوره از محضر استاد معظم آيت الله مصباح در زمينه هاى فلسفه، علوم قرآنى و اخلاق بهره ها بردم.

در سال 1370 از دانشگاه مك گيل واقع در شهر

مونترآل از كشور كانادا پذيرش گرفته و كارشناسى ارشد را در رشته عرفان دريافت نمودم.در سال 1373 از دانشگاه لنكستر انگلستان در مقطع دكترى پذيرش گرفتم كه به عللى ترك تحصيل نموده و به ايران اسلامى بازگشتم.در مدرسه شهيدين، جامعة الزهراء، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى (ره)،دانشگاه تهران تدريس دارم.تأليفاتى نيز داشته كه برخى از آنها چاپ گرديده است. برخى از آنها نيز با همكارى ديگر برادران نوشته شده است. آخرين اثرصلح در اسلام به دو زبان فارسي و انگليسي نگاشته شده است.

حقاني، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين حقاني

محل تولد : زنجان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1313/12/1

زندگينامه علمي

اينجانب حسين حقاني اوّل اسفند سال 1313 شمسي در شهرستان زنجان در يك خانواده مذهبي به دنيا آمدم.پدرم به نام علي از تجّار زنجان بوده، علاقه شديدي به اسلام و تشيّع و ائمه اطهار (عليهم السلام) داشت و در اول سال 1362 شمسي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ايران در سن 86 سالگي دار فاني را وداع گفتند و از اهمّ بركات وجودي او مدرسه (المنتظر) معروف به مدرسه منتظريّه حقّاني بود كه در سال 1339 شمسي در شهرستان (مذهبي) قم در حوزه علميّه با نفقه خود و با اخلاص خاصي آنرا تاسيس و بنيان نهاد. دوره ابتدايي را در شهرستان رنجان در مدرسه اي بنام (توفيق) كه زير نظر استادي فرزانه و فاضل و با تقوا بنام رضا روزبه (رضوان الله تعالي عليه) اداره مي شد به پايان رساندم و با رتبه ممتاز در كلاس ششم قبول شدم.

همان اوان مصادف بود با بليّه بزرگي كه ايران آنروز در اثر بي

كفايتي و بي لياقتي زمامداران طاغوت گرفتار آن شده بود و آن بليّه، بليّه تسلّط حزب توده و نوكران زمامداران شوروي به دبيري مردي بنام (پيشه وري) بود كه از ناحيه شمال غربي منطقه آذربايجان به ايران نفوذ كرده تا زنجان و ابهر و نزديكي هاي قزوين پيشروي كرده و حكومت خود مختاري را در داخل مملكت ايران آنروز تشكيل داده بود.اين جريان بي دينى، زندگي مذهبي وديني را بر متديّنين تنگ كرده بود، آنان ناچار به طرف تهران و ساير نقاط امن ايران مهاجرت مي كردند. ابوي اينجانب نيز چون در بازار زنجان تاجر نسبتاً مشهوري بود و همواره مورد اذيّت و تعّرض مسئولين حزب توده قرار داشت مقدمات مهاجرت خود را از زنجان به تهران فراهم نمود ودر سال 1327 شمسي اين مهاجرت انجام پذيرفت. من نيز در تهران تحصيلات خود را در دبيرستان فرّخي تا سيكل (كلاس نهم آنزمان) به پايان رساندم از آنجا كه پدرم از خانواده علم بود و پدران وي واجداد امي همه از علماي قريه خوئين زنجان بودند بسيار مايل بود كه فرزندان او نيز در رشته علوم اسلامي به حوزه هاي علميّه وارد شده، راه پدران خود را ادامه دهند و از طرفي هم تعصّب خاصّ مذهبي وديني داشت و از وضع بي ديني حاكم بر مدارس آنروز تهران بسيار ناراحت بود حتّي در زمان ما ساليان سالي تا زمان فتواي مرحوم آية الله حكيم در نجف اشرف براي اولين بار در عالم فقه و فقاهت آنروز طي حكمي خريد وفروش راديو را جايز اعلام كردند راديو نداشتيم چون پدرم آنرا مايه فساد و تربيت غير سالم

وديني مي دانست.

از اينرو از ادامه تحصيل اينجانب بعد از خاتمه دوره دبيرستان شديدا مخالفت مي كرد صريحا به من مي گفت: شما يا اينكه به بازار بيائيد ومثل ما به تجارت مشغول گرديد ويا به قم برويد و سيره پدران خود را در ادامه علوم اسلامي تعقيب نمائيد راه سوّمي كه ادامه تحصيل كلاسيك دبيرستانها مي باشد وجود ندارد زيرا اين راه شما را از دين ودينداري وتقوا وكمالات انساني دور و موجب فساد است. من نيز چون علاقه به تجارت وكسب نداشتم راه ادامه تحصيل علوم اسلامي را در قم انتخاب كردم و در اوائل تير ماه 1330 شمسي بعد از خاتمه امتحانات كلاس نهم در تهران وارد حوزه علميه قم شدم. در اين هنگام حوزه علميه قم تازه تعطيلات تابستاني خود را شروع كرده بود كه من تحصيلات علوم اسلامي را در هواي گرم تابستان سال 1330 هجري شمسي در قم شروع نمودم وبراي اينكار مستقيماً به منزل يكي از طلاب آنروز قم كه از نزديكان و خويشاوندان ما محسوب مي شد وارد شده تا موقتاً ايام تابستان را مشغول به درس و بحث باشم و ايشان نيز مثل اكثريت طلاب آنروز قم وضع مالي خوبي نداشت و صاحب منزل نيز به ييلاقي به شيراز رفته بود و منزل خود را به عنوان اينكه خالي نباشد به ايشان واگذار كرده بود و طلاب بي بضاعت نيز براي اينكه حداقل در ايام تابستان آزادي بيشتري در منزل با بچه ها داشته باشند به اين كار علاقه نشان مي دادند.

دوره مقدماتي علوم اسلامي را در عرض سه سال( يعني دوره

نحو وصرف ومنطق ومعاني بيان وعلوم بلاغت در حد كتاب معمول حوزه هاي آنروز ) نزد اساتيد فن خواندم.و بعد از طي دوره مقدمات دوره سطح را شروع و در عرض شش سال آنرا به پايان رساندم. در اين دوره از اصول فقه معالم الاصول مرحوم شيخ حسن فرزند شهيد ثاني و كتاب قوانين الاصول تاليف مرحوم ميرزاي قمي جلد اول تا آخر باب نواهي و بعد از آن (شرح لمعتين) تاليف مرحوم شهيد ثاني را كه يك دوره كامل ومختصر فقه اسلام است در عرض 5/2 سال خواندم و سپس (فرائد الاصول) شيخ انصاري (ره) و مجدد الاصول تاليف مرحوم آية الله آخوند خراساني را نزد اساتيد فن از جمله مرحوم آية الله مجاهدي گذراندم. اين كتاب هاي متن در فقه و اصول در سطح عالي را نزد اساتيدي بزرگ از قبيل مرحوم آية الله مجاهدي و آية الله طباطبائي وغير اين دو از اساتيد بزرگ آنروز تلمذ كردم ودر عرض اين دروس مربوط به فقه واصول، (لئالي منظومه) مرحوم حكيم سبزواري (رحمه الله عليه) را (منطق وحكمت) را نزد اساتيد بزرگ فلسفي آنروز گذراندم. بعد از خاتمه سطح، دروه خارج سطح را نزد مراجع بزرگ آنروز متجاوز از 22 سال شركت كردم.

در اين بيست و دو سال مراجع و فقهاء ومدرسين بنام و معروفي بودند كه ازمحضرشان استفاده نمودم. سه سال در اواخر عمر با بركت مرحوم آية الله العظمي بروجردي در مسجد اعظم قم كه مبحث قضا را شروع كرده بودند و بزرگان و اساتيد و علماء بزرگ وقت در پاي دروس اين عالم فقيه متبحر شركت مي كردند و نوشته

همه اين دروس را به زبان عربي در اختيار دارم. در عرض اين سه سال و بعد از آن نيز يك دوره اصول فقه را در محضر درس امام عزيز وراحل حضرت آية الله العظمي خميني (رضوان الله تعالي عليه) در مسحد سلماسي واقع در آخر كوچه آقازاده صبح ها شركت ميكردم و بسيار محضر با بركت و درس مفيدي بود و ضمنا در خارج اصول فقه مرحوم آية الله محقق داماد در مسجد اعظم قم جلد ثاني (كفاية الاصول) سالها شركت كردم و از محضر پرفيض ايشان نيز استفاده بردم و نيز يك دوره كامل در دروس اصول فقه مرحوم آية الله آقاي شيخ هاشم آملي ( لاريجاني ) (قدس سره) شركت نمودم چون ايشان از نجف آمده و از شاگردان خاص و مستقيم مرحوم آية الله آقا ضياء عراقي كه يكي از بزرگترين اساتيد فن اصول فقه بشمار ميرفت و تقريرات مرحوم آقا ضياء عراقي را نيز به نام (نهاية الافكار) به رشته تحريردر آورده بود و در اين دروس اصول فقه ايشان نيز سالها شركت كردم و بهره ها بردم و نوشته هاي دقيق اين دو درس موجود است به طوري كه چند سال قبل از وفات ايشان در منزل خودشان به من فرمودند كه نوشته ها را بياوريد من آن را اصلاح و به چاپ برسانم حتي مي فرمودند كه من هنوز زنده ام اصلاح مي كنم و من چون به نوشته هاي دروس اشتغال داشتم وقت اينكه آنرا دقيقاً آماده بسازم و حتي پيدا نكردم و لذا دوره كامل دروس ايشان از استصحاب تا استصحاب به زبان عربي هنوز موجود

است تا إن شاء الله موفقيتي باشد آنها را به چاپ برسانيم. و نيز در حدود 23 سال در دروس فقه مرحوم آية الله العظمي آقاي سيد محمد كاظم شريعتمداري شركت كردم و نيز ساليان متمادي در دروس فقه مرحوم آية الله بروجردي شركت كردم و همه درسهاي ايشان دقيقا به زبان عربي نوشته شده و موجود است.

در عرض اين دروس فقه و اصول در دروس فلسفه مرحوم آيه الله علامه طباطبائي (ره) در درس اسفار ملا صدرا فلسفه متعالي سالها در مسجد سلماسي شركت كردم و از بزرگان و اساتيد حوزه علميه قم نيز در آن شركت داشتند و فيض ها بردم (رحمت خدا و درود فراوان بروان پاك او باد). وهيئت قديم را همراه جمعي از فضلا در مدرسه فيضيه پيش حضرت آية الله حاج شيخ محمد علي اردبيلي كه در اين علم گرچه قديمي بود اما تبحري داشتند تلمذ كردم و متن درسي آن( كتاب شرح چغميني ) بود كه همراه برخي از آلات و ادوات مربوط به تصوير كرات و منظومه شمسي و غير آن تدريس مي نمود. اصل علمي و پژوهشي اينجانب در عرض 54 سال متجاوز از 700 دفترچه 200 برگي علمي وتاريخي و فقهي و اصولي و كلامي فلسفي بقرار ذيل بود: دروس خارج اصول فقه از كفاية الاصول محقق خراساني يك دوره كامل از مباحث الفاظ و مباحث عقلي و يك دوره نيز اصول فقه تقريرات مرحوم آيه الله شيخ هاشم آملي ( لاريجاني ) (قدس سره) از استصحاب تا استصحاب و يك دوره كامل اصول فقه تقريرات امام راحل و در فقه نيز

مباحث كثيري از عبادات (طهارت ، صلاة ، صوم ، زكوة ، حج ، خمس و . . ) و از معاملات (مكاسب محرمه و بيع تا آخر خيارات از محضر درس مرحوم آيه الله العظمي شريعتمداري كه فقه را ايشان با قلم خود تصحيح نموده موجود است بصورت آثار گرانبهايي باقي مانده است و مقدار بيشتري از مباحث فقه تقريري از امام راحل مكاسب بيع تا عقد صبي و مقدار بيشتري از مباحث فقه را اساتيد گرامي شخصا بازنگري كرده و در آنروز با خط مبارك خود تصحيح فرموده اند كه بسيار با ارزش مي باشد. روي همين تحقيقات وتقريرات بود كه اجازه اجتهاد از طرف مرحوم حضرت آية العظمي آقاي شريعتمداري به اينجانب به عنوان تقريظ بر كتاب طهارت كه در آستانه چاپ بود داده شده و متن آن نيز دقيقا موجود است و اصل متن ورقه اجتهاد را نيز حضرت آية الله سبحاني نوشته وآن متن به امضاء و مهر حضرت مرحوم آيه العظمي آقاي شريعتمداري رسيده است و باز روي ملاحظات بالا بنا به تقاضاي دانشگاه الزهراء از مرتبه علمي به اينجانب از دفتر تبليغات حوزه علميه قم رتبه خارج دوم را كه مساوي با اجتهاد مطلق است به اينجانب نيز اعطا كرده است و متن آن نيز موجود است (البته اين اجازه اجتهاد با مطالعه دقيق دروس حضرات مراجع عظام نامبرده تحقيق و بررسي علمي متجاوز از 150 دفترچه 200 برگي مي باشد كه با وسواس شديدي مورد بررسي حوزه علميه قم قرار گرفته است) و چند سال قبل نيز رتبه استادياري را كه مساوي با دكتري است از وزارت

آموزش عالي به اينجانب اعطاء شد و اينك به عنوان هيئت علمي دانشكده الهيات دانشگاه الزهرا به تدريس دروس اختصاصي آن دانشكده (فلسفه – كلام – منطق – عرفان و اصول فقه و فقه و تفسير و فلسفه اخلاق و نيز به تدريس متون اسلامي در دانشگاه تهران – دانشكده علوم سالهاست كه اشتغال دارم و اينك متجاوز از 4 سال است كه مسئوليت دانشكده علوم انساني و ادبيات و الهيات دانشگاه الزهراء كه توسط رئيس دانشگاه آن وقت الزهرا جناب آقاي دكتر كوهيان تفويض شده ادامه دارد و ضمنا مديريت گروه معارف دانشگاه الزهراء نيز بر عهده اينجانب است و در حوزه علميه اشتغال دارم به طلاب مدرسه منتظريه حقاني نيز برخي از دروس از قبيل تفسير قرآن و ... را تدريس مي نمايم. و در مدت اشتغال به دروس اسلامي از فقه و اصول و فلسفه و عرفان و متون اسلامي و تفسير به عنوان محبت و تشويق، چند لوح تقدير از عملكرد دانشگاهي و تدريس و تاليفات و تحقيقات علمي و ديني در دانشگاه الزهراء و دانشگاه تهران (دانشكده علوم) به اينجانب اعطا گرديده است و اخيرا در جلسه مجمع مديران گروه معارف در نيمه شعبان ( سال 1420 مطابق 3 آذر سال 78) به مناسبت ميلاد مسعود امام زمان (عج) در مدرسه دارالشفاء قم با حضور متجاوز از 200 استاد و اساتيد گروه معارف كه توسط نهاد محترم نمايندگي ولي فقيه حضرت آيت الله العظمي خامنه اي (دام ظله) در گروه معارف در دانشگاهها برپا گشته بود از طرف نهاد نمايندگي به عنوان استاد موفق در تدريس معرفي شده و مورد

تقدير قرار گرفتم كه من خود را شخصا ناقابل مي دانم و در عين حال از همه بزرگان و مسئولين و اساتيد گرامي كمال تشكر را دارم.

حقاني، غلامحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مدرس.

تولد: 1320، قم.

شهادت: 7 تير 1360، تهران.

حجت الاسلام غلامحسين حقانى، فرزند محمد، تا مقطع اجتهاد به تحصيل حوزوى پرداخت. بعد از انقلاب اسلامى، امام جمعه بندرعباس شد. وى همچنين دبير شوراى هماهنگى دفتر تبليغات قم و تهران و دبير شوراى هماهنگى دفتر تحكيم وحدت بود. در اولين دوره مجلس شوراى اسلامى، به نمايندگى از مردم بندرعباس در مجلس حضور داشت. ايشان همچنين در دانشگاه تربيت معلم به تدريس مى پرداخت.

آثار ايشان عبارتند از اسلام پيشرو نهضت ها؛ و برخى از جزوات مؤسسه در راه حق.

حجت الاسلام حقانى در بمب گذارى هفتم تيرماه 1360 در دفتر حزب جمهورى اسلامى به شهادت رسيد. پيكرش در قم به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

حق شناس، عبدالكريم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج ميرزا عبدالكريم حق شناس تهرانى از علماء مبرز و فضلاء بنام و مدرسين كرام معاصر تهران است.

وى در سال 1338 ق در تهران متولد و پس از خواندن مقدمات و ادبيات سطوح متوسط و عالى را در تهران در خدمت آيت اللَّه حاج شيخ محمد رضا تنكابنى و عرفان و معقول را خدمت مرحوم آيت اللَّه شاه آبادى خوانده و در سال 1358 كه مرحوم ثقةالاسلام حاج شيخ محمد حسين زاهد تهرانى (امام جماعت مسجد امين الدوله) تهران وفات نمود مومنين مسجد مزبور كه غالبا از مقدسين و متدينين و اخيار تهرانند به قم آمده و از آيت اللَّه بروجردى تقاضا كردند ايشان را بجاى آن مرحوم براى امامت آن مسجد انتصاب و اعزام فرمايد.

پس ايشان حسب الامر آيت اللهى به تهران عزيمت و تا حال حاضر در مسجد مزبور اقامه جماعت و هم بتدريس فقه و اصول و معقول در مدرسه سپهسالار قديم و خدمات دينى ديگر اشتغال دارد و نزديك چهل

سال است كه اين نگارنده ايشان را مى شناسم حقا داراى مقام فضل و دانش و تقوا و به پاكدامنى و بى آلايشى موصوف و در تربيت و تهذيب اخلاق جوانان محيط خود بسيار ساعى و تربيت يافتگان مكتب او در بازار و حوزه هاى علمى قم و مشهد بسيار است و از روز آشنائى تاكنون مكروهى از وى نديده ام.

از آثار ايشانست: 1- رساله اى در ارث زوجه. 2- تقريرات فقه مرحوم آيت اللَّه حجت. 3- تقريرات اصول آيت اللَّه خونسارى. 4- تقريرات فقه و اصول آيت اللَّه بروجردى.

شريك بحثى در قم داشتند بنام مرحوم ثقةالاسلام استاد ميرزا حسين نظر لوئى تبريزى كه از افاضل تلامذه مرحوم آيت اللَّه حجه و داماد مرحوم ايه اللَّه قزوينى بوده بفضل و تقوا موصوف و مشار بالبنان بود و ايشان علاقه تام و ارادات كاملى بوى داشت او را دعوت نمود كه به مشهد مقدس ببرد ولى متأسفانه در تهران مرگ ناگهانى او را ربود و در رى در جوار ابن بابويه با همت عالى معظم له دفن گرديد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

حقوقي، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقا شيخ مهدى، از مرثيه سرايان و روضه خوانان خوش اعتقاد بود، ارادتى كامل به سادات و اهل علم داشت. در پنجم ربيع الاول سال 1373 به سن قريب به هفتاد وفات يافته، در همان اطاق مدفون گرديد.

مرحوم حسام الواعظين در مرثيه و ماده تاريخ فوت برادر قطعه اى سروده، از آن جمله است:

هر كه در كوى دوست منزل كرد

سر و جان داد و خدمت دل كرد

سال فوتش حسام چون مى خواست

با حساب جمل مقابل كرد

يكى آمد به جمع و آن گه گفت

مهدى اندر بهشت منزل كرد

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان

(جلد دوم)

حقي، مهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مهدي حقي

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1339/1/1

زندگينامه علمي

از سال 81 به بعد در درسهاي فقهي حضرات آيات وحيد خراساني و مرحوم آيت الله تبريزي شركت كردم و همزمان به تدريس درس مكاسب مرحوم شيخ در مدرسه خان و مدرسه امام عصر اشتغال دارم و از سال 83 تاكنون به همراه دوست گرامي جناب حجةالاسلام والمسلمين آقاي سيد علي عماد بيرجندي طرحي را كه در ارتباط با فقه القرآن با نگاهي متفاوت از آنچه تاكنون رايج بوده آغاز كرده ايم كه احتمالا براي تكميل آن بين 10 تا 15 سال نياز به زمان است و مي تواند آثار و نتايج علمي خوبي براي محققان حوزوي در برداشته باشد. طرح مذكور در مرحله فيش برداري و مطالعات اوليه قرآني قرار دارد و در مراحل بعد نياز به همكاري و ياري تعداد زيادي از محققان حوزه خواهد داشت كه اميد است مورد عنايت حضرت ولي عصر قرار گيرد.

تنظيم آثار علمي مرحوم والدم كه شامل دست نوشته هاي فراوان فقهي، تفسيري، كلامي و فلسفي است از ديگر دغدغه هاي اينجانب است كه اميدوارم بتوان سر و ساماني به آنها داده و بخشهايي از آن را به جامعه عرضه دارم، انشاء الله. از سال 77 تا 84 نيز بطور مستمر در حلقه جلسه تفسير جمعي از بزرگان حوزه كه بصورت هفته اي 2روز تشكيل مي شد شركت كرده و بهره علمي فراواني از محضر آقايان بردم. همچنين با توجه به نياز فراوان جوانان و نوجوانان به مفاهيم و معارف ناب قرآن و اهل بيت و كمبود كارهاي علمي

و بي توجهي به اين سنين از سوي محققان حوزه اي، طرح چند جلد كتاب آموزشي موضوعات منتخب قرآن همراه با معاني قابل درك و ابزارهاي تفهيم و انتقال اين مفاهيم به گروههاي سني 4 تا 18 سال را در دست تاليف و تحقيق دارم كه اميدوارم به تدريج تكميل و به جامعه عرضه گردد. بخشهايي از اين موضوعات در موسسه حفظ قرآن كوثر و مدارس تابع آن در سالهاي گذشته تدريس شده و نتايج مثبت آن مورد ارزيابي قرار گرفته است و هم اكنون آماده تكثير و ارائه به ساير مراكز آموزشي كشور است.

حكمت نيا، محمد باقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج ميرزا محمد باقر حكمت نيا آذرشهرى از علماء معاصر آذرشهر است (در قصبه شاه آباد غرب كرمانشاه) در سال 1335 قمرى در آذرشهر متولد شده و تا سن سيزده سالگى در محل خود پرورش يافته آنگاه در معيت برادر رضاعى خود آيه الله حاج سيد اسدالله مدنى (مقيم خرم آباد) از آذرشهر بقم آمده و تا سن هيجده سالگى دوره سطح خود را بپايان رسانيده و در صراط تزكيه نفس و تهذيب اخلاق كوشيده و چندى در تهران توقف و چندى هم در شهر رى بتدريس و سرپرستى طلاب مدرسه برهانيه اشتغال داشته تا گاهيكه از طرف مرحوم آيه الله مجاهد كاشانى بمنظور مبارزه با منحرفين و جلوگيرى از تبليغات مسمومانه بهائيت اعزام بخلخال گرديده و پس از آن مدتى در تبريز اقامت نموده و بتبليغ و خدمات مذهبى پرداخته و با تشكيل انجمن تبليغات اسلامى خدمات شايانى انجام داده است تا در سال 1385 قمرى كه باز بقم برگشته و چند سالى در حوزه تدريس فقه و اصول و تعليم

اعتقادات نموده و شاگردان چندى تربيت تا سال 1346 شمسى كه بنا بر دعوت و اسرار بعضى از اهالى محترم شاه آباد غرب براى ارشاد فرق مختلف اسلامى در آن سامان بآنجا منتقل و شروع بتبليغات نموده و خدماتى انجام داده اند كه ذيلا مينگارم.

1- ساختمان حجراتى در كنار مسجد شاه آباد بعنوان مدرسه علميه و تربيت طلاب و مبلغين براى دهات اطراف.

2- راهنمائى و اعزام مبلغين دينى بدهات اطراف شاه آباد غرب در ايام محرم و ماه مبارك رمضان.

3- تصرف زمينى كه گمراهان ميخواستند در گوشه اى از شهر آنرا تبديل به محفل كنند بنام مسجد امام عليه السلام.

4- بنيانگذارى مسجدى در كنار بقعه شاهزاده محمد كه زيارتگاه عمومى است.

5- تعميرات و تجديد بناى صحن و ديوار اطراف احمد بن اسحاق قمى در سرپل ذهاب با همكارى برخى از علماء و تجار كرمانشاه.

6- تجديد بناء مسجد كرند با همكارى جمعى از متدينين و يكنفر از تجار كرمانشاه.

7- رفع اختلافات مذهبى كه ميان فرق اهل حق و خانقاهيان و مؤمنين با بيانات جالب و تشكيل جلسات براى آقايان اهل حق و ارشاد آنان بمبانى شيعه و تبديل نام (جمخانه) آنان به مسجد حق و تبديل نام خانقاه به (مسجد مرتضى على).

8- اقامه نماز جمعه و خدمات ارزنده ديگر در شاه آباد و اطراف آن.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

حكيم طباطبائي، يوسف

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد يوسف فرزند بزرگ آيت اللَّه حاج سيدمحسن طباطبائى حكيم قدس اللَّه سرهما از آيات عظام و حجج اسلام نجف اشرف بوده است.

مجله مكتب اسلام (12) سال سى ام مى نويسد روز بيست و هفتم رجب روز بعثت پيامبر گرامى اسلام در حالى كه مردم در صحن مطهر اميرالمؤمنين عليه الصلوه والسلام مشغول راز و نياز

و ابراز تهنيت و تبريك بودند ناگهان در سرتاسر شهر منتشر شد كه فرزند ارشد مرجع بزرگوار و فقيه عاليقدر حضرت آيت اللَّه العظمى حاج سيد محسن حكيم، آيت اللَّه حاج سيديوسف طباطبائى حكيم دعوت حق را لبيك گفت و جان به جان آفرين تسليم كرد.

انتشار اين خبر غم و شادى را به هم آميخت هر چند از دوران تسلط بعثيها عراق و بالاخص قسمت سوافل فرات روز خوش و شادى به خود نديده بودند اما همين شادى كه با فرارسيدن بعثت منجى بشريت دست داده بود با غم و تلخى به هم آميخت و تاثر و تاسف حوزه علميه نجف و علماء بزرگ و بيوت علمى و ديگر طبقات را به خود گرفت.

حاج سيد يوسف حكيم رحمه اللَّه در سال 1322 هجرى قمرى در نجف اشرف ديده به جهان گشود و در دوران جوانى ادبيات و منطق و سطوح عالى را از اساتيد متخصص حوزه علميه نجف فراگرفته آنگاه از دروس خارج آيت اللَّه العظمى حاج سيد محمدهادى ميلانى و حاج شيخ حسين حلى و آيت اللَّه حاج آقا ضياءالدين عراقى و والد ماجدش آيت اللَّه العظمى حاج سيد محسن حكيم و آيت اللَّه العظمى خوئى مدظله العالى فقها و اصولا استفاده نموده تا به مدارج عاليه اجتهاد رسيده و در رشته سلوك و اخلاقيات از محضر عالم ربانى آيت اللَّه حاج سيد على قاضى رحمه اللَّه بهره مند شده و به مقام معنويت نائل گرديده بود.

مرحوم حاج سيد يوسف در دوران مرجعيت گسترده والد بزرگوارش قسمتى از زحمات علمى مرجعيت را به دوش داشت و بررسى استفتاآت و پاسخ به اشكالات بر عهده او بود زيرا بر اثر حضور ممتد در درس مرحوم

آيت اللَّه حكيم در صحن مقدس و مسجد هندى اقامه جماعت مى كرد و شيفتگان فقه و اصول را با تدريس خود بهره مند مى ساخت.

وقتى والد ماجدش از دنيا رفت او با اصرار مردم بر نشر رساله و قبول مرجعيت روبرو شد ولى زهد و پارسائى او و وجود مرجع بزرگوارى چون حضرت آيت اللَّه العظمى خوئى مد ظله العالى (در حوزه علميه نجف) باعث شد كه اين مسئوليت را نپذيرفت.

از بعضى از دانشمندان شنيدم كه چون آيت اللَّه العظمى حكيم رحلت نمود مرحوم حاج سيد يوسف به واسطه داشتن محبوبيت و موقعيت خاص بين مردم عراق بالاخص مقلدين والد بزرگوارش، مواكب عزا و دسته جات و عشاير عرب از اطراف و اكناف كه براى شركت عزاء و تسليت مراجع تقليد نجف و حوزه علميه هزار ساله نجف و به ويژه بيت جليل حكيم به نجف آمده بودند اطراف بيت و دارالعلم آن مرحوم جمع گرديده و پس از عرض تسليت و سوگوارى خطاب به آن مرحوم كرده و فرياد مى زدند و حماسه مى كردند (سيد يوسف قلدناك سيد يوسف قلدناك) يعنى اى آسيد يوسف ما شما را تقليد مى كنيم و پس از پدر بزرگوارت رجوع به شما نموده و رشته تقليد شما را به گردن خود بسته ايم.

پس آن مرحوم براى قداست نفس و تزكيه روح و پاكى طينت و تهذيب اخلاقى كه ذاتا داشت و از استادش مرحوم آيت اللَّه قاضى آموخته بود. از آنان تشكر نموده و فرمودند اما با بودن مجتهد و مرجع تقليدى چون آيت اللَّه العظمى حاج ابوالقاسم خوئى دامت بركاته مرجعيت به مانند من نمى رسد همه بايد به ايشان رجوع كنيم.

مصائب وارده بر آن مرحوم

نگارنده گويد: بزرگى روح

و عظمت نفس و معنويت آن بزرگوار از صبر و ثبات و استقامت و پايدارى آن مرحوم در برابر مصائب وارده و آزار و شكنجه هاى روحى كه از ناحيه بعثيها و صدام تكريتى لعنهم اللَّه معلوم مى شود زيرا اگر يكى از آنها بر كوه وارد مى شد آن را متلاشى كرده و از پاى درمى آورد اما بنابر فرمايش حضرت امام محمدباقر صلوات اللَّه عليه «الكمال كل الكمال، التفقه فى الدين و تقدير المعيشه والصبر على النائبه» چون به كمال و تمام كمال نائل شده بود به گفته بيانيه مكتب اسلام. در دوران زندگى خود فشارهاى سختى از جانب حكومت بعث عراق متحمل شد حتى در بيست و هفتم ماه رجب 1403 قمرى همه خاندان آيت اللَّه حكيم را از پير و جوان با وضع فجيعى دستگير كردند و به بغداد فرستادند و پس از مدتها بازداشت گروهى از آنان از جمله مرحوم حاج سيد يوسف آزاد شده و در بيمارستان بسترى شد و از آن به بعد ماموران امنيتى لحظه اى اطراف بيت او را ترك نكردند و حتى نزديكترين افراد به ايشان نمى توانستند با وى تماس بگيرند.

داغهاى جانفزاء آن مرحوم

مرحوم حاج سيد يوسف قدس اللَّه سره پس از بازگشت از بغداد و محصور شدن بعثيها مصائب و داغهاى پياپى ديده و تحمل نموده اند كه از آنهاست شهادت دو تن از فرزندان جوان و فاضلش بنام 1- حاج سيد كمال حكيم 2- حاج سيد وهاب حكيم و شهادت چند تن از برادران گراميش كه در يك روز در بغداد خراب از طرف حكومت ظالمانه بعث به فيض شهادت رسيدند به نامهاى ياد شده:

1- آيت اللَّه حاج سيد عبدالصاحب حكيم.

2- حجةالاسلام

حاج سيد علاء حكيم.

3- حجةالاسلام حاج سيد محمدحسين حكيم قدس اللَّه اسرارهم و لعن اللَّه اعدائهم و قاتليهم.

و پس از چند سال برادر مبارز ديگرش مرحوم آيت اللَّه زاده حاج سيد مهدى حكيم را كه همواره مورد تعقيب بعثيها و از وطن و زادگاهش آواره بود در يكى از كشورهاى آفريقائى (سودان) ترور و شهيد كردند كه جنازه اش حمل به قم و در جوار حضرت معصومه عليهاسلام در مسجد بالاسر مدفون گرديد.

و آن مرحوم همواره تحت نظر مامورين بعث بوده و چند بار مى خواستند كه ايشان را به بغداد منتقل كنند كه با اعتراض شديد آيت اللَّه العظمى خوئى مد ظله مواجه شده و منصرف از انتقال ايشان شدند.

رحلت آن بزرگوار

سرانجام آن فقيه نبيه و شخصيت بزرگ علمى و دينى در روز بيست و هفتم رجب 1411 قمرى در سن هشتاد و چهار سالگى در نجف اشرف در حاليكه شهرهاى عراق زير بمباران نيروهاى چند مليتى به سركردگى امريكا بودند و هزاران زن و كودك و پير و جوان بر اثر اين بمبارانها جان مى باختند. با دلى پر از غصه و اندوه از دنيا رفته و به نياكان پاكش پيوست.

آثار علمى آن مرحوم

1- بحث حول علم الاجمالى

2- خيارات

3- ابحاث فى التفسير

اين آثار را برخى از ارباب فضل از شاگردان ايشان به نام حاج سيد محمدصادق حكيم و آقا سيدطاهر احسائى به رشته تحرير آورده اند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

حكيم، محمدتقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد محمدتقى بن السيد احمد بن سيد على اكبر بن سيد حسين بن سيد على بن سيد محمد ابن السيد طيب بن السيد نورالدين بن العلامه السيد نعمت اللَّه جزايرى موسوى از علماء معاصر است در نياوران شميران.

تولد ايشان در

دوشنبه 24 ربيع الثانى 1345 قمرى برابر 9 تير ماه 1305 شمسى در شوشتر واقع شده و در كودكى دروس ابتدائى را خوانده و به تحصيل صرف و نحو پرداخته و از محضر آيتين آقا سيد محمدحسن آل طيب و آقا سيد محمدجعفر مروج سطوح اوليه را فراگرفته و به قم عزيمت نموده و پس از خواندن قسمتى از سطوح وسطى به نجف اشرف مهاجرت و سطوح نهائى را از حجةالاسلام آقا شيخ محمدتقى ايروانى و مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا حسن يزدى و آيت اللَّه حاج شيخ مجتبى لنكرانى و آيت اللَّه حاج سيد عبدالاعلى سبزوارى بپايان رسانيده آنگاه بدرس خارج مرحوم آيت اللَّه العظمى حكيم و آيت اللَّه العظمى حاج سيد ابوالقاسم خوئى شركت نموده و بالغ بر يك سال و نيم از محضر آنان استفاده كرده سپس به اهواز مراجعت و چندى بتدريس علوم ادبى فقه و اصول اشتغال داشته و در سال 1340 شمسى منتقل به تهران و در مسجد جامع (حصار بوعلى) نياوران به اقامه جماعت و ترويجات دينى مشغول مى باشد.

آن جناب داراى اجازه روايتى از مرحوم آيت اللَّه تهرانى صاحب الذريعه مى باشد.

تأليفات ايشان از اين قرار است:

1- ترجمه حقوق زن در اسلام مطبوع تهران.

2- ترجمه حقوق و حدود آزادى زن در اسلام.

3- مناسك يا راهنماى اعمال حج چاپ هشتم.

4- راهنماى تجزيه و تركيب و قواعد صرف و نحو عربى چاپ ششم.

5- سخنان حضرت موسى بن جعفر چاپ اول.

6- پدر و فرزند چاپ سوم.

7- فلسفه و اسرار حج چاپ دوم.

8- الهام از گفتار على عليه السلام چاپ سوم.

9- درسهائى از مكتب امام صادق عليه السلام.

10- حواشى متفرقه بر بعضى از كتب درسى مانند هدايه و صمديه و سيوطى و شرح

لمعه و غيره مخطوط.

11- اربعين حديث چهل حديث اخلاقى و دينى و اجتماعى مخطوط.

12- (تعجب) ترجمه كتاب التعجب كراچكى.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

حكيمي، اسماعيل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد اسماعيل حكيمى شاهرودى از علماء و وعاظ معاصر شاهرود است.

وى در شاهرود در حدود 1224 ه تولد يافته و مقدمات و ادبيات و قسمتى از سطوح را در محل خود از آقايان و مدرسين آموخته و براى تكميل به مشهد مقدس عزيمت و سطوح عالى را از اساتيد بزرگ مشهد فراگرفته و هم به درس خارج آيات عظام و مراجع فخام شركت و بعد به وطن برگشته و از راه منبر ترويج دين و نشر احكام و معارف اسلامى نموده و بنابر دعوت بعضى از مؤمنين چند سالى در گرگان رحل اقامت افكنده و به امامت و تبليغ دين اشتغال ورزيده ولى يك دو سالى است كه به شاهرود معاودت و مانند سابق به افاده و افاضه مشغول مى باشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

حكيميان، علي محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي محمد حكيميان

محل تولد : يزد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1339/7/2

زندگينامه علمي

تحصيلات ابتدايي ، راهنمايي و دبيرستان را به ترتيب در مدارس قوامي ، آقا و رازي شهرستان يزد با موفقيت گذراندم و در سال 1357 شمسي در رشته صنايع غذايي دانشگاه شيراز پذيرفته شدم . پس از انقلاب فرهنگي در سال 1359 در كميته فرهنگي جهاد سازندگي يزد مشغول به خدمت به جامعه روستايي و انقلابي ايران اسلامي شدم . در سال 1360 با پذيرش در مدرسه حقاني قم مشغول به تحصيل علوم حوزوي گرديدم . پس از بازگشايي دانشگاهها از تحصيل انصراف دادم و تا سال 1363 را در مدرسه حقاني تحت برنامه مدرسه ، علوم حوزوي از قبيل ادبيات ، اصول ، منطق و معاني و بيان را

گذراندم . با آغاز درس شرح لمعه در سال 1363 ازدواج كردم و براي مدت 10 سال به دليل مشكلات، در حوزه علميه يزد – مدرسه خان – شرح لمعه ، رسائل ، كفايه ، مكاسب و حدود 3 سال خارج زكات و خمس را گذراندم و در سال 1373 بار ديگر به قم مراجعت نمودم كه بحمد الله تا كنون توقيق شركت در دروس خارج فقه و اصول آيات عظام و مراجع تقليد آقايان حاج شيخ جواد تبريزي ( درس فقه ) ، حاج شيخ وحيد خراساني ( اصول ) ، حاج شيخ فاضل لنكراني ( حج ) ، حاج سيد محمد حسن مرتضوي لنگرودي ( اصول ) را پيدا كردم . شايان ذكر است كه در طول تحصيل بخشهايي از كتابهاي اصول فقه مرحوم مظفر در اصول ، كتاب شرح لمعه در فقه ، كتاب مكاسب شيخ در فقه المعاملات را نيز تدريس كرده ام .

لازم به ذكر است كه در سال 1373 همزمان با رجعت به قم از طريق كنكور سراسري در رشته حقوق دانشگاه مفيد مشغول شدم كه مدرك ليسانس را با معدل 49/18 در طول مدت 3 سال و مدرك فوق ليسانس را نيز بلا فاصله با معدل 39/18 گذراندم و در سال 1379 از عنوان پايان نامه كارشناسي ارشد خود تحت عنوان ( دين موجل و آثار و احكام آن در حقوق ايران ) دفاع نمودم . اين پايان نامه به عنوان سطح 3 حوزه علميه قم نيز پذيرفته شد و هم اكنون مشغول به نوشتن رساله سطح 4 دروس حوزه علميه قم تحت عنوان ( ضمان قهري در

فقه اماميه ) مي باشم و تحصيلات دانشگاهي را نيز در دانشگاه تهران و پرديس قم در رشته حقوق خصوصي ادامه داده و با گذراندن موفقيت آميز امتحان جامع دكتري مشغول مطالعه موضوع رساله دكتري حقوق خصوصي مي باشم . متذكر مي گردد كه اينجانب در چندين سال اخير در دانشگاههاي ( پيام نور قم ، مفيد قم ، مركز جامعةالاسلاميه قم ) مشغول به تدريس دروس دانشگاهي رشته حقوق در موضوعات حقوق مدني ، حقوق تجارت ، متون فقه ، آيات الاحكام و اصول بوده و هستم و هم اكنون مسئوليت گروه حقوق پژوهشگاه حوزه و دانشگاه را نيز عهده دار مي باشم.

حلبي، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج شيخ محمودين صديق المحدثين مرحوم حاج شيخ غلامرضا معروف به حلبى واعظ از دانشمندان مبرز و وعاظ نامى معاصر است در تهران تولد ايشان در روز يكشنبه 13 جمادى الاولى 1318 قمرى در مشهد مقدس واقع شده و تحصيلات مقدماتى قرآن و كتب فارسى را در مكتبهاى بعضى از معلمين نموده و ادبيات نحو و اشتقاق و معانى

بيان را خدمت مرحوم ميرزا عبدالجواد اديب نيشابورى و منطق را خدمت مرحوم حاجى محقق و شرح لمعه را خدمت مرحوم ميرزا محمدباقر مدرس رضوى و مقدارى از قوانين را خدمت مرحوم حاج ميرزا جعفر شهرستانى كه از مشاهير مدرسين مشهد بودند تحصيل نموده آنگاه مدت دو سال دروس عقلى را نزد اساتيد بزرگ فلسفه مانند مرحوم شيخ حسن كاشانى و مرحوم شيخ اسدالله يزدى و مرحوم حاج فاضل خراسانى خوانده سپس مدت چهار سال خدمت يگانه استاد فيلسوف عصر مرحوم آقا بزرگ شهيدى قدس سره اشارات و اسفار و بعضى

ديگر از كتب فلسفه را تحصيل كرده.

پس از آن سطح كفايه را خدمت مرحوم آيت الله آقاشيخ محمد نهاوندى و مرحوم آيت الله حاج ميرزا احمد كفائى و دروس خارج فقه و اصول را از محضر مرحوم آيت الله حاج ميرزا محمد آقازاده خراسانى و آيت الله العظمى آقاى حاج آقا حسين قمى قدس سره تحصيل نموده و پس از آن مدت چهار سال در محضر مرحوم آيت الله العظمى آقا ميرزا محمدمهدى غروى اصفهانى حاضر شده و از اقيانوس علم و عرفان آن بزرگوار اغترات غرفه اى نموده و پس از واقعه جان گداز مسجد گوهرشاد كه در سال 1313 شمسى واقع گرديد مدت هشت سال مشغول امور فلاحتى شده و پس از انقلاب محور و آزادى محراب و منبر مجددا مراجعت به شهر نموده و از تحصيل و تدريس محروم فقط به امر منبر قناعت نموده تا در سال 1331 شمسى كه به تهران هجرت و تاكنون كه سال 1352 خورشيد پست ساكن تهران و از طريق منبر به خدمات دينى و ترويج معارف اسلامى و ساير خدمات دينى اشتغال دارند.

مولف گويد. علامه حلبى از گويندگان نامى و خدمتگذاران سامى عصر حاضر است و اخلاص شديدى بساحت مقدس حضرت ولى عصر عجل الله فرجه الشريف دارد و مبارزات علمى بسيارى با فرق ضد ولايت و منحرفين نموده و با مجادلات حسنه جماعت زيادى را برگردانيده و هدايت به پيروى از ائمه اثناعشر عليهم السلام نموده اند از آثار ايشانست انجمن جوانان كه براى جلوگيرى كردن از تبليغات سوء فرقه ضاله و مبارزه كردن با آنها تاسيس و افراد بسيار مبرزى تربيت كه بحمدالله تاكنون صدها نفر از منحرفين از طريقه حقه را به

راه حق هدايت نموده اند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

حميدي، ابوالقاسم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد ابوالقاسم حميدي

محل تولد : خشت فارس

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1331/3/12

زندگينامه علمي

اينجانب در تاريخ 12/3/1331 در محلي بنام خشت از توابع استان فارس در خانواده اي روحاني مذهبي به دنيا آمدم. دوران كودكي و ابتدائي را در محل پشت سر گذاشته، دوران دبيرستان را در محل ديگر كه تا زادگاهم 10 كيلو متر فاصله داشت با دوچرخه تا سيكل به اتمام رساندم. در خرداد ماه 1346 وارد حوزه علميه قم شدم(به لحاظ اينكه اجداد و پدرم همه روحاني بوند) مقدمات را نزد اساتيدي مربوطه خصوصا جناب آقاي فلاح زاده فرا گرفتم- شرح لعمه را نزد سرور مكرم جناب آقاي علوي گرگاني و موسوي تبريزى تلمذ نموده - قوانين خدمت جناب آقاي دوز دوزاني بودم.

رسائل مرحوم شيخ انصاري را از محضر استاد اعتمادي بهره بردم. مكاسب را نزد حضرات آقايان موسوي تبريزى و ستوده فرا گرفتم. كفايه را نزد آقايان ستوده و سيد علي محقق داماد بهره مند شدم. تا زمان در س خارج از محضر همه آيات عظام گلپايگانى، مكارم شيرازى، وحيد خراسانى، تبريزى، فاضل لنكراني و نوري همداني استفاده فراوان بردم. شرح منظومه را خدمت آقاي محمد گيلاني و اسفار را در محضر مرحوم سيد رضا صدر و حسن زاده آملي و انصاري شيرازي فرا گرفتم.

تا قبل از انقلاب بر حسب وظيفه در ايام تبليغ (رمضان، محرم،صفر) به امر خطير تبليغ مشغول بودم. دوران انقلاب بر حسب وظيفه به توزيع اعلاميه، رساله حضرت امام و شركت در راهپيمايي و.... سرگرم بودم. بعد از پيروزي

انقلاب در سمت هاي مختلف انجام وظيفه مي نمودم: مدت 15 سال در سمت امام جمعه، مدت 6 سال به عنوان نماينده امام در جهاد سازندگي شهرستان كازرون فارس، مدت 6 سال در دانشگاه آزاد اسلامي و پيام نور ميمه و وزران از توابع اصفهان تدريس مي نمودم (ضمناً در همين سنوات مسؤليت امامت جمعه و مسؤليت دفتر فرهنگ اسلامي دانشگاه آزاد ميمه را به عهده داشتم).

در دوران دفاع مقدس جمعاً 5 سال و اندي در جبهه هاي جنگ حضور داشتم. مدت سيزده سال مديريت و تدريس در حوزه هاي علميه كازرون، انديمشك، فارسان را به عهده گرفته بودم. همه اينها وقتي لذت بخش و خوب است كه مورد قبول خداوند تبارك و تعالي قرار گرفته و معصومين عليهم السلام راضي و خشنود باشند از ما و اعمال ما فعلاً هم در مديريت (حوزه علميه) به عنوان ناظر و بازرس و مديريت مدرسه خوابگاهي امام حسين عليه السلام مشغول انجام وظيفه هستم. در حوزه علميه قم هم مشغول تدرّيس و تحصيل هستم.

حيدري فر، مجيد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مجيد حيدري فر

محل تولد : تبريز

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1355 هجري شمسي به حوزه علميّه ولي عصر(عج)در تبريز وارد شدم و با رسالت سربازي امام زمان(عج)آشنا شدم پس از گذراندن سطح مقدّماتي در سال 1357 به حوزه علميّه قم هجرت كردم و پس از دو سال هنگام اشتغال به دروس پايه 7 و 8 فعلي،با شروع جنگ تحميلي به جبهه هاي نور رفتم و حدود اواخر سال 1364 به حوزه برگشتم و دوباره ادامه تحصيل دادم.

مجموعا حدود شش سال سطح

را به پايان رساندم و در درس خارج حضرت آيات منتظري و فاضل لنكراني و مؤمن قمي و تبريزي و وحيد خراساني درس تفسير و جوادي آملي درس فلسفه اي و حسن زاده آملي شركت كردم. در مراكز گوناگون آموزش حوزه و دانشگاه فيض حضور داشتم و نقش معلّمي ايفا مي كردم و مي كنم.

با مراكز پژوهشي گوناگون قم بحمدالله در ارتباط و همكاري نسبتاً خوبي دارم. افاضل پايان نامه نويس را در آماده سازي پژوهش نامه خوب راهنمايي مي كنم و با آنان به مشورت مي نشينيم به توفيق اللهي حدود 20 سال است كه در خدمت حضرت استاد علّامه آيه جوادي آملي و آثارايشان هستم و رد بسامان سازي آن مدد مي رسانم. نوشته هايي نيز دارم كه هنوز رخصت چاپ نيافته است و اميدمي رود بسترمناسبي براي چنين نوشته هايي فراهم گردد تا نانوشته هايي نيز رخ نمايد!

حيدري نيك، مجيد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مجيد حيدري نيك

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1339/1/1

زندگينامه علمي

دوره هاي ابتدايي ، راهنمايي و دبيرستان را در دبستان ثقفي ، مدرسه راهنمايي مترجم الدوله و دبيرستان ابوريحان تهران گذراندم و مقارن با پيروزي انقلاب اسلامي درسال 57 ديپلم رياضي فيزيك را از همان دبيرستان اخذ و در دانشگاه ملي ايران (شهيد بهشتي كنوني) در رشته كامپيوتر نيز قبول شدم . با تعطيلي دانشگاه ها و همزمان با آغاز جنگ تحميلي ، در سنگر جبهه ها مشغول فعاليت شدم . در سال 1360 همزمان در دو جبهه فرهنگي (معلمي) و رزمي (جبهه ها) فعاليت مي كردم . تا سال 63 در آموزش و

پرورش منطقه 13 تهران به تدريس اشتغال داشته و پس از حضور يك دوره سه ماهه در جبهه و بازگشت از آنجا در پائيز 1363 وارد حوزه علميه قم ، مدرسه رضويه شدم . از سال 63 تا 66 علاوه بر مدرسه رضويه از اساتيد مدرسه امام و مدارس ديگر نيز استفاده مي كردم و در نهايت دروس مقدمات ، سيوطي ، حاشيه ، مغني ، معالم و مختصر را از اساتيدي چون حجج اسلام حسيني ، عرفان ، طالقاني ، هادوي ، كديور ، صالحي و مدرس افغاني استفاده كردم .

از سال 66 تا 70 لمعه ، اصول فقه ، رسائل ، مكاسب و كفايتين را از اساتيدي چون حجج اسلام : صلواتي ، محمدي ، هادي زاده ، پاياني ، اعتمادي ، شب زنده دار ، محقق داماد ، استادي ، تهراني و محسن وحيدي خراساني بهره بردم . از سال 70 به مدت ده سال درس خارج فقه و اصول را از آيات عظام فاضل لنكراني ، وحيد خراساني ، تبريزي ، مكارم شيرازي و مومن تلمذ كرده ام . در ضمن درس تفسير قرآن را هم از سال 70 تا 74 از استاد آيت الله جوادي آملي استفاده كردم . از سال 72 تا كنون به عنوان مدرس در دانشگاه هاي آزاد اسلامي واحد تهران و مركز شاهد تهران مشغول تدريس معارف و متون و اخلاق و تاريخ و ريشه هاي انقلاب اسلامي بوده ام . همچنين از سال 80 تا 82 در مركز تخصصي مهدويت به عنوان اولين دوره شركت داشتم و از سال 82 تا كنون در همان

مركز به عنوان مدرس دروس حكومت ديني و تاريخ تحليلي اسلام مشغول تدريس هستم . به علاوه در همان مركز با همكاري تعدادي از دوستان ، فصلنامه انتظار را انتشار داديم و هم اكنون نيز جزء شوراي نويسندگان در نشر اين فصلنامه فعاليت مي كنم . افزون بر اين در همين مركز در زمينه ترويج فرهنگ مهدوي به خصوص در نيمه شعبان و 9 ربيع دراعزام هاي مختلف به تبليغ و پاسخ به شبهات پرداخته ام .

از سال 72 تا كنون نيز در همكاري با نهاد نمايندگي رهبري در دانشگاه ها به مراكز دانشگاهي مختلف كشور از قبيل دانشگاه جامع هرمزگان ، پزشكي بندر عباس ، بين المللي و پزشكي قزوين ، ميرزا كوچك خان رشت ، خواجه نصير الدين طوسي و علامه طباطبايي ، علوم بهزيستي تهران و ... اعزام و به تبليغ و پاسخگويي به شبهات پرداخته ام . از سال 76 تا كنون به همراه عده اي از دوستان به شكل تحقيقي و كار گروهي در زمينه تفسير قرآن و نهج البلاغه و فقه و اصول مشغول فعاليت هستم .

در زمينه نشر فرهنگ شيعه درزمينه نويسندگي نيز فعاليتم را از سال 70 تا كنون شروع كرده ام . ابتدا در ماهنامه آزادگان شرح حال فرزانگان و دانشمندان شيعه را نوشته و بعد در روزنامه كيهان به همين كار ادامه دادم و سپس در نشريه هاي دانشجويي به نشر ديدگاه هاي خود ادامه دادم . تا اينكه در سال 80 با همكاري عده اي از دوستان در مركز تخصصي مهدويت به انتشار فصلنامه انتظار مشغول شدم و در بعضي از شماره هاي اين

نشريه پيرامون فرهنگ مهدوي مقالاتي را به رشته تحرير درآوردم . هم اكنون چند كتاب پيرامون صلح امام حسن (ع) ، پيشينه تاريخي انتظار ، تاريخ تحليلي اسلام در دست نگارش داردم كه انشاء الله بزودي كار انتشار آن ها به پايان مي رسد .

حيدري، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج شيخ حسين بن العابد الزاهد شيخ محمد حيدرى كاشانى يكى از چهره هاى درخشان و زبانهاى گوياى حوزه علميه قم به شمار مى رود.

در سال 1322 خورشيدى در كاشان متولد شده و در اوان كودكى در معيت مرحوم والدش به قم مهاجرت نموده و پس از دوران كودكى و تحصيلات ابتدائى در سن 12 سالگى به تحصيل مقدمات و ادبيات پرداخته و در معيت برادرش در همان اوان براى تبليغ مسافرت به اطراف نموده و در همه جا با پيروزى و استقبال مردم مواجه مى شد و در سن 17 سالگى به يزد رفته و مدت دو سال در آنجا توقف و به تحصيل پرداخته و ضمنا در مساجد بزرگ آنجا چون مسجد حظيره و مسجد برخوردار و مسجد مير چخماق و غيره منبر رفته و مردم را از بيانات سودمند خود بهره مند كرده، آنگاه مراجعت به قم نموده و سطوح نهائى در خدمت آيت الله سلطانى خوانده و پس از آن به دروس خارج آيات عظام شده و مى شود.

مولف گويد: آقاى حيدرى واعظ در اغلب شهرستانهاى ايران مخصوص تهران به عنوان تبليغ مسافرت نموده و خاطرات مهمى از اين مسافرتها دارد.

خدماتى از اين راه به اسلام و قرآن نموده است داراى تاليفات ارزنده مطبوع و غير مطبوع زير مى باشد:

1- چرا به نوروز با بدبينى مى نگريم، جزوه كوچكى است درباره ى نوروز

و عيد دارى آن و اعمال آن و نظريات علماء در اين باره.

2- يكدوره اصول و فروع استدلالى بسيار ساده.

اما آثار غير مطبوع ايشان از اين قرار است:

1- گوناگون يا هزار و يك رنگ

2- جهان نوين در حكومت حضرت مهدى ارواحنا له الفداء.

3- ديوان اشعار جمع آورى شده از شعراء مشتمل بر توحيد مدايح غزليات پند و اندرز.

4- ديوان اشعارى كه خود سروده است.

5- فلسفه وجوب خمس.

6- شرح منظومه حكمت كه در اين باره قسمتى از اشعار عربى منظومه به اشعار فارسى برگردانيده شده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

حيدري، عباس

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عباس حيدري بهنوثيه

محل تولد : شهر بابك

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/1/1

زندگينامه علمي

عباس حيدري بهنوثيه در سال 1344 در يكي از شهر هاي تابع استان كرمان ، به نام شهر بابك متولد شده پس از اخذ مدرك ديپلم در رشته علوم تجربي در سال 1363 وارد حوزه علميه قم شد . دوره مقدمات و سطح حوزه را طي كرده و مدت دوازده سال درس خارج فقه و اصول را گذرانده است. اساتيد او در فقه و اصول عبارتند از آيت الله وحيد خراساني، آيت الله ميرزا جواد آقا تبريزي و آيت الله سيد محمد رضا مدرسي مشار اليه همزمان با فقه و اصول از مباحث فلسفي نيز بهره برده است ، منظومه سبزواري را نزد حجةالاسلام و المسلمين دكتر پرنده غيبي و نهاية الحكمة را نزد آيت الله موسوي گرگاني گذرانده است مباحثي از اسفار ملا صدرا را نزد آيت الله جوادي آملي و آيت الله حسن زاده آملي تلمذ نموده است. همزمان با مباحث حوزوي ،

زبان انگليسي را تا سطح عالي آن فرا گرفته است. وي پس از شركت در آزمون سراسري سال 1374 و به دست آوردن رتبه هفتاد و هفت ، همزمان در دو رشته پزشكي و علوم سياسي (به صورت نيمه متمركز) پذيرفته شد اما تحصيلات خود را در رشته علوم سياسي ادامه داد و اكنون دانشجوي مقطع دكتري دانشگاه تهران و مشغول تدوين پايان نامه است.علاوه بر پايان نامه دكتري با عنوان «زبان، سياست و دولت در عصر مشروطه» دو پايان نامه در مقطع كارشناسي و كارشناسي ارشد با عناوين «نظام سياسي از ديدگاه فارابي» و «تحول نظري فقه سياسي شيعه از مشروطيت تا انقلاب اسلامي» را تدوين و دفاع نموده است.

حيدري، عزيزالله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عزيزالله حيدري

محل تولد : شاهرود

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1337/1/1

زندگينامه علمي

بعد از اخذ ديپلم در رشته ادبي درتهران ، در كنكور شركت نمودم و در رشته علوم تربيتي قبول شدم و تا دو سال در دانشكده علوم تربيتي پارس ( در مجموعه دانشگاه علامه (ره) فعلي ) تحصيل نمودم و با شناخت حوزه علميه قم و درك ضرورت دروس حوزوي دانشگاه را ترك كردم اما مطالعات را در رشته علوم تربيتي و روانشناسي ادامه دادم . دروس مقدمات و سطح را در مدرسه رضويه و فيضيه و مسجد امام نزد اساتيد محترم آقايان حبيبي ، مولوي نيا ، اشتهاردي ، سلطان محمدي ، گيلاني ، دكترضيايي ، مدرس افغاني ، كوه كمره اي ، مرحوم آيت الله ستوده ، گنجي ، مرحوم استاد علي صفايي حائري و درس خارج را نزد آيات عظام

مكارم شيرازي ، نوري همداني ، مازندراني و تفسير را نزد آيت الله جوادي آملي گذرانده ام .

كارهاي تحقيقي و نوشتن كتاب و پاسخ به پرسش هاي كتبي و شفاهي در موسسه در راه حق و ارائه مقالات به مجلات و همكاري با مركز فرهنگي وابسته به نهاد رهبري در دانشگاه ها ، تدريس در دانشگاه (دروس عمومي) و تبليغات در مناسبت هاي مرسوم ، عمده اشتغالات اينجانب است .

عمده مطالعاتم در تفسير ، حديث ، ابعاد اخلاقي اجتماعي مكتب اصيل اسلام و تشيع و استخراج روش هاي كاربردي درمعارف و سازندگي اخلاقي مي باشد .

حيدري، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

على بن العابد الزاهد الورع حاج شيخ محمد حيدرى كاشانى يكى از چهره هاى علم و دانش و فضيلت معاصر است در راوند كاشان.

وى در سال 1305 شمسى در شهرستان كاشان به دنيا آمده و پس از تعليمات ابتدائى دوره مقدمات و ادبيات را در كاشان نزد اساتيد بزرگ آن شهر فراگرفته و سپس مهاجرت به اصفهان و با جديت تمام تفسير و درايه و هيئت جديد را خدمت مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ محمدباقر زند كرمانى خوانده و علم كلام و فلسفه را از مرحوم آيت اللَّه صدر كوپائى و علم تفسير و اخلاق را نيز خدمت مرحوم حاج ميرزا على آقاى شيرازى فراگرفته.

ادبيات و شوارق را از مرحوم اديب بجنوردى آموخته سپس به قم عزيمت نموده و فلسفه و حكمت و تفسير را از مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ مهدى مازندرانى و آيت اللَّه العظمى امام خمينى و علامه طباطبائى استفاده نموده و مكاسب و كفايه را از آيت اللَّه العظمى مرعشى نجفى مدظله و آيت اللَّه آقا شيخ عبدالجواد اصفهانى بهره مند شده

و به درس مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى شركت نموده بعد از آن مرحوم به درس خارج مرحوم آيت اللَّه حاج سيد محمد محقق داماد حاضر و مورد توجه مخصوص آن مرحوم واقع شده و ضمناً به تدريس فقه و اصول و معقول و تفسير پرداخته تا سال 1351 قمرى كه بنابر اصرار مردم (راوند كاشان) احساس وظيفه شرعى نموده و به راوند عزيمت و در آنجا به اقامه جماعت و تبليغ اشتغال پيدا كرده و از همان اوان مورد نظر دانشمندان معاصر كاشان شده و بنابر دعوت آنان براى تدريس و تفسير قرآن مجيد همه روزه به كاشان رفت و آمد و در مدرسه علميه يثربى كاشان تدريس متون فقه و اصول و تفسير براى محصلين و غيره مى نمايند.

معظم له داراى نوشتجاتى در فقه و اصول مى باشند كه هنوز به طبع نرسيده است.

وى نيز طبع روان و ذوقى سرشار دارند و اشعار عربى و فارسى بسيارى در مدح ائمه عليهم السلام مخصوص حضرت ولى عصر عجل اللَّه فرجه دارند

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

خاتمي اردكاني، روح الله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج آقا روح الله خاتمى اردكانى از علماء عصر اردكان داراى مقام علم و عمل و تقوا ميباشد، معظم له در اردكان متولد شده و پس از خواندن ادبيات در يزد و اردكان باصفهان آمده و سطوح عالى و مسائل و مكاسب و غيره را نزد علماء اصفهان خوانده و مهاجرت بقم نموده و چندين سال از محضر مؤسس حوزه آيه الله العظمى حاج شيخ عبدالكريم حايرى يزدى طاب الله ثراه استفاده نموده آنگاه باردكان مراجعت و باقامه جماعت و ترويج دين و تبليغ احكام سيدالمرسلين عليه و على آله صلوات المصلين و وظائف دينى

و روحى پرداخت. وى والد حجه الاسلام والمسلمين خاتمى رئيس جمهور اسلامى ايران است.

مؤسس حوزه ى علميه ى اردكان.

تولد: 10 رمضان 1324 ق.، اردكان.

درگذشت: 10 آبان 1367.

آيت الله سيد روح الله خاتمى دوران طفوليت در اردكان طى كرد، همان جا به مكتب رفت و تا سيزده سالگى فارسى و عربى را آموخت. سپس در سال 12342 ق. به اصفهان رفت و در حوزه ى علميه ى آن شهر به تحصيل مشغول شد. از جمله اساتيد ايشان در اين مرحله حاج ميرزا على آقاى شيرازى و شيخ محمد خراسانى و در فقه و اصول به ترتيب آيت الله سيد محمد نجف آبادى، آقا سيد على نجف آبادى و ايت الله رحيم ارباب بودند. در سال 1354 ق. از اصفهان به اردكان بازگشت. آيت الله خاتمى قصد داشت به نجف برود كه مقدور نگرديد. با شروع جنگ جهانى دوم، ايشان به همراه عده اى طلبه ديگر مدرسه اى را در اردكان ترميم كردند كه به تدريج به حوزه ى علميه ى اردكان تبديل شد.

(ح 1367 -1285 ق)، عالم دينى. در خانواده اى روحانى در اردكان به دنيا آمد. مقدمات علوم را در زادگاهش فراگرفت، پس از آن براى تكميل تحصيلات خود به اصفهان رفت و از محضر اساتيدى چون حاج ميرزا على آقا شيرازى، حاج رحيم ارباب، حاج سيد على نجف آبادى و سيد محمد نجف آبادى بهره ها گرفت و چندين سال در حوزه ى درس آيت اللَّه حايرى يزدى در قم كسب فيض كرد. سپس به اردكان بازگشت و به ترويج دين و تبليغ احكام پرداخت و در اين شهر تشكيل حوزه ى علميه داد. از آثار وى «آيينه ى مكارم» است.[1]

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آينه ى دانشوران (25 -24)، كيهان فرهنگى (س 5، ش

9، ص 63)، گنجينه ى دانشمندان (67 -66/ 3 ،291/ 1).

خاتمي بروجردي، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ محمدرضا بن العالم الجليل و الزاهد النبيل حاج شيخ حسن خاتمى بروجردى از علماء مبرز معاصر شهر رى و اصدقاء اين نويسنده است. وى در سال 1341 قمرى در بروجرد متولد شده و در مهد علم و فضيلت پرورش يافته و اوليات و مقدمات را در بروجرد خوانده و به قم آمده و با آشنائى و رفاقت با مرحوم والدش حدود دو سالى در قم با اين نويسنده محشور و مأنوس بوده و قسمتى از سطوح وسطى را نزد حقير و ديگران خوانده و در ماه ذى القعده الحرام 1361 قمرى مهاجرت به نجف اشرف نموده و مدت شش سال اقامت و از محضر اساتيد بزرگ چون آيت اللَّه حاج شيخ غلامحسين اردبيلى و آيت اللَّه حاج شيخ محمدعلى كاظمينى (صاحب تقريرات) استفاده نموده و در مدت كوتاهى در اثر استعداد ذاتى و مطالعه و زحمت گوى سبقت از اقران ربوده و بدرجه ساميه اجتهاد رسيده و از آيات عظام نجف و قم چون مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ كاظم شيرازى و آيت اللَّه حاج شيخ محمدعلى كاظمينى و آيت اللَّه العظمى اصفهانى و آيت اللَّه حجت مفتخر به اجازه اجتهاد گرديده و در سال 1365 قمرى مراجعت به ايران و قم نموده و مدت سه سالى در قم بتدريس فقه و اصول پرداخته و در سال 1370 قمرى بنابر استدعاء اين حقير براى تدريس مدرسه علميه برهانيه شهر رى منتقل باين شهر شده و تا هم اكنون بتدريس و اقامه جماعت و تبليغات دينى اشتغال دارد.

مرحوم والدش حجةالاسلام والمسلمين حاج شيخ حسن كمره اى خاتمى از علماء محترم بروجرد و

دوستان خالص حقير بود و محبت تامى نسبت به اين كمترين داشت ذكرش در علماء بروجرد گذشت.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

خاتمي، احمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد احمد خاتمي

محل تولد : سمنان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1339/2/18

زندگينامه علمي

سيد احمد خاتمي در هجدهم ارديبهشت 1339 در سمنان متولد شد، پدرش مرحوم سيد مهدي خاتمي انساني متعهد و متدين بوده و در ميان اقوام ، معروف به تقوي و غيرت ديني بود وي در سال 1364 از دنيا رفت . ما در ايشان خانم طيبه سادات خاتمي ، بانويي متدين ، مؤمن و مأنوس با قرآن و ادعيه است و هم اكنون (آذر 1383) در قيد حيات است . خاندان خاتمي از سادات معروف سمنان اند و جد اعلاي آنان مرحوم سيد هاشم همواره مورد علاقه و محبت مردم بوده كه همچنان مردم ذكر خير او را دارند. سيد احمد خاتمي در سال 1351 تحصيل علوم حوزوي را در مدرسه علميه صادقيه سمنان آغاز كرد و به مدّت دو سال در آنجا دروس مقدماتي را نزد اساتيد آن حوزه به پايان برد و در سال 1354 به حوزه علميه قم هجرت كرد و جهت استحكام بيشتر دروس اكثر درسهايي را كه در حوزه سمنان خوانده بود نزد اديب بزرگ مرحوم مدرس افغاني كه به تازگي از نجف آمده بود، مجدداً تكرار كرد و سپس دروس سطح را از اساتيد بزرگ حوزه همانند مرحوم آيت الله ستوده ، آيت الله اشتهاردي ، آيت الله خزعلي ، آيت الله بني فضل و... به پايان برد و سپس در درس خارج حضرات آيات شيخ جواد تبريزي ، محمد فاضل لنكراني ، ميرزا هاشم آملي ، وحيد

خراساني ، شبيري زنجاني و... شركت كرده و به مدّت هفده سال در درس خارج فقه و اصول اين حضرات شركت نمود.

در فلسفه و كلام از حضرات آيات : شيخ يحيي انصاري شيرازي ، حسن زاده آملي ، جوادي آملي ، ابراهيم اميني بهره برده است . در تفسير از حضرت آيت الله مشكيني ، آيت الله خزعلي بهره مند شده است و در درس نهج البلاغه از آيت الله حسين نوري همداني بهره برده است او از درس فلسفي «شناخت » از محضر شهيد آيت الله مطهري بهره مند شده است و در فن خطابه از محضر خطيب گرانقدر مرحوم حجة السلام و المسلمين آقاي شيخ محمد تقي فلسفي استفاده نموده است . تدريس وي از سال 1364، تدريس دروس حوزوي را به صورت عمومي شروع كرده است . اگر چه قبل از آن به طور خصوصي چند دوره كتب مقدمات (جامع المقدمات ، سيوطي ، مغني ، مختصر المعاني و...) را تدريس كرده بود. تا كنون 4 دوره معالم الاصول ، 7 دوره اصول الفقه ، 3 دوره شرح لمعه ، 2 دوره مكاسب ، 3 دوره رسائل و اينك (آذر 1383) مشغول پنجمين دوره تدريس كفاية الاصول است . وي مدت ده سال است كه به تدريس خارج فقه و اصول اشتغال دارد، دوره اول تدريس خارج اصول را به اتمام رسانده و اينك (آذر 1383) مشغول تدريس دوره دوم خارج اصول است و از كتابهاي فقهي بخشهايي از كتاب قصاص و ديات و تقريبا تمام كتاب الحج را تدريس كرده و اينك اشتغال به تدريس خارج كتاب صلوة دارد.

در اين مدت صدها طلبه از محضر وي بهره مند شده و همچنان استفاده مي كنند. وي در كنار تدريس علوم مصطلح حوزوي از

سال 1365 به تدريس سيره پيامبر و امامان (آذر 1383) در روزهاي تعطيل (پنج شنبه ها) رو آورد كه در سال 1380 يكدوره از اين دروس به پايان رسيد و اينك سه سال است كه پنج شنبه ها تفسير زيارت جامعه را دنبال مي كند. وي در سال 1367 به دستور برخي از بزرگان حوزه درس تفسير شروع كرد و اينك شانزدهمين سال اين درس است كه هر شب پس از نماز مغرب و عشاء، در مدرس امام مدرسه فيضيه دائر است و تا كنون تفسير 8 جزء قرآن به پايان رسيده (تفسير جزء آخر و 7 جزء اول ) و اينك مشغول تفسير هشتمين جزء قرآن كريم (سوره انعام ) مي باشند. تا كنون 1660 جلسه تفسيري داشته اند، درس تفسير نهج البلاغه نيز در ايام تعطيل داشته اند كه حدود دو سال است بحث موضوعي «امام علي (ع ) و مخالفان حكومت » را از نگاه مولي در نهج البلاغه دنبال مي كنند.

خوشبختانه نوار كاست اين درسها (گرچه نه به كيفيت عالي ) موجود است . وي كار اصلي خود راتدريس دانسته و سخت علاقه مند به آن است به گونه اي كه در ايام تحصيل به هيچ وجه كار ديگري را جاي آن قرار نمي دهد. در سخنرانيهاي وي هم قرآن و هم روايات و هم مسائل سياسي در حد نياز هست . وي در صدا و سيماي جمهوري اسلامي تا كنون صدها برنامه اجراء كرده است و امت مسلمان ما استقبال خوبي از خطابه هاي وي داشته و دارند. سيد احمد خاتمي به عنوان استاد راهنما و داور در رسالة سطح چهار و سطح سوّم حوزه و نيز به عنوان استاد راهنما در مؤسسه پژوهشي امام خميني و دانشكده

شهيد محلاتي سپاه خدمت مي كنند و تا كنون رساله متعددي را در عرصه معارف ديني ، فعاليتهاي سياسي ، راهنمايي و ساماندهي كرده است . سيد احمد خاتمي قبل از پيروزي انقلاب همگام با رهبر كبير انقلاب اسلامي امام خميني در ستيز با رژيم منحط پهلوي بود و با ايراد خطابه هاي حماس عليه آن رژيم سياه نقش مفيدي در روشنگري مردم ايفاء كرد و بعد از پيروزي انقلاب عمده راهي را كه براي خود برگزيد كار فرهنگي بود كه از طريق تدريس ق ، خطابه ، تأليف آنرا دنبال كرد. وي موضع سياسي خود را "موضع ولايت فقيه " قرار داده است تا زماني كه امام راحل در قيد حيات بودند همراهي با آن امام بزرگوار و اينك همراهي با مقام معظم رهبري مدظله العالي وجهه همت اوست . وي در كنار كار فرهنگي در عرصه هايي كه نياز بوده است موضع گيري هاي مناسب سياسي داشته كه در روزنامه و جرائد كشور منعكس شده است . او در طول 8 سال دفاع مقدس در مواقع مورد نياز در جبهه هاي حاضر شده و به وظيفه خود عمل نموده است .سيد احمد خاتمي هم اكنون عضو جامعه مدرسين حوزه علميه قم ، عضو كميسيون حوزه آن جامعه نماينده مردم كرمان در مجلس خبرگان رهبري ، عضو هيأت رئيسه مجلس خبرگان ، عضو هيأت مديره مركز تحقيقات كامپيوتري علوم اسلامي ، عضو شورايعالي مجمع جهاني اهل بيت (ع ) ، عضو شوراي سياستگذاري فرهنگي آن مجمع مي باشد.

خاتمي، بيوك

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

بيوك خاتمى از ائمه جماعت و فضلاء معاصر زنجانست وى در حدود 1348 قمرى در زنجان متولد شده و پس از خواندن مقدمات و قسمتى از سطوح به قم مهاجرت كرده و سطوح و متون درسى

را به پايان و از محضر آيات عظام و مدرسين كرام حوزه استفاده نموده.

آنگاه مراجعت به وطن و تا اكنون به خدمات دينى از نماز جماعت و ترويج شعائر و تبليغ احكام اشتغال دارد.

از باقيات الصالحات ايشانست فرزند برومندش زبدةالمحصلين و ثقةالمحدثين آقاى آقا شيخ على خاتمى كه از جوانان روشنفكر و گويندگان بليغ و شايسته حوزه و زنجانست كه در محرم و صفر و ماه رمضان و بسيارى از اوقات ديگر از ايام مذهبى در تهران و حومه مجالس وعظ و سخنرانى دارند و داراى استعداد سرشارى در اين فن مى باشند و آينده درخشانى دارند و در حال حاضر دروس سطح نهائى را تحصيل مى نمايند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

خاتون آبادي، ابوالفضل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

برادر ايشان: مرحوم حاج ميرزا ابوالفضل خاتون آبادى، عالم زاهد مقدس، و فقيه جامع، مدرس مدرسه ى ملا عبدالله، و امام جماعت در آن مدرسه و مسجد ساروتقى در بازار، و مورد وثوق و اعتماد قاطبه ى اهالى اصفهان بود، و در شب دوشنبه 11 رمضان المبارك 1388 در طهران وفات يافته، جنازه با احترامات لازمه به قم منتقل شده، در آن ارض اقدس مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

خاتون آبادي، ابوالقاسم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

امام جمعه طهران، فرزند محمّد محسن خاتون آبادى، عالم فاضل محقّق جليل، در 1215 در اصفهان متولّد شده، و در 1237 به طهران مهاجرت نموده، و از سال 1263 پس از فوت عموى خود مرحوم آقا مير محمّد مهدى امام جمعه (اوّلين امام جمعه طهران از خاندان خاتون آبادى) به منصب امام جمعگى منصوب شده، و در سال 1271 وفات يافته، و در مقبره ي سر قبر آقا طهران مدفون گرديد

كتب و رسائلى تأليف نموده كه از آن جمله است:

1- البلدان المفتوح عنوة 2- رساله عملّيه ي فارسى، مطبوع 3- منتخب الفقه؛ و غيره.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

خاتون آبادي، عبدالباقي

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند مير محمد حسين (بن مير عبدالباقى بن مير محمد حسين) معروف به مير عبدالباقى صغير، در برابر مير عبدالباقى سابق الذكر كه او را كبير گويند. از علماى اجلاء بوده، مانند دو برادرش مير على نقى و حاج ميرزا حسن امام جمعه و در اصفهان مى زيسته، و هم در اين شهر وفات يافته است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

خاتون آبادي، محمد صالح

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند مير عبدالواسع. عالم فاضل جليل القدر و عظيم المنزلة.

از سلسله ى سادات خاتون آباى، و خود داماد ملا محمد باقر مجلسى، و از شاگردان علامه ى مجلسى و ملا ميرزاى شيروانى بوده، و پس از فوت علامه مجلسى، شيخ الاسلام اصفهان، و سپس امام جمعه ى اصفهان گرديد، و مقام امام جمعگى اصفهان از آن تاريخ تاكنون در اولاد او باقى است.

و موقعى كه فتح على شاه قاجار مسجد شاه طهران را ساخت يكى از اولاد او را به طهران برده، مقام امام جمعگى آنجا را به او مفوض داشت، كه تاكنون در اولاد اوست.

كتب زيادى تأليف فرموده، از آن جمله است: 1 - احوال ملائكه 2 - اسرار الصلاة 3 - اصول العقايد 4 - اسماء علماى سنى كه شيعه شده اند 5 - ايمان و كفر 6 - انوار المشرقة 7 - تفسير سوره ى اخلاص 8 - تفسير سوره ى فاتحه 9 - تحفة الصالحين 10 - تقويم الشرعى 11 - تقويم المؤمنين 12 - التهليلية، در حكم تهليل آخر اقامه 13 - تكمله ى مرآة العقول 14 - الجامع فى اصول العقائد - جامع العقايد، شايد همان شماره قبل باشد 15 - حدائق المقربين، در احوال ملائكه و غيره (فهرست مفصل اين كتاب در فهرست كتب خطى

كتابخانه هاى اصفهان به شماره ى 25 مذكور است) 16 - ذريعة النجاح، در اعمال سال 17 - رساله در عصمت ائمه عليهم السلام 18 - رساله در ثبوت هلال در اول رمضان و شوال - رساله در حكم اخلاق 21 - شرح بر من لايحضر 22 - شرح استبصار 23 - شرح حديث «الهلال اذا طلب فى الشرق» از تهذيب شيخ 24 - منهج الشيعة 25 - خلف الوعد از مسائل فرعيه؛ و غيره.

فوت صاحب عنوان را در ماه صفر سال 1116 [يا 1126] نوشته اند، و قبرش در نجف در ايوان علما مى باشد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

خاتون آبادي، محمد كاظم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

و در جنب قبر اوست قبر مير محمّد كاظم، عالم فاضل زاهد، از سلسله خاتون آبادى ها، متوّفى در ذيقعده 1262 مادّه تاريخ وفاتش را ضياء شاعر اصفهانى گويد:

ضياء گفت از بهر تاريخ او

مكان آمد او را بخلد برين

برادرش: مرحوم آقا ميرزا ابوالحسن خاتون آبادى نيز از علماى كاملين بوده و در حدود سال 1330 وفات يافته، در تكيه خاتون آبادى مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

خاتون آبادي، محمد مهدي

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

امام جمعه ى طهران، فرزند سيد مرتضى بن مهدى بن ميرمحمد حسين خاتون آبادى (1185 - 1263) اولين امام جمعه ى طهران، مؤلف: 1- تكملة حياة [القلوب] در امامت 2- شرح نهج البلاغه به فارسى، در 5 مجلد؛ و غيره.

اولاد و اعقاب و خاندانش در طهران ساكن، و تاكنون منصب امامت جمعه در اولادش باقى است. مزار سر قبر آقا طهران، منسوب به صاحب عنوان است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

خادمي شيرازي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد خادمى دارابى شيرازى فرزند مرحوم حاج شيخ عبداللَّه دارابى از افاضل دانشمندان و ائمه جماعت معاصر شيراز و مبلغين اسلام و مروجين معارف تشيع و بالاخص حضرت بقيه اللَّه اعظم حجه بن الحسن المهدى ارواحنا فداه مى باشد و در مسجد فلكه اطلس شيراز اقامه جماعت نموده و به خدمات دينى و روحى اشتغال دارند. ايشان در سال 1346 قمرى برابر 1306 شمسى در داراب به نام قريه الخير عليا به دنيا آمده.

در نوجوانى وارد مدرسه علميه داراب كه در تحت تصدى و سرپرستى مرحوم حجةالاسلام حاج شيخ على اصغر نجفى رضوان اللَّه عليه قرار گرفته و بعد از مدتى عزيمت به شيراز نموده و در حوزه علميه شيراز مقدمات را شروع و بعد از مدتى هجرت به قم نموده و در قم از محضر مرحوم آيت اللَّه مرعشى نجفى قدس اللَّه سره مكاسب و كفايه را استفاده نموده و نيز از محضر آيت اللَّه مرعشى نجفى قدس اللَّه سره مكاسب و كفايه را استفاده نموده ونيز از محضر آيت اللَّه سلطانى كسب فيض كرده سپس مهاجرت به نجف اشرف كرده و حدود سه سال اقامت و از محضر آيات عظام. حوزه علميه هزار ساله نجف بهره مند شده آنگاه مراجعت به

قم نموده و مورد عنايت و لطف مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى رضوان اللَّه عليه قرار گرفته و بنابر دعوت عده اى از مردم شيراز از طرف آن مرحوم اعزام به شيراز شده و بيش از بيست سالست كه در آنجا از بركات حضرت ولى اللَّه اعظم عجل اللَّه فرجه الشريف به خدمات دينى از اقامه جماعت و تبليغات خالصه اشتغال دارند. داراى تأليفات سودمندى هستند كه ذيلا مى نگارم.

آثار علمى و تأليفات آقاى خادمى

1- نشانه هاى ظهور حضرت ولى عصر عجل اللَّه فرجه الشريف

2- خورشيدى كه از مكه طلوع مى كند

3- خورشيد ناپيداى فاطمه سلام اللَّه عليها (چهل حديث)

4- حجت منتظر و دعاء

5- غيبت امام عصر (ع) يا پنهانى خورشيد عدالت

6- مكتب مهدى و تكامل جهانى

7- خورشيد هشتم امامت

8- كتاب رجعت- كه در نيمه شعبان 1411 قمرى منتشر گرديد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

خادمي كوشا، محمدعلي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد علي خادمي كوشا

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1350/6/15

زندگينامه علمي

كليه تحصيلات قرآني (پيش از دبستان) و ابتدائي و ... در شهر قم بود كه با تشويق پدر كه خود از صنف روحانيت مي باشد به حوزه وارد شد . آغاز ورود به حوزه 1365 بود كه از سال دوم آغاز به تدريس در موضوعات نحو و منطق نمود و در موضوعات متفرقه به مطالعه پرداخت.در ايام تابستان به همراه دوستان برخي از موضوعات درسي را آموزش ديده و از سال 68 در درس لمعه استاد وجداني فخر شركت نمود و در كنار دروس حوزه اقدام به تحصيلات نيمه كاره مانده فرهنگي نموده و ديپلم را گرفت.از سال 1374 در درس خارج اساتيد بزرگي چون استاد آيت الله

تبريزي، سبحاني، شبيري زنجاني، مكارم، فاضل شركت نمود كه بيشتر مدت را از درس استاد تبريزي استفاده نمود.

در سال 73 و 74 به صورت رسمي در برخي مراكز حوزه شروع به تدريس نموده و از سال 76 تا كنون مشغول تدريس فقه و اصول در مدارس شهيد صدوقي، معصوميه، آيت الله گلپايگاني، مدرسه خان، كه از سال 79 به تدريس سطوح عالي(رسائل، مكاسب و كفايه) مشغول گرديد.همزمان با درس و تدريس در حوزه مدتي نيز در مراكز آموزش عالي به تدريس مشغول گرديد و در سال 79 نيز براي آموزش زبان عربي در مركز آموزش دفتر تبليغات شركت نمود و پس از اين ايام در موضوعات علوم قرآني به مطالعه و تحقيق گذراند و در برخي مراكز قرآني مانند مركز تخصصي تفسير، مدرسه عالي بنت الهدي، موسسه امام خميني(ره) در رشته علوم قرآني به تدريس پرداخت ولي همچنان در رشته فقه و اصول در حوزه علميه به درس و تحقيق و تدريس ادامه داده و هم اكنون نيز به اين مهم اشتغال دارد.با توجه به علاقه زياد به خدمت در نشر فرهنگ اهل بيت(ع) در سال 1378 اقدام به نوشتن كتاب جوان در پرتو اهل بيت(ع) نمود كه عمدتا براي روشنگري و جلوگيري از سودجويي برخي سياست مداران از توانايي جوانان بود اين كتاب به نام مشكلات ... تا سال 1380 چاپ نشد و پس از تحويل آن به بوستان كتاب با هزينه ناشر در سال 82 از چاپ خارج گرديد البته به غير از اين نوشتار برخي نوشتار ديگر همچنان چاپ نشده باقي است.

خادميان، عباس

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عباس خادميان

محل تولد : زرين شهر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1347/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب عباس خادميان متولد سال 1347 شهرستان زرين شهر اصفهان در سال 1363 وارد حوزه علميه امام خميني زرين شهر شده و بعد از طي دوران مقدمات و بخشي از سطح عازم حوزه علميه مقدسه قم شدم كه بعد از اتمام سطح حدود 5 سال در درس خارج اصول و فقه آيات عظام سبحاني و مكارم حفظهما الله شركت داشته و همراه آن موفق به گذراندن دوره تخصصي كلام موسسه امام صادق (ع) گشته و بعد از آن دوره تخصصي مهدويت بنياد مهدي موعود (عج) را طي كردم. و به دنبال آن موفق به دريافت پايان نامه سطح چهار حوزه در موضوع جهاني شدن و مهدويت گرديده ام و به همين جهت اكثر پژوهشها و مقالات در همين راستا چينش شده است. و در كنار پژوهش و تحصيل در سال 1381 موفق به گرفتن مجوز تدريس در گرايش معارف و تاريخ اسلام از نهاد نمايندگي ولي فقيه در دانشگاهها شده ام كه به دنبال آن مشغول خدمت در امر تدريس در دانشگاههاي مختلف از جمله آزاد اراك و آشتيان و تحصيلات تكميلي جامعه الزهراء قم شده ام و فعلا در كنار تحصيل و پژوهش، عضو هيئت علمي موسسه آينده روشن(در موضوع مهدويت) مي باشم. در ضمن سابقه تبليغ بيش از 20 سال در طرح هجرت و دانشگاه و شهرهاي گوناگون را دارم. ضمناً دوره تخصصي مذاهب اسلامي را هم در سال 1378-81 گذرانده ام و همين طور دوره تربيت كودكان را، به همين جهت اكثر ارتباط تبليغي در سطوح جوانان انجام پذيرفته است.

خاقاني، سلمان

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اديب، محقق.

تولد: 1332 ق، سوق الشيوخ (از شهرهاى ناصريه عراق).

درگذشت: 24 بهمن 1366، قم.

آيت الله شيخ سلمان خاقانى، فرزند شيخ عبدالحسين آل خاقانى، پس از طى دوران كودكى در زادگاه خود در سال 1345 ق. جهت تحصيل به نجف اشرف هجرت نمود و در حوزه ى آن شهر تحصيلات خود را شروع كرد. نخست درسهاى مقدماتى نظير صرف و نحو منطق، معانى و بيان و سطوح اصول را نزد برادر بزرگ خود شيخ عبدالمنعم خاقانى فراگرفت. سپس مراحل عاليه ى تحصيلات خود را آغاز نمود و از محضر اساتيدى چون آيت الله محمدحسين اصفهانى، آيت الله محمدجواد بلاغى، آيت الله محمدعلى كاظمينى، آيت الله باقر زنجانى و آيت الله سيد ابوالقاسم خويى استفاده نمود.

آيت الله خاقانى فعاليت هاى فرهنگى- ادبى خود را از سنين جوانى آغاز كرد. در آغاز اين فعاليت ها از حركت هايى مانند تأسيس انجمن «منتدى النشر) و انجمن «رابطة الادبيه» و بالاخره «كليه الفقه» و تأسيس مجله هاى اجتماعى، سياسى و ادبى مانند «البيان» «النجف» و غيره بود كه توسط افرادى مانند سيد هبةالدين شهرستانى و شيخ محمدرضا مظفر و ديگر نويسندگان و متفكران آن روز نجف تشكيل شده بود. آيت الله خاقانى در بسيارى از اين امور شركت مى جست.

هنگامى كه آيت الله امين عاملى حركت اصلاح طلبانه خود را براى تنزيه عزادارى ها و مجالس سوگوارى اباعبدالله الحسين (ع) از شوائب وارده و زوائد منافى با شرع و دين اعلان نمود، ايشان به همراه دوستان خود به دفاع از اين حركت پرداخت.

آيت الله خاقانى در سال 1375 ق. پس از درگذشت پدرش كه از علما و ائمه ى جماعت خرمشهر بود در اين شهر سكونت گزيد و نزديك به سى سال به ارشاد و هدايت مردم و

دستگيرى از مستمندان پرداخت. شهرت و آوازه او از ايران به عراق به شيخ نشين هاى خليج فارس رسيد و در آنجا نيز مريدانى داشت.

آيت الله خاقانى در طرفدارى از وحدت اسلامى كوشا بود و فعاليت هايى در اين زمينه از سخنرانى و پشتيبانى و فعاليت هايى در اين زمينه از سخنرانى و پشتيبانى از دارالتقريب بين المذاهب الاسلاميه در قاهره انجام داد. ليكن در عين حال از مدافعان تشيع و مذهب اهل بيت (ع) بود و همواره با قلم خود از اين مكتب دفاع نمود.

كتاب هايى كه از ايشان بر جاى مانده عبارتند از: طريق المعرفة، در اعتقادات كه مكررا در عراق و بيروت به چاپ رسيده است، مع الخطوط العريضة لمحب الدين الخطيب؛ بين الحق و الباطل؛ السنة و الشيعه فى الميزان كتابى در رد گفته هاى احسان ظهيرالهى؛ ديوان شعر (گفته مى شود اين كتاب در جربان دفاع مقدس از ميان رفت).

خانه ى وى در اين خرمشهر قرار داشت. در روزهايى كه اين شهر مورد تجاوز عراق قرار گرفت، خانه او پناهگاه آورگان بود. در آن روزها مردم را به مقاومت دعوت مى نمود ليكن بعدها كه خانه ى او هدف مستقيم توپ ها و خمپاره هاى عراق قرار گرفت مجبور به ترك ديار گشته و چندى در اهواز و سپس در قم مستقر شد. در گيراگير جنگ نه تنها خانه ى او را غارت شد بلكه اموال مسجد او را نيز به تاراج بردند. قسمتى از كتابخانه ى نفيس او به يغما رفت و در بصره به حراج گذاشتند و قسمت ديگر آن، مدت ها در زير خاك ها مدفون بود و پس از آزادى خرمشهر به قم منتقل گشت. در اين جريان قسمتى از دست نوشته ى او از جمله ديوان

اشعارش از ميان رفت.

آيت الله خاقانى به عربى شعر مى سرود، به ويژه در مدح پيامبر (ص) يا معصومين (ع).

آيت الله پس از هفتاد و شش سال زندگى، بالاخره در شب بيست و چهارم بهمن 1366 (برابر با بيست و پنجم رجب 1408 ق.) درگذشت و پس از مراسم تشييع، در يكى از حجره هاى صحن اتابكى حرم حضرت معصومه (س) به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

خالصي، محمدباقر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد باقر خالصي

محل تولد : قائن

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1321/1/1

زندگينامه علمي

نام من، محمد باقر، شهرتم خالصي، پدرم مرحوم آيه الله حاج شيخ عباس، در شب جمعه 19 شوال سال 1361 مطابق با آبان سال 1321 در روستاي بيهود از توابع شهرستان قائن كه در جنوب خراسان قرار دارد، بدنيا آمدم. روستاي نامبرده كوهستاني و از نظر آب و هوا معتدل ولي كم درآمد و مردم آن بزحمت مي­توانند مؤونه يعني خرجي سال خود را بدست آورند پدرم پس از اتمام مقدمات ادبي و سطوح عاليه حوزوي در شهر قائن و سپس در مشهد چند سالي بقصد ادامه تحصيل در نجف سكونت كرد و از محضر علماي بزرگ آن زمان همچون آيه الله اصفهاني و آيه الله عراقي و آيه الله خوانساري و آيه الله غروي به تلمذ پرداخت و پس از اينكه مريض شد به دستور آيه الله اصفهاني بقصد معالجه به ايران مسافرت كرد و مدتي در تهران ماند و سپس به روستاي بيهود آمد.

پدرم پس از ازدواج با مادرم به مشهد مهاجرت كرد و چند سالي در مشهد ساكن شد و در مسجدي در محله نوغان به امامت جماعت

پرداخت. يادم هست كه در سن 6 سالگي مرا وادار كرد كه نصاب الصبيان را بخوانم و به من دستور داد كه قطعاتي از آن راحفظ كنم ولي در همان روز اول شروع بنصاب بخاطر اينكه مقدار معيني درس را خوب حفظ نكرده بودم مرا كتك زد پدرم بخاطر اموري كه شرح آن طولاني است دو مرتبه بروستاي بيهود برگشت و در اين زمان بود كه مرا به مدرسه دولتي فرستاد كه دروس جديده را فرا گيرم. من در يكسال چهار كلاس به فاصله چند ماه سپري كردم كه شرح آن طولاني است. هنگامي كه پدرم اين مطلب را ديد گفت: حيف است كه بمدرسه دولتي بروي، در نزد خودم دروس حوزوي بخوان و مرا وادار كرد كه امثله و شرح آن را نزد وي شروع كنم و پس از شروع به جامع المقدمات در سن هشت سالگي در همان روستا مرا معمم كرد. و پر واضح است كه بچه­اي در سن من با عمامه و قبا در بين مردم روستا چقدر مورد مسخره قرار مي­گرفت خصوصا كه با همان عمامه و قبا با بچه­ها بازي هم بكند. در هر حال در سن 13 چهارده سالگي مرا به خوره مشهد برد. و در مدرسه ابدالخان اسكان داده در سال­هاي اول تحصيل بخاطر استعداد ذاتي و ساده انگاشتن مطالب علمي چندان در بحث و مطالعه كه لازمه درك عميق علم است اهميت نمي­دادم ولي آنچه كه مرا از اين روش باز گرداند و بطرف جديت و زحمت سوق داد درس استاد علامه مرحوم اديب نيشابوري قدس سره بود. اديب شخصي موقر و مسلط بر مطالب

علمي بويژه مطالب ادبي بود.

خلاصه تدريس استادانه و شيرين جلوه دادن علم و دانش و علاوه بر آن تحقيق و توضيح و تبيين مطالب علمي، مرا دگرگون كرد. در سال 1340 پدرم مرا به قم آورد و در مدرسه فيضيه اسكان داد من در قم رسائل و مكاسب را خواندم و پس از خواندن مقداري از كفايه به همراهي يكي از دوستان كه از قبل در نجف ساكن بود به نجف رفتم كه اين قصه بسيار جالب و تفصيل شنيدني دارد كه اين مختصر جاي بيان آن نيست در نجف پس از اتمام كفايه پا به درس خارج فقه و اصول گذاشتم و توفيق حضور درس محقق و علامه بزرگ استاد الفقها آيه الله سيد ابوالقاسم خوئي را پيدا كردم و علاوه بر]آن[ درسهاي ديگري را شروع كردم كه داراي تفصيل است. در نجف كه بودم بخصوص قبل از تاهل بسيار موفق و اوقات مستغرقي داشتم و شبانه روز پا در درس و يا تدريس و يا نوشتن و يا مطالعه مي­گذشت و مي­توانم بگويم بهترين اوقات عمرم زمان سكونتم در نجف بود افكارم يا در تحصيل و تحقيق و يا در عبادت سپري مي­شد ولي اين شادي و توفيق با اصرار پدرم به مهاجرت به ايران به آخر رسيد زيرا مهاجرتم به ايران و در آخر سكونتم در قم مسير زندگي و برنامه اشتغالات مرا در حدي تغيير داد كه اين نيز خود جريان مفصلي دارد. مطلبي كه در زمان سكونتم در نجف پيش آمد ورود مرحوم امام خميني رحمه الله عليه به نجف بود. ­شنيدم كه ايشان با مرحوم آقا مصطفي

وارد بغداد شده­اند و از آنجا بكاظمين رفته­اند و من سعي و كوشش كردم كه همراه يكي از دوستان اولين ماشين از طلاب ايراني را راه انداختيم و به ديدار ايشان به كاظمين رفتيم و اين امر نيز جريان مفصل و شنيدني دارد.

گفتم پدرم اصرار ورزيد كه من از نجف به ايران و به محل سكونت ايشان يعني سرايان بروم ولي من از اين امر جدا" اكراه داشتم ولي بر اثر اصرار و ابرام ايشان پذيرفتم كه به ايران بيايم ولي سكونت در سرايان را نپذيرفتم و از ايشان خواهش كردم كه محل سكونتم در ايران را به خودم واگذارد باز اصرار كرد كه در مشهد ساكن شوم ولي من به جهاتي كه جاي ذكر آن نيست قم را اختيار كردم و از سال 1350 در قم ساكن شدم و در قم علاوه بر اشتغالات علمي برنامه تبليغ و منبر و سخنراني نيز پيش آمد كه آنهم به برنامه­هايم افزوده شد كه اين نيز شرح مفصلي دارد. در ابتداي امر تصميم گرفتم كه بدرس دو نفر كه آن زمان در قم شاخص و مورد قبول بودند مدتي حاضر شوم تا اگر حضور در درس آنها بيشتر از تحقيق و بررسي خودم استفاده داشته باشد ازآن استفاده كنم و آن دو نفرآيه الله گلپايگاني و شريعتمداي بودند. البته اولي خارج حج و دومي خارج مكاسب تدريس مي­كردند. ولي پس از يكسال درس­هاي آند ورا ترك كردم و بتحقيق و بررسي فقهي و اصولي شخصي ادامه دادم و در ضمن به تدريس مكاسب و رسائل و برهه­اي هم كفايه و برهه­اي هم خارج اصول در منزل پرداختم

كه حاصل تدريس اخير قاعده لا ضرر و استصحاب و تعادل و تراجيح و اجتهاد و تقليد شد كه قاعده لاضرر بنام رفيع الغرر عن قاعده لا ضرر به چاپ رسيد ولي ساير مباحث تا بحال با اينكه آماده چاپ است چاپ نشده ولي تدرس بخاطر پيش آمدن مريضي پدرم و سپس فوت ايشان و پي­آمدهاي رنج آور و بي حد ناگوار آن به تعويق افتاد و سپس تعطيل شد. اميدوارم خداوند توفيق عنايت فرمايد تا دوباره شروع شود.

خالق پور، مجيد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مجيد خالق پور

محل تولد : مشهد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب مجيد خالق پور در سال 1356 تحصيلات خود را در حوزه علميه مشهد آغاز نمودم. با راهنمائي يكي از نوادگان مرحوم آخوند خراساني صاحب كفايه ، سال اول دروس حوزوي را شروع نمودم و در ادامه تا لمعتين در يكي از مدارس مشهور و معتبر مشهد معروف به مدرسه موسوي نژاد تحصيلات خود را ادامه دادم . دوره تحصيل ما همزمان بود با انقلاب اسلامي و حقير نيز همچون ساير طلاب با موج خروشان مردمي چون قطره اي ناچيز همراهي داشتم ؛ با پيروزي انقلاب و اوصافي كه از تفسير مقام معظم رهبري شنيده بودم و امتيازات ويژه اي كه در قم براي ادامه تحصيل وجود داشت به قصد قم درسال 1361 وارد حوزه علميه قم شدم. دروس سطح را نزد حضرات آيت الله ستوده ، مرحوم آيت الله صالحي مازندراني و بخشي از كفايه آيت الله اعتمادي، آيت الله علوي گرگاني (مكاسب) آيت الله انصاري شيرازي و آيت الله حسن زاده آملي و

آيت الله جوادي آملي جهت درس فلسفه و تفسير؛ پس از آن وارد دروس خارج حوزه شدم كه يك دوره كامل اصول نزد آيت الله ميرزا جواد آقاي تبريزي و بخشي از فقه نزد آيات عظام تبريزي و آيت الله وحيد خراساني و علوي گرگاني داشتم.

همزمان با تحصيلات خارج فقه و اصول، بخاطر اشتياقي كه به تفسير داشتم وارد دوره سوم رشته تخصصي تفسير شدم كه اين دوره را با موفقيت طي چهار سال سپري نمودم و فارغ التحصيل گشتم اكنون نيز علاوه بر تحصيل و تحقيق با طلاب غير ايراني مركز جهاني علوم اسلامي مباحثي تحت عنوان تدريس دارم.

خالقي، محمود

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمود خالقي

محل تولد : زرند كرمان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

درس هاي حوزه را به طور معمول خوانده و به خاطر علاقه مندي به مباحث تفسيري در مهرماه سال 76 تهيه و پخش برنامه اي قرآني تحت عنوان (مائده آسماني) را به صداي مركز كرمان پيشنهاد دادم كه بحمدالله تعالي مورد موافقت مسئولين وقت سازمان مذكور قرار گرفت و از آن زمان روزانه تاكنون در حال پخش است كه به اواسط سوره انفال رسيده ايم.

حدود نيمي از اين برنامه 25 دقيقه اي به بيان مباحث تفسير ترتيبي قرآن كريم اختصاص دارد و توسط بنده اجرا مي شود.پس از گذشت دو سه سال از اجراي اين برنامه با تقاضاي شنوندگان مباحث پخش شده جزء سوم قرآن كريم به صورت كتاب چاپ و در اختيار علاقه مندان قرار گرفت. آيات 93 تا پايان سوره آل عمران نيز جلد بعدي كتاب را به خود اختصاص داد و

جلد سوم نيز مشتمل بر آيات اول تا 70 سوره نساء طي سال هاي 79 تا 81 منتشر شده است.

متاسفانه به خاطر كثرت اشتغالات اينجانب به امور اجرايي معاونت آموزش مركز ، فرصت تهيه و نگارش مباحث بعدي به دست نيامده است.اميدواريم تا پايان تابستان سال جاري 2 جلد ديگر اين مباحث آماده شود و در نهايت به حول و قوه الهي به انتشار يك دوره تفسير قرآن كريم برگرفته از تفاسير موجود با تكيه بر مباحث اجتماعي و اخلاقي و به صورت ساده و روان كه قابل استفاده براي عموم مردم باشد موفق شويم. انشاءالله

خان صنمي، شعبانعلي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شعبانعلى خان صنمي

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1335/1/1

زندگينامه علمي

تقريبا هفده ساله بودم كه با ترك دبيرستان وارد حوزه علميه قم شدم دروس مقدماتي را ابتدا در مدرسه آيه الله گلپايگاني و سپس در مدرسه حقاني و بالاخره در مدرسه رسالت تا پايان لمعتين فرا گرفتم رسايل را نزد آقاي اعتمادي و كفايه و مكاسب را نزد آقاي ستوده و مقداري نيز آقاي دوز دوزاني به پايان بردم.حلقات اصول الفقه، شهيد صدر، به اضافه بخشهايي از شرح نهج البلاغه (جلد اول 13و 14) و بحار الانوار(كتاب العشره) را به عنوان متون عربي نزد شاگرد آن مرحوم، استاد سيد مهدي نبوى- دام ظله-آموختم.از دروس خارج، قسمتهايي از فقه و اصول را در محضر حضرات آيات، فاضل، وحيد و روحانى، ميرزا جواد آقا تبريزى...حاضر شدم اما بيشترين استفاده را كه سالها به طول انجاميد از درس فقه و اصول آيه الله كوكبي داشته ام، شايد يك دوره كامل از درس

اصول ايشان را درك كرده باشم.

آثار علمي :

كتاب علمي مشاهدات امير مؤمنان (ع) در 2 جلد توسط نشر الهادي در سال 73 به چاپ رسيد، كتاب علمي خاطرات امير مؤمنان(ع) در واقع همان كتاب قبلي است كه با اضافات و تغييراتي در يك مجلد توسط دفتر تبليغات (بوستان كتاب) چاپ شد كه امسال پنجمين چاپ آن منتشر شد.

كتاب علمي خاطرات امام صادق(ع) كه در آستانه چاپ است.كتاب ديگر كه در واقع رساله دكترا با عنوان، پديدة حصر مذاهب اربعه ي زير نظر دانشگاه فردوسي مشهد، واحد فقه و حقوق در حال تكميل و آماده دفاع مي باشد.در سال 78 به فعاليت در بخش هاي آموزشي پژوهشي دانشگاه دعوت شدم اما به دليل اين كه ملبّس نبودم نتوانستم از مدارك رسمي حوزه كه منوط به پوشيدن لباس بود، استفاده كنم. از اين رو براي تهيه مدارك لازم از طريق خبرگان بدون مدرك وزارت علوم، ابتدا در سطح مربي شركت كرده پذيرفته شدم و با اين مدرك عضو هيأت علمي دانشگاه علوم پزشكي قم شدم. و پس از گذشت 3 سال مجددا در امتحانات تخصصي خبرگان، در مرتبه استاد ياري قبول شدم. و در حال حاضر بيش از يكسال است كه در حال نوشتن پايان نامه فوق الذكر هستم.

خان محمدي، كريم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

كريم خان محمدي

محل تولد : زنجان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1349/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب كريم خان محمدي در سال 61 پس از اخذ پنجم ابتدايي وارد حوزه علميه زنجان شدم .در سال 67 پس از اتمام پايه 6 (لمعتين) به حوزه علميه قم منتقل شدم . تا سال 70

ضمن اتمام رسائل و مكاسب شيخ انصاري (ره) به صورت متفرقه شبانه و دبيرستان رزمندگان ديپلم گرفتم . از سال 70 به صورت مخفيانه به دانشگاه رفتم و در سال 70 در كنكور سراسري قبول و در دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران به رشته جامعه شناسي مشغول گشتم و در سال 78 در مقطع كارشناسي ارشد از همان دانشكده فارغ التحصيل و به همراه دروس حوزه شروع به تحقيق و پژوهش و همگام با آن تدريس نمودم . در درس آيات عظام مكارم و سبحاني شركت مي كردم . دروس آيت الله جوادي مفسر بزرگ كه هنوز هم غير حضوري اشتغال دارم .

از سال 78 پژوهش را شروع نمودم و اكنون بيش از 20 مقاله در مجلات علمي به چاپ رسانده ام . در مقطع دكتري فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق عليه السلام نيز در زمينه اصول و هنجارهاي ارتباطي قرآن مشغول پژوهش هستم . طرح پژوهشي (مفهوم شناسي جامعه شناسي اسلامي) توسط نگارنده با كارفرمايي موسسه آموزش عالي باقر العلوم عليه السلام (حميد پارسانيا) در دست اجرا است .علاقه پژوهشي اينجانب ارائه آموزه هاي ديني به زبان روز و تلفيق علوم ديني با دست آوردهاي جديد علمي است . كليه مقالات منشر شده به جز چند مورد از متون ديني بهره گرفته است .

خائفي، عبدالله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالله خائفي

محل تولد : بندرانزلي

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1309/11/14

زندگينامه علمي

معظم له در يك خانواده مذهبي و متدين و زاهد كه با گذشت چند دهه هنوز زبانزد خاص و عام مي باشد در 14 بهمن سال 1309 شمسي در

شهرستان بندر انزلي ديده به جهان گشود. دوران طفوليت و كودكي را تحت تعليم و تربيت پدر و مادري والامقام و وارسته و پرهيزگار سپري نموده و با فرا رسيدن به سن مدرسه تحصيلات ابتدائي و مقداري از دوره متوسطه را در همان شهر سپري نموده بود كه بخاطر علاقه فراوان به تحصيل علوم اسلامي و تشويق پدر بزرگوارشان در سن 15 سالگي وارد حوزه علميه شهرستان رشت شد و پس از پايان رساندن دوره مقدماتي علوم حوزوي براي كسب مقامات بالاتر عازم حوزه مقدسه قم شده و با تمام كردن دوره سطح از محضر اساتيد بنام وقت در درس خارج فقه و اصول مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمي بروجردي (رحمةالله عليه) حاضر شده و بهره هاي فراوان برده ولي عطش دروني ايشان معظم له را در سال 1343 همراه با تبعيد پير و مرادش امام خميني (ره) به نجف اشرف كشاند كه از جمله اولين كساني بود كه براي استقبال امام از نجف به كاظمين آمده بودند. در نجف اشرف از محضر اساتيد والامقامي همچون آية الله العظمي خوئي (ره) به مدت 27 سال، مگر يك روز كه آن هم علتي داشت. و به صورت مكاتبه ائي از حضرت آيةالله العظمي سيد عبدالاعلي سبزواري( قدس الله اسرارهم) بهره هاي فراوان نموده كه در همان دوران اول به مقام اجتهاد نائل گشتند كه در آذر ماه سال 1370 شمسي به وطن عزيز و اسلامي ايران برگشتند و در شهر مقدس قم رحل اقامت افكندند و در طول اين سالها طلاب و فضلاي زيادي از كشورهاي مختلف عربي از درس خارج فقه و اصول عربي

ايشان و همچنين دوستان زيادي نيز از بحث خارج فقه فارسي ايشان كه هنوز هم بحث خارج بيع ايشان در مدرس امام فيضيه و بحث اجتهاد و تقليد معظم له كه در دفتر ايشان ادامه دارد و مخصوصا از سيره زاهدانه عملي ايشان بهره مند هستند. لازم به ذكر است كه حضرت ايشان در تمامي دوران زندگي و طول عمر شريفشان در حال تحصيل و تدريس بوده و هستند كه نتيجه آن تحقيقات گسترده ايشان خصوصا در فقه و اصول بصورت متن و حاشيه و تقريرات موجود مي باشد كه بخشي از آن به زيور طبع آراسته شده و بخش ديگر آماده چاپ و بسياري بصورت دست نوشته و جزوات موجود است. كتابهاي راهنماي ارث و سيستم قضائي اسلام در سال هاي 43 و 42 چاپ شده و كتاب ارزشمند" بحوث في ولاية الفقيه" در سال 1378 در اختيار اهل علم قرار گرفته است. همچنين خاطراتي از استاد خود مرحوم امام (ره) به زبان عربي توسط انتشارات كوثر به زيور طبع آراسته گرديده است. جواب با ذكر ادله بر استفتا ئات مركز تحقيقات فقهي قوه قضائيه ايشان آماده براي چاپ گرديد. "الربا و تحليله با لحيل اشرعيه" و شرح بر رسائل ثلاث و حاشيه بر رساله مناسك حج و ... موجود است كه انشاءالله جامعه علمي از آن بهره مند خواهند شد. فعاليتهاي تدريسي استاد در طول تحصيل تاكنون ادامه داشته كه در طي سپري شدن هر مرحله اي از درس مراحل پائين را تدريس مي نمودند كه از جمله آنها تدريس كتابهاي سيوطي، معالم، شرح لمعه و مكاسب و كفايتين و الان درس خارج

مي باشد كه الحمدلله طلاب و فضلائي اكنون از سفره علمي ايشان متنعم هستند.

خدامي، اسدالله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اسدالله خدامي

محل تولد : امام زاده قاسم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1353/8/1

زندگينامه علمي

اينجانب دوره ابتدايي را در روستاي خودمان كه امام زاده قاسم از توابع رزن ميباشد گذراندم .آن هم در يك كلاسي كه پنج پايه ابتدايي درآن تدريس مي شد. البته بايد به اين مطلب اشاره كنم كه وقتي پايه اي بالاتر مي رفتيم معلم را در ديكته گفتن ومشق ديدن كمك مي كرديم .دوره راهنمايي را در روستاي همجوارخودمان يعني نيّر گذراندم كه آيت الله نيّري كه در دفتر آيت الله العظمي گلپايگاني مي باشد اهل روستاي نيّر مي باشد. دوره دبيرستان رادرشهرستان كردۀ درجزين گذراندم و سال 1372 ديپلم گرفتم و با عشق وعلاقه اي كه به حوزه داشتم با اينكه درس خوبي دردبيرستان داشتم آمدن به حوزه را بردانشگاه ترجيح دادم واز داشتن اين توفيق خداي را شاكرم. تا پايان پايه ششم درحوزه اي بنام نبي اكرم( صلي الله عليه وآله وسلّم) تهران گذراندم در شرايط پذيرش اين حوزه فقط داشتن ديپلم بود كه در آن زمان اين شرايط كمتر در حوزه رعايت مي شد . سال 1377وارد حوزه علميه قم شدم و يك سال بعد از ورودم به حوزۀعلميه قم وارد تخصصي تبليغ شدم. درطي سه سال و نيم موفق به اخذ سطح 2 تبليغ شدم و بعد از كارشناسي ارشد مشغول شدم كه امسال سال آخر كارشناسي ارشد تبليغ را مي گذرانم كه البته سال ديگر هم بايد مكالمه ياد بگيريم چون گرايش تبليغي من در كارشناسي ارشد خارج كشور مي باشد

. البته بايد به نكته اي اشاره كنم از همان سال هاي ابتدائي كه نوشتن انشاء شروع شد بهترين انشاء را مي نوشتم حتي در راهنمايي و دبيرستان هم در نوشتن انشاء رقيبي نداشتم و تمام معلم هاي انشاء كه داشتم دردوران ابتدائي وراهنمايي ودبيرستان هر جلسه مرا مي بردند پاي تخته تا ببينند اين دفعه چه نوشته ام و در كار شعر هم از همان كودكي با نوشتن شعر عليه مضرات سيگار شروع كردم چون معلم درباره سيگار موضوع داده بود من هم بعد از نوشتن موضوع انشاء آنرا به شعر درآوردم . درحوزه هم اين استعداد خداداي را رها نكردم . بيشترين اوقات من به نوشتن است .حتي تمام دروس را دسته بندي مي كنم و يا كتابي كه خوب باشد خلاصه نويسي مي كنم . وظيفه اصلي خود را درحوزه خواندن درس و مشغول بودن به تبليغ مي دانم چون رسالت اول و آخر ما طلبه ها بايد تبليغ دين باشد .

خداوردي، امير

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

امير خداوردي

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1359/1/1

زندگينامه علمي

طبق رويه معمول در سن 7 سالگي به مدرسه ابتدايي رفته و در سال 1377 از دبيرستان چمران اسلامشهر،تهران،در رشته علوم انساني فارغ التحصيل شدم سپس به مدرسه علميه قائم(عج)چيذر رفته و تحصيلات حوزوي را شروع نمودم،طي 3 سال با ادبيات عرب(نحو و صرف) در حد مطلوبي آشنا شدم و بعد از آن ازدواج نمودم طي 2 سال فقه و اصول مقدماتي(لمعه و اصول فقه)را گذراندم و در همين ايام بود كه با جنجال يكي از حضرات دانشگاهي به نام آقاي آغاجري

به پژوهش در زمينه تقليد دست زدم كه بعد از قريب به 3 سال با نام،اصلاح اصطلاح، به عنوان كتاب به چاپ رسيد در اين ميان مدتي به دانشگاه رضوي مشهد رفته... رشته حقوق،اما به دلايلي انصراف داده و به قم آمدم و به فقه و اصول مشغول شدم.

نام برخي از اساتيد:

1. استاد فخار طوسي/فقه(مكاسب)/1382

2. استاد فاطمي/اصول فقه/رسائل/1382

3. استاد نكونام/فقه/مكاسب/1382

4. آية ا... يوسف صانعي/فقه/خارج مكاسب/1383

خدايي، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدرضا خدائي

محل تولد : پلدختر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1351/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمدرضا خدائي به سال 1351 در شهر پلدختر كه اينك شهرستان شده به دنيا آمدم، بخش عمده تحصيلات ابتدائي و راهنمائي و دبيرستان را در همان جا سپري نمودم. پس از مراجعت از جبهه با مطالعه آثار و انديشه هاي فيلسوف و متفكر گران .... مرحوم استاد مطهري رضوان الله عليه عطش طلب علوم ديني در جانم شعله ور گرديد تا آنجا كه علي رغم قبولي در دانشگاه شهيد چمران اهواز رشته دبيري زبان انگليسي آن را رها نموده و در سال 1371 راهي حوزه علميه ولي عصر عج الله شهرستان آشتيان شدم.

پيشرفت علمي و معنوي حقير در مدرسه صاحب الامر آشتيان به گونه اي بود كه خيلي سريع مورد رضايت خاصي حضرت آيت الله آشتياني (ميرزا ابوالقاسم) قرار گرفتم. به طوري كه وي پس از استماع نخستين منبر بنده فرمودند اگر مي دانستم در بين طلاب مدرسه چنين استعدادهايي وجود دارد ديگر از قم روحاني دعوت نمي كردم.

دلبستگي ام به علوم عقلي و برهاني آنچنان بود كه با وجود تحصيل در پايه دوم در درس بدايةالحكمه شركت مي

كردم و در اين بحث گوي سبقت را با فيض باري از ساير دوستان مي ربودم. به طوري كه روزي استاد درس بداية الحكمه آيت الله باغباني به حقير فرمودند شما از اين به بعد نيازي به حضور در كلاس من نداريد و مي توانيد فلسفه درس بدهيد.در سن 24 سالگي موفق به تدريس كتاب معالم الاصول براي حوزه علميه بروجرد شدم . هم چنين مواد گوناگون ادبيات عرب ، منطق ، فلسفه و اصول را در حوزه تدريس نموده ام.با مطالعه سيره بزرگاني هم چون مرحوم مفتح و استاد مطهري از همان ابتدا ارتباطم را با دانشگاه برقرار ساختم و اينك مدت شش سال است كه در دانشگاه مشغول تدريس مي باشم..

اما بيشترين استفاده علم ام را از جشمه جوشان و زلال حكمت و تفسير آيت الله جوادي آملي برده ام.

همان طور كه در جدول مربوط آورده ام تحقيقات بديهي در زمينه علم و موجود در قران انجام داده ام كه انشاء الله برخي از انها به زيور طبع آراسته خواهند شد.هم چنين مي افزايم كه مراحل گوناگون علمي كسب مجوز تدريسي در مواد انديشه اسلامي 1 و 2 و نيز متون اسلامي را در معاونت امور اساتيد نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري طي نموده ام و هم چنين مدارج علمي عضويت در هيات علمي دانشگاه را طي نموده ام.

خدمتي، ابوطالب

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابوطالب خدمتي

محل تولد : تكاب

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1350/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب ابوطالب خدمتي فرزند يحيي درسال 1350 در يك خانواده مذهبي در حومه شهرستان تكاب به دنيا آمدم . پس از طي

دوران ابتدايي و راهنمايي ، با تشويق و راهنمايي پدر بزرگوارم وارد حوزه علميه شدم . درسال 1364 وارد حوزه علميه حضرت ولي عصر (عج) شهرستان بناب شدم و در مدت چهار سال دروس مقدمات حوزه را به اتمام رسانده و آماده هجرت به حوزه علميه مباركه قم شدم . ليكن به دليل نياز حوزه و با صلاحديد استاد بزرگوارم حضرت حجت الاسلام و المسلمين حاج شيخ عبدالمجيد بنابي ، مدت يك سال براي تدريس در حوزه و كمك به ايشان در اداره حوزه ، در شهرستان بناب ماندگار شدم .

سال 1369 وارد حوزه علميه قم شده و درس رسائل و مكاسب و كفايه را محضر اساتيد گرامي حضرات آيات و حجج اسلام : سيد احمد خاتمي ، مرحوم محامي ، اعتمادي و... فرا گرفتم . همزمان در درس تفسير حضرت استاد آيت الله جوادي آملي (مد ظله) نيز شركت مي كردم . از سال 1371 نيز در درس خارج فقه و اصول حضرات آيات : مكارم شيرازي ، جعفر سبحاني ، جوادي آملي ، شيخ جواد تبريزي ، وحيد خراساني و... شركت كرده و از محضر آنان مستفيض شدم . همزمان با تحصيل در دوره خارج فقه و اصول ، دروس دانشگاهي را نيز در مقطع كارشناسي و كارشناسي ارشد در رشته مديريت دولتي گذرانده و در سال 1379 موفق به اخذ درجه كارشناسي ارشد مديريت دولتي شدم .

همزمان با تحصيلات حوزوي و دانشگاهي ، فعاليت هاي پژوهشي و آموزشي خود را نيز آغاز كردم ، (تدريس را از سال 1369 و پژوهش را از سال 1371) كه به لطف الهي ادامه دارد .

در زمينه تدريس علاوه بر تدريس ادبيات عرب ، منطق و اصول فقه در مقاطع مختلف حوزوي ، در مديريت به ويژه مديريت اسلامي ، مديريت تبليغ و مديريت مساجد نيز فعاليت داشته ام . در زمينه پژوهش نيز ، علاوه بر تحقيق در موضوعات مختلف ديني ، تحقيق در مورد مديريت اسلامي و مسائل و موضوعات مرتبط با آن ، موضوع اصلي پژوهش هايم بوده است .

خرازي، محسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محسن خرازي

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1316/1/1

زندگينامه علمي

آيت الله سيد محسن خرازي در سال 1316 هجري شمسي در تهران در خانواده اي مذهبي و مورد علاقه مردم متديّن و علماي بزرگ تهران به دنيا آمد، پدرش حاج سيد مهدي خرازي نام داشت و اصل و نسب آنها اصفهاني است كه به تهران مهاجرت كرده اند و از سادات گرامي اصفهان و تهران بوده اند و نسب آنها به امام سجاد(ع ) و امام حسن مجتبي (ع ) مي رسيده است . آيت الله سيد محسن خرازي دروس دوران ابتدايي را در تهران در مجتمع فرهنگي برهان فرا گرفت و سپس تحت تربيت و آموزش آقا شيخ محمد حسين زاهد قرار گرفت . او كه در مسجد امين الدوله تهران ونيز در مسجد جامع تهران نماز مي گزارد، به تربيت نوجوانان مي پرداخت و تأثير عميقي در دل آنان مي نهاد. با درگذشت او، استاد خرازي به بازار تهران رفت و مدتي به كسب و كار پرداخت ، امّا به زودي بازار را رها كرد و به حوزة درسي آيت الله مجتهدي پاي نهاد و بسيار مورد عنايت و علاقه او قرار گرفت . با فراگيري دروس مقدماتي ، عزم سفر به

حوزه علميه قم كرد تا در محضر استادان مبرّز و برجسته آن حوزه ، تحصيلات خود را تكميل كند؛ البته در اين باره نبايد نقش سفارشهاي آيت الله رفيعي (ره ) را ناديده انگاشت . اين گونه بود كه به همراه آيت الله رضا استادي در سال 1336 به قم آمد و با او در يك جا سكونت گزيد و به تحصيل پرداخت . در قم باقيماندة دروس ادبيات را به پايان رسانيد و سپس به فراگيري دروس دورة سطح در زمينه هاي فقه و اصول ، فلسفه و كلام پرداخت و از سال 1341 به بعد، به درس خارج بزرگان و آيات عظام مشرف شد. در طي اين سالها از دروس اخلاق استادان مهذّب و باتقواي حوزه نيز بهره هاي فراوان مي برد. آيت الله خرازي در ساليان تحصيل خود، محضر استادان و علماي فراواني را درك كرد او كه در تهران تحت عنايت آقا شيخ محمدحسين زاهد قرار داشت ، پس از ارتحال او به نزد آيت الله مجتهدي رفت و همواره مورد محبت او قرار مي گرفت . در قم نيز باقيمانده دروس مقدمات را نزد آيت الله فشاركي آموخت و در درس شرح لمعه آيت الله شيخ محمد تقي ستوده شركت مي كرد. رسائل را نزد آيت الله شيخ مصطفي اعتمادي و آيت الله حاج شيخ محمد شاه آبادي و مكاسب را نزد آيت الله ميرزا علي مشكيني و كفاية الاصول را نزد آقايان آيت الله حاج سيد محمد باقر سلطاني و حاج شيخ محمد شاه آبادي و حاج شيخ علي تنكابني فلسفي فرا گرفت . همچنين براي آموختن فلسفه ، كلام و عقايد به نزد آيت الله شيخ محمد شاه آبادي مي رفت و استفاده فراواني برد. او از سال 1341 به بعد در درس خارج عالماني

چون آيت الله العظمي سيد محمدرضا گلپايگاني (ره )، آيت الله العظمي سيد محمد محقق داماد(ره )، آيت الله العظمي سيد حسن فريد اراكي (ره ) شركت كرد و در درس خارج آيت الله العظمي شيخ محمد علي اراكي (ره ) تا اواخر عمر ايشان حضور داشت . آيت الله خرازي در سالهاي فراگيري سطوح با حضرات آيات و حجج اسلام محمد حسن ممدوحي ، غلامحسين حقاني ، سيد مجتبي زنجاني ، سيد جمال الدين دين پرور مصاحبت و مباحثه داشت و در حال فراگيري دروس خارج با حضرات آيات آقايان استادي و مصلحي و غلامرضا سلطاني مباحثه مي نمود و با حضرات آيات مظاهري ، مصباح و سيد محمد خامنه اي رابطه دوستي داشت ، امّا دوستي كه از آغاز تاكنون در كنار او بوده آيت الله رضا استادي است . آيت الله محسن خرازي در عرصه هاي علمي و فرهنگي ، خدمات بسياري را به انجام رسانده است . از مهم ترين خدمات او در اين عرصه ، تأسيسس «مؤسسه در راه حق » بود. در آن روزگار مسيحيت توانسته بود با ابزارهاي موجود با محصلان دبيرستاني مسلمان ارتباط برقرار كند و آنان را به مسير گمراهي و ضلالت بكشاند. رژيم پهلوي نيز خود به گونه اي از تشكيلات مسيحيت حمايت مي كرد و نسبت به موضع گيريهاي حوزه علميه ، حساسيت خاصي نشان مي داد. در سال 1343 هجري شمسي آيت الله خرازي با توجه به اهميت مبارزه با افكار انحرافي مسيحي و نيز نظر به ضرورت ايجاد تشكيلات منسجمي براي مبارزة هميشگي با افكار التقاطي مؤسسه در راه حق را بنيان نهاد. اين مؤسسه ضمن برقراري ارتباط با جوانان ، به حل شبهات و مشكلات آنان مي پرداخت و اصول اعتقادي را با سبك نوين مطرح كرده آنان را با مباني و مبادي علوم اسلامي و اصول تشيع

آشنا مي ساخت . در ثمردهي اين مؤسسه تلاش با اخلاص و بي چشمداشتِ ماديِ بزرگاني همچون آيت الله استادي ، آيت الله مصباح يزدي ، آيت الله مظاهري و آيت الله سلطاني را نبايد از ياد برد. اين مؤسسه بعدها در چند قالب مشغول به كار شد كه مسؤوليت بخش آموزش به عهده آيت الله مصباح يزدي ، مسؤوليت بخش پژوهش به عهدة حضرات آيات مظاهري ، استادي ، مصلحي و سلطاني و نيز مسؤوليت بخش معارف به عهده برخي از فضلا و استادان حوزه نهاده شد. اين موسسه در آن زمان مورد علاقه و عنايت امام خميني (ره ) و ديگر مراجع و هم اكنون نيز مورد عنايت و حمايت مقام معظم رهبري و ديگر مراجع تقليد است و با جدّيت تمام به راه خود كه شناساندن اسلام واقعي به جوانان و مبارزه با تحريف و التقاط و انحراف است مي پردازد. از ديگر فعاليتهاي آيت الله خرازي در اين عرصه ، همكاري با مجمع فقهي اهل بيت ، دربارة مسائل جديد فقهي است كه اين همكاري تا هم اكنون نيز ادامه دارد. آيت الله خرازي از سالهاي تحصيل دورة سطح به تدريس نيز مي پرداخته و از حدود 20 سال پيش تاكنون به تدريس خارج فقه و اصول براي طلاب نيز اشتغال داشته است . آيت الله خرازي تاكنون كتابها و رساله هاي گوناگوني نگاشته است. آيت الله سيد محسن خرازي در پيش و پس از انقلاب اسلامي حامي انقلاب بوده و همواره بر رهبري امام خميني (ره ) و پس از او مقام معظم رهبري ، حضرت آيت الله خامنه اي تأكيد دارد. شركت در پاره اي از تظاهرات و تماس با برخي از مراجع تقليد آن زمان براي آزادي گروهي از زندانيان كه جانشان در خطر بود از فعاليتهاي مهم

ايشان در سالهاي پيش از انقلاب است . او در سال 1359 به دعوت اعضاء جامعة مدرسين حوزه علميه قم به عضويت آن نهاد درآمد و تاكنون در پيشرفت حوزه علميه ، نقش بسزايي را ايفا كرده است . همچنين با پيشنهاد جامعه مدرسين به نمايندگي مجلس خبرگان رهبري در دورة دوم و سوم از استان تهران درآمد. آيت الله سيد محسن خرازي هم اكنون در قم حضور دارد و به تدريس و تربيت طلاب مستعد و جوان مي پردازد.

خراساني، ابوالفضل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

وى در تهران متولد و پس از خواندن اوليات و سطوح نزد والد ماجد و ديگران از اعلام تهران به قم مهاجرت كرده و چندين سال از محضر مرحوم آيت اللَّه حايرى و ديگران كسب فيض نموده آنگاه به تهران مراجعت و در مسجد مرحوم حاج شيخ عبدالحسين (مسجد آذربايجانيها) به اقامه جماعت و ترويج دين و تبليغ احكام و تفسير قرآن و گفتن درس اخلاق پرداخته تا در سال 1391 ق كه از دنيا رفته است.

از تأليفات ارزنده و آموزنده آن جناب است كتاب (سفينه النجاه) فى المهلكات و المنجيات در چندين مجلد كه در سال 1369 قمرى بطبع رسيده است.

از باقيات الصالحات آن مرحوم است: فرزند ارجمندش حجةالاسلام حاج شيخ محسن خراسانى كه سال ها در قم كسب علم و فضليت نموده و پس از فوت مرحوم والدش بجاى ايشان در مسجد مزبور بامامت و خدمات دينى و روحى اشتغال دارد.

نگارنده گويد: جناب آقاى حاج شيخ محسن خراسانى از فضلاء معاصرى است كه بعلم و تقوا و متانت و اخلاق حميده موصوف و بهترين يادگار و خلف صدق و صالح آن پدر بزرگوار است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد

چهارم)

خراساني، ابوالفضل

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابوالفضل خراساني

محل تولد : دامغان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1348/1/1

زندگينامه علمي

ابوالفضل خراساني داراي تحصيلات سطح 4 رشته تخصصى كلام اسلامي از حوزه علميه قم وكارشناسي ارشد فلسفه وكلام اسلامي از دانشگاه باقرالعلوم قم .حدود 8 سال سابقه تدريس درحوزه ودانشگاه و8 سال سابقه پژوهشي در مركز فرهنگ ومعارف قرآن كريم ودائرةالمعارف علوم عقلي اسلامي ، داراي مقاله دردائرة المعارف قرآن كريم وتأليف بهداشت زندگي در پرتو قرآن ،احاديث وعلم روز و همكاري با نشريه معارف عقلي وكارشناس برنامه پارسايان راديو معارف وكارشناس گفتمان ديني در سازمان تبليغات اسلامى وسابقه تبليغ وارشاد 15سال .

خراساني، عبدالحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالحسين فرزند عالم ربانى و خطيب سبحانى حاج شيخ محمدعلى خراسانى نجفى از افضال وعاظ و گويندگان حوزه علميه نجف اشرف مى باشند. وى در روز سوم جمادى الثانى سال 1345 قمرى در نجف اشرف به دنيا آمده و در حجر تربيت پدر بزرگوارش پرورش يافته قرآن را در مدت شش ماه نزد خواهرش آموخته و مقدمات و ادبيات را از اساتيد آنجا فراگرفته است.

و از همان اوان كودكى ابياتى را كه والده اش صبيه مرحوم حاج شيخ مهدى كاشانى مقسم شهريه مرحوم آقا سيد محمدكاظم يزدى به او آموخته بود در منابر قرائت كرده و مورد تشويق و تحريص ايشان به منبر رفتن مى گرديد تا در سن 14 سالگى اشتغال به اين امر داشت و والد مرحومش ايشان را ترغيب به تحصيل علم مى نمود.

پس مقدمات و سطوح را خدمت مرحوم حاج شيخ على اكبر شيرازى و برادر گراميش حاج شيخ محمدتقى واعظ زاده و آقاى شيخ على اكبر كرمانى و آقا شيخ على ميامه اى و حاج

شيخ ذبيح اللَّه قوچانى و حاج سيد احمد اشكورى داماد آيت اللَّه العظمى اصفهانى و آيت اللَّه حاج شيخ محمدتقى بروجردى و حاج سيد على قوچانى و حاج شيخ محمد حسين دهاقانى و حاج شيخ فاضل استرآبادى و حاج سيد محمد حسن شيرازى نوه ميرزا بزرگ شيرازى و حاج سيد سجاد علوى گرگانى و آقاسيد محمدباقر محلاتى خوانده و پس از آن به درس خارج فقه و اصول و تفسير آيت اللَّه العظمى خوئى مدظله المعارف شركت و استفاده نموده و بسيارى از دروس ايشان را در فروع علم اجمالى و بسيارى از كتاب صلوه وصوم و زكوه و حج و غير آنها را به رشته تحرير درآورده و نيز يكدوره كامل اصول ايشان را نوشته و يك دوره ديگر به صورت حاشيه بر دوره اول مرقوم داشته و همينطور از اساتيد ديگرى كه از آنها استفاده نموده آيات ياد شده زيرند:

1- آيت اللَّه حاج شيخ هاشم آملى

2- آيت اللَّه حاج سيد محمود شاهرودى

3- آيت اللَّه حاج ميرزا عبدالهادى شيرازى

4- آيت اللَّه حاج ميرزا باقر زنجانى

5- آيت اللَّه حاج سيد محسن حكيم

6- آيت اللَّه حاج شيخ كاظم شيرازى

7- آيت اللَّه حاج سيد محمد هادى ميلانى

8- آيت اللَّه حاج سيد نصراللَّه مستنبط

داماد بزرگ آيت اللَّه الظمى خوئى كه غالب تعطيلى هاى ماه رمضان و ايام عاشوراء و غيره از ايشان استفاده نموده است. و ايشان در ضمن تدريس سطوح در ايام عاشوراء و غيره در منازل آيات عظام منبر رفته و تبليغ دين و ترويج احكام و نشر معارف و مصائب اهل البيت عليهم السلام نموده و ايفاء وظيفه مى نمايند.

برادر بزرگوارشان جناب حجةالاسلام حاج شيخ محمدتقى واعظ زاده كه حدود بيست سال از ايشان بزرگتر و اكنون حدود هشتاد و هفت سال

از سن مباركشان مى گذرد در نجف اشرف اقامت و به وظايف دينى و روحى اشتغال دارند و آن جناب از شاگردان مرحوم آيت العظمى اصفهانى و آيت اللَّه ميرزا عبدالهادى شيرازى و آيت اللَّه حاج سيد محمود شاهرودى و آيت اللَّه حاج ميرزا باقر زنجانى و بالاخص آيت اللَّه العظمى خوئى مى باشد.

و ايشان نيز مانند والدشان از طريق منبر ايفاء وظيفه نمودند و مردم را متوجه به خاندان رسالت عليهم السلام مى نمايند و ايشان داراى سه فرزند روحانى مى باشند.

1- ميرزا احمد كه در قم اشتغال به تحصيل دارند.

2- آقا شيخ قاسم و آقا شيخ على كه اين دو در نجف اشرف اشتغال به تحصيل علم و كمال دارند.

مترجم محترم پس از تسفير به ايران از طرف بعث شوم عراق چندى در قم اقامت و چندين سال است كه رسما در مشهد مقدس اقامت نموده و به خدمات دينى و روحى اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

خراساني، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

على خراسانى

محل تولد : تربت حيدريه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب در سال تحصيلي 68-69 پايه دهم حوزه را به پايان رساندم و سپس در دروس خارج شركت كردم همزمان با اشتغال به دروس پاياني دوره سطح در درس تفسير حضرت آيت الله جوادي آملي دامت بركاته شركت مي كردم . در همين سالها دوره عالي زبان انگليسي موسسه باقرالعلوم دفتر تبليغات را به پايان رساندم.در سال 70 به دعوت نماينده مقام معظم رهبري در امور اهل سنت بلوچستان به زاهدان رفتم و به مدت 5 سال مديريت مدارس ديني اهل سنت بلوچستان را عهده دار بودم در اين سالها به اقتضاي مسووليت با

متون درسي اهل سنت آشنائي اجمالي پيدا كردم .

همچنين چند متن آموزشي از جمله «آشنائي با انقلاب اسلامي» و «آشنائي با اخلاق اسلامي» و «آشنائي با مذاهب اسلامي»را به عنوان درسهاي جنبي مدارس اهل سنت تدوين و تنظيم كردم . در اين سالها برخي از اشتغالات ديگر علمي همچون حضور در همايش هاي وحدت نيز وجود داشت.در اسفند 76 به قصد ادامه تحصيل و پژوهش به قم مراجعت كردم و از همان تاريخ فعاليت پژوهشي خود را با مسئوليت گزينش مدخل هاي دائره المعارف آغاز كردم و پس از مدتي در سال 77 مسئوليت بخش تدوين مقالات دائره المعارف و جانشين رياست دائره المعارف را عهده دار شدم .

در اين سالها كه طرح دائره المعارف قرآن كريم در مركز مطرح شده بود ، آن را سازماندهي كردم و ضمن كار مسئوليت علمي هيأت هاي تحريريه را به مدت 3 سال مستقيما عهده دار بودم از سال 80 مديريت دائره المعارف قرآن كريم را عهده دار شدم قابل ذكر است كه دائره المعارف قرآن كريم بزرگترين دائره المعارف قرآني و اولين دائره المعارف در جهان اسلام است كه پيش بيني مي شود در 25 جلد منتشر شود.در سال 83 مديريت مركز فرهنگ و معارف قرآن كه بزرگترين مركز قرآن پژوهي در كشور است را عهده دار شدم و همزمان مسئوليت گروه دائر المعارف ها و نيز گروه تفسير موضوعي را به عهده دارم. اين مسئوليت ها همچنان ادامه دارد.

خراساني ، محمد جواد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم زاهد متقى، از ائمه ى جماعت اصفهان، در 25 رجب 1271 متولد، و در 1352 وفات يافته، در تخت فولاد نزد قبر پدر مدفون گرديد.

آقاى حاج شيخ مهدى نجفى، عالم زاهد جليل معاصر درباره ى او مى فرمايد: لم ار

مثله فى الوثاقة و الجلالة و العبادة.

مشار اليه از جمله كسانى است كه به شرف زيارت حضرت بقية الله الاعظم امام عصر - عجل الله تعالى فرجه - مشرف گرديده است.

وي را تأليفاتي است: 1- رساله اي در شرح حال جد و پدر خود، مختصر 2- رساله اي در تعبير خواب 3- رساله اي در روياهاي صادقه و غيره.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

خراساني، محمد حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ محمد حسين بن العالم العلام الشيخ محمد على خراسانى در اوائل جوانى از خراسان مهاجرت به تهران نموده و پس از خواندن اوليات و سطوح عاليه از محضر علامه آشتيانى بزرگ و اعلام ديگر استفاده كرده تا بمدارج عاليه علم و كمال رسيده و مورد توجه دانشمندان و مردم تهران گرديده و در مدرسه مروى حوزه تدريس سطوح و متون فقه و اصول داشته و كثيرى مانند مرحوم علامه حاج شيخ آقا بزرگ تهرانى صاحب الذريعه و ديگران از وى استفاده نمودند و در مسجد حاج سيد عزيزاللَّه بازار اقامه جماعت و ترويج دين و نشر معارف جعفرى در منبر مى كردند تا در سال 1347 ق كه مشرف به مكه براى مناسك حج گرديده و بعد از فراغ از اعمال و مناسك حج در 17 ذى الحجه دعوت حق را لبيك گفته و در جوار خانه خدا در مقبره حضرت ابيطالب عليه السلام بخاك رفته است هنيئا له و طوبى له.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

خراساني، محمدباقر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدباقر خراساني

محل تولد : دامغان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1353/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1353 در شهرستان دامغان در خانواده اي مذهبي و زحمتكش به دنيا آمدم. پدرم از فعالان قبل از انقلاب كه بعد از انقلاب هم در فعاليت هاي جمعي حضوري فعال داشت. تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را در دامغان گذراندم كه البته غالباً در مقاطع تحصيلي از شاگردان ممتاز محسوب مي شدم. سال 67 وارد حوزه علميه كه 6 سال در حوزه علميه دامغان مشغول به تحصيل بودم و از سال 1373 وارد حوزه علميه قم شدم. كه پايه هاي تحصيلي به

اتمام رسيد و قريب ده سال در درس خارج حضرات آقايان مكارم شيرازى، فاضل لنكراني(ره)، نوري همدانى، سبحاني و لاريجاني حاضر و استفاده بردم. سال 79 در رشته علوم سياسي دانشگاه باقرالعلوم(ع) مشغول به تحصيل شدم كه از همان ابتداء انجمن علمي علوم سياسي دانشگاه را به اتفاق جمعي از دوستان راه اندازي نموديم. كه بعد از مدتي با فعال شدن ساير انجمن هاي علمي به عنوان دبير انجمن هاي علمي دانشگاه انتخاب كه در همين راستا طرح برگزاري همايش نهضت نرم افزاري و توليد علم و دبيرخانه طلبه دانشجويي نهضت نرم افزاري پايه گذاري گرديد. چندين سال به عنوان مسئول دبيرخانه و طرح و برنامه ستاد كنگره شهداي روحاني سراسر كشور مشغول به فعاليت بودم كه در كنار اين فعاليت ها از تبليغ و تدريس در مناطق مختلف نيز غافل نبودم. در حال حاضر از محققين مركز فرهنگ و معارف قرآن دفتر تبليغات اسلامي هستم كه با فعال شدن مجمع عالي حكمت اسلامي به عنوان مدير اجرايي مجمع انتخاب شدم. در حين فعاليت در دانشگاه دو ماهنامه علمي دانشجويي نسل بعد را راه اندازي نموديم و در خلال برگزاري يادواره ها، نشريه خبري اجتماعي ديگري نيز راه اندازي گرديد. در حال حاضر مجوز تدريس درس انقلاب اسلامي و ريشه ها از سوي نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه صادر كه به علت دور بودن مراكز آموزشي مورد پذيرش اينجانب تاكنون واقع نشده است. در حال حاضر علاوه بر فعاليت هاي اجرايي به امور پژوهش و تحقيق به ويژه در حوزه علوم قرآني مشغول مي باشم.

خراساني، محمدجواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ محمدجواد بن المرحوم حجةالاسلام و العالم العلام الشيخ محسن بن العالم الجليل الشيخ (محولاتى) خراسانى از علماء

ابرار معاصر تهران است.

وى در سال 25 ماه ربيع الاول 1331 ق در مشهد مقدس متولد شده و در بيت علم و حجر مادر علويه اش صبيه مرحوم سيد المحدثين آقا سيد محمد محولاتى واعظ مشهد مقدس پرورش يافته و دوران تحصيل را تا سطوح در مشهد مقدس نزد ادباء و فقهاء آنجا خوانده و در سال 1351 قمرى مهاجرت به نجف اشرف نموده و از محضر مرحوم آيت اللَّه بزرگ آقا سيد ابوالحسن اصفهانى و مرحوم آيت اللَّه آقا ضياءالدين عراقى و آيت اللَّه آقا ميرزا آقا اصطبهاناتى و مرحوم آيت اللَّه آقا سيد محمد حسين بروجنى اصفهانى و آيت اللَّه حاج سيد محمود شاهرودى و مقدارى آيت اللَّه حاج آقا حسين قمى استفاده نموده و در سال 1361 ق به ايران مراجعت و قريب يكسال و نيم در مشهد و محولات توقف و در سال 1363 ق منتقل به تهران و تاكنون كه سال 1394 قمريست در خيابان جواديه (سر آسياب دولاب) اقامت و در مسجد (حواديه) آن به اقامه جماعت و ترويج دين و تبليغ احكام و تأليف كتت مفيده اشتغال دارند.

تأليفات و آثار علمى معظم له از اين قرار است:

1- تفسير مبسوطى از قرآن مجيد 2- كشف الايات 3- كشف اللغات و تفسير لغات قرآن ببعض ديگر 4- كشف مطالب الايات 6- كشف مطالب القرآن 6- ظواهر الاثار در اخلاق 7- نخبه القضاء 8- ترجمه حديث اهليلجه 9- مقتل الحسين عليه السلام 10- تاريخچه احوال حضرت رسول صلى اللَّه عليه و آله و سلم 11- اربعينيات 12- خلاصه وقايع و علائم ظهور 13- منظومه در اصول عربى 14- شرح منظومه مذكور 15- تقريرات اصول 16- رساله در بحث از تقليد

اعلم 17- رساله اى در طلب و اراده و دفع شبهه حبر 18- منظومه عربى در رجال موافق خلاصه علامه مطبوع 19- ديوان عربى در مدايح و مراثى اهلبيت عصمت عليهم السلام 20- ديوان فارسى در تظلم بحضرت ولى عصر (عجل) و پنديات 21- البدعه و التحرف يا آئين تصوف مطبوع 22- رضوان اللَّه اكبر در نقض خرابات و خانقاه مطبوع 23- حجت قوى در ابطال مثنوى 24- مهدى منتظر مطبوع 25- معارف الشيعه كه از بهترين تأليفات معظم له و جامعه تشيع است نظما و شرحا چاپ افست و ده ها رساله ديگر عربى و فارسى.

سنت سنيه آن جناب

از سنن سنيه ايشان تشرف به مشهد مقدس است پياده كه چند سال است با عده اى از مؤمنين و علاقمندان اهل بيت عصمت عليهم السلام از تهران حركت و حدود چهل شبانه روز در راه و ترويج عملى و لسانى نموده و در تمام منازل اقامه جماعت و تبليغ احكام فرموده تا به مشهد مقدس و بدون تظاهرات دو سه روزى توقف و مراجعت مى كنند.

نگارنده گويد: گرچه ماديون و اهل دنيا و يا مردم قشرى اين روش را نمى پسندند و مى گويند عصر فضا و جت و كيهانست و بايد هر كارى را برقى انجام داد ولى غافلند از اين كه سير الى اللَّه و هجرت بسوى حق هرچه رنج و تعبش بيشتر باشد ثواب و اجرش زيادتر است.

در حالات حضرات ائمه معصومين عليهم السلام مخصوصا حضرت امام حسين مجتبى و حضرت سيدالشهداء عليهماالسلام مسطور و ماثور است كه بيش از بيست مرتبه به حج مشرف شدند و با داشتن همه گونه وسيله آن روز خود پياده مى رفتند، تا جائيكه قدم هاى مباركشان در

اثر پياده روى و تصادف با خار مغيلان و غيره مجروح مى شد و وقتى اصحاب علت تحمل اين مشقت را مى پرسيدند پاسخ (افضل الاعمال احمزها) مى شنيدند و چه خوب گفت حافظ شيرازى.

در بيان گر بشوق كعبه خواهى زد قدم

سرزنش ها گر كند خار مغيلان غم مخور

اوتاد و ابدال و رجال الغيب مسافرتهاى مشاهد مشرفه را ماشيا حافيا انجام مى دهند. حقير در ماه رمضان سال 1368 ق كه در دامغان بودم مرد نابيناء حافظ قرآنى را ديدم كه پياده به مشهد مشرف ميشد و از آذربايجان پياده آمده بود وقتى به او گفتم كه تو نابينائى اين كوهها و دره ها و فراز و نشيب ها و راه پر خطر را چگونه پيموده و ميروى در جوابم گفت: (الذى خلقنى فهو يهدين) انشاءاللَّه داستان او را در ذكر دامغان در جلد چهارم خواهم نگاشت.

مرگ زائر مشهد و عنايت حضرت رضا عليه السلام

مناسب ديدم در اينجا حكايتى را كه آيت اللَّه و عالم ربانى آقاى حاج ميرزا حسن لواسانى سلمه اللَّه در كتاب كشكول خود ذكر كرده خلاصه آن را نقل نمايم. گويد: مرد موثقى حكايت كرد كه سه نفر از جوانان ثروتمند نجف اشرف خدمت يكى از علماء مبرز كه در همسايگى وى بودند رفته و گفتند پدر ما حدود چهل سال است كه تنها با يك الاغ به مشهد مقدس مى رود و پنج ماه سفرش طول ميكشد و حالا ديگر پير و ناتوان و نيروى او كاسته شده ولى باز امسال هم عازم حركت است هر چه ما او را منع مى كنيم كه از اين مسافرت با اين كيفيت باز داريم قبول نميكند خواهش داريم شما بمنزل ما آمده و نصيحت فرمائيد

كه از مسافرت خوددارى كند زيرا مى ترسيم در راه تلف شود پس آن عالم بمنزل آن شخص آمده و اظهار مى كند فلانى شنيده ام عازم مشهد مقدس هستيد مى گويد آرى انشاءاللَّه، آقا شروع بسخن كرده مطالبى را ذكر ميكند كه آن مرد را منصرف نمايد پس آن شخص عرض ميكند فرمايش شما درست و صحيح است لكن اصرار من بر اين سفر جهت دارد من عرض مى كنم و غرض خود را ميگويم و با اين هدف اگر منعم مى فرمائيد نمى روم. فرمودند بگو پس گفت آقا جان سى سال قبل رفيقى داشتم كه با او اين مسافرت را انجام ميدادم پس در يكى از سفرها آن مرد مريض شد و در راه فوت نمود و من متحير بودم كه او را چكنم نه آب داشتم او را غسل دهم و نه كفنى كه او را كفن كنم و نه برايم به تنهائى ميسور بود كه او را تجهيز نمايم و ترسيدم كه اگر او را همانطور بگذارم و بده و آبادى نزديك روم و مردم را خبر كنم، درنده اى او را بخورد پس وى را در زير سنگ پنهان كرده و به آبادى كه سر راه بود رفتم و اهل آنجا را خبر داده و از آنها كمك خواستم گفتند حالا كه شب است صبر كن صبح با تو مى آئيم و او را تجهيز مى كنيم.

پس شب را در آن محل مانده و صبح باتفاق چند نفر از جوانهاى آن ده آمديم تا محل فوت او و هرچه تفحص كرديم اثرى از وى نبود خيال كردم درندگان او را از زير سنگ درآورده و برده اند شروع بگردش در

آن بيابان كرديم و من متحير بودم چه شده كه ناگاه ديدم شخص بزرگوارى در كنارم ايستاده و نفهميدم آيا از آسمان آمد و يا از زمين و فرمود فلانى (و اسم مرا برد) براى چه ناراحت و سرگردانى. جريان را گفتم فرمود راحت باش كه من ديشب او را تجهيز نموده و دفن كردم و اينهم قبر اوست و اشاره كرد به نقطه اى و ديدم صورت قبر است و بعد فرمود تو هم به هدف رسيدى گفتم چگونه من بمقصدم رسيدم و حال آن كه هدفم مشهد و زيارت حضرت رضا عليه السلام است فرمود اگر صاحب قبر را ميخواهى كه نائل شدى و اگر قبر را ميخواهى برو گفتم آقا جان شما كيستيد فرمود من ابوالحسن على بن موسى الرضا هستم به شيعيان ما خبر بده كه هر كدام در مسير و طريق زيارت ما از دنيا بروند ما مى آئيم و او را تجهيز مى كنيم و اگر تو مى خواهى برگرد بوطنت و اگر ميخواهى برو به مشهد پس خودم را بقدم مباركش انداختم كه ببوسم پس كسى را نديدم شروع كردم بگريه و افسوس از اين كه چگونه اين دولت مستعجل و فيض بزرگ از دستم رفت و حالا از آن تاريخ من هر سال مشرف مى شوم كه شايد در راه اجلم برسد و به فيضى كه رفيقم نائل شد منهم نائل شوم.

حالا با اين كيفيت اگر شما مرا منع مى كنيد مى پذيرم. آن عالم جليل فرمودند خير منعت نمى كنم بلكه من هم رفيق سفر شما هستم و بسيار گريست و با آن شخص مسافرت نمود چند سالى تا هر دو در راه سفر مشهد

از دنيا رفته و بفيض و هدف مقدسشان رسيدند. هنيئا لهم رزقنا اللَّه زيارتهم و شفاعتهم آمين يا رب العالمين.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

خراساني ، مرتضي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم ثقه ى جليل، و فقيه مجتهد عادل عامل، از اجله ى علما و فقها و مدرسين و ائمه ى جماعت اصفهان بوده، عمرى به زهد و عبادت گذرانيده، در 1357 وفات يافته، در بقعه ى تكيه ى كازرونى مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

خراساني، يوسف

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد يوسف قاينى از علماى كاملين، و ائمه ى جماعت در اصفهان بوده، و تاكنون علم و روحانيت از خاندان او منقطع نگرديده.

از معاصرين سيد حجة الاسلام رشتى، و معزز و محترم نزد او بوده، و در اصفهان تدريس مى نموده.

كتب زير از اوست:

1- حاشيه بر حاشيه ى ملا ميرزا جان 2- حاشيه بر مدارك 3- الكواكب الضيائية، در شرح بر زبده ى شيخ بهائى در اصول، در دو ملجد بزرگ.

در شب 24 ربيع الاول سال 1246 در اصفهان وفات يافته، جنب فاضل هندوى مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

خزائلي، محمدعلي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد علي خزائلي

محل تولد : نجف آباد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1334/1/1

زندگينامه علمي

حاج شيخ محمد علي خزائلي فرزند عبد الله در 26 دي ماه 1334 هجري شمسي در خانواده اي زحمتكش و كشاورز و مذهبي وابسته به روحانيت در شهرستان شهيد پرور و مهد علم و ايثار ، نجف آباد چشم به جهان گشود و در دامن مادري پاكدامن و علاقمند به روحانيت و عاشق و دلباخته اهل بيت (ع) بنام حاجيه معصومه مصطفايي ، تربيت و پروش يافت و ازآغاز نوجواني علاقه وافري به روحانيت اصيل و متعهد و مراكز دين و مساجد و حوزه هاي علميه داشت و در ضمن فراگيري علوم جديد ، در كار كشاورزي همراه با پدر بزرگوارش شركت داشت. پس از اتمام دوره راهنمايي (سال 1349) در سن شانزده سالگي ، تشنگي و شوق زايد الوصف به معارف ديني و نامساعد بودن اوضاع اجتماعي آن زمان و كافي نبودن محيط مدارس دولتي براي تامين خواسته هاي معنوي و روحاني، ايشان

را به حوزه مقدسه علميه كشاند و با شوق و اشتياق شروع به تحصيل علوم دين كرد و دروس اخلاق ، عقايد ، صرف ، نحو ، ادبيات ، منطق ، معالم الاصول و معاني و بيان را در محضر اساتيد بزرگواري نظير : مرحوم آيت الله حاج شيخ عباس ايزدي (پدر خانم خود) امام جمعه فقيد نجف آباد اصفهان ، حاج دايي خود حجه الاسلام و المسلمين حاج شيخ ابوطالب مصطفايي ، مرحوم سيد محمد باقر حسني ، حاج سيد حسين اسماعيليان و حاج شيخ محمود واحد فرا گرفت ، و براي ادامه تحصيلات ديني و بهره گيري از اساتيد بلند مرتبه در علوم بلند پايه در سال 1355 راهي حوزه علميه قم شد و دوره سطح را خدمت اساتيد گرانقدر ، آيات : فاضل هرندي ، ستوده ، سيد علي محقق داماد و سيد حسن طاهري خرم آبادي فرا گرفت و همراه دروس حوزوي تحصيلات متوسطه را به انجام رسانيد و موفق به اخذ ديپلم گرديد . پس از گذراندن سطح عالي علوم حوزوي شروع به فراگيري خارج فقه و اصول نمود و فلسفه ، اخلاق ، عرفان (كتاب هاي منظومه ، منطق و حكمت ، اسفار ، فصوص الحكم و مصباح الانس ، علم هيئت) را از محضر حضرات آيات : مرحوم ايزدي ، انصاري شيرازي ، گرامي ، جوادي آملي ، محمدي گيلاني و حسن زاده آملي به طور كامل در ساليان متمادي فرا گرفت و علم رجال و درايه را خدمت اساتيد بزرگوار ، آيات : آقا موسي شبيري زنجاني ، جعفر سبحاني، و تجليل تبريزي كسب فيض نمود و

تفسيرقرآن كريم را خوشه چين خرمن پرفيض مرحوم آيت الله حاج شيخ عباس ايزدي ، و حضرات آيات : خزعلي ، مشكيني و جوادي آملي بود .

خارج فقه و اصول را مدت قريب 25 سال خدمت حضرات آيات عظام : گلپايگاني ، حاج شيخ جواد تبريزي ، حاج شيخ حسينعلي منتظري ، حاج شيخ محمد فاضل لنكراني ، وحيد خراساني و مكارم شيرازي بود و سرانجام به ياري خداوند منان و عنايات خاصه امام زمان (عج) با تلاش و كوشش پيگير و جديت تمام به درجه اجتهاد نايل آمد . مبارزات و فعاليت هاي سياسي : ايشان در دوران جواني علاقمند به مسايل سياسي و اجتماعي و مبارزاتي بود . در مسايل ديني و سياسي از حضرت امام خميني (ره) تقليد مي كرد و با هدايت و ارشاد و الگوگيري از علماي بزرگ و مبارز در دوران رژيم ستم شاهي از مبارزان و مخالفان سرسخت نظام شاهنشاهي بود و در اين رابطه با يورش ماموران ساواك به حوزه ها چندين بار تحت تعقيب و به زندان افتاد و قبل از پيروزي انقلاب اسلامي ايران با الهام گيري از علماي بزرگ و مبارز كه در داخل و خارج از كشور فعاليت داشتند و در زندان و تبعيد به سر مي بردند به نشر و تكثير رساله هاي عمليه حضرت امام خميني (ره) و اعلاميه هاي افشاگرانه و روشني بخش مي پرداخت . هم زمان با تحصيل در حوزه علميه قم ، شب و روز در فرصت هاي مناسب سعي مي كرد با هدايت حجه الاسلام حاج شيخ محمود واحد اعلاميه هاي حضرت امام را كه از

نجف اشرف صادر و به ايران مي رسيد به درب منازل علما و مدرسان قم برساند و مخفيانه داخل خانه ها آنها بياندازد .

در شهرستان هاي مختلف كشور به خصوص مناطق محروم به تشكيل كلاس هاي روشنگرانه و آگاهي بخش براي نوجوانان و جوانان عزيز ميپرداخت و با عشق و علاقه و ايماني كه به تبليغ و ارشاد داشت در مناطق دزفول و شهر كرد و اصفهان به تبليغ و ارشاد جوانان مي پرداخت . طلاب زيادي با راهنمايي ايشان از شهرستان دزفول و شهركهاي اطراف به حوزه علميه قم آمدند و بعدا تعدادي از آنها به شهادت رسيدند و تعدادي هم اكنون بحمد الله از فضلاي آن محل شده اند و در حوزه علميه قم به تدريس و تحقيق مشغولند .

نامبرده با عشق و ايماني كه به تبليغ و ارشاد داشت جوانان زيادي را با مباني و احكام اسلامي و قرآن و مقدمات انقلاب و افكار عالي علماي بزرگ و راستين آشنا نمود . بارها از طرف ماموران ساواك و چماقداران رژيم ستم شاهي در هجوم به مساجد شهرستان هاي محروم مثل شهرستان بن شهر كرد ، به علت جلوگيري از سخنراني هاي آتشين و افشاگرانه مورد ضرب و شتم قرار گرفت و شبانه از آن محل در شب تاسوعا با لباس مبدل فراري داده شد . اما استاد در اين راستا به خاطر اعتقاد و ايماني كه به برپايي نظام عادلانه الهي و استقرار آزادي قلم و بيان و انديشه در چارچوب حكومت اسلامي داشت از هيچ تلاش و كوششي فروگذار نكرد ، و با استقلال و اراده قوي شب و روز در

كنار تحصيل و تدريس در حوزه و دانشگاه ، مراكز علمي ، محافل و مساجد و مراكز تبليغي به مبارزه خود عليه رژيم طاغوت ادامه داد تا بحمد الله انقلاب اسلامي به پيروزي رسيد . با شروع جنگ تحميلي در جبهه هاي مختلف غرب و جنوب چند نوبت به ياري رزمندگان عزيز- كه بسياري از آنان هم اكنون متنعم به نعم الهي در بهشت برين اند شتافت و انجام وظيفه نمود . بعد از پيروزي انقلاب نيز در سنگر قضاوت و تدريس و تحقيقات و ارشاد و تبليغ قرار گرفت .

تدريس : سابقه تدريس و شاگرد پروي استاد از اوايل دوران طلبگي شروع شد و هر چه ر ا فرا گرفت تدريس نمود و زماني كه رژيم پهلوي درب حوزه علميه نجف آباد را بست در مساجد اطراف شهر به تحصيل و تدريس مشغول بود و شاگردان زيادي را در دوره ادبيات ، فلسفه ، اخلاق و تفسير تا سطح عالي فقه و اصول تربيت نمود و نزديك به 30 سال است در حوزه علميه قم و بعضي حوزه هاي شهرستان ها و مراكز علمي و دانشگاهي اشتغال به تدريس در علوم مختلف داشته و دارند . ايشان چندين مرتبه رسائل و مكاسب و فلسفه و كفايه را تدريس نموده است و الان 9 سال است مشغول تدريس خارج اصول و مكاسب مرحوم شيخ و فلسفه هستند . همچنين نزديك 16 سال است در مركز امتحانات شفاهي از اعضاء هيئت ممتحنه مي باشند .

خزعلي، ابوالقاسم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابوالقاسم خزعلي

محل تولد : بروجرد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1304/1/1

آية الله ابوالقاسم خزعلي ،

در سال 1304 هجري شمسي در بروجرد، از توابع استان لرستان چشم به جهان گشود. پدرش مرحوم غلامرضا، به شغل ندافي روزگار مي گذراند و بسيار شيفته خاندان پيامبر (ص ) بود؛ به گونه اي كه شبها فرزند خود را به روضه هاي مخفي و منبرهاي استادان با سواد آن روزگار مي برد تا بذر عشق و محبت به قرآن و اهل بيت : در دل و جان فرزندش شكوفه بزند. اوضاع اقتصادي خانوادة آية الله خزعلي نابسامان بود تا آنجا كه مادرش ، مرحوم ربابه ، مجبور بود محصولات غذايي خانگي ، از قبيل ترشي تهيه كند و آن را بفروشد تا كمكي براي مخارج خانواده باشد. آقاي خزعلي ده ساله بود كه به همراه خانواده و برخي از بستگان به مشهد مقدس مهاجرت كرد و در آنجا روزگار گذرانيد. دوران تحصيل آية الله خزعلي ، در 6 يا 7 سالگي به مكتب خانة محلة «سرسوزني » در بروجرد رفت . معلّم او فردي بود به نام «سيد جعفر شيرازي » كه در مسجد محلّه درس مي گفت . با هجرت به مشهد به دبستان رفت و پس از قبولي در امتحان ، در كلاس چهارم ابتدايي مشغول به تحصيل شد و همواره از شاگردان نمونة كلاس بود. پس از پايان رساندن كلاس ششم ابتدايي ، به دبيرستان رفت . در آن زمان در مدارس ، زبان فرانسوي تدريس مي شد؛ وي نيز به فراگيري زبان فرانسه مشغول بود كه بعدها آن را رها كرد. در سن 17 سالگي _ هم زمان با سقوط حكومت رضاشاه و اشغال ايران از سوي متفقين _ به كار نوشتن دخل و خرج مغازه اي و توزيع جنسها بين كسبه سرگرم بود تا از اين راه ، به امرار

معاش خانواده كمك كند كه ناگهان ، بارقه هاي اشتياق به علوم حوزوي و تحصيل حوزة علمية مشهد دل و جانش را شعله ور ساخت ؛ به گونه اي كه كار و كسب را وانهاد، به تحصيل علوم ديني روي آورد. مقدمات را در حوزه مشهد فرا گرفت و براي تحصيل سطوح به سراغ استادان ممتاز آن ديار رفت . دو سال قبل از ازدواج راهي قم شد تا از محضر بزرگان آن شهر مقدس نيز بهره گيرد و براي نخستين بار در درس خارج فقه آية الله بروجردي (ره ) و خارج اصول امام خميني (ره ) حاضر شد كه اين مسأله تا سالها ادامه داشت . همچنين وي در زمينة فلسفه و تفسير نيز از استادان بسياري در حوزه علميه قم بهره برد. استادان و دوستان آية الله خزعلي در طول دوران تحصيل خود از محضر استادان ممتاز و وارستة بسياري بهره برده است . نخستين استاد وي ، مرحوم سيد جعفر شيرازي بود كه در مكتب خانه به ايشان قرآن و مسائل مذهبي را آموخت . وي از اينكه نخستين استادش يكي از فرزندان پاك حضرت زهرا 3 بوده اظهار خرسندي مي كند و آن را به فال نيك مي گيرد. با شروع به تحصيل در حوزة مشهد، صرف و نحو را نزد شيخ علي اكبر دامغاني فرا گرفت و كتاب مغني اللبيب را نزد محقق قوچاني خواند. معالم و لمعه و قوانين را نزد سيد احمد يزدي آموخت . رسائل ، مكاسب و كفايه را نزد مرحوم شيخ هاشم قزويني و بخشي از كفايه را نزد شيخ مجتبي قزويني فراگرفت . اين دو، از استادان ممتاز حوزه علميه مشهد در علم و عمل بودند كه آثار علمي و

معنوي ايشان ، هنوز در ميان شاگردانشان و در رشد و تعالي حوزه علميه مشهد باقي است . آية الله خزعلي در قم ، در درس خارج فقه آية الله بروجردي (ره ) و درس خارج فقه حضرت امام خميني (ره ) شركت كرد. وي همچنين مدتي در درس آية الله بهجت حاضر شد و از محضر اين مرد بزرگ نيز كسب فيض كرد. در بخش فلسفه ، اشارات را نزد مرحوم حاج شيخ جواد خندق آبادي تهراني خواند و در درس منظومه و اسفار علامه طباطبايي حاضر شد. آية الله خزعلي در دوران تحصيل و مبارزه با طلاب و فضلاي بسياري همراه بود كه از ميان آنان مي توان به شهيد آية الله مطهري ، شهيد آية الله بهشتي و آية الله رباني شيرازي اشاره كرد.فعاليتهاي علمي و فرهنگي آية الله خزعلي در سالهاي تحصيل و مبارزه خدمات فرهنگي و علمي شاياني به جامعه اسلامي ارزاني داشته است . مهم ترين خدمت فرهنگي ايشان در دورة طاغوت ، تنوير افكار عمومي و آگاه كردن جوانان مستعدّ و انقلابي از خطرهاي موجود، همچون جريانهاي التقاطي و تز اسلام منهاي روحانيت و مبارزه با جريان روشنفكري غير متعهّد بود. وي در سخنرانيهاي خود همواره بر اسلام ناب و اصيل پاي مي فشرد و جوانان را به اُنس با علما روحانيّت شيعه و پرهيز از فراگيري اسلام از دست ديگران دعوت مي كرد. در زمينة فعاليتهاي علمي ، تنها اثري كه از وي به چاپ رسيده ، تفسير سورة فاتحة الكتاب است . همچنين او بر شعرهاي عينيّه ابن ابي الحديد دربارة اميرمؤمنان 7 شرحي نگاشته است و در زمينه هاي قرآني نيز تلاشهايي انجام داده است . بيشتر مطالعات و فعاليتهاي ايشان دربارة قرآن و

نهج البلاغه است . بخش زيادي از زندگي آية الله خزعلي به مبارزه با رژيم طاغوت مصروف شده است . او در فاجعه مسجد گوهرشاد در مشهد، نوجواني ده ساله بود كه فرداي حادثه ، با پدرش در محل حاضر شده بود و خود مي گويد فجايع رژيم پهلوي چنان بود كه بر من تأثير گذاشت و آن شب ، تب كردم ! از آغازين حركتهاي ايشان در مبارزه بر ضد رژيم شاه ، تبليغ در رفسنجان و افشاي ماهيت شاه بر سر منبر بود كه به دست گيري ايشان و تبعيد به گناباد انجاميد. در ماجراي انجمنهاي ايالتي و ولايتي ، آية الله خزعلي همواره در كنار امام (ره ) بود و از جمله ، حامل پيام ايشان براي علماي نجف آباد شد. همچنين وي در هيجدهم فروردين ماه 1343 به ديدار امام رفت . امام (ره ) به تازگي آزاد شده بود و روزنامه اطلاعات در آن زمان مطلبي نوشته بود مبني بر اينكه امام با دستگاه شاه كنار آمده و آزاد شد. اين مطلب باعث تأثر امام شده بود در جلسه اي كه چند روز بعد در فيضيه تشكيل شده بود، آية الله خزعلي به دستور امام بر سر منبر رفت و ماهيّت كذب مطلب روزنامه اطلاعات را افشا كرد. اين سخنراني ، در آن روزگار، به دليل حماسي و مستحكم بودن ، مشهور شد. آية الله خزعلي در طول دوران رژيم شاه ، يك بار در زندان قزل قلعه زنداني شد و سه بار تبعيد شد. تبعيد نخست ايشان به گناوه و دامغان بود كه سه سال به طول انجاميد. تبعيد دوم به زابل بود و در تبعيد سوم پنهان شد و روي نشان نداد. در اين زمان

بود كه حضرت آيت الله خامنه اي در مخفيگاه به ديدار ايشان رفته و با هم از نزديك آشنا شدند. آية الله خزعلي در گزارشهاي ساواك ، روحاني افراطي ، اخلال گر طرفدار خميني ناميده شده بود. در تبعيد سوم وي پنهان شده بود تا ساواك نتواند او را دستگير كند. در اين هنگام خبر شهادت فرزندش در قم به دست او مي رسد. آية الله خزعلي در تشييع جنازة فرزندش شركت مي كند. او هرگز در تشييع فرزندش ، اشك نريخت و خدا را در آن مصيبت سپاس مي گفت . امضاي آية الله خزعلي در بسياري از بيانيه ها در مرجعيت امام (ره ) و لزوم مبارزه با رژيم شاه به چشم مي خورد. همچنين وي در دوره طاغوت ، همكاري نزديكي با جامعة مدرسين حوزة علميه قم و اعضاي آن داشته است و در مبارزات آن مركز با رژيم شاه به طور جدي شركت مي كرده است . از ديگر فعاليتهاي او در پيش از انقلاب اسلامي ، حمل پيامهاي امام (ره ) به آية الله سيد كاظم شريعتمداري و همچنين دريافت پاسخ آية الله شريعتمداري به امام (ره ) بوده است . حضرت آية الله خزعلي پس از پيروزي انقلاب اسلامي نيز فعاليتهاي گسترده اي براي پيشبرد انقلاب انجام داده است . وي در اين سالها، همواره يار صديق امام خميني (ره ) و رهبر معظم انقلاب اسلامي ، حضرت آية الله خامنه اي بوده و همواره مردم را به پيروي از ولايت مطلقة فقيه ، و شناخت هوشمندانة توطئه هاي دشمن و نيز مبارزه با خط نفاق تشويق مي كرده است . آية الله در طول دوران جنگ تحميلي بارها در جبهه ها حضور يافت و همواره ماية دلگرمي رزمندگان اسلام بوده است .

خسروپناه، عبدالحسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالحسين خسروپناه

محل تولد

: دزفول

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1345/1/1

زندگينامه علمي

عبدالحسين خسروپناه دزفولى در سال 1345 در شهرستان دزفول ديده به جهان گشود وى در كنار دروس متوسطه (رشته تجربى) از سال 1362 تحصيلات حوزوى خود را آغاز كرد و در سال 1368 در مقطع سطح سوم فارغ التحصيل شد دروس حوزوى، را در مقطع سطح سوم از محضر اساتيد مجرب در حوزه علميه دزفول از جمله آيات مكرم آقاى قاضى دزفولى، تدين نژاد، مدرسيان، سبط شيخ انصارى بهره برد، از ويژگيهاى حوزه علميه دزفول اين بود كه علاوه بر دروس رسمى حوزه علميه به تدريس كتب ديگر ادبى و فقهى و اصولى از جمله شرايع الاسلام، حلقات شهيد صدر، قوانين و شرح مطول پرداخته مي شد وى در سال 1368 دروس خارج فقه و اصول را درحوزه علميه قم آغاز كرد و از محضر اساتيدى چون حضرات آيات عظام وحيد خراسانى، فاضل لنكرانى در حوزة علميه قم حدود 12 سال بهره برد. وى در كنار دروس خارج به دروس تخصصى كلام اسلامى نيز اشتغال داشت و در سال 1374 در مقطع دكتراى كلام اسلامى با رتبه اول از مؤسسه امام صادق عليه السلام فارغ التحصيل شد و پايان نامه خود را با عنوان انتظارات بشر از دين به اتمام رساند تحصيل فلسفه و تفسير از ديگر ويژگيهاى تحصيلى وى است كه از سال 1364 تاكنون ادامه داشته و از محضر اساتيدى چون آيت الله تدين نژاد ، آيت الله حسن زاده آملى، آيت الله جوادى آملى، آيت الله مصباح يزدى، آيت الله سبحانى و آيت الله انصارى شيرازى استفاده هاى فراوان برده است.

وى از سال1361 تا 1367 در كنار تحصيلات حوزوى و كلاسيك در سالهاى دفاع مقدس به فعاليتهاى نظامى پرداخت و در عملياتهاى مختلف به عنوان ديده بان و... شركت جست ، از ديگر فعاليتهاى ايشان مى توان برگزارى جلسات قران در مساجد دزفول براى جوانان و نوجوانان را نام برد ايشان ازسال 1370 در كنار تحصيل به فعاليت پژوهشى اشتغال ورزيد و فعاليت هاى فردى و جمعى را دنبال كرد از سال 1372 تا 1376 مديريت پژوهشى اصطلاح نامه فلسفه مركز مطالعات تحقيقات دفتر تبليغات حوزه علميه و از سال 1376 تا 1378 مديريت اداره پژوهشى نهاد مقام معظم رهبرى در دانشگاه ها و از سال 1377 تا 1382 مديريت اصطلاح نامه عرفان دايرة المعارف علوم عقلى و از سال 1379 مديريت گروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامى و از سال 1379 جانشين مركز مطالعات و پژوهشهاى حوزه علميه قم را به عهده داشت، وى از سال 1362 در كنار تحصيل به تدريس دروس حوزه اشتغال داشته و تا كنون در مدارس علميه دزفول و قم و مؤسسه امام صادق و مؤسسه امام خمينى جامعة الزهراء به تدريس ادبيات، فقه ، اصول ، فلسفه و كلام مشغول بوده و هست و نيز از سال 1365 در دانشگاه تربيت معلم دزفول و دانشگاههاى شهيد چمران اهواز، شهيد بهشتى تهران، علامه طباطبايى، تربيت مدرس، دانشگاه علوم اسلامى رضوى مشهد و دانشگاه مذاهب به تدريس دروس فلسفى و كلامى اشتغال داشته و از سال 1371 در كنگره ها و همايش هاى علمى داخلى وخارجى شركت جسته و مقالات داراى امتياز خود را قرائت كرده است

خسروشاهي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد احمد بن العلامه

الورع آيه الله حاج سيد مرتضى خسروشاهى از علماء اعلام معاصر تبريز است.

وى در بيست و دوم ربيع الثانى 1330 ق در تبريز متولد شده و در مهد علم و شرف تربيت يافته و سطوح را در تبريز نزد والد خود و مرحوم آيه الله انگجى به پايان رسانيده و براى تكميل مبانى علمى به قم مهاجرت نموده و در درس مرحوم آيه الله حايرى يزدى و آيه الله حجت و بالاخص مرحوم آيه الله حاج سيد محمد تقى خونسارى حاضر شده تا به مدارج علم و كمال ارتقا يافته و ضمنا سالها در حوزه علميه تدريس فقه و اصول و كلام اخلاق نموده تا بعد از فوت مرحوم والدش به تبريز مراجعت و تا هم اكنون به اقامه جماعت در مسجد والدش و به تدريس فقه و اصول در حوزه تبريز اشتغال دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

خسروشاهي، مرتضي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد مرتضى بن العالم الجليل السيد احمد بن العلم العلام و الحجه الاسلام محمد بن العلامه السيد على ابن آيه الله السيد ابوالحسن خسروشاهى از علماء اعلام و مجتهدين عظام آذربايجان و تبريز بوده اند، معظم له در تاريخ 14 شوال 1299 قمرى در نجف الاشرف متولد شده و سپس باتفاق والد ماجدش به تبريز آمده و مشغول تحصيل گرديده و مقدمات و قسمتى از فقه و اصول را در تبريز فراگرفته و در سن بيست سالگى براى ادامه تحصيلات عزيمت به نجف نموده و پس از تكميل تحصيل و نيل به مقام عالى اجتهاد دوباره به تبريز برگشته و دهها سال مشغول انجام وظائف علمى و معنوى از قبيل تدريس طلاب و وعظ و ارشاد

در مسجد خود و امر به معروف و نهى از منكر شدند.

در سال 1313 شمسى آن جناب به اتفاق جمعى ديگر از علماء تبريز به علت مخالفت با بعضى از بدعتها به سمنان تبعيد و زندانى شده و بعد از چندى آزاد و به همراهى جمعى از علماء كه با وى بودند به مشهد مقدس مشرف و عده اى از آنها اقامت و معظم له پس از چندين ماه اقامت بنابر تقاضا و اصرار مردم آذربايجان به تبريز مراجعت نموده و در مسجد بزرگ خود به مبارزه با دشمنان اسلام پرداخته مخصوصا در زمان فتنه پيشه ورى ها بدون ترس و واهمه با خطابه هاى آتشين خود وظيفه خود را در برابر خائنان و دشمنان بدين مقدس انجام دادند و اين مبارزات ايشان تا اندازه اى توده اى ها را عصبانى و ناراحت نمود كه تصميم قتل ايشان را گرفتند كه در روز (عيد خون) كه بنا داشتند عده اى از علماء و رجال آذربايجان را بكشند ايشان را هم بقتل آورند كه شب معهود بلطف پروردگار پيشه ورى و يارانش فرار و آن فرقه مضمحل گرديده و آقايان مذكور از خطر آزاد شدند.

سيد مرتضى متولد 1299 ق بن العالم الجليل حاج سيد احمد آقا از علماء طراز اول و فقهاء طبقه اولاى تبريز عالمى تقى نقى و فاضل و فقيهى بارع و جامع و در امر بمعروف و نهى از منكر متصلب و در حفظ قوانين دينيه و نواميس شرعيه و حرمات الهيه متعصب و خشن بوده اند، آن جناب در ششم ماه رجب 1372 ق بدرود حيات گفت و از خود آثار چندى از تأليفات و پسران دانشمندى بجاى گذارد.

تأليفات آن جناب

1- فوائد

الافهام فى شرح قواعد الاحكام كه جلد طهارتش تمام شد.

2- نثارات الكواكب على خيارات المكاسب.

3- اهداء الحقير معنى حديث الغدير كه به طبع رسيده است و چندين رساله ديگر.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

خسروي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احمد خسروى همدانى فرزند مرحوم على حسين از فضلاء مبلغين و دانشمندان بنام حوزه علميه قم مى باشند كه به زيور علم و دانش و ولايت و بينش آراسته و موصوفند.

ايشان در سال 1341 قمرى در سايان در جزين همدان متولد شده و در محل خود پس از خواندن دروس فارسى اشتغال به علوم عربيت نموده و بعد عزيمت به همدان كرده و در حوزه همدان مدت 18 سال از اساتيد و آيات عظام شهرستان استفاده نموده و در چهلمين روز درگذشت آيت اللَّه العظمى بروجردى اعلى اللَّه مقفامه به قم آمده و با تشويق و تاكيد بعضى از آيات گذشته رضوان اللَّه تعالى عليه وآيت اللَّه العظمى گلپايگانى مدظله و مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ راضى نجفى تبريزى استفاده نموده و از راه منبر و تبليغ احكام اسلام و معارف فقه اهل بيت عليهم السلام خدمات بسيارى در قم و يزد و همدان و ساير نقاط نموده و مى نمايد.

نگارنده گويد: جناب حاج آقاى خسروى واعظى متعظ و خطيبى بليغ و اديبى اريب و عالمى عامل و اهل ولايت و اخلاص به خاندان رسالت است منبرى آموزنده و سازنده دارد كه مستمعين و شنوندگان را تحت تاثير حال و قال خود قرار مى دهد خود مى گريد و ديگران را مى گرياند يا در منزل آيات عظام قم و مجالس و محافل مذهبى ايام محرم و صفر و فاطميه و زينبيه و ماه رمضان كه ماه عبادت و دعا و

تبليغ است با سخنان دلنشين خود همه را مجذوب مى نمايد مخصوص در موقع خواندن مصائب اهل البيت عليهم السلام.

چند سالى در ايام شهادت صديقه صغراء نايبه الزهراء زينب كبرى عليهاالسلام در منزل بنده سخنرانى نموده و عموم مردم خصوص دانشمندان حاضر را مستفيض مى فرمودند.

تأليفاتى درباره چهارده معصوم عليهم السلام دارد كه مى فرمودند به هيچ از نوشته آثارم دلبستگى ندارم چون عمل خالص كساد است مگر اسامى شهداء كربلا روحى لهم الفداء كه در مدتى كه اشتغال به تشويق مؤمنين براى تكميل كاشيكارى مسجد اعظم داشتم به خواهش حقير از آيت اللَّه زاده بروجردى حشره اللَّه مع اجداده سلام اللَّه عليهم اجمعين دستور فرمودند در ديوار مسجد به يادگار ماند كه در قم سابقه نداشته كه اميد دارم قبل از رسيدن اجلم به فريادم برسند.

آقاى خسروى داراى فرزندانى مى باشند كه يكى از آنها به نام آقا شيخ على خسروى از طلاب و محصلين حوزه علميه اند و دو نفر ديگر آنان به نام آقا شيخ مرتضى خسروى شهيد جنگ تحميلى و ديگر به نام آقا شيخ مهدى خسروى شهيد و مفقود الجسد از قربانيان حوزه علميه اند جزاه اللَّه اجر الصابرين.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

خطيب

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دمشقى. جلال الدين محمد بن عبدالرحمن شافعى قزوينى خطيب جامع دمشق و دانشمند (ف. 739 ه.ق.) از آثار او تلخيص المفتاح و ايضاح است.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد پنجم)

خطيب، هادي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از خطبا و وعاظ و دانشمندان قرن سيزدهم هجرى در اصفهان است. در 20 شوال 1296 وفات يافته، و جنب مقبره ى بابا قاسم، نزديك طوقچى مدفون گرديده.

ماده تاريخ وفاتش اين است:

سال وفات خطيب رفت چو هفتاد روز

هادى نام و نشان گفت خرد يا غفور

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

خلخالي، ابراهيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد ابراهيم بن المرحوم آيت اللَّه العظمى حاج سيد محمد كاظم موسوى خلخالى از علماء محترم معاصر تهران است.

وى با دو برادر ارجمندش جنابان حجةالاسلام آقاى حاج سيد جواد و حجةالاسلام حاج سيد على كاظمى موسوى، در تهران به خدمات دينى و روحى اشتغال دارند.

والد معظم ايشان مرحوم آيت اللَّه العظمى آقاى حاج سيد محمد كاظم بن سيد الجليل آقا سيد زين العابدين در حدود سال 1270 قمرى هجرى در قريه (كيوى) از قراء خلخال متولد گرديده و مرحوم والدش كه از اجله سادات و اهل تقوا و شخص متهجد و مورد احترام مردم بوده در خدمت والد خود از تبريز مهاجرت به خلخال نموده و داراى هفت فرزند ذكور كه پنج نفر از آنان از علماء مبرز و روحانيين بزرگوار با اسامى زير بوده اند:

1- مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج سيد محمد كاظم موسوى خلخالى مترجم معظم ما.

2- مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج سيد محمد موسوى خلخالى مقيم و متوفى نجف (ترجمه وى در اعلام نجف خواهد آمد)

3- مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج سيد حسن موسوى خلخالى مقيم تبريز.

4- مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج سيد فاضل موسوى خلخالى مقيم رشت (ترجمه ايشان در ضمن ترجمه فرزند برومندش حاج سيد محمد مهدى خواهد آمد)

5- مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج سيد حسين موسوى خلخالى مقيم رشت و متوفى تهران 1393 مدفون قم.

و

نامبردگان فوق هر يك در دوره حيات خود شخصيت بارز علمى و تقوائى و اجتماعى بوده اند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

خلخالي، محمد مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد محمد مهدى بن المرحوم آيت اللَّه آقاى آقا سيد فاضل موسوى خلخالى (متوفى سال 1346 ق در تبريز) از علماء محترم معاصر تهران است وى پس از فوت مرحوم والدش در سن چهار سالگى باتفاق والده ماجده اش از رشت مهاجرت به نجف اشرف نموده و در بيت علم و فضيلت مرحوم عم گرامش آيت اللَّه آقاى آقا سيد محمد خلخالى «قده» پرورش يافته و علوم مقدماتى را فراگرفته و سطوح را از محضر مدرسين بزرگ چون مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا حسن يزدى و آيت اللَّه حاج شيخ مجتبى لنكرانى فراگرفته و دروس خارج را چندى از محضر استاد بزرگ آيت اللَّه حاج شيخ حسين حلى و مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج شيد محسن حكيم فراگرفته و سپس از محضر آيت اللَّه العظمى حاج سيد ابوالقاسم خوئى فقها و اصولا استفاده نموده و تمحض بدروس ايشان يافته و مورد عنايت مخصوص آيت اللَّه خوئى مد ظله العالى از جهت فراگرفتن دقائق علمى و مبانى رشيقه معظم له قرار گرفته و مدت چهارده سال تمام از سال 1370 ق تا سال 1384 ق از بحثهاى عمومى و خصوصى آن جناب برخوردار شده و در سال مزبور به تهران مسافرت نموده و بنا به تقاضاى جمعى از اهالى تهران در مركز كشور عاصمه جهان تشيع توقف نموده و اقامت ايشان در تهران موجب تاثر عميق استاد معظم آيت اللَّه خوئى دام ظله گرديد و در ضمن نامه تأثرات خود را بمعظم له ابلاغ داشتند زيرا وجود ايشان را در حوزه علميه نجف

اشرف لازم مى دانستند و اكنون در تهران نيز به بحثهاى علمى اشتغال داشته و در مسجد صدريه واقع در خيابان رسام ميدان خراسان اشتغال به اقامه نماز جماعت و انجام خدمات دينى دارند.

داراى آثار و تأليفات ارزنده اى بشرح زير مى باشند.

1- يك دوره حاشيه كفايه در اصول غير مطبوع.

2- تقريرات درس آيت اللَّه العظمى خوئى در مكاسب.

3- تقريرات دوره كامل اصول معظم له.

4- تقريرات درس طهارت شرح بر عروةالوثقى بنام فقه الشيعه كه دو جلد آن بطبع رسيده و بقيه اجزاء آن آماده طبع است.

5- شرح عروةالوثقى كتاب الحج.

6- رساله اى در رضاع و تقيه تقريرات آيت اللَّه خوئى.

و اما والد معظم ايشان حضرت آيت اللَّه آقاى آقا سيد فاضل موسوى خلخالى از اجله علماء و مشهور بتقوى و از شاگردان مبرز مرحوم آيت اللَّه طباطبائى يزدى و شريعت اصفهانى بودند و در سال 1337 ق پس از نيل بدرجه رفيعه اجتهاد از نجف اشرف به شهرستان رشت عزيمت نموده و مورد علاقه و توجه عموم گيلانيها واقع گرديده و در مسجد معروف حاج سميع بامامت جماعت و تدريس اشتغال داشتند و پس از چند سال اقامت در رشت اخيراً كسالتى عارض شد و براى معالجه به تهران و سپس براى تغيير هوا به تبريز حركت نموده و در آنجا دار فانى را در سال 1346 ق وداع گفته و مدفن معظم له در شهر تبريز در امام زاده معروف به سيد ابراهيم قرار دارد.

و آثارى از فقه و اصول تقرير اساتيد بزرگ و يا تأليف خود ايشان غير مطبوع باقى گذارده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

خلعتبري، حسام الدين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسام الدين خلعتبري ليماكي

محل تولد : تنكابن

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1363 بعد از اخذ ديپلم وارد حوزه علميه قم شدم و بيش از 20 سال به درس و تحقيق و تدريس مشغول شدم .طي 10 سال نخست سطح را به پايان رساندم و از پايان نامه سطح 3 دفاع كردم و حدود 10 سال در درس خارج فقه و اصول حضرات آيات مكارم و سبحاني شركت كردم.در سال 1370 در مركز آموزش هاي علمي و فرهنگي موسسه امام خميني(ره) در مقطع كارشناسي ارشد پيوسته پذيرفته شدم و در مدت 5 سال اين دوره را به اتمام رساندم.

در سال 1373 در اولين دوره امتحانات دروس معارف اسلامي كه توسط معاونت امور اساتيد معارف برگزار شد شركت كردم و در دو گرايش تدريس اخلاق و تربيت اسلامي و معارف اسلامي موفق شدم.از سال 1371 تاكنون در دانشگاههاي مختلف مانند تهران، علوم پزشكي تهران، شهيد بهشتي، بين الملل و آزاد اسلامي تدريس كردم و اكنون عضو هيأت علمي دانشگاه علامه طباطبايي مي باشم.در ضمن در دوره دكتراي phd در دانشگاه باقرالعلوم قم در رشته مباني نظري اسلام پذيرفته شدم و الان مشغول تحصيل هستم.

خليفه سلطاني، اسماعيل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم فاضل زاهد، در 1334 وفات يافته، در صحن تكيه ميرزا ابوالمعالى مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

خليليان، محمدجمال

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد جمال خليليان اشكذري

محل تولد : اشكذر يزد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/6/20

زندگينامه علمي

اينجانب محمد جمال خليليان اشكذري تحصيلات حوزوي را در تابستان سال 1356 در يزد شروع نموده و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي(از اول سال 1358) به حوزه علميه قم آمدم و تا سال 1364 دوره سطح را به پايان رسانده و به همراه آن از سال 1359 دوره سطح معارف و فلسفه موسسه در راه حق را نيز گذراندم از سال 1368 در كنار درس خارج فقه و اصول دوره كارشناسي و سپس كارشناسي ارشد رشته اقتصاد را گذرانده و در سال 1375 از پايان نامه خود دفاع نمودم از سال 1376 در كنار دروس حوزوي مقطع دكتراي اقتصاد را شروع نموده و در اوائل سال 1383 از رساله خود در زمينه شاخص هاي توسعه اقتصادي از ديدگاه اسلام دفاع نموده و در حال حاضر به تدريس و تحقيق در رشته اقتصاد موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) مشغول بوده و در درس خارج فقه حضرت آيت الله وحيد خراساني نيز شركت مي نمايم.

خميني، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از تولد تا 15 خرداد

وقتى كه در روز بيست و چهارم اسفند هزار و سيصد و بيست و چهار هجرى شمسى ديده به جهان گشود و نگاهش به چشمان پرجاذبه و سرشار از معنويت پدر افتاد، گوئى كه از همان لحظه، سرنوشت زندگانى اين نوزاد با سرنوشت شگفت انگيز پدر، براى هميشه و جدائى ناپذير گره خورده است.

نخستين صدائى كه در اين عالم شنيد آواى ملكوتى اذان بود كه از زبان «روح الله» در گوش او طنين توحيد مى افكند. نامش

را احمد برگزيدند، و چه نام بامسمائى: قرة العين امام و محمود همه آنان كه دل به خمينى سپرده اند؛ و ديديم آن روز هنگامى كه رسانه ها از بيمارى احمد خبر دادند مردمانى فداكار و بيشمار براى اهداء قلبهاى خويش به اين چهره ى محمود و محبوب انقلاب خمينى صف كشيدند و آن حماسه را آفريدند كه قلم از وصفش عاجز و توصيفش جز با زبان عشق و مركب اشك و بودن در آن فضاى وصف ناشدنى ممكن نيست.

هنگامى كه او به دنيا آمد، وطن مظلوم و اسلامى، چهارمين سال حكومت خيانت پيشه دومين عامل بيگانه از خاندان منفور پهلوى را مى گذرانيد.

چهار سال پيش از اين قواى متجاوز متفقين خاك ميهن را اشغال، و در يك بازى جديد، محمدرضا پهلوى را بر اريكه سلطنت استبدادى نشاندند.

دو سال قبل از تولد احمد، امام خمينى كه با ديد تيزبين خويش دورنماى تيره و تاريك فرداهاى ملت مظلوم ايران در سى و هفت سال آينده را مشاهده مى كرد، اثر بزرگ سياسى خويش را بنام «كشف الاسرار» تأليف و منتشر ساخت و در آن آشكارا از ايده ى تشكيل حكومت اسلامى سخن گفت و مبارزه در مسير تحقق آن را، تنها راه نجات از سيطره ى حكومتهائى دانست كه نصب و عزلشان جز در مسير تأمين اهداف بيگانگان نبود.

سال بعد «ارديبهشت 1323«انتشار نخستين بيانيه سياسى امام خمينى در دعوت مردم ايران و حوزه هاى علميه به قيام در راه خدا، نشان از آن داشت كه او زمان انجام رسالت تاريخى خود و دست زدن به قيام هم جانبه اش را ارزيابى مى كند.

«حاج آقا روح الله» اينك در زمان ولادت احمد نامى پرآوازه

در حوزه علميه قم بود. مجتهد برجسته اى كه مجلس درس فقه و اصول و فلسفه و عرفان او محفل انس فرهيختگانى چون شهيد مطهرى و امثال او بود. امام خمينى در كنار استاد عاليمقامش آيت الله العظمى حائرى يزدى (ره) در تأسيس حوزه علميه قم مشاركتى فعال داشت.

بدين ترتيب دوران طفوليت «احمد» در محيطى مى گذرد كه محفل روحانى خانواده خمينى كبير را بحث از چگونگى انجام تكليف الهى در آن فضاى آشفته گرما مى بخشد. نيمه هاى شب زمزمه مناجات ملكوتى پدر و آواى قرآن از زبان آن عارف بالله شنيده مى شود و روزها سخن از علم و جهاد است، سخن از چگونگى نجات مردم مظلوم ايران از يوغ شاهان ستمگر، و سخن از كشف اسرار است.

احمد در دامن مادرى پرورش مى يابد كه بحق او را «بانوى بزرگ انقلاب اسلامى» و بانوى صبر و استقامت لقب داده اند همان بزرگوارى كه خداوند لياقت آن را عطايش كرده تا همسر و همدم و انيس دل شخصيتى چون امام خمينى باشد. زنان نسل انقلاب، اسوه اى چون او دارند كه اين چنين در صحنه هاى سخت گذشته و حال انقلاب، پيشتازان نهضت خمينى اند. دامن پرمهر بانوى فاضله و فداكار: «خديجه ثقفى بود كه فرزندانى چون «مصطفى و احمد» پرورانيد و آنان را براى يارى دين خدا در آن هنگام كه خمينى كبير قيام الهى خويش را آغاز كند، از هر جهت مهيا ساخت. در محيط خانوادگى كه احمد در آن رشد كرده است برخلاف فرهنگ حاكم بر اغلب خانواده هاى مذهبى آن دوران از فرمانفرمائى مقتدرانه ى پدر و تحميلها و اجبارهاى والدين در امور شخصى فرزندان اثرى نيست. چارچوب برخوردهاى تربيتى

امام همان شرع انور است كه در آن به شخصيت فرزند و آزادى عمل او در محدوده ى شرع بهاى لازم داده مى شود. محيط خانوادگى آنان بنا به شواهد و مدارك فراوان و نقلهايى كه خوانده و شنيده ايم فضايى آكنده از محبت، سادگى و مسئوليت پذيرى و آزادى عمل بوده است و بطور طبيعى در چنين محيطى رفتارها و راهنماييهاى دلسوزانه ى والدين، تنها به عنوان معيارهايى در مسير انتخابهاى دائمى و آگاهانه و آزادانه فرزندان عمل مى كند. و اين خود فرزندانند كه مسئوليت انتخاب و تعيين مسير آينده و سرنوشت خويش را - به تناسب موقعيت هاى سنى و رشد عقلانى و عاطفى هر دوره - برعهده مى گيرند.

او از كودكى بسيار پرتحرك و سرشار از جنب و جوش بود، نه از كودكان منزوى. سرى پرشور و دلى غوغائى داشت. گوئى كه در پى گمشده ايست كه ابتداء هر چه مى گردد كمتر مى يابدش و با چنين احساس و نيازى ناشناخته بود كه بعد از دوره ى ابتدائى، ادامه تحصيل در علوم جديده را برگزيد.

سال سوم دبيرستان به ورزش فوتبال روى آورد و همزمان با تحصيل، عضو تيم فوتبال قم شد و مدتى نيز كاپيتان اين تيم بود. او در رشته طبيعى از دبيرستان حكيم نظامى قم ديپلم گرفت.

15 خرداد سرآغاز تحولى بزرگ در زندگى احمد

قيام تاريخى پانزده خرداد سال 42 كه در پى دستگيرى امام خمينى در سحرگاه پانزده خرداد اتفاق افتاد، نقطه عطف مبارزات مردم ايران و سرفصل انقلاب اسلامى، و سرآغاز هجرت و تحولى بزرگ در زندگانى «احمد» قهرمان فصل هاى آينده نهضت امام خمينى بود.

شاهد فريادهاى حق طلبانه امام بودن و سرآسيمگى و ددمنشى رژيم

شاه را ديدن و دستگيرى پدر بزرگوار را هنگام نماز شب مشاهده كردن، و در پى آن، فريادهاى «يا مرگ يا خمينى» زنان و مردان پيشتاز نهضت را شنيدن و با آنان همصدا گشتن.

احمد در سحرگاه سيزد آبان 1343 دوباره شاهد محاصره منزل پدر، از سوى صدها كماندوى اعزامى از مركز و دستگيرى رهبر قيام، در حال مناجات و نماز شب، بود. حضرت امام به اهل بيت خويش سفارش مى كند كه در آن لحظه مداخله نكنند و در برابر آنچه كه مقدر الهى است شكيبا باشند، روح خدا خمينى كبير را سراسيمه به تهران برده و از آنجا يكسره به نخستين تبعيدگاهش تركيه مى برند. رنجهاى دوران غربت و تبعيد در خاندان خمينى آغاز مى شود. «مصطفى» در غياب پدر پاسدارى از ارزشهاى انقلاب را برعهده دارد و ديگر اعضاى خاندان نيز هر يك رسالت خويش را در اين طريق مقدس به خوبى ايفا مى كنند.

ديرى نمى پايد كه فرزند برومند امام، آيت الله حاج آقا مصطفى نيز دستگير و پس از چندى نزد پدر به تبعيدگاه تركيه و سپس عراق روانه مى شود. كارگزاران رژيم شاه گمان مى كنند آخرين سنگر را فتح كرده و پرونده ى نهضت را بسته اند، غافل از آن كه خداوند حكيم و قادر، نگاهبان نهضتى است كه آن عارف الهى بنيان نهاده است، و اين خداست كه راه استمرار آن را هموار خواهد كرد.

اين ايام آغاز ارتباطهاى گسترده احمد با چهره هاى برجسته روحانيت و عناصر مبارز و قشرهاى ديگر جامعه است. او چندى است كه گمشده خويش را با آگاهى و تجربه شخصى و شناخت عميق يافته است. نور اندشيه و راه و رسم

خمينى عزيز چون خورشيدى تابناك بر پهنه قلوب حق جويان تابيده است و به ويژه نسل جوان را به بازيابى خويش و موقعيت فرهنگ و دين و كشور خود در آن زمانه پرآشوب فراخوانده است. با داشتن حجتى آشكار چون «خمينى» كه هيچ نقطه ى ابهامى در سراسر زندگى و اهدافش نيست، گرد جهان گرديدن و از حقيقت پرس و جو كردن آئين خردمندان نيست، و احمد در نسل خويش نخستين كسى است كه پيمان بسته تا پايان عمر در اين راه مقدس گام نهد و جانفشانى كند.

حضور يادگار امام بعد از تبعيد پدر و برادر، در منزلى كه كانون قيامش لقب داده اند و حضور تنى چند از محدود ياران وفادارى كه هنوز ساواك به شناسايى و بازداشت آنان موفق نشده است، سبب گرديده تا مشعل قيام در اين جايگاه شريف خاموش نگردد.

نخستين سفر مخفيانه به عراق و واكنش ساواك

وقتى كه در بامداد سيزده آبان 43 سپاهيان اعزامى شاه و مأمورين امنيتى، امام خمينى را براى اعزام به تبعيدگاه مى بردند آنچنان سراسيمه و وحشتزده بودند كه اجازه ندادند تا حضرت امام وظايف خطير «احمد» را در روزها و سالهاى آينده بازگو كند. بدين سبب، احمد از همان روزهاى اوليه ى تبعيد امام در پى آن بود تا در اولين فرصت به محضر پدر بشتابد و تكليف را از او بجويد. نخست، راهى به ذهنش خطور مى كند كه اشاره آنرا از زبان بى تكلف و صميمى خود او بشنويم كه مى گويد: «آمدم تهران و تيم شاهين دعوتم كرد راستش خواستم به وسيله ى آن تيم از ايران خارج شوم و بعد برنگردم، ولى انتخاب نشدم و بحق كه

انتخاب نشدم، چون سايرين بهتر از من بودند. چون در اين مسئله [رفتن به خارج] شكست خوردم، آن وقت خودم دست به كار شدم و يواشكى روانه عراق شدم، از راه آبادان...» (روزنامه اطلاعات 61/2/7 مصاحبه با يادگار حضرت امام.).

احمد در ايام نخستين اقامت كوتاه مدتش در نجف اشرف (در سال 44 و 45) تكميل معارف دينى را در آنجا پى مى گيرد و از محضر امام و برادر ارجمندش كسب فيض مى كند، و حدود 5 ماه بعد - و طبعا بنا به توصيه حضرت امام - كانون گرم خانواده را به قصد انجام رسالتش در ايران ترك گفته و مخفيانه راهى وطن مى شود. در مسير بازگشت در مرز خسروى بازداشت و به سازمان امنيت آنجا منتقل مى شود و چنانكه اسناد فوق كه تنها چند سند از صدها اسناد مبارزات او در پرونده هاى ساواك مى باشند، نشان مى دهند او در بازجوئيهايش زيركانه مأمورين را فريب مى دهد هويتش در مرز براى ساواك در اين مرتبه شناخته نمى شود و پس از آزادى، از طريق كرمانشاه و همدان راهى قم مى شود.

يادگار امام در زندان قزل قلعه (بازگشت از سفر دوم)

احمد پس از بازگشت از عراق، تلاش خستگى ناپذير خود را در تحصيل علوم دينى و ديدار از خانواده هاى زندانيان و تبعيديان و انتقال پيام ها و سفارش هاى امام به منسوبين و مبارزين و نمايندگان شرعى امام در ايران و تنظيم امور بيت امام در قم، ادامه مى دهد. در پايان همين سال (45) دوباره عازم عراق مى شود و اين بار مخفيانه از طريق خرمشهر به آن سوى مرز مى رود و پس از يك هفته مخفى كارى و طى طريق، خود را به نجف

اشرف كه قبله گاه مبارزين گرديده بود مى رساند.

در همين سفر است كه او رسما به سلك روحانيت درمى آيد و «عمامه» را كه نشانى است بر مسئوليت پذيرى و تقدس راه انتخاب شده، به دست مبارك امام خمينى بر سر مى نهد. در اين سفر نيز او ضمن فراگيرى سفارشها و وصاياى مبارزاتى حضرت امام، از فرصت استفاده كرده و از محضر درس پدر و برادر بزرگوار و ديگر اساتيد حوزه نجف بهره مى گيرد.

حضرت حجت الاسلام و المسلمين احمد خمينى اينك لياقت آن را يافته است تا رابط رهبرى انقلاب با مبارزين مسلمان در كانون قيام يعنى ايران اسلامى باشد و از اينرو پس از چندى با ره توشه هايى گرانبها و پيامهاى مبارزاتى امام به ايران رهسپار مى شود. اين بار نيز به هنگام عبور از مرز در روز هشتم تير ماه سال 1346 دستگير مى شود.

حضرت حجة الاسلام و المسلمين حاج سيد احمد خمينى - رض - پس از تحقيق و مشورت با حضرت امام و ديگر اعضاى خانواده در تاريخ 1348/7/11 با دختر فاضله حضرت آية الله سلطانى طباطبائى كه از خاندانهاى شريف و محترم روحانيت در قم مى باشند كه اعقابشان نسل در نسل از مجتهدين بنام حوزه ها بوده اند، ازدواج نمود و ثمره ى اين وصلت مبارك سه فرزند پسر: جناب حجة الاسلام و المسلمين حاج سيد حسن خمينى و جناب حجة الاسلام حاج سيد ياسر خمينى و آقاى سيد على خمينى مى باشند. اين عزيزان نور چشمان حضرت امام و مورد مهر و عطوفت آن حضرت بوده اند و مطمئنا دعاى خير امام خمينى و پدر نامدارى همچون حاج احمد آقا و مادر فداكارشان بدرقه راه پرمسئوليت آنان است.

سفر به مكه، عراق و لبنان

سومين سفر يادگار امام خمينى به نجف اشرف با دستى پر از اخبار مربوط به استمرار مبارزه در ايران و مشتعل بودن مشعل قيام در حوزه هاى علميه صورت مى گيرد. «احمد» فرزند برومند امام در سال 1352 ايران را به سوى سه مقصد مهم ترك مى كند: زيات خانه ى خدا و كسب ره توشه هاى معنوى براى جهاد در سالهاى دشوار آينده؛ زيارت مشاهد مشرفه در عراق و بوسه زدن بر ضريح مطهر مولا على (ع) مظهر عدالت و صبر و مظلوميت، و عقده گشودن دل در جوار تربت سالار آزادگان و شهيدان (ع) و ياران باوفايش، و زيارت ديگر اماكن متبركه ى آن ديار و ديدار با مرجع و امام و پدر بزرگوار خويش: «حضرت روح الله» و ديدار با مادر و برادر، كه دست ظلم دودمان پهلوى - و البته - دست جنايتكار آمريكا، آن اولياى خدا را به ديار غربت روانه ساخته است؛ و سومين مقصد: سفر به لبنان و ديدار با فرزندان نهضت خمينى در آن سامان.

«احمد» چنانكه از خدا خواسته بود اين سفر پرموفقيت را نيز همچون گذشته به انجام رسانيد. او سخنهاى فراوانى با پدر، از انتقال مسائل نهضت گرفته تا طرح سؤالات مربوط به دروس علمى و طرح مسائل حوزه ها و غيره داشت كه در اين سفر بازگو نمود، كسب فيض و تكليف كرد و از امام خويش وظايف و مأموريتهاى مقدس را براى سالهاى آينده آموخت و برگرفت، و در لبنان با امام موسى صدر مسائل منطقه و وضعيت شيعيان و مبارزه ى افتخارآميزى كه در پيش روى داشتند را به ارزيابى نشست و در تماس با شهيد

چمران و عناصر مبارزى همچون جلال الدين فارسى، پيگيرى اهداف نهضت امام در آن سامان را به بحث گذاشت و مدت اندكى نيز در پايگاه نظامى شهيد چمران آموزش نظامى ديد و در اواخر سال 1352 به ايران بازگشت.

احمد و هجرتى ديگر (چهارمين و آخرين سفر به عراق)

سال 1356 سالى تعيين كننده در نهضت امام خمينى است. در اين سال وقايعى به وقوع پيوست كه هر يك در اوج بخشيدن به ابعاد انقلاب اسلامى و جهانى كردن نهضت امام و تمهيد مقدمات پيروزى 22 بهمن سال بعد تأثير بسزايى نهادند و از جمله ى اين وقايع كه خود تقديرى است شگفت از مقدرات الهى، هجرت تاريخى يادگار امام از ايران به نجف اشرف و وقايع پس از آن و هجرت او به همراه «امام انقلاب» از نجف به پاريس است.

همراه با امام در هجرت به پاريس

هجرت سرنوشت ساز امام خمينى از نجف به پاريس، آغاز فصل فروپاشى اركان رژيم سلطنتى در ايران و بصدا آورنده ى زنگهاى شكست آمريكا در حساسترين و امن ترين پايگاهش بود. در اين هجرت و ماجراى شگفت نيز، «احمد» مشاور و همراه پدر بود. و اين نقش تا بدان حد آشكار و مؤثر بوده است كه حضرت امام خمينى - سلام الله عليه - حتى در وصيتنامه جاودانه ى خويش نيز از آن ياد كرده و تصريح مى فرمايد كه تنها مشاور آن حركت تاريخى و تاريخ ساز «احمد» بوده است.

سوگ امام، داغ بى التيام احمد

كسى كه عشق را، و خمينى را، و مردم ايران را، و قدرشناسى آنان را، و رابطه خمينى و احمد را، و عشق احمد به خمينى را بشناسد، نيك مى داند

كه داغ جگرسوز رحلت امام در شبانگاه 13 خرداد 68 با دل رنجديده ى احمد چه كرده است. او 13 سال رنج مبارزه در غياب پدر تبعيدى خويش را به شوق روزگار وصل تحمل كرده است و وقتى كه در سال 56 به نجف اشرف رسيد يوسف وار خود را در آغوش يعقوب انقلاب و پدر غمخوار اسلام انداخت و رنجهاى دوران جدايى را گريه كرد و از آن پس لحظه اى از امام جدا نبود. هنوز شيرينى وصال محبوب را كامل نچشيده بود كه فرزند ارشد خمينى بزرگ و اميد امام و مردم، استاد و مراد عزيزش مصطفاى انقلاب را دست ستم از آنان گرفت. تحمل داغ مرگ برادر، آنهم عزيزى چون مصطفى كه آيتى از علم و حلم و حكمت و نمونه اى از خصائل و فضائل پدر بود و داغ كسى كه دوران سخت مبارزه در غربت را با او تقسيم كرده بود، بسى دشوار و ناممكن مى نمود. به گفته هاى پدر ايمان كامل داشت وقتى كه از زبان پدر شنيد كه اين «لطف خفيه الهى» است تحملش افزون شد، چند روز بيش نگذشت كه پيش بينى پدر - كه گويى آينده را نيك مى بيند - محقق گشت و شهادت برادر آغازى شد بر قيامى كه تا دست آمريكا را از ايران اسلامى قطع نكرد، فرونخفت. و در تمام اين ادوار او با پدر بود. وجودش براى امام، و هوش و كياست و لياقتش جاى خالى مصطفى را پر مى كرد. امام انقلاب با مشورت او تصميم به هجرت به پاريس گرفت. همراه پدر به فرانسه رفت، 5 ماه در آن روزهاى پر از حادثه و ماجرا لحظه اى از

امام جدا نشد. 12 بهمن در آن سفر شگفت و خطرخيز به ايران آمد. هنوز شب سياه حكومت جور به پايان نرسيده بود و 10 روز به طلوع فجر انقلاب باقى بود. آمريكا 10 روز فرصت داشت تا طرح كودتاى خونينى كه ژنرالهايش قبلا تدارك ديده بودند، عملى سازد. اما سخنان بياد ماندنى امام در بهشت زهرا، و پس از آن فرمان عزل دولت طاغوت و تعيين دولت انقلاب، و پس از آن حماسه ى نبرد دلاورانه ى 21 و 22 بهمن ماشين جنگى شاه و آمريكا را از كار انداخت. در تمام ساعات اين ده روز كه هر لحظه اش بيم صدها خطر و حادثه ى شوم بود، احمد پروانه وار گرد امام مى چرخيد. از آن روز فرياد و تكبير، و از آن يوم الله كبير، 22 بهمن، تا اينك كه دقايقى از ساعت 10 بعدازظهر 13 خرداد در سال 68 مى گذرد و جهان اسلام و فرد فرد ملت ايران بعد از شنيدن خبر سختى حال امام روى دل به جماران دارند و فرياد صدها هزار مؤمن در مساجد و معابر به دعا و تضرع بلند است كه مبادا آن مصيبت عظمى اتفاق افتد، او از آن روز تا اين ساعت بى وقفه و مدام شب و روز در كنار امام، و با امام بوده است و اينك اين احمد خمينى و اين تنها پسر باقيمانده از عزيز عزيزان، و اين داغدار مرگ مصطفى است كه در راهروى بيمارستان بقية الله جماران دل دريائى اش را به خدا سپرده تا مبادا در اين لحظه هاى سخت، تحمل از كف بنهد و مسئوليتى كه در قبال مردم و عاشقان خمينى و خواهران و

مادر فداركاش دارد فراموش كند.

در ارتباط با تحصيلات و بعد علمى يادگار امام چنانكه در ابتداى اين كتاب نوشتم ايشان پس از اخذ ديپلم در رشته علوم طبيعى به تحصيل علوم دينى روى آورد، البته پيش از آن و توأم با تحصيل علوم جديد، نيز به فراگيرى مقدمات علوم حوزوى پرداخته بود مطالعه كتب ادبى و سياسى و دينى و فقهى و افزايش اطلاعات علمى در رشته هاى مختلف از جمله علاقمنديهاى هميشگى ايشان بود و بدين لحاظ بايد گفت او تا پايان عمر از هر فرصتى در اين جهت استفاده ى كافى برده است.

فراست و تيزهوشى از جمله امتيازاتى است كه تمام آشنايان آن مرحوم به آن معترفند و به همين سبب نيز دو دوره ى مقدماتى و سطح حوزه ى علميه را با سرعت و در حد بسيار مطلوبى نزد بزرگان حوزه علميه قم طى كرد و همزمان با تحصيل به تدريس سطوح قبلى نيز اشتغال داشت و پس از آن دروس خارج فقه و اصول را نزد اعاظم حوزه ى علميه فراگرفت. مشوق و پشتوانه ى اصلى پشرفتها و موفقيتهاى تحصيلى ايشان، نظارت دائمى پدر بزرگوارشان بوده است.

حضرت امام با وجود اقامت در نجف، هيچگاه از توجه به پيشرفت تحصيلى ايشان غافل نبوده و چنانكه در نامه هاى امام خطاب به ايشان (گنجينه ى دل، مصاحبه با آية الله محمدى گيلانى.) ملاحظه مى كنيم اولين مسأله اى كه بعد از تذكرات اخلاقى در صدر ساير مسائل مرتبا متذكر شده اند همين امر مى باشد. اشراف حضرت امام برگذران تحصيل دوره سطح و موفقيت در پيگيرى دروس خارج فرزندشان و همچون تدريس موفق ايشان را در همين نامه ها به وضوح مى توان ديد.

مرحوم حاج احمد آقا وقتى كه براى پيگيرى امر مبارزه و كسب علم از محضر درس خارج فقه امام در سال 1356 به نجف هجرت نمود در سطحى از علوم حوزوى قرار داشت كه در آنجا مكاسب و كفايه مى گفت، مطمئنا اگر فرصتها امكان ادامه ى تدريس ايشان را مى داد و اگر اشتغالات فوق العاده ايشان پس از هجرت به پاريس و همراهى با امام در جريان مسائل پيش از پيروزى انقلاب نمى بود، همان اشتغالاتى كه امكان تدريس و افاضه علوم حوزوى را از امام نيز در اين سالها گرفتند؛ با توجه به هوش سرشار و مدارج متقنى كه او در مراحل مقدماتى و سطح و خارج فقه و اصول طى كرده بود در اين وادى نيز همچون وادى مبارزه و سياست و انقلاب، چهره ى تابناكش روشنى بخش حوزه هاى علميه مى شد. بعد از رحلت حضرت امام عليرغم محدوديتها و مشغله اى كه هنوز استمرار داشت، فرصتى اندك پيش آمد تا ساعاتى را به تدريس ادبيات عرب و مكاسب و كفايه بپردازند. اين حقير نيز توفيق يافتم حدود 1/5 سال از محضر درس كفايه ايشان استفاده برم. با آن كه كوچكتر از آنم كه نسبت به سطح درس ايشان و قياس آن با دروس سايرين اظهارنظر بكنم اما انصافا و باتوجه به اين كه قبلا در حوزه ى علميه در محضر درس بزرگانى كه هم اينك دروس خارجشان زينت بخش حوزه ى علميه قم مى باشد و در عداد مراجع تقليدند چندى حاضر بوده ام بايد گفت كه درس كفايه آن مرحوم سرشار از نكته بينيها و دقتهايى عالمانه و مجتهدانه بود كه غالبا مورد غفلت ديگران قرار مى گيرد.

تسلط او بر مبانى فقه و

اصول در ضمن درس كاملا مشهود بود و تا نكته اى را عمقا تفهيم نمى كرد رد نمى شد. خصلت امانتدارى ايشان در درسشان نيز كاملا محرز بود و به همين سبب مقيد بودند قبل از درس اقوال و آراء ديگر اصوليين را در موضوع مورد بحث ببينند و لذا درسشان توأم با نقد و تطبيق بود. خودشان مى فرمودند و ما نيز شاهد بوديم كه گاه چندين ساعت براى دريافت علت اختلاف رأى مرحوم آخوند (صاحب كفايه) با ديگر اصوليين و يا اختلاف آراء شارحين كفايه دربرداشت از عبارت كفايه، به كتب و اقوال اصوليين مراجعه دقيق مى كردند.

بعضى از اساتيدى كه مرحوم حاج احمد آقا نزد آنان علوم حوزوى را فراگرفته است عبارتند از:

حضرت آية الله العظمى امام خمينى (خارج فقه)، آية الله حاج آقا مصطفى خمينى (خارج اصول)، آية الله فاضل لنكرانى (خارج فقه) آية الله موسى زنجانى (خارج فقه) آية الله محمدى گيلانى (شرح منظومه)، آية الله رضوانى (اسفار)، آية الله ابطحى كاشانى (سطح و خارج)، آية الله خلخالى (سطح) و آية الله طباطبائى.

ايشان علاوه بر فقه و اصول، به مباحث فلسفى و عرفانى علاقه اى وافر داشت و سالها از محضر درس بزرگان، شرح منظومه و اسفار آموخته بود و به ديگران نيز تعليم داده در باب منطق و فلسفه غرب نيز مطالعات گسترده اى داشت و مكتبهاى فلسفى و سياسى معاصر غرب را مى شناخت و نقد مى كرد.

در شعر و ادب فارسى نيز پر مطالعه بود و بخصوص اشعار عرفانى حافظ و مولانا و سعدى و حضرت امام را بخوبى مى شناخت و غزليات فراوانى از حافظ و سعدى را حفظ بود.

در تفسير

معانى اشعار عرفانى بزرگان ادب فارسى، نظريات كارشناسى و متقنى داشت كه گاه اهل فن را بشگفتى وامى داشت. ذوقى لطيف و شاعرانه داشت و از هنر و رشته هاى هنرى استقبال مى كرد و در برخى از آنها نيز سررشته داشت.

در وادى سياست با آن كه مدرك سياسى نگرفته بود؛ به اعتراف دوست و دشمن يكى از برجسته ترين نظريه پردازان سياسى جمهورى اسلامى و بلكه جهان اسلام بود. در پيش بينى اهداف و عملكردهاى آتى دشمنان و شناخت مسائل جهانى چنان بود كه كمتر موردى در جلسات مهم تصميم گيرى ها مى توان يافت كه وى به استدلال بر نظريه خويش پرداخته باشد و آگاهان حاضر در جلسه و حتى كارشناسان متخصصى كه قبلا در آن مسأله نظر مخالف داشته اند به رأى ايشان گرايش نيابند. نقش راهگشاى نظريات او را در جلسات سرانه سه قوه و شوراى عالى امنيت ملى و مجمع تشخيص مصلحت نظام قبلا از زبان رهبر فرزانه ى انقلاب اسلامى نقل كردم.

شناخت وى از جريانات و افراد و گروه هاى سياسى پرشمار تاريخ معاصر ايران و آشنايى به مبانى و مواضع و شيوه هاى سياسى هر يك از آنان و حتى شناخت او از چهره ها و اشخصا ذى نفوذ در هر يك از اين جريانات و نقاط ضعف و قوت آنها و همچنين شناختش از جريانهاى داخل روحانيت و حوزه هاى علميه و آشنايى او با بسيارى از پديده هاى سياسى تاريخ معاصر جهان و احزاب سياسى عمده در كشورهاى بزرگ به حدى بود كه به جرأت مى توان گفت وى از نادر افرادى بود كه در اين جهت، هم از قدرت درك و تحليل بسيار بالايى برخودار بود و هم آگاهيهاى

فراوان و عميقى از افراد و چهره ها و احزاب و ايدئولوژى هاى آنان داشت و بايد گفت كه حافظه او در مسائل سياسى روز، دائرةالمعارفى جامع و كم نظير بود.

بيمارى و رحلت جانگداز يادگار امام

صبحگاه روز 21 اسفند 1373 خبر بسترى شدن يادگار امام، نخست موجى از نگرانى در جماران و دقايقى بعد در شهر تهران و پس از آن در سرتاسر ايران پديد آورد و ساعاتى بعد با پخش خبر، به طور رسمى از صداى جمهورى اسلامى، در ايران غوغايى برپا شد كه تنها نمونه آن را در پخش خبر بيمارى امام ديده بوديم. گزارشات بعدى حاكى از آن بود كه عارضه قلبى و تنفسى ناگهانى در حالت خواب سبب ايست كامل قلب و تنفس براى لحظاتى گرديد و همين امر موجب بروز سكته مغزى شده است. خانواده ى معزز و رنجكشيده ى آن مرحوم، كه خود در يكايك رنجهاى دوران مبارزه و فداكارى هاى يادگار امام سهمى برابر با او داشته است، به محض اطلاع، درخواست كمك مى كند و با توجه به مجاورت منزل با بيمارستان تخصصى قلب و عروق (بقية الله) بلافاصله امدادگران حاضر شده و پس از اقدامات ضرورى امدادى، به فوريت او را به بيمارستان منتقل مى كنند و با استفاده از تجهيزات كامل سى. سى. يو فعاليتهاى فورى پزشكى آغاز مى شود و لحظاتى بعد اطباء متخصص و برجسته، از تخصصهاى مختلف به محض شنيدن خبر، سرآسيمه خود را بر بالين آن عزيز مى رسانند و كار تشخيص و مداوا با سرپرستى جناب آقاى دكتر عارفى و نظارت و همكارى آقاى دكتر طباطبائى (متخصص قلب، و برادر همسر گرامى حاج احمد آقا) آغاز مى شود. عزيزى

كه ناباورانه هم اكنون روى تخت بيمارستان در حالت اغما خوابيده است نورچشم ملت ايران و يادگار خمينى كبير و پشتوانه اى مستحكم براى نظام و انقلاب است. رهبر معظم انقلاب اسلامى و رياست جمهورى اسلامى و رئيس مجلس شوراى اسلامى و بسيارى از مسئولين و بلندپايگان كشور بى درنگ به عيادت فرزند شايسته امام و انقلاب مى شتابند. اقشار مختلف مردمى كه خبر را پيش از ديگران شنيده اند بسوى جماران در حركتند. تيم پزشكى با بسيج امكاناتى كه از سوى مسئولين امر دستور آن صادر شده است هر آنچه كه در توان دارد به كار مى گيرد و همزمان، انواع آزمايشهاى ممكن و متداول در پزشكى را براى تشخيص منشأ عارضه ى قلبى انجام مى دهد. كليه گزارشات پزشكى حاكى از آن است كه جز ايست ناگهانى قلب و متعاب آن اختلال شديد در دستگاه تنفسى و سپس سكته ى مغزى چيز روشن ديگرى به چشم نمى خورد.

فضاى عمومى كشور با پخش اخبار صادقانه ولى نوميد كننده ى تيم پزشكى چنان غمگرفته و حزن آلود مى شود كه توصيف آن جز با بودن در آن فضا و همنوا شدن با مردم ممكن نيست و قلم از بيانش عاجز است. مردم دسته دسته و فوج فوج براى برپايى مراسم دعا و تضرع به درگاه خداوند عازم مساجد و اماكن مذهبى مى شوند. كوچه هاى جماران و خيابانهاى اطراف آن در تمام ساعات شاهد بسيجيان و خانواده هاى شهدا و دلدادگان كوى خمينى است كه خانه و كاشانه را رها كرده و سر بر ديوار نهاده و بغض خويش را آهسته گريه مى كنند مبادا كسى تصور كند كه ديگر تفسير كلام خمينى را از «احمد» نخواهد شنيد. احمد تجسمى است

از روح زيباى خمينى.

پنج روز سرتاسر ايران و هر جا كه در جهان نام مبارك خمينى به بزرگى برده مى شود، دستهاى ميليونها انسان مؤمن به دعا و فرياد استغاثه بلند، و صداى هق هق گريه از دلهاى شكسته در كوچه پس كوچه هاى جماران بتدريج بلندتر، و فضاى حزن انگيز ايران هر لحظه اندوهبارتر، و دلهره و اضطرابها هر آن افزونتر، و نذر و نيازها فراوان و بيشمار مى شدند. سيل نامه ها به جماران و دفاتر مسئولين نظام و صدا و سيما سرازير بود، مردمانى كه قدر خمينى و قدر خاندان او و نضهت الهى او و يارانش را مى شناختند ايثارگرانه و با التجاء و التماس خواستار اهداء قلب و اعضاى حياتى بدن به فرزند امامشان بودند.

به خدا سوگند كه راست گفت حضرت روح الله آن جا كه فرمود: «من با جرأت مدعى هستم كه ملت ايران و توده ى ميليونى آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله، صلى الله عليه و آله، و كوفه و عراق در عهد اميرالمؤمنين و حسين بن على، صلوة الله و سلامه عليهما، مى باشند» (وصيتنامه سياسى الهى حضرت امام خمينى.).

در ميان نامه هاى رسيده مواردى به چشم مى خورد كه يكايك افراد خانواده با ذكر مشخصات كامل خود و گروه خونى و اطلاعات پزشكى مربوط به قلب و كليه و ريه ى خويش و با اعلام اينكه به بيمارستان مراجعه كرده و از سلامت اعضاى خود اطمينان يافته اند و با دادن شماره تلفنهاى متعدد از خود و همسايگان و منسوبين مصرانه خواستار اعلام نياز تيم پزشكى شده اند تا به محض اطلاع در بيمارستان حاضر شده و قلبشان را تقديم

فرزند امام كنند. و تنها مكاتبه نبود، افراد متعددى همه روزه در جلو بيمارستان صف كشيده بودند تا نوبت را از ديگران در اهداء قلب خويش بستانند! براستى جز در مكتب عشق و ايمان به ولايت كدام فرهنگى و ملتى را اين چنين بزرگوار و وارسته سراغ داريد؟ با وجود اعلامهاى مكرر راديو مبنى بر عدم نياز به اهداء قلب، مراجعه اين قبيل فداكاران و اصرار آنها بر تماس با پزشكان تيم و سماجت آنها در اهداء قلب بدانجا كشيده بود كه كار را بر مأمورين و مسئولين بيمارستان و نيروى انتظامى دشوار ساخته بود.

با طولانى شدن مدت بيمارى و حالت بحرانى يادگار امام و پخش خبرهاى موذيانه ى راديوها و خبرگزارى هاى بيگانه، دشمنانى كه از هر فرصتى براى ضربه زدن به وحدت و همدلى مردم استفاده مى بردند شايعات بى اساس را دامن مى زدند و از سوى ديگر شدت علاقه عاطفى مردم به فرزند امام و جوانى ايشان و غيرمترقبه و ناگهانى بودن بيمارى وى و عدم امكان عيادت عمومى از ايشان به دليل رعايت اجتناب ناپذير مراقبتهاى بهداشتى ويژه در بخش قلب زمينه سازى طبيعى پذيرش برخى از اين شايعات را نزد ساده لوحان فراهم مى ساخت و البته سود آن را دشمن مى برد. كه بايد براى اين بيمارى مزمن فرهنگى با كار عميق فرهنگى چاره اى انديشيده شود و راه بر سوء استفاده ى دشمن در چنين شرايطى مسدود گردد.

به هر حال پس از پنج روز، تلاش خستگى ناپذير تيم پزشكى نتيجه اى نبخشيد و «احمد خمينى» همان كسى كه نامش، و يادش و تصويرش و فداكارى هاى بيمانندش تا ابد در كنار نام مبارك «امام خمينى» در قلب

و روح و روان عاشقان انقلاب اسلامى پرجلوه و پراثر باقى خواهد ماند، نداى حق را در شامگاه 25 اسفند 1373 لبيك گفت و به آرزويى كه در تمام ايام بعد از رحلت امام براى آن لحظه شمارى مى كرد يعنى ملاقات با پدر در پيشگاه حضرت حق، رسيد و جهانى از مؤمن ترين بندگان خدا را در سوگ خويش عزادار ساخت. «انا لله و انا اليه راجعون».

فرياد شيون و زارى دوباره از جماران برخاست، ايران در رثاى سردار نامدار نهضت خمينى كبير يكپارچه مى گريست. و چه سوزناك و جانگداز گريه مى كردند مردمانى كه ديگر عطر خمينى را از وجود نازنين احمد در فضاى جماران، و صداى دل انگيز يادگار عصر حماسه ى خمينى را نخواهند شنيد، پرچمهاى سياه عزا بر در و ديوار شهرها آويخته شد.

فرداى آن روز (صبح 73/12/26) دهها هزار تن از پيروان امام از سراسر كشور به تهران آمده بودند تا در مراسم وداع با پيكر مطهر يادگار امام و تشييع و تدفين آن عزيز با صدها هزار زن و مرد تهرانى در ادامه ى راه او و دفاع از ارزشهايى كه او مدافع آنها بود و تجليل از خدمات بى حد و حصر فرزند امام به انقلاب و نظام اسلامى همصدا شوند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

خندق آبادي، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ محمدحسين بن العالم الجليل الشيخ محمد خندق آبادى تهرانى از گوينده نامى و وعاظ گرامى و مبارز معاصر در تهران بوده اند.

در حدود سال 1338 قمرى در تهران متولد و در بيت علم و كمال تربيت يافته و مقدمات و ادبيات را در تهران خوانده و در خدمت برادر ارجمندش حجه الاسلام والعالم العلام آقا شيخ جواد خندق آبادى

به قم آمده و سطوح را نزد معظم له و مدرسين ديگر به پايان رسانيده و به درس خارج آيت الله العظمى بروجردى و آيت الله العظمى امام خمينى شركت نموده آنگاه به تهران مراجعت و به خدمات دينى و روحى مخصوص تبليغ دين و ترويج آئين از طريق منبر پرداخته و با بيدادگريها مبارزاتى نموده و بر عليه مخالفين ولايت اهل بيت عصمت و طهارت منبرهاى آتشين و پرحرارتى رفته و مصايبى كشيده و صدماتى ديده است.

مولف گويد: مرحوم خندق آبادى از رفقاء نزديك اين نويسنده بود كه در موقع توقفش در قم با برادر ارجمندش مراوده زيادى با حقير داشتند و در روزهاى جمعه در منزلم منبر مى رفتند و تمرين منبر را در منزل حقير نمود و وقتى قرض بسيارى پيدا كرد و برايش طاقت فرسا بود آمد روز جمعه اى در منزل حقير و گفت دعا كنيد كه من در اضطرار و مضيقه قرار گرفته ام. بنده به رفقا گفتم امروز تنها حاجت ما فرج و اداء قروض آقاى خندق آبادى باشد و پس از خواندن دعاء ندبه توسل به حضرت ولى عصر عجل الله فرجه الشريف پيدا نموده و فقط اصلاح حال و اداء قروض وى را در نظر گرفته و دعا نموديم و رفقاهم حال مخصوصى در تضرع و گريه و دعا داشتند و پس از پايان مجلس كه رفقا بيرون رفتند بنده هم براى كارى از منزل بيرون رفتم در اثناء راه يكى از رفقا رسيد با خوشحالى گفت بشارت كه دعاء امروز اثر كرد و تمام قرضهاى آقاى خندق آبادى من حيث لايحتسب اداء شد.

مرحوم خندق آبادى در تهران محبوبيت خاصى ميان مردم پيدا كرده بوده و منابر بسيارى در مساجد

و محافل تهران داشت در اثر ابتلائى كه پيدا كرده بود مبتلا به سكته مغزى شد ولى شفا يافت و اطباء وى را از منبر رفتن و بلند سخن گفتن منع كردند ولى او مى گفت من نوكر امام حسين عليه السلام و سرباز حضرت صاحب الزمان عليه السلام هستم و مى خواهم تا آخرين لحظه زندگى و آخرين نفسم در سر خدمت و پست سربازى باشم و در موقع انجام وظيفه از اين جهان بروم بالاخره هم به هدفش رسيد زيرا در نيمه شب بيست و يكم ماه رمضان سال 1388 قمرى در بالاى منبر خندق آباد واقع در خيابان مولوى تهران در هنگام قرآن به سر گرفتن و يك ياالله گفتن سكته قلبى نموده و از منبر به زير افتاده و به مولايش حضرت اميرالمومنين عليه السلام واصل گرديد.

فرزندان برومندى دارد كه از آنها جناب آقاى آقا شيخ محمد خندق آبادى از اهل منبر تهران و موصوف به فضل و دانش مى باشند. جنازه آن مرحوم را با تشييع كم سابقه اى حمل به شهر رى و در مقبره ابن بابويه در كنار قبر مرحوم والدش به خاك سپردند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

خندق آبادي، جعفر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ جعفر بن العالم الجليل حاج شيخ احمد بن العلامه المرحوم آخوند ملا محمد كاشانى ره از علماء بزرگوار و وعاظ عاليمقدار معاصر است در تهران كه سمت استادى بر بسيارى از گويندگان حاضر دارد. وى عالمى ناطق و واعظى عامل و محدثى بصير و مفسرى خبير مى باشد.

در سال 1210 قمرى در تهران متولد شده و در مهد علم و تقوا تربيت يافته و پس از فراغت از علوم مقدماتى و ادبيات از اول بلوغ به تحصيل علم

فقه و اصول و حكمت نزد اساتيد بزرگ پرداخته و شوارق و اسفار و منظومه را نزد مرحوم حاج شيخ على نورى و ميرزا مهدى آشتيانى خوانده و رسائل شيخنا الانصارى را با قسمتى از اسفار از محضر آيت الله حاج ميرزا احمد آشتيانى فراگرفته و قسمت مهمى از فقه را از مرحوم والد و برادر ارجمندش مرحوم حجه الاسلام آقا شيخ محمد خندق آبادى آموخته و از سن بيست سالگى به تبليغ دين و وعظ و خطابه پرداخته و تاكنون كه هشتاد و سه سال از عمر شريفش مى گذرد متجاوز از شصت سالست كه به اين سمت مفتخر مى باشد و هم مدت سى سالست كه در مسجد خندق آباد واقع در خيابان مولوى تهران به اقامه جماعت اشتغال دارد. داراى تاليفات ارزنده اى مى باشد كه در اخبار و احاديث و تفاسير اهل بيت عصمت عليهم السلام نوشته و نگارنده آنها را ديده ام خداوند توفيق طبع و نشر آن را به ايشان عنايت فرمايد. آنجناب حقا از بركات زمين و علماء راسخين و در ولاء اهل بيت رسالت عليهم السلام بسيار ثابت و شديد مى باشد. خداوند امثال آنجناب را باقى بدارد و دهان و قلم و دست ياوه سرايان وهابى مسلكى كه اهانت به خدمتگذاران كهن سال دين و ولايت مى كنند شكسته و پر از آتش نمايد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

خواجوئي، محمد باقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اديب و واعظ، شاعر متخلص به «بهاء» از اعقاب اوست.

فوتش در 1316 روى داده است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

خوانساري، زين الدين

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ زين الدين على بن عين على خوانسارى از اكابر علما و فضلا بوده، و در مدتى امامت جمعه ى اصفهان را داشته، و در سال 1167 وفات يافته، و در قبرستان آب بخشان مدفون شده، بقعه كوچكى داشت.

وى را تأليفاتى است از آن جمله است: 1 - رساله در رد بر ملا حيدر على شيروانى در نجاست غير امامى 2 - رساله اى در رد بر ملا محمد شفيع تبريزى در موضوع نماز در لباس ابريشم؛ و غيره.

اولاد مرحوم شيخ زين الدين دو دسته اند:

اول: اولاد پسرى، كه آقا محمد صاحب عنوان باشد.

دوم: اولاد دخترى كه حسين على شاه و سعادت على شاه و جمعى ديگر باشند.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

خوانساري، عبدالله

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از منبريان معروف، و روضه خوانان مشهور اصفهان بوده، و در شدت مرضى نيز ترك ذكر مصيبت ننموده، در روز 7 محرم سال 1293 وفات يافته، در بقعه ى تكيه آباده اى مدفون گرديد.

ماده تاريخ وفاتش را پرتو شاعر گويد:

از پى تاريخ آن پرتو سرود

يا حسينى گفت پس دم دركشيد

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

خوانساري، علي اكبر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مولى على اكبر، عالم جليل، از شاگردان و خواص اصحاب سيد حجة الاسلام، و مورد اعتماد و وثوق ايشان بوده، به طورى كه آن بزرگوار پس از ساختن مسجد سيد، مشاراليه را به امامت مسجد ميرزا باقر منصوب نموده است.

پس از وفات او، جنازه به نجف اشرف منتقل شده، در وادى السلام مدفون گرديد.

وى از شاگردان و مجازين از سيد صدرالدين عاملى بوده (و در شب جمعه 14 محرم 1263 وفات يافته است).

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

خوراسگاني، محمد اسماعيل

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند آخوند ملا احمد، از علما و اجلاّ و ائّمه ي جماعت در شهر بوده، و در 24 ذى حجه سال 1284 وفات يافته، در تخت فولاد در سمت جنوبى بقعه ي فيض مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

خوشنويس، محمدجعفر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد جعفر خوشنويس

محل تولد : كربلا

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1325/1/1

زندگينامه علمي

محمد جعفر خوشنويس (معروف به جعفر الهادي) سال 1325 در شهر مقدس كربلا به دنيا آمد و به علت انتساب و ارتباط وي به خاندان ديني و علمي و تمايل شديدي كه به تحصيل و كسب علوم اسلامي داشت پس از طي چند سال در مكتبخانه و در مدارس رسمي به حوزه علميه پيوست و دروسي را در سطح مقدمات (نحو و صرف و بلاغت) و مراحلي از علم كلام و تفسير و فقه ، باب حادي عشر و مجمع البيان و تبصره علامه و عروه و شرايع الاسلام و لمعه و معالم و اصول و فن نگارش عربي به سبك معاصر را نزد اساتيد معروف و مبرز حوزه گذراند.پس از ورود حضرت امام (قدس سره) به عراق و به دلايل سياسي به لبنان رفته و حدود 5 سال در بيروت به كارهاي فرهنگي و تبليغي از قبيل سخنراني نگاشتن و نشر مقالات مذهبي در مجلات و روزنامه هاي اسلامي و شيعي از قبيل : العرفان و الحياه (بين سالهاي 1349-1353 هجري شمسي) پرداخت .

سپس به بحرين هجرت كرده و پس از مكث 9 ماه در آن كشور كه همراه با امامت جماعت و سخنراني به عربي و فارسي در مجالس مذهبي و

اجتماعي و نوشتن و نشر مقاله ، و ايراد سخنراني هايي از طريق راديوي منامه در مناسبتهاي ديني شيعي بود به ايران آمد و در اواخر سال 54 به حوزه علميه قم وارد شد و در درس كفايه حضرت آيت الله سبحاني در مسجد فاطمي شركت كرد و به مدت 15 سال به فراگيري علوم مختلف در زمينه فقه ، اصول ، رجال ، درايه ، فلسفه ، علوم قرآني و كلام تطبيقي و تلمذ نزد دانشمندان عاليقدر : فقيد سعيد ستوده (قدس سره) و موسوي تبريزي ، دوزدوزاني ، و فقيد سعيد حقي تبريزي پرداخت.درس خارج فقه و اصول را از محضر حضرت آيت الله العظمي گلپايگاني (قدس سره) آيت الله العظمي تبريزي ، آيت الله العظمي وحيد خراساني ، آيت الله العظمي مكارم شيرازي ، آيت الله كوكبي ، آيت الله سبحاني استفاده نمود.

از اوائل ورود به حوزه شريف قم به تدريس پرداخت و به تعليم زبان عربي ، فن نويسندگي معاصر ، خطابه در كنار فقه ، اصول ، عقائد و تاريخ اسلامي مشغول شد.ايشان به خاطر رغبت و علاقه اي كه به نشر فرهنگ اسلامي علي الخصوص بين جوانان داشت به خطابه و ايراد سخنراني در محافل و مجالس به زبان عربي و فارسي پرداخت و به مرور زمان يكي از فعاليتهاي عمده وي تبليغ از طريق منبر قرار گرفت.در همين راستا بر اثر دعوتهاي مختلف به مناطق گوناگون در خود ايران و در ديگر كشورهايي مانند لبنان ، سوريه ، بحرين ، دبي ، شارجه ، چين ، مالزي ، سنگاپور ، سريلانكا ، تايلند ، ساحل العاج ، كرواسي

، مكررا سفر كرده و در ميان مردم مختلف به سخنراني پرداخت .به علت تسلط ايشان در دو زبان عربي و فارسي هم در عراق ( پيش از حكومت منفور بعث) و قبل از هجرت از عراق و پيش از سالهاي (1349-1354 ه.ش) از راديوي سراسري عراق و همچنين در ايران (پس از انقلاب مبارك اسلامي) در كانال راديويي 1، 2، 3 فارسي و عربي سراسري و راديوي قرآن و راديوي محلي قم و اهواز و كيش و كردستان و سيستان و بلوچستان سخنراني ، ميزگرد و مصاحبه هاي متعددي در مسائل گوناگون اسلامي و اجتماعي داشته ، همچنين نظير اين برنامه ها از تلويزيون المنار حزب الله لبنان از وي پخش شده است.تدريس در دانشكده شهيد محلاتي سپاه قم به مدت چهار سال و مدتي در دانشگاه شريف صنعتي تهران و جامعة الزهراء قم و موسسه مذاهب اسلامي نيز داشته اند. از همان آغاز جواني بر اساس علاقه به نويسندگي به نوشتن و نشر كتاب و مقاله هايي به دو زبان عربي و فارسي در مجلات گوناگون داخلي و خارجي همچون : القرآن يهدي ، ذكريات المعصومين ، نداء الاسلام ، منابع الثقافه الاسلاميه (عراق ) و المواقف (بحرين) رساله القرآن ، پيام قرآن ، پرسمان (قم) و البصائر و رساله الحسين و ميقات الحج (ايران) و الشهيد (لندن) و دعوة الحق (مغرب) المرشد ( سوريه و لبنان ) پرداخت. وي عضو هيئت علمي مقام معظم رهبري و جامعه اهل البيت العالمية و دبير كميته تبليغ و معارف مدارج علمي حوزه است و اينك مدير مركز تخصصي آموزشي علوم حديث (درخيابان معلم) وابسته به

حوزه علميه قم مي باشد.

خونساري، فضل اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد فضل اللَّه بن العالم الجليل آقا سيد على اكبر خونسارى خواهر زاده و داماد آيت اللَّه العظمى حاج سيد احمد موسوى خونسارى مد ظله از علماء بزرگوار معاصر تهران است.

وى در خونسار متولد شده و در مهد علم و كمال پرورش يافته و اوليات را در آنجا خوانده و به اصفهان مسافرت و يكسال در آنجا درس خوانده و در سال 1347 قمرى مهاجرت به قم نموده و سطوح را نزد اساتيد حوزه به اتمام رسانيده و حدود دو سال در حوزه درس آيت اللَّه العظمى حايرى يزدى حاضر و استفاده نموده و بعد از فوت آن مرحوم يك دوره اصول مرحوم آيت اللَّه حجت را ديده و از محضر آيت اللَّه خونسارى بهره مند شده و حدود نوزده سال فقه و اصول و علوم عقليه و فلسفه و فلكيات را از آيت اللَّه العظمى حاج سيد احمد خونسارى مد ظله دائى بزرگوار خود بهره مند شده و هم از ابحاث عرفان و فلسفه مرحوم آيت اللَّه شاه آبادى استفاده نموده تا سال 1365 قمرى كه بر حسب تقاضا و اصرار جمعى از اهل تهران ساكن (خيابان شاه) براى اقامه جماعت در مسجد سجاد آن خيابان و ترويج دين مبين و ادامه بوظائف روحانيت مهاجرت به تهران نموده و تاكنون در آن محيط اشتغال به خدمات دينى و تدريس فقه و اصول دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

خونساري، محمدباقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد محمدباقر بن العلامه التقى آيت اللَّه حاج سيد محمدتقى خونسارى از علماء معاصر تهرانست وى در قم متولد و اوليات و سطوح را از مدرسين قم فراگرفته و چندى از محضر مرحوم والد و آيت اللَّه اراكى و آيت اللَّه العظمى بروجردى استفاده نموده آنگاه

مهاجرت به نجف و از مراجع آن سامان مرحوم آيت اللَّه العظمى حكيم و آيت اللَّه العظمى خوئى و آيت اللَّه العظمى ميرزا عبدالهادى شيرازى و ديگران استفاده و چند سالى است مراجعت به ايران و در خيابان گرگان تهران رحل اقامت افكنده و به اقامه جماعت در مسجد شمال خيابان مزبور و ترويجات و نشر معارف اسلام اشتغال دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

خونساري، محمدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج سيد محمد على بن العلامه الورع آيت اللَّه حاج سيد محمد تقى موسوى خونسارى از علماء فعال و مروج معاصر تهران است. وى نيز مانند برادرش در قم متولد و در مهد علم و تقوا پرورش يافته و اوليات و سطوح را از مدرسين حوزه آموخته و چندى از محضر مرحوم والد و آيت اللَّه اراكى و آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه العظمى شريعتمدارى و ديگران استفاده نموده آنگاه بنابر دعوت عده اى از مؤمنين تهران رحل اقامت به آن سامان انداخته و در مسجد حضرت ولى عصر عجل اللَّه فرجه خيابان فرودگاه نزد كارخانه پپسى كولا به اقامه جماعت و تبليغ احكام و تنوير افكار اشتغال دارد و در فن منبر نيز مهارت و استادى كامل دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

خوئي، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد حسن خوئى بن آيه الله حاج سيد ابوالقاسم بن آيه الله حاج سيد مهدى بن حجه الاسلام سيد صادق حسينى خوئى قدس سره دائى معظم آيه الله العظمى فقيه اهل بيت عصمت عليهم السلام فى عصره و جامع العلوم و الفنون فى دهره العلامه الكبرى ابوالمعالى سيد شهاب الدين النجفى مرعشى مدظله العالى از علماء بنام تبريز بوده اند.

سلسله نسب آن بزرگوار با نسب مرحوم آيه الله حاج سيد حسين كوهكمرى و آيه الله حجت كوهكمرى يكى مى شوند و منتهى مى شوند بسيد حسن كه در زنوز نزديك شهر مرند قبرش مزار مؤمنين مى باشد و نسب سيد حسن هم منتهى به حضرت على اصغر فرزند حضرت امام زين العابدين عليه السلام منتهى مى گردد. و آيه الله سيد مهدى جد آقا سيد حسن از اعاظم تلامذه شيخنا الانصارى بوده و آيه الله آقا سيد ابوالقاسم والدشان از

تلامذه فاضل شربيانى و آيه الله حاج شيخ محمد حسن مامقانى بوده است.

مترجم معظم در سال 1289 در شهر تبريز متولد شده والده ايشان مخدره صالحه بانو حاجيه هماى خانم صبيه مرحوم حاج منجم بانى پل معروف به پل منجم در شهر مذكور مى باشد.

اساتيد ايشان والدشان و عموى مكرمشان آيه الله آقاى حاج سيد رضا خوئى و ساير علماء تبريز بوده و بعد به نجف اشرف مهاجرت و سالهاى متمادى در درس مرحوم آيه الله حاج سيد كاظم يزدى صاحب عروه و آيه الله شريعت تلمذ نموده و پس از وفات آن دو بزرگوار به تبريز آمده و به تدريس و اقامه جماعت و بيان عقايد و احكام دينيه پرداخته.

اجتهاد و روايتى

داراى اجازات عديده از آيه الله يزدى و آيه الله شريعت و آيه الله فيروزآبادى و آيه الله آقا شيخ زين العابدين مرندى و آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى مى باشد:

آثار قلمى ايشان از اين قرار است:

1- مجالس المواعظ كتابى است به نحو مجلس مجلس 2- شرح زيارت عاشورا 3- شرح صحيفه سجاديه 4- شرح دعاء سمات 5- حاشيه بر عروه الوثقى 6- غايه القصوى.

در سال 1379 قمرى وفات نموده و پس از مدتى كه در مزار سيد ابراهيم امانت سپرده شده بود حمل به نجف اشرف و در وادى السلام در قبرستان خانوادگى مدفون گرديد. داراى دو پسر به نام آقا سيد باقر كه از تجار و ساكن مشهد مقدس است 2- آقا سيد عبدالكريم ساكن تبريز و داماد مرحوم آيه الله حاج ميرزا مهدى انگجى مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

خوئي، عبدالصمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ عبدالصمد ابن المرحوم آقا ميرزا مجتبى اديب خوئى طاب

ثراه (معروف به اولاد ملا محمدباقر خوئى) در سال 1327 ه. ق در شهر تهران متولد و در پنج سالگى در خدمت والدين خود عازم خوى شده و در آنجا تحصيلات ابتدائى و مقدمات عربى را نزد والد ماجدش خوانده و سطوح وسطى را نزد علماى بزرگ شهر خوى فراگرفته و در سن 21 سالگى در مدرسه نمازى شهر خوى بتدريس طلاب مشغول و بواسطه پيش آمد بعضى از حوادث بقصبه شبستر عزيمت و مدت يكسال و نيم از محضر آيت اللَّه شبسترى استفاده نموده و آنگاه به تبريز آمده و در مدرسه طالبيه مشغول تدريس طلاب علوم دينيه شده و از محضر مرحوم آيت اللَّه حاج سيد مرتضى خسرو شاهى رسائل و مكاسب را فراگرفته و در سال 1350 ه.ق مهاجرت به قم نموده و مدت چهارده سال و نيم در حوزه مقدسه قم از محضر آيات عظام مرحوم آيت اللَّه حجت و آيت اللَّه حاج سيد محمد تقى خونسارى و اندكى هم از محضر آيت اللَّه بروجردى استفاده كرده و مقدارى از حكمت و فلسفه را هم نزد مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ مهدى مازندرانى خوانده و در مدرسه دارالشفا و فيضيه به تدريس متون فقه و اصول پرداخته و عده اى بسيار از طلاب و محصلين در حوزه دروسش شركت و بامور مدرسه دارالشفا هم رسيدگى مى كردند تا در سال 1363 ق. ه كه از طرف حضرت آيت اللَّه العظمى ميلانى مد ظله انتخاب و با تصويب و موافقت آيات عظام قم اعزام به منطقه اسكروميلان گرديده و سالهاى متمادى در آن ناحيه كه در تحت تسلط و نفوذ حزب منحله و منفوره توده اى هاى آذربايجان بود خدمات شايسته اى انجام داده

و در مقابل حملات و تهمتها و اهانت هاى آن فرقه ضاله مقاومت و با عنايت حق جلت قدرته و الطاف حضرت ولى عصر عجل اللَّه فرجه الشريف تحمل شدايد نموده و انجام وظائف محوله دينيه را از قبيل: تشكيل مدرسه علميه دينيه و جمع آورى طلاب از اطراف و قراء آن صفحات در قصبه ميلان و اعزام منبريهاى طلاب را بدهات و قراء براى ترويجات دينى نموده اند.

نگارنده گويد: مترجم معظم ما از دانشمندان بسيار جدى و ساعى در امور دينى و از مروجين و خدمتگزاران بليغ مى باشد در مدت اقامتشان در ميلان آثار بسيارى از قبيل ساختن حمام ها و مفروش كردن مساجد دهات و قراء آن سامان و تربيت طلاب و اعزام آنان به قم و غيره انجام داده اند تا در سال 1379 ق كه جناب آقاى حاج سيد حسين مدنى (ابن عم مكرم حضرت آيت اللَّه الميلانى دام ظله) متولى مسجد حضرت ابوالفضل عليه السلام جواديه تهران از حضرت آيت اللَّه العظمى بروجردى اعلى اللَّه مقامه كسب اجازه نموده و ايشان را به تهران دعوت و امامت مسجد مزبور را بعهده ايشان گذارده و تا حال حاضر حدود پانزده سال است در منطقه بزرگ و حساس جواديه راه آهن بوظائف دينى و روحى اشتغال دارند و خدمات شايسته اى انجام داده اند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

خوئي، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد محمدحسين بن العالم الجليل آقا سيد كبير خوئى از علماء محترم معاصر تهران است.

وى پس از تولد و پرورش در بيت علم و كمال و خواندن مقدمات و سطوح متوسط به قم مهاجرت نموده و سطوح نهائى را از مدرسين حوزه بپايان رسانيده آنگاه از محضر مرحوم آيت اللَّه العظمى آقا

سيد محمد حجت كوهكمرى و آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيات ديگر استفاده نموده و بمدارج عاليه رسيده و بعد بنابر درخواست عده اى از دوستان و مومنين تهران منتقل به تهران گرديده و در مسجد سلمان واقع در خيابان شهباز تهران به اقامه جماعت و ترويجات دينى و تبليغات مذهبى اشتغال دارند.

نگارنده گويد: آقاى خوئى مزبور از بنى اعمام مرحوم علامه متتبع ميرزا حبيب اللَّه هاشمى خودى صاحب شرح نهج البلاغه مطبوع مى باشد، عالمى متين و دانشمندى باتقوا و متانت و داراى تاليفاتى مى باشد.

مرحوم والدش حجةالاسلام آقا سيد كبير خوئى نيز از علماء محترم شهرستان خوى داراى تأليفات بوده كه از آنها رساله اى بنام مثل و اندرز بسعى آن جناب بطبع رسيده است.

آن مرحوم در سال 1293 ق در شهرستان خوى محله شاهانه متولد و در سوم ذى القعده 1368 قمرى در اثر تصادم از اسب همسايه اش بدرود حيات گفته است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

خيرخواه، احمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احمد خير خواه

محل تولد : روستاي طوسكلاء

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب احمد خيرخواه دوره تحصيلات ابتدايي را در روستاي زادگاهم طوسكلا از توابع شهرستان نكاء گذرانده ام و تحصيل در مقطع راهنمايي را درشهرستان هاي ساري(مركز استان مازندران) و گرگان (مركز استان گلستان) انجام دادم و در سال 1357 همزمان با انقلاب اسلامي به جهت علاقه زيادي كه به تحصيل علوم ديني داشتم وارد حوزه علميه رستمكلاء (حومه بهشهر) شدم كه زير نظر عارف كامل و عالم عامل حضرت آيت الله شيخ ابوالحسن ايازي (رضوان الله تعالي عليه) تاسيس و اداره مي شد و دروس آغازين صرف و نحو (ادبيات

عرب) را در آن حوزه نوراني فراگرفتم. لازم به ذكر مي دانم كه فضاي تحصيلي در آن حوزه با دو ويژگي تعليم و تزكيه ممتاز بود و مرحوم آيت الله ايازي با تعليم و تربيت هزاران تن از طلاب فاضل و روحانيون ارجمند كه بسياري از آنان خود از اساتيد شايسته و از محققان و پژوهشگران پرتلاش هستند در توسعه علم و فرهنگ ديني نقش بسيار مفيد و ماندگاري را ايفا نمودند.اينجانب در سال 59 وارد حوزه علميه قم شدم و كتاب مغني اللبيب (در ادبيات) را نزد مرحوم استاد مدرس افغاني(ره) و كتاب مطول (در معاني وبيان و بديع) را محضر آيت الله فشاركي و كتاب رسائل (در علم اصول) را نزد آيت الله اعتمادي و كتاب مكاسب (در فقه) را محضر آيت الله بني فضل و مرحوم آيت الله پاياني و كتاب كفاية الاصول آخوند خراساني را محضر مرحوم آيت الله ستوده تلمذ نمودم و دروس خارج اصول و فقه را محضر حضرات آيات فاضل لنكراني(ره)، صالحي مازندراني(ره)، ناصر مكارم شيرازي، و جوادي آملي افتخار حضور يافتم. به جهت علاقه خاصي كه به مطالعه و پژوهش در علوم قرآن و تفسير داشتم و نيز به جهت اهميت ويژه اي كه خود اين دانش در مقايسه با ديگر علوم دارد، وارد اين رشته تخصصي شدم كه با شركت كنندگان در آن با شرايط ويژه اي و با دو مرحله امتحان گزينش مي شوند در اين دوره كه به مدت چهار سال به طول انجاميد از محضر اساتيد بزرگوار و حضرت آيت الله معرفت استفاده كردم و موضوع پايان نامه اينجانب (بررسي مترادف در قرآن

كريم) است. و همزمان و به موازات حضور در دوره تخصصي تفسير جهت عينيت بخشيدن به مطالعات و پژوهشهاي قرآني وارد مركز فرهنگ و معارف قرآن كريم در قم شدم و اين مركز كه از مهمترين مراكز مطالعات تحقيقي و كاربردي در محور موضوعات قرآني است متشكل از بخش ها و واحدهاي مختلفي از جمله دائرةالمعارف قرآن كريم، پاسخ به پرسش ها و شبهات قرآني، تفسير راهنما، قرآن و علم، واحد فرهنگ قرآن و... مي باشد و اينجانب به اتفاق جمعي از همكاران گرامي در واحد فرهنگ قرآن قريب به ده سال است كه به تحقيق و پژوهش در مفاهيم قرآني مشغول هستيم كه با منطق نظم الفبايي تدوين مي شود و براي اين منظور بيش از دو هزار مدخل كه با بيشتر از صد هزار نمايه توسعه مي يابد بر مبناي معارف برگرفته از قرآن كريم و تفاسير در قالب برداشت هاي قرآني و با راهكارهاي كاملا تعريف شده و ضابطه مند مورد تحقيق قرار مي گيرد. اين پژوهش كه با نام (فرهنگ قرآن) آغاز شده و ادامه دارد در حقيقت پروژه اي عظيم و در عين حال بي سابقه در حوزه علوم قرآن و تفسير است كه از سوي حضرت آيت الله هاشمي رفسنجاني ارائه شده است و به وسيله تلاش هاي مستمر و دلسوزانه جمعي از همكاران همدل و همراه اين مركز انجام مي گيرد و به سامان مي رسد كه بنده نيز به عنوان عضوي كوچك از آن مجموعه بزرگوار محسوب مي شوم. تحقيق مذكور كه به مثابه يك موسوعه بزرگ از مفاهيم قرآني است در حدود 25 جلد خواهد بود

كه 10 جلد آن تا كنون از چاپ خارج شده است و در دسترس علاقمندان مطالعات قرآني قرار گرفته است و بقيه مجلدات آن نيز در شرف نهايي شدن قرار دارد. اينجانب جداي از تحقيق جمعي فوق مقالاتي را در موضوعات علوم قرآني، كلامي، معارف ديني و اجتماعي براي دايرةالمعارف قرآن كريم و مركز مطالعات حوزه علميه قم و برخي از نشريات نوشته ام.

داداش زاده، مصطفي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مصطفي داداش زاده

محل تولد : بابل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1354/1/1

زندگينامه علمي

درسال 71 وارد حوزه علميه شهرستان بابل – استان مازندران – شدم .بعداز مدتي وارد حوزه علميه قم جهت ادامه تحصيل شدم ودرهمين ميان به تدريس ادبيات عرب ومنطق پرداختم . ودرسالهاي 75- 76 به عنوان شاگرد ممتاز،شناخته شدم و مورد تقدير نماينده ولي فقيه قرار گرفتم . درسال 78 رتبه سوم درپايه هشتم را كسب نمودم وسرانجام درپايه دهم رتبه اول رابدست آوردم و مورد تقدير قرار گرفتم . همزمان باورود به درس خارج حضرات آيات، به تدريس پرداخته ، وكتاب بداية الحكمة، نهايةالحكمة، رسائل، را تدريس نمودم وبعد ازمدتي وارد تخصصي تربيت مدرس شده وبه ادامه تحصيل درگرايش فقه واصول پرداختم واز آن مركز نيز رتبه اول رابدست آوردم.درميان تحصيل دررشته فقه واصول وفلسفه وتفسير،ازآنجايي كه احساس نمودم حملاتي برعقايد شيعه ميشود و لكن كتابهاي فارسي كه به اين شبهات بپردازد چندان نبود دست به ترجمه برخي ازكتب دردفاع ازكيان تشيع زدم كه مورد استقبال بالا قرارگرفت وبا تيراژ فراوان چاپ و منتشرگرديد كه دوعنوان ازاين كتب ،رويكردعقلاني برباورهاي وهابيّت ،وسلفي گري درگذرتاريخ بود .ودرادامه تحصيلات هم

اكنون دررشته علوم حديث باگرايش كلام وعقايد دردانشكده علوم حديث قم دركارشناسي ارشد مشغول به تحصيل مي باشم .

دادجو، يدالله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

يدالله دادجو

محل تولد : رودسر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب يدالله دادجو در سال 1359 وارد حوزه علميه قم شدم در هنگام ورود به حوزه علميه تلاش كردم در عين پيشرفت علمي و فقهي با علوم جديد نيز آشنايي داشته باشم لذا در آن زمان توفيق اخذ ديپلم علوم تجربي را پيدا كردم.سپس در راستاي ارتقاي علوم ديني پس از پايان سطح به درس خارج بزرگان دين شركت كرده و بيش از 12 سال موفق شركت در دروس خارج فقه و اصول شدم ضمنا در رشته تخصصي كلام اسلامي به تحصيل پرداخته و سرانجام پايان نامه ام را با عنوان تحليل و بررسي پديده وحي به پايان برده و دفاع نمودم و موفق به كسب مدرك سطح چهار دكتري شدم از سال 1382 مشغول به تدريس در دانشگاهها هستم و مقالاتي نيز از حقير به چاپ رسيده و اكنون در حال تأليف كتابي هستم. البته در برخي از حوزه هاي علمي حوزه علميه و به طور آزاد نيز توفيق تدريس داشته ام.از جهت تبليغي نيز تاكنون به لطف خدا موفق به تبليغ بوده ام.

دادمرزي، مهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد مهدي دادمرزي

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1345/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1364 در رشته رياضي فيزيك از دبيرستان خوارزمي (شهيد مفتح) تهران ديپلم گرفتم . همان سال به طوررسمي وارد حوزه علميه مجتهدي شدم . همزمان در همان سال در رشته علوم انساني در كنكور سراسري شركت كردم و در مقطع كارشناسي رشته حقوق دانشگاه شهيد بهشتي پذيرفته شدم . در

سال 1368 فارع التحصيل شدم و در همان سال در رشته حقوق خصوصي دانشگاه تهران در مقطع ارشد قبول شدم ؛ در سال 70 با دفاع از پايان نامه خود تحت عنوان حكميت در دعاوي خانوادگي مدرك ارشد خود را اخذ نمودم . در همان سال در كنكور اعزام به خارج براي مقطع دكتري قبول شدم . در سال 69 جهت تكميل دروس حوزوي به قم مهاجرت كردم و در حوزه مشغول اتمام دوره سطح شدم و عمدتا اين مقطع را در محضر دروس مرحوم آيت الله شمس شاگردي نمودم .

از سال 1372 وارد درس خارج فقه و اصول شدم كه به لطف حق همچنان در اين مقطع به تحصيل اشتغال دارم . همكاري خود را با دانشگاه قم از سال 70 - 69 شروع نمودم و در هر حال حاضر عضو هيات علمي رسمي قطعي آن دانشگاه و مامور به تحصيل در مقطع دكتري رششته حقوق خصوصي هستم. پيش از اين نيز مدير گروه حقوق خصوصي دانشگاه قم بوده ام. در طول اقامت در قم با جامعة الزهراء (س) ، دفتر تبليغات واحد خواهران ، دفتر مطالعات و تحقيقات زنان ، موسسه آموزشي پژوهشي امام خميني (ره) ، مركز جهاني علوم اسلامي ، مركز تحقيقات فقهي قوه قضاييه ، دفتر همكاري حوزه و دانشگاه و دانشگاه آزاد نراق همكاري و عمدتا تدريس داشته ام . در حال حاضر تنها در دانشگاه قم تدريس مي نمايم و با واحد خواهران حوزه علميه قم جهت نگارش چند جلد كتاب و نيز با پژوهشگاه حوزه و دانشگاه براي نگارش كتاب همكاري دارم. درسال

1372 نيز دوره كار آموزي وكالت دادگستري خود را در تهران به هدف آشنايي با دانش حقوق در عرصه محاكم به پايان رساندم و لذا با پايان يافتن دوره كار آموزي و علي رغم اين كه محل دفتر وكالت اينجانب از سوي كانون وكلاي مركز، شهر تهران معين شده بود عملا به جهت تحصيلات حوزوي از اشتغال به اين حرفه منصرف شدم .

حوزه پژوهش هاي اينجانب فقه ، اصول ، حقوق قراردادها و حقوق خانواده مي باشد . به زبان هاي عربي و انگليسي نيز تسلط و آشنايي دارم . موضوع رساله سطح چهار اين جانب شروط خلاف كتاب و سنت درعقد نكاح دائم است .عنوان رساله دكتري من نيز نظريه رياست بر خانواده در روابط زوجين مي باشد.

دارا بكلايي، اسماعيل

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اسماعيل دارابكلائي

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1330/1/1

زندگينامه علمي

سال 1341براي شروع تحصيل علوم حوزوي وارد حوزه علميه قم شدم تا 1350 مقدمات، سطوح متوسط و سطوح عالي را با موفقيت به اتمام رساندم از سال 1350 تا 1372 در دروس خارج فقه و اصول آيات عظام: مرحوم حاج شيخ مرتضي حائري(ره) و مرحوم حاج ميرزا هاشم اصلي(ره) و آيت الله العظمي وحيد خراساني دامت بركاته شركت داشتم. به موازات ادامه تحصيل هر كتابي را كه به اتمام مي رساندم به تدريس آن به صورت خصوصي و عمومي در حوزه علميه مي پرداختم. در سال 1352 همزمان با ادامه دروس خارج فقه و اصول در نخستين برنامه هفت ساله آموزشى- پژوهشي موسسه در راه حق- كه اينك به موسسه آموزشى- پژوهشي امام خميني تغيير نام

يافت- زير نظر آيات: مصباح يزدى، مظاهرى، خرازى، استادي و دكتر احمدي دامت بركاتهم، شركت كردم از سال 1361 همزمان با بازگشايي دانشگاههاي كشور براي تدريس دروس معارف، توسط آيت الله مصباح و دكتر احمدي به دانشگاهها معرفي شدم و در نخستين ترم در دانشگاه اصفهان و از آن به بعد در دانشگاه شهيد بهشتي به تدريس دروس اشتغال داشتم كه هنوز هم ادامه دارد از سال 1365 با دعوت آيت الله ميرمحمدى، رياست وقت دانشكده الهيات- به دانشكده الهيات راه يافتم و تا سال 1378 دروس مختلف: فقه، اصول، كلام، تفسير، منطق، فقه الحديث، احاديث فقهى، تاريخ حديث، درايه، حقوق خانواده، مبادي فقه و اصول، متون فقهى، تفسيري و ... تدريس كردم. در تابستان سالهاي 75 الي83 براي تدريس دروس فلسفه حقوق، فلسفه سياست و ... از سوي استاد مصباح به " طرح ولايت" دعوت شدم و دروس ياد شده و غير آنها را تدريس كردم. چند ترم نيز در موسسه در راه حق و موسسه آموزشى- پژوهشي امام خميني و دانشكده سپاه قم- به تدريس فلسفه حقوق، مباني حقوقى، فلسفه سياست، حقوق و سياست در قرآن و ... اشتغال داشتم. از سال 1378 تا كنون در دانشگاه شاهد نيز به تدريس دروس معارف، متون، تفسير، منطق و ... اشتغال دارم. از سال 1361 همزمان با تدريس در دانشگاه در دفترهمكاري حوزه و دانشگاه- كه اخيرا به پژوهشگاه حوزه و دانشگاه تغيير نام يافت- به مدت 20 سال به كارهاي تحقيقاتي اشتغال داشتم، حاصل آن تاليف تعدادي كتاب و تعدادي مقالات و جزوات سميناري و تحقيقاتي مي باشد كه در بخش سوابق پژوهشي آمده

است. در سال 1375 با گذراندن امتحانات عمومي و تخصصي و مصاحبه علمي و دفاع از رساله به اخذ مدرك دكتري در حد استادياري از وزارت علوم واحد خبرگان بدون مدرك موفق شدم و از سال 1377 عضو هيئت علمي گروه معارف دانشگاه شهيد بهشتي شدم. اوائل انقلاب، اوج فعاليتهاي منافقين در لاهيجان و سياهكل با دعوت حجت الاسلام و المسلمين حاج آقاي قربانى- امام جمعه وقت لاهيجان- به لاهيجان رفتم و حدود 6 ماه در مدارس مختلف منطقه براي پاسخگوئي به سوالات: اعتقادى، سياسى، اجتماعى، اخلاقي و ... حضور داشتم در اين برنامه بسياري از گروهكها و منافقين شركت مي كردند كه با موفقيت خوبي به پايان رسيد. در سال 61-60 در آموزش ضمن خدمت به تدريس عقائد، ولايت فقيه، اقتصاد و... اشتغال داشتم. بطور كلي حقير در حدود نيم قرن به تحصيل، تدريس، تحقيق، تاليف و پژوهشى، تبليغ و ارشاد اشتغال داشتم. آخرين عنوان علمي حقير عبارت است از : اجتهاد حوزوي و دكتراي دانشگاهي در فقه و اصول و مباني حقوق.

دارا، جليل

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

جليل دارا

محل تولد : يزد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1357/1/1

زندگينامه علمي

آقاي جليل دارا در سال 1357هجري شمسي در خانواده اي متدين وكاملا آگاه به مسائل مذهبي در يزد ديده به جهان گشود. نامبرده دوران ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را در زادگاه خويش با موفقيت سپري كرد. در پي علاقه وافر خويش به فراگيري علوم ديني در سال 1376 وارد دانشگاه امام صادق(ع) تهران گرديد تا در كنار دروس دانشگاهي به تحصيل در دروس حوزوي هم بپردازد. از

نخستين روزهاي ورود به دانشگاه امام صادق عليه السلام با تلاش و كوشش فراوان به تحصيل پرداخت واز محضر درس اساتيدي همچون آيت الله مصباحي مقدم، آيت الله زنجاني، آيت الله عليدوست و ديگر اساتيد آن دانشگاه بهره ها برد.

وي در مقطع كارشناسي ارشد از دانشگاه امام صادق عليه السلام و در مقطع دكترا رشته علوم سياسي از دانشگاه تربيت مدرس فارغ التحصيل شد، با موفقيت از پايان نامه خويش دفاع كرد و سالهاي متمادي است كه در دانشگاه آزاد واحد مركزي تهران، دانشگاه شهد بهشتي و وزارت كشور به تدريس مشغول مي باشد.وي درطول حيات علمي خويش از امر نگارش و پژوهش غافل نمانده است و مقالاتي از قبيل "دمكراسي جديد " و" مشاركت سياسي در اسلام " را به رشته تحرير و به زيور طبع آراسته است.

داريني، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد داريني

محل تولد : دارين

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1345/9/1

زندگينامه علمي

آقاي محمد داريني در سال 1345هجري شمسي در خانواده اي متدين، مذهبي و دوستدار اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام در شهرستان دارين از توابع سبزوار ديده به جهان گشود. دوران ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را در زادگاه خويش با موفقيت سپري كرد. در پي تشويق خانواده و علاقه خويش به فراگيري علوم ديني در سال 1357 همزمان با پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي وارد حوزه علميه سبزوار گرديد از نخستين روزهاي ورود به حوزه علميه با تلاش و كوشش فراوان به تحصيل پرداخت و از درس بزرگان آن ديار بهره هاي علمي فراوان برد

اما شوق زيارت و هم جواري با بارگاه ثامن الحجج عليه السلام او را راهي حوزه علميه مشهد گردانيد. از نخستين روزهاي ورود به حوزه علميه مشهد و ضمن انس با آستان ملكوتي علي بن موسي الرضا(ع ) با تلاش و كوشش فراوان، در درس بزرگان حوزه علميه آن ديارحاضر شد و پس از گذراندن سطوح عالي در سال 1374 به حلقه دروس خارج راه يافت. و از درس بزرگان آن ديار همچون مرحوم آيت الله فلسفي، مرحوم آيت الله معرفت، آيت الله حجتي، آيت الله واعظي خراساني و... بهره ها برد.

استاد در كنار تحصيل دروس حوزوي از تحصيلات دانشگاهي غافل نماند و در رشته علوم قرآن در مقطع كارشناسي ارشد در سال 1379 از دانشگاه علوم اسلامي رضوي فارغ التحصيل گرديد. و با موفقيت از پايان نامه خويش با عنوان"هدايت و مباني آن در قرآن" دفاع كرد. ايشان ضمن تبليغ به تدريس در دانشگاه آزاد اسلامي، مشغول است. و در زندگي سراسر علمي خود جز به امر تبليغ، تحقيق و نگارش و تأليف به چيز ديگري نينديشيده است كه مقالات متعددي به رشته تحرير در آورده است.

داعي علوي حسيني، ابوالخير

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س پنجم و ششم ق)، محدث و وعظ. وى مولف كتاب «آثار الابرار و انوار الاخيار»، در حديث است كه شيخ منتجب الدين آن را به واسطه ى استاد خود سيد مرتضى بن مجتبى رازى از خود داعى حسينى روايت كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (364/6)، الذريعه (5/1)، ريحانه (208/2)، فهرست منتجب الدين (71).

داعي نژاد، محمدعلي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمدعلى داعي نژاد

محل تولد : دزفول

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب سيد محمدعلي داعي نژاد سال 1342 درشهرستان دزفول متولد گرديد. او پس از اخذ ديپلم فني درسال 1361، در حوزه علميه دزفول برخي دروس مقدماتي را گذرانده و در حوزه علميه شيراز و سپس اراك و در نهايت قم به تحصيلات حوزوي ادامه داد. در دروس خارج اصول و فقه آيات عظام وحيد خراساني و فاضل لنكراني شركت كرده و فلسفه را (بدايه الحكمه، نهايه الحكمه، شرح منظومه، شرح اشارات، شفا و اسفار) از دروس اساتيدي همچون آيت الله جوادي آملى، مصباح يزدى، انصاري شيرازى، و فياضي استفاده نموده و عرفان را (تمهيد القواعد، فصوص الحكم و مصباح الانس) از دروس آيت الله جوادي آملي و آيت الله حسن زاده آملي بهره مند گرديد. مباحث كلامي همچون الهيات و شرح تجريد را از دروس آيت الله سبحاني و آيت الله مكارم شيرازي فرا گرفته و به مطالعه گسترده در زمينه فلسفه غرب، كلام جديد و انديشه سياسي پرداخت. از سال 1372 تاكنون به مدت 14 سال در دانشگاه هاي شهيد بهشتى، دانشگاه تهران، دانشگه علوم بزشكي شهيد بهشتي و در طرح ولايت به تدريس معارف پرداخته و چندين

سال در حوزه علميه قم (موسسه امام خميني(ره) ، مدرسه الهادي و مركز جهاني) به عنوان مدرس، استاد راهنما، استاد مشاور و استاد داور فعاليت دارد. از سال 1370 تاكنون به مدت 14 سال به پژوهش و مديريت پژوهشي در مراكز متعددي اشتغال داشته است مراكزي چون موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) (عضو هيأت علمي و مسئول بخش مدخل يابي دائره المعارف علوم عقلي)، دفتر تبليغات اسلامي (عضو گروه اصطلاح نامه فلسفي)، دفتر مطالعات و پژوهشهاي فرهنگي حوزه علميه (معاونت پژوهشي) موسسه طه (مدير نمايه سازي مجلات و روزنامه ها) مركز جهاني (عضو گروه كلام)، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي (عضو و مدير گروه حلقه نقد و حكمت و دين پژوهي)، نهاد اساتيد در دانشگاه ها (ارزياب و داور پايان نامه هاي اساتيد معارف اسلامي)، نهاد رهبري در دانشگاه ها (مسئول گروه كلام) پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي (مدير مركز پاسخگوئي تلفني به سوالات ديني) و سردبيري مجله صباح، سردبير مجله بازتاب انديشه و سردبيري كتاب انديشه. از ايشان تا كنون مقالات متعددي در مجلاتي مانند معرفت، حكومت اسلامى، صباح، بازتاب انديشه، دانشگاه اسلامى، حكومت اسلامى، برگ سبز، آفتاب و در روزنامه هايي مانند جمهوري اسلامى، كيهان و رسالت منتشر شده است.

داماد، محمد رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن سيد حسن، از فضلاى اهل منبر و اتقيا، در 13 جمادى الثانيه سال 1374 وفات يافته، در بقعه مدفون گرديد.

علّت شهرت ايشان به داماد آن است كه پدرش داماد مرحوم حاج ميرزا محمود كلباسى بوده است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

دامغاني، عباس

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ملا عباس دامغانى از علماء و مروجين تهران و ساكن (كوچه دردار) خيابان رى و مورد توجه مردم آن حدود بوده است وى در سال 1310 قمرى وفات نموده است.

داراى فرزند عالمى بنام آقاى شيخ محمود كه داماد عالم جليل آقا شيخ باقر بن ملا محمد رفيع تهرانى بوده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

دانش آشتياني، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ميرزا محمدحسين دانش آشتيانى (برادرزاده آيت اللَّه حاج ميرزا ابوالقاسم دانش) از علماء و ائمه جماعت معاصر تهرانست.

وى در حدود سال 1347 قمرى در آشتيان متولد شده و در بيت تقوا و ديانت و عنايت عم گرامش پرورش يافته و پس از رشد و خواندن دروس فارسى و قسمتى از مقدمات در سال 1363 ق به قم مهاجرت و به تحصيل ادبيات و سطوح پرداخته و متون فقه و اصول را از مدرسين بزرگ حوزه به پايان رسانيده.

آنگاه به درس خارج مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى و مرحوم آيت اللَّه حاج سيد محمدتقى خونسارى حاضر شده و سالها از محضر و درس آنان فقهاً و اصولا استفاده نموده و در سال 1378 ق به امر مرحوم آيت اللَّه بروجردى به محلات قم مسافرت و حدود ده سالى در آنجا به اقامه جماعت و خدمات دينى پرداخته تا سال 1390 قمرى كه به تهران منتقل و در خيابان ژاله سكونت و در مسجد آنجا در نزديكى ميدان ژاله به امامت و تبليغ دين و ترويج مذهب اشتغال دارند.

نگارنده گويد: جناب آقاى دانش از فضلاء بارع و مهذب حوزه علميه قم است و بيش از سى سال است كه با ايشان رفاقت و دوستى داشته و دارم فاضلى متين و عالمى مبرز و داراى محاسن

اخلاق و محامد آداب مى باشد. و آثار و خدمات ايشان بناء مسجد بزرگ و باشكوه و غسالخانه اى در محلات مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

داودي ليموني، سعيد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سعيد داودي ليموني

محل تولد : سارى

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب سعيد داودي ليموني در سال 1353 شمسي وارد حوزه علميه شهر رستم كلا (بهشهر) شدم و تا قسمتي از رسائل را در محضر مرحوم آيت الله ايازي خواندم و در سال 1361 وارد حوزه علميه قم شدم و رسائل را از محضر آيت الله اعتمادي و مكاسب را از محضر حضرات آيات دوزدوزاني ، مرحوم پاياني و مرحوم ستوده بهره گرفتم. كفايتين را نيز نزد مرحوم آيت الله ستوده خواندم و در درسهاي خارج حضرات آيات مكارم شيرازى، شيخ جواد تبريزى، وحيد خراسانى، جوادي آملي و لنگرودي شركت كردم و مدت ده سال (به طورمتناوب) از اين آقايان بهره گرفتم. هر چند بيشترين بهره اينجانب از محضر حضرت آيت الله العظمي مكارم شيرازى (8 سال) بوده است.

بداية الحكمه را از محضر استاد فياضي و نهاية الحكمه را از محضر آيت الله مصباح يزدي بهره گرفتم و مدت دو سال در درس اسفار آيت الله جوادي آملي شركت كردم و در درسهاي تفسير آيت الله جوادي آملي به مدت 3 سال شركت كردم دوره تخصصي تفسير و علوم قرآني را در مركز تخصصي تفسير و علوم قرآني به مدت چهار سال گذارندم و در اين دوره از اساتيد گرامي ، حضرات آيات : مكارم شيرازى، خزعلى، معرفت، مرحوم طاهر شمس، محقق داماد، شب زنده دار و توفيقي بهره مند

شدم.درسال 1381 پايان نامه سطح چهار را در رشته تفسير با عنوان «جايگاه زن در قرآن كريم» دفاع كردم و مدرك سطح چهار را گرفتم.از سال 1371 در محضر حضرت آيت الله مكارم شيرازى به اتفاق جمعي از محققان به تدوين شرح نهج البلاغه پرداختيم كه تا كنون (ارديبهشت 1385) هفت جلد ازآن به چاپ رسيده و همچنان ادامه دارد (به نام پيام امام اميرالمومنين عليه اسلام)در اين مدت بيش از ده مقاله براي روزنامه ها، مجلات، سمينارها و ... تدوين كردم كه به چاپ رسيده است.

علاوه بر تدريس ادبيات و فقه و اصول كه چند سال بدان پرداختم، سه سال در دانشگاه آزاد اسلامي اراك در رشته تفسير و نهج البلاغه تدريس مي كردم و اكنون به مدت چهار سال است كه در مركز تخصصي تفسير و علوم قرآني به تدريس اشتغال دارم همچنين به مدت چهار سال است كه در تدوين موسوعه فقهي مقارن زير نظر آيت الله العظمي مكارم شيرازى به اتفاق جمعي از محققان به تدوين مقالات مي پردازيم كه جلد اول آن به پايان رسيده است و چند سالي است كه در مركز مديريت حوزه علميه بخش مدارج علمي، راهنمايي و داوري پايان نامه هاي سطح 3 و 4 را به عهده دارم.علاوه بر آن در تدوين كتب و مقالات ديگر به فعاليت مشغول هستم.

داودي، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ محمود داودى نژاد اراكى در سال 1320 شمسى در داودآباد اراك متولد شده و پس از رشد به اراك آمده و در مدرسه مرحوم آقا ضياءالدين مقدمات را از مرحوم حاج شيخ قنبر رفيعى خوانده و در سال 1338 شمسى به قم آمده

و سطوح را از حجةالاسلام آقاى ستوده و آقاى صلوتى و آقاى مشكينى و آيت اللَّه سلطانى بپايان رسانيده و دروس خارج را از محضر استاد مشكينى و حجةالاسلام منتظرى و آيت اللَّه العظمى گلپايگانى استفاده نموده آنگاه در سال 1351 شمسى حسب الامر آيت اللَّه العظمى گلپايگانى بكرشته شهريار كه در جنب عليشاه عوض واقع است عزيمت نموده و تاكنون در مسجد آنجا به اقامه جماعت و تبليغ احكام اشتغال دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

داور شيرازي، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1325 -1251 ق)، فقيه، عارف، حكيم، تذكره نويس، شاعر، متخلص به داور. در شيراز متولد شد. در زادگاهش علوم ادبى و عربى، فقه و اصول و رياضيات را فراگرفت و در عين حال مشغول رياضت نيز بود. به كرمان رفت و در آنجا هم چله نشينى كرد و هم رياضيات را تكميل كرد و در شيراز مدتى به تدريس فقه و اصول و تفسسير كلام پرداخت. داور مدتى امام جماعت شاهچراغ بود و در شاعرى استاد فرصت شيرازى و قدسى مشهدى. از آثار وى: «اصلاح الفاظ»؛ «حاشيه ى تفسير صافى»؛ شرح «زيارت عاشورا»؛ «ضياء القلوب»؛ «نور اليقين فى شرح الاربعين»؛ «ديوان» اشعار؛ «مرآت الفصاحه»؛ «اساس الكمال»؛ «گنج گوهر»؛ «العشره الكامله»؛ «الاربعين»، در شرح چهل حديث.[1]

(شيخ) محمد مفيد بن محمد نبى بن محمد كاظم بن عبدالنبى شيرازى، امام جماعت شاه چراغ در شيراز و مردى فاضل (و. 1251- ف. شيراز 1325 ه.ق.). وى استاد فرصت بود افادات او در باب اشعار حافظ در حواشى ديوان حافظ چاپ قدسى مندرج است. قبرش در قبرستان «درسلم» در جنوب شيراز است

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آثار العجم (33 -26)، ايضاح المكنون (688 ،461 ،265

،101 /2 ،90 /1)، تاريخ تذكره هاى فارسى (263 -247 /2)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (517 -493/ 2)، الذريعه (268 -267 ،127/ 15 ،1088 -1087 ،319 /9)، ريحانه (360 -359 /5)، مرآت الفصاحه (مقدمه)، مؤلفين كتب چاپى (271 -270 /6)، هديه العارفين (469/2).

داوودي كهكي، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدرضا داوودي كهكي

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1349/6/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمدرضا داودى، در سال 1365 وارد حوزه علميه قم شدم كه به مقدمات و سطح پرداختم. در سال 1372 وارد موسسه در راه حق-دروس عمومى- شدم. كه پس از دو سال به موسسه امام خميني(ره) منتقل شد، اين دروس آشنايي با مباني علوم انساني بود كه تا 1377 به طول انجاميد. از سال 1377 كارشناسي ارشد رشته تخصصي علوم قرآني و تفسير در موسسه امام خميني(ره) را آغاز كردم. همزمان با گذراندن اين رشته، در دوره كارورزي تحقيق كه زير نظر يكي از اساتيد برگزار مي شد شركت كردم كه در موضوع تفسير موضوعي به مطالعه و تشكيل پرونده مي پرداختيم. پس از پايان دوره نوبت به نگارش پايان نامه رسيد، كه موضوع پايان نامه اينجانب «شادابي و نشاط از ديدگاه آيات و روايات تفسيري» بود و به مدت يك سال از خرداد 1381 تا 1382 به طول انجاميد. پس از دفاع پايان نامه كه با امتياز عالي و نمره 18 پذيرفته شد در سال 1383 در دوره تربيت مربي اخلاق زيرنظر حجت الاسلام دكتر آقاتهراني شركت كردم و در پايان دوره يكسال، تحقيقي پاياني با عنوان «نگاهي به آثار تربيتي بينش در منابع اسلامي» به نگارش درآوردم. در سال 1384 هفته اي يك روز تدريس

در دانشگاه آزاد گرمسار را آغاز كردم كه درس هاي متون اسلامى، تفسير موضوعي قرآن و تاريخ صدر اسلام و اخلاق اسلامي را در آنجا تدريس كردم. به جهت نبود كتاب درسي مناسب براي تفسير قرآن جزوه اي را خودم تهيه كردم و تفسير سوره حمد و آياتي از سوره بقره و اسراء را در آن جاي دادم. همزمان با آن و داشتن كار اجرايي كتابخانه علوم قرآنى، چند مقاله نيز به نگارش درآوردم كه در ليست مقالات آمده است.

دبيري، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

على دبيرى زرندى از علماء و ائمه جماعت معاصر تهرانند.

وى در زرند متولد شده و براى تحصيل به قم آمده و پس از خواندن مقدمات و قسمتى از سطوح رحل اقامت به تهران افكنده و سطوح را از مدرسين و علماء تهران به پايان رسانيده و نيز از دروس خارج فقه و اصول آيات عظام استفاده نموده و اكنون در يكى از مساجد غرب تهران (خيابان سى مترى) به اقامه جماعت و ترويجات مذهبى اشتغال دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

درب امامي، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند سيد عبدالعلى موسوى. عالم فاضل، و محدث كامل، از موثقين اهل منبر و محدثين اصفهان به شمار مى رفت.

در عصر روز 3 شنبه 21 ذى حجة الحرام سال 1372 به سن متجاوز از نود سال وفات يافته، در اين اطاق مدفون گرديد.

از آثارش كتاب «ثمرات الحيات» در دو مجلد، در مواعظ و اخبار به طبع رسيده است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

درزي عزيزي، محمداسحاق

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ محمداسحق درزى عزيزى فرزند حجةالاسلام آقا شيخ محمدمهدى بن العالم الجليل آقا شيخ محمداسماعيل درزى (كه از تلامذه سيعد العلماء بوده است) از دانشمندان معاصر و مقيم قريه (بهنمير) مازندران مى باشد.

وى در سال 1350 قمرى متولد شده و مقدمات را از مرحوم والدش كه از شاگردان آيت اللَّه حاج شيخ محمدحسن مازندرانى معروف به شيخ كبير صاحب حاشيه (فرائدالاصول) آموخته و پس از فوت آن مرحوم در سال 1322 شمسى در مدرسه مولانا و مدرسه صدر بابل تحصيلات مقدماتى خدمت حاج شيخ على موحد نموده و در سال 1327 شمسى به قم مهاجرت و چندى از آقاى اعتماد تبريزى و پسرعموى خود آقا شيخ محمدحسين شريف زاده استفاده نموده.

ولى به واسطه كسالت شديد و امريه مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى براى معالجه به بيمارستان فيروزآبادى رى رفته و پس از بهبودى به حوزه درس عالم ربانى و آيت سبحانى مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ محمد كوهستانى پيوسته و مقدارى از فقه و اصول و تفسير را در آنجا خوانده و مورد لطف مخصوص آنجناب قرار گرفته.

و بعد در سال 1334 شمسى مجدداً به امر آن مرحوم به قم آمده و به درس استاد على مشكينى و آيت اللَّه حاج سيد محمدباقر سلطانى و

علامه طباطبائى و آيت اللَّه حاج شيخ ابوالفضل زاهدى و درس هيئت مرحوم حاج شيخ محمد اردبيلى و رجال و فقه مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ عبدالنبى عراقى و درس خارج آيت اللَّه العظمى بروجردى شركت و استفاده نموده و در سال 1338 شمسى بنابر دعوت اهالى بابلسر و زادگاهش قريه (عزيزك) كه از مضافات بابلست به آنجا آمده و به امر مرحوم آيت اللَّه كوهستانى و آيت اللَّه حاج شيخ محمدباقر آيت اللَّه زاده مازندرانى به قصبه (بهنمير) اقامت و در مسجد جامع آنجا به اقامه جماعت و خدمات دينى اشتغال دارند

قصبه (بهنمير) زادگاه جد مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ ولى اللَّه مدرس مازندرانى بوده ولى حدود يكصد و پنجاه سال از روحانى خالى بوده (با اينكه محيط آن حدود چهل هزار نفر جمعيت داشته است) از اين جهت فرقه ضاله بهائيه در آنجا رخنه كرده و فعاليت زيادى نموده و در غالب شئون زندگى مردم خلط و آميزش پيدا كرده بودند.

ايشان وظيفه خود دانسته كه امريه آقايان را اطاعت و در آنجا ايفاء وظيفه نمايند و به حمداللَّه موفق شدند در طول 15 سال اقامتشان در آنجا جلوى نفوذ و پيشرفت آن حزب منفوره مردوده را گرفته و تعداد 17 خانوار را كه عددشان 67 نفر مى شود از زن و مرد ارشاد و هدايت نموده و برگردانند.

و خلاصه مبلغين ضال و مضل آنها را مجاب و محكوم نموده و شر رفت و آمدشان را از آن منطقه دور نمايند در سال 1342 شمسى مشرف به مكه معظمه و وراد در بيت اللَّه الحرام شده و با يكى از وزراء كشور سودان مباحثه در خلافت نموده و او را ملزم ساخته و نيز در

سال 1347 شمسى با يكى از دانشمندان مصرى گفتگو و او را مجاب ساخته اند.

آقاى عزيزى داراى آثار خير چندى مى باشند كه از آنهاست.

1- كتابخانه حضرت ولى عصر عجل اللَّه فرجه الشريف در (بهنمير).

2- بناء پل آهنى جهت رابطه چند قريه و مسجد و تكايا و غيره.

داراى اجازات عديده اى در امور حسبيه و روايتى از آيات عظام قم مانند آيت اللَّه العظمى مرعشى و آيت اللَّه العظمى آميرزا هاشم آملى و مرحوم آيت اللَّه العظمى عراقى و آيت اللَّه العظمى ميلانى مشهد مقدس مى باشند.

از آثار قلمى ايشانست كتاب كشف الحقايق رد بر بهائيت و بابيت و ازليت كه مخطوط مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

درگاهي، ميثم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ميثم درگاهي

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1363/1/1

زندگينامه علمي

اين حقير در سال 1377 وارد حوزه علميه واقع در خ شهيد رجايي( جامعه علميه امير المومنين) شدم. دروس مقدمات را در همان مدرسه با اساتيد مجربي همچون محمد حسين كبيريان، شيخ محمد رضا كرباسي به پايان رساندم.در سال 1380 به علت علاقه وافر و زيادي كه به قرآن داشتم مشغول به حفظ قرآن كريم شدم و يك سال درس هاي حوزه را رها كرده و فقط مشغول حفظ قرآن و مفاهيم و مفردات قرآن شدم و به حول و قوه الهي در سال 1381 قرآن را به پايان رساندم. درسال 1382 به توفيق تلبس لباس مقدس روحانيت شدم و از آن سال تا به حال مشغول به تبليغ در سازمانهاي راه آهن، آتش نشانى، ايران خودرو و در مساجد شدم، در سال 1384 به قم آمدم و ادامه تحصيل را در قم مشغول هستم.

دروازه اي تبريزي، ابراهيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد ابراهيم تبريزى مشهور به (دروازه اى) ابن المرحوم آيت اللَّه العلامه السيد مهدى قدس سرهما از مشاهير و بزرگان علماء تبريز بوده كه در زهد و جلالت شان و مكارم اخلاق و كرم اعراق نادره دوران و از لحاظ علم و قدرت و حلاوت بيان و تربيت صدها تن افراد فاضل و دانشمند مشار اليه بالبيان و در حسن اخلاق و معاشرت و سلوك و رفتار فايق بر اقران.

معظم له در 1313 ق در يكى از بيوتات سيادت و علم و روحانيت متولد و بعد از فراگرفتن مقدمات علمى در جلسات درس مشاهير علماء تبريز از جمله مرحوم والدش آيت اللَّه حاج سيد

محمد مولانا شركت نموده سپس مدتها در حوزه درس بزرگان فقهاء و دانشمندان اسلامى تبريز از جمله مرحوم علامه بزرگوار و فقيه عاليقدر آيت اللَّه حاج ميرزا ابوالحسن انگجى حاضر و به دريافت مدرك كتبى اجتهاد از معظم له نائل بعدا مجتهدا به نجف اشرف عزيمت نموده و در حوزه هاى علمى و درسى بزرگان فقهاء از جمله مرحوم آيت اللَّه علامه كمپانى اصفهانى و علامه آقا ضياءالدين عراقى شركت نموده ولى به جهت فوت والدش و استدعا اهالى تبريز نتوانسته زياد در نجف بماند لذا به وطن مراجعت و مشغول خدمات دينى و تدريس در قسمتهاى مختلفه علمى مانند ادبيات و تفسير و كلام و فقه و اصول بوده است.

مرحوم دروازه اى علاوه بر مهارت در رشته هاى فقه و اصول در ادبيات عربى نيز يد طولائى داشته و تدريس كتابهاى معروف ادبى مانند مغنى و مطول و مقامات حريرى را از حفظ مى خواند و از اشعار و كلمات بزرگان اين فن به قدرى استادانه استشهاد مى كرد و تمثل مى جست كه شنونده را به اعجاب و تحير وامى داشت.

وى در حلاوت بيان و قدرت و شيوائى منطق اعجوبه دهر بود در جلسه تفسير افاضل و اهل علم شركت مى كردند و هم افراد عامى و تحصيل نكرده و عجب است كه مطالب متنوع تفسير را طورى القا مى نمود كه همه استفاده مى كردند و از خرمن علمش خوشه چينى مى نمودند.

از آن مرحوم نوشته جات زيادى در رشته هاى مختلف علمى به يادگار مانده كه متأسفانه تا حال اقدام به طبع و نشر آن نشده از جمله حواشى بر لمعتين مرحوم شهيد و حاشيه مكاسب و حواشى بر مغنى و مطول والتفسير الوجيز و اللطائف الادبيه

و تحفة الاخيار فى علائم آخر الاعصار و رساله فى الصلوة (كه كتابى است عربى علمى و استدلالى) و ديوان شعر عربى.

آن مرحوم در اواخر عمر به جهت كسالت مزاج و ابتلاء به مرض قلب و اعصاب به قصد معالجه به تهران مهاجرت نمود ولكن معالجه ها مؤثر واقع نگرديد بالاخره نهم ماه رجب 1381 ق با يك سكته قلبى دعوت حق را لبيك گفته و جنازه اش را با تشييع و تجليل كم نظير حمل به قم و در مقبره اتفاق در قبرستان نو به خاك سپردند و مجالس عديده در قم و تهران و تبريز از طرف مراجع و علماء براى بزرگداشت ايشان برقرار شده و شعراء اشعار نغز و جالبى در سوكش سرودند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

درودي، مجتبي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مجتبي درودي

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب دوران تحصيلات دبستان ، متوسطه و دبيرستان (در نظام قديم آموزش و پرورش) را در طول يازده سال در تهران گذراندم و در سال 1356 در رشته رياضي از دبيرستان جاويدان فارغ التحصيل شدم ، سپس به جهت علاقه به رشته نقشه كشي در دوره شبانه دانشكده هنرهاي زيبا به طور آزاد ، دوره مقدّماتي نقشه كشي را پشت سر گذاشته و به خاطر جو فرهنگي نامساعد دانشكده از گذراندن دوره پيشرفته آن منصرف گرديدم و پس از پيروزي انقلاب اسلامي در سال 1358 به حوزه علميّه مقدّسه قم براي فراگيري علوم ديني آمدم و پس از فرا گرفتن برخي از دروس مقدّماتي مانند جامع المقدّمات و ... پس از چند ماه به حوزه ملا جعفر معروف

به مجتهدي تهران بازگشتم و پس از اتمام برخي از دروس از قبيل كتاب سيوطي، مجددا با شكل گيري شوراي مديريت حوزه علميّه قم در سال 61 _ 60 به مدرسه رضويه قم براي ادامه تحصيل رفتم و بقيه دروس دوره ادبيّات عرب را كه شامل كتاب منطق ، حاشيه و كتاب مختصر با استاد موسوي گرگاني و كتاب مغني را با استاد طالقاني به پايان رساندم و كتاب معالم را با استاد سيّد احمد خاتمي در آن مدرسه خواندم سپس در حوزه عمومي قم، كتاب قوانين و بخشي از كتاب لمعه را با آيت الله راستي كاشاني و الباقي لمعه را با مرحوم استاد محامي و آيت الله اشتهاردي و نيز كتاب اصول فقه 1 و 2 را با استاد سيد احمد خاتمي و كتاب رسائل را با استاد اعتمادي و كتاب هاي مكاسب محرمه و بيع و خيارات را با اساتيد محترم صلواتي و مرحوم پاياني و كتاب كفايتين را با اساتيد مرحوم ملا صالح مازندراني و پاياني خواندم. سپس از سال 70 _ 69 به درس خارج برخي از آيات مانند مرحوم مصطفي نوراللهي، مكارم شيرازي ، فاضل لنكراني ، شيخ جواد تبريزي ، جوادي آملي و استاد گنجي رفتم. در همين سال دروس عمومي مؤسسه در راه حق را آغاز كردم و در سال دوم آن همزمان به عنوان محقق به مركز تحقيقاتي اسلامي در سپاه راه يافتم. سپس در مديريت كمك آموزشي آن هم به عنوان دبير هيات تحريريه سرويس عقيدتي برخي از مجلات سپاه (اميد انقلاب ، پيام انقلاب و آشنا) كه حدودا" تا سال 72 _ 71 همكاري

كردم. و مقالات گوناگوني در زمينه هاي فرهنگي اجتماعي، اقتصادي و اخلاقي نوشتم. در سال 71_ 70 با آغاز رشته آموزشي گروه مديريت در بنياد تخصصي باقر العلوم زير نظر آيت الله مصباح يزدي حفظه الله پس از آزمون كتبي و مصاحبه مشغول به تحصيل گرديده و در سال 77 با نگارش پايان نامه علمي، دوره كارشناسي ارشد پيوسته رشته معارف و مديريت دولتي را به اتمام رساندم.

دري مهريزي يزدي، جلال الدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1334/1331 -1281 ش)، عالم دينى و خطيب. از شاگردان آيت اللَّه شاه آبادى و آيت اللَّه ميرزا احمد آشتيانى بود. درى در تهران درگذشت و در امامزاده عبداللَّه شهر رى دفن شد. از آثارش «چهار شب جمعه»، در رد بهائيت است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آينه ى دانشوران (70 -69)، الذريعه (313/5).

درياب، باقر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

باقر درياب

محل تولد : نجف اشرف

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1336/1/1

زندگينامه علمي

ابتداي تحصيل اينجانب در نجف اشرف بود مرحوم والد ما حاج شيخ حسن اصفهاني رحمة الله عليه كه از شاگردان مرحوم آقا ضياء عراقي و مرحوم آقاي نائيني رحمه الله و در نجف از اوان مبارزات سكونت داشت. از12 سالگي در سلك روحانيت در آمدم يعني مشرف به پوشيدن لباس مقدس روحانيت شدم. مقدمات را نزد ابوي محترم و برخي ديگر از دروس را همانند حاشيه ملا عبد الله و سيوطي و مغني را نزد اساتيد ديگر خواندم. بخشي از مغني و بخشي از مطول را نزد مرحوم مدرس افغاني رحمة الله عليه خواندم. بخش مهم لمعتين را نزد مرحوم حجة الاسلام روشني كه يكي از ممتحنين حوزه علميه قم بودند و آن زمان در نجف بودند خواندم.

لمعه جلد دوم(رحلي) و مكاسب هم مكاسب المحرمه و هم كتاب البيع را نزد آيت الله شيخ مسلم داوري حفظه الله كه فعلا يكي از علماي قم هستند و درس خارج مي دهند خواندم اصول الفقه مرحوم مظفر را نزد سيد جعفر علم الهدي كه يكي از علماي قم هستند خواندم. رسائل را نزد آيت الله شيخ حسن قديري اصفهاني كه فعلا يكي از علماي قم هستند در

نجف خواندم. كفايتين را نزد آيت الله انواري كه يكي از شاگردان خوب حضرت آيت الله العظمي خوئي(ره) بودند خواندم. شرح تجريد را نزد آقاي حسين پاكستاني كه فعلا يكي از علماي قم و نجف هستند خواندم در سن 18 سالگي سطح را تمام كردم. لازم به ذكر است در نجف اشرف و همچنين در قم پس از آن كه طلبه به رتبه بالاتري ارتقاء مي يابد، رتبه قبل را تدريس مي كند كه ما هم از اين قاعده مستثنا نبوديم و دروس قبلي را تدريس مي كرديم. مثلا وقتي رسائل مي خوانديم اصول فقه تدريس مي كرديم يا دروس قبلي آن را و همچنين هر درس بالاتري را كه مي خوانديم درس قبلي را تدريس مي كرديم در ضمن دروس اخلاق از قبيل تدريس كتاب شريف منية المريد، معراج السعاده و .... تدريس مي شد در آنها هم شركت مي كرديم. در نجف درس اخلاق آيت الله مرحوم شيخ مجتبي لنكراني(ره) شركت مي كرديم. و نيز درس اخلاق شهيد محراب حضرت آيت الله مدني قدس الله نفسه الزكيه شركت مي كرديم. ضمناً در دروس جنبي همچون درس تفسير توسط حجة الاسلام سيد علي مؤمني حفظه الله و حجة الاسلام سيد كاظم سراجي – بعضاً درآيه و تجويد نيز شركت كردم در نزد مرحوم حاج محمد دريوان (طلاي نجف اشرف)، تمرين منبر و خطابه و نويسندگي را نيز در نجف آموختم كه اساتيدي مجرب همچون حجج اسلام نعمتى، برقعى، و ديگران ما را با اين فنون آشنا ساختند. بحمد الله تا سن 18 سالگي موفق شديم در اكثر زمينه ها تحصيلات خود را به

پايان برسانيم ،از سن 18 سالگي به بحث خارج رسيديم. ابتداء از محضر آيت الله سيد ميرزا حسن بجنوردي رحمه الله بهره مند شديم و سپس در درس آيت الله العظمي سيستاني حضور بهم رسانيدم. حدوداً در سالهاي 52-53 مي شد.

سپس جوان ترين درس كه در نجف شروع شد درس شهيد آيت الله سيد عبد الصاحب حكيم(ره) بود كه توسط صدام به شهادت رسيد. حدود يكسال در آن درس شركت كردم. سپس به درس حضرت آيت الله شهيد سيد محمد باقر صدر رضوان الله تعالي عليه حضور بهم رساندم و بهره هاي فرواني بردم. الحق و الانصاف كه اين انسان هم از نظر علمي و هم از نظر عملي خود را ساخته بود/ - چون بيان فوق العاده خوبي داشت و از ابتكارات جديدي در درسش برخودار بود- در فقه و اصول ايشان هر دو شركت مي كردم. تواضع، محبت، بزرگوارى، تقوى، كياست و... از وجود اين انسان مي باريد و اواخر روزهاي چهارشنبه را اختصاص داده بودند به درس موضوعي تفسير كه تفسير موضوعي بود و مي گفتند البته چند جلسه بيش نبود كه از طرف هيئت حاكم وقت ممنوع شد. به هر حال درس عالي بود. اين انسان عالي مقام آن قدر عاشق امام خميني رضوان الله تعالي عليه بود. كه شب 23 بهمن 57 كه ما در نجف دردرس ايشان حاضربوديم تقريباً بيش از نيم ساعت سخنراني كردند.

تنها درس ايشان تعطيل شد و بجاي درس سخنراني كردند و فرمودند امروز كفر بر اسلام پيروز گرديد احدي ها در جنگ احد و بدري ها در جنگ بدر و .... امروز بركفر و شرك پيروز

گرديدند. و خلاصه مقداري از انقلاب و امام گفتند. (لازم به ذكر است در نجف آن زمان در مسائل سياسي جز امام خميني رضوان الله تعالي عليه و مقداري شهيد صدر كسى جرات نداشت وارد مسائل سياسي بشود، سال 57-58 پس از پيروزي انقلاب وارد قم شدم ادامه بحث خارج را در محضر آيت الله العظمي وحيد خراساني فقه و اصول رابه پايان رساندم بيش از پانزده سال درس ايشان حاضر شدم- منظومه سبزواري نزد آيت الله انصاري شيرازي و اسفار را نزد آيت الله جوادي آملى- خواندم ونيز تدريس دروس حوزوي از قبيل اصول فقه و رسائل و مكاسب وكفايتين و... داشتم.

دزفولي شوشتري، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1347 -1260 ق)، عالم، خطيب، اديب و شاعر، متخلص به حقير. ملقب به خليفه. در دزفول به دنيا آمد و همان جا نشو و نما يافت. پس از فراگيرى مقدمات مدتى در محضر علماى زادگاهش تلمذ كرد تا به درجه كمال رسيد. او را براى خطابه تشويق كردند و وى در اين سنگر تا پايان حياتش باقى ماند. از آثار وى: «تحفه الابرار»، در مدايح و مراثى و خطب؛ «احسن المقال»، در قصص و حكايات؛ «مخزن الدرر»، شعر، كه در 1304 ق در بمبئى به چاپ رسيد؛ «دفينه الاحباب»، در حوادث و اتفاقات دوران حياتش؛ «ديوان» شعر به نام «ديوان حقير دزفولى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (226 -225 /20 ،258/9)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 519/14)، فرهنگ سخنوران (273)، مؤلفين كتب چاپى (691 -690 /2).

دزفولي، علي محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

على محمد واعظ دزفولى از فضلاء محترم اين شهرستانست وى در دزفول متولد شده و پس از خواندن مقدمات و اوليات به قم مهاجرت نموده و سطوح را از محضر آيت اللَّه العظمى آقاى نجفى مرعشى مدظله و ديگران فراگرفته و در درس خارج آيات عظام شركت و پس از نيل به مقام عالى علم و ادب به وطن مراجعت و تاكنون از راه منبر و تبليغ احكام و اقامه جماعت به خدمات دينى اشتغال دارند و معظم له عالمى ناطق و فاضلى زاهد و متقى و مورد علاقه و توجه مردم دزفول و غيره مى باشند در ماه رجب 1394 قمرى توفيق زيارت و ملاقاتشان را در حرم مطهر حضرت رضا عليه الصلوة والسلام پيدا نمودم

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

دزماري قراچه داغي، محمدحسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف بعد از 1266 ق)، عالم و خطيب. زمانى كه وى كتاب «مصابيح القلوب» شيخ حسن سبزوارى را ملاحظه كرد با خود پنداشت كه بهتر آن است كه اين كتاب بسط يابد و فوايد بيشترى بدان الحاق شود، لذا كتابى بزرگ با مطالبى سودمند به نام «مصابيح القلوب»، به فارسى، در چندين فصل، پديد آورد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (90/21)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 418/13).

دستغيب شيرازي، عبدالحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم، خطيب.

تولد: 1290 (عاشوارى 1322 ق.) شيراز.

شهادت: 20 آذر 1360، شيراز.

آيت الله سيد عبدالحسين دستغيب شيرازى تحصيلات مقدماتى خود را در شيراز به پايان برد و تحصيلات عالى و خارج را نزد اساتيد آن زمان در نجف اشرف مانند آيت الله سيد ابوالحسن اصفهانى و آيت الله شيخ محمدكاظم اصفهانى و نيز آيت الله ميرزا آقا اصفهانى گذراند. پس از گرفتن گواهى هاى متعدد اجتهاد از مراجع نجف اشرف به شيراز مراجعت نمود و به فعاليت در امور دينى و اجتماعى پرداخت.

آيت الله دستغيب مسجد جامع عتيق شيراز را كه مخروبه شده بود با همكارى مردم تجديد بنا كرد و آنگاه اسباب تجديد حيات حوزه ى علميه ى شيراز را مهيا نمود.

سابقه مبارزاتى آيت الله دستغيب به زمان حاكميت رضاشاه برمى گردد. همچنين ايشان در قيام خونين و تاريخى پانزده مرداد 1342، در انسجام مردم و حوزه ى علميه ى شيراز نقش به سزايى بر عهده داشت. ايشان در مسير اين مبارزات چندين بار دستگير و محبوس يا تبعيد شد.

پس از پيروزى انقلاب اسلامى، آيت الله دستغيب به عنوان نماينده ى اول استان فارس، به عضويت مجلس خبرگان درآمد و در تدوين قانون اساسى نقش مؤثرى داشت. آنگاه به درخواست مردم فارس طى حكمى از سوى حضرت امام خمينى (ره)، به

عنوان امام جمعه شيراز منصوب شد. وى همچنين رياست حوزه علميه ى فارس و نمايندگى امام خمينى (ره) را در آن استان به عهده داشت.

آيت الله دستغيب خطيب و نويسنده اى توانا بود. شيوه بيان او بسيار روان و بى تكلف بود. در همه آثار آيت الله دستغيب آيات و روايات بسيار ديده مى شود. فهرست آثار ايشان به اين شرح است: قلب سليم (متمم گناهان كبيره، 1351)؛ حقايقى از قرآن (در تفسير سوره شريفه قمر، 1354)؛ معراج؛ ماه خدا؛ صديقه كبرى؛ داستان هاى شگفت؛ هشتاد و دو پرسش (1337)؛ گناهان گبيره (دو جلد، 1360)؛ تفسير سوره شريفه نجم؛ سيد الشهداء (ع)؛ معاد؛ قلب قرآن؛ صلوة الخاشعين؛ گناهان كبيره (دو جلد 1360)؛ استعاذه؛ شرح حاشيه بر رسائل شيخ مرتضى مخطوط؛ ازدواج اسلامى و تعداد زيادى از كتب تفسير و در علوم اسلامى. و آثارى كه برخى از آنها چاپ نشده، از جمله شرح و حاشيه بر كفايه و رسائل و مكاسب و تفسير سوره هاى متعددى از قرآن مجيد.

آيت الله دستغيب در بيستم آذر 1360 بر اثر توطئه منافقين در شيراز به شهادت رسيد.

حاج سيد عبدالحسين بن آيت اللَّه حاج سيد محمدتقى مجتهد بن آيت اللَّه العظمى هدايةاللَّه دستغيب شيرازى از دانشمندان و آيات بنام معاصر شيراز است.

وى در حدود سال 1328 قمرى متولد شده و پس از پرورش صحيح و خواندن ادبيات و سطوح به نجف اشرف مهاجرت نموده و در آنجا از محضر آيات عظام چون مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ كاظم شيرازى و آيت اللَّه اصفهانى و آيت اللَّه العظمى حاج سيدميرزا آقا اصطهباناتى استفاده كامل نموده و با دريافت اجازات عديده اجتهاد و غيره به شيراز مراجعت و در مسجد جامع (عتيق) به اقامه جماعت

و تبليغ دين و تنوير افكار پرداخته و خدمات شايان ارزنده اى نموده است.

نگارنده گويد آيت اللَّه دستغيب از علماء با معنويت و خدمتگذار عصر حاضر است زهد و تقواى معظم له زبانزد خاص و عام و مورد علاقه همگانند از آثار و خدمات اجتماعى ايشان ساختمان و تعمير اساسى مسجد جامع شيراز كه از بناهاى عمرو ليث صفار و بيش از هزار سال از تاريخ بنياد آن مى گذرد و به واسطه مرور و دهور سال رو به ويرانى گذارده و مسكن مار و مور و حشرات گرديده كه معظم له اقدام به تعمير آن نموده و به طور اساسى آن را مرمت نموده كه گويا تازه بنا شده است.

1- كتاب قلب سليم كه كتاب قطور و بزرگى است در رشته اخلاق و بسيار نفيس و ارزنده مى باشد و در قم بطبع رسيده است.

2- حقايقى از قرآن 3- معراج 4- ماه خدا 5- صديقه كبرا عليهاالسلام 6- كتاب داستانهاى شگفت 7- هشتاد و دو پرسش 8- گناهان كبيره (مطبوع) 9- سوره نجم 10- سيدالشهداء 11- معاد 12- صلوة الخاشعين مطبوع 13- شرح و حاشيه بر كفايةالاصول 14- حاشيه بر رسائل شيخ مخطوط مى باشد.

نگارنده گويد: آيت اللَّه دستغيب از روحانيون فعال و همواره وجودشان موجب ترويج احكام بوده و علاوه بر تدريس فقه و اصول بحث تفسيرش سالهاست كه ادامه داشته و گروه كثيرى هر شب از فرمايشاتشان بهره مند مى گردند.

(ح 1328 ق- شهادت 1360 ش)، عالم دينى و مجتهد. در شيراز نشو و نما يافت و پس از فراگيرى ادبيات و سطوح به نجف رفت و از محضر آيات عظام حاج شيخ كاظم شيرازى و آقا سيد ابوالحسن اصفهانى

و حاح سيد ميرزا آقا اصطهباناتى استفاده كامل برد و به دريافت اجازات اجتهاد نايل شد. سپس به شيراز بازگشت و مسجد جامع عتيق را كه از بناهاى عمرو ليث صفارى است مرمت كامل كرد و در آنجا به اقامت جماعت و تبليغ دين و خدمات مذهبى پرداخت. از آثار وى: «قلب سليم»؛ «حقايقى از قرآن»؛ «هشتاد و دو پرسش»؛ «گناهان كبيره»؛ «معاد».[1]

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

منابع زندگينامه :[1] دانشمندان و سخن سرايان فارس (533/ 2)، گنجينه ى دانشمندان (444 -443/ 5)، مؤلفين كتب چاپى (729/ 3).

دستغيب شيرازي، محمدباقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1336 -1262 ش)، مجتهد و واعظ شيعى. در شيراز متولد شد و همان جا نشو و نما يافت. پدرش روحانى بود و او نيز بعد از اتمام تحصيلات به وعظ و منبر پرداخت. وى در دوره هاى چهارم و پنجم از طرف مردم بندرعباس به مجلس راه يافت. و به مبارزه با استبداد و ظلم پرداخت. در اواخر عمر به شيراز بازگشت و در همان شهر درگذشت و در امامزاده سيد ميرمحمد دفن شد. از وى كتابخانه اى مشتمل بر يك هزار جلد كتاب در جوار مزارش به جاى مانده است. از آثار قلمى وى «التوسل الحسينى» است كه نظير «اللهوف» است.[1]

حاج سيد محمدباقر بن ميرزا هدايت اللَّه مجتهد دستغيب متوفى 1336 شمسى هجرى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] دانشمندان و سخن سرايان فارس (531 -529 /2)، الذريعه (488/4)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (217/3)، گنجينه ى دانشمندان (443/5)، مؤلفين كتب چاپى (84/2).

دستغيب، محمدصادق

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمدصادق بدرالدين دستغيب بن سيد محمود ابن آيت اللَّه سيد محمدرضا بن العلامة ميرزا هدايةاللَّه از وعاظ و گويندگان معاصر شيراز است.

وى در سال 1308 شمسى در شيراز متولد و در بيت علم و سيادت پرورش يافته و پس از تحصيل دروس جديد به تحصيل علوم قديمه در محضر مرحوم والدش و آيت اللَّه ميرزا جمال الدين محلاتى پرداخته و بعد از فوت مرحوم والدش در مسجد حاج على به اقامه جماعت و هم از راه منبر و وعظ و خطابه خدمات دينى و روحى اشتغال دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

دشتي، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد دشتي

محل تولد : نيشابور

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

سال اول راهنمايي را در خرداد ماه 1356 در شرايطي در شهر نيشابور به پايان رساندم كه از طرف مدرسه راهنمايي ناصري جهت شركت در اردوي تابستاني رامسر با هزينه دولت دعوت شدم. اين دعوت كه نوعي پاداش محسوب مي شد و از هر مدرسه تنها يك نفر به اين اردو دعوت ميشد براي بنده به عنوان يك نوجوان روستايي بسيار مطلوب و مسرت بخش بود ولي منوط به اجازه پدرم بود ليكن پدرم به رغم اينكه جهت امضاي رضايت نامه به شهر آمد به جهت مسائلي كه پيش آمد و در واقع از الطاف خفيه الهي بود به من اجازه شركت در اين اردو را نداد گمان ميكنم اگر در آن اردو كه گفته مي شد با حضور وليعهد طاغوت برگزار مي شود شركت كرده بودم طلبه نمي شدم. به هرحال با آغاز سال تحصيلي 56 – 57 بنده به والدينم عرض كردم ديگر به مدرسه نمي روم و

اگر بناست درس بخوانم مي خواهم به حوزه علميه بروم كه اين تقاضاي بنده با استقبال پدر و مادرم مواجه شد و از مهرماه 1356 در حالي كه در شهرهاي مثل نيشابور و حتي شهرهاي بزرگتر كمترين نفسي عليه حكومت به گوش مي رسيد و جو خفقان و پليسي بر همه جا حاكم بود ، وارد حوزه علميه كهنسال نيشابور يعني مدرسه گلشن شدم طولي نكشيد كه در پي درگذشت مشكوك مرحوم حاج آقا مصطفي و برگزاري مجالس ختم آن مرحوم و در همان حال دست به دست گشتن عكسها و نوارهاي سخنراني حضرت امام ره فضاي سياسي كشور ملتهب و رفته رفته راهپيماييهاي خياباني و سخنراني هاي اعتراض آميز عليه طاغوت آغاز گرديد كه بنده نيز همچون ديگر طلاب و دانشجويان و ديگر اقشار جامعه در اين برنامه شركت مي كردم تا اينكه انقلاب اسلامي به صورتي غير مترقبه و تنها در سايه الطاف الهي و به گونه اي معجزه آسا به پيروزي رسيد لحظاتي آنچنان شيرين و معنوي و به ياد ماندني كه قلم و زبان از بيان آن قاصر است. مهرماه 1357 در حالي كه انقلاب به اوج خود نزديك مي شد وارد حوزه علميه جديد التاسيس فضل بن شاذان شدم كه از نظم و فعاليت علمي بهتري برخوردار بود و تا سال 1360 در اين مدرسه به تحصيل مشغول بودم و در همان حال با شروع جنگ تحميلي آموزشهاي نظامي را به طور محدود توسط برادران سپاهي فرا گرفتم. سال 1360 وارد حوزه علميه مشهد شدم ولي شلوغي مشهد و عوامل مزاحم تحصيل آزارم مي داد لذا از سال 1361 با راهنمايي برخي دوستان و اساتيد

وارد حوزه علميه مهديه خوانسار شدم كه از نظم و شرايط تحصيلي بسيار مطلوبي برخوردار بود گرچه به دليل ناهمخواني دروس ناچار به تكرار برخي دروس شدم كه البته خالي از فايده هم نبود در همان سال 61 معمم شدم و براي نخستين بار جهت تبليغ به جبهه رفتم واز آن پس تا پايان جنگ در ايام تبليغ و در طي فرصت هايي كه پيش مي آمد جهت اداي وظيفه شرعي خود به جبهه اعزام مي شدم. در سال 1364 در حالي كه بخشي از رسائل و مكاسب را خوانده بودم وارد حوزه علميه قم شدم و در مدرسه فيضيه حجره گرفتم و در كنار دروس عمومي حوزه در موسسه در راه حق شركت كردم و در همان حال در رشته ادبيات و علوم انساني از آموزش و پرورش ديپلم گرفتم دوره ليسانس الهيات و معارف اسلامي و فوق ليسانس رشته تاريخ را در موسسه در راه حق و موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) گذراندم و از سال 1380 پس از طي مراحل كنكور و گزينش در همان موسسه به گذراندن دوره دكتري رشته تاريخ اسلام مشغول شدم كه اينك رو به پايان است. در طي اين سنوات از سال 1368 به طور مرتب در درس خارج اصول حضرت آيت الله وحيد خراساني و به مدت يك سال در درس خارج فقه مرحوم آيت الله فاضل لنكراني ره و يك سال درس خارج فقه حضرت آيت الله مكارم شيرازي شركت كردم. از سال 1378 به جهت كثرت اشتغالات درسي و پژوهشي در رشته تاريخ دروس خارج حوزه را ترك كردم. درطي دوران طلبگي چه نيشابور و

چه در مشهد و چه در خوانسار كم و بيش در زمينه دروس حوزوي (صرف و نحو و منطق) تدريس داشتم پس از گذراندن دوره كارشناسي ارشد تاريخ در نهادهاي مختلف حوزه علميه قم نيز به كار تدريس و پژوهش و راهنمائي پايان نامه هاي طلاب و دانش پژوهان اشتغال داشته و دارم .

دقاق نيشابوري، ابوعلي حسن

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 412/405 ق)، عالم، عارف، مفسر، واعظ و شاعر. در نيشابور به دنيا آمد و همان جا نشو و نما يافت. از اكابر عرفا و جامع اصول شريعت و فنون طريقت به شمار مى رفت. در بيان احاديث و اخبار دستى توانا داشت و در تفسير و تاويل آيات بصير و بينا بود. از كثرت شوق و ذوق و درد و گريه كه داشته او را شيخ نوحه گر مى گفتند. كلمات معروفه اى نيز از وى به يادگار مانده است. گويند خواجه عبداللَّه انصارى مناجات مشهور خود را از كلمات اين عارف ربانى اقتباس نموده است. ابوالقاسم عبدالكريم قشيرى داماد و شاگرد وى بود. دقاق در نيشابور وفات يافت و او در مدسه ى خو در سمت قبله ى كهن دز دفن كردند. از آثار وى: «تاويل بعضى از آيات قرآنيه»؛ «خلافت»؛ «زهد»؛ «مواعظ»، كه بر سيصد و شصت مجلس مشتمل مى باشد؛ «كتاب الضحايا».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (24)، تاريخ نيشابور (226 ،225)، ترجمه ى رساله ى قشيريه (مقدمه، 29)، ريحانه (223 -222 /2)، طبقات الصوفيه هروى (631 -630)، كشف الظنون (1434)، الكنى و الالقاب (229/2)، مجمل فصيحى (ذيل/ سال 406)، معجم المؤلفين (261/3)، نفحات الانس (299 -297)، وفيات الاعيان (208 ،207 ،206 /3)، هديه الاحباب (135)، هفت اقليم (225/2).

دماوندي، عبدالرحيم

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند محمد يونس اصفهانى كربلائى، عالم فاضل مصنف، از علما و ائمه ى جماعت حائر حسينى، در حدود سال 1160 در كربلا وفات يافته.

كتب زير از اوست:

1 - شرح حديث حقيقت 2 - مفتاح اسرار حسينى؛ و غيره.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

دواني، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نويسنده ارجمند و خطيب دانشمند حجه الاسلام آقاى حاج شيخ على دوانى از مشاهير گويندگان و معاريف نويسندگان و اساتيد اهل منبر و وعظ و خطابه و عالمى كامل و فاضلى عامل و اديبى اديب و شاعرى حسيب و محققى فرزانه است.

وى در سال 1308 شمسى در «دوان» نزديك كازرون كه تا شيراز بيست فرسنگ فاصله دارد و زادگاه فيلسوف نامى جلال الدين دوانى مى باشد به دنيا آمده و در سن 8 سالگى از موطن خود به آبادان نزد ارحامش كه در آنجا ساكن بودند رفته و 7 سالى در آنجا اقامت و دروس مقدماتى را در اين شهر آموخته و سپس مهاجرت به نجف نموده و در تحت رعايت و توجهات مخصوص مرحوم آيت الله العظمى اصفهانى حدود 4 سال و نيم در نجف اشرف اقامت و به فرا گرفتن علوم دينى از ادبيات و سطوح وسطى در خدمت مدرسين بزرگوارى چون آقا شيخ كاظم تبريزى و آقا شيخ على كاشانى و حاج شيخ على آقا فلسفى و آيت الله حاج شيخ محمدرضا طبسى و غيرهم پرداخت و ضمنا خود به تدريس دروس خوانده اشتغال داشته تا در سال 1327 شمسى به واسطه كسالت عارضه عازم ايران و پس از زيارت حضرت رضا عليه السلام در محرم آن سال در شهر (نهاوند) براى نخستين بار سرگرم وعظ و تبليغ گرديده و در همان شهر با

صبيه مرحوم آيت الله آقا احمد آل آقا نهاوندى از احفاد مرحوم استاد كل آقا محمدباقر وحيد بهبهانى ازدواج و ناگزير رحل اقامت در قم افكنده و بقيه سطوح را از دانشمندان حوزه چون آيت الله صدوقى يزدى و آيت الله لاكانى و آيت الله العظمى آقاى مرعشى نجفى به پايان رسانيده و دروس معقولى شرح منظومه را هم خدمت آيت الله فكورى يزدى و آيت الله آقا رضاى صدر و قسمتى از اسفار و تفسير قرآن را از محضر علامه بزرگوار آقاى طباطبائى فراگرفته و پس از دادن امتحان در دروس خارج آيت الله العظمى بروجردى و آيت الله شريعتمدارى و آيت الله خمينى حاضر و بهره مند گرديده است.

در سال 1337 شمسى با همكارى جمعى از افاضل حوزه ى علميه قم مجله درس هائى از مكتب اسلام را تاسيس و خود يكى از اعضاء موسس و هيئت مديره و تحريريه اصلى آن مجله بوده و پس از تاسيس دارالتبليغ اسلامى قم به عنوان استاد تراجم علماء شيعه مدت 6 سال اشتغال به تدريس داشته است.

جناب آقاى دوانى در مدت 22 سالى كه در قم اقامت داشت در محرم و صفر و ماه مبارك رمضان مانند اكثر فضلاء سخنگوى حوزه علميه در اغلب شهرهاى ايران و بعضى جزاير مانند (خارك) و كويت 7 سال متوالى مسافرت كرده و در همه جا مواجهه به استقبال گرم مردم شده و خدمات ارزنده و آثار خالده اى چون تاسيس مساجد و مدارس و نشر معارف اسلامى شيعه نموده و سفرى هم به كشورهاى عربى كرده كه مشاهدات و مطالعات خود را طى كتابى به نام سفرى به ممالك عربى خاورميانه نوشته كه هنور به طبع نرسيده است.

آقاى دوانى از نويسندگان

مشهور امروز به شمار مى رود و تاكنون 24 كتاب پر ارزش تاليف و تصنيف و ترجمه و منتشر نموده كه مى نگاريم:

1- شرح زندگانى جلال الدين دوانى.

2- شرح زندگانى استاد كل وحيد بهبهانى.

3- مقدمه و اصلاح كتاب شاه راه هدايت.

4- فروغ هدايت ترجمه كتاب مصباح الهدايه آيت الله حاج سيد على بهبهانى

5- ترجمه سيزدهم بحارالانوار به نام:(مهدى موعود)

6- مقدمه و اصلاح و اضافات تاريخ قم مرحوم ناصرالشريعه.

7- شرح زندگانى آيت الله بروجردى.

8- داستانهاى اسلامى جلد اول.

9- داستانهاى اسلامى جلد دوم.

10- نهضت روحانيون ايران.

11- اجتهاد در مقابل نص ترجمه النص و الاجتهاد مرحوم شرف الدين عاملى.

12- صحنه هاى تكان دهنده در تاريخ اسلام ترجمه مواقف صانحه فى تاريخ الاسلام.

13- داستانهاى ما جلد سوم داستان هاى اسلامى.

14- هزاره شيخ طوسى 2 جلد.

15- شعاع وحى بر فراز كوه حرا.

16- سيماى جوانان.

17- على عليه السلام چهره درخشان اسلام.

18- تاريخ فتوحات اسلامى در اروپا- فرانسه- سويس- ايتاليا- جزاير درياى مديترانه.

19- سيرى در زندگانى شيخ طوسى.

20- شيعه در اندونزى.

21- در پيرامون همسران پيامبر.

22- موعودى كه جهان در انتظار اوست.

23- جهانگردى و جهان گردان نامى.

24- آثار تمدن اسلام در اسپانيا و پرتقال.

مضافا بر آثار مطبوعه مذكوره ايشان مدت بيست سال است كه سرگرم نگارش تراجم علماء شيعه و بيوگرافى دانشمندان اسلام بوده اند و از سال اول انتشار مجله مكتب اسلام تا سال پنجم را از كلينى تا شهيد ثانى نوشتند و اكنون پس از مطالعات عميق و جمع آورى منابع و مدارك سنى و شيعى وزيدى و اسماعيلى و داخلى و خارجى در بيش از ده جلد به عنوان (مفاخر اسلام) آماده چاپ دارند و كتاب (شرح زندگانى وحيد بهبهانى) ايشان مورد توجه خاص آيت الله العظمى بروجردى واقع شد و از طرف

آن مرحوم به دريافت بهترين جايزه و عاليترين تشويق و تقدير قرار گرفتند.

و تا سال 1390 ق در قم اقامت داشتند ولى مدت 3 سال است كه در تهران مقيم هستند و به كار تاليف و تصنيف و تبليغ مبانى اسلام اشتغال دارند و ايشان گذشته از ذوق و شوق نويسندگى داراى طبع روان مى باشند و اشعار بسيارى در مدايح و مرائى اهل بيت عصمت عليهم السلام و فقدان مراجع بزرگ و قصايد ديگر سروده اند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

دولت آبادي، هادي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند سيد عبدالكريم بن مير محمد هادى حسينى.

عالم فاضل متنفذ كه [به نوشته ى همايى:] به مزيد كفايت و كاردانى، و حسن محاضره، و قوت نطق و بيان، از امثال و اقران خود مزيت داشته، و چون شخصا متمكن بوده، و علاوه بر آن كه به مردم محتاج نبوده، از فقرا و مسكينان نيز دستگيرى مى نموده است، بدين جهت نفوذ فوق العاده يافته، و محسود جماعتى از رؤساى محراب و منبر شده [!] و ظل السلطان نيز آتش اختلاف را دامن زده، تا جايى كه در 1307 مجبور به مهاجرت طهران شده و تا آخر عمر در آنجا ساكن بوده، و در شوال 1326 وفات يافته، در ابن بابويه در اطاق مخصوص مدفون گرديد.

ماده تاريخ وفاتش را طرب گويد:

آه افزود و رقم زد از پى تاريخ فوتش

شد سوى اقليم باقى هادى راه هدايت

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

دهدشتي، محمد كاظم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقا سيد محمد كاظم دهدشتى از علماء معاصر آبادانست. كه پس از خواندن مقدمات و ادبيات و قسمتى از سطوح مهاجرت بنجف اشرف نموده و مدت پانزده سال در جوار مولى الموحدين اميرالمؤمنين على بن ابيطالب عليه السلام اقامت و سطوح نهائى را از مدرسين بزرگ فرا گرفته آنگاه بدرس خارج فقه آيه الله العظمى حكيم و آيه الله آقا ميرزا باقر زنجانى سلمه الله حاضر و مبانى فقه را از اين دو اسطوانه علمى فرا گرفته و مبانى اصول را از محضر زعيم اعظم معاصر حضرت آيه الله العظمى حاج سيد ابوالقاسم خوئى مدظله العالى فرا گرفته و به مباحثات اشتغال داشته تا سال 1381 قمرى كه عده ى از اهالى آبادان طومارى بمحضر مقدس آيه الله العظمى شاهرودى و آيه الله العظمى آقا

سيد عبدالهادى شيرازى قدس الله سره مرقوم داشته كه مترجم معظم ما را براى ارشاد و هدايت بآبادان اعزام فرمايند. پس حسب الامر آقايان مذكور بآبادان آمده و مسجد بزرگى بنام بهبهانيهاى مقيم آبادان تأسيس و باقامه جماعت و تنوير افكار و تبليغ احكام و نشر معارف اسلام پرداخته است.

از آثار ايشانست كتابخانه اى بنام حضرت ولى عصر عجل الله فرجه در جنب مسجد مزبور كه تاكنون حدود پنجهزار جلد كتاب دارد و هر روزه حدود پنجاه نفر براى مطالعه مراجعه مينمايند و وسائل آسايش از هر جهت آماده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

دهقان چاچكامي، حميد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حميد دهقان چاچكامي

محل تولد : سارى

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1339/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب در سال 1352 (پس از طي مقطع ابتدايي) وارد حوزه علميه شهرستان ساري شدم و در سال 1355 وارد حوزه علميه قم شدم و از محضر اساتيدي همچون مدرس افغاني، مرحوم اسحاقي، مرحوم عبايي خراساني تا پايه ششم را تلمّذ كردم. رسائل را در خدمت آية الله اعتمادي و مكاسب را از محضر مرحوم آقاي ستوده و كفايتين را در حضور آية الله صالحي مازندراني كسب فيض كردم. خارج اصول را در محضر آية الله فاضل لنكراني و ادامه آن را پس از تعطيلي درس اصول آية الله فاضل از محضر آية الله مكارم و صالحي و مازندراني بهره گرفتم. در تفسير قرآن از محضر آية الله مشكيني، آية الله جوادي آملي، آية الله معرفت ( علوم قرآني) و آية الله خزعلي(علوم قرآني) بهره مند شدم.

پس از پيروزي انقلاب اسلامي دروس كلاسيك را به صورت آزاد ادامه دادم و در سال 1366پس از

اخذ دپيلم در كنكور سراسري در رشته حقوق پذيرفته شدم. ليسانس و فوق ليسانس را در دانشگاه تهران گرفتم و اكنون در رشته حقوق كيفري و جرم شناسي در مقطع دكتري در حال تهيه رساله در دانشگاه تربيت مدرس هستم.از سال 1372 در رشته تخصصي حقوق و فقه جزايي و قواعد فقهيه در دانشگاه هاي مختلف تهران، بين المللي امام خميني(ره) و آزاد قم تدريس داشته ام. و در دروس معارف هم به تدريس رشته هاي انقلاب اسلامي و تاريخ اسلام و اخلاق اسلامي پرداخته ام.

از سال 1370 وارد عرصه نويسندگي شدم. ابتدا با مركز تحقيقات شهيد محلاتي همكاري داشتم كه حاصل آن چاپ دو جلد كتاب درسي با عنوان دانش اجتماعي كه در سپاه تدريس مي شود. دو جلد كتاب هم با موضوع انقلاب اسلامي تدوين و تاليف نمودم كه با استقبال گسترده روبرو شده و در دانشگاه تدريس مي شود.

از سال 1376 با پژوهشكده حوزه و دانشگاه در زمينه حقوق كيفري همكاري داشتم كه حاصل آن چاپ جلد اول كتاب بررسي تطبيق حقوق جزاي عملي اسلام و حقوق معوقه است كه به عنوان كتاب سال دانشگاهيان در سال 81 و كتاب سال حوزويان در سال 84 انتخاب شده است.پس از طرح گفتمان عدالت و عدالت خواهي در سال هاي آخر كتابي تحت عنوان تحليل مفهوم عدالت و شاخه در عدالت اجتماعي تأليف نمودم كه طي كمتر از شش ماه چاپ اول آن تمام شد و براي چاپ بعدي به دليل مسائل مالي اقدامي صورت نگرفته است.در حال حاضر نيز چندين پروژه و طرح تحقيقاتي دردست تكميل دارم از قبيل بررسي مباني فقهي و حقوقي

آزادي بيان و مطبوعات و قلمرو آن، عدالت جنسيتي در نظام كشوري اسلام، و در آمدي بر مديريت فرهنگي رسول خدا(ص) و منشأ خانواده در اسلام و غرب.

دهقان، اكبر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اكبر دهقان

محل تولد : مشهد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/7/1

زندگينامه علمي

اينجانب اكبر دهقان در سال 1343 در مشهد مقدس به دنيا آمدم بعد از كلاس پنجم ابتدايي در سال 1357 وارد حوزه علميه مشهد شدم و به مدت پنج سال دروس ادبيات معالم معاني بيان منطق و قسمتي از لمعتين را در نزد اساتيد محترم آقايان رضواني، واعظي، صالحي، حجت هاشمي خواندم و در سال 62 وارد حوزه علميه قم شدم و در مدت چهار سال قسمتي از لمعتين و رسائل و مكاسب و كفايتين را در نزد اساتيد بزرگوار آيات عظام آقايان اشتهاردي، اعتمادي، ستوده خواندم. از سال 67 تا 81 در دروس خارج آيات عظام آقايان شيخ جواد تبريزي، شيخ جعفر سبحاني، شيخ عبدالله جوادي آملي شركت كرده و در كنار درس خارج به مدت هشت سال از درس تفسير استاد گرانقدر آيت الله جوادي آملي بهره مند شدم و حدود يك سال و نيم توفيق حاصل شد در جبهه هاي جنگ در كنار رزمندگان دلاور اسلام بودم. در سال 69 _ 70 در دوره تربيت مدرس شركت كرده و به مدت سه سال دروس دانشگاهي را خوانده و موفق به اخذ مدرك فوق ليسانس شده و بعد از آن به مدت دو سال در دانشگاه شهيد باهنر كرمان تدريس كردم.

از سال 75 تا كنون 84 همكار استاد بزرگوار جناب آقاي محسن قرائتي

هستم به مدت 5 سال است كه مسئول ستاد التفسير حوزه علميه قم از طرف معظم له مي باشم بحمد الله در پرتو مطالعات تفسيري و قرآني بركاتي براي اينجانب حاصل شده است. از جمله تدريس تفسير به مدت سه سال در حوزه علميه قم كه هم اكنون ادامه دارد.بيش از 200 جلسه مباحث قرآني و تفسيري در راديو معارف و راديو قرآن و راديو جوان داشته ام كه بحمد الله پخش شده است. حدود 20 كتاب در مدت 10 سال است كه نوشته ام و 16 تاي آن چاپ رسيده و مابقي آن در آستانه چاپ است

دهقان، محمدحسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد حسين دهقان اشكذري

محل تولد : اشكذر يزد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/2

زندگينامه علمي

در سال 1356 پس از قبولي در امتحانات سال اول راهنمايي وارد حوزه علميه يزد شدم. با شروع انقلاب اسلامي و حادثه نوزدهم ديماه همان سال حوزه هاي علميه با تعطيلات مكرر و طولاني مدت مواجه گرديد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي نيز جنگ تحميلي عراق عليه ايران اسلامي آغاز گرديد.لذا دروس مقدمات حوزه را همزمان با مبارزات دوران انقلاب و حضور در جبهه ها ادامه دادم و همراه با دروس حوزوي سال دوم و سوم راهنمايي را به صورت شبانه به پايان رساندم و وارد دبيرستان گرديدم ولي به علل مختلف تحصيلات دبيرستان را ادامه ندادم.در سال 1364 وارد حوزه علميه قم شدم و بخش اعظم لمعه، رسائل، مكاسب، كفايه و دروس عمومي حوزه را در محضر اساتيد بزرگي مانند وجداني فخر، اعتمادى، محفوظى، محامد، خاتمي و ... فرا گرفته و سپس در

محضر اساتيد و آيات عظام به خارج فقه و اصول مشغول شده و در سال 1370 در اولين دوره رشته تخصصي تفسير و علوم قرآن، كه مشروط به اتمام سطح 3 و دو سال درس خارج بود پذيرفته شدم و چهار سال همزمان با شركت در درس خارج فقه و اصول در محضر اساتيد گرانقدري چون حضرات آيات مكارم شيرازى، خزعلى، معرفت، احمدي ميانجى، شب زنده دار، طاهر شمس و ... به فراگيري تفسير و علوم قرآن پرداختم در سال 1373 موضوع «آيات دال بر حجيت خبر واحد» را كه يك موضوع اصولي قرآني بود به واحد مدارج علمي حوزه ارائه دادم و موفق به اخذ گواهينامه سطح 3 گرديدم.پس از پايان دروس تخصصي تفسير و علوم قرآن موضوع امر به معروف و نهي از منكر از ديدگاه قرآن را به عنوان پايان نامه سطح 4 انتخاب نموده و طرح تفصيلي آن را پس از فيش برداري و مطالعات مقدماتي به واحد مدارج علمي تحويل دادم ولي پس از تاييد طرح با توجه به وجود مشكلات خاص از ادامه آن منصرف گرديدم.از سال 1374 تا كنون ضمن پذيرش برخي از مسئوليت ها در مركز تخصصي تفسير و علوم قرآن و مركز جهاني علوم اسلامي به فعاليت هاي علمي از قبيل تدريس، ويراستاري و نگارش مقاله و ... مشغول مي باشم.در طول تحصيل نيز سعي بر اين بود كه تقريرات دروس سطح و خارج را بنويسم و بيشتر دروس سطح را به صورت پرسش و پاسخ در آورده ام.

دهقاني، محسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محسن دهقاني ساري

محل تولد : كاشان

شهرت : دهقاني

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1337/1/1

زندگينامه علمي

از سال 1351 وارد حوزه علميه كاشان شدم سطح را تا اوائل مكاسب در كاشان گذراندم. سپس عازم قم گشتم ورود اين جانب به قم هم آغاز اوج فعاليتهاي انقلاب بود لذا پس از چند هفته درسها به اين مناسبت تعطيل گشت. پس از پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي دروس حوزه بازگشايي شد اين جانب به درس مكاسب و كفايه ج 2 حضرت آية الله ستوده حاضر شدم و جلد اول كفايه را نزد آقاي قديري خواندم. همزمان با شروع درس خارج فقه درسهاي فلسفه و عرفان را نزد اساتيد حوزه مانند آية الله جوادي آملي و آية الله حسن زاده و آية الله شيخ يحيي انصاري گذراندم كتاب فصوص الحكمه بالغ بر چهار سال در خدمت آية الله حسن زاده و مصباح الانس را بخشي نزد آية الله حسن زاده و بخشي را نزد آية الله انصاري سپري كردم. منظومه حكيم سبزواري و اشارات بوعلي سينا را نزد اساتيد گذراندم پس از آنكه از اساتيد درس خارج بمدت سيزده سال استفاده كردم (نزد آيات عظام فاضل، مكارم، وحيدخراساني و آقاي تبريزي) تدريس خود را آغاز كردم ابتدا يك دوره مكاسب و سپس 7 دوره تدريس نهاية الحكمه – شرح اشارات جلد سوم- رسائل بحث استصحاب كشف المراد منطق و طبيعيات منظومه يك دوره و حكمت آن دو دوره- المنطق مظفر و جزء سي ام تفسير قرآن كريم – اسفار ملا صدرا از جلد اول تا ششم كه امسال يازدهمين سال تدريس آن هست. (در فيضيه مدرس 22) اقدام به ترجمه و شرح نهاية الحكمه نمودم كه تقريبا هشت سال

طول كشيد و محصول آن سه جلد كتاب فروغ حكمت شد و آن در سال 77 تا 82 منتشر شد.

دهكردي اصفهاني، ابوالقاسم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1353 -1272 ق)، عالم امامى و فقيه اصولى. در دهكرد (شهركرد) متولد شد. پدرش و پدر مادرش هر دو از علماى دهكرد بودند. چند سال در اصفهان نزد آقا ميرزا ابوالمعالى كلباسى و حاج شيخ محمدباقر مسجد شاهى و ديگران تحصيل نمود، سپس در عراق خدمت چند نفر از اجله ى علما و فقها تحصيلات خود را تكميل كرد. وى از شاگردان ميرزا محمدحسن شيرزاى و ميرزا حبيب اللَّه رشتى و شيخ زين العابدين مازندرانى و حاج ميرزا حسين نورى و از مشايخ روايت آقا سيد شهاب الدين نجفى مرعشى بود. پس از بازگشت، در اصفهان به تدريس و تاليف و تبليغ مشغول شد. متجاوز از سيصد تن از فضلا در مجلس درس او، در مدرسه ى صدر، حاضر مى شدند. وى مركز فتوى و مراجع مردم بود. در اصفهان درگذشت و همان جا دفن شد. از آثار وى: «الوسيله» يا «وسيه النجاه» يا «وسيله المنابر» يا «منبر الوسيله» يا «وسيله المعاد»، در دو قسمت: بخش اول در توحيد و عدل و بخش دوم در نبوت و امامت، حاشيه بر «تفسير صافى»؛ حاشيه بر «وافى» فيض كاشانى؛ حاشيه بر «متاجر» شيخ مرتضى انصارى؛ رساله اى در «قبض»؛ شرح بر «شرايع»، در دو مجلد؛ شرح فارسى بر «من لا يحضره الفيه» صدوق.[1]

سيد ابوالقاسم بن سيد محمدباقر دهكردى اصفهانى دانشمندى بزرگوار و خطيبى عاليقدر از شاگردان علامه ميرزا حبيب اللَّه رشتى و معاصرين وى بوده كه پس از تكميل مبانى علمى به اصفهان برگشته و به انجام وظائف دينى از تدريس و وعظ و

ارشاد و اقامه جماعت پرداخته و در مدرسه صدر اصفهان عده زيادى به درسش حاضر شده و استفاده مى نمودند و در ماه رمضان جمعيت زيادى براى درك فيض پاى منبرش حاضر مى شدند بسيارى از اعلام معاصر اصفهان از تلامذه و شاگردان ايشانند.

وى در يكشنبه هفتم شوال 1353 ه در سن 81 سالگى وفات نموده تاريخ ولادتش 1272 هجرى بوده.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] اعيان الشيعه (417/2)، تذكره القبور (94 -93)، الذريعه (85 ،84 /25 ،356/22)، ريحانه (244/2)، علماء معاصرين (169 -168)، مؤلفين كتب چاپى (246 -245 /1)، معجم المؤلفين (115/8)، مكارم الاثار (2011 -2007 /6).

دهكردي، محمد جواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

امام جمعه دهكرد، فرزند سيد محمّد باقر حسينى. عالم فاضل جليل، در اصفهان و نجف تحصيل علوم نموده، و در شهركرد به ترويج دين و شريعت پرداخته، در سال 1310 وفات يافته.

برادرش آقا سيد احمد نوربخش در مادّه تاريخ وفاتش گويد:

به تاريخ گويند با پنج تن

بخلد است آقا محمّد جواد

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

دياري بيگدلي، محمدتقي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد تقي دياري بيدگلي

محل تولد : بيدگل كاشان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمد تقي دياري بيدگلي فرزند غلامرضا در سال 1338 هجري شمسي در حومه كاشان (بيدگل) چشم به جهان گشودم، تحصيلات ابتدايي و دوره راهنمايي و متوسطه را نخست در زادگاه خود و سپس در كاشان سپري نمودم، در سال 1354 قبل از پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامى، افتخار حضور در حوزه مقدسه علميه را پيدا نمودم، دروس مقدمات و سطوح عالي حوزه را نزد استادان گرانقدر حوزه علميه كاشان و قم از جمله حضرات آيات عظام اعتمادى، خراسانى، وجداني فخر، ستوده و محقق داماد فرا گرفتم، آنگاه از سال 1366 به بعد از محضر استادان معظم و عاليقدر حضرات آيات عظام مكارم شيرازي مظاهرى، فاضل لنكرانى، منتظري ، صانعى، جوادي آملي و سبحاني در زمينه هاي دروس خارج فقه، اصول و تفسير قرآن كريم كسب فيض نمودم. هم زمان با تحصيلات حوزوي دوره كارشناسي ارشد را در مركز تربيت مدرس دانشگاه قم و دوره دكتراي تخصصي را در دانشكده الهيات دانشگاه تهران به پايان رساندم و در سال 1377 از پايان نامه خود تحت عنوان نقد و بررسي انديشه هاي وارداتي يهود ( اسرائيليات ) در

تفاسير قرآن دفاع كردم.

از سال 1371 تاكنون به عنوان عضو هيأت علمي گروه آموزشي علوم قرآن و حديث دانشگاه قم، اشتغال به فعاليتهاي آموزشي و پژوهشي دارم .از همان زمان به مدت 6 سال با گروههاي معارف اسلامي دانشگاه تهران و علوم پزشكي تهران همكاري علمي داشتم و از آن پس نيز برخي از مراكز آموزش عالي از جمله دانشكده علوم قرآني قم، دانشكده شهيد محلاتي قم و مركز جهاني علوم اسلامي در مدرسه امام خميني ره مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني ره و مركز تخصصي تفسير حوزه علميه قم همكاري آموزشي علمي داشته و دارم. علاوه بر تدريس و انجام خدمت موظف خود در دانشگاه و نيز اهتمام به فعاليتهاي پژوهشي و نگارش و نشر آثار علمى، تا به حال راهنمايي و مشاوره بيش از چهل پايان نامه را در دوره هاي كارشناسي ارشد و دكتري بر عهده داشته ام.

ديباجي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج سيد احمد ديباجى حسينى بن السيد الجليل ثقةالاسلام و مروج الاحكام دين المبين حاج سيد نصراللَّه الديباجى اصفهانى سدهى (همايونشهرى) كه منسوب بحضرت سيد محمد ديباج فرزند بلافصل حضرت صادق آل محمد عليهم السلام مى باشد.

از علماء محترم و ائمه جماعت معاصر است در رستم آباد شميران تهران. وى در سال 1352 ق- ه متولد شده و پس از دوران كودكى و خواندن دروس جديد و مقدمات در عصر زعيم اعظم آيت اللَّه العظمى آقاى بروجردى طاب ثراه به قم آمده و سطوح را از اساتيد برجسته حوزه فراگرفته و در سال 1378 قمرى مهاجرت به نجف اشرف و بتحصيل پرداخته و پس از تكميل سطوح از محضر مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج سيد

محسن طباطبائى حكيم و آيت اللَّه العظمى آقاى حاج سيد محمود شاهرودى و زعيم بزرگوار آيت اللَّه العظمى آقاى حاج سيد ابوالقاسم خوئى مد ظله استفاده هاى شايانى نموده و علوم مختلفه را نزد اساتيد عاليقدر تعلم نموده و در علم حديث و درايه و فن رجال از خريت اين فن مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ محمد محسن آقا بزرگ تهرانى (صاحب الذريعه الى تصانيف الشيعه) بهره هاى كافى و وافى برده است اجازات چند از آيات عظام و مراجع تقليد روايتى و علمى و غيره دارد.

ايشان در ماه رجب (1385) از نجف اشرف بقصد مشهد مقدس رضوى هجرت نموده و از آنجا به تهران تشريف آوردند و در رستم آباد شميران توقف و بنا بدعوت عده اى از موجهين و محترمين در مسجد مهديه رستم آباد به اقامه جماعت و خدمات دينى شايانى اشتغال دارد و ضمناً از درس فقه حضرت آيت اللَّه العظمى آقاى حاج سيد احمد خوانسارى دامت بركاته استفاده مى نمايند.

بعضى از آثار علمى و تأليفات ايشان كتب زير است:

1- تقريرات فقه.

2- تقريرات اصول فقه.

3- زبده المعانى درباره علم بديع و عروض.

4- مختصر المنطق.

5- تفسير القرآن العظيم.

6- كشكول در علوم مختلفه در دو جلد

7- الاجازات الى طرق الاحاديث و الروايات.

8- تبويب الذريعه در شش مجلد كه جلد اول آن چاپ و منتشر شده.

معظم له داماد حجةالاسلام والمسلمين آقاى حاج شيخ حسين زمردى ذاكر تهرانى داماد معظم علامه كبير تهرانى قده صاحب الذريعه، و برادر ايشان ثقه المحدثين عماد الاعلام صاحب مقالاتى در نامه دانشوران، آقاى حاج سيد رضا ديباجى واعظ محترم در اهواز. و برادر ديگر ثقةالاسلام آقاى سيد ابوالقاسم ديباجى داماد آيت اللَّه آقا حاج سيد اسماعيل مرعشى از محصلين بارع

و گويندگان ماهر حوزه علميه قم و آثار چاپ شده ايشان كتاب در «آغوش هماهنگى» و پاورقى به كتاب «سيماى بلال حبشى» مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

دين پرور دربندي، جعفر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد جعفر بن العالم الجليل آيت اللَّه السيد ابوتراب بن العلامه الورع سيد مهدى دربندى تهرانى از علماء ابرار و دانشمندان اخيار تهران بوده و در سال 1263 شمسى در نجف اشرف متولد گرديده و در تحت مراقبت و تربيت والد معظمش پرورش يافته و پس از انقلاب عراق عليه انگليسها و اخراج آنان باتفاق والدش به ايران آمده و مورد استقبال و اقبال مردم تهران و شميرانات قرار گرفته و بخدمات دينى و علمى پرداخته والد ماجدشان آيت اللَّه دربندى علاوه بر داشتن حوزه درس، در مجالس معمولى و مهمانيها به نشر حقايق اسلام و اخبار ائمه اطهار اهتمامى بليغ داشت و در مجالسش غير از اخبار و احاديث اهلبيت عليهم السلام سخن ديگرى نمى فرمود.

مترجم ما پس از مراجعت از عراق تحصيلات خود را در نزد والد خود ادامه داده و علاوه بر استفاده هاى علمى تقوا و فضائل و ملكات نفسانى را از آن بزرگوار فراگرفته و با لباس كرباس وطنى و كمال زهد و قناعت و مناعت طبع بخدمات دينى پرداخته و نشر حقايق و معارف اسلام مينمود. نماز جماعتش در شميرانات و دربند بسيار باشكوه و مخصوصا ماه رمضان پر جمعيت بود و مردم از اطراف براى درك فيض از نماز و محضرش بدربند مى شتافتند تا هشتم ماه رجب سال 1343 شمسى وفات نموده و با تجليل زياد جنازه اش حمل بشهر رى و در ابن بابويه مقبره شخصى خانواده گيش مدفون گرديد.

نگارنده گويد: آن مرحوم ارادت

مخصوصى بمرحوم آيت اللَّه العظمى و مجاهد حاج سيد ابوالقاسم كاشانى داشت خودم ناظر بودم كه با آن كهولت و كبر سن با پاى برهنه از تهران تا بشهر رى در تشييع جنازه آن مرحوم شركت داشته و اظهار تأثر و تأسف از فقدان آن مرحوم مى نمود.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

دينوري، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج ميرزا احمد آقا مجتهد شخصى فقيه و اصولى و داراى علوم غريبه و مردى با ورع و متقى و اغلب اشتغال بتحرير مطالب علمى و عملى داشت و منزوى از مردم و عابد و شب زنده دار و اوضاع و عوالم عجيب و غريبى داشت رضوان اللَّه عليه. كتابى موسوم به (نظام العالم) دارد بسيار نفيس و عالى ولى بطبع نرسيده و تأليفاتى در علوم غريبه دارد و اشعارى شيوا گفته و در تاريخ 1347 در اثر مبارزه با بدع با برادر كوچكش مرحوم آقاى حاج ميرزا عبدالعلى آقا مجتهد به سمنان تبعيد و مدتى در آنجا حبس نظرى بودند بعد بارض اقدس رضوى برده و در تحت مراقبت بودند پس از طى مدت يكسال و نيم دوره ى نفى به تبريز مراجعت بعد از فوت برادر بزرگش آيت اللَّه آقا ميرزا صادق آقا مرحوم در مسجد آن مرحوم اقامه نماز جماعت كرده مقتداى مردم بود در سال 1283 در تبريز متولد شب دوشنبه 23 شهر ذى القعده 1359 بدار بقاء رحلت و در وادى السلام نجف اشرف در مقبره مخصوص خودشان مدفون است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

دينوري، صادق

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مرحوم آيت اللَّه ميرزا صادق آقا مرجع تقليد اهالى آذربايجان بود و مردم فريفته تقوى و عمل و علميت اين مرد برجسته بودند طورى كه با تحرير و تقرير پايان نيابد شاگر آخوند ايروانى و آيت اللَّه فاضل شربيانى و آيت اللَّه آقا شيخ هادى تهرانى بود در فقه و اصول متبحر و شخصى داراى دقت نظر و تحقيق و صاحب تأليفات زياد در فقه و اصول بود منجمله (مقالات غرويه) مربوط به مباحث الفاظ در تبريز بطبع رسيده و كتاب

(مشتقات) اينهم در تبريز بچاپ رسيده و (كتاب فوائد) در مطالب مختلف از فقه و اصول و تفسير مطبوع تهران كه دوره تبعيد خود در قم نوشته شده و كتابهاى مفصله استدلالى در طهارت و صلوه و غيره دارد كه بطبع نرسيده اين شخص قريب سى سال در نجف مشغول تحصيل و تدريس بوده نزديك پنجاه سال رياست روحانيت آذربايجان را در دست داشت در اثر مبارزه با بدع سال 1347 به قم تبعيد و در سال 1351 شانزدهم شهر ذى القعده الحرام شب جمعه برحمت ايزدى رفته و در رواق حضرت معصومه سلام اللَّه عليها در مقبره مخصوص مدفون است اشعار عالى عربى در مدائح و مراثى زير دارد رضوان اللَّه عليه.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

دينوري، علاءالدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج ميرزا علاءالدين دينورى بن آيت اللَّه العظمى حاج ميرزا احمد مجتهد از علماء محترم معاصر تهرانست. معظم له شمه اى از ترجمه و بيوگرافى بيت جليل و خاندان اصيل خويش را بشرح زير مرقوم داشته اند:

راقم علاءالدين دينورى پسر مرحوم آقاى حاج ميرزا احمد آقا مجتهد دينورى از اولاد محمد دينورى كه از اصحاب حضرت على ابن موسى الرضا عليه السلام بوده وى را بجهت تبليغ مذهب حق به آذربايجان اعزام نموده اند در قريه (پير كندى) از قراء حسن آباد از محال قراجه داغ وفات نموده و در همان قريه بخاك سپرده ميشود او را مزارى است كه اهالى بزيارتش ميروند و نذوراتى به مرقدش ميبرند. والد مرحوم پنج برادر بودند بزرگترين اين پنج برادر مرحوم آقاى حاج ميرزا محسن آقا مجتهد صاحب كتاب (تبيين المحجه الى تعيين الحجه) در تبريز بطبع رسيده توان گفت يگانه تأليفى است در اثبات حجه

در سال 1267 هجرى اين شخص در تبريز متولد و در سال 1288 براى تكميل معارف دينى به نجف اشرف مشرف و بعد به تبريز مراجعت و به حج بيت اللَّه الحرام موفق و در سال 1344 مبتلا بدرد چشم بود در اثر شدت مرض چهارم محرم الحرام 1352 دار فانى را وداع و جنازه اش به نجف اشرف حمل و جنب قبر والد ماجدش در وادى السلام دفن ميشود. اين شخصيت بزرگ فقيه و اصولى و درستكار و عاقل و مسيس و مورد شور رجال و عقلاء بوده رياست روحانيت شهر تبريز را داشت.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

دينوري، كاظم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

كاظم بن العلامه العلام آيه الله حاج ميرزا احمد مجتهد بن العالمه الحجه الميرزا محمد مجتهد قراچه داغى تبريزى برادر زاده مرحوم مبرور آيه الله حاج ميرزا صادق آقاى تبريزى از علماء مبرز معاصر تبريز و از بيوتات اصيله و علميه آذربايجان مى باشند كه تا هفت پشت تمامى از مراجع اعلام و آيات عظام آذربايجان بوده اند. وى در تبريز متولد شده و در بيت علم و كمال پرورش يافته و پس از خواندن اوليات و مبادى علوم سطوح فقه و اصول را خدمت مرحوم والد و ديگران فراگرفته آنگاه مهاجرت به نجف اشرف نموده و از محضر آيات عظام مرحوم آيه الله العظمى اصفهانى و آيه الله ضياء الدين عراقى و آيه الله نائينى و آيه الله غروى اصفهانى و ديگران استفاده نموده سپس به وطن مراجعت و به انجام وظائف دينى و روحى از قبيل اقامه جماعت و تدريس و ترويج دين پرداخته و تاكنون باين سمت اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

ذاكري، علي اكبر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي اكبر ذاكرخمي

محل تولد : بردسكن

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/1/1

زندگينامه علمي

اين جانب علي اكبر ذاكري در سال 1338 در خانواده اي روحاني در روستاي خمي (خمين) در يازده كيلو متري شهرستان بردسكن (و كاشمر) متولد شدم . جدم حاج محمد علي معروف به حاج شيخ از روحانيون مشهور و خوشنام منطقه بود . پدرم نيز روحاني است . تحصيلات را تا ششم ابتدايي در روستا گذراندم و پس از آن در سال 1350 وارد حوزه علميه كاشمر شدم . در مدرسه دانش يا عتيق حجره گرفتم . مديريت اين مدرسه

به عهده آيت الله محمد صادق سعيدي بود . در آن زمان حوزه علميه كاشمر از رونق خوبي برخوردار بود . ادبيات و بخشي از اصول و منطق را در كاشمر گذراندم . اساتيدم عبارت بودند از : حجج اسلام :1. حاج شيخ موذني ؛ بخشي از جامع المقدمات 2. مرحوم علومي ؛ نصاب ، بخشي از جامع المقدمات ،شرح نظام و عروه الوثقي 3. حاج شيخ علي اصغر بلاغي ؛ صمديه و سيوطي 4. حاج شيخ فضل الله شريعتي محولاتي ؛ مغني باب اول و رابع و مختصر المعاني 5. محمد كاظم سعيدي (برادر بزرگتر ايت الله سعيدي ) منطق كبري و اندكي از حاشيه 6. آقاي فرقاني ؛ معالم 7. حاج شيخ جواد مدرسي ؛ تحرير المعالم كه اخيرا چاپ شده بود ، بخش بديع مختصر . طلاب موظف بودند افزون بر درس هاي معمول ، مسائل رساله عمليه را حفظ كنند و از روي گلستان سعدي و كتاب كليله و دمنه مشق نوشته و لغات آن را ياد بگيرند تا هم با ادبيات آشنا شوند و هم تمرين خط داشته باشند .

آيت الله مشكيني پس از تبعيد به كاشمر ، در مدرسه حاج شيخ درس تفسير و نهج البلاغه برگزار مي كردند كه در آن درسها شركت مي كردم و آشنائيم با نهج البلاغه از اينجا آغاز شد .پس از بازگشت آيت الله مشكيني به قم زمينه اي فراهم شد كه گروهي از طلاب كاشمر به قم بيايند و من در سال 1355 به قم آمدم و در منزلي كه ايشان در اختيار طلاب گذاشتند ساكن شدم . سپس در امتحان ورودي

مدرسه امام صادق (ع) شركت كردم و تا پيروزي انقلاب اسلامي در آنجا بودم . در مدرسه حجتيه حجره گرفتم . در قم در درس اخلاق و تفسير آيت الله مشكيني شركت مي كردم كه بيشترين تاثير را در شخصيت من و ديگر طلاب كاشمر داشت . دفتر تبليغات هم كلاسهايي تشكيل ميداد كه در آنها اساتيدي مانند : آيت الله شهيد بهشتي ، شهيد باهنر و رهبر معظم انقلاب اسلامي تدريس ميكردند . در سال 1360 در بخش فرهنگي مدرسه عالي تربيتي و قضايي قم شركت كردم و مدرك ليسانس دريافت نمودم . دوره عالي زبان انگليسي دفتر تبليغات را نيز به پايان رساندم . در سال 1362 سطح را امتحان دادم . در سال 1368 با بخش احياء آثار دفتر تبليغات اسلامي همكاري كرده و در استخراج رجال كتاب مختلف الشيعه به تحقيق پرداختم . در سال هاي 1367 تا 1369 با همكاري دوستان به استخراج آيات اخلاقي قرآن پرداختيم كه محصول آن در مجله حوزه منتشر شد . ازسال 1368 عضو مجله حوزه شدم كه تا كنون 35 مقاله در اين مجله و 8 مقاله در مجله فقه و همين مقدار در ديگر مجلات و به مناسبت نشست ها و كنگره ها نگاشتم كه برخي از آنها لوح افتخار جشنواره مطبوعات را به همراه داشت . افزون بر استفاده از اساتيد در فقه ، اصول و فلسفه در دانشكده شهيد محلاتي چند ترم نهج البلاغه تدريس كردم ودر مركز تربيت نويسنده و محقق دفتر تبليغات اسلامي به تدريس تاريخ اسلام پرداختم . با برخي ارگان ها براي داوري كتاب و مقالات پژوهشي

مانند دين پژوهان و كتاب سال جمهوري اسلامي و برخي كنگره ها همكاري دارم . جهت تبليغ به مناطق مختلف سفر كردم و به همين منظور به جبهه هاي جنوب ، غرب و كردستان رفتم .

اساتيد قم : تفسير : آيات : مشكيني ، خزعلي ، معرفت ، اشراقي سطح : آيات و حجج اسلام : باكوئي ، وجداني ،علي اصغر باغاني ، مدرس افغاني ، مصطفي نوراني ، صلواتي ، دوزدوزاني ،شيخ علي پناه اشتهاردي ، ستوده . خارج : آيات عظام : فاضل لنكراني ، مكارم شيرازي ، منتظري ، تبريزي ، صانعي ، وحيد خراساني و هاشمي شاهرودي . فلسفه : آيات و حجج اسلام : انصاري شيرازي ، فياض ، محمد علي گرامي .

ذبيح زاده روشن، علي نقي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي نقى ذبيح زاده روشن

محل تولد : بابل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب در رژيم طاغوت قبل از نظام جديد راهنمائي پس از سيكل، سال اول تجربي را گذراندم و تحت تاثير جلسات مذهبي در سال تحصيلي 55 – 54 دو سال قبل از اخذ ديپلم وارد حوزه علميه قم گرديدم و با جمعي از دوستان در مدرسه اي واقع در گذر خان تحت نظر مرحوم آيت الله مرتضي حائري دروس مقدمات را گذرانديم و در سال دوم يعني سال تحصيلي 56 – 55 وارد مدرسه آيت الله العظمي گلپايگاني بنام الونديه واقع در چهار مردان درس سيوطي و ساير دروس جنبي را خوانديم. و ضمنا از دورس جامعه شناسي و روانشناسي تربيتي آقاي دكترعلي قائمي كه در بعضي از مراكز وابسته به حوزه برگزار

مي شد شركت مي كردم. در سال سوم تحصيلي 57 – 56 وارد مدرسه ديگر آيت الله العظمي گلپايگاني واقع در صفائيه گشته و درس مغني و ساير دروس جنبي را در آن مدرسه از محضر استاد طالقاني و ساير اساتيد معظم تلمذ مي نمودم كه ناگهان به همراه سايرين با حادثه ارتحال مرحوم حاج آقا مصطفي فرزند برومند امام خميني (رض) مواجه گرديديم. اين واقعه كه به تعبير امام خميني (رض) از الطاف خفيه حضرت حق بود موجب اوج گيري مبارزات مردم رشيد ايران به رهبري امام گرديد و بصورت زنجيره اي حوادث جريانات و خاطرات مردم مختلف ايران را بدنبال داشت و از آن تاريخ دروس حوزوي و درس هاي

مدارس بخاطر شركت طلاب در روند مبارزات به كندي پيش مي رفت. در سال چهارم تحصيلي يعني 58 – 57 درس ها به صورت رسمي برگزار نمي شد و افراد متعهد حوزه و از جمله امثال حقير بخاطر تكاليف و وظايف مبارزاتي به انجام وظيفه مشغول بوده و در همان ايام مختصرا قسمتهائي از معالم، اصول فقه، مختصر المعاني را به صورت آزاد نزد اساتيد به صورت خصوصي درس مي گرفتيم و شور انقلاب همه مناطق ايران را فرا گرفته بود. در همان سال مردم ايران شاهد قيامهاي 17 شهريور تهران، و جابجائي مهره هاي رژيم فاسد پهلوي نخست وزيران جمشيد آموزگار، شريف امامى، ازهاري و بختيار و در ادامه انتقال امام خميني (رض) از عراق به پاريس و سرانجام خروج مفتضحانه شاه و ورود شكوهمندانه امام خميني (رض) به ايران و آغاز دهه مباركه فجر تا پيروزي انقلاب اسلامي 22 بهمن سال

1357 و انتخاب و برقراري جمهوري اسلامي بودند. در سال تحصيلي 59 – 58 پس از تاهل به تحصيل لمعه و اصول فقه به صورت آزاد از محضر اساتيد بزرگواري چون آيت الله شيخ علي پناه اشتهاردي و ديگران اشتغال داشتم و در همان ايام از دروس ضروري و جنبي مربوط به شرائط اول پيروزي انقلاب كه توسط دفتر تبليغات بوسيله آيات عظام آقايان مكارم شيرازى، سبحانى، مرحوم شهيد باهنر، تمرين خطابه از مرحوم آقاي فلسفي و تفسير آيت الله خزعلي و طاهري خرم آبادي و درس شناخت شناسي آيت الله مصباح يزدي در مهديه واقع در خيابان چهار مردان و اساتيد ديگري ارائه مي شد، استفاده مي كرديم كه بسياري از آن جزوات هنوز نزد اينجانب موجود است. در ادامه همين سال هاي نخست پس از پيروزي انقلاب ضمن آنكه تحت فرمان امام خميني (رض) طبق وظيفه در اوضاع سياسي و اجتماعي شركت داشته و دروس متعدد اصلي و جنبي را مي خوانديم و در راستاي نيازهاي جامعه آن روز در مقابله با تفكر ماركسيستى، ماترياليستي و ليبراليستي فعاليت مي نموديم. ما در سال تحصيلي 60 – 59 پس از آغاز جنگ تحميلي از طرفي وظيفه داشتيم تا در مقابل شبهات الحادي كمونيستى، امثال ليبرالي و ضد انقلابي منافقين و ديگران خود را مسلح علمي نمائيم و از طرفي به دروس حوزوي كه نظام مند مي گرديد برسيم و از جهتي ديگر راهي جبهه هاي حق عليه باطل باشيم. پس از اتمام شرح لمعه در همان سال و يا سال هاي تحصيلي بعد دروس مكاسب محرمه و رسائل را از محضر اساتيدي چون آيت

الله بني فضل و آيت الله اعتمادي استفاده كرده در سال تحصيلي 62 – 61 بخاطر نياز جوامع علمي وارد موسسه در راه حق قم گرديدم و درس هاي مختلف معارف قرآن و فلسفه اسلامي و دروس بدايه و نهايه و زبان انگليسي رياضي و مكالمه عربي و دروس مباني رشته هاي مختلف علوم انساني از قبيل جامعه شناسى، علوم سياسى، اقتصاد، روانشناسي و ... را نزد اساتيد بزرگواري چون آيت الله مصباح يزدي استاد فياضى، دكتر صديق، استاد مصباحى، دكتر قائمي و ديگران گذرانديم. پس ازآن دوره چهار ساله، طبق برنامه آن موسسه با تعيين گرايش در دوره چهار ساله دوم در بنياد باقر العلوم(ع) موسسه فعلي امام خميني (رض)، در زمينه اختصاصي تاريخ، دورس تاريخ محض و اسلامي را به صورت پيوسته كارشناسي و كارشناسي ارشد گذرانديم و در سال 74 پس از اتمام اين دوره، رساله پايان نامه تحت عنوان (ريشه هاي روابط علماي تشيع با صفويان) تحت نظر استاد راهنما جناب آقاي دكتررضا شعباني و استاد ناظر آقاي دكتر صادق آيينه وند دفاع نمودم و پس از گذراندن دوران طولاني كه البته حدود دو سال بخاطر تحولاتي در موسسه رشته ما به انعطال انجاميد توانستيم در اين سال مدرك كارشناسي ارشد تاريخ را دريافت نمائيم. در همين دوره طولاني طبق ضرورت برنامه موسسه و بعدا دوره اختصاص آن در بنياد باقر العلوم موسسه فعلي امام خميني (رض)، در دروس حوزوي شركت مي نموديم و دروس مكاسب بيع و خيارات و كفايه الاصول را نزد استاد بزرگوار مرحوم آيت الله ستوده گذرانده و ضمنا در امتحانات حوزه نيز شركت مي نموديم.

از آن پس در دروس خارج اساتيد بزرگوار آيات عظام تبريزى، سبحانى، فاضل لنكرانى، جوادي آملي و مرحوم آيت الله خاتم يزدي جمعا چيزي حدود 12 سال شركت داشتم و درس ها را يادداشت مي نموديم. در مدارج علمي حوزه ثبت نام نمودم كه طبق برگه اي كه در دست دارم براي سطح 4 موضوع خراج در اسلام را تعيين كردند كه هنوز وقت نكرده ام تدوين نمايم شايد كتاب 4 جلدي مرجعيت و سياست در عصر غيبت بجاي آن پذيرفته شود.از سال تحصيلي 74 – 73 در دانشگاه آزاد قم، مدرسه غير ايراني مركز جهاني و امام خميني (رض)، مدرسه شهيدين، جامعة الزهراء موسسه امام خميني (رض) و دانشگاه باقر العلوم و بعضي از دانشگاه خارج قم دروس مختلف تاريخ اسلام 1، 2، 3، 4 تاريخ اروپايي 1، 2، 3، 4 و تاريخ معاصر ايران، تاريخ تشيع، تاريخ تحول دولت و خلافت، ديپلماسي در اسلام، دروس معارف، (معارف، ريشه هاي انقلاب، اخلاق، متون، تاريخ اسلام)، تاريخ عصر غيبت، تاريخ تشيع از عصر صفويه تا هم اكنون، جريان شناسي مشروطيت، تاريخ مرجعيت شيعه و دروسي چون روش تحقيق، نحو، تفسير قرآن و متن اختصاصي تاريخ عربي را تدريس نموده ام و در مركز پژوهشي موسسه امام خميني(ره) پروژه تحقيقي مرجعيت و سياست در عصر غيبت را در 4 جلد به اتمام رسانده و اينك عضو هيئت علمي دانشگاه آزاد اسلامي قم و همكار پژوهشي موسسه امام خميني (رض) مي باشم.

ذوعلم فشاركي، محمد حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند محمد باقر. عالم عامل، و فاضل بزرگوار، از شاگردان آخوند محمد حسين فشاركى و داماد ايشان، و امام مسجد يزدآباد. از موثقين علماى

اصفهانى، و محبوب القلوب عند الخواص و العوام بود.

تأليفاتى دارد، از ان جمله است: نور الآفاق، در شرح دعاى مكارم الاخلاق كه بسيار خوب و محققانه نوشته شده، و تاكنون چندين مرتبه به طبع رسيده است، در دو مجلد.

مشاراليه در 7 ماه صفر سال 1373 در مسافرت در رامسر وفات يافته، جنازه به قم منتقل گرديده، در مقبره ى شيخان مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

رازاني، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ محمدحسين رازانى بروجردى از فضلاء و دانشمندان معاصر تهران مى باشند. وى در سال 1322 ق در بروجرد چشم بجهان گشوده و تحصيلات مقدماتى را در بروجرد بانجام رسانيده و براى تكميل و خاتمه ى تحصيل در ابتداء تاسيس حوزه علميه قم در زمان مرحوم آيت اللَّه حايرى به آن ديار مهاجرت نموده در سلك شاگردان آن مرحوم قرار گرفتند. پس از فوت آن مرحوم به بروجرد مراجعت نموده اشتغال بتحصيل و مباحثات علمى داشتند.

اين مرد علمى مجددا در زمان مرحوم آيت اللَّه بروجردى به قم معاودت كرده و در ضمن اشتغال بتدريس به پاره اى از اصلاحات و انتظامات حوزه علميه حسب الامر مرحوم آيت اللَّه بروجردى توفيق يافت.

چند سال قبل مشاراليه مسافرتى به آمريكا كرده و در ضمن تحقيق و بررسى اوضاع مسلمانان و انجام پاره اى مراسم دينى و مذهبى حضرات مراجع قم مخصوصا حضرت آيت اللَّه العظمى آقاى گلپايگانى را بگرفتارى مسلمانان آن منطقه و احتياج مبرم آنها به رهبران مذهبى متذكر نمود كه خوشبختانه از طرف معظم له در اين قسمت اقداماتى شده و ميشود.

حجةالاسلام رازانى پس از مراجعت از آمريكا در طهران ساكن و به اشتغالات علمى و تدريس سطوح عاليه در پاره اى از مدارس مى پردازند.

برگرفته از

كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

رازي، ابوزكريا يحيي

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 258 ق)، واعظ و زاهد. اهل رى بود. در بلخ اقامت داشت و در نيشابور درگذشت. از آثار وى: «كتاب المريدين» است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (218/9)، الفهرست لابن النديم (260)، معجم المؤلفين (232/13)، هديه العارفين (516/2).

رازي، ضياءالدين، ابوالقاسم عمر

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 559 ق)، عالم، متكلم، خطيب، اديب و محدث شافعى اشعرى. ساكن و خطيب رى بود. وى پدر فخرالدين رازى (وف 606 ق) است. علم كلام را از ابوالقاسم انصارى، شاگرد امام الحرمين، فراگرفت. نثر نوشته هايش آنقدر زيباست كه حريرى در «مقامات» خود از آنها بسيار نقل مى كند. از آثارش: «غايه المرام فى علم الكلام»، در دو مجلد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :رى باستان (337 -336 /2)، ريحانه (149 -148 /2)، معجم المؤلفين (282/7)، هديه العارفين (784/1).

رازي، محمد شريف

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجت الاسلام و المسلمين حاج شيخ محمد شريف رازي، در سال 1300ش (1340ق) در خانداني متدين در شهر ري به دنيا آمد. در سيزده سالگي پدر را از دست داد و پس از آن به كار و كسب و تحصيل علوم جديد و مقدمات علوم ديني پرداخت. وي در هفده سالگي با صلاحديد آيت اللَّه شيخ محمدتقي بافقي كه دوران تبعيدش را در شهر ري مي گذارند، به قم رفت و به تكميل سطوح عالي حوزه همت گماشت. حجت الاسلام شريف رازي پس از آن رهسپار حوزه علميه نجف اشرف گرديد و مدتي از درس سيد ابوالحسن اصفهاني و شيخ غلامحسين اردبيلي بهره برد. ايشان همچنين پس از چند ماهي كه از دروس آيت اللَّه ميرزا مهدي اصفهاني در مشهد مقدس استفاده نمود، در قم رحل اقامت افكند و يكسره به درس فقه و اصول حضرات آيات: سيد محمد حجت كوه كمره اي و سيدحسين بروجردي حاضر شد و مباني علمي خويش را استوار ساخت. حجت الاسلام شريف رازي در سال 1333ش به شهر ري رفت و در مدت اقامت پنج ساله در آنجا، در تاسيس، مديريت و تدريسِ مدرسه بُرهانيه نقش

مهمي ايفا نمود. از آن پس به قم بازگشت و به تاليف و تحقيق و تبليغ دين در داخل و خارج كشور اشتغال ورزيد. وي از بسياري از بزرگان شيعه اجازات امور حسبيه و روايتي دريافت داشت كه از جمله آنها، اجازات روايي حضرات آيات: شيخ آقابزرگ تهراني، شيخ علي اكبر نهاوندي و سيدشهاب الدين مرعشي نجفي بود. حجت الاسلام شريف رازي در ضبط تاريخ حوزه هاي علميه و بزرگان شيعه اهتمامي خاص داشت و با تاليف و نگارش كتاب هاي آثارُالحُجَّه يا دايرةالمعارف حوزه علميه قم در 2 جلد و نيز گنجينه دانشمندان درباره شرح حال زندگي علماي معاصر شيعه در ايران و عراق، در 9 جلد، در احيا و بزرگداشت نام و ياد علماي شيعه قدمي بلند و گامي ارجمند برداشت. علاوه بر اين از شريف رازي آثار با ارزش ديگري بر جاي مانده كه اختران فروزان ري و تهران، كرامات صالحين، چرا شيعه شدم، مشاهير دانشمند اسلام، تعليقه بر وسايل الشيعه در 5 جلد و تعليه بر بحارالانوار در 6 جلد و... از آن جمله اند. معظمٌ له سرانجام پس از عمري تحقيق و نگارش، در بيست و پنجم فروردين 1379ش برابر با هفتم محرم 1420ق در هفتاد و نه سالگي بدرود حيات گفت و در قبرستان شيخان قم مدفون گرديد.

رازيني، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام و قدوه الاعلام آقاى ميرزا حسن بن حاج رجبعلى رازينى همدانى از علماء اعلام و حجج اسلام حوزه علميه قم مى باشد در تاريخ 1316 قمرى در قريه رازين همدان متولد شده و در خانواده اصيل و پدر سخاوتمندى تربيت يافته و مقدمات را در آن حدود خوانده و با شوقى فراوان براى ادامه تحصيل به همدان

آمده و با فشار و سختى فراوان در همدان توقف نموده و مقدمات و ادبيات را خوانده و به اتفاق برادر خود آقاشيخ على مهدوى به قم مهاجرت نموده و از محضر اساتيد حوزه و بالاخص مرحوم آيت الله حايرى بهره مند شده و در شدت و عسرت طاقت فرسائى در آن زمان به تحصيل پرداخته و در سال 1351 ق با مرحوم آيت الله حايرى به عنوان تبليغ و تدريس به همدان مراجعت نموده و در اطراف همدان به اقامه جماعت و ارشاد عوام اشتغال يافته تا در سال 1390 هجرى كه مهاجرت به قم نموده و رحل اقامت افكنده است داراى پنج فرزند ذكور به نامهاى ذيل است كه همه اهل فضل و كمال و در حوزه به تدريس و درس و بحث اشتغال دارند.

1- ميرزا محمد 2- ميرزا ابوالقاسم 3- ميرزا محمود 4- ميرزا اسماعيل 5- ميرزا على رضاى رازينى ادام الله توفيقاتهم و بركاتهم.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

راستگو علي آبادي، نادر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نادر راستگو علي آبادي

محل تولد : جيرفت

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/10/1

زندگينامه علمي

در سال 1363 به علت علاقه به دروس حوزوي وارد حوزه علميه يزد شدم بعد از دو سال تحصيل آمدنم به قم المقدسه فراهم شده و تحصيلات خويش را در حوزه مقدسه قم ادامه دادم.همراه با دروس حوزوي در سال 68 در رشته اقتصاد بازرگاني دانشگاه مازندران (بابلسر) قبول شدم، دو ترم خواندم كه متأسفانه با بحران اقتصادي مواجه شده و ترك تحصيل كردم.تا اينكه بار ديگر در سال 73 در رشته علوم سياسي شركت كرده و در دانشگاه باقرالعلوم(ع) قم قبول شدم. سال 76 ليسانس

گرفتم، (كه متأسفانه به علت مشكلات اقتصادي توفيق ادامه تحصيلات دانشگاه را تاكنون پيدا نكردم) و در دفتر تحقيقاتي ياسين مشغول به كار شدم تا اينكه در سال 1378 براي تدريس در مدرسه عالي امام خميني(ره) دعوت شدم و از همان سال تاكنون مشغول به تدريس شدم.همچنين همراه با مدرسه امام(ره) در مراكز حوزوي (تخصصي قضاء و تربيت راهنما و همچنين هوا _ فضا تهران) مشغول به تدريس هستم.در ضمن در دروس: زبان انگليسي، انديشه هاي سياسي امام(ره) انقلاب اسلامي، دانش سياسي و اخلاق توفيق تدريس دارم. ناگفته نماند اولين سال ورودم به مدرسه الهادي رفتم و در اين مدرسه واقع در خاكفرج به دروس حوزوي خويش ادامه دادم.

راستگو، محمدحسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد حسن راستگو

محل تولد : مشهد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1332/1/1

زندگينامه علمي

محمد حسن راستگو در سال 1332 هجري شمسي در شهر مشهد به دنيا آمد ، او در سال دوم دبيرستان به حوزه علميه مشهد وارد و سطح را در مشهد و تتمه سطح و دروس خارج حوزه را در قم گذراند او مبتكر برنامه ويژه تعليم و تربيت كودكان ونوجوانان به صورت كلاس ، اردو ، دروس كلاسيك براي مربيان پرورشي ، مراكز تربيت معلم ،حوزه هاي علميه و صدا وسيماي جمهوري اسلامي است (برنامه هاي بازي با كلمات ، راز دايره ها و عيره ) تحقيقات او در زمينه هاي عقايد ، تعليم و تربيت ، روانشناسي ، اخلاق ، احكام ، تاريخ ، قصص قرآن، قصص كودكان ونوجوانان ، مشاوره و راهنمايي ، تفسير قرآن ، مسائل اجتماعي ، ادبيات عرب ، ادبيات فارسي،

شعر و برنامه ريزي درسي است.

در زمينه شعر هم آثاري از ايشان مي توان ديد، 2 جلد كوچك آي بچه ها آي بچه ها ، گرد آوري كتاب شعر و سرود (سردودهاي اسلامي) با همكاري آقاي سالاري از آن جمله مي باشد. در زمينه قصه هم آثار متعددي را ميتوان از ايشان يافت از آن جمله مي توان : الياس پيغمبر خدا ، مهاجرت به حبشه ، با شهامت مي پرم و . . .را نام برد. از ديگر فعاليت هاي ايشان :• همكاري چند ساله با مجله كودك مسلمان در اواخر انقلاب و چاپ دهها شعر و قصه و غيره • مديريت مركز تربيت مربي كه در اين مركز فعاليت هاي ذيل قابل توجه است :• تدريس 25 دوره تربيت مربي مقدماتي كلاسداري ، امور اردو داري ، قصه گويي ، روش هاي برخورد با كودكان ونوجوانان ، مسابقات ، دروس عمومي مباني تعليم و تربيت ، مهارتهاي تدريس براي طلاب حوزه علميه قم و 10 دوره در شعبه دفتر تبليغات اسلامي اصفهان و 13 دوره در دفتر تبليغات اسلامي مشهد ، كه بيش از 4000 نفر از اين اردوها فارغ التحصيل و دهها شاعر كودك ، نويسنده كودك ، برنامه ريز كودك ، طراح برنامه هاي تلوزيوني ، كارشناس و محقق تحويل جامعه اسلامي ايران داده شده است .

• كتابهاي ره توسه راهيان نور در مقطع ابتدايي و راهنمايي كتاب هاي مختلف وجزوات گوناگون و صدها مقاله و شعر و قصه و تحليل در نشريات كودك و نوجوان و غيرآنها ثمره اين مديريت بوده است.

• ارتباط با 150 سايت

كودكان و نوجوانان و بهره گيري از تجارب ديگران مرتبط با سايت هاي اسلامي دراينترنت • سفرهاي تبليغي و تحقيقي به عربستان سعودي ، 17 سفر حج و عمره و عتبات ، سوريه ، لبنان ، تركيه ، پاكستان ، قطر ، امارت متحده عربي ، مراكش ، اسپانيا ، عراق و ....

• همكاري بااكثر نهادهاي انقلاب اسلامي و شركت در برنامه ريزي بسياري از تشكيلات فرهنگي و غيره ... • تدريس موارد زير در دانشگاههاي آزاد اسلامي قم ، دانشكده اصول ديني ، دانشكده ارشاد در قم:

• قصه گويي و نمايش خلاق • مشاوره و راهنمايي امور عمومي كودكان ونوجوانان • بررسي تحليلي قصه هاي قرآن و تنزيه الانبيا • نقش ريتم و سرود در تربيت

• نقش مسابقات در پيشبرد مسائل تربيتي • بررسي سيستم ها • سخنرانيها فراوان در نماز جمعه هاي كشور (قبل از خطبه ها)، دانشگاه ها، مراكز تربيت معلم، سمينارهاي كشوري و غيره • جلسات فراوان پرسش و پاسخ تربيتي ، آموزشي ، اجتماعي و غيره را مي توان نام برد

راستي، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين راستي

محل تولد : كاشان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1306/1/1

زندگينامه علمي

آية الله حاج شيخ حسين راستي كاشاني در سال 1306 در شهرستان كاشان در محلّه سلطان امير احمد (از فرزندان موسي بن جعفر (ع ) ) به دنيا آمد. مادرش ، ربابه بود و پدر وي ، علي نام داشت كه از راه ابريشم بافي ، روزگار مي گذرانيد و مدتي نيز كارمند دولت بود. زندگي آية الله راستي كاشاني در خانواده اي ساده ، امّا

متديّن و دوستدار خاندان پيامبر (ص ) آغاز شد؛ شيفتگي پدر او به روحانيّت به حدّي بود كه اگر در كوچه خيابان ، فرد معمّمي را از دور مي ديد، صلوات مي فرستاد و در پيشگاهش اداي احترام مي كرد. آية الله راستي كاشاني ، تحصيلات ابتدايي را تا پاية ششم در شهر كاشان به پايان رسانيد. پس از آن ، به دليل نارضايتي پدر از وضعيت دبيرستانهاي آن روزگار، به دبيرستان نرفت و در بعضي از تجارت خانه ها و مغازه ها به كار مشغول شد.

پس از مدتي به سراغ نقاشي طرحها و نقشه هاي قالي رفت و آن حرفه را نزد استادان معروف و مجرّب فرا گرفت ؛ امّا به سبب شوق فراوان به كسب معارف اسلامي و علوم ديني ، راهي حوزه علميه كاشان شد. دروس دورة ادبيات و بخشي از دروس سطح را نزد استادان مشهور آن ديار آموخت و سپس ، عازم حوزه علميه قم شد. در قم ، نيز رسائل ، مكاسب و كفايه را به پايان رساند و در كنار آن به تحصيل فلسفه ، كلام و تفسير مشغول بود. پس از آن ، عازم نجف اشرف شد تا ضمن باريابي به درگاه مولاي متقيان ، علي (ع ) از محضر استادان آن ديار نيز بهره ببرد كه اين سفر بيش از بيست و پنج سال به طول انجاميد. علت مهاجرت ايشان به نجف اشرف ، علاقه فراوان ايشان به تفسير قرآن كريم واطلاع از جلسات درس تفسير حضرت آيت الله العظمي آقاي خويي بود. آية الله راستي كاشاني ، در طي اين سالها، به تدريس درسهاي آموخته نيز مي پرداخت و شاگردان بسياري را تربيت مي نمود؛ امّا با شرفيابي حضرت امام (ره ) به شهر اميرمؤمنان علي (ع ) ، آية الله

راستي درس خود را كه طلاب بسياري در آن شركت مي جستند، تعطيل كرد و همراه با شاگردان ، در درس امام خميني (ره ) شركت كرد. آية الله راستي كاشاني ، در طول دوران تحصيل خود از محضر استادان برجسته اي بهره مند بود.

وي در كاشان ، دروس دورة ادبيات و بخشي از دروس دورة سطح را نزد استاداني همچون آية الله العظمي سيد محمد حسين رضوي ، آية الله ميرزا حسين فاضل نراقي ، آية الله غروي كاشاني ، آية الله شيخ علي اكبر صمدي و آية الله حاج شيخ جعفر صبوري قمي فرا گرفت . با ورود به قم ، رسائل و مكاسب و كفايه را نزد آية الله العظمي حاج شيخ مرتضي حائري يزدي ، آية الله حاج شيخ عبدالجواد اصفهاني ، آية الله العظمي حاج سيد شهاب الدين مرعشي نجفي و حضرت آية الله العظمي حاج سيد محمدباقر طباطبايي بروجردي (سلطاني ) آموخت و براي آموختن تفسير، هيئت ، فلسفه نزد مرحوم علامه طباطبايي رفت .در دورة تحصيل در نجف نيز، به درس خارج اصول و فقه و تفسير آية الله العظمي حاج سيد ابوالقاسم خويي و آية الله العظمي ميرزا باقر زنجاني رفت . همچنين در درس حضرات آيات حاج سيد محسن حكيم و حاج سيد محمود شاهرودي ، حاج سيد عبدالهادي شيرازي ، ميرزا حسن يزدي ، شيخ حسن حلّي ، حاج ميرزا حسن بجنوردي و حاج سيد حسين حمّامي نيز به تناوب شركت مي جست . وي براي فراگيري علم حديث و درايه و بخشي از حكمت و فلسفه به نزد آية الله العظمي حاج سيد عبدالاعلي سبزواري رفت .

از ديگر استادان او در فلسفه و كلام ، آية الله حاج شيخ صدرا مي باشد. همچنين وي تفسير را نزد عالم رباني ، آية الله شيخ محمد

علي سرابي و آية الله العظمي آقاي خويي آموخت در اين مدت ايشان از جلسات خصوصي اخلاق حضرت آيت الله العظمي حاج سيد جمال گلپايگاني بهره برد. با حضور امام (ره ) در حوزه علميه نجف اشرف ، آية الله راستي به درس ايشان شتافت و از محضر وي بهره هاي بسيار برد. آية الله راستي مدتي در جلسات فقهي شوراي استفتاي آية الله خويي شركت داشت . آية الله راستي كاشاني در دوران تحصيل در قم با آية الله مرحوم حاج شيخ علي حيدري ، آية الله حاج سيد جلال فقيه ايماني ، آية الله حاج شيخ محمدرضا مهدوي كني ، انس فراوان داشت و در جلسات مباحثه درسي آنان شركت مي كرد. در نجف نيز با مرحوم آية الله حاج سيد نصر الله مستنبط ، آية الله حاج سيد حسن قزويني ، آية الله حاج سيد مرتضي نجومي و آية الله حاج سيد محمد نوري جلسات مباحثه علمي برقرار مي كرد كه اين جلسات ساليان متمادي ادامه داشت . از ديگر دوستان نزديك وي ، آية الله حاج سيد اسدالله مدني ، مرحوم آية الله شيخ محمد فكوريزدي و مرحوم آية الله حاج سيد مرتضي خلخالي است . آية الله راستي كاشاني با مرحوم آية الله حاج سيد عبدالكريم كشميري ، انس فراواني داشته است .

آية الله راستي كاشاني در طول عمر خود، تا كنون فعاليتهاي علمي و فرهنگي بسياري را به انجام رسانده است كه ذكر همة آنها در اين مختصر نمي گنجد. وي حدود پنجاه سال است كه به تدريس در حوزه هاي علميه كاشان ، نجف اشرف و قم مي پردازد و از اين رهگذر، شاگردان بسياري را پرورش داده است كه برخي از آنان خود، از استادان و فضلايي هستند كه در حوزه هاي علميه ايران و

ديگر كشورها به خدمت به جامعة تشيع مي پردازند. برخي نيز در پستهاي مهم و حساس نظام اسلامي ، خدمت مي نمايند. آية الله راستي ، در زمان حيات امام (ره ) به نمايندگي ايشان براي ساماندهي امور حوزه و ايجاد تشكيلات شوراي مديريت حوزة علميه قم منصوب شد و مُجاز به تصرف در امور شرعيه شد. در اين زمينه ، وي خدمات شاياني را به سرانجام رسانده است كه آثار و بركات آن تا هم اكنون نيز بر جاي مانده است . آية الله راستي به پژوهش در زمينه هاي گوناگون ديني ، پرداخته كه برخي از آنان در نشريات كشور به چاپ رسيده است . وي همچنين تقريرات دروس برخي از اساتيد خود را نگاشته و حواشي و دستنوشته هايي در زمينه فقه و اصول دارد. اشتغال به درس و علوم ديني ، آية الله راستي را از مبارزه بر ضد طاغوت بازنداشت .

وي از نخستين روزهاي نهضت ، به جمع مبارزان پيوست و همواره با اطاعت از رهنمودهاي امام خميني (ره ) به افشاگري ماهيت شوم خاندان پهلوي و تلاش براي استقرار نظامي اسلامي با بهره گيري از معارف اهل بيت (ع ) مي پرداخت . از جمله فعاليتهاي سياسي وي كه پيش تر، ذكر آن آمد، تعطيل كردن درس خود در نجف و حضور در درس امام (ره ) به منظور مطرح نمودن و تقويت نهضت امام خميني (ره ) بود. ديگر اينكه وي در سال 1343، مسأله تقليد از امام خميني (ره ) را به طور جدي مطرح كرد. آية الله راستي ، با عضويت در جامعه مدرسين حوزه علميه قم ، جزء فعالان اين مجموعه شد و امضاي او در زير بسياري از اعلاميه ها و بيانيه هايي كه بر ضد شاه منتشر مي شد، به چشم مي خورد. از ديگر

فعاليتهاي وي در زمان رژيم شاه ، سفر به آبادان ، به نمايندگي از طرف امام خميني (ره )، براي حمايت و پشتيباني از اعتصاب كاركنان صنعت نفت بود. وي از كساني بود كه در مسجد دانشگاه تهران متحصن شد. با پيروزي انقلاب اسلامي ايران در بهمن 1357، فعاليتهاي سياسي معظم له پايان نيافت . و تاكنون به نيز ادامه دارد.

راشد، حسينعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مدرس، واعظ.

تولد: 1284، تربت حيدريه.

درگذشت: 1359، تهران.

حسينعلى راشد تحصيلات مكتبى و طلبگى را در تربت حيدريه و مشهد انجام داد و بعد به نجف رفت. در بازگشت به امور دينى و منبرى پرداخت. مدتى از ايام را در اصفهان به اين امور پرداخت. از زمانى كه راديو تأسيس شد، برنامه وعظ آنجا را در عهده گرفت. او حدود چهل وعظ هفتگى از راديو كرد.

وى سال هاى دراز در دانشگاه تهران (دانشكده الهيات و معارف اسلامى)، و نيز در مدرسه سپهسالار تدريس كرد. از نوشته هاى او دو فيلسوف شرق و غرب: ملا صدرا و اينشتين چند بار چاپ شده است (چاپ اول 1318). مجموعه سخنرانى هاى او در راديو، در شش جلد به چاپ رسيده است.

از وعاظ و خطباء و منبرى هاى معروف و مشهور ايران، در 1276 در كاريزك تربت حيدريه متولد شد. پدرش شيخ عباس تربتى در كسوت روحانيت و به شغل وعظ و خطابه اشتغال داشت. راشد از 7 سالگى تا 16 سالگى در تربت حيدريه مقدمات زبان و ادب فارسى و عرب، صرف و نحو، منطق و معانى بيان را فراگرفت، سپس وارد حوزه ى علميه مشهد شد و نزد حاج آقا حسين قمى و آقازاده خراسانى و آقابزرگ كه هر سه از علماى طراز اول بودند، علم اصول

و فلسفه قديم را به تفصيل تحصيل نمود. در 28 سالگى عازم نجف اشرف شد ولى مدت توقف او طولانى نشد و به ايران بازگشت. چندى در شيراز و زمانى در اصفهان به كار وعظ و خطابه مشغول بود. پس از واقعه ى مسجد گوهرشاد، او را در اصفهان بازداشت كردند و چندى در زندان به سر برد. بعد به تهران آمد و در شركت مطبوعات استخدام شد كه كار او غلطگيرى كتابها بود. در آن شركت بود كه يادداشتهاى خود را تنظيم نمود و تحت عنوان دو فيلسوف شرق و غرب انتشار داد. در همان زمان در روزنامه هاى ايران و اطلاعات و مجلات مهر و ايران امروز مقاله مى نوشت. در سال 1320 او را براى ايراد يك سلسله سخنرانى هاى مذهبى به راديو تهران دعوت كردند و قريب سى سال همه هفته يك سخنرانى از او پخش مى شد كه مجموعه سخنرانى هاى او در مجلات چاپ و نشر يافته است. همزمان با ساير كارها براى تدريس به مدرسه عالى سپهسالار دعوت شد و چندى بعد استاد دانشكده معقول و منقول كه بعد الهيات و معارف اسلامى نام گرفت، گرديد و در دوره ى ليسانس و دكتراى فلسفه ى قديم تدريس مى كرد.

در انتخابات دوره ى هفدهم از طرف بازاريان تهران كانديداى انتخابات شد و بدون اينكه خود در اين زمينه فعاليت كرده باشد، به آراء طبيعى مردم به مجلس شوراى ملى رفت ولى چون محيط مجلس را مناسب نديد، چند جلسه اى بيش در مجلس نماند و خود را كنار كشيد.

راشد مردى به تمام معنى دانشمند و روشنفكر و راستگو و ساده دل بود. آنچه بدان معتقد بود بر زبان جارى مى ساخت، منبر را

هرگز وسيله ى كسب قدرت مادى و معنوى نكرد. در فلسفه ى قديم يد طولانى داشت. در 1360 در تهران درگذشت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

راشدي نيا، اكبر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اكبر راشدي نيا

محل تولد : تبريز

شهرت

تابعيت : ايران

زندگينامه علمي

حقير اكبر راشدي نيا تحصيلات حوزوي خود را در تبريز شروع نموده و در سال 72 وارد حوزه علميه قم شدم . در اين ميان بخشي از دروس سطح فقه و اصول و همچنين كتب حكمت و عرفان را در تبريز از محضر حضرت آيت الله سيد ابوالحسن مولانا و آيت الله ميرزا محسن كوچه باغي تلمذ نمودم و در قم از خدمت آقايان پاياني و اشتهاردي استفاده نمودم . از سال 1375در درس خارج حضرات آيات وحيد خراساني ، شيخ جواد تبريزي ، شبيري زنجاني و بهجت شركت نمودم و علاوه بر دروس فقه و اصول در درس هاي معارف و تفسيرو حكمت حضرات آيات جوادي آملي ، حسن زاده آملي و انصاري شيرازي شركت نمودم . تابه به حال برخي از كتب اصول، حكمت و عرفان همچون اصول فقه مظفر، بداية الحمة، المظاهر الالهية ، تمهيد القواعد، شرح فصوص الحكم را تدريس نموده ام . حقير از سال 1378 بعنوان محقق در مركز تحقيقات كامپيوتري علوم اسلامي مشغول به كار شدم و روي آثار آخوند ملا صدرا همچون مفاتيح الغيب ، شرح الهداية الاثيرية ، رسائل اجوبة المسائل ، المظاهر الالهية ، رسالة اتحاد االعاقل و المعقول ، زاد المسافر و ... كارنمودم كه قرار است بصورت لوح فشرده مجموعه آثار صدر المتالهين منتشر بيابد و همچنين از سال1383 بعنوان همكار

علمي در مركز دائرة المعارف علوم عقلي بر روي آثار عرفاني و حكمت فعاليت مي كنم.

راشدي، محمدتقي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد تقي راشدي

محل تولد : خوانسار

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/7/1

زندگينامه علمي

با اتمام دوره راهنمايي در سال 1358 دروس حوزوي را در مدرسه علميه ولي عصر (عج) شهرستان خوانسار از توابع استان اصفهان شروع نموده و پس از گذراندن دوره سطح دو سال درس خارج در همان مدرسه در محضر حضرت آيت الله مرحوم تقديري شركت كردم و سپس در سال 1369 وارد حوزه علميه قم شدم و مدت ده سال از دروس خارج فقه و اصول آيات عظام وحيد خراساني و ناصر مكارم شيرازي بهره جستم. در اين ميان در دروس تفسير و فلسفه در حد نياز شركت نمودم.

در زمينه تدريس نيز مدت پنج سال دروس مقدماتي را چند بار در مدرسه علميه خوانسار و معالم الدين و شرح لمعه و مكاسب شيخ انصاري را در حوزه علميه قم تديس نمودم. در كنار اشتغال به تحصيل و تدريس در موسسه مجمع الفكر الاسلامي با جمعي از دوستان به كارهاي تحقيقاتي پرداختم كه آثار شيخ اعظم انصاري در 28 مجلد و شرح لمعه در 4 مجلد و مطارح الانظار در دو مجلد منتشر شده است. و برخي از آنها به نام كتاب سال برگزيده شده است.در كنار كار تحقيقاتي در كنگره شيخ انصاري و كنگره نقش زمان و مكان در اجتهاد حضرت امام خميني (ره) در تصحيح مقالات از نظر كيفي و ادبي و برگزاري كميسيون هاي بررسي مقالات همكاري داشتم و مدتي نيز به عنوان عضو هيئت علمي

با كنگره شهيد آيت الله صدر فعاليت نمودم.از سال 1376 وارد موسسه دائره المعارف فقه اسلامي بر طبق مذهب اهل البيت عليهم السلام كه به فرمان حضرت آيت الله خامنه اي (زيد عزه) تاسيس گرديده است شدم و در بخش معاونت تحقيقات دائره المعارف همكاري نمودم و اكنون نيز عضو شوراي سرگروه هاي علمي آن موسسه مي باشم كه سرپرستي تدوين جلدهاي 15 و 18 دائره المعارف به عهده اينجانب مي باشد

ربابه

قرن:13

جنسيت:زن

مليت:ايران

حدود 1297 ق، از زنان فاضل، سخنور، محدث و متكلم. وى دختر ملا محمدصالح برغانى (1275 / 1270 ق) و آمنه خانم قزوينى و خواهر فاطمه ملقب به قرةالعين بود. او از خاندان علم و دانش بود كه بسيارى از مردان و زنان آن از علما و فضلاى مبرز زمان خود به شمار مى رفتند.

وى مقدمات زبان عربى و ادبيات را نزد مردان خانواده و خواهرش قرةالعين فراگرفت و فقه و اصول و تفسير و حديث را از پدرش و عمويش ملا محمدتقى برغانى (1264 ق)، معروف به شهيد ثالث، آموخت. يك دوره حكمت و فلسفه را نزد آخوند شيخ ملا آغا حكمى گذراند و در عرفان نزد عمويش ملا على برغانى و برادرش ميرزا عبدالوهاب برغانى قزوينى تلمذ كرد. هنگامى كه به سن رشد رسيد با ميرزا هبةاللَّه رفيعى قزوينى ازدواج نمود.

او در جايگاه درس و وعظ و ارشاد قرار گرفت و به استنباط احكام شرعى مى پرداخت و با علما مباحثه و مجادله مى كرد و در مسائل فقهى و علمى فتوا مى داد و به نظر و احكامش عمل مى كرد، تا جائى كه اميد و پناهگاه مستمندان و درماندگان بود. در سخنرانيها و

مجالسش فراوان از ناصرالدين شاه قاجار (1313 -1264 ق) و درباريان و نزديكانش انتقاد و بدگويى مى كرد و هيچگاه ناصرالدين شاه متعرض او نگرديد.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعيان الشيعه (مستدركات)، 105 -104 / 4.

رباني خوراسگاني، محمدصادق

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد صادق رباني خوراسگاني

محل تولد : اصفهان

شهرت : رباني

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1356/1/1

زندگينامه علمي

در مهر ماه سال 1370 وارد حوزه علميه اصفهان شدم و سطوح مقدمات را در سال 76 به پايان رساندم و همراه با آن ديپلم را اخذ كردم و وارد حوزه علميه قم شدم و در كنار دروس حوزوي رسائل و مكاسب و كفايه در مؤسسه امام خميني(ره) قم مشغول به تحصيل در رشته جامعه شناسي شده و الان مشغول پايان نامه كارشناسي ارشد جامعه شناسي هستم و در حدود 5 سال است كه در دروس خارج فقه و اصول حضرات آيات عظام آية الله فاضل لنكراني ، مرحوم تبريزي ، وحيد خراساني و استاد محمد جواد فاضل لنكراني مشغول به تحصيل علوم حوزوي هستم.

رباني شيرازي، عبدالرحيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام آقاى آقا ميرزا عبدالرحيم شيرازى از علماء و فضلاء به نام حوزه علميه است. وى در شيراز متولد شده و پس از طى مقدماتى براى تكميل مبانى علمى و تحصيل كمالات به قم مهاجرت نموده و سطوح و متون فقهى و اصولى را از مدرسين بزرگ چون مرحوم آيت الله حاج سيد محمد محقق داماد يزدى و ديگران فراگرفته و دروس فقه و اصول استدلالى و تحليلى را از محضر مرحوم آيت الله العظمى بروجردى و آيت الله العظمى امام خمينى. و نيز بعضى ديگر استفاده نموده و به تاليف و مباحثات خصوصى پرداخته است.

از آثار اوست تعليقات بر وسائل الشيعه از اول طهارت تا آخر ديات كه 16 مجلد آن به طبع رسيده و نيز آثار ديگرى از تعليقات بر بحارالانوار و غيره دارد كه بعضى مطبوع و

برخى هم مخطوط مانده است.

عالم.

تولد: 1303، دارالفضيله شيراز.

درگذشت: 17 اسفند 1360، بين راه دليجان- محلات.

آيت الله عبدالرحيم ربانى شيرازى، فرزند حاج مهدى، ايام كودكى را در مكتبخانه ها و جوانى را در مداس علميه ى شيراز به سر آورد. هنوز به بيست سالگى نرسيده بود كه از پدر مستقل شد و حجره اى براى خود دست و پا كرد. در جوانى به حزب «برادران» پيوست كه به رهبرى آيت الله آقا سيد نورالدين حسينى براى مقابله با تجاوزات استعمارگران خارجى و عمال داخلى آنها به حريم اسلام و روحانيت تأسيس شده بود و رسما به فعاليت هاى حزبى و سياسى پرداخت. همزمان با آن براى تكميل اطلاعات دينى خود به مدرسه ى علميه ى آقا باباخان رفت. سپس در زمان مرجعيت آيت الله سيد حسين بروجردى به قم مشرف شد. در قم، چند سالى در مدرسه ى حجتيه سكنى گزيد تا آن كه ازدواج كرد و به منزلى كه در يكى از محله هاى قديمى قم اجاره كرده بود، نقل مكان نمود. ايشان براى امرار معاش به خريد و فروش مى پرداخت.

شروع مبارزات آيت الله ربانى شيرازى با رضاشاه، ايستادگى در مقابل برنامه كشف حجاب بود. ايشان تصميم گرفت آيات و رواياتى را كه دلالت بر لزوم پوشش براى زن دارد، استخراج نموده و آنها را به صورت اعلاميه اى نوشته و بر معابر عمومى نصب نمايد. براى كسب اجازه به نزد آيت الله آقا سيد نورالدين رفت كه به وى اجازه داده شد. از ديگر فعاليت هاى او در زمان اقامت در حوزه ى علميه ى شيراز، مبارزه با فرقه هاى مذهبى و سياسى نظير بهاييان و صوفيان دراويش و نيز تبليغات حزب توده در سال هاى 1320 بود.

آيت الله ربانى در مدت اقامت خود

در شيراز به مرتبه اى از دانش رسيد كه ديگر ادامه تحصيلش در آن شهر امكان نداشت. از همين روى عليرغم مساعد نبودن شرايط و آماده نبودن زمينه مهاجرت، سرانجام در سال 1327 راهى شهر مقدس قم گرديد و بلافاصله در حوزه ى درس آيت الله بروجردى حاضر شد.

از جمله آثار ايشان به اين شرح هستند: تصحيح و تعليق وسائل الشيعه؛ تصحيح و تعليق بحارالانوار؛ قضاءالحقوق فى ترجمة الصدوق؛ حركت طبيعى از دو ديدگاه؛ رساله در عدم تحريف قرآن مجيد؛ كتاب صلاة و ادعيه و قرآن و ملابس كه به سبك جديدى نوشته شده است؛ مقدمه بر بحارالانوار و وسايل الشيعه؛ مقدمه ى مبانى الاخبار (در 94 صفحه، در ترجمه صدوق عليه الرحمه)؛ رساله ها و جزوه هاى پراكنده و چاپ نشده.

آيت الله ربانى شيرازى براى شركت در جلسات شوراى نگهبان از شيراز عازم تهران بود در بين راه دليجان محلات، اتومبيل حامل ايشان پس از تركيدن لاستيك آن توسط گلوله از جاده منحرف و واژگون شد. كمى پس از واژگون شدن اتومبيل حامل ايشان مينى بوسى از راه رسيد و تنها ايشان را كه حتى به مقدار كمترى از بقيه ى همراهان خود، دچار آسيب ديدگى و جراحت شده بودند با خود به يكى از درمانگاه هاى شهرستان محلات بردند و مصببين بدون آنكه هيچ گونه رد پايى از خود به جا بگذارند، محل را ترك كرده و متوارى شدند. هنوز ساعاتى چند از انتقال به درمانگاه نگذشته بود كه درگذشت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

رباني، جعفر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد جعفر رباني

محل تولد : تربت حيدريه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1358 وارد حوزه علميه قم شدم. ادبيات

را نزد مدرس افغاني فرا گرفتم و طي دو سال به پايان رساندم. آن گاه مختصر المعاني و معالم الاصول و اصول الفقه و لمعتين را نزد استاتيدي همچون استاد وجداني فخر و استاد سبحاني و بعضي اساتيد خصوصي مي آموختم و در درس اخلاق بعضي آيات عظام شركت مي كردم. از ابتدا علاقه زيادي به تدريس و نوشتن داشتم و در پي فرصتي براي پي ريزي اين دو برنامه بودم و جسته و گريخته فعّاليتهاي اندكي در اين دو زمينه داشتم. كلاسداري يكي ديگر از برنامه هاي من بود كلاسهاي قرآن و عقايد و تاريخ در شهرستان تربت حيدريه و ساير شهرستانهاي ديگر از جنبه هاي زندگيم را سفرهاي تبليغي تشكيل مي داد سفرهاي مختلف به شهرها و روستاهاي كشور اسلامي و عزيزم كه با فرهنگ هاي گوناگون آشنا مي شدم . ولي سطح عالي مانند مكاسب و رسائل و كفايه را نزد اساتيدي همچون استاد اعتمادي، دوزدوزانى، ستوده، پايانى، صالحي مازندراني آموختم.

در سال 1371 رسماً مشغول تدريس دروس ديني در يكي از مدارس حوزه علميه قم گرديدم و در سال 1375 در مركز جهاني علوم اسلامي براي طلاب غير ايراني شروع به تدريس نمودم. و اينك نيز به لطف خداي مهربان اشتغال به تدريس دارم و بركاتي از اين طريق نصيبم گرديده. نوشتاري را تقريباً از سال 1374 شروع كردم.مشوق اصلي من در اين رشته جناب حجة الاسلام مهدي مهدوي پور بودند كه سرپرستي پژوهشكده باقرالعلوم (ع) را در سازمان تبليغات اسلامي بر عهده داشتند به تشويق ايشان اوّلين كتاب خود را نوشتم(كتاب معلي بن خنيس معلم استقامت)

بي انصافي است اگر از

تشويقات همسرم در اين زمينه نامي نبرده باشم به هر حال، روز به روز علاقه مندي به نوشتن و تحقيق در من بيشتر مي شد و پس از مدّتي دومين كتابم را جامعه مدرسين حوزه علميه قم به چاپ رسانيد(كتاب خليل بن احد) و در اين بين مقالاتم به لطف خداي مهربان يكي پس از ديگري چاپ مي شد ولي اينك نزديك به بيست مقاله در موضوعات مختلف نوشتم. در سال 1384 پايان نامه سطح 3 را با موضوع عدالت خداوند به رشته تحرير در آوردم و با عنايت الهي رساله اي جالب و تحقيقي به مرحله دفاع رسيد و آقايان داور با اعطاي نمره 19 اينجانب را بسيار تشويق نمودند و با توفيقي الابالله. اينك به لطف ايزد پاك خود را براي نوشتن پايان نامه سطح چهار(دكترا) آماده مي كنم و اميدوارم هم ياريم نمايد.

باورم بر اين است كه طلاب علوم ديني علاوه بر تقوا ورزي طلبگي و ساير شؤن ديني و سياسي و اجتماعي ناگزير از چهار نكته مي باشد: تدريس، تحقيق، تبليغ، تحصيل. باور ديگر من در زندگي علمي طلاب آنست كه از پايه 6 بايد رشته تخصصي انتخاب نمايند و علاوه بر رشته عمومي دوره تخصصي را نيز بگذرانند تا پس از مدّتي در جهتي خاص، صاحب نظر گردند.

از ديگر مراحل علمي زندگيم، شركت در دروس خارج است كه به مدّت 13 سال دروس حضرات آيات وحيد خراساني و مرحوم شيخ جواد تبريزي شركت نمودم و بهره ها گرفتم. ديگر از باورهاي علمي من اين است كه طلاب ناگزير از تسلط يكي از زبانهاي خارجي و زبان اينترنت و كامپيوتر هستند

تا با اطلاع رساني سريع تر براي همه مخاطبان خود مفيد و نافع باشند در پايان اميدوارم خداوند عمر ما را سرتاسر نور و در جهت نشر معارف اهل بيت (ع) بندگي خودش بنمايد.

رجايي رامشه، محمدكاظم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد كاظم رجايي رامشه

محل تولد : سميرم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1339/6/1

زندگينامه علمي

اينجانب سيد محمد كاظم رجائي رامشه در شهريور ماه 1339 در شهر حناء «استان اصفهان » به دنيا آمدم . پس از گذراندن دوران راهنمايي به حوزه علميه شهرضا و در سال 1355 به شهر مقدس قم عزيمت و وارد حوزه علميه قم شدم .موقعيت زماني و شور انقلاب در بين طلاب آن زمان تقريباً تمامي طلاب را به صحنه هاي پر شور انقلاب و پس از آن به جاذبه هاي دفاع مقدس مي كشاند و طبيعي بود كه بنده در اين مجموعه قرار داشتم .

حدود سالهاي 63 وارد مؤسسه درراه حق شدم از گذراندن دروس معارف اسلامي به رشته اقتصاد گرايش پيدا كردم. سال 67 وارد مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني شده و دوره كارشناسي ارشد پيوسته اقتصاد نظري را شروع و در سال 1375 از پايان نامه كارشناسي ارشد خود با عنوان:« قيمت گذاري در اقتصاد اسلامي » با راهنمايي استاد بزرگوار جناب آقاي دكتر حسين نمازي و مشاوره استاد گرانقدر دكتر سيد كاظم صدر دفاع كردم و همان سال وارد مقطع دكتري شدم و سر انجام در خرداد ماه سال 1384 از پايان نامه خود با عنوان « ماهيت بهره و كارآيي اقتصادي آن » به راهنمايي استاد بزرگوار دكتر پرويز داودي و مشاوره

اساتيد محترم حجة الاسلام حسن آقا نظري و دكتر عباس شاكري دفاع كردم . در ايام تحصيل افزون بر تدريس دروي اقتصاد، تا حدودي به مطالعه و تحقيق پرداختم كه حاصل آن انتشار چندين مقاله ، طرح و دو مجلد كتاب با عنوان هاي « معجم موضوعي آيات اقتصادي قرآن » و « ماهيت بهره و كارايي آن » مي باشد.

رجبي، محمود

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمود رجبي

محل تولد : جاسب

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1330/1/1

زندگينامه علمي

حجة الاسلام والمسلمين محمود رجبي در سال 1330 هجري شمسي در شهيديه جاسب در ميان خانواده اي متدين و پاك طينت به دنيا آمد. پدرش مرحوم غلامحسين رجبي به شغل كشاورزي و آهنگري روزگار مي گذراند و به روحانيت شيعه و راه مقدس آن علاقه وافري داشت . او دو سال پس از تولد فرزندش به همراه خانواده به قم آمد. حجة الاسلام والمسلمين محمود رجبي تحصيلات خود را از دبستان آغاز كرد و با به پايان بردن آن ، در سال 1343 به حوزه علميه قم وارد شد. مشوق اصلي وي در اين امر پدرش بود. پدرش از علاقه مندان به اهل بيت (ع ) بود و همواره در شهادتها و ولادتها به برگزاري مراسم اهتمام جدي داشت . او همواره به روحانيت شيعه عشق مي ورزيد و از اين رو فرزند خود را بسيار تشويق مي كرد تا در اين راه پرافتخار گام بردارد.او تحصيلات علوم ديني را در مدرسه علميه آية الله العظمي گلپايگاني (ره ) آغاز كرد و كتب دوره مقدمات و سطح را نزد استادان برجستة آن روزگار به پايان برد. سپس در سال 1350 به درس خارج فقه و اصول استادان برجستة حوزه

علميه قم راه يافت و سالها از محضر آنان بهره برد. او در طي اين سالها از تحصيل تفسير، علوم عقلي و شركت در دروس اخلاق نيز بازنماند و در اولين دوره آموزشي ويژه مؤسسه در راه حق كه تحت اشراف علمي حضرت آية الله مصباح يزدي اداره مي شد شركت نمود. وي همچنين با تأسيس دفتر همكاري حوزه و دانشگاه نيز در گروه علوم اجتماعي اين دفتر به تحقيق ، ارائه كنفرانس و بازسازي علوم انساني در قلمرو جامعه شناسي پرداخت . حجة الاسلام والمسلمين محمود رجبي به محضر استادان فراواني راه يافت . او بخشي از مقدمات و سيوطي را نزد آقايان فلاح زاده و شايسته (ره )، منطق مظفر و اصول فقه مظفر را نزد آية الله امينيان و حجة الاسلام و المسلمين فياضي ، معالم الاصول را نزد آية الله مقتدايي و معاني و بيان را نزد آية الله حاج شيخ حسن آقا تهراني فرا گرفت . شرح لمعه را نزد حضرات آيات آقايان محمد مؤمن ، حسين شب زنده دار، شيخ حسن تهراني ، فاضلي و امراللهي فرا گرفت و در درس رسائل آية الله طاهري خرم آبادي و آية الله مؤمن و در درس مكاسب آية الله ستوده ، آية الله مصلحي اراكي و آية الله مؤمن شركت كرد. براي آموختن كفاية الاصول نيز به درس آية الله سلطاني طباطبايي (ره ) و آية الله مؤمن رفت . وي با پايان يافتن دورة سطح ، به درس خارج آية الله حاج شيخ كاظم تبريزي (ره )، آية الله حاج شيخ مرتضي حائري (ره )، آية الله العظمي وحيد خراساني ، آية الله شاه آبادي آملي رفت و سالها از محضر ايشان بهره برد. ضمناً او در درس تفسير آية الله شب زنده دار نيز حاضر مي شد و باب حادي عشر رانزد آية الله صلواتي و شرح تجريد را نزد آية الله حسيني كاشاني آموخت . او

در طي اين سالها از درس اخلاق حضرات آيات مشكيني و مصباح يزدي بهره برد. حجة الاسلام والمسلمين محمود رجبي در سالهاي تحصيل خود با استادان و فضلاي بسياري رابطة دوستي داشت كه از آن جمله ، حجج اسلام آقايان سيد محمد غروي ، علي مؤمن ، مهدي شب زنده دار و محمود محمدي عراقي را مي توان نام برد. حجة الاسلام والمسلمين محمود رجبي در سالهاي زندگاني خود تا به امروز، خدمات علمي و فرهنگي بسياري از خود برجاي نهاده است . او بسياري از كتب دوره سطح را بارها تدريس كرده و از اين رهگذر شاگردان فراواني را تربيت كرده است . بخشي از تدريس او مربوط به مؤسسه در راه حق و مؤسسه امام خميني (ره ) است . او با توجه به رشته تحصيلي خود در مؤسسه در راه حق (جامعه شناسي ) و مطالعات و تحقيقات فراوان در علوم قرآني و تفسير، سالها به تدريس در آن دو مؤسسه و نيز دانشگاه ها و مراكز آموزش ضمن خدمت آموزش و پرورش در رشته هاي جامعه شناسي ، علوم قرآني و تفسير اشتغال داشته است . بخشي از فعاليتهاي علمي و فرهنگي وي تهيه متون و منابع درسي در دو رشته «تفسير و علوم قرآن » و «جامعه شناسي » است او از اين رهگذر كتابهاي متعددي را تأليف كرده كه از آن جمله مي توان به كتابهاي «روش تفسير قرآن »، «شناخت قرآن »، «اعجاز قرآن »، «انسان شناسي » و «قرآن شناسي » _ كه حاصل تلاش ايشان در تحقيق و تدوين درسهاي استاد مصباح يزدي مي باشد _ را نام برد او همچنين كتابهاي «درآمدي به جامعه شناسي اسلامي »، «تاريخچه جامعه شناسي »، «مباني جامعه شناسي » و «تاريخ تفكرات اجتماعي » را در قلمرو علوم اجتماعي به رشته تحرير درآورده است . ايشان در زمينه ترجمه

نيز كتاب «عوامل ضعف المسلمين » نوشته عاطف الزين را به فارسي ترجمه كرده است . حجة الاسلام والمسلمين محمود رجبي از مؤسسان دفتر همكاري حوزه و دانشگاه و مسؤول گروه علوم اجتماعي اين دفتر است ، وي همچنين ضمن عضويت در شوراي عالي بررسي متون درسي دانشگاه ها، معاونت پژوهشي مؤسسه آموزشي پژوهشي امام خميني (ره ) را نيز بر عهده دارد.او از اعضاي جامعه مدرسين حوزه علميه قم است و هم اكنون در قم به تدريس مي پردازد.

رحماني فرد، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين رحماني فرد

محل تولد : سبزوار

شهرت : رحماني

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

از آنجا كه در آبادي ما مدرسه نبود و بعد هم كه آمد خانواده ما چندان اعتقادي به مدرسه علوم جديده نداشتند. لذا از سنين كودكي به مكتب خانه رفتم و قرآن و كتاب گلستان سعدي و ديوان حافظ شيرازي را در مكتب خانه خواندم و بعد وارد حوزه علميه سبزوار شدم و در مدرسه فصيحيه مشغول به تحصيل علوم قديمه شدم و در همان ايام شبانه تحصيلات كلاسيك را تا سيكل خواندم و در اوايل سال 1353 به قم عزيمت كردم و در دروس اساتيد سطح ( پايه 6و 7) شركت كردم و همزمان با وارد شدن به حوزه علميه قم و شركت در محافل سياسي و پخش بيانيه ها و نوارها و كتابهاي حضرت امام خميني ره همواره تحت تعقيب ساواك رژيم بودم و در جريان يورش بيرحمانه ماموران شاه به مدرسه فيضيه در سال 1354 دستگير و پس از ضرب و شتم به زندان اوين منتقل شدم. پس از پيروزي انقلاب اسلامي به كارهاي تحقيقي و تبليغي

و فرهنگي مشغول ميباشم.

رحماني همداني، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احمد فرزند مالك رحمانى همدانى از افاضل گويندگان و نويسندگان معاصر تهرانست كه در تاريخ 1314 شمسى برابر 1355 قمرى در جوقيات همدان كه دو فرسخ شهر فاصله دارد، متولد شده و پس از گذرانيدن دوران كودكى و خواندن دروس فارسى مقدمات و ادبيات و سطوح اوليه را در مدرسه مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ محمدعلى عالمى دامغانى خوانده و سطوح وسطى نهائى را در خدمت مرحوم حاج شيخ اسداله حجت همدانى و مرحوم حاج سيدمصطفى هاشمى و حاج شيخ على انصارى به پايان رسانيده و كفايه الاصول را متنا و خارجا و نيز معارج عروه الوثقى علامه يزدى و تفسير را از محضر مرحوم آيت اللَّه آخوند ملاعلى همدانى بهره مند گرديده و استفاده كامل نموده است.

و از معنويات و اخلاقيات آن عالم ربانى حظ وافر برده و در سال 1344 شمسى برابر 1385 قمرى به تهران مهاجرت و رحل اقامت افكنده و از راه و طريق منبر رفتن به تبليغ اسلام و ترويج دين و نشر معارف اهل بيت عليهم السلام پرداخته و تا حال تحرير اين كتاب سال 1411 قمرى مفتخر به اين خدمت مى باشد و جدا منبرى ولايتى و آموزنده و سازنده دارد. داراى تأليفات مفيد و ارزنده است كه از آنها كتب زير است:

1- الامام على بن ابى طاب عليه السلام كه به طبع رسيده و مطبوع همگان بالاخص اهل فضل مى باشد.

2- فاطمه الزهراء عليهاسلام كه جامع و مفيدترين كتاب در فضائل و زندگانى آن حضرت است. و با بهترين كاغذ و جلد منتشر شد.

3- مقاله تكامل در سايه اهل بيت كه در گفتار وعاظ به طبع رسيده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

رحيمي، غلامرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

غلامرضا رحيمي

محل تولد

: فريدون اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1339/7/10

زندگينامه علمي

از سال 1364 فعاليت هاي علمي خودم را آغاز كردم. بعد از آن كه از طريق جامعه مدرسين حوزه علميه قم در دانشگاه مشغول تدريس شدم، كم كم در تدريس موفق شدم، جزوه هاي درس بنويسم. در كنار دانشگاه به مدت 5 سال در حوزه علميه جعفريه تهران (پاكدشت) مشغول به تدريس دروس حوزوي شدم در سال 1371 در دانشگاه آزاد اسلامي اراك براي فوق ليسانس قبول شدم و لذا در آنجا هم تدريس مي كردم، و هم تحصيل بالاخره در سال 1374 با معدل 18.46 فارغ التحصيل شدم و رساله علمي خودم كه به نام تقيه در سيره عملي امامان معصوم(ع) بود با نمره 19 دفاع كردم. سپس در دانشكده فني دكتر شريعتي (تهران) عضو هيئت علمي شدم و هم اكنون در پايه 14 مربي هيئت علمي هستم به دنبال هيئت علمي شدن موفق شدم كتب و مقالاتي را بنوسيم. الحمدالله زمينه علمي و تحقيقي به خاطر هيئت علمي بودن برايم فراهم است. ان شاءالله كتابهايي كه نوشته ام به زودي چاپ خواهند شوند.در سال 1351 وارد حوزه علميه قم شدم و در مدرسه آيت الله گلپايگاني مشغول به تحصيل شدم. در سال 1361 توانستم، پايه10 را به پايان برسانم و در درس خارج آيات عظام فاضل لنكراني(ره)، سبحانى، مكارم شركت كنم. فعلاً هم در درس خارج فقه مقام معظم رهبري حضرت آيت الله العظمي خامنه اي شركت مي كنم. بحث كنوني استاد مكاسب محرمه است. ضمناً در كنار درس حوزه توانستم ديپلم بگيرم و در دانشگاه هم حضور پيدا كنم و مدارك فوق ليسانس در رشته الهيات _

فقه و مباني اسلامي بگيريم. هم اكنون از اعضاي هيئت علمي دانشكده فني شريعتي (تهران) مي باشم و بنا دارم به زودي مدرك سطح چهار را هم از حوزه علميه قم بگيرم.

رحيميان، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين رحيميان

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1336/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب حسين رحيميان در سال 1359 مشغول به تحصيل در علوم حوزوي شدم . پس از اتمام مقدمات ، سطوح عالي را در خدمت حضرات آقايان محقق داماد ، آيت الله خزعلي و كفايه را نزد حضرت آيت الله فاضل لنكراني خواندم . خارج فقه و اصول را خدمت تعدادي از اساتيد بزرگ و مراجع بوده ام به خصوص حضرت آيت الله تبريزي كه متجاوز از بيست سال در فقه و اصول در خدمت ايشان بود ه ام فلسفه را نيز در خدمت اساتيد بزرگوار بويژه حضرت آيت الله مصباح استفاده كرده ام.بجز تقريرات فقه و اصول مقالاتي در مباحث اسلامي مثل تقيه، و يا آزادي در اسلام نوشته ام و علاوه بر تدريس در حوزه و دانشگاه مسئوليت برخي از مراكز علمي و فرهنگي را داشته ام. در دوره اولين شوراي نمايندگان مقام معظم رهبري دردانشگاهها مسئوليت نهاد رهبري در دانشگاههاي كشور را به مدت سه سال عهده دار بودم.

ايجاد تشكيلات اساسي نهاد مثل تصويب اساسنامه توسط شوراي عالي انقلاب فرهنگي و تاسيس بخش گزينش اساتيد معارف مربوط به آن دوره است مسئوليت دفتر تدوين متون درسي مركز جهاني علوم اسلامي را نيز مدتي عهده دار بوده ام برخي از كتابهايي كه در اين دوره تدوين شد بحمد الله امروز در حوزه هاي داخل

و خارج ايران متن درسي طلاب است برخي از آنها با تاييد و تقريظ بعضي از فقها و مراجع جايگزين كتابهايي شده است كه سالها در حوزه ها تدريس مي شده است.همچنين از سوي مديريت حوزه علميه قم مسئوليت تاسيس و ايجاد رشته تخصصي تاريخ اسلام را داشته ام كه هم اكنون اين رشته با تعدادي از طلاب علاقه مند به اين رشته به كارخود ادامه ميدهد.

رسولي محلاتي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين بن السيد عباس محلاتى از علماء و فضلاء حوزه علميه قم بوده اند.

وى در محلات كه در 18 فرسخى قم است متولد شده و پس از خواندن مقدمات به قم مهاجرت و از محضر مرحوم آقا شيخ محمد گلپايگانى و آيت اللَّه حاج ميرزا ابوالفضل زاهدى قمى سطوح را فراگرفته و چندى از محضر مرحوم آيت اللَّه حايرى يزدى و آيت اللَّه خونسارى و آيت اللَّه العظمى بروجردى استفاده نموده و آنگاه بنا بر دعوت مردم امامزاده قاسم شميران و امريه حضرت آيت اللَّه بروجردى عزيمت به آنجا و بوظايف دينى پرداخته تا در 25 جمادى الثانى سال 1386 قمرى كه در سن 59 سالگى بدرود حيات گفته و فرزند صالح و دانشمندى چون مترجم معظم را بجاى گذارده كه تا هم اكنون در مسجد آن محل بجاى مرحوم والدش به اقامه جماعت و وظائف ديگر اشتغال دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

رسولي محلاتي، هاشم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد هاشم بن مرحوم آيت اللَّه حاج سيد حسين رسولى محلاتى از افاضل دانشمندان و نويسنده گان معاصر شميران و مقيم امامزاده قاسم شميران ميباشند.

وى در 28 ماه رمضان سال 1348 قمرى در محلات متولد شده و در بيت علم و سيادت پرورش يافته و پس از خواندن دروس جديد و مقدمات سطوح عالى را از مدرسين قم چون آيت اللَّه صدوقى و حاج شيخ اسداللَّه اصفهانى و حاج شيخ حسينعلى منتظرى و آيت اللَّه سلطانى و ديگران فراگرفته و از دروس و محضر آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه العظمى موسوى و غير هم استفاده نموده و چندى هم در نجف از محضر مرحوم آيت اللَّه حكيم و خوئى و شاهرودى بهره مند تا بمدارج عاليه علم ارتقاء يافته است.

آثار ارزنده از

تأليفات و ترجمه كتب مفيده علمى و حديثى دارد كه از آنها كتب زير است:

1- تصحيح اثبات الهداه شيخ عاملى (صاحب وسائل الشيعه) در هفت جلد بطبع رسيده است.

2- ترجمه مقاتل الطالبين كه بسعى مكتبه صدوق بطبع رسيده است.

3- ترجمه مفاتيح الجنان محدث قمى كه بسعى مطبوعات فراهانى طبع شده.

4- ترجمه قسمت آخر اصول كافى طبع اسلاميه.

5- ترجمه روضه كافى در 2 جلد طبع اسلاميه.

6- تحقيق و بررسى مولفات شيخ طوسى و شروح و تعليقات آنها.

7- ترجمه ارشاد مفيد در 2 مجلد طبع اسلاميه.

8- ترجمه سيره ابن هشام در 2 جلد طبع اسلاميه.

9- ترجمه الانصاف مرحوم بحرانى طبع قم در يك مجلد.

10- ترجمه صحيفه علويه.

11- كيفر گناه بطبع رسيده است.

12- آداب معاشرت در اسلام.

13- راه مبارزه با گناه.

14- تاريخ انبياء در 2 مجلد كه علميه اسلاميه بطبع رسانيده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

رسولي، محمدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج شيخ محمدعلى رسولى اراكى از فضلاء باتقوا و فعال حوزه علميه قم است كه به زيور علم و حلم و حسن اخلاق آراسته است.

وى در سال 1308 شمسى در كرم رود اراك متولد شده و پس از تحصيل ابتدائى با شوق فراوان به مدرسه حاج محمد ابراهيم اراك وارد و به تحصيل علوم دينى پرداخته و پس از خواندن ادبيات خدمت آقا شيخ قنبر رفيعى به قم مشرف و سطوح را از مرحوم آيت الله امام خمينى و آيت الله سلطانى و آيت الله فكور يزدى فراگرفته و در حوزه خارج آيت الله العظمى بروجردى حاضر مدت 18 سال از آن نابغه علم و فقاهت استفاده نموده و در ضمن آن نيز به درس آيت الله العظمى شريعتمدارى و آيت الله العظمى گلپايگانى و بعضى

ديگر حاضر و از خرمن علم و فيضشان بهره ها برده است.

آقاى رسولى در خلال تحصيل و تدريس در اوقات تعطيل ماه رمضان و محرم و صفر براى تبليغ دين و ترويج مذهب مسافرتهائى به اطراف نموده و آثار و باقيات الصالحاتى از خود گذارده است كه به بعضى از آن اشاره مى شود.

1- مسجد آبرومند و مجللى در سه بند خوزستان نزديكى بندر ماه شهر و بندر شاه پور با تمام وسائل آن از خانه اى براى امام جماعت آن و غيره.

2- مسجدى در قريه آجين و دوجين

3- مسجدى در اطراف ساوه.

4- مسجد بزرگ كوچه حاج زينل قم كه رو به ويرانى نهاده بود ولى اكنون با وضع جالبى تعمير و بنا و مورد استفاده عموم است.

5- مسجدى در قريه ثامن ملاير

6- حسينيه اى در هنديجان.

7- كمك مستقيم و غيرمستقيم در ساختمان چند مسجد در اراك.

8- رساله ئى در لزوم وفا به عهد دارند. و اكنون جلساتى در هيآت مذهبى دارند كه براى مردم تفسير و بيان احكام و اخلاق و معارف مى نمايند زادالله فى توفيقاته.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

رشاد، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

استاد علي اكبر رشاد در رمضان المبارك 1377 هجري قمري، برابر با ارديبهشت ماه سال 1335 هجري شمسي متولد گرديد. وي تحصيل مراحل عالي فقه و فلسفه اسلامي را در نظر استادان برجسته حوزه هاي علمي اسلامي تهران و قم سپري كرد، و اكنون سالهاست به تحقيق و تدريس در زمينه فلسفه، منطق فهم دين، و فقه و اصول اشتغال دارد. علي اكبر رشاد سرپرست تدوين كتاب"دانشنامة امام علي عليه السّلام " است.كتاب مذكور، در دوره بيست و يكم انتخاب كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و

ارشاد اسلامي ،به عنوان كتاب سال برگزيده شد.

گروه : علوم انساني

رشته : فلسفه

والدين و انساب : پدر علي اكبر رشاد محرم نام دارد.

تحصيلات رسمي و حرفه اي : علي اكبر رشاد تحصيل مراحل عالي فقه و فلسفة اسلامي را نزد اساتيد برجستة حوزه هاي علمي تهران و قم سپري كرد .

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : علي اكبر رشاد بيش از دو دهه است كه در زمينة فلسفه، فلسفه دين، فقه و اصول به تحقيق و تدريس مشغول است. حجة الاسلام رشاد و در حال حاضر سمت هاي زير را عهده دار مي باشد: عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي، عضو هيأت علمي مركز گفت و گوي اديان، رئيس انجمن دوستي ايران و يونان، موسس و رئيس پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي.

جوائز و نشانها : علي اكبر رشاد سرپرست تدوين كتاب"دانشنامة امام علي عليه السّلام " است.كتاب مذكور، در دوره بيست و يكم انتخاب كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ،به عنوان كتاب سال برگزيده شد.

چگونگي عرضه آثار : علي اكبر رشاد جهت حضور و ارائة مقاله در كنفرانس هاي علمي و مجامع فرهنگي به كشورهاي متعددي از جمله آلمان، اتريش، آمريكا، اسپانيا، ايتاليا، انگلستان، پاكستان، روسيه، عربستان، عراق، لبنان، هند، يونان، سوئيس و... سفر كرده است و اكنون نيز اجرا يا نظارت علمي چند تحقيق را بر عهده دارد از جمله، منطق فهم دين _ تحقيق مباني و موانع نوفهمي و نظريه پردازي ديني _ سرپرستي تأليف دانشنامه قرآن شناسي، 7 جلد _ سرپرستي تأليف دانشنامة فرهنگ فاطمي، 6 جلد _ نظارت بر تحقيق فقه و حقوق خانواده و فلسفه آن، 3 جلد

--------------------------------------------------------------------------------

آثار :

1 از گفتمان امروز

ويژگي اثر : (در دست ويرايش)

2 تحقيق معرفت شناسي در كلام علوي(ع)

3 دانشنامة امام علي عليه السّلام

ويژگي اثر : سرپرست تدوين كتاب فوق،اين كتاب ، در دوره بيست و يكم انتخاب كتاب سال جمهوري اسلامي ايران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ،به عنوان كتاب سال معرفي و برگزيده شد. آشنايي با كتاب: دانشنامة امام علي عليه السّلام زير نظر علي اكبر رشاد؛ به اهتمام پژوهشگاه فرهنگ و انديشة اسلامي._تهران: مركز نشر آثار پژوهشگاه فرهنگ و انديشة اسلامي؛12 ج + 1 ج درآمد،1380 ]توزيع: 1381[.يكي از آثاري كه به همّت شماري از مؤلفان و محققان به مناسبت سال ولايت (1379 _ 1380 ش) به زيور طبع آراسته شد، دانشنامة امام علي (ع) است. اين دانشنامه مجموعه اي است موضوعي دربارة شخصيّت، سيره و انديشه هاي اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب و حوادث عصر آن حضرت و پس از آن، كه در 6000 صفحه و 12 مجلّد سامان يافته و شامل 130 مدخل اصلي و حدود 3000 مدخل فرعي است. اين مجموعه، زير نظر آقاي علي اكبر رشاد در پژوهشگاه فرهنگ و انديشة اسلامي و با همكاري بيش از يكصد و پنجاه تن از استادان و دانشوران حوزه و دانشگاه تأليف گرديده و به عنوان پژوهش برتر حوزة دين پژوهي ايران در سال 1380 شناخته شده است. دانشنامة امام علي (ع) ويژگي هايي متنوع دارد كه مجموع آن ها را در آثار مشابه نمي توان سراغ گرفت، از جمله: اهتمام ويژه به تجزيه و تحليل و تبيين مباحث فكري معاصر

و قضاياي نوپديد با استناد به كلمات و سيرة امام علي(ع)، بررسي مقايسه اي پاره اي از نظريات معاصر مرتبط با معارف ديني؛ تنوّع موضوعات و جامعيت نسبي مجموعه در بررسي زواياي گوناگون و ابعاد مختلف شخصيّت و انديشة امام علي؛ همسويي موضوعات مطرح شده در مقالات ضمن رعايت ساختار يكسان؛ تفصيل در تحقيق موضوعات و اجتناب از كلّي گويي، دوري از تقليد و عدم اتّكا به مشهورات و تحليل هاي شايع و نهراسيدن از نتايج نوپديد، با رعايت احتياط علمي در تأليف مقالات؛ استقصا و تتبّع جامع مضامين خطبه ها و رسائل و روايات وارده از حضرت علي در قلمرو و مدخل هاي مورد تحقيق؛ همساني و يكدستي مجموعه از لحاظ رعايت قواعد علمي پژوهش و نگارش؛ استناد به منابع دست اوّل در موضوعات تاريخي و سيره؛ استفاده از زبان علمي و نثر معيار و پرهيز از شعارپردازي؛ اشتمال بر شبكة معنايي جامع و نمايه ها و فهارس موضوعي

4 دموكراسي قدسي

5 سرپرستي و هدايت دانشنامه فرهنگ فاطمي(س)

ويژگي اثر : 6 جلد

6 سرپرستي و هدايت دانشنامه قرآن شناسي

ويژگي اثر : 4جلد

7 سنن حاكم بر تاريخ از منظر قرآن

8 شهود و شيدايي

ويژگي اثر : تأملاتي در فلسفه هنر

9 شور اشراق (مجموعه مقالات در زمينه شعر و ادب)

10 علم النفس اسفار صدرالمتألهين

ويژگي اثر : تصحيح و تحقيق

11 گزيده غزل هاي حكيم فياض لاهيجي

ويژگي اثر : گزينش، مقدمه و تصحيح

12 نظارت علمي بر تحقيق «فقه و حقوق خانواده و فلسفه آن

ويژگي اثر : 3 جلد

رشاد، محمدباقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ محمدباقر رشاد زنجانى از علماء ابرار و دانشمندان اخيار و پرهيزكار معاصر تهران است. وى كه حدود هشتاد سال از عمرش مى گذرد عالمى متقى و فاضلى منزوى و از مدافعين جدى ولايت و مقيم خيابان عباسى (خيابان شير و خورشيد) تهران ميباشد.

معظم له بيش از سى سالست از طون خود مهاجرت و رحل اقامت بمركز كشور و عاصمه تشيع (تهران) انداخته و از شركت در اجتماعات و مجالس و محافل عمومى و خصوصى خوددارى و در مسجد (صاحب الزمان عجل اللَّه فرجه) به اقامه جماعت و ترويجات دينى و تبليغات مذهبى و مبارزه با مخالفين ولايت وهابى مسلكيها و سنى مآب ها اشتغال دارد.

رساله هاى بسيارى در رد منكرين دعاء ندبه و مخالفين ولايت تكوينى اهلبيت رسالت حضرت مولى الموحدين اميرالمؤمنين امام الكل فى الكل على عليه السلام و ائمه عليهم السلام بنام حقيقت ولايت و غيره تأليف و بطبع رسانيده و بسهم خود جواب ياوه سرائيهاى بوالفضول ها را داده است.

نگارنده يك مرتبه موفق بزيارت اين عالم ربانى شده و از سيمايش نور خدا و محبت اهل بيت عصمت عليهم السلام و بالاخص مولاى متقيان عليه صلوات اللَّه المنان را مشاهده كرده و درك فيض نموده ام.

محمدباقر بن آيت اللَّه آقا شيخ كاظم بن حاج محمدعلى از علماء زنجانى معاصر تهرانست. وى در در سال 1312 ق در زنجان متولد شده و پس از پرورش در بيت علم و خواندن مقدمات و ادبيات مهاجرت به نجف اشرف نموده و از

محضر و درس مرحوم علامه يزدى حاج سيد محمدكاظم (صاحب عروة) و بالاخص علامه كوه كمرى مرحوم آسيد محسن شاگرد مخصوص علامه تهرانى حاج شيخ هادى ره استفاده سرشار نموده و پس از آن مراجعت به زنجان و به خدمات دينى از قبيل اقامه جماعت و تدريس و غيره اشتغال داشته تا در سال 1321 شمسى و فتنه (پيشرورى) عزيمت به تهران نموده و در خيابان عباسى رحل اقامت افكنده و در مسجد حضرت (صاحب الزمان عجل اللَّه فرجه الشريف) آنجا به امامت و ترويج مذهب و دفاع از حريم ولايت پرداخته و غالباً در انزوا در منزل خويش به مطالعات كتب علمى اشتغال دارد.

نگارنده گويد: آيت اللَّه رشاد عالمى بارع و مهذب و متقى مى باشد.

آثارى كه از آنجناب منتشر شده كتب و رسالات زير است.

1- وسيله راجع به شعائر مذهبى مربوط به حضرت سيدالشهداء اروحنا له الفداء (سينه زنى و غيره)

2- اكمال الوسيله نظما و نثرا در همان موضوع.

3- حقيقت ولايت راجع به ولايت تكوينى.

4- دفع الاوهام شرح چند جمله از فرمايش مولاى متقيان على (ع).

5- برهان قاطع جواب شبهات طباطبائى عليه ما عليه همكار بوالفضول برقعى

6- ذخيره راجع به استخاره و مشروعيت مهر نماز

7- نشريه راجع به مأثور بودن و مستحب بودن دعا شريف ندبه

8- حاشيه به رباب نكاح رياض (شرح كبير) مخطوط كتب و حواشى و رساله هاى ديگر.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

رشيدي زاده، حسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسن رشيدي زاده

محل تولد : اراك

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1340/1/1

زندگينامه علمي

استاد گرانقدر آقاي حسن رشيدي زاده در سال 1340هجري شمسي در خانواده اي متدين و كاملا مذهبي در اراك ديده به جهان گشود.نامبرده دوران

ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را در زادگاه خويش با موفقيت هرچه تمامتر به پايان رسانيد. در پي تشويق خانواده و اطرافيان و علاقه وافر خويش به فراگيري علوم ديني در سال 1362وارد حوزه علميه تهران گرديد.پس ازمدتي تحصيل در حوزه علميه تهران براي كسب فيض از محضر ستارگان مشهد رهسپار آن ديار شد و ضمن انس با بارگاه ملكوتي ثامن الحجج به تحصيل بيشتر پرداخت. پس از مدتي دوباره راه غربت به ديار قم را در پيش گرفت، از نخستين روزهاي ورود به حوزه علميه قم به جد و جهد، در درس بزرگان حوزه علميه قم حاضر شد. نامبر ده در طي دوران تحصيل از محضر ستارگان فراواني خوشه علم و ادب چيده است كه برخي از آنان را مي توان همچون آيت الله وحيد خراساني، مرحوم آيت الله شيج جوادتبريزي، استاد اعتمادي و ... نام برد.

استاد در كنار تحصيل دروس حوزوي از امر تبليغ غافل نماند و براي تبليغ مذهب انسان ساز تشيع به كشوورهاي متعددي از جمله لبنان، مالزي و... سفر كرده است، سال هاي متمادي است كه به تدريس و شاگرد پروري در دانشگاه خواجه نصير الدين طوسي مشغول است.وي در زندگي سراسر علمي خويش از نگارش و تأليف غافل نبوده است و آثار متعددي از جمله " حياط برتر در عالم برزخ"، "حياط برزخي" و....را به رشته تحرير و به زيور طبع آراسته است.

رضاپور، عبدالرحيم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالرحيم رضاپور

محل تولد : بابل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1345/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1363

پس از اخذ ديپلم در اواخر تيرماه وارد حوزه عليمه فيضيه مازندران شهر بابل با مديريت حاج آقا فاضل استرآبادي شدم. تمام دروس تا لمعه و باب صوم را خدمت ايشان گذراندم و در سال تحصيلي 66-65 وارد حوزه علميه قم شدم. ادامه دروس سطح را خدمت اساتيد برزگواري مثل حجج اسلام وجداني فخر ، دوستي زنجانى ، حسيني بوشهري ، محلاتي ، پاياني و سيفي گذراندم. در سال 68 همزمان با دروس حوزه وارد دانشگاه تهران شدم و در رشته اديان و عرفان تحصيل كردم و در دوره عربي تا دوره تكميلي را در كلاسهاي آموزشي و دفتر تبليغات گذراندم ، پس از 6 سال يعني در سالهاي تحصيلي 69-70 شروع به آموختن دروس خارج كردم و از محضر اساتيد بزرگوار حوزه آيات عظام مكارم شيرازي ، دوستي زنجانى، وحيد خراساني ، سيد جعفر كريمي و ... بهره بردم و در سال 1386 در آزمون ورودي دانشگاه اديان و مذاهب شركت كردم و الان آخرين ترم را گذراندم ان شاء الله بتوانيم با بار علمي بيشتر به مكتب تشيع اثني عشري و مردم خدمت نمائيم و مورد رضاي خداوند قرار گيريد.

رضايي موسوي، جعفر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد جعفر رضايي موسوي

محل تولد : مشهد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب سيد جعفر رضائي موسوي در سال 1361 وارد حوزه علميه مشهد مقدس شدم . بعد از گذراندن مباحث مقدماتي ( ادبيات ، منطق ، معاني بيان و ... ) در مدرسه الحجه و در خدمت اساتيد حوزه علميه مشهد تلمذ نمودم.از جمله اساتيد بنده ، آيت الله فلسفي ،

مرتضوي و مهدي مرواريد مي باشند . در سال 1372 براي ادامه تحصيلات به حوزه علميه قم آمدم و در بحث خارج آيت الله وحيد خراساني حضور داشتم .

رضايي، عبدالعلي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالعلي رضائي

محل تولد : كرمانشاه

شهرت

تابعيت : ايران

زندگينامه علمي

دوران تحصيل در مقاطع ابتدائى، راهنمايي و هنرستان صنعتي (مكانيك عمومي) را در شهرستان كرمانشاه گذراندم. از سال 61 وارد حوزه علميه قم شدم و تا كنون مشغول به تحصيل و تحقيق هستم و مدت 10 سال در دروس خارج فقه و اصول شركت دارم. اساتيدي كه از آنان بهره علمي برده ام عبارتند از: آقايان طالقانى، هادوى، ميرباقرى، موسوي تبريزى، آيت الله راستي كاشانى، علامه سيد منير الدين حسيني الهاشمي(ره)، آيت الله جوادي آملى.در ادامه فعاليت هاي علمي همزمان با ورود به حوزه علميه قم با دفتر فرهنگستان علوم اسلامي آشنا شدم و طي يك دوره 12 ساله آموزشى، پژوهشي موفق به اخذ دكتري در مديريت تحقيقات شدم و از سال 73 تا81 مدرس رشته مديريت تحقيقات در دانشگاه بقيه الله (عج) بوده ام و طي دو دوره دكتري PH.D دانشجويان در مقطع فوق ليسانس را پذيرش و تربيت نموديم و هدايت دو پايان نامه در مقطع PH.D در موضوعات مديريت شبكه اي تحقيقات، مباني روش هاي تحقيق موجود در علوم تغذيه و طرح مباني جديد با رويكرد مبتني بر منطق الهي نظام گرا را به عهده داشته ام. از سال 76 تا سال 82 به عنوان كارشناس و مشاور علمي در سازمان مديريت صنعتي مشغول به فعاليت هاي علمي در زمينه مديريت شبكه اي تحقيقات شدم و با فعاليت

هاي علمي مستمر و فشرده و ارتباط هاي علمي با مجامع بين المللي و دانشگاه هاي خارج از كشور موفق به انجام كارهاي علمي در راستاي طرح ديدگاه هاي جديد و نو شديم از جمله ارئه طرح و مدل اقتصادي از نگاه اسلام به دانشگاه برانشويك آلمان، طراحي كليات مدل خصوصي سازي در ايران 2020، و درسال 2000 – 2001 با گرفتن پذيرش از دانشگاه ST.Regis امريكا و همكاري بصورت پروژه علمي درسال 2003 موفق به اخذ دكتري در رشته تحقيق در مديريت فرهنگي و فوق دكتري دررشته مشاوره در امور توسعه اجتماعي شدم. دانشگاههاي امام صادق و شيخ طوسي اصفهان، نيروي انتظامي مشغول به تدريس بوده ام. مسئول گروه بنيادي پژوهشكده توسعه و تكنولوژي جهاد دانشگاهي صنعتي شريف مي باشم و مسئول گروه "روش" و عضو هيئت علمي در فرهنگستان علوم اسلامي قم هستم. در ضمن عضو واحد نخبگان و فرهيختگان حوزه علميه قم مي باشم.

رضايي، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي رضايي

محل تولد : بيرجند

شهرت : رضايي بيرجندي

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1339/1/3

زندگينامه علمي

در سوم فروردين سال 1339 شمسي در روستاي شاخن بيرجند در خانوادهاي مذ هبي چشم به جهان گشود و پس از سپري كردن دوره ابتدايي تحصيلي ، در سال 1350به حوزه علميه شهرستان بيرجند وارد شد. سپس با گذارندن دوره مقدماتي در سال 1356وارد حوزه علميه قم شد پس از اتمام دوره سطح توفيق شركت در دروس خارج نصيبش شد آن گاه دوره هاي تخصصي فقه اصول را به مدت ده سال از محضر استادان بزرگ حوزه نظير آيات عظام : جعفر

سبحاني . فاضل لنكراني . وحيد خراساني و شيخ جواد تبريزي فرا گرفت و با سپري ساختن آزمون هاي حوزوي به تدريس در حوزه علميه مشغول شد . ضمناَ به علت داشتن علاقه وافر به تفسير و معارف بي بديل قرآن . مدت هفت سال در درس تفسير آيت الله جوادي آملي دامت بركاته شركت كرد و با توصيه معظم له به تدريس تفسير قرآن پرداخت. همچنين از بحث هاي فلسفي و عرفاني معظم له و ساير دانشمندان هم بهره وافر برد و ي در سال 1373 با گذراندن دوره تخصصي الهيات و معارف اسلامي در مركز تربيت مدرس حوزه علميه قم به اخذ كار شناسي ارشد در رشته الهيات و معار ف اسلامي نايل آمد و هم اكنون در حال تدوين تز دكتراي خويش در مورد ( تناسخ ) مي باشد . شايان ذكر است كه با عنايت به پيش آمد معجزه قرن حاضر يعني انقلاب شكوهمند اسلامي و سپس تهاجم دشمنان به كيان جمهور ياسلامي و وقوع جنگ تحميلي كه مصادف با آغاز جواني ايشان بود و سرمستي از خم خمخانه خميني كبير . علاوه بر حضور در صحنه هاي گوناگون انقلاب به مدب دو سال از عمر خويش را نيز به صورت مستمر و بعد هم به صورت متفرقه در جبهه هاي دفاع مقدس و ناطق جنگي گذراند.

رضايي، محمدعلي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد علي رضايي

محل تولد : رهنان اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/2/1

زندگينامه علمي

محمدعلى رضايى اصفهانى در سال1341شمسى درخانواده اى مذهبى در رهنان اصفهان متولد شد. دوره دبستان وراهنمايى را در محل

تولد ودوره متوسطه را در شهر اصفهان در دبيرستان شهيد صديقى(خوارزمى) گذراند، درسال1361وارد حوزه علميه(مدرسه ذوالفقار) اصفهان گرديد وتا يك سال درس خارج را در آن حوزه گذراند.

در سال 1369وارد حوزه علميه قم گرديد وبه مدت ده سال در درس خارج اساتيدى همچون آيات عظام فاضل لنكرانى، مكارم شيرازى، معرفت، صالحى مازندرانى و وحيد خراسانى حاضر شد وموفق به گذراندن پايان نامه سطح چهارم (دكترى فقه) شد و همزمان سطح چهارم (دكترى) رشته تخصصى تفسير حوزه علميه قم ودكترى علوم قرآن و حديث واحد تحقيقات دانشگاه آزاد اسلامى را به پايان رساندند.

رضواني راد، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين رضواني راد

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1333/4/1

زندگينامه علمي

به فضل الهي سال 1349 شمسي در خرداد ماه وارد حوزه علميه شدم رسماً و دروس مقدماتي ادبيات و منطق و سطوح اوليه را گذراندم و سطوح متوسط و عاليه را گذراندم و در سال 1355 وارد درس خارج شدم، در همان سال امتحانات سطوح عاليه را گذراندم در امتحان شفاهي كفايه الاصول كه در مدرسه حجتيه انجام شد جناب استاد محسن دوزدوزانى نمره 20 را دادند و چند بار تشويق كردند با جمله احسنت و در همان جلسه امتحان مكاسب مرحوم شيخ انصاري را در خدمت مرحوم استاد و آيت الله حاج شيخ احمد پاياني انجام شد ايشان شماره و نمره 19 را دادند كه بنده به ايشان عرض كردم از من اشكالي گرفتيد چرا يك نمره كم كرديد ايشان با شوخي و مزاح از كنار مساله گذشتند. در همين سال در درس مرحوم استاد آيت الله مرتضي حائري

تا هفت سال درس خارج فقه شركت نمودم تحت صلاة مسافر و خمس و خيارات مكاسب را و در مباحث اصولي ايشان از عام و خاص تا برابري شركت كردم و 14 سال درس اصول آيت الله وحيد خراسانى، هفت سال فقه درس آيت الله حاج ميرزاجواد آقا تبريزي 5 سال فقه درس آيت الله سيد كاظم حائري اصول مدت دو سال تقريباً شركت نمودم.

البته برخي از كتب سطوح عاليه را مكرر خواندم. مثل كفايه الاصول ج 2 را نزد 2 استاد خواندم آيت الله سيدعلي محقق داماد و آيت الله جعفر سبحاني مكاسب را نيز دو دور خواندم. اسفار الاربعه صدر المتالهين را تقريباً شش ماه خواندم آيت الله جوادي آملي و حاج شيخ حسين انصاري شرح فصوص قيصرى و تمهيد القواعد ابن تركه را نزد آيت الله جوادي آملي خواندم برهان شفا در منطق را نزد آيت الله جوادي آملي الهيات را نزد آيت الله حسن زاده آملي خواندم و در همان سالهاي اوليه مشغول تدريس بودم از سال 1351 شمسي تاكنون تا عالي ترين سطوح را تدريس كرده ام. خداوند متعال از همه قبول كند درس تفسير را نزد آيت الله خزعلي آيت الله جوادي آملي تلمذ كردم. البته در اين خلل كارهاي علمي از قبيل يادداشت برداري در موضوعات مختلف از قبيل تراجم شرح حال علي و امامت _ معاد _ حج و امثال ذلك داشته ايم و كتابهايي را از شهيد مطهري آيت الله جوادي آملي _ امام خميني _ شهيد بهشتي _ آيت الله مكارم شيرازي تنظيم نموده و پاورقي زديم و چاپ شده است. از باب نمونه چهار كتاب از كتابهاي

شهيد مطهري _ انسان كامل _ عنصر امر به معروف _ فلسفه اخلاق _ و يكي ديگر از كتابهاي ايشان را شخصاً تنظيم كرديم و جامعه مدرسين در سال هاي 1361 _ 1362 چاپ كردند. از آيت الله جوادي آملي اسرار عبارات _ حماسه و عرفان _ عرفان حج و ديگر كتابها را تنظيم كرديم و چاپ شد و نيز از ديگران خداوند از همه قبول فرمايد.

رضواني فسائي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد ملقب (به فصيح الزمان) و متخلص به رضوانى فرزند سيد ابوالقاسم فسائى از خطباء و وعاظ و شعراء عصر قاجار و بعد از آن بوده است. وى در سال 1240 شمسى در شهر فسا متولد و در 16 سالگى به اصفهان رفته و دو سال در آن شهر به تحصيل مقدمات پرداخت سپس به قم آمده و ده سال در اين شهر مذهبى و علمى تكميل علوم عقليه و نقليه نموده و در بيست و هشت سالگى به تهران مهاجرت و به وعظ و خطابه پرداخت و در دربار ناصرالدين شاه راه يافت و از او لقب (فصيح الزمان) گرفت.

براى نگارنده حكايت كرد كه وقتى ناصرالدين شاه در حرم حضرت عبدالعظيم (ع) هدف تير ميرزا رضاى كرمانى قرار گرفت و مقتول شد من از ملازمين ركاب بودم و صدر اعظم وى مرده او را به سينه چسبانيده و با او صحبت مى كرد كه مردم ندانند شاه كشته شده تا اغتشاش و بلوا كنند.

و پس از قتل شاه در سال 1313 قمرى براى تسليت وليعهد مظفرالدين ميرزا به تبريز رفت و با وى به تهران برگشت و ملقب به (سلطان الواعظين) شد.

مرحوم فصيح الزمان سالهاى متمادى در تهران منبر مى رفت

و شور و نشورى برپا مى كرد و همواره خاص و عام براى استماع اشعار نغز و گفتار سراپا مغزش بر يكديگر سبقت جسته و استفاده مى كردند. وى در سال 1324 شمسى در تهران وفات نمود و باسلاف پاك خويش پيوست.

(1324 -1255/ 1240 ش)، شاعر. ملقب به فصيح الزمان. در فسا به دنيا آمد. در شانزده سالگى براى تحصيل علم به اصفهان رفت و مدت دو سال در آن شهر به كسب دانش پرداخت و از آنجا به قم رهسپار گرديد و قريب ده سال نيز در اين شهر به تكميل علوم عقلى و نقلى اشتغال ورزيد. در سى سالگى به تهران آمد و در سلك وعاظ درآمد و چون مردى اديب بود به دربار ناصرالدين شاه راه يافت و به فصيح الزمان ملقب شد. پس از قتل ناصرالدين شاه به تبريز رفت و با مظفرالدين شاه آشنايى يافت و از آن جا به اتفاق او به تهران عزيمت كرد و لقب سلطان الواعظين يافت. در تهران درگذشت و در ابن بابويه دفن است. اثر وى «كليات» اشعار است كه منتخبى از آن به نام «گلهاى فصيح الزمان رضوانى» به كوشش سيد هادى حايرى در شيراز به چاپ رسيده است.[1]

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

منابع زندگينامه :[1] الذريعه (371 -370/ 9)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (621 -614/ 2)، سخنوران نامى معاصر (1556 -1551/ 3)، فرهنگ سخنوران (385)، گلزار معانى (295 -286)، مؤلفين كتب چاپى (274/ 5)

رضوي برقعي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد حسين رضوى برقعى بن السيد الجليل آسيد جعفر بن سيد محمدتقى بن سيد رضى الدين از علماء و ائمه جماعت معاصر قم مى باشد

وى در شب عاشوراى سال 1346 قمرى برابر 1305 شمسى از مادر

علويه متولد شده و از هفت سالگى شروع بتحصيل نموده و پس از خواندن دوره ى ابتدائى به خواندن علوم عربيه و دينى پرداخته و مقدمات و ادبيات و سطوح وسطى را در قم نزد فضلاء حوزه علميه قم تكميل نموده و در سن 17 سالگى به نجف اشرف مهاجرت نموده و سطوح عالى فرائد و مكاسب و كفايه را از مدرسين بزرگ نجف چون آيت اللَّه حاج سيد اسداللَّه مدنى و آيت اللَّه حاج سيد عبدالاعلى سبزوارى و مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ محمدتقى بروجردى و مرحوم حاج ميرزا حسن يزدى و آقاى حاج شيخ محمدحسين دهاقانى و آقاى آشيخ احمد فياض فراگرفته و قسمتى از منظومه را از مرحوم حكيم ربانى آشيخ صدراء بادكوبه اى و هيئت و تشريح الافلاك را خدمت مرحوم آقا شيخ جميل عرب و مرحوم آقا ميرزا محمد اردبيلى آموخته و بعد از فراغت از سطوح به درس خارج سيدالفقهاء والمجتهدين زعيم حوزه علميه نجف آقاى خوئى مدظله و مرحوم آيت اللَّه العظمى آقاى حاج سيد محسن حكيم و مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج سيد محمود شاهرودى حاضر شده و پس از هفت سال استفاده از محاضر و دراسات آيات عظام نجف به قم مراجعت و از محضر مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى و پس از ايشان شيخ الفقهاء والمجتهدين آيت اللَّه حاج شيخ محمدعلى اراكى و مرحوم آيت اللَّه حاج سيد محمد داماد بهره مند گرديده و بعد از آن اشتغال به تدريس متون فقه و اصول و ترويج دين و اقامه جماعت در مسجد سنگ بند و مسجد گذرسيدان تا حال حاضر دارند. از آثار قلمى ايشانست تقريرات فقه مرحوم آيت اللَّه حكيم و تقريرات فقه و اصول آيت اللَّه خوئى مدظله

برگرفته

از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

رضوي، اسحاق

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از علماء باتقوا و در مسجد امام حسن به جماعت نماز مى گذارد در سال 1332 وفات نمود و در شيخان بزرگ مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد اول)

رضوي، سيدحسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد حسين رضوي

محل تولد : خوانسار

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب در سال 1343 متولد شدم. خانواده ما از سابق روحاني بودند. گرچه پدرم روحاني نبوده است، در خانواده متدين و اصيل رشد و نمو داشتم، دروس ابتدايي و راهنمايي و متوسطه را با موفقيت و درجه عالي گذراندم و در همين مراتب و دوره ها به عنوان نفر اول شهر انتخاب و شناخته شدم. بعد از اتمام دروس كلاسيك با توجه به اصالت خانوادگي روحاني بودن، قدم در عرصه حوزه و روحانيت گذاشتم و در حوزه علميه حضرت ولي عصر(عج) شهرستان خوانسار در سال 1359 درس حوزه را شروع كردم و در مدت خيلي كم دروس ادبيات عرب را تمام كردم و درس فقه و اصول را آغاز كردم به طوري كه پس از مدت 8 سال در درس خارج فقه و اصول كه در شهرستان مذكور برقرار شده بود شركت نمودم و از استاد بزرگ و گرانقدر جناب حاج آقاي تقديري سبزواري بهره بردم.در مدت مذكور در كنار درس به تدريس نيز مشغول شدم. و از آن زمان تا حال اين تدريس ادامه دارد و تا بحال كتب لمعتين،رسائل و مكاسب تدريس رسمي و خصوصي داشتم.در كنار تدريس امور مربوطه، مديريت مدرسه نيز برعهده اينجانب بود كه وقت زيادي را صرف آن نمودم در روزهاي جمعه و پنجشنبه در دانشگاه پيام نور شهرستان مشغول تدريس

كتب اخلاقى،تاريخى،مديريت اسلامى،انقلاب اسلامى، ادبيات عرب بودم و اين تدريس در سالهاي 65 تا سال 75 ادامه داشت كه مجوز تدريس از دفتر نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه را نيز داشتم.

در مدت تدريس، در حوزه نيز رتبه اول و جزء نفرات برتر حوزه بودم.در سال 1373 وارد قم مقدس جهت ادامه تحصيل و استفاده از محضر شريف اساتيد شدم و بعد از مدت كمي اساتيد دلخواه خودم را يعني حضرت آيت الله العظمي وحيد خراساني جهت درس اصول و حضرت آيت الله العظمي حاج شيخ جواد تبريزي جهت درس فقه شناسايي و در كلاس درس آنها به تلمذ پرداختم. در كنار بهره مندي از اساتيد خارج فقه و اصول به كارهاي اجرايي در مركز مديريت حوزه علميه قم و مركز جهاني علوم اسلامي و تدريس در حوزه جامعة الزهرا و مدارس تحت پوشش مركز جهاني و تدريس در دانشگاههاي محلات و همچنين خوانسار پرداختم و در سالهاي اشتغال به تحصيل در حوزه علميه خوانسار و قم در سالهاي اوج مبارزه با طاغوت و سالهاي جنگ تحميلي عراق عليه ايران نيز فعاليت اجرايي و جبهه اي داشتم كه انشاء الله خداوند قبول نمايد.

رضوي، محمدتقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از علماء متقى فرزند مرحوم حاج سيد اسحاق و در مسجد امام اقامه نماز جماعت مى نمود. شرحى بر خطبه حضرت صديقه سلام اللَّه عليها به عربى نگاشته كه در تهران به طبع رسيده و در سال 1334 ق فوت نمود و در شيخان مدفون شد.

(1344 -1287 ق)، عالم دينى. از علماى متقى بود. در قم درگذشت و در قبرستان شيخان دفن شد. از اثر معروف وى «الدره البيضاء فى شرح خطبه فاطمه

الزهراء (ع)» كه داراى عناوين: متن و شرح و لغت و اعراب و معنى است. هر يك از قطعات خطبه تا پايان تحت اين عناوين آورده شده است. اين كتاب به همت برادرش آقا حسين بن اسحاق رضوى در 1354 ق به طبع رسيد.[1]

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الذريعه (93/ 8)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (333/ 3)، مؤلفين كتب چاپى (195/ 2).

رضوي، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمدحسين ملقب (به علم الهدى) بن سيد هبةاللَّه بن سيد محمد بن سيد عبدالحى بن محمد بن عبدالغفار ابن عبدالرزاق بن ابراهيم رضوى كاشانى عالمى جليل و متقى بوده است.

وى در كاشان متولد و پس از فراگرفتن مقدمات و ادبيات و سطوح از مرحوم آخوند ملا حبيب اللَّه و ديگران در كاشان به نجف مهاجرت و از محضر مرحوم آخوند خراسانى و سيد محمدكاظم يزدى و غير آنان از اعاظم علماء و اكابر مدرسين استفاده نموده و در سال 1352 قمرى به كاشان مراجعت و به خدمات دينى از اقامه جماعت و تدريس و ترويج پرداخته تا سال 1386 قمرى كه بدرود حيات گفته است.

داراى تأليفات عديده مانند بهجةالتنزيل در تفسير و تأويل و (العندبيل) در تميز بين صحيح و عليل و (المائدة العرشيه) و غير ذلك بوده است.

نگارنده در سال 1364 قمرى كه با جنابان فاضلان باذلان آيتين علامتين آقاى حاج سيد كاظم و آقاى حاج سيد مهدى اخوان مرعشى و دانشمند گرامى حاج شيخ مرتضى مطهرى به كاشان مسافرت كردم از نزديك آن مرحوم را ملاقات كرده ام. آن مرحوم در كاشان مخصوص محله خود بسيار متنفذ و مورد توجه بود و مردم به او علاقه بسيارى داشتند.

برگرفته از

كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

رضوي، مرتضي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

زندگي نامه آيت الله حاج شيخ مرتضي رضوي

.

آيت الله حاج شيخ مرتضي رضوي فرزند ارشد شيخ محمد حسين رضوي در 26 دي ماه سال 1326 شمسي در خانواده اي فرهنگي، مذهبي و روحاني چشم به جهان گشود.

فشرده اي از آثار و زندگي پدرو اجداد ايشان و انگيزه انتقال شيخ محمد علي كاظميني خوئي از عراق به آذربايجان در سايت بينش نو در لينك «دربارة ما» بيان گرديده است.

استاد مرتضي رضوي در اواخر سال 1340 پس ازتحصيل دوره ابتدايي و علوم مقدماتي به شهر مقدس قم عزيمت نمودند و در محضر اساتيد بزرگ به تحصيل علوم و معارف اسلامي پرداختند: دروس فلسفه و منطق را نزد بزرگاني چون انصاري شيرازي، شهيد دكتر مفتح و استاد شهيد مرتضي مطهري گذراندند.

فقه و مكاسب رادر محضر آيت الله فاضل لنكراني و آيت الله جعفر سبحاني و درس «خارج» را مدتي نزد آيت الله داماد، و آنگاه از كلاس درس خارج مرحوم آيت الله گلپايگاني، آيت الله شر يعتمداري و آيت الله ملكوتي بهره مند شدند.

استاد كه در يك خانواده و خاندان بزرگ فرهنگي رشد يافته اند، از همان اوان كودكي با محافل نقد و بحث علمي، مذهبي مأنوس و آشنا بوده اند، همچنانكه خود بيان مي دارند در كلام و اعتقادات و اسلام شناسي شاگرد پدر بزرگوارشان شيخ محمد حسين رضوي، و مرهون راهنماييهاي مستمر ايشان بوده اند.

استاد مرتضي رضوي پس از بازگشت از قم تا پيروزي انقلاب اسلامي ضمن فعاليتهاي سياسي، به تبليغ معارف اسلامي و تدريس و تفسير قرآن و نهج البلاغه در آذربايجان مي پردازند و با قلم صريح

و رساي خود به نشر و گسترش مباني علمي، اعتقادي دين اسلام در ميان جوانان و اقشار تحصيل كرده مبادرت مي ورزند.

در سن 19 سالگي كتاب «خلقت آدم و بحثي در تكامل» را با مقدمه شهيد دكتر مفتح تحرير و به چاپ مي رسانند.

استاد مرتضي رضوي در اوايل سنين جواني با امام خميني (ره) و اهداف عدالت گستر ايشان آشنا شده و در ماجراي فيضيه و سخنراني پرشور و تاريخي حضرت امام در سال 1342 حضور داشتند و تا سال 1356و خيزش نهضت اسلامي 18 بار توسط رژيم ستمشاهي دستگير و در زندان انفرادي توأم با شكنجه حبس گرديدند. ايشان در اسفند ماه سال 1356 مجدداً دستگير و به عنوان اولين تبعيدي آذربايجان به شهر لار تبعيد شدند.

استاد مرضي رضوي پس از چند سال تبليغ و تدريس و تفسير قرآن در آذربايجان و انجام فعاليتهاي گسترده و مؤثر در تبريز در سال 1363 از سوي مردم فهيم تبريز در دوره دوم مجلس شوراي اسلامي به نمايندگي مجلس برگزيده شدند.

استاد مرتضي رضوي در سال 1366 در دوره سوم نمايندگي مجلس شواري اسلامي از تهران كانديدا شدند. حضور چشم گير ايشان در مرحلة دوم انتخابات مجلس سوم تهران، باعث چالش و رخدادي بزرگ در عرصه فعاليتهاي سياسي گرديد. سرانجام استاد مرتضي رضوي بنابر فرمايش تاريخي، مصلحانه حضرت امام (ره) به وزير كشور وقت ، مبني براينكه «سلام من را به آقاي رضوي برسانيد و از قول من به ايشان بگوييد: اين حق شماست كه همچنان در مرحلة دوم كانديدا باشيد، ولي براي رفع تشنج و حفظ آرامش از حق خود صرف نظر كنيد»، في المجلس ضمن يادداشتي به

وزير كشور وقت از نمايندگاني تهران انصراف داد.

رفعت نژاد، محمدنقي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد نقى رفعت نژاد

محل تولد : اروميه

شهرت : رفيعي

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

بنده سال 1360 وارد حوزه علميه تبريز شدم. بعد از مدتي تحصيل در آن شهر به اتفاق حاج آقا بنايي مسئول حوزه علميه ولي عصر(عج) بعد از دو سال تلمذ به شهر تهران عزيمت كردم و در آن شهر سه حوزه ومدرسه علميه را تشكيل داديم و طلبه هاي بسياري جذب شدند كه برخي از آنها بسيجيان جان بركفي بودند كه به درجه شهادت نايل گشتند (خداوند همه آنان را با سالار شهيدان محشور فرمايد).در سال 1364 وارد حوزه علميه قم و در مدرسه فيضيه سكونت داشتم و همزمان در درس تفسير استاد جوادي آملي به همراه دروس رسائل و مكاسب و كفايتين از محضر اساتيد وقت آقايان اعتمادى، پايانى، ستوده تلمذ مي كردم، در سال 1367 بعد از اتمام كفايتين از محضر آيات عظام فاضل لنكراني(ره) به مدت 2 سال درس خارج اصول، يك سال خارج اصول آيت الله صانعي و 15 سال ازخارج اصول حاج آقا وحيد خراساني و همچنين به مدت 17 سال از درس خارج فقه آيت الله العظمي شيخ جواد تبريزي(قدس سره) استفاده كردم. در سال 1370 در دروس تخصصي تفسير و علوم قرآن از محضر اساتيدي همچون آيت الله خزعلى، آيت الله معرفت، آيت الله ميانجي(ره) و آيت الله محقق داماد، آيت الله استادي و آيات و اساتيد ديگر و همچنين از محضر آيت الله العظمي مكارم شيرازي استفاده¬هاي علمي تفسيري داشتم.در مركز فرهنگ و معارف قرآن از

سال 1367 در قسمت دايرة المعارف بزرگ قرآن در قسمت تشكيل پرونده هاي علمى، تشكيل مدخلهاي قرآني و تفسيرى، تشكيل شناسنامه علمي مشغول امور تحقيقي و پژوهشي بودم و متجاوز از 60 پرونده علمي و بيش از 100 شناسنامه علمي و همچنين تأليف مقالات در دايرة المعارف فعاليت داشتم. برخي از مدخلها و پرونده هاي تشكيل داده شده عبارتند از 1.ابتكار،2.اختلاف،3.اسماعيل صادق الوعد،4.آل لوط،5.آزمايش 6.احترام،7.استثمار،8.استضعاف9.اصطفاء،10.استدراج،11. ... . در سال 1382 با دفاع از پايان نامه سطح 4 با موضوع سنت هاي املاء و امهال و استدراج در قرآن و احاديث، موفق به اخذ سطح 4 در رشته تفسير و علوم قرآن شدم.در كنار تحصيل و تملذ دروس فقه و اصول و تفسير و علوم قرآن از سال 1374 بنده در دانشگاههاي مختلف كشور مشغول تدريس دروس معارف و الهيات بودم از جمله اين دانشگاهها عبارتند از دانشگاه اروميه،دانشكده علوم قرآني ،دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقيقات تهران،دانشگاه علامه طباطبايى،دانشگاه پيام نور اروميه و الان در دانشگاه پيام نور قم دروس الهيات را مشغول هستم و در كنار تدريس، فعاليت هاي علمى، پژوهشي و فرهنگي دانشگاه را در قم و تهران همكاري دارم. ضمناً بنده در سال 1367 در دانشگاه مفيد قم مشغول تحصيل در رشته اقتصاد بودم و بعد از گذراندن 4 ترم به جهت مشكلاتي موفق به ادامه آن نگشتم.

رفيعي پور، عباس

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد عباس رفيعي پور

محل تولد : نجف آباد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1335/7/1

زندگينامه علمي

آقاي عباس رفيعي پور علوي علويجه در سال1335 بدنيا آمد . وي در سال 1350 وارد حوزه علميه نجف آباد اصفهان

شد و مقدمات را در آن حوزه از محضر آيت الله مرحوم شيخ عباس ايزدي (امام جمعه سابق نجف اباد ) فرا گرفت . سپس براي تكميل تحصيلات در سال 1355 به حوزه علميه قم هجرت كرد و در دروس آيات عظام فاضل لنكراني و مشكيني شركت نمود . در سال 1373 موفق به اخذ مدرك تحصيلي سطح 2 ( معادل كارشناسي ) از مركز مديريت حوزه علميه قم شد و در سال 1379 با كسب مجوز از معاونت امور اساتيد نهاد رهبري در دانشگاهها ، تدريس براي دانشجويان دانشگاه علمي - كاربردي علويجه اصفهان را بعهده داشته است ؛ سپس بنا به دعوت صدا و سيماي قم ( مركز پژوهش هاي اسلامي ) از سال 1381 تا كنون با اين نهاد بعنوان كارشناس همكاري داشته است .

رفيعي قزويني، ابوالحسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد ابوالحسن رفيعى قزوينى مد ظله از مراجع عصر حاضر و اعاظم مجتهدين معاصر است در تهران. وى در حدود سال 1312 ق در قزوين متولد و مقدمات و سطوح اوليه و متوسط را تا اوائل فرائد در آنجا خوانده و پس از آن به تهران آمده و از مرحوم آيت اللَّه آقا سيد محمد تنكابنى و آيت اللَّه حاج شيخ مسيح طالقانى و آيت اللَّه آقا شيخ محمد رضا نورى استفاده نموده و حكمت و كلام را نزد حكيم ربانى مرحوم ميرزا حسن كرمانشاهى و مرحوم حاج فاضل و مرحوم ميرزا محمود قمى قدس اللَّه اسرارهم تحصيل نموده و فنون رياضى را از مرحوم ميرزا ابراهيم رياضى زنجانى و آقا شيخ على رشتى (از هيئت و هندسه و اسطرلاب و بعضى ديگر از رياضيات را) فراگرفته تا

سال 1338 ق كه به قزوين مراجعت و بعد از يكسال معاودت به تهران نموده و فقط به تدريس شرح لمعه و قوانين و شرح منظومه و اشارات در مدرسه عبداللَّه خان پرداخته و طلاب آن عصر تهران را كه از مدارس ديگر بمحضرش مى شتافتند افاده نموده تا سال 1340 ق كه مرحوم رئيس الشيعه آيت اللَّه العظمى علامه استاد حاج شيخ عبدالكريم حايرى به قم رحل اقامت افكندند، به قم مهاجرت و منحصرا از درس و بحث فقه و اصول معظم له استفاده و خود بتدريس كفايه و رسائل و مكاسب شيخ و اسفار اربعه و شرح منظومه اشتغال تا در ماه رمضان 1344 ق به امر مرحوم آيت اللَّه حايرى در مسجد بالا سر به منبر تدريس بالا رفته و قريب دويست و پنجاه نفر از فضلاء و طلاب را كه حاضر مى شدند مستفيد فرموده و در همان اوان حواشى مفصلى بر شرح منظومه سبزوارى كه معروفست نوشته و هم تعليقات بر رسائل شيخ مرقوم نمودند تا سال 1349 ق با اجازه صريح در اجتهاد و حرمت تقليد مراجعت به قزوين نموده و تا سال 1380 قمرى در آنجا بتدريس خارج كفايه و اسفار و فقه و اقامه نماز جماعت و تفسير كلام اللَّه مجيد اشتغال داشته آنگاه به تهران آمده و تاكنون در مسجد جمعه به تدريس خارج فقه و اصول و خدمات دينى و روحى اشتغال دارد.

از تأليفات معظم له است: 1- رساله در رجعت بقواعد عقليه 2- شرح بر دعاء سحر. 3- حاشيه بر وسيله مرحوم آيت اللَّه اصفهانى. 4- رساله عمليه 5- حواشى متفرقه.

سيد ابوالحسن رفيعى قزوينى از اكابر فقهاء و مجتهدين و اعاظم حكماء

متألهين و مراجع تقليد معاصر بوده اند وى حدود دوازده سال بود كه از قزوين زادگاه خويش به تهران منتقل و در مسجد جمعه اقامه جماعت و هم تدريس مى نمودند تا درروز اول محرم 1395 قمرى بعد از كسالت ممتدى از دنيا رفته و جنازه اش حمل به قم و در مسجد بالا سر نزديك قبر مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج شيخ عبدالكريم حايرى يزدى مدفون گرديدند. نگارنده. گويد آيت اللَّه رفيعى كه بعضى از مراجع معاصر از تلامذه و شاگردان ممتاز او مى باشند از اسطوانه هاى علمى و اساتيد بزرگ و فلاسفه سترك معاصر بودند و شايسته بود كه در حوزه هاى علميه بزرگ به تدريس و رهبرى و اداره آن پرداخته و فضلاء بيشترى تربيت نمايند ولى گويا تقدير آن مرحوم غير از اين بود و المقدر كائن.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

رفيعي محمدي، ناصر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ناصر رفيعي محمدي

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/7/1

زندگينامه علمي

اينجانب ناصررفيعي محمدي در سال 1344 در شهر مقدس قم درخانواده اي مذهبي متولد شدم. تحصيلات ابتدايي راهنمايي و متوسطه را در اين شهر گذرانده ودر سال 1362 موفق به اخذ ديپلم در رشته علوم تجربي از دبيرستان صدوق شدم .

در سالهاي انقلاب شكوهمند اسلامي در جنبش دانش آموزي وجلسات مذهبي سياسي با پخش اعلاميه وشركت در تظاهرات در حد وسع واقتضاي سن نوجواني شركت داشتم . بعد از پيروزي انقلاب اسلامي نيز با حزب جمهوري اسلامي شاخه دانش آموزي همكاري مي نمودم . درسال 1362 با اخذ ديپلم وارد حوزه مقدسه قم شدم. طي 5 سال دوره سطح را تا پايان كفايه به اتمام

رسانده كليه امتحانات ان را با موفقيت گذراندم و در پايه پنجم از امتحانات با كسب رتبه اول در آزمون شوراي مديريت حوزه يك دوره بحارالانوار از حضرت امام خميني (ره) به عنوان جايزه دريافت نمودم.

دروس سطح را نزد اساتيدي چون آيات عظام وجداني فخر اعتمادي پاياني دوزدوزاني صلواتي راستي كاشاني و ستوده تلمذ نمودم. از سال 1368 تا 1373 در دروس خارج آيات عظام فاضل لنكراني مظاهري وصانعي شركت داشتم.

همچنين ضمن گذراندن دروس اصلي حوزه دروس جنبي را نيز نزد اساتيد متعددي خواندم به عنوان مثال فلسفه (نهايه الحكمه) نزد استاد آيت الله صالحي مازندراني (ره) علوم قرآن نزد آيت الله معرفت شرح تجريد نزد آيت الله استادي تفسير نزد آيت الله جوادي رجال نزد آيت الله سبحاني تلمذ گرديد.

درسالهايي كه به دروس حوزه مشغول بودم موفق به اخذ ليسانس الهيات از دانشكده باقر العلوم وفوق ليسانس از دانشگاه قم گرديده ودر سال 1373 با قبولي در آزمون دكتري در رشته علوم قرآن وحديث در تهران مشغول تحصيل در اين دوره شدم .سال 1377 بادفاع از رساله موفق به اخذ دكتري با رتبه عالي گرديدم.

رفيعي، حميدالله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حميد الله رفيعي

محل تولد : زابل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1336/1/1

زندگينامه علمي

درسهاي ابتدائي وراهنمائي را در محل تولد استان زابي افغانستان به پايان رساندم وتحصيلات دبيرستاني را در مدرسه ابن سيناي كابل به اتمام رسانده و سپس در سال 1355بعد از امتحان كنكور دردانشكده پزشكي دانشگاه كابل در رشته طب عمومي تحصيلاتم را ادامه دادم كه متأسفانه بعد از اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ شوروي و

پيدايش هرج و مرج دركشور مجبور به ترك كشور گرديده و د رسال 1359وارد خاك ايران شدم. براي مدّت سه سال با يكي از گروههاي جهادي همكاري فرهنگي داشته و بعد از آن در سال 1363درس حوزوي را از ابتداي جامع المقدمات در مدرسه حاج ابراهيم اراك آغاز نمودم .هرچند در ابتدا با اين نوع درسها و محيط نامأنوس بودم ولي بعد از تحمل فشارهاي روحي و رواني زياد خودم را با اين محيط و درس منطبق داده كه الحمد الله تا حدودي نتيجه داد .و در سال 1367وارد حوزه علميه قم گرديده ،بعد از اتمام سطوح درسال 1372درس خارج را در كلاسهاي آيت الله وحيد خراساني ،آيت الله فاضل لنكراني آغاز نمودم و يك سال هم در درس خارج آيت الله مكارم شركت كردم .در سال1373درس تخصصي كلام را درمؤسسه امام صادق (ع) در سطح دكترا آغاز نمودم و در سال 1376از اين مركز فارغ التحصيل شدم كه متأسفانه هنوز هم بنا به دلائلي موفق به اخذ موضوع پايان نامه نشده ام ودر حال حاضر با مركز مطالعات حوزه و ستاد پاسخگوئي به شبهات دفتر تبليغات و معاونت تبليغ و دانشنامه كلام همكاري دارم.

رفيعي، رمضانعلي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رمضانعلي رفيعي

محل تولد : قوچان

شهرت : علي

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1335/1/3

زندگينامه علمي

اينجانب رمضانعلي رفيعي (معروف به علي) با مدرك تحصيلي ششم ابتدايي نظام قديم در سال 1344 شمسي به قصد تحصيل علوم ديني وارد مدرسه علميه فاروج از توابع شهرستان قوچان شدم و طي سه سال جامع المقدمات، سيوطي و حاشيه منطق را گذراندم. در سال 1347 براي ادامه

تحصيل راهي حوزه علميه قم شدم و در مدرسه آيت الله العظمي گلپايگاني (مدرسه توليت) كه برنامه اي منظم داشت به تحصيل ادامه دادم. برخي از اساتيد حقير در اين دوره عبارتند از: (عروه الوثقي) حجت الاسلام افتخاري،(تاريخ اسلام) حجت الاسلام مرحوم حسن نوري (برادر بزرگ آيت الله حسين نوري)،( مغني) حجت الاسلام طالقاني، (منطق) حجت الاسلام امينيان، (معالم الاصول) حجت الاسلام مقتدايي و ...

سپس به مدرسه سعادت تحت اشراف آيت الله جوادي آملي و آيت الله حسن زاده منتقل شدم و كتب و دروس ذيل را تحت نظر و اشراف و خدمت اساتيد حوزه گذراندم: لمعتين حجج اسلام سيد ابوالفضل موسوي، باكويي، آيت الله فاضل لنكراني، معاني بيان: اميني شيرازي، اصول فقه: حجت الاسلام باكويي، باب حادي عشر: حجت الاسلام عبد القائم شوشتري، تفسير و اخلاق: آيت الله مشكيني، نهج البلاغه: آيت الله حسين نوري، عقايد: آيت الله مكارم شيرازي، شرح منظومه: دكتر احمد بهشتي و آيت الله انصاري شيرازي، رسائل: آيت الله اعتمادي، مكاسب: آيت الله صانعي، مرحوم ستوده و موسوي تبريزي، كفايتين: مرحوم آيت الله سلطاني، رساله تصور و تصديق ملاصدرا و اسفار اربعه: آيت الله جوادي آملي .

در سال 1356 در درس خارج فقه و اصول آيت الله وحيد خراساني شركت كردم، ليكن در سال 1359 براي كارهاي تبليغاتي به قوچان (زادگاهم) رفتم و پس از عهده داري مسئوليت دفتر تبليغات آن شهر در سال 1360 به سمت فرماندهي سپاه قوچان برگزيده شدم و حدود چهار سال كه عهده دار اين سمت بودم از تحصيل علوم حوزوي محروم شدم.در سال 1363 مجددا به قم بازگشتم و به تحصيل و حضور در

درس خارج معظم له (فقها و اصولا)را ادامه دادم، ضمن آنكه با مركز تحقيقات اسلامي سپاه نيز همكاري پاره وقت داشتم.با راه اندازي طرح مدارج علمي در حوزه علميه قم و عهده داري دفتر تبليغات اسلامي براي اين كار در سال 1371 موفق به اخذ مدارج علمي دوره اول خارج (سطح 3 حوزه معادل فوق ليسانس) شدم و پس از واگذاري اين امر به شوراي مديريت حوزه علميه قم موفق شدم مدرك مدارج علمي سطح چهار (شش سال درس خارج فقه واصول) معادل دكترا را در مورخ 8/2/73 اخذ كنم.

تاليفات: حقير از سال 1364 كه همكاري علمي و پژوهشي خود را با مركز تحقيقات اسلامي سپاه آغاز كردم ضمن انجام دادن كار پژوهشگري در موضوع تاريخ اسلام و عهده داري مسئوليت هاي: گروه تاريخ، مديريت تاريخ و علوم سياسي، جانشيني معاونت متون آموزشي و كمك آموزشي و مسئوليت معاونت متون آموزشي و كمك آموزشي، در طول مدت بيش از 18 سال كار تاليف متون آموزشي در موضوع تاريخ اسلام را شروع كردم كه متجاوز از پانزده كتاب در سطوح مختلف علمي و آموزشي است كه نمونه هايي از آن به پيوست مي باشد. ضمنا از سال 1378 با بخش فرهنگ فقه موسسه دايره المعارف فقه اسلامي زير نظر آيت الله هاشمي شاهرودي نيزبه عنوان مسئول بخش بازنويسي و ويرايش همكاري دارم و حاصل آن تا كنون چاپ دو جلد (1 و 2) آن بوده است. مدتي نيز با بخش تحقيقات دفتر تبليغات اسلامي قسمت احياء آثار همكاري داشتم كه حاصل آن تحقيق در تفسير شريف الاصفي مرحوم فيض كاشاني (ج اول) مي باشد .

به

جز مواردي كه ياد شد با فصلنامه هاي پژوهشكده تحقيقات اسلامي همچون حصون و مربيان و ديگر نشريات آن نيز همكاري دارم و ضمن عضويت در هيئت تحريريه بعضي از آنها هر از چندگاه، مقالاتي براي اين نشريات مي نويسم. ضمن آنكه براي پاره اي فراخوانيهاي همايش ها نيز مقالاتي نوشته ام.

ركني دزفولي، عبدالصالح

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيدعبدالصالح ركني دزفولي

محل تولد : لارستان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1325/1/1

زندگينامه علمي

مهرماه سال 1341 وارد قم شدم. (يعني شش ماه پس از رحلت آيت الله العظمي آقاي بروجردي) در حاليكه مقداري از جامع المقدمات را نزد برادرم آيت الله سيد مجتبي موسوي لاري خوانده بودم. قسمتي از سيوطي و مغني را در حوزه و بقيه آن را نزد آيت الله حاج شيخ احمد جنتى،معالم را نزد آيت الله جنتى،مختصر المعاني را نزد آيت الله حاج شيخ حسن تهرانى،رسائل را نزد آيت الله حاج شيخ احمد آذري قمي وآيت الله محمد محمدي گيلانى،مكاسب را نزد آيت الله حاج شيخ ابوالقاسم خزعلي وآيت الله احمدي ميانجي وآيت الله محمدي گيلانى، كفايه را نزد آيت الله حاج شيخ يوسف صانعي و آيت الله آذري قمي و آيت الله وحيد خراساني و آيت الله حاج ميرزا جواد تبريزي(ره) و آيت الله فاضل لنكراني(ره)، خارج فقه را نزد آيت الله حاج شيخ كاظم تبريزي و آيت الله حاج شيخ حسينعلي منتظري و آيت الله حاج سيدموسي شبيري زنجانى.تفسير را نزد آيت الله ابوالقاسم خزعلي و آيت الله محمدتقي مصباح يزدى، معارف اسلامي را نزد آيت الله محمدتقي مصباح يزدي خواندم.بداية الحكمة و اسفار اربعه را نزد آيت الله حاج

شيخ عبدالله جوادي آملى، نهاية الحكمه را نزد آيت الله محمدتقي مصباح يزدى، فصوص الحكم را نزد آيت الله حسن زاده آملي و نيز كتاب كليله و دمنه را نزد آيت الله حسن زاده آملي خواندم.ادبيات فارسي املاء و انشاء و مقاله نويسي نزد حجة الاسلام والمسلمين آقاي علي حجتي كرماني و آيت الله مومن العابدين قرباني و آيت الله دكتر حاج شيخ احمد بهشتي فسائى.زبان انگليسي را پس از دوران دبيرستان نزد آقاي امجدي و آقاي رخشانفر كه هر دو دبير دبيرستان بودند و سپس نزد حجة الاسلام آقاي خليليان كه تحصيل كرده انگلستان بود آموختم.اخلاق را نزد آيت الله حاج شيخ علي قدوسى، آيت الله حاج شيخ علي مشكيني اردبيلي(ره) و آيت الله دكتر محمد حسيني بهشتي و آيت الله احمدي ميانجى.از بدو شروع به خواندن معالم درس كلاسيك هم شروع كردم و سالي يك كلاس خواندم و پس از 4 سال موفق به اخذ ديپلم ادبي از دبيرستان شبانه حكيم نظامي شدم.از سال 45 به تدريج مواجه با كسالت هاي مختلف و عمل هاي متعدد جراحي در اعضاء بدنم انجام شد كه سير مطالعه و فعاليت هاي تحصيلي و تدريسي مرا كُند نمود و در همه حال شاكر درگاه خداوند هستم.

رمضان نژاد لري، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد رضا رمضان نژاد لري

محل تولد : سيرجان

شهرت : رضا

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1355/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمد رضا رمضان نژاد در سال 1355 در اطراف شهرستان سيرجان در خانواده اي عشاير متولد شد و با شروع دروس ابتدايي پدر و مادرم براي تحصيلات فرزندانشان وارد شهر شدند و من نيز تحصيلاتم را در شهرستان سيرجان آغاز نمودم . تحصيلات

ابتدايي را در مدرسه اسدالله ستاري گذراندم و بعد تحصيلات راهنمايي ام را در مدرسه راهنمايي امير كبير سپري كردم و بعد از آن در هنرستان منتظري همان شهر ثبت نام نمودم و در رشته برق شروع به تحصيل كردم اما متاسفانه به دليل يك سري مشكلات ترك تحصيل نمودم و در جايي مشغول به كار شدم. در سال 1374 عازم حدمت مقدس سربازي شدم و سپس در سال 1376 كارت پايان خدمت 24 ماهه را دريافت نمودم و بعد از آن به صورت متفرقه شروع به ادامه تحصيل دادم و مشغول كار در كارخانه پلي اتيلن تك سيرجان نيز بودم . در سال 1378 يا 1377 بود كه وارد بسيج اداري شدم و هم اكنون نيز جزء نيروهاي فعال بسيج حوزه مقاومت شهيد نصيري نجف شهر سيرجان نيز مي باشم و جزء مربيان آن نيرو نيز هستم.در اواخر سال 1379 طالب تحصيل علوم ديني و اسلامي شدم و از كار در كارخانه استعفا دادم و در سال 1380 شروع به تحصيل علوم ديني و اسلامي در شهر مقدس قم نمودم چونكه من اضافه سن داشتم در آن زمان ما را پذيرش نكردند و هم اكنون هم با هزينه شخصي و به صورت متفرقه خودم ادامه تحصيل مي دهم و بحمد لله تا امروز شش جلد كتاب تاليف نموده ام كه چهار تاي از آنها چاپ شده و يكي از آنها در دست چاپ نيز مي باشد و ديگري را قصد چاپ آن را ندارم.

رنجبري سلطان احمدي، ايوب

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ايوب رنجبري سلطان احمدي

محل تولد : سلماس

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد :

1351/1/1

زندگينامه علمي

بنده در سال 1351 در شهر سلماس متولد شدم. دوران ابتدايي و راهنمايي و دبيرستان را در مدارس آن شهر خواندم. در سال 67 وارد حوزه علميه قم شدم و در مدرسه رضويه دوره مقدمات را با ممتازي به پايان رساندم و در دروس سطح عالي كفايه و رسائل و مكاسب را در محضر اساتيد بزرگوار خواندم. از سال 76 وارد دروس خارج حضرات آيات عظام تبريزي، وحيد خراساني، جوادي آملي، سبحاني، بهجت ، عابدي، فاضل گلپايگاني شدم.

به مدت 2 سال در كشور آذربايجان شوروي به عنوان مدرس اعزام به آن كشور شدم و در تخصصي تبليغ سطح چهار با رتبه ممتازي به پايان رساندم.در مركز تربيت محقق و نويسنده علوم قرآني در حد كارشناسي ارشد حدود 5/2 سال مشغول تحصيل كردم و در مركز تربيت مربي كودك و نوجوان با رتبه ممتازي دوره را به اتمام رساندم.

مدت 15 سال از محضر حضرت آيت الله جوادي آملي در درس تفسير استفاده كردم و چندين سال است كه به عنوان روحاني حج تمتع و عمره مفرده در خدمت زائران بيت اللهي و عاشقان اهل بيت هستم.از سال 72 به صورت رسمي در وقفه هاي رمضان و محرم و صفر و دهه فجر و ... .به عنوان مبلغ نمونه در خدمت قشرهاي مختلف نظامي ، انتظامي، اطلاعاتي و دانشگاهي و حوزوي و روستايي و شهري و ..... برده ام.از محضر 12 مجتهد و مرجع تقليد اجازه نامه كتبي در ...... امور حسبيه كه بنده به اذن فقيه جامع الشرائط مي باشد و موارد ديگر دارم.

روحاني

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام آقاى حاج سيد محمدعلى بن العلامه الحاج

ميرزا ابوالقاسم بن العلامه السيد صادق الحسينى الروحانى از علماء اخيار و ائمه جماعت مسجد امام داراى مقام علم و كمال و قدس و تقوا مى باشد. عالمى است موفق و سالكى است مويد، در غالب زيارات مخصوصه حضرت رضا عليه السلام با شوقى وافر به مشهد رضوى مشرف و افاضاتى از حضرتش دريافت نموده و مى نمايند. نگارنده در بسيارى از اوقات وى را با توجهى مخصوص در آن روضه منوره ديده و التماس دعا گفته ام. تحصيلات مقدمات و ادبيات و متون فقه و اصول را از اساتيد بزرگ حوزه مرحوم والد خوانده و از آيت الله امام خمينى و آيت الله العظمى بروجردى و پس از فوت ايشان آيت الله العظمى شريعتمدارى و ديگران استفاده نموده و ضمنا مباحثات اصولى و فقهى داشته و در ظهر و شب هم در مسجد امام عليه السلام به جاى والد مرحوم اقامه جماعت مى نمايند زادالله فى توفيقاته.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

روحاني قمي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1388 -1322 ق)، عالم دينى، فقيه و واعظ. در قم متولد شد، تا پانزده سالگى در خدمت پدرش به تحصيل مقدمات پرداخت. سطوح معقول را نزد حاج ميرزا ابوالحسن رفيعى قزوينى و فقه و اصول را در محضر آيت اللَّه ميرزا سيد على يثربى كاشانى و آيت اللَّه حائرى يزدى و آيت اللَّه سيد محمدتقى خوانسارى فراگرفت. در 1344 ق به عزم تكميل تحصيلات به نجف رهسپار شد و در حوزه ى درس و بحث آيت اللَّه قمى شركت كرد و بهره ها برد. سپس به تهران و قزوين رفت. احتياج شديد جامعه آن روز به امرتبليغ وى را بر آن داشت كه به وعظ و خطابه روى آورد. او بارها به هندوستان، براى ترويج دين

سفر نمود. در تهران درگذشت و در شيخان قم دفن شد. از آثارش: «سر السعاده»، به عربى؛ كتاب «خاطرات»؛ كتاب «تسليه المريض»؛ كتاب «كفايه النحو».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سرالسعاده (مقدمه)، گنجينه ى دانشمندان (339/1).

روحاني نژاد، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين روحاني نژاد

محل تولد : موسويه بيرجند

شهرت : روحاني

تابعيت : ايران

زندگينامه علمي

اينجانب حسين روحاني نژاد در سال 1352 هجري شمسي وارد حوزه علميّه بيرجند شدم. حدود دو سال در آن حوزه به تحصيل ادبيات عرب و فقه نزد مرحوم آيت الله عارفي پرداختم. در سال 1353 – 1354 وارد حوزه علميّه قم شدم و در مدرسه رسالت – كه شبيه مدرسه حقّاني و تحت برنامه خاصي بود – به تحصيل ادامه مقدّمات، اصول، منطق، فلسفه، فقه و دروس جديد پرداختم . بخشي از سطح را در آن مدرسه و برخي را در حوزه آزاد خواندم. شرح لمعه را عمدتاً نزد استادان ارجمند آقايان باكوئي و وجداني فخر رسائل را نزد استاد ارجمند حاج آقا مصطفي اعتمادي، مكاسب شيخ انصاري را نزد حضرات آيات: دوزدوزاني، مرحوم پاياني ، مرحوم ستوده، كفايه را نيز نزد مرحوم آيت الله ستوده و آيت الله فاضل خواندم . در فلسفه از دروس استادان ارجمند فياضي (بدايه ) ، مصباح ( نهايه ) ، حسن زاده آملي و جوادي آملي ( قسمتي از اسفار)، گرامي ( قسمتي از نهايه ) ممدوحي ( قسمتي از بدايه ) بهره برده ام. فلسفتنا را در مدرسه رسالت نزد دكتر احمدي خواندم.

چند سالي در تفسير حضرت آيت الله جوادي آملي دامت بركاته ، حدود 10 سال در درس خارج فقه و اصول حضرت

آيت الله العظمي وحيد ، مدّتي در درس فقه آيت الله منتظري و نيز مدّتي در خارج فقه آيت الله مكارم شيرازي شركت كرده ام. مدّتي هم در درس خارج فقه و اصول حضرت آيت الله العظمي بهجت دامت بركاته حضور يافته ام.

از سال 1363 با مركز تحقيقات عقيدتي- سياسي سپاه در قم كه اكنون پژوهشكده شده است به صورت پاره وقت همكاري علمي داشتم و اين همكاري تا حدود سال 1371 ادامه داشت و برخي جزوات درسي سپاه در زمينه تاريخ اسلام را تدوين كردم؛ از جمله: زندگاني پيامبر صلي الله عليه و آله و سلّم از آغاز تا هجرت، زندگي سياسي امام حسن مجتبي عليه السلام ، و برخي ديگر از ائمه عليهم السلام، معارفي از قرآن ، مقالاتي در مجله مكتب جبهه تحت عنوان اسوه هاي صدر اسلام، تعليم و تربيت اسلامي و ...

سال 1360 مدّتي در سازمان تبليغات تهران در واحد آموزش به تدوين جزواتي اشتغال داشتم. در زمان دفاع مقدس نيز براي سازمان تبليغات سنندج، كتابي را درباره فرهنگ و آداب و سنن اقوام آن منطقه – به صورت مشترك با يكي از دوستان – تدوين كردم. سال 1361 در سازمان حج تهران، مسئوليت واحد آموزش دفتر تبليغات و آموزش حج را بر عهده داشتم و جزواتي را در مورد اسرار حج و تذكراتي به مديران كاروانها و حجاج ايراني تنظيم كردم.در اواخر دهه شصت، مدّت يك سال و نيم با بنياد معارف اسلامي بعثت در طرح تدوين معجم احاديث امام مهدي عليه السلام شركت داشتم.

سال 68 در نخستين دوره تربيت مدرس دار الشفاء وابسته به دانشگاه قم –

شركت كردم و رساله فوق ليسانس خود را در سال 70 – 71 در زمينه اخلاق از نظر نراقي و مقايسه آن با اخلاق خواجه نگاشتم و در سال 71 از آن دفاع كردم.از سال 71 تا 76 به دعوت دانشگاه تربيت معلم تبريز به تبريز رفتم و 5 سال عضو هيأت علمي دانشكده الهيات بودم، كه يك سال آن مدير كلي دانشجويان شاهد و ايثارگر و سه سال هم رياست دانشكده الهيات را بر عهده داشتم. در دانشگاه تبريز به تدريس متون فلسفي به زبان عربي، در دانشگاه الهيات را مشغول بوده ام. در دانشگاه تبريز به تدريس متون فلسفي به زبان عربي، در دانشگاه تربيت معلّم به تدريس فقه و اصول و اخلاق و فلسفه اخلاق و دروس عمومي، و در دانشگاه آزاد – واحد تبريز به تدريس تفسير، فقه، انسانشناسي و تاريخ فقه و ... اشتغال داشتم.

سال 76 به دانشگاه قم منتقل شدم. مدّتي معاون آموزشي دانشگاه بودم و به تدريس فقه و قواعد فقه نيز پرداخته ام در. سال 77 به پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي منتقل شدم. مدّتي دبيري گروه فلسفه، مدتي مديريت اجرايي دفتر قم، مدّتي مديريت پژوهش را بر عهده داشتم. حدود 4 – 5 سال است كه عضو گروه اخلاق و عرفان پژوهشگاه هستم و تا كنون چند كتاب و مقالاتي به رشته تحرير كشيده ام.

روحاني، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجةالاسلام حاج آقا احمد بن العلامه السيد صادق الحسينى الروحانى عالمى فاضل و واعظى كامل و خوش مجلس و نيكو محاوره بود در قم متولد شده و پس از رشد و خواندن مقدمات و سطوح معقول را خدمت آيت اللَّه حاج

ميرزا ابوالحسن رفيعى قزوينى خوانده و فقه و اصول را از مرحوم آيت اللَّه ميرزا سيد على يثربى كاشانى و آيت اللَّه حايرى استفاده نموده آنگاه به نجف مهاجرت و چند سالى را از محضر و درس و بحث مرحوم آيت اللَّه عراقى و نائينى و اصفهانى و قمى قدس اللَّه اسرارهم استفاده نموده و بعد مراجعت به تهران و قزوين و از راه منبر و موعظه به تبليغ دين پرداخته و سفرى هم به هندوستان براى ترويج اسلام مسافرت نموده و در سال 1374 به اصرار بعضى از علماء و عده اى از مؤمنين در مسجد بنى هاشمى واقع در خيابان گرگان به امامت جماعت مشغول گرديده و مردم را از نماز و بيانات خويش بهره مند مى نمود تا در سال 1388 قمرى كه به رحمت حق واصل و از تهران به قم منتقل و در شيخان نزديك قبر ميرزاى قمى مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد اول)

روحاني، احمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احمد روحاني

محل تولد : نوشهر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1336/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1362ه.ش وارد حوزه علميه قم شدم . پس از طي مراحل مقدمات وسطح به درس خارج پرداختم ود رسال 1371ه.ش دررشته تفسير تخصصي مشغول به تحصيل شدم ومدّت 4سال زير نظرآيت الله مكارم شيرازي دردرس هاي تفسيري مشغول بودم .وحدود پنج سال است كه به كارهاي پژوهش مشغولم وكتابهائي را هم ترجمه كردم اگر خداوند توفيق عنايت فرمايد دوست دارم كارهاي تحقيقي وپژوهشي وترجمه هاي ديگري را هم انجام دهيم .

روحاني، سعيد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد سعيد روحاني

محل تولد : قائمشهر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1348/6/20

زندگينامه علمي

اينجانب سيد سعيد روحاني در مورخه 20/6/48 در يكي از روستاهاي قائمشهر(اوجابندان) در خانواده مذهبي چشم به جهان گشودم. تحصيلات ابتدايي را در زادگاه خود به پايان رساندم و در يكي از روستاهاي مجاور،تحصيلات دوره راهنمايئ را گذرانده وبراي دوره دبيرستان در رشته علوم تجربي رهسپار شهرستان قائمشهر شدم.

در سال 1367 كه همزمان با پايان دوره دبيرستان بود به پيشنهاد حجت الاسلام و المسلمين جناب آقاي قرائتي در امتحانات ورودي حوزه علميّه قم شركت كرده و پس از قبولي در آزمون ورودي در مدرسه علميّه حضرت رسول الكرم(ص) مشغول به تحصيل شدم. دروس مقدّماتي را نزد استاتيدي چون حجج اسلام آقايان غلامعلي صفايي،فلاح زاده،نوبهار،سيّد عبّاس موسوي و آهنگران به پايان رساندم پس از اساتيدي چون حجج اسلام ايّوبي،غرويان،معصومي،نجفي مازندارني،فقيهي،طاهري مازنداراني،حسيني بوشهري،احدي و موسوي تهراني بهره مند شدم.

از سال 1377 دروس خارج فقه و اصول را شروع كرده و از محضر اساتيد چون

حجج اسلام و المسلمين حسيني خراساني،سيد احمد خاتمي،آيت الله سبحاني و صانعي و شيخ احمد عابدي شاهرودي و نكونام بهره مند گرديم. در سال 1377 به پيشنهاد مسئول گروه تاريخ نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاههاي جناب حجّت الاسلام والمسلمين محمّد خردمند مبني بر تدوين و گرد آوري تاريخ اسلام در آثار شهيد مطهري بر اساس سر فصل نهاد مشغول به تدوين شدم كه نتيجه اين تلاش پس از 1500 ساعت صرف وقت دو جلد كتاب بود كه در 710 صفحه در پائيز 78 به چاپ رسيده است.

بنابر در خواست برخي از اساتيد دانشگاهها و يراست جديد آن در سال 79 در 232 صفحه به چاپ رسيد كه تاكنون بارها تجديد چاپ شد. در اواخر سال 1380 به پيشنهاد مسئول جديد گروه تاريخ نهاد جناب آقاي محمّد نصيري فصل پنجم كتاب تاريخ اسلام،تأليف جمعي از نويستدگان كه زير نظر دكتر صادق آئينه وند در زمستان 81 به چاپ رسيد،به بنده واگذار شده بود.

پس از تدريس دو ترم از اين كتاب ويراست دوم آن نيز در زمستان 82 از چاپ خارج شد. از آنجايي كه كتاب دو جلدي تاريخ اسلام و آثار شهيد مطهري چند ترمي متن درس گروه الهيات دانشگاه هاي پيام نور قرار گرفته بود(و به سبك متن درسي تدريس نشده بود)به پيشنهاد سرپرست محترم گروه الهيات دانشگاه پيام نور مركز اقدام به تأليف كتاب تاريخ اسلام نمودم كه جلد اول آن در بهمن 82 به چاپ رسيده و جلد دوم آن در دست آماده سازي است.

علاوه بر اين از سال 1382 تاكنون در دانشگاه پيام نور قم به تدريس دروس چون «مبادي

اصول»،«اصول فقه 2»،«فقه مقارن 1»،«فقه مقدماتي1»،«احاديث فقهي»و«اعراب قرآن»مشغول هستم. حدود 2 سال نيز( البته از زمان تأسيس)عضو انجمن تاريخ پژوهان حوزه علميّه هستم. از سال 1379 نيز به در خواست سردبير محترم فرهنگ كوثر جناب حجت الاسلام والمسلمين محمود مهدي پور اقلام به ارائه مقالات در زمينه هاي مختلف تاريخي نمودم كه بيش از 10 مقاله از اينجانب به چاپ رسيده است. به اميد آن روزي كه قدمهاي كوچك وناقص ما راهگشا باشد.

روحاني، سيد شمس الدين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد شمس الدين روحاني

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1328/7/1

زندگينامه علمي

اينجانب سيدشمس الدين روحاني پس از تحصيل در دبيرستان علوي ايرانيان در نجف اشرف ، وارد حوزه علميه نجف اشرف شدم . سطوح عاليه را در محضر اساتيدي همچون آيت الله مرحوم آقاي شيخ محمد علي مدرس افغاني و مرحوم آيت الله آقاي شيخ مجتبي لنكراني و آيت الله شهيد ميرزا علي غروي و شهيد محراب آيت الله مدني و آيت الله مرتضوي "حفظه الله" كه هم اكنون در مشهد مقدس افاضه مي فرمايند و ... گذراندم . در سال 1354 وارد حوزه علميه قم شدم .

از آنجا كه با برخي از مولفات حضرت آيت الله مكارم شيرازي " دامت بركاته " آشنا بودم و شيفته قلم روان و بيان شيوا و مقام علمي ايشان شده بودم ، توسط يكي از دوستان با معظم له آشنا شدم . حدود 25 سال در محضرايشان و در برنامه هاي مختلف مدرسه علميه امام امير المومنين (ع) همكاري داشته ام .

روحاني، ضياءالدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد ضياءالدين بن آيت اللَّه حاج سيد محمدهادى روحانى در رودسر متولد شده و در مهد علم و كمال پرورش و پس از خواندن دروس جديد تا حدود متوسطه به قم آمده و ادبيات و مقدمات و متون فقه و اصول را از اساتيد و مدرسين حوزه فراگرفته و پس از آن به درس خارج آيات عظام مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه العظمى خمينى و ديگران شركت نموده و بعد از فوت مرحوم والدش به رودسر مراجعت و تا هم اكنون بجاى آن مرحوم به

اقامه جماعت و خدمات دينى اشتغال دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

روحاني، هادي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام والمسلمين آقاى حاج شيخ هادى روحانى (كله بستى) از ائمه جماعت و علماء معاصر شهرستان بابل است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

رودسرابي، محمدحسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدحسن رودسرابي

محل تولد : سبزوار

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1333/1/1

زندگينامه علمي

در پانزدهم شهريور سال 1333 شمسي در روستاي رودسراب از توابع شهرستان سبزوار در يك خانواده روحاني به دنيا آمدم. در سن هفت سالگي به مكتب خانه روستا رفته و با قرآن آشنا شدم. بعداز آشنايي ابتدايي با قرآن در سال 43 _ 42 با راهنمايي مرحوم پدرم كه مدرس ادبيات عرب در حوزه علميه سبزوار بود به آن حوزه وارد شدم. در حوزه علميه سبزوار ابتدا كتابهاي مقدماتي آموزش خواندن و نوشتن و كتاب نصاب الصبيان به منظور آشنايي با لغات عربي در رأس آموزشها قرار گرفت. پس از آن كتاب جامع المقدمات كه صرف و نحو ابتدايي است و كتاب سيوطي و مغني را به عنوان آشنايي با ادبيات عرب از محضر اساتيد آن حوزه در مدت تقريباً چهال سال تدريس نمودم. در سال 1348 براي ادامه تحصيل به حوزه علميه مشهد مقدس هجرت نموده و در مدرسه آيت الله العظمي ميلاني(ره) در ادامه آشنايي با ادبيات عرب به تحصيل معاني بيان، بديع، كتاب مختصر المعاني تفتازاني و براي آشنايي با فقه و اصول ابتدايي كتاب مختصر النافع و اصول الفقه مظفر و براي آشنايي با عقايد اماميه كتاب اعتقادات صدوق را از محضر اساتيد آن مدرسه حجت هاشمي خراسانى، آقاي رجائي بيرجندي و آقاي نقيبي تربيتي تعليم گرفتم.

در اين دوره كه تقريباً سه سال طول كشيد هم زمان كارهاي

فرهنگي تبليغي را شروع نموده و در ايام تبليغ به روستاها و شهرستانها اعزام مي شدم. در سال 1350 براي ادامه تحصيل به قم هجرت نمودم. درابتدا در مدرسه مهديه تحت اشراف آيت الله العظمي مرعشي نجفي ساكن شدم و بقيه دوران را در مدرسه خان تحت اشراف آيت الله العظمي بروجردي سپري نمودم. در اين دوره كتابهاي سطح عالي فقه و اصول مكاسب و كفايتين، فلسفه و كلام شرح منظومه و اسفار و شرح تجديد در محضر اساتيد بزرگواري همچون آيت الله صلواتى، ستوده، تقديرى، سيد كاظم حائرى، جوادي آملى، محمدي گيلانى، امين نجف آبادى، گذراندم. در سال 1357 در درس هاي خارج حوزه شركت نموده و در بين درسها در محضر درس آيت الله وحيد خراساني مستقر شده و تا الان ادامه دارد و تقريرات درس اصول ايشان را تقريباً نوشته ام.

روزبهان بقلي فسايي، صدرالدين ابومحمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(606 -552 ق)، صوفى. معروف به شيخ شطاح. در شهر فسا متولد شد، در شيراز تربيت يافت و جامع علوم ظاهرى و باطنى بود. وى دكانى داشت كه در آن بقل مى فروخت و به همين سبب به بقلى معروف شد، و نيز به علت داشتن شط حيات زياد به شيخ شطاح معروف است. وى با شيخ ابوالنجيب سهروردى در شنيدن صحيح بخارى در مرز اسكندريه شريك بوده است. او خرقه از شيخ سراج الدين محمود بن خلفه بن عبدالسلام بن احمد گرفته، چندى نزد فقيه ارشدالدين نيريزى شاگردى كرده است. علاوه بر اين پنجاه سال در مسجد جامع عتيق مردم را موعظه و ارشاد مى كرد. از مشايخى كه در محضر وى حاضر مى شدند، على لالا و بهاءالدين يزدى و ابوالحسن كرد و شيخ ابوالقاسم

خاوى و ابوالفتح نيريزى مى باشد. از وى بيست و هشت تصنيف در تفسير، فقه، حديث و اصول و تصوف به جاى مانده است. از جمله: «عبهر العاشقين»؛ «حقايق الاخبار»؛ «العقائد»؛ «مشرب الارواح»؛ «لوامع التوحيد»؛ «رساله النفس فى روح القدس»؛ «لطائف الايمان فى تفسير القرآن»؛ «شرح شطحيات»؛ «الموشح فى مذاهب الاربعه»؛ «عرائس البيان فى حقايق القرآن»؛ «الانوار فى كشف الاسرار»؛ «سير ارواح»؛ «صفوه مشارب العشق».[1]

(قس. روزبه) ابومحمد بن ابونصر بقلى(ه.م.) شيرازى ديلمى مشهور به شيخ شطاح (و. فسا 522- ف. 606 ه.ق.) عارف بزرگ بزرگ قرن ششم. وى نزد ارشدالدين ابوالحسن على نيريزى، فخرالدين مريم، صدرالدين ابوطار احمد بن محمد سلفى علم آموخت. شيوخ وى در ارشاد جمال الدين بن خليل فسايى،جاگير كردى، سراج الدين محمود بن خليفه، ابوبكر بن عمر بن محمد معروف به بركر بودند و زندگى او بيشتر در شيراز به مجاهده و وعظ و تذكير گذشت. او در علوم قرآنى و تفسير و حديث و فقه و عرفان براعت يافت و مدت 50 سال در جامع عتيق شيراز موعظه كرد. آرامگاه او در محله «بالاكفت» شيراز است. از آثار اوست در تفسير، لطائف البيان فى تفسير القرآن، عرائس البيان (ه.م.)، در احاديث: مكنون حديث، حقائق الاخبار، در فقه: الموشح فى المذاهب الاربعة، در اصول: العقايد،الارشاد،المناهج، در تصوف: مشرب الارواح، منطق الاسرار به بيان الانوار، شرح شطحيات (ه.م.)، لوامع التوحيد، مسالك التوحيد، كشف الاسرار و مكاشفات الانوار، شرح الحجب و الاستار، سير الارواح، العرفان فى خلق الانسان، رسالة الانس فى روح القدس.

شيخ روزبهان ابومحمد بن ابى نصر معروف به شيخ شطاح كه مدت 50 سال در شيراز وعظ مى نمود و در سال 606 ق وفات كرد

برگرفته از كتاب

:اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] بزرگان شيراز (224 -220)، بزرگان نامى پارس (243 -238 /1)، تاريخ ادبيات در ايران (257/2)، تاريخ نظم و نثر (109)، تاريخ گزيده (675 -674)، تذكره ى هزار مزار (293 -289)، جستجو در تصوف (225 -219)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (174 -171 /1)، الذريعه (242 /15 ،190 -189 /14 ،390 /9)، ريحانه (324/3)، سرآمدان فرهنگ (227 -226 /1)، شيرازنامه (161 -159)، طرائق الحقائق (641 -640 /2)، فارسنامه ى ناصرى (1169 -1167 /2)، فرهنگ سخنوران (402)، كشف الظنون (1131 ،1079 ،1011 ،196)، مجمل فصيحى (ذيل/ سال 606)، مؤلفين كتب چاپى (300 -299 /1)، معجم المؤلفين (176 -175 /4)، نفحات الانس (263 -261)، هديه العارفين (371/1)، هفت اقليم (183/1).

روشن تن، اسماعيل

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اسماعيل روشن تن

محل تولد : تبريز

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1351/1/1

زندگينامه علمي

در سال 68-69وارد حوزه علميه تبريز شدم و بعد از دو سال تحصيل در آنجا، سال 70 وارد حوزه علميه قم شدم و در مدرسه حقاني و مدرسه معصوميّه مقدمات را به اتمام رساندم. در سال 77 موفق به اتمام سطح شدم و اتمام سطح هم بخاطر شركت در آزمون به صورت ارتقايي بود سرانجام در سال 79-78 وارد رشته تخصصي سطح 4 حوزه شدم و سال 2-81 فارغ التحصيل گشته و هم اينك موضوع رساله سطح 4 خود را در ردّ آراي يكي از دين پژوهان مهاجر عرب آقاي نصرحامد ابوزيد در دست طرح و تدوين دارم و انجام مي دهم لازم به ذكر است كه مقالات متعددي را اينجانب تأليف كرده ام كه بعضي از آنها به چاپ رسيده و برخي به زيور طبع آراسته نشده است

و در خلال كارهاي علمي دو رساله تصور و تصديق از صدر المتألهين و قطب شيرازي را ترجمه كرده ام كه چاپ نشده است و هم چنين رساله بحوث في التوحيد و الشرك حضرت استاد آيت الله سبحاني را به عنوان تحقيق درسي ترجمه نموده ام هم زمان با اشتغال به روش سطح در خارج فقه (بيع) حضرت آيت الله العظمي وحيد خراساني و فقيه مرحوم حضرت آيت الله ميرزا جواد آقاي تبريزي و اصول حضرت آيت الله سبحاني و حجت الاسلام و المسلمين صادق لاريجاني شركت كردم و حاصل آن حضور، تقريراتي است كه نگاشته شده است و هم اينك علاوه بر كارهاي تحقيقاتي و پژوهشى ضمن تدريس دروس حوزه به كارهاي فقهي و تحقيقات فروع فقهي با تني چند از دوستان مشغول هستم با اين اميد كه مرضي رضاي حق تعالي قرار بگيرد. انشاءالله

روشني، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ حسين روشنى از علماء و ائمه جماعت معاصر تهران و داماد مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ هدايت اللَّه وحيد گلپايگانى مى باشد.

وى در حدود سال 1345 ق در (گوگد) كه يكى از مضافات گلپايگان است متولد و پس از خواندن مقدمات به قم مهاجرت (چندى در مدرسه دارالشفاء هم حجره نگارنده بودند) و در حوزه علميه سطوح را از مدرسين عالى حوزه خوانده و از محضر مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه العظمى گلپايگانى و بعضى آيات ديگر استفاده نموده و در سال 1374 ق به تهران منتقل و تاكنون در مسجد خيابان ايرانمهر به اقامه جماعت و خدمات دينى اشتغال دارد.

نگارنده گويد: جناب آقاى روشن از دانشمندان متقى و با متانت و موصوف بورع و محامد اخلاق و آداب مى باشد

و هرگز از وى مكروهى نديده و نشنيده ام ادام اللَّه توفيقه و كثر اللَّه آثاره.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

روضاتي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج مير سيد احمد روضاتى اصفهانى بن مرحوم حجةالاسلام و المسلمين حاج سيد محمد باقر بن مرحوم علامه فقيه آيت اللَّه آقا ميرزا جلال الدين روضاتى ابن مرحوم علامه كبير شهير آيت اللَّه اقا سيد محمد مسيح بن مرحوم علامه مشهور در آفاق آيت اللَّه العظمى آقا سيد محمد باقر خونسارى صاحب كتاب معروف (روضات الجنات) از علماء معاصر تهران است. وى در هفتم ماه رجب سال 1347 ق در اصفهان بدنيا آمده و پس از تحصيلات علوم جديد بتحصيل علوم دينى پرداخته و مقدمات و سطوح عالى را در اصفهان خوانده آنگاه به قم آمده و كفايه را از محضر آيت اللَّه العظمى مرعشى نجفى مد ظله و آيت اللَّه حاج شيخ مرتضى حايرى فراگرفته و بدرس خارج مرحومين آيتين خونسارى و حجت شركت نموده و در خلال آن شرح تجريد و شرح شوارق لاهيجى را از حضرت آيت اللَّه العظمى حاج احمد خونسارى مد ظله استفاده نموده و از محضر و درس فقه و مقدارى اصول آيت اللَّه العظمى بروجردى اعلى اللَّه مقامه بهره مند گرديده و تقريرات دروس ايشان را برشته تحرير درآورده خصوصا مسئله لباس مشكوك را بصورت رساله جداگانهاى بنام (السبيل المسلوك فى اللباس المشكوك) نوشته و پس از ده سال اقامت در قم باصفهان مراجعت و بتدريس معالم و شرح لمعه در مدرسه صدر و اقامه جماعت در مساجد اجداد خود مانند (مسجد البادران هنگام ظهر و مسجد خيابان هنگام شب و مسجد شيخ بهائى هنگام صبح) و بيان درس تفسير قرآن كريم براى مؤمنين اشتغال داشته سپس

بر حسب تصادف به تهران آمده و جمعى از مومنين و نماز گزاران (مسجد الرحمن) واقع در شمال تهران از معظم له براى اقامه جماعت در آن مسجد تقاضا نموده و ايشان هم اجابت و تا اين تاريخ بانجام وظيفه اشتغال دارد.

نگارنده گويد: علامه روضاتى معاصر را از اولى كه در حوزه علميه قم ديده و آشنا شده اهل مطالعه و تأليف و تصنيف يافتم همواره موفق بوده و ميباشد و از تاليفاتى كه از آن جناب بطبع رسيده كتب زير مى باشد:

1- كتاب (المستدركات على روضات الجنات) كه مدت 12 سال در تأليف آن رنج برده و هر چه از قلم جدش در اصل كتاب ساقط شده از تراجم دانشمندان شيعه و سنى همه را با مدارك متقن تا عصر حاضر استدراك نموده كه با اصل روضات طبع ميشود.

2- كتاب (مناهج المعارف يا فرهنگ عقايد شيعه) كه اصل كتاب از تأليفات جد اعلاى وى مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج ميرزا ابوالقاسم خونسارى معروف به مير كبير است كه از شاگردان علامه مجلسى صاحب بحارالانوار بوده و يكدوره اصول دين را بفارسى در كمال تحقيق تأليف فرموده و اين كتاب در (300 صفحه) بطبع رسيده و نصف از كتاب پاورقى هاى مبوسط ايشانست و مقدمه مبسوطى مشتمل بر شرح حال مؤلف و خاندان و فرزندان او نوشته است و كتاب بسيار نفيسى ميباشد.

3- (سلسله المخطوطات) و آن عبارت از چاپ كتابهاى دانشمندان قديم است كه چاپ نشده بضميمه مقدمه و پاورقيها كه دو نمونه آن بطبع رسيده است:

1- كتاب (النهريه) كه چهار رساله فقهى است با مقدمه و پاورقى ايشان كه در سال 1377 ق بطبع رسيده.

2- كتاب

(زواهر الجواهر) كه با مقدمه و تذييل ايشان در سال 1379 چاپ شده است.

3- كتاب (گفتگوى شيعه و سنى) كه تاكنون دو مرتبه چاپ شده است.

4- كتاب (فلسفه روزه) كه نيز دو مرتبه بطبع رسيده است.

5- كتاب (ميزان الانساب) كه اصلش از تأليفات جد وى مرحوم آيت اللَّه العظمى ميرزا محمد هاشمى چهار سوقى صاحب (كتاب مبانى الاصول) با مقدمه و تذييل زيادى از ايشان در سال 1373 ق چاپ شده است.

6- كتاب (فوائد منطقى) با شرح كبراى منطق كه اصل آن تأليف اسفرائينى با مقدمه و پاورقى در سال 1385 در اصفهان چاپ شده است.

7- مقدمه مبسوطى بر كتاب سفينه البحار مرحوم محدث قمى.

8- مقدمه بر كتاب رسائل شيخ انصارى.

9- مقدمه بر كتاب حاشيه جواد بر قوانين كه بطبع رسيده است.

10- نداى شيعه از انتشارات (مسجد الرحمن) كه تاكنون چندين شماره آن بنامهاى زير چاپ شده: 1- چرا امام حسين عليه السلام قيام فرمود. 2- چرا ما بايد فقط مسلمان باشيم 3- بررسى كوتاهى از شخصيت حضرت زهراء عليهاسلام. 4- چرا ما بايد فقط شيعه باشيم.

11- كتاب (شيعه و ترقيات شگفت آور آنان) كه در طى 12 شماره از روزنامه چهل ستون از شماره 142 تا (155) سال هزار و سيصد و هفتاد و چهار قمرى در اصفهان چاپ شده است.

اما تأليفات چاپ نشده آن جناب از اين قرار است:

1- السبيل المسلوك در لباس المشكوك.

2- (مغانم الفصول فى شرح معالم الاصول) كه شرح مزجى بر كتاب معالم الاصول است و مرحوم علامه رازى در (جلد 14 كتاب الذريعه ص 70) و در حرف ميم هم در جلد 21 ص 293 آن را ذكر كرده است.

3- رساله در عدالت.

4-

سير علم الاصول فى مختلف العصور كه تاريخچه اى است از علم اصول.

5- موقظ الاعلام فى تراجم الاسره و الاقوام در سه مجلد تأليف نموده و شرح حال و تراجم سه خاندان بزرگ در آن ذكر شده و مرحوم حاج آقا بزرگ تهرانى هم در كتاب (مصفى المقال فى مصنفى علم الرجال در صفحه ى 64 آنرا معرفى كرده است).

6- كتاب (المشايخ و الاساتذه) كه شرح حال اساتيد و مشايخ اوست و مرحوم صاحب الذريعه در جلد 21 ص 39 آن را ياد كرده است.

7- كتاب محاسن الاجازات فى سلسله الروايات كه نيز آن مرحوم در جلد 20 ص 133 آنرا تعريف نموده.

8- كتاب (سيره صاحب الروضات و حياته العلمى)

9- كتاب (علماء الاسره) كه شرح حال علماء خاندان خود را نوشته است.

10- كتاب مناظرات مذهبى در 3 مجلد كه جلد اول آن بنام (گفتگوى شيعه و سنى) چاپ شده است.

11- صوفى بازى در 2 جلد رد بر صوفيه.

12- پاسخ پرسشها در سه مجلد كه جلد اول آن (فلسفه روزه) بچاپ رسيده.

13- فرهنگ منظوم يا شرح نصاب.

14- فلسفه نماز.

15- در پيرامون كتاب فلسفه روزه.

16- كتاب ماحراى (ريش و سبيل) در اثبات حرمت ريش تراشى نوشته است.

17- گمراهان باب و بهاء.

18- كتاب (الفوائد النمينه) در دو مجلد كه صاحب الذريعه در جلد 16 صفحه ى 329 ياد كرده است.

19- قلائد العقيان ترجمه سوره حمد از تفسير تبيان شيخ طوسى.

20- ترجمه مسكن الفوائد شهيد ثانى.

21- كتاب (الوجوه الكشره فى ترجمه ابن العشه كه شرح حال عجيب و غريب ابن العشره است و مختصر آنرا در مقدمه (زواهر الجواهر) بطبع رسيده است.

22- حواشى بر كتب درسى.

23- حواشى بر كتب رجالى.

علامه روضاتى معاصر

داراى بيست و سه اجازه روايتى جامع و غيره از آيات عظام و مشايخ كرام اجازه گذشته و معاصرين ميباشد كه براى رعايت اختصار از ذكر آنان خوددارى نمودم و شرح حال و مآثر و آثار آن جناب را اكثر نويسندگان رجالى حاضر در كتب خود ذكر كرده اند و ترجمه و شرح احوال خاندان و اسلاف جليل ايشان زينت بخش كتب رجالى ميباشد و ما بعضى از آنها را در باب اصفهان نگاشتيم.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

روضاتي، حبيب الله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مرحوم حاج ميرزا حبيب اللَّه، عالم فاضل، از ائمّه جماعت مورد وثوق و احترام مردم، در 1308 متولّد، و در 1279 وفات يافته، در بقعه تكيه گلزار مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

ري شهري، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد ري شهري

محل تولد : شهر ري

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1325/8/1

زندگينامه علمي

حجت الاسلام و المسلمين محمد محمدي نيك، مشهور به «ري شهري» در آبان سال 1325 در شهرري در خانوده اي متدين ديده به جهان گشود. وي پس از پايان تحصيلات ابتدايي، درسال 1339 وارد حوزه علميه شهرري (مدرسه برهان) شد و در سال 1340 براي ادامه تحصيل به قم رفت و تا پيروزي انقلاب اسلامي، مدارج تحصيل را تا سطوح عالي در حوزه علميه قم طي كرد. حجت الاسلام ري شهري، سطوح عاليه را نزد اساتيد بزرگي چون حضرات آيات عظام حاج ميرزا علي مشكيني، حاج شيخ محمد فاضل لنكراني و حاج سيد محمد باقر طباطبايي تلمذ نمود و دروس خارج فقه و اصول را در سال 1347 در شرايطي آغاز كرد كه حوزه علميه قم از فيض حضور امام خميني (ره) بي بهره بود، بنابراين خارج اصول را از محضر حضرات آيات عظام مرحوم حاج شيخ محمد علي اراكي و حاج شيخ حسين وحيد خراساني استفاده كرد و خارج فقه را از محضر حضرات آيات عظام حاج ميرزا علي مشكيني، حاج شيخ جواد تبريزي، مرحوم حاج سيد محمدرضا گلپايگاني و مرحوم حاج شيخ مرتضي حائري بهره برد.

حجت الاسلام ري شهري از ابتداي نهضت اسلامي، بويژه تحت تأثير جريان 15 خرداد 1342 با اهداف و ديدگاههاي حضرت امام (ره) آشنا

شد و در تاريخ 20 تير ماه 1344 توسط ساواك مشهد دستگير و به زندان محكوم شد. وي در سال 1345 ضمن تمرد از شركت در جلسه دادگاه تجديد نظر ساواك، به نجف اشرف رفت و پس از مدت يكسال به ايران بازگشت و حدود 18 ماه در حوزه علميه مشهد به تحصيل پرداخت. در همين زمان مجدداً تحت تعقيب ساواك قرار گرفت و در دادگاه تجديد نظر بار ديگر به زندان محكوم شد.حجت الاسلام ري شهري در سال 1356 به دليل سخنراني عليه رژيم شاه در حسينيه اصفهاني هاي آبادان، توسط ساواك ممنوع المنبر شد. وي به دليل سخنراني عليه رژيم در نهاوند آبادان، مشهد، هرمزگان و زابل مورد تعقيب ساواك بود و تظاهرات مردم هرمزگان و زابل در رابطه با قيام سراسري مردم ايران عليه رژيم، پس از سخنرانيهاي او صورت گرفت.

حجت الاسلام ري شهري پس از پيروزي انقلاب اسلامي در سمت حاكم شرع دادگاههاي انقلاب اسلامي دزفول، بهبهان، گچساران، بروجرد، رشت و گنبدكاووس خدمت كرد و سپس به اهميت حفظ و اصلاح نيروهاي مسلح، پس از پيروزي انقلاب اسلامي و به منظور مقابله با توطئه هاي ضد انقلاب دراين ركن مهم، در اواسط سال 1358 به رياست دادگاه انقلاب ارتش منصوب شد. وي با توجه به شرايطي كه قانون اساسي براي تصدي وزارت اطلاعات معين كرده بود (بويژه شرط اجتهاد)، نخستين وزيراطلاعات در جمهوري اسلامي ايران بود كه با كسب آراء اكثريت قاطع نمايندگان مجلس شوراي اسلامي در سال 1363 به اين سمت منصوب گرديد.حجت الاسلام ري شهري در سال 1368 به دادستاني كل كشور منصوب شد و تا اوايل سال 1370

در اين سمت خدمت كرد و همزمان در تاريخ 13 دي ماه 1368 از سوي رهبر معظم انقلاب به عنوان دادستان ويژه روحانيت منصوب شد. حجت الاسلام ري شهري همچنين در سال 1369 به فرمان رهبر فرزانه انقلاب به توليت آستان مقدس حضرت عبدالعظيم الحسني (عليه السلام) منصوب گرديد. انتصاب وي دراين سمت، آغاز تحول اساسي درعمران و توسعه اين مجموعه مهم مذهبي بوده است. وي در انتخابات دومين دوره مجلس خبرگان رهبري، به عنوان داوطلب منفرد شركت كرد و از سوي مردم استان تهران برگزيده شد، همچنين در سومين دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبري، كانديداتوري او از سوي جامعه مدرسين حوزه علميه قم و جامعه روحانيت مبارز و ساير گروههاي سياسي مورد حمايت قرار گرفت و با رأي قاطع مردم بار ديگر به نمايندگي اين مجلس انتخاب گرديد.

حجت الاسلام ري شهري در سال 1370 به سمت نماينده مقام معظم رهبري و سرپرست حجاج منصوب شد كه اين مسئوليت هنوز ادامه دارد. حجت الاسلام ري شهري بنيانگذار اولين و بزرگترين مجموعه فرهنگي در حديث و علوم مربوط به آن است. وي در اواسط سال 1374 به همراه جمعي از شخصيتهاي صاحب نام سياسي و مذهبي، جمعيت دفاع از ارزشهاي انقلاب اسلامي را بنيان نهاد. اين جمعيت پس از طي مراحل قانوني رسميت يافت و هيئت مؤسس آن، به اتفاق آراء، حجت الاسلام ري شهري را به سمت دبيركل جمعيت انتخاب كردند. اين جمعيت پس از چند سال حضور مؤثر، خيلي زود عرصه سياسي كشور را ترك كرد. اوج فعاليت جمعيت دفاع از ارزشها به هنگام نامزد كردن دبير كل خود براي رياست جمهوري هفتم بود. حجت الاسلام

ري شهري هم اكنون، ضمن تحقيق و تدريس و توليت آستان حضرت عبدالعظيم (ع)، عهده دار نمايندگي ولي فقيه و سرپرستي حجاج ايراني است. از وي تاكنون بيش از 30 كتاب پژوهشي در59 جلد منتشر شده است.

ريحان يزدي، عليرضا حسيني

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1363 -1290 ش)، فقيه، مفسر، مورخ، رجالى، نويسنده و شاعر. در يزد متولد شد. پس از تصحيل مقدمات در بيست و يك سالگى براى تكميل تحصيلات خود به قم مهاجرت كرد و از محضر آيت اللَّه حائرى و استادان ديگر استفاده برد. سپس به تهران آمد و به انجام وظائف مذهبى و ترويج دين مشغول شد. گاه گاهى شعر مى سرود. و غزلياتى دارد. از آثارش: «آينه ى دانشوران»، دائرةالمعارف گونه اى حاوى بيوگرافى علماى يزد و معاصران نويسنده در قم و تاريخ تاسيس حوزه؛ «درس انشاء يا علم بيان»؛ «تفسير ريحان»؛ ترجمه ى فارسى سره «بلوهر»؛ «كتابهايى كه خوانده ام».[1]

سيد على رضا (ريحان) يزدى كه سالهاست در تهران اقامت دارند و در آنجا در مسجد سجاد يزديها در خيابان ميرفندرسكى اقامه جماعت مى نمايند و هم چند ماهى به هند مسافرت و در حيدرآباد و بمبئى تبليغ دين و ضمنا تتبع در كتابخانه هاى آن سامان مى نمايند.

آقاى ريحان محرم 1330 قمرى در يزد به دنيا آمده و در حال حاضر شصت و پنجسال از عمرش مى گذرد.

وى ترجمه خود را در كتاب دانشمندان گمنام يا آئينه دانشوران خود به طور مفصل نوشته است طالبين به آنجا مراجعه نمايند.

آثار قلمى ريحان از اين قرار است: 1- آئينه دانشوران 2- درس انشاء يا علم بيان 3- بازرگانى محمد (ص) 4- تفسير ريحان 5- بلوهر ترجمه فارسى سره از عربى 6- كتابهائى كه خوانده ام مشتمل بر دوازده جلد 7- داماد كربلا.

آقاى ريحان

سفرهاى عديده به كشور پهناور هندوستان نموده و از بسيارى از شهرهاى مهم آن ديدن و كتابخانه هاى عمومى و خصوصى آنجا را ديده و از هر باغ گلى چيده و از هر خرمن خوشه اى برداشته و به نام (آنچه من ديده و خوانده ام) تدوين نموده است.

نگارنده در دو سفرى كه در سال 1389 و سال 1390 قمرى به هندوستان رفتم دو ماهى در مدينه هتل حيدرآباددكن با معظم له مصاحب و مجاور و ناظر سعى و كوشش ايشان بودم ادام اللَّه توفيقه.

وى داراى ذوق سرشار و طبع روان و موزونى مى باشد و اشعار بسيارى سروده كه شايسته است جمع گردد به صورت ديوان ريحان درآيد.

شاعر، عالم دينى.

تولد: 1330، ق.، يزد.

درگذشت: 1367.

سيد عليرضا مدرس متخلص به «ريحان يزدى». فرزند سيد محمد مدرس، از تربيت شدگان حوزه ى درس عبدالكريم مهرجردى يزدى و يكى از روحانيون يزد بوده است. وى صاحب تأليفاتى چون بازرگانى محمد (ص) و درس انشاء و آينه ى دانشوران است. وى شعر نيز سروده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

منابع زندگينامه :[1] آثار الحجه (263 -262 /2)، آيينه ى دانشوران (مقدمه)، تاريخ تذكره هاى فارسى (822/2)، تذكره سخنوران يزد (545 -541)، الذريعه (19/26)، گنجينه ى دانشمندان (457 ،451 /7)، مؤلفين كتب چاپى (566 -565 /4).

ريزي، حسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از فضلا و مدرسين و ائمه ى جماعت اصفهان، در 1291 وفات يافته، قبرش در تخت فولاد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

رئيس الواعظين، حبيب الله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم فاضل، و واعظ كامل، سالها در اصفهان مردم را موعظه و ارشاد نموده، از شاگردان ميرزا محمّد حسن نجفى، و حاج شيخ محمّد باقر مسجد شاهى، و آقا ميرزا محمّد باقر چهار سوقى و ديگران بوده.

در سال 1331 وفات يافته، در تخت فولاد مدفون گرديد.

فرزندش: مرحوم آقا حسن رئيس زاده فاضل و اديب و شاعر بوده، و «رئيسى» تخلّص مى نموده. واعظى صالح بود.

در 26 شوال 1386 وفات يافته، جنب پدر مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

رئيسي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد على رئيسى بن السيد الجليل حاج سيد مصطفى رئيس الذاكرين گرگانى از افاضل دانشمندان معاصر گرگانست وى در گرگان متولد شده و در حجره والد ماجدش پرورش يافته و مقدمات و ادبيات را در آنجا خوانده و پس از فراگرفتن سطوح فقه و اصول براى تكميل مبانى علمى مهاجرت به نجف اشرف نموده و از دروس خارج و محضر آيت اللَّه العظمى شاهرودى و آيت اللَّه العظمى خوئى مدظله و مراجع ديگر استفاده نموده و پس از آن مراجعت به وطن و به خدمات دينى از قبيل امامت و تدريس و اداره عده اى از محصلين علوم دينيه گرگان پرداخته و تا حال تحرير اشتغال به انجام وظائف دينى و روحى دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

رئيسي، محمدتقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ محمدتقى بن مرحوم آقا شيخ حسين (معروف به شيخ رئيس) از علماء معاصر قوچان است. وى در سال 1312 قمرى در قوچان متولد شده و مقدمات فارسى و عربى را در قوچان تحصيل كرده و فقه را نزد مرحوم آقا شيخ محمد كبير آموخته آنگاه به نجف اشرف مشرق شده و سطح كفايه را خدمت مرحوم آيت اللَّه العظمى آقا سيد ابوالحسن اصفهانى و خارج را خدمت آن مرحوم و آقا ضياءالدين عراقى خوانده و بعد به قوچان مراجعت و به تدريس فقه و اصول پرداخته و پس از چندى به مشهد مقدس عزيمت و رحل اقامت افكنده و تاكنون حدود سى سالست كه در ارض اقدس به تدريس مكاسب و رسائل و كفايه و امامت در مسجد امين مشهد اشتغال دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

زابلي، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد رضا بن مرحوم حجةالاسلام والمسلمين آقا سيد محمد امين الرعايا زابلى از علماء معروف معاصر شهرستان كرج است، وى در سال 1322 ق در شهر زابل متولد شده و پس از خواندن مقدمات در سن 18 سالگى با معيت برادر بزرگشان مرحوم حجةالاسلام آقا سيد حسن زابلى جهه تحصيل به مشهد مقدس مشرف و در مدرسه باقريه ساكن و به تحصيل ادبيات و سطوح پرداخته و پس از چند سال براى تكميل مبانى علمى مهاجرت به نجف اشرف نموده و در مدرسه قوام اقامت و از محضر آيات عظام مرحوم آقا ضياءالدين عراقى و آيت اللَّه العظمى اصفهانى و ضمناً مباحث اخلاقى و سلوكى جمال السالكين و سيد العارفين آيت اللَّه آقا سيد على آقاى قاضى طباطبائى استفاده نموده آنگاه به امر مرحوم آيت اللَّه اصفهانى منتقل بسامراى و

چندى سرپرستى مدرسه علميه مرحوم ميرزاء شيرازى را بعهده گرفته و پس از فوت مرحوم آيت اللَّه اصفهانى به قم آمده و مورد لطف و محبت مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى قرار گرفته و به امر آن بزرگوار براى ارشاد و هدايت مردم كرج به اين شهرستان عزيمت و رحل اقامت افكنده و تا اكنون در مسجد اعظم خيابان كشاورز آنجا به اقامه جماعت و تبليغ احكام مشغول ميباشند.

داراى فرزندان برومندى هستد كه همگى در پستهاى حساس روحانيت اشتغال بخدمات دينى دارند و آنها از اين قرار مى باشند:

1- جناب حجةالاسلام آقا سيد محمد زابلى كه اكنون در مدرسه سپهسالار قديم به تدريس و مباحثات اشتغال دارند.

2- جناب حجةالاسلام آقاى سيد على زابلى مقيم نجف كه از تلامذه و مشتركين مباحث آيت اللَّه العظمى خوئى هستند.

3- جناب حجةالاسلام آقا سيد ابوالحسن زابلى كه در بروجرد سكونت و به اقامه جماعت و تبليغات احكام دين اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

زابلي، صدرالدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد صدرالدين زابلى از علماء بنام و محترم اين شهرستانست و اكنون با كهولت سن به اقامه جماعت و خدمات دينى اشتغال دارند.

برادر ارجمندشان حجةالاسلام والمسلمين آقاى حاج آقا بزرگ زابلى نيز از علماء اين شهرستانست كه تا حال تحرير در قيد حيات و در آن سامان به خدمات دينى و روحى مشغول مى باشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

زارع، عزيزالله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عزيز الله زارع

محل تولد : آمل

شهرت

تابعيت : ايران

زندگينامه علمي

اينجانب عزيزالله زارع فرزند خليل متولد 1340 از شهر آمل در سال تحصيلي 3_1352 براي تحصيل علوم حوزوي وارد مدرسه علميه مسجد جامع آمل شدم مقدمات دروس حوزوي مانند گلستان سعدي و نصاب الصبيان و برخي از كتاب هاي جامع المقدمات را در آن مدرسه فراگرفتم و چون مدرسه آن زمان از نظر مديريت دچار مشكلاتي بود و برنامه مدوني براي طلاب وجود نداشت سال آينده به مدرسه مسجد هاشمي آمل رفتم عدم استاد و فضاي مناسب آموزشي و مشورتي كه با حضرت آيت الله العظمي ميرزا هاشم آملي(ره) داشتم سبب شد به حوزه جعفريه رستمكلاي بهشهر كه تحت اشراف حضرت آيت الله ايازي رضوان الله تعالي عليه اداره مي شد بروم و در سال 7_ 1356 به حوزه مقدسه علميه قم آمدم و چون در قم مواجه شديم با تعطيلي حوزه به جهت قيام و انقلاب و تظاهرات خيابانى، غالباً درس ها را تا لمعه جلد اول نزد اساتيد خصوصي مي خواندم كتابهاي كه قبل از لمعه جلد اول خوانده شد عبارت اند از جامع المقدمات، سيوطى، حاشيه ملاعبدالله، منطق مظفر جلدين اصول فقه مغني باب رابع، معالم الاصول و جلد دوم لمعه را

در درس حضرت استاد وجداني فخر(ره) شركت كردم. رسائل شيخ انصاري را نيز در محضر معظم له خواندم. بيشتر مكاسب شيخ را در محضرت آيت الله پاياني بودم و بخشي را نيز از نوار مكاسب آيت الله ستوده استفاده كردم. كفايه الاصول را نزد آيت الله صالحي مازنداني و بخشي را نزد حضرت آيت الله پاياني خواندم.

همراه دروس سطح حوزه درس فلسفه را نيز از بداية الحكمة شروع كردم و بعد از آن نهاية الحكمة را خواندم و سپس بخشي از كتاب منطق و فلسفه شرح منظومه حاجي سبزواري فراگرفتم مدتي در فلسفه شرح منظومه از درس حضرت استاد آيت الله انصاري شيرازي استفاده مي كردم.

سپس به اسفار ملاصدرا پرداختم بعضي از مجلدات آن را در درس حضرت استاد آيت الله حسن زاده آملي و بعضي ديگر را از محضر حضرت استاد جوادي آملي فراگرفتم همزمان جلد سوم اشارات را در محضر حضرت استاد حسن زاده آملي مي خواندم.

بعد از خواندن مجلداتي از اسفار به درس مصباح الانس ابن فناري حضرت استاد آيت الله حسن زاده آملي پرداختم كه متأسفانه به سبب ايجاد مزاحمت بعضي جهالِ مخالفِ درس عرفان براي شاگردان شناخته شده كارت ورود به جلسه درس تهيه شده است و بعد از اينكه مدتي با كارت ورود به جلسه درس برقرار بود. استاد به جهت پايه اين از مزاحمت ها درس را تعطيل نموده اند و شاگردان را از اين نعمت عظمي محروم شده اند.

تمام كتاب تمهيد القواعد ابن تركه را در عرفان نظري را با نوارهاي درسي حضرت استاد جوادي آملي خواندم و بخشي از شرح فصوص الحكم قيصري را نيز با نوارهاي استاد جوادي آملي و استاد حسن زاده آملي

خواندم و باقيمانده را نيز مترصد فرصتي هستم كه بخوانم در درس خارج فقه و اصول حضرت آيت الله فاضل لنكراني سالهاي زيادي شركت كردم و چون مباحث فقهي معظم له در ابواب عبادات بود چهار سال نيز در درس فقهي حضرت آيت الله وحيد خراساني كه در معاملات (خارج (بيع مكاسب) بود شركت نموده ام. با تشكيل مركز تخصصي فقه ائمه اطهار تحت اشراف آيت الله فاضل لنكراني بعد از قبولي امتحان شفاهي دوره تخصصي فقه را در حد اجتهاد متجزي در آن مركز گذراندم و اكنون مشغول تحقيقات فقهي در برخي از موضوعات مي باشم و تدريس تفسير الميزان را نيز در مدرسه آيت الله بروجردي (خان) مشغولم و بحمدالله از جهت تبليغ و منبر نيز چه در قم در بيوت و دفاتر علما و چه در خارج قم و چه در اوقات مخصوص تبليغ مانند ماه مبارك و محرم الحرام و دهه آخر صفر و چه در غير آن، وقتم بسيار مشغول است. چند سالي در صداي جمهوري اسلامي استان مازندران تحت عنوان درس هاي از نهج البلاغه يا تبيين اسماي ماه مبارك رمضان مباحثي از اين كمترين پخش مي شد.

در سال 1362 رساله اين تحت عنوان اخلاقي در دوجهان بيني اسلام و كمونيسم نوشته ام كه مدتي جزوه درسي سپاه پاسداران استان كردستان قرار گرفته است و نسخه آن نيز موجود است در سال 1376 نيز مقاله اي از اين حقير تحت عنوان حوزويان طائفان بيت الله انفسي در روزنامه جمهوري اسلامي به چاپ رسيده است.

زاهد علايي بخاري، ابوعبداللَّه، محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 546/545 ق)، فقيه، اصولى، مفسر، واعظ و متكلم حنفى. معروف به علاء زاهد. در آخر عمرش املاى حديث مى كرد.

وى از مشايخ صاحب «الهدايه» بود. از آثارش «تفسير القرآن» يا «تفسير محمد بن عبدالرحمان» يا «تفسير علائى» است كه بيش از هزار جزء مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :كشف الظنون (458 ،454)، معجم المؤلفين (133/10)، الوافى بالوفيات (232/3)، هديه العارفين (91/2).

زاهد قمي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ على بن شيخ ابراهيم بن شيخ محمدعلى قمى نجفى از علماء نامى و زهاد سامى و معروف به (زاهد قمى) معاصر ما بوده است

وى در 27 رمضان در سال 1380 ق در تهران از دختر علامه شيخ مشكور نجفى متولد شده و در بيت علم و تقوا پرورش يافته و مقدمات و سطوح اوليه را در تهران خوانده آنگاه به نجف اشرف مهاجرت نموده و از ابحاث ميرزا حبيب اللَّه رشتى و علامه آخوند ملا محمدكاظم خراسانى و علامه حاج ميرزا حسين خليلى و علامه آسيد محمدكاظم يزدى و آشيخ رضا همدانى صاحب (مصباح الفقيه) استفاده نموده و به مدارج علم و كمال رسيده و بيشتر به علم و عبادت و زهد و قناعت پرداخته و در مسجد هندى اقامه جماعت نموده و خود نگارنده مدتها ناظر و شاهد بودم كه وجوه آيات عظام و علماء اعلام و مراجع كرام مانند آيت اللَّه آقا ضياءالدين عراقى و حاج شيخ محمدحسين كمپانى اصفهانى و حاج شيخ موسى خونسارى و حاج شيخ محمدعلى كاظمينى و حاج سيد محسن حكيم و آقا ميرزا عبدالهادى شيرازى و آسيد محمود شاهرودى و آيت اللَّه العظمى حاج ابوالقاسم خوئى و حاج شيخ كاظم شيرازى و آشيخ عبدالكريم جزايرى و صدها نفر امثالهم به وى اقتدا نموده و درك جماعت او را فوز و فيض عظيم مى شمردند

آن مرحوم در درس

اخلاق ناسك و سالك بزرگ الى اللَّه آخوند ملا حسينقلى همدانى متوفى (1311) شركت و استفاده سرشار نموده و روش آن عالم ربانى را گرفته و علم حديث و درايه را از مرحوم حاج ميرزا حسين نورى بهره مند شده است داراى تأليفات عديده مى باشد كه صاحب الذريعه آن را كتابش ذكر كرده است و از آنهاست كتب زير:

1- شرح التبصره در ده جلد بزرگ 2- صلوة المسافر بحث فقهى استدلالى. 3- تقريرات استادش ميرزا حبيب اللَّه رشتى و حاج ميرزا حسين خليلى تهرانى و آخوند خراسانى.

4- الرجال- تراجم اسانيد كافى 5- الاجاره 6- الكشكول در چندين جزء داراى فرزندان صالح و برومنديست كه ذيلا مى نگارم.

1- علامه فاضل مرحوم آقا شيخ حسن قمى داماد شيخ مشكور صغير كه در راه كربلا بدست قطاع الطريق در حياة والدش مقتول گرديد.

2- شيخ شريف كه به مرض سل در زندگى پدرش در تهران وفات و در مقبره ى ابن بابويه مدفون شده است.

3- شيخ محمد نيز در زمان پدرش وفات نمود و او اهل فضل و تقوا بود.

4- حجةالاسلام والعالم العلام حاج شيخ موسى كه از معاودين و اعلام معاصرين قم مى باشد.

5- حاج محمدجعفر كه از اخيار تجار و اصناف مى باشد.

6- يك دختر كه همسر علامه شيخ محمد مؤمنى قوچانى نجفى بوده است.

آن مرحوم در سال 1366 ق مبتلا به كسالت شده و در بغداد و تهران معالجه نموده ولكن مفيد نشده تا در شب چهارشنبه 22 جمادى الاولى 1371 ق وفات نموده و در جوار مولى الموحدين مدفون گرديده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

زاهد، حبيب اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حبيب اللَّه داماد مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا فخرالدين قمى سبط مرحوم محقق قمى صاحب (قوانين الاصول) از علماء قم مقيم

شاهى بودند.

و آن مرحوم به زهد و تقوا و قدس و ورع و فضل و دانش موصوف و معروف بودند تولد ايشان در قم واقع و سالها از محضر مرحوم آيت اللَّه حايرى و آيت اللَّه آقا شيخ ابوالقاسم كبير و ديگرن استفاده نموده.

و پس از پايان مراتب علمى و عملى در شاهى اقامت و به اقامه جماعت و خدمات ديگر دينى اشتغال تا در شب چهارم ماه ربيع الثانى 1374 ق وفات و جنازه اش حمل به قم و در قبرستان شيخان در نزديكى قبر ميرزاء قمى مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

زاهدي، ملامحمود

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ميرزا ملا محمود زاهدي از وعاظ برجسته و توانمند قم بود.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي همسر و فرزندان : محمود زاهدي (ره) پنج پسر داشت. سه نفر از آنها كه اهل علم و روحاني بودند، عبارتند از:- 1آقا حسين زاهدي؛ كه دانشمندي خوش حافظه و قريب الاجتهاد بود و در جواني دار دنيا را وداع گفت. مرحوم آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائري كه از استادانش بود، در تشييع جنازه او گريه مي كرد. سرانجام جنازه وي را در قبرستان شيخان، نزديك مرقد مطهّر زكريا بن آدم و در ناحيه شرقي آن، به خاك سپردند.- 2آقا مصطفي زاهدي(ره)؛ به زبان فرانسه تسلط كامل داشت.- 3حضرت آيت الله حاج ميرزا ابوالفضل زاهدي كه شرح زندگي اش را در اين مقاله مي خوانيم. او وصيت كرد كه پيكرش را در قبر برادرش آقا حسين دفن كنند و به اين وصيت عمل شدوقايع ميانسالي : محمود زاهدي در اين باره خود مي گويد: «در كتابخانه ام، بي خبر نشسته بودم كه خبر آوردند، مردم شما

را براي نمايندگي و وكالت مجلس شورا برگزيده اند.» او با اجازه مراجع تقليد آن عصر، روانه مجلس شد و در دفاع از حق، عدالت و حريم تشيّع علوي به خوبي از عهده اين مسؤوليّت مهم برآمده؛ ولي به خاطر دفاع از حق، استعفا داد و مجلس را ترك كرد.زمان و علت فوت : محمود زاهدي سرانجام در 87سالگي، در سال 1351ه. ق هنگامي كه فرزندش آيت الله ميرزا ابوالفضل زاهدي حدود 41سال داشت، رخت از جهان بربست. مردم به صورتي كم نظير، جنازه اش را به حرم مطهّر حضرت معصومه(س)آوردند و پس از طواف، در صحن عتيق، مقابل بقعه محمد شاه به خاك سپردند.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : حسن سلوك و مقبوليّت عمومي ملامحمود موجب شد قمي ها او را به عنوان نماينده شان در مجلس شوراي ملي در دوره دوم مشروطيّت، برگزيدند و جالب اينكه وي از اين امر خبر نداشت و مردم به طور خودجوش، متوجّه او شدند و چنين تصميم گرفتند كه محمود زاهدي را كه - بيان شيوا و رسا در دفاع از حق و عدالت داشت و درد آشنا و دلسوز مردم بود. - به مجلس بفرستند. وي در يك قسمت از مسجد امام، اقامه نماز جماعت مي كرد و مرحوم آيت الله العظمي شيخ ابوالقاسم قمي(ره) در قسمت ديگر نماز مي خواند. يك روز پس از نماز ظهر، ديد مردم در نماز جماعت او بيشتر از مأمومين آيت الله شيخ ابوالقاسم قمي(ره) شركت كرده اند، برخاست و به مردم گفت: «به من اقتدا نكنيد، به آيت الله العظمي حاج شيخ ابوالقاسم قمي اقتدا كنيد.» آنگاه صحنه را براي توجه بيشتر به مقام مرجعيت

و تقواي آيت الله حاج شيخ ابوالقاسم قمي، ترك كرد. به اين ترتيب با نفس خود مبارزه كرد و تجليل از عالم ربّاني زمان آيت الله العظمي شيخ ابوالقاسم قمي را آشكار ساخت.در زمان ناصرالدين شاه بين ظلّ السلطان، حاكم اصفهان و آيت الله آقا نجفي، مرجع تقليد آن عصر كه در اصفهان مي زيست، رابطه خوبي برقرار نبود. آيت الله حاج ملّا محمود، (پدر آيت الله العظمي حاج ميرزا ابوالفضل زاهدي) به اصفهان رفت و با سخنراني ها و ظرافت هاي خاصي، كار را به جايي رساند كه در خانه ظلّ السلطان براي آيت الله آقا نجفي(ره) دعا كرد و همين امر براي واعظان ديگر نيز سنّت شد و موجبات افزايش قدرت و شوكت آيت الله آقاي نجفي و تضعيف دستگاه ظلّ السلطان را فراهم ساخت.فعاليتهاي آموزشي : محمود زاهدي ، مجتهد بود، مجتهدي كه منبر مي رفت با وعظ و خطابه پرمحتوا و شيوا، عام و خاص را بهره مند مي كرد. علمي صحبت مي كرد. از ويژگي هاي او در منبر، «شجاعت خواني» بود. او با اين شيوه، شجاعت خاندان رسالت، از جمله امام حسين(ع)و حضرت عباس(ع)و امام سجّاد(ع)را بازگو مي كرد و مردم سييل آسا به پاي منبر او مي آمدند تا شجاعت خاندان رسالت را از زبان او بشنوند.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : علت منبري شدن محمود زاهدي ، اين بود كه در آن عصر در مجلسي كه علما و مراجع قم حاضر بودند، يك روز منبري نيامده بود؛ از ايشان مي خواهند كه به منبر برود. وقتي تسلّط ايشان را بر مباحث و مطالب ديني با استدلال و تمسّك به آيات و روايات مشاهده كردند، براي جلوگيري از

رونق كار افراد ضعيف و كم اطلاع، ايشان را تشويق كردند تا در مكان هاي حساس و پر جمعيت به منبر برود، به اين ترتيب او واعظ معروف شهر شد.آرا و گرايشهاي خاص : محمود زاهدي ، از وعاظ و شخصيتهاي برجسته و توانمند قم بود و همه مردم، خاص و عام، از گفتار متين و پرمحتوايش استفاده مي كردند. او به ويژه از ذوقي سليم و طبعي سرشار از استعداد و خلّاقيت برخوردار بود. و قصايد و اشعار پرمحتوا و رواني در مدح و سوگ خاندان رسالت مي سرود. آيت الله حاج ملّا محمود، مردي غيور، ملّا و صاحب نفوذ بود. سخن درباره حافظه، استعداد، اطلاعات وسيع در علوم مختلف، توانمندي و كفايت در امور اجتماعي و سياسي ايشان بسيار استچگونگي عرضه آثار : محمود زاهدي چهار جلد كتاب در مواعظ و مطالب سودمند بر جاي ماند كه با شيوه اي زيبا، متني روان، سليقه اي خوب و نتيجه گيري هاي ارزشمند، تدوين شده است. همچنين در اواخر عمر، كتابي در فضيلت صلوات تأليف كرد.آيت الله آقاي حاج ملّا محمود(ره) اديب زبردست بود و در سرودن شعرهاي متين و پرمحتوا تسلّط فراوان داشت. وقتي به مكه رفت، وضع ايرانيان را در جدّه، نامناسب ديد، ضعف و ناتواني سفير ايران در جده را مشاهده كرد. لذا به انتقاد از او پرداخت. زماني كه به ايران بازگشت، قصيده اي غرّا پيرامون سفرش به حج، نامناسب بودن وضع ايرانيان در جده و انتقاد از سفير ايران، سرود. اين قصيده بين مردم گسترش يافت و سرانجام به گوش ناصرالدين شاه رسيد. شاه از انتقاد به سفير خود ناراحت شد و از ايشان خواست تا اشعارش را

منتشر نكند

منابع زندگينامه :سايت حوزه علميه قم./ بخش زندگينامه علماwww.hawzah.net

زرآبادي، جليل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد جليل حسينى فرزند عالم جليل سيد موسى فرزند سيد على فرزند سيد مهدى فرزند مير بزرگ ابن مير بابا بن مير فاضل كه منسوب و منتهى به جناب زيد شهديد فرزند امام زين العابدين عليه السلام مى شود. در يازدهم ذيقعده الحرام 1331 قمرى در شهر قزوين سالروز ميلاد مسعود حضرت رضا عليه السلام به دنيا آمده و در بيت علم و ورع پروش يافته و در حجر و دامن مادر موسويه با فضيلت دختر عالم متقى حاج سيد احمد تنكابنى تربيت شده و مقدمات و ادبيات را در خدمت والد ماجدش خوانده و پس از رحلت آن بزرگوار در تحت سرپرستى و ارشاد مجسمه تقوا و ورع عالم زاهد مرحوم حاج شيخ على اكبر الهيان كه از نوادر عصر در محيط قزوين بودند و تربيت روحى و معنوى قرار گرفته و در همان ايام نيز از انفاس قدسيه و رهنمودهائى دائى بزرگش استاد اخلاقش مرحوم حاج شيخ مجتبى قزوينى صاحب بيان لقرآن بهره مند گرديده و سطوح را در قزوين در خدمت آيات عظام حاج سيد ابوالحسن رفيعى و حاج آقا سيد هبه اللَّه كلانترى و حاج سيدمحمد تنكابنى به پايان رسانيده و در سال 1367 قمرى مهاجرت به قم نموده و از محضر و دروس اعلام قم چون مرحوم حاج شيخ عباسعلى شاهرودى و آقا سيد محمد حجت و حاج سيد محمدتقى خونسارى و حاج آقا حسين طباطبائى بروجردى استفاده كرده و از درس و بحث اصول امام خمينى (ره) مدت 8 سال حداكثر استفاده را نموده و همينطور مدت هفت سال از اسفار و تفسير علامه طباطبائى

صاحب تفسير الميزان مستفيض شده تا سال 1377 قمرى كه با مرحوم آيت اللَّه بروجردى مدت سه سال در آستانه اشرفيه لاهيجان اقامت و سرپرستى حوزه علميه آن سامان و مراجعات حومه را به عهده داشته و در سال 1380 قمرى به قزوين مراجعت و تاكنون به اقامه جماعت و تدريس و تبليغ احكام اسلام اشتغال دارند. داراى اجازات عديده اجتهاد و روايتى از آيات گذشته و حاضرين مى باشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

زروندني رحماني، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد زروندي رحماني

محل تولد : نيشابور

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1336/1/1

زندگينامه علمي

سال 1336 در روستاي زروند از بخش طاغون كوه نيشابور در خانواده اي مذهبي متولد شدم . در طول سه سال تحصيلي موفق شدم تا كلاس پنجم ابتدائي را با نمره هاي خوب به پايان برسانم . سال 1349 به مدرسه علميه گلشن در نيشابور رفته ، امثله و شرح آنرا ظرف مدت هفت- هشت روز تمام كردم . بعد از نه ماه وارد حوزه علميه مشهد شدم و در مدرسه اي بنام مدرسه آقاي موسوي نژاد كه از بهترين مدارس داراي برنامه مشهد بود ، پذيرفته شدم . اولين استاد بنده در همان روستاي خودمان جناب آقاي شيخ قاسم شور گشتي بود .

دروس مقدماتي و بخشي از دروس سطح را در مشهد خواندم از جمله بخش اول رسائل را خدمت استاد عزيز مرحوم شهيد هاشمي نژاد تلمذ نمودم و مكاسب محرمه را خدمت مقام معظم رهبري خواندم .

سال 1354 به حوزه علميه قم آمدم . سال 56-55 بود كه در مدرسه خان مستقر شدم و از اساتيد متعددي استفاده

كردم ؛ بخشي از مكاسب را نزد آيت الله صانعي خواندم و بخش باقيمانده رسائل را خدمت آقاي اعتمادي گذراندم . كفايه را نيز نزد حضرات آيات فاضل ، سلطاني ، سبحاني و مظاهري تلمذ نمودم . در تفسير، درس آيت الله خزعلي و آيت الله مشكيني شركت كردم .اما اساتيدي كه درس خارج را خدمتشان تلمذ كردم عبارتند از : آيات عظام وحيد خراساني ( حدود بيست و دو- سه سال خارج فقه و اصول ) ، شيخ جواد تبريزي ( هفت- هشت سال خارج فقه ) ، ميرزا هاشم لاريجاني ( مدت كوتاهي خارج اصول ) و آيت الله سيد محمود هاشمي شاهرودي .دروس فلسفه ( منظومه ، نهايه الحكمه ، اسفار ، فصوص الحكم و اشارات ) را نزد حضرات آيات محمدي گيلاني ، حاج شيخ يحيي انصاري دارابي ، مصباح يزدي ، جوادي آملي و حسن زاده آملي خواندم .

از الطاف الهي اين بوده كه اين توفيق را داشته ام و از همان سالهاي اولي كه وارد حوزه علميه مشهد شدم ، تدريس را شروع كردم و تا كنون علاوه بر دروس مقدمات ، دروس سطح از جمله رسائل ، مكاسب ، كفايه ، بدايه و نهايه را سالهاي سال تدريس كرده ام . در حال حاضر علاوه بر چندين جلد كتاب ( كه در دست چاپ مي باشد ) ، افزون بر نود و پنج مقاله در مجله تخصصي فقه و مجلات ديگر از بنده چاپ شده است .

زكي زاده زماني، عليرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عليرضا زكي زاده زماني

محل تولد : اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1359/1/1

زندگينامه

علمي

در سال 1359 در خانواده اي مذهبي در شهر رضا،شهر ستان اصفهان چشم به جهان گشودم. در سال 1366 تحصيلات ابتدايي را در شهر رهنان و در سال 1372 تحصيلات راهنمايي را نيز در همانجا به پايان بردم. و در سال 1375 تحصيلات دوره متوسط را نيز در دبيرستان شهيد دستغيب رهنان به پايان رساندم . در سال 1376 دروة پيش دانشگاهي را تمام نمودم و يك هفته قبل از كنكور تصميم بر گرايش علوم حوزوي گرفتم كه البته با مخالفت زياد نيز روبرو شدم به هر حال تصميم قطعي را گرفته بودم و به محض دادن امتحان كنكور پست كردن رشته ها،ديگر راه حوزه را در پيش گرفتم. در سال 1377 با عنايات حضرت ولي عصر ارواحنا الفدا وارد حوزه علميّه دار الحكمه در شهر اصفهان شدم كه ازلحاظ سطح علمي مقامي والا را داشت.

در آنجا در محضر اساتيد بزرگوار همچون حاچ آقا كشكولي،حاج آقا يزديانپور و آيت الله مهدوي و حاج آقا مجيد مهدوي و...دروس خود را شروع نمودم و علاوه بر آن در زمينه حفظ قرآن نيز وارد شدم و موفق به حفظ 10 جزء از قرآن شدم كه البته به علّت مشكلاتي اين حفظ را ادامه ندادم.در همان سالها بود كه از اولين دروس حوزوي دست به قلم بردم و كتابهاي حوزوي را به شكلي نموداري و تلخيصي و بعدا شرح و تفسير مي نوشتم. و با مشورت اساتيد بزرگ آن رشته ها همچون حاج آقا سنايي و ديگران مورد تشويق قرار گرفتم. در دروان حفظ قرآن،روي به نوشتن مباحث قرآني آوردم و كتابي به عنوان احسان

به پدر مادر در آينه قرآن و روايات را تنظيم نمودم كه در زير آن عنوان محقّق را براي خود انتخاب نمودم كه با خندة بسيار دوستان واطرافيان مواجه شدم ولي به هر حال شوقي و انگيزه اي وصف ناشدني براي نوشتن پيدا كردم.

در دومين اثر خود به نام«ظلم از ديگاه قرآن و روايات»به اصطاح دستم بيشتر روانتر شد و موفّق شدم طي چهار ماه كتاب را به پايان رسانم و مقام اول را در كتاب برتر مركز تحقيقات امير المؤمنين به اسلام بدست آوردم. سومين اثر خود را چنين شروع نمودم. در فكر موضوعي كار نشده و ناياب در حوزه،و شبهات آن،فكر ميكردم و شب معراج پيامبر صلي الله عليه و اله را در 3 جلد در سال 1381 به پايان رسانيدم كه با اسقبال خوب اساتيد نيز روبرو شدم و براي انتشار آن،مطلب عربي و مباحث ديگر را حذف نمودم و آن را در يك جلد به نام«معراج پيامبر صلي الله عليه و اله»به چاپ رسانيدم كه با استقبال بي نظيري مخاطبان طي چهار ماه،چاپ دوم آن نيز صورت گرفت.

در سال 1383 به لطف و عنايات الهي وارد حوزة علميّة قم شدم و طي چندماه اول ازذوق و شوق نمي دانستم چه كنم؛دريايي كه فقط غوّاص ما هر وزيرك مي خواهد؛از همان روزهاي نخستين وارد مركز تحصصي علوم حديث شدم و گويا آرامش خود را در اين رشته؛وضوح حس مي نمودم براي همين تلاشي بي حد خود را در اين رشته صرف نمودم و به لطف الهي تحقيقات خوبي در اين رشته انجام دادم كه مورد تعجب و تشويق بسيار

اساتيد اين رشته قرار گرفتم و هم اكنون نيز در اين رشته مشغول به تحصيل مي باشم.

زماني، محمد هاشم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد هاشم زماني

محل تولد : مرودشت

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1337/1/1

زندگينامه علمي

پس از انقلاب اسلامي بنابر ضرورت درك اسلام و باورهاي صحيح به حوزه علميه قم آمدم و دروس حوزه را شروع كردم و از همين ابتدا به قرآن و مباحث تفسيري پرداختم و در كنار آن به مباحث علمي و پژوهشي مي پرداختم و در سال 67 در جبهه به اسارت عراق درآمدم و در آنجا در حد توان به ترويج قرآن و مباحث اعتقادي پرداختم و در سال 69 پس از آزادي از اسارت در مركز قرآني مشغول به كار شدم و در ضمن برنامه نويسي كامپيوتر به تحقيق در مباحث قرآني مي پرداختم تا اينكه در سال 75 پس از طرح هاي بسياري كه براي رسيدن به اطلاعات منسجم و دقيق ريختم و هيچكدام پايدار نبود به طرحي تحت عنوان «نور فرقان و سير انديشه» دست پيدا كردم كه جامع و بنيادي بود و توانستم براي رسيدن به آن به طرح پروژه هايي بپردازم و اطلاعات زيادي تهيه كنم و در سال 79 به تأسيس مؤسسه اي تحت عنوان «نور فرقان» اقدام كردم تا فعاليت و پژوهشها موجه و نتايج آن جهت اطلاع رساني ميسر باشد.مدتي كوتاه در معاونت پژوهشي حوزه خواهران مشغول بودم و مدتي در معاونت پژوهشي جامعة الزهرا و نيز دو ترم براي خواهران حوزوي درس قرآن و تفسير آن و عدم تحريف قرآن را بحث داشتيم و نيز در نمايشگاههاي قرآني بسياري شركت كردم و اكنون

هم سه سال است كه در نمايشگاههاي قرآن شركت مي كنم در نمايشگاه بين المللي قرآني در مصلي تهران دو بار غرفه داشتيم و نيز در قم در دانشگاه مفيد هفته پژوهش و نيز در نمايشگاه حوزه در عرصه بين الملل و نيز در هفته كرامت در نمايشگاه رضوي شركت داشتيم و اكنون نيز در معاونت پژوهشي حوزه بحث توسعه علوم را دنبال مي كنيم.

زماني، محمدحسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد حسن زماني

محل تولد : تربت حيدريه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1337/1/1

زندگينامه علمي

پس از تحصيلات ابتدائي از سال 1349 هجري شمسي تحصيلات حوزوي را در شهرستان حيدريه آغاز كردم و 4 سال در حوزه علميه هراتي تحصيل كردم.سال 53 وارد حوزه علميه قم شدم و در مدرسه مرحوم آيه العظمي گلپايگاني ادامه تحصيل دادم. دروس سطح را در خدمت اساتيد مانند حجج اسلام : صلواتى، حسن تهرانى، ستوده ، سيد علي محقق داماد ، كريمي جهرمى، شريعتي كاشاني ، صانعي و موسوي تهراني فراگرفتم.از سال 61 درس خارج فقه و اصول را نزد اساتيد بزرگوار حضرات آيات : فاضل لنكرانى، مكارم شيرازي ، صانعي ، منتظري ، وحيد خراساني و گلپايگاني نزديك 15 سال گذراندم.در اين دوره تحصيلي 5 جلد اصول فقه استدلالي را كه مشتمل بر بيش از نيمي از علم اصول فقه است را تأليف كردم كه هنوز به صورت مخطوط است وانگيره اين كار سنگين آن بود كه اجتهاد واقعي و اتخاذ آراء در مسائل فقهبدون اجتهاد و اتخاذ آراء در مسائل اصول فقه ممكن نيست.سپس رساله فقهي اجتهادي پيرامون (طهارت اهل كتاب و مشركين) را بعنوان رساله كارشناسي ارشد قرار داده

و تاليف كردم.فلسفه اسلامي را با خواندن كتب : منظومه سبزوارى، نهايه الحكمه، اشارات بوعلى، مجلداتي از اسفار ملا صدرا، و فلسفه جامعه تاريخ نزد اساتيد بزرگواري چون: شهيد مطهرى، آيه الله جوادي آملى، انصاري شيرازى، حسن زاده آملى، محمدي گيلانى، نكونام و فياضي فرا گرفتم.عرفان اسلامي را با تلمذ و تحصيل كتاب: فصوص الحكم محي الدين و مصباح الانس نزد عارف رهپيموده استاد حسن زاده آملى فرا گرفتم.جهت فرا گيري زبان انگليسى، چون از كلاس ششم ابتدائي به حوزه علميه منتقل شده بودم، تمام كتب درسهاي زبان راهنمائي ، دبيرستان و كارشناسي دانشگاه را در طول يكسال نزد استاد محرم خاني گذراندم. سپس دوره 4 جلدي زبان را در مركز آموزش زبان مركز آموش عالي باقر العلوم (عليه السلام) سپري كردم تا آمادگي حضور در كلاس هاي زبان دوره ارشد و دكتراي دانشگاه را بيابم.سپس در كنكور ورودي كارشناسي ارشد (تربيت مدرس دانشگاه قم) شركت كرده و پس از قبولى و گذراندن دوره تحصيلي فارغ التحصيل شدم و رساله پايان نامه من با نمره 20 حائز بالاترين رتبه دانشگاه شد.سال 77 در كنكور دكتراي علوم قرآن و حديث همان (تربيت مدرس دانشگاه قم) شركت كرده و سال 80دوره آموزشي را با معدل 78/18 به پايان رساندم.

در آن سال عضو هيئت علمي گروه علمي قرآن و حديث مركز جهاني علوم اسلامي قم شده و تا كنون به تدريس براي طلاب غير ايراني مشغولم.در طول دوران تحصيل مشغول تدريس رشته ها ودروس ادبيات عربى، منطق، فلسفه، معارف، اقتصاد اسلامى، اخلاق، نظام تربيتى، فقه مقارن، علوم قرآن و قرآن و مشركان در حوزه ها و مدارس

و دانشگاه هاي مختلف بوده ام.

زماني، محمود

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمود زماني

محل تولد : شهرضا

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/11/20

زندگينامه علمي

حقير در سال 1359 پس از گذراندن دوره راهنمائي وارد حوزه علميه صاحب الزمان (عج) شهرستان شهرضا به مديريت و سرپرستي جناب مستطاب حجت الاسلام غدير علي مميز شدم و در مدت 3 سالي كه در آنجا به تحصيل اشتغال داشتم دوره مقدمات و قسمتي از كتاب شرح لمعه و اصول الفقه مرحوم مظفر را گذراندم. در سال 1362 وارد حوزه علميه قم شدم و دوره سطح را تا سال 1367 از محضر اساتيدي چون مرحوم وجداني و مرحوم پاياني و حضرت مستطاب شيخ مصطفي اعتمادي و سيد موسوي تهراني (مد ظلهما) بهره بردم. در سال 1367 وارد مرحله درس خارج شدم و از محضر اساتيدي چون آيات عظام فاضل و تبريزي(از سال 67 تا 69 ) بهره بردم، از سال 68 به مدت يك سال دوره اصول و فقه استاد وحيد خراسانى بهره بردم. در رشته فلسفه نيز از سال 63 كتب فلسفي رايج در حوزه ها را از محضر اساتيدي چون آيات عظام جوادي آملى، حسن زاده آملى، مصباح يزدى، محمد علي گرامى، علي زماني(عموي بنده) و فياضي دامت بركاتهم استفاده بردم. در رشته هيئت و نجوم نيز از محضر جناب استاد حسن زاده آملى و علي زماني بهره بردم. از آنجا كه آشنايي با علوم جديد را لازم مي ديدم بين سالهاي 65 تا 69 دوره متوسطه را تابستانها به صورت متفرقه گذراندم و در سال 69 موفق به اخذ ديپلم شدم. در سال 70

براي آشنايي با مباحث جديد كلامي وارد موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) شدم و در رشته "دين شناسى" از اساتيد آن مركز استفاده بردم و در سال 76 با ارائه پايان نامه اي تحت عنوان "ترجمه كتاب مفهوم معجزه و نقد آن" دوره كارشناسي ارشد را به پايان بردم. در سال 76 براي تقويت بنيه علمي در زمينه فقه و اصول وارد موسسه بقيه الله (عج) شدم و از محضر اساتيد آن موسسه استفاده بردم. در كنار تحصيل به تحقيق در زمينه هايي كه در سطور قبل به آن اشاره شد، پرداخته ام كه حاصل آن چندين كتاب و رساله مي باشد كه ذكر خواهم كرد و همچنين به تدريس نيز اشتغال داشته و دارم.

زنجاني، ابوالفضل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ميرزا ابوالفضل زنجانى برادر حجةالاسلام حاج شيخ على شمس زنجانى از دانشمندان فاضل و باتقواى حوزه علميه قم است. وى در حدود سال 1340 قمرى در زنجان متولد شده و پس از خواندن دروس مقدماتى در سال 1358 ق به قم مهاجرت نموده و سطوح وسطى و نهائى را خدمت آيت اللَّه حاج سيد احمد زنجانى و مدرسين سطوح قم خوانده و پس از آن از محضر و درس خارج مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه شريعتمدارى و آيات ديگر استفاده نموده و پس از فوت مرحوم آيت اللَّه بروجردى به امر زعماء و مراجع عظام حوزه علميه قم به صحنه مهاجرت و به وظائف دينى از اقامه جماعت و تبليغ دين و ترويج احكام و فضائل اميرالمؤمنين و ائمه معصومين عليهم صلوات المصلين اشتغال دارد.

نگارنده گويد. مترجم محترم ما از فضلاء پرهيزكار مى باشد در سال 1361 ق

باتفاق ايشان و جناب حجةالاسلام حاج سيد قوام الدين موسوى زنجانى مسافرتى از طريق (صلوات) به عتبات عاليات نموده كه خاطرات شيرين آن سفر پس از گذشت سى و سه سال هنوز از خاطرم نرفته است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

زنجاني، عبدالواسع

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1291 -1235 ق)، فقيه، اصولى، امام جمعه، مجتهد و واعظ. وى از اكابر علماى اماميه در عصر خود بود. پس از پدرش توليت مجسد فتحعلى شاه قاجار را بر عهده داشت. وى در زنجان وفات يافت و در بقعه ى پدرش به خاك سپرده شد. از آثارش: رساله ى «الاجتهاد و التقليد»؛ حاشيه بر «رياض المسائل»؛ حاشيه ى «قوانين الاصول»؛ «الرد على رساله التكفير» يا «رساله تكفير الرومى»؛ وى حدود ده جلد كتاب در مواعظ دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (198 -197 /10 ،177 ،100 /6 ،272 /1)، ريحانه (387/2)، طبقات اعلام الشيعه قرن (804/13)، المآثر و الآثار (164)، معجم المؤلفين (215/6).

زنجاني، عزالدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1338 ق)، فقيه، اصولى و امام جمعه. در شهر زنجان به دنيا آمد، بعد از فراگرفتن مقدمات و ادبيات عرب نزد استادان ادبيات، چون آقا ميرزا على اصغر فصاحتى، به همراه استاد رضا روزبه، منطق «حكمه الاشراق» و «معيار العلم» غزالى را نزد پدرش تحصيل نمود. بعد از فراغت از كتابهاى سطوح، «رسائل» و «مكاسب» و قسمت عمده اى از «طهاره» شيخ انصارى را نزد آقا شيخ حسين زنجانى كه از مجتهدين زنجان و از شاگردان آخوند خراسانى بود، خواند. «كفايه الاصول» را در خدمت حاج شيخ عبدالكريم خويينى زنجانى فراگرفت و پس از دو سال تحصيل آن كتاب به درس خارج اصول پدرش، سيد محمود امام جمعه، كه تحت عنوان «تقريرات» كاظمينى بود، حاضر شد. در شهريور 1320 به قم رفت و به درس خارج فقه و اصول آيةاللَّه حجت حاضر شد، و شبها به درس خارج اصول آيةاللَّه صدر و آيةاللَّه خوانسارى شركت نمود، و در معقول «اسفار» را به همراه استاد شهيد

مطهرى و آيةاللَّه حاج سيد محمدعلى طباطبايى تبريزى نزد امام خمينى (ره) خواند، و با ورود علامه طباطبايى به قم در نزد ايشان ادامه داد. وى سپس فقه و اصول را در نزد آيةاللَّه بروجردى تكميل كرد و «تقريرات» ايشان را به رشته تحرير درآورد. آنگاه به نجف رفت و در حوزه درس آيةاللَّه حكيم و آيةاللَّه آقا سيد عبدالهادى شيرازى حاضر شد. پس از چندى به زنجان بازگشت و به تبليغ و نشر احكام دينى و تدريس و امامت جماعت پرداخت. از آثار وى: تاسيس كتابخانه به سبك جديد و مساجد گوناگون در زنجان؛ تشكيل انجمنهاى تبليغى. از آثار علمى اش «تقريرات» اصول آيةاللَّه بروجردى؛ شرح قسمت اعظم «وسيله»؛ حواشى متفرقه در «منظومه ى حكمت»؛ تحرير «كفايه الاصول»؛ كتابى در تصوف؛ «رساله ى عمليه»؛ تحرير «الوسيط»، در فقه، به سبك استدلالى؛ تحرير كتاب «خمس».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :گنجينه ى دانشمندان (241 -239 /5).

زنجاني، علي نقي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

امير محسن جدّ سادات موسوى زنجان و اصفهان است كه نواده او حاج ميرزا على نقى به اصفهان، مهاجرت نموده است و در اين شهر پس از وصول به مقامات عاليه علم و اجتهاد به تدريس و اقامه ي جماعت در مسجد خياطها كه آن را مسجد زنجاني ها نيز گويند اشتغال جسته، داراى تأليف و تصنيف بوده.

در ماه صفر سال 1258 وفات يافته، در تخت فولاد، جنب فاضلان مدفون گرديد. داراى خطّى نيكو بوده و حواشى بر كتاب ذريعة الضراعه تأليف محقّق فيض كاشانى در سال 1221 نگاشته. نسخه ي آن در كتابخانه آستانه ي رضويّه موجود است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

زيارتي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احمد زيارتى فرزند مرحوم سيد محمدصادق زيارتى سمنانى در سال 1280 شمسى در روستاى زيارت از توابع مهدى شهر سمنان به دنيا آمده و دروس ابتدائى و مقدمات را نزد والد ماجدش و نيز پدر همسرش خوانده و بعد عزيمت به تهران نموده و چند سالى مقدمات و ادبيات و سطوح را از اساتيد و مدرسين آن سامان در مدرسه سيد نصرالدين و مدرسه فخريه (مروى) استفاده كرده و بعد به قم عزيمت نموده و در حوزه علميه مشغول تكميل مبانى علمى فقه و اصول شده و از محضر آيات عظام حوزه چون آيت اللَّه حاج سيد محمدتقى خونسارى و حاج شيخ محمدعلى اراكى و آيت اللَّه العظمى حايرى مؤسس يزدى و ديگران استفاده نموده، تا به مدارج علمى اجتهاد رسيده و به تهران آمده و در مدرسه خان مروى ياد شده به تدريس فقه و اصول و غيره مشغول شده تا در سال 1366 قمرى كه به سنگسر (مهدى

شهر) برگشته و به خدمات دينى از اقامه جماعت و تبليغ احكام و ترويج دين و بالاخص مبارزه با فرقه ضاله (بهائيه) پرداخته و مجاهدات طاقت فرسائى نموده و صدمات و لطمات طاقت فرسائى متحمل شده و از آشنا و بيگانه مصائبى را به جان خريده و مدتى هم از طرف دولت طاغوتى به تحريك منافقين و فرقه گمراه تبعيد به كاشان شده و پس از چندى آزاد و به تهران آمده سپس به محل خود برگشته و به وظائف خويش مشغول گرديده تا در روز بيست و هفتم ذى حجه سال 1400 قمرى برابر سال 1359 شمسى در سن هفتاد و هشت سالگى در تهران از دنيا رفته و با تشييع و تجليل كم سابقه اى حمل به سنگسر (مهدى شهر) و در حسينيه المهدى (ع) آنجا مدفون گرديده است.

آثار و باقيات الصالحات ايشان

1- حسينيه المهدى (مهدى شهر)

2- غسالخانه قريه زيارت

3- تجديد بناء مسجد پامنار مهدى شهر

4- تجديد بناء مسجد صاحب الزمان

5- حمام ولى عصر عجل اللَّه فرجه الشريف

داراى دو فرزند روحانى مى باشند كه به خدمات فرهنگى و علمى و دينى اشتغال دارند.

1- آقاى سيد حميد روحانى زيارتى مؤلف كتاب نهضت امام خمينى در دو مجلد بزرگ .

2- حاج سيد محمدعلى روحانى زيارتى كه در قم اشتغال به تحصيل و تكميل مبانى علمى دارند.

بيوگرافى آقاى زيارتى به قلم يكى از فرزندان ايشان در سالگرد درگذشت ايشان

از درگذشت مجتهد عاليقدر حضرت آيت اللَّه آقاى حاج سيداحمد زيارتى يكسال مى گذرد.

ابر عالمى كه عمر گرانبهاى خود را در خدمت به اسلام، نشر احكام، ترويج دين و هدايت انسانها ارشاد مسلمانها گذراند و از مبارزه با كفر و الحاد، انحراف و گمراهى و سياهى

و تباهى هيچگاه باز نايستاد.

آيت اللَّه زيارتى در مورخه 1282 در دهكده ى زيارت چشم به جهان گشود. تقريبا در سن 20 سالگى براى تحصيل علوم اسلامى راهى حوزه علميه ى قم گرديد و از محضر پر ارج علماى عظيم الشان عصر خويش چون حضرات آيات عظام حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى و حاج سيد محمدتقى خوانسارى و حاج فاضلى قمى (اعلى اللَّه مقامهم) به كسب فضائل علمى پرداخت و ديرى نپائيد كه قوه استنباط و مقام اجتهاد را احراز كرد. در سال 1320 به تهران منتقل و در مدرسه مروى به تشكيل جلسات علمى، اسلامى، برگزارى نماز جماعت و تدريس پرداخت و نيز عهده دار توليت مسجد مروى شد. عليرغم استقبال شايان توجهى كه اهالى تهران به ويژه دانش پژوهان مدرسه دارالفنون از جلسات ارزنده ايشان به عمل مى آورند طبق دستور صريح قرآن كه اعلام مى دارد (فلولا نفر من كل فرقهمنهم طائفه...).

در سال 1322 مهدى شهر سمنان كه به صورت پايگاه مخوف و مركز مرموزى براى حزب صهيونيستى بهائيت درآمده بود مهاجرت كرده و به يارى شهروندان بى پناه خويش كه از هر طرف مورد هجوم دشمنان اسلام و دين سازان بين المللى قرار گرفته بودند شتافت و يك تنه در برابر راهزنان عقيده و ايمان كه با به راه انداختن بساط بهائيگرى و صوفيگرى مى خواستند ريشه اسلام را از بيخ و بن بركنند ايستاد و به روشنگرى پرداخت و چراغ هدايت را فرا راه توده هاى مستضعف مسلمان نهاد و دست آنان را گرفته يكى پس از ديگرى به صراط مستقيم رهبرى نمود و از كجروى، كج انديشى و غلطيدن در سراشيبى انحراف و انحطاط جلوگيرى كرد.

بدخواهان، كج انديشان، زراندوزان، دين سازان و دزدان عقيده و ايمان

كه با مبارزه منفى و قاطع آيت اللَّه زيارتى بايكوت. ايزوله و منفور شده بودند به توطئه چينى دست يازيدند و با همكارى مزدوران دولتى به پرونده سازى واهى عليه ايشان پرداخته نقشه تعقيب و محكوميت ايشان را فراهم ساختند كه منجر به مهاجرت ايشان به تهران در سال 1331 گرديد. ليكن از آنجا كه آيت اللَّه زيارتى هماره مشمول الطاف خداوندى و عنايات ويژه حضرت ولى عصر امام زمان عجل اللَّه تعالى فرجه الشريف قرار داشتند در اين برهه حساس توانستند با پشتكار و پايدارى و اتكال بر لايزال اين توطئه خائنانه دشمنان اسلام را خنثى سازند و پيروزمندانه و مقضى المرام به مهدى شهر بازگردند و رسالت مقدس خود را در ارشاد توده ها و ريشه كن ساختن كجرويها و كج انديشى ها دنبال كنند و «سنگسر» كفرخيز و فسادانگيز را به «مهدى شهر» اسلام پناه بدل سازند و اهالى محل را هرچه بيشتر از گروه هاى كافر پيشه و منحرف دور داشته به اسلام آشنا و اولياى خدا متوجه كنند و ده ها نفر دانشمند در مسائل دينى تربيت نمايند.

آقاى زيارتى علاوه بر ارشاد و هدايت توده ها به عمران و آبادى شهر نيز اهتمام ويژه اى داشتند و با امكانات محدود و با كمك مردم مستضعف و مستمندى كه با دسترنج خود ايشان در مسائل عمرانى يارى مى كردند توانستند سه باب حمام، دو مسجد، يك حسينيه، يك غسالخانه، و يك داروخانه تأسيس نمايند و بدين وسيله تا حد امكان وسائل رفاه و آسايش اهالى را فراهم سازند.

حزب صهيونيستى بهائيت كه هيچگاه از توطئه و دسيسه عليه اسلام و ايران بازنمى ايستد، در سال 1338 با همدستى بعضى از خوانين محل به منظور ضربه زدن

به اسلام در مقام تأسيس كانون فساد و جاسوسى به اسم «مشرق الاذكار» در مرتفع ترين مكان شهر برآمدند كه با همت مردم مسلمان و غيور شهر درهم كوبيده شد و پس از سالها كشمكش سرانجام در سال 1351 بار ديگر عنايت ويژه حضرت امام مهدى منتظر شامل حالى اهالى گرديد و آن مكان حساس در اختيار مسلمانان قرار گرفت كه به اراده آيت اللَّه زيارتى ساختمان حسينيه باشكوهى در آن مكان به نام آن حضرت تأسيس شد كه اكنون مركز نشر و تبليغ اسلام و محل مراسم هفتگى نماز جمعه مى باشد.

آقاى زيارتى طبق فرامين اسلامى با رژيم ضد اسلامى ايران موضع آشتى ناپذير و استوارى داشت و نه تنها هرگونه مراوده و ارتباط با مقامات دولتى را مردود و محكوم مى شمرد بلكه حتى عقد طلاق در محضرهاى دولتى را جايز نمى دانست و در طول عمر پر افتخار خويش هرگز با مقامات مزدور رژيم پهلوى ارتباط برقرار نكرد در مراسم رسمى دولتى شركت ننمود و عليرغم فشار همه جانبه ى ساواك از دعاگوئى و مديحه سرائى براى رژيم به شدت خوددارى كرد و دست رد بر سينه ى نامحرم زد. اين موضع انعطاف ناپذير و سرسختانه آيت اللَّه زيارتى در برابر رژيم طاغوت و ضربه هاى سنگينى كه بر حزب صهيونيستى بهائيت وارد كرده بود موجب گرديد كه بار ديگر توطئه ننگين و خائنانه اى عليه ايشان به مرحله ى اجرا درآمد و در تاريخ اسفند ماه 1354 بدون محاكمه و اثبات بزه به 2 سال تبعيد در كاشان محكوم گرديد و بر اثر كسالتى كه در تبعيدگاه دچار شد براى هميشه زمين گير و سرانجام در تاريخ 27 ذيحجه 1399 به رحمت ايزدى پيوست.

انا لله

و انا اليه راجعون

ذيحجه 1400- آبان 59

باقيات الصالحات مرحوم زيارتى

در سنگسر مكان مناسب و مرتفعى به نام (قلعه) از قرنها پيش براى مسلمانان محل دعا و خيرات و عزادارى ماه محرم بوده در سال 1310 ش منكرين امام زمان عجل اللَّه تعالى فرجه بقصد لطمه به دين مبين اسلام در خفا با نيرنگ و تشبث آنجا را به ثبت رسانيدند و در سال 1338 به عنوان كانون ضد اسلامى مشغول بنائى شدند كه از جانب عموم مسلمين سنگسر منهدم گرديد و پس از يكسال كشمكش بالاخره شوراى عالى ثبت پرونده ثبتى قلعه را باطل اعلام نموده و كار به دادگسترى كشيد.

چون مبارزه دينى محض بود حضرت آيت اللَّه العظمى آقاى بروجردى اعلى اللَّه مقامه و حضرت آيت اللَّه العظمى آقاى حاج سيد احمد خوانسارى ادام اللَّه عزه و حضرت آيت اللَّه آقاى حاج سيد احمد زيارتى ادام اللَّه عزه در امر آن توجهات مخصوصه فرمودند در مدت 14 سال جريان محاكمات كه دوران اضطراب و درماندگى مؤمنين سنگسر بود جز دعا و استغاثه به درگاه پروردگار و توسل به حضرت ولى عصر عجل اللَّه تعالى فرجه كه فريادرسى از شيعيان شيوه آن بزرگوار است راهى نبود پس از سالها تلاش الحمدلله در سال 1351 راى قطعى بر حقانيت مسلمين صادر گرديد و قدرت اعجاز حضرت حجه منتظر (فرزند برومند فاتح قلعه خيبر) در تمام مراحل مشهود بوده است پيروان و دوستداران آن حضرت براى بزرگداشت اين موهبت عظمى و افتخار بى همتا و براى عرض ادب به ساحت مقدس حضرت بقيه اللَّه لازم دانستند ساختمان حسينيه مجلل و باشكوه كه جلوه گر معجزه نمائى آن حضرت باشد بنا نمايند تا آن نور ديده اهل ايمان به

آستان تابناك جد گرامى خود حضرت سيدالشهداء عليه السلام اهداء نمايد اميد است اين خدمت ناچيز قبول حضرتشان باشد و به يادگار معجزه امام زمان براى قرون و اعصار بماند.

و سنگسر به نام نامى حضرت مهدى منتظر (ارواحنا فداه) مهدى شهر ناميده شود. «ان شاءاللَّه تعالى».

خاطره نگارنده (از مهدى شهر)

نگارنده گويد: در ماه رمضان 1367 قمرى براى تبليغ به شهميرزاد واقع در يك فرسخى (6 كيلومترى) مهدى شهر كه در آن وقت معروف به سنگسر بود رفته بودم و در آن موقع هشتاد درصد (80 درصد) مردم آنجا منحرف و پيروى مرام سخيف و كثيف باب و بهاء بودند و در شهميرزاد هم چندين خانواده از آنان بودند پس همه روز بر عليه آنان سخنرانى كرده و بدعتها و انحرافات آنان را فاش نموده و تبليغ مى نمودم و آنها ناچار مبلغى براى مناظره با من از محفل خود خواستند و وى كه مرد سالخورده اى بود و مى گفت كرارا به حيفا وعكا رفته ام بحمداللَّه و فضله در يك مجلس مباحثه و مناظره محكوم شده و عده اى ازآنها برگشته و يا در مرامشان متزلزل شدند و پس از ماه رمضان كه عازم مراجعت گرديدم و عده اى بسيار براى مشايعتم آمدند و چون از شهميرزاد خارج و به سنگسر (مهدى شهر) رسيدم جماعتى به استقبال آمده و مرا به گرمى از ماشين پياده نموده و به منزلى بردند و مى گفتند شما يك ماه در شهميرزاد افاضه نموده يك شب هم به ما مى رسد.

پس از ورود به منزل آنان و وضع آنجا و قيافه آنها ناگهان ملهم شدم كه شايد اينها بهائى و منحرف از اسلام باشند و نقشه اى براى كشتن من داشته

باشند وحشت عجيبى به من دست داد تفال به قرآن مجيد زدم تا مطلب برايم روشن گردد پس چون قرآن را گشودم اين آيه آمد «ان الملاء يأتمرون بك ليقتولك» به تحقيق كه اين گروه نسبت به تو سوء قصد دارند و نقشه مى كشند كه تو را بكشند. پس فورا از آن محفل بيرون آمده و فرار را برقرار اختيار نموده و خود را به خدا و حضرت ولى اللَّه اعظم روحى و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء سپرده و به راه آهن سمنان آمده و با وسيله قطار به مشهد رسانيدم و از حضرت رضا عليه الصلوه والسلام تشرف مكه را خواستم پس من حيث لا يحتسب موفق و مشرف در مراجعت به ايران پايم كه در اثر درد كوتاه و مرحوم دكتر علوى كه طبيب معالجم بود و مى گفت پايت بايد عمل جراحى شود چون استخوان پاى سياه و 70 درصد حتما از ساق بريده و يا سى درصد كوتاه خواهد شد در اثر توسل به باب الحوائج الى اللَّه حضرت موسى ابن جعفر عليهماالسلام شفا يافت.

و داستان سنگسر هم قبل از آمدن مرحوم آيت اللَّه زيارتى بسنگسر (مهدى شهر) بوده است و الحمدلله على العافيه و التوفيق.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

زيبايي نژاد، محمد رضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد رضا زيبايي نژاد

محل تولد : شيراز

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

سال 1360 موفق به اخذ مدرك ديپلم در شيراز شدم در اين سال دروس سال اول حوزه علميه به صورت آزاد فراگيري شد. سال 61 به حوزه علميه قم وارد شدم . سال 61 - 62 در مدرسه علميه رسالت و پس

از آن در مدرسه رضويه . از سال 64 به مدت 11 سال مشغول به تدريس ادبيات (جامع المقدمات، سيوطى، مغني) و در مدارس رضويه، معصوميه، حقاني و مرعشيه بودم . شركت در ده ها سمينار و همايش به عنوان سخنران و يا شركت در ميزگرد در موضوعات مختلف از جمله فعاليت هاي انجام شده از سال 76 تا كنون بوده ، بعلاوه تدريس در دوره هاي آموزش مباحث زنان براي طلاب سطح 3 حوزه، خواهران، دانشجويان، اساتيد حوزه و دانشگاه و اعضاي نهادهاي تخصصي زنان از جمله اين فعاليتها ، از سال 77 تا كنون بوده است. (حداقل 5 دوره آموزشي) همكاري با پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي به عنوان عضو شوراي علمي دانشنامه زينب فاطمي (س) و مسئول گروه زن در اين دانشنامه از سال 81 از جمله فعاليت هاست. در سال هاي 74، 75 و 80 به دليل احساس خلأ در آثار دين شناسي و فقدان متني كه مسيحيت را در نگاه مسيحي و در نگاه اسلامي به صورت مقايسه اي تبيين كند مطالعات شخصي در آثار اسلامي (آيات ، روايات و متون) و آثار مسيحي انجام دادم كه نتيجه آن 2 جلد كتاب در اين موضوع شد. در سال 78 هم پيشنهادات تاليف كتابي را براي حوزه علميه خواهران در موضوع زن ارائه شد كه نتيجه آن تدوين يك جلد كتاب (با همكاري حجه الاسلام محمد تقي سبحاني) بود. در سال 1367 رتبه دوم پايه 7 حوزه در سال 1368 رتبه اول پايه 8 حوزه شدم. همچنين ايشان در سال 77 مسئول دفتر مطالعات و تحقيقات زنان وابسته به مركز مديريت

حوزه علميه فروزان هستند

زين العابديني مرندي، موسي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

موسي زين العابديني مرندي

محل تولد : نجف اشرف

شهرت : زين العابديني

تابعيت : عراق

تاريخ تولد : 1312/1/1

زندگينامه علمي

موسي زين العابديني فرزند مرجع زاهد و عارف شيخ هادي كه از نوادگان شيخ بهائي عاملي است در سال 1312 هجري شمسي در شهر نجف اشرف به دنيا آمده ام. پدرم متولي امر تربيتي و آموزشي مرا از همان بدو كودكي به عهده گرفت و خواندن و نوشتن قرآن را به من آموخت كه من 6 ساله بودم. از نوجواني صرف و نحو و تمامي سطوح را تا انتهاي آن نزد پدرم به پايان رساندم. و علاوه بر ايشان مكاسب را نزد محقق بزرگوار شيخ حسن يزدي و كفايه را نزد استاد محقق شيخ فاضل قائني خواندم. درس خارج اصول را به مدت 10 سال حدود يك دوره و نصف و خارج فقه اكثر ابواب فقه را نزد مرجع عالي قدر سيد ابوالقاسم خوئي و حدود 5 سال نزد امام خميني(ره) خارج فقه خواندم. مسائل مستحدثه را نزد محقق بزرگ شيخ حسين حلي و بعضي ابواب فقه را نزد سيد عبدالهادي شيرازي و بعضي از علوم ديگر را مثل عروض، هيات، طب و غير اينها را نزد استاد عالي مقام شيخ مرتضي گيلاني به پايان رساندم. و اجتهاد خويش را از پدرم شيخ هادي زين العابديني و حضرت آيت الله العظمي خويي بحمدالله گرفتم. از همان سنين جواني تأليف و نوشتن كتاب را آغاز كردم. البته تقريرات تمامي دروس خارج را به دقت مي نگاشتم و نگهداري مي نمودم. ولي متأسفانه بعد از اينكه ما را از نجف اشرف

بر روي مرز ايران قرار داده و اجازه ندادند حتي مدارك هويتي و سجله هاي خود و خانواده ام را بردارم تمامي زندگي و مايملك اعم از پول و وسائل شخصي خانه و كتابهاي چاپي و خطي و تقريرات علمي اينجانب را صد افسوس و صد افسوس و... به يغما بردند _ البته حدود دو سال به جرم مبارزه سياسي در زندانهاي عراق مثل ابوغريب و غيره محبوس بودم تا با توسل به حضرت ثامن الحجج(ع) از حبس رهائي يافتم. شرح منطق به صورت تعليقي و زندگاني و سرگذشت علمي و تاريخي داوود بن الحسن(ع) حدود 500 صفحه بود و نيز در زندگاني كميل بن زياد و حيات علمي او در زمان اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب(ع) ديوان شعري هم درباره زندگاني و مدح ائمه اطهار(ع) نوشتم و سرودم از بيشتر علماء نجف اجازه در امور حسبيه داشتم و اكثر مراجع قم نيز اجازه حديث يا امور حسبيه را به بنده مرحمت نموده اند. مدت 8 سال براي تبليغ به منطقه كوت كه شهر بسيار مهم ولي از لحاظ علمي و شرعي ضعيف بود، كه در مدت 8 سال تأسيس مسجد ، حسينيه ، مدرسه و تربيت جوانان بسيار زياد با پشتوانه مراجع آن زمان سيدمحسن حكيم و سيد ابوالقاسم خوئي كار مهمي بود و بيشتر وقتها با شهيد سعيد محمدباقر صدر در امور اداره فرهنگي اين شهر كه بين بغداد و بصره واقع شده مشورت مي نمودم و ايشان از حاميان اصلي اينجانب بودند. سال 1359 بعد از انقلاب اسلامي ما را به عنوان ايرانيان مقيم عراق از نجف بدون اخطار قبلي و به بهانه اى،

حضور ما در كلانتري را خواستند و بعد از اينكه در كلانتري (امنيت نجف) حاضر كردند با تمامي عموها و بسياري از علماي نجف با ماشينهاي ارتشى، لب مرز ايران و عراق قرار داده و تمامي اموال و كتابها را مصادره نموده و يا به آتش كشيدند.و كار تبليغي و علمي خود را در تهران منطقه دولت آباد شهر ري مجدداً آغاز نمودم و تا سال 77 در تهران به كار تدريس و تبليغ در حوزه قائم _ مروي _ دانشگاه امام صادق حسينيه معيري كه با همت اينجانب براي عراقيها تأسيس شد كه زمين آن تاكنون به اسم اينجانب است و از سال 77 به بعد بر اثر بدي هواي تهران به قم منتقل شدم. و به تدريس در حوزه گلپايگاني و فرصتي دست يافت تا خيلي از تأليفات خويش را به اتمام برسانم. كه اكثر تأليفات اينجانب هنوز به عللي كه خداي سبحان صلاح ديده و مي داند چاپ نگرديده بجز كتاب احسن المقال في حكم الصلاة علي النبي و آله كه اهل خيري آن را به چاپ رسانيد.

زين العابديني، هادي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

هادي زين العابديني

محل تولد : نجف اشرف

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1352/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب هادي زين العابديني فرزند شيخ موسى، بعد از گذراندن دوره دبيرستان به حوزه علميه مجتهدي(ره) در تهران توفيق حضور يافتم. از همان ابتدا سال دوم حوزه به صلاحديد حضرت استاد مجتهدي به تدريس مشغول بودم و تاكنون نيز مشغول تدريس مي باشم؛ صرف و نحو، بلاغت،اصول،فقه،بداية الحكمه،نهاية الحكمه،مكاسب محرمه،رسائل، كليات في علم الرجال،دراية الحديث و عقائد (آيت الله سبحاني) از جمله درسهايي است كه

در تهران و قم به تدريس آنها مشغول بوده و هستم. والان مشغول تدريس مكاسب،رجال،درايه به صورت رسمي از شوراي مديريت مي باشم.

زين الديني، عنايت الله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج سيد عنايت الله زين الدينى بن السيد الاعلام آقا سيد سيف الله مدفون در قريه رشيدى چاپلق در تاريخ 25 شهر ذى الحجه الحرام 1315 قمرى متولد شده و پس از پايان كودكى در حجر تربيت پدر معظم خود بتحصيل فارسى پرداخته و بعد از فراغت از آن مقدارى از مقدمات را نزد وى استفاده كرده آنگاه باراك آمده و مقدمات را نزد مرحوم حاج ملا عبدالحميد انجدانى كه يكى از علماء نحو بوده استفاده و مقدارى از سطح را خدمت مرحوم آقاى حاج شيخ عباس ارديس آبادى مدرس كه يكى از علماء جليل و از صاحبان مقامات عاليه و كرامت باهره بوده خوانده و پس از چند سالى در سال 1341 بقم مهاجرت نموده و از محضر مرحوم آيه الله حايرى و بعضى ديگر استفاده كرده و ثانيا باراك برگشته و از محضر مرحوم سلطان العلماء و مرحوم آيه الله ميرزا ابوالحسن مجتهد بهره مند شده و مدتى هم از محضر مرحوم آيه الله حاج آقا حسن فريد محسنى خارج فقه و اصول را استفاده كرده و اكنون بالغ بر چهل و پنج سال است كه در اراك اقامه جماعت دارد و هم بتبليغ احكام و نشر آثار اهل بيت عليهم السلام مشغول مى باشد. فرزند ارجمند ايشان آقاى عزالدينى از علماء و فضلاء مبرز حوزه علميه قم هستند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

سادات فخر، محمد محسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

زندگينامه علمي

اينجانب سيد محمد محسن سادات فخر در سال 1334در شهر مشهد به دنيا آمدم تحصيلات مقدماتي را در حوزه علميه مشهد مقدس از سال 1349 آغاز در سال 1353 به حوزه علميه قم هجرت نمودم. در سال هاي 1365 _ 1368 با پژوهشكده باقرالعلوم همكاري پژوهشي در

پروژه موضوع نگاري تفسير مجمع البيان آغاز گرديد.ثمره همكاري ياد شده نشر كتاب مفتاح مجمع البيان از انتشارات اسوره 1383 مي باشد. نيمه دوم سال 1369 تقريباً همكاري رسمي با مركز فرهنگ و معارف قرآن آغاز گرديد. پروژه موضوع نگاري تفاسير قرآن مجيد 80 دوره كامل تفسير قرآن از مفسران بزرگ شيعه و اهل سنت در سه فاز، محور همكاري مستقيم با مركز ياد شده بود در سال 1372 به مديريت گروه معجم نگاري تفاسير انتخاب و پژوهش ادامه يافت. طرح گروه فرهنگنامه ها در مديريت جديد پيشنهاد و موضوع نگاري تفاسير در فاز اول با حجم بيست دوره تفسير كامل در دو فرم كتاب (فرهنگ موضوعي تفاسير) و نرم افزار صراط آماده عرضه گرديد.طرح نمايه سازي كتاب هاي قرآني و مركز فرهنگ و معارف قرآن از سال 1372 در گروه فرهنگنامه ها آغاز گرديد او در سال 1377 بيش از دو هزار و پانصد كتاب قرآنى، نمايه سازي گرديد. نمايه هاي موضوعي (چكيده هاي عنواني) تعداد كتاب هاي ياد شده در حجم بيش از يكصد و بيست و پنج نمايه موضوعى، تركيبي تقريباً تمامي عرصه ها و حوزه هاي پژوهشي قرآنى، تفسيرى، علوم قرآني و معارف ديني را شامل مي شود.اطلاعات ياد شده در بانك اطلاعات مركز فرهنگ و معارف قرآن علي القاعده موجود مي باشد.بعد از دوره شش ساله مديريت علمي گروه فرهنگنامه ها و انجام پروژه هاي فاز اول موضوع نگاري تفاسير و نمايه سازي كتاب هاي قرآني همكاري در شوراي علمي گروه فرهنگنامه ها ادامه دارد.

سادات، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند آقا ميرزا حسن دكمه چين. عالم فاضل، امام جماعت مسجد على قلى آقا، در بعد از ظهر چهارشنبه 7 جمادى الثانيه 1378 وفات يافت.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

ساداتي نژاد، مهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيدمهدي ساداتي نژاد

محل تولد : كاشان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1348/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب سيدمهدي ساداتي نژاد در سال 1348 در خانواده اي مذهبي در سفيدشهر از شهرهاي اطراف كاشان متولد شده و تحصيلات ابتدائي و راهنمائي را در زادگاه خود به پايان رسانيدم. در سال 1362 وارد حوزه علميه كاشان شدم و دروس مقدمات و سطح را در حوزه علميه امام خميني(ره) و سپس مدرسه مرحوم آيت الله يثربي به پايان برده و در سال 1367 در كنكور سراسري در رشته علوم سياسي دانشگاه تهران پذيرفته شدم.در سالهاي تحصيل در حوزه علميه به صورت داوطلب دروس دبيرستان را به عنوان مقدمه ورود به دانشگاه ادامه دادم. در سال 67 همزمان با ورود به تهران جهت ادامه تحصيل وارد حوزه علميه حضرت عبدالعظيم(ع)شهرري و مدرسه برهان شدم و دروس سطح و خارج را در اين دو حوزه ادامه دادم. در سال 1371 در مقطع كارشناسي ارشد علوم سياسي دانشگاه تربيت مدرس پذيرفته شدم و در سال 1381 در آزمون دكتراي علوم سياسي پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي پذيرفته و مشغول تحصيل شدم. همزمان به عنوان عضو هيئت علمي دانشگاه علوم پزشكي كاشان در گروه معارف اسلامي از سال 1374 مشغول تدريس دروس معارف اسلامي بوده ام و تا كنون افتخار همكاري و تدريس در دانشگاه هاي مختلف را داشته ام.

ساروي، حسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين ساروى از علماء اعلام و فضلاء بنام از شاگردان مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا حسين خليلى تهرانى و اقران او بوده و در سارى به خدمات دينى از تدريس و تبليغ و امر به معروف و نهى

از منكر و خدمات ديگر اشتغال داشته تا بعد از 1320 ق وفات نموده.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

ساروي، محمدباقر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدباقر ساروى از علماء سارى مازندران بوده و در عهد ناصرالدين شاه در سارى به خدمات دينى از امامت و غيره اشتغال داشته است و بعد از 1306 ق وفات نموده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

ساريخاني، عادل

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عادل ساريخاني

محل تولد : اراك

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/1/1

زندگينامه علمي

آغاز كودكي علاقه وافري به آموختن در خود احساس مي كردم به همين دليل خانواده ام به دليل نبود امكانات آموزشي در روستا به شهر تهران هجرت كردند و دوران ابتدايي و راهنمايي را غالبا با رتبه اول پشت سر نهادم. در سال سوم راهنمايي در تمام مناطق سيزده گانه تهران آن زمان به عنوان دانش آموز نفر اول انتخاب شدم تلاش دولت آن زمان اين بود كه مرا به عنوان استعداد درخشان به يكي از كشورهاي اروپايي اعزام كند كه اين امر با مخالفت خانواده ام مواجه شد از سال اول دبيرستان در كنار دروس دوره دبيرستان تحصيلات حوزوي را در همان تهران در مدرسه مروي آغاز كردم سالهاي سوم و چهارم دبيرستان اينجانب با اوج گيري انقلاب و پيروزي آن مقارن بود كه به دليل انجام وظايف انقلابي مقداري كمتر به كارهاي علمي مي رسيدم ولي پس از اخذ ديپلم در رشته تجربي بلافاصله به حوزه علميه مقدسه قم عزيمت كردم و به شكل شبانه روزي به تحصيلات حوزوي مشغول و دوران مقدمات و سطح را در حدود شش سال به پايان رساندم و به دليل احساس نياز به آموزش زبان انگليسي دو سال تمام را تحت نظارت مركز زبان خارجي دانشگاه تهران و دانشكده زبانهاي نيروي

هوايي در مركز زبان دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه به آموزش زبان انگليسي اشتغال داشته و دوره عالي زبان را با موفقيت به پايان رساندم پس از آن به درس خارج فقه و اصول و آموزش فلسفه اشتغال يافتم و جمعاَ حدود ده سال دروس خارج فقه و اصول اعاظم حوزه شركت مي كردم.از همان زمان به تدريس دوره هاي ادبيات ، فقه و اصول همت گماشته و در حال حاضر چندين سال است كه فقه را در سطح عالي و با مركز قرار دادن متن جواهر احكام در حوزه تدريس مي نمايم . و در دانشگاههاي مختلف نيز فقه و متون انگليسي را قريب به 15 سال تدريس مي كنم . به دليل احساس نياز به آموزش علوم جديد در كنار فعاليت هاي علمي حوزه در سال 1367 وارد دانشگاه شدم و در سال 1371 ليسانس حقوق دريافت و در همان سال در دوره كارشناسي ارشد دانشگاههاي تهران ، شهيد بهشتي و تربيت مدرس با رتبه بالا قبول شدم ولي به عللي دانشگاه تربيت مدرس را براي ادامه تحصيل انتخاب كردم و در سال 1375 به عنوان نفر اول دوره خودم از پايان نامه فوق ليسانس دفاع كردم و پايان نامه ام با درجه عالي و نمره 5/19 مورد تصويب قرار گرفت . در همان سال بلافاصله در دوره دكتري حقوق جزا و جرم شناسي دانشگاه تربيت مدرس و به عنوان نفر اول قبول شدم و پس از حدود شش سال تلاش همه جانبه در سال 1381 توانستم از تز دكتري خود دفاع نمايم. از آن سال به بعد به تدريس فقه جزايي در

حوزه و دانشگاه اشتغال دارم و در اين زمينه حدود 10 مقاله به زبانهاي انگليسي و فارسي و پنج كتاب به چاپ رسانده ام براي آشنايي علمي و عيني باسيستم قضايي و مشكلات آن پروانه وكالت پايه يك اخذ و مدتي در كنار فعاليتهاي علمي به كار عملي نيز اشتغال داشتم. در حال حاضر نيز به تدريس در دانشگاه و حوزه علميه قم اشتغال دارم و به پژوهش نيز همت مي گمارم . در سال 1384 به دعوت مركز پژوهشهاي فلسفه و ارزشهاي دانشگاه كاتوليك امريكا به آن كشور سفر كردم و در طي اقامت سه ماهه در آن جا علاوه بر ادامه مقاله به تحقيق و پژوهش اشتغال داشتم و از مراكز علمي متعدد بازديد كردم.

سالاري فر، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد رضا سالاري فر

محل تولد : قزوين

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1342 در شهر قزوين متولد شدم. پس از چند ماه همراه خانواده به مشهد مقدس منتقل شديم. پس از سه سال به اصفهان رفتيم. تا سال 1365 در اصفهان سكونت داشتم و از آن سال تا كنون (1384) در قم زندگي مي كنم.در سال 1360 در اصفهان مدرك ديپلم رياضي فيزيك را اخذ نمودم. از دبيرستان در كنار دروس ديگر به تحصيلات حوزوي مشغول بودم. پس از سال 1363 به طور تمام وقت به دروس حوزه مشغول شدم. درسال 1365 با امتحان لمعتين، به درس درحوزه علميه قم مشغول شدم. از سال 1370 به درس خارج اشتغال داشتم. يك دوره اصول نزد آيت الله سيد علي محقق گذراندم. درس خارج نيز نزد ايشان و

برخي اساتيد ديگر حوزه تلمذ نمودم. از سال 1370 به دروس روان شناسي در سطح كارشناسي و كارشناسي ارشد اشتغال داشتم. پايان نامه ام مربوط به مقايسه ديدگاه اسلام با برخي ديدگاههاي روان شناسي در بحث خانواده است.اكنون به تحقيق در حوزه روان شناسي و اسلام و ساعاتي تدريس روان شناسي اشتغال دارم. عمده تحقيقات من به حوزه هاي روان شناسي اجتماعى، خانواده درماني و بهداشت رواني با توجه به منابع اسلامي مربوط مي شود.

سالاري نژاد، مسعود

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد مسعود سالاري نژاد

محل تولد : مسجد سليمان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب سيّد مسعود مير سالاري نژاد در سال 1364 مدرك ديپلم مكانيك خود را از هنرستان فني شهداء اهواز اخذ نمودم و از همان سال در مدرسه علميّه امام صادق نيروگاه قم مشغول به تحصيل علوم حوزوي شدم .همزمان باتحصيل دروس سطح حوزه به رشته اقتصاد دانشگاه مفيد همت گماشتم و پس از اندكي در مركز تحقيقات كامپيوتري علوم اسلامي مشغول به كار شدم . در سال 1378 به عنوان مدير دفتر تحقيقات نور رايانه منصوب و نسبت به پژوهش و تحقيق در مباحث ادبيات فارسي آشنائي پيدا كردم و مشغول به تحقيق شدم . در سال 1379نسبت به توليدچند رسانه اي مثنوي معنوي و كارهاي تحقيقاتي اين پروژه تحت عنوان مدير و متكفل پروژه ،همت گماشتم ودر سال 1381 كارهاي تحقيقاتي پروژه شاهنامه فردوسي را مديريت نموده و در دو لوح فشرده به جامعه فرهنگي عرضه نموده ام . همچنين بعضي از مقالات و نوشته هاي موجود در اين دو پروژه از اينجانب مي باشد.

هم اكنون هم

نسبت به توليد نرم افزار چند رسانه اي حافظ شيرازي و كارهاي تحقيقاتي آن و پيگيريهاي متعدد با مراكز علمي ، پژوهشي « مركز حافظ شناسي و انجمن شاعران تهران » مشغول به كار هستم. همزمان با همكاري با مركز به دروس خارج استاد سبحاني «اصول » و استاد مكارم «فقه» مشغول مي باشم.

سالاري، مظفر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مظفر سالاري

محل تولد : -

شهرت

تابعيت : ايران

زندگينامه علمي

از دوم دبستان عضو كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان بوده و همواره با كتاب و كتابخواني انس والفت داشته ام . از سال 67 همراه با شركت در كلاس هاي ادبي و هنري دفتر تبليغات ، اداره كتابخانه ادبي آن جا را پذيرفتم . از سال 71 همكاري ام را با مجله سلام بچه ها به عنوان مسئول داستان آغاز كردم و دو سال بعد با همين عنوان با مجله «پوپك» نيز همراه شدم . براي بچه ها داستان ، نمايشنامه ، فيلمنامه ، نقد و مقاله هاي آموزشي فراواني نوشته و شاگردان زيادي تربيت كرده ام . در آن زمان كه به طور مرتب نقد مي نوشتم ، در سه سال پياپي در جشنواره مطبوعات كانون در زمينه نقد برگزيده شدم . كتاب ها و داستان هايم بارها برگزيده جشنواره ها شده و مورد تقدير قرار گرفته است . رمانم با نام «نيمه شبي در حله» مي تواند الگويي باشد براي نگارش داستان با صبغه ديني . "نيمه شبي در حله" نامزد كتاب سال جمهوري اسلامي ، برگزيده كتاب سال ولايت و كتاب سال سلام بچه ها و پوپك در سال 83 بوده است

. بارها داور كتاب سال بوده و با عناوين كارشناس ، عضو هيات علمي ، مشاور و مدير در امور ادبي و هنري دعوت به همكاري شده ام . به دليل خدمات فرهنگي و توليد و تدريس داستان طي سال ها ، در دهمين كنگره شعر وقصه طلاب ، برگزيده ويژه شناخته شدم . از سال 83 با معرفي شوراي فرهنگ عمومي و حكم وزير فرهنگ و ارشاد به عنوان عضو هيات نظارت بر كتاب كودك و نوجوان ، در تدوين آيين نامه نظارت ، همكاري موثر داشته ام . نخستين جلد از مجموعه پنج جلدي داستان نويسي قدم به قدم با نام «گشايش داستان» در سال 83 از من به چاپ رسيده و مورد استقبال قرار گرفت . در كنار مسئوليت هايي چون معاونت فرهنگي هنري دفتر تبليغات ، سر دبيري فصلنامه «آفرينه» را نيز به عهده دارم و به ترجمه و تفسير قرآن براي بچه ها و نگارش دايرة المعارف موضوعي قرآن براي ايشان نيز مي انديشم .

سالك كاشاني، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن حاج محمد اسماعيل عالم فاضل زاهد جامع واعظ كامل. در حدود 1328 در كاشان متولد گرديد، پس از تحصيل مقدمات به قم مهاجرت نموده، در آنجا در محضر جمعى از اساتيد وقت به تكيل معلومات خود پرداخته، و به درس مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى حاضر شده، و اختصاص به آية الله مرعشى نجفى يافته، سپس به مناسبت عدم سازگارى آب و هواى قم به اصفهان مهاجرت نموده و در اين شهر متوطن شده، به درس و بحث و اقامه ى جماعت و ارشاد و هدايت مردم پرداخته؛ واعظى شيرين بيان، و سالك طريق حق

بوده. الحق مى توان او را انسان واقعى و مسلمان حقيقى دانست.

در شب غره ى ربيع الاول سال 1389 وفات يافته، در تخت فولاد در بقعه ى تكيه ى آقا سيد محمد لطيف خواجوئى مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

سالكي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ محمد فرزند ركن الاسلام معروف بسالكى بابلى از فضلاء اين شهر بوده و در زمان مرحوم آيه الله العظمى حايرى براى تحصيل و تكميل مراتب علمى بقم آمده و پس از چند سال با احراز مقامات فضل و دانش از حيث فقه و اصول و حكمت و ادبيات مراجعت ببابل نموده و از راه منبر و وعظ و خطابه و تبليغات و مبارزات با منحرفين خدماتى انجام داده تا در چند سال قبل از دنيا رفته است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

سالمي، رحيم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رحيم سالمي

محل تولد : آبادان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1354/1/1

زندگينامه علمي

اين حقير در سال 1371وارد حوزه علميه قم شدم و درمدرسه شهيدين وسپس رضويه و امام محمد باقر (ع) مقدمات را تا لمعتين و اصول فقه به اتمام ودر مدت بسيار كوتاهي سطوح را به پايان رساندم.

از سال 1378خارج فقه، اصول، رجال، درايه، كلام و تفسير را نزد استاد گرانقدر و محقق عالي مقام سيفي مازندراني شروع و تا به الان ادامه دارد.

همزمان با تحصيل درسهاي مرسوم حوزه رادر سطوح مختلف تدريس كرده و به طور رسمي در دو مدرسه عالي امام خميني (ره) و شهيده بنت الهدي مشغول تدريس دروسي مانند مباني علم رجال، درايه، منبع شناسي حديثي شيعه و اهل سنّت، تاريخ حديث، فقه حديث و شيعه شناسي با دو زبان فارسي و عربي هستم كه متن برخي از آنان را خود تهيّه و تدوين نمودم و در ضمن تحصيل و تدريس به تحقيق و تدوين در حوزه هاي فقه، اصول، رجال، منابع حديثي و ادبيات پرداخته ام و تنها

اثري كه موفق به چاپ و نشر آن شدم كتاب الاسلام والحريه مي باشد.

سامت قزويني، عبدالرحيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1321- ز 1362 ق)، عالم دينى، فقيه و مدرس. وى در قزوين متولد شد. پس از تحصيل مقدمات در قزوين به قم رفت و مدت پنج سال در آن شهر نزد استادانى چون آيت اللَّه شيخ يحيى مفيدى و آيت اللَّه شيخ ميرزا ابوالفضل زاهدى و آيت اللَّه ميرزا محمد همدانى تلمذ كرد. پس از آن به نجف سفر كرد و حدود ده سال از محضر آيت اللَّه آقا سيد ابوالحسن اصفهانى در فقه و از آيت اللَّه آقا ضياءالدين عراقى در اصول و آيت اللَّه نايينى و آيت اللَّه آقا ميرزا ابوالحسن مشكينى و آيت اللَّه شيخ محمدحسين اصفهانى استفاده نمود. در سال 1362 ق به قزوين مراجعت نمود و به خدمات دينى و اقامه نماز جماعت در مسجد ملا باشى و تدريس فقه و اصول پرداخت. وى از آيت اللَّه اصفهانى داراى اجازه ى اجتهاد و روايت بود. از آثارش: «تقريرات» مباحث آيت اللَّه اصفهانى، در طهارت و بيع و حج؛ «تقريرات» اصول آيت اللَّه آقا ضياءالدين عراقى يكدوره ى كامل؛ «تقريرات» مباحث فقه ميرزا ابوالحسن مشكينى در «صلاه» و مباحث اصول در «حجيت ظن» و «اصل برائت»؛ «تقريرات» مباحث فقه آيت اللَّه نايينى، در «خيارات»؛ «تقريرات» آيت اللَّه آقا ضياءالدين عراقى، در «غصب» و «قضاء» و «زكوه».[1]

ميرزا عبدالرحيم بن العالم الجليل والفاضل الجميل ميرزا حسن از احفاد ملا محمد رفيع الدين واعظ قزوينى صاحب (كتاب ابواب الجنان) در مواعظ و اخلاق متوفى 1089 ق مى باشد.

معظم له از علماء و ائمه جماعت محترم معاصر قزوين و دانشمندان بنام آن سامانست. وى در ماه ربيع الثانى 1321 ق در شهرستان قزوين متولد شده و پس از

رشد مدت پنج سال در قزوين تحصيل و بعد از آن به قم مسافرت نموده و مدت پنج سال در قم توقف و از محاضر آيات و مدرسين حوزه مانند آيت اللَّه آقا شيخ يحيى مفيدى و آيت اللَّه حاج شيخ ميرزا ابوالفضل زاهدى و مرحوم آيت اللَّه ميرزا محمد همدانى استفاده نموده و پس از آن مهاجرت به نجف اشرف نموده و حدود ده سال اقامت و از محضر مرحوم آيت اللَّه اصفهانى فقها و آيت اللَّه عراقى آقا ضياءالدين اصولا و آيت اللَّه نائينى و آيت اللَّه آقا ميرزا ابوالحسن مشكينى و آيت اللَّه حاج آقا شيخ محمد حسين اصفهانى استفاده نموده و در سال 1362 قمرى مراجعت به قزوين و تا هم اكنون به خدمات دينى و اقامه نماز جماعت در مسجد سلطانى و مسجد ملاباشى و تدريس فقه و اصول و غير ذلك اشتغال دارد. و داراى اجازات روايتى و اجتهادى و غيره از مرحوم آيت اللَّه العظمى اصفهانى و غيره مى باشد.

آثار علمى ايشان از اين قرار است 1- تقريرات مباحث مرحوم آيت اللَّه اصفهانى در طهارت و بيع و حج 2- تقريرات اصول مرحوم آقا ضياءالدين عراقى يك دوره كامل 3- تقريرات مباحث فقه مرحوم ميرزا ابوالحسن مشكينى در صلوة و نيز اصول ايشان در حجية ظن و اصل برائت.

4- تقريرات مباحث فقه مرحوم نائينى در خيارات.

5- تقريرات مباحث فقه مرحوم آقا ضياء عراقى در غصب و قضاء و زكوة و غيره.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] گنجينه ى دانشمندان (162 -161 /6).

ساوجي، اسداللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اسداللَّه ساوه اى از علماء و دانشمندان ساوه مى باشند.

وى در ساوه متولد و براى تحصيل به قم مهاجرت نموده و از محضر مرحوم آيت اللَّه حايرى و آيات ديگر

قم استفاده و در حدود 1367 قمرى به ساوه مراجعت و به اقامه جماعت و ساير خدمات دينى پرداخته تا مبتلا به سكته ناقص شده و چند سالى در بستر كسالت افتاده تا به اجل محتوم و موعود از دنيا رفته است.

فرزند ارجمندش حاج شيخ محمود ساوجى مدتها در قم از محضر آيات عظام مرحوم خوانسارى استفاده كرده و بعد به نجف مشرف و چندى هم از محضر مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا عبدالهادى شيرازى و ديگران بهره مند شده آنگاه به ايران مراجعت و رحل اقامت در تهران افكنده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

سبحاني نيا، محمدتقي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدتقي سبحاني نيا

محل تولد : قزوين

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1347/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمد تقي سبحاني نيا از سال1366 همزمان با تحصيل در سال چهارم دانشگاه رسماً وارد حوزه علميه قم شدم و در مدرسه رضويه دروس سطح حوزه را شروع نمودم. دروس سطح را تا سال 1376 به پايان رساندم. از اساتيد برجسته اينجانب در دوره سطح، اساتيد معزز آقايان حجج اسلام اسحاق نيا، پرنده غيبي، عالي، مومني، مسعودي، غرويان، دوزدوزاني و عراقچي مي باشند. از سال 1376 در درس خارج آيات عظام مرحوم ميرزا جواد تبريزي و استاد مكارم شيرازي و استاد مددي حاضر شده و مدت كوتاهي نيز در درس استاد آية الله شبيري زنجاني شركت نموده ام.

از سال 1371 با مركز تحقيقات دارالحديث به فعاليت هاي فرهنگي علمي همكاري را شروع نموده و اين همكاري تا به امروز در حوزه هاي مختلف ادامه داشته است. مدتي در بخش تاسيس كتابخانه تخصصي حديث تلاش كرده و مسوليت داشتم .

سپس چند سال در گروه موسوسعه نگاري در بخش تحقيقات با آن مركز همكاري داشته و تحقيق و عناوين متعددي را بر عهده داشته ام. و هم اكنون نيز در دانشكده علوم حديث ضمن مسئوليت اجرايي به تحصيل در مقطع دكتري اشتغال دارم. ضمناً در سال 1380 نيز در آزمون كارشناسي ارشد مدرسي الهيات و معارف اسلامي دانشكده تربيت مدرس قم پذيرفته شده و مدرك كارشناسي ارشدخود را در سال 1383 اخذ نمودم.

سبحاني نيا، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدرضا سبحاني نيا

محل تولد : قزوين

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1350/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1369 هجري براي آغاز درس هاي طلبگي به شهر مقدس قم آمدم و دروس مقدماتي را در مدارس كرماني ها و رضويه گذراندم. در ادبيات از اساتيد بزرگواري چون جناب حجة الاسلام و المسلمين آقاي عالي بهره بردم و لمعه و اصول را نزد اساتيد گرانقدرى،همچون آقاي قاروبي تبريزي و خسرو شاهي تلمذ كردم. درس مكاسب و رسائل را نيز از حضرات حجج اسلام و آيات عظام آقايان حسيني خراسانى،عليدوست،موسوي تهرانى، نكونام گلپايگانى،جاودان و عالي(دامت بركاتهم) بهره بردم.از سال 1378 در دروس خارج حوزه از محضر علماي بزرگ حضرات آيات مكارم شيرازى، سبحانى، تبريزي(ره) و مددي(حفظهم الله تعالي) بهره ها ي فراوان بردم. در كنار درس هاي طلبگي در موسسه فرهنگي دارالحديث توفيق خدمت به حديث را يافتم و هر چند در سال هاي اوليه كمتر به كارهاي علمي و پژوهشي موفق مي شدم، اما از سال 1378 با گذراندن واحدهايي از درس تربيت مربي حديث در كنار كارهاي پژوهشي و تحقيقي حديث وارد عرصه تدريس علوم حديث

شدم. در مجموعه با بركت موسوعه نگاري دارالحديث توفيق همراهي با محققان اين مركز جهت نشر كتب حديثي تحت اشراف جناب آيه الله ري شهري(دام عزه) را داشتم. تدريس در دانشكده هاي اصول دين قم، حديث شهرري و رشته تخصصي حديث حوزه علميه قم و جامعة القرآن كريم قم در رشته هاي علوم حديثي و معارف حديثي از خدمات حقير بوده است. همكاري و مشاوره و راهنمايي با طلاب محترم حوزه و دانشجويان دانشكده هاي علوم حديثي و قرآني از افتخارات بنده بوده است.هم اينك در موسسه دارالحديث در بخش تخريج و مصدر يابي احاديث خدمتگزار دوستانم هستم و افتخار خدمتگزاري به حديث معصومين (عليهم السلام) بهتر از هرافتخاري است.

سبزواري، پيرشمس الدين

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

پير شمس الدين سبزواري درحدود 570 هجري قمري درسبزوار متولد شد .پدرش از مبلغين اسماعيلي و گماشته امام قاسم شاه اسماعيل بود .بنابراين پير شمس از كودكي تحت تعليمات فلسفي و مذهبي اسماعيليه قرار گرفت و در سفرهاي پدر به بدخشان وتبت همراه وي بود . وي پس از وفات پدر ،از سوي امام اسماعيلي بعنوان «حجت» منصوب شدو براي تبليغ به سند وهند اعزام گرديد. آنجا فعاليت هاي تبليغي بسيار وسيعي رادر ايالات وسيع هند و تبت و مناطق ديگر به راه انداخت و بسياري از مردم را به مذهب اسماعيلي در آورد. اصلي ترين عامل موفقيت پير شمس الدين گرايش هاي صوفيانه و اشعار هندي وي بود كه مردم را به خود جذب مي كرد. او در سال 757 هجري قمري درگذشت و فرزندانش راه وي را ادامه دادند.گروه : علوم انسانيرشته : الهيات و معارف اسلاميوالدين

و انساب : صلاح الدين پير شمس الدين سبزواري گماشته امام قاسم شاه (امام اسماعيلي در هند)بود .اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : صلاح الدين پير شمس الدين سبزواري گماشته امام قاسم شاه بود و با سلسله مغولان تاج مبارزه مي كرد. يكبار هم پير معين الدين حسن سبزواري اجميري در سبزوار و در سال560 هجري قمري ديداري باوي كرده بود. تحصيلات رسمي و حرفه اي : پير شمس الدين سبزواري از كودكي تعليمات مذهبي و فلسفي مذهب شيعه اسماعيلي را از پدر خود آموخت و به سرعت در اين علوم به مهارت بسياري دست يافت. خاطرات و وقايع تحصيل : پير شمس الدين سبزواري در 19 سالگي به همراه پدر به بدخشان رفت .ومدتي را در تبت بود و دوباره به سبزوار بازگشت . همسر و فرزندان : مهمترين باز مانده وي پسر و جانشين پير شمس الدين سبزواري ،«نصير الدين » ( 764-625)بود كه در پنجاب و اوچ به تبليغ پرداخت .از نصير الدين هفت پسر بنام هاي پير صدرالدين ،سيد ركن الدين،سيد بدرالدين ،سيد شمس الدين دوم ،سيد نورالدين ،سيد غياث الدين . سيد نصير الدين قلندر شاه باقي ماندند وتعليمات وي را ادامه دادند. زمان و علت فوت : پير شمس الدين سبزواري در 757در گذشت و در مولتان به خاك سپرده شد.برخي مورخين مدت عمر وي را 115 سال نوشته اند. يكي از نوادگان پير شمس ،كه نامي از وي در منابع نيامده است ، مقبره اي را براي او بنا نمود . مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : پير شمس الدين سبزواري پس از وفات پدرش از سوي امام

قاسم شاه بعنوان حجت منصوب شد. و براي تبليغ از ديلم به سندو هند اعزا م گرديد.وي مدتي به سفرهاي تبليغي درباره مذهب اسماعيلي در بدخشان و تبت پرداخت و درغزنه از سوي شاهزاده آنجا به بدخشان به سفارت رفت .وي درسال 715 به كشمير رفت و قبايل چاك و چانگاد را اسماعيلي مذهب نمود ، در سال 725 به مولتان سفر كردو بسياري از پيروان فرقه مومن شاهي را به مذ هب اسماعيلي گرايش داد . پس از آن به تبت. گيلگيت و حدود هيماليا رفت وبه غزنه بازگشت ،در سال 727 به اوچ شريف (مقصد سفارت خود ) رسيد. lمراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : پير شمس الدين سبزواري در سفرهاي دورو دراز خود در هند در هر جا بويژه در پنجاب و كشمير مريداني يافت و براي آنان خانقاهي براي عبادت بنام »خانه «تاسيس نمود. شاگردان : دو تن از مريدان پير شمس الدين سبزواري كه در سفر وي از اوچ به راجستان همراه وي بودند ،ويمراس (vimras)و سوربهان(surrbhan) نام داشتند . زني عارفه بنام جي جي دوي(gigi devi) نيزاز مريدان وي بود. آثار : گينان ويژگي اثر : شامل تعاليم مهمي از تصوف و مذهب اسماعيلي و نماد گرايي است . وي توصيف زيبايي از طبيعت را همراه با فلسفه ديني در آثار خود در آميخته است . و خدمات بسياري رانيز به رشد زبان اردو نموده است.2 منظومه اشعار هندي تحت عنوان گبريس ويژگي اثر : اشعاري است درباره مذهب اسماعيلي كه

پير شمس الدين آن را در گجرات سرود و باخواندن آن با آواز خوش در معبد هندوان بسياري از آنان را اسماعيلي مذهب كرد.اين منظومه به سبك شعر گجراتي سروده شده و بيانگر فرهنگ مردم گجرات در آن زمان نيز مي باشد.

سبزواري، حسن

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1086 ق)، قارى، خطيب و شاعر. معروف به خطيب قارى سبزوارى. وى در عصر شاه سليمان صفوى از خطيبان مشهد رضوى به شمار مى رفت. او در علم حروف و اعداد تبحر و به عرفان تمايل داشت. از آثار وى: «مطالع الاسرار»، در شرح «مشارق الانوار» شيخ حافظ رجب برسى، كه به دستور شاه سليمان صفوى نوشته شد؛ «ابواب البيان»، فارسى، در خطب و مواعظ كه در 1086 ق نگارش يافته؛ شرح «حديث الاسماء و بيان حدوثها» يا شرح «حدوث الاسماء المروى فى الكافى»؛ «الخطب» به عربى و فارسى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (101 -100 /5)، الذريعه (142 -141 /21 ،187/13 ،184/7 ،74/1)، رياض العلماء (308/2)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 142/11)، معجم المؤلفين (227/3).

سبزواري، عبدالصالح

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالصالح سبزوارى از علماء و ائمه جماعت معاصر است در تويسركان. وى در بيت علم تولد و پرورش يافته و پس از خواندن اوليات و ادبيات به قم مهاجرت نموده و چندين سال از محضر آيات عظام مرحوم آيت الله العظمى بروجردى و ديگران استفاده نموده آنگاه به تويسركان مراجعت و تاكنون بخدمات دينى از اقامه جماعت و ترويج دين و غيره اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

سبزواري، محمدباقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمدباقر فقيه سبزوارى از علماء معاصر سبزوار و در اول ماه شعبان 1334 ق در سبزوار متولد و در خدمت والد خود به نجف مشرف و در آنجا قرآن و دروس فارسى را مقدارى خوانده و با آن مرحوم مراجعت به سبزوار نموده و مقدمات و ادبيات عربى را از اساتيد بزرگ مثل مرحوم محقق نوقانى و اديب نيشابورى و اديب بجنوردى فراگرفته و سطح فقه و اصول را از محضر مرحوم حجةالاسلام آقاى حاج شيخ محمد نهاوندى و آقاى حاج شيخ محمد قوچانى و آقاى حاج ميرزا احمد مدرس يزدى فراگرفته و فلسفه و كلام را از مرحوم سيدالحكماء آقاى ميرزا ابوالقاسم الهى و آقاى شيخ سيف اللَّه ايسى و خارج را از محضر حجةالاسلام والمسلمين مرحوم آيت اللَّه آقاى حاج ميرزا على اكبر نوقانى و مرحوم آيت اللَّه العظمى فقيه سبزوارى والد بزرگوار خود فراگرفته. و در سال (1317 شمسى) به دريافت تدريس علوم معقول و منقول از وزارت معارف نائل گرديده و فعلا در شهرستان سبزوار موطن اصلى خود اشتغال به اقامه جماعت در شبستان جديدالبناء مرحوم والدشان در مسجد جامع و تدريس فقه و اصول در مدرسه مرحوم حاج ملا هادى و مدرسه محمديه

دارند و رهبرى مسلمين و انجام امور شرعى اهالى سبزوار و مؤمنين آن سامان را عهده دارند و مورد توجه و اعتماد عموم طبقات و قاطبه سبزوار مى باشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

سبزواري، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمدرضاى بن سيد ابوالحسن سبزوارى از علماء و ائمه ى جماعت معاصر سمنانست.

وى پس از پرورش و خواندن مقدمات و سطوح عالى و نهائى و استفاده از محضر آيات عظام و مراجع فخام و نيل به مقام علم و پس از فوت مرحوم آيت اللَّه علامه حايرى براى اقامه جماعت و ترويج دين و تبليغ احكام به سمنان آمده و در حال حاضر در مسجد شاه (سلطانى) به امامت و خدمات دينى اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

سبوحي، عبدالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج ميرزا عبدالله واعظ تهرانى طاب ثراه از وعاظ و گويندگان مشهور تهران كه در عصر خود رياستى بر وعاظ مركز و اهل منبر داشت واعظى بود دانشمند و خطيبى بود ارجمند و در زمان خود مجاهدى فداكار و از مخالفين سرسخت مشروطه و از شاگردان و خواص اصحاب مرحوم آيت الله حاج شيخ فضل الله شهيد نورى بود كه تا آخرين لحظه اش با كمال صراحت از مشروطيت و مشروطه خواهان و مجلسين انتقاد مى كرد.

منبرى داشت جامع و با بيان صريح و بدون هيچ ترس و بيمى امر به معروف و نهى از منكر مى نمود بسيار خوش مجلس و خوش محاوره و قابل استفاده و غالب منابرش مهيج قلوب و محرك افراد و بسيارى از منابرش انقلابى بود و جوش و حرارتى به شنوندگان مى داد خاطراتى نگارنده از آن مرحوم دارم كه اگر بخواهم آنها را بنويسم و خاطرات ديگران را درباره آن مرحوم يك كتابى خواهد شد.

دو خاطره از آن مرحوم در بيدارى و خواب دارم كه چون جنبه آموزندگى و تنبه دارد مى نگارم.

1- در شهر رى در ايام فاطميه سال 1312 شمسى در منزلى ده روز منبر

رفت و جمعيت بسيارى از مردم رى و تهران براى استفاده مى آمدند. نگارنده كه در آن تاريخ بيش از دوازده سال نداشتم در روز وفات حضرت صديقه طاهره سلام الله عليها در آن مجلس رفته و مجذوب بيانات پرشور و مهيج ايشان بودم تا رسيد به روضه و فرياد زد كه مردم چرا ساكت و آراميد مگر نمى دانيد اين ساعت چه ساعتيست همانا اين ساعت موقع احتضار حضرت فاطمه سلام الله عليهاست كه صداى شيون مردم برخاست و من كه از اول منبر ايشان منقلب بودم ناگاه صيحه اى زده و مدهوش شدم و در آن حال ديدم انوار خمسه طيبه عليهم السلام را كه در آن مجلس حاضر شده و مردم را مورد لطف خود قرار داده اند مردم از وضع من منقلب شده و مجلس به هم خورد و من بعد از ساعتى به هوش آمدم و ديدم مردانى از اشراف و اعيان رى اطراف مرا گرفته و مرا ماساژ و مالش مى دهند و من دست و پايم و زبانم به حالت فلج آمده و چند روزى با اين وضع بودم و مردم مى آمدند و از من استفسار كرده و دست بر بدن من مى ماليدند و مى گفتند نظر كرده شده است.

2- در شب دوشنبه جمادى الاولى 1371 در قم خوابيده بودم در عالم خواب مجلس بزرگى ديدم كه مرحوم حاج ميرزا عبدالله واعظ بالاى منبر و از همان منبرهاى پراحساسات رفته و ناگهان فرياد زد چرا مردم آرام و ساكت نشسته ايد مگر نمى دانيد. امشب چه شب است شب وفات و شهادت مسلم بن عقيل نايب خاص حضرت سيدالشهداء عليه السلام است برخيزيد عزادارى كنيم اين جمله را گفت و از

منبر به زير آمده در حالى كه او و يا ديگرى فرياد مى زد (مات ولى الحجه مات الحجه) و اين جمله را گفت و همه مى گفتند من با وحشت از خواب پريده و مترصد حادثه اى گرديدم تا ظهر آن روز كه بلندگوها و راديو ايران اعلام كرد آيت الله حجت از دنيا رفته و تعبير خواب مزبور را همان روز ديدم كه چگونه علماء و محصلين مى گريستند و مى گفتند (مات ولى الحجه مات الحجه) آن مرحوم در سال 1383 قمرى از دنيا رفته و جنازه اش چندى در رى امانت و بعد حمل به نجف اشرف و در وادى السلام مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

سپهر، محمدعلي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد علي سپهر

محل تولد : همدان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1323/1/1

زندگينامه علمي

اين سطور مختصري از دوران زندگي به اصطلاح علمي من – محمد علي سپهر همداني- است و در شهر همدان در سال 1323 هجري شمسي متولّد شدم و در سال 1329 شمسي به دبستان رفته و تا سال 1340 به تحصيلات ابتدائي و متوسّطه به سبك قديم در رشته رياضي اشتغال داشته و در ضمن از سال 1337 ش همراه دروس كلاسيك به تحصيل علوم اسلامي مشغول شده از مقدمات ادبيات شروع كرده و تا سيوطي (شرح بر الفيه نحو، در حوزه علميه همدان اشتغال داشتم و بالاخره سال بسيار خوبي در زمان رياست مرحوم آيت الله العظمي بروجردي قدس سره براي ما بود و شبهاي پنجشنبه از درس اعتقادات حضرت آيت الله مكارم شيرازي كه در آن زمان در مدرسه حجتيه برگزار مي شد استفاده كرده و شبهاي جمعه و

روزهاي جمعه در مجلس اخلاقي مرحوم حجة الاسلام والمسلمين حاج سيد حسين فاطمي كه از بهترين و شاگردان حاج ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي بود و همچنين مجلس شاگرد ديگر ايشان در مسائل اخلاقي ديني مرحوم آيت الله حاج شيخ عباس تهراني مستصرفن مي شدم و بالاخره تا تتميم دروس متوسطه در سال 1341 شمسي ديپلم رياضي قديم را گرفته و سپس به طور مداوم وارد دروس حوزه علميّه قم شدم و همانطور كه در حوزه مرسوم بود كسي نمي پرسيد از كجا آمده اي و به كجا ميروي تاكنون به طور آزاد دروس ادبيّات مختصر المعاني را نزد دكتر سيّد ابراهيم مير باقري و حجة الاسلام و المسلمين آقاي حاج شيخ محسن دوزدوزاني و معن البسيت را در محضر حجة الاسلام و المسلمين شيخ محمد رضا آدينه وند خرم آبادي معروف به نحوي و محضر مرحوم آيت الله حاج شيخ حسن گلستاني تهراني برجسته و معالم را ( من ادله الي آخره) در محضر آيت الله حاج آقا رضا استادي تهراني خواندم و در سال 1342 منطق شمسيه را بدون استاد مباحثه نموده و در سال 1343 شرح لمعتين را خدمت اساتيد عاليقدر حضرات آيات جناب آقاي حاج شيخ غلامرضا صلواتي ،آقاي شيخ محمد علي گرامي قمي و مرحوم آقاي حاج سيّد محمّد علم الهدي خراساني و آقاي حاج شيخ محمّد عماني همداني و آقاي حاج شيخ علي ثابتي همداني خواندم و در تابستان همان سال خدمت حضرت آيت الله شهيد مدني آذر شهري اولين شهيد محراب قدس الله نفسه الزكيه ارث شرح لعمه را خوانده بودم و بتدريج د ر سالهاي بعد درس

قوانين حضرت آيت الله شيخ مصطفي اعتمادي تا نواحي حاضر شدم بحشي از درس منظومه را نزد آيت الله مؤمن قمي و آيت الله شيخ محمد علي گرامي خوانده و ابتدا درس رسائل را خدمت آيت الله آقاي اعتمادي سابق الذكر حضور پيدا كردم. درس توحيد صدوق را در خدمت آيت الله جوادي حدود سالهاي 53 و 52 حاضر شدم و پانزده روز يكبار در جلسهاي در منزل كه براي سؤالات بود در خدمت آيت الله علّامه بزرگوار طباطبائي قدس سره تفسير بزرگ حاضر مي شدم و استفاده ها مي بردم و در محضر آيت الله العظمي شيخ محمد تقي بهجت استفاده اخلاقي و درك فيض حضور نمودم اما درس خارج در حدود سال 1349 رسماً در دروس خارج حوزه با دلهي زايد الوصف حضور پيدا كردم ولي متأسفانه استا به زندان و تبعيد ميرفت يا محروم ميشد حدود سه سال فقه و اصول درس خارج خمس در فقه و خارج اصول تا اجتماع امر ونهي در خدمت استاد آقاي آيت الله العظمي وحيد خراساني خارج اصول از بر است تا آخر معتال و تراصيح را در خدمت ايشان حاضر شديم و در محضر آيت الله العضمي گلپايگاني قدس سره خارج فقه حج را بخشي حاضر شدم و درس خارج فقه مرحوم آيت الله العظمي حاج شيخ مرتضي حائري قدس سره با عشق تمام به صفاي ايشان حضور پيدا كرده و بخش عظيمي ضلل كتاب صلاة مسافر را در محضر ايشان استفاده بردم و بخشي از خيارات و مكاسب را در سالهاي بعد از انقلاب مستفيض شدم و قسمت عظيمي از خارج اصول حضور يافتم

و از محضر درس مرحوم آيت الله العظمي شريعتمداري دو سال خارج طهارت را حاضر شدم البته قبل از انقلاب سال 1354 و قبل از حادثه نوزده دي 56 درس اصول آيت الله شبيري زنجاني يك سال و پي از انقلاب از درس مرحوم آيت الله گلپايگاني و مرحوم آيت الله العظمي فقيد سعيد حاج ميرزا جواد آقا تبريزي قدس سره متضاد شهادات بخشي از درس خارج اصول دورة دوم بخشي از خيارات ، مكاسب و طهارت عروة را اسفتاده بردم و ازدرس اصول مرحوم آيت الله فاني اصفهاني نيز بهره گرفتم از سال 1358 تا 1385 از خدمت آيت الله العظمي تبريزي استفاده ها بردم و در جلسة استفتاء ات ايشان به خواستة خود ايشان حضور يافته و در نگارش جواب سؤالات در زمان مرجعيت ايشان خدمت مي نمودم و استفاده هاي فراوان از درس خصوصي فقه بهمراه فضلاء و سن در محضر ايشان داشتم(درس خصوصي براي فضلات گردانشان در منزل داشتند كه به دعوت ايشان حاضر شدم) تفهره الله برحمته و استكنه بجبوحة جنانه. رد سال 1361 به خواستة گارگزان قضا و فرياد استغاثة هل من معين شوراي عالي قضائي آن روز اجابت گفته مدتي در قضاوت و زماني دوجوابگوئي استفتاء است قضات و بخشي در حوزه معاونت شوار به نظارت كار قضات تا سال 1364 اشتغال داشته و سپس به حوزة علمية بازگشتم و بتدريج همانطور كه سابقاً سطوح را تدريس ميكردم با جديت بيشتر به تدريس شرح لمعه، رسائل و مكاسب تا حدود و بيست سال پرداختم سال 1384 درس خارج فقه را شروع كردم. ناگفته نماند كه از سال 1372

در مركز تحقيقات كامپوتري علوم اسلامي در قسمت فقه و اصول به اصطلاح مركز به تحقيق پرادختم و تا كنون ادامه دارد در دفتر حوزه دانشگاه جزوات علمي بهرماهي بعضي از فضلاء نگاشتم و در همان سالهاي حدود 1372 ؟؟؟؟؟؟ كه نميدانم سرنوشت جزوات پژوهشي ما دوستانمان چه شد و الحمد لله رب العالمين 25/10/85.

ستوده نيا، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدرضا ستوده نيا

محل تولد : اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1361 موفق به اخذ ديپلم گرديد. از يك سال قبل از انقلاب در حوزه علميه صدر بازار و همزمان با دبيرستان شروع به تحصيلات حوزوي نمود. پس از ديپلم به طور جدي به دروس حوزوي پرداخته و تا سال 1371 عمده دروس حوزوي شامل ادبيات عرب، فقه واصول، منطق و فلسفه را به پايان رسانيد. در اين دوران علاوه بر تحصيل به تدريس دروس حوزوي نيز پرداخت.شايان ذكر است كه در سال هاي 1366 و 1367 در دوران دفاع مقدس با وجود امكان استفاده از معافيت تحصيلي حوزه علميه، به طور داوطلب به خدمت سربازي اعزام گرديد. با عنايت به سياست نزديكي و وحدت حوزه و دانشگاه، در سال 1371 در رشته زبان و ادبيات فارسي مشغول به تحصيل آكادميك شد. بدون هيچ وقفه در سال 1375 موفق به ورود در دوره كارشناسي ارشد علوم قرآن و حديث شد و پايان نامه را با عنوان «بررسي تطبيقي ميان علم تجويد و آواشناسي» با نمره 20 دفاع نمود.اين پايان نامه در زمره پايان نامه هاي برگزيده در سال 1378 به وسيله وزارت ارشاد به چاپ رسيد. بلافاصله در همان سال در دوره دكتري پذيرفته

و در سال 1381 پايان نامه دكتري را با عنوان «تاثير قرائات بر تفسير» دفاع نمود.

سجادي تبار، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد حسين سجادي تبار

محل تولد : شبستر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب سيد حسين سجادي تبار در سال 1343 شمسي در روستاي تيل از توابع شبستر استان آذربايجان شرقي متولد شدم و تحصيلات كلاسيك را تا ديپلم در منطقه شبستر به اتمام رسانده در سال 1362 وارد حوزه علميه تبريز شدم و تاسال 1366 دروس حوزه را تا اتمام لمعه و اصول فقه درآنجا تحصيل نمودم.در سال 1366 بهمن ماه وارد حوزه علميه مقدس قم گشتم و دروس حوزوي را با جديت تمام پي گيري نموده و از محضر اساتيدي همچون آيات عظام: طاهري خرم آبادي، سيد احمد خاتمي، اعتمادي، پاياني، محقق داماد، وجداني فخر استفاده نموده و باقيمانده دروس سطح را تا سال 1370 تحصيل نمودم، و از آن زمان به بعد در درس خارج اساتيدي چون آيات عظام مكارم شيرازي، سبحاني، فاضل لنكراني تلمذ نمودم.همزمان با تحصيل دروس حوزه در دوره آموزش عالي دفتر تبليغات نيز 4 سال مشغول به يادگيري بودم و ضمنا رشته تخصصي كلام را نيز به مدت 4 سال تحصيل نمودم . به خاطر شوق و اشتياق فراوان به تحقيق از سال 1368 با پژوهشكده باقر العلوم (ع) سازمان تبليغات اسلامي همكاري را شروع كردم كه ابتدا در قسمت فهرست نويسي كتب اسلامي مشغول شده و از سال 1371 با ايجاد گروه حديث جهت تحقيق و تاليف كتب حديثي همكاري را به اين بخش كشانده و با ديگر دوستان در اين زمينه به تلاش

و تحقيق پرداختيم .

سجادي، احمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اينجانب حاج سيّد احمد سجّادى در سوّم اسفندماهِ سال يكهزار و سيصد و چهل و چهار در خانواده اى مذهبى در اصفهان بدنيا آمدم.

پدرم از معتمدين محل و كارگر كارخانه بافناز بود و مادرم، بانوى عفيفه اى كه به امور منزل و تعليم و تربيت فرزندان اهتمامى والا داشت.

اينجانب داراى سه برادر و يك خواهرهستم كه هر يك، محور زندگى و خانواده اى ديگر شده اند.

من تحصيلات ابتدايى، را در دبستان مشتاقْ ودوره راهنمايي را در مدرسه جمشيد طي كردم و ودر همان ايام، از نزديك شاهد وقايع انقلاب بودم و با آنكه در سنين نوجواني به سر مي بردم ، دربسياري از راهپيمايى ها شركت جسته و تمامي شعارهاي مردم را در دفتري ثبت ، كه تاكنون نيز آن را حفظ نموده ام

در سال 1361 وارد حوزه علميّه اصفهان گرديدم و همزمان در جبهه هاى نبرد نيز شركت نموده و حدود 20ماه به طور متناوب در ميان رزمندگان اسلام حضور داشته و در عمليات هاى مختلف و متعدّدى ايفاى نقش كردم و در عمليات «محرم» و «خيبر» از ناحيه پا و صورت مجروح شدم.

حضور در حوزه علميّه اصفهان فرصتى بود تا از محضر اساتيد بزرگى همچون حجت الاسلام و المسلمين حاج على اكبر فقيه، حجت الاسلام و المسلمين حاج سيد ابوالحسن مهدوى، آيت اللّه حاج سيّد احمد امامى، آيت اللّه حاج سيّد حسن امامى، آيت اللّه حاج حسن صافى، آيت اللّه حاج محمد ناصرى، آيت اللّه حاج سيد محمد علي صادقى، آيت اللّه حاج عباسعلى اديب و آيت اللّه العظمي حاج حسين مظاهرى كسب فيض كرده و علاوه بر

آن، از سال 1363 به تدريس در حوزه هاى علميه در زمينه هاى ادبيات عرب، منطق، فقه و اصول مشغول گرديدم.

اينجانب در سال 1368 در جشن نيمه شعبان به دست مبارك مرحوم حضرت آيت اللّه سيد محمدعلي صادقى قدس سره مفتخّر به لباس روحانيّت گشته و منسب امام جماعت را در مسجد حضرت جوادالائمّه و پس از آن در مسجد امام حسن مجتبى (واقع در اصفهان، خيابان كاوه، خيابان 15 خرداد) عهده دار شده و تا مهر ماه سال 1387 اين افتخار قرين زندگيم بود.

از سال 1370 فعّاليّت هاى علمى خود را با ارائه مقاله به روزنامه ها و سپس مجلّه هاى مختلف آغاز نمودم و در حال حاضر علاوه بر مقالات فراوانى كه ازمن در زمينه هاى مختلف علمى و مذهبى در دست است، در زمينه تأليف كتاب نيز كتاب هاى متعدّدى از جمله عناوين زير از اينجانب بچاپ رسيده است كه ذيلاً به برخى از كتابهاى تأليف شده توسط حقير اشاره مى نمايم:

1 – «فرهنگ نامه موضوعى صحيفه سجاديه » (در 3 جلد) : در اين كتاب با سبكى جديد به موضوع نگارى صحيفه مباركه سجّاديّه پرداخته ام و اثرى زيبا با بيش از 900 موضوع اصلى 000/10 زير موضوع در سه جلد به همراه متن كامل صحيفه سجّاديه و ترجمه آن ارائه نموده ام.

2 - «اسرار دلبران» : اين كتاب تأملى بر زيارت جامعه كبيره است كه در آن براى هر يك از فرازهاى اين زيارت، توضيحى مختصر و شرحى كوتاه و مرتبط با آن صورت گرفته است.

3 - «پرچم داران سعادت» : اين كتاب تدبّرى در زيارت جامعه كبيره بوده كه در

آن با تكيه بر آيات و روايات و استدلال هاى عقلى و نظرى به توضيح فرازهاى زيارت پرداخته و به بيش از نهصد آيه، روايت و حديث در 500 صفحه اشاره نموده ام.

4 - «نجواى عارفانه» : اين كتاب شرح دعاى امام زين العابدين عليه السلام در روز عرفه است كه دعاى چهل و هفتمِ كتاب صحيفه مباركه سجّاديه مى باشد. مؤلّف، اين كتاب را در 180 صفحه به تأليف رسانده ام.

5 و6 «ميراث حوزه علميه اصفهان » (دفتر اوّل و دوّم): اين كتاب ها احياء و عرضه ميراث مكتوب حوزه علميه اصفهان است كه در هر جلد به يكى از محورهاى تفسير، حديث، فقه، اصول فقه، فلسفه، كلام و ديگر ساحت هايى كه تلاش علمى قلمزنانِ اين خطّه در آن حيطه بوده، اختصاص مى يابد. دفتر اوّل اين اثر به اهتمام اينجانب و جناب آقاى رحيم قاسمى و دفتر دوّم نيز به تلاش من و جناب آقاى مجيد هاديزاده به رشته تحرير درآمده است.

7 - «لغت نامه و ترجمه صحيفه سجّاديه» : اين كتاب در 384 صفحه، ترجمه روان و سليس و در عين حال علمى از صحيفه مباركه سجّاديه است كه اينجانب در ذيل متن دعا و ترجمه آن، اقدام به ترجمه لغات صعب و دشوار اين كتاب گرانسنگ نموده ام.

8 - « صحيفه سجّاديه به روايت ابن اشكيب»در اين كتاب به روايتي نادره از صحيفه پرداخته و با روايت مشهوره مقابله كرده ام كه با مقدمه اي مفصل به چاپ رسيد و به همراه CD منتشر شده است

هم اكنون نيز در زمينه صحيفه سجّاديّه تحقيقات جالب و وافرى به انجام

رسانيده ام كه بزودي به چاپ خواهم رساند و كتاب «قرآن پژوهان اصفهان» را در حال نشر است و مراحل پاياني «كتاب شناسي وقف» را در حال انجام دارم كه به زودى در چهار مجلد چاپ خواهد گشت.

علاوه بر كتاب هاي فوق الذكر، از بين مقالاتى كه توسط حقير به رشته تحرير درآمده، به اختصار به مقالات زير اشاره مى نمايم:

1 - «بايسته هاى صحيفه سجاديه» : مقاله ايست 16 صفحه اى كه متضمن پيشنهادات يازده گانه اى به انديشمندان و صحيفه پژوهانِ شيعى جهت احيا و ترويج كتاب مقدّس و دعايى صحيفه مباركه سجّاديه است.

2 - «دعا در نبردهاى نامتقارن» : مقاله اى 17 صفحه ايست كه از تعريف دعا و نياز بشر امروز به آن، نياز مبارزان به دعا و سنت ائمه عليهم السلام در نبردها و جنگ ها را مورد بررسى قرار داده ام.

3 - «سبك شناسى صحيفه مباركه سجاديه» : اين نوشتار در 64 صفحه، پيرامون سبك و سياقى است كه در لابلاى دعاهاى صحيفه سجاديه به چشم مى خورد .

شايان ذكر است علاوه بر فعاليّت علمى ، اينجانب در سال 1377 از سوي زعيم حوزه علميه اصفهان ، حضرت آيت الله العظمي مظاهري (دام عزه) به سِمَت مدير عامل «مركز تحقيقات رايانه اى حوزه علميّه اصفهان» منسوب شدم كه تا كنون موفّق به توليدِ سي و پنج نرم افزار گشته ام كه در تمامى آنها، علاوه بر مديريت پروژه ، تحقيقات و پژوهش نرم افزار به عهده ام بوده است. از جمله نرم افزارهايى كه حقير امر توليد، تحقيق و پژوهش آن را به عهده داشته اند، مى توان به نرم افزارهاى زير اشاره نمود:

1 - «طنين وحى» :

متن، ترجمه و صوت قرآن كريم ، يك دوره كامل قرائت قرآن به روش تحقيق ، معجم و امكان جستجو در آيات قرآن به روش هاي مختلف ، هفت ترجمه فارسي و انگليسي (ترجمه هاي فارسي حضرت آيت الله العظمي مكارم شيرازي ، دكتر عبدالمحمد آيتي، آقاي محمد مهدي فولادوند و ترجمه منظوم آقاي اميد مجد و ترجمه هاي انگليسي پيكتال، يوسف علي و شاكري) ، امكان مقايسه ترجمه ها با يكديگر ، املاي لاتين قرآن

2 - «امثال» : ارائه ترجمه و مفاهيم قرآن كريم با ابزار تصاوير ثابت و متحرك با موضوع مثل ها و تشبيه هاى قرآن كريم و نمايش تابلوهاى نقاشى رنگ و روغن متناسب با موضوع هر يك از امثال قرآن به همراه تفسير مربوط به آيه و نيز اشعار مرتبط با آن و بيش از 60 دقيقه انيميشن متناسب با مفهوم آيات.

3 - «دانش نامه جامع نهج البلاغه» : حاوى متن كامل نهج البلاغه با تطبيق با يازده نسخه معتبر به همراه 250 جلد شرح و 41 عنوان ترجمه ، نمايش 16000 موضوع متنوع ، لغت نامه و توضيح لغات به فارسي و عربي به صورت فعال در متن ، نمايش مصادر خطبه ها، نامه ها و حكمت ها به صورت فعال در متن ، معرفي اعلام و شخصيت هاي نهج البلاغه با زندگي نامه هر يك به صورت فعال در متن ، ليست آيات قرآن به صورت فعال در متن با امكان تلاوت آيه ، امثال نهج البلاغه به صورت فعال در متن با توضيح مفصل براي هر يك ، نمايش قديمي ترين نسخه خطي نهج البلاغه به

صورت تطبيق يافته با متن ، امكان مقابله ترجمه ها و شرح هاي نهج البلاغه با يكديگر

4 - «دانش نامه جامع صحيفه سجاديه» : شامل 37 جلد ترجمه و 52 جلد شرح ، متن 25 جلد كتاب پيرامون دعاها و سخنان امام سجّاد (عليه السلام) و نمايش هزاران موضوع متنوع با روش ساختار درختي با قابليت جستجو ، كتابخانه جامعي پيرامون سخنان امام سجاد عليه السلام شامل 120 جلد كتاب و مقاله ، كتابشناسى صحيفه سجّاديه ، معجم كامل الفاظ صحيفه سجاديه ، آيات و احاديث مرتبط با صحيفه سجاديه.، ليست آيات موجود در صحيفه سجاديه ، لغت نامه صحيفه سجاديه به صورت فعال در متن

5 - «مدينه العلم» : حاوى متن 330 كتاب و مقاله پيرامون حضرت محمّد (صلى الله عليه وآله) در موضوعات تاريخِ زندگانى، تاريخ اسلام، فضائل، سيره و سخنان، امكان مشاهده تمامي فهرستهاي كتابها به صورت يكجا ،

6 - «باب العلم» : شامل متن 880 جلد كتاب و مقاله پيرامون حضرت علي عليه السلام با موضوعيّت سخنان ، سيره ، فضائل ، تاريخ ، ساختار موضوعي جامع پيرامون تمامي اطلاعات و مطالب ، معرفي 14900 كتاب، مقاله و پايان نامه

7 - «ريحانه» : متن 200 جلد كتاب و مقاله پيرامون حضرت زهرا (عليها السلام) و ساختار موضوعى پيرامون آن حضرت، شامل نسب، زندگانى، سيره و... .

8 - «كريمانه» : شامل متن 150 جلد كتاب و مقاله پيرامون امام حسن (عليه السلام) با موضوعات سخنان، سيره، فضائل، تاريخ و... .

9- «سفينه النجاه» : شامل متن 750 جلد كتاب و مقاله پيرامون

امام حسين (عليه السلام) با موضوعات سخنان، سيره، فضائل، تاريخ، مقاتل، شعر، عاشورا و...

10 - «شمس الشموس» : شامل متن 320 جلد كتاب و مقاله پيرامون امام رضا (عليه السلام) با موضوعات سخنان، سيره، فضائل، تاريخ ، بارگاه ملكوتي و ...

11 - «موعود» : شامل متن 626 جلد كتاب و مقاله پيرامون حضرت مهدى عليه السلام و نيز روايات، احاديث و دعاهاى منسوب به حضرت مهدى عليه السلام ، معرفي 4000 عنوان كتاب، مقاله و پايان نامه

12 - «به سوى حقيقت» : متن 600 جلد كتاب و مقاله براى آشنا ساختن مردم با اسلام ناب و مكتب تشيع و نيز پاسخگويى به اشكال ها و شبهه هاى مغرضانه وهابيت.

13 - «بصائر »: ارائه ترجمه تصويرى برخى از آيات شريفه قرآن كريم با استفاده از تصاوير ثابت و متحرك (فيلم و انيميشن) با موضوع آيات و نعمتهاى الهى. به همراه ترجمه، ترتيل و احاديث ائمّه اطهار (عليهم السلام) در خصوص آيه شريفه مورد نظر و شرح نكات علمى و شگفتى هاى خلقت پيرامون آيه شريفه مربوطه.

14 - «مشاهير» : معرفى بيش از 25000 نفر از شهرگان و نامداران ايرانى در زمينه هاى علمى، هنرى، سياسى، صنعتى و... به صورت طبقه بندى شده بر اساس حرف الفبا، جنسيت، قرن و تخصص همراه با زندگى نامه مختصر و معرفى آثار آنان.

15 «فيض تمام»: متن كامل قرآن كريم همراه با ترجمه و تفسير نمونه ، متن كامل نهج البلاغه همراه با ترجمه و شرح كامل ابن ميثم ، متن كامل صحيفه سجاديه همراه با ترجمه و شرح ديار عاشقان ، امكان جستجوي دقيق در

متون هر سه كتاب مقدس بصورت يكجا و جداگانه ، امكان جستجو در ترجمه ها و شرح ها ، تلاوت كامل متن نهج البلاغه و صحيفه سجاديه ، امكان چاپ و انتقال متن به دفترچه يادداشت ، معجم الفاظ به همراه لغتنامه فعال در متون

16 - «دانش نامه جامع وقف » شامل متن 1342 جلد كتاب و مقاله پيرامون وقف

علاوه بر نرم افزارهاى مذكور، نرم افزار «امام امام صادق عليه السلام » و نيز «رد بهائيت» در اين مركز با مديريت و پژوهش اينجانب در دست كار مى باشد.

حقيرعلاوه برانجام فعّاليّت هاى علمى كه باعث گرديده به افتخارات متعددي همچون «خادم قرآن استان اصفهان» در سال 1383 و«خادم قرآن كشور» در سال 1384 (با لوح تقدير به امضاء رياست جمهور و به دست ايشان )، «خادم نيايش» درسال 1385 ( با لوح تقدير به امضاء آيت الله زنجاني و آيت الله مظاهري و حجت الاسلام خاتمي و استاد گرجي و به دست حجت الاسلام خاتمي ) و«خادم نمونه فرهنگ عمومي استان اصفهان» در سال 1386 (با لوح تقدير به امضاء امام جمعه اصفهان آيت الله طباطبائي نژاد و به دست ايشان) مفتخر گردم، مديريت برخي از نهادهاي علمي و فرهنگي را نيز عهده دار بوده ام كه از آن جمله مي توان به مسئول نمايندگي ولي فقيه در مراكز سپاه استان اصفهان از سال 1370 تا1377 ، مسئول موسسه فرهنگي اطلاع رساني تبيان اصفهان از سال 1381 تا پايان سال 1386، مشاور امور روحانيون استاندار اصفهان از سال 1384 تا پايان 1386 اشاره كرد.

اينجانب هماكنون علاوه بر مدير عامل مركز تحقيقات رايانه اي حوزه علميه

اصفهان ، مشاور پزوهشي سرپرست سازمان اوقاف و امور خيريه بوده و مديرموسسه فرهنگي و اطلاع رساني راسخون مى باشم كه سايتWWW.RASEKHOON.COM يكي از فعاليت هاي آن موسسه است.

شايان ذكر است حقير در كنار فعاليتهاى علمى، مديريتى و مسؤوليتهاى فوق الذكر، به عنوان عضو هيئت علمى در همايش هاى« بزرگداشت فيض الاسلام» سال 1383 و دبير علمي «بزرگداشت آيت اللّه العظمى سيد ابوالحسن مديسه اى اصفهانى» سال 1388، و عضو هيئت مديره «موسسه فرهنگي و اطلاع رساني تبيان» و عضو اصلي هيئت مديره «شركت چاپ و انتشارات اسوه» مى باشم و علاوه بر سخنراني در محافل مذهبي ، علمي وهمايش هاي فرهنگي ، در برنامه هاي مختلف راديو اصفهان به عنوان كارشناس ديني (از جمله در اكثر اعياد مذهبي و عزاداري ها و تمامي صبح ها قبل و بعد از اذان) به ايراد سخن مي پردازم.

واخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمين

سيد احمد سجادي

سجادي، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد سجادي

محل تولد : دامغان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1335/7/1

زندگينامه علمي

اينجانب سيد محمد سجادي نژاد فرزند مرحوم حاج سيد عباس. بعد از گرفتن ششم ابتدايي بر اساس علاقه شديد خودم به دروس حوزوي به همراه پدرم به شهرستان دامغان آمديم. مرحوم والد كه دائيشان حضرت آيةالله حاج شيخ محمد كاظم مهدوي دامغاني بود و در مشهد مقدس اشتغال به تدريس داشت. و علماء و بزرگان دامغان او را كاملا مي شناختند من را به آيت الله ترابي،آيت الله شاهچراغي،آيت الله خدايي و آيت الله نصيري معرفي نمود. مدت دو سال در مدرسه علميه حاج فتحعلي بيك ساكن و از محضر آن بزرگواران

استفاده نمودم.سالهاي 1347 تا 1349 به همراه دو نفر از دوستان و هم بحثي هايم بنامهاي حاج شيخ احمد فواديان استاد فعلي و مدير مدرسه دامغان عازم شهر مقدس قم شديم. پس از امتحان اوليه و گزينش مدرسه كرمانيها در قم مدت پنج سال تحت برنامه خاص از محضر اساتيدي همچون استاد مظاهري،استاد احمدي ميانجي،استاد شريعتي،استاد محمدي ري شهري،استاد نعيم آبادي،استاد فهيم كرماني،سيد يحيي موسوي،حاج شيخ حسين جاويدي استفاده كردم.پس از آن در امتحانات حوزه شركت و بعد از قبولي براي ادامه دروس سطح حوزه علميه از محضر حضرت آيت الله حاج شيخ محمد تقي ستوده مكاسب و كفايتين،از محضر حاج شيخ حسن تهراني رسائل واز محضر سيد محمد جواد ذهني تهراني رسايل را به اتمام رسانده و در امتحانات حوزه علميه شركت كرده و بعد از قبولي وارد دروس سطوح عاليه شدم.از محضر آيت الله شيخ محمد فاضل لنكراني(ره)خارج اصول،از محضر آيت الله مكارم شيرازي خارج اصول،از محضر آيت الله علي مشكيني(ره)فقه و تفسير و اخلاق،از محضر آيت الله انصاري شيرازي فلسفه و حكمت،واز محضر آيت الله نوري همداني مبحث قضا در اسلام و از محضر سيد شهاب الدين مرعشي و آيت الله سيد محمد رضا گلپايگاني دروس خارج فقه را فراگرفته و تا كنون ادامه دارد. فعلا از محضر استاد دكتر احمد عابدي فقه و اصول و آيت الله جوادي آملي درس تفسيررا بيش از 20 سال است كه زانوي ادب بر زمين زده و تلمذ نموده ام.فعاليت سياسي – علمي:در اين ايام بدليل اينكه جناب استاد فهيم كرماني عده اي از طلاب را كانديد و راهنمائيهاي لازمه را داده بودند كه يكي

از آن افراد اين حقير بود براي بردن كتاب حكومت اسلامي حضرت امام خميني( رضوان الله تعالي عليه) به شهرستانهاي مختلف و پخش اطلاعيه هاي مرحوم حضرت امام (ره) مورد شناسايي و تحت تعقيب ساواك قرار گرفتم. لذا مدت 4 ماه در باغات روستايمان زرين آباد دامغان مخفي بودم بمحض آمدن به قم مورد تعقيب مجدد قرار گرفته.ومجدد تا چندين ماه به تهران رفتم.تا اينكه بنا به پيشنهاد رفقايم معمم شده و به شهرستانها و روستاهاي مختلف براي تبليغ و ارشاد مي رفتم بدليل منبر سياسي در نطنز مورد تعقيب قرار گرفتم و بنا بدستور سرلشكر محققي محكوم به اعدام غيابي شدم كه بعد از پيروزي انقلاب حكم اعدام در ژاندارمري شهرستان دامغان نشانم دادند.در جريان حمله كماندوهاي رژيم سفاك پهلوي به چهار مدرسه قم،فيضيه،حجتيه،خان و رضويه. نيمه شب به مدرسه خان هجوم ساواكيها شروع شد در حجره شماره 11 كه من ساكن بودم. يك فرد ساواكي كه داخل حجره براي تفتيش شد و من به او اعتراض كردم كه چرا با كفش پا روي زيلويي كه متعلق به امام زمان(عج الله تعالي فرجه الشريف) هست پاي مي گذاري آن مرد ملعون مرا طلب كرد وقتي جلويش رفتم آنچنان سيلي به صورتم زد كه سرم بديوار حجره خورد و مدهوش شدم بعد از سه شبانه روز فهميدم در بيمارستان آيت الله گلپايگاني هستم باز براي مدت كوتاهي به روستايمان رفتم. چون اگر قم بودم شناسايي و دستگير مي شدم در دامغان به كانون جوانان براي سخنراني طبق دعوت مرحوم شهيد سيد حسن شاهچراغي رفتم در آنجا هم دستگيرشده و بعد از 48 ساعت با وساطت

علماء دامغان آزاد شدم.سپس به قم آمدم و در منازل دوستان بسر مي بردم تا اينكه كم كم طنين انقلاب اسلامي با تظاهرات مردم به رهبري حضرت امام(ره) و ساير علماء قم شروع شد.اينجانب نيز شركت در راهپيمائيها و بعضا سخنراني هاي آتشين و بيان اعلاميه هارا وظيفه خود مي دانستم. بعد از انقلاب طبق دعوت شهيد عزيز حاج سيد قاسم موسوي دامغاني(ره) براي تدريس و مديريت حوزه علميه و امام جمعه موقت مدت 3 سال در رامهرمز اهواز بودم.بعد از آن طبق دعوت موسوي كرماني بعنوان معاونت آيت الله محمد حسين كرماني نماينده حضرت امام(ره) در سازمان عقيدتي- سياسي شهرباني به مدت 5 سال معاونت دوائر و شعب اداره عقيدتي سياسي شهرباني در تهران را عهده دار بودم. سپس با رفتن آن بزرگوار از شهرباني من هم به قم آمده طبق دعوت آيت الله احمد علي احمدي شاهرودي و حجت الاسلام و المسلمين محمد حسن نعيمي مدت ده سال بعنوان استاد دروس اخلاق و تربيت ريشه هاي انقلاب معارف 1 و 2، و صيتنامه الهي و سياسي حضرت امام(ره) و بعنوان مسئول دفتر فرهنگ اسلامي در دانشگاههاي آزاد اسلامي دامغان و شاهرود مشغول خدمت بودم. در دوران دفاع مقدس در اين زمان با بيش از هيجده ماه حضور در جبهه هاي حق عليه باطل را داشتم. طبق دعوت كتبي فرمانده محترم لشكر 14 امام حسين (عليه السلام) شهيد خرازي و فرمانده محترم لشكر حضرت ابوالفضل (عليه السلام) در جنوب و غرب بانه، مريوان و سقز و ... مشغول به تبليغ و بيان احكام براي رزمندگان اسلام بودم. بدليل اينكه فرزندانم بزرگ شده بودند

و مستاجري براي ما مشكل آفرين شده بود به قم آمده و بعد از 24 ساعت طبق دعوت جناب حجت الاسلام و المسلمين نظري در قسمت مديريت فرهنگي آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه (س) در قسمت كتابخانه مشغول خدمت شدم كه تا كنون ادامه دارد و بحمدالله در اين فاصله 14ساله در سفري كه مقام معظم رهبري به قم داشتند و سوال معظم له از توليت آستانه مقدسه آقاي مسعودي كه شما راجع به وكلاء ائمه اطهار(ع) كه در قم مدفونند و علماء و بزرگانيكه در حرم مطهر، شيخان و ... چه كرديد؟ آيا آنها را احياء كرده ايد؟ لذا توليت آستانه دو نفر را كانديد احياء اين امر خدا پسندانه كرد كه جناب حجت الاسلام والمسلمين حاج شيخ محمود مهدي پور بعنوان مسئول و اين حقير بعنوان مدير اجرايي و ارزياب و عضو شوراي ستارگان شديم.عصاره اين امر 25 جلد كتاب با نام مبارك"ستارگان حرم" مي باشد كه چاپ شده و در مراكز مختلف علمي بعنوان منبع از آنها استفاده مي شود. و روزهاي چهار شنبه تلويزيون از همين كتاب ها بيوگرافي راويان،محدثان،وكلاء و علماء را شرح مي دهد.ضمنا بيش از 14 مقاله تحت عنوان زندگينامه علماء رباني كه به تحقيق و نگارش اينجانب در ستارگان حرم و گلشن ابرار چاپ گرديده است. خدمات اجتماعي:1-در فاصله سي و سه سال تبليغ و ارشاد در مناطق مختلف شهرها و روستاهاي ايران تاسيس بيش از بيست كتابخانه با كتابهاي متنوع براي مردم مخصوصا نسل جوان. 2-ايجاد حمام بهداشتي براي روستا به صورت نمره.3- ترميم راههاي روستا و ايجاد پل در چند روستا.4-كمك به فقراي آبرومند بيش

از دويست مورد.

سحاب، ابوالقاسم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابوالقاسم سحاب در 20 فروردين سال 1266 شمسي در شهرستان تفرش ديده به جهان گشود. استاد ابوالقاسم سحاب در شهرستان تفرش ديده به جهان گشود. وي تعليمات مقدماتي خود را در مكتبخانه آغاز نمود ، بيش از سه سالي نگذشت كه سحاب ، علوم عقلي و نقلي را به خوبي آموخت و وارد مدرسه ي آليانس فرانسه شد. سپس جهت آموختن زبان هاي خارجه و رياضيات ، شبانه به مدرسه ي اكابر ، واقع در گذر پاچنار مي رفت. او مدتي را هم در مدرسه ي دارالفنون و در كلاس هاي شبانه ي آن حاضر شد. سحاب ، به جهت حسن شهرت و تدريس در مدرسه ي آليانس و به سفارش نصيرالدوله ، وزير معارف به مديريت مدرسه ي نهاوند مأمور شد. پس از مدتي به پيشنهاد علي اكبرخان سروش ، رئيس دخانيات ثلاث ( ملاير ، نهاوند و تويسركان ) ، رياست معارف و اوقاف آن ايالت براي وي پيشنهاد گرديد. سحاب بنا به وظيفه ي اداري در شغل منشي گري محاسبات وزارت معارف وارد گشت. همچنين از سوي آن وزارتخانه به عنوان مسئول تحرير تصديق نامه هاي مدارس مأمور شده و در پي آن ، طي حكم ديگري از طرف آن مركز ، به عضويت در اوقاف درآمد. اندكي بعد ، به موجب حكم ديگري در وزارت معارف داخل مي گردد. وي معاونت كتابخانه ملي و مديريت دفتر دانشسراي عالي تهران را نيز برعهده داشته است. سحاب در روز 21 دي 1335 به سراي باقي شتافت.گروه : علوم انسانيرشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب

: محمدزمان و حوا نام پدر و مادر ابوالقاسم سحاب مي باشد.تحصيلات رسمي و حرفه اي : ابوالقاسم سحاب، تعليمات مقدماتي خود را در مكتبخانه آغاز نمود و علاوه بر آموختن عم جزء ، نصاب الصبيان ، جامع المقدمات و كتب ديگر از مكتب ملاحسين شاهميري معروف به كربلايي حسين ، در گوشه و كنار با مطالعه ي كتاب هاي متفرقه ، مطالب آنها را به خاطر سپرده و بر معلومات خويش مي افزود. در همين اثناء ، ابوالقاسم به صلاحديد خانواده ، مدتي را نزد مشهدي عبدالرحيم و در مكتب وي واقع در حياط معين الملكي ، متولي باشي ارض اقدس ( مشهد ) در تفرش به شاگردي پرداخته و نزديك به يك سال را در همراهي با استاد سپري كرد. آنگاه پس از فراگيري عربي و خط و يادگيري معالم ، براي آموختن فقه به مطالعه و مباحثه نزد امام جمعه پرداخته و « شرح لمعه » شهيد ثاني را بدين شكل فراگرفت. از اين رو ، بيش از سه سالي نگذشت كه سحاب ، علوم عقلي و نقلي را به خوبي آموخت و در علوم اسلامي چنان مسلط شد كه مورد مشورت اهل علم و دانش قرارگرفته و با توانايي هرچه تمام تر در مسائل فقهي و اصول بحث و فحص مي كرد. سحاب پس از مدتي با راه يافتن به كتابخانه ي سناءالدوله ، ضمن بهره مندي از آنها با كتب و مدارك خارجي آشنا شد و در عين حال ، از تلاش هاي خويش در راه تكميل يافته ها و تحصيلات خود ذره اي نمي كاست و لذا ، هم

زمان با فراگيري زبان فرانسه ، به كامل كردن تحصيلات درس هاي ادبي و عربي خود مبادرت مي ورزد. در اين هنگام ، وي دريافت كه ديگر محيط كوچك تفرش نمي تواند طبع بلندپرواز او را قانع ساخته و خواسته هاي او را تأمين نمايد. از اينرو به تهران آمد و در محضر علماي طراز اول آن شهر ، من جمله شيخ علي نوري ، شيخ باقر معزالدوله و دانشمندان ديگر ، به تكميل معلومات خود پرداخت. او كه در اين زمان ، به همت سناءالدوله جهت تحصيل به مدرسه ي آلماني تهران راه يافته بود ، بنا به برخي ضوابط قانوني مدرسه از راه يافتن بدان جا محروم گشته و در نتيجه ، به اتفاق ميرزاحسين خان و اسماعيل خان ( پسران دبيرلشكر و سناءالدوله ) وارد مدرسه ي آليانس فرانسه ، واقع در خيابان پستخانه شد. آن مدرسه زيرنظر مسيو ويژور فرانسوي اداره مي شد و سحاب نيز نزد وي به تكميل آموخته هاي زبان فرانسه ي خود اقدام كرد. او پس از چندي درصدد برآمد كه براي تحصيل كلام و اصول و فقه ، از محضر استاد حاجي سيدعبدالرحيم دماوندي بهره جويد. بنابراين مدتي را نزد استاد به فراگيري و مذاكره در باب شوارق و شرح لمعه پرداخته و سپس ، جهت آموختن زبان هاي خارجه و رياضيات ، شبانه به مدرسه ي اكابر ، واقع در گذر پاچنار مي رفت. او مدتي را هم در مدرسه ي دارالفنون و در كلاس هاي شبانه ي آن حاضر شده و از محفل استاداني چون : دكتر محمودخان ، دكتر مهدي خان و ميرزا

غلامحسين خان رهنما و ديگران بهره مند مي شد. وي همچنين در كلاس هاي مزبور ، شيمي ، طبيعيات و فيزيك را فراگرفته و در محله ي عرب ها نيز به تحصيل فرانسه ، دفترداري و ... مشغول شد. پس از آن ، بعد از به پايان رساندن مباحثه شوارق در محضر استاد عبدالرحيم دماوندي ، تصميم مي گيرد در طبيعيات جواهر و اعراض وارد شده و يك دوره از اين فن را به مباحثه و مطالعه بپردازد. بعد ، بر آن مي گردد براي ورود به رشته ي فلسفه و حكمت ، از وجود عالمانه ي ميرزا ابوالقاسم فاضل تفرشي كه در آن موقع از برجسته ترين استادان فلسفه تهران بود ، بهره جويد. وي در خدمت استاد ، ضمن مطالعه ي كلمات مكنونه ي مرحوم فيض و منظومه و اسفار حاجي سبزواري ، به فراگيري شواهدالربوبيه ملاصدرا پرداخت. سحاب ، زبان انگليسي را نيز زيرنظر مسيو جاسموس و مسيو ژان دوشن فرانسوي ، رئيس مدرسه ي آليانس تهران فراگرفت.فعاليتهاي ضمن تحصيل : ابوالقاسم سحاب، علاوه بر عشق فراوان به فراگيري ، بهره مندي از هنرهاي زمانه از جمله ، خوشنويسي را پيشه ي راه خود ساخته بود. به همين جهت در سن پانزده سالگي ، عزم خود را براي آموختن هنر مزبور راسخ ساخت و نزد معلمي به نام ميرزا عباسقلي به تعليم خط پرداخت و در اندك مدتي ، خود در هنر خطاطي و نوشتن خطوط مختلف نستعليق ، نسخ ، ثلث و شكسته نستعليق مسلط شد. پس از آن در ايام 19 سالگي به تشويق ميرزا اسدالله خان ، پيشكار فخيم

الدوله حاكم كردستان به آموختن زبان عربي روي آورد و مساعي خود را در اين راه به كار گرفت. از ديگر توانمندي هاي سحاب ، ذوق و قريحه ي سرشار وي در سرودن اشعار ژرف و علاقه ي فوق العاده به مطالعه و فراگيري سروده هاي شعراي مشهور بود. وي تحت تأثير تشويق هاي ميرزا اسماعيل خان دبير در تفرش ، به نوشتن مصنفات و مؤلفات خود همت گماشت.استادان و مربيان : استادان و مربيان ابوالقاسم سحاب عبارت بودند از : ملاحسين شاهميري ، مشهدي عبدالرحيم ، ميرزا عباسقلي ، ميرزا موسي خان سناءالدوله ، شيخ علي نوري ، شيخ باقر معزالدوله ، مسيو ويژور ، حاجي سيدعبدالرحيم دماوندي ، دكتر محمودخان ، دكتر مهدي خان ، ميرزا غلامحسين خان رهنما ، ميرزا ابوالقاسم فاضل تفرشي ، مسيو جاسموس ، مسيو ژان دوشن ، دكتر حسين حجازي و ميرزا اسماعيل خان دبير تفرشي.همسر و فرزندان : معصومه ، همسر ابوالقاسم سحاب و مرحوم عباس سحاب ، پدر كارتوگرافي ايران ، عذرا ، صغري و بهجت خانم ، فرزندان شادروان استاد ابوالقاسم سحاب مي باشند.زمان و علت فوت : پس از نزديك به 60 سال فعاليت علمي و فرهنگي ، دست تقدير بر حيات ابوالقاسم سحاب سايه افكند و در سپيده دم 21 دي 1335 به ديار معبود و سراي باقي شتافت و در مقابل بارگاه حضرت معصومه (س) ، كنار حوض به خاك سپرده شد و آيت الله مرعشي نجفي بر جنازه ي او در صحن يادشده نماز خواند.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : ابوالقاسم سحاب، به جهت حسن شهرت و تدريس در مدرسه ي

آليانس و به سفارش نصيرالدوله ، وزير معارف به مديريت مدرسه ي نهاوند مأمور و براي سروسامان دادن به اوضاع مدارس آن سامان ، به آنجا فرستاده شد. استاد در سمت جديد ، در نهايت جديت امور محوله را انجام داد و خدماتش مورد توجه قرار گرفت. از اينرو ، به پيشنهاد علي اكبرخان سروش ، رئيس دخانيات ثلاث ( ملاير ، نهاوند و تويسركان ) ، رياست معارف و اوقاف آن ايالت براي وي پيشنهاد گرديد كه در تاريخ 28 ثور 1338 قمري ، حكم مزبور از طرف وزارت معارف و اوقاف و صنايع مستظرفه براي او صادر شد. سحاب در 12 ارديبهشت 1306 از سوي وزارت معارف و اوقاف به سمت عضويت در هيئت ممتحنه ي مدارس ابتدايي مركز انتخاب و اندكي بعد ، به همان سمت در مدرسه ي دارالفنون منصوب گرديده و در پي آن ، امتحانات شاگردان مدارس ابتدايي آن را برگزار مي كند. سپس در 8 فروردين 1307 به وظيفه ي اداري در شغل منشي گري محاسبات وزارت معارف وارد گشته و به موجب اخطار رسمي كابينه ، اين وزارتخانه در تاريخ 29 خرداد 1307 جهت تهيه ي سواد نظامنامه ي شوراي عالي معارف دعوت مي شود. اما به جهت كثرت كار اداري و موانع زياد از حضور به آن شورا خودداري مي كند. همچنين استاد در اول مهر 1307 از سوي آن وزارتخانه به عنوان مسئول تحرير تصديق نامه هاي مدارس مأمور شده و در پي آن ، طي حكم ديگري از طرف آن مركز ، به عضويت در اوقاف درمي آيد. يك سال بعد ، در 19

فروردين 1309 به موجب حكم رئيس محاسبات وزارت معارف و اوقاف ، از شغل منشي گري پاكنويس آن اداره به سمت مديريت ارتقاء يافته و مديريت آرشيو اين وزارتخانه به وي واگذار مي شود. اندكي بعد ، به موجب حكم ديگري در تاريخ 4 مهر 1310 در وزارت معارف داخل مي گردد. وي در سال 1317 ، معاونت كتابخانه ملي و در سال 1323 ، مديريت دفتر دانشسراي عالي تهران را نيز برعهده داشته است.فعاليتهاي آموزشي : ابوالقاسم سحاب، به هنگام حضور در مكتب نخستين استاد خويش ، ملاحسين شاهميري ، به علت توانايي هاي فوق العاده علمي و درسي خود و نيز به پيشنهاد مشاراليه ، امر تدريس برخي از نوآموزان كلاس را برعهده گرفت. او اگرچه در ازاي آموزش كودكان مكتب ، از دادن شهريه معاف بود ، اما پرداختن به اين مهم ، در واقع نخستين دل مشغولي و شغل وي را نيز تشكيل مي داد و بر اين اساس بود كه از همان زمان ، او لذت توأمان دانش آموزي و معلمي را چشيد و تا آخرين روزهاي زندگي نيز در تداوم آن تلاش مي كرد. به علاوه ، پس از تسلط وي به علوم عقلي و نقلي و همچنين فقه ، اصول و كلام ، تفسير و حكمت در مدتي كوتاه ، كار تدريس خصوصي بسياري از فرزندان خانواده هاي تفرشي نيز به او واگذار شد. در رمضان سال 1326 قمري ، به واسطه ي اقدامات محمدعلي شاه و دستگيري مشروطه طلبان و حاكم شدن استبداد صغير ، پسرهاي ميرزا محمدخان دبيرلشكر ( ميرزا عيسي خان دبيرلشكر و ميرزا موسي

خان سناء الدوله ) كه از مشروطه طلبان تهران بودند ، به ناچار به تفرش برگشته و در اين زمان ، سناءالدوله امر آموزش فرزندان خود و يكي از پسران دبيرلشكر را به سحاب كه در اين هنگام 22 سال داشت ، واگذار مي نمايد. شخصيت فرهيخته دبيرلشكر و سناءالدوله از يك سو و توانمندي هاي فوق العاده ي سحاب از طرف ديگر ، سبب شد تا وي زيرنظر سناءالدوله به فراگيري زبان هاي اروپايي و به ويژه ، زبان فرانسه و نيز آموختن علوم جديد و حساب و جغرافيا و ... همت بگمارد و در مدتي كوتاه چنان پيشرفت كند كه خود به معلمي توانا جهت متعلمين خود مبدل گردد. در اين زمان ، پس از ورود به مدرسه ي آليانس فرانسه ، هم زمان با تحصيل نزد مسيو ويژور ، به تدريس در آن نيز مشغول بود. هم زمان ، بر آن مي گردد با تشكيل دبستاني در خيابان فرمانفرما ، شغل رسمي خود را معلمي قرار داده و از اين راه نسبت به تأمين معاش خود اقدام نمايد. اندكي بعد و هم زمان با به پايان رسيدن جنگ جهاني اول در سال 1297 شمسي ( 1918 م. ) به جهت تصميم دولت مبني بر خريداري كردن مدارس ملي و تبديل آنها به مدارس ابتدايي مجاني و متوسطه ي غيرمجاني ، به ناچار از تدريس در ساعات بعدازظهر مدرسه ي سيروس كه در اين زمان تحت رياست ميرزا محسن خان قريب اداره مي شد ، صرف نظر كرده و بر ميزان همكاري خود با مدرسه ي آليانس افزود. طولي نكشيد كه به واسطه

ي حسن اداره كردن كلاس ، مسيو ويژور تدريس در كلاس نهم را نيز از وي خواستار شد. در اين هنگام بود كه به جهت بازديد نصيرالدوله ، وزير معارف از مدرسه ي مزبور ، باب مراوده و آشنايي با وي گشوده شد ؛ بعدها به آموزش در مدرسه ي تدين مي پردازد و در پي آن به سفارش نصيرالدوله به مديريت مدرسه ي نهاوند مأمور و براي سروسامان دادن به اوضاع مدارس آن سرزمين به آنجا فرستاده شد. پس از بازگشت از سفر نهاوند ، در مدارس آن روز تهران از جمله مدرسه ي شرف ، مدرسه ي ايران ، مدرسه ي سيروس و كماليه به آموزش دانش آموزان مشغول شد. استاد در فروردين 1306 به جهت تعليق عبدالله خان مرندي ، به جاي ايشان به آموزش در مدرسه ي كماليه مي پردازد. [ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : ابوالقاسم سحاب، ضمن ادامه ي تدريس در مدارس تهران ، به نگارش مقالات فراواني براي بسياري از نشريات آن روز همچون طوفان هفتگي ، تهران ، ستاره جهان ، شفق سرخ ، قانون ، تجدد ايران ، حبل المتين كلكته ، رستاخيز ، عصر گلشن ، تهران ، مجله ي تعليم و تربيت و مطبوعات ديگر ادامه داد. وي از بهار سال 1305 به جهت عدم همراهي اولياي وزارت معارف و اوقاف و صنايع مستظرفه و اختلال در امور آن ، مبادرت به همكاري با مطبوعاتي نظير : گلشن ، اقدام و شفق كرده و ضمن تهيه ي خبر و ترجمه ي مطالب آنها ، امور معيشتي و زندگي خويش را بدين شكل تأمين

مي كند. در همين رابطه ، علاوه بر نوشتن مقالات و ترجمه ي خبرهاي روزنامه ي ترقي ، از مرداد همان سال با روزنامه هاي اطلاعات ، فرخي و طوفان نيز همكاري مي كند. وي مديريت داخلي مجله ي علم و تربيت را نيز برعهده داشت. در عين حال ، به همراهي شيخ عبدالعزيز جواهرالكلامي به جمع آوري و استنساخ مجموعه اي راجب به كتابخانه هاي ايران اقدام مي ورزد. به علاوه ، در ادامه ي بي مساعدتي هاي وزارت معارف ، جهت گذراندن زندگي در امر كسب وارد مي گردد.جوائز و نشانها : ابوالقاسم سحاب، نظر به مراتب لياقت و كارداني خود ، در 26 آذر 1319 و 14 ارديبهشت 1323 از سوي وزارت معارف و اوقاف و صنايع مستظرفه ، به دريافت دو قطعه نشان علمي درجه ي يك و دو نائل گرديد.آثار : استنساخ « نخبه التواريخ » ميرزا اسماعيل خان دبير تفرشي ، تاريخ خجسته ويژگي اثر : اين مجموعه ، حاوي اطلاعات پرباري درباره ي شرايط اجتماعي و اقتصادي سال هاي اول سده ي 14 هجري شمسي و به ويژه ، دهه هاي اول سلطنت خانواده ي پهلوي است.3 درباره ي وزارت معارف ايران ويژگي اثر : در اين مجموعه ، شرح حال و اقدامات و آثار 43 نفر از وزراي معارف ايران تهيه و ضبط شده كه مي تواند به عنوان مرجع مناسبي مورد استفاده قرارگيرد.4 زندگي حضرت امام حسن عسگري (ع) ، زندگي حضرت امام علي النقي (ع) ، زندگي حضرت سيدالشهدا (ع)

، فلسفه و اسرار حج ،مشاركت در تدوين و تنظيم « ديوان دبير تفرشي »

منابع زندگينامه :روزنامه ي اطلاعات ، 14 اسفند 1379 ، صص 4-2

سحرخوان، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد سحرخوان

محل تولد : كاشان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمد سحرخوان در سال 1341 در خانواده اي مذهبي در كاشان به دنيا آمدم بعد از تحصيلات ابتدايي و راهنمايي به خاطر جو مذهبي خانواده و شركت در جلسات مذهبي در سال 1355 وارد حوزه علميه مرحوم آيت الله بشري شدم. دروس مقدمات ج اول و اصول فقه و لمعه را در كاشان نزد اساتيد بزرگوار خواندم و در سال 58 وارد حوزه علميه قم شدم. در سال 60 با خانواده اي محترم از سادات ازدواج كردم كه ثمره ازدواج يك پسر و دو دختر مي باشد كه مشغول تحصيلات حوزوي مي باشند همزمان با شروع جنگ در حد توان در جبهه حضور پيدا كردم و بيشترين برنامه تبليغي اينجانب همكاري با حوزه نمايندگي ولي فقيه در سپاه بوده است و مدت يكسال به عنوان مسئول حوزه نمايندگي گچساران مشغول بوده ام از سال 1370 در دوره سوم تخصصي تفسير شركت كرده و در سال 74 به پايان رسيد و در سال 76 تاكنون با مركز فرهنگ و معارف قران در گروه دائرة المعارف ها به عنوان محقق و دبير گروه همكاري مي كنم و در سال 82 با مركز تحقيقاتي اسراء همكاري علمي دارم. دروس فقه و اصول را از اساتيد بزرگوار آيت الله سيد علي محقق داماد، آيت الله فاضل لنكراني ،

آيت الله تبريزي، آيت الله معرفت و آيت الله سبحاني و آيت الله وحيد خراساني بهره مند شده ام. خداوند انشاء الله به ما توفيق بيشتر عنايت فرمايد و اساتيد بزرگوار را خير عنايت فرمايد و از ما راضي نگه دارد.

سدهي اصفهاني، ابوالقاسم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1339 ق)، عالم دينى و واعظ. او واعظى كامل و كثير التاليف بود. پس از اعمال حج در مكه وفات يافت و در قبرستان ابوطالب مدفون گرديد. از آثارش: «بدايع الاخبار»، در اخلاق؛ «بشاره الابرار فى احوال شيعه الكرار فى دار القرار»؛ «برهان الرساله»، در اثبات نبوت خاصه؛ «حسام الشيعه»، در اثبات امامت اميرالمومنين (ع)، در چهار مجلد هر مجلد هزار بيت؛ «خصائص الايام»، در وقايع ايام سال؛ «دلائل الربوبيه»؛ «لمعات الانوار»؛ «نفائس الاخبار».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (413/2)، الذريعه (239/24 ،344/18 ،250/8 ،166 ،12/7 ،114 ،95 ،61 /3)، ريحانه (453 -452 /2)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 72/14)، علماء معاصرين (369)، گنجينه ى دانشمندان (371/2)، معجم المؤلفين (120/8).

سدهي ميردامادي، علي محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم فاضل، و روحانى متنفذ، از شاگردان آقا ميرزا محمدهاشم و آقا ميرزا محمدباقر چهارسوقى و حاج ميرزا بديع و ديگران بوده، در سده در مسجد ملامحسن امامت مى نموده، و در رجب 1342 به سن قريب به هفتاد وفات يافته، در مقبره ى ملا محسن در محله ى شمس آباد قريه ى خوزان مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

سراج، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ رضا معروف بسراج تهرانى از علماء و وعاظ مبرز معاصر تهرانست. وى در حدود سال 1332 ق در تهران متولد شده و پس از رشد و طى مقدمات و سطوح از اساتيد و علماء تهران به قم آمده و سطوح نهائى را از مرحوم آيت اللَّه آقا ميرزا محمد همدانى و ديگران استفاده و پس از آن مدتى از درس و محضر مرحوم آيت اللَّه موسس حايرى مستفيض و پس از فوت آن مرحوم مستقيما و منقطعا از خارج فقه و اصول مرحوم آيت اللَّه حاج سيد محمد تقى خونسارى بهره مند شده و در سال 1362 قمرى مراجعت به تهران و در خيابان شهباز ساكن و بناء مسجد سلمان را نموده و چندى در آنجا به اقامه جماعت و ترويجات دينى اشتغال داشته و بعد تعمير مسجد سرچشمه را نموده و به آنجا آمده و تاكنون در آنجا مشغول خدمات دينى مى باشند.

نگارنده گويد: جناب آقاى سراج از مصاديق (عالم ناطق مستعمل لعلمه) زمان ما و بيانى نافذ و منبرى جامع و مفيد و در ولايت اهل بيت عصمت عليهم السلام شديد و در گريانيدن مستمعين بسيار قوى و كم نظير است. مجالس و محافلى را كه اداره مى كند پر شور و هيجان و انقلابى و كثير البكاء خواهد بود.

در

امر بمعروف و نهى از منكر لسانى صريح و بيانى مليح دارد. در دوره سال و بالاخص دو ماه محرم و صفر و ايام فاطميه ايفاء وظيفه نموده و معارف و حقايق دينى را با منطقى مؤثر بيان و تنوير افكار و قلوب مى نمايند، و بيش از چهل سال است كه باين سمت موفق و مفتخر است و صدها كيلوگرم از چشم مردم مسلمان و شيعه اشك در مصائب اهل بيت رسالت عليهم السلام گرفته است. جزاه اللَّه عن اهلبيت نبيه خيرالجزاء.

قال الصادق عليه السلام فى دعاء ندبه... فعلى الاطائب من اهل بيت محمد و على صلى اللَّه عليهما و آلهما فليبك الباكون و اياهم فليندب النادبون و لمثلهم فلتذرف الدموع الى آخره.

از آثار ايشان ترجمه و تفسير قرآن مجيد است كه در تهران به طبع رسيده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

سراج، محمدابراهيم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدابراهيم سراج

محل تولد : فيروز كوه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1345/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمدابراهيم سراج در سال 1362 وارد حوزه علميه امام صادق(ع) شهرستان دماوند شدم. پس از گذراندن دروس مقدمات در سال 1366 وارد حوزه علميه قم شدم و دروس سطح را گذراندم و در سال 1372 به تحصيل دوره خارج حوزه پرداختم و از دانش حضرات آيات،مكارم شيرازى،وحيد خراسانى،فاضل لنكراني(ره)و برخي اعاظم ديگر بهره مند شدم. در كنار تحصيلات حوزوي و تأليف كتب، به تدريس علوم اسلامي در دانشگاه نيز مشغول شده ام كه به لطف خداوند با ارتباط نيكويي كه با دانشجويان برقرار نمودم، توفيق انتقال مفاهيم ناب ديني و رفع شبهات از آنها را يافتم كه اكنون نيز اين ارتباط تداوم دارد.لازم به ذكر است كه

در خلال تدريس در دانشگاه، موفق به نگارش مقالات متعددي شده ام از جمله: آفاتي كه جوانان را تهديد مي كند،پيامبر اكرم(ص) از ديدگاه انديشمندان غيرمسلمان،شناخت صهيونيزم،انسان شناسى،استقامت در سيره پيامبر اعظم(ع)،كه مقاله اخير را براي يكي از همايش ها ارسال نموده ام كه حائز رتبه گرديد و از مقالات منتخب محسوب شد.اميدوارم خداوند متعال توفيقات خويش را بر اين حقير و همه ره پويان راه علم و ايمان افزون فرمايد.

سرائي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احمد سرائى ابن المرحوم حاج محمد رضا از مشاهير علماء و اعاظم دانشمندان معاصر تبريز است. وى در سال 1329 ق در قريه سراى از مضافات تبريز در يكى از خانواده هاى با تقوا و معنويت بدنيا آمده و بنابر اقرار والد ماجده اش در سراسر دوران شيرخوارگى او را با طهارت و وضو شير داده و در پرورش وى سعى بليغ نموده و در سال 1343 ق براى تحصيل به شهرستان تبريز آمده و مقدمات علوم را در محضر اساتيد ارجدار فراگرفته سپس به قم مشرف شده و علوم و فنون مختلفه را از مدرسين بزرگ حوزه علميه مانند حضرت آيه الله العظمى آقاى نجفى مرعشى و آيه الله لنكرانى و مرحوم آقا شيخ جواد تبريزى فرزند آيه الله آقا ميرزا صادق آقا و ديگران استفاده نموده آنگاه مهاجرت به نجف اشرف كرده و از محاضر آيات عظام حوزه نجف چون مرحوم آيت الله العظمى آقا ميرزا عبدالهادى شيرازى و آيت الله العظمى حكيم و آيت الله العظمى آقا سيد محمود شاهرودى و آيت الله آقا ميرزا باقر زنجانى بهره مند شده تا به مدارج عاليه علم و كمال و اجتهاد ارتقاء يافته و از آيات مذكوره نائل باخذ

اجازه اجتهاد گرديده پس از آن مراجعت به وطن و بنابر اصرار بسيارى از مردم متدين تبريز اقامت در دار الايمان تبريز نموده و به خدمات دينى از قبيل اقامه جماعت و ترويج دين و تبليغ احكام و تدريس علوم پرداخته و بحمد الله تاكنون موفق به خدمات مذكوره مى باشد. آثار معظم له از اين قرار است:

1- تربيت مبلغ و طلاب علوم دينيه و تكفل مخارج ضرورى عده اى از آنان كه تربيت شدگان مكتب ايشان از روحانيون فعال و خدمتگزار در نقاط مختلف آذربايجان و غيره مى باشند.

2- دو فرزند برومند و فاضل معظم له بنام: 1- آقا ميرزا عبدالرحيم 2- آقا شيخ اسحق سرائى داماد آيت الله باقرى بنابى كه در حوزه علميه قم بتدريس متون فقه و اصول اشتغال دارند.

3- مسافرت به ممالك مختلف اسلامى براى تبليغ و ارشاد بالاخص مكه معظمه كه چندين بار رهبرى مردم تبريز را داشته و خالصا تعليم مناسك حج را نموده اند.

4- بناء منازلى براى علماء و اهل علم كه در اثر تبليغات و فعاليتهاى ايشان انجام يافته است.

5- نجات بسيارى از مردم مستمند و بينوا در زمان قحطى كه بامر مرحوم آيه الله العظمى اصفهانى در شهرستان هريس انبار بيت المال تشكيل داده و حقوق واجبه ثروتمندان را از قبيل: زكوه، رد مظالم و غيره در آن جمع و بين بيچارگان و فقراء تقسيم و بدين وسيله آنان را از خطر مرگ و هلاكت بحول و قوه الهى مصونيت دادند.

6- بناء و تأسيس حمام در چندين قريه و آبادى كه فاقد حمام بود و مردم نمى توانستند وظائف تطهير خود را انجام دهند و همچنين لوله كشى و اجراء

نهر آب در بعضى از آباديهاى اطراف تبريز و سراى.

7- شهريه بطلاب و محصلين آذربايجانى حوزه علميه قم كه چند سالى موفق باين خدمت بودند.

8- مبارزه با وهابيها و منحرفين ديگر و مجادله حسنه با آنها كه موجب ارشاد و هدايت عده اى از آنها شدند.

نگارنده گويد: آن طورى كه از دانشمندان متدين و بى غرض تبريز و غيره شنيدم آيت الله سرائى دانشمندى خدوم و متقى و پارسا و موصوف بفضل و كمال و معنويت مى باشد و در ميان مردم آذربايجان و بالاخص تبريز و محل خود محبوبيت خاصى دارند، از خداوند بزرگ توفيق و عزت اين گونه افراد خدمتگزار روحانى حقيقى را مسئلت مى نمايم.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

سرباز زاده، احمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احمد سرباز زاده

محل تولد : اهر

شهرت

تابعيت : ايران

زندگينامه علمي

اينجانب احمد سرباززاده ( اهري ) در سال 1348 طلبگي را شروع نمودم . 1 سال در اهر، 3 سال در تبريز و از سال 52 به شهر مقدس قم مشرف شدم و در مدرسه حجتيه حجره گرفتم و معمم شدم . از همان تبريز تدريس ادبيات (مقدمات و سيوطي) را شروع كردم و در قم هم توام با تدريس به دروس اساتيد سطح ، آقايان: آيت الله اعتمادي ، اشتهاردي و صلواتي و در منظومه، آقايان: احمد بهشتي و محمدي گيلاني و درس خارج آقايان: آيت الله كوكبي و شيخ جواد تبريزي و شيخ كاظم تبريزي و آيت الله سيد محمد روحاني و ... مشغول شدم .

هميشه مشغول تدريس همه دروس سطح ولو خصوصي بودم. چند سال درجامعة الزهراء تدريس نمودم و چند سال در مدرسه مرعشيه و

مدرسه آيت الله گلپايگاني .

از سال 60 و 61 توام با كارهاي قبلي تحقيقات را شروع نمودم . حدود 6 سال در موسسه دايرة المعارف شيعه 200 اثر لغوي و فقهي اصطلاحات فقهي را بين 3 صفحه اي الي 12 و15 صفحه اي تحقيق نمودم كه در اوائل بحوث فقهي كتاب نفيس دائرة المعارف شيعه درج و چاپ مي شود .

سرخه اي، زين العابدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آيت اللَّه آقاى حاج شيخ زين العابدين بن المرحوم حجةالاسلام و المسلمين حاج شيخ حسين سرخه ئى از مشاهير علماء و مجتهدين معاصر تهران است. وى در تاريخ 14 ذى الحجه 1307 ق در تهران متولد شده و پس از پرورش در بيت علم اوليات و ادبيات و سطوح را خدمت مرحوم والد و مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ باقر معزالدوله و حجةالاسلام حاج شيخ مسيح طالقانى خوانده و كلام را از مرحوم حاج شيخ على مدرس نورى و منطق و حكمت الهى را از حاج شيخ هاشم اشگورى فراگرفته و از محضر مرحوم آيت اللَّه بهبهانى بهره مند گرديده و چندى در مشهد مقدس از درس و بحث آيت اللَّه زاده كفائى مرحوم آقا محمد و مرحوم حاج فاضل استفاده نموده آنگاه مجتهدا به نجف مهاجرت نموده و از محضر مرحوم آيت اللَّه التقى ميرزا محمد تقى شيرازى در كربلا استفاضه نموده آنگاه به ايران مراجعت و در تهران در محله ى امامزاده يحيى عليه السلام اقامت و تاكنون بوظائف دينى از اقامه نماز جماعت و تفسير قرآن و ترويج دين و تبليغ احكام اشتغال دارد.

داراى آثار علمى و اجتماعى كه ذيلا توضيح مى دهم مى باشد.

1- حاشيه مبوسطى بر كفايةالاصول.

2- حواشى بر شوارق.

3- احياء و تعمير اساسى مزار امامزاده يحيى كه بكلى ويران و

از بين برده بودند و ايشان قيام و مقاومت و اقدامات جدى نموده تا آن را برگردانيده و بهتر از اول تجديد و بناء گنبد و صحن و سراى عالى نمودند كه مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى قدس اللَّه سره بمعظم له فرمودند شما با اين عمل حق عظيمى بر حضرت رسول و اهلبيت عصمت عليهم السلام دارى.

4- تعمير و توسعه مسجد امامزاده يحيى عليه السلام.

(تو 1307 ق)، عالم دينى و فقيه. در تهران به دنيا آمد. مقدمات و ادبيات و سطوح را نزد پدر خود و سپس نزد حاج شيخ باقر معزالدوله و حاج شيخ مسيح طالقانى خواند و كلام را از آقا شيخ على مدرس نورى و منطق و حكمت الهى را از حاج شيخ هاشم اشكورى فراگرفت و از محضر آيت اللَّه بهبهانى نيز بهره مند گرديد. چندى در مشهد از درس و بحث آيت اللَّه زاده آقا محمد كفايى و حاج فاضل استفاده نمود. آنگاه در حالى كه مجتهد بود به نجف رفت و از محضر ميرزا محمدتقى شيرازى در كربلا بهره ها گرفت. سپس به ايران مراجعت و در تهران در محله ى امامزاده يحيى به انجام وظائف دينى و اجتماعى مشغول شد. از آثار وى احياء و تعمير اساسى مزار امامزاده ى يحيى است. از آثار علمى اش: حاشيه ى مبسوطى بر «كفايه الاصول»؛ حواشى بر «شوارق».[1]

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

منابع زندگينامه :[1] گنجينه ى دانشمندان (481 -480/ 4).

سرشار تهراني، عبدالله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عباد الله سرشار تهراني

محل تولد : ميانه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1324/1/1

زندگينامه علمي

اين جانب در يك خانواده مذهبي و متدين در سال 1324 شمسى، در يكي از روستاهاي شهرستان ميانه چشم به جهان

گشودم. در همان سال هاي نخست پدرم را از دست دادم و تحت تفل دايي زحمتكشم بزرگ شدم، و در هفت سالگي بر اثر حادثه اي از ناحيه دست چپ معلول شدم. پس از اتمام تحصيلات ابتدايي در همان روستا، جهت فراگيري علوم آل محمد ( عليهم السلام ) و دروس حوزوي عازم شهرستان ميانه شدم، و پس از دو سال تحصيل در آن شهر و علاقه زياد به دروس حوزه، روانه شهر خون و قيام قم شدم، و اين سفر مصادف با رحلت جانگداز مرحوم آيت الله العظمي بروجري ( رحمه الله ) بود. پس از وقوع پيوستن جريانات سال هاي 41 ، حوادث خونين خرداد 42، خروش مردم انقلابي و بازداشت امام خميني ( قدس سرّه ) در تهران، بر اثر فعاليت هاي سياسي و انقلابي مجبور شدم براي ادامه تحصيل به نجف اشرف هجرت كنم، مدتي كه در آن ديار بودم _ يعني : تا سال 1353 شمسي _ همواره در درسهاي خارج حضرات آيات عظام و مراجع عالي قدر به ويژه امام امّت، خميني كبير ( قدس سره ) و مرحوم آيت الله العظمي السيد الخوئي شركت مي كردم. در سال 1353 كه رژيم ضد خدائي بعث، تصميم به بيرون راندن ايرانيان از عراق گرفت، اينجانب به همراه عده اي از فضلا و علماي ايراني مقيم نجف اشرف، از آن ديار رانده شديم، و از همان سال تاكنون در شهر مقدس قم ساكن هستم. تاكنون بيش از سي و پنج سال است كه به تحقيق علوم و احاديث و اخبار ائمه اطهار ( عليهم السلام ) مشغول ام، مدت چهارده سال

آن در مؤسسه الامام المهدي ( عجل الله تعالي فرجه الشريف ) ، يك سال در بخش تحقيقات دفتر تبليغات اسلامي قم، نوزده سال در مؤسسه بنياد معارف اسلامى، مركز تحقيقات حج و بخش تحقيقات بنياد جانبازان و تحقيقات متفرق ديگر به فعاليت مشغول بودم، هم اكنون نيز در مركز فقه الائمه الاطهار ( عليهم السلام ) و مدرسه امام باقر العلوم ( عليه السلام ) به تحقيقات ادامه مي دهم.

سركوهي دارابي، ابوالحسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابوالحسن بن شيخ زكريا (نصيرالاسلام) انصارى سركوهى دارابى از علماء معاصر شيراز است. وى در سركوه داراب متولد شده و پس از پرورش در خدمت مرحوم والدش كه از علماء مجاهد و مبارز گذشته بوده و بدست فرقه ضاله بهائيه شهيد گرديده و خواندن مقدمات و ادبيات متون فقه و اصول را از علماء شيراز و غيره به پايان رسانيده تا به مدارج عاليه علم رسيده و به خدمات دينى از قبيل امامت در مسجد وكيل شيراز و تبليغ احكام و تدريس فقه و اصول و غيره اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

سعادت، فضل اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فضل اللَّه بن مرحوم التقى الزكى آقا اسماعيل بن العالم الجليل ملا عبدالصانع بن ملا محمدباقر گيلانى رشتى. از علماء و ائمه جماعت معاصر تهرانست.

وى در سال 1294 شمسى در رشت متولد شده و مقدمات و قسمتى از سطوح را در آنجا از آيت اللَّه حاج سيد حسن بحرالعلوم و ديگران خوانده و در سال 1352 قمرى مهاجرت به قم نموده و مكاسب و كفايه را در خدمت آيت اللَّه العظمى مرعشى نجفى به پايان رسانيده و هم از مرحوم اديب تهرانى و آيت اللَّه حاج سيد احمد زنجانى استفاده كرده.

سپس در درس خارج آيت اللَّه العظمى حجت و حاج سيد محمدتقى خوانسارى و بالاخص آيت اللَّه العظمى بروجردى شركت نموده و پس از چند سال به امر آن مرحوم به رشت آمده و در صالح آباد رشت نزديك سبزه ميدان به اقامه جماعت و خدمات دينى پرداخته و مسجد و مدرسه آنجا را تعمير و آباد نموده و پس از فوت مرحوم آيت اللَّه بروجردى به جهت پاره اى از مصالح رحل اقامت به تهران افكنده و تاكنون در

مسجد محله (حمام گلشن) كه قبلا مرحوم آيت اللَّه حاج سيد احمد لواسانى بودند به اقامه جماعت و تبليغ احكام اشتغال دارند.

نگارنده گويد: جناب آقاى سعادت كه داماد مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ ابوالقاسم حجتى گيلانى دانشمندى وارسته و مانند اسمش موصوف به فضل و تقوا داراى اثر نفيسى در موضوع حج مى باشند كه هنوز بطبع نرسيده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

سعادت، محمد علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد محمد على بن السيد الاجل الحاج سيد محمد هاشم بن العالم الجليل عبدالهادى بن العالم العلام السيد محمد بن السيد هاشم بن السيد ابوالحسن بن السيد هاشم بن العلامه الفقيه المجتهد السيد عبدالله بلاد بحرينى مشهور بسعادت از فضلاء كرام و علماء اعلام شهرستان بهبهان و اصدقاء اين نگارنده است و ولادتش در بهبهان واقع شده و در خاندانى اصيل و نجيب و شريف تربيت يافته والدش گرچه تاجر و در كسوه روحانيت و از اخيار بهبهان بشمار ميرود.

آقاى سعادت بعد از فراغت از دروس جديد بتحصيل علوم قديمه پرداخته و مدت ده سال در مدرسه عالى سپهسالار و مدارس تهران مقدمات و ادبيات و سطوح را خوانده آنگاه بنجف اشرف مشرف و ده سال هم در حوزه هزار ساله نجف از محضر آيات عظام و بالاخص آيه الله العظمى خوئى مدظله كسب فيض و استفاده فقه و اصول نموده آنگاه بايران مراجعت و چند سالى است در وطن مألوف و مسقط الرأس خود بهبهان باقامه جماعت و ترويجات دينى و وظائف روحى و علمى اشتغال دارد.

دو هجرت بزرگ از بهبهان و آثار آن

جناب مترجم ما آقاى سعادت براى نگارنده نقل كردند كه دو نفر دانشمند بزرگوار براى خدا از بهبهان مهاجرت

كردند و برياست دنيوى و دينى رسيده اند.

اول- علامه كبير آيه الله وحيد فى العالمين آقا محمد باقر وحيد بهبهانى و جريان هجرتش از اين قرار است كه اين بزرگوار در مسجد خود نماز ميخواندند و عالم ديگرى كه از جهت معلومات رتبه شاگردى او را هم نداشتند در محله ى ديگر نماز ميخواندند جماعت او بسيار بودند پس كدخداى محل آقا باقر ميرود و مردم آن محل و محله هاى ديگر را بزور و تهديد و غيره ميآورد بطوريكه مسجد پر شده و مردم در خارج مسجد ميايستند و چون آقاى آقا باقر ميآيد و آن مردم را ميبيند تعجب ميكند كه چطور اين مردم اجتماع نموده اند، پس كد خدا نزديك آمده و ابراز ميكند كه آقا اين مردم را من جمع كرده ام كه نماز شما پر جمعيت تر از نماز فلان آقا باشد، آقاى آقا باقر ناراحت شده ولى چيزى نميگويد، نماز مغرب را خوانده و ببهانه تجديد وضو بمنزل آمده و ميگويد من رفتم كربلا و نماز عشا را در بقعه بشير و نذير كه در يكفرسخى بهبهانست ميخواند و با زحمت فراوان خود را بكربلا رسانيده و در اثر اين مجاهده با نفس كم كم كارش بجائى ميرسد كه وحيد على الاطلاق گرديده و مرجع كل فى الكل ميگردد.

دوم- آيه الله العظمى حاج سيد اسماعيل موسوى بهبهانى كه در مسجدى نماز خوانده و در مقابلش آيه الله حاج سيد محمد صالح طباطبائى در مسجد ديگر و همواره ميان مريدان وى و مريدان آقا نزاع و اختلاف بوده تا جائيكه شبى مريدان آن آقا بروى مريدان وى آب گل و خاك پاشيده و آنها را توهين و اذيت ميكنند.

مردم خدمت آقا سيد

اسمعيل رسيده جريان را گفته و اجازه ميخواهند كه متقابلا آنها را مورد حمله قرار دهند پس آقا سه روز مهلت ميخواهد و در اين سه روز تمام اموال خود را جمع كرده و مردم را دعوت ميكنند آقا قصد حمله بآنها دارد وقتى حاضر ميشوند ميفرمايند بهبهان يك شهر كوچكى است و براى آن يك عالم مانند آيه الله آقا مير محمد صالح كافى است و من در اينجا وجودم بيهوده است، من بنجف خواهم رفت و هرچه مردم اصرار كردند نپذيرفت بنجف رفته و در درس شيخناالانصارى شركت كرده و مورد توجه آن بزرگوار ميشود تا وقتيكه ناصرالدين شاه مشرف شده از جناب شيخ عالم و مجتهدى براى تهران ميخواهد شيخ انصارى ايشان را معرفى كرده و شاه ايشان را بتهران آورده و يكى از علماء و مراجع بزرگ تهران شده و بيت بهبهانى را در تهران تشكيل ميدهند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

سعيد تهراني، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم علوم دينى.

تولد: 1337 ق.، تهران.

درگذشت: 21 دى 1374، قم.

حضرت آيت الله شيخ حسن سعيد تهرانى، فرزند آيت الله ميرزا عبدالله چهل ستونى تهرانى و نوه آيت الله العظمى حاج ميرزا مسيح تهرانى (از مراجع دوران قاجار كه در واقعه قتل گريبادوف مرجع و پناه مردم به حساب مى آمد) بود. ايشان علوم مقدماتى را در حوزه هاى علميه قم و تهران تحت تربيت و نظارت پدرشان فراگرفت.

سپس در بيست و پنج سالگى به دانشگاه رفت و ليسانس معقول و منقول گرفت و سپس در سال 1370 ق. به نجف اشرف رفت و در دورس آيات عظام حاج سيد محسن حكيم، آيت الله خويى به خصوص آيت الله شيخ حسين حلى شركت جست و تقريرات دروس

فقه و اصول آنها را نگاشت (چندين مجلد تقريرات دروس آيت الله حلى به چاپ رسيده است). در سال 1385 ق. به تهران آمد و ضمن امامت جماعت مسجد جامع چهل ستون تهران به تدريس فقه و اصول و تفسير، وعظ و ارشاد، راهنمايى مردم، به خصوص جوانان و دانشجويان، تأليف كتاب هاى دينى چاپ و نشر كتاب هاى مذهبى، تأسيس بناى كتابخانه و مدرسه چهل ستون و گنجينه قرآن كريم پرداخت. اين كتابخانه با بيش از چهل هزار نسخه هاى خطى و چاپى يكى از مهمترين كتابخانه هاى مساجد تهران مى باشد.

آيت الله سعيد براى تبليغ اسلام و تشيع كوشش فراوان كرد و دهها كتاب به زبان هاى مختلف براى بيان انديشه هاى تشيع و عقايد شيعى و ولايت به كشورهاى مختلف فرستاد. از وى در طول عمر خويش دهها كتاب به زبان فارسى و عربى باقى مانده است. مهمرتين آثار ايشان عبارتند از: اسلام از ديدگاه قرآن و عترت؛ اصول دين (آبان 1333)؛ افكار پريشان يا مقالات سعيد (1326)؛ تقريرات علامه حلى؛ ترجمه نورالابرار من حكم انيرالمؤمنين على (ع) (1412 ق.)؛ حسين (ع) ازديدگاه وحى (1396 ق.)؛ حكومت از ديدگاه قرآن و عترت (1399 ق.)؛ حيات يابى (ترجمه احياءالميت به فضايل اهل بيت، 1367)، خدا و رمضان (1391 ق.)؛ خدا و ولى الامر (1392 ق.)؛ خدا و مهدى (1394 ق.)؛ دايرةالمعارف قرآن (12 مجلد، به فارسى و عربى) سيره رسول الله (ص) سنت الهى است (1406 ق.)، غدير پيوند ناگسستنى رسالت و امامت (1361)؛ فاطمه زهرا (س)؛ دژ شكست ناپذير وحى در طول زمان (1361)؛ ما با خدا كار داريم (1406 ق.)؛ مكتب امام حسن (ع) (1402 ق.)؛ مبعث، بيانگر رسالت و امامت در

مكتب تشيع (1412 ق.)؛ مسئوليت (1409 ق.)؛ مهدى (ع) ما راهگشاى عالم غيب (1404 ق.)؛ نگهبان مكتب توحيد (كتابنامه مكتب مهدى عج) (1415 ق.)؛ نگهبان مكتب ما (1410 ق.)؛ نمودارى از حكومت على (ع) (1403 ق.)؛ ولايت فقيه ره آورد غدير (1399 ق.).

آثار عربى وى به اين شرح است: الفقه تشريعه و تنبيه و استنباطه (1380 ق.)؛ الرسول يحدثنا (1394 ق.) الرسول يدعوكم (1398 ق.)؛ الرسول الشيعه (1398 ق.)؛ دليل عروالوثقى (تقريرات بحث هاى آيت الله شيخ حسين حلى، دو جلد: جلد اول 1379 ق. جلد دوم 1382 ق.)؛ شيعتنا (1402 ق.)؛ موسوعة المكاسب (تأليف شيخ مرتضى النصارى، تقرير شيخ حسن حلى، كاتب تقرير شيخ حسن سعيد، چهار جلد با تفريظ).

آيت الله سعيد سرانجام در بيست و يكم دى 1374 (نوزدهم شعبان 1416 ق.) در هشتاد سالگى دار فانى را وداع گفت و در شهر قم در مقبره ى شيخان (ره) به خاك سپرده شد.

حاج حسن آقا سعيد بن العالم الجليل آيت اللَّه حاج ميرزا عبداللَّه مسيح تهرانى از افاضل علماء معاصر تهرانست.

تولدش در تهران واقع شده و پس از خواندن دروس جديد و مقدمات و ادبيات و سطوح مهاجرت به نجف اشرف نموده و سطوح را نزد مدرسين آنجا بپايان رسانيده آنگاه از محضر آيت اللَّه العظمى حكيم و آيت اللَّه العظمى خوئى و بالاخص آيت اللَّه حلى استفاده نموده تا بمدارج عاليه علم و كمال رسيده و تقريرات استاد حلى را در شرح عروه بنام مدارك العروه برشته تحرير و طبع درآورده و به تهران مراجعت و در مسجد جامعه بجاى والد خود به اقامه جماعت و ترويجات دينى و تدريس پرداخته است. از آثار ايشان است تأسيس كتابخانه مسجد جامعه و

نشريه هاى آن است.

(1416 -1338 ق)، فقيه اصولى و عالم امامى. او از فرزندزادگان ميرزا مسيح تهرانى است. در تهران به دنيا آمد. پس از خواند دروس كلاسيك و مقدمات و ادبيات و سطوح به نجف اشرف مهاجرت كرد و سطوح را در آن جا تكميل نمود. سپس به محضر آيت اللَّه حيكم و آيت اللَّه خويى راه يافت. او به ويژه از آيت اللَّه حلى بهره ها برد تا به مدارج عاليه علم و كمال رسيد. آنگاه به تهران بازگشت و در مسجد جامع تهران به ترويج دين و تدريس پرداخت. در تهران درگذشت و در شيخان قم دفن شد. از آثار ايشان تاسيس كتابخانه مسجد چهلستون جامع تهران در 1380 ق و نيز گنجينه ى قرآن حاوى نسخ گوناگون كهن و جديد قرآن در همان جا. اين كتابخانه هم اكنون با بيش از چهل هزار جلد كتاب يكى از ذخاير گران بهاى كتب اسلامى است. از ديگر اقدامات وى انتشارات وسيع و گسترده به صورت نشريات متعدد به زبانهاى مختلف براى كشورهاى شرق و غرب جهان بود. از آثار علمى وى: «الرسول يحدثنا»؛ «الرسول يدعوكم»؛ «الرسول و الشيعه»؛ «شيعتنا»؛ «الفقه فى تشريعه و تبيينه و استنباطه» «دليل العروه الوثقى»، تقريرات بحثهاى استادش آيت اللَّه حلى؛ نشريه «دائرةالمعارف قرآن كريم»؛ «اسلام از ديدگاه قرآن و عترت»؛ «اصول دين»؛ «حسين از ديدگاه وحى»؛ «خدا و اولوالامر»؛ «فاطمه الزهرا (ع)»؛ «نمودارى از حكومت على (ع)»؛ «مهدى (ع) راهگشارى عالم غيبت».[1]

حاج شيخ حسن فرزند عالم ربانى حجه الاسلام والمسلمين آيت اللَّه حاج ميرزا عبداللَّه سعيد تهرانى (معروف به جهل ستونى) ابن آيت اللَّه حاج ميرزا مسيح كه ترجمه اش اجمالا در جلد چهارم ص 483 گذشت معظم له در سال 1337

قمرى در تهران متولد شده و پس از پرورش در بيت علم در تهران مقدمات را خوانده وسپس در قم به تحصيل سطوح عاليه پرداخته و پس از آن مهاجرت به نجف اشرف نموده و از محاضر آيات عظام حوزه علميه نجف مرحوم آيت اللَّه العظمى حكيم و شاهرودى و حاج شيخ حسين حلى و آيت اللَّه خوئى استفاده نموده و با مدارك عاليه علمى به زادگاه خود تهران مراجعت و در مسجد جامع به خدمات دينى و وظائف روحى و تدريس فقه و اصول و تفسير قرآن و نشر معارف اسلامى و قضاء حوائج محتاجين حتى المقدور پرداخته و تا اين تاريخ 1399 قمرى به فعاليت اشتغال و سرپرستى عده اى از طلاب تهران را به عهده دارند و كتابخانه مسجد جامع كه از تاسيسات معظم له است يكى از مجامع علمى تهران و پايگاه هاى خدمات اسلامى است آثار گرانقدرى دارند كه به آن اشاره مى شود.

1- دليل العروه دو جلد مطبوع.

2- شرح مكاسب سه جلد.

3- اصول دين.

4- افكار پريشان.

5- همه در انتظار اويند چاپ شده.

نويسنده گويد: آيت اللَّه سعيد تهرانى داراى محامد آداب و محاسن اخلاق و بيانى شيوا مى باشد در منزلش طبق سنت نياكانش همه ساله از اول محرم تا سوم عاشورا مجلس تبليغ و سوگوارى منقد و گويندگان فاضل و دانشمند و آگاه در پيرامون معارف اسلامى و مكتب خاندان رسالت ايراد سخن نموده و طبقات مختلف و بالاخص علماء تهران كه همه روزه شركت مى كنند زيب بخش مجلس ايشانند.

خدمات و فعاليتهاى آقاى سعيد بسيار و اين مختصر ظرفيت شرح آن را ندارد ادام اللَّه توفيقه همه ساله در ايام مواليد ائمه معصوم عليهم السلام مخصوص حضرت رسول (ص) و

حضرت اميرالمومنين عليه السلام و حضرت سيدالشهداء و حضرت بقيه اللَّه عجل اللَّه فرجه جزوه هائى آموزنده به دان مناسبت طبع و نشر مى نمايند جزاه اللَّه عنهم خيرالجزاء.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار حضرت آيت اللَّه سعيد (ره)، گنجينه ى دانشمندان (483/ 4).

سعيد تهراني، عبداللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1391 -1305 ق)، عالم دينى و فقيه اصولى. در تهران به دنيا آمد. مدتى در تهران نزد علماى دين چون شيخ على نورى و ميرزا سيد محمد تنكابنى و حاج شيخ مسيح تهرانى و ميرزا هاشم شفتى و حاج آقا بزرگ و حاج آقا بزرگ ساوجى و آقا شيخ باقر معزالدوله تحصيل علوم دينى كرد. در 1330 ق در مراجعت از مكه به نجف رفت و در آنجا از محضر آيت اللَّه نايينى و آيةاللَّه شريعت اصفهانى و آقا ضياءالدين عراقى و حاج سيد احمد كربلايى استفاده نمود. در 1333 ق به تهران مراجعت و بعد از فوت پدرش چند سالى مسجد جامع تهران را امامت مى كرد. در 1342 ق به قم رفت و از آيت اللَّه حائرى و آيت اللَّه كبير بهره ها گرفت. در 1356 ق به تهران بازگشت و به تدريس و انجام وظائف دينى و اجتماعى مشغول شد. از آثار وى: حاشيه بر «مكاسب»؛ هفت رساله در «مبداء و معاد» و جمع «كتاب و سنت و عقل تفسير»؛ رساله اى در «مشتق»؛ «سنن النبى (ص)».[1]

آيت اللَّه مرحوم حاج ميرزا عبداللَّه ابن آيت اللَّه حاج ميرزا مسيح مشهور بحاج ميرزا بزرگ ايلچى كش از طراز اول علماء معاصر تهران بوده است در سال 1305 ق در تهران متولد شده و نزد علماء تهران چون مرحوم آقاى شيخ على نورى و ميرزا سيد محمد تنكابنى و حاج

شيخ مسيح طالقانى و ميرزا هاشم شفتى و آقاى حاج آقا بزرگ ساوجى و آقا شيخ باقر معزالدوله تلمذ نموده و در سال 1330 ق در مراجعت از مكه معظمه به نجف در آن سامان رحل اقامت افكنده و از محضر مرحوم آيت اللَّه نائينى و آيت اللَّه شريعت و آيت اللَّه آقا ضياء عراقى و عالم ربانى حاج سيد احمد كربلائى و غير هم استفاده نموده و در سال 1333 ق مراجعت به تهران و پس از فوت مرحوم والدش (در سال 1334 ق) چند سالى امامت مسجد جامع تهران را نموده تا سال 1342 ق كه آيات بزرگ و مراجع عاليقدر شيعه از عراق تبعيد به ايران شدند وى باستقبال آنان شتافته و در خدمت آنان به قم آمده و بافاضه و استفاضه از محضر مرحوم آيت اللَّه حايرى و آيت اللَّه حاج شيخ ابوالقاسم كبير پرداخته تا سال 1356 ق پس از فوت آيت اللَّه حايرى به تهران مراجعت نموده و تا سال 1391 قمرى به اقامه جماعت و تدريس و وظائف ديگر دينى و اجتماعى اشتغال داشته تا در ذى الحجه سال مزبور در سن 86 سالگى وفات نموده و جنازه اش حمل بشهر رى و در جوار حضرت امامزاده حمزه موسوى بعنوان امانت بخاك سپرده شد تا در شرايط مناسب و رفع موانع به نجف منتقل گردد. از آثار ايشان است:

1- حاشيه بر مكاسب 2- هفت رساله در مبدء و معاد و جمع كتاب و سنه و عقل و تفسير 3- اصول فلسفه 4- رساله اى در مشتق 5- سنن النبى (ص) 6- متفرقات ديگر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آثار الحجه (258/2)، آينه ى دانشوران (209 -208)،

زندگينامه رجال و مشاهير (53/4)، گنجينه ى دانشمندان (483 -482 /4).

سعيدي زاده، رسول

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رسول سعيدي زاده

محل تولد : رشت

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/7/1

زندگينامه علمي

شيخ رسول سعيدي زاده فرزند طاهر از محققان و پژوهشگران مقيم مشهد در غروب آخرين روز خرداد سال 1344 ه_.ش مصادف با سالروز تولد خاتم پيغمبران در يكي از محلات قديمي شهر رشت به نام پلكو (جنب كوچه مهديه فعلي) متولد گرديد.

پدر و مادرش هر دو اهل رشت و اجدادش از حومه آنجا بودند. پدر او يك كارگر ساده و مادرش زني زحمت كش بود، كه در ميانسالي به خاطر تحمل كار و سختي زياد از حد زندگي جان بر كف نهاد و دار فاني را وداع گفت. سعيدي زاده متاهل و داراي دو فرزند دختر و پسر و نيز جانباز انقلاب اسلامي مي باشد.

او تحصيلات خود را تا سطح ديپلم در زادگاهش خواند و سپس درسال 1362 ه_.ش، براي فراگيري دروس حوزوي وارد مدرسه علميه جامع رشت شد. پس از طي دروس مقدماتي درسال 1366 ه_ . ش، به مشهد مهاجرت و در آنجا سطح و بعد خارج فقه و اصول را به مدت شش سال متوالي خواند. هم زمان دروس مقدمات حوزوي را در مدرسه آيت الله خوئي تدريس نمود. در كنار درس هاي حوزه به تحصيلات دانشگاهي تمايل يافت و توانست درسال 1372 ه_ . ش، در رشته كارشناسي ادبيات فارسي از دانشگاه پيام نور مشهد و در سال 1384 ه_ . ش، در رشته كارشناسي ارشد علوم قرآن و حديث از دانشگاه علوم اسلامي رضوي مشهد فارغ التحصيل شود. موضوع پايان

نامه كارشناسي ارشد او «خاندان هاي معروف سادات با تكيه بر خاندان علمي» است.

از جمله اساتيدي كه حق بزرگي در تربيت او دارند مي توان به آيات عظام شيخ محمد ازدي لاكاني، سيد مجتبي رودباري، سيد علي اكبر بني هاشمي، سيد حسن مرتضوي شاهرودي، سيد جواد فقيه سبزواري و استاد رضا زاده نام برد.وي مسافرت هايي به كشورهاي تركيه، عراق، سوريه و عربستان انجام داده كه حاصل آن چند سفرنامه مكتوب است.

سعيدي زاده در كنگره هاي داخلي چندي از جمله مشاركت در شيراز، مسكن در اصفهان، دومين و نيز سومين كنگره ديدگاه هاي اسلام در پزشكي در مشهد، ميراث علمي و معنوي حضرت فاطمه زهرا (س) در مشهد، بزرگداشت علامه سيد عبدالحسين شرف الدين در قم، بزرگداشت عالمان فرزانه نهاوندي در نهاوند همدان و بزرگداشت حكيم متاله سيد جلال الدين آشتياني در مشهد و غيره شركت نمود.

سعيدي، كاظم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ محمد كاظم بن المرحوم حجه الاسلام آشيخ غلامحسين بن العلام آخوند ملا محمد فرشه اى از علماء اعلام معاصر آمل است كه در اين شهرستان بخدمات دينى و روحى اشتغال دارد. وى در سال 1309 شمسى هجرى در قريه فرشه بالا ولايت كاشمر خراسان متولد شده و مقدارى از ادبيات را در خدمت مرحوم والدش خوانده و سطوح را در كاشمر فرا گرفته و بمشهد مقدس آمده و از محضر مدرسين بزرگ مشهد استفاده نموده و در سال 1341 شمسى بنابر دعوت و تقاضاى عده اى از مؤمنين آمل مهاجرت باين شهر نموده و رحل اقامت افكنده و تاكنون بخدمات روحى و دينى اشتغال دارد. آثار و خدمات دينى و اجتماعى ايشان از اين قرار است:

1- تشكيل كتابخانه مجهز

در محيط مسجد جامع. 2- اداره حوزه علميه آمل. 3- تشكيل انجمن درس قرآن كه تاكنون شصت شعبه در شهر و حومه آن دارد و در تمام شعبات هفته دو شب تشكيل جلسه داده و برنامه هاى مذهبى را از درس تفسير و مسائل احكام و اعتقادات اجراء مينمايند. 4- تأسيس دو دستگاه پايگاه تبليغات معارف جعفرى بنام سالن انجمن درس قرآن شهرستان آمل شماره 1 و شماره 2.

اما تأليفات ايشان: 1- رساله اى در عدم تحريف قرآن كه ناظر كتاب فضل الخطاب حاجى نورى رحمه الله است. 2- رساله اى در اعجاز عموما و در اعجاز قرآن خصوصا. 3- كتابى بنام خطريكه اسلام را تهديد ميكند كه در آن كتاب از نيرنگهاى كليسا و استعمار پرده برداشته شده و خطراتى كه از طرف اقليت هاى مذهبى متوجه اسلام است شرح گرديده است. 4- ترجمه كتاب المحاسن والمساوى ابراهيم بن محمد بيهقى بنام خوبيها و بديها.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

سلطان المتكلمين، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 1353 ق)، عالم دينى، رجالى و واعظ. مدتها در تهران و مشهد به وعظ و خطابه مى پرداخت. از وعاظ مشروطه طلب بود، و همه ى طبقات از منبرش سود مى جستند. وى داراى تاليفات چندى است. از جمله آثارش: «زبده المآثر»، در شرح حال برادرش حاج ملا باقر واعظ تهرانى و ذكر تاليفات او؛ منظومه ى «تريخ ام المصائب سيدتنا زينب بنت اميرالمومنين (ع)»، به فارسى، در حدود پنجاه هزار بيت؛ «اساس السياسه فى تاسيس الرياسه»، در ابتدا عهدنامه ى اميرالمومنين (ع) به مالك اشتر شرح داده شده و سپس ساير اخلاق و آداب رياست بيان شده؛ «بشارات الامه»، در مواليد ائمه (ع)، كه در ابتداى آن اصول عقايد مفصلا بيان

شده؛ «ترجمه موسى المبرقع».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (32/12 ،166/4 ،263 ،112 /3 ،7/2)، شرح حال رجال (198/5)، ريحانه (62 -61 /3)، علماء معاصرين (368 -367)، معجم المؤلفين (58/9).

سلطان الواعظين شيرازي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1391 -1314 ق)، عالم دينى، متكلم، نويسنده و واعظ. در تهران به دنيا آمد. مقدمات را در مدرسه پامنار تهران فراگرفت و در 1326 ق همراه پدرش به عراق رفت و مدت دو سال در كربلا توقف كرد و سطوح متوسطه را نزد فاضل مرندى و شهرستانى خواند و در خدمت پدر به كرمانشاه رفت و به تبليغ شريعت پرداخت. او براى تكميل علم و دانش و انجام وظائف و افاضه و استفاضه مسافرتهائى به عراق، سوريه، فلسطين، اردن، مصر و هندوستان نمود و با بسيارى از دانشمندان يهودى و مسيحى و علماى هند و همچنين با قاديانيها و بهائى ها مناظرات ينى و مذهبى كرد كه مهمترين آنها دو مناظره ى بزرگ وى، در 1345 ق، يكى با برهمائيان در حضور قائد بزرگ هند، گاندى، در دهلى، و ديگرى با دو عالم بزرگ سنت و جماعت حافظ محمد رسيد و شيخ عبدالسلام در مدت ده شب و هر شب هشت ساعت، در شهر پيشاور پنجاب بود. جريان مناظره هاى وى در تمام جرايد آن زمان هند درج گرديد. سلطان الواعظين در تهران درگذشت و در قم دفن شد. از آثارش: «شبهاى پيشاور»، در يك هزار و پنجاه صفحه، گزارش مجلس مناظره اش در پيشاور؛ «صد مقاله سلطانى»، در بر يهود و نصارا؛ «گروه رستگاران يا فرقه ى ناجيه»، در دو مجلد.[1]

معروف به سلطان الواعظين شيرازى طاب الله ثراه عالمى كامل و واعظى عامل از جمله ستارگان درخشنده

و مشعلهاى فروزان حوزه علميه قم است

وى فرزند ارجمند مرحوم حاج سيد على اكبر (اشرف الواعظين) معروف به اكبر شاه مى باشد در ماه ذى القعده الحرام سال 1314 قمرى در تهران متولد شده و در حجر والد ماجد تربيت كامل يافته و مقدمات اوليه را در مدرسه پامنار تهران خوانده و در سال 1326 قمرى با والد مبرورش مشرف با عتاب عاليات شده و مدت دو سال در كربلا توقف و تحصيلات سطوح متوسطه را در نزد مرحوم فاضل مرندى و شهرستانى خاتمه داده و در خدمت پدر به كرمانشاه مراجعت و به وظائف تبليغاتى از طريق منبر مشغول گرديده و براى تكميل علم و كمال و انجام وظائف و افاضه و استفاضه مسافرتهاى بسيارى به بلاد اسلامى عراق و سوريه و فلسطين و اردن و مصر و هندوستان نموده و با طوائف بسيارى از يهود و نصارى و هنود و منحرفين از دين از قبيل بهائيها و قاديانيها مناظرات دينى و مذهبى نموده كه اهم آنها دو مناظره بزرگ در سال 1345 قمرى در هندوستان بوده است.

1- در دهلى (پايتخت امروز هندوستان) با دانشمندان و براهمه بت پرستان هند در حضور زعيم و قائد هند (گاندى) معروف كه به اثبات حقانيت دين مقدس اسلام و خاتميت پيغمبر عظيم الشان مسلمين خاتمه پذيرفت كه در تمام جرائد آن زمان درج گرديده است.

2- مجلس مناظره بزرگى با حضور دويست نفر تقريبا از رجال و بزرگان فريقين (شيعه و سنى) در شهر پيشاور پنجاب هند (پاكستان امروز) با دو عالم بزرگ از هشت ساعت انجام داده شد كه مخبرين چهار روزنامه و مجله بزرگ گفتگوى طرفين را نوشته و در جرائد

و مجلات خود نشر مى دادند كه در پايان شب دهم شش نفر از اكابر بازرگانان و اصناف و ملاكين و اشراف پيشاور فى المجلس مذهب حقه جعفريه را اختيار نمودند و همان مناظرات كه در مجلات و روزنامه هاى پاكستان چاپ شده با تجديد نظرى به امر مرحوم آيت الله العظمى بروجردى به صورت كتابى بزرگ به نام شبهاى پيشاور به طبع رسيده است.

مرحوم سلطان الواعظين كه با اين نگارنده صداقت تام و محبت زيادى داشت و گاه گاهى موفق به زيارتش مى شدم وى را عالمى بلندهمت و منيع الطبع و كريم النفس مى ديدم حدود ده سال در اثر كسالت قلبى از منبر ممنوع و به كلى خانه نشين و قادر بر حركت نبود ولى باز در همين بازنشستگى از راه تاليف خدمات ارزنده نمود و آثار مفيده ى گذاشت كه ذيلا مى نگارم.

1- كتاب شبهاى پيشاور در يكهزار و پنجاه صفحه كه تاكنون بيش از بيست مرتبه به طبع رسيده و موجب استبصار هزاران نفر سنى ايران و افغان و پاكستان و غيره شده است.

2- صد مقاله سلطانى رد بر يهود و نصارى مكرر به طبع رسيده است.

3- گروه رستگاران جلد اول در بيش از پانصد صفحه.

4- گروه رستگاران جلد دوم در بيش از پانصد صفحه.

مرحوم سلطان الواعظين در ماه شعبان سال 1391 ق در تهران وفات نموده و جنازه اش با تجليل فراوان حمل به قم و با تشييع آبرومندى كه از طرف آيت الله العظمى مرعشى نجفى مدظله از آن جناب شد در مقبره ابوحسين مدفون گرديد حشره الله مع اجداده الطاهرين و رزقنا الله شفاعته يوم الدين.

پس از فوتش جناب حجه الاسلام والمسلمين آقاى حايرى تهرانى مرحوم ثقه الاسلام حاج سيد جواد سه دهى

را كه از منبريهاى برجسته تهران بودند در خواب مى بيند كه در باغ بسيار بزرگى با وضع بسيار خوشى است مى گويد آقاى سه دهى چطورى مى گويد بسيار خوبم و از وقتى كه آقاى سلطان الواعظين آمده است به هر كدام از ما يكدرجه داده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آثار الحجه (154 -150 /2)، الذريعه (206/18)، گنجينه ى دانشمندان (377 -375 /2)، مؤلفين كتب چاپى (507 -506 /5).

سلطان محمدي، ابوالفضل

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابوالفضل سلطان محمدي

محل تولد : قزوين

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب ابوالفضل سلطان محمدي پس از گذراندن تحصيلات دوره ابتدايي درمقطع راهنمايي وارد حوزه علميه قم شدم و با فرا گرفتن دروس مقدماتي ، دروس سطح را در نزد استادان معظم آقايان : وجداني فخر ، اعتمادي ، قديري ، بني فضل ، صالحي مازندراني و استادي به پايان بردم و در سال 1369 به دروس خارج فقه و اصول راه يافتم و اكنون بيش از پانزده سال است كه در درس خارج فقه حضرت آيت الله ميرزا جواد تبريزي و خارج اصول حضرت آيت الله وحيد خراساني شركت نموده و از محضر علمي ايشان استفاده مي نمايم هم چنين در سال 1368 در موسسه آموزش عالي باقر العلوم (ع) در دوره كارشناسي علوم سياسي پذيرفته شدم . پس از گذراندن اين دوره در سال 1373 با مركز تحقيقات و مطالعات اسلامي دفتر تبليغات ، در حوزه تحقيق و پژوهش ابتدا در واحد اطلاع رساني ( نمايه سازي مجلات كتب و روزنامه ها ) و سپس در پژوهشكده انديشه سياسي وابسته به اين مركز در گروه فقه سياسي با

گرايش فقه سياسي ، تاريخ انديشه عالمان شيعي ، احاديث و روايات اهل بيت (ع) به همكاري و فعاليت هاي تحقيقي و پژوهشي پرداختم كه اين همكاري در قالب پروژه هاي تحقيقي تا كنون ادامه يافته است .

محصول دوازده سال تلاش علمي اينجانب چهار كتاب و تعدادي مقاله بوده كه در موضوعات گوناگون به نگارش درآمده و غالب آنها به چاپ رسيده است و برخي در دست تحقيق است .

سليمان اف، معصوم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

معصوم سليمان اف

محل تولد : جلفا

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1346/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب معصوم سليمان اف بعد از اتمام مدرسه 10 كلاسى، در سال 1984 ميلادي وارد دانشگاه نفت و شيمي باكو، ( رشته شناسايي بسترهاي نفت و گاز و غيره با روشهاي ژئوفيزيكي) وارد شدم و در سال 1991 و دو سال سربازي در وسط، دانشگاه را تمام كرده بعد از شش ماه به ايران آمده و وارد مدرسه علميه شدم. الآن مشغول نهايه الحكمه در سطح 3 موسسه فلسفه و كلام امام صادق(ع) هستم.

سليمي، ابوالفضل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ ابوالفضل سليمى نيز يكى از علماء و ائمه جماعت زنجانست كه در اين شهر به خدمات دينى از امامت و ترويج دين و غيره اشتغال و مانند شهرتش سليم النفس و پرهيزكار مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

سمرقندي، ناصرالدين، ابوالقاسم محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 556 ق)، فقيه حنفى، مفسر، محدث و واعظ. اهل سمرقند بود. در 542 ق به مكه رفت و در بازگشت مدتى در بغداد ماند. در سمرقند از دنيا رفت. از آثار وى: «الجامع الكبير» يا «جامع الفتاوى»؛ «الفقه النافع»؛ «بلوغ الارب من تحقيق استعارات العرب»؛ «رياضه الاخلاق»؛ «مصابيح السبل»، در دو مجلد، در فروع فقه حنفى؛ «الملتقط فى الفتاوى الحنفيه» به نام «مال الفتاوى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (23 -22 /8)، ايضاح المكنون (168/2)، كشف الظنون (1921 ،1813 ،1697 ،1580 ،717 ،571 ،565)، معجم المؤلفين (137/12).

سمعاني مروزي، ابوالمظفر منصور

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(489 -426 ق)، مفسر، محدث و واعظ. در مرو به دنيا آمد. در ابتدا نزد پدرش، كه از پيشگامان مذهب حنفى بود، فقه آموخت تا اين كه فقيهى برجسته شد و از اركان مذهب حنفى به شمار آمد. او از شاگردان ابوغانم كراعى و ابوبكر ترابى و عبدالصمد بن مامون و ابوصالح موذن و ابوعلى شافعى و ابوالقاسم زنجانى بود. پس از سى سال در سفر حج به مذهب شافعى گرايش پيدا كرد و ازين رو پس از مراجعت به وطن مورد طعن و آزار مردم مرو قرار گرفت و كار به كارزار كشيد. اما وى بر مذهب شافعى پاى فشرد و امام شافعيان گشت و موافق آن مذهب تدريس كرد و فتوى داد و تاليفات بسيارى در فقه شافعى از خود بجاى گذاشت. فرزندانش و عمر بن محمد سرخسى و ابونصر محمد كاشانى و محمد سنجى و ابونصر غازى و ابوسعد بن بغدادى از شاگردان وى مى باشند. و از وى روايت كرده اند. او در تفسير، فقيه و اصول و حديث آثارى دارد كه از

آن جمله اند: «الاصطلام»، كه شهرتى عالمگير داشت؛ «القواطع»، در اصول فقه؛ «الانتصار»، در حديث، در رد مخالفين؛ «المنهاج اهل/ لاهل السنه»، در رد قدريه؛ «تفسير القرآن» يا «تفسير السمعانى»؛ «الف حديث عن مائه شيخ»؛ «الرهان»، حاوى هزار مساله از مسائل خلافيه.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (244 -243 /8)، ريحانه (76/3)، سير النبلاء (119 -114 /19)، كشف الظنون (1870 ،1357 ،449 ،202 ،173 ،151 ،107)، لغت نامه (ذيل/ منصور)، معجم المؤلفين (20/13)، هديه العارفين (473/2)، وفيات الاعيان (211/3).

سمعاني مروزي، تاج الاسلام، ابوبكر محمد بن مصنور

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 510 -466 ق)، عالم، فقيه، محدث و واعظ شافعى. در مرو به دنيا آمد. در نيشابور و اصفهان و همدان و كوفه و حجاز و بغداد حديث شنيد. او در مدرسه ى نظاميه بغداد وعظ گفت. سرانجام در مرو اقامت گزيد. وى بسيار املاى حديث مى كرد و صد و چهل مجلس املا در جامع مرو داشت و همراه مواعظ احاديثى كه از اساتيد خود چون پدرش و ابوالخير صفار و ابوالقاسم زاهرى و عبداللَّه طاهرى و ابوالفتح هاشمى و نصراللَّه بن احمد خوشنامى و عبدالواحد قشيرى و ثابت بن بندار و محمد بن عبدالسلام انصارى و ابوغالب عدل و ابوبكر، نوه ى ابن مردويه، و ابوالفتح حداد شنيده بود، بيان مى كرد. سلفى و ابوالفتوح طائى و ابوطاهر سنجى از شاگردان وى مى باشند. او رئيس شافعيان در مرو بود. پيش از وفات اشعار خود را تماما شست و محو كرد. سرانجام در مرو درگذشت او داراى آثارى در زمينه ى حديث و وعظ مى باشد كه از آن جمه كتاب «الامالى» «امال».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (332/7)، ريحانه (76/3)، سير النبلاء (373 -371 /19)، الكامل (277/8)، الكنى

و الالقاب (323/2)، معجم المؤلفين (53 -52 /12)، الوافى بالوفيات (75/5)، وفيات الاعيان (311 -310 /3).

سند، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد سند

محل تولد : بحرين

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1340/1/1

زندگينامه علمي

حدود چهار سال و نيم سن داشتم كه به دبستان رفتم . پانزده سال و نيم داشتم كه ديپلم گرفتم. سپس عازم لندن شدم و فوق ديپلم هندسه را در سال اول گرفتم. در سال دوم موارد اضافي را فرا گرفتم تا در دانشكده تخصصي امپريال وارد شوم ولي در نزديك اواخر سال دوم تصميم به رفتن به حوزه علميه قم را گرفتم. با ورود به حوزه ، با تمام جديت ، شبانه روز و پنجشنبه و حتي جمعه و تعطيلات ، هميشه مشغول تحصيل بودم و همه متون قديمه مانند قوانين، شرح نظام، مطول و شمسيه و هيئت چغمين و عروقي و غيره را فرا گرفتم البته كتابهاي مقدمات را خودم به تنهايي فرا گرفتم چون در دبيرستان جزو مواد درسي بود و با آنها آشنا بودم.

در مدت سه سال و نيم ، سطوح عاليه را به اتمام رساندم كه البته ساعات كاري اين سه سال و نيم معادل ساعتهاي درسي حوزه در هفت سال برآورد ميشود . سپس درسهاي خارج آقايان روحاني و ميرزا هاشم آملي و وحيد خراساني ، در بيع و اصول الفاظ و صلاة و اصول عمليه و فلسفه اسفار و سپس بخصوص نزد آقاي جوادي آملي و اشارات هم پيش آقاي حسن زاده آملي و همراه اين سالها درسهاي آقاي گلپايگاني كه درقضاء و شهادات و حدود بود را، در تعطيلات فرا گرفتم و قضا

و شهادات آقاي تبريزي و همچنين طهارت و غيره آنها .

در اواخر حضور درسي دو سال نزد آقاي علامه فاني اصفهاني اصول فشرده و بيع و مكاسب محرمه و قضاء و خلل صلاة و غيره همچنين بحثهاي تعطيلي آقاي روحاني شركت داشتم كه در خلل صلاة و قواعد اصولي بود و در اواخر سه سال فقه طهاره و اصول عمليه و جلسه استفتاء آقاي تبريزي شركت داشتم سپس بدستور استاد آقاي روحاني و ميرزا هاشم آملي شروع به تدريس بحث خارج نمودم.البته شروع تدريس بحث خارج فقه و اصول همگام با دو سال اخير حضور اينجانب در درسهاي آقايان بود و همينطور تدريس منظومه ملا هادي مرتبه دوم بود. سپس اشارات بوعلي و سپس شفاء بوعلي و سپس اسفار كه چندين جلد آنرا تا بحال تدريس داشتم و همينطور يك دوره عقايد در امامت در طي چهار سال، همينطور تدريس مسائل مستحدثه در تعطيلات پنج شنبه و جمعه كه اكنون هم ادامه دارد و بحث كتاب حج دو دوره (خلاصه و مفصل) در تعطيلات داشتم و دوره اصول از اول الفاظ تا آخر استصحاب ، در طي 12 سال . بسياري از اين بحثها بچاپ رسيده و در زمينه مسائل مستحدثه متعدد و بسياري از شاگردان حاضر در بحث بدرجه تدريس كفايه و مكاسب و رسائل بلكه تدريس تقريرات رسيده و بسياري از آنها داراي تاليفات متعدد در زمينه هاي مختلف هستند.در زمينه مقالات و سخنراني ها در شهرها و كشورهاي مختلف شركت داشته ام.

سه چهاري، هاشم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ديگر از معروفين سلسله ى شيخ زين الدين است: مرحوم ملا محمد هاشم سه چهارى، از منبريان اصفهان، واعظ

صالح كامل، در ماه صفر 1361 وفات يافته، در تكيه ى شيخ مرتضى ريزى مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

سه دهي واعظ، جواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مرحوم سيد الذاكرين وثقه المحدثين حاج سيد جواد سه دهى از منبريهاى معروف تهران بودند و در مرثيه و روضه خواندن نفس بسيار گرم و حال بسيار خوبى داشتند منبرى بسيار موثر و مهيج داشت و كمتر مستمعى بود كه تحت تاثير و نفوذ منبر او قرار نگيرد و يا در موقع روضه خواندن ايشان نگريد مسجد بزازهاى تهران در ايام عاشورا شاهد منبرهاى داغ و پرشور و حرارت آن مرحوم مى باشد. غالبا خودش مى گريست و ديگران را نيز مى گريانيد جدا با حال و بااخلاص بود و نمى شد نگارنده در پاى منبر و روضه خواندن وى منقلب نشوم در سال 1387 قمرى در تهران وفات نموده و با تشييع مجللى به شهر رى منتقل و در صحن مطهر در جوار حضرت عبدالعظيم حسنى مدفون گرديد.

جناب حجه الاسلام حاج آقا مهدى حايرى تهران مى فرمود خواب ديدم وارد حسينيه جواهرى تهران شدم و ديدم مجلس روضه برقرار است و مرحوم حاج سيد جواد سه دهى منبرند و بسيار باشور و حرارت روضه مى خوانند و مردم گريه مى كنند وقتى از منبر آمده و خواست برود من جلو رفتم و گفتم آقا حال شما چطور است گفت بسيار خوبم و از وقتيكه حاج سلطان الواعظين شيرازى آمده اند به هر كدام از ما منبريها يك درجه به احترام ايشان داده اند.

مرحوم سه دهى فرزندان چندى دارند كه در ميان آنان دانشمند گرامى و واعظ نامى آقاى حاج سيد محمود سه دهى از گويندگان و وعاظ جوان تهرانند و منبرى آموزنده دارند كه در

محرم و صفر و ماه رمضان و اوقات ديگر به اين شغل خطير اشتغال و در اوقات ديگر به شغل تجارت فرش مشغول مى باشند. وى در تهران متولد و پس از خواندن دروس جديد به قم آمده و مقدمات و سطوح وسطى و نهائى را از مدرسين بزرگ فراگرفته و چندى از محضر آيت الله العظمى خ... و ديگران استفاده كرده و پس از فوت مرحوم آيت الله العظمى بروجردى به تهران مراجعت و تاكنون به انجام وظائف دينى و تبليغى و اجتماعى مشغول مى باشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

سه دهي واعظ، محمدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج سيد محمدعلى سه دهى كه سالها خدمتگذار آستان ولايت و مانند مرحوم برادر و والد ماجدش از راه منبر به خدمات دينى و روحى اشتغال داشتند ولى چندين سالست كه با لباس مقدس روحانيت و اسلاف و نياكان خود در سلك تجارت فرش اشتغال و بسيار ظريف و خوش محاوره و مجلس و در رفاقت صديق و در صداقت شفيق مى باشند و با جناب مستطاب واعظ نامى معاصر آقاى حاج سيد محمد موسوى رفيق صميمى و خالص و با معيت و مصلحت وى مسافرتهاى مهمى به خارج كشور اروپا و افريقا و امريكا و هند و پاكستان نموده و خاطرات شيرينى دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

سه دهي واعظ، ابوالقاسم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج سيد ابوالقاسم سه دهى بن السيد الجليل والعالم النبيل السيد محمدعلى حسينى تهرانى عالمى فاضل و واعظى كامل و كثير التاليف بود در سال 1339 قمرى پس از اعمال حج در مكه معظمه وفات يافت و در قبرستان معلى (قبرستان ابوطالب) مدفون گرديد.

داراى تاليفات عديده و مفيده مى باشد كه ذيلا مى نگارم.

1- بدايع الاخبار در اخلاق 2- بشاره الابرار در احوال شيعه الكرار فى دار القرار در چهل هزار بيت 3- برهان الرساله در اثبات نبوت خاصه 4- حسام الشيعه در اثبات امامت اميرالمومنين عليه السلام.

5- خصايص الايام در وقايع الايام.

6- دلائل الربوبيه كه به طبع رسيده است 7- لمعات الانوار مطبوع 8- نفايس الاخبار و غيره.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

سيبويه كربلائي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احمد فرزند ملا على اكبر سيبويه حايرى كربلائى از مخلصين اهل بيت و مبلغين احكام و مروجين اسلام و خدام مخلص اهل البيت عليهم السلام بالاخص سالار شهيدان حضرت ابى عبداللَّه الحسين عليه الصلوه والسلام است. ايشان در بيستم ربيع الثانى 1337 قمرى در كربلا به دنيا آمده و در بيت علم و حديث تربيت يافته و پس از خواندن دروس مقدماتى و ادبيات سطوح را نزد والد ماجدش و عموى بزرگوارش مرحوم حاج شيخ محمدعلى سيبويه كه از علماء محترم كربلا بودند خوانده و سطوح نهائى و خارج فقه را از مرحوم علامه فقيه حاج شيخ يوسف بيارجمندى شاهرودى كه از مجتهدين و علماء مبرز كربلا بودند استفاده نموده و در سال 1400 قمرى برابر با 1359 شمسى از طرف دولت شوم بعث عراق تسفير و رانده به ايران شده پس از ورود رحل اقامت به تهران انداخته و تا حال تحرير كتاب 1412 قمرى در آنجا به اقامه

جماعت و ترويج دين و تبليغ احكام و ذكر مصائب خاندان رسالت بالاخص سالار شهيدان حضرت ابى عبداللَّه الحسين عليه الصلوه والسلام از طريق منبر اشتغال دارند و جدا مخلصانه و خالصانه اين وظيفه را ايفاء مى كنند و لذا اثر عميقى در مستمعين و شنوندگان خود مى گذارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

سيبويه يزدي، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدحسين فرزند عالم ربانى حاج شيخ محمدعلى فرزند آخوند ملا عباس يزدى ابرندآبادى از دانشمندان كربلا بوده كه دولت بعث عراق او را با ده ها هزار نفر ديگر به ايران رانده و ايشان رحل اقامت در مشهد مقدس انداخته و تأسيس مدرسه علميه اى به نام امام حسين عليه السلام نموده و به خدمات دينى در آنجا از اقامه جماعت و تدريس و اداره عده اى از طلاب و محصلين اشتغال دارند.

جد ايشان آخوند ملا عباس در ابرندآباد يزد متولد شده و پس از خواندن مقدمات به اتفاق آقا سيد محمدكاظم يزدى كه با او رفاقت تامى داشته به اصفهان هجرت نموده و قسمتى از سطوح در آنجا خوانده و مهاجرت به كربلا نموده و چندى كه اقامت داشتند كسى از شخصيت ايشان مطلع نبوده تا آنكه كم كم مرحوم آيت اللَّه حاج سيد محمدباقر حجت كربلائى و آيت اللَّه حاج سيد اسماعيل صدر متوجه و مطلع مى شوند از آمدن ايشان.

پس از ايشان ديدن كرده و تجليل مى كنند پس از آن شروع به تدريس و اقامه نماز جماعت در صحن شريف و بعضى از مساجد كربلا مى نمايند و بعد از آن برادر بزرگوارش مرحوم آخوند ملاعلى سيبويه از ايرندآباد يزد عازم كربلا شده و در آنجا اقامت نموده و پس از چندى قبل از برادرش مرحوم ملاعباس از دنيا

مى روند و لقب سيبويه اختصاص به ايشان داشت و پس از فوتشان علماء كربلا لقب مذكور را به ايشان دادند و اين نام خانوادگى اولاد و اعقاب ايشان گرديد و خلاصه هر دو آن بزرگوار از علماء مبرز و مجتهدين بزرگ كربلا بودند و مرحوم آخوند ملاعلى سيبويه عقيم و بدون اولاد بود و مرحوم آخوند ملاعباس داراى دو فرزند عالم و دانشمند به نام:

1- حاج شيخ على اكبر والد ماجد حاج شيخ احمد سيبويه مقيم تهران.

2- حاج شيخ محمدعلى سيبويه والد ماجد مترجم ما بودند.

و اين دو بزرگوار حاج شيخ على اكبر و حاج شيخ محمدعلى از علماء مبرز كربلا بوده اند كه در حوزه كربلا اشتغال به تدريس و امامت در صحن شريف و مسجد مى نمودند.

و مرحوم حاج شيخ محمدعلى داراى فرزندانى بودند كه بيشتر آنها در حال كودكى از دنيا رفتند و دو فرزند فاضل و دانشمند از ايشان به نام:

1- حاج شيخ محمدحسن سيبويه كه دانشمندى فاضل و ارزشمند بودند و پس از سفر به ايران در اثر ناراحتيها و صدمات وارد در مشهد بيمار شده و از دنيا رفته و در صحن نو مشهد مقدس مدفون شدند.

2- مترجم ما جناب حاج شيخ حسين سيبويه كه در كربلاء معلى به دنيا آمده و در بيت علم و تقوا پرورش يافته و دروس ابتدائى و مقدماتى و سطوح را از مدرسين كربلا بالاخص مرحوم والدشان و حاج شيخ يوسف بيارجمندى شاهرودى و حاج شيخ محمدرضا جرقوئى اصفهانى و حاج شيخ محمدعلى منتظرى و حاج شيخ محمد خطيب و ديگران خوانده سپس عزيمت به نجف اشرف نموده و سطوح عالى را از محضر حاج شيخ مجتبى

لنكرانى و آقا سيد احمد اشكورى و حاج شيخ صدرا بادكوبه اى و بعد به درس مرحوم ميرزا باقر زنجانى و بعد از آن به درس ميرزا حسن بجنوردى سپس درس آيت اللَّه العظمى و العلامه الكبرى خوئى مد ظله و آقاى خمينى استفاده نموده و به خدمات دينى از اقامه جماعت و تدريس فقه و اصول و تفسير قرآن و غيره پرداخته و مدرسه اى به نام امام حسين عليه السلام تأسيس و عده اى از محصلين و طلاب مشهد را تربيت و تعليم مى دهند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

سيد العراقين (عبدالحسين)

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مرحوم حاج ميرزا عبدالحسين خاتون آبادى فرزند آقا مير محمد مهدى بن حاج مير معصوم بن حاج ميرزا محمد على بن مير ابوالمحسن بن مير محمد اسماعيل [بن مير محمد باقر بن مير محمد اسماعيل] مدرس كبير خاتون آبادى. پدرانش عموما از علماى بزرگ اصفهان، و رؤساى اين شهر بوده، و به مناسبت سكونت در محله ى پاقلعه (از محلات اصفهان) به سادات پاقلعه معروف شده اند.

مرحوم سيد العراقين در سال 1294 در اصفهان متولد شده، و مقدمات علوم را در اين شهر آموخته، سپس جهت تكميل به عراق عرب رفته، سال ها در نجف اشرف از محضر اساتيد بزرگ آنجا در فقه و اصول استفاده نموده، تا به درجه ى اجتهاد نايل گرديده، به اصفهان مراجعت نموده، به درس و بحث و اقامه ى جماعت، و فصل خصومات، و ترويج دين پرداخته.

سرانجام در شب چهارشنبه 10 شوال 1350 وفات يافته، در تكيه اى مخصوص در مجاورت تكيه ى خاتون آبادى ها مدفون گرديد. (پس از آن جمعى كثير از فضلا و علما در مجاورت او در بقعه و خارج آن مدفون شدند كه ذيلا به

نام برخى از آنها اشاره مى شود.

مرحوم سيد العراقين آخرين مدرس معروف مدرسه ى چهارباغ به شمار مى رفت كه پس از فوت او، به مناسبت چندى، سال ها مدرسه تعطيل، و خالى از طلبه و محصل بوده، و امورات وقفى آن زير نظر اداره ى اوقاف اداره مى شد، تا پس از وقايع شهريور 1320 مجددا مدرسه به تصرف وقف داده، و حق به من له الحق بازگشت. سپس طلاب در آن ساكن شده و به تحصيل مشغول شدند، و به حمدالله تاكنون داير، و صبح و عصر جلسات تدريس فقه و اصول حكمت و ادب در آنجا داير است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

سيد هاشمي، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيدمحمد سيدهاشمي

محل تولد : كاظمين

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب سيدمحمد ميرهاشمي از سال 1362 وارد حوزه علميه مشهد مقدس شدم، همزمان نيز شبانه تحصيلات را در مقطع دبيرستان در رشته فرهنگ و ادب به اتمام رساندم. (66 _ 1365) در سال 1370 در دانشگاه علوم اسلامي رضوي در مقطع كارشناسي (رشته فلسفه و كلام اسلامي) شركت نموده و در تابستان سال 1375 فارغ التحصيل شدم. در سال 1376 بعد از ارائه يكسال امتحان درس خارج فقه و اصول در مشهد رهسپار حوزه علميه قم شدم. در سال 1378 و نيز سال 1380 در مقطع كارشناسي ارشد رشته فلسفه و كلام اسلامي در برخي دانشگاهها مانند باقر العلوم(ع) تربيت مدرس قم شركت نموده ولكن علي رغم قبولي در مراحل بعدي شركت نكردم. از سال 1380 به بعد تاكنون به عنوان مدرس دروس معارف اسلامي در برخي دانشگاههاي آزاد و جامع علمي كاربردي تدريس

داشته ام. از سال 1383 به بعد در عرصه تحقيق و پژوهش في الجمله فعاليتي داشته ام برخي از آثار حقير (كه البته به مرحله چاپ نرسيده است) به شرح ذيل مي باشد: الف) اخلاق اسلامي ب) مجموعه مقالات اصول كاربردي آيين زندگي ج) معادشناسي د) اعتقاد به منجي عدالت گستر و آثار آن ه) مطلق گرايي در اخلاق. در سال 1384 با اخذ موضوع پايان نامه از شوراي مديريت حوزه علميه قم رساله خود را با عنوان مطلق گرايي در اخلاق تحت راهنمايي استاد راهنما جناب آقاي دكتر عباسي به اتمام رسانده و اكنون رساله سطح 3 حوزه بنده در نوبت دفاع قرار دارد. از حدود سالهاي 1382 به بعد به عنوان مشاور در برخي واحدهاي دانشگاهي در حوزه هاي مختلف مذهبى، اعتقادى، خانوادگى، مشاوره و رسماً در برخي جلسات جلسه پرسش و پاسخ دانشجويي فعاليت داشته ام. در تمام اين مدت تاكنون در دروس خارج فقه و اصول (حضرت آيت الله وحيد خراسانى، حضرت آيت الله مكارم شيرازي شركت داشته ام). در سال تحصيل جاري (نيمسال دوم 86 _ 85) در جامعة الزهراء قم تدريس برخي دروس را نيز به عهده دارم. از زمان تدريس در دانشگاهها (باعنوان رتبه اول استادياري) مشاوره برخي دانشجويان را در تحقيقات آنها (استاد مشاور) برعهده داشته ام.

سيدعلوي، ميرابراهيم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مير ابراهيم سيدعلوي

محل تولد : تبريز

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1318/1/1

زندگينامه علمي

اين جانب مير ابراهيم سيد علوي فرزند مرحوم حاج مير سليمان بن سيد جعفر بن سيد حسين ابن سيد محمد موسوي در سال 1318 ه.ش برابر با يكم شوال 1358 ه.ق در روز عيد فطر در شهر تبريز در

محله ويجويه (ورجي) متولد شد ه ام. پس از گذراندن دوران تحصيلات ابتدايي در مدرسه ديانتي محمديه كه با اذن مرحوم آيت الله العظمي سيد محمد حجت كوه كمره اي باني و موسس مدرسه حجتيه قم تاسيس يافته بود در همان سنين نوجواني به فراگيري علوم اسلامي و دانش هاي ديني علاقه نشان دادم و روزها در مدرسه طالبيه (جمعه مسجد) به يادگيري صرف و نحو عربي پرداختم و جامع المقدمات، سيوطى، جامي و ديگر كتب ادبي را آموختم. آنگاه براي ادامه تحصيلات عازم حوزه علميه قم شدم. اول در مدرسه فيضيه و سپس در مدرسه حجتيه، منزل كردم. و دروس سطح را (شرح لمعه، منطق، معالم، رسايل، مكاسب، كفايه الاصول و غيره) را نزد اساتيد وقت، حضرات: حاج ميرزا يدالله دوزدوزانى، جعفر سبحانى، ناصر مكارم، ميرزا حسين نورى، ميرزا علي مشكينى، سيد محمد باقرسلطاني (طباطبايي) حدودا در سال هاي 1333 ش الي 1340ش سال وفات آيت الله بروجردي خواندم. و ضمنا دروس فلسفه و كلام و تفسير و نهج البلاغه را همزمان نزد علامه طباطبايي و ديگر اساتيد وقت مي خواندم از قبيل حاج سيد حسين قاضي تبريزي و حاج آقا مصطفي خميني و دكتر مفتح و غيرهم. و تقريبا پس از پايان سطوح، ده سال و اندي در درس خارج فقه و اصول مراجع و آيات وقت رضوان الله عليهم، و اندك زماني در درس هاي امام خميني قدس سره حضور يافتم و زماني كوتاه هم به نجف اشرف مشرف شدم ليكن پس از چند ماه مراجعت كردم و در قم به ادامه تحصيل پرداختم. در سال 1350 ش بعد از آن كه

از دانشكده الهيات (دانشكده معقول و منقول) به تشويق مرحوم دكتر مفتح ديپلم مدرسي در رشته معقول كسب كرده بودم با ديپلم ادبي و شركت در كنكور سراسري وارد دانشگاه تهران شدم و در رشته جامعه شناسى، ليسانس گرفت. و از زمان هاي جواني در جلسات نويسندگي آيت الله مكارم شيرازي (شب هاي جمعه) و جلسات اسلام شناسي دكتر مفتح در رشته نويسندگي وارد شدم و از همان وقت كتا ب هايي تاليف، ترجمه و تحقيق كردم كه برخي به چاپ رسيده است و نيز به مناسب هاي علمي مقالاتي مي نويسم كه نزديك يكصد مقاله به طبع آراسته شده است.

سيدي ساروي، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين سيدي ساروي

محل تولد : ساري

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/2/1

زندگينامه علمي

در يكي از روزهاي سبز اديبهشت 1343 در ساري شهري كه همسايه دريا و كشتزاران است وعطر شاليزار درآن مي وزد چشم به جهان گشودم. اولين كاري كه در عمرم كردم اين بود كه با آمدنم پدر و مادرم را به گريه انداختم و بعد فاميلهاي ديگر را ( باغي كه نكوست از بهارش پيداست ) تا يازده سالگي در كوچه هاي آكنده از عطر درختان نارنج به دنبال سنجاقك و پروانه مي دويدم. رگهاي برگها را مي شمردم و لطافت پرهاي سار و سبز قبا را با نگاهم لمس مي كردم. با اينكه آن روزها هم شهر نشين بودم اما گوشم با شيهه اسب و زنگوله گوسفندان آشتي داشت.در سال 1353 براي فرو نشاندن تشنگي روح به حوزه علميه قم وارد شدم . تا سال 1359 برگهاي دفتر عمرم خالي از

رنگ شعر و ادب و هنر است. از همان سال حرفهايي از چشمه روحم جوشيدند و در جويبار شعر جاري شدند . در يك برخورد از نوع معمولي با استاد " صادق موسوي گرمارودي " آشنا شدم و ايشان به پاكسازي و پالايش اين چشمه پرداخت . در مدت يكي - دو سال هر بار كه خار جفا در پاي دل مي رفت و يا پرنده شادي بر شاخسار احساس مي خواند چشمه مي جوشيد و چند نفري هم از شنوندگان راديو " ساري " و خوانندگان مجلات آن روزها از ان نوشيدند .از سال 1362 باز به تشويق همان استاد به ترجمه روي آوردم كه تا امروز 40 تايشان در قفسه هاي كتابفروشي ها و كتابخانه ها نشسته اند. اين شعله هر چند وقت يكبار از زير خاكستر پراكنده كاريها سر بر مي كشد و تا فاصله اي را روشن و درون عده اي - وبيشتر بچه ها - را گرم مي كند . سال 1363 بود كه پس از مدتي كلنجار رفتن با روحم او را به دوربين فروشي بردم و از پشت " ويزور " دوربين دنيا را نشانش دادم . آن قدر خوشش آمد كه از آنروز تا الآن هميشه از آنجا به عالم و آدم نگاه مي كند . تا حالا هم بيش از 12 جايزه عكاسي به من هديه كرده است. معطل كارهاي ديگري هم شده ام كه هرگز اين پراكنده كاريها را به كسي توصيه نمي كنم .

سيستاني، زين العابدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد زين العابدين حسينى سيستانى از علماء محترم و ائمه جماعت جامعه گوهرشاد مشهد و مورد احترام

و وثوق مردم مشهد بودند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

سيستاني، علي اكبر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

على اكبر عالمى جليل و فاضلى باكمال از دانشمندان سيستان بوده و در آنجا قيام به وظائف شرعى از اقامه نماز جمعه و نشر احكام و هدايت و ارشاد انام نموده و در حدود 1320 قمرى وفات نموده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

سيفي، علي اكبر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي اكبر سيفي

محل تولد : بابلسر

شهرت : سيفي مازندراني

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1335/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1350 براي شروع تحصيل به حوزه خاتم الانبياء بابل رفته و پس از يك سال به حوزه علميه قم مشرف شدند. ايشان با پشتكار و جديت فراوان دروس مقدماتي و سطح را در طول سه سال به پايان رسانده و با اينكه درگير مسائل سياسي كشور بودند هيچگاه از تعليم و تعلم علوم حوزوي غفلت نورزيده و با جديت و پشتكار بسيار زياد دروس خارج حضرت آيت الله ميرزا هاشم آملي را به نوشته عربي تقرير فرموده و به نظر معظم له مي رساندند و ايشان نيز پس از ملاحظه تقريرات، تشويق و ترغيب فراواني مي نمودند. از سال 1355 تا پيروزي انقلاب اسلامي بيشتر راهپيمايي هايي كه عليه رژيم پهلوى،در برخي از شهرهاي استان مازنداران برگزار مي شد به رهبري و يا پشتيباني ايشان بود تا جائيكه، نام ايشان در ليست ساواك و اداره امنيت ملي استان بعنوان اخلالگر و مخرب، ثبت شده و هميشه تحت پيگرد بودند و حتي چندين مرتبه هم مورد حمله مسلحانه نيروهاي ساواك قرار گرفتند. پس از پيروزي انقلاب اسلامى، مانند قبل با جديت فراوان، دروس آيت الله گلپايگاني را به عربي تقرير و هر از چند گاهي جزوات و

تقريرات خود را به معظم له ارائه و مورد تشويق و ترغيب ايشان، قرار مي گرفتند. در همان زمان توفيق تدريس لمعه، مكاسب و رسائل و فلسفه را نيز داشتند.

پس از آغاز جنگ تحميلى، حضوري فعال در جبهه هاي حق عليه باطل داشتند و موفق به تدريس يك دوره كلام و معارف اسلامي در جبهه شدند كه مورد استقبال سرداران و فرماندهان سپاه قرار گرفت.ايشان با توجه به اينكه مسئوول تبليغات لشكر 25 كربلاي مازنداران بودند ولي همواره، در طول جنگ نيز، دروس فقه و اصول را رها ننموده و جزء اصلي كارهاي خود را اختصاص به پرداختن عميق به اين علوم مي دادند. در سال 1360 افتخار جانبازي از ناحيه چشم را داشته و هم اكنون يك چشم ايشان، بيناست. پس از چنگ تحميلي نيز، در دروس خارج آيت الله اراكي و پس از آن در جلسات خصوصي فقه آيت الله تبريزي و سيد محمود شاهرودي حاضر شده و خود نيز به تدريس خارج كفايه به زبان عربي مشغول بودند. از سال 1372 در مدرسه فيضيه و گلپايگاني تدريس خارج فقه و اصول را آغاز كرده و تاليفات خود را كه از مجموعه دروس و تحقيقاتشان بود، به مرحله چاپ رسانيدند كه انتشارات جامعه مدرسين و موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره) به چاپ آنها اقدام نموده و مي نمايند. هم اكنون، ايشان يكي از مدرسين دورس عالي حوزه علميه قم بوده و شاگردانشان نيز اغلب از محققان و مدرسان دروس سطح مي باشند.

سيني، عبدالوهاب

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند سيد محمدعلى حسينى. واعظ صالح، متوفى در رجب 1377، مدفون در جنب برادر [سيد مهدى

بدرى].

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

شاكر اردكاني، سيد اسماعيل

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد اسماعيل شاكر اردكاني

محل تولد : اردكان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1356/12/18

زندگينامه علمي

اينجانب سيّد اسماعيل شاكر اردكاني فرزند سيّد حسن متولد 18/12/1356 در اردكان يزد هستم .پدر بنّا و سخت در كار و كسبش كوشا و پر كار است و مادرم خانه دار.از ميان 6 فرزند پدرم،فرزنددوّم هستم.از ابتداي نوجواني علاقه زيادي به علوم ديني و مجالس امام حسين(عليه السلام)داشتم.پس از گرفتن سيكل تصميم بر رفتن به حوزه گرفتم امّا عده اي به من گفتند ديپلم بگير و بعد برو در دبيرستان به رشته علوم تجربي مشغول شدم و با وجود آنكه قبول شدم ،سال اوّل را ادامه نداده، به حوزه رفتم و در اردكان طلبه شدم و از محضر اساتيدي چون مرحوم حاج شيخ علي بهجتي و حاج شيخ محمّد شاكري و حاج سيّد مهدي حسيني نژاد و همچنين از استاداني ديگر مثل حاج شيخ علي محيطي،حاج شيخ رضا جعفري،حسين ثقفي،مجيد جعفري،شيخ رضا مختاري،شيخ علي جديدي و.... استفاده نمودم.

پس از اتمام سطح (پايه ششم) به قم آمدم و دروس حوزه را ادامه دادم و همراه آن به رشته تخصصي تبليغ ادامه تحصيل دادم واكنون نيز به كارشناسي ارشد آن مشغولم.

شاكري، روح الله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

روح الله شاكري زواردهي

محل تولد : قم

شهرت : شاكري

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1345/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب روح الله شاكري زواردهي ،فرزند عيسي متولد 1345 محل تولد قم ،دوران دبستان و راهنمايي را در شهرستان بابل

گذراندم و به خاطر فضاي مذهبي خانواده روحاني بودن علاقه وافري به طلبه شدن پيدا كردم لذا در سال آخر سوم راهنمايي تصميم گرفتم به حوزه بروم وارد حوزه شدم چند ماهي را در مدرسه علميه صدر[خاتم الانبياء ] بابل گذراندم و از آنجائي كه امكانات لازم فراهم نبود وارد حوزه علميه قم شدم در سالهاي اول در كنار دروس فقه در دبيرستان هم تحصيل مي كردم و در اين سالها توانستم ديپلم را اخذ نمايم ، با اخذ ديپلم تصميم گرفتم در كنكور سراسري شركت كنم ، با اينكه خيلي مطالعه نكرده بودم و بدون آمادگي قبلي در كنكور با رتبه عالي قبول شدم ، ولي پس از مدتي احساس كردم اين كار ممكن است باعث دور شدن من از حوزه علميه شود لذا با مشورت اساتيد از دانشگاه صرف نظر كرده و در دروس حوزوي متمركز شدم . دوره سطح را در نزد اساتيد بزرگوارحوزه كه خيلي از آنان در قيد حيات هستند گذراندم اگر چه دو بزرگواري كه بسيار بر بنده حق دارند و در شكوفايي فكر و انديشه ام نقش داشته در قيد حيات نيستند آيةالله وجداني فخر كه لمعه و شرح آن را محضر ايشان تلمذ كردم و ديگر مرحوم آيةالله پاياني كه مكاسب را در نزد ايشان آموختم. با پايان يافتن سطح به دروس خارج فقه و اصول راه يافتم. خارج فقه را در نزد حضرت آيةالله العظمي شيرازي –مدظله – به مدت هفت سال استفاده بردم و خارج اصول را در نزد حضرت آيةالله العظمي سبحاني –مدظله – به مدت شش سال – يك دوره گذراندم .

به

موازات درس خارج در رشته كلام اسلامي مقطع سطح چهار [دكترى] قبول شدم و به مدت چهار سال در اين مراكز از اساتيد بهره گرفتم،و بعد در آزمون تخصصي تربيت مدرس مهدويت حوزه علميه قم با گرايشي كلامي قبول شدم و يك دوره مهدويت خواندم . دراين سال در كنار تحصيل به تدريس خصوصي گرفته با عمومي پرداختم و ده سا ل اخير را مرتب به عنوان مدرس حوزه در مدارس برادران و خواهران و مراكزتخصصي مشغول و در دانشگاه هم درعلوم معارف اسلامي چند سال مشغول تدريس مي باشم . يكي از رسالتهاي مهم روحاني تبليغ دين بود كه به مدت 15 سال به عنوان مبلغ از روستاها گرفته ،شهرها و تا دانشگاه ها ،ازتبليغ سنتي ،غير سنتي و كلاسيك توفيق داشته ام . درعرصه پژوهشي چند مقاله و كتاب دارم كه برخي از آنان قبول درسي مي باشند.

شاكرين، حميدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حميدرضا شاكرين

محل تولد : اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1355 تحصيل در حوزه علميه اصفهان را آغاز نموده و درسال 1360 به حوزه علميه قم وارد شدم. درس خارج را از سال 1362 آغاز نموده و از محضر اساتيدي چون آيت الله تبريزي، آيت الله مكارم، آيت الله فاضل لنكراني و آيت الله وحدي خراساني بهره جستم. درس فلسفه را نيز از محضر استاد فياضي آيت الله مصباح يزدي، و آيت الله جوادي آملي كسب فيض نموده و همراه با دروس رسمي به مطالعه فردي پرداخته و عمدتا از آثار علامه طباطبايي، شهيد مطهري، شهيد صدر و آيت الله مصباح يزدي استفاده نموده

تا به حريم دايره مطالعات خود را بسط داده و عمدتا در عرصه مباحث فلسفي و كلامي، بويژه كلام جديد مطالعات خود را گسترش داده ام اكنون نيز در اين زمينه به فعاليت خود ادامه مي دهم.

شانه ساز شيرازي، احمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1332/1330 ق)، فقيه اصولى، حكيم، خطيب و رياضيدان. به جهت شغل پدر به نام شانه ساز شهرت يافته بود. وى از بزرگان علماى اماميه در عصر خود و از راويان سيد مهدى قزوينى حلى و از شاگردان ميرزاى شيرازى بود. سالها در محضر استاد در سامراء بود و سپس به شيراز بازگشت. پس از چندى از شيراز به نجف رفت و به تدريس و تعليم پرداخت. وى در مدرسه ى قوام شيرازى تدريس مى كرد، بويژه در تدريس «فصول» شهرتى بسيار داشت. آقا شيخ بزرگ تهرانى از شاگردان او بود. آيت اللَّه مرعشى نجفى از وى روايت كرده است. وى در نجف درگذشت و در صحن علوى دفن شد. از آثارش: حاشيه بر «الفصول»؛ رساله اى در «اللباس المشكوك»؛ «اثبات سياده الشريف».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (603/2)، الذريعه (294/18 ،164/6)، ريحانه (166/3)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 85/14)، معجم المؤلفين (242/1).

شاه آبادي، مهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجت الاسلام «مهدي شاه آبادي» در سال 1309 ه_. ش در دوران اوج اختناق رضاخاني در خانواده اي روحاني، در شهر مقدس «قم» ديده به جهان گشود. پدرش حضرت آيت الله العظمي «ميرزا محمدعلي شاه آبادي» از فقها و عرفاي نامدار دوران خود بود. وي استاد عرفان امام خميني (ره) و نيز تعداد ديگري از علماي بزرگ معاصر بود. مهدي در سن چهارده سالگي در معيت پدر بزرگوار خود عازم تهران شد و به مدت دو سال مشغول فراگيري مقدمات قرآن در مكتب خانه امامزاده يحيي گرديد. وي در سن شش سالگي به همراه دو تن از برادرانش به دبستان «توقيق» رفت و در مدت شش سال دوره دبستان را پشت سر نهاد. مهدي همزمان با

تحصيل در دبستان، در درس پدر بزرگوار خود در منزل حاضر شده و به فراگيري صرف و ساير مقدمات ادبيات عرب پرداخت. در سال 1323 ه_. ش در حاليكه او چهارده ساله بود، براي فراگيري علوم قديمه به مدرسه مروي رفت و پس از چهار سال تحصيل در اين مدرسه در سن هيجده سالگي ملبس به لباس روحانيت گرديد. شيخ مهدي در سال 1328 ه_. ش از نعمت پدر، معلم و مراد خود محروم گرديد. دو سال پس از وفات پدر براي ادامه و تكميل دروس اسلامي عازم حوزه علميه قم گرديد و از محضر اساتيد معظم قم كسب فيض نمود.

در سال 1334 ه_. ش وي پس از اتمام دوره سطح، در درس خارج فقه و اصول حضرت امام (ره) و ساير علماي عظام در«قم» حاضر گرديد. دو سال بعد او به منظور تشكيل خانواده، با خانم «آيت الله زاده شيرازي» از نوادگان ميرزاي بزرگ شيرازي (صاحب فتواي تنباكو) وصلت نمود كه حاصل اين ازدواج شش فرزند مي باشد.

با آغاز مبارزات سياسي – مذهبي امام خميني(ره) در سالهاي اوايل دهه چهل، شهيد شاه آبادي نيز به منظور ياري زعيم و مقتداي خود وارد عرصه مبارزه عليه رژيم پهلوي شد. تبليغ رهبري و مرجعيت امام (ره) اولين وظيفه اي بود كه وي بر عهده گرفت و به رغم خطرات و مشقات اين راه، در جهت تحقق آن رنجهاي بسياري را متحمل شد. وي به همراه خانواده خود براي تبليغ دين و شناساندن مقام والاي امام (ره) در ايامي كه حوزه هاي علميه تعطيل بودند، به مناطق دور افتاده مسافرت مي كرد. او با صبر و استقامت و رفتار

پاك و بي آلايش خود، قلوب بسياري از مردم مناطق مختلف را از عشق و محبت نسبت به اسلام و افكار و انديشه هاي امام خميني (ره) مملو مي كرد. در كنار اين فعاليتها، او ضمن تهيه و توزيع اعلاميه هاي امام خميني (ره) در بين انقلابيون سراسر كشور، به همراه برخي ديگر از روحانيون، نقش مواصلاتي بسيار قوي با امام (ره) داشت و براي ايجاد هماهنگي هاي لازم بين مراجع عظام و حضرت امام (ره) نقش فعالي را بر عهده گرفت.

در سال 1350 به «تهران» عزيمت نمود و با دعوت اهالي «رستم آباد»در« شميران»، امامت مسجد اين منطقه را بر عهده گرفت. با حضور وي دراين منطقه، فعاليتهاي فرهنگي و مبارزات سياسي انقلابيون منطقه، وارد مرحله جديدي گرديد و او به عنوان رهبر مسلمانان انقلابي شرق «شميران» شناخته شد. فعاليتهاي انقلابي او موجب جذب جوانان مسلمان و پرشور منطقه به فعاليتهاي سياسي - مذهبي شد و از پايگاه مسجد رستم آباد، انقلابيون جهت فراگيري آموزش هاي نظامي و يا ديدار با حضرت امام (ره) به خارج از كشور هدايت مي شدند.

مبارزات و فعاليتهاي او باعث گرديد ، به عنوان يك روحاني مبارز و فعال از سوي دستگاه امنيتي رژيم پهلوي مورد شناسايي قرار گيرد و با حساسيت ساواك نسبت به وي در طول سالهاي 1352 تا 1357 ه_ .ش به پنج بار زنداني و يك بار تبعيد محكوم شد. در طول دوره هاي بازداشت و بازجويي، شهيد «شاه آبادي» از جمله انقلابيوني بود كه به رغم تحمل شكنجه هاي سخت و طاقت فرسا از سوي دژخيمان رژيم، از ارائه هر گونه اطلاعات و اخباري كه موجب شناسايي و دستگيري دوستان و

همرزمانش مي شد، خودداري مي ورزيد. دوران تبعيد وي نيز در شهر بانه استان كردستان كه از مناطق سني نشين كشور بود، سپري گرديد. روحيه بالا، اخلاق اسلامي و رفتارهاي انسان دوستانه وي با اهالي منطقه و نيز ارتباط و مصاحبت با برادران اهل تسنن و به خصوص شركت در نمازهاي جماعت مساجد آنان، باعث ايجاد رابطه عميق بين آنان گرديد. انس وي با مردم و بويژه علماي اهل سنت منطقه، در راستاي تحقق اهداف مبارزات عليه رژيم و روشنگري مردم، تاثير بسزايي داشت. بر اثر فعاليتهاي انقلابي گسترده و شبانه روزي حجت الاسلام« شاه آبادي »در منطقه، رژيم به منظور جلوگيري از تشديد فعاليتهاي انقلابيون، از ادامه تبعيد وي منصرف شده و او پس از شش ماه تبعيد آزاد گرديد.

آخرين دوران زندان شهيد «شاه آبادي» در سوم بهمن 1357 ه_. ش و در آستانه ورود حضرت امام (ره) به ميهن خاتمه يافت. وي به همراه ساير انقلابيون نقش فعالي در بازگشايي فرودگاههاي كشور داشت. نقش او در كميته استقبال از امام خميني(ره) و نيز اداره بيت ايشان در تهران در كنار ساير انقلابيون برجسته، قابل توجه بود. وي در روزهاي نزديك به پيروزي انقلاب با صدور فرمان تاريخي امام (ره) در خصوص لغو حكومت نظامي روز 21 بهمن 1357، ماموريت خطير ابلاغ اين پيام به مراكز و اماكن انقلابيون را بر عهده داشت.

پس از پيروزي انقلاب اسلامي فعاليتهاي حجه الاسلام شاه آبادي وارد مرحله جديدي گرديد. با صدور فرمان امام (ره) مبني بر تشكيل كميته هاي انقلاب اسلامي(سابق) و به دعوت آيت الله «مهدوي كني»، وي به عضويت شوراي مركزي اين نهاد درآمد و علاوه بر

مسئوليت يكي از ستادهاي كميته «شميرانات»، در تشكل و سازماندهي اين نهاد انقلابي نقش برجسته اي داشت. در اسفندماه 1358 ه_ ش و در آستانه برگزاري انتخابات دوره اول مجلس شوراي اسلامي، حجه الاسلام شاه آبادي به نمايندگي از سوي جامعه روحانيت مبارز، تلاشهاي گسترده اي را براي ائتلاف گروههاي انقلابي و حزب اللهي انجام داد كه ثمره آن انعقاد ائتلاف بزرگ بين جامعه روحانيت مبارز، حزب جمهوري اسلامي و سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي بود. پس از اين ائتلاف نامزدهاي گروههاي انقلابي از جمله شهيد «شاه آبادي» به مجلس راه يافته و اكثريت مجلس اول شوراي اسلامي را در دست گرفتند.

در سال 1359 ه_.ش حضرت امام (ره) فرماني در خصوص ضرورت بررسي عملكرد بنياد مستضعفان صادر نمودند. هيائي جهت اين بررسي تشكيل شد كه حجت الاسلام «شاه آبادي» از اعضاي موثر و فعال هيئت بررسي كننده، بودند. نتيجه اين بررسي پس از تهيه و تدوين به محضر امام (ره) عرضه شد. با پايان يافتن دوره نمايندگي مجلس اول شوراي اسلامي كه شهيد شاه آبادي به خصوص در كميسيون قضايي آن نقش مهمي داشت و در آستانه برگزاري انتخابات مجلس دوم، وي به اصرار جامعه روحانيت مبارز و حزب جمهوري اسلامي، نامزد نمايندگي مجلس شد و با كسب اكثريت آراء به عنوان نماينده مردم تهران برگزيده شد. در فاصله بين پايان كار مجلس اول و آغاز به كار دوره دوم مجلس شوراي اسلامي، شهيد شاه آبادي طبق روال هيشگي خود كه از زمان آغاز جنگ تحميلي انجام مي شد، براي بازديد از مناطق جنگي عازم منطقه جنوب گرديد. وي در روز پنجشنبه 6/2/1362 ه_ .ش در منطقه جزيره مجنون،

در خطوط مقدم جبهه نبرد، بر اثر انفجار گلوله هاي توپ دشمن به درجه رفيع شهادت نائل آمد.

منابع زندگينامه : لوح فشرده چند رسانه اي توليد شده توسط بنياد شهيد وامور ايثارگران در مورد شهيد

شاه عبدالعظيمي اصفهاني، محمد طاهر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ محمد طاهر بن العالم الجليل الشيخ محمد كاظم اصفهانى دانشمندى جليل و عالمى متبحر بوده. وى از اصفهان مهاجرت به نجف اشرف نموده بعد از آن كه مقدمات علوم را در وطن خود خوانده و در نجف بدرس مرحوم آيت اللَّه فاضل ايروانى و ميرزا حبيب اللَّه رشتى و شيخ زين العابدين مازندرانى و غير آنها حاضر شد و از آنان نائل به دريافت اجازه اجتهاد گرديد به ايران بازگشت نموده و در شهر رى جوار حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلام رحل اقامت افكند و بانجام وظائف دينى از تدريس و اقامه جماعت و نشر احكام اشتغال يافت و در ترويج دين و تعظيم شعائر شرع مبين اهتمام بسيار نمود و مورد توجه و اقبال مردم قرار گرفت و مرجعى بزرگوار گرديد تا در سال (1310) قمرى هزار و سيصد و ده وفات نمود.

مرحوم والدش شيخ محمد كاظم نيز از علماء مبرز اصفهان و صاحب تأليفات و تصنيفات بوده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

شاه عبدالعظيمي، محمدعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1334 -1258 ق)، عالم دينى، فقيه و زاهد. در شهر رى متولد شد، و در همان جا پرورش يافت. قسمتى از علوم مقدماتى را خواند و در سال 1272 ق به نجف سفر كرد و مقدمات و سطوح را كامل نمود. از محضر شيخ انصارى استفاده برد و سپس به درس فقه و اصول و حديث و رجال آيت اللَّه شيخ ملا على خليلى رفت و مدتى نيز در محضر آيت اللَّه ميرزاى شيرازى در نجف حاضر شد. وى از آيت اللَّه خليلى، كه پدرزنش بود، استفاده ها نمود تا به درجه ى اجتهاد رسيد. پس از فوت استادش، آيت اللَّه خليلى، به سامراء رفت و باز به

محضر آيت اللَّه ميرزاى شيرازى رسيد. آنگاه به نجف بازگشت و مورد توجه و اقتداى عموم مردم گشت. وى در حالى كه از زيارت حرم سيدالشهداء (ع) باز مى گشت، در طويرج درگذشت و در نجف در ايوان طلاى علوى، جنب مقبره ى علامه حلى به خاك سپرده شد. از جمله آثار وى: «الايقاد»؛ «الايقاظ»؛ «الاربعون حديثا»؛ «موعظه السالكين»؛ «الجوهره»، منتخبات سه گانه از «الكافى» موسوم به «مستند الفقهاء» و از «التهذيب» موسوم به «اتمام المستند»؛ «حليه الزائرين»؛ «حليه المعاشرين»؛ «منتخب الخلاصه»، در رجال؛ «لب التفسير»؛ «وجيزه» در فضائل ضيافت؛ «غرفه المعجزات»؛ «منتخب كتب الرجال الاربعه»، «رجال الطوسى» و «الفهرست للطوسى» و «رجال النجاشى» و «رجال الكشى». از او آثار خطى بسيارى نيز باقى مانده كه مى توان در «طبقات اعلام الشيعه» از آنها نشانى گرفت.[1]

السيد محمدعلى بن السيد الجليل السيد ميرزا محمد بن ميرزا جان معروف به ميرزا هدايةاللَّه حسينى شاه عبدالعظيمى نجفى قدس اللَّه سره فقيهى پرهيزكار و عالمى بزرگوار بود در 17 جمادى الاولى هزار و دويست و پنجاه و هشت در زاويه مقدسه شهر رى متولد شده و در آنجا پرورش يافته و اوليات و قسمتى از علوم مقدماتى را خوانده و در سال 1272 قمرى در سن 14 سالگى مهاجرت به نجف اشرف نموده و سطوح را به پايان رسانيده و چند سالى از محضر مرحوم شيخنا الانصارى استفاده كرده آنگاه بدرس فقه و اصول آيت اللَّه آقا شيخ على خليلى و آيت اللَّه العظمى مجدد شيرازى حاضر شده و از اين دو بزرگوار و بالاخص آيت اللَّه خليلى كه ابوالزوجه و جد امى فرزندانش بود استفاده كامل نموده تا بدرجه ساميه علم و اجتهاد و اخلاق رسيده

و پس از فوت استادش مهاجرت بسامرى نموده و از محضر آيت اللَّه مجدد شيرازى باز بهره مند شده آنگاه مراجعت به نجف نموده و شهرت بزرگى در علم و كمال و تقوى و مقامات معنوى و موثق در نزد عوام و خواص مردم گرديده و در صحن شريف علوى اقامه جماعت داشته و عموم مردم حتى محتاطين بوى اقتداء نموده و روش او را برنامه عملى خويش قرار مى دهند و آن جناب در ظاهر و باطن از علماء ربانى و مروجين شريعه اسلامى و در زهد و اعراض از دنيا مافوق توصيف و تعريف و با اين حال به تأليف و تصنيف اشتغال داشت تا در ماه رمضان 1334 قمرى در حالى كه از زيارت مخصوص حضرت سيدالشهداء عليه السلام برمى گشت در طويرج در منزل فرزندش مرحوم آيت اللَّه سيد محمدحسين كه مرجع مردم طويرج بود از دنيا رفته و حمل به نجف و در ايوان طلاى علوى عليه صلوات المصلين مدفون گرديد.

استاد بزرگوارم حضرت آيت اللَّه العظمى مرعشى نجفى مد ظله مى فرمود كه آن بزرگوار داراى كمالات نفسانى و مقامات معنوى بود و ملائكه نقاله كه مرده ها را از مكانى بمكان ديگر مى بردند با چشم خود ديده و قصه ى آن چنين بوده كه ايشان حجره اى در صحن مطهر داشته كه غالب شبها در آن بيتوته مى نموده تا يكى از شبها مشغول عبادت بوده مى بيند اشخاصى آمدند قبرى در صحن نبش كرده و جنازه اى را بيرون آورده و بردند بعد فرداى آنشب تحقيق ميكند معلوم ميشود يكنفر فاسق و ستمكارى بوده است.

تأليفات بسيار ارزنده اى مطبوعا و مخطوطا دارد كه در جزء چهارم اعلام الشيعه ص 1523 مذكور است.

داراى هفت فرزند

عالم و دانشمند بزرگوار بنامهاى زير بوده است.

1- آيت اللَّه سيد محمدحسين شاه عبدالعظيمى

2- آيت اللَّه سيد محمد رضا شاه عبدالعظيمى.

3- آيت اللَّه سيد محمدتقى شاه عبدالعظيمى

4- آيت اللَّه سيد محمد كاظم شاه عبدالعظيمى

5- آيت اللَّه زين العابدين شاه عبدالعظيمى

6- آيت اللَّه سيد محمدباقر شاه عبدالعظيمى

7- آقاى آقا سيد احمد كه اهل تقوا بوده است

8- صبيه تقيه كه همسر آيت اللَّه آقا سيد مرتضى كشميرى بوده است و آن مرحوم داراى سه خواهر كريمه بوده كه هر كدام همسر آيتى از آيات عظام روحانى بوده اند.

1- همسر آيت اللَّه حاج سيد عزيزاللَّه تهرانى

2- همسر آيت اللَّه آقا شيخ محمدباقر قمى

3- همسر آيت اللَّه آقا سيد محمدحسين همدانى

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الذريعه (51/25 ،270/23 ،44/16 ،81/7 ،292/5 ،503/2)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 1534 -1531 /14)، گنجينه ى دانشمندان (627 -625 /4).

شاه منصوري، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد عباس شاه منصورى مقيم حيدرآباد دكن (امام جماعت دربار حسينى آنجاست) وى بعد از غائله مسجد گوهرشاد 1353 ق به هندوستان رفته و در حيدرآباد مورد توجه مرحوم نظام حيدرآباد قرار گرفته و متعهد رهبرى شيعيان ايرانى آن سامان گرديده است.

داراى چند زبان انگليسى وارد و فارسى و غيره مى باشد. نوشته هائى از ايشان به زبان اردو و فارسى در مجلات و روزنامه هاى حيدرآباد به طبع رسيده است در جلوى دربار حسينى كه مسجد و عزاخانه شيعيان حيدرآباد است در شب آخر ماه محرم آتش بسيارى نمودند كه طول آن پنج متر و عرضش سه متر بود ديدم با چشم خود كه دسته سينه زن از دربار بيرون آمد و چند مرتبه در حال سينه زدن و نوحه خواندن اطراف آن آتش گرديده آنگاه عده اى از آنها وارد آتش شده و از اين

طرف به آن طرف دويده و به سلامت بيرون آمدند در حالى كه ما از حرارت آتش ناراحت بوديم با اينكه بين ما و آتش بيش از ده متر فاصله بود.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

شاه منصوري، عليرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد عليرضا شاه منصورى خراسانى از علماء و ائمه جماعت محترم تهران است. وى در حدود سال 1327 ق در مشهد مقدس متولد شده و پس از رشد و خواندن مقدمات، ادبيات را از مرحوم اديب نيشابورى و سطوح را از مدرسين حوزه علميه مشهد استفاده و به نجف اشرف مهاجرت و از محضر آيات بزرگ چون مرحوم آيت اللَّه العظمى اصفهانى و مرحوم آيت اللَّه شاهرودى و ديگران كسب فيض نموده و بعد به ايران مراجعت و رحل اقامت در تهران افكنده و در مسجد (حجت) واقع در سر آسياب دولاب باقامه جماعت و تبليغ دين و ترويج احكام و تفسير قرآن و نشر معارف و حقايق اسلام مشغول مى باشد.

نگارنده گويد: مترجم معظم ما از علماء باتقوا و فضيلت و دانشمندان موصوف بورع و داراى مقام معنوى و با حرارت و متعصب و غيور در دين مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

شاه چراغي، مسيح

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد مسيح شاه چراغى كه در صداقت و وثاقت بى نياز از توصيف است و اكنون در مدرسه مرحوم حاج فتحعلى بيك در زمره مدرسين و مورد وثوق اساتيد فن مخصوصاً حضرت آيت اللَّه العظمى گلپايگانى و آيت اللَّه حاج شيخ محمدكاظم مهدوى دامغانى نزيل مشهد مقدس مى باشند ايشان در حال حاضر در يكى از مساجد دامغان به اقامه جماعت و ترويج احكام بيان واجبات و محرمات اشتغال دارند. وى والد شهيد سيد حسن شاه چراغى نماينده ى شهيد حسام دامغان مى باشد همچنين فرزند ديگر ايشان جناب عمدةالطلاب آقاى حج آقا سعيد شاه چراغى مى باشند كه هم اكنون در حوزه ى علميه ى قم به تحصيل و تهذيب مشغول مى باشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

شاهرودي، جعفر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد جعفر شاهرودى از علماء اعلام تهران بوده اند.

وى در شاهرود متولد شده و پس از خواندن مقدمات به مشهد مقدس رفته و مقدارى سطوح را در آنجا خوانده و از آنجا در سال 1341 ق به قم مهاجرت نموده و سالها از محضر عالم ربانى مرحوم حاج ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى و مرحوم آيت اللَّه العظمى حايرى و اساتيد ديگر حوزه قم استفاده نموده آنگاه به نجف اشرف عزيمت كرده و چندين سال از درس و بحث مرحوم آيت اللَّه العظمى نائينى و آيت اللَّه عراقى و آيت اللَّه العظمى آقاى آقا سيد ابوالحسن اصفهانى استفاده نموده تا بمدارج علم و اجتهاد رسيده و صاحب راى و فتوا گرديده و در سال 1364 ق مراجعت و چند ماهى در شهر رى توقف آنگاه به تهران منتقل و بنابر اصرار و تقاضاى مردم سلسبيل تهران رحل اقامت بدانجا انداخته و بخدمات دينى و روحانى و اقامه جماعت در مسجد خيابان شير و

خورشيد و تبليغ احكام و نشر معارف اسلامى مشغول گرديده تا در ماه ربيع الاول 1393 ق كه دعوت حق را اجابت گفته و جنازه اش با تجليل فراوان حمل به قم و در قبرستان شيخان مدفون گرديده است.

نگارنده گويد: آن مرحوم از دانشمندان و مراجعى بود كه بزيور علم و حلم آراسته و داراى معنويت و صفاء قلب و تزكيه نفس و بر كنار از تظاهرات و هواهاى نفسانى بوده است.

خواب و مكاشفه آن مرحوم

براى اين نويسنده فرمودند در اوقاتى كه در شاهرود تحصيل مى كردم شبى حضرت ولى عصر عجل اللَّه فرجه الشريف را در خواب ديدم كه در صحرائى تشريف دارند و شيخ بزرگوارى در كنار آن حضرت ايستاده است كه مورد لطف و توجه مخصوص آن بزرگوار است قيافه او را در خاطر سپردم و چون از خواب بيدار شدم براى اين كه او را پيدا كنم به مشهد مقدس رفته و چند سالى توقف و جستجوى آن شخص را نمودم او را در مشهد نيافتم پس به قم آمده و در تكاپوى او گرديدم تا روزى در مدرسه فيضيه آمده و لب ايوان يكى از حجرات نشستم و ديدم بعضى از آقايان طلاب به آن حجره مى روند متوجه شدم كه در اينجا جلسه درس است نگاه كردم ببينم مدرس كيست ديدم آقائى كه درس ميگويد و درسش مفاتيح فيض است قيافه اش بنظرم آشناست چون دقت كردم فهميدم اين همان شخصى است كه در خواب در كنار حضرت ولى عصر عجل اللَّه فرجه ديده بودم پرسيدم اين آقا كيست گفتند عالم ربانى آقاى حاج ميرزا جواد آقاى ملكى تبريزيست پس خدمتش رسيدم و تا

مرا ديدند گويا مدتها آشنائى داشته اند مرا با خود بمنزل برده و از وجود ذيجود و بياناتش استفاده كامل نمودم تا شبى در عالم رويا و مكاشفه ديدم درهاى آسمان برايم باز تا در ظل عرش و آقاى حاج ميرزا جواد آقا در آنجا بمناجات و قنوت مى باشند و من از قرب او در تعجب بودم كه ناگاه از صداى درب منزل متنبه شده و برخاستم و آمدم در را گشودم ديدم يكى از دوستانست در حال گريه گفت بيا كه آقا از دنيا رفت.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

شاهرودي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد على حسينى شاهرودى دومين فرزند مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج سيد محمود شاهرودى طاب اللَّه ثراه يكى از دانشمندان فعال و خدوم معاصر شهرستان شاهرود مى باشند.

ايشان در حدود سال 1345 قمرى در نجف اشرف به دنيا آمده و در بيت فقاهت و مرجعيت پرورش يافته و اوليات و ادبيات و سطح متوسط و عالى را از اساتيد و مدرسين نجف بالاخص برادر بزرگوارش آيت اللَّه العظمى حاج سيد محمد شاهرودى استفاده نموده و از دراسات خارج فقه و اصول والد ماجدش بهره مند شده و متصدى بسيار از امور مرجوعه و مربوطه به پدر بزرگوارش از قبيل پرداخت حقوق و شهريه طلاب و محصلين حوزه علميه نجف و رسيدگى به امور آنان را متعهد بوده تا بعد از رحلت معظم له در سال 1394 قمرى كه از طرف دولت ظالمانه بعث عراق تسفير به ايران گرديده و چندى در قم اقامت تا بنا بر دعوت بسيارى از مردم محترم شاهرود منتقل به وطن مالوف خود و در مسجد مرحوم آيت اللَّه حاج سيد عباس شاهرودى (ره) به اقامه

جماعت و ترويج دين و تبليغ احكام گرديده و منشاء خدمات بسيارى شده اند كه از آنهاست تأسيس بيمارستانى به نام حضرت ولى عصر عجل اللَّه فرجه الشريف.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

شاهرودي، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مرحوم حاج شيخ مهدى شاهرودى مقيم بهشهر از علماء آنسامان بوده و داراى موقعيت و عظمت مخصوصى بودند و تا پايان عمر باقامه جماعت و ترويج احكام اشتغال داشته است.

فرزند ايشان جناب حجه الاسلام والمسلمين آقاى حاج شيخ محمد شاهرودى اول عالم معاصر بهشهر است. وى پس از پايان تحصيلات و استفاده از محضر بزرگان علمى نجف اشرف و غيره به بهشهر مراجعت و بجاى مرحوم والدش در مسجد جامع باقامه جماعت و ترويج دين و انجام وظائف دينى و روحى اشتغال دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

شبستري، احمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احمد شبسترى عالمى جليل و متقى از شاگردان علامه شيخ مرتضى انصارى و علامه كوه كمرى و مقرر درس مرحوم آيت اللَّه سيد حسين كوه كمرى مذكور بوده و تأليفاتى در فقه و اصول و حاشيه بر مكاسب شيخ دارد در صحن شريف علوى امامت مى نمود و در حدود 1305 قمرى وفات نموده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

شبيري، موسي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد موسى شبيرى زنجانى فرزند مرحوم آيت اللَّه آقاى حاج سيد احمد زنجانى مدفون در صحن مطهر حضرت معصومه (س) از افاضل مدرسين و متتبعين و محققين حوزه علميه قم مى باشند كه در تاريخ هشتم ماه مبارك رمضان 1326 قمرى در قم چندماه بعد از مهاجرت مرحوم آيت اللَّه والدشان در اين شهر مقدس متولد شده.

اين بيت را والدشان براى تعيين تاريخ ولادت حقير سروده اند:

سال تاريخ ولادت عجب الهامم شد

از مبارك رمضان هشت كم هنگام سحور

مبارك رمضان كه با 1354 مطابق است بعد از كم كردن هشت با 1346 قمرى كه سال تاريخ ولادت است موافق خواهد شد ضمنا در اين بيت به ماه و روز و ساعتند نيز اشاره شده است مانند «هنگام زوال رابع شهر صفر» كه براى تاريخ ولادت خودشان سروده اند.

بارى ايشان بعد از گذراندن دروس ابتدائى در مدارس جديده در سال 1359 قمرى به مقدمات علومى دينى اشتغال پيدا كردم و چون دروس مقدماتى چندان جاذبيت نداشت و از طرفى در آن زمان رغبت عمومى به ورود در مدارس دينى نبود و هم بحثى نداشتم حدود يكسال به طور غير جدى به درسها اشتغال داشتم بعد از يكسال در اثر يافتن بعضى از هم بحثى ها كه از مستعدين درجه اول بودند و جاذبيت دروس غير ابتدائى

با جديت تمام در مدت نسبتا كوتاهى دروس مقدماتى و سطوح را به پايان برده و در سال 1363 قمرى در درس خارج اصول مرحوم آيت اللَّه صدر حاضر شده و مقدارى از بحث خبر واحد را نوشته سپس بعد از ورود مرحوم آيت اللَّه بروجردى به قم در محرم 1364 در درس خارج فقه و اصول ايشان شركت كرده و همچنين مدتى در درس خارج اصول مرحوم آيت اللَّه حجت و مختصرى در بحث خارج فقه ايشان حاضر گرديدم و مقدارى از تقريرات اصول از اوائل درس را نوشته استاد عمده ايشان مرحوم آيت اللَّه داماد بوده كه حدود بيست سال از بحث فقه و قريب يكدوره از درس اصول آن مرحوم بهره مند گرديده و كتاب طهارت و خمس و زكاه و صوم و حج را به استثناء مقدارى از بحث طهارت كه به مناسبت سفر عراق تعطيل شده از محضرشان استفاده كرده و مقدار بسيار كمى نيز از بحث دوره اول كتاب صلاه را مستفيض شده است.

در سال 1374 قمرى به عتبات عاليات مشرف شده و در درس فقه آيت اللَّه حاج سيد عبدالهادى شيرازى و آيت اللَّه حكيم قدس سرهما و درس اصول آيت اللَّه خوئى مدظله شركت كرده بعد از حدود هفتاد روز به ايران مراجعت كرده و در سال 1375 بار ديگر به عتبات مشرف شده حدود 6 ماه در دروس آيات مزبور حاضر گشته و در رمضان آن سال مقدارى از مبحث رضاع را از بحث تعطيلى آيت اللَّه خوئى استفاده كرده ضمنا مختصرى در قم از منظومه سبزوارى را پيش مرحوم علامه طباطبائى خوانده و كمى هم مباحثه كرده ولى چون به اين علم مانوس نبوده

درس و بحث در مدت كوتاهى تعطيل شده همچنين مقدارى جبر و هندسه را با يكى از اعاظم دوستان خود بحث كرده است.

اما اساتيد ايشان قبل از ورود به درس خارج زيادند براى نمونه نام مبارك چند تن از آنان را متذكر مى شويم.

1- مرحوم آيت اللَّه والدشان كه اولين استاد و آخرين اساتيد سطوح عاليه ايشان بودند قسمتى از مقدمات و كمى از كفايه را پيش ايشان خوانده.

2- محقق بزرگوار آقاى سيد مرتضى علوى اصفهانى داماد آيت اللَّه گلپايگانى مدظله كه استاد مطول ايشان بودند و از نظر تعمق و حسن تقرير نظير ايشان را در موضوع مزبور نديده اند.

3- رهبر فقيد انقلاب مرحوم آيت اللَّه خمينى كه قسمت عمده مبحث برائت شيخ انصارى را نزد ايشان خوانده و گاهى به بحثهاى خارج از كتاب نيز مى پرداختند.

4- مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ مرتضى حائرى كه قسمتى از بيع مكاسب شيخ و مقدار كمى از بحث ظن و استصحاب فرائد و مختصرى از كفايه را پيش ايشان خوانده درس اگرچه اسماً درس سطح حساب مى شد ولى واقعا درس خارج بوده است.

تأليفات معظم له

ايشان با اينكه صفحات زيادى را در فقه و اصول و حديث و تراجم و رجال و انساب و غيره نوشته است و تقريرات درس عده اى از اساتيد را نگاشته ولى در اثر كثرت تشكيك و تجديدنظر كه آفت بزرگى است براى حفظ مواريث علمى اين آثار مدون نشده فقط مقدار كمى به عنوان مقاله چاپ شده و متاسفانه قسمت زيادى در اثر عدم اهتمام مفقود گرديده و مقدار موجود هم اغلب مسوده است. از خداوند متعال توفيق تبييض و تكميل آنها را مسئلت مى نمايم.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد

نهم)

شجاعي پور، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي شجاعي پور

محل تولد : اراك

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1323/5/10

زندگينامه علمي

اينجانب علي شجاعي پور در تاريخ 10/5/1323 هجري شمسي در شهر اراك پاي به عرصه وجود گذاشتم پس از سپري نمودن دوران كودكي در دبستان اميركبير به تحصيل علوم ابتدايي پرداختم و دوران تحصيل متوسطه را در دبيرستان صمصام الملك بيات تا سال چهارم دبيرستان گذراندم و به علت فوت پدر و وضع اقتصادي نامطلوب خانواده مجبور به ترك تحصيل شدم كه جهت تامين مخارج خانواده به كارگري بپردازم پس از مدتي به صورت معلم روز مزد در اداره فرهنگ اراك به خدمت روستا در آمدم و چون در بعضي از روستاها تنها معلم روستا بودم كلاسهاي شش پايه يعني از كلاس اول تا ششم كه در يك اتاق بودند را اداره مينمودم و مدت ده سال در روستاها به خدمت شريف معلمي اشتغال داشتم و چون شغل معلمي نيازمند مطالعه و كسب معلومات لازم بود به ادامه تحصيل مشغول شدم و ديپلم دانشسراي مقدماتي را در كوتاهترين مدت اخذ نمودم و چون با اين پايان نامه نمي توانستم به دانشگاه راه يابم لذا در اواخر رژيم ستمشاهي و اوائل رژيم مقدس و انقلاب اسلامي موفق به اخذ ديپلم كامل گرديدم در اين ايام هنگام با همكاران فرهنگي انجمن اسلامي معلمان را تشكيل ويكي از اعضاي فعال انجمن بودم كه با همكاري دو تن از همكاران ديگر از سهميه يك روز نفت استانها و از سهم آموزش و پرورش مشغول ساختن مدارس در روستاهاي محروم شديم و تعداد 25 مدرسه با فضاهاي مختلف و مناسب

روستا در سختترين شرائط و شروع اشغال عراق و نبود مصالح ساختماني ساخته شد و چون افراد فاميل اين جانب اكثرا در قم ساكن بودند و تمايل اينجانب به زندگي در قم و شروع تحصيلات حوزوي به قم منتقل گرديدم و از مهرماه 1360 تحصيلات حوزوي را آغاز نمودم ضمن تحصيل در حوزه در آزمون سراسري دانشگاهي شركت و در رشته روانشناسي و مشاوره در دانشگاه شهيد بهشتي رحمت الله عليه پذيرفته شدم و با زحمات فراوان اياب و ذهاب و مشكلات خانواده و وضع مشكل اقتصادي موفق به اخذ مدرك كارشناسي در رشته مذبور گرديدم و ناگفته نماند كه در ايام جنگ تحميلي بنا به ضرورت تابستاني در جبهه هاي دفاع مقدس شركت مينمودم كه مجموعا يك سال را در جبهه ها حضور داشتم و به وظايف رزمي تبليغي مشغول بودم وپس از پايان دوره كارشناسي در دبيرستان امام صادق عليه السلام به وظيفه مشاوره و تدريس مشغول گرديدم از سال 1375 به دعوت معاونت پيشگيري سازمان بهزيستي در صداي مشاور به خدمت شهروندان محترم قم در آمدم و به دليل نياز خانواده ها و جوانان به آموزش و اطلاع رساني مسائل خانوادگي و مسائل جنسي پرداختم و چون با مشكلات تربيتي كودكان توسط خانواده ها آشنا گرديدم مبادرت به تاليف جزوات لازم به منظور آشنايي و آگاهي دادن به خانواده ها نمودم و در همايش هاي مربوط به مشاوره از ديدگاه اسلام در استان يزد و قم و همايش انجمن مشاوران ايران در تهران كه يكي از اعضاي اين انجمن ميباشم شركت نمودم و بنا بر ضرورت و احساس وظيفه و مسئوليت دوره

هاي زيادي در راي گيري رياست جمهوري و نمايندگي مجلس به عنوان رياست حوزه هاي انتخابيه فعاليت داشتم و در دوره پنجم نمايندگان مجلس كانديد نمايندگي در شهرستان شدم كه به علت مشكل اقتصادي موفق به تبليغ و معرفي خود نگرديدم و در طول مدت خدمت در مسئوليت مشاوره به خدمت شهروندان محترم به كمك نوجوانان و جوانان و خانواده ها مشغول گرديدم و تحصيلات حوزوي را هم تا دو سال شركت در دروس خارج ادامه دادم كه ان شاالله و با توفيق پروردگار تصميم دارم كه تحصيلات حوزوي و دانشگاهي را تا پايان درس خارج و دكتراي رشته تخصصي ادامه دهم

شجاعي سمناني، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد شجاعى سمنانى والد ماجد حجةالاسلام و مروج الاحكام حاج سيد حسين شجاعى معاصر از علماء و ائمه جماعت و اهل منبر سمنان بوده.

و در حدود 1370 قمرى به تهران منتقل و مدتى در حيات مرحوم حجةالاسلام حاج شيخ على اكبر برهان و بعد از وفات او در مسجد آن مرحوم بنام مسجد لرزاده اقامه جماعت نموده و در حدود 1380 قمرى بدرود حيات گفته است.

و اكنون فرزند ارجمند و فاضلش آقاى حاج سيد حسين شجاعى مذكور در تهران در مسجد اميرالمؤمنين خيابان عباس آباد اقامه جماعت و به تبليغ و ارشاد از راه منبر اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

شجاعي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد حسين بن العالم الجليل و المحدث النبيل حاج سيد محمد سمنانى واعظى بزرگوار و گوينده اى عاليقدر است در سمنان متولد شده و پس از تحصيلات جديد مهاجرت به قم نموده و ادبيات و سطوح را خدمت حجه الاسلام حاج شيخ جواد خندق آبادى و مدرسين ديگر تكميل و به دروس خارج آيات عظام بروجردى و آيت الله مجاهد... و ديگران حاضر شده و از هر گلستان گلى و از هر خرمن خوشه ها به دست آورده و به تهران عزيمت و رحل اقامت افكنده و از راه منبر و اقامه جماعت در مسجد اميرالمومنين عليه السلام خيابان شمالى عباس آباد تاكنون اشتغال دارد و در هيئت الغدير و ساير هيئات و جلسات انجام وظيفه و دفاع از حريم ولايت مى نمايد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

شجاعي، قاسم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج سيد قاسم شجاعى تهرانى از وعاظ نامى و گويندگان مشهور معاصر است كه در تهران متولد شده و در بيت علم و سيادت تربيت يافته و تحصيلات جديده را تا متوسطه تكميل نموده و سطوح را از نزد حجه الاسلام والمسلمين حاج شيخ جعفر خندق آبادى و علماء ديگر خوانده و بيشتر در تحت تعليمات و راهنمائى استادى چون خندق آبادى مزبور به وضع منبر و تبليغ و خطابه آشنا شده و در اثر داشتن استعداد ذاتى و نبوغ فكرى در اندك مدتى به درجه و مرتبه وعظ و خطابه ارتقاء يافته تا هم اكنون كه يكى از خطباء مشهور و وعاظ معروف تهران مى باشد منبرى آموزنده دارد و مورد توجه عموم طبقات مى باشد.

مولف گويد: مترجم محترم گذشته از مقام سخنورى اصولا ريشه دار و اصيل و از خاندان مجد و شرافت و داراى

عفت و نجابت و مبرا از آلودگى هاى اخلاقى و محلى به ملكات فاضله و دوستى و صداقت است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

شجوني، جعفر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام حاج شيخ جعفر شجونى گيلانى از فضلاء برجسته و وعاظ شايسته و گويندگان نامى معاصر تهران است وى در گيلان متولد شده و پس از خواندن دروس جديد و مقدمات و ادبيات به قم مهاجرت نموده و سطوح را نزد مدرسين قم به پايان رسانيده و چندى از محضر آيات عظام بروجردى و آيت الله العظمى امام خمينى استفاده نموده آنگاه به تهران مهاجرت و رحل اقامت افكنده و به ترويج دين و تبليغ احكام و مبارزه با بيدادگرى ها و پيكار با منحرفين اشتغال دارد.

منبرى مهيج و بيانى تحريك آميز دارد در تهران و حومه آن شهرت بسزائى پيدا نموده و مورد علاقه بسيارى از مردم پايتخت گرديده است.

نوشته هائى در موضوعات مختلفه دارد كه تاكنون موفق به طبع و نشر آن نشده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

شربياني، حميد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حميد شربيانى از بيت آيه الله العظمى مرحوم فاضل شربيانى نجفى و از علماء فضلاء معاصر تبريز است سالها در قم اشتغال به تحصيل و تكميل علوم داشته و از محضر مرحوم آيه الله العظمى حجت و آيه الله العظمى بروجردى و آيات ديگر استفاده نموده آنگاه به تبريز مراجعت و باقامه جماعت و تدريس و خدمات ديگر روحى و دينى اشتغال دارد. موصوف به فضل و كمال و محامد آداب و محاسن اخلاق مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

شرعي، غلامحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

غلامحسين دارابى شيرازى معروف به شرعى از علماء محترم و ائمه جماعت شهرستان دينى قم بوده اند. وى در داراب متولد شده و پس از رشد و خواندن مقدمات به شيراز آمده سطوح را از علماء فارس فراگرفته و مهاجرت به قم نموده و متون فقه و اصول را از مدرسين حوزه به پايان رسانيده سپس در حوزه درس خارج آيت اللَّه العظمى حائرى يزدى و آيت اللَّه حجت و مرحوم آيت اللَّه حاج سيد محمدتقى خوانسارى و آيت اللَّه حاج ميرزا محمد فيض قمى شركت نموده و به درس مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى تا آخر عمر آنجناب از ورودش به قم حاضر و استفاده نموده و در پائين شهر قم در مسجد رضويه اقامه جماعت و تبليغ احكام نموده تا در سال 1391 ق وفات و در قبرستان شيخان مدفون گرديدند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

شرعي، محمدعلي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد علي شرعي

محل تولد : داراب فارس

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1314/1/1

زندگينامه علمي

آية الله حاج شيخ محمد علي شرعي در اسفند ماه 1314 خورشيدي در داراب فارس ديده به جهان گشود. خانواده ايشان بخاطر تقوي و عشق و علاقه به اهل بيت (عليهم السلام ) از محبوبيت خاصي در ميان اهالي داراب برخوردار بود. پدرش مرحوم آية الله حاج شيخ غلامحسين شرعي شيرازي كه از علماي بزرگ و مبارز آن نواحي محسوب مي شد تحصيلات خود را در نجف ادامه داده بود و پس از بازگشت به ايران ابتدا در داراب و بعد از چندي در قم ساكن گرديد. مرحوم آية الله حاج شيخ غلامحسين در قم نيز از اهتمام به تحصيل باز نماند و از

محضر اساتيدي همچون آيات عظام مرحوم خوانساري ، مرحوم صدر و مرحوم بروجردي بهره فراوان برد و تا پايان عمر به تدريس علوم حوزوي اشتغال داشت . عشق و علاقه اين بزرگمرد به اهل البيت (عليهم السلام ) بويژه حضرت اباعبدالله الحسين (ع ) زبانزد خاص و عام بود و در مصائب آن حضرت بسيار بي تابي مي نمود بگونه اي كه صفحات جلد دهم كتاب بحارالانوار كه در باره حضرت اباعبدالله الحسين (ع ) است با قطرات اشك ايشان درآميخته است .

از وي چند مرثيه و منقبت به زبان فارسي و عربي بر جاي مانده است . حضرت آية الله حاج شيخ محمدعلي شرعي در دامان چنين پدري پرورش يافت و در نخستين ماههاي زندگي به همراه پدر در زمان مرحوم آيت الله العظمي حاج شيخ عبدالكريم حائري و همزمان با فشار و اختناق حكومت رضاخان از داراب به قم آمدند. آية الله حاج شيخ محمدعلي شرعي در پنج سالگي شروع به آموختن قرآن نمود و پس از آن گلستان سعدي و بخشي از كليله و دمنه را نزد مرحوم حاج شيخ علي انصاري «دشتي » فرا گرفت سپس شرح امثله و صرف مير را نزد مرحوم حجة الاسلام والمسلمين آقا سيد محمود يثربي آموخت .

با تشويق و ترغيب پدر دانشور خود تمام نصاب الصبيان و تهذيب المنطق را حفظ نمود و عموم مطالب صمديه و الفيه را نيز به خاطر سپرد سپس سيوطي را نزد حاج شيخ احمد زرندي و حاج شيخ حسين مؤمن شيرازي فرا گرفت و بخشي از مغني را نزد آقاي رباني خراساني كه از شاگردان مبرز مرحوم اديب نيشابوري بود و معاني و بيان را از حاج شيخ رحمة الله فشاركي آموخت .

علاقة به ادبيات بويژه درك دقيق و درست از شعر و كاربرد آن در نشر مفاهيم مذهبي و اخلاقي موجب گرايش و بزرگداشت وي از هنر منظوم متعهد گرديد و در اين رويكرد كه تا هم اكنون باقي است بايد تأثير قريحة ادبي و علاقه و توجه پدر وي _ مرحوم آية الله حاج شيخ غلامحسين شرعي _ را به شعر و فنون ادبي موثر دانست و لذا در تابستان برخي از سالها كه به مشهد مقدس مي رفت و از محضر علمي و ادبي زنده ياد مرحوم اديب نيشابوري بهره مي برد. آية الله حاج شيخ محمدعلي شرعي شرح لمعه را نزد آية الله ستوده و آية الله شب زنده دار و بخشي از آن را نزد پدر خود فرا گرفت وي چندي نيز آداب و فنون مناظره را به شيوه متكلمان در معيت آية الله طاهري خرم آبادي و حجة الاسلام شهيد حق دان و حجة الاسلام مرعشي از محضر آية الله شب زنده دار آموخت و پس از فراگيري شرح تجريد از آية الله شيخ ابوالحسن شيرازي ، از درس آية الله تقديري براي آموختن شرح منظومه استفاده نمود.

سپس قسمتي از رسائل و مكاسب را از محضر آية الله مشكيني و بخشي از كفايه را نزد آية الله منتظري و بيشتر آن را از آية الله سلطاني و آية الله حرم پناهي آموخت . با اتمام اين دوره در درس خارج حضرت امام خميني (قدس سره ) حضور يافت و مسائل مستحدثه را از محضر ايشان فرا گرفت و همزمان در درس آيات عظام گلپايگاني و شريعتمداري و حاج شيخ كاظم فاروبي شركت مي نمود. ايشان در طي سالهاي تحصيلي خود با بسياري از شخصيت هاي علمي و سياسي مراوده و دوستي داشتند كه

از آن جمله مي توان به حضرات آيات احمدي ميانجي ، سيدمهدي روحاني ، راستي كاشاني ، مظاهري اصفهاني ، عندليب شيرازي ، شيخ حسين امراللهي و مرحوم آية الله صدرالدين حائري شيرازي و برادر ايشان آية الله محي الدين و نيز آية الله مجدالدين محلاتي اشاره كرد.

دامنة ارتباطات مردمي آية الله شرعي تا اقصي نقاط كشور گسترده است . ايشان با بسياري از تجار متدين ، كارمندان شريف و جوانان فعال و حق طلب از هر قشر و طبقه اي ارتباط فكري و عقيدتي داشت كه غالباً به صميميت وي و ارادت آنها منتهي مي گرديد. در اين راه و روش به عنوان عالمي روحاني و مبارزي پرتلاش عليه نظام منحوس پهلوي با عده كثيري از علماي بزرگ شهرستانها ارتباط و آشنايي پيدا نمود همچنان كه رشته مودّت ميان وي و عموم دوستان پدرش _ مرحوم آية الله حاج شيخ غلامحسين شرعي _ برقرار ماند كه از آن جمله مي توان به دوستي و مراودة وي با آية الله حاج شيخ محمدرضا كاظمي در كرمانشاه و آية الله سيداسماعيل هاشمي در اصفهان اشاره نمود.

حضرت آية الله حاج شيخ محمدعلي شرعي از معدود دانشوران حوزوي است كه عمر با بركت وي در نشر و گسترش معارف خاندان عصمت و طهارت : و ارائه خدمات گوناگون فرهنگي ، علمي ، سياسي و اجتماعي و تربيتي سپري شده است كه در اين قسمت به برخي از تلاشهاي علمي و فرهنگي اين روحاني خستگي ناپذير اشاره اي گذرا خواهيم داشت . وي تدريس علوم حوزوي را از اولين سالهاي طلبگي خود آغاز نمود و در اين راه از تدريس هيچ درسي استنكاف نورزيد. سيوطي ، مغني ، حاشيه ملاعبدالله ، لمعه ، معالم الاصول و اصول مظفر و... را به شيوة علماي سلف صالح تدريس

نمود و براي تربيت شاگردان و طلبه هاي فاضل ، مبارز، با اخلاق ازانجام هيچ تلاشي رويگردان نبود. وي به خوبي مي دانست كه نيروي انساني در هر جامعه اي برترين و مهمترين سرماية ارتقا و اعتلاي آن است بنابراين تمام تلاش خويش را براي فراهم نمودن شرايط مساعد تربيت بكار گرفت و پس از بازسازي مدرسة رضويه با پيشنهاد شهيد آية الله قدوسي به اداره آن همت گماشت تا گوشه اي از نابساماني هاي آموزشي و درسي طلاب را سامان دهد. از جمله فعاليت هاي ايشان در مدرسه رضويه افزون بر ارائه يك سيستم منظم آموزشي ، برگزاري سلسله جلسات علمي و اعتقادي بود. آية الله شرعي پس از آشنايي با مرحوم شهيد مطهري در زندان ساواك به همراه تني چند از فضلاي حوزه توانست مقدمات حضور و تدريس ايشان را در قم و در مدرسه رضويه فراهم آورد.

سلسله دروس اعتقادي و فلسفي شهيد مطهري دو روز در هفته برگزار مي گرديد. اين درسها كه با استقبال كم نظير طلاب قم مواجه مي شد پاورقي هاي جلد چهارم و پنجم كتاب «روش رئاليسم » را تشكيل مي دهد. آية الله شرعي با توجه به لزوم ايجاد تشكيلات منسجم در حوزه هاي علميه براي ارتقاي وضعيت علمي و آموزشي طلاب و فراهم نمودن زمينه هاي لازم در مبارزه با رژيم طاغوت ، مديريت مدرسه رضويه را بر عهده گرفت و سالهاي متمادي در آنجا به كار و تلاش پرداخت . در آن ايام جريانهاي انحرافي وابسته به سياستهاي فرهنگي غرب و وهابيت قصد داشت با نفوذ به حوزه هاي علميه اذهان طلاب جوان را منحرف سازد تا بتواند از آنها در مقاصد گوناگون استفاده نمايد.

اين جريانها توسط برخي روحاني نمايان در مدرسه رضويه رخنه

كرده بود. آية الله شرعي با هوشياري و اشراف كامل ، به مبارزه غير علني با آنها پرداخت و با بر پايي جلسات مناظره از فضلايي همچون آية الله مصباح يزدي و حجج اسلام حاج شيخ محمدرضا آشتياني و حاج شيخ جعفر امامي استفاده نمود تا شبهات ايجاد شده را پاسخ گويند. اين جلسات به قدري مفيد و جذاب بود كه تحسين بسياري از اساتيد حوزه را برانگيخت . آية الله شرعي پس از رفع شبهات از اذهان طلاب جوان به طرد و تصفيه عناصر التقاطي همت گماشت و مدرسه رضويه را از اين بليّه رهايي بخشيد. در بررسي خدمات گوناگون آية الله شرعي بايد مجموعة آنها را در دو دورة قبل و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي مورد توجه قرار داد. اعتقاد راسخ وي به حقانيت مكتب اهل البيت (عليهم السلام ) و پيروزي حق بر باطل در فرجام امور، رويكردي آينده شناسانه را به وي ارزاني داشته كه براساس آن به بسيج تمامي نيروها و امكانات جامعه براي اعتلاي كلمة حق و امحاء باطل كوشيده است و در راه تحقق آرمانهاي الهي و حفظ و گسترش ارزشهاي ديني به انجام هر گونه خدمت و قبول هر رنج و مصيبتي دل مي سپارد.

زنداني شدن در زندانهاي ساواك ، تلاش در هماهنگ سازي نيروهاي طرفدار حق ، ايجاد امكانات رفاهي و آموزشي براي آحاد مردم ، تشويق و ترغيب قشرهاي گوناگون به دفاع از اسلام و انقلاب اسلامي ، شهادت فرزندش حجة الاسلام شهيد محمدتقي شرعي در جبهه هاي جنگ تحميلي و... مجموعه اي از عملكردهاي باورمند وي را نشان مي دهد. بارزترين ويژگي آية الله شرعي را بايد در اميدواري و اميدبخشي نسبت به تحقق وعده هاي الهي دانست و

ظلم ستيزي وي را نيز همدوش آن ديد. آية الله حاج شيخ محمد علي شرعي را مي توان يكي از چهره هاي سياسي و فرهنگي معاصر دانست . جمع آوري مجموعه اي از خاطرات اين دانشي مردنستوه مي تواند بسياري از زواياي سياسي و اجتماعي ديروز و امروز ايران اسلامي را آشكار سازد. مبارزه مداوم وي بر عليه نظام طاغوت موجب شد تا در عاشوراي سال 1342 كه براي تبليغ به مشهد اردهال رفته بود توسط ژاندارمري دستگير و براي بازجويي به نراق منتقل گردد.

پس از چندي وي را در ساواك قم مورد بازجويي قرار دادند. سپس به پادگان عشرت آباد فرستادند و چندي او را در زندان انفرادي نگه داشتند. پس از انتقال به بند عمومي زندان از محضر عالمان مبارزي چون آية الله بهاءالدين محلاتي ، آية الله خادمي اصفهاني ، آية الله قاضي تبريزي و... استفاده هاي فكري و معنوي نمود. آية الله شرعي از زندان پادگان عشرت آباد به زندان شهرباني تهران منتقل گرديد. در ايام پانزدهم خرداد اين زندان محل بازداشت اهل منبر و وعاظ معروفي همچون حضرات آيات شهيد مطهري ، شهيد هاشمي نژاد، مرحوم فلسفي وآية الله مكارم شيرازي و... بود.

آشنايي آية الله شرعي در اين زندان با شهيد مطهري ثمرات بسياري براي نهضت و مردم را در پي داشت . وي در اين ايام با برخي از دوستان خود روزنامة «انتقام » و «بعثت » را چاپ و منتشر مي نمود كه ماهيتي سياسي داشت و مسائل مهم آن روزها را تحليل مي كرد تا حوزه و روحانيت را از آنچه در اطرافشان رخ مي داد آگاه نمايد. در ادامه اينگونه فعاليتهاي سياسي بود كه آية الله شرعي توانست با تهيه يك دستگاه چاپ و تكثير، سخنرانيهاي مرحوم امام (قدس سره )

را در ميان افراد انقلابي منتشر سازد كه يكي از شاخص ترين اين موارد چاپ و نشر سخنراني مشهور حضرت امام (قدس سره ) در پانزدهم خرداد سال 42 مي باشد. پس از موضع گيري صريح امام (قدس سره ) در برابر كاپيتولاسيون ، آية الله شرعي با همكاري حجة الاسلام سيدمحمود دعايي اعلاميه آن مرجع نستوه را در اندك زماني چاپ كرد و در كمترين زمان ممكن به صورت هماهنگ در سراسر كشور توزيع نمود. پي گيري ساواك براي جستن عاملان اين حركت انقلابي منجر به بازداشت آية الله شرعي و جمعي از فضلا گرديد.

وي را ابتدا به زندان قزل قلعه و سپس به زندان قصر منتقل نمودند. در گيرودار همين دستگيري بود كه مأموران ساواك به سركردگي جلاد معروف آن يعني سرهنگ ازغندي به خانة آية الله شرعي يورش بردند. جلاد ساواك قصد ورود به اطاقي را داشت كه زنان خانواده در آن حضور داشتند و مي كوشيدند تا اسناد مربوط به روحانيون مبارز را براي مصون ماندن از اين هجوم ناگهاني به منزل همسايگان منتقل نمايند. سرهنگ ازغندي كه قصد داشت با ايجاد ارعاب وارد اطاق شود با فرياد و سيلي خشم آهنگ آية الله شرعي روبرو شد. همين ابراز شجاعت موجب شد تا فرصت كافي براي پنهان سازي اسناد انقلابي فراهم آيد. شهيد حجة الاسلام محمدتقي شرعي در سالها بعد مي گفت : من شجاعت و شهامت را از آن سيلي كه پدرم در حال اسارت به جلاد ساواك نواخت ، آموختم . آية الله شرعي در ايام هجرت حضرت امام (قدس سره ) به نجف اشرف به سوريه رفت تا از آنجا به عراق برود و به ديدار امام (قدس سره ) نائل شود.

هدف وي از اين سفر پرسش

از امام (قدس سره ) در باره شركت در انتخابات و چگونگي برخورد با اين موضوع در ايران بود. وي كه نتوانسته بود ويزاي عراق را تحصيل نمايد پرسش هاي خود را در سوريه در يك نوار ضبط نموده و آن را به همراه نامه اي كه با همفكري آية الله سيدمنيرالدين حسيني در قم تهيه و براي انتقال به سوريه در يك دستگاه راديو جاسازي شده بود توسط آقاي علي جنتي فرزند آية الله جنتي به دست امام (قدس سره ) در عراق رسانيد و پس از مدتي كوتاه پاسخ امام (قدس سره ) را مبني بر تحريم انتخابات دريافت نمود. آية الله شرعي با شروع سلسله دروس ولايت فقيه توسط مرحوم امام (قدس سره ) در نجف ، مجموعة نوارهاي اين دروس را پس از انتقال به قم با جمعي از دوستان مورد مطالعه و مباحثه قرار داده آن را منتشر ساختند. با شروع انقلاب اسلامي ايران و هجرت امام (قدس سره ) از نجف به پاريس ارتباط تلفني وي با امام (قدس سره ) برقرار گرديد و ايشان مطالب و نقطه نظرات بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران را به وسيله يك شبكه گسترده و سرّي به كليه علما و فضلاي مبارز در سراسر كشور منتقل مي نمودند.

وي در هماهنگ سازي علماي بزرگ شهرستانها با نهضت اسلامي تلاش مضاعفي را بكار بردند كه از آن جمله مي توان به ملاقاتهاي ايشان با آية الله ارباب در اصفهان اشاره نمود. با پيروزي انقلاب اسلامي ايران تمام تلاش آية الله شرعي اين مبارز خستگي ناپذير به حفظ و گسترش دستاوردهاي انقلاب اسلامي معطوف گرديد و در مسؤوليت هاي گوناگون تصوير روشني از فراست و شهامت و تلاش خداجويانه روحانيت حق طلب شيعي را

به منصه ظهور رساند كه در پي به برخي از آن خدمات اشاره مي شود: الف : با پيروزي انقلاب اسلامي ايران ، ستاد انقلاب اسلامي در قم ايجاد گرديد كه فرامين حضرت امام (قدس سره ) را در رفع معضلات و مشكلات كشورابلاغ و پيگيري مي نمود.

آية الله شرعي با قبول رياست اين ستاد در روزهاي بحراني آغاز پيروزي ، با همكاري آية الله شيخ محمد يزدي به رفع مشكلات مردم در اقصي نقاط كشور و دفع غائله هاي سياسي از جمله در گنبد و كردستان همت گماشت . زنده ياد شهيد چمران با حمايت همين ستاد مردمي و انقلابي آشوب كردستان را سامان بخشيد و نيروهاي اعزامي از جوانان غيور قم نيز غائله گنبد را پايان دادند آية الله شرعي در اين ستاد نمايندگاني را براي نظارت و تقويت عملكرد قوه قضائيه گسيل داشت و با صدور بيش از 13 هزار حكم به عنوان بازوي اجرائي حضرت امام (قدس سره ) در سراسر كشور عمل نمود. ب : عده اي از مدرسين و فضلاي حوزه علميه قم در دوران استيلاي رژيم طاغوت با هدف حمايت از مواضع سياسي حضرت امام خميني (قدس سره ) و نشر افكار و آثار آن قائد بزرگ به تأسيس جامعه مدرسين همت گماشتند. آية الله شرعي در اولين سالهاي تأسيس جامعه مدرسين به پيشنهاد و درخواست آية الله رباني شيرازي به عضويت آن درآمدند و در تمام فعاليت هاي سياسي آن فعالانه شركت داشتند. آية الله شرعي تا هم اكنون از اعضاي جامعه مدرسين مي باشند. ج : با شروع جنگ تحميلي ايشان تمام توان و تلاش خويش را به تقويت جبهه هاي نبرد معطوف نمود و در تهيه تجهيزات انفرادي و جمعي براي رزمندگان و ارسال آنها به خطوط

مقدم صميمانه كوشيد. فرزند ارشد وي حجة الاسلام محمدتقي شرعي كه از چهره هاي بسيار با استعداد و موفق حوزوي محسوب مي شدند و از اوان نوجواني در فعاليت هاي سياسي و اجتماعي و فرهنگي پدر خويش شركت مؤثر داشتند در روز ميلاد حضرت امام محمدتقي (ع ) به فيض شهادت نائل آمدند.

حضرت آية الله شرعي اين داغ جانگداز را تحت الشعاع جشن شادي ميلاد با سعادت حضرت جوادالائمه (ع ) قرار دادند و در آن سال و هر سال جشن ميلاد نهمين پيشواي معصوم (ع ) را با شكوه خاصي برگزار نمودند بي گمان يكي از برازنده ترين القاب براي اين عالم مجاهد عنوان «ابوالشهيد» است و از همين حركت عاشقانه و عالمانه ميزان ارادت و اخلاص وي را به ساحت مقدس ائمه هدي (عليهم السلام ) به خوبي مي تواند دريافت . د: حضرت آية الله شرعي براي دو دوره به عنوان نماينده مردم قم به مجلس شوراي اسلامي راه يافتند. در دوره اول از اعضاي كميسيون دفاع مجلس بودند و در طي آن دوره با همكاري ديگر اعضاي كميسيون ، اساسنامة ارتش و سپاه را تدارك ديدند. در اين دوره است كه ايشان سعي بليغي را براي حفظ و ارتقاي جايگاه ولايت فقيه در اساسنامه هاي نيروهاي مسلح بكار بردند و به اين مهم توفيق يافتند. در دورة دوم نمايندگي ، وي به عضويت در كميسيون اصل 90 پيوست و 23 هزار پروندة راكد و جاري را در طي اين دوره به فرجام رساند.

تغيير اساسنامة كميسيون اصل 90 و اقتدار بخشيدن به اين كميسيون همراه با ساماندهي سيستم بايگاني و اداري آن از ديگر خدمات ماندگار ايشان محسوب مي شود. حضرت آية الله شرعي با توجه به توانايي و

استعداد زنان در كسب علوم حوزوي و لزوم آموزش علمي و ديني براي آنان و نيز ارائه الگوي عيني در اين امر، در قبل از پيروزي انقلاب اسلامي به تأسيس مدرسه اي جهت آموزش حوزوي دختران دست يازيدند كه اين تلاش به رغم كارشكني هاي رژيم طاغوت و بي اعتنايي برخي از علماي آن عصر با مساعدت و همكاري شهيد آية الله قدوسي به نتايج موفقيت آميز رسيد. با پيروزي انقلاب اسلامي ايران حضرت امام (قدس سره ) هيأت موسسي را براي تشكيل حوزة علميه خواهران تعيين فرمودند كه حضرات آيات و حجج اسلام مشكيني ، فاضل ، موسوي اردبيلي ، جنتي ، شرعي ، توسلي و شيخ حسن صانعي از زمرة اعضاي آن هيأت بودند. در اين دوره تلاش آية الله شرعي با پشتوانة تجارب قبل از پيروي انقلاب و همفكري ديگر اعضاي هيأت موسس به ايجاد جامعة الزهرا(س ) انجاميد.

همچنانكه كوشش پيگير وي موجب ايجاد وحدت رويه و نظارت كامل شوراي عالي حوزه علميه بر حوزه هاي علميه خواهران شد. و: حضرت آية الله شرعي براي بي نياز كردن جامعه زنان در مراجعه به پزشكان مرد و نيز ايجاد الگوي عيني در آموزش علوم پزشكي براي بانوان به تأسيس دانشگاه علوم پزشكي فاطميه قم مبادرت نمودند. ايجاد اين دانشگاه نتايج گوناگوني را در پي داشت كه از آن جمله مي توان با جذب تخصص هاي پزشكي در قم ، فارغ التحصيل شدن بيش از پانصد پزشك زن در تخصصهاي گوناگون ، ايجاد دانشگاهي تخصصي ويژة بانوان به عنوان ايجاد نمونه عيني و تحقق امكان پذيري نظام آموزشي همگن اشاره نمود. ز: با مراجعت حضرت امام (قدس سره ) به قم و ازدهام هر روزة هزاران نفر از اقصي نقاط كشور،

براي زيارت آن رهبر بزرگ در اطراف منزل ايشان ، لزوم ايجاد مركز و مكاني جهت پذيرايي و رفاه اين زائرين ، حضرت آية الله شرعي را بر آن داشت تا به ايجاد فضايي مناسب براي اسكان و پذيرايي مردم اقدام نمايد. به همين منظور با همكاري حجة الاسلام والمسلمين حاج سيدرضا برقعي «از مؤلفان كتب درسي آموزش و پرورش » به خريدن و مهيا نمودن زمين وسيعي با تأسيس امكانات رفاهي مبادرت ورزيد. امكانات و اماكن فراهم آمده را كه با گذشت زمان وسعت مي يافت بنياد ارشاد و رفاه امام صادق (ع ) ناميد و به تهيه اساسنامه و تعيين هيأت امناء براي آن اقدام نمود.

اين مؤسسه آموزشي و رفاهي تا هم اكنون در تهران ، قم ، مشهد و تنكابن منشأ خدمات فراواني شده است . ح : مدرسه عالي قضايي قم كه پس از چند سال به دانشگاه قم تبديل گرديد و با همت و پايمردي رجل علمي و ديني ايجاد شده بود با توجه به سوابق خدمات فرهنگي و تأثيرگذاري حضرت آية الله شرعي درگسترش مراكز علمي و ديني ، ايشان از سوي جامعه مدرسين حوزه علميه قم به عنوان يكي را از اعضاي هيأت امناي اين دانشگاه انتخاب شده و در طي 4 سال از راهبردها و تجربه ها و تلاشهاي مؤثر وي بهره مند گرديدند. ط : اوايل پيروزي انقلاب اسلامي برخي از خيرين با مساعدت و همكاري آية الله سيدعلي محقق براي تهيه مسكن جهت طلاب علوم ديني به تأسيس شهرك مهديه اقدام نمودند. شورايعالي مديريت حوزه هاي علميه هيأت امنايي را از بازاريان متدين و روحانيون دلسوخته براي ايجاد اين شهرك تعيين نمود كه حضرت آية الله شرعي از آن جمله مي باشد اين شهرك

هم اكنون با بيش از هزار واحد مسكوني پذيراي طلاب ايراني و خارجي است تا در دوران تحصيل با آرامش خاطر به كسب علوم ديني بپردازند. شهرك مهديه با همت و تلاش هيأت امناء و پيگيري مداوم حجة الاسلام والمسلمين شيخ مهدي صباحي گسترش روز افزون داشته هم اينك دو هزار و هفتصد واحد مسكوني ديگر به همراه مراكز فرهنگي ، آموزشي ، رفاهي و بهداشتي در حال ساخت است . ي : قبل از پيروزي انقلاب اسلامي نماز جمعة قم در مسجد امام اقامه مي گرديد و پس از پيروزي و توجه روز افزون آحاد مردم به شركت در اين عبادت سياسي ، اقامة نماز جمعه در حرم مطهر حضرت معصومه (س ) و سپس در دبيرستان امام صادق (ع ) انجام مي پذيرفت .

لزوم ايجاد مصلاي وسيعي براي اقامه اين نماز عبادي و سياسي حضرت آية الله شرعي را بر آن داشت تا با همكاري و تلاش آقايان حاج حسن صبوري و حاج ابوالفضل عباسي به ايجاد مصلاي بزرگ قم اقدام نمايد. ايشان هم اكنون از اعضاي هيأت امناي ستاد اقامه نماز جمعه قم مي باشند. ك : جمعيت مبارزه با فقر كه با نظارت آية الله حاج شيخ مرتضي حائري در قم تأسيس گرديده بود و آيت الله موسوي همداني و آقاي سيد محمود طباطبايي از اعضاي بسيار فعال آن بودند قبل از پيروزي انقلاب اسلامي نيز به وضع معيشتي فقرا و ايتام كمكهاي شاياني مي نمود. حضرت آية الله شرعي كه از اوايل تأسيس اين جمعيت به همكاري با آن پرداخته بود و با سخنراني هاي پرشور خويش آحاد مردم و خيرين را به ياري رساندن اين جمعيت تشويق و ترغيب مي كردند از آيت الله حاج شيخ مرتضي حائري

و سيد محمود طباطبائي خواستند تا براي ايتام ويژگي خاصي را قائل شوند.

اين پيشنهاد مورد قبول مؤسسين واقع گرديد و در اولين قدم زير نظر مرحوم آية الله حائري به انتشار قبض هايي مبادرت نمودند كه به جلب حمايت هاي مردمي براي ايتام اختصاص داشت . پس از آن ، جمعيت سرپرستي ايتام قم توسط آقاي زاهدي به تأسيس مدرسه اي براي ايتام اقدام نمود حضرت آية الله شرعي كه از اعضاي هيأت امناي اين جمعيت مي باشند در جلب نظر شخصيت هاي علمي و ديني و مشاركت خيرين براي ساماندهي اوضاع معيشتي و تربيتي ايتام تلاش وافري را به منصه ظهور رسانده اند. ل : در اوايل جنگ جمعي از جوانان پرشور قم به تأسيس هيأتي براي عزاداري سالار شهيدان با عنوان حسينيه شهدا اقدام نمودند. اين گروه با برپايي چادري در فضايي باز به انجام مراسم عاشورا مبادرت كردند. اين حسينيه با حضور و مشاركت آية الله شرعي و جمعي از جوانان پرشور و انقلابي و همكاري مداح اهل بيت (ع ) سيد احمد شمس از رونق خاصي برخوردار شد و هر ساله بر امكانات آن افزوده گشت . شهيد حجة الاسلام محمدتقي شرعي در زمرة جواناني بود كه در اين حسينيه عاشقانه خدمت مي نمود. در طي سالهاي گذشته حسينيه شهداي قم موفق به ساختن بنايي مناسب در فضايي بسيار وسيع گرديد و حضرت آية الله شرعي با تعيين هيأت امنايي براي آن كوشيده اند تا اين حسينيه نيز مركزي براي تربيت جوانان در راه تعميق و گسترش ارزشهاي والاي شيعي گردد. در سال 1370 حضرت آية الله شرعي مؤسسه پژوهش و مطالعات عاشورا را در مشهد مقدس تأسيس نمودند.

اين مؤسسه كه با انجام بيش از هشتاد پروژة

تحقيقاتي خرد و كلان يكي از فعال ترين دفاتر پژوهشي كشور در حوزة علوم انساني است در كارنامة خود كاركرد بيش از يكصد و هفتاد نفر از اساتيد حوزه و دانشگاه را در طي يك دهه نشان مي دهد. پژوهشكده هاي معارف ، جغرافيا، آينده شناسي ، ادبيات و هنر از دفاتر اقماري اين مؤسسه بودند كه با تلاش پژوهشگران خويش به احياء تراث ادبي و ديني و نقد و نظر در حوزة جغرافياي انساني و آينده شناسي ايران و جهان مبادرت مي ورزيد. هزاران برگه تحقيقاتي به همراه دهها مقاله و كتاب از خروجي هاي علمي اين مؤسسه محسوب مي شود. اهتمام حضرت آية الله شرعي به ايجاد زيرساخت هاي علمي و فرهنگي و تهيه راهبردهاي اجرايي در حفظ و نشر معارف علوم موجب پديد آمدن «كانون تفكر» در مؤسسه پژوهش و مطالعات عاشورا گرديد. اعضاي اين كانون كه بطور موازي با شوراي عالي پژوهش به تشكيل جلسه مي پردازند از مبرزترين اساتيد حوزه و دانشگاه مي باشند پايگاه اينترنتي اين مؤسسه براي پاسخگويي مستدل به شبهات معاندين مكتب علوي در شرف ايجاد است . حضرت آية الله شرعي با تأسيس انتشارات تاسوعا زمينة پشتيباني چاپ و نشر آثار تحقيقاتي و فرهنگي مؤسسه پژوهش و مطالعات عاشورا را فراهم نمودند. اين انتشارات تاكنون آثاري از تراث ادبي و ديني را به جامعه علمي ارائه نموده است

شرف شفروه اصفهاني، شرف الدين عبدالمومن، محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س ششم ق)، فقيه، واعظ و شاعر. مشهور به شفروه و شرف اصفهانى. وى از خاندان بسيار معروفى از مردم اصفهان بوده كه همه به مناسبت نام جدشان به شفروه معروف بوده اند. وى در زبان فارسى و عربى مهارت داشت. وى از قران جمال الدين عبدالرزاق و رفيع الدين لنبانى بود. در خدمت اتابك شيرگير

لقب ملك الشعراء داشت و مى گويند كه او جمال الدين و مجيرالدين بيلقانى را اهاجى ركيك گفته است. از ممدوحان وى اتابك مشيرگير برادر اتابك ارسلان از سران دولت سلاجقه ى عراق بوده است. از جحمله مولفاتش: «اطباق الذهب فى المواعظ و الخطب». كه به زبان منشيانه فصيح و به زبان عربى نگاشته شده است؛ «ديوان» اشعارش مشتمل بر هشت هزار بيت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (950 -948 /3)، تاريخ ادبيات در ايران (743 -740 /2)، تاريخ گزيده (737 -736)، تاريخ نظم و نثر (102)، تذكره الشعراء (172 -170)، دايرةالمعارف فارسى (1464/2)، الذريعه (513/9 ،216/2)، رياض العارفين (213 -212)، ريحانه (193 -192 /3)، فرهنگ سخنوران (499 -498)، كشف الظنون (116)، لباب الالباب (273 -268 /1)، لغت نامه (ذيل/ شفروه) هفت اقليم (366 -361 /2)، يادداشتهاى قزوينى (214 -213 /5).

شرف الاسلام شيرازي، ابوالقاسم عبدالوهاب

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 536 ق)، واعظ، فقيه اصولى، متكلم و محدث حنبلى. معروف به ابن حنبلى واعظ. اصل وى از شيراز است. از پدر فقه آموخت و از ابوطالب بن يوسف، حديث. وى را شيخ حنبليان دمشق گويند. از آثارش وقف مدرسه ى بزرگ شريفيه در كنار جامع دمشق است. از آثار علمى اش: «البرهان»، دراصول دين؛ «رساله فى رد الاشعريه»؛ «المفردات»؛ «المنتخب»، در اصول فقه حنابله.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ايضاح المكنون (568 ،529 /2)، سير النبلاء (104 -103 /20)، معجم المؤلفين (224/6).

شريعت، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد فرزند آيت اللَّه العظمى مرحوم حاج ملا فتح اللَّه شريعت اصفهانى عالم معاصر كراچى مى باشند.

وى در حدود سال 1325 قمرى در نجف اشرف متولد شده و در حجر والد ماجدش كه از مراجع بزرگ تقليد و مدرسين و زعماء روحانيت نجف اشرف بودند پرورش يافته و مقدمات و ادبيات و سطوح را از علماء و اساتيد نجف آموخته و به درس خارج مرحوم آيت اللَّه العظمى ميرزا محمدحسين نائينى و آيت اللَّه العظمى آقا سيد ابوالحسن اصفهانى و آيت اللَّه العظمى آقا ضياءالدين عراقى و آيت اللَّه حاج شيخ محمدحسين غروى اصفهانى شركت و استفاده نموده تا حدود سال 1370 قمرى كه بنابر دعوت مرحوم آيت اللَّه آقا ميرزا مهدى پويا به كراچى مهاجرت و رحل اقامت افكنده و تاكنون شاغل وظائف دينى مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

شريعتمداري، محمد صادق

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد محمد صادق بن السيد الجليل السيد حسن بن العالم النبيل السيد محمد شريعتمدارى (برادر آيت اللَّه حاج سيد كاظم شريعتمدارى) از علماء اعلام معاصر تهرانست.

وى در سال 1325 قمرى در تبريز متولد شده و در كودكى وى مرحوم والدش حجةالاسلام آقا سيد حسن در سال 1332 قمرى وفات نموده و ايشان در حجره والده فاضله عفيفه اش پرورش يافته و مقدمات و ادبيات و سطوح را در تبريز خوانده آنگاه به قم مهاجرت و مقدارى از محضر مرحوم آيت اللَّه موسس حايرى و پس از وى از محضر آيت اللَّه حجت و آيت اللَّه حاج سيد محمد تقى خونسارى استفاده نموده و مشرف به نجف اشرف شده و از محضر مرحوم آيت اللَّه العظمى اصفهانى و آيات ديگر بهره مند گرديده و بواسطه عدم مساعدت هواى نجف مجبور بمراجعت و در قم بتدريس فقه و اصول

نهائى پرداخته تا ورود آيت اللَّه العظمى بروجردى كه چند سالى هم در جلسات فقه و اصول آن جناب شركت نموده تا سال 1372 قمرى كه به تهران منتقل و به خدمات دينى پرداخته و چندى هم در مشهد مقدس تدريس خارج فقه و اصول نموده و باز بواسطه عدم سازگارى آب مشهد به تهران بازگشت و تاكنون در خيابان مولوى قريب چهار راه گمرگ شاهپور به اقامه نماز جماعت و خدمات دينى و روحى اشتغال دارد.

معظم له داراى اجازات اجتهادات مطلق و صريح كه اساتيدشان مانند مرحوم آيت اللَّه العظمى آقاى آقا سيد محمد حجت و مرحوم آيت اللَّه العظمى آقا سيد ابوالحسن اصفهانى و ساير اساتيد كه تصريح باجتهاد ايشان نموده اند و بصحه برادر بزرگوارشان آيت اللَّه العظمى آقاى شريعتمدارى رسيده است و سزاوار بود كه حوزه هاى علمى بالخصوص حوزه مقدسه قم از افاضات ايشان مستفيض باشند ولكن مع الاسف در اثر ضعف مزاج و عدم مساعدت آب و هواى قم فعلا در تهران و حوزه علميه از فيض آن جناب محروم است و لعل اللَّه يحدث بعد ذلك امرا. آثار قلمى و علمى ايشان عبارت است از حواشى بر جواهر و قسمتى از كفايه.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

شريعتمداري، نور الدين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيدنورالدين شريعتمداري

محل تولد : شوشتر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1327/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1340 شمسي وارد حوزه شوشتر شدم و از مقدمات تا سطح عالي را در مدت 7 سال در خدمت مرحوم آيت الله سيد محمد حسن آل طيب و مرحوم آيت الله سيد محمد موسوي جزائري به پايان برده و در سال 1347 وارد حوزه نجف اشرف

گشته و در درس خارج امام خميني (قدس سره) و آيت الله العظمي خوئي و سيد عبدالاعلي سبزواري و سيد محمد جعفر مروج مولف منتهي الدرايه شركت نمودم و در سال 1350 وارد حوزه علميه قم شدم و از دروس خارج اساتيدي مانند آيات عظام شيخ كاظم تبريزي و علامه فاني اصفهاني و وحيد خراساني و ميرزا هاشم آملي بهره ها بردم . از سال 1372 شركت در درس خارج را رها ساختم و در سال 1374 به اخذ اجازه اجتهاد از دو نفر از مراجع و بزرگان حوزه علميه گشتم .

در سال 1350 شمسي كه وارد حوزه علميه قم شدم تدريس سطح را شروع نمودم و تا سال 1376 تدريس سطح را به تدريس خارج فقه مبدل كردم و از همان سال تا امسال ( سال 1384 ) به تدريس خارج فقه اشتغال دارم . تحقيق و نويسندگي را از همان دوران اشتغال به فراگيري سطح شروع كردم ؛ درس را پس از فراگيري از استاد خلاصه مي كردم و مي نوشتم و زماني كه در نجف اشرف به محضر اساتيد مي رفتم درس هاي خارج را به زبان عربي مي نوشتم و تقريرات درس فقه و اصول اساتيد را نگاشتم كه اكنون موجود است .

بيش از 60 مقاله علمي در علوم مختلف به زبان فارسي و عربي به مناسبت كنگره ها و همايش ها به نگارش درآمده كه بسياري از آنها در مجموعه مقالات به چاپ رسيده و در جلسه ارئه شده است و يا در برخي از مجلات و جزوه ها به چاپ رسيده است.

تدريس در دانشگاه امام محمد باقر عليه السلام

به مدت 5 سال ، فقه سياسي در كارشناسي ارشد ، تدريس در مركز جهاني در مدرسه حجتيه ، سطح عالي مكاسب و كفاية الاصول و تفسير موضوعي به مدت 6 سال ، ارزيابي بيش از صدها مقاله در ارتباط با كنگره ها و همايش ها و مجلات و موسسات پژوهشي ، همكاري با موسسه مجمع جهاني اهل بيت (ع) و مجمع فقه و فقه و حقوق وابسته به دفتر تبليغات و موسسه فقه بر مذهب اهل بيت (ع) و همكاري با نوشتن و ارزيابي مقالات فقهي و اصولي موسوعه فقه بر مذهب اهل بيت (ع) كه 5 جلد از آن تا كنون به چاپ رسيده است . نوشتن قواعد اصولي در يك جلد و قواعد فقهي در دو جلد قواعد اصولي صد قاعده و قواعد فقهي در بيست قاعده با همكاري برخي از محققين و فضلاي حوزه علميه قم ، همكاري با موسسه مجمع فقه به مدت 10 سال ، عضو هيئت علمي و عضو هيئت تحريريه مجله فصلنامه علوم سياسي و نگارش مقاله هايي در آن مجله ، تدريس فقه تطبيقي براي كساني كه به عنوان روحاني حج امتحان داده و برگزيده شده اند ، همكاري با موسسه نشر آثار امام خميني (ره) با مقالات گوناگون و ارزيابي مقالات وارده در ارتباط با كنگره ها و نگارش مقالات علمي فقهي و اصولي ؛ تفسير ، هر شب پس از اقامه نماز جماعت در مسجد تكيه يزديهاي بازار قم و استاد راهنما شدن در بسياري از پايان نامه هاي مركز جهاني و حوزه علميه قم و دانشگاه امام محمد باقر عليه السلام از سال

1340 ، در آغاز در شوشتر اشتغال به امامت جماعت و تبليغ در ايام ماه محرم وصفر و رمضان داشته و پس از ورود به قم نيز تا امسال ادامه داشته و در ضمن سپري كردن يك عمر در نگارش و تحقيق ، خداوند فيض اقامه جماعت و تبليغ را نيز به من عنايت كرده است .

شريف زاده نجفي، محمدجواد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

در خصوص ولادت مرحوم محمد جواد شريف زاده نجفي نتوانستيم به نقطه نظر مطمئني دست يابيم، اما بر اساس قرائن و شواهد، هنگام رحلت، بيش از هشتاد سال از عمر آن مرحوم مي گذشت؛ لذا تاريخ تولد ايشان حدود سال 1278 هجري شمسي و در نجف اشرف مي باشد.گروه : علوم انسانيرشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب : پدر - علي محمدشريف زاده نجفي - از روضه خوان هاي نجف اشرف بوده و سال ها قبل از يزد به نجف مهاجرت كرده است. بر اين اساس، اگرچه حاج شيخ محمد جواد شريف زاده نجفي هيچ دوره از عمر خود را در يزد سپري نكرده، اما به نوعي ريشه در دل اين ديار داشته و شايد اين نكته در انتخاب شهر «ابرقو» از ميان شهرهايي كه از حضرت آيت اللّه بروجردي؛ درخواست روحاني داشته اند، بي تأثير نبوده است.مادر ايشان - بانو سلطان بيگم - علويه باكرامتي بوده كه با حضرت آيت اللّه سيد محمد كاظم يزدي؛ نسبت داشته و آن مرجع بزرگ به كرامت و بزرگواري اش اذعان داشته و آن بانو مشمول عنايات ايشان بوده است.خاطرات كودكي : مادر محمد جوادشريف زاده نجفي در ايامي كه حاج شيخ محمد جواد، نوزاد و يا طفلي نوپا بوده است، خوابي مي بيند. خواب را براي حضرت آيت اللّه

محمد كاظم يزدي بازگو و ايشان هم رؤياي اين بانو را چنين تعبير مي كند كه فرزندش مجتهد مي شود. سپس سجّاده اي به ايشان مي دهد تا فرزندش بر آن نماز بگزارد. حاج شيخ محمد جواد سال ها اين سجّاده را با خود داشت و حتّي پس از آمدن به ابرقو هم بر آن نماز مي خواند. متأسفانه اين سجّاده در يكي از مساجد مفقود گرديد.تحصيلات رسمي و حرفه اي : سنين عمر محمد جواد شريف زاده نجفي ، از دو مرحله عمده تشكيل مي شود: روزگار تفقّه و عصر تبليغ.اول: سال هاي حضور در نجف اشرف و كربلاي معلّا، يعني از تولد تا حدود سال هاي 1325 يا 1326 هجري شمسي، صرف نظر از ايام كودكي، آنچه طي اين سال ها وجهه همت ايشان را تشكيل داده، تلاش براي نيل به كمالات اخلاقي و علمي، و استفاده هر چه بيشتر از معادن معنوي و علمي اين دو شهر مقدس مي باشد. بدون شك تنفس در فضايي كه معطّر به قبور ائمه طاهرين (ع) باشد، مستلزم توفيق بالايي است. آري، در چنين فضايي مس وجود، كيميا گردد و پربها.علاوه بر اين بهره معنوي، حضور در پاي درس بزرگاني همچون آيات عظام: سيد محمد كاظم يزدي و سيد ابوالحسن اصفهاني و پس از ورود به كربلا استفاده از محضر حضرت آيت اللّه حاج آقا حسين قمي، همچنين اجازه اجتهاد و اخذ وجوهات از همين بزرگواران و بزرگاني ديگر همچون آيات عظام: سيد عبدالهادي شيرازي، سيد محسن حكيم و سيد حسين بروجردي، دستاورد اين دوره از عمر مرحوم حاج شيخ محمد جواد است.فعاليتهاي ضمن تحصيل : حضرت آيت اللّه سيد ابوالحسن اصفهاني، پس از رحلت حضرت آيت اللّه سيد محمد كاظم

يزدي از مرحوم حاج شيخ محمد جواد شريف زاده نجفي خواستند كه ايشان به سامرا برود و در مدرسه اي كه متعلق به مرحوم حاج سيد محمد كاظم يزدي بوده است، تدريس نمايد. حاج شيخ محمد جواد اين درخواست را پذيرفت و به سامرا رفت ولي پس از چهار الي پنج ماه مجدداً به نجف برگشت و بعد از اقامتي كوتاه، به كربلا مهاجرت نمود و تا زمان رحلت حضرت آيت اللّه سيد ابوالحسن اصفهاني، در اين شهر ماند. پس از رحلت اين مرجع بزرگ - كه زمزمه مرجعيت حضرت آيت اللّه حاج آقا حسين قمي به گوش رسيد. - ايشان به نجف برگشت ولي اقامتش چند ماهي بيشتر طول نكشيد كه آن مرحوم قصد مسافرت به مشهد نمود و در قم سرنوشت ديگري براي ايشان رقم خورد كه بدان خواهيم پرداخت.وقايع ميانسالي : چگونگي آمدن حاج شيخ محمد جواد شريف زاده نجفي از نجف به ابرقو، شرح مفصلي دارد كه اجمال آن، بدين قرار است:مرحوم حاج شيخ محمد جواد در سال 1325 يا 1326 جهت رفتن به زيارت ثامن الائمه - امام رضا (ع) - وارد شهر قم شد و مسافرخانه «قبله» را به عنوان اسكان موقت انتخاب كرد. بزرگواري ايشان توجه صاحب مسافرخانه را به خود جلب كرده، به طوري كه از ايشان درخواست كرد اتاقي در منزل خود - كه به افرادي معدود اختصاص مي داده - در اختيار آن مرحوم و همراهان قرار بدهد.در يكي از اين روزها، برخي طلبه ها كه يا از شاگردان آن مرحوم بوده و يا از مراتب علمي و كمالات اخلاقي ايشان در نجف و كربلا، اطلاع داشته اند، از آمدن ايشان

به قم باخبر شده، مراتب را به اطلاع حضرت آيت اللّه بروجردي؛ مي رسانند و ترتيب ديداري ميان اين دو بزرگوار در بيت حضرت آيت اللّه بروجردي داده مي شود.در اين ملاقات، از جمله سؤالات حضرت آيت اللّه بروجردي از مرحوم حاج شيخ محمد جواد، اين بوده است كه آيا شما توان تدريس مكاسب و كفايه را داريد؟ مرحوم حاج شيخ محمد جواد جواب مي دهد: «بحول اللّه؛ (توان تدريس اين دروس را دارم.)»سپس سؤالاتي تخصصي از ايشان پرسيده مي شود و چون آن مرجع بزرگوار به توانمندي مرحوم حاج شيخ محمد جواد در اين زمينه، اطمينان پيدا مي كند، درخواست مردم ابرقو را - مبني بر يك روحاني مجتهد و پرهيزكار كه توان تدريس مكاسب و كفايه را داشته باشد. - خدمت ايشان ارائه مي دهند و مصرانه از آن مرحوم اجابت اين درخواست را مي طلبند. مرحوم حاج شيخ محمد جواد به رغم ميل باطن و در جهت امتثال امر حضرت آيت اللّه بروجردي اعلام آمادگي كرده و ايشان نيز ظاهراً ذيل همان برگه، مرحوم حاج شيخ محمد جواد را به اهالي ابرقو معرفي مي كنند.در پايان اين ديدار قرار مي شود كه روز بعد، حضرت آيت اللّه بروجردي به ديدار ايشان بروند. مرحوم حاج شيخ محمد جواد صاحب منزل را در جريان مي گذارد و صاحب منزل كه اين تشريف فرمايي را افتخاري بزرگ براي خود مي دانسته، درصدد تدارك پذيرايي برمي آيد و كوچه و منزل را آب و جارو مي كند.روز بعد، آن مرجع بزرگوار با درشكه به محل سكونت ايشان رفته و در واقع ديد و بازديد اين دو مرد الهي تكميل مي گردد. مرحوم حاج شيخ محمد جواد سپس به مشهد رفته و پس از زيارت ثامن الحجج

(ع) مجدداً به قم بر مي گردد و بلافاصله عازم ابرقو مي شود و در ابتداي راهي قرار مي گيرد كه مرحله دوم عمر ايشان را رقم مي زند.زمان و علت فوت : نوروز سال 1358 هجري شمسي، آخرين بهار را فراروي ديدگان محمد جواد شريف زاده نجفي قرار داد.علاقه به ثامن الائمه - امام علي بن موسي الرضا (ع) - آن مرحوم را به ارض اقدس طوس كشاند، تا براي آخرين بار ترجيع بند ارادت خود را ارزاني آن آستان كند.همراه ايشان در اين سفر مي گويد:با اين كه هنوز بنا بود در مشهد بمانيم، اما برخلاف انتظار، ايشان گفتند: بايد برگرديم تهران! حاج شيخ محمد جواد در تهران به منزل فرزندش رفت و ما هم در شهر ري به خانه بستگانمان رفتيم.پس از يك روز، بيماري مختصري بر آن مرحوم عارض شد، پيغام داد: بليطي كه براي رفتن از تهران به ابرقو گرفته ايد، خودتان استفاده كنيد، مورد نياز من قرار نمي گيرد. (نقل به مضمون) و فرمودكه اين ها مورد استفاده ام قرار نمي گيرند. سپس ادامه داد: فردا اذان صبح به اين جا بيايد.ما به شهر ري برگشتيم اما با كلي نگراني. اصرار بر اين كه هر چه زودتر به تهران برويم، بيماري ايشان، عدم ضرورت استفاده از بليط، اين كه فردا وقت اذان صبح ما را ببينند و... اين افكار تا ساعت 12 شب ما را به خود مشغول كرده بود. در اين ساعت فرزند ايشان تلفن كرد كه پدرمان به رحمت خدا رفتند. اين ها نشانه اي بر آگاهي آن مرحوم از نزديك شدن زمان رحلت خود بود.فرزند ايشان مي گويد:حدوداً نيمه شب ملاحظه كردم كه پدرم آهسته چيزي مي خوانند. گوش خود

را نزديك دهان ايشان بردم، ديدم مشغول خواندن زيارت عاشورا هستند. پس از چند دقيقه، شهادتين را بر زبان آوردند و ديگر چيزي نگفتند. ما ابتدا فكر كرديم كه ايشان خواب رفته اند، اما پس از چند دقيقه كه سراغشان رفتيم، ملاحظه كرديم در حالي كه رو به قبله خوابيده اند، از دنيا رحلت كرده اند. وقتي با ابرقو تماس تلفني گرفتيم تا اين خبر را به اطلاع مردم برسانيم، ملاحظه كرديم كه برخي از دوستان و مأمومين از رحلت مرحوم پدرم اطلاع دارند!قضيه از اين قرار است كه سيدي از ارادتمندان ايشان در عالم رؤيا مي بيند آجري از زير گلدسته مسجد امامزاده فرو افتاد. آن سيد خواب خود را به رحلت مرحوم پدرم تعبير مي كند و با عده اي نيز اين مطلب را در ميان مي گذارد، لذا وقتي كه با آنان تماس گرفتيم، اين خبر برايشان غير منتظره نبود. پدرم براي دفن خود ما را بين سه مكان مخيّر كرده بود كه به ترتيب عبارت بودند از: حضرت عبدالعظيم (ع) ، قبرستان بقيع قم و بهشت زهراي تهران، كه با توجه به جوانب قضيه، ايشان را در قبرستان بقيع قم در مسير جمكران به خاك سپرديم. گويي عارف گمنام بر آستان مقدس صاحب الزمان (ع) چشم دوخته و انتظار ديدار با آخرين يادگار پيامبران را دارد.مردان الهي از دنيا نمي روند، بلكه از سراي فرش به عالم عرش نقل مكان مي كنند. كوته نگري است اگر تربت كيميا اثر آنان را در دل زمين بجوييم، بايد به اندرون سينه مردان راه نقبي زد تا اشك ديده از مزار آنان متبرك سازيم.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : مرحله دوم از عمر مرحوم

محمد جواد شريف زاده نجفي ، 32 الي 33 سال پاياني عمر ايشان را رقم مي زند، يعني از سال هاي 1325 يا 1326 لغايت 1358 هجري شمسي و زماني كه از طرف حضرت آيت اللّه بروجردي به ابرقو عزيمت نمود و در اين خطه به تبليغ دين، اقامه جماعت و تشكيل مجالس روضه پرداخت؛ اين دوره از عمر آن مرحوم، فرصت انجام رسالتي است كه خداوند متعال بر دوش عالمان ربّاني نهاده و در روايات «زكات علم» قلمداد شده است.اين دو مرحله، مكمل يكديگرند و مجموعه اي واحد را تشكيل مي دهند، نه اندوختن كمالات علمي و معنوي بدون تبليغ و انذار، ايفاي تام و تمام رسالت عالمان ديني است، و نه تبليغ دين بدون كسب علم و تهذيب نفس، دل و جاني را نشاط معنوي مي بخشد. دو مرحله اي كه عنوان گرديد، در زندگي مرحوم حاج شيخ محمد جواد كاملاً قابل تبيين است.فعاليتهاي آموزشي : اهالي ابرقو، به محض اطلاع از تصميم مرحوم محمد جواد شريف زاده نجفي ، برنامه استقبال از ايشان را تدارك ديدند، بدين منظور عده اي از ابرقو به شهرستان آباده - در 72 كيلومتري ابرقو - عزيمت كرده و آن مرحوم را با سلام و صلوات به ابرقو آوردند.ايشان پس از ورود به ابرقو، در منزل يكي از اهالي در محله «دروازه ميدان» موقتاً اسكان نمود و تا 4 - 5 روز رفت و آمدها ادامه داشت. پس از اين چند روز، آن مرحوم با توجه به مفاد درخواست، سراغ جلسه درسي و بحث را گرفت و پس از آن كه مشخص شد جلسه در يكي از مساجد شهر است، شخصاً با دو كتاب «مكاسب»

و «كفايه» در محل درس حاضر گرديد تا در اولين جلسه، سطح كلاس را ارزيابي و تدريس را آغاز كند. آنچه در همان اوايل به عنوان نتيجه اي نه چندان مطلوب و خوشايند عايد آن مرحوم شد، پايين بودن سطح علمي كلاس درس بود، به طوري كه موجب گله ايشان گرديد. متأسفانه در ادامه، از همان رونق اندك اوليه هم كاسته شد و چندي بعد اين كلاس كلاً تعطيل گرديد. از آن پس، اقدامات ايشان از تشكيل درس و بحث بيرون آمد و به شكلي ادامه يافت كه بدان خواهيم پرداخت.مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : تشكيل حوزه درسي در مدرسه «هندي» - در كربلاي معلا - و تربيت شاگردان ديگر دستاورد ارزشمند مرحله اول يعني روزگار تفقه عمر آن مرحوم مي باشد.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : پس از آن كه جلسه درس محمد جواد شريف زاده نجفي منحل گرديد، آنچه بيشتر ذهن آن مرحوم را به خود مشغول كرد، اين بود كه فعاليت هاي خود را بر محور تبليغ، روضه، اقامه جماعت، محاسبه وجوهات و مواردي اين گونه قرار بدهد. ايشان در ابتدا برنامه نماز جماعت خود را در مسجد جامع ابرقو قرار داد، با بروز برخي موانع، اين برنامه را به مسجد امامزاده و داخل امامزاده و برخي مساجد ديگر منتقل نمود. علت اين تغيير مكان ها را بايد در بروز بعضي موانع دانست، و اين علاوه بر مشكلات جنبي بود كه پيش مي آمد، تا جايي كه ايشان چشم انداز خوبي از موفقيت پيش روي خود نديد!مجموعه اين عوامل، آن مرحوم را وادار نمود با مراجعه به حضرت آيت اللّه بروجردي؛

از معظم له بخواهد كه ايشان را از ماندن و اقامت در ابرقو معذور بدارد!اما مرحوم آيت اللّه بروجردي كسي نبود كه اين ها را دليلي موجه براي خالي كردن ميدان بداند، وانگهي چه كسي بهتر از مرحوم حاج شيخ محمد جواد مي توانست نيازهاي متنوع ديني يك شهر را پاسخگو باشد؟بر همين اساس، درخواست آن مرحوم مقبول واقع نشد و چون بنا را براستخاره گذاشتند، مراجعت ايشان به ابرقو و ماندن در اين شهر، بسيار خوب آمد.مرحوم حاج شيخ محمد جواد، دوباره به ابرقو برگشت، با اين نيت كه اين بار به صورت جدي تر به مجالس وعظ و روضه، اقامه جماعت، حساب و كتاب وجوهات شرعيه و مواردي از اين نمونه بپردازد. پس از بازگشت، حدود دو سال را در برخي از روستاهاي ابرقو از جمله «مهر آباد» و «نصرت آباد» سپري نمود كه دليل آن را بايد بروز همان مسائل و موانعي دانست كه به كليت آن، اشاره شد.مدتي بعد تني چند از ارادتمندان، از آن مرحوم خواستند تا در مسجد امامزاده اقامه جماعت نمايد و آنها تضمين كردند كه مسأله اي خاص بروز نكند. خوشبختانه اين قضيه مشكل را حل كرد و از آن پس، اين مسجد به صورت ثابت محلّ اقامه جماعت ايشان گرديد. قابل ذكر است كه مرحوم حاج شيخ محمد جواد، در مدت سي و چند سال اقامت در ابرقو، سه، چهار بار به عراق جهت زيارت عزيمت نمود و هر بار در كربلا در مسجدي به نام مسجد «بازار داماد» اقامه جماعت داشت.آرا و گرايشهاي خاص : چيزي كه باور مردم را نسبت به محمد جواد شريف زاده نجفي روز به روز

بيش تر و ارادت آنان را به آن مرحوم افزون تر مي ساخت، ويژگي هاي شخصيتي ايشان بود.آنچه مردم در وجود اين عالم پارسا مي ديدند، پرهيزكاري بود و دوري از زر و زيور دنيا؛ عشق و محبت به ثقلين يعني قرآن و عترت (ع) بود و بخشش و سخاوت؛ برخوردهاي بزرگوارانه بود و آزادگي و وارستگي. همين ويژگي هاي ملكوتي، ارادتمندان آن مرحوم را واداشته كه با گذشت بيش از بيست سال از رحلت ايشان، هنوز هم براي شادي روحش صلوات بفرستند. - ايشان به رعايت آداب سفره مقيد بود. در ابتداي هر لقمه غذا «بسم اللّه الرحمن الرحيم» و در پايان هر لقمه «الحمدللّه ربّ العالمين» مي گفت.- غذا را با دست راست مي خورد.- مقيد بود كه رو به قبله بخوابد.- هرگز با صداي بلند نمي خنديد، خنده ايشان عموماً تبسّم بود.- به نماز اول وقت و رعايت پرهيزكاري توصيه فراوان مي كرد.- هنگام منبر چنان غرق در آيات و روايات مي شد كه مكرر آستين هاي پيراهن را بالا مي زد و وقت منبر از دستش خارج مي گرديد؛ به طوري كه گاهي وقت ها مستمعين به ايشان تذكر مي دادند كه منبر طولاني شد. البته از آنجا كه ايشان اصولاً آخرين كسي بود كه در مجالس منبر مي رفت، وقت ديگر روضه خوان ها به خاطر طولاني بودن منبر ايشان گرفته نمي شد.- ايشان براي شركت در برخي مراسم از جمله عزاداري عاشورا و رفتن به اقامه نماز عيد فطر، با پاي برهنه اقدام مي نمود.- نسبت به قرائت صحيح خطبه عقد ازدواج، فوق العاده حساس بود.- از آن جا كه ممكن بود كساني از تأييد با دستخط ايشان سوء استفاده كنند، آن مرحوم نسبت به اين كار وسواس عجيبي داشت.

يكي از ارادتمندان از ايشان پرسيده بود: «مگر شما قلم نداريد كه كسي را تأييد و توصيه اي فرماييد؟» البته ايشان يك بار مطلبي را تأييد و امضا كرده بود و آن مربوط به «اصلاح ذات البين» بوده است.- ادعيه روزهاي ماه مبارك رمضان را هر سه وعده با معناي فارسي براي مستمعين مي خواند.- نسبت به كتاب «اقبال» مرحوم «سيد بن طاووس» توجه خاصي داشت و مي گفت:«هركس اقبال سيد را ندارد، اقبال ندارد!- يك لحظه ديده نشد كه ايشان بدون ذكر باشد.

منابع زندگينامه :سايت حوزه علميه قم/بخش زندگينامه علماwww.hawzeh.net

شريف عسكري، ابوالحسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج ميرزا ابوالحسن بن العلامه المتتبع آيت اللَّه حاج ميرزا محمد عسكرى تهرانى از علماء محترم معاصر شميرانست.

وى در حدود سال 1324 قمرى در سامراى متولد شده و در مهد علم و تقوا پرورش يافته و از محضر مرحوم والدش و علماء ديگر سامراى چون مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا محمود شيرازى و غيره استفاده نموده و پس از فوت والد ماجد و فرزند برومندش مهاجرت به ايران و چند سالى در قم رحل اقامت افكنده و از محضر مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه حجت و آيت اللَّه حاج سيد محمدتقى خونسارى بهره مند گرديده و در حدود 1378 ق به تهران منتقل و در شميران سكونت و در مسجد ايستگاه رضائى به اقامه جماعت و خدمات دينى اشتغال دارند.

نگارنده گويد: آقاى شريف عسكرى از دانشمندان غيور و متقى و موصوف بورع و پارسائى و نسبت بمرحوم آيت اللَّه مجاهد حاج سيد ابوالقاسم كاشانى قدس اللَّه سره ارادت خاصى داشت و جنازه آن مرحوم را از تهران با پاى برهنه تشييع نموده و بحقير مى فرمود آقاى كاشانى مجهول القدر در تهران

بود زيرا من شاهد و ناظر بودم كه با آن مقام علمى چه فداكاريها و مبارزاتى بر عليه انگليسها نمود.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

شريف نژاد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى شريف نژاد از علماء محترم و خدمتگزار بابل ميباشد كه باقامه جماعت و انجام وظائف دينى و روحى اشتغال دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

شريفي اقدم، محمود

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمود شريفي اقدم

محل تولد : شريف آباد قزوين

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1331/1/1

زندگينامه علمي

محمود شريفي اقدم در شريف آباد قزوين متولد شد، او دروس ابتدايي در همانجا خواند وسپس وارد حوزه علميه قزوين شد، پس از خواندن جامع المقدمات در سال 1346 عازم حوزه علميه قم شد، سال اول را درمدرسه علميه مرحوم آيت الله گلپايگاني (ره) بود و سيوطي را همانجا خواند ، در همان سال وارد مدرسه منتظريه(حقاني) شد و سطح را در آنجا تمام كرد و درس خارج فقه و اصول رادر محضر اساتيدي چون حضرات آيات : مرحوم احمدي ميانجي ،محمدي گيلاني ، شهيد آيت الله قدوسي ، شهيد مفتح ، جنتي ، صانعي ، آذري قمي ، مؤمن ، مصباح و راستي ادامه داد.

پس از پيروزي انقلاب اسلامي با دعوت شهيد آيت الله قدوسي(ره) به مدرسه رفاه و سپس به دادسراي انقلاب اسلامي مركز رفته و به عنوان داديار انقلاب مشغول خدمت شد. سپس به عنوان دادستان انقلاب اسلامي گنبد منصوب شد ، پس از حدود دو سال دوباره به تهران آمده و مسؤليت گزينش دادستاني محل را پذيرفت، آنگاه به دعوت آيت الله جنتي وارد سازمان تبليغات اسلامي شد، ابتدا به عنوان معاون فرهنگي آن سازمان مشغول كار شد و سپس در سال 1369 به قم منتقل شد و پس ازتاسيس پژوهشكده باقرالعلوم(ع) توسط ايشان وتعدادي از فضلاء مسئووليت آن مركز را

پذيرفت، ايشان هم اكنون مشغول پژوهش در حديث وامور فرهنگي هستند.

شريفي، عنايت

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عنايت شريفي

محل تولد : سياهكل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1347/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1353 تحصيلات ابتدايي را آغاز و در سال 1362 پس از اخذ ديپلم وارد حوزه علميّه قم شدم و به مدّت هشت سال دوره مقدّمات و سطح را در دروس: ادبيّات عرب، منطق، فلسفه اسلامي، اصوف فقه و فقه و ... گذراندم. در سال 1370 دروس خارج فقه و اصول فقه را آغاز و بعد به مدت هشت سال از محضر حضرات آيات مكارم شيرازي، سبحاني، جوادي آملي، شيخ جواد تبريزي و وحيد خراساني بهرهمند شدم.

در سال 1373 همزمان با تحصيل خارج فقه و اصول فقه و همكاري تحقيقاتي با مراكز تحقيقاتي و پژوهشي، در مركز تخصصي تبليغ حوزه علميّه قم پذيرفته شدم و پس از هشت سال تحصيل و تدوين رساله علمي سطح چهار با عنوان «روابط فقه و اخلاق» و دفاع از آن با كسب امتياز خوب و نمره 43/16 فارغ التحصيل شدم. و به مدت پنج سال است كه با دانشگاههاي علامه طباطبايي تهران، تربيت معلّم تهران و علوم پزشكي ايران در تدريس معارف اسلامي(1و2) ، اخلاق و تربيت اسلامي، تاريخ اسلام و متون اسلامي همكاري دارم و هم اكنون به عنوان هيئت علمي دانشگاه علامه طباطبايي مشغول تدريس در آن آموزشگاه مي باشم. ضمنا به مدّت پانزده سال است كه با پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلام دفتر تبليغات اسلامي همكاري تحقيقاتي و پژوهشي دارم

شعوانه

قرن:2

جنسيت:زن

مليت:ايران

قرن دوم هجرى، از زنان زاهد، عابد و عارف. به نوشته عبدالرحمان جامى (898 -817 ق) وى از ايرانيان ساكن ابله بود

و با آواز خوش خود مردم را وعظ مى كرد و زاهدان، عابدان و صاحبدلان در مجلس وى حاضر مى شدند. او از زمره ى زنان مجتهد، خداترس، گريان و گرياننده از خوف الهى بود. به گفته جامى شعوانه غالبا مى گريست و زنان با وى مى گريستند. وى را گفتند «مى ترسيم كه از بس گريه چشم تو نابينا شود، گفت در دنيا كور شدن از گريه، بسيار مرا دوست تر است از كور شدن از عذاب النار». از اوست كه «چشمى كه از لقاء محبوب خود بازماند و به ديدار وى مشتاق باشد بى گريه نيك نمى ماند.»

عارفان بزرگى مانند ابوعلى فضيل بن عياض بر علو مقام و زهد وى گواهى داده اند.[1]

(س دوم ق)، واعظ و عارف. وى از ايرانيان ساكن ابله بود و با آواز خوش خود مردم را وعظ مى كرد و زاهدان، عابدان و صاحبدلان در مجلس وى حاضر مى شدند. او از زمره ى زنان مجتهد، خداترس، گريان و گراياننده از خوف الهى بود. وى غالبا مى گريست و زنان با وى مى گريستند. عارفان بزرگى مانند ابوعلى فضيل بن عياض بر علو مقام و زهدى وى گواهى داده اند.[2]

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] منابع: اعلام النساء، 300 -299 / 2؛ تاريخ مشاهير كرد 66 / 1؛ نفحات الانس، 618 -617.

[2] مشاهير زنان (136)، نفحات الانس (616 -615).

شفتي، محمد رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج سيد محمد رضا بن العالم العلام والحجه الاسلام الحاج السيد محمد باقر الثانى بن العلامه الكبرى والايه العظمى الحاج السيد اسدالله بن سيد الفقهاء والمجتهدين و حجه الاسلام والمسلمين آيه الله فى العالمين الحاج السيد محمد باقر الشفتى الاصفهانى المشهور بحجه الاسلام المطلق (صاحب مسجد السيد در خيابان بيدآباد) از علماء عاملين معاصر اصفهانست.

تولدش در اصفهان

واقع و در بيت علم و فضيلت پرورش يافته و پس از طى دوران صبا و دروس فارسى، مقدمات و ادبيات را در نزد مرحوم والد گرامش و ديگران خوانده و سطوح وسطى و عالى را از علماء اعلام و مدرسين كرام اصفهان فرا گرفته و خارج فقه و اصول را نيز از آيات عظام آن سامان استفاده نموده و پس از فوت مرحوم والدش كه در سال 1333 ق واقع شده، بجاى ايشان در مسجد جدشان باقامه جماعت و ترويج دين و تبليغ احكام پرداخته و تاكنون در آنجا اشتغال بوظائف مقرره دينى و روحى دارند.

نگارنده گويد: گرچه تاكنون توفيق زيارت معظم له را از نزديك نيافته ام ولكن بطوريكه از ثقات و دانشمندان قم و اصفهان شنيده ام آنجناب از علماء ربانى و آيات سبحانى و متصف بصفات روحانى و داراى مقامات معنوى ميباشند و در خاطر دارم كه در تابستان 1393 ق كه براى امرى باصفهان رفته بودم صبح براى اداء فريضه بمسجد سيد رفته و در كنارى انتظار وقت را ميكشيدم كه ديدم ايشان با چند نفر از دوستانش وارد بصحن مسجد شده و با حال مخصوصى شروع بزيارت استغاثه حضرت بقيه الله عجل الله فرجه الشريف... سلام الله الكامل التام... نموده و دعاء بر فرج آن بزرگوار نمودند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

شفيعي دارابي، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد شفيعي دارابي

محل تولد : ساري

شهرت : شفيعي مازندراني

تابعيت : ايران

زندگينامه علمي

حجت الاسلام سيد محمد شفيعي دارابي (معروف به شفيعي مازندراني ) متولد 1328 در دارابكلي ساري است و پدرش ازكشاورزان مازندران است و پدر بزرگش از شاگردان شيخ مرتضي انصاري بود پس از گذراندن

تحصيلات ابتديي وارد حوزه علميه داراب كلا شد و دوره مقدمات و بخشي از دوره سطح را در انجا گذراند و از محضر آيت الله شيخ محمد باقر داراب كليي بهره برد سپس در حدود سال 1348-1349 به حوزه علميه قم پا نهاد و دوره هي سطح و خارج را در انجا تا اجتهاد ادامه داد او از استاداني مانند آ يات عظام، محمدي گيلاني ، سبحاني ، مكارم شيرازي ، مصباح يزدي ، صالحي مازندراني ، فاضل لنكراني ، جوادي آملي ، حسن زاده آملي ، آيت الله العظمي گلپيگاني ، ميرزا هاشم آملي ، وحيد خراساني و اراكي علوم منطق، اصول فقه، فلسفه، تفسير، رجال و غيره آموخت همچنين اجازه نقل حديث و اجازه اجتهاد از چند مرجع تقليد دارد و همچنين داراي درجه علمي كه جهت تبديل به استاد ياري كه پرونده از سوي دانشگاه آزاد اسلامي واحد قم به تهران انتقال يافته است دكتري علوم حوزوي از حوزه علميه قم و فوق ليسانس فلسفه و كلام از وزارت علوم دارد در حوزه و دانشگاه به تدريس و تحقيق ميپردازد عضو هيئت علمي و مدير گروه الهيات دانشگاه آزاد اسلامي واحد قم بوده و ساكن قم است كتاب مينويسد و شعر ميسريد انتشارات (فرهنگ آفتاب) را دارد و به عنوان عضو علمي با ديره المعارف فقه شيعه همكار است كه زير نظر آيت الله مكارم شيرازي تدوين ميشود فهرست اثار او به رقمي نزديك به هشتاد ميرسد .

شفيعي دزفولي، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1327 ق)، عالم دينى، خطيب و واعظ. در دزفول به دنيا آمد و در آن جا نشو و نما كرد. ادبيات را

از فضلاى آن شهر فراگرفت. در 1344 ق به اهواز مهاجرت كرد و در آن شهر ساكن شد و در محضر سيد ابراهيم شوشترى و سيد اسداللَّه دزفولى و شيخ ميرزا جعفر انصارى و ديگران به تكميل تحصيلات خود پرداخت. او داراى اجازه از جماعتى بود كه از آن جمله شيخ محمدحسين آل كاشف الغطاء و آقا شيخ آقا بزرگ تهرانى را مى توان نام برد. وى از خطباى بنام آن شهر و وعاظ معروف آنجا بود. از آثارش: «شاه راه هدايت»، در اثبات امامت شاه ولايت، در ترجمه ى «مصباح الهدايه» حاج سيد على موسوى بهبهانى؛ «تنزيه سيد الانبياء فى كتب الانبياء»؛ «تنزيه العلماء»؛ «فضائح الصوفيه»؛ «اتمام الحجه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (16/13)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 764 -763 /14)، مؤلفين كتب چاپى (168/3).

شفيعي، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين شفيعي

محل تولد : فريدن

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1337/1/1

زندگينامه علمي

سال 1337 در بوئين مياندشت از توابع شهرستان فريدن اصفهان بدنيا آمدم. پس از گذراندن تحصيلات ابتدائي در زادگاهم ، در سال 1350 به موجب انسي كه با قرآن داشتم با حوزه آشنا شدم و در سال 1352 به حوزه علميه قم راه يافتم.بخش اعظم دروس سطح را در مدرسه مرحوم آيت الله گلپايگاني(قدس سره) فرا گرفتم و از اساتيدي چون آيات عظام طالقاني ، استادي ، صلواتي ، مقتدائي و تهراني بهره بردم . بخش ديگر دروس سطح را در خدمت اساتيد بزرگوار: اعتمادي و مرحوم آيت الله ستوده بوده در محضر آيت الله اميني و جناب دكتر بهشتي با علوم عقلي آشنا شدم .در سال 1365 در

درس تفسير حضرت آيت الله جوادي آملي شركت جستم . سال 1370 نقطه عطفي در زندگي علمي من بود ، زيرا به توفيق الهي ، مفتخر شدم در جلسات خصوصي درس تفسير حضرت استاد كه براي پاسخگويي به شبهات تفسيري تشكيل مي شد حضور يابم و مباحث عميق تفسيري را از معظم له فرا بگيرم . به موازات تدرس به تدريس نيز ابتدا به صورت خصوصي و سپس در برخي مدارس مي پرداختم . در تدريس به توصيه حضرت استاد بيشتر تفسير و علوم قرآني را مورد توجه قرار دادم . همزمان به كارهاي تحقيقاتي نيز روي آوردم . تصحيح برخي متون نسخه هاي خطي جزو كارهاي اوليه اينجانب بود . به توصيه يكي از دوستان فاضل و محقق رسما" نخستين مقاله خود را به رشته تحرير در آوردم كه در يكي از مجلات قرآني به چاپ رسيد . در سال 1373 به موسسه" اسرا " راه يافتم و به تدوين ، نگارش و تنظيم كتب حضرت آيت الله جوادي آملي پرداختم . طي اين مدت ، از تاليف مقاله، مشاوره دادن و فعاليتهاي تبليغي نيز غافل نبودم و در فرصتهاي پيش آمده رسالت ترويج مكتب اهل بيت (عليهم السلام) را با قلم و بيان به دوش مي كشيدم. در همين ارتباط از سال 1363 مسئوليت امامت موقت جمعه زادگاهم را نيز پذيرفتم و گهگاه در برنامه "بر كرانه نور" راديو معارف پاسخگوي سوالات دروس تفسير حضرت استاد جوادي آملي هستم. هم اكنون علاوه بر تدريس در دو موسسه قرآني نيز مشغول انجام وظيفه هستم .

شكري، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد علي شكري

محل تولد : ورامين

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1362/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب سيّد علي شكري2سال در مدرسه امام عصر (عج) وسه سال در مدرسه الهادي(ع) ويك سال در مدرسه رضائي ويك سال در مدرسه معصوميه (س) مشغول تحصيل بودم وهم اكنون پايه 9و10را به صورت آزاد مشغول تحصيل هستم . چند سال را به صورت ارتقائي خواندم با طلاب زيادي هم بحث بودم من جمله :علي حاتمي,سيد پور آذر,اكبر نجفيان ,مجيد غلامي ,مرتضي عالي پور ,سيدهادي زماني ,داود ميرزائي ,محمد حسن زاده و...وهمچنين ازاساتيد فراواني بهره برده ام من جمله استاد فروزانفر,استاد كوشا,استاد شكوري ,استاد سنائي ,ستاد پور رضا,استاد علي محمد خراساني ,استاد گنجي ,استاد جوادي آملي ,استاد حياتي ,استاد رضوي ,استاد متقي و...كه خدا حفظشان كند ود رزمينه تفسير وكلام ونحو وصرف وفقه واصول وحديث ونهج البلاغه زياد كار كردم .

شمس زنجاني، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ على شمس (حايرى) زنجانى (برادر معظم ايشان) از دانشمندان فعال و مبرز معاصر است در مشهد مقدس. وى در زنجان متولد شده و پس از خواندن مقدمات در زنجان و قم در عصر رياست و زعامت آيت اللَّه العظمى اصفهانى مهاجرت به نجف اشرف نموده و سطوح فقه و اصول را از مدرسين آنجا خوانده آنگاه بدرس خارج آيت اللَّه اصفهانى و آيات ديگر مانند آيت اللَّه ميرزا عبدالهادى شيرازى و آيت اللَّه العظمى خوئى استفاده نموده تا به مدارج علم و كمال رسيده و پس از فوت مرحوم آيت اللَّه اصفهانى به ايران مراجعت و چند سالى در تهران به خدمات دينى اشتغال داشتند ولى چند ساليست كه منتقل به مشهد مقدس و مجاورت حضرت ثامن ائمه (ع) را اختيار و بوظائف دينى و

روحى مشغول مى باشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

شمس، سعيد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سعيد شمس

محل تولد : مسجد سليمان

شهرت

تابعيت : ايران

زندگينامه علمي

اينجانب سعيد شمس فرزند محمد در سال 1345 در يكي از بزرگترين محله هاي شهرستان مسجد سليمان به دنيا آمده خانواده ما از قشر كم در آمد و پايين تر از متوسط بود پدرم خياط بود. دوران ابتدايي را در دبستان نوروز در همان محله گذراندم و دوران راهنمايي را در مدرسه ابو ريحان بودم كه سال دوم راهنمايي درگيري هاي انقلاب آغاز شد با همان سن پايين در حد خودم در تظاهراتها شركت مي كردم. در سال 1359 همزمان با آغاز جنگ تحميلي وارد هنرستان فني شريف واقفي شهرستان شده و در دوران دو سال تحصيل، عضو فعال انجمن اسلامي بودم. سپس جذب اتحاديه انجمن هاي اسلامي دانش آموزي كه آن زمان كانون انجمن دانش آموزان بود شده و مسئوليت كتابخانه را عهده دار شدم. علت اين علاقه وافر اينجانب از دوران كودكي به كتاب بود كه برخلاف كودكان هم سن و سال خودم همواره از پدرم درخواست مي كردم برايم كتاب بخرد. در سال 1361 هنرستان را رها كرده وارد حوزه علميه المهدي در مسجد سليمان شدم. ابتدا دروس مقدماتي را در اين مدرسه فراگرفتم از جمله اساتيد اينجانب استاد ميرى، واعظى، شيروانى، مهريزي و... بودند.

شوشتري، عبدالقائم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حقير در روز نيمه ذي الحجه ي سال 1365 ه_ .ق، روز تولد امام دهم حضرت علي بن محمد الهادي عليه السلام، در شهر قوچان متولد شدم.

سير و سلوك بنده از اينجا شروع شد: حدود 13 ساله بودم كه حس خداجويي در من بيدار شد، با كمال تشنگي از خود مي پرسيدم راه وصال حضرت باري تعالي

چيست؟ در سال 1339 شمسي بنده طلبه شدم و در مدرسه نواب مشهد مشغول تحصيل گرديدم و در كنار درس و بحث حوزوي به مطالعه كتبي كه درباره اديان و مذاهب و طرائق بود، مطالعه و تحقيق مي نمودم.

نخستين استاد اخلاق بنده، مرحوم آيت الله شيخ مجتبي قزويني احمدي سينائي بود كه ايشان مؤكداً به تخليه و تحليه 1 كه مقدمه تزكيه نفس است توصيه مي فرمودند.

طي يك مقدمه با عارف مرتاض حضرت سيد ابوالحسن حافظيان آشنا شدم و در خدمت ايشان علم اعداد و علم رمل و جفر ناقص و بعض از ختومات را تعليم گرفتم، ولي پس از چندين سال به دلائلي دفتر را پاره كردم و به رودخانه ماربره ( از سرشاخه هاي رود دز) ريختم و بخود گفتم:

يار با ماست چه حاجت كه زيادت طلبيم

دولت صحبت آن مونس جان مار را بس

ادبيات عرب را نزد عارف والامقام استاد حجت الاسلام هاشمي آموختم. ايشان اولين كسي بود كه براي بنده درس عشق خدا را آموخت و من سخت مشتاق اين راه شدم.

چون حوزه قم را غني تر از حوزه مشهد ديدم، محل تحصيلم را از مشهد به قم تبديل كردم. روزي خدمت حضرت آيت الله بهجت مشرف شده و شرح الحال اجمالي خود را به ايشان گفتم. ايشان فرمودند: من فعلاً به شما كتابهاي مفيدي 2 را معرفي

مي كنم.

به خاطر علاقه زيادم به ايشان، بعضي نمازهاي يوميه را در مسجد فاطميه و به امامت ايشان اقامه مي كردم و هميشه سعي مي كردم پس از نماز مصاحبت ايشان را از مسجد تا منزل از دست ندهم و همچنين در كلاس درس خارج ايشان، قبل از شروع درس، از فرمايشات اخلاقي و معنوي معظم له استفاده مي نمودم. دستورات ايشان اكثراً سفارش به انجام واجبات و ترك محرمات و انجام بعضي مستحبات و ترك مكروهات بود و در بين مستحبات دوام در طهارت و نافله شب و نماز جعفر طيار را بيشتر سفارش مي فرمودند.

در همين سالها از خرمن علم و عرفان آيت الله العظمي حاج سيد رضا بهاءالديني نيز بهره مند مي شدم و مانند كلب اصحاب كهف اكثر روزها خدمتشان حاضر و استفاده مي نمودم. ايشان هميشه شاگردان خود را به تفكر و تعقل تشويق مي فرمودند.

همچنين از جلسات منوَّر و منوِّر حضرت آقاي حاج سيد حسين يعقوبي قائني نيز بهره مند گشته و از كيفيت سلوك عاشقان عملاً مطلع شدم.

در همين ايام به درس منظومه و اشارات حضرت علامه آيت الله حسن زاده آملي، عالم عارف، درياي بيكران علم و معرفت حاضر شده و از ايشان هم بهره ها گرفتم. ايشان شاگردان خود را به تحصيل علوم مختلف ديني تشويق مي كردند.

همزمان با تحصيل در قم در فرصت هايي به مشهد نيز تشرف مي يافتم و خدمت بزرگ مردي سلمان گونه، حضرت آقاي شيخ عبدالكريم حامد استفاده مي كردم كه هنر ايشان موشكافي مسائل اخلاص بود. ايشان در مقام تربيت شاگردانش بر محور اخلاص 3 بسيار سفارش مي

فرمود.

عطش شديد من در جستجوي استاد كامل ، با پيشنهاد برخي دوستان و مكاشفه اي به يافتن حضرت آقاي حاج اسماعيل دولابي انجاميد و همزمان خدمت حضرت علامه طباطبايي صاحب الميزان مي رسيدم كه درباره ايشان فقط مي گويم:

يك دهن خواهم به پهناي فلك تا بگويم مدح آن والا ملك

توضيحات:

1- «تخليه» عبارت است از پاك نمودن و تطهير قلب از بدي ها و آلودگي هاي گناهان و غبار غفلت و اخلاق ناپسند و اعمال بد و «تحليه» عبارتست از آرايش قلب به اطاعت و عبادت حضرت حق و جذب صفات حسنه و كريمه.

2- آن كتابها عبارتند از: جامع السعادات ملامهدي نراقي و تذكره المتقين شيخ محمد بهاري و تفسير شيخ حسن نجفي اصفهاني.

3- «من اخلص لله اربعين يوماً فجر الله ينابيع الحكمه من قلبه الي لسانه: هركس چهل روز خودش را براي خدا خالص گرداند، خداوند چشمه هاي حكمت را از قلبش بر زبانش جاري گرداند.»

شوشتري، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمدرضا شوشترى از علماء و ائمه جماعت سامره بودند و در حرم مطهر عسكريين اقامه جماعت مى نمودند تا در سال 1392 قمرى وفات كردند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

شهرستاني، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو ح 1324 ق)، عالم دينى و فقيه اصولى. وى در نجف به دنيا آمد، و در همان شهر نشو و نما يافت. پدرش، سيد على اصغر، از علماى بزرگ نجف و از مشاهير دانشمندان عراق و سلسله ى شهرستانى بود. پس از گذراندن دوران سطوح از محضر آيت اللَّه شيخ ابوالحسين مشكينى و آيت اللَّه نايينى و آيت اللَّه آقا ضياءالدين عراقى و آيت اللَّه شيخ محمدحسن اصفهانى و آيت اللَّه آقا سيد ابوالحسن اصفهانى استفاده نمود تا به مدارج كمال رسيد. وى از همه اساتيدش داراى اجازه اجتهاد بود. وى سالهاى متمادى در مدرسه ى فيروزآبادى تهران به تدريس فقه و اصول اشتغال داشت و در مسجد سنگى مولوى اقامه جماعت مى نموده است. از آثار وى: «تقريرات» درس استادش مشكينى؛ شرح «وقت و قبله لمعه»؛ «تضويح الكفايه»، در شرح «كفايه الاصول»؛ رساله «الصراط الاقوم لبطلان الصلوه فى الخيط من الابريسم»؛ رساله اى در «عدم مشروعيت جمعه و عيدين در غيبت كبرى».[1]

حاج سيد احمد شهرستانى ابن العالم الجليل آيت اللَّه حاج سيد على اصغر شهرستانى از علماء ابرار و دانشمندان اخيار و پرهيزكار معاصر تهرانست.

وى در 19 ذيقعده الحرام 1324 قمرى در نجف اشرف متولد شده و در مهد علم و تقوى پرورش يافته و پس از دوران سطوح از محضر مرحوم آيت اللَّه مشكينى و آيت اللَّه نائينى و آيت اللَّه آقا ضياءالدين عراقى و آيت اللَّه حاج شيخ محمدحسين اصفهانى و آيت اللَّه العظمى آقا سيد ابوالحسن اصفهانى استفاده نموده تا بمدارج علم و كمال رسيده و

از نامبردگان در سال 1350 مفتخر به دريافت اجازه اجتهاد گرديده و موفق بجمله اى از تحريرات و تأليفاتى كه ذيلاً مى نگارم گرديده است و آنها از اين قرار است:

1- شرح وقت و قبله لمعه كه در سال 1346 قمرى فارغ شده 2- توضيح الكفايه شرح بر كفايه الاصول 3- رساله الصراط الاقوم لبطلان الصلوه فى الخيط من الابريسم در سال 1352 قمرى فراغت يافته 4- رساله در عدم مشروعيت جمعه و عيدين در غيبت كبرى در سال 1354 اتمام يافته است.

نگارنده گويد مترجم گرامى ما آقاى شهرستانى از علماء با تقوا و فضيلت و داراى مكارم اخلاق و محامد آداب است و سالهاى متماديست كه در مدرسه فيروزآبادى در خيابان سيروس بتدريس فقه و اصول اشتغال دارند و در مسجد سنگى واقع در خيابان مولوى اقامه جماعت نموده و بنشر معارف اسلامى و وظائف روحى و دينى موفق مى باشند و بيت جليل معظم له از بيوتات اصيله روحانيت و سر سلسله آنها مرحوم آيت اللَّه العظمى ميرزا شهرستانى بزرگ بوده كه بر جنازه مرحوم آيت اللَّه علامه بحرالعلوم نماز خوانده و در سال 1216 وفات و ترجمه اش در اغلب كتب رجالى موجود و اعلام اين طايفه ذكرشان در كتب تراجم منتشر و از آنها مرحوم والد ماجدش حجةالاسلام والمسلمين علم الاعلام آيت اللَّه حاج سيد على اصغر شهرستانى از علماء بزرگ نجف و مشاهير دانشمندان عراق و سلسله شهرستانى بوده و ترجمه اش در اعيان الشيعه آيت اللَّه حاج سيد محسن امين و اعلام الشيعه آيت اللَّه آقا بزرگ تهرانى و ساير كتب مسطور است.

فرزند آن بزرگوار جناب حجةالاسلام آقاى حاج سيد احمد شهرستانى از افاضل اين دودمانست كه سالها در قم

از محضر آيات كسب فيض و علم و كمال نموده و اكنون به انجام وظائف دينى و روحى اشتغال دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

منابع زندگينامه :[1] الذريعه (32/15 ،170/14 ،494/4)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 1572/14)، گنجينه ى دانشمندان (498 -496 /4).

شهرستاني، عبدالرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد عبدالرضا شهرستانى از دانشمندان متقى و علماء بزرگوار و ائمه جماعت حرم مطهر سالار شهيدان حضرت ابى عبداللَّه الحسين عليه السلام بوده كه به تفسير دولت شوم عفلقى بعث عراق در سال 1397 قمرى به ايران آمد و حل اقامت در مشهد مقدس جوار سرسير ارتضا على بن موسى الرضا عليه الصلوه والسلام افكنده و به خدمات دينى و روحى اشتغال دارند.

اين بزرگوار از بيت جليل شهرستانى است كه در ميان آنان آيات عظامى چون آيت اللَّه العظمى حاج ميرزا سيد على شهرستانى و آيت اللَّه العظمى حاج سيد هبه الدين شهرستانى و عالم ربانى آيت اللَّه سيد احمد شهرستانى و ده ها نفر ديگر برخاسته اند.

در سال 1229 قمرى هجرى در كربلا معلى به دنيا آمده و در بيت علم و سيادت پرورش يافته و ادبيات و مقدمات را در خدمت اساتيد آن سامان به پايان رسانيده و سطوح عالى فقه و اصول را خدمت مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا مهدى شيرازى و آيت اللَّه حاج شيخ يوسف بيارجمندى شاهرودى و آيت اللَّه حاج شيخ محمدرضا جرقويه اصفهانى و آيت اللَّه حاج سيد محمدهادى ميلانى قدس اللَّه اسرارهم اتقان نموده و سپس تأسيس سه يا چند ديگر از افاضل كربلا تأسيس مجله اجويه المسائل الدينيه (پاسخ سوالات دينى) نموده و در مدت بيست سال 14 جلد از آن جوابها را تدوين و منتشر ساخته است.

معظم له داراى تأليفات بسيار ديگرى مى باشند كه مهمترين آنها 4

جلد مقادير الهدى در شرح عروه الوثقى است كه چند جزو آن صادر شده است.

2- المعارف الجليه فى تبويب المسائل الدينيه.

3- النيروز فى الاسلام.

4- السجود على التربيه الحسينيه.

5- الصلوه معراج المومن.

6- الامر بالمعروف والنهى عن المنكر.

7- نوروز در تاريخ و دين

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

شهرستاني، مرتضي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از فضلاى معاصر اين سلسله، در محله ى تلواسكان ساكن، و در يكى از مساجد آنجا امامت مى نمود، و گاهى منبر تشريف برده و مردم را موعظه مى نمود. در شب 3 شنبه 10 ربيع الثانى سال 1387 وفات يافت. [و در حوالى تكيه ى ملك مدفون گرديد.]

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

شهرياري، حميد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حميد شهرياري

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/10/1

زندگينامه علمي

حميد شهريارى، در دي ماه 1342 در تهران بدنيا آمد. تحصيلات متوسطه خود را در دبيرستان خوارزمي (شريعتي) ميدان بهارستان گذراند و در سال 1360 با بالاترين معدل كتبي بين دانش آموزان سه كلاس رياضي فيزيك، ديپلم گرفت. وي همان سال به حوزه علميه قم رفت و دروس سطح حوزه را در مدت شش سال به پايان رساند. او در اين سالها در پايه هفتم حوزه (رسايل و مكاسب) شاگرد اول شد و از دست آيات عظام وقت و حضرت امام - قدس سره- جوائزي دريافت كرد. وي در كنار تحصيل، به تدريس دروس حوزوي شامل ادبيات، منطق، كلام، فقه و اصول اشتغال داشت و پس از طي دوره آموزشي سطح، به مدت ده سال در درس خارج فقه و اصول استاداني همچون آية الله سيد كاظم حائري و مرحوم آية الله شيخ جواد تبريزى، به طور مستمر شركت كرد. از همان ابتدا به درس منطق و فلسفه علاقه داشت.

در همين سالها با مسافرت يك ساله به كشور نيوزلند با دنياي غرب آشنا شد و پس از بازگشت از سفر ضمن ادامه دروس حوزه. به مطالعه و تحقيق در علوم عقلي جديد از جمله كلام جديد،

فلسفه اخلاق، فلسفه دين، منطق جديد، الهيات مسيحي و يهودي و علوم وابسته به آنها در بنياد باقر العلوم- عليه السلام- همت گماشت. همزمان در دانشگاه تربيت مدرس قم پذيرفته شد و كارشناسي ارشد الهيات و معارف اسلامي را با نگارش رساله اي با عنوان «شورا در فتوا» به پايان رساند. اين اثر بعدها به عنوان پژوهش برتر در حوزه دين نائل شد. شهريارى از سال 1375 مديريت مركز تحقيقات كامپيوتري علوم اسلامي قم را بر عهده دارد. نور الانوار نام يكي از دهها نرم افزار توليدي اين مركز است كه در سال 1378 رتبه دوم تحقيقات كاربردي را در جشنواره خوارزمي بدست آورد. شهريارى، دكتراي فلسفه تطبيقي را در دانشگاه قم گذراند و با سفري يك ساله به عنوان دانشجوي مدعو در دانشگاه منچستر به سال 1381 به نگارش اثر فلسفه اخلاق در تفكر غرب از ديدگاه السدير مك اينتاير، دست يازيد، كه كتاب برتر دانشگاهي سال 85 شد. او رياست مركز تحقيق و توسعه علوم انساني (سازمان سمت) ، مديريت شبكه اطلاع رساني (اينترنت) حوزه و دبيري شوراي عالي اطلاع رساني كشور را نيز در كارنامه اجرايي خود دارد. استاد شهريارى به عربي مسلط است و به رواني به انگليسي سخن مي گويد.

شهريكندي، كريم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علم دينى.

تولد: 1305، روستاى قاجر (اطراف مهاباد).

شهادت: 2 فروردين 1361، مهاباد.

ملا كريم شهريكندى مقدمات را تا سيزده سالگى از پدر آموخت. پس از فوت پدر، به منظور ادامه ى تحصيل همراه برادرش ملا على از شهريكند به روستاى قروچا رفت و در آنجا در محضر ملا شيخ عمر مدرس به آموختن علوم اشتغال ورزيد، چندى بعد نيز درسش را در قريه قراگوز ادامه داد. استادان

او عبارت بودند از: ملا سيد حسن مدرس روستاى باغچه له ر؛ ملا عبدالله محمدى امام جمعه سقز؛ ملا على بوغده كندى (از فضلاى بوغده كند)؛ ملا شيخ حسن شيخى عارف روستاى شيلخر و ملا على ولزى استاد روستاى حماميان از توابع بوكان. در سال 1318 به حوزه هاى علمى مهاباد روى آورد و مدت يك سال از محضر ملا صديق صدقى استفاده علمى نمود و بالاخره تحصيلات عاليه خود را در خدمت ملا حسين مجدى در مسجد بازار به پايان رسانيد و اجازه نامه ى خود را از او دريافت نمود. در سال 1321 به امامت و تدريس قريه خليفه ليان از توابع سلدوز نقده انتخاب شد و به آنجا رفت. مدتى بعد از طرف اهالى نقده به امامت و خطابت اهالى سنى نقده تعيين شد و به آن شهرستان رفت. اما پس از چند ماه به اصرار و استدعاى اهالى خليفه ليان براى بار دوم به آن قريه مراجعت كرد.

در سال 1331 به مهاباد رفت و مقيم شد، بلافاصله به عنوان مدرس مدرسه علوم دينى و امام جماعت مسجد مولوى از طرف اهالى مهاباد برگزيده شد و به تدريس مشغول شد. وى مدت بيست سال به تدريس در مدرسه علوم دينى و در دبيرستان ها مشغول بود و دانشجويان در تهيه و تنظيم پايان نامه هاى دوره كارشناسى و دكتراى ادبيات فارسى و عربى و حقوق و الهيات از او كمك مى گرفتند. او با مراكز علمى دنياى اسلام مخصوصا دانشگاه الزهراء در قاهره ارتباط داشت. و حتى از طرف اين دانشگاه جوايزى به او اهدا شد. وى بر زبان و ادبيات عربى و كردى و فارسى تسلط داشت، مخصوصا در

تفسير قرآن و تاريخ ايران و اسلام صاحب نظر بود.

وى سرانجام ساعت يك بعدازظهر روز دوشنبه دوم فروردين 1361 هنگامى كه پس از اداى نماز ظهر از مسجد مولوى خارج مى شد، به سبب اصابت سه گلوله به پيكرش شهيد گرديد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

شهشهاني، ابوالقاسم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

معروف به سيّد الاسلام، فرزند [سيد ابوالحسن بن]سيد ابراهيم بن سيد عبدالصمد حسينى. عالم فاضل، از علماى متنفّذ اصفهان، و امام مسجد صفا در محلّه شهشهان بود.

در 25 محرّم سال 1357 وفات يافته، در داخل بقعه ي مير سيد محمّد شهشهانى، عمّ امجد خود مدفون گرديد.

مادّه تاريخ وفاتش را چنين گفته اند:

خواست چو تاريخ فوت بانوى محزونه گفت

شد سوى جنّت روان سيّد اسلاميان

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

شهيد ثالث، محمدتقي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شهيد حاج ملا محمدتقى برغانى كه از علماء بزرگ عالم تشيع بوده و در امر فقاهت و بحث يد طولائى داشته.

و بالنتيجه در اثر بحث با مخالفين در سال 1263 قمرى در محراب مسجدى كه خود آن مرحوم در قزوين بنا كرده بود (به نام مسجد جامع صغير) و از مساجد معظم شهرستان قزوين بوده و خودش در آن مسجد اقامه جماعت مى نموده است در موقع اذان صبح به تحريك فرقه ضاله بابيه و پيروان شيخ احمد احسائى به شهادت رسيد در سال 1264 قمرى.

و قبر آن مرحوم در جنب مزار حضرت شاهزاده حسين بن على بن موسى الرضا (ع) مى باشد و روى ارادتى كه مردم قزوين به آن عالم جليل القدر داشتند مقبره مجللى بنا كردند و فعلا هم مزار او مورد توجه عموم اهالى شهرستان قزوين و علاقمندان به فضل و علم و روحانيت مى باشد.

آن بزرگوار داراى ده پسر بوده اند كه تمامى از علماء مبرز و دانشمندان بافضيلت قزوين به اسامى زير بوده اند.

1- حجةالاسلام والمسلمين آقا محمد امام جمعه 2- حجةالاسلام والمسلمين آقا عبداللَّه امام جمعه 3- حجةالاسلام والمسلمين آقاى حاج شيخ صادق معروف به حاج مجتهد 4- حجةالاسلام آقا ميرزا ابوالقاسم 5- حجةالاسلام مرحوم

آقا شيخ كاظم 6- ثقةالاسلام آقا ميرزا محمود 7- ثقةالاسلام آقا شيخ جعفر 8- ثقةالاسلام مرحوم آقا شيخ باقر 9- ثقةالاسلام آقا تقى 10- حجةالاسلام والمسلمين آيت اللَّه حاج شيخ عيسى. اعقاب آن مرحوم در قزوين و تهران و برغان و كربلا و حله بسيارند آثار خير ايشان در قزوين مسجد آن مرحوم است كه به نام مسجد شهيدى معروف است و مرحوم آقا شيخ مرتضى امام جمعه و مرحوم آقاى حاج شيخ عبدالحسين امام جمعه در آن اقامه نماز جمعه و جماعت مى نمودند و فعلا حفيد آنجناب حجةالاسلام والمسلمين حاج شيخ عبداللَّه امام جمعه در آن اقامه جمعه و جماعت مى نمايند آثار علمى شهيد ثالث از اين قرار است.

1- عيون الاصول 2 جلد 2- منهج الاجتهاد فقه استدلالى دوره كامل 24 جلد 3- شرح بر شرح لمعتين 1 جلد 4- رساله اى در نماز جمعه 5- رساله اى در ديات 6- مجالس المتقين.

مرحوم شهيد اجازات عديده اى از فقهاء مراجع بزرگ خود داشتند كه برخى از آن را مى نگارم 1- اجازه به خط العلامه خريت الفقاهه شيخ جعفر النجفى صاحب كتاب كشف الغطاء 2- اجازه به خط العلامة الفقيه السيد محمد بن العلامة صاحب الرياض و هوالمعروف بالسيد المجاهد.

3- اجازه به خط محقق الشهير به علامة بن مرحوم آقا ميرزا ابوالقاسم صاحب قوانين.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

شهيدي خراساني، حبيب

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ميرزا حبيب بن آيت اللَّه حاج ميرزا هاشم شهيدى و نواده مرحوم علامه ميرزا مهدى شهيد از علماء بزرگ و ادباء عاليقدر مشهد مقد است وى در سال 1266 ق متولد شده و مقدمات را در مشهد تكميل و با عتاب عاليات مهاجرت و از محضر ميرزا بزرگ شيرازى و ميرزاء رشتى و

فاضل دربندى و ديگران استفاده نموده تا سرآمد اقران گرديده و در حدود 1300 ق با دريافت اجازه اجتهاد به وطن خويش و مراجعت و به ترويج دين و احكام شرع مبين از طريق منبر و موعظه و درس و بحث پرداخته تا در 27 شعبان 1327 قمرى به رحمت حق پيوست و در حرم مطهر پشت سر مبارك مقبره خانوادگى مدفون گرديد. از آثار او ديوان بزرگى است كه قسمتى از آن به نام گنج گهر به طبع رسيده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

شهيدي صالحي، محمود

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ميرزا محمود شهيدي صالحي در سال 1264 ، در قزوين بچشم به جهان گشود. وي پس از تحصيلات مقدماتي و حوزوي سرانجام مدركي معادل عنوان ليسانس وعظ و خطابه ، از دانشكده معقول و منقول دريافت كرد. شهيدي از سال 1316 فقط به وعظ و خطابه قناعت كرد. او در اين مدت به مطالعه كتاب هاي تاريخي و ادبي به خصوص شعراي بزرگي چون عارف ، فرخي يزدي ، عشقي ، نسيم شمال و نوشته هاي دهخدا و بيست مقاله علامه قزويني پرداخت.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و انساب : ميرزا محمود شهيدي صالحي ( فخرالاسلام ) ، ( 1348 _ 1264 ) يكي از چهر فرزند ميرزا علي اصغر ( فخر الاسلام ) است ، كه خود از نوادگان پسرس مجتهد بزرگ حاج ملا محمد صالح برغاني ، برادر كوچك تر شهيد ثالث ، باني مدارس صالحيه قزوين و كربلا معلي بود.تحصيلات رسمي و حرفه اي : ميرزا محمود شهيدي صالحي در مدرسه مكتب خانه خانوادگي صالحيه مقدمات لازم را براي

دست يابي به مراحل بالا فراگرفت. او در مدرسه التفاتيه و سردار جديد محضر علماي بزرگي را درك نمود. او پس از فوت والدين و برادر مدت 10 سال به سير آفاق و انفس پرداخت و در حوزه ي هاي علميه ي بسياري همچون اصفهان ، كرمان ، يزد ، شيراز ، مشهد ، گناباد ، بيرجند و ديگر شهرهاي خراسان و حتي سيستان ، مازندران ، همدان ، تبريز و كردستان به تحصيل پرداخته و با شخصيت هاي فرهنگي مهمي آشنا گرديد و با شنيدن نكته ها و گفته ها از افواه رجال به زادگاه خود بازگشت. وي سرانجام مدركي معادل عنوان ليسانس وعظ و خطابه ، از دانشكده معقول و منقول دريافت كرد.استادان و مربيان : ميرزا محمودشهيدي صالحي محضر استاداني چون عيسي بن الشهيد ، ملا علي اكبر سادهني ، ملا محمد طاهري ، حاج شيخ عيسي لهاردي و ملا ملك محمد را درك نمود.همسر و فرزندان : ميرزا محمودشهيدي صالحي در سال 1316 با دختر عموي خود ، كه او هم نتيجه ي شهيد ثالث بود ، ازدواج نمود و در فرزند به يادگار گذاشت.وقايع ميانسالي : ميرزا محمودشهيدي صالحي با آنكه وارث بلافصل موقافات كلان اجدادي بود ، به اين كار دست نزد و در حاشيه به احقاق حق طلاب و احياي آثار و اصلاح و اجراي منويات ، واقف بود. او سال هاي بسيراي را در مبارزه با مسوولين اوقاف و معارف و عدليه ، و ديگر ادارات مربوطه گذرانيد، ولي آنچه كه مي خواست امكان داشت.زمان و علت فوت : ميرزا محمد شهيدي صالحي در روز دهم بهمن

1347 ، در سن 82 سالگي درا فاني را وداع گفت و در صحن جديد امامزاده حسين دفن گرديد.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : ميرزا محمود شهيدي صالحي از سال 1316 فقط به وعظ و خطابه قناعت كرد. او در اين مدت به مطالعه كتاب هاي تاريخي و ادبي به خصوص شعراي بزرگي چون عارف ، فرخي يزدي ، عشقي ، نسيم شمال و نوشته هاي دهخدا و بيست مقاله علامه قزويني پرداخت.

منابع زندگينامه :فرزانگان علم و سخن قزوين، تاليف: رضا صمدي ها ، قزوين: بحر العلوم ، ص195

شهيدي، عبدالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج عبدالله بن العلامه العلام الحاج شيخ عبدالحسين امام جمعه بن العلامه شيخ مرتضى شهيدى بن ميرزا محمدتقى امام جمعه بن آقا عبدالله بن العلامه الكبرى حاج ملاتقى شهيد داماد معظم مرحوم مبرور سيدنا الحجه العلامه المحقق الايه العظمى آقا سيد محمد حجت رحمت الله از علماء اعلام و فضلاء كرام حوزه و خواص اصحاب حضرت آيت الله العظمى آقاى مرعشى نجفى مدظله موصوف به فضل و متانت و تقوا و مناعت است، در محرم الحرام 1340 قمرى در قزوين متولد شده و در مهد علم و كمال تربيت يافته و مقدمات و ادبيات را در قزوين نزد مرحوم والد و ديگران خوانده و آنگاه در سال 1361 قمرى مهاجرت به قم نموده است، و مخفى نيست كه ايشان ايدالله از بيوتات اصيله و ريشه دار قزوين و حفيد مرحوم مبرور علامه قمقام و المجاهد الفهام الايه الحجه الحاج ملا محمدتقى شهيد ثالث صاحب تاليفات عديده مفيده مى باشد.

وى پس از مهاجرت به قم سطوح عالى را نزد مدرسين و اساتيد حوزه تكميل نموده و به درس مرحوم آيت الله

العظمى حجت شركت كرده و پس از ورود آيت الله العظمى بروجردى بالغ بر 18 سال نيز به درك و بحث آن مرحوم حاضره شده و پس از فوت آن مرحوم به حضرت آيت الله العظمى نجفى مرعشى ايده الله پيوسته و تا هم اكنون كه متجاوز از ده سال است از رفقاء صادق و اصحاب خاص آن جناب و مورد توجه و عنايت مخصوص آيه اللهى مى باشند.

وى در سال 1372 ق به افتخار مصاهرت و دامادى سيدنا الاستاد آيت الله حجت نائل گرديده و مورد عنايت و توجه مخصوص آن بزرگوار گرديدند.

آثار قلمى ايشان: 1- تفسير سوره يوسف 2- كتابى درباره معراج مى باشد معظم له بعد از فوت مرحوم والد در آستانه مباركه حضرت سلطان محمد كه از اولاد حضرت صادق عليه السلام اقامه جماعت مى نمودند و بنا بر پيشنهاد و تقاضاى اهالى قزوين ظهرها را در مسجد جدشان (مسجد شهيدى) اقامه جماعت مى نمايند و چون آستانه مباركه امامزاده سلطان محمد رو به انهدام و ويرانى گذارده بود به سعى و كوشش معظم له اصولا تجديد ساختمان شده و در جنب مزار آن امامزاده حسينيه اى هم در دست ساختمان دارند قسمتى از ترجمه مرحوم والد و نياكانشان را در ضمن علماء شهرستان قزوين در جلد سوم خواهم نگاشت.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

شهيدي، محمدباقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمدباقر بن العالم الجليل المرحوم الحاج سيد هاشم گلپايگانى از علماء اعلام و دانشمندان عظام معاصر است در تهران. وى عالمى فعال و در ترويج دين جدى و صاحب تأليفات عديده مى باشد. ترجمه مفصل آنجناب در اول كتاب (درد و درمان) يا امراض جامعه و علاج آن ترجمه كتاب (الامراض الاجتماعيه و علاجها كه در سال 1377

قمرى در تهران چاپ شده و نيز در اول كتاب (راهنماى سعادت) ترجمه كشف المحجه سيد بن طاوس كه در سال 1382 نيز در تهران منتشر شده است مسطور و اجمال آن اينست.

وى در سال 1318 قمرى در گلپايگان متولد شده و مقدمات را در نزد اساتيد محل خوانده و در سال 1338 قمرى مهاجرت به نجف اشرف نموده و سطوح را نزد علماء اعلام آن آستان عرش بنيان مانند مرحوم آيت اللَّه مشكينى فراگرفته و بسامرى مشرف و مدت يكسال و نيم در آنجا اقامت نموده و از محضر مرحوم آيت اللَّه العظمى آقا ميرزا عبدالهادى شيرازى استفاده نموده و در سال 1342 قمرى كه مرحوم والدش فوت نموده به ايران مراجعت و پس از يكسال توقف در گلپايگان به اصفهان مسافرت و از محضر علماء اعلام بالاخص مرحوم آيت اللَّه حاج سيد محمد صادق بهره مند شده و در سال 1345 قمرى مجددا به نجف اشرف مشرف و از محضر مقدس مرجع وقت آيت اللَّه عراقى آقا ضياءالدين و آيت اللَّه العظمى اصفهانى و آيت اللَّه نائينى و آيت اللَّه آقا سيد ابوتراب خونسارى متوفى 1346 قمرى استفاده كامل نموده و در ماه رجب 1349 بشهر رنگون عاصمه (برما) (هند و چين) مسافرت نموده تا اول سال 1361 قمرى در آنجا بانجام وظائف دينى و تبليغ احكام اسلامى اشتغال داشته و در اثناء جنگ جهانى دوم و حمله دولت ژاپن به آن ديار پس از متوارى بودن دو ماه در جنگلها بفضل خداوند متعال از آن بليه رهائى يافته و به ايران مراجعت و در شهر اراك بانجام وظائف دينى پرداخته تا در سال 1365 قمرى پس از زيارت عتبات عاليات

به تهران آمده و تا حال حاضر بوظائف دينى و روحى اشتغال دارد.

معظم له در سال 1376 قمرى بمنظور شركت در جشن چهاردهمين قرن ولادت با سعادت حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام كه در پاكستان منعقد شده بود بدعوت انجمن يادگار مرتضوى كراچى باتفاق عده اى از علماء اعلام و وعاظ محترم كه از آنها بود علامه فن وعظ و سخنورى جناب استاد فلسفى واعظ مسافرت به پاكستان نموده و در آن جشن بزرگ و باشكوه كه يك هفته در كراچى برقرار بود و هر شب حدود سى هزار نفر افتخار حضور داشتند و از تمام بلاد اسلامى هم عده اى از علماء و وعاظ و خطباء و محترمين شركت كرده بودند حاضر بوده و پس از شركت در جشن شهر (لاهور) و (حيدرآباد) سند كه بهمين منظور منعقد بود از طريق عراق و توفيق زيارت عتبات عاليات به ايران مراجعت و تا اكنون در غرب تهران ميدان قزوين و خيابان غفارى و مسجد آن به اقامه جماعت و تبليغ دين و ترويج احكام و نشر آثار اهل بيت عليهم السلام اشتغال دارد.

تأليفات و آثار قلمى ايشان از اين قرار است.

1- كتاب درد و درمان ترجمه كتاب الامراض الاجتماعيه و علاجها.

2- (راهنماى سعادت) ترجمه كتاب كشف المحجه 3- كتاب (نسيم الصباح) ترجمه و شرح دعاء صباح 4- كتاب (ادعيه و تهليلات) من الايات البينات و اين كتب بتمامه بطبع رسيده است.

(تو 1318 ق)، الم دينى، مدرس و فقيه امامى وى در گلپايگان به دنيا آمد. مقدمات را در نزد اساتيد آن شهر فراگرفت. آنگاه به نجف مهاجرت كرد و سطوح را نزد علماى بزرگ آن شهر همچون آيت اللَّه مشكينى آموخت.

سپس به سامراء رفت و از محضر آيت اللَّه ميرزا عبدالهادى شيرازى استفاده نمود. در 1342 ق، كه پدرش درگذشت، به مولدش بازگشت سپس به اصفهان رفت و نزد بزرگانى چون يت اللَّه سيد محمدصادق تلمذ كرد. در 1345 دوباره به نجف بازگشت و از محضر آيت اللَّه آقا ضياءالدين عراقى و آيت اللَّه اصفهانى و آيت اللَّه نايينى و آيت اللَّه آقا سيد ابوتراب خوانسارى استفاده ها نمود. وى سفرى به هند و چين (برمه) نمود و در آنجا به تبليغ احكام اسلامى پرداخت، سپس به ايران بازگشت. مدتى در اراك به انجام وظائف دينى مشغول بود. پس از سفرى به عتبات به تهران آمد و به وظائف دينى پرداخت. وى به همراه عده اى از علما و خطبا در 1376 ق در كنگره ى چهاردهمين قرن ولادت اميرالمومنين (ع) در كراچى پاكستان شركت كرد. از آثار وى: كتاب «درد و درمان» كه ترجمه ى كتاب «الامراض الاجتماعيه و علاجها»؛ «راهنماى سعادت»، ترجمه ى كتاب «كشف المحجه»؛ كتاب «نسيم الصباح» ترجمه و شرح «دعاء صباح»؛ كتاب «ادعيه و تهليلات من الايات البينات».[1]

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

منابع زندگينامه :[1] گنجينه ى دانشمندان (496 -494/ 4)، مؤلفين كتب چاپى (83/ 2).

شيخ الاسلام، عبدالله

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند ميرزا رحيم شيخ الاسلام، از علماى اصفهان، و صاحب رياست و مقام، و داراى منبر و محراب بوده، و در سلخ ذى حجه سال 1275 وفات يافته، در تخت فولاد جنب پدر مدفون شده است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

شيخ الرئيس دامغاني، محمدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدعلى بن ملا على اصغر معروف به شيخ الرئيس دامغانى از علماء و وعاظ و گويندگان نامى دامغان و بلكه ايران بوده اند تولد ايشان در روز دوشنبه نيمه شعبان 1289 قمرى بوده آقاى شاه چراغى در (ارمغان دامغان) گويد. من كراراً منبر ايشان را در دامغان ديده ام از وعاظ و خطباء ناطق و نامى بودند در عصر خودش يگانه و بى نظير و بهره كاملى از صوت داشتند نه تنها در دامغان مشهور بودند بلكه اشتهار ايشان در شهرستانهاى ديگر مخصوص استان مازندران و بالاخص در عصر مرحوم برهانى حاج سيد حبيب اللَّه رستم كلائى و پدرش حاج سيد كريم به آن حدود زياد دعوت مى شدند و مردم شهرستان سمنان هم به ايشان علاقه زيادى داشتند.

مرحوم شيخ الرئيس عالمى باوقار و وزين و مقتدر و بسيار بلند طبع و بى اعتنا بودند از معقول هم بى بهره نبودند و تدريس ادبيات هم مى كردند.

در حاشيه جلد يازدهم بحار كيفيت تحصيل و اساتيد خود را بيان كرده است.

خارج فقه را خدمت حاج آقا سيد على ساروى خوانده شرح منظومه حاجى و شوارق و بعضى از كتب منطقيه را خدمت جناب استاد حاج شيخ على نورى تهرانى و آقا شيخ باقر تهرانى و آقا سيد على شيرازى تلمذ نموده و شرايع و تفسير صافى را خدمت آقا شيخ اسماعيل سرخه اى سمنانى خوانده است (درباره خويش گفته است).

شيخ الرئيس شيخ محمدعلى ولى

در شهر خويش

بود بمانند بوعلى

در علم و عقل و نقل بدى خواجه زمان

عرفان او شبيه بشيخ شبسترى

الحق براى وعظ و نصيحت براى خلق

كمتر به روزگار نشان داشت منبرى

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

شيخ الرئيس قاجار، ابوالحسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1338/1336 -1264 ق)، خطيب، عالم و شاعر، متخلص به حيرت. ملقب به شيخ الرئيس. در تبريز متولد شد. مقدمات علوم را در تهران و مشهد تحصيل كرد و حكمت قديم را در تهران در محضر آقا على مدرس فراگرفت سپس به عتبات سفر كرد و در مجلس درس ميرزاى شيرازى در سامرا حضور يافت به تهران بازگشت و پس از چندى ناصرالدين شاه لقب شيخ الرييس را به او داد و مامور خدمت در آستان قدس رضوى گرديد. در خراسان با آصف الدوله حاكم آن ولايت درافتاد و از راه عشق آباد به استانبول رفت و در آنجا به عضويت انجمن اتحاد اسلام درآمد و مورد توجه سلطان عبدالحميد قرار گرفت و كتاب «اتحاد اسلام» را براى او نوشت. بعد از چندى به ايران بازگشت و در نهضت مشروطه با مشروطه خواهان همراهى كرد و در انتخابات دوره ى دوم مجلس به نمايندگى مردم مازندران انتخاب شد. وى سرانجام در تهران درگذشت و در صحن حضرت عبدالعظيم دفن شد. از آثار وى: «ديوان» شعر؛ «اتحاد اسلام»؛ «كتاب الابرار»؛ «منتخب النفيس»؛ «رساله نقد فرقه ها»؛ «فصل الخطاب»؛ «سفرنامه ى استانبول».[1]

قاجار، ابوالحسن ميرزا متخلص به حيرت ابن شاهزاده محمد تقى ميرزا حسام السلطنه و نواده فتحعلى شاه (و. تبريز 1264 ه.ق.- ف. 1336 ه.ق.). وى سالها به كسب علوم متداول مشغول بود و در شمار دانشمندان عهد درآمد. او بر نظم و نثر پارسى تسلط داشت و ديوانش در بمبئى به چاپ رسيده. وى از

آزاديخوانان مشهور بود و بعد از بمباران مجلس (زمان محمد على شاه) در باغشاه محبوس گرديد.

سال تولد: 1264 ق.

فوت: 1336 ق.

آثار: كتاب منتخب النفيس؛ اتحادالاسلام؛ الابرار؛ ديوان حيرت؛ سفرنامه استانبول؛ رساله نقد فرقه ها؛ نافع و سراج لامع؛ فصل الخطاب؛ نافع الافهام و رافع الاوهام

مناصب: رئيس كتابخانه آستان قدس در زمان ناصرالدين شاه، نماينده مجلس در دوره دوم

ابوالحسن ميرزا معروف به شيخ الرئيس و متخلص به حيرت پسر محمدتقى ميرزا حسام السلطنه از ادبا و خطباى قاجار در سال 1264 ق در تبريز متولد و در سال 1336 ق. در تهران درگذشت و در محوطه آرامگاه ناصرالدين شاه مدفون گرديد. شيخ الرئيس در زمان ناصرالدين شاه چندى در خراسان متوطن بود ولى به واسطه اختلافاتى كه با آصف الدوله شيرازى والى خراسان پيدا كرد رهسپار بلاد عثمانى گشت. در ربيع الاول 1304 ق. به فرمان ناصرالدين شاه به ايران بازگشت. پس از استقرار مشروطيت و مرگ مظفرالدين شاه با آنكه وى از تبار قاجار بود در منابر و مساجد علناً از شاه بدگويى مى كرد. بعد از انهدام مجلس و مشروطيت وى نيز از جمله كسانى بود كه دستگير و در باغشاه محبوس گرديد. بعد از فتح تهران به سمت نمايندگى مجلس شوراى ملى انتخاب گرديد.

مناصب: رياست اصطبل سلطنتى (1339)؛ رياست اداره كل شكاربانى و گاراژ سلطنتى (1344)؛ رياست كل سازمان فنى و خدمات عمومى دربار (1347)؛ آجودان كشورى محمدرضا شاه (1353)؛ رياست فدراسيون فوتبال؛ مديركلى وزارت دربار؛ مديرعامل انجمن سلطنتى اسب؛ سرپرستى امور انتظامى و اجرايى دربار؛ مسئول راديو نجات ايران (قاهره) (بعد از انقلاب)؛ رياست دفتر فرح پهلوى (در حال حاضر)

آثار:

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آثار عجم (530 -529)، دانشمندان

آذربايجان (127)، دايرةالمعارف فارسى (1522 -1521 /2)، الذريعه (275 -274 /9)، ريحانه (323 -321 /3)، شرح حال رجال (43 -42 /1)، فرهنگ سخنوران (286)، مؤلفين كتب چاپى (158 -156 /1).

شيخاني، علي باقر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي باقر شيخاني

محل تولد : رشت

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1341 در يكي از روستاهاي استان گيلان در اطراف رشت به دنيا آمده و از سن هفت سالگي به مدرسه رهسپار گرديدم و در سال 1361 در رشته اقتصاد اجتماعي ديپلم گرفتم.

در سال 1361 براي فراگيري علوم ديني رهسپار شهرستان رشت شده و در حوزه علميه امام صادق (ع) وابسته به سازمان تبليغات اسلامي به تحصيل پرداختم اما پس از يك سال به شهر تهران رفته و در حوزه علميه شهيد بهشتي مشغول به تحصيل شدم اما پس از يك سال به دليل اختلاف در مديريت مدرسه آن را ترك گفته وارد حوزه علميه وليعصر (عج) وابسته به برادران باقري بنابي شده و تا سال 66 در آن حوزه علمي تا پايان جلد اول لمعه را فرا گرفتم

در سال 1366 براي ادامه تحصيل به حوزه علميه قم وارد شدم و از محضر اساتيد بزرگوار آن بهرهمند گرديدم و در ابتدا اصول فقه مرحوم مظفر را نزد استاد علي محمدي خراساني فرا گرفتم همچنين برخي از ابواب جلد دوم لمعه را نزد ايشان و استاد شب زنده دار و استاد احمد خاتمي و مرحوم وجداني فخر تلمذ نمودم پس از آن مكاسب محرمه و كتاب بيع را نزد مرحوم احمد پاياني و كتاب رسائل را نزد استاد اعتمادي فرا گرفتم و كتاب خيارات مكاسب

را نزد استاد عباس محفوظي فرا گرفتم و پس از آن كتاب كفايه را نزد مرحوم صالحي مازندراني و استاد مهدي هادوي آموختم.

در ضمن اين سالها به دروس فلسفه منظومه استاد احمد بهشتي و درس اسفار استاد جوادي آملي و استاد حسن ممدوحي و استاد نكونام شركت جستم.

از سال 71 به بعدتا كنون در درس خارج اصول آيت الله وحيد خراساني شركت داشته و در دروس خارج فقه اساتيد بزرگوار مشكيني ، بهجت ، محقق داماد ، موسوي اردبيلي ، فاضل لنكراني ، مكارم شيرازى، و نوري همداني شركت جسته بهرهمند گرديدم.

همچنين در سال 72 در اولين دوره رشته تخصصي تبليغ شركت جسته و با موفقيت به پايان رسانده و مشغول تاليف پايان نامه سطح چهارم آن مي باشم همچنين در رشته تخصصي مذاهب اسلامي دوره پنجم آن شركت جسته در سال 81 به پايان رسانده ام.

شيرازي، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آيت الله شهيد سيد حسن شيرازي : سال 1345 قمري با ولادت طفلي مبارك از اين نسل پاك خاندان شيرازي ها با ريگر به خود باليد و مردمان بسياري را به دعاي شكر وادار كرد .

پس از گذراندن دوران كودكي در جوار بارگاه اميرالمومنين عليه السلام عشق به مكتب اهلبيت عليهم السلام سيد حسن را به تحصيل در علوم حوزوي كشانيد تا با اقتدا به اجداد پاك و مطهرش آينده اي روشن را براي خود رقم زند . سالها گذشت و او روح و جانش را با اشتياق در زير آّبشار علوم آل الله شستشو داد تا مفتخر به اجتهاد گرديد آن شهيد والا مقام در حيات پر افتخارش در ممالك متعددي از جمله سوريه و لبنان

و عراق و مصر سعي وافر در خدمتي خالصانه به اسلام نمود و سالياني دراز دليرانه به مبارزه با ظلم وستم پرداخت و بارها تا مرز شهادت پيش رفت

او در عراق با انتشار مجلات و تاليف كتب مختلف به زبان عربي ضمن ايجاد تحول در نحوه فراگيري ادبيات عرب نقشي سبز در اعتلاي سطح فرهنگي مردم شيعه عراق ايفا نمود در همين سالها به مخالفت با جريانهاي ضد ديني كه در عراق شكل ميگرفت ميپرداخت و مقالالت كوبنده اي را منتشر ميساخت.

در سوريه با تاسيس حوزه علميه زينبيه خدمت بزرگي به مسلمانان اين كشور نمود و در همين راستا توانست با فعاليتهاي گسترده و نگرشي عالمانه در راستاي اصلاح فرقه هاي علي اللهي و اهل حق كه از عقايد منحرفي برخوردار بودند خدمت شاياني از خود به يادگار گذارد .

ايشان در لبنان با تاسيس پايگاه علمي و فرهنگي و سازماني به ام جماعة العلما برگ زرين ديگري بر افتخارات خود افزود و همچنين تاسيس مدرسه الام المهدي از ديگر اقدامات ايشان بود در لبنان.

چندي بعد به دعوت بازرگان مهاجر لبنانب به كشور ساحل عاج رفته و در اندك زمان توقف خود در انجا اقدام به ساهت بناي مركز اسلامي نمود

ايشان همچنين در نبرد با حزب بعث كه در سوريه شكل گرفته بود به مبارزه علني و آگاهي بخشي به توده هاي مردم روي آورد و در اين راهم متحمل سختيهاي بسيار گشت . اما سرانجام در روز جمعه 12 ارديبهشت سال 59 انگاه كه تصميم داشت در مجلس يادبود شهيد محمد باقر صدر شركت كند مورد حمله قرار گرفت و به شهادت رسيد و پيكر

ايشان پس از انتقال به قم و خواندن نماز توسط آيت الله العظمي مرعشي نجفي در صحن حرم حضرت معصومه سلام الله عليها به خاك سپرده شد

شيرازي، مجد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مجد فرزند مرحوم ميرزا احمد اصطهباناتى از خطباء نامى و وعاظ گرامى معاصر شيراز مقيم تهرانست.

وى در حدود 1325 ق در اصطهبانات متولد شده و پس از خواندن مقدمات و قسمتى از سطوح به شيراز آمده و دروس معقول و منقول را از مدرسين آن سامان آموخته و براى خدمت به دين و ارشاد مسلمين رشته منبر را اختيار و از اين طريق تبليغ اسلام و نشر معارف مذهب جعفرى نموده و مردم را متوجه به مقام ولايت كليه حضرات ائمه معصومين عليهم السلام مى نمايد و چند ساليست كه به منظور خدمت بيشترى مهاجرت به تهران نموده و در مركز عاصمه تشيع به خدمات تبليغى اشتغال دارد و حقا منبرى شيرين و جامع و ارزنده و آموزنده دارند.

نگارنده در ماه رجب 1394 ق كه براى عتبه بوسى سلطان سرير ارتضا حضرت على بن موسى الرضا عليهم السلام به مشهد مشرف شدم چند روزى در مدرسه حضرت آيت اللَّه العظمى ميلانى از بيانات سودمند و جامع ايشان در پيرامون ولايت استفاده نمودم.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

شيرازي، محمدحسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابومحمد، محمد حسن بن محمود بن اسماعيل حسيني شيرازي معروف به ميرزاي مجدد، معزّالدين و ميرزاي بزرگ شيرازي، مرجع تقليد شيعيان زمان خود و فقيه امامي بود كه در 15 جمادي الاولي سال 1230 ق در شيراز متولد گرديد. وي قبل از 20 سالگي، صاحب اجازه از سيدمحقق ميرسيد حسن بيدآبادي شد و در اصفهان به تحصيل پرداخت. از جمله استادان وي صاحب جواهر و صاحب انوارُ الفِقاهَه، محمد ابراهيم كلباسي، محمدتقي اصفهاني و علي تُستَري بودند. ميرزاي شيرازي پس از شيخ مرتضي انصاري، مرجع عالم اسلام گرديد و در حدود سي

سال اين سمت را به عهده داشت. شاگردان زيادي در مكتب ميرزا كسب علم كرده اند كه از آن ميان حضرات آيات عظام: علامه سيدمحمد كاظم يزدي، آخوند خراساني، شيخ فضل اللّه نوري، ميرزا حسين نوري، سيدحسين صدر، ابراهيم دامغاني، سيد اسماعيل شيرازي و شريف جواهري را مي توان نام برد. از كارهاي بزرگ ميرزاي شيرازي، صدور فتواي تاريخي تحريم تنباكو در زمان ناصرالدين شاه قاجار به عنوان اولين مقاومت منفي مردمي در ايران عليه بيگانگان بود كه باموفقيت انجام شده است. از آثار اين مرجع بزرگ: كتابٌ في الطَّهارَه، نِجاةُ العِباد، رسالةٌ في الرَّضاع و رسالَةٌ في المُشْتَق مي باشد. ميرزا در سال 1312 ق در 82 سالگي در سامرا فوت نمود و در نجف اشرف به خاك سپرده شد.

شيرازي، نورالدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد نورالدين بن ميرزا ابوطالب بن محمدهاشم حسينى شيرازى از مشاهير دانشمند معاصر شيراز بوده اند.

وى در شيراز متولد و در بيت علم و عزت پرورش يافته و پس از خواندن مقدمات و سطوح مهاجرت به نجف اشرف نموده و از محضر مرحوم آيت اللَّه آقا سيد محمدكاظم يزدى و آيت اللَّه ميرزا محمدتقى شيرازى و آيت اللَّه شريعت اصفهانى استفاده نموده و چون در سال 1342 ق مرحوم والدش به رحمت ايزدى پيوست به شيراز مراجعت و در مسجد وكيل بجاى مرحوم والدش به اقامه جماعت و ترويج دين و تبليغ و ارشاد مسلمين پرداخته و جمعيتى بنام برادران و حزب نور تشكيل داده و خود بنام نايب الامام شهرت يافته بود.

آيت اللَّه شيرازى مذكور مضافاً بر مقام رفيع اجتهاد به زبانهاى انگليسى و فرانسه آشنا بود و خط زيبائى داشت و شعر هم نيكو مى گفت و در امور اجتماعى يد طولائى داشت.

وى

در سال 1367 قمرى مسافرتى به قم و تهران و ارض اقدس با صدها نفر از حزب برادران نموده كه بسيار پرصدا و باهميت بود.

و آن مرحوم با اينكه شب و روزش مستغرق خدمات بود تاليفات ارزنده اى از خود به يادگار گذاشت كه به آنها اشاره مى شود.

1- اسلام و جهان امروز

2- اصل الاصول در دو جلد

3- تفسير قرآن مجيد

4- حاشيه بر عروةالوثقى

5- حكمت الهى

6- سياست اسلام

7- علم خطابه و منبر

8- علم رجال و درايه

9- علم كلام

10- مثنوى و تاليفات ديگر.

در سال 1367 قمرى سال فوت مرحوم حاج شيخ كاظم فوق الذكر شخصيت برجسته اى كه حقاً مجسمه فضائل و كمالات بود از شيراز حركت و با صدها نفر از حزب برادران شيراز وارد شهر دينى و علمى قم گرديد. آيت اللَّه حاج سيد نورالدين كه در فارس و خصوص شيراز مشهور بود (نايب الامام) مى بودند از رجال علم و بيان و قلم و سياست و كياست عصر ما و از علماء طراز اول شيراز و بلكه كليه ايران است.

در سال مزبور به قصد زيارت حضرت رضا عليه السلام و بعضى اقدامات دينى با حدود پانصد نفر از جمعيت حزب برادران كه در تحت رياست و رهبرى آنجناب بود از فارس حركت و با عظمت بسيارى به اصفهان و از آنجا به قم وارد و به منزل مرحوم آيت اللَّه صدر نزول فرموده و مورد تجليل مراجع عظام حوزه علميه واقع شده و پس از چند روز به تهران و شهر رى عزيمت و از آنجا به مشهد و پس از مدتى مراجعت به شيراز نمودند و در تمام اياب و ذهابش مجللانه وارد و حركت فرمودند در موقع ورود به تهران

يكسره به مسجد شاه آمده و باده ها هزار نفر نماز جماعت و پس از آن به منبر رفته و بيانات حاد و پرحرارتى ايراد نموده و بعضى از پيشنهادهاى دينى به دولت وقت نمودند. خود نگارنده، در موقع ورودشان به رى و تهران حاضر و ناظر احساسات مردم شيراز و تهران بودم.

معظم له از اساطين علم و سياست زمان ما بودند از تلامذه مبرز مرحوم شريعت اصفهانى و آيت اللَّه نائينى و آيت اللَّه ميرزا على آقاى شيرازى و آيت اللَّه ضياءالدين عراقى و صاحب تأليفات و تصنيفات و جمعيت متجاوز از ده هزار نفر حزب برادران بودند كه در شيراز خدماتى نموده اند در شيراز از دنيا رفته و در مقبره مخصوص خود در مقابل بيت العباس كه از آثار اوست مدفون شده اند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

شيرجعفري، قاسم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

قاسم شير جعفري

محل تولد : شهر ري

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1347/1/1

زندگينامه علمي

در سال1365هجري شمسي پس از اخذ مدرك ديپلم علوم تجربي از تهران براي ادامه تحصيل وارد قم شدم و دروس مقدمات را تا سه سال در مدرسه علميه امام محمد باقر (ع) طي نمودم و سپس تا اتمام كفايتين را به صورت آزاد با دروس جنبي سپري كردم و پس ازآن چندين سال در دروس خارج فقه واصول اساتيدي چون :آيت الله جعفر سبحاني ،آيت الله مكارم شيرازي ،آيت الله شيخ جواد تبريزي و آيت الله وحيد خراساني شركت نمودم .

صابري، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام و قدوه الاعلام آقاى حاج شيخ احمد بن غياث الدين صابرى همدانى از افاضل دانشمندان و اكابر نويسندگان حوزه علميه قم است در سال 1304 شمسى در يكى از مضافات همدان متولد شده و پس از طى دروس ابتدائى در محل خود در سال 1320 به همدان رفته و در مدرسه آيت الله آخوند ملاعلى مقدمات و ادبيات را خوانده و در سال 1324 شمسى عزيمت به قم نموده و سطوح عالى را نزد مرحوم آيت الله حاج سيد محمد محقق يزدى و آيت الله گلپايگانى و آيت الله حاج سيد احمد خونسارى سطوح عالى را به اتمام رسانيده و در اواخر عمر مرحوم آيت الله حجت رحمه الله شركت در درس وى نموده و تقريرات آن مرحوم را تنظيم و مهذب كرده و سپس در درس زعيم فقيد آيت الله العظمى بروجردى فقها و اصولا شركت نموده و آنها را به رشته تحرير آورده و به نظر شريفشان رسانيده و مورد تشويق و تمجيدشان قرار گرفته و در

همان اوقات هم به درس آيت الله گلپايگانى حاضر شده و آنها را هم ايضا به عنوان تقريرات نوشته و به طبع رسانيده است.

در سال 1343 شمسى برحسب دعوت شيعيان تركيه از طرف حوزه علميه قم به عنوان نماينده مذهبى به كشور تركيه اعزام گرديده و مدت 7 سال در استانبول اقامت و منشاء آثار بزرگ و تحول و خدمات شايان مذهبى گرديده است.

مباحثات و مناظراتى با علماء اهل سنت تركيه و بالاخص علماء حنفى استانبول مانند عمر نصوح انجام داده تا جائى كه طرف را به زانوى تسليم درآورده كه بگويد

مگر كسى از على به خلافت اعلى بوده ولى چه بايد كرد اختلافى واقع شده و قابل رفع نيست آنگاه تقاضا نمود كه كتابى درباره شخصيت امام صادق عليه السلام و مذهب جعفرى تاليف نموده و به نظر وى يعنى عمر نصوح مفتى قديم استانبول برساند و اين كتاب هم برحسب خواهش اين مفتى و وزارت امور داخله تركيه نگارش يافته است.

جهت ارشاد گروه علويين كشور تركيه كه بالغ بر 14 ميليون نفرند تصميماتى اتخاذ كرده و چندين كتابى در اين زمينه پرداخته و براى معرفى اهل بيت مذهب جعفرى سعى بليغ نموده نشريه به نام اهل بيت به همت عده اى از نويسندگان علاقمند به خاندان رسالت هر 15 روزى منتشر مى ساخت.

علامه صابرى مترجم محترم در كشور تركيه قدمهاى بزرگى براى پيشرفت اهداف مقدس اسلام و پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و خاندان رسالت برداشت كه اگر ايادى مرموز استعمارگران و دشمنان اسلام و اهل بيت عصمت عليهم السلام گذارده بود نتايج مهمى گرفته شده بود و بعيد نبود كه ميليونها نفر از علويين كه از شيعيان

پر حرارت و محبت اميرالمومنين على عليه السلام و اولاد معصوم اويند و بسيارى از افراد ديگر به حقيقت واقف شده و پيرو حضرت صادق و ائمه اثنى عشر عليهم السلام شوند.

ولى در سال 1350 شمسى بر اثر مشكلات و فعاليتهاى دستگاههاى ضد دين ناچار شد تركيه را ترك گفته و به ايران برگردد، و فعلا در شهر قم ساكن و به اشتغالات علمى و دينى و تاليفات پرداخته است.

ايشان را تاليفات و آثار ارزنده ايست كه ذيلا نگاشته و به نظر اهل علم و ادب مى رسانم:

1- كتاب محمد و زمامداران پيرامون نامه هاى سياسى پيغمبر اسلام ابتكارى دينى انتقادى سياسى كه مكرر چاپ شده است.

2- الهدايه الى من له الولايه در موقعيت اجتماعى فقهاء به عربى چاپ شده و آن تقرير بحث آيت الله العظمى گلپايگانى است.

3- حول قصيده البرده كه در اول قصيده برده كه شيخ عبدالحسين وكيلى قمى تخميس نموده چاپ شده است.

4- تاريخ همدان در سه جلد در تراجم علماء و شعراء و ادباء و تاريخ بناى همدان.

5- الطريق المسلوك فى حكم اللباس المشكوك تقرير درس مرحوم آيت الله العظمى بروجردى كه به نظر آن مرحوم رسيده و تمجيد نموده اند.

6- نخبه الاشارات فى احكام الخيارات تقرير بحث آيت الله العظمى گلپايگانى.

7- نصايح الاباء للابناء نصايح پدران را به فرزندان از انبياء و حكماء و امامان و پادشاهان جمع آورى در اين كتاب نموده است.

8- حماسه الشهيد اشعار و تمثيلات حضرت ابى عبدالله الحسين عليه السلام به ضميمه ديوان منسوب به آن حضرت كه از كتاب خانه هاى اسلامبول به دست آورده.

9- رساله لاضرر تقرير بحث مرحوم آيت الله محقق داماد.

10- صلوه مسافر تقرير بحث آيت الله بروجردى.

11- خداشناسى مجموعه بحثهائى كه در انجمن جوانان استانبول

ايراد شده است.

12- راه روشن در اسلام راه اهل بيت كه به تركى لاتين در استانبول چاپ شده.

13- روزه در اسلام در فوائد طبى و روحى روزه و مسائل لازم اتفاقى بين فقهاء به تركى لاتين چاپ شده.

14- شخصيت امام صادق عليه السلام اين كتاب مجموعه بحثهائى است درباره مذهب جعفرى نوشته شده و پاسخ اشكالات به مذهب جعفرى و تحقيق در اختلافات اصولى و فروعى است اصل كتاب فارسى و به تركى لاتين ترجمه شده.

15- رساله اى در عشق و حقوق درباره حقوق زن از نظر اسلام.

16- طوبى الاخبار در اخبارى كه مصدر به لفظ طوبى است كتابى است بسيار ظريف.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

صابري، احمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احمد صابري

محل تولد : همدان

شهرت : صابري همداني

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1302/1/1

زندگينامه علمي

آية الله احمد صابري همداني در سال 1302 روستاي بيوك آباد از توابع همدان و در ميان خانواده اي متدين و دوستدار خاندان پاك پيامبر(ص ) به دنيا آمد. نام پدرش غياثعلي بود و روستاي او همواره زيستگاه علماي بزرگ بوده يكي از اجداد مادري ايشان حاج محمد شفيع بيوك آبادي كه رساله اي در عرفان نوشته و همچنين عارف بزرگ و فقيه بزرگوار مرحوم حاج محمد جعفر مجذوب در آنجا مي زيسته است . آية الله صابري همداني تحصيلات خود را از مكتب خانه آغاز كرد و پس از آن به دبستان رفت . دورة دبيرستان رانيز تا كلاس چهارم گذراند و كتب گلستان ، كليله و دمنه و... را به خوبي فرا گرفت . در سال 1319 به حوزه علميه همدان عزيمت كرد و در مدرسة آخوند سكونت داشت . او دروس دورة مقدمات و بخشي از

دروس سطح را در همدان به پايان برد و سپس به علت تعطيلي بسيار حوزه علميه همدان و كمبود استاد به حوزه علميه مشهد رفت . در مشهد به نزد مرحوم حاج شيخ كاظم دامغاني رفت و نامة استاد خود حاج ميرزامحمدعلي دامغاني را به او نشان دهد. در آن نامه درخواست شده بود كه وي در مدرسه مرحوم دامغاني به تحصيل ادامه بدهد. حاج شيخ كاظم دامغاني نيز وي را مورد احترام قرار داد و به او سفارش كرد به حوزه علميه قم برود؛ زيرا آن حوزه براي ترقي او مناسب تر بود. او نيز مدتي در مشهد ماند تا اينكه مقدمات سفر او به قم فراهم آمد. او در سال 1325 به حوزه علميه قم وارد شد و از محضر استادان آن ديار عالم خيز در رشته هاي فقه و اصول و فلسفه و تفسير و عرفان و... بهره هاي بسيار برد. او در سالهاي تحصيل خود بسياري از خطبه هاي نهج البلاغه را حفظ كرده بود. همچنين به ادبيات علاقه ويژه اي داشت و بسياري از اشعار فارسي و عربي را از بر كرده بود.آية الله صابري همداني در سالهاي تحصيل به محضر استادان بسياري شرفياب شد. او دروس مقدمات و سطح خود را در حوزه علميه همدان در محضر استاداني چون حاج سيد مصطفي هاشمي ، حاج ميرزا محمدعلي دامغاني ، حاج شيخ محمد حسين بهاري ، حاج ميرزا ابوالقاسم رباني شاهنجراني ، حاج ميرزا اسدالله حجت و حاج شيخ علي انصاري به پايان برده بود. مدتي در مشهد به درس مرحوم حاج شيخ هاشم قزويني رفت و سپس در قم در درس آية الله سلطاني طباطبايي (ره )، آية الله العظمي بروجردي (ره )، آية الله العظمي امام خميني (ره )،

آية الله العظمي گلپايگاني (ره ) و آية الله العظمي محقق داماد(ره ) حاضر شد و از آن بهره هاي بسيار برد وي همچنين مدت قابل توجهي از محضر حضرت آيت الله العظمي حاج سيد احمد خوانساري كسب فيض نمود. او در زمينة علوم عقلي نيز به محضر علامه سيد محمدحسين طباطبايي (ره ) رفت . همچنين او در سالهاي تحصيل خود در دروس اخلاق امام خميني (ره )، حاج آقا حسين قمي (ره )، حاج آقارضا بهاءالديني (ره )، علامه طباطبايي (ره ) و آية الله العظمي گلپايگاني (ره ) شركت مي كرد تا همواره علم خود را با عمل توأم سازد. همچنين همنشيني با شهيد آية الله مدني در شكل گيري شخصيت او بسيار موثر بود. آية الله صابري همداني در سالهاي تحصيل خود با استادان و فضلاي بسياري رابطه دوستي داشت و دروسي را كه آموخته بود، با آنها مباحثه مي كرد كه از ميان آنها از مرحوم آية الله احمدي ميانجي مي توان ياد كرد.آية الله صابري همداني تا به امروز خدمات بسياري در عرصه علم و فرهنگ به انجام رسانده است . او از نخستين سالهاي تحصيل خود، به امر تدريس اشتغال داشت و در حوزه علميه همدان و قم ، شاگردان بسياري را تربيت كرد. او كتب دورة مقدمات و سطح را تدريس كرده است .او در ايام تبليغ ، به مناطق گوناگون كشور سفر كرده و ضمن ارشاد گروههاي گوناگون مردم ، در بسياري از مناطق مسجد يا حسينيه بنا كرده است . همچنين براي تبليغ به كشورهاي استراليا، آذربايجان ، تركيه ، انگلستان ، اسپانيا، ايتاليا، يونان ، آلمان ، هلند، ژاپن ، چين ، پاكستان ، هندوستان و روسيه سفر كرده و در مجامع گوناگون به سخنراني پرداخته است . بسياري از اين تأليفات ايشان به زبانهاي لاتين و روسي ترجمه شده است .او همچنين مقالات فراواني به زبانهاي گوناگون

و در زمينه هاي مختلف نگاشته كه برخي در مجله «حكومت اسلامي » به چاپ رسيده است وي تقريرات زيادي از اساتيدش نوشته كه به چاپ رسيده است. آية الله صابري همداني همواره در صحنه هاي گوناگون مبارزه با رژيم شاه حضور فعال داشته است . او در جواني با شخصيت نواب صفوي و واحدي آشنا شده بود، همواره مي كوشيد كه روحية آن مبارزان را در خود بپروراند و حماسة ديني و مذهبي را با علم توأمان سازد. كتاب «از فيضية 42 تا فيضيه 57» از جمله كتابهايي است كه نقش بسزايي در نهضت اسلامي داشته و پس از پيروزي انقلاب بارها تجديد چاپ شده است . آية الله صابري دراين كتاب وقايع پانزده خرداد 1342 و بسياري ديگر از وقايع را با قلمي حماسي نگاشته ، به گونه اي كه هر خواننده اي با خواندن آن احساس شور و شعف بسيار مي كند. آية الله صابري همداني در سالهاي مبارزه بر ضد رژيم شاه ، همواره از خط امام خميني (ره ) دفاع مي كرده و در راه تحقق نظام اسلامي از هيچ گونه تلاشي دريغ نورزيده است . او پس از انقلاب نيز خدمات شاياني را به انجام رسانده است

صابوني نيشابوري، شيخ الاسلام، ابوعثمان اسماعيل

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(449 -373 ق)، محدث، مفسر، فقيه، اصولى، خطيب و واعظ. در بوشنج به دنيا آمد.نه ساله بود كه به دنبال قتل پدرش، كه از وعاظ بزرگ نيشابور بود، اولين مجلس وعظ را برقرار كرد. از ابوسعيد عبدالله بن محمد رازى و ابوبكر بن مهران و ابومحمد مخلدى و زاهر بن احمد فقيه سرخسى و ابوحسين خفاف و ابوالعباس تابوتى و ابوسعيد سمسار و ابوبكر احمد بن ابراهيم بن فرات و ديگران حديث روايت كرد. او در نيشابور و هرات

و سرخس و حجاز و شام و جبال حديث شنيد و در خراسان و هند و گرگان و شام و حجاز و فلسطين حديث گفت. صابونى در معره ى نعمان با ابوالعلاء معرى ملاقات كرد. كتانى و على صصرى و بيهقى و محمد فراوى از وى روايت كرده اند. ابوبكر بيهقى او را امام مسلمين تعريف مى كند و ديگران قدرت او در تفسير و حافظه ى سرشارش را تحسين كرده اند. به قول عبدالغافر، در «السياق» هفتاد سال وعظ گفت و بزرگان زمان همچون ابوطيب صعلوكى و استاد ابواسحاق اسفراينى و استاد ابوبكر بن فورك در مجلس وعظ او حاضر مى شدند. او بيست سال در جامع شهر خطبه خواند و اقامه ى نماز كرد.سرانجام در نيشابور درگذشت. وى تصانيف بسيارى از خود بجاى گذاشته است. از آثارش: «عقيده السلف»، «الفصول فى الاصول»، «الاربعين»، در حديث.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اسرار التوحيد، تعليقات (688)، الاعلام (198 / 7)، الاعلام بوفيات الاعلام (299 / 1)، انساب سمعانى (506 / 3)، ريحانه (198 / 7)، سير النبلاء (44 -40 / 18)، شذرات الذهب (283 -282 / 3)، العبر (294 / 2)، الكامل (81 / 8)، كشف الظنون (53)، لغت نامه (ذيل/ اسماعيل)، معجم الادباء (19 -16 / 7)، معجم المؤلفين (276 -275 / 2)، النجوم الزاهره (63 / 5)، الوافى بالوفيات (144 -143 / 9)، هديه العارفين (210 / 1).

صادقي اردستاني، احمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احمد صادقي اردستاني

محل تولد : اردستان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1323/7/1

صادقي پناه، حسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسن صادقي پناه

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1352/6/21

زندگينامه علمي

سال 75-80 همراه با اساتيد بزرگوار دوره كارشناسي تاريخ را گذراندم و در سال 80 در مقطع ارشد قبول شدم و الحمدالله در سال 82 به پايان رسيد در مقطع كارشناسي پايان نامه مواضع تجدد خواهي بر اساس مذاكرات پنجم مشروطه نگاشته شد و در مقطع ارشد پايان نامه بررسي زندگاني سيره امام حسن مجتبي(ع) درمكاتب تاريخي نوشته شده و در حوزة علميه قم در سال 82 رساله سطح 3 بررسي زندگاني و سيره امام حسن مجتبي درمدينه نوشته شد. مقالات متعدد مطبوعاتي در زمينه هاي مختلف تاريخي سياسى- اجتماعي در بين سالهاي 78-81 نوشته شد و در مطبوعات مختلف به چاپ رسيد.

تدريس در حوزه و دانشگاه از سال 78 تا سال جاري ادامه دارد قابل ذكر است اينجانب از سال 1368 با مدرك سيكل وارد حوزه علميه روي توان شدم و همراه با گذراندن دروس حوزوي ديپلم رشته انساني را نيز گرفتم و با ورود به حوزه علميه قم در سال 1374 در دانشگاه نيز شركت نموده و موفق به ادامه تحصيل در حوزه و دانشگاه گرديدم هم اكنون از نظر تحصيلات حوزوي مشغول تدوين رساله از سطح 4 حوزه مي باشم و از نظر دانشگاهي نيز جهت آزمون دكتري آماده مي شوم.

البتّه جهت انجام راهنمايي ومشاوره براي طلاب گرامي موارد متعددي را به عهده داشته ام.

صاعدي فراوي نيشابوري، ابوعبدالله محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(530 -441 ق)، مسند، محدث، واعظ و فقيه شافعى. در نيشابور به دنيا آمد. «صحيح» مسلم را از ابوحسين عبدالغفار بن محمد فارسى و «جزء» ابن نجيد

را از عمر بن مسرور زاهد استماع كرد و از ابوعثمان صاوبنى و از ابوسعد كنجرودى و حافظ ابوبكر بيهقى و محمد بن على خبازى و ابويعلى اسحاق صابونى و احمد بن منصور مغربى و عبدالله بن محمد طوسى و ابوالقاسم قشيرى و ابوسيعد محمد خشاب و محمد به عبدالله عدوى هروى و نصر بن على طوسى حاكم و على بن يوسف جوينى و اسماعيل بن مسعده بن اسماعيلى و ابوالوليد حسن بن محمد بلخى و قاضى محمد بن عبدالرحمان نسوى و امير مظفر بن محمد ميكالى و ديگران حديث شنيد. مدتى ملازم امام الحرمين بود و از وى فقه آموخت. خود نيز مدتى در حرمين شريفين اقامت گزيد و به فقيه حرم مشهور گرديد. ابوسعد سمعانى و يوسف بن آدم و ابوالعلاء عطار و ابوالقاسم بن عساكر و ابوالخير قزوينى و منصور بن عبدالمنعم فراوى و ابوالفتوح محمد فاطمى و مويد بن محمد طوسى و بسيارى ديگر از وى روايت كرده اند. در نيشابور از دنيا رفت. از آثارش: «المجالس فى الوعظ و التذكير»، كه به آورده ى ذهبى بيش از هزار مجلس املاء است؛ «اربعون حديثا»، كتابى در «فروع الفقه» شافعى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ايضاح المكنون (429 / 2)، سير النبلاء (619 -615 / 19)، شذرات الذهب (96 / 4)، العبر (439 -438 / 2)، الكامل (356 / 8)، معجم البلدان (245 / 4)، معجم المؤلفين (127 / 11)، الوافى بالوفيات (323/ 4)، وفيات الاعيان (291 -290 / 4)،هديه العارفين (87 / 2).

صاعدي نيشابوري، ابوالعلاء صاعد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 506 ق)، خطيب، فقيه، قاضى و محدث. خطيب نيشابور و قاضى خوارزم بود. از برجستگان خاندان صاعدى است.

وى از پدر و جد و ساير نزديكانش حديث شنيد. او گرچه بسيار حديث شنيده، اما احاديث كمى را روايت كرده است. او و اعظى شيرين بيان بود. نام وى در «هديه العارفين» تحت عنوان نيشابورى كرمانى آمده است. گفته اند كه كتابى در مناقب ابوحنيفه و احاديث وى نوشته است. از ديگر آثارش «الاجناس»، در فروع است كه دستجردى، در بغداد، پاره اى از آن را روايت كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :كشف الظنون (11)، النجوم الزاهره (201 / 5). هديه العارفين (421 / 1).

صافي، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد صافي

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1356/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1356 در شهرستان قم در خانواده اي مذهبي و روحاني متولد شدم. بعد از تحصيلات متوسطه در سال 73 وارد حوزه شدم از سال 71 شروع به حفظ قرآن كردم در سال 78 بيش از 28 جزء را حفظ كردم و بهمين دليل بيشتر فعّاليّتها در زمينه حفظ قرآن و تربيت حافظ بوده در مراكزي مثل مهد قرآن و مجتمع هاي فرهنگي و سازمان تبليغات. در سال 81 با آشنايي با جامعه القرآن الكريم قم بعنوان مسئول شعبه ازنا چهارده ماه در اين شهرستان مشغول به تربيت حافظ بوده و زمينه يك مقالات رمزگرداني آيات مشابه فراهم شد و بعد از بازگشت به قم با انتشار آن مقالات در نشريه كه هنوز ادامه دارد در دوره هاي تربيت مربي جامعه القرآن بعنوان مدرس رمزگرداني مشغول بوده و با اصرار جامعه القرآن الكريم انشاء الله تبديل به كتاب خواهد شد.

صالح، محسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محسن صالح

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1353/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1353در شهر قم به دنيا آمدم سال 1357به تهران رفته تحصيلات ابتدايي را در مدرسه فلق شهرستان شميرانات و دوران راهنمايي را در مدرسه مهدي و دوران متوسطه را در هنرستان فني فيضيه در رشته راه و ساختمان به پايان رساندم.پس از اخذ ديپلم وارد حوزه علميه ملا محمد جعفر معروف به مدرسه علميّه آيت الله مجتهدي شده و مدّت دو سال در آنجا دروس مقدماتي را فرا گرفتم.

همزمان با ورود به حوزه در

سال 72 وارد دانشگاه شده دررشته الهيات ادامه تحصيل دادم. با ورود به دانشگاه نشريه معراج قلم را در بسيج دانشجويي منتشر كرده به صورت سراسري در سطح دانشگاه هاي كشور توزيع شد. سال 73 به حوزه علميّه قم وارد شده دروس مقدماتي را ادامه دادم. در سال 1374اولين مقاله خودم را قلمي نمودم . آن زمان در حالي كه مشغول به تحصيل كتاب مغني بودم با مرحوم دكتر محمّد حسين روحاني مناظره مطبوعاتي انجام داده پيرامون آياتي از قرآن كريم مباحثه مكتوب انجام داديم.

حاصل اين نقد و پاسخهاي آن در فصلنامه بينات به چاپ رسيد. چاپ اين نوشتار سر آغازي ميمون و مبارك در امر نويسندگي و پژوهش بود و از آن زمان تا به امروز مقالات و كتب متعددي را به زيور طبع آراسته ام. پس از پايان دروس مقدّمات بخشي از رسائل و مكاسب را از محضر آيت الله رسولي تهراني وبخشي را نزد آيت الله موسوي خوئي فرا گرفتم. كفايه را از درس حضرت حجّت الاسلام و المسلمين سيّد احمد خاتمي و شرح اشارات را از محضرحجّت الاسلام و المسلمين فياضي و نيز شرح اسفاررا از محضر ايشان استفاده نمودم. پس از اتمام دوره سطح دردرس فقه حضرت آيت الله جوادي آملي و حضرت آيت الله ميرزا جواد آقا تبريزي و درس اصول آيت الله وحيد خراساني شركت كردم.

ازهمان سالهاي نخست طلبگي به واسطه شدت علاقه اي كه به حضرت آيت الله جوادي آملي داشتم به صورت مداوم در درس تفسير ايشان شركت كرده بيش از هزار نوار درس ايشان را پياده و تايپ كردم. هم اينك نيز به عنوان كارشناس

مسائل سياسي و تاريخي در جامعه مدرسين حوزه علميّه قم مشغول به فعّاليّت بوده در كنار آن نيز مشغول دروس خارج فقه و اصول مي باشم.

صالحپور، قدرت الله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

قدرت الله صالحپور

محل تولد : شهرضا

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1319/1/1

زندگينامه علمي

زندگي نامه اينجانب مدت 50 سال به عنوان واعظ شهير شهر در مجالس و مراسم عزاداري سرور و سالار شهيدان عزاداري كرده ام و افتخارم اين است كه توانسته ام عمرم را در اين راه سپري مي كنم از طرف دانشگاه هاي اصفهان و تهران و مراكز حوزه ي علميه هاي قم و اصفهان و دانشگاه هاي آزاد شهرضا، مجلسي، دهاقان، پيشنهادهايي براي تدريس ارائه شد كه اينجانب منبر را بر تدريس ترجيح دادم بنابراين زندگينامه اينجانب وقف حسين بن علي عليه السلام آقا و سرورمان شده است و در اكثر شهرستان هاي ايران منبر رفته ام.

صالحي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى آقا سيد محمد صالحى امام جماعت مسجد جامعه بابلسر سالهاى متمادى است كه در اين منطقه كه تابستان تاريكى از جهت مسافرين دريائى دارد بوظائف دينى و روحى خود اشتغال دارد.

معظم له از سادات اصيل و نجيب و ريشه دار بابلسر است كه در خاندانى توانگر و متمكن بدنيا آمده و والدش كه در سلك تجار و مالكين محترم آن سامانست ويرا براى تحصيل علوم قديمه پس از فراغت از علوم روز و جديد تشويق نموده و ايشان مدتى در بابل آنگاه مراجعت بمشهد مقدس نموده و سطوح وسطى و نهائى را نزد مدرسين حوزه مشهد خوانده و بعد از آن بقم آمده و چند سالى از محضر آيات عظام و مراجع كرام حوزه آيه الله العظمى بروجردى و آيه الله العظمى گلپايگانى و آيه الله العظمى مرعشى نجفى و سايرين فقها و اصولا استفاده نموده و بعد بوطن مراجعت و

تاكنون بانجام وظائف و خدمات دينى مشغول ميباشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

صبري حلوايي، حميد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حميد صبري حلوايي

محل تولد : آذرشهر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1335/7/8

زندگينامه علمي

سال 1335 هفتم مهر در آذرشهر متولد شدم. هفت سالگي وارد دبستان بيژن آذر شهر شدم. سال1347 وارد دبيرستان آذرشهر شدم.سال 1351 وارد دبيرستان توحيد شيراز شدم. 1356 در رشته طبيعي ديپلم گرفتم. سال 1383 در جشنواره مبتكران _ مخترعان _ نو آوران و ممتازين دانشجوي بسيجي به عنوان ممتاز علمي شناخته شدم در همان سال و همان جشنوار با كسب مقام اول پروژه كارشناسي ارشد ممتاز پروژه نيز معرفي شدم سال 1384 برگزيده مؤلف نمونه در همايش اهل قلم سازمان صدا و سيما تجليل شدم. در پاييز سال 1384 به عنوان برگزيده كنگره بين المللي روابط عمومي و در بهار همان سال برگزيده كنگره بين المللي جنبش نرم افزاري كه در سالن اجلاس سران سال 84 برگزار شد معرفي شدم.

در جشنواره هاي گوناگون تحقيقاتي سازمان صدا و سيما رتبه هاي پژوهش برتر را اخذ نمودم از جمله:

الف: جشنواره هفتم شيراز ارديبهشت 76 با پژوهش بيوگرافي شهيد آيت الله قاضي.

ب: در جشنواره 12 يزد با پژوهش نهضت خدمات رساني.

ت: در جنشواره 13 تبريز با پژوهش نهضت پاسخگويي به مطالبات مردم.

ج: در جشنواره 14 كه در اصفهان برگزار شد 3 عنوان پژوهش تا مرحله عالي داوري راه يافت با عناوين.

1. معراج. 2. مشاركت عمومي. 3. كندوان بهشت گمشده

ث: در جشنواره 15 با پتروشيمي تحت عنوان و ماه بشكافت شق القمر معجزه پيامبر اعظم(ص)

فعلاً مدير مسئول و صاحب امتياز هفته نامه تبريز مي باشم.

صبوري، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج شيخ على اكبر بن المرحوم حجةالاسلام آقا شيخ محمد صبورى قمى از علماء معاصر تهرانست. وى

در حدود 1344 قمرى در قم متولد شده و پس از خواندن مقدمات و ادبيات و قسمتى از سطوح مهاجرت به نجف اشرف نموده و متون فقه و اصول را از علماء آن سامان تكميل و چند سالى از محضر و درس خارج آيات عظام نجف مانند آيت اللَّه العظمى خوئى و ديگران استفاده و به قم مراجعت و از محضر مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى بهره مند گرديده و پس از چند سالى به تهران منتقل و در حوزه علميه تهران (مدرسه مروى) بتدريس پرداخته و ضمنا شروع بتعمير اساسى مسجد خيابان ناصر خسرو واقع در (در اندرون) كه رو به ويرانى گذارده بود نموده و با مقاومت و استقامت عجيبى در مقابل سوداگران مسجد را با همت و مساعدت مردم خير تهران و اصناف خيابان مزبور بصورت آبرومندى بنا و اكنون در آنجا به اقامه جماعت و ترويج دين اشتغال دارند.

نگارنده گويد: جناب آقاى صبورى از علماء فعال تهران و مورد توجه آيات عظام قم و نجف اشرف و تهران مى باشد. آثار علمى چندى دارند كه از آنها رساله اى در حكم و حرمت تراشيدن ريش است كه در نجف بطبع رسيده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

صحبت، محمد باقر

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(بخش 1) لارى (ملا) محمد باقر متخلص به صحبت، شاعر ايرانى (و. حدود 1162 ه. ق- ف. 1251 ه.ق.) وى از مردم بيرم لار (از توابع فارس) است. در آغاز در مدرسه قريه رونيز به تحصيل پرداخت. سپس به شيراز رفت و به فراگرفتن علوم مشغول شد. آنگاه به لار بازگشت و به امامت جماعت و تأليف رسايل پرداخت. وى در تاريخ و لغت فارسى و عربى و

فنون ادب مهارت داشت. ديوان او حاوى بيش از 30000 بيت است.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد پنجم)

صحفي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد صحفى، متولد سال 1313 شمسى در قم.

تحصيلات خود را در رشته ى علوم دينى در نزد اساتيد حوزه ى علميه ى قم آيت اللَّه صدوقى يزدى، آقاى آقا ميرزا على مشكينى، سيد موسى صدر، آقاى سلطانى، آيت اللَّه گلپايگانى و محضر درسى مرحوم آيت اللَّه بروجردى انجام داد.

از سال 1341 شمسى بنا به دعوت شركت سهامى سيمان فارس و خوزستان به درود منتقل و دفتر مذهبى آن شركت و كتابخانه ى كارخانه سيمان را تأسيس نمود.

دفتر مذهبى سيمان درود يك سلسله نشريات علمى- مذهبى دارد كه دو ماه يكبار منتشر مى شود و به طور رايگان براى درخواست كنندگان سراسر كشور و خارج آن ارسال مى دارد و كتابخانه ى سيمان، از كتابخانه هاى ممتازى است كه در حدود پنج هزار جلد كتاب در رشته هاى مختلف دارد و به طور متوسط ماهيانه سه هزار نفر براى استفاده به آنجا مراجعه مى كنند.

تالار ولى عصر (عج) و مسجد كارخانه سيمان هم جزء مجتمع مذهبى اين شركت است كه به تمام وسائل، از تهويه ى مطبوع و سالن مجلل و مبلمان تميز براى برگزارى كنفرانسها و مجالس علمى- مذهبى آماده است.

او علاوه بر سخنرانيهاى مذهبى به تأليف و نشر حقايق اسلامى اشتغال داشته و تاكنون كتب زير را نگاشته و منتشر نموده است:

1- تعاليم آسمانى اسلام، در سه جلد.

2- قصص قرآن، در دو جلد.

3- سفر آسمانى، يك جلد.

4- داستانهاى تاريخى اسلامى، يك جلد.

5- تحفة الادبا يا بهار شعر و ادب، يك جلد.

و چندين كتاب را ترجمه نموده از آن جمله

1- زندگانى رهبران اسلام (ترجمه ى انوار البهيه مرحوم محدث قمى

ره).

2- زندگانى اباعبداللَّه الحسين (ترجمه ى اللهوف على القتل الطفوف سيد بن طاووس ره).

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

صحفي، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد صحفي

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1313/1/1

زندگينامه علمي

دوره مقدماتي (ادبيات عرب ، منطق و معاني بيان) را در مدرسه ناصريه مقابل مسجد جمعه قم نزد اساتيد متعدد و مختلف گذراندم . قسمتي ازفقه را از محضر استاد فقيد شهيد صدوقي و سپس از محضر استاد آيت الله مشكيني و بخشي از اصول را از محضر استاد شهيد امام موسي صدر و آيت الله سلطاني و ديگر اساتيد استفاده نمودم . دردروس خارج آيت الله العظمي بروجردي و آيت الله العظمي امام خميني و ديگر مراجع را شركت داشته ام . از تفسير علامه فقيد طباطبايي و دروس علامه بزرگوار نيز استفاده كردم .

صدر اصفهاني، عبدالحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1315 ش)، واعظ و خواننده. وى در خانواده اى روحانى، در اصفهان به دنيا آمد. پدرش از خطباى با قريحه ى زمان خود و در اصل اهل خوانسار بود. عبدالحسين تحصيلات قديم و جديد را در اصفهان فرا گرفت. سپس به تهران رفت و با صداى خوشى كه داشت از وعاظ و خوانندگان معتبر شد. صدر آواز دو دانگ را در حد اعلى مى خواند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ موسيقى (679 -6782 ،401 / 1).

صدر الواعظين آزاداني ، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

واعظ صالح زاهد، در رمضان 1360 به سن متجاوز از هفتاد سالگى وفات يافت.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

صدر، جلال

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

جلال صدر

محل تولد : محلات

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1349/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب جلال صدر در سال 1349 در شهرستان محلات متوّلد شدم. تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در همانجا به پايان رساندم و در سال 1366 وارد حوزه علمّيه شدم و از محضر اساتيدي چون سيدطه مقدّسي، معصومي، عظيمي و ديگران بهره بردم. پس از اتمام دوره مقدّمات به شهرستان قم آمدم و در حوزه علميّه قم ادامه تحصيل دادم و در سال 1379 در مركز تخصّصي تبليغ مشغول به تحصيل شدم. درسال 1382 به عنوان روحاني مستقر از طرف سازمان تبليغات اسلامي به شهرستان بومهن عزيمت نمودم و علاوه بر تبليغ به تدريس و تحقيق مشغول شدم. در همان سال از طرف امام جمعه بومهن به سمت امام جمعه موقت آن شهرستان برگزيده شدم وهم اكنون در همانجا مشغول تدريس و تحقيق و تبليغ مي باشم.

صدر، موسي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد موسى مشهور در همه آفاق به (امام موسى صدر) فرزند برومند آيت اللَّه العظمى آقاى حاج سيد صدرالدين ابن العالم الجليل آيت اللَّه العظمى حاج سيد اسماعيل صدر و سبط آيت اللَّه العظمى ازهد الفقهاء والمجتهدين حاج آقا حسين طباطبائى قمى يكى از ستارگان فروزان و چهره هاى درخشان حوزه علميه قم است كه سالها در مغرب خاورى طلوع نموده و در آسمان لبنان و سوريه و فلسطين نورافشانى مى كند آن جناب در حدود سال 1343 قمرى در مشهد مقدس به دنيا آمده و در سال 1349 در معيت والد خويش به قم مهاجرت و به تحصيل دروس ابتدائى اشتغال يافته و در بيت علم و شرف پرورش

يافته و پس از پايان دروس جديد به تحصيل علوم عربيه منقول و معقول پرداخته و مقدمات و سطوح را از مدرسين حوزه فراگرفته سپس از محضر مرحوم والد ماجد و ديگر آيات چون آيت اللَّه محقق داماد و آيت اللَّه العظمى خمينى و آيت اللَّه العظمى بروجردى و ديگران استفاده علوم عقلى و نقلى نموده تا به مدارج عاليه اجتهاد و اتقان رسيده سپس عزيمت به نجف اشرف و چندى هم از محاضر آيات عظام آنجا بهره مند شده و پس از رحلت آيت اللَّه العظمى حاج سيد عبدالحسين شرف الدين زعيم و مرجع شيعيان لبنان بنابر دعوت رسمى بيت شرف الدين و شيعيان لبنان براى زعامت و سرپرستى شيعيان مهاجرت به لبنان نموده و با آگاهى و كياست و فراست موهبتى از عهده مسئوليت سنگين زعامت به خوبى درآمده و محبوب القلوب مردم عالى و دانى آن سامان گرديد و به اكثريت نزديك به اتفاق به رياست مجلس اعيان (سنا) شيعيان لبنان انتخاب و رهبر بزرگ و قائد اعظم مردم مستضعف در آن منطقه گرديده و خدمات ارزنده چشمگيرى نموده وصيت و صوتش به شرق اقصى و اوسط و بلاد باخترى رسيده و در رديف يكى از سياستمداران به نام معاصر درآمده و محسود حكومت طاغوتى و محمدرضا پهلوى گرديده كه چرا و براى چه يكى از روحانيون و آيت اللَّه زادگان قم به اين پايه عظمت و سياست برسد كه كليه روساء جماهير اسلامى غربى مصر و ليبى و مراكش و تونس و سودان و گينه و سعودى و سوريا و عراق از او دعوتهاى رسمى نموده و مراسم استقبال و تجليل را انجام دهند و اين موقعيت چنان دولت طاغوتى

ايران را به وحشت انداخت كه براى اسقاط او از انظار مردم دست به افتراء به وسيله عوامل ساواك در جرائد و روزنامه ها اكاذيبى جعل كه از موقعيت معظم له بكاهد غافل از آن كه به گفته شاعر:

چراغى را كه ايزد برفروزد

هر آنكس پف كند ريشه اش بسوزد

اين نويسنده كه قسمتى از فعاليتهاى و خدمات ايشان را در جلد سوم گنجينه نوشتم اداره نگارش و عمال روسياه سازمان امنيت (باصطلاح خودشان) كتاب را توقيف كه با شرح حال و ترجمه و عكس آقاى صدر قابل نشر نيست و چند ماهى مرا اسير و بالاخره با حذف شرح زندگينامه و آثار معظم له كتاب را ناقص و اجازه نشر داد. خدا روى همه آنها مخصوصا روحانى نما را سياه و در دادگاه انقلاب به كيفر اعمالشان گرفتار و مجازات نمايد.

بارى امام موسى صدر از مفاخر عالم تشيع معاصر و افتخارات كشور ايران بلكه مسلمين جهان است كه با لباس روحانيت (عمامه و عبا و قبا) در عداد بزرگترين شخصيتهاى سياسى جهان و با چندين زبان زنده از عربى و فارسى و فرانسوى و انگليسى و غيره آشنائى كامل و سخن مى گويد. و داراى مدارك علمى از اجتهاد و دكترا و غيره مى باشد.

آثار و خدمات و باقيات الصالحات اين رادمرد علم و سياست به اندازه اى است كه ذكر آن در اين مختصر نگنجد بلكه كتاب مستقلى لازم دارد و قسمتى از آن رد مجلدهاى لبنانى و غيره ياد شده است. ولى متاسفانه كه دست استعمار امپرياليسم صهيونيستى اسرائيل و آمريكا و جبهه هاى طاغوتى شرقى و غربى - راست گرايان و چپ گرايان خخاورى و غيره اين نادره دوران را به توسط

دولت ليبى (سرهنگ قزافى) به عنوان دعوت رسمى از لبنان به ليبى برده و از ماه رمضان 1398 قمرى برابر 1978 ميلادى تاكنون كه ماه رجب 1399 برابر مه 1979 مسيحى است اثرى از ايشان نيست و هرچند تاكنون از لبنان و سوريا و كشورهاى اسلامى و بالاخص ايران به ليبى و غيره مراجعه شده ردپائى پيدا نشده و دولت ليبى مدعى است كه ايشان به رم رفته اند و حال آن كه كشور ايتاليا و رم از ورودشان به آن كشور تكذيب مى كند. خلاصه جهان تشيع در فقدان و هجران اين عزيز گمشده خود كه براى رياست جمهورى اسلامى ايران برازندگى و شايستگى دارد در سوك و غم فرورفته و همه روز چشم انتظار دوخته تا از ليبى و يا كجا ظاهر و پيدا شود.

نگارنده كه بيش از چهل سال سال است افتخار دوستى و ارادت به بيت جليل صدر و بالاخص ايشان را دارم و آخر عهدم با ايشان را فراموش نمى كنم در شب جمعه هفدهم ذى حجه 1397 قمرى بود در مسجدالحرام نزديكى حجراسمعيل كه مرا در آغوش مهر گرفته و ساعتى با هم سخن گفتيم.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هشتم)

صدرا، محمد تقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1326 ق)، عالم دينى، فقيه و واعظ. در اراك به دنيا آمد و در زادگاه خود مقدمات و قسمت عمده ى سطوح را نزد اساتيد بزرگ فراگرفت. در اوايل تأسيس حوزه،شانزده ساله بود كه به قم رفت و سطوح را در قم تكميل كرد و از اول دوره ى دوم درس اصول آيت الله حايرى و درس فقه ايشان كه «خيارات مكاسب» بود استفاده نمود. همچنين از درس آيت الله يثربى بهره برد و سطح

و «كفايه» را در خدمت آيت الله ميراز محمد ثابتى همدانى خواند و مقدارى از «فرائد» را خدمت آيت الله سيد محمد تقى خوانسارى و آيت الله ميرزا محمد على شاه آبادى همراه «منظومه ى حكمت» خوانده و همچنين «مكاسب» را خدمت اين دو استاد استفاده كرد و نيز از محضر آيت الله سيد ابوالحسن رفيعى قزوينى مقدارى از «منظومه ى حكمت» و «رسائل» شيخ را بهره گرفت. وى داراى طبعى موزون و ذوقى كامل بود. از آثارش. تأسيس كتابخانه در مسجد اراكيهاى مقيم تهران و جمع آورى كتب براى آن بود. از آثار علمى او: «الغرائب» يا «مظهر العجائب فى غرائب الامام على بن ابى طالب (ع)»، در چند مجلد؛ «ابوطالب و فرزندانش»، در اثبات ايمان ابى طالب از طرق اهل سنت، دو مجلد؛ «الكعبه و وليدها»؛ «توشه دان گدا»؛ «جهاز عروس و داماد»؛ «ادب گفتار»؛ «ادب كردار»؛ «تناثر النجوم فى ارض الطفوف»؛ «ديوان» شعر؛ «افاضه الحرمين»؛ «سراح الحاج»، منظومه اى در عمل حج؛ «منهاج الحاج»، مختصرى در حج استدلالى، رساله اى در «رد عشره ى مبشره»؛ «انقلاب اسلامى قرن 14»؛ «صراط مستقيم كى و كجاست؟».[1]

حاج شيخ محمدتقى صدراء اراكى از علماء اعلام و مبلغين گرام و وعاظ به نام معاصر است در تهران در حدود سال 1319 ق در اراك متولد شده و در آنجا مقدمات و ادبيات را آموخته و سطوح را در نزد مرحوم سلطان العلماء اراكى و آيت الله آقانور و علماء ديگر حوزه علميه حوزه اراك خوانده و پس از انتقال حوزه علميه از اراك به قم مهاجرت به قم نموده و چندين سال از محضر مرحوم آيت الله حايرى و آيات ديگر استفاده نموده آنگاه به وطن مراجعت و بالغ بر بيست سال اقامت

جماعت و ترويج دين و تبليغ احكام و خدمات دينى و روحى كرده و به واسطه بعضى از جهات و دعوت عده اى از مردم اراك مقيم تهران و ديگران مهاجرت كلى به تهران نموده و در خيابان گرگان در مسجد آبرومندى به اقامه جماعت و در هيئت محترم بنى فاطمه كه از هيئات باعظمت و مجد تهران و مجالس و مسجد ديگر تهران و شهر رى و حومه تهران و روى به منبر رفته و داد سخن داده انجام وظيفه دينى مى نمايند.

مولف گويد: معظم له از وعاظ با فضل و منبرى بسيار آموزنده و مفيد دارد و عموم طبقات از منابر وى استفاده كرده و بهره مند مى شوند. داراى طبع شعر و ذوق سرشاريست و اشعارى در مراثى و مدايح و مواعظ و نصايح دارد و نيز داراى تاليفاتى مى باشد كه هنوز به طبع نرسيده است.

شيخ محمدتقى بن العالم المجاهد المحامى حاج شيخ محمدباقر از علماء مبرز و خطباء نامى و مبلغين سامى اراكى مطهر تهران است.

ايشان در سال 1326 ق در اراك به دنيا آمده و در زادگاه خود مقدمات و قسمت عمده سطوح را نزد اساتيد بزرگ فراگرفته و در سال تاسيس حوزه علميه قم كه آيت اللَّه العظمى حايرى يزدى مؤسس و بنيان گذار حوزه به اصرار قمين و تهرانين از اراك به قم هجرت كردند و چهل شب تمام ائمه جماعت قم نماز جماعات خود را تعطيل و به ايشان اقتدا نمودند و مواجه با اصرار و ابرام قميين و تهرانيين شدند كه بايد در قم توطن فرموده و حوزه علميه اراك را به قم منتقل فرمائيد. و ايشان مردد بودند و استخاره كردند كه

آيا حوزه علميه را به قم انتقال دهند يا نه پس تفال به قرآن زدند پس باز قرآن مانند هميشه معجزه كرد از آن معجزه هائيكه فراموش شدنى نيست زيرا اين آيه آمد (و اتونى باهلكم اجمعين) كه يوسف به پدر و برادرت پيام داد كه من عزيز مصر شدم و همه با خانواده هايتان نزد من بيائيد و كسى را باقى نگذاريد.

مرحوم آقاى حايرى هم به مفاد همين آيه براى حوزه علميه اراك نوشتند كه همه تان با زن و بچه حركت كنيد.

مترجم ما در آن موقع شانزده ساله بود و والدش راضى به مسافرت نمى شد و از مرحوم آيت اللَّه حايرى سئوال شده بود ايشان ادامه تحصيل را براى مشتغل واجب عينى مى دانستند بنابراين تصميم مى گيرند كه بدون اجازه والدشان به قم بيايند ولى خوشبختانه راضى شده و گريه شوق و رضا نموده پس به قم عزيمت و پس از ورود در سلك مهاجرين الى اللَّه در آمده و سطوح را در قم تكميل و از اول دوره دوم درس اصول آيت اللَّه حايرى و درس فقه شان كه (خيارات مكاسب) بود حاضر و استفاده نموده و پيش از آن صبح ها در درس مرحوم آيت اللَّه يثربى كه از مبرزين شاگردان مرحوم آيت اللَّه آقا ضياءالدين عراقى بوده بهره مند شده و سطح كفايه را در خدمت مرحوم آيت اللَّه ميرزا محمد ثابتى همدانى خوانده مقدارى از فرائد را هم خدمت آيت اللَّه حاج سيد محمدتقى خونسارى و مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا محمدعلى شاه آبادى با منظومه حكمت خوانده و همچنين مكاسب را خدمت اين دو بزرگوار استفاده نموده و نيز از محضر مرحوم آيت اللَّه حاج سيد ابوالحسن رفيعى قزوينى مقدارى از منظومه حكمت و رسائل

شيخ را استفاده نموده و در سال 1343 ق كه آيات عظام نجف (مرحوم اصفهانى و نائينى و غيره كه تبعيد به ايران و قم شده و شروع به تدريس نمودند نسبت به مرحوم آيت اللَّه اصفهانى ارادتى شديد داشته اند...

سلطنت غاصبانه طاغوتى رضاخان (زنديق) پيش آمد و با آنكه همه طلاب امتحان داده و داراى جواز بودند مامورين جهنم اهل بهشت را تا (در بهشت) على بن جعفر و حتى خود بهشت (كه فرمودند يك در بهشت در قم باز مى شود) تعقيب مى كردند و چون مامورين كه داخل مدرسه فيضيه مى شدند طلاب از طبقه دوم اطاق ها خود را در رودخانه پرتاب مى كردند.

عوامل جنايتكار رضاخان به دستور وى با بودن آيت اللَّه العظمى حايرى و قمى و اصفهانى و ساير آيات كشف حجاب (يا كشف عورت) نموده و حرم حضرت ثامن الائمه عليه و عليهم السلام را به توپ و تفنگ بسته و هركس از اهل علم كه مأمنى سراغ داشت به آنجا گريخته و مابقى هم در قم در هر دقيقه و ساعتى مواجه با گرگان آدم نماى از عمال جنايت كار دولت مى شدند آقاى صدرا در آن موقع از روى اضطراب به اراك رفته و به جهت اداره يتيمانى كه عهده دار مخارج آنها بود به منبر و وعظ پرداخته و از اين راه هم خدمت به عائله والدش نموده و هم بهترين خدمات را در ارشاد مردم به شرع بنمايد.

سال 1357 شمسى پيش آمد و فرمان اتحاد شكل و پوشيدن كت و شلوار و كلاه پهلوى به سر گذاردن صادر شده و با گذرانيدن از مجلس شوم قانونى كردند و با هزاران دسايس و وسائل عده اى از پوشيدن لباس متحدالشكلى

به نام محدث مجتهد - مدرس طلبه اى واجد يكى از سه رتبه باشد و متصدى امور حسبيه و امام جماعت و هاخام يهود و كشيش نصارى و مريد زردشتى كه تمام آنها هم بايد جواز مخصوص از وزارت معرف و علوم آن روز داشته باشند.

خلاصه شرح زندگينامه معظم له بسيار و در خور كتاب جداگانه اى است و تا جائيكه براى نگارنده امكان داشت فشرده آن را انتخاب و اقتباس نموده و در اختيار عموم قرار دادم مترجم گرامى در شهرستان اراك به اقامه جماعت و تبليغ احكام و تنوير افكار و نشر معارف اسلامى و بالاخص مكتب ولايت پرداخته و خدمات چشمگيرى در شهر و حومه آن نموده و آثار خالده اى از خود به جا گذارده و پس از آن سفرى به تهران نموده و در آنجا روى اصرار و ابرام اراكى هاى مقيم پايتخت اقامت در آن سواد اعظم را اختيار و در مسجد همشهريهاى خود به اقامه جماعت و ترويج دين پرداخته و باقيات الصالحاتى از خود مانند تاسيس كتابخانه و جمع آورى كتابهاى مختلف سودمند و مفيد دينى تا حدود نه مغازه كوچك و بزرگ براى تامين مخارج آب و برق و خادم مسجد و مازاد آن براى امام مسجد ساخته و تا كنون از آن بهره بردارى مى شود.

آقاى صدرا داراى بيانى جامع و قاطع و آموزنده هستند و بسيارى از گم گشتگان دينى از مواعظ و اندرزها و خطابه هاى ايشان به راه آمده و متنبه شده و پابند دين و نماز و مبانى دينى گشته اند.

داراى طبعى موزن و ذوقى كامل و جالب و اديبانه و خردمندانه مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] گنجينه ى

دانشمندان (201 -194 / 8 ،380 -379 / 2).

صدرالاسلام، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

والدين و انساب : نسب حاجي ميرزا سيد محمد ملقب به صدر الاسلام متخلص به خاك به امام جعفر صادق (ع) و از جانب مادر به فتحعليشاه قاجار مي رسد . سلسله شجره نامه «صدرالاسلام» يك نسخه دركتابخانه امام رضا(ع) و نسخه اي ديگر درقم در كتابخانه حضرت معصومه (ع) موجود مي باشد .اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : پدرسيد محمد صدرالاسلام ، حاجي ميرزا عبدالحسين نايب صدرقزوين و پدربزرگش ميرزا سيد عبدالله صدر ديوان خانه تهران بود كه درزمان سلطنت ناصر الدين شاه درسال 1278 ه.ق دروزارت عدليه ضياءالملك متصدي شغل صدارت ديوانخانه عدليه تهران بود . صدر ديوانخانه ازمشاغل مهم دوره قاجاريه بود . كسي كه در منصب اين شغل قرار مي گرفت درحقيقت رييس محكمه يا دادگاه وزارت عدليه محسوب مي شود و رسيدگي به امور ملكي و شرعيات را انجام مي داد و اجداد صدر الاسلام پشت اندر پشت لقب صدارت وسمت خطابت و حضور درمجالس بزم و سرور دربار قاجار را داشته اند .تحصيلات رسمي و حرفه اي : سيد محمد صدرالاسلام پس از آنكه دربار قاجار راترك گفت در قزوين و مدرسه حاجيه آقاسي درخيابان دولت خانه صفويه مشغول تحصيل علوم رسمي مقدماتي شد . بعد از اين مقطع به تحصيل فقه و اصول پرداخت و سپس درصدد تحصيل علوم غريبه برآمد .او دراين سالها به تهران ، كرمانشاه ، همدان ، كربلا ، نجف، مكه سفر نموده و برتجربيات خود افزود . او همچنين مدتي نيز به تحصيل الهيات پرداخت .استادان و مربيان : سيد محمد صدرالاسلام درالهيات حاجي

ميرزا ابوالقاسم تفرشي بود .همسر و فرزندان : سيد محمد صدرالاسلام بانورسته خانم دختر ميرزا مسعود شيخ الاسلام ازدواج نمود او 7 پسر داشت 5 تن از پسران او هرگز داراي اولاد نشدند ويكي از آنها كه احد نام داشت ازدواج نكرد و بعدها مفقود اثر شد . فقط يكي از پسران اوبه نام آمير مهدي داراي 4 فرزند شد كه پس از فوت او فرزندانش تحت نكاست و سرپرستي صدرالاسلام درآمدند.وقايع ميانسالي : درجريان انقلاب مشروطه سيد محمد صدرالاسلام از مخالفين سرسخت مشروطه به شمار مي رفت درهنگام مشروطه عده اي از رجال و اعيان قزوين طي تلگرافي به محمد علي شاه خواستار برچيده شدن بساط مشروطيت شدند كه امضاي صدر الاسلام نيز درزير اين تلگراف به چشم مي خورد . در جنگ جهاني دوم كه رس ها قزوين را به اشغال خود درآورده بودند ، روزي به باغ صدرالاسلام ريختند و كليه جواهرات و عتيقه جات قديمي او را به تاراج بردند . اين حادثه تاثير ناگواري برروحيه او به جاي گذاشت و به همين نظر 7 سال پاياني عمر خودرا درپريشاني خيال گذراند.زمان و علت فوت : سيد محمد صدرالاسلام درسال 1327 ه.ش درسن 86 سالگي درگذشت و درخانقاه خودبه خاك سپرده شد .مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : سيد محمد صدرالاسلام درابتداي جواني به تبعيت از شغل اجدادي ، مدتي خطيب حضورمخصوص ناصر الدين شاه جهت خواندن خطبه خاص ساعت تحويل سال نو بود . او اين سمت را بعدها ترك گفت و به تحصيل كمالات معنوي همت گماشت . او اگر چه يكباره ديگر درزمان غيبت برادر بزرگش حاجي ميرزا

علي نايب صدر به دربار ناصر الدين شاه راه يافت . ليكن پس از قتل اين شاه قاجار به ناچار ترك خدمت نموده و به كشاورزي پرداخت .فعاليتهاي آموزشي : سيد محمد صدر الاسلام درخانقاه الهيه به تدريس فقه .اصول ، منطق و طب پرداخت .مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : سيد محمد صدر الاسلام خانقاهي به نام الهيه را جهت فعاليت هاي آموزشي و دستگيري از فقيران دايركرد و او همچنين خانقاهي ديگردر خارج از شهرقزوين ايجادكرد و اين خانقاه اگرچه امروز درداخل شهرقرار دارد ولي آثاري از آن به جاي نمانده است .ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : سيد محمد صدرالاسلام مدتي عضو انجمن بلديه بود . اين انجمن دردوره مشروطه ازميان اصناف و سرشناسان شهرانتخاب مي شد و وظيفه امور شرعي رسيدگي به خوابار را عهده دار بود . اما فعاليت اين انجمن به دليل فقدان بودجه كار موثري را به انجام نرساند .صدرالاسلام به پرورش كل نيز علاقه بسيار دشاات و در وسط باغ باصفا و پرگل و درخت خو د، استخري قرار داده بود و دوستانش براي او از خارج تخم گل مي آوردند . آثار : ديوان صدرالاسلام ، شرح الصدور في حقايق الامور ،قانون الرياضه في سبيل الهدايه ، منظومه زور عشق

منابع زندگينامه :مشاهير قزوين ، پژوهش و تاليف : مهدي نورمحمدي ،قزوين : سايه گستر .سال 1381، ص 187_191

صدرالذاكرين، علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1330 -1251 ق)، عالم، خطيب، اديب و شاعر، متخلص به واله. در شهر و ديارش به صدرالذاكرين معروف

بود. وى يكى از مشاهير وعاظ و خطيبان بزرگ و از اهل فضل و ادب و كمال بود. از صدرالذاكرين آثار مفيد و سودمندى باقى است كه همگى دلالت بر گستردگى دانش و مهارتش دارد. در شعر نيز صاحب ذوق و ماهر بود.از آثارش: «توان روان» يا «چهل حديث در فضائل اميرالمؤمنين (ع)»، به نظم، فارسى؛ «الديباجه الموضونه فى تضمين الآيات المؤذونه»؛ «ديوان» شعر يا «ديوان» واله افشار، به فارسى و مرتب بر اساس حروف الفبا.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (1255 / 9 ،475 / 4)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 1466 / 14)، علماء معاصرين (82)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (962 / 1)، مؤلفين كتب چاپى (308-307 / 4).

صدرالذاكرين، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند سيد محمد طباطبائى، از روضه خوان هاى معروف اصفهان، متوفى به سال 1310، و مدفون در مقبره ى سر قبر آقا.

ماده ى تاريخ وفاتش را كه طرب گفته اين است:

چو رخت بست ز دار فنا به عالم قدس

ز مرگ او ز طرب خاست شور و ناله و شيون

نوشت خامه ى مسكين براى سال وفاتش

به صدر محفل جنت نمود منزل و مسكن

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

صدراللهي، حسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسن صدرالهي

محل تولد : دامغان

شهرت

تابعيت : ايران

زندگينامه علمي

ايجانب حسن صدراللهي در سن 8سالگي به مدرسه ابتداي رفتم و در روستاي صالح آباد و وكلاء محمد آباد دوران ابتدائ را سپري كردم وچند سالي در محيط روستا (حاجي آباد )مشغول كارهاي روستاي شدم در همان ايام اشعاري را سرودم .اشتياق زيادي به طلبه شدن داشتم و بارها مطرح مي كردم ولي موافقت نمي كردند تا اينكه روزي اشعاري در رابطه با حضرت امام حسين (ع)و حضرت مسلم سرودم شب امام را در خواب ديدم به من فرمود:اگر مي خواهي موفق به طلبگي شوي برو در اخر مفاتيح دعاي حاجت را عمل كن ،صبح كه بيدار شدم نمي دانستم مفاتيح چه كتابي است از روحاني محل به نام آقاي راسخي سئوال كردم فرمودند:همين كتاب دعا است .مفاتيح تهيه كردم درآخر آن دعائي است كه هر كس حاجتي دارد بنويسد ودر رقعه اي از گل بگذارد ودر آب جاري بياندازد خداوند حاجت اورا روا مي كند .

آنچه در مفاتيح دستور داده شده عمل كردم ،پس از مدتي پدرم بر اساس اصرار بنده رفت خدمت يكي از علماءشهر ،به نام خدائي

استخاره كرد آن عالم فرمود آيه علم آمده سريع اقدام كن ،پدرم دست مرا گرفت ودردست آن عالم فاضل گذاشت .مدت چهار سال در دامغان مدرسه حاج فتحعلي بيك مشغول تحصيل شدم آن عالم خيلي به بنده احترام مي گذاشت .پس از دوسال روانه قم شدم ودرمدرسه حجّتيه در پارك 8اطاق 73با آقاي رفيعي كه از طلاب فاضل ومتدين بود هم حجره شدم .در واقع او مربي خوبي براي من بود شخصيت طلبگي من درآن زمان شكل گرفت .خاطرات خوشي از آن دوران دارم خداوند جزاي خير به آقاي رفيعي دهد.

زمانيكه در قم بودم دوران پرفرازو نشيبي داشتم گاه مريضي وگاه بي پولي ،تا جائي كه براي امرار معاش در تهران بعضي از تعطيلات كارگري مي كردم .وايام هفته درقم درس مي خواندم .روزگار سختي بود.در دوران قبل از انقلاب شور خاصي در رابطه با نشر احكام اسلامي داشتم لذا در قم وشهرستانها كلاسهاي قرآن . عقائد سياسي برگزار مي كردم همين امر باعث شد كه ساواك مرا تعقيب كند در كرمانشاه، دزفول، دامغان مورد تعقيب قرار گرفتم تا اينكه در يزد خدمت شهيد محراب صدوقي رفتم مشكل را بيان داشتم كه امنيت ندارم ايشان پرونده اي ترتيب داد كه طلبه يزد هستم اين كار در واقع راه گم كردن براي ساواك بود وهمين كار باعث شد كه ساواك نتواند مرا دستگير كند در اين دوران خاطرات تلخ و شيريني دارم كه مجال نوشتن نيست .پس از پيروزي انقلاب احساس مي شد كه وضعيت تغيير كرده .ديدگاههاي انحرافي به وجود آمده وروزبه روز رشد مي كند .لذا به فكر افتادم مطالعه عميقي راجع

به كمونيسم واصطلاحات سياسي داشته باشم .اين كار انجام گرفت .دفترهاي مخصوصي در اين زمينه ها نوشتم درسالهاي اول انقلاب ،موسسه در راه حق يك گروه هفتاد نفره به نام گروه (دال )گزينش كردند كه دوران بسيار خوبي بود. تا حدودي با ادبيات فارسي ،تحليل مسائل سياسي ،اقتصاد،جامعه شناسي ،حقوق،فلسفه غرب اشنا شدم .با ديدن اين دوره وتكميل ان با مطالعه ، وارد عرصه تحليل مسائل سياسي ،اقتصاد،جامعه شناسي ،حقوق وغيره شدم .وهمين مطالعات باعث شد به دانشگاه راه پيدا كنم .

مدّت 13سال در دانشگاه حقوق ،فقه ،اصول ،ادبيّات عرب تدريس كردم تا اين كه در سال 78همسرم دچار عارضه قلبي شد لذا نتوانستم به دانشگاه ادامه دهم .د رحوزه مشغول تحقيق شدم وبعضي از نقدهاي اينجانب به ديدگاها در حوزه نشر شد.تا اينكه دفتر حضرت آيت الله فاضل لنكراني (محمد جواد فاضل )از بنده دعوت كرد كه بخشي درمركز فقهي راه اندازي كنم تحت عنوان شبهات فقه واصول .

اين كار ابتكاري را شروع كردم شبهات ابواب فقه بر اساس كتاب شرايع جمع اوري شد به اضافه شبهات جديد .شبهات در اختيار دانش پژوهان قرار ميگيرد .پس از بررسي خلاصه جواب به نام محقق ثبت مي شود وهم اكنون عضو گروهي هستم كه در زمينه هاي علمي فعّاليّت دارند ودر كنار جامعه مدرسين هستم .

صدرالمحدثين، عبدالحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مرحوم ميرزا عبدالحسين صدرالمحدثين، از وعاظ معروف اصفهان بلكه ايران به شمار مى رفت. در حدود سال 1310 در اصفهان متولد گرديده، و در نزد جمعى از فضلاى اين شهر تحصيل نموده، به طهران رفته، آنجا نيز چندين سال به تحصيلات جديد و قديم پرداخته، و به ترويج دين پرداخته،

در نهضت تجددخواهى و دگرگونى وضع قديم به صورت تمدن جديد، و تشكيل شركت ها و تأسيس كارخانجات، در اصفهان و ساير شهرهاى ايران، مردم را با بيانات شافيه و سحر كلام خويش مشغول مى داشت.

در اواخر عمر، سودا بر مزاج ايشان غلبه يافته، در حدود سال 1367 در شيراز خود را در چاه انداخته، وفات يافت.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

صدرالمحدثين، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مرحوم ميرزا محمود صدرالمحدثين از منبريان معروف اصفهان بوده كه در نقل مطالب و ذكر مصائب سليقه اى مخصوص داشت، و به حسن صوت و لحن زيبا شهرت داشته، و به همين علل در عداد روضه خوانان طراز اول به شمار مى رفته، در 23 رجب 1332 وفات يافته، جنب پدر مدفون گرديد.

ماده تاريخ وفاتش اين است:

احمد افزاى و گو به تاريخش

مرد صدر المحدثين محمود

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

صدرايي اشكوري، محمد علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1330 ق)، فقيه، خطيب و واعظ. سبط سيد محمد صدرايى حسينى است. در نجف به دنيا آمد. در 1345 ق به اتفاق پدرش از نجف به ايران آمد و در شهر لنگرود ساكن شد. بعد از آن به قم رفت و ادبيات را نزد شيخ محمد رضا اعمى و شيخ ابوالقاسم نحوى خواند و سطوح را از آقا شيخ عباس تهرانى و آقا نور خمينى و اديب تهرانى و آيت الله مرعشى نجفى و آيت الله حاج شيخ عباسعلى شاهرودى آموخت. معقول را خدمت امام خمينى و سطوح عالى را در خدمت آيت الله گلپايگانى و آيت الله سيد محمد تقى خواسنارى و آيت الله سيد احمد خوانسارى و ميرزا محمد همدانى و «اسفار» و «خلاصه الحساب» را خامت شيخ ابراهيم نجف آبادى و تفسير را نزد اشراقى بزرگ و حاج سيد تقى اصفهانى و رجال و حديث را نزد شيخ عبدالرحيم فصول خواند. سپس به تدريس ادبيات و سطوح پرداخت. دروس خارج را از محضر آيت الله حايرى و آيت الله حجت و آيت الله سيد محمد تقى خوانسارى فرا گرفت و مدت يك سال در حوزه ى درس فقه و اصول آيت الله بروجردى شركت نمود تا به مدارج عاليه علم و

اجتهاد رسيد. صدرايى از مراجع بزرگى همچون آيت الله اصفهانى و آيت الله حجت و آيت الله خوانسارى و آيت الله صدر اجازه ى اجتهاد گرفت، آن گاه به موطن خود گيلان بازگشت و به خدمات دينى و تبليغات مذهبى پرداخت. از آثارش: «حقايق اسلام»، مجموعه سخنرانيهاى صدرايى در راديو تهران؛ «وظائف ايرانيان در موقع انتخابات»؛ كتاب «معارف اسلام»؛ «پرتو حق در زندگانى على بن ابى طالب (ع)»؛ رساله اى در «رد مذهب و مرام كمونيسم و عقايد كارل ماركس و لنين ومكتب ديالكتيك مارتياليست»؛ تفسير «سوره ى يس»؛ «روح اسلام»؛ «رساله نبويه»، در رد اعتراضات مسيحيان به دين اسلام؛ «سفر نامه ى مكه»؛ «بوستان اسلامى»؛ «ديوان» شعر به نام «گلزار احمدى»؛ «هفته نامه ى طلوع اسلام».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :گنجينه ى دانشمندان (382 -380 / 2)، مؤلفين كتب چاپى (295 -294 / 4).

صدرائي اشكوري، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج سيد محمدعلى بن العالم البارع الكامل حجه الاسلام والمسلمين آيت الله السيد موسى الموسوى اشكورى و سبط العالم الجليل السيد محمد صدرائى حسينى بنى كلائى لاهيجانى از گويندگان نامى و مشاهير خطباء و وعاظ معاصر گيلان مى باشد.

در سال 1330 ق در نجف اشرف كه روز جمعه 17 شوال المكرم بود متولد شده و در سال 1345 به اتفاق والدش از نجف اشرف به ايران آمده و در شهر لنگرود سكونت نموده و مترجم ما پس از شش ماه توقف به قم مهاجرت نموده و ادبيات را در نزد مرحوم شيخ محمدرضا اعمى و حاج شيخ ابوالقاسم نحوى خوانده و سطوح را از آقاى آقا شيخ عباس تهرانى و آقاى آقا نورخمينى و مرحوم آقاى اديب تهرانى و آيت الله العظمى مرعشى نجفى مدظله و مرحوم آيت الله حاج شيخ عباس على شاهرودى و

معقول را خدمت آيت العظمى امام خمينى و سطوح عالى را در خدمت آيت الله العظمى گلپايگانى و آيت الله العظمى مرحوم خونسارى و آيت الله العظمى حاج سيد احمد خونسارى و مرحوم ميرزا محمد همدانى و اسفار و خلاصه الحساب را خدمت آقا شيخ ابراهيم نجف آبادى و تفسير را نزد مرحوم استاد اشراقى بزرگ و مرحوم حاج سيد تقى اصفهانى و رجال و علم حديث را نزد مرحوم حاج شيخ عبدالرحيم فصولى خوانده و به تدريس ادبيات و سطوح پرداخته و دروس خارج را از محضر مرحوم آيت الله العظمى حايرى و آيت الله العظمى حجت و آيت الله العظمى حاج سيد محمد تقى خونسارى و مدت يك سال هم در درس فقه و اصول زعيم اعظم شيعه آيت الله العظمى بروجردى شركت نموده تا به مدارج عاليه علم و اجتهاد رسيده و از مراجع بزرگ چون آيت الله العظمى اصفهانى و آيت الله حجت و خونسارى و صدر و آيات ديگر رضوان الله عليهم نائل به اجازه اجتهاد شده و براى خدمات دينى و تبليغات مذهبى به وطن خود گيلان معاودت و در رشت مركز استان گيلان رحل اقامت افكنده و از راه منبر و قلم به وظائف دينى و روحى اشتغال دارد.

داراى تاليفات ارزنده و مفيده اى مى باشد كه بعضى از آن مكرر به طبع رسيده و برخى مخطوط مى باشد و آنها از اين قرار است:

1- جلد اول از كتاب حقايق اسلام سخنرانيهاى (صدرائى اشكورى در راديو تهران) طبع شده.

2- جلد دوم از كتاب حقايق اسلام سخنرانيهاى (صدرائى اشكورى در راديو تهران) طبع شده.

3- كتاب وظائف ايرانيان در موقع انتخابات.

4- كتاب معارف اسلام كه نيز به طبع رسيده.

5- كتاب پرتو حق در زندگانى على

بن ابى طالب عليه السلام كه بيش از چهار مرتبه به طبع رسيده.

6- رساله در رد مذهب و مرام كمونيسم و عقايد كارل ماركس و لنين و مكتب دياليك تيك ماترياليست.

7- تفسير سوره يسين و تحقيقات علمى در اطراف آن.

8- كتاب با من به خوزستان بياييد جنايات انگليسها و خيانت عمال آنها.

9- كتاب روح اسلام كه سوال و جوابيست كه ايشان داده اند.

01- رساله نبويه در رد اعتراضات مسيحيين به دين اسلام و به پيغمبر اسلام صلوات الله و سلامه عليه با كتاب عهدين عتيق و جديد و دلائل عقلى و نقلى و اثبات تحريف تورات و انجيل مخطوط.

11- سفرنامه مكه مشتمل بر مباحثه با علماء مذهب اربعه شافعى مالكى حنفى حنبلى و مشاهدات در ممالك اسلامى مخطوط.

12- كتاب بوستان اسلامى مشتمل بر مقالات متنوعه خود كه در جرائد دينى و سياسى تهران و ولايات طبع شده.

13- ديوان اشعار بر قصائد- مرائى- غزليات به نام گلزار احمدى در 376 صفحه وزيرى به طبع رسيده است.

14- هفته نامه طلوع اسلام كه در هر هفته منتشر مى شود و در آن همه گونه مطالب دينى، اخلاقى، سياسى، انتقادى، فرهنگى، اجتماعى مرقوم مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

صدوقي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم اسلامى.

تولد: 1287(1327 ق.)، يزد.

شهادت: 11 تير 1361، يزد.

آيت الله محمد صدوقى، از احفاد شيخ صدوق صاحب من لا يحضره الفقيه، در كودكى پدر و مادر خود را از دست داد و تحت سرپرستى آيت الله حاج شيخ محمد كرمانشاهى (پسر عموى وى) قرار گرفت. تحصيلات مقدماتى و قسمتى از سطوح را نز اساتيد آن شهر فراگرفت و در سال 1348 ق. به اصفهان رفت و در آنجا مدتى به تحصيل مشغول شد. سرماى تاريخى 1348 ق. اصفهان

باعث شد از اصفهان به يزد رود و مجددا در ذى الحجه سال 1349 ق. براى پايان تحصيل با خانواده ى خود به قم حركت نمود. اساتيد سطوح عاليه وى عبارت بودند از آيت الله عبدالكريم حائرى يزدى، آيت الله سيد محمدتقى خوانسارى، آيت الله سيد حسن صدر، آيت الله سيد محمد حجت كوه كمره اى. وى پس از اتمام دروس سطح و مقارن با شروع مدارج عاليه و نيل به درجه اجتهاد، شروع به تدريس اصول فقه و ساير دروس پرداخت. همچنين سرپرستى حوزه را از حيث امور مالى حوزه و رتق و فتق امور متفرقه طلاب را به عهده داشت. آيت الله صدوقى در دورانى كه فدائيان اسلام مبارزه خود را آغاز كردند، از آنها حمايت نمود و حتى سيد مجتبى نواب صفوى و سيد عبدالحسين واحدى را در منزل خود پناه داد. در سال 1371 ق. بعد از پايان تحصيل جهت ديدار خانواده خود به يزد عزيمت نمود و همان جا ساكن شد.

از جمله خدمات آيت الله صدوقى ايجاد مراكز فرهنگى و خيريه اى مانند مسجد حظيره، كتابخانه سريزدى مدرسه عبدالرحيم خان، مدرسه صدوقى در مشهد و مؤسسات خيريه در قم و اماكن ديگر است.

مجموعه اطلاعيه ها، پيام ها و سخنرانى هاى ايشان توسط مركز مدارك فرهنگى انقلاب اسلامى وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى تحت عنوان مجموعه اطلاعيه هاى سومين شهيد محراب حضرت آيت الله صدوقى از قبل از انقلاب اسلامى تا زمان شهادت در سال 1362 به چاپ رسديده است.

آيت الله صدوقى، در يازدهم تير 1361 (برابر با دهم رمضان 1402 ق.) پس از اداى نماز جمعه در يزد و در ميان مردم به دست منافقين شهيد شد.

آقاى حاج شيخ محمد صدوقى بن العالم الجليل ميرزا ابوطالب بن العلامه

ميرزا محمدرضا مجتهد كرمانشاهى اول عالم و دانشمند معاصر يزد مى باشد.

پدران اين عالم بزرگوار كه از احفاد صدوق الطائفه جناب ابى جعفر محمد بن على بن حسين بن بابويه قمى معروف به شيخ صدوق صاحب من لايحضره الفقيه و صدها كتاب ديگر همگى از دانشمندان مبرز و علماء زبردست شيعه بوده اند.

جد دوم ايشان مرحوم آيت اللَّه آخوند ملا محمدمهدى فرزند آخوند ملا محمد كرمانشاهى در زمان فتحعليشاه قاجار از كرمانشاه مهاجرت به يزد نموده و خاندان صدوقى يزد را تشكيل داده است.

تاريخ ورود ايشان به يزد در دست نيست ولى سال فوت به موجب لوح قبرى كه در مزار بزرگ يزد معروف به (جوى هرهر) است از اين قرار است.

هذا مغرب شمس الهدايه و الكمال و مغيب بدر الحكمه و الافضال قطب فلك العرفان و نقطه دائره المعرفه و الايقان مجمع الخصوصيات العليه و منبع الافاضات السنيه جامع مراتب الحكمه و الاجتهاد و حاوى مسالك الهدايه و الرشاد افضل الفضلاء السابقين و اعلم العلماء اللاحقين فى بيضه الاسلام والدين و محكم احكام رب العالمين الذى كان فى مقام التحقيق نطوق كيف و هو من نجل الصدوق عمده المحققين و زبده المدققين الواصل الى جوار رحمه اللَّه الملك الغنى مولانا ملا محمدمهدى الكرمانشاهى اعلى اللَّه مقامه فى شهر جمادى الثانيه من شهور 1236:

و در سفرنامه مرحوم آيت اللَّه آقا محمدعلى بن آيت اللَّه على الاطلاق آقا محمدباقر وحيد بهبهانى اين جمله قيد شده است كه در يزد وارد بر آقاى آخوند ملا محمدمهدى كرمانشاهى شده و شرح مفصلى در خصوص يزد و اخلاق اهالى آن نگاشته است.

خلاصه مترجم معظم ما در هشتم صفر سال 1326 قمرى در يزد متولد و تحصيلات مقدماتى و قسمتى

از سطوح را در نزد اساتيد آن شهرستان تلمذ نموده و در سال 1348 به اصفهان عزيمت و چندى در آنجا در خدمت استادان آن سامان درس خوانده و سرماى تاريخى زمستان و طاقت فرساى سال 48 كه در اسفهان و ساير شهرستانهاى ايران حكمفرما شده ايشان را مجبور كرد كه از اصفهان به يزد مراجعت و مجددا در ذى الحجة 1349 ق براى پايان تحصيل با عائله خود به قم حركت نموده و اساتيد سطوح عاليه را درك و از محضر و درس مرحوم آيت اللَّه حايرى و آيت اللَّه خونسارى و آيت اللَّه صدر و آيت اللَّه حجت قدس اللَّه اسرارهم استفاده نموده و هم سطوح عاليه را تدريس تا در سال 1371 ق براى ديدن ارحام به يزد عزيمت نموده و با استقبال كم نظيرى وارد يزد و پس از چند روزى تصادفا پدر همسر ايشان مرحوم حجةالاسلام آقا ميرزا محمد كرمانشاهى كه از علماء و ائمه جماعت يزد بودند وفات و به درخواست و اصرار مردم يزد عزم رحيلش بدل به اقامت گرديده و تا حال تحرير مرجع بزرگ و مطلق امور دينى مردم يزد و حومه آن مى باشند.

نگارنده گويد: آيت اللَّه صدوقى از دانشمندان كم نظير معاصر ما در فضل و اخلاق و علم و عمل و تقوى و ديانت و پاكدامنى و اصالت خانوادگى و داراى محامد آداب و محاسن اخلاق و صفات حميده و فضائل نفسانى مى باشند و اكنون سرپرستى حوزه علميه يزد را به عهده دارند و به عموم محصلين مدارس يزد ماهيانه و شهريه مى پردازند.

آثار و باقيات الصالحات بسيارى در يزد و نقاط ديگر دارند كه به آنها اشاره مى شود.

1- مسجد حظيره كه با طرز

جالب و زيبائى تعمير نموده و اكنون در آن در ظهر و شب اقامه جماعت مى نمايند.

2- كتابخانه سريزدى مدرسه عبدالرحيم خان

3- تجديد بناء و تعمير و توسعه مدرسه مزبور كه در شرف ويرانى بود.

4- مدرسه صدوقى در مشهد مقدس رضوى

5- موسسات خيرى در شهرستان قم و اماكن ديگر.

داراى فرزند برومند فاضلى به نام ثقةالاسلام و زبده الفضلاء الكرام آقاى آقا شيخ محمدرضا صدوقى مى باشد كه از جمله محصلين مهذب حوزه علميه قم و در روحيات و فضائل اجتماعى نسخه ثانى آن پدر بزرگوارند.

و نيز دامادهاى دانشمند چندى دارند كه در ميان آنان حضرت مستطاب حجةالاسلام و عمادالاعلام آقاى حاج شيخ محمود جعفرى تبريزى مشهور همگان و در ميان اصحاب و خواص ياران آيت اللَّه العظمى شريعتمدارى در فضل و تقوا و پاكدامنى مشاراليه بالبنان مى باشند.

نگارنده گويد: جناب آقاى جعفرى كه بيش از سى سالست ايشان را مى شناسم و در زمان حيات و رياست مرحوم آيت اللَّه العظمى حجت ره از خواص اصحاب و ملازمين آن مرحوم بودند و به درس فقه و اصول ايشان شركت داشتند از همان تاريخ موصوف به تقوا و متانت بودند و هيچ مكروهى از ايشان نديده و نشنيده ام و پس از فوت مرحوم آيت اللَّه حجت بنابر خواسته آيت اللَّه شريعتمدارى متصدى بعضى از كارهاى معظم له گرديده و تاكنون موفق و مورد توجه و علاقه عموم محصلين و زعماء و مراجع حوزه علميه و بالاخص زعيم روشن و مرجع بزرگوارى چون آيت اللَّه العظمى شريعتمدارى مدظله العالى مى باشند.

(1361 -1287 ش)، عالم دينى و فقيه. گويند اجدادش از فرزندزادگان شيخ صدوق، محمد بن على بن حسين بن بابويه قمى بوده اند. در يزد به دنيا آمد و تحصيلات

مقدماتى و قسمتى از سطوح را در مدرسه عبدالرحيم خان نزد اساتيد زمان تلمذ نمود. در 1348 ق به اصفهان رفت و چندى در خدمت استادان آن شهر درس خواند. زمستان همان سال از اصفهان به يزد مراجعت كرد و در 1349 ق براى تكميل تحصيلات با خانواده ى خود به قم رفت و اساتيد سطوح عاليه را درك و از محضر درس آيت الله حائرى و آيت الله خوانسارى و آيت الله صدر و آيت الله حجت استفاده نمود و همچنين سطوح عالى را تدريس كرد. ساله مقسم شهريه آيت الله صدر و آيت الله بروجردى بود. از 1371 ق در يزد اقامت گزيد و مرجع امور دينى مردم گشت. وى پس از ايراد خطبه هاى نماز جمعه يزد بر اثر انفجار نارنجك به شهادت رسيد. از آثار وى: تعمير مسجد حظيره، احداث كتابخانه ى مدرسه ى عبدالرحيم خان؛ تجديد بناء و تعمير و توسعه مدرسه ى عبدالرحيم خان، احداث مدرسه ى صدوقى در مشهد مقدس رضوى؛ ايجاد موسسات خيريه در شهرستان قم و اماكن ديگر. از آثار علمى اش: «حديث كساء»؛ «قصد السبيل»، در امر بين الامرين.[1]

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

منابع زندگينامه :[1] آثار الحجه (393 -391 / 2)، گنجينه ى دانشمندان (445 -442 / 7)، مؤلفين كتب چاپى (537 -536 / 5).

صديق، فضل الله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1282 ش)، پزشك، استاد دانشگاه و نويسنده. تحصيلات متوسطه را در دارالفنون گذارند و در 1309 ش به فرانسه رفت. تحصيلات پزشكى را تا آخر سال دوم در بوردو و بقيه را در پاريس به پايان رساند. او پس از نگارش پايان نامه خود درباره ى «نگاهدارى و اصلاح نژاد انسانى» به اخذ درجه ى دكترى نايل شد. سپس در رشته ى بهداشت و بيمارى كودكان مدت يكسال و

نيم تحصيل كرد و گواهينامه تخصصى از آموزشگاه پرورش كودكان پاريس دريافت نمود. پس از آن از طرف دولت انلگستان براى تحقيق، به الجزيره رفت و پس از شش ماه توقف در آن كشور، در 1317 ش به ايران بازگشت و به سمت دانشيارى بهداشت كودكان در دانشسراى عالى منصوب شد. وى بعدها به دانشيارى كرسى بهداشت و پس از آن به سمت استادى بى كرسى دانشكده ى پزشكى انتخاب گرديد. از آثار وى: «بهداشت غذايى،بهداشت نسل»؛ «فن بچه دارى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :فهرست كتابهاى چاپى (2467 / 2 ،540 / 1)، مؤلفين كتب چاپى (860 -859 / 4).

صديقي يار، محمود

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمود صديقي يار

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1349/9/4

زندگينامه علمي

پس ازگرفتن مدرك سيكل به دروس علوم دينيه مشغول وتادرسيوطي درمدرسه امام صادق (ع)ورامين مشغول به تحصيل شدم تا در زمان جنگ جهت نگهداري ازپدرم هشت ماهي در دروسم فاصله افتاد ولطما تي را ديدم و به پيشنهاد يكي ازدوستانم به مدرسه عبدالعظيم واقع درشهرري رفتم واز عوا مل في النحومجدداً دروس خودرااغازكردم وبعد ازاتمام ادبيات عرب وشروع به تحصيل اصول وفقه به تدريس دردروس پايه مانند صرف ،تصريف ،صرف ساده وعوامل في النحومشغول شدم تا اينكه با مشكلات جديدي مواجه شدم و يكسالي ازدروس حوزه دورافتادم واين وضع به خاطر جبران عقب ماندگي ها وتكميل دروس و.... وبدون هيچ شهريه اي به قم امدم وبا داشتن يك فرزند وهمسر وبا سختي امتحانات خودرابه صورت متفرقه دادم وشهريه خودرا وصل نمودم و در كنار آن در مؤسسه اي كه قبل از وصل شهريه درآن كارمي

كردم مشغول كار تحقيقات رجالي وحديثي بودم كه بعداز مدتي از آنجا بيرون آمدم ودرجاي ديگري كه هم كار علمي درآن به چشم ميخورد وهم از لحاظ مادي با تعداد چهار فرزند تأمين مي شدم دركناردروس خود مشغول شدم وحتي دردروس تخصصي تبليغ دو سال مشغول بودم وبه خاطر لطمه خوردن دروس اصلي حوزه ام كه ناقص مانده بود انصراف دادم والان مشغول به كار درمجله مبلغان هستم وهم مشغول به تحصيل، و سطح 2 حوزه را دارا هستم .

صرامي، سيف الله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيف الله صرامي

محل تولد : خميني شهر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1360 هجري شمسي با ديپلم رياضي فيزيك وارد حوزه علميه اصفهان مدرسه ذوالفقار شدم. تا حدود شش ماهي كه در آنجا بودم مقدمات را از سيوطي و المنطق كه در فاصله دو سال آخر دوره دبيرستان به آن رسيده بودم تا مغني و اصول استنباط رساندم. اواخر سال 60 توفيق حضور در حوزه علميه قم ، مدرسه امام صادق(ع) را يافتم. در آنجا حدود يك سال بقيه مغني، مختصر المعاني و تا اواسط شرح لمعه و اصول فقه را تمام كردم.

تا اواخر سال 66 دروس مقدمات و سطح را تقريبا به اتمام رساندم و توفيق متناوب و البته جسته و گريخته اي در تدريس همان دروس تا سطح شرح لمعه را داشتم. از اواسط سال 68 شاگرد درس خارج فقه و اصول بودم، در حالي كه در خلال دروس مقدمات و سطح چند دور درس فلسفه را هم تجربه كرده بودم بدايه الحكمه، نهاية الحكمه و شرح منظومه اسفار را هم

در حد ج 1 و 6 در سال هاي 67 تا 69 خواندم.سال 69 دوره فوق ليسانس تربيت مدرس دانشگاه قم را در الهيات و معارف اسلامي آغاز كردم كه در سال 73 به پايان رسانيدم.از سال 69 با شركت در تهيه برخي فيش هاي بحار الانوار براي تدوين نرم افزار هاي مربوط در مركز تحقيقات كامپيوتري علوم اسلامي همكاري خود را با مركز تحقيقاتي، با پيش زمينه اي در برخي از كارهاي تحقيقاتي شخصي آغاز كردم. پس از مدت كوتاهي با تشكيل معاونت انديشه اسلامي مركز تحقيقات استراتژيك رياست جمهوري محترم به آن پيوستم. حاصل كار با آن معاونت تا سال 67 غير از مديريت گروه فقه دو كتاب احكام حكومتي و مصلحت و احكام مرتد از ديدگاه اسلام و حقوق بشر بود.

از سال 75 همكاري با پژوهشكده فقه و حقوق مركز مطالعات و تحقيقات اسلامي دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم (ابتدا با عضويت در شوراي علمي آن و از سال 76 تاكنون به عنوان مدير گروه مسائل فقهي حقوق آن) را آغاز كردم .

از اساتيد حوزوي بيش از همه از محضر حضرت آيت الله استاد شيخ جواد تبريزي (مد ظله العالي) و پس از ايشان حضرت آيت الله استاد سيد كاظم حائري (مد ظله العالي) بهره برده ام. از محضر اساتيد گرانقدر حضرت آيت الله مددي و حضرت حجه الاسلام و المسلمين آقاي شيخ مهدي گنجعلي نيز در درس هايي با روش مباحثه و گفتگو بهره هاي فراوان برده ام. توفيق تدريس دروس سطح را نيز به تناوب و البته به شكل خصوصي داشته ام.

صرفي پور، محمدتقي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد تقي صرفي پور

محل

تولد : قم

شهرت : صرفي

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/1/1

زندگينامه علمي

در سال 60 وارد حوزه علميه قم (مدرسه كرمانيها) شد. اگر چه قبل از ورود رسمي به حوزه نزد پدرش تا لمعه تحصيل نمود . بعد از دوران مقدمات رسمي وارد دروس فقه و اصول شده و نزد آقايان آيةالله اشتهاردي، اعتمادي، ستوده سطح را تمام نمود. دروس خارج را از دروس آيات عظام مكارم، تبريزي و فاضل بهره برد. تاكنون در حوزه هاي علميه شهرستانهاي انديمشك، اسدآباد، مينودشت و صحنه وپلدختردروس حوزه را تا لمعه و اصول ورسائل ومكاسب تدريس نموده است.

همچنين مسائل اخلاقي و اعتقادي و تاريخي و سيره ائمه را در اين شهر ها براي گروه هاي مختلف مردم تبيين نموده است. ودر دانشگاه آزاد نيز تدريس داشته اند.تاكنون 27 جلد كتاب تاليف نموده و بيش از 50 جلد كتاب اماده نشر مي باشد. وتقريبا بيست مقاله آماده عرضه دارند همچنين بيش از سيصد جلسه راديويي در راديو لرستان ازايشان به عنوان كارشناس ديني برنامه هاي معارف اسلامي ضبط و پخش و يا براي پخش منظور شده است.

صفاري، سعدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سعدى صفاري

محل تولد : قزوين

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1347/9/1

زندگينامه علمي

اينجانب سعدي صفاري در سال 1347 هجري شمسي در روستاي تسمكلايه از روستاهاي منطقه الموت قزوين در خانواده اي ساده و متدين به دنيا آمدم، تحصيلات دوره ابتدايي و راهنمايي را در همان روستا گذراندم. سپس وارد حوزه علميه قزوين شدم (1363) يكسال در حوزه علميه صالحيه درس خواندم و همان سال عازم جبهه شدم. همزمان با درس حوزه دروس

دبيرستان را نيز به صورت متفرقه ادامه دادم، سال 1365 وارد حوزه علميه قم شدم. چون مدتي از سال قبل را در جبهه بودم و بخشي از آن سال را نيز مشغول درس هاي دبيرستان بودم درس هاي حوزه را از اول شروع كردم.پس از اتمام ديپلم اقصاد و سال چهارم حوزه ازدواج كردم و همزمان در كنكور دانشگاه شركت كردم و در رشته ادبيات فارسي دانشگاه كِلان قبول شدم اما به دليل دوري مسافت يك ترم مرخصي گرفتم و بعد از آن از رفتن به دانشگاه منصرف شدم و درس هاي حوزه را ادامه دادم، ولي به دليل مشكلات اقتصادي ناچار شدم به منطقه الموت برگردم و مشغول كارهاي تبليغي باشم. اما شوق ادامه تحصيل مرا وادار كرد دوباره به قم برگردم و تا جايي كه ممكن است ادامه دهم پس از پايان دهم در دروه كارشناسي ارشد مركز تربيت مدرس نيز شركت كردم و همزمان با دروس خارج حوزه در كارشناسي ارشد مدرسي الهيات مركز تربيت مدرس دانشگاه قم فارغ التحصيل شدم.در طول اين مدت ماه هاي مبارك رمضان محرم و ايام تابستان را در مناطق مختلف كشور بالاخص ستاد مشترك سپاه در تهران مشغول به تبليغ بوده ام. پس از پايان كارشناسي ارشد تربيت مدرس با اخذ مجوز تدريس از نهاد نمايندگي رهبري در دانشگاه به تدريس در دانشگاه آزاد تفرش مشغول شدم، قابل ذكر است كه قبل از آن در حوزه علميه صدوق قم نيز تدريس مي كردم و در حال حاضر نيز به عنوان عضو هيئت علمي دانشگاه پيام نور بوئين زهرا هفته اي سه تا چهار روز در آن دانشگاه تدريس دارم و در كنار تدريس گاهي

مقالاتي را نيز مي نويسم كه يكي از آنها به چاپ رسيده است.

صفائي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام والمسلمين نخبه العلماء العاملين آقاى حاج شيخ عباس بن العلامه الكبرى و آيت الله العظمى حاج شيخ محمدعلى حايرى قمى (صاحب حاشيه بر كفايه) از علماء اعلام و دانشمندان عظام شهرستان قم معروف به فضل و كمال موصوف به علم و تقوا در سال 1322 ق در شهر سامرا متولد شده و تحصيلات خود را بيشتر نزد والد بزرگوار خود خوانده و هم از محضر آيت الله العظمى حايرى استفاده نموده و بعد از فوت مرحوم والدش در سال 1358 ق به جاى آن مرحوم در (مسجد نو) واقع در خيابان شيخان به اقامه جماعت و ترويجات دينى قيام نموده و تاكنون كه نزديك هفتاد سال از سن شريفش مى گذرد به تدريس و تاليف و ساير خدمات دينى اشتغال دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

صفرعلي پور، حشمت الله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حشمت الله صفرعلي پور

محل تولد : كرمانشاه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

دوران ابتدائي و راهنمايي از محضر پدر روحاني آيت الله سيدمجتبي ميبدي (كه خداوند درجات ايشان را متعالي فرمايد) بهره ها گرفتم و قبل از انقلاب از امام خميني(ره) تقليد مي نموديم دو رساله بدون جلد ايشان را داشتيم. دوران دبيرستان كه مصادف با انقلاب بود به صورت پاره وقت در حوزه علميه امام خميني كرمانشاه از محضرات آيات و از جمله آيت الله اشرفي اصفهاني شهيد محراب در معارف و اخلاق و تفسير بهره مند مي شدم و در سال 1360 ه . ش به طور رسمي تحصيل علوم حوزوي را در قم آغاز نمودم و تمامي كتابهاي درسي اصلي سطح و جنبي مرسوم در حوزه را نزد اساتيد برجسته و مشهور فراگرفتم و

در ادبيات از مدرس افغاني و صنايع بديع و منحصر المعاني و مطول از حاج آقاي علوي گرگاني و اديب دوم حجت هاشمي (به مدت شش ماه در مشهد مقدس) تلمذ نمودم و در منطق و فلسفه بداية الحكمه و منطق مظفر و حاشيه را نزد آيت الله رباني گلپايگاني و نهاية الحكمه و شرح منظومه را نزد آيت الله ممدوحي آموختم و باب حاوي عشر را تلمذ نموده و شرح تجريد را مطالعه و گاهي بحث مي نمودم و تابستانها گاهي به تدريس ادبيات و اصول اشتغال داشتم و در تفسير از محضر آيت الله جوادي آملى، معارف و نهج البلاغه از آيت الله مكارم شيرازي و در دروس اخلاق از محضر آيات عظام همچون آيت الله بهاء الديني(ره) و آيت الله مظاهري بهره مي گرفتم. شرح لمعه را نزد آيت الله شب زنده دار، محامى، استادي و سيد احمد خاتمي آموختم و رسائل و مكاسب و كفايه را نزد آيت الله اعتمادى، پاياني و استادي فراگرفتم. رجال و ملل و نحل و درايه را نزد آيت الله سبحاني و علم حديث و سيره رانزد آيت الله سيد احمد خاتمي بهره گرفتم. در سال 66 به دست آيت الله بهجت حفظ الله ملبس شدم و در اين ميان به صورت تبليغي در جبهه هاي نبرد غرب و جنوب حضور پيدا مي نمودم. دروس خارج فقه و اصول را بيشتر از محضر آيت الله العظمي فاضل لنكراني و وحيد خراساني تلمذ نمودم برقي از كتابهاي مباحث خارج فقه و اصول را نزد آيت الله شيخ جواد تبريزي(ره) و آيت الله جوادي آملي استفاده نمودم.از سال 70 با مراكز تحقيقاتي قم همكاري

داشتم و در كنار دروس حوزه به تحقق و تأليف در زمينه عقائد و امامت و ولايت پرداختم و آثاري را تأليف و به چاپ رسانيدم و در زمينه كتاب شناسي اختصاصي امام حسين(ع) به صورت گزارشى، تخصصي و كاربردي بيش از دو سال در كتابخانه ها و مراكز تخصصي تحقيق نمودم و كتاب «كتابشناسي اختصاصي امام حسين(ع) را تدوين و در اختيار علاقمندان و محققان قرار دادم و ثواب معنوي آن را هديه به مقام معظم رهبري حضرت آيت الله العظمي خامنه اي نمودم. پايان نامه سطح سوم به عنوان معادل فوق ليسانس در موضوع خيار عيب در سال 73 و پايان نامه سطح سوم به عنوان مدرك رسمي كارشناسي ارشد در موضوع نقش علم اجمالي در اصول را در سال 81 به پايان رسانيدم و هم اكنون پايان نامه مقطع دكتري و سطح چهارم در دست تدوين دارم. در ضمن چند سال در ايام تبليغ از طرف نهاد رهبري در دانشگاهها توفيق حضور در جمع دانشجويان دانشگاههاي دولتي و آزاد مختلف تهران و شهرستا ها را پيدا نموده ام و از معاونت امور اساتيد در دانشگاهها مجوز تدريس دارم.

صمدي شاه آباد، اكبر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اكبر صمدي شاه آباد

محل تولد : تفت

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1340/4/17

زندگينامه علمي

در سال 1352 وارد حوزه عليمه يزد شدم پس از گذراندن مقدمات و مقداري از سطح در سال 1358 به حوزه علميه قم مشرف شدم و نزد اساتيد ذكر شده بهره مند شدم. از آنجا كه از ابتدا به امر منبر و تبليغ علاقه زيادي داشتم به اين امر مقدس روي آموردم كه به لطف خداوند در اين زمينه موفق

بودم به گونه اي كه در شهرهاي مختلف كشور منبر رفته و مي روم و گاهي ايام تبليغي را از يكسال قبل وعده مي دهم . در قم نيز در بيوت رهبري ، آيت الله فاضل و مكارم نيز گاهي منبر رفته و مي روم 0 سفرهايي به خارج از كشور مثل امارات بحرين جهت تبليغ رفته ام0 سفرهايي از طرف بعثه مقام معظم رهبري به عربستان و سوريه جهت تبليغ رفته ام . در كار تاليف نيز علاقه دارم كه تا كنو 5 جلد كتاب و ده ها مقاله نوشته ام و تاليفاتي نيز در دست دارم

صندلي نيشابوري، ابوالحسن علي

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 489 / 484 ق)، متكلم، واعظ و فقيه حنفى معتزلى. از اهالى نيشابور بود. با سلطان طغرل بيگ به بغداد رفت، سپس به نيشابور بازگشت و به زهد و سلوك روى آورد و از ديدار سلاطين روى برتابيد. روزى ملك شاه سلجوقى در مسجد جامع نيشابور او را ديد و از او به علت عدم رفت وآمد به دربار گله كرد. صندلى در جواب گفت: عرض ما آن است كه شما با زيارت علماء از اخيار ملوك باشيد نه اين كه ما با زيارت ملوك از اشرار علماء. از آثارش «تفسير القرآن» را مى توان نام برد. در «هديه العارفين» صندلى به صورت صيدلى و در «معجم المولفين» به صورت صنديلى ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اسرار التوحيد، تعليقات (707)، الاعلام (82 -81 / 5)، ريحانه (470 / 3)، لغت نامه (ذيل/ على)، معجم المولفين (67 / 7)، هديه العارفين (693 / 1).

صنعاني اصفهاني، ابراهيم

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم و فاضل، و واعظ كامل، در بسيارى از علوم و فنون صاحب نظر بوده، در اصفهان مردم را موعظه مى فرموده، در 1150 در شهر صنعاء يمن ساكن شده، و هم در اين شهر وفات يافته است.

قبرش در جنوبى شهر صنعاء زيارتگاه است

مادّه تاريخ وفاتش را اديب احمد بن حسين الركيحى گفته است:

هذا صريح الواعظ المتقى

علاّمة العصر فصيح اللسان

ناداه رضوان بتاريخه

يا خلد ابراهيم اسنى الجنان

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

صنوبري قزويني، محمدباقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدباقر فرزند آخوند ميرزا جانى قزوينى معروف به صنوبرى از علماء مبارز و مجاهد شهرستان قزوين بوده است تولدش در ديال آباد از مضافات قزوين در سال 1290 قمرى اتفاق افتاده و در بيت ورع و تقواى پدر روحانيتش مرحوم آخوند ميرزا جانى پرورش يافته و مقدمات را در قزوين خوانده و نيز سطح فقه و اصول را در اين شهرستان از مدرسين و علماء بزرگ به پايان رسانيده و پس از آن در سال 1318 قمرى عزيمت به نجف اشرف كرده و حدود ده سال تا 1328 هجرى قمرى اقامت فرموده و از محضر آيات عظام آن سامان چون حضرت آيت اللَّه العظمى آخوند خراسانى و آيت اللَّه حاج شيخ محمدهادى تهرانى و آيت اللَّه حاج شيخ ملا فتح اللَّه شريعت اصفهانى و ديگران استفاده نموده و پس از آن به وطن خود قزوين مراجعت و به خدمات دينى از قبيل اقامه نماز جماعت و نشر معارف اسلامى و تبليغ دين و مبارزه با ستمگران و منحرفين از ولايت خاصه مرام كثيف بهائيت و بابيت پرداخته و غالب خود لباس رزم پوشيده و در خط مقدم با آنان جنگيده و مبارزه مى نمود.

آن مرحوم حدود دويست

آبادى را در منطقه ساوج بلاغ تا تاكستان قزوين و نيز بخشى از قزوين را در زير پوشش تبليغى خود داشت و امور شرعى مردم اين سامان را به عهده داشت و به خاطر مبارزه با طاغيان زمان و خشونت با دشمنان و شدت در امر به معروف و نهى از منكر مشهور و زبانزد همه بود و جدا مجاهدى نستوه بود در زمان خود و دائما براى دفاع از حريم اهل بيت عليهم السلام و عوامل حكومت مستبد آن زمان مبارزه مى نمود و با اين اوصاف مردى متعبد و عالمى متهجد و اهل حال و اهل مستحبات و ساعى در قضاء حوائج بندگان خدا بود.

اجازات چندى از آيات عظام نجف اشرف دارند كمه نزد اين نگارنده موجود و عبارات و عنايات آنان را نسبت به آن مرحوم مى نگارم و از نقل تمام آن پوزش و معذرت مى خواهم.

1- آيت اللَّه العظمى آخوند ملا محمدكاظم خراسانى صاحب كفايه درباره ايشان چنين فرموده چون جناب مستطاب عمده العلماء الاعلام آقاى آقا شيخ محمدباقر قزوينى سلمه اللَّه تعالى كه سالها در نجف اشرف مقيم و مشغول تحصيل علم و كمالات نفسانيه بوده و به كمال صلاح و سداد آراسته و به مدارج علم و كمال نائل مى باشند و سزاوارند كه ترويج دين و شريعت سيد المرسلين صلى اللَّه عليه و آله نمايند...

2- آيت اللَّه حاج شيخ محمد هادى طهرانى نجفى درباره ايشان گويد: مخفى بر عموم اخوان ايمانى و اخوان روحانى وفقهم اللَّه تعالى نيست كه جناب مستطاب علم الاعلام ركن الفقهاء عين العلماء قدوه المحققين و عمده المدققين العالم العامل و المحقق الكامل سركار شريعتمدار آقاى آقا شيخ محمدباقر سلمه اللَّه تعالى نجل

مرحوم مبرور آخوند ملا ميرزاجان طاب ثراه...

3- آيت اللَّه مرحوم شريعت اصفهانى قدس اللَّه سره بعد از حمد و ثناء الهى و درود بر حضرت رسالت پناهى درباره معظم له فرمايد:

و بعد فان العالم العامل و الفاضل الفاصل الباذل اباالفضائل والفواضل صاحب القريحه القويمه و السليقه المستقيمه الورع المهذب الصفى والتقى النقى الزكى المولى محمدباقر القزوينى.

4- آيت اللَّه حاج سيد محمدتقى الحسينى القزوينى شهير به سيد آقا قزوينى رحمه اللَّه در شان ايشان فرمايد:

چون جناب مستطاب شريعتمدار عمده العلماء العظام العالم العلام المحجه المسدد زين الفقهاء الكرام آقاى آقا شيخ محمدباقر سلمه اللَّه تعالى بكمال سداد آراسته...

از باقيات الصالحات او فرزند ارجمند و پرهيزكارى وى حاج ميرزا ابوالفضل صنوبرى برادر خوانده اين نگارنده است كه جدا به زيور ورع و تقوا آراسته و به محامد آداب و محاسن اخلاق متصف مى باشد زيرا كه وى سالها از محضر و بيانات حكيمانه عابد صالح مرحوم آقا شيخ رجبعلى خياط استفاده كرده و خاطرات سازنده و آموزنده از آن مرحوم دارد كه براى نمونه يكى از آنها را مى نگارم.

وى براى نگارنده نقل نمود كه مسجد خيابان اكباتان سابق (ملت) امام جماعتى داشت سيد و عالم كه به زيور تقوا و ورع آراسته و بسيار بزرگوار بود كه من گاهى موفق به شركت نماز او شده و به وى اقتدا مى كردم. او مريض شد و از دنيا رفت و من در مجلس فاتحه و يادبود او شركت كردم و چون چند روزى از درگذشت او گذشت روزى در يكى از خيابانهاى آن منطقه (سعدى) ديدم كه او در حاشيه آن خيابان مى آيد تعجب كردم با خودم گفتم اين آقا كه از دنيا رفته بود آيا

رجعت كرده و زنده شده پس به سوى او رفتم كه از او سوال كنم از من گذشت ديگر او را نديدم.

پس به منزل آمده و پس از خوردن غذا خوابيدم در عالم خواب به منزل جناب شيخ رجبعلى رحمه اللَّه رفتم و پس از تعارفات به او گفتم فلان سيد را مى شناسيد فرمود خدا رحمتش كند سيد خوبى بود از دنيا رفت گفتم مى دانم ولى امروز چيز عجيبى ديدم فرمود چه ديدى گفتم او را ديدم در پياده رو فلان خيابان مى آيد رفتم به سوى او كه بپرسم شما رجعت كرده اى به او نرسيدم.

فرمود: ابوالفضل بايد يك سور (يعنى وليمه و غذا) بدهى گفتم چرا گفت آقا امام زمان روحى فداه بوده.

پس از خواب برخاستم و به سوى منزل جناب شيخ رفتم و چون به منزل او رسيدم ديدم آماده است كه به جائى برود. گفتم داداش فلان سيد پيش نماز مسجد اكباتان را مى شناسيد. فرمود خدا رحمتش كند سيد خوبى بود از دنيا رفت گفتم مى دانم ولى امروز چيز عجيبى ديدم فرمود چه ديدى گفتم او را ديدم زنده شده و در فلان خيابان راه مى رفت. گفت ابوالفضل بايد يك سور بدهى گفتم چرا گفت او آقا امام زمان روحى فداه بود بايد به صورت آن آقا ديدى.

پس خواب خود را با بيدارى و گفتار او را در خواب بيدارى مطابق يافتم.

حفيد آن مرحوم آقا حاج اسمعيل صنوبرى در حال حاضر قائم مقام آقاى رى شهرى توليت آستانه مباركه حضرت عبدالعظيم حسنى است كه در حال حاضر افتخار خدمتگذارى به آستانه را دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

صهري، جمال الدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد جمال الدين صهرى بن السيد

الجليل السيد جعفر ميردامادى سه دهى واعظ كامل و عالم فاضل و اديب شاعر بودند در اصفهان كه چندى در خوزستان و مدتى هم در تهران اقامت داشتند در سال 1321 ق در قريه ورنوسفادران از قراء ثلثه سده (خمينى شهر) حاضر متولد گرديده و در اصفهان خدمت اساتيد تحصيل نموده سپس به جهت ارشاد و هدايت مردم به منبر رفته والحق واعظى بليغ و شيرين بيان بود و چون به آنچه مى گفت خود معتقد بود بيانش بيشتر موثر واقع مى شد محبوبيتى غريب داشت و مورد احترام و اكرام عموم طبقات بالاخص علماء و خطباء بود سرانجام در بعد از ظهر پنجشنبه هفتم ربيع الثانى 1388 قمرى وفات يافته جنازه روز جمعه با تجليل كامل مشايعت عموم طبقات بر سر دست به سده (9 كيلومترى اصفهان) منتقل شده در مقبره خانوادگى جنب پدرش مدفون گرديد ديوان و غزلياتش به نام الفين صهرى غيرمطبوع مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

ضيا بادي قزويني، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهاردهم ق). عالم دينى و واعظ. در ضياباد قزوين به دنيا آمد. مقدمات و ادبيات را در قزوين خوانده و به قم مهاجرت نمود. در مدرسه ى فيضيه سكونت اختيار كرد و سطوح وسطى و عالى را نزد مدرسين بزرگ حوزه خواند و چندين سال در درس خارج آيت الله بروجردى و آيت الله گلپايگانى و امام خمينى و ديگران شركت نمود. آن گاه به تهران آمد و به انجام خدمات دينى و اقامه نماز پرداخت. آثار آموزنده اى دارد كه يكى از آنها «قساوت» مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :گنجينه ى دانشمندان (383 / 2).

ضيابادي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام حاج سيد محمد ضيابادى قزوينى از فضلاء وعاظ و گويندگان معاصر تهران است به فضل و تقوا و نطق و بيان موصوف و به متانت و متاعت متصف مى باشد در ضياآباد قزوين تولد يافته و مقدمات و ادبيات را در قزوين خوانده و به قم مهاجرت نموده و در مدرسه فيضيه سكونت اختيار و سطوح وسطى و عالى را نزد مدرسين بزرگ حوزه خوانده و چندين سال در درس خارج آيات عظام بروجردى و گلپايگانى و آيت الله العظمى امام خمينى و ديگران شركت كرده و از خرمن پرفيض هر كدام خوشه ها و بهره ها چيده و برده آنگاه مهاجرت به تهران نموده و در خيابان شهباز اقامت و از طريق منبر به خدمات دينى و روحى اشتغال دارد.

مولف گويد: اين نگارنده بيش از بيست سال است كه با آن جناب سابقه آشنائى و دوستى دارم مكروهى از وى نديده ام.

جدا واعظى متعظ و خطيبى بليغ و عالمى ناطق و مستعمل لعلمه است.

آثار آموزنده اى دارد كه يكى از آنها به نام قساوت به طبع

رسيده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

ضيايي فر، سعيد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سعيد ضيائي فر

محل تولد : كاشان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1359 دروس حوزوي را همراه با سال چهارم دبيرستان در كاشان آغاز كرد، پس از اخذ ديپلم رياضي در سال 1360 وارد حوزه علميه قم شد. دروس سطح را سال 1346 به اتمام رسانيد و به مدّت 12 سال در دروس خارج فقه و اصول شركت كرد و چند سالي نيز از اين سال ها را به تحصيل كلام و فلسفه پرداخت تدريس در حوزه دانشگاه از زمره فعاليت هاي علمي اوست و اكنون نيز در برخي مراكز به تدريس اشتغال دارد و مهمترين برنامه علمي وي تحقيق است كه از سال 1370 آغاز و تاكنون ادامه دارد به علاوه از سال 1377 تاكنون مدير گروه پژوهش «فلسفه فقه و حقوق اسلامي» پژوهشكده فقه و حقوق پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي وابسته به دفتر تبليغات حوزه عليمه قم و عضو هئيت علمي و شوراي پژوهشي اين پژوهشكده است. همچنين راهنمايي و مشاوره برخي از پايان نامه ها را بر عهده داشته است.

ضيايي، محمدحسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد حسين ضيايي نجف آبادي

محل تولد : آبادان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1335/1/1

زندگينامه علمي

بنده در استان خوزستان، شهرستان آبادان در يك خانواده كارگري متولد شدم، در سال 1335 (پدر 5 كلاس سواد _ مادر 2 كلاس قرآني) دوران دبستان، راهنمايي و دبيرستان (در رشته رياضي) را با تلاش و كوشش بسيار و با موفقيت پشت سر گذاردم در سال 1356 به خدمت نظام رفتم و يك سال بعد به فرمان بنيان گذار جمهوري اسلامي ايران

حضرت امام خميني پادگان را ترك كرديم و پس از پيروزي انقلاب شكوه مند اسلامي به فرمان امام دوباره به پادگانها برگشتيم و به پاس اين لبيك گويي به فرمان امام(ره) يك سال تشويقي گرفته و از خدمت نظام بيرون آمدم. و چندي بعد به فرمان امام(ره) وارد «جهاد سازندگي» شدم 27/3/58 و با عشق و علاقه خدمت به روستائيان در اين نهاد انقلابي به خدمت مشغول شدم در سال 1361 پس از شكسته شدن حصر آبادان به اصفهان هجرت نمودم و در كنار كار به تحصيل در مدرسه علميه ذوالفقار اصفهان (دروس حوزوي) مشغول به تحصيل شدم و پس از تمام كردن جامع المقدمات به مدرسه علميه صدر بازار رفته و «سيوطي» را فراگرفتم و در سال سوم به مدرسه علميه امام صادق(ع) رفته و «مُغني» (باب اول و باب رابع) را فراگرفتم. در سال 1364 تصميم گرفتم وارد دانشگاه شوم در رشته علوم انساني ثبت نام نموده و با تلاش و كوشش بسيار موفق شدم در دانشگاه علامه طباطبايي تهران قبول شوم و از مهرماه سال 1365 مشغول به تحصيل در رشته علوم تربيتي با گرايش تكنولوژي آموزشي شدم. در سال 1369 (بهمن ماه) مقطع كارشناسي را با معدل 75/16 به پايان رساندم و تصميم گرفتم به حول و قوه الهي در مقطع كارشناسي ارشد نيز شركت كنم، سرانجام پس از دوبار شركت در كنكور سراسري موفق به قبولي در مقطع كارشناسي ارشد دانشگاه علامه طباطبايي در رشته برنامه ريزي آموزشي شدم. از مهرماه سال 1372 مشغول به تحصيل شدم و در تاريخ 75.3.25 اين مقطع تحصيلي را نيز با معدل 17.77 به لطف خدا پشت

سر گذاشتم. (شايان ذكر است در زمان تحصيل، همكاري فعال با انجمن اسلامي دانشگاه، بسيج دانشجويي و جهاد دانشگاهي داشتم). با توكل بر خدا تصميم گرفتم آخرين قدم را نيز بردارم و در مقطع دكترا وارد شوم كه متأسفانه رشته تحصيلي مرا در داخل نداشتند و بايد در خارج از كشور ادامه مي دادم كه به دليل شرايط زندگي (با داشتن سه فرزند) عملاً نتوانستم وارد اين مقطع شوم. تصميم گرفتم با تقويت زبان انگليسى، در آزمون وزارت علوم جهت عضويت در هيأت علمي دانشگاهها شركت كنم كه با لطف و عنايت خدا و تلاش شبانه روزي موفق شدم در سال 1377 در امتحان مربوط به عضويت در هيأت علمي دانشگاهها، موفق شدم و از آن سال به عضويت هيأت علمي موسسه آموزشي عالي علمي _ كاربردي وزارت جهاد كشاورزي درآمدم. در اين ساليان علاوه بر تدريس دروس عمومي و تخصصي به انجام طرح هاي تحقيقاتى، مقاله نويسي و تأليف كتاب نيز پرداخته ام و در كنار آن مسئوليتهاي اجرايي نيز داشته ام كه به حول و قوه الهي توانسته ام به تكاليف و وظايف محوله به خوبي عمل كنم. همواره عشق به يادگيري مطالب بيشتر در زمينه تخصصم و علوم ديگر در وجودم زبانه مي كشد و از خداوند سبحان مي خواهم اين عشق و علاقه را همواره در وجودم مستدام بدارد و بتوانم در وهله اول براي خود ، خانواده و فرزندانم و در وهله بعد جامعه ام (محيط كاري و دانشجويان دختر و پسري كه با آنها سر و كار دارم) مفيد و مثمر ثمر باشم.

ضيائي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى دكتر ضيائى از فضلاء معاصر است در آستانه.

وى سالهاى متمادى در قم اقامت

داشته و از آيات عظام گذشته چون مرحوم آيه الله العظمى بروجردى و آيات ديگر استفاده نموده و پس از پايان تحصيلات به گيلان مراجعت و در آستانه رحل اقامت افكنده و تاكنون بخدمات دينى و روحى اشتغال دارند.

وى از اعضاء موثق انجمن ضد بهائيت است و در اين رشته مطالعات بسيارى دارد و افراد زيادى از مبتديها و حتى افراد متعصبى را ارشاد و از انحراف نجات و براه هدايت رهبرى و از خرافات و موهومات بهائى گرى خلاص و رهائى بخشيده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

ضيغميان، محمدحسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد حسين ضيغميان

محل تولد : كرمانشاه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب در فروردين ماه سال1344به دنيا آمدم .مرحوم والد از روحانيون كرمانشاه بودند.پس از طي دوران ابتدائي و راهنمائي كه مصادف با انقلاب شكوهمند اسلامي بود و بعد دفاع مقدس كه دراين زمان بود به علّت حضور در جبهه حق عليه باطل وقفه اي چند ساله در راه تحصيل اينجانب گرديد. كه خداوند را شاكرم توفيق حضور هر چند كم ارزش در كنار رزمندگان اسلام را داشتم.پس از ايام دفاع مقدس و بعد از قبول قطعنامه از آنجائي كه علاقه اي وافر به حوزه داشتم وارد حوزه علميه امام خميني (ره ) (حوزه حضرت آيت الله بروجردي )كرمانشاه گرديدم.

همزمان دروس دبيرستان را هم تا مقطع ديپلم علوم انساني گذراندم . و پس از اتمام لمعتين به قم هجرت نمودم .در قم نيز از اساتيدي همچون حجج الاسلام آقايان علوي.ابراهيمي .نكونام .موسوي تهراني .رباني .حسيني قزويني .الهي زاده .عزيزالهي .بهره مند گرديدم .و در دروس خارج آيات

عظام مكارم .سبحاني و دكترعابدي بهره مند شدم. وهم اكنون در درس آيت الله مكارم حضور دارم. اينجانب وقتي در دوره راهنمائي تحصيل مي نمودم سه جزوه پيرامون مسئله دروغ .چگونه بيد بود وغيره با امكانات تكثير مدرسه نوشتم و در بين دانش آموزان توزيع كردم.

در سالهاي اخير چند زندگينامه علماءومقالاتي براي ستارگان حرم نوشتم . و يك جلد كتاب پيرامون موانع استجابت دعا وكتاب لاله هاي زاگرس پيرامون زندگي چهار تن از شهداي اطلاعات عملياتي نبي اكرم(ص)و كتابي هم در رابطه با علماء و كرامات آنها در دست تأليف دارم كه هنوز در مراحل اوليه چاپ قرار دارد. وهمچنين مقاله اي هم تحت عنوان عيد قربان دردست چاپ مي باشد.

طالبي نيا، سعيد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سعيد طالبي نيا

محل تولد : خوى

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1353/1/24

زندگينامه علمي

اينجانب هنگامي كه در كلاس چهارم در رشته رياضي فيزيك نظام قديم درس مي خواندم شيفته حوزه علميه شدم و در سال 1372 قدم در آن نهادم مقدمات را در حوزه علميه بناب در محضر اساتيدي همچون

استاد صدر كريمي (صرف و نحو) استاد آتش زر (منطق) استاد طباطبايي (فقه) استاد سيدي (اصول) و استاد معظم بنابي (اخلاق و شرح لمعه) به پايان رساندم. آنگاه در مهر ماه سال 1378 عازم حوزه علميه قم شدم و دروس سطح را در محضر بزرگاني همچون آيت الله احمدي ميانجى، آيت الله استادي، استاد حسيني بوشهرى، استاد سيد احمد خاتمى، استاد لطفي كاشانى، استاد عليدوست، استاد سجادي امين، استاد در گاهي تبريزي و ... به پايان رساندم و از دروس خارج حضرات آيات بهجت، وحيدخراساني، مكارم

شيرازي، جعفر سبحاني ،نوري همداني و فروغي اردبيلي بهره بردم. در كنار دروس رايج حوزه، در مقطع كارشناسي ارشد رشته تخصصي تفسير و علوم قرآن نيز تحصيل كرده ام. هم اكنون يكي از مديران راديو معارف هستم.

طالقاني، ابوالخير، احمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(590 -512 ق)، قارى، محدث، واعظ و فقيه شافعى. در قزوين متولد شد. در هفت سالگى قرآن را حفظ كرد. از ملكداد عمركى و محمد بن يحيى نيشابورى و ابوعبداللَّه فراوى و عبدالغافر فارسى و عبدالجبار خوارى و زاهر شحامى و ابن قشيرى و ابن بطى در قزوين و نيشابور و بغداد فقه و حديث آموخت. مدتى ساكن بغداد بود و در نظاميه و جامع قصر تدريس مى كرد. موفق الدين عبداللطيف و ابن القرشى و رافعى از شاگردان وى بودند. با ابن جوزى واعظ مشهور، به نوبت، هر كدام يك روز، مجلس وعظ منعقد مى نمودند. خليفه وقت در مجلس موعظه حاضر و پس پرده مى نشست و جمع زيادى از مردم در مجلسش ازدحام مى كردند. روز عاشورايى بر منبر بود، مردم از وى خواستند كه بر يزيد لعن كند و او امتناع ورزيد، لذا مطرود آنان گشت و به قزوين بازگشت و در همان جا درگذشت. وى تصنيفات مختصر و مفصل بسيارى در تفسير و حديث و فقه دارد. از آثار وى: «التبيان فى مسائل القران»، ردى بر حلوليه و جهميه؛ «خصائص السواك»، كه در «معجم المؤلفين» «خصائص السوال» آمده است؛ «حظائر القدس».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (93/1)، ريحانه (93/7)، سير النبلاء (193 -190 /21)، كشف الظنون (705 ،341)، لغت نامه (ذيل/ احمد)، المستفاد من ذيل تاريخ بغداد (48 -46 /19)، معجم المؤلفين (168 -167 /1)، نامه ى دانشوران (303 -287

/8)، هديه العارفين (88/1).

طالقاني، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقا سيد احمد بن العلامه السيد محمدتقى بن السيد الجليل السيد احمد بن السيد العلام السيد محمد بن السيد احمد حسينى اوزانى طالقانى تهرانى يكى از مشاهير علماء معاصر و مراجع امور دينى مردم تهران بودند در گذر قلى خيابان (خيام).

وى در سال 1302 ق در تهران متولد شده و در بيت مجد و شرف پرورش يافته و مقدمات را از فضلاء عصر خود فراگرفته آنگاه از محضر جماعتى از علماء اعلام تهران مانند علامه آقا سيد هادى طالقانى و ديگران از مدرسين مدرسه مروى استفاده نموده و در سال 1325 ق كه والدش آيت اللَّه آقا سيد محمدتقى وفات نمود در مسجد پاچنار بجاى ايشان به اقامه جماعت و مرجعيت امور پرداخته تا سال 1382 قمرى كه بدرود زندگى گفتند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

طالقاني، محمدحسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ محمدحسن طالقانى بن العالم الجليل آخوند ملا عبداللَّه طالقانى از مشاهير علماء و معاريف دانشمندان تهران بودند. در سال 1287 ق متولد شده و در سن ده سالگى باتفاق والد ماجدش به تهران منتقل و در مدرسه حاج رجبعلى خان مشغول بتحصيل شده و پس از خواندن مقدمات واجبات در سن 16 سالگى باصفهان مسافرت نموده و در آنجا از محضر و درس مرحوم آيت اللَّه حاج محمدباقر درچه اى (استاد مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى) و آيت اللَّه ابوالمعالى كرباسى و ديگران استفاده نموده و دروس عقلى و فلسفى را از مرحوم ميرزا جهانگيرخان حكيم قشقائى و مرحوم حجةالاسلام آخوند ملا محمد كاشى بهره مند شده و بعد از بيست سال توقف در آن سامان براى ديدار والدين مسافرتى به تهران نموده سپس مراجعت به اصفهان و بعد از چند سال

توقف ثانى و تدريسى و تدرس در اوائل مشروطيت به تهران رحل اقامت افكنده و در مدرسه دارالشفا و محموديه مشغول بتدريس فقه و اصول گرديده و در مسجد سيف الدوله كه اكنون به مسجد طالقانى معروف است در خيابان شاه آباد به اقامه جماعت و ترويجات دينى پرداخته تا در سال 1371 ق كه دعوت حق را در سن 84 سالگى لبيك گفته و جنازه اش با تجليل فراوان حمل بقمر و در مسجد بالا سر در جوار حضرت معصومه عليهاسلام بخاك سپرده شدند.

نگارنده گويد: مرحوم آيت اللَّه طالقانى مجسمه تقوا و فضيلت و پيكره زهد و پارسائى و داراى ملكات فاضله و اخلاق حسنه و در تهران بالاخص محيط شاه آباد محبوبيت خاصى داشته و مورد توجه و علاقه مردم بودند.

از آثار علمى ايشان رساله اى در لباس مشكوك و رساله اى در غصب بيادگار مانده است.

(1371 -1287 ق)، عالم دينى و فقيه اصولى. در ده سالگى به اتفاق پدر به تهران آمد و در مدرسه ى حاج رجبعلى خان مشغول تحصيل شد و پس از خواندن مقدمات،در شانزده سالگى به اصفهان رفت و از محضر درس آيت الله محمد باقر درچه اى، استاد آيت الله بروجردى، و آيت الله ابوالمعالى كرباسى و ديگران استفاده ها نمود. دروس عقلى و فلسفى را از ميرزا جهانگيرخان حكيم قشقايى و حجه الاسلام آخوند ملا محمد كاشى بهره مند شد. بعد از بيست سال توقف در آن سامان، براى ديدار والدين به تهران آمد. سپس به اصفهان مراجعت كرد و بعد از چند سال تدرس و تدرس به تهران بازگشت و در مدرسه ى دارالشفاء و محموديه مشغول به تدريس فقه و اصول گرديد و در مسجد سيف الدوله (طالقانى) نيز به اقامه ى جماعت

و ترويجات دينى پرداخت. فضائل اخلاقى وى مورد توجه خاص و عام بود. پس از درگذشت، پيكرش در مسجد بالاسر قم در جوار حضرت معصومه (ع) به خاك سپرده شد. از آثارش: رساله اى در «لباس مشكوك»؛ رساله اى در «غصب».[1]

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] گنجينه ى دانشمندان (507 -506 / 4).

طالقاني، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجت الاسلام والمسلمين آقاى حاج سيد محمدرضا آل محمد طالقانى از علماء اعلام قم و قدماء حوزه علميه است كه به فضل و كمال موصوف و سالهاست در قم به اقامه جماعت و خدمات دينى و روحى اشتغال دارد نسب اين بزرگوار به امامزاده سيد نصرالدين مدفون در تهران در خيابان خيام داراى قبه و بارگاه مى باشد مى رسد و آن جناب با مرحوم آيت الله حاج سيد ابوالحسن طالقانى و مرحوم آيت الله حاج سيد احمد طالقانى و كليه اعلام طالقان كه در تهران و نقاط ديگرند بنى اعمام و از يك سلسله مى باشند.

ولادت ايشان حدود 1330 قمرى در طالقان واقع شده و پس از رشد و طى مقدمات به تهران و از آنجا به قم مهاجرت نموده و پس از تكميل سطوح از آيات عظام و مدرسين والامقام حوزه به درس مرحوم آيت الله حايرى و پس از وى به درس مرحومين آيت الله حجت و آيت الله خونسارى و بعد بالغ بر هيجده سال از ابحاث علامه الكبرى و زعيم الاعلى آيت الله العظمى بروجردى رحمهم الله استفاده نموده و ضمنا در محل خود به ترويج دين و اقامه جماعت و غيره اشتغال دارند.

نسب شريف ايشان و كليه سادات طالقانى تهران و قم منتهى به امامزاده سيد نصرالدين تهران و از او به امامزاده واجب التعظيم و لازم التكريم جناب ابوالحسن سلطان

على بن امام الهمام ابى جعفر محمدالباقر عليه السلام مدفون در مشهد قالى كاشان شهيد در روز هفدهم مهرماه (هفدهم پائيز) مى شود و همه ساله در روز مذكور ده ها هزار نفر از اطراف بلاد در آن محل حاضر شده و مراسم خاصى را از برداشتن قالى و غيره انجام مى دهند و نگارنده چندين مرتبه در آن مراسم شركت داشته و ناظر بوده ام.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

طالقاني، محي الدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محى الدين طالقانى بن السيد الجليل سيد كاظم از علماء با فضل و تقواى معاصر تهران بودند كه در يكى از قراء طالقان بدنيا آمده و از بدو عمر اشتغال بتحصيل علوم دينيه داشته و پس از طى مقدمات در محل در سن شانزده سالگى به تهران آمده و ادبيات و سطوح را از مرحوم ميرزا طاهر تنكابنى و ابوالزوجه خود مرحوم آيت اللَّه حاج سيد ابوالحسن طالقانى مذكور خوانده و در سال 1342 قمرى مهاجرت به قم نموده و مدت 9 سال از محضر مرحوم آيت اللَّه خونسارى و آيت اللَّه العظمى حايرى بهره مند گرديده علم اصول و اخلاق را از مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ مهدى حكمى قمى فراگرفته و در شوال 1351 ق بنابر تقدير الهى كه مرحوم آيت اللَّه حاج سيد ابوالحسن طالقانى وفات نمود براى انجام وصيت ايشان به تهران آمده و پس از انفاذ وصيت مجددا معاودت به قم نموده و در آن موقع جماعتى از محترمين محله قنات آباد تهران به قم آمده و از مرحوم آيت اللَّه حايرى تقاضاى ايشان را نموده و آن مرحوم هم وى را ملزم برفتن تهران نمودند و ايشان پس از ورود به آنسامان تا آخر عمر به انجام وظائف دينى و

روحى پرداخته و در مسجد مقدس اقامه جماعت نموده و نشر معارف اسلام و مذهب جعفرى نموده است.

از آثار ايشان است: 1- شرح زيارات وارث 2- شرح دعاء ندبه 3- رساله مفتاح السعاده 4- رساله در اثبات افضليت مومنين عجم بر عرب.

(س چهاردهم ق)، عالم دينى. در يكى از روستاهاى طالقان به دنيا آمد. از كودكى به تحصيل علوم دينى پرداخت و پس از طى مقدمات در طالقان، در شانزده سالگى به تهران آمد و ادبيات و سطوح را از ميرزا طاهر تنكابنى و آيت الله سيد ابوالحسن طالقانى، پدر هسمر خود، فراگرفت. در 1342 ق به قم مهاجرت كرد و مدت نه سال از محضر آيت الله خوانسارى و آيت الله حايرى بهره مند گرديد. علم اصول و اخلاق را از آيت الله شيخ مهدى حكمى قمى فراگرفت. براى مدت كوتاهى به تهران آمد ولى دوباره به قم بازگشت.اما به درخواست مردم قنات آباد تهران و الزام آيت الله حايرى، مجددا به تهران آمد و در محله قنات آباد به انجام وظائف دينى پرداخت. از آثارش: شرح «زيارت وارث»؛ شرح «دعاء ندبه»؛ رساله ى «مفتاح السعاده»؛ رساله در «اثبات افضليت مؤمنين عجم بر عرب».[1]

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

منابع زندگينامه :[1] آينه ى دانشوران (519)، گنجينه ى دانشمندان (512 -511 / 4).

طالقاني، نظر علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1306 -1240 ق)، فقيه اصولى، متكلم، حكيم، حافظ، محدث و واعظ. او از شاگردان صاحب «جواهر» و شيخ انصارى بود. پس از تكميل مبانى علمى در نجف به تهران آمد و در مدرسه ى مروى مقيم گشت و به تدريس و تأليف پرداخت و به مواعظ منبرى اشتغال ورزيد. او در كلام و فروع و اصول ماهر و در معقول و منقول صاحب

نظر بود. در مشهد رضوى درگذشت و در جوار امام رضا (ع) دفن شد. از وى آثار سودمندى به عربى و فارسى باقى است كه از آن جمله: «كاشف الاسرار»؛ حاشيه بر «رسائل» شيخ انصارى؛ «مناط الاحكام»، مشتمل بر دو فن: فنى در فروع و ظواهر و فنى در بواطن و سرائر؛ رساله در «حجيت خبر واحد»؛ رساله در «اشتراط الحس فى قبول الشهاده»؛ «اجتماع الامر و النهى»؛ «طراز المصائب»، در مقتل؛ رساله اى در «فنا».[1]

ملا نظرعلى طالقانى عالمى فاضل و فقيهى كامل و حكيمى متكلم و اصولى متبحر و محققى مدفق و عابدى زاهد و واعظى ناصح و حافظ قرآن. مقيم تهران در عصر ناصرالدين شاه قاجار و مدرس مدرسه مروى و مايه فخر اسلاميان و حاوى فروع و اصول و جامع معقول و منقول از اكابر علماء اماميه و از تلامذه صاحب جواهر و بعد از وى از شاگردان شيخنا الانصارى قدس اللّه اسرارهم بوده است.

وى بعد از تكميلات مبانى علمى به تهران آمده و در مدرسه مروى اقامت و به تدريس و تأليف كتب مفيد پرداخته تا در سال 1306 ق كه در مشهد رضوى از دنيا رفته و در جوار حضرت رضا عليه الصلوة والسلام مدفون گرديده است.

از تأليفات ارزنده ايشان كتب زير است 1- اجتماع الامر والنهى 2- اشتراط الحس فى قبول الشهاده 3- حاشيه بر رسائل شيخ انصارى 4- حجية الخبر الواحد 5- رساله اى در فنا 6- كاشف الاسرار كه مكرر بطبع رسيده است 7- مناط الاحكام.

مرحوم آيةاللّه حاج ميرزا هادى خراسانى كه از علماء مجاورين كربلاء معلى بوده در كتاب (كرامات و معجزات) خود مى نويسد كه مرحوم حاج ملانظر

على طالقانى در هنگامى كه در مدرسه خان مروى اقامت و اشتغال به تدريس داشتند وقتى چنان در مضيقه مالى قرار مى گيرد كه حتى چند روزى گرسنه مانده و چيزى كه سد جوع و گرسنگى او را نمايد به وى نمى رسد.

پس شبى با خود فكر مى كند كه صبر كردن با اين فقر و پريشانى و عسرت كارى بس مشكل و به حديث نبوى (كاد ان يكون كفرا) چه كنم نامه ئى به آيةاللّه حاج ملا على كنى مجتهد بزرگ و زعيم اعظم روحانيت تهران بنويسم و از حال خود اطلاع دهم مناعت طبع او وى را منع نموده و مى گويد او هم نوع تو است نبايد آبرو را نزد هم نوع خود ريخت.

نامه اى به شاه وقت بنويسم باز عقل و تقواى او نهى نموده و مى گويد تو كه آخوند دربارى نيستى مى خواهى حيثيت و ارزش روحانى خود را از دست بدهى و خود را در اختيار دولت و حكومت بگذارى نامه اى براى حضرت على (ع) بنويسم باز با خود مى گويد از حضرت على (ع) بايد علم و معرفت و تقوا و سعادت خواست نه دنيا زيرا خود آن بزرگوار دنيا را سه طلاقه نمود و وقتى برادرش حضرت عقيل چيزى زيادتر از جيره و حق خود طلبيد دستش را با آهن گرم داغ كرد.

بالاخره پس از مدتى فكر مى گويد هيچ بهتر از اين نيست كه نامه اى براى خدا بنويسم كه همه جا حاضر و شاهد و قادر براى رفع حوائج بدون منت مى باشد. پس نامه اى به اين مضمون مى نويسد از بنده گنهكار نظر على طالقانى به پيشگاه حضرت بارى تعالى جلت عظمته.

نامه ى طالقانى به خدا

بسم اللَّه الرحمن

الرحيم

پس از تقديم حمد و سپاس و درود فراوان بر حضرت رسالت و خاندان طاهرين او معروض مى گردد اين بنده مبتلا به فقر و پريشانى گشته و در كمال مضيقه قرار گرفته ام و حوائج و نيازمنديهاى ضروريم از اين قرار است.

1- منزل شخصى آبرومند اعيانى با تمام لوازم و مايحتاج آن.

2- همسر جوان زيبا و قشنگى كه در تهران كم نظير باشد.

3- يك نوكر زرنگ و يك كلفت و آشپز خوب و امين.

4- يك كالسكه عالى و راننده آن براى رفت و آمدم.

5- يك ده شش دانگى كه تامين مخارج و معاشم را نمايد.

6- يك باغ زيبا در شميران كه در فصل تابستان در آنجا بسر برم.

7- فلان مقدار پول نقد كه قروض خود را ادا و آبروى خويش را حفظ نمايم

آدرس- مدرسه خان مروى دست چپ حياط كوچك طبقه فوقانى.

حجره دوم نظرعلى طالقانى

پس نامه را در هنگام سحر برداشته و مى برد لاى درب مسجد شاه كه در نزديكى مدرسه مروى مى باشد مى گذارد.

و متوكلا على اللّه برگشته و بعد از انجام وظائف دينى خود در حجره به روى خود بسته و مى خوابد اتفاقا همان روز ناصرالدين شاه به عزم شكار از تهران خارج شده و به سوى شكارگاه سلطنتى كه در قسمت شرقى تهران و بالاى قريه (مسگرآباد) واقع است مى رود كه ناگاه باد تندى وزيده و طوفانى برخاسته و مانع حركت كالسكه شاه مى شود پس شاه دستور توقف مى دهد تا باد ساكت و گرد و غبار نشسته و بتواند به مسير خود ادامه دهد كه گرده بادى رسيده به كالسكه شاه مى خورد پس شاه چشم خود را بسته كه خاك در او نرود احساس مى كند چيزى

روى دامان او گذارده شده فوراً دست فرابرده آن را مى گيرد و مى بيند كه نامه اى مى باشد.

پس باد ايستاده و گرد و غبار نشسته شاه نامه را مطالعه مى كند و مى بيند كه كسى براى خدا نوشته است فوراً شكر خدا نموده و فرمان برگشت به شهر داده و يكسره به منزل رئيس الوزراء وقت آمده و دستور احضار وزرا را مى دهد.

وزرا در حالى كه همگى ناراحت از انصراف شاه از شكار رفتن بودند به سرعت شرفياب شده و تعجب مى كردند كه چرا شاه از رفتن شكار منصرف و به شهر برگشته اند پس چون همگى حاضر شدند شاه گفت بحمداللّه به شكارگاه نرسيده به صيد خود رسيديم و به بهتر از آنچه مى خواستيم از شكار عايدمان گردد به فضل پروردگار بزرگ نائل شديم.

پس نامه را از جيب بغل خود درآورده و جريان وزيدن باد تند و آوردن نامه را توضيح مى دهد و مى گويد ندانم بچه زبان و بيانى شكر و حمد خدا را بجا آوردم كه بنده شرمنده خود ناصر را لايق ديد و نامه بنده محتاج خود را به او رسانيد تا رفع حوائج و نيازمنديهاى او را بنمايد.

پس (آجودان) و پيشكار مخصوص خود را با كالسكه سلطنتى به آدرس مزبور به در مدرسه مروى فرستاده و آقاى حاج ملا نظر على طالقانى را مى طلبد.

تمام طلبه ها تعجب نموده و خود شيخ به وحشت افتاده كه شاه مرا براى چه مى خواهد آيا كسى از طلبكاران شكايت مرا بشاه نموده است وقتى اين تشريفات مخصوص را مى بيند قدرى تسكين او مى شود تا بحضور شاه رسيده و در كنار مبل شاه جائى قبلا آماده شده بود به امر شاه مى نشيند.

پس

شاه مى گويد اسم شما چيست مى گويد.

- نظر على.

- اهل كجائى.

- طالقان.

آيا نامه اى براى كسى و جائى نوشته اى بعد از مدتى مى گويد آرى براى خدا ديشب نامه اى نوشتم نامه ات را كجا گذاردى مى گويد سحرگاه لاى درب مسجد شاه گذارده ام.

پس شاه نامه را درآورده مى گويد آيا اين است نامه تو مى گويد آرى پس باز شكر خدا نموده و به وزرا مى گويد كيست كه در رفع حوائج ايشان شركت نمايد.

پس يك يك از حوائج مرقومه در نامه را مى خواند.

1- منزل شخصى خود شاه دستور مى دهد يكى از منازل سلطنتى را با لوازم و آنچه در آنست بنام وى ثبت و مقرر نمايند.

2- همسر جوان زيبا- يكى از وزراء عرض مى كند قبله گاها با كسب اجازه از حضور اعليحضرت اين بنده دخترى با اين صفات دارم به ايشان تزويج نمودم.

3- يك نوكر و يك كلفت يكى ديگر از وزراء معروض مى دارم اين دو را هم من تقبل نمودم.

4- يك كالسكه... سومى مى گويد اين را هم من تقبل نمودم.

5- يك ده شش دانگى... نخست وزير مى گويد اعليحضرتا فلان قريه را كه در شهريار دارم تقديم شيخ نمودم.

6- يك باغ زيبا... يكى از وزراء بعرض مى رساند باغى در شميران دارم اهداء نمودم.

7- فلان مقدار پول نقد... خود شاه فوراً پرداخته و خلاصه آشيخ را كه تا يك ساعت قبل فاقد همه چى بود داراى همه چيز مى كند و مستقيماً از آنجا به منزل عالى سلطنتى مى برند و دختر آن وزير را هم ازدواج مى كند و غير از او چند عيال ديگر اختيار مى نمايد ولكن از هيچ كدام فرزندى نصيبش نمى شود تا در سال 1306 ق در مشهد رضوى از دنيا مى رود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد

اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الذريعه (278 / 22 ،234 / 17 ،159 / 15 ،62 / 16 ،269 / 1)، علماء معاصرين (28 -27)، گنجينه ى دانشمندان (17 -13 / 6)، المآثر و الآثار (174)، مكارم الآثار (1129 / 4).

طالقاني، نورالدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد نورالدين بن مرحوم آيت اللَّه حاج سيد محى الدين طالقانى از علماء دانشمندان معاصر تهران است. تولدش در تهران واقع شده و پس از پرورش در بيت علم و سيادت و خواندن مقدمات به قم مهاجرت نموده و چندين سال از محضر بزرگان و مراجع و مدرسين حوزه كسب علم و فضيلت نموده آنگاه به تهران مراجعت و بخدمات دينى و روحى پرداخته و در جاى مرحوم والدش نيز اقامه جماعت و رهبرى مردم آن محيط را بعهده دارند، داراى تأليفات عديده و آثار بسياريست.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

طالقاني، يحيي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج آقا يحيى عبادى طالقانى بن العالم الجليل آيت اللَّه مرحوم حاج شيخ محمدحسن طالقانى از علماء بنام و افاضل كرام معاصر تهرانست در سال 1295 شمسى در تهران متولد شده و پس از خواندن دروس جديد تا پايه سيكل اول متوسطه شروع بتحصيل علوم عربى و دينى نموده و مقدمات را در تهران خوانده و براى ادامه تحصيل در سال 1353 قمرى بامر مرحوم والدش مهاجرت به قم نموده و ادبيات را خدمت مرحوم ميرزا محمدعلى اديب تهرانى و سطوح را محضر مرحوم آيت اللَّه حاج سيد ميرزا آقاى ترابى دامغانى و آيت اللَّه العظمى مرعشى و آيت اللَّه حاج سيد احمد زنجانى و مرحوم آيت اللَّه حاج سيد احمد لواسانى تكميل نموده آنگاه بدرس خارج مرحوم آيت اللَّه حجت و آيت اللَّه حاج سيد محمدتقى خونسارى و آيت اللَّه صدر حاضر شده و چند سالى هم از فقه و اصول مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى استفاده كرده تا بدرجات ساميه علم رسيده و در سال 1371 قمرى به تهران مراجعت و پس از فوت مرحوم والد در مسجد آن مرحوم

كه در خيابان ظهيرالاسلام شاه آباد واقع است به اقامه جماعت و ترويجات دينى اشتغال دارند.

نگارنده گويد: جناب حجةالاسلام آقاى عبادى از دانشمندان باتقوا و متانت و مانند والدش بملكات فاضله اخلاقى و كمالات نفسانى و معنوى متصف و موصوف مى باشند.

آثار علمى ايشان از اينقرار است 1- رساله اى در جبر و تفويض 2- اثبات امر بين الامرين 3- تقريرات و دراسات مرحوم آيت اللَّه حجت مباحث الفاظ در اصول و لباس مشكوك در فقه.

آثار خير آن جناب بسيار من جمله 1- تعمير اساسى مسجد طالقان 2- تعمير مسجد كوچك سراج الملك واقع در خيابان ملت 3- تكميل مسجد حسين آباد لويزان 4- مساعدت به تأسيس دبستان اسلامى كنى در حسين آباد مزبور.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

طاهر، غلامرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

غلامرضا طاهر در سال 1307 شمسي در قمشه (شهرضاي كنوني )متولد شد. وي در رشته معقول و منقول دانشگاه تهران با مدرك ليسانس فارغ التحصيل شد. وي ضمن تدريس در مدارس شهرضا، به مطالعه و تحقيق و ترجمه متون از عربي به فارسي پرداخته. آثاري نيزبه طبع ونشر رساند در اندك مدتي به عنوان محققي دقيق در جامعه دانشگاهي مطرح شد.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي گرايش : تصحيح تحصيلات رسمي و حرفه اي : غلامرضا طاهر پس از تحصيلات مقدماتي . متوسطه . رشته معقول و منقول را به عنوان تحصيلات دانشگاهي برگزيد و درسال 1337 موفق به اخذ مدرك ليسانس از دانشگا ه تهران شد .هم دوره اي ها و همكاران : غلامرضا طاهر توسط دكتر خانلري به كار در بنياد فرهنگ ايران دعوت شد واوبه فعاليت دراين بنياد مشغول گرديد . استاد ايرج

افشار يزدي نيز در تهيه اكثر نسخ خطي و تسهيل مراحل چاپ مصححات استاد طاهر ،كمك شاياني به وي نمود. وقايع ميانسالي : غلامرضا طاهر در تاريخ 29 شهريور 1377 دچار عارضه سكته مغزي شد و اين مساله باعث شد كه زبانش از تكلم افتاده و دست راست و پاي چپش نيز تحرك خودرا از دست دهد . در اين ايام و در بستر بيماري استاد طاهر جز مطالعه قرآن كريم ،حوصله مطالعه كتاب و نشريات ديگر نداشت . مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : غلامرضا طاهر علاوه بر از تدريس در دبيرستان هاي شهر رضا ، از سال 1353 به دانشگاه اصفهان دعوت شد و تا سال 1357 با آن دانشگاه همكاري كرد. پس از تاسيس دانشگاه آزاد اسلامي ايشان در دانشگاه هاي واحد دهاقان ،نجف آباد ،شهرضا و دانشگاه پيام نور شهرضا فعاليت علمي و آموزشي خود را ادامه داد. فعاليتهاي آموزشي : غلامرضا طاهر پس از اخذ درجه ليسانس از دانشگاه تهران به مدت 30سال دبير دبيرستانهاي شهرضا بود . ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : نقدهاي دقيق و مقالات علمي غلامرضا طاهر همواره درمجلاتي چون يغما و راهنماي كتاب و ياد نامه هاي بزرگان و پس از انقلاب اسلامي در مجلات آينده و پژوهشنامه آستان مقدس رضوي به چاپ مي رسيد . شهرت او باعث گشت تا دكتر خانلري شرايط انتقال وي را از آموزش و پرورش به بنياد فرهنگ ايران فراهم آورد ولي او تنها دو روز در آن بنياد به سر برد و چون روحيه خود را با حال و هواي تهران مساعد نديد آن جا را ترك

كرد و به زادگاه خود برگشت . آثار : تاليف فرهنگ لغات طبي يوناني در كتاب هاي فارسي ويژگي اثر : اين اثر در سال 1374 توسط مركز نشر دانشگاهي به چاپ رسيد .2 ترجمه پنج داستان كوتاه ويژگي اثر : اين اثر از زبان عربي ترجمه شده و در نشريه يغما از سال 22تا سال 31 آن منتشر شده است .3 ترجمه رمان اللقاد ويژگي اثر : اثر ميخاييل نعيمه كه به فارسي ترجمه شده است .4 ترجمه رمان اليوم الاخير ويژگي اثر : اثري از ميخاييل نعيمه كه به فارسي ترجمه شده است .5 تصحيح قانون ادب لغت عربي به فارسي ويژگي اثر : اين اثر تاليف حبيش تفليسي از دانشمندان قرن ششم است و تصحيح انجام شده در سه جلد توسط بنياد فرهنگ ايران در سالهاي 1350و 1351 شمسي منتشر شد.6 تصحيح لطايف الحقايق ويژگي اثر : تاليف خواجه رشيد الدين فضل الله همداني است كه در سال 1355 توسط كتابخانه مركزي دانشگاه تهران در دو جلد منتشر شد.7 حدود چهل مقاله و نقد ويژگي اثر : اين آثار عمدتا در نشريه هاي مختلف ادبي و يادنامه ها به چاپ رسيده است.

منابع زندگينامه :نگاهي به المختارا ت من المرسائل ،مسعود تاكي ،كتاب ماه ادبيات و فلسفه مهر ماه 1379 شماره 36

طاهري آزاد، محمدباقر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد باقر طاهري آزاد

محل تولد : بردسير

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1335/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمد باقر طاهري آزاد در سال 1335 در بردسير كرمان متولد شده و پس از گذراندن تحصيلات كلاسيك در سال 1352 وارد حوزه علميه شدم و در سال 1360 شروع به درس خارج نمودم كه از محضر اساتيد حضرات آيات وحيدخراساني ، فاضل لنكرانى، و مكارم شيرازي بهره جستم .

طاهري شاهرودي، محمدباقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ محمدباقر فرزند عالم جليل مرحوم حاج شيخ محمدحسن طاهرى شاهرودى (امام جمعه) شهرستان شاهرود از افاضل دانشمندان آن سامان و مدرسين حاضر حوزه علميه قم مى باشند.

ايشان در تاريخ 1311 شمسى برابر 1350 قمرى به دنيا آمده و در بيت علم و دانش پرورش يافته و پس از خواندن مقدمات و ادبيات در شاهرود به قم عزيمت نموده و سطوح وسطى و نهائى را از اساتيد حوزه علميه به پايان رسانيده و براى تكميل مبانى علمى مهاجرت به نجف اشرف نموده و از محضر آيات عظام و مدرسين كرام آن سامان بالاخص مرحوم آيت اللَّه العظمى آقاى حكيم و آيت اللَّه العظمى خمينى و آيت اللَّه العظمى آقاى حكيم و مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج سيد محمود شاهرودى فقها و اصولا و نيز آيت اللَّه العظمى خوئى مدظله استفاده نموده.

و بعد از رحلت والد ماجدش در سال 1337 قمرى به شاهرود آمده و پس از مدت كوتاهى توقف باز به نجف و ادامه به تحصيل داده و جمعا حدود بيست و دو سال در شاهرود و قم و نجف اشرف جديت و كوشش در راه علم و دانش نموده تا به مدارج عاليه رسيده و پس از آن به وطن مالوف برگشته و به

انجام وظائف دينى و روحى از قبيل اقامه جماعت و تبليغ احكام و ترويج دين و تدريس فقه و اصول پرداخته و پس از پيروزى انقلاب و تبديل حكومت شاهنشاهى به جمهورى اسلامى به سمت امام جمعه اى شاهرود منصوب گرديده و تا حال تحرير و تأليف اين كتاب به خدمات ياد شده اشتغال دارند و ضمنا از سال 1408 قمرى برابر 1366 شمسى براى تدرس به حوزه ى علميه قم آمده و جز روزهاى پنجشنبه و جمعه و ايام تعطيل كه بايد در شاهرود ايفاء وظيفه كند در قم در مدرسه علميه آيت اللَّه العظمى گلپايگانى به تدريس سطح عالى و خارج مشغول مى باشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

طاهري قمي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ ميرزا احمدعلى طاهرى سبط علامه آخوند ملا محمدطاهر قمى از فضلاء معاصر است در بردسير كرمان ايشان در حدود 1342 قمرى در بلده طيبه قم به دنيا آمده و در بيت علم و تقوا پرورش يافته و پس از خواندن دروس ابتدائى بتحصيل علوم و عربى پرداخته و مقدمات و ادبيات را از اساتيد قم مانند مرحوم حاج شيخ ابوالقاسم نحوى و حجةالاسلام حاج ميرزا محمدعلى اديب تهرانى و ديگران فراگرفته و سطوح وسطى و نهائى را از مدرسين بزرگ چون آيت اللَّه العظمى نجفى مرعشى و مرحوم آيت اللَّه محقق داماد و آيت اللَّه العظمى گلپايگانى و آيت اللَّه العظمى خمينى و غيرهم فراگرفته و پس از پايان به درس خارج آيات نظام مخصوص آيةاللَّه العظمى بروجردى شركت و استفاده ى كامل نموده و به امر معظم له عزيمت به (بردسير كرمان) و تا حال تحرير كه نزديك بيست سالست كه در آن سامان به خدمات دينى از اقامه جماعت

و تبليغ احكام و ارشاد انام اشتغال دارند.

آنجناب همسر سبط مرحوم آيت اللَّه العظمى حايرى يزدى (مؤسس) حوزه علميه قم و داماد آيت اللَّه حاج شيخ محمد تويسركانى (و شوهر خواهر حجةالاسلام والمسلمين حاج شيخ احمد غروى سبط حايرى مى باشد) و به تقوا و فضل و متانت موصوف و در بردسير و ميناب و منطقه استان كرمان خدمات تبليغى بسيار نموده و منشأ آثار بزرگى شده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

طاهري قمي، محمدتقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ محمدتقى طاهرى قمى نيز از افاضل مبلغين و فضلاء حوزه علميه قم مى باشند كه اكنون از طرف آيت اللَّه العظمى گلپايگانى در (قروه كردستان) اقامت و به انجام وظائف دينى اشتغال دارند تولد ايشان نيز در قم واقع و ساليان دراز از محضر آيات عظام بروجردى و مرعشى نجفى و گلپايگانى و غيرهم استفاده و براى تبليغ مسافرتها به كويت و بحرين و پاكستان و هندوستان و غيره نموده است در مرم سال 1388 قمرى ايشان را در كراچى ملاقات و در انجمن ايرانيان آنجا از طريق منبر و موعظه مردم را ارشاد و تبليغ مى نمودند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

طاهري، جلال الدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقا جلال طاهرى اصفهانى از علماء مجاهد و مبرز معاصر اصفهان است تولد ايشان در حدود سال 1347 قمرى در حسين آباد اصفهان كه اكنون جزو شهر شده است واقع شده و دروس فارسى و مقدمات و ادبيات را در اصفهان خوانده و در عصر مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى به قم مهاجرت نموده و سطوح عالى را از مدرسين بزرگ حوزه فراگرفته و به درس خارج آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه محقق داماد و آيت اللَّه العظمى نايب الامام آقاى خمينى شركت و از محاضر و دراسات نامبردگاه و بعضى ديگر استفاده كامل نموده و چون در ميان اقران خود به ذكاوت و خوش فهمى معروف بوده از بعضى همگنان گوى سبقت ربوده و در حوزه علميه جلسات بحث و تدريس گذارده تا بعد از تبعيد نايب الامام كه به اصفهان مراجعت و به اقامه جماعت و تدريس و مبارزه با بيدادگران و رژيم طاغوتى پرداخته و چندين بار گرفتار عمال جنايتكار شاه مخلوع و به زندان افتاده

و آزاد گرديده تا در سال گذشته (1398 ق) كه منزلش مورد حمله مامورين و سربازان مغولى و چنگيزى (محمدرضا پهلوى) سواللَّه وجهه- گرديده و گرفتار آن جلادان شده كه اين بار مردم اصفهان قيام و دولت را محكوم و پشتيبانى خود را به روحانيت و امام ملت اعلام و آزادى ايشان را خواسته و حتى قربانيها داده و خونهاى جوانان عزيز و رزمندگان خود را اهداء و او را آزاد نمودند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هشتم)

طاهري، حبيب اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد حبيب اللَّه طاهرى گرگانى از علماء و ائمه جماعت معاصر گرگانست.

وى در گرگان متولد شده و مقدمات و ادبيات را در آنجا آموخته آنگاه به قم عزيمت و به تحصيل سطوح پرداخته و متون فقه و اصول را از اساتيد و مدرسين حوزه به پايان رسانيده و پس از آن از دروس خارج آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيات ديگر بهره مند و به نجف مهاجرت و از محضر دروس آيت اللَّه العظمى شاهرودى و آيت اللَّه العظمى خوئى و آيات ديگر استفاده نموده پس از آن به وطن مراجعت و به اقامه جماعت و تبليغ دين و ترويج احكام و غيره اشتغال و منشأ آثار و خدمات بزرگى در گرگان گرديده اند و ايشان افتخار مصاهرت با آيت اللَّه حاج سيد سجاد علوى را نيز دارا مى باشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

طاهري، حسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد حسن طاهري

محل تولد : خرم آباد

شهرت : طاهري خرم آبادي

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1317/1/1

زندگينامه علمي

حضرت آيت الله سيد حسن طاهري خرم آبادي در روز اول خرداد ماه 1317 هجري شمسي در خرم آباد به دنيا آمد. پدرش مرحوم حاج سيد حيدر طاهري خرم آبادي از شاگردان برجستة مرحوم آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي و از دوستان نزديك حضرت امام (ره ) و آيت الله گلپايگاني (ره ) بود كه پس از سالها تحصيل و بهره بردن از محضر عالمان بزرگ حوزه علميه اصفهان ، مشهد و قم با درخواست مردم شريف خرم آباد به زادگاه خود بازگشت و تا آخر عمر به رتق و فتق امور مردم همت گماشت . از ويژگيهاي بارز مرحوم حاج سيد حيدر برخورداري از محبوبيت فراوان بين مردم و علماي شهر، حلم

و بردباري و عدم علاقه به زخارف دنيا و ماديات بود. آية الله سيد حسن طاهري خرم آبادي كه شيفتگي زائدالوصفي به پدر داشت ، در سن 9 سالگي مجبور به بردوش كشيدن داغ هجرت پدر شد و اين يتيمي زودهنگام در پرورش و استواري آيندة او تأثير بسزايي داشت . وي از خاطرات شيرين همراهي با پدر، خاطره سفر به عتبات عاليات را ذكر مي كند كه در آن ، ضمن باريابي به حرم ملكوتي ائمة هدي ، به محضر علماي بزرگ آن ديار نيز شرفياب شدند. مادر او نيز كه زني پاكدامن و از طائفة اشعريون قم بود، در حدود سال 1360 شمسي دار فاني را وداع گفت . آية الله طاهري خرم آبادي تحصيلات خود را در يكي از دبستانهاي خرم آباد آغاز كرد. وي اصرار داشت كه با لباس روحانيت به مدرسه برود؛ اما بسياري از معلمان شديداً با اين مسأله مخالف بودند كه پشتيبانيهاي مرحوم حجة الاسلام والمسلمين حاج سيد احمد طاهري ، عموي ايشان ، آنها را وادار به سكوت مي كرد. وي در همان دورة دبستان ، با ديگر شاگردان مدرسه به مناظره در باره مسائلي چون علم و ثروت مي پرداخت و گاهي كه نماز جماعت برپا مي شد، امامت آن را به عهده مي گرفت . با پايان يافتن دوره ابتدايي ، به مدرسه علميه كماليه رفت و طي دو سال جامع المقدمات و سيوطي را فرا گرفت . سپس به همراه مادر خود، به قم عزيمت كرد تا تحصيلات حوزوي خود را در آن ديار عالم پرور ادامه دهد. در نخستين روز سكونت در قم ، به حرم مطهر حضرت معصومه (س ) آمد و در كنار صحن بزرگ ، مشغول وضو گرفتن شد كه ناگاه چهره اي ملكوتي ،

او را به خود جلب نمود كه در حال بازگشت از حرم بود. بي اختيار از يكي از طلاب پرسيد: اين آقا كيست ؟ و او پاسخ داد: حاج آقا روح الله خميني ! بدين ترتيب از همان آغاز ورود به قم ، شيفته امام (ره ) شد و بعدها، به سبب رفاقت نزديك امام (ره ) با پدرش ، مورد تفقد و عنايت ويژه ايشان قرار گرفت . در همان سال اول ورود به قم ، مغني ، حاشيه ملاعبدالله و مقداري از سيوطي كه باقي مانده بود فرا گرفت . در سال بعد معالم الاصول و شرح شمسيه و در دو سال بعد از آن ، لمعه ، قوانين و مطول را آموخت و در سال پنجم رسائل و مكاسب شيخ انصاري را آغاز كرد. ظرف سه سال آن كتابها را به همراه جلد اول كفايه به پايان برد و جلد دوم كفايه را هم زمان با رفتن به درس خارج امام (ره ) شروع نمود. مقداري از درس خارج قضا را در محضر آية الله العظمي بروجردي فرا گرفت كه به دليل فوت ايشان ، از ادامة آن باز ماند. هم زمان در درس بيع امام شركت مي جست و پس از تبعيد امام نيز به درس مرحوم آية الله داماد و آية الله حاج آقا مرتضي حائري يزدي رفت . حضرت آية الله طاهري خرم آبادي در دورة تحصيل خود از محضر استادان و عالمان برجسته اي كسب فيض نمود كه حوزه هاي علميه خاطرة مبارزات و مجاهدتهاي آنان را هرگز از خاطر نمي زدايد. وي با ورود به قم ، حاشيه ملاعبدالله را نزد آقاي هاشمي رفسنجاني فرا گرفت . براي تحصيل معالم الاصول و مطول به نزد آقاي شب زنده دار رفت و لمعه را نزد مرحوم حاج

آقا حسين جزايري از فضلاي خرم آباد، آقايان باقري كني و ستوده خواند و رسائل شيخ انصاري را نزد آقايان مكارم شيرازي ، شب زنده دار، مشكيني و سبحاني فرا گرفت و براي آموختن مكاسب محرمه با آقاي حاج سيد علي محقق داماد به مباحثه پرداخت كتاب بيع را نيز نزد آية الله خزعلي فرا گرفت . كفاية الاصول را نيز در محضر مرحوم شيخ عبدالجواد اصفهاني (جبل عاملي ) و مرحوم سلطاني (طباطبايي ) آموخت . براي تحصيل درس خارج ، به درس مرحوم آية الله بروجردي و مرحوم امام خميني رفت . ايشان در باره ويژگي علمي امام (ره ) مي فرمايد: «بحث ايشان ، شاگرد پرور بود و فكر را به كار مي انداخت . تنها نقل عبارت ديگران نبود. درس ايشان تفاوت زيادي داشت با كل درسهايي كه ما تا آن موقع در حوزه ديده بوديم . الان هم معتقدم كه نوشته هاي فقهي و اصولي ايشان قابل طرح و استفاده و درخور دقت است . البته نمي خواهم بگويم كه نظري فوق نظرات ايشان نيست . شاگردان ايشان همان موقع به نظرات ايشان اشكال مي گرفتند و خود ايشان هم مشوّق بود؛ اما نظرات ايشان در همة ابعاد به قدري عميق و دقيق است كه هميشه قابل طرح و بحث خواهد بود. از نظر علمي مي توان گفت كه حضرت امام در ابعاد مختلف فقهي ، اصولي ، فلسفي و عرفاني در عصر خويش فقيه و انديشمندي استثنايي بود. حضرت امام از يك نبوغ و استعداد بالايي برخوردار بود. بدون هيچ گونه مبالغه اي مي توانم بگويم بعد از معصومين (ع ) حضرت امام يك انسان استثنايي بود». آية الله طاهري خرم آبادي ، پس از تبعيد امام ، در درس آقايان گلپايگاني ، شيخ مرتضي حائري و داماد شركت نمود و از محضر مرحوم حاج

آقا حسن فريد اراكي بهره هاي فراوان برد. در بخش فلسفه نيز، ايشان منظومه ملاهادي سبزواري را نزد مرحوم آية الله حاج آقا مصطفي خميني و آية الله اميني آموخت . اشارات و الهيات شفا را نزد آية الله جوادي آملي و مقداري از اسفار را نزد مرحوم علامه طباطبايي فرا گرفت . بخشي از اسفار را نيز در محضر آية الله شهيد مطهري خواند. ايشان در دوره سطح با آقايان سيد احمد مرعشي ، سيد علي محقق ، عميد زنجاني به مباحثه مي پرداخته است و از هم مباحثه ايهاي دورة تحصيل درس خارج ، از آقايان مؤمن ، حسيني كاشاني ، رباني املشي و حاج حسن تهراني نام مي برد. آية الله طاهري خرم آبادي ، در سالهاي متمادي حضور در حوزه علميه قم ، خدمات علمي و فرهنگي شاياني را به اين حوزة سترگ تقديم داشته است . در بخش تدريس ، ايشان بسياري از كتب دوره سطح را به نوآموزان حوزه درس داده است و هم اكنون نيز به تدريس درس خارج فقه و اصول مشغول است و طلاب و فضلاي بسياري را به جامعة علمي و فقهي كشور ارزاني داشته است . در كنار تدريس ، از سالهاي پيش از انقلاب تاكنون ، در نشريات گوناگوني ، مقاله هاي جامع علمي و سياسي خود را به چاپ رسانده است كه برخي از آنها به صورت كتاب منتشر شده است .برخي از كتب ايشان در دست چاپ است كه از آنها مي توان به كتابي در ردّ شبهات وهابية و كتابهايي چون منابع مالي اسلام در حكومت اسلامي و كتاب الخمس و ذبايح اهل كتاب و كتاب ولاية الفقية اشاره كرد. زندگي عالمان مجاهد در عصر ما، همواره با مبارزه با رژيم منحوط پهلوي همراه بوده است . آية الله

طاهري خرم آبادي نيز، چون ديگر عالمان عصر خويش و مانند پير و مراد و مقتداي خويش ، حضرت امام خميني (ره ) حكومت ننگين پهلوي و سكوت در مقابل ستمهاي آن را برنمي تابيد و روز و شب را به مبارزه با آن مي گذراند. سخنرانيها، نامه ها و اعلاميه ها، به زندان رفتنها و شكنجه شدنهاي وي نقش مهمي را در پيشبرد انقلاب و پيروزي آن ايفا مي كرد كه ذكر نمونه ها و شرح آن ، در اين مختصر نمي گنجد. در سال 1341، شاه و عوامل آن ، لوايح ششگانه اي را با ظاهر اصلاحات و ايجاد رفاه براي مردم تدوين كردند و مي خواستند آن را به رفراندوم بگذارند. امام (ره ) كه به خوبي از حيله ها و عوامفريبي هاي شاه اطلاع داشت ، مخالفت خود را با لوايح اعلام نمود و به آية الله طاهري خرم آبادي نيز دستور داد كه به خرم آباد برود و مسائل مطرح شده را با علما و مردم آن ديار در ميان بگذارد. تلاش آية الله طاهري خرم آبادي در آن روزگار براي رساندن پيام امام (ره ) و گرد هم آوردن علماي خرم آباد و تصميم گيري براي مسائل پيش آمده ، نقطة عطفي در مبارزات ايشان مي باشد. همچنين ايشان پس از مدتي به قم رفت و گزارش مذاكرات علما و جريانهاي پيش آمده در شهر را به اطلاع امام (ره ) رساند. وي در اوايل سال 1342 به منظور تبليغ و در آستانه ماه محرم ، تصميم به عزيمت به كاشان گرفت و آن را با امام (ره ) در ميان گذاشت . امام (ره ) موافقت فرمودند و پيامهايي براي علماي كاشان با موضوعيت جريانهاي پيش آمده و ضرورت مبارزه با رژيم شاه ، دادند. وي ضمن رساندن اين سخنرانيهاي مهم و افشاگرانه اي

را در ايام ماه محرم انجام داد كه شور عجيبي در مردم كاشان ايجاد كرد و ساواك و عوامل رژيم پهلوي را هراسناك ساخت . همچنين سخنراني وي پس از حادثه پانزدهم خرداد در حرم مطهر حضرت معصومه (ع ) در حمايت از امام (ره ) و محكوم كردن جنايات رژيم ، در كارنامه مبارزاتي او مي درخشد. در طول سالهاي مبارزه ، آية الله طاهري خرم آبادي ، بارها و بارها مورد تعقيب ساواك قرار گرفت و بارها تبعيد يا زنداني شد. اما بينش صحيح وي از انقلاب و همچنين اطاعت محض از امام (ره ) و علاقة وافر به ايشان ، تبعيد و زندان و... را بر ايشان هموار مي ساخت . ايشان هدف امام خميني (ره ) از نهضت را اينگونه بيان مي كند: «از پاي درآوردن حكومت سلطنتي در حد ساقط كردن آن و يا ضعيف كردن آن ، به عنوان هدف ميان مدت براي همه روشن بود. اما هدف نهايي نمي خواهم بگويم براي همه ، ولي براي بسياري از مبارزان نيز مجهول بود. به هر حال تا قبل از مطرح شدن مباحث ولايت فقيه حضرت امام ، بحثي در مورد نظام جايگزين رژيم شاهنشاهي نشده بود. مباحث امام افق مبارزه را وسيع تر كرد و يك هدف مشخص و روشن را براي نهضت ترسيم كرد و آن ، حكومت اسلامي و مسأله ولايت فقيه بود». آية الله طاهري خرم آبادي ، در حدود سال 56 به عضويت رسمي جامعه مدرسين حوزه علميه قم درآمد، هر چند پيش از آن نيز در فعاليتهاي مبارزاتي با اعضاي اين مركز همكاري داشت . فعاليتهاي سياسي آية الله طاهري خرم آبادي به پيش از انقلاب محدود نيست . ايشان پس از پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي نيز در مسؤوليتهاي گوناگون به ايفاي نقش

پرداختند و خدمات ارزشمندي را در عرصه هاي گوناگون به انجام رساندند

طاهري، فخرالدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد فخر الدين بن آيت اللَّه حاج سيد محمد جعفر بن العالم الجليل السيد محمد طاهر طاهرى شيرازى از علماء و ائمه جماعت معاصر شميرانست و در مسجد دزايشيب به اقامه جماعت و خدمات دينى اشتغال دارد.

ايشان در شيراز تولد و در بيت علم پرورش يافته و پس از خواندن مقدمات و قسمتى از سطوح به قم مهاجرت و سالها از مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيات ديگر استفاده نموده آنگاه بنا بر دعوت عده اى از مؤمنين شميران و تصويب آيت اللَّه بروجردى بشميران منتقل و در مسجد مزبور ايفاء وظيفه مينمايد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

طاهري، محسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ محسن بن العالم الجليل الشيخ طاهر طاهرى قمى از علماء محترم معاصرند در شهر ورامين، وى در سال 1289 شمسى در شهر مذهبى قم متولد شده و پس از رشد و فراغت از دوره تحصيلات فارسى در سال 1304 شمسى درسن 15 سالگى مشغول بتحصيل علوم دينيه گرديده و حدود 13 سال سطوح وسطى و نهائى و غيره را در خدمت آيت اللَّه العظمى نجفى مرعشى و آيت اللَّه العظمى موسوى و مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ مهدى مازندرانى و مرحوم آقاى اديب تهرانى و آيت اللَّه آقا سيد كاظم گلپايگانى و آيت اللَّه العظمى حاج سيد احمد خونسارى و غيره به پايان رسانيده و مدت سه سال از دروس خارج آيت اللَّه العظمى حايرى و آيت اللَّه عالم ربانى آقا سيد محمد حجت و مرحوم آيت اللَّه حاج سيد محمدتقى خونسارى و آيت اللَّه فيض و ديگران استفاده نموده و در سال 1320 شمسى بنابر دعوت و اصرار جمعى از مردم متدين و اصناف شهر ورامين مهاجرت به اين شهر نموده و تاكنون كه

مدت سى و سه سالست در مسجد بزرگ ورامين (مسجد خاتم الانبياء) به اقامه جماعت و تبليغ احكام و نشر معارف اسلام اشتغال دارد.

آثار آن جناب از اين قرار است:

1- تأسيس مسجد بزرگ كه در آن اقامه جماعت مى نمايند.

2- تشكيل حوزه علميه

3- جامع التفاسير

4- راهنماى مبلغين و غيره

ايشان از غالب مراجع گذشته و حاضر داراى اجازه روايتى و امور حسبيه مى باشد

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

طاهري، محمدباقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدباقر طاهرى از ائمه جماعت حاضر شاهرودند و در مسجد مصلى به اقامه جماعت و تبليغ احكام و نشر معارف اسلام اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

طاهري، نورالدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد نورالدين بن آيت اللَّه حاج سيد محمد جعفر طاهرى (مجتهد) شيرازى برادر دانشمند طاهرى مذكور است، وى نيز در شيراز متولد و پس از خواندن اوليات و سطوح وسطى به قم عزيمت نموده و غالبا شريك تحصيل برادر خويش بوده و سطوح عالى را از مدرسين بزرگ مانند مرحوم آيت اللَّه محقق داماد و آيت اللَّه مرعشى و ديگران بپايان رسانيده و چند سالى از محضر مرحوم زعيم اعظم حضرت آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيات ديگر استفاده دروس خارج نموده و بنا بر تقدير و تقاضاى جماعتى از مردم متدين تجريش و امريه حضرت آيت اللَّه بروجردى مهاجرت به آن سامان نموده و تا هم اكنون در مسجد تكيه (پائين) به اقامه جماعت و خدمات دينى اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

طائي همداني، ابوالفتوح محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(555 -475 ق)، حافظ، محدث و واعظ. در همدان به دنيا آمد. در خراسان و عراق و جبال از فيد بن عبدالرحمان شعرانى و عبدالرحمان بن حمد دونى و ظريف بن محمد نيشابورى و اديب محمد بن ابى العباس ابيوردى و اسماعيل بن حسن سنجبستى فرائضى و عبدالغافرين بن محمد شيروى و علامه ابوالمحاسن رويانى و ابوالقاسم بن بيان رزاز و شيرويه ديلمى و ابن طاهر مقدسى و ابومحمد حسين بن مسعود بغوى و تاج الاسلام ابوبكر سمعانى حديث شنيد و نزد محيى السنه بغوى و تاج الاسلام سمعانى فقه آموخت. محمد بن عبدالله بن بناء صوفى و ابوعبدالله حسين بن زبيدى و برادرش، حسن، و گروهى در بغداد از وى حديث شنيدند. وى در همدان درگذشت. اثر وى كتاب معروف «الاربعون حديثا» يا «الاربعين فى ارشاد السائرين الى منازل اليقين» يا «الاربعين الطائيه». كه چهل حديث از

چهل شيخ و استاد و هر يك از احاديث از يكى از صحابه پيامبر (ص) است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام بوفيات الاعلام (374 / 2). سير النبلاء (362 -360 / 20). شذرات الذهب (175 / 4). العبر (25 / 3). كشف الظنون (56). معجم المؤلفين (251 .18 / 11). النجوم الزاهره (318 / 5). الوافى بالوفيات (144 / 1). هديه العارفين (93 / 2).

طباطبايي فر، عباس

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد عباس طباطبايي فر

محل تولد : نطنز

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب سيد عباس طباطبايي فر درسال 1341درروستاي اوره از شهرستان نطنز درخانواده اي روستايي به دنيا آمدم ودرسال 1359 از دبيرستان امام خميني نطنز ديپلم گرفتم ويك سال بعد با مشورت بعضي بستگان روحاني ام (كه بين سپاه پاسدارران و حوزه مردد بودم ) عازم قم شدم يك سال بطور آزاددرس خواندم يرا هنوز حوزه مديريت منسجم نداشت سال بعدمدارس حوزه وطلاب تحت پوشش مديريت حوزه قرارگرفت ومن نيزدرمدرسه مباركه رضويه مشغول شدم وپس ازاتمام مقدمات وشروع سطح ،دردرس اساتيدي مانند آيت الله راستي كاشاني (شرح لمعه ) وجداني فخر – محامي –واستاد علوي سرشكي( خصوصي) بهره بردم وعلم اصول را نيز نزد آقايان هادوي تهراني وصالحي مازندراني وسپس مكاسب رانزد مرحوم آيت الله پاياني شروع كردم ورسائل را نزد آيت الله راستي وپس ازبيماري وتعطيلي درس ايشان از اساتيد ديگرازجمله استاد محمدي خراساني استفاده نمودم ودركفايه آيت الله قديري شركت نمودم وضمناً براي اينكه ازتعطيلات سود برده باشم بعضي از قسمتهاي رسائل كفايه ومكاسب را ازطريق نوار مرحوم آيت الله ستوده استفاده وبا دوستان بحث

ميكرديم .درس خارج رانيز يك سال اصول آيت الله مكارم شيرازي شركت نمودم وبا ورودبه رشته تخصصي كلام كه عصرها بزگزار مي شد از درس ايشان محروم شدم لذا مدتي اصول آيت الله وحيد رفتم ومقداري نيزآيت الله سبحاني وحدود هفت سال فقه آيت الله مكارم ويك سال آيت الله سبحاني نيز شركت كردم سه سال نيز از بحث خارج اصول استاد علوي سرشكي استفاده نمودم (نصف دوره)كه بسيار براي من پربهره بود اما ايشان فقه واصول را رها نمودند وبه مباحث فلسفي وكلام جديد پرداختند واين درس نيز تعطيل شد اما بحث خارج ايشان (هفته اي يك جلسه )دارند كه شركت مينمايم وبحث ها نوشته وچاپ ميشود .صمناً ازپايه چهارم درايام تبليغي خصوصاً محرم ورمضان به امر تبليغ ميپردازم درزمان جنگ براي تبليغ به جبهه ها نيزرفتم كه اميدوارم خداوند توفيق تبليغ دين را برايم حفظ نمايد .مدتي پس از اتمام تخصصي كلام تدريس مباحث اعتقادي درمدارس را شروع كردم وچند سالي است (هفت يا هشت سال )كه اين برنامه را دارم والان نيز درجامعةالزهرا(سلام الله عليها )به تدريس مباحث كلامي مشغولم .

طباطبائي نجف آبادي، جعفر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد جعفر طباطبائى متخلص به هاشمى از علماء و ائمه جماعت و روحانيون خدوم معاصر شهرستان نجف آباد مى باشند. ايشان در سال 1329 قمرى هجرى در يكى از روستاهاى كرون نجف آباد به نام احمدرضا چشمه به دنيا آمده و از سن چهار سالگى در مكتب خانه اى مشغول به تحصيل شده و تا سن چهارده سالگى دروس فارسى و قرآن را آموخته آنگاه با تشويق جدشان مرحوم آقا سيد اسداللَّه رحمه اللَّه براى تحصيل علوم عربى به اصفهان آمده و در مدرسه

جده بزرگ سكونت و خدمت مدارس آن مرحوم حجةالاسلام حاج شيخ محمد حسن عالم نجف آبادى سطوح متوسط فقه و اصول را خوانده آنگاه به عللى به زادگاه خود مراجعت و پس از چند سال مجددا براى ادامه تحصيل به حوزه علميه شهرستان نجف آباد مهاجرت نموده و در خدمت مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ ابراهيم رياضى نجف آبادى مشغول به تكميل مبانى علمى گرديده و رسائل و رياض و كفايه الاصول را خوانده و از محضر آن بزرگوار استفاده اخلاقى و تربيتى نموده است.

در حال حاضر ايشان در مسجد صفاى نجف آباد به اقامه جماعت و تبليغ دين و ارشاد مردم و خدمات دينى و اجتماعى اشتغال دارند. و مورد توجه خاص و بسيارى از مردم اين منطقه مى باشند كه در اجراء عقود شرعيه به ايشان مراجعه مى نمايند داراى تأليفات مطبوع و مخطوط مى باشند.

1- اركان دين درباره اصول عقايد (توحيد، نبوت، عدل، امامت، معاد) كه در سال 1363 به طبع رسيده است.

2- باغستان كه كشكولى است از احاديث و روايات مختلفه كه مخطوط مانده است.

3- ديوان شعر بنام ديوان هاشمى.

4- ديوان انقلابى هاشمى كه هر دو به طبع رسيده است.

5- كليات ديوان هاشمى

جناب آقاى حاج سيدجعفر طباطبائى خاطرات آموزنده اى دارند كه اگر به رشته تحرير آوردند به صورت كتاب مفيد و سازنده اى خواهد بود.

داراى هفت فرزند مى باشند كه سه تن آنان در حوزه علميه اشتغال به دروس خارج فقه و اصول دارند و يكى از فرزندانشان به نام سيد محمدعلى در عمليات محرم به فيض شهادت رسيده اند و آقازادگان مقيم حوزه علميه قم نامبردگان زيرند:

1- جناب آقا سيد محمدرضا

2- جناب آقا سيد محمدباقر

3- جناب آقا سيد محمدصادق حفظهم اللَّه تعالى.

برگرفته

از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

طباطبائي يزدي، صدرالدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد صدرالدين فرزند عالم جليل و سيد نبيل حاج سيد احمد مهريزى يزدى يكى از چهره هاى درخشان استان يزد و حوزه علميه قم مى باشند كه در دوره دوم مجلس جمهورى اسلامى نماينده محترم مردم استان يزدند، تولد ايشان در روز جمعه نهم دى ماه 1322 شمسى در مهريز يزد واقع شده و پس از رشد و تربيت در سال 1335 شمسى در مدرسه مصلى مشغول به تحصيل گرديده و پس از يكسال در سال 1336 شمسى مهاجرت به قم نموده و ضمن فراگرفتن درسهاى حوزه تحصيلات جديد را تا دريافت ديپلم ادامه داده و با آغاز انقلاب به رهبرى آيت اللَّه خمينى در سال 1341 هجرى شمسى فعاليتهاى سياسى خود را شروع كرده و بارها مورد تعقيب رژيم گذشته قرار گرفته و در رابطه با انقلاب اسلامى در سال 1345 شمسى مخفيانه به عراق مسافرت و به نجف اشرف مشرف گرديده و پس از بازگشت به قم در همان سال به حوزه درس خارج فقه و اصول مرحوم آيت اللَّه محقق داماد شركت و ضمنا فعاليتهاى سياسى خود را از طريق سخنرانى و سرود اشعار و تنظيم و تكثير اعلاميه دنبال كرده و در آذر سال 1357 شمسى سفرى به پاريس نموده و به محضر امام راحل راه يافته و نامه ها و اعلاميه هائى كه همراه داشت تقديم ايشان نموده و بعد از چند روز به منظور رسانيدن پيام انقلاب از پاريس به شهرهاى لندن و هامبورگ و قاهره و دمشق و عمان مسافرت و از اردن با لباس مبدل و ناشناس به فلسطين اشغالى رفته و از شهرهاى بيت المقدس و قدس خليل

و بيت اللحم ديدن نموده و طى تماس با جوانان فلسطينى به تشريح مواضع انقلاب اسلامى پرداخته و پس از آن مسافرت به عربستان و عمره مفرده بجا آورده و در 19 بهمن 1357 شمسى از طريق تركيه به ايران برگشته و مدت چندين ماه در دفتر امام راحل در قم مشغول رسيدگى به برخى از مراجعات بوده و در طول اقامت خود در قم گذشته از اشتغال به تدريس به تأليف و ترجمه آثارى توفيق يافته كه برخى از آنها به چاپ رسيده و آنها را مى نگارم.

1- حماسه جاويد

2- فرهنگنامه حج و عمره دو جلد

3- پرچم پيروزى حق

آقاى طباطبائى به زبان عربى تسلط و به زبان انگليسى آشنائى دارد و نيز چندين مسجد و حسينيه و كتابخانه و غير آنها از آثار خير را بنا و باقيات الصالحاتى از خود به يادگار گذارده اند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

طباطبائي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

يكى از پنج پسر مرحوم حاج سيد محمود است وى نيز از علماء متقى قم بود و در صحن نو اقامه جماعت مى نمود در سال 1334 در قم مرحوم و در شيخان مدفون گرديد.

يكى از برادران ايشان مرحوم سيدالعباد آقاى حاج سيد ابراهيم طباطبائى بود كه نگارنده او را زيارت كرده بودم سيدى پارسا و متورع و از صلحاء و اخيار قم بود كراراً به مكه و عتبات عاليات مشرف گرديده بود در حدود سال 1360 وفات نمود.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد اول)

طباطبائي، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد عباس طباطبائى ابن العلامه الاستاذ آيت اللَّه السيد محمد طباطبائى فشاركى الاصفهانى از علماء ابرار و دانشمندان اخيار معاصر و داماد آيت اللَّه حاج ميرزا احمد آشتيانى مى باشد.

تولد اين بزرگوار و مرحوم برادرش حجةالاسلام و المسلمين حاج سيد على اكبر طباطبائى داماد مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ مرتضى آشتيانى در سامره بوده و در سنين كودكى پدر بزرگوارى چون علامه فشاركى معروف بسيد استاد را از دست داده و در مهد علم پرورش يافته و پس از خواندن اوليات و سطوح از محضر مراجع بزرگ استفاده نموده تا بدرجه ساميه علم و كمال ارتقاء يافته و مهاجرت به تهران نموده و بتدريس در مدرسه مروى و انجام وظائف دينى و روحى تا هم اكنون اشتغال دارد.

نگارنده گويد: آيت اللَّه طباطبائى دانشمندى متين و عالمى با معنويت است و در بى هوائى و سادگى و احتراز از سر و صدا و تأسى بمرحوم والدش سيد استاد نموده كه هر چه شاگردان مبرز وى چون مرحوم آيت اللَّه نائينى و آيت اللَّه حاج شيخ عبدالكريم حايرى و ديگران به وى اصرار مى كردند كه رساله عمليه بنويس و فتوا بده

زيرا پس از آيت اللَّه مجدد شيرازى متعين است كه شما از ديگران اعلم هستيد در جواب ميفرمود: آرى من خود را مجتهد و از اقرانم افضل مى دانم ولى رساله نمى دهم و هرگز خود را در معرض مرجعيت قرار نمى دهم زيرا خداوند مى فرمايد: تلك الدار الاخره نجعلها للذين لا يريدون علوا فى الارض و لا فسادا و العاقبه للمتقين.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

طباطبائي، مصطفي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج آقا مصطفى ابن العالم الجليل السيد جواد طباطبائى قمى از دانشمندان نامى و وعاظ گرامى داراى مقام فضل و دانش و جامع معقول و منقول و فروع و اصول و صاحب مرتبه حسب و نسب و سيادت و وجاهت بين مردم مى باشد.

در سال 1327 قمرى در قم به دنيا آمده و پس از رشد و خواندن مقدمات و مشرف به مشهد مقدس شده و پانزده سال توقف سطوح عالى و خارج را از مرحوم اديب نيشابورى و اديب ثانى و حاج محقق نوغانى و والد خود و حاج شيخ محمد رضاى زنجانى و آيت الله العظمى قمى و آقازاده كفائى استفاده نموده و معقول را خدمت مرحوم آقابزرگ حكيم و فرزند وى آقا مهدى حكيم خوانده و در سال 1356 مشرف به كربلاء شده و مدت شش سال اقامت و از محضر مرحوم آيت الله العظمى قمى و آيات ديگر آنجا استفاده نموده و در سال 1363 قمرى مراجعت به قم و پس از 6 سال توقف و تدريس علوم عقلى و نقلى مهاجرت به تهران و تاكنون در مسجد اميرالمومنين عليه السلام مهرآباد اقامه جماعت و هم به وظائف روحى و دينى و تبليغات مذهبى اشتغال دارند و ايشان داماد مرحوم محدث

بزرگوار و عالم متقى حاج شيخ عباس محدث قمى مى باشند.

داراى محاسن اخلاق و ملكات فاضله و خصال حميده مى باشند. برادر ارجمندش آقاى حاج اصغر آقاى طباطبائى داماد مرحوم آيت الله حاج ميرزا سيد حسن برقعى قمى از فضلاء اهل منبر است كه سالها در نجف سرپرست فرهنگى ايرانيان مقيم نجف را داشته و هم اكنون در تهران از راه فرهنگ و هم منبر خدماتى انجام مى دهند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

طبرستاني، محمد علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج شيخ محمد على طبرستانى يكى از علماء ممتاز و محترم معاصر بابل است.

وى نيز سالها از محضر آيات و مراجع بزرگ استفاده نموده آنگاه بوطن خود بازگشت و بانجام وظائف از قبيل اقامه جماعت و تدريس و گفتن تفسير و غيره تاكنون اشتغال دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

طبرسي، ابوذر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج شيخ اباذر بن المرحوم العالم الربانى آشيخ محمد طبرسى از علماء اخيار و فضلاء ابرار اين شهرستان است و در سال 1300 شمسى تقريبا متولد شده و پس از آموختن تحصيلات ابتدائى و مقدماتى در خدمت والد مرحوم و عم كرام و دائى فاضلش آقاى آقا محمد تقى دانش پژوه در سال 1324 مسافرت بتهران نموده و پس از طى دوره شش ساله مدرسه سپهسالار و دانشكده الهيات با دريافت ليسانس مهاجرت بقم نموده و از محضر مدرسين بزرگ آيه الله فكور يزدى و آيه الله سلطانى و آيه الله العظمى مرعشى نجفى و مرحوم آيه الله العظمى بروجردى و آيه الله حاج شيخ مهدى مازندرانى استفاده نموده و در سال 1340 شمسى بعد از مراجعت از سفر بيت الله الحرام بوطن خود آمل برگشته و بخدمات دينى از اقامه جماعت و تبليغات مذهبى و ترويج احكام پرداخته و تاكنون باين سمت افتخار دارد.

مؤلف گويد مترجم معظم از بيوتات اصيله و ريشه دار و از خاندان زهد و تقوا و علم و فضيلت است و داراى مقام حسب و نسب ميباشد.

والد ماجدش مرحوم حجه الاسلام و ملجاءالانام آقاى آقاى شيخ محمد طبرسى از علماء مبرز آنسامان بوده و در سن 66 سالگى در سال 1316 شمسى از دنيا رفته است و عموى بزرگوار ايشان مرحوم آيه الله آقا شيخ عزيزالله طبرسى

از علماء موجه و محترم آنسامان بوده و در 13 محرم الحرام 1387 قمرى در سن 83 سالگى رحلت نموده است.

دائى فاضل و دانشمندش آقاى ميرزا محمد تقى دانش پژوه نيز از افاضل شمال است و بعد از فوت والدش چند سالى در قم استفاده نموده تا سال 1310 شمسى كه بتهران آمده و فلسفه را از مرحوم آيه الله ميرزا مهدى آشتيانى فرا گرفته و دوره دانشكده الهيات را هم طى نموده و كرسى استادى را اشغال نموده و هم متخصص در كتاب شناسى در ايران ميباشند.

و از اين خاندانست مرحوم مبرور دانشمند پارسا و مجتهد فقيه حاج ميرزا احمد دركائى بن العلامه ميرزا مهدى فقيه كه از شاگردان آيه الله العظمى ميرزا حبيب الله رشتى و سالها در آمل مشغول تدريس و ترويج دين بوده و در سن 83 سالگى در ماه رمضاه 1347 قمرى بدرود زندگى نموده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

طبسي واعظ، محمد صادق

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 1312 ق)، عالم دينى، فقيه و خطيب. معروف به مسأله گو. از مشاهير اهل منبر در تهران و مورد توجه خاص و عام، به ويژه نيكان و اهل تقوى، بود. از آثارش: ترجمه ى «الطرائف فى مذهب الطوائف» سيد ابن طاووس؛ ترجمه ى «كشف المحجه لثمره المهجه»، سيد ابن طاووس؛ «منهج السداد»، در ترجمه «نجاه العباد» شيخ محمد حسن نجفى، صاحب «جواهر»، با حواشى شيخ مرتضى انصارى و ميرازى شيرازى و ميرزا محمد حسين شهرستانى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (191 / 23 ،130 / 4)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 855 / 14)، مؤلفين كتب چاپى (496 -495 / 3).

طبسي، ابراهيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابراهيم طبسى از علماء معاصر شهرستان طبس مى باشد وى در نجف از محضر مرحوم آيت اللَّه العظمى آقاى آسيد ابوالحسن اصفهانى ره و آيات ديگر استفاده و در زمان حيات استادش به طبس آمده و تا اكنون به اقامه جماعت و خدمات ديگر روحى و دينى اشتغال دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

طبسي، غلامرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ غلامرضا طبسى واعظ از مفاخر خطباء و معاريف وعاظ و گويندگان حوزه علميه قم بوده و در عصر خودش آوازه شهرتش به تمام كشور ايران و ممالك مجاور عراق و افغان رسيده بود، تولدش در سال 1313 ق در طبس كه از بلاد استان خراسانست واقع شده و پس از رشد و خواندن مقدمات و ادبيات در سال 1341 ق به قم آمده و سطوح را در نزد مرحوم ميرزا همدانى و آيت الله آخوند ملاعلى همدانى و آيت الله العظمى مرعشى نجفى خوانده و در سال 1345 ق مسافرت به يزد و ساير بلاد نموده و منابر مهيج و پرشور و حرارتى رفته كه در همه جا سخن از منبر سحرآميز او در ميان بوده است، و اين چنانچه در جلد دوم كتاب آثار الحجه ص 136 نگاشتيم در اثر كرامت و توجه مخصوص حضرت فاطمه معصومه عليهاالسلام بوده كه به اين موهبت الهى رسيده بود تفصيل آن را در كتاب مزبور بخوانيد.

خلاصه: مرحوم طبسى با آن شهرت عجيب دولت معجل بود زيرا از اول شهرت و طلوعش تا هنگام غروب و افول عمرش بيش از هشت سال نشد در سال 1352 ق در سبزوار بدرود حيات گفته در اثر كسالت سل ريوى و جنازه اش حمل به مشهد و در مقبره

پير پاره دوز كه از اوتاد خراسان بوده مدفون گرديده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

طرفه، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي طرفه

محل تولد : دشت آزادگان

شهرت : طرفي

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1328/7/10

حجت الاسلام و المسلمين حاج شيخ علي طُ_رفه

مشهور به شيخ علي طُرفي

1- نسب

2- معرفي نياي پدري

3- زندگينامه

1- نسب شيخ على طرفى

حاتم طايى شخصيت معروف تاريخ كه به بخشش و كَرَم مشهور است از ديار يمن است. و از عشيره بزرگ طِيّ. فرزند او عدى بن حاتم از ياران خاص پيامبر اسلام و اميرالمومنين بود. عدى سه پسر داشت به نام هاى طُرفه، طارف و طريف كه هر سه در جنگ صفين در ركاب امام خود به دست سپاه معاويه به شهادت رسيدند. داستان ايمان آوردن عدى، تعريف كم نظير پيامبر از او و همچنين داستان هايى كه از فداكارى ها و ارادت او و فرزندانش نسبت به خاندان عصمت و طهارت خبر مى دهند بسيار است.

خانواده عدى پس از اسلام آوردن به خدمت پيامبر مكرّم اسلام به مدينه آمدند و پس از دوره حيات ظاهرى ايشان و در دوره حكومت اميرالمومنين به كوفه هجرت كردند.

عشيره بزرگ بنى طُرُف كه از بنى طِىّ هستند اكنون در يمن، عراق و جنوب خوزستان زندگى مى كنند.

حجت الاسلام و المسلمين حاج شيخ على طُرفى (طُرفي) فرزند مرحوم آيت الله حاج شيخ عيسى طرفى از همين عشيره اند. از افتخارات اين خانواده همين بس كه همه اجداد

آنان از بزرگان و علماى مخلص و مجاهدند و به ارادت به اهلبيت و مردمى بودن شهره اند..

2- همه قبيله من عالمان دين بودند...

حاج شيخ على طرفى فرزند شيخ عيسي فرزند شيخ سالم فرزند شيخ محمد...

آيت الله حاج شيخ عيسى طرفى از فقهاي مجاهد و بزرگ خوزستان است. ايشان در جوانى به عشق معارف اهلبيت عليهم السلام به نجف اشرف هجرت كردند و نزديك به20 سال از عمر پر بركتشان را صرف تحصيل علوم حقه شيعه كردند. آيت الله طرفى پس از كسب اجازه اجتهاد و به درخواست مردم ديار خود و دستور مراجع عظام نجف به ايران بازگشتند و به ارشاد اهالى خوزستان پرداختند. ايشان از سال 41 با حضرت امام آشنا شده و به نهضت پيوستند. حاج شيخ عيسى طرفى نماينده حضرت امام و اولين امام جمعه دشت آزادگان و امام جمعه موقت آبادان بودند. محبوبيت ايشان ميان مردم عرب و عجم خوزستان زبانزد است.

شيخ سالم پدربزرگ حجت الاسلام شيخ على طرفى از بزرگان و عالمان مجاهد و مردمى بوده است كه در واقعه معروف جهاد عشاير بنى طرف عليه غاصبان انگليسى حضور داشته است.

شيخ محمد پدر شيخ سالم از علماى بزرگ و مخلص و صاحب كرامت بوده است. در سفرى كه به زيارت حضرت امام رضا عليه السلام ميرفته، به سختي بيمار مي شود و حضرت را در راه زيارت كرده و از ايشان شفا مى گيرد. و با مركبي كه حضرت به ايشان عطا فرموده بودند راه طولاني مشهد را در اندك زماني با طيّ الارض مي پيمايد. مقبره ايشان در دشت

آزادگان واقع در هميلي نزديك مقبره سيد خلف است.

3- نگاهي كوتاه به زندگي روحاني مبارز و رزمنده بسيجي، نماينده امام خميني (ره) و مقام معظم رهبري (دام ظله) و امام جمعه دشت آزادگان (سوسنگرد، بستان و هويزه)

ما زنده از آنيم كه آرام نگيريم

موجيم كه آسودگى ما عدم ماست

حجت الاسلام و المسليمن حاج شيخ علي طُرفي (طُرفه) دهم مهرماه سال 1328 ديده به جهان گشود. پدرش علامه مجاهد حضرت آيت ا لله حاج شيخ عيسي طُرفي از علماي خوزستان و ياران حضرت امام بودند كه از ابتداي نهضت حضرت امام (ره) ضمن ارتباط مستمر با ايشان، به مبارزه با رژيم شاهنشاهي پرداختند و بارها از سوي ساواك مورد بازجويي قرار گرفتند. پس از انقلاب از سوى حضرت امام خمينى(ره) به عنوان نماينده در آبادان، سوسنگرد، بستان و هويزه انتخاب شدند. حاج شيخ عيسي طُرفي دوشادوش رزمندگان اسلام در خط مقدم جبهه حاضر مي شدند و با سخنراني هاي پرشور خود در دل هاى بسيجيان شوق مجاهدت و ايثار در راه خدا را افزون مى كردند. ايشان سرانجام در سال 61 بر اثر عارضه قلبي به ملكوت اعلي پيوستند و به وصيت خودشان در ميان شهداي جنگ در گلزار شهداي اهواز به خاك سپرده شدند.

حجت الاسلام حاج شيخ علي طُرفي تحصيلات ابتدايى و متوسطه را تا دوم دبيرستان در آبادان سپري كرد و سال هاى پايانى دبيرستان را در سوسنگرد به آخر رساند. از خاطرات شيرين ايشان در سنين نوجواني، ملاقات با حضرت امام خميني (ره) به همراه پدرشان است. در اين باره چنين

مى گويند: اولين بار سال 41 به همراه مرحوم والد با حضرت امام رضوان الله تعالي عليه در بيت ايشان واقع در محله يخچال قاضي قم ملاقات كردم. چهره امام و بيان ايشان چنان جذاب و زيبا بود كه مجذوب ايشان شدم. من در آن زمان 13ساله بودم و همان ملاقات در روح و جان من تأثير عميقي گذاشت به طوري كه عاشق امام و سخنان و خط مشي انقلابي ايشان شدم. به گفته حجت الاسلام طُرفي، از همان زمان كه مرحوم آيت الله حاج شيخ عيسي طُرفي با امام در شهر مقدس قم ملاقات كردند، خانه ايشان كانون گرم انقلاب و سيره امام، الگوي جاويدان زندگانيشان شد. اين سيره عملى از آغاز نهضت مقدس حضرت امام تا مرحله پيروزي و تا به امروز تداوم دارد. وى پس از اخذ ديپلم، براي گذراندن دوره نظام وظيفه به شهرهاي تهران، كرمان و شيراز اعزام شدند و پس از طي دوران خدمت سربازي، حدود سال 1350 جهت تحصيلات حوزوي به شهر مقدس قم هجرت كرد. اوج فعاليت انقلابي حجت الاسلام طُرفي از زمان شروع نهضت و در دوران طلبگي در شهر مقدس قم متبلور گرديد. در آن زمان ضمن تماس و ملاقات با عده اي از پيروان و شاگردان حضرت امام و منتسبين به بيت شريف ايشان از جمله: آقاي اعرابي داماد امام، به مباني نهضت امام آگاهي يافته و خود يكي از مبلّغين و مروّجين آن شد و با شركت در راهپيمايي ها و پخش اعلاميه و... به انجام وظايف انقلابى پرداخت. در سال هاي 56 و 57 به منظور آگاهى بخشى به مردم مانند رساندن

اعلاميه و نوار سخنراني هاي انقلابي، به صورت مستمر به شهرهاي خوزستان به ويژه آبادان سفر مي كردند و در مساجد، مجالس، محافل و نشست هاي سرّي با ايراد سخنراني، آخرين مواضع انقلاب را تبيين مي كردند.

اهم فعاليت هاي ايشان در سال هاي قبل از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي را مرور مي كنيم:

· شركت در راهپيمايى ها، از جمله شركت در اولين راهپيمايي انقلابي 19 دي قم.

· تهيه نوارهاي سخنراني و اعلاميه هاي انقلابي و ارسال آن ها به آبادان و ساير شهرها.

· تهيه وسائل تكثير اعلاميه و ارسال آن به آبادان

· تشكيل جلسات آموزش قرآن كريم براي جوانان در در آبادان و آگاهى بخشى انقلابي در خلال جلسات.

· سخنراني هاي انقلابي در مساجد و محافل مردمي.

· سازماندهي و راه اندازي راهپيمايى در مناطق شهري و روستايى.

·

تسخير راديو تلويزيون آبادان در ابتداي انقلاب.

حجت الاسلام طُرفه پس از انقلاب وظايف انقلابى خود را پى گرفت. برخى از اين فعاليت ها چنين است:

· تشكيل ستاد عشاير آبادان و نظارت بر كميته هاي محلي كه مشتمل بركميته هاي مهم مرزي اروندرود بود.

· حل مشكلات اجتماعي و اختلافي با تشكيل كميته اي به نام كميته حل اختلاف كه جايگزين برخي از شعب دادگستري به صورت موقت بود.

· مبارزه با قاچاق.

· مبارزه با گروهك هاي منافق و كمونيست و انهدام پايگاه هاي آنان كه به عناوين مختلف از قبيل چريك هاي اقليت و اكثريت در آبادان فعاليت داشتند.

· مديريت راديو نفت ملي آبادان.

· تشكيل مجمعا لخطباي آبادان.

· تشكيل مجمعا لشعراي آبادان.

·

تأسيس مركز الثقافي (مركز فرهنگي) آبادان.

· راه اندازي محافل شعر و ادب انقلابي به زبان عربي و ضبط و پخش آن از صدا و سيما.

حاج شيخ علي طُرفي در مدت هشت سال دفاع مقدس و غيورانه از مرزهاى ايران عزيز، دوشادوش رزمندگان حضوري آگاهانه داشتند.

پارها ى از فعاليت هاى ايشان در سال هاى دفاع و پس از آن چنين است:

· حضور در جبهه ها از اولين روز شروع جنگ تحميلي تا پايان آن به عنوان نيروي رزمي و فرهنگي در راديو و كميته انقلاب اسلامي

· بيش از 12 سال نماينده حضرت امام و رهبرى و امام جمعه دشت آزادگان (سوسنگرد، بستان و هويزه).

· تهيه سلاح و مهمات جنگي و تدارك نيازمندي هاي جبهه رزمندگان عشاير آبادان.

· حضور مستمر درخطوط مقدم نبرد.

· رئيس ستاد

پشتيباني جنگ دشت آزادگان و تهيه و ارسال كمك هاي مردمي براى رزمندگان اسلام.

· نماينده ولي فقيه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي سوسنگرد، بستان و هويزه.

· نماينده جامعه روحانيت در بنياد مسكن.

· رئيس جمعيت هلال احمر دشت آزادگان.

· رييس ستاد اعزام روحانيون به جبهه دشت آزادگان.

· سرپرست امور فرهنگي جهادسازندگي آبادان در دوران جنگ.

ساير سوابق و مسئوليت هاي علمي، فرهنگي و سياسي حجت الاسلام طُرفي:

· بيش از 30 سال تحصيل و تدريس در حوزه هاي علميه و همچنين افتخار تلمذ سطوح نزد استاداني چون: مدرس افغاني، تهراني، سيد علي علوي، شيخ حسين قطيفي، بحث خارج نزد آيات عظام مرحوم ميرزا جواد تبريزي، مكارم شيرازي، سيد كاظم حايري.

· بناي بيش

از 40 باب مسجد و بناى حوزه علميه و مصلاي دشت آزادگان.

· مسئول بخش عربي راديوهاي استان خوزستان.

· مسئول بخش عربي صداي سپاه پاسداران استان خوزستان.

· سرپرست اداره اوقاف و امورخيريه آبادان.

· رئيس شوراي حل اختلاف دادگستري آبادان.

ايشان صاحب تأليفات متعددى هستند كه از آن جمله كتابب «آبادان در تاريخ اسلامي» و «مساجد آبادان» به چاپ رسيده است. و تأليفات ديگرشان از جمله «طيّ قبيله المؤمنه»، «نامه ي امام جعفر صادق عليه السلام به دولتمردان» ، «الزرع و الزراعه» و «الاخلاق الاسلامي»، «ديوان اشعار عربي و فارسي» در شرف چاپ هستند.

و آخر دعوانا أن الحمد لله ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام علي سيّدنا و نبيّنا أبي القاسم محمّد و علي أهل بيته الطّيّبين الطّاهرين المعصومين المنتجبين و اللّعن الدّائم علي أعدائهم أجمعين إلي يوم الدين.

طسوجي، ملك

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد ملك موسوى كه جامع معقول و منقول و داراى علوم غريبه بوده و در حدود سال 1352 قمرى در طسوج وفات نموده و اكنون قبرش مزار مردم آن سامانست.

سيد ملك ملكى (طسوجى) از علماء و ائمه جماعت معاصر شيراز است.

وى در بيت علم و فضيلت ديده به جهان گشوده و پس

از پرورش و خواندن اوليات و مقدمات و قسمتى از سطوح به قم مهاجرت و سطوح را از مدرسين حوزه تكميل و به درس خارج آيات عظام حوزه بالاخص آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه. العظمى شريعتمدارى و آيت اللَّه العظمى خمينى شركت و از خرمن علوم آنان استفاده و بهره هاى كافى برده و پس از رحلت آيت اللَّه بروجردى منحصراً از درس و بحث آقاى شريعتمدارى بهره مند شده تا در سال 1394 قمرى كه حسب الامر معظم له به شيراز عزيمت و در مسجد امام حسين (ع) (خيابان شاه شيراز) به اقامه جماعت و گفتن درس تفسير و ساير خدمات دينى اشتغال دارند.

نگارنده گويد: جناب آقاى ملكى كه داماد عموى گرامش حجةالاسلام والمسلمين حاج سيد عباس ملكى طسوجى است. از افاضل وارسته اين بيت است مرحوم والدش آيت اللَّه آقا سيد ملك موسوى طسوجى از علماء بزرگ و بنام طسوج بودند و در حدود سال 1352 قمرى وفات و اكنون قبرش مزار مردم آن سامانست.

و برايش مقبره اى بنا و فرزند برومند و بزرگش آيت اللَّه آقاى حاج سيد محمد جمال كه از علماء اعلام نجف و شاگردان مبرز مرحوم آيت اللَّه آقا ضياءالدين عراقى و آيت اللَّه العظمى اصفهانى و غيرهما مى باشند مرتجلا در مدفن والد ماجد خود دوبيتى انشاد نموده و به كاشى بالاى درب مقبره اش كتيبه شده است كه در اينجا مى نگارم.

زر جمال الدين فى هذا المقام

فهو للاسلام قد كان امام

فاراد اللَّه ان يرفعه

فزهى كالنجم فى وادى السلام

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

طوسي، ابومحمد احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 339 ق)، حافظ، محدث و واعظ. معروف به بلاذرى صغير. او از محمد بن ايوب بن ضريس و تميم بن محمد حافظ و عبدالله بن محمد بن

شيرويه و همطبقه آنان حديث شنيد. ابوعبدالله حاكم گويد كه او يگانه ى دوران خويش در حفظ و وعظ بود و مشايخ بزرگ همچون حافظ ابوعلى در محضرش حاضر مى شدند و از حديث خوانى او فرحناك مى شدند و هيچ گاه درباره ى اسناد يا اسمى و يا حديثى بر او خرده نگرفتند. او در طابران طوس از دنيا رفت. از آثارش تخريج «صحيحى» به سبك «صحيح» مسلم است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (36 / 16)، شذرات الذهب (349 / 2)، طبقات الحفاظ (366 -365)، العبر (56 / 2).

طوسي، اسدالله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اسدالله طوسي

محل تولد : بهشهر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1346/1/1

زندگينامه علمي

حقير آموزش قرآن كريم را نزد پدر بزرگوارم آموختم آنگاه براي تحصيل وارد مدرسه ابتدايي واقع در محل تولدم در يكي از روستاهاي ييلاقي در مناطق جنگلي و خوش آب و هواي مازندران , بخش هزار جريب ساري شدم تا پايه سوم ابتدايي را گذراندم سپس توسط برادر بزرگوارم جناب حجت الاسلام شيخ محمد علي طوسي به شهر مقدس قم آمدم از پايه چهارم ابتدايي تا پايان دوره متوسطه در اين شهر مشغول به تحصيل بودم خرداد سال 1362 موفق به اخذ ديپلم شدم و سال بعد يعني 1363 به حوزه علميّه قم وارد شدم . شروع به تحصيلات حوزوي از بركات زندگي حقير بود . آشنايي با مراكز علمي حوزوي و اساتيد و كارشناسان حوزوي و افتادن در وادي علم و تحصيل و تحقيق براي بنده بسيار مغتنم بود .

سال 1367 يعني وقتي مشغول به گذراندن سطح 4 حوزه بودم وارد بخش آموزش مؤسسه در راه حق

شدم كه بعدها به بنياد باقر العلوم (ع) و سپس به موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) تغيير نام يافت . پس از اتمام دوره عمومي در سال 1371 دوره تخصصي در رشته تربيتي را آغاز كردم . پس از اتمام دوره تخصصي در سال 1376 از پايان نامه كارشناسي ارشد در رشته علوم تربيتي با عنوان روش هاي تربيتي انذار و تبشير در قرآن با نمره عالي 5/18 دفاع كردم . فراغت از تحصيلات دوره هاي مؤسسه همزمان بود با درخواست هاي برخي دوستان و نيز اساتيد براي فعّاليّت در بخش هاي مختلف آموزشي و پژوهشي كه حقير با فعاليت در مراكز مطالعات و پژوهش هاي فرهنگي حوزه علميّه قم موافقت كردم و بعنوان مسئول گروه تربيت و مشاوره ادامه داشت . همزمان به اتفاق يكي از دوستان دست به ترجمه مجموعه مقالات تخصصي علوم تربيتي از يكي از منابع خارجي شديم به صورت كتاب با عنوان گامي به سوي نظريه پردازي در تعليم و تربيت اسلامي چاپ و منتشر گرديد .

با افتتاح واحد تربيت مربي اخلاق در مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) به سرپرستي و هدايت حضرت استاد حاج آقاي دكتر تهراني ، حقير جذب آنجا شدم و از اولين گروه آموزشي آن واحد بودم سال بعد از آن خود نيز بنا به درخواست و لطف و عنايت استاد وارد فعّاليّت هاي واحد شده و سپس به عنوان مسئول واحد تربيت مربي اخلاق تا كنون مشغول به انجام وظيفه هستم . همزمان با فعال بودن در واحد تربيت مربي اخلاق فعاليت هايي نيز در حوزه آموزش و پرورش داشتم.

ظهيري، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج ميرزا حسن ظهيرى امام جماعت مسجد سيمان رى از علماء و دانشمندان اين شهر است ولى تولدش در تهران و بعد از خواندن مقدمات و اوليات به عراق مهاجرت نموده و مدتها در نجف و كربلا اقامت و از محضر آيات عظام آن سامان فقها و اصولا استفاده كرده و پس از فوت مرحوم آيت اللَّه العظمى اصفهانى در سال 1366 قمرى مراجعت به تهران و در مدرسه مروى بتدريس و مباحثات پرداخته تا در حدود سال 1376 قمرى كه براى امامت مسجد مزبور انتخاب و تاكنون در آنجا از طريق محراب و منبر به تزويج دين و تبليغ احكام اشتغال دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

ظهيري، مختار

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مختار ظهيرى از علماء و ائمه جماعت امروز شهرستان رشت مى باشد. وى در گيلان متولد شده و پس از پرورش و خواندن مقدمات و سطوح اوليه به قم مهاجرت نموده و متون فقه و اصول را تكميل آنگاه به درس آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيات ديگر شركت نموده و به مدارج عاليه علم و كمال رسيده و به رشت مراجعت و در مسجد بيستون رشت به اقامه جماعت و تبليغ احكام و نشر معارف اسلام اشتغال دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

عابدي، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد عابدي

محل تولد : كندوان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1352/1/1

زندگينامه علمي

بسمه تعالي

تولد و تحصيلات

در سال 1352 ش در روستاي كندوان از توابع شهرستان ميانه در استان آذربايجان شرقي متولد شدم پدرم بنا و مادرم خانه دارو از خانواده اهل علم بود. از جمله آيت الله شيخ نصرت الله بنارواني كه دايي آنان شمرده مي شد. بعد از چند سالي به ميانه نقل مكان كرديم و دوره ابتدايي، راهنمايي و اول دبيرستان را همان جا خواندم و وارد حوزه علميه ميانه شدم و به فاصله كمتر از چند ماه در سال 69 به حوزه علميه مسجد الدوله تهران رفتم. در تهران در مدارس ايلچي بيك (شهيد باهنر) و رضائيه و در نهايت مروي هم تحصيل كردم و تا لمعتين را در اين مدارس خواندم. استادان دوره مقدمات آقايان ميرحسيني، فاضل، عبدالمجيد رشيدپور (استاد اخلاق) و... بودند لمعه را هم با اساتيدي چون مرحوم پاكتچي، تقوايي و ... خواندم.ظاهرا در سال 73 به حوزه علميه قم آمدم. در مدرسه فيضيه و آنگاه دارالشفا ساكن شدم با

حضرات اساتيد اعتمادي، وجداني فخر، موسوي تهراني، درياباري، رمضاني، و.... دروس را تا سطح خارج ادامه دادم. در سال 81 وارد رشته تخصصي تفسير و علوم قرآن شدم. و از محضر اساتيدي چون آيت الله معرفت، بهشتي، و آقايان فاضل گلپايگاني، عبدالهي (همكار تفسير نمونه) دكتر رضايي اصفهاني، نصيري و نعمتي پورفر و .... در دروس مختلف تفسير استفاده بردم همزمان به درس خارج آيات مكارم و سبحاني حاضر شدم و 2 سال به درس خارج ادامه دادم. 2.5 سال هم درس خارج جناب استاد سروش محلاتي حاضر شدم و درس خارج فقه امر به معروف و نهي از منكر و بخشي از قصاص را خواندم.آنگاه به درس خارج اصول آيت الله وحيد خراساني حاضر شدم و درس تفسير قرآن آيت الله جوادي آملي هم توفيق حضور يافتم.و اينك هم در دروس آيات مكارم، وحيد و جوادي توفيق حضور دارم.در طي سالهاي حضور در حوزه به امر تبليغ هم اهتمام دانسته ام و در داخل و خارج قم به تبليغ پرداخته ام. و همزمان فعاليتهايي در حوزه كتاب و مطبوعات هم داشته ام.

عابديني، احمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احمد عابديني

محل تولد : نجف آباد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب احمد عابديني فرزند يدالله متولد 1338 در نجف آباد اصفهان در خانواده اي كشاورز متولّد شدم از طرف مادرم نسبم به مرحوم آيةالله مير سيّدعلي آيت نجف آبادي مي رسد. به همين جهت مادر و دايي هايم كه نوادگان مرحوم مير سيّدعلي بودند به درس خواندن من اصرار داشتند، از جهت ديگر كشاورزي و رسيدگي به اموري از اين قبيل مطرح

بود به همين جهت معمولاً درس خواندن منحصر به مدرسه بود و بيشتر وقت خارج از مدرسه به كمك پدر در امر كشاورزي مي گذشت معمولاً شبهاي زمستان را در جلسات قرآن و حضور در مسجد و خواندن مقدمات صرف كردم. در سال 1356 ديپلم گرفتم و در كنكور شركت كردم و پس از قبولي در دانشگاه در رشته فيزيك به تحصيل پرداختم. در همان تابستان اولين كلاس آموزش قرآن را تشكيل دادم و تمامي دوستاني كه با هم درس مي خوانديم و ديپلم گرفتيم در آن كلاس شركت كردند و روخواني قرآن را فرا گرفتند. پس از ورود به دانشگاه نيز بنده خود را به دفاع از قرآن و اسلام مي دانستم. جو خاص آن زمان و وجود جوانان فراواني كه كمونيست شده بودند و بنده و دوستانم با آنان بحث مي كرديم و نا تواني از پاسخ به شبهات آنان، نياز به خواندن فلسفه را برايمان يقيني ساخت ولي مبارزه با شاه به شكلهاي گوناگون از جمله تشكيل نمايشگاه هاي كتاب در شهرهاي مختلف از جمله شهرهاي استان چهارمحال و تدارك تظاهرات و نيز درسهاي دانشگاه فرصت پرداختن به فلسفه را از ما گرفت با پيروزي انقلاب و افتادن بيشتر دانشگاه ها به دست كمونيستها و التقاتيها به منظور انقلاب فرهنگي، دانشگاه تعطيل شد و بنده فرصت را براي فلسفه خواندن غنيمت شمردم با چند تن از دوستان خدمت مرحوم آيةالله ايزدي امام جمعه نجف آباد كه از شاگردان خاص مرحوم آيةالله علامه طباطبائي و از هم دوره اي هاي مرحوم شهيد مطهري بود رسيديم و تقاضاي فلسفه كرديم و ايشان نپذيرفت و

فهم فلسفه را منوط به خواندن منطق دانست.

از روي ناچاري به قم رفتيم كه روز ورود به قم مصادف شد با حمله عراق به ايران. در درسهاي فلسفه نظير منظومه شركت مي كرديم ولي كامل نمي فهميديم، يكي از استادان حاضر شد تنها پنجشنبه ها چهار ساعت برايمان فلسفه بگويد كه باز مناسب نبود و ذهنمان كشش نداشت. شروع جنگ و بي برنامگي ما و تعطيل شدن هر روزي درسهاي حوزه و بي پولي و ... دوباره ما را به نجف آباد كشاند اين بار استاد حاضر شد براي ما بداية الحكمه بگويد و ما نيز تصميم به خواندن منطق گرفتيم و منطق مظفر را شروع كرديم. كم كم براي فهميدن درست عربي به خواندن كتابهاي مقدماتي صرف و نحو مشتاق شديم و كم كم دروس حوزوي را به سبكي كه طلاب مي خواندند شروع كرديم، ولي بنده با سرعت بيشتر و اشتياق فراوان آنها را بسيار زودتر از ديگران به پايان بردم. برخي كتابها را با استاد خواندم و برخي را خودم مطالعه كردم، برخي را با مباحثه و برخي را ضمن تدريس فرا گرفتم.

از جمله اساتيدمان مرحوم شيخ محمّدعلي صفر نورالله بود كه هدايه، عوامل ملامحسن، مقداري سيوطي و مغني و مقداري تحريرالوسيله را نزد او خواندم. در عرض اين دروس، بدايةالحكمه، منطق مظفر، مقداري اصول فلسفه و روش رئاليسم با مقداري نهايةالحكمه را نزد مرحوم آيةالله ايزدي فرا گرفتم. نجف آباد برايم بسيار مناسب و خوب بود زيرا برخي درسها را كه نمي توانستم شركت كنم دوستانم برايم نوار مي گرفتند و آن را گوش مي دادم هرگاه خبردار مي شديم كه

عمليات است و جبهه رفتن لازم است با توافق يكديگر درس را تعطيل مي كرديم و پس از بازگشت از جبهه از همانجا شروع مي كرديم.

در سال 1361 دوباره به قم وارد شدم و در ايام تحصيل با عشق و علاقه به درس خواندن پرداختم. بقيه اصول و لمعه را نزد آقايان كوه كمره اي، احمدي ميانجي، محامي، و مرحوم وجداني فخر خواندم و در همان زمان سيوطي و هدايه را تدريس كردم و بعد به رسائل و مكاسب مشغول شدم و از درسهاي آقايان اعتمادي تهراني و مرحوم پاياني و مرحوم ستوده استفاده كردم و كفايتين را تنها نزد مرحوم آيةالله ستوده خواندم. در طي اين مدت تلاش كردم در درس منظومه آيةالله انصاري شيرازي و صبح هاي زود در درس اسفار جلد 9 آيةالله جوادي شركت كنم.

زماني كه در نجف آباد بودم گاهي در درس تفسير آيةالله ايزدي شركت مي كردم ولي اين شركت مرتب نبود اما در قم پس از اينكه حضرت آيةالله جوادي آملي تفسير قرآن را در مسجد محمديه شروع كردند در آن شركت كردم، كم كم جمعيّت زياد شد و درس به مسجد اعظم انتقال يافت و بنده همچنان در آن شركت مي كردم. بالاخره در خرداد 1365 دروس سطح كاملاً تمام شد و در امتحان كفايه شركت كردم در واقع شروع رسمي طلبگي بنده اواخر شهريور 1359 بود كه تا خرداد 1365 كه حدود 6 سال ميباشد طول كشيد. بنده علاوه بر درسهاي رسمي حوزه كه امروزه طي 10 سال مي خوانند مقدار زيادي فلسفه و تفسير نيز اندوخته داشتم و با طلاب مباحثه كرده بودم.

از خاطرات

به ياد ماندني آن دوران يكي آنكه شبي هنگام مباحثه كفايه به دوستان گفتم هرجا مطلب مشكل است و خود صاحب كفايه نمي فهمد مي گويد خالي از دقت نيست، دقت كن و ... در اثر همين توهين به ايشان يك مرتبه تيز فهميم از بين رفت و فرداي آن روز هرچه كردم متن كفايه را نمي فهميدم. فردا شب در سر مباحثه پيش دوستان خود به گناه خود اعتراف كردم و در حرم حضرت معصومه (س)نيز توبه و انابه كردم تا مقداري از آن فهم و حافظه برگشت ولي خوب روشن است كه پارچه كثيفِ شسته شده هيچ گاه مثل پارچه نظيف نيست. از آن زمان تصميم گرفتم به علما و بزرگان اهانت نكنم و به جاي اتهام به آنان فهم خود را مورد اتهام قرار دهم.

از خاطرات آن دوران اينكه گروهي بوديم كه در تمام درسها تلاش مي كرديم قبل از درسها پيش مطالعه كنيم و به همين جهت تنها خارج درس را گوش ميداديم و نيازي نمي ديديم كه تطبيق مطالب با متن را گوش دهيم و به همين جهت از درس خارج مي شديم، روزي مرحوم آيةالله پاياني در ضمن توضيح خارج مكاسب به برخي غلطهاي چاپي كتاب اشاره كرد و فرمود مي خواهم كساني كه تطبيق با متن را نمي نشينند به درد سر نيفتند از اينكه استاد كار مارا به رسميت شمرده بود خوشحال بوديم. در تابستانها و ايام تعطيل دروس، برنامه هاي ديگري داشتيم. تابستان 1356 قبلاً بيان شد. تابستان 1357 را در شهر كرد صرف كرديم. در آن وقت و در ايام تعطيل دانشگاه در جاهاي مختلف

نمايشگاه كتاب مي زديم. تابستان 1358 را در جهاد سازندگي استان چهارمحال و بختياري شهرستان جونقان و روستاهاي اطراف آن به سر بردم و به كارهاي فرهنگي و عمراني اشتغال داشتم. تابستان سال 1359 در بخش اردل و نوقان و روستاهاي آن به كارهاي فرهنگي و عمراني اشتغال داشتم. پس از شروع جنگ بيشتر تابستانها يا ايام تعطيل يا ايّام عمليات در جبهه مي گذشت.

تابستان سال 1360 به سر پل ذهاب رفتيم ، خوب به ياد دارم كه صبح زود هوا هنوز تاريك بود و ما سه نفر طلبه در كوچه هاي كرمانشاه قدم مي زديم تا به ستاد اعزام نيرو برسيم كه خبر شهادت 72 تن را از راديو شنيديم و خبر شهادت رجائي و باهنر را نيز در سر پل ذهاب و قبل از عمليّات معروف بازي دراز شنيديم. تلاش مي شد اوقاتمان در جبهه به بطالت نگذرد ، مباحثه تحرير الوسيله، حفظ قرآن، خواندن كتابهايي نظير پرواز در ملكوت از امام امت محصول تلاش آن دوره است. اگرچه اكنون كه به گذشته ها مي نگرم باز بسيار وقت تلف كرده ام كه امكان بهره برداري بهتر از آنها وجود داشت.

در تابستان 1364 كلاسهايي از سوي شوراي سرپرستي طلاب خارجي گذاشته شد و بنده در آن كلاسها شركت كردم و در امتحان نمره خوبي آوردم و روزي در حظور استادهاي عربي و محضر مرحوم استاد آيةالله ايزدي به عربي سخن گفتم كه اثر شادابي آن به خوبي در چهره استادانم ظاهر بود. به همين جهت و براي كامل شدن تكلم به عربي در تابستان 1365 و اتمام دروس سطح، چهار نفر از آن

كلاس به لبنان فرستاده شديم، ورود ما به لبنان مصادف بود با شروع درگيري هاي حركت امل و فلسطينيان. مدرسه رسول اكرم در حومه جنوبي بيروت و در سر راه فرودگاه كه محل استقرار ما بود درست در منطقه وسط درگيري بود و خمپاره هاي طرفين از بالاي مدرسه عبور مي كرد و چندين مرتبه به مدرسه اصابت كرد.

همه فكر آن جمع چهار نفري اين بود كه در ضمن كار و فعاليت، تمرين زبان كنيم. از جمله آن كارها ايجاد نمايشگاه كتاب بود كه يكي از آنها در جلوي مسجد امام رضا(ع)(محل اقامه نماز توسط آيةالله سيد محمدحسين فضل الله) به مدت 10 روز برگذار شد.

هرهفته بنده جدا از دوستان به جنوب لبنان، حوزه صديقين مي رفتم و با طلاب آنجا جلسه داشتم و گاهي به روستاهاي اطراف نيز مي رفتم، در ضمن برخي دروس را براي طلاب تدريس مي كردم.پس از پايان تابستان مسئولان مدرسه از بنده و يكي از دوستان خواستند كه براي تدريس آنجا بمانيم و خودشان با ايران هماهنگ كردند و زن و فرزندانمان را به لبنان آوردند و يك سال تحصيلي در آنجا مانديم.

در آنجا صبح ها خدمت آيةالله سيد محمدحسين فضل الله درس خارج فرا مي گرفتم و بقيه روز را به تدريس مشغول بودم روزهايي كه درگيري شديد بود و يا روزهاي يكشنبه كه تعطيلي رسمي لبنان بود و اساتيد در دروس خود حاضر نمي شدند من خودم را موظف مي دانستم درس آنان و يا درسي جايگزين را تدريس كنم، گاهي اوقات تدريسها به 11 عدد مي رسيد كه 2 تا 3 تا از آنها در مدرسه

خواهران بود كه همسرم مسئوليتش را بر عهده داشت و يكي از آنها درس عدل الهي بود كه پس از نماز مغرب و عشا براي دانشجويان مي گفتم.

بله از امور بسيار جالب در لبنان اين بود كه يك كلاس براي دانشجويان هفته اي سه شب گذاشته بودم و كتاب عدل الهي استاد مطهري را توضيح مي دادم. حدود 30 تا 40 دانشجو در آن كلاس شركت مي كردند اين مقدار دانشجو در آن شرايط بد امنيتي و استمرار آن، چشم همه افراد را خيره كرده بود و مي گفتند اين گونه كلاسها با اين تعداد دانشجو بي سابقه است.

در بين تمامي اين برنامه ها از برنامه براي ايرانيان قافل نشديم و محرم در آنجا منبري گذاشتيم و جلسه اي به زبان فارسي، سخنراني و مداحي به سبك ايراني براي مجموع ايرانيهاي موجود در بيروت اعم از سفارتي ها يا غير از آنها داشتيم كه بسيار جالب بود و مورد استقبال واقع شد. شب شام غريبان دسته عزاداري به سبك ايراني با شمع و ... به راه انداختيم و با نوحه سرائي به زبان فارسي به پشت درهاي مسجد امام رضا(ع) و سپس مسجدي كه مرحوم شمس الدين در آن اقامه جماعت مي كرد رفتيم. هر دو مسجد بسته بود و كسي در آنجا نبود، اما جالب اينكه بنده در طول راه زنان بي حجاب زيادي را ديدم كه مي آمدند روسري از يكي از خانم ها قرض مي گرفتند و به سر مي كردند و مقداري دسته عزاداري را همراهي مي كردند و سپس روسري را تحويل مي دادند و مي رفتند. اين نشان مي

داد كه بي حجابها ضد دين نيستند بلكه علاقه زيادي به دين دارند و شرايط زندگي، آنان را به اين وضع در آورده است.

اوايل تابستان 66 لبنان را به قصد ايران ترك كرديم تا دوباره اوايل مهر به آنجا بر گرديم ولي ديگر توفيق يار اينجانب نشد. پس از چند ماهي از ورود به ايران با گروه تفسير دفتر تبليغات آشنا شدم و به كار تحقيق در قرآن پرداختم و يكي از پژوهشگران تفسير راهنما گشتم كه بحمدالله در 20 جلد به چاپ رسيده است. از آن زمان تا سال 77 به مدت 12 سال در تفسير راهنما بودم و گاهي اوقات بخصوص تابستانها روزها يا هفته ها مي گذشت كه تنها قرآن و تفسير مطالعه مي كردم و خداوند را بر اين نعمت بزرگ شاكرم. در اين مدت درسهاي خارج زيادي از مراجع معظم قم را شركت كردم.نوارهاي درسهاي اصول و رجال را گوش دادم و مباحثه كردم نوارهاي جلدهاي 6و 7و 8 اسفار را گوش دادم و مباحثه كردم،دو دوره رسائل و زيادي از مكاسب را تدريس كردم و ... .

در سال 70 با باز شدن دوباره راه خانه خدا و شروع مجدد حج در امتحان زبان دانها شركت كردم و پس از قبولي ، در همان سال به حج مشرف شدم _البته پول حج را خودم پرداخت كردم و در واقع امتحان، اولين سفر را بي نوبت كرد_در مسير بين مكه و مدينه اتومبيل حامل ما به سختي تصادف كرد و چند نفر از زبان دانان شهيد و بنده نيز به شدت از ناحيه پاها ضربه ديدم. پس از مراجعه به ايران

و بدتر شدن روز به روز كوفتگي پا، مجبورم كرد كه چند ماهي در خانه بمانم و هيچ راه نروم اين زمان فرصت خوبي بود براي شروع به نوشتن كه اولين مقاله عربي در مورد طهارت اهل كتاب نوشته شد. پس از خوب شدن و فعاليتهاي دوباره بيرون از خانه، ديگر نوشتن رها نشد و در هر فرصتي قلم بر كاغذ رفت و مقاله هاي متعدد نوشته شد كه از سال 74 يكي پس از ديگري در مجله كاوشي نو در فقه و ساير مجلات به چاپ رسيد كه ليست ناقصي از آنها تهيه شده است.

در دوره چهارم تربيت مدرس دارالشفاء شركت كردم و مدرك كارشناسي ارشد دريافت كردم و در همان زمانها و شروع اعطاي مدارج علمي از سوي مديريت حوزه قم در آنجا نيز امتحان دادم و مدرك سطح چهار گرفتم. در سال 77 با به پايان رسيدن تقريبي كار تفسير راهنما از رفتن به آنجا خود داري كردم و پس از چند ماهي توفيق راه اندازي «مركز تحقيقات طب اسلامي امام صادق(ع)» نصيب اين جانب شد و توفيق يار شد تا يك دور كتب اربعه حديثي شيعه را با دقت بخوانم كه برايم بسيار مفيد بود و نزديك است كه مسير آينده تحقيقات و تأليفاتم را رقم بزند.

در تابستان 81 و تقريباً تمام شدن دور فيش برداري از كتب اربعه و اصرار خوانواده براي ترك قم و هجرت به اصفهان و بسيار خوب بودن استخاره هاي فراوان در اين رابطه علي رغم ميل باطني، راهي اصفهان شدم و از اوّل مهر 81 در اصفهان به تدريس در حوزه پرداختم تا خداوند چه

بخواهد. برخي از مراجع معظم تقليد بنده را با ورقه اجتهاد، وكالت و امثال آن مورد لطف قرار دادند. تا كنون شش جلد كتاب از اين جانب به چاپ رسيده است و اميدوارم بتوانم مقاله هاي چاپ شده ام را با اصلاح و اكمال براي چاپ آماده سازم، زيرا اكثر مقالات از نوآوري بهره مند است، بويژه مقالات فقهي كه شرطش نوآوري همراه با استدلالهاي محكم است و به همين جهت برخي از آنها در جشنواره ها برنده شده و جايزه اي نظير عمره برايم به ارمغان آورده است. برخي مكرر در جاهاي مختلف چاپ شده و برخي دستمايه محققان براي طرح هاي تحقيقاتي گشته است. و خداوند را براي همه اين نعمتها شاكرم. و اكنون نيز به طرحي پيرامون احاديث اهل بيت مي انديشم.

شايد بتوان روحيه نو آوي اين جانب را - اگر واقعاً موجود باشد- ناشي از دانشجو بودن قبل از انقلاب و برخورد با افكار مختلف در دانشگاه و نيز سفر به لبنان در سخت ترين شرايط و برخورد و تضارب آرا با اكثر گروه هاي موجود در صحنه و بودن در حوادث گوناگون دانست. از ناكامي هاي اين جانب نداشتن هم مباحثه دائم است، در دوران جنگ با هركسي هماهنگ و هم طراز شدم تا با هم پرواز كنيم به جبهه رفت و به پروازي ديگر مبادرت ورزيد. پس از آن نيز هم مباحثه ها، تدريس در دانشگاه ها،ورود به ارگانها و ...را بر طلبگي صرف و كمي امكانات ترجيح دادند و به همين جهت كارهاي تحقيقاتي اين جانب به تنهايي انجام مي پذيرد و به همين جهت از نظر كيفيت

و كميت روند مطلوبي كه خودم آن را مي پسندم ندارد و به ويژه كه گاهي ويراستاران نيز به ويرانگري مي پردازند و غلط گيران نيز بي دقتي مي كنند و ناگهان مقاله اي منتشر مي شود كه ... .

از خداوند منان عاجزانه تقاضا دارم كه توفيقي عنايت كند كه مجموعه حديثي مورد نظر بدون هر اشكالي به پايان رسد. از مهر ماه 83 شروع به تدريس ترتيبي قرآن مجيد و نوشتن آن به عربي كردم كه الحمدلله اكنون يك جزء از قرآن به اتمام رسيده و بيش از دو جلد دست نويس تفسير موجود است كه اميد است با توفيق خداوند بتوانم يك دوره تفسير را به آخر برسانم و در معرض نظر علاقه مندان قرار دهم.

عارفچه، محمد علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ميرزا محمد على عارفچه، واعظ فاضل صالح، و اديب شاعر، از فضلاى اهل منبر، و از مرثيه خوانان و مداحين خاندان نبوت بود. عمرى به زهد و قناعت گذرانيد.

در شب جمعه 19 ذى قعدة الحرام سال 1380 به سن متجاوز از هشتاد وفات يافته، جنب پدر مدفون گرديد.

كتب زير از اوست كه همه ى آنها مطبوع مى باشد:

1 - تحفة المعصومين 2 - ديوان اشعار 3 - زبدة القصايد 4 - صد قصيده و زيارات 5 - منتخب كبير، در ادعيه و زيارات 6 - هدية المعصومين؛ و غيره.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

عالم نجف آبادي، محمد حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم زاهد فقيه مجتهد عادل، از مدّرسين و ائّمه جماعت اصفهان، و مورد وثوق و احترام كلّيّه طبقات، از تلامذه حاج ميرزا بديع درب امامى، و آخوند ملا محمّد حسين كرمانى، و آقا سيد محمّد باقر درچه اى، و آخوند كاشى، و جهانگير خان قشقائى و جمعى ديگر بوده، سالها در مدرسه جدّه تدريس مى فرمود و جمعى كثير از مستعدّين از محضرش مستفيد مى شدند.

كتب و رسائلى در فقه و اصول از تقريرات اساتيد خود نوشته، و ضمناً كتابى به نام «فضيلة السيادة» درباره سادات و اهمّيّت مقام آنان، و احاديث وارده در اين موضوع تأليف فرموده و به چاپ رسيده است.

در شب 3 شنبه 18 ربيع الاول سال 1384 به سنّ متجاوز از نود و هفت سالگى وفات يافته، در بقعه تكيه كازرونى مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

عالمي، خليل

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

خليل عالمي

محل تولد : اهر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1348/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1372 وارد حوزه علميه قم شده ام و دو سال در مدرسه امام مهدي موعود(عج) واقع در ميدان توحيد، سه سال در مدرسه امام محمد باقر(ع) و سه سال در مدرسه حسينه گذراندم. دروس سطح را در سال 1380 در مدت 8 سال به پايان رساندم همزمان در سال 1377 (ع) وارد مؤسسه امام خميني(ره) شدم و در رشته حقوق كارشناسي گرفتم و در ادامه در سال 1383 وارد تحصيلات تكميلي در رشته حقوق عمومي ادامه تحصيل مي دهم. الان در حال گذراندن ترم آخر كارشناسي ارشد اين رشته هستم از سال 1380 در دروس خارج فقه مرحوم آيت الله تبريزي و اصول

فقه حاج شيخ صادق لاريجاني شركت نمودم. و از همان سال در درس تفسير حضرت آيت الله جوادي آملي شركت نموده ام كه همه اينها جز درس آيت الله تبريزي ادامه دارد.

تقريباً از سال 1379 در واحد حقوق و سياست مركز مطالعات و پژوهش فرهنگي حوزه همكاري مستمر داشته ام و در پاسخ به سئوالات محاله به اين واحد شركت كرده دستورات ديگري را پاسخ داده ام. و اين همكاري هنوز هم ادامه دارد.كه تاكنون سه مقاله از اينجانب به چاپ رسيده است.

عالمي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدتقى عالمى از ائمه جماعت و علماء معاصر همدان است.

وى در سال 1308 شمسى در همدان متولد شده و در بيت علم و كرامت نشو و نما يافته و در سيزده سالگى پدر را از دست داده ولى در همان اوقات با شوقى فراوان در همدان به تحصيل علوم دينيه پرداخته و مقدمات و سطوح را در نزد اساتيد عالى رتبه به پايان رسانيده و در سال 1329 شمسى به قم مشرف و اقامت نموده.

و در حدود ده سال از دروس مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه گلپايگانى و آيت اللَّه امام خمينى و غيرهم استفاده نموده و تقريرات درس آنان را تدوين و تنظيم نموده.

و ضمنا از درس تفسير علامه گرانمايه و استاد عاليقدر آقاى حاج سيد محمدحسين طباطبايى بهره هاى وافرى برده و نيز قسمتى از معقول منظومه حاجى سبزوارى و بحثهايى از علم اخلاق را خدمت بعضى ديگر از اساتيد حوزه بهره مند شده تا اينكه در اثر عارضه مزاجى حوزه قم را ترك و به درخواست عده اى از اهالى همدان از مرحوم آيت اللَّه بروجردى و امريه معظم له به همدان

برگشته.

و در مسجد معروف به خانه دراز به اقامه جماعت و نشر احكام و تدريس سطوح عاليه و تربيت بعضى از محصلين و طلاب پرداخته و تا حال تحرير و تأليف اين كتاب اشتغال و چند سالى است كه بنا بر خواهش اهالى بازار قرار دارد به اقامه جماعت و تبليغات وسيعترى مشغول و در ماه رمضان در مسجد مزبور پس از اداء فريضه به وعظ و ارشاد مردم موفق مى باشند.

داراى تأليفات و آثار و خدمات ارزنده و ارجدارى از پرداخت شهريه به طلاب همدان و رسيدگى به امور سادات و بينوايان آبرومند از تهيه خانه براى آنها و سرمايه به بعضى از آنها دادن و تشريك مساعى در (مهديه) همدان كه داراى درمانگاه و بانك قرض الحسنه، كمك به ايتام و... مى باشند. ادام اللَّه توفيقانه و آثاره. اما تأليفات ايشان از اين قرار است:

1- نقد و اصلاح در امامت (مطبوع) 2- بحثى درباره ارتباط حوادث با اعمال انسانها (ناتمام) 3- شرح زندگانى خود 4- عقايد الشيعه 5- رساله در نجاسات اهل كتاب 6- رساله اى در جواز جمع بين صلوتين رد بر اهل سنت 7- قرآن و اعتقاد به خدا 8- مجموعه اى نفيس.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

عامري شهرابي، هادي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

هادي عامري شهرابي

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1346/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب هادي عامري شهرابي درسال 1346 درتهران متولد شدم. پس ازاتمام تحصيلات كلاسيك درسال 1363 وارد حوزه علميه شدم وازاساتيد بزرگوار حوزه كسب فيض نمود م، همراه با دروس رسمي حوزه دررشته تخصصي كلام نيز مشغول شدم و درسال 1380 فارغ التحصيل شدم وپايان نامه خود را با موضوع

اثبات خلافت بلافصل حضرت علي عليه السلام ارائه دادم. همزمان باتحصيل به تاليف نيز پرداختم كه فهرست آثار درصفحات بعد آمده است.

عاملي، مصطفي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مصطفى عاملى دزفولى از فضلاء بزرگوار معاصر اهواز مى باشند وى در دزفول متولد شده و پس از خواندن مقدمات و ادبيات به قم مهاجرت و سطوح را از محضر آيت اللَّه العظمى آقاى مرعشى نجفى مدظله و ديگران خوانده و از ابحاث خارج آيات عظام بهره مند گرديده آنگاه به وطن مراجعت و پس از چندى منتقل به اهواز مركز استان خوزستان شده و از محضر آيت اللَّه العظمى حاج سيد على بهبهانى مدظله استفاده نموده و به تبليغ احكام و ترويج اسلام از راه منبر و غيره پرداخته است. و ايشان مانند رفيق صديقش حاج شيخ على محمد سابق الذكر عالمى متين و فاضلى كامل و خدوم مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

عبادي مروزي، قطب الدين، ابومنصور مظفر

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(547 -491 ق)، واعظ، فقيه و محدث. ملقب به امير و معروف به امير قطب الدين يا قطب عبادى. در روستاى سنج عباد، از قراء مرو، به دنيا آمد و بدين جهت به عبادى مشهور شد. وى از نصرالله خشنامى و عبدالغفار شيروى و عده اى ديگر حديث شنيد. او از طرف سلطان سنجر به بغداد رفت و مدت سه سال در جامع قصر و در دارالسلطنه به وعظ پرداخت و مردم بر گردش ازدحام مى نمودند. او در جامع قصر املاى حديث مى كرد. ابن اخضر و حمزه بن قبيطى و محمد بن مكرم از وى حديث روايت كرده اند. نيكويى و حسن وعظ وى ضرب المثل بود. ابن جوزى گويد كه او زيبا كلام بود و از مواعظ او مجلداتى گردآورى كرده اند. ابوسعد سمعانى گويد كه از او رساله اى در «شرب الخمر» ديده است. عبادى در عسكر خوزستان درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (124 -123 /

4)، ريحانه (93 / 4)، سير النبلاء (232 -231 / 20)، لغت نامه (ذيل/ ابومنصور)، معجم المؤلفين (298 -297 / 12)، النجوم الزاهراه (291 / 5)، هديه العارفين (463 / 2).

عباسي فردويي، غلامعلي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

زندگينامه علمي

اينجانب غلامعلي عباسي فردويي درسال 1334شمسي در يكي از روستاهاي قم به نام فردو به دنيا آمده و پس از اتمام تحصيلات ابتدائي در سال1351به حوزه علميه وارد شده و د ر مدرسه حضرت آ يت الله العظمي گلپايگاني به تحصيل مشغول شدم. سطح را در محضر حجج اسلام و آيات بزرگوار چون :مير احمدي معروف به طالقاني ،حججي ،نكونام ،حاج آقاحسن تهراني ، صلواتي ، حاج شيخ مهدي بيگدلي ،امينيان ، مقتدائي ،رضا استادي ،اعتمادي و ستوده به پايان رساندم. فلسفه را نزد اساتيد معروف حكمت و فلسفه حضرات آيات :انصاري شيرازى،مصباح يزدي ،صالحي مازندراني ،و اميني فرا گرفتم .و نيز از سال 64در درس خارج فقه و اصول حضرات آيات :فاضل لنكراني ،مكارم شيرازي ،و جعفر سبحاني شركت نمودم. د رسال 1360موفق به اخذ مدرك كارشناسي شده و در سال 1371با ارائه پايان نامه خود باعنوان( سير علم كلام تا قرن سوم) مدرك كارشناسي ارشد الهيات و معارف اسلامي را از دانشگا ه تربيت مدرس دريافت نمودم.

از فروردين 1373تا آغاز مهر 85 به عنوان مدير مسئول فرهنگي آستانه مقدسه به خدمت مشغول و از آغاز مهر سال 85 به عنوان مديريت پژوهشي اين آستان مشغول به خدمت در اين عرصه نوراني هستم. دو سال تبليغ سيار در مناطق عشايري استان فارس از سال 58-59 از ارزشمندترين سنوات عمر اينجانب بوده است . و نيز د وسال ازسال 61تا 62در

منطقه شازند به عنوان كارشناس امور تربيتي در آموزش و پرورش به خدمت مشغول بودم.

تا كنون موفق به تاليف :فروغ آفتاب ،تاريخ علم كلام تا قرن چهارم ،قم در عصر حضور ائمه ،تذكره مشايخ قم ،فلسفه بست و بست نشينى، در پرتو مكتب زهرا (س) و مشروطيت و عبرتها شده ام . اميد است با توجها ت حضرت ولي عصر (عج)بتوانم دراين عرصه خدماتي را داشته باشم.

عباسي، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

على عباسي

محل تولد : سربند اراك

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب علي عباسي در سال 1361 پس از اخذ ديپلم وارد حوزه علميه اراك شدم . مدت يك سال در اراك تحصيل نمودم و در سال 1362 وارد حوزه علميه قم شدم . دوره سطح را در سال 1370 به پايان رساندم . از سال 1370 تا 1381 به مدت 11 سال در درس خارج فقه و اصول حضرات آيات وحيد خراساني , تبريزي , فاضل لنكراني و هاشمي شاهرودي شركت نمودم . در سال 1367 همزمان با تحصيلات حوزوي به تحصيل در رشته فيزيك در دانشگاه تهران پرداختم و در سال 1371 مدرك كارشناسي فيزيك با گرايش اتمي دريافت نمودم . از سال 1374 تا 1377 نيز دوره كارشناسي ارشد فيزيك را در رشته فيزيك ذرات بنيادي در دانشگاه تربيت معلم تهران گذراندم . از سال 1375 تا 1383 دوره دكتراي فلسفه تطبيقي را در واحد تربيت مدرس دانشگاه قم طي نمودم و در حال حاضر رساله دكتراي خود را تحت عنوان ماده در فلسفه و فيزيك زير نظر آقايان دكتر اعواني و دكتر گلشني ,

آماده دفاع كردم . در ساليان آغازين طلبگي به تدريس ادبيات و منطق و فقه و اصول اشتغال داشتم . اكنون عمده فعاليت علمي من , تدريس مباحث فلسفي و كلامي در مراكز و مدارس حوزه است . تدريس فلسفه اسلامي , فلسفه غرب , تاريخ فلسفه غرب , كلام اسلامي , كلام جديد , انسان شناسي , معرفت شناسي , شبهات كلامي در مركز جهاني علوم اسلامي , موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) , مركز تخصصي تبليغ و برخي مراكز ديگر از اين جمله است . از سال 1374 تا 1380 به پژوهش در مباحث حديثي در مؤسسه دارالحديث اشتغال داشتم . حاصل اين دوره , جمع آوري و تدوين و بيان نگاري بيش از 50 كلاسور است كه در مباحث مختلف به ويژه مباحث كلامي در دارالحديث آماده نشر است . گمان مي كنم مجموعه " العمل في الكتاب و السنه" به تنهايي بيش از 5 مجلد خواهد شد . از سال 1379 تا 1382 نيز همكاري پژوهشي نيمه وقتي با پژوهشكده حوزه و دانشگاه داشتم . در سالهاي اخير راهنمايي و مشاوره و داوري پايان نامه هاي متعددي را در حوزه علميه قم و مركز جهاني علوم اسلامي و مؤسسه امام خميني (ره) و دانشگاه مفيد بر عهده داشته ام كه تعداد آنها متجاوز از 40 مورد است. از سال 1381 در مركز جهاني علوم اسلامي معاونت پژوهشي اين مركز و مديريت گروه فلسفه و كلام را نيز بر عهده دارم . يكي از محصولات معاونت پژوهش نشريه اطلاع رساني پژوهه است كه اينجانب به عنوان مدير مسئول و عضو شوراي

علمي آن فعاليت دارم .مسئوليت گروه حكمت فاطمي دانشنامه حضرت زهرا (س) كه پژوهشگاه فرهنگ و انديشه در حال تدوين آن است نيز برعهده اينجانب است .

عباسي، فرج الله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرج الله عباسي

محل تولد : هشترود

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1350/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب فرج الله عباسي فرزند اسلام در سال 1350 در روستايي به نام داش بلاغ از توابع شهرستان هشترود استان آذربايجان شرقي به دنيا آمده ام پدرم در خانه افتخار معلمي قرآن كريم را بر بچه هاي تحصيل نكرده و نيز ابتدائي تمام كرده ها داشت و خود نيز تا به امروز از افرادي است كه هميشه قرآن مي خواند هرچند به بركت نظام مقدس جمهوري اسلامي و اهميت دادن به قرآن كريم، ديگر دانش آموزان نياز چنداني به گذراندن روخواني قرآن را ندارند. بنابراين تولدم در يك خانواده مذهبي و خانه ي قرآني بود كه روحانيتم را مديون دعاهاي مادري و صوت دلرباي قرآني پدري مي دانم. تحصيلات ابتدائي را در همان روستا و راهنمايي را در روستاي همجوار به نام آق زيارت به پايان رساندم و با صلاحديد پدر قرآنيم در سال 1366 وارد حوزه علميه امامزاده شهرستان مراغه شده و ادبيات را نزد اساتيد بزرگوار حج اسلام آقايان قدسي و نجفي گذراندم و در سال 1369 به حوزه علميه قم وارد شده و منزلي در مدرسه مومنيه مرحوم آيةالله العظمي نجفي مرعشي تهيه كرده و در نزد اساتيد حوزه علميه مرحوم آيه الله وجداني فخر و نيز آيه الله اشتهاردي به تحصيل شرح لمعه و معالم الاصول را نزد حجه الاسلام مومني و اصول

فقه را در محضر حجةالاسلام شفيعي به پايان رساندم و در سال 72 با به پايان رساندن سطح يك حوزه و در سن 22 سالگي تشكيل خانواده دادم و به ادامه درس مشغول شدم.سطح دو را نزد اساتيدي چون حج السلام صالحي مازندراني و طاهري خرم آبادي و عليدوست به تحصيل پرداخته و كفايه را از محضر استاد نكونام استفاده نمودم. و در سال 78 درس هاي سطح 3 را تمام كرده ولي امتحان پايه دهم به 79 ماند و با توجه به اينكه در آن سال در فلسفه قبول نشدم در نتيجه قبولي امتحانات كتبي و شفاهي پايه دهم در سال 81 به پايان رسيد.با توجه به تمام شدن تحصيل سطح سه در سال 78-77 براي شركت در درس خارج فقه در درس نكاح حضرت استاد آيه الله مكارم شيرازي تابه امروز و نيز سه سال در فقه حضرت استاد آيه الله نوري همداني كه پس از درس حضرت مكارم شروع مي شد و در مسائل روز، قضا و ... از سال 80 تا 82 شركت نمودم.براي خارج اصول اول در محضر حضرت استاد آيه الله سبحاني بهره بردم ولي از سال بعد يعني 79 با صلاحديد برخي از اساتيد به درس خارج حضرت استاد آيه الله وحيد خراساني رفته و تا سال 83 استفاده نمودم.در كنار دروس حوزوي و در سال 71 به روش تدريس و تجويد قرآن دوره تربيت معلم كه سازمان تبليغات اسلامي قم برگزار مي كرد شركت نمودم و كارنامه دوره مقدماتي را در سال 72 اخذ كردم. ازسال 78 در مقطع كارشناسي ارشد تربيت محقق و نويسندگي

علوم قرآني دفتر تبليغات به مدت دو سال و نيم به تحصيل پرداخته ولي متاسفانه موفق به نوشتن پايان نامه نشدم. و با توجه به رشته قرآني به مطالعه درباره موضوعات قرآني علاقه مند گشته و موضوعاتي به عنوان تحقيق در كلاس و بعد از پايان دوره نيز جمع آوري كردم از جمله: 1. بررسي ترجمه سوره مد در ترجمه هاي موجود و نگاهي به روش هاي ترجمه؛2. سيماي دانشمندان در قرآن و بررسي آيات اولوالالباب و موضوعات مطرح شده در ذيل اين آيات؛ 3. آيات مربوط به صراط مستقيم و جمع آوري آياتي كه به مشخصات صراط مستقيم مرتبط بودند؛ 4 . رمز عشق و زنگ نفرت: آياتي كه مي رساند خداوند به افرادي محبت ورزيده و از عده اي به خاطر كارهاي ناشايست نفرت دارد. در سال 85 ازسوي معاونت تبليغ حوزه علميه قم در يك دوره كوتاه مدت آشنائي با تصوف شركت كردم و از سال 84 در رشته كلام و دين شناسي در سطح كارشناسي ارشد در موسسه تنظيم و نشر آثار حضرت امام خميني مشغول به تحصيل شده و در اسفند 86 به پايان رسيد كه مقاله تحت عنوان اجمالي از تاريخ تحول علم كلام براي تحقيق در كلاس و نيز مقاله اي 26 صفحه با عنوان كرامت در نظام حقوقي اسلام در ارتباط با غير مسلمانان براي همايش كرامت نوشته ام كه در روزنامه قدس چاپ مي شود.در كنار اينها به تحقيقات ديگري نيز پرداخته و در سال 83 به دفتر تبليغات قسمت نشر رسانه دو مقاله 10 صفحه اي نوشتم تحت عنوان: 1. اقتدار

جامعه اسلامي و راه كارهاي قرآني ؛ 2. راه كارهاي فقرزدايي كه در سال 84 در روز نامه كيهان به چاپ رسيد.همچنين از سال 83 تاكنون در مركز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگي حوزه علميه مشغول پاسخ گويي كتبي به پرسشها در دو گروه اديان و مذاهب، قرآن و حديث مي باشم كه بيش از 280 مقاله سه و چهار صفحه اي به اين مركز ارائه داده و حدود 11 نمونه نيز در سايت انديشه قم وابسته به اين مركز آمده است كه در موضوعات مختلفي همچون بهائيت، اهل حق، ماتريديه، قاديانيه، اسماعيليه، و ... مي باشند. علاوه بر مقاله هاي مزبور كتابي نيز با يكي از محققين برجسته در نقد مباني و انديشه هاي يكي از فرقه ها را آماده كرده ايم كه در آينده نزديك چاپ خواهد شد.از دي ماه 85 نيز به عنوان همكار گروه قرآن و حديث در همين مركز فعاليت كرده و به مقالات محققان كه در پاسخ پرسش ها آماده مي كنند؛ نظارت دارم. براي سطح 3 حوزه علميه نيز پايان نامه ي آسيب شناسي جامعه منتظر در آئينه روايات نوشته ام كه در حال نظارت استاد راهنما براي تاييد به دفاع مي باشد كه در همين جا لازم مي دانم از اساتيد راهنما و مشاور كمال تشكر را بنمايم. در كنار تحصيل و تحقيق براي بيان معارف و احكام در ايام دهه محرم و ماه رمضان به مناطق ديگر هجرت نموده و از سال 1372 به تبليغ و انجام وظيفه در مناطق مختلف مشغول انجام وظيفه بوده ام و دو سال نيز در طرح هجرت

تابستاني به شهرستان مراغه رفته و در قم نيز با پايگاه مسجد و بسيجيان فعاليت هاي ديني و تبليغي دارم. و به خاطر اشتغال در تحقيقات و درس كلام و دين شناسي در سال 85 و 86 در درس خارج نكردم ولي از سال 87 در درس اصول آيه الله العظمي سبحاني و فقه آيه الله العظمي مكارم موفق به اشتغال شده ام . باشد كه خداوند خدمت در سنگر پاسخ گويي به شبهات را مورد قبول و لطف خويش قرار دهد و از زحمات پدر و مادرم خود تشكر نمايد كه ما عاجز از انجام وظيفه كامل در اين مسيريم و كوتاهي ما را به كرم خويش ببخشد. والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

عبداللهي، محمدباقر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد باقر عبداللهي

محل تولد : اردستان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1335/1/1

زندگينامه علمي

بنده محمدباقر عبداللهي فرزند رمضانعلي به سال 1335 در خانواده اي متوسط و كشاورز در روستاي نيسيان برزاوند اردستان به دنيا آمدم. پدرم كشاورزي خداشناس و دينداري بصير بود، كه به خاطر كردار حكيمانه و رفتار خردمندانه اش مورد تكريم و اعتماد اهالي محل بوده روياهاي صادقه و نمازهاي عارفانه اش اسراري بود كه كمتر آن را ابراز مي كرد يا كسي از آن خبر داشت، مادرم سيده طباطبايي مريم بيگم معلم قرآن بود كه از پدر و مادرش كه آنها نيز از سلسله جليله روحانيت و سادات و داراي درجات و كمالات بودند به ارث برده بود.در سال 1353 پس از پايان دوره متوسطه و دبيرستان در رشته رياضى، براي آغاز دور جديد زندگي

و سرنوشت، وارد حوزه علميه قائم(عج) در ...... تهران به اشراف روحاني عالي مقام حاجي سيد علي اصغر هاشمي شدم و در آنجا با اساتيد بزرگوار علم و اخلاق و مبارزه همچون شهيد مفتح، شيخ علي اندرزگو، حاج شيخ مصطفي ملكي و... آشنا شدم و پس از مدت كوتاهي اقامت براي ادامه تحصيل به قم مهاجرت نمودم.در اين زمان، قرآن واسلام و روحانيت بسيار غريب و مظلوم و منزوي بودند. چون از طرفي مكتب الحادي ماركسيستى، كمونيستي پرچم مبارزه عليه استكبار جهاني را بلند كرده بود و خود را طرفدار طبقه محروم و مستضعف قلمداد مي كرد و خدا را ساخته ذهن بشري و دين را افيون جامعه معرفي مي كرد كه ساخته و پرداخته زورمداران مي باشد، و از سوي ديگر استكبار جهاني و رژيم طاغوت مانع مهم و سد اصلي در برابر خود را براي چپاولگري منابع ملت ايران را اسلام و روحانيت مي دانست. لذا به انواع ترفندها و به هر بهانه اي حوزه و روحانيت را تضعيف مي كرد، تا با خاطري جمع و فراغ بال به اهداف استكباري خود جامه عمل بپوشاند. در چنين شرايطي طلبه شدن و به حوزه آمدن يك جهاد بزرگ بود كه شهامتي عظيم و ايماني قوي مي طلبيد. به هر صورت درسهاي حوزه را با حفظ روحيه مبارزه ادامه دادم. درسهاي لمعه، اصول، رسائل، مكاسب، كفايه را نزد اساتيدي بزرگواري همچون وجداني فر، فاضل هرندى، بني فضل، اعتمادى، پايانى، آل عصفور، رضازاده و... تلمذ كردم. دروس خارج اصول و فقه را در پاي كرسي تدريس آيات عظام فاضل لنكرانى، ميرزا جواد آقا تبريزى، وحيدخراساني و

فقه القضاي اردبيلي و... زانو زدم.و از درسهاي تفسير استاد جوادي آملي توشه ها برگرفتم و از درسهاي اسفار و مصباح الانس استاد ذوالفنون حسن زاده آملي نيز خوشه ها چيدم. البته در حاشيه درسهاي حوزه به حسب نياز و ضرورت زمان، مطالعات جانبي و پي گير و فشرده اي در زمينه هاي اعتقادى، كلامى، فلسفى، اجتماعي و غيره داشته ام و ضمناً علاوه بر اتمام دروس كلاسيك دوره عالي زبان خارجي (انگليسي) را گذرانده ام. در كنار دروس حوزه، دروس تخصصي تبليغي را در گرايش اديان شناسي به پايان بردم، و در سال 1384 از رساله علمي سطح چهار خود با امتياز خوب دفاع كردم.كار تحقيقي و پژوهشي خود را از سال 1376 با چندين سوال شروع كردم كه ضروري ترين و فوري ترين آنها كه بايد پاسخ داده مي شد اين بود كه: چرا ملتي كه اعتقاد به خدا يگانه با چنين اسماي حسنايي دارد و پيامبري همچون محمد امين(ص) و رهبران معصومي همچون علي(ع) و فرزندانش دارد از نظر اجتماعى، اخلاقى، روابط خانوادگي و... در سطح ملتهاي كفر و شرك يا كمتر از آنها باشد. لذا در اين زمينه پژوهش و تحقيقي چندين ساله براي يافتن ريشه و علل آن انجام گرفت كه نمره آن كتاب 530 صفحه اي به نام «بهانه راز» پيرامون ذكر و نقش فردي و اجتماعي آن شد. البته ذكر به معناي قرآني آن، يعني حضور و توجه دائمي به خداي متعال، كه با اين معني خود قرآن، نماز، پيامبر(ص) و همه چيز مي تواند ذكر باشد و انسان را به خدا توجه دهد و به دنبال اين

كتاب تحقيقى، ده جلد كتاب پالتويي با چشم انداز اعتقادي اخلاقى تأليف گرديد كه ويژه ائمه جماعات مي باشد كه ترتيب و تنسيق آنها بر حسب معيارهاي حساب شده و دقيق چينش يافته اند كه به شرح ذيل مي باشند.

1. صباي وصال (نماز)

2. گنجي پنهان (آشنايي و دولتي با خداي مهربان)

3. مراد دل (در جستجوي حق تعالي)

4. عيار (به معيار و ميزان ايمان مي پردازد)

5. طلعت يار (كه جهان همه طلعت و جلوه و چهره اوست مي پردازد)

6. محك تجربه (ادعاي اسلام و ايمان موقعي سودمند است كه در مرحله عمل با احكام پنجگانه به اثبات برسد، مي پردازد).

7. رندان بلاكش (مؤمن بيدار و هوشيار و دورنگر، هميشه در تاب و تب و بي قراري است).

8. جاودانگي و خلود (بزرگترين دغدغه و آروزي انسان، فرار از نابودي و رسيدن به جاودانگي است).

9. جان عبادات (ذكر به معني قرآني كه حضور و توجه دائمي به خداي عزوجل مي باشد، جان و روح تمامي عبادات و كارهاي مؤمن است)

10. سنتهاي الهي (به بيش از چهل سنت و قوانين ثابت و فراگير و تبديل و تحويل ناپذير الهي كه در همه زمانها، مكانها و اقوام جاري و ساري است مي پردازد).

سه كتاب اول چاپ شده اند و هشت مجلد ديگر آن انشاء الله حداكثر تا دو ماه ديگر به زينت طبع آراسته خواهند شد.

ضمناً مقالات و جزوه هاي ديگري نيز آماده و يا در حال تأليف مي باشند كه انشاء الله اميد است تا پايان سال جاري به مرحله طبع سپرده شوند.

عبداللهي، محمود

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمود عبداللهي

محل تولد : اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ

تولد : 1326/1/1

زندگينامه علمي

حجة الاسلام والمسلمين عبداللهي در سال 1326 در اصفهان در خانواده اي متدين و دوستدار خاندان پاك پيامبر اسلام (ص ) چشم به جهان گشود. حجة الاسلام والمسلمين عبداللهي پس از طي كردن دورة دبستان ، براي كسب علوم ديني به قم آمد. مشوق اصلي او در اين راه ، مادر وي بود و نيز برادران وي در كسوت روحانيت به سر ميبردند. او با ورود به قم ، به مدرسه علميه علوي رفت . آن مدرسه متعلق به بيت آية الله العظمي گلپايگاني (ره ) و با سرپرستي و اشراف آية الله شهيد بهشتي و مرحوم آية الله رباني شيرازي اداره مي شد. وي در آنجا به تحصيل دروس دورة مقدمات پرداخت و پس از آن براي آموختن دروس دورة سطح در درس استادان مشهور دورة خود حاضر شد.

با اتمام دورة سطح نيز به درس خارج علماي بزرگ حوزه علميه قم راه يافت . حجة الاسلام والمسلمين عبداللهي در سالهاي تحصيل خود از استادان برجسته اي بهره مند شد. او كه سيوطي و مغني را نزد آية الله شيخ حسن تهراني و حجة الاسلام والمسلمين يثربي فراگرفته بود در درس منطق استاد نحوي حاضر مي شد و مختصر را نزد آية الله دوزدوزاني آموخت . شرح لمعه را نزد آية الله صلواتي فرا گرفت . رسائل را نزد آية الله شاه آبادي ، آية الله اعتمادي و آية الله العظمي نوري همداني و نيز مكاسب را نزد آية الله ستوده آموخت و در درس كفاية الاصول آية الله العظمي فاضل لنكراني حاضر شد. همچنين او در بخش علوم عقلي ، فلسفه را نزد آية الله شهيد مفتح ، شهيد استاد مطهري و اسفار را نزد آية الله جوادي آملي و كلام را از محضر آية الله شيخ محمد شاه آبادي فرا گرفت . با پايان يافتن دروس دورة سطح ، به درس خارج

آيات عظام شيخ مرتضي حائري ، شريعتمداري ، منتظري ، اراكي و ميرزاهاشم آملي رفت اما بطور عمده در حدود دوازده سال از محضر آية الله شيخ مرتضي حائري بهره برد.

در طي اين سالها از شركت در درسهاي تفسير نيز غافل نماند و در درس تفسير حضرت آية الله خزعلي شركت جدي داشت . حجة الاسلام والمسلمين عبداللهي داراي فعاليتهاي علمي و فرهنگي بسياري است . او ضمن تدريس كتب دوره سطح ، سالها به تدريس تفسير براي دوره هاي عمومي حوزه اشتغال داشته و نيز در مركز تخصصي تفسير و تبليغ ، به آموزش تفسير موضوعي پرداخته است . همچنين وي در دانشگاهها فعاليتهاي علمي بسياري از خود برجا نهاده كه از جمله آنها تدريس او در دانشكده هاي شهيد بهشتي و شهيد محلاتي (سپاه پاسداران ) را مي تواند نام برد. حجة الاسلام والمسلمين عبداللهي از كساني است كه در تدوين تفسير نمونه همكاري داشته است . تفسير نمونه تفسيري است كه در طول ساليان دراز و با اشراف علمي آية الله مكارم شيرازي و با همكاري بسياري از استادان و فضلاي حوزه علميه قم تدوين و نگاشته شده است و امروزه در اختيار بسياري از مردم و جوانان كشور قرار دارد.

همچنين وي تاكنون كتابهاي بسياري نگاشته كه از جمله آنها مي توان به «توحيد و توسل » «اخلاق براي همه »، «25 داستان »، در سالهاي پيش از انقلاب و نيز كتاب «مباني فقهي اقتصاد اسلامي » كه از جمله تأليفات وي در سالهاي اخير به شمار مي رود، اشاره كرد. از وي مقالات بسياري در زمينه هاي گوناگون در مجله نور علم به چاپ رسيده است . همچنين مباحث متعددي در موضوعات عقيدتي كه به صورت تفسير موضوعي در قالب جزوه هاي درسي تهيه و در اختيار دانش

پژوهان قرار گرفته است . حجة الاسلام والمسلمين عبداللهي در سالهاي پيش از انقلاب و پس از آن همواره از فعاليتهاي سياسي غافل نمانده است . از فعاليتهاي سياسي وي در پيش ازانقلاب مي توان به همكاري او با جامعه مدرسين حوزه علميه قم اشاره كرد. او در شهرهاي مختلف ايراد سخنراني كرد.با حضور در فعاليتها و حركتهاي سياسي به اطلاع رساني و توزيع رساله و بيانيه هاي حضرت امام پرداخته كه از اين رو در يكي از سفرهاي تبليغي دستگير و بازداشت گرديد.

عبدمنافي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احمد عبدمنافى از ائمه جماعت و مروجين دين و خدمتگذاران مذهب و ولايت اهل بيت عصمت عليهم السلام ميباشد.

تولد ايشان در تهران واقع و در آنجا از محاضر دانشمندان و علماء اعلام كسب فيض و كمال نموده و بنا بر درخواست و اراده حق تعالى رحل اقامت بزرگنده افكنده و در مسجد آنجا به اقامه جماعت و خدمات دينى اشتغال دارد، داراى اخلاق حميده و صفات پسنديده و مورد توجه مردم زرگنده و قلهك ميباشند، فرزند برومند ايشان ثقةالاسلام آقا سيد محسن عبدمنافى از محصلين بارع و مودب حوزه علميه اند كه بتحصيل علم و كمال اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

عبشمي اصفهاني، ابواحمد معمر

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(564 -494 ق)، حافظ، محدث و واعظ. معروف به ابن فاخر. اهل اصفهان بود و مورد احترام مردم. وى از ابوالفتح احمد حداد و ابوالمحاسن رويانى و ابوعلى احمد بن محمد بن فضل بن شهريار و ابوزكريا بن منده و عبدالواحد دشتج و بسيارى ديگر در اصفهان، و هبه الله بن حصين و ابوغالب بن بناء و احمد بن رضوان و عده اى ديگر در بغداد حديث شنيد. هفت بار به بغداد مسافرت كرد. او از ابوالحسين بن علاف و اسماعيل بن حسن سنجبستى اجازه ى روايت داشت. بزرگانى چون ابوسعد سمعانى و ابن عساكر و ابن جوزى و ابوحفص سهروردى از وى روايت كرده اند. سمعانى وى را از چهره هاى درخشان اصفهان با اخلاقى نيكو و دستى گشاده و قلبى تپنده براى يارى همنوعان معرفى مى كند و ابن جوزى حديث شناسى وى را مى ستايد. به آورده ى ذهبى وى كتب بسيارى در حديث و تاريخ و فرهنگ لغت تصنيف كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (191 -190

/ 8)، الاعلام بوفيات الاعلام (381 / 2)، سير النبلاء (487 -485 / 20)، شذرات الذهب (214 / 4)، العبر (45 / 3)، الكامل (105 / 9)، المستفاد من ذيل تاريخ بغداد (232 -231 / 19)، النجوم الزاهراه (362 / 5).

عتيقي تبريزي، جلال الدين محمد

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 741 / 718 ق)، واعظ و شاعر. وى از خطيبان و واعظان برجسته ى ايرانى در دوره ى ايلخانان مغول است كه با خواجه رشيدالدين فضل الله همدانى مصاحبت داشت.عتيقى در فصاحت و بلاغت مقامى بلند داشت و غالبا در مدرسه ى غياثيه تبريز وعظ مى كرد. جلال الدين به مانند پدرش در سرودن شعر توانا بود و گويا هر دو، عتيقى تخلص مى كرده اند. از آثار وى: «ديوان» شعر.[1]

(بخش 1) جلال الدين عتيقى تبريزى بن قطب الدين عتيقى، دانشمند و خطيب و واعظ (ف. 718 يا 741 ه.ق.). وى مصاحب خواجه رشيدالدين فضل اللَّه بود. در فصاحت و بلاغت مقامى بلند داشت و غالبا در غياثيه تبريز (كه از ابنيه غياث الدين محمد بن خواجه رشيدالدين بود) وعظ ميكرد. فرزندان وى نيز معزز و محترم بوده اند. عتيق به انوع فضايل و كمالات آراسته بود. ديوان بزرگى از او كه در سال 744 ه.ق. استكتاب شده در كتابخانه استانبول موجود است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] تاريخ گزيده (745)، تذكره ى روز روشن (535 -534)، دانشمندان آذربايجان (271 -269)، الذريعه (707 / 9)، سخنوران آذربايجان (524 -519)، فرهنگ سخنوران (625)، مجالس النفائس (329)، هفت اقليم (227 -226 / 3).

عجلي اصفهاني، منتخب الدين، ابوالفتوح اسعد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(600 -515 ق)، زاهد، واعظ و فقيه شافعى. در اصفهان به دنيا آمد و همان جا نشوونما يافت و تا پايان عمر در آنجا باقى ماند. از فاطمه جوزدانيه «معجم صغير» و «معجم كبير» را استماع كرد و نيز از اسماعيل بن محمد حافظ و غانم بن احمد و ابن بطى و گروهى ديگر حديث شنيد. ابونزار ربيعه يمنى و حافظ ضياء و ابن خليل از وى روايت كرده اند.ابن ابى خير و ابن بخارى از وى اجازه ى روايت داشتند.

او املاى حديث مى كرد و وعظ مى گفت و شيخ شافعيه در اصفهان و صاحب فتوا بود. وى زاهدى بود كه از دست رنج خويش روزگار مى گذرانيد بدين ترتيب كه به استنساخ كتب مى پرداخت و حاصل كار خويش را به فروش مى رسانيد. زمانى ترك وعظ گفت و به تأليف كتاب پرداخت. از جمله آثارش: «آفات الوعاظ»؛ شرح مشكلات «الوسطى» و «الوجيز» غزالى؛ «تتمه التتمه»، در فقه شافعى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (294 / 1)، تذكره القبور (84)، روضات الجنات (9 -7 / 2)، سير النبلاء (403 -402 / 21)، كشف الظنون (2008 ،2002 ،1913 ،131)، معجم المؤلفين (248 / 2)، النجوم الزاهره (166 / 6)، هديه العارفين (204 / 1).

عدناني سادات، عبدالمالك

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيدعبدالمالك عدناني ساداتي

محل تولد : سادات

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/1/1

زندگينامه علمي

حقير به سنه 1344 در روستايي محروم به نام سادات از توابع استان چهار محال و بختياري و در خانواده اي بسيار ساده و مذهبي كه مذهبيت خود را چون سيادت خويش نسل به نسل از اجداد گرامي از شجره مباركه محمد و آل محمد(ص) به ارث برده اند به دنيا آمده و پس از شش سال دوران كودكي تحصيلات خود را (جهت محروميت منطقه و نبودن امكانات مدرسه دولتي) در مكتب خانه سنتي آغاز نموده و پس از مدت دو سال و آمدن سپاه دانش وارد دوره ابتدايي شدم و پس از كلاس دوم ابتدايي به سبب زلزله اي بسيار شديد در سال 1354 كه باعث تخريب روستا و پراكندگي مردم و نيامدن معلم و محروميت محسوس، منجر به چهار سال ترك

تحصيل شد ولي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ايران در سال 1357 به بركت بيداري مردم و بينش ديني مجددا در شهرستان بروجن ادامه تحصيل داده و پس از پايان دوران ابتدايي در سال 1359 وارد مدرسه صاحب الزمان شهرستان شهرضا شدم و مقدمات دروس علميه را شروع نموده و پس از چهار سال جهت ادامه تحصيل در سال 1363 وارد حوزه عليمه قم گرديده كه ابتدا در مدرسه المهدي واقع در خيابان صفاييه كه زير نظر حضرت آيت الله گلپايگاني اداره مي شد از محضر اساتيدي گرامي چون آيت الله سيد محمد حسين ديباجي و رباني گلپايگاني و ... بهره مند شده و پس از سپري كردن دروس مدرسه وارد نظام حوزوي شدم كه در اين مقطع دروس سطح را از محضر اساتيدي بزرگواري چون حضرت آيت الله رضا استادي و آيت الله وجداني فر و صالحي افغاني و محسن دوزدوزاني و آيت الله اعتمادي استفاده نمودم و پس از اتمام سطوح مدونه، دروس خارج حوزوي را از محضر آيات عظام آيت الله سبحاني ، آيت الله مكارم شيرازي ، آيت الله فاضل لنكراني، و آيت الله جوادي آملي بهره وافر برده و هم اكنون كه سال 1386 را سپري مي كنم از افتخار شاگردي مكتب نوراني اين عزيزان برخوردار بوده و هستم و اميدوارم خداوند سايه بلند ايشان را طولاني قرار دهد تا بتوان از خرمن پرفيض ايشان بهره كامل گرفت.

و لازم به تذكر است كه از سال 1361 همزمان با تحصيلات حوزوي به امر تبليغ كه همان رسالت انبيا عظام است پرداخته كه به لطف الهي در زمينه منبر و سخنوري رتبه

يكم را به خود اختصاص داده به شماره پرونده 8747 در دفتر تبليغات حوزه علميه قم مثبوت است و در اين جهت نوار كاست و سي دي هايي هم وجود دارد كه اميد است مورد استفاده دوست داران اهل بيت(ع) قرار گيرد.

و با توجه به مطالبي كه ذكر شد و به واسطه فيض و عنايات خاصه دائمي امام زمان(عج) بيش از 25 سال سابقه تبليغي در شهرهاي مختلف كشور كه حتي همين شهرستان مقدس قم از جمله آنها به امر تبليغ و انجام وظيفه مي پردازم و با توجه به اهميت موضوع تدوين كتبي چند كه نتيجه تجربه چندين ساله است پرداخته كه اين توفيقات را منحصرا از ناحيه پروردگار عليم و رحيم مي دانم اميدوارم آنچه كه انجام شد و مي شود مورد توجه خاص ولي الله الاعظم روحي له الفداء گردد. و همه سعي و كوشش ما مورد تاييد امضاي سبز و نوراني حضرت واقع شود و خداوند تمام اعمال و كردار و گفتار و رفتار و حركات و سكنات ما را مورد رضاي خويش قرار دهد.

عراقي، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند ميرزا ابراهيم. عالمي جليل و غيور بوده، و در نهى از منكر و رفع ظلم، و اشتغال به تدريس و امور شرعيّه، و طريقه زهد و تقوى ممتاز، و مسجد سلام بوده كه جهت او بنا كرده اند.

وفاتش در 1323 روى داده، قبرش در تكيه شهشهانى در تخت فولاد.

در نجف از شاگردان حاج ميرزا حبيب اللَّه رشتى بوده و تقريرات استاد را نوشته، و در اصفهان نيز خدمت آقا ميرزا محمّد باقر چهار سوقى و ديگران تلمّذ نموده، و مجاز از چهار سوقى

است.

در مدرسه صدر تديس مى نموده و جماعتى كثير از محضرش مستفيض مى شدند.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

عراقي، صابر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علامه رازى در اعلام الشيعه قسم دوم از جزء اول ص 850 گويد: وى شيخ آغا صابر بن مولى محمد حسين كوهرودى سلطان آبادى عالمى بارع و فاضل و جليل، از معاصرين است فقه و اصول و غير آنرا در نزد عده اى از علماء و رجال فضل و اعلام دين خوانده و بعد بوظائف دينى از اقامه جماعت و ترويج و نشر احكام و غير آنها پرداخته است، و او از علماء موجه و موثق شهرستان اراك بوده است.

نگارنده گويد: مسجد وى در اراك بنام مسجد حاج آقا صابر از مساجد معموره اراك است كه اكنون سليل و فريد ايشان آقاى صابرى در آن اقامت جماعت و ترويج دين مينمايند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

عرفان، حسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

در سال 1336 در خانواده اى مذهبى در شهرضا چشم به دنيا گشودم پدرم يك خياط مذهبى و مادرم سيده اى از تبار سادات طبائيان(طباطبائي)بود.

شش كلاس ابتدايى را در مدرسه خيام به پايان بردم و سپس به حسينيه سادات رفتم تا دروس دينى را بياموزم در محضر حجج اسلام حاج سيد محمد على طبائيان (طباطبائي)زارعان، محمدحسين رهايي، حاج شيخ على تاكى و ... زانو زدم.

سپس به اصفهان رفتم و از استادانى چون حاج آقا حسن امامى و آقاى ابراهيمى و آقاى فقيهى بهره گرفتم، آنگاه به قم آمدم از فروغ علم گسترانى چونان حضرات اعلام: طالقاني، تهراني، مدرس افغاني، كريمى جهرمي، استادي، ابطحي، زاهدي، اعتمادي، خسرو شاهي، پيشوايى تهرانى و آيت الله اسماعيلپور و آيت الله شيخ جواد تبريزى پرتوهايى نه در خور آنان كه همساز با فانوس كورسوز خويش برگرفتم.

ساليانى چند ادبيات فارسي، حاشيه، مغني، معالم، مختصر، مطول،

لمعه، مكاسب، و كاربرد علوم بلاغى در قرآن را با سروران مدارس رسالت، كرمانى ها، رضويه، حقانى و موسسه امام خمينى رحمة الله عليه باز گفته ام.

چندين پايان نامه را به مشورت و يا به اصطلاح راهنمايى نشسته ام .

تاكنون به عربستان،عراق،سوريه، سوئد، امارات سفر زيارتى و تحقيقى و تبليغى داشته ام و تحقيقاتى در دست سامان بخشى دارم

از همسر سيده ام پنج فرزند دارم دو پسر و سه دختر، عليرضا در مدرسه كرمانى ها درس مى خواندو امير محسن در مدرسه شهيدين.

كتب:

كرانه ها / سه مجلد

شرح جواهر البلاغه / دو مجلد

شرح و ترجمه تهذيب البلاغه

فرهنگ غلط هاى رايج

پژوهشى در اعجاز قرآن

خاطر و خاطره

آفت ها و لطافت هاى جنسي

زبان آگاهي

پدر و مادر در فرهنگ اسلامي

درمان نازائي.

مقالات:

ازلابلاى متون / حديث زندگى 3

رمز و راز شادابى و نشاط در جواني/ گفت و گو /ديدار آشنا 23

موفقيت و شانس / حديث زندگى 3

زبان آگاهى پيامبر (ص) و امامان(ع)/علوم حديث 12

عفت در انديشه، گفتار و رفتار /حديث زندگى 6

اعتماد به نفس / حديث زندگى 3

زبان آگاهى پيامبر(ص) و امامان(ع)/علوم حديث 6

زبان آگاهى پيامبر(ص) و امامان(ع)/علوم حديث 5

عرفاني راد، محسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محسن عرفاني راد

محل تولد : هشترود

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1337/1/1

زندگينامه علمي

آقاي سيد محسن عرفاني راد در سال 1337هجري شمسي در خانواده اي متدين، مذهبي و دوستدار اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام در شهرستان هشترود ديده به جهان گشود. دوران ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را در زادگاه خويش با موفقيت سپري كرد. در پي تشويق خانواده و علاقه خويش به

فراگيري علوم ديني از يك سو و شوق ادامه تحصيل در قم، زيارت و هم جواري با بارگاه كريمه اهل البيت حضرت معصومه سلام عليها از سوي ديگر وي را رهسپار قم و در سال 1356، سالهاي حكومت خفقان و ظلم رژيم شاهنشاهي بر كشور و حوزه هاي علميه وارد حوزه علميه قم گرديد. از نخستين روزهاي ورود ضمن انس با آستان ملكوتي كريمه اهل بيت(ع ) با تلاش و كوشش فراوان به تحصيل پرداخت. پس از گذراندن سطوح عالي در سال 1368 به حلقه دروس خارج راه يافت. وي در ايام تحصيل در قم از محضر بزرگاني چون آيت الله وحيد، آيت الله موسوي اردبيلي، مرحوم آيت الله شيخ جواد تبريزي و ديگر ستارگان درخشان حوزه علميه قم كسب فيض كرد.

وي پس از سالها تلاش و علم اندوزي در قم، جهت خدمت علمي و فرهنگي به مردم ديار خويش به زادگاهش بازگشت، و هم اكنون علاوه بر معاونت نهاد نمايندگي ولي فقيه در دانشگاه علوم پزشكي تبريز ، به تدريس دروس معارف اسلامي در اين دانشگاه مشغول مي باشد. وي درطول حيات علمي خويش از امرنگارش و پژوهش غافل نمانده است و آثاري از قبيل "وحي تعامل خدا و بشر" و" مبدأ و معاد " را به رشته تحرير در آورده و به زيور طبع آراسته است.

عزيزكيا، غلامعلي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

غلامعلي عزيزكيا

محل تولد : بندر آباد يزد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/4/23

زندگينامه علمي

تحصيلات ابتدايي را در دبستان همام روستاي بندر آباد در 30 كيلومتري يزد گذراندم سپس در مدرسه راهنمايي

طراز يزد و يكسال نيز در دبيرستان 17 شهريور يزد تحصيل نمودم. در مهر 1357 به حوزه علميه يزد وارد شده و مدت دو سال دروس مقدمات ادبيات و منطق را نزد استادان حوزه از جمله مفيدي فر، حجة الاسلام علاقه بند، مير حسينى، مفيدي، معالى، عجمين فرا گرفتم. در مهر 1359 وارد حوزه علميه قم شدم و باقيمانده دروس مقدماتي و سطح عالي را گذراندم. در اين دوران از اساتيدي چون آقايان اشتهاردى، عبايى، صالحي افغانى، اعتمادى، موسوي تهرانى، ستوده، علوي گرگاني محقق، طاهري حسن آبادي بهره بردم. از سال 1361 هم زمان با دروس حوزوي از برنامه هاي علمي موسسه در راه حق نيز بهره بردم و از درس هاي آية الله مصباح مدظله و ديگر استادان آنجا از جمله آقايان فياضي، رجبى، ميرسپاه استفاده كردم در اين سال ها به طور متناوب در درس اخلاق جناب آية الله مظاهري نيز شركت مي كردم.

در سال 1367 در درس خارج فقه آية الله ميرزا جواد آقا تبريزي(ره) حاضر شده و بيش از هفت يا هشت سال از محضر ايشان بهره بردم. هم زمان طي 6 سال يك دوره خارج اصول جناب آية الله مكارم مدظله را درك نمودم، در همين ايام(از 1367- 1373) در دوره تخصصي تفسير و علوم قرآني بنياد فرهنگى باقرالعلوم(ع) شركت كردم و با معدل 33/18 از پايان نامه حوزه با موضوع آثار اجتماعي دين از ديدگاه قرآن دفاع نمودم.

پس از آن در مؤسسه پژوهشي حوزه دانشگاه طرح پژوهش روش شناسي تفسير قرآن را با همكاري استادان آن مؤسسه اجرا نموده (در سال 1379 اين كتاب منتشر شد.) سپس طرح

مكاسب تفسير را ارائه كه با همكاري جناب استاد بابايي اجرا شد(بنده در اين طرح حدود پنج مقاله كوتاه و بلند ارائه كردم كه در جلد اول مكاسب تقرير در مقاله كوتاه آن منتشر شد و بقيه در آينده منتشر خواهد شد.در سال 1378 در مؤسسه امام خميني(ره) طرح پژوهشى زن در فرهنگ و انديشه اسلامي را اجرا نموديم كه حاصل آن يك جلد كتاب جستاري درهستي شناسي زن در سال 1382 منشر شد. در سال 1379 در آزمون ورودي دوره دكتراي علوم و قرآن و تفسير موسسه، شركت و به اين دوره راه يافتم و اكنون در حال تدوين رساله پايان نامه اين مقطع به عنوان نقش حديث در تفسير قرآن هستم. در طي سال هاي گذشته آثار ناچيزي در زمينه تفسير و علوم قرآني به صورت مقاله نگاشته ام. هم چنين دو اثر از مباحث جناب آية الله مصباح يزدي دام ظله را تحقيق و تدوين نمودم و در زمينه اعجاز قرآن/ مباني و قواعد تفسيرى/روايات تفسيرى/متون تفسيري در مؤسسه، مركز جهانى، جامعة الزهرا، مركز تحقيق تفسير،مركز سيد الشهداء در دو مقطع كارشناسي و كارشناسي ارشد تدوين نمودم.

نه شكوفه اي نه برگي نه ثمر نه سايه دارم متحيرم كه دهقان به چه كار كشت ما را

عزيزي تبريزي، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ثقه الاسلام والمحدثين مرحوم حاج شيخ على اكبر عزيزى واعظ تبريزى مقيم تهران از اساتيد منبر و خطباء مبرز آذربايجان بوده

كه در زمان خود شهرت بسزائى داشت و منبر بسيار شيرين و آموزنده ئى مى رفت. و هزارها نفر را بمبانى اسلامى معتقد و به معارف حقه آشنا و صدها نفر را از انحراف برگردانيده بود در امر به معروف و نهى از منكر از هيچكس نمى هراسيد و در مبارزه با بيدادگريها و ستمگران مسامحه نمى كرد در تبريز تولد يافته و سالها در آنجا تحصيل و ضمنا تبليغ نموده آنگاه به تهران مهاجرت و تا پايان زندگى در آنجا به ترويجات دينى مشغول و خدمات شايسته اى انجام داده تا در ماه رمضان در سنين بيش از هفتاد سالگى وفات نموده و جنازه اش حمل به قم و در اين زمين مقدس مدفون گرديده است.

خاطرات عجيبى دارد كه از آنها اين قصه جالب را مى نگارم.

كه ارباب منبر متوجه به مريدان خود شده و مغرور نگردند فرمود همه ساله وقت اول را در ماه رمضان در مسجد تهران منبر مى رفتم و وقت دوم را در مسجد مروى و سوم را در مسجد ملك بازار در مسجد مجد جوانى همه روزه جلوى منبر هم نشسته و توجه كامل به سخنان من داشت و مى ديدم گاه گاهى آهى كشيده و دست بر دست زده و تظاهر به حالاتى مى كرد تا در روزهاى آخر كه خود را به من رسانيده و گفت آقا من جوانى منحرف و گمراه بودم ولى بحمدالله در اثر بيانات شما متنبه شده و توبه نموده و روزه هايم را گرفته و نمازهايم را كه تاكنون نمى خواندم خوانده و مصمم هستم كه بعد از ماه رمضان به كربلا رفته و توبه حقيقى نموده و تدارك و جبران گذشته را كنم.

من بسيار

مسرور شده و گفتم اگر در اين ماه رمضان هيچ عملى نكرده باشم مگر هدايت و ارشاد اين جوان مرا كافيست. پس او را دعا گفته و تشويق كردم.

روز آخر مجلس كه از منبر پائين آمدم و بانى مجلس تا درب مسجد مرا بدرقه نموده و پاكت حق القدم منبر مرا داده و در جيب بغلم گذاشتم و آمدم تا كسى بنشينم و به مسجد مروى بيايم ديدم جوان مذكور جلو آمده و تذكره اى به من نشان داد و گفت آقا گذرنامه ام را گرفته و فردا به كربلا مى روم لطفا شما دعائى در گوش من بخوانيد البته شما را فراموش نخواهم كرد من او را در بغل گرفته و به گوش راست و چپش دعاء سفر خوانده و التماس دعا گفتم او دست مرا بوسيد و گفت آقا لطفا مرا حلال كنيد مزاحمت كردم جدا مرا ببخشيد وقت شما را گرفتم گفتم حلالت كردم و تو را بخشيدم پس به تاكسى نشسته و به مدرسه مروى آمدم و دست در جيب كرده كه پول به راننده تاكسى بدهم ديدم آن جوان تائب جيب مرا زده و پاكت پول و ساعت مرا درآورده است. آن وقت متوجه شدم كه يكماه اين جوان سارق نقشه لخت كردن مرا كشيد و در روز آخر ماه نقشه خود را عملى و با اصرار هم از من حليت خواسته است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

عشاقي، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين عشاقي

محل تولد : اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1334/5/8

زندگينامه علمي

از حدود سال 1347 همراه با گذراندن دوره دبيرستان وارد حوزه علميه اصفهان شدم و در آنجا

حدود سه سال به ادبيات و سپس تا پيروزي انقلاب به سطوح پايه در منطق، فقه، اصول و كلام و بعد از آن تا سال 64 به سطوح عالي اصول فلسفه و فقه مشغول بوده ام درسال 64 براي تكميل تحصيلات مخصوصا فراگيري عرفان به حوزه علميه قم هجرت نمودم و در نزد اساتيدي همچون آيات جوادي آملى، حسن زاده آملى، وحيد خراسانى، تبريزى، و شاه آبادي ادامه تحصيل داده و حدود 9 سال در درس خارج فقه وا صول آن بزرگان شركت نمودم.علاوه بر تحص

يلات بخش عمده وقتم به تدريس سطوح مختلف مخصوصا علوم عقلي صرف شده است و كتب رايج حوزه را همچون نهايه الحكمه ، شرح منظومه ، شرح اشارات، شوارق الالهام را به طور مكرر و غير مكرر تدريس نمود ه ام و اينك چند سالي است به تدريس در سطوح عاليه فلسفه و عرفان مشغولم.در مراكز تحقيقاتي نيز همكاري علمي داشته ام مثل استخراج محتواي متون فلسفي جهت كامپيوتري كردن آنها ، و اصطلاح يابي و مقاله نويسي جهت دائرة المعارف علوم عقلي و غيره

عصاري طابراني طوسي، ابومحمد عباس

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 549 ق)، عالم دينى، واعظ و محدث. وى «كشف البيان» ثعلبى را از طريق محمد بن سعيد فرخرادى، از مؤلفش، روايت كرده است. از ابوالحسن بن اخرم حديث شنيد. مؤيد طوسى و عبدالرحيم سمعانى و ابوسعد صفار از وى حديث شنيدند. وى در فتنه غز در نيشابور كشته شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (289 -288 / 20).

عطاء خراساني، ابوايوب، عطاء

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(135 -50 ق)، مفسر، محدث و واعظ. اصل وى از خراسان بود، اما در دمشق و بيت المقدس زندگى مى كرد. از صحابيانى چون ابن عباس و ابوهريره و ابودرداء و انس و معاذ بن جبل به طريق ارسال روايت كرده است. او از ابن بريده و بسيارى از تابعين چون سعيد بن مسيب و سعيد بن جبير و عروه و عطاء بن ابى رباح و نافع و عكرمه حديث شنيد. معمر و شعبه و سفيان و مالك و حماد بن سلمه و حتى شيخش، عطاء بن ابى رباح، نيز از وى روايت كرده اند. گفته اند كه وى در حديث مردى مورد اعتماد بود و معروف به فتوا و جهاد. اما بخارى و عقيلى و ابن حبان او را از جمله ضعفاء محدثين ذكر كرده اند. در اريحا درگذشت و در بيت المقدس دفن شد. از آثار وى: «الناسخ و المنسوخ» كه بخشى از آن باقى مانده است؛ «التفسير»، كه تنها چند برگ از آن بر جاى مانده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :التاريخ الكبير (475 -474 / 6)، تهذيب التهذيب (186 -184 / 7)، الجرح و التعديل (ج 3 ق 335 -334 / 1)، سير النبلاء (143 -140 / 6)، شذرات الذهب (193 -192 / 1)، طبقات ابن سعد (261 /

7)، العبر (140 / 1)، كشف الظنون (453)، معجم المؤلفين (283 / 6).

عطاري طوسي، مجدالدين، ابومنصور محمد

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(573 / 571 -486 ق)، فقيه، اصولى و واعظ شافعى. معروف به حفده. اصلش از طوس است و در نيشابور برآمد. از ابوبكر محمد بن منصور سمعانى در مرو و از ابوحامد غزالى در طوس و از محيى السنه ابومحمد حسين بن مسعود بغوى در مرورود فقه آموخت. از بغوى دو كتابش «معالم التنزيل» و «شرح السنه» را شنيد و كتابت كرد. در بخارا نزد علامه برهان الدين عبدالعزيز بن مازه حنفى تحصيل نمود. سپس به مرو بازگشت و در آنجا ملجس وعظ آراست و مدتى در آنجا مقيم شد تا در فتنه ى غز (548 ق) به عراق و از آنجا به آذربايجان و جزيره سفر نمود و به وعظ و تذكار پرداخت و مورد توجه قرار گرفت و به علت حسن وعظش همه بر گرد او جمع شدند. ابوسعد سمعانى گويد: او فقيه و واعظ و فصيح بود واز عبدالغفار شيروى و حافظ ابى لفتيان رواسى و نصار بن احمد عياضى حديث شنيده بود. من هم در مرو و نيشابور از او حديث نوشتم. ابواحمد بن سكينه و ابن الاخضر و شمس الدين عبدالغفور بن بدل تبريزى بزورى و ابوالمواهب بن صصرى و قاضى بهاءالدين يوسف بن شداد و ابوالمجد محمد بن حسين قزوينى از وى حديث شنيده اند. وى در تبريز درگذشت. در «شذرات الذهب» نام وى به غلط عطاردى ذكر شده است. از آثارش: «اجويه مسائل»، در فقه و تصوف، كه در جواب سؤالهاى يوسف بن مقلد دمشقى نگاشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (256 / 6)، سير النبلاء (540

-539 / 20)، شذرات الذهب (240 / 4)، العبر (61 / 3)، معجم المؤلفين (50 / 9)، النجوم الزاهره (71 / 6)، الوافى بالوفيات (203 -202 / 2)، وفيات الاعيان (239 -238 / 4).

عطايي كوزاني، عنايت

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عنايت عطايي كوزاني

محل تولد : فومن

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1353/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب عنايت عطائي فرزند محمّد دوران متوسطه را در رشته رياضي فيزيك، در سال 1371 به پايان رساندم، و در سال 1372 وارد حوزه علمية قم شدم، كه تا كنون مشغول تحصيل فقه، اصول و فلسفه هستم.

عظيمي، شمس الدين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد شمس الدين عظيمي

محل تولد : بروجرد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1333/1/1

زندگينامه علمي

از روحانيون قبل از انقلاب و طلاب مدرسه حقاني (به مديريت شهيد قدوسي) و بعد از آن مؤسسه مرحوم آيت الله گلپايگاني (المهدي فعلي) بوده و همان زمان در كنار دروس حوزوي به تدوين و نوشتاري و مقاله نويسي مبادرت مي نمودم به كتب آن زمان استاد محقق و آيت الله فعلي مكارم شيرازي و مدرس آن موقع حوزه و آيت الله فعلي نوري همداني علاقه زيادي داشتم روش رئاليسم مرحوم مطهري و ماترياليسم و ديالكتيك استاد آيت الله فعلي جعفر سبحاني را مطالعه مي نمودم به مراكز مختلف اعم از روستاها و شهرهاي كشور نيز جهت انجام خدمات تبليغي مهاجرت مي نمودم دروس سطح را قبل از انقلاب اتمام نموده مدتي در كرمانشاه در درس خارج فقه مرحوم آيت الله ميبدي شركت مي كردم يك دوره شرح تجديد نزد مرحوم حقي سرابي در مسجد فاطميه گذرخان (قبل از انقلاب) تلمذ نمودم. سه سال بحث مسيحيت را نزد استاد عبدالقائم شوشتري (الأن از ائمه جمعه هستند) برادر وزير سابق دادگستري تعليم گرفتم نزد ايشان دو سال هم تصوف خواندم، يكسال هم مبحث بهائيت و ردّ آن را نزد استاد قدرت الله نجفي

خواندم پيوسته از شاگردان ممتاز استاد شوشتري بودم الان بسياري از شاگردان آن موقع و همدرسان حقير از مسئولين طراز اول نظام هستند اوائل انقلاب به تهران هجرت نمودم مدتي درس خارج فقه جواهر مرحوم حقي سرابي در مدرسه و مسجد امام حسين(ع) فعلي شركت نمودم آنگاه در ميدان بهارستان (دبيرستان شريعتي روزانه) به تدريس عربي و ديني چهارم دبيرستان و در دبيرستان شهيد رجائي و شبانه ابتدايي پاسداران به همان دروس پرداختم مدتي در مركز نشر دانشگاهي زير نظر دكتر پورجوادي مصحح كتب و مقابله كتب ديني و غيرديني بودم همان زمان از سري دوازده گانه كتب محمدعلي دخيل از علماي نجف جلد اول آن يعني الأمام اميرالمؤمنين علي(ع) را به فارسي ترجمه كردم و به بنياد بعثت تحويل دادم سپس وارد ارتش شدم و ضمن قبول مسئوليت عقيدتي سياسي بيشتر به تدريس اصول عقايد و ماترياليسم و ريشه هاي انقلاب و خدمات متقابل اسلام و ايران اشتغال داشتم از اساتيد مركز آموزشهاي هوايي بودم پس از ارتش به سپاه رفتم و آنجا نيز ضمن داشتن مسئوليت عقيدتي سياسي بيشتر مربي و مدرس بودم يكسال ورامين، يكسال نقده، يكسال سقزّ بودم و سپس به خدمت در سازمان تبليغات اسلامي درآمدم در دانشگاه خواجه نصير استاد اخلاق و ريشه هاي انقلاب شدم امام جماعت نيز بودم در سازمان هم ضمن داشتن مسئوليت به نوشتن مقاله و همكاري فرهنگي و تبليغي ادامه دادم.

پس از 20 سال متاركه رسمي دروس حوزوي مجدداً به قم برگشتم و ضمن انتقال كار اداري از تهران به طور موقت به قم شروع به تجديد و مرور به دروس قبل از انقلاب نمودم

سطح 2 و سطح 3 را گرفتم و چون فرصت خوبي برايم پيش آمد و تدريس در دانشگاه ها هم نياز به مجوز پيدا كردم مبادرت به امتحان و مصاحبه علمي معاونت اساتيد معارف دانشگاه ها را نمودم و موفق به اخذ دو مجوز تدريس اخلاق اسلامي و معارف (انديشه 2) گرديدم هم اكنون در تهران در دانشگاه آزاد واحد تهران مركزي طي 12 ساعت در هفته (بعد از ظهرها) اشتغال به تدريس دارم هفته اي سه روز يعني روزهاي يكشنبه و دوشنبه و سه شنبه در درس خارج فقه (مكاسب محرمه) مقام معظم رهبري شركت مي كنم تدوين پايان نامه با عنوان (حكمت الهي در اديان توحيدي) دارم كه قائل ارائه مي باشد جزوه ديگري آماده چاپ تحت عنوان 14 درس اخلاق براي دانشجويان كه تقريباً تدريس براي يك ترم دانشگاهي است دارم با هيئت رزمندگان اسلام در تهران در بخش فرهنگي آن همكاري فرهنگي دارم كه مصاحبه اخير حقير در مجله ماهانه آنها چاپ مي گردد با مركز مشاوره جناب دكتر افروز در ارتباط هستم و بيش از 5 سال است كه به بصورت تجربي و روانشناسي و دعا درمانى اسلامي و سنتي خانواده ها را سرويس دهي مشاوره اي مي نمايم و اخيراً با مركز مشاوره جهت اخذ مجوز ارتباط برقرار نموده ام ناشر نيز هستم تحت عنوان انتشارات مه رويان و كتاب شرح كامله كليله و دمنه را كه بيش از هزار صفحه و در يك مجلد و تأليف 14 ساله حجت الاسلام دكتر موسوي و عضو هيئت علمي دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب مي باشد حدود 5 الي 6 ماه است كه چاپ و نشر نموده ام و آماده عرضه مي باشد و در پايان بايد بگويم

كه هم اكنون در تهران و قم (بيشتر تهران) اشتغال به كار اجرايى، مشاوره، دعا درمانى، شركت در درس خارج فقه رهبر انقلاب، تدريس در هفته در دانشگاه آزاد واحد تهران مركزي و... دارم.

عقيقي بخشايشي، عبدالرحيم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالرحيم عقيقي بخشايشي

محل تولد : تبريز

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1322/1/1

زندگينامه علمي

عبدالرحيم فرزند حاتم، معروف به «عقيقي بخشايشي»، در سال 1361 ه.ق (مطابق با 1320 ه.ش) در قصبه «بخشايش» (زادگاه مادر پروين اعتصامى، شاعره نامدار) در 65 كيلومتري شرق تبريز، در يك خانواده كشاورز پا به عرصه حيات نهاد. با داشتن علاقه وافر به تحصيل، زادگاه خويش را به عزم تبريز ترك گفته و در مدرسه طالبيه دروس ادبي و مقدماتي را فرا گرفت؛ تا اينكه درسال 1378 ه .ق به قصد ادامه تحصيل، رهسپار حوزه علميه قم گرديد. در آن حوزه مباركه، از محضر اساتيد معروف روز، بهره مند شد. دروس سطح را از اساتيد هم زبان خويش، آقايان حجج اسلام: شيخ احمد پايانى، حاج ميرزا يدالله دوز دوزانى، و استاد جعفر سبحاني و دروس عاليه فلسفه و حكمت و فقه را از محضر اساتيد بزرگوار، شادروان علامه طباطبايي و معلم شهيد مرتضي مطهري و آيت الله سلطانى، اصول فقه را از محضر امام خميني (ره) و خارج فقه را از محضر آيت الله العظمي گلپايگاني و برخي ديگر از مراجع معروف و دروس اخلاق و معارف عاليه را، ازمحضر آيت الله العظمي آخوند ملا علي معصومي همدانى، كسب نمود، و از محضر ايشان موفق به اجازه روايتي در مسير اجازات حاج آقا بزرگ تهراني گرديد.

هم زمان با تحصيلات حوزوى،

در دروس دانشكده الهيات و معارف اسلامي دانشگاه تهران، شاخه فقه و مباني حقوق اسلامى، و دروس دارالتبليغ اسلامي قم شركت جست، تا درسال 1391 ه.ق (1349 ه.ش) موفق به دريافت ليسانس از دانشگاه تهران و پايان نامه تحصيلي از اين موسسه اسلامي گرديد. پس از كسب تحصيلات عاليه حوزه و دانشگاه، زندگي او در دو كلمه خلاصه ميشود: قلم و قدم،با توجه به شوق و علاقه خاصي كه در خود ميديد، رشته نويسندگي و خلق آثار قلمي را تعقيب نمود و تاكنون لحظه اي قلم را ترك نگفته است. اين رشته را رسما از سال 1340 ه . ش با جرايد معروف آن روز، مانند هفته نامه نداي حق، وظيفه، مجله نور دانش و ... آغاز كرده و نخستين تاليفات خود، «نظري به انجيل و تعليمات مسيحيت» و «همسران رسول خدا (ص) » را در سال 1340 و 1341 نگاشت و در جلسات اسلام شناسي زير نظر دكتر مفتح به چاپ رسيد تا اينكه در سال 1350 ه. ش به عضويت هيات تحريريه نخستين مجله اسلامي حوزه علميه قم، «درسهايي از مكتب اسلام» برگزيده شد و مقالات مختلفي در زمينه هاي اجتماعى و فرهنگي و اخلاقي منتشر ساخت.

محصول اين همكارى، پديد آمدن خمير مايه آثار چاپي متحددي است كه تعداد آنها، هم اكنون به 110 جلد بالغ مي شود.كه برخي از اين آثار به زبانهاي زنده جهان، مانند انگليسى، عربى، فرانسه و اردو و تركي نيز ترجمه و منتشر شده اند. پس از پيروزي انقلاب اسلامى، حدود 12 سال، در دانشكده هاي مختلف كشور، به ويژه دانشگاه آزاد اسلامى، در مرحله كارشناسي ارشد

تدريس داشته و هم اكنون عضو هيات علمي دانشگاه تهران و مدرس دروس معارف اسلامي مي باشد. اخيرا در پي نگارش كتاب «ديداري با مسلمانان جمهوري آذربايجان»، موفق به دريافت درجه «دكترا» از آكادمي علوم آن جمهوري گرديده كه از طريق سفارت ايران به صورت رسمي به ايشان اعطا شده است. او در تعدادي از كنگره هاي بزرگ علمي و ادبي شركت جسته و مقالاتي را ارائه داده است. ازآن ميان كنگره عاشورا، كنگره اوحد الدين مراغه اي و كنگره شيخ شهاب الدين اهري را مي توان نام برد. نويسنده كتاب، بر اين اعتقاد است كه فلسفه وجودي افراد و زكات حيات و بقاي آنان، آثار خير و باقيات صالحاتي است كه ازآنان به يادگار مي ماند، و اگر جامعه بشري چنين انگيزه اي را در خود حس ننمايد، زندگي او بهره روحي و نشاط معنوي نخواهد داشت.

از اين رو، به بركت انقلاب اسلامي و خونهاي گرانبهاي شهيدان، و با همكاري مردم خوب و متدين و فداكار، چند اقدام عملي و قدم خير فرهنگي و عمراني را با فضل الهي به مرحله عمل درآورده است، كه محض تشويق ديگر عزيزان، در اين وجيزه مبادرت به درج آنها مي گردد: 1. احداث دو باب دبيرستان 12 كلاسه به نام دبيرستان امام اميرالمومنين (ع) با همكاري مردم، در سال 1366 ه. ش، در زادگاه خويش، بخشايش كه اكنون با فضل الهي جمعي از فارغ التحصيلان آن به دانشگاه راه يافته اند. 2. احداث يك دستگاه پل بزرگ، به طول صد متر (10 دهنه)، به نام «پل عباسيه» در سال 1370 ه. ش بر روي رودخانه «اوجان چاي»

در زادگاه خويش، با هزينه بالغ بر يكصد ميليون ريال آن روز، كه مسير عبور بخش نو، جانقور، شيخ رجب تا جاده اهر را تامين مي نمايد. 3. احداث و مرمت جاده شوسه 14 كيلومتري در مسير بخشايش به جاده اهر، در سال 1367 كه هم اكنون مورد بهره برداري مي باشد. 4. فراهم آوردن مقدمات جاده كشي 12 كيلومتري راه كردكندى، اشتلق عليا و سفلي و تازه كند، به بخشايش، در محور جاده سراب و اردبيل كه در عبور و مرور مردم آن منطقه تاثير بسزايي دارد. 5. خريد زمين، به مساحت 4000 متر و پي ريزي دبيرستان 8 كلاسه به نام «دبيرستان صديقه طاهره ع» در بخشايش جهت تحصيل دختران، كه هم اكنون از سوي اداره كل نوسازي آموزش و پرورش آذربايجان شرقى، مشغول تكميل آن مي باشند. 6. ايجاد و احداث يك باب مسجد به نام مسجد عباسيه (ع) در آذربايجان غربى، در محوطه نيروي انتظامي پادگان جلديان در حومه نقده، پيش از پيروزي انقلاب اسلامى. 7. اداره انتشارات «نويد اسلام» در قم كه تا كنون حدود 250 عنوان كتاب در عرصه هاي تاريخى، اجتماعى،آموزشي فرهنگى، تربيتي و دروس حوزوى، چاپ و نشر داده است و اخيرا مجهز به چاپخانه اي با همان نام (نويد اسلام) گرديده است. 8. مفروش نمودن حرم مطهر و نوبنياد حضرت رقيه (س) در سوريه، به عنوان روحاني كاروان، از طريق جلب كمكهاي زايران، در سفرهايي كه به آن كشور داشته است. 9. توجه دادن جمعي از مردم شريف جمهوري آذربايجان، به احكام ديني و وظايف الهي و فرايض مذهبى، در سفرهاي متعددي كه به آن كشور

آزاد شده از چنگال كمونيسم داشته است. و چاپ بيش از 15 عنوان كتاب تربيتي و معرفي ائمه اطهار(ع) به زبان كريل نيز داشته ام.

علاقه بند، محمد علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مرحوم حاج ميرزا محمدعلى، از محترمين اهل منبر اصفهان بوده، و سال ها در اين شهر به وعظ و ارشاد و هدايت مردمان پرداخته، در سال 1325 به سن متجاوز از هشتاد وفات يافته، قبرش در همين اطاق مى باشد.

پدرانش همگى اهل علم و منبر اصفهان بوده و در اين شهر مى زيسته اند.

ديگر از مدفونين در اين اطاق: مرحوم حاج سيد مصطفى مؤيد الاطباء فرزند ميرزا محمد تقى حسينى درب امامى، از پزشكان معروف اصفهان، و از شاگردان حاج ميرزا محمد باقر حكيم باشى و ديگران است. در 1373 به سن متجاوز از نود سال وفات يافت.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

علامه حايري، محمدصالح

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدصالح بن العلم العلام الحاج الشيخ ميرزا فضل اللَّه مجتهد حايرى مازندرانى متوفى (1346 ق) از مشاهير علماء و معاريف مجتهدين معاصر ما بوده اند كه در شهر ساكت و آرام سمنان چون يوسف (ع) و چاه كنعان بسر مى بردند.

وى در سال هزار و دويست و نود و هفت قمرى در كربلا متولد شده و در مهد علم و كمال پرورش يافته و مرحوم والدش در ماده تاريخ ولادت اين فرزند برومند گفته (بالخلف الصالح قولوا مرحبا).

علامه حايرى ره در دامن پرمهر مادر عفيفه و صالحه اى كه دختر مرحوم آيت اللَّه حاج ملا محمديوسف استرآبادى صاحب كتاب (صيغ العقود) و كتب ديگر تربيت شده و مقدمات را از محضر آخوند ملا عباس اخفش و آخوند ملا على سيبويه استفاده كرده و در همان اوقات الفيه ى ابن مالك را تخميس نموده و پس از مقدمات به خواندن سطح فقه و اصول پرداخته و به نجف اشرف عزيمت نموده و از سال 1312 تا سال 1324 قمرى در باب

مدينه علم از محضر مرحوم علامه خراسانى صاحب كفايه و مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا حسين خليلى تهرانى فقه و اصول را استفاده نموده و معقول را از حاج ملا اسماعيل بروجردى حائرى فراگرفته و در اوائل بلوغ بسر حد اجتهاد رسيده و پس از تكميل مبانى فقه و اصول و علوم عقلى در مدت دوازده سال به واسطه كسالت ضعف چشم به ايران آمده و مدتى در تهران به معالجه پرداخته و پس از آن به بارفروش (بابل) فعلى رحل اقامت افكنده و مرجع تقليد جماعتى گرديده و از آنجا اجباراً به سمنان منتقل و تا سال 1391 قمرى به اقامه جماعت و تدريس و تأليف اشتغال داشتند و در سال مزبور در سن نود و شش سالگى وفات نموده و جنازه اش با تجليل حمل به مشهد مقدس و در جوار سلطان سرير ارتضا عليه آلاف التحية والثناء مدفون گرديده است.

مرحوم علامه سمنانى در قدرت ادبى به عربى و فارسى وحيد عصر و فريد دهر خود بود و تمام بزرگان و ادباء عراق و ايران او را به استادى تعظيم و تكريم نموده و به نبوغ مى ستودند بيش از سيصد مجلد تأليف از كتاب و رساله دارد كه همه در كتابخانه شخصى ايشان آماده براى چاپ مى باشد.

فهرست تأليفات و تصنيفات اين فقيه اصولى و متكلم رجالى و اديب اريب و شاعر ماهر و حكيم ربانى در فنون مختلف در كتب تراجم مانند ريحانةالادب والذريعه و علماء معاصر و غيره مذكور است.

علامه حايرى در فن سرودن قصائد عربى متبنى عصر خود و در سرودن قصائد غزليات فارسى سعدى زمان بود در انشاد مدايح و مراثى اهل بيت

(ع) يد طولائى داشت بلكه از جهاتى بى نظير بود.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

علامه شهرياري

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

وى در حدود سال 1325 ق متولد شده و پس از خواندن فارسى و مقدمات در زادگاه خود و تهران در اوائل تاسيس حوزه علميه قم مهاجرت به دارالعلم قم نموده و سطوح را در خدمت مدرسين حوزه تكميل و معقول (شرح منظومه) و غيره را از محضر آيت اللَّه العظمى موسوى و مرحوم آيت اللَّه آقا ميرزا محمدعلى شاه آبادى و مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ مهدى پائين شهرى استفاده و در درس خارج آيات عظام مرحوم آيت اللَّه حايرى و مرحوم آيت اللَّه خونسارى و آيت اللَّه حجت و غيرهم حاضر و كسب فيض نموده آنگاه براى خدمات دينى و اجتماعى و تبليغ احكام مراجعت و در عليشاه عوض مركز شهريار اقامت و تاكنون بانجام وظائف دينى و غيره اشتغال دارند.

داراى اجازات روايتى و غيره از مرحوم ثقةالمحدثين حاج شيخ عباس قمى و ديگران مى باشند.

نگارنده گويد: آقاى علامه شهريارى عالمى بصير و فاضلى روشن ضمير و داراى طبع روان و ذوق فراوان و خوش مجلس و محاوره مى باشند. ديوان اشعارى در مدايح و مراثى و نصايح و مواعظ دارند كه بنظر آيت اللَّه العظمى و العلامه الكبرى آقاى مرعشى نجفى مد ظله رسيده و تقريظ جامع و كاملى كه مقام علمى و ادبى مترجم معظم را معرفى مى كنند بر آن مرقوم فرموده اند ولى متاسفانه تاكنون بطبع نرسيده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

علامي هشترودي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ محمد علامى بن العلم العلام آقا شيخ محسن علامى از فضلاء آذربايجان مقيم قم مى باشد.

وى در سال 1302 شمسى در سراسكند كه از محال هشترود مى باشد و در سن پانزده سالگى به تبريز آمده و بتحصيل علوم دينى پرداخته و در سن بيست سالگى مكاسب را

از محضر مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا فتاح شهيدى صاحب كتاب (هدايه الطالب الى اسرار المكاسب) و كتاب فرائد را محضر مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا محمود دوز دوزانى خوانده و ضمنا بتدريس مطول و لمعه اشتغال داشته و در سن 25 سالگى در سال 1327 شمسى به قم آمده و كفايه را از محضر مبارك آيت اللَّه العظمى آقاى مرعشى نجفى مد ظله آموخته و به درس خارج مرحوم آيت اللَّه حجت و آيت اللَّه العظمى برجرودى شركت نموده و استفاده كامل كرده و بتدريس رسائل و مكاسب پرداخته و چند سالى است كه در تهران رحل اقامت افكنده و به اقامه جماعت در مسجد امام حسين (كوچه شيخ مهدى) ترويج دين اشتغال دارد. معظم له حكمت و فلسفه را هم از محضر آيت اللَّه حاج سيد ابوالحسن رفيعى و علامه بزرگوار آقاى طباطبائى آموخته است.

داراى آثار علمى ميباشد كه از آنها است:

1- ايضاح المطالب فى شرح المكاسب كه بطبع رسيده است.

2- جلد دوم غايه الايضاح كه داراى پنجاه ماده است.

3- رساله اى در اصول الدين كه تحقيقى و اجتهادى و استدلالى نوشته اند.

4- كتاب جامع الروايات والمطالب.

5- تقريرات درس طهاره مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى.

6- تقريرات بحث بيع مكاسب مرحوم آيت اللَّه العظمى حجت.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

علامي، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد علامي

محل تولد : هشترود

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1309/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب مقدمات را تا مغني و مطول پيش آقاي انصاري كه مدرس برجسته مقدمات در حوزه تبريز بود خواندم. مغني و مطول را از محضر آقاي شيخ علي اكبر اديب معروف و متخصص فن و لمعتين را از محضر آيت الله آقاي حاج سيد مهدي

انگجي فرا گرفتم و مكاسب را از محضر حضرت آيت الله آقاي حاج ميرزا فتاح شهيدي (ره) صاحب كتاب «هدايه الطالب الي اسرار المكاسب» كه مجتهد معروف حوزه علميه تبريز بود و فرائد را محضر حضرت آيت الله مرحوم آقايي حاج ميرزا محمود آقا دوزدوزاني خواندم و آن زمان از اساتيد معروف مطول و مغني بودم جمع كثيري در درس مطولم حاضر مي شدند چون عبارات را صحيح و با دقت مي خواندم الان هم تدريسم در حوزه علميه قم از نظر خوب عبارت خواندن مورد تحسين فضلاي حوزه است و فضلا بارها گفته اند عبارت خواندن شما در مقام تدريس بي نظير است.

كفايتين را از محضر حضرت آيت الله آقاي مرعشي نجفي (ره) استفاده كردم ، منظومه حكمت و اسفار را از محضر حضرت آيت الله علامه طباطبايي (ره) فرا گرفتم دوازده سال حكمت خوانده ام به منظومه حكمت شرح نوشته ام درعلم حكمت خيلي كار كرده ام فضلاي حوزه مي گويند درس حكمت در حوزه شروع كنيد بي ميلي نيستم اگر توفيق رفيق شد درس حكمت در حوزه شروع كنم انشاء الله در درس خارج فقه حضرت آيت الله العظمي آقاي بروجردي و حضرت آيت الله آقاي حجت كبير پانزده سال شركت و استفاده كامل نموده ام بعد از وفات اين دو بزرگوار باقي دوره درس خارج را از محضر مبارك امام رضوان الله تعالي عليه و آيت الله گلپايگاني و آيت الله داماد تكميل نموده ام بيش از بيست سال درس خارج فقه خوانده ام.

علامي، محمدجواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدجواد علامى تبريزى از فضلاء و ائمه جماعت معاصر كرمانشاه است وى در تبريز

متولد و پس از خواندن مقدمات و ادبيات در مدرسه طالبيه تبريز به قم مهاجرت و سطوح را تكميل و به درس خارج آيت اللَّه العظمى شريعتمدارى حاضر و حدود ده سال استفاده نموده و مورد توجه مخصوص آنجناب گرديده تا سال 1394 قمرى كه پس از فوت مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ محمدحسن علامى مذكور به تقاضاى اهالى مسجد آن مرحوم و حسب الامر آيت اللَّه شريعتمدارى به كرمانشاه مهاجرت و تااكنون به اقامه جماعت در مسجد تركها و ارشاد مردم و تبليغ احكام اشتغال دارند

نگارنده گويد: آقاى علامى فاضلى ظريف و خوش مجلس و محاوره و داراى محاسن اخلاق و محامد آداب و صفا و صداقت مى باشند

و در مسجد مزبور كتابخانه اى براى جوانان تأسيس و شبها جلسه پاسخ به پرسشها بعد از نماز مغرب و عشا دارند

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

علائي، محمدابراهيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ محمدابراهيم علائى از فضلاء اهل منبر و دانشمندان خطباء معاصر مى باشد.

وى در حدود سال 1342 ق در اراك متولد شده و پس از پرورش صحيح و خواندن دروس جديد تا درجه ديپلمى به تحصيل علوم ادبيه و عربيه پرداخته و مقدمات و ادبيات را از مدرسين اراك آموخته و متون و خارج فقه و اصول را از محضر آيت اللَّه آقاى گلپايگانى و مرحوم آيت اللَّه حاج آقا حسن فريد و دانشمندان ديگر آن سامان فراگرفته و هم به بعضى از زبانهاى زنده روز كاملا آشنا شده و بواسطه مطالعه در علوم و فنون مختلفه اطلاعات وسيعى در علوم روز كسب نموده و با اينكه فرهنگ اراك و غيره مى خواست با دادن حقوق زيادى از مقام استادى وى براى تدريس دبيرستانها استفاده كند معظم له نپذيرفته

و رشته منبر و سخنرانى را انتخاب و از اين راه در اراك و غيره خدمات بارزى به دين نموده و بسيارى از نسل جوان و روشنفكر آن را ارشاد و از انحراف و مسير غلط گردانيده است.

جناب آقاى علائى از سال 1390 ق منتقل به تهران شده و تا حال حاضر از طريق منبر و وعظ در هيئت محترم (فاطميون) تهران و مساجد و مجالس ديگر به انجام وظائف دينى اشتغال دارند.

مؤلف گويد: قريب سى سالست كه معظم له را از نزديك مى شناسم دانشمندى وارسته و واعظى شايسته و اديبى فرزانه و خطيبى پرمايه و فاضلى خليق و دوستى صديق مى باشد. بيانى مليح و منطقى صريح دارد.

منبرش اخلاقى و آموزنده و در بحث ولايت و فضائل خاندان رسالت بسيار ارزنده مى باشد. از خداوند بزرگ موقعيت و پيروزى امثال ايشان را خواسته و برادران دينى را به قدردانى از اين گونه خدمتگذاران كه زبان گوياى شيعه و خلفاء رسول ص هستند توصيه مى نمايم.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

علماء، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام والمسلمين آقاى حاج سيد رضاى قمى معروف به علماء از افاضل دانشمندان و قدماء حوزه علميه و ائمه جماعت شهرستان مذهبى قم است.

تولدش در قم واقع شده و سطوح را از مدرسين حوزه بالاخص حضرت آيت الله العظمى مرعشى نجفى مدظله فراگرفته و بالغ بر 18 سال از ابحاث زعيم اعظم شيعه آيت الله بروجردى استفاده كرده و بعد منحصرا به درس خارج آيت الله العظمى مرعشى نجفى حاضر شده و مى شود.

عالمى ظريف و دانشمندى لطيف و خوش اخلاق و محاوره است همواره چهره اش گشاده و لبانش متبسم و در اكثر بحثها و دروس سيدنا الاستاد فقيه اهل

البيت عليهم السلام آقاى مرعشى نجفى سلمه الله با ما شركت داشته و دارند.

برادر ايشانست ثقه الاسلام والمسلمين آقاى حاج آقا حسين علماء كه نيز از شركاء درس آيت اللهى مرعشى نجفى هستند و از طرف معظم له در هفته يكشنبه يا دوشنبه در مسجد جمكران اقامه جماعت نموده مردم را در پيرامون ولايت مستفيض و بهره مند مى نمايند و نيز در شهر قم از طريق منبر ارشاد مردم نموده و بيان احكام و معارف اسلام مى نمايند و همه روزه ظهر و شب در نماز جماعت آيت الله مرعشى شركت نموده و استفاده مى نمايند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

علم الهدي، جواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

جواد بن العالم الجليل الحاج السيد على بن الحسين معروف بعلم الهدى خراسانى از علماء اعلام و وعاظ كرام معاصر تهران است.

وى در سال 1348 ق تقريبا در مشهد مقدس متولد شده و پس از خواندن مقدمات و ادبيات (در خدمت آقاى اديب نيشابورى و محقق نوغانى) قسمتى از سطوح را از مرحوم حاج ميرزا احمد مدرس يزدى فراگرفته آنگاه به قم مهاجرت و پس از تكميل متون فقه و اصول از محضر و دروس خارج آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه موسوى و مرحوم آيت اللَّه محقق داماد و آيت اللَّه العظمى گلپايگانى استفاده نموده و در ماه محرم و صفر و ماه رمضان براى تبليغ احكام و تنوير افكار بنا بر دعوت به شهرستانها و بالاخص بمركز و عاصمه تشيع (تهران) مسافرت و از راه منبر و بيان خدماتى انجام داده و مورد توجه بسيارى از مردم متدين و دانا و روشن فكر قرار گرفته كه از ايشان براى اداره مسجد (صاحب الزمان) انتهاى خيابان شاهپور دعوت و از سال 1390 ق تاكنون در

مسجد مزبور به اقامه جماعت

و گفتن تفسير قرآن و مواعظ حسنه اشتغال دارند و در مجالس بسيار ديگرى از هيئات مذهبى انجام وظيفه مى نمايند.

نگارنده گويد: آن جناب داراى منطقى گويا و بيانى شيوا و محامد آداب و محاسن اخلاق و موصوف بفضل و تقوا و با برادر ارجمندش كه ترجمه اش ذيلا خواهم نوشت ستاره درخشان از آسمان علم قم و خراسان مى باشند كه در محيط تهران به نورافشانى و روشن كردن دلها و افكار روشنگران فروزندگى دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

علمي عراقي، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام والمسلمين آقاى شيخ محمود علمى از علماء محترم و دانشمندان معظم و قدماء مكرم حوزه علميه قم اند كه به محامد آداب و محاسن اخلاق و متانت موصوف و و به فضل و تقوا معروف مى باشند. در ربيع المولود 1323 قمرى در اراك متولد شده و پس از طى مقدمات در سال 1340 قمرى به قم مهاجرت نموده و سطوح را از مرحوم ميرزا محمد ثابتى همدانى و آيت الله آخوند ملاعلى همدانى و مرحوم آيت الله صدر استفاده كرده و به درس و بحث مرحوم آيت الله حايرى شركت نموده و پس از فوت آن مرحوم از محضر آيت الله حجت و آيت الله خونسارى و بالغ بر هيجده سال از مرحوم آيت الله العظمى بروجردى استفاده نموده و چندين سال تصدى امور مدارس فيضيه و دارالشفاء از طرف آن مرحوم با ايشان بوده است و پس از آن مرحوم به آيت الله العظمى شريعتمدارى پيوسته و تا هم اكنون به مباحثه معظم له شركت مى نمايند.

حكايت كردند براى نگارنده كه در ماه شوال 1392 ق شبى در خواب ديدم كه حضرت ولى عصر عجل الله فرجه الشريف ظهور كرده اند پس شرفياب

شدم حضورشان ديدم عده اى از آقايان هستند محضرشان كه در ميان آنها جناب آقاى قاضى طباطبائى حاج سيد حسين و آقاى حاج سيد مرتضى برقعى واعظ معروف بود و مى خواستند قبل از قيامشان منبر بروند پس آقاى قاضى گفتند منبر آقا را مقابل قبله بگذارند آقاى برقعى گفتند منبر آقا را رو به كشور تركيه بگذاريد كه آقا با مردم تركيه صحبت كنند پس منبر را به سمت تركيه گذاردند و آقا به منبر رفتند و من از خواب بيدار شدم.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

علوي بروجردي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد محمدحسين علوى طباطبائى فرزند حجةالاسلام و المسلمين مرحوم حاج سيد ابوالقاسم علوى دومين داماد آيت اللَّه العظمى بروجردى و از بنى اعمام ايشان از خاندان طباطبائى بروجرد هستند. جد ايشان مرحوم حجةالاسلام حاج سيد محمدحسين از علماء بزرگ بروجرد و حوزه علمى ايشان در عصر خودش از حوزه هاى بزرگ بروجرد بوده است.

و نيز جد بزرگ او مرحوم حاج سيد ابوتراب از بزرگان سلسله طباطبائى در جود سخا و حسن خلق زبانزد خاص و عام بوده است. مقبره اش در نجف اشرف در بقعه مرحوم بحرالعلوم عليه الرحمه است.

مترجم گرامى ما در سال 1304 شمسى در بروجرد متولد شده و در دبستان و دبيرستان آن شهر تحصيلات خود را تا ديپلم ادامه داده و بعد از تشرف مرحوم آيت اللَّه فقيد به قم بفاصله شش ماه به قم مشرف و شروع بتحصيل علوم دينى نموده و بعد از فراغت از سطوح در نزد اساتيد معظم حوزه هفت سال در محضر مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى حاضر و از خرمن فضيلت آن مرد بزرگ خوشه ها چيده و در سال 1328 شمسى بمصاهرت آن

بزرگوار مفتخر و پس از فوت آن مرحوم مهاجرت به تهران نموده و در مسجد فخريه تهران بعد از فوت مرحوم آيت اللَّه حاج سيد محمدباقر بحرالعلوم تهرانى به اقامه جماعت و ترويج دين و نشر احكام شرع مبين و تنوير افكار جوانان و روشنفكران پرداخته و تا هم اكنون به اين خدمات اشتغال دارد.

نگارنده گويد: آقاى علوى علاوه بر تحصيلات جديد و قديم بزبان انگليسى نيز تسلط دارند و دانشمندى اديب و آشناى به ادبيات عربى و فارسى مى باشند و در نويسندگى نيز توانا هستند.

از آثار مطبوع ايشان كتاب خاطرات زندگانى حضرت آيت اللَّه العظمى بروجردى است كه در بيست و پنج هزار نسخه منتشر گرديده.

و ديگر از آثار وى تأسيس حسينيه علوى در خيابان فرهنگ نزديك به خيابان اميريه مى باشد كه پايگاه و مركز حساسى براى نشر معارف اسلامى است و در روزهاى جمعه از اول آفتاب تا قريب بظهر خطباء و گويندگان بزرگ براى صدها نفر مردم مركز موعظه نموده و سخنرانى مى نمايند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

علوي تهراني، محمدباقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مرحوم حاج سيد محمدباقر بن سيد الاعلام السيد على بن السيد حسين علوى مسجد حوضى تهران از علماء معروف تهران بودند و در مسجد حوض واقع در خيابان سيروس نزديك محله سرپولك اقامه جماعت مى نمودند و در ميان علماء و اهالى تهران بسيار محترم و مكرم و مورد وثوق قاطبه مردم بودند و با مرحوم آيت اللَّه بهبهانى صداقت تام و رفاقت تمامى داشتند.

وى در سال 1305 قمرى هجرى در تهران متولد و در كودكى قرآن و تجويد را از آخوند ملا على فراگرفته و در مدرسه ادب تحصيلات جديد را آموخته و فقه و اصول را

نزد آقا ميرزا كوچك ساوجى كه از علماء مشهور عصر و مدرس مدرسه صدر بودند خوانده و معقول را نزد حكيم دوران و فريد زمان آيت اللَّه حاج عبدالنبى نورى طاب ثراه آموخته و پس از فراغ از تحصيل مسافرت به نجف اشرف نموده و مدت يكسال از محضر مرحوم آيت اللَّه شريعت اصفهانى و ديگران استفاده كرده و نائل به درجه اجتهاد شده آنگاه مراجعت به تهران و در مدرسه عبداللَّه خان واقع در بازار بزرگ مشغول تدريس گشته و احكام تجارت و مكاسب را براى تجار بيان نموده و عده اى از بازرگانان از محضرش كسب فقه و معارف اسلامى نموده تا در ماه شعبان المعظم سال 1386 ق در تهران وفات و جنازه اش حمل به نجف اشرف و در جوار جد گرام خويش حضرت على عليه السلام مدفون گرديدند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

علوي تهراني، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد محمد رضا بن الايه حاج سيد محمدباقر علوى آنف الذكر از علماء محترم معاصر تهران است.

وى در سال 1343 ق در تهران تولد يافته و در مهد علم و سيادت پرورش نموده و پس از خواندن دروس عاليه جديد، ادبيات و سطوح وسطى را در تهران آموخته و در سال 1364 ق مهاجرت به قم نموده و سطوح نهائى را از مدرسين بزرگ قم فراگرفته و از دروس خارج مرحومين آيتين علمين آقاى حجت و آقاى خونسارى استفاده نموده و پس از رحلت ايشان از محضر آيت اللَّه العظمى زعيم اعظم آقاى بروجردى و آيت اللَّه شريعتمدارى و آيت اللَّه گلپايگانى و علامه معاصر آقاى طباطبائى بهره مند شده و در سال 1386 ق پس از فوت مرحوم والدش به تهران مراجت و در مدرسه

سپهسالار قديم و مسجد حضرت امير عليه السلام به اقامه جماعت و در مدرسه ى مزبور بتدريس و ترويج دين پرداخته و هم از محضر مرحوم وحيد عصر آيت اللَّه شعرائى حاج ميرزا ابوالحسن قدس اللَّه سره هيئت و نجوم و رياضيات را آموخته و تا حال حاضر بانجام وظائف دينى و روحى اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

علوي شهيدي، محمد باقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مرحوم حاج ميرزا محمّد باقر علوى شهيدى عالم فاضل زاهد، از ائمّه جماعت اصفهان كه به جاى پدر در مسجد مقابل مدرسه نيم آورد اقامه جماعت مى فرمود.

از شاگردان پدر خود، و آقا سيد محمّد باقر درچه اى، و آقا سيد مهدى درچه اى، و ميرزا حسين همدانى، و آخوند كاشى بود.

در شب 25 محرم سال 1385 بسنّ متجاوز از هفتاد و پنج وفات يافته، در تخت فولاد جنب فاضلان مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

علوي قزويني، جواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد جواد فرزند عالم جليل حاج آقا بزرگ علوى قزوينى از علماء و ائمه جماعت معاصر دارالمؤمنين قزوين است. در سال 1307 شمسى در بلده طيبه قم متولد شده و تحصيلات مقدماتى و سطوح را در شهرستان قزوين نزد والد بزرگوارش و ساير اساتيد گرانقدر آن سامان عموى آيت اللَّه آقا سيد ابوالحسن رفيعى و آقا سيد محمد تنكابنى به اتمام رسانيده و در سال 1335 شمسى برابر 1375 قمرى عزيمت به قم نموده و از محضر آيات عظام و اساتيد بزرگوار آن ديار بهره مند گرديده و بالاخص افتخار شركت در درس و محضر آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه خمينى و نيز حكيم متاله و فيلسوف الهى و مفسر بزرگ قرآن علامه طباطبائى صاحب تفسير و زين الميزان و عالم ربانى حاج شيخ مرتضى حايرى و حاج شيخ عباسعلى شاهرودى و آيت اللَّه اراكى و حاج شيخ مرتضى حايرى و حاج شيخ عباسعلى شاهرودى و آيت اللَّه اراكى و حاج شيخ محمد فكورى يزدى استفاده نموده و بعد از تكميل مراتب علمى مراجعت به قزوين و به تدريس علوم مختلفه دينى و اقامه جماعت در مسجد سلطانى (مسجدالنبى- ص) و مسجد

محله مسكونى خود (مسجد شيشه گرها) پرداخته و تاكنون اشتغال دارند. از آثار علمى ايشان تقريرات اساتيد حوزه علميه قم مى باشد.

و از باقيات الصالحات معظم له:

1- بناء حسينيه سيدالشهداء در قزوين است و واقف آن مرحوم آقا مير عبدالباقى است كه توليت آن را با علماء و دانشمندان از خاندان علوى مى باشد و اين حسينيه مدتها به صورت مخروبه درآمده و تعطيل بود كه به همت والاى ايشان تعمير و به صورت عالى و باشكوهى درآمده و اكنون مورد استفاده عموم علاقمندان مى باشد و در آن نشر معارف اسلامى و تبليغ دين و ترويج احكام و تفسير قرآن و ذكر احاديث و مصائب اهل بيت عليهم السلام مى شود.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

علوي قزويني، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد على علوى از دانشمندان و مستخرجين حوزه علميه قم مى باشند وى سالها از محاظر آيات عظام مرحوم آيت اللَّه حايرى و آيت اللَّه حجت و آيت اللَّه خونسارى و مرحوم والدش و ديگران فقها و اصولا استفاده نموده آنگاه به قزوين آمده و پس از چندى اقامت مهاجرت به تهران و تا حال تحرير در قسمت غرب تهران به اقامه جماعت و خدمات دينى اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

علوي قزويني، علي اصغر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد على اصغر ابوترابى علوى سومين فرزند آن مرحوم و داراى مقام فضل و تقوا و مانند مرحوم والدش متعبد و متقى مى باشند. تولد ايشان در قم واقع شده و در حجر تربيت چنان پدر بزرگوارى پرورش و دوران كودكى را گذرانيده و پس از خواندن دروس فارسى و مقدمات به تحصيل متون فقه و اصول پرداخته و از محضر مدرسين سطوح استفاده نموده و پس از تكميل آن از دروس خارج مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه العظمى آقاى مرعشى نجفى و آيت اللَّه العظمى امام خمينى و آيت اللَّه شريعتمدارى و ديگران بهره مند شده و در سال 1382 قمرى به قزوين وطن اصلى خود منتقل و تاكنون به اقامه جماعت و خدمات دينى اشتغال دارند

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

علوي قزويني، محمدباقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمدباقر بن ابى تراب بن مرتضى الحسينى القزوينى عالمى جليل و دانشمندى متقى و پارسا فقيهى عابد و ناسكى زاهد از علماء محترم حوزه علميه قم بوده است

وى در سال 1291 ق در قزوين متولد شده و پس از خواندن مقدمات و سطوح در سال 1319 مهاجرت به نجف اشرف نموده و از محضر آيتين علمين كاظمين علامه يزدى صاحب (عروة) و آخوند خراسانى صاحب (كفايه) استفاده نموده و در سال 1332 مراجعت به قزوين نموده و قيام به وظائف دينى از اقامه جماعت و تبليغ احكام و غيره داشته تا سال 1342 ق كه به قم منتقل و به امر مرحوم آيت اللَّه العظمى حائرى (مؤسس) حوزه علميه در نشييد حوزه همكارى و تشويق محصلين علوم دينيه نموده و در مسجد بالاسر حضرت معصومه و مسجد عشقعلى اقامه جماعت داشته و هم تدريس بعضى از

متون فقهى نموده تا در 28 صفر 1364 قمرى بعد از كسالت ممتد بدرود حيات گفته و در مسجد بالاسر نزديك قبر مرحوم آيت اللَّه حائرى مدفون شده است.

نگارنده گويد: مرحوم آقاى قزوينى از عباد و زهاد علمائى بودند كه توفيق زيارتشان را يافتم نسبت بحقير محبتى داشته و همواره تشويقم بتحصيل علم و تهذيب اخلاق مى فرمودند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

علوي گنابادي، سلمان

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد سلمان علوي گنابادي

محل تولد : مشهد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1358/10/1

زندگينامه علمي

متولد 1358

ورود به حوزه علميّه 1373

پس از آشنايي با انجمن شعر و قصّه قم مطالعات ادبي من جلوه جدي تري به خود گرفت. و از آن پس در محافل ادبي سراسر كشور و سمينارها و همايش هاي شعر دعوت شدم و در كنار استاد بزرگ خودم جناب زكريا اخلاقي به عنوان شاعران حوزوي سعي بر اين داشتيم كه رسالت حوزوي خويش را از رهگذر شعر و ادبيات در محافل جوان انجام دهيم.

در سال 84-85 خدمت مقام معظم رهبري شرفياب شدم و به فضل الهي اثري كه نزد ايشان ارائه شد مورد تحسين و تأييد معظم له قرار گرفت.

گرچه تا كنون كتاب مستقلي از بنده به چاپ نرسيده لكن در نشريات، و كتاب هايي كه گردآوري شده آثار شاعران است، اشعار و مقالات زيادي تا كنون از بنده به چاپ رسيده است.

پس از ورود بنده به مؤسسه امام خميني (ره) مطالعات من شكل ديگري به خود گرفت و بيشتر در حوزه فلسفه و كلام متمركز شدم. بالطبع فعّاليّت هاي ادبي نيز كژدار و مريض ادامه دارد لكن از سال 81

( ورود به مؤسسه) تحقيقاتم را در زمينه فلسفه و كلام جدي تر پي گيري كردم لكن اين فعاليت ها و تحقيقات بيشتر جنبه هاي شخصي داشته كه تا كنون در صدد انتشار آنها نبوده ام.

گاهي نيز تحقيقاتي – نه در اين دو حوزه – داشته ام كه آن نيز جنبه شخصي دارد و در صدد چاپ و انتشارش نبوده ام مثل جايگاه شركت QI در جوامع بين المللي.

علوي مهر، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين علوي مهر

محل تولد : اهواز

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

آقاي حسين علوي مهر در تيرماه سال 1342 در شهرستان اهواز در خانواده اي مذهبي به دنيا آمد و در سنين كودكي به بوشهر مهاجرت مي كند تحصيلات خود را تا ديپلم در همان شهر گذرانده، سپس با وجود اين كه در سالهاي 61 و 62 در كنكور امتحان داده و پذيرفته مي شود اما ترجيح مي دهد دروس حوزه را بخواند. وي جهت ادامه تحصيل راهي حوزه علميه اصفهان شده و ادبيات عرب را در مدت يك سال و نيم در آن حوزه تمام مي كند. سپس براي ادامه تحصيل به شهر مقدس قم هجرت ميكند. از سال 1363 به ادامه دروس پرداخته و سطوح عاليه را نزد اساتيد بارز آن زمان، از جمله آيات وجداني فخر، اعتمادى، موسوي تهرانى، احمد پايانى، جعفر سبحاني و جوادي آملى به اتمام مي رساند. از سال 1368 در درس خارج آيات عظام مكارم شيرازى، وحيد خراسانى، و ميرزاي تبريزي شركت نموده و در سال 1371 در آزمون ورودي رشته تخصصي تفسير و علوم قرآن حوزه علميه قم

شركت نموده و پذيرفته مي شوند و در سال 76- 75رتبه ممتاز را كسب مي نمايد. و با يك سال مرخصي در سال 1377 سطح چهار را به پايان مي رساند. ايشان دروس تفسير را نزد آيات مكارم شيرازى، جوادي آملى، معرفت، شب زنده دار، خزعلي و محقق داماد و اساتيد ديگر گذرانده است. پس از اتمام دوره در سال 1384 پايان نامه سطح چهار خود را با نام بررسي تفسيري و كلام آيات وحي با نمره عالي دفاع نموده و موفق به اخذ مدرك سطح 4 = دكترا شده است. تاكنون دو كتاب از ايشان با نام روش ها و گرايش هاي تفسيري و تاريخ تفسير و مفسران چاپ شده كه دو كتاب نيز با نام قرآن و دفاع(مبارزه) و بررسي حقيقت و اركان وحي آماده چاپ دارند افزون بر آن بيش از بيست مقاله از ايشان در مجلات كشور منتشر شده است.

علوي، سجاد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد سجاد بن آقا سيد قاسم علوى گرگانى از علماء مبرز و ممتاز معاصر گرگانست.

معظم له در سال 1332 قمرى در قريه (النگ) از قراء كرد كوه گرگان متولد شده و از سن هفت سالگى شروع به تحصيل مقدمات و قرائت قرآن نموده و در سن پانزده سالگى والدين خود را در مدت يك هفته از دست داده و در تحت نظر حجةالاسلام مرحوم ملا محمدهاشم كردكوهى ادامه به تحصيل داده تا سال 1345 قمرى كه به مشهد مقدس رضوى عزيمت و حدود سه سال در آن سامان از مرحوم فاضل بسطامى و اديب بزرگ نيشابورى (ميرزا عبدالجواد) و آيت اللَّه حاج شيخ هاشم و سيد بحرالعلوم

و مقدارى مرحوم آيت اللَّه آقا ميرزا مهدى غروى اصفهانى استفاده و تكميل ادبيات سطوح عالى را نموده.

و در سال 1347 ق مهاجرت به قم و مكاسب و رسائل و كفايه را در خدمت مرحوم آيت اللَّه آقا ميرزا محمد همدانى به پايان رسانيده و طهارت شيخ را هم از مرحوم آيت اللَّه آقا ميرزا محمد فيض قمى فراگرفته و حكمت و فلسفه را از مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا محمدعلى شاه آبادى استفاده و از درس خارج صلوة مرحوم آيت اللَّه العظمى حايرى يزدى و درس اصول آيت اللَّه حاج شيخ محمدعلى حايرى قمى استفاده نموده و در سال 1353 قمرى با توصيه و تصويب مرحوم آيت اللَّه حايرى (مؤسس حوزه) مهاجرت به نجف و محضر مرحوم آيت اللَّه العظمى اصفهانى و آيت اللَّه محقق آقا ضياءالدين عراقى استفاده و هم تدريس سطوح وسطى و عالى نموده تا برحسب تقاضاى اهالى استرآباد و بالخصوص اهل وطن خود و امريه مرحوم آيت اللَّه محقق آقا ضياءالدين عراقى استفاده و هم تدريس سطوح وسطى و عالى نموده تا بر حسب تقاضاى اهالى استرآباد و بالخصوص اهل وطن خود و امريه مرحوم آيت اللَّه اصفهانى مراجعت به ايران و چندى در گرگان و زاده گاه خود اقامت و در سال 1366 ق بقصد توطن به قم عزيمت و در حوزه علميه به تدريس مكاسب و كفايه پرداخته و بعد از چند ماه با اصرار اهالى گرگان و امريه مرحوم آيت العظمى بروجردى به گرگان برگشته و تا حال تحرير در مسجد جامعه به اقامه جماعت و تدريس و خدمات دينى اشتغال دارد.

نگارنده گويد: آيت اللَّه علوى گرگانى به واسطه داشتن ملكات فاضله اخلاقى و مقام علم و دانش و قدس و

تقوا و بيان شيوا و جامع در مواعظ و نصايح و ملاحت سخن در تفسير قرآن مورد توجه قاطبه اهالى گرگان و اطراف آن و محبوبيت بخصوص دارد.

داراى فرزندان برومند و دانشمندى مى باشد كه از باقيات الصالحات و مصداق حديث شريف (او ولد صالح يستغفر له) مى باشند و آنها از اين قرار است.

1- جناب حجةالاسلام حاج سيد محمدعلى علوى كه از مدرسين و افاضل حوزه علميه قم مى باشند و در ج 2 ص 206 ترجمه اجمالى وى گذشت.

2- ثقةالاسلام آقاى آقا سيد حسن علوى كه از محصلين جدى و بارع حوزه علميه و آينده درخشانى دارند.

3- ثقةالاسلام آقاى آقا سيد حسين علوى كه از محصلين جدى و يا برادر مذكورش در حوزه اشتغال بتحصيل و از دانشمندان بزرگ آتيه خواهند بود.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

علوي، سليمان

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد سليمان علوي

محل تولد : سبزوار

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1329/4/1

زندگينامه علمي

اينجانب سيد سليمان علوي در سن بزرگ سالي پس از معاف شدن از سربازي در سال 1349 به طور رسمي در سبزوار تحصيلات حوزوي را آغاز و در سال 22/6/1352 وارد حوزه علميه قم شدم و ادبيات را از جامع المقدمات آغاز نمودم دروس معمول حوزه سطح را گذراندم سپس درس خارج آغاز و تاكنون شركت در درس فقه و اصول ادامه دارد.و در سال 1365 در امتحان پايه 9 قديم حوزه موفق شدم.

كاري علمى:

مدتي با دايرة المعارف قرآن و دائرة المعارف فقه فارسي حضرت آيت الله حاج سيد محمود شاهرودي همكاري داشتم.مدتي در نهاد مقام معظم رهبري به سوالات شرعي دانشجويان پاسخ مي دادم.همچنين به سوالات اينترنتي مركز

اينترنتي حوزه پاسخ كتبي مي دادم.از سال 1375 وارد دانشگاه آزاد اراك شدم و به عنوان كارشناس از دفتر فرهنگ مشغول و از آن تاريخ تا سال 1380 به تدريس مشغول و نيز از مهرماه سال 1385 دوباره به تدريس متون مشغول شدم.و از سال 1378 تاكنون در دانشگاه شهيد بهشتي تهران به طور حق التدريس مشغول تدريس مي باشم.

تاليف:

تاكنون به لطف الهي موفق كتابي با نام «آواي ملكوتي» تفسير چهل پيام از زيارت عاشورا تأليف نمايم كه در سال 1385 به چاپ رسيده است.

علوي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد على مشهور به (حاج آقا بزرگ) علوى موسوى بن العلم العلام مير سيد محمدباقر بن العلامة السيد على قزوينى صاحب (حاشيه بر قوانين) كه ذكرش گذشت از علماء اخيار معاصر قزوين بودند. نسب آن مرحوم منتهى مى شود به امام هفتم حضرت موسى بن جعفر عليهماالسلام.

نسب كمثل الشمس اشرف نوره

فاضائت الاقطار بالنور الجلى

من حيث جدهم النبى محمد (ص)

و ابوهم الكرار حيدرة على

وى در سال 1281 شمسى در قزوين متولد شده و در بيت علم و سيادت پرورش يافته و مقدمات علوم را در آنجا فراگرفته آنگاه به قم عزيمت و پس از تكميل سطوح از محضر مرحوم آيت اللَّه العظمى حايرى يزدى استفاده نموده و بعد از تكميل دراسات و مبانى علمى مراجعت به قزوين نموده و به انجام وظائف دينى و روحى از اقامه جماعت و تدريس و تربيت طلاب و محصلين علوم دينيه و ترويج دين پرداخته است.

از خصايص و مزاياى آن جناب اين بود كه از وجوه شرعيه مصرف و اعاشه نمى كرد و آن وجوه را در كارهاى خير مصرف مى نمود مانند بناء مساجد و اعانت به اهل علم

و رفع حوائج آنان و صاحبان فضيلت و غير آنان از آنچه را كه رضاى امام (ع) را در آنست و براى خود و خاندان خود چيزى ازاين وجوه نمى گذاشت حتى وقتى از دنيا رفت چيزى از مال براى ورثه خود اندوخته نكرده و نداشت با اينكه مرجع اموال مردم بود.

و كان رحمه اللَّه حافظاً لدينه فى حوادث دهره و داعيا الى اللَّه بقوله و فعله و صائنا لنفسه عن بعض ما يفتخر به الناس حفظاً لدينه و تقوية لعقائد الناس و كان موته ثلمة فى الاسلام.

وى روز اربعين 1394 قمرى از دنيا رفته و در تشييع جنازه اش بسيارى از مردم قزوين از عموم طبقات شركت و حمل به قم نموده و در قبرستان نو. مرحوم حايرى دفن نمودند.

داراى آثارى در مواعظ و اخلاق بوده اند كه تاكنون بطبع نرسيده است. از باقيات الصالحات ايشانست فرزند ارجمندش جناب حجةالاسلام آقاى آسيد جواد موسوى علوى كه در رشته ى اسلاف و نياكان خود و بجاى والد مبرورش به خدمات دينى اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

علي اكبري، محمدحسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد حسين علي اكبري

محل تولد : بيرجند

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1332/1/1

زندگينامه علمي

به سال 1332 در روستايي به نام تقي آباد، از توابع شهر بيرجند (مركز استان خراسان جنوبي) در خانواده اي مذهبي به جهان ديده برگشودم. پدرم كشاورز و مادرم خانه دار است. دوران كودكي را در مهد مهر و محبت مادر و سايه رافت پدر گذراندم و پس از آن براي فراگيري علم و ادب اجتماعي قدم به دبستان نهادم. به لحاظ اينكه در آن زمان بسياري از روستاهاي كشور ما

از جمله روستاي ما فاقد دبستان بود، هر روزه دوره ابتدايي را از طي مسافت شش كيلومتر، فاصله تا دبستان را در فصل سرما و گرما ناگزير بودم. پس از پايان مقطع ياد شده مقدّمات ورود به حوزه علميّه فراهم گرديد و عليرغم همه وسوسه ها و موانع با عنايت الهي حدود سال 1345 هجري شمسي به حوزه علميّه شهرستان بيرجند راه يافتم و ادبيات عرب و اخلاق را در كنار حوزه مقدّسه از محضر استاد فرزانه حضرت آيت الله شيخ جواد عارفي (ره) فرا گرفتم. سرانجام بعد از قريب پنج سال تلمذ با استيذان و مشورت از استاد به منظور ادامه تحصيل عازم شهر مقدس قم گرديده به حوزه مقدّسه قم راه يافتم. البته در آغاز ورود به حوزه مشكل حجره و شهريه وجود داشت كه پس از مهماني يك ماهه در مدرسه فيضيه و موفّقيّت در آزمون خوابگاه، حجره اي در مدرسه مؤمنيه حضرت آيت الله نجفي مرعشي(ره) به بنده و يكي از دوستانم تحويل و مشكل حجره برطرف گرديد، چنانكه موضوع شهريه نيز، پس از يك سال كوشش و تلاش و شركت در آزمون و موفقيت درآن مرتفع شد گر چه به حق در آن يك ساله خدا يار بود و نه تنها در آن ايام بلكه پيش از آن كمك هزينه تحصيل فراهم گرديد. حدود پنج سال در مدرسه ياد شده سكونت داشته و هر روز آن را صبح و شام، براي حضور در حوزه هاي درسي و تلمذ از محضر اساتيد، با پاي پياده، مسافت تا حرم مطهر حضرت معصومه (س) را مي پيموديم و به وقت آمدن به حجره

با خستگي از راه و درس و بحث مي بايست به تهيه غذا بپردازيم. زيرا بر خلاف اين زمان و امكانات آن در آن روزها نه چيزي از آشپز و آشپزخانه در مدارس بود نه از ماشين لباسشويي و غيره. البتّه جد و جهد و تهجد، مباحثه هاي از پيش مطالعه و جدي حتي گاهي پيش از اذان صبح بود حرم و زيارت شب هاي جمعه و تشرف به مسجد جمكران با پاي پياده از ياد نرفته ترك نمي شد.

چنانكه امروزه هم براي بسياري از طلاب حوزه علميّه بحمد الله آن شور و نشاط و اخلاص و گرايش به تزكيه و طهارت هست. به هر حال در اين مقطع تحصيلي، در معاني و بيان از محضر استاد گرانمايه، امين شيرازي، در اصول از اساتيد بزرگواري همانند استاد عرفاني و سليمي و در فقه از محضر اساتيدي همچون استاد گرانقدر فاصل هرندي و عندليب شيرازي و در منطق نيز از محضر استاد ارزشمند ديگري چون جناب استاد فقيهي بهره وافر بردم. پس از گذر از اين مرحله به حوزه فقه و اصول استدلالي راه يافته مكاسب و رسائل را در محضر اساتيدي فرهيخته حضرات آيات سيّد علي محقق داماد و شيخ علي كرباسي فرا گرفتم.

در تفسير قرآن كريم پاي كرسي فرزانه زمان حضرت آيت الله جوادي آملي زانوي ادب زدم و در عرفان و كلام و فلسفه از اساتيد كم نظير و يا بي بديل فرهيخته اي همچون آيت الله علامه حسن زاده آملي و انصاري شيرازي بهره ها و نكته ها آموختم و به انديشه و جانم حيات بخشيد. و هم اكنون كه بيست و

ششمين سال از انقلاب شكوهمند اسلامي را پشت سر مي گذاريم، مي توان گفت بيست و پنجمين سالي است كه در دروس خارج فقه و اصول حضرات آيات، آيت الله العظمي وحيد خراساني، و شيخ جواد تبريزي و برخي ديگر از اساتيد حضور داشته و از محضر پر فيض و دانش بي كران آن برجسته فرزانگان عرصه علم و تقوي همواره روح تشنه ام را سيراب مي كنم.

شايان ذكر است كه در همه مقاطع تحصيلي جز چند سال نخست آن امر مهم تبليغ را به ياد داشته، ايفاي مسئوليت كرده ام همچنان كه از حضور در عرصه تحقيق و پژوهش غفلت نورزيده آن را وظيفه اي در راه جبران كاستي هاي حوزه هاي علميّه شيعي و پاسخگويي به نيازهاي فرهنگي جامعه، بلكه جوامع بشري مي دانسته ام.

از همين رو است كه از سال 1370 فعّاليّت خويش را در اين حوزه نيز آغاز كرده، تا سال 1374 به فيش برداري از منابع اوّليه حول موضوع تاريخ و سيره اهل بيت اشتغال داشته و پس ازآن با عنايات الهي و قرين شدن توفيق، قلم برداشته، _ هر چند با بضاعت اندكي علمي _ در پاره اي از موضوعات صفحاتي را به رشته تحرير درآورم.

عليزاده، اكبراسد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اكبر اسد عليزاده

محل تولد : مشكين شهر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب پس از اتمام دوره راهنمايي در سال 1361 به حوزه علميه شهرستان اردبيل وارد شدم. پس از دو سال و نيم تحصيل به جهت موفقيت بيشتر در تحصيل و استفاده از محضر اساتيد مجرب در سال 1364 وارد حوزه علميه قم

شدم و دوره سطوح را از محضر اساتيدي چون آيات عظام وجداني فخر، اعتمادى، تبريزى، پاياني و صالحي افغاني بهره بردم.

پس از اتمام دوره سطوح در سال 1372در درس خارج فقه و اصول حضرات آيات مكارم شيرازي و صالحي مازندراني شركت كردم و همزمان از درس كلام و فلسفه استاد علامه جعفر سبحاني و مصباح يزدي نيز استفاده مي كردم. و در سال 1374 رشته تخصصي كلام اسلامي را شروع و در سال 1378 فارغ التحصيل گرديدم و در حال حاضر مشغول نوشتن پايان نامه دكتراي كلام اسلامي مي باشم.

به جهت علاقه فراوان به تأليف و تحقيق، كار تحقيقي خود را از سال 1371 شروع و در حال حاضر بيش از 60 اثر تأليفي و تحقيقي اعم از كتاب و مقاله از ما به چاپ رسيده است. اين فعاليت سبب شد در سال 1382 به عنوان پژوهشگر نمونه كشور انتخاب شوم و يكي از كتابهايم (سياستهاي فقر زدايي در كلام معصومين عليهم السلام) در اولين جشنواره فرهنگي صدا و سيما در سال 1382 به عنوان پژوهش برتر شناخته شود.

عماد الواعظين، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مرحوم حاج ميرزا احمد عماد الواعظين نيز از افاضل اهل منبر و اخيار بود، عمرى به زهد و قناعت گذرانيد، در خدمت آقا سيد محمود مغنى و آخوند ملا محمد حسين كرمانى و جمعى ديگر تحصيل نموده، در صبح روز جمعه سوم جمادى الثانيه سال 1384 وفات يافته، در جنب پدر مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

عمادالاسلام، مرتضي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند حاج شيخ جمال الدين نجفى.

عالم فاضل زاهد دائم الذكر، در اصفهان تحصيل نموده، در مسجد منشى الممالك اقامه ى جماعت مى فرمود، و مورد احترام و وثوق عموم طبقات مردم اصفهان مى بود.

در ظهر دوشنبه 26 جمادى الثانيه 1386 به عارضه ى سكته وفات يافته، در تخت فولاد در جنب تكيه ى باباركن الدين در تكيه اى مخصوص مدفون گرديد، و جهت او بقعه ى عالى بنا گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

عمومي، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد عمومي

محل تولد : اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

تولد:1343 ديپلم:1361 ورود به دانشگاه:1362 و 2 سال تحصيل رشته رياضي كاربردي دانشگاه صنعتي اصفهان تحصيل دروس حوزوي به صورت متفرقه از سال 1361 اشتغال رسمي به دروس حوزه از سال 1364 اشتغال به خارج فقه و اصول از سال 1371 در اصفهان هجرت به قم در سال 1374 تحصيل در رشته تخصصي فقه و اصول در موسسه بقيه الله از سال 1376 تا 1382 بيش از 18 سال سابقه تدريس در حوزه همكاري علمي پژوهشي با مركز تحقيقات فقهي قوه قضائيه از سال 1380همكاري علمي با پژوهشكده باقرالعلوم(ع) تدريس در برخي از موسسات آموزش عالي و بيش از 13 سال حضور تبليغي در دانشگاهها موفقيت در آزمون علمي شوراي نگهبان براي انتخابات خبرگان و در سال 1385 همكاري علمي و هنري با صدا و سيما در تهيه برنامه هاي قرآني را دارم

عميد زنجاني، عباسعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج ميرزا عباسعلى عميد زنجانى سبط فيلسوف بزرگ و فقيه جامع آيت اللَّه ميرزا مجيد زنجانى از علماء و نويسندگان معاصر تهران است و در مسجد لرزاده به اقامه جماعت و تدريس و ترويجات دينى اشتغال دارد. وى در سال 1316 شمسى در شهرستان زنجان متولد شده و تحصيلات جديد كلاسيك را با مقدمات علوم دينى در آنجا خوانده و در سال 1370 ق مهاجرت به قم نموده و سطوح متوسط و عالى را بطرز خصوصى از محضر اساتيد با فضل و كمال حوزه فراگرفته و سپس در حوزه درس خارج آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيات ديگر استفاده نموده و

ضمنا علوم هيئت و كلام و فلسفه را از اساتيد معروف آموخته و در سال 1340 شمسى مهاجرت به نجف اشرف نموده و در آن سامان از محضر دو نابغه علمى آيت اللَّه العظمى خوئى مدظله و آيت اللَّه آقا ميرزا باقر زنجانى سلمه اللَّه بهره ها برده و دراسات آن دو استاد بزرگ را برشته تحرير و تقرير درآورده و در مراجعت از نجف اشرف در سال 1347 شمسى افتخار مصاهرت با حضرت آيت اللَّه العظمى آقاى مرعشى نجفى مد ظله را پيدا و بار ديگر در قم براى ادامه تحقيق و تدريس توقف و شركت در درس فقه آيت اللَّه العظمى مرعشى نموده تا سال 1391 ق كه بدرخواست جمعى از مومنين تهران براى امامت مسجد لرزاده كه يكى از مساجد حساس و بنام مركز و از آثار مرحوم مبرور آيت اللَّه عالم ربانى حاج شيخ على اكبر برهان است منتقل به تهران شده و تا حال حاضر بانجام وظائف دينى و ارشاد و امامت و تدريس و خدمات اجتماعى اشتغال دارند.

داراى تأليفات ارزنده و آثار آموزنده اى مى باشند كه بقسمتى از آنها اشاره ميشود:

1- تحقيق و بررسى در تاريخ تصوف مطبوع از دارالكتب الاسلاميه

2- اسلام و همزيستى مسالمت آميز مطبوع از دارالكتب الاسلاميه

3- اسلام و حقوق ملل مطبوع از دارالكتب الاسلاميه

4- حقوق اقليتها مطبوع از انتشارات صدر

5- بنيادهاى اصيل مطبوع از كتابخانه بزرگ اسلامى.

6- اسلام و سيستم بيطرفى.

7- مبانى تفسير.

8- رساله اى در نكاح كتابيه.

9- رساله اى در ترتب.

10- المنهاج فى شرح وسيله النجاه.

13 -12 -11- سع جلد در قم برشته تحرير آورده كه با همكارى چند تن از فضلاء تأليف و نشر گرديده است.

14- مقالاتى در نشريات ماهيانه حوزه انتشار داده است.

سال تولد:-،

مرتبه علمى: دانشيار، رشته: حقوق خصوصى و اسلامى، دانشكده: حقوق و علوم سياسى، دانشگاه: تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

داراى تحصيلات حوزوى.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده حقوق و علوم سياسى دانشگاه تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

كامپيوترى كردن علوم اسلامى، كامپيوترى كردن قوانين و مقررات، تكنولوژى جديد انفورماتيك، فقه و علوم حديث، تفسير و علوم قرآنى، فلسفه و عرفان اخلاق، اديان و كلام اسلامى، تاريخ اسلام و سيره، حقوق و قوانين، استاد راهنماى 35 پايان نامه كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 20

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

حقوق اسلامى، تفسير و مبانى آن، فقه، فقه سياسى، اقتصاد اسلامى، تاريخ تصوف و عرفان، حقوق اقليتها و مبانى انقلاب اسلامى و ريشه هاى آن.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 50، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

مباحث مختلف حقوقى، مباحث فقه سياسى، مسئوليت بين المللى ناشى از جريان سلمان رشدى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

عنايتي، محمدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجةالاسلام والمسلمين حاج شيخ محمدعلى عنايتى بن مرحوم حجةالاسلام حاج شيخ جعفر عنايتى از علماء معاصر است در گنبد كاووس.

ايشان در سال 1311 شمسى در قريه «رودبار قانچى» از قراء گرگان متولد شده و پس از پرورش و خواندن قسمتى از مقدمات خدمت مرحوم والدش در سال 1365 قمرى براى ادامه تحصيل به مشهد مقدس مشرف گشته و ادبيات و سطوح را در محضر اساتيد وقت دانشمند گرانمايه آقاى اديب نيشابورى و مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا احمد مدرس يزدى و غيرهما به پايان رسانيده و در سال 1370 قمى به نجف اشرف مهاجرت و در حوزه درس فقه و اصول مرجع عاليقدر آيت اللَّه العظمى آقاى حاج سيد ابوالقاسم خوئى و

مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا حسن يزدى حاضر و استفاده نموده و يك دوره تقرير درس اصول و قسمتى از درس مكاسب آيت اللَّه خوئى مدظله العالى را به رشته تحرير آورده و نيز از محضر مرحوم عالم ربانى آيت اللَّه العظمى ميرزا عبدالهادى شيرازى و آيت اللَّه العظمى حكيم بهره مند شده و در سال 1380 قمرى به ايران مراجعت و در تهران اقامت و به اقامه جماعت و تبليغ دين پرداخته و در سال 1384 قمرى با اصرار جمعى از مؤمنين گنبد كاووس به جهت امامت و تبليغ دين و ارشاد مسلمين بدانجا آمده و تاكنون به خدمات دينى و انجام وظيفه روحى اشتغال دارد.

از آثار ايشانست بناء مسجد رضوى گنبد كه به سعى و اهتمام معظم له و همت مردم خير گنبد توسعه و تجديد گرديده است.

اكثر اجداد ايشان از علماء زمان بوده است يكى از اجداد ايشان مرحوم حجةالاسلام شيخ زين العابدين بن شيخ محمدباقر است كه تعليقات سودمندى بر شرايع محقق حلى نوشته و اكنون در حواشى نسخه نفيسى از شرايع كه استنساخ آن هم بخط آن بزرگوار است و در تاريخ هفتم ذى الحجه 1217 قمرى پايان يافته است در كتابخانه شخصى ايشان موجود است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

عوفي، نورالدين، سديدالدين محمد

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 630 ق)، شاعر و تذكره نويس. از اعقاب عبدالرحمان بن عوف از صحابه ى رسول بود. ولادتش در بخارا بود و تحصيلات وى در همان شهر صورت گرفت و آن گاه به سفر پرداخت و بسيارى از بلاد ماوراءالنهر و خراسان و سيستان را ديد. در بخارا خدمت امام برهان الاسلام تاج الدين عمر بن مسعود از ائمه آل برهان و امام ركن الدين مسعود بن محمد امام زاده تحصيل كرد. وى

مدتى در قندهار در دربار قلج طمغاج خان ابراهيم راه داشت و به خدمت پسرش قلج ارسلان خاقان نصره الدين عثمان بن ابراهيم بود و مدتى سمت صاحب ديوانى و انشاء آن شاهزاده را داشت. تا اواخر قدرت سلطان محمد خوارزمشاه وى در خراسان و ماوراءالنهر بسر مى برد و به جمع آورى اطلاعات ذى قيمت خود كه در كتابهاى خويش ثبت كرده است، مشغول بود و در اوان حمله ى مغول به بلاد سند رفت و خدمت ناصرالدين قباجه از مماليك غوريه را اختيار كرد. بعد از شكست ناصرالدين قباجه به خدمت شمس الدين التتمش درآمد و به هندوستان رفت و بعد از اين تاريخ از زندگانى وى اطلاعى در دست نيست. از آثار مشهور او: «لباب الالباب»، قديم ترين كتاب در احوال و اشعار شعراى ايرانى؛ «جوامع الحكايات و لوامع الروايات»، شامل مطالب تاريخى مهم، كه در 630 ق به پايان رسيده است.[1]

(منسوب به عوف) سديدالدين محمد بن محمد بخارى، نويسنده و دانشمند معروف ايرانى در اواخر قر. 6 و اوايل قر. 7 (بين 572 ه.ق./ 1176 م.- 635 ه.ق/ 3 -1232 م.). وى از اعقاب عبدالرحمن بن عوص صحابى معروف است. جد عوفى امام ابوطاهر يحيى بن طاهر ابن عثمان از علماى حديث و معرف انساب عرب بود و خال او شرف الزمان مجدالدين محمد بن ضياءالدين عدنان سرخكتى دانشمند و مؤلف تاريخ ملوك تركستان (خاقانيان) است. عوفى در نيمه دوم قر. 6 در بخارا به دنيا آمد و تحصيلات خويش را در همان شهر به انجام رسانيد. پس از آن مدتها در بلاد ماوراءالنهر و سيستان و خراسان به سير و سياحت و ديدار فضلا پرداخت و تا

سقوط خوارزمشاهيان در خراسان به سر مى برد و گاه به وعظ و تذكير اشتغال مى ورزيد. مدتى هم صاحب ديوان قلج ارسلان خاقان نصرةالدين عثمان بن ابراهيم بود. مقارن حمله مغول عوفى به سند گريخت و به خدمت ملك ناصرالدين قباجه از مماليك غورى درآمد، و كتاب لباب الالباب (ه.م.) را به نام عين الملك وزير اين پادشاه تأليف كرد و سپس تأليف جوامع الحكايات (ه.م.) را به نام ناصرالدين قباجه آغاز نمود. ناصرالدين در سال 625 ه.ق. از شمس الدين التتمش شكست خورد و خود را به رود سند انداخت و غرق شد. جميع خدم و حشم وى به التتمش پيوستند، از آن جمله عوفى بود كه به خدمت وزير التتمش ابوسعد جنيدى مخصوص گرديد و جوامع الحكايات را كه نخست مى خوست به نام ناصرالدين قباجه تأليف كند- به نام اين وزير به رشته تحرير درآورد. عوفى «فرج بعد از شدت» (ه.م.) تأليف تنوخى را هم از عربى به فارسى ترجمه كرده است.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد پنجم)

منابع زندگينامه :[1] تاريخ ادبيات در ايران (1030 -1026 / 2)، تاريخ تذكره هاى فارسى (80 -77 / 2)،تاريخ نظم و نثر (98 -97)، دايره المعارف فارسى (1785 / 2)، الذريعه (1001 ،775 / 9 ،50 / 5 ،45 / 4)، ريحانه (219 / 4)، سبك شناسى (38 -36 / 3)، فرهنگ سخنوران (660)، لباب الالباب (ترجمه مصنف/ يب- كه)، لغت نامه (ذيل/ عوفى)، مجله ى دانشكده ى مشهد (س 3، ص 93 -89)، مجمع الفصحا (1168 / 3)، مؤلفين كتب چاپى (777 -776 / 5).

غروي تبريزي، عبدالحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1328- ز 1363 ق)، فقيه و عالم دينى. در نجف اشرف ب دنيا آمد و تا 1350 ق

در آنجا به تحصيل علوم پرداخت و از محضر اساتيدى همچون آيت الله آقا ميرزا باقر زنجانى استفاده كرد، و در همان سال به تبريز و سه سال بعد به قم رفت، و مدت دو سال از محضر آيت الله حايرى و آيت الله حجت در فقه و اصول استفاده نمود. وى داراى اجازاتى از آيت الله اصفهانى و آيت الله آقا ضياءالدين عراقى و آيت الله حجت بود. در 1363 ق به تبريز بازگشت و به انجام وظائف دينى و تدريس پرداخت. از آثار وى: «تقريرات» درس آيت الله حجت، در اصول فقه؛ كتاب «اسلام و شيعه»، به فارسى؛ كتابى در «امامت حضرت ولى عصر (عج)»؛ كتابى در «اخلاق».[1]

عبدالحسين غروى تبريزى از افاضل دانشمندان و علماء تبريز است.

وى فرزند ركن العلماء الاعلام آيه الله آقا شيخ مرتضى چهره قانى است كه در سال 1328 قمرى در نجف اشرف تولد يافته و تا سال 1350 در آنجا به تحصيل علوم پرداخته و از محضر اساتيد آيه الله آقا ميرزا باقر زنجانى استفاده كرده و در سال مزبور به تبريز آمده و تا سه سال در آن سامان اقامت و در سال 1353 قمرى مهاجرت به قم نموده و مدت دو سال درك فيض از محضر آيه الله حايرى و آيه الله حجت فقها و اصولا نموده و تا سال 1363 قمرى كه مراجعت به تبريز و اقامت گزيده و به وظائف دينى و روحانى از قبيل تدريس و اقامه جماعت در مسجد جامع و غيره مى باشند.

آثار قلمى آن جناب از اين قرار است: 1- كتاب اسلام و شيعه فارسى مطبوع در تبريز.

2 و 3- تقرير دروس مرحوم آيه الله حجت اصول و فقه

4- كتابى در موضوع امامت حضرت ولى عصر عجل الله فرجه.

5- كتابى در اخلاق. داراى اجازات اجتهاد از مرحوم آيه الله العظمى اصفهانى و آيه الله محقق آقا ضياءالدين عراقى و سيدنا الاستاد آيه الله حجت قدس الله اسرارهم مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

منابع زندگينامه :[1] گنجينه ى دانشمندان (320 -319 / 3).

غروي علياري، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم علوم دينى.

تولد: 12 رمضان 1319 ق.

درگذشت: 1 ارديبهشت 1367، تبريز.

آيت الله العظمى على غروى عليارى تبريزى، فرزند آيت الله ميرزا محسن از شاگردان آخوند خراسانى و صاحب رساله هاى متعدد اصولى و فقهى بود. ايشان پس از پشت سر نهادن دوران كودكى و فراگيرى خواندن و نوشتن، به تحصيل علوم دينى روى آورد و نزد جدش آيت الله شيخ محمدحسن به فراگيرى مقدمات و ادبيات و سطوح فقه و اصول و عقايد و كلام پرداخت. پس از تكميل سطوح عاليه، در بيست و دو سالگى عازم حوزه ى علميه ى نجف اشرف شد و در مدرسه بخارايى سكونت ورزيد و ساليان بسيار در محضر آيات عظام سيد ابوالحسن اصفهانى، آقا ضياءالدين عراقى، ميرزاى نايينى، شيخ اسدالله زنجانى، آقا سيد ابراهيم اصطهباناتى، سيد محمد حجت، سيد ابوتراب خوانسارى، حاج ميرزا على ايروانى، شيخ ابوالحسن مشكينى، ميرزا احمد آشتيانى و جمال السالكين آقا سيد على قاضى به تحصيل فنون، اخلاق، فقه، اصول، كلام، رجال، عرفان، حكمت و فلسفه تا سال 1350 ق. پرداخت. وى در جوانى به دريافت اجازات متعدد روايى و اجتهادى از اساتيد معظمش نايل آمد. ايشان در سال 1350 ق. به درخواست جدش آيت الله شيخ محمد حسن عليارى به تبريز بازگشت و به تحقيق، تدريس، تأليف، اقامه ى جماعت و پرورش شاگردان اشتغال ورزيد.

از آيت الله العظمى

غرويى عليارى تبريزى نوشتارهاى فراوانى به جاى مانده است كه عبارتند از: چهارده جلد تقريرات درس فقه آيت الله العظمى آقا ضياءالدين عراقى در منجزات مريض (چاپ شده)، رهن، وصيت، وقف، رضاع، نكاح، صلح، خيارات، اجاره، قضاء، شروط، مسقطات خيار، غضب، زكات؛ دو جلد تقريرات درس فقه آيت الله العظمى ميرزاى نايينى در صلات، بيع، خيارات؛ دو جلد تقريرات درس فقه آيت الله العظمى سيد ابوالحسن اصفهانى در طهارت و صلات؛ دو جلد تقريرات درس آيت الله سيد محمد حجت كوه كمره اى در صلات و بيع؛ تقريرات درس فقه آيت الله ميرزا على ايروانى؛ دو جلد تقريرات درس فقه آيت الله شيخ اسدالله زنجانى در خلل صلاة و منجزات مريض؛ توضيح المسائل؛ شرتح عروة الوثقى (از طهارت تا وصيت) در پنج جلد؛ شرح استدلالى ملحقات عروةالوثقى؛ ده جلد رساله هاى فقهى در صلح، عدم شرطيت رجوع در مسافر؛ محاذاةالرجل و المرأة فى الصلاة، جواز نقل الميت بعد الدفن، ربا، نماز جمعه، منجسية المتنجس، لباس مشكوك، حرمان زوجه از عقار، الفروع السنية، فروع تقليد؛ شرح وسيلة النجاة (سه جلد)؛ كتاب الطهارة؛ كتاب الصوم؛ كتاب الحج؛ مناسك حج (دو جلد)؛ شرح تبصرد المتعلمين؛ شرح مبسوط مكاسب؛ علل الشرايع و الاحكام؛ شرح فوائد الاصول؛ شرح كفاية الاصول؛ رساله در ترتب رساله در وضع؛ رساله در ملازمه حكم عقل و شرع؛ قاعده من ملك (و قواعد ديگر)؛ هفت جلد كتاب تقريرات درس اصول آيات عظام: ميرزاى نائينى (مباحث الفاظ)، آقا ضياءالدين عراقى (دوره كامل و قاعده لاضرر)، سيد ابوالحسن اصفهانى، سيد محمد حجت كوه كمره اى (مباحث عقيله و تعادل و تراجيح)؛ شيخ اسدالله زنجانى ميرزا على ايروانى (اجتماع امر و نهى)؛ اصول عقايد؛ رسالة فى الرجعة؛ تفسير قرآن

(دوازده جلد)؛ مفردات قرآن؛ شرح دعاى صباح؛ شرح دعاى كميل؛ شرح دعاى سمات؛ شرح دعاى افتتاح؛ شرح دعاى ابوحمزه ثمالى؛ شرح دعاى زيارت جامعه كبيره؛ حل مشكلات الاخبار؛ شرح اربعين حديث؛ شرح احاديث پيامبر اكرم (ص)؛ شرح احاديث اميرالمومنين در نهج البلاغه؛ منهاج الرشاد؛ المواعظ؛ النهجة فى احوال الحجة (ع)؛ الكواكب الحسينية؛ تقريرات درس آيت الله سيد ابوتراب خوانسارى؛ حاشيه بر رجال وحيد بهبهانى.

آيت الله العظمى غروى عليارى تبريزى در تاريخ دوشنبه اول ارديبهشت 1367(13 ذيحجة 1417 ق.) در نود و هشت سالگى بدرود حيات گفت و پيكرش پس از تشييع در تبريز، به قم انتقال داده شد و پس از تشييع مجدد و نماز حضرت آيت الله بهجت بر آن، در صحن حضرت فاطمه معصومه (س) (بقعه آيت الله داماد) به خاك سپرده شد.

على بن العلامه الحجه الميرزا محسن بن العلامه الكبرى الحاج ميرزا محمد حسن بن العلامه الكبرى الحاج ميرزا محمد حسن بن العلامه الكبير آيه الله العظمى الحاج ملا على عليارى صاحب كتاب مستطاب (بهجه المقال فى تنقيح الرجال) الغروى العلى يارى از علماء اعلام و مؤلفين كرام معاصر شهرستان تبريز است. وى در صبح جمعه 12 ماه مبارك رمضان سال 1319 قمرى هجرى در تبريز متولد شده و پس از فراغت از مبادى علوم در خدمت جد امجدش مرحوم آيه الله ميرزا محمد حسن سطوح را خوانده و بعد از تكميل آن مهاجرت به نجف اشرف نموده و از محاضر آيات عظام چون زعيم الشيعه آيه الله العظمى اصفهانى و مرحوم آيه الله نائينى و آيه الله آقا ضياءالدين عراقى و آيه الله آقا شيخ اسدالله رشتى و آيه الله آقا شيخ اسدالله رشتى و آيه

الله آقا سيد ابوتراب خونسارى و آيه الله ميرزا ابوالحسن مشگينى و آيه الله حاج ميرزا على آقا ايروانى و آيه الله اصطهباناتى استفاده كامل نموده و دروس عقلى را از محضر آيه الله حاج ميرزا احمد آشتيانى فراگرفته و از آنان به دريافت اجازات اجتهادى و روايتى نائل شده آنگاه به تبريز مراجعت و تا حال حاضر به انجام وظائف دينى از اقامه جماعت و غيره اشتغال دارند.

داراى تأليفات ارزنده عديده اى مى باشند كه بشرح آنها مى پردازم:

1- دوره اصول و نصف تقرير بحث آيه الله محقق عراقى

2- دوره اصول آيه الله ميرزا حسين نائينى

3- اغلب ابواب فقه از تقريرات آيه الله عراقى

4- تقريرات ابحاث آيه الله العظمى اصفهانى

5- تقريرات ابحاث آيه الله العظمى حجت كوه كمرى

6- تقريرات ابحاث آيه الله ايروانى (قده)

7- تقريرات ابحاث آيه الله مشگينى (قده)

8- شرح دعاء سمات 9- شرح دعاء صباح 10- شرح اربعين حديث 11- اصول دين مبسوط فارسى 12- رسائل متفرقه در اصول و فقه 13- رساله در ملازمت 14- رساله در جريان استصحاب در اعدام ازليه 15- رساله در غيبه 16- رساله در خلل، تقرير بحث آيه الله محقق زنجانى 17- رساله در بعض فروع عروه الوثقى 18- رساله در مواكب الحسينيه 19- رساله در رضاع 20- رساله در منجزات مريض 21- رساله در قاعده من ملك و در قواعد ديگر 22- رساله در قاعده لا ضرر 23- رساله در نجاسه متنجس 24- رساله اى در لباس مشكوك و چندين رسائل ديگر.

از باقيات الصالحات ديگر معظم له فرزند ارجمند ايشان جناب حجه الاسلام آقا شيخ محمد جواد غروى على يارى است كه اكنون از علماء و دانشمندان مقيم تهران

است. وى در نجف متولد شده و پس از خواندن مقدمات و سطوح و استفاده از محاضر آيات عظام خوئى و حكيم و ديگران به مشهد رضوى مسافرت و چندين سال اقامت و از محضر آيه الله العظمى ميلانى مدظله استفاده نموده آنگاه به قم منتقل و چند سالى از ابحاث و محاضر آيات عظام نجفى مرعشى و شريعتمدارى و گلپايگانى استفاده نموده و دو سالى بنابر دعوت عده اى از مؤمنين به تهران عزيمت و رحل اقامت افكنده و در مسجد امام زاده زيد بازار و مسجد ديگر به اقامه جماعت و انجام وظائف دينى اشتغال دارند. آن جناب ترجمه مفصلى از اسره و خاندان عليارى مرقوم داشته اند ولى چون در كتب رجالى ديگر مانند علماء معاصر و غيره مذكور بود از ذكر آن خوددارى نمودم.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

غروي، اسماعيل

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اسماعيل غروي

محل تولد : باغملك

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1330/1/1

زندگينامه علمي

در سن 7 سالگي احكام ديني و خواندن و نوشتن را در محضر پدر خود فرا گرفتم سپس به مكتب جهت خواندن قرآن و ساير كتاب هاي ديني مدت 4 سال مشغول شدم 2 سال ديگر از محضر پدر استفاده كردم.

در سن 14 سالگي راهي حوزه علميه اهواز شدم .

مدتي از استاداني مانند سيد شمس الدين ، سيد عبد الكريم موسوي نجفي ، شيخ مروج (استاد جامع المقدمات امام) سپس از مرحوم سيد محمد كاظم آل طيب و از سيد اسماعيل مرعشي و مرحوم امامي ، مرحوم علم الهدي و شيخ ابوالحسن انصاري ، مرحوم آيت الله بهبهاني ، آقاي شيخ مرتضي انصاري وساير اساتيد

محترم مانند مرحوم آيت الله كرمي و... استفاده كردم .

مدتي در حوزه علميه شوشتر از اساتيد بزرگواري از علماء شوشتر مرحوم صاحب قاموس رجال و ديگران بهره وافري بردم .

پس از آن به نيشابوررفتم و مدت چهار سال در نيشابور از اساتيدي مانند مرحوم آقاي مروي و ضيائي ، حاج آقا رضا نجفي و آيت الله موسوي نيشابوري استفاده كردم .

بعد از آن به مشهد مقدس رفتم از اديب خراساني مرحوم كفايي مرحوم شيرازي ميلاني مصباح واعظي مرحوم افتخاري و ديگر اساتيد محترمي كه در مشهد مقدس بحث داشته اند بهره بردم .

سپس به قم آمدم و از مرحوم آيت الله مرعشي نجفي ، گلپايگاني و مرحوم آيت الله سلطاني هم درس و هم مشي زندگي بهره بردم .

از اساتيد فوق الذكر صرف ، نحو ، منطق ، احكام ، اصول ، فقه تا سطح خارج استفاده كردم در قسمت طب از مرحوم والد و از دكتر جزايري و دكتر خراساني دكتر موسوي و از دكترهاي روان شناس استفاده نمودم و در قسمت جامعه شناسي از اساتيد بزرگواري استفاده نمودم .

غروي، محمدباقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ محمدباقر غروى كه سالها در نجف اشرف اقامت و در خدمت مراجع بزرگ و مدرسين عاليمقام و آيات عظام آنجا تلمذ نموده و بعد به امر مرحوم آيت اللَّه العظمى آقاى حاج سيد محسن حكيم قدس اللَّه سره به قصر آمده و تاكنون به اقامه جماعت و خدمات دينى در قصر شيرين اشتغال دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

غروي، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدحسين بن العلامة الورع آيت اللَّه آخوند ملا محمدعلى رفسنجانى از علماء معاصر رفسنجان برادر بزرگوار مرحوم آيت اللَّه نجفى سابق الذكر است وى در حدود سال 1308 قمرى در رفسنجان متولد شده و در مهد علم و فضيلت پرورش يافته و مقدمات و ادبيات را از والدش فراگرفته و مدتى به اصفهان و پس از آن مهاجرت به نجف اشرف نموده و از محضر آيات عظام فيروزآبادى و آقا ضياءالدين عراقى و آيت اللَّه العظمى اصفهانى و ديگران بهره مند گشته آنگاه مراجعت به وطن نموده و به وظائف دينى و روحى پرداخته و تا هم اكنون به اقامه جماعت و ارشاد مردم و تبليغ احكام اشتغال دارد و در علم و تقوى نمونه بارز برادر بزرگوارش مى باشد.

محمدحسين غروى برادر مرحوم مبرور آيت اللَّه نجفى از علماء اعلام معاصر رفسنجانست

وى در سال 1308 قمرى در رفسنجان متولد شده و تا سن 17 سالگى ادبيات و فقه و اصول را از محضر والد ماجدشان كه از نوابغ زمان خود بودند و در اكثر علوم تبحرى كامل داشتند فراگرفته و سپس عزيمت به اصفهان نموده و در آنجا از محضر اساتيد و فحول علمى چون مرحوم آيت اللَّه حاج سيد محمدباقر درچه اى و آخوند گزى و آيت اللَّه ارباب به تكميل فقه و اصول

و حكمت و هيئت پرداخته و در معيت و مصاحبت مرحوم برادرش به نجف اشرف مهاجرت نموده و از محضر مرحوم آيت اللَّه نائينى و آيت اللَّه آقا ضياءالدين عراقى و آيت اللَّه حاج سيد محمد فيروزآبادى و ديگران استفاده نموده تا به مدارج عاليه اجتهاد رسيده و با دريافت اجازات اجتهاد در سال 1346 قمرى به ايران مراجعت و پس از فوت مرحوم والدشان آيت اللَّه آخوند ملا محمدعلى طاب ثراه در رفسنجان توقف نموده و تا حد قدرت و استطاعت مشغول ترويج احكام و تعظيم شعائر مذهبى و پرورش و تربيت طلاب علوم دينى و تأسيس مدرسه علمى به همراهى مرحوم اخوى خود آيت اللَّه نجفى گرديده و در ماه رمضان به موعظه و ارشاد مردم پرداخته و تاكنون بحمداللَّه به اقامه جماعت و انجام وظيفه اشتغال دارند.

آثار علمى ايشان از اينقرار است

1- تقريرات درس مرحوم آيت اللَّه نائينى

2- حكومت عقل در پيرامون خلافت بلافصلى اميرالمؤمنين (ع).

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

غرويان، محسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محسن غرويان

محل تولد : نيشابور

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/1/1

زندگينامه علمي

محسن غرويان در سال 1338 در نيشابور بدنيا آمد و پس از اخذ مدرك ديپلم فنى راه و ساختمان در سال 1357 راهى حوزه علميه قم شد و در سال 1358 رسما شروع به تحصيل علوم حوزوى نمود. وى دروس مقدمات و سطح را به پايان رسانيد و در دروس خارج فقه و اصول از محضر آيات عظام وحيد خراسانى- فاضل لنكرانى – شيخ جواد تبريزى – مكارم شيرازى و جوادى آملى بهره برد تا اينكه براى كانديداتورى در مجلس خبرگان رهبرى در دوره سوم در امتحان اجتهاد

شركت نموده و آن را با موفقيت پشت سر گذاشت. ايشان در كنار دروس فقه و اصول در موسسه در راه حق و بنياد فرهنگى باقرالعلوم(ع) و موسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى (ره) دروس كلام و فلسفه و آشنايى با مكاتب غربى را پشت سر گذاشته و هم اينك عضويت در شوراي سردبيرى مجله علمى – تخصصى معرفت را با مديريت آيت الله مصباح يزدى بعهده دارد.

محسن غرويان عضو هيئت علمى و استاد موسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى (ره) است. از ايشان تاكنون بيش از 40 اثر علمى به صورت كتاب بچاپ رسيده است و مقالات كوتاه و بلند ايشان كه در مطبوعات مختلف به چاپ رسيده بالغ بر 500 مقاله است . موسسه فرهنگى – انتشاراتى «يمين» به همت ايشان تاسيس شده و تاكنون قريب 20 عنوان كتاب منتشر كرده است. محسن غرويان با دو زبان انگليسى و عربى آشناست و تاكنون در همايشها و كنگره هاى مختلف داخلى و خارجى مقالاتى را به زبانهاى فوق ارائه نموده است. ايشان هم اكنون به تدريس خارج اصول و اسفار ملا صدرا اشتغال دارد و در كناراشتغالاتش در حوزه ، در مجامع مختلف علمى – سياسى با ارائه كنفرانس و سخنرانى به امر تبليغ مى پردازد. وى از سوى بعثه مقام معظم رهبرى(دام عزه) به عنوان مبلغ زباندان و عضو هيئت علمى برگزيده شده است. محسن غرويان نويسنده اى است كه مستمرا شبهات دينى و فلسفى و اعتقادى را در نشريات و مطبوعات مطالعه مى كند و مورد نقد و بررسى قرار مى دهد. مجموعه اين پرسش و پاسخها تاكنون علاوه بر چاپ در

مطبوعات به صورت چهار جلد كتاب نيز بچاپ رسيده است. وى سفرهاى متعدد علمى به كشورهاى مختلف جهان داشته است: در سال 1361 براى تبليغ در مجامع علمى و دانشگاهى به كشورهاى فيليپين- مالزى و هند سفر كرده است .

در سال 1369 براى شركت در سمينارهاى علمى، كلامى و فلسفى به كشور كانادا مسافرت نموده است. چهار سفر بعنوان زباندان و عضو هيئت علمى بعثه مقام معظم رهبرى به حج اعزام شده است. علاوه بر اين با سفر به كشورهاى سوريه و عراق با برخى چهره هاى علمى و فرهنگى نشستها و گفتگوهاى علمى در باب اديان و ملل و نحل داشته است. محسن غرويان يكى از داوران و صاحبنظران در گزينش كتاب سال در حوزه دين و فلسفه است و بعنوان عضو شوراى بررسى كتاب استان قم نيز بر روند چاپ و نشر كتب نظارت داشته است. وى هم اكنون عمدتا به تحقيق و تدريس و تاليف اشتغال دارد. محسن غرويان بخشى از وقت روزانه خود را صرف پاسخگويى به سوالات و شبهات علمى – اعتقادى مى كند و با شماره تلفن 2936054 به پرسشهاى علاقمندان بخصوص نسل جوان پاسخ مى گويد .

غزالي طوسي، مجدالدين، ابوالفتوح احمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 520 / 517 ق)، عارف، واعظ و شاعر. وى كه برادر كهتر امام محمد غزالى طوسى است، در طوس ديده به جهان گشود و در اوان كودكى پدر خويش را از دست داد و در نهايت فقر درويشى زندگى را سپرى كرد. احمد اگر چه فقه را فراگرفت اما به زهد و تصوف گرايش داشت. در طريقت، شيخ او ابوبكر نساج بود و از برجسته ترين شاگردان غزالى، بايد

از عين القضات همدانى، سنائى غزنوى و ابوالنجيب سهروردى نام برد. وى پس از كناره گيرى برادرش امام محمد غزالى از تدريس در نظاميه، يك چند به جاى او تدريس كرد. غزالى علاو بر اين در تصوف نام آور بود و صاحب آثار. در وعظ و خطابه نيز استاد بود، مواعظ او در هشتاد و سه مجلس توسط صاعد بن فارس لبانى جمع آورى شده است. احمد غزالى به دو زبان فارسى و عربى شعر مى سروده است. در قزوين درگذشت. از آثار وى: «سوانح العشاق»؛ «احياء الاحياء» يا «لباب الاحياء»، در تلخيص «احياء العلوم» برادرش؛ «الذخيره فى عليم البصيره»؛ «بحر المحبه فى اسرار الموده»؛ تفسير سوره ى يوسف؛«تازيانه ى سلوك» يا «رساله ى عينيه».[1]

(ع.) احمد بن محمد بن محمد بن احمد طوسى، فقيه و عارف ايرانى (ف. قزوين 520 ه.ق) وى مانند برادر بزرگش محمد غزالى (2- غزالى) پس از فوت تحت تعهد و نگاهداشت احمد رادكانى قرار گرفت و مقدمات تحصيل علوم دينى را در نزد او آموخت. احمد از جمله ى فقهاى شافعى بود و به وعظ علاقه داشت و مدت 10 سال (از 488 تا 498 ه.ق) بجاى برادر به تدريس در نظاميه ى بغداد اشتغال داشت. در طريقت پيرو ابوبكر نساج بود. ذهبيه او را از كبار سلسله ى خود مى دانند. او راست: لباب الاحياء كه اختصار احياء علوم الدين است، الذخيرة فى علم البصيرة- بحرالحقيقة، رساله ى عشقيه، سوانح العشاق، مكاتيب، كتاب مجالس شيخ احمد، كتاب الحق والحقيقة.

ضح.- بعضى او و برادرش را غزالى منسوب به غزال يا غزاله قريه اى از قراى طوس دانند (2- غزالى).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الاعلام (208 / 1)، ايضاح المكنون (455 ،9 /

2 ،566 ،440 ،197 / 1)، تاريخ ادبيات در ايران (935 -932 / 2)، تاريخ عرفان و عارفان ايرانى (425 -423)، تاريخ گزيده (665 -664)، تاريخ نظم و نثر (69)، تصوف اسلامى و رابطه انسان و خدا (193 ،190 ،189 ،184 -183)، دايره المعارف فارسى (1806 / 2)، روضات الجنات (288 -285 / 1)، شذرات الذهب (64 ،60 / 4)، العبر (413 -412 / 2)، فرهنگ سخنوران (1590 ،1413 ،1009 ،985 ،901 ،825)، الكنى و الالقاب (495 / 2)، لسان الميزان (442 ،440 / 1)، لغت نامه (ذيل/ احمد)، مبانى عرفان و احوال عارفان (418 -415)، مجالس النفائس (318)، المستفاد من ذيل تاريخ بغداد (81 -80 / 19)، معجم المؤلفين (147 / 2)، مؤلفين كتب چاپى (430 -429 / 1)، النجوم الزاهره (224 / 5)، نفحات الانس (380 -379)، وفيات الاعيان (98 -97 / 1).

غفاري ساروي، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين غفاري ساروي

محل تولد : سارى

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1333/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب حسين ساروي فرزند حسين در سال 1333 در ساري متولد شدم. درسال 1348به دليل علاقه فراواني كه دروس حوزوي داشتم وارد حوزه علميه شدم و در آنجا به تحصيل و تحقيق پرداختم ولي كار تحقيقات را به طور جد از سال 1366 آغاز و تاكنون ادامه دارد. هم اكنون ننيز در پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي مشغول مي باشم و در رشته تفسير قرآن همچنان مشغول فعاليت هستم.

غفاري فر، حسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسن غفاري فر

محل تولد : بابل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب حسن غفاري فر در سال 1361 ديپلم را اخذ و در سال 61-62 وارد مدارس علوم مقدس ديني شدم . ابتدا مدت كوتاهي را در تهران ، سپس در بابل و نهايتا در سال 67-68 براي ادامه تحصيل وارد شهر مقدس قم شدم ، تقريبا در همان سال تحصيلي ، دروس سطح را به اتمام رساندم ، البته به جهت شهرستاني بودن و عدم ساماندهي فراگير حوزه هاي شهرستانها در آن ايام ، امتحانات حوزوي در سالهاي بعد به اتمام رسيد .

از سال تحصيلي 67-68 تا كنون در دروس خارج حوزه شركت مي كنم ، قابل ذكر است تقريبا از سال 78 به بعد تك درس خارج فقه يا اصول را شركت مي كنم . از سال تحصيلي 71-72 وارد موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) شدم. ابتدا دوره پنج ساله عمومي را ( طبق طرح قديم ) در سال 75-76 به اتمام رساندم

، سپس از سال 76-77 وارد ارشد جامعه شناسي و طبق طرح قديم ( با سپري نمودن 80 واحد پيش نياز و بيش از 30 واحد اصلي و دفاع از پايان نامه ) در سال تحصيل 80-81 به اتمام رساندم .

قريب به پنج سال در موسوعه فقه اهل بيت(ع) به مديريت آيت الله شاهرودي در فاصله سالهاي 75 -80 همكاري پژوهشي داشتم و قريب به 6 ماه عضو گروه كارورزي پژوهشي تاريخ معاصر به مديريت دكتر موسي نجفي در موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) اشتغال داشتم .

به صورت متفرقه با قسمت تحقيقات و پژوهش معارف صدا و سيماي جمهوري اسلامي مستقر در قم ، همكاريهاي نظارتي بر كتابها مي نمايم كه تا كنون نيز ادامه دارد، به عنوان ناظر و يا داور رساله هاي علمي موسسه هاي علمي زير مجموعه حوزه علميه قم همكاري دارم ، قريب به 6 ماه عضو گروه پژوهش حوزه جامعه شناسي در موسسه انتظار نور وابسته به دفتر تبليغات بودم.

بيش از 10 عنوان در حوزه هاي تاريخ اسلام ، تاريخ ايران ، تاريخ تشيع ، مهدويت ، جامعه شناسي ، عقايد ، سياسي ( به ويژه بحث ولايت فقيه ) و در مراكز حوزوي ، دانشگاهي و نهادهاي انقلابي و گاهي دانش آموزي تدريس نموده ام.

غلامعلي، مهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مهدي غلامعلي

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1353/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1371 از دبيرستان علوم و معارف اسلامي شهيد مطهري تهران فارغ التحصيل شدم در كنار دروس دبيرستان ، دروس حوزوي را نيز از اساتيد معزز مدرسه عالي شهيد مطهري

فرا گرفتم . پس از اخذ ديپلم توفيق حضور در حوزه علميه مروي (تهران) را يافتم و با امتحان سه پايه نخست به من اجازه دادند در درس هاي پايه چهارم شركت كنم . بخشي از ادبيات عرب ، معاني و بيان ، شرح لمعه ، اصول مظفر ، منطق ، فلسفه و بخشي از رسائل و مكاسب را از اساتيد بزرگوار آن مدرسه آموختم . بعضي از اساتيد گرانقدر اينجانب در آن دوران عبارتند از حجج اسلام و آيات اعلام : مرحوم سيد ابوالفضل موسوي تبريزي ، مرحوم پاكتچي ، اصطهباناتي ، رجايي ، كثيري ، تقوايي ، شريتعمداري ، جورابچي (قفقازي) و شريف زاده .

در سال 1374 براي ادامه تحصيل به شهر مقدس قم مشرف شدم و تا كنون نيز در حوزه علميه قم مشغول فراگيري علوم و معارف اهل بيت عليهم السلام مي باشم ؛ كتب شريف رسائل ، مكاسب و كفايه را در محضر حضرات آيات و حجج اسلام آقايان مرحوم احمدي ميانجي ، نكونام ، اعتمادي ، سيد احمد خاتمي ، حسيني خراساني ، محمدي (فيضيه) و احدي آموخته ام . مدت شش سال است كه در دروس خارج فقه آيات عظام آقايان حاج شيخ جواد تبريزي ، حاج محمد فاضل لنكراني(ره) ، حاج سيد احمد مددي و حاج مهدي گنجي (گنجعلي) شركت مي كنم . بداية الحكمه و نهاية الحكمه را نيز از جنابان حجج اسلام محمدي همداني، و حاج مرتضي جوادي آملي فرا گرفتم . همچنين از سال 1375 تا كنون در موسسه تحقيقاتي دار الحديث به مطالعه و پژوهش پيرامون مباحث حديث مشغول هستم . در اين

مدت از كلاس ها و كارگاه هاي علمي حجج اسلام آقايان استاد عبدالهادي مسعودي ، استاد سيد كاظم طباطبايي ، استاد محمد كاظم رحمان ستايش و استاد محمد احساني فر استفاده كرده ام .

در طول مدت حضور در موسسه تحقيقاتي دارالحديث با گروه هاي دانشنامه نگاري ، تفسير روايي ، تاريخ و سيره و مصدريابي همكاري علمي داشته ام و مدخل هاي متعددي را تنظيم نموده ام.

غياثي طرزي، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمدرضا غياثي طرزي

محل تولد : راور كرمان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/1/1

جناب استاد غياثي ضمن معرفي كامل خودتان ،آثار برتر ومنتخب خودتان را كه طي 30سال گذشته تاليف كرده ايد،معرفي نماييد .

بسم ا...الرحمن الرحيم ،اينجانب سيد محمد رضا غياثي كرماني متولد سال 1338در روستاي زيباي «طرز»از توابع شهرستان راور كرمان از سال 1354وارد حوزه ي علميه شده وتا كنون يعني سال 1387مدت 33سال است كه به تحليل وتاليف وتدريس اشتغال دارم .تا كنون 70عنوان كتاب تاليف كرده ام كه 7مورد از آنها به عنوان كتاب سال وآثار مكتوب برتر وقابل تقدير ،شناخته شده اند كه عبارتنداز :

1_ اختران هدايت (سال 72)،2_فضيلت هاي اخلاقي (سال 78)،3_ ابومسلم اصفهاني (سال 79)،4_ آيات الاحكام (سال 80)،5_ صحيفه كاظميه (ع)(سال 81)،6_ پژوهشهاي قرآني علامه شعراني (سال 86)،7_ در محضر علامه شعراني /پرسش ها وپاسخها ي قرآني (سال 87)

لازم به ذكر است ،كتاب پژوهشهاي قرآني علامه شعراني دو مرتبه به عنوان كتاب سال برگزيده شده است .يكي در كرمان از سوي اداره كل فرهنگ وارشاد اسلامي وديگري از سوي كميته ي انتخاب كتاب سال دانشجويي تهران .

_ استادغياثي،اگر ممكن است نام كتابهاي

خود را بفرماييد .

چون نام بردن از 70 عنوان اولاً در خاطرم نيست ودر ثاني از حوصله يك مصاحبه روزنامه اي خارج وبراي خوانندگان عزيز هم خسته كننده است ولذا از ذكر آنها خوداري مي كنم ،ولي لازم است كه از روزنامه وزين كرمان امروز كه همواره ابراز محبت نموده وبه ويژه سردبير محترم ومسوول وصاحب امتياز آن،جناب آقاي «فتح نجات»كه خود فرهيخته اي خديم علم ونديم قلم هستند ،تشكر كنم كه همواره در مسير نشر فرهنگ ديني كوشا هستند در فرصتي بيشتر در اين باره گفتگو خواهيم كرد ،ان شاءا.....

فارسي مهر، مهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مهدي فارسي مهر

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/7/1

زندگينامه علمي

در سال 1357 ديپلم رياضي در تهران گرفته در همان سال در دانشكده علوم اجتماعي و اقتصادي بابلسر در رشته اقتصاد قبول شدم . بعد از انقلاب فرهنگي و تعطيلي دانشگاهها به سپاه پاسدارن پيوستم . در سال 1361 در تهران طلبه شدم و در سال 1363 به قم آمدم، مقدمات و سطح را به پايان رسانده و خارج فقه و اصول را از دروس آقاي مكارم شيرازي استفاده كردم و چند سال نيز از درس خارج فقه آقاي جوادي آملي و آقاي سيد محمود هاشمي بهره بردم . در حال حاضر قدرت استنباط از دلائل شرعي را دارم . در سال 1362 كتاب جامع المقدمات را اصلاح و نو نويسي و زيبا كاري كرديم كه چاپ شد و تا چاپ ششم هم رفت . و سپس كتاب تجارب و نكات تبليغي را نوشتم كه حاوي تجربيات تبليغي خود و مبلغين ديگر بود، چون

هيچ كس نبود كه اشتباه كاريها و قدرتهاي تبليغي آقايان مبلغين را به ديگران منتقل كند . سپس تجارب مبلغان هنرمند را نوشتم و بعد روش مديريت و تبليغ در مناطق تسنن را نوشتم زيرا مناطق تسنن، نيازها و مشكلات و ساز و كارهاي ديگري را ميطلبد . در زمينه معالجات پزشكي از راه طبيعت تجربيات خوبي دارم، در زمينه روان شناسي به اذن خدا كارآمدي بالايي دارم، در زمينه عرفان عملي هم مي توانم نيازمنديها را اشباع كنم . كتابهايي كه در حال حاضر نيمه تمام دارم در زمينه نماز و عرفان عملي و تجربيات پزشكي و تجربيات روان شناسي و ... مي باشد.

فارمدي طوسي خراساني، ابوعلي فضل

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(477 -407 / 405 ق)، محدث، زاهد، صوفى و واعظ. در فارمد طوس به دنيا آمد. از مشايخ بزرگ صوفيه خراسان، و به گفته ى سمعانى زبان گوياى خراسان و شيخ آنجا بود. او از شاگردان امام محمد غزالى و استاد حجه الاسلام ابوحامد غزالى است. از ابوعثمان صابونى و ديگران فقه آموخت و از ابوعبدالله بن باكويه و ابومنصور عبدالقاهر بغدادى و ابوحسان مزكى حديث شنيد. عبدالغافر بن اسماعيل و عبدالله بن على خركوشى و ديگران از وى حديث روايت كرده اند. فارمدى به نيشابور رفت و مدتى از نزديكان و مريدان خاص امام ابوالقاسم قشيرى شد. سپس در پى تحولات روحى به طوس بازگشت و در آنجا با ابوالقاسم كرگانى آشنا شد و مريد او گرديد و سپس داماد او شد. از ديگر استادان وى در تصوف ابوالحسن خرقانى را نيز مى توان نام برد. فارمدى معاصر شيخ ابوسعيد ابوالخير بود و در مجلس درس وى نيز حاضر مى شد. مجالس ذكر

و موعظه ى فارمدى شهرت فراگير داشت، به اين دليل او را لسان الوقت مى خوانده اند. عبدالغافر از او تعبير به شيخ الشيوخ كرده، گويد كه طريقه او در وعظ ممتاز بود و آنچنان نيكو ادا مى شد كه در دلها مى نشست. او بيشتر دارايى خويش را بر صوفيه انفاق كرد. وى در طوس درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اسرار التوحيد (669 -668 / 2)، انساب سمعانى (335 / 4)، سير النبلاء (566-565 / 18)، شذرات الذهب (356 -355 / 3)، العبر (337 / 2)، كشف المحجوب (211)، كيمياى سعادت (156 ،35 -34 / 2)، معجم البلدان (259 / 4)، نفحات الانس (375 -373).

فاضل اژه اي، عبدالحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم فاضل، واعظ كامل، فوت صبح چارشنبه 17 صفر 1329.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

فاضل بسطامي، نوروز علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1309 ق)، عالم امامى، فقيه، محدث و واعظ. در بسطام به دنيا آمد. در كودكى به مشهد مهاجرت كرد و در خدمت علماى بزرگ آن زمان تحصيل فقه و اصول نمود تا به درجات بالائى از فضل و كمال رسيد. از آثارش: «التحفه الحسينيه»، در بيان حالات حضرت سيدالشهداء (ع) و اهل بيت او، در دو مجلد؛ «التحفه الرضويه»، در ذكر حالات و معجزات حضرت ثامن الائمه (ع)؛ «سرور العارفين»، در احوال مختار؛ «نجاه لخافقين فى ثواب زياره الحسين (ع)»؛ كتاب «ذخيره المعاد»، در اخلاق و موعظه و ارشاد؛ كتاب «سراج المتهجدين»، منتخبى از «تحفه الابرار» شيخ حسين اصفهانى؛ كتاب «لولوه البحرين فى ذكر مناقب الحسين (ع)».[1]

نوروزعلى معروف به (فاضل بسطامى) متوفى 1309 ق عالمى با عمل و فاضلى بى بدل از روات اخبار و ناقلين آثار ائمه اطهار عليهم سلام اللَّه الملك الغفار بوده وى در بسطام متولد و از كودكى مهاجرت به مشهد نموده و در خدمت علماء بزرگ آن زمان تحصيل فقه و اصول نموده تا به درجات ساميه فضل و كمال رسيده و چندين كتب تأليف كرده كه از آن جمله (تحفه الحسينيه) در دو مجلد در بيان حالات و مراثى حضرت سيدالشهداء و اهل بيت طيبات آن جناب و ديگر كتاب تحفه الرضويه در ذكر حالات و معجزات حضرت ثامن الائمه (ع) و كتاب سرورالعارفين در احوال مختار و نجات الخافقين در فضيلت زيارت حضرت سيد الشهداء و كتاب ذخيره المعاد و كتاب (سراج المتهجدين) و كتاب (لؤلؤة البحرين) و غيره.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الذريعه

(58 -57 / 24 ،378 / 18 ،175 ،161 -160 / 12 ،21 / 10 ،436 ،430 / 3)، گنجينه ى دانشمندان (152 -151 / 7).

فاضل جم، حسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1319 ق)، عالم، اديب، خطيب و شاعر، متخلص به فاضل. معروف و ملقب به فاضل جم. وى به روستاى جم وزير در چهار فرسخى سيراف فارس منسوب است. او از شاگردان علامه شيخ مهدى كجورى است كه مدتى در شيراز در محضر شيخ حاضر شد و از او كسب اجازه نمود. سپس به عراق مهاجرت كرد و در محضر ملا حسين فاضل اردكانى در كربلا و سيد حسين كوه كمرى در نجف شاگردى نمود تا از سيد حسين كوه كمرى نيز كسب اجازه نمود. او در بسيارى از علوم ماهر و داراى خط بسيار خوبى بود. وى اخلاق نيكويى داشت و شعر را روان مى گفت. از آثار وى: «جام جم فى آثار العجم»، كشكول مانندى است مشتمل بر فوايد علمى و تاريخى، از آن جمله ذكر ادوار تاريخى سيراف كه امروزه به بندر طاهرى معروف است و همچنين ذكر آثار برجسته و قديمى، مانند مسجدى كه در نزديكى كوه آنجا بنا شده و غيره؛ «رياض المصائب»، مقتل، در مواعظ و تواريخ و سير و مصائب؛ «المنشآت اللطيفه» نظم و نثرى به فارسى و عربى است كه آن را با سفرنامه حجش آغاز و در ضمن آن پاره اى از اسرار حج را ذكر كرده و در پايان، منظومه ى «ليلى و مجنون» را آورده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (145 / 6)، الذريعه (27 / 23 ،337 / 11 ،23 / 5)، ريحانه (279 / 4)،طبقات اعلام الشيعه (قرن 622

-641 / 14)، لغت نامه (ذيل/ فاضل جم).

فاضل كاشاني، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمود معروف به فاضل كاشانى فرزند ملا محمد حسين فاضل فرزند ملا على اكبر فاضل از افاضل وعاظ و مشاهير خطباء و اهل منبر معاصر تهرانست.

وى در سال 1311 شمسى برابر 1352 قمرى در دارالمؤمنين كاشان به دنيا آمده و در بيت علم و دانش پرورش يافته و مقدمات و ادبيات را در مدرسه مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا سيد على يثربى خوانده و به دست مبارك آن مرحوم معمم و ملبس به كسوت مقدس روحانيت گرديده و پس از فوت آن بزرگوار در سال 1380 قمرى مهاجرت به تهران نموده و سطوح را از مرحوم حاج سيد مرتضى لنگرودى امام مدرسه و مسجد حاج ابوالفتوح تهران و حاج شيخ محمدرضا تنكابنى والد جناب آقاى فلسفى واعظ استفاده نموده و حدود بيست سال از دروس نهائى و خارج آيت اللَّه حاج شيخ محمد غروى كاشانى فقها و اصولا و تفسيرا و حديثا بهره مند گرديده و حظ وافرى از مقامات علمى و معنوى معظم له رحمه اللَّه برده و بعد به ترويج دين و تبليغ احكام و نشر معارف اهل بيت عليهم السلام گرويده و مورد توجه خاص دانشمندان و اهل ايمان خاصه پيروان قرآن و خاندان رسالت صلوات اللَّه عليهم اجمعين گرديده و تا حال تحرير اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

فاضل لنكراني، محمدجواد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد جواد فاضل لنكراني

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

حجة الاسلام والمسلمين محمد جواد فاضل لنكراني در سال 1341 در قم و در ميان خانواده اي از سلك روحانيت به دنيا آمد. پدرش آية الله العظمي فاضل لنكراني (ره)است . او پيش از تولد فرزند خود در خواب ديده بود كه

خدا به او پسري عطا مي كند كه به بدن او متصل است كه آن را به روحاني شدن فرزند خود تعبير كرده بود. مادر او نيز از سادات مكرّم قمي است كه نقش بسياري در تربيت و پيشرفت وي داشته است . حجة الاسلام والمسلمين محمد جواد فاضل لنكراني تحصيلات خود را در قم آغاز كرد و تا پنحم ابتدايي به پايان برد. پس از آن به دليل تبعيد پدرش به يزد، دروس خود را در آنجا پي گرفت و سپس به قم باز گشت . او پس از به پايان بردن سال اول دبيرستان ، با مشورت با بزرگان و به دليل شوق بسيار براي تحصيل علوم ديني به حوزه علميه قم پا نهاد و همزمان دروس دبيرستان را نيز پي گرفت تا موفق به كسب ديپلم شد. سالهاي نخستين تحصيل او در حوزه علميه قم با راهپيمايي ملت ايران براي سرنگوني رژيم شاه مصادف شده بود و او كه از طلاب مدرسه رسالت بود نيز از خيل عظيم ملت ايران باز نماند و هماره با مبارزه همراه بود. او پس از سالهاي اندكي دروس دورة سطح را به پايان برد و به درس خارج فقه و اصول استادان برجسته حوزه علميه قم ، از جمله پدر گرامي خود راه يافت . حجة الاسلام والمسلمين فاضل لنكراني در سالهاي تحصيل خود به محضر عالمان بسياري شرفياب شد. او دروس دورة ادبيات را نزد استاد بيگدلي كه هم اكنون نيز از استادان برجسته دورة سطح است ، گذراند و در رسائل ، به درس آية الله سيد رسول تهراني و آية الله مصطفي اعتمادي راه يافت . براي فراگيري مكاسب نيز به درس آية الله پاياني (ره ) رفت .

با پايان يافتن دوره سطح به درس خارج فقه و اصول پدر گرامي خود _ حضرت آية الله العظمي فاضل لنكراني _ راه يافت و حدود 15 سال از محضر ايشان بهره برد. همچنين در حدود هفت سال در درس خارج فقه و اصول آية الله العظمي وحيد خراساني و در حدود دو سال در درس آية الله سيد كاظم حائري شركت كرد. در بخش دروس عقلي نيز اشارات را نزد آية الله حسن زادة آملي و اسفار را نزد آية الله جوادي آملي فرا گرفت . او در طي اين سالها با فضلاي بسياري رابطة دوستي داشت و دروس فرا گرفته را با آنان مباحثه كرد كه از ميان آنها مي توان به شيخ عبدالله اسلامي و شيخ علي حكيم را مي توان نام برد. حجة الاسلام والمسلمين فاضل در طول سالهاي تحصيل خود هماره به امر تدريس نيز عنايت ويژه اي داشت به گونه اي كه 5 بار كتاب معالم ، 4 بار كتاب اصول فقه ، چند بار كتاب شرح لمعه ، 3 بار كتاب مكاسب و بيش از 5 بار كتاب كفايه را تدريس كرد و هم اكنون هشت سال است كه به تدريس خارج فقه و اصول اشتغال دارد. او در طي اين سالها مقالات فراواني در زمينه هاي فقهي و اصول و... نگاشته كه برخي در كنگره هايي همچون كنگره شيخ انصاري و مرحوم نراقي و مقدس اردبيلي ممتاز شناخته شده است . همچنين بر كتابهاي اصول فقه ، مكاسب و كفايه حاشيه هايي نگاشته كه هنوز به چاپ نرسيده است . از فعاليتهاي مهم ايشان در اين عرصه ، ادارة مركز فقهي ائمه اطهار است كه در آن طلاب و فضلاي بسياري به تحصيل و پژوهش مي پردازند و تاكنون

كتب بسياري در آنجا به چاپ رسيده است . از كارهاي مهم اين مركز برگزاري لجنه هاي فقهي گسترده است كه سهم بسزايي در پيشبرد مباحث فقهي و اصولي داشته است . حجة الاسلام والمسلمين محمد جواد فاضل ، در طول سالهاي مبارزه ملت ايران ، هماره با آنان همگام بوده است . او در سنين نوجواني در روز عاشورا در محفلي مقاله اي در باره نهضت امام حسين (ع ) و اهداف آن خواند كه در همان زمان رئيس ساواك را كه خود در جلسه حاضر بود، به خشم واداشت . او كه در سالهاي تبعيد با پدر خود همراه بود، همواره از مسائل مهم نهضت آگاه بود و ظلم رژيم شاه را به چشم خود مي ديد. حجة الاسلام والمسلمين فاضل ، پس از پيروزي انقلاب نيز هماره مدافع نظام وانقلاب بود و در سالهاي جنگ تحميلي و پس از آن ، به حراست از دستاوردهاي نظام ، اهميت ويژه اي مي داد. او هم اكنون از اعضاي جامعه مدرسين حوزه علميه قم است و در شهر قم به تدريس و تربيت طلاب مي پردازد.

فاضلي، ابوطالب

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ ابوطالب فاضلى بن حجةالاسلام آقا شيخ خليل بن العلم العلام حاج شيخ عبداللَّه بن آيت اللَّه آخوند ملا ابوطالب از علماء فضلاء معاصر تهران است.

وى در سال 1345 قمرى در خوى متولد شده و مرحوم والدش از نظر دورانديشى كه به آينده ايشان داشت مشاراليه را بنام جد بزرگوار خود مرحوم آيت اللَّه آخوند ملا ابوطالب- ره- موسوم كرده ايشان بعد از فراگرفتن علوم مقدماتى فارسى و عربى و قسمتى از سطح در شهرستان خوى و تبريز جهت تكميل مراتب عاليه بحوزه علميه قم وارد و بعد از دادن امتحان از كتابين رسائل و مكاسب

(مرحوم شيخ انصارى- ره-) و قبولى از طرف اساتيد حوزه مدت ده سال از آيات عظام وقت بالاخص از مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى اعلى اللَّه مقامه استفاده نموده بطورى كه مباحثى از تقريرات آن مرحوم را در دو قسمت اصول و كتاب صلوه نوشته اند بعد در سال 1374 ق بنابر دعوت حضرت بندگان سيد الطائفه آيت اللَّه العظمى خوئى دامت بركاته عازم نجف اشرف و قريب نه سال در آستان ملك پاسبان علوى از مباحثات آيت اللَّه خوئى بهره هاى شايانى برده و غير از عنوان استفاده هاى درسى از ملازمين خاص و مورد علاقه شديد آن بزرگوار بوده بطوريكه خاطرات فراوانى از آن شخصيت بزرگ دارند و اكنون چند ساليست كه در يكى از مساجد و محله هاى معروف تهران موسوم به گذر مستوفى (مسجد مستوفى) مشغول انجام وظيفه هستند.

و اما آثار علمى ايشان در دو قسمت خلاصه مى شود:

(تأليفى)

1- القضاء فى الاسلام (ناتمام).

2- الآيات المستشهد بها فى الكتب الادبيه (ناتمام).

3- خاطرات من از استاد حاضر.

(تقريراتى)

1- اصول يكدوره تمام تقريرات آيت اللَّه العظمى خوئى

2- مباحثى از بيع و خيارات تقريرات آيت اللَّه العظمى خوئى

3- از اول طهاره الى احكام الاموات تقريرات آيت اللَّه العظمى خوئى

اجمالى از احوال اسره فاضلى در ذكر اعلام شهرستان خوى در جلد چهارم خواهد آمد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

فاضلي، احمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد احمد فاضلي

محل تولد : بيارجمند

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/1/3

زندگينامه علمي

پس از گذراندن دوران كودكي به فراگيري قرآن مجيد، ادبيات فارسي و دروس ابتدائي (حساب و هندسه) پرداخت در سال 1351 در سيزده سالگي به حوزه عمليه گرگان (مدرسه علميه صالحيه) در محضر اساتيد وقت از آن جمله آيت

الله حاج سيّد علي رئيسي به آموختن ادبيات (صرف مير، تصريف، عوامل) همت برگماشت؛ سپس در سال 1354 به حوزه علميه قم مشرف شد و سطوح را در محضر حضرات آيات حاج شيخ محمد علي مدرس (ره) (صمديه و سيوطي) ،حاج شيخ فخر الدين وجداني (ره) (شرح لمعه و مكاسب شيخ انصاري) ،حاج شيخ مصطفي اعتمادي (معالم و رسائل شيخ انصاري) و آيت الله حاج شيخ محمد تقي ستوده (ره) (كفايتين) را فرا گرفت. و از سال 1363 به درس خارج حضرات آيات عظام حاج شيخ جعفر سبحاني، حاج شيخ ميرزا جواد آقا تبريزي (ره)، آيت الله وحيدي خراساني و حضرت آيت الله سيد شهاب الدين مرعشي نجفي(ره) حاضر شد و از محضر آنان توشه ها برگرفت و در كنار آن به تدريس، تاليف، تحقيق و تأسيس دست يازيد.

در ايام تحصيل و تحقيق خود در دانشگاه نيروي انتظامي تهران و پرندك رباط كريم تدريس مي كرد؛ دروسي كه وي تدريس مي كرد عبارت بودند: متون اسلامى، اخلاق، معارف و احكام تخصصى

بيش از 15 سال سابقه تبلغي در ايام محرم و صفر و ماه رمضان كه بيش از 14 ماه آن در جبهه هاي نبرد حق عليه باطل بوده است.

فاضلي، جابر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

صاحب ترجمه 1- يعنى حضرت حجةالاسلام آقاى حاج شيخ جابر فاضلى در سنه 1330 قمرى در نجف اشرف موقع اشتغال به تحصيل مرحوم والدش از صبيه مرحوم حاج شيخ عبدالنبى ايروانى كه عالم مشهور نجفى بود متولد شده و در سال 1334 به خوى آمده تحصيلات ابتدائى فارسى و عربى را در آنجا انجام داده و در سال 1355 جهت تكميل علوم به حوزه ى علميه

قم وارد سطوح را از مرحوم اديب تهرانى و مرحوم آقا شيخ مهدى مازندرانى و حضرت آيت اللَّه نجفى مدظله تحصيل نموده و به دروس خارج آيات اللَّه آقاى حجة آقاى صدر آقاى خوانسارى رضوان اللَّه عليهم حاضر و استفاده كرده و در سال 1365 به خوى مراجعت و در مسجد خانوادگى شان كه از آثار اجدادش مى باشد معروف (حاج بابا) به اقامه ى جماعت و تبليغات دينى مشغول و ضمناً تدريس طلاب علوم دينيه هم مى نمايد.

و در شرح حال علماى ماضين خوى كه تأليفات دارند تذكرة نوشته كه هنوز بطبع نرسيده و ضمناً بعضى آثار متفرقه قلمى هم دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

فاضلي، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدرضا فاضلي

محل تولد : نجف

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1348/1/1

زندگينامه علمي

پس از به پايان رساندن دبيرستان در رشته رياضي، فيزيك سال 69 – 70 وارد حوزه شدم و سه سال در مدرسه معصوميه از محضر بعضي اساتيد مانند آقايان عاملي، نائيني، حيائي و حسيني ادبيات عربي را فرا گرفتم و سه سال بعد در مدرسه رضويه از محضر اساتيدي چون استاد علي دوست و قاروبي لمعتين را خواندم و اصول مرحوم مظفر را نيز به پايان رساندم. پس از اين شش سال با گذراندن دوره سطح وارد درس خارج شدم و خارج اصول را نزد آيت الله كرباسي شروع كردم و دو سال از محضر ايشان بهره بردم در همين سال خارج فقه آيت الله جوادي آملي را نيز شروع كردم و با شركت در درس ايشان از وجود درس وي نيز بهره بردم. علاوه بر استفاده از محضر اين دو استاد درس خارج فقه آيت

الله زنجاني نيز در دروسي بود كه در دو سال با شركت در آن درس استفاده لازم از درس ايشان نيز بردم. سال 1384 در درس مرحوم آيت الله العظمي تبريزي حاضر شدم و از وجود با بركت ايشان نيز بهره بردم تا اينكه ايشان به رحمت ايزدي نائل گشت. در اين سالها يعني از سال 1380 تاكنون مشغول انجام كارهاي تحقيقي و احياء آثار بعضي از دانشمندان و بزرگان گذشته شدم و با تصحيح و تحقيق در حدود 10 رساله قرآني و شرح صحيفه سجاديه شيخ علي اصغر از نوادگان شهيد ثاني مشغول فعاليت هستم.

فاطمي، عميدالدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد عميدالدين فاطمى از فضلاء و علماء حوزه علميه قم است. وى در تويسركان متولد شده و پس از خواندن مقدمات به قم مهاجرت نموده و سطوح وسطى و عالى را از مدرسين حوزه خوانده آنگاه به درس خارج مرحوم آيت الله العظمى آقاى آقا سيد محمد حجت كوهكمرى و مرحوم آيه الله العظمى حاج سيد محمد تقى خونسارى و حضرت آيت الله العظيم بروجردى بالغ بر 18 سال شركت نموده و پس از آنان از محضر آيت الله العظمى شريعتمدارى و آيت الله العظمى گلپايگانى بهره مند و تا هم اكنون در حوزه علميه قم اشتغال دارند و نگارنده بالغ بر سى سال است كه آن جناب را مى شناسم (و ما رايت منه الا جميلا) او را عالمى متين و فاضلى محمود ديده ام.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

فاكر، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد رضا فاكر

محل تولد : مشهد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1324/1/1

زندگينامه علمي

حجة الاسلام محمدرضا فاكر در سال 1324 در مشهد مقدس و در ميان خانواده اي متدين و ارادتمند به ساحت بلند علي بن موسي الرضا (ع ) چشم به جهان گشود. حجة الاسلام فاكر به دليل شغل پدرش ، به اتفاق ديگر اعضاي خانواده مدتي به اصفهان آمد و در آنجا ضمن طي نمودن دروس دورة ابتدايي ، با بخشي از دروس دورة مقدمات حوزه آشنا شد. سپس به مشهد بازگشت و تحصيلات خود را به صورت جدي در كنار مرقد علي بن موسي الرضا (ع ) پي گرفت و پس از چندي دورة مقدمات را در خدمت اديب نيشابوري به پايان برد. او در سال 1343 پس از طي نمودن بخشي از دروس

دورة سطح به قم آمد. در قم ، باقيماندة شرح لمعه را خواند و سپس در دروس رسائل ، مكاسب و كفاية استادان مشهور زمان خود شركت كرد. سپس به درس خارج رفت و در اين ميان از شركت در دروس جنبي ، همچون تفسير نيز غافل نماند. حجة الاسلام فاكر در طول سالهاي تحصيل به خدمت استادان بسياري شرفياب شد. او كه دروس مقدمات را بيشتر نزد مرحوم اديب نيشابوري فرا گرفته بود، براي فراگيري شرح لمعه به نزد مرحوم مدرس يزدي رفت و بخشهايي از شرح لمعه را نزد او آموخت . در قم ، باقيماندة شرح لمعه را نزد حضرات آيات صلواتي و دوزدوزاني آموخت و در درس مكاسب آية الله خزعلي و آيت الله العظمي فاضل لنكراني شركت كرد، ضمن اينكه رسائل را نزد آية الله العظمي نوري همداني مي خواند. حجة الاسلام فاكر در درس كفايه الاصول مرحوم آية الله سلطاني طباطبايي و آية الله العظمي فاضل لنكراني شركت كرد و سپس به درس خارج فقه و اصول راه يافت . او در اين دوره بيشتر در درس آية الله العظمي گلپايگاني (ره ) و آية الله العظمي وحيد خراساني شركت كرد. همچنين در زمينة تفسير، به درس آية الله مشكيني مي رفت . او در طي سالهاي تحصيل در دروس اخلاق استادان خود نيز شركت جدي داشت . حجة الاسلام فاكر در طي سالهاي تحصيل خود با طلاب و فضلاي بسياري رابطه دوستي داشت كه از آن جمله شهيد شيخ عباس شيرازي و حجج اسلام هادي مروي ، آقا ضياء مسجد جامعي و محمد حسين امراللهي را مي توان نام برد.

حجة الاسلام فاكر در سالهاي تحصيل خود، بسياري از دروسي را كه آموخته بود، تدريس مي كرد و پس از آن نيز، سالها به اين

امر مهم در حوزه هاي علميه اشتغال داشت . او تقريرات دروس خارج را نگاشته و در طول سالهاي تحصيل و پس از آن بارها به مناطق مختلف سفرهاي تبليغي و سياسي كرده است . حجة الاسلام فاكر از مبارزان خستگي ناپذير سالهاي پيش از انقلاب و از مدافعان اصلي انقلاب اسلامي به شمار مي آيد. او مبارزات خود را در دوره اي آغاز كرد كه در مشهد به خواندن ادبيات مشغول بود. در آن زمان او بسياري از اعلاميه هاي امام (ره ) را در حجرة خود تكثير و يا از روي آن مي نوشت و سپس آن را به طور مخفيانه بر در و ديوار شهر نصب مي كرد يا به اطلاع ديگر هواداران انقلاب مي رساند. او نخستين بار در سال 1341 دستگير و روانة زندان شد و دومين بار در 15 خرداد 1342 بازداشت شد و در زندان با حضرت آية الله خامنه اي ، آشنا شد. رژيم شاه آنها را به بيگاري كشيده بود تا آنها ضمن اين كارها، تحمل و صبر خود را از دست بدهند. او ديگر بار در اوايل سال 1352 دستگير و روانه زندان شد. و تا آخر سال 1355 در زندان بسر برد علت آن هم سخنراني وي در نهاوند بر ضد رژيم شاه و افشاگري عملكرد آن رژيم مزدور و همكاري با گروه ابوذر بود.

رژيم شاه پس از انتقال وي از مشهد به تهران او را روانه زندان كرد. از فعاليتهاي مهم حجة الاسلام فاكر طرح مرجعيت امام (ره ) به همراه بسياري از استادان و فضلاي حوزه علميه قم ، پس از درگذشت آية الله العظمي حكيم (ره ) بود. او در اين زمينه ، تصميم گرفت طي سفري به خرمشهر و آبادان و

زاهدان و... علماي آن ديار را با تصميم فوق آشنا كند و براي اين كار عزم سفر كرد و ضمن ارائه آخرين اطلاعات و اخبار در بارة نهضت مردم ايران ، آنان را از تصميم علماي حوزه علميه قم آگاه ساخت . فعاليتهاي وي به پيش از انقلاب منحصر نماند. پس از انقلاب نيز وي همواره مدافع نظام بود و مدتي نيز به عنوان نمايندة امام (ره ) در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به ايفاي نقش مي پرداخت . او چند دوره به نمايندگي از مردم مشهد در مجلس شوراي اسلامي حضور يافت و در سالهاي ظهور خط نفاق و ليبراليسم ، همواره به افشاي ماهيت پليد آنان مي پرداخت كه از اين رهگذر، بارها مورد حمله گروههاي به اصطلاح اصلاح طلب قرار گرفت او پس از انقلاب لااقل سه بار مورد سوء قصد ضدانقلاب قرار گرفت كه از همه آنها جان سالم به در برد. حجة الاسلام فاكر در پيش و پس از انقلاب با جامعه مدرسين حوزه علميه قم بوده است و امضاء او در زير بسياري از اعلاميه ها و بيانيه هاي مهم آن مركز به چشم مي خورد

فاني يزدي،حسن، محمد حسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1338 -1281 ق)، عالم، خطيب، مصنف، اديب و شاعر، متخلص به فانى. معروف به سيد آقايى. وى ساكن اصفهان بود. از جوانى در تحصيل علم و ادب كوشيد، سپس روى به خطابه آورد تا در اين فن سرآمد شد. او اديبى شاعر و نويسنده اى پر تلاش بود. فانى در اصفهان درگذشت و در تكيه ى ملك از تخت پولاد دفن شد. از آثار وى: «اكسير الاخبار»، در چهار مجلد: جلد اول در توحيد و صفات الله، جلد دوم در فضائل ائمه اطهار (ع) و

نصوص امامت و بعضى از خطب و مواعظ اميرالمومنين (ع)، و دو جلد ديگر در اخلاق و مواعظ؛ «التوفيقات الالهيه»، در مواعظ ماه رمضاه در سى مجلس؛ «حرز المؤمنين»، در احراز و ادعيه و برخى از نمازهاى متفرقه؛ «فلاح الايمان»، به فارسى در مواعظ و مصائب؛ «غوث الامه فى اثبات الغيبه»؛ «عقيده الحق»، در شرح «باب الحادى عشر»؛ «هدايه السالكين»؛ «حبيب العاشقين»؛ «درر اللئالى فى اسرار الموالى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره القبور (260)، الذريعه (301 -300 ،72 / 16 ،306 / 15،804 / 9 ،133 / 8 ،394 / 6 ،500 / 4 ،278 -277 / 1)، ريحانه (290 / 4)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 394 -393 / 14)، معجم المؤلفين (217 / 3).

فائزي پور، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ على اكبر بن مرحوم حاج محمد مهدى تهرانى از افاضل دانشمندى معاصر مقيم قصبه كن تهران مى باشند.

وى در سال 1302 شمسى در تهران متولد شده و در كودكى پدر را از دست داده و بتحصيل دروس ابتدائى پرداخته و با شوق مفرطى قدم در سلك روحانيت گذارده و از اوائل بلوغ در خدمت مرحوم حجةالاسلام آقا شيخ محمدحسين زاهد امام جماعت مسجد امين الدوله كه از علماء عاملين تهران بود بخواندن مقدمات و ادبيات پرداخته و در سال 1320 شمسى مهاجرت به قم و در مدرسه فيضيه اقامت و سطوح فقه و اصول را از مدرسين حوزه فراگرفته و در درس خارج مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيات ديگر حاضر شده و استفاده كامل نموده تا به مدارج عاليه علم و كمال رسيده و در ميان فضلاء و محصلين تهرانى قم مشار بالبنان گرديده و بتدريس كفايه الاصول

و مكاسب اشتغال يافته تا در ماه شعبان سال 1377 قمرى كه عده اى از اهالى كن از حضرت آيت اللَّه العظمى بروجردى تقاضاى يكنفر روحانى دانشمند و با تقوا نموده و معظم له ايشان را براى امورات دينى و سرپرستى مؤمنين قصبه كن و حومه آن انتخاب و اعزام نموده و با تجليل شايسته بمحل مذكور عزيمت و اقامت نموده و تاكنون در آنجا مشغول به انجام وظائف دينى و روحى مى باشند.

داراى آثار و تأليفات مفيده و ارزنده ميباشند كه اشاره به آنها مى نمايم.

1- جزوه اى در توحيد 2- نبوت عامه 3- نبوت خاصه 4- امامت عامه 5- امامت خاصه 6- معاد 7- خاتميت 8- جبر و تفويض 9- جزوه اى درباره امام زمان عجل اللَّه فرجه الشريف.

نگارنده گويد: مترجم محترم ما از افراد برجسته و دانشمندان متقى و پارسائى است كه جمع علم و عمل و محامد آداب و محاسن اخلاق نموده و از اول ورودش در قصبه كن (كه پنج محل بزرگ بنام 1- در قاضى 2- سر آسياب 3- ميان ده 4- اسماعيلون 5- بالون مى باشد و همواره در ميان آنان اختلاف و نزاع بوده كه گاهى بقتل و جرح منجر مى شده) ايجاد اتفاق و اتحاد و برادرى انداخته و به آن چند دسته گى خاتمه داده و آنجا را يك محل آرام و دينى نموده است مردم قصبه كن و حومه آن علاقه شديد بايشان دارند و چون هر هفته به مسجد يكى از آن پنج محل براى اقامه جماعت مى روند مردم محل هاى ديگر هم شركت نموده و از وجود اين عالم ربانى استفاده مى كنند برادر ارجمند ايشان جناب حجةالاسلام و عماد الاعلام آقاى حاج

اصغر آقاى تهرانى مى باشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

فائق، كاظم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج شيخ كاظم فائق از علماء اعلام و موصوف به تقوا و ورع تهران بودند و عمرى را به قدس و پرهيزكارى و زهد و پارسائى و فضل و دانش و پاكى قلب و صفا و سادگى و متانت و انزوا به آخر رسانيده و بسهم خود ايفاء وظيفه روحى و دينى نموده و در سال 1393 ق بدرود حيات گفته و در قم در جوار حضرت فاطمه معصومه عليهاسلام مدفون گرديده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

فائق، مصطفي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ مصطفى بن المرحوم العالم الجليل و الفقيه النبيل حاج شيخ كاظم فائق از علماء بارع و ائمه جماعت معاصر تهرانست.

وى در حدود 1338 ق در تهران متولد شده و در حجر علم و فضيلت تربيت و پس از خواندن ادبيات و قسمتى از سطوح مهاجرت به قم نموده و سطوح نهائى را از مدرسين حوزه تكميل و از محضر آيات عظام چون مرحوم آيت اللَّه حجت و آيت اللَّه حاج سيد محمدتقى خونسارى و آيت اللَّه العظمى بروجردى و ديگران استفاده نموده و مسافرتهاى عديده بعتبات عاليات كرده و از محضر و دروس مراجع بزرگ نجف مانند آيت اللَّه العظمى اصفهانى و اعلام ديگر بهره مند شده و به تهران بازگشت و در مسجد مرحوم والدش بنام (مسجد فائق) واقع در كوچه روحى خيابان عين الدوله به اقامه جماعت و خدمات دينى اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

فتحي، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي فتحي

محل تولد : زنجان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1352/12/2

زندگينامه علمي

سال (1365-1359) دوره ابتدايي را در زادگاه خود، روستاي قلابرسفلي از توابع زنجان، روستايي با قدمت بيش از هزار سال گذراندم به علت محروميت روستا، يك سال سال سوم ابتدايي معلم نداشتيم لذا در زمستان همان سال، به مكتب خانه رفتم و در مدت 2 يا سه هفته روخواني قرآن را ياد گرفته و موفق به ختم قرآن شدم و يك هفته هم به كلاس «تنبيه الغافلين» رفتم بعد استاد گفت شما ديگر لازم نيست به كلاس بياييد.

سال (68-1365) روستاي ما، مدرسه راهنمايي نداشت. من با 4 نفر ديگر به روستاي ديگر (نيكه كند ضيائي) در حدود 20 كيلومتر روستاي خود رفتيم

و آن چهارنفر بعد از مدتي فرار كردند و تنها من ماندم و در اين مرحله نفر اول يا دوم مدرسه شبانه روزي بودم.

با اصرار و رايزنيهاي جدي يكي از دوستان دوره راهنمايي كه يكسال قبل از من به قم آمده بود، جناب برادر ارجمند جناب حجة الاسلام عبدالله بهرامي عليرغم ميل باطني، به حوزه علميه قم آمدم، با آن كه براي اولين بار بود كه قم و فضاي حوزه و مدارس علميه را ميديدم، مدرسه شهيدين را كه با شرايط خاصي، گزينش مي كرد، براي تحصيل انتخاب كردم. مقدمات و سطح را درمدرسه شهيدن(ره) پايه ششم مدرسه معصوميه با حفظ خوابگاه و موقعيت در شهيدين در اين مرحله نيز به لطف الهي نفر اول يا دوم در برخي از پايه ها از نظر معدل بودم.

همزمان دوره ي دبيرستان را به صورت متفرقه گذراندم. در سطح دو و سه حوزه را نيز به توفيق الهي جزو ممتازين شدم. (در ليست ممتازان شناسايي شده مركز خدمات) توفيق شركت در دوره ي عالي فقه و اصول تخصصي با اشراف و نظارت، مدرسه ي شهيدين(ره) كه مباحث به طور تفصيلي نوشته مي شد و در محضر استاد ارائه مي گرديد؛ اصول: استاد ارجمند حاج آقاي علي عندليب از اساتيد ياد شده دروس فقه آيةالله شبيري زنجاني نيز به مدت يك سال و نيم شركت داشته ام و اخيراً نيز در درس اصول حاج آقاي لاريجاني شركت مي كنم.

كارشناسي: رشته معارف اسلامي و علوم قرآني؛ نفر ممتاز گرديده، توفيق تدريس همزمان با تحصيل در سطح كارشناسي تدريس دروس چون حلقات شهيد صدر، دراية و علم الحديث، علوم قرآن و... در جامعةالزهرا و مركز جهاني علوم

اسلامي و در سطح كارشناسي ارشد، تدريس متون عربي (كهن و معاصر)؛ اصول و روش ترجمه قرآن، فن ترجمه، زبان قرآن، علوم قرآن و... در جامعةالزهرا و دانشكده علوم قرآني و...

كارشناسي ارشد: نفر اول گروه با معدل 86/18، موضوع پايان نامه: معيارشناسي ارتباط الفبايي آيات قرآن كريم، كه با عنوان مباني و معيارهاي تفسير قرآن به قرآن درموسسه امام خميني با تكميل و اصلاحات براي چاپ پذيرفته شده است. از جمله اساتيد اين دوره ها، آية الله معرفت (ره)، حاج آقاي محمود رجبي، حاج آقاي يوسفي غروي، دكتر نجارزادگان دكتر رفيعي، دكتر جباري، حاج آقاي حسن عرفان، دكتر شمالي و...

(ج) دكتري 87 – 86: همزمان با نگارش پايان نامه به توفيق الهي در آزمون دكتراي پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، رشته علوم قرآن و حديث پذيرفته شدم. و در حال حاضر مشغول ترم دوم و از محضر اساتيدي چون دكتر معيدي روشن، حاج آقاي رجبي، حاج آقاي احمد واعظي، حاج آقاي بابائي و جاج آقاي مهدوي راد، استفاده مي كنيم. خدا عاقبت ما را به خير گرداند.

فخر رازي، فخرالدين ابوعبدالله، ابوالمعالي، ابوالفضل محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 606 -544 ق)، مفسر، واعظ، مصنف، حكيم، اصولى و عالم اشعرى شافعى. مشهور به امام رازى و فخر رازى و امام فخرالدين، معروف به امام المشككين و موصوف به شيخ الاسلام و ابن خطيب و ابن خطيب رى. اصل وى از طبرستان بود و در رى به دنيا آمد. وى شاگرد پدرش، ضياءالدين عمر، در كلام بود و سلسله ى استادانش را،از طريق پدر، به اشعرى مى رساند. در مرند در مدرسه اى كه قاضى مرند، پدر، پدر محيى الدين بنا كرده بود، فقه و حكمت آموخت. وى در علوم عقلى و نقلى، تاريخ، كلام، فقه، اصول، تفسير،

حكمت، علوم ادبى و فنون رياضى يگانه ى عصر خود بود دانشمندان بسيارى از شهرهاى دور حاضر حوزه ى درس او مى شدند، و حتى در موقع سوارى نيز دهها تن از فقهاى شاگردانش به جهت استفاده علمى در ركابش مى رفتند. فخر رازى به دليل ژرف بينى در اقوال حكماى يونان و تعمق در جرح و تعديل آنها شك و شبهه در مطالب عقلى و دينى وارد مى كرد و به گفته ى ابن حجر گاه شبهات سختى وارد مى آورد كه خود از حل آن در مى ماند. وى به خوارزم رفت و به جهت مذاكرات دينى كه با علماى آنجا نمود محكوم به اخراج از آن سرزمين شد،پس به ماورالنهر رفت و باز به همان دليل تبعيد شد. وى به رى موطن خود بازگشت و از آن جا به خراسان رفت و مورد عنايت سلطان محمدخوارزمشاه قرار گرفت. سرانجام در هرات ساكن شد و شيخ الاسلام آنجا گشت و به دو زبان عربى و فارسى وعظ گفت. او در هرات درگذشت و در دامنه ى كوه مزداخان نزديك هرات دفن شد. از آثار وى: «تفسير الكبير» يا «مفاتيح الغيب»، تفسير قرآن در هشت مجلد؛«تفسير الفاتحه»؛ «اسرار التنزيل و انوار التأويل»؛ «اساس التقديس» يا «تأسيس التقديس»، در علم كلام؛ «تهذيب الدلائل و عيون المسائل»؛ «لباب الاشارات»؛ «لوامع البينات فى شرح اسماء الله و الصفات»؛ «محصل افكار المتقدمين و المتأخرين من العلماء و الحكماء و المتكلمين»؛ «المحصول»؛ شرح «قانون» ابن سينا، در طب؛ شرح «نهج البلاغه»؛ «نهايه الايجاز فى درايه الاعجاز»، در علم بيان؛ «كتاب الهندسه»؛ دائره المعارف «جامع العلوم» يا «حدائق الانوار فى حقائق الاسرار» يا «ستينى»، به فارسى در پيرامون شصت علم كه در 574 ق به

نام علاءالدين تكش خوارزمشاه تأليف كرده است؛ رساله در «اصول عقايد»، به فارسى، در هشت باب در توحيد و نبوت و معاد و امامت و اصول فقه؛ «رساله ى روحيه»، به فارسى، در جواب تعزيت نامه اى كه پادشاه وقت در مرگ پسر فخررازى نوشته بود؛ رساله «الاختيارات العلائيه» يا «الاحكام العلائيه فى الاعلام السماويه»، به فارسى، در اختيارات نجومى، كه به نام سلطان علاءالدين محمد خوارزمشاه در دو مقاله نوشته است؛ «شعر»، به عربى و فارسى.[1]

رازى، ابوعبداللَّه محمد بن عمر بن حسين بن حسن بن على طبرستانى رازى مشهور به امام فخر فقيه شافعى و دانشمند علوم معقول و منقول معروف به ابن الخطيب و فخر رازى (و. رى 543 يا 544- ف. هرات 606 ه.ق). وى در عصر خوارزمشاهيان مى زيست و جاه و منزلت و نفوذ كلام او در نزد سلطان محمد خوارزمشاه بسيار بود. و بين او و بهاءالدين پدر جلال الدين مولوى اختلاف ايجاد شد. وى در علم كلام و معقولات سرآمد عصر بود، و در فنون مختلف تأليفات مهم دارد. فخر رازى در غالب اصول مسلم فلسفى شك كرده و بر فلاسفه ى مقدم ايراداتى وارد آورده و حكيمانى نظير نصيرالدين طوسى و قطب الدين رازى و ميرداماد و صدرالدين شيرازى مدتها سرگرم جواب دادن به شبهات او بوده اند. به سبب همين قدرت در تشكيك است كه وى را «امام المشككين» لقب داده اند. از آثار اوست: نهايةالعقول، كتاب الاربعين، المطالب العالية، محصل افكارالمتقدمين والمتأخرين (ه.م)، البيان والبرهان فى الرد على اهل الزيغ والطغيان، المباحث العمادية فى المطالب المعادية، تهذيب الدلائل و عيون المسائل، ارشاد النظار الى لطائف الاسرار، تحصيل الحق، الزبدة، المعالم، مفاتيح الغيب (ه.م)، نهايةالاعجاز (ه.م)،

المسائل الخمسون (ه.م)، شرح كليات قانون ابن سينا، ستينى (ه.م)، الملخص (ه.م)، شرح الاشارات (در اين كتاب ايراداتى بر ابن سينا وارد كرده كه بعداً نصيرالدين طوسى آنها را جواب داده)، شرح عيون الحكمة، مباحث المشرقيه (ه.م).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الاعلام (203 / 7)، تاريخ ادبيات در ايران (1017 -1016 / 2)، تاريخ فلاسفه ى ايرانى (413 -382)، دايره المعارف فارسى (1848 -1847 / 2)، روضات الجنات (44 -36 / 8)، ريحانه (301 -297 / 4)، رى باستان (377 -374 / 2)، سير النبلاء (501 -500 / 21)، شخصيت هاى نامى (364 -363)، شذرات الذهب (22 -21 / 5)، فرهنگ ادبيات فارسى (368 -367)، الكامل (302 / 9)، كشف الظنون (2002 ،1988 ،1986 ،1973 ،1905 ،1864 ،1840 ،1819 ،1774 ،1756 ،1727 ،1726 ،1714 ،1697 ،1616 ،1615 ،1614 ،1578 -1577 ،1561 ،1467 ،1445 ،1312 ،1186 ،1141 ،1113 ،1035 ،993 ،989 ،954 ،760 ،739 ،730 ،725 ،633 ،605 ،565 ،515 ،454 ،449 ،359 ،354 ،333 ،262 ،224 ،204 ،120 ،94 ،83 ،67 ،61)، الكنى و الالقاب (16 -13 / 3)، لسان الميزان (435 -430 / 5)، لغت نامه (ذيل/ فخر رازى)، مجمل فصيحى (ذيل/ سال 606)، معجم المؤلفين (80 -79 / 11)، منتخب التواريخ (409)، مؤلفين كتب چاپى (644 -642 / 5)، النجوم الزاهره (176 -175 / 6)، الوافى بالوفيات (252 -248/ 4)، وفيات الاعيان (252 -248 / 4)، وقايع السنين و الاعوام (335)، يادداشتهاى قزوينى (95 / 6).

فخرالمحققين شيرازي، محمد هادي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1328 ق)، عالم امامى، واعظ، عارف و نويسنده. در اصطهبانات به دنيا آمد و براى فراگيرى علوم اسلامى به شيراز مهاجرت كرد. پس از تحصيل معقول و

منقول به وعظ و خطابه و تأليف پرداخت. وى به اكثر شهرستانهاى ايران براى تبليغ و نشر مبانى و معارف اسلامى مسافرت كرد. از آثارش: «بستان معرفت» يا «كشكول شيخ الاسلامى»، در چند مجلد؛ «دانش نامه ى شيخ الاسلامى»، در اصول معارف، در پنج جلد؛ «فلسفه شهادت» يا «رمز محبت»، به عربى و ترجمه ى آن به فارسى.[1]

شيخ محمدهادى شيخ الاسلامى ملقب به فخرالمحققين بن ميرزا احمد ملقب به شيخ المحققين اصطهباناتى از فضلاء و عرفا و وعاظ مشهور و نويسندگان معروف معاصر شيراز است.

وى در 25 ذيقعده 1328 ق در اصطهبانات به دنيا آمده و براى تحصيل علم و معرفت به شيراز مهاجرت كرده و پس از تحصيل معقول و منقول به وعظ و خطابه و تاليف پرداخته و با كثر بلاد و شهرستانهاى ايران براى تبليغ و نشر مبانى و معارف اسلامى مسافرت كرده و از راه منبر خدمات ارزنده اى نموده است.

تأليفات و آثار عديده دارد كه بعضى مطبوع و برخى مخطوط مانده است و آنها از اينقرار است.

1- بستان معرفت يا كشكول شيخ الاسلامى چند مجلد است كه جلد اول آن بطبع رسيده است.

2- دانش نامه شيخ الاسلامى (در اصول معارف پنج جلداست و تاكنون دو جلد آن در توحيد و نبوت عامه و نبوت خاصه و امامت و معاد است).

3- فلسفه شهادت يا رمز محبت (به عربى).

4- ترجمه فارسى فلسفه شهادت.

معظم له برادر ارجمند جناب حاج آقاى مجد واعظ شيرازيست

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الذريعه (308 / 16)، گنجينه ى دانشمندان (455 / 5).

فرازي، عباس

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عباس فرازي

محل تولد : بيرجند

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1349/4/1

زندگينامه علمي

در سال

1363 وارد حوزه علميه مرحوم آيه الله آيتي در شهرستان بيرجند شدم در سال 1364 وارد حوزه علميه مشهد مقدس مدرسه علميه سلمانيه شدم و طي 7 سال حضور در حوزه مشهد ضمن شركت در درسهاي مدرسه و استفاده از برنامه هاي خوب مدرسه از محضر استاد حجت هاشمي در ادبيات و اساتيد چون استاد سائلي، استاد سيد عباس صالحي، استاد آيه الله فقيه سبزواري، آيه الله صالحي و استاد شيخ جواد مروي آيه الله رضازاده و آيه الله فلسفي بهره بردم و در سال 71 به حوزه علميه قم مشرف شدم. ابتداء از دروس اخلاق آيه الله اشتهاردي، احمدي ميانجي و استاد خاتمي بهره بردم و در درس فقه واصول حضرات آيات وحيد خراساني، شيخ جواد تبريزي، مكارم شيرازي، جعفر سبحاني و سيد احمد خاتمي شركت كردم. و در كنار تحصيل دروس رسمي حوزه از دروس تفسير آيه الله جوادي آملي و استاد خاتمي بهره بردم و به مدت 4 سال در رشته تخصصي تبليغ شركت كردم كه واقعاً دوره طلائي بود زيرا در موضوعات مختلف از اساتيد زبده و جوان مانند استاد كرمي، استاد عابدي، استاد رباني گلپايگاني، استاد نبوي و استاد دشتي استفاده كردم. پس از هجرت به تهران توفيق حضور در درس فقه مقام معظم رهبري و اصول آيه الله هاشمي شاهرودي را پيدا كردم و پس از هجرت به چالوس به عنوان امام جمعه در حوزه علميه برادران و خواهران و دانشگاه آزاد اسلامي به تدريس دروس حوزه و معارف و اخلاق پرداختم. ضمناً در كنار تحصيل و تدريس و تبليغ همواره در محضر اساتيد و دوستان از خود بهتر

به امر تحقيق نيز پرداخته ام كه اميد وارم خداي مهربان در اين ميدان بر توفيقات من بيفزايد انشاء الله ...

فروغي، نعمت الله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نعمت الله فروغي

محل تولد : مباركه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب تحصيلات كلاسيك را در شهرستان مباركه يكي از شهرستانهاي استان اصفهان آغاز نمودم و مقارن با انقلاب اسلامي در آن شهرستان موفق به دريافت گواهي نامه ديپلم شدم با مدرك ديپلم وارد حوزه علميه اصفهان شدم يكي دو سالي در آنجا مقدمات را گذراندم و بعد از آن به شهر مقدس قم هجرت نمودم و در اين شهر ادبيات عرب، منطق، فلسفه، فقه و اصول و به تعبيرات حوزوي سطح را در طي چند سال گذراندم و البته همزمان در دانشگاه اصفهان هم تحصيل نمودم و موفق به ليسانس در رشته ادبيات فارسي شدم. حدود 10 سالي است كه در دروس خارج آيات عظام شركت دارم و سال 81 موفق به نوشتن پايان نامه سطح سه در موضوع و نقش تربيتي مساجد در جوامع اسلامي شدم و همچنين يك دوره علميه قرآن را گذراندم ده سالي است علاوه بر تحصيل، مقالات و آگاهي هم نوشته ام و در بخش آثار آنها را ذكر كرده ام همچنين در مدارس حوزه قم درس آيين نگارش هم تدريس مي نمايم.

فرهاديان، رضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رضا فرهاديان

محل تولد : همدان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1327/6/1

زندگينامه علمي

به نقل از كتاب والدين مسئول و كتاب يار مهربان يادمان نخستين جشنواره انتخاب كتاب معلم: مولف در سال 1327 در جوار آرامگاه حكيم و فيلسوف بزرگ شرق شيخ الريئس ابو علي سينا و شاعر شوريده بابا طاهر در شهر همدان پا به عرصه هستي گذاشت. تحصيلات را در

زادگاهش آغاز كرد و پس از اخذ مدرك ديپلم در دانشگاه علم و صنعت تهران در رشته مهندسي مكانيك و دانشگاه تربيت معلم (دانشسراي عالي تهران) در رشته مشاوره و راهنمائي تحصيلي (علمي) قبول گرديد به دليل علاقه مندي به تعليم و تربيت و معارف اسلامى، دانشگاه تربيت معلم را انتخاب نموده و با طي دوره دانشگاه زمينه براي ورود به آموزش و پرورش و درآمدن به كسوت شريف معلمي فراهم شد و در سال 1352 با استخدام در آموزش و پرورش سالهاي پر شور و به ياد ماندني تدريس و مشاوره تعليم و تعلم در زندگي فرهنگي او آغاز شد. با ارتباطي كه با مرحوم شهيد دكتر بهشتي (ره) داشت جهت فعاليتهاي فرهنگي قبل از انقلاب در سال 1353 به سمت مدير عامل موسسه آيت فيلم انتخاب گرديد. و در اسفند ماه سال 1357 با تاييد و پيشنهاد شهيد مرحوم آيت الله مدني(ره) به سمت مدير صدا و سيماي استان همدان منسوب گرديد و در اسفند سال 1358 به سمت مدير صدا و سيماي استان كردستان منسوب گرديد و در سال 1360 به سبب احساس نياز و علاقمندي به علوم اسلامي وارد حوزه علميه قم شد و با علاقه فراوان به فراگيري دروس حوزه پرداخت. وي در طول سالهاي خدمت در آموزش و پرورش به مطالعه، مشاوره و تحصيل دروس حوزوي اشتغال داشته و ساعاتي به عنوان مشاور و راهنماي دانش آموزان و اولياي آنها نقش موثري در پيشبرد اهداف تعليم و تربيت داشته و مسئوليت مركز مشاوره خانواده در آموزش و پرورش استان قم از ديگر مسئوليتهاي وي در آموزش و پرورش بوده

است در سال 1367 طي حكمي عضو ستاد تغيير بنيادي نظام آموزش و پرورش گرديد و در تدوين فلسفه تعليم و تربيت و پيش نويس طرح بنيادي تغيير نظام آموزش و پرورش با وزارت آموزش و پرورش مشاركت نمود. در طي اين دوران همچنان به دروس حوزه اشتغال داشته و به فراگيري درس خارج از اساتيدي چون آيت الله جوادي آملى، فاضل لنكراني (ره)، مكارم شيرازى، وحيد خراساني بهره برده است و دوره تخصصي فلسفه اسلامي از منطق منظومه تا فلسفه و عرفان اسلامي را گذرانده است. وي در طول دوره هاي تحصيل حوزه و خدمت در آموزش و پرورش در سال 1369 با تاسيس موسسه فرهنگي تربيتي توحيد در جهت پيشبرد اهداف تعليم و تربيت اسلامي تلاش نموده و حاصل سالها فعاليت و مطالعه و تجربه مفيد آموزشي و تربيتى، تاليف بيست جلد كتاب و مقالات مختلف در مجله پيوند و تربيت و ساير روزنامه ها و ويژه نامه هاي تربيتي وابسته به آموزش و پرورش اقدام نموده است كه برخي از اين كتابها بارها به چاپ رسيده است و تجديد چاپ مكرر گرديده است و در حال حاضر كماكان مدير موسسه فرهنگي تربيتي و مجتمع آموزشي دخترانه و پسرانه توحيد مي باشند و با طرح ارزشيابي توصيفى، حركتي نو در جامعه آموزشي ايران ايجاد نموده و اخيرا با وزارت آموزش و پرورش در جهت تاليف كتاب مهارتهاي زندگي همكاري مستمر داشته اند. (مهر 1385)

فريد گلپايگاني، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تولد: 1280.

درگذشت: 1366.

از آثار اوست: اثبات صانع و مراتب توحيد (تهران، 1363)؛ تفسير سور، اسرا، مؤمنون و ملك (1366)؛ تفسير سور: حديد، صف، تغابن و رساله اى در ولايت

(تهران، 1364)؛ تفسير سوره مباركه جمعه و تفسير سوره كريمه منافقون (تهران، 1364)؛ رساله فى صلاة الجمعه و ساله فى التقيه (1364)؛ متمم قانون اساسى اسلام (تهران، 1364)؛ مناسك عمره مفرده (تهران، 1364).

حاج شيخ حسن بن العالم الجليل و التقى الزكى حاج ملا محمد مهدى گلپايگانى از علماء معاصر تهرانست كه در جنوب غربى تهران در مسجد علوى واقع در خيابان رباط كريم به اقامه جماعت و خدمات دينى اشتغال داشت.

وى در ماه صفر 1319 ق متولد شده و دوره مقدمات را در گلپايگان خوانده و در سال 1336 ق به شهرستان اراك رفته و دوره سطح را در حوزه علميه آن شهرستان به پايان رسانيده و در سال 1340 ق كه آن حوزه ببلده طيبه قم انتقال يافت جزو مهاجرين آن حوزه به قم مهاجرت نموده و معقول را در نزد مرحوم ميرزا على اكبر حكيم يزدى خوانده و تا پايان سال 1345 ق از محضر مبارك و درس فقه و اصول مرحوم آيت اللَّه العظمى حايرى يزدى طاب ثراه بهره مند شده آنگاه براى اطلاع بر مبانى اساتيد بزرگ نجف اشرف به آن مركز علمى مهاجرت نموده و سه سال از محضر آيات عظام و مراجع بزرگ چون آيت اللَّه حاج ميرزا حسين نائينى و آيت اللَّه استاد محقق آقا ضياءالدين عراقى و فقيه اهل البيت آيت اللَّه آقا سيد ابوالحسن اصفهانى قدس اللَّه اسرارهم استفاده كرده سپس به حوزه علميه بازگشت نموده تا سال 1365 ق كه براى نشر معارف و احكام اسلام باين مركز تبليغى تهران انتقال يافته و تا اين تاريخ بوظائف دينى و روحى اشتغال دارد.

داراى آثار و تأليفات ارزنده و آموزنده اى مى باشد كه از

نظر اهل ادب و دانش مى گذرانم:

1- ترجمه مفتاح الابواب يا تاريخ باب و بهاء كه در سال 1334 بطبع رسيده و تاكنون مكرر چاپ شده است.

2- راه بزرگوارى كه در سال 1336 بچاپ رسيده و براى دومين بار هم بنام روش بزرگوارى منتشر شده است.

3- قانون اساسى اسلام كه چاپ اول آن در تاريخ 1349/5/27 منتشر شد و در تاريخ 1350/5/10 تجديد طبع شده و مورد توجه دانشمندان و محصلين واقع شده است.

4- ارمغان فريد كه در سال 1350 ق منتشر گرديده است.

5- دشمنى خويشاوندان يا عداوت خاندان يزيد با خاندان حسين شهيد عليه السلام.

6- رساله استدلالى در خمس كه هنوز بطبع نرسيده است.

7- ملاحظات الفريد على فوائد الوحيد.

(تو 1319 ق)، عالم دينى و فقيه. دوره ى مقدمات را در گلپايگان خواند و در 1336 ق به شهرستان اراك رفت و دوره سطح را در حوزه ى علميه آنجا به پايان رسانيد. در 1340 ق به قم رفت و معقول را نزد ميرزا على اكبر حكيم يزدى خواند و تا پايان 1345 ق از محضر درس فقه و اصول آيت الله حايرى يزدى بهره مند شد. آن گاه به نجف رفت و سه سال از محضر آيت الله ميرزا حسين نايينى و آيت الله آقا ضياءالدين عراقى و آيت الله آقا سيد ابوالحسن اصفهانى استفاده نمود. سپس به حوزه ى علميه قم بازگشت. وى در 1365 ق براى نشر معارف و احكام اسلامى به تهران آمد. از آثارش: ترجمه «مفتاح الابواب» يا «تاريخ باب و بهاء»؛ «راه بزرگوارى» يا «روش بزرگوارى»؛ «قانون اساسى اسلام»؛ «ارمغان فريد»؛ «دشمنى خويشاوندان» يا «عداوت خاندان يزيد با خاندان حسين شهيد (ع)»؛ رساله ى استدلالى در «خمس»؛ «ملاحظات الفريد على فوائد الوحيد».[1]

برگرفته

از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

منابع زندگينامه :[1] گنجينه ى دانشمندان (426 / 6 ،522 -521 / 4)، مؤلفين كتب چاپى (654 -653 / 2).

فشاركي، محمدباقر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آخوند ملا محمدباقر فشاركى بن ملا محمدجعفر از علماء بزرگ و فقهاء و مجتهدين معروف و از مدرسين عاليمقام بوده است.

وى در اصفهان متولد شده و نزد حاج شيخ محمدباقر صاحب حاشيه معالم و در نجف خدمت علماء بزرگ تحصيل نموده و پس از مراجعت در مسجد محله نو و مسجد قطبيه اقامه جماعت و تدريس نموده و عده اى كثير از فضلاء بدرس او حاضر شده و از دراساتش استفاده نموده اند.

مرحوم فشاركى اول دانشمندى است كه در اصفهان احياى شب جمعه را در تخت فولاد رسم نمود. كه با جمع زيادى از فضلاء و اصناف در مسجد مصلاى آنجا رفته و شب را بقرائت قرآن و نماز و دعاء كميل و توبه و انابه مى گذارنيد كه پس از وى مرحوم شيخ مرتضى ريزى و پس از ايشان ديگران اين سنت سنيه را تا هم اكنون اجراء مى نمايند.

و آنمرحوم پس از نماز در مسجد خود منبر رفته و مردم را با بيانات كافيه و مواعظ شافيه ارشاد مى فرمودند.

تأليفات عديده اى از خود بيادگار گذارده كه ذيلاً مى نگارم:

1- آداب الشريعه 2- آداب نماز شب 3- اعمال سه ماه (رجب- شعبان- رمضان) 4- اسباب الفقر والغناء والمغفرة 5- اصول دين 6- اربعين 7- تنزيه المؤمنين 8- حواشى بر شرح لمعه 9- حواشى بر فرائد 10- حواشى بر قوانين 11- حواشى بر متاجر 12- ذخيرة العباد 13- رساله اى در تداخل اسباب 14- رساله در خيار غبن 15- رساله در حيض 16- رساله در رضاع 17- رساله اى در

شرط 18- رساله در شهرت 19- رساله در صحت عبادت جاهل 20- رساله در طهارت 21- رساله در عدم جواز حق الرجوع 22- رساله در عدم لزوم تقليد اعلم 23- رساله در غناء 24- رساله در قرعه 25- رساله در منجزات مريض 26- رساله در معرفت اسامى چهارده معصوم 27- رساله در امورى كه سبب طول عمرو حفظ از امراض مى شود 28- رساله عمليه 29- عشرية 30- عنوان الكلام كه مطبوع مى باشد.

آنمرحوم در شب يكشنبه 26 رجب سال 1314 ق وفات و در بقعه تكيه محقق خونسارى آقا حسين در تخت فولاد مدفون گرديد در مآثر و آثارش 184 ذكر او گرديده است.

فرزندش مرحوم حجةالاسلام ميرزا محمدمهدى مشهور به آقا ميرزا عالم فاضل و زاهد و خليق و مهربان و بسيار ساده و با صفا بوده و در دوم جمادى الاول سال 1340 ق وفات و در جنب والد مغفورش به خاك رفته است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

فقاهتي، كمال الدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

كمال الدين فقاهتى فرزند آيت اللَّه حاج ميرزا عبدالرحيم مجتهد زنجانى.

وى در زنجان متولد شده و در بيت علم و فقاهت پرورش يافته و مقدمات و سطوح را در نزد والد ماجد و علماء ديگر زنجان خوانده آنگاه مهاجرت به نجف اشرف نموده و از محاضر آيات عظام نجف مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا محمدباقر مدرس زنجانى و آيت اللَّه العظمى خوئى و ديگران استفاده نموده.

و پس از آن مراجعت به وطن و به خدمات دينى از قبيل اقامه جماعت و تدريس و تبليغ احكام و غيره تا حال تحرير اشتغال دارند ادام اللَّه توفيقاته و كثر اللَّه امثاله.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

فقيه امامي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد احمد فقيه امامى (معروف به امامى) فرزند مرحوم آيت اللَّه آقاى حاج سيد عطاءاللَّه فقيه امامى العريضى در سال 1312 شمسى در اصفهان متولد شده و نسب شريفش به جناب على بن جعفر عريضى فرزند كوچك امام جعفر صادق عليه السلام منتهى مى شود وى تحصيلات ابتدائى خود را در اصفهان گذرانيده و سطح را در اصفهان نزد اساتيد ادبيات و والد ماجدش به پايان رسانده است.

در سال 1332 شمسى از اصفهان به قم آمده و بقيه سطوح عالى را در حوزه علميه قم خدمت آيت اللَّه حاج سيد محمدباقر سلطانى و آيت اللَّه حاج ميرزا محمد مجاهدى تبريزى به پايان رسانيده و در 14 صفر 1333 شمسى به درس خارج مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى رضوان اللَّه عليه شركت نموده و در همين ايام هم مدتى در جلسه درس مرحوم آيت اللَّه محقق داماد و مرحوم علامه طباطبائى حاضر و استفاده نموده و در روز چهارشنبه دهم ربيع الاول 1376 در جلسه درس خارج مكاسب آيت اللَّه العظمى خمينى (كه همان

روز شروع شده بود) شركت نموده و نيز از ابحاث خارج اصول معظم له استفاده كرده و تقريرات درسهاى ايشان را تا روز سه شنبه 18 جمادى الاولى سال 1384 قمرى نوشته است.

در ماه شعبان همين سال به اصفهان مراجعت نموده و اشتغال به تدريس و تبليغ و اقامه جماعت و تأسيس كتابخانه و تأليف كتب و رتق و فتق امور مردم فرموده و تا حال تحرير اين كتاب و اين ارقام چهارشنبه چهاردهم صفرالمظفر 1412 قمرى موفق مى باشند. ادام اللَّه توفيقه.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

فقيه دزفولي، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد محمدرضا فقيه دزفولى از علماء محترم و ائمه جماعت مكرم معاصر تهرانست. وى در دزفول متولد شده (و از بيت واسره سادات گوشه ى دزفول است) و پس از خواندن مقدمات و قسمتى از سطوح مهاجرت به نجف اشرف نموده و از محضر آيات عظام آن سامان مانند مرحوم آيت اللَّه العظمى آقا سيد ابوالحسن قدس اللَّه اسرارهم و آيات ديگر استفاده كامل نموده و پس از فوت آن مرحوم به تهران آمده و تاكنون در مسجد خيابان جهان پناه به اقامه جماعت و خدمات دينى اشتغال دارد.

نگارنده گويد: جناب آقاى فقيه دزفولى عالمى متين و دانشمندى متقى موصوف بفضل و تقوا و محامد اخلاق و مبادى آداب ميباشد. معظم له با حضرت آيت اللَّه فيض دزفولى قرابت و خويشاوندى دارند.

سيد محمدرضا بن آيت اللَّه مرحوم حاج سيد اسداللَّه دزفولى اجمالى آنجناب در سال 1337 قمرى در نجف اشرف متولد شده و در بيت علم و تقوى پرورش يافته و پس از خواندن مقدمات و ادبيات سطوح وسطى و نهائى را نزد اساتيد بزرگ مانند مرحوم آيت اللَّه حاج سيد على نورى و

خارج را چندى از مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج شيخ محمدحسين غروى اصفهانى و آيت اللَّه العظمى آقا سيد ابوالحسن اصفهانى و مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ محمدعلى كاظمينى و آيت اللَّه حاج سيد ميرزا آقا اصطهباناتى و آيت اللَّه العظمى خوئى استفاده نموده و با دريافت اجازات اجتهاد و روايتى از اساتيد نامبرده و غيره به تهران مهاجرت و تاكنون در مسجد مهدوى خيابان جهان پناه به خدمات دينى اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

فقيه زانياني، مصطفي

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم زاهد ورع، از علما و ائمه ى جماعت اصفهان. در مسجد تكيه ى ظلمات امامت مى فرمود، و مورد وثوق و اعتماد عموم بود، از شاگردان حاج مير محمد صادق مدرس و حاج سيد على نجف آباد و ديگران بوده.

در 26 ربيع الاول اين سال وفات يافته، در نزديك تكيه ى ملك، در روى سكويى مدفون گرديد.

ماده تاريخ وفاتش اين است:

الحق بجمع خمسة ارخ و قل

فى الخلد عند المصطفى قد اسكنا

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

فقيه قمي، مرتضي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1321 ق)، عالم دينى و فقيه اصولى، در قم به دنيا آمد و در مهد علم و تقوا پرورش يافت. او دخترزاده ى آيت الله حاج آقا احمد طباطبائى قمى بود. پس از طى مقدمات و ادبيات، سطوح را نزد آقا شيخ حسين علامه و آيت الله آخوند ملا على همدانى و حجت الاسلام شيخ ابوالقاسم قمى صغير و آيت الله ميرزا محمد همدانى خواند و خارج «عروه» را از محضر آيت الله فيض استفاده نمود و همچنين مدتى از محضر آيت الله حايرى بهره مند شد. وى عمده دروس تحليلى خود را از محضر آيت الله حجت استفاده نمود. بعد از ورود آيت الله بروجردى در شمار اصحاب وى درآمد و حدود هيجده سال از محضر بحثهاى فقه و اصول ايشان مستفيض شد و دروس معقول را از محضر آيت الله سيد ابوالحسين رفيعى قزوينى و امام خمينى بهره ها برد. او چندين سال در درس فقه آيت الله مرعشى نجفى نيز شركت كرد. از آثارش: «تقريرات» درس اصول و فقه (مكاسب و خمس) آيت الله حجت.[1]

حاج سيد مرتضى فقيه بن العلامه الورع حاج آقا عباس برقعى رضوى قمى از علماء حوزه علميه و شهرستان مذهبى قم سبط مرحوم آيت الله حاج آقا احمد

طباطبائى برادر بزرگ مرحوم آيت الله العظمى حاج آقا حسين طباطبائى قمى و برادر متعلقه حضرت آيت الله العظمى آقا شهاب الدين مرعشى نجفى مدظله يكى از سه زعيم معاصر حوزه علميه است.

آن جناب در سال 1321 ق در قم متولد شده و در مهد علم و تقوا پرورش يافته و پس از رشد و طى مقدمات و ادبيات سطوح را نزد مرحوم حجه الاسلام آقا شيخ حسين علامه و آيت الله آخوند ملاعلى همدانى و مرحوم حجه الاسلام شيخ ابوالقاسم قمى معروف (به صغير) و مرحوم آيت الله ميرزا محمد همدانى خوانده و خارج عروه را از محضر مرحوم آيت الله فيض استفاده نموده و نيز مقدارى از محضر مرحوم آيت الله العظمى حايرى بهره مند شده و عمده دروس تحليلى خود را از محضر سيدنا الاستاد مرحوم آيت الله حجت قدس الله سره استفاده نموده و از موقع ورود آيت الله العظمى بروجردى نورالله مضجعه در شمار اصحاب آن جناب درآمده و بالغ بر 18 سال از محضر و ابحاث فقه و اصول آن مرحوم كامياب و مستفيض شده و دروس معقول را از محضر آيت الله حاج سيد ابوالحسن رفيعى قزوينى و آيت الله العظمى... موسوى مدظله استفاده نموده و هم چندين سال به درس فقه آيت الله العظمى مرعشى نجفى مدظله شركت نموده و در حال حاضر با چند نفر از علماء حوزه حجه الاسلام والمسلمين آقاى حاج شيخ عباس مستقيم و حجه الاسلام آقاى حاج ميرزا اسماعيل رحمت خواه تبريزى و حجه الاسلام آقاى حاج ميرزا حسن غفارى نژاد مباحثه كمپانى دارند و ظهرها هم در حرم مطهر حضرت معصومه عليهاسلام اقامه جماعت دارند.

از نوشته هاى ايشان است: تقريرات درس اصول و فقه (مكاسب و خمس) مرحوم آيت الله العظمى حجه طاب ثراه.

برگرفته از

كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آثار الحجه (123 -122 / 2)، آينه ى دانشوران (282 -281)، گنيجينه ى دانشمندان (220 -219 / 2).

فقيه، محسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محسن فقيه جد مادرى حجةالاسلام سيد مجدالدين مترجم عزيز ماست، كه از مجتهدين بزرگ شيراز و از شاگردان آيات عظام ميرزا نائينى و آقا ضياءالدين عراقى بوده و از آنان اجازه اجتهاد داشته، مجلس درس اين فقيه گرامى مورد توجه فضلاء بوده است.

مجله الاسلام كه در ايران و كشورهاى اسلامى از اول رژيم پهلوى منتشر مى شد نشانه رشد فكرى اين فقيد بود.

مرحوم حجةالاسلام شيخ جمال الدين اسلامى و شيخ كمال الدين فقيهى فرزندان ذكور اين مرحوم مى باشند و خاندان اسلامى و فقيهى در شيراز از ارحام اين مجتهد بزرگند.

مدفن ايشان در حرم مطهر حضرت على بن حمزه است. فرزندان اين دانشمند بزرگ هم اكنون به خدمات ذى قيمت دينى و اجتماعى اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

فقيهي آملي، شكرالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى آقا شيخ شكرالله بن كربلائى جعفر بن ملا فرج الله ملقب به فقيه نيا و معروف به فقيهى از علماء آمل ميباشند. در 1314 خورشيدى در يكى از مضافات آمل بدنيا آمده و پس از خواندن دروس ابتدائى بشهر آمل آمده و مدت سه سال در مسجد جامع آمل تحصيل سطوح وسطى نموده و آنگاه بمشهد مسافرت نموده و چند ماهى توقف كرده و در سال 1334 شمسى بنجف اشرف مهاجرت نموده و مدت ده سال اقامت و از محضر آيات عظام آنجا بالاخص آيه الله العظمى خوئى مدظله العالى استفاده نموده تا بمدارج عاليه علم و كمال رسيده و در سال 1344 شمسى مراجعت بايران و در شهرستان آمل اقامت نموده و در مسجد جامع باقامه جماعت و خدمات روحى و دينى پرداخته است.

داراى تأليفات ارزنده اى ميباشد كه فهرست آنها را مينگارم:

1- تفسير قرآن شريف 2- شرح استدلالى بر لمعه شهيد

اول 3- رساله اى در قاعده لاضرر 4- شرح استدلالى تبصره علامه حلى اعلى الله مقامه 4- كشكول فقيه 5- شرح دعاء سمات

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

فقيهي بروجردي، غلامرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

غلامرضا بن مرحوم حاج آقا رضا فقيهى بروجردى از علماء و ائمه جماعت معاصر تهران است. وى در سال 1293 شمسى در بروجرد متولد شده و پس از رشد و خواندن دروس جديد مقدمات را در آنجا خدمت مرحوم حجةالاسلام آقا ميرزا لطف اللَّه فقيهى خوانده و در سال 1351 قمرى به قم مهاجرت و سطوح را از حضرت آيت اللَّه العظمى آقا نجفى مرعشى و مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ عباسعلى شاهرودى به پايان رسانيده و در دروس خارج آيت اللَّه العظمى حاج سيد محمدتقى خونسارى و آيت اللَّه العظمى آقاى حجت و از موقع ورود مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى تا آخر عمر معظم له شركت نموده و بافتخار مصاهرت و دامادى مرحوم آيت اللَّه حاج سيد محمد تقى خونسارى نائل شده و پس از فوت مرحوم آقاى بروجردى به تهران منتقل و تا اكنون در مسجد (خليلى) به اقامه جماعت و ترويج دين اشتغال دارد.

از نوشته هاى ايشانست مقدارى از تقريرات اصول مرحوم آيت اللَّه حجت قدس اللَّه سره داراى اجازات عديده از مراجع بزرگ قم و نجف در امور حسبيه و روايتى و غيره مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

فقيهي قزويني، علي اصغر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام حاج شيخ على اصغر فقيهى قزوينى از علماء اعلام حوزه علميه بودند عالمى با فضل و تقوا بود كه در سال 1321 قمرى در قزوين متولد شده و از كودكى در دامان روحانيت تربيت يافته تا در سال 1344 به قم مهاجرت نموده و در مدرسه حاجى سكونت و مشغول به تحصيل گشته و در ايام تحصيل به اصفهان مسافرت و در مدرسه جده نيز اشتغال داشته و مدت قليلى هم در نجف در مدرسه صدر توقف و از

محضر آيت الله خونسارى و آيت الله فيض حاضر شده و مدت هيجده سال هم از محضر زعيم اعظم شيعه آيت الله بروجردى بهره مند گرديده و پس از ايشان چند سالى از طرف حضرت آيت الله العظمى گلپايگانى براى خدمات دينى و ترويج احكام و اقامه جماعت رحل اقامت به تهران افكنده تا سال 1385 كه ترك دنيا گفته و به سراى جاودان شتافته است رحمه الله عليه.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

فلاح تفتي، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدرضا فلاح تفتي

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد

زندگينامه علمي

پدرم اصالتا اهل يزدند؛ تفت يزد. اما پيش از انقلاب براي تحصيل علوم حوزوي به قم آمدند و چنين شد كه من شدم قمي. ابتدايي را در مدرسه خديوي و راهنمايي را در مدرسه علامه حلي و دبيرستان را در هدايت گذراندم. سال 76 ديپلم رياضي گرفتم. معدلم 98/18 بود. دبيران مدرسه تشويقم مي كردند كه دانشگاه بروم .اما من مي خواستم در فضاي حوزه رشد كنم.فضاي خانواده و بويژه شخصيت پدرم مرا شيفته حوزه كرده بود. همان سال وارد حوزه شدم و در مدرسه معصوميه درس را شروع كردم.مقررات مدرسه سرعت بيش از حد را اجازه نمي داد ولي با استفاده از تبصره ها و الحاقيه ها پنج ساله دروس مقدمات را گذراندم و سال 81 وارد دروس سطح شدم. سال 84 هم آخرين امتحان شفاهي پايه ده را دادم و از همان سال وارد دروس خارج شدم كه اين مقطع هم چنان جاري است.

فلاح زاده، محمدحسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد حسين فلاح زاده

محل تولد : ابركوه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1354 ه.ش دروس حوزوي را در مدرسه علميه حكيم شيراز كه زير نظر شهيد محراب، آيت الله سيد عبدالحسين دستغيب اداره مي شد شروع كردم. يك سال بعد به قم آمدم و در مدرسه منتظريه (معروف به حقاني) كه به مديريت شهيد آيت الله قدوسي اداره مي شد، مشغول به تحصيل شدم. دروس سطح را خدمت اساتيد محترم آن مدرسه و برخي ديگر از اساتيد حوزه به

پايان رساندم. در سال 1359 دروس دبيرستان را به طور جهشي به صورت شبانه در كنار دروس حوزه امتحان دادم و ديپلم اقتصاد گرفتم. پس از دروس سطح، درس خارج فقه و اصول را به مدت بيش از ده سال خدمت اساتيد بزرگ حوزه علميه قم گذارندم. در كنار دروس فقه و اصول، علوم حديث، منطق و فلسفه و كلام را نيز به طور متداول در حوزه خدمت اساتيد اين فن فرا گرفتم. از سال 1358 تحقيق، بازنگري، بازنويسي و تدريس احكام دين را به صورت تخصصي آغاز كردم، تمام ابواب فقه را به سبك جديد بازنويسي و تنظيم و دسته بندي كردم و در كنار آن تدريس احكام را در مدارس علميه قم و برخي از دانشگاهها آغاز كردم كه اين روش جديد آموزشي مورد استقبال قرار گرفت و در نتيجه، نگاشته هاي خود را براي استفاده بيشتر علاقه مندان به چاپ رساندم كه با عنايت الهي تا كنون بيش از 20 نمونه آن منتشر شده و برخي از آنها در تيراژ بسيار گسترده مورد استفاده قرار گرفته است. اكنون نيز به امر تبليغ و نگارش و نيز تحصيل مسائل ديني مشغول و از خداي بزرگ آرزوي توفيق و قبولي اعمال و حسن عاقبت را دارم. انه ولي التوفيق

فلاح شيرواني، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد رضا فلاح شيرواني

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1349/1/1

زندگينامه علمي

حقير دوره هاي دبستان و راهنمايي را در شهرك خزانه تهران در مدارس ديني مناسبي گذراندم و دوره دبيرستان را در مدرسه نمونة دولتي رشد (ظاهراً اولين مدرسه نمونه دولتي آن زمان- تأسيس 1364)

گذراندم (ورودي دوره اول آن بودم) اين مدرسه هم محصول خوبي داشت. و همين تأثيرات چشمگيري روي چند منطقه جنوب شهر گذاشت. پس از ديپلم در سال 68 در رشته مخابرات دانشگاه صنعتي شريف مشغول تحصيل شدم. منتها انديشه اي كه يكبار سال چهارم دبيرستان سر كوبش نموده بودم دوباره سراغم آمد و اين بار جدي تر و تحليلي تر گريبانم را گرفت. به طور جدي به اين مي انديشيدم كه آيا بايد ادامه تحصيل در رشته مهندسي بدهم يا به حوزه بروم. مخالفتها متنوع و همه جانبه بود و موافقين برخي عاطفي برخورد مي كردند و برخي تحليلهايشان ضيعف بود. پس از چند ماه تحقيق و حتي سكونت چند ماهه در قم جهت تحقيقي در اين باب بالاخره تصميم خود را قاطعانه گرفتم و در سال 71 پس از انصراف از دانشگاه وارد حوزه شدم. در عرض سه سال تا چهار سال پايه ده 10 حوزه را گذراندم (سال 74 تخصصي هاي پايه ده و درسال 75 عموميها را امتحان دادم. از سال 74 به درسهاي خارج سرزدم. از همان سال اول به دروس معقول علاقه اي ويژه داشتم لذا در كنار ادبيات عرب و حلقات شهيد صدر المنطق را هم (پس از مطالعه دقيق آموزش منطق غرويان و مباحثه مفصل آن) تمام كردم و كتاب «آشنايي با فلسفة» شهيد مطهري و «علم چيست، فلسفه چيست» را نيز خواندم. تابستان همان سال اول (72) با كتاب در آمدي بر آموزش فلسفه آقاي غرويان و در محضر آقاي معلمي رسماً دوره فلسفه را شروع كرديم و پس از آن در سال دوم آموزش فلسفه را

با ايشان ادامه داديم و تا انتهاي همان سال (72) هر دو جلد را تمام كرديم پس از آن به مطالعاتي در باب فلسفه غرب رو آورديم كه به صورت كامل پيگيري نشد و در سال بعد نهايه را با نظارت جناب استاد فياضي و برگزاري جلسات مرتب رفع اشكال توسط ايشان گذراندم. پس از آن به جهت فشار دروس اصول و فقه و اصرار بر اتمام سطح 2 سير فلسفي مدتي متوقف شد. در سال 76 در كنار دروس فقه و اصول دوره اشارات(حكمت) را با نوارهاي آيت الله حسن زاده حفظه الله شروع كردم و پس از آن «اسفار اربعه» را با نوارهاي آيت الله جوادي حفظه الله مطالعه كردم. از سال 77 دروس عرفان نظري با كتاب «تمهيد القواعد» توسط استاد يزدان پناه حفظه الله شروع شد كه توفيق شركت مستمر در آن و پس از آن «شرح فصوص الحكم» مرحوم قيصري و در كنار آن دروس حكمة الاشراق و جلسات فلسفة بود. دروس فقه و اصول پس از پاية 10 با حضور در كلاسهاي آيت الله تبريزي و بهجت حفظهم الله حجة الاسلام و المسلمين مددي و تحريري و همچنين حجة الاسلام شيخ صادق لاريجاني ادامه پيدا كرد؛ تا سال 82 كه با پذيرفتن مسؤوليت بخش شهيد بهشتي (فارغ التحصيلان دانشگاهي كه به حوزه آمده بودند) در مدرسه معصوميه، كلاً برنامه هاي علمي بنده متوقف شد. پس از استعفا از مسؤوليت آن بخش در سال 84 دوباره برنامه دروس عرفاني و فلسفي و تحقيقات تربيتي پي گرفته شد. همزمان با استعفا از دو گروه پژوهشي اخلاق و تربيت در پژوهشگاه علوم

و فرهنگ اسلامي مشغول شدم. سال تحصيلي 86 _ 87 معاونت پژوهشي مدرسۀ معصوميه را پذيرفتم و در زمستان همان سال (86) گروه پژوهشي «اخلاق و عرفان» را به كمك تعدادي از دوستان در پژوهشكدۀ علمي _ كاربردي باقرالعلوم ع وابسته به سازمان تبليغات طراحي و تأسيس كرديم. دغدغۀ ما در اين گروه پژوهشي فعال كردن تحقيقات كاربردي در حوزۀ اخلاق و عرفان توسط پژوهشگران توانمند اين عرصه بود.

فلاحتي، رسول

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رسول فلاحتي

محل تولد : صومعه سرا

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب رسول فلاحتي فرزند معصوم متولد سال 1342 شمسي در يكي از روستاهاي شهرستان صومعه سرا در سال 1357 با معدل 17 و اندي در دبيرستان بازرگاني رشت سال اول دبيرستان را سپري كردم و با شروع سال تحصيلي 1358 وارد حوزه مقدسه قم شدم و دوم دبيرستان را در اين شهر خواندم البته همراه با دروس حوزه. دروس مقدمات را در مدرسه امام صادق (عليه السلام) به اتمام رسانده و شرح لمعه را نزد حضرات آيات وجداني فخر قدس سره، اشتهاردي و شب زنده دار و اصول فقه را از آيت الله صالحي بهره بردم. رسائل شيخ اعظم را از استاد آيت الله اعتمادي و مكاسب را از حضرات آيات صلواتي، بني فضل و دوزدوزاني استفاده بردم. كفايه جلد اول را از آيت الله دوزدوزاني، تبريزي و جلد دوم را از حضرت آيت الله ستوده بهره مند شدم. فلسفه را از حضرات آيات جوادي آملي و انصاري شيرازي استفاده كرده ام و درس خارج فقه و اصول را به محضر حضرات آيات

فاضل لنكراني، جوادي، تبريزي، مكارم شيرازي، بهجت، باريافته و استفاده كرده ام كه بيشتر اين ايام در محضر حضرت آيت الله فاضل سپري گرديده است كه مباحث خارج حج و اصول ايشان را به عربي به رشته تحرير درآورده ام. حدود سه سال نيز در مركز فقهي ائمه اطهار عليهم السلام با اشراف آيت الله العظمي فاضل لنكراني كار فقهي تخصصي انجام داده ام كه حاصل آن طرح مباحثي پيرامون مسائل مستحدثه حج بود كه مجموعه اي بنام نور الفقه تنظيم گرديد. از سال 1365 به تدريس سطوح درسي حوزه مانند شرح لمعه و رسائل و مكاسب و كفايه تا كنون مشغول مي باشم. البته به صورت خصوصي بدايه الحكمه و نهايه الحكمه علامه طباطبايي را نيز تدريس داشته ام و هم اينك نيز مشغول تدريس سه كتاب رسائل، مكاسب و كفايه هستم.

فلاحتي، محمدحسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد حسين فلاحتي

محل تولد : سبزوار

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1329/1/1

زندگينامه علمي

آقاي محمد حسين فلاحتي در سال 1329هجري شمسي در خانواده اي متدين، مذهبي و دوستدار اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام در شهرستان سبزوار ديده به جهان گشود. دوران ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را در زادگاه خويش با موفقيت سپري كرد. در پي تشويق خانواده و علاقه خويش به فراگيري علوم ديني در سال 1341 كه سالهاي خفقان و ترس از رژيم شاهنشاهي بر كشور بود ايشان بدون هيچگونه ترس و واهمه اي وارد حوزه علميه مشهد گرديد. پس از ورود به مشهد مقدس ضمن انس با آستان ملكوتي علي بن موسي الرضا (ع ) از نخستين روزهاي

ورود به حوزه علميه با تلاش و كوشش فراوان به تحصيل پرداخت و از درس بزرگان آن ديار همچون مرحوم آيت الله فاضل، آيت الله مكارم، آيت الله سيد جواد سبزواري و آيت الله واعظ طبسي بهره ها برد. و در سال 1367 به حلقه درس خارج ستارگان مشهد پيوست. ايشان ضمن تبليغ سالهاي متمادي است كه به امر تدريس در دانشگاه آزاد سبزوار، آموزش و پرورش سبزوار و ... مشغول مي باشد.

فلسفي شيرازي، يحيي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

يحيى فلسفى مرحوم درويش على دارابى شيرازى از علماء خدوم و ائمه جماعت معاصر شيرازند كه در مركز استان فارس به خدمات دينى و روحى و اجتماعى اشتغال دارند.

ايشان در سال 1318 شمسى در شهرستان داراب به دنيا آمده و در خانواده اى مومن و مسلمان پرورش يافته و پس از تحصيلات ابتدائى به تشويق مرحوم والدش به حوزه علميه داراب وارد و پس از فراگرفتن مقدمات به همراهى پدر و مادر به شيراز آمده و در مدرسه علميه خان به ادامه تحصيل پرداخته است.

و مورد توجه و تشويق مرحوم آيت اللَّه حاج سيد نورالدين (نايب الامام) شيرازى واقع و در خدمت والدين خود عزيمت به كربلا نموده و حدود پنج سال اقامت كرده و ادبيات و سطوح را در خدمت اساتيد و مدرسين كربلا چون حاج شيخ جعفر رشتى و حاج شيخ يوسف بيارجمندى (شاهرودى) فراگرفته و پس از آن به نجف اشرف مهاجرت و سطوح عاليه را در خدمت آيات و مدرسين نجف چون مرحوم آيت اللَّه حاج سيد اسداللَّه (شهيد) مدنى (امام جمعه شهر تبريز) و نيز مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ محمدعلى سرابى و آيت اللَّه حاج سيد ابوالقاسم كوكبى

و ديگران به پايان رسانيده و همدوش اساتيد سطح به درسهاى خارج فقه و اصول حضرت آيت اللَّه العظمى خوئى مدظله الوارف و آيت اللَّه حاج آقا محمد روحانى و آيت اللَّه خمينى شركت و استفاده نموده تا در سال 1350 شمسى كه از طرف دولت بعث عراق برابر 1390 قمرى به تنهائى از بغداد اخراج و به شيراز وطن اصلى خود آمده و رحل اقامت افكنده و چون با استقبال گرم مردم شيراز بالاخص مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج شيخ بهاءالدين محلاتى مواجه شدند كه محل نماز جماعت خود را به ايشان واگذار فرمودند ايشان با همفكرى معظم له به ارشاد مردم توصيه و جلسات جامعه روحانيت و كارهاى فرهنگى و اجتماعى و اقتصادى و ارشادى بپردازند.

خدمات آقاى فلسفى در عراق و ايران

1- ايشان در ماه ذيقعده 1383 قمرى در نجف اشرف به همراهى جمعى از فضلاء نجف اشرف و بزرگان حوزه علميه دومين مجله ماهنامه فارسى به نام پرتوهائى از اسلام منتشر كردند كه متاسفانه بيش از 12 مجله از آن منتشر نشد.

2- در سال 1385 قمرى به نمايندگى حضرت آيت اللَّه العظمى حكيم رحمه اللَّه به بغداد جديد آمده و به ارشاد اهالى آن منطقه پرداخته و به خدمات دينى از قبيل اقامه جماعت و تبليغات و تدريس علوم اسلامى براى طلاب علوم دينى پرداخته تا اينكه موفق شدند مدرسه سلوميه را در بغداد پايتخت كشور عراق تأسيس نمايند كه جمعى از طلاب شيعه در آن به تحصيل مقدماتى پرداخته و بعد براى تكميل به نجف اشرف عزيمت مى نمودند.

3- از آثار پر ارج ايشان تأليف دائره المعارف القرآنيه است كه طبق لغت آيه شروع نموده و سپس به تفسير آيه

مربوط و ارجاع به كليه تفاسير مى گردد كه مع الاسف اين كتاب با كتابخانه ايشان در بغداد مانده است و تاكنون توفيق چاپ آن را نيافته اند و آن حدود پنجاه جلد است كه جلد اول و دوم آن فقط در حرف الف است.

آثار علمى مطبوع ايشان

1- قصه الموجود كه داستان وجود و فلسفه آن را با سبك رومانى نوشته و در سلسله منابع الثقافه الاسلام به طبع رسيده است. چاپ بغداد.

2- جزوه هاى در فلسفه نماز- چاپ بغداد.

3- فلسفه روزه.

4- الامام الحسين و الحركه الفكريه كه در بغداد به طبع رسيده است.

اما خدمات اجتماعى و فرهنگى ايشان در شيراز

1- تأسيس صندوق قرض الحسنه در داراب شيراز.

2- ماهنامه دينى و ادبى پيام مهدى.

3- صندوق قرض الحسنه مهدى موعود.

4- خيريه مهدى موعود براى اداره جمعى از فقراء و مستمندان.

5- كانون ازدواج كه دفتر خاصى دارد و زير نظر عده اى از خواهران مومن اداره مى شود.

6- خدمات مطبوعاتى مهدى موعود.

از آثار علمى ايشان پنج جلد از مستند الرسول الاعظم صلى اللَّه عليه و آله به طبع رسيده است و اين موسوعه حدود سى مجلد است كه معظم له مشغول به تأليف آن هستند.

ديگر از آثار ايشان مدرسه علمى است كه جمعى از طلاب و محصلين در آنجا اشتغال به درس و بحث دارند و خود ايشان مشغول به تدريس فقه و اصول در آن مى باشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

فلسفي، محمد تقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1419 -1327 ق)، عالم دينى، خطيب، واعظ، متكلم، مفسر و محدث. در تهران به دنيا آمد. مقدمات و ادبيات و سطوح را نزد اساتيدى همچون پدرش، آيت الله تنكابنى، و آقا شيخ يونس قزوينى و آقا شيخ على رشتى، و معقول و فلسفه را

از ميرزا طاهر تنكابنى و آقا ميرزا محمود قمى و ميرزا مهدى آشتيانى فراگرفت. وى حدود دو سال در زمان آيت الله حايرى يزدى در قم اقامت داشت و از محضر اساتيد حوزه ى علميه بهره مند شد.سپس به تهران آمد و به ادامه تحصيل و مطالعه ى كتب مختلف و متنوع پرداخت. وى در منبر و خطبه روش نوينى را پايه گذارى كرد و تحول عميقى در فن سخنورى بوجود آورد و شاگردان بسيارى را تربيت كرد. خدمات دينى و اجتماعى او بسيار و مسافرتهاى تبليغى او به كشورهاى عربستان، عراق، پاكستان و همچنين به شهرهاى مختلف ايران قابل توجه است. در تهران، در پايان جلسه درس، درگذشت و در جوار حضرت عبدالعظيم حسين در كنار عمو و پدر همسرش، آيت الله حاج شيخ محمد حسين تنكابنى، دفن شد. آثار علمى و قلمى او منشورى آموزنده با نثرى جذاب است. عمده آثار وى كه تحت عنوان كلى «گفتار فلسفى» انتشار يافته عبارتند از: «كودك»، از نظر وراثت و تربيت، دو مجلد؛ «جوان»، از نظرعقل و احساسات، دو مجلد؛ «بزرگسال و جوان» از نظر افكار و تمايلات، دو مجلد؛ «آيه الكرسى»، پيام آسمانى توحيد؛ «اخلاق»،از نظر همزيستى و ارزشهاى انسانى، دو مجلد؛ «معاد»، از نظر روح و جسم، سه مجلد؛ «سخن و سخنورى»، از نظر بيان و فن خطابه؛ «شرح و تفسير دعاى مكارم الاخلاق»، از صحيفه ى سجاديه، سه مجلد.[1]

حاج شيخ محمدتقى فلسفى بن العلامه العلام و الفقيه القمقام حجه المسلمين والاسلام المرحوم آيت الله حاج شيخ محمدرضا تنكابنى تهران اعرف خطباء عصر و اشهر وعاظ زمان مايند كه خود چندى افتخار توقف حوزه علميه را داشته و حوزه علميه هم فخر بر اين

ثمره مفيد و اثر ارزنده خود مى كند.

اين رادمرد بزرگ و اين نابغ سترك كه صيت و صوتش عالم گير شده و شهرت و ملاحت سخن ورى و سخنرانيش مستغنى از تعريف ما و جهانى گرديده بخصوص در تحقيقات علمى و دخول و خروجش به مطالب و از مطالب و اداء سخن و حق مطلب دادنش در اين زمان بى قرين و در قرون گذشته كم نظير بوده و مبالغه نيست اگر بگويم.

انصاف مى دهم كه دليران و دليران

بسيار ديده ام نه بدين حسن و دلبرى

عالمى است محقق و ناطقيست مدقق مفسريست خبير و محدثيست بصير متكلمى است فاضل و واعظى است كامل جامع معقول و منقول حاوى فروع و اصول بسيار خوش محاوره و خوش مجلس منزلش مهبط اهل فضل و محفلش مجمع اهل كمال سينه اش باز و دستانش گشاده در قضاء حوائج مومنين و بالاخص روحانيين ساعى و در امور خير مساعى جميله دارد و از خدمات دينى و اجتماعى فرونمى گذارد.

در سال 1327 قمرى هجرى در تهران متولد شده و در خاندان علم و فضيلت و مجد و شرافت تربيت يافته و مقدمات و ادبيات و سطوح را نزد اساتيد بزرگ چون والد معظم خود و آشيخ يونس قزوينى و آشيخ على رشتى و معقول و فلسفه را از مرحوم ميرزا طاهر تنكابنى و آقا ميرزا محمود قمى و ميرزا مهدى آشتيانى استفاده نموده و حدود دو سال هم در زمان مرحوم آيت الله حايرى يزدى در قم توقف و از محضر اساتيد حوزه علميه بهره مند شده و بعد به تهران مراجعت و به ادامه تحصيل و مطالعه كتب مختلفه و متنوعه عصرى و قدماء گرديده و از هر خرمنى خوشه ها

چيده و از هر گلستانى گلها به دست آورده و با آن فكر سرشار و ذوق فراوان و استعدادى كه تنها موهبت خداونديست (و ذلك فضل الله يوتيه من يشاء) خريت ادب و تحرير سخنورى گرديده و خاص و عام و جاهل متقدم و متجدد را مجذوب بيان سحرآميز خود به مضمون (و ان من البيان السحر) نموده است.

من نمى گويم كه آن شمع جهان

هست پيغمبر ولى دارد بيان

حدود 6 سال در ماه رمضان و ده شب اول محرم از مسجد سلطانى با دنياى امروز از اسلام و غيره صحبت كرده و حقايق اسلام را با بيانى بس رسا و مليح خود به زبان عصرى به وسيله دستگاه فرستنده به مردم جهان رسانيده و اين به خدا فخر اسلام و مسلمين و به ويژه شيعيان اثنى عشر روى زمين است.

چندين سال متمادى ظهرهاى ماه رمضان در مسجد حاج سيد عزيزالله تهران صحبت مى كردند ده ها هزار نفر از طبقات مختلف، روحانيين و اساتيد دانشگاه و دبيران و آموزگاران و محصلين جديد و قديم و تجار و اصناف براى استماع سخنرانيهاى معظم له حاضر مى شدند و چون صحن مسجد و شبستانها و ايوانها و راهروهاى مسجد گنجايش آن همه جمعيت را نداشت.

قسمت مهمى از مستمعين در بازار و سراهاى اطراف مسجد اجتماع مى كردند و متجاوز از سى بلندگو كه در نقاط مختلف نصب مى شد صدا را به همه آنها مى رسانيد.

خاطرات آن مجلس باشكوه فراموش نشدنى است بسيارى از مشكلات دينى در آن مجلس مورد بحث قرار مى گرفت و حل مى شد و بسيارى از افراد منحرف با استماع آن سخنان نافذ به راه مى آمدند و از سقوط و تباهى رهائى مى افتند.

علامه فلسفى

روش نوينى را در منبر پايه گذارى كرد و تحول عميقى را در فن سخنرانى به وجود آورد روايات حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم و ائمه طاهرين عليه السلام را كه گوهرهاى گرانقدر اسلامى است با منطق علمى روز تشريح و توضيح نموده و در نسل تحصيل كرده اثر بسيار عميق گذارده و كتابهاى ايشان نمونه اى از اين روش نوين است.

در زمان حيات مرحوم آيت الله العظمى بروجردى قدس سره سالهاى متمادى به دعوت آن مرجع بزرگ و عاليقدر در دهه آخر صفر به قم مى رفتند صبح ها در منزل معظم له و شبها در صحن بزرگ قم به دعوت توليت آستانه براى جمعيت زيادى كه در صحن بزرگ و صحن كوچك و صحن موزه و خيابان مجاور صحن و شيخان گرد آمده بودند سخنرانى مى كردند سخنان ايشان علاوه بر آثار مفيدى كه در افكار تمام مردم مى گذارد براى فضلاء طلاب حوزه علميه كه به منبر علاقه داشتند آموزنده و سرمشق بود و از روش ايشان استفاده بسيار مى كردند، كليه مراجع بزرگ تقليد نجف اشرف و قم و مشهد مقدس از گذشته و معاصر عنايت مخصوص و توجه خاصى به معظم له داشته و دارند.

خلاصه استاد و علامه فلسفى از نوابغ زمان و از افرادى است كه مى توان درباره شخصيت علمى و اخلاقى او و مسافرتهايش به كشورهاى اسلامى حجاز و اعتاب عاليات و پاكستان و شهرهاى مهم ايران كه براى تبليغ رفته و منبرهاى مهيج و منابر معجزه آسا و خدمات دينى و اجتماعى و مبارزاتش با منحرفين و گروه هاى ضد اسلامى كتاب مستقلى نوشت.

از آثار علمى و قلمى اين استاد كه به طبع رسيده و جهانى

را به خود متوجه نموده كتب زير است كه براى تربيت كودكان و راهنمائى نسل جوان بهترين كتاب و آموزنده ترين منشوريست كه منتشر شده است.

1- گفتار فلسفى راجع به كودك از نظر وراثت و تربيت در دو جلد كه هر جلدى بيش از پانصد صفحه است.

2- گفتار فلسفى راجع به جوان از نظر عقل و احساسات در دو جلد كه هر جلدى بيش از پانصد صفحه است.

3- گفتار فلسفى آيه الكرسى يا پيام آسمانى توحيد در چهارصد صفحه.

يكى از شعراء معاصر درباره معظم له سروده است

او ستاد اوستادان بلاغت (فلسفى)

آنكه نامش زى فلك از عرشه منبر گذشت

ابن جوزى گرچه در يك آيه سالى حرف زد

بودى از امروز گفتى وى زمن برتر گذشت

(فلسفى) تنها نه در نطق و بيان باشد فريد

كلك وى از تيغ مردان دلاور در گذشت

در كتاب كودكش بنگر كه خودپيرانه گفت

از يونسكو خود كتاب وى مهين دفتر گذشت

ويژه از بهر جوانان اين كتاب تازه اش

انقلابى كرده خوش برپا كه از اختر گذشت

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آينه دانشوران (65 -64)، بزرگان رامسر (178)، گنجينه ى دانشمندان (390 -387 / 2).

فلسفيان، عبدالمجيد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد عبدالمجيد فلسفيان

محل تولد : دهدشت

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب سيد عبدالمجيد فلسفيان با شروع به تحصيل در سالهاي اخير مطالعات خود را به قرآن و نهج البلاغه اختصاص داده ام كه در زمينه نهج البلاغه دو كتاب «علي و پايان تاريخ» و «علي و جاري حكمت» را توسط انتشارات مسجد مقدس جمكران و انتشارات ليله القدر ناشر آثار استاد علي صفائي حائري (ع _ صاد) عرضه شده است كه كتاب اول عنوان

فرعي آن امام زمان (عج) در نهج البلاغه است و كتاب دوم شرح چهل حكمت از حكمتهاي نهج البلاغه مي باشد. در زمينه قرآن نوشته هايي همچون پيش زمينه هاي برداشت از قرآن تفسير سوره روم، لقمان، قمر و يوسف به رشته تحرير در آمده كه هيچكدام به چاپ نرسيده است. و فعاليت ديگري كه چند سال اخير به آن مشغول بوده ام همكاري با دوستان و شاگردان زنده ياد استاد علي صفائي حائري (ع _ صاد) براي نوشتاري كردن سخنرانيهاي ايشان در زمينه هاي مختلف معارف ديني بالاخص مباحثي در حوزه نهج البلاغه از جمله روش برداشت از نهج البلاغه شرح شقشقيه با عنوان مشكلات حكومت ديني شرح حكمت 147 با عنوان خط انتقال معارف و شرح خطبه 32 با عنوان روزگار ستمگر و...

فوزي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد فوزى نماينده ى (حضرت آيت اللَّه العظمى شريعتمدارى) از فضلاء خدمتگذار معاصر و دانشمند مجاهد و فعال شهرستان رضائيه است. وى سالها در حوزه علميه قم كسب علم و كمال نموده و پس از وصول به مراتب عاليه حسب الامر آيت اللهى براى خدمات دينى در رضائيه اقامت و خدمات ارزنده دينى و اجتماعى بسيارى از قبيل بناء مساجد و حمام و غيره در شهر و حومه آن نموده و اكنون به اقامه جماعت و تبليغ احكام و تنوير افكار و نشر معارف حقه ى اثنى عشريه در آن منطقه حساس مرزى كه از طرفى مرز اسلام و كفر و از سمتى هم مرز ولايت و تسنن است اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

فومني اريب، ابوالقاسم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد ابوالقاسم اريب فومنى از علماء محترم شهرستان فومن مى باشد. وى در اين شهر متولد شده و در بيت سيادت و شرافت پرورش يافته است. اسلاف و نياكان آنجناب همه از اشراف و اجلاء گيلان و منطقه فومن بوده اند. ايشان مقدمات را در فومن و سطوح را در شهرستان رشت خوانده آنگاه به تهران مسافرت و از محضر مرحوم آيت اللَّه آقاى حج شيخ محمدرضا تنكابنى (والد ماجد خطيب توانا و واعظ شهير جناب آقاى فلسفى) و مرحوم آيت اللَّه حاج سيد محمد تنكابنى و ديگران استفاده نموده و پس از آن به زادگاه خود مراجعت و بيش از چهل سالست كه در فومن به اقامه جماعت و خدمات دينى اشتغال دارند.

نگارنده. در حدود سى سال قبل كه براى ديدن يكى از دوستان به فومن مسافرت كردم آنجناب را ملاقات او را دانشمندى اديب و مانند شهرتش اريب يافتم.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

فومني حايري، محمدجعفر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ محمدجعفر فومنى حايرى از علماء ابرار و دانشمندان اخيار و ائمه جماعت بزرگوار كربلاى معلى بوده است. وى در فومن متولد شده و پس از رشد و خواندن مقدمات و سطوح در فومن و رشت مهاجرت به عراق نموده و در نجف و پس از آن در كربلا اقامت و از آيات عظام چون مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج سيد اسماعيل صدر و آيت اللَّه العظمى آميرزا محمدتقى شيرازى و ديگران استفاده نموده و پس از آن به اقامه جماعت و خدمات دينى و توسل به ذيل عنايت سالار شهيدان حضرت ابى عبداللَّه الحسين عليه الصلوة والسلام پرداخته تا در 1357 قمرى كه به مولايش ملحق و در جوار حضرتش مدفون گرديده است.

برگرفته

از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

فومني، جواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ جواد بن العالم الجليل حاج شيخ محمدجعفر فومنى مذكور از علماء فعال تهران بودند. وى در سال 1330 ق در كربلاى معلى متولد شده و در بيت علم و تقوا پرورش يافته و مقدمات سطوح را در آنجا از مرحوم والدش و ديگران فراگرفته و پس از آن به نجف مشرف و از محضر مرحوم آيت اللَّه آقا ضياءالدين عراقى و آيت اللَّه العظمى اصفهانى و آيت اللَّه حاج شيخ عبدالحسين رشتى و ديگران استفاده علمى نموده و در سن 27 سالگى در سال 1357 قمرى كه والد مبرورش فوت نمود به تهران مهاجرت و در خيابان خراسان اقامت و به خدمات دينى از اقامه جماعت و تبليغ احكام و تفسير قرآن در مسجدش و جلسات مذهبى پرداخته و در اثر مبارزات با فحشاء و منكرات مبتلاء به حوادث و طوفانها گرديده و سوانح و خاطرات عجيبى ديده تا در شب بيست و سوم ماه رمضان 1384 قمرى در اثر كسالتهاى روحى و جسمى بدرود حيات گفته و با تشييع جنازه كم نظيرى با دوش مردم عالم دوست تهران حمل به شهر رى و در صحن مطهر حضرت عبدالعظيم (ع) در مقبره واقع در قسمت شرقى صحن معروف به مقبره (علائى) مدفون گرديد.

آثار و باقيات الصالحات آن مرحوم

مرحوم فومنى با فداكاريها و پيگيريها و مجاهدات طاقت فرسائى كه داشت آثار گرانمايه اى از مساجد و دبستانهاى اسلامى و مجامع مذهبى از خود به يادگار گذاشت كه ذيلا اشاره مى شود.

1- مسجد نو واقع در خيابان خراسان (شماره 1)

2- كودكستان فومنى در خيابان خراسان

3- دبستان ملى فومنى در خيابان خراسان (پسرانه)

4- دبستان ملى فومنى در خيابان خراسان

(دخترانه)

5- مسجد نو شماره (2) واقع در كوچه نظام

6- شركت تعاونى روزى (دهشاهى).

7- از آثار باقيه وجود فرزندان برومند مخصوص ثقةالاسلام والمسلمين آقاى آقا شيخ حسين فومنى فرزند ارشد ايشان مى باشد كه اكنون به جاى ايشان در مسجد نو خيابان خراسان امامت و به خدمات دينى اشتغال دارند.

ايشان در تهران متولد شده و تحصيلات جدى و مقدماتى را در آنجا خوانده آنگاه به قم آمده و چند سالى به تحصيل سطوح وسطى و نهائى مشغول و پس از فوت مرحوم والدش ديگر نتوانست در قم مانده و ادامه به تحصيل دهد ناچار به تهران برگشته و به خدمات دينى و اداره ى مؤسسات مذهبى والدش اشتغال دارد و واقعاً مصداق حديث نبوى (او ولد صالح يستغفر له) مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

فهري زنجاني، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد احمد فهرى زنجانى ابن السيد الجليل و العالم النبيل الحاج سيد سجاد فهرى زنجانى از دانشمندان معاصر تهران مى باشند. وى در سال 1301 شمسى در زنجان متولد گرديد. والد معظم ايشان در مقام منبر (به اعتراف همه شناسايان) شخصيت بارز و منحصر بفرد زنجان بوده و هستند و اكنون اواخر دهه ى هشتم يا اوائل دهه نهم عمر را مى گذرانند.

حجةالاسلام سيد احمد فهرى تقريبا يكسال پس از فوت مرحوم آيت اللَّه حائرى يزدى به قم مشرف شده و پس از يكسال و اندى توقف در آن ديار و استفاده از درس سطح حضرت آيت اللَّه العظمى آقاى نجفى مرعشى در سال 1320 شمسى تشرف به نجف اشرف حاصل كرده و از محضر آيات عظام آقاى آقا ميرزا باقر زنجانى سطحا و خارجا و آيت اللَّه العظمى خوئى و مرحوم آيت اللَّه سيد جمال گلپايگانى استفاده

خارج نمود.

و پس از استماع يك دوره و نيم درس خارج اصول حضرت آيت اللَّه خوئى در سال 1330 به ايران مراجعت و مدت 14 سال در كرمانشاه اقامت داشته و در مسجد جمعه كرمانشاه اقامه جماعت مى نمود و ضمنا در زمينه ى تبليغات مذهبى در كرمانشاه كه مركز فرقه ى على اللهى ها مى باشد زحمتى فراوان متحمل شدند.

و سپس در سال 1345 به تهران مهاجرت نموده و اكنون نيز در آنجا به انجام وظايف مذهبى اشتغال دارند و در مدت اقامت در تهران آثارى علمى از ايشان به طبع رسيده كه ذيلاً مى خوانيد.

1- كتاب سالار شهيدان در تحليل انگيزه واقعى امام شهيد عليه السلام در خروج از مدينه و حركت بكربلا.

2- ترجمه ى خصال صدوق.

3- ترجمه ى عبداللَّه سبا در دو جلد تأليف آقاى حاج سيد مرتضى عسكرى

4- اسس المنطقيه.

5- آهى سوزان بر مزار شهيدان ترجمه ى «اللهوف على قتل الطفوف»

6- معراج روحانى. معظم له در سال 1385 ه.ش وفات نمود.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

فهري، سجاد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد سجاد فهرى زنجانى والد ماجد حجةالاسلام والمسلمين حاج سيد احمد فهرى زنجانى از وعاظ و گويندگان مشهور زنجان بوده است وى در شهر زنجان متولد شده و قسمتى از مقدمات و سطوح را در آنجا خوانده و از راه منبر به تبليغ دين پرداخته تا در سال 1394 قمرى كه در تهران وفات و در قم به خاك رفته است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

فهيمي، عزيزالله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عزيزالله فهيمي

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد

زندگينامه علمي

اينجانب عزيز الله فهيمي در سال 1340 در بخش خلجستان قم متولد شدم. تحصيلات ابتدايي را در قم و تهران سپري نمودم و تحصيلات دوره راهنمايي و دبيرستان را در تهران گذراندم. بعد از اخذ ديپلم و خدمت سربازي در سال 1361 وارد حوزه علميه قم شدم و در مدرسه علميه امام صادق (ع) مقدمات را گذراندم و سطح 2 و 3 و 4 را از دروس آزاد حوزه استفاده كردم كه نام اساتيد محترم حوزه را در جدول آتي ذكر كرده ام. از سال 1370 مشغول درس خارج شدم و پس از ده سال درس خارج رساله سطح 4 خود را با عنوان مباني و قلمرو اصل حجت در حوزه علميه قم تدوين نمودم كه اين رساله در بهار سال 1385 دفاع گرديده است. همزمان با دروس حوزه از زمان اشتغال به سطح 3 حوزه وارد دانشگاه تهران شدم و در رشته حقوق قضايي در سال 1371 ليسانس گرفتم و در سال 1377 از دانشگاه شهيد بهشتي در همين رشته فوق ليسانس گرفته و رساله علمي خود در زمينه ارث اقليتهاي

ديني ايران در مقايسه با قوانين اسلام را تدوين نمودم كه بعدها به صورت كتاب مستقل چاپ شد. در سال 1377 بعد از فارغ التحصيلي از دانشگاه شهيد بهشتي به عنوان عضو هيات علمي در دانشگاه قم مشغول تدريس شدم كه منافاتي با تحصيل حوزوي هم نداشت. در سال 1381 براي تكميل تخصص دانشگاهي وارد دانشگاه امام صادق (ع) تهران شدم و در رشته دكتراي حقوق خصوصي مشغول تحصيل شدم كه تا كنون ادامه دارد. تا كنون دهها پايان نامه علمي حوزوي و دانشگاهي زير نظر اينجانب تدوين شده است و دهها مقاله علمي و نشريات معتبر علمي چاپ گرديده است و پايان نامه علمي سطح 4 اينجانب نيز با عنوان مباني و قلمرو اصل حجت در معاملات در دست چاپ مي باشد. در دانشگاه در رشته حقوق قضايي در سطوح ليسانس و فوق ليسانس در دروس مختلف تدريس داشته ام. در حوزه نيز دروس مختلف فقهي و اصولي مثل لمعه و اصول و مكاسب را تدريس نموده ام.

فيروزآبادي، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 1344 -1251 ش)، عالم امامى و نيكوكار. در فيروزآباد از روستاهاى رى در خانواده اى فلاحت پيشه به دنيا آمد. مقدمات علوم را در تهران فراگرفت و در فقه و اصول از محضر سيد على اكبر تفريشى و سيد ريحان الله كشفى بروجردى و ديگران استفاده برد. سپس به عراق مهاجرت نمود. در نجف از محضر آيت الله ميرزاحسين خليلى تهرانى و آخوند خراسانى و در كربلا از آيت الله سيد اسماعيل صدر بهره ها برد. آن گاه به ايران بازگشت و در زادگاهش به انجام وظائف دينى مشغول شد. از دوران كودكى در انديشه خدمت به خلق خدا بود و

حتى المقدور از آنان دستگيرى مى كرد. در اوايل مشروطيت چهار دوره نماينده ى مجلس شوراى ملى بود. حضورش در مجلس تنها براى دفاع از حقوق ملت بود چنان كه يك ريال از حقوق ماهيانه آنجا را تصرف نكرد و حقوق جمع شده ى چندين ساله را با اجازه ى مراجع تقليد به بناى بيمارستانى در شهر رى اختصاص داد. وى تا اواخر عمر از رسيدگى به وضع بيماران كوتاهى نمى كرد و حتى تا نيمه هاى شب به قسمتهاى مختلف بيمارستان سركشى و از بيماران دردمند بيدار عيادت مى كرد. وى در مقبره اى كه در كنار بيمارستان براى خود بنا كرده بود به خاك سپرده شد. از آثار خيرش: بيمارستان هزار تخت خوابى، زايشگاه و درمانگاه فيروزآبادى؛ پرورشگاه و دارالايتام؛ مسجد جامع فيروزآبادى؛ مقبره ى فيروزآبادى؛ مدرسه ى رضائيه؛ مسجدى در فيروزآباد.[1]

از علماى روحانى معاصر (ف. تهران امرداد 1344 ه.ش). وى از مردان خير عصر بود و بيمارستان فيروزآبادى در شهر رى به همت وى تأسيس شده.

مرحوم حاج سيد رضا بن السيد الجليل السيد هاشم بن السيد عبدالكريم الحسينى فيروزآبادى عالمى جليل و دانشمندى خدوم از مشاهير علماء متقى و خدمتگزار معاصر ما بود كه شب و روز خود را مصروف خدمات اجتماعى بالخصوص طبقات بيچاره گان و بينوايان قرار داده و شهرت اخلاق كريمانه اش بشرق و غرب عالم رفته.

ولادتش در سال 1288 قمرى و يا بنابر نقل صاحب (الذريعه) (در قسم دوم از جزء اول) نقباء البشر (779) در سال 1290 قمرى در قريه فيروزآباد شهر رى واقع شده و در سال 1385 قمرى در سن نود و هشت سالگى در شهر رى از دنيا رفته و در مقبر مخصوص خود جنب مسجد جامع فيروزآبادى

و بيمارستانش كه از آثار اوست مدفون و اكنون از مزارات عموم مردم رى و تهران ميباشد.

وى در خانواده متوسط الحال و نجيب و اصيل فلاحت پيشه اى پرورش يافته و از دوران كودكى بفكر خدمت بخلق خدا و بيچاره گان بود و حتى المقدور از آنها دستگيرى مى كرد. مقدمات علوم و سطوح فقه و اصول را در تهران و رى در خدمت مرحوم آيت اللَّه حاج سيد على اكبر تفريشى مدفون در رى و آيت اللَّه آقا سيد ريحان اللَّه كشفى بروجردى و غيره خوانده آنگاه مهاجرت به عراق نموده و از محضر آيت اللَّه حاج ميرزا حسين خليلى تهرانى و آخوند خراسانى در نجف و آيت اللَّه حاج سيد اسمعيل صدر در كربلا استفاده نموده سپس مراجعت به ايران و در زادگاه خود (فيروزآباد) به انجام وظائف دينى از اقامه جماعت و تعليم احكام نموده و در اوائل مشروطيت چهار دوره از مردم رى و تهران انتخاب براى مجلس شوراء ملى گرديده و ايشان جهت دفاع از حقوق ملت و خدمت به مردم به مجلس مزبور رفته ولى يك ريال از حقوق آنجا را تصرف ننموده تا چندين سال كه حقوقش در صندوق جمع شد باجازه از مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ محمدتقى بافقى يزدى و بعضى ديگر از مراجع اقدام ببناء بيمارستان در شهر رى نمود و خود تا اواخر عمرش از رسيدگى كردن بوضع بيماران كوتاهى نمى كرد و نيمه شب به قسمتهاى مختلف بيمارستان رفته و از بيماران عيادت نموده و از آنها تفقد مى فرمود. آثار بسيارى از اين عالم بزرگوار مانده كه قسمتى از آنها را مى نگارم:

1- بيمارستان فيروزآبادى كه اكنون بيش از هزار تخت و سه ساختمان سه

طبقه بزرگ دارد.

2- زايشگاه كه نيز مجهز به همه گونه وسائل براى آسايش و زايش بانوانست.

3- درمانگاه فيروزآبادى.

4- پرورشگاه و دار الايتام براى اطفال بى پدر و بينوا.

5- مسجد جامع فيروزآبادى كه اكنون فرزند ارجمندش حجةالاسلام حاج سيد محمد فيروزآبادى در آن اقامه جماعت مى كنند.

6- مقبره فيروزآبادى جنب مسجد و بيمارستانش.

7- مسجدى در قريه فيروزآبادى.

8- مدرسه رضائيه در خيابان سيروس جنب حسينيه و مسجد تكيه رضاقلى خان.

فرزند سيدهاشم فيروزآبادى است. در 1250 در قريه فيروزآباد متولد شد. از سن ده سالگى به تحصيلات قديمه نزد علماى عصر در تهران پرداخت و مدتى نيز در نجف اشرف علوم معقول و منقول را فراگرفت و پس از مراجعت به ايران، به تكاليف شرعى پرداخت و حوزه ى درس دائر نمود. در دوره ى سوم كه انتخابات مجلس مصادف با جنگ بين المللى اول بود، از طرف مردم شهر رى به وكالت مجلس انتخاب گرديد. در ادوار ششم و هفتم نيز وكيل مردم شهر رى در مجلس شوراى ملى بود. آخرين بار در دوره ى چهاردهم وكيل شد. در مجلس به خاطر سن او كه از هفتاد تجاوز نموده بود، سر و صدا شد ولى سرانجام اعتبارنامه ى او به تصويب رسيد. وى در مجلس از وكلاى پر سروصدا شد و با تمام لوايح دولت مخالفت مى نمود. فيروزآبادى مردى خير و نيكنام بود و در تمام مدت نمايندگى دينارى از مجلس حقوق نگرفت و آن را اختصاص به تاسيس بيمارستانى در شهر رى داد. ابتدا باغ حرمت الدوله را در شهر رى با كمك مردم خير خريدارى كرد و يك بيمارستان صدتختخوابى در آنجا احداث نمود، مجددا يك بيمارستان سيصد تختخوابى در جنب آن

بنا كرد و سرانجام بيمارستان را به هزار تختخوابى تبديل نمود. همچنين يك دانشگاه بزرگ و مدرن و مسجد معظمى جنب بيمارستان ساخت و يك پرورشگاه و دارالايتام نيز پى ريزى كرد. وفات او در سال 1344 در سن 94 سالگى اتفاق افتاد. روزى كه دار فانى را وداع گفت، از مال دنيا چيزى جز دوازده فرزندش باقى نگذاشت. اين مرد خير غالبا هزينه ى شخصى خود را صرف بيمارستان مى كرد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

منابع زندگينامه :[1] شرح حال رجال (98 / 5)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 780 -779 / 14)، گنجينه ى دانشمندان (632 -631 / 4)، ياد نامه ى آيت الله سيد رضا فيروزآبادى.

فيروزكوهي، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

على اكبر بن مرحوم ثقةالاسلام آشيخ محمدباقر فيرزوكوهى متوفى 1328 شمسى و 1369 قمرى از فضلاء معاصر است در حومه آمل- وى در سال 1340 قمرى در قريه آسور فيروزكوه متولد شده و پس از رشد اصول عقايد و قرآن و كتب فارسى و غيره را نزد والدش و مكتب دار محل فراگرفته و در سال 1311 شمسى داخل دبستان دانش آمل شده و با استعداد زيادى كه داشتند دروس فارسى جديد را در مدت كوتاهى به پايان رسانيده و در سال 1314 شمسى مشغول به تحصيل مقدمات گرديده و در سال 1315 شمسى به قم مهاجرت نموده و در ايام تحصيلى در آنجا و ايام تعطيل هم در قصبه آسور به خواندن پرداخته و در قم ادبيات مانند مطول و غيره را از مرحوم حجةالاسلام حاج ميرزا محمدعلى اديب تهرانى فراگرفته و شرح لمعه را خدمت آيت اللَّه العظمى آقاى مرعشى نجفى خوانده و چندى هم در آمل توقف و بقيه شرح لمعه را

نزد آيت اللَّه آقاى آقا محمد غروى تكميل نموده و باز به قم آمده و رسائل را از محضر آيت اللَّه العظمى گلپايگانى و مرحو آيت اللَّه حاج شيخ ابوالقاسم اصفهانى و مكاسب را خدمت مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ مهدى مازندرانى استفاده نموده و بعد مشرف به عراق و در كربلاى معلى از درس مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج آقا حسين قمى بهره مند گرديده ولى بواسطه موانعى از ادامه و اقامت در آنجا محروم و بوطن برگشته و باز به قم آمده و كفايه را از مرحوم آيت اللَّه حاج سيد محمد داماد و آيت اللَّه العظمى حاج سيد احمد خوانسارى و مقدارى مرحوم آيت اللَّه حاج آقا روح اللَّه كمالوند خرم آبادى استفاده نموده و بعد به درس خارج حضرت آيت اللَّه العظمى بروجردى و مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ مهدى مازندرانى و خارج اصول مرحوم آيت اللَّه آقاى داماد و آيت اللَّه العظمى امام خمينى حاضر شده و از محاضر و خرمن علوم آنان خوشه ها چيده و هم درس تفسير قرآن را از مرحوم شيخ مهدى ذكور و آيت اللَّه علامه طباطبائى آموخته و نيز درس معقول منظومه را از استاد منتظرى و اسفار را از علامه طباطبائى مستفيض شده و بعد از فوت مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى بنابر اصرار عده اى از مردم آمل و اهالى محترم محمودآباد كه سابقه ممتدى در آنجا داشتند منتقل به محمود آباد شده و از سال 1349 تا حال تحرير در مسجد جامع آنجا به اقامه جماعت و تبليغ احكام و ترويج دين اشتغال دارند ادام اللَّه توفيقاته

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

فيروزمهر، محمد مهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدمهدي فيروز مهر

محل تولد : بابل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1346/1/1

زندگينامه علمي

سال 62 وارد حوزه علميه امام جعفر صادق (ع) در رستمكلاي بهشهر شدم تا سال 64 مقدمات دروس حوزوي را به اتمام رساندم و سال تحصيلي 65 روانه مشهد شدم و تا سال 69 در حوزه مشهد اشتغال به تحصيل داشتم؛ زمستان 69 وارد حوزه علميه قم شدم و دروس سطح حوزوي را ادامه دادم. سال 72 سطح را به اتمام رساندم و به دنبال آن در درس خارج فقه آيت الله فاضل لنكراني و خارج اصول آيت الله صالحي مازندراني حضور پيدا كردم و همزمان با آن در رشته تخصصي تفسير و علوم قرآن شركت كردم كه سال 77 دوره چهار ساله اين رشته علمي را به پايان رساندم و همزمان با تحصيل در اين رشته، سال 76 دوره كارشناسي ارشد فلسفه و كلام اسلامي در دانشگاه قم را آغاز كردم كه در سال 79 از پايان نامه اين دوره دفاع كرده و مدرك اين رشته را اخذ كردم. همزمان با تحصيل در تخصصي تفسير و علوم قرآن و تحصيل در دانشگاه با مركز فرهنگ و معارف قرآن به عنوان محقق علوم قرآني همكاري مي كردم كه تا الآن كم و بيش ادامه دارد.

فيض دزفولي، فخرالدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد فخرالدين بن محمدعلى بن عبداللَّه بن عبدالكريم بن شاه مير بن محمد مهدى بن سيد محمد شفيع بن مرتضى بن سيد حبيب اللَّه بن سيد ولى الدين (گوشه) ابن محمد بن احمد بن سيد عبداللَّه بن سيد شمس الدين محمد بن سيد تاج الدين بن سيد شرف الدين بن سيد حسين بن سيد عالى بن سيد صدرالدين بن سيد نظام الدين بن سيد محمود بن سيد جمال الدين بن سيد محمود

بن سيد محمود بن سيد صدرالدين مظفرالدين بن سيد احمد بن سيد عبداللَّه بن امام موسى بن جعفر عليهماالسلام از علماء ابرار معاصر تهرانست.

وى كه با بيست و هفت واسطه بامام هفتم منتهى مى شود در حدود سال 1314 قمرى در دزفول متولد شده و پس از پرورش و خواندن مقدمات و سطوح، از محضر علماء اعلام دزفول بالاخص آيت اللَّه معزى و ديگران استفاده نموده و در سال 1361 قمرى به تهران مهاجرت نموده و تاكنون در اين عاصمه تشيع به اقامه نماز جماعت و ترويج دين و تبليغ احكام اشتغال دارد.

از باقيات الصالحات معظم له فرزند برومند ايشان جناب حجةالاسلام آقا سيد على فيض از ائمه جماعت معاصر تهرانست. وى در سال 1349 قمرى در شهر و بلده دزفول از مرحومه بى بى زهرا بيكم صبيه مرحوم آيت اللَّه آقا سيد ابوالقاسم موسوى دزفولى متولد و در معيت والدش به تهران آمده و پس از تحصيلات ابتدائى و خواندن مقدمات عربى به قم مشرف گرديده و از محضر مدرسين حوزه بهره مند گرديده و جهت كسالت مزاج پدر گراميش به تهران برگشته و تاكنون در تهران و حومه آن (و صفنارد) بانجام وظائف دينى اشتغال دارد.

داراى آثار عديده اى مى باشد كه ذيلاً توضيح ميدهم.

1- كتاب كربلا يا كانون انقلاب 2- مقاله اى در بعثت نبى اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم 3- مقاله اى در ارتحال و بزرگداشت مرحوم آيت اللَّه حجت 4- مقاله اى تحت عنوان سعادت واقعى كدام است 5- شرح مرحوم ضيائى دزفولى (مولى محمد رشيد) و چندين مقاله ديگر.

سيد فخرالدين بن العالم الجليل والفقيه النبيل حاج سيد محمدعلى فيض دزفولى ايشان در سال 1311 قمرى از مرحومه

علويه بى بى ساره بيگم صبيه مرحوم حجةالاسلام والمسلمين آسيد محمدصادق دزفولى فرزند آسيد محمدعلى كه برادر عالم عامل عارف آسيد صدرالدين كاشف دزفولى صاحب تاليفات عديده در اخلاق و سير و سلوك بودند متولد شده و پس از تكميل مقدمات قسمتى از سطوح را در محضر مرحوم آيت اللَّه آشيخ محمدمهدى بيگدلى دزفولى و مرحوم آيت اللَّه آقا سيد عبدالمهدى داعى دزفولى استفاده نموده و هم از محضر مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ محمدرضا معزى دزفولى و آيت اللَّه آسيد ابوالقاسم موسوى دزفولى پسرعموى خود بهره مند شده و پس از فوت مرحوم والدش آيت اللَّه آقا سيد محمدعلى بن امر و وصيت آن مرحوم به امامت مسجد و تدريس و تسجيل معاملات و خدمات دينى پرداخته و هم فصل دعاوى و خصومات مى نمودند كه شرح و بسط آن بسيار و موجب اطناب است.

آنجناب سفرى به عتبات عاليات جهت زيارت و شركت در درس آيات عظام و مراجع فخام به نجف و ملاقات برادر ارجمند و بزرگتر خود مرحوم حجةالاسلام والمسلمين آيت اللَّه حاج سيد اسداللَّه فقيه دزفولى (پدر عيال فرزند گراميش) كه مقيم نجف اشرف بودند نموده و در درس مرحوم آيت اللَّه فيروزآبادى و مرحوم آيت اللَّه نائينى و آيت اللَّه اصفهانى قدس اللَّه اسرارهم شركت و با دريافت اجازه اجتهاد به دزفول مراجعت نمودند.

معظم له با چند نفر از علماء ربانى كه صاحب مقامات معنوى بودند مانند مرحوم آيت اللَّه آشيخ حسين آستانه اى (صاحب مدرسه علميه در آستانه لاهيجان) و مرحوم حجةالاسلام عارف و عالم ربانى دائى پدر خود حاج سيد حسين ظهيرالاسلام دزفولى و مرحوم عالم عامل و عابد كامل حجةالاسلام حاج شيخ حسنعلى اصفهانى روابط معنوى داشتند.

آن مرحوم مضافاً از مقامات

فقهى اطلاعات بسيارى از طب قديم و گياه شناسى داشت كه آن را از دائى خود مرحوم سيد محمدعلى سيدالحكماء كه قريب پانزده سال در هندوستان به تحصيل طب و گياه شناسى اشتغال داشت فراگرفته بود. و به اذكار و اوراد و توسلات و تزكيه اخلاق اعتقاد تام و اهتمام تمام داشت.

در سال 1361 قمرى براى امر خير برادرش مرحوم حجةالاسلام آسيد محمدمهدى ضيائيان به تهران آمده و روى جهاتى بنابر توقف و توطن گذارده و قريب ده سال در مسجد حاج ابوالفتح سه راه نايب على وقع در جنب خيابان مولوى به اقامه جماعت و ترويج دين پرداخته سپس آنجا را ترك و در مسجد حجتيه مقابل منزل خود به امامت مشغول و در اين اواخر به واسطه كسالت و ضعف مزاج و ضيق نفس از رفتن مسجد محروم و در زمستان به اهواز مسافرت تا در شب جمعه 12 ذيحجةالحرام 1394 قمرى داعى حق را لبيك گفته و پس از تشييع عظيمى از دزفول وطن و زادگاهش بنابر وصيتش حمل به قم و در وادى السلام در آرامگاه مرحوم حجةالاسلام حاج سيد محمدمهدى ضيائيان دزفولى دفن گرديد

و مجالس عديده اى در قم و تهران و دزفول و اهواز و غيره براى او گذارده شد آن مرحوم از غالب مراجع قم مانند مرحوم آيت اللَّه بروجردى و آيت اللَّه حجت و آيت اللَّه خونسارى و مرحوم و آيت اللَّه صدر و ديگران اجازه روايتى و امور حسبيه داشتند. عاش سعيداً و مات سعيداً حشره اللَّه مع السعداء والشهداء والصالحين و حسن اولئك رفيقا.

از باقيات الصالحات اوست فرزند ارجمندش حجةالاسلام و مروج الاحكام آقاى حاج سيد على فيض دزفولى.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان

(جلد ششم)

فيض، محمدعلي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد علي فيض

محل تولد : لاهيجان

شهرت : فيض گيلاني

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1303/1/1

زندگينامه علمي

آية الله محمدعلي فيض گيلاني در سال 1303 هجري شمسي در يكي از روستاهاي لاهيجان و در ميان خانواده اي متديّن به دنيا آمد. پدرش دروس حوزوي را تا لمعتين به پايان رسانيده بود و به دليل عارضه لكنت زبان ، به كار كشاورزي مي پرداخت و از همان راه روزگار مي گذراند. او كه به اخلاص و پرهيزگاري مشهور بود مورد اعتماد مردم روستا و مرجع حل مشكلات و اختلافات آنان بود. استاد فيض گيلاني تحصيلات خود را از مكتب خانه شروع كرد و پس از به پايان بردن آن به دبستان رفت. در دبستان به دليل هوش سرشار و توانايي بسيار، مورد استقبال معلمان قرار گرفت و با تصميم آنان تحصيلات خود را از سال سوم دبستان آغاز كرد. او سه سال نيز به دبيرستان رفت و پس از آن به تحصيل علوم حوزوي رو آورد. او كه تحصيلات حوزوي خود را در سال 1322 آغاز كرده بود، در مدت كوتاهي دروس مقدمات را به پايان رسانيد و در محضر استادان بزرگواري دروس دوره سطح را پي گرفت و پس از اتمام سطوح عالي به درس خارج استادان مشهور آن روزگار راه يافت. او در سالهاي تحصيل خود، همواره در دروس اخلاق شركت جدي داشت و مي كوشيد علم خود را با عمل درهم آميزد و نيز به مطالعه كتابهاي جنبي علاقة بسيار داشت. استاد فيض در سالهاي تحصيل خود به محضر عالمان بسياري راه يافت. او مطوّل را در محضر شهيد آية

الله مطهري (ره ) و سيوطي را نزد شيخ اسدالله اصفهاني آموخت. شرح لمعه را در محضر شهيد آية الله صدوقي (ره ) و شيخ حسن علي اصفهاني فرا گرفت. دروس رسائل و مكاسب و كفايه را نيز در نزد آية الله سلطاني طباطبايي (ره ) كه از استادان بنام آن روزگار بود آموخت. با پايان يافتن دروس سطح و نيز اندكي پيش از آن، به درس خارج آية الله العظمي بروجردي (ره ) رفت و همزمان در دروس خارج امام خميني (ره ) نيز شركت داشت. استاد اصلي او در دروس خارج امام (ره ) بود؛ اما با تبعيد آن مرجع حماسه آفرين، وي مجبور شد در دروس ديگر شركت كند كه از جمله آنان درس آية الله العظمي محقق (ره ) بود. استاد فيض، در طي اين سالها در دروس اخلاق امام خميني (ره ) شركت جدّي داشت و با بسياري از فضلاي آن روزگار، رابطه دوستي داشت و دروس پيش آموخته را مباحثه مي كرد كه از جمله آنان حجة الاسلام و المسلمين امينيان _ امام جمعه آستانه اشرفيه است . استاد فيض گيلاني در سالهاي عمر پربركت خود، خدمات فرهنگي بسياري را به انجام رسانيده است، از جمله آن مي توان به ساخت چند مسجد در مناطق محروم اشاره كرد كه خود باعث تحولات عظيمي در آن مناطق شد، او پيش از انقلاب و پس از آن در ايام حجّ در بعثه امام (ره ) خدمات بسياري را براي حجّاج فراهم آورده و در ساماندهي امر حجّ و آشنايي واقعي با احكام و اهداف آن نقش مهمي را ايفا كرده است. او سالها در دانشگاهها به تدريس علوم و معارف اسلامي مي پرداخته، و مدتي

نيز نماينده امام (ره ) در دانشگاه الزهرا(س ) بوده است. استاد فيض چند كتاب تأليف نموده كه هنوز به چاپ نرسيده است؛ از جمله آنان تاريخ و زندگي عالمان لاهيجان است. استاد فيض گيلاني در سالهاي حكومت خاندان پهلوي، فعاليتهاي مبارزاتي بسياري را به انجام رسانيده است. او كه خود از شاگردان امام (ره ) بود همچون ديگر شاگردان آن مرجع بزرگ و نيز همچون مردم ظلم ستيز ايران در مبارزات و تظاهرات بسياري شركت كرده است. او در زمان رژيم طاغوت منزلي را كه در قم به تازگي خريده بود، به درخواست اطرافيان امام (ره ) در خدمت امام (ره ) قرار داد. اين قضيه، مدتي پس از تبعيد امام (ره ) به تهران بود. فعاليتهاي سياسي استاد فيض به پيش از انقلاب محدود نشد. وي پس از انقلاب نيز در عرصه هاي گوناگوني به خدمت پرداخت . او در طول سالهاي دفاع مقدس، بارها در جبهه هاي جنگ حضور يافت و ضمن تبليغ مباني اعتقادي اسلام ، انگيزه و شعف رزمندگان را دو چندان مي ساخت.

فيضي طالب، عزيز

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عزيز فيضي طالب

محل تولد : الشتر لرستان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب عزيز فيضي طالب در خانواده اي روستايي با آداب و سنن مذهبي سنتي در اسفند ماه 1344 شمسي چشم به جهان گشودم. دوران ابتدايي را همزمان با اعزام سپاه دانش به مناطق روستايي و عشايري كشور در سال 1351 شمسي آغاز نموده و در سال 1355 شمسي تحصيلات ابتدايي را با موفقيت سپري كردم. دوره راهنمايي را با تشويق برادرم آغاز كرده و براي صعود از نردبان ترقي علمي از روستاي زادگاه خود مهاجرت نموده و

به شهر خرم آباد (مركز استان لرستان) هجرت نمودم و تا پايان دوران متوسطه در آن ديار به تحصيل مشغول بودم كه به علت اوج جنگ تحميلي به مدت دو سال و چهار ماه در مناطق جنوب مشغول سپري كردن دوران خدمت وظيفه بودم، همين ايام در امتحان ورودي دانشگاه علوم اسلامي رضوي شركت نموده و در آن آزمون رتبه قبولي كسب نمودم و عملا در آبان ماه 1367 تحصيل دورس حوزوي را با شيوه جديد در دانشگاه علوم اسلامي رضوي (مشهد مقدس) آغاز كردم و علاوه بر دروس پايه به مكالمه زبان انگليسي و عربي تسلط نسبي پيدا نمودم. در سال 1372 همزمان با مهاجرت از شهر مشهد مقدس به قم در كنكور سراسري شركت و در رشته حقوق دانشگاه مفيد پذيرفته شدم و در سال 1376 موفق به دريافت دانشنامه كارشناسي گرديدم. پس از يك سال وقفه در سال 1378 در آزمون ورودي كارشناسي ارشد رشته حقوق خصوصي پذيرفته شده و در سال 1382 از پايان نامه كارشناسي ارشد كه بررسي فقهي _ حقوقي مباني رياست شوهر نام داشت، دفاع كردم. در فاصله 1367 تا 1382 پايه و اساس تحصيلات، دروس حوزوي بود و فعاليتهاي دانشگاهي در وضعيت جانبي قرار داشت. در سال 1379 در آزمون ورودي كانون وكلاي مركز شركت كردم كه پس از موفقيت در آزمون ورودي دوره كارآموزي را سپري كرده و در اختبار كتبي و شفاهي نيز رتبه قبولي دريافت كردم و در 20/9/1382 پروانه پايه وكالت دادگستري را اخذ نمودم كه اكنون با محور قرار دادن دروس حوزوي از پروانه وكالت به عنوان ابزاري براي ارتباط با

عالم نظر و عمل بهره مي گيرم.

قاضي اصفهاني، ابوطالب محمود

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 585 ق)، مدرس، خطيب، محدث و فقيه شافعى. نزد محيى الدين محمد بن يحيى شهيد فقه آموخت، و در خلاف نامى شد، و در اين طريقه «تعليقه»اى نگاشت كه گوياى فضل و برترى وى بر بسيارى از همگنان اوست. او بين فقه و تحقيق جمع كرد. در تدريس يكى از اعجوبه ها به شمار مى آمد. او مدتى در اصفهان تدريس كرد.در وعظ و خطابه نيز چيره دست بود. از آثارش «تعليقه» و «طريقه»، در خلاف است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ايضاح المكنون (299 / 1)، سير النبلاء (227 / 21)، شذرات الذهب (284 / 4)، معجم المؤلفين (182 / 12)، وفايت الاعيان (174 / 5)، هديه العارفين (404 / 2).

قاضي زاده، كاظم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

كاظم قاضي زاده

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1340/1/1

زندگينامه علمي

تحصيلات دبستان و دبيرستان را به سرعت طي كرد و در سال 1356 (16 سالگي) به دانشگاه و در رشته فيزيك مشغول تحصيل شد. همراه با انقلاب فرهنگي به حوزه علميه قم آمد دروس سطح را نيز در حدود شش سال فرا گرفت و ازسال 1366 به درس خارج اساتيد حوزه حاضر شد. وي تا سال 1380 (به مدت 15 سال) از دروس خارج حوزه بهره برد. اهم اساتيد وي به ترتيب استفاده زماني بيشتر عبارتند از: آيت الله تبريزي، آيت الله سيد كاظم حائري، آيت الله منتظري، آيت الله سيد محمود هاشمي، آيت الله جوادي آملي (در تفسير)، آيت الله سيد موسي شبيري، آيت الله محمد فاضل لنكراني و آيت الله وحيد خراساني. گرچه وي اقدامي جهت اخذ مدرك رسمي از حوزه علميه نكرده

است اما در امتحان كتبي و شفاهي مجلس خبرگان در سال 1377 كه در سطح تاييد تجربي در اجتهاد داوطلبان شركت و در نامزدي مجلس خبرگان رهبري برگزار مي شد شركت كرده و با درجه عالي موفق به قبولي در امتحانات مربوطه شد. وي درسال 1371 همزمان با تحصيلات فردي در دوره كارشناسي ارشد تربيت مدرس قم تحصيل كرد و با ادامه آن در مقطع دكتري علوم قرآن و حديث در اين رشته نيز موفق به اتمام شد. اهم فعاليتهاي علمي وي تدريس در حوزه و دانشگاه بوده است. از سال 1360 تدريس حوزوي را با تدريس ادبيات و منطق شروع كرد و در ادامه با تدريس فقه و اصول ادامه داد. در آغاز مدارس رضويه و رسالت محل تدريس وي بود ولي در سطوح عالي حوزه در مدرسه آيت الله گلپايگاني، مسجد امام زين العابدين و مدرسه آيت الله بروجردي مشغول به تدريس بوده و هست. هم اكنون پنج سال است كه به تدريس خارج فقه اشتغال دارد. از سال 1380 نيز تدريس در دانشگاه را آغاز كرد و هم اكنون در مقاطع دكتري و كارشناسي ارشد به تدريس تفسير و علوم قرآن، حديث و رجال نيز اشتغال دارد.

قاضي زاهدي، ابراهيم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابراهيم قاضي زاهدي

محل تولد : گلپايگان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1333/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب ابراهيم فرزند مرحوم آيت الله حاج آقا علي قاضي زاهدي متولد سال 1333 شمسي تحت تربيت والد معظم پرورش يافته پس از خواندن دروس ابتدائي و اوليه در گلپايگان براي تحصيل علوم دينيه در سال 1349 شمسي به قم هجرت نموده و

مقدمات و سطوح وسطي را در مدرسه آيت الله العظمي گلپايگاني قدس سره در خيابان تهران نزد جمعي از فضلاء و علماء خوانده و بعد از چند سال به مدرسه خان مدرسه آيت الله العظمي مرحوم بروجردي قدس سره رفته و سطوح نهائي فقه واصول را از آيات عظام و حجج الاسلام مرحوم آيت الله ستوده اراكي و سيد ابوالفضل موسوي نيريزي (ره) و صلواتي و فاضل لنكراني و نوري همداني و سبحاني به تكميل رساندم و سپس شركت در درس خارج مرحوم آيت الله العظمي گلپايگاني قدس سره و مرحوم آيت الله شيخ مرتضي حائري يزدي قدس سره و نجفي مرعشي تا پايان عمر شريفشان از ابحاث فقهي مستضعفين و اكنون از دراسات آيت الله وحيد خراساني مدظله العالي استفاده و تقريرات ايشان را به رشته تحرير در آورده و از غالب نامبردگان اجازات روايتي و غيره دريافت نموده و اكنون به عنوان يك واعظ نامي كشور در اكثر شهرهاي ايران منبر مي روم و مورد تشويق مؤمنين در مجالس سنگين اداي وظيفه اسلامي نمايم و از طريق منبر و خطابه خدمات ارزنده و چشمگيري نموده چند سالي هم در يكي از حجرات صحن تدريس لمعه و مكاسب داشتم و كتابهاي خطي نوشتم كه اميد است بتوانم آنها را به چاپ برسانم.

قاضي طباطبايي، محمدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم ربانى.

تولد: 1289(1331 ق.)، تبريز.

شهادت: 10 آبان 1358، تبريز.

آيت الله محمدعلى قاضى طباطبايى، فرزند سيد باقر از علماى آذربايجان، تحصيلات مقدماتى علوم دينى در مدرسه ى طالبيه تبريز و نيز پدر و عمويش اسدالله قاضى طباطبايى گذراند.

ايشان در سال 1347 ق. مقارن با قيام مردم تبريز به سبب شركت در مبارزات به دستور

رضاشاه به همراه پدرش از تبريز اخراج گرديد، مدت دو ماه در تهران سكنى گزيد و پس از آن محل تبعيد آنها به مشهد تعويض گرديد و پس از يك سال اقامت در مشهد به آذربايجان مراجمعت نمود و به بحث و خدمات دينى ديگر مشغول شد. وى در سال 1359 ق. براى تكميل درس خود به قم رفت و از محضر اساتيد حوزه ى علميه ى قم استفاده برد از جمله فلسفه و خارج علل اصول را از امام خمينى (ره) فراگرفت. پس از آن تكميل متون فقه و اصول و علم و علم درايه و رجال را نزد آيت الله سيد محمدرضا گلپايگانى و آيت الله سيد محمد حجت كوه كمره اى فراگرفت. در همين زمان مدتى نزد آيت الله سيد حسن صدر به تحصيل پرداخت.

آيت الله محمدعلى قاضى طباطبايى با تكميل سطوح در قم، در سال 1327 عازم حوزه ى علميه ى نجف گرديد. پس از سه سال تحصيل نزد آيت الله حكيم، آيت الله عبدالحسين رشتى، علامه محمد حسين كاشف الغطاء آيت الله ميرزا باقر زنجانى و آيت الله حسن بجنوردى به ايران بازگشت به تبريز رفت.

در تبريز، در كنار فعاليت تحقيق و تأليف و امامت دو مسجد، به فعاليت سياسى به ويژه در فاصله 1331 تا 1341 در تبريز به فعاليت عليه رژيم پرداخت. فعاليت هاى سياسى وى همزمان با قيام مردم در سال 1342 ابعاد ديگرى يافت. در سيزدهم آبان همان سال به عنوان رهبر نهضت مذهبى در آذربايجان دستگير و ابتدا به پادگان زرهى تهران فرستاده شد و سپس در زندان قزل قلعه ى تهران به مدت دو ماه و نيم زندانى گرديد. پس از آن به سلطنت آباد تهران منتقل شد. پس از چند

روز با ضمانت برادرش آزاد شد كه آزاى وى با قيد ممنوع الملاقات توأم بود و مأموران ساواك در اجراى اين امر نظارت داشتند. پس از چهار ماه به قم مى روند تا امام خمينى (ره) را در اين هنگام آزاد شده بود ملاقات كند.

وى پس از ديدار با امام خمينى به مشهد رفت و از آنجا كه هنوز در تبعيد بود بى اجازه رژيم تهران را ترك گفت و به تبريز رفت در تبريز مورد استقبال مردم قرار گرفت و به همين سبب همان شب در منزلش دستگير و به سلطنت آباد تهران منتقل شد. بعد از مدتى با وساطت آيت الله سيد محمدهادى ميلانى آزاد شد. سپس به تبريز مراجعت كرد اما اين آزادى وى مدت زيادى طول نكشيد زيرا پس از چند روز اقامت در تبريز دستگير شد و به تهران منتقل گرديد. در تهران به سبب كسالت مدت شش ماه در بيمارستان مهر بسترى و در عين حال تحت مراقبت شبانه روزى ساواك بود. پس از مرخصى از بيمارستان در يازدهم آذر 1343 پس از يك سال تبعيد و دستگيرى هاى مكرر به عراق تبعيد شد.

مدت تبعيد در نجف فرصتى پيش آورد تا بيشتر به تحصيل بپردازد و همچنين در اين مدت با امام خمينى كه مدتى قبل از ايشان به عراق تبعيد گرديده بود ارتباط نزديك داشته باشد. آيت الله قاضى طباطبايى پس از يك سال و نيم اقامت اجبارى در عراق به ايران و تبريز مراجعت نمود اما مبارزه خود را عليه نظام پهلوى به ويژه در مساجد مقبره و شعبان تبريز ادامه داد تا اينكه در روز عيد فطر سال 1347، يعنى سى ام آذر، به

جرم مخالفت با رژيم و اظهار مطلبى عليه رژيم اشغالگر قدس دستگير و به بافت كرمان به مدت شش ماه تبعيد گرديد. پس از پايان مدت تبعيد از مراجعت آيت الله قاضى جلوگيرى و مجددا در تير 1348 به زنجان تبعيد شد. اما وى بدون توجه به دستور تبعيد به سوى تبريز رفت كه در روز يازدهم تيز به بوستان آباد در شصت كيلومترى تبريز رسيده بود كه رژيم خبردار شد و ايشان را به زنجان بازگرداند. محل استقرار ايشان در زنجان منزل امام جمعه ى وقت بود. ايشان همچنان در زنجان تحت نظارت ساواك قرار داشت. مدت تبعيد ايشان در زنجان فقط چهار ماه طول كشيد و با وساطت علماى بزرگ از تبعيد آزاد و در تاريخ بيست و نه آبان 1348 به تهران و سپس در تاريخ ششم آذر 1348 به تبريز مراجعت كرد. در تبريز در كنار تدريس و تأليف همچنان به مبارزه ادامه داد و در عين حال دائما تحت نظر ساواك قرار داشت. در اين سال ها منزل وى يكى از محل هاى توزيع بيانيه ها، نوارها و رساله هاى امام بود. در سال 1356 در تظاهراتى در بيست و نه بهمن به مناسبت چهلم شهداى نوزده دى قم برگزار شد كه در آن رهبرى آيت الله قاضى و نفوذ وى در ميان راهپيمايان آشكار بود. ايشان در مدت يك سال پيش از انقلاب فعاليت هاى مستمرى عليه رژيم پهلوى داشت.

با پيروزى انقلاب اسلامى، از سوى رهبر انقلاب به امامت جمعه تبريز منصوب و به عنوان نماينده حضرت امام (ره) در تبريز انتخاب شد.

عنوان هاى برخى از نوشته هاى ايشان به اين شرح است: الاجتهاد و التقليد (عربى و خطى)؛ الفوائد

(فقهى و تاريخى)؛ خاندان عبدالوهاب (فارسى، خطى)؛ كتاب فى علم الكلام (عربى، خطى)؛ فصل الخطاب فى تحقيق اهل الكتاب (عربى خطى) ؛ السعاده فى الاهتمام على الزيارة (عربى، خطى)؛ اجوبة الشبهات الواهيه (فارسى، خطى)، رسالة فى اثبات وجود الامام (ع) فى كل زمان (عربى، خطى)؛ سفرنامه بافت (فارسى، خطى)المباحث الاصوليه (عربى، خطى)؛ حاشيه بر رسائل و مكاسب شيخ مرتضى انصارى و كفاية الاصول محمدكاظم بن حسين آخوند خراسانى؛ تقريرات اصول آيت الله سيد محمد حجت كوه كمره اى؛ تاريخ قضاء در اسلام؛ صدقات اميرالمؤمنين و صديقه طاهر عليهماالسلام؛ حديقة الصالحين؛ رساله در دلالت آيه تطهير بر اهل بيت (عليهم السلام)، رساله در اوقات نماز؛ رساله در نماز جمعه، رساله در مباهله، رسالة فى مسألة التربت؛ تعليقات بر كتاب فردوس اعلى تأليف شيخ كاشف الغطاء (عربى و مطبوع)؛ تحقيق درباره روز اربعين حضرت سيدالشهداء (ع) (فارسى و مطبوع)؛ تعليقات بر كتاب انوار نعمانية تأليف آيت الله جزايرى (عربى و مطبوع)؛ مقدمه مفصل، تعليقات و مؤخره بر تفسير جوامع الجامع (عربى و مطبوع)؛ تعليقات بر كتاب اسلام صراط المستقيم (فارسى و مطبوع)؛ آثار تاريخى آيت الله طباطبايى حكيم قدس سره (فارسى ومطبوع) تعليقات بر كتاب كنزالعرفان (عربى و خطى)، مقدمه بر كتاب صحائف الابرار كاشف الغطاء (ره)، مقدمه بر تنقيح الاصول مرحوم متوفى، مقدمه بر كتاب مرآت الصلوة، پيشگفتار بر علم امام علامه طباطبايى؛ مقدمه بر كتاب معجزه و شرايط آن تأليف محمد آصفى؛ مقدمه بر كتاب جنة الماوى اثر كاشف الغطاء؛ اللوامع الالهية فى المباحث الكلامية اثر علامه حلى؛ مقدمه، تصحيح و تعليق بر انيس الموحدين اثر علامه حاج مهدى نراقى؛ تحقيق در ارث زن در دارايى شوهر (تنظيم از بيانات ايشان) به

كوشش محمد آصفى؛ علم الامام (ع) به زبان عربى (ترجمه به فارسى از محمد آصفى)؛ مقدمه بر العقائد الوثنيه فى الديانة النصرانيه اثر محمد طاهر التنير، چاپ بيروت (اين كتاب در سال 1391 ق. در تهران افست گرديد)؛ ترجمه مسائل قندهارية (اثر شيخ محمد حسين كاشف الغطاء)؛ مقالات متعدد و كثير در مجلات عربى در صيدا (لبنان).

اجازه روايت ايشان را افراد زير امضا نموده اند: آيت الله مرتضى چهرگانى؛ پدر ايشان، آيت الله محمدباقر طباطبايى؛ بانو علويه هاشميه؛ آيت الله سيد محمد حجت كوه كمره اى؛ آيت الله سيد صدرالدين صدر موسوى؛ علامه محمدحسين كاشف الغطاء آيت الله سيد محسن طباطبايى حكيم؛ آيت الله سيد محمد جواد طباطبايى تبريزى؛ آيت الله سيد محمد هادى ميلانى؛ امام خمينى (ره)؛ علامه آيت الله حسن بجنوردى آيت الله العظمى گلپايگانى؛ آيت الله العظمى مرعشى نجفى؛ آيت الله محمد حسينى شاهرودى؛ آيت الله عبدالنبى عراقى؛ علامه سيد محمدحسين طباطبايى تبريزى؛ آيت الله شيخ آقا بزرگ تهرانى.

آيت الله قاضى طباطبايى در دهم آبان 1358 توسط گروه فرقان ترور شد و به شهادت رسيد و در مسجد مقبره به خاك سپرده شد.

سيد محمد على قاضى طباطبائى ابن العلامه العلام حاج ميرزا باقر آقاى قاضى بن السيد الجليل و الفقيه النبيل آيه الله حاج ميرزا محمد على بن العلامه الكبرى آقا سيد ميرزا محسن آقاى قاضى طباطبائى كه ابا عن جد از علماء و اساتيد بزرگ تا بحضرت امام حسن مجتبى عليه السلام بوده و شرح سلسله نسب ايشان در كتاب خاندان (عبدالوهاب) مشروحا بيان شده است.

وى در سال 1333 قمرى در تبريز متولد و در مهد علم و شرف نمو يافته و پس از رشد و تربيت در حجر مرحوم والد ماجد خود و استفاده خصوصى از ايشان و عم

گرامش مرحوم آيه الله حاج ميرزا اسدالله قاضى طباطبائى متوفى 1348 قمرى وارد مدرسه طالبيه تبريز شده و مقدمات و ادبيات و سطوح اوليه و وسطى را با سطوح عالى نزد مرحوم والد مكرم خوانده و در سال 1357 در موقع انقلاب و شورش اهالى تبريز به اتفاق والدش تبعيد به تهران و پس از چند ماه توقف در تهران و رى مراجعت به تبريز نموده تا سال 1359 كه براى تكميل مبانى علمى به حوزه قم مشرف شده و از محضر اساتيد بزرگ حوزه چون آيه الله گلپايگانى بقيه متون فقه و اصول را خوانده و معقول را از محضر آيات ديگر فراگرفته و پس از آن از محضر مرحوم آيه الله حجت فقها و اصولا و هم درايه و رجال و غير اين ها را استفاده نموده و هم از محضر آيه الله صدر و پس از ورود آيه الله بروجردى پنج سالى هم از دروس آن جناب بهره مند شده تا سال 1369 قمرى كه مشرف به نجف گرديده و در آنجا از محضر آيه الله حكيم و آيه الله حاج شيخ محمد حسين كاشف الغطاء استفاده هاى متنوع از فقه و اصول و حكمت و غيره نموده تا اواخر سال 1372 كه روى بعضى از دسايس دشمنان دين مراجعت به تبريز و به انجام وظائف و خدمات و مجاهدات و مبارزات با بيدادگران و اقامه جماعت و غير آن پرداخته است.

آن جناب از غالب مراجع عظام و مشايخ كرام عصر حاضر از اساتيد و غير هم داراى اجازات جامع روايتى و غيره مى باشد كه براى اختصار از درج آن خوددارى مى نمايم.

تأليفات و آثار قلمى

ايشان از مطبوع و غيره بقرار ذيل است:

1- رساله فارسى در ترجمه آخوند ملا عبدالرزاق لاهيجى صاحب گوهر مراد 2- تقريرات اصول آيت الله حجت. 3- تقريرات فقه آن مرحوم. 4- تاريخ قضاء در اسلام بفارسى 5- كتاب صدقات اميرالمؤمنين و صديقه طاهره عليهماالسلام بفارسى 6- حديقه الصالحين كه در ج 6 كتاب الذريعه الى تصانيف الشيعه ص 378 ذكر شد 7- تقريرات دروس اساتيد نجف 8- المقالات مجلديست مشتمل بر مقالات عربى كه تدريجا در مجله (الفرمان) مطبعه صيد المنان منتشر شده. 9- خاندان عبدالوهاب تراجم انساب خود آن جناب. 10- رساله در شرح و تحقيق درباره حديث شريف (من صام يوما فى سبيل الله تعالى كان كعمل سنه يصومها) 11- الاجازات كه مشتمل بر اجازه علماء و فوائد بسياريست 12- ترجمه مسائل قندهاريه از تصانيف آيه الله كاشف الغطام مد ظله رحمه الله.

13- كتابى درباره تحقيق از هر كتاب كه عبادت از كدام طوائف اند و راجع بنجاست اهل كتاب و راجع بانبياء از نظر اسلام.

14- تعليقات بر انوار نعمانيه طبع تبريز در 4 جلد.

15- تعليقات و اضافات بر كتاب انيس الموحدين علامه نراقى كه بطبع رسيده است

16- كتابى درباره تعيين اربعين حضرت سيدالشهداء عليه السلام

17- رساله بسيار لطيفى عربى در اثبات وجود امام عليه السلام در هر زمان.

18 سفرنامه بافت.

19- الفوائد در مطالب علمى و فوائد فقهى و تفسيرى و رجالى و غيره در جلد بزرگى.

(1333- شهادت 1399 ق)، فقيه، عالم امامى و شاعر. نسب وى به حضرت امام حسن (ع) مى رسد. در تبريز به دنيا آمد. از محضر پدرش، ميرزا باقر، و عمويش، حاج ميرزا اسدالله قاضى طباطبايى، استفاده نمود. در مدرسه ى طالبيه ى تبريز

مقدمات و ادبيات و سطوح اوليه و وسطى يا سطوح عالى را نزد پدرش خواند. در 1357 ق به هنگام انقلاب و شورش اهالى تبريز به همراه پدرش به تهران تبعيد شد و پس از چند ماه توقف در تهران و رى مجددا به تبريز بازگشت. در 1359 ق براى تكميل مبانى. علمى به حوزه ى قم رفت و در محضر استاتيدى چون آيت الله گلپايگانى فقه و اصول را خواند و معقول را از محضر آيات ديگر فراگرفت. پس از آن از محضر آيت الله حجت در فقه و اصول و درايه و رجال و از محضر آيت الله صدر و همچنين به مدت پنج سال از محضر آيت الله بروجردى استفاده نمود. در 1369 ق به نجف رفت و از محضر آيت الله حكيم و آيت الله حاج شيخ عبدالحسين رشتى و آيت الله آقا ميرزا باقر زنجانى و آيت الله بجنوردى و آيت الله حاج شيخ محمد حسين كاشف الغطاء در فقه و اصول و حكمت و غيره استفاده نمود، و از اساتيدش صاحب اجازه بود. در 1372 ق به تبريز بازگشت، و به وظايف دينى و اقامه جماعت مشغول شد. از آثار وى: «تقريرات اصول» آيت الله حجت؛ «تقريرات فقه» آيت الله حجت؛ «تاريخ قضاء در اسلام»، به فارسى؛ «حديقه الصالحين»؛ «المقالات»، مجلدى مشتمل بر مقالات عربى؛ ترجمه ى «مسائل قندهاريه» آيت الله كاشف الغطاء؛ «الفوائد»، مشتمل بر «مطالب علمى و فوائد فقهى و تفسيرى و رجالى؛ تعليقات و اضافات بر كتاب «انيس الموحدين» علامه نراقى؛ «تحقيق درباره ى روز اربعين حضرت سيدالشهداء (ع)»، كه در تأليف آن از بيش از چهارصد و پنجاه عنوان كتاب استفاده شده است.[1]

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

منابع زندگينامه :[1] الذريعه

(388 -387 / 6)، كيهان فرهنگى (س 1، ش 8، ص 43)، گنجينه ى دانشمندان (325 -322 / 3).

قاضي عسكر، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد علي قاضي عسكر

محل تولد : اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1333/3/5

زندگينامه علمي

اينجانب سيد علي قاضي عسكر در روز پنجم خرداد ماه يك هزار و سيصد و سي و سه شمسي برابر با 23 رمضان المبارك 1373 هجري قمري در يك خانواده مذهبي در خيابان مسجد سيد اصفهان متولد شدم. تحصيلات دوره ابتدايي را در دبستان جعفري وابسته به تعليمات اسلامي كه در محله بيدآباد اصفهان واقع شده بود سپري كردم و دوره راهنمائي را نيز در مدرسه احمديه كه مديريت آن را يك نفر روحاني به نام حجت الاسلام آقاي سيد ابوالحسن بدري بعهده داشت گذراندم. پدرم آقاي حاج سيد مصطفي قاضي عسكر كه كارمند كارخانه صنايع پشم اصفهان و از مقلدان حضرت امام خميني (ره) بود بسيار علاقه داشت تا يكي از فرزندان خود را به حوزه فرستاده تا دروس حوزوي بخواند، از اين رو در سن 15 سالگي وارد حوزه علميه اصفهان شدم و جامع المقدمات را آغاز كرده از اساتيد بزرگوار آن حوزه بهره مند شدم. سپس با گذشت يك سال به دليل آوازه و شهرتي كه قم داشت تصميم گرفتم به قم آمده و در حوزه كهن قم ادامه تحصيل دهم در قم به ترتيب در مدرسه مومنيه واقع در خيابان چهارمردان، مدرسه آيت الله نجفي مرعشي واقع در خيابان ارك قم، مدرسه فيضيه و سپس در مدرسه حجتيه سكونت داشتم. دروس مقدماتي را از محضر اساتيد بزرگواري از جمله مرحوم حجت الاسلام

و المسلمين آقاي كافي اصفهاني، مرحوم شهيد حجت الاسلام و المسلمين آقاي سيد حسن بهشتي طاب ثراه امام جمعه موقت اصفهان پس از انقلاب كه به دست منافقين به شهادت رسيدند، حجت الاسلام و المسملين آقاي حجازي اصفهاني، مرحوم حجت الاسلام و المسلمين آقاي يحيي سلطاني و ... فرا گرفتم. سپس به درس مرحوم آيت الله ستوده، آيت الله خزعلي، آيت الله انصاري شيرازي حاضر شدم و مكاسب را در درس آيت الله حاج شيخ يوسف صانعي و كفايه را در محضر حضرت آيت الله فاضل لنكراني بهره گرفتم. و سپس در دروس خارج آيت الله فاضل لنكراني، آيت الله منتظري، آيت الله حاج شيخ جواد تبريزي حاضر شده سالها از محضر اين اساتيد بهره مند شدم در دروس تفسير و اخلاق از محضر آيت الله مشكيني استفاده كردم در دروس تخصصي مرحوم شهيد آيت الله مرتضي مطهري كه در مسجد ارك قم برگزار ميشد شركت داشتم و بخشي نيز از محضر آيت الله جوادي آملي استفاده كرده ام و بر اساس تاييديه مكتوبي كه از اساتيد بزرگوار و اعزه همچون حضرت آيت الله فاضل لنكراني، حضرت آيت الله سبحاني، حضرت آيت الله خاتم يزدي، حضرت آيت الله محمد حسن قديري و ... دارم بيش از ده سال از دروس خارج حوزه استفاده كردم. بنده از ابتداي تكليف مقلد حضرت امام خميني (ره) بودم و از آنجا كه پدرم درحادثه 15 خرداد در قم حضور داشت و شاهد حمله كماندوهاي رژيم پهلوي به مدرسه فيضيه و شهادت و مجروحيت طلاب و روحانيون حوزه علميه بود و با روحانيون مبارزه و تلاشگر مانوس بود

بطور طبيعي اينجانب از همان سال اول تحصيل با قيام حضرت امام همراه شدم، در همان سال اول طلبگي در مدرسه ملا عبدالله گاهي شبها نوارهاي كاست كه از نجف ارسال شده بود را همراه با تني چند از طلاب آن روز مدرسه كه حاوي سخنرانيهاي امام خميني (ره) بود استماع و در توزيع اعلاميه هاي ايشان مشاركت داشتم، و پس از آنكه به قم آمدم اين فعاليتها ادامه يافت و با اكثر چهره هاي انقلابي حوزه آشنا و همراه شدم.

قايني، جلال الدين جلال

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 838 ق)، عالم دينى، فقيه، واعظ، محدث و مدرس. وى از احفاد نجم الدين عمر نسفى است. به گفته ى مؤلف «بزرگان قائن» نامش را به اشتباه جلال الدين محمد بن ابن عبدالله قاينى، محمد بن محمد قاينى، جلال الدين ابومحمد بن نجم الدين محمد قاينى، جلال الدين محمد بن عبدالله قاينى و غيره ذكر نموده اند. در قاين به دنيا آمد. به بخارا رفت و در آنجا مدتى به تحصيل پرداخت. وى شاگرد شمس الدين ابوالخير محمد بن محمد جزرى و محمد بن جلال عبدى و خواجه عبدالله سمرقندى بود و از آنها اجازه ى روايت داشت. پس از گذراندن دوران تحصيل به هرات رفت و در دانشگاه و در مقصوره ى جامع آنجا به تدريس پرداخت. فصيح الدين محمد بن محمد قاينى و محمد بن شيخ محمد جامى، صاحب «رياض الناصحين»، و جلال الدين يوسف اهل، مورخ و محدث سده ى نهم هجرى، و حسين ابن جمال قهستانى، صاحب «شرح قصيده ى ابن سينا»، از شاگردان او بودند. وى علاوه بر وعظ و تدريس مدتى نيز منصب احتساب شهر هرات را عهده دار بود. در هرات به بيمارى طاعون درگذشت و در مدرسه ى جغرتان به خاك

سپرده شد. از آثار وى: مدرسه ى علميه ى جغرتان، كه امروزه به صورت مسجد درآمده، و به جامع جغرتان معروف است؛ كتابخانه ى بزرگ. از آثار علمى وى: «تبيان الكبائر»؛ «اربعين»، مشتمل بر چهل حديث؛ «مفتاح الفرائض»؛ «شعب الايمان»، در اديان و جامعه شناسى دينى؛ شرح «نصاب»؛ «اجازات»؛ «نصايح شاهرخ شاهى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :بزرگان قائن (120 -113)، بهارستان آيتى (194)، تاريخ نظم و نثر (785)، حبيب السير (13 / 4)، مجمل فصيحى (ذيل/ سال 838)، مزارات هرات (90 -89).

قائمي مقدم، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد رضا قائمي مقدم

محل تولد : اسفراين

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمد رضا قائمي مقدم فرزند محمد در بهمن ماه 1344 در روستاي روئين از توابع شهرستان اسفراين در خراسان شمالي در خانواده اي روحاني متولد شدم. پدرم را در سه سالگي از دست دادم و تحت حمايت مادرم و پدر بزرگم كه روحاني و منبري محل بود بزرگ شدم. تحصيلات ابتدائي و نيز آشنايي با قرآن و عربي را در روستا گذراندم و تحصيلات راهنمايي را در شهر اسفراين به پايان رساندم و در سال 1360 براي تحصيلات حوزوي وارد قم شده و در مدرسه حقاني (شهيدين) پذيرفته شدم تا سال 1370 كليه دروس سطح و نيز چند سالي از درس خارج را زير نظر مدرسه شهيدين گذراندم و سپس به صورت آزاد در دروس خارج حوزه شركت مي كردم و از محضر اساتيدي چون آيات عظام استادي، خرازي، سيد كاظم حائري، سبحاني، مرحوم آيهة الله تبريزي و...غيره بهره مي بردم. ديپلم را نيز همزمان در طول تحصيل گرفتم در سال

1370 همزمان با دروس حوزه براي گذراندن تحصيلات دانشگاهي وارد برنامه هاي پژوهشگاه حوزه و دانشگاه (دفتر همكاري حوزه و دانشگاه سابق) شدم كه همزمان با تحصيل به كار تحقيق نيز مشغول شدم و در نهايت در سال 1379 از مقطع كارشناسي ارشد با گرايش تاريخ و فلسفه آموزشي و پژوهشي فارغ التحصيل شدم و هم اكنون نيز به تحقيق و بررسي در حوزه تعليم و تربيت اسلامي به ويژه در خصوص روشهاي تربيت در قرآن كريم مشغول هستم. و همزمان مسؤليت واحد تحقيقات و پايان نامه هاي جامعة الزهرا(س) را بعهده دارم. دوره هاي تربيت مربي دفتر تبليغات، روش تحقيق دكتر فرامرز فرا ملكي و آشنايي با دوره هاي كامپيوتر IcdL را نيز گذرانده ام. بيشترين تدريس بنده در جامعة الزهرا (س) بوده است كه شامل دروس ادبيات عرب، اخلاق اسلامي، درايه رجال، روانشاسي عمومي، اصول (طبقة اولي) الموجزئي علم الاصول و... مي شود. راهنمايي چندين پايان نامه را نيز در مركز جهاني و جامعه الزهرا بعهده داشته و دارم.

قائمي نيا، عليرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عليرضا قائمي نيا

محل تولد : اروميه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب عليرضا قائمي نيا در سال 1343 در شهرستان اروميه به دنيا آمدم و تحصيلات ابتدايي و راهنمايي و دبيرستان را در همانجا به پايان رساندم همزمان در كلاسهاي قرآني و هيئت هاي مذهبي شروع به فعاليت كردم و با شروع انقلاب اسلامي در سال 57 – 56 به فعاليتهاي سياسي روي آوردم پس از پيروزي انقلاب اسلامي علاوه بر تحصيلات دولتي در دبيرستان به تحصيلات حوزوي پرداختم و در سال 61

– 60 براي ادامه تحصيلات حوزوي وارد حوزه علميه قم شدم و تا تحصيلات درس خارج پيش رفتم و در دروس خارج برخي از مراجع شركت نمودم. همراه با تحصيل سطح، به صورت تخصصي در رشته فلسفه در موسسه امام خميني (ره) شركت كردم و در سال 79 موفق به اخذ كارشناسي ارشد در رشته فلسفه شدم و پس از اندكي در رشته دكتري فلسفه در دانشگاه تربيت مدرس تهران پذيرفته شدم و اكنون به تدوين رساله دكترا اشتغال دارم. در تمام اين سالها همراه با تحصيل، در مراكز مختلف حوزوي ودانشگاهي به تدريس اشتغال داشته ام و مقالات و كتابهاي زيادي را تاليف نموده ام كه برخي منتشر شده اند و برخي در دست انتشار مي باشند. در ضمن ايشان در حال حاضر سر دبيري مجله ذهن را به عهده دارند.

قائمي، عبدالرسول

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج شيخ عبدالرسول قائمى فرزند ثقه الاسلام مرحوم شيخ فرج الله ديزچه اى غفرالله له از مشاهير علماء معاصر آبادان است.

وى در سوم ماه رمضان هزار و سيصد و بيست يك (1321 ق) متولد شده و در خدمت والدش كه يكى از متوسطين اهل علم بوده پرورش يافته و پيش از بلوغ در قريه ديزچه درس مقدمات را خدمت مرحوم آقا شيخ فرج الله شريعت كه يكى از اعلام محل بوده آموخته و در سن نوزده سالگى باصفهان آمده و سطوح فقه را در محضر حجه الاسلام والمسلمين آقاى آقا سيد احمد درب امامى و آقاى آقا شيخ على يزدى استفاده كرده و در درس خارج آيه الله حاج سيد محمدرضا خراسانى و آيه الله العظمى حاج سيد على نجف آبادى و آيه الله آقا سيد محمد نجف آبادى (مقرر درس

مرحوم آخوند خراسانى) استفاده نموده و در سال 1364 ق مشرف بمكه معظمه شد و در مراجعت از طريق كويت به آبادان وارد شده و چون عده اى از همراهان حجش اهل آبادان بودند چند روزى ايشانرا نگاهداشته و پذيرائى شايانى نموده و در اين ميان مطلع ميشوند كه حدود پنجهزار نفر از پيروان كسروى در آنجا هستند و بر خلاف ضروريات دين فعاليت ميكنند و نسبت بمقدسات مذهبى جسارت ميكنند ايشان تصميم گرفتند چند شبى در مسجد مرحوم سيد علينقى منبر رفته و مسلك كثيف و مرام باطل و مضلّه آن ملعون منحرف را بدون بردن اسم و عنوان بيان كرده تا جائيكه در مدت هشت شب پنچاه نفر از پيروان احمد كسروى توبه نمودند.

پس عده اى از متدينين آبادان بمرحوم آيه الله العظمى اصفهانى قدس الله سره نوشتند كه آنكس كه بتواند با اين گروه گمراه مبارزه كند آقاى قائمى است.

و چون ايشان متوجه نامه اهالى آبادان شدند فورا حركت باصفهان نمودند از طرف مرحوم آيه الله اصفهانى جواب آمد كه بايد آقاى قائمى در آبادان بمانند. اهالى جواب نوشتند كه ايشان باصفهان رفته اند و آدرس او را نوشتند مرحوم آيه الله مستقيما به آدرس اصفهان نامه نوشتند كه لازم است شما به آبادان برويد و اقامت كنيد و سد گمراهان گمراه كننده باشيد ايشان معذرت خواستند كه من مشغول تحصيل و هواى آنجا هم ناسازگار است با مزاج من. نامه ى دوم آيه الله- ره- آمد كه تا شما بخواهيد اسلحه تهيه كنيد جنگ بر عليه اسلام تمام شده لازم است به آبادان برويد. ايشان عين نامه را به آيه الله خراسانى ارائه دادند فرمودند حكم نموده و حكم آيه الله اصفهانى لازم الاجراء

است و بايد برويد، پس بر حسب امر مرجع على الاطلاق شيعه آيه الله العظمى اصفهانى به آبادان آمده و به مبارزات دامنه دارى پرداختند، از چند طريق:

1- از طريق منبر خرافات و گفتار او را با بيان رسائى كه همه عوام نيز استفاده مى كردند تشريح مى كرد كه خرافات و مبانى او مخالف صريح قرآن مجيد و اهل بيت عصمت عليهم السلام است.

2- مضرات سياسى برنامه احمد كسروى را بمتصديان و مأمورين دولت تذكر ميدادند و آنها را بعواقب وخيم برنامه هاى وى متوجه مينمودند.

3- چند نفر از متدينين را دستور دادند در تيپ آنان وارد شده و از برنامه هاى آنها و كيفيت فعاليت آنها اطلاع تا بسهولت بتوان از آنها جلوگيرى نمايند.

در يكى از شبها شخص مراقب آمد و در مسجد نو آبادان محل اقامت جماعت آقاى قائمى خبر داد كه امشب بناست چهل نفر در فلان منزل اجتماع نموده و برنامه كشتن شما را ترتيب دهند ايشان اعتنا نكرده ولى بعد از مغرب غير از چند نفر پير مرد و پير زن همه ى مردم بخانه ى مزبور حمله كرده و آنها را تنبيه و مجازات و كيفرى بسزا دادند تا بعضى از آنان فرار و بخانه ى عربها پناه بردند و زنهاى عرب با چوب بجان آنها افتاده و آنها را كوبيده و بيرون كردند.

كسروى ملعون پس از اطلاع در تهران شكايت و فعاليت كرد تا عده اى از مسلمانان غيور و بعضى از گمراهان پيروان كسروى را بزندان بردند و در زندان نيز تحريكاتى شده تا آن بدبختها را كتك زدند تا مأمورين اتباع كسروى را در يك اطاق گرم زندانى كردند كه كشته نشوند و مسلمانان با قيد

كفالت آزاد شدند و طولى نكشيد كه بحمدالله انحراف آنان روشن و شكست عجيبى بر آنها وارد و جز معدودى همه توبه كردند و فتنه آنان خوابيده و ديگر اثرى از آنان در شهرستان آبادان نيست.

سپس جريان نهضت كمونيستها پيش آمد و آقاى قائمى در مقابل آنها قيام نموده و دو مرتبه مسجد ايشانرا سنگباران كردند و ايشانهم بعد از مبارزات منبرى و سياسى در مقابل آنها قيام كرد و در يكشب كه 14 نفر آنها قصد خرابكارى در مسجد داشتند مورد حمله مردم متدين شده و مجروحانه فرار كردند و بخواست خداوند و قيام مردانه ملت مسلمان كوبيده شدند.

در تمام قهوه خانه هاى شهرستان آبادان قمارخانه دائر بود و بهمت ايشان فعلا بحمدالله وجود ندارد و البته اين پيشرفتها از توجهات حضرت ولى عصر عجل الله فرجه الشريف بود همانطور كه در توقيع شريف آن حضرت است در اكمال الدين صدوق كه ميفرمايد: (بى يدفع البلاء عن اهلى و شيعتى).

در موقع ورود ايشان در آبادان غير از چهار مسجد خرابه كوچك متروكه بيشتر نبود ولى فعلا از اقدامات علماء فعال و مردم متدين اين شهرستان داراى 33 مسجد مدرن با بهترين ساختمان و نظافت و پرجمعيت ميباشد.

علماء آبادان داراى اتحاد و هم آهنگى عجيبى هستند و لذا مردم آن در اخوت و يگانگى و حسن معاشرت در ايران كم نظير است و اكنون دوازده سالست كه جلسات روزهاى جمعه در مساجد اين شهرستان دائر و تمام روحانيون شركت ميكنند و هر جمعه بطور سيار در يكى از مساجد است و همچنين دعاء ندبه صبح جمعه با كيفيت جالبى برگزار و ببركت حضرت ولى عصر دائر و منتج نتيجه بوده و ميباشد.

يكى

از آثار آقاى قائمى تأسيس پرورشگاه ايتام است كه در سنه ى 1327 شمسى تأسيس نموده و فعلا قريب يكصد و شش نفر يتيم را تربيت نموده و چند نفرى از همين ايتام از طلاب مبرز شده و در حال حاضر در بعضى از شهرستانها مشغول ترويج و اقامه جماعت هستند و برخى هم كاسب متدين شده و بعضى هم در رشته دكترى وارد و يا سخنگوى راديو شد و چند نفرى از آنها هم با زن و فرزند بمكه مشرف و 3 نفر از آنها در دبيرستان انصارى كه بدست علماء اين شهرستان تأسيس شده و بهترين دبيرستانهاست فعلا مشغول تحصيل ميباشند.

ديگر از آثار ايشان مدرسه ى علميه است كه براى طلاب و وعاظ وارد بنا نموده و تمام وسائل تابستانى و زمستانى را دارد و در محرم و صفر قريب هفتاد نفر از واردين در آنجا اقامت و استفاده ميكنند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

قائمي، محمد حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقا شيخ محمد حسن قائمى از ائمه جماعت و علماء اعلام معاصر بابل است كه باقامه جماعت و خدمات دينى اشتغال دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

قائني، حمزه

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ملا حمزه قائينى از علماء شهرستان طبس بوده وى بنابر دعوت امير محمدحسن خان حاكم از قائن مهاجرت به طبس نموده و به خدمات دينى از قبيل اقامه جماعت و تبليغات پرداخته تا هم اكنون كه بيت او در آنجا موجود مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

قائني، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد على مدد بن سيد حسين بن سيد على مدد بن سيد حسين بن مير سيد حسن موسوى قائنى از علماء بزرگ و مراجع معاصر بوده است.

تولد آنجناب در (21 محرم 1301 ه) در قريه (سيددان) قائنات واقع شده و مرحوم والدش بعد از سه سال در سنه 1304 ق وفات نموده و برادرش مرحوم آيت اللَّه آقا سيد على (متوفى 1342 قمرى) وى را متكفل گرديده پس مقدمات و اوليات را از او فراگرفته و در سال 1316 به قائن آمده و در مدرسه جعفريه اقامت و حدود يكسال توقف نموده و در سال 1317 مهاجرت به مشهد مقدس نموده و از ابحاث شيخ حسن برسى و شيخ حسن كاشى و فاضل سود خروى و فاضل بسطامى و شيخ محمدباقر نوقانى و سيد ميرزا محمدباقر رضوى و ميرزا ابى القاسم معين الغرباء و آيت اللَّه آقا سيد على سيستانى و شيخ اسماعيل كوه سرخهى و آيت اللَّه حاج شيخ حسنعلى تهرانى و آقا سيد اسداللَّه قزوينى و آيت اللَّه آقا ميرزا محمد آيت اللَّه زاده خراسانى استفاده نموده و در سال 1325 قمرى مراجعت به قائن و با دختر عموى خود ازدواج و به زيارت حضرت رضا (ع) مشرف و به زادگاه خود قريه (سيددان) برگشته و تا سال 1332 به انجام وظائف دينى از اقامه جماعت و وعظ و ارشاد پرداخته و در سال

مزبور به تنهائى مهاجرت به عراق نموده و در نجف اشرف به درس علامه يزدى آقا سيد محمدكاظم صاحب (عروه) و شيخ الشريعه اصفهانى و آقا شيخ ضياءالدين عراقى و آيت اللَّه العظمى آقا سيد ابوالحسن اصفهانى و بالاخص آيت اللَّه آقا ميرزا محمدحسين نائينى حاضر و استفاده هاى سرشارى نموده و تقريرات وى را به رشته تحرير درآورده و متصدى تدريس سطوح عالى شده تا در سال 1375 قمرى كه به مشهد مقدس معاودت و در مسجد بالاى سر به اقامه جماعت و تدريس خارج فقه و اصول مشغول شده تا در سال 1384 كه به عزم زيارت به عتبات عاليات مشرف و در شب جمعه 18 رمضان سال مزبور وفات و در حجره دوم صحن شريف مرتضوى قسمت شرقى مدفون شده است.

نگارنده گويد: حقير در آنسال مشرف و در تشييع جنازه آن بزرگوار شركت نموده و از مسجد بهبهانى جنب وادى السلام با حضور مراجع بزرگ مرحوم آيت اللَّه العظمى حكيم و آيت اللَّه العظمى خوئى و هزاران نفر ديگر از عموم طبقات و بالاخص فضلاء و طلاب حوزه نجف تا صحن شريف تشييع مجللى نموده و در جوار جد گرامش به خاك سپرده شدند.

آن مرحوم از آيت اللَّه العظمى اصفهانى و نائينى اجازه اجتهاد و از مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ محمدباقر بيرجندى و علامه سيد حسن صدر و سيد ابى تراب خونسارى و ميرزا محمد تهرانى عسكرى و محدث قمى و سيد محسن امين و علامه سيد عبدالحسين شرف الدين و علامه تهرانى صاحب (الذريعه) اجازه روايتى داشته اند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

قائني، محمدحسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ محمدحسن قائنى عالمى فقيه و ورع و بزرگوار از اهل خوسف از دهات قائن و بيرجند بوده

است وى پس از تلمذ در نجف و مشهدالرضا به خوسف آمده و به وظائف دينى پرداخته تا حدود (1325) قمرى كه وفات نموده است كتابى در رد بابيه و كتابى در غيبت امام (زمان) (ع) نوشته است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

قدردان قراملكي، محمدحسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدحسن قدردان قراملكي

محل تولد : تبريز

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1334/1/1

زندگينامه علمي

محمد حسن قدردان قراملكى در سال 1344 هجرى شمسى در محله قراملك تبريز ديده به جهان گشود. در سال 1362 وارد حوزه علميه تبريز شد ودوره مقدمات و سطح را توانست در پنج سال با موفقيت به پايان رساند. ايشان به مدت دوازده سال از دروس خارج آيات عظام شيخ جواد تبريزى در فقه و جعفر سبحانى در اصول و در فلسفه از محضر استاد جوادى آملى و آيت الله گرامى خوشه چينى كردند. وى در اولين دوره تخصصى علمى كلام مركز مديريت حوزه علميه قم شركت كرده و از پايان نامه دكتراى خود با امتياز عالى 20/19دفاع نمود، از ايشان بيش از ده جلد كتاب و سى مقاله چاپ و منتشر شده است. كتاب «خدا و مساله شر» به عنوان كتاب سال حوزه سال 1378 و «قرآن و پلوراليزم» ديگر كتاب سال حوزه 1381 و مقاله «اسلام، قرائتها و امام خمينى (ره) » به عنوان مقاله برگزيده جشنواره مطبوعات كشور در سال 1378 ومقاله «پاسخهاى متفاوت به ارتداد» به عنوان مقاله برگزيده اولين جشنواره مطبوعات اسلامى در رشته فقه 1383 برگزيده و انتخاب شد. وى استاديار هيئت علمى گروه كلام ودين پژوهشى پژوهشگاه فرهنگ وانديشه اسلامى است.

قدسي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ حسين زاهد قدسى از علماء و ائمه جماعت معاصر قزوين مى باشند كه در اين ظهر به اقامه جماعت و خدمات دينى اشتغال دارند

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

قربان زاده، مهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مهدي قربان زاده

محل تولد : بابل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1353/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب مهدي قربان زاده متولد 1353 ازشهرستان بابل مي باشم. ديپلم خود را دررشته رياضي فيزيك درسال 1374دريافت نمودم ودرسال 1375 وارد حوزه علميه شدم. تحصيلات حوزوي را درشهرستان بابل واز مدرسه علميه فيضيه مازندران شروع كردم. درسال 1380 وارد حوزه علميه قم شدم ودر همين سال مدرك اتمام سطح يك را دريافت نمودم و چند سال بعد درسال 1385 مدرك سطح دوم را دريافت كردم . درسال 1385سطح سه را نيزبه پايان بردم. ازسال 1382 تا سال 1384 به مؤسسه فرهنگستان علوم اسلامي وارد شده، دوره آموزشي آن مؤسسه را به پا يان رسانيدم. لازم به ذكراست كه فعاليت آموزشي وپژوهشي اين مؤسسه درزمينه فلسفه اسلامي وبا گرايش فلسفه شدن اسلامي است. ازسال 1378 وارد عرصه مطبوعات شدم و تا به حا ل چهل مقاله ازاين جانب درمطبوعات اعم از هفته نامه و فصل نامه به چاپ رسيده است. درسال 1384 نخستين كتاب خود را با نام راز آبرومندي به چاپ رسانيدم وسپس درهمين سال به كمك دوتن ازدوستان كتاب نهضت نرم افزاري ازنگاه مقام معظم رهبري را به نگا رش درآورديم واين كتاب درسال 86 به چاپ رسيد درحال حاضردردروس خارج آيات عظام مشغول ميباشم.

قرباني، زين العابدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ زين العابدين قربانى از فضلاء مبلغين و افاضل نويسندگان معاصر گيلان و لاهيجانست.

وى در حدود سال 1348 ق در لاهيجان متولد شده و دروس فارسى و مقدمات را در آنجا خوانده و پس از آن به قم مهاجرت و سطوح فقه و اصول از اساتيد بزرگ

حوزه تكميل و درس فلسفه و تفسير را از علامه طباطبائى فراگرفته و به درس خارج آيت اللَّه العظمى خمينى و آيت اللَّه شريعتمدارى و بالاخص زعيم اعظم آيت اللَّه العظمى بروجردى شركت و استفاده ها نموده و به تأليف و تدريس و تبليغ دين و نوشتن مقالات دينى در مجله مكتب اسلام پرداخته از آثار ارزنده و تاليفات ارج دار معظم له كتب زير است.

1- اسلام و صلح جهانى 2- به سوى جهان ابدى 3- بلاهاى اجتماعى قرن ما 4- زن و انتخابات (اين دو كتاب اخير به همكارى آقايان على حجتى كرمانى و محمد شبسترى و آقاى عباسعلى عميد زنجانى و حسين حقانى نگارش يافته و كتاب اسلام و صلح جهانى به همكارى آقاى حاج سيد هادى خسروشاهى ترجمه شده 5- اسلام و حقوق بشر.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

قرباني، علي اصغر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي اصغر قرباني ده برزوئي

محل تولد : ده برزو

شهرت : قرباني

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1337/1/1

زندگينامه علمي

در تاريخ اوّل فروردين سال هزار و سيصد و پنجاه و چهار هجري شمسي با سواد قرآني و خواندن و نوشتن وارد حوزه علميّه شدم؛ مدرسه فولاد در تربت حيدريه، صرف مير و شرح المثله را در محضر استاد شيخ حسن كلّه (قده) فرا گرفتم. كتابهاى: ملامحسن، هدايه، قطرالندي و نحو را از محضر مرحوم آقاي بحر آموختم. خط را از هنر شيخ محمود هروي بهره بردم. سيوطى، مغنى، مختصر، منطق (حاشيه ملاعبدالله) و اندكي از اصول فقه مظهر و لمعه را از محضر استاد فرزانه مرحوم صدر الدين رباني فرا گرفتم. در ضمن، كلاس پنجم ابتدايي را به صورت شبانه آزاد همزمان

خواندم. در سال 57 حدود پنج ماهي زندان وكيل اندر مشهد زنداني شده و در آنجا از محضر برخي اساتيد، مانند جناب آقاي جواد منصوري مقداري از مسايل سياسي و اقتصادي را آموختم. در سال پنجاه وهشت كه به قم آمدم ادامه اصول مظفر را از محضر استاد مصطفي محقق داماد (جلد اول را)و استاد مرحوم عمّاني (جلد دوم) را فرا گرفته و ادامه درس لمعه را هم از محضر سرورانى، چون شمّاعي همدانى، نظري و وجداني فخر و مقدار اندكي از آن را هم در محضر آيت الله اشتهاردي فرا گرفتم. بخشي از كتابهاى اصول فقه و لمعه و تفسير را هم از محضر مرحوم استاد محامي و عرفاني كسب فيض كردم. هم زمان با درسهاي فقه و اصول براي تكميل مباحث ادبيات و منطق چند صباحي پاي دروس منطق استاد انصاري شيرازي و مطون استاد مرحوم مدرس افغاني حاضر شدم. استاد محمد رضا حكيمي كه از دير باز مورد علاقه من بود، درسي از كتاب الحيات را در حوزه آغاز فرمودند كه بنده متأسفانه در آن شركت مي كردم و مطالب ارزنده اي تصمييم مي شد. درسهاي اخلاق استاد و بزرگوار آيت الله مشكيني هم حال و هواي خاص خود داشت. كه بنده از پاي بندان به شركت در آن بودم. بخشي از درسهاي تقسير ايشان را هم شركت كردم. درس اخلاق حضرت آيت الله بهاءالديني روزهاي پنجشنبه در مدرس زير كتابخانه فيضيه زمزمه محبتي بود كه تا پنجشنبه ديگر جانم را سرشار از طراوت مي كرد. از حدود سال 60 رسايل را در محضر اعتمادي تبريزي در شبستان آيت الله گلپايگاني مسجد

اعظم قم هر روز ساعت هفت صبح شركت كردم؛ اما اين درس مصادف با جنگ تحميلي و ماجراي جانبازي بنده شد به همين دليل مقداري طولاني شد و تا سال حدودا 64 طول كشيد همزمان با اين درس، درس مكاسب را در محضر استاد گرانقدر سيد حسن طاهري خرم آبادي حاضر مي شدم تا بيع و خيارات را به پايان بردم، امّا مكاسب درس كفايتين را در محضر استاد صالحي مازنداراني رحمة الله آموختم. پس از اتمام دروس سطح عالي خارج اصول را با شركت در درس حضرت آيت الله فاضل آغاز كردم. بخشي از خارج اصول را هم پاي درس استاد فرزانه حضرت آيت الله مكارم شيرازي نشستم، در مدرسه امام امير المؤمنين، عصرها يك ساعت به غروب، درس خارج فقه؛ كتاب الظهاره و بخشي از كتاب الصلاة و كتاب القضا را(البته كتاب القضاء روزهاي چهارشنبه هر هفته) در مسجد اعظم در شبستان آيت الله بروجردي(ره)از محضر حضرت آيت الله شيخ جواد تبريزي (ره) به مدت هشت سال كسب فيض كردم. درس خارج فقه حضرت آيت الله نوري همداني مدظله را هم حدود دو سال شركت مي كردم و بهره فراواني بردم، به ويژه كه موظف بوديم آن را با جمعي از دوستان به عربي بنويسيم و نوشته ها مان ارزيابي و نقد و بررسي مي شد؛ علاوه بر آن رجال سند هم به دقت تمام بررسي و جرح و تعديل مي شد. اين درس در مدرسه آيت العظمي گلپايگاني خيابان ارم (در مدرس بزرگ يا مسجد مدرسه) برگزار مي شد و موضوع بحث كتاب الصلاة بود. و سرانجام؛ درس خارج اصول آيت الله

وحيد خراساني كه از اواخر جلد اول كفايه، مباحث قطع و علم رجال و مباحث اصول عمليه و تاكنون كه بحث تعادل و تراجيح است و هنوز مشغول به آن هستم.

قرني، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ على بن العالم الجليل مرحوم آقا شيخ محمد ابراهيم قرنى منسوب بتابعى جليل القدر شهيد راه ولايت جناب اويس قرن رضى اللَّه عنه و رزقنا شفاعته مى باشد. وى در سال 1333 ق در قريه گوگد متولد شده و پس از رشد و خواند فارسى و مقدمات در گلپايگان در سال 1357 ق مهاجرت به قم نموده و سطوح را از مدرسين بزرگ چون آيت اللَّه العظمى گلپايگانى و آيت اللَّه العظمى نجفى مرعشى تكميل نموده و پس از آن مسافرت به نجف اشرف نموده و مدت سه سال از محضر مرحوم آيت اللَّه آقا شيخ محمدعلى كاظمينى و آيت اللَّه العظمى خوئى استفاده نموده و سپس مراجعت به قم و از محضر مرحوم آيت اللَّه خونسارى و آيت اللَّه العظمى بروجردى و مراجع ديگر استفاده نموده و بمراتب علم و كمال رسيده و حسب الامر مرحوم آيت اللَّه بروجردى قدس اللَّه سره براى ارشاد و هدايت و نشر معارف اسلام و تبليغ احكام به عليشاه عوض شهريار عزيمت نموده و تاكنون به اقامه جماعت در مسجد حاج حسن و خدمات ديگر اشتغال دارند.

داراى تأليفات عديده در فنون مختلفه مى باشد كه آنها را ذيلا مى نگارم:

1- سوقات سفر دو جلد مطبوع

2- اسرار معراج دو جلد مطبوع

3- منهاج الدموع دو جلد مطبوع

4- منهاج السرور 3 جلد دو جلد مطبوع و يك جلد آماده طبع

5- منتهى المقال دو جلد مطبوع

6- در المنظوم دو جلد مطبوع

7- آينه عمر دو جلد مطبوع

8- پيوند دو گل دو

جلد مطبوع

9- منهاج الجنان در دعاء دو جلد مطبوع

(تو 1333 ق)، عالم امامى و فقيه. نسب وى به اويس قرنى مى رسد. در روستاى گوگد گلپايگان به دنيا آمد و پس از فراگيرى ادبيات فارسى و مقدمات در گلپايگان در 1357 ق به قم مهاجرت نمود و سطوح را در نزد آيت الله گلپايگانى و آيت الله نجفى مرعشى تكميل نمود. پس از آن به نجف رفت و مدت سه سال از محضر آيت الله شيخ محمد على كاظمينى و آيت الله خويى استفاده نمود. سپس به قم مراجعت كرد و از محضر آيت الله خوانسارى و آيت الله بروجردى و مراجع ديگر استفاده نمود. قرنى به دستور آيت الله بروجردى براى نشر معارف اسلامى به عليشاه عوض شهريار رفت. از آثارش: «سوقات سفر»، در دو جلد؛ «اسرار معراج»؛ «منهاج الدموع»؛ «منهاج السرور»، در چهار جلد؛ «منتهى المقال»؛ «در المنظوم»؛ «آينه عمر»؛ «پيوند دو گل»؛ «منهاج الجنان»، در دعا.[1]

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] گنجينه ى دانشمندان (676 -675 / 4).

قرني، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ محمد قرنى گلپايگانى از علماء و فضلاء محترم حوزه علميه قم است در شهر ورامين، وى در گوگد كه در يك فرسخى گلپايگان است در حدود 1334 قمرى متولد شده و پس از رشد و خواندن مقدمات و قسمتى از سطوح در حوزه مرحوم آيت اللَّه وحيد به قم عزيمت نموده و متون فقه و اصول را از آيت اللَّه گلپايگانى و غيره تكميل و بدرس خارج مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه خونسارى و آيت اللَّه العظمى گلپايگانى و ديگران حاضر شده و از خرمن علوم آنان كامياب گرديده تا حسب الامر حضرت آيت اللَّه العظمى گلپايگانى بشهر ورامين اعزام و اكنون چند

ساليست كه در آن رحل اقامت افكنده و بخدمات دينى از اقامه جماعت و تبليغ احكام و تفسير قرآن و مواعظ حسنه اشتغال دارند.

و ناگفته نماند كه ايشان با حجةالاسلام حاج شيخ على قرنى صاحب تأليفات عديده مطبوعه مقيم عليشاه عوض پسر عمو و منسوب بتابعى جليل القدر زاهد حقيقى و شهيد راه علوى جناب اويس قرن رضى اللَّه عنه كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله اشتياق ملاقات او را مى نمود مى باشند.

در حال حاضر بيش از بيست نفر از شهر ورامين و حومه آن در حوزه علميه قم اشتغال به تحصيل دارند كه از مشاهير آنهاست جناب حجةالاسلام آقاى حاج شيخ احمد على باغ خواصى ورامينى كه بيش از سى سالست در قم سكونت دارد و بفضل و تقوا و حسن اعمال و اخلاق موصوف و معروف مى باشند. وى در يكى از مساجد قم اقامه جماعت و تبليغ دين نموده و از محضر آيت اللَّه العظمى نجفى مرعشى منحصراً استفاده نموده و مى نمايد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

قريشي كوه كمره اي، عبداللطيف

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد عبداللطيف قريشي كوه كمره اي

محل تولد : كوه كمره

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1310/1/1

زندگينامه علمي

حاج سيد عبداللطيف قريشي كوه كمره اي فرزند سيد علي اكبر فرزند سيد جليل فرزند سيد حسين در تاريخ 14 صفر الخير سال 1350 برابر با 1310 ش در روستاي « كوه كمر» در بيت سيادت و معنويت به دنيا آمد. نسب شريفش از طريق سيّد تاج الدين حسن معروف به « سيد حسن بابا » صاحب آرامگاه معروف در روستاي كوه كمر به امام زين العابدين حضرت

سيد الساجدين عليه السلام مي رسد. علوم مقدماتي را از عالم زاهد آقا مير رسول بن سيد عبد الله كوه كمري فرا گرفت و سپس درمعيت پدرش به شهرستان خوي مهاجرت نمود و در مدرسه نمازي سكونت نمود و آنگاه در پيش استاداني همچون : حاج مير علي محدث (مطول)، حاج شيخ جابر فاضلي خويي، حاج شيخ علي مجتهدي خويي، عالم زاهد حاج شيخ حبيب فياضي خويي، حاج شيخ ابوالفتح خويي (حاشيه و معالم)، آيت الله شيخ صادق خويي (قوانين و رسائل) و آيت الله سيد ابراهيم علوي خويي به تحصيل دروس حوزوى همّت گماشت و پس از آن به شهر عش آل محمّد عليهم السلام مهاجرت نمود و دروس فقه اصول و درس خارج را از محضر فرزانگان حوزه علميّه قم مانند : آيت الله شيخ محمد مجاهدي تبريزي، آيت الله سيد محمد باقر سلطاني طباطبايي، آيت الله شيخ عباسعلي شاهرودي، علامه سيد محمد حسين قاضي طباطبايي، آيت الله سيد حسن حجت، آيت الله سيد محسن حجت، آيت الله شيخ احمد كافي الملكي (رسائل و مكاسب)، آيت الله شيخ عبد الرحيم مدرس تبريزي (رسائل و مكاسب و كلام)، آيت الله سيد حسين مشهور به « حاج آقا حسين بروجردي »، آيت الله سيد محمد رضا گلپايگاتي، آيت الله حاج سيد روح الله خميني، آيت الله سيد شهاب الدين مرعشي نجفى فرا گرفت و خود به تحقيق و تاليف پرداخت.

قزويني

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ مولى آغا قزوينى از افاضل خطباء كربلاء بوده و در خطابه يد طولائى داشته و قبل از 1300 ق وفات نموده.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

قزويني اصفهاني، اسدالله

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند سيد محمّد باقر موسوى، از احفاد سيد عبداللَّه مدفون در حوالى قزوين. در حدود سال 1245 متولّد، و در خدمت ميرزاى بزرگ شيرازى، و آقا سيد محمّد فشاركى، و حاج سيد اسماعيل صدر تحصيل نموده، و به امر ايشان جهت ترويج دين و نشر احكام به حيدر آباد هند مسافرت نموده و در آنجا شب جمعه دهم ذى قعدة الحرام سال 1327 وفات يافته، و هم آنجا مدفون گرديد.

كتب خويش را به دستور استاد اخلاقى خود حاج ملاّ فتحعلى عراقى به آب انداخته و از بين برده است، آنچه باقى مانده تقريرات فقهيّه اوست.

فرزندش سيد حسن نيز از علماى ازكيا بوده، در ذى قعده سال 1365 در حيدر آباد وفات يافته، جنب پدر مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

قزويني رازي، نصيرالدين، ابوالرشيد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س ششم ق)، عالم امامى و واعظ. اصل وى از قزوين و ساكن شهر رى بود. او از دانشمندان بزرگ شيعه و در زمان خود در بين اقران ممتاز بود. در عصر او يكى از غلاه اهل تسنن و نواصب نواحى رى مجموعه اى در در مذهب شيعه نگاشت. علماى شيعه در آن وقت همگى اذعان داشتند كه جوابگويى به آن شايسته عبدالجليل قزوينى است. از آثار وى: كتاب «بعض مثالب النواصب فى نقض بعض فضايح الروافض»يا «كتاب النقض» يا «نقض الفضائح»، به فارسى، كه آن را به دستور سيد مرتضى كبير شريف الدين محمد بن على ديباجى در 556 ق نوشته و آن را به نام صاحب الزمان (ع) آغاز كرده است؛ «البراهين»، در امامت اميرالمؤمنين (ع)؛ «السؤالات و الجوابات»، در هفت مجلد؛ «مفتاح التذكير» يا «مفتاح الراحات فى فنون الحكايات»؛ «تنزيه

عايشه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (125)، الذريعه (284 -283 / 24 ،330 ،322 / 21 ،251 / 12 ،457 / 4 ،130 ،78 / 3)، رياض العلماء (73 / -71 / 3)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 155 -154/ 6)، فهرست منتجب الدين (129).

قزويني شيرازي، محمد حسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1240 ق)، عالم امامى، واعظ و فقيه اصولى. وى به سبب مهارت در اصول به اصولى مشهور بود. اصل وى از قزوين است كه در پى تحصيل علم به عتبات رفت و در كربلا سكنى گزيد و حائرى نيز ناميده شد. از محضر آقا محمد باقر وحيد بهبهانى استفاده نمود و از او و از سيد بحرالعلوم به دريافت اجازه نايل شد. وى علاوه بر تحصيل به تجارت نيز مى پرداخت، در پى تجارت به بصره و از آنجا به شيراز رفت و در آنجا ساكن شد و در مسجد نو به امامت جماعت پرداخت و تدريس و همچنين وعظ نيز مى كرد و در طى آن به امر تجارت نيز مشغول بود. فرزندش، حاج محمد حسين، و حاج على اكبر نواب بسمل و آقا لطفعلى فگار شيرازى از شاگردان او هستند. در شيراز درگذشت و جنازه اش را به عتبات بردند و در كربلا در رواق، پايين پاى شهدا، در جوار استادش، آقا محمد باقر بهبهانى، دفن كردند. از آثار وى: «مصابيح الهدايه»، در شرح «بدايه الهدايه» شيخ حر عاملى، در فقه؛ «كشف الغطاء عن وجوه مراسم الاهتداء»، در اخلاق كه مورد قبول اخلاقى بزرگ ملا حسينقلى همدانى بوده و به تمام شاگردانش رجوع به اين كتاب را سفارش مى كرده؛ «رياض الشهاده و كنوز السعاده فى مناقب الساده و

و مصائب الغرر الميامين القاده»، مقتل فارسى، و مختصر آن به نام «نورالعيون»؛ «ملخص الفوائد السنيه و منتخب الفرائد الحسنيه»، در تلخيص كتاب «الفوائد الحائريه» استادش آقا محمد باقر بهبهانى، و اين ملخص را شرح كرده و آن را « تنقيح المقاصد الاصوليه» ناميد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (323 / 6)، اعيان الشيعه (178 / 9)، ايضاح المكنون (601 ،318 / 1)، الذريعه (374 / 24 ،210 -209 / 22 ،93 -92 / 21 ،46 -45 / 18 ،328 / 11 ،465 / 4)،روضات الجنات (296 -295 / 2)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 355 -354 / 13)، طرائق الحقائق (343 -340 / 3)، فارسنامه ى ناصرى (1164 ،1119 ،1115 ،942 / 2)، معجم المؤلفين (223 / 9)، مكارم الآثار (1102 -1099 / 4)، هديه العارفين (357 / 2).

قزويني قمي، زكريا

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

در سامره خدمت حجةالاسلام حاج ميرزا محمدحسن شيرازى قدس سره تحصيل و تلمذ نموده بود و به طورى كه شنيده ام از معظم له اجازه اجتهاد داشته پس از آن به قم اقامت و مشغول ترويج شرع و امامت جماعت و منبر شد. تا در قم مرحوم و مدفون گرديد. آن مرحوم ابوالزوجه مرحوم آيةاللَّه آقاى حاج آقا حسين طباطبائى قمى بوده اند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد اول)

قزويني، بهشتي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شهيد بهشتى از اعلام علماء قزوين و ائمه جماعت در مسجد جامع آن بوده و بعد از 1300 وفات نموده

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

قزويني، رضي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقا رضي از علماى محقّقين، و واعظ صالح، و عالم كامل معاصر اواخر صفويّه بود.

در ريحانة الادب (1: 55) گويد: از شاگردان ملاّ خليل قزوينى، و مؤلّف كتب عديده است، از آن جمله: 1- ابطال الرمل تاريخ علماى قزوين [=ضيافة الاخوان] 3- رساله ي شير و شكر 4- رساله ي نوروز 5- ضيافة الاخوان 6- قبله الآفاق 7- كحل الابصار 8- لسان الخواص 9- هدية الخلاّن، و غيره.

وفاتش در 1096 رويداده است.

مولي ادهم به مناسبت نام او صاحب عنوان و بستگانش نام فاميلي ادهم انتخاب كردند عالم فاضل محقق بوده.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

قزويني، صدرالدين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ صدرالدين قزوينى بن ملا حسن شعبان كردى قزوينى عالمى خطيب و نويسنده اى اديب در تهران بوده و حدود 1330 وفات كرده

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

قزويني، فتح الله

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ فتح الله قزويني (متوفي سال 1050ه_.ق) از علماي بزرگ قزوين بود. وي پس از آنكه در علوم عقلي و نقلي به نبوغ علمي دست يافت ، كرسي تدريس و رهبري را در حوزه قزوين به دست گرفت و طلاب علوم ديني از اطراف و اكناف به حلقة درسي او پيوستند. او در خطابه و وعظ مهارت بسيار داشت و به همين خاطر به واعظ قزويني مشهور گرديد. شيخ فتح الله آثاري به تاليف رسانده كه عموماً حوزه علوم ديني را در مي گيرد.گروه : علوم انسانيرشته : الهيات و معارف اسلاميوالدين و انساب : تبار و ذريه شيخ فتح الله به دو شاخه تقسيم مي شوند: خاندان شفائي و خاندان سامت. بقيه خاندان سامت را امروزه در قزوين با شيخ العلما ميرزا عبدالرحيم سامت مي شناسند. اصل اين طابفه از قريه صفي آباد در نواحي قزوين بوده و نخستين شخصي كه در عصر صفوي قزوين را مسكن خويش قرار داده و به تحصيل علوم ديني پرداخته است. علماي ديگري نيز از اين خاندان برخواسته اند از جمله شيخ عبدالكريم صاحب كتاب نظم الغرر و شيخ محمد يحيي صاحب ترجمان اللغه و... تحصيلات رسمي و حرفه اي : شيخ فتح الله قزويني پس از تكميل مقدمات متداوله ، به فراگيري فنون ادب و علوم عقلي و نقلي مشغول شد.استادان و مربيان : شيخ فتح الله محضر درس شيخ بهايي و فخرالدين سماكي قزويني را در ك نموده

است.همسر و فرزندان : شيخ فتح الله قزويني سرسلسله خاندان واعظ قزويني و پدر شيخ ملا رفيع الدين محمد قزويني متخلص به واعظ و متوفي سال 1089 ه_ق صاحب كتاب ابواب الجنان است. شيخ حر عاملي (1033-1104ه_.ق ) نيز در امل الآمل شيخ فتح الله را پدر ملا رفيع الدين محمد دانسته است.زمان و علت فوت : شيخ فتح الله قزويني متوفي سال 1050ه_.ق مي باشد.فعاليتهاي آموزشي : شيخ فتح الله قزويني پس از آنكه در علوم عقلي و نقلي به نبوغ علمي دست يافت ، كرسي تدريس و رهبري را در حوزه قزوين به دست گرفت و طلاب علوم ديني از اطراف و اكناف به حلقة درسي او پيوستند.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : شيخ فتح الله در خطابه و وعظ مهارت بسيار داشت و به همين خاطر به واعظ قزويني مشهور گرديد. او همچنين آثاري به تاليف رسانده كه حوزه علوم ديني را در مي گيرد.آرا و گرايشهاي خاص : شيخ فتح الله از متكلمان شيعه و شيوخ مجتهدين عصر خويش در قزوين بود. همچنين او را رديف عالمان علوم عقلي و نقلي قرار داده اند.آثار : رساله در امامت ،رساله در عرفان

منابع زندگينامه :نسيم قزوين ، بنياد فرهنگي قزوين شناسي ، به كوشش محمدعلي حضرتي ، دفتر اول ، زمستان 1375 ، ص 160

قزويني، محمدكاظم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد كاظم فرزند مرحوم آيت اللَّه حاج سيد محمد ابراهيم موسوى حايرى قزوينى از مشاهير خطباء و محدثين و مبلغين و مروجين و نويسندگان نامى معاصر و مقيم شهرستان علمى و دينى قم مى باشند.

در سال 1348 هجرى قمرى در كربلاء معلى على

من شرفها الصلوه والسلام به دنيا آمده و در مهد فضل و سيادت پرورش يافته و پس از دوران كودكى و خواندن اوليات و ادبيات و سطوح اوليه را در خدمت مرحوم حاج شيخ جعفر رشتى و حاج شيخ محمد خطيب و سيد محمد صالح قزوينى و مرحوم آيت اللَّه حاج سيد محمد حسن قزوينى معروف به حاج آقا و دروس نهائى را از محضر آيت اللَّه ميرزا مهدى شيرازى و آيت اللَّه ميلانى و آيت اللَّه حاج شيخ يوسف شاهرودى و آيت اللَّه حاج سيد محمد حسن قزوينى صاحب (الامامه الاكبرى) استفاده نموده است.

در سال 1393 هجرى قمرى مهاجرت به كويت و مدت هفت سال اقامت و به خدمات تبليغى و تاليفى اشتغال داشته و در سال 1400 قمرى به قم هجرت و اقامت نموده و چهار مرتبه براى ارشاد و تبليغ دين به استراليا سفر نموده و از راه منبر و خطابه چه در خارج و چه در داخل ايران قم و تهران و غيره نشر معارف اهل بيت عليهم السلام نموده و خدمات ارزنده و چشمگيرى نموده و مى نمايند.

معظم له داماد گرامى آيت اللَّه العظمى ميرزا مهدى شيرازى مى باشند داراى پنج فرزند فاضل و برومندند به اسامى زير كه اسباط مرحوم ميرزا مهدى شيرازى هستند و همگى در حوزه علميه اشتغال به درس و تدريس سطوح عاليه دارند.

1- حاج سيد محمد ابراهيم موسوى قزوينى

2- حاج سيد محمدعلى موسوى قزوينى

3- حاج سيد مصطفى موسوى قزوينى

4- حاج سيد محسن موسوى قزوينى

5- حاج سيد جعفر موسوى قزوينى

تأليفات ارزنده دارند كه به طبع رسيده و آنها از اين قرار است:

1- شرح نهج البلاغه- سه مجلد

2- على (عليه السلام) من المهد الى اللحد

3- فاطمه الزهراء (عليهاالسلام) من المهد الى

اللحد

4- الامام المهدى (عليه السلام) من المهد الى الظهور

5- الامام الجواد (عليه السلام) من المهد الى اللحد

6- الامام الهادى (عليه السلام) من المهد الى اللحد

7- الامام العسكرى (عليه السلام) من المهد الى اللحد

8- سيره الرسول الاعظم (صلى اللَّه عليه و آله و سلم)

9- فاجعه الطف

10- الاسلام والتعاليم

و در حال حاضر مشغول به تأليف موسوعه اى درباره زندگانى و شخصيت حضرت صادق عليه السلام مى باشند كه به ده ها جلد خواهد رسيد.

تولد: 1308.

درگذشت: 1373.

آيت الله محمدكاظم قزوينى صاحب آثار زير است: اسلام و تعليمات تربيتى (ترجمه ذكرالله احمدى، قم، 1370)؛ الامام المهدى عليه السلام من المهد الى الظهور (بيروت، 1370)؛ الامام الهادى عليه السلام من المهد الى اللحد (قم، 1371)؛ عاشورا غمبارترين روز تاريخ (ترجمه و نگارش عليرضا كرمى، قم، 1374)؛ فاطمه ى زهرا (ع) از ولادت تا شهادت (ترجمه حسين فريدونى، 1371 ،1365)؛ موسوعه الامام الصادق عليه السلام (قم، 1372). همچنين در اولين بزرگداشت سالگرد رحلت آيت الله قزوينى، كتاب زير از سوى ستاد مربوطه منتشر گرديد: صفحاتى از زندگينامه آيت الله سيد محمدكاظم قزوينى قدس سره (1374).

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

قزويني، هاشم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

هاشم قزوينى از بزرگان علماء و مدرسين معاصر حوزه مشهد بودند ولادت ايشان در قزوين اتفاق افتاده و مقدمات و قسمتى از سطوح را در قزوين و تهران خوانده آنگاه مهاجرت به نجف اشرف نموده و چندين سال در آنجا از محضر مرحوم آيت اللَّه نائينى و عراقى و اصفهانى استفاده نموده و پس از آن به ايران مراجعت و مجاورت آستان قدس رضوى را اختيار و سالها از محضر مرحوم آيت اللَّه كفائى معروف به آقازاده و اعلام ديگر و بالاخص مرحوم مبرور زين العلماء العاملين و قدوه الفقهاء و المجتهدين آيت اللَّه فى العالمين آقاى آقاميرزا

مهدى غروى اصفهانى تا آخر عمرش استفاده نموده و خود به تدريس سطوح نهائى و خارج پرداخته و صدها نفر از علماء و دانشمندان معاصر مشهد و نقاط ديگر از محضر و دراساتش بهره مند شده اند.

نگارنده گويد مرحوم قزوينى مذكور از علماء عظام بل آيات كرام عصر ما و از اساتيد حقير بوده اند زيرا جلد اول كفايه را در خدمت ايشان خوانده و در خدمتشان به مباحثه مرحوم آيت اللَّه آقا ميرزا مهدى غروى رحمه اللَّه عليه مى رفتم و ايشان نسبت به مرحوم ميرزا اصفهانى اعتقاد و خلوص عجيبى داشت و همواره بر فقاء توصيه مى كرد كه در بحث ميرزا صحبت نكنيد بلكه سراپا گوش استماع و استفاده نمائيد.

مرحوم آيت اللَّه حاج سيد هاشم ميردامادى نجفى مى فرمودند حاج شيخ هاشم از ميرزا اگر اعلم (ملاتر) نباشد قطعا كمتر نيست ولى چطور است كه آنقدر نسبت به ميرزا تواضع و ابراز اخلاص و علاقه مى كند.

خلاصه بسيار متواضع و فروتن مجتنب از تظاهرات و (مبرء من كل شين) بود.

وى در 1380 قمرى فوات و در جوار حضرت على بن موسى الرضا (ع) مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

قشيري، ابونصر عبدالرحيم

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 514 ق)، عالم و واعظ. به علت نسبت به بنى قشير، به قشيرى، شهرت يافت. در زيارت حج به بغداد رفت و در آنجا وعظ گفت. به خاطر او بين حنابله و شافعيان اختلاف افتاد، نظام الملك براى فرو خوابيدن فتنه او را به اصفهان دعوت كرد و وى به اصفهان رفت و در آنجا مورد اكرام واقع شد. سپس به نيشابور بازگشت و در آنجا به وعظ و تدريس مشغول شد. قشيرى در نيشابور درگذشت. از آثار وى: «المقامات و الآداب».

برگرفته

از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (120 / 4)، انساب سمعانى (503 / 4)، العبر (403 / 2).

قطب الدين طريثيثي نيشابوري، ابوالمعالي مسعود

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(578 -505 ق)، محدث، مدرس، مفسر، اديب، واعظ و فقيه شافعى. اصل وى از طريثيث نيشابور است. وى يگانه پيشواى شافعيان زمان خود بود. نزد پدرش و محمد بن يحيى، شاگرد غزالى، و عمر بن على، معروف به سلطان، و در مرو نزد ابواسحاق ابراهيم بن محمد فقه آموخت و از هبه الله بن سهل سيدى و عبدالجبار خوارى حديث شيند. قطب الدين از پدرش ادبيات را نيز فراگرفت و برآمد و در روزگار اساتيدش وعظ گفت و فتوا داد. وى مدتى نيز در نظاميه ى نيشابور به نيابت از جوينى تدريس كرد. در 538 ق به بغداد رفت و وعظ گفت و مورد توجه قرار گرفت. وى براى سلطان صلاح الدين ايوبى كتاب «عقيده» را تأليف كرد و در آن جميع مسائل دينى مورد نياز را گردآورى نمود. سپس در دمشق ساكن شد و با ابونصر قشيرى ملاقات كرد. در روزگار فقيه ابوالفتح مصيصى در دشمق مورد توجه قرار گرفت و در مجاهديه درس گفت و پس از مرگ ابوالفتح تدريس در غزاليه را عهده دار شد، سپس راهى حلب شد و در آن جا در دو مدرسه اى كه نورالدين و اسدالدين بنا نهاده بودند درس گفت. سپس به همدان رفت. مدتى در آنجا تدريس كرد. سرانجام به دمشق بازگشت و درس در غزاليه را از سر گرفت و به شاگردانش فقه آموخت. او هچنين در جاروخيه ى دمشق درس گفت، سپس به نمايندگى به بغداد رفت و داماد ابوالفتوح اسفرانيى شد. حافظ ضياء از وى اجازه حديث داشت. ابوالمواهب ابن

صصرى و برادرش حسين و تاج ابن حمويه و ديگران از وى روايت كردند. در دمشق درگذشت. در مقبره اى در نزديكى مقبره ى صوفيه ى غربى دفن شد. از ديگر آثار وى كتاب «الهادى» در فقه است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (115 / 8)، سير النبلاء (109 -106 / 21)، شذرات الذهب (263 / 4)، النجوم الزاهره (86 / 6)، وفيات الاعيان (197 -196 / 5).

قمشه اي شمس آبادي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن ملاّ قاسم از احفاد ميرزا حيدر على مجلسى، واعظ كامل جامع، در جمعه 18 ذيحجة الحرام سال 1370 وفات يافته، داخل بقعه مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

قمي طباطبائي، باقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج آقا باقر بن العالم الجليل آيت اللَّه العظمى حاج آقا حسين طباطبائى قمى از علماء اعلام معاصر تهرانست.

وى در ماه ذى الحجه 1335 قمرى در مشهد مقدس متولد شده و در بيت علم و ورع پرورش يافته و دروس مقدماتى و سطوح را نزد اساتيد و علماء مشهد فراگرفته و سپس در سال 1353 قمرى در خدمت والد ماجدش بعتبات عاليات مهاجرت نموده و در كربلاء معلى اقامت و از دروس خارج مرحوم والد و آيت اللَّه العظمى ميلانى (مقيم مشهد) استفاده نموده و بعد از آن مدتى در نجف اشرف از محضر آيت اللَّه العظمى خوئى بهره مند و نيز چندى از ابحاث مرحوم آيت اللَّه آقا ضياءالدين عراقى و مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ محمدحسين غروى اصفهانى مستفيض گرديده آنگاه در سال 1366 قمرى بعد از فوت مرحوم والدش آيت اللَّه العظمى قمى به تهران منتقل و تاكنون بخدمات دينى و روحى و اقامه جماعت در مسجد (نوريان) خيابان شميران (باغ صبا) و مباحثات علمى و غيره اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

قمي وزوائي، محمدحسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

در مآثر و آثار گويد: شيخ محمدحسن قمى وزوائى مقيم دارالخلافه عالمى عادل است و فقيهى فاضل او را با خاندان مرحوم حاج ملا محمد كرمانشاهى كه عالمى ربانى بود و با خاقان مغفور، فتحعلى شاه قاجار معاصرت داشت ارتباطى من القديم است «و اختصاص عن الصميم» در سال 1310 وفات نموده و در شيخان بزرگ قم مدفون شد (وزواء) از بلوك قم است كه تا شهر ده فرسخ مسافت دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد اول)

قمي، اسحاق

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد اسحق قمى عالمى جليل و متقى از شاگردان شيخ انصارى بوده و در سال 1324 قمرى وفات نموده.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

قمي، محسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محسن قمي

محل تولد : مامازند ورامين

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1339/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1339 هجري شمسي در روستاي مامازند ورامين به دنيا آمد. پدرش از كشاورزان زحمتكش و ساده زيست آن منطقه بود كه به علت تدين و پارسايي زياد به شيخ حسين معروف شده بود. اورا كه پنجمين فرزند خانواده بود، محسن نام نهادند. در سن پنج سالگي قرآن را از پدر خويش ياد گرفت. محسن در 7سالگي وارد كلاس درس شد و تحصيلات ابتدايي را در مدرسه انديشه به اتمام رسانيد. درسال 1350 ودر سن 11 سالگي به قم رفت وبه تحصيل علوم ديني در مدرسه حضرت آيت الله العظمي گلپايگاني مشغول شد. او دردوران طلبگي شاگرد ممتاز مدرسه بود و به دفعات مكرر توسط حضرت آيت الله گلپايگاني مورد تشويق قرار گرفت و در سن 14 سالگي شروع به تدريس دروس ادبيات و مقدماتي در حوزه علميه نمود. ايشان سطوح عاليه تحصيل حوزوي خود را نزد اساتيد بزرگواري همچون حضرات آيات فاضل لنكراني، ستوده، اعتمادي، صلواتي و صالحي مازندراني به پايان رسانيد. حجة الاسلام والمسلمين محسن قمي پس از پيروزي انقلاب اسلامي به تحقيق وتحصيل وتدريس در حوزه پرداخت و با شروع جنگ تحميلي همراه با برادران خويش به نداي پير انقلاب لبيك گفته و عازم جبهه هاي نبرد حق عليه باطل شدند. در سال 1360 در هنگام محاصره آبادان مجروح گرديده وبه مقام رفيع جانبازي نائل گشت.

در جريان انقلاب اسلامي و دفاع مقدس 5 نفر از خانواده حجة الاسلام محسن قمي به فيض شهادت نايل گشتند.

قمي، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از علماء و وعاظ درجه اول قم بود كه در ترتيب مطالب منبرى و حسن ابتكار آن ربطى عظيم داشت و منبرش براى عموم خصوصاً طبقه عوام زياد نافع بود. در سال 1266 در قم متولد شده و در اوائل جوانى تحصيل فقه و اصول نموده و چندى هم در قم امامت جماعت داشت داراى ذوقى سليم و طبعى سرشار بود و در مراثى حضرت سيدالشهداء عليه السلام و خاندان مظلوم پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم اشعارى داشت كه اكنون نزد فرزند ارجمندش حجةالاسلام آقاى حاج ميرزا ابوالفضل زاهدى موجود مى باشد.

در دوره اول مشروطى از طرف اهالى قم به وكالت مجلس شورا و پارلمان انتخاب گرديد و مى فرمود من در كتابخانه خود بدون اطلاع و خبرى نشسته بودم كه خبر دادند اهالى شما را به وكالت مجلس انتخاب نموده اند. پس در همان دوره اول به تهران عزيمت نمود و در مجلس شركت كرد.

از آثار آن مرحوم است چهار جلد كتاب كه در مواعظ و مجالس منبرى ترتيب و تأليف نموده كه خيلى با سليقه و مفيد و خوب نوشته اند. ديگر در اواخر عمر كتابى هم در فضيلت صلوات مرقوم نموده اند در سن 87 سالگى در سال 1351 هجرى وفات نموده و در صحن كهنه مقابل بقعه محمد شاه مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد اول)

قوامي، تقي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تقي قوامي

محل تولد : شهرري

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1308/1/1

زندگينامه علمي

در شهر ري در خانواده روحاني چشم باز كردم؛ پدرم حضرت آيت الله ميرزا محمد حسن قوام الشريعه. (كه اين لقب را مرحوم آيت الله حكيم، مرحوم آيت الله

شواني و مرحوم آيت الله دكتر مشكاة به ايشان داده اند). سطح را در محضر بزرگاني چون آيت الله علامه شواني و همچنين آيت الله شيخ محمد حسين تهراني كه شاگرد مرحوم آخوند بودند گذراندم؛ همچنين از حضرت آيت الله العظمي سلطاني طباطبايي، بروجردي وآيات عظام: خوانساري، گلپايگاني و مرعشي نجفي استفاده كرده و تا زمان اين بزرگواران به مباحثه بحث خارج فقه و اصول جمعي اشتغال و پس از درگذشت اين عزيزان درس خارج فقه و اصول و تفسير مي گويم و چند سالي است كه براي تبليغ داخل و خارج كشور به تربيت مبلغ مشغول هستم. منظومه هايي قبل و بعد از انقلاب اسلامي بصورت فكاهي و در ذم طاغوت به چاپ رسيده است.

قوچاني صغير، محمدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ محمدعلى بن شيخ محمدرضا بن شيخ محمدعلى بن محمدصادق بن محمد بن اسماعيل بحرانى قوچانى عالمى فاضل و اصلا از بحرين بوده است. جد چارمش محمد بن اسماعيل از بحرين مهاجرت به خراسان نموده و ايشان در سال 1316 ق در قوچان به دنيا آمده است. وى در اوائل عمر به نجف مهاجرت نموده و پس از خواندن مقدمات و سطوح از محضر ملا محمدحسين قمشهى بزرگ و آيت اللَّه العظمى اصفهانى و آيت اللَّه حاج شيخ على قوچانى و ديگران استفاده نموده و بعد از فوت استادش به قوچان آمده و به وظائف دينى از اقامت جماعت و غيره پرداخته تا در يازدهم ماه رمضان 1345 قمرى وفات و در مزار سلطان ابراهيم قوچان قديم مدفون شده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

قوچاني، ذبيح اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ ذبيح اللَّه قوچانى نجفى از علماء اعلام و فضلاء كرام معاصر اين شهرستان است در مشهد مقدس. معظم له در سال 1329 قمرى در خيرآباد قوچان متولد شده و در سن 13 سالگى براى تحصيل به قوچان آمده و در مدت سه سال مقدمات و ادبيات را تحصيل كرده و در سال 1345 قمرى به مشهد مقدس عزيمت نموده و در حوزه علميه ارض اقدس به تكميل سطوح پرداخته و بعد از شش سال توقف در مشهد در سال 1351 ق مهاجرت به نجف اشرف نموده و در آنجا از محاضر مرحوم آيت اللَّه آقا ضياءالدين عراقى و آيت اللَّه حاج سيد محمود شاهرودى و آيت اللَّه اصفهانى و ديگران استفاده نموده و بعد از بيست سال اقامت در نجف اشرف در سال 1371 قمرى به قوچان مراجعت و به امور شرعى از اقامه

جماعت و تردس طلاب علوم دينى پرداخته تا در سال 1381 قمرى به مشهد مقدس انتقال و تاكنون به خدمات دينى اشتغال دارند.

نگارنده گويد: آيت اللَّه ذبيحى قوچانى از دانشمندان وارسته و داراى كمالات نفسانى و معنوى و مهذب و بارع مى باشند داراى آثارى از جمله تأسيس مدرسه علوم دينى محموديه فاروچ و غيره مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

كاردن سلماني، رضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رضا كاردان سلماني

محل تولد : مشهد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1319/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب رضا كاردان سلماني در سال 1319 در مشهد مقدس به دنيا آمدم. برخي از كتب ادبيات عرب را در مشهد نزد استاد معروف مرحوم «اديب نيشابوري (ره)» خواندم و حدود سال 1340 به حوزه علميه قم وارد شدم و كتاب شرح لمعه را نزد استاد مرحوم آقاي «ستوده (ره)» و مكاسب را از استاد آقاي «خزعلي» و رسائل را از استاد آقايان «نوري و اعتمادي» و كفايه را از آقايان «سلطاني و فاضل لنكراني» بهره گرفتم و نزديك يك دوره درس خارج اصول مرحوم «حاج شيخ هاشم آملي (ره)» شركت كردم و درس خارج فقه «آية الله گلپايگاني» و «حضرت امام» (قدس سرهما) و بيش از يك دوره خارج اصول «آية الله وحيد خراساني» و خارج فقه مكاسب ايشان نيز شركت كردم.

كاشاني، حبيب الله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ملا) حبيب اللَّه بن على مدد بن رمضان، از علماى اماميه ى قرن 14 ه. (و. 1340 ه.ق). وى عابد و زاهد و متقى و عرفان مسلك و داراى اخلاق نيكو بود و علاوه بر علوم دينى متداول از بعض علوم غريبه آگاه و داراى قريحه ى شعر بود. او در 14 سالگى از نحو و صرف عربى و مقدمات متداول فارغ شد و نزد حاج سيد حسين و بعض ديگر به تحصيل فقه پرداخت و مقدارى از فصول را نزد شيخ محمد اصفهانى خواهرزاده ى خود صاحب فصول و قسمت عمده از رسائل شيخ مرتضى انصارى را نزد حاج ميرزا ابوالقاسم كلانترى تهرانى خواند و مقدارى از حكمت را نزد شاگردان ملا هادى سبزوارى آموخت

و در 16 سالگى به تحصيل اجازه ى روايت و در 18 سالگى به اجازه ى اجتهاد از طرف استاد خود حاج سيد حسين مذكور نايل آمد و همه ى عمر را به انزوا گذرانيد و عزت را در عزلت ديد و اوقات خود را به تأليف و تدريس مصروف داشت. او راست: اسرارالعارفين فى الاخلاق والمعارف، اصطلاحات الصوفية، اصطلاح علم الجفر، الانوار السانحة فى تفسير الفاتحة، ايضاح الرياض (حاشيه بر رياض المسائل)، تذكرةالشهداء، تفسير بعض سور و غيره (ريحانةالادب، لغ.)

حبيب اللَّه الشريف بن ملا على مدد بن رمضان ساوجى كاشانى عالمى فقيه و رئيسى جليل و مؤلفى مروج و مكثر در تأليف بوده است. وى در حدود 1262 متولد شده و در سال 1340 ق وفات نموده است. مرحوم آخوند ملا حبيب اللَّه يكى از مفاخر دانشمندان كاشان و صاحب تأليفات عديده مانند (لباب الالقاب) و (توضيح البيان) و (منتقدالمنافع) در شرح مختصر النافع در 12 جلد و (رياض الحكايات) و (عقايد الايمان) و (گلزار) و (شكايت نامه) و (منيةالاصول) و (درةالجمان) و تذكرةالشهداء و ده ها كتاب ديگر كه جمعاً بيش از يكصد و بيست كتاب و رساله مى شود. بوده است.

آن مرحوم داراى چندين فرزند عالم و فاضل بوده اند. 1- مرحوم حجةالاسلام آقا حسين شريف 2- ثقةالاسلام آقا احمد شريف 3- ثقةالاسلام آقا محمدشريف كه در قيد حيات و از محترمين كاشان مى باشند.

دامادهاى ارجمندى داشته اند كه از علماء بزرگ كاشانند 1- مرحوم آيت اللَّه حاج سيد فخرالدين امامت 2- مرحوم آيت اللَّه آخوند ملا عبدالرسول مدنى والد آيت اللَّه حاج آقا رضا مدنى معاصر كه مذكور خواهد شد.

و مخفى نباشد كه مرحوم آخوند ملا حبيب اللَّه چون در سنين كودكى والدش را از دست داد در تحت تربيت و

پرورش مرحوم آيت اللَّه آقا سيد حسين حسينى كاشانى (جد مرحوم آيت اللَّه مجاهد حاج سيد ابوالقاسم كاشانى معاصر) قرار گرفت و در كاشان از وى و در تهران از شيخ محمد اندرمانى و شيخ محمد (خواهرزاده صاحب فصول) و ميرزا ابوالقاسم كلانتر صاحب (تقريرات شيخ انصارى) و شيخ هادى مدرس تهرانى و در كربلا از فاضل اردكانى استفاده نموده و از غالب آنان اجازه داشته است.

در كاشان رياست علمى و دينى و در عين حال صاحب كرامت و مقامات معنوى بوده است.

(ح 1340 -1262 ق)، عالم دينى، عابد، عارف و شاعر، متخلص به سالك. اصل وى از ساوه است و پدرش از علماى آنجا بود كه مدتى در قزوين سكنى گزيد و سپس به كاشان منتقل گرديد. ملا حبيب در كاشان به دنيا آمد. در دوران كودكى تحت تربيت و پرورش آيت اللَّه آقا سيد حسين حسينى كاشانى قرار گرفت و صرف

و نحو و مقدمات را از ايشان آموخت. در شانزده سالگى به دريافت اجازه ى روايتى و در حدود نوزده سالگى به دريافت اجازه اجتهاد از استادش سيد حسين كاشانى نايل شد. سپس به تهران آمد و قسمتى از «فصول» را نزد شيخ محمد اصفهانى، خواهرزاده صاحب «فصول»، خواند و از محضر شيخ محمد اندرمانى استفاده نمود. او آن گاه قسمت عمده ى «رسائل» شيخ انصارى را نزد ميرزا ابوالقاسم كلانتر، صاحب «تقريرات»، شيخ مرتضى انصارى و حكمت را نزد شيخ هادى مدرس تهرانى، از شاگردان برجسته ى حاج ملا هادى سبزوارى، فراگرفت. سپس به عراق رفت و در كربلا از محضر فاضل اردكانى استفاده نمود. او از اغلب اساتيد خويش صاحب اجازه بود. سپس به كاشان بازگشت و رياست

علمى و دينى آنجا را عهده دار شد. وى صاحب كرامات و مقامات معنوى بود. از آثارش: «ايضاح الرياض»، حواشى «رياض المسائل»؛ «منتقد المنافع»، در شرح «المختصر النافع»؛ «الانوار السانحة فى تفسير الفاتحة»؛ تفسير هر يك از سوره هاى: «جمعه»، «دهر»، «فتح» و «ملك»؛ «توضيح السبل»، در بيان اديان؛ «اسرار العارفين»، در اخلاق و معارف؛ شرح هر يك از دعاهاى: «كميل»، «جوشن»، «سحر»، «صباح»، «عديله» و «زيارت عاشورا»؛ «لباب الالباب فى القاب الاطياب»؛ «نخبة التبيان»، در معانى و بيان؛ «توضيح البيان»، در تسهيل اوزان؛ «رياض الحكايات»، در قصص و امثال. كاشانى منظومه هاى بسيارى در فقه، اصول، عقايد، بيان، بدايع و درايه، به عربى و فارسى، دارد كه «منية الاصول»، در درايه از منظومه هاى عربى و «نصيحت نامه» و «شكايت نامه» و «گلزار اسرار» از منظومه هاى فارسى اوست.[1]

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد ششم)

منابع زندگينامه :[1] اعيان الشيعه (559/ 4)، الذريعه (4/ 23 ،277 ،215/ 18 ،282/ 15 ،214/ 14 ،324 -323 ،67/ 11 ،231/ 9 ،98/ 8 ،271/ 7 ،492 -491 ،182/ 4)، ريحانه (20 -18/ 5)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 361 -360/ 14)، گنجينه ى دانشمندان (252 -250/ 6)، لغت نامه (ذيل/ حبيب اللَّه)، معجم المؤلفين (187/ 3).

كاشاني، محمد حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1379 -1303 ق)، عالم دينى، خطيب و مرجع تقليد. در نجف به دنيا آمد. مادرش دختر عالم بزرگ شيخ اسداللَّه شوشترى است. مقدمات و سطوح را فراگرفت. او در كنار پدرش كه از علماى برجسته بود و در بمبئى به وظائف شرعى و تبليغى مى پرداخت، نشو و نما يافت و پس از پدر عهده دار وظائف وى گشت و مرجع تقليد مردم بمبئى شد. وى سرانجام در همان جا درگذشت.

سال تولد او در «طبقات اعلام الشيعه»، 1333 و در جاى جاى «الذريعه» 1303 ق قيد شده است. همچنين در چند جاى «الذريعه» و به تبع آن در «مؤلفين كتب چاپى» تحت نام محمد حسين و صاحب كتاب هاى «اسرار الغيبية» و «برق الخاطف» و «التحقيق الجديد» و «چهار مقاله» ذكر شده است. او را تصانيف بسيارى است كه اكثر آنها به زبان گجراتى است. وى «فهرست كتب خزانة الشيخ محمد حسن» را كه مشتمل بر فهرست دو هزار كتاب و تأليف موجود در كتابخانه اش بود تنظيم نموده و در آن به اثرهاى خود كه متجاوز از چهل تصنيف مى باشد، اشاره كرده است. از جمله: «احكام الجمعة»؛ «احكام العيدين»؛ «احكام النيروز»؛ «دين الاسلام»؛ «عقايد النجفى»؛ «فلسفه نماز»؛ «قيد شرق و آزادى غرب»؛ «محرم و عاشورا»؛ «معرفة الامام»؛ «مقدمه ى منطق»؛ «مناسك النجفى»؛ «نجاة الصائمين».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (59/ 24 ،277 ،102/ 22 ،247/ 21 ،150/ 20 ،224/ 17 ،390 ،310/ 16 ،286/ 15 ،291/ 8 ،314/ 5 ،481 ،86/ 3 ،53/ 2 ،303 ،300 ،296/ 1)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 380/ 14)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (1127 ،485 ،206/ 1)، مؤلفين كتب چاپى (691/ 2).

كاشاني، محمدحسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ محمدحسن بن شيخ ابى القاسم بن شيخ عبدالحكيم كاشانى مشهور به (نجفى) عالمى مؤلف و مرجعى بزرگوار و امام مسجد (خوجه ها) بوده است وى در سال 1333 متولد و در سال 1387 در تهران وفات و در قم مدفون شده است.

نگارنده گويد: اين عالم جليل و مرحوم والدش در بمبئى خدمات بسيار نموده و منشاء آثار زيادى شده و ده ها هزار از شيعه هاى اسماعيلى را مستبصر و

ارشاد نموده اند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

كاشاني، محمدرضا

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمدرضا بن سيد اسماعيل بن سيد عبدالرزاق- (برادر سيد محمدتقى) ابن سيد عبدالحى حسينى پشت مشهدى كاشانى عالمى فقيه از شاگردان ميرزاء بزرگ شيرازى و علامه سيد محمد فشاركى و ميرزا محمدتقى شيرازى بوده و در سال 1316 به كاشان مراجعت و در پشت مشهد اقامت و در مسجد حبيب بن موسى امامت و به خدمات دينى پرداخته تا سال 1350 كه وفات نموده است.

فرزند اين بزرگوار مرحوم سيد استاد ما آيت اللَّه العظمى آقا ميرزا سيد على يثربى كاشانى شريك بحث مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج شيخ عبدالكريم يزدى حايرى بوده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

كاشفي سبزواري هروي، معين الدين، حسين

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 910 ق)، فقيه، محدث، حافظ، مفسر، واعظ، صوفى، اديب و شاعر. مشهور به ملا حسين كاشفى يا ملاحسين واعظ. در سبزوار به دنيا آمد. دوره ى جوانى را در آن شهر گذراند و در آنجا و نيشابور و هرات نشو و نما يافت. در زمان سلطان حسين ميرزاى بايقرا در هرات و نيشابور به وعظ و ارشاد مى پرداخت و با صوتى خوش آيات قرآن و احاديث نبوى را با عبارات و اشارات مناسب بيان مى كرد. وى از ملازمان امير على شيرنوايى بود. پس از ملاقات مولانا جامى و معاشرت با وى طريقت نقشبنديه را پذيرفت. درباره ى ى مذهب وى اختلاف است، وى را به جهت گرايش به تصوف ملازمت با امير عليشير نوايى و نسبت خانوادگى نزديك به ملا عبدالرحمان جامى سنى مذهب و به جهت نگارش كتاب «روضة الشهداء» و محل رشد و تربيتش سبزوار كه از شهرهاى اهل تشيع بوده، شيعه مذهب دانسته اند. به هر حال وى در هرات به شيعه بودن و در سبزوار به

تسنن اشتهار داشت. كاشفى در هرات درگذشت. از آثار وى: «جواهر التفسير لتحفة الامير»، به نام امير عليشير نوايى؛ «مختصر الجواهر»، تفسيرى ديگر در حدود بيست هزار سطر؛ «جامع الستين»، در تفسير «سوره ى يوسف»؛ «المواهب العلية»، معروف به «تفسير حسينى»، به نام سلطان حسين بايقرا؛ «روضة الشهداء»، در مقاتل و ذكر مصيبت اهل بيت (ع) و واقعه ى كربلا، كه چون اهل منبر از روى اين كتاب مى خواندند به روضه خوان مشهور شدند؛ «الاربعين»، در احاديث موعظه؛ «المرصد الاسنى»، در شرح اسماء اللَّه الحسنى؛ «اخلاق محسنى»؛ «مخزن الانشاء»، در فن ترسل كه براى سلطان حسين بايقرا و امير عليشير نوايى، در 907 ق، تأليف نموده؛ «انوار سهيلى»، در تدابير حكم و آداب از زبان حيوانات، بازنويسى از «كليله و دمنه» نصراللَّه منشى، كه آن را براى امير شيخ احمد سهيلى از امراى عهد سلطان حسين بايقرا نوشت؛ «اسرار قاسمى»، در سحر و طلسمات و كيميا؛ «بدايع الافكار فى صنايع الاشعار»، در ذكر صناعات ادبى؛ شرح «مثنوى» مولوى؛ «لب المثنوى»؛ «لب اللب مثنوى»؛ «اختيارات النجوم»، به نام «الواح القمر»؛ «السبعة الكاشفية»، شامل هفت وسيله در علم نجوم.[1]

(بخش 1: كاشف) حسين بن على بيهقى سبزوارى واعظ ملقب به كمال الدين، دانشمند و واعظ معروف (ف. 906 يا 910 ه.ق) وى در علوم دينى و معارف الهى و فنون غريبه و رياضيات و نجوم دست داشت. او در زمان سلطان حسين بايقرا در هرات و نيشابور به وعظ و ارشاد مشغول بود و با صوتى خوش و آهنگى دلكش آيات قرآنى و احاديث نبوى را با عبارات و اشارات مناسب ايراد مى كرد. او راست: آيينه ى اسكندرى به فارسى (در استخراج مطلوب و

حاوى 8 جدول و 20 دايره) و آن را جام جم نيز گويند، الاختيارات يا اختيارات النجوم (حاوى يك مقدمه و يك خاتمه و دو مقاله)، اخلاق محسنى (ذيل فرهنگ حاضر)، الاربعون حديثاً در مواعظ بنام الرسالة العلية فى الاحاديث النبوية (اين كتاب به فارسى و حاول 40 حديث است)، اسرار قاسمى (ذيل فرهنگ حاضر)، انوار سهيلى (ذيل فرهنگ حاضر)، بدائع الافكار فى صناعةالاشعار، تحفةالصلوات (به پارسى)، جامع الستين (تفسير فارسى عرفانى و ادبى و اخلاقى و تاريخى سوره ى يوسف)، روضةالشهداء (ه.م) سبعه ى كاشفيه (7 رساله در علم نجوم)، شرح مثنوى، جواهرالتفسير لتحفةالامير يا عروس (عروس)، اللباب المعنوى فى انتخاب المثنوى، مختصر الجواهر (مختصر جواهر التفسير يا عروس مذكور)، مخزن الانشاء به پارسى، المرصد الاسنى فى شرح اسماءاللَّه الحسنى، مطلع الانوار، المواهب العلية (مواهب العيله) (لغ.).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] از سعدى تا جامى (681 ،647 ،646 ،645 ،644 -643 ،641 -639 ،636 ،628 ،329)، اعيان الشيعه (124 -121/ 6)، ايضاح المكنون (674 ،416/ 2 ،76/ 1)، تاريخ ادبيات در ايران (526 -523/ 4)، تاريخ نظم و نثر (248 -245)، حبيب السير (346 -345/ 4)، الذريعه (194 -193/ 20 ،291 -190/ 18 ،1252 ،899/ 9 ،58 -57/ 5 ،455/ 3 ،430/ 2 ،50/ 1)، روضات الجنات (223 -217/ 3)، رياض العارفين (231 -230)، ريحانه (32 -29/ 5)، طرائق الحقائق (114/ 3)، كشف الظنون (1916 ،1896 ،1648 ،1574 ،1305 ،398)، الكنى و الالقاب (105/ 3)، لغت نامه (ذيل/ كاشفى)، مجالس المؤمنين (548 -547/ 1)، مجالس النفائس (93)، معجم المؤلفين (35 -34/ 4)، مؤلفين كتب چاپى (816 -810/ 2).

كاشمري، حبيب اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ حبيب اللَّه كاشمرى از علماء و خطباء و

محدثين كاشمر بوده و با نگارنده هم عنايت و محبتى داشته است وى تحصيلات خود را در كاشمر و مشهد و نجف اشرف به پايان رسانيده و بيشتر از راه منبر تبليغ دين و ترويج احكام مبين نموده تا حدود 1370 قمرى كه وفات نموده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

كاشمري، واله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

واله كاشمرى از فضلاء اخيار و مبلغين ابرار معاصر مشهد مقدس است.

وى در كاشمر متولد شده و پس از خواندن دروس جديد و مقدمات و قسمتى از سطوح به مشهد مقدس مهاجرت نموده و سطوح را تكميل و پس از آن از دروس خارج آيات عظام مشهد بالاخص آيت اللَّه العظمى ميلانى و آيت اللَّه حاج ميرزا جواد آقاى تهرانى و ديگران استفاده نموده آنگاه به ترويج دين و تبليغ احكام و گفتن تفسير قرآن و اقامه نماز جماعت در يكى از مساجد مشهد پرداخته و تا حال حاضر به انجام وظائف مذكوره اشتغال دارد.

نگارنده گويد: مترجم محرتم از دانشمندان و وعاظ با تقواى خراسان و به فضل و ورع موصوف و مورد وثوق و اعتماد مردم مشهد و بالاخص علماء و فضلاء مشهد مى باشد كه بعضى از آيات در نمازشان شركت مى نمايند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

كاشي، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فاضل كامل، و واعظ جامع، از مشاهير گويندگان و خطباى اصفهان بوده، در قدرت بيان كم نظير بوده. در كاشان متولّد بوده و در اصفهان خدمت اساتيد و بزرگان تحصيل نموده، و سالها مردم را به مواعظ شافيه ارشاد و هدايت مى نموده.

در سال 1295 به دستور ظلّ السلطان حاكم جابر اصفهان كتابى در تفسير آيه «اولى الامر» نوشته، و در آن اولى الامر را حكاّم و سلاطين تفسير نموده، و آن را به خرج ظلّ السلطان به چاپ رسانيده و منتشر ساخت.

انتشار كتاب در بين علما و مجتهدين سر و صدايى راه انداخته و موجب شد كه چند نفر از مجتهدين بزرگ مانند ميرزا محمّد حسن نجفى اصفهانى، و حاج سيد على اكبر فال اسيرى شيرازى، و آقا

ميرزا محمّد باقر چهارسوقى حكم كفر او را صادر كردند. در نتيجه، حاج سيد حسن مدّتى از اصفهان نفى بلده شده و به طهران رفت؛ سپس مجدّداً به اصفهان مراجعت نموده و در غرّه ربيع الثانى سال 1320 وفات يافته، در تخت فولاد در تكيه ميرزا ابوالمعالى كلباسى در اطاقى مخصوص مدفون گرديد.

وى علاوه بر كتاب سابق الذكر، كتابى به نام «منهج الواعظين» دارد كه فرزندش مرحوم آقا اسد اللَّه الواعظين به نام آن اشاره كرده است.

در شرح حال آقا ميرزا محمّد باقر چهار سوقى مى نويسند كه در امر انشاءات و خطب و نوشتجات، مسجّع و مقفّى مى نوشته، به حدّى كه جواب استفتاء و حكم را نيز چنين مى نوشته است.

حكم تكفير حاج سيد حسن بدين عبارت بوده است: اين سيّد كاشى، مشغول به دين تراشى، يا در متن كفر است يا در حواشى.

آن مرحوم را فرزندانى فاضل و اهل علم و منبر مى بود.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

كاظمي موموندي هرسيني، محمد كاظم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهاردهم ق)، عالم دينى. مقدمات را در نجف اشرف فراگرفت. چند سالى هم در حوزه ى علميه ى قم در محضر اساتيد سطح، به خواندن سطح فقه و اصول پرداخت. وى سپس بر اساس احساس وظيفه به تدريس در فرهنگ و آموزش عالى مشغول شد. او از خطبا و مبلغين اسلامى در محيط دانشگاه بود. از آثارش: «نقش اسلام در تمدن بشريت»؛ «مشاعره مذهبى».[1]

محمدكاظم كاظمى موموندى كه سالهاى اول تحصيل در نجف اشرف بوده و مقدمات را خوانده و چند سالى هم در حوزه علميه قم در محضر اساتيد سطح اشتغال به خواندن سطح و علوم عربيت و فقه و اصول داشته تا در اين

اواخر به عنوان احساس وظيفه و خدمت به جوانان در فرهنگ مشغول به تدريس گرديدند. نامبرده داراى روحى بلند و زبانى گويا و در محيط دانشگاه و فرهنگ از مبلغين اسلامى بشمار مى روند و با ايراد سخنرانيهاى مذهبى و تشكيل جلسات براى جوانان به خدمات مذهبى خود ادامه مى دهند.

آثار قلمى ايشان كه هنوز چاپ نشده عبارت از 1- مشاعره مذهبى و 2- نقش اسلام در تمدن بشريت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] گنجينه ى دانشمندان (373 -372/ 6).

كاظمي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ على كاظمى موموندى كه در سال 1323 شمسى در شهرستان هرسين متولد شده و پس از تحصيل در مكتب و خواندن چند كلاس در مدارس اسلامى كرمانشاه و قم و گذرانيدن دوره ادبيات و مقدمات در كرمانشاه زير نظر مرحوم والدشان مدت يكسال در حوزه خرم آباد تحصيل نموده و در سال 1381 قمرى به قم مهاجرت و در مدرسه فيضيه سكونت و به ادامه تحصيل پرداخته و بعد از طى دوره سطح اكنون نزديك هفت سالست كه در درس آيت اللَّه العظمى گلپايگانى شركت و ضمناً از فرصت ايام تعطيل تابستانى و غيره استفاده نموده و به تأليف و ترجمه بعضى از كتب دينى اشتغال و از اين راه خدمات شايانى انجام داده اند كه ذيلا قسمتى از آثار قلمى ايشان را اشاره مى نمايم و آن مطبوع و مخطوط مى باشد.

اما آثار خطوط: 1- عون الاديب فى شرح مغنى اللبيب 2- شرح فارسى بر معالم 3- شرحى بر كبرى در منطق 4- شرح بر عوامل ملامحسن 5- حقايق و اباطيل 6- اخلاق اسلامى براى همه 7- ترجمه الدرة الباهرة مرحوم شهيد 8- رساله طهارت اهل الكتاب 9- رساله ملاك

الانفعال فى عدم الانفعال ماءالقليل.

اما آثار چاپ شده از جزوات و كتابها و رساله هاى كوچك از اين قرار است.

1- آنچه هر مسلمان بايد بداند 2- يكتا خداى جهان آفرين 3- مناظره مسلمان و داروين 4- گسترش اسلام در جهان 5- نبوت و عقل 6- در پرتو اسلام 7- اركان اسلام 8- مفاسد شراب 9- فلسفه نماز 10- آداب و دستور نماز 11- داستانهاى قرآن در 11 جزء 12- راهى به سوى بانك اسلامى 13- نظرى به چهره ى اگزيستانسياليسم 14- نقش مديريت در پيشرفت ملتها 15- چرا و چگونه مسلمان شدند 16- عقايد اسلامى براى همه 17- ترجمه بلاغةالحسين (ع) 18- كربلائى كه من ديدم 19- راه سوم در موضوع قيام مقدس حسين بن على عليهماالسلام 20- اسلام در عصر قضا 21- ترجمه زيارت عاشوراء 22- چهل حديث.

مضافاً بر آثار مذكوره. ايشان با همكارى جمعى اقدام به تأسيس كتابخانه سيار و نشر يك سلسله جزوه هاى مجانى نموده براى نشر معارف اسلامى در بين جوانان و تاكنون بيش از شش هزار جلد كتاب و بيست هزار جزوه به طور رايگان در اختيار محصلين شهرستانها گذارده اند.

از والده محترمه ايشان كه زنى پاكدامن و متقى است نقل شده كه در ايام شيرخوارگى ايشان هرگز بدون طهارت و بدون وضو پستان در دهانش نگذارده و از اين رو اميد موفقيت بيشترى به آينده ايشان دارد.

پدر همسر ايشان جناب حجةالاسلام آقاى حاج ميرزا محمدباقر حكمت نيا كه از افاضل دانشمندان با معنويت است مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

كاظمي، فرج اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرج اللَّه كاظمى هرسينى از علماء بزرگ معاصر كرمانشاه بوده اند آن مرحوم در سال 1304 ق در نورآباد لرستان به دنيا آمده و تا

پانزده سالگى در آن سامان به سر برده و پس از ملاقات ميهمان دانشمندى كه با او كتاب (معراج السعادة) مرحوم نراقى بوده وى به ديدن آن كتاب دل از دنيا كنده و بخصوص از وضع خانواده خود كه صدها سال رياست عشايرى و خوانينى آن محيط را داشتند نگران و ناراحت شده و از بستگان و كسان خود فاصله و مدت سه سال با آنها مبارزه و در تحميلات و فشارهاى آنها آيت اللَّه حاج شيخ فرج اللَّه هرسينى صبر نموده تا سال 1322 از آن فضا و مركز جهل و ضلالت كه يك نفر روحانى و اهل علم نداشتند فرار به هرسين نموده و از آنجا به كرمانشاه و پس از بيرون آمدن از لباس خان زادگى و پوشيدن لباس ساده با قافله به سمت عراق رفته و در كربلا ساكن گرديده و حدود سه سال مقدمات را در آنجا تحصيل و پس از آن مشرف به سامرا شده و در شمار ملازمين و خواص اصحاب و تلامذه مرحوم آيت اللَّه العظمى ميرزا محمدتقى شيرازى رضوان اللَّه عليه درآمده و از محضرش استفاده نموده تا موقع جنگ بين المللى كه به كربلاى معلى مهاجرت نمودند ايشان هم در ملازمت معظم له به كربلا آمده و تا بعد از فوت ايشان سال 1338 ق به نجف اشرف عزيمت و از اساتيد و مدرسين آن زمان چون مرحوم آشيخ احمد كاشف الغطاء و مرحوم آيت اللَّه اصفهانى استفاده نموده تا سال 1351 ق كه به ايران مراجعت و در لرستان و هرسين و اطراف آن و كرمانشاه مشغول تبليغ و ترويج و تشويق طلاب و محصلين گرديده و عده اى طلبه تربيت و اعزام نموده و

خود شب و روز با خوانين ظلم و جور لرستان مبارزه و مخصوص با فرقه ضاله علويون و غلات نورآباد و نواحى كرمانشاه مناظره ها نموده و حدود صد هزار نفر را ارشاد و از ضلالت نجات تا سال 1371 ق كه براى معالجه و كسالت به تهران وارد و پس از چند ماه به قم عزيمت و رحل اقامت افكنده و حدود ده سال توقف تا در اواخر مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى بنابر اصرار و تقاضاى مردم كرمانشاه به آن سامان مهاجرت و تا پايان عمر در يكى از مساجد معروف شهر كه براى ايشان بنا نموده بودند به اقامه جماعت و ارشاد مردم پرداخته تا سال 1382 قمرى كه به رحمت ايزدى واصل گرديد.

آن مرحوم داراى چهار فرزند مذكور و نه فرزند اناث مى باشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

كاظمي، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد كاظمي

محل تولد : كركوك

شهرت

تابعيت : عراق

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

در شهر «كركوك» واقع در شمال عراق و دقيقاً در منطقه «تسعين» متولد شدم و در همانجا دوره ابتدائي، راهنمائي و دبيرستان را سپري كردم. بعد از آن در دانشكده به عنوان «كلية التربيه» در رشته شيمي قبول شدم. در اين دانشگاه، طلاب به عنوان معلم شيمي در دوره راهنمائي و دبيرستان فارغ التحصيل مي شوند ولي در سال 1991م در اثر نافرجامي قيام مردم عراق كه در آن شركت كرده بودم؛ دانشكده را در آخرين ترم ترك كردم و به جمهوري اسلامي پناهنده شدم.

در ايران بعد از دو سال خدمت در لشگر «بدر» در سال 1972 وارد حوزه علميه قم شدم و در مدرسه «شهيد

صدر» كه زير نظر: (آيت الله حائري) است مشغول تحصيل شدم و بعد از سه سال تحصيل در اين مدرسه به مدرسه «اهل البيت» كه زير نظر (شيخ شهيد مهدي عطار) بود؛ منتقل شدم. در اين مدرسه بقيه كتاب لمعه را تمام كردم و پيش از آن، مكاسب محرمه را با «قسم اول حلقه ثالثه شهيد صدر» به اتمام رساندم.

در سال 1378 بعد از قبولي در امتحان ورودي، مشغول دوره فوق ليسانس در رشته: «فلسفه و كلام» در مدرسه (عالي امام خميني ره) مشغول تحصيل شدم و در سال 1381 اين دوره را به اتمام رساندم و پايان نامه كه با عنوان: «الخلود في الجهنم عند المفسرين و المتكلمين و الفلاسفه» نوشته بودم و نمره عالي 1/19 گرفتم كه اين پايان نامه مورد پسند مركز جهاني علوم اسلامي واقع شد و آن را در سال 1983 به عنوان كتاب چاپ كرده است.

در سال 1384 بعد از قبولي در امتحان ورودي در دوره دكتري در رشته: «فلسفه اسلامي» در مدرسه (عالي امام خميني ره) مشغول تحصيل شدم و تا الان مشغول درس در اين دوره هستم. قبل از دوره دكتري مشغول يك بحث تحقيقي شدم با عنوان: «تفكر در كتاب و سنت و مقصود از تفكر واژه تفكر نه روش تفكر» و اين بحث بعد از فيش برداري فصل بندي شده است و قبل از شروع به نگارش دوره دكتري مطرح شد و مجبور شدم نگارش اين بحث را به آينده موكول كنم.

كاظمي، محمدايوب

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدايوب كاظمي

محل تولد : بيرجند

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1340/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب

تا دوم دبيرستان در بيرجند، درس خواندم و دو كلاس آخر دبيرستان را در تهران، همزمان با سال چهارم به عنوان «مربي تربيتي» در منطقه 15 تهران مشغول شدم. در سال 62 كه ديپلم گرفتم؛ در دانشگاه قبول شدم اما حوزه را براي ادامه درس انتخاب كردم و همزمان با حوزه در امور تربيتي هم فعاليت مي كردم و تا سال 1373 اين دو فعاليت، همزمان ادامه داشت و در اين سال در رشته تخصصي «تبليغ» در حوزه قم مشغول شدم. همزمان با تحصيل در رشته مذكور، در پژوهشكده باقرالعلوم به نوشتن مشغول شدم و حاصلش 3 كتاب بود كه دوتاي آن چاپ شده است.

تحقيقات زيادي در حدود 15 جلد كتاب جمع آوري كردم كه در فرصت مناسب به چاپ برسانم. از سال دوم دبيرستان، شعر مي گويم و تاكنون بيش از ده هزار بيت شعر گفته ام و نيز از سال سوم راهنمايي خاطرات روزانه ام را مي نويسم. بعد از اتمام دروس تخصصي در دانشگاههاي آزاد و دولتي تدريس مي كنم و بهترين كارم در زمان فعلي، تحقيق و كار بر روي طرح «اصلاح نظام آموزشي حوزه» است كه با گرفتن نظرات بزرگان حوزه، تصميم در اين طرح را به سر منزل مقصود و به نتايج قابل قبولي برسانم. تصميم دارم تحقيقات و مطالعاتي با كمك نرم افزارهاي موجود و كتابهاي مرجع درباره بسياري از موضوعات انجام داده و به جامعه ارائه نمايم.

كاظميني بروجردي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد محمدعلى بن السيد الجليل و العالم النبيل آقاى حاج سيد طاهر كاظمينى بروجردى از علماء ابرار معاصر تهرانست.

وى تولدش در بروجرد واقع شده و در

سن هيجده سالگى به مدرسه علمى بروجرد وارد و به تحصيلات علوم دينى پرداخته و پس از چهار سال به نجف مهاجرت و در مدرسه بادكوبه اى ها مشغول بتحصيل شده و لكن بواسطه عدم سازگارى هواى نجف با مزاج ايشان مبتلا بكسالت شديد گرديده و با اين كه مرحوم آيت اللَّه العظمى اصفهانى عنايت مخصوص بايشان داشتند و در معالجات ايشان كوتاهى ننمودند نتوانستند در آنجا توقف و ادامه بتحصيل دهند پس بامر زعيم عاليقدر اسلام آيت اللَّه اصفهانى بهمراهى حجةالاسلام حاج شيخ صادق ايروانى مراجعت به ايران و بروجرد نموده و با كوشش ها و دعاهاى والد ماجدش پس از چند ماهى بهبودى يافته از بروجرد حركت به قم نموده و حدود چهارده سال در قم اقامت و از محضر آيات عظام مرحوم آيت اللَّه حجت و آيت اللَّه حاج سيد محمدتقى خونسارى و آيت اللَّه حاج شيخ عبدالنبى عراقى و آيت اللَّه العظمى بروجردى قدس اللَّه اسرارهم استفاده و در سال 1375 ق به تهران مهاجرت و در خيابان خراسان بمرحوم حجةالاسلام والمسلمين آقاى حاج شيخ على اكبر برهان وارد و در اثر تشريك مساعى آن مرحوم به اقامه جماعت در آن خيابان اشتغال و در مسجد بعد از نمازها بگفتن تفسير و مسائل احكام و معارف اسلام ترويج دين و تنوير افكار نموده و بعد از چند سال بنابر دعوت بانى مسجد فروتن (مسجد نور) و عده اى از محترمين آن حدود بامامت مسجد مزبور منصوب و تا اكنون در آن مسجد كه از مسجدهاى زيبا و پر جمعيت شرق تهرانست بوظائف دينى اشتغال دارد.

نگارنده گويد: جناب آقاى كاظمينى كه با حقير عقد اخوت و برادرى دارند دانشمندى است متين و بزرگوار

و داراى مناعت طبع و سلامت نفس و خدمتگزار بخصوص در تعظيم شعائر دينى (ايحاء اعياد مذهبى و مواليد حضرات معصومين عليهم السلام بسيار ساعى و جدى و همواره به ترويجات قولى و فعلى اشتغال دارد و تاكنون كتب آموزنده اى تأليف و منتشر نموده اند كه ذيلا مى نگارم:

1- نهايه المقام لابناء الامام بطبع رسيده در سال 1381 ق.

2- جلد دوم نهايه الكلام فى حق رسول الاسلام در سال 1382 ق بطبع رسيده.

3- در سال 1384 ق جلد سوم (اسلام از نظر ديگران).

4- جلد چهارم (منتخب اللئالى در سئوال و جواب و داستانهاى اسلامى بطبع رسيده.

5- جلد پنجم بنام (گنجينه معارف) در سال 1388 منتشر كرده اند.

6- جلد ششم بنام (منشورات) بطبع رسيده در سال 1390 ق.

7- جلد هفتم بنام جواهر الولايه در امام شناسى در سال 1392 منتشر كرده اند.

8- جلد هشتم منشورات مقدس نور راجع بشيعه شناسى در نظر فريقين ادام اللَّه بركاته و توفيقاته.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

كاظميني بروجردي، محمد علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو ح 1339 ق)، عالم دينى و فقيه. در بروجرد به دنيا آمد. در هجده سالگى به مدرسه علمى بروجرد وارد شد و به تحصيلات علوم دينى پرداخت. پس از چهار سال به نجف مهاجرت كرد و در مدرسه ى بادكوبه اى ها مشغول به تحصيل شد. ولى به علت كسالت، با اينكه آيت اللَّه اصفهانى به امر درمان ايشان توجهى خاص داشت، به موطن خود بازگشت. آن گاه به قم رفت و حدود چهارده سال در آن شهر اقامت گزيد و از محضر آيت اللَّه حجت و آيت اللَّه سيد محمد تقى خوانسارى و آيت اللَّه شيخ عبدالنبى عراقى و آيت اللَّه بروجردى استفاده نمود. در 1375 ق به تهران آمد و در مسجدى در

خيابان خراسان به انجام وظايف مذهبى و گفتن تفسير و احكام و معارف اسلام و ترويج دين پرداخت. از آثارش «نهاية المقام لابناء الامام»؛ «نهاية الكلام فى حق رسول الاسلام»؛ «اسلام از نظر ديگران»؛ «منتخب اللآلى»، در سؤال و جواب و داستانهاى اسلامى؛ «گنجينه ى معارف»؛ «منشورات»؛ «جواهر الولاية»، در امام شناسى؛ «منشورات مقدس نور»، راجع به شيعه شناسى در نظر فريقين.[1]

سيد حبيب الله برهانى بن حاج سيد كريم رستمكلائى تاجر معروف مازندران از علماء معاصر شمال بودند. وى مقدمات تحصيلى خود را در حوزه هاى مازندران تكميل و مدتى در جوار حضرت على بن موسى الرضا عليه السلام اشتغال داشتند و در عصر مرحوم آيه الله حايرى بقم آمده و از محضر آن بزرگوار استفاده نموده آنگاه بنجف اشرف مهاجرت و از محضر علمين آيتين آيه الله نائينى و آيه الله العظمى اصفهانى و ديگران استفاده كرده و سپس بوطن مراجعت و بانجام وظائف دينى و روحى از جماعت و تبليغ دين و احكام پرداخته و در امور سياسى اشتهار پيدا نموده كه در تمام مازندران معروف بود. در سال 1376 ق از دنيا رفته و جنازه اش حمل بمشهد مقدس و در يكى از حجرات غربى باغ رضوان مدفون گرديده است.

مرحوم برهانى داراى صفات حميده و برجسته از قبيل مهمان نوازى و مساعدت بمستمندان و بيچارگان بوده و در سخاوت در حدود خود بسيار كم نظير بوده است.

فرزندان بسيارى از خود گذارد كه بعضى در سلك روحانيت ميباشند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] گنجينه ى دانشمندان (531 -530/ 4).

كاغدي اصفهاني، ابوالفضائل عبدالرحيم

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(594 -501 ق)، محدث، قاضى و خطيب. از ابوعلى حداد و محمد بن عبدالواحد دقاق و اسماعيل اخشيد و فاطمه جوزدانيه حديث شنيد.

يوسف بن خليل از وى حديث روايت كرد و احمد بن سلامة از وى اجازه حديث داشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعلام بوفيات الاعلام (400/ 2)، سير النبلاء (246/ 21)، شذرات الذهب (317/ 4)، العبر (109/ 3).

كافي خراساني، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ثقه الاسلام والمبلغين و عماد المله و الدين آقاى حاج شيخ احمد فريد العالم الجليل و العابد النبيل حجه الاسلام والمسلمين مرحوم حاج شيخ احمد كافى يزدى از وعاظ و گويندگان نامى و خطباء سامى معاصر تهرانيست كه شهرت و آوازه اش از تهران به اكثر شهرستانها رسيده و مورد توجه غالب مردم ايران گرديده است.

تولدش در مشهد مقدس در سال 1350 قمرى واقع شده و در حجر تربيت خاندان تقوا و فضيلت نشو و نما يافته و مقدمات و ادبيات را خوانده و از همان اوان شوق و علاقه شديد به منبر و تبليغ دين داشته زيرا به خاطر دارم در سال 1364 قمرى كه در مشهد مشرف بودم و روزهاى جمعه در منزل جد ماجدش منبر مى رفتم و ايشان هم آنجا بودند توجه مخصوصى به فراگرفتن مطالب و قضايا داشت. شبهاى جمعه در صحن مطهر حضرت رضا عليه السلام براى صدها نفر مردم زائر و غيره دعاء كميل مى خواند در حاليكه از عمرش بيش از 15 سال نگذشته بود شور و انقلاب عجيبى در مردم ايجاد مى كرد در سال 1366 قمرى براى تكميل مبانى علمى در معيت مرحوم جدش آيت الله كافى مهاجرت به نجف اشرف نموده و چند شبى را در منزل شهر رى حقير توقف آنگاه به عراق عزيمت كرده و چند سالى در كنار مشهد اميرالمومنين على عليه السلام به تحصيل پرداخته و از درس و بحث

و محضر آيات نجف چون آيت الله مدنى و آيت الله خوئى و ديگران استفاده نموده و براى تبليغ مسافرتها به شرق و غرب و شمال و جنوب كشور كرده و در همه جا مورد استقبال و توجه مخصوصى مردم قرار گرفته تا بالاخره تهران را كه عاصمه تشيع و از هر جهت محل فعاليت است اختيار و رحل اقامت افكنده و به خدمات دينى و روحى و انجام وظائف مذهبى پرداخته است.

مولف گويد حاج آقاى كافى واعظى دين و خطيبى غيور و در امور دينى متعصب و بسيار مبارز و مجاهد در مقابل انحرافات و منكرات و در جلوگيرى از تبليغات مسموم بيگانگان و وهابى هاى وطنى چون دكتر شريعتى ها و برقعى ها و... مجامله و مسامحه نكرده و از ميدان آمدن و مبارزه كردن با آنان هراس و تقيه را رواندارد. بسيار موفق و مويد و تاكنون هجده سفر به حج مشرف شده و در مدينه طيبه منبرهاى مهمى رفته و از حريم ولايت آل محمد عليهم السلام و بالاخص حضرت على عليه السلام در مقابل اهل سنت و وهابى ها دفاع نموده است. آثار و باقيات الصالحاتى در بسيارى از اماكن و بلاد گذارده است كه از آنهاست پايگاه شيعيان منتظر به نام مهديه.

مهديه تهران

اين موسسه در اول خيابان ولى عصر تهران از طرف ميدان راه آهن واقع است مساحتش از هزار متر متجاوز و مجمع هزارها نفر از مردم متدين و منتظرين حضرت مهدى عجل الله فرجه الشريف در شبها و صبحهاى جمعه كه براى دعاء كميل شب و دعاء ندبه صبح مى آيند مى باشند و از جهت كم و كيف اولين مجلس دينى ايرانست و در اين مجلس از تمام طبقات

روحانى و بازارى و لشكرى و كشورى و محصل و آموزگار و دبير و غيره شركت نموده و رغما لانف منكرين دعاء ندبه اين دعاء را جناب حاجى آقاى كافى واعظ با لحنى مهيج و آتشين خوانده و صداى ناله و فرياد (يابن الحسين) حاضرين به اوج آسمان مى رسد و مردم غالبا توجه مخصوصى به اين سنگر دارند و در اين محفل هزارها نفر به حوائج خود از شفاء بيماران و رفع پريشانها و گرفتاريها و اداء ديون خود رسيده اند.

اين موسسه كه ميليونها تومان خرج زمين و بناء آن شده تمام مردم متدين تهران داده اند.

مهديه مركز تعليم و تعلم قرآن و عقايد و اخلاقيات و اخبار و احكام اسلاميست بسيارى از كارهاى خير و امور اجتماعى و دينى از قبيل تعمير مساجد و عيادت بيماران سرطانى و مجذومين و مسلولين و مصروعين و بيماران بيمارستانها و رسيدگى به ايتام از همين محل انجام مى گيرد.

در اغلب اوقات برنامه آن اجراء و بالاخص در ماه رمضان و شبهاى قدر و در نيمه ماه شعبان كه جشن باشكوه و كم نظيرى در آن گرفته مى شود.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

كافي، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام ومبلغ الاحكام آقاى حاج شيخ حسن كافى از وعاظ و گويندگان معروف تهران و خراسانست. تولدش در مشهد واقع و پس از خواندن مقدمات و ادبيات به تحصيل متون فقه و اصول پرداخته و در رشته منبر مطالعات فراوان نموده تا در اين فن تخصصى تحصيل كرده و در رديف گويندگان نامى درآمده است.

وى در بسيارى از نقاط و شهرستانهاى ايران براى امر ارشاد و تبليغ مسافرت نموده و خدماتى انجام داده آنگاه تهران را كه پايتخت

كشور است مركز و محل اقامت خويش ساخته و در دو ماه محرم و صفر و ماه رمضان و اغلب اوقات ديگر سال در مجالس بزرگ و حساسى داد سخن داده و تنوير افكار و نشر آثار و معارف دينى نموده و مى نمايند.

جناب تاج واعظ لنگرودى نمونه اى از منبر و سخنرانى ايشان را در كتاب گفتار وعاظ خود نقل نموده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

كبير، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجةالاسلام مرحوم آقا حسين بن علامه آيت اللَّه ميرزا محمد كبير از علماء قم و ائمه مسجد امام عليه السلام بودند كه در شهرستان قم متولد يافته و در مهد علم و تقوا تربيت و از اساتيد و مدرسين حوزه چون مرحوم اديب تهران و آيت اللَّه حجت و آيت اللَّه خونسارى و آيت اللَّه فيض و مرحوم والدش و هم چندين سال از آيت اللَّه العظمى بروجردى استفاده نموده تا بعد 1384 قمرى بدرود حيات گفته و در جوار پدر بزرگوارش در قبرستان شيخان مدفون شده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد اول)

كربكندي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند ملا يوسف بن على. واعظ صالح، و فاضل اديب محدث، از فضلاى اهل منبر بوده، و به عماد الواعظين شهرت داشته.

در خدمت فضلاى اصفهان تحصيل نموده، در 9 صفر سال 1323 وفات يافته، در بقعه ى حاج آباده اى مدفون گرديد.

از آثارش چندين مجلد كتاب و بياض در مواعظ منبرى و اخبار به صورت مجلس است كه در نزد اولادش موجود است.

پدرش: مرحوم ملا يوسف نيز واعظ و صالح بوده، و در 1298 وفات يافته، در بقعه ى حاج آباده اى مدفون شد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

كرمانشاهي، محمد حسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف قبل از 1280 ق)، عالم دينى و واعظ. نياى بزرگش ملا محسن فيض كاشانى است. عالمى جليل بود. قبل از برادرش آقا محمد مهدى كرمانشاهى (م ح 1280 ق) در كرمانشاه درگذشت. از آثار وى: ترجمه ى «مواعظ اصول كافى»، كه در 1250 ق آن را نگاشت؛ «بهجة الناظرين»، در اخلاق، كه در 1260 ق از تأليف آن فراغت يافت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :طبقات اعلام الشيعه (قرن 418/ 13)، معجم المؤلفين (258/ 9).

كرماني حايري، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهاردهم ق)، فقيه، مدرس و واعظ. وى داماد آيت اللَّه كرمانى از علماى بزرگ قم بود. حدود چهل سال در حوزه ى علميه قم از محضر آيت اللَّه حجت و آيت اللَّه خوانسارى و به ويژه هجده سال از محضر آيت اللَّه بروجردى استفاده نمود و پس از ايشان از شركت كنندگان درس آيت اللَّه شريعتمدارى شد. وى در راه نشر و گسترش دين و احكام اسلام تلاش هاى بسيار نمود و مورد توجه آيت اللَّه شريعتمدارى و آيت اللَّه مرعشى نجفى بود. از وى آثار علمى فراوانى باقى است، از جمله: «تقريرات» بحث هاى آيت اللَّه حجت و آيت اللَّه بروجردى؛ تعليقاتى بر «ايضاح الفوائد» فخر المحققين، كه به اتفاق دو نفر از علماء نگاشته است، در چهار مجلد؛ «مجمع الانوار».[1]

حجه الاسلام والمسلمين آقاى حاج سيد حسين كرمانى داماد معظم مرحوم آيت الله كرمانى از علماء اعلام و فضلام بنام حوزه علميه قم است كه حدود چهل سال در اين حوزه از محضر آيات عظام مرحوم آيت الله حجت و آيت الله خونسارى و بالاخص 18 سال از آيت الله العظمى بروجردى استفاده نموده و پس از آن مرحوم هم از شركاء درس آيت الله العظمى شريعتمدارى است و منبرى شيرين و مفيد دارد و در

محرم و صفر و ماه رمضان در تهران همه ساله براى منبر و ترويج دين و تبليغ احكام مى روند و از راه منبر خدماتى نموده و مى نمايند آثار علمى فراوان دارند از قبيل دراسات و تقريرات ابحاث مرحوم آيت الله حجت و آيت الله بروجردى تعليقاتى بر ايضاح الفوائد فخرالمحققين كه به اتفاق دو نفر از فضلاء نوشته اند كه در چهار مجلد به طبع رسيده است 2- مجمع الانوار مطبوع.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] گنجينه ى دانشمندان (243 -242/ 2).

كرماني، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند سيد زين العابدين موسوى. عالم فاضل، جهت تكميل تحصيلات به اصفهان مهاجرت نموده، و در اين شهر خدمت حاج شيخ محمد باقر مسجد شاهى و جمعى ديگر تحصيل نموده، و با آقايان مسجد شاه ارتباط يافته، در مسجد شيخ لطف الله اقامه جماعت مى نموده.

در سال 1318 فوت شد، جنازه به نجف منتقل گرديد.

وى را دو پسر بوده:

1- آقا سيد جعفر، متوفى در 1356، مدفون در تكيه ى زنجانى جنب تكيه ى كازرونى در تخت فولاد.

2- آقا ميرسيد على، متوفى در 6 جمادى الاولى 1378، مدفون در تكيه ى حاج آقا محمد مقدس در تخت فولاد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

كرماني، نظر علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1348 ق)، عالم دينى و واعظ. در كربلا درگذشت. از آثارش: «انيس النفس»، در مواعظ و اخلاق؛ «لجة اللآلى»، در مواعظ؛ «جامع الشتات»، به سبك «كشكول»؛ «جليس النفس»، در حكايات و «جليس الواعظين و انيس الذاكرين»، در قصص انبياء و مرسلين (ع)، به فارسى؛ «جمال الامة»، در فضيلت صلوات و درود بر پيامبر (ص) و ائمه (ع).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (360/ 8)، اعيان الشيعه (223/ 10)، الذريعه (296/ 18 ،129 ،60/ 5 ،467/ 2)، معجم المؤلفين (102/ 13).

كرمي، محمدحسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد حسين كرمي اسفه

محل تولد : شهرضا

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/4/12

تصوير بزرگتر

زندگينامه علمي

مقاطع ابتدايي و راهنمايي را در شهرستان شهرضا گذراندم و سپس وارد شهرستان قم شده و در مدرسه علميه منتظريه (حقاني) پذيرش شدم (در سال 1365)، در سال 1385 در مؤسسه «در راه حق» يك دوره صد روزه درباره مباحث نقد و بررسي ماركسيسم را گذراندم. در همان سال و در آزمون ورودي مؤسسه در راه حق براي گذراندن يك دوره 6 ساله الهيات و معارف اسلامي پذيرش شدم، در اين دوره دروس (فلسفه، تفسير قرآن كريم، فلسفه اخلاق، منطق شفا و اخلاق) را نزد استاد آية الله مصباح و پاره اي ديگر از دروس را نزد اساتيد ديگر فرا گرفتم.

پس از آن به دوره تخصصي اقتصاد در بنياد فرهنگي باقرالعلوم (ع) و مؤسسه آموزشي و پژوهشى امام خميني (ره) وارد شدم. در سال 1367 همزمان با دروس تخصصي اقتصاد براي انجام پژوهش اقتصاد اسلامي به دفتر همكاري حوزه و دانشگاه كه اكنون «پژوهشگاه

حوزه و دانشگاه» نام گرفته است راه يافتم و تاكنون در آن پژوهشگاه به پژوهش اشتغال داشته ام. اكنون نيز در مقطع دكترا در رشته اقتصاد پژوهش مشغول به تحصيل هستم. همراه اين تحصيلات و پژوهشها، دروس متداول حوزوي را ادامه دادم و پس از اتمام سطح از محضر اساتيد بزرگي، خارج فقه و اصول را استفاده نموده ام. در ضمن تحصيل، اقدام به نوشتن رساله شش سال درس خارج نموده و در سال 1376 موفق به دريافت مدرك آن از حوزه علميه قم شدم.

كسائي، غلامرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام والمسلمين حاج سيد غلامرضا كسائى داماد مرحوم آيه الله مجاهد امينى صاحب الغدير كه سالها مقيم كربلا بودند و در سال 1391 قمرى مانند هزارها نفر ديگر از دانشمندان و طبقات ديگر از طرف دولت بعثى عراق اخراج و راهى بايران شده و در قم رحل اقامت افكنده و بدرس آيه الله العظمى شريعتمدارى و آيت الله العظمى گلپايگانى شركت نموده و در ماه ذى القعده الحرام 1393 قمرى رحلت و در قم مدفون گرديدند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

كشفي بروجردي، محمدباقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمدباقر بن العالم الجليل السيد محمد بن العلامه الورع السيد ريحان اللَّه بن العالم العلام و الحجه القمقام الايه العظمى السيد جعفر كشفى بروجردى (صاحب كتاب تحفه الملوك و اجابت المضطرين و كتب ديگر از علماء اعلام و دانشمندان كرام معاصر تهرانست.

وى در ماه رجب 1321 قمرى در تهران متولد شده و پس از تربيت و رشد در مهد علم و سيادت و شرف و اصالت و خواندن مقدمات و ادبيات و سطوح در تهران به قم مشرف شده و چندى از محضر مرحوم آيت اللَّه العظمى حايرى استفاده كرده آنگاه به نجف مهاجرت نموده و از ابحاث مرحوم آيت اللَّه العظمى آقا ضياءالدين عراقى استفاده و كسب فيض نموده و به تهران مراجعت و در مسجد سراج الملك واقع در خيابان اميركبير به اقامه جماعت و ترويج دين پرداخته و تا حال حاضر كه قريب سى و پنج سال است بانجام وظائف دينى و روحى اشتغال دارد. از آثار ايشانست تفسير سوره يوسف عليه السلام و تقريرات اساتيد قم و نجف.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

كشفي بروجردي، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد مهدى كشفى بن العلامه التقى السيد ريحان اللَّه بن العالم الجليل آيت اللَّه السيد جعفر كشفى بروجردى از علماء گذشته تهران و عموى مترجم سابق الذكر است كه در سال 1316 قمرى در تهران متولد شده و پس از تحصيل علوم جديده نزد اديب تهرانى و آقا شيخ على رشتى به تعليم علوم ادبى و عربى پرداخته و در سال 1341 قمرى به قم آمده و خدمت حاج شيخ فاضل و مرحوم آيت اللَّه خونسارى و آيت اللَّه رفيعى قزوينى و مرحوم ميرزا على اكبر حكمى يزدى تلمذ نموده و پس از آن از محضر مرحوم

آيت اللَّه موسس حايرى استفاده كرده تا پس از فوت آن مرحوم كه به تهران مراجعت و به ترويج دين و تبليغ احكام و تدريس فقه و اصول و علوم رياضى و تفسير كه در حوزه علميه هم اشتغال داشت پرداخته و اثرات و خاطرات نيكوئى از خود در دل مردم تهران باقى گذارد تا سال 1367 قمرى داعى حق را اجابت و با تجليل فراوان جنازه اش حمل به قم و در قبرستان آيت اللَّه حايرى مدفون گرديده است.

نگارنده گويد: مرحوم حاج سيد مهدى كشفى مانند اسلاف پاكش از علماء مروج و پرهيزكار زمان خود بوده و شاگردان متدين و با تقوائى تربيت نموده و اجدادش داراى مقامات كشف و معنويت بودند مخصوصا مرحوم آيت اللَّه آقا سيد جعفر كشفى كه صاحب تأليفات عديده مفيده و واجد مراتب كمال و كرامت بودند و در بسيارى از كتب تراجم شرح احوالش مسطور مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

كشميري، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيد محمد رضى رضوى كشميرى كه اكنون از ائمه جماعت تهران مى باشند.

تولد ايشان در نجف اشرف واقع شده و در حجر چنان پدر متقى و عالمى پرورش يافته و علوم معموله را از اساتيد و مدرسين حوزه علميه نجف آموخته و به تأليف پرداخته تا در اين تحولات و انقلابات اخير عراق كه ناچار به مهاجرت به ايران گشته و در تهران رحل اقامت افكنده و به اقامه جماعت و ترويج دين از طريق بيان و قلم اشتغال دارد و از آثارى كه از ايشان به طبع رسيده كتب زير است.

1- التحفة الرضويه فى مجربات الاماميه دو بار به طبع رسيده.

2- الاوليات من الحادثات والمستحدثات ج 1 به طبع رسيده.

3-

لماذا اخترناالدين الاسلامى ج 1 به طبع رسيده.

و كتب ديگرى كه در شرف طبع مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

كعبي، عباس

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عباس كعبي

محل تولد : اهواز

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

حجة الاسلام و المسلمين كعبي در سال 1341 هجري شمسي در منطقه «لشكرآباد اهواز» و در ميان خانواده اي متدين و معتقد به مباني مستحكم اسلام به دنيا آمد. عشق به اهل بيت (ع ) و روحانيت شيعه از وي انساني متدين و مجاهد ساخته و در همان دوران نوجواني او را به خدمت در راه تعالي اسلام و تشيع علاقه مند ساخته بود. حجة الاسلام و المسلمين كعبي تحصيلات ابتدائي و راهنمايي را در مدارس اهواز سپري نمود. شركت وي در مجالس و محافل مذهبي و حضور علمايي همچون: «حاج شيخ صالح طرفي» و «مرحوم حاج سيد عبدالمطلب جزايري» در مسجد جامع لشكرآباد سبب شد تا در سن سيزده سالگي و بنا به توصيه پدر، همزمان با تحصيل در مقطع دبيرستان به مدرسه علميه «آية الله كرمي» رفته ، دروس حوزوي را فرا گيرد.

وي در سال 1355 به حوزه علميه اهواز رفته به صورت رسمي تحصيلات حوزوي خود را پي مي گيرد. با اوج گيري انقلاب و حضور جدي در مبارزات پيش از انقلاب و نيز فعاليتهاي پس از انقلاب و شروع جنگ تحميلي وقفه اي چند ساله در سير درسي ايشان ايجاد مي شود اما در سال 1360 مجدداً تحصيلات حوزوي را پي گرفته براي استحكام بنيۀ علمي خود، دروس مقدمات را در مدرسه علميه امام خميني اهواز بازآموزي مي كند. در سال 1364 به قم مهاجرت كرده و پس از اتمام دوره سطح

در درس خارج حضرات آيات: «ميرزا جواد تبريزي »، «وحيد خراساني» ، «مكارم شيرازي» ، «صافي گلپايگاني» ، «جعفر سبحاني» ، «سيد كاظم حائري» و «سيد محمود هاشمي شاهرودي» شركت كرد.

حجة الاسلام و المسلمين كعبي با اهتمام ويژه اي كه به مباحث تفسيري و معارف اسلامي داشت از محضر حضرات آيات: «مشكيني» ، «جوادي آملي» ، «مصباح يزدي» و «مظاهري» كسب فيض نمود. وي در طول سالهاي تحصيل خود در درسهاي اخلاق شركت مي جست و به تهذيب نفس (به عنوان مهمترين دغدغه درسي خود) اهميت بسيار مي داد. حجة الاسلام و المسلمين كعبي همزمان به تحصيل در دانشگاه نيز پرداخته مقطع كارشناسي رشته حقوق از مجتمع آموزش عالي قم و مقطع كارشناسي ارشد رشته حقوق عمومي دانشكده حقوق دانشگاه تهران را به پايان رساند.

حجة الاسلام و المسلمين كعبي فعاليتهاي بسياري را در زمينه تدريس و تأليف به انجام رسانده است . او تدريس علوم ديني را از آغازين سالهاي طلبگي شروع كرده و تاكنون به تدريس دروس بسياري از جمله تدريس كتابهاي: (لمعه ، رسائل ، مكاسب ، حلقات اصول شهيد صدر و نيز شش سال خارج فقه و اصول) توفيق يافته است . همچنين مباحثي نظير: (علوم حديث ، درايه ، نهج البلاغه ، تاريخ اسلام ، ولايت فقيه ، فلسفه و فقه روابط بين الملل) را بارها تدريس فرموده اند. استاد كعبي در دانشگاه نيز دروسي همچون: (فلسفه حقوق ، فلسفه سياست ، نظام حقوقي در اسلام ، دولت و نظام سياسي در اسلام ، حقوق كار و ...) را بارها تدريس كرده است . وي همچنين بيش از پنجاه دوره حقوق اساسي را تدريس كرده است .

او در زمينه مباحث فقهي و حقوقي داراي تأليفات بسياري است كه از آن جمله مي توان به كتاب: «الحصيله في حكم الجهاد الابتدائي

في عصر الغيبة »، «احكام الميت »، «النظام القانوني في الاسلام مقارناً بالنظم الوضعية المعاصرة »، «فلسفه سياست » و ... اشاره كرد. بسياري از جزوات و دست نوشته هاي ايشان به عنوان كتب درسي در مراكز حوزوي و دانشگاهي در حال تدريس است . جزواتي نظير: «علوم الحديث و الدراية »، «مصادر الحديث »، «مجموعه درسهايي از نهج البلاغه »، «ضمانت اجرائي قانون اساسي »، «تبيين ولايت فقيه از منظر فقهي ، حقوقي و سياسي ». ارائه مقالات علمي در همايشها، ضمن طرح راهكارهاي مناسب در حل برخي معضلات و پرسشهاي فقهي و حقوقي از ويژگيهاي بارز استاد كعبي است . بيشترين اين مقالات در زمينه هاي فقهي و حقوقي بوده كه از جمله آنها مي توان به «نوآوريهاي فقهي آية الله نائيني و آية الله شيخ فضل الله نوري »، «كنكاشي در اختيارات رهبري »، «شيوه مجازات اسلامي و اجراي علني حدود» و «دبير علمي همايش مردم سالاري ديني» كه مجموعه مقالات آن در دو مجلد منتشر گرديد، اشاره كرد.

او در كارنامه خود، سفرها و مصاحبه هاي علمي بسياري را به ثبت رسانده كه «حضور در كنفرانس دين و توسعه دانشگاه بيروت » و «انجام مصاحبه و مناظره با آقاي تيموتي ويليام واترز استاد دانشگاه هاروارد در كنفرانس حقوق بشر» از آن جمله اند. فعاليتهاي علمي و فرهنگي ، استاد كعبي را از فعاليتهاي گوناگون در عرصه سياست باز نداشته است . او كه همواره پايبندي خود را به امام (ره )، نظام و ارزشهاي انقلاب اعلام داشته از سنين نوجواني در فعاليتهاي مبارزاتي پيش از انقلاب حضوري جدي داشته است . پس از پيروزي انقلاب در جهاد سازندگي در زمينه محروميت زدايي و توزيع زمين براي خانه سازي محرومان و نيز مبارزه با گرانفروشي حضوري جدي داشت .

با شروع جنگ تحميلي وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامي شد و فعاليت هاي فرهنگي و نظامي خود را در بخش عربي سپاه آغاز كرد. در سال 1360 به لبنان رفت و همراه با شهيد سيد عباس موسوي دبيركل سابق حزب الله لبنان و سيدحسن نصرا... به سازماندهي تشكيلات حزب الله پرداخت . او مدت 46 ماه از عمر خود را در جبهه هاي دفاع مقدس گذرانده و دو بار نيز در مناطق عملياتي مجروح شده است . از جمله فعاليتهاي حجة الاسلام و المسلمين كعبي در اين عرصه ، عضويت در مجلس خبرگان رهبري ، مخبري كميسيون سياسي _ اجتماعي ، نائب رئيسي كميسيون حراست و پاسداري از ولايت فقيه و نيز عضويت در كميسيون تحقيق است . استاد كعبي هم اكنون عضو جامعه مدرسين حوزه علميه قم و از حقوقدانان شوراي نگهبان است.

كلباسي، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند علامه حاج محمد ابراهيم كلباسى.

عالم فاضل زاهد محقق جامع، امام مسجد حكيم، و مدرس در آنجا. عمر عزيز خود را به تأليف كتب و رسائل، و درس و بحث، و اقامه ى جماعت، و رفع خصومات و مرافعات مى گذرانيده، و مواظب آداب شرعيه بوده، به طورى كه كمتر مستحبى از او فوت مى شده.

در خدمت پدر بزرگوار و جمعى ديگر تلمذ نموده، و از پدر و حاج سيد محمد باقر [شفتى] و شيخ حسن نجفى [صاحب جواهر] اجازه داشته.

كتب زير از تأليفات اوست:

1 - انوار النزول 2 - رساله در آداب نفس 3 - رساله در ميراث 4 - رساله در صوم 5 - رساله در جنايز 6 - رسائلى در رجال 7 - شرح تهذيب علامه 8 - شرح خلاصة الحساب 9 - شرح «نتايج» سيد ابراهيم قزوينى 10

- كتابى در حدود و ديات 11 - كتابى در طهارت و صلات، با استدلال 12 - منبع الحيات، در اصول، كه به فرموده ى حاجى، جمع عبارت علماى اصول نموده، از متقدمين و متأخرين، در 15 مجلد 13 - نور حدقة الناظرين، در آداب و اخلاق و ادعيه و مواعظ 14 - هدية الشيعة، كه رساله ى عمليه ى ايشان است؛ و غيره.

در روز جمعه 22 ربيع الاول سال 1292 وفات يافته، داخل بقعه ى پدر مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

كماري، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد مهدى موسوى ابن العالم الجليل الحاج سيد محمد كمارى كه به بيست و شش واسطه بامام هفتم عليه السلام مى رسد از علماء مبرز و دانشمندان ممتاز معاصر تهرانست.

وى در بيست و ششم ذى الحجه 1323 قمرى در تبريز متولد شده و در مهد علم و كمال پرورش يافته و پس از خواندن اوليات سطوح را در خدمت مرحوم حاج مولينا و آيت اللَّه حاج ميرزا ابوالحسن انگجى و حاج سيد موسى خسروشاهى و حاج ميرزا على اصغر ملكى خوانده و در سال 1346 قمرى به قم آمده و در خدمت مرحوم ميرزا محمد همدانى و آيت اللَّه حاج شيخ محمدعلى حايرى قمى و آيت اللَّه العظمى حايرى و آيت اللَّه حجت قدس اللَّه اسرارهم تلمذ نموده و در سال 1350 مهاجرت به نجف و حدود ده سال اقامت و از محضر مرحوم آيت اللَّه ميرزا حسين نائينى و آيت اللَّه آقا ضياءالدين عراقى و آيت اللَّه حاج شيخ محمدحسين غروى اصفهانى و آيت اللَّه العظمى آقا سيد ابوالحسن اصفهانى رضوان اللَّه عليهم استفاده كافى و وافى نموده و در سال 1360 قمرى با دريافت اجازات اجتهاد از آيات عظام نجف مراجعت به

ايران و در تهران رحل اقامت افكنده و تا اكنون بتدريس و امامت و انجام وظائف دينى و روحى اشتغال دارد و در مسجد امامزاده زيد واقع در بازار تهران اقامه جماعت مى نمايند.

از آثار علمى ايشانست كتابهائى كه نگارنده مطالعه كرده ولى متأسفانه بطبع نرسيده و بعضى از آن هم تكميل نشده است و آنها از اين قرار است 1- مباحث الفاظ دو جلد 2- مباحث عقليه 2 جلد 3- رساله اى در اجاره 4- رساله اى در قاعده لاضرر 5- كتابى در حج و مناسك آن علمى و استدلالى 6- شرحى بر وسيله.

(1323- ز 1360 ق)، عالم دينى و فقيه. نسب وى به بيست و شش واسطه به امام هفتم (ع) مى رسد. در تبريز به دنيا آمد. پدرش، آيت اللَّه سيد محمد كمارى از علماى معروف تبريز بود. او ميان خانواده اى اهل كمال پرورش يافت. پس از فراگيرى مقدمات، سطوح را در خدمت حاج مولانا و ميرزا ابوالحسن انگجى و حاج سيد موسى خسروشاهى و حاج ميرزا على اصغر ملكى خواند. در 1346 ق به قم رفت و در خدمت ميرزا محمد همدانى و آيت اللَّه شيخ محمد على حايرى قمى و آيت اللَّه حايرى يزدى و آيت اللَّه حجت تلمذ نمود. در 1350 ق به نجف مهاجرت كرد و حدود ده سال از محضر آيت اللَّه ميرزا محمد حسين نايينى و آيت اللَّه آقا ضياءالدين عراقى و آيت اللَّه شيخ محمد حسين غروى اصفهانى و آيت اللَّه آقا سيد ابوالحسن اصفهانى استفاده كافى برد و در 1360 ق با دريافت اجازات اجتهاد از استادانش در نجف، به تهران آمد و به تدريس و امامت و انجام وظائف دينى پرداخت. از آثارش: «مباحث الفاظ»،

در دو مجلد؛ «مباحث عقليه»، در دو مجلد؛ رساله اى در «اجاره»؛ رساله اى در «قاعده ى لا ضرر»؛ كتابى علمى و استدلالى در «حج و مناسك»؛ شرحى بر «وسيله».[1]

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

منابع زندگينامه :[1] گنجينه ى دانشمندان (535 -533/ 4).

كمالي دزفولي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1292 ش)، شاعر و خطيب. وى نواده ى سيد حسين ظهير الاسلام بود. در دزفول به دنيا آمد. تحصيلات ابتدايى و متوسطه را در زادگاه خود و اهواز به پايان رساند. سپس به تهران آمد و در دانشكده ى معقول و منقول به تحصيل ادامه داد و به دريافت ليسانس نايل شد. او به فعاليت هاى دينى و تبلغيى و اجتماعى مى پرداخت و در سرودن شعر مهارت داشت. وى چندى نيز مدير عامل جمعيت شير و خورشيد سرخ و رئيس انجمن معتمدين محل بود. از كارهاى فرهنگى او «هزار سخن» محمد حجازى است. از ديگر آثار وى: «عزيز و نگار».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سخنوران نامى معاصر (2967 -2964/ 5)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (3397/ 2)، كتابنامه ى نخستين دهه ى انقلاب (296)، مؤلفين كتب چاپى (353 -352/ 4).

كني سلطان العلماء، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ مهدى سلطان العلماء فرزند شيخ جواد شاه عبدالعظيمى كنى سالها در قم تحصيل كرده آنگاه به نجف مهاجرت و چندين سال در آن سامان از آيات بزرگ چون مرحوم آيت اللَّه اصفهانى و آيت اللَّه آقا ضياء عراقى و آيت اللَّه اصطهباناتى و ديگران استفاده نموده و در سال 1373 ق بوطن مراجعت و در مسجد بالاسر به اقامه جماعت اشتغال تا در ماه رمضان 1389 ق كه از دنيا رفته و در مسجد بالا سر محل نمازش مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

كني شاه عبدالعظيمي، جواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ جواد بن شيخ مهدى بن ملا رجبعلى لاريجانى شاه عبدالعظيمى عالمى فاضل بوده مشرف به نجف شده و خدمت ميرزا حسين خليلى تهرانى و آخوند ملا محمد كاظم خراسانى تلمذ نموده آنگاه مراجعت به رى و قيام بوظائف دينى از امامت و غيره نموده است تأليفاتى بنامهاى زير دارد:

1- نور الافاق 2- خصايص العظيميه كه طبع شده 3- تذكره رى 4- تحفه العظيميه 5- اخبار العظيميه 6- زبده الانساب و غيرها در سوم جمادى الثانى 1355 وفات نموده و در ايوان آئينيه حرم مطهر حضرت عبدالعظيم عليه السلام مدفون گرديده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

كني، عبدالرحيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج شيخ عبدالرحيم بن العالم الجليل حاج آغا بزرگ بن العلم العلام حاج شيخ مهدى بن ملا رجبعلى لاريجانى يكى از اسباط علامه كنى و علماء معاصر و بنام شهر رى ميباشند.

وى در سال 1323 ق در زاويه مقدسه شهر رى و جوار سيد الكريم حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلام متولد شده و در بيت اصيل و ريشه دار و محيط علم و روحانيت پرورش و دروس جديده را طبق معمول خوانده تا آنگاه بتحصيل علوم دينى پرداخته و مقدمات و ادبيات را نزد والد ماجد خود شروع نموده و پس از اتمام آن مهاجرت به قم كرده و سطوح را از محضر آيت اللَّه آخوند ملا على همدانى و آيت اللَّه ميرزا محمد همدانى استفاده و سطوح عالى را از مرحومين آيتين آقا ميرزا محمد فيض و آقا ميرزا محمد كبير بهره مند شده سپس از حوزه درس مرحوم آيت اللَّه حجت و آيت اللَّه حاج سيد محمدتقى خونسارى و مرحوم آيت اللَّه العظمى حايرى مؤسس حوزه استفاضه نموده و در طول سالها با رشته هاى

علوم اسلامى آشنا و باخذ دانشنامه مدرسى در رشته معقول و منقول و نيز موفق و مسافرتى باعتاب عاليات نموده و از محضر آيات عظام نجف مانند مرحوم آيت اللَّه اصفهانى و آيت اللَّه آقا ضياءالدين عراقى بهره مند و بدريافت اجازه نائل آنگاه بوطن برگشته و در مسجد صحن مطهر به اقامه جماعت و ترويجات دينى و انجام وظائف مذهبى و روحى اشتغال دارند.

نگارنده گويد: مترجم معظم ما از دانشمندان متين و با صفاست و در كمال سادگى و بى آلايشى زندگانى نموده و مى نمايد ادام اللَّه عزه و توفيقه.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

كني، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ محمد رضاى كنى داماد معظم آيت اللَّه حاج شيخ زين العابدين سرخه اى امام مسجد جليلى واقع در خيابان ايرانشهر، وى در كن در خاندان ايمان و تقوائى بدنيا آمده و پس از خواندن دروس جديد. به قم مهاجرت و مقدمات و سطوح متوسط و عالى را از مدرسين بزرگ فراگرفته و بدرس خارج آيت اللَّه العظمى بروجردى و بعض آيات ديگر شركت نموده و پس از آن در تهران رحل اقامت و تاكنون در مسجد مذكور به امامت و خدمات دينى اشتغال دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

كني، ملا علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

الحاج ملا على كنى عطراللَّه مرقده، تولدش در سال 1220 ق در قصبه كن در شمال غربى تهران واقع شده و با اين كه پدرش باغ دار و غير روحانى بوده خود علاقه مفرط و شوق بسيارى به تحصيل علوم و فنون داشته و در كودكى مخفى از پدر دروس مقدماتى را خوانده و با استعداد ذاتى و نبوغ فطرى كه داشته از كتب سطحى فقه و اصول فارغ شده و مهاجرت به نجف اشرف نموده و در درس مرحوم علامه فقيه شيخ محمدحسن نجفى صاحب جواهر و آيت اللَّه العظمى شيخنا الانصارى شركت كرده و در نزد اين دو فحل بزرگ باوج كمال علم و فقاهت رسيده و در فقه و اصول و حديث و رجال و غيره مهارت تامى پيدا كرده و بتصنيف اصول شروع نموده و جمله از مباحث الفاظ آن را نوشته تا در سال 1224 ق كه طاعون عظيم واقع گرديد ناچار مانند ديگران از اهل فضل حركت باين طرف و آن طرف نموده تا خداوند منان توفيق داده و ثانيا مراجعت و مجاورت

عتبات عاليات را موفق گشته و در نزد فحول و ارباب معقول و منقول بتكميل فقه و اصول مشغول شد تا بمنتهاى كمال و مبلغ رجال فايز و نايل آمده و به تهران مراجعت و در جميع بلاد با نهايت بزرگوارى و جلالت اشتهار معروف و مشهور گشت و بمقامى رسيد كه روحانيون بزرگ كمتر به آن پايه و مقام رسيدند تا جائى كه شاه مقتدر وقت مرحوم ناصرالدين شاه قاجار با تمام قدرت و عظمت همواره از وى خائف و ترسناك بود و مى گفت اگر آيت اللَّه كنى مرا از سلطنت خلع كند چه مى توانم بكنم، در سال چندين بار با كسب اجازه قبلى بمنزل آن مرحوم شرفياب شده و دست آن بزرگوار را بوسيده و اظهار انقياد و اطاعت مى كرد.

مآثر و آثار ص 138 گويد: حاج ملا على مجتهد كنى ساكن دار الخلافه از عظماء علماء اسلام است بعزت نفس و مناعت جانب از ابناء جنس امتياز داشت اهل ديوان وى را رئيس المجتهدين مى نوشتند و حق تعالى آن عالم و فقيه كامل را بفرط ثروت و طول عمر و نفاذ امر اختصاص بخشيده بود.

اكثر علماء و رؤساء تهران بتربيت و ترويج او اعتبار و بمقامات رسيدند، عمده تلمذ او بر شيخ الطائفه انصارى و صاحب جواهر بوده و در فقه و اصول و رجال و غيره ها تصنيفات فرموده و جامع تافقى را كه در علم درايه و حديث پرداخته است بطبع رسيده اشتهار و اعتبار اين بزرگوار در دين و دولت و ملك و ملت باعلا درجه كمال بود وصيت بزرگى و عظمت شأنش از آسيا بقسمتهاى كره ارض نيز رفته و همه جا

را فراگرفته بود احترام و اكرامى كه اين پادشاه (ناصرالدين شاه) باين عالم عامل و فقيه كامل مى فرمود كمترى از مجتهدين را نصيب افتاد الحق وجودش مذهب جعفرى را قوتى و قوامى بود و شرع شريف را استظهارى و استحكامى.

احسن الوديعه (ج 1- ص 101) گويد شيخنا و مولانا حاج ملا على كنى تهرانى از اعاجيب دهر و اكابر علماء خود بود ماهر بر علوم عربيه و لغت و قرائت جامع بين روايت و درايت عالم تفسير و مناعت حديث حافظ رجال و انساب عارف معقول و مجتهد در فروع و اصول واسع المعرفه غزير العلم صاحب اختراعات و استنباط و تحقيقات رايقات محبوب خاص و عام مرجع فتاوى و احكام معظم در عيون اعاظم و حكام غيور در امر بمعروف و نهى از منكر لا تاخذه فى اللَّه لومه لائم و بالجمله فهو آيت اللَّه العظمى بلا كلام و النائب المرضى عن الامام عليه السلام بوده... تا در صبح روز پنجشنبه بيست و هفتم محرم الحرام 1306 در سن هشتاد و شش سالگى در تهران از دنيا رفته و سه روز جنازه اش براى تشييع و تجليل و غيره مانده و روز يكشنبه غره صفر سال مذكور حمل بشهر رى و جوار حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلام با ازدحام عام و احترام تمام گرديده و در مسجد عتيق بين الحرمين كه اكنون مقبره ناصرالدين شاه معروف است دفن گرديد و در رثاء او شعراء عرب و عجم قصائدى سروده و ماده تاريخ مناسبى سرودند منجمله مجد الادباء ميرزا حيدر على تهرانى سرود

سرود مرتجلا مجد بهر تاريخش

على بنزد محمد بخلد كرد مقام

و ديگرى گفت:

ز جنت شد يكى حورا برون

با جلوه و گفتا

على در جنه الماوى على را ميهمان دارد

آثار علمى آن بزرگوار از اين قرار است:

1- رساله اى در اوامر و نواهى و مفاهيم و استصحاب 2- كتاب طهاره 3- كتاب صلوه 4- كتاب بيع 5- كتاب قضاء و شهادت كه در 1404 ق در تهران چاپ سنگى شده 6- توضيح المقال فى علم الرجال كه در پشت منتهى المقال شيخ ابوعلى رجالى مشهور كرارا بطبع رسيده 7- تحقيقات الوسائل فى شرح تلخيص المسائل.

نگارنده گويد: شرح احوال محامد خصال آن نادره دوران و آثار و خدماتش در خور كتاب بزرگى خواهد بود ولى براى اختصار اين اندازه قناعت. فهرستى از خاطرات عجيبه آن بزرگوار نگاشته و اشاره بخاندان علمى و روحى او مى نمائيم.

نوادر خاطرات حاجى كنى- ره-

1- تشرف آن مرحوم با ميرزا شيرازى بزيارت حضرت زينب عليهاالسلام در شام و نظافت كردن وى و ميرزا آن حرم مطهر را و توجه مخصوص حضرت ولى عصر عجل اللَّه فرجه باين عمل آن دو عالم ربانى و آن قصه از اين قرار است:

حكايت كرد براى نگارنده مرحوم حجةالاسلام حاج شيخ ابراهيم شريفى اسدآبادى همدانى كه در نجف اشرف خدمت مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج ميرزا على آقا شيرازى فرزند مرحوم آيت اللَّه على الاطلاق ميرزاء بزرگ (مجدد) شيرازى قدس اللَّه اسرارهم شرفياب شدم و از محضرشان استفاده ها نمودم و از نوادر خاطرات مرحوم والدشان قضايائى نقل كردند كه از آنها اين بود:

مردى تهرانى مشرف به نجف خدمت مرحوم والدم شد (قبل از هجرتش بسامرا و گفت من مكه مشرف بودم و در آنجا زاد و خرج خود را تمام و يا گم كردم. و در مسجدالحرام بحق تعالى

متوسل و التماس مى كردم و حضرت ولى عصر عجل اللَّه فرجه الشريف را واسطه مى نمودم كه فرجى برايم بشود كه در مكه ويلان و معطل نمانم.

پس رزوى كه پرده خانه را گرفته و تضرع مى نمودم دستى بشانه ام خورد و گفت چه حاجت دارى مطلب و نيازم را گفتم چند ليره بمن داد و گفت با اين وجه خود را به نجف رسانيده و در آنجا خدمت ميرزا محمدحسن شيرازى برو و بگو سيد مهدى گفت باين نشانى كه باتفاق حاج ملا على كنى در مراجعت از مكه بشام بزيارت حضرت زينب عليهاسلام رفتيد و ديديد حرم را گرد و غبار گرفته مشغول نظافت شديد و با گوشه ى عباء خود خاك و خاشاك را بيرون برديد بيست اشرفى بتو بدهد.

و تا آن مرد اين نشانى را به مرحوم والدم گفت ديدم بسيار متغير شد و برخاست مبلغ بيست اشرفى به آن مرد داد.

نگارنده گويد: كه از بعضى شنيدم كه آن شخص وقتى به تهران آمد خدمت مرحوم آيت اللَّه علامه كنى رسيد جريان را گفت آن مرحوم فرمودند آيا حواله اى آن آقا بمن نداد. گفت: خير. پس آن مرحوم بسيار گريسته و فرمودند: چون مرحوم ميرزا بسيار در تنظيف حرم حضرت زينب عليهاسلام كوشش مى كرد و اين عملش توجه آن حضرت قرار گرفته است.

2- مكاشفه آن مرحوم براى فتحعلى شاه قاجار در حرم منور حضرت سيدالشهداء عليه السلام و وفات شاه مزبور در همان روز و همان ساعت.

3- مداومت ايشان بزيارت حضرت امامزاده ابوالحسن شهر رى و اين كه برياست و ثروت كذائى نرسيده مگر براى اين عمل.

44- توسل مخصوص در حرم مطهر حضرت عبدالعظيم عليه السلام براى قضاء

حوايج و كيفيت آن باين طريق است.

حكايت كرد براى اين نگارنده جناب حجةالاسلام حاج سيد مصطفى علوى الارى در دوحه قطر از بعضى از ثقات آن مرحوم علامه كنى- ره- كه مجرب است براى قضاء حوائج دو ركعت نماز حاجت خواندن در حرم حضرت عبدالعظيم عليه السلام و بعد چهارصد صلوات هديه گفتن و هديه نمودن به حضرت امام على النقى عليه السلام استاد حضرت عبدالعظيم عليه السلام باين طريق بعد از آن نماز صد صلوات در قسمت شمالى غربى حرم فرستادن و بعد جلو رفتن و صد مرتبه صلوات در جنوبى غربى حرم گفتن و بعد بسمت شرق حرم رفتن و صد مرتبه صلوات در جنوب شرقى حرم گفتن و بطرف عقب برگشتن و صد مرتبه در قسمت شمال شرقى حرم فرستادن.

نگارنده گويد: التبه در جائى نرسيده اگر كسى بخواهد بجا آورده رجاء اين عمل را بجا مى آورد انشاءاللَّه حاجتش برآورده خواهد شد انشاءاللَّه.

(1306 -1220 ق)، عالم امامى، فقيه اصولى، رجالى، محدث، اديب و مرجع تقليد. اصلش از آمل مازندران است. جدش در قريه كن از توابع تهران سكنى كرد و ملا على در آنجا به دنيا آمد. پس از طى مراحل مقدماتى و فراگيرى ادبيات به عتبات رفت و در حوزه ى درس صاحب «جواهر» و صاحب «ضوابط» و سيد اسداللَّه بن سيد محمد باقر و شيخ مشكور حولاوى حاضر شد و در لغت، فقه، اصول، حديث، رجال و تفسير متبحر گشت. سپس به تهران بازگشت و به تدريس و زعامت امور دينى پرداخت. ميرزا حسين نايب الصدر و ملا محمد على خوانسارى از شاگردان وى بودند. در تهران درگذشت و در بين الحرمين، در جوار حضرت عبدالعظيم

(ع)، دفن شد. از آثارش: «الاستصحاب»؛ «الاوامر»؛ «ايضاح المشتبهات فى تفسير الكلمات المشكلة القرآنية»؛ «توضيح المقال فى علم الدراية و الرجال»؛ «تلخيص المسائل»، در فقه؛ «تحقيق الدلائل فى شرح تلخيص المسائل»؛ «القضاء و الشهادات»؛ «احكام العقود و الخيارات»؛ «البيع»؛ «الطهارة»؛ «الصلوة»؛ رساله «ارشاد الامة»، رساله ى عمليه، به فارسى.[1]

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

منابع زندگينامه :[1]الاعلام (138/ 5)، اعيان الشيعه (302/ 8)، الذريعه (57/ 11 ،499 -498 ،427/ 4 ،483 -482/ 3 ،499/ 2)، ريحانه (98 -97/ 5)، شرح حال رجال (352 -349/ 2)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 1507 -1504/ 14)، علماء معاصرين (27 -25)، فوائد الرضويه (299 -298)، قصص العلماء (122)، المآثر و الآثار (138)، معجم رجال الفكر و الادب فى النجف (1098/ 3)، معجم المؤلفين (171/ 7)، مكارم الآثار (699 -697/ 3)، يادداشتهاى قزوينى (213/ 8).

كوزه كناني تبريزي نجفي، احمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1327/ 1321 ق)، عالم دينى و واعظ. اصل وى از كوزه كنان تبريز بود. از شاگردان شيخ حسن فاضل مامقانى و سيد حسين كوه كمرى و فاضل ايروانى بود. او به علامه فاضل مامقانى بسيار نزديك بود و از وى روايت مى كرد و دخترش را به شيخ عبداللَّه، فرزند فاضل مامقانى، تزويج كرد. وى پيرو مسلك اخبارى بود. در كاظمين درگذشت و پيكرش به نجف منتقل و در مقبره ى استادش، شيخ حسن مامقانى، دفن شد. كوزه كنانى در اخبار آل محمد (ع) تتبعات بسيار داشت. از آثار وى: «ايقاظ العلماء و تنبيه الامراء»؛ «روضة الامثال»؛ «هداية الموحدين»، در اصول دين، به فارسى، در سه مجلد؛ «مباحثة النفس».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (12/ 3)، دانشمندان آذربايجان (31)، الذريعه (197/ 25 ،40/ 19 ،288/ 11

،504/ 2)، ريحانه (102/ 5)، سخنوران آذربايجان (132)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 109/ 14)، معجم رجال الفكر و الادب فى النجف (1099/ 3)، معجم المؤلفين (298/ 1)، مؤلفين كتب چاپى (449 -448/ 1).

كوشا، محمدعلي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد على كوشا

محل تولد : بيجار گروس- سيرلان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1331/1/1

زندگينامه علمي

در تاريخ 1/1/1331 در يكي از روستاهاي توابع شهرستان «بيجار گروس» واقع در استان «كردستان» به نام «دولت آباد» به دنيا آمده ام كه به گفته مرحوم پدرم پس از 14 روز به روستاي «سيرلان» كوچ مي كنند و تا كلاس ششم ابتدايي در سيرلان تحصيل نمودم و پس از آن وارد دبيرستان در شهر بيجار شدم. تا كلاس يازده نظام قديم در بيجار و سال آخر دبيرستان را در شهرستان «سقز» به پايان رساندم و سال 1353 وارد حوزه علميه قم شدم و در مدرسه آيت الله گلپايگاني مقدمات را خواندم و سپس در حلقه هاي دروس ديگر تا شروع لمعه شركت كردم و سپس دروس رسائل، مكاسب و كفايه را به پايان بردم و آنگاه در درس خارج شركت كردم.

پا به پاي دروس سطح عالي در مدرسه «الهادي» و «امام عصر» حدود 12 سال يا بيشتر تدريس نمودم و در زندانهاي سياسي كشور از جمله «اوين» در تهران و نيز «ساحلي» در قم و همچنين در اراك و همدان براي افراد سطح عالي به تدريس عقايد پرداختم و اكنون مدت 10 سالي است كه به كار تحقيق و نوشتن مشغول هستم. جمعاً 26 اثر تأليفي، تحقيقي و تصحيحي را ارائه نموده ام كه عمده آنها به چاپ رسيده است.

اخيراَ به علوم قرآني بيشتر توجه نموده ام و ترجمه هاي قرآن را مورد نقد و بررسي قرار داده ام كه كتاب معروف اينجانب به نام «ترجمه هاي ممتاز قرآن در ترازوي نقد» مورد توجه محافل ادبي و دانشگاهي به ويژه قرآن پژوهان، با استقبال خوبي مواجه بوده است و حدود 11 مجله مثل آيينه پژوهان، ترجمان وحي، بينات و ... مقالات اين بنده را در موضوعات كتابشناسي، نقد، ترجمه و ... چاپ كرده اند و همچنين با شماري از روزنامه ها و هفته نامه ها مصاحبه داشته ام و مقالاتي نيز در آنها به چاپ رسانده ام.

هدف اصلي من از طلبه شدن «فهم اسلام و فهماندن آن» بوده و چيزي جز اين هم از خدا نخواسته ام به هر حال (از خدا جوييم توفيق ادب - بي ادب محروم ماند از لطف رب). ضمناَ در ايام تعطيلي برنامه هاي وسيع تبليغي در پيش و پس از انقلاب اسلامي داشته ام كه مي توانم بگويم در تمام آنها موفق بوده ام. از جمله: در شهرهاي سبزوار، نيشابور، تربت جام، آبادان، زابل، شيراز، فيروز آباد فارس، همدان، تويسركان ، نهاوند، ملاير، بيجار و لار علاوه بر سخنراني، كلاسهاي تدريس اصول عقايد و پاسخ به پرسش ها و تفسير قرآن را نيز برقرار نموده و در همه آنها موفقيت چشمگيري داشته ام.

كوشكي، عبدالرحيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند ملا ابراهيم. عالم فاضل، و فقيه كامل [؟]، از ائمه ى جماعت، در ماه محرم سال 1317 در اصفهان وفات يافته، جنب فاضلان مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

كوه كمره اي، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد كوه كمره اي

محل تولد : تبريز

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1319/1/1

زندگينامه علمي

الحمدلله المفيض علي الاطلاق المتّجلي علي الانفس و الاخلاق، و الصلوة و السلام علي النّبي الاعظم و النور الاتم و الخلق الاول محمد و آله الطاهرين و لعنة الله علي اعدائهم اجمعين.

بر همه راهيان علم و ادب و فرهنگ و هنر و سالكان راه حق و حقيقت، پوشيده نيست كه يكي از كارهاي ارزشمند و مفيد بر حال همۀ طبقات جوامع بشري احياي آثار و تراجم احوال بزرگان علم و ادب مي باشد. مع الاسف اين كمترين داخل در اين مقوله نيست چون نه مشكلي را با بيان حل كرده و نه گره و عقدۀ علمي را با بنان، تا صاحب تصنيف و تأليفي باشم شايسته تحسين و سزاوار تبيين، نه به مقامي واصل و نه بهره و اثري از او حاصل، ليكن بنا به منطق شرع مبين كه اجابت دعوت مؤمن مستحسن است و لازم، به دعوت مركز تحقيقات كامپيوتري علوم اسلامي نور (شكر الله مساعيهم) لبيك گفته چند كلمه مختصر به عنوان بيوگرافي و شرح حال اجمالي نوشته و بازگويي مي نمايم: اينجانب سيد محمد كوه كمري فرزند مرحوم خلد آشيان حاج سيد ابوالفضل كوه كمري (غفر الله و لنا)، به سال يك هزار سيصد و نوزده هجري شمسي و روز چهاردهم شعبان المعظم در شهرستان تبريز ديده به

جهان گشوده و تحت مراقبت و كفالت پدر و مادر الهي تربيت يافته و از شير مادري مؤمنه و عفيفه تغّذي نموده ام (سقاهما الله و جميع المؤمنين و المؤمنات شرابا طهورا) و انتساب پر افتخار و سلسله سيادت اسره و خانواده اينجانب با 29 واسطه به چهارمين اختر تابناك امامت و ولايت حضرت سيد الساجدين و زين العابدين علي بن الحسين (عليهما السلام) مي رسد و از سادات صحيح النسب كوه كمره كه از توابع و نواحي شهرستان تبريز شمرده مي شود؛ مي باشد و در اين رابطه مناسب و به جا مي بينم كه متذكر و متمثل به اشعار استاد شهريار رحمة الله عليه باشم

جز يك نسب كه از تو به خود بسته چيستم من آنچنانكه آل علي هست، نيستم

امّا مرا هم اي علي از خود مران كه من تا چشم داشتم به حسينت گريستم

پس از پايان تحصيلات ششم ابتدايي در شهرستان تبريز وارد مدارس علوم ديني شده و مشغول خواندن كتابهاي ادبيات فارسي معمول و متعارف آن زمان مانند گلستان، نصاب، تاريخ معجم، كليله و دمنه و كتابهاي ديگر و بعد مشغول فرا گرفتن كتب ادبيات عربي متعارف حوزه هاي آن عصر از محضر اساتيد بزرگوار و روحانيون عالي مقام گرديدم (غفر الله للماضين منهم و ادام الله افاضين الباقين و اداء حقوقهم)

كه به اسم مبارك بعضي از بزرگواران اشاره و ياد آوري مي نمايم: مرحوم مغفور شيخ عبدالكريم دستجردي، آقاي حاج شيخ موسي ناصحي، آقاي ميرزا رحيم قراملكي و آقاي حاج شيخ جعفر اشراقي كه هر سه بزرگوار در قيد حيات مي باشند (وفقهم الله لمرضاته) و در سال 1340 هجري شمسي پس از ارتحال مرحوم حضرت آية الله العظمي بروجردي (رحمة الله عليه) به حوزه مقدسه علميّه قم (صانها الله عن الحوادث و الفتن) مشّرف شدم. پس از زحمات فراوان در مدرسه مباركه حجتيه (اعلي الله درجات مؤسسها و بانيها) حجره گرفته و تحصيل را ادامه دادم و باقيمانده لمعتين، رسائل و مكاسب را در محضر اساتيد بزرگوار و گرانقدري چون: جناب مستطاب «حاج ميرزا جعفر سبحاني»، «حاج سيد جواد خطيبى»، «آقاي شيخ كريم مّلائي»، «آقاي ميرزا ابوالفضل علمائي» و «شيخ حسين ايوبي» استفاده كردم و جلدين كفايه را در محضر انور و پر فيض «مرحوم آية الله سيد محمد باقر طباطبائي بروجردي» معروف به (سلطاني) فرا گرفته و بهره جستم. (حشره الله مع اجداده الطاهرين و جزاه الله عن الاسلام خيرا).

از علوم عقلي كتاب شريف شرح تجريد را در خدمت مرحوم آقاي «شيخ اسحاق آستارائي» و شرح منظومه را در خدمت مرحوم شهيد بزرگوار «آيت الله دكتر محمد مفّتح» و مدت نه سال مشغول خواندن كتاب شريف اسفار مرحوم ملاصدرا در محضر نوراني و پر از معنويت و روحاني حكيم الهي «حضرت آيت الله جوادي آملي» (ادام الله ظله العالي) بوده و بهره كامل برده و مدت چهار سال از محضر اقدس و نوراني حكيم الهي و عارف رباني «حضرت آيت الله حسن

زاه آملي»، مقداري از هئيت قديم و مقداري از مصباح الانس را تلّمذ نموده و استفاده كافي بردم و پيش از انقلاب مقدس اسلامي مرحوم شهيد بزرگوار فيلسوف عاليقدر و اسلام شناس آن هم به معني واقعي كلمه، «حضرت آيت الله مطّهري» (اعلي الله درجات العاليه و جعل ابخته مثواه) مدت كوتاهي در شب هاي پنجشنبه، خارج اسفار و روزها بحث شناخت، افاضۀ فيض مي فرمودند و اينجانب هم افتخار شركت داشتم.

پس از اتمام دورۀ سطح در علوم عقلي و نقلي قسمت خارج فقه و اصول را شروع نمودم كه نسبتاً زمان طولاني بود در محاضرات و دراسات آيات عظام و اسطوانه هاي فقه و فقاهت و مراجع گرانقدر آن زمان حضور مستّمر داشتم و اول كسي كه در درس خارج او شركت نمودم و از چهرۀ دل آراي او لذت مي بردم؛ شخيصيت والا مقام و كم نظير، عالم متضلع و فقيه مطلق و نائب بر حق حضرت حجة بن الحسن العسكري (عليه السلام) و بينان گذار جمهوري اسلامي ايران «حضرت آيت الله العظمي امام خميني» بود (اعلي الله درجاته العاليه و جزاه الله عن الاسلام خيراً) و البته بايد بگويم من در آن زمان هنوز سطح را تمام نكرده بودم وليكن به جهت شدت محبت و اردات بي­شائبه­اي كه به ايشان داشتم؛ بعد ازظهرها در خارج اصول ايشان در مسجد اعظم قم افتخار محضرشان را داشتم و از جمله كساني­ كه از خرمن علمي آنها خوشه چيني نموده و استفاده كافي برده ام عبارتند از: «حضرت آيت الله شريعتمداري»، «حضرت آيت الله گلپايگاني»، «آيت الله علامه سيد علي فاني» كه مدت 12 سال

در محضر پرفيضشان بهره مند شدم، «حضرت آيت الله داماد»، «حضرت آيت الله ميرزا هاشم آملى»، «حضرت آيت الله فيروز آبادي»، «حضرت آيت الله وحيد خراساني» و ساير بزرگان علم (غفر الله الماضين منهم و اصال الله عمر الباقين).

(و اما خدمات اجتماعي): از 22 سالگي وظيفۀ سنگين امر به معروف و نهي از منكر را به عهده گرفته و در مناطق و محل­هاي مختلف مانند: تهران، تبريز، خلخال، آمل، اطراف تبريز و جاهاي ديگر منبر رفته و در اشتغال مقدس تبليغات ايفاء وظيفه نموده ام و در كنار تبليغات در اطراف تبريز و در تهران، حمام و لوله كشي محل و حسينيه و تعمير مساجد بنيان نهاده ام. و در خارج كشور در آذربايجان شوروي منبر رفته ام و خاطرات شيرين و بياد ماندي دارم كه به يكي از آنها اشاره مي نمايم: در اولين شب ورودم كه شب اربعين حضرت سيد الشهداء عليه السلام بود در يك منزلي مجلس عزا و احسان منعقد شده بود. بنده هم به آنجا دعوت شدم و رفتم و پس از صرف شام، صاحب منزل آمد پيش من و گفت جناب آقا، بنده جهت اين احسان مبلغ چهار هزار مانت (واحد پول آنجا) خرج و هزينه نموده ام. خمس مبارك اين مبلغ چقدر مي شود بفرمائيد تا من پرداخت نمايم. براي بنده اين منظره بسيار جالب بود كه پس از گذشتن هفتاد و دو سال از حكومت كمونيستي و لامذهبي اين چنين عقيده پاك خودش را حفظ نموده است كه قدر آيه شريفه (يريدون ليطفئوا ...) تداعي مي شد.

و باز در قسمت خدمات و كار اجتماعي بايد بگويم

از همان اوائل شروع به تحصيل، اشتغال مقدس تدريس و تعليم و در كنارش تربيت را به عهده گرفته ام. يعني از آن دوران كه در تبريز بودم تا به امروز كه سال 1387 هجري شمسي مي­ باشد؛ اكثر متون و كتب درسي را در دوره هاي مكرر تدريس نموده ام و الان هم بحمدالله و المنه در حوزه علميه مقدسه قم در محضر پر فيض حضرت فاطمه المعصومه (عليها سلام)، تدريس مكاسب و كفاتين ادامه دارد و از خداوند منّان توفيقات هر چه بيشتر براي سالكان راه حق و حقيقت و راهيان علم و عمل عموماً و براي اين كمترين و خاك پاي پويندگان راه سعادت خصوصاً مسئلت مي نمايم و حسن عاقبت و رضاي حضرت حق (جل و علي) براي عموم شيعيان امامت و ولايت خواهانم. (و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمين). ضمناً در كار تصحيح و تحقيق بعضي از كتابهاي علمي مانند: كتاب «مهذب قاضي ابن براج» و ساير كتابها مشاركت داشتم. و ضمناً چندين سال است كه امامت ظهرين و عشائين و تبليغ و نشر احكام و تفسير قرآن كريم در مسجد قائم واقع در بلوار شهيد منتظري را تقبّل نموده و مشغول هستم.

كياالحسيني، ضياءالدين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد ضياء الدين كيا الحسيني

محل تولد : گرگان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1340/5/1

زندگينامه علمي

اينجانب سيد ضياء الدين كيا الحسيني در مرداد ماه سال 1340 در خانواده اي متوسط در روستا به دنيا آمدم. تحصيلات ابتدايي، راهنمايي و متوسطه را در گرگان به سال 1358 به اتمام رسانده و در همان سال براي تحصيلات عاليه در يكي

از مراكز عالي مشهد در رشته تأسيسات حرارتي قبول شده و مشغول به تحصيل شدم. با شروع انقلاب فرهنگي در خرداد سال 1359 به كارهاي فرهنگي ديني در شهرستان «كردكوي» مشغول بودم.

در سال 1360 با شركت در امتحانات ورودي حوزه علميه قم و موفقيت در آنان (كه از قبل علاقه مندي به اين دروس در اينجانب وجود داشته و با مطالعه آثار شهيد مطهري بيشتر شد)، وارد حوزه علميه قم شده و در مدرسه (امام صادق عليه السلام) مشغول به تحصيل شدم. در سال 1367 دوره سطح را تمام كرده و مشغول درس خارج گشتم كه عمده اساتيد سطح اينجانب در شرح لمعه «حجت الاسلام و المسلمين سيد علي اكبر مدني» و در رسائل از محضر استاد «مصطفي اعتمادي» و در مكاسب از محضر مرحوم استاد «احمد پاياني» و در كفايه و خيارات مكاسب از محضر استاد «محمد حسن قديري» بهره بردم. خارج اصول را عمدتاً از محضر اساتيد: «وحيد خراساني» و «تبريزي» بهره بردم. و اين حضور به مدت 7 سال ادامه داشت.

با اتمام دروس سطح و تاسيس دانشگاه مفيد توسط «حضرت آيت الله موسوي اردبيلي»، در آنجا مشغول به تحصيل رشته «اقتصاد» در مقطع كارشناسي شدم و در سال 73 با اتمام مقطع كارشناسي وارد مقطع كارشناسي ارشد شدم. در سال 1377 با نوشتن پايان نامه خود با عنوان: «زكات در قرآن و تخمين تابع آن در ايران» مطالعه موردي سال هاي 75 _ 1361 فارغ التحصيل شدم و به عنوان عضو هيئت علمي در آنجا مشغول به فعاليت علمي شدم. در طي اين مدت به تدريس و تدوين بعضي از مقالات

و آثار علمي پرداخته و در سال 1380 در امتحان ورودي اولين دوره دكتري اين دانشگاه قبول و در حال حاضر (1384) امتحانات آموزشي و جامع را پشت سر گذاشته و مشغول تدوين پايان نامه مي باشم.

كياشمشكي، ابوالفضل

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابوالفضل كياشمشكي

محل تولد : شميران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1345/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب ابوالفضل كياشمشكي پس از گذراندن دوران تحصيلي رسمي در مقاطع ابتدايي، راهنمايي، متوسطه و اخذ مدرك ديپلم در رشته (رياضي فيزيك)، به دليل علاقه بسيار به معارف ديني وارد حوزه علميه شدم. در سال 1363 ابتداء به حوزه علميه «حضرت قائم (ع) چيذر» رفته و طي چهار سال دروس مقدمات و سطوح را به پايان رسانده و در سال 1367 وارد حوزه علميه قم شدم. پس از موفقيت در آزمون هاي سطح و تشكيل پرونده در شوراي مديريت حوزه علميه قم، موفق به شركت در دروس خارج آيات عظام: «ميرزا جواد تبريزى»، «وحيد خراساني»، «فاضل لنكراني»، «ميرزا هاشم آملي» و «سيد محمود هاشمي شاهرودي» شدم. در كنار دروس خارج فقه و اصول، توفيق حضور در دروس (فلسفه و عرفان) اساتيد فن، حضرات آيات: «حسن زاده آملي» و «جوادي آملي» را يافتم و موفق به تحصيل كتب اساسي (فلسفه و عرفان): «اسفار اربعه»، «تمهيد القواعد»، «فصوص الحكم» و «مصباح الأنس» شدم.

همزمان در سال 1372 در آزمون تربيت مدرس دانشگاه قم شركت نموده و پس از قبولي در آزمون و گذراندن دوره، مدرك كارشناسي ارشد در رشته (الهيات و معارف اسلامي) را اخذ نمودم. سال 1374 پس از اخذ مدرك كارشناسي ارشد، در آزمون دكتري دانشگاه تهران

شركت نموده و پذيرفته شدم و در سال 1379 موفق به پايان دوره دكتري و دفاع رساله خود با عنوان: «معاد جسماني در حكمت متعاليه» با درجه عالي شدم. در كنار تحصيل در دانشگاه، رساله سطح چهار حوزه (مدارج علمي) را با موضوع «تقليد ميت» نوشته و مدرك سطح چهار حوزه را نيز دريافت كردم. همزمان با تحصيل، به تدريس در حوزه و دانشگاه نيز اشتغال داشتم و علاوه بر دروس (فقه، اصول و سطوح)؛ فلسفه، عرفان و كلام را نيز تدريس مي نمودم. به قدر وسع فعاليت هاي پژوهشي نيز در قالب كتاب و مقاله داشته ام و در حال حاضر نيز تمام وقت من صرف تدريس و تحقيق در مباحث معارفي به ويژه فلسفه، عرفان، كلام و تفسير مي شود.

كيوان قزويني، عباسعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1357 -1277 ق)، مفسر، واعظ، صوفى و شاعر، متخلص به كيوان. ملقب به منصور عليشاه. در قزوين به دنيا آمد. براى تكميل تحصيلات به عراق رفت و از محضر شيخ حبيب اللَّه رشتى استفاده كرد تا به درجه ى اجتهاد نايل شد. پس از بازگشت در 1313 ق به گناباد و خراسان رفت و به فرقه ى دراويش گنابادى پيوست. آن گاه به تهران آمد و به وعظ و ارشاد پرداخت و به شهرت فراوانى دست يافت اما به دلايلى به فقط از سلسله ى گناباديه بريد بلكه بر ضد آنها به تبليغ پرداخت. وى در رشت درگذشت و در سليمان داراب به خاك سپرده شد. از آثارش: «كنوز الفوائد»؛ «رازگشا»؛ «تفسير كيوان»؛ «استوارنامه»؛ «بهين سخن»؛ «ديوان» شعر.[1]

عباس ابن اسماعيل بن على بن معصوم قزوينى مشهور به حاج ملا عباسعلى كيوان، از علماى دينى

و عارف و واعظ (و. قزوين 1277- ف. 1377 ه.ش). وى پس از تحصيل در نجف و كربلا و سامره اجازه ى اجتهاد گرفت و به خراسان رفت. در آنجا نزد حاج ملا سلطانعلى به تحصيل عرفان و تصوف پرداخت. در اواخر عمر از تصوف بيزار گرديد و كتابهايى در رد آن نوشت. وى مفسر قرآن به عربى و فارسى است كه چند مجلد آن بطبع رسيده، اشعار خيام را شرح كرده و از جمله تأليفات وى از: «كيوان نامه»، «استوار»، «راز گشا»، «حج نامه»، «عرفان»، «ميوه ى زندگانى»، «فرياد بشر» را بايد نام برد. كيوان معتقد است كه بزرگترين عارف و صوفى خيام و بزرگترين حكيم بوعلى سيناست. وى عرفان را به عرفان علمى و عرفان عملى تقسيم نمود و سلوك و درويشى را عرفان عملى مى داند.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد ششم)

منابع زندگينامه :[1] الذريعه (174/ 18 ،58/ 10 ،928/ 9)، شرح حال رجال (130/ 6)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (1618/ 2 ،934 ،546/ 1)، كيهان فرهنگى (س 3، ش 8، ص 5 -4)، لغت نامه (ذيل/ كيوان قزوينى)، مولفين كتب چاپى (694 -693/ 3)، يادداشتهاى قزوينى (227/ 8).

گرجيان عربي، محمدمهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدمهدي گرجيان عربي

محل تولد : عربخيل بابلسر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/4/20

زندگينامه علمي

اينجانب در 20 تيرماه 1342 در محله عربخيل بابلسر در يك خانواده مذهبي متولد شدم و در سن شش سالگي به تحصيل در دبستان مسعود سعد وارد شدم و دوران راهنمايي ر ا نيز در همانجا گذراندم و دوران دبيرستان را در رشته علوم تجربي در سال 1360 به پايان رساندم و بعد از چند بار قبولي

در دانشگاه در رشته هاي مختلف و شركت در جبهه هاي حق عليه باطل با توجه به علاقه شديدم به تحصيلات حوزوي به حوزه علميه روحيه بابل وارد شدم و تحت تعليم حضرت آيت الله محمدي طبري و آيت الله بهشتي (ره) دروس سطح را تقريبا در طي كمتر از چهار سال به پايان رساندم و در اواخر سال 1364 به قم مشرف شدم. به محض ورود به درس خارج فقه حضرت آيت الله شيخ جواد تبريزي و كفايه را نزد حضرت آيت الله محقق داماد ادامه دادم و از همان سال در درس اصول حضرت آيت الله وحيد خراساني نيز شركت مي نمودم در سال 1375 همزمان به دانشگاه علامه طباطبائي رشته علوم اجتماعي وارد شدم و بعد از اتمام بلافاصله در مقطع حقوق ليسانس و بعد نيز بلافاصله در دوره دكتري قبول شده و ادامه تحصيل دادم و در مجموعه آموزشي موسسه در راه حق كه تحت اشراف استاد مصباح يزدي بود شركت نمودم و دوره آموزش آنجا را به اتمام رساندم و دروس فلسفه (اشارات) و عرفان (فصوص الحكم و مصباح الانس) را نزد حضرت استاد آيت الله حسن زاده آملي به اتمام رساندم و در بعضي دروس جناب استاد آيت الله جوادي آملي شركت مي نمودم ضمنا در درس فقه حضرت آيت الله هاشمي شاهرودي به مدت 7 سال شركت نمودم، لازم به ذكر است كه از همان سال سوم حوزه به تدريس دروس اشتغال داشتم (كه مي توان گفت بيش از 19 سال مشغول به تدريس دروس حوزوي و 17 سال به تدريس دروس دانشگاهي مشغول مي باشم و تمام

دروس سطح را چند بارتدريس نموده ام).

گرم آبدشتي، عليرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عليرضا گرم آبدشتي

محل تولد : گرم آبدشت

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1345/6/5

زندگينامه علمي

دوره دبستان را در روستاي جيركل كه نزديك روستاي خودمان مي باشد تمام كردم و بعد دوره راهنمايي را در مدرسه افجه اي و متوسطه را در دبيرستان شهيد بهشتي شهرستان رودسر و بعد در سال 1363 شمسي رهسپار حوزه علميه صاحب الزمان (عج) شهرستان لنگرود شدم و در درس حجت الاسلام مرحوم آقاي ممجد رحمة الله شركت كردم. در آنجا رسم بر اين بود كه طلبه هاي يك سال درس مي خواندند و اگر استاد صلاح مي ديد براي تازه وارديها تدريس مي كردند و اين حقير يكي از همان طلبه ها بودم كه استاد برايم تدريس گذاشت و بعد از دو سال به استان اصفهان و در حوزه علميه ذوالفقار و صدر رفتم. حدودا بيش از سه سال در آنجا درس خواندم و نزد اساتيدي همچون حجج اسلام آقايان: سيد مصطفي ابطحي، شيخ علي اكبر فقيهي، نظري، حيدري و شهيد زنده استاد محمد تقي سنايي كه به حق استاد مبرز در ادبيات عرب هستند تلمذ كردم. در حوزه علميه اصفهان تدريس هم داشتم و شرحي هم از اوايل مغني باب اول را داشتم و بعد در سال 1368 شمسي به حوزه علميه قم آمدم و در دروس حجج اسلام آقايان: محمدي خراساني، اعتمادي و درس حضرت آيت الله محفوظي شركت كردم و هم اكنون در دروس خارج حضرت آيت الله العظمي بهجت و حضرت آيت الله محفوظي شركت مي كنم.

گرم آبدشتي، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد گرم آبدشتي

محل تولد : گرم آبدشت

شهرت

تابعيت

: ايران

تاريخ تولد : 1350/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمد گرم آبدشتي متولد 1350 در روستاي گرم آبدشت شهرستان رودسر متولد شدم. دوران ابتدائي وراهنمائي را در روستاي همجوار سپري كردم. بعد از آن در آزمون سراسري حوزه علميه شركت كردم وپذيرفته شدم. دوران مقدمات حوزه را به ترتيب در مدارس حقاني، الهادي و رضويه شهر مقدس قم به پايان رساندم ودرسهاي پايه هفت تا ده را به صورت آزاد گذراندم. دركنار تلمذ دروس خارج فقه واصول مديريت معارف اسلامي حوزه را هم به عهده دارم و در كنار آن تدريس نيز مي نمايم. در روش كلاسداري براي دانش آموزان در سال 1379به عنوان مدرس نمونه كشوري انتخاب شدم.

گريان اردستاني، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند ملا عبدالله. واعظ صالح، و اديب شاعر متخلص به «گريان» از نويسندگان زبردست، و شعراى عالى قدر، و وعاظ محترم بوده.

كتابهاى زير از اوست:

1 - انوار المجالس، دو جلد [مطبوع] 2 - تخميس دوازده بند محتشم 3 - تذكرة الحال 4 - حمله ى مختاريه 5 - صوميه 6 - طريق البكاء [مطبوع] 7 - عشرة النساء؛ و غيره

در سال 1310 به مرض وبا در طهران وفات يافت.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

گلايري، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي گلايري

محل تولد : بابل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1349/1/1

زندگينامه علمي

در تاريخ 15 شهريور 65 وارد حوزه علميه مازندران شدم و مدت 4 سال تا لمعتين در آنجا از محضر استاد ارجمند حضرت آيت الله فاضل دام ظله بهره بردم و سپس وارد حوزه علميه قم شدم و از محضر اساتيدي همچون حضرت آيت الله اعتمادي و حاج آقا محمدي و درس خارج حضرات آيات تبريزي، مرحوم صالحي مازندراني و جوادي آملي استفاده كردم و در اين مدت 4 سال در موسسه تخصصي كلام حضرت آيت الله سبحاني و مدت 4 سال كلاس فن خطابه در دفتر تبليغات اسلامي گذراندم و از سال 82 همكاري خود را با مجله وزين رواق انديشه شروع نمودم كه حاصل آن چاپ دوازه مقاله بوده است.

گلپايگاني، كاظم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد كاظم موسوى گلپايگانى از علماء اعلام و دانشمندان عظام معاصر است در تهران. وى در روز ششم سال 1324 قمرى هجرى در گلپايگان متولد شده و در سن 13 سالگى در سال 1338 قمرى براى تحصيل به اراك آمده و بعد از مهاجرت مرحوم آيت اللَّه حايرى به قم باتفاق بعضى از اعاظم حوزه مهاجرت به قم نموده و چون مشغول بخواندن سطح بوده و در سال اول تأسيس حوزه دروس سطحى قم مورد پسند ايشان نبوده مرحوم والدش ايشان را باصفهان فرستاده و سطوح عاليه را در اصفهان از محضر مرحوم آيت اللَّه حاج سيد محمد صادق اصفهانى و مرحومين آيتين آقا سيد محمد و آقا سيد على نجف آبادى خوانده و در سنه 1344 قمرى مراجعت به قم نموده

و از محضر مرحوم آيت اللَّه حايرى و آيت اللَّه يثربى كاشانى مدت هفت سال استفاده نموده و در سال 1351 قمرى به اراك هجرت نموده و تا سال 1382 قمرى بالغ بر سى و يكسال توقف و بخدمات دينى پرداخته تا سال مزبور كه منتقل به تهران و در مختارى خيابان شاهپور سكونت و به اقامه جماعت و تفسير قرآن مجيد در مسجد (مختارى) و تدريس و مباحثات اشتغال دارد.

نگارنده گويد: معظم له عالمى منيع الطبع و بزرگوار مى باشد در مدت توقفش در اراك خدمات شايانى نموده و عده زيادى از محصلين اراكى را تربيت نموده است و پرورش يافته گان حوزه ايشان از ائمه جماعت و نويسندگان برجسته اراك و قم و تهران مى باشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

گلستاني، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي گلستاني

محل تولد : همدان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1317/9/1

زندگينامه علمي

تحصيلات حوزوي

سال ورود به حوزه 1333 درشهرهمدان/ همان سال شروع به درس خارج 1350،اينجانب شيخ علي گلستاني در سال 1317 در شهر همدان متولد شدم و تحصيلات ابتدائي را در آنجا گذراندم سپس وارد حوزه علميّه همدان مدرسه آيه ا... آخوند همداني شدم و بعد از چهار سال به قم مشرف شده به محضر آيه ا... فاضل لنكراني و جعفر سبحاني رسيدم و ازآنان كسب فيض كرده و سپس به محضر آيه الله العظمي سيد شهاب الدين الحسيني مرعشي رسيدم و بعد از ايشان آيه الله گلپايگاني و شيخ جواد تبريزي كسب فيض كردم و در اين مدّت اقدام به تأليف اين كتب نيز نمودم ضمناً يك كتاب عربي نيز در دست چاپ دارم.

گلسرخي، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ رضا گلسرخى كاشانى از افاضل گويندگان و نويسندگان حوزه علميه قم و اساتيد دارالتبليغ اسلامى مى باشد. وى در كاشان متولد شده و پس از خواندن دروس جديد و مقدمات و ادبيات به قم مهاجرت نموده و سطوح وسطى و عالى را از مدرسين بزرگ فراگرفته آنگاه به درس خارج آيت الله العظمى بروجردى و آيت الله امام خمينى و آيت الله شريعتمدارى حاضر شده و از خرمن علوم آنان استفاده شايانى نموده و در رشته ى منبر و تبليغات مطالعات متنوع و مختلفى كرده تا در اين سمت مهارت و تبرزى يافته و در ماه محرم و صفر و ماه رمضان و ايام مناسب ديگر بنابر دعوتهاى قبلى مسافرت به بلاد و شهرستانها نموده و از طريق تبليغ و ارشاد مردم و

تنوير افكار روشنفكران خدماتى انجام داده است مقالات ارزنده اى در مجله مكتب اسلام و تاليفات مطبوع و مخطوطى دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

گنج افروزي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقا شيخ محسنى پور از فضلاء و مروجين شهرستان بابل است كه بخدمات دينى از خواندن نماز جماعت و غيره اشتغال دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

گنجي، محمد باقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد باقر بن حسين بن ابى تراب موسوى گنجى اصفهانى، عالم فاضل، و خطيب بارع، از بنى اعمام آيت اللَّه اصفهانى است. در شهر گنجه متولّد، و هم در آنجا ساكن بوده، و در سال 1335 به سنّ قريب به هشتاد سال وفات يافته.

كتب و رسائل عديده اى نوشته و برخى از آنها بطبع رسيده، از آن جمله است: 1- الايقان 2- تبيان المقال (الاحوال) در رجال 3 - روض الجنان، در مواعظ شهر رمضان، مطبوع 4- عبقات الاصول، در فقه 5- مرقاة الايمان، مطبوع، و در مقدّمه ي آن تأليفاتش نامبرده شده است.

6- مزامير الاولياء؛ و غيره.

پدرش: آقا سيد محمد حسين نيز عالمى كامل، و فقيهى محقّق بوده، در حدود سال 1330 به سنّ متجاوز از يكصد و بيست سال در گنجه وفات يافته است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

گندمي نصرآبادي، رضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رضا گندمي نصرآبادي

محل تولد : كاشان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1346/10/10

زندگينامه علمي

تحصيلات حوزوي را در مدرسه علميه امام خميني (ره) كاشان آغاز كردم (تير ماه 1361) بعد راهي حوزه علميه قم شدم. ابتدا در مدرسه كرمانيها مشغول به تحصيل شدم و بعد زير نظر شوراي عالي حوزه دروس حوزوي را پي گرفتم. پس از اتمام دوره سطح به مدت شش سال در درس خارج فقه و اصول حضرات آيات مكارم شيرازي و جعفر سبحاني شركت كردم. از سال 1368 در كنار دروس حوزوي دروس جديد را ادامه دادم. پس از اخذ ديپلم در سال 1370 در كنكور سراسري با رتبه بالا در رشته مورد علاقه ام فلسفه غرب در دانشگاه تهران پذيرفته شدم.

در سال 1374 در آزمون كارشناسي ارشد شركت و رتبه نخست اين آزمون را احراز كردم. با موافقت اساتيد از نيم سال اول كار نوشتن پايان نامه را شروع و در پايان نيم سال سوم از آن دفاع كردم و هم زمان در آزمون اعزام به خارج قبول شدم و با تلاش بسيار موفق به اخذ پذيرش از دانشگاه سوربون شدم كه وزارت علوم به بهانه اتمام وقت قانوني با اعزام بنده موافقت نكرد تا اين كه در سال 1382 در آزمون دكتري فلسفه دانشگاه شركت كردم و در حال حاضر مشغول نوشتن پايان نامه مي باشم. ضمنا از سال 1379 تا كنون با مركز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب در گروه اديان ابراهيمي همكاري مي كنم.

گودرزي، محمود

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمود گودرزي

محل تولد : ملاير

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1334/1/1

زندگينامه علمي

الحمد لله رب العالمين و الصلوة و السلام علي سيدنا و نبيّنا محمد و آله الطاهرين و لعنة علي اعدائهم اجمعين الي قيام يوم الدين. اينجانب محمود گودرزي پس از گذراندن دوران ابتدائي در سيزده سالگي به سال 1347 خورشيدي وارد حوزه علميه قم شدم و از همان ابتدا به مدرسه روزانه مرحوم آيت الله العضمي گلپايگاني رضوان الله تعالي عليه كه در آن زمان تنها مركز علم اي بود كه با برنامه اي جامع و حساب شده و نظم و انضباطي در خور توجه با حضوراساتيدي مجرب و شناخته شده همچون آقايان صلواتى، حاج حسن آقا تهرانى، مقتدائى، بني فضل، طالقاني و .... اداره مي شد، راه پيدا كردم و بمدت هفت سال آنجا بودم و

دروس اصلي حوزه را از امثله تا مقدار قابل توجهي از رسائل و مكاسب را در اين مركز مقدس فرا گرفتم، باقي مانده رسائل و مكاسب و جلدين كفايه و شرح تجريد را در خارج از آنجا گذارندم سپس در حلقه دروس خارج فقه و اصول و درسهاي جنبي ديگري مانند شرح منظومه حاج ملا هادي ره و اسفار اربعه شركت مي كردم تقريبا در سالهاي 56 و 57 بود، امتحانات كتبي شفاهى:در سال 1350 رتبه اول و در سال 1353 رتبه دوم و در سال 56 يا 57 امتحانات رتبه سوم را با موفقيّت به پايان رساندم. نا گفته نماند كه در كنار تحصيل به تدريس دروس حوزوي از مقدمات تا شرح لمعه و مقداري از رسائل نيز مي پرداختم تا اينكه در سال 1375 در امتحانات مقطع دوم جهت تدريس شركت نمودم و پس از قبولي كتبي و شفاهي از سوي مركز مديريت حوزه در زمان آقاي استادي برخي حوزهاي شهرستانها مانند نطنز و دامغان اعزام شدم و درس تا پايه پنجم را تدريس مي كردم در سال 1377 به مركز فرهنگ و معارف قرآن كريم دعوت شدم و تاكنون در اين مركز مقدس و پر بركت قرآن كريم افتخار خدمت و بهره وري از خرمن پر فيض معارف والاي قرآن را دارم اميد است مورد قبول و رضاي خداوند متعال قرار گرفته باشد و تا آخرين نفس هم ادامه دهنده اين را بوده باشم. و آخر دعولنا الحمد لله رب العالمين.

گيوه چي مفرد، حسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسن گيوه چي مفرد

محل تولد : مشهد

شهرت : پويا

تابعيت : ايران

تاريخ تولد :

1337/1/2

زندگينامه علمي

اينجانب پس از اخذ سيكل نظام قديم (قبل از نظام راهنمايي) سال اول دبيرستان را در رشته طبيعي نيز خواندم. پس از آن در مكتب امام صادق (ع) در مشهد شبها به دروس حوزوي مشغول بودم. سپس در سال 55 _ 56 به صورت نيمه روزه در مدرسه معروف به مدرسه آقاي موسوي نژاد مشغول به تحصيل شدم و سپس در مدرسه آيت الله شيخ غلامحسين تبريزي حجره گرفتم و به صورت خصوصي به دروس حوزه به صورت تمام وقت ادامه دادم و در تمام ايام سال جز جمعه ها و يا تعطيلات مهم به درس مشغول بودم به صورتي كه در سال 59 كه به قم آمدم به درس مكاسب مرحوم آيت الله ستوده و كفايه مرحوم آيت الله پاياني رحمهما الله رفتم و يك جلد از كفاية را نيز نزد آيت الله دوزدوزاني خواندم و بخشي از آن را با نوار، در اين اثنا نوارهاي دروس بدايه و نهاية آيت الله مصباح را نيز گوش مي كردم عمدتا در مشهد به صورت خصوصي درس خواندم و تنها به درس تفسير مرحوم آيت الله ميرزا جواد آقا تهراني حاضر مي شدم. و بخشهائي از كتاب شرح لمعه را نيز در دروس حوزه مشهد شركت مي كردم. پس از اتمام سطح به درس خارج اصول آيت الله شيخ جواد تبريزي كه از ابتداي اصول شروع شده بود شركت كردم و جز ايامي كه در دوران دفاع مقدس به جبهه مي رفتم تقريبا يك دوره اصول كامل درس ايشان را شركت كردم و همزمان به درس فقه ايشان كه آن زمان كتاب

البيع بود و چهارشنبه ها بحث كتاب القضاء بود شركت مي كردم. ضمنا از ابتدايي كه آيت الله منتظري به قم آمدند و در منزلشان درس فقه را شروع كردند تقريبا تا آخرين روزهاي درس ايشان شركت كردم. در اين اثنا كتاب اشارات را به صورت كامل در آخرين دوره درس آيت الله حسن زاده آملي خواندم كه بسيار از نظر معنوي پر بهره بود. تا اينكه در سال 1364 با تاسيس موسسه معارف اسلامي امام رضا (ع) كه اينجانب از هسته هاي اوليه و اصلي آن بودم ابتداء كلاسهاي آموزشي كه تا آن روز درحوزه متداول نبود و به اعتقاد ما نياز حوزويان بود برگزار شد و بنده ضمن برنامه ريزي و برگزاري اجرايي آنها در همه آنها شركت كردم كه آنها عبارتند از: دوره مديريت منابع انسانى، تشريح انسان، اقتصاد، تاريخ معاصر ايران و جهان، كلام جديد، علوم قرآن و تفسير، اخلاق، روان شناسي عمومى، روان شناسي كودك، جامعه شناسى، تند خواني و ... برخي از اين كلاسها به صورت اردوهاي آموزشي در مشهد و تهران برگزار شد و حتي به صورت عملي مثل شركت در سالن تشريح، شركت در برخي ادارات وابسته به بنياد مستضعفان در حين درس مديريت و... عمدتا از اساتيد برجسته و طراز اول آن زمان از دانشگاه مثل استاد شعاري نژاد، زرگر نژاد، ابطحى، سروش، آيت الله معرفت، حسن پور، حائري و ... استفاده مي شد. با پايان يافتن اين دوره ها و نيز تاسيس مراكز مختلف آموزشي در قم و شروع به كار اولين فصلنامه تخصصي قرآن و تفسير با نام بينات در سال1373، اينجانب ضمن شركت

در يك درس خارج، تمام وقت و همت خود را مصروف مباحث قرآني كردم و به لطف خداوند تا كنون كه سال دوازدهم نشر اين نشريه است همچنان در سطح بسيار بالايي مي درخشد. (ضمنا قبل از نشريه بينات از آغاز تاسيس و نشر مجله حوزه اينجانب در گروه اخلاق آن نشريه فعاليت داشتم تا اينكه در سال حدودا 75 _ 76 از مجله خارج شدم.) اينجانب همزمان با برخي از دورس به تدريس نيز اشتغال داشتم بويژه ادبيات، علوم قرآن و ... كه به لحاظ موقعيت آن زمان به صورت غير آكادميك و مباحثه هاي طلبه اي بوده است. همزمان با سردبيري نشريه بينات، معاونت پژوهشي موسسه معارف اسلامي امام رضا عليه السلام را پس از دوران مسووليت آموزشي به عهده داشتم و سپس جزو هيات تحريريه دو نشريه قرآني ديگر يعني بشارت و آفاق نور بوده و هستم. در ضمن مدتي در معاونت بين الملل وزارت ارشاد به عنوان كارشناس جهت اعزام به رايزني ايران در لاهور بوده ام و سفري به آنجا رفتم. سپس در سال 1379 معاونت پژوهشي موسسه تنظيم و نشر آثار امام (ره) را پذيرفتم و در سال 83 مديريت طرح و برنامه و اكنون نيز معاونت پژوهشي موسسه مي باشم كه به لطف خداوند تا كنون دهها جلد از آثار حضرت امام (ره) و يا درباره امام خميني (ره) از آن سال تا كنون منتشر شده است.

لاريجاني، صادق

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

صادق لاريجاني

محل تولد : نجف اشرف

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1339/1/1

زندگينامه علمي

بسم الله الرحمن الرحيم

اينجانب صادق لاريجاني (آملي) در سال 1339

هجري شمسي در نجف اشرف ديده به جهان گشودم. پدرم مرحوم آيت الله العظمي حاج ميرزا هاشم آملي «قدس سره» از اعاظم فقهاء و مراجع نجف اشرف و قم بوده اند كه شاگردان بسياري در اين دو شهر بزرگ علم و تقوا پرورانده اند. مادرم صبيّه مرحوم آيت الله العظمي حاج سيّد محسن اشرفي «قدس سره» است كه ايشان از بزرگان شهر اشرف (بهشهر) بود و در آن شهر سمت رياست و مرجعيت داشت و از شاگردان مبرّز مرحوم آخوند خراساني «قدس سره» محسوب مي شد كه به علت انزوا طلبي، نام چنداني از خود باقي نگذاشته است. قريب يكسال و اندي داشتم كه مرحوم والد از نجف اشرف به شهر قم نقل مكان نمودند و بساط تدريس در اين شهر گشودند.

تحصيلات اوليه: از سال 1345 تا 1356 در مراحل دبستان و دبيرستان به دروس جديد اشتغال داشته ام و بحمدالله در همه اين سطوح، درسها را با موفقيّت تمام به پايان برده ام و كمتر اتفاق مي افتاد كه رتبة اوّل را حائز نباشم. نيك به خاطر دارم كه از سال اوّل دبيرستان مسير تحقيقم از درسهاي معمولي دبيرستان، بسيار فراتر رفت و كتابهاي متعدّد دانشگاهي در رشته رياضي را خود بدون كمك استاد فراگرفتم. مثل: Precalculus نوشته Serge lang و دو مجلّد Calculus نوشته Tom . Apostol و Mathematical Analysis نوشته Rudin و Measure Theor نوشته Monro و همه اينها قبل از وارد شدن به سال چهارم دبيرستان بود. و با فراهم آمدن بورس تحصيلي از دانشگاه صنعتي شريف، عازم تحصيل در يكي از كشورهاي غربي بودم كه ناگهان زندگيم چرخش تمام پيدا كرد و انديشه و شوق

تحصيل در علوم و معارف اسلامي و دنبال كردن مسير تحقيقات فقهاء و مجتهدان و فيلسوفان اسلامي، حركتي ديگر را باعث شد. علل اين شوق و انديشه جديد خود داستان عجيبي دارد كه اين جا مجال بيان آن نيست.

تحصيلات علوم اسلامي: به هر حال با تغيير مسير علمي و في الواقع تغيير مسير زندگي ام، از سال 56 وارد عالم طلبگي شدم و با ولع و اشتياق فراوان علوم رسمي حوزه را فرا مي گرفتم، و در كنار آن ها با مباحث فيلسوفان غربي هم آشنا مي شدم. اكثر درسهاي دوره مقدمات و سطح حوزه را با اساتيدي مبرز و عمدتاً به طور خصوصي طي كردم. بحثهاي خارج اصول و فقه را از محضر مرحوم والد آيت الله العظمي ميرزا هاشم آملي «قدس سره» و آيت الله العظمي حاج شيخ حسين وحيدي خراساني دامت بركاته كه افتخار دامادي ايشان را هم دارم، استفاده برده ام. فلسفه اسلامي را نيز مدّتي در نزد آيت الله جوادي آملي و آيت الله حسن زاده آملي استفاده كردم. از حوالي سال 1368، پس از تدريس بسياري از كتب سطح، به تدريس خارج اصول و پس از مدّتي به تدريس خارج فقه پرداخته ام و بحمدالله تاكنون مشغول به اين دو بحث هستم. در جريان انقلاب در كنار مرحوم والد، در پاره اي اقدامات شركت جسته ام و پس از چندي حس كردم تهاجم فرهنگي غرب، كمي از تهاجم نظامي آن ندارد و لذا در حد وسع خويش و با بضاعتي مزجاه همّ خويش را در مقابله با اين تهاجم فرهنگي قرار دادم. تهاجمي كه ايمان مردم را هدف گرفته و قطعاً در راستاي اهداف شوم استعماري است. چون نيك

مي دانند اين كشور اسلامي با ايمان مردم زنده مانده است نه تجهيزات مادي و اقدامات نظامي.

مدت هاست كه رهبر معظم انقلاب حضرت آيت الله خامنه اي «دام ظله» با بيانات مختلف به اين خطر عظيم اشاره كرده اند و اخيراً هم با بياني صريح و رسا به افشاء آن پرداخته اند. علاوه بر تدريس خارج فقه و اصول در حوزه علميه قم و نگاشتن كتابها و مقالاتي در باب مباحث جديد كلامي، چند سال است كه به عضويت هيئت علمي دانشگاه قم در آمده ام و به طور منظم در دانشگاه تربيت مدرس قم در سطح كارشناسي ارشد و دكترا، كلام جديد و فلسفه تطبيقي تدريس مي كنم. و در دانشگاه رضوي مشهد، هم پاره اي از پژوهشهاي فقهي و فلسفي را سرپرستي مي كنم.

آثار قلمي اين جانب برخي به طبع رسيده است كه عمده ترين آن ها عبارت است از:

1. فلسفه اخلاق در قرن حاضر، نوشته وارنك اين كتاب ترجمه اي است از Contemporay moral philosophy كه با تعليقات مبسوط اين جانب به طبع رسيده است. انتشارات علمي فرهنگي، تهران، 1362.

2. انسان از آغاز تا انجام، نوشته علامه سيّد محمّد حسين طباطبايي، اين كتاب ترجمه اي است از (كتاب الانسان) كه با تعليقات مبسوط اين جانب همراه است. انتشارات الزهراء، تهران چاپ دوم، 1371.

3. سرمايه ايمان، ملاعبدالرزاق لاهيجي تصحيح اين كتاب توسط اين جانب صورت گرفته است. انتشارات الزهراء، تهران، چاپ سوم 1372.

4. معرفت ديني، نقد نظريّه قبض و بسط تئوريك شريعت، مركز ترجمه و نشر كتاب تهران، 1370

5. قبض و بسط در قبض و بسطي ديگر، مركز ترجمه و نشر كتاب، تهران 1372

6. واجب مشروط، انتشارات كنگره شيخ انصاري «قدس سره» 1374

7. فلسفه تحليلي، دلالت و

ضرورت، انتشارات مرصاد، قم،

كتابهاي زير در حال تدوينند:

1. مكتوباتي در حسن و قبح عقلي و قاعده ملازمه، انتشارات مرصاد

2. دين و اخلاق، (ترجمه از انگليسي) انتشارات مرصاد

3. فلسفه تحليلي، تئوري هاي معناداري

4. فلسفه تحليلي، فعل گفتاري

5. زبان دين

6. براهين اثبات واجب، برهان وجودي

7. قلمرو دين

8. مباني كلامي فلسفي حكومت ديني

9. فلسفه اخلاق

علاوه بر كتابهاي فوق مجموعه متعددي از مقالات كلامي، فلسفي در مجلات مختلف، همچون نقد و نظر و كيهان فرهنگي و ماهنامه صبح و ... به طبع رسانده ام.

در فقه و اصول، تقريباً تمامي درسهايي را كه شركت جسته ام، تقرير كرده ام و به علاوه دو مجلّد در علم اصول از ابتدا تا مبحث مشتق به عربي نگاشته ام و رساله اي مبسوط در «صلوة مسافر» به شكل شرحي بر عروة الوثقي تصنيف نمودم كه تتمه اي از آن باقي مانده است. در سال 1377به عنوان نماينده دوره سوم مجلس خبرگان از استان مازندران به مجلس خبرگان راه يافتم، و در سال 1380 با حكم مقام معظم رهبري به عنوان عضوي از فقهاي شوراي نگهبان منصوب گشتم و حكايت همچنان باقي است ...

رياست قوه قضاييه:

آيت الله خامنه اي رهبر جمهوري اسلامي ايران وي را در تاريخ شنبه 24 مرداد ماه سال 1388 به سمت رياست قوه قضاييه منصوب كرد.

لاكاني رشتي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1331 ق)، عالم دينى، فقيه، مجتهد و مدرس. در نجف به دنيا آمد. در 1341 ق به همراه پدرش به ايران آمد و در رشت سكنى گزيد. پس از فراگيرى مقدمات و نيز تحصيلات جديد، سطوح را نزد پدرش و شيخ حسن رشاد و شيخ ابوطالب شفتى و شيخ احمد طاهرى فراگرفت. سپس به قم رفت و

از محضر آيت اللَّه سيد احمد خوانسارى و آيت اللَّه شيخ مهدى مازندرانى و آيت اللَّه سيد محمد حجت و آيت اللَّه سيد صدرالدين صدر استفاده نمود. در 1363 ق به قصد زيارت به عراق رفت و در نجف از محضر آيت اللَّه سيد ابوالحسن اصفهانى و آيت اللَّه شيخ ضياءالدين عراقى بهره برد و از آنها به دريافت اجازه ى اجتهاد نايل شد. سپس به قم بازگشت و به تدريس و تأليف پرداخت و خود از مباحث آيت اللَّه بروجردى استفاده نمود. در 1370 ق به قصد زيارت به مكه و مدينه و عتبات رفت و در بازگشت از سفر به علت بيمارى پدرش در رشت سكنى گزيد و به اقامه ى جماعت، تدريس و انجام امور دينى اشتغال يافت. از آثار وى: شرح مباحث «الفاظ» و «برائت» از «كفاية الاصول» آخوند خراسانى؛ شرح «رسائل» شيخ انصارى؛ شرح «مكاسب» شيخ انصارى؛ رساله اى در «استصحاب»؛ رساله اى در «اعتقادات»؛ رساله اى در «علم اخلاق»؛ رساله اى در «علم درايه»؛ رساله اى در «نفس»؛ رساله اى در «قاعده ى لا ضرر»؛ رساله اى در «قواعد فقهيه و اصوليه»؛ رساله اى در «اقتباسات آخوند خراسانى از ديگران»؛ رساله اى در «جمع بين الرأيين» (اصالة الماهية و الوجود).[1]

سيد محمود ضيابرى فرزند عالم جليل آقا سيد مهدى موسوى از علماء معاصر رشت است كه در سال 1307 ق در قريه ضياءبر كه در چهل و هشت كيلومترى رشت قرار دارد تولد يافته و در تحت تربيت مرحوم والدش پرورش و در سال 1314 ق در سن 7 سالگى نزد ملا كاظم مكتب دار محل قرائت قرآن و خواندن را آموخته و در همان محل صرف مير و تصريف را از آخوند ملاعلى فراگرفته و براى ادامه تحصيل به

رشت و دو سالى در مدرسه حاج سميع و پس از آن در مدرسه مستوفى ادبيات را نزد فضل اللَّه در مدرسه خوانده و سطوح وسطى را در خدمت مرحوم حاج شيخ حسن كوچصفهانى و مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ محمد زاهد استفاده نموده و در سال 1338 قمرى به نجف اشرف مهاجرت و سطوح عالى را از فضلاء گيلانى مقيم نجف تعليم گرفته و از درس خارج مرحوم آيت اللَّه شيخ الفقهاء آقاى شريعت اصفهانى و آيت اللَّه آقا ضياءالدين عراقى و آيت اللَّه العظمى اصفهانى و آيت اللَّه نائينى قدس اللَّه اسرارهم استفاده نموده و در سال 1313 شمسى براى زيارت حضرت ثامن الائمه عليهم السلام به ايران وارد و پس از تشرف به مشهد مقدس به رشت عزيمت نموده و چند ماهى در قريه ضيابر توقف و به تبليغ پرداخته و بعد از آن مراجعت به نجف و به زيارت بيت اللَّه الحرام مشرف و پس از بازگشت در مدرسه قزوينى هاى نجف به تدريس سطوح وسطى پرداخته و در سال 1320 شمسى براى گذرانيدن ايام تابستان به همدان آمده و چون مصادف با جنگ جهانى دوم بود ناگزير به گيلان عزيمت و رحل اقامت به رشت انداخته و بدواً در مسجد خميران و مسجد چهل تن و مسجد مرحوم حاج محمدكريم به اقامه جماعت و ارشاد مردم اشتغال تا در سال 1328 شمسى پس از فوت مرحوم عالم ربانى آيت اللَّه حاج سيد مهدى رودبارى براى اداره امور حوزه علميه رشت و تربيت طلاب و محصلين به مسجد جامع كاسه فروشان و مدرسه مهدويه منتقل و به وظائف دينى و روحى از اقامه نماز جمعه و جماعت و تدريس و قضاء حوائج و رفع خصومات

و حل و فصل قضايا و توجه و دستگيرى از مساكين و عجزه و تأسيس مساجد و تعمير مدارس و ايجاد كتابخانه و ابنيه خيريه و غيره اشتغال دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] گنجينه ى دانشمندان (191 -189/ 5)، معجم رجال الفكر و الادب فى النجف (1120/ 3).

لاله زاري تهراني، محمدتقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد محمدتقى تهرانى از علماء اعلام معاصر تهرانست. وى در حدود 1312 قمرى در سامرا متولد شده و با مرحوم والدش آيت اللَّه آقا سيد ابراهيم به تهران آمده و پس از طى دوران صبا و خواندن مقدمات در سال اول تاسيس حوزه علميه قم 1340 قمرى به قم آمده و از محضر مرحوم آيت اللَّه حايرى و آيت اللَّه يثربى و آيات ديگرى استفاده نموده و هم از محضر مرحوم آيتين اصفهانى و نائينى در موقع توقفشان در قم بهره مند گرديده تا به درجه رفيعه علم و اجتهاد نائل آنگاه به تهران مراجعت و بيش از پنجاه سالست كه بخدمات دينى اشتغال و چندين سالست كه در مسجد (اباذر غفارى) در پل چوبى خيابان شاهرضا به اقامه جماعت و تبليغ احكام موفق ميباشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

لاله زاري، محمدصادق

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

السيد محمدصادق بن العالم الجليل السيد ابراهيم بن السيد على اصغر الحسينى تهرانى عالمى فاضل و كاملى عامل و پدرش از علماء بزرگوار دركه تهران بوده.

وى در سال 1300 قمرى در سامره متولد و در تحت مراقبت و تربيت والدش پرورش يافته و مقدمات و قسمتى از سطوح را نزد وى و بعضى از فضلاء سامره خوانده و در حدود سال 1320 قمرى باتفاق مرحوم والدش مسافرت به تهران نموده و فقه و اصول و بعضى از معقول را نزد علماء تهران تكميل نموده و چون والدش در سال 1332 قمرى وفات نمود حمل به قم و در ايوان آئينه حضرت معصومه عليهاالسلام دفن و به تهران مراجعت و بجاى والدش در مسجدى كه در خيابان لاله زار تهران تأسيس نموده به اقامه جماعت و ترويج دين پرداخته و

تحول عجيبى در كسبه و اصناف خيابان مزبور ايجاد كرده كه اغلب آنان در مواقع نماز به مسجدش حاضر و از نماز و بياناتش استفاده مى كردند تا در 16 صفر 1370 قمرى وفات نموده و جنازه اش حمل به قم و در جوار حضرت معصومه عليهاالسلام بخاك سپرده شده است.

داراى فرزندان برومند و دانشمندى است كه از علماء اعلام معاصر تهران و رى مى باشند.

1- جناب آيت اللَّه حاج سيد مهدى حسينى لاله زارى كه ترجمه اش را بعد از اين خواهد آمد.

2- جناب حجةالاسلام و المسلمين حاج سيد محمدحسين لاله زارى دومين فرزند آن جناب است كه در تهران تولد يافته و پس از خواندن مقدمات به قم مسافرت و در مدرسه حجتيه اقامت و بتكميل سطوح پرداخته و چند سالى از محضر مرحوم آيه اللَّه العظمى بروجردى و آيات ديگر بهره مند شده و پس از آن مهاجرت به نجف اشرف نموده و چندين سال از محضر آيات عظام چون مرحوم آيت اللَّه آقا ميرزا عبدالهادى شيرازى و آيت اللَّه حاج سيد محسن حكيم و آيت اللَّه العظمى خوئى مد ظله و ديگران استفاده نموده تا بمدارج علم و كمال رسيده آنگاه مراجعت به تهران و در مسجد قائم واقع در خيابان سعدى به اقامه جماعت و ترويج دين و تبليغ احكام و ضمناً تدريس و مباحثات اشتغال دارند.

3- جناب حجةالاسلام آقاى حاج سيد عبدالصاحب لاله زارى از فضلاء و علماء معاصر مى باشند كه چندين سال در قم و سالها در نجف اشرف كسب علم و كمال كرده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

لاله زاري، محمدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمدعلى بن آيت اللَّه حاج سيد محمدصادق لاله زارى تهرانى از فضلاء معاصر تهران است. وى در تهران متولد شده

و در بيت علم و تقوا پرورش يافته و به تحصيل علوم فارسى و دروس جديد پرداخته و پس از تكميل آن مشغول به تحصيل علوم عربيه گرديد. و براى همين منظور در عصر رياست آيت اللَّه العظمى بروجردى به قم آمده و سطوح را از مدرسين حوزه علميه آموخته و چندى از محضر آقاى بروجردى و مدرسين خارج ديگر استفاده آنگاه به نجف اشرف مهاجرت و چندين سال از دراسات آيت اللَّه العظمى خوئى و آيات ديگر بهره مند گرديده و بعد به ايران مراجعت و در تهران به اقامه جماعت در مسجد لاله زار و انجام وظائف دينى و روحى ديگر مشغول مى باشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

لاهيجي، عبدالكريم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد عبدالكريم لاهيجى متوفى حدود 1323 قمرى از اعاظم علماء و بزرگان فقهاء و دانشمندان و از آيات باهرات و مدرسين محققين و عرفاء اخيار و اصحاب رأى و مبنى بلكه به گفته صاحب (الذريعه) قدوه ارباب التدقيق و قطب فلك التحقيق و جامع معقول و منقول و مسلط و متبحر در فروع و اصول و از شاگردان اول بزرگ شيخنا الانصارى و علامه آسيد حسين كوه كمرى و غير آنها بوده و بعد از وصول به مقام عالى علم و اجتهاد و فقه و سداد بدون توديع و خداحافظى با استادش شيخ انصارى به تهران آمده و به طور ناشناس درب حجره يكى از تجار خير و پرهيزگار بازار به نام مرحوم حاج ملا حاجى والد مبرور آيت اللَّه حاج شيخ عباس حايرى تهرانى رفته و به عنوان شاگردى مشغول كار مى شود.

رفقاء وى خدمت مرحوم علامه بزرگوار شيخ مرتضى انصارى رفته و از عزيمت او به تهران خبر مى دهند

مرحوم شيخ از اينكه او بدون ملاقات با وى به ايران آمده ناراحت فوراً نامه اى به علامه حاج ملاعلى كنى نوشته و از مقامات علمى و ورع ايشان خبر داده و توصيه و تأكيد مى كند كه حتماً او را يافته و از وجودش تقدير و استفاده كنند

بعد از وصول نامه به مرحوم علامه كنى در انتظار آمدن او شده و در صدد يافتن او مى شود و عده اى از فضلاء و غيره را مأمور مى كند كه در مدارس و يا مسافرخانه ها و غيره ايشان را پيدا كنند حدود شش ماه مى گذرد و از او خبرى نمى رسد.

پس از شش ماه روزى مرحوم حاج ملا حاجى مذكور به آقا سيد عبدالكريم مى گويد به منزل حجةالاسلام حاج ملا على كنى رفته و مى گوئى چند استخاره نمايند و جواب آن را فوراً مى آورى.

آقاى لاهيجى به منزل مرحوم حاج ملاعلى آمده در موقعى كه حاجى بالاى منبر مشغول تدريس هستند و جمع كثيرى از علماء و فضلاء تهران سر تا پا گوش به بيانات حاجى مى دهند.

پس دم در نشسته و گوش به درس حاجى مى دهد ناگاه اشكالى به نظرش رسيده ايراد مى كند بعضى مى گويند آقا سيد ساكت شو اينجا جاى حرف زدن نيست.

مرحوم حاج ملاعلى مى بيند اشكال وارد است مى فرمايد آقا ايرادش به موقع ما بايد جوابى درست كنيم مباحثه بين حاج ملاعلى و آقا سيد عبدالكريم ادامه پيدا نموده ناچار درس را حاجى تعطيل و فكر مى كند. اين آقا بايد شخص بزرگ و عالم جليلى باشد.

پس مى گويد: آقا اهل كجا هستى. مى گويد: لاهيجان نام شما چيست. مى گويد: سيد عبدالكريم. مرحوم حاجى متوجه مى شود كه گم شده خود را يافته فوراً

از جا برخاسته و او را در آغوش گرفته و معانقه مى كند و به جاى خود مى نشاند. و مى گويد. آقاجان نزديك شش ماه است كه در انتظار شمايم. و استفسار كامل از او مى كند.

مرحوم حاج ملا حاجى مى بيند كه شاگردش آقا سيد عبدالكريم نيامد تعجب مى كند زيرا در اين مدت سابقه نداشت كه او كارى را زود انجام ندهد. بگمان اينكه شايد منزل حاج ملاعلى را پيدا نكرده يا اتفاق ديگر روى داده. خود به منزل مرحوم حاجى مى آيد و مى بيند آقا سيد عبدالكريم بالادست حاجى نشسته ناراحت مى شود و با خود مى گويد عجب سيد بى ادبى است كه بالادست حاجى نشسته است پس اشاره به او مى كند كه بيا پائين آنجا جاى تو نيست.

حاجى ملاعلى مرحوم متوجه شده مى گويد حاج ملا حاجى چى به آقا اشاره مى كنى. مى گويد. چون بالادست شما نشسته است آخر اين شاگرد حجره من است.

مرحوم حاجى مى فرمايند. حاج ملا حاجى اين آقا مخدوم من و سيد من و آقاى منست. پس حاج ملا حاجى عذرخواهى نموده و دست آقا سيد عبدالكريم و حاج ملاعلى را بوسيده و عقب كار خود مى رود.

مرحوم حاج ملاعلى دختر خود را به او ترويج نموده و تدريس (مدرسه مروى) را كه آن روز مركز حوزه علميه تهران بود با امامت مسجد آنها را به عهده معظم له مى گذارد مرحوم آقا سيد عبدالكريم بيش از بيست سال متصدى درس و امامت مسجد و مدرسه مروى بودند و صدها نفر از علماء بزرگ تهران مانند مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ محمدرضا تنكابنى والد خطيب شهير جناب آقاى فلسفى و آيت اللَّه حاج سيد محمدتقى تهرانى و آيت اللَّه آقا شيخ آقا بزرگ

(هفت تنى) و آيت اللَّه آقا شيخ بزرگ صاحب (الذريعه) و آيت اللَّه حاج شيخ محمدباقر معزالدوله والد آيت اللَّه حاج شيخ مهدى معزى معاصر و آيت اللَّه حاج شيخ احمد خندق آبادى و آيت اللَّه حاج شيخ مرتضى زاهد (حمام گلشنى) و غيرهم از محضر و دراسات استفاده و استضائه نموده اند.

آثار عديده از جمله حواشى بسيارى بر متون فقهى درسى مانند (الروضةالبهيه) شهيد و رياض و قوانين و فصول و غيرها دارد.

وى در حدود سال 1323 قمرى در تهران وفات و در قبرستان شيخان معروف به چهارده معصوم واقع در اوائل خيابان (رزم آراء) جاده شاه عبدالعظيم كه امروز (كوى شاه) مى گويند دفن نمودند و بواسطه كرامت و جلالت شأن و مقام او علماء بزرگ مانند آيت اللَّه حاج شيخ باقر معزالدوله اى و آيت اللَّه حاج شيخ احمد خندق آبادى (والد حجةالاسلام حاج شيخ جعفر خندق آبادى واعظ معاصر) و ده ها نفر ديگر را بنابر وصيتشان در جنب و جوار او دفن نمودند.

بعضى از علماء و ثقات آن بزرگوار را از متشرفين خدمت حضرت ولى عصر عجل اللَّه فرجه الشريف مى دانستند.

آمدن حضرت صاحب الزمان (عج) بر سر قبر او

جناب حجةالاسلام والمسلمين آيت اللَّه حاج شيخ محمود ياسرى تهرانى در روز چهارشنبه بيست و سوم محرم 1394 قمرى حكايت كرد براى بنده (مؤلف) كه مرحوم حجةالاسلام حاج شيخ مرتضى زاهد (حمام گلشنى) فرمود: آقاى آسيد كريم محمودى (والد حاج سيد على محمودى مداح معروف به جورابى معاصر) كه از متشرفين خدمت حضرت ولى عصر عجل اللَّه فرجه الشريف بود گفت شب جمعه اى در صحن شريف حضرت عبدالعظيم (ع) خدمت حضرت رسيدم فرمود سيد كريم بيا برويم به زيارت جدم حضرت رضا عليه السلام.

پس چند قدم برداشته و خود را

در صحن حضرت رضا (ع) ديدم پس به حرم مشرف و زيارت كرده و با همان كيفيت يعنى (بطى الارض) به تهران آمديم حضرت فرمود بيا برويم به زيارت قبر سيد عبدالكريم پس تا به قبر سيد رسيديم ديدم آقا سيد عبدالكريم از قبر بيرون آمده و به استقبال حضرت ولى عصر امام زمان روحى له الفداء شتافت و پس از عرض ارادت و اخلاص به من فرمود آسيد كريم سلام مرا به حاج شيخ مرتضى زاهد رسانيده و بگو شرط رفاقت همين است كه مرا ياد نكنى و به ديدن من نيائى پس حضرت ولى عصر عجل اللَّه تعالى فرجه فرمود: آسيد عبدالكريم حاج شيخ مرتضى را معذور دار چون گرفتار و مريض احوالست و نمى تواند بيايد من به جاى او به ديدن تو خواهم آمد.

نگارنده گويد: تعجب نكنيد عزيزان من از اين حكايت و استبعاد و انكار ننمائيد. اولا مقام مؤمن حقيقى و متقى واقعى و عالم ربانى و سيد صالح مانند آيت اللَّه آقا سيد عبدالكريم لاهيجى مزبور بالاتر از اينهاست امام صادق عليه السلام فرمود اگر به درختى كه ريشه آن در اعماق زمين فرورفته است فرمان دهد اطاعت او مى نمايد.

و ثانياً قدم مبارك همايونى حضرت ولى عصر حجة بن الحسن المهدى عجل اللَّه فرجه الشريف اين اثر و بركت را دارد كه به تن مرده جان مى دهد چنانكه گفته شده

همچون مسيح جان به تن مردگان دمد

گر بگذرد نسيم سحرگه ز كوى تو

(وف ح 1323 ق)، عالم دينى، فقيه، عارف، محقق و مدرس. در نجف از شاگردان برجسته ى شيخ مرتضى انصارى بود و از محضر علامه سيد حسين كوه كمرى نيز استفاده نمود. پس

از اينكه در فقه و اجتهاد به مقامات عالى رسيد به تهران آمد. حاج ملا على كنى با توجه به مقام علمى ايشان، منصب تدريس مدرسه ى مروى و امامت مسجد آنجا را به وى تفويض نمود. او بيش از بيست سال متصدى درس و امامت مسجد و مدرسه مروى بود. آيت اللَّه شيخ محمد رضا تنكابنى و آيت اللَّه سيد محمد تقى تهرانى و آيت اللَّه شيخ آقا بزرگ هفت تنى و آيت اللَّه شيخ آقا بزرگ تهرانى و آيت اللَّه شيخ على اصغر هزار جريبى و آيت اللَّه شيخ محمد باقر معزالدوله اى و آيت اللَّه شيخ محمد حسين قزوينى تهرانى و آيت اللَّه سيد صادق تنكابنى و آيت اللَّه شيخ احمد خندق آبادى و آيت اللَّه حاج شيخ مرتضى زاهد (حمام گلشنى) از شاگردان وى بودند. فرزند ارشدش سيد مهدى لاهيجى نيز از شاگردان پدر بود و در حيات پدر درگذشت. همچنين شيخ ابراهيم رشتى و شيخ عباس لاهيجى در سطوح فقه و اصول شاگرد وى بودند. سيد عبدالكريم لاهيجى مابين سالهاى 1313 -1310 ق به نجف رفت و از محضر آخوند ملا محمد كاظم خراسانى استفاده نمود. در تهران درگذشت و در قبرستان شيخان تهران، معروف به چهارده معصوم (ع)، دفن شد. از آثارش: حاشيه بر «الروضة البهية»؛ حاشيه بر «الرياض»؛ حاشيه بر «القوانين»؛ حاشيه بر «الفصول فى علم الاصول».[1]

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

منابع زندگينامه :[1] اعيان الشيعه (43/ 8)، الذريعه (166/ 6)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 1154 -1153/ 14)، گنجينه ى دانشمندان (65 -62/ 6).

لبيبي كرماني، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ محمدرضا لبيبى كرمانى از علماء خدوم و ائمه جماعت معاصر شهرستان كرمانند. ايشان در كرمان به دنيا آمده و مقدمات و ادبيات و قسمتى

از سطوح را در آن سامان خوانده سپس عزيمت به قم نموده و سطوح عالى را نزد اساتيد حوزه علميه قم به پايان رسانيده و از دروس خارج آيات عظام حوزه نيز استفاده كرده و مهاجرت به نجف اشرف نموده و در حوزه هزار ساله نجف از محضر آيات عظام و بالاخص زعيم اعظم و مرجع اعلاء جهان تشيع حضرت آيت اللَّه خوئى و متع اللَّه المسلمين به طول بقاه استفاده كرده و سپس به زادگاه خود مراجعت و به خدمات دينى از اقامه جماعت و ارشاد مردم و تبليغ احكام پرداخته است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

لبيكي، مصطفي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مصطفي لبيكي

محل تولد : اليگودرز

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1348/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب مصطفي لبيكي در سال 1370 وارد حوزه علميه شدم. دروس مقدمات را در حوزه علميه اليگودرز شروع نموده و سپس براي ادامه دروس سطح و عالي وارد حوزه علميه قم شدم. در حوزه علميه قم از سال 1375 تا كنون از محضر اساتيد بزرگواري چون مرحوم وجداني فخر، وحيدي، حسيني بوشهري، عليدوست، عندليب همدانى ودروس خارج فقه و اصول حضرات آيات عظام وحيد خراساني، مكارم شيرازي ودكتر عابديني، استفاده نموده وهم اكنون نيز در محضر اين بزرگان زانوي تلمذ را بر زمين زده و از خرمن پر فيض آنان استفاده مي كنم.

لشكري، عليرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عليرضا لشكري

محل تولد : بهبهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

تحصيلات حوزوي از سال 1361 پس از اخذ مدرك ديپلم مشغول به تحصيل در علوم حوزوي در حوزه علميه اميريه خوزستان شدم. سال 1362 به قم مهاجرت كرده و تحصيل علوم ديني را در اين حوزه مقدس دنبال كردم. تحصيل در دانشگاه: از سال 1369 در دانشگاه مفيد قم آغاز به تحصيل در رشته اقتصاد نمودم و در سال 1373 در مقطع كارشناسي فارغ التحصيل شده و بلافاصله در همان رشته مقطع كارشناسي ارشد دنبال كرده و در سال 1377 فارغ التحصيل شدم. در سالهاي 77 و 78 با پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي همكاري علمي داشتم و از سال 1378 به بعد همكاري خود را با پژوهشگاه حوزه و دانشگاه آغاز نمودم و هم اكنون اين همكاري ادامه

داشته و عضو هيئت علمي گروه اقتصاد اين پژوهشگاه مي باشم.

لطيف خواجويي، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند سيد محمد شفيع بهبهانى ابرقويى طباطبايى.

عالم فاضل زاهد، در حدود سال 1285 در ابرقو متولد شده، در اصفهان خدمت: حاج ميرزا بديع درب امامى، و حاج شيخ محمدعلى مسجد شاهى، و ميرزا حسين همدانى، و آقا سيد محمدباقر درچه اى و جمعى ديگر تلمذ نموده، عالمى غيور، و در امر به معروف و نهى از منكر متعصب بود. در مسجد على اكبر بيك در محله ى خواجو امامت مى فرمود، و در روز اربعين (20 صفر) سال 1378 وفات يافته، در تخت فولاد در تكيه ى مخصوص به نام خود مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

لك زايي، نجف

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نجف لك زايي

محل تولد : سيستان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1348/1/1

زندگينامه علمي

نجف لك زايي در سال 1348 در سيستان متولد شد. وي هم زمان با تحصيل در حوزه علميه، از سال 1360 تاكنون، موفق شده است تا تحصيلات دانشگاهي خود را در رشته علوم سياسي در مقاطع كارشناسي، كارشناسي ارشد و دكتري ادامه دهد. ايشان هم اكنون عضو هيأت علمي گروه علوم سياسي موسسه آموزش عالي باقر العلوم عليه السلام و سر دبير فصلنامه علوم سياسي است.

لنباني بهشتي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند سيد حسن. عالم فاضل واعظ زاهد، از ائّمه جماعت، و مورد وثوق مردم، در سال 1363 وفات يافته، جنب مسجد مصلّى مدفون گرديد، و بعداً جهت او تكيه اى ساختند (تكيه ي زرگرها)

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

لنجاني، مرتضي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن ملا فتح على، از اهالى قريه ى بابا شيخ على. عالم فاضل، از شاگردان حاج شيخ محمد باقر نجفى، و خود ساكن در محله ى خواجو، و امام جماعت مسجد خرابه در آن محل بوده، در 18 شوال 1347 وفات يافته، در بقعه ى امام زاده باقر مدفون شد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

لنكراني، جعفر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج ميرزا جعفر بن العالم الجليل حجةالاسلام مرحوم حاج ملا رجب طاب ثراه لنكرانى از علماء معاصر تهران و داراى كمالات نفسانى و متصف بعلم و تقوا مى باشد.

وى در دوازدهم ربيع الاول 1322 ق تولد يافته و تا سن 15 سالگى در لنكران خدمت والد خود بوده و مقدارى از ادبيات را خوانده و در ماه صفر سال 1337 ق به تهران عزيمت و حدود هشت سال خدمت اساتيد فقه و اصول و معقول تهران تلمذ نموده و در سال 1345 ق به قم مهاجرت و از مرحوم ميرزاى همدانى و آيت اللَّه حايرى يزدى حدود سه سال استفاده آنگاه به نجف اشرف مشرف و از محضر درس مرحوم آيت اللَّه نائينى و آيت اللَّه اصفهانى و آيت اللَّه ايروانى سالها بهره مند شده و در اثر كسالت مزاج به تهران مراجعت و در خيابان خانى آباد اقامت و در مسجد (وزير دفتر) بامامت و ترويج دين و نشر معارف شرع مبين و تفسير كلام اللَّه مجيد و ساير وظائف دينى و روحى اشتغال دارد.

نگارنده گويد: جناب آقاى لنكرانى دانشمندى فاضل و داراى رشته هاى معقول و منقول و بسيار متين و بزرگوار و پرهيزكار مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

لنكراني، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ محمد بن العالم العلام حجةالاسلام آقا شيخ محمدرضا بن حسن اللنكرانى از علماء متين و با تقواى معاصر تهران مقيم خيابان خراسان ميباشد.

تولدش در 1336 ق در لنكران واقع شده و در زمان انقلاب شوروى حركت به مشهد و در آنجا مقدمات را نزد والد خود و ديگران خوانده و در سن 17 سالگى به قم مشرف و مدتى توقف و از مرحوم ميرزا محمدعلى اديب تهرانى و ديگران

استفاده نموده و بعد به تهران منتقل و در مسجد طوس خيابان خراسان به امامت و ترويج دين و تبليغ احكام پرداخته است.

از آثار اوست تعمير و توسعه مسجد طوس و تأسيس كتابخانه در آنجا و از نوادر توفيقات ايشانست نماز خواند بر مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ على اكبر برهان كه در جده فوت كرد و ايشان مطلع شد (در آن محيط تعصب وهابيت) و در تجهيز و تغسيل و نماز آن مرحوم شركت و نگذارد بروش وهابيت و مرام باطل وى را دفن كنند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

لنگرودي مرتضوي، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقا سيد محمدحسين مرتضوى كه پس از فوت مرحوم والدشان، آيت الله سيدمرتضى لنگرودى بنا بر تقاضاى مردم تهران عزيمت به مركز نموده و در مسجد حاج ابوالفتح كه مرحوم والدشان سالها اقامه جماعت داشتند به امامت و خدمات دينى و روحى اشتغال دارند حقا جوانى فاضل و دانشمند و آراسته به زيور علم و علم و تقوا و فضيلت حسبى و نسيب مى باشند.

سيد محمدحسين مرتضوى لنگرودى فرزند بزرگ آيت اللَّه لنگرودى از ائمه جماعت تهران و فضلاء بارع معاصر و در مسجد حاج ابوالفتح ميدان شاه تهران اقامه جماعت مى نمايند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

لواساني، ابوالقاسم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد ابوالقاسم بن سيد محمد بن سيد ابراهيم حسينى لواسانى از علماء ابرار تهران بوده. وى در حدود 1276 قمرى در تهران به دنيا آمده و در بيت علم و سياتت پرورش يافته و تحصيلات مقدمات و سطوح را از دانشمندان و علماء آن زمان فراگرفته سپس به اعتاب عاليات و نجف اشرف مهاجرت و از محضر و ابحاث آيات عظام حوزه علميه نجف چون حاج ميرزا حسين، حاج ميرزا خليل تهرانى و آخوند ملا محمد كاظم خراسانى و آقا سيد محمد كاظم يزدى استفاده نموده تا به درجه اجتهاد نائل و موفق به دريافت اجازه اجتهاد از آنان شده و ضمنا از دروس اخلاق و عرفان شاگردان مرحوم آخوند ملا حسينقلى همدانى چون حاج شيخ محمد بهارى و حاج سيد احمد تهرانى كربلائى بهره ها برده و در اين رشته نيز به مدارج عاليه اخلاقى ارتقا يافته و پس از آن به سوى ايران و وطن خود مراجعت ولى در همدان مورد توجه و استقبال مردم آن سامان شده و

بنابر درخواست آنها رحل اقامت افكنده و به خدمات دينى از اقامه جماعت و تدريس و وظائف ديگر روحى پرداخته و پس از چندى به تهران آمده و در آنجا هم قيام به وظائف دينى و روحى نموده تا در عصر جمعه بيست و هشت (28) ماه رمضان المبارك سال 1363 قمرى از دنيا رفته و پس از تشييع و تجليل فراوان حمل به نجف اشرف شده و در جوار حضرت اميرالمؤمنين على عليه الصلوه والسلام مدفون گرديده است . داراى فرزندان برومندى بوده اند كه اغلب آنها از علماء و دانشمندان معاصرند و آنان از اين قرارند:

1- حاج سيد احمد لواسانى كه در مسجد بالاسر قم مدفون مى باشند.

2- حاج سيد محمدصادق لواسانى متوفى ربيع الاول 1411 قمرى مدفون در مسجد بالا سر قم.

3- حاج سيد على لواسانى.

4- حاج سيد زين العابدين لواسانى.

5- حاج سيد محمود لواسانى.

6- حاج سيد رضا لواسانى.

7- حاج سيد يحيى لواسانى.

8- حاج سيد حسين لواسانى.

9- حاج سيد حسن لواسانى.

10- حاج سيد محسن لواسانى.

عموى آن بزرگوار حاج سيد عبدالكريم لواسانى از فضلاء و اعلامى بودند كه حدود يكصد و ده سال زندگانى كرده و سرانجام در 1397 قمرى از دنيا رفته و در جوار شيخ صدوق مدفون است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

لواساني، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1400 -1308 ق)، عالم دينى، مجتهد و مورخ. نسبش به امام زين العابدين (ع) مى رسد. در نجف به دنيا آمد. مقدمات و ادبيات را نزد علماى نجف فراگرفت. وى از شاگردان آيت اللَّه شيخ محمد كاظم خراسانى و آيت اللَّه سيد محمد كاظم يزدى و آيت اللَّه شيخ على گنابادى و آيت اللَّه شيخ على قوچانى و آيت اللَّه ميرزا حسين نايينى و آيت اللَّه شيخ على قوچانى

و آيت اللَّه ميرزا حسين نايينى و آيت اللَّه ميرزا محمد تقى شيرازى و آيت اللَّه سيد اسماعيل صدر بود و نزد آنان در نجف، سامرا و كربلا مراحل علمى را طى كرد. آن گاه مشغول به تدريس و تأليف شد. در 1333 ق به تهران آمد و به تدريس پرداخت، سپس به مشهد رفت و از محضر آيت اللَّه آقا محمد آقازاده ى كفايى استفاده نمود. در 1344 ق به نجف بازگشت و از محضر اساتيد وقت، آيت اللَّه آقا سيد ابوالحسن اصفهانى و آيت اللَّه آقا ضياءالدين عراقى و آيت اللَّه شيخ محمد حسين غروى، استفاده نمود تا به مراتب عاليه ى اجتهاد رسيد و به دريافت اجازه هاى اجتهاد نايل شد. در 1348 ق براى ارشاد و سرپرستى شيعيان به لبنان رفت و در 1370 ق به تهران بازگشت و به امور علمى و دينى پرداخت. وى در مسجد محموديه سرچشمه به انجام امور مذهبى مشغول بود. لواسانى از دوستان نزديك علامه امينى بود. در تهران درگذشت. از آثارش: «الدروس البهية»، در مختصرى از تاريخ پيامبر (ص) و ائمه (ع)؛ «مرقاة جنان الزهر»؛ «نور الافهام» شرح منظومه ى «مصباح الظلام»، در علم كلام؛ «الشريعة السماحاء»، در اصول دين و احكام شرعيه مطابق عمل به احتياط؛ «تاريخ النبى احمد (ص)»، در دو مجلد؛ «تواريخ الانبياء» از حضرات آدم تا حضرت خاتم؛ «نقض الهفوات و تكذيب المفتريات»، ردى بر دعاوى بهائيت و تكذيب على محمد باب؛ «فضيحة الكذابين»، در رد قاديانى؛ «الكشكول».[1]

حاج ميرزا حسن بن السيد العلامه آيت اللَّه حاج سيد محمد لواسانى از مشاهير علماء معاصر تهران مى باشد. وى در ماه رمضان سال 1308 قمرى در نجف اشرف متولد شده و چون در سن نه

سالگى اوان كودكى در سال 1317 قمرى مرحونم والد را از دست داده با نهايت جديت و اشتياق در نجف اشرف در محضر طلاب علوم شرعيه و فضلاء مقدمات و ادبيات را خوانده و سطوح نهائى را بپايان رسانيده و در سن بيست سالگى بدرس خارج آيات عظام و مراجع تقليد چون مرحوم آيت اللَّه العظمى آخوند خراسانى و علامه يزدى و پس از فوت آنان مرحومين آيتين حاج شيخ على گنابادى و حاج شيخ على قوچانى و بعد از فوت آن دو بزرگوار از درس و محضر آيت اللَّه حاج ميرزا حسين نائينى و آيت اللَّه العظمى آقا سيد ابوالحسن اصفهانى و در سامرا از مرحوم آيت اللَّه آقا ميرزا محمدتقى شيرازى و در كربلا آيت اللَّه حاج سيد اسمعيل صدر استفاده نموده تا در سال 1331 قمرى كه جنگ بين المللى پيش آمد و اوضاع دنيا در آن جنگ متشتت و در هم ريخته شد خصوصا عراق عرب كه از همه جا سخت گرديد كه هر كس به هر وسيله كه برايش ممكن ميشد فرار را بر قرار اختيار نموده و باطراف بلاد منتشر ميشد و همه روزه زندگى و ناامنى بدتر ميشد ناچار معظم له باتفاق مرحومه علويه والده اش و عيال و اولاد و والدين عيال با نهايت دست تنگى و قلت زاد از نجف اشرف در اواسط 1333 قمرى بعزم هجرت به ايران حركت نموده و در كاظمين متوقف و در مدت دو ماه هفت نفر از بستگانش چون مرحومه والده و عيال و سه نفر از اولادش و مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ على قوچانى همسر خواهرش با فرزندش بمرض وبا و غيره از دنيا رفته و

بالاخره خودش باتفاق خواهرش با نهايت صعوبت و سختى وارد تهران و باقارب و احارم خود ملحق و با ابتلاء بامراض عدديه و مراجعه بصفوف اطباء تا بفضل پروردگار بهبودى يافته و در ماه رمضان 1334 قمرى همشيره همسر مرحومه سابقش را كه صبيه مرحوم آقا سيد محمد واعظ لواسانى بود تزويج و مهاجرت به مشهد نموده و مدت شش سال اقامت و از محضر آيات و مدرسين آن عصر چون مرحوم آيت اللَّه آقا محمد آقا زاده كفائى و ديگران استفاده و در سال 1340 قمرى بحج مشرف و چند ماهى متوقف و موجب استبصار يكى از دانشمندان اهل سنت كه رئيس بعضى از دوائر دولتى صعودى بوده گرديده و بيش از بيست مرتبه از لبنان و عراق و ايران بحج مشرف شده و باين فيض بزرگ رسيده است.

نگارنده گويد: علامه لواسانى در طول تاريخ عمر خود موفقيتهاى بزرگى پيدا كرده كه موجب غبطه و حسرت ميباشد از جمله اختلاف بين شيعيان مقيم مدينه و ارجاع بمراجع تقليد دادند بعد از آن كه مدتها آنها بر طريقه اخباريين بودند.

ديگر راه يافتن ايشان به كتابخانه مدينه منوره و استفاده از كتب حضرات تسنن در بطلان اجماع امت بر خلافت شيخين و ديگران.

و خلاصه پس از مدت اقامت در مدينه منوره بمكه معظمه براى اداء حج تمتع مشرف و بعد از آن مراجعت به عراق و از آنجا به ايران و قم آمده در هنگامى كه مراجع بزرگ نجف چون آيت اللَّه اصفهانى و نائينى و خالصى و ديگران تبعيد از عراق بودند و در آنجا بفيض ملاقات و زيارات آنان رسيده و از آنجا به مشهد مشرف

و موفق بوظائف دينى و شرعى خود از امامت در مسجد تركها و تدريس فقه و اصول گرديد تا در نيمه ماه رجب 1344 قمرى باتفاق عيال و فرزندان مراجعت به نجف اشرف نموده و از محضر آيت اللَّه اصفهانى و نائينى و آيت اللَّه كمپانى و آيت اللَّه عراقى استفاده نموده در مدت پنجسال آنگاه بامر بعضى از آيات مذكوره براى تبليغات احكام شرعيه به لبنان مسافرت كرده و خدمات زيادى در آن سامان انجام داده و مورد توجه و علاقه شديد مردم جبل عامل گرديده و تقاضاى اقامت ايشان را نموده و به آيت اللَّه اصفهانى متوسل تا بامر آن مرحوم بيش از بيست و دو سال در آن بلاد با نهايت عزت و عفت نفس اقامت نموده و مردم بى خبر آن حدود را ارشاد و هدايت نموده تا در سال 1370 قمرى كه جنگ اسرائيل با اعراب فلسطين شروع شد و مردم فلسطين مغلوب و آواره گرديدند ناچار به مهاجرت به ايران گرديده و در تهران مقيم و تا حال حاضر در مسجد محموديه سرچشمه به اقامه جماعت و ترويجات دينى و خدمات اشتغال دارند.

تأليفات و آثار عديده اى دارند كه فهرست آنها را مى نگارم.

1- الدروس البهيه در مختصرى از احوال النبى و الائمه 2- نور الافهام شرح منظومه مصباح الظلام فى علم الكلام 3- الشريعه السمحاء فى الاحكام الشرعيه الفرعيه على طبق العمل بالاحتياط. 4- تاريخ النبى احمد صلى اللَّه عليه و آله در دو مجلد از مبدء خلقت نور آن بزرگوار تا آخر عمر حضرتش 5- تواريخ الانبياء از حضرت آدم تا حضرت خاتم صلى اللَّه عليه و آله در دو مجلد 6- فضيحه

الكونين رد بر قاديانى كذاب هندى. 7- نقض الهفوات رد بر دعادى بهائيه و تكذيب على محمد باب 8- كشكول لطيف كه تمام اينها بطبع رسيده و اما آثار مخطوط آن جناب عبارتست از فقه و اصول و تقريرات مباحث اساتيد عظام و حواشى بعضى مسائل متفرقه و غيره.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الذريعه (358 ،292/ 24 ،313/ 20 ،275/ 16 ،186/ 14 ،144/ 8 ،290/ 3)، گنجينه ى دانشمندان (549 -546/ 4)، معجم رجال الفكر و الادب فى النجف (1135 -1133/ 3).

لواساني، محمدصادق

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد محمدصادق بن العالم الجليل آيت اللَّه حاج سيد ابوالقاسم بن العالم العلام حاج سيد محمد لواسانى از علماء بزرگوار معاصر تهرانست.

وى در ماه صفر 1324 قمرى در نجف اشرف متولد شده و در ربيع الاول 1339 قمرى در خدمت مرحوم والدش به ايران و همدان آمده و در آنجا اقامت نموده وى با معيت مرحوم برادرش حجةالاسلام حاج سيد احمد در ربيع الاول 1340 قمرى به اراك آمده و شروع به مقدمات نموده و در ماه رمضان 1341 قمرى مهاجرت به قم و پس از تكميل مقدمات و مقدارى از سطوح در سال 1348 قمرى عزيمت به نجف نموده و سطوح را در خدمت مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا ابوالحسن مشكينى خوانده و هم از محضر مرحوم آيت اللَّه آقا ضياءالدين عراقى استفاده كرده و در اثر كسالت و عدم رضايت والدش مراجعت به قم نموده و تا سال 1352 قمرى از ابحاث مرحوم آيت اللَّه العظمى حايرى و آيت اللَّه حجت بهره مند گرديده و در سال مذكوره با مرحوم برادرش به نجف مشرف و در 1353 قمرى به ايران بازگشت و به مشهد

مقدس رفته و چند ماهى از محضر آيت اللَّه العظمى قمى و آيت اللَّه آشتيانى و آيت اللَّه آقازاده كفائى مستفيض ولى بواسطه حوادث ناگوار مسجد گوهرشاد و تعطيل حوزه مشهد به قم مراجعت و بدرس مرحوم آيت اللَّه حايرى و آيت اللَّه حجت حاضر شده و در سال 1356 قمرى به تهران آمده و حدود يكسال توقف تا حسب الامر آيات ثلاثه قم بحوزه برگشته و بتوليت و اداره مدارس فيضيه و دارالشفاء از طرف مراجع حوزه علميه منصوب تا سال 1364 قمرى كه در اثر كسالت و امريه والدش به تهران منتقل و تاكنون در مسجد و مدرسه ميرزا ابوالحسن معمار واقع در محله امامزاده يحيى عليه السلام به اقامه جماعت و خدمات دينى اشتغال دارند.

برادران دانشمند و با تقوائى دارند كه اجمالا آنها را مينگارم:

1- مرحوم آيت اللَّه حاج سيد احمد لواسانى كه قبلا ياد نمودم.

2- حجةالاسلام و المسلمين آقاى حاج سيد على لواسانى كه از علماء اعلام و افاضل دانشمندان تهران و سالها مقيم نجف بوده و چندين سال است كه به ايران مراجعت و در تهران به وظائف دينى و روحى اشتغال دارد.

3- حجةالاسلام و المسلمين آقاى حاج سيد زين العابدين لواسانى كه وى نيز از علماء ابرار معاصر تهرانست و ايشان هم سالها در اعتاب عاليات تحصيل علم و كمال نموده و بعد به ايران مراجعت و در تهران بخدمات روحى خود مشغول و مانند برادرانش وارسته و بعلم و تقوا آراسته است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

لواساني، مصطفي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد مصطفى بن السيد العلام الايه القمقام حاج سيد محمد لواسانى از علماء صالحين و دانشمندان ناسكين اين سلسله موصوف به تقوا و تزكيه نفس و معروف به

تأثير نفس و اجابت دعا و مقامات معنوى و مورد ابتلاء مردم بوده و همه روزه از تهران و حومه و حتى نقاط ديگر مردم بمنزلش واقع در گذر لوطى صالح آمده و طلب دعا نموده و حل مشكلات مادى و احيانا معنوى خود را مى خواستند و بوى معتقد بودند.

شبهاى پنجشبنه در منزلش مجلس تفسير و جلسه دينى برقرار و گويندگان معروف مانند مرحوم حاج قوام و ديگران و گاهى هم اين نگارنده بيان معارف اسلامى و فضائل اهل بيت عصمت عليهم السلام نموده و مردم را بهره مند مى نمودند مجلس بسيار با حال و پر فايده و ارزنده اى بود در مسجد محل نامبرده اقامه جماعت و ترويج دين مى كرد و اكنون بجاى ايشان فرزند برومندش حجةالاسلام آقاى حاج سيد مهدى لواسانى امامت نموده و به خدمات دينى و روحى و اجتماعى اشتغال دارد. وى دانشمندى فعال و نيكو خصال مى باشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

مازندراني، محمد حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند ملا محمّد باقر. عالم و فاضل و واعظ بوده، در روز 5 شنبه 6 محرّم الحرام سال 1322 وفات يافته، در صحن تكيه آقا ميرزا محمّد باقر چهار سوقى مدفون گرديد.

مادّه تاريخ وفاتش اين است:

بجوييد تاريخ اين خوش سرشت

محمّد حسن شد ميان بهشت

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

مازندراني، موسي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد موسى بن العالم الجليل ثقةالاسلام آسيد مهدى مازندرانى از علماء ابرار معاصر تهران مقيم خيابان آبشار مى باشند. در سال 1324 قمرى در كاظمين عليهماالسلام (هنگام بازگشت مرحوم والدش از نجف اشرف) متولد شده و در بابل مازندران پرورش يافته و بعد از فراغت از دروس مقدماتى نزد علماء آن سامان مانند مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ محمد صالح علامه و آيت اللَّه مرحوم آسيد محمد باقر حجتى و والد ماجد خود بتحصيل فقه و اصول و كلام پرداخته و پس از تكميل سطوح در سال 1342 قمرى به تهران مسافرت و چند سالى نزد مرحومين آيت اللَّه شاه آبادى و آيت اللَّه ميرزا مهدى آشتيانى به حكمت و عرفان اشتغال داشته و سپس به قم مهاجرت و چند سالى از محضر مرحوم آيت اللَّه يزدى و اعاظم ديگر كسب فيض نموده و در اواخر 1350 قمرى به نجف مشرف و از محضر آيت اللَّه نائينى و آيت اللَّه آقا ضياء عراقى و آيت اللَّه العظمى اصفهانى بهره ها برده و يكسال قبل از فوت آيت اللَّه اصفهانى و آيت اللَّه قمى حسب الامرشان براى تقاضاى جمعى از بازرگانان تهران به ايران عزيمت و در تهران رحل اقامت افكنده و بتدريس علوم دينيه و تبليغ احكام شرعيه مشغول و در مسجد خيابان آبشار به اقامه جماعت و انجام وظائف دينى اشتغال دارند.

داراى آثار

و تأليفات ارزنده اى مى باشند كه فهرست آن در پشت كتاب (العقد المنير) ايشان چاپ شده:

1- كتاب (العقد المنير فى تحقيق ما يتعلق بالدراهم و الدنانير) عربى و در نجف بطبع رسيده و در موضوع خود كم نظير است بضميمه رساله اى در اوزان و مكائيل 2- رساله اى در طهاره 3- رساله در معاطاه و بعضى از مسائل بيع 4- رساله اى در مواسعه و مضايقه و اعتبار ترتيب در قضاء فائته و عدم آن 5- رساله در صوم 6- رساله اى در غصب 7- رساله اى در رضاع 8- رساله اى در جمله اى از احكام خلل و قواطع 9- تقريرات در اصول دوره كامل 10- بديع الادب فى ودايع العرب در فنون ادبى و ترجمه عده اى از بزرگان ادب 11- ديوان فارسى در مدايح و مراثى 12- نامه ارشاد يا صحيفه اعتقاد دو جلد در بعضى از مذاهب باطله 13- رساله ضيائيه در لزوم حجاب در تهران بطبع رسيده 14- بيوگرافى رجال بزرگ اسلام كه از محمد بن يعقوب كلينى قدس اللَّه سره تا رجال قرن هشتم در نامه پرچم اسلام منتشر شده است.

حاج سيد موسى مازندرانى عالمى بزرگوار و صاحب نظر از علماء معاصر تهران مى باشند تاليفات گرانقدرى دارند از جمله العقد المنير فيما يتعلق (بالدراهم والدنا ينر) در بيست مجلد كه تاكنون چهار جلد آن به طبع رسيده است و در ميان دانشمندان و علماء تهران مجهول القدر مى باشند و مانند آنجناب بايد در حوزه علميه قم و نجف اشرف حوزه تدريس داشته باشند كه فضلاء از بيانات و دراساتشان استفاده كامل ببرند. حقير در سال 1399 قمرى و اول سال 1358 شمسى كه در خدمتشان در عتبات عاليات بودم

ناظر تجليل حوزه علميه نجف اشرف مخصوصاً زعيم اعظم آيت اللَّه العظمى آقاى حاج سيد ابوالقاسم خوئى مدظله العالى بودم كه تا چه جد از معظم له احترام و اصرار به اينكه نجف بمانيد كه اين حوزه هزار ساله به وجود امثال شما نيازمند است و تقاضاى عده اى از فضلاء ديگر هم اقامت ايشان بود.

(1399 -1324 ق)، عالم دينى، متكلم، مجتهد، مدرس و شاعر. در كاظمين به دنيا آمد و در بابل مازندران نشو و نما يافت. مقدمات را در محضر پدرش و آيت اللَّه شيخ محمد صالح علامه و آيت اللَّه سيد محمد باقر حجتى فراگرفت. آن گاه به تحصيل فقه و اصول و كلام و سطوح پرداخت. در 1342 ق به تهران آمد و چندين سال حكمت و عرفان را در محضر آيت اللَّه شاه آبادى و آيت اللَّه ميرزا مهدى آشتيانى آموخت. سپس به قم رفت و از محضر آيت اللَّه حايرى يزدى و علماى ديگر كسب فيض نمود. در اواخر 1350 ق به نجف عزيمت كرد و از محضر آيت اللَّه نايينى و آيت اللَّه شيخ ضياءالدين عراقى و آيت اللَّه سيد ابوالحسن اصفهانى استفاده نمود. آن گاه به امر آيت اللَّه اصفهانى و آيت اللَّه حاج آقا حسين قمى و به تقاضاى مردم تهران، به تهران آمد و به تدريس، اقامه جماعت و انجام امور دينى پرداخت. او در اواخر عمر به قصد زيارت به نجف مسافرت كرد و در همان جا درگذشت. از آثارش: «العقد المنير فى تحقيق ما يتعلق بالدراهم و الدنانير»؛ «نامه ى ارشاد» يا «صحيفه ى اعتقاد»، در دو مجلد؛ «بديع الادب فى ودائع العرب»، در فنون ادبى و شرح حال عده اى از بزرگان ادب؛ «تقريرات» در فقه و

اصول؛ رساله اى در «رضاع»؛ رساله اى در «غصب»؛ «رساله ى ضيائيه»؛ رساله اى در «طهارة»؛ رساله اى در «احكام خلل»؛ رساله اى در «صوم»؛ رساله اى در «معاطاة و بيع»؛ «ديوان» شعر در مدايح و مراثى.[1]

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هشتم)

منابع زندگينامه :[1] الذريعه (299/ 15)، گنجينه ى دانشمندان (554 -553/ 4)، معجم رجال الفكر و الادب فى النجف (1141/ 3).

مامقاني، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد احمد مدرس مامقانى از علماء اعلام معاصر تهرانست. وى در حدود 1326 قمرى متولد شده و ادبيات و متون فقهيه را خوانده و پس از آن از محضر آيات عظام نجف مرحوم آيت اللَّه ايروانى و آيت اللَّه آقا ميرزا ابوالحسن مشكينى و آيت اللَّه ميرزا نائينى و آيت اللَّه العظمى اصفهانى و آيت اللَّه آقا ضياء الدين عراقى و ديگران استفاده نموده آنگاه به تهران مهاجرت و تاكنون در مسجد (شهاب الملك) واقع در سه راه خيابان رى و بوذر جمهرى نو به اقامه جماعت و خدمات دينى و مباحثات كمپانى با علماء محترم تهران اشتغال دارند.

نگارنده گويد: جناب مدرس مامقانى كه افتخار قرابت سببى با ايشان را دارم سيدى جليل و عالمى نبيل و موصوف بمتانت و مناعت و بزرگوار مى باشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

ماندگار، محمدمهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد مهدي ماندگار

محل تولد : مشهد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1387/4/2

زندگينامه علمي

تولد بنده در 2 تير ماه 1343 در خانواده اي مذهبي در مشهد مقدس، پدر روحاني مادر خانه دار، تحصيلات دبستان از سال 1348 لغايت 1354 در دبستان هروي مشهد مقدس. تحصيلات دوره راهنمايي 1354 لغايت 1357 در مدرسه راهنمايي مجلسي مشهد مقدس. تحصيلات دوره متوسطه 1357 لغايت 1361 در دبيرستان دكتر علي شريعتي مشهد مقدس. تحصيلات حوزوي غير رسمي از سالهاي 1356 لغايت 1362 در مشهد مقدس با استاد خصوصى. تحصيلات رسمي حوزوي از سال 1362 در حوزه علميه قم: دوره ادبيات و مقدماتي در مدرسه رضويه، دوره سطح محضر اساتيدي همچون خاتمي، وجدانى، استادى، هادوي تهرانى، اعتمادى، پايانى، دوره درس خارج محضر اساتيدي همچون وحيد خراسانى، تبريزى، جوادي آملى،

سيد كاظم حائرى، هادوي تهرانى. ازدواج سال 1363 تحصيلات دانشگاهي از سال 1372 لغايت 1379 در دو مقطع كارشناسي و كارشناسي ارشد علوم سياسي در موسسه آموزش عالي باقر العلوم عليه السلام قم، پايان نامه ارشد «خطي مشي هاي سياسي در نهج البلاغه» حضور در جبهه ها به توفيق الهي از ابتدا تا پايان مجموعا حدود 22 ماه به صورت متناوب (رزمي _ رزمي تبليغي) امامت جمعه موقت طبس از 1370 لغايت 1374 مسئوليتهاي آموزشي و مديريتي در دفتر تبليغات از 1370 لغايت 1382 در مركز آموزش خواهران، مركز تحقيقات، مركز آموزش مبلغين مسئوليت نهاد رهبري دانشگاه علم و صنعت از سال 1380 لغايت 1382 راه اندازي گروه تفحص سيره شهدا كه كار تربيت مبلغ و راوي عرصه فرهنگ ايثار و شهادت را بعهده دارد از سال 1379 و مسئوليت اين گروه از سال 1382 تاكنون مي باشم.

مباركه اي، محمد علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند آقا سيد على امام جمعه، فرزند محمد على بن على موسوى.

عالم فاضل، و واعظ كامل، از مشاهير اهل منبر اصفهان، بلكه از مشاهير خطبا و گويندگان ايران.

در 17 ذى حجة الحرام 1316 در مباركه از قراى لنجان متولد شده، در اصفهان و طهران و خراسان نزد اساتيد معروف تحصيل نموده، مدتى در ايران و هندوستان مسافرت ها نموده، و از فضلا و دانشمندان هر شهر و ديار استفاده ى علمى نموده، واعظى شيرين بيان، و گوينده اى فصيح زبان بود.

كتب و رسائل زيادى نوشته، از آن جمله است:

1 - اسرار حج 2 - اسرار و فلسفه ى احكام 3 - اسلام خالص 4 - انوار السعادة، در فضيلت بنى هاشم 5 - تاريخ اصفهان، در 5 مجلد 6 - تاريخ

امكنه و بلدان، كه سفرنامه است 7 - تاريخ زندگانى پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم 8 - تحصيل الثمن، در شرح حديث حب الوطن 9 - ثمرات العلوم 10 - جامع العلوم، در چهار مجلد 11 - جنة الاداء در آداب 12 - ديوان اشعار به تخلص «صفائى» 13 - دانشوران اصفهان، در 6 مجلد 14 - راهنماى رياضيات 15 - سرادق دوشيزگان، در حجاب [مطبوع] 16 - سفرنامه ى غرب 17 - سوانح العمر 18 - صراط المستقيم، در نماز، مطبوع 19 - كشف المهمات فى سموم المهلكات، در 4 مجلد 20 - كشف الغيب 21 - مرآت الغيب 22 - منهج القويم 23 - مثنوى سقراطيه، در عرفان 24 - مواعظ 25 - نورالانور، در اولاد حضرت موسى بن جعفر عليه السلام، مطبوع 26 - نور القدسى، در احوال [علامه ى] مجلسى؛ و غيره.

مشار اليه داماد عالم جليل حاج ميرزا محمدباقر تويسركانى بوده، و در قبل از ظهر روز جمعه 7 رجب سال 1365 به مرض سكته وفات يافته، در بقعه ى تكيه ى تويسركانى مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

مبلغي، عبدالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج شيخ عبدالله مبلغى يكى از گويندگان توانا و شجاع حوزه علميه مى باشند. وى در سال 1304 شمسى در شهر آبادان متولد و در سن 16 سالگى براى فراگرفتن مقدمات به بهبهان هجرت و در محضر مرحوم آيت الله حاج شيخ عبدالهادى مجتهدى مقدمات را آموخته و با آبادان مراجعت و پس از يك سال به رامهرمز رفته و مقدارى از سطوح فقه و اصول را از محضر آيت الله العظمى حاج سيدعلى بهبهانى آموخته و در سال 1325 شمسى

به قم مشرف و بقيه سطوح را از محضر آيت الله صدوقى و مرحوم وحيد گيلانى و كلام را از آيت الله فكور و حكمت را از آقاى حاج سيدرضا صدر و كفايه را از آيت الله سلطانى آموخته آنگاه به درس خارج فقه و اصول زعيم الشيعه آيت الله العظمى آقاى نجفى مرعشى مدظله حاضر شده و تا هم اكنون بالغ بر پانزده سالست كه از شركاء درس معظم له مى باشد.

آقاى مبلغى زبان گويا و بيان شيوائى دارند و مدت ده سال در محرم و صفر به آباان رفته و تبليغات سودمندى نموده و اثرات جالبى از بناء مسجد بهبهانيهاى مقيم آبادان و غيره از خود گذارده اند و اكنون بالغ بر ده سالست كه در استان ساحلى شهر ميناب و بندرعباس از طرف مردم، آن سامان دعوت شده و در محرم و صفر در آنجا انجام وظيفه مى دهند و نيز به نقاط مختلف ديگر هم مسافرت تبليغى نموده و خدمات كرده اند.

آثار و خدمات وى در اين مناطق بسيار منجمله دو مسجد در ميناب يكى به نام امام زمان عليه السلام و ديگرى به نام فاطمه زهرا عليهاالسلام 3- تجديد بناء مسجد كوفه بندرعباس كه در اثر بيانات گرم ايشان به همت اهالى انجام يافته و در آنجا بى نظير است 4- مسجد پشت شهر بندرعباس به نام امام زمان 5- مسجدى در تايبند بندر كه از محله هاى شهر عباسى است به نام مسجد امام حسن عسكرى عليه السلام كه اين دو مسجد با بناء گلدسته به دستور و امر به حضرت آيت الله العظمى نجفى مرعشى انجام گرفته است.

اما آثار قلمى ايشان از اين قرار است 1- زندگانى دوازده امام 2- زندگانى امام حسين

و يارانش 3- زندگانى حضرت خديجه و فاطمه و زينب عليهم السلام 4- مجموعه سخنرانيهاى او 5- ارشاد الواعظين از نظر آيات و روايات

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

مبيني، محمدعلي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدعلي مبيني

محل تولد : ميبد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1345/11/2

زندگينامه علمي

اينجانب در سال 1361 وارد حوزه علميه يزد شدم و بعد از گذراندن دوره مقدمات در سال 1369 وارد حوزه علميه قم شدم. در قم در كنار تحصيلات حوزوي به تحصيل در مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) پرداختم و مدارك كارشناسي در رشته معارف اسلامي و كارشناسي ارشد در رشته دين شناسي را از آنجا اخذ كردم. سپس در دوره دكتراي كلام در مركز تربيت مدرس دانشگاه قم پذيرفته شده و اكنون در مرحله تدوين پايان نامه هستم. ضمنا عضو هيأت علمي پژوهشكده فلسفه و كلام اسلامي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي وابسته به دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم مي باشم.

متانت، عليرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عليرضا متانت از علماء و ائمه جماعت معاصر كرمانشاه مى باشند.

ايشان در سال 1310 شمسى در (كنجد جان گلپايگان) متولد شده و تحصيلات مقدمات و ادبيات خود را نزد مرحوم آقا شيخ ابوالقاسم نحوى به پايان رسانده و در كرمانشاه فقه و اصول و فلسفه را از محضر آيت اللَّه حاج شيخ محمدحسن علامى استفاده نموده و از ابتداء تأسيس مدرسه مرحوم آيت اللَّه بروجردى تا به حال به تدريس سطوح عاليه مشغول بوده و در مسجد صباغ مشغول به امامت مسجد و ارشاد و تبليغ مردم كرمانشاه مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

متفكر، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين متفكر

محل تولد : مرند

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

حسين متفكر متولد 1341، در روستاي كشكسراي مرند آي در يك خانواده كاملا مذهبي به دنيا آمد. دوران ابتدايي را در دبستان رازي و مقطع راهنمايي را در مدرسه راهنمايي شيخ هلال روستاي كشكسراي با رتبه اول به پايان رساند. در كنار تحصيل به دامداري و كشاورزي نيز مشغول بود. در سال 57-56 وارد دبيرستان شد، سال اول را با رتبه اول به پايان رساند. علاوه بر شركت در تمامي راهپيماييها، اولين راهپيمايي كشكسراي را سازماندهي كرده و اقدام به سخنراني عليه شاه نمود كه با اين فعاليتها تحت تعقيب ساواك قرار گرفت. در اين دوران به آموزش نيروهاي جوان و انقلابي پرداخته و حدود هزار نفر از افراد كشكسراي و حومه را تحت آموزش قرار داد. در اوايل سال 58 به عضويت رسمي سپاه درآمد. در اين زمان و بعد از پيروزي انقلاب در مبارزه با منافقين و حزب توده،

چريكهاي فدايي خلق، روشنفكرمأبان، متحجرين و مقدس مأبان، شركت نمود. با شروع مبارزات حزب خلق مسلمان عليه انقلاب متفكر كه در تبريز براي مقابله با آنها در اكثر صحنه ها از جمله باز پس گيري صدا و سيما، بخشهايي از دانشگاه تبريز و تصرف مقر حزب خلق مسلمان و برخوردهاي خياباني حضور فعال داشت. در سال 61 عازم جبهه شد و به عنوان مسئول آموزش پيرانشهر مشغول فعاليت شد و به صورت غير متوالي حدود 45 ماه در جبهه ها حاضر شد.

متقي راد، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد رضا متقي راد

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1336/1/1

زندگينامه علمي

قبل از انقلاب اسلامي درسال 1355 ازتهران به قم آمدم و در شهر مقدس قم سكونت اختيار كردم. دروس حوزه علميه را در مدرسه مباركه رضويه شروع كردم و از سال 1358رسما در امتحانات حوزه شركت كردم و اساتيد اينجانب حضرات آيات جوادي آملى، فاضل لنكرانى، اشتهاردى، دوز دوزانى، مظاهرى، مشكينى و خرازى بوده اند. مدت 8 سال در پژوهشكده حوزه و دانشگاه (موسسه) به عنوان محقق و عضو گروه مديريت و مدت 2 سال در موسسه فرهنگي انتظار نور به عنوان محقق و كارشناس مطالعات و پژوهش همكاري داشته ام. مقالاتي را در برخي مجلات دانشگاهي و غير دانشگاهي به چاپ رسانده ام و قبلا و عمده فعاليتهايم در بخش برنامه ريزي پژوهشي است و مقالاتي چند در دست تحقيق دارم به مدت يكسال نيز به عنوان مدرس در مدرسه هاي علميه كاشان مشغول بوده ام و بخش وسيعي از فعاليتهاي اينجانب در تبليغ معارف اسلامي در دانشگاهها و ساير

مراكز مردمي بوده است و در حال حاضر در دانشگاه، دروس معارف و اخلاق اسلامي را تدريس مي كنم. دروس دانشگاهي را از سال 69 آغاز كردم و فعلا فارغ التحصيل كارشناسي ارشد رشته مديريت دولتي هستم.

متقي زاده، ايرج

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ايرج متقي زاده

محل تولد : لنگرود

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب از سال 1362 وار حوزه علميه لنگرود شدم. پس از سه سال وارد حوزه علميه قم شدم و در سال 1369 در رشته فلسفه دانشگاه شهيد بهشتي قبول شدم. همزمان به تحصيل و تحقيق نيز ادامه دادم، بطوري كه حدود 2 سال در قسمت مخزن كتابهاي مرجع آيت الله مرعشي نجفي (ره) مشغول تحقيق بودم. از سال 1368 همزمان با تحصيل با جناب آقاي محمد دشتي مترجم نهج البلاغه آشنا شدم كه اين همكاري در موسسات تحقيقات اميرالمومنين (ع) به مدت 8 سال مستمر ادامه داشت كه حاصل تلاش آن چاپ كتابهاي زيادي ازجمله شعر و شاعري در نهج البلاغه در دو جلد فرهنگ لغات نهج البلاغه و ... فهرست موضوعي نهج البلاغه كه اختصاصا مربوط به اينجانب مي باشد. علاوه بر آن شرح و ترجمه كتاب از جرجي زيدان نيز در طول اين سالها يكي از كارهاي اينجانب بود.

متّقي گزي، محمّد علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

معروف به حاج آخوند از مشاهير و علماى ديگر گز برخوار است. او در زمان فتحعلى شاه قاجار (1212-1250 هجرى قمرى) امام جماعت مسجد جامع گز را دارا بوده است كه او و اجدادش از اواخر زنديه تا اواخر قاجار به مدت تقريبى 120 سال يكى پس از ديگرى به شرح زير در مسجد جامع بزرگ (سلجوقى) گز اقامه جماعت مى نموده اند.

در فواصل زمانى بعضى از علماى ديگر با آنها مشاركت داشته اند. و اداى مسؤوليت دينى و مذهبى را قبول كرده و علاوه بر حل و فصل مسائل شرعى و فقهى مردم، وظيفه

آموزش و تحصيل علمى داوطلبين فرزندان اين نواحى را به عهده مى گرفته اند. در احوالات آنها آمده كه اصولاً از اولاد يكى از اعضاء و بزرگان خاندان زنديه بنام ميرمحمّد بوده كه او در زمان درگيرهاى سپاهيان و عشاير قاجار در جنگهاى داخلى با خاندان زنديه به گز پناهنده شده و با كارگرى و اشتغال به پارچه بافى و كرباس بافى گذران زندگى مى كرده است. بعدها متأهل شده و ضمن همت گماشتن به تحصيلات فرزندان خويش، با جامعه و فرهنگ بومى منطقه در آميخته و هماهنگ گشته است. به همين دليل، بعدها افرادى از اين خانواده با انتخاب لقب زنديان جزى در حفظ اصالت خانوادگى- اجتماعى خويش اقدام نموده اند كه يكى از اين نمونه ها رحمت اللّه ابن ميرزا هيبت اللّه ابن رحمت اللّه ابن ملّا حاج آقا ابن ملّا محمّد باقر ابن ملّا محمّد تقى ابن محمّد بوده و بدين ترتيب، پدر مرحوم محمّدعلى (حاج آخوند) ابن مرحوم ملا محمد حسين متقى ابن ملا محمد باقر معروف به ابوالفقرا ابن ملا محمد تقى ابن محمد مى باشد كه از رجال زنديه بوده است.

برگرفته از كتاب :فرهنگ تاريخ گز و برخوار

مجتهد زنجاني، عبدالرحيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالرحيم مجتهد متولد سال 1282 قمرى اصلا طارمى و در ماهان طارم سفلى متولد شده و مرحوم والدش ملا محمد از فضلاء آن حدود بوده است كه رساله اى راجع به اختيارات و خواص ايام به قلم وى موجود است.

مرحوم ميرزا عبداللَّه دومين فرزند ايشان در اوائل بلوغ براى تكميل ادبيات عربى و خط بهيدج كه دهى در هشت فرسخى زنجانست و آن روز عده اى رجال علمى و مخصوصاً ادبى داشته مسافرت نموده و پيش مرحوم آقا ميرزا على اصغر كه از فضلاء بوده تلمذ

نموده و با تكميل رشته ادبيات و خط و متون متوسطه در سن 18 سالگى به نجف اشرف عزيمت نموده و مدتى در درس مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ حسن ممقانى و آيت اللَّه حاج ميرزا حبيب اللَّه رشتى حاضر شده

و سپس به سامره رفته و در مجلس درس مرحوم آيت اللَّه العظمى ميرزا محمدحسن شيرازى استفاده كرده اند و در واقعه توتون و تنباكو در سامرا حضور داشته.

و چون به واسطه رياست عمومى و بى نظير ميرزاى مرحوم حوزه درسشان نامنظم شده بود. و از طرفى آوازه و شهرت علمى مرحوم آخوند خراسانى در افواه افتاده دوباره به نجف مراجعت و تا پايان اقامتشان در نجف منحصراً به درس آن مرحوم حاضر شده و با مرحوم آيت اللَّه اصفهانى و قمى و آيت اللَّه حايرى يزدى و عراقى هم دوره و رابطه نزديك داشته و تقريرات درس اصول مرحوم آخوند خراسانى را پيش از تأليف كفايةالاصول نوشته و نظريات خود را نيز اضافه كرده بودند كه هنگام عزيمت به طرف ايران مرحوم آقا ضياءالدين عراقى كه از نظريات و افكار و منقح بودن مطالب آن اعجاب داشته گرفته و به نظر مرحوم خراسانى رسانده بود و استاد بزرگوار پس از مطالعه مباحث آن تحسين و توصيف اجازه اجتهاد بنام ايشان با خط خود نوشته و تاريخ آن كه 1312 قمريست موجود مى باشد.

معظم له در سال 1314 قمرى به ايران مراجعت و در زنجان اقامت نموده و موقعيت محلى و درس و بحث و قضاوت اوقات ايشان را مى گيرد

و پس از چندى كه مشروطيت پيش بيايد و آيات بزرگ حوزه مقدسه نجف حكم به لزوم انعقاد مجلس شوراء ملى و تشكيل حكومت مشروطه مى كنند

ايشان به خاطر تأييد فرمان مراجع بزرگ و جلوگيرى از تعديات و مفاسد استبداد وارد مبارزه مى شوند و جبهه طرفداران مشروطيت با ورود و موقعيت ايشان مستحكم مى گردد.

و ايشان در عين حال اشتغال به درس و بحث فقه و اصول و اقامه جماعت و قضاوت شرعيه داشته و نسبت به قضاوت در زنجان تعين داشتند.

و داراى حافظه قوى و تقريرى جامع و كامل بودند كه در سنين هفتاد سالگى تمام قواعد ادبى از نحو و صرف را كه مقارن بلوغ به آنها اشتغال داشته و بعداً متاركه شده بود همه را در صفحه ذهن و ضمير خود حاضر داشت و محاكماتى كه در زمانهاى قبل اتفاق افتاده بود از اظهارات متداعيين و حكم صادره از نظرشان محو نمى شد.

تقرير ايشان طورى بود كه وقتى مطلبى را بيان مى كردند واقعيت آن در نظر مستمع مجسم مى گرديد از اين رو موعظه ايشان بسيار بليغ و خطابه ايشان كه هر سال در ماه مبارك رمضان منبر مى رفتند بسيار رسا و گيرنده بود ايشان گاهى در نجف اشرف نيز هنگام تحصيل منبر مى رفتند كه ميانه طلاب افصح فصحاء ناميده شده بودند و بالاخره مرحوم مامقانى بزرگ ايشان را از منبر فتن منع نموده و امر كرده بودند كه چون امارات وصول به مراتب عاليه علم و فقاهت از شما نمايانست اشتغال شما به منبر فعلا حرام مى باشد.

مطالب منبرشان كه مخصوص ماه رمضان بود نوعاً اصول اعتقادات به مبانى كلامى بوده كه عده اى از فضلا يادداشت مى كردند مباحثى را از مسائل توحيد و نبوت و امامت استدلالى نوشته كه قسمتى باقى و برخى مفقود شده است.

آثار علمى ايشان در فقه از

اينقرار است.

1- كتاب قضا و شهادات.

2- شرحى بر صلوة از منظومه مرحوم علامه بحرالعلوم.

3- تقريرات اصول مرحوم آخوند خراسانى كه مشتمل بر مباحث الفاظ و ادله عقليه.

4- حواشى بر رساله عمليه مرحوم آيت اللَّه ميرزا محمدتقى شيرازى تا باب خمس از آثار قلمى ايشان حاشيه مرحوم آخوند خراسانى بر رسائل كه آن موقع چاپ نشده بود و تعادل و تراجيح آن را با خط خود از روى نسخه مؤلف استنساخ نموده اند.

آن مرحوم به واسطه تعينى كه ميانه فضلاء نجف داشتند عده اى از معاريف پيش ايشان تلمذ نموده اند از جمله مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ عبداللَّه مامقانى (صاحب رجال) و مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ محمدحسين برادر كوچك آيت اللَّه حاج آقا نجفى اصفهانى و خواب عجيبى كه مرحوم شيخ محمدحسين ديده بوسيله ايشان تعبير و بعدها تحقق پيدا كرده است.

به طورى كه ايشان نقل نمودند كه مرحوم شيخ محمدحسين مزبور روزى سر درس حاضر شده و اظهار مى دارند كه ديشب من خواب عجيبى ديدم و مى خواهم آن را تعبير كنى.

من مدتى به مولاى متقيان على (ع) متوسل بودم كه توجه فرمايند زودتر به رتبه اجتهاد به رسم ديشب آن حضرت را در خواب ديدم و باز حاجت خود را به حضورش عرضه داشتم به من فرمود (شيخ برو آدم شو) پس از بيدار شدن كلام امام (ع) مرا مأيوس ساخت و چنان پندارم كه درس برايم فايده ندارد گفتم نه بلكه مطلب بعكس است اگر تو صلاحيت نداشتى امام تو را امر نمى فرمود به آدم شدن. معلوم مى شود تو صلاحيت دارى و حائز رتبه آدميت خواهى شد.

حقيقت اينست اجتهاد كه عبارت از تحقيق و استنباط احكام فرعيه از ادله

است منهاى معنويت تفاوتى با تحقيق در علوم طبيعى ندارد و احكام استنباط شده جز به خاطر عمل و كسب تقوى و معنويت نيست و مايه انسانيت حقيقى همان معنويت مى باشد پس مقصود امام (ع) اين بوده كه از من مطالبه مقدمه را نموده و از ذى المقدمه غفلت دارى.

عجب اينست كه اين تعبير موافق بواقع تحقق يافت و مرحوم شيخ به طورى كه در ترجمه حالش ضبط كرده اند به مراتب كمالات معنوى و زهد و عرفان نائل آمده و حائز مقاماتى گرديده است.

بارى آن مرحوم پنجاه و يكسال در زنجان به درس و بحث و افتاو مراجعات مردم و قضاوت اشتغال داشت و نسبت به عظمت جامعه اسلام و تشيع بسيار علاقه داشت و دو دفعه از ايشان درخواست شده كه رساله عمليه به چاپ دهند كه عده اى علاقمند به تقليد ايشان مى باشند در جواب گفته بودند كه من اگر چه در نجف با مراجع زمان خود در مرتبه علمى برابر بودم و استاد آنها را به من ترجيح نمى داد اما بعداً آنها در حوزه باقى ماندند و من به زنجان آمده و تا حدى متاركه نمودم اضافه بر اين حوزه نجف را نبايد از مركزيت انداخت.

تاريخ وفات ايشان ماه صفر سال 1365 ق است كه در آن وقت آذربايجان و زنجان تحت اشغال قواى شوروى بود و حكومت توده پيشه ورى در تبريز برقرار شده بود و قواى روس و فدائيان توده زنجان را در تصرف داشتند و با وفات ايشان كه قهرا انبوه جمعيت به سوى منزل ايشان در خيابان پهلوى زنجان هجوم نمود روسها گمان كرده بودند كه اهالى قصد قيام و اغتشاش

دارند و مى خواهند بر عليه فدائيان حكومت پوشالى اقداماتى نمايند لذا دستور داده بودند ستونهاى موجود از ارتش در اطراف شهر مستقر شده و شهر را در محاصره گرفته بودند بعداً به آنان فهمانيده بودند كه سوء قصدى در كار نيست و ازدحام جمعيت براى تشيع يك روحانى بزرگ است كه وفات نموده اند

الحاصل ايشان در سن هشتاد و سه سالگى داعى حق را لبيك گفتند. و آن مرحوم در بعضى از علوم غريبه از جمله جفر جامع اطلاع كامل داشتند و يكى دو مورد از اوضاع آينده استفسار و بجواب نائل كه صورت عمل به طور مجمل موجود است. و نيز نسبت به امام غايب عجل اللَّه فرجه اخلاص فوق العاده داشته و از دعاء ندبه در روزهاى جمعه غفلت نمى كردند. در مرض موت ايشان اطرافيان كه از ايشان پرستارى مى كردند چندين دفعه حالت عجيبى مشاهده نمودند كه ايشان با كبر سن و شدت بيمارى كه غالباً در حال بيهوشى بودند و قادر به حركت نبودند گاهى به خود آمده و به پرستار خود دستور مى داد كه مرا بلند كنيد با زحمت بلندش مى كردند و به قبله ايستاده و لباسهاى خود را مرتب مى كرد و پس از يك دقيقه يا كمتر مى گفتند بخوابانيد و در حال قيام مثل اينكه در حضور شخص بزرگوارى از اولياء هستند.

و اين حال از دو روز قبل از وفاتشان چندين دفعه تكرار شد و در سن هفتاد و سه سالگى كه مبتلا به مرض تيفوئيته گرديده بودند درست ده سال پيش از وفات در حال ميان خواب و بيدارى شخصى را ديده بودند كه از اطاق داخلى وارد اطاق ايشان گرديد و نشست

و خيار نوبرى از جيب خود بيرون آورد و با چاقو خطى بخيار كشيد و خط دوم را بر آن عمود كرد كه قدرى خط اولى را بريده و تجاوز نمود و گفت اين عمر شماست و شما در سن 83 سالگى فوت خواهيد كرد و اين مكاشفه تحقق پيدا كرد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

مجتهدي تهراني، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ احمد مجتهدى تهرانى از علماء با تقوا و موصوف بفضل و اخلاق تهرانست.

وى در سال نهم مهرماه سال 1302 شمسي برابر 1343 قمرى هجرى در تهران متولد شده و پس از خواندن دروس جديد و مقدمات و ادبيات و قسمتى از سطوح در سال 1363 قمرى به قم مهاجرت نموده و متون فقه و اصول را از مدرسين بزرگ حوزه علميه چون آيت اللَّه صدوقى يزدى و آيت اللَّه سلطانى و آيت اللَّه حاج سيد صادق شريعتمدارى به پايان رسانيده و از محضر مرحوم زعيم اعظم آيت اللَّه العظمى بروجردى طاب ثراه و آيت اللَّه العظمى مرعشى نجفى و آيات ديگر استفاده نموده و پس از آن در سال 1370 قمرى به تهران مراجعت و در مسجد حاج سيد عزيزاللَّه تهران بتدريس و تربيت عده اى از جوانان با ايمان و ضمنا استفاده از محضر آيت اللَّه العظمى حاج سيد احمد خونسارى ادام اللَّه ظله و مرحوم آيت اللَّه تنكابنى نموده و كم كم مورد توجه معظم له و مردم متدين تهران و بالاخص تجار و اصناف بازار قرار گرفته و حوزه اى تشكيل داده و براى اين خدمت دعوت به مسجد و مدرسه حاج ملا محمد جعفر معروف به مسجد (آقا) گرديده و در آنجا به اقامه نماز جماعت و پرورش محصلين و جوانان

متقى و پرهيزگار نموده و عده بسيارى تربيت و بحوزه هاى علمى قم و مشهد اعزام نموده است.

آيت الله مجتهدي در سال 1362 قمري و در سن 19 سالگي به كسوت روحانيت درآمد و قبل از آن در بازار تهران مشغول به كار بود و پدر ايشان يعني مرحوم محمد باقر راضي نبود كه فرزندش طلبه شود ولي بر اثر عشق و علاقه زيادي كه جناب استاد به علم و دانش داشت به سوي طلبگي روي آورد.

با توجه به مخالفت پدر، سال ها با عسرت و سختي زيادي، در لباس روحانيت به تحصيل علم پرداخت و بعد از سال ها نه تنها پدر راضي شد بلكه بر وجود چنين فرزندي در نزد خويشان و نزديكان و در اجتماع افتخار مي كرد.

وي پنج سال بعد يعني در سال 1367 قمري و در سن 24 سالگي ازدواج كرد و در همين سال دروس رسائل و مكاسب را نزد آيات و حجج اسلام آقايان فاضل (پدر حضرت آيت الله العظمي فاضل لنكراني) و سيد حسين قاضي و آقا شيخ قاسم نحوي امتحان داد و با موفقيت به اتمام رساند. بعد از قريب دو سال در سن 26 سالگي و در سال 1369 قمري امتحان كفايه و قسمتي از درس خارج را با موفقيت گذراند.

آيت الله مجتهدي در ضمن تحصيل، به تدريس كتب حوزوي هم مي پرداخت و وقتي كه از قم به تهران آمد شب ها در مسجد امين الدوله كه مرحوم حاج شيخ محمد حسين زاهد در آنجا مشغول به تدرس و اقامه نماز بود، استاد هم، صبح و عصر به امر تدريس اشتغال داشت و چون مرحوم حاج شيخ محمد حسين زاهد در اواخر عمر

و با وجود كهولت سن به سختي مشغول تعليم و تربيت طلاب بود، لذا از آيت الله مجتهدي تقاضا كرد كه علاوه بر تدريس، شب ها هم منبر برود و آيت الله مجتهدي در طول دو سال، شش جزء از اول قرآن را با استفاده از تفسير برهان كه مبناي تفسيري ايشان بود براي مستمعين آيات قرآن را تفسير مي كرد.

آيت الله احمد مجتهدي تهراني صبح ها در مسجد مرحوم حاج سيد عزيزالله بازار جهت طلاب به تدريس كتب ادبيات و فقه مشغول بود و بعد از ظهر ها هم براي كساني كه روزها شاغل بودند و بعد از ظهرها درس مي خواندند به تدريس كتب حوزوي از قبيل مطول، سيوطي، مغني، منطق و غيره مي پرداخت.

دو سال بعد يعني در 21 محرم سال 1372 قمري، ثلمه اي در اسلام به وجود آمد و آن رحلت عارف زاهد و معلم اخلاق حاج شيخ محمدحسين زاهد رحمة الله عليه بود.

آيت الله احمد مجتهدي تهراني پس از گذشت سه سال از رحلت آن عالم بزرگوار، همچنان به امر تدريس در مسجد مرحوم حاج سيد عزيز الله واقع در بازار تهران مشغول بود تا آنكه به درخواست عده اي از علماء و مردم متدين، از حضرت استاد تقاضا كردند كه حوزه علميه را به مسجد مرحوم حاج ملا جعفر منتقل كنند كه در آن زمان مسجد، انبار خاك ذغال و خمره ترشي كسبه محل بود، و تجار و مردم متدين با علماء مشورت كردند و به اين نتيجه رسيدند كه آيه الله مجتهدي به دلايلي نسبت به علماء ديگر جهت ادامه راه مرحوم حاج شيخ محمد حسين زاهد ارجحيت دارد.

بنابراين با همت تجار و مردم متدين، آيت الله مجتهدي توانست

حوزه علميه فعلي را كه در تهران خيابان 15 خرداد شرقي، كوچه شهيد مرتضي كياني، كوچه مسجد آقا واقع است تأسيس كند.

نگارنده گويد: جناب آقاى مجتهدى از دانشمندان و مربيان با حقيقت و معنويت معاصر است و از سى سال قبل كه ايشان را شناخته ام با تقوا و ورع يافته و مكروهى از وى نديده ام جدا از افراديست كه علم خود را مقرون بعمل و قدس خويش را توام با اخلاص قرار داده است.

آثار قلمى چندى دارد كه از آنها چند رساله بطبع رسيده است.

1- رساله اى در احكام الغيبه.

2- رساله اى در گناهان كبيره.

از خدمات ارزنده ايشان تشكيل حوزه علميه مدرسه و مسجد آقاى مزبور است كه در حال حاضر بيش از يكصد طلبه و محصل دارد كه عموم آنان را شهريه (ماهيانه) از سيصد ريال الى يكهزار و پانصد ريال ميدهد. معظم له از عموم مراجع نجف اشرف و قم و تهران و غيره وكالت و اجازه دارد.

آيت الله مجتهدي تهراني كه در سالهاي آخر عمر از مشكلات تنفسي و قلبي رنج مي برد در 23 دي 1386 در سن 85 سالگي در بيمارستان بازرگانان تهران دار فاني را وداع گقت.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

مجتهدي سيستاني، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمود فرزند عالم زاهد حجةالاسلام والمسلمين حاج سيد محمدباقر فرزند علامه متقى آيت اللَّه العظمى آقاى حاج سيد على مجتهد سيستانى طاب اللَّه ثراه از فضلاء معاصر مشهد مقدسند.

والد ماجدش مرحوم حجةالاسلام حاج سيد محمدباقر سيستانى نيز از علماء ابرار و ائمه جماعت اخيار مسجد جامعه گوهرشاد بوده و جد گراميش مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج سيد على مجتهد سيستانى از شاگردان مبرز و متعصب و غيور ميرزا بزرگ شيرازى

و از مراجع تقليد زمان خود و مخالف سرسخت مشروطه و مشروطه خواهان بوده كه شرح احوالش در كتاب علماء خراسان و كرام البرره و ساير تراجم مى باشد.

مترجم محترم در سال 1351 هجرى قمرى در مشهد مقدس در بيت علم و تقوا متولد و پرورش يافته و پس از رشد و خواندن مقدمات و ادبيات در خدمت مرحوم اديب نيشابورى و سطوح را خدمت مرحوم حاج سيد احمد مدرس يزدى و مرحوم حاج شيخ هاشم قزوينى و مرحوم حاج شيخ مجتبى قزوينى استفاده نموده است.

و بعد به درس خارج مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج سيد محمدهادى ميلانى قدس اللَّه سره حاضر و استفاده نموده و مدتى هم در قم از محضر برخى از آيات عظام بهره مند شده و سفرى هم به اعتاب عاليات نموده و مدتى اقامه و از دروس خارج آقايان آنجا مستفيض گشته و پس از آن به زادگاهش مشهد مقدس مراجعت نموده و به خدمات دينى و روحى از اقامت جماعت و تبليغ احكام و ترويج دين و نشر معارف و فضائل اهل البيت عليهم السلام در حسينيه منزلش و نيز مسجد و جلساتش اشتغال دارند.

سيد محمود بن العالم الجليل حاج سيد محمدباقر بن العلامه الحجه آيت اللَّه العظمى حاج سيد على مجتهد سيستانى معروف به (مجتهدى) اى افاضل علماء و ائمه جماعت معاصر مشهد مقدسند.

وى در حدود 1354 قمرى در مشهد متولد شده و در بيت علم پرورش يافته و پس از خواندن دروس فارسى به تحصيل علوم پرداخته و ادبيات را از آقاى اديب نيشابورى معاصر فراگرفته و سطوح را از مدرسين بزرگ مانند مرحوم حاج ميرزا احمد مدرس يزدى و ديگران آموخته آنگاه به درس

خارج آيت اللَّه العظمى ميلانى و آيات ديگر شركت و استفاده كامل نموده و خود به تدريس پرداخته و هم به اقامه جماعت و تبليغ دين و ترويج احكام اشتغال دارد.

برادر ارجمندشان آيت اللَّه حاج سيدعلى مجتهدى سيستانى از مدرسين و فضلاء بنام نجف اشرف اند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

مجتهدي شبستري، محسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج ميرزا محسن بن مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا كاظم شبسترى از فضلاء و ائمه جماعت معاصر تهرانند. وى در سال 1315 شمسى در شبستر كه در هشت فرسخى تبريز است متولد شده و تحصيلات ابتدائى و متوسطه و مقدمات عربى را در شبستر و تبريز به پايان رسانيده و در سال 1331 قمرى وارد حوزه علميه قم گرديده و بتحصيل علوم دينيه پرداخته و پس از تمام شدن سطوح از محضر اساتيد بزرگ و عاليقدرى مانند مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه محقق داماد و آيت اللَّه شريعتمدارى و آيت اللَّه امام خمينى و آيت اللَّه علامه طباطبائى ادام اللَّه ظلهم على رؤس الانام استفاده و ضمنا تدريس سطوح از مطول و شرح لمعه و رسائل و مكاسب نموده تا در سال 1392 قمرى كه بنابر تقاضا و اصرار عده اى از مؤمنين ساكنين شمال تهران منتقل به آن سامان گرديده و در مسجد طلاچيان واقع در خيابان فرح جنوبى به اقامه جماعت و ترويج دين و تفسير كلام مبين و ساير خدمات از تدريس علوم دينى و غيره اشتغال دارند.

مرحوم والدش آيت اللَّه حاج ميرزا كاظم مجتهد شبسترى از علماء و مراجع طراز اول و معروف آذربايجان بودند. وى در سال 1306 قمرى در شبستر متولد و پس از بلوغ و خواندن اوليات و سطوح به نجف اشرف هجرت

و بعد از مراجعت دوازده سال مقيم وطن (شبستر) بوده و سپس به شهرستان تبريز منتقل و ده سال در آنجا بخدمات مذهبى و مرجعيت دينى موفق و در سن شصت سالگى برحمت ايزدى پيوسته و از تبريز حمل به قم و در قبرستان مرحوم آيت اللَّه حايرى مدفون گرديده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

مجتهدي، عبدالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالله بن العلامه آيه الله حاج ميرزا مصطفى مجتهدى تبريزى از علماء معاصر تبريز است. وى در هشتم ربيع الثانى 1320 در نجف اشرف متولد شده و مرحوم والدش كه در سال 1317 ق مهاجرت به نجف نموده بود بعد از هشت سال توقف و استفاده از محضر علامه خراسانى و علامه طباطبائى يزدى و ديگران بواسطه كسالت در سال 1325 ق باتفاق عائله و برادر گرامش آيه الله حاج ميرزا خليل مجتهد به ايران مراجعت و در موقع ورود كه مصادف با انقلاب مشروطه بود از رفتن به تبريز خوددارى و در ميانه و اطراف تبريز اقامت نموده و در سال 1326 ق براى معالجه در معشيت برادر بزرگش آيه الله حاج ميرزا مسعود آقا و خانواده اش به تهران آمده و مدت دو سال توقف و در سال 1328 قمرى به تبريز برگشته و به وظائف دينى پرداخته است.

وى در مهد پرورش آن والد بزرگوار تربيت يافته و مقدمات و ادبيات و قسمتى از سطوح را نزد والدش و ديگران خوانده و در سال 1337 ق كه والدش فوت نموده نزد علماء تبريز مانند آيه الله حاج ميرزا خليل آقا مجتهد و آيه الله ميرزا رضى تكميل نموده و در سال 1344 ق مهاجرت به قم و از

محضر آيت الله العظمى حايرى و آيه الله يثربى كاشانى و آيه الله حاج شيخ محمد رضا اصفهانى استفاده نموده و در سال 1350 ق مراجعت به تبريز نموده و تا هم اكنون به اقامه جماعت و تدريس و تبليغ احكام اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

مجتهدي، عبدالهادي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام والمسلمين مرحوم حاج شيخ عبدالهادى مجتهد بهبهانى از علماء محترم بهبهان و مراجع بزرگ آن سامان ابن العلامه الشيخ محمد حسين بهبهانى عسكرى در سال 1300 ق در نجف متولد شده و در سن 7 سالگى با والد معظم خود بسامرا رفته و چون والدش از شاگردان آيه الله على الاطلاق ميرزا محمد حسن شيرازى قدس الله سره الشريف بوده چندين سال در آنجا اقامت و تحصيل علم نموده تا در سال وبائى والدش مرحوم و پس از مدتى در سن 20 سالگى به بهبهان آمده و بعد از دو سال مراجعت بنجف و چندين سال از محضر مرحومين علمين آيتين يزدى و خراسانى و مرحوم محقق آقا سيد محسن كوهكمرى كه شاگرد مبرز مخصوص آيه الله حاج شيخ هادى تهرانى بوده استفاده نموده و پس از آن مهاجرت به بهبهان نموده و در آنجا اقامه جماعت و تربيت طلاب و تدريس دروس عالى فقه و اصول و فصل دعاوى و حكومات شرعيه نموده تا در سال 1372 ق كه براى خرابى اوضاع بهبهان و دودسته گى بين قنوات و بهبهان آنجا را ترك و بحرم اهل بيت عليهم السلام كه حرم امن خداست مهاجرت و بتدريس پرداخته و پس از چند سال مراجعت بوطن و در آنجا بدرود حيات گفته و فرزند ارجمند خود جناب حجه الاسلام والمسلمين آقاى حاج شيخ محمد حسين مجتهدى

معروف به (آقا شيخ بزرگ) بجاى خود گذارده كه اقامه جماعت و تربيت محصلين بهبهان را نموده و بوظائف دينى و روحى ادامه دهد.

معظم له كه چندى در قم اقامه داشتند و از محضر آيات عظام حجت كوهكمرى و آيه الله بروجردى استفاده كامل نمودند اكنون بالغ بر بيست سال است كه بجاى والد مرحومش مشغول خدمات و در مدرسه علميه شاهزاده ابراهيم كه در محله قنوات است اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

مجد خرقاني، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج سيد على محمد بن السيد الجليل و العالم النبيل المرحوم السيد رجب مجد العلماء قزوينى خرقانى از علماء محترم معاصر تهرانست. وى در سال 1324 قمرى در خرقان قزوين متولد شده و پس از خواندن مقدمات و اوليات در قزوين به قم مهاجرت نموده و سطوح را از مدرسين و اعلام حوزه مانند مرحوم آيت اللَّه ميرزا محمد همدانى و ديگران تكميل نموده و چندى از محضر و درس مرحوم آيت اللَّه العظمى حايرى استفاده نموده و پس از آن مرحوم از آيات عظام مرحوم آقاى حجت و آقاى خونسارى و آقاى صدر رضوان اللَّه عليهم بهره مند گرديده و در اوائل 1364 قمرى به تهران منتقل و تاكنون در خيابان عباسى كوچه مجد اقامت و در مسجد آنجا به اقامه جماعت و خدمات دينى اشتغال دارند.

والد مرحومش حجةالاسلام مجدالعلماء از شاگردان مرحوم آيت اللَّه العظمى ميرزا محمدحسن آشتيانى بودند و از قزوين براى ارشاد و هدايت مردم بخرقان هجرت نموده و تا آخر عمر در آن حدود ايفاء وظيفه نمودند.

آن مرحوم داراى فرزندان دانشمندى بودند كه از علماء معاصر قم و تهران و دماوند مى باشند و آنها از اين قرارند:

1- حضرت حجةالاسلام

و المسلمين آقاى آقا سيد عبدالحميد مجد

2- حضرت حجةالاسلام و المسلمين آقاى آقا سيد محمدعلى مجد مقيم قم

3- حضرت حجةالاسلام و المسلمين آقاى آقا سيد على محمد مجد مترجم محترم ما

4- حضرت حجةالاسلام و المسلمين آقاى آقا سيد تقى مجد مقيم قم

5- حضرت حجةالاسلام و المسلمين آقاى آقا جمال الدين مجد مقيم دماوند

6- حضرت حجةالاسلام و المسلمين آقاى آقا كمال الدين مجد (مشكور) مقيم تهران

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

مجد خوافي خراساني

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 737 ق)، واعظ، اديب و شاعر. وى از بزرگان زمان بود كه سفرهايى چند به خراسان و كرمان داشت. از جمله آثارش: ديوان «كنز الحكمه»؛ ترجه ى منظومى از «جواهر اللغه» زمخشرى؛ «روضة الخلد»، كه تقليدى از «گلستان» سعدى است، كه آن را در 733 ق به پايان رسانده و در 737 ق در آن تجديدنظر كرده و انتشار داده است. در «آتشكده ى آذر»، اين كتاب به قاسمى خوافى نسبت داده شده است كه صحيح به نظر مى رسد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (396/ 1)، تاريخ ادبيات در ايران (1319/ 3)، تاريخ نظم و نثر (758)، الذريعه (293/ 11)، فرهنگ سخنوران (799)، لغت نامه (ذيل/ مجد خوافى)، هفت اقليم (174 -173/ 2).

مجد، جمال الدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد جمال الدين بن مرحوم مجد العلماء مزلفانى معروف به آقاى مجد عالمى برجسته و فاضلى شايسته است.

وى داراى پنج برادر روحانى ميباشد كه در ضمن ترجمه برادر بزرگش آيت اللَّه حاج سيد على محمد مجد ص... ياد نمودم. وى در بيت علم و سيادت تولد و پرورش يافته و براى تحصيل كمال به قم آمده و از محضر آيات عظام و مدرسين كرام بالاخص مرحوم آيت اللَّه العظمى حجت و آيت اللَّه خونسارى و آيت اللَّه العظمى بروجردى و ديگران استفاده نموده آنگاه بنا بر دعوت مردم دماوند و امريه مرحوم آيت اللَّه بروجردى عزيمت بدماوند نموده و تاكنون در آن سامان به اقامه جماعت و تبليغ احكام و خدمات دينى و روحى اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

مجيدي، غلامحسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

غلامحسين مجيدي

محل تولد : خوانسار

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1346/3/10

زندگينامه علمي

اينجانب غلامحسين مجيدي در سال 1346 در شهرستان خوانسار متولد شدم. از سال 1361 وارد حوزه علميه ولي عصر (ع) آن شهرستان گرديدم كه دروس سطح را تا ابتدا درس خارج در آن شهرستان با استاداني همچون تقديري و رفيعيان گذرانده و درعرض تحصيل در آن حوزه مشغول به تدريس دروس مقدماتي گرديدم و از سال 1371 وارد حوزه علميه شهر مقدس قم گرديدم و در درس خارج حضرت آية الله فاضل و مكارم شيرازي شركت كرده و از سال 1375 ادامه تحصيل را با درس فقه ميرزا جواد تبريزي (ره) و اصول حضرت آية الله وحيد ادامه دادم و در عرض تحصيل به تحقيق كتاب اشتغال يافتم كه ابتدا در تاريخ 1373 كار تحقيق را با مؤسسه دار الحديث

شروع نمودم. كه با همكاري گروهي چندين اثر به چاپ رسيده و نيز چندين اثر بطور مستقل از بنده به چاپ رسيده كه يكي از آنها در سال 1382 كتاب سال ولايت شمرده شد. در ادامه همكاري با دار الحديث اكنون مدير گروه حكمتنامه ها و فرهنگنامه هاي اين مؤسسه مي باشم كه تاكنون چندين حكمتنامه و فرهنگنامه از اين گروه به چاپ رسيده است. مثل، حكمتنامه بسيج حكمتنامه، كودك حكمتنامه جوان- و غيره...

محامدي، محمد كاظم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقا شيخ محمد كاظم و فرزند ارجمندش حجه الاسلام آقا شيخ جواد محامدى از ائمه جماعت و علماء محترم اين شهرستانند كه بانجام وظائف دينى و روحى اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

محب الاسلام موسوي، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ثقه الاسلام والمحدثين و سيد الخطباء والمبلغين آقاى حاج سيد على اكبر محب الاسلام موسوى از وعاظ و گويندگان باتقواى معاصر است. وى در خراسان متولد شده و پس از گذرانيدن دوران صبا به دروس جديد پرداخته و بعد از آن شروع به تحصيل علوم عربيت نموده و متون فقه و اصول را از مدرسين و علماء مشهد آموخته و در دروس تحليلى و خارج آيات عظام حاضر و استفاده كرده آنگاه وارد رشته منبر و تبليغ گرديده و براى مهارت در اين فن مطالعات بسيار در كتب مختلفه اسلامى و بالاخص احاديث و اخبار اهل بيت عصمت عليهم السلام نموده تا به مقام بلندى در اين موضوع رسيده و در مشهد مقدس و تهران و بعض نقاط ديگر شهرتى پيدا كرده است.

نگارنده گويد: معظم له اكنون يكى از ستارگان درخشان و انجم فروزان خطباء حاضر و داراى مقام ورع و پرهيزكارى و معتقد و پايبند به گفتار خويش مى باشد.

منبرى ارزنده و بيانى آموزنده و مطالب سودمندى در ترويج دين و نشر معارف اسلامى دارد.

و زمينه منبرش اخبار و احاديث حضرات معصومين عليهم صلوات المصلين است در خاطر دارم كه در شب ولادت حضرت اميرالمومنين عليه الصلوه والسلام در مسجد حضرت صاحب الزمان عجل الله فرجه الشريف مشهد مقدس بودم كه معظم له شب آخر منبرش بود و منبرى بسيار مفيد و سخنانى كامل و جامع در پيرامون شخصيت آسمانى و ملكوتى مولى الموحدين و امام المتقين حضرت على عليه السلام

ايراد نمودند و جدا استفاده نمودم- تاليفاتى در اخبار اهل بيت رسالت صلوات الله عليهم دارد.

1- اقوال الائمه كه 8 مجلد از آن به طبع رسيده است.

2- راز دلباختگان شرح دعاء كميل

3- راز دلباختگان شرح دعاء ابى حمزه.

4- راز دلباختگان شرح دعاء مكارم الاخلاق و جناب حاج تاج واعظ لنگرودى هم يكى از منابر مفيده ايشان را در گفتار وعاظ خود نقل نموده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

محدث حائري همداني، عبدالرزاق

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند على رضا بن عبدالحسين بن ابى طالب بن عبدالكريم بن يحيى بن محمد شفيع بن محمد رفيع بن فتح الله قزوينى حائرى اصفهانى.

اجدادش عموما اهل فضل و كمال بوده، به طورى كه مولى عبدالكريم مؤلف «نظم الغرر»؛ و محمد يحيى مؤلف «ترجمان اللغة» در شرح قاموس مطبوع مى باشد، در سال 1117 زنده بوده؛ و محمد شفيع نويسنده كتاب «متمم ابواب الجنان» متوفى در 1104؛ و محمد رفيع مؤلف كتاب «ابواب الجنان» مى باشد، و در سال 1089 وفات يافته است.

صاحب عهوان در 1291 در اصفهان متولد شده، و خدمت جمعى كثير از فضلاى اين شهر همچون: حاج ميرزا بديع درب امامى، و آخوند كاشى، و حاج آقا منير بروجردى، و آخوند گزى، و آقا نجفى، و آقا سيد محمد باقر درچه اى؛ و در همدان از سيد عبدالمجيد گروسى؛ و در نجف به درس جمعى از بزرگان حاضر شده؛ سپس به همدان مهاجرت نموده، و تا آخر عمر در آنجا به ترويج دين و نشر احكام از راه تأليف و تصنيف و منبر و محراب پرداخته، سرانجام در اوايل شوال 1383 در همدان وفات يافت.

تأليفات او بالغ بر هفتاد مجلد كتاب و رساله است، از آن جمله است: 1 - ذريعة المعاد، در

شرح نجاة العباد 2 - رساله در غنا 3 - رساله در درايه 4 - رساله ى خلافيه بين شيخيه و اماميه 5 - رساله ى هدايه، در رد معتقدات صوفيه 6 - سلاسل الحديد فى عنق الفريد، در رد عبدالوهاب فريد، در موضوع رجعت 7 - قرآن و حجاب، مطبوع 8 - دلايل امامت از اسلام و خلافت، مطبوع 9 - الشهب الثاقبة.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

محدث، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسن محدث (پسر خاله حجةالاسلام حاج ميرزا محمد حقى) از فضلاء آذربايجانى حوزه علميه قم و علماء و ائمه جماعت معاصر شهرستان گنبد مى باشند.

ايشان سالهاى متمادى در قم اشتغال به تحصيل داشته و از محضر آيات عظام مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه العظمى شريعتمدارى و آيات ديگر فقهاً و اصولا استفاده نموده آنگاه از طرف آيت اللَّه شريعتمدارى در سال 1387 قمرى به گنبد عزيمت و تاكنون به اقامه جماعت و خدمات دينى اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

محدث زاده، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1396 -1338 ق)، عالم دينى، نويسنده، خطيب و واعظ. پدرش خاتم المحدثين محدث قمى و مادرش دختر آيت اللَّه حاج آقا احمد طباطبايى قمى بود. در قم به دنيا آمد و در مشهد نشو و نما يافت و مقدمات و ادبيات را در آنجا فراگرفت. در 1354 ق همراه پدر به نجف رهسپار شد و در آنجا سطح فقه و اصول را نزد آيت اللَّه حاج ميرزا باقر زنجانى، از مدرسين بنام نجف، تحصيل كرد. در نوزده سالگى از علامه شيخ آقا بزرگ تهرانى اجازه روايت گرفت و يك سال بعد از آن پدرش، حاج شيخ عباس قمى، نيز به وى اجازه داد. او در نجف، در تصحيح، مقابله و آماده چاپ نمودن «سفينة البحار» و كتب ديگر همچون «الكنى و الالقاب» با پدرش همكارى كرد. پس از درگذشت پدر، در 1360 ق به ايران آمد و در قم، در محضر اساتيد، به تكميل تحصيلات خويش پرداخت و خارج فقه و اصول را به اختصار خواند و از محضر آيت اللَّه شيخ على محمد بروجردى و آيت اللَّه شيخ ابوالحسن مشگينى و آيت اللَّه حاج آقا حسن طباطبايى قمى

و آيت اللَّه سيد صدرالدين جزايرى بهره برد. اما بيشتر هم خويش را، بنابر توصيه پدرش، مصروف اخبار و احاديث مى نمود. در 1367 ق، به تهران آمد و به شيوه ى پدر رشته وعظ و خطابه و تصحيح و تأليف كتب را برگزيد. او كتابهاى چاپ نشده پدرش را تصحيح، تحشيه، مقابله، چاپ و منتشر كرد، كه از آن جمله مى توان كتابهاى: «فوائد الرضويه»، «تحفة الاحباب»، «بيت الاحزان»، «تتمة المنتهى»، «كحل البصر»، «فصل و وصل»، «الدر النظيم» و «فيض العلام و وقايع الايام» را نام برد. او در واقعه 15 خرداد 1342 ش به همراه حدود پنجاه تن از علما و روحانيون بازداشت شد و مدتى زندانى بود. در شب دوازدهم محرم 1396 ق در تهران درگذشت. آيت اللَّه سيد احمد خوانسارى بر وى نماز گزارد و پيكرش پس از تشييع با شكوه كم نظيرى، در تهران و قم، با حضور تمام مراجع تقليد وقت، در گلزار شيخان به خاك سپرده شد. از آثارش: كتاب «امام صادق (ع)»، در چهار مجلد بزرگ: 1- «زندگانى امام صادق (ع)»، در احوال، شخصيت، اخلاق و كلمات امام 2- «اصحاب امام صادق (ع)»، كه به عنوان كتاب برگزيده هفته كتاب سال 1375 ش، سيزدهمين دوره ى كتاب سال جمهورى اسلامى، برنده جايزه بهترين كتاب مذهبى شد 3- «معاصرين امام صادق (ع)»، از خلفا و علما 4- «خويشاوندان امام صادق (ع)»؛ «كلام الملوك»، سخنان ائمه اطهار (ع).[1]

حاج ميرزا على بن العالم الجليل و المحدث النبيل حاج شيخ عباس محدث قمى (صاحب مفاتيح الجنان و سفينه البحار و ده ها كتب ديگر) از وعاظ بزرگوار و خطباء عاليقدر حاضر قم و تهرانست ولادت ايشان در سال 1338

قمرى در شهرستان قم واقع شده و پس از شش ماه كه از ميلادش درگذشت. والدش وى را با خود به مشهد برده و در آنجا متوطن گرديده و دوران كودكى را در آنجا طى كرده و مقدمات را تا سيوطى در مشهد خوانده و در سال 1350 ق با معيت والدش مهاجرت به نجف اشرف و سطوح را از محضر مرحوم حجه الاسلام والمسلمين آقاى حاج ميرزا باقر زنجانى تكميل نموده و در اول ورودش به نجف كه مرحوم والدش كتاب وزين سفينه البحار را طبع مى نمود ايشان در تصحيح و مقابله آن به والد ماجدش كمك و مساعدت مى نموده و نيز در تاليف و تصحيح كنى والالقاب در سفر لبنان با والدش همراهى نموده تا آن كتاب در صيدا به چاپ رسيد و نيز در ساير مولفات به اندازه قدرت و استعاد با ايشان همكارى داشتند تا در سال 1359 كه والدش در نجف اشرف درگذشت و در صحن مطهر جنب قبر استادش علامه نورى مدفون گرديد.

مترجم معظم ما پس از فوت مرحوم والدش در سال 1360 ق به ايران آمده و چند سالى در قم از محضر اساتيد حوزه علميه خارج فقه و اصول را به طور اختصار خوانده و به واسطه ى پاره اى از گرفتاريها به تهران مهاجرت و تا حال حاضر بيست و چهار سالست كه از طريق منبر و تبليغ شفاهى خدمات ارزنده ى نموده است.

نگارنده گويد: سبك منبر جناب محدث زاده همان سبك مرحوم والدش مى باشد از حريم اخبار و احاديث اهل بيت عليهم السلام خارج نمى شود با بيانى مليح نشر معارف اسلامى نموده و مردم را به سوى اهل بيت رسالت هدايت مى نمايد.

آثار علمى و

قلمى ايشان از اين قرار است:

1- زندگانى امام صادق عليه السلام در شش جزء.

2- كلام الملوك سخنان ائمه اطهار عليهم السلام.

3- طبع تتمه المنتهى والدش.

4- طبع فوائد الرضويه آن مرحوم.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] اصحاب امام صادق (ع) (مقدمه 16 -13)، حاج شيخ عباس قمى مرد تقوا و فضيلت (129 -122)، الكنى و الالقاب (1/ مقدمه 21)، گنجينه ى دانشمندان (399 -397/ 2)، معجم رجال الفكر و الادب فى النجف (1159 -1158/ 3)، مفاخر اسلام (ج 11/ بخش اول/ 466 -453).

محدث زاده، محسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج ميرزا محسن بن العالم الجليل و المحدث النبيل آقاى حاج شيخ عباس محدث قمى از علماء معاصر تهرانست كه در شهباز جنوبى به اقامه جماعت و ترويج دين اشتغال دارد.

وى در سال 1342 قمرى در مشهد مقدس متولد شده و در سن يازده سالگى به قم آمده و پس از چند ماه توقف در بلده طيبه قم در سال 1354 قمرى باتفاق مرحوم والدش مهاجرت به نجف اشرف نموده و مقدمات را نزد آن مرحوم و علامه مرعشى و سطوح را از آيت اللَّه حاج سيد محمد روحانى قمى و آيت اللَّه حاج ميرزا على تنكابنى و آيت اللَّه حاج سيد سجاد علوى گرگانى و بعضى اعلام ديگر فراگرفته و تا سال 1368 قمرى در آنجا اشتغال بتحصيل داشته و مورد توجه خاص مرحوم آيت اللَّه العظمى آقا ميراز عبدالهادى شيرازى بوده و در سال مذكور به ايران مراجعت و در قم اقامت و مدت پنج سال از محضر مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيات ديگر استفاده نموده و در سال 1373 قمرى باصرار جمعى از مؤمنين به تهران آمده و رحل اقامت افكنده و

تا حال حاضر در محل سابق الذكر تهران در مسجدى كه بامر مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى تأسيس شده بخدمات دينى اشتغال دارد و ضمنا از محضر درس آيت اللَّه العظمى خونسارى و آيت اللَّه رفيعى قزوينى و آيت اللَّه آشتيانى استفاده نموده و مى نمايند.

از خدمات ارزنده ايشانست كلاسهاى درسى براى دانشجويان كه در مسجد مزبور تاسيس نموده و حدود چهارصد دانشجو در آنجا شركت مى نمايند كه صد نفر آنها به فراگرفتن دروس عربى و دينى اشتغال دارند.

از خداوند توفيق امثال معظم له را خواستارم زيرا ايشان واقعا مجسمه تقوا و اخلاق و فضيلت مى باشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

محدثي، جواد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

جواد محدثي

محل تولد : سراب

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1331/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1331 در شهرستان سراب (آذربايجان شرقي) به دنيا آمد پدر و پدر بزرگش روحاني بودند و در مكتب مرحوم ميرزا جليل واعظ سرابي به درس و تدريس اشتغال داشتند. وي به لحاظ روحاني بودن پدرش از كودكي در قم مي زيست. در اين شهر بزرگ شد و تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در قم گذراند از سال 1344 ش وارد حوزه علميه قم شد و در مدرسه عليمه منتظريه معروف به حقاني به تحصيل پرداخت در اين مدرسه كه با مديريت شهيد آيت الله قدوسي و همكاري شهيد آيت الله بهشتي، آيت الله جنتي و آيت الله مصباح يزدي اداره مي شد با استفاده از محضر اساتيد برجسته، انقلابي و متقي كه اغلب از شاگردان امام راحل «قدس سره» بودند درسهاي حوزه را از مقدمات تا خارج فقه فرا گرفت از اساتيد بسيار اين دوره 14 ساله مي

توان از شهيد قدوسي، شهيد مفتح، شهيد شاه آبادي و آيات عظام : مشكيني، وحيد خراساني، شبيري زنجاني، جنتي، احمدي ميانجي، مصباح يزدي، گرامي، انصاري شيرازي، حسن زاده آملي، مير محمدي، آذري قمي، صانعي، مومن، محمدي گيلاني، حائري شيرازي، ابراهيم اميني، مقتدايي و بزرگان ديگر ياد كرد پس از انقلاب نيز در درسهاي آيات عظام حضور مي يافت. پيش از انقلاب به سبب مبارزات سياسي و سخنراني در شهرستانها دو بار دستگير و زنداني شد يك بار در سال 54 به مدت دو هفته و بار ديگر در سال 56 به مدت 9 ماه. با پيروزي انقلاب اسلامي در كنار فعاليتهاي درسي به تلاشهاي فرهنگي و تبليغي در شهرستانهاي مختلف پرداخت، با صدا و سيما امور تربيتي آموزش و پرورش، سازمان تبليغات اسلامي، دفتر تبليغات اسلامي، پژوهشكده باقر العلوم، سپاه پاسداران و بخش فرهنگي بنياد شهيد و جهاد سازندگي همكاريهاي فرهنگي و قلمي داشت، در عرصه مطبوعات ديني و مجلات انقلابي و مذهبي فعالانه همكاري داشت و با نگارش سلسله مقالاتي در زمينه هاي هنري، اخلاقي، اجتماعي، مباحث قرآني و تربيتي، خانوادگي، در مجلاتي همچون : عروة الوثقي، پيام انقلاب، پيام زن، حوزه، مكتب جبهه، مكتب انقلاب، اميد انقلاب، كميته، پيام هلال، ميقات حج، كوثر، فرهنگ جهاد، پاسدار انقلاب، پرسمان، حديث زندگي، افق خانواده، مسجد دانشگاه همچنين با همكاري قلمي با روزنامه هاي جمهوري اسلامي و كيهان و هفته نامه «صبح صادق» و«ري» و نشريه «زائر» در ايام حج، در طول ساليان متمادي حضور ادبي و فرهنگي داشت. چند سال در اوايل انقلاب با حضور در دانشگاههاي مختلف و تدريس تاريخ اسلام، تعليم و تربيت

اسلامي، منطق و موضوعات ديگر نيز حضور مكرر در مجامع دانشگاهي و جمعهاي دانشجويي و اردوهاي دانش آموزي و سمينارهاي فرهنگي و تربيتي آموزشي و پرورش معلمان، در فضاي فكري اجتماعي جوانان حضوري اثر گذار داشت. يك بار هم سفري دو ماهه به جنوب لبنان و ارتباط و همكاري با حزب الله داشت. نه سفر هم به حج رفته است. وي به دليل بر خورداري از قريحه شعر و سابقه شاعري كه به سالهاي پيش از انقلاب بر مي گردد در بسياري از مجامع ادبي و محافل شعري و شبهاي شعر بويژه در اوايل انقلاب به عنوان يك حوزوي شاعر و خوش ذوق حضور مي يافت و آثار خويش را عرضه ميكرد و اين حضور نقش مثبت و بسزايي داشت. از ويژگيهاي خاص او بعد ادبي و قلمي است و به همين جهت در راستاي انتقال تجارب قلمي و نگارشي خويش به نسل جوان حوزه از پيش از انقلاب تا حال حاضر پيوسته در مدارس مختلف حوزه علميه (چه جامعة الزهرا و چه مدارس برادران و چه مراكز تخصصي حوزه) آموزش ادبيات فارسي و روش نگارش و تحقيق داشته است و در اين زمينه كتاب (روشها ي) او به عنوان يك متن آموزشي فشرده به شمار مي رود وي همچنين در مراكز مختلفي به عنوان عضو هيئت علمى، طرح و برنامه، بررسي و نظارت حضور و همكاري داشته است.

محدثي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ محمد محدثى جامى از دانشمندان خدوم معاصر است كه در تأيباد خراسان ميباشد. وى در سال 1311 شمسى در تربت جام متولد شده و پس از پرورش در سن 16 سالگى بنجف اشرف مهاجرت

و مدت يكسال و نيم در آنجا اقامت نموده و ادبيات و مقدمات را خوانده سپس مراجعت بمشهد نموده و در حوزه آستان قدس رضوى عليه آلاف التحيه والثناء با مواجه شدن با مشكلات و آشفتگى هاى زندگى ادامه بتحصيل داده و بعد از پايان دوره مقدمات سطوح را از عالم ربّانى حجه الاسلام والمسلمين مرحوم حاج شيخ هاشم قزوينى و علامه جليل معاصر آقاى وحيدى خراسانى و اساتيد ديگر تكميل نموده و از محضر و درس خارج حضرت آيه الله العظمى ميلانى مدظله العالى كسب فيض كرده و براى ترويج دين و تبليغ احكام آئين مقدس اسلامى بشهر مرزى تأيباد (طيبات) مهاجرت و تاكنون در آن ناحيه بخدمات دينى اشتغال دارد بطوريكه از بعضى از ثقات دانشمندان مشهد شنيدم جناب آقاى محدثى خدمات ارزنده اى در تأيباد و حومه آن انجام داده و بسيارى از اهل سنت آنجا را بمحبت و ولايت اهل بيت عصمت عليهم السلام نزديك و هدايت و از پيشرفت فرقه ضاله و مضلّه بهائى در آن نواحى جلوگيرى نموده اند.

آثار قلمى معظم له يك سلسله مقالاتى بنام (بوستان دوستان) و غيره ميباشد طبع سليس و روانى دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

محرابي، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد محرابي

محل تولد : كرمانشاه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1345/9/19

زندگينامه علمي

سال 1361 پيش از اخذ ديپلم (دوم دبيرستان) وارد حوزه علميه قم شدم و پس از مدتي به صورت متفرقه سه سال دبيرستان را امتحان دادم و ديپلم گرفته شد. در بدو ورود به حوزه، وارد حوزه علميه امام خميني كرمانشاه شدم و پس از يك سال رهسپار حوزه علميه قم گرديدم. در سال 1371 دروس سطح و

امتحانات آن (كتبي و شفاهي) به پايان رسيد و وارد درس خارج شدم. از دروس خارج آيه الله جوادي آملي، سيد جعفر كريمي، سبحاني، خاتم يزدي، تبريزي، و ديگر استادهاي گرانقدر حوزه در فرصت هاي زماني كوتاه و بلند استفاده و خوشه چيني شد.

در كنار درس خارج، از حدود سال 1374 در محضر استاد آيه الله جوادي آملي بوده و ضمن بهره مندي از گوهر وجود ايشان، در موسسه اسرا، به تنظيم سه كتاب قرآن در قرآن، ولايت فقيه و عدالت اجتماعي در پرتو نهضت حسيني (ع) از ايشان توفيق يافته ام كه دو كتاب اول چاپ شده و كتاب سوم در مرحله پيش از چاپ قرار دارد. از آنجا كه بنده در زندگي علمي وحوزوي خود به دنبال پاسخ دهي به نياز ها و پرسش هاي اساسي خود بودم، نخست به مطالعات فلسفي و عقلاني پرداختم كه در كتاب هاي بدايه، نهايه، بخشي از منظومه، مختصري از اسفار، شرح منظومه استاد مطهري، اصول فلسفه و روش رئاليسم صورت گرفت. دغدغه در مباحث معرفت شناسي نيز سبب شد تا در اين زمينه مطالعات و تفكراتي صورت گيرد و مختصري هم نوآاوري حاصل شد و در اين زمينه بيشترين استفاده از مباحث معرفت شناسانه اصول فلسفه و روش رئاليسم برده شد.

علاوه بر عرصه عقلاني، عرصه فرهنگي و تربيتي نيز بخش از زندگي علمي بنده را به خود اختصاص داده است. اينجانب از سال اول طلبگي به برگزاري برنامه ها و كلاس هاي فرهنگي پرداختم و به تدريج از سطح دبستان و راهنمايي به دبيرستان و سپس به سطح دانشگاهي و جلسات گفتگو با برخي اساتيد

دانشگاه منتهي شد. حدوداً از 10 سال پيش تا كنون ارتباط با فضاي دانشگاهي به صورت فردي، گروهي، جلسات سخنراني و پرسش و پاسخ وجود داشته است. چند سال ارتباط تبليغي و دو سال نهاد رهبري دانشگاه ايلام و سه سال تدريس معارف در دانشگاه از جمله آنهاست.

عرصه سوم زندگي علمي بنده، عرصه اخلاقي و معنوي بوده كه در دو سوي متفاوت اما مرتبط با يكديگر صورت گرفته است، از سويي به مطالعه و تفكر در نظام اخلاقي و معنوي اسلام پرداخته و ضمن مطالعه كتب اخلاقي و معنوي عالمان ديني، به دنبال دستيابي به نظام اخلاقي اسلام بوده ام و از سوي ديگر، به مطالعه برخي كتب روانشناسي، روانكاوي ، هيپنوتيزم، ضمير ناهشيار و نيمه هشيار، روانشناسي تصوير ذهني، زندگي موفق، مديريت زمان، كتب عرفاني شرقي و غربي و ... پرداخته ام. تاسيس ابتكاري مركز مشاوره ديني و اداره و ارائه مشاوره در سه بخش اعتقادي، اخلاقي، و بهداشت رواني و خانواده يك سال و نيم در كرمانشاه و نيز تدريس مديريت زمان، روش همسرداري، روش تربيت براي طلاب و فضلاء حوزه، از ديگر خدمات اينجانب بوده است.

محقق تهراني، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج شيخ رضا محقق تهرانى از علماء و مجتهدين مبرز معاصر تهرانست.

وى در حدود سال 1332 قمرى در تهران متولد شده و پس از بلوغ و خواندن اوليات و سطوح در سال 1365 قمرى عصر رياست آيت اللَّه العظمى بروجردى رضوان اللَّه عليه به قم آمده و از محضر آن مرحوم و آيات ديگر استفاده نموده و پس از چند سال به تهران مراجعت و بتدريس سطح و خارج پرداخته و تا حال حاضر

به اقامه جماعت در مسجد بازار آهنگرها و گفتن درس خارج براى عده اى از فضلاء تهران اشتغال دارند.

نگارنده گويد: آن جناب عالمى محقق و دانشمندى مدقق است داراى آثار علمى مى باشند كه از آنها شرح بر شرايع الاسلام بنام حقايق الفقه است كه قسمتى از آن بطبع رسيده است.

و ايشان عديل و باجناق حجةالاسلام و قدوه العلماء الاعلام آقاى آقا شيخ جواد خندق آبادى تهرانى كه از افاضل علماء و مدرسين بزرگوار حوزه علميه قم و تهرانند، مى باشند.

آقاى خندق آبادى مزبور از بيت علم و فضيلت و داراى مقام فضل و تقوا و ورع و موصوف بكمال و معنويت است. وى چندين سال در حوزه علميه قم اشتغال بتدريس و كسب فيض از محضر مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى بودند و ضمنا تدريس كفايه و مكاسب و غيره مى نمودند و بسيارى از فضلاء تهرانى معاصر از شاگردان او مى باشند. در جمع و تربيت جامع الاحاديث آيت اللَّه بروجردى سهم بسزائى دارند و از اين جهت و جهات ديگر مورد توجه مخصوص آيت اللَّه و محسود بعضى از اقران بودند كه پس از فوت آن مرحوم قم را ترك نموده و از شركت در مجامع عمومى و اجتماعات و معاشرت خوددارى و مهر سكوت بر زبان و بحال مخصوصى ايام خود را مى گذراند و آيا مفاد فرمايش حضرت صادق عليه السلام كه مى فرمايد:

(فسدالزمان و تغيرت الاخوان و تغلبت الاعيان فرايت الانفراد اسكن للفواد) را مطالعه نموده و تغيير رژيم و روش سابق خود داده و يا امرى ديگر موجب اين حالت او شده چه عرض كنم (العلم عنداللَّه) اى حال مردى كم نظير و از جهات اخلاقى و روحى و معنويت نادره زمانست.

محمدرضا

محقق تهرانى فرزند مرحوم آقاحسين كرمانى يكى از دانشمندان به نام و مجتهدين معاصر تهران مى باشد. ايشان در سال 1332 قمرى در تهران متولد شده مقدمات و ادبيات را در قم خوانده و پس از آن به مشهد مشرف شده و دروس نهائى را از آيت اللَّه حاج شيخ هاشم قزوينى و آيت اللَّه حاج شيخ كاظم دامغانى و حاج شيخ حسن پائين خيابانى استفاده و تكميل نموده در دروس خارج آقا محمد آقازاده كفائى و آيت اللَّه العظمى حاج آقا حسين قمى شركت نموده و دروس معارف را از مرحوم آيت اللَّه ميرزا محمدمهدى غروى اصفهانى استفاده كرده و پس از جريان مسجد گوهرشاد در سال 1314 شمسى و تبعيد آيات عظام خراسان و تعطيلى حوزه علميه مشهد ناچار به تهران برگشته و از محضر مرحوم آيت اللَّه آقا ميرزا محمدعلى شاه آبادى بهره مند شده و سپس به قم آمده و از محضر آيات ثلاثه قم آيت اللَّه حجت و آيت اللَّه خونسارى و آيت اللَّه صدر استفاده نموده و به تهران آمده و مدتى اقامت و پس از ورود آيت اللَّه العظمى بروجردى باز به قم برگشته و مدت نه سال تمام به اتفاق باجناقش مرحوم حجةالاسلام حاج شيخ محمدجواد خندق آبادى به درس خارج معظم له شركت و استفاده نمود سپس به مشهد عزيمت و به مدت دو سال توقف و به تدريس پرداخته و پس از آن به تهران بازگشته و در مدرسه مروى به تدريس فقه و اصول مشغول شده تا در سال 1358 شمسى كه به علتى دروس را تعطيل و به تأليف موسوعه حقايق الفقه در شرح شرايع الاسلام پرداخته و تاكنون حدود پنجاه جلد از آن چاپ و حدود بيست جلد

ديگر در دست تأليف و طبع مى باشد و ضمنا آن جناب در مسجد خندق آباد واقع در خيابان مولوى اقامه جماعت مى نمايند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

محقق خراساني، عباس علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مرحوم حاج شيخ عباس على محقق واعظ خراسانى از اساتيد و مشاهير وعاظ ايران در تاريخ چهارشنبه پانزدهم ماه صفر 1310 ق در مشهد مقدس متولد گرديده و در مراحل تحصيل ادبيات را نزد والد محترمش عالم كامل و اديب فاضل مرحوم حاج ملا بمانعلى محقق كه از وعاظ عالى مقام خراسان بودند فراگرفته و فقه و اصول را از محضر آيت اللَّه آقا ميرزا محمدباقر مدرس رضوى و آيت اللَّه حاج شيخ حسن برسى اعلى اللَّه مقامهما و فلسفه را از مرحوم قدوه المتألهين آقاى آقا بزرگ شهيدى و اسوه الحكماء آقاى حاج شيخ محمدعلى فاضل خراسانى رضوان اللَّه عليهما استفاده نموده سپس از طريق وعظ و تبليغ بارشاد و هدايت مردم پرداخته و عمر پر بركت خود را بالغ بر شصت سال صرف مطالعه كتب مختلف نموده و با ذوق سرشار مخصوص بخود در بيان مطالب متنوع الحق محقق بود.

مواعظ سودمند و سخنان جذاب او در قلوب و دلها بسيار مؤثر به طورى كه هر شنونده اى را تحت تأثير قرار داده بالاخص اهل فضل و كمال منبر ايشان را مغتنم مى شمردند.

استاد نكته سنج خردمندى

كاندر سخن سرآمد اقران بود

در بوستان ذوق و سخن گفتن

باغى پر از بنفشه و ريحان بود

فردى اديب و فاضل و دانشمند

مردى سخن شناس و سخندان بود

سرمايه فضيلت و تقوا داشت

سرچشمه ى حقيقت و ايمان بود

در سايه مناعت و استغناء

وارسته از علايق دوران بود

در سال 1352 ه.ق با عتاب مقدسه مشرف در نجف اشرف شبها بعد از نماز

مرحوم آيت اللَّه العظمى اصفهانى در صحن مطهر منبر رفته و حضرت آيت اللَّه با حضور خود در آن مجلس علاقه خود را بمنبر ايشان ابراز و به آقايان فضلاء و طلاب توصيه مى فرمودند كه از مواعظ ايشان استفاده نمايند.

معظم له تا سال 1353 هجرى در مشهد مقدس سكونت داشته و مسافرتهائى بنقاط مختلف و شهرهاى شمال و جنوب ايران نموده و مورد توجه مردم خاصه آقايان علماء اعلام بوده و از آن سال به بعد در تهران رحل اقامت افكنده و در بسط معارف اسلامى و انجام وظيفه تبليغ سعى كافى و جهد وافى داشته اند.

در سال 1363 ق مجدداً با عتاب مقدسه تشرف حاصل در كربلاء مجلسى كه مرحوم آيت اللَّه العظمى اصفهانى بمناسبت اربعين و دهه آخر ماه صفر منعقد نموده و ساير مجالس در نجف مسجد مرحوم شيخ انصارى قدس سره بعد از نماز مرحوم آيت اللَّه آقاى آقا سيد عبدالهادى شيرازى بيست و پنج شب منبر رفته و آن مرحوم درس شب را تعطيل و خود در مجلس حاضر بودند و بر اثر ازدحام و كثرت جمعيت جائى در مسجد باقى نمانده و مردم در كوچه ايستاده و استماع مى نمودند.

و مدت توقف در نجف در ضيافت مرحوم آيت اللَّه العظمى اصفهانى و داماد محترمشان مرحوم حجةالاسلام آقاى حاج سيد جواد اشكورى از ايشان پذيرائى مى نمودند.

در سال 1364 ق طبق دعوت آقاى حاج آقا محمد آقازاده براى مجلس ايام فاطميه ايشان به قم آمده و پس از پايان آن مجلس باصرار آقايان علماء و فضلاء دو ماه در قم توقف نموده و به خواهش آيت اللَّه حاج آقا مرتضى حايرى كه از علماء و شخصيت هاى بارز حوزه علميه

هستند در مجلس مدرسه فيضيه ايشان پس از علامه بزرگوار خطيب توانا مرحوم آقا ميرزا محمدتقى اشراقى در منبر مطالب معظم له را كاملا تعقيب و مورد قدردانى و تحسين واقع و خاطره آن منابر جامع هنوز محو نشده است.

در سال 1365 ق نيز با عتاب مقدسه مشرف و قريب دو ماه بعد از نماز مرحوم آيت اللَّه العظمى آقا سيد جمال الدين گلپايگانى در منبر سوره يوسف را بيان كرده تا آنجا كه برادرها يوسف را در چاه انداختند سال بعد مرحوم آيت اللَّه گلپايگانى پيغام دادند كه منبر شما سال گذشته به آنجا رسيد كه يوسف در چاه انداخته شد امسال مشرف شويد و يوسف را از چاه بيرون آوريد سال 1366 ق هم تشرف پيدا كرده و متجاوز از پنجاه شب منبر رفته و سوره يوسف را ختم نمودند.

در اواخر عمر چند سال متوالى بخواسته و امر مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى سه ماه ذيحجه و محرم و صفر را به قم آمده و دهه عاشورا و دهه آخر صفر در منزل مرحوم آيت اللَّه بروجردى و مسجد اعظم و ساير مجالس منبر ميرفتند يكسال بخواهش طلاب از شب اول ذيحجه معراج پيغمبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله را شروع نموده و تا آخر ماه صفر در ايام مجالس اين بحث ادامه داشت سالى دگر مبادى هجرت را بيان نموده آنهم تا پايان ماه صفر ادامه يافت و آقايان طلاب منابرشان را مى نوشتند و معتقد بودند كه يك منبر ايشان از لحاظ مواد مطابق ده منبر است.

آن مرحوم در صبح سه شنبه دوم شهر ذيقعده 1383 ق نداى حق را لبيك گفته و در بلده طيبه قم

در حجره قبرستان بيات در مجاورت آستان ملك پاسبان حضرت معصومه عليهاالسلام سر بخاك سپرد.

از ايشان چهار فرزند ذكور باقى مانده كه ارشد آنها دانشمند معظم آقاى حاج آقا هادى محقق واعظ است كه چند سال در قم بتحصيل اشتغال داشته ثمرى از آن شجره هستند و از جهات اخلاق و فضائل و عمل بر رويه پدر ثابت و مستمر و اكنون از فضلاء اهل منبر تهران ميباشند.

و ديگر آقاى دكتر مهدى محقق استاد دانشگاه تهرانست كه سه سال مقام استادى دانشگاه مك گيل كانادا را داشته و در آنجا خدمات ارزنده اى بعالم تشيع نموده و در شناساندن علماء شيعه مخصوصا مرحوم حاج ملا هادى سبزوارى و آثار علمى آن مرحوم سهم بسزائى داشته موسسه اى بنام مطالعات علوم اسلامى در تهران تشكيل داده و با تشريك مساعى دانشگاه مك گيل منظومه حاجى را با سبك نوينى چاپ و همكار ژاپونى خود پرفسور ايزستو مقدمه جامعى بزبان انگليسى بر آن كتاب نوشته اند.

دو فرزند ديگر ايشان در رشته ى كسب و بازار هستند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

محقق، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد محقق رفسنجانى از فضلاء اهل منبر معاصر است

وى در سال 1301 شمسى در داوران رفسنجان متولد شده و در اوائل طفوليت كه آثار روشنى و نبوغ در سيمايش ظاهر و فوق العاده تشنه علم و دانش بوده ولى از جهت محيط عوامل بر ايشان فراهم نشده تا اينكه والدين ايشان منتقل به رفسنجان شده و رحل اقامت افكنده و بر اساس همان معنويت و روح پاك و اخلاص به ساحت قدس ائمه عليهم السلام شبى در عالم رؤيا به زيارت حضرت رسول اكرم و امير مؤمنان على (ع) نائل شده

و حضرت رسول صلى اللَّه عليه و آله مى فرمايند قرآن را بردار بخوان

عرض مى كند نمى توانم بخوانم فرمودند امر مى كنم ايشان اطاعت نموده و شروع به خواندن قرآن مى نمايد

و چون از خواب بيدار مى شود قرآن راه گشوده مى بيند كه به خوبى تمام قرآن را مى تواند بخواند پس شوق مفرطى به تحصيل علم پيدا نموده و در طلب استاد لايقى برآمده و موفق به جماعت آيت اللَّه غروى گرديده و راز خود را با معظم له در ميان گذارده و ايشان استمداد مى كند آنجناب هم با آغوش باز وى را پذيرفته و به تربيت او مى پردازد.

پس شروع به تحصيل نموده و مراتب مقدمات و فقه و اصول را تا دوره خارج نزد ايشان و مرحوم آيت اللَّه نجفى فراگرفته و در رشته وعظ و تبليغ و ارشاد وارد شده و مدت 35 سال در رفسنجان به خدمات دينى اشتغال داشته و از سال 1350 شمسى در اثر عوامل داخلى منتقل به تهران و اكنون در مدرسه شاه چراغى به تدريس و در مجامع دينى به وعظ و خطابه اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

محققي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام استاد بزرگوار مرحوم حاج محمد محققى لاهيجانى از علماء ابرار و فضلاء اخيار در علوم جديده استاد و داراى رتبه دكترا و در علوم قديمه مجتهد و مدرس سطوح عالى معقول و منقل بوده اند.

در سال 1328 ق در لاهيجان متولد شده و پس از رشد و خواندن دروس جديد تا پايان متوسطه و گرفتن ديپلم به دروس قديمه پرداخته و براى تكميل آن به شهر مقدس مهاجرت و چندين سال در آنجا اقامت و سطوح اوليه و وسطى را خوانده و پس از

آن به قم آمده و سطوح را در نزد ميرزا محمد همدانى و آيت الله خوانسارى و ديگران تكميل نموده و به درس آيت الله العظمى حايرى شركت و بعد از فوت آن مرحوم در اثر فشار زندگى و دولت وقت چندى به تجارت پرداخته تا در سفرى كه به شهر رى آمده و در خدمتشان به ديدن مرحوم آيت الله مجاهد حاج شيخ محمدتقى بافقى رفتيم و ايشان را شناختند بياناتى كردند كه مرحوم محقق را تحت تاثير قرار داده در مراجعت به قم كار را تعطيل و مجدانه مشغول به تدريس علوم عقلى و نقلى و هيئت و تشريح شدند تا اينكه ابوالزوجه ايشان آقاى مدرسى كه يكى از علماء محترم يزد بودند فوت نموده و ايشان عزيمت يزد كرده و چندى در مسجد آن مرحوم اقامه جماعت و ترويج دين و تربيت عده اى از جوانان را نموده تا در سال 1371 قمرى كه مهاجرت به تهران و چند سالى به تدريس در دانشكده معقول و منقول و هم وظائف ديگر روحى و دينى نموده تا در سال 1375 ق از طرف زعيم اعظم آيت الله العظمى بروجردى اعزام به آلمان غربى و هامبورگ گشته و در آنجا مسجد بزرگ اسلامى آلمان را بنا و صدها نفر پرفسور و دكتر و مهندس را مسلمان و به آئين جعفرى آشنا نموده و خدمات بزرگ ديگر انجام داده و منشوراتى به زبان آلمانى و غيره در مبانى و حقايق اسلامى منتشر و موجب توجه مردم اروپا گرديده كه يكى از علماء مسيح گفته بود كه اگر استاد محققى در آلمان بماند ملت اروپا را عموما و يا اكثرا به اسلام

مى كشد.

آن مرحوم تا يكسال بعد از فوت مرحوم آيت الله بروجردى در آنجا مانده ولى در سال 1383 ق به واسطه بعضى از حوادث ناچار به مراجعت گرديده و در قم سكونت گزيده و با متانت طبع و آقائى زندگى كرده تا در بيست و هشت ج 1389 1 ق كه به سكته قلبى دارفانى را وداع و در مقبره ابوحسين (بقعه علماء) مدفون گرديده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

محلاتي، ذبيح اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1406 -1310 ق)، عالم دينى، متكلم، خطيب و محقق. در محلات به دنيا آمد. پس از نشو و نما و تحصيل مقدمات در زادگاهش، نزد شيخ عبدالحسين كبير، به همراه مادر براى تكميل علوم به نجف رفت. او در محضر علامه نايينى و آيت اللَّه ضياءالدين عراقى و آيت اللَّه اصفهانى و آيت اللَّه حاج سيد حسن صدر و آيت اللَّه جواد بلاغى تلمذ كرد و همچنين از اساتيدى چون آيت اللَّه سيد محمد فيروزآبادى و آيت اللَّه ميرزا آقا اصطهباناتى و آيت اللَّه شيخ عبدالحسين رشتى و ديگران بهره برد تا به مراتب علمى نايل شد و از اساتيد بزرگ نجف اجازه اجتهاد و روايت گرفت. سپس در سامراء ساكن گرديد و به بحث و تأليف مشغول شد و در ضمن آن از بحثهاى رجال و حديث و درايه آيت اللَّه ميرزا محمد عسكرى تهرانى بهره مند شد. در 1376 ق به ايران بازگشت و در تهران ساكن گرديد و به تأليف و امامت جماعت پرداخت. از آثارش: «رياحين الشريعة»، شرح حال زنان دانشمند شيعه، در شش مجلد؛ «اختران تابناك»؛ «مأثر الكبراء فى تاريخ سامراء»، به عربى؛ «الحق المبين»، در قضاوتهاى اميرالمؤمنين (ع)؛ «شمس الضحى»؛ «قرةالعين»، در حقوق والدين؛ «كشف العثار»، در

مفاسد خمر و قمار؛ «كشف الغرور»، در مفاسد بى حجابى؛ «كشف البنيان عن جنايات عثمان»؛ «كشف حقيقت»؛ «كشف الغاشية»؛ «كشف الهاوية»، در جنايات معاويه؛ «لطائف الحكايات»؛ «كشف المغيبات»؛ «فرسان الهيجاء»؛ «وقايع الايام»، در هشت مجلد كه سه مجلد آن «مجالس الواعظين» نام دارد؛ «الكلمة التامة»، در احوال اكابر عامه.[1]

حاج شيخ ذبيح الله محلاتى عسكرى تهرانى از علماء اعلام و محدثين گرام و وعاظ والامقام و نويسندگان بنام معاصرند در تهران تولدش در محلات واقع شده و مهاجرت به عراق و نجف اشرف نموده و سطوح را از مدرسين عالى نجف فراگرفته و به درس خارج آيات عظامى چون مرحوم آيت الله نائينى و آيت الله ضياءالدين عراقى و آيت الله العظمى اصفهانى و آيت الله حاج شيخ جواد بلاغى و ديگران حاضر شده و در كاظمين از مرحوم آيت الله حاج سيد حسن صدر هم استفاده نموده و در سامره از رجال و حديث و درايه آيت الله ميرزا محمد عسكرى تهرانى بهره مند شده و به افتخار مصاهرت آن مرحوم نائل گرديده آنگاه مهاجرت به تهران نموده و به ترويچ دين و تبليغ و نشر آثار و اخبار اهل بيت پيغمبر صلى الله عليه و آله

پرداخته و در مسجد مشيرالدوله واقع در خيابان اهل على خيابان مسكرآباد تهران نيز به اقامه جماعت اشتغال دارند.

تاليفات مفيده و ارزنده بسيارى دارد كه اغلب آنها به طبع رسيده است و در حال حاضر در كثرت تاليف كم نظير مى باشند و آنها از اين قرار است:

1- رياحين الشريعه در احوال بانوان شيعه در 5 جلد مكرر به طبع رسيده است.

2- تاريخ سامره در سه مجلد كه دو مرتبه چاپ شده است.

3- كشف الاشتباه در كجرويهاى اصحاب خانقاه به طبع رسيده

است.

4- كشف الهاويه در احوال و مطاعن معاويه به طبع رسيده است.

5- الحق المبين در قضاوتهاى اميرالمومنين عليه السلام كه تاكنون شش مرتبه به طبع رسيده است.

6- لطايف الحكايات به طبع رسيده است.

7- اختران تابناك به طبع رسيده است.

8- فرسان الهيجاه در دو مجلد مكرر به طبع رسيده است.

9- كشف حقيقت مشتمل بر فتاواى اهل سنت و قدح آنها به طبع رسيده است.

10- كشف الغرور در مفاسد بى حجابى و زيان آن. به طبع رسيده است.

11- كشف المغيبات مشتمل بر اخبار غيبيه. به طبع رسيده است.

12- كشف الغاشيه در زندگانى عايشه. به طبع رسيده است.

13- كشف البنيان در جنايات عثمان. به طبع رسيده است.

14- نارالله الموقده على الكافرين متضمن حمله هاى حضرت على عليه السلام.

15- قره العين- فى حقوق الوالدين.

16- كشف العمار يا كانون فساد الى ساحل نجات.

17- مطلوب الراغب در احكام ريش و شارب.

18- كشف التهمه.

19- السيوف البارقه.

20- وقايع الايام- يا مجالس الواعظين دو جلد.

21- شرافة الاسخياء و رذالة البخلاء.

و حدود 34 جلد كتاب ديگر در فنون مختلفه كه مخطوط و آماده طبع است.

فقيه، محقق.

تولد: 1271(1310 ق.)، محلات.

درگذشت: اسفند 1364.

علامه حاج شيخ ذبيح الله محلاتى مقدمات تحصيل را نزد شيخ عبدالحسين كبير در محلات به پايان رسانيد. سپس همراه با مادرش عازم نجف اشرف شد و در آنجا از محضر رجال علم و حديث و درايه سود برد و در درس خارج اساتيدى چون شيخ مرتضى طالقانى، عبدالرحمان قزوينى، آيت الله عبدالحسين رشتى، آيت الله اصطهباناتى، حجت الاسلام سيد محمد فيروز آبادى، آيت الله سيد ابوتراب خوانسارى، شيخ محمد جواد بلاغى، فاضل نيشابورى، شيخ صادق بروجردى، آيت الله نايينى، آيت الله سيد ضياءالدين عراقى، آيت الله سيد ابوالحسن اصفهانى و آيت الله سيد حسن صدر شركت كرد. وى با اتمام تحصيلات، پس از يازده سال

اقامت در نجف اشرف به سامرا رفت. در آنجا نزد آيت الله ميرزا محمد تهرانى و آيت الله شيخ آقا بزرگ تهرانى باقى ماند و به تدريس در حوزه ى سامرا و مدرسه ى ميرزاى شيرازى پرداخت. در همين شهر است كه به فعاليت تحقيقاتى نيز پرداخت كه حاصل آن دو اثر است به نام هاى مآثر الكبراء فى تاريخ سامراء در دوازده جلد به زبان عربى (سه جلد آن در تهران به چاپ رسيده است) و الكلمة التامه فى تراجم اكابر العامه به فارسى در پنج جلد. دوره ى اقامت وى در شهر سامرا نزديك به بيست و پنج سال به طول انجاميد. وى در سال 1327 به تهران بازگشت.

از جمله آثار قلمى ايشان است: دايرة المعارف شش جلدى رياحين الشريعه (به فارسى و حاوى شرح حال بانوان دانشمند شيعه در زمينه علم و ادب و مذهب در تاريخ اسلام)؛ الحق المبين (در قضاوت هاى اميرالمؤمنين؛ اين كتاب به كرات به چاپ رسيده است)؛ اختران تابناك (در دو جلد)؛ فرسان الهيجاء (در ترجمه سيدالشهداء به ترتيب حروف در دو جلد)؛ قرة العين فى حقوق الوالدين؛ وقايع الايام (دو جلد)؛ لطايف الحكايات يا داستان هاى آموزنده (مشتمل بر 303 حكايت در 576 صفحه در دو جلد)؛ كشف الاشتباه (در كجروى هاى اصحاب خانقاه)؛ كشف الهاويه (در احوال و مظالم معاويه)؛ كشف حقيقت (مشتمل بر فتاواى اهل سنت و در شرح حال بزرگان اهل سنت ابوحنيفه و مالك و شافعى و حنبلى)؛ كشف الغرور (در مفاسد بى حجابى و زيان آن)؛ كشف المغيبات (مشتمل بر اخبار غيبيه اميرالمؤمنين)؛ كشف الغاشيه (در زندگانى و هويت عايشه)؛ كشف البنيان (در ترجمه عثان بن عفان)؛ كشف العثار (در مفاسد

شراب و قمار)؛ كشف الاكاذيب (در عجز خليفه ى دوم از پاسخ به مسائل)، كشف الخفاء (در خصوص تذكرة الاولياء)، كشف المنافع (در منافع و خواص حيوانات، نباتات و جمادات)؛ كشف زردشتى از طريقه (زردشتى) كشف التهمه؛ مطلوب الراغب (در احكام ريش و شارب)؛ السيوف البارقه (در رد صوفيه)؛ نارالله الموقده على الكافرين (يا جنگ هاى اميرالمؤمنين)؛ قلائد النحور (در حوادث ايام و شهور مشتمل بر وقايع دوازده ماه در هشت جلد)، مجالس الواعظين (در چهار جلد)، شمس الضحى (در نقل و تحويل سر مبارك سيد الشهداء) شرافة السخياء و رذالة البخلاء، ضرب شمشير بر منكر خطبه غدير؛ طعن سنان (در مناقشات احكام القرآن سيد ابوالفضل برقعى)، المعالى (در احياء العلوم غزالى)؛ امثال القرآن؛ بياض (در اشعار متفرقه)؛ خير الكلام (دو جلد در خصوص سيد احمد كسروى)؛ صندوق النفايس؛ كشكول؛ مجموعه كبيرى (عربى و فارسى)؛ نعم النصير (ترجمه ى بعضى از قسمت هاى كتاب الغدير).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الذريعه (128 -127/ 25 ،6/ 19 ،122 ،44 ،42/ 18 ،165 ،152 -151 ،72/ 17 ،168/ 16 ،293 ،99/ 12 ،314 -313/ 11 ،285 ،38/ 7 ،255/ 3)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 716 -715/ 14)، كيهان فرهنگى (س 2، ش 12، ص 39)، معجم رجال الفكر و الادب فى النجف (1162/ 3).

محلاتي، فضل الله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شهيد فضل الله محلاتي : نماينده حضرت امام(ره) در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي

هجدهم تير سال 1309 شاهد تولد نوزادي بود كه بعدها در زمره عالمان مجاهد و خستگي ناپذير درآمد. خداي كريم به پدر و مادري مؤمن و خداجو، پس از پنج فرزند دختر، پسري عطا نمود. اين نوزاد را« فضل الله» نام نهادند. «ذلك فضل الله يوتيه

من يشاء والله ذوالفضل العظيم، اين است فضل خدا كه به هر كه بخواهد مي دهد و خدا داراي فضلي بزرگ است.» پدر بزرگوار ش يكي از كسبه بازار بود كه علاوه بر كاسبي به كشاورزي نيز اشتغال داشت. «فضل الله» كم كم دوران كودكي را در دامن پرمهر پدر و مادر پشت سر گذاشت و در شش سالگي به مكتب رفت. پس از چندي حاج «غلامحسين» كه توانايي خواندن و نوشتن را نداشت، فرزند را به ياري طلبيده و از آن به بعد وي علاوه بر تحصيل به حساب و كتاب روزانه پدر نيز مي پرداخت. پس از طي دوران مكتب كه شش سال به طول انجاميد، «فضل الله» كه ديگر نوجواني پرشور و علاقه مند به تحصيل بود. به سبب جو مذهبي محلات و وجود عالمان برجسته در آن شهر، به تحصيلات حوزوي روي آورد. روايت اين بخش از زندگاني «فضل الل» از زبان خود وي شنيدني تر است:

« در شهر محلات در خانواده اي كاسب و كشاورز متولد شدم. پدر و مادرم بي سواد بودند. روي جو فرهنگي اي كه در آن موقع وجود داشت، نمي گذاشتند كه بچه ها به مدارس دولتي بروند. من در شش سالگي به مدرسه اي به نام ميرزا كه در واقع مكتب بود، رفتم. از لحاظ تعليم قرآن و معارف اسلامي و معلومات عمومي در حد همان مدارس دولتي مطالب را به ما ياد مي دادند. پس از آنكه شش كلاس درس خواندم، پدرم ميل داشت كه كمكش كنم و دفتر دستكي كه نياز داشت، برايش بنويسيم. هم درس مي خواندم و هم به پدر و مادرم كمك مي كردم. به مغازه، باغ و صحرا مي رفتم ولي خودم ميل داشتم كه درسم

را ادامه دهم. ليكن به مدارس دولتي راه نداشتم. معمولاً در هر محيطي انسان وقتي چهره هاي متدين و وارسته را مي بيند به آنها علاقه مند مي شود و كشش و جاذبه آنها انسان را به آن سمت جذب مي كند. در محلات كه شهري مذهبي بود، تابستانها عده اي از مراجع تقليد مي آمدند. مرحوم آيت الله سيد محمد تقي خوانساري، مرحوم آيت الله صدر و حضرت امام (ره) چند سال تابستان تشريف مي آوردند. در اين شرائط ناگاه عشق و علاقه اي بر من مستولي شد كه بروم طلبه شوم. پدرم مخالف بود و من در كتابهاي دعا جستجو مي كردم كه ببين چه دعايي موجب مي شود كه حاجت انسان برآورده شود.

يادم هست كه در همان سال عمل ام داوود را به جا آوردم. سه روز روزه ماه رجب با همان اعمال خاص و حاجتم اين بود كه پدرم راضي شود تا من طلبه شوم. بالاخره روي همين عشق به طلبگي، يكي دو سال در همان جا، پيش اهل علم درس خواندم و در ضمن به پدر و مادرم كمك كردم.

مقدمات و قدري از سيوطي و حاشيه را نزد مرحوم آيت الله شهيدي و بعضي از علماي محلات خواندم. يك بار كه آيت الله سيد محمدتقي خوانساري به آنجا تشريف آوردند، نزد ايشان رفتم و با گريه و زاري گفتم كه مي خواهم طلبه شوم ولي پدرم راضي نمي شود. ايشان عموي مرا خواست و به وي گفت كه شما پدر ايشان را راضي كنيد، من هم ايشان را سرپرستي مي كنم.

عمويم توانست پدرم را راضي كند و من در سال 1324 عازم قم شدم. تازه چند ماهي از ورود آيت الله بروجردي به قم نگذشته بود كه من در آنجا

مشغول تحصيل شدم. حاشيه و سيوطي را دوباره خواندم. حاشيه را نزد مرحوم حاج محمد آقا تهراني و سيوطي را نزد آشيخ عباس علي خواندم. معني را نزد آشيخ علي پناه اشتهاردي خواندم. در اين ايام سرپرست واقعي من مرحوم آيت الله محمد تقي خوانساري بود و به منزل ايشان رفت و آمد داشتم.»

در حاليكه بيش از پانزده بهار از عمر «فضل الله »نگذشته بود، حلاوت كسب علم و دانش وي را بر آن داشت كه از كانون گرم خانواده جدا شده و عازم شهر« قم» شود. از اين پس وي ديگر به صورت رسمي شروع به تحصيل دروس حوزوي نموده و به تكميل آنچه قبلاً در« محلات» آموخته بود، پرداخت. وي با دقت، سرعت، نظم و تلاشي ستودني به آموختن علوم اسلامي مشغول شد. مطول را نزد آيت الله «صدوقي»، معاني را نزد آيت الله «مطهري» و يك مقدار هم نزد آيت الله «مشكيني» فرا گرفت. بخش عمده شرح لمعه را نزد آيت الله« صدوقي» و مابقي را نزد حاج «اسدالله اصفهاني نورآبادي» خواند. با اتمام مقدمات و فراگيري سطح، ديگر وي را به نام شيخ فضل الله مي شناختند. وي در خاطرات خود به تفصيل در مورد ساير اساتيدي كه نزد آنان تلمذ نموده سخن مي گويد:

« بخشي از رسائل، مكاسب و كفايه را نزد آقاي سلطاني خواندم. قدري از مكاسب را نزد آيت الله شيخ مرتضي حائري و مقداري از كفايه را نزد شيخ عبدالجواد اصفهاني و مرحوم مجاهدي تبريزي خواندم. اين تقريباً درسهاي سطح من بود، البته كمي هم نزد آشيخ محمدعلي كرماني خواندم. منظومه منطق را خدمت اشيخ مهدي حائري بودم. تفسير را قدري نزد حاج ميرزا ابوالفضل قمي رفتم.

مقداري نيز در درس تفسير علامه طباطبايي شركت كردم، تا رسيدم به درس خارج.

خارج را دو سه سال به درس مرحوم آيت الله بروجردي رفتم، ولي اصولاً درس خارج را نزد امام خواندم. درس خارج من حدود ده سال طول كشيد كه عمدتاً خدمت امام رفتم و هم فقه و هم اصول را پيش امام خواندم.»

او از شاگردان، مريدان و ياران امام خميني (ره) بود. او نسبت به امام شناختي عميق و ارادتي عاشقانه داشت. مجذوب جاذبه هاي اخلاقي و عرفاني امام (ره) شده بود. از دوران نوجواني با امام (ره) و خانواده اش آشنا بود و آن هنگام كه به قم عزيمت نمود، منزلي در مقابل منزل امام (ره) در محله يخچال قاضي قم خريد. ايشان خود در اين باره مي گويد:

« انس من با امام (ره) زياد بود و يكي از راههاي ارتباطي من با امام (ره) مرحوم حاج آقا مصطفي بودند كه با ايشان بزرگ شدم. در آن زمان ايشان هم سن و سال من و متولد 1309 بود. امام (ره) تابستان كه به محلات مي آمدند، حاج آقا مصطفي سيزده چهارده سالش بود. من هم سيزده چهارده ساله بودم. با هم به باغ و گردش مي رفتيم و از همان زمان با آقا مصطفي آشنا شدم. قم هم كه بوديم اين آشنايي باعث شد كه ما بتوانيم به منزل ايشان آمد و شد بيشتري داشته باشيم و انس بيشتري با ايشان پيدا كنيم. پدر زن من، مرحوم آيت الله شهيدي از دوستان امام بود. در محلات هم كه بودند امام بيشتر مي آمدند منزل ايشان، ارتباط خانوادگي هم داشتيم. در نتيجه انس زياد من به ايشان، علاقه من روز به

روز به ايشان بيشتر مي شد. من در آن زماني كه به درس امام مي رفتم، بيش از همه وجهه اخلاقي و عرفاني ايشان براي من جاذبه داشت. من سالي كه به قم آمدم، ايشان درس اخلاق مي دادند؛ اصلاً از روز اولي كه به قم آمدم ايشان درس اخلاق مي دادند. اين قضيه يك سابقه اي داشت. ايشان به محلات كه تشريف آورده بودن،د يك ماه رمضان رأس ساعت پنج بعدازظهر مي آمدند و در مسجد جامع مي نشستند، مؤمنين هم مي آمدند و ايشان براي آنها درس اخلاق مي گفتند. همان درسهاي اخلاقي كه در كتاب اربعين حديث آمده است. يك مقدارش را هم استنتاخ كرده ام. جاذبه اي كه مرا به سوي درسهاي اخلاقي كه در سن چهارده سالگي در مسجد جامع آن مي نشستيم. در قم هم غروب روزهاي جمعه به مدرسه فيضيه تشريف مي آوردند و آن درس اخلاق را مي گفتند. واقعاً اين درس اخلاق انسان را از گناه بيمه مي نمود.»

مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي در رابطه با اين ويژگي شهيد محلاتي مي فرمايند:

« يكي ديگر از خصوصيات شهيد محلاتي عشق و ارادت وافر به امام (ره) بود. به قدري ايشان به امام علاقه داشت و اعتقاد به نظرات امام داشت كه هر موقع امام يك چيزي را بيان مي فرمودند، مثل يك امر تعبدي برايش لازم الاجرا بود.

اعتقاد و ارادت ايشان به امام به نظر من يكي از عوامل تحرك مستمر و خستگي ناپذير ايشان بود. امام هم به ايشان علاقه داشتند و خيلي احترام قائل بودند و به او محبت داشتند و به عنوان يك فرد مورد اعتماد به وي نظر مي كردند.»

در سال 1331 با نظر خانواده تصميم به ازدواج گرفت. در اين

دوران كه وي مشغول فراگيري علوم اسلامي در شهر« قم» بود، عازم« محلات» شد و با دختر مرحوم آيه الله سيد «جلال شهيدي محلاتي» ازدواج نمود. مدتي در «محلات» ماند، سپس عازم« قم» شد. دو سال اول زندگي در« قم» را به همراه همسرش در منزل استيجاري گذراند تا اينكه موفق به خريد منزلي روبروي منزل امام (ره) در محله يخچال قاضي شد.

شهيد محلاتي در اوايل سال 1340 به عنوان نماينده آيه الله بروجردي عازم «تهران» شد و براي هميشه در آنجا اقامت گزيد. در «تهران» علاوه بر انجام امور تبليغي و نشر فرهنگ و معارف اسلامي به ادامه تحصيل خود نيز پرداخت. ايشان در خاطرات خود مي گويد:

« در سال 1339 و اوايل سال 40 بود كه به تهران آمدم. البته در تهران هم، درسم را ادامه دادم. مدتي به درسهاي آيه الله سيد احمد خوانساري مي ر فتم. همچنين صبح زود به درس آيه الله آملي مي رفتم و در مدرسه مروي هم با آقاي انواري و بعضي از دوستان ديگر مباحثه داشتيم. گاهي هم به درس آقاي آشتياني مي رفتم. البته اسفار را هم نزد آقاي رفيعي خواندم. آقاي رضي شيراز بود، آقاي مهدوي بود، آقاي جوادي بود و عده اي ديگر و ضمناً درس خصوصي هم در مدرسه مروي خدمت آقاي مطهري داشتيم كه بخش سفر نفس از اسفار را نزد ايشان خوانديم. در سطح نيز مدتي با شهيد قدوسي مباحثه مي كردم. با آيه الله محمد تقي كشفي بروجردي، آقاي شيخ مهدي قاضي و آقاي سيد هاشم رسولي هم مباحثه مي كردم.»

مراوده و همنشيني با شخصيتهاي برجسته و ظلم ستيزي چون امام خميني (ره)، مرحوم آسيد محمد تقي خوانساري و شهيد نواب صفوي باعث

گرديد تا شهيد محلاتي از ابتداي جواني سري پرشور داشته و پيوسته در مقابل ستمگران ايستادگي نموده و سرتعظيم فرود نياورد. از اين جهت است كه مي بينيم اولين برگ از پرونده سياسي او در ابتداي جواني درمخالفت با آوردن جنازه رضاخان به« قم »رقم مي خورد. ايشان وجود چنين روحيه اي را در خود نتيجه حشر و نشر و ارتباط با بزرگاني كه نام آنها به قلم آمد، مي داند. وي در خصوص آيه الله خوانساري چنين مي گويد:

« مرحوم آيه الله محمدتقي خوانساري داراي روحيه اي فداكار و مبارز بود و در جنگ عراق و انگلستان به همراه مرحوم آيه الله كاشاني- در زمان ميرزاي شيرازي- شركت كرده و مرد بسيار باتقوايي بود. به مبارزه هم معتقد بود. در نتيجه من اين روح مبارزه را در درجه اول از ايشان گرفتم.»

در جاي ديگر شهيد نواب را نيز مؤثر مي داند:

« اينجا بايد بگويم كه مرحوم نواب صفوي يك حق بزرگي به گردن من دارد و آن اين است كه اين روحيه را او به من داد؛ يعني او بود كه با تأثير نفسي كه داشت، با هر كسي برخورد مي كرد و با او مأنوس مي شد، نه تنها او را شجاع بار مي آورد بلكه آن چنان تحولي در آدم به وجود مي آورد كه در رابطه با انجام وظيفه از هيچ چيز وحشت نداشته باشد.»

چندي پس از ورود به قم از طريق مرحوم آيه الله «سيد محمدتقي خوانساري »با فدائيان اسلام ارتباط يافت و به طور مشخص در سال 1327 ش به جرگه آنان پيوست. ايشان در اين باره مي گويد:« يكي دو سال كه قم بودم و منزل آسيد محمدتقي خوانساري آمد و شد داشتم، با مرحوم نواب

صفوي آشنا شدم. مرحوم نواب صفوي نفس عجيبي داشت كه با هر كس انس پيدا مي كرد، در او يك حالت روحي خاصي پديد مي آمد. اشخاص را خيلي تشجيع مي كرد و جاذبه داشت. روي همين جاذبه مرا هم به خودش جذب كرد و من چند سالي با فدائيان اسلام همكاري مي كردم و در كنار درسي كه مي خواندم مبارزه را هم شروع كردم.

اولين برنامه مبارزه من كه همگام با فدائيان اسلام بود، مبارزه با آوردن جنازه رضاخان به ايران بود. شاه نه تنها مي خواست حكومت خودش را تثبيت كند بلكه مي خواست افكار پدرش را هم زنده كند. بنابراين فدائيان اسلام به مبارزه برخواستند و طبق جلساتي كه محرمانه داشتيم، تصميم گرفتيم فجايع رضاشاه در مدرسه فيضيه بيان شود. قرار شد غسل شهادت بكنيم. نفرات تعيين شده به ترتيب عبارت بودند از: سيد هاشم حسيني كه قرار شد او اول برود روي سنگ مدرسه فيضيه بايستد و صحبت كند. يك اعلاميه مجملي هم در قم پخش شد به اين مضمون كه در ساعت پنج بعد از ظهر فردا خورشيد روحانيت نورافشاني مي كند. آن روز را همگي روزه گرفتيم. نفر اول سيد هاشم بود، من نفر پنجم ششم بودم. سنم شايد هجده سال بود. سر ساعت پنج كه شد، او رفت روي سنگ ايستاد و شروع كرد به بيان فجايع دوران رضاشاه كه يك عده اي هم سر و صدا كردند. متولي وقت آمد جلوي ايشان را بگيرد، ولي مطلب روشن بود كه چه مي خواهند بگويند و مبارزه شروع شد. به اين ترتيب هر روز در مدرسه فيضيه يك نفر صحبت مي كرد و طلبه ها جمع مي شدند. كار به جايي رسيد

كه با تهديدهايي كه كرديم- هنگام عبور دادن جنازه از خيابانهاي قم- از معممين حتي يك نفر حاضر نشد در خيابان باشد. براي رژيم خيلي آبروريزي شد. براي او كه فاتحه گرفتند، از طرف دولتيها يك نفر رفت سخنراني كرد. طلبه ها فوري عمامه اش را برداشتند و كتكش زدند و مخصوصاً از حوزه بيرونش كردند تا اينكه نيروهاي شهرباني از ديوار آمدند و از دست طلبه ها نجاتش دادند و بعد من و رفقايم را دنبال كردند. هرجا كه مي رفتيم مأموران آگاهي قم دنبال ما بودند و پرونده و سابقه سياسي من اولين برگه اش از همانجا شروع شد.»

حجه الاسلام سيد علي اكبر محتشمي در خاطرات خود در اين باره مي گويد:

« وقتي خبر انتقال جنازه رضاخان به گوش نواب مي رسد، به سوي قم حركت مي كند. در آنجا بعد از درس آيت الله بروجردي در مدرسه فيضيه شروع به سخنراني مي كند و از مظالم و جنايات رضاخان سخن مي گويد. او اظهار مي كند: « ارواح شهداي ما منتظر آن روزي هستند كه بتوانيم انتقام خون آنها را حداقل از بازمانده او بگيريم؛ اين كار را نكرديد هيچ، ناظر آوردن جنازه او هم باشيم!! و ادعا كنيم سرباز امام زمان (عج) هم هستيم... » پس از اين سخنراني به تهران بر مي گردد. بچه ها هر روز كارشان اين بود كه عليه شاه و دودمان پهلوي سخنراني و تظاهرات مي كردند. سيد عبدالحسين واحدي آقا سيد هاشم حسيني و شيخ فضل الله محلاتي كارگردان اين برنامه ها در قم بودند.»

رژيم اشغالگر قدس پس از جنايات فراوان در سرزمينهاي اشغالي و ماجراي ديرياسين، در سال 1949م از طرف بيشتر كشورها به رسميت شناخته شد و در همان سال به

عضويت سازمان ملل متحد درآمدو پنجاه و نهمين عضو سازمان ملل شد. رژيم شاه هم كه تحت سيطره آمريكا قرار داشت، به بهانه حفظ حقوق اتباع ايراني مقيم اسرائيل در اسفند ماه 1328 رژيم صهيونيستي را به رسمت شناخت. اين اقدام رژيم شاه از طرف فدائيان اسلام محكوم و به شدت مورد انتقاد قرار گرفت. شهيد محلاتي در توضيح اين ماجرا مي گويد:

« مرحوم نواب يك روز بعد از ظهر در مدرسه فيضيه سخنراني كرد و گفت: اگر مي خواهيم اسرائيل را ساقط كنيم بايد از تهران شروع كنيم، يعني بايد اول رژيم پهلوي را از بين ببريم تا بتوانيم با اسرائيل بجنگيم. وقتي شهيد نواب ازمدرسه خارج شد او را دستگير كردند و يارانش را هم تعقيب كردند. ولي ما با سر و صدا و تظاهرات، طلبه هاي جوان و داغ را جمع كرديم و رفتيم منزل مرحوم آيت الله خوانساري و گفتيم كه ما مي خواهيم برويم به كمك فلسطينيها و به جنگ اسرائيل. يادم هست كه آنجا دفتري آوردم و شروع كردم به اسم نويسي كه برويم به جنگ اسرائيليها. ولي خوب صدايمان به جايي نرسيد و ما را تعقيب كردند و دستگير كردند و زدند.»

شهيد« محلاتي» به جهت ارتباط با فدائيان اسلام با آيه الله« كاشاني» نيز آشنا شد و پس از بازگشت آيه الله «كاشاني» از تبعيد، خود را به ايشان معرفي نمود. رفت و آمد و ارتباط با ايشان كم كم فزوني يافته تا حدي كه شهيد «محلاتي» به عنوان نماينده ايشان مأموريت يافت تا به شهرهاي مختلف سفر كند. از جمله اين مأموريتها سفر به« آذربايجان» و انتخابات دوره هفدهم بود كه شرح آن را از

زبان خود ايشان نقل كنيم:

« در جريان انتخابات دوره هفدهم كه روابط آيت الله كاشاني با مصدق هنوز خوب بود، به آذربايجان رفتم و چهارماه در آذربايجان ماندنم و به عنوان نماينده از طرف ايشان مأمور شدم در انتخابات شركت كنم. من مقلد مرحوم سيد محمدتقي خوانساري بودم و ايشان اعلاميه دادند كه در انتخابات شركت كنيد. از مرجعمان مجوز شرعي داشتم. من در آنجا هم منبر مي رفتم و هم درباره انتخابات و مسائل مربوط به آن مبارزه مي كردم. هفده روز يا بيشتر در مسجد جامعه تبريز من به زبان فارسي سخنراني كردم و يكي از آقايان هم به نام سيد مرتضي موسي به زبان تركي و از راديو پخش مي شد. بيست و پنج روز در سراب مبارزه كردم تا بهادري را از آنجا بيرون كرديم. به اردبيل، مشكين شهر، مراغه و شهرهاي مختلف آذربايجان رفتم و سخنراني كردم تا انتخابات دوره هفدهم تمام شد. دو گروه در آنجا مبارزه مي كردند. تيپ جبهه ملي و آيه الله كاشاني نقطه مقابل سلطنت طلبها بودند. در انتخابات تبريز نه نفر وكيل مي خواستند كه پنج نفر از ما انتخاب شد، چهار نفر از آنها. اينها ناراحت شدند و روز بعد از رأي گيري سلطنت طلبها ريختند توي مسجد جامع. رئيس شهرباني وقت سرتيپ نخعي و فرمانده لشگر سرلشكر مقبلي بود. اينها سلطنت طلبها را مسلح كرده بودند و ريختند توي مسجد و آنها آمدند براي كشتن من و شروع كردند به تيراندازي به طرف من. من افتادم روي زمين كه تير به من نخورد. يك عده از مردم فرار كردند، يك عده ديگر دور مرا احاطه كردند و به مقابله برخاستند. هدف آنها من

بودم. الحمدلله خدا نخواست و سالم ماندم و مرا از نقطه اي فراري دادند.»

از ميان اسناد موجود در اين رابطه، تنها به سندي كه حاوي گزارش سپهبد يزدانپناه، وزير جنگ به نخست وزير است، اشاره مي كنيم:

« جناب آقاي نخست وزير محترماً رونوشت گزارش تلگرافي فرمانده لشگر 3 تبريز راجع به سخنراني محلاتي نام در مسجد جامع تبريز كه نسبت به مقام سلطنت و عمليات دولت بدگويي و اهانت هايي نموده. ضمناً نامبرده را نماينده آقاي كاشاني معرفي نموده اند. براي مزيد استحضار خاطر عالي به پيوست تقديم مي گردد و تصديق افزا مي گردد بالأخره اشخاصي كه به ولايات رفته و براي اجراي مقاصد سوء، خود را نماينده و فرستاده آقاي كاشاني معرفي مي نمايند، معلوم نيست مقصود و هدفشان چيست و آيا واقعاً از طرف كاشاني فرستاده مي شوند و يا به نام ايشان مي خواهند جلب توجه نموده و رفتار و كردار ناپسند خود را تحميل به اهالي نمايند و در اين مقوع حساس كه تمام اوقات دولت معروف به حسن جريان انتخابات مي باشد كه به صورت خوش خاتمه پذيرد، عدم جلوگيري از رفتار و گفتار اين قبيل اشخاص بيشتر باعث تشنج و تهييج افكار عامه شده و موجبات عدم امنيت را فراهم مي نمايد و عاقبت كار معلوم نيست چه خواهد شد. عليهذا مستدعي است امر فرمايند به طور كلي در اين مورد تصميمات مقتضي اتخاذ گردد تا از اين گونه جريانات به طور مطلوب جلوگيري به علم آيد.

وزير جنگ- سپهبد يزدان پناه

در اواخر سال 1331 حزب توده دست به ماجراجويي جديدي حول محور فردي به نام سيد علي اكبر برقعي زد كه نهايتاً منجر به درگيري و حمله پليس به مردم و طلاب حوزه

علميه شد. شهيد محلاتي تفصيل اين ماجرا را در آخرين مصاحبه خود بيان نموده است:

« يك آقايي به نام سيد علي اكبر برقعي بود كه مشاعرش هم خوب كار نمي كرد. از كساني بود كه شعار صلح مي داد و توده اي ها را تقويت مي كرد و گروه هاي چپ گرا در قم دور او بودند و از طرف دولت مصدق هم آزادي داشت. اين فرد به كنفرانس صلح وين رفته بود. در موقع مراجعت توده اي ها و چپي ها و ملي گراهاي آن روز به استقبالش رفتند و يكسره او را به حرم آوردند. وقتي وارد حرم شدند، شروع كردند به تظاهرات و چند نفري شعار عليه اسلام، قرآن و آيه الله بروجردي دادند. حالا آنها مأمور بودند يا غيره، نمي دانيم ولي اين بار باعث شد كه احساسات مردم برانگيخته شود و در آن زمان من يكي از آنها بودم كه رفته بودم بالاي ديوار همين جلوي صحن و سخنراني كردم. مرحوم تربتي هم سخنراني كرد. بعد هم جلوي در فرمانداري مردم را تحريك كرديم. حرف ما اين بود كه برقعي بايد برود بيرون، ما مي گفتيم فرماندرا بايد جواب بدهد. جواب ندادند، مردم عصباني شدند، آنها گاز اشك آور انداختند كه مردم را پراكنده كنند و درگيري شهرباني با مردم و طلاب آغاز شد. روز قبلش هم يك نفر كشته شده بود كه بردند براي دفن و عده اي هم مجروح شدند، ولي شايع بود كه عدة زيادي كشته شدند. البته يك نفر به نام سرتيپ مدبر از طرف دولت مصدق براي رسيدگي به اين مسئله آمد و جاها را براي كشف جنازه ها بررسي كردند. رفتيم منزل آيت الله بروجردي و چند تا از مخبرين هم از تهران

آمدند و يك مصاحبه اي هم از من در روزنامه ترقي آن موقع چاپ شد.

وقتي رفتيم پيش مرحوم آيت الله بروجردي، ايشان فرمودند: برويد پيش آقاي خميني، برويد پيش ايشان. من اينها را بردم منزل آيت الله خميني و در آنجا ايشان مسائلي را مطرح كردند كه اين قصه بايد رسيدگي شود و بعد هم من مصاحبه كردم. به هر حال چند روز تظاهرات بود و همان موقع سيد علي اكبر برقعي را هم به يزد تبعيد كردند. البته آن موقع نمي دانستيم بعضي ها به كجا و كي وابسته بودند، ولي من الان كه مطالعه مي كنم مي فهمم الان تحليلم غير از دركمان در آن موقع بود، آن موقع ما يك ظاهري را مي ديديم، اما باطنش چيز ديگري بود. يعني ممكن بود بسياري از آن افرادي كه در لباس توده اي ها شعار مي دادند، اينها واقعاً انگليسي باشند يا آمريكايي. آن موقع ما طلبه هاي جوان و داغ بوديم، كسي به قرآن اهانت كرده، به آقاي بروجردي اهانت كرده، ما هم مي گفتيم پدر اينها را در مي آوريم.»

در تاريخ 16 مهرماه 1341 خبر تصويب لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي در هيئت دولت در روزنامه منتشر شد. به موجب اين لايحه قيد اسلام از شرائط انتخاب كنندگان و انتخاب شوندگان برداشته و در مراسم تحليف به جاي قرآن كريم، كتاب آسماني قرار داده شده بود. پس از رسيدن روزنامه ها به قم، مراجع و مقامات روحاني از جمله امام خميني (ره) همان شب جلسه اي در منزل آيت الله شيخ مرتضي حائري تشكيل دادند و به بحث و تبادل نظر پرداختند. در نتيجه هر يك از مراجع تلگرافي به شاه مخابره كردند. شاه در پاسخ تلگرام مراجع، موضوع را به نخست وزير و

دولت محول كرد. شهيد محلاتي در خاطرات خود پس از نقل واقعه انجمنهاي ايالتي و ولايتي به نقش خود در اين ماجرا اشاره مي كند:

« پس از ارجاع موضوع به نخست وزير، امام خميني (ره) يك تلگراف و يك نامه هم براي اسدالله علم نه به عنوان نخست وزير، بلكه آقاي اسدالله علم فرستادند و بايد بگويم كه آن تلگراف را به من دادند و من كارم ديگر از همان موقع شروع شد كه رابط بين ايشان بودم و آقايان قم. در اين مبارزه نوعاً اعلاميه ها را از ايشان مي گرفتم و به تهران مي آوردم. در تهران يك ارگان مخفي داشتيم كه در رأسش مرحوم حاج حسين آقا مصدقي در بازار بود ايشان كاغذ فروش بود و با چاپخانه ها ارتباط داشتند. من اعلاميه ها را مي آوردم و به حاج حسين آقا مصدقي مي دادم و آقاي مصدقي هم مي برد براي چاپ. بعضي اوقات شب تا صبح در چاپخانه بوديم. يك شب هم همان اعلاميه هاي خطاب به اسدالله علم را چاپ مي كرديم. يادم هست كه پليس آمد و چاپخانه چي فوراً با چكش به جان ماشين چاپ افتاد. گفتند: چكار مي كنيد؟ گفت: من بدبختم، من بايد فردا كار كنم و ماشين خراب است، دارم ماشينم را درست مي كنم. مأمور آمد نگاه كرد و در را بست و برگشت. در را باز از پشت قفل كرديم و شروع كرديم به چاپ كردن اعلاميه امام كه پس از توزيع خيلي صدا كرد. ايشان مي فرمودند: وعاظ را جمع كنيد. ما هم اعلاميه هاي ايشان را چاپ مي كرديم و هم كار من اين بود كه ما وعاظ را دعوت مي كرديم و پيغامهاي ايشان را به آنها مي داديم. گاهي كه

ايشان اعلاميه اي مي نوشتند، مي آورديم كه در منبر خوانده شود و خوانده مي شد. حتي در مسجد ارك جلسه اي بود كه اگر شما آن اعلاميه را ديده باشيد، يك اعلاميه تندي بود كه آخر هم الم تر كيف بود و آقاي فلسفي روي منبر گفت: اين را دم بدهيد. همه دم دادند، به هر صورت اين مبارزه اوج گرفت و پيروز شد. در قضيه انجمنهاي ايالتي و ولايتي، دستگاه حاكم آنقدر وحشت كرده بودند كه وقتي دولت تصويب نامة انجمنهاي ايالتي و ولايتي را لغو كرد، متن آن اعلاميه را كه در مورد الغاي آن تصويب نامه مي خواستند منتشر كنند، پيش ازچاپ به من دادند. من رفتم قم و آن را به امام نشان دادم. امام آنرا خواندند، در حالي كه روزنامه ها هنوز چاپ نكرده بودند، بعد تلفني براي آقايان ديگر هم خواندند و گفتند خوب است. ديگران هم قبول كردند، آنوقت در روزنامه ها چاپ شد.»

محلاتي، مجدالدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مجدالدين فرزند علامه فقيه آيت اللَّه العظمى حاج شيخ بهاءالدين محلاتى فرزند عالم جليل حاج شيخ جعفر محلاتى از علماء بزرگ و معروف استان فارس و بالاخص شيراز است كه در سال 1304 شمسى برابر 1345 قمرى در نجف اشرف به دنيا آمده و در خدمت والد ماجدش به شيراز آمده و در بيت شريف محلاتى كه سابقه سيصد ساله دارد پرورش يافته و مقدمات و دروس جديد را خوانده و در سن بيست سالگى در سال 1365 قمرى سال رحلت آيت اللَّه العظمى اصفهان به قم عزيمت نموده و مقدارى از سطوح را در خدمت مرحوم حاج شيخ مرتضى حايرى يزدى و حاج آقا سلطانى بروجردى تكميل نموده و جلد اول كفايه را از

مرحوم حاج سيد زين العابدين كاشانى و جلد دوم را از محضر مرحوم علامه طباطبائى و مرحوم ميرزا محمد مجاهد تبريزى آموخته و مكاسب را از مرحوم حاج شيخ محمدعلى كرمانى استفاده نموده و به درس خارج آقاى محقق داماد و امام راحل و آيت اللَّه العظمى بروجردى شركت و بهره مند شده و شرح تجريد را از مرحوم آيت اللَّه حاج سيد احمد خونسارى فراگرفته است.

در سال 1380 قمرى به شيراز برگشته و به خدمات دينى از اقامه جماعت و ترويج دين در مسجد مولا مسجد آبائى و اجدادى و نيز مسجد ولى عصر عجل اللَّه فرجه الشريف واقع در خيابان داريوش شيراز كه از آثار خير خودشان مى باشد مشغول شده و به واسطه اعتراض و روشن كردن افكار مردم بالخصوص نسل جوان به جنايات رژيم شاه از طرف دولت بازداشت و تبعيد به ايرانشهر بلوچستان و زاهدان شده و پس از چندين ماه آزاد و در نهضت امام راحل و قيام پانزده خرداد با والد ماجدش مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ بهاءالدين محلاتى و خطيب توانا و واعظ برناى شيرازى حاج سيد مجدالدين مصباحى دستگير و به زندان ارتش تهران برده شدند و پس از چند ماه آزاد و به وطن بازگشت باز به خدمات دينى پرداخته تا حال تحرير اين كتاب سال 1412 قمرى و 1370 شمسى اشتغال دارند.

داراى آثار علمى و فرهنگى و اجتماعى مى باشند كه ذيلا مى نگارم.

آثار علمى و باقيات الصالحات ايشان

1- تفسير بعضى از سور قرآنيه.

2- ترجمه كتاب (ثم اهتديت) دكتر تيجانى تونسى.

3- ترجمه كتاب كونوا مع الصادقين دكتر تيجانى.

4- درس عقايد براى دانشگاهى ها.

5- تأسيس خيريه اسلاميه در سال 1343 شمسى.

6- تأسيس مدرسه حضرت ولى عصر

در خيابان نمازى نو (شهيد دستغيب).

7- تأسيس كتابخانه مدرسه امام عصر (ع) كه بيش از بيست هزار جلد كتاب دارد.

داماد معظم ايشان فاضل ارجمند و نويسنده دانشمند جناب حاج سيد حسين مدرسى است كه از افاضل آقازادگان حوزه علميه است كه چندين سال است در دانشگاه واشنگتن امريكا مشغول به تدريس و خدمات دينى مى باشند ادام اللَّه عزهم و توفيقاتهم.

مجدالدين محلاتى بن العلامة الورع آيت اللَّه حاج شيخ بهاءالدين محلاتى شيرازى از علماء فعال و موثر و خدمتگذار معاصر شيراز است.

وى در حدود سال 1346 قمرى ه در شيراز متولد شده و در بيت علم و فضيلت آيت اللَّه محلاتى پرورش يافته و دروس جديد را تا متوسطه خوانده و به تحصيل علوم ادبى و عربى پرداخته و مقدمات و سطوح وسطى را در شيراز نزد والد ماجدش و مدرسين ديگر فراگرفته و مهاجرت به قم نموده و در حوزه علميه سطوح عالى را از اساتيد بزرگ به پايان رسانيده و به درس خارج آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه العظمى شريعتمدارى و آيت اللَّه العظمى خمينى و ديگران حاضر و از دروس فقه و اصول آنان استفاده نموده است مترجم محترم ما (جناب مستطاب حاج آقا مجدالدين محلاتى) با داشتن استعداد فوق العاده به مدارج عاليه علم و كمال رسيده و بر بسيارى از اقران فائق و مشار بالبنان گرديده و بعد از فوت آيت اللَّه العظمى بروجردى به شيراز مراجعت و به خدمات دينى و اجتماعى از قبيل امامت در مسجد حضرت ولى عصر عجل اللَّه فرجه الشريف كه به همت و سعى وى بنا شده و تدريس در مدرسه خان و گفتن تفسير قرآن و تنوير افكار روشنفكران و

نسل جوان پرداخته و خدمات بسيار ارزنده اى نموده است.

آثار و باقيات الصالحات معظم له از بناء و تعمير مساجد در شيراز و حومه آن بسيار است.

و از خدمات اجتماعى ايشان تأسيس درمانگاه بزرگ و مهمى است بنام درمانگاه «ولى عصر» كه براى بينوايان و مستمندان تأسيس نموده و تاكنون هزارها نفر بيمار را به رايگان معالجه و مداوا نموده است.

نگارنده گويد: مترجم محترم كه در ميان روحانيون شيراز و حوزه علميه قم و غيره معروف به فضل و ديانت و در شيراز بسيار موجه و مانند نياكان و اسلاف گرامش مورد علاقه و توجه مردم عالم دوست شيراز است.

در خلال خدماتش سوانحى براى وى پيش آمده كه قهراً قريب دو سال در ايرانشهر بلوچستان و زاهدان و شهر بابك و يزد اقامت داشته و در آنجا هم اشتغال به وظائف روحى خود داشته و در حال حاضر يكى از دانشمندان و علماء نافذ و ممتاز استان فارس و شيراز محسوب مى شود.

ايشان غير از جزوات تقريرات درسى فقه و اصول اساتيد حوزه علميه قم تاليفات ديگرى دارند كه بطبع نرسيده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

محمدي عراقي، محمدباقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدباقر محمدى عراقى مشهور (به حاج آقا بزرگ) ابن مرحوم حجةالاسلام آقا محمد عراقى (متوطن و متوفى و مدفون در كنگاور) ابن المحروم آيت اللَّه الملك العلام آخوند ملا محمدباقر كوهرودى اراكى كه از تلامذه مرحوم شيخنا الانصارى قدس ره و در كتابهاى شخصيت شيخ انصارى و اعيان الشيعه والذريعه و نقباء البشر شرح حال و تصنيفات آن مرحوم اشاره شده است.

مترجم گرامى ما در ماه رجب 1317 قمرى در قريه كرهرود اراك بدنيا آمده و در سال 1336 قمرى در خدمت

مرحوم پدرش به كنگاور (مدفن مرحوم جدش) آمده به تحصيل علوم دينيه از مقدمات و سطوح متوسط فقه و اصول و تفسير قرآن مجيد و غيره پرداخته و علوم مذكوره را از مرحوم والدش فراگرفته.

و در سال 1358 قمرى كه مرحوم والدش در آنجا وفات نموده با داشتن اجازات از مجتهدين و مراجع تقليد قدس اللَّه اسرارهم و كثر اللَّه امثالهم تصدى امور شرعى آن سامان گرديده و تاكنون كه سال 1395 قمريست در آن منطقه به خدمات دينى از اقامه جماعت و ترويج احكام و تفسير قرآن و وظائف ديگر روحى اشتغال دارند.

از باقيات الصالحات آنجناب فرزند فاضل و برومند ايشانست جناب مستطاب حجةالاسلام و فخر الاماثل والاقران آقاى حاج آقا بهاءالدين محمدى كنگاورى كه سالهاى متمادى مقيم حوزه علميه قم بوده و از محضر آيات عظام و مدرسين كرام بالاخص مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه العظمى شريعتمدارى و آيت اللَّه العظمى موسوى مدظله استفاده فقه و اصول نموده تا در چند سال قبل كه بنابر دعوت عده اى از اهالى كرمانشاه رحل اقامت به آن سامان افكنده و به اقامه جماعت و تبليغ دين و خدمات روحى اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

محمدي عراقي، محمود

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمود محمدي عراقي

محل تولد : كنگاور

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1331/1/1

زندگينامه علمي

حجت الاسلام والمسلمين محمود محمدي عراقي در سال 1331 در خانواده اي روحاني ، با تقوا و اهل علم در كرمانشاه ديده به جهان گشود؛ جد بزرگ وي مرحوم حاج آقا بزرگ محمدي عراقي كه از حوزه علميه اراك برخاسته و بدين لحاظ به محمدي عراقي شهرت پيدا كرده بود، از

بزرگان علم و معرفت بود كه به دستور مرجع تقليد بزرگ زمان، مرحوم شيخ مرتضي انصاري (ره) به كرمانشاه عزيم پدر وي، حجت الاسلام والمسلمين بهاء الدين محمدي عراقي نيز پس از سالها خدمت به ساحت علم و معرفت و مردم خطه كرمانشاه در سال 1360 به شهادت رسيد.محمدي عراقي، پس از طي تحصيلات عمومي در كرمانشاه جهت تكميل تحصيلات علوم ديني به شهر قم عزيمت كرد و همزمان با تحصيلات جديد، در به ثمر رسيدن پيروزي انقلاب تلاش هاي قابل توجهي كرد.وي در دوران تحصيل از محضر انديشمنداني نظير شهيد آيت الله دكتر بهشتي، شهيد آيت الله قدوسي و جمعي ديگر از بزرگان علم و ادب بهره اي وافر برد و علاوه بر علوم متداول در حوزه هاي علميه، به صورت تخصصي در حوزه فلسفه و علوم قرآني مدارج علمي را طي كرد.محمدي عراقي پس از پيروزي انقلاب و سازماندهي فعاليتهاي اجتماعي و قبول مسئوليت هاي مختلف در نهادهاي انقلاب اسلامي، به فعاليتهاي علمي و پژوهشي روي آورد.وي در شكل گيري دفتر همكاري حوزه و دانشگاه مشاركت داشته و چندين سال مسئوليت اين دفتر و سرپرستي گروه جامعه شناسي را بر عهده داشت. نمايندگي حضرت امام در سپاه پاسداران نمايندگي رهبري در دانشگاه تهران و عضويت در شوراي نظارت بر صداوسيما از ديگر سوابق او است.محمدي عراقي همچنين براي سالها رياست سازمان تبليغات اسلامي را بر عهده داشت و پس از آن، براي دو دوره و به مدت شش سال رئيس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي شد. او در حال حاضر با حكم مقام معظم رهبري عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي و نيز، عضو شوراي عالي

نمايندگان ولي فقيه در دانشگاهها است.

محمدي، ابوالقاسم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابوالقاسم بن مرحوم آيت اللَّه محمدى از علماء محترم معاصر گلپايگانست.

وى در ربيع المولود 1325 ق در قريه اسفرنجان ديده بدنيا گشود و بعد از طى دوران كودكى و تحصيل مختصرى از مقدمات رهسپار اصفهان شده و در خدمت اساتيد آن محيط دانش مفذمات و سطح را فراگرفت و در سال 1307 شمسى به نجف اشرف مشرف و در آن محيط نورانى در خدمت مرحوم آيت اللَّه مشكينى و مرحوم آيت اللَّه عراقى و آيت اللَّه العظمى اصفهانى رضوان اللَّه عليهم اشتغال به تحصيل داشت و بعد از هفت سال در سال 1314 شمسى با دريافت اجازه اجتهاد از محضر مبارك آيتين عراقى و اصفهانى طاب اللَّه ثراهما به ايران مراجعت و چند سالى در خدمت پدر به انجام وظائف دينى و اجتماعى مشغول بود تا در سال 1320 شمسى نعمت وجود پدر را از دست داده و از آن تاريخ شخصاً با اتكال به لطف خدا او توسل به ذيل عنايت حضرت سيدالشهداء عليه السلام متصدى حفظ نظام امور دينى و خدمات اجتماعى اين منطقه گرديد.

و با اينكه از سال 1322 برحسب دعوت كه اهالى شهر گلپايگان از او نمودند موفق شد كه در محيط به اقامه جمعه و جماعت بپردازد و نماز جمعه كه سالها بود از آن محيط متروك و مهجور بود زنده نموده و بپاى بدارد و توانست كه مسجد جامع تاريخى و باعظمت اين شهر را كه متروك و مهجور و مخروبه بود افتتاح نمايد و آن را معمور و مورد استفاده كامل قرار دهد.

مع ذلك محل سكونت خود را تغيير نداد و در موطن پدرى خود زندگى مى كرد تا

عاقبت كثرت احتياج مردم شهر بوجود او با عوامل ديگر ايجاب نمود كه به شهر منتقل شود و در چند سال قبل اين اقدام را نمود و به شهر منتقل شد و جميع اوقات زندگى خود را در اختيار مردم شهر و دهات گلپايگان قرار داد و مسجد جامع را به صورت بسيار جالبى معمور و مجهز نمود و آن را پايگاه برازنده اقامه جمعه و جماعت اين محيط كرده و آيت اللَّه حايرى گلپايگانى در مورد اين موفقيت اين چند شعر ذيل سرودند.

مسجد مزبور از هر جهت مجهز و داراى كتابخانه نفيسى است كه در رديف مساجد معمور درجه اول ايران مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

محمدي، رحيم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رحيم محمدي

محل تولد : دره شهر ايلام

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

در سال1341در مركز بخش بدره از توابع استان ايلام در خانواده اي متدين و كشاورز به دنيا آمدم و به دليل مشكلات معيشتي در سن 4 سالگي به همراه خانواده به خرمشهر مهاجرت نموديم و تا سال 1358 درآنجا مانديم. با شروع جنگ تحميلي در حالي كه تمام دارايي و خانه و كاشانه خود را از دست داده بوديم مجدداً به موطن اصلي خود يعني ايلام بازگشتيم و در سال 1359 وارد حوزه تازه تأسيس شهرستان دره شهر شدم و در كنار درس دبيرستان به تحصيل در آن حوزه مشغول بودم. اساتيد اينجانب در آنجا امام جمعه محترم جناب آقاي صالحي و مرحوم فقيهي افغاني بودند. در سال 1360 به حوزه علميه المهدي اراك تحت نظر حضرت آيت الله شيخ ابوالفضل خوانساري امام جمعه وقت اراك وارد شدم و

در آنجا ضمن تحصيل علوم روز حوزوي و حفظ قرآن و حفظ اشعار سيوطي و... به تدريس در سطوح پايينتر حوزه در همان حوزه مباركه و در حوزه علميه حاج محمد ابراهيم و حاج آقاضياء اراك مشغول بودم و در اواخر سال 1363 وارد حوزه مباركه قم شدم و در طي تحصيل و تدريس هيچ وقت ارتباطم با جبهه و جنگ و وعظ و خطابه و منبر قطع نشد.

در جنگ تحميلي مجروح شدم و تا مرز شهادت نيز پيش رفتم اما لياقت آن برايم حاصل نشد در حوزه مباركه قم ضمن تحصيل هيچ وقت از تدريس در سطوح مختلف غافل نبودم و سعي بر آن داشتم يا در مطالعه باشم يا مباحثه يا تحصيل يا تدريس و دل مشغولي اي جز اين نداشتم. هميشه يك ساعت يا بيشتر قبل از طلوع فجر بيدار بودم و بسيار پا بند به اداي واجبات و مستحبات و پرهيز از مكروهات داشتم، كه متأسفانه هم اكنون آن حالات آنچنان كه بايد وجود ندارد و غبطه آن ايام را مي خورم. در حوزه اراك سيوطي و مغني و مختصر و قسمت عمده اي از مطول و معالم را نزد آقا شيخ مهدي عظيمي خواندم و تحرير الوسيله حضرت امام(ره) را نزد آقاي رجايي و گلستان سعدي را نيز نزد آقاي خوش گفتار و حفظ قرآن را نيز تحت نظارت آقاي هجرتي و تاريخ اسلام و اعتقادات را نيز نزد مرحوم آقاي شيخ محمدحسن خوانساري و حاشيه حاج ملا عبدالله و المنطق مرحوم مظفر را نيز نزد آقاي فرجي و عظيمي تلمذ نمودم در حوزه مباركه قم شرح لمعه را نزد حضرات آيات و

حجج اسلام الهامى، وجداني فخر، راستي كاشاني و نكونام و اصول فقه را نزد آقاي حسيني بوشهري و رسائل را نزد آقاي اعتمادي و مكاسب را نزد آقاي ستوده و دوزدوزاني و پاياني و كفايه را نزد آقاي اعتمادي و قسمتي را نزد آقاي گنجي گذراندم. اساتيد درس خارج فقه و اصول اين حقير حضرات آيات مكارم شيرازى، وحيد خراسانى، تبريزي و فاضل لنكراني(ره) بودند.

دوره چهار ساله تخصصي علم كلام اسلامي را در موسسه امام صادق(ع) در سال 1374 به پايان بردم در اين دوره اسفار را نزد آيت الله دكتر بهشتى، سبحانى، گرامي و نهاية الاصول را نزد آقاي فياضي و اشارات و تنيهات ابن سينارا نزد استاد گرامي و ممدوحي و سبحانى و شناخت مكتب ماترياليسم و نظرية المعرفه و كشف المراد را نزد آيت الله سبحانى و قسمتي را نزد آيت الله دكتر بهشتي و مسائل جديد كلامي را نزد استاد ملكيان و مباحث توحيد و شرك در قرآن و نهج البلاغه و مباحث مربوط به امامت و اصالة الفطرة و... نزد استاد رباني گلپايگاني تلمذ نمودم. در مدرسه حضرت بقية الله حاجي آباد لك ها صبح ها به تدريس ادبيات عرب و منطق و لمعه و عصرها در مدرسه حضرت آيت الله گلپايگاني به تدريس مكاسب و كفايه مشغول بودم و در سال 1377 با شركت در امتحان اجتهاد توسط شوراي نگهبان و وارد شدن در مجلس خبرگان رهبري به عنوان نماينده استان ايلام به ايفاي وظيفه مشغول شدم و همچنان تدريس در حوزه مباركه قم در سطح كفايه و خارج فقه و اصول در يكي از مدرس هاي حرم مطهر و مدرسه خان

را ادامه دادم و هيچوقت به خود اجازه ترك تدريس و تحصيل را نداده و نمي دهم و اميدوارم در اين راه در حالي كه خداوند از اين بنده حقيرش راضي باشد جهان را ترك نمايم. در طول مدت حضور در حوزه دست نوشته هايي فراهم شده كه صلاح ندانسته ام چاپ شوند و يا هزينه آنها نبوده و اميدوارم آنچه خير است همان اتفاق بيفتد به مدت چندين سال است كه در دانشگاه مشغول تدريس هستم تا بدين وسيله ارتباطم با فرهيختگان غيرحوزوي و دانشجويان قطع نشود و در تأسيس بعضي ساختمان هاي دانشگاه آزاد اسلامشهر نيز كمك هاي فراواني نمودم و در سال امام علي(ع) به اتفاق دو نفر از دوستان به نام هاي آقايان حجت الاسلام علي انصاري نيا و پيمان به تأسيس مجمع جهاني شيعه شناسي اقدام نموديم كه هم اكنون تحت مديريت آقاي انصاري به فعاليت هاي خود ادامه مي دهد. جزاه الله خير الجزاء.

محمدي، عبدالله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالله محمدي

محل تولد : اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/1/1

زندگينامه علمي

وي در سال 1338 در يك خانواده روحاني فرهنگي در اصفهان چشم به جهان گشود . به دليل ذوق سرشار و استعداد استثنايي دوران تحصيلات ابتدايي را در حالي به اتمام رساند كه بخشي از دروس ابتدايي حوزوي را در محضر آيت الله والدش فرا گرفته بود . بلافاصله وارد حوزه علميه اصفهان و پس از دو سال وارد حوزه علميه قم شد و با جديت و سرعت و پيشرفت چشمگير دروس حوزوي را نزد اساتيد برجسته حوزه علميه قم و در فصل تابستان در اصفهان مي آموخت . تحصيلات كلاسيك را همزمان و در عرض دروس

حوزوي پي گيري كرد تا موفق به اخذ درجه دكتري تخصصي گرديد . در سال 1369 بنا به تاييد مراجع تقليد و اساتيد دروس خارج فقه و اصول حوزه علميه قم و شهادت مكتوب آنها در امتحان دروس خارج شركت كرد و بنا به تاييد هيئت ممتحنين موفق به اخذ مدرك رسمي اتمام دوره اول خارج فقه و اصول شد . ايشان از آن تاريخ تا كنون عليرغم پذيرش مسؤوليت هاي فرهنگي اجرايي چندين سال ديگر از درس خارج اساتيد برجسته حوزه قم و تهران استفاده مي نموده است .

دكتر محمدي اصفهاني در سال 1375 موفق به اخذ مدرك دكتراي تخصصي از واحد علوم و تحقيقات تهران در رشته عرفان اسلامي گشت .عنوان رساله دكتراي وي كه با درجه عالي پذيرفته شده است ، ختم ولايت مي باشد .در متون عرفاني با تكيه بر آراء شيخ اكبر محي الدين بن عربي و عنوان پايان نامه كارشناسي ارشد ايشان سير تكاملي نگارش منطق الطير در اسلام از شيخ الرئيس ابو علي سينا تا عطار نيشابوري است .ايشان علاوه بر طي دروس رايج حوزه علميه از محضر اساتيد بزرگ حوزه و دانشگاه ، در دروس فلسفه و حكمت ، اخلاق ، تفسير ، عرفان نظري و عملي ، هيئت و نجوم ، دوره تخصصي مديريت خلاق مكالمه زبان هاي انگليسي و عربي طي ساليان متمادي بهره گرفت .

دكتر محمدي اصفهاني از سال 1350 تا كنون و حتي در دوره هاي مسؤوليت فرهنگي اجرايي به طور مستمر اشتغالات علمي ، تحصيلي ، تدريسي ، پژوهشي و تاليفي در حوزه هاي علميه ، مراكز آموزش عالي تخصصي و

دانشگاه هاي قم ، تهران و بعضي از شهرهاي بزرگ كشور را داشته اند .اهم مواد تدريس توسط ايشان در دانشگاه ها و حوزه ها در طي 25 سال گذشته به اين شرح است :ادبيات ، منطق ، اصول فقه ، فقه (لمعتين و مكاسب محرمه) ، فلسفه (بدايه و نهايه علامه) ، عرفان (فتوحات مكيه ابن عربي و نمط نهم اشارات و تنبيهات ابو علي سينا در عرفان ، احكام (نبراس ملا هادي سبزواري) ، بررسي اديان (اديان شناسي) ، تعليم و تربيت ، مشاوره خانواده ، تفسير ، روان شناسي ، علم النفس ، قرائت و درك متون عرفاني سير و سلوك اسلامي ، فلسفه اخلاق ، كلام تخصصي ، جغرافيايي سياسي جهان اسلام و ... .دكتر محمدي اصفهاني تا كنون حدود يك صد رساله دانشگاهي را در مقطع كارشناسي ارشد يا دكتري به عنوان استاد راهنما يا مشاور به عهده داشته است كه در مراكز دانشگاهي يا مراكز آموزش تخصصي دفاع شده است .ايشان علاوه بر تدريس رسمي خود در دانشگاه ها و حوزه ها در طي ده سال گذشته در درس هاي خصوصي خود به تربيت شاگردان عرفاني خود همت گماشته است و جمع كثيري از جوانان دختر و پسر از محضر وي عرفان ناب اسلامي را شناخته و آن را از انحرافات صوفيه و مدعيان عرفان تميز داده اند و به سير و سلوك مشروع و منطبق با معارف شيعه پرداخته اند .

محمدي، محمدعلي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدعلى محمدي

محل تولد : همدان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1337/1/1

زندگينامه علمي

حقير در سال 1337 در همدان متولد

شدم، پس از فراگيري قرآن مجيد و برخي از كتب متداول آن روز در مكتب خانه هاي رايج آن زمان پرداخته سپس در دبستان تا كلاس پنجم ابتدايي را سپري كرده. در سال 1355 وارد حوزه علميه قم شدم، ادبيات عرب، معاني بيان و منطق را از محضر اساتيدي از جمله استاد مدرس افغاني استفاده نمودم، معالم الاصول، اصول فقه مظفر، شرح لمعه نيز از اساتيد دروس فقه در آن زمان فرا گرفتم، فلسفه را در حد بدايه الحكمه و نهايه الاحكمه از محضر استاد فياضي شرح منظومه را از استاد گرامي و انصاري شيرازى، بهره گرفتم اسفار را از محضر استاد حسن زاده آملي و جوادي آملي فرا گرفتم.وسايل را از محضر استاد اعتمادي و ديگر بزرگان استفاده كردم. مكاسب و كفايه را بيشتر از محضر استاد ستوده بهره گرفتم. سپس در درس خارج در محضر اساتيدي بوده و هستم كه نوشته شده است. در كنار تحصيل حوزوي تحصيلات كلاسيك را تا سوم نظري ادامه دادم سپس با پذيرش در كنكور تربيت مدرس دانشگاه قم مدرك كارشناسي ارشد را دريافت كردم. و طبق رسم رايج در حوزه ها در فرصت هاي مناسب تبليغ را وظيفه خود ديده از آن غفلت و دريغ نكردم، در مواقع لزوم مناطق محروم كشور را جهت تبليغ مسايل اسلامي برگزيدم. تدوين و نوشتن را طبق توصيه اساتيد بزرگ غنيمت شمرده، در مواردي كه احساس وظيفه مي نمودم از همكاري با نهادهاي مرتبط با نظام مقدس جمهوري اسلامي كوتاهي نمي نمودم از جمله همكاري با گروه تاريخ اسلامي مركز تحقيقات سپاه، دفتر تبليغاتي اسلامي سازمان تبليغات اسلامي و ... و

اينك نيز در خدمت مركز تحقيقات فقهي قوه قضاييه مي باشم.

محمدي، مسلم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مسلم محمدي

محل تولد : اردل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1352/1/1

زندگينامه علمي

پس از گذراندن دوران تحصيلي مدرسه در سال 1365تا سال1370سطوح مقدماتي را د رحوزه هاي علميه استان چهار محال و بختياري گذراندم. از سال 1370تا كنون در حوزه علميه قم هستم و دروس سطح تا خارج را گذراندم. و در سال 1379وارد رشته تخصصي كلام و فلسفه سطح 4شدم و اكنون د رحال تدوين مراحل پاياني پايان نامه آن مي باشم كه با عنوان (نسبيت گرائي اخلاق از ديدگاه مكاتب اخلاقي غرب و روشنفكران مسلمان ) نوشته شده است .مدتي در مركز مطالعات حوزه به پرسشهاي ارسالي پاسخ مي دادم و در مجله صباح وابسته به آن مجموعه نيز برخي مقالات از بنده چاپ شده، همچنين مقالاتي د رحوزه مسائل اجتماعي و سياسي در نشريات و روزنامه هاي كشور به چاپ رساندم. از سال 1381تا سال 1383مسئول نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه علوم پزشكي ايلام د رحال خدمت بودم كه در همان سال اول به عنوان مسئول نمونه كشوري معرفي گرديدم .

لازم به ذكر است از سال 1368تاكنون فعاليتهاي تبليغى در مدارس ،مناطق عشايري ،روستاها ،نيروهاي نظامي و دانشگاههاي سراسر كشور به انجام رسانده ام. الان نيز به عنوان مشاور سردبير و دبير تحرير مجله علمي پژوهشي نشريه انديشه نوين ديني به فعاليت علمي مشغول هستم. لازم به ذكر است كه سطح مجله از نظر علمي ويژه اساتيد دانشگاه و محققين كشور مي باشد. از نظر فعاليت هاي علمي از سالهاي اول

طلبگي تا الان به تدريس دروس حوزه از صرف و نحو ،منطق وفلسفه تدريس داشته ام،هم د رحوزه هاي شهرستان و هم قم . و علاوه بر اينها در مركز جهاني علوم اسلامى مدتي تدريس كردم .همچنين مدتي د رسال1372مدير داخلي مدرسه علميه شهر قصر شيرين بوده ام. از سال 1381تا1383 تدريس در دانشگاههاي علوم پزشكي و آزاد اسلامي ايلام را عهده دار بودم و سال1384تربيت معلم شهيد رجائي تهران و ترم قبل والان دانشگاه قم ،و همچنين در ترم گذشته و همچنين جهت ترم آينده دانشگاه تهران (ميدان انقلاب) تدريس به عهده گرفته ام .

محمودي، اميرملك

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

امير ملك محمودي

محل تولد : اليگودرز

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1351/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب امير ملك محمودي فرزند جواد شماره شناسنامه: 1347 متولد 1351 صادره از اليگودرز لرستان پس از تحصيلات دوره راهنمايي در روستاي «مغانك سفلي» از توابع شهرستان اليگودرز در سال 1368 وارد حوزه علميه قم شدم و در كنار دروس حوزوي به درس هاي كلاسيك نيز ادامه دادم و نيز كلاسهاي كامپيوتر، ورزش، نويسندگي، روش تحقيق و نگارش، دوره هاي تربيت مربي كودكان و نوجوانان، دوره تربيتي مربي قرآن و مهارتهاي تبليغ و تخصصي تبليغ را نيز با موفقيت طي نمودم.

در كنار تحصيل با جديّت و در حدّ توان به تبليغ علوم اسلامي در سطح شهرستانها مساجد، روستاها، مدارس، دبيرستان ها، دانشگاهها، زندانهاي مختلف در سراسر كشور پرداخته و سپس به عشق و علاقه اي كه به نوشتن داشتم از سال 1360 تاكنون به كارهاي مقاله نويسي و نوشتن ادامه داده كه در سال 1374 با جديت به

كار چاپ و نشر روي آوردم كه تاكنون به لطف الهي توفيق داشته ام بيش از پنجاه اثر در زمينه هاي مختلف: ديني، اجتماعي، خانوادگي، روان شناسي، جوانان تأليف نمايم.

اكثر كتب اينجانب به بيش از بيست بار تجديد چاپ شده اند و بعضي از تأليفات اينجانب در سطح كشور در وزارت خانه هاي مختلف و ساير مراكز به صورت كتاب مسابقه انتخاب شده است و فعلاً نيز با عنايت باري تعالي و عشق و علاقه اي كه به كار علمي، پژوهشي و تأليف دارم با تمام توان مشغول به كار نوشتن و تأليف هستم.

محمودي، حسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسن محمودي

محل تولد : كرج

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1356/1/1

زندگينامه علمي

. اينجانب حسن محمودي متولد1356درمحمدشهر كرج مي باشم درسال 1376بواسطه اشنايي بااقاي محسن عباسي راهي حوزه علميه اصفهان شدم ودرانجا از محضر اساتيد بزرگوارچون ايت الله مظاهري وايت الله ناصري دولت ابادي وايت الله مهدوي وحجج اسلام اقايان عبوديت وكشكولي ومعمارمنتظرين وديگربزرگان بهرهها بردم

محيطي اردكاني، احمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احمد محيطي اردكاني

محل تولد : اردكان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1335/1/1

زندگينامه علمي

درارديبهشت 1335 ﻫ.ش در شهر اردكان در يك خانواده مذهبي و روحاني متولد شدم بعد از اتمام دوره سيكل به پيشنهاد پدر بزرگوارم و علاقة شديدي كه به علوم اسلامي داشتم به مدرسه علميه اردكان وارد شدم در سال 1352 ﻫ.ش به قم آمدم و در مدرسه حقاني (منتظريه) كه زير نظر شهيد دكتر بهشتي (ره) و سيد قدوسي(زه) اداره مي شد به تحصيل مشغول شدم.ادبيات و معاني بيان و مقداري از شرح لعمه و منطق مظفر را در آنجا زير نظر اساتيد مجرب چون حجت الاسلام امينى، و آيت الله احمد جنتي (عضو محترم شوراي نگهبان) و حجت الاسلام حائري شيرازي «امام جمعه محترم شيراز» خواندم.درمدّت چهار سال كه در مدرسه حقاني بودم ، درسهاي اخلاق شهيد قدوسي و درس هاي عقائد حجت الاسلام حائري شيرازى، بسي را راهگشا و سازنده بود.در سال 1357 و اوجگيري انقلاب اسلامي چند ماهي در شهر اردكان با پخش اعلاميه ها و كمك در برپايي راهپيمائي ها و پخش نوارهاي سخنراني امام خميني(ره) بنيانگذار جمهوري اسلامى، حضور فعال داشتم.با پيروزي انقلاب شكوهمند ايران در

22 بهمن 1357 دوباره به حوزه علميه قم آمده و مشغول تحصيل گرديدم. و از اساتيد برجسته قم در اصول و فقه و تفسير قرآن وفلسفه بهره بردم ، بيش از سي سال است كه در ايام تبليغي (دهه محرم و صفر و ماه مبارك رمضان) در شهرها و روستاها و بخش هاي مختلف به امر مهم تبليغ پرداخته و چند سالي در ايام تعطيل تابستان در مدرسه علميه اردكان به تدريس مقدمات و معالم و باب رابع مغني مشغول بوده در ضمن در سپاه پاسداران اردكان و پادگاه ولي عصر(عج) به امر آموزش معارف مشغول بودم.در طول هشت سال دفاع مقدس هر سال 20 روز به جبهه ها حق عليه باطل اعزام و به امر تبليغ پرداختم كه پنج نوبت آن در دفتر تبليغات ثبت شده است در مدت ده سال كه در درس خارج فقه و اصول استاد آيت الله صالحي مازندراني(رحمة الله عليه) شركت داشتم.به پيشنهاد استاد روزي دو ساعت براي تدوين درسي هاي خارج ايشان در فقه و اصول با استاد همكاري نموده و نوشته هاي استاد را بازنويسي و منبع يابي نموده كه به حمد الله 3 جلد كتاب فقه به نام «مفتاح البصيرة» و چند جلد اصول به نام «مفتاح الاصول» به زيور طبع آراسته شد.در اين اواخر بيش از هفت سال است كه در دانشكده شهيد محلاتي به اقامه نماز جماعت مشغول مي باشم و بين نماز مغرب و عشاء احاديثي از پيامبر صلي الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام بيان گرديد كه در دو جزوه چهل حديث به چاپ رسيدبه لطف خداوند متعال در

اين سال هاي اخير موفق شدم همراه تحصيل چند كتاب را به رشته تحرير در آورم كه سه جلد از آن ها به نام هاي « درارة ابن اعين» و« سبز پوشان» و «نوروز در نگاه شريعت» به زيور طبع آراسته گرديد. و دو كتاب ديگر آماده چاپ است به نام«سيماي اردكان» و «سيماي يزد»و بيش از چهل مقاله در موضوعات مختلف در روزنامه و مجله و ماهنامه و فصل نامه هاي مختلف به چاپ رسيده است.

محيطي اردكاني، احمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احمد محيطي اردكاني

محل تولد : اردكان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1335/1/1

زندگينامه علمي

درارديبهشت 1335 ﻫ.ش در شهر اردكان در يك خانواده مذهبي و روحاني متولد شدم بعد از اتمام دوره سيكل به پيشنهاد پدر بزرگوارم و علاقة شديدي كه به علوم اسلامي داشتم به مدرسه علميه اردكان وارد شدم در سال 1352 ﻫ.ش به قم آمدم و در مدرسه حقاني (منتظريه) كه زير نظر شهيد دكتر بهشتي (ره) و سيد قدوسي(زه) اداره مي شد به تحصيل مشغول شدم.ادبيات و معاني بيان و مقداري از شرح لعمه و منطق مظفر را در آنجا زير نظر اساتيد مجرب چون حجت الاسلام امينى، و آيت الله احمد جنتي (عضو محترم شوراي نگهبان) و حجت الاسلام حائري شيرازي «امام جمعه محترم شيراز» خواندم.درمدّت چهار سال كه در مدرسه حقاني بودم ، درسهاي اخلاق شهيد قدوسي و درس هاي عقائد حجت الاسلام حائري شيرازى، بسي را راهگشا و سازنده بود.در سال 1357 و اوجگيري انقلاب اسلامي چند ماهي در شهر اردكان با پخش اعلاميه ها و كمك در برپايي راهپيمائي ها و پخش

نوارهاي سخنراني امام خميني(ره) بنيانگذار جمهوري اسلامى، حضور فعال داشتم.با پيروزي انقلاب شكوهمند ايران در 22 بهمن 1357 دوباره به حوزه علميه قم آمده و مشغول تحصيل گرديدم. و از اساتيد برجسته قم در اصول و فقه و تفسير قرآن وفلسفه بهره بردم ، بيش از سي سال است كه در ايام تبليغي (دهه محرم و صفر و ماه مبارك رمضان) در شهرها و روستاها و بخش هاي مختلف به امر مهم تبليغ پرداخته و چند سالي در ايام تعطيل تابستان در مدرسه علميه اردكان به تدريس مقدمات و معالم و باب رابع مغني مشغول بوده در ضمن در سپاه پاسداران اردكان و پادگاه ولي عصر(عج) به امر آموزش معارف مشغول بودم.در طول هشت سال دفاع مقدس هر سال 20 روز به جبهه ها حق عليه باطل اعزام و به امر تبليغ پرداختم كه پنج نوبت آن در دفتر تبليغات ثبت شده است در مدت ده سال كه در درس خارج فقه و اصول استاد آيت الله صالحي مازندراني(رحمة الله عليه) شركت داشتم.به پيشنهاد استاد روزي دو ساعت براي تدوين درسي هاي خارج ايشان در فقه و اصول با استاد همكاري نموده و نوشته هاي استاد را بازنويسي و منبع يابي نموده كه به حمد الله 3 جلد كتاب فقه به نام «مفتاح البصيرة» و چند جلد اصول به نام «مفتاح الاصول» به زيور طبع آراسته شد.در اين اواخر بيش از هفت سال است كه در دانشكده شهيد محلاتي به اقامه نماز جماعت مشغول مي باشم و بين نماز مغرب و عشاء احاديثي از پيامبر صلي الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام

بيان گرديد كه در دو جزوه چهل حديث به چاپ رسيدبه لطف خداوند متعال در اين سال هاي اخير موفق شدم همراه تحصيل چند كتاب را به رشته تحرير در آورم كه سه جلد از آن ها به نام هاي « درارة ابن اعين» و« سبز پوشان» و «نوروز در نگاه شريعت» به زيور طبع آراسته گرديد. و دو كتاب ديگر آماده چاپ است به نام«سيماي اردكان» و «سيماي يزد»و بيش از چهل مقاله در موضوعات مختلف در روزنامه و مجله و ماهنامه و فصل نامه هاي مختلف به چاپ رسيده است.

مخبر، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عباس مخبر (امام جمعه دزفول) در سال 1307 شمسى در دزفول متولد شده و در شهر خون و قيام و مقاومت در برابر دشمن پرورش يافته و مقدمات و سطوح و خارج فقه و اصول را از محضر اساتيد و آيات عظام زير استفاده نموده تا به رتبه اى از علم و دانش و حديث رسيده است.

1- آيت اللَّه معزى دزفولى

2- آيت اللَّه حاج شيخ منصور سبط شيخ انصارى

3- آيت اللَّه نبوى دزفولى (ره)

مرحوم خبر از دانشمندان و گويندگان مجاهد و مبارز استان خوزستان به ويژه شهرستان دزفول بوده و با بيان گرم مردم را سوق به انقلاب داده و خود سنگرى براى به ثمر رسيدن انقلاب بود و همواره پيش قافله و پيش آهنگ مردم مقاوم آن سامان بوده و جدا كه زير توپ و موشك عجيب استقامتى نمود.

و چندى هم امام جمعه اين شهرستان بود و هرگز اين سنگر را رها نكرد تا در سال 1410 قمرى كه از دنيا رفته و به اولياء حق پيوست.

آثارى از تأليفات خود گذارده كه از نظرتان مى گذرانم.

1-

قاموس الفقه

2- شرح دعا مكارم الاخلاق به اسم مدينه فاضله

3- امام سجاد (ع) سخنرانى يك ماه رمضان در جامعه اهواز

4- راهنما و فلسفه حج

5- شاگردى در مكتب استاد

6- آغاز دانش

7- روش نوين در فلسفه

8- ارمغان شهيد ترجمه مسكن الفواد و غير اينها.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

مختاري ، روح الامين

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن شمس الدين محمد بن سيد محمد رضا مختارى نائينى اصفهانى.

فاضل صالح، و واعظ كامل، مؤلف: «تأويل الآيات». وى از ائمه ى مسجد جامع جديد عباسى بوده است. سال وفاتش معلوم نيست. از معاصرين صاحب رياض العلماء است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

مختاري، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي مختاري

محل تولد : تيران كرون اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/9/2

زندگينامه علمي

از سال 1351 وارد حوزه علميه قم، مدرسه المهدي زير نظر آيت الله گلپايگاني شدم و از اساتيد آنجا مثل حضرات آيات مرحوم آيت الله تقوي اشتهاردى، حسن امينيان، و... و اساتيد حسين مظاهري ، مرتضي مقتدايى، حسن تهرانى، رضا استادى، نجفي شهرضايى، عالمى، غلامرضا صلواتي ، و ... بهره بردم. پس از پيروزي انقلاب اسلامي علاوه بر استفاده از اساتيد نامبرده، از اساتيدي چون آيات مصباح يزدى، خزعلى، جوادي آملى، جعفر سبحاني ، يحيي انصاري شيرازى، مرحوم سيد رضا صدر، طاهرشمس، سيد مصطفي محقق و سيد علي محقق، آيت الله العظمي گلپايگاني و بسياري از مراجع حاضر بهره برده، و درسهاي رايج حوزه، نظير، فقه، اصول،رجال، تفسير، منطق، فلسفه و ... را بسان ساير طلاب خواندم. در فصل تابستان و تعطيلي حوزه قم، اكثرا به حوزه هاي علميه ساير شهرستانها مي رفتم و به درس يا تدريس مي پرداختم مثل حوزه علميه فيروز آباد فارس حدود 4 سال، خوانسار، حدود 5 سال، و دو سال 1356 و 1357 فصل تابستان در مدرسه نيم آور اصفهان تحت نظر و اشراف آيت الله ناصري اصفهاني بودم. و از اساتيد حوزه اصفهان از جمله آيت الله ناصري (درس لمعه) بهره مي بردم.با شروع

دوره هاي تخصصي تفسير و علوم قرآن، كلام و... در حوزه علميه قم، حقير در اولين دوره تفسير علوم قرآن شركت كردم و تاكنون بخش عمده تلاش هايم در خدمت قرآن كريم و تفسير است. در اولين دوره دانشگاه قم (آن زمان به نام مدرسه عالي قضايي و تربيتي طلاب) و نيز اولين دوره دانشگاه تربيت مدرس شعبه قم مقطع فوق ليسانس كه آن زمان در دارالشفاء تاسيس شد شركت كردم و قبول شدم ولي حوزه علميه را ترجيح دادم. ضمن تحصيل هرگاه موقعيتي مناسب بوده است به تدريس ادبيات، فقه، عقايد، علوم قرآن، علوم حديث و تفسير پرداخته ام. بيش از ده سال است از طرف چند مركز علمي و فرهنگي به كتابشناسي و داوري و ارزيابي كتاب ، مقاله و ... اشتغال دارم. و يكي از تخصصهاي حقير، همين داوري كتاب است. اكنون عمدتاً به تاليف و تصحيح و يا مسافرتهاي تبليغي اشتغال دارم. موضوع مقالاتم به اقتضاي زمان و نياز، و يا سفارش دهندگان در تفسير، ترجمه از عربى، اخلاق، مسائل فرهنگي و اجتماعى، فقه، تاريخ، حديث، نقد و بررسى، كتابشناسي و ... بوده است.

مددي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد حسين بن آيت اللَّه آقا سيد على مدد قائنى مددى از دانشمندان معاصر قائن مى باشد وى در سال 1348 ق هجرى در نجف مشرف و پس از رشد و خواندن مقدمات و سطوح از دراسات خارج آيات عظام چون آيت اللَّه اصفهانى و والدش و آيت اللَّه العظمى خوئى و آيت اللَّه شاهرودى و ديگران استفاده نموده و در خدمت والدش در سال 1375 قمرى به ايران و خراسان آمده و بنابر دعوت و استدعاء مردم بندر پهلوى به

آنجا (بندر امام فعلى) عزيمت و تاكنون به اقامه جماعت و انجام وظائف دينى اشتغال دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

مددي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد بن العلامة الجليل والفقيه النبيل آيت اللَّه حاج سيد على مدد قائينى مددى از علماء موصوف به تقواى معاصر مشهد مقدسند وى در دهم رجب 1339 در نجف متولد و در بيت علم و كمال پرورش يافته و مقدمات و اوليات را نزد فضلاء نجف خوانده و سطوح را از علماء و مدرسين آنجا تكميل و از خارج ابحاث آيت اللَّه العظمى اصفهانى و آيت اللَّه والدش و آيت اللَّه آقا سيد محمود شاهرودى و ديگران استفاده نموده و در مصاحبت والد مبرورش به مشهد آمده و به تدريس و مباحثات سطوح پرداخته و پس از فوت والدش به جاى ايشان به اقامه جماعت در مسجد بالاسر اشتغال دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

مدرس گرجي، عبدالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم دينى.

تولد: 8 ذيقعده 1313 ق.

درگذشت: 5 بهمن 1363، سنندج.

ملا عبدالله مدرس گرجى، فرزند عبدالكريم مدرس گرجى، تحصيلات مقدماتى را نزد برادرش محمد شروع و بعدها در محضر ملا عبدالعظيم مجتهد و چند تن ديگر از علماى كردستان به پايان رساند و به دريافت اجازه موفق شد كه اين اجازات و مداك او بعدها به تصويب و تأييد وزارت معارف و اوقاف نيز رسيد. او تا پايان عمر مرتبا به تدريس و تحشيه و تأليف و مطالعه و يادداشت نكات علمى و ادبى و نيز امامت و ارشاد مردم سنندج در مجسد ملاويسى مشغول بود. وى در تصوف و عرفان نيز داراى مقام بود.

ملا عبدالله مدرس گرجى در تمام رشته هاى علمى و ادبى و دينى از صرف و نحو و منطق و كلام و تفسير و حديث و غيره وارد بود و آنها را تدريس مى فرمود. فهرست آثار وى به اين شرح

است: رساله اى در ابطال جواز الصلاة فى الحضر بلا وجود عذر و المطر به عربى؛ رساله اى در منطق به فارسى با تفريظ ملا خالد مفتى زاده و ملا عبدالمجيد اصولى؛ رساله اى در پيام به برادران دينى و خطاب به عموم مسمانان جهان به فارسى كه به تفريظ سيد عبدالعزيز شيخ الاسلام كردستان و اديب حبيب الله كاشترى رسيده است؛ كشف الغوايه در رد شبهات؛ رساله اى به فارسى در حساب و جبر؛ رساله اى به فارسى درباره وجوب حجاب در اسلام؛ رساله اى در مناسك حج؛ مولودنامه كردى؛ تحقيق النسخ در رد متعرضين نصارى؛ و چند كتاب ديگر.

(1405 -1313 ق)، عالم دين و مدرس. وى امام جماعت مسجد ملاويسى سنندج بود و به تدريس نيز مى پرداخت. در سنندج درگذشت. از آثارش: رساله اى در «منطق»، به فارسى؛ «پيام به برادران دينى»؛ «كشف الغواية»، در رد شبهات؛ رساله اى در «حساب و جبر»، به فارسى؛ رساله اى در «وجوب حجاب در اسلام»، به فارسى؛ رساله اى در «مناسك حج»؛ «مولودنامه ى كردى»؛ «تحقيق النسخ»، در رد معترضين نصارا.[1]

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] تاريخ مشاهير كرد (480/ 2).

مدرس يزدي، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم علوم دينى.

تولد: 1287، يزد.

درگذشت: 18 شهريور 1371.

آيت الله مدرس يزدى تحصيلات مقدماتى را در يزد سپرى كرد و در سيزده سالگى وارد حوزه ى علميه ى قم شد. پس از تكميل تحصيلات حوزوى راهى نجف اشرف گرديد و چندين سال در عتبات عاليات به تعليم و تربيت پرداخت. سپس مجددا به قم مراجعت فرمود و در اين شهر به تدريس خارج فقه و اصول و اقامه ى نماز جماعت مشغول شد. پس از چند سالى بنا به اصرار جمعى از مردم، به تهران آمد و در محله ى امامزاده يحيى

رحل اقامت گزيد. اقامتشان در اين محله متجاوز از نيم قرن طول كشيد كه در اين مدت علاوه بر اقامه جماعت در تعدادى از مساجد محل به تدريس خارج فقه و اصول در مدارس علميه، سپهسالار (مروى قديم)، حاج ابوالحسن و... پرداخت.

آيت الله مدرس يزدى از مراجع عظام آقا سيد ابوالحسن اصفهانى، آقا سيد ضياءالدين عراقى، حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى، آقا حسين طباطبايى بروجردى، آقا سيد محمدتقى خوانسارى گواهى اجتهاد داشت.

از ايشان رسائل و تقريرات زيادى به جاى مانده به استثناى ديوان شعر شامل مباحث علمى پيرامون فقه و اصول مى باشد. حواشى بر كتب شريف عروة الوثقى رسائل و مكاسب نيز از دستاوردهاى زندگانى حضرت علامه مى باشد.

آيت الله حاج شيخ مهدى مدرس يزدى پس از هشتاد و سه سال زندگى دار فانى را وداع گفت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

مدرس، محمد باقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مرحوم آقا ميرزا محمد باقر، عالم فاضل، از ائمه جماعت در محله پاقلعه بود. در ظهر روز 4 شنبه 30 رجب سال 1388 مقارن طبع كتاب به سن متجاوز از هفتاد وفات يافته، در مقبره جد بزرگوار خويش، جنب مسجد رحيم خان مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

مدرسي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد حسين مدرسى يزدى فرزند مرحوم عالم ربانى حجةالاسلام حاج سيد محمود مدرسى يزدى (داماد معظم آيت اللَّه حاج آقا مجدالدين محلاتى شيرازى) يكى از چهره هاى درخشان حوزه علميه قم مى باشند كه به زيور علم و عمل و متانت و مناعت طبع و بزرگوارى آراسته است و اكنون ساليان دراز است كه در آمريكا (واشنگتن) به خدمات دينى و فرهنگى در آن منطقه باخترى اشتغال دارد و خدمات چشمگيرى هم انجام داده است.

آقاى مدرسى در سال 1314 شمسى در قم به دنيا آمده و در بيت دانش و ورع پرورش يافته و پس از خواندن دروس جديد به تحصيل علوم دينى پرداخته و ادبيات و سطوح اوليه و عاليه را از مدرسين و اساتيد حوزه علميه آموخته و چند سالى هم از دروس آيات عظام استفاده كرده و زبان انگليسى و غيره را نيز فراگرفته و براى خدمت بيشتر سفر به اروپا و امريكا نموده و چندين سالست كه در امريكا و در دانشگاه واشنگتن اشتغال به تدريس علوم و فنون اسلامى و تبليغ احكام و ترويج دين مبين اسلام و تنوير افكار دانشجويان و غيره دارند.

آقاى مدرسى با بيت شريف محلاتى شيراز وصلت نموده و صبيه آيت اللَّه حاج شيخ مجدالدين محلاتى فرزند مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج شيخ بهاءالدين محلاتى شيرازى را در اختيار

دارند و بسيار مورد علاقه اين بيت مخصوصا پدر همسر خود مى باشند.

آقاى مدرسى داراى تأليفات ارزنده هستند كه به زبان فارسى و انگليسى به طبع رسيده است و متاسفانه تاكنون فهرست آن به دست حقير نرسيده كه در اينجا منعكس نمايم.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

مدرسي، محمدحسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام والمسلمين آقاى سيد محمدحسن بن العلامه سيد محمد مدرسى يزدى از علماء اعلام و فقهاء عظام و دانشمندان كرام حوزه علميه و ائمه جماعت شهرستان قم مى باشند.

در حدود سال 1320 قمرى در يزد متولد شده و پس از رشد و ديدن قسمتى از سطوح مهاجرت به قم نموده و سطوح را نزد مدرسين بزرگ قم تكميل و به حوزه درس مرحوم آيت الله موسس حايرى و آيت الله حجت رحمه الله حاضر شده و مدت 18 سال هم از محضر مرحوم آيت الله العظمى بروجردى انارالله برهانه استفاده نموده و در پائين شهر قم به ترويجات دينى و روحى و اقامه جماعت پرداخته و تا هم اكنون به خدمات مذهبى اشتغال دارند.

والد ماجدش مرحوم علامه حاج سيد محمد يزدى از شيوخ علماء و اكابر دانشمندان يزد بوده و در سال 1341 قمرى در يزد از دنيا رفته و در قبرستان جوى هرمر به خاك رفته است.

برادر ارجمندش جناب عالم فاضل حاج سيد محمدباقر ميرصالحى مدرسى از ائمه جماعت يزد بوده اند.

فرزندان ارجمند روحانى دارد كه در سلك روحانيت به تبليغات مسائل احكام و ترويجات دينى از طريق منبر اشتغال دارند و آنها به اسامى زير مى باشند.

1- حاج آقا محمد مدرسى كه از وعاظ محترم قم و تهران مى باشند.

2- حاج آقا على مدرسى يزدى كه با مولف طريق صداقت را دارند.

3- حاج آقا كاظم مدرسى.

4- حاج آقا

احمد مدرسى يزدى 5- آقا محمود مدرسى

6- آقا رضا مدرسى.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

مدرسي، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد رضا مدرسي

محل تولد : يزد

شهرت : مدرسي يزدي

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1334/1/1

زندگينامه علمي

آية الله سيد محمدرضا مدرسي يزدي در سال 1334 هجري شمسي در يزد و در ميان خانواده اي متديّن و اهل علم و دوستدار خاندان گرامي پيامبر اكرم (ص ) به دنيا آمد. پدرش آية الله سيد جواد مدرسي يزدي كه هم اكنون نيز در قيد حيات است ، از علما و دانشمندان مشهور يزد به شمار مي آيد و سالهاست كه به خدمت به جامعه اسلامي و مردمان نستوه و فداكار ديار خود مي پردازد. آية الله سيد جواد مدرسي از استادان مشهور اخلاق است كه سيرة علمي و عملي او سر مشق جامعه اسلامي و مردمان و دين باوران بوده است . پدر آقا سيد جواد، آية الله سيد احمد مدرسي _ نيز از استادان مبرز حوزة علميه به شمار مي آمده است . خاندان مادري آية الله محمد رضا مدرسي يزدي نيز از خانواده اي متدين و روحاني به شمار مي آيند. كه اينها خود در شكل گيري شخصيت استاد مدرسي سهم بسزايي داشته است . آية الله مدرسي يزدي در حدود 5 سالگي به مكتب رفت و تحصيلات خود را در همان جا آغاز كرد. پيش از 7 سالگي به دبستان رفت و پس از آن به دبيرستان راه يافت ، به گونه اي كه در كنار دروس دبيرستان ، برخي از دروس مقدمات حوزه را نيز فرا گرفته بود. پس از آن با اشتياق فراوان درس حوزه را در مدرسة معروف به مصلي

آغاز كرد و در مدت كمي دروس دورة مقدمات را فرا گرفت . با اتمام دروس دورة مقدمات ، دروس سطح را شروع كرد و پس از مدتي به قم عزيمت كرد. در قم نيز به محضر استادان بسياري شرفياب شد و سالها از خرمن علم و عمل آنان خوشه چيد. او در اين سالها به تحصيل دروس مرسوم حوزه بسنده نكرد و در كنار آن به دروس نجوم ، هيئت ، فلسفه غرب و اقتصاد و نيز فراگيري زبانهاي خارجي پرداخت و در رشته هاي فلسفه و كلام و تفسير و حديث نيز كتب بسياري را مطالعه كرد و در اين دروس نيز شركت مي نمود. با پايان يافتن دروس دورة سطح ، به درس خارج استادان برجسته حوزه علميه قم راه يافت و سالهاي متمادي در آن دروس شركت مي جست . به همراه آن ، در درسهاي فلسفه و كلام نيز حضور جدي داشت و هيچ گاه مطالعه دروس جنبي و دروس دانشگاهي را رها نكرد. او در سالهاي تحصيل خود از محضر اساتيد اخلاق نيز استفاده مي برد تا علم خويش را به زيور عمل بيارايد. آية الله مدرسي يزدي در سالهاي تحصيل خود به محضر استادان بسياري شرفياب شد. او كه غالب دروس دورة مقدمات و بخشي از دروس سطح را در محضر پدر خود فرا گرفته بود. پس از سال 1351 كه به قم آمد، مقداري از شرح لمعه را نزد آية الله صلواتي و آية الله سيد ابوالفضل موسوي تبريزي آموخت و قسمتي از رسائل را نزد آية الله ميرمحمدي و مكاسب را عمدتاً نزد آية الله ستوده و بيشتر كفايه را نزد آية الله سبحاني فرا گرفت . او از

اساتيد متعدد ديگري نيز در اين مقطع بهره برد. وي دروس هيئت و عرفان را نزد آية الله حسن زاده آملي آموخت و در دروس فلسفه آية الله شهيد مطهري و نيز آية الله جوادي آملي شركت جست ، در اين زمينه نيز از اساتيد ديگري بهره گرفت . براي فراگيري دروس خارج فقه و اصول ابتدا مدتي در درس مرحوم آيت الله شيخ كاظم تبريزي حضور يافت و سالهاي متمادي به دروس آيات عظام وحيد خراساني و تبريزي رفت ؛ به طوري كه اين دو عالم فرزانه را مي توان استادان اساسي او دانست . البته او از اساتيد ديگري همچون مرحوم آيت الله حائري ، مرحوم آيت الله ميرزا هاشم آملي و حضرت آيت الله بهجت مدظله العالي از جنبه هاي گوناگون استفاده كرد. استاد مدرسي در ساليان عمر خود تا كنون فعاليتهاي بسياري را در عرصه علم و فرهنگ به انجام رسانده است . از جمله آنها تأليف كتب و مقالات فراوان در عرصه هاي گوناگون علمي است . ويژگي اين آثار، روز آمد بودن و ژرف نگري تحسين برانگيز است . آية الله مدرسي از سالهاي نخستين تحصيل ، به امر تدريس نيز اهتمام ويژه اي داشته است ، او كه بارها دروس دورة مقدمات و سطح را تدريس كرده ، در مؤسسه در راه حق به تدريس فلسفه تطبيقي ، فلسفه اخلاق و علم اقتصاد و نيز كتاب اقتصادنا (نوشته شهيد صدر) اشتغال داشته است . در زمينه فلسفه نيز به تدريس كتاب هاي بداية الحكمه و شرح منظومه و... پرداخته است . او مدتي نيز در دانشكده هاي مختلف تدريس كرده و روزگاري نيز به تدريس در مؤسسه باقر العلوم پرداخته است . وي از جمله همكاران و مؤلفين كتب دفتر همكاري حوزه و دانشگاه

در سالهاي اوليه تأسيس بوده است . آية الله مدرسي از سال 1372 ابتدا تدريس خارج اصول و چندي بعد خارج فقه را آغاز كرده كه تا كنون يك دوره اصول به پايان رسيده و هم اكنون دورة دوم آن آغاز شده است ؛ در بخش فقه نيز اين تدريس ادامه داشته و از اين رهگذر، طلاب و فضلاي بسياري تربيت شده اند. استاد مدرسي يزدي از روزگار جواني براي فعاليتهاي سياسي اهميت ويژه اي قائل مي شده است . او در خانواده اي رشد يافته كه پدري مبارز در آن حضور داشته است ؛ آية الله سيد جواد مدرسي كه با امام خميني (ره ) از طريق مرحوم آية الله سيد عباس خاتم يزدي (ره ) ارتباط داشت در طول دوران مبارزه ، همواره يار امام بود. او وكيل امام در يزد بود و در كمك به مبارزان نقش ويژه اي ايفا مي كرد. فرزند اين پدر نيز در راه مبارزه قدمهاي استواري برداشت . از جمله اينكه در قم آية الله العظمي گلپايگاني را از نقشه ساواك در سوء استفاده از مجلسي كه برخي از علما و فضلا قرار بود در آن حضور يابند، آگاه ساخت . از فعاليتها سياسي او پس از انقلاب مي توان به عضويت در كميته امام (ره ) براي رتق و فتق امور استان لرستان و نيز نظارت بر انتخابات خبرگان در يزد اشاره كرد. آية الله مدرسي در سالهاي دفاع مقدس ، بارها در جبهه هاي جنگ حضوريافت . آية الله مدرسي يزدي هم اكنون در قم حضور دارد و به تربيت طلاب مي پردازد و همزمان از فقهاي شوراي نگهبان قانون اساسي است . همچنين وي از اعضاي محترم جامعه مدرسين حوزه علميه است .

مدني، اسدالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم دينى.

تولد: 1293، دهخوارقان

(آذرشهر)، از توابع تبريز.

شهادت: 20 شهريور 1360، تبريز.

آيت الله سيد اسدالله مدنى، فرزند آقا ميرعلى، در سن شانزده سالگى پدر خود را از دست داد و چون پيش از اين مادرش را نيز از دست داده بود به ناچار سرپرستى سه كودك و نامادرى اش را عهده دار شد. چندى بعد وارد حوزه ى علميه ى قم شد و پس از گذراندن دوره سطح نزد آيت الله سيد شهاب الدين مرعشى نجفى و آيت الله سيد محمد رضا گلپايگانى، حدود چهار سال به تحصيل درس فلسفه در محضر امام خمينى (ره) پرداخت و همچنين در جلسات درس آيت الله سيد محمد حجت كوه كمره اى و آيت الله سيد محمدتقى خوانسارى شركت كرد. استادان ديگر او آيت الله حكيم و آيت الله سيد ابوالحسن اصفهانى و آيت الله سيد عبدالهادى شيرازى بودند.

مبارزات سياسى خود را نيز از همان دوران طلبگى عليه رژيم پهلوى آغاز كرد و به علت مخالفت با كاپيتولاسيون از قم به ممسنى نورآباد تبعيد شد و پس از تبعيد در سال 1363 ق. به زيارت خانه خدا رفت و پس از اتمام حج بى درنگ به نجف عزيمت و تحصيل و درس خود را در آنجا شروع كرد و در درسهاى آيت الله خويى شركت نمود و روزانه چندين جلسه درس از كفاية، رسائل، مكاسب و لمعه را براى طلاب تدريس مى نمود. در نجف در فعاليت هاى عمرانى و مذهبى و نيز در راهپيمايى هاى و ساير مسائل ايران پيش قدم بود. در بيست و يكم بهمن 1375 كه تعدادى از تانك هاى دشمن از كرمانشاه به تهران عازم بودند، وى به اتفاق سى هزار جمعيت با دست خالى كفن پوش به مقابله با آن ها پرداختند و با دادان تعداى شهيد و مجروح

موفق مى شوند تانك ها را از حركت بازداشته و سربازان را كه تعدادشان 500 نفر بود خلع سلاح نمايند و تمام آنها را در منزل خود تغيير لباس داده و پذيرايى مى كند و به آنها مى گويد كه: برويد به اميد خدا هر موقع انقلاب پيروز شد خودتان را معرفى كنيد.» بعد از پيروزى انقلاب اسلامى و پس از رحلت آخوند ملا معصومى، آيت الله مدنى دوباره بعد از اقامت كوتاهى در قم راهى همدان شد. در انتخابات مجلس خبرگان شركت نمود و از سوى مردم همدان به مجلس راه يافت و در تدوين قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران نقش داشت. وى همچنين امامت جمعه و نمايندگى امام خمينى (ره) را در همدان طبق حكم بيست و يكم مهر 1358 ايشان به عهده داشت. بعد از شهادت آيت الله محمدعلى قاضى طباطبايى به حكم رهبرى، امام جماعت شهر تبريز شد. نقش آيت الله مدنى در اداره ى امور استان آذربايجان و جريان حزب خلق مسلمان كه توانسته بود قدرتى در تبريز براى خود دست و پا كند، مهم بود. وى با هميارى مردم آنها را از صحنه ى سياست منطقه بيرون كرد. به همين سبب چندين بار به وى سوء قصد شد.

از جمله خدمات ايشان مى توان به اين موارد اشاره نمود: احداث مهديه، صندوق قرض الحسنه و درمانگاه در مهديه همدان، بناى حسينيه و احداث حمام و مسجد و مدرسه و كتابخانه و قرض الحسنه اى در دره مراد بيك، راه اندازى صندوق قرض الحسنه در قصر شيرين، اداره ى حوزه ى علميه ى كماليه ى خرم آباد، احداث هجده دستگاه خانه در يكى از روستاهاى بوئين زهرا، ساختن مسجد بزرگى در نورآباد ممسنى. او در جبهه هاى دفاع مقدس هم حضور

داشت (همچنين در جريان شكست حصر سوسنگرد).

آيت الله مدنى روز بيستم شهريور 1360 بعد از نماز جمعه تبريز به شهادت رسيد و پيكرش را در جوار حرم معصومه (س) به خاك سپردند.

حاج سيد اسداللَّه مدنى دهخوار قانى (آذر شهرى) از علماء مبرز معاصر است در شهر خرم آباد. وى در سال 1331 قمرى در آذرشهر متولد شده و پس از رشد و خواندن مقدمات و سطوح اولى در محل خود به اتفاق برادر رضاعى خود جناب مستطاب حجةالاسلام والمسلمين آقاى حاج ميرزا باقر حكمت نيا در سال 1356 قمرى مهاجرت به قم نموده و سطوح وسطى و نهائى را از مدرسين بزرگ چون آيت اللَّه العظمى مرعشى نجفى و آيت اللَّه العظمى گلپايگانى و بعضى ديگر به پايان رسانيده و به درس خارج مرحوم آيت اللَّه العظمى آقاى آسيد محمد حجة كوه كمرى و آيت اللَّه العظمى حاج سيد محمدتقى خوانسارى طاب ثراهما حاضر شده و استفاده كامل نموده و خود به تدريس سطوح و اخلاق پرداخته آنگاه مهاجرت به نجف نموده و از محضر آيات بزرگ حوزه نجف بالاخص زعيم اعظم و مرجع عاليقدر جهان تشيع حضرت آيت اللَّه العظمى خوئى مدظله فقها و اصولا استفاده نموده و خود در آن سامان به تدريس فقه و اصول و غيره پرداخته و در فصل تابستان به همدان آمده و مورد توجه مخصوص مردم باايمان همدان و بالخصوص دانشمندان آن شهرستان قرار گرفته تا در سال 1392 قمرى كه مردم عالم دوست شهرستان خرم آباد مركز فرماندارى منطقه لرستان براى سرپرست حوزه علميه آنجا و مرجعيت مردم آن ناحيه تقاضا و به اصرار آنجناب را به خرم آباد برده و تاكنون از وجود ذيجودش استفاده و استفاضه

مى نمايند.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

مدني، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد مدني

محل تولد : گيلان

شهرت : مدني گيلاني

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1347/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب «محمد» فرزند «حسين» فرزند «حاجي» با نام خانوادگي «مدني»، ملقب به «عبد الزهراء» كه از عطاياي ملوكانه ملكه عالمين حضرت صديقه اطهر سلام الله عليها در يك عالمي به اين احقر بوده، در يكم تير ماه سال 1347 شمسي مطابق با بيست و پنجم ربيع الاول 1388 هجري قمري در دهستان نوخاله اكبري از توابع شهرستان صومعه سرا از شهرهاي غربي استان گيلان از مادري متدينه به نام «فرخنده رمضاني پور» فرزند«محمدجان» فرزند «كربلايي طوفانعلي» كه با پاي پياده از گيلان تا كربلاي معلي مشرف شده بود، متولد شدم. دوران كودكي را تحت الطاف الهي و كنف محبت پدر و مادرم كه به حلال و حرام الهي اهميت خاصي مي دادند گذراندم و تا آنجايي كه به ياد دارم در يك خانواده شلوغ و پر جنب و جوش و زحمتكش و دين باور پرورش يافتم.

بر اساس فضاي حاكم در روستا كه معمولا كارها به صورت دسته جمعي انجام مي پذيرد. من نيز در كارهايي كه محول مي شد كوشا بودم. در عين حال به مدرسه مي ر فتم و دوره هاي ابتدايي و راهنمايي را به سختي گذراندم.

يادم مي آيد كلاس سوم ابتدايي را مي گذراندم كه انقلاب شكوهمند اسلامي به رهبري منادي و احياگر اسلام ناب محمدي (ص) حضرت امام خميني رضوان الله عليه آغاز شد و در جنب و جوش و فعاليت هاي دانش آموزي، راهپيمايي هاي محلي كه به تهييج دلباختگان امام صورت مي گرفت

و در پخش پوسترها و اعلاميه ها با عده اي از دوستان هم سن وسال شركت مي نموديم. اولين بار كه عكس دلرباي حضرت امام خميني رضوان الله عليه را ديدم چنان مات آن چهره ملكوتي شدم، تو گويي از خود بي خود، اشك محبت از ديده ام جاري شده بود. آتش اين اشتياق روز به روز برافروخته تر مي شد. هيبت و هيئت آن فرزانه مرد در آن سنين خردي چنان در دل نشست كه بيرون كردنش مشكل مي نمود (آنچنان جاي گرفته است كه مشكل برود) لا جرم روش و منطق او، در روحيه من تاثير عميق گذاشته و چراغ عشق راه روحانيت شيعي در دلم روشن گشت و خدا را شكر بدين طريق مايل شدم.

زندگينامه علمي:

پس از پايان دوره راهنمايي با همه مشكلاتي كه سر راهم ايجاد شده بود، در اواخر 1363 رسما طلبه شدم و به خيل سلسله طلاب علوم دينيه پيوستم.

جامع المقدمات و سيوطي (الفيه ابن مالك) و حاشيه ملا عبدالله و مغني اللبيب كه كتب مقدماتي بودند را در شهرستان رشت، مدرسه علميه «حاج حسن» معروف به صالح آباد (كه بسياري از بزرگان از جمله مجاهد في سبيل الله ميرزا كوچك جنگلي از ثمرات آن مدرسه اند) در نزد عالم ورع و اخلاقي كامل مرحوم حجت السلام و المسلمين الحاج شيخ محمد حسن مهدوي تولمي كه از شاگردان مرحوم آيت الله العظمي سيد حسن بحر العلوم و آيت الله سيد محمود ضيابري رحمت الله عليهما بود و مديريت حوزه علميه صالح آباد را نيز بعهده داشت، تعليم گرفتم و كتاب صمديه را براي مرور در محضر حجت الاسلام و

المسلمين حاج شيخ عبدالرحيم اخوان توكلي تولمي كه جليس آيت الله العظمي آقاي حاج شيخ محمد تقي بهجت فومني در نجف اشرف بوده، تلمذ نمودم. معالم الاصول و مختصر المعاني را در محضر پر فروغ عالم رباني و فقيه صمداني آيت الله مستقيم عرباني كه اجازه اجتهاد مطلق از آيت الله سيد ابوالحسن اصفهاني و آقا ضياء الدين عراقي داشت، تلمذ نمودم.

اصول المظفر را از محضر عالم تقي و اخلاقي كامل سيد العلماء الربانيين آيت الله حاج سيد مجتبي رودباري دام ظله فرزند آيت الله حاج سيد حسين رودباري كه از شاگردان بنام حضرت آيت الله العظمي امام خميني و آيت الله العظمي خوئي و بسياري از بزرگان ديگر در نجف اشرف و قم بودند و همچنين حجت الاسلام و المسلمين يعسوبي آموختم.

لمعتين را از محضر نوراني حضرات آيات حاج شيخ مختار ظهيري رحمت الله عليه و حاج شيخ محمد علي احمدي اشكوري و حاج سيد مجتبي رودباري فرا گرفتم.

رسائل و مكاسب شيخ انصاري و جلد اول كفايتين و منظومه سبزواري و شرح تجريد را در محضر نوراني فقيه صمداني استاد الاعاظم و شيخ الافاخم آيت الله العظمي علامه حاج شيخ محمد ازهدي لاكاني رضوان الله عليه كه اجازه اجتهاد مطلق از آيات عظام آقا سيد ابوالحسن اصفهاني، آقا ضياء الدين عراقي، آقاي حجت كوه كمره اي، حاج آقا حسين بروجردي و بسياري ديگر از مراجع را داشت، كه در متن اجازه آقاي بروجردي آمده مي خوانيم:«حري بان يجيز اجل شانا ان يستجيز» به شاگردي نشستم و سپس به دار العلم قم وارد شدم و جلد دوم كفايتين را از محضر مرحوم آيت الله وجداني

و حجت الاسلام و المسلمين محمدي خراساني تعليم ديدم.تفسير را از محضر علامه نحرير آيت الله جوادي آملي و اخلاق را از آيات عظام مشكيني و مظاهري بهره گرفتم.درس خارج را فقها و اصولا در محضر آيات عظام مكارم شيرازي، فاضل لنكراني، صانعي، خلخالي و جوادي آملي در قم و ازهدي لاكاني در رشت جمعا به مدت پنج سال تلمذ نمودم.

البته ناگفته نماند به طور مقطعي از عرفان علامه ذوالفنون حسن زاده آملي بهره بردم و سپس به امر آيت الله العظمي بهجت و آيت الله لاكاني، در رشت رحل اقامت افكنده و به تدريس، تبليغ، تاليف و تصنيف مشغول شدم و چند اثر را از آثار قلمي خويش به يادگار نهاده تا در صحيفه عملم براي« يوم لا ينفع مال و لا بنون الا من اتي الله بقلب سليم» ذخيره باشد.

مرتضوي اصفهاني، محمدكاظم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

السيد محمدكاظم الموسوى الاصفهانى نورالله مرقده در سنه ى 1288 هجرى قمرى در قريه اسفيد واجان يكى از قراء بلوك كرون كه فاصله اين قريه با شهرستان اصفهان قريب به 9 فرسنگ است متولد شده و در سن 14 سالگى به علت اشتغال به تحصيل و تعليم علوم دينيه با موافقت والد ماجدش مرحوم حجه الاسلام حاج سيد حسين كه از بزرگترين علماء آن قريه به شمار مى آمده به اصفهان كه در آن تاريخ از بزرگترين حوزه هاى علميه جهان تشيع محسوب مى شده رفته و در مدرسه ى جده ى كوچك به تحصيل و فراگرفتن علوم مشغول گرديد.

اساتيد آن مرحوم: مقدمات و ادبيات عاليه را در نزد استاد الادباء مرحوم آقا سيد محمود دهكردى (شهر كردفعلى) كه در تدريس مغنى و مطول كم نظير بوده است آموخته و

در سطوح يكى از اساتيد معظم له مرحوم العلامه الفهامه الفقيه المدقق آقا مير محمدتقى مدرس ابن مرحوم حجه الاسلام والمسلمين علم الاعلام الميرسيد حسن مدرس بوده، ديگر شيخ الفقهاء و العماء مرحوم آقا شيخ عبدالكريم جزى (معروف به آخوند گزى) اعلى الله مقامه و اما درس خارج فقه و اصول، و قسمتى از اين دو را از محضر مرحوم آسيد محمدتقى مدرس فوق الذكر فراگرفته، ولى عمده ى درس خارج را از محضر سيد العلماء العاملين و استاد الفقهاء و المجتهدين مرجع الخاص و العام آيت الله السيد محمدباقر درچه اى كه از اعاظم علماء العصر بوده است استفاده نموده و در فلسفه و حكمت اساتيد ايشان مرحوم جهانگيرخان قشقائى اعلى الله مقامه و عارف ربانى مرحوم آقا ملا محمد كاشى (معروف به آخوند كاشى) بوده اند كه هر دو از مفاخر عصر به شمار مى آمدند و مرحوم ايشان معتقد به معنويت فوق العاده اى براى مرحوم آخوند كاشى بودند و مكرر مى فرمودند كه بسيارى از لطائف عرفانى و رقائق اخلاقى را از محضر آخوند فراگرفتم.

معظم له پس از طى مراحل تحصيلى و نيل به مدارج عاليه علمى به تدريس و تعليم پرداختند و در اصفهان صدها نفر از طلاب علوم دينيه كه بعضى آنها هم اكنون از شخصيتهاى علمى محسوب مى شوند در مدرسه جده كوچك و مسجد دارالشفاء و مسجد سرخى و مدرسه چهارباغ و مراكز ديگر از محضر درس ايشان استفاده مى كردند و پس از هجرت به تهران در سالهاى اخير در مسجد مرحوم حاج سيد عزيزالله واقع در بازار نيز تدريس مى كردند.

علاوه بر تدريس نسبت به بيان معارف اسلام و حقائق دين و تفسير قرآن مبين و امر به معروف و

نهى از منكر اهتمام زيادى داشتند و در اين راه مجاهدتها نموده و رنجهاى فراوان متحمل شدند و در زمان سابق و روزهائى در گوشه زندان و پس از آن ماهها به اجبار دو زاويه خانه به سر مى بردند و پس از آن در سنوات اخير تنها به تفسير قرآن در محافل و مجالس صالحه مى پرداختند و عده اى از خواص از لطائف و دقائق تفسيرى وى استفاده مى نمودند كه هنوز برخى از آنان در قيد حياتند و به عقيده كثيرى از دانشمندان در عصر خود نسبت به تفسير آيات و تحقيق در معانى آنها كم نظير بوده است.

ضمنا يادآور مى شود مرحوم معظم له غير از ادبيات و فقه و اصول و حكمت و فلسفه و تحقيقات در آيات قرآن و روايات صعبه كثيرى از علوم غريبه و صنعت شيمى و طب قديم و خواص ادويه مفرده و مركبه و كيفيت تركيب آنها نيز اطلاعاتى وسيع داشتند به طورى كه گاهى بعضى امراض صعب العلاج را با داروهاى يونانى درمان مى نمودند چنانكه معالجات ايشان زبانزد عده اى از اهالى تهران و اصفهان مى باشد.

اولاد معظم له شش نفرند، پنج پسر و يك دختر كه دو نفر از فرزندان ذكور ايشان در لباس روحانيت و در تهران به انجام وظائف علمى و روحانى اشتغال دارند. 1-حجه الاسلام آقاى حاج سيد ابوالحسن مرتضوى 2- حجه الاسلام آقاى حاج سيد كمال مرتضوى. (نگارنده).

وفات مرحوم مغفور پس از تقريبا سى و پنج سال اقامت در تهران در ماه ذى القعده الحرام سنه 1366 ه. در تهران اتفاق افتاد و جنازه معظم له پس از تشييع كم نظير از طبقات مختلف به شهرستان قم حمل و در جوار حضرت معصومه سلام الله عليها

در قسمت جنوبى مقبره بيات مدفون گرديد. و همان شب از طرف مرحوم آيت الله العظمى آقاى بروجردى در مدرسه فيضيه مجلس ترحيم باشكوهى منعقد گرديد.

علاوه بر مجالس ترحيم متعدده كه تا مدتها در تهران و حومه ادامه داشت در نجف اشرف و اصفهان هم مجالس فاتحه برپا گرديد.

دو نفر از فرزندان ارجمند و دانشمند آن مرحوم كه ذيلا مى نگارم:

از علماء معاصر ما مى باشند و آنها عبارتند از...

حجتى الاسلام والمسلمين و عمادى المله والدين آقاى حاج سيد ابوالحسن و حاج آقا كمال مرتضوى اصفهانى كه هر دو در بيت فضل و دانش متولد و پرورش يافته و پس از خواندن درس جديد به مقدمات و ادبيات پرداخته و پس از تكميل آن دروس نهائى فقه و اصول را از علماء بزرگ و آيات عظام قم و تهران و غيره فراگرفته و پس از نيل و وصول به مقام علم و دانش از طريق گفتن تفسير و منبر و اقامه جماعت به وظائف دينى و روحى پرداخته بالاخص جناب آقاى حاج آقا كمال مرتضوى در مسجد فاطميه واقع در خيابان ناصرى شهباز به امامت و خدمات دينى و تبليغ احكام و نشر معارف اسلام اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

مرتضوي لنگرودي، محمدحسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمدحسن مرتضوى فرزند برومند آيت اللَّه حاج سيد مرتضى لنگرودى قدس اللَّه سره از فضلاء ابرار و مدرسين اخيار حوزه علميه قم مى باشند.

ايشان در بيست ونهم ماه صفر 1350 قمرى در نجف اشرف به دنيا آمده و در بيت علم و فضيلت پرورش يافته و خواندن و نوشتن را در آن بلده طيبه فراگرفته و در سال 1360 قمرى در خدمت والد مغفورش به تهران آمده

و مقدمات و سطوح وسطى و عالى را در مدرسه حاج ابوالفتح نزد جمله اى از فضلاء و علماء مركز فراگرفته و سطوح نهائى فقه و اصول را خدمت والد ماجدش و مرحوم حاج شيخ اسمعيل جاپلقى و برخى از علماء بزرگ ديگر آموخته و منظومه حكيم سبزوارى را از مرحوم عالم ربانى و حكيم متاله و متضلع حاج ميرزا ابوالحسن شعرانى خوانده است.

در سال 1372 قمرى فارغ از سطوح گرديده و در خدمت والد مكرمش به حوزه علميه قم عزيمت نمود و به جلسات درس اساطين فقه و اصول و تفسير و فلسفه حاضر و بخصوص در بحث صلوه آيت اللَّه العظمى بروجردى تا در سال 1380 قمرى كه رحلت آن مرحوم واقع شد شركت و استفاده نموده و تقريرات صلوة و خمس و قضاء و طهارت او را به رشته تحرير آورده و نيز به درس خارج اصول مرحوم والدش حاضر و قريب يك دوره از اصول ايشان استفاده نموده و نيز حدود يكدوره از درس اصول آقاى خمينى بهره مند شده و تقرير مطالب اصولى معظم له را مبسوطا نوشته و براى چاپ آماده نموده اند و نيز دوره اول اسفار را از مرحوم استاد علامه طباطبائى قدس اللَّه سره و هم شفاء بوعلى را از آن مرحوم استفاده نموده و هم به درس تفسير ايشان شركت و تمهيد القواعد ابن قولويه و مبحث معاد بحارالانوار را از محضرشان مستفيض شده و تا آخر عمرشان اين جلسات ادامه داشته و بعد از فوت مرحوم آيت اللَّه بروجردى در درس فقه والدش شركت و پس از فوت ايشان در سال 1384 قمرى و تبعيد آقاى خمينى به تركيه و پس

از آن به نجف اشرف به بحث فقه آيت اللَّه گلپايگانى و آيت اللَّه محقق داماد و آيت اللَّه آملى شركت و جزوات تقريرات دروس معظم لهم را نوشته و از 1395 قمرى به تدريس خارج عروه الوثقى پرداخته و شرح مبسوطى بر عروه الوثقى نوشته و به انظار و افكار مقدسه اساطين فقه اشاره نموده است.

معظم له از سال 1389 قمرى بنا بر تقاضاى اهل محل در مسجد سلماسى به اقامه جماعت و تبليغ احكام و ايراد بحثهائى در اصول دين و معارف اسلامى داشته و دارند.

تأليفات و آثار علمى ايشان

1- جواهر الاصول- تقريرات اصول آقاى خمينى (ره)

2- دررالتقاط در تقليد و اجتهاد تقرير درس ايشان

3- رساله در قاعده فراغ و تجاوز

4- رساله در اصاله الصحه

5- رساله در قرعه

6- رساله در تعارض ادله

7- الدر النضيد در شرح فروع تقليد عروه الوثقى در 2 جلد

8- شرح مبسوطى در طهارت عروه الوثقى در چند جلد

9- حاشيه مختصرى بر كفايه الاصول

12 ،11 ،10- تقريرات بحثهاى مرحوم آقاى بروجردى

13- كتاب مبسوطى در دعا و زيارات و اعمال سنه

14- اللئالى المنوره مانند كشكول شيخ بهائى

15- اوراق يونان در مطالب متنوعه

16- وفيات اعلام در تاريخ فوت علمائيكه از نيمه قرن چهاردهم از دنيا رفته اند.

17- نوادر ابناء اعلام در قضايائى كه از بزرگان جمع آورى شده.

18- گيلان و دانش درباره حالات جمله اى از علماء گيلان

و آثار ديگر ادام اللَّه عزه و توفيقه.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

مرتضوي لنگرودي، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمدحسين لنگرودى (مرتضوى) فرزند بزرگ حضرت آيت اللَّه آقاى حاج سيد مرتضى لنگرودى «قدس سره»، در حدود سال 1345 هجرى قمرى، در نجف اشرف متولد گرديد. پس از طى دروس مقدماتى و سطوح معقول و منقول و تكميل سطوح عاليه متعارفه و مقدار

كاملى خارج فقه و اصول خدمت والد معظمشان حدود سال 1367 هجرى قمرى به حوزه علميه قم عزيمت و مستقيما به درس خارج فقه و اصول و فلسفه حضرات اساتيد بزرگ آن زمان همچون آيت اللَّه العظمى مرحوم حاج آقا حسين طباطبائى بروجردى و آيت اللَّه العظمى نايب الامام خمينى و علامه بزرگوار طباطبائى تبريزى قدس اللَّه تعالى اسرارهم و پس از چندى كه والد معظمشان از تهران به قم هجرت فرمودند به درس خارج فقه و اصول ايشان (كه در مسجد عشقعلى قم با شركت فضلاء بى شمارى داشتند) شركت نموده و به فراگيرى مبانى تحليلى فقه و اصول از آن اساتيد بزرگ همت گماشته و در همه ى آن دروس به حدى كوشش مجدانه داشتند كه در مدتى از به مراتب عاليه و نهائيه، نائل و مخصوصا حائز رتبه اجتهاد و دريافت اجازات كتبى و شفاهى و غيره از آيات عظام شدند.

تا اينكه در سال 1380 هجرى قمرى بنا به اصرار اهالى محترم ميدان قيام تهران به امامت و سرپرستى مسجد و مدرسه ى حاج ابوالفتح مشغول و به وظايف شرعى مخصوصا سرپرستى مدرسه و درس و بحث تاكنون كه بيش از سى سال مى گذرد اين حوزه از نوع دروس اصلى و جنبى از مقدمات و سطح الى خارج فقه برخوردار است و شخص ايشان دروس عاليه فقه و اصول را عهده دارند و همه ساله فضلاء و علمائى متعهد مستخرج شده و مى شوند.

معظم له از دانشمندان باتقوا و پركار و جدى و بسيار متواضع و مجتنب از تظاهرات و معرض از شئونات مى باشند. تأليفات ايشان در علوم مختلفه، فقه و اصول و تفسير و اصول عقائد و فلسفه و

كلام و نظائر آن بسيار است، مخصوصا بر بسيارى از كتب درسى و غيردرسى حواشى مفيد دارند.

از باقيات الصالحات ايشان است فرزند برومند و صالح جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد محمدرضا لنگرودى كه پس از طى دروس مقدماتى و سطوح عالى از محضر آيات عظام، گلپايگانى و آملى و غيرهما بهره مند شده و اكنون از فضلاء حوزه ى علميه ى قم مى باشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

مرتضوي لنگرودي، محمدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمدعلى فرزند حاج سيد مرتضى لنگرودى از افاضل مدرسين و ائمه جماعت حوزه علميه قم مى باشند. معظم له با برادران بزرگوارش از آقازادگان موصوف به فضل و دانش مى باشند.

ايشان بنابر آنچه كه والدشان در پشت قرآن خود ضبط كرده اند در ماه شوال 1354 قمرى برابر 1316 شمسى متولد گرديده و پس از طى مراحل مقدماتى در تهران در مدرسه حاج ابوالفتوح و مدرسه فتحيه واقع در خيابان رى ميدان قيام (ميدان شاه سابق) كه تحت نظارت و سرپرستى والدشان بود به تحصيل علوم دينيه پرداخته و قسمتى از لمعه و قوانين را در مدرسه مزبور خوانده است.

در سال 1373 قمرى در ملازمت والد ماجدش با عتاب عاليات مشرف و پس از مراجعت با اصرار فرزندان و تمايل قلبى خود رحل اقامت به قم افكنده و به تدريس خارج فقه و اصول مشغول و مترجم عزيز ما سطوح را نزد اساتيد وقت به پايان رسانيده سپس در درس خارج زعيم شيعه آيت اللَّه العظمى بروجردى شركت و مدت سه سال استفاده نموده و همزمان آن از دروس خارج والد گراميش بهره مند شده و پس از رحلت آيت اللَّه بروجردى منحصرا از محضر والد خود مستفيض شده و نيز در بحث الهيات علامه

طباطبائى بهره مند گرديده تا سه سال بعد از رحلت آيت اللَّه بروجردى در شب جمعه نوزدهم ماه صفر المظفر 1383 قمرى در بحبوحه حكومت نظامى و مبارزات شديد مردم بر عليه دولت والد بزرگوارشان از دنيا رفته و در روز اربعين با تشييع كم سابقه اى در حجره شمالى صحن عتيق حضرت معصومه عليهاسلام مدفون گرديد.

پس از فوت آن مغفور له به درس آيت اللَّه گلپايگانى و آيت اللَّه حاج ميرزا هاشم آملى شركت حدود دوازده سال استفاده نموده و گاه گاهى هم از دروس آيات عظام خمينى و محقق داماد و شريعتمدارى استفاده نموده و از بعضى از آيات به دريافت اجازه اجتهاد مفتخر شده اند و در حال حاضر در مدرسه اى كه به نام والدشان مى باشد و حدود شصت طلبه دارد به تدريس فقه و اصول و اداره آن مدرسه اشتغال دارند و نيز در مسجد عشقعلى خيابان چهار مردان اقامه جماعت مى نمايند و در ماه مبارك رمضان و غير آن براى مؤمنين تفسير و درس اخلاق گفته و به ارشاد و تهذيب اخلاق خلق اللَّه اشتغال دارند.

آثار علمى مترجم ما

1- تقريرات درس آيت اللَّه بروجردى- خمس و قسمتى از طهارت و قضاء

2- تقريرات درس بعضى از آيات ديگر

3- رساله اى در عدالت

4- تعليقه اى ناتمام بر رسائل

5- شرح مكاسب شيخ به فارسى

6- تاريخ را بررسى كنيم در امامت مناظره بدون تعصب

7- تكيه هاى تاريخى

8- مجموعه از آثار و روايات به صورت كشكول

9- شرح فارسى بر تجريد الاعتقاد

10- ترجمه الطوائف ابن طاووس

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

مرتضوي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج ميرزا احمد مرتضوى بجنوردى اول عالم متنفذ عصر خود بود در بجنورد عالمى خليق و دانشمندى كريم داراى محاسن اخلاق و ملكات فاضله بود

درب خانه اش باز و دستانش گشاده و سفره اش گسترده بود.

معظم له در بجنورد متولد و پس از فرا گرفتن مقدمات و ادبيات بمشهد آمده و سطوح را خوانده و مهاجرت بنجف و از محضر آيات عظام نائينى و عراقى و اصفهانى استفاده كرده و بوطن مراجعت و باقامه و خدمات دينى و تدريس و تربيت طلاب بجنورد پرداخته تا چند سال قبل كه دعوت حق را اجابت و بسراى جاويد شتافته است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

مرتضوي، جمال الدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد جمال الدين مرتضوى است كه از افاضل خطباء و رعاظ معاصر تهران مى باشند.

ايشان در تهران متولد شده و در بيت چنان پدر بزرگوارى پرورش يافته و پس از خواندن دروس جديد به تحصيل علوم دينى پرداخته و ادبيات و سطوح فقه و اصول را از اساتيد و مدرسين فراگرفته و از راه منبر به تبليغ احكام و نشر معارف اسلام بالاخص اهل البيت عليهم السلام با بيانى شيوا پرداخته و شنوندگان و شيفتگان خاندان رسالت بالاخص سالار شهيدان را مستفيض و بهره مند مى نمايند و واقعا مصداق حديث شريف نبوى صلوات اللَّه عليه و آله هستند. (و ولد صالح يستغفر له).

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

مرتضوي، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد حسن مرتضوى ابرسجى شاهرودى از علماء ابرار و مدرسين اخيار و ائمه جماعت مشهد مقدس مى باشد.

وى در سال 1314 شمسى برابر 1354 قمرى در روستاى ابرسج كه در پنج فرسخى شاهرود واقع است به دنيا آمده و در بيت شريفى پرورش يافته و پس از خواندن دروس ابتدائى به مشهد مقدس آمده و به تحصيل علوم دينى پرداخته و ادبيات و سطوح اوليه را در خدمت مرحوم حاج آقا حسين موسوى شاهرودى و مدرسين ديگر فراگرفته و پس از آن در حدود سال 1374 قمرى مهاجرت به نجف اشرف كرده است.

سطوح عاليه را نزد اساتيد و آيات عظام نجف تكميل و پس از آن اصول را در خدمت مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ حسين حلى و فقه را از محضر مرحوم آيت اللَّه حاج سيد محمود شاهرودى و ديگران استفاده نموده و پس از بيست سال اقامت در نجف اشرف در سال 1394 قمرى به ايران مراجعت و اقامت در مشهد مقدس را

اختيار نموده و در اين شهر مقدس به تدريس خارج فقه و اصول و اقامه جماعت و تربيت عده اى از محصلين و طلاب علوم دينى پرداخته و در حال حاضر يكى از آيات و مدرسين پر بركات حوزه مشهد مى باشند.

كرارا ترجمه ايشان را خواستم اجابت نفرمودند به اينكه من قابل و لايق ذكر نيستم ولى چون از چهره هاى درخشان علم و عمل بودند اين چند جمله را از برخى از افاضل مشهد به دست آوردم.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

مرتضوي، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد مرتضي

محل تولد : لبنان

شهرت : محمد حسين

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

سيّد محمّد مرتضي نام پدرحسين در 20 شعبان سال 1383 ه_ . ق در شهر تمنين التحتا واقع در 25 كيلومتري بعلبك ديده به جهان گشود و در سايه پدري و مادري مهربان تعليم و تربيت يافت، تحصيلات ابتدايي، راهنمايي ، و متوسطه را شهر رياق سپري نمود پس از آن در شوال سال 1403 ه_.ق وارد مدرسه علميّه إمام المنتظر عجل الله تعالي فرجه الشريف بعلبك شد، دوران مقدمّات را طي 3 سال و أندي پشت سر گذاشت از محضر أساتيدي چون شهيد سيّدعباس موسوي شيخ محمّد مقداد شيخ محمّد يزبك شيخ علي عفّي شيخ محمّد خاتون و شيخ علي خاتون و .... بهره ها برد. در ماه صفر سال 1407 ه_ ق جهت تكميل دروس دين كسب فيض أخلاقي وارد حوزه علميّه قم گرديد و دروس سطح را نزد أساتيد بزرگي بهره برد از جمله:

_ شيخ حسين نجاتي ( قسمتي از شرح لمعه )

_ شيخ مصطفي قصير ( قسمتي از

شرح لمعه)

_ سيّد رضا حسيني نسب ( أصول فقه، رسائل، و قسمتي از كفايه، هيئت، و قسمتي از إشارات)

_ سيّد عادل علوي ( باب حادي عشر علم كلام و شرح التجريد)

_ سيّد كمال حيدري ( فلسفه)

_ سيّد أحمد مددي ( مكاسب)

_ آيت الله جوادي آملي 12 سال است كه تقريباً درس تفسير ايشان را شركت مي كند و هنوز هم ادامه دارد.

پس از آن در درس خارج حضرات آيات عظام محمد فاضل لنكراني سيّد محمود هاشمي شاهرودي جوادي آملي شركت كرد.

البته در كنار اين دروس به تدريس بعضي از دروس مانند شرح اسفار و ... پرداخت و بر گنجينه علمي و معنوي خود افزود در خلال سالها تلاش علمي تحقيق مطالعه مباحثه وظيفه مهم تبليغ و تدريس نيز غافل نشده است و به تدريس دروسي مانند:

عقايد ، نحو، بلاغت، فقه، كلام و فلسفه، تفسير ، أصول فقه مقارن، كتاب حكومت إسلامي تأليف امام راحل (ره) پرداخت. در حال حاضر نامبرده در شهر خودشان حوزه و كتابخانه براي مطالعه و تحقيق عموم مردم و طلاب آن شهرستان تأسيس نموده اند.

مرتضوي، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمدحسين مرتضوى معروف به حاج آقا كمال مرتضوى فرزند عالم جليل و فقيه نبيل مرحوم حاج سيد محمدكاظم مرتضوى انار اللَّه برهانه از معاريف دانشمندان و مشاهير علماء و گويندگان تهرانست. مرحوم والدش ميلاد او را چنين ياد نموده است.

ولادت نور چشم سيد محمدحسين ملقب به كمال الدين صانه اللَّه عن آفات السموات والارضين وجعله من العلماء العاملين لشريعه جده سيد المرسلين صلى اللَّه عليه و آله الطاهرين خاتم النبيين و المهتدين بعده اميرالمؤمنين واحد عشر من ولده ائمه المعصومين، بعد طلوع صبح صادق

من شهر جمادى الاولى 1336 هجرى قمرى واقع شده.

وى پس از پرورش در بيت و حجر چنين پدر بزرگوارى دروس اوليه و مقدمات و ادبيات را در تهران خوانده سپس عزيمت به قم نموده و سطوح نهائى را از مدرسين بزرگ حوزه علميه قم آموخته سپس به تهران برگشته به خدمات دينى از قبيل تشكيل جلسات مذهبى و اقامه جماعت در مسجد فاطميه خيابان هفده شهريور (شهباز سابق) و گفتن تفسير و معارف اسلامى و معارف اهل بيت رسالت عليهم السلام پرداخته و از اين راه ايفاء وظيفه نموده تا در اين اواخر كه به واسطه كسالت اعصاب حليف بيت و جليس خانه اش گرديده است.

داراى تأليفاتى مخطوط مى باشند كه به واسطه كسالت و موانع ديگر ناتمام مانده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

مرزوقي شميراني، حبيب الله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

زندگينامه خود نوشت:

بسمه تعالي شأنه

پدرم مرحوم كربلائي عباس، فرزند مرحوم كربلائي فرج الله، و داراي دو برادر از خود بزرگتر، به نامهاي «حاج آقا» و «محمد آقا» بود، آنان يك خواهر نيز داشتند به نام «فاطمه» پدرم با صبيه مرحوم «محمد كاظم حمزه» كه از اهالي تجريش بود ازدواج نمود، و در نتيجه، آفريدگار بزرگ اولين فرزند ذكور و آخرين فرزند آنان را مرا قرار داد، پيدايشم طبق شناسنامه در روز بيستم مهر ماه از سال هزار و سيصد و چهارده شمسي بود.

مرحوم عموي بزرگم كه حاج آقا نام داشت مرا به «حبيب الله» ناميد، كه اميد است در عمل نيز حبيب الله باشم.

من از كودكي نسبت به امور ديني علاقمند بودم و از ديدار علما و سادات، حتي مديحه سرايان اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله لذت مي

بردم.

و همراه پدرم در مجالس قرآن و روضه خواني حضور مي يافتم، تا جايي كه اشعار مذهبي به من مي آموخت و در برخي مجالس مي خواندم و مورد تشويق قرارم مي دادند.

خواندن و نوشتن را تا حدودي نزد پدر و ديگر معلمان مكتبي فراگرفتم و چون به دبستان رفتم از خيلي همدرسانم جلو بودم، امام جماعت و قاري سر صف در دوره دبستان منحصر به بنده بود.

كوتاه سخن اينكه: چون دوره دبستاني شش كلاس به پايان رسيد، در ايام عيدي خدمت حضرت آية الزّهد و التقوي مرحوم آقا سيد جعفر دربندي شرفياب شده و پدرم از وي خواست كه چون فرزندم علاقه به تحصيل علوم اسلامي دارد، شما راهنمايي فرماييد.

معظم له ما را به سوي حضرت حجة الاسلام والمسلمين مرحوم حاج شيخ علي اكبر برهان، در خيابان لرزاده تهران فرستاد و آن بزرگوار هم اول دستور پوشيدن لباس روحاني را داد و چون پدرم عرض كرد كه پسرم سوادي ندارد تا لباس روحاني بپوشد آن مرحوم فرمود: مگر سرباز هنگام ورودش به سرباز خانه از راه و رسم سربازي چيزي مي داند؟ لباس روحاني خود سنگري براي حفاظت از بسياري انحرافات مي باشد خدا رحمتش كند، كه چه نيكو فرموده بود، و اگر نه چنين مي كرديم همان روزهاي اول سنگر را رها مي نمودم، سرانجام لباسي تهيه شد و مرحوم برهان مرا به مدرسه برهانيه كه جنب حرم با صفاي حضرت عبدالعظيم عليه السلام بود فرستاد و در آن مدرسه مرحوم حجة الاسلام و المسلمين آقاي حاج شيخ رضا بود. مردي كه از اساتيد برجسته آن خطه بود با

دعاي خير عمامه به سر بنده گذارد و پس از چند ماه به قم مشرف شدم و در مدرسه «ناصريه» روبروي مسجد جامع قم حجره يي نصيبم شد و ادبيات را از محضر استاد حاج شيخ عبدالحسين وكيلي كه در مدرسه حجره يي داشت و از علماي با صفاي قم بود فرا گرفتم و همچنين از حضرت حجة الاسلام و المسلمين حاج شيخ رحمت الله فشاركي و ديگر حضرات چون حاج شيخ رضا آدينه وند و آية الحق استاد اعتمادي بهره مند گرديد و سطوح را از محضر آياتي چون آية الله جعفر سبحاني و آية الله حسين نوري و نيز از آية الله مكارم شيرازي و مرحوم آية الله سلطاني فرا گرفتم و چندين سال هم در درس خارج حضرت آية الله العظمي آقاي حاج سيد محمد رضا گلپايگاني حضور مي يافتم.

در ذيل تحصيل، به سخنراني هم توجهي خاص داشتم و نيز قلم هم به دست گرفته جزواتي جهت راهنمايي عموم مردم به ويژه جوانان به رشته تحرير درآوردم كه بحمد الله مورد توجه قرار گرفت.

نوشتارم از قبيل: شعله هاي فساد، بحثي درباره علوم قرآن (ترجمه)، شيعه و مهدويت، چهره هايي كه در جستجوي قائم پيروز شدند. اشكالات جالب و پاسخهاي جالبتر (ترجمه)، حقيقتي همرنگ افسانه، از پيروزي انقلاب كه به تهران آمدم، جزوهاي نمي از يم، فائزون يا هنر شيعه بودن، نامحرمي در حرم، سنت سلام را فراموش نكنيم، در اختيار جامعه قرار دادم و فعلاً كتاب: ضياء العينين من فرائد السمطين زير چاپ است و هزار و يك حديث هم در حال پاك نويس مي باشد.

در مسافرتهاي تبليغي در

شهر رامسر بناي مسجد باشكوه «مسجد حضرت صاحب الزمان در محله نارنج بن و مسجد ارشاد، در ابريشم محله و در دربند شميران مسجد مسلميه را احداث نموده و فعلا در مسجد حضرت صاحب الامر، واقع در خيابان (شهيد زماني، نخجوان سابق انجام وظيفه مي نمايم و از خداوند متعال توفيق خدمت هر چه بيشتر را دارم، اما:

(خدا كند كه نباشد «مغازه» مسجد من

وگرنه دين و ديانت به «غاز» بفروشم)

حبيب الله مرزوقي شميراني

1384/5/30

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

مرعشي نجفي، محمدجواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد محمدجواد ملقب به نجم الدين مرعشى نجفى سومين فرزند آيت اللَّه العظمى آقا سيد شهاب الدين مرعشى نجفى قدس اللَّه سره، در فروردين 1326 شمسى ديده به جهان گشوده، و در حجر و دامن مادر عفيفه و با تقوايش صبيه مرحوم آيت اللَّه حاج آقا عباس فقيه مبرقع مدفون در ايوان آئينه حضرت معصومه عليهاالسلام كه نوه مرحوم آيت اللَّه حاج آقا احمد طباطبائى برادر مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج آقا حسين طباطبائى قمى بوده پرورش يافته و پس از اتمام دوره ابتدائى و متوسطه و گرفتن ديپلم به تحصيل علوم دينيه پرداخته و مقدمات و سطوح را از اساتيد ياد شده:

حاج شيخ مهدى بيگدلى و حاج سيد محمدتقى جواهرى و حاج شيخ محمدصادق نصيرى و حاج شيخ احمد كريمى و آقاى صلواتى و علوى گرگانى و قسمت عمده سطح و خارج فقه و اصول را از محضر والد ماجدش استفاده نموده و در زمان حيات آن بزرگوار به امر معظم له در دو نوبت صبح و ظهر به جاى ايشان در مسجد بالا سر و مسجد موزه آستانه مباركه حضرت فاطمه معصومه عليهاسلام اقامه جماعت نموده و پس از

رحلت آن بزرگوار در شبها هم به جاى ايشان نماز و مانند زمان آن مرحوم مردم مجاور قم و غيره به نماز او اقبال و توجه و از جهت كثرت اول نماز جماعت قم مى باشد.

ايشان مضافا بر فضيلت نسبى شرافت سببى هم دارند زيرا داماد مرحوم آيت اللَّه حاج سيد محمدعلى سبط انصارى از علماء محترم تهران و مدرس و امام مسجد و مدرسه مروى تهران مى باشند كه آن مرحوم داماد مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا محمود مسجد جامعى والد آيت اللَّه حاج ميرزا محمدحسين و مرحوم حجةالاسلام حاج ميرزا مصطفى و حجةالاسلام حاج ميرزا مسيح مسجد جامعى بوده اند.

از طرف مرحوم والدش متولى و سرپرست مدرسه مؤمنيه و مدرسه مهديه و حسينيه آن مرحوم مى باشد.

آثار و تأليفات ايشان

مترجم محترم ما داراى تأليفات ارزنده اى هستند كه از نظر خوانندگان مى گذرانم .

1- چهره درخشان امام زمان عجل اللَّه فرجه الشريف (در ترجمه الزام الناصب 3 جلد).

2- نهضفت خونين حسين عليه السلام ترجمه مع الحسين فى نهضه سيد حيدر 1 جلد.

3- مناقب امام اميرالمؤمنين (ع) ترجمه مناقب ابن مغازلى.

4- قهرمان كربلا زينب كبرى (ع) ترجمه السيده زينب.

5- اخبار الزينبات يحيى عبيدلى.

6- خورشيد پنهان ترجمه البيان گنجى شافعى- كه همه اينها به طبع رسيده است.

آثار مخطوط

1- رساله راس الحسين عليه السلام.

2- تقريرات درس والدشان كتاب حدود و قصاص و ديات وارث و وديعه.

3- شروح كتب درسى تقرير درس آقاى كريمى.

4- ترجمه لالى الاخبار تويسركانى.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

مرعشي، محمود

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمود مرعشي

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1320/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب تاكنون بيش از 60 مقاله در زمينه كتابشناسي نسخه شناسي ، كتاب پژوهي ، رجال

و تراجم و انساب نگاشته ام و تمامي آنها تاكنون چاپ و منتشر شده است همچنين نظربه اينكه از سنين نوجواني در كنار پدر بزرگوارم كتابشناسي مخطوطات را فرا گرفته ام و با اشتياق در كنار دروس حوزوي خود ادامه دادم اكنون بيش از نيم قرن است كه تجربه اندوخته ام و اينجانب را در بيشتر مراكز علمي و كتابخانه ها و دانشگاههاي جهان به عنوان يكي از بزرگترين كتابشناسان معاصر كتابهاي اسلامي جهان مي شناسند.

اينجانب چند جلد تاليف نيز دارم كه بيشتر آنها چاپ و منتشر گرديده است .جز آن، دهها كتاب را تحقيق و تحصيح و چاپ كرده ام و بسياري ديگر نيز زير نظر اينجانب منتشر شده است . همچنين كتبا داراي چند اجازه اجتهاد و روايتي و امور حسبيه از مراجع گذشته و حال مي باشم از جمله حضرات آيا ت عظام :اراكي ، مرحوم والدم ، مكارم شيرازي ، بهجت ، فاضل لنكراني ،سيد محمد شيرازى، سيستاني و غيره و نيز از مرحوم آيه الله العظمي شيخ عبد النبي اراكي اجازه اجتهاد گرفتم و از مرحوم آيت الله سيد محمد صادق بحر العلوم نجفي و مرحوم آقا شيخ آقا بزرگ تهراني و مرحوم آيت الله علياري تبريزي و غير آنان اجازه روايتي در يافت نموده ام . به منظور اطلاعات بيشتر به مجله كيهان فرهنگي شماره 204 كه ويژه اينجانب و نيز كتابخانه مي باشد همچنين مقاله اي كه محقق و پژوهشگر پر تلاش آقاي علي رفيعي در مورد زندگينامه اينجانب نگاشته و در فصلنامه ميراث شهاب كتابخانه چاپ شده و هر دو آنها ضمينه اين برگه ها مي

باشد مراجعه شود .

و نيز از مفتي بزرگ يمن محمد بن زباره و مرحوم شيخ محمد غزالي بزرگترين متفكر جهان عرب و صاحب بيش از 500 تأليف در موضوعا ت گوناگون اجازه كتبي اخذ نموده ام .اينجانب همچنين افزون بر 50 سال است كه شرعا و قانونا متولي و رئيس كتابخانه بزرگ آيت الله العظمي مرعشي نجفي مي باشم و نيز متولي 3 مدرسه علمي والدم كه در قم بنياد كرده اند براي طلاب به عهده دارم نيز مسئول دفتر پدر بزرگوارم بوده و مي باشم اينجانب چند پروژه تحقيقاتي با برخي از اسلام شناسان خارجي دارم كه در حال انجام است و به زودي منتشر مي شود همچنين كتاب عظيم : موسوعه الامامه في نصوص اهل السنه در كلام و فضائل ائمه اطهار عليهم السلام كه از تأليفات پدر عزيزم و به عربي مي باشد زير نظر و با اشراف اينجانب در حال انتشار است كه 5 جلد نخست آن منتشر شده و 15 جلد ديگر تا اواخر سال جاري 1386 و 25 جلد ديگر تا دو سال بعد منتشر خواهد شد و جمعا 45 جلد خواهد بود اين كتاب تاكنون 3 بار جايزه بهترين كتاب سال در حوزه دين شناخته شده و دريافت نموده است .

مروجي طبسي، محمدجعفر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد جعفر مروجي طبسي

محل تولد : نجف اشرف

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1335/1/1

زندگينامه علمي

محمد جعفر مروجي طبسي فرزند مرحوم آيت الله حاج شيخ محمد رضا طبسي نجفي درسال 1335 در نجف اشرف متولد شد، دروس مقدمات حوزه را در مدرسه حضرت آيت

الله العظمي گلپايگاني گذراند. و سطوح عاليه را نزد آقايان: مرحوم حاج سيد ابوالفضل موسوي تبريزي و مرحوم آقاي وجداني فخر و مرحوم حاج شيخ احمد پاياني و حاج شيخ علي پناه اشتهاردي و جناب محقق داماد و جناب شيخ محمد كلباسي و جناب آقاي فياضي به پايان رساند و حدود 15 سال در درس خارج حضرات آيات عظام آقايان: حضرت آيت الله مكارم شيرازي، حضرت آيت الله سيد ابوالقاسم كوكبي، حضرت آيت الله وحيد خراساني شركت نمودند.

مروجي طبسي، محمدجواد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد جواد مروجي طبسي

محل تولد : نجف اشرف

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1331/1/1

زندگينامه علمي

بنده در نهم ماه ذي الحجه 1372 هجري قمري مطابق با 28/12/1331 هجري شمسي در نجف اشرف در يك خانواده روحاني متولد شدم. پدرم مرحوم آيت الله العظمي حاج شيخ محمد رضا طبسي است كه ظاهرا در سال 1345 هجري قمري از قم به حوزه نجف اشرف هجرت فرمود تا از محضر پر فيض بزرگاني همچون مرحوم ناييني و آقا ضياء عراقي و سيد ابوالحسن اصفهاني (ره) بهره جويد.پس از گذشت دوران كودكي به تحصيل در مدارس دولتي تا كلاس ششم نظام قديم پرداخته و پس از آن با تشويق جدي و پي گير مرحوم والد تحصيلات علوم ديني خود را در حوزه علميه نجف اشرف آغاز كردم چرا كه مدتي از رحلت برادر بزرگم مرحوم شيخ محمد علي طبسي در تهران مي گذشت و چون فرزند ديگري كه جاي او را پر كند نداشت، تلاش فراوان مي كرد تا مرا به سلك روحانيت درآورد.بدين جهت از دوران كودكي ونوجواني كه همراه پدرم

پيش از اذان صبح به حرم مولي اميرالمومنين مي رفتم در بين راه او نمازهاي مستحبي مي خواند و من نيز احساس مي كردم كه اين حالت معنوي و عرفاني كه اوداشت در من در حال شكل گرفتن است زيرا من نيز به توصيه وي وادار مي شدم به برخي اذكار و اوراد در بين راه بپردازم. يادم هست كه گاهي بر اثر كم خوابي سجاده پدرم را كه مي بايست براي نماز جماعت ايشان در رواق مطهر علي بن ابي طالب(عليه السلام) پهن مي كردم و براي ايشان تكبير مي گفتم، زير سر گذاشته و در كنار قبر علامه حلي در راهرو به خواب مي رفتم.پدرم به مناسبتهاي گوناگون از محاسن ورود به حوزه علميه و قرار گرفتن در رديف علماء و اينكه ملائكه و فرشتگان زير پاي جوينده علم ودانش بالهاي خود را مي گسترانند بنده را بسيار تشويق مي فرمود. تا اينكه در اول سال 46 هجري شمسي بدست مباركشان در روز اول فروردين معمم شدم. چند سالي كه در حوزه علميه نجف اشرف بودم از استادان محترم و عاليقدري بهره جسته از جمله اولين استاد ومربي خودم يعني مرحوم پدرم بود كه وي را به حق استادي بزرگ و مربي شايسته ودلسوز يافتم كه در تمام مقاطع سني يار و پدري مهربان برايم بود.او با اينكه اشتغالات علمي و تاليفي ودرسي وتدريسي ومراجعات مردم فراوان داشت اما هرگز فرصتها را از دست نداده و شبانه روز وقت خود را در اختيار من قرار داده بود. حتي آخرين لحظات عمر مباركش زير نظر او بوده و از خوان علم و معرفت و

اخلاق و صفات حميده اش پيوسته بهره مي جستم.او بحق فقيهي بود بزرگوار و دائره المعارف بزرگي بود كه نظير و مانندش را در بين آيات عظام كم ديده بودم.چنانكه عرض كردم از دوران كوكي و نوجواني تحت تربيت و مراقبت وي قرار گرفته وهر روز صبح پس از برگشتن از حرم مطهر اميرالمومنان از من مي خواستند تا قرآن مجيد رانزد او بخوانم و سپس به شرح و تفسير برخي از آيات و كلمات آن كه در خور فهم بود مي پرداخت. ودر اولين گام پس از فراگرفتن قرآن كريم مرا به احكام و مسائل آشنا ساخته وآنها را از حاشيه بر طريق النجاه كه در حقيقت رساله عمليه پدرم بود از او تلقي كردم وسپس برخي كتاب¬هاي جامع المقدمات از قبيل امثله و شرح امثله و عوامل جرجاني و شرايع الاسلام و شرح باب حادي عشر را نزد او خواندم.و پس از مدتي كه بدنبال يك استاد خصوصي برايم بود سرانجام با استاد ديگري به نام حجه الاسلام والمسلمين حاج شيخ حسين كشميري (ره) آشنا شده و بنا به توصيه و سفارش پدرم كتاب هاي ديگري از جامع المقدمات از قبيل كتاب المنطق و شرح النموذج و سپس مقداري از حاشيه ملا عبد الله را در نزد او خواندم.و استاد سوم و چهارم اينجانب در مقدمات و ادبيات عرب مرحوم حجه الاسلام و المسلمين حاج آقاي حجتي بروجردي بود كه جلد اول شرح ابن عقيل را نزد او خوانده و همچنين مرحوم حجه الاسلام و المسلمين آقاي شيخ محمد علي مدرس افغاني كه بخشي از سيوطي را نزد او خواندم.پنجمين استادي كه در

نجف اشرف داشتم جناب حجه الاسلام و المسلمين آقاي سيد مرتضي قائني (سلمه الله) بود كه با عده اي از دوستان مقداري از شرح لمعه را در نزدش تلمذ نمودم.پس از مدتي كه از تحصيلاتم گذشت ملاحظه كردم كه منزل مرحوم پدرم بسيار پر رفت و آمد است.اينجا بود كه براي اولين بار به محيط مدارس علمي رفته و در مدرسه خليلي با يكي از دوستان به نام شيخ ابوالقاسم نظرپور هم حجره شدم.پس از مدتي به علت كوچك بودن حجره به توصيه پدرم و به سفارش مرحوم آيه الله زاده كفايي به مدرسه مرحوم آخوند بزرگ كه در آن روز تازه تجديد بنا شده بود راه يافتم.اما ديري نگذشت كه تصميم جدي گرفته و با پدر ومادرم مسئله رفتن به حوزه علميه قم را مطرح كردم تا با خيالي آسوده و دور از خويشان به تحصيل ادامه دهم. اما آنها صلاح دانستند كه فعلا به تحصيلات ادامه داده و رفتن به قم را به سالهاي بعد موكول كنم.اما ديري نگذشت كه در اوايل ماه ذي القعده سال 1350 توسط عوامل بعثي دستگير شده و پيش از هجرت عمومي سال 1350 به همراه گروهي از علماء و روحانيون به ايران فرستاده شديم.از سال 1350 هجري شمسي كه وارد قم شدم به ادامه تحصيل پرداخته و از محضر اساتيد بزرگواري در سطوح مختلف بهره برده كه به شرح زير مي باشد:

1. جناب آقاي لطفي كاشاني در مقداري از حاشيه ملا عبد الله

2. آقاي شيخ عبد الله اصفهاني در مقداري ازكتاب سيوطي

3. آقاي شيخ مهدي مجيدي كتاب مغني

4. آقاي سيد نور الدين شريعتمدار جزائري ، مقداري از

شرح لمعه و جواهر البلاغه

5. مرحوم آقاي فخر وجداني مقداري از شرح لمعه

6. سيد محمد رضا طباطبائي يزدي در مقداري از شرح لمعه و مقداري از باب حادي عشر

7. حضرت آيت الله شيخ علي پناه اشتهاردي در مقداري از شرح لمعه و شرح تجريد

8. سيد نور الدين حسيني اشكوري، المنطق مرحوم مظفر

9. سيد احمد حسيني اشكوري، جلد دوم شرح ابن عقيل

10. شيخ حسين كوراني، بخشي از المنطق مرحوم مظفر

11. آقاي جليلي در بخشي از شرح لمعه

12. مرحوم عرفاني خراساني در مقداري از معالم

13. آقاي شيخ احمد امين بخشي ازمعالم

14. استاد شيخ مصطفي اعتمادي در رسائل شيخ انصاري

15. استاد ميرزا محسن دوزدوزاني در قوانين و مكاسب محرمه و جلد دوم كفايه و تفسير برخي از سور قرآن كريم

16. مرحوم آيه الله حقي در بخشي از شرح تجريد و درس تفسير قرآن

17. استاد حاج شيخ عباس نائيني در بخشي از شرح تجريد

18. مرحوم آيه الله شيخ محمد تقي ستوده در بخشي از بيع و خيارات مكاسب شيخ انصاري

19. مرحوم آيه الله شيخ احمد پاياني در بخشي از خيارات مكاسب شيخ و كفايه جلد اول.

20. مرحوم شيخ عبدالرحمن حيدري ايلامي در بخشي از شرح لمعه

21. مرحوم آيه الله شيخ ابوالقاسم محمودي اشتهاردي در باب مفاهيم كفايه الاصول

22. حضرت آيت الله حاج سيد كاظم حائري در بخشي از بيع مكاسب

23. سيد محسن موسوي تبريزي در قسمتي از بدايه الحكمه

24. حضرت آيه الله العظمي شيخ جواد تبريزي

25. حضرت آيه الله العظمي شيخ هاشم آملي

26. حضرت آيه الله العظمي شيخ محمد فاضل لنكراني

27. حضرت آيه الله العظمي سيد شهاب الدين مرعشي نجفي

28. حضرت آيه الله العظمي سيد ابوالقاسم كوكبي

29. حضرت آيه

الله العظمي شيخ ناصر مكارم شيرازي

30. حضرت آيه الله جعفر سبحاني يك دوره اصول

31. حضرت آيه الله العظمي وحيد خراساني يك دوره اصول

مروجي طبسي، محمدمحسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد محسن مروجي طبسي

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1360/1/1

زندگينامه علمي

پدر اينجانب علاوه بر پدر بودن استاد اصلي من در پيشرفت هاي علمي اين حقير بوده است و نقش بسزايي در تربيت علمي من روا داشته اند و در دامان ايشان پرورش يافتم .

مدرسه علميّه شهيدين و مديريت محترم اين مدرسه كه زمينه رشد علمي طلاب را در اين مدرسه شريف فراهم ساخته اند ، كه در قالب واحد تحقيقات مدرسه و اساتيد مبرز آن و كتابخانه غني و متين، اين زمينه فراهم شد .

قبل از ورود به حوزه در ايام ماه مبارك رمضان در محله ، مكاني به نام مدرسه قرآن و عترت وجود داشت كه در ليالي ماه مبارك رمضان به آنجا رفته و دروس معارف و تفسير را فرا مي گرفتم و از آنجا نوشتن و تحقيق شروع شد كه اولين كار خلاصه تفسير سوره مدثر بر اساس تفسير نمونه بود .

در سال 1376 اوائل دوران طلبگي با گروهي از دوستان طلبه قرار خلاصه برداري و مباحثه كتب شهيد مطهري را شروع كرديم كه در ادامه اين مباحثات تبديل به بررسي زندگي اهل بيت شد ولي به اين صورت كه ايام شهادت و ولادت اهل بيت (ع) را تحقيق مي كرديم و به نوبت در ايام شهادت و ولادت هر معصوم بر اساس منتهي الآمال براي جمع كنفرانس مي داديم كه محصول اين جلسات نخستين

مقاله اين حقير به نام "خديجه مادر امت" شد كه در مجله كوثر به چاپ رسيد و كم كم به صورت فردي در مورد شخصيت هاي تاريخي قرآني شروع به نگارش و قلم زدن كردم مانند "پيامبران ناشناخته" كه در قرآن اسامي آنها آمده ولي اطلاعات دقيقي درباره آنان وجود ندارد ( مانند حضرت ادريس ، الياس ، اليسع و ذوالكفل عليهم السلام ) كه تمامي آنها در مجلات كوثر، سروش وحي و مبلغان و گلستان قرآن به چاپ رسيده است .

درسال 1381 ، مدرسه شهيدين به مناسبت سال امام علي عليه السلام همايشي تحت عنوان "علي امام قرنها" برگزار نمود كه در آنجا مقاله اي به نام "علي نخستين مسلمان" ارائه شد و حائز رتبه ممتاز و اول شد .

در سال 1382 و 1383 نيز به مناسبت سال امام علي و امام حسين همايش هايي تحت عنوان "نهج البلاغه آشناي غريب" و "خورشيد نيزه ها" برگزار شد كه در آن مقاله اي به نام بازخواني يك ريزش (سعد بن ابي وقاص) و عبدالله بن عباس و قيام حسيني ارائه شد كه حائز رتبه ممتاز و اول شد كه در مجله كوثر و تاريخ در آيينه پژوهش به چاپ رسيد .

در حال حاضر نيز مشغول نگارش امامان شيعه از ديدگاه اهل سنت هستم كه چهار امام آن نوشته شده و در مجله كوثر به چاپ رسيده است و اميدوارم خداوند متعال و اهل بيت عصمت بويژه امام زمان (عج) توفيقاتشان را بر ما بيفزايند و زير سايه توجهات آنان قلم فرسايي كنيم و اهل عمل به اين علوم باشيم .

مروجي، محمدكريم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدكريم مروجي

محل

تولد : كوهدشت

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1327/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمد كريم مروجي بروجردي در سال 1327 در يك خانواده كشاورز متولد و بعد از مكتب و دبستان در سال 42 رسما وارد حوزه علميه شدم و بعد از دو سال تحصيل در بروجرد و خرم آباد در سال 44 وارد حوزه علميه قم شدم و در خدمت آقايان و آيات صلواتي و سيد ابوالفضل موسوي تبريزي (ره) شرح لمعه و از آقاي دوزدوزاني مختصر و آقاي اعتمادي قوانين و آقايان اعتمادي و سبحاني رسائل و آقايان فاضل لنكراني و مرحوم ستوده مكاسب و آقايان مرحوم سلطاني و ستوده كفايه را تلمذ كردم. و در سال 47 وارد درس خارج شده و عمدتا در فقه و اصول مرحوم آقاي آميرزا هاشم آملي(ره)حدودا 12 سال شركت كردم و در اين مدت از فقه و اصول مرحوم آقاي آشيخ مرتضي حائري تا اندازه اي بهره بردم و تا حدودي از آقايان ديگر نيز استفاده كردم. در خلال درس خواندن مشغول تدريس هم بودم و تقريبا كتابهاي سطح را چند بار يا لا اقل يك بار تدريس كردم و از سال 1371تا به حال يك بحث فقه دارم و چند سال قبل يك دور كليات رجال را نيز تدريس كردم.

مسترحمي، هدايت اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد هدايت اللَّه مسترحمى از فضلاء معاصر تهرانست كه در كتب عديده اى تعليقه و بسيارى از كتب را هم تصحيح نموده اند در كتاب: مرآةالدهور- در- وقايع ايام و شهور، كه از تأليفات ايشان است ترجمه خود را مبسوطا نوشته اند كه نگارنده تلخيص آن را مى نگارم:

الحاج السيد محمد المشهور والملقب بالحاج السيد

هدايةاللَّه المسترحمى الحسينى بن العلم الاعلام الحاج السيد محمد الرضا بن العلم الحجه الحاج السيد الحسين المشهور بحاج آغا بزرگ بن السيد محمد الشيهر بسيد آقا جان بن السيد ابى طالب بن السيد سليمان بن المير ابوطالب بن المير فتوح بن المير فتاح (المدفونين بقريه بندر آباد يزد فى بقعه سلطان).

تولد خود را چنين مرقوم نموده بودند: تولد اين بنده در شب شنبه سال 1351 قمرى، در قريه حسن آباد جرقويه ى علياى اصفهان، و دروس ابتدائيه از همزه باء و قرآن و فارسى را در مسقط الرأس خوانده و در ده سالگى باصفهان آمدم براى تحصيل علوم دينيه و مدتى در مسجد نو و چندى در مدرسه صدر پا قلعه و چند سالى در مدرسه كاسه گران در خدمت عالم فاضل محقق آقاى شيخ محمدعلى معلم حبيب آبادى صاحب تأليفات مطبوعه و غير مطبوعه و حواشى بر كتب علميه و رجاليه، اشتغال بكتب مقدماتى داشته و سپس در خدمت عالم لبيب حضرت آيت اللَّه حاج شيخ عباسعلى اديب حبيب آبادى و غيره اشتغال به سطح داشته، و در روز جمعه 26 جمادى الثانيه سال 1370 پس از بازگشت از زيارت حضرت ثامن الحجج عليهم السلام در تهران اقامت گزيده و چندى در مدرسه حاج ابوالحسن معمارباشى و مدتى در مدرسه آقا محمود اشتغال به تحصيل و تدريس داشته.

و درباره ى خدمات خود چنين نوشته اند: تاكنون نتوانسته ام آنچنان كه شايد و بايد است خدمت به مسلمين و اسلام نمايم مگر چند مورد جزئى كه از جمله تعمير و توسعه مسجد جامع حسن آباد جرقويه و تعمير و اضافات مسجد مرحوم ملا باقر و مسجد حمام يخچال در قريه مزبور، و تعمير و توسعه مسجد جامع

و تهيه برق رامشه جرقويه كه آقاى آسيد مهدى حسينى در اين باره اشعارى سروده اند، و تعمير و سفيد كارى مسجد حاج محمدعلى و حسينيه حسين آباد جرقويه در سال 1387 قمرى كه كربلائى رضاقلى داستانى در اين موضوع اشعارى سروده اند و بثمر رسانيدن هيجده نفر از آقايان طلاب در حوزه علميه قم و اصفهان و تهران و ساختن مسجد الزهراء عليهاالسلام در بى سيم نجف آباد تهران كه فعلاً در همان مسجد اقامه جماعت و تبليغ و تدريس مى نمايند.

و تأليفات چاپ شده خود را چنين نوشته اند:

1- ترجمه علل الشرايع جلد اول، 2- ترجمه ارشادالقلوب ديلمى جلد اول، 3- ترجمه ارشادالقلوب جلد دوم، 4- راهنماى قرائت، 5- اصول و فروع دين يا نماز فرمان خدا، 6- احكام الحج با فتاوى مراجع، 7- مناسك حج با فتاوى مراجع، 8- عيش الاخره يا وصيت نامه، 9- عيش الاخره يا وصيت نامه كامل، 10- فهرست بحارالانوار جلد اول، 11- فهرست بحارالانوار جلد دوم، 12- فهرست بحارالانوار جلد سوم، 13- كتابى جيبى حاوى 55 حديث با ترجمه، 14- كتابى حاوى 69 حديث با ترجمه.

و تأليفات غير مطبوعه خود را چنين نوشته اند، 1- دروغ و مفاسد آن، 2- ترجمه علل الشرايع جلد دوم، 3- ترجمه علل الشرايع جلد سوم، 4- ترجمه علل الشرايع جلد چهارم، 5- ترجمه جامع الاخبار، 6- مرآةالدهور در وقايع أيام و شهور، 7- گفتارى از چهارده معصوم عليهم السلام.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

مستغفري نسفي، ابوالعباس جعفر

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(بعد از 432 -350 ق)، فقيه، حافظ، محدث، خطيب و مصنف. محدث ماوراءالنهر در زمان خود بود. عده اى او را حنفى و بعضى شافعى و برخى شيعى دانسته اند و هر كدام براى اثبات نظر خويش دلايلى ذكر كرده اند.

او از زاهر بن احمد سرخسى و ابراهيم بن لقمان و ابوسعيد عبداللَّه بن محمد رازى و على بن محمد سرخسى و جعفر بن محمد بخارى و ابوسهل هارون بن احمد استرآبادى و ابوعبداللَّه محمد بن احمد غنجار و ديگران حديث شنيد. ابوعلى حسن بن عبدالملك نسفى قاضى و ابونصر احمد بن جعفر كاسنى و حسن بن احمد سمرقندى حافظ و اسماعيل بن محمد نوحى خطيب و ابومنصور سمعانى و جماعتى كثير از وى حديث شنيدند. در نسف درگذشت. از آثارش: «معرفة الصحابة»؛ «الدعوات»؛ «دلائل النبوة»؛ «فضائل القرآن»؛ «الشمائل» يا «شمايل النبى»؛ «خطيب النبى (ص)» يا «خطب النبوية»؛ «تاريخ نسف» و «تاريخ كش»؛ «الطب» يا «طب النبى» يا «طب النبوى»، كه خواجه نصير طوسى در «آداب المتعلمين» همگان را امر به آموختن اين كتاب نموده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (183/ 4)، انساب سمعانى (286/ 5)، بحارالانوار (42/ 1)، تذكرة الحفاظ (1103 -1102/ 3)، دمية القصر (664/ 1)، الذريعه (144/ 15 ،253/ 8 ،291/ 3)، رياض العلماء (473 -472/ 5)، سير النبلاء (565 -564/ 17)، شذرات الذهب (250 -249/ 3)، طبقات الشافعيه ى اسنوى (215/ 2)، طبقات المفسرين داودى (126 -125/ 1)، العبر (266/ 2)، كشف الظنون (1739 ،1277 ،1095 ،760 ،715 ،308)، النجوم الزاهرة (35/ 5)، الوافى بالوفيات (150 -149/ 11)، هدية العارفين (253/ 1).

مستغيث، نبي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نبى مستغيث از ائمه جماعت و مروجين حاضر شاهرودند و در مسجد سجاديه به امامت و تبليغات دينى اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

مستقيم، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام والمسلمين آقاى حاج شيخ عباس بن المرحوم حاج حبيب الله تاجر (داماد معظم مرحوم آيت الله حاج ميرزا محمد فيض قمى) از علماء اعلام و حجج اسلام و ائمه جماعت مسجد امام عليه السلام قم مى باشند.

در سال 1333 قمرى تقريبا در قم متولد شده و دروس مقدمات و ادبيات فارسى و عربى را خوانده مرحوم والدش كه از تجار قم بودند مى خواستند معظم له در سلك بازرگانان و تجار و رشته خودش را تعقيب كند ولى ايشان با شوق فراوان و تشويق آيت الله العظمى مرعشى مدظله به تحصيل علوم دينى پرداخته و سطوح را نزد آنجناب و بعضى از مدرسين ديگر استفاده كرده و هم از محضر مرحوم آيت الله فيض و آيت الله حاج شيخ محمدعلى حايرى قمى و آيت الله العظمى حايرى موسس حوزه و آيت الله حجت و بالغ بر 18 سال از دروس فقه و اصول زعيم اعظم آيت الله العظمى بروجردى استفاده نموده تا به مدارج عاليه علم و فقاهت و نظر ارتقاء يافته و تدريس سطوح عالى را نموده و بعد از فوت مرحوم آيت الله بروجردى بيشتر روابط خود را با آيت الله العظمى مرعشى نجفى قرار داده و از رفقاى خالص و صميمى معظم له مى باشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

مسجد جامعي، مصطفي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج ميرزا مصطفى بن المرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا محمود مسجد جامعى از علماء و ائمه جماعت معاصر تهران است.

وى در حدود سال 1343 ق در تهران متولد شده و در بيت علم پرورش يافته و پس از خواندن دروس جديد، مقدمات و ادبيات و سطوح را از مدرسين تهران مانند مرحوم آقا شيخ رضا قاضى و حجةالاسلام حاج شيخ كاظم معزى دزفولى و غيره خوانده و

چندين سال از محضر و دراسات مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ محمدتقى آملى و آيت اللَّه حاج ميرزا باقر آشتيانى و آيت اللَّه العظمى رفيعى قزوينى استفاده نموده و پس از آن در مسجد المصطفى جنب ميدان حسن آباد به اقامه جماعت و ترويج دين و تبليغ احكام و تنوير افكار با بيانى شيوا و منطقى اشتغال دارد.

نگارنده گويد: مترجم محترم ما و دو برادر ارجمندش جناب حجةالاسلام والمسلمين آقاى حاج ميرزا محمدحسين مقيم قم و ثقةالاسلام والمسلمين آقا ميرزا مسيح مقيم تهران از بيت علم و فضيلت تهرانند كه آباء آنها تا چندين پشت از علماء اعلام مركز بوده و خدمات شايسته اى بدين نموده اند.

آثار ايشان بقرار زير است:

1- تعمير اساسى و توسعه مسجد المصطفى

2- تأسيس كتابخانه آن مسجد و جمع كتب براى مطالعه جوانان و غيره.

3- تاسيس مجلس دعاى ندبه در صبحهاى جمعه و برنامه سخنرانى كه از مجالس بسيار آبرومند و جالب تهران محسوب ميشود كه از هزارها نفر از مردم متدين فهميده تهران تشكيل ميشود.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

مسجدي، حيدر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حيدر مسجدي

محل تولد : كاظمين عراق

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1346/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب حيدر مسجدي متولد 1346 در شهر كاظمين متولد شدم. و پس از تحصيلات ابتدائي و راهنمايى، توسط ساواك رژيم بعث همراه خانواده دستگير شديم و به زندان روانه شديم. دو برادرم زير شكنجه هاي وحشي شهيد شدند و ما به سوي ايران روانه شديم. از سال 1361 وارد حوزه علميه قم شدم و دروس مقدماتي را در مدرسه شهيد صدر گذراندم. سپس دروس سطح و خارج رااز محضر اساتيد بزرگوار استفاده كردم از جمله

آيه الله احمدي يزدى، آيه الله حسين نجاتى، آيه الله هادي آل راضى، آيه الله احمد مددى، كه بخش مهمي از علوم حديث و نكات بسيار ظريف فقهي و اصولي را از محضر استاد بزرگوار آيه الله احمد مددى استفاده كردم، كه لازم مي دانم از ايشان تشكر كنم و از او به نيكي ياد كنم. در سال 1371 تا سال 1374 در موسسه (دائره المعارف فقه اسلامي ) مشغول تحقيقات اسلامي شدم، ودر تاليف كتاب (معجم فقه الجواهر) شركت نمودم. در سال 1375 وارد موسسه علمي فرهنگي دارالحديث شدم و در رشته حديث مشغول تحقيق شدم.

مسعودي، عبدالهادي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالهادي مسعودي

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1350 هجري شمسي به مدرسه رفتم و در 1362 هجري شمسي ديپلم رياضي فيزيك گرفتم و پس از يكسال درس مهندسي صنايع در دانشگاه صنعتي شريف، كليه درس هاي جديد را رها كرده و به درس حوزه كه از دبيرستان آغاز كرده بودم به صورت تمام وقت پرداختم و از محضر اساتيدي همچون پدرم ، مرحوم روشني ، آيت الله قديري ، مرحوم پاياني ، آقاي نيري همداني و مرحوم آيت الله زاده اراكي سود بردم پس از اتمام تحصيلات سطح در سال 1369هجري شمسي به درس خارج آيت الله شيخ جواد تبريزي حاضر شدم و دو سال اصول فقه و 5 سال فقه طهارت و حدود را نزد ايشان تلمذ كردم و سپس به مدت 8 سال درس اصول آيه الله وحيد خراساني و 5 سال فقه استاد آيت الله

شبيري زنجاني شركت جستم. از سال 1369 هجري شمسي كار بر روي حديث را به صورت جدي و رسمي آغاز كردم و تاكنون به صورت مطالعه و فيش برداري موضوعي كتب حديث، تبويب و دسته بندي احاديث شيعه و اهل سنت، ترجمه، تلخيص و ... تدوين رساله ها، مقاله ها و كتاب هاي مربوط به حديث ، كارهايي ارائه داده ام. همچنين با مراكز مختلف علمي و پژوهشي ارتباط مشورتي داشته و سالهاست در دو حوزه فقه و حديث، در حوزه و دانشگاه تدريس مي كنم . اينجانب در كنار دروس اصلي فقه و اصول اندكي فلسفه و منطق نيز خوانده ام و با كلام نيز به گونه اي مختصر آشنا هستم. همچنين سالهاست كه به دليل ارتباط كاري از قرآن و تفاسير آن نيز استفاده مي برم و به همين دليل و به دليل مطالعه احاديث اخلاقي و نه عمل به آن، مطالبي را در راديو معارف و راديو قرآن و نيز سيماي جمهوري اسلامي ارائه داده ام. زندگي علمي من در مطالعه حديث و علوم جانبي آن ، نشر مقالات حديثي و تدريس فقه و حديث و سخنراني و نيز ترجمه احاديث و تلخيص بوده و هم اكنون نيز ادامه دارد

مسعودي، علي اكبر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي اكبر مسعودي

محل تولد : خمين

شهرت : مسعودي خميني

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1310/1/1

زندگينامه علمي

آية الله علي اكبر مسعودي خميني در سال 1310 هجري شمسي در خمين متولد شد. پدرش _ مرحوم غلامعلي مسعودي _ به پيشة قنّادي روزگار مي گذراند. جدّ وي به دليل اينكه گلپايگان دچار قحطي شده بود، به

خمين هجرت كرده و در آنجا ازدواج نموده بود. در خلال اين سالها، خداوند به وي فرزندي به نام غلامعلي اعطا مي كند كه در خمين به زندگي مي پردازد. خانوادة آية الله مسعودي خانواده اي ساده و در حدّ متوسط مردم ، بلكه پايين تر از آنها در زندگي و معيشت بود كه در محلّة سبزي كارها مي زيسته است . آية الله مسعودي خميني ، در شش سالگي به امر پدر راهي مكتب خانه شد. در خمين مكتب داري زندگي مي كرد كه نام او، شيخ ابوالقاسم بود و حضرت امام خميني (ره ) نيز نزد ايشان درس خوانده بود. در مقطعي كه آية الله مسعودي به نزد ايشان مي رفت ، وي هشتاد ساله بود. حضور در مكتب خانه دو يا سه سال به طول انجاميد و پس از آن ، وي در مدرسة شش كلاسه اي در خمين نام نويسي كرد و چون ، سال اوّل را در مكتب گذرانده بود، در پاية دوم به تحصيل پرداخت . از جمله كساني كه در آن دوره در آن مدرسه درس مي خواندند، آية الله رضواني و آية الله جلالي خميني بودند كه تا پاية پنجم با آية الله مسعودي ، همراه بودند. وضعيت نابسامان معيشتي خانواده ، او را بر آن مي داشت كه در كنار درس ، به كار نيز بپردازد؛ امّا اين مسئله با مخالفت پدر و مادر وي همراه بود. ايشان با وجود كمبودهاي مالي ، علاقه داشتند كه فرزندشان به تحصيل علوم ديني بپردازد و به مسلك روحانيت درآيد. علاقة خانوادة ايشان به روحانيت به حدي بود، كه با آن وضع اقتصادي ، هر شب جمعه از مرحوم سيد محمدتقي خوانساري پدر آيت الله حاج سيد مهدي خوانساري غضنفري دعوت مي كردند

تا به منزل ايشان بيايد و آبگوشت و نان و پنيري با هم تناول كنند. وارستگي و زهد مرحوم خوانساري ، در آية الله مسعودي تأثير به سزايي داشت و او را بيش از پيش ، به در پيش گرفتن مسير عالمان ربّاني تشويق مي كرد. از ديگر كساني كه انگيزة ايشان را براي ورود به حوزه فزوني بخشيد، مرحوم حاج شيخ احمد آل طاهر از شاگردان مرحوم عارف واصل آخوند كاشاني در اصفهان بود كه براي اقامه نماز و پيشوايي مردم به خمين آمده بود. رفتار و سخنان دلنشين ايشان ، كودكِ خردسالِ آن روز را شيفته و حيران خود كرده بود. وي ، بعدها جامع المقدمات را نزد ايشان فرا گرفت . با پايان يافتن جامع المقدمات ، در سن پانزده سالگي ، به اراك رفت و به تحصيل سيوطي و حاشية ملاّعبدالله پرداخت . با پايان يافتن كتاب معالم ، راهي قم شد تا از محضر عالمان آن ديار كسب فيض كند. در قم ، مدرسه «دارالشفاء» ساكن شد و با جدّ و جهد دروس سطح را به پايان برد. سپس براي تحصيل درس خارج ، از محضر علماي بزرگي همچون امام خميني (ره ) و آية الله بهجت بهره برد. وي دربارة اولين آشنايي با امام (ره ) مي گويد: «يك بار بنده از خيابان ارم قم عبور مي كردم . وقتي از كنار مسجد محمديه رد شدم ، صداي غرّايي به گوش من رسيد. نگاهي به داخل مسجد افكندم و ديدم كه آقايي در حال تدريس است و شاگردان زيادي هم دارد. در كنار در ايستادم تا درس استاد تمام شد. بعد از يكي از شاگردان ايشان پرسيدم كه ايشان كيست ؟ گفت : حاج آقا روح الله خميني است ».

آية الله مسعودي ، در كنار تحصيل فقه و اصول ، دروس ديگر حوزوي از جمله فلسفه و تفسير را در محضر عالمان وارسته اي همچون علامه طباطبايي مي آموخت و در جلسات اخلاقي ، استادان بزرگ حوزه همچون حاج آقا حسين فاطمي كه شبهاي پنج شنبه در منزل جلسه اي اخلاقي داشت با جدّيت شركت مي نمود تا علم را با عمل توامان سازد. آية الله مسعودي خميني در دوران تحصيل خود، به محضر استادان بسياري شرفياب شد. ايشان در خمين ، جامع المقدمات را نزد مرحوم شيخ احمد آل طاهر فرا گرفت و بخشي از «صمديه » را كه به دليل برخورد با فصل تابستان باقي مانده بود، نزد آقاي صدر كه از اقوام امام (ره ) بود، خواند. در اراك ، حاشيه ملاعبدالله را نزد سيد علي اراكي آموخت و مطول را نزد استاد ارجمند ميرزا جعفر سبحاني آموخت و بخشي ديگر آن را نزد آقا شيخ حسين بادكوبه اي فرا گرفت . با آمدن به قم ، معالم را كه در اراك فرا گرفته بود، ديگر بار نزد ميرزا جعفر سبحاني آموخت مقداري از شرح لمعه را نزد امام موسي صدر و بخشي را نزد آيت الله شيخ جواد تبريزي خواند و نيز رسائل و مكاسب را نزد آقايان مشكيني ، شيخ اسدالله اصفهاني و شيخ عبدالجواد جبل عاملي اصفهاني فرا گرفت . قسمت عمدة كفايه را نيز نزد شيخ عبدالجواد جبل عاملي اصفهاني آموخت . براي فراگيري منطق ، به نزد آقاي سيد جلال آشتياني رفت و منظومه را نزد آقاي فكور و ملكوتي و نيز حاج آقا رضا صدر فرا گرفت . براي تحصيل اسفار و تفسير نيز در درس علامه طباطبايي شركت نمود. وي براي تحصيل درس

خارج از محضر عالمان بزرگي همچون امام خميني (ره )، آية الله گلپايگاني و آية الله بهجت بهره برد. وي دربارة درس امام (ره ) مي گويد: «يكي از خصوصيات حضرت امام اين بود كه شاگردان خود را وادار به مطالعه مي كرد. دليل آن هم اين بود كه حضرت امام در خلال درس از كلمات بزرگاني همچون آقايان نائيني ، آقاضياء عراقي و آقاي كمپاني استفاده مي كردند و لازم بود كه شاگردان ايشان به منابع و مأخذ مربوطه رجوع كرده و خود، عين عبارت بزرگان ياد شده را ملاحظه كنند. از ديگر خصوصيات امام اين بود كه شاگردان را وادار به اظهار نظر مي كرد و معتقد بود هر يك از آقايان در موردي از موارد كه ديدگاهي دارد، بايد زمينه را براي اظهار آن مهيا ببيند». دربارة شيوة تدريس آية الله بهجت نيز مي گويد: «در خصوص شيوة تدريس آقاي بهجت بايد بگويم كه ايشان بر خلاف ساير آقايان ، اين گونه نيست كه در درس خارجشان ، به نقل و نقد نظرات امثال مرحوم نائيني و آقاضياء عراقي و مرحوم آخوند و مرحوم فشاركي و مانند آن بپردازند. ايشان شيوة ديگري دارند و آن ، اين است كه ايشان بحث را شروع مي كنند و ديدگاه خود را مطرح مي كنند و براي آن استدلال مي كنند. در اين حال خود شاگرد بايد بررسي كند كه دلايل استاد، ردّ نظرية كدام يك از علماست ». آية الله مسعودي خميني ، از محضر چند تن از علما براي امور حسبيّه ، اجازه دريافت نمود. اولين اجازة ايشان ، از حضرت امام (ره ) بود. پس از ايشان نيز، از آقايان گلپايگاني و بهجت نيز اجازه دريافت كرد. وي در دوران تحصيل ،

با طلاب و فضلاي بسياري رابطه دوستانه داشت كه از آن ميان مي توان آية الله جلالي خميني ، آية الله رضواني و آية الله مصباح يزدي را نام برد. آية الله مسعودي خميني در پيش و پس از انقلاب خدمات علمي و فرهنگي شاياني را به جامعه علمي و فرهنگي كشور ارزاني داشت . وي ، در حين تحصيل در حوزه علميه ، كتابهايي را كه از پيش فرا گرفته بود، تدريس مي كرد. از جمله كتاب جامع المقدمات را به طلاب نوآموز ياد مي داد و به تدريس كتاب حاشيه ملاعبدالله در مسجد محمديه قم مي پرداخت كه با استقبال فراوان طلاب روبه رو شد، به گونه اي كه مسجد، مملوّ از جمعيت مي شد. از ديگر كتابهايي كه ايشان سالها به تدريس آن مشغول بودند، كتاب شرح لمعه و معالم بود كه ثمرة اين تلاشها، تربيت طلاب فاضل و با تقوا در حوزه علميه قم بود. همچنين ايشان در طول اين سالها، تأليفات و يادداشتهاي فراواني نيز داشته كه از جمله كتاب «خمس » را مي توان نام برد كه بخش عمدة آن در حادثه اي از بين رفت و ديگر «تقرير مبحث دماء ثلاثة » امام خميني (ره ) است كه به چاپ رسيده است . از خدمات مهم فرهنگي آية الله مسعودي خميني ، تصدي توليت آستانه مقدسة حضرت معصومه سلام اللهعليها و خدمات فراوان به آن است . بارگاه ملكوتي حضرت معصومه سلام الله عليها كه در روايات آشيانة آل محمد(ص ) معرفي شده ، يكي از مهم ترين پايگاههاي شيعه است . عنايت كريمة اهل بيت و فيض حضور او در شهر قم ، اين شهر را به شهري عالم پرور و سرچشمه مبارزات براي تحقق جمهوري اسلامي ايران قرار داده است

و خدمت به اين مركز مهمّ، خدمت به شيعه ، حوزه علميه ، انقلاب اسلامي و پاسداشت خون شهيدان راه استقلال و آزادي است . آية الله مسعودي خميني ، پس از تصدي توليت آستانة حضرت معصومه سلام الله عليها كه با حكم مقام معظم رهبري همراه بود، به عمران و گسترش آن همت گماشتند و با بازسازي و مرمّت بخشهايي از آن ، ميراث فرهنگي بزرگ شيعه را پاس داشتند. ايشان در طي اين سالها، موقوفات آستانه را كه بخشي از آن به دليل اهمال از دست آستانه مقدسة خارج شده بود، به حرم مطهّر باز گرداندند. همچنين با گسترش كتابخانة حرم ، هم از نظر مساحت و هم از نظر تعداد كتب پرداختند، به گونه اي كه كتابخانه را به مكان شايسته تر و تعداد كتب را از حدود بيست و دو هزار به شصت و پنج هزار جلد رساندند و حدود پانصد نسخة كتاب خطي نفيس براي آن تهيه كردند. با تلاش و پيگيري ايشان گنبد مطهر حرم پس از دويست و ده سال تعويض و با بهترين طلا بازسازي گرديد همچنين صحن و مسجد جديد در جوار حرم مطهر كه از پروژه هاي معظم در توسعه حرم مي باشد توسط ايشان بنا گرديد. از ديگر خدمات ايشان در اين عرصه ، راه اندازي انتشارات حرم و چاپ كتب مذهبي متعدد و نيز چاپ نشريه اي به صاحب امتيازي آستانه مقدسه بود كه زائران حرم مطهّر، از آن بهره مي برند. حرمي كه آشيانة آل محمد(ص ) مي باشد، بايد به پيروي از اهل بيت عليهم السلام ، رسيدگي به حال محرومان و مستضعفان را سرلوحة كارخويش قرار دهد و پناهگاه نيازمندان و درماندگان باشد. در اين زمينه ،

حرم مطهر، طرحهاي گسترده اي را به انجام رسانده است كه همه حكايت از تلاش بي وقفة مسؤولين آن ، بويژه آية الله مسعودي دارد. از تلاشهاي ديگر ايشان در امور فرهنگي آستانة مقدسه ، فراهم آوردن زمينه براي بهره مندي زائران از سخنان علماء و واعظان و مداحان برجسته و نيز برگزاري جلسات مختلف ، از جمله دعاي ندبه ، كميل و توسل بوده است . همچنين ايشان به نگهداري و بهينه سازي موزة حرم مطهر همت ويژه اي گماشته ، آن را به مركزي ديدني و يادگار عشق مردم ايران به خاندان پيامبرگرامي اسلام (ص ) تبديل نموده است . او همچنين اشياء گران قيمت كه در رژيم سابق پراكنده شده بود را به موزه آستانه مقدسه عودت داد. آية الله مسعودي خميني ، در پيش و پس از انقلاب خدمات سياسي فراواني را براي تحقّق انقلاب اسلامي و تداوم آن انجام داده است كه ذكر همة آنها در اين مختصر نمي گنجد. او مانند بسياري ديگر از عالمان و مجاهدان قرن اخير، تفكر و خط مشي امام خميني (ره ) را در مبارزه سرلوحة خويش قرار داده و در مواقع حساس و مهم ، تابعيت خود را از زعيم عاليقدر شيعه به اثبات رسانده است . شخصيت امام (ره ) و شجاعت و صلابت او به حدّي بود كه اطرافيان و ديگر مبارزان را سخت تحت تأثير خود قرار مي داد. وي دربارة شجاعت امام (ره ) مي گويد: «بنده در مدتي كه خدمت ايشان بودم ، هرگز مشاهده نكردم كه بي دليل و صرفاً از سرهواي نفس ، عصباني شوند. در عوض هر جا كه پاي دين و ديانت و حفظ ارزشهاي انساني و اسلامي به ميان مي آمد، رگهاي گردنشان متورم مي شد

و فرياد مي كشيدند. در سنوات مبارزه ، شديدترين اعتراضات را به شاه آمريكايي نمودند؛ امّا در قبال بي مهري دوستان صبور و حليم بودند. اگر كسي ايشان را آن گونه كه در خورشان بود، تعريف نمي كرد يا براي مثال به ايشان آية الله العظمي نمي گفت ، ايشان به اندازة سرسوزني دلگير نمي شد و تغييري در رويّه شان مشاهده نمي گرديد». همچنين دربارة ساده زيستي امام (ره ) مي گويد: «به خاطر دارم كه در سنة چهل ، و چهل و يك ، حضرت امام مُهري در اختيار داشتند كه در ذيل جواب به استفتائات و مانند آن ، مورد استفاده قرار مي دادند، منتها براي آغشته كردن قسمت برجستة مُهر به جوهر، به علت نداشتن استامپ همواره مشكل داشتند و اين مشكل را به نحوي تحمل مي كردند تا اينكه يك بار بنده به ايشان عرض كردم كه اگر اجازه بدهيد، من كاري مي كنم كه زحمت شما كمتر شود. فرمودند: چه كار مي كني ؟ عرض كردم ، شما اجازه بدهيد. مطمئناً راضي خواهيد شد. ايشان هم اجازه دادند. بنده استامپي تهيه كردم و در اختيار ايشان گذاشتم . امام از قيمت استامپ سؤال كردند و نگران قيمت بالاي آن بودند؛ ولي در نهايت مورد قبول واقع شد و ايشان از آن به بعد، مهرشان را كه در سينه آويز كرده بودند، در مي آوردند و به استامپ مي زدند و استفاده مي كردند». آية الله مسعودي خميني از سالهاي اوليه مبارزة امام (ره ) بر ضد رژيم شاه ، با ايشان همراه بود و در سخنرانيهاي خود همواره شاه و دار و دسته اش را منكوب مي كرد. وي ، پس از هجرت امام به نجف ، با زحمت فراوان از مرز ايران خارج شد و با

تحمل مشقّات در نجف به ديدار امام (ره ) شتافت سپس به بيان مشكلات موجود در راه و توسل به امام زمان (عج ) براي رهايي از آن مشكلات و رسيدن به نجف پرداخت . امام نيز با شنيدن سخنان او، فرمودند: «هر كس را بخواهند، به مقصد مي رسانند». پس از بازگشت از نجف ، به دستور امام خميني (ره ) عازم سيرجان شد تا به حل مشكلات مردم و آماده سازي آنان براي انقلاب بپردازد كه اين اقامت ، چهار سال به طول انجاميد. از اقدامات مؤثر ايشان در سيرجان ، تأسيس حوزه علمية آن شهر و نيز دعوت از طلاب و مبلغين قم براي سخنراني در سيرجان در ايام ماه رمضان ، محرم و صفر بود. خدمات ايشان و نيز افشاگريها و سخنرانيهاي حماسي ، منجر به بازداشت ، ممنوع المنبر شدن و حتي ممنوع الكلام شدن ايشان شد. از اين رو وي را به كرمان برده با آرشام رئيس ساواك وقت روبرو شدند. چند روزي در زندان كرمان مانده ليكن با راهپيمائي مردم سيرجان آزاد شدند و تعهد گرفتند كه در سيرجان نمانند. بخشي از فعاليت سياسي آية الله مسعودي در دهة پنجاه ، به مبارزات با جريانات انحرافي و التقاطي معطوف بود. در اين دوره آية الله مسعودي با همراهي آية الله مصباح يزدي ، به افشاي طرح دشمن براي تحريف جريان مبارزه و حمايت از تز اسلام منهاي روحانيت مي پرداخت و بر پيروي از خط مرجعيّت و روحانيّت و انقلاب صددرصد اسلامي پاي مي فشرد. از فعاليتهاي مهم ايشان در آستانه پيروزي انقلاب ، شركت در تحصن علما در دانشگاه تهران و نيز عضويت در كميتة استقبال از امام (ره ) بود. همچنين آية الله مسعودي ، از

افرادي است كه در تشكيل جامعه مدرسين و سازماندهي مجدد آن نقش بسزائي داشته است . وي درباره چگونگي تشكيل جامعه مدرسين ، مي گويد: «تاريخچة جامعه مدرسين بسيار جالب است و بايد در فرصت مقتضي بدان پرداخته شود. شايد پيش از اين گفته باشم كه هستة اصلي جامعه ، قبل از نهضت امام خميني نهاده شد. عدّه اي از دلسوزان دور هم جمع شدند و در اين باره صحبت كردند كه حوزه بايستي درب و دروازه داشته باشد و صاحب نظم و انتظامي شود. اين هسته عبارت بودند از آقايان : مصباح ، رشيدپور، سيد ابراهيم خسروشاهي ، اميني ، مرحوم شيخ محمدعلي قمي و بنده . حدود ده جلسه در خصوص ضرورت تشكيل جامعه مدرسين بحث و تبادل نظر شد و تصميم بر اين شد كه نزد بزرگان حوزه و مراجع برويم و به خصوص دربارة سطح پايين اخلاق در حوزه گلايه كنيم و بخواهيم كه براي رفع اين مشكل اقدامي كنند از اين رو چند نفر خدمت حضرت امام و ساير مراجع رسيدند كه تنها از سوي حضرت امام جواب مثبت شنيدند... در روز اوّل كه بنا شد جلسه جامعه تشكيل شود، به هزار تومان پول نياز داشتيم و جمع ما كه مركب از حدود چهل تن از علماي بزرگ بود، اين وجه را در اختيار نداشتند. آقاي مؤمن ابراز كرد كه خوب است از شهرية خود آقايان اين وجه تهيه شود. هر كدام از اعضا مقداري از اين وجه را تقبّل كردند و كار را با هزار تومان شروع كرديم . بحث درباره كارهاي مثبت جامعه مدرسين در طول سالهاي قبل و بعد از انقلاب بسيار مفصل است ». در آن سالها، جامعه

مدرسين اقدامات مهمي را بر ضد رژيم شاه به انجام رساند كه از جمله مي توان به خلع يد شاه از حكومت اشاره كرد كه موجبات شادي دلِ امام (ره ) را فراهم نمود. پس از پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي ، آية الله مسعودي ، در مدرسة رفاه ، در خدمت امام بود و با تشريف فرمايي امام به قم ، به همراه ايشان به قم آمد. آية الله مسعودي در طول سالهاي دفاع مقدس ، بارها در كنار رزمندگان حضور يافت و همواره مدافع اسلام و انقلاب بود. ايشان هم اكنون توليت آستانة مقدسة حضرت معصومه را بر عهده دارد و به خدمت به زائران كريمة اهل بيت مي پردازد.

مسلم ملكوتي، عبدالله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالله مسلم ملكوتي

محل تولد : سراب

شهرت : ملكوتي

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1303/1/1

زندگينامه علمي

حضرت آية الله ميرزا مسلم ملكوتي ، در پانزدهم خرداد سال 1303 در حومة شهرستان سراب ، واقع در 130 كيلومتري تبريز به دنيا آمد. پدرش به شغل كشاورزي روزگار مي گذراند و داراي تحصيلاتي نيز بود. اشتياق خانواده آية الله ملكوتي و نيز علاقه پدر، او را به تحصيل علوم ديني وا داشت ؛ به گونه اي كه در پنج يا شش سالگي نزد عالم محل كه خود از منسوبين او بود، توانست نوشتن و خواندن را فرا گيرد و با قرآن مجيد و معارف آن آشنا شود و بخشي از قرآن را حفظ كند. آية الله ملكوتي ، با فرا گرفتن قرآن در زادگاه خود به سراب آمد و در آنجا به فراگيري كتابهاي متداول ادبي حوزه علميه ، همانند جامع المقدمات ، سيوطي ، مغني ، مطول ، منطق و اصول فقه پرداخت و در هفده

سالگي براي ادامة تحصيل ، به تبريز رفت . در حوزه علميه تبريز، به مدت چهار سال اقامت داشت و از محضر استادان گرانمايه آن ديار همچون مرحوم آية الله سيد مهدي انگجي ، مرحوم آية الله ميرزا فتاح شهيدي و مرحوم آية الله ميرزا محمود دوزدوزاني . بهره برد و كتابهاي شرح لمعه ، رسائل ، مكاسب و كفاية الاصول را به پايان رساند.

ايشان در طي اين سالها، كتابهايي را كه پيش تر فرا گرفته بودند، به طلابي كه تازه وارد حوزه شده بودند، تدريس مي كردند. با اتمام دوره سطح ، در سال 1321 به منظور ادامة تحصيل و بهره گيري از محضر عالمان و دانشمندان قم ، بدانجا روانه شد. از نخستين روزهاي سكونت در شهر قم ، به جد و جهد، در درس بزرگان حوزه علميه حاضر شد و در علوم معقول و منقول ، از محضر بزرگاني چون امام خميني (ره ) و علامه طباطبايي بهره برد. سپس به حوزه علميه مشهد عزيمت كرد و ضمن انس با آستان ملكوتي علي بن موسي الرضا(ع ) از درس بزرگان آن ديار، همچون آية الله ميرزا مهدي اصفهاني استفاده نمود. شوق فراگيري علوم ديني ، آية الله ملكوتي را در سال 1334 به سمت نجف اشرف كشاند. انوار علوي چنان بر سر ايشان سايه افكند كه توانست در آن ديار، به درس بزرگاني چون آية الله سيد ابوالقاسم خويي ، آية الله سيد محسن حكيم راه يابد و كسب فيض نمايد؛ همچنين در اين مدت از تربيت شاگردان ممتاز در فقه ، اصول ، فلسفه ، كلام ، رياضي و ... غافل نماند و بدين ترتيب ، دين خود را به حوزه علميه آن ديار نيز ادا كرد.

اقامت دوازده ساله ايشان در نجف ،

در سال 1346 به پايان رسيد و ايشان براي سپري كردن اوقات فراغت در تابستان ، به ايران آمد. با به پايان رسيدن تابستان ، بار ديگر قصد نجف اشرف نمود؛ اما درگيريهاي آن روز دولت ايران و عراق كه به نا امن شدن مرزها انجاميده بود، او را از تصميم خود بازداشت و ديگر باز، عازم شهر مقدس قم شد. آية الله ملكوتي ، با ورود به شهر قم ، تدريس فقه و اصول را آغاز كرد كه با استقبال فراوان طلاب مستعد روبرو شد و نيز ايشان در كنار آن به تدريس فلسفه مي پرداخت كه حاصل آن ، ظهور طلابي فرهيخته در حوزه علميه امروز ماست . دوران تحصيل آية الله ملكوتي ، در محضر بزرگاني سپري شده است كه نام هر كدام ، همچون ستاره اي در آسمان تشيع مي درخشد. ايشان در تبريز، دروس سطح را نزد مرحوم آية الله ميرزا فتاح شهيدي ، مرحوم آية الله سيد كاظم شريعتمداري ، مرحوم آية الله ميرزا محمود دوزدوزاني و مرحوم آية الله سيد مهدي انگجي آموخت . با ورود به قم ، در درس خارج فقه و اصول آقايان مرحوم حاج ميرزا محمد فيض قمي و سيد محمد حجت شركت نمود. با ورود آية الله بروجردي به قم از درس ايشان نيز بهره برد و در علوم عقلي به درس حضرت امام خميني (ره ) رفت . ايشان از امام (ره ) به دقت ، جديت و همت بلند معظم له ياد مي كند و از سجاياي اخلاقي ايشان ، حضور دائمي در نماز جماعت را بر مي شمرد. همچنين ايشان در علوم عقلي از ميرزا مهدي مازندراني ، شيخ ابوالقاسم اصفهاني ، ميرزا مهدي آشتياني و علامه طباطبايي نيز بهره برده است . در مشهد نيز به

درس فلسفه شيخ سيف الله ايسي ميانجي و هيأت و رياضيات شيخ محمد رضا كرباسي رفت و نيز از محضر آية الله ميرزا مهدي اصفهاني بهره هاي فراوان برد.

استادان ايشان در نجف ، ميرزا عبدالهادي شيرازي ، سيد محسن حكيم ، سيد محمود شاهرودي و شيخ حسين حلي بودند كه در درسهاي خارج فقه آنان شركت مي نموده است و نيز در درس خارج فقه و اصول آية الله ابوالقاسم خويي حضور مداوم داشته است . ايشان از دوستان دوره طلبگي خود به شيخ اسدالله اصفهاني و آقا سعيد اشراقي اشاره مي كند كه هماره با آنها به مباحثه دروس فرا گرفته شده ، مي پرداخته است . آية الله مسلم ملكوتي طبق سنت حوزه هاي علميه ، هم زمان با تحصيل به تدريس دروس به طلاب بعد از خود مي پرداخت و در فقه و اصول ، فلسفه ، كلام ، هيأت ، رياضي و ... صاحب شاگرداني زبده بود و سه حوزه قم ، نجف و مشهد خاطرة سالها تدريس ايشان را در ذهن دارد. زندگي آية الله ملكوتي همچون بسياري ديگر از علماي راستين ، با مبارزات و فعاليتهاي سياسي بسياري همراه بود. در زمان سلطه حكومت ستمشاهي ، ايشان لحظه اي از مبارزه با آن رژيم سرباز نزد و حتي ديگران را به فعاليت و مبارزه بر ضد شاه تشويق مي كرد. آية الله مسلم ملكوتي با تأسيس كتابخانه و صندوق قرض الحسنه المهدي در شهر سراب ، زادگاه خود، بر آن شد كه با جذب جوانان متدين ، آنها را براي مبارزه بر ضد رژيم شاه منسجم و متشكل سازد و در ضمن ، مباني اعتقادات آنها را نيز تقويت كند.

از فعاليتهاي ديگر ايشان در پيش از انقلاب ، عضويت در جامعه مدرسين حوزه علميه

قم بود. در آن روزگار، جلسات جامعه مدرسين به صورت مخفي و در خانة افراد عضو، برگزار مي شد. آية الله ملكوتي با حضور مستمر در جلسات جامعه مدرسين ، امضاي نامه هاي آن مركز در حمايت از نهضت امام خميني (ره ) و تبادل نظر با گروهها و جناحهاي سياسي براي وحدت هر چه بيشتر، نام خود را در شمار ياران باوفاي انقلاب و امام (ره ) رقم مي زد. افشاگري هاي ايشان در آن سالها، باعث شده بود كه ساواك بارها ايشان را در قم و آذربايجان تحت تعقيب قرار دهد. حضرت آية الله ملكوتي ، در سالهاي مبارزه بر ضد رژيم با تبعيت و پيروي محض از فرمانهاي حضرت امام خميني (ره ) در برابر گروهها و دسته هاي انحرافي و التقاطي ايستاد و بر اسلامي بودن حركت ، پافشاري نمود. فعاليتهاي سياسي ايشان به پيش از انقلاب محدود نشد. با پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي ايران در بهمن 1357، حضور سبز و پر صلابت ايشان در عرصه هاي گوناگون انقلاب ، به بسياري از مبارزان ، اميد مي بخشيد. ايشان با شركت مستمر در دفتر استفتائات امام (ره ) به مستحكم كردن پيوند امام و امت و نيز به حل مشكلات فقهي مردم مي پرداخت و نيز به نمايندگي از طرف امام (ره ) براي حل مشكلات مردم آذربايجان و زنجان ، به آن ديار شتافت . با شهادت آية الله مدني ، امام جمعه تبريز، در سال 1360، امام خميني (ره ) آية الله ملكوتي را به نمايندگي خود در آذربايجان و نيز به عنوان امام جمعه تبريز برگزيد. تبريز در آن سالها دست خوش نزاعها و تحريك گروهكهاي ضد نظام براي ايجاد يأس از انقلاب اسلامي بود. آية الله ملكوتي با افشاي اين دسيسه ها و دعوت مردم و

گروه هاي هوادار انقلاب به وحدت و يكپارچگي ، دشمنان را از رسيدن به اهداف خود مأيوس نمود. ايشان بارها و بارها در خطبه هاي نماز جمعه و ديگر سخنرانيها، مردم را به حضور پر شور در جبهه هاي جنگ و كمك به رزمندگان دلير اسلام فرا خواند و خود نيز از حمايت مادي و معنوي رزم آوران دفاع مقدس دريغ نورزيد. همچنين آية الله ملكوتي در دورة اول و دوم مجلس خبرگان رهبري ، به نمايندگي از طرف مردم آذربايجان شرقي عضويت داشت و خدمات شاياني را در اين عرصه نيز به انجام رساند. آية الله ملكوتي در سال 1373، با دعوت برخي بزرگان حوزه علميه قم و نيز موافقت مقام معظم رهبري از تبريز به قم آمد و با بر پا كردن درس خارج فقه و اصول ، بسياري از طلاب علوم ديني را شيفتة درس خويش ساخت و بدين وسيله ، سيرة علما و دانشمندان اين حوزه سترگ را پاس داشت .

مسلمي خوازني، عبدالرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالرضا مسلمي خوزاني

محل تولد : آبادان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1340/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1340 در آبادان متولد شدم. پدر و مادرم مذهبي بودند در كنار دروس جديد در مكتبخانه هاي قديمي به فراگيري كتاب آسماني و قرائت صحيح آن پرداختم در دوران دبيرستان در ايجاد و ترويج مطالعات اسلامي در ميان همكلاسي ها موثر بودم در مساجد و كانون هاي مذهبي حضور فعال داشتم تدريس قرآن، تفسير ساده و عقايد از اشتغالات هميشگي ام بود. حضور در صحنه هاي انقلاب و بحث ومناظره با ماركسيست ها و گروهك منافقين در برنامه هاي كاري ما بود. در سال 1359 ديپلم اقتصاد گرفتم و

سريعاً به حوزه علميه قم وارد شدم دو ماه پس از درس خواندن، جنگ تحميلي آغاز گرديد و بنده به مناطق جنگي رفت و آمد داشتم و به بيان عقايد، تفسير، اخلاق و احكام براي رزمنده ها مي پرداختم در پايان سال تحصيلي 68 _ 67 دوره سطح حوزه را به پايان رساندم.در مدرسه حجتيه قم براي طلاب خارجي تدريس عقايد و كلام داشتم. از سال تحصيلي 70 _ 69 در مدرسه رسول اكرم(ص) شاه ابراهيم و ديگر مدارس حوزه مانند معصوميه بلوار امين و الهادي خاكفرج و... به تدريس عقايد و كلام اسلامي اشتغال داشتم. در سال 70 _ 69 در دوره تخصصي كلام حوزه شركت كردم و قبول شدم و دوره از 71 _ 70 آغاز گرديد اين اولين دوره تخصصي حوزه بود و آن را با موفقيت كامل در سال 74 به پايان رساندم در تاريخ 25/11/74 رسماً به صورت حق التدريس با دانشگاه شهيد چمران اهواز همكاري كردم كه اين حق التدريس تا الان ادامه دارد فيش ها و يادداشت هاي زيادي در مباحث كلامي و تفسير و منبر دارم كه هيچ كدام منتشر نشده اند. اكثر اوقات بنده به تدريس، سپري شده است و ايام تبليغي هم به منبر و سخنرانى.

مسيب نژاد، ابوالحسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابوالحسن مسيب نژاد

محل تولد : لاهيجان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1351/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب در سال 70-69 پس از اخذ ديپلم از شهرستان محل تولد خود لاهيجان براي شروع تحصيلات در علوم حوزوي وارد حوزه علميه قم شدم و در مدارس علميه كرمانيها، حقاني، معصوميه ، مدرسه آيت الله گلپايگاني دروس حوزوي را تحصيل

نمودم.

در مدرسه آيت الله گلپايگاني در دروس محمد جواد فاضل و آقاي فقيهي مقداري از كفايه و مكاسب را تحصيل نمودم و در سال 1380 وارد درس خارج اصول آقاي صادق لاريجاني شدم و هم اكنون هم در درس خارج صلاة آقاي سيد محمد خاتمي مشغول به تحصيل هستم همزمان با تحصيلات در بنياد نهج البلاغه چند سالي به كارهاي تحقيقي اجرائي مشغول بودم و در كنار آن با مركز مطالعات و پژوهشهاي حوزه در بخش تحقيقات مشغول به همكاري هستم مدتي هم با مركز پژوهش هاي صدا و سيما در مجله اي در قسمت تحقيقات و نوشتن مقاله همكاري كردم. و در ضمن دروس حوزوي در سال 80 وارد رشته تحصيلي كارشناسي فلسفه در دانشگاه مفيد شدم و در سال 84 دوره كارشناسي را به پايان رساندم . با دفتر تبليغات حوزه نيز در بخش انتشارات چند سال است كه در قسمت نمونه خواني و تصحيح مشغول به همكاري هستم.

مسيبي، رضوانعلي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رضوانعلى مسيبي

محل تولد : بابلسر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب رضوانعلي مسيبي قبل از هفت سالگي شروع به تحصيل قرآن كريم نموده و بعد از 7 سالگي وارد مدرسه ابتدايي در شهر بابلسر – مازندران شدم و تا مقطع ديپلم را در همان رشته علوم تجربي به پايان رساندم. سپس در تاريخ 21/10/63 وارد حوزه علميه قم (مدرسه حقاني) شدم و به مدت 5 سال و نيم كل دروس مقدمات و سطح را تمام كردم و وارد درس خارج شدم تا الان . از همان اوايل تحصيل درحوزه علميه قم مشغول تدريس ادبيات

شده و سپس به فقه و اصول و ... تا الان كه مكاسب، رسائل و كفايه را تدريس مي كنم . و چون علاقه وافر به قرآن داشتم از همان اوائل تحصيل در حوزه در جلسه تفسير قرآن حضرت آيت الله جوادي آملي شركت كرده و بهره ها بردم تا الان كه مشغول تلمذ در اين درس هستم . از طرفي علاقه به معقولات ، اينجانب را به حضور در دروس فلسفه و عرفان كشانده و از اين رهگذر حضرت آيت الله حسن زاده آملي بعضي از مجلدات اسفار و مصباح الانس در عرفان را تلمذ كرده و بعضي از مجلدات اسفار را هم نزد آيت الله جوادي آملي تلمذ كردم. بعد از سالها تدريس در فكر قلم زدن در وادي مسائل مبتلا به شدم تا اينكه در تاليف اول ( بازگشت به خويشتن يا توبه نصوح) كه جنبه تفسيري آن بر اخلاق برتري دارد را ارائه كردم . سپس در مقالات شخصي كه بر متون اهل سنت در فقه و حديث – تاريخ داشتم كتاب دوم را تاليف نمودم . در رهگذر اين تدريس و تلمذ و تدريس ، به حفظ قرآن پرداخته و سالها در كتاب شريف نهج البلاغه و صحيفه سجاديه سپري كردم و موضوعات زيادي را يادداشت و جمع آوري كردم كه با اندك زحمتي هر كدام به تاليف تبديل مي شوند. تا اينكه پسر ارشدم را در سن 7 سالگي حافظ كل قرآن – صحيفه – نهج البلاغه (نامه – كلمات قصار) شده است كه از قبل دعوت ايشان به داخل و خارج كشور اجراي برنامه هاي قرآني –

اينجانب هم راهي تبليغ در اين وادي شده واكثر اوقاتم در اين مسير سپري مي شود.

مسيح شرقيان، ابوالقاسم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابوالقاسم مسيح شرقيان

محل تولد : سادات شهر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1307/4/3

زندگينامه علمي

مادرم را در يك سالگي از دست دادم تا ده سالگي برايم به سختي گذشت در يازده سالگي قرآن آموختم و در دوازده سالگي به مدرسه جديد رفتم تا كلاس چهارم ابتدايي شاگرد ممتاز بودم ولي در سال پنجم پدرم مانع مدرسه رفتن من شد. هم كلاسي هايم به مدرسه مي رفتند من شبي تا صبح به مدرسه مي رفتم و به خانه برمي گشتم صبح دميد ماه رو به قبله بود من در وسط محل با خدا راز و نياز كردم كه توفيق تحصيل به من بدهد بعد به دينش خدمت كنم و ماه را شاهد گرفتم فردا پدرم ماجرا را به دوستش گفت او چند سال علوم ديني خوانده بود به من گفت من كتاب هايم را به تو مي دهم تا پنج سال نياز به خريد كتاب نداري . مرد نيكي بود تحصيلاتم را در علوم ديني نزد علماي محل شروع كردم تا سال بعد كه سال 1324 شمسي بود پدرم مرا نزد جناب آيةالله حاج شيخ علي اكبر اللهيان قدس سره برد كه در آن وقت در رامسر بود من و همدرسم مرحوم سيد ابوالقاسم الهي نيا مقدمات علم نحو را شروع كرديم و بعدازظهرها هم درس اخلاق از كتاب معراج السعادة ملااحمدنراقي را در نزد جناب حاج شيخ اللهيان مي خوانديم و با چند نفر ديگر بوديم. تابستانها جناب شيخ به

ييلاق جواهر ده رامسر مي رفت ما هم با او به ييلاق مي رفتيم و تا سال 1328 هجري در رامسر و در شيخ زاهد محله چابكسر كتابهاي مقدمات و سيوطي با حاشيه منطق و شرح تصريف و قدري مطوّل و قدري هم معالم را در علم اصول فقه خوانديم. در ماه رمضان هر سال كه معمولاً آن وقتها تابستان بود در ييلاق روزها درس معمولي تعطيل بود ولي شبها علوم قرآن مي خوانديم و روزها همان علوم را با جناب شيخ با قرآن تطبيق مي داديم و در طول چهار سال در اثناي دروس كرامات زيادي از جناب شيخ بروز كرد و بنده مخصوصاً در روبروي شيخ مي نشستم تا چيزي دريابم در تابستان 1328 به جاي ييلاق جواهرده حاج شيخ به طالقان رفت و من نزد برادر بزرگش جناب آية الله حاج شيخ محمد باقراللهيان درس خواندم و با مشورت او پاييز سال 1328 با دوست و هم مباحثه ام جناب سيد محمد(آقانور) ميرجعفري به قزوين رفتيم. فرداي آن روز در اثر غربت و آينده نامعلوم در گوشه اي از مدرسه التفاتيه قزوين نشسته و فكر مي كردم كه ناگهان جناب حاج شيخ علي اكبر اللهيان وارد مدرسه شد و با ديدنش شاد شدم و به نزدش رفتم او اول ناراحت شد كه چرا از رامسر به قزوين رفتم بعد گفت: خوب شد كه به قزوين آمدي و به تهران نرفتي! سپس گفت: توسط دوستانم از متولي مدرسه برايت اجازه سكونت مي گيرم كه بي اجازه بيش از 3 روز در مدرسه وقفي سكونت جايز نيست و جناب شيخ همان روز اجازه سكونت

را از متولي مدرسه مرحوم صدرالمعاني كه مرد با شخصيتي بود گرفت و من از فرداي آن روز درسهايم را به ترتيب نزد دانشمندان بزرگوار قزوين شروع كردم: 1- معاني و بيان را نزددانشمند مرحوم محمدحسين اويسي قزويني 2- معالم را نزد زاهد بزرگوار آقاشيخ حسين قدسي 3- شرح لمعه جلد اول را نزد آقا شيخ محمود آقا شريعت مهدوي 4- جلد دوم را نزد آقا سيد بزرگ علومي 5- قوانين جلد يك و جلد دو را نزد آية الله آقا سيد محمد تنكابني 6- مكاسب شيخ اعظم را هم نزدآقا سيدمحمد تنكابني خواندم كه مرد بسيار شريف و بزرگواري بود 7- و رسائل شيخ را نزد آية الله شيخ يحيي مفيدي خواندم 8- جلدين كفاية الاصول آخوند ملامحمد كاظم خراساني را نزد علامه بزرگوار و فيلسوف نامدار آية الله العظمي سيدابوالحسن رفيعي قزويني اعلا الله مقامه الشريف خواندم. 9- درس دوره عالي و خارج فقه را نيز نزد علامه آية الله العظمي رفيعي قزويني خواندم و تا سال 1338 شمسي كه مدت 10 سال گذشت (در اين مدت در سال اول در شش ماه اول بسيار برايم سخت گذشت كه در شبانه روز يك وعده غذا مي خوردم و آن هم تمام شده بود و در شبي از شدت ضعف نماز خواندن بر من سخت شد از قضا شب نهم ربيع بود كه عيدالزهرا معروف است و علامه قزويني طبق معمول آن شب به طلبه هاي مدرسه چلوكباب مي داد و از من هم دعوت شد ولي من با اين كه دو روز بود چيزي نخورده بودم دعوت را نپذيرفتم چون جناب استاد حاج

شيخ علي اكبر اللهيان تنكابني به من سفارش كرده بود كه هرگز غذاي مفت نخورم زيرا علم نجيب است و با مفت خوري سازگاري ندارد!... در ضمن تحصيلات قديم سال دوم ورودم به قزوين كلاس پنجم و ششم را يكدفعه تصديق گرفتم و دوره تحصيلات متوسطه را نزد آقاي احمد سرمدي كه پيش من درس عربي مي خواند گذراندم و من در نزد او زبان فرانسه و جبر و مثلثات و فيزيك و شيمي و هندسه فضائي و لگاريتم را آموختم سرانجام در سال 1338 با مشورت علامه قزويني كه چندان راضي نبود كه از قزوين بروم ولي با دست خط توصيه مرحوم شيخ علي اكبر اللهيان كه از دوستان مرحوم آقاي بروجردي بود براي حضرت آية الله العظمي بروجردي قدس سره در نامه اي نوشت كه اين طلبه مستعد است!! و همين عبارت جناب شيخ باعث شد كه 3 سال در قم جلو افتادم و بعد از چند ماه نزد آية الله العظمي سلطاني طباطبايي بروجردي و آية الله وحيد گيلاني امتحان شفاهي از كتاب رسائل و مكاسب شيخ انصاري انجام شد و قبول شدم و امتحان كتبي من هم اين بود كه درس فقه خارج صلاة يك ماه اخير آيةالله العظمي بروجردي را بنويسم آن هم با زبان عربي و لذا درس خارج فقه آقاي بروجردي را به زبان عربي نوشتم و به نظر آقاي بروجردي رسيد و ايشان نوشتند: خوب است! و همين جمله باعث شد ماه اول بعد از امتحان برايم شهريه مبلغ يكصد و چهل تومان تعيين كردند و مبلغ يكصدو چهل تومان نيز تشويقي دادند. و سپس درسهايم

را در قم ادامه دادم. فقه را در محضرت آية الله العظمي بروجردي (ره) و اصول را نزد آية الله العظمي امام خميني (ره) در مسجد سلماسي و فلسفه و حكمت را هم در مسجد سلماسي نزد علامه طباطبايي خواندم و پس از فوت آية الله بروجردي فقه را نزد آية الله العظمي گلپايگاني و آية الله العظمي مرعشي نجفي و آية الله العظمي اراكي ادامه دادم و پس از تبعيد حضرت امام خميني(ره) در درس اصول آيةالله العظمي ميرزا هاشم آملي لاريجاني شركت كردم و ضمناً در دروس آيةالله العظمي محقق داماد در درس خارج فقه نيز شركت كردم. و مدتي نيز در درس آيةالله العظمي حاج شيخ مجتبي قزويني كه خواهرزاده استادم حاج شيخ علي اكبر اللهيان تنكابني بود و نيز در درس حاج شيخ هاشم قزويني در مشهد شركت كردم. و در سال 43 با استخاره در نزد علامه طباطبايي به دانشگاه تهران رفتم و در رشته فلسفه و حكمت اسلامي و وعظ و خطابه به همراه دوستانم آقايان 1-دكتر مصطفي محقق داماد 2- حجةالاسلام ناطق نوري 3- حجةالاسلام مهدي كروبي و جمعي ديگر موفق به كسب مدرك كارشناسي ليسانس معقول و منقول شدم كه در سال 1348 فارغ تحصيل شدم و شاگرد ممتاز شدم و از 20 واحد دروس دانشگاهي نمره الف گرفتم و بعنوان تشويق بورس مصر را به من دادند ولي رابطه دولت ايران و مصر در آن زمان تيره شد و بنده نيز به دليل مشكلات منصرف شدم. و بعد از آن مدت 30 سال و يك روز بعنوان دبير دبيرستانهاي رامسر در درسهاي معارف اسلامي و فلسفه

و منطق تدريس كردم و معلم نمونه شدم و 20 سال در ضمن استاد معارف اسلامي و اخلاق اسلامي و تعليم و تربيت اسلامي در دانشكده پرستاري بودم كه ريشه هاي انقلاب اسلامي را نيز در ضمن تدريس بعنوان جزوه درسي تأليف كردم و مدت 8 سال نماينده مقام معظم رهبري در دانشكده پرستاري بودم و در سال 1382 بازنشست شدم و همزمان 52 سال در مساجد رامسر و حومه به تبليغ دين مشغول بودم و منبر رفتم و 45 سال امامت جماعت داشتم و 14 سال بعنوان امام جمعه موقت بودم و مدت 4 سال بعنوان استاد حوزه علميه خواهران در شيرود تنكابن بودم و نيز 4 سال بعنوان رئيس شوراي حل و اختلاف مستقر در دادگستري تنكابن بودم و 4 سال نيز است در دانشگاه پيام نور رامسر بودم و در دانشگاه شاهد رامسر تدريس كردم و اين عهدي بود كه در 63 سال قبل در دوران كودكي با خداي خود بسته بودم و ان شاءالله وفا كردم و خداوند قبول فرمايد و توفيق بيشتر هم لطف بفرمايد براي بعدها بحق محمد و آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم – والسلام عليكم و رحمةالله.

مشايخي، قدرت الله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

قدرت الله مشايخي

محل تولد : گلپايگان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1319/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب قدرت الله مشايخي در سال 1342 بعد از تحصيلات ابتدايي وارد مدرسه علميه خوانسار شدم و كتاب جامع المقدمات را نزد مرحوم آيت الله حاج آقا حسن علوي فرا گرفتم و در سال 1344 وارد حوزه علميه اراك و سيوطي و حاشيه را نزد

آقاي رفيعي در مدرسه آقا ضياء الدين گذرانده و در سال 1345 وارد حوزه علميه قم و كتاب مغني را نزد حاج سيد حسن درچه اي و آقاي فشاركي و معالم الاصول را نزد آقاي اشكوري و مطول را نزد آقاي دوزدوزاني و شرح لمعه را نزد آقاي ستوده و سيد ابوالفضل موسوي و قوانين را نزد آقاي اعتمادي مكاسب را نزد آيت الله سلطاني و آيت الله فاضل لنكراني و رسائل را نزد آيت الله سبحاني گذرانده و كفايه را نيز نزد آيت الله سلطاني و آيت الله مشكيني . سپس درس خارج حوزه را مدتي در خدمت مرحوم آيت الله داماد و آيت الله حاج آقا مرتضي حائري گذرانده و مدتي نيز درس اصول آيت الله حاج شيخ هاشم آملي و آيت الله حاج ميرزا جواد تبريزي و خارج فقه را سال هاي متمادي نزد حضرت آيت الله العظمي گلپايگاني فرا گرفتم . در درس فلسفه مدت 8 سال خدمت آقاي حسن زاده آملي اسفار شركت كردم . مدت كوتاهي در يك تابستان مسائل مستحدثه را نزد حضرت امام خميني رحمه الله عليه آموختم .

در خلال اين سنوات هميشه در ماه هاي تبليغ محرم و صفر و رمضان را مشغول منبر و تبليغ در شهرهاي مختلف كشور و در حدود چند سالي اداره كلاسهاي فن خطابه دفتر تبليغات اسلامي را به عهده داشتم . بعد از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي و بازگشايي دانشگاه ها از سال 1362 بنا به دعوت شوراي انقلاب فرهنگي وارد دانشگاه الزهراء شدم چند سالي را به تدريس دروس معارف اسلامي مشغول بودم و بنا به تقاضاي دانشگاه از

سال 1370 از طريق شركت درخبرگان بي مدرك جزء هيئت علمي دانشگاه الزهراء ، دانشكده الهيات در گرايش فقه و مباني حقوق اسلامي قرار گرفتم و اكنون هم جزء هيئت علمي اين دانشكده در دانشگاه الزهراء مي باشم و تقريبا اوقات درسي نيمي ازهفته را در آنجا و نيمي ازهفته را نيز در حوزه علميه قم اشتغال دارم . در دوران تحصيل درحوزه گذشته از اداره كردن كلاس هاي فن خطابه درس هاي اعتقادي مدرسه حقاني و همچنين درس لمعه و عروه الوثقي را در مدرسه آيت الله گلپايگاني تدريس داشتم و در مدرسه فاطميه درس هائي ازنهج البلاغه را تدريس مي كردم كه جزوه هاي آن را هر هفته بين طلاب تقسيم مي كردند و در اين بحث ها نامه امام به مالك اشتر و وصيتنامه آن حضرت به امام حسن مجتبي عليه السلام مورد بحث و تدريس قرار مي گرفت .

در حال حاضر در دانشگاه قواعد فقه ، احاديث فقهي ، مبادي فقه ، مبادي اصول و فقه تطبيقي كه عبارت از فقه مذاهب خمسه مي باشد را تدريس مي كنم و در بسياري از اين درس ها مثل تاريخ اسلام ، معارف اسلامي و سوره هاي متعددي از تفسير قرآن جزو ه هايش موجود است . روزهايي را كه در حوزه هستم در درس فقه آيت الله حاج شيخ ميرزا جواد تبريزي شركت مي كنم و مشغول تكميل جزوه هاي گذشته و بحث هائي در نهج البلاغه هستم .

مشرف حسيني، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احمد بن السيد الجليل السيد حسن بن السيد احمد بن السيد محمدعلى الحسينى قمى الاصل والولاده از علماء ابرار معاصر است در درود،

وى در قم متولد شده و در دامن تقوا و علم عالم ربانى و آية سبحانى مرحوم مبرور آيت اللَّه حاج شيخ ابوالقاسم كبير قمى تربيت يافته و پس از خواندن مقدمات سطوح را از مرحوم حجةالاسلام آقا شيخ محمدحسين علامه ى قمى و مرحوم حجةالاسلام ميرزا محمدعلى اديب تهرانى و حجةالاسلام آقا سيد مهدى تهرانى و آيت اللَّه آخوند ملا على همدانى و مرحوم حجةالاسلام ميرزا محمد همدانى و آيت اللَّه مرعشى نجفى و آيت اللَّه صدر و مرحوم آيت اللَّه ميرزا جواد آقاى ملكى تبريزى و آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه حجت ره و غيرهم استفاده نموده و از خرمن علوم و تقواى آنان خوشه ها برداشته تا در سال 1370 قمرى كه به امر مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى بدرود منتقل و تا اكنون در آن ناحيه به اقامه جماعت و تبليغ احكام و نشر معارف اسلامى اشتغال دارند.

نگارنده گويد: معظم له از دانشمندان متقى و متدين و موصوف به فضل و كمال و زهد و ورع مى باشد خداوند امثال آنجناب را زياد و مستدام بدارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

مشكور نجفي، نورالدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نورالدين مشكور فرزند مرحوم شيخ محمدجواد بن العلامه شيخ مشكور نجفى حولاوى در حدود سال 1333 قمرى در نجف اشرف متولد شده و در دامن و بيت والدش شيخ محمدجواد مشكور كه از علماء نجف و شوهر خواهر عالم عابد آيت اللَّه حاج شيخ على زاهد قمى نجفى معروف (امام مسجد هندى نجف اشرف) كه دختر عموى شيخ مشكور بود كه نامزد او شده و او براى زيارت آمده بود و او را خواستگارى كرد و با او ازدواج نمود.

پس براى او دو دختر آورد يكى مادر عبدالكريم و

محمدرضا و مرتضى و مجتبى مشكور شد كه ساكن مشهد هستند. فرزندان شيخ تقى مشكور پسرعموهايى شيخ مشكور مى باشند. پس شوهر او از دنيا رفت و او با برادرش شيخ على قمى نجفى به نجف آمده و شيخ مشكور او را خواستگارى كرده و او را پذيرفت.

پس براى او فرزندى آورد موسوم به حسين و فرزندان ديگرى كه همه آنها از دنيا رفتند جز او حسين ماندند او هم براى اين بود كه قبل از ولادتش پدرش مسافرت كرده بود و او در مجلس عزادارى حضرت سيدالشهداء عليه السلام بسيار گريه مى كرده پس نذر نموده اگر فرزندش پسر بود او را حسين بنامد. پس او را حسين ناميد و او سخت مريض شد پس پدر و مادرش براى او قربانى كرده و روزه گرفتند كه خدا او را شفا دهد و خداوند دعاى آنها را اجابت و او را شفا بخشيد.

و شيخ مشكور معروف به بزرگوارى و دوستار خير و احسان به خلق خدا بوده است. روزى در وادى السلام مردى را ديد كه از قبر ابن ملجم مرادى اشقى الاولين والاخرين مى پرسيد پس به او مى گويد بيا تا او را به تو نشان دهم پس او را به حفره اى برده و مى كشد و به جهنم مى فرستد پيش ابن ملجم مرادى ملعون و در مراجعت به يك شرطه (پليس) برمى خورد.

و از او مى پرسد: رفيق تو كو؟

مى گويد: من تنها بودم.

مى گويد: خير من ديدم شما دو نفر بوديد.

مى گويد: سگى با من بود كه اذيت مى كرد پس او را كشتم.

او مى گويد: خير انسانى با تو بود.

پس به او مى گويد: خير سگ بود.

مى گويد: برويم ببينيم.

پس چون به آن حفره مى رسند كشته

سگى را مى نگرند، پس به او مى گويد جريان چيست؟ من انسانى را با تو مى ديدم حال سگ مى بينم، مى گويد او از خوارج و طرفداران ابن ملجم مرادى بود و قبر او را مى خواست پس من او را كشتم تا به اين ملجم ملحق شود و خدا او را مسخ به صورت سگ نمود پس آن شرطه (پليس) سنى، شيعه و محب على عليه السلام مى شود.

مترجم ما از اين بيت است كه در نجف نشو و نما يافته و از محضر آيات عظام استفاده نموده و سالها در صحن شريف به جاى والدش اقامه جماعت نموده و در سال 1392 قمرى از طرف حكومت بعث به ايران آمده و در قم رحل اقامت افكنده و تا حال حاضر در حسينيه نجفيها به اقامه جماعت اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

مشكوري، محمدحسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد حسين مشكوري

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1360/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمّد حسين مشكوري طلبه قم و معمم مشغول به تحصيل مي باشم اجداد بنده همگي از علماء و فضلاي نجف و معروف به مشكور نجفي مشغول به تأليف و تدريس بوده اند و لذا اينجانب فوق العاده علاقه مندم در امتداد حركت آن بزرگواران و در راستاي اعتلاي كلمه اسلام خدمتي هر چند اندك را به جامعه اسلامي تقديم نمايم. در اين راستا چند سالي است كه به تهيه فيش هاي علمي مي پردازم تا ان شاءالله در آينده اي نزديك مطالبي مفيد و ارزنده ارائه نمايم . ان شاءالله

مشكيني، علي اكبر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آية الله علي اكبر فيض معروف به مشكيني در سال 1300 هجري شمسي در روستايي از توابع بلوك مشكين شهر و در ميان خانواده اي متدين و اهل علم چشم به جهان گشود. پدرش مردي مومن و عالم بود و در روستاي آلنّي زندگي ساده اي داشت. او در كسوت روحانيت به تحصيل علم و رتق و فتق امور مردم مي پرداخت .

آية الله مشكيني هنگامي كه همراه با پدر در نجف اشرف مقيم بود، به مكتب خانه رفت . هنوز بيش از دو سال از اقامت خانواده آية الله مشكيني در نجف نگذشته بود كه مادرش چشم از جهان فروبست. آية الله مشكيني به همراه پدر به وطن بازگشت و مقداري از مقدمات علوم ديني را نزد پدر فرا گرفت . وي پس از مدتي پدر را نيز از دست داد. خود مي گويد: " پس از فوت پدرم ما يتيم بوديم و هيچ چيز نداشتيم."

ايشان با

وجود سختي و مرارت و فقر، عزم سفر كرد و راهي حوزه علميه اردبيل شد و پس از اندكي به فكر مهاجرت افتاد. ايشان درباره سال هاي سخت دوران يتيمي خويش مي گويد:

"با وجود همه سختي ها و نبود امكانات، چيزي كه ما را اميدوار كرده بود؛ توكل به خدا و ايمان به راهي بود كه در آن پاي نهاده بوديم. هر چند در اين غربت و تنهايي سايه پدر و مادر نبوده لكن همواره خدا بود و باور اين حضور، ما را از ياس و نااميدي نجات مي داد."

وي براي تحصيل علوم ديني به شهرستان اردبيل سفر كرد و مقداري از صرف و نحو را در آنجا فرا گرفت . سپس در معيّت عالم بزرگواري كه از زخميان حادثه مسجد گوهرشاد مشهد در زمان رضاخان بود، به شهر قم آمد و در آن ديار به تحصيل علوم ديني پرداخت .

ايشان درباره سفارش پدرش براي تحصيل علم مي گويد:

"پدرم در آخرين لحظات عمرش تنها سفارشي كه براي من كرد اين بود كه فرمود:

پسرم! در روز قيامت به پيش من رو سياه مي آيي اگر احكام و عقايد و تفسير را فرا نگرفته باشي."

اين بود كه آية الله مشكيني در كنار فقه و اصول، در عقايد و تفسير نيز زحمات زيادي كشيد و در اين علوم نيز تبحر خاصي به دست آورد. او در حضور اساتيد بزرگي چون امام خميني را درك كرد و چندين سال نيز در محضر اين مرد بزرگ، كمالات علمي را فراگرفت و به ژرفاي انديشه و عرفان و معنويت وي پي برد و شيفته اش گرديد.

ايشان در زماني كه

سايه منحوس رژيم پهلوي بر كشور مستولي و تحصيل در حوزه هاي علميه بسيار دشوار بود. دروس دوره سطح را به خوبي به پايان رساند و در درس خارج فقه و اصول استادان مشهور دوره خود، حاضر شد.

وي نزديك به هفت ماه نيز در نجف اشرف حضور داشت و در درس هاي خارج استادان آن ديار، به ويژه امام خميني (ره ) شركت مي كرد اما به دليل هواي گرم نجف و ضعف مزاجي مجبور به بازگشت به ايران شد.

آية الله علي اكبر مشكيني در سال هاي تحصيل خود، به محضر عالمان بسياري شرفياب شد.

وي در دروس خارج فقه و اصول آية الله العظمي بروجردي (ره ) و آية الله العظمي محقق داماد(ره ) شركت مي كرد. در نجف نيز به محضر عالمان و استادان آن ديار شرفياب مي شد و در درس خارج امام خميني (ره ) شركت جدي داشت .

آي_ة الله مشكيني در سال هاي تحصيل و پس از آن با فضلا و اساتيد بسيار، رابطه دوستي داشت كه از آن جمله مي توان آية الله جوادي آملي و آية الله اميني را نام برد.

فعاليت هاي علمي و فرهنگي :

آية الله مشكيني در سال هاي عمر با بركت خود منشأ خدمات، فعاليت هاي علمي و فرهنگي بسياري بود. او طي سال ها تدريس مقدمات، سطح و دروس خارج فقه و اصول در حوزه، شاگردان بسياري را تربيت كرد كه از استادان و علماي امروز حوزه به شمار مي آيند.

وي كتب دوره مقدمات و سطح را بارها تدريس كرده و سال ها به تدريس خارج فقه و اصول اشتغال داشته است .

همچنين درس تفسير آية الله مشكيني از دروس مشهور حوزه علميه قم بوده است .

از فعاليت هاي مهم

وي در اين عرصه ، تأسيس مؤسسه الهادي است كه به چاپ كتب مفيد و اسلامي براي سطوح گوناگون جامعه مي پردازد و مردم را با حقايق و معارف اسلامي آشنا مي سازد.

آيت الله مشكيني همچنين كتاب هاي فراواني در زمينه هاي گوناگون علوم اسلامي تأليف و منتشر ساخته است كه برخي از مجموعه آثار ايشان به شرح زير است :

1_ اصطلاح الاصول

2_ مصطلحات الفقه

3_ الفقه الماثور (دوره فقه به طرزي نوين )

4_ دروس في الاخلاق (يك دوره اخلاق عربي )

5_ ازدواج در اسلام

6_ المنافع العامه (شرح كتاب احياءالموات شرايع )

7_ مفتاح الجنان (كتاب دعا تكميل مصباح المنير)

8_ المواعظ العدديه

9_ واجب و حرام احكام الزامي (دوره فقه )

10_ قصار الجمل (احاديث كوتاه تحت عناوين لغوي دو جلد)

11_ ترجمه قرآن كريم به زبان فارسي

12_ الهدي الي موضوعات نهج البلاغه

13_ المبسوط (تفسير سوره آل عمران )

14_ واجبات و محرمات (استقصاء آنچه در شرع واجب و حرام اعتقادي و عملي است )

15_ تفسير سوره (ص )

16_ بحث تكامل از نظر قرآن

17_ مسلكنا في العقائد و الاخلاق و العمل

18_ زمين و آنچه در آن است

19_ تقليد چيست ؟

20_ رساله خمس

21_ حاشيه توضيحي بر كتاب مضاربه ، عروة الوثقي

22_ نهج البلاغه موضوعي

23_ تحريرالمواعظ

24_ تحريرالمعالم

25_ الرسائل الجديده

26_ تلخيص المكاسب (در دست چاپ )

27_ تفسير روان براي نسل جوان (در دست چاپ )

28_ ترجمه و شرح فارسي سه كتاب مضاربه ، مزارعه و شركت در عروة

الوثقي (در دست چاپ )

همچنين از وي مقالات بسياري در نشريات نور علم ، پاسدار اسلام و ... نيز در روزنامه جمهوري اسلامي و ... به چاپ

رسيده است .

فعاليت هاي سياسي :

زندگي آية الله مشكيني سرشار از مبارزات و تلاش هاي سياسي براي تحقق حكومت اسلامي است . وي از نخستين افرادي بود كه به نهضت امام خميني (ره ) پيوست . مشكيني در جلسات مخفي مبارزان شركت مي كرد از اين رو حدود چهار ماه در تهران متواري شده بود و سپس ايران را به مقصد عراق ترك كرد.

با بازگشت به قم در همان روز اول دستگير شد و ساواك از او خواسته بود تا 48 ساعت بعد از قم خارج شود. از اين رو به مشهد رفت و 15 ماه در آنجا مشغول تدريس شد و بار ديگر به حوزه علميه قم آمد و مبارزات را پي گرفت ؛ اما پس از مدتي به همراه 27 نفر از اساتيد و فضلاي حوزه تبعيد شد. از اين رو به زادگاه خود رفت ولي پس از سه ماه ساواك وي را دستگير و به ماهان كرمان و گلپايگان تبعيد كرد.

وي پس از دو سال نيز به كاشمر تبعيد شد و در طول دوره تبعيد نيز دست از مبارزه برنمي داشت ؛ اين گونه بود كه ساواك او را به مكان ديگري منتقل مي كرد. وي از اعضاي جامعه مدرسين حوزه علميه قم بود .

با پيروزي انقلاب اسلامي ايران ، آية الله مشكيني در مسئوليت هاي گوناگوني به ايفاي نقش پرداخت از جمله عضويت در خبرگان تدوين قانون اساسي ، مسئول گزينش و اعزام قضات با حكم امام(ره )، رياست مجلس خبرگان رهبري در هر سه دوره ، امامت جمعه قم با حكم امام(ره ) و رهبر انقلاب، عضويت در جامعه مدرسين حوزه علميه قم و رياست شوراي بازنگري قانون اساسي .

آيت الله مشكيني

كه به بيماري خوني مزمني دچار بودند، در بيمارستان بقيه الله بستري شدند. سرانجام عصر روز دوشنبه 8 مرداد 1386 ايشان به خلد آشيان رحلت نمودند.

مشيرفراهي، جعفر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد جعفر مشيرفراهي

محل تولد : مشهد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1340/1/31

زندگينامه علمي

اينجانب سيّد جعفر مشير فراهي فرزند سيّد حسن در تاريخ 31/ 1 / 40 ه. ش مطابق با 4 ذي القعده الحرام 1380 ه. ق در شهر مقدّس مشهد متولد شدم . در 5 ماهگي پدرم مرحوم آيت الله مشير را كه از نوادگان مشاور التوليه آستان قدس رضوي بود ، از دست دادم . در سال 1358 موفق به اخذ ديپلم در رشته رياضي شدم . از سال 56 تفكرات سياسي و ضد شاهي در من شكل گرفت و در انقلاب ، شركت فعّالانه داشتم . در سال60 به خدمت سربازي رفته و پس از 5/8 ماه از خدمت معاف شدم . حدود 7 ماه در جبهه ها حضور رزمى، تبليغي داشتم در سال 61 وارد حوزه علميه شده و دروس حوزه را تا سطح خارج ادامه دادم ( 3 سال درس خارج ) و از اساتيدي نظير آيت الله صالحي ، فقيه سبزواري ، واعظي ، مرتضوي ، رضا زاده و مرحوم فلسفي بهره مند شدم و اكنون مدرس دروس سطوح ( لمعه ) هستم . در سال 63 وارد آموزش و پرورش شده و در رشته مربي پرورشي به فعاليت پرداختم و در سال 71 وارد دانشگاه فردوسي مشهد شده و تا مقطع كارشناسي ارشد در رشته پژوهشگري علوم اجتماعي ادامه تحصيل دادم (1379) در برخي

از مراكز تربيت معلم و سازمان تبليغات اسلامي در رشته جامعه شناسي تدريس داشتم و هم اكنون در مراكز پيش دانشگاهي مشغول تدريس در حوزه علوم اجتماعي هستم .

مصباح زاده، اسدالله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اسدالله مصباح زاده

محل تولد : كرمانشاه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1327/12/5

زندگينامه علمي

اينجانب اسد الله مصباح زاده درسال 1342 درشهر كرمانشاه با تلاش و كوشش فراوان طلبه شده و مدت دو سال در مدرسه آيت الله العظمي بروجردي (ره) مشغول به تحصيل مقدمات و ادبيات بوده و پس از اين مدت وارد حوزه علميه قم شدم .مدتي در مدرسه مرحوم آيت الله العظمي گلپايگاني در خيابان امام خميني(ره) و تهران آن روز در مدرسه علوي و بعد از آن با تلاش حقير و دوستان وارد مدرسه حقاني شدم .و بعد دوباره به كرمانشاه برگشته پس از ازدواج و تشكيل خانواده خداوند ياري كرد دوباره به شهر اهلبيت(ع) قم برگشتم و از محضر مبارك اساتيد معروف حوزه علميه تلمذ نموده و اكنون نيز ادامه دارد .

مصباحي، جواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد جواد مصباحى كه نيز از علماء مشهور و روحانيون خدوم شيراز بوده و مدفن او در حرم مطهر حضرت على بن حمزه و از فرزندان اين مرحوم كه روحانى هستند جناب حجةالاسلام آقاى سيد نورالدين مصباحى مى باشند كه در شيراز در مسجد حاج عباس به اقامه نماز و تدريس مشغولند، مى باشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

مصباحي، مجدالدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد مجدالدين فرزند سيد جليل و عالم نبيل آقا سيد جمال الدين مصباحى فرزند آيت اللَّه حاج سيد عباس مصباحى از دانشمندان به نام و مبلغين و خطباء سامى و وعاظ گرامى استان فارس به ويژه شيراز است.

وى در سال 1308 شمسى در شيراز به دنيا آمده و در بيت علم و دانش پرورش و از كودكى آثار نبوغ در ايشان متجلى و از بدو جوانى به تحصيلات علوم دينى و غيره اشتغال و با آيت اللَّه مكارم و مرحوم آيت اللَّه ربانى و غيرهما هم دوره بوده و از شاگردان مبرز مرحومين آيت اللَّه حاج سيد نورالدين حسينى و آيت اللَّه حاج شيخ بهاءالدين محلاتى و آيت اللَّه حاج شيخ على ارسنجانى بوده و از آنان استفاده كرده و چند سال هم در اصفهان از محضر مرحوم آيت اللَّه حاج آقا حسين خادمى و آيت اللَّه حاج سيد محمدرضا خراسانى استفاده نموده است.

مدت كوتاهى هم در نجف اشرف اشتغال داشته و از بدو جوانى به علت اعتماد علماء اعلام شيراز به امامت جماعت در بقعه سيد ذوالفقار مشغول شده، و چون در فن خطابه شهرت بسزائى يافت از طرف مراجع و علماء اعلام و شخصيتهاى مذهبى به خارج دعوت مى شدند تا جائيكه در نهضت ملى شدن صنعت نفت در سن شباب نقش موثرى داشته و

در سى ام تيرماه با كفن پوشى در قيام خونين شركت نمود كه مورد تقدير مرحوم آيت اللَّه كاشانى قرار گرفت و بعد از 28 مرداد بازداشت و بعد از آزادى مرتبا تحت تعقيب بود تا در انقلاب اسلامى حركت تبليغى و تهاجمى وى به قدرى شديد بود كه در شب 16 خرداد ماه سال 42 بعد از سخنرانى تاريخى در مسجد نو دستگير و به اتفاق مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ بهاءالدين محلاتى و آيت اللَّه دستغيب (شهيد) از شيراز به زندان انفرادى عشرت آباد تهران منتقل و سپس دستجمعى محبوس و محاكمه گرديدند و بعد از آزادى در سنگر منبر و محراب با موقعيت و محبوبيت خاصى در شيراز و بنادر و كويت به خدمت اسلام و مردم مشغول و مجددا در قيام و نهضت روحانيت و انقلاب اسلامى رهبر انقلاب معظم له شركت و به تصديق علماء اعلام و تاريخ فعاليت ايشان به قدرى موثر بود كه بعد از جمعه سياه تهران شبانه دستگير و به اتفاق آيت اللَّه شهيد دستغيب در تهران در زندان كميته بازداشت و محاكمه شده و بعد از آزادى و بازگشت به شيراز و به اتفاق مرحوم دستغيب به مشهد مشرف شده و آنجا هم نامبرده با استقبال بى سابقه مردم و سخنرانى دگرگونى عجيبى ايجاد نمود و از آنجا شبانه در اوج حكومتى نظامى به شيراز وارد شده و از اول محرم سرنوشت ساز در مسجد مولا با حمايت علماء و مردم سخنرانى نموده تا به تصديق علماء و جرائد روز در تظاهرات صد هزار نفرى را آقاى مصباحى اداره مى نمود تا روز پيروزى انقلاب نقش يك سرباز نامى داشته كه زبانزد روحانيون و مردم

شيراز است.

نقش مشاراليه در حفظ امنيت شهر شيراز بوده كه از ساعت 8 شب تا صبح با صدها اتومبيل و مردم مومن در سراسر شهر شيراز به گشت و حفظ مال و جان و ناموس مردم مشغول بوده مشاراليه به خاطر عشق به اصل انقلاب اسلامى و نخواستن پست و مقام و خدمت به دين و مستمندان و احياء مسجد و اماكن خيريه از محبوبيت خاصى برخوردار است.

معظم له از بدو جوانى تاكنون در ساختن بقعه سيد ذوالفقار و مسجد رمضان خان و مسجد شكراللَّه خان و مسجد حاج عباس و مسجد جوكار و تأسيس مسجد و كتابخانه مسجد الصادق موفق بوده است و كتاب رمز ملل اولين اثريست كه از مشاراليه در اصول عقايد منتشر شده است.

مشاراليه از طرف مراجع عاليقدر شيعه 1- آيت اللَّه حكيم 2- آيت اللَّه ميلانى 3- آيت اللَّه شريعتمدارى 4- آيت اللَّه مرعشى نجفى داراى اجازات روايتى و امور حسبيه مى باشند.

نگارنده گويد: بيت سادات مصباحى در شيراز از بيوتات رشيقه بوده و شخصيتهاى برجسته اى كه چون نامشان مصباح مردم فارس بوده اند كه چند نفر از منظر ديدگان شما عزيزان مى گذرانم.

مرحوم آيت اللَّه حاج سيد عباس مصباحى پدربزرگ حجةالاسلام حاج سيد مجدالدين مترجم ما از اكابر علماء و مجتهدين عصر خود در شيراز بوده و در نجف اشرف از محضر مرحومين علمين حاج شيخ محمد كاظم خراسانى صاحب كفايه در اصول و مرحوم حاج سيد محمدكاظم يزدى صاحب عروه الوثقى و آيت اللَّه مجاهد ميرزا محمدتقى شيرازى با دريافت اجازه اجتهاد صاحب مقام علم و تقواى خاص بوده و زاهد آن بزرگوار چنان بوده كه به علت خشكسالى مردم شيراز ايشان را براى نماز استسقاء و دعاى باران به صحرا

عبيرآميز برده و در اثر دعا اين مرحوم و متدينين باران شديدى مى بارد كه موجب خوشحالى مردم و مزيد شهرت و محبوبيت ايشان مى گردد. مدفن اين بزرگوار در حافظيه در بين علماء بزرگ است.

سيد مجدالدين بن السيد الجليل والعالم النبيل سيد جمال الدين مصباحى شيرازى از خطباء نامى و گويندگان گرامى معاصر شيراز است.

وى در سال 1308 شمسى در شيراز متولد شده و پس از خواندن تحصيلات ابتدائى به تحصيل علوم ادبى و عربى پرداخته و بعد از فراگرفتن آن فقه و اصول را از محضر مرحوم آيت اللَّه حاج سيد نورالدين (نايب الامام) و آيت اللَّه حاج شيخ بهاءالدين محلاتى استفاده نموده و چند مدتى هم در اصفهان از درس خارج آيت اللَّه حاج سيد محمدرضا خراسانى و ساير علماء برجسته اصفهان بهره مند گرديده و بعد از آن به وطن برگشته و از طريق منبر و سخنرانى خدمات تبليغى بسيار نموده است.

نگارنده گويد: جناب آقاى مصباحى واعظ يكى از مفاخر وعاظ و سخنوران استان فارس مى باشند بيانى بليغ و زبانى صريح و نطقى فصيح و پرحرارت و مؤثر و نافذ دارند. وى را تأليفى بنام (رهبر ملل) مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

مصباحي، محمدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمدعلى مصباحى است كه داماد مرحوم آيت اللَّه حاج سيد عباس مصباحى بوده و اين مرد از اوتاد بوده و پدر ايشان نيز از اتقياء زمان خود بوده كه قبرشان در كازرون مزار مردم آن سامانست. و سادات حقيقت مصباحى از اين سلسله اند و مرحوم حجةالاسلام والمسلمين آقاى حاج شيخ على اكبر ناصرى جهرمى كه از فضلاء عصر بودند در تهران و در مدرسه مروى تدريس مى كردند و در مسجد ناصرى جنوب دروازه دولاب تهران اقامه

جماعت مى كردند و از شاگردان مبرز آيت اللَّه حاج ميرزا باقر آشتيانى داماد اين مرحوم بودند.

كتاب امامت و شفاعت و بازگشت به سوى خدا و رساله حقوق از آثار اين مرحوم است. مدفن ايشان در صحن حضرت على بن حمزه شيراز است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

مصباحي، نبي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد نبى مصباحى كه از روحانيون متقى و زاهد شيراز به شمار مى روند و از خدمات آن مرحوم تربيت محصلين و همكارى با مرحوم برادرش حاج سيد يوسف مصباحى در مدرسه سادات و حافظ شيراز بوده، فرزندان اين مرحوم همه در شيراز در كار تدريس و تربيت جوانان مى باشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

مصباحي، يوسف

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد يوسف مصباحى كه از روحانيون بنام شهر و بنيانگذار فرهنگ نوين و دينى شيراز بوده كه در شهرك سعدى مدرسه اى بنام سيد يوسف مصباحى از طرف اداره فرهنگ نامگذارى شده فرزندان اين مرحوم در خدمت به جامعه معروفند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

مصدرالاموري، محمد تقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ محمد تقى بن المرحوم العالم العلام حاج شيخ محمد جاپلقى از علماء اعلام و فضلاء كرام قم و نجف معاصر است در شهرستان صنعتى آبادان. وى در شهر مذهبى قم بدنيا آمده و پس از تحصيل مقدمات و سطوح بنجف مسافرت نموده و از محاضر مراجع عاليقدر شيعه مرحوم آيه الله العظمى حاج سيد عبدالهادى شيرازى و آيه الله العظمى حاج سيد جمال الدين گلپايگانى و آيه الله العظمى خوئى مدظله استفاده كرده و مراجعت بايران و حدود دو سالى در قم توقف و از محضر مرحوم آيه الله العظمى بروجردى استفاده كرده و مجددا به نجف مراجعت و در سال 1337 شمسى بنا بر دعوت عده اى از متدينين آبادان بايران برگشته و در شهر آبادان رحل اقامت فكنده و به خدمات دينى پرداخته است.

معظم له عالمى فعال و در امور دينى بسيار ساعى است و از اول ورودش بآبادان اقدام بتأسيس مسجد جامع كارون نموده كه از مساجد بزرگ و با شكوه اين شهرستان محسوب ميشود.

آثار ديگر اين دانشمند در آبادان از اين قرار است:

1- مسجد جامع كارون كه ذكر گرديد. 2- مسجد امام حسن عليه السلام 3- مسجد امام حسين عليه السلام 4- دبستان متين. 5- دبستان وحيد. 6- دبستان زهره. 7- دبيرستانى كه آنرا با معيت سه نفر از علماء محترم آبادان تأسيس نموده كه از هر جهت مجهز و جامع از

تمام جهات و داراى كتابخانه و مسجد زيبائى ميباشد.

و اما آثار قلمى آنجناب بقرار زير است:

1- بخش گهرها، يا نثراللئالى كه بطبع رسيده است.

2- القران فى كل موضوع.

3- اشعه الفوائد فى قانون لاتعاد.

4- فلسفه متافيزيك يا جهان پس از ماده.

5- تأسيس كانون عقايد و مذاهب كه شامل برنامه هاى اعتقادى و اجتماعى و اقتصادى است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

مصطفوي، جواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تولد: 1301، روستاى طرق (استان خراسان).

درگذشت: 20 ارديبهشت 1368.

سيد جواد مصطفوى، فرزند سيد محسن مصطفوى امام جماعت مسجد روستاى «طرق»، در همان روستا راه مكتبخانه در پيش گرفت و سپس با گشايش مدرسه در آن سال تحصيل در آن مدرسه پرداخت. كلاس دوم را به پايان برده بود كه با خانواده اش به مشهد آمد و در سال 1321 تحصيلات حوزه اى خود را در مدرسه «دودر» اين شهر آغاز كرد. دروس سيوطى، حاشيه و مغنى را نزد محمدرضا دامغانى و سپس مطول را نزد اديب نيشابورى آموخت و سپس در محضر سيد احمد مدرس يزدى رسائل، مكاسب، و شرح لمعه را به پايان برد. در سال 1321 به تهران سفر كرد و ضمن تدريس در مدرسه ى مروى به تكميل تحصيلات خود پرداخت، در اين زمان وارد دانشكده ى الهيات شد و دوره ى ليسانس، فوق ليسانس و دكتراى خود را در همين دانشگاه گذراند و پس از اخذ مدرك به سال 1348 به موطن خويش بازگشت و رسما به تدريس در دانشكده ى الهيات اين شهر پرداخت. وى در طول عمر خود علاوه بر تدريس در دانشگاه كتاب هايى را تأليف نمود كه از اين ميان مى توان به آثارى همچون: رابطه ى نهج البلاغه با قرآن، ابعاد گسترده ى اسلام يا دوازده مقاله ى حقيقى،

التطبيق بين السفينة و البحار، الكاشف عن الفاظ نهج البلاغه فى شروحه (عربى، 1379 ق.)؛ مفتاح الوسايل و بهشت خانواده اشاره نمود. وى علاوه بر اين به ترجمه و شرح اصول كافى نيز همت گماشت.

دكتر سيد جواد مصطفوى روز چهارشنبه بيستم ارديبهشت 1368 در سن شصت و هشت سالگى بر اثر عارضه قلبى درگذشت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

مصطفوي، فرج الله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد فرج الله مصطفوى بهبهانى از علماء مبرز معاصر بهبهان و داماد معظم حضرت آيه الله العظمى حاج ميرزا سيد على بهبهانى است.

وى در بهبهان متولد شده و پس از خواندن مقدمات و ادبيات و سطوح نزد علماء و مدرسين بزرگ بهبهان از محضر آيه الله العظمى بهبهانى مذكور (ابوالزوجه) خود و ديگران استفاده نموده تا بمراتب ساميه علم رسيده و در وطن خويش بخدمات دينى از اقامه جماعت و تبليغات و انجام ساير وظائف روحى پرداخته و ضمنا تأليفات عديده اى هم از خود بيادگار گذاشته و آنها بشرح زير است:

1- رساله قاعده لاضرر مشتمل بر 12 ذخيره كه يكى از آن در باب تيمم و استدلال باخبار آن.

2- كتابى در رياضيات و قاعده جبر و مقابله.

3- كتابى در رد شبهه فاضل جبهان سنّى كه در رد دعاء شريف ندبه نوشته بنام كلمه الجواب.

4- كتابى در بيان شك در نماز جماعت و رجوع امام بمأموم و مأموم بامام در مواقع خود.

5- كتابى در نقل كلمات صاحب جواهر و اشكالات مرحوم صاحب حدائق و صاحب رياض.

مؤلف گويد: مترجم محترم عالمى بسيار ساده و بى آلايش و متين و بزرگوار بوده و در شهر بهبهان بوظائف دينى و روحى اشتغال دارد و در ميان مردم بهبهان بفضل و تقوا معروف ميباشد.

برگرفته از كتاب

:گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

مصطفوي، محمدباقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمدباقر مصطفوى بن مرحوم حجةالاسلام والمسلمين آقاى آقا سيد احمد بن مرحوم آيت اللَّه آقا سيد محمد مجتهد (مدفون در شيخان قم) بن مرحوم آيت اللَّه حاج سيد حسين كاشانى (مدفون در وادى السلام نجف)

معظم له در سال 1310 شمسى در كاشان متولد شده و پس از پرورش و خواندن دروس جديد در مدرسه مرحوم آيت اللَّه آقا مير سيد على يثربى به تحصيل پرداخته و مقدمات و سيوطى و شرح جامى و شرح نظام و حاشيه و شرح شمسيه را در آنجا فراگرفته سپس عزيمت به قم نموده و مدت دو سال و نيم تقريباً در محضر اساتيد حاضر شده و بعد مهاجرت به نجف اشرف نموده و بعد از تكميل مكاسب و كفايه در محضر آيت اللَّه العظمى آقاى حاج سيد ابوالقاسم خوئى مدظله العالى شركت نموده و در آن موقع كه معظم له سه درس مى فرمودند 1- صلوة 2- مكاسب 3- اصول مترجم محترم ما هر سه درس را حاضر شده و بالاخره بعد از بيست سال استفاده از محضر درس ايشان در سال 1349 شمسى براى معالجه به ايران آمده و چون براى ايرانيها مراجعت ممكن نبود به استدعاء اهالى كاشان به مسقط الرأس خود اقامت و اكنون قريب چهار سال است كه در كاشان به تدريس مشغول و عده اى از فضلاء و طلاب علوم دينى از محضرش استفاده مى نمايند.

خدمات ارزنده ايشان در كاشان به اهالى و معاودين عراقى بسيار و به قدريست كه جز با توفيق الهى در كمتر از بيست سال جدا مشكل بزرگيست

و آنها از اين قرار است

1- تجديد ساختمان مسجد معظمى در دو طبقه با دستگاه تهويه

كه در شهر كاشان كم نظير است

2- تعمير تمام دكاكين گذر (درب يلان) و ترتيب مغازه اى كه مورد لزوم طلاب علوم دينى و سكنه محل است

3- واگذارى قطعه زمينى جنب مسجد مذكور و ساختن سالونى براى تبليغات و كتابخانه مسجد.

4- تعمير مدرسه علميه جد اعلاى خود مرحوم زعيم مجاهد آمير محمدعلى كاشانى

5- تأسيس كتابخانه ى عمومى در مدرسه علميه

6- خريدن قطعه زمينى به مساحت 500 متر تقريباً در خيابان شاه عباس كاشان (پشت مشهد) بعنوان مهديه كه انشاءاللَّه مجهز به تمام وسائل براى تبليغ در اعياد و سوگواريها باشد

7- تعمير مسجد آسيد شكراللَّه جنب منزل مترجم.

8- كمك در ساختمانهاى منازل براى معاودين و خدمات عاليه

اما آثار علمى معظم له بقرار ذيل است.

1- رساله در اجتهاد دو تقليد 2- رساله در قاعده لا ضرر 3- رساله در جبر و تفويض 4- رساله در دماء ثلاثه 5- رساله در طهارت ثلاث.

و نوشته هاى فارسى كه ناتمام است.

1- رد و انتقاد بر مقاله دكتر... پيدايش خلقت 2- رد بر نوشته شيخ محمد خالصى.

3- رساله در مطهريت ارض 4- تقريرات اصول و مكاسب و طهارت و قسمتى از صلوة حضرت آيت اللَّه العظمى خوئى.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

مصطفي پور، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدرضا مصطفي پور

محل تولد : آمل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1330/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمدرضا مصطفي پور فرزند ولي الله در سال 1330 در روستايي از دهستان اميري لاريجان از شهرستان آمل به نام آخا متولد شدم در سن هفت سالگي به مدرسه روستا رفته و تا كلاس ششم ابتدايي را در سال 1343 به پايان رساندم و در آبان ماه سال 1383 به راهنمايي يكي از روحانيون

آشنا با خانواده، به حوزه علميه آمل در مسجد جامع رفتم و چهار سال را در آن جا به تحصيل علوم حوزوي مشغول بودم و در سال 1347 به حوزه علميه آمده و در مدرسه مرحوم آيت الله العظمي گلپايگاني امتحان داده و پس از قبول در مدرسه اي كه تحت نظارت ايشان اداره مي شد مشغول به تحصيل شدم و تا پايان لمعتين و اصول فقه را در آنجا گذراندم و.

در سال 1347 به مدرسه سعادت كه تحت نظارت آيت الله جوادي آملي و حسن زاده آملي اداره مي شد رفتم. در اين دوران دروس مقدماتي را در آمل خدمت حجت الاسلام سعيدي خراساني مشغول بودم. وقتي وارد حوزه علميه قم شدم لمعه را در خدمت مرحومين حاج حسن آقا تهراني و سيد ابوالفضل موسوي تبريزيي و اصول فقه را خدمت آيت الله انسيان كه اكنون امام جمعه آستانه اشرفيه هستند و خدمت آيت الله استادي و پيشاپيش معالم الاصول را خدمت حضرت آيت الله مقتدايي كه اكنون عضو قوه قضائيه هستند تلمذ كردم. مكاسب را خدمت حجت الاسلام مرحوم آقاي مصلحي اراكي و آيت الله جوادي آملي خواندم و رسائل را خدمت آيت الله موسوي تهراني و مرحوم آيت الله شمس گلپايگاني استفاده بردم و كفاية الاصول را خدمت مرحوم آيت الله صالحي مازندراني به پايان رساندم.ناگفته نماند در كنار دروس رسمي فقه و اصول كتاب هاي منطقي و كلامي و فلسفي و عرفاني را نيز از محضر اساتيد استفاده كردم.

منطق شمسيه و حاشيه ملا عبدالله را خدمت آقاي انسيان فوق الذكر و المنطق را خدمت آقاي ابراهيمي بهشهري و تجريد الاعتقاد را خدمت آقاي وافي يزدي

و منظومه را از محضر آيت الله آقاي محمدي گيلاني و منطق آن را از خدمت آقاي گرامي تملذ كردم.اشارات و شبهات را خدمت آيت الله حسن زاده آملي و اسفار الاربعه را خدمت آيت الله جوادي آملي بهره بردم.عرفان نيز كتاب تمهيد القواعد و فصول الحكم محي الدين را خدمت آيت الله جوادي آملي و مصباح الانس را خدمت آقاي حسن زاده آملي تملذ كردم. دروس خارج اصول فقه را خدمت مرحوم آيت الله العظمي هاشمي آملي و آيت الله فاضل لنكراني استفاده كردم و فقه را نيز خدمت آيت الله فاضل لنكراني و آيت الله جوادي آملي و آيت الله منتظري حضور پيدا مي كردم و از افاضات آنان بهره مند مي شدم.از سال 1362 با ارشادات دوستان به دانشگاه راه پيدا كردم و در دانشگاه هاي تهران و شهيد بهشتي و تربيت معلم تهران به تدريس مشغول شده و اكنون نيز عضو هيئت علمي دانشگاه تربيت معلم هستم. پايان نامه اينجانب درآمدي بر فلسفه اخلاق بود كه با راهنمايي مرحوم دكتر سيد جلال الدين مجتبوي استاد دانشگاه تهران نوشتم و در سال 69 از آن دفاع كردم.در كنار اين فعاليت با مراكز پژوهشي قم به فعاليت پژوهشي پرداختم و اكنون در حال نوشتن رساله سطح چهار هستم.

مطهري ساوجي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احمد مطهرى (امام جمعه شهرستان ساوه) يكى از ستارگان فروزان حوزه علميه قم و افاضل نويسندگان معاصر است.

وى در سال 1317 شمسى در ساوه متولد شده و پس از خواندن دروس ابتدائى وارد حوزه علميه ساوه كه به مديريت آيت اللَّه حاج شيخ محمدحسين شريعتمدار ساوه اى اداره مى شد گرديده و دو سال از محضر معظم له و مرحوم حاج شيخ ابوالقاسم نحوى قمى

استفاده نموده سپس عزيمت به قم نموده و مدت شش سال در حوزه علميه قم به تكميل دروس نهائى و سطح پرداخته و پس از پايان آن يك سالى از محضر مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه العظمى خمينى كسب فيض نموده است.

پس از رحلت آقاى بروجردى در سال 1382 قمرى به نجف اشرف مهاجرت و مدت يازده سال اقامت و از محاضر آيات عظام خمينى و خوئى و شاهرودى و حاج سيد نصراللَّه مستنبط و حاج ميرزا باقر زنجانى رحمه اللَّه عليه فقها و اصولا استفاده نموده و در سال 1393 قمرى از طرف دولت شوم بعث عراق تسفير به ايران گرديده و رحل اقامت به قم انداخته و مشغول تدريس و استفاده از محضر آيت اللَّه گلپايگانى و حاج شيخ مرتضى حايرى يزدى گرديده تا در انقلاب اسلامى ايران چند سالى مسئول دادگاه هاى انقلاب اسلامى مشهد و برخى از شهرهاى ديگر شده تا در سال 1401 كه به امام جمعه اى ساوه منصوب ولى در خلال اين مسئوليت از روز شنبه تا پنجشنبه همه هفته براى تدريس به قم آمده و تدريس خارج فقه و اصول براى عده اى از طلاب و محصلين نموده و در روزهاى جمعه اقامه نماز جمعه در ساوه فرموده و در ايام تعطيل تابستانى در ساوه به رتق و فتق امور اجتماعى و روحى اشتغال دارند و خدمات چشمگيرى كه ذيلا بيان مى شود نموده است.

1- يكدوره سى جلدى به نام مستند تحريرالوسيله كه يازده جلد آن به طبع رسيده است و بقيه در تحت طبع مى باشد.

2- طرحهاى رسالت در پيرامون مسئله خلاقت و زمامدارى 6 جلد كه پنج مجلد آن در مورد

اميرالمؤمنين عليه السلام و يك جلد درباره امام حسن عليه السلام به طبع رسيده است.

3- يكدوره روابط در جامعه اسلامى در ضمن 8 جلد كه به چاپ رسيده است به شرح زير:

(1- رابطه اقتصادى عمومى 2- رابطه اقتصادى خانوادگى 3- تامين رابطه جنسى 4- كنترل رابطه جنسى 5- رابطه دوستى و محبت 6- رابطه وراثت و تربيت 7- رابطه ولايت و حكومت).

4- كتاب پيرامون علم پيامبر و امام صلى اللَّه عليهم در مسائل غيبى.

5- كتاب شفاعت

6- نماز جمعه و احكام آن

7- كتاب جهاد

8- كنگره اسلامى حج

9- هدف حكومت اسلامى

آثار خير و خدمات اجتماعى

1- بناء دو مدرسه در شهرستان ساوه بنام مدرسه الزهراء و مدرسه ولى عصر (ع).

2- پانزده دستگاه منزل براى رفاه طلاب و مدرسين حوزه علميه ساوه.

3- مسجدى بنام ولى عصر عجل اللَّه فرجه در كنار ميدان آزادى.

4- دعوت سه مدرس براى تدريس حوزه علميه ساوه.

5- اداره و تامين شهريه صد نفر از طلاب حوزه ساوه.

6- دفتر شهريه براى سادات مستحق ساوه و حومه آن.

7- صندوق قرض الحسنه بنام حضرت جوادالائمه عليهم السلام در ساوه براى كمك به مستحقين.

8- دفتر نان براى تامين نان فقراء شهر ساوه و حومه آن.

9- تجديد بناء ساختمان مدرسه انقلاب در كنار مسجد انقلاب ساوه.

10- بناء كتابخانه حوزه علميه ساوه در همان مدرسه در مركز شهر.

11- تهيه زمين براى بناء خانه هاى مسكونى براى افرادى كه توان تهيه منزل ندارند.

متاسفانه معظم له با اين محاسن و اخلاق و محامد آداب و فضائل انسانى و ملكات فاضله و آثار و خدمات مبتلا به سرطان شده و در سن پنجاه و دو سالگى در روز اول ماه رمضان 1411 قمرى برابر بيست و هفتم اسفند ماه 1369 شمسى

از دنيا رفته و در شهرستان ساوه در كنار مزار شهداء آن به خاك رفت رحمه اللَّه عليه.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

مطهري، حميد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد حميد مطهري

محل تولد : چالوس

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1345/1/1

زندگينامه علمي

درسال 1345 درتهران متولد شدم وپس از گذراندن دوره دبستان وراهنمايي وقبول دراول دبيرستان( رشته علوم تجربي) درسال 1362 وارد حوزه علميه شهيد بهشتي نوشهر شدم وپس از آن درسال 1364 براي ادامه تحصيل راهي شهر مقدس قم شدم ودروس سطح را نزد اساتيدي ازجمله محمدي قوچاني، حسيني بوشهري،اعتمادي،محقق داماد ،پاياني،بيگدلي،عرقچي، كوهمره اي،صالحي مازندراني، قديري،موسوي تبريزي،و... گذراندم وپس ازآن توفيق شركت دردروس خارج فقه واصول آيات عظام ازجمله مكارم شيرازي ،وحيد خراساني ،سبحاني،سيد جعفر كريمي گذاراندم ودرطي اين مدت كارهاي تحقيقي وپژوهشي را آغاز كردم ومقالا تي راتأليف نمودم وهمچنين به عنوان استاد دانشگاه به مدت 3سال تدريس كردم ودر همين مدت هم درحوزه علميه امام جعفر صادق (ع) چالوس مشغول تدريس بودم وپس ازآن به مدت 3 سال به عنوان استاد داور درجلسات دفاع پايان نامه هاي حوزه هاي علميه خواهران شركت نمودم وهمچنان بااين مركزهمكاري دارم.

مطهري، مرتضي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم دينى، محقق، استاد.

تولد: 1299، قريه فريمان (مشهد).

شهادت: 12 ارديبهشت 1358، تهران.

آيت الله مرتضى مطهرى در سن سيزده سالگى به حوزه ى علميه ى مشهد رفت. اولين استاد وى در آنجا مهدى شهيدى رضوى مدرس فلسفه الهى بود. پس از چهار سال تحصيل در آن حوزه، به حوزه ى علميه ى قم رفت. وى تا سال هاى 1322 و 1323 به آموختن ادبيات، منطق، سطوح متوسط و عالى، فقه و اصول پرداخت، سطوح نهايى فرائد و مكاسب و كفايه از اساتيدى چون آيت الله محقق داماد و امام خمينى (ره) فراگرفت. دوازه سال در درس اخلاق امام شركت كرد، منظومه حاجى

ملا هادى سبزوارى و اسفار ملا صدراى شيرازى و تفسير را در محضر امام خمينى و مهدى آشتيانى و علامه طباطبايى خواند. خارج فقه و اصول را نزد آيت الله بروجردى و آيت الله سيد على يثربى كاشانى و امام خمينى (ره) و آيت الله سيد محمدتقى خوانسارى و آيت الله سيد حسن صدر فراگرفت. مرتضى مطهرى بعد از پانزده سال تحصيل در حوزه ى علميه ى قم عازم تهران شد و پس از مدتى تدريس خصوصى به تدريس در دانشكده ى الهيات و معارف اسلامى و نيز مدرسه ى علميه ى مروى و حوزه ى علميه ى قم پرداخت. ابتدا به تدريس ادبيات و در اواخر به تدريس شرح منظومه، منطق (شرح مطالع) كلام (شرح تجريد) و گاهى به تدريس مكاسب و كافيه مشغول بود.

در پانزده خرداد 1342 آيت الله مطهرى به دليل سخنرانى ضد شاه و سازماندهى نهضت در تهران، توسط ساواك بازداشت و حدود دو ماه در زندان شهربانى به سر برد. بنيانگذارى حسينيه ى ارشاد و فعاليت در اين مؤسسه، سخنرانى در انجمن هاى اسلامى پزشكان و مهندسان و نيز سخنرانى در مساجد مختلف و همچنين اداره ى مسجدالجواد براى مدتى حدود سه سال، مهم ترين فعاليت هاى استاد را پس از ورود ايشان به تهران را تشكيل مى دهد.

پس از اوج گيرى نهضت اسلامى ايران، آيت الله مطهرى در سال 1357 براى ديدار با امام خمينى (ره) عازم پاريس شد. در اين ديدار نخستين هسته ى شوراى انقلاب اسلامى شكل گرفت. سرانجام دو ماه و نيم پس از پيروزى انقلاب اسلامى، آيت الله مطهرى در حالى كه رياست شوراى انقلاى اسلامى را به عهده داشت توسط گروه فرقان به شهادت رسيد.

از آيت الله مطهرى آثارى به يادگار مانده است كه از آن جمله اند:

مقدمه و شرح بر اصول و روش رئاليسم (پنج جلد)؛ خدمات متقابل اسلام و ايران؛ عدل الهى؛ نظام حقوق زن در اسلام؛ علل گرايش به ماديگرى؛ مسئله حجاب؛ نهضت هاى اسلامى در صد ساله اخير؛ مقدمه اى بر جهان بينى اسلامى (شش جلد شامل انسان و ايمان؛ وحى و نبوت؛ انسان در قرآن؛ جامعه و تاريخ؛ انسان و سرنوشت؛ زندگى جاويد يا حيات اخروى)؛ پيرامون انقلاب اسلامى؛ سيرى در نهج البلاغه؛ آشنايى با علوم اسلامى (چهاد جلد شامل اصول فقه و فقه؛ كلام و عرفان؛ منطق و فلسفه؛ حكمت عملى)؛ شرح منظومه ى حاج ملا هادى سبزوارى (اين كتاب در اولين دوره ى كتاب سال به عنوان كتاب برگزيده ى رشته ى فلسفه و حكمت انتخاب شد)؛ جاذبه و دافعه حضرت على (ع)؛ شرح مبسوط منظومه (اين كتاب در نهمين دوره كتاب سال به عنوان كتاب برگزيده ى رشته ى فلسفه اسلامى انتخاب شد)؛ نقدى بر ماركسيسم؛ جهان بينى توحيدى؛ اسلام و مقتضيات زمان (دو جلد)؛ امامت و رهبرى؛ جهاد؛ داستان راستان سيرى در سيره نبوى؛ ختم نبوت؛ پيامبر امى؛ ولاءها و ولايت ها؛ جاذبه و دافعه على (ع)؛ عرفان حافظ؛ آشنايى با قرآن (پنج جلد)؛ تعليم و تربيت در اسلام؛ فلسفه اخلاق؛ ده گفتار؛ بيست گفتار؛ گفتارهاى معنوى؛ پيرامون جمهورى اسلامى؛ اخلاق جنسى؛ پاسخ هاى استاد؛ امدادهاى غيبى در زندگى بشر؛ حق و باطل (به ضميمه: احياى تفكر اسلامى)؛ تكامل اجتماعى انسان؛ مسأله ربا به ضميمه بيمه، سيرى در سيره ائمه اطهار عليهم السلام، مسئله شناخت؛ انسان كامل؛ نظرى به نظام اقتصادى اسلام؛ فلسفه تاريخ (1)؛ فطرت؛ خاتميت؛ توحيد؛ نبوت؛ معاد؛ حكمت ها و اندرزها؛ طرح هاى رسالت پيرامون خدمت و زمامدارى.

آيت الله مطهرى در تاريخ

12 ارديبهشت 1358 در تهران به شهادت رسيد و پيكر وى در حرم حضرت معصومه (ص) نزديك آرامگاه آيت الله عبدالكريم حائرى يزدى به خاك سپرده شد.

1- حجةالاسلام و استاد عاليمقام جناب حاج شيخ مرتضى مطهرى فريمانى از دانشمندان و افاضل مدرسين و گويندگان و نويسندگان معاصر تهرانست.

وى در حدود 1338 قمرى در فريمان متولد شده و دروس ابتدائى را در آنجا خوانده انگاه به مشهد آمده و مقدمات و ادبيات و قسمتى از سطوح وسطى را در مشهد فراگرفته و در سال 1356 ق مهاجر به قم نموده و سطوح نهائى فرائد و مكاسب و كفايه را از اساتيد و مدرسين حوزه علميه قم مانند مرحوم آيت اللَّه محقق داماد و آيت اللَّه العظمى موسوى و ديگران آموخته و منظومه و اسفار و تفسير را از محضر آيت اللَّه العظمى موسوى و مرحوم آميرزا مهدى آشتيانى و علامه طباطبائى استفاده نموده و دروس خارج فقه و اصول را از محضر مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى و مرحوم آيت اللَّه العظمى آقاى آميرزا سيد على يثربى كاشانى و آيت اللَّه موسوى مذكور مدظله و مرحوم آيت اللَّه خونسارى و آيت اللَّه صدر بهره مند شده و به مدارج عاليه علم ارتقا يافته و پس از فوت مرحوم آيت اللَّه بروجردى به تهران منتقل و به تدريس و تأليف كتب مفيده و تبليغ دين و نشر معارف تا حال حاضر اشتغال دارد. داراى بيانى رسا و منطقى شيوا و قلمى زيبا مى باشد. از آثار مطبوع و ارزنده ايشان كتب زير مى باشد.

1- اصول فلسفه و روش رئاليسم (مقدمه و توضيح و پاورقى)

2- انسان و سرنوشت 3- خدمات متقابل اسلام و ايران 4- خورشيد دين هرگز غروب نمى كند.

5- داستان

راستان 6- عدل الهى 7- علل گرايش به مادى گرى 8- مسئله حجاب 9- نظام حقوق زن در اسلام 10- سيرى در نهج البلاغه

و تأليفات ارزنده ديگر كه هنوز به طبع نرسيده است.

(ح 1298- شهادت 1358 ش)، عالم دينى، فقيه اصولى، فيلسوف، متكلم، واعظ، نويسنده و استاد دانشگاه. در فريمان خراسان در يك خانواده ى اصيل و روحانى به دنيا آمد. پدرش كه مردى باايمان و باتقوا بود در تربيت وى نهايت كوشش را نمود و ويژگى هاى عقيدتى خود را به فرزندش سپرد. در دوازده سالگى به مشهد عزيمت نمود و به تحصيل مقدمات علوم اسلامى و قسمتى از سطوح پرداخت. در 1316 ش در هجده سالگى براى تكميل تحصيلات به قم رفت و حدود پانزده سال در آنجا ماند و سطوح نهايى را از آيت اللَّه محقق داماد و امام خمينى و منظومه و اسفار و تفسير را از فيلسوف بزرگ آقا ميرزا مهدى آشتيانى و علامه طباطبائى و امام خمينى و خارج فقه و اصول را زا محضر آيت اللَّه بروجردى و آيت اللَّه يثربى كاشانى و آيت اللَّه حجت و آيت اللَّه خوانسارى و آيت اللَّه صدر فراگرفت. در 1320 ش در محضر آقاى حاج ميرزا على شيرازى با نهج البلاغه آشنا شد. از 1325 ش با كتب ماترياليستها آشنا شد و از آنجا كه به فلسفه علاقه مند بود مطالعه كتب ماديين را پى گير و بر اين عقيده راسخ شد كه فلسفه مادى فلسفه كسى است كه فلسفه نمى داند. در 1329 ش در حوزه ى درس خصوصى علامه طباطبائى كه براى بررسى فلسفه مادى تشكيل شده بود، زمينه ى تأليف كتاب «اصول فلسفه و روش رئاليسم» فراهم شد. او در سالهاى آخر اقامت در

قم و نيز سالهاى اول مهاجرت به تهران به تحقيق بيشتر درباره ى اين موضوع پرداخت و تا پايان عمر مبارزه با انديشه هاى انحرافى را ادامه داد. از 1331 ش به موازات تدريس و تأليف، در تهران، سخنرانى هاى تحقيقى خويش را در دانشگاه ها، انجمن هاى اسلامى و مجالس خصوصى آغاز نمود. در 1334 ش تدريس در دانشكده الهيات و معارف اسلامى را شروع كرد و بيست و دو سال تدريس و تحقيق را در آنجا ادامه داد. استاد مطهرى متخصص فلسفه مشاء بود. او به كتب ابن سينا احاطه كامل داشت و متن «شفاء» و «نجات» و «اشارات» را در دوره ى دكترا تدريس مى كرد. وى علاوه بر كتب شيخ، «شرح منظومه» سبزوارى و «شواهد الربوبية» ملا صدرا را نيز تدريس مى نمود. در خرداد 1342 ش به همراه عده اى از علما و روحانيون مدتى به زندان افتاد و تا پيروزى انقلاب اسلامى از اركان فكرى نهضت به حساب مى آمد. استاد مطهرى كمتر از سه ماه پس از پيروزى انقلاب به دست گروه فرقان به شهادت رسيد. از آثارش: «آشنايى با علوم اسلامى»؛ «آشنايى با قرآن»؛ «اسلام و مقتضيات زمان»؛ شرح و توضيح «اصول فلسفه و روش رئاليسم»؛ «امدادهاى غيبى در زندگى بشر»؛ «انسان و سرنوشت»؛ «جاذبه و دافعه على (ع)»؛ «حماسه ى حسينى»؛ «خدمات متقابل اسلام و ايران»؛ «خورشيد دين هرگز غروب نمى كند»؛ «داستان راستان»؛ «درسهاى اسفار»؛ «ربا، بانك، بيمه»؛ «سيرى در سيره نبوى (ص)»؛ «سيره ائمه اطهار (ع)»؛ «سيرى در اميرالمؤمنين»؛ شرح مبسوط «منظومه ى» سبزوارى؛ «عدل الهى»؛ «علل گرايش به ماديگرى»؛ «مقدمه اى بر جهان بينى اسلامى»؛ «نظام حقوق زن در اسلام».[1]

علامه محقق و استاد بزرگوار حاج شيخ مرتضى ابن

حجةالاسلام حاج شيخ حسين مطهرى فريمانى يكى از ستارگان درخشان حوزه علميه قم و شاگردان برجسته آيت اللَّه العظمى امام خمينى و آيت اللَّه استاد علامه طباطبائى مى باشند.

وى در ماه جمادى الثانى 1338 ق برابر با 1299 هجرى شمسى در خراسان ديده به جهان گشود.

اين مجاهد بزرگ در سال 1356 هجرى قمرى برابر با 1316 ه شمسى از حوزه علميه خراسان وارد حوزه علمى قم گرديد و پانزده سال در دانشگاه بزرگ قم رحل اقامت افكند و از اساتيد اين حوزه مانند مرحوم آيت اللَّه بروجردى و آيت اللَّه حجت و آيت اللَّه داماد و علامه طباطبائى و بالاخص امام خمينى و ديگران بهره هاى كافى برد سپس در سال 1371 برابر با 1331 شمسى قم را به عزم تهران ترك گفت و در طول اقامت خود در تهران آنى از خدمات علمى و قلمى و تبليغى غفلت نورزيد علاوه بر تدريس در دانشكده الهيات و مدرسه علميه مروى در منزل شخصى خود براى گروهى از دلباختگان فلسفه و تفسير تدريس مى كرد جلسات پر ارج ديگرى نيز مانند جلسه انجمن اسلامى مهندسان و انجمن اسلامى پزشگان را اداره مى كرد.

موج حادثه شهادت مرحوم مطهرى.

مرحوم حجةالاسلام مطهرى كه بيش از چهل سال با ايشان آشنائى داشتم و در بسيارى از مباحث فقهى و اصولى و استفاده از محاضر آيات عظام مرحوم بروجردى و يثربى كاشانى و آيت اللَّه حجت و ديگر آيات چون نايب الامام آيت اللَّه العظمى خمينى با معظم له شركت داشته و تا حدودى از نزديك ايشانرا مى شناختم دانشمندى محقق و فيلسوفى مدقق و حكيمى فرزانه و استادى آگاه و روشن بين و نويسنده اى مبارز و گوينده اى مجاهد بود از خود آثارى گرانقدر گذاشت

كه قسمتى از آنرا در ضمن ترجمه اش ياد نمودم.

حادثه شهادت و فاجعه ناگهانى شهيد شدنش در ساعت ده و نيم بعد از ظهر دهم ارديبهشت برابر شب پنجم جمادى الثانى 99 چنان موجى در سراسر ايران بى نظير بوده و ميليونها نفر از مسلمين جهان و حتى اقليتهاى مذهبى چون مسيحيان و كليميان و زردتشتيان در سوك و ماتم او نشسته و صدها هزار نفر د رتشيع جنازه او از دانشگاه تهران تا صحن مطهر حضرت معصومه (ع) قم و آرامگاه او شركت و فرياد مطهرى مطهرى شهيد انقلاب است به آسمان رسانيدند.

مرحوم مطهرى شهيد رئيس شوراء انقلاب و دومين قربانى بزرگ و ذبح عظيم بعد از رأى جمهورى اسلامى است.

مرحوم مطهرى سالها از مدرسين حوزه علميه قم بوده و پس از فوت مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى كه به تهران منتقل نيز تا آخر عمرش در دانشكده الهيات و دانشگاه به تدريس علوم و فنون مختلفه اسلامى اشتغال داشته و شهادتش ضايعه جبران ناپذيرى در جهان علم و معارف الهى ايجاد و رخنه اى به وجود آورد كه به اين زودى تدارك نشود.

آرى مرگ اين فيلسوف اسلامى شرق اثر عميق درحوزه هاى علمى و سياسى رهبران دينى و آيات عظام و اساتيد والامقام و بالاخص مرحع عاليقدر و قائد عظيم الشأن آيت اللَّه العظمى نايب الامام آقاى خمينى مدظله گذارد و تمام مراجع بزرگ تقليد و زعماء حوزه هاى علمى تأثرات قلبى و درون خود را در اين شرايط سخت از شهادت و فقدان جانكاه مرحوم مطهرى در ضمن ايراد بيانيه اى اعلام كه عموم مردم از طريق راديو و تلويزيون استماع نمودند.

در ميان آن اعلاميه و بيانيه ها از همه جالب تر و عميق تر بيانات

رهبر عاليقدر انقلاب نايب الامام است كه داراى ويژگى هاى خاصى براى عموم مردم مبارز و رزمندگان و پاسداران انقلاب و نيز معرفى مقامات علمى و اجتماعى و سياسى و معنوى مرحوم مطهرى شهيد است از زبان خالى از اغراق و مبالغه امام مدظله و گرچه تمام اقشار مردم از دور و نزديك به وسيله فرستنده هاى روز شنيده اند اما چون شنيده ها فراموش شدنى است لازم ديدم كه متن آن را در اينجا ثبت كنم كه روشنگر آيندگان باشد كه نهضت و انقلاب اسلامى چه قربانيهاى ارجمندى داده و چه خونهاى گرانقدر براى برقرارى جمهورى آن اهداء گرديده است.

متن بيانات امام در ضايعه شهادت مطهرى.

بسم اللَّه الرحمن الرحيم.

انا لله و انا اليه راجعون.

اين جانب به اسلام و اولياء عظيم الشان آن و به ملت اسلام و خصوصا ملت مبارز ايران ضايعه اسف انگيز شهيد بزرگوار و متفكر و فيلسوف و فقيه عاليمقام آقاى حاج شيخ مرتضى مطهرى قدس سره را تسليت و تبريك عرض مى كنم.

تسليت در شهادت شخصى كه عمر شريف و ارزنده خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف كرد و با كجرويها و انحرافات مبارزه سرسختانه كرد.

تسليت در شهادت مردى كه در اسلام شناسى و فنون مختلفه اسلام و قرآن كريم كم نظير بود.

من فرزند بسيار عزيزى را از دست دادم و در سوك او نشستم كه از شخصيتهائى بود كه حاصل عمرم محسوب مى شد.

در اسلام عزيز به شهادت اين فرزند برومند و عالم جاودان ثلمه اى وارد شد كه هيچ چيز جايگزين آن نيست.

و تبريك در داشتن اين شخصيتهاى فداكار كه در زندگى و پس از آن با جلوه خود نورافشانى كرده و مى كنند من تربيت چنين فرزندانى

كه با شعاع فروزان خود مردگان را حيات مى بخشند و به ظلمت ها نور مى افشانند به اسلام بزرگ و مربى انسانها و امت اسلامى تبريك مى گويم.

من اگر چه فرزند عزيزى را كه پاره تنم بود از دست دادم لكن مفتخرم كه چنين فرزندان فداكارى در اسلام وجود داشت و دارد.

مطهرى كه د رطهارت روح و قدرت ايمان و قدرت بيان كم نظير بود رفت و به ملاء اعلاء پيوست لكن بدخواهان بدانند كه با رفتن او شخصيت اسلامى و علمى و فلسفيش نمى رود ترورها نمى تواند شخصيت انسانى مردان اسلام را ترور كنند آنان نمى دانند كه به خواست خداى توانا ملت ما با رفتن اشخاص بزرگ در مبارزه عليه فساد و استبداد و استعمار مصمم تر مى شوند ملت ما راه خود را يافته و در قطع ريشه هاى گنديده رژيم سابق و طرفداران منحوس آن از پاى نمى نشيند.

اسلام عزيز با فداكارى و فدائى دادن عزيزان رشد نموده برنامه اسلام از عصر وحى تاكنون بر شهادت توام با شهامت بوده قتال در راه خدا و راه مستضعفين در رأى برنامه هاى اسلام است.

(و ما لكم لا تقاتلون فى سبيل اللَّه و المستضعفين من الرجال و النساء و الولدان) اينان كه شكست و مرگ خود را لمس نموده و با اين رفتار غير انسانى مى خواهند انتقام بگيرند يا به خيال خام خود مجاهدين در اسلام را بترسانند آنها گمان نكردند كه از هر موى شهيدى از ما و از قطره خونى كه به زمين مى ريزد انسان هاى مصمم و مبارزى به وجود مى آيد.

شما مگر تمام افراد ملت شجاع را ترور كنيد و الا ترور فرد هرچه بزرگ باشد براى اعاده چپاول گرى سودى ندارد.

ملتى كه

با اعتماد به خداى بزرگ و براى احياى اسلام به پا خاسته با اين تلاشهاى مذبوحانه عقب گرد نمى كنند. ما براى فداكارى حاضر و براى شهادت در راه خدا مها هستيم.

اينجانب روز پنجشنبه سيزدهم ارديبهشت 58 را براى بزرگداشت شخصيتى فداكار و مجاهد در راه اسلام و ملت عزاى عمومى اعلام ميكنم و خودم در مدرسه فيضيه روز پنجشنبه، و جمعه به سوك مى نشينم. از خداوند متعال براى آن فرزند عزيز اسلام رحمت و غفران و براى اسلام عزيز عظمت و عزت مسئلت مى نمايم.

سلام بر شهداى راه حق و آزادى.

روح اللَّه الموسوى الخمينى.

شهادت مطهرى.

اين بزرگوار سرانجام آفتاب عمر پر بركتش كه قريب 60 سال در خدمت اسلام و علم بود در شب چهارشنبه دوازدهم ارديبهشت (58) برابر پنجم جمادى الثانى 1399 غروب كرد اتفاقا در همان ماهى كه ديده به جهان گشوده بود ديده از جهان فروبست.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

منابع زندگينامه :[1] پاره اى از خورشيد (43 -17)، زندگينامه و خدمات علمى و فرهنگى مرحوم استاد شهيد مرتضى مطهرى (24 -19)، سرگذشتهاى ويژه از زندگى استاد مطهرى (51 -11)، گنجينه ى دانشمندان (118/ 6)، مصلح بيدار (42 -23)، يادنامه (26 -9).

مظاهري اصفهاني، علي اكبر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي اكبر مظاهري اصفهاني

محل تولد : تيران استان اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1337/1/4

زندگينامه علمي

در سال 1337 ه.ش در تيران (استان اصفهان) زاده شدم. نامم را «علي» نهادند؛ اما «علي اكبرم» خواندند. اكنون نيز نامم در شناسنامه علي است، اما علي اكبر مي خوانندم. خاندانم متد ين بودند. كار پدر، نانوايي بود و كشاورزي. پدر و مادر هر دو از فاميل «مظاهري» ها هستند. منسوب به جناب

حبيب ابن مظاهر _ رضوان الله عليه _ شجره نامه انتسابمان به آن جناب موجود است.نهال خدا دوستي و دين گرايي را كه دست حكمت آفريدگار در وجودم نشانده بود، به دست والدين ام به خصوص مادرم، كه از خاندان روحاني بود، آبياري و باغباني مي شد و پرورش مي يافت و آن فطرت الهي، كه همه آدميان بر مبناي آن آفريده مي شوند، بالنده مي گشت. صوت قرآن پدرم و زمزمه مناجات مادرم، جانم را مي نوازاند.

پنج ساله بودم كه مادرم دستاري بر سرم مي بست و منبري از متكا برايم مي ساخت و مي فرمود كه به گونه عالمان دين بر كرسي خطابه بنشينم و برايش سخن گويم و موعظه نمايم و احكام و معارف شريعت را بيان كنم! تمرين عالم شد نم مي داد.

كلاس اول و دوم ابتدايي را در تيران گذراندم و در هر دو سال شاگرد اول بودم حتي معلممان را در تصحيح درس ها و برخي از امور شاگردان ياري مي كردم.ادامه زندگاني در تيران به خاطر تنگاناي معيشتي بسيار سخت بود و يا ناممكن مي نمود؛ از اين رو همراه خانواده به شهر اصفهان مهاجرت كرديم.

اگر چه از دبستان تيران، گواهي درسي و مدارك لازم براي ادامه تحصيل در اصفهان را گرفتم اما ادامه تحصيل ممكن نشد زيرا مرا به كار نانوايي گماشتند و حتي فراغت ادامه تحصيل شبانه نيز برايم باقي نماند. همواره عطشناك درس خواندن و مطالعه كردن بودم و در فراغ آن مي سوختم.

چند سال كه بزرگتر شدم به مدرسه شبانه (اكابر) رفتم و هر شب حدود دو ساعت درس خواندم. كلاس سوم را

دو ماهه خواندم و چهارم را نخوانده امتحان دادم و به كلاس پنجم رفتم و چند ماهي دوره باقي مانده ابتدايي را به پايان رساندم و باز از ادامه تحصيل بازماندم. هزينه زندگي بيشتر مي شد و پدر پيرتر و مسئوليت من سنگين تر.نوجوان بودم و كار يك مرد را در نانوايي مي كردم و بخشي از هزينه هاي زندگاني را تامين مي نمودم.علاقه به مطالعه همواره همراهي ام مي كرد. اگر چه نه كتاب مناسب و نه فراغت لازم را داشتم اما كتاب هاي گوناگون را به گونه هاي مختلف به دست مي آوردم و مي خواندم. مطالعه كتابم فراتر از سطح تحصيلات مدرسه اي ام بود. و نيز هميشه در صدد يافتن فرصت براي ادامه تحصيل بودم اين شوق و انگيزه هرگز در وجودم خاموش و آرام نشد و هرگز خاموش و آرام مبادا انشاء الله.

پس از حدود يك سال كه نزد برادرم نجاري مي كردم او به ايران بازگشت و من مسوول كارگاه نجاري شدم اما دل و انديشه ام به سوي مدرسه بود. كم كم اهداف و انديشه هايم را با سرپرست حوزه عمليه آنجا (كه در بيوگرافي تفصيلي، درباره او سخن خواهم گفت) در ميان گذاشتم و از او ياري طلبيدم. وي راهنمايي و مساعدت كرد و من كارگاه نجاري را كه حدود يك و سال و نيم اداره كرده بودم به كساني واگذار كردم و به حوزه علميه در آمدم و طلبه شدم! نانوا، نجار، طلبه! و الحمد لله نانوايي، نجاري، طلبگي! و الحمد لله.

سال 1356 بود نزد يك شهادت حاج آقا مصطفي خميني، و من پس از حدود

هشت سال نانوايي و دو سال و نيم نجاري، اكنون محصل علوم اسلامي شده بودم و به قلمرو آرماني اهدافم وارد شده بودم. درسها و مطالعاتم گام هايي بودند به سوي كلمه كمال و رسيدن به وصال و وصول به مقصود عالم شدن، نويسنده شدن، سخنران شدن، و از همه بالاتر، تكامل اخلاقي و معرفتي و نيل به قرب الهي.

درس ها و نيز مدرسان آنجا هم عربي بودند و هم فارسي و من نيز هم فارسي مي دانستم و هم عربي. آن مدت كه در كويت كار مي كردم مكالمه عربي را فرا گرفتم و كمي ينز خواندن و نوشتن عربي را. از اين رو هم درس هاي عربي را مي خواندم و هم درس هاي فارسي را. هم به درس استادان عرب مي رفتم و هم به درس استادان فارسي. درس ها و كتاب هايي كه به درس در آن حوزه خواندم برخي شان مطابق برنامه هاي درسي حوزه هاي علوم اسلامي در ايران بود و برخي ديگر شان متفاوت بود. مثلا كتا ب ها و درس هاي «شرايع الاسلام»، «العروة الوثقي» «المنهاج، في قواعد و الاعراب» ، «التدبر في القرآن»، جزو دروس اصلي حوزه هاي علميه ايران نبود و نيست اما از درس هاي اصلي حوزه علميه كويت بود و ما مي خوانديم و برخي از درس هاي حوزه هاي ايران نيز در حوزه كويت، تدريس و خوانده نمي شد. هم در مواد درسي و هم در شيو ه هاي درسي، تفاوت هايي و اشتراك هايي ميان حوزه كويت و ايران بود (كه بايد در مجالي ديگر بيان شود)

نهضت اسلامي خيز برداشت و

بر اثر حوادث پس از شهادت حاج آقا مصطفي خميني كوره انقلاب اسلامي داغ و داغتر شد. ما كه كويت بوديم و به نجف نزديكتر بوديم و نيز محدوديت هاي ايرانيان را كمتر داشتيم گاهي مي شد كه زودتر و آسانتر به نجف وصل مي شديم و سفيران امام خميني راحت تر به ما مي رسيدند و آقاي سيد عباس فهري كه نماينده حضرت امام در كويت بود بي مشكل و يا با مشكل كمتر با امام ارتباط مي گرفت و به ما مي رساند.من وظيفه انقلابي خويش را در ميان ايرانيان مقيم كويت، ايفا مي كردم در منازل كارگران مي رفتم براي شان جلسه مي گذاشتم. محصولات انقلابي (كتاب، بيانيه، اعلاميه، نوار ...) به آنان مي رساندم. كار آساني نبود زيرا برخي از ايرانيان در كويت به خاطرضعف فرهنگ و نيز تعصب به مملكت خويش و به هم آميختن وطن دوستي با شاه دوستي به آساني به نهضت اسلامي نمي پيوستند و از حكومت پهلوي نمي بريدند. گاه مي شد كه مرا طرد مي كردند و از خود مي راندند، و حتي تهديد به مرگم مي كردند اما من كه تكليف خويشتن را مي شناختم و علل قصور و تقصير آنان را نيز مي دانستم، به گونه هاي گوناگون ادامه طريق مي دادم، تا آنكه خداوند، نصرت و فتح خويش را كرامتمان فرمود و طليعه پيروزي نمايان گشت و سپاس خداي را كه عكس منحوس شاه ملعون به دست من از سر در سفارت ايران دركويت كنده شد و تمثال مبارك امام خميني _ سلا م الله عليه _ به جاي آن نصب گرديد.

مظفر، محمد علي

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم زاهد جليل، از زهاد و عباد بوده، و در مسجد على امامت مى نموده، و با وضع فقر، كمال مواظبت در آداب شريعت داشته، و نسبت به مردم دنيا از غنى و فقير و شاه و وزير، بى اعتنا بوده است.

وفاتش در 3 شنبه 13 شوال 1198 روى داده، قبرش در تكيه ى ميرزا رفيعا بود، و سنگ سياهى به خط رقاع بسيار خوب داشت، كه در موقع تسطيح و توسيع فرودگاه اصفهان از بين رفت.

در طرايق گويد: (113:3) در حكميات خصوص الهيات، يد باسطى داشته، و در زهد و عبادت، (113:3) سامان عهد بود.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

مظفر، محمدحسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد حسين مظفر

محل تولد : بصره عراق

شهرت

تابعيت : عراق

تاريخ تولد : 1332/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمد حسين مظفر فرزند يحيي در سال 1973 ميلادي مقطع دبيرستان را به اتمام رساندم، سپس وارد دانشكده «اداره و اقتصاد» دانشگاه مستنصريه بغداد و پس از آن به دانشگاه بصره منتقل شدم، و در سال 1977ميلادي مدرك ليسانس مديريت و حسابداري دريافت كردم و در همين سال در مرحله كارشناسي ارشد بيمه به عنوان نفر اول در دانشكده مديريت و اقتصاد دانشگاه بغداد و در حدود سال 1980 ميلادي كامل كردم مرحله كارشناسي ارشد.و ممانعت حزب بعث از معرفي اينجانب به عنوان فارغ التحصيل سپس وارد حوزه علميه نجف به ارشاد مرحوم شهيد صدر و پايان نامه بيمه نزد ايشان ماند. در مدرسه دارالحكمه مرحوم حكيم زير نظر شهيد محمد حسين حكيم مقدمات را خواندم و نيز درس اخلاق را نزد مرحوم شهيد سيد صاحب حكيم و بعد از شهادت مرحوم صدر به

ايران پناهنده شدم و وارد حوزه علميه قم و به خاطر شرايط منفي سال هاي سال ترك درس كردم و سپس به دروس حوزوي بازگشتم. در سال 1377 در كارشناسي ارشد علوم قرآني دانشگاه رضوي قبول شدم و در سال 1382 ش فارغ التحصيل شدم و در اين مدت مشغول به پژوهش و تحقيق در پژوهشگاه دانشگاه رضوي و قبل از اينكه فارغ التحصيل بشوم پيشنهاد به راه افتادن درس صحيفه سجاديه در مرحله كارشناسي را دادم و جواب از وزارت علوم مثبت آمد و صحيفه سجاديه را تدريس كردم. در همان دانشگاه به مدت چهار ترم همچنين تدريس اصول فقه و فقه اللغه و صرف ساده به حوزه علميه قم سپس باز گشتم و وارد درس خارج شيخ وحيد در اصول و فقه و در سال دوم ادامه درس اصول وحيد و در فقه خدمت استاد مكارم شيرازي.

مظفري قزويني، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد مظفري قزويني در سال 1304 در شهر قزوين متولد گرديد. پس از دوران كودكي در سن بيست سالگي وارد حوزه ي علميه قزوين شد و حدود شش سال به تحصيل در اين حوزه پرداخت. سپس جهت تحصيل به قم رفته و درحوزه علميه اين شهر وارد شد. پس از بهره بردن از محضر درس اساتيد درس اين حوزه به نجف اشرف رفته و محضر درس بزرگان آن سامان را درك نمود. آيت الله مظفري قزويني پس از آنكه تحصيلات خود را به پايان برد به تدريس و تاليف و اقامه ي نماز جماعت و بيان مسائل و احكام دين را به عهده گرفت.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي والدين و

انساب : محمد مظفري قزويني فرزند ملا ابراهيم آقا بابايي ، در سال 1304 ديده به جهان گشود.تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمد مظفري قزويني پس از دوران كودكي در سن بيست سالگي وارد حوزه ي علميه قزوين شد و حدود شش سال به تحصيل در اين حوزه پرداخت. سپس جهت تحصيل به قم رفته و درحوزه علميه اين شهر وارد شد. پس از بهره بردن از محضر درس اساتيد درس اين حوزه به نجف اشرف رفته و محضر درس بزرگان آن سامان را درك نمود.خاطرات و وقايع تحصيل : محمد مظفري قزويني هنگام تحصيل در نجف اشرف به سبب بروز برخي مشكلات، مجبور به بازگشت به ايران گرديد.استادان و مربيان : محمد مظفري قزويني مقدمات را نزد آخوند ملا علي مطهري ، متوسطه را نزد شيخ مهدي قاضي و آنگاه سطوح عاليه را نزد آيت الله العظمي حاج سيد ابوالحسن رفيعي قزويني فراگرفت. استادان وي در حوزه علميه ي قم آيت الله حاج سيد حسين بروجردي و آيت الله سيدشهاب الدين الحسيني مرعشي بود. مظفري همچنين در حوزه علميه ي نجف نزد اساتيدي چون: آيت الله حاج سيد محسن حكيم ، آيت الله حاج سيدمحمود شاهرودي ، امام خميني ( ره ) ، آيت الله حاج سيد ابوالقاسم خويي تلمذ نمود.فعاليتهاي آموزشي : محمد مظفري قزويني پس از آنكه مقام علمي خود را به مرتبه اي رساند كه توانست ، دانش خود را به ديگران منتقل نمايد ، در حوزه علميه قم به تدريس پرداخت. او سپس به نجف رفته و علاوه بر تحصيل به تدريس نيز پرداخت ، سپس به زادگاه خود

قزوين بازگشت و فعاليت هاي آموزشي خود را در اين شهر دنبال نمود.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : محمد مظفري قزويني پس از آنكه تحصيلات خود را به پايان برد به تدريس و تاليف و اقامه ي نماز جماعت و بيان مسائل و احكام دين را به عهده گرفت.آثار : اسلام و فلسفه احكام ويژگي اثر : دردو جلد2 اسلام و قانون بردگي ، اصطلاحات منطقي ، البلغه في بلوغ المراه ، الشيعه و السنه ويژگي اثر : اين كتاب به زبان عربي مي باشد6 الفوائد الرجاليه ، القطره في فضائل علي عليه السلام ، ايضاح الحجه في شرح العروه ويژگي اثر : در 8 جلد9 پرسش ها و پاسخ ها ويژگي اثر : دردو جلد10 حرمت بازي شطرنج ، خاتميت آخرين پيامبر ، خلاصه البيان في احوال شاه زمان ، دانستنيهايي از قرآن ويژگي اثر : اين كتاب به زبان عربي مي باشد14 رساله در اثبات صانع تعالي ، رساله در خلقت بهشت و جهنم ، شهادت ثالثه در اذان و اقامه ، طيبات ، قرباني در مني

منابع زندگينامه :فرزانگان علم و سخن قزوين ، تحقيق و گردآوري: رضا صمدي ها ، قزوين: بحر العلوم

معتقدي، عباس

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عباس معتقدي

محل تولد : يزد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1340/10/1

زندگينامه علمي

اينجانب عباس معتقدي در سال 1340 در شهر يزد

متولد شدم و در سال 1356 وارد حوزه علميه شهر محل تولد خود شدم پس از تحصيلات دوره راهنمايي و در سال 1358 وارد حوزه علميه قم شدم و تا سال 1361 در اين حوزه به تحصيل اشتغال داشتم از سال 1362 تا شهريور 1365 در نهضت سواد آموزي شهرستان مهريز يزد مشغول خدمت شدم و از مهرماه 1365 تا كنون در حوزه علميه قم به تحصيل اشتغال دارم- در سال 1369 دوره سطح حوزه را به اتمام رسانيده و در همان سال در دروس خارج فقه و اصول آية الله مكارم شيرازي حضور يافتم.طي اين مدت در محضر آيت عظام مكارم، سبحاني، خاتم يزدي و تبريزي بهره بردم. در سال 1369 و 1370 در دوره زبان عربي در دفتر تبليغات حوزه علميه قم شركت نمودم و با اين زبان در ابعاد مكالمه، ترجمه، سخنراني و انشاء كاملا آشنا شدم. طي سالهاي 72 و 73 در مركز تخصصي تبليغ شركت نمودم كه دوره چهار ساله آن را نيمه تمام به خاطر وجود مشكلاتي رها نمودم.

در سال 1373 و 1374 به مدت يك سال در معاونت امور شهرستانهاي مركز هدايت حوزه علميه قم مشغول خدمت شدم ، و پس از يك سال همكاري، بنا به دعوت برخي از دوستان، در سازمان حوزه ها و مدارس علميه خارج از كشور مشغول به كار شدم كه همكاري با اين سازمان تا كنون استمرار دارد. طي مدت همكاري با سازمان سه نوبت به عنوان مدير حوزه هاي دار التحصيل در شهر كيكو ماي تا نزانيا، حوزه علميه رسول اكرم(ص) كشور نيجر و مهد امام جعفر صادق عليه السلام سودان

و چند نوبت نيز به عنوان سرپرست موقت اعزام شدم و جمعاً حدود پنج سال به صورت متناوب در آن كشورها به امر مديريت مراكز ياد شده و نيز تدريس برخي از مواد درسي حوزوي و همچنين ترويج و تبليغ مذهب اهل بيت(عليه السلام) اشتغال داشته ام. بيش از دو سال است كه در فضاي وب اينترنت كه به عقيده برخي به عنوان قاره ششم مطرح شده، به وبلاگ نويسي مشغول هستم و به رغم فرصت اندك وبلاگهايي با عناوين كشكول، شيعه و اتهامات، و الشيعه و التهم كه آخري به زبان عربي است را راه اندازي نموده ام.همچنين سايت الشيعه نت www.shiahnwt.com در دست راه اندازي است كه همچنان فرصت تكميل آن به دست نيامده است اما پس از ثبت دومين و خريد فضاي يكصد مگابايت آمان راه اندازي مي باشد.

معتمد خراساني، اسماعيل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1379 -1296 ش)، عالم دينى، فقيه اصولى، نويسنده و واعظ. در محله ى پايين خيابان مشهد به دنيا آمد. در كودكى پدر و مادر خود را از دست داد. ادبيات را از محضر محقق نوغانى و ميرزا عبدالجواد اديب نيشابورى و سطح فقه و اصول را از آيت اللَّه شيخ كاظم دامغانى و آيت اللَّه شيخ هاشم قزوينى و آيت اللَّه شيخ مجتبى تنكابنى و آيت اللَّه شيخ حسن طبرسى و آيت اللَّه ميرزا على اكبر نوغانى و خارج اصول را در حوزه درس آيت اللَّه ميرزا محمد آقازاده ى كفايى گذراند و در درس معارف از محضر آيت اللَّه ميرزا مهدى اصفهانى استفاده نمود و معقول را نزد آقا بزرگ حكيم و فرزندش ميرزا مهدى فراگرفت. آنگاه به نجف رفت و از درس آيت اللَّه آقا سيد ابوالحسن اصفهانى و آيت اللَّه آقا

ضياءالدين عراقى استفاده نمود و از آنان به دريافت اجازه نايل آمد. سپس به تهران بازگشت و در مدرسه مروى سكنى گزيد و از طرف آيت اللَّه ميرزا احمد آشتيانى عهده دار رسيدگى به امور كتابخانه ى مدرسه گرديد. او از اين زمان به تأليف رسالات پرداخت و همزمان به وعظ و خطابه نيز مشغول شد. وى در تهران درگذشت و در قم به خاك سپرده شد. از آثارش: «خورشيد تابان در نبوت قرآن»، در علم و ادب و تاريخ و اجتماع؛ «اسلام شناسى»؛ «تاريخ ادوار اسلام»، شامل سه دوره: «از بعثت تا آخر تشريع قوانين»، «عهد خلفا و اجراى قوانين» و «عهد بنى اميه و انحراف از دين تا قيام امام حسين (ع)»؛ «حكومت عباسيان در پيشگاه تاريخ»؛ «فلسفه غيبت امام زمان (عج)»؛ «شرح دعاى ابوحمزه ثمالى»؛ «مبدأ و معاد»؛ «اخلاق در مكتب اهل بيت (ع)».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :فهرست كتابهاى چاپى فارسى (1307/ 1)، مبدا و معاد (مقدمه)، مؤلفين كتب چاپى (614/ 1).

معدل، قاسم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

قاسم معدل

محل تولد : نجف اشرف

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب در شهر نجف اشرف در خانواده اي متعهد و فرهنگي چشم به دنيا گشودم. همراه با ساير افراد خانواده صبح ها در جلسات درسي فقه (رساله عمليه)، اخلاق، تفسير و غيره كه توسط پدر اينجانب تدريس مي شد شركت مي كردم. تحصيلات ابتدايي (1347 _ 1353 ) و راهنمايي (1353 _ 1356) با موفقيت پشت سر گذراندم كه همزان با آن پاره اي از تحصيلات حوزوي نزد محقق عزيز جناب آقاي سيد محمد حسين رضوي كشميري شروع كرده بودم. اما

بعد از مدت كوتاهي به علت شرايط نامساعد حاكم بر كشور عراق مجبور به ترك آن شده ام.

در سال 1359 تحصيلات دبيرستاني خود را به اتمام رسانده ام و موفق به گرفتن مدرك ديپلم شده ام.با به دست آوردن مدرك ديپلم و پيروزي انقلاب اسلامي ايران اينجانب سعي بر اين داشته ام كه به تحصيلات حوزوي و كلاسيك (دانشگاهي) خود در ايران ادامه دهم اما با آغاز جنگ عليه ايران توسط رژيم سابق عراق (صدام) ، دولت عراق اينجانب را از خروج به خارج عراق ممانعت كرد كه با توجه به اين امر و به جهت امتناع از مشاركت در جبهه هاي جنگ عراق عليه كشور مسلمان ايران وارد تحصيلات كارداني دررشته تاسيسات شده ام كه در سال 1361 ه.ش آن را به اتمام رسانيده و در اواخر سال 1362 با تلاش هاي بسيار موفق به ورود كشور جمهوري اسلامي ايران از راه غرب شده ام كه بلافاصله ضمن اشتغال در تقويم متون كتاب هاي منتشر شده معاونت روابط بين الملل سازمان تبليغات اسلامي تحصيل حوزوي خود را در مرحله مقدمات با مطالعه كتاب هايي مانند المنطق ، شرح ابن عقيل و ساير كتب درسي آغاز نموده ام و تا سال 1364 ادامه داشت.

در سال 1364 كتاب هاي معالم الدين و شرح لمعه را نزد استادان بزرگوار مقدس و رحيمي تلمذ نموده ام.

جهت ادامه تحصلات خود در سطوح عاليه در سال 1366 وارد دانشسراي علوم اسلامي كه تحت نظر آيت الله سيد محمود هاشمي شاهرودي (دام ظله) بود شده ام كه درس هاي معارف القرآن و بحث هاي اقتصادي و نزد استاد حضرت آيت

الله هاشمي شاهرودي، فقه مقارن نزد حضرت آيت الله شيخ ابراهيم جناتي، مكاسب شيخ نزد اساتيد بزرگوار آيت الله راضي، سيد عليرضا حائري و شيخ حسن جواهري، اصول (كفايه و حلقه سوم) نزد آيت الله شيخ باقر ايرواني و فلسفه نزد آيت الله سيد كمال حيدري خوانده ام.با اتمام سطوح عاليه سال 1371 در بحث خارج اصول حضرت آيت الله هاشمي شاهرودي و بحث خارج فقه حضرت آيت الله سيد كاظم حائري شركت داشته ام.

همچنان در سال هاي 1372 _ 1374 در حلقه مباحثه خصوصي بحث هاي فقهي تحت نظارت حضرت استاد بزرگوار جناب شيخ باقر ايرواني و در حلقه مباحث بحث هاي اصولي براي مدتي كوتاهي تحت نظارت استاد بزرگوار جناب شيخ محمد هادي آل راضي شركت داشته ام.از اوايل تحصيل خود و همزمان با ادامه تحصيلات با موسساتي مانند سازمان تبليغات اسلامي، دانشكده امام حسين(ع) قم، انتشارات دارالقلم، مجله التوحيد، نمايندگي ولي فقيه همكاري علمي داشته ام.

در سال 1372 مسئوليت تدوين متون درسي مدارس خارج از كشور سازمان تبليغات اسلامي بعهده داشته ام و از سال 1374 با موسسه دائره المعارف فقه اسلامي تحت نظارت رهبر انقلاب آيت الله خامنه اي و به رياست آيت الله هاشمي شاهرودي (دام ظلهما) شروع به همكاري نموده ام كه تا بحال ادامه دارد و در اين مدت مسووليت هايي مانند سرگروهي جلدهاي 3، 8 موسوعه الفقه السلامي عضو شوراي تحقيقات، و عضو هيات علمي موسسه دائره المعارف بعهده داشته ام. همچنين اينجانب در سال 1376 به عضويت هيئت تحريريه فصلنامه فقه اهل بيت (ع) درآمده ام.

معصومي، عبدالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالله معصومى فرزند نامى مرحوم آيه الله معصومى كه اكنون

بجاى آن مرحوم اقامه جماعت مينمايد از علماء معاصر بهبهان است. وى در بيت علم و تقوا پرورش يافته و مقدمات را در بهبهان خوانده و پس از پايان سطوح و استفاده از محضر آيات و مدرسين بجاى مرحوم والدش بخدمات دينى اشتغال دارد.

از آثار ايشان است تأسيس كتابخانه اى بنام حضرت حجه بن الحسن عجل الله فرجه.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

معين الواعظين، عباس علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

معروف به معين الحسينى، فرزند ملا على محمد گورتانى.

عالم فاضل محدث، و واعظ زاهد اديب شاعر متخلص به «ذاكر». در اصفهان و نجف نزد فضلاى اين دو شهر تحصيل نموده. جهت ارشاد و هدايت مردم منبر رفته، كتب چندى تأليف نموده كه از آن جمله است:

1 - تسلية الفقراء 2 - ديوان اشعار 3 - زادالعاصين 4 - علائم الظهور 5 - فوائد الصلوات 6 - مجازاة النسوان 7 - وقايع الظهور، در دو مجلد، مطبوع 8 - هداية الوالدين، جلد دوم علائم الظهور؛ و غيره.

در 1287 متولد، و در شب سوم ربيع الثانى 1360 وفات يافته، در تخت فولاد [تكيه ى سيد العراقين] مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

معيني، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج ميرزا سيد حسن بن السيد الجليل مرحوم حاج سيد طاهر معينى از علماء تبريز و معروف معاصر شهرستان رى ميباشد.

وى در سال 1309 (هزار و سيصد و نه) قمرى در زاويه مقدسه متولد شده و در بيت شرف و سيادت پرورش يافته و مقدمات و ادبيات را در رى خوانده و آنگاه به تهران رفته و سطوح وسطى و نهائى را از آقا شيخ آقا بزرگ ساوه اى و مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ محمدعلى لواسانى و مرحوم آيت اللَّه آقا ميرزا محمدعلى شاه آبادى فراگرفته و در سال 1343 ق مهاجرت به قم نموده و از محضر مرحوم آيت اللَّه موسس حايرى و آيت اللَّه آقا شيخ ابوالقاسم كبير و آيت اللَّه حاج شيخ حسن فاضل و مرحوم آيت اللَّه خونسارى استفاده نموده و با دريافت گواهى علم و تصديق جامعى در سال 1354 قمرى مراجعت بشهر رى نموده و مورد توجه عموم مردم قرار گرفت و

بخدمات دينى از قبيل اقامه جماعت و ترويج مذهب و تبليغ احكام پرداخته لكن چند سالى اعتزال و انزواء را اختيار نموده فقط گاهى براى جماعت اگر حالشان مقتضى باشد مى آيند و اكنون دوران نقاهت و سالخوردگى را مى پيمايد.

نگارنده گويد: جناب آقاى معينى كه حق استادى و تربيت بر اين حقير دارد بسيار منيع الطبع و بزرگوار و محتاط در امور مى باشد و ايشان داماد مرحوم حاج آقاى موسى كنى حفيد مرحوم آيت اللَّه العظمى علامه كنى مى باشد و داراى سه دختر فقط هستند كه يكى از آنها همسر برادر زاده حقير است.

مرحوم والدش از امناء و روساء آستانه مقدس حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلام و با مرحوم آيت اللَّه العظمى آقاى سيد محمدعلى شاه عبدالعظيمى نجفى كه ذكرش گذشت انتساب و از يك سلسله مى باشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

مفتح، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام و زبده الفضلاء الاعلام آقاى حاج شيخ محمد مفتح همدانى از افاضل گويندگان و نويسندگان و اساتيد ممتاز حوزه علميه قم است در تهران.

وى در همدان متولد شده و پس از دوران تحصيل جديد و خواندن مقدمات و ادبيات در همدان به قم مهاجرت نموده و سطح نهائى را از مدرسين بزرگ حوزه به پايان رسانيده و چندين سال از محضر و دراسات فقه و اصول مرحوم آيت الله العظمى حجت كوهكمرى و آيت الله العظمى امام خمينى و آيت الله شريعتمدارى و آيت الله العظمى بروجردى استفاده نموده و تقريرات آنان را به رشته تحرير درآورده و معقول و تفسير را هم از علامه شهير استاد طباطبائى آموخته و ضمنا به تدريس سطوح عالى فقه و اصول اشتغال داشته و در ماه مبارك رمضان و ماه محرم و

صفر به تهران و مناطق ديگر براى تبليغ طبق دعوت قبلى مسافرت و از راه منبر و سخنرانى خدمات شايانى نموده است.

و اكنون در تهران به تدريس در دانشگاه و تبليغ و تاليف كتب مفيده و اقامه جماعت اشتغال و آثار مطبوعى دارند كه مورد استفاده فضلاء و محصلين مى باشد.

استاد، محقق، فيلسوف، فقيه.

تولد: 1307، همدان.

درگذشت: 27 آذر 1358، تهران.

آيت الله دكتر محمد مفتح، فرزند شيخ محمود از مدرسان فارسى و عربى در حوزه ى علميه ى همدان، پس از آن كه مقدمات علوم عربى و فقه و بخشى از منطق را نزد پدر و اساتيد حوزه همدان و در محضر آخوند على همدانى آموخت در سال 1322 به قم مهاجرت كرد و در حجره اى در مدرسه دارالشفاء اقامت گزيد. در آنجا رسائل و مكاسب و كفايه را در طول سال هاى 1342 -1322 نزد امام خمينى (ره)، آيت الله كوه كمره اى، آيت الله بروجردى، علامه طباطبائى آيت الله مجاهد تبريزى، آيت الله گلپايگانى و آيت الله نجفى فراگرفت، عرفان و دروس خارج فقه و اصول را نيز در عالى ترين سطح نزد امام خمينى تلمذ نمود. در كنار فراگيرى علوم دينى، در دانشگاه نيز به تحصيل مشغول شد و در حالى كه در سطوح عاليه ى فقه و اصول را مى گذراند موفق شد در رشته ى فسلفه ى به اخذ درجه دكترى نايل آيد. پايان نامه ى وى در مقطع دكترى تحقيقى درباره ى نهج البلاغه بود. آنگاه شروع به تدريس كتاب منظومه حاج ملا هادى سبزوارى پرداخت.

آيت الله محمد مفتح با همكارى آيت الله دكتر سيد محمدحسين بهشتى و آيت الله سيدعلى خامنه اى اقدام به تأسيس كانون دانش آموزان و فرهنگيان در قم نمود كه اولين مجمتع اسلامى پر تحرك بود. آيت الله مفتح در

روزهايى كه امام خمينى در تبعيد بود براى حفظ و اداره ى حوزه ى عمليه بنيان جامعه مدرسين حوزه ى علميه ى قم را نهاد. دكتر مفتح هنگامى كه امام خمينى در عراق به سر مى برد و نيز وقتى كه به پاريس رفت، با ايشان در ارتباط بود و مسائل و حوادث ايران را به نحوى به اطلاع ايشان مى رسانيد. يكى از مراكزى كه آيت الله مفتح در آن فعاليت داشت حسينيه ى ارشاد بود. بعد از بسته شدن حسينيه ى ارشاد توسط ساواك، امامت مسجد قبا را پذيرفت.

ورود آيت الله مفتح به تهران در حقيقت ورود جدى به مبارزه بود و او در اين دوره در كنار هم فكرانش از تهديدات رژيم پهلوى در امان نماند. در سال 1354 دستگير، زندانى و سپس به زاهدان تبعيد شد. در بازگشت از تبعيد همچنان به مبارزه ادامه داد. در سال 1354 وقتى شنيد رژيم اسرائيل حملاتى را عليه مردم لبنان آغار كرده، كمك هايى را از اهالى تهران جمع كرد و خود به لبنان برد.

در سال 1349 ساواك براى مدتى وى را از رفتن به قم منع كرد و قصد داشت با دعوت ايشان به دانشگاه براى تدريس، وى را از حوزه دور كند. او نيز همكارى با استاد مطهرى را كه در آن موقع در دانشكده الهيات بود پذيرفت.

تأسيس مجمعى تحت عنوان «جلسات علمى اسلام شناسى» از جمله فعاليت هاى ايشان بود اين مجمع كتاب هايى (تأليف و ترجمه سيزده جلد كتاب) را در زمينه هاى گوناگون اسلام شناسى با مقدمه ى دكتر مفتح به چاپ رسانيد. اين مجمع پس از مدتى توسط ساواك تعطيل گرديد.

وى در اولين ساعات حكومت نظامى روز هفدهم شهريور 1357 دستگير و زندانى شد، وى

با اوج گيرى انقلاب اسلامى و به هنگام گشوده شدن درهاى زندان با همت مردم از زندان آزاد گرديد در نماز عيد فطر سال 1357 سخنرانى پر شورى نمود و بعد از آن مجددا دستگير و روانه زندان شد. اما دوباره آزاد شد و شاهد پيروزى انقلاب اسلامى در بهمن 1357 بود.

بعد از پيروزى انقلاب اسلامى عمده فعاليت آيت الله مفتح حول محور تدريس در حوزه و دانشگاه و ايجاد پيوند بين اين دو قشر كشور متمركز بود. از جمله مسئوليت هاى ايشان مى توان به اين موارد اشاره نمود: رياست دانشكده الهيات و معارف اسلامى تهران؛ حضور در جامعه روحانيت تهران؛ عضو ستاد برگزارى استقبال از امام خمينى؛ سرپرست كميته انقلاب اسلامى منطقه چهار تهران؛ عضو شوراى گسترش آموزش عالى كشور؛ عهده دار برگزاى نماز جماعت در مسجد دانشگاه تهران.

از جمله تأليفات وى مى توان به اين عنوان ها اشاره نمود.

ترجمه بعضى از مجلدات مجمع البيان. (جلد اول و دوم به قلم آيت الله مفتح و آيت الله حسين نورى و جلد سوم با ترجمه خود وى به فارسى برگردانده شده است)؛ حاشيه بر اسفار ملا صدرا (چاپ نشده است)؛ روش انديشه؛ شرح منظومه منطق و رساله تاريخ منطق (1336، جلد اول. جلد دوم در فلسفه الهى تدوين نشد)؛ حكمت الهى و نهج البلاغه (پايان نامه تحصيلى دوره دكتراى آيت الله مفتح)؛ آيات اصول اعتقادى قرآن؛ نقش دانشمندان اسلام در پيشرفت علوم (1361)؛ ويژگى هاى زعامت و رهبرى؛ مقالات (سلسله مقالات «نقش دانشمندان اسلام در پيشرفت علوم» در مجله «مكتب اسلام» سال چهارم؛ همچنين مقالاتى در «مكتب تشيع» و «معارف جعفرى»)؛ مقدمه نويسى بر آثار ديگران (كتاب هايى نظير مصاحبه اى درباره خرافه و نيرنگ؛ تأليف سيد كاظم ارفع؛

زيارت خرافه است يا حقيقت؛ نوشته غلامحسين رحيمى؛ جهان بينى و جهان دارى على (ع)، تأليف سيد ابراهيم سيد علوى؛ به سوى اسلام يا آئين كليسا؛ نوشته حجت الاسلام مصطفى زمانى؛ ره آوردهاى استعمار؛ مهدى طارمى؛ اسلام پيشرو نهضت ها؛ نوشته محمد مصطفوى كرمانى و غلامحسين حقانى تهرانى؛ دعا عامل پيشرفت يا ركود؟؛ نوشته محمد مصطفى كرمانى؛ اسلام و حقوق كارگردان بردگان استعمار؛ ترجمه و نگارش سيد جعفر شيخ الاسلام)؛ مكتب اخلاقى و تربيتى امام صادق (ع).

آيت الله مفتح صبح روز بيست و هفتم آذر 1358 توسط گروه فرقان به هنگام خروج از اتومبيل جلوى در ورودى دانشكده ى الهيات به همراه دو محافظش (پاسداران جواد بهمنى و اصغر نعمتى) به رگبار بسته شد و هر سه به شهادت رسيدند. پيكر ايشان به صحن حضرت معصومه (ع) در قم انتقال يافت و در حجره 23 صحن به خاك سپرده شد. به حرمت تلاش هاى ايشان، روز شهادتش «روز وحدت حوزه و دانشگاه» نام نهاده شد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

مفتح، محمدهادي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدهادى مفتح

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1346/1/20

زندگينامه علمي

از سال 1352 تحصيلات ابتدايي را در دبستان نيكان تهران آغاز نموده و تمامي تحصيلات ابتدائي و راهنمايي و دبيرستان را در مدرسه دبستان راهنمايي و دبيرستان نيكان به اتمام رساندم. در سال 1364 مدرك ديپلم در رشته رياضي فيزيك با معدل 19.5 اخذ كردم.

ورود من به دانشگاه در سال 1364 و در رشته مهندسي برق و الكترونيك دانشگاه تهران مي باشد كه با توجه به حضور در جبهه هاي نبرد حق عليه باطل و بروز مشكلاتي همچون تعطيل ترم دانشگاه ها بر اثر

موشك باران در آبان ماه سال 1370 مدرك مهندسي برق و الكترونيك را از دانشكده فني دانشگاه تهران اخذ نمودم.

در كنار تحصيل در دبيرستان و دانشگاه به طي مدارج علمي حوزوي و حضور در دروس حوزه هاي علمي تهران پرداختم به نحوي كه در سال 1370 همزمان با اخذ مدرك دانشگاهي ليسانس، دروس حوزوي را نيز تا مكاسب محرمه و قطع و ظن رسائل به انتها رسانده بودم.

پاره اي از اساتيد دروس حوزوي اينجانب تا اين مرحله عبارتند از:

آيت الله سيد علي هاشمي گلپايگاني اصول فقه (مظفر) ؛ پاره اي از كتب شرح لمعه

آيت الله سيد حسين مصطفوي عمده كتابهاي شرح لمعه

آيت الله سيد حسن مصطفوي شرح تجريد

دكتر ابوالقاسم گرجي مكاسب محرمه

آيت الله سيد رضي شيرازي قطع و ظن (رسائل) ؛ شرح منظومه سبزواري (حكمت)

پس از حضور در حوزه علميه قم دروس سطح عالي را تكميل نمودم كه اساتيد اين دوره تخصصي عبارتند از:

استاد علي محمدي: برائت (رسائل)

استاد اعتمادي: استصحاب (رسائل)

آيت الله رضا استادي: بيع (مكاسب)

آيت الله سيد علي محقق داماد: خيارات (مكاسب)

آيت الله قديري: كفايه

با اتمام دروس سطح عالي و بجهت گذراندن دوره خدمت سربازي به تهران بازگشته و با حكم مأموريّت از سپاه پاسداران به عنوان كارشناس كامپيوتر در وزارت صنايع و شركت شيشه قزوين مشغول گشتم. و نيز مسئوليت گروه معارف صداي جمهوري اسلامي را به مدت قريب دو سال عهده دار بودم. در اين دو سال از دروس خارج فقه و اصول تهران استفاده مي نمودم كه اساتيد اين دروس عبارتند از:

آيت الله خامنه اي: خارج فقه (جهاد)

آيت الله مجتبي تهراني: خارج اصول، خارج فقه (ولايت فقيه ومكاسب محرمه)

آيت

الله محمدي گيلاني: خارج فقه (صلاه مسافر)

پس از بازگشت به قم در دروس خارج فقه و اصول و فلسفه شركت نمودم كه اساتيد اين دوره عبارتند از:

آيت الله فاضل لنكراني: خارج اصول

آيت الله شبيري زنجاني: خارج فقه (خمس، نكاح)

آيت الله مومن: خارج اصول

آيت الله جوادي آملي: خارج اسفار (فلسفه تخصّصي )

از سال 1375 و پس از شركت در آزمون مقطع كارشناسي ارشد (فوق ليسانس) رشته علوم قرآن و حديث به تحصيل در اين رشته در دانشكده اصول الدين پرداختم كه اين دوره تحصيلي با ارائه پايان نامه و كسب نمره نهايي 19 در سال 1378 پايان يافت.

سال 1383 پس از قبولي در كنكور سراسري مقطع دكتري در رشته علوم قرآن و حديث در دانشكده اصول الدين به تحصيل اشتغال يافتم، كه با دفاع از رسالْ دكتري در 22 خردادماه 1387، و با كسب درجه عالي و نمره 19 بابت اين رساله، دوره تحصيل دكتري را به پايان رساندم.

در كنار ادامه تحصيلات حوزوي و دانشگاهي و اشتغال به مسئوليت هاي اجرائي و علمي مختلفي همچون تاسيس و راه اندازي شبكه سراسري راديو معارف طراحي و ادامه توليد سيستم جامع مكانيزه مديريت حوزه علميه قم و ... به تدريس دروس حوزوي و دانشگاهي پرداختم، كه در اين زمينه تا كنون دروس بدايه الحكمه؛ اصول فقه (مظفر) ، مكاسب (محرمه، بيع، خيارات) هركدام يك دوره، كفايه ( اوامر، نواهي، اصول عمليه) دو دوره ، و رسائل (قطع و ظن، برائت، استصحاب) سه دوره تدريس شده اند.

و نيز دروس دانشگاهي تحريف قرآن، رابطه قرآن وسنت، تفسير موضوعي ، اعجاز قرآن ، روش شناسي استنباط از متون ديني ، تفسير

فقهي ، تفسير عقلي ، تفسير روائي ، قرائت و درك متون عرفاني ، منطق ، علوم قرآني1 ، علوم قرآني2 ، علوم قرآني3 ، و ... تدريس شده اند.

مفيد نيشابوري، ابومحمد، عبدالرحمان

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 510/ 445 ق)، حافظ، محدث امامى و واعظ. ملقب به مفيد. اصل وى از نيشابور و ساكن رى بود. وى شيخ و مرجع علماى اماميه رى و عموى پدر شيخ ابوالفتوح رازى بود. از هناد نسفى و ابن مهتدى و ابن النقور حديث شنيد. او مسافرتهاى بسيارى نمود و احاديث بسيار شنيد. او نزد سيد مرتضى و سيد رضى و شيخ طوسى و سلار يا سالار بن عبدالعزيز و ابن البراج و كراجكى تلمذ نمود. شيخ ابوالفتوح رازى و سيد مرتضى و سيد مجتبى، فرزندان داعى حسينى، و عمر بن ابراهيم زيدى و احمد بن عبدالوهاب صيرفى و ديگران از وى روايت نمودند. از آثارش: «سفينة النجاة فى مناقب اهل البيت (ع)» و «العلويات» و «الرضويات»؛ «الامالى»؛ «عيون الاخبار»؛ «مختصرات فى الزواجر و المواعظ»، كه ابوالفتوح رازى از وى نقل كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (464/ 7)، الذريعه (375 ،328 -327/ 15 ،199/ 12 ،240/ 11 ،311/ 2)، ريحانه (361 -360/ 5)، طبقات اعلام الشيعه (104/ 5)، فهرست منتجب الدين (108)، الكنى و الالقاب (200 -199/ 3)، لسان الميزان (246 -245/ 4)، لغت نامه (ذيل/ مفيد)، معجم المؤلفين (117/ 5)، هدية الاحباب (245 -244)، هدية العارفين (518/ 1).

مفيدي فر، محمدصادق

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد صادق مفيدي فر

محل تولد : يزد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1350 وارد حوزه علميه يزد شدم و تا سال 1358 مشغول تحصيل بودم كه شامل مقدمات و ادبيات و فقه و اصول در مقطع سطح بود.مشوق اصلي من مرحوم والد بود كه هم روحاني و هم معلوم دلسوز بود.

ايشان با همت والا وقت جهت تدريس به طلاب مي گذاشت و در فصل تابستان كه حوزه تعطيل بود در شدت گرما به برخي از طلاب درس خصوصي مي داد كه من هم يكي از آنان بودم و امر تحصيل شتاب بيشتري مي گرفت.مهر 1358 وارد حوزه علميه قم شدم و فضاي بيشتري از علم و معرفت گشوده شد و ادامه دروس رسائل و شروع مكاسب و كفايه بود و تا سال 1359 سطح تمام شد. از سال 1360 وارد دروس خارج شدم و يك سال اول نزد استاد آيت الله حاج شيخ جعفر سبحاني تلمذ كردم.

از سال 1362 تا پايان نزد دو استاد فقه و اصول آيات عظام وحيد خراساني و مرحوم تبريزي(ره) فقها و اصول حاضر مي شدم كه در مقاطع مختلف اتفاق مي افتاد.فلسفه را ابتدا از شرح تجريد و منظومه شروع كردم كه شرح تجريد را در يزد خواندم و منظومه را نزد استاد انصاري شيرازى، اسفار نزد علمين آيات حسن زاده آملي و جوادي آملي فراگرفتم. دروس شيعه شناسي را روزهاي پنج شنبه حاضر مي شدم.از سال 1369 تا سال 1380 به يك مركز تحقيقاتي به نام واحد تاريخ و سيره اهل بيت وابسته به مركز تحقيقات دفتر راهنمايي شدم، اين كار ادامه فيش برداري هاي جناب حجت الاسلام والمسلمين آقاي هاشمي رفسنجاني بود كه كار قرآني آن را گروه ديگري عهده دار شدند و به ثمر رسيد. و حاصل اين كار كه هم چنان ادامه دارد در زمان حضور بنده يك نرم افزار نيمه كاره بوده كه مسئولين وقت چندان دل نسوزاندند.در طول تحقيق در كسوت معاونت هم انجام وظيفه مي كردم و حدود ده ماه هم سرپرست آن مجموعه شدم و در نهايت سال هاي

81 و 80 تصميم به بيرون آمدن گرفتم كه همزمان به دفتر آيت الله العظمي مكارم شيرازي دعوت شدم و تاكنون مشغول به خدمت گزاري هستم.

در كنار درس خواندن تدريس هم داشتم و دارم و بسياري از كتاب هاي ادبيات و سطح را تدريس كرده ام.در حوزه يزد و بعد از آن در قم مقدسه اين روند ادامه داشت و حتي در ماه هاي مبارك رمضان كه به انار كرمان مي رفتم در حوزه آنجا براي طلاب تدريس داشتم.فصل تابستان در منطقه ييلاقي طرزجان يزد كه حوزه علميه خوبي دارد و سابقه هفتاد ساله دارد. از سال 1366 تابستانها به آن ديار مي رفتم و در حد توان به طلاب از جهت درس و تدريس خدمتگذاري مي كردم. كتاب هاي مختصر و معالم و لمعه و رسائل و مكاسب دروس سيدصدر و اصول فقه و رجال از جمله كتبي است كه در مقاطع مختلف براي طلاب خوانده ام.در حوزه علميه خواهران دفتر تبليغات به دليل آشنايي با تاريخ ارشاد شيخ مفيد را گفتم و در همين راستا جذب دانشگاه شدم و يك ترم در دانشگاه كرج تاريخ گفتم اما به دليل نامساعد بودن فضاي دانشگاه انصراف دادم و به عنوان تدريس نرفتم.مدرسه امام خميني(ره) و دانشگاه باقرالعلوم(ع) دو فضاي آموزشي است كه براي دانشجويان آن تاريخ در عناوين مختلف گفته ام.

1. يك مقاله مطبوع دارم كه در كنفرانس وحدت به چاپ رسيد.

2. طلوع و غروب نور كار گروهي غيرمطبوع.

3. راويان مشرك كه همان مقاله اول است و به صورت كتاب توسط گروه درآمد.

4. مقالات متفرقه كه مثل جايگاه نور در روزنامه پرتو به چاپ رسيد.

مفيدي، يحيي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ يحيى مفيدى قزوينى از اكابر دانشمندان و

افاضل علماء طراز اول قزوين مى باشد وى در قزوين متولد شده و مقدمات و سطوح فقه و اصول را از علماء بزرگ آنجا فراگرفته و بعد به قم عزيمت و چند سالى از مرحوم آيت اللَّه حايرى استفاده سپس به نجف اشرف مهاجرت و از محضر مرحومين علمين نائينى و عراقى و آيت اللَّه العظمى اصفهانى بهره مند گرديده و پس از آن مراجعت به قزوين و به خدمات دينى از قبيل اقامه جماعت و تدريس و ساير وظائف دينى و روحى پرداخته تا در حدود سال 1384 ق وفات نموده است

نگارنده گويد: غير از مذكورين عده ديگرى از دانشمندان و فضلاء حوزه علميه قم و نجف مانند حجةالاسلام حاج سيد مهدى علوى و حجةالاسلام حاج سيد محمدمهدى تقوى و حجةالاسلام حاج سد على اصغر علوى و امثالهم در قزوين و حومه آن به خدمات دينى اشتغال دارند ادام اللَّه توفيقاتهم و زاد اللَّه فى بركات وجوههم و آثارهم

و در حال حاضر از قزوين و حومه آن بيش از دويست نفر در حوزه علميه قم به تحصيل و بعضى هم به تدريس سطوح و متون فقه و اصول و غيره اشتغال دارند كه عده اى از آنان مانند آقاى اويسى و آقاى موسوى و آقاى شهيدى و... مشار بالبنان و معروف همگان مى باشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

مقتدايي، مرتضي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مرتضي مقتدايي

محل تولد : اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1314/1/1

زندگينامه علمي

آية الله مرتضي مقتدايي در سيزدهم رجب _ روز ولاديت امام علي (ع ) _ سال 1314 هجري شمسي در محله مسجدحكيم اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش مرحوم آية الله حاج ميرزا محمود مقتدايي از

بزرگان و دانشمندان مشهور اصفهان بود كه از مرحوم آقاسيد محمد نجف آبادي اجازه اجتهاد داشت و مدت كوتاهي از محضر مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائري _ مؤسس حوزه علميه قم _ بهره برده بود و با امام (ره ) و مرحوم آية الله محقق داماد و مرحوم آية الله سيد احمد زنجاني جلسات مشتركي برپا نموده بود. جدش مرحوم ملامحمد باقر از زاهدان و عالمان عصر خود بود كه در امامزاده اسحاق _ برادر امام رضا(ع ) _ در پنج كيلومتري اصفهان مدفون است . هنگامي كه براي تعمير حرم امامزاده ، قبر او خراب شد، جنازة او در حالي كه كاملاً سالم و تازه بود، نمايان شد! مادر آية الله مقتدايي نيز زني پاكدامن و مؤمن و صبيّه مرحوم آية الله العظمي حاج ميرزا جمال الدين كلباسي بود. خانوادة آية الله مقتدايي ، زندگي ساده و بي آلايشي داشتند و از ويژگيهاي پدرش اين بود كه هيچ گاه از وجوهات شرعي براي امرار معاش استفاده نمي كرد، با اينكه هر ماه مبالغ بسياري از وجوهات را از مردم دريافت مي كرد. كودكي آية الله مقتدايي ، با استبداد رضاخان و مسأله كشف حجاب و ممنوعيت پوشيدن لباس روحاني ، همزمان بود. البته پدر او جزو كساني بود كه در امتحانات رسمي آن دوره ، شركت كرده بود و اجازه تدريس و بر سر نهادن عمامه داشت ؛ اما به دليل ممنوع بودن حجاب براي زنان ، با خانوادة خود به روستاي «خوراسگان محله پزوه » رفت تا ضمن آزادي بيشتر، به رتق و فتق امور مردم نيز بپردازد. آية الله مقتدايي در همان جا تحصيلات ابتدايي را آغاز كرد و پس از به پايان رساندن دوره ابتدايي ، نزد پدر، شرح نصاب ، جامع المقدمات ، سيوطي ،

منطق كبري و بخشي از شرح نظام را خواند. در سال 1331 وارد حوزه علميه اصفهان شد و ادامة دروس مقدمات و دوره سطح را نزد بزرگان آن ديار فرا گرفت . دو سال هم در درس خارج شركت كرد و در سال 1338 به حوزه علميه قم عزيمت كرد. سبب عزيمت او به قم اين بود كه در تابستان ، چند تن از طلاب فاضل حوزه علميه قم به اصفهان آمده بودند و در حجرة آية الله مقتدايي در مدرسه صدر سكونت داشتند. آنها پس از آگاهي از وضعيت درس و بحث طلبه جوان ، او را به حضور در قم تشويق كردند و ويژگيهاي درس امام (ره ) را براي او برشمردند و بيان داشتند كه دوره دوم خارج اصول و خارج مكاسب امام (ره ) به تازگي آغاز شده است . اين مژده ، شور و شوق او را براي حضور در قم دو چندان ساخت . در قم نيز در درس خارج امام (ره ) و ديگر بزرگان شركت نمود و در اين ميان ، از تحصيل علوم عقلي نيز باز نماند. در سال 1340 نيز به كلاسهايي كه شهيد دكتر بهشتي براي آشنايي فضلاي قم با علوم جديد، ازجمله فيزيك ، شيمي ، زبان انگليسي بود، راه يافت . اين كلاسها در شبهاي پنج شنبه و جمعه و عصرهاي جمعه برگزار مي شد. آية الله مقتدايي در طي اين سالها از شركت در دروس اخلاق و تهذيب نفس غافل نمي ماند و همواره پندهاي عالمان و استادان خود را به گوش جان مي سپرد. آية الله مرتضي مقتدايي در ساليان علم آموزي ، با استادان بسياري انس داشت . او كه بخشي از مقدمات را نزد پدر خود آموخته بود، باقيماندة آن و بخشي

از دروس سطح را نزد مرحوم حاج شيخ محمد حسن نجف آبادي ، از شاگردان مرحوم آخوند خراساني و نيز مرحوم آقاي فياض و شهيد شمس آبادي فرا گرفت . او منظومه را نزد مرحوم حاج ميرزا رضا كلباسي و تفسير، نهج البلاغه و اخلاق را نزد مرحوم حاج ميرزا علي آقاي شيرازي و خلاصة الحساب و تشريح الافلاك را نزد مجدالعلما فرزند مرحوم حاج شيخ محمدرضا نجفي مسجد شاهي فرا گرفت . همچنين مكاسب را نزد مرحوم آية الله خادمي آموخت و دو سال نيز در درس خارج آن مرحوم شركت نمود. با ورود به حوزه علميه قم ، به درس خارج امام خميني (ره ) شرفياب شد و همزمان در درس آية الله العظمي بروجردي نيز شركت مي كرد. همچنين از درسهاي خارج مرحوم محقق داماد و مرحوم گلپايگاني و مرحوم اراكي نيز بهره مي برد. در بخش فلسفه نيز به درس اسفار مرحوم علامه طباطبايي مي رفت . آية الله مقتدايي در سالهاي تحصيل خود با بسياري از فضلا دوست بود و به مباحثه علمي در زمينه هاي گوناگون مي پرداخت كه از جمله آن در اصفهان مي توان آقايان حسن امامي ، شيخ صفرعلي شريعت فلاورجاني ، عبوديت ، كمال فقيه ايماني و در قم آقايان فاضل هرندي ، مؤمن ، طاهري خرم آبادي ، مصلحي و الهي قمي را نام برد. آية الله مرتضي مقتدايي ، تاكنون فعاليتهاي علمي و فرهنگي بسياري را به انجام رسانده است . او از سالهاي آغازين اشتغال به تحصيل در حوزه علميه اصفهان ، به تدريس دروس آموخته ، مي پرداخت و كتب دورة سطح و نيز سطوح عالي را بارها تدريس نموده است وي چند سال به تدريس خارج فقه در مدرسه مروي تهران و پس از آن در حوزه علميه قم اشتغال

داشته كه اين تدريس تاكنون ادامه دارد و از اين رهگذر، طلاب و فضلاي بسياري تربيت شده اند كه وجودشان ، تداوم بخش راه اجتهاد در حوزه هاي علمي و عملي خواهد بود. همچنين وي تقريرات درسهاي آيات عظام بروجردي ، امام خميني ، محقق داماد و گلپايگاني را نگاشته است كه تاكنون به چاپ نرسيده است . آية الله مقتدايي ، پس از فوت پدر، هنگامي كه با اصرار و استقبال اهالي «خوراسگان » مبني بر حضور دائم در آن مكان مواجه شد، با صلاحديد امام (ره ) در ايام تعطيلي به آنجا مي رفت و به حل مشكلات ديني و دنيوي مردم مي پرداخت . تأسيس صندوق قرض الحسنه حجة ابن الحسن العسكري (عج ) با همت برخي ديگر، تأسيس مدرسه علميه امام صادق (ع ) و حوزه علميه خواهران و ايجاد انجمن حمايت از ايتام از جمله خدمات وي در آنجا بود. آية الله مقتدايي در سنگرهاي سياسي گوناگوني در سالهاي پيش از انقلاب و نيز پس از آن شركت فعال داشته است . او آشنايي و انسش با امام در زمان تحصيل آغاز شد، هر صبح و عصر در درس آن مرد بزرگ حاضر مي شد و نماز مغرب و عشاء را به امامت او مي خواند. عشق و علاقة زائدالوصف او به امام (ره ) و راه او باعث شد همواره اطاعت از او را بر خود واجب بشمارد و هيچ گاه از مسير او كه همانا مسير واقعي اسلام است منحرف نشود. آية الله مقتدايي در موقعيتهاي گوناگون به نشر اعلاميه ها و رسالة عمليه امام (ره ) و قدرداني و تجليل از او در سخنرانيها مي پرداخت و در داستان رفراندوم شاه كه علما، از جمله امام (ره ) آن را تحريم نمودند، پيام امام (ره ) را به علماي اصفهان ، از جمله

آية الله خادمي اصفهاني و آقاي ارباب رسانيد كه در پي آن ، بازار اصفهان تعطيل شد. از ديگر فعاليتهاي مهم وي در پيش از انقلاب اسلامي ، عضويت در جامعه مدرسين حوزه علميه قم و شركت در جلسات آن بود كه حضور وي در آن زمان در اين عرصه ، شجاعت و اعتقاد راستيني را گواه است . امضاي وي در زير بسياري از اعلاميه ها و بيانيه هاي مهم آن مركز، به چشم مي خورد. با پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي در بهمن ماه 1357، حضور آية الله مقتدايي در صحنه هاي سياسي ، كم رنگ نشد و وي با صلابت و شجاعت در عرصه هاي گوناگون ، بويژه در قوه محترم قضائيه ، به فعاليت پرداخت . در اسفند همان سال ، يعني كمتر از يك ماه پس از پيروزي انقلاب ، با ابلاغ قضايي كه برخي از اعضاي جامعه مدرسين آن را صادر كرده بودند، معظم له بر قضاوت در دادگاههاي انقلاب منصوب شد. در فروردين 1358 امام (ره ) او را براي امر قضا به خرمشهر، آبادان و نيز ملاير و زنجان اعزام كرد. او همچنين در دادگاههاي تهران و قم ، به طور موقت ، مشغول به كار شد. در كنار تمام اين مسئوليتها، ايشان به تدريس دروس سطح و خارج نيز مي پرداختند بگونه اي كه اشتغال در مسئوليتهاي اجرائي هيچگاه وي را از تدريس باز نداشته است.

مقدسي شيرازي، ابوالفرج عبدالواحد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 486 ق)، فقيه حنبلى، اصولى، واعظ و مفسر. در عراق به مقدسى معروف بود. اصلش از شيراز است. در حران به دنيا آمد. وى به بغداد رفت و ملازم ابويعلى بن فراء قاضى شد و از او فقه آموخت و خود به تدريس و وعظ پرداخت. آنگاه به شام رفت و در

بيت المقدس سكنى گزيد و در همان جا به ترويج مذهب امام احمد حنبل پرداخت و تصانيفى در فقه و اصول نگاشت. از ابوالحسن بن سمسار و شيخ الاسلام ابوعثمان صابونى و عبدالرزاق بن فضل كلاعى و جماعتى ديگر در دمشق حديث شنيد. او شيخ شام و شيخ الاسلام زمان خويش بود. در دمشق درگذشت و در مقبره ى باب الصغير دفن شد و قبرش مزارى مشهور گرديد. از آثارش: «الجواهر»، در تفسير قرآن؛ «المبهج» و «الايضاح»، در فروع فقه حنفى؛ «التبصرة»، در اصول دين؛ «مختصر فى الحدود»؛ «مختصر فى اصول الفقه»؛ «مسائل الامتحان».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ايضاح المكنون (425 ،287/ 2 ،155/ 1)، تذكرة الحفاظ (1199/ 3)، ذيل طبقات الحنابله ابن رجب (73 -68/ 3)، سير النبلاء (53 -51/ 19)، شذرات الذهب (378/ 3)، طبقات الفقهاء الحنابلة (334 -33/ 2)، طبقات المفسرين داودى (362 -360/ 1)، العبر (352/ 2)، الكامل (169/ 8)، معجم المؤلفين (212/ 6)، هدية العارفين (634/ 1).

مقيمي، غلامحسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

غلامحسن مقيمي

محل تولد : بهشهر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1337/7/9

زندگينامه علمي

اينجانب غلام حسن مقيمي دوره ابتدايي را در يك از روستاهاي شهرستان بهشهر بنام زبدوان اتمام سپس مقطع راهنمايي را در شهرستان بهشتر به پايان رسانده و دبيرستان را در رشته برق از سال 58 شهرستان بابل خوانده ام. سال 65 وارد حوزه علميه قم شدم و دروس سطح را در سال 75 به اتمام رساندم. از سال 68 همزمان با دروس حوزوي دروس دانشگاهي را شروع نموده ام كه از سال 78 مقطع ارشد در رشته علوم سياسي اتمام رساندم. در سال 71 كار پژوهش و

تاليف را شروع نمودم. اولين مقاله را در سال 71 تحت عنوان ضرورت مباحث و مطالعات سياسي در حوزه هاي علميه را نگاشتم. تا كنون بيش از 15 مقاله را منتشر نموده ام كه ضميمه مي باشد. آخرين تاليف بنده انديشه سياسي ابوريحان بيروني است كه به سفارش پژوهشگاه فرهنگ و انديشه سياسي به بنده شده بزودي منتشر خواهد شد. همچنين آخرين مقاله بنده بنام رمزگشايي از يك مفهوم پر ابهام است كه در شماره جديد فصلنامه علوم سياسي چاپ خواهد شد.

كتاب نقش مردم در حكومت ديني در سال 80 به عنوان رشد برگزيده فرهنگي سال شناخته شد و از جناب رئيس جمهور محترم لوح تقدير دريافت نمودم. هم اكنون مدرس مدرسه عالي امام خميني و عضو هيات تحريريه فصلنامه علوم سياسي و نيز عضو هيات تحريريه فصلنامه طلوع مي باشم.آخرين اثر در دست تاليف از بنده انديشه سياسي امام خميني است.

مكي، مهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد مهدى مكي

محل تولد : آبادان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1345/7/14

زندگينامه علمي

اينجانب متولد 14 مهر 1345 آبادان مقطع ابتدايي و سالهاي اول و دوم راهنمايي را در دبستان سلطاني علوي و استقلال آبادان گذراندم و سال سوم راهنمايي و چهار سال دبيرستان را در دبيرستان حافظ قم سپري نمودم. رشته تحصيلي ام تجربي بود. سال 1365 رسما وارد حوزه علميه قم شده و مقدّمات را در مدرسه مباركه علميه رضويه (سلام علي شرفيها) خواندم.

از سال 1372 درس خارج خود را در محضر حضرت آية الله العظمي فاضل لنكراني آغاز نمودم. پس از 8 سال با كسالت معظم له به

مجموع شاگردان حضرات آيات عظام: وحيد خراساني و ميرزا جواد تبريزي پيوستم. اينجانب از سال 1368 به جرگه مبلغين پيوسته در شهرهاي آبادان، خرمشهر، كرمان، شهركرد، فارسان، قم، تهران، كرمانشاه، همدان، اصفهان، زابل و ... و روستاهاي اطراف به ايراد و سخنراني پرداختم. مجموعه سخنراني ها در مساجد، تكايا، نهادها، دانشگاه، زندان، و ... در موضاعات مختلف و مناسب با محل بوده است.

مدتي از طرف اوقاف، ستاد مبازه با مواد مخدر ... مسئول گروه مبلغين به استانهاي مختلف را بر عهده داشتم. گذشته از يادداشتهاي پراكنده اي كه در زمينه منبر و سخنراني و شيوه هاي روضه خواني نوشته ام؛ شرح بر خطبه حضرت زهرا (س) نوشتم كه متاسفانه چون توان چاپ نبود باقي ماند، يك كتاب به دعوت مركز پژوهشهاي صدا و سيماي قم به عنوان «پژوهشي در زندگينامه آخوند خراساني» به رشته تحرير درآوردم كه چاپ شد.

چون اكثر كار اينجانب تاكنون سخنراني بوده؛ توانستم به پيشنهادهاي مركز پژوهشها و ديگر دوستان عمل كنم و نوشته اي را تحرير نمايم. اينجانب يك دوره به مدت سه سال تحت عنوان مهارتهاي تبليغي در دفتر تبليغات اسلامي در سطح دكتري سپري نمودم و از اساتيد مجرب استفاده نموده و نفر اول و ممتاز آن دوره شدم و الان غريب دو سال است در مسجد محل تفسير قرآن مي گويم. مدت شش سال نيز بازرس دفتر تبليغات اسلامي در دوره هاي طرح هجرت در استانهاي قم، همدان، كردستان، فارس، بوشهر، چهارمحال بختياري بوده ام.

ملاحسني، عليرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عليرضا ملا حسني

محل تولد : كرج- اشتهارد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

از سال 57 همزمان با پيروزي انقلاب اسلامي وارد حوزه علميه شدم. با علاقه اي كه به امور فرهنگي داشتم ابتداء به كارهاي فرهنگي خاصه جوانان در عرصه هاي فرهنگي فعاليت داشتم. پس از گذاراندن مقدمات حزوه.در مدرسه علميه امير المؤمنين در سال 1360 وارد حوزه علميه قم شدم.و در سال 1369 جهت كار تفسيري با مركز فرهنگ و معارف قرآن و دفتر تبلغات همكاري را آغاز كردم. واز آن زمان تا كنون در گرايش تفسير (علوم قرآنى، تا حدودي با روانشناسي و جامعه شناسى، حقوق به مقتضاي نياز كار آشنا شدم) و كار گروهي تفسير كه 23 دفتر دست نوشته حضرت آية هاشمي رفسنجاني بود جهت تصحيحات و ساماندهي اطلاعات آغاز كردم. در كنار اين پروژه و كارهاي ديگر تفسير كه نام فرهنگ موضوعي تفاسير كه 2 دوره تفسير از شيعه و اهل سنت بر اين مورد مطالعه و در دستور كار گروه قرار گرفت.تفسير راهنما در 20 جلد به چاپ رسيد و فاز اوّل فرهنگ موضوعي تفاسير در سه جلد به چاپ رسيد و هر دو به عنوان كتاب سال معرفي شدند. و فاز دوّم فرهنگ موضوعي تفاسير در 14 دوره با 178 جلد تفسير مراحل چاپ را مي گذراند. با فرصتي كه در خدمت قرآن دارم.بسيار علاقمند مقاله و نوشتار شخصي خويش را بيشتر ادامه دهم و لي متاسفانه وقتي نيست و تاكنون قريب به دو مقاله ارائه شده كه هر دو بر گزيده بودند اميدوارم خداوند توقيق دهد تا بتوانم بيشتر در اين راستا قدم بردارم والسلام

ملاذ الاسلام، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند حاج سيد جعفر بن حاج سيد محمّد باقر حجة الاسلام

بيد آبادى. عالم فاضل، داماد آقا نجفى، و امام مسجد سيّد بوده، در سفر زيارت در 17 شعبان سال 1336 وفات يافته، در دارالحفاظ مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

ملاذ الاسلام، محمد علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند آقا ميرزا هاشم بن حاج سيد جعفر. امام مسجد سيّد، از محترمين علماى اصفهان، كه بين الخواص و العوام محبوبيتّى داشت، و در دواير دولتى و نزد مردم مقبول القول بود، و پشت و پناه مردم، و كوشا در رفع حوايج آنان بود.

طبع شعرى داشت و «عاصى» تخلّص مى نمود. ديوانى دارد كه به طبع نرسيده.

در حدود سال 1300 متولّد، و در 21 ربيع الاول سال 1372 وفات يافته، در بقعه مسجد سيّد مدفون گرديد.

مرحوم نيّر در مادّه تاريخ وفات او ضمن قطعه اى فرمايد:

قائم الليل يناجى بخضوعٍ و خشوع

و بكاء و ركوع و سجود و قيام

يذكر اللَّه و يستغفره بالاسحار

فى صلاةٍ و دعاءٍ و اذانٍ بدوام

نيّر نقّص اثنين فصار التاريخ

جعل القدس مكانّا لملاذ الاسلام

از اشعار اوست:

دهيد مژده كه بوى بهار مى آيد

هزار شكر رفيقان، كه يار مى آيد

به ميكده خبرى بر، صبا ز روى وفا

بگو كه آن صنم گل عذار مى آيد

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

ملامحمدي، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد ملامحمدي

محل تولد : اشتهارد كرج

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1323/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمد ملا محمدي مشهور به محمد محمدي اشتهاردي در سال 1323 هجري شمسي در اشتهارد ( واقع در 59 كيلومتري غرب كرج) در يك خانواده متوسط مذهبي متولد شدم و پس از دوره ابتدائى، در حوزه علميه اشتهارد - كه در آن موقع از چند نفر محدود تشكيل مي شد- به تحصيل علوم حوزوي و ادبيات پرداختم و پس از خواندن كتاب سيوطى، در سال 1338 شمسي براي ادامه تحصيل به حوزه علميه قم وارد شدم. درس سطح را بيشتر در محضر حجج اسلام و آيات بزرگوار آقايان:

آيت الله حاج شيخ حسين شب زنده دار، آيت الله حاج شيخ غلامرضا صلواتى، آيت الله حاج شيخ علي پناه اشتهاردى، آيت الله علي مشكيني و آيت الله ناصر مكارم شيرازي خواندم و چند سال در درس خارج آيت الله حاج شيخ هاشم آملى، و آيت الله ناصر مكارم شيرازي و چندي در درس خارج آيت الله العظمي گلپايگاني شركت نمودم.

و مقداري از منظومه سبزواري و فلسفه را در محضر استاد آيت الله جعفر سبحاني و استاد حاج آقا مهدي حائري آموختم. و بخشي از علوم روز را از محضر درس دانشمند گرانمايه، شيخ محمد محققى لاهيجي(نماينده آيت الله بروجردي در هامبورگ آلمان) ياد گرفتم.از خاطرات من در اين دوره اينكه از نظر وضع معيشتي بسيار در سختي به سر مي بردم. در مدرسه حجتيه قم در حجره اي با دو طلبه ديگر سكونت داشتيم، ظاهرا سال 1340 شمسي بود. يك شب در حجره را زدند، در را گشودم ديدم دو نفر از فضلا وارد حجره شدند، دفتري در دستشان بود، پرسيدند: در اين حجره چند نفر هستيد؟ گفتم: سه نفر. فرمودند: ما از جانب آيت الله العظمي حاج آقا روح الله خميني(ره) آمده ايم، ايشان مبلغي به عنوان فوق العاده (نه شهريه) به طلاب مرحمت فرموده اند. نام ما را نوشتند و به هر نفر پانزده تومان دادند و رفتند كه در آن وقت مبلغ قابل ملاحظه اي بود و بركت و نورانيت خاصي داشت و اين نخستين باري بود كه از طرف حضرت امام(ره) به طلبه ها پول دادند

ملك اصفهاني، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ محمد ملك اصفهانى كه پس از خواندن مقدمات و سطوح

به نجف اشرف عزيمت و چندين سال از محضر آيت اللَّه العظمى خوئى و آيات ديگر كسب فيض نموده سپس به قصر آمده و به خدمات دينى از قبيل امامت و تبليغ احكام و تدريس و تنوير افكار نسل جوان در دبيرستان آنجا مشغول مى باشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

ملك افضلي اردكاني، محمد كاظم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقا شيخ محمد كاظم بن المرحوم آقا على ملك افضلى اردكانى از علماء معاصر است در شهر ميناب استان كرمان كه در سى فرسخى بندرعباس واقع است.

وى در سال 1329 قمرى در اردكان يزد در خانواده اعيان و اشراف آن سامان متولد شده در سن 17 سالگى پس از فراگرفتن صرف و نحو و تجويد عازم اصفهان شد و سه سال در اصفهان اشتغال بتحصيل قسمتى از نحو و معانى بيان و اصول داشته است و اساتيد مشهور آنجا مرحوم حاج ميرزا على آقاى شيرازى و مرحوم محقق اصفهانى بودند و سپس به اردكان و يزد مراجعت نموده در اردكان خدمت مرحوم حاج ملا محمد حايرى و در يزد خدمت آيه الله مرحوم حاج شيخ غلامرضا خراسانى يزدى تلمذ نموده سپس عازم قم شده و بقيه سطوح را در قم خدمت حضرت آيه الله آقاى حاج سيد احمد موسوى خونسارى و مرحوم آيه الله آقاى ميرزا محمد همدانى تلمذ نموده و درس خارج را خدمت مرحومين آيتين حاج سيد محمد تقى خوانسارى و آقاى سيد محمد حجت تبريزى خوانده و پس از فترت چهار سال مراجعت باردكان نموده و بعد از فوت مرحوم آيه الله آقا سيد ابوالحسن اصفهانى (ره) بقم مراجعت كرده و از محضر مرحوم آيه الله حاج سيد محمد تقى خوانسارى و آيه الله حجت و آيه الله صدر

و بالاخص آيه الله العظمى بروجردى تا آخر عمرش استفاده نموده و قسمتى از خارج صلوه مرحوم آيه الله بروجردى را نوشته و بعد فوت مرحوم تا بحال قسمتى از سال در حوزه علميه قم و قسمتى در خارج قم (در شهر ميناب) بسر برده و بخدمات دينى و اقامه جماعت و تبليغ دين و ارشاد مردم اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

ملك افضلي، محسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محسن ملك افضلي اردكاني

محل تولد : يزد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1349/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1363 وارد حوزه علميه يزد شدم و پس از 6 سال و گذراندن دروس سطح يك نزد اساتيد مدرسه امام خميني(ره) يزد در سال 1369 وارد حوزه علميه قم شدم و از محضر اساتيد معظم بهره برده و در سال 72 دوره سطح 3 را به پايان رساندم و از آن پس در دروس خارج حوزه شركت نمودم. همزمان با تحصيلات حوزوي از سال 69 مشغول به دروس دوره دبيرستان شده و در سال 73 ديپلم متوسطه را اخذ نموده و همان سال در رشته حقوق دانشگاه تهران ( پرديس قم ) پذيرفته شده و در سال 76 فارغ التحصيل گرديدم . و در سال 1377 در مقطع كارشناسي ارشد رشته حقوق عمومي همان دانشگاه پذيرفته شده و در سال 1380 از اين مقطع نيز فارغ التحصيل شدم. در سال 1386 در مقطع دكتري رشته فقه و مباني دانشگاه فردوس مشهد مقدس پذيرفته شده و هم اكنون علاوه بر تدريس در مراكز حوزوي و دانشگاهي به تحصيل و تحقيق نيز اشتغال دارم .

ملك المتكلمين، نصراللَّه

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1277- مقتول 1326 ق)، واعظ و از بنيان گذاران مدارس جديد. در اصفهان به دنيا آمد. پس از تحصيلات مقدماتى به فراگرفتن علم حكمت الهى پرداخت و يك دوره ى كامل فلسفه را نزد آخوند ملا صالح فريدنى آموخت. وى در بيست و دو سالگى به مكه معظمه مشرف شد و هنگام بازگشت به هندوستان رفت. مدت دو سال در آنجا تحصيل نمود و مدرسه اى به سبك جديد و به

نام خودش در بمبئى تأسيس كرد. او كتابى به نام «من الخلق الى الحق»، براى بيدارى مسلمانان نوشت كه فرقه ى اسماعيليه را بر ضد خود برانگيخت و منجر به تبعيدش از هندوستان و بازگشت به ايران شد. ملك المتكلمين در بوشهر با سيد جمال الدين اسدآبادى ملاقات كرد. سپس به اصفهان رفت و به موعظه پرداخت. وى بعد از مخالفتهايى به آذربايجان و از آنجا به تهران و سپس به بادكوبه رفت و با طالبوف ديدارى داشت و به كمك تجار، مدرسه ايرانيان بادكوبه را تأسيس كرد. بعد از مدتى از رفتن وى به اروپا ممانعت شد و او از عشق آباد به مشهد رفت. وى از مشروطه خواهان و ناطقى زبردست بود. سرانجام بعد از به توپ بستن مجلس به فرمان محمدعلى شاه او را، در باغ شاه، خفه كردند. از ديگر آثارش: «رؤياى صادقه»، با مشاركت سيد جمال الدين واعظ اسدآبادى و حاج فاتح الملك و اسداللَّه خان.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ انقلاب مشروطيت ايران (165 -156/ 1)، روز شمار تاريخ (31 ،29/ 1)، شرح حال رجال (347 -346/ 4)، فرهنگ رجال قاجار (183)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (3159 -1795/ 2)، مؤلفين كتب چاپى (591 -590/ 6).

ملك زاده، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد ملك زاده

محل تولد : كربلا

شهرت

تابعيت : عراق

تاريخ تولد : 1350/2/4

زندگينامه علمي

اينجانب در سال 1366 پس از خاتمه پايه اول دبيرستان، رشته «علوم تجربى»، وارد حوزه علميه قم شدم. در خلال تحصيل علوم ديني به صورت متفرقه، پايه هاي دوم تا چهارم دبيرستان را به اتمام رسانده و ديپلم علوم تجربي را دريافت نمودم. دروس مقدّماتي و سطح حوزه را تا

سال 1376 به اتمام رسانده و در كنار گذراندن دروس اصلي و جنبي حوزه، برخي دوره ها و مهارت هاي تخصصي حوزه نظير: «تربيت مربي كودكان و نوجوانان» را نيز سپري نمودم.

در سال 1376 پس از خاتمه دروس سطح حوزه، وارد دانشگاه مفيد شده و در رشته «علوم سياسي» سطح كارشناسي به تحصيل مشغول شدم. سپس در سال 1380 با اتمام دوره كارشناسي در سطح كارشناسي ارشد «علوم سياسي» با گرايش «انديشه» وارد دانشگاه باقرالعلوم (ع) شدم و در سال 1383 با دفاع از پايان نامه خود با عنوان: «سيره سياسي معصومان در عصر حاكميت» اين دوره را به اتمام رساندم.

از سال 1380 تاكنون به فعاليتهاي تحقيقي و مطالعاتي خود افزودم به طوري كه علاوه بر ذكر برخي موارد در صفحات گذشته، قريب به 200 مقاله چاپ شده با عناوين و موضوعات گوناگون در مطبوعات و سايتهاي اينترنتي منتشر نموده ام. در كنار اين امور البته هرگز از دروس حوزوي نيز غفلت ننموده و با شركت در جلسات درس خارج فقه و اصول اساتيد برجسته حوزه، از چند سال گذشته مطالعات خود را در اين زمينه گسترش داده ام.

ملك زاده، محمدحسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد حسين ملك زاده

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1358/6/14

زندگينامه علمي

تولد و خانواده

در سال 1358 در خانوادهاي اهل علم و روحاني در تهران به دنيا آمد.نامش را «محمد حسين» و لقبش را «امين الاسلام» نهادند. پدر وي عالم زاهد آيةالله حاج شيخ محمد رضا ملكزاده و مادر بزرگوارش علويه صالحه، دختر مرحوم آيةالله حاج سيد محمد علمالهدي ميباشد.

گامهاي نخستين

وي در خردسالي و پيش

از رفتن به مدرسه، خواندن و نوشتن را به خوبي آموخت و بخشهايي از قرآن را حفظ كرد. از همان سنين با فعاليتهاي فرهنگي و مذهبي مساجد و همچنين ديگر مراكز و كانونهاي فرهنگي و هنري همچون كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان انس گرفت و به طور مثال در همين مراكز بود كه با برخي از هنرهاي تجسٌمي، عكاسي و فيلمسازي آشنا شد و همزمان در جلسات قرآني كه در مساجد و ديگر اماكن مذهبي برپا ميشد شركتي فعال و مستمر داشت و به سرعت تعليمات اوليۀ قرآني را فرا گرفت. و البته در سالهاي بعد به شكل كاملتري و زير نظر برجستهترين اساتيد كشور با علوم و فنون قرائت قرآن و اختلاف قراءات آشنا شد.

آغاز تدريس

از 8 سالگي با گردهم آوردن جمعي از كودكان هم سنٌ خود يا چند سالي بزرگتر، تدريس قرآن به آن جمع را به عهده گرفت و از 10 سالگي به صورت رسمي (ابتدا زير نظر دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه و در سالهاي بعد زير نظر سازمان اوقاف و امور خيريه، سازمان تبليغات اسلامي و...) تدريس قرآن و معارف اسلامي را آغاز كرد.

حفظ قرآن

در همين سنين با جدٌيت بيشتري به حفظ قرآن پرداخت و البته به دليل وقفههايي كه در مسير حفظ قرآن برايش پيش آمد، حفظ كامل قرآن توسط وي چند سالي به طول انجاميد.

مطالعه جدّي كتاب در كودكي

عمدهترين سرگرمياش در آن زمان يعني در انتهاي كودكي و آغاز نوجواني، مطالعه كتابهايي درباره علوم و تاريخ قرآن، مفاهيم قرآني و بعداً كتابهايي در زمينه مسائل فكري و فرهنگي، كتب اعتقادي و كتابهايي درباره مكاتب فكري مختلف دنيا

و نقد آنها بود كه به طور مثال سري جزوههاي كوتاه «پاسداري از سنگرهاي ايدئولوژيك»، كتابهايي در زمينه آموزش ساده فلسفه يا تاريخ فلسفه يا كتابهاي اصول اعتقادي و همچنين بسياري از كتابهاي استاد شهيد مرتضي مطهري –با صرف نظر از عنوان و موضوعشان- كتابهاي محبوب و مورد علاقه اين دوران او بود.

شروع نگارش و ارتباط با مطبوعات

همين پشتوانه كارهاي قرآني، حفظ قرآن و مطالعه آثار علمي و به صورت مطلق، انس با كتاب و نيز مشاركت در فعاليتهاي فرهنگي و هنري و سرودن شعر، سبب شد تا بتواند به سرعت دست به قلم شده و از طريق مكاتبه، براي نشريات متناسب با سنٌ خود، مطلب، (شعر، داستان و گزارش) بفرستد.

تأسيس مراكز فرهنگي در كودكي

پدر ايشان به شدٌت مقيٌد بود كه در تمامي ايٌام تبليغي براي رساندن معارف اسلامي به آحاد مردم به نقاط گوناگون كشور –به ويژه شهرها و روستاهاي دور افتاده- سفر نمايد. و معمولاً در اين سفرها خانوادهاش را هم با خود ميبرد. جالب آنكه در اين سفرها فقط پدر نبود كه فعاليٌتهاي اسلامي انجام ميداد بلكه پسر كم سنٌ و سال او نيز فعٌالانه وارد عرصه ميشد و براي كودكان و نوجوانان آن منطقه برنامههاي زيادي را ترتيب ميداد كه از جمله اين فعاليتها تأسيس چندين مركز فرهنگي، كتابخانه و نوارخانه مذهبي در شهرها و روستاهاي مختلف كشور بود.

علاوه بر اينها در محل زندگي خود نيز در هنگام تحصيل در كلاس چهارم ابتدايي، گروه فرهنگي الزهرا (ع) را راهاندازي كرد كه عمده فعاليت اين مركز، انتشار گاهنامههايي به مناسبتهاي مختلف و نيز

برگزاري مسابقات كتبي با موضوعات مذهبي –سياسي ويژه كودكان و نوجوانان بود.

در 12 سالگي و در زماني كه هنوز كار تواشيح و همخواني عربي و قرآني در ايران، بسيار نوپا بود گروه تواشيحي تأسيس كرد.

در 13 سالگي اقدام به تشكيل مركزي به نام «نور القرآن» كرد كه كارش برگزاري جلسات آموزشي و مسابقات قرائت و حفظ قرآن بود.

تدريس در مراكز مختلف (تدريس در دانشگاه در 14 سالگي)

از اين سن به بعد فعاليت علمي –تدريسي وي در زمينه قرآن در برخي ادارات، سازمانها، مراكز و نهادهاي گوناگون و به ويژه پايگاههاي فرهنگي مساجد، كانون قرآن دانشگاهها و ديگر كانونهاي فرهنگي و تربيتي شكل گستردهتري به خود گرفت. تا آنجا كه در سنٌ 14 سالگي (در هنگام تحصيل در كلاس اول دبيرستان) مدتي به طور غير رسمي در دانشكده علوم قرآني به تدريس پرداخت و بر اين اساس شايد بتوان گفت وي جوانترين مدرٌس علوم قرآني در دانشگاه و يا به صورت مطلق، جوانترين مدرسي بود كه تا آن زمان به تدريس در دانشگاه پرداخته بود.

جوانترين روزنامهنگار قرآني كشور

در زمينه فعاليتهاي مطبوعاتي افزون بر انتشار گاهنامه و نيز مكاتبه با برخي مجلات در دوره كودكي و نوجواني، از سال 1372 (در سنٌ 14 سالگي) ضمن همكاري كوتاهي با نخستين مجله قرآني به زبان فارسي به نام «پيام قرآن» (به صاحب امتيازي دارالقرآن الكريم آيةالله گلپايگاني) به عنوان جوانترين روزنامهنگار قرآني به صورت فعال وارد عرصه مطبوعات شد و تا به حال صدها نوشتار مختلف از وي در نشريات معتبر و كثير الانتشار به چاپ رسيده است.

نخستين صفحه قرآن در روزنامه كيهان

يكي از فعاليتهاي مطبوعاتي ايشان تأسيس صفحۀ

قرآنيِ «بهار در بهار» در روزنامه كيهان بود. اين صفحه كه در زمستان 1375 و به مناسبت ماه مبارك رمضان، راهاندازي شد، نخستين صفحه قرآن در روزنامه كيهان به شمار ميآمد.

آغاز تأليف كتاب

حدود 14- 15 سال سن داشت كه موفق به نگارش جلد اوّل، دوم و بخش اندكي از جلد سوم و چهارم كتاب پنج جلدي «اصول فني قرائت قرآن كريم» گرديد.

نخستين دارالقرآن در مدارس كشور

آقاي ملكزاده در سالهاي آغازين دهه هفتاد شمسي (سالهاي 1372 تا 1375) در چندين دبيرستان در تهران و قم، اقدام به تأسيس دارالقرآن الكريم نمود. اين دارالقرآنها اولين دارالقرآنهاي مدارس كشور بودند.

نخستين مركز آموزش تخصصي علوم و معارف قرآن ويژه جوانان و نوجوانان

(تأسيس «مجمع قرآني كعبه» و «جامعة الكعبه»)

در سال 1375 موفق به تأسيس «مجمع قرآني كعبه» شد. اين مركز كه نخستين مركز آموزش تخصصي علوم و معارف قرآني به جوانان و نوجوانان (طلّاب جوان، دانشجويان و دانشآموزان) بود تا سال 1381 به فعاليتهاي پژوهشي و آموزشي خود در داخل و خارج از كشور (سوريه، هلند، لبنان، انگلستان و...) ادامه داد.

از سال 1381 و با تبديل مجمع قرآني كعبه به مؤسسه آموزشي و پژوهشي «جامعة الكعبه» فعاليتهاي قرآنيِ اين مجمع در قالب گروه علوم قرآني كه يكي از گروههاي علميِ جامعة الكعبه ميباشد، ادامه يافته است.

و امّا جامعة الكعبه مركزي است جهت آموزش و پژوهش در باب علوم انساني و اجتماعي و مباحث فكري و فرهنگي از منظر اسلام. اين مركز از سال 1381 تاكنون مشغول به فعاليت ميباشد.

ورود به حوزه علميه

پس از اتمام دوره دبيرستان به صورت رسمي به تحصيل علوم و معارف اسلامي در حوزه علميه پرداخت

و از آنجا كه برخي از مباحث مقدماتي حوزه را از چند سال قبل شخصاً مطالعه كرده بود، توانست با علاقه زياد، انگيزه قوي و تلاشي مثال زدني با استفاده از تمامي فرصتها و بدون كمترين وقفه و تعطيلي به صورتي كه برنامه درسي وي به هيچ وجه تعطيل نمي شد و علاوه بر ايام عادي تحصيل، در تمامي روزهاي تعطيل، جمعه ها، تابستان، نوروز و ... هم به درس و مطالعه مشغول بود، و همچنين با بهره بردن از نبوغ كمنظير خدادادي، دروس مقدماتي و سطح حوزه را كه معمولاً در طول 10 سال خوانده ميشود، به توفيق الهي در ظرف مدّت سه سال و نيم، به بهترين شكل و كيفيت به پايان رساند.

دروس خارج و اساتيد

از زمستان سال 1379 با مشورت و توصيه يكي از اساتيد محترم حوزه (حضرت آيةاللّه شيخ جعفر سبحاني) در دروس خارج حاضر شد. در آغاز به درس خارج اصول ايشان و سپس به دروس خارج فقه و اصول اساتيدي همچون آيات عظام :

مرحوم ميرزا جواد تبريزي (كتاب الصلاة، سه سال و نيم) و سيد كاظم حسيني حائري (كتاب الصلاة، حدود يك سال و اصول، از ابتداي حضور در دروس خارج تاكنون) وارد شد.

در ادامه نيز در دروس خارج فقه حضرت آيةاللٌه شيخ حسن شريعتي نياسر (كتاب هاي خمس، وقف، حبس و اخواته، صدقه، هبه، زكاة، اجاره، مضاربه، مزارعه و... از سال 81 تاكنون. البته اين درسها در تابستانها و ديگر ايام تعطيل هم برقرار بوده است.) و حضرت آيةاللّه شيخ محمد تقي بهجت (كتاب الحج، از فروردين 1384 تا 1386) شركت كرد .

البته مدت كوتاهي هم از درس

فقه حضرات آيات سيد محمد حسين فضل الله (در بيروت) و مرحوم شيخ علي فلسفي (در مشهد) و درس اصول آيةالله شيخ حسين وحيد خراساني (در قم) بهره برد.

تفسير قرآن

پيش از ورود به درس خارج، حدود يك سال از درس تفسير آيةاللٌه شيخ عبداللٌه جوادي آملي نيز بهرهمند شده بود. اگر چه بعداً در درس تفسير بزرگاني همچون حضرات آيات شيخ ناصر مكارم شيرازي و مرحوم شيخ محمد هادي معرفت هم حاضر شده، بهرههاي فراواني برد.

فلسفه، اخلاق و عرفان

همزمان با حضور در دروس خارج فقه و اصول، از دروس اسفار آيةاللّه شيخ يحيي انصاري شيرازي نيز استفاده نمود. مدت كوتاهي هم در درس اشارات شركت كرد.علاوه بر اينها در برخي دوره ها و درس و بحث هاي فلسفي كه به موضوعاتي خاص در فلسفه مي پرداختند نيز مشاركت داشته است.

همچنين در زمينه اخلاق نيز از پيش از ورود به حوزه تا كنون محضر پر فيض اساتيد و فرهيختگان متعددي از جمله حضرات آيات شيخ محمد تقي مصباح يزدي ، شيخ جواد كربلايي ، مرحوم شيخ علي پناه اشتهاردي ، مرحوم حاج آقاي مجتهدي و برخي بزرگان ديگر را درك كرده است .

البته استفاده وي از آيةالله مصباح يزدي منحصر به شركت در درس هاي اخلاق ايشان نبوده بلكه طي ساليان متمادي از بسياري از مباحث فلسفي و كلامي و ساير بحث هاي ايشان در زمينه انديشه و معارف اسلامي – به صورت محض و يا به صورت تطبيقي با مكاتب ديگر – بهره هاي قابل توجهي برده است.

از ديگر اساتيد وي ميتوان به پدر بزرگوار ايشان اشاره كرد كه علاوه

بر مراتب علمي، از نظر معنوي و روحاني نيز داراي مقام رفيعي ميباشند و بدين جهت هم در زمينه فقه، اصول و فلسفه و هم در زمينه اخلاق و عرفان –از مقدمات تا خارج- به تدريس و راهنمايي فرزند خويش پرداختهاند.

اجازات

وي تا به حال موفق به اخذ چندين اجازه مختلف –و از جمله اجازه اجتهاد- از علماء و مراجع عظام تقليد در قم و مشهد شده است.

جوانترين طلبه نويسنده

در اين سالها كار نگارش كتاب را نيز ادامه داد و در اولين دوره انتخاب كتاب سال حوزه علميه (سال 1377) به عنوان جوانترين طلبه نويسنده انتخاب شده، موفق به اخذ جايزه و لوح تقدير گرديد.

زبانهاي ديگر و فعاليت در خارج از كشور

با تسلط بر زبانهاي عربي و انگليسي و اندكي آشنايي با زبان فرانسوي و چند زبان ديگر، توانست به كشورهاي زيادي سفر كند و در سطح بينالمللي به فعاليتهاي علمي، فرهنگي و اسلامي و تبليغ دين مبين اسلام و معرفي مكتب اهلبيت(ع) بپردازد.

حضور در دانشگاهها

طيّ اين سالها به دانشگاههاي بزرگ و معتبري در داخل و خارج از ايران دعوت شده و در اين دانشگاهها به تدريس، سخنراني، برگزاري جلسات پرسش و پاسخ و يا برگزاري كارگاههاي علمي و آموزشي پرداخته است.

مطالعات تاريخي

افزون بر تحصيل و تدريس علوم مختلف اسلامي، از زمستان 1381 به مدت 3 سال در رشته تخصصي تاريخ كه براي اولين بار در حوزه علميه قم تأسيس شده بود شركت نمود و مطالعات زيادي را در زمينه تاريخ اسلام و فلسفه تاريخ از ديدگاه قرآن به انجام رساند.

مسائل جديد

به مدّت يك سال در دوره «شبههشناسي و پاسخگويي به شبهات» كه به وسيله مؤسسه

«در راه حق» و با تدريس جمعي از صاحبنظران و اساتيد برجسته، برگزار گرديد شركت كرد و با رتبه اول فارغالتحصيل شد. مسائل و شبهاتي كه در اين دوره مورد بحث قرار گرفتند در دو زمينه «كلام قديم» (با توجه ويژه به عقايد وهّابيّت) و «كلام جديد، فلسفه دين و معرفتشناسي» بودند.

البته آشنايي وي با بعضي از مكاتب فلسفي غرب، كلام جديد، معرفت شناسي، برخي از فلسفههاي مضاف و مباحث و مسائلي كه در دوران جديد در حوزه دينپژوهي مطرح شده است به سالهايي پيشتر از شركت در اين دوره بازميگردد. و همچنان كه قبلاً نيز اشاره شد از نوجواني به مطالعاتي از اين دست علاقه خاصي داشته و علاوه بر مطالعات منظمي كه به صورت شخصي در اين زمينهها داشته است، همايشها، جلسات بحث، سخنرانيها و يا مناظرههايي درباره اين مسائل را هم پيگيري كرده و در برخي از كلاسها يا دورههايي كه با موضوع علوم جديد از منظر اسلام –همچون دروس جامعه شناسي اسلامي - يا معرفتشناسي و كلام جديد برگزار ميشده است نيز شركت كرده است. و همين آشنايي با مباحث فكري و فرهنگي جديد يكي از مهمترين عوامل موفقيت وي در پاسخگويي به پرسشهاي نسل جوانِ تحصيلكرده و دانشگاهي در داخل و خارج از كشور بوده است.

تدريس مباحث حوزوي

در زمينه تدريس دروس حوزوي برنامه وي بدين صورت بوده است كه تا پيش از ورود به درس خارج به تدريس ادبيات و منطق و همچنين اصول (البته فقط حلقه اولي از حلقات اصول شهيد صدر)، پرداخته و از هنگام ورود به درس خارج تاكنون به تدريس شرح لمعه، اصولالفقه، حلقات اصول، رسائل،

مكاسب و كفاية الاصول اشتغال داشته است.

بحث خارج

از مهر سال 1384 (شعبان 1426ق) ضمن ادامه حضور در دروس خارج فقه و اصول علماي اعلام، تدريس استدلالي اصول را با تبيين و نقد نظريه «حق الطاعة» و بديل آن يعني «قاعده قبح عقاب بلابيان» براي جمعي از فضلاء حوزه علميه قم آغاز نموده است.

همكاري تحقيقي با مؤسسات و نگارش دانشنامه

از ديگر كارهاي وي علاوه بر موارد گذشته و به جز تدريس مباحث مختلف قرآني، كلامي و تاريخي (در مجمع قرآني كعبه و سپس در جامعة الكعبه) ميتوان به همكاري با مركز فرهنگي حوزه علميه قم در پاسخگويي به سؤالات و شبهات اشاره نمود. همچنين در نگارش «دانشنامه قرآن و قرآنپژوهي» و مدت كوتاهي در «دانشنامه مسجد» و «فرهنگنامه مسجد» به عنوان محقق و نويسنده همكاري كرده است.

تدريس يك دور مباحث تفسيري

(از ابتدا تا انتهاي قرآن، طي سالهاي 75 تا 83):

از سال 1375 تا اوائل سال 1381 در جلسه مركزي مجمع قرآني كعبه كه به صورت هفتگي در صبح روزهاي جمعه برگزار ميگرديد و سپس در ادامۀ سال 81 و همچنين سال 82 و 83 در جلسات «مطالعات اسلامي» (بررسي مباحث كليدي و چارچوبهاي اساسي در تفكر اسلامي) كه به منظور استحكام پايههاي معرفتي كادرهاي اوليۀ جامعةالكعبه برگزار ميشد، به تدريس مباحث تفسيري پرداخت و با تشريح اهمّ مفاهيم و معارف قرآني، موفق به تدريس يك دور تفسير قرآن كريم شد.

آثار و تأليفات

جناب آقاي ملك زاده، كار نگارش كتاب را كه با توفيق الهي از نوجواني آغاز كرده بود، با توجه به زمينه هاي مطالعاتي و پژوهش هايي كه داشت و در عرصه موضوعاتي كه ضروري

مي انگاشت دنبال نمود تا آنجا كه به جز مقالات منتشر شده در مطبوعات و يا ارائه شده به همايش هاي متعدد، تا سال 1387 شمسي يعني تا پيش از 30 سالگي، بيش از هفتاد جلد كتاب تأليف كرد كه البته در اين ميان، يكي دو جلد هم ترجمه بود.

علاوه بر آثار مكتوب، بخشي از سخنرانيها يا تدريسهاي ايشان در موضوعات مختلف نيز در قالب CD ارائه شده و نرمافزارهايي هم بر اساس كتابهاي ايشان و يا تحت اِشرافِ علمي وي، طرّاحي و به بازار عرضه شده است.

ملكي اصفهاني، محمود

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمود ملكي اصفهاني

محل تولد : اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/1/1

زندگينامه علمي

اگر چه اين جانب نقطه قابل ذكر در زندگي خود مشاهده نمى كنم كه لازم بدانم آن را به عنوان شرح حال مطرح كنم، چرا كه آنچه ما انجام داده ايم قطره اي در مقابل درياهايي است كه بزرگان و گذشتگان از خود بجا گذاشته اند و با وجود عدم امكانات در آن زمان ها كارهاي علمي شگفت آوري انجام داده اند. به هر حال، گويا به درخواست آن مركز محترم ناگزير از نوشتن جملاتي به عنوان زندگي نامه هستم.

در سال 1339 شمسي در يكي از روستاهاي اصفهان در خانواده اي روحاني متولد شدم. پدرم مرحوم حجةالاسلام و المسلمين حاج شيخ كاظم ملكي از روحانيان باتقوا و باسابقه و سرشناس در منطقه و حوزه علميه و مورد اعتماد مراجع بزرگوار تقليد بود. مهمترين نقش را در زمينه تربيت و پروش علمي و اخلاقي اين جانب ايشان داشته و در واقع زندگي خود را مرهون خدمات و

هدايتها و راهنماييهاي ايشان مي دانم.

تحصيلات ابتدايي و راهنمائي را در زادگاه خود به پايان رساندم. اگر چه در همان زمانها علاقمند به علوم حوزوي بودم ولي مرحوم پدرم معتقد بود روحاني در اين زمان بايد از علوم جديد نيز آگاهي داشته باشد لذا به اصفهان آمده و تا مقطع ديپلم در رشته رياضي فيزيك ادامه تحصيل دادم. همزمان با پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي و در سال 1358 موفق به اخذ ديپلم شدم. از آن پس به حوزه علميه اصفهان وارد شده حدود يكسال در آنجا تحصيل كردم.

سپس در سال 1359 وارد حوزه علميه قم شدم و به تحصيل ادامه دادم. دروس مقدمات تا سطح عالي را از اساتيدي چون: «مدرس افغاني (ره)»، «ذهني تهراني (ره)»، «وجداني (ره)»، «پاياني (ره)»، «اشتهاردي (ره)» و اساتيد ديگر استفاده كردم. سپس در درس خارج «آيت الله مكارم شيرازي» شركت كرده و چند سالي از دروس خارج «آيت الله فاضل لنكراني» و «آيت الله تبريزي» استفاده كردم.

از اوايل شروع به تحصيل، به تدريس هم اشتغال داشته ام و تاكنون تدريس را ادامه داده ام. دروس مختلف حوزوي از مقدمات تا سطوح عالي را تدريس كردم و در حال حاضر نيز به تدريس فقه، اصول و تفسير اشتغال دارم. از جمله دغدغه هاي اينجانب متون درسي حوزه بوده است، زيرا بازنگري در آنها و روز آمد شدن آنها را امري ضروري و اجتناب ناپذير مى دانستم، لذا درصدد تاليف كتابهايي به عنوان كتب درسي بر آمدم كه اولين اثر اين جانب در سال 72 با عنوان: «نحو مقدماتي» به چاپ رسيد. سپس كتابهاي ديگري نيز با همكاري برخي دوستان

تاليف نموديم كه در صفحه آثار پژوهشي مطرح مي گردد.

ملكي شميراني، مصطفي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج شيخ مصطفى ملكى شميرانى از فضلاء متقى و ائمه جماعت معاصر تجريش است.

وى در حدود سال 1436 ق در تجريش متولد شده و دروس جديده را خوانده آنگاه بتشويق و تصويب مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ على چيذرى (سابق الذكر) بتحصيل علوم دينى پرداخته و پس از خواندن مقدمات و قسمتى از سطوح به قم آمده و سطوح متوسط و عالى را از حضرت آيت اللَّه مرعشى مدظله و آيات ديگر بپايان رسانيده و بدرس خارج مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه العظمى گلپايگانى و ديگران شركت نموده و به افتخار و مصاهرت مرحوم آيت اللَّه فاضل لنكرانى نائل و چون محصلى با تقوا و جدى بودند بمراتب عاليه علم و كمال ارتقا يافته آنگاه به زادگاه خود تجريش برگشته و بحكم (و لينذروا قومهم اذا رجعوا اليهم) به وظائف تبليغى و خدمات دينى از اقامه جماعت و غيره پرداخته است.

نگارنده گويد: حقير آقاى ملكى را از قبل از ورود به تحصيل علوم دينى مى شناسم و جز تقوا و پاكى و ديانت و فضل و كمال از وى نديده و نشنيده ام.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

ملكي طسوجي، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد عباس موسوى ملكى طسوجى از اجله علماء اعلام عاملين متصف بملكات فاضله و اخلاق حميده بوده اند كه در سال 1280 هجرى شمسى در بلده طسوج آذربايجان كه در دو منزلى غرب تبريز و شمال درياچه رضائيه قرار دارد متولد شده و در بيت سيادت و علم پرورش يافته و در خاندانى نشو و نما شده كه سخاوت و كراماتشان زبانزد عام و خاص بوده و قبور آباء و اجدادشان مزار و مطاف مردم آن ديار است.

فقيد سعيد قدس

سره دوران صباوت را تحت تكفل والد ماجدش سيدالعلماء العالمين آقاى آقا سيد حسين موسوى طسوجى ملكى بوده و علوم مقدماتى و متداول آن زمان را فراگرفته و براى ادامه تحصيل به شهر خوى آمده است.

و در مدرسه علميه نمازى سكنى گزيده و مدتى تحت نظارت دائى بزرگوارش آيت اللَّه حاج سيد هاشم مرقاتى مؤلف كتاب (مفتاح الكلام) فى شرح شرايع الاسلام كه چند جلد از آن به طبع رسيده كسب فيض و علوم نموده سپس به حوزه علميه مشهد مقدس عزيمت و پس از چند سال اقامت و استفاده از آيات عظام آنجا رهسپار نجف اشرف شده و از محضر اساتيد و مراجع بزرگ تقليد در علوم فقه و اصول و فلسفه و حكمت و اخلاق تلمذ نموده تا به مقام شامخ اجتهاد نائل گرديده.

و آيات عظام و فقهاء كرامى چون آقا ضياءالدين عراقى و آقا سيد ابوالحسن اصفهانى و حاج شيخ محمدكاظم شيرازى رضوان اللَّه تعالى عليهم اجازه اجتهاد براى ايشان مرقوم فرمودند. پس از آن به وطن مالوف خويش مراجعت نموده و در بلده طيبه قم نيز از محضر مرحوم آيت اللَّه العظمى حايرى يزدى و آيت اللَّه العظمى حجت كوهكمرى فقها و اصولا كسب فيض نموده و حدود سال 1373 قمرى به تبريز آمده و چند سالى اقامت و به تدريس علوم دينى و اقامه نماز جماعت اشتغال داشته و پس از مدتى بنابر مصالح شخصى به شهر خوى آمده و در اين شهر هم مرجع امور دينى مردم بوده و در مسجد ملاحسن اقامه جماعت نموده تا در اواخر عمرشان مجددا به قم برگشته و پس از چند سال در تاريخ 1361 شمسى از دنيا

رفته و در باغ رضوان مدفون شده است حشره اللَّه مع اجداده.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

ملكي متهور، حميد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حميد ملكي متهور

محل تولد : كبوتر آهنگ همدان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

سال 1361 موفّق به اخذ ديپلم تجربي از دبيرستان امام خميني (ره) همدان شدم. در همان سال وارد حوزه علميّه «آيت الله مجتهدي تهران» شدم. و پايه اوّل را در آنجا خواندم. سال 1362 وارد حوزه علميّه قم شدم و دروس مقدّمات و ادبيّات عرب را از محضر اساتيدي چون: «طالقاني»، «موسوي گرگاني»، «فتوحي»، «مدرس افغاني» و ... بهره بردم.

دروس لمعه و اصول را از محضر اساتيدي چون: «آيت الله شب زنده دار»، «آيت الله استادي»، «آيت الله وجداني فخر» و «صالحي افغاني» و ... استفاده كردم. دروس رسائل و مكاسب را نزد اساتيدي چون: «آيت الله پاياني»، «آيت الله طاهري خرم آبادي» و «آيت الله اعتمادي» زانو زدم. درس كفايتين را از محضر «آيت الله ستوده» خوشه چيني كردم. سال 1368 دروس سطح را به پايان رساندم و وارد مقطع خارج شدم.

قابل ذكر است كه حقير از سال دوم طلبگي مشغول تدريس به صورت آزاد نيز بودم كه تا كنون نيز ادامه دارد. علاوه بر تدريس مشغول تبليغ و سخنراني در مناسبت هاي تبليغي در جوامع مختلف مي باشم. حدود 10 سال در درس خارج آيات عظام: «تبريزي»، «مكارم»، «فاضل لنكراني»، «وحيد خراساني» و «سبحاني» شركت كردم. حدود 7 سال است كه در درس خارج خصوصي «آيت الله معرفت» شركت مي كنم. در كنار دورس فقه و اصول حوزه در رشته تخصصي

تفسير نيز شركت كردم و بحمد الله با موفّقيّت آن را به اتمام رساندم كه موضوع پايان نامه «عصمت انبياء در قرآن» مي باشد.

ملكي ميانجي، محمدباقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدباقر ملكى ميانجى فرزند عبدالعظيم فرزند حاج عليمرادى از علماء متقى معاصر در ميانج آذربايجان مى باشند، كه در سال 1324 قمرى در قصبه ترك (بفتح تاء و سكون راء و كاف) از محال گرمرود شهرستان ميانه به دنيا آمده و بعد از تحصيلات فارسى ادبيات و قسمتى از قوانين و رياض را در زادگاهش خدمت آقا سيد واسع كاظمى تركى (ره) كه از شاگردان مرحوم آخوند خراسانى بوده فراگرفته است.

سپس در سال 1349 قمرى به مشهد رضوى عزيمت نموده و در حوزه علميه مشهد اشتغال به تحصيل رسائل و كفايه از مرحوم حاج شيخ هاشم قزوينى و فلسفه و كلام را در حضور مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ مجتبى قزوينى و قسمتى از خارج فقه را از مرحوم حاج ميرزا محمد آقازاده خراسانى و همچنين قسمتى از خارج فقه و اصول و يك دوره كامل معارف اسلامى را از محضر عالم ربانى و علامه سبحانى آيت اللَّه ميرزا مهدى غروى اصفهانى فراگرفته و در سال 1363 قمرى از آن مرحوم دريافت اجازه اجتهاد و روايتى نموده و سپس به سوى آذربايجان و قصبه ترك زادگاهش كه مركز محال گرمرود ميانه است عزيمت و در آنجا سكونت نموده و به خدمات دينى از امامت و تفسير قرآن و معارف اسلام و ترويج دين و درس اخلاق پرداخته و خدمات شايانى نموده و در اواخر 1378 قمرى به قم آمده و در حوزه به تدريس خارج اصول و تفسير و معارف اسلامى اشتغال يافته

است.

آثار علمى ايشان از اين قرار است

1- تفسير آيات الاحكام

2- بدايع الكلام به طبع رسيده است.

3- يكدوره معارف اسلامى تا آخر معاد (مخطوط).

4- تفسير قرآن از اول تا سوره نساء و از سوره مزمل تا آخر قرآن.

5- يكدوره تقريرات درس ميرزا مهدى اصفهانى (مخطوط).

(تو ح 1324 ق)، عالم دينى، فقيه اصولى و مفسر. در ترك از توابع ميانه آذربايجان به دنيا آمد. در همان جا ادبيات عرب، منطق، اصول و فقه را در محضر سيد واسع كاظمى تركى، كه از شاگردان برجسته ى آخوند خراسانى بود، فراگرفت. در 1349 ق به مشهد رفت و در سطوح عالى نزد آيت اللَّه شيخ هاشم قزوينى و در فلسفه و كلام نزد آيت اللَّه شيخ مجتبى قزوينى و در درس خارج نزد زعيم حوزه ى علميه مشهد، آيت اللَّه ميرزا محمد آقازاده ى خراسانى، تلمذ كرد. او همچنين يك دوره اصول فقه و يك دوره ى كامل اصول عقايد و معارف اسلامى را از محضر آيت اللَّه ميرزا مهدى غروى اصفهانى استفاده نمود و از ايشان به دريافت اجازه اجتهاد و نقل حديث نايل آمد، اجازه اى كه آيت اللَّه حجت كوه كمرى نيز آن را تأييد كرد. او از معتقدان به مكتب تفكيك محسوب مى شد. بعدها در قم مورد توجه آيت اللَّه بروجردى قرار گرفت و پس از سكونت در آنجا عهده دار تدريس خارج اصول و تعليم تفسير و معارف اسلامى گرديد. او در طول عمر خويش تلاش بسيارى براى كمك به محرومان و اقدامات زيادى در امور عام المنفعه نمود. از آثارش: «بدائع الكلام فى تفسير آيات الاحكام»؛ تفسير «فاتحة الكتاب»؛ «مناهج البيان»، در تفسير قرآن؛ «تفسير القرآن الكريم»؛ «الرشاد»، در توحيد و معاد؛ دوره ى كامل درس

«اصول» آيت اللَّه آقا ميرزا مهدى اصفهانى؛ رساله در «حبط و تكفير»؛ رساله در «خمس».[1]

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

منابع زندگينامه :[1] كيهان فرهنگى (س 9، ش 12، ص 41 -40).

ملكي، باقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام والمسلمين حاج ميرزا باقر تركى ملكى ميانجى عالمى عامل و فاضلى كامل و مفسرى بصير و محدثى خبير و از اوتاد و اخيار علماء حوزه علميه قم است تولدش در ميانه واقع شده و به مشهد مقدس مهاجرت نموده و سالها در حوزه علميه خراسان به تحصيل و تكميل مبانى علوم پرداخته آنگاه در حيات مرحوم زعيم اعظم آيت الله العظمى بروجردى طاب ثراه به قم آمده و رحل اقامت افكنده و چندين سال از محضر آن علامه بزرگوار و بعد آيت الله العظمى شريعتمدارى ايده الله استفاده نموده و به تدريس فقه و تفسير پرداخته و عده اى از فضلاء و محصلين قم را از بيانات دقيقه و اخلاق حميده بهره مند مى سازد.

از باقيات الصالحات ايشان است فرزند برومندشان جناب ثقه الاسلام و مصباح الظلام آقاى آقا ميرزا صادق ملكى داماد آيت الله حاج شيخ راضى نجفى تبريزى از فضلاء آراسته موصوف به فضل و تقوا است سالها در مشهد و قم از محضر بزرگان و آيات عظام استفاده كرده و براى تبليغ به خارج كشور بحرين و قطر و غيره مسافرت و انجام وظيفه نموده و اكنون رحل اقامت به تهران افكنده و به اقامه جماعت و خدمات دينى اشتغال دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

ملكيان، محمدباقر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد باقر ملكيان

محل تولد : شهرضا

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/9/24

زندگينامه علمي

اينجانب محمد باقر ملكيان متولد 1342 در شش سالگي 1348 وارد دبستان شده و پنج سال ابتدايي را در مدرسه ملي شهرمان با رتبه اول به اتمام رساندم. سه سال راهنمايي را هم در شهر محل تولد با رتبه

اول تمام كردم. تابستان 1356 به قم آمده و در مدرسه حقاني سابق كه زير نظر «آيت الله شهيد قدوسي» و «شهيد بهشتي» اداره مي شد؛ ثبت نام كردم. در امتحان ورودي ام كه از متقاضيان گرفته شد؛ رتبه اول شدم و سال اول طلبگي را در آن مدرسه بودم.

از سال بعد از مدرسه خارج شدم و زير نظر اخوي خويش كه از طلاب فاضل شهر رضايي است به تحصيل ادامه دادم. ادبيات عرب را به صورت آزاد در نزد اخوي آقاي طالقاني و بعضي ديگر خواندم. معالم الاصول را نزد اخوي خوانده و المنطق مرحوم مظفر را پيش استاد نجفي از فضلاي طلاب شهر رضايي كه دو دوره نمايندگي مجلس شوراي اسلامي هم شدند به اتمام رساندم . لمعه را نزد مدرسين مختلف از جمله: «آيت الله حاج شيخ علي پناه اشتهاردي»، «آقاي بادكوبه اي» و «حجةالاسلام فياضي» و نيز بعضي كتابها را نزد اخوي ام خواندم. رسائل را به طور كامل در نزد حجةالاسلام فياضي خواندم. حلقات شهيد صدر را نزد اخوي (حلقه اولي و ثانيه) و نزد حجةالاسلام اعرافي كه امروز رئيس مركز جهاني علوم اسلامي مي باشد (حلقه ثالثه) را خواندم.

همزمان با خواندن دروس حوزوي در اواخر سال تحصيلي 59 - 1358 برنامه اي فشرده در موسسه در راه حق زير نظر استاد مصباح يزدي در مورد بررسي و نقد ماركسيسم را گذراندم. با توجه به شرايط زماني آن سالها اين درسها بسيار با اهميت بود. بعداً امتحان گرفته شد و قبول شده هاي در آن امتحان در موسسه در راه حق گروه آموزشي جديدي را تشكيل دادند.

از مهر 1359

به مدت پنج، شش سال دروس زيادي در برنامه موسسه در راه حق در كنار فقه و اصول حوزه مي خوانديم از جمله: «اقتصادنا و فلسفتنا شهيد صدر، چند واحد علوم سياسي، چند واحد جامعه شناسي، ادبيات عرب، ادبيات فارسي، انگليسي (به مقدار بسيار زياد)، فلسفه مرسوم از جمله بدايةالحكمه، نهايةالحكمه، سلسله مباحث فلسفه شبيه درس خارج فلسفه (استاد مصباح)، دو واحد حقوق، چند واحد معرفت شناسي و ... . اين درسها تا چند سال در موسسه در راه حق و بعدا ًدر بنياد فرهنگي باقرالعلوم (عليه السلام) زير نظر استاد مصباح ادامه يافت. بعدها با ارائه واحدهاي درسي و در سال حدود 1368 به بعد تدريس دروس مختلف را شروع كردم: ادبيات عرب، اصول الفقه، فقه، منطق، فلسفه، كلام، منطق، زبان انگليسي و ... درس مي دادم.

در سال 1379 در دوره دكتري تربيت مدرس شركت كردم و در كنكور آن رتبه اول شدم. حالا هم پايان نامه را نوشته ام و پيش دفاع هم كرده ام و به زودي بايد دفاع كنم. از سال 1377 هم عضو هيات علمي موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) بوده ام و در اين موسسه درس اشارات، نهايةالحكمه و انگليسي تخصصي و بعضي كتابهاي ديگر را تدريس داشته ام.

بعضي از رساله هاي طلاب را مشاوره و يا داوري كرده ام. در موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) هم بعضي رساله ها را مشاوره و يا داوري كرده ام. تابستانها حدود 8 سال براي دانشجويان برنامه اي با نام «طرح ولايت» اجرا مي شد كه من در آن برنامه درسهاي: معرفت شناسي، فلسفه اخلاق،

منطق و خداشناسي فلسفي را مكرراً تدريس كرده ام. در مدارس طلبگي هم گاهي اين مواد را تدريس مي كنم.

ممدوحي، حسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسن ممدوحي

محل تولد : كرمانشاه

شهرت : ممدوحي كرمانشاهي

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1318/1/1

زندگينامه علمي

تولد و دوران كودكي :

آيت الله ممدوحي در سال 1318 هجري شمسي در كرمانشاه در خانواده اي متدين و دانش دوست چشم به جهان گشود. پدرش به پيشه تجارت اشتغال داشت و خود، تا شرح لعمه را خوانده و بر آن مسلّط بود. خانه ايشان در كرمانشاه محل رفت و آمد روحانيان و علماء شهر بود.

دوران تحصيل :

آيت الله ممدوحي در هفت سالگي به دبستان رفت و پس از اتمام تحصيلات كلاسيك به تحصيل علوم ديني روي آورد، امّا اين مسأله ابتدا با مخالفت خانواده اش رو به رو بود. از اين رو، وي چهل زيارت عاشورا در حالت ايستاده نذر كرد. عازم شدن او به قم در زماني بود كه بخشي از دروسِ دورۀ مقدمات را به پايان برده بود. در قم به تكميل دروس دورۀ مقدمات پرداخت و سپس به درس شرح لمعتين رفت . حجرۀ او در قم در مدرسه علميۀ حجتيه قرار داشت و شرط ورود به آن ، امتحان دادن شرح لمعه بود؛ امّا سفارش ويژه آيت الله العظمي سيد احمد زنجاني (ره ) باعث شد كه وي را بدون امتحان به آن مدرسه بپذيرند.

با پايان يافتن دورۀ سطح ، به درس خارج استادان برجستۀ دورۀ خود رفت و در كنار آن از تحصيل علوم عقل و حكمت نيز باز نماند و از شاگردان دروس عمومي و خصوصي علامه طباطبايي (ره ) به شمار مي آمد و

مدت زيادي از وقت خود را به مباحثه ، دقت و ملازمه با استادان خود مي پرداخت كه باعث شد خاطرات بسياري از آن بزرگواران در سينه داشته باشد. همچنين در دروس اخلاق آن روزگار شركت ويژه داشت و از اين رهگذر، به تهذيب نفس و كسب ملكات فاضله مي پرداخت . او در اين سالها، از تدريس آنچه آموخته بود، دريغ نكرد برخي از كتب را بارها تدريس فرمود.

استادان و دوستان :

آيت الله ممدوحي در سالهاي تحصيل خود، محضر عالمان بسياري را درك كرد. او كه شرح لمعه را نزد «آيت الله ستوده» خوانده بود، براي خواندن كتاب مكاسب به درس «آيت الله مشكيني» رفت و رسائل را نزد «آيت الله نوري همداني» و «مرحوم آيت الله آذري قمي» و كفايه را خدمت «آيت الله سلطاني» فرا گرفت . با اتمام دورۀ سطح و ورود به درس خارج ، در درس فقه مرحوم «محقق داماد» شركت كرد و مدت چهارده سال به درس آيت الله العظمي گلپايگاني (ره ) رفت و تا دو سال پيش از رحلت آن مرجع بزرگ ، در درس او حاضر مي شد. در اين سالها، براي تحصيل اصول فقه نيز به درس خارج «مرحوم ميرزا هاشم آملي» رفت و سالها از محضر او كسب فيض كرد.

آيت الله ممدوحي در سالهاي تحصيل خود، علوم عقلي و حكمت را نيز به خوبي فرا گرفت و مدتها در درس اسفار علامه عظيم الشأن سيد محمد حسين طباطبايي (ره ) حاضر مي شد. علاوه بر آن در جلسات خصوصي علامه كه در شبهاي پنج شنبه و جمعه تشكيل مي شد، شركت داشت و نيز از شيوۀ اخلاقي و برنامه هاي سير و سلوك او بهره هاي فراوان مي برد.

با رحلت علامه طباطبايي ،

در درس اسفار و فصوص الحكم «آيت الله جوادي آملي» شركت نمود و بعدها به درس «آيت الله حسن زاده آملي» نيز مي رفت و از محضر اين دو عالم بزرگوار نيز به بهترين وجه استفاده مي نمود. آيت الله ممدوحي در سالهاي تحصيل خود با طلاب و فضلا مباحثه ، مرافقت و دوستي داشت كه از جمله آنان به آيت الله سيد محسن خرازي ، آيت الله رضا استادي و آقاي شيخ قدرت اللّه نجفي اشاره كرد. وي بسياري از دروس آموخته را با اين بزرگواران مباحثه مي نمود.

فعاليتهاي علمي و فرهنگي :

زندگي آيت الله ممدوحي سرشار از تلاشهاي علمي و فرهنگي است . اين عالم بزرگوار در سالهاي عمر خود بارها كتب درسي فقهي و اصولي تا سطح كفاية الاصول را تدريس كرده است و از اين رهگذر شاگردان بسياري را تربيت نموده است ؛ امّا با توجه به نياز حوزه هاي علميه به آشنايي با علوم عقلي و با توجه به ضرورتهاي موجود در جهان اسلام و با سفارش آيت الله جوادي آملي ، به تدريس علوم عقلي روي آورده است و پس از بارها تدريس كتب بداية الحكمة و نهاية الحكمة علامه طباطبايي ، شرح اشارات ابن سينا و شرح منظومه سبزواري ، هم اكنون به تدريس كتاب اسفار مي پردازد. او چندي است به تدريس كتاب شريف توحيد صدوق با روش كارشناس و تحقيق در متن و انطباق با براهين فلسفي و كلامي اشتغال دارد.

آيت الله ممدوحي در طي اين سالها كتب فراواني را تأليف و به عالم اسلام ارزاني داشته است كه از آن ميان مي توان به شرح صحيفه سجاديه ، شرح نهج البلاغه ، شرح رسالة الولاية علامه طباطبايي ، رساله اي در علم امام ، حقوق اساسي ، انسان و جهان در شناخت

مكتب اسلام ، اجتهاد و تقليد، حكمت حكومت فقيه و شرح رسالة الوجود كاشف الغطاء اشاره كرد. او بارها در مجامع عمومي و در شهرهاي گوناگون به سخنراني و تبليغ مباني اسلام و شيعه پرداخته است كه همواره با استقبال اقشار گوناگون ، به ويژه جوانان برومند رو به رو شده است .

فعاليتهاي سياسي :

آيت الله ممدوحي با نخستين بارقه هاي مبارزه با رژيم طاغوت ، به صف مبارزان پيوست و در طول ساليان حكومت خاندان پهلوي از هيچ تلاشي در راه مبارزه با آن حكومت خائن فروگذار نكرد كه بر اثر آن ، بارها مورد تعقيب و تهديد قرار گرفت . او همكاري خود با جامعه مدرسين حوزه علميه قم را از همان سالها آغاز كرد و در امور گوناگون به برنامه ريزي براي مبارزه منسجم مي پرداخت . او در اماكن و شهرهاي گوناگون سخنرانيهاي تندي عليه رژيم شاه انجام مي داد كه گاه به دستگيري و بازداشت او مي انجاميد. علاوه بر آن ، آيت الله ممدوحي با شناخت هجمه هاي فرهنگي و ضرورت تلاش فرهنگي براي خنثي كردن شبهه هاي ماركسيسم و كمونيسم به تلاش براي آشنايي جوانان با مباني اسلام و نقد ديدگاههاي مكاتب التقاطي مي پرداخت .

آيت الله ممدوحي پس از انقلاب نيز به حمايت خود از امام (ره ) و رهبر معظم انقلاب ادامه داد و در مسائل گوناگون همواره مدافع انقلاب بود. او هم اكنون در قم به تدريس و تربيت شاگردان مكتب امام صادق (ع ) اشتغال دارد و چند سالي است كه به عنوان نماينده خبرگان رهبري از شهر كرمانشاه در مجلس خبرگان رهبري اشتغال دارد.

ايشان شرح زندگي خود را به طور مختصر چنين مي نگارد: اينجانب حسن ممدوحي پس از گذراندن 14 الي

15 سال درس خارج فقه و حدود 7 سال خارج اصول روي به تدريس متون عاليه از رسائل، كفايه و غيره آورده و چندين بار دوره هاي آن كتب علمي را در عرصه تدريس خود داشته ام. با اضافه تعليقه و حواشي بر تمامي كتب مزبور همزمان به تحصيل علوم عقلي (كلام، فلسفه، عرفان نظري) پرداخته و تمامي دوره هاي فلسفه مشاء و متعاليه را با طي كتب مرسوم به پايان رسانيده و سپس به تدريس جملگي آنها پرداختم و با تدريس و شرح و حواشي و تعليقه شاگردان توان مندي را بحمدالله به عرصه مسائل عقلي عرضه داشته ايم كه خود موجب گسترش فن عقلائي علوم حوزوي در نسل آتي حوزه علميه خواهد بود.

در حين اشتغال به دروس فوق الذكر از تاليف و تصنيف خودداري نكرده و بيش از سي اثر علمي را به رشته تاليف و تحرير كشانده كه بعضي مطبوع و اكثر آنها غير مطبوع است و در طي دوران زندگي علمي خود به شغل ديگري هرگز مبادرت ننمودم و بلكه به خاطر پيشبرد دروس و استفاده بيشتر هم بحثان از مسافرت هاي بسياري عبادي تفريحي كه بحمدالله با دل و جان به تمام لوازم اين تضلع ملتزم شديم.

از اولين سالهاي تحصيلي پيوسته به تدريس اشتغال داشته از ادبيات و منطق و علوم بلاغي تا عالي ترين سطوح و سپس تدريس خارج فقه را مدتي شروع كرديم كه پس از مدتي روايات قيمه معجزه آسا كه در رابطه با عقائد و معارف توحيد صدوق بود با مراجعه شروح روائي موجود: شرح توحيد قاضي سعيد قمي، شرح بر اصول كافي آخوند ملاصدرا

و مرآة العقول علامه مجلسي جملگي را به رشته بحث در آورديم كه همراه آن رسائل سبعه علامه طباطبايي: رسالة الانسان قبل الدنيا و الانسان بعد الدنيا و الانسان في الدنيا. رساله توحيديه: اسماء، صفات، وسائط، افعال را نيز به ضميمه آنها نموديم كه بحمدالله مجموعه اي بس عظيم فرآورده آن مباحث خواهد شد ان شاءالله. به اميد آنكه در آينده تدريس اين منابع عظيم علمي نيز در سلك دروس حوزوي در آمده و در پر بارتر شدن مكتب علمي حوزه اثر بسيار چشم گيري بگذارد.

حسن ممدوحي

محل تولد : كرمانشاه

شهرت : ممدوحي كرمانشاهي

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1318/1/1

تصوير بزرگتر

آدرس اينترنتي

پست الكترونيكي : myname@site.com

بستن[X]زندگينامه علمي

تولد و دوران كودكي :

آيت الله ممدوحي در سال 1318 هجري شمسي در كرمانشاه در خانواده اي متدين و دانش دوست چشم به جهان گشود. پدرش به پيشه تجارت اشتغال داشت و خود، تا شرح لعمه را خوانده و بر آن مسلّط بود. خانه ايشان در كرمانشاه محل رفت و آمد روحانيان و علماء شهر بود.

دوران تحصيل :

آيت الله ممدوحي در هفت سالگي به دبستان رفت و پس از اتمام تحصيلات كلاسيك به تحصيل علوم ديني روي آورد، امّا اين مسأله ابتدا با مخالفت خانواده اش رو به رو بود. از اين رو، وي چهل زيارت عاشورا در حالت ايستاده نذر كرد. عازم شدن او به قم در زماني بود كه بخشي از دروسِ دورۀ مقدمات را به پايان برده بود. در قم به تكميل دروس دورۀ مقدمات پرداخت و سپس به درس شرح لمعتين

رفت . حجرۀ او در قم در مدرسه علميۀ حجتيه قرار داشت و شرط ورود به آن ، امتحان دادن شرح لمعه بود؛ امّا سفارش ويژه آيت الله العظمي سيد احمد زنجاني (ره ) باعث شد كه وي را بدون امتحان به آن مدرسه بپذيرند.

با پايان يافتن دورۀ سطح ، به درس خارج استادان برجستۀ دورۀ خود رفت و در كنار آن از تحصيل علوم عقل و حكمت نيز باز نماند و از شاگردان دروس عمومي و خصوصي علامه طباطبايي (ره ) به شمار مي آمد و مدت زيادي از وقت خود را به مباحثه ، دقت و ملازمه با استادان خود مي پرداخت كه باعث شد خاطرات بسياري از آن بزرگواران در سينه داشته باشد. همچنين در دروس اخلاق آن روزگار شركت ويژه داشت و از اين رهگذر، به تهذيب نفس و كسب ملكات فاضله مي پرداخت . او در اين سالها، از تدريس آنچه آموخته بود، دريغ نكرد برخي از كتب را بارها تدريس فرمود.

استادان و دوستان :

آيت الله ممدوحي در سالهاي تحصيل خود، محضر عالمان بسياري را درك كرد. او كه شرح لمعه را نزد «آيت الله ستوده» خوانده بود، براي خواندن كتاب مكاسب به درس «آيت الله مشكيني» رفت و رسائل را نزد «آيت الله نوري همداني» و «مرحوم آيت الله آذري قمي» و كفايه را خدمت «آيت الله سلطاني» فرا گرفت . با اتمام دورۀ سطح و ورود به درس خارج ، در درس فقه مرحوم «محقق داماد» شركت كرد و مدت چهارده سال به درس آيت الله العظمي گلپايگاني (ره ) رفت و تا دو سال پيش از رحلت آن مرجع بزرگ ، در درس او حاضر مي شد. در اين سالها، براي تحصيل اصول فقه نيز به

درس خارج «مرحوم ميرزا هاشم آملي» رفت و سالها از محضر او كسب فيض كرد.

آيت الله ممدوحي در سالهاي تحصيل خود، علوم عقلي و حكمت را نيز به خوبي فرا گرفت و مدتها در درس اسفار علامه عظيم الشأن سيد محمد حسين طباطبايي (ره ) حاضر مي شد. علاوه بر آن در جلسات خصوصي علامه كه در شبهاي پنج شنبه و جمعه تشكيل مي شد، شركت داشت و نيز از شيوۀ اخلاقي و برنامه هاي سير و سلوك او بهره هاي فراوان مي برد.

با رحلت علامه طباطبايي ، در درس اسفار و فصوص الحكم «آيت الله جوادي آملي» شركت نمود و بعدها به درس «آيت الله حسن زاده آملي» نيز مي رفت و از محضر اين دو عالم بزرگوار نيز به بهترين وجه استفاده مي نمود. آيت الله ممدوحي در سالهاي تحصيل خود با طلاب و فضلا مباحثه ، مرافقت و دوستي داشت كه از جمله آنان به آيت الله سيد محسن خرازي ، آيت الله رضا استادي و آقاي شيخ قدرت اللّه نجفي اشاره كرد. وي بسياري از دروس آموخته را با اين بزرگواران مباحثه مي نمود.

فعاليتهاي علمي و فرهنگي :

زندگي آيت الله ممدوحي سرشار از تلاشهاي علمي و فرهنگي است . اين عالم بزرگوار در سالهاي عمر خود بارها كتب درسي فقهي و اصولي تا سطح كفاية الاصول را تدريس كرده است و از اين رهگذر شاگردان بسياري را تربيت نموده است ؛ امّا با توجه به نياز حوزه هاي علميه به آشنايي با علوم عقلي و با توجه به ضرورتهاي موجود در جهان اسلام و با سفارش آيت الله جوادي آملي ، به تدريس علوم عقلي روي آورده است و پس از بارها تدريس كتب بداية الحكمة و نهاية الحكمة علامه طباطبايي ، شرح اشارات ابن

سينا و شرح منظومه سبزواري ، هم اكنون به تدريس كتاب اسفار مي پردازد. او چندي است به تدريس كتاب شريف توحيد صدوق با روش كارشناس و تحقيق در متن و انطباق با براهين فلسفي و كلامي اشتغال دارد.

آيت الله ممدوحي در طي اين سالها كتب فراواني را تأليف و به عالم اسلام ارزاني داشته است كه از آن ميان مي توان به شرح صحيفه سجاديه ، شرح نهج البلاغه ، شرح رسالة الولاية علامه طباطبايي ، رساله اي در علم امام ، حقوق اساسي ، انسان و جهان در شناخت مكتب اسلام ، اجتهاد و تقليد، حكمت حكومت فقيه و شرح رسالة الوجود كاشف الغطاء اشاره كرد. او بارها در مجامع عمومي و در شهرهاي گوناگون به سخنراني و تبليغ مباني اسلام و شيعه پرداخته است كه همواره با استقبال اقشار گوناگون ، به ويژه جوانان برومند رو به رو شده است .

فعاليتهاي سياسي :

آيت الله ممدوحي با نخستين بارقه هاي مبارزه با رژيم طاغوت ، به صف مبارزان پيوست و در طول ساليان حكومت خاندان پهلوي از هيچ تلاشي در راه مبارزه با آن حكومت خائن فروگذار نكرد كه بر اثر آن ، بارها مورد تعقيب و تهديد قرار گرفت . او همكاري خود با جامعه مدرسين حوزه علميه قم را از همان سالها آغاز كرد و در امور گوناگون به برنامه ريزي براي مبارزه منسجم مي پرداخت . او در اماكن و شهرهاي گوناگون سخنرانيهاي تندي عليه رژيم شاه انجام مي داد كه گاه به دستگيري و بازداشت او مي انجاميد. علاوه بر آن ، آيت الله ممدوحي با شناخت هجمه هاي فرهنگي و ضرورت تلاش فرهنگي براي خنثي كردن شبهه هاي ماركسيسم و كمونيسم به تلاش براي آشنايي جوانان با مباني اسلام و نقد ديدگاههاي مكاتب

التقاطي مي پرداخت .

آيت الله ممدوحي پس از انقلاب نيز به حمايت خود از امام (ره ) و رهبر معظم انقلاب ادامه داد و در مسائل گوناگون همواره مدافع انقلاب بود. او هم اكنون در قم به تدريس و تربيت شاگردان مكتب امام صادق (ع ) اشتغال دارد و چند سالي است كه به عنوان نماينده خبرگان رهبري از شهر كرمانشاه در مجلس خبرگان رهبري اشتغال دارد.

ايشان شرح زندگي خود را به طور مختصر چنين مي نگارد: اينجانب حسن ممدوحي پس از گذراندن 14 الي 15 سال درس خارج فقه و حدود 7 سال خارج اصول روي به تدريس متون عاليه از رسائل، كفايه و غيره آورده و چندين بار دوره هاي آن كتب علمي را در عرصه تدريس خود داشته ام. با اضافه تعليقه و حواشي بر تمامي كتب مزبور همزمان به تحصيل علوم عقلي (كلام، فلسفه، عرفان نظري) پرداخته و تمامي دوره هاي فلسفه مشاء و متعاليه را با طي كتب مرسوم به پايان رسانيده و سپس به تدريس جملگي آنها پرداختم و با تدريس و شرح و حواشي و تعليقه شاگردان توان مندي را بحمدالله به عرصه مسائل عقلي عرضه داشته ايم كه خود موجب گسترش فن عقلائي علوم حوزوي در نسل آتي حوزه علميه خواهد بود.

در حين اشتغال به دروس فوق الذكر از تاليف و تصنيف خودداري نكرده و بيش از سي اثر علمي را به رشته تاليف و تحرير كشانده كه بعضي مطبوع و اكثر آنها غير مطبوع است و در طي دوران زندگي علمي خود به شغل ديگري هرگز مبادرت ننمودم و بلكه به خاطر پيشبرد دروس و استفاده بيشتر هم بحثان از

مسافرت هاي بسياري عبادي تفريحي كه بحمدالله با دل و جان به تمام لوازم اين تضلع ملتزم شديم.

از اولين سالهاي تحصيلي پيوسته به تدريس اشتغال داشته از ادبيات و منطق و علوم بلاغي تا عالي ترين سطوح و سپس تدريس خارج فقه را مدتي شروع كرديم كه پس از مدتي روايات قيمه معجزه آسا كه در رابطه با عقائد و معارف توحيد صدوق بود با مراجعه شروح روائي موجود: شرح توحيد قاضي سعيد قمي، شرح بر اصول كافي آخوند ملاصدرا و مرآة العقول علامه مجلسي جملگي را به رشته بحث در آورديم كه همراه آن رسائل سبعه علامه طباطبايي: رسالة الانسان قبل الدنيا و الانسان بعد الدنيا و الانسان في الدنيا. رساله توحيديه: اسماء، صفات، وسائط، افعال را نيز به ضميمه آنها نموديم كه بحمدالله مجموعه اي بس عظيم فرآورده آن مباحث خواهد شد ان شاءالله. به اميد آنكه در آينده تدريس اين منابع عظيم علمي نيز در سلك دروس حوزوي در آمده و در پر بارتر شدن مكتب علمي حوزه اثر بسيار چشم گيري بگذارد.

مناقبي، جواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى دكتر حاج شيخ جواد بن العالم الجليل و المحدث النبيل المرحوم الحاج شيخ محمد النوائى المناقبى كه به چند واسطه به علامه الكبرى والايه العظمى صاحب تاليفات قيمه الشيخ محمد بن ابن شهرآشوب ساروى صاحب مناقب (ابن شهرآشوب) مى رسد و از اين جهت شهرت به مناقبى يافته است

از مشاهير وعاظ و معاريف- خطباء- معاصر تهران و از ثمرات مفيده و ارزنده حوزه علميه قم و داراى مقام فضل و كمال و علم و جلال و صاحب حسب و نسب كه شهرت و آوازه اش به تمام ايران

و خارج رسيده و مورد غبطه و محسود بعضى از اقران گرديده است.

دكتر مناقبى در سال 1350 ق در تهران متولد شده و پس از دروس جديد مقدمات و ادبيات و فقه و اصول و فلسفه را نزد اساتيد بزرگ تهران آموخته

آنگاه مهاجرت به قم نموده و در مدرسه فيضيه سكونت و از مدرسين بزرگ چون مرحوم آيت الله محقق داماد و آيت الله العظمى حاج شيخ محمدعلى عراقى و آيات ديگر استفاده نموده و دروس معقول فلسفه و حكمت و تفسير را از علامه ى بزرگوار آيت الله طباطبائى قاضى (پدر خانواده خود) آموخته و به درس خارج زعيم اعظم آيت الله العظمى بروجردى و بعضى از آيات ديگر شركت كرده تا به مدارج عاليه علم و كمال رسيده آنگاه به تهران مراجعت و در دانشكده وارد و در مدت كوتاهى به دريافت دكترا نائل و براى استادى و تدريس درد در دانشكده الهيات دعوت شده است.

مولف گويد: حقير از روزى كه دكتر مناقبى واعظ را ديده و شناخته ام وى را مبرا از آلودگى هاى اخلاقى و واجد ملكات فاضله و اخلاق حميده يافته ام. بيانى صريح و شيرين و منبرى جامع و مفيد و آموزنده و همه پسند دارد.

بسيارى از جوانان منحرف در اثر بيانات وى به راه آمده و پايبند دين و آئين گرديده اند.

داراى آثار علمى در فقه و اصول و معقول از تقريرات و دراسات اساتيد قم (به قرار ذيل) مى باشد.

1- تقريرات درس مرحوم آيت الله العظمى بروجردى.

2- تقريرات درس مرحوم آيت الله العظمى محقق داماد.

3- جزوات تفسير علامه طباطبائى دام ظله.

4- مقالات آموزنده انتقادى و اخلاقى توسط انجمن خدمات اسلامى به طبع رسيده و در سطح وسيعى منتشر مى شود.

مرحوم والدش

حجه الاسلام آقاى حاج شيخ محمد نوائى از محترمين اهل منبر تهران و موصوف به فضل و تقوا بوده و در خيابان مولوى تهران سكونت داشتند و عمرى به پاكى خدمت به شرع مقدس نموده و به سهم خود ايفاء وظيفه نموده اند و كافى است در فضل و فخروى كه فرزند برومند و دانشمندى چون حجه الاسلام و واعظ گرامى آقاى حاج شيخ جواد مناقبى دارند كه روحانيت و حوزه علميه قم به او مفتخر و مباهى مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

منتجب نيا، رسول

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رسول منتجب نيا

محل تولد : شيراز

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1324/4/22

زندگينامه علمي

رسول منتجب نيا مشهور به «منتجب» متولد 22 تيرماه 1324 شمسي در شيراز در خانواده اي مذهبي و از نظر اقتصادي در سطح متوسط رشد و نمو نمود. وي پس از پايان مقطع ابتدايي همزمان با خواندن دروس دبيرستاني وارد حوزه علميه شيراز شد و حدود 2/5 سال در مدارس آقا بابخان مقيمه و امامزاده ابراهيم شيراز نزد اساتيد و علماء معروف تا بخشي از شرح لمعه شهيدين، تلمذ كرد و در سال 44 به حوزه علميه قم عزيمت نمود و ما بقي دروس سطح را تا پايان مكاسب شيخ انصاري و كفاتين آخوند خراساني نزد مدرسان بزرگ قم چون حضرات آيات آقايان: «خزعلي»، «نوري همداني»، «فاضل لنكراني»، «جعفر سبحاني» و «مكارم شيرازي» به اتمام رساند و جمعا طي 4/5 سال كليه كتابها و دروس سطح را نزد اساتيد تلمذ نمود و سرانجام در امتحان عمومي حوزه علميه قم شركت و موفقيت خوبي كسب كرد.

از سال 46 وارد دوره درس خارج فقه و اصول

گرديد و حدود 9 سال شركت در درس اساتيد بزرگي از قبيل آيات عظام: «نجفي مرعشي»، «مكارم شيرازي»، «آقا مرتضي حائري يزدي»، «محقق داماد»، «اراكي»، «هاشم آملي» و «وحيد خراساني» موفق به رسيدن به مرتبه اجتهاد شد و علاوه بر شركت در امتحان خارج مديريت حوزه و كسب موفقيت از سه تن از مراجع عظيم الشان اجازه اجتهاد دريافت نمود. او همزمان با تدريس و تلمذ در مكتب اساتيد بزرگ همواره به تدريس طلاب اشتغال داشت.

فلسفه اسلامي «منظومه حاج ملاهادي سبزواري» و بخشي از اسفار اربعه «صدرالمتالهين» را نزد اساتيد عاليقدر چون حضرات آيات: آقاي يحيي انصاري شيرازي، آقاي مفتح و آقاي مطهري تلمذ كرد. وي در سال 70 با شركت در امتحانات عمومي و تخصصي وزارت علوم تحقيقات و فن آوري «خبرگان بدون مدرك» و كسب موفقيت در مقاطع كارشناسي ارشد و دكترا، در سال 82 پس از توفيق در امتحان دكتراي تخصصي با موفقيت هيئت مميزي مركزي، نسبت به تهيه رساله دكتري تحت عنوان «خيار تبعضي صفقه در معاملات معاوضي» اقدام و در سال 84 با طرح و دفاع آن نزد داوران هيئت مميزي موفق به اخذ مدرك دكتري «استاد ياري» در فقه و اصول گرديد. وي از سال 74 به عضويت رسمي هيئت علمي دانشگاه شاهد در آمد و هم اكنون مديريت گروه فقه و اصول آن دانشگاه را بر عهده دارد.

سوابق مبارزاتي:

او از سال 40 با افكار و انديشه هاي انقلابي امام خميني (ره) آشنا شد و همواره در جلسات انقلابيون شيراز چون حضرات آيات: دستغيب و محلاتي شركت مي كرد و در راهپيمايي عظيم 15 خرداد 42 شيراز حضور فعال

داشت. و پس از آن همچنان در جرگه طلاب انقلابي و مبارز قلمداد مي شد و بدين جهت بارها به ساواك و شهرباني شيراز، فيروزآباد، داراب و قم احضار و مورد بازجويي و تهديد قرار گرفت.

از سال 55 به دستور وكيل تام الاختيار امام خميني (ره) مرحوم حاج پسنديده به شهر خمين زادگاه امام مهاجرت كرد و بلافاصله نماز جمعه را با شمشير برهنه اقامه كرد و آن شهر را به صورت كانون انقلاب و تجمع و هدايت نيروهاي انقلابي شهرستانها و استانهاي مجاور در آورد. بارها او را دستگير كرده و به زندان خمين و اراك انداختند و نيز او را ممنوع المنبر نموده و به تبعيد به يكي از نقاط دور دست كشور محكوم كردند و سرانجام در اوائل سال 57 يكي از ماموران ساواك را جهت ترور و انتقال او به خمين اعزام كردند كه در يك اقدام تروريستي يكي از روحانيون قم را به جاي او هدف گلوله قرار داد.

با كشف اين توطئه، حدود 5 ماه متواري و مخفي بود و در عين حال با لباس مبدل و نام مستعار در تهران و شيراز به سخنراني و اداره جلسات توجيهي و آموزشي نيروهاي انقلاب مي پرداخت و پس از قيام يكپارچه مردم خمين و تحصن چند شبانه روز جلوي فرماندراي، رژيم شاه ناچار به تسليم در برابر مردم و موافقت با بازگشت او به خمين گرديد. او تا پيروزي انقلاب در خمين به هدايت انقلابيون و مديريت جريان انقلاب پرداخت.

در سال 57 در كنار ساير علماء و انقلابيون در تحصن دانشگاه تهران شركت داشت و در مراسم استقبال

از حضرت امام (ره) با جمع عظيمي از مردم خمين حضور يافت. پس از پيروزي انقلاب اسلامي تا اواخر سال 58، مسئوليت عالي نهادها و جريانات انقلابي منطقه را عهده دار بود و نماز جمعه را همچنان اقامه مي كرد، و با كسب اجازه از امام خميني (ره) به قم مراجعت كرد. و پس از كمتر از يكماه اقامت به دستور امام به پايگاه وحدتي دزفول جهت اقامه نماز جمعه، مديريت امور فرهنگي و قايي نيروهاي مسلح منطقه عزيمت نمود. او از اواخر 58 تا اوايل سال 60 در آن منطقه انجام وظيفه كرد و در آغاز جنگ تحميلي، حضوري فعال و مؤثر در امور مختلف جنگ داشت و پس از اختلاف شديد او با بني صدر به تهران مراجعت نمود.

مسئوليتهاي او:

علاوه بر نمايندگي حضرت امام (ره) در خمين و دزفول، پس از واقعه دردناك 7 تير به دعوت مردم انديمشك و شوش كانديداي نمايندگي مردم آن منطقه در مجلس شد و بدين ترتيب دوره اول مجلس را به انجام وظيفه نمايندگي آن مردم جنگ زده و مظلوم پرداخت. براي دوره دوم نمايندگي به دعوت علماء، نخبگان و مردم شيراز كانديداي زادگاه خود شد و دوره دوم و سوم را به انجام وظيفه نمايندگي مجلس پرداخت. او در دوران دفاع مقدس مسئوليتهاي مهمي از امور جنگ چون: رياست كميسيون امور دفاعي، مسئوليت دفتر مشاورت حضرت امام (ره) در منطقه خليج فارس، قائم مقام ستاد قرارگاه خاتم و ستاد كل پدافند و ... را بر عهده داشت.

سال 67 به حكم حضرت امام خميني (ره) به نمايندگي ايشان در شهرباني كل كشور منصوب گرديد كه تا سال

70 يعني زمان ادغام نيروهاي انتظامي اين وظيفه را از سوي مقام معظم رهبري عهده دار بود و در سال 68 به نمايندگي ولي فقيه در انجمن اسلامي معلمان ايران منصوب شد. و در دورا ن رياست جمهوري حجت الاسلام و المسلمين آقاي خاتمي، سمت مشاورت رياست جمهوري را بر عهده داشت.

فعاليت سياسي و تشكيلاتي:

او از آغاز حزب جمهوري اسلامي به عضويت آن تشكل در آمد و سپس در كنگره اول حزب به عنوان عضو ذخيره شوراي مركزي حزب انتخاب شد و علاوه بر آن مسئوليت واحد روحانيت حزب به او واگذار گرديد. در سال 66 و آغاز تشكيل مجمع روحانيون مبارز به عضويت هيئت مؤسس و شوراي مركزي آن تشكيلات در آمد. و از ابتداي تاسيس حزب اعتماد ملي، تاكنون به عنوان عضو هيئت مؤسس و شوراي مركزي و قائم مقام دبير كل حزب، به وظايف تشكيلاتي خود مي پردازد.

فعاليت هاي فرهنگي:

وي حدود 40 سال سابقه تدريس در حوزه هاي علميه و دانشگاههاي كشور را دارد و طي دوران تحصيل، مبارزه، مسئوليت خود تا امروز همواره به فعاليت فرهنگي تبليغي ادامه داده و به تربيت جوانان مي پردازد، پايگاه فعاليت فرهنگي او عمدتا در مسجد امام جعفر صادق (ع) و واحدهاي مختلف تابعه آن و نيز در سطح جامعه و به ويژه دانشگاههاي كشور متمركز مي باشد.

فعاليت هاي تحقيقي و پژوهشي منتجب نيا:

او تاكنون كتابهاي: (اصول فقه و مباني حقوق اسلام)، (جمال شريعت) و (خاطرات انقلاب) را تاليف و منتشر نموده است و كتابهاي: (خرافه ستيزي) و ( آموزه هاي وحياني) و رساله دكتراي تخصصي او زير چاپ مي باشد و چند كتاب ديگر

او در دست تاليف است. وي مقالات علمي پژوهشي متعددي را تهيه و تاليف و در مجلات علمي پژوهشي و يا اجتماعي منتشر كرده و بسياري از مقالات او در كنگره بين المللي و يا سراسري كشور قرائت شده است و هم اكنون چند طرح پژوهشي كارساز و ارزشمند را در دست اجرا دارد.

منتظر قائم، مهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مهدي منتظر قائم

محل تولد : فردوس

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1336/1/1

زندگينامه علمي

الف) دورس حوزوى

تابستان 1351 براي يادگيري عربي به سبك حوزوي وارد مدرسه مصلي (حوزه علميه يزد) شدم و آبان همان سال به قم آمدم. در مدرسه علميه منتظريه (حقاني) به تحصيل مشغول شدم. تحصيل را تا پايان سال تحصيلي 57 _ 56 ادامه دادم و اوايل سال تحصيلي 58 _ 57 با تعطيلي مدرسه حقاني به امور ديگر پرداختم. آبان سال 1361 به حوزه علميه قم برگشتم و به تحصيل دروس سطح پرداختم.

از سال تحصيلي 62 _ 1361 تا پايان سال تحصيلي 66 _ 1365 به تحصيل شرح لمعه، رسائل، مكاسب و كفايه پرداختم. از سال تحصيلي 66 _ 1365 درس خارج فقه و اصول شركت كردم و تا سال 74 _ 1373 ادامه دادم. از سال 71 _ 1370 تدريس در دانشگاه را شروع كردم و تاكنون ادامه دارد. چند سال نيز در «جامعة الزهراء» و «دانشكده هدي» تدريس كردم.

ب) دروس كلاسيك

دوره شش ساله دبستان (نظام قديم) را در يزد در مدرسه تعليمات اسلامي رمضاني (از سال تحصيلي 44 _ 1343 تا آخر سال تحصيلي 49 _ 1348) گذراندم. دو سال اول دبيرستان را در يزد

در مدرسه تعليمات اسلامي «مروج» از سال تحصيلي 50 _ 1349 تا آخر سال تحصيلي 51 _ 1350 بودم. سال سوم تا ششم دبيرستان (نظام قديم) 53 _ 1352 تا آخر سال تحصيلي 57 _ 1356 در قم به صورت متفرقه در رشته ادبي خواندم.

در سال 58 _ 1357 در دانشگاه تهران، دانشكده ادبيات و علوم انسانى، رشته «فلسفه غرب» قبول شدم و بهمن 1364 با معدل 3/18 فارغ التحصيل شدم. در سال 68 _ 1367 در رشته «الهيات و معارف اسلامي» در مقطع كارشناسي ارشد پذيرفته شدم و در شهريور 1371 با معدل 65/17 مدرك كارشناسي ارشد را از دانشگاه قم گرفتم. پايان نامه ام ترجمه بخشي از كتاب J.L.mak با عنوان: «The miracle of theilm» بود كه با نمره 19 پذيرفته شد. زمستان سال 1384 در امتحان زبان عمومي و ارديبهشت سال بعد در بقيه امتحان هاي رشته «فقه و مباني حقوق» دانشكده الهيات دانشگاه تهران در مقطع دكتري شركت كردم و قبول شدم و از سال 85 تاكنون به تحصيل مشغولم.

ج) تدريس

تدريس در دانشگاه را از سال تحصيلي 71 _ 1370 در دانشگاه علامه شروع كردم. سال بعد در دانشگاه تربيت معلم درس گرفتم. از سال 73 _ 1372 تدريس در دانشكده «علوم قضايي و خدمات اداري» را شروع كردم. سال 1374 عضوت هيأت علمي اين دانشكده شدم و با رتبه مربي تاكنون مشغول تدريسم. در طول اين مدت، چندين سال در جامعة الزهراء و دانشكده هدي دانشگاه قم نيز تدريس داشته ام.

منتظري مقدم، حامد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حامد منتظري مقدم

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1349/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب حامد

منتظري مقدم متولد شهر مقدس قم در سال 1349؛ تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را در روستاهاي عارفي و حايري و مدرسه راهنمايي قطب راوندي (شهرقم) گذراندم.عموماً دانش آموز ممتاز بودم و به خوبي آموختم كه براي موفقيت در تحصيل بايد بسيار زحمت كشيد و درس خواند.

در سال 1365، پس از كسب قبولي در سال اول دبيرستان رشته علوم تجربي از دبيرستان انصراف دادم و وارد حوزه علميه قم شدم. آمدنم به حوزه، هم متاثر از فضاي مذهبي قم بود و هم بدين جهت بود كه در اساس، خاندان و خويشان من اهل علم هستند و در كسوت روحانيت.

در تحصيلات حوزوي از محضر استادان بسيار ارجمندي بهره مند شدم؛ در مقطع ادبيات، استادان: زيبايي نژاد، عرفان و عليدوست. در مقطع سطح، استادان: قاضي زاده، اشتهاردي، پاياني، وجداني، محامي، نكونام، حسيني بوشهري و محمدي. درس خارج، استاد علامه «جوادي آملي» (ذكر اساتيد در اينجا، به ترتيب استفاده از محضرشان بوده است).

تحصيلات حوزوي را در مدرسه مباركه رضويه آغاز كردم. در آن دوران، در آن مدرسه در اجراي مقررات سخت گيري نمي شد و طلاب در يك فضاي پر نشاط رشد مي كردند؛ چنان كه به ابتكار و اهتمام برخي از دوستان در تابستان ها، اردوهاي بسيار مفيد علمي برگزار مي شد كه هم درس بود و هم ... .

در همان مدرسه، دوستان بسيار عزيزي يافتم؛ درس خوان و با تقوي و متعهد. بيشتر از همه، هم مباحثه عزيزم جناب آقاي دكتر «محمد جواد توكلي» كه تا پايان سطح با هم بوديم و بعداً رشته هاي تخصصي مان از هم جدا شد، من مسير «تاريخ» را

در پيش گرفتم و او در «اقتصاد» به راه افتاد و اكنون در كشور هلند، مشغول به تدوين پايان نامه دكتري است.

مسير زندگي تحصيلي ام چنين بود كه در كنار فراگيري علوم حوزوي، به طور آزاد، مقطع دبيرستان را به اتمام رساندم و در سال 1370 در رشته «فرهنگ و ادب» ديپلم گرفتم. همچنين در سال 1369 وارد موسسه در راه حق شدم. بخش آموزش آن موسسه، بعدا در قالب موسسه اي جديد التاسيس به نام «موسسه آموزشي پژوهشي امام خميني (ره)» به رياست حضرت استاد علامه «مصباح يزدي» تداوم يافت و من از همين موسسه جديد در سال 1373 مدرك كارشناسي رشته «الهيات و معارف اسلامي» را اخذ كردم.

سپس در سال 1374 فصل مهمي در زندگي علمي من گشوده شد و در موسسه ياد شده به تحصيل در رشته تخصصي «تاريخ»، مقطع كارشناسي ارشد پرداختم. در سال 1379 از مقطع اخير فارغ التحصيل و همان سال در موسسه مزبور، در مقطع دكتري رشته «تاريخ اسلام» مشغول به تحصيل شدم. اكنون پس از گذراندن واحدهاي آموزشي به تدوين پايان نامه دكتري اشتغال دارم.

هم زمان با تحصيل در رشته تاريخ، توفيق به انجام تدريس، تحقيق و تاليف نيز يافتم. در همكاري با مركز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما، مجموعه تلويزيوني «تنهاترين سردار» را نقد كردم. همچنين حدود 20 مقاله علمي تاليف كردم. افزون بر اين، پايان نامه كارشناسي ارشد خود را پس از تكميل، با عنوان: «بررسي تاريخ صلح هاي پيامبر (ص)» در تابستان 1383 به چاپ رساندم كه اين كتاب، در جشنواره دانشجويي 1384 ممتاز شناخته شد.

افزون بر اين، در همكاري با بخش آموزش

موسسه امام خميني (ره) و مركز جهاني علوم اسلامي و نيز برخي از دانشگاه ها به تدريس در حوزه هاي «تاريخ اسلام»، «تاريخ تشيع» و «تاريخ ايران اسلامي» (بالغ بر شصت واحد تدريس) اشتغال داشته ام. اكنون عضو هيئت علمي موسسه آموزشي پژوهشي امام خميني (ره) و عضو هيئت تحريره فصلنامه «تاريخ در آيينه پژوهش» هستم.

منتظري مقدم، محمود

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمود منتظري مقدم

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1345/1/1

زندگينامه علمي

آقاي محمود منتظري مقدم در چهاردهم فروردين 1345 از پدري فاضل و دانشمند حجةالاسلام و المسلمين جناب آقاي حاج شيخ محمد صادق منتظري زنجاني (همشيره زاده مرحوم آيت الله آقاي حاج سيد احمد زنجاني قدس سره) و مادري نيكوكار و زاهد (صبيه مرحوم آيت الله آقاي حاج شيخ عبدالحسين لنكراني قدس سره) در شهر مقدس قم به دنيا آمد. وي در خانواده روحاني و ظلم ستيز تربيت يافت كه افتخار تقديم سه شهيد را به آرمانهاي انقلاب اسلامي با خود دارد: «جهادگر شهيد رضا منتظري (برادر)، روحاني شهيد حجةالاسلام و المسلمين كاظم منتظري (عمو)، انقلابي شهيد محمد تقي منتظري (عمو). تحصيلات ابتدايي، راهنمايي و متوسطه را در مدارس ممتاز قم (رزاقپور، دين و دانش، حكيم نظامي «امام صادق عليه السلام» سپري كرد.

در سال تحصيلي 61 – 62 وارد حوزه علميه قم شد و در طول تقريبا 7 سال تحصيلات مقدماتي، سطح و سطح عالي را سپري كرد و در آزمون پاياني سطح عالي موفق به كسب رتبه نخست شد. مهمترين استادان وي در دوره تحصيلات سطح عبارت اند از: حضرات آقايان «حجةالاسلام و المسلمين حاج سيد مهدي ميرباقري»،

«مرحوم آيت الله آقاي حاج مصلحي» و «آيت الله آقاي حاج سيد علي محقق» مي باشد. پس از اتمام سطح عالي در يك دوره ده ساله دروس اجتهادي خارج فقه و اصول را از محضر حضرات آيات عظام: «مرحوم آقاي حاج ميرزا جواد تبريزي قدس سره»، «حاج آقا موسي شبيري زنجاني مدظله العالي» و «آقاي وحيد خراساني مدظله» استفاده نمود.

در سال 69 با دعوت شوراي مديريت حوزه علميه قم پس از موفقيت در آزمون مدرسي به عنوان استاد دروس سطح به مراكز آموزشي معرفي شد و از آن زمان تا به امروز يكي از استادان موفق حوزه علميه قم به شمار مي آيد و ايشان در سال 75 به عنوان استاد نمونه تدريس منطق انتخاب و معرفي شدند. هم زمان با دروس حوزوي دروس آموزش عمومي موسسه در راه حق را زير نظراستاد «آيت الله آقاي مصباح يزدي» به مدت 5 سال گذراند و سپس به تحصيل تخصصي در بنياد فرهنگي باقرالعلوم (عليه السلام) در رشته هاي «حقوق و علوم سياسي» (به مدت 2 سال) و «فلسفه اسلامي» به مدت 5 سال پرداخت.

لازم به ذكر است كه اين بنياد بعدها به عنوان موسسه آموزشي پژوهشي امام خميني (ره) به كار خود ادامه داد. مهمترين استادان وي در فلسفه اسلامي عبارتند از: «آيت الله جوادي آملي»، «آيت الله مصباح يزدي» و «حجةالاسلام و المسلمين جناب فياضي». با تاسيس مدرسه تخصصي فقهي از سوي «حضرت آيت الله العظمي شبيري زنجاني» به نام مدرسه فقهي باقرالعلوم (عليه السلام) از سوي معظم له به عنوان مدير منصوب شدند. ( به مدت 4 سال) و اكنون به عنوان عضو شوراي

آموزشي به انجام وظيفه هستند.

پس از تصويب شوراي عالي انقلاب فرهنگي و واگذاري مسئوليت كلاسهاي معارف اسلامي در دانشگاههاي كشور به نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه از سوي اين نهاد مقدس براي تدريس در دانشگاه ها دعوت به همكاري شدند و پس از موفقيت در آزمونهاي مربوط در گرايشهاي: (مباني نظري اسلام، تاريخ اسلام، انقلاب اسلامي و ريشه هاي آن و اخلاق و متون اسلامي) مجوز تدريس دائم را در تمام رشته هاي مذكور دريافت كردند كه پس از آن به مدت تقريبا 14 سال با رتبه استاد ياري اشتغال به تدريس دروس معارف اسلامي در دانشگاه تهران دارند.

لازم به ذكر است مقارن با تحصيلات حوزوي دروس دانشگاهي را نيز تا پايان كارشناسي ارشد در رشته «فلسفه و كلام اسلامي» در دانشگاه باقرالعلوم (عليه السلام) ادامه دادند و با امتياز عالي از رساله پايان نامه خود با عنوان: «طرحي نو در بهره وري منطق» دفاع كردند. مهمترين اشتغال فعلي ايشان به ترتيب عبارت است از: تدريس، تأليف و تبليغ مي باشد.

منتظري، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شهيد منتظري در سال 1323 در خانواده گرانقدر و فقيه والا مقام آيت الله منتظري در نجف آباد اصفهان متولد شد. در سال 1337 وارد حوزه علميه قم شد و علوم اسلامي در سطح خارج فقه و اصول و فلسفه را فرا گرفت. و در محضر اساتيدي مانند امام خميني، آيت الله داماد، منتظري و مشكيني فرا گرفت. در سال هاي 41 و 42 همزمان با آغاز نهضت امام خميني فعاليت هاي مبارزاتي خود را آغاز و تا پايان عمرش به حركت در راستاي ولايت فقيه ادامه داد. در

سال 44 در حين انتشار اعلاميه دستگير شد پس از 7 ماه زندان آزاد شد و در جريان يك رويارويي با ماموران رژيم گريخت و سپس به خارج رفت و تا 10 سال زندگي مخفي را در خارج از كشور گذراند. وي در خارج از كشور نيز كارشان هماهنگي و همكاري همودن با رهبران كشورهاي آزاديبخش جهان اسلام بود. و اما از همه سعادتمندانه تر اينكه امام خميني پرونده ايشان را به خط خودشان امضاء و فرموده اند كه ايشان انساني متفكر و فداكار با اخلاص و ايثارگر بود. و سرانجام در هفتم تير ماه 1360 به دست منافقين كوردل در فاجعه حزب جمهوري به شهادت رسيد.

منطقي، محسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محسن منطقي

محل تولد : نجف اشرف

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محسن منطقي سعادتي فرزند محمد ابراهيم متولد 1343 در شهر تهران تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را گذراندم. دوره متوسطه را نيز در شهر كرج در رشته «اتومكانيك» ادامه دادم. همزمان با شروع انقلاب اسلامي در فعاليت هاي انقلاب به تناسب سن و سالم شركت كرده و يك بار نيز به دست ساواك دستگير شدم. پس از دو ماه از شروع جنگ تحميلي در جبهه جنوب افتخار حضور پيدا كردم.

از سال 1360 به جهت علاقه به تحصيل دروس حوزوي پرداختم. در سال 1366 در كنار تحصيل حوزوي مشغول به تحصيل در رشته كارشناسي رشته «الهيات و معارف اسلامي» شدم و آن را در سال 1370 به پايان رساندم. سپس همزمان با تحصيل در دروس خارج حوزه در همان سال وارد رشته كارشناسي ارشد «مديريت» شده و در

سال 1374 اين مقطع را به پايان رساندم.

پس ازفارغ التحصيلي به عضويت هيات علمي موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) در آمده و هم زمان به تدريس دروس رشته «مديريت» پرداختم و در سال 1386 در مقطع دكتراي مديريت با گرايش «رفتار سازماني» به ادامه تحصيل پرداختم.

منظم كازروني، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1366 -1316 ق)، واعظ و شاعر، متخلص به منظم. در كازرون به دنيا آمد. علوم مقدماتى را نزد پدر آموخت. از اوان كودكى شعر مى سرود و به دليل داشتن صداى رسا و به تشويق پدر در مجالس سوگوارى سيدالشهداء به مرثيه خوانى مى پرداخت. او در نتيجه ى مرور كتب و مطالعه ى زياد كم كم رسم وعظ و خطابه را آموخت و بر منبر موعظه نيز مى گفت. در عين حال از تحصيل علوم قديمه و جديد هم بازنماند و زبان انگليسى و عربى را آموخت. سپس سفرى به بوشهر كرد و در يكى از تجارتخانه هاى آنجا منشى شد و به منبر هم مى رفت. پس از چند سال به كازرون بازگشت و در اداره ى ثبت به عنوان مدير بازرگانى استخدام گرديد. در 1302 ش به شيراز رفت و با ركن زاده ى آدميت، صاحب «دانشمندان و سخن سرايان فارس»، آشنا گشت و در 1314 ش به خدمت وزارت دارايى درآمد. در 1325 ش به رياست دايره ى مالياتهاى مستقيم و غير مستقيم دارايى لار منصوب گشت. سال بعد عازم شيراز شد ولى در گردنه ى چاه تيز منصورآباد، به طور ناگهانى، از دنيا رفت و در همان جا به خاك سپرده شد. از آثارش: «نصاب الشبان»، به سبك «نصاب الصبيان» فراهى، در معانى كلمات رايج در جنوب ايران بويژه كازرون. از اوست:

گويند چرخ دون طلب

و سفله پرور است

عيش و خوشى براى سفيهان ميسر است

اين دوره برخلاف طبيعت در اين جهان

بينم كه چشم سفله هم از خون دل تر است

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دانشمندان و سخن سرايان فارس (537 -523/ 4).

منفرد، نقي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نقى منفرد

محل تولد : محمود آباد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1336/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب نقي منفرد در سال 1350 وارد حوزه علميه شهرستان آمل شدم و پس از دو سال فراگيري علوم حوزوي براي ادامه تحصيل در سال 1352 به حوزه علميه قم عزيمت و نزد اساتيد برجسته حوزه به ادامه تحصيل پرداختم. در كنار تحصيل به تدريس در مدارس علميه حوزه قم و تدريس سطوح عالي مشغول مي باشم. نتيجه بيش از 15 سال تدريس ادبيات عرب، تحقيق و اصلاح متن كتاب البهجة المرضيه (شرح سيوطي) و شرح فارسي آن در پنج جلد مي باشد.

موحدي قمي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج شيخ محمد بن العلامه آخوند ملاعبدالله موحدى قمى عالمى جليل و فاضلى نبيل و عدلى كم بديل است كه در سال 1314 ق متولد شده و پس از رشد مقدمات و ادبيات و سطوح وسطى و عاليه را نزد اساتيد قم خوانده و سالها از محضر مرحوم آيت الله حايرى و آيات عظام ديگر استفاده نموده و مدت 18 سال هم به درس آيت الله العظمى بروجردى شركت كرده و در منزل آن مرحوم متصدى امور استفتاء و جمع و تاليف فتاوى و مسائل و رسائل علميه معظم له از جمله كتاب جامع الفروع و مصابيح الفروع و فرائض المناسك و مناهج الفروع از طرف آن مرحوم گرديده و پس از فوت آن مرحوم بلادرنگ بزعيم الشيعه و محى الشريعه و مرجع الاعلى الادينى آيت الله العظمى مرعشى نجفى مدظله پيوسته و همان سمتى را كه در دستگاه مرحوم آيت الله بروجردى داشت در منزل آيه اللهى مرعشى هم متعهد شده و حاشيه عروه الوثقى معظم له را كه

تاكنون چنين حاشيه اى بر آن نشده بنام دغايه القصوى لمن رام التمسك بالعروه الوثقى) در دو مجلد بزرگ تنظيم نموده كه اكنون منتشر و در دسترس همه اهل علم است و توضيح المسائل و مناسك حج معظم له را ترتيب داده است.

در مسجد امام عليه السلام در ظهر و شب اقامه جماعت مى نمايند ادام الله بركاته.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

موحدي محب، عبدالله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالله موحدي محب

محل تولد : بيدگل كاشان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1330/2/3

زندگينامه علمي

ورود به حوزه علميه قم 1/7/1347، شروع به تدريس متون حوزوى 1354: سيوطى، مغنى، معالم، مختصر، شرح لمعه، اصول فقه و ...، بازگشت به كاشان پس از تعطيلات تحميلي بر حوزه متعاقب شهادت شهيد غفارى (ره) و شروع به تدريس و تبليغ و امامت جماعت در كاشان 1355 (مواد تدريس در حوزه كاشان همان درسهاى ياد شده)، نماينده ولي فقيه در اوقاف كاشان 1358، قاضي در دادگسترى كاشان و عضو كميسيون 5 نفرى حل اختلافات 1358، تدريس در دبيرستانهاى كاشان در 1358، فعاليتهاى سياسي اجتماعى، عضويت در كميسيونهاي مختلف در فرماندارى كاشان 1358.

بازگشت به قم و شروع فعاليت تحصيلي و تدريس 1359 (مواد درسي همان درسهاى ياد شده در بالا)، شروع به تدريس در دانشگاه كاشان (مدرسه عالي علوم) نيمسال اول تحصيلي 1362، هم زمان تدريس در دانشگاه علوم پزشكي كاشان 67 - 1366 (مواد درسي دروس معارف اسلامي)، راهيابي به دوره فوق ليسانس «مدرسه عالي دارالشفاى قم» 1367، دفاع از رساله كارشناسي ارشد 1371 فروردين با درجه عالي نمره 20 و استاد راهنما جناب استاد دكتر غلامحسين ابراهيمي دنيانى - استاد مشاور جناب حجةالاسلام حسين

توفيقى - استاد داور حضرت آيت الله انصارى شيرازى (دامت توفيقاتهم)، استخدام در دانشگاه كاشان 1371 ارديبهشت، تدريس در دانشگاه قم از سال 71 تا 75 (موارد درسي علوم بلاغت، عربى، بديع فارسي، علم كلام اسلامى).

راهيابي به دوره دكتراى «علوم قرآن و حديث» بهمن ماه 1375، دفاع از رساله دكتراى با درجه عالي و نمره 20 (13/6/1381) استاد راهنما جناب حجةالاسلام دكتر سيد محمد باقر حجتى - استاد مشاور حجةالاسلام دكتر احمد بهشتي و حجه الاسلام محمد علي مهدوى راد - اساتيد داور حضرت آيت الله داورى اصفهاني و حضرت آيت الله فاضل گلپايگاني (دامت بركاتهم).

اساتيد: صرف و نحو حجةالاسلام «حاج آقا رضا رضوى» در حوزه علميه كاشان سال 45 و 46، معاني و بيان: استاد «احمد امين شيرازى» سال 47 در قم، فقه: لمعۀ «آيت الله موسوى تبريزى»، مكاسب: «مرحوم آيت الله ستوده»، اصول قوانين: «حضرت آيت الله دوزدوزاني» رسائل: آيات بزرگوار «مرحوم حرم پناهي (ره)»، «استاد آيت الله اعتمادى ، آيت الله خزعلي (دامت بركاتهم) كفايه مرحوم آيت الله ستوده و حضرت آيت الله مظاهرى درس خارج اصول: حضرت آيت الله مظاهرى «تقريبا يك دوره كامل اصول» فقه: حضرت آيت الله فاضل لنكرانى، حضرت آيت الله مكارم شيرازى (دامت بركاتهم)»، هم اكنون هم عضو هيأت علمي دانشگاه كاشان استاديار پايه 15 و در قم: مركز تخصصي تفسير و علوم قرآن، جامعه الزهرا، مركز تخصصي نهج البلاغه قم، في الجمله فعاليت آموزشي و ... دارد، مقالات چاپ نشده از قبيل تحقيقات دانشگاهي و تقريرات دروس حضرات آيات: «فاضل لنكراني» و «مظاهرى» (دامت بركاتهم) مقدارى نوشته چاپ نشده.

موحدي، علي محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام والمسلمين آقاى حاج شيخ على

محمد موحدى از علماء اعلام و دانشمندان كرام و مدرسين والامقام و مروجين احكام حوزه علميه قم است كه در سال 1322 قمرى در قم متولد شده و در مهد علم و تقوا تربيت و تحصيل مقدمات و سطوح نموده و پس از پايان آن از محضر مرحوم آيت الله حايرى و آيت الله خونسارى مرحوم و بعضى ديگر استفاده كرده و چند سال هم به درس آيت الله العظمى بروجردى شركت نموده و در خلال آن تدريس ادبيات و سطوح را كرده و از هر جهت مورد وثوق و اعتماد مراجع عظام و زعماء حوزه علميه قم بوده و از طرف مرحوم آيت الله العظمى بروجردى چندى اعزام به آباده شيراز و چندى هم به چالوس و در سال 1370 قمرى به مسجد سليمان خوزستان رفته و چندين سال در آنجا به اقامه جماعت و ترويج دين اشتغال داشته و مسجد بزرگ و آبرومندى كه خود اين نگارنده ديده ام در آنجا بنا و خدمات ارزنده اى انجام داده ولى چند سالى است كه به وطن خود مراجعت و از شركاء درس حضرت آيت الله العظمى گلپايگانى است و هم در يكى از مساجد قم اقامه جماعت مى نمايد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

موسوي احمدآبادي اصفهاني، محمدتقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1348 -1301 ق)، عالم دينى، خطيب و شاعر. در شعر تقى و گاهى شرعى تخلص مى كرد. در محضر پدرش و علامه ميرزا بديع و آخوند ملا محمد كاشانى و آقا سيد ابوالقاسم دهكردى و ملا عبدالكريم گزى تلمذ نمود و به درجات علمى بالا و اجتهاد نايل شد. او از ملا عبدالكريم گزى و سدى ابوالقاسم دهكردى روايت كرده است. در اصفهان درگذشت و در تخت فولاد،

در كنار پدرش به خاك سپرده شد. از آثارش: «نورالابصار»، در فضيلت انتظار؛ «سراج القبور»؛ «وظيفة الانام»، در زمان غيبت امام (ع)؛ «تذكره الطالبين»، كه ترجمه اى است از «آداب المتعلمين»، به نظم فارسى؛ «مكيال المكارم» و «كنز الغنائم»، در فوائد دعا براى حضرت قائم (ع)؛ «ابواب الجنات»؛ «بساتين الجنان»، در معانى و بيان؛ «محاسن الاديب»؛ «ترغيب الطلاب الى علم الاعراب»؛ « ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكرة القبور (218 -217)، الذريعه (115/ 25 ،357/ 24 ،182/ 22 ،125/ 20 ،160/ 18 ،159/ 12 ،170 ،39/ 4 ،103/ 3 ،74/ 1)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 258/ 14)، معجم المؤلفين (131/ 9).

موسوي احمدآبادي، عبدالرزاق

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

امام جمعه [جماعت مسجد امام زاده اسماعيل]، عالم فاضل، متوفى به سال 1319، قبرش نزديك به لسان الارض.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

موسوي برزكي، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد موسوي برزكي

محل تولد : كاشان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1347/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1361 در مدرسه رسالت قم مشغول به تحصيل علوم حوزوي و ديني شدم. پس از اتمام مقدمات در فيضيه و مسجد اعظم و ... تحصيلات خود را ادامه دادم. كتاب شرح لمعه را در محضر «آيت الله استادي» و «وجداني فخر» و رسائل و كفايه را در محضر «آيت الله اعتمادي» و مكاسب را در محضر «آيت الله پاياني» بوده ام.

دروس خارج فقه و اصول را از خرمن علم آيات عظام: «وحيد خراساني»، «فاضل لنكراني» و «شيخ جواد تبريزي» خوشه چنيني نمودم و تفسير و فلسفه را از محضر «آيت الله جوادي آملي» پس از ده سال حضور در دروس خارج و احساس با نيازي از حضور در سر كلاس آيات عظام به تدريس دروس حوزوي از مقدمات تا كفايه مشغول شدم.

همچنين در دانشگاه آزاد تدريس دروس عمومي را مثل معارف اخلاق وصيت نامه امام (ره) تفسير به عهده گرفتم. همچنين در كنار تدريس، پژوهش و تحقيق در موضوعات مختلف را آغاز نمودم و هم اكنون امامت جمعه شهرستان اردستان را داشته و در كنار آن تدريس كفاية الاصول (حوزه) و دروس عمومي دانشگاه، تاليف مقالات، كتاب و اداره مدرسه علميه زينبه را به عهده دارم.

موسوي برهان، عبداللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد عبداللَّه موسوى معروف به برهان از علماء و مدرسين محترم سبزوار بوده اند. در سال 1370 ق كه حقير به سبزوار رفتم ايشان را ملاقات و كرارا به ديدن حقير آمده و متقابلا به منزل ايشان رفته و درك صحبتشان را نمودم.

آن مرحوم عالمى بصير و دانشمندى روشن ضمير

و از بيت علم و تقواى سبزوار بوده است. وى در سبزوار متولد و مقدمات و سطوح را در آنجا از علماء بزرگ فراگرفته و مدتى هم در مشهد مقدس از اعلام ارض اقدس كسب فيض نموده و سفرى هم به نجف و از مراجع و آيات عظام استفاده و پس از آن مراجعت به وطن و به خدمات دينى و روحى پرداخته است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

موسوي بفروئي، يحيي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج سيد يحيى موسوى برادر ارجمند حجه الاسلام والمسلمين آقاى حاج سيد عبدالوهاب موسوى مقيم قم ميباشند.

وى از فضلاء تلامذه و شاگردان بزرگوار مرحوم آيه الله حايرى يزديست كه پس از پايان تحصيلات و وصول بمقامات عاليه علمى بوطن خويش مراجعت و تاكنون باقامه جماعت و خدمات دينى اشتغال دارد.

داراى مقام فضل و تقوا و فضل و سيادت و حسب و نسب عالى ميباشد. از اردكان و حومه آن بفرو و غيره حدود سى طلبه در قم اشتغال بتحصيل دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

موسوي تهراني، علينقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد علينقى الموسوى التهرانى از علماء بنام و دانشمندان عظام معاصر تهرانست.

تولد آنجناب در حدود سال 1325 قمرى در تهران واقع شده و پس از رشد و خواندن مقدمات و سطوح به قم مهاجرت نموده و از محضر اساتيد بزرگ قم چون مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج سيد محمدتقى خونسارى و ديگران استفاده نموده و در سال 1353 قمرى بر حسب تقاضاى عده اى از اهالى تهران از مرحوم آيت اللَّه العظمى حايرى قدس اللَّه سره به تهران آمده و تا حال حاضر كه حدود چهل سال است، به اقامه جماعت و ترويجات دينى و خدمات مذهبى اشتغال دارند.

نگارنده گويد: مترجم معظم ما از دانشمندان موصوف بتقوى و فضيلت و معروف بكمال و متانت و داراى محاسن اخلاق و محامد آداب و مورد توجه مردم تهران و وثوق تمام مراجع گذشته و معاصر مى باشند و از آيت اللَّه العظمى اصفهانى و آيت اللَّه العظمى نائينى و آيت اللَّه العظمى خوئى و آيت اللَّه العظمى شريعتمدارى و ديگران داراى اجازات جامع و مطلق مى باشند و با اين صفات از تظاهرات بر كنار و بوظائف دينى كوشا و ساعى

ميباشند.

داراى خاطرات عجيب و نوادر غريب ميباشند از جمله صداقت تام و ارادت تمام به مرحوم عالم ربانى و آيه سبحانى حجةالاسلام و المسلمين حاج شيخ محمدتقى بافقى يزدى رحمه اللَّه عليه داشتند و حكايات شگفت انگيزى از آن مجاهد حقيقى بخاطر دارند. و ديگر با مرحوم ثقةالاسلام و المحدثين حاج شيخ ابراهيم ترك (صاحب الزمانى) رفاقت خالصى داشتند و قصه عنايت وصله حضرت رضا عليه السلام را كه مشهور ميان علماء صالحين است از ايشان بلا واسطه نقل مى نمايند.

صله حضرت رضا عليه السلام بمرحوم شيخ ابراهيم ترك

فرمودند مرحوم شيخ ابراهيم مقيم قم (كه قبل از تدريس مرحوم آيت اللَّه حايرى همه روزه منبر رفته و حديث مى خواندند و مرثيه) حكايت كرد براى ما كه به مشهد مشرف شدم و مدتى اقامت كردم تا پولم تمام شد. قصيده اى در مدح حضرت رضا عليه السلام سرودم و خواستم بروم براى توليت بخوانم وصله بگيرم با خود گفتم چرا براى خود حضرت نخوانم پس استغفار كرده و بحرم مطهر مشرف و مديحه را خواندم و تقاضاى صله نمودم و نزديك ضريح مطهر رفتم دستى با من مصافحه نمود و يك برگه ده تومانى در دست من گذارد فورا عرض كردم آقا جان كم است ده تومان ديگر رسيد باز گفتم كم است تا شش يا هفت مرتبه ده تومان در دست من گذارده شد ديگر خجالت كشيده و تشكر نمودم و از حرم شريف بيرون آمدم نزديك كفشدارى ديدم مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ حسنعلى تهرانى (جد آيت اللَّه مرواريد معاصر در مشهد) با عجله مى آيد تا بمن نزديك شد فرمود شيخ ابراهيم خوب با آقايم حضرت رضا عليه السلام روهم ريخته برايش مديحه خوانده

و صله مى گيرى. بده بمن صله حضرت را، من فوراً آن پولها را تقديم داشتم ايشان گرفت و پاكتى بمن داد و برگشت و من پاكت را گشودم ديدم دو برابر آن پولست كه حضرت مرحمت فرمودند.

آرى و اللَّه عادتهم الاحسان و سجيتهم الكرم. (كس بدين درگه نيامد بازگردد نااميد).

لم يخب الان من رجاه و من

حرك من دون بايه الحلقه

قضاياى ديگرى از آن مرحوم منقولست كه براى اختصار از ذكر آن خوددارى نمودم.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

موسوي خادم، مرتضي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد مرتضى بن السيد الجليل السيد محمد بن العالم التقى السيد مراد (امام جمعه) آمل از سادات بزرگوار شهر رى و داراى نفس قدسى و از خدام والا مقام حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلام بوده اند، وى تولدش در حدود 1280 ق در شهر رى واقع شده و در بيت عزت پرورش يافته و مانند مرحوم والدش افتخار خدمت سيد الكريم را داشته و از جهت تقوا و پاكى مورد توجه و علاقه شديد مردم رى بوده و مردم بدعاء و تأثير نفس او توجه مخصوصى داشتند (حضرت آيت اللَّه العظمى مرعشى فقيه) و نسابه عصر ميفرمودند ايشان از سادات مرعشى آمل هستند كه بموسوى شهرت يافته اند) وى بيش از هشتاد سال با مجد و عزت زندگى و در سال 1363 قمرى رحلت نموده و در بين الحرمين در پاى درب مقبره (ناصرالدين شاه) مدفون گرديد.

داراى فرزندان متعددى ميباشد كه دو نفر آنها در سلك لباس روحانيت بوده اند: 1- مرحوم ثقه الذاكرين آقا سيد تقى موسوى 2- جناب سيد الاطياب حاج سيد حسن موسوى، و از احفاد آن مرحوم است دانشمند و خطيب شهير حاج سيد محمد موسوى واعظ.

برگرفته از

كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

موسوي خلخالي، محسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقا سيد محسن موسوى خلخالى از علماء و خدمتگذاران دينى شميرانست.

وى در نجف متولد و سالها در حوزه علميه آن سامان كسب فيض و كمال نموده و از محاضر آيات عظام حكيم و خوئى و شيرازى و شاهرودى و غيرهم فقها و اصولا استفاده نموده آنگاه به تهران منتقل و رحل اقامت به تجريش انداخته و در مسجد گياهى اول خيابان سعدآباد (سر پل تجريش) به اقامه جماعت و وظائف دينى اشتغال دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

موسوي خواجوئي، محمد نجم الواعظين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فاضل اديب، و واعظ شاعر، امام جماعت مسجد تلواسكان، و از مؤلفين و مصنفين بوده.

از آثارش: 1 - مرآت الاسرار، در مصائب، منظوم، به طبع رسيده، و در آنجا گويد: 2 - مثنوى در تفسير قرآن در سى مجلد دارد.

در اوايل محرم 1347 وفات يافته، جنب خواجوئى مدفون گرديده.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

موسوي ركني، علي اصغر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد علي اصغر موسوي ركني

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

خاطره پيشنهاد پدر بزرگوارم مبني بر انتخاب تحصيلات حوزوي را هيچگاه از ياد نمي برم به ويژه آنكه پيشنهاد ايشان توام با روشنگري خاصي بود. بر اساس اين پيشنهاد در سال 1354 براي شركت در مدارس شبانه روزي و حوزه علميه اي به سبك كلاسيك كه در آن زمان در كشور لبنان داير شده بود، به اين كشور سفر كردم و مدرسه علميه امام مهدي (عج) در لبنان با پذيرفتن طلاب جوان و آموزش زبان هاي عربى، فرانسوى، انگليسي و نيز دروس جنبي جديدي نظير آشنايي با اديان الهي (مسحيت و آيين يهود) سعي بر آن داشت تا طلبه هاي فارغ التحصيل آن مركز با تكيه بر اندوخته ها و آموخته هاي همگام با زمان، به عرضه آيين پر بار اسلام بپردازند و به تمام معنا روحانيون انديشمند، آگاه به شرايط عصر و نيز مجتهد در رشته هاي علوم حوزوي به جامعه عرضه كنند.

با گذشت يكسال از تحصيل در آن مدرسه و برداشتن گام هاي اوليه در علوم حوزوي، به خاطر شدت يافتن جنگ داخلي لبنان و عدم امكان ادامه تحصيل به كشورم ايران بازگشتم.

طبيعي بود كه در آن شرايط تحصيلات خود را در حوزه علميه قم ادامه دهم. به خاطر علاقه وافري كه به ويژه در سال هاي قبل از انقلاب به علوم حوزوي وجود داشت؛ سعي كردم كه هنگام تابستان و تعطيلي حوزه علميه قم نيز وقت را غنيمت بشمرم و از حوزه علميه اصفهان كه به صورت چهار فصل در ايام تابستان نيز داير بود، استفاده كنم. مدرسه علميه «ذوالفقار» اصفهان پايگاه اصلي حضور در كلاسهاي درس بود.

با شروع حوادث تاريخ ساز انقلاب اسلامي ايران در سال 1356 و سپس پيروزي آن در سال 1357 درس هاي حوزه هاي علميه نيز تحت تاثير اين حادثه بزرگ قرار گرفت. حوزه هاي علميه پس از وقفه اي كوتاه مجدداً با حال و هواي تازه به كار خود ادامه داد. بنده نيز همگام با شرايط آن ايام به تحصيل ادامه دادم و به تفصيل و اجمال از محضر اساتيد بزرگوار خارج درس هاي حوزه علميه قم بهره بردم. حضرات آيات «شيخ مرتضي حائري يزدى»، «سيد محمد رضا گلپايگانى»، «وحيد خراسانى»، «ميرزا هاشم آملى»، «شبيري زنجاني» و «سيد محمد روحاني» اساتيد عمده فقه و اصول بنده بوده اند كه افتخار اجازه اجتهاد را نيز از برخي از آنان دارم.

در كنار درس هاي پر بار حوزه علميه قم، با توفيق الهي مدارك درس هاي كلاسيك مدارس را نيز به دست آوردم و با گرفتن مدرك ديپلم اقتصاد به دروس دانشگاهي روي آوردم كه با طي مدارج كارشناسي و كارشناسي ارشد موفق به اخذ مدرك دكتري در رشته «فقه و مباني حقوق اسلامي» شدم. در طي اين سال ها يكي

از افتخار آميزترين عنواني را كه با خود همراه داشتم، شغل شريف معلمي بوده است كه علاوه بر دروس حوزوي، از سال 1367 نيز به صورت حق التدريسي در دانشگاه تربيت مدرس تهران مشغول به كار شدم تا اينكه بالاخره در سال 1373 به صورت رسمي به عضويت هيئت علمي گروه «فقه و مباني حقوق اسلامي» دانشگاه قم در آمدم. از آن سال تاكنون همواره دل گرمي اينجانب اظهار لطف و علاقه دانشجويان و بدست آوردن نمرات خوب از ارزيابي هاي دانشجويي بوده است (بر اساس صورت جلسه ارزيابي ها در كارگزيني دانشگاه قم) تا چه قبول افتد و چه در نظر آيد. انشاء الله

موسوي زنجاني، قوام الدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد قوام الدين موسوى زنجانى از علماء زنجانى مقيم قم مى باشند. ايشان در يكى از مضافات استان زنجان متولد شده و پس از خواندن مقدمات مهاجرت به دارالعلم قم نموده و سطوح را از مدرسين سطح فراگرفته و پس از آن به درس خارج مرحوم آيت اللَّه العظمى آقاى حجت و آيت اللَّه العظمى بروجردى و بعد از ايشان آيت اللَّه العظمى شريعتمدارى حاضر شده و استفاده ها نموده و تا هم اكنون از مباحث زعماء حوزه بهره مند مى باشد.

نگارنده گويد: مترجم محترم از فضلاء متقى حوزه و سيدى جليل القدر و متصف به ملكات فاضله و صفات حسنه مى باشد و حقير در ماه صفر سال 1362 ق در معيت ايشان و جناب حجةالاسلام حاج شيخ ابوالفضل زنجانى مقيم صحنه كرمانشاه مسافرتى به عتبات عاليات از طريق صلوات نمودم كه هرگز خاطره هاى شيرين و عجيب آن سفر را فراموش نخواهم نمود.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

موسوي شاهرودي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد موسوى شاهرودى فرزند سيد جليل و عالم نبيل آيت اللَّه حاج آقا حسين موسوى شاهرودى فرزند آقاسيد محمد فرزند عالم ربانى حاج سيد على موسوى ابرسجى (شاه چراغى) (صاحب مزار معروف در ابرسج شاهرود) از افاضل و مدرسين سطوح عالى و ائمه جماعت معاصر مشهد مقدس مى باشند.

وى در سال 1312 شمسى برابر 1354 قمرى در نجف اشرف به دنيا آمده و تا چهار سالگى را در آنجا بوده و در سال 1358 قمرى در معيت والد ماجدش به ايران و مشهد مقدس آمده و در تحت پرورش پدر بزرگوارش تربيت يافته و بعد از خواندن دروس ابتدائى و مقدماتى به تحصيل علوم دينى پرداخته و در سال 1366 قمرى پس از رحلت آيت اللَّه العظمى آقاى سيد

ابوالحسن اصفهانى به نجف اشرف عزيمت نموده و سطوح را نزد اساتيد حوزه نجف تكميل سپس به درس خارج مرحوم آيت اللَّه حاج سيد محسن حكيم و آيت اللَّه حاج ميرزا باقر زنجانى و آيت اللَّه حاج سيد محمود شاهرودى حاضر و استفاده كافى نموده و آنگاه به ايران مراجعت و در حوزه مشهد مقدس به تدريس سطوح عالى و ساير و وظايف روحى خود بالخصوص اقامه جماعت در مسجد (حوض لقمان ميدان شهداء) كه مرحوم والدش اقامه جماعت مى نمود پرداخته و تا حال تحرير (سال 1412 قمرى برابر 1370 شمسى) اشتغال دارند.

داراى فرزندانى فاضل مى باشند كه دو نفر آنان 1- سيد محمود موسوى 2- آقا سيد مرتضى در قم مشغول به تحصيل و تكميل مبانى علمى مى باشند و آقا مرتضى داماد حجةالاسلام حاج سيد كاظم لواسانى فرزند آيت اللَّه حاج ميرزا حسن لواسانى است. برادران بزرگوار ايشان نيز آقايان حاج سيد باقر و حاج سيد هادى موسوى از فضلاى معاصرند كه در مشهد مقدس و قم اشتغال به وظائف روحى و دينى دارند.

دامادهاى ارجمندى دارند به نامهاى زير:

1- حاج شيخ حسن عامرى شاهرودى

2- حاج شيخ على صديق شاهرودى

3- حاج شيخ مهدى بخارائى مشهدى

4- آقا حاج سيد مصطفى حسينى شاهرودى فرزند آيت اللَّه حاج سيد محمد شاهرودى از افاضل و دانشمندان معاصرند كه در مشهد و شاهرود و قم و تهران به خدمات روحى و اجتماعى اشتغال دارند.

خواهرزاده ايشان جناب حاج شيخ محسن كافى فرزند مرحوم حجةالاسلام و واعظ شهير حاج شيخ احمد كافى داماد گرامى نگارنده است كه نعم الخلف مرحوم كافى داراى مقام فضل و كمال خصوص از سخنوران و خطيبان معاصر در حوزه علميه قم مى باشند.

برگرفته از كتاب

:گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

موسوي فضيلت، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج سيد مهدى بن المرحوم الحاج السيد جواد موسوى از فضلاء مروجين و ائمه ى جماعت معاصر شهر رى مى باشند. وى در سال 1345 قمرى در جوار سيد الكريم حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلام متولد و پس از خواندن دروس جديد تا ششم ابتدائى بتشويق و ترغيب نگارنده براى تحصيل علوم عربى و ادبى به قم مهاجرت نموده و مقدمات و سطوح را از مدرسين حوزه فراگرفته و متون فقه و اصول نهائى را آموخته و چندى از درس خارج آيت اللَّه العظمى بروجردى استفاده كرده و در سال 1370 قمرى در شهر رى بخدمات دينى و روحى و اجتماعى از قبيل تربيت و تعليم اطفال به اشاره و تصويب مرحوم آيت اللَّه العظمى آقاى حجت- ره- پرداخته و براى اين منظور تاسيس دبستان ملى (موسوى فضيلت) و از اين راه خدمتى به فرزندان مسليمن نموده و ضمنا در مسجد حضرت (مسلم بن عقيل عليه السلام) به اقامه جماعت و تبليغ احكام اشتغال دارند.

نگارنده گويد: آقاى موسوى فضيلت از روحانيون اخيار و علماء ابرار و مروجين عالى مقدار شهر رى و مورد علاقه مردم رى مى باشند و حقير كه نزديك چهل سال است با وى دوستى و اخوت دارم مكروهى از او نديده و وى را يه تقوا و ورع يافته و اهل توسل و ولايت ديده ام.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

موسوي قافله باشي، محمدهادي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد هادى موسوي قافله باشي

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1336/1/1

زندگينامه علمي

تحصيلات حوزوي را از سال 1349 ابتداء در مدرسه آيت الله گلپايگاني و در ادامه مدرسه رضويه و حقاني ادامه دادم. دروس سطح

را در محضر اساتيد بزرگوار چون: «حضرت آيت الله شيخ علي پناه اشتهاردي»، «وجداني»، «اعتمادي»، و ستوده و دروس خارج فقه، اصول، منظومه، حكمت و تفسير در محضر اساتيد بزرگوار حضرات آيات: «نوري همدانى»، «مكارم شيرازى»، «مشكينى»، «جوادي آملى»، «خزعلي» و مدتي در محضر «آيت الله تبريزي» و «وحيد خراساني» تلمذ نمودم و سفرهاي تبليغي فراوان قبل از انقلاب و در دوران مبارزات به نقاط مختلف كشور داشته ام. و چندين بار در خمين و دليجان پس از منبر و خارج شدن از مسجد تحت تعقيب مأموران نظام شاهنشاهي قرار گرفتم كه با كمك مردم فرار نمودم و يكبار در درگيري خياباني مجروح و به بيمارستان منتقل و مدتي در بيمارستان، پس از عمل جراحي بستري بودم، تهيه و توزيع رساله، نامه ها، نوارهاي سخنراني و عكس امام (ره) كه دو بار در همين رابطه دستگير گرديدم.

پس از پيروزي انقلاب اسلامي حدود 2 سال در جبهه هاي نبرد شركت نمودم و چند سفر تبليغي به خارج از كشور از جمله جمهوريهاي شوروي سابق در زمان قبل از فرو پاشي داشته ام. تعدادي مقاله براي همايشهاي مختلف ارسال داشته ام و از فعاليت هاي حوزوي بنده مدتي تدريس و تأسيس مدرسه علميّه امام هادي (ع) در اسفرورين قزوين براي برادران و مدرسه علميّه الزهراء (س) براي خواهران و مديريت آن بوده است. حاصل مدرسه علميه امام هادي (ع) طلابي بوده است كه اينك به عنوان روحاني مستقر در نقاط مختلف در خدمت اسلام و انقلاب مي باشند. از فعّاليّت هاي عمراني و فرهنگي ساخت چندين مسجد، كتابخانه، سالن ورزشي، مصلاي بزرگ امام خميني (ره) اسفراين، مدرسه

و ... بوده است. كه اميدوارم مورد رضاي خاطر شريف امام عصر(عج) واقع گردد و مايه نجات و عاقبت بخيري و عافيت دين و دنياي آخرت ما قرار بگيرد. انشاءالله.

موسوي كرماني، ابوالقاسم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد ابوالقاسم موسوى كرمانى از علماء و ائمه جماعت معاصر كرمان مى باشند وى در كرمان متولد و در بيت سيادت پرورش و پس از خواندن دروس جديد در مدرسه معصوميه به تحصيل علوم دينى پرداخته سپس مهاجرت به قم و متون فقه و اصول را از مدرسين بزرگ آموخته و به درس خارج آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه خمينى و آيت اللَّه نجفى مرعشى و آيت اللَّه محقق داماد و آيت اللَّه گلپايگانى و ديگران شركت و استفاده سرشار نموده و بعد از فوت مرحوم آيت اللَّه بروجردى به وطن خويش مراجعت و به اقامه جماعت و ترويج دين و تبليغ احكام و تدريس در مدرسه معصوميه پرداخته است.

نگارنده گويد: جناب آقاى موسوى كرمانى از دانشمندان متقى و پارسا و موصوف به ورع و متانت و فضائل اخلاقى و دور از تظاهرات مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

موسوي گرگاني، محسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محسن موسوي گرگاني

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1335/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1346 وارد حوزه علميه مشهد شدم و به گونه خستگي ناپذير مشغول تحصيل علوم ديني گرديدم و از همه اساتيد آن شهر استفاده بردم به ويژه از مرحوم «اديب نيشابوري» استفاده هاي فراواني بردم و در اين شهر ادبيات عرب، منطق و مقداري اصول و فقه را تحصيل كردم و كلاس 6 دبستان را متفرقه امتحان دادم و به بهترين وجه قبول شدم و در سال 1351 وارد حوزه علميه قم شدم و با اشتياق فراوان از علماء و دانشمندان اين شهر استفاده هاي فراواني بردم و در مدت كوتاهي بقيه سطح را كه عبارت بود از: رسائل،

مكاسب و دو جلد كفايه به پايان بردم و دور اول و دوم امتحانات را در آن زمان امتحان دادم و شاگرد اول در حوزه شدم.

سپس به فلسفه و خارج فقه و اصول پرداختم و از خرمن دانش فقيهان و فيلسوفان استفاده ها بردم به ويژه از علامه مطهري، جوادي آملي و حسن زاده آملي و تمام مجتهدين و مراجع اين شهر، و دو سه دور خارج اصول را شركت و تقرير كردم و بسياري از كتابهاي فقه را در درس خارج حاضر شدم و تمام اسفار و شرح منظومه و شفاء ابن سينا و شواهد ربوبيه و شرح اشارات را خواندم و در تمام اين مدت به تدريس انواع علوم اسلامي در حوزه علميه مشغول بودم و تا حدود ديپلم به طور متفرقه خواندم و امتحان دادم و صدها مقاله و كتاب را به ريشه تحرير درآوردم، و اكنون مدت 10 سال است كه خود را بي نياز از تمام رشته هاي علوم انساني به ويژه علوم حوزوي مي دانم.

موسوي مطلق، عباس

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيدعباس موسوي مطلق

محل تولد : لرستان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1355/10/30

زندگينامه علمي

به فضل خداوند متعال و عنايات خاصه حضرات ائمه معصومين (ص) پس از سپري شدن دوران راهنمائي در سال 71 - 70 وارد قم شدم و به طور آزاد در قم مشغول به تحصيل شدم. مدتي در منزل اجاره اي به سر مي بردم و سپس در مدرسه مهدي موعود و بعد در مدرسه علوي، حجره و خوابگاه گرفتم. پس از گذراندن دوره ادبيات در دروس لمعه آيت الله اشتهاردي و ديگر اساتيد حاضر شدم و سپس دروس بعدي

رسائل و مكاسب را در درس «آيت الله اشتهاردي» و «آيت الله فقيهي» و كفايه را از «آيت الله موسوي تهراني» و درس خارج فقه و اصول را نزد حضرات آقايان: «بهجت»، «وحيد خراساني»، «مبشر كاشاني» و «علوي بروجردي» در حال تحصيل مي باشم. تفسير را در محضر حكيم متاله مفسر عاليقدر «حضرت آيت الله جوادي آملي» و اخلاق و عرفان را نزد استاد عزيز «آيت الله حاج شيخ عبدالقائم شوشتري» بوده ام و كار نوشتن را از سال 76 آغاز كرده ام.

موسوي نسب، جعفر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد جعفر موسوي نسب

محل تولد : نيشابور

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1347/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1362 وارد حوزه علميه و در مشهد مقدس سطح را به پايان رساندم. در محضر اساتيدي همچون: «آيت الله صالحي»، «آيت الله مرحوم سبزواري»، «آيت الله رضا زاده»، «حضرت آيت الله وحيد خراساني»، «مكارم شيرازي»، «سبحاني» و «فاضل لنكراني» تلمذ نموده ام.

گذراندن دوره مركز اديان و مذهب اسلامي و دوره مهدويت در مركز تخصصي مهدويت و داراي تاليفات، تدريس، مقالات متعدد، تحقيق و تدوين در حوزه و دانشگاه از ديگر فعاليتهاي بنده بوده است. در حال حاضر نيز مسئول مركز تخصصي امامت و مهدويت خراسان رضوي هستم.

موسوي نسب، محمدصادق

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد صادق موسوي نسب

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

پس از اخذ ديپلم، در سال 1361 وارد حوزه علميّه شدم. در سال 1366 همراه با دروس حوزه در دوره هاي آموزشي مؤسسه در راه حق نيز شركت كردم. اين دوره آموزشي شامل مباحث فلسفي، معارف قرآن و منتخبي از مباحث و دستاوردهاي بعضي از علوم انساني، به خصوص اقتصاد و جامعه شناسي بود. پس از اين دوره كه به عنوان كارشناسي الهيّات و معارف اسلامي ارزيابي شد؛ وارد رشته تعليم و تربيت شده و در مقطع كارشناسي ارشد فارغ التحصيل شدم. پايان نامه اينجانب: «مقايسه اي است ميان ديدگاه شهيد مطهري و يكي از فلاسفه تعليم و تربيت (شفلر) در باب فطرت و استعداد آدمي».

پس از دوران مذكور به عضويت در هيئت علمي مؤسسه آموزشي پژوهشي امام خميني (ره) در قم

پذيرفته شده و فعّاليّت هاي سه گانه اي را، همزمان آغاز كردم؛ (بخش اول كارهاي تحقيقي بود كه حاصل آن چند مقاله و يك ترجمه مشترك است. بخش دوم تدريس مواد مختلف درسي در رشته علوم تربيتي است و قسمت سوّم اداره امور كارورزي، تحقيق و برنامه ريزي آموزشي براي دوره هاي كارشناسي ارشد و دكتري در رشته علوم تربيتي مي باشد كه در مؤسسه امام خميني (ره) برگزار مي شود) و هم اكنون دانشجوي دكتري در گرايش روان شناسي تربيتي هستم.

موسوي واعظ، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

خطيب شهير و واعظ روشن ضمير آقاى حاج سيد محمد بن السيد الجليل السيد تقى بن السيد العابد الزاهد صاحب انفاس القدسيه الحاج السيد مرتضى ابن السيد الزكى و الشريف الورع السيد محمد المرعشى نسبا و الموسوى شهرتا واعظ نامى و خطيب سامى معاصر از مشاهير وعاظ عصر و سخنوران حاضر است.

آوازه و شهرتش به تمام كشور بلكه خاورميانه رسيده و در ايران و عراق و پاكستان و هندوستان و غيره اشتهار دارد درب خانه اش به روى عالى و دانى روحانى و عامى باز و دستانش براى دستگيرى افتادگان و قضاء حوائج اخوان گشاده است.

همه روزه از اول وقت ارباب حاجت از عموم طبقات از داخل و خارج به وى مراجعه و ايشان از هر كس با آغوش باز استقبال نموده و حتى الميسور از انجام حوائج آنان كوتاهى نمى كند و از راه انداختن كار آنها لذت مى برد و سپاس خدا مى گويد كه گره و مشكل بنده اى از بندگان خدا به دست او باز شده و راه افتاده است.

بسيار خوش مجلس و خوش محاوره و مزاح و صاحب لطائف و طرائف و

مورد توجه عموم مراجع بزرگ حاضر و بالاخص آيت الله العظمى مرعشى نجفى در قم و آيت الله العظمى شاهرودى نجف مى باشد.

مسافرتهائى به دور دنيا نموده و از كشورهاى راقيه و متمدنه آمريكا و اروپا و آفريقا و حجاز و سوريا و تركيه و هند و پاكستان و افغانستان ديدن كرده و با رجال بزرگ سياسى دنيا و سران مذاهب ملاقات و با بعضى از علماء و مفتيان اهل سنت مناظرات نموده و آنها را مغلوب و مجاب ساخته است.

بيانى شيرين و نطقى گويا دارد و طرف را هر كس باشد با لطايف الحيل محكوم مى سازد در محاوره كمتر شكست مى خورد و اين يكى از موهبتهاى الهى است نسبت به او.

تولد وى در روز بيست و يكم جمادى الاولى سال 1341 ق در زاويه مقدسه شهر رى در جوار سيدالكريم حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلام واقع شده و تحصيلات جديد را تا متوسطه خوانده آنگاه به تشويق و هدايت نگارنده براى تحصيل علوم دين به قم آمده و اولا با مخالفت صريح خاندانش مواجه شده ولى از آنجائيكه نسبت به حقير علاقه و محبتى تام داشت در مقابل انكار و منع آنان استقامت ورزيده و در سال 1359 ق مهاجرت بدارالعلم قم و ادبيات و سطوح را از مدرسين حوزه خوانده و سطوح عالى را از حجه الاسلام حاج شيخ جواد خندق آبادى و مرحوم آيت الله مجاهدى و حجه الاسلام مصطفوى و ديگران استفاده نموده و در دروس خارج آيت الله العظمى بروجردى و آيت الله العظمى حجت و آيت الله العظمى مرعشى مدظله و بعضى از آيات ديگر شركت و در سال 1370 ق به تهران مراجعت و وارد امور اجتماعى از قبيل ملى

كردن صنايع نفت و انتخابات آزاد گرديده و كم كم كسب شهرت كرده و چندين بار از راديو تهران و راديو بحرين سخنرانى در پيرامون حقايق اسلام و رسالات نبى صلى الله عليه و آله و سلم نموده و اكنون نيز به خدمات و وظائف مذكور اشتغال دارد ادام الله ظله و كثر الله مثله آمين يا رب العالمين.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

موسوي، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيدعلي موسوي

محل تولد : خدا بنده

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1326/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب سّيد علي موسوي فرزند سيّد آقا در سال 1326 در شهرستان خدابنده از شهرستانهاي استان زنجان به دنيا آمدم. در سال 1341 وارد قم شده و در كلاس چهارم ابتدائي مشغول درس شدم. و كلاس پنجم دبستان را در تهران و ششم ابتدايي قديم را در قم به پايان رسانيدم و كلاس هفتم و هشتم نظام قديم را هم متفرقه خواندم و در سال 1344 احتمالاً وارد حوزه علميه قم شدم و دروس سطح آن روز را در پيش اساتيد آن زمان مانند: «مرحوم آقاي سيّد ابوالفضل موسوي تبريزي»، «آقاي ميرزا محسن دوزدوزاني»، «آقاي استادي»، «آقاي ستوده»، «آقاي پاياني»، «مرحوم آقاي معرفت» و غيره شركت نمودم.

در سال ظاهراَ 68 در امتحان ورودي مجتمع قضائي و فرهنگي طلاب شركت نمودم و قبول شدم و موفق به اخذ مدرك معادل ليسانس آن روز شدم و دو سال بعد به استخدام آموزش و پرورش در آمدم به عنوان «استاد تربيت معلم» كه بعداً منصرف شدم. و در سال 71 ظاهراَ به عنوان «مدرس» از طرف شوراي عالي حوزه علميه به لردگان يكي از شهرستانهاي

چهارمحال بختياري اعزام شده و مشغول شدم و پس از يك سال به قم برگشته و حدود يك سال در جامعه مدرسين و دائرة المعارف به تحقيقات مشغول شدم و از آن زمان تا به حال در اين دو مؤسسه، مشغول تحقيق فقه مي باشم، (گرچه بيش از يكسال در مجمع انديشه مشغول روايات معاد و دسته بندي آن از كتاب بحار الانوار بودم) كه فعلاً يكي دو ماه است كارم در مجمع انديشه تعطيل شده است. و فعلاً در دائرة المعارف مشغول تدريس و تأليف مقالات عربي مي باشم.

موسوي، محسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محسن موسوي

محل تولد : آمل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1355/3/12

زندگينامه علمي

در دوازدهمين روز خرداد ماه 1355 مطابق با سوّم جمادي الثاني 1396 و مصادف با شهادت حضرت زهرا (س) ديده به جهان گشود. زادگاهش شهر علم و دين «آمل» است. او در خانواده اي متوسط از نظر مذهبي و مالي رشد يافت. دوران كودكي را در محلّه اي گذراند كه فضاي ديني مذهبي بر آن حاكم بود و بعدها به علّت 57 شهيدي كه به انقلاب و نظام اسلامي هديه كرد؛ «شهيد محله» ناميده شد. دوران آموزش ابتدايي را در دبستان «جواد الائمه» طي كرد. او همواره از شاگردان ممتاز در اين دبستان بود و بارها شاگرد اوّل كل شاگردهاي يك پايه شد. قرائت قرآن را نيز از سال سوّم ابتدايي در اين دبستان آغاز كرد و چند روز در هفته در صبحگاه مدرسه قرائت قرآن مي كرد. با تشويق هاي خانواده به ويژه مادر بزرگ سعي زيادي براي انس با قرآن داشت. در دوران

ابتدايي در فوق برنامه هاي سرود و تئاتر نيز شركت فعّال داشت.

تابستان سال 1366 يك دوره تجويد را نزد استاد سيّد عباس ساداتي گذراند. پايان همان دوره مسابقات قرائت قرآن منطقه لاريجان آمل در بين نوجوانان مقام اوّل را كسب كرد. دوره آموزش راهنمايي را در مدرسه «شهيد سقا عليزاده» گذراند. در اين مدرسه نيز به فعاليت هاي ديني مذهبي مي پرداخت. يكي از قاريان ثابت براي مراسم صبحگاه مدرسه بود و در سال دوّم و سوّم راهنمايي نيز امام جماعت مدرسه بود و براي برگزاري نماز جماعت بسيار فعّاليّت مي كرد. اجراي سرودهاي مذهبي و بازيگري در تئاتر و كارگرداني بعضي تئاترها و ساماندهي كتابخانه مدرسه از ديگر فعّاليّت هاي او در مدرسه بود. در سه سال دوره راهنمايي نيز دو بار در مسابقات علمي و درسي مقام اوّل مدرسه را كسب كرد. دو بار نيز در مسابقات قرآن دارالقرآن الكريم و مسابقات قرآن بسيج مقام اوّل را در سطح سنّي خود كسب كرد.

سال اوّل دبيرستان را در مدرسه طبري در رشته تجربي گذرانده و دركنار درس به فعّاليّت هاي مذهبي در انجمن اسلامي و بسيج مدرسه مي پرداخت. آذر ماه 1369 بود كه وارد هيئت درس قرآن علي بن موسي الرضا (ع) شهيد محلّه شد. هدايت اين جمع قرآني را استاد «ماشاءالله شفيق» برعهده داشت كه با درس ها و راهنمايي هايي خود مسير تازه اي به زندگي او بخشيد. در سال 1370 با تغيير رشته درسي به رشته رياضي فيزيك به دبيرستان شهيد باهنر رفت و تا پايان دوره دبيرستان در سال 1373 در اين رشته تحصيل كرد. در سالهاي دبيرستان

او همواره سعي مي كرد بر دانش ديني خود بيفزايد. علاوه بر حضور در جلسات مذهبي و هيئت هاي درس قرآن و ... به مطالعه جدّي در مسايل ديني پرداخت. از سال 1370 تدريس تجويد و قرائت قرآن را در هيئت درس قرآن علي بن موسي الرضا (ع) آغاز كرد و از سال 1371 مسئوليت هيئت نوجوانان قاسم بن الحسن (ع) را بر عهده گرفت و به آموزش قرآن و احكام و ... پرداخت.

در سال 1372 در مسابقات مفاهيم دانش آموزي قرآن مقام اوّل را در استان مازندران كسب كرد و در سال 1373 در مسابقات اذان در استان خود اوّل شد. در پي مطالعات مذهبي و دوستي با چند تن از طلاب علوم ديني به ادامه تحصيل در حوزه علميه علاقه مند شد و در مهرماه سال 1373 پس از قبولي در آزمون وارد حوزه علميه قم شد. سه سال اوّل را در مدرسه علميّه شهيدين و سه سال بعد (از پايه چهارم تا ششم) را در مدرسه علميه معصوميه طي كرد. در كنار درسهاي رسمي حوزه آموختن دروس فلسفي را آغاز كرده و چند سالي در اين رشته به مطالعه پرداخت.

در سال 1378 همكاري خود را با مؤسسّه علمي فرهنگي دارالحديث را آغاز كرد كه تا كنون اين همكاري ادامه دارد. در كنار كارهاي جاري محوله از سال 1380 همكاري خود را با گروه تدوين سالنامه حديثي نور آغاز كرد كه از سال 1380 تا 1385 در انتخاب حديث و گلشن حديث اين مجموعه همكاري داشته است.

در سال 1381 اوّلين كتاب خود با نام: «آينه يادها» را با همكاري آقاي

هادي ربّاني منتشر ساخت. ديري نگذشت كه اين كتاب در 4 چاپ پنج هزار جلدي به چاپ رسيد. در سال 1382 دوّمين كتابش را به عنوان: «نام نماي نيكان» منتشر كرد و در مجموعه گزيده هاي متون حديثي نيز به همكاري پرداخته و كارهاي انتخاب حديث، استخراج منابع، تدوين كتابنامه را در گزيده هاي مختلف به عهده داشت. گزيده هاي كتاب هاي «غررالحكم و الخصال» را نيز ترجمه كرد. در سال 1383 كتاب «ماه در آب»: مثل هاي فارسي در آينه حديث را به چاپ رساند. نوشتن مقاله در مجله حديث زندگي را نيز در سال 1382 آغاز كرد. در ادامه براي مجلّات گلستان قرآن و بشارت نيز مقالاتي نوشت. تعداد مقالات چاپ شده او به بيش از 25 مقاله مي رسد. در سال 1383 پس از اتمام سطح دو حوزه، در آزمون كارشناسي ارشد رشته علوم حديث گرايش كلام شركت كرده و در اين رشته پذيرفته شد.

موسوي، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد موسوي

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1333/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب سيّد محمّد موسوي در سال 1333 در شهر مقدس قم متولد شدم. تحصيلات ابتدايي را در اين شهر گذرانده، سپس حدود سال 47 جهت تحصيل علوم ديني وارد مدرسۀ مرحوم آيت الله گلپايگاني شدم. بخشي از دروس سطح را مثل ادبيات، منطق، معانى بيان و مقداري از اصول فقه تا شرح لمعه را در آنجا به پايان رسانده و بخش ديگر از سطح را مانند: رسائل و مكاسب به طور آزاد نزد بعضي از اساتيد محترم خواندم.

پس از آن در درس خارج فقه يا اصول

تعدادي از آيات اعظام مانند: «تبريزي (ره)» و «حضرت آيت الله وحيد خراساني» شركت نمودم، تا اينكه جريان انقلاب شكوهمند اسلامي به رهبري حضرت امام خميني (ره) رخ داد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي چند سالي (70 - 64) به عنوان امامت جمعه در استان كرمان اشتغال داشته و در سال 1370 شمسي مجددّاً به قم آمدم و حدود دو سال اوراق امتحانات مركز مديريت حوزۀ علميه قم را تصحيح نموده و به كار تحقيق و تأليف در برخي از مراكز تحقيقاتي و پژوهشي پرداخته و تاكنون نيز اشتغال دارم.

موسوي، محمد حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد محمد حسين بن السيد الجليل آقا سيد محمد باقر موسوى از علماء معاصر شهرستان بهبهان است. وى در سال 1307 شمسى در بهبهان متولد شده و پس از طى دوران دروس جديد مدت سه سال در بهبهان مقدمات و ادبيات و سطوح متوسط را خوانده آنگاه بقم مسافرت و مدت هشت سال از محضر اساتيد عظام حوزه علميه قم چون حضرت آيه الله العظمى آقاى مرعشى نجفى مدظله و آيه الله العظمى آقاى... و زعيم اعظم آيه الله العظمى بروجرودى استفاده نموده و بعد از آن مهاجرت بنجف اشرف نموده و مدت چهار سال اقامت و از محضر دروس حضرت آيه الله العظمى حاج سيد محمود شاهرودى و آيه الله العظمى آقاى حاج سيد ابوالقاسم خوئى مدظله و آيه الله العظمى مرحوم حاج سيد محسن حكيم بهره مند شده سپس بمنظور انجام وظيفه در سال 1374 ق به بهبهان مراجعت و مدت بيست سال است كه در اين شهرستان در مسجد (مصلى) باقامه جماعت و ترويج دين و تبليغ احكام اشتغال دارند.

از آثار ايشانست:

1- تأسيس كتابخانه عمومى حضرت ولى

عصر ارواحنا فداه در مسجد مصلى.

2- مدرسه علميه موسوى كه مجهز بتمام وسائل آسايش براى طلاب علوم دينى و واردين از اهل علم و منبر ميباشد.

3- كتابخانه مدرسه علميه مزبور براى محصلين اين مدرسه.

جناب آقاى موسوى، از حضرت آيه الله العظمى بروجردى و آيه الله حكيم و آيه الله العظمى خوئى و آيه الله العظمى شاهرودى مجاز باجازه امور حسبيه و وكالت در امور شرعيه دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

موسوي، مصطفي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد مصطفي موسوي

محل تولد : اصفهان

شهرت : موسوي اصفهاني

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1323/1/1

زندگينامه علمي

حجة الاسلام و المسلمين موسوي در سال 1323 در اصفهان و در ميان خانواده اي متدين به دنيا آمد. پدرش مرحوم حاج سيد اكبر هوايي از كسبۀ اصفهان بود و به پارچه فروشي روزگار مي گذرانيد. او به دليل علاقۀ فراوان به روحانيت ، فرزند خود را به رو آوردن به علوم ديني بسيار تشويق مي كرد. حجة الاسلام و المسلمين موسوي پس از اينكه دبستان را به پايان رسانيد، در چهارده سالگي ، تحصيلات حوزوي خود را آغاز كرد. او كه حدود سه سال درحوزه علميه اصفهان درس مي خواند، از مواهب معنوي «حاج آقا مصطفي بهشتي» بهره هاي بسيار مي برد.

او در سال 1340 به حوزه علميه قم آمد تا از محضر استادان آن ديار بهره ببرد و در مدت كوتاهي دروس دورۀ سطح را به پايان رسانيد. سپس به درس خارج بزرگان آن روز حوزه علميه قم رفت ؛ البته در طي اين سالها از علوم عقلي نيز غافل نماند و نيز در درس اخلاق استادان خود همواره حاضر بود. حجة الاسلام و المسلمين موسوي بخشي از دروس دورۀ مقدمات را در

اصفهان نزد آقا شيخ عبدالعلي عرب و حاج آقا مصطفي بهشتي گذراند. در قم ، حاشيه ملاعبدالله را نزد حجة الاسلام و المسلمين «فاضل هرندي» ، مختصرالمعاني را نزد «آيت الله صالحي» ، معالم را نزد «آية الله اشكوري» ، قوانين را نزد «آية الله سيد اسدالله خراساني» و لمعتين را نزد «آية الله صلواتي» و «مؤمن» به پايان برد. او رسائل را نزد «آية الله اعتمادي» و مكاسب را نزد حضرات آيات: «ستوده ، فاضل و مظاهري» فرا گرفت . كفايه را نيز در محضر «آية الله سلطاني طباطبايي» آموخت .

با پايان يافتن دورۀ سطح ، به درس خارج فقه و اصول «آية الله العظمي شيخ مرتضي حائري» ، «آية الله العظمي مكارم شيرازي »، «آية الله العظمي گلپايگاني» ، «آية الله العظمي وحيد خراساني» و «آية الله العظمي شيخ جواد تبريزي» رفت و سالها از محضر آن بزرگواران بهره مند شد. از دوستان و هم مباحثه اي هاي او (حجة الاسلام و المسلمين شهيد حسن بهشتي ، حجة الاسلام و المسلمين سيد محمد تقي ديباجي و حجة الاسلام و المسلمين قرائتي) را مي توان نام برد.

حجة الاسلام و المسلمين موسوي از نخستين سالهاي تحصيل به امر تدريس اشتغال داشت و سالها در حوزه علميه خواهران قم و نيز حوزه علميه برادران به تدريس دروس دورۀ سطح پرداخته و از اين رهگذر، شاگردان بسياري را تربيت كرده است . او تقريرات دروس خارج استادان خود را نگاشته است . حجة الاسلام و المسلمين موسوي ، همگام با نهضت اسلامي امام (ره ) خدمات سياسي بسياري بر جاي نهاده است .

او در سالهاي پيش از انقلاب به اطراف شهر بهبهان مسافرت كرده و مردم آن نواحي را از مسائل سياسي و عقيدتي آگاه مي ساخته است . همچنين در تحصني كه علماء و طلاب اصفهان در منزل «آية الله خادمي اصفهاني» به راه انداخته

بودند، شركت جدي داشته است . او پس از انقلاب نيز مدتي به همراه «آية الله محمد مؤمن» در قوۀ قضائيه به رتق و فتق امور دادگاهها اشتغال داشته است . حجة الاسلام و المسلمين موسوي از اعضاي جامعه مدرسين حوزه علميه قم است و هم اكنون در همدان به تدريس و تربيت طلاب اشتغال دارد.

موسوي، ميرمحمود

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مير محمود موسوي

محل تولد : زاويه سفلى

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب مير محمود موسوي فرزند مير علي اكبر به سال 1344 شمسي در روستاي «زاويه سفلي» از توابع شهرستان «چالدارن آذربايجان غربي» به دنيا آمدم. تحصيلات دوره ابتدائي را در همان محل به پايان بردم. دوره راهنمائي را در شهرستان خوي و دبيرستان را در تهران به پايان رساندم. به سال 1361 در مدرسه «طالبيه تبريز» مشغول دروس حوزوي شدم و از سال 1362 تا 1365 در مدرسه «شيخ عبدالحسين» تهران مقدمات و بخشي از سطح يك حوزه را فرا گرفتم و از سال 1365 تا 1370 در مدرسه «مروي تهران» سطح دو را به پايان رساندم.

سال 1370 شمسي وارد حوزه علمّيه قم شدم و از محضر اساتيد محترم: «مصطفي اعتمادى» و «محسن دوزدوزاني» رسائل، مكاسب و كفاية الاصول را استفاده كردم. سپس از دروس خارج فقه و اصول و تفسير آيات عظام: «جعفر سبحانى»، «مرحوم ميرزا جواد تبريزى»، «جوادي آملى»، «فاضل لنكرانى»، «مكارم شيرازي» و «محمّد مؤمن» بهره بردم. در همين سالها از سال 1372 وارد كار پژوهشي شدم و از راهنمائي هاي آقاي «علي رفيعي علامرودشتي» سود بردم و مشغول تهيّه مقالاتي در خصوص معرفي كتابخانه هاي بزرگ جهان شدم،

حاصل آن مقالات گوناگوني است كه در فصلنامه كتابخانه حضرت آيت الله العظمي مرعشي نجفي (ره) به چاپ رسيده است.

سپس از محضر حجة الاسلام آقاي دكتر سيّد محمود مرعشي و آقاي سيد محمد اصفيائي در زمينه نسخه پژوهي و فهرست نگاري استفاده برده و مشغول فهرست نگاري نسخه هاي خطي شدم، حاصل آن تاكنون چندين جلد فهرست است كه پنج جلد آن به صورت گروهي (28 - 32) و دو جلد آن (33 - 37) با همكاري حجة الاسلام آقاي دكتر سيّد محمود مرعشي تدوين شده است. در كنار فهرست نگاري به تصحيح برخي رساله هاي خطي پرداخته و مقالاتي چند را نيز تاليف نموده ام كه در منشورات كتابخانه بزرگ حضرت آيت الله مرعشي نجفي (ره) به چاپ رسيده اند.

موسويان، ابوالفضل

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد ابوالفضل موسويان

محل تولد : مشهد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1334/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب سيّد ابوالفضل موسويان فرزند حسن در سال 1334 در شهر مقدّس مشهد ديده به جهان گشودم. پس از دوران ابتدائي، وارد حوزه شده و مقدّمات را از برخي از فضلاي مشهد و عمدتا از مرحوم ابوي آموختم. مختصر المعاني را از استاد «حجت هاشمي»، معالم را از استاد «بني هاشمي» و لمعتين را در محضر والد به پايان رساندم. سپس راهي قم شدم و رسائل را از محضر اساتيد: «اعتمادي» و «دوزدوزاني»، مكاسب را از مرحوم استاد «ستوده» و كفايه را از استاد «سبحاني» استفاده كردم.

از اوائل سال 1352 درس خارج اصول و فقه را شروع كردم و از آيات عظام: «وحيد خراساني»، «شيخ جواد تبريزي»، و عمدتاً از «آية الله

منتظري» بهره بردم. در كنار فقه و اصول، به فراگيري فلسفه نيز مشغول شدم و از اساتيد بزرگوار «انصاري» و «جوادي آملي» استفاده كردم. منظومه و برخي از جلدهاي اسفار را خواندم. سپس التمهيد قيصري و فصوص الحكم را با استفاده از آية الله معرفت، اخلاق را از آية الله حسن زاده آملي فرا گرفتم.

اينجانب بعد از چند سال تحصيل، همانند ديگر حوزويان، درسهاي پائين تر را به ديگران مي آموختم. لذا از حوزه علميّه مشهد تاكنون به تدريس اشتغال داشته ام. و دروس عمومي را در دانشگاه فردوسي مشهد و دانشگاه مفيد تدريس كرده و مي كنم. و اكنون عضو هيئت عملي دانشگاه مفيد هستم. در كنار تدريس و تبليغ، مكتوباتي نيز داشته ام ومقالاتي را در مجلات و روزنامه ها به چاپ رسانده ام.

موفق، عليرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عليرضا موفق

محل تولد : رشت

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1349/4/12

زندگينامه علمي

1. اخذ ديپلم در رشته علوم تجربي

2. اتمام دوره سطح حوزه در حوزه علميه مشهد مقدس

3. اتمام دوره كارشناسي و اخذ مدرك آن در دو رشته « فلسفه و كلام اسلامي» و « فقه و مباني حقوق اسلامي» در دانشگاه علوم اسلامي رضوي

4. فراگيري زبان انگليسي ( مكالمه و متن)

5. فراگيري زبان عربي و متون جديد ( مكالمه و متن )

6. عضويت در پژوهشگاه دانشگاه رضوي به مدت يكسال و تدوين دو مقاله پژوهشي در زمينه « آزادي و دين » و انتشار آن در مجله ي پژوهشگاه

7. ادامه دروس

حوزه و شركت در دروس خارج فقه و اصول اساتيد حجت الاسلام صادق لاريجاني ، آيت الله مكارم شيرازي ، آيت الله جوادي آملي، حجت الاسلام دكتر عابدي به مدت پنج سال

8. پايان دوره كارشناسي ارشد در رشته « فلسفه و كلام اسلامي » از دانشگاه قم زير نظر آموزش عالي با رتبه عالي و ارايه پايان نامه با عنوان « بررسي تطبيقي افكار و نظرات سارتر و مطهري » با كمك استاد راهنما حجت الاسلام صادق لاريجاني با رتبه ي عالي

9. عضويت در پژوهشگاه اسراء تحت اشراف آيت الله جوادي آملي از سال 78 و انجام فعاليت هاي ذيل :

ü تحقيق و تنظيم كتاب « نسبت دين و دنيا (نقد نظريه سكولاريزم)» تأليف آيت الله جوادي آملي

ü مسؤوليت پروژه كتاب «مهر استاد» (مشاركت در تدوين، تنظيم و ويرايش زندگي علمي آيت الله جوادي آملي و اساتيد ايشان)

ü تنظيم و تحقيق كتاب «شمس الوحي تبريز» (نظرات علمي و محوري علامه طباطبايي در سه بخش قرآن ، فلسفه و عرفان از منظر آيت الله جوادي آملي )

ü تنظيم بخشي از كتاب « شرح شواهد الربوبيه » از سري درسهاي آيت الله جوادي آملي ( در مرحله ارزيابي)

ü ديگر كارهاي پژوهشي مانند بررسي شبهات جديد كلامي و همچنين برخي مقالات مانند «بررسي ارتباط عقل گرايي و دين» و «بررسي ارتباط دموكراسي و دين» براي تحويل به حضرت استاد و ديگر محققان تدوين شده است.

10. تدريس در دروس حوزوي مانند ادبيات عرب ،

منطق ، فلسفه ( بداية الحكمة)

11. تدريس در دانشگاه در دروس معارف در دانشگاه قم

12. تأليف كتاب «دين و معناي زندگي» به سفارش پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي

13. مسؤوليت بخش معاونت نهاد مقام معظم رهبري در دانشگاه قم به مدت چهار سال

14. عضو هيأت علمي دانشگاه پيام نور آران و بيدگل

15. همكاري با پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي

موگهي، عبدالرحيم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبد الرحيم موگهي

محل تولد : اهواز

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/10/1

زندگينامه علمي

عبدالرحيم موگهي در اول دي ماه 1338 هجري شمسي در اهواز به دنيا آمد. تحصيلات كلاسيك خود را تا سال سوم رشته «مهندسي طراحي» در دانشگاه صنعتي اصفهان ادامه داد. در سال 1358 وارد حوزه علميه قم شد و از محضر اساتيد بزرگواري همچون آيات عظام: «فاضل لنكراني»، «مكارم»، «جوادي» و ... بهره برد. وي داراي تأليفات متعددي مي باشند كه تعدادي از مقالاتشان در نشرياتي همچون: ياس، فرهنگ جهاد، رشد، ره توشه، مبلغان، مبين، حجره، پيام حوزه، كوثر، مربيان، سلام بچه ها و ... به چاپ رسيده است.

مولانا، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد على مولانا فرزند ارشد حضرت آيه الله العظمى آقاى حاج سيد محمد آقا مولانا قدس سره و سلسله ى نسب شان به حضرت موسى ابن جعفر عليه التحيه و الثناء مى رسد شب شانزدهم ربيع الاول سال 1320 هجرى قمرى در بلده ى طيبه ى نجف اشرف (ايام اقامت والد ماجدش در آن شهر مقدس) متولد تحصيلات مقدماتى و ادبيات متداوله و سطوح را در تبريز به اتمام رسانده در سال 1340 جهت ادامه ى تحصيل به دارالعلم نجف اشرف عازم و از محضر استادان عاليقدر آيات الله آقا شيخ احمد كاشف الغطاء- آقا سيد محمد حجت كوه كمرى (موقع اقامت معظم له در نجف)- آقا شيخ محمد حسين كاشف الغطاء- آقا ضياء عراقى- آقا شيخ محمد حسين كمپانى (اصفهانى) و ساير فقهاء عصر استفاده و پس از فراغت از تحصيل در سال 1346 به وطن عزيز خود تبريز مراجعت- از همان وقت به تدريس علوم دينى و تبليغ احكام نبوى

و تأليف كتب اسلامى با جديت خستگى ناپذير اشتغال داشته- روز چهارشنبه 22 شوال المكرم سال 1392 در تهران (جهت معالجه به آن شهر تشريف فرما شده بود) داعى حق را لبيك گفته.

آفتاب دين غرا كرد از عالم افول

بيست دو شوال نزديك زوال آفتاب

در شهر مذهبى قم و جوار حضرت معصومه سلام الله عليها مدفون گرديد. عمر شريفش و 72 سال 7 ماه و 6 روز بوده.

چون تراب تيره شد آرامگاه و مضجعش

عرش گفتا آن زمان ياليتنى كنت تراب

اولاد ذكور آن بزرگوار: جنابان حجه الاسلام آقاى حاج سيد ابوالحسن و حاج سيد ابوالقاسم آقا كه هر دو به نوبه ى خود از جمله علماى اعلام و فضلاى تبريز به شمار مى روند و در درياى علم و تقواى آن فقيد مى باشند.

و نيز آقاى حاج سيد ابوالفضل جوان فعال پرهيزكار فرزند آن مرحوم و نور ديده ى مردم است.

تأليفات فقيد سعيد آنچه در حال حياتش به زبان فارسى به چاپ رسيده 18 جلد بشرح زير:

1- صحت و سعادت- اخبار وارده در موضوع بهداشت و سعادت بشر.

2- آثار المعاصى- در بيان اثرات دنيوى گناهان.

3- نصايح المعصومين- اندرزهاى منتخبه از حضرات معصومين عليهم السلام

4- الملاحم- پيشگوئى هاى واصله از حضرات معصومين عليهم السلام

5- لطائف الاخبار- برگزيده ى اخبار واصله از حضرات معصومين عليهم السلام

6- مرآة الحج- بيان احكام و مناسك حج.

7- شرط و جزاء- بيان احاديث وارده در نتيجه ى بعضى اعمال.

8- الفروق- بيان احكامى كه ميان زن و مرد متفاوت است.

9- البركات- اخبارى كه كلمه ى بركت در آنها ذكر شده.

10- سيره ى حسنه- ذكر فوائدى در موضوعات مختلفه.

11- حكايات المعصومين- قسمتى از حكايات گذشتگان خدائى.

12- كيف اصبحت- اخبار و احاديث.

13- چهل حديث- احاديث و بحث اجمالى در امامت.

14- خدا

نه طبيعت- منظوم در اثبات صانع.

15- حج نامه- منظوم در اعمال حج و سفرنامه.

16 و 17- بخش اول و دوم در منظوم- در حالات پنج تن آل عبا (ع).

18- تعديل الميزان- بيان اوزان و اندازه هاى معمول دنيا.

علاوه بيشتر از ده جلد كتب علمى و فقهى من جمله (منجزات المريض) يك بحث مهم كه هنوز به چاپ نرسيده و از آثار باقيه ى آن فقيه مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

مومن، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي مومن

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1332/1/1

زندگينامه علمي

حجة الاسلام و المسلمين علي مؤمن در سال 1332 در قم و در خانواده اي مذهبي به دنيا آمد. پدرش كشاورز بود و برادرش (حضرت آية الله محمد مؤمن ) از استادان حوزه علميه قم بود. حجة الاسلام و المسلمين علي مؤمن با به پايان رساندن دورۀ دبستان، در خرداد ماه 1345، به حوزه علميه قم وارد شد.

او جامع المقدمات را نزد حجة الاسلام و المسلمين طباطبايي خواند. سيوطي را نزد حجة الاسلام و المسلمين شايسته گلپايگاني ، مغني را نزد آقاي طالقاني ، معالم را نزد «آية الله مقتدايي» و مختصرالمعاني را نزد «آية الله تهراني» فرا گرفت . منطق را نزد حجة الاسلام والمسلمين امينيان ، شرح لمعه را نزد حضرات آيات : «تهراني ، شب زنده دار، صلواتي ، تقوي اشتهاردي ، فاضلي اشتهاردي و ...» آموخت . براي آموختن رسائل به نزد «آية الله طاهري» و برادرش (آية الله مؤمن ) رفت . ضمن اينكه بخشهايي از مكاسب و كفايه را نزد برادر خود مي آموخت به درس مكاسب آية الله ستوده و درس كفايه آية الله سلطاني طباطبايي نيز مي رفت .

با پايان يافتن دورۀ سطح به درس خارج فقه و اصول حضرات آيات عظام: «شيخ كاظم تبريزي» ،

«شيخ مرتضي حائري »، «سيد محمد رضا گلپايگاني »، «حسينعلي منتظري» ، «وحيد خراساني» و «محمد مؤمن» و ... رفت و از دروس ايشان بهره هاي بسيار اندوخت . او بخشي از اسفار را نزد «آية الله اميني» آموخت و شرح تجريد را نزد «آية الله حسيني كاشاني» فرا گرفت .

از دوستان و هم مباحثه هاي او مي توان حجج اسلام رجبي ، شب زنده دار و عندليب را نام برد. حجة الاسلام و المسلمين علي مؤمن از نخستين سالهاي تحصيل به امر تدريس همت گماشت و تا به امروز بيشتر كتب دوره سطح را تدريس كرده و از اين رهگذر، شاگرداني را به عالم اسلام تقديم داشته است . او به همراه برخي از استادان حوزه ، به امر بررسي و تدوين ميراث فقهي همت گماشته و در اين زمينه ، تحقيقات بسياري را به انجام رسانده است . حجة الاسلام و المسلمين علي مؤمن از اعضاي جامعه مدرسين حوزه علميه قم است و در آن مركز مقدس ، فعاليتهاي بسياري را به منصه ظهور نهاده است

مومن، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد مومن

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1316/10/23

زندگينامه علمي

آية الله محمد مؤمن ، در روز پنج شنبه ، دهم ذي القعدۀ سال 1356 هجري قمري برابر با 23 دي 1316 هجري شمسي در خانواده اي مذهبي و علاقه مند به خاندان مكرم پيامبر اسلام (ص ) در شهر قم چشم به جهان گشود. پدرش مرحوم حاج عباس مؤمن كه فردي سرشناس و مورد اعتماد مردم بود، با پيشۀ كشاورزي روزگار مي گذراند و نزديك به صد سال زيست و سرانجام در سال 1377 هجري شمسي دار فاني را وداع گفت . مادر او نيز زني پاكدامن و وارسته بود كه چهار سال

پيش از پدرش يعني در سال 1373 در گذشته بود. پدر و مادر ايشان نيز متولد قم بوده اند و تا آنجا كه خود از آن اطلاع دارد، خاندانش حدود 200 سال است در قم سكونت دارند.

كودكي آية الله مومن با تنگي معيشت خانواده همراه بوده ، به گونه اي كه ايشان را براي آينده اي پر از جهاد و مبارزه آماده مي ساخته است . تحصيلات خود را در هفت سالگي آغاز نمود و در مكتب خانه اي واقع در محلۀ «باغ پنبه » قم ، به فراگيري قرآن مشغول شد پس از آن به مكتب ديگري رفته در آنجا كتاب «نصاب الصبيان» و برخي از كتب ديگر را آموخت . پس از مدتي با سفارش برخي به پدر ايشان و موافقت پدر، تحصيلات خود را در مدارس اسلامي ، ملي آن زمان ، به تحصيل علوم دبستاني اشتغال پيدا كرد و در مدت دو سال تا كلاس ششم ابتدائي تحصيل كرد. بعد از آن سال اول دبيرستان را خواند اما به دليل كم بودن سن قانوني نتوانست در آزمون پايان سال شركت كند.

در سال 1332 به تحصيل علوم ديني روي آورد و طي دو سال ، ادبيات عرب ، بخش بسياري از «مطوّل » و همه «معالم الاصول » را فرا گرفت و هم زمان ، به دليل تنگي معيشت خانواده ، به آموزگاري نيز مي پرداخت . پس از آن ، با توسل به حضرت علي بن موسي الرضا (ع ) و امام عصر (عج ) توانست رضايت پدر خود را جلب نمايد و صرفاً به تحصيل علوم ديني بپردازد. «شرح لمعه » و «قوانين الاصول » را در طي يك سال فرا گرفت و «مكاسب » و «رسائل » شيخ انصاري را پس از دو سال به اتمام رساند

و در ششمين سال تحصيل ، جلد اول «كفايه » را آموخت و در درس خارج اصول و فقه شركت جُست . هم زمان با تحصيلات فقهي و اصولي ، به تحصيل حكمت الهي و فلسفه نيز مي پرداخت و «شرح منظومه » سبزواري و «الهيات شفا» و بخش عمده «اسفار» را فرا مي گرفت .

در اواخر سال 1342 براي تحصيل، عازم نجف اشرف شد و به مدت شش ماه از محضر استادان حوزه علميه بهره هاي فراوان برد و سپس به ايران بازگشت و تا سال 1353 به تحصيل خود ادامه داد. حضرت آيت الله مؤمن در دوران تحصيل خود از محضر استادان برجسته اي بهره برده است ؛ از جمله شرح منطق حاجي سبزواري را نزد «حاج شيخ محمد واعظ زاده» و مكاسب شيخ انصاري را نزد «آيت الله مشكيني» ، «آيت الله شاه آبادي»، «شيخ ابوالفضل خوانساري» و ديگر اساتيد آن زمان فرا گرفت. همچنين رسائل شيخ انصاري را نزد «آية الله حاج شيخ محمد شاه آبادي » و جلد اول كفاية الاصول را نزد مرحوم «آية الله سلطاني » و مقداري از جلد دوم آن را نزد مرحوم «آية الله حاج ميرزا محمد مجاهدي تبريزي » فرا گرفت .

وي در درس اصول حضرت امام خميني (ره ) شركت نمود و چند ماهي نيز در درس فقه «آية الله بروجردي» حاضر شد و سپس به درس خارج فقه امام (ره ) كه درباره «مكاسب محرمه و بيع » بود، رفت و پايه هاي استنباط فقهي خود را نزد آن بزرگوار مستحكم كرد. پس از تبعيد امام (ره ) در سال 1342، به درس فقه و اصول «آية الله محقق داماد» رفت و پس از آن مرحوم ، از درس خارج فقه «آية الله حاج آقا مرتضي حائري » بهره برد.

استاد او در «فلسفه » و «شرح منظومه » سبزواري ، مرحوم حاج آقا مصطفي خميني (ره ) بود و بعد از آن براي تحصيل الهيات «شفا» و «اسفار» به درس «علامه سيد محمد حسين طباطبايي » (ره ) رفت و سالها به حضور در درس تفسير ايشان نيز توفيق يافت .

ايشان عمده استادان خود را در حوزه: مرحوم امام ، مرحوم محقق داماد و مرحوم شيخ مرتضي حائري مي داند و در باره آنها مي گويد: «اين سه بزرگوار، صرف بازگو كردن در نظرشان نبود؛ بلكه تحقيقي بحث مي كردند؛ مخصوصاً امام كه وقتي مسأله اي را مي خواست طرح بكند، مانند اين بود كه اصلاً خودش مي خواهد اين مسأله را عنوان كند. با كمال دقت مطرح مي كردند و حرفهاي علماي ديگر را مطرح مي كردند و نقض و ابرام مي كردند و طلبه را اجتهادي بار مي آوردند».

از هم مباحثه اي هاي آية الله مؤمن ، مي توان از «آية الله حاج ميرزا ابوالحسن مصلحي اراكي » (فرزند آية الله اراكي )، «آية الله طاهري خرم آبادي »، «آية الله حاج سيد محمد حسيني كاشاني »، «مرحوم رباني املشي »، «شهيد حيدري نهاوندي » و «استاد حاج شيخ حسن تهراني » نام برد. همچنين شاگردان بسياري از محضر ايشان ، كسب فيض نموده اند كه در بين آنها، مي توان از «دكتر حسن روحاني »: دبير شوراي امنيت ملي ، «حجة الاسلام و المسلمين فياضي »، «حجة الاسلام و المسلمين ناظم زاده »، «حجة الاسلام و المسلمين برهاني » و «حجة الاسلام و المسلمين اختري »: سفير ايران در سوريه نام برد. اينان برخي از شاگردان وي بوده كه در مباحث سطح عالي از تدريس وي بهره بردند. همچنين در درس خارج اصول و فقه ايشان ، فضلاي متعددي شركت كرده اند كه عده اي از آنها هم اكنون به تدريس خارج فقه و اصول و سطوح عالي حوزه اشتغال

دارند.

زندگي آية الله محمد مؤمن با تلاشهاي علمي و فرهنگي فراواني همراه است . ايشان در طي سالهاي متمادي به تربيت طلاب جوان همت گماشته است و در اين ميان ، شاگردان ممتازي را به جامعۀ علمي و سياسي كشور تقديم داشته است . ايشان پس از فراگيري يك دورۀ كامل اصول ، به تدريس چند دوره «رسائل » شيخ انصاري ، مقداري از «مكاسب » و «شرح تجريد الاعتقاد»، «بداية الحكمه » و «نهاية الحكمه » و بخشي از «اسفار و عرشيه » نائل آمد. با پيروزي انقلاب اسلامي و كم شدن حجم مسؤوليتها، در سال 1362 به تدريس درس خارج اصول پرداخت كه هم اكنون به تدريس دورۀ سوم آن اشتغال دارد. تدريس بحث معاملات «تحريرالوسيله » حضرت امام خميني (ره )، كتاب قضا و شهادات و عمدة حدود و مسائل مستحدثه در قالب درس خارج فقه از ديگر برنامه هاي درسي ايشان براي پرورش طلاب جوان و طالب اجتهاد بوده است ايشان هم اينك به تدريس مبحث حكومت اسلامي نيز مشغول است . از آية الله مؤمن ، آثار فراواني در مطبوعات به چاپ رسيده است . همچنين ايشان در زمينه علوم اسلامي كتب شايان توجهي به جامعه علمي كشور تقديم نموده است؛ از ديگر فعاليتهاي علمي و فرهنگي ايشان مي توان از تدوين و تنظيم آيين نامه هاي داخلي شوراي مديريت حوزه علميه قم ياد كرد كه در دوره تصدي ايشان انجام گرفت و هم اكنون با همت مسؤولان آن مركز سير تكاملي خويش را مي پيمايد.

دفتر زندگاني آية الله محمد مومن ، پيش و پس از انقلاب ، سرشار از مبارزه و هدايتهاي سياسي است . در حدود سال 1343 در مجلس آن روز، لايحۀ كاپيتولاسيون مطرح شد. به دنبال اين قضيه ، امام خميني (ره ) در

نطقهاي آتشين خود، ضمن محكوم كردن اين مسأله ، همۀ مسلمانان و علماي اسلام را به مبارزه با آن دعوت كردند. رژيم شاه كه از افشاگريهاي امام خميني (ره ) مي هراسيد؛ ايشان را دستگير و پس از دو ماه آن بزرگوار را در منزلي در قيطريه تهران محصور و ممنوع الملاقات مي كند. در اواخر سال 1342 به قصد زيارت عتبات عاليات و حضور در درس خارج علماء نجف اشرف به عراق مشرف شد و نزديك 6 ماه اين سفر به طول انجاميد. پس از آن در مرداد ماه 1343 به ايران مراجعت مي كردند.

به دنبال دستگيري مجدد حضرت امام (ره ) و تبعيد به تركيه ، آيت الله مؤمن به عنوان سفر زيارتي قصد تشرف به نجف اشرف را داشت كه مرحوم حاج شيخ مرتضي حائري از ايشان خواست تا پيامي را به «آية الله سيد محسن حكيم » ابلاغ نمايد. قرار بود آية الله مؤمن اين پيام را از طريق امام موسي صدر (ره ) يا حاج شيخ نصرالله خلخالي (ره ) به سمع آيت الله حكيم برساند. پيام اين بود كه هم اكنون ، حاج آقا روح الله (حضرت امام خميني ) در صف مراجع تقليدند و دستگيري و تبعيد ايشان ، در واقع ، توهين به مرجعيت شيعه خواهد بود. از اين رو، لازم است آية الله سيد محسن حكيم ، نسبت به اين مسأله واكنش نشان داده ، خواستار بازگشت ايشان و رفع تبعيد معظم له شوند.

از فعاليتهاي ديگر كه در كارنامۀ مبارزاتي آية الله مؤمن مي درخشد، رساندن مفاد نامۀ تعدادي از اعضاي جامعۀ مدرسين حوزه علميه قم ، مبني بر اعلام مرجعيت امام خميني (ره ) به دست امام خميني (ره ) بود. مفاد اين نامه را آية الله مومن ، در نجف

اشرف به محضر امام (ره ) تقديم نمود. امام خميني (ره ) كه هميشه از قبول مرجعيت و عناويني اين گونه سرباز مي زد، ابتدا بدان اعتراض مي كند. آية الله مومن با بيان وضعيت حساس آن دوره ، جنبه هاي سياسي و مبارزاتي اين تصميم را خدمت امام (ره ) عرض مي نمايد و به ايشان عرض مي كند: «علت تصميم اعضاء جامعه مدرسين مبني بر اعلام مرجعيت اين است كه آنها تنها حضرتعالي را براي مقابله با رژيم فاسد شاه صالح مي دانند؛ از اين رو وظيفه خود دانستند تا حضرتعالي را به عنوان مرجع تقليد معرفي كنند. بدين گونه امام (ره ) در برابر اين اعلام مرجعيت ، سكوت مي فرمايد.

حضور ايشان در جلسات جامعه مدرسين ، در پيش از انقلاب ، و پي گيري مصوبات و بيانيه هاي آن از فعاليتهاي درخشان ايشان است كه سرانجام به دستگيري و تبعيد ايشان در سال 1353 منجر شد. ايشان به سه سال اقامت اجباري در شهداد كرمان محكوم شد كه پس از گذراندن هفت يا هشت ماه اقامت در شهداد، بقيه مدت را در تويسركان به تبعيد گذراند اما تبعيد ايشان باعث نشد كه افشاگريها و مبارزات سياسي ايشان پايان يابد؛ بلكه در آنجا نيز با بيان احكام اسلامي و در لابلاي آن ، مسائل مهم انقلاب ، ماهيت رژيم شاه را براي مردم آشكار مي كردند و آنها را به تقليد و پيروي از مرجعيت شيعه ، به ويژه امام خميني (ره )، كه در آن زمان پرچمدار مبارزه بود، دعوت مي كردند. با پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي ايران ، فعاليتهاي آية الله مؤمن در قالب مسؤوليتهاي اجرايي و روشنگريهاي درسي و اخلاقي ادامه يافت. آية الله مؤمن هم اكنون به تدريس در حوزۀ علميه قم اشتغال

دارد و در مكتب اجتهاد و فقهاهت ، شاگردان مفيدي را به عالم اسلام تقديم مي دارد.

مومني، ستار

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد ستار مومني

محل تولد : مرند

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1322/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1338 وارد حوزه علميه خوي شدم. در مدرسه اي به نام مدرسه نمازي مشغول تحصيل گرديدم. مدتي در محل فوق الذكر ادامه تحصيل دادم. مقدمات را در آن مدرسه به اتمام رساندم. پس از آن زمان كم به مدرسۀ «طالبيه» واقع در شهرستان تبريز هجرت نمودم و در مدرسه طالبيه مشغول شدم. باز به حوزه علميه خوي برگشتم و كتابهاي لمعتين، معالم و حاشيه را خواندم و در ضمن در همان مدرسه يكي از استادان حوزه خوي معرفي شدم و مشغول تدريس.

مهاجرنيا، محسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محسن مهاجرنيا

محل تولد : انديمشك

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/1

زندگينامه علمي

حقير در سال 1359 دروس حوزوي را شروع كردم و با مدرك اول دبيرستان وارد حوزه علميه شدم در سال 1368 دوره مقدمات و سطح عالي حوزه را به پايان رساندم و در ضمن آن ديپلم را هم اخذ كردم.در كنار دروس حوزوي در سال 1367 دروس دانشگاهي را هم شروع كردم در سال 1374 كارشناسي را به پايان رساندم وبا شركت در كارشناسي ارشد در سال 1379پايان نامه خود را با عنوان دولت در انديشه سياسي فارابي دفاع كردم و در سال 1381 در مقطع دكتري در رشته علوم سياسي پذيرفته شدم و هم اكنون در حال گذراندن پايان نامه هستم. تاكنون 5 جلد كتاب تاليفي و بيش از 60 مقاله تخصصي از حقير چاپ شده است عضو هيأت علمي پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي است با

برخي از مراكز پژوهشي قم همكاري دارم (ويرايش 1386 . ) ت

مهدوي راد، محمدعلي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد علي مهدوي راد

محل تولد : نيشابور

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1334/1/1

زندگينامه علمي

«محمد علي مهدوي راد (غلامي اسخارزوگاران)» به سال 1334 در روستايي به نام (ينگجه) از بخش سر ولايت نيشابور ديده به جهان گشود. مدرسه ابتدايي را در همان ديار گذراند پس از آنكه با مقدماتي از ادب عربي نيز در همان ديار آشنا شد. آنگاه به سال 1348 وارد حوزه علميه مشهد شد و در مدرسه «آيت الله العظمي ميلاني» كه به شيوه اي نو و با برنامه اي منظم اداره مي شد؛ تحصيل علوم ديني را آغاز كرد.

وي در 7 سال اقامت در حوزه علميه مشهد، دروس: مقدمات، ادبيات عرب، و سطوح عالي حوزوي را در محضر استادان آن ديار بياموخت. از استادان آن روز مي توان: «حجت هاشمي خراساني، اميني نيشابوري، صالحي نيشابوري و روانشاد سيد علي اكبر بني هاشمي و محقق ذاكري اختري (عباس علي)» را برشمرد. وي در جنب درس هاي حوزوي سه سال به درس تفسير روانشاد «آيت الله حاج ميرزا جواد تهراني» و جلساتي بسيار نيز «حضرت آيت الله سيد عزالدين زنجاني» و روشنگر و مهم مقام معظم رهبري «آيت الله خامنه اي» كه پنجشنبه و جمعه تشكيل مي شد و نيز ديگر بحثهاي فكري و ايدوئولوژي وي حاضر شد و اين دروس اولين بذرهاي علاقه و كشش به معارف قرآني را در جان وي پاشيد.

مهدوي راد پس از 7 سال اقامت در مشهد به لحاظ تلاشهاي سياسي و تعقيب ساواك خراسان

با صلاحديد خطيب بلند آوازه روزگار و مجاهد نستوه و شجاع «شهيد هاشمي نژاد»، مشهد را ترك نمود و به قم هجرت كرد و در قم بود كه براي ايمني از جستجوي ساواك، نام خانوادگي اش را از غلامي به مهدوي راد تغيير داد. در قم درسهاي حوزوي را پي گرفت. در قم: رسائل، مكاسب، كفايه و آنگاه دوره عالي اجتهادي فقه و اصول را از محضر استادان ارجمند آن حوزه ارجمند فرا گرفت. برخي از استادان وي در اين حوزه عبارتند از حضرات آيات: «اعتمادي»، «موسوي»، «تبريزي (سيد ابوالفضل)»، «پاياني»، «فاضل لنكراني»، «ستوده»،« بهشتي»، «احمد فاضل هرندي»، «صانعي»، «حاج شيخ جواد تبريزي»، «وحيد خراساني» و «منتظري» كه بيشترين بهره را در فقه از محضر آيت الله منتظري برد كه به طور مستمر بيش از ده سال در درس وي شركت كرد و بيشتر اين بهره در اصول از درس آيت الله فاضل لنكراني كه تقريبا تمام اصول دوره اول خارج وي را شركت كرد. مهدوي راد فلسفه را در محضر حضرات آيات: «انصاري شيرازي»، «محمدي گيلاني» و «مصباح» فرا گرفت.

اولين اثر قلمي وي به سال 1355 با عنوان: «اسلام و شعر» در قالب مقاله اي بلند در مجله نسل نو نشر يافت. وي پس از انقلاب اسلامي ايران مدتي را در مسئوليتهاي اجرايي گذراند از جمله: مسئوليت عقيدتي و سياسي پايگاه نهم شكاري و آنگاه به حوزه بازگشت و به سال 62 و پس از مقدماتي با جمعي از دوستان و همراهان، مجله حوزه را بنياد نهاد و از شماره 16 تا 36 سردبيري آن را بر عهده داشت و مقالات بسياري

در نقد و معرفي كتابهاي درسي حوزه، مسائل معرفتي دين و نقد و معرفي تفاسير شيعه و سني و تحليل گرايشهاي تفسيري در آن مجله نگاشت.

پس از آن با همكاري برخي از همراهانش مجله بينات را بنياد نهادند كه از آغازين شماره آن مدير مسئولي مجله را به عهده گرفت. اين مجله نخستين مجله قرآني است كه مهدوي راد تا شماره 12 مدير مسئول آن بوده است و پس از آن در جايگاه عضويت هيئت تحريريه آن ماند اما از مدير مسئولي آن كناره گرفت. در راه اندازي مجله هاي ميقات و علوم حديث مورد مشورت بود كه در هيئت تحريريه هاي آنها نيز حضور مي يافت و مقالات بسياري در هر دو مجله ياد شده رقم زد.

وي به سال 1369 پيشنهاد مجله اي را در نقد كتابهاي حوزه دين به انگيزه بهسازي آثار مكتوب ديني به دفتر تبليغات اسلامي داد و خود سردبيري آن را به عهده گرفت كه اكنون 17 سال است نشر مي يابد و ادامه دارد و مهمترين مجله «نقد كتاب در حوزه دين» است كه در اين مجله نيز مقالات بسياري نگاشته است.

مهدوي راد به سال 1369 وارد دانشگاه شد و از همان آغاز، تدريس مقاطع تحصيلات تكميلي را در علوم قرآن و حديث به عهده گرفت، اكنون بيش از 15 سال حضور در دانشگاه تربيت مدرس حضور دارد و چهار سال مديريت گروه علوم قرآن و حديث را به عهده داشت.

مهدوي شاهرودي، عبدالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم دينى.

تولد: 1321 ق. شاهرود.

درگذشت: 1358.

آيت الله عبدالله مهدوى شاهرودى پس از دوران تحصيلات مقدماتى خود در شاهرود عازم مشهد گرديد و در محضر اساتيد به سطوح

اشتغال ورزيد. در سال 1340 ق. به شاهرود مراجعت و در مدت يك سال توقف در شاهرود از محضر پدرش استفاده كرده و پس از آن به قم رفت و از محضر آيات عظام سيد ابوالحسن اصفهانى و نايينى استفاده نمود. مدت دو سال نيز از محضر آيت الله عبدالكريم حائرى يزدى بهره مند شد و سپس به نجف رفت و از درس آيت الله ضياءالدين عراقى و آيت الله محقق نايينى بهره مند گرديد. در سال 1350 بعد از فوت پدرش به شاهرود رفت و به تدريس فقه و اصول و انجام وظايف پرداخت. در سال 1337 ق. به علت كسالت و خستگى به تهران آمد و در مسجد مشيرالسلطنه در خيابان مولوى به اقامه ى جماعت و خدمات دينى اشتغال ورزيد. آثار ايشان در مقدمه ى كتاب راهنماى دين پدر گراميشان آمده است.

حاج شيخ عبداللَّه بن آيت اللَّه والعلامه الكبير حاج شيخ احمد بن العلامه حاج شيخ محمدعلى بن العلامه الكبرى حاج شيخ محمد كاظم (شهيد خراسانى) شاهرودى از علماء مهذب و بارع معاصر تهرانست. وى در سال 1321 قمرى در شاهرود تولد يافته و پس از دوران تحصيلات مقدماتى خود در شاهرود عازم مشهد گرديده و در محضر اساتيد فن و مدرسين به سطوح اشتغال ورزيدند و در سال 1340 ق بشاهرود مراجعت و در مدت يكسال توقف خود در شاهرود از بحث والد عاليمقامش استفاده كرده و پس از آن به ارض طيبه قم مشرف و از محضر آيات بزرگ نجف اشرف بالاخص آيتين اصفهانى و نائينى (كه در آن موقع تبعيد به قم بودند) استفاده نموده و مدت دو سال هم از محضر آيت اللَّه العظمى حايرى يزدى بهره مند

شده و پس از آن مهاجرت به نجف اشرف نموده و از دراسات و ابحاث مرحوم آيت اللَّه آقا ضياءالدين عراقى و آيت اللَّه محقق نائينى بهره مند گرديده و در سال 1350 قمرى بعد از ارتحال والدش بشاهرود مراجعت نموده و بتدريس فقه و اصول و انجام وظائف روحانيت اشتغال ورزيده و كم كم مرجعيت مهم روحانى و سياسى و اجتماعى پيدا نموده تا در سال 1377 قمرى كه بواسطه ضعف و كسالت و خستگى هجرت به تهران نموده و اكنون در مسجد (مشير السلطنه) خيابان مولوى به اقامه جماعت و خدمات دينى اشتغال دارند.

نگارنده گويد: آيت اللَّه مهدى شاهرودى از دانشمندان با صفا و معنويت و داراى محاسن اخلاق و خليق و مهربان و در خانه بازو با ارباب حوائج با خوشروئى برخورد نموده و حتى الامكان رفع حوائج آنان را مينمايد و اين نويسنده در محرم 1374 قمرى كه سفرى بشاهرودى نمودم از نزديك به سجاياى اخلاقى و وارستگى ايشان آشنا شده ام.

خدمات و آثار ارزنده ايشان بسيار است هر كس طالب باشد به مقدمه كتاب راهنماى دين مرحوم والدش مراجعه نمايد.

فرزندان ارجمندى دارد كه از آنهاست فاضل دانشمند و اديب خردمند جناب آقاى دكتر محمد شريف مهدوى كه در تهران به تدريس علوم جديد و قديم و خدمات دينى اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

مهدوي شهرضايي، محمد رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند حاج ملا محمد مهدي. عالم فاضل فقيه مجتهد، در حدود سال 1302 متولد، و در شب 4 شنبه 14 ربيع الثاني سال 1388 وفات يافته، در امام زاده شاهرضا مدفون گرديد.

در اصفهان به درس: آخوند كاشي، و جهانگير خان قشقائي، آقا سيد ابوالقاسم دهكردي، و حاج مير محمد صادق

خاتون آبادي، و در نجف از محضر: آقا شيخ مرتضي طالقاني، و آقا سيد حسين بادكوبه اي، و آقا سيد ابوالحسن اصفهاني استفاده نموده، به موطن خويش مراجعت كرده، و مقبوليت تامه يافته، در علم و عمل بي نظير، و تا آخر عمر در انجام وظايف شرعيه از نشر و تبليغ احكام، و تدريس و اقامه جماعت و اغاثه ملهوفين و كمك به ضعفا دقيقه اي اهمال نفرموده.

از تأليفاتش: 1- رساله اي در اخلاق 2- رسائل متعددي در فقه و اصول و تفسير مي باشد كه هيچ يك به طبع نرسيده است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

مهدوي فرد، ميرزا عباس

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ميرزا عباس مهدوي فرد

محل تولد : كوهدشت

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1346/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1362 وارد حوزه علميه «كوهدشت» شدم. در سال 1366 براي ادامه تحصيل به حوزه علميه «خوانسار» رفتم و در سال 1369 وارد حوزه علميه قم شدم. بعد از اتمام سطح، در سال 1373 در درس خارج شركت نمودم و حدود ده سال در دروس فقه حضرات آيات عظام: «فاضل لنكرانى»، «ميرزا جواد تبريزي (ره)» و «مكارم شيرازي» شركت و يك دوره خارج اصول را نزد «حضرت آيت الله جعفر سبحاني» گذراندم.

مدت چهار سال 80 _ 75 دوره تخصصي كلام اسلامي در موسسه تبليغات تحقيقاتي امام صادق (ع) را گذرانده و در سال 1380 با معدل كل 14/19 فارغ التحصيل دوره هفتم اين موسسه شدم. در تابستان 85 موفق به دفاع از رساله علمي سطح چهار با موضوع «بهائيت» و با نمره 5/17 شدم. حدود هشت سال است كه با مركز پژوهشهاي

حوزه به صورت متناوب در زمينه پاسخگويي به سوالات كلامي همكاري داشته و دو طرح را نيز براي اين مركز به پايان رسانده و در دست چاپ مي باشند. كتابي با عنوان: «فلسفه انتظار» با همكاري دوستان و كتابي با عنوان: «بهائيت».

مدت چهار سال است كه در دانشگاه هاي ملاير، در مجتمع آموزش عالي ملاير وابسته به «دانشگاه بوعلي سيناي همدان»، «دانشگاه آزاد اسلامي اراك» و «دانشگاه اراك» به تدريس دروس (انديشه اسلامى، تاريخ اسلام، انقلاب اسلامي و ريشه هاي آن) اشتغال دارم.

مهدوي قزويني، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمود شريعت مهدوى فرزند عالم ربانى و سالك سبحانى مرحوم حجةالاسلام والمسلمين آيت اللَّه حاج شيخ فضلعلى قزوينى قدس اللَّه سره.

وى در حدود 1335 قمرى هجرى در قزوين متولد شده و مقدمات را در مدرسه التفاتيه قزوين خوانده و سپس عزيمت به مشهد نموده و ادبيات را در خدمت مرحوم اديب نيشابورى استفاده نموده و بعد به قم آمده و سطوح را در قم تكميل نموده و در فتنه كشف حجاب به توفيقات الهى در معيت والد ماجدش هجرت به نجف اشرف نموده و از محضر و دراسات مرحوم آيت اللَّه العظمى آقا سيد ابوالحسن اصفهانى و مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ كاظم شيرازى بهره مند و موفق به دريافت اجازه اجتهاد از آن دو بزرگوار شده است.

دوره كامل اصول و معظم فقه استدلالى را از محضر حضرت آيت اللَّه العظمى حاج سيد ابوالحسن اصفهانى استفاده كرده و مورد عنايت مخصوص معظم له قرار گرفته و پس از چهارده سال اقامت در آستان باب مدينه علم حضرت على عليه الصلوه والسلام در خدمت والد ماجدش براى تشرف به زيارت ارض اقدس به ايران آمده و پس از رحلت والدشان در قم باز

به نجف اشرف مشرف ولى كمتر از دو سال اقامت و به واسطه جهاتى مراجعت به قزوين نموده و به انجام وظائف دينى از اقامه جماعت و تدريس و ترويج دين و تبليغ اسلام و نشر معارف اسلامى پرداخته و بحمداللَّه تاكنون اشتغال دارند ادام اللَّه عزه و توفيقه.

شرح احوال والد ماجدش را در جلد دوم معجم القبور و وفيات الاعلام مذكور مى باشد. در چند صفحه قبل در بخش ق يادآور شدم.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

مهدوي كني، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدرضا مهدوى كنى از علماء معاصر جمهورى اسلامى مى باشند. در سال 1310 در قصبه كن كه اكنون منطقه غربى تهران را در جنب شهر زيبا تشكيل مى دهد به دنيا آمده و پس از خواندن دروس ابتدائى عزيمت به قم نموده است.

مقدمات و سطوح وسطى و نهائى را در خدمت مدرسين حوزه به پايان رسانيده آنگاه به درس خارج فقه آيت اللَّه العظمى بروجردى و فقه و اصول امام راحل آيت اللَّه العظمى خمينى و نيز تفسير مرحوم علامه طباطبائى شركت و استفاده نموده و پس از فوت آيت اللَّه العظمى بروجردى و تبعيد امام به تهران آمده و در مسجد جليلى به اقامه جماعت و تبليغ پرداخته و مظالم و بدع رژيم طاغوتى را بازگو نموده و از طرف ساواك و رژيم ستمشاهى بازداشت و راهى زندان گرديده و چند سالى را در زندانهاى طاغوتى گذراند و پس از بازگشت امام و آزادى و انقلاب و تشكيل حكومت جمهورى اسلامى از طرف امام سرپرستى و مديريت مدرسه علميه مروى را متعهد شده و نيز مدرسه امام جعفر صادق عليه السلام را با بعضى از همگنان اداره و مدتى نيز مسئوليت وزارت كشور

را داشته و در حال حاضر نيز در مدرسه مروى اشتغال به تدريس و تربيت طلاب و محصلين علوم دينيه را دارند.

پدر همسر ايشان مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ زين العابدين سرخه اى كه در جلد چهار گنجينه دانشمندان و اختران فروزان رى و طهران چاپ شده مى باشند.

برادر بزرگوار ايشان آقاى حاج شيخ مهدى حاج باقرى از ائمه جماعت و علماء معاصر قصبه كن مى باشند.

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته:-، دانشكده:-، دانشگاه: امام صادق (ع)

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

تحصيل در حوزه علميه قم در علوم دينى به مدت 13 سال و 2 سال در تهران، شاگرد اساتيدى چون آيت اللَّه بروجردى، آيت اللَّه العظمى امام خمينى قدس سره، آيت اللَّه العظمى علامه طباطبائى و آيت اللَّه العظمى گلپايگانى.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشگاه امام صادق.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

علوم دينى، اصول فقه، تفسير قرآن كريم، فلسفه، كلام و استاد راهنماى يك پايان نامه كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 5

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى: 1

زمينه علمى تأليفات:

تفسير، فقه، عقائد، اصول، اقتصاد اسلامى و اخلاق.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى:-، تعداد مقالات بزبان خارجى:-

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

مهدوي نيا، محمدتقي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد تقي مهدوي نيا

محل تولد : زرين شهر اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1334/1/1

زندگينامه علمي

بعد از گذراندن دوره ابتدائي و دبيرستان در «زرين شهر اصفهان» وارد حوزه علميه زرين شهر شدم و تا سال 1350 بخشي از مقدمات را گذراندم. سپس براي ادامه تحصيل وارد حوزه علميه قم شدم و تا سال 1357 دروس سطح را گذراندم. سپس به خارج فقه و اصول مشغول شدم و به مدت 15 سال دروس خارج فقه و

اصول را نزد اساتيد مختلفي مانند: «آقاي فاضل لنكراني»، «مرحوم آقاي شيخ جواد تبريزي»، «آقاي وحيد خراساني» و ... فرا گرفتم.

همزمان با تحصيل در حوزه، در موسسه امام خميني (ره) از سال 1360 تا 1378 دوره عمومي و تخصصي را گذرانده و در رشته «علوم قرآني» فارغ التحصيل شدم. ضمنا در اين مدت به تحقيق و پژوهش در موضوعات گوناگون «تفسيري و علوم قرآني» پرداختم و مقالات گوناگوني در زمينه «مصونيت قرآن از تحريف»، «مصاحف منسوب به اصحاب»، «روش تفسير اهل بيت ع»، «معيارهاي تمدن» و «وجوه اعجاز قرآن» به صورت فردي يا گروهي نوشتم. تدريس در حوزه هاي علميه، ارگانها و نهادهاي انقلاب اسلامي و دانشگاه، همچنين مديريت حوزه علميه جزء برنامه هايي از اين سنوات بوده است. از سال 1354 تاكنون در مناسبت هاي گوناگون در شهرهاي مختلف و روستاها به تبليغ دين اسلام نيز اشتغال داشتم.

مهدوي ، بحر اعطاء

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد فاضل، از علماى سده ى ماربين، در يكشنبه 29 ربيع الثانى 1371 وفات يافته، در اين تكيه مدفون گرديد.

مشاراليه در اصفهان خدمت جمعى از افاضل همچون: آقا سيد ابوالقاسم دهكردى، و آقا شيخ محمدرضا نجفى، و آقا سيد مهدى درچه اى تلمذ نموده، و از ائمه ى جماعت و موثقين به شمار مى رفت.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

مهدوي، رضاعلي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رضاعلى مهدوي

محل تولد : دامنه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/1/1

زندگينامه علمي

تحصيلات مقطع ابتدايي و راهنمايي را در شهر «دامنه» گذراندم و در مقطع راهنمايي از محصلين ممتاز منطقه شناخته شدم. بعد از ورود به دبيرستان نگاهم به خويشتن خويش و جهان اطرافم دگرگون شد و گويا مي شنيدم كه هاتفي از درونم فرياد مي زند كه جهان طبيعت با تمام وسعتش حتي براي يك لحظه تو را اكتفا نمي كند و همچنين افكار مرا دنبال حقايق يا حقيقتي مي كشاند كه نتيجه اش هجرت به شهر مقدس قم شد.

اول سال تحصيلي 1357 _ 1358 براي تحصيل علوم ديني وارد شهر مقدس قم شدم اما به جهت مسائل انقلاب و تعطيلي مدارس حوزه علميه قم و عدم آشنايي با امكانات و نحوه هاي تحصيل در حوزه علميه قم، حدود دو سه سال توفيق چنداني در تحصيل نداشتم و بعد از مدت كوتاهي كه در مدرسه حقاني مشغول تحصيل بودم؛ درس هايم را به طور جدي به صورت آزاد شروع كردم.

حدود پنج يا شش سال درس هاي سطح حوزه را در محضر اساتيدي چون آقايان: «جزائري»، «محامي»، «دوست محمدي خراساني»، «موسوي»، «صلواتي»، «اعتمادي»، «ستوده»، «صفايي»، «شيخ علي

مومن» و بيش از همه استاد معززم جناب آقاي «علي رضا اسلاميان (ادام الله ظلهم)» به اتمام رساندم.

سپس درس خارج اصول را يكي دو سال در محضر «آيت الله العظمي فاضل لنكراني» و بعد از آن درس اصول را در محضر «آيت الله العظمي وحيد خراساني» و درس فقه را در محضر «آيت الله العظمي حاج شيخ جواد تبريزي» تا الان بهره مند شده ام.

مهدوي، محمدحسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدحسن مهدوى از علماء فعال و خدمتگذار معاصر رشت مى باشد وى در رشت متولد شده و پس از خواندن فارسى و مقدمات سطوح و متون فقه و اصول را از علماء و مدرسين شهرستان رشت فراگرفته و پس از آن به خدمات دينى از قبيل امامت در مسجد صالح آباد و تربيت محصلين رشت در مدرسه صالح آباد پرداخته و آثار ارزنده اى از خود گذاشته است.

مضافاً بر اين دانشمندان در حال حاضر خطباء و گويندگان فعال در رشت و حومه آن بسيارند كه در ميان آنان جنابان آقاى حاج حسام و آقاى حاج سيد جواد نياكوئى و آقاى حاج قوام و آقاى حاج سيد مير آقاى موسوى در استان گيلان شهرت تمام دارند.

و اكنون از رشت و حومه آن بيش از پنجاه نفر طلبه و محصل در حوه علميه اشتغال به تحصيل سطح و خارج دارد كه در ميان آنان جنابان حجةالاسلام آقاى حاج شيخ محمد محمدى و حجةالاسلام آقاى شيخ زين العابدين عسگرى و حجةالاسلام آقاى حاج شيخ على اكبر رقيب معروف و مورد توجه زعماء حوزه و آيات عظام و مدرسين و محصلين گيلانى و غيره حوزه مى باشند. نامبردگان فوق ساليات متماديست كه در حوزه علميه قم به تدريس متون فقه

و اصول و استفاده از محضر مراجع بزرگوار اشتغال دارند ادام اللَّه توفيقاتهم و بركاتهم آمين يا رب العالمين.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

مهدي پور، علي اكبر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي اكبر مهدي پور

محل تولد : تبريز

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1324/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب علي اكبر مهدي پور در روز سه شنبه 13 رجب سال 1364 هجري قمري مصادف با 1324 هجري شمسي در محله «باغشيمه تبريز» زادگاه «آيت الله ابوالقاسم كوكبي» از مراجع قم به دنيا آمدم. آغاز به تحصيل 1331 شمسي دبستان ممتاز تا كلاس چهارم ابتدايي، آغاز به تحصيلات حوزوي 1331 شمسي در نزد آموزگار خود «مرحوم حاج ابوالقاسم دهخدا»: گلستان، نصاب و خلاصه الصرف. ترك تحصيل مدرسه دولتي و ادامه تحصيلات حوزوي 1335 هجري شمسي.

اساتيد سطوح عاليه در قم، «آيت الله حاج شيخ جعفر سبحانى»، «شهيد مفتح»، «آيت الله ميرزا يدالله دوزدوزاني»، «آيت الله شهيد مطهري»، «مرحوم آيت الله پايانى»، «آيت الله حاج شيخ جعفر سبحاني»، «مرحوم آيت الله ميبدي كرمانشاهي»، «مرحوم آيت الله سيد جواد خطيبي تبريزي»، «آيت الله مكارم شيرازي»، «مرحوم آيت الله سيد كاظم شريعتمداري»، «مرحوم آيت الله ميرزا كاظم تبريزي»، «مرحوم آيت الله حاج شيخ مرتضي حائري»، «مرحوم آيت الله حاج سيد محمد روحاني»، «آيت الله حاج سيد موسي شبيري زنجانى»، «مرحوم آيت الله سيد حسن الهي»: (برادر علامه طباطبايي)، «مرحوم آيت الله سيد مرتضي شبستري»: (برادر مرحوم آيت الله وحيدي)، «مرحوم آيت الله سيد صادق شريعتمداري»، «مرحوم آيت الله حاج شيخ محمد باقر ملكي» و ... .

بر اساس دعوت شيعيان استانبولي براي تصدي امور شيعيان آن زمان رمضان 1395 هجري قمري برابر با 24

شهريور 1354 هجري شمسي از طرف حوزه علميه قم راهي استانبول شده، به مدت 5 سال تمام در آنجا اقامت نموده، به اقامه نماز جمعه و جماعت در مسجد ايرانيان مقيم استانبول واقع در محله «چاكما كچيلار» در سراي بيوك والده خان كه بيش از 200 سال سابقه دارد و همواره يك روحاني ايراني با اطلاع دولتين از حوزه علميه قم در آن جا انجام وظيفه مي كرد؛ پرداختم.

با توجه آشنايي با قلم و ضرورت خدمات فرهنگي و آزادي بيش از حد مطبوعات در آن زمان، به تاسيس انتشارات زمان پرداخته و در حدود 60 مجلد كتاب، جزوه، بروشور به زبان تركي منتشر نمودم. در طول اقامت در استانبول با 84 روزنامه و مجله مصاحبه مطبوعاتي انجام دادم. در اين مصاحبه ها به معرفي نكات برجسته تفكر شيعي توجه مي دادم و گروه بسياري از روشنفكران اهل سنت را با معارف شيعي آشنا و جذب نمودم كه هرگز در مسجد ديگري به جمعه و جماعت حاضر نمي شدند.

علاوه بر استانبول به دهها شهر ديگر براي سخنراني و كنفرانس دعوت مي شدم و منحصرا روزهاي يكشنبه به اين دعوتها پاسخ مثبت مي دادم كه روز تعطيل رسمي و كثرت شركت كنندگان در مساجد و مجالس بود كه به تعدادي از اين شهرها اشاره مي شود: «اولو جامع»: در شهر بورسا كه تعداد شركت كننده ها را روزنامه ها 40000 نفر ذكر كردند. «مسجد امام جعفر صادق (عليه السلام)» در ازمير كه مكرر انجام شد. بزرگترين سينماي «تورگوتلو» كه به جهت ازدحام بيش از حد و عدم گنجايش مساجد، بزرگترين سينماي شهر را اجاره كرده بودند.

«مسجد بزرگ ازميت»، «آق شهير»، «ادرنه» و ...

مهدي پور، محمود

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمود مهدي پور

محل تولد : طبس

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1331/1/1

زندگينامه علمي

در يكي از روستاهاي شهرستان طبس پا به عرصه عالم گذاشتم و شش كلاس ابتدايي را گذراندم. كودكي حدود چهارده ساله بودم كه ادبيات عرب را در مشهد مقدس حدود سال 46 ش آغاز كردم، از محضر اساتيدى همچون: «استاد حجت هاشمى خراسانى»، «مهاجريان طبسى» و «مرحوم غضنفرى» و سپس در مدرسه «مرحوم آيت الله ميلانى» از استادان گوناگون: «بنى هاشمى»، «ايمانى» و «مدرس غروى» تا حدى فرا گرفتم.

در حدود مغنى و معالم بودم كه به قم هجرت كردم و در مدرسه حقانى پذيرش شدم. دروس دبيرستان را همراه دروس حوزوى در قم ادامه دادم و از مدرسه حكيم نظامى (امام صادق كنونى) ديپلم ادبى گرفتم. در مدرسه حقانى از محضر آيات و بزرگان: «شهيد قدوسى»، «آيت الله جنتى»، «سيد حسن طاهرى خرم آبادى»، «آيت الله محمد مؤمن قمى»، «شيخ يوسف صانعى» و «آيت الله مصباح يزدى» بهره مند شدم. برنامه درسى مدرسه را تا يك سال درس خارج در همان مدرسه ادامه دادم.

پس از پيروزى انقلاب اسلامى مدتى در بندر عباس مسئول دفتر شهيد حقانى بودم. در تأسيس مدرسه مسجد سليمان با جناب آقاى سيد حسن ربانى و مرحوم محمدى نجات همكارى داشتم. از سال 61 در حوزه قم درس را ادامه دادم و تا سال 65 يكسره به تحصيل مشغول بودم. در درس «آقاى منتظرى، آشيخ جواد تبريزى، آيت الله مؤمن قمى، اندكى درس آقاى وحيد خراسانى و آيت الله فاضل لنكرانى» شركت كردم. همچنين

مدتى در درس «آيت الله صانعى» حضور يافته و استفاده كردم. زندگى معنوى حقير مديون اخلاص و جهاد «حضرت آيت الله جنتى» است و در تفسير قرآن از محضر «آيت الله مصباح يزدى» بهره مند شدم.

تاريخ اسلام، حكومت اسلامى، روشهاى تدريس، تحقيق و تبليغ را در مدارس گوناگون به ويژه مدارس مركز جهانى علوم اسلامى تدريس كرده ام. معارف اسلامى 1 و 2، متون و ريشه هاى انقلاب اسلامى و تاريخ اسلام را هم در برخى مدارس دانشگاهى در سالهاى 62 الى سال 64 درس گفته ام. علاقه ام بيشتر به تاريخ و سيره معصومين (عليهم السلام) است. در زمينه مباحث اخلاق و مديريت هم آثار مختصرى دارم.

حقير بيش از پژوهش شخصى به مديريت پژوهشى اشتغال داشتم كه در سرى «چهل حديثهاى سازمان تبليغات اسلامى سرى ديدار با ابرار، ديار ابرار، دولت ابرار، گلشن ابرار، ستارگان حرم و طلايه داران تقريب» هدايت و نظارت كار با بنده بوده است و اميدوارم خداوند به لطفش كار را بپذيرد و توفيق خدمت به همه عنايت فرمايد و كمبودها را جبران و لغزش ها را غفو كند.

مهدي زاده، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين مهدي زاده

محل تولد : فارسيان گنبدكاووس

شهرت : مهدي زاده

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1361 (ه . ش) پس از اخذ ديپلم تجربى به دليل علاقه فراوان به علوم دينى بدون اينكه منتظر شركت در كنكور باشم وارد حوزه علميه قم شدم و تحصيل در مرحله مقدمات دروس حوزوى را در مدرسه منتظريه (حقانى) آغاز نمودم و درس هاى مقدماتى حوزوى مثل: صرف، نحو، معانى، بيان، منطق و

... را فرا گرفتم.

تحصيل در مرحله سطح دروس حوزوى را در مدرسه شهيدين با مديريت توانا و با تجربه جناب استاد سيد محمد رضا طباطبايى (حفظه الله تعالى) ادامه دادم. اسامى برخى از دروس مرحله سطح به همراه نام استادانى كه اين دروس را نزد آنان فرا گرفته ام عبارتند از: كتاب شرح لمعه استادان: «شب زنده دار»، «اشتهاردى»، «مؤمن» و «طباطبايى». اصول (برخى حلقات شهيد صدر ره) استادان: «شب زنده دار» و «اسلاميان». رسائل شيخ انصارى استادان: «اعتمادى» و «استادى». كفاية الاصول استادان: «ستوده» و «گنجى». مكاسب شيخ انصارى استادان: «مرحوم آيت الله احمدى ميانجى»، «طبسى» و «مروجى».

مجموعه تحصيلات بنده در دو مرحله مقدماتى و سطح تقريباً تا سال 1370 (ه . ش) طول كشيد و از سال 1370 به بعد در دروس خارج فقه و اصول حوزه شركت نمودم كه اسامى برخى از دروس به همراه نام بعضى استادان اين دروس عبارتند از:

• بخشي از درس خارج اصول فقه «آيت الله سيد كاظم حسينى حائرى».

• بخشي از درس خارج اصول فقه «آيت الله وحيد خراسانى».

• بخشي از درس خارج اصول فقه «آيت الله خرازى».

• بخشي از درس خارج اصول فقه استاد «عندليب همدانى».

• بخشي از درس خارج اصول فقه استاد «لاريجانى».

• بخشي از درس خارج فقه (خمس) «آيت الله سيد كاظم حسينى حائرى».

• بخشي از درس خارج فقه (بيع) «آيت الله وحيد خراسانى».

• بخشي از درس خارج فقه (اجاره، صوم و مكاسب محرمه) «آيت الله جوادى آملى».

• بخشي از درس خارج فقه (اجتهاد و تقليد) استاد «صادق لاريجانى».

• بخشي از درس خارج فقه (قضاء) استاد «لاريجانى».

علاوه بر دروس رايج فقه

و اصول، در سال هاى1373 و 1374 در برنامه تحقيق فقهى مدرسه شهيدين كه با نظارت و راهنمايى هاى «آيت الله خرازى» و «آيت الله استادى» برگزار مى شد؛ شركت كردم. در برنامه ياد شده كه كمتر از دو سال طول كشيد، بنده موفق به نگارش حدود 10 مقاله علمى، فقهى در موضوعات مختلف شدم.

همچنين به دليل گستردگى علوم دينى و به خاطر ضرورت آشنايى با برخى از علوم ديگر حوزوى (غير از فقه واصول) در دروس ديگر حوزه نيز شركت كرده ام كه اسامى برخى از آنها به همراه نام استادان آنها عبارتند از: درس اسفار «آيت الله جوادى آملى»، درس درايه و رجال «مرحوم آيت الله ابوطالب تجليل»، درس اخلاق استادان «مرحوم آيت الله احمدى ميانجى»، «مرحوم آيت الله بهاء الدينى»، «آيت الله شب زنده دار»، «آيت الله مصباح»، «آيت الله مظاهرى» و «آيت الله محفوظى».

در كنار درسهاى حوزوى به دليل علاقه به مباحث اخلاقى و تربيتى، در مقطع كارشناسى ارشد رشته «علوم تربيتى» موسسه امام خمينى نيز تحصيل نمودم تا اينكه در آخر دوره در سال 1377 از پايان نامه خود با محوريت «روايت تربيتى هشام بن حكم از امام موسى كاظم (عليه اسلام)» دفاع نمودم كه در سال 1383 با عنوان «آيين عقل ورزي» چاپ شد.

مهدي زاده، مسلم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مسلم مهدي زاده چافي

محل تولد : لنگرود

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1355/5/2

زندگينامه علمي

به تاريخ دوم تيرماه 1355 در روستاي «چاف» بالاتر از شهرستان لنگرود، استان گيلان به دنيا آمده و دروس دوره ابتدائي را در همان روستا گذراندم. دوره راهنمايي را در روستاي

مجاور با فاصله دو كيلومتري در سرما و گرما با موفقيت طي نموده و بعد از آن در سال 1369 جهت كسب علوم ديني وارد حوزه علميه قم شدم. به مدت دو سال در مدرسه علميه «حقاني» و بعد از آن يك سال هم در مدرسه «الهادي (ع)» دوره مقدمات (ادبيات عرب) را پشت سر گذاشتم. در مدرسه «رضويه» از محضر اساتيد بزرگواري سود برده تا از لمعه و كتب مربوطه به پايه هاي چهارم، پنجم و ششم خوشه چيني نمايم.

اندوخته هاي علمي سالهاي 69 به بعد كمك كرد تا دوره سطح را با موفقيت از محضر اساتيد بزرگواري در مدرسه هاي علميه «گلپايگاني» و «فيضيه» به پايان برسانم. در كنار مطالعه و درس، تحقيق علوم حديث و تفسير سبب شد تا در سال 79 در گروه تفسير در موسسه علوم حديث مشغول به همكاري شدم. بعد از دو سال و اندي به گروه احياء پيوسته و تاكنون در گروه احياء، جهت كار بر كتاب شريف الكافي با گروه احياء مشغول همكاري هستم.

مهدي زاده، ميرستار

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ميرستار مهدي زاده

محل تولد : مرند – روستاي النق

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1353/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1353 در آذربايجان شرقى، شهرستان مرند، روستاي «اَلِنجَق» به دنيا آمد. تحصيلات ابتدائي را در مدرسه ياسر و راهنمائي را در مدرسه شهيد هاشمي نژاد همان روستا تحصيل كردم و در كنار تحصيل، به كشاورزي و دامپروري مشغول بوديم. بعد از اتمام راهنمائي به حوزه علميه شهر مرند «صاحب الزمان (عج)» وارد شده و بعد از سه ماه به حوزه علميه «ولي عصر(عج)» شهر تبريز

رفتم و دوباره از اول شروع به تحصيل علوم ديني كردم و تا مقداري از سيوطي را در طول دو سال خواندم.

در سال 71 - 72 به قم آمده و در امتحانات ورودي حوزه شركت كرده و در مدرسه «معصوميه (س)» پذيرش شدم و دوباره دروس را از ابتدا شروع كردم، چون مدارس به اين شرط قبول مي كردند و انتقالي نمي پذيرفتند. مدت سه سال در مدرسه معصوميه (س) و يك سال در مدرسه امام صادق (ع) درس خواندم كه در سال آخر تحصيل در مدرسه معصوميه(س) نامزد شده و در سال 73 عروسي كرديم. در مدرسه امام صادق (ع) «1 سال» و در مدرسه امام باقر(ع) «4 سال» در درسها شركت كردم و مقدمات را به پايان رسانده و در سطح مشغول شديم.

در مدرسه «آية الله گلپايگاني» مشغول به درس رسائل و در مدرسه فيضيه مشغول درس مكاسب شدم امّا همزمان با اين، در مركز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيما (از سال 78) به عنوان نقد و ارزيابي كننده و پژوهشگر مشغول فعاليت شدم و اين كارهاي پژوهشي به اضافه برخي كارهاي پژوهشي مستقل مثل تاليف كتاب «سفرهاي شگفت انگيز ائمه (ع)» و «چرا زلزله» باعث شد كه از درس فاصله حدود 5 - 6 سال از تدريس در حوزه فاصله بگيرم اگرچه در اين سال در همه امتحانات حوزه شركت مي كردم امّا در هيچ كلاسي شركت نمي كردم و تا پايه 8 نيز درس را ادامه دادم.

در آكادمي فرهنگستان علوم اسلامي نيز براي آموزش در دوره آموزشي 5 و در گروه ششم شركت كردم و با اين مركز و انديشه هايش

تا حدودي آشنا شدم كه برايم بسيار جالب و مطلوب بود چرا كه به برخي از اين نتايج فكري آنان دست يافته بودم و آنجا را به عنوان افقي دريائي از انديشه هاي مطلوب خود مي ديدم. براي كنگره بزرگداشت شخصيت حضرت فاطمه معصومه (س) نيز دو مقاله ارائه كردم كه در كتاب مجموعه مقالات جلد اول مجموعاً در 150 صفحه چاپ شد. در اين مدت طرح ها، اشعار زيادي نوشتم كه اثراً موجود است.

مباني تفسير قرآن در 37 مبنا، طرحهاي گوناگون در مورد ولايت اهل بيت (ع)، مسائل تربيتي و اخلاقي و عرفانى، مسائل هنري و فلسفه هنر از جمله موضوعاتي است در مورد آنها طرحهائي دارم كه مضبوط است. طبع و قلمي روان، استعداد فهم در گرو بيان مطلوب معارف رواني و به روز نويسي مطالب از جمله الطاف و نعمت هاي الهي است كه به اين گنهكار بي لياقت ارزاني داشته است. اميدوارم با بازگشت به تحصيل عميق و استدلال علوم حوزوي و ادامه كار پژوهش و تربيت عمر اخلاقي، خداوند نعمتهاي خود را در حق ما به اتمام رساند، و ما را به هدف غايي كه از خلقت ما داشته به لطف خود برساند.

مهرابي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

على آقاى مهرابى فرزند مرحوم ناظم التجار از علماء مبرز استان كرمان بوده اند مرحوم والدش ناظم التجار از شخصيتهاى ناسى گذشته بوده و ما در ج 2 ص 336 كتاب آثارالحجه قسمتى از ترجمه و سوانح زندگى وى را ياد نموديم بدانجا مراجعه شود.

وى در سال 1319 قمرى به دنيا آمده و بعد از گذرانيدن دوره صبا و كودكى به تحصيل علم پرداخته و با معيت رفيق

شفيق و دوست گراميش آيت اللَّه صالحى معاصر به مقدمات و ادبيات و سطوح اشتغال يافته و پس از تكميل آن به اصفهان عزيمت و حدود سه سال از محاضر مرحوم آيت اللَّه آقا ميرزا محمدصادق و آيت اللَّه آقا سيد محمد مدرس نجف آبادى و ديگران استفاده و پس از آن به اتفاق آقاى صالحى به قم مهاجرت و حدود شش سال از بحث فقه و اصول مرحوم آيت اللَّه حايرى و آيت اللَّه حاج سيد محمدتقى خونسارى و آيت اللَّه يثربى كاشانى بهره مند شده و با اصرار دوست عزيزش آقاى صالحى به كرمان مراجعت و به تدريس فقه و اصول سطحا و خارجاً و اقامه نماز جماعت و ساير خدمات دينى پرداخته تا حدود 1385 قمرى كه به رحمت حق واصل گرديده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

مهري، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آية الله مهري در سال 1333 هجري قمري در شهر مهر واقع در جنوب استان فارس، و در خانواده اي روحاني از سلاله رسول الله (ص) قدم به عرصه وجود گذاشت. او را عباس ناميدند شايد تقدير الهي چنين بود زيرا كه او در همان اوان كودكي روحيه ظلم ستيزي در نهادش نهفته بود و بعدها خود الگويي براي مبارزان طريق حقيقت و مراد پويندگان راه رفع ظلم و ستم شد.

دوران كودكي

هنوز دوازده سال از عمر مباركش نگذشته بود كه سايه پر مهر پدراز او گرفته شد و براي هميشه از پدر محرم گرديد. پس از آن تحت تكفل برادر ارجمندش عالم عاضل حاج سيد هاشم مهري قرار گرفت و براستي چون پدري مهربان و دلسوز به تعليم و تربيت او پرداخت با اينكه سالهاي سخت تنگدستي را مي گذارندند. هرگز نگذاشتت برادر

عزيزش احساس فقر سختي كند. از همين ور بود كه ايشان هميشه از برادرش به خير و خوبي ياد مي كرد و مي گفت: من نمي توانم آن همه محبت و مهرباني را پاسخگو باشم.(1)

نسب شريف

نام مباركش سيد عباس حسيني و مشهور به مهري فرزند سيد حسن حسيني از سادات بزرگ و معروف مهر موسوم به سيد هاشمي( منسوب به جد اعلاي ايشان مرحوم سيد هاشم) است. و از طريق مارد نسب وي به محدث و مفسر عاليقدر، علامه سيد هاشم بحراني(مؤف تفسير برهان) مي رسد. نام مارد دانشمندش خديجه، دختر سيد حسن علامه مهري از سادات جليل القدر مهر و از نوادگان علامه بزرگوار بحراني مي باشد.(2)

يادكردي از مهر

مهر از شهرهاي مركزي و حنوبي استان فارس و داراي تاريخي عميق و درخشان است. تاريخ مهر همواره با نام دانشمندان و سادات و الامقام آن ديار گره خورده است. اين شهر با همه كوچكي آن زادگاه بسياري از علامان، نويسندگان، و صاحب منصبان سياسي و احتماعي بوده و هست.

اين شهر علاوه بر موقعيت علمي كه همچون گوهر تابناك مي درخششيده، به لخاظ حضور مبارك سادات كه جمعيت غالب شهر را تشكيل مي داده اند و نيز به داشتن مردمي خوب داراي موقعيت اجتماعي ويژه اي در منطقه بوده است كه ملجأ مهاجران زيادي شده كه به اين شهر پناهنده گرديده اند.

اجداد آية الله مهري از نخستين گروه سادات اين ناحيه هستند كه از منطقه احصاء به اين محل هجرت نموده اند.(3)

نوشي از جام نور

ايشان پس از گذراندن دوره مقدمات در زادگاهش مهر براي تحصيل علوم و معارف ديني و استفاده از انوار قدسي بارگاه ملكوتي جد بزرگوارش با مشقتي فراوان و عشقي زايدالوصف راهي نجف اشرف

گرديد با جديت به كسب معارف مشغول گرديد، به گونه اي كه خود مي گويد: به قدري درسهايم فشرده بود كه بعضي از روزها سه درس مي گرفتم و دو درس مي دادم و سه درس را نيز به مباحثه مي گذراندم، غذايم معمولا نان و ماست و هنوانه بود.(4)

وي با آنكه مدت زيادي نتوانست در نجف اشرف بماند و به درخواست جمعي از مؤمنان براي امر تبليغ به كويت عظيمت كرد منتهي در همين مدت كم توانست با جديت تمام مدارج علمي را پشت سر بگذارد و از محضر اساتيد بزرگواري همچون آية الله سيد محمود شاهرودي(ره) و آية الله سيد باقر محلاتي (ره) و آية الله سيد محمد تقي بحرالعلوم (ره) بهره كافي ببرد.(5)

هجرت به كويت

در نجف اشرف، پس از چند سال بحث و درس فشرده، مردم مسلمان كويت با اصرار و تقاضاي فراوان از برخي عالمان آن زمان از ايشان مي خواهند كه براي راهنمايي و ارشاد آنها به كويت بروند.(6)

آقاي مهري در آغاز رازي نمي شود، زيرا مي خواسته است درس خود را ادامه دهد ولي، به درخواست بيش تر از حد مردم و اصرار برخي از علماء ناچار به آن ديار مهاجرت مي نمايد. او در اين باره مي گويد: وقتي به كويت آمدم مردم حتي نمي توانستند درست وضو يا تيمم كنند و از مسائل معمول شرعي خود بي خبر بودند.(7) استاد عاليقدر حضرت آية الله وحيد خراساني كه بهترين گواه بر زحمات و فعاليتهاي آن مهري مي باشد چنين تعبير آورده اند:چ

مرحوم آقاي مهري احياي موات كردند.(8)

فعاليتهاي علمي و اجتماعي در كويت

در كويت ضمن هدايت و ارشاد و پرداخن به مسائل شرعي و حل مشكلات اجتماعي مردم،به مباحثه كتابهي علمي با برخي از

علما ادامه مي دهد و هر چند يكبار كه به نجف اشرف مشرف مي شود در آنجا براي همان چند روز نيز دست از درس و بحث نمي كشد.

آن بزرگوار افزون بر انجام تكليف نسبت به اسلام و مسلمين كه - به بهترين وجه ادا مي شد- به تدريس علوم ديني مي پرداخت و از همه اقشار مردم ميخواست كه اوقات فراغت خود را به درس و بحث بپردازد و عمر خود بيهوده صرف نكنند و خود مجالس درس را اداره مي كرد. همه شب پس از اداء نماز جماعت در مسجد شعبان - كه اكنون به صورت بارزترين پايگاه انقلاب اسلامي در كويت در آمده است- به منبر مي رفت و پس از گفتن چند مسئله، به موعظه مي پرداخت و مشكلات اجتماعي مردم را گوش زد مي نمود و هر چند براي مردم آن زمان، باور كردني نبود كه فردي روحاني پيرامون مسائل سياسي با مردم سخن گويد، او از گفتن آنها باكي نداشت و اوضاع جهان اسلام را تا آنجا كه برايش ممكن بود بيان مي كرد و مردم را از خطر استعمار و استعمار زدگي بر حذر مي داشت.(9)

گفتار امام راحل(ره) خطاب به آن بزرگوار تا اندكي از اين امر پرده بر ميدارد. ايشان در ضمن نامه به آية الله مهري مي نويسد:

مساعي جميله جنابعالي در ترويج شريعت مقدس اسلام در آن حدود مورد كمال، تقدير و تشكر و اميد است ان شاء الله مورد توجه خاصه حضرت ولي عصر- عجل الله تعالي فرجه الشريف- واقع گرديده و مأجور باشيد. دوام توفيقات آن جناب را در اعلاء كلمه طيبة الاسلام از خداي متعال خواستارم.(10)

مبارزات سياسي

آنچه بيشتر از هر خصوصيت ديگر، آية الله مهري

را ممتاز كرده بود، روح ظلم ستيزي و مبارزه هميشگي او بر ضد ستم در شكلهاي گوناگونش بوده در اين باره مي فرمود:

هنوز بالغ نبودم و عمرم از سيزده سال تجاوز نكرده بود ولي نسبت به شاه احساس ديگري - جداي از مردم آن زمان - داشتند. من او را ظالم و غاصب حق مي دانستنم و از اينكه برخي از روحانيون از او تجليل مي كردند سخت منزجر مي شدم.

من معتقد بودم بايد قدرت در دست مرجع تقليد باشد و اگر كسي را او تعيين كند واجب الاطاعه است و الا فلا.(11)

ناگفته نماند كه همواره ظلم ستيزي وي مشكلات زيادي برايش به وجود مي آورد. خود در اين باره طي مصاحبه اي مي گويد بنده قبل از اينكه به نجف بروم و سپس در كويت اقامت گزينم در ايران حبس رفتم، شكنجه شدم، پاي برهنه مرا در پشت اسبها مي دواندند و برادرم نيز در اين مصائب با من شريك بود. ما هرگز ساكت نبوده ايم و فكر كرديم وقتي به كويت مي رويم آقايان مراجع پشتيبان ما خواهند بود و با حمايت آنان بنده مي توانم عليه ظلم مبارزه كنم. ولي هيچ كس در آن زمان حاضر نشد عليه ظلم حرفي بزند تا اينكه آقاي خميني(ره)، اين بزرگوار سر بلندكرده و از ابتدايي كه امام شروع به مبارزه عليه ظلم نمود اميدي خاص در من ظاهر شد، زيرا يك راهنما و پيشوا پيدا شده بود، پس مي توانستيم به احكام و نظريات اين بزرگوار عمل كنيم.(12)

در راه مبارزه مستمر و بي امان با دستگاه طاغوت در آغاز نهضت حركت همه جانبه را عليه دستگاه ظلم پهلوي شروع كرد و با برپايي مجالس سخنراني به مناسبتهاي

گوناگون و با ارسال تلگراف و نامه به محضر علماء و مراجع و با اجتماع با شخصيتهاي گوناگون مذهبي و سياسي و با پخش اعلاميه ها و پيام ها و نوارهاي حضرت امام و ديگر بزرگان، لحظه اي از قيام و فعاليت باز نايستاده و در مقابل، سفارت ايران در كويت، فعاليت گسترده اي عليه او شروع كرد و مردم را با تهديد و تخويف و تطميع و با پخش شايعه هاي گوناگون وادار به دوري جستن از او و مسجد و مجلسش مي نمود، از سوي ديگر كمتر روزي بود كه تلفنهاي تهديدآميز و اينكه اگر ساكت نشوي تو را مي كشيم و در امشب پس از نماز در وسط سخنراني تو را ترور مي كينم و خانه ات را آتش مي زنيم و بچه هايت را از بين مي بريم و ... به او زده نمي شد، ولي او همچنان پابرجا و استوار و بي اعتنا به آن همه تهديدات، پيش مي رفت و وظيفه خود را قاطعانه دنبال مي كرد و هرگز اهميت نمي داد كه روزانه از عدد نمازگزاران مسجد يا ملاقات كنندگانش در منزل - بر اثر تهديدهاي دشمنان - كاسته مي شود.(13)

در خواست قيام علي طاقوت

فرزند با اخلاص سرزمين مهر - همانگونه كه اشاره شد- همواره با ارسال نامه و تلگراف از علماء و مراجع دعوت به مبارزه عليه طاغوت و پشتيباني از حركت امام مي كرد، منتهي هيچ وقت منتظر پاسخ آقايان نمي نشست و فقط به وظيفه عمل مي كرد.

در آغاز نهضت تلگراف شديد لحني به مراجع وقت در نجف اشرف و قم مخابره كرد و آنان را به قيام دعوت نمود. در آن تلگراف چنين آمده است:

مصيبتهايي كه اين روزها بر سر مسلمين در

ايران فرود مي آيد دل هر آزاده اي را آزرده ساخته است و سكوت شما در برابر اين فجايع، بر اين درد افزوده است ما منتظر اقدام سريع شما براي تسكين دردها و جلب رضايت حضرت ولي عصر(عج) مي باشيم.

سه نفر از مراجع وقت نجف آية الله حكيم رحمة الله، آية الله شاهرودي رحمة الله و آية الله خويي رحمة الله پاسخ هايي دادند و ايشان دستور داد همان پاسخ ها را تكثير و در دسترس عموم مردم قرار دادند و به همين پاسخ براي تأييد نهضت اكتفا مي كرد و مي فرمود! ما در حد توانمان به قيام دست زديم. ما مردم را هدايت مي كرديم تا كمك به ظلم و جور نكنند و با اشخاصي كه عليه دين اسلام قدم بر مي داشتند، هم قدم نشوند. در آن زمان حضرت امام به همه نماينده هايش دستور داده بودند كه به اين گونه مسائل توجه گردد و بنده يكي از نمايندگان ايشان بودم كه به اين امر عمل نمودم. حتي از ديگران نيز درخواست دعوت كردم تا همزمان با ما، در ديگر بلاد اسلامي، جلوي ظلم ظالمين را بگيرند و در اين خصوص بعضي از آقايان متأسفانه با بنده هم زبان نشدند و بعضي ها نيز بنده را سرزنش و توبيخ مي نمودند كه چرا عليه حكومت شاه به پا خواسته ام. و بنده تمام جوانب را تحمل نمودم. و به اعمال و رفتار آن آقايان نيز اعتنا نكردم و مطالبمان را هرچه بود بر زبان آورديم ... .

تلگرام آتشين

به جرأت مي توان گفت كه اولين مريد و مؤيد امام از علماء خارج از كشور آقاي مهري بود. و اولين حركتش تلگرام تند و آتشيني در سال

1342 هجري شمسي پس از سخنراني سرنوشت ساز امام به شخص محمد رضاي خائن بود. و به اين ترتيب او لب به سخني گشود كه مي بايست در نهايت گفته مي شد(زيرا كه انقلاب اسلامي سخن آخرش را اول مي گويد)(14) و پس از اين تلگرام، از ورود ايشان به ايران جلوگيري شد تا اينكه انقلاب اسلامي به پيروزي رسيد.

كانون انديشه ها

منزل آية الله مهري در دوران نهضت همواره كانون انديشه هاي انقلابيون و مبارزان مسلمان به ويژه روحانيون بود كه در آنجا جلسات زيادي پيرامون شيوه هاي مبارزه از سوي مبارزاني همچون شهيد آية الله سعيدي، آية الله خزعلي و شهيد حجة الاسلام محمد منتظري و ساير عزيزان پيرو امام از ابتدا شروع نهضت تا پيروزي انقلاب برپا مي شد و براي پيش برد نهضت در داخل و خارج كشور، تبادل نظر صورت مي گرفت و آن بزرگوار واسطه اي بين حضرت امام در نجف اشرف و پيروان و ادامه دهندگان راهشان در ايران، اروپا، آمريكا و سايركشورها بود.

او در اين را نه تنها از مال دنيا و جان خود و فرزندانش مايه مي گذاشت كه از عزت و آبروي خويش نيز مي گذشت و در راه مرادش از هيچ كوششي فروگذاري نمي كرد به گونه اي كه منزل ايشان خانه دوم امام شده بود و انقلابيون به طور دايم در آن خانه به نشر انقلاب اسلامي و فرامين امام، مي پرداختند، به طور مثال همه كتابهاي امام و اعلاميه ها و فتاوي ايشان در كويت با همت و نظارت مستقيم ايشان چاپ و نشر و به طور رايگان در اختيار مردم مسلمان مخصوصا ملت ايران قرار مي گرفت.(15)

يك خاطره

روزي يكي از مراجع مي خواست به كويت بيايد تا از

آنجا به مكه مشرف شود. چون در اتاق پذيرايي آقا فقط عكس حضرت امام بود، به او عرض كرديم يا موقتا اين عكس را برداريم يا اجازه دهيد چند روزي عكس آن آقا را نيز در اين جا نصب كنيم! ايشان با ناراحتي پاسخ داد مگر من عكس پرست هستم يا با عكس مي خواهم خودشيريني كنم؟ عكس امام براي من يك شعار است. من با نصب كردن اين عكس، راه و روش خود را به مردم نشان مي دهم، و مي خواهم از راه امام تبليغ كنم و گرنه خوب بود عكس دهها مرجع تقليد، كه طي چندين سال همه با من ارتباط داشته اند و بدون درخواست من، مرا نماينده خويش در كويت قرار داده بودند، بر در و ديوار بيروني من نصب شده باشد!(16)

عشق مريد به مراد

آية الله مهري با تمام اخلاص عاشق امام خيمني بود. از روزي كه توسط آية الله ابوالقاسم خز علي و شهيد آية الله سيد محمد رضا سعيدي با امام آشنا گشته و به هنگام سفر به ايران در قم به جلسه اي در درس ايشان مشرف شده بود(17) تا پسين دم حيات دست از امام و راه او برنداشت. علاقه او به امام براي كسب شهرت و مقام نبود بلكه امام را واجد جميع شرايط ديده و مريد او شده بود. هر وقت از او درخواست مي كردم عكس از او با امام براي يادگاري بگيرم ممانعت مي كرد و مي گفت: من نياز به عكس ندارم، من اگر با خميني از روز اول پيمان بسته ام براي خدا بوده است نه براي كسب شخصيت.(18) آري، او به خوبي از عهده اين پيمان بر آمد

و همه هستي اش را فداي امام كرد ولي دست از او برنداشت.

مريد و مراد

همانگونه كه مهري امام را خوب درك كرده و به او عشق مي ورزيد امام نيز در مقابل به او محبت و علاقه خاصي داشت.

وقتي كه امام از عراق به طرف كويت هجرت كرده و با همراهان قصد منزل ايشان را داشت، خفاشان زمان به محض شناخت امام وحشت زده از ورود امام به كويت ممانعت كردند، آقاي مهري مي خواست با رئيس آنها صحبت كند تا شايد در قلب سخت آنها اثري كند، امام فرمود:ابدا! حيف نيست وجه خود را پيش اين ناكس بفروشي؟! ما بر مي گرديم، ما با خدا هستيم.(19)

امام كه ناراحتي آقاي مهري را مي دانست بعد از برگشت به عراق و هجرت به فرانسه به محض رسيدن به آقاي فردوسي پور امر كرده بود كه: به فلاني تلفن بكنيد كه او خيلي ناراحت است. (20) ايشان هم امتثال امر كرده و براي رفع ناراحتي ايشان به كويت تلفن زده بودند. آري، امام نيز مريد خود را خوب شناخته بود.

انتصاب به امامت جمعه

پس از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي و به بار نشستن آرزوي ديرينه امام و ياران باوفايش براي ارتقاع رشد فكري جامعه اسلامي و بيداري هرچه بيشتر مسلمانان جهان و صدور انقلاب و جامه عمل پوشاندن و به يكي از آرزوهاي شيعيان كويت يعني برپايي نماز دشمن شكن عبادي، سياسي جمعه حضرت امام - رضوان الله تعالي عليه - حضرت آية الله مهري را طي حكمي در مورخ 58/7/2 به امامت جمعه در كشور كويت منصوب نمودند(21) وليكن با تبعيد ايشان از طرف حكام كويت همراه با تمامي اعضاي خانواده به

ايران اسلامي نماز جمعه در اين كشور برگزار نگرديد.

تبعيد به ايران

با پيروزي انقلاب اسلامي و به ثمر رسيدن زحمات چندين ساله امام و يارانش آية الله مهري نه تنها از حركت نايستاد بلكه براي استحكام بخشيدن به پايه هاي حكومت اسلامي بر شدت تلاشهايش افزود. و او سربلند و مفتخر از اينكه توانسته است، در راه حاكميت الله قدمهاي بردارد سر از پا نشناخته، لذا تمام وقت خود را صرف سامان بخشيدن به مسائل انقلاب و پاكسازي محيط جامعه اسلامي از تفاله هاي طاغوت نمود كه از آن جمله پاكسازي سفارت ايران در كويت مي باشد و باز به اين حد بسنده ننمود و فعاليتهاي زيادي متكفل شد، تا آنجايي كه شيخ دستنشانده كويت به الهام از اربابان انگليسي و آمريكايي اش تاب تحمل وجود او را ننمود و بر خلاف تمام موازين و مقررات بين المللي تابعيت مسلم درجه يك وي را از اعتبار ساقط و بي درنگ وي و تمام اعضاء خانواده اش را از خانه و كاشانه خود اخراج و به ايران تبعيد نمود.(22)

مبارزه بزرگ

آن بزرگوار نه تنها با طاغوتهاي خارجي مبارزه اي بي امان داشت ولي بيش از هر چيز با طاغوت نفس مبارزه مي كرد و براي كوبيدن طاغوت سركش نفس آنقدر نسبت به مؤمنين تواضع و محبت ورزيد كه در كمتر كس چنين روحيه اي مي توان يافت. او نه تنها خود را از همه علماء و خدمتگزاران دين كوچك تر مي دانست كه در برابر مردم عادي نيز متواضع بود. هر كس بر او وارد مي شد، حتي اگر نوجوان كم سن و سالي بود، تمام قد از جا برمي خواست و به او احترام مي گذاشت و احوالپرسي مي كرد.

يكي

از روزهاي بيماري، سائلي وارد شد، ما اعتنايي چنداني نكرديم ولي او با آن حال بد، از جا برخواست و مانند ديگران احترام كرد. پس از رفتن با ناراحتي به او عرض كردم: شما با اين كار خودتان را اذيت مي كنيد. تازه او كسي نبود كه برايش تا اين حد احترام قائل شويد!

با نگراني به من پاسخ داد: تو از كجا علم داري كه مقام من نزد خدا، از او بالاتر باشد؟!

او در تواضع و تجليل از مؤمنان به قدري افراط مي كرد كه ما ناراحت مي شديم و گاهي به او اعتراض مي كرديم. در پاسخ مي گفت: من هنوز نتوانسته ام به اين فراز از آيه ... اذلة علي المؤمنين(23) عمل كرده باشيم.(24)

آقا با رفتار خود به اطرافيان درس مي داد كه مؤمن واقعي به همان مقدار كه در برابر دشمنان خدا و ظالمان ستمگر، با خشونت رفتار مي كند و حاضر نيست كوچكترين نرمش از خود نشان بدهد، در برابر ياران خدا و مؤمنان متواضع و فروتن است اشداء علي الكفار رحماء بينهم(25).

برخي از ويژگي هاي اخلاقي

هميشه با وضو بود، به مستحبات با دقت عمل مي كرد و از مكروهات مانند حرامها گريزان بود. نماز با طمأنينه كامل و مستحبات و تعقيبات انجام مي داد و مقيد بود كه هرگز نوافل را ترك نكند. دو ساعت قبل از طلوع فجر از خواب بيدار و مشغول نماز شب و تهجد و دعا خواندن و استغفار مي شد، و هيچ گاه نماز شبش ترك نمي شد. شبها قبل از خواب درست در همان لحظه اي كه همه اهل منزل به خواب رفته بودند، زير آسمان مي رفت و دستها را به آسمان بلند مي كرد و با گريه و

زاري، استغفار مي نمود.

هرگز سؤال كننده را محروم نمي كرد، حتي اگر به مقداري غذا يا لباس باشد. اگر روزي لباس نو يا عمامه نويي مي پوشيد و كسي از آن لباس تعريف مي كرد، فوري آن را به او مي بخشيد و خودش به لباس كهنه اكتفا مي كرد. گاهي كه همسرشان به ايشان اعتراض مي كرد كه چرا نمي تواني لباس نو را لااقل براي چند ماه نگهداري، بالبخند مي گفت: مگر آن لباسها چه عيبي دارد؟

با اينكه خود سيد بود نسبت به سادات احترام شديد و تجليل كامل مي نمود.

بسيار مهمان نواز بود و حتي اگر بعضي روزها مهمان نداشت يك نفر از مسجديان را با خود مي آورد تا بي مهمان غذإ؛ّّ نخورد. علاقه عجيبي به اهل بيت(ع) داشت. هرگاه نام مبارك امام حسين(ع) را مي شنيد بي اختيار اشكش جاري مي شد و روزهاي عاشورا مانند كسي كه تازه پدرش را از دست داده، با صداي بلند گريه مي كرد تا جايي كه بي حال مي شد از اين رو همه ساله دو ماه محرم و سفر و هر شب دوشنبه جلسه روضه و عزاداري برگزار مي شد و بعد از اينكه به ايران تبعيد شدند در طول نه سال زندگي در ايران صبحهاي جمعه همان مجلس، با شكوه تمام برگزار مي شد. و در مراسم مولودي يا اعياد اسلامي ضمن برقراري مجالس جشن و سرور، با شيريني و شربت و گاهي هم با پول از حاضرين پذيرايي مي كرد.

كارهاي منزل را تا حد توان خودش انجام ميداد حتي بعضي از كارهاي بنايي خانه. و با اين كارش به فرزندانش مي فهماند كه نبايد در همه كارها به ديگران متكي بود.

از اسراف و زياده روي خيلي متنفر بود و

اگر مي ديد چراغي بدون سبب در اطاقي روشن مانده است با عصبانيت بازخواست مي كرد و اين كار را نكوهش مي نمود.

با اينكه انواع كاغذ و دفترها در منزل يافت مي شد از يك كاغذ پاره هم استفاده مي كرد و كمتر روزي بود كه در مذمت اسراف با افراد خانواده سخن نگويد.

از افراد سخن چين بيش از همه كس متنفر بود. و كمتر سخنراني اي داشت كه در آن، نمام را نكوهش نكند.

در روحيه اش ذره اي خود خواهي يافت نمي شد و براي اينكه با اين روحيه مبارزه كند رياضتهاي عجيبي داشت گاهي در گاري سه چرخ سوار مي شد و به مسجد مي رفت. محال بود هر كسي بگذرد و به او سلام نكند، حتي اگر بچه خردسالي بود در مجلسي كه وارد مي شد هر جا كه خالي بود مي نشست و هيچ گاه مقيد نبود كه در صدر مجلس يا اطراف آن بنشيند، اگر در بحث با بعضي از روحانيون، احساس مي كرد طرف از ادامه بحث يا پاسخ به سؤال درمانده شده است، خود بحث را عوض مي كرد و نمي گذاشت حاضران متوجه ضعف طرف مقابل شوند.

هميشه در كارهاي اساسي با ديگران مشورت مي كرد و براي اينكه به فرزندانش احترام بگذارد چه در جمع و چه خصوصي با آنها به مشورت مي پرداخت و اگر رأي آنها مورد قبول قرار نمي گرفت با استدلال آنها را قانع مي نمود.

هميشه در پي استدلال و برهان بود لذا به فرزندانش توصيه مي فرمود: شما فكر نكنيد كه چون پدر و مادرتان شيعه اند، بايد شيعه باشيد. برويد كتاب بخوانيد و خود تان با دليل و برهان، حق را دريابيد ... .

به مظاهر اسلامي خيلي اهميت مي داد، حتي در لباس،

مسكن و غذا مسائل اسلامي را مراعات مي نمود.

فعاليتهاي اجتماعي

ايشان در امر بازسازي و تجديد بناي مدارس علميه از جمله مدرسه قزويني و مدرسه بخارايي در نجف اشرف سعي و تلاش فراوان كرد.

براي شيعيان ساكن در منطقه خليج فارس (از جمله كويت، بحرين، قطر و امارات عربي متحده) مساجدي را تأسيس كرد و تأسيس و تعمير مساجد زيادي در گوشه و كنار ايران اسلامي را بر عهده گرفت.

در كويت اولين مدرسه دخترانه به نام مدرسه جعفري براي دوران ابتدايي تا دبيرستان به همت عالي او تأسيس شد.

جذب مبلغان از حوزه هاي علميه نجف اشرف و قم و مشهد براي تبليغ در مناطق كويت و ساير كشورهاي حوزه خليج فارس از ديگر تلاشهاي آية اخلاص آية الله مهري بود كه اين امر تا قبل از رحلت ايشان ادامه داشت.

چاپ و نشر و ترجمه كتب امام و غير آن در سطح بسيار وسيع و توزيع رايگان در ميان مردم.

تشكيل جلسات شوراي فقهي و سياسي با روحانيان مقيم كويت به منظور حل معضلات و مشكلات، از فعاليتهاي ارزشمند او محسوب مي شود.

بسيج عده اي از اهالي منطقه فارس و شهرستان لامرد(26)، براي توزيع مواد غذايي مورد نياز مردم در زمان قحطي پس از جنگ جهاني دوم.

تأسيس و راه اندزي اولين درمانگاه در شهرستان لامرد.

تأسيس بيمارستان و زايشگاه مجهز و گسترده در شهر مهر.

رهبري مدبرانه نهضت اسلامي ملت كويت پس از اخراج از كويت و حمايت حركتهاي اسلامي و انقلابي جوانان مسلمان.

كمكهاي مستمر به مراكز مذهبي، فرهنگي (مدارس، مساجد، حسينيه ها) در قم و ساير نقاط.

بازسازي مراكز خدماتي (آب انبارها و راهها و ...) مناطقي از ايران.

تأسيس بنياد معارف اسلامي قم به منظور تحقيق

و تدوين تاريخ جامعي براي تشيع از آغاز تاكنون، كه اين يكي از ارزنده ترين آثار جاودانه آن بزرگمرد است.

سفر به كوي دوست

سر انجام پس از عمري كوشش، مبارزه و تلاش همه جانبه، و نيل به اهداف عاليش كه رفع ظلم ستم شاهي و استقرار نظام عدل الهي بود در جوار مشوق واقعي اش كه همه دوران زندگي را بر آستانش چهره ساييده بود آرميد، آية الله حاج سيد عباس مهري پس از 75 سال زندگي پرخير در تاريخ 1366/11/26 هجري شمسي، در تهران، ستاره درخشان وجودش از آسمان علم و فضيلت برخاك فروغلتيد و در جوار حضرت فاطمه معصومه(س) در خاك نهان شد. وتمام خويشان و دوستداران و ارادتمندان را به سوگ نشانيد.(27)

در سنگر علم

مرحوم آية الله مهري با همه اشتغالات سياسي و اجتماعي در بيان معارف اسلامي و دفاع از كيان اسلام و تشيع نيز غافل نماند و در اين زمينه آثاري به ياد ماندني از خويش به جاي گذاشت كه برخي از آن آثار چاپ شده بدين قرار است:

1- شعاع من التاريخ

اين كتاب ارزشمند در پاسخ به هتاكي هاي ابراهيم جبهان در مجله رأية الاسلام چاپ رياض به مذهب تشيع و ائمه اطهار(ع) در سال 1381 هجري / 1961 ميلادي به رشته تحرير در آورده است.

مرحوم مهري علاوه بر مبارزه با اين فرد كه منجر به تبعيد شبانه وي از سوي دولت كويت به عربستان صعودي گرديد به مبارزه علمي نيز با وي پرداخته و در ضمن كتابي به گفته هاي سرا پا كذب وي پاسخ مي گفت.

اين كتاب را به موجب نامساعد بودن جو سياسي آن زمان كويت به نام برادر ارجمندشان عالم فاضل سيد

هاشم مهري به طبع رسانده اند و اكنون در كتابخانه عمومي مرحوم آية الله نجفي به شماره 7530 رديف 5 و قفسه 23 موجود مي باشد.

2- شعاع من سيرتنا سنتنا

اين كتاب اگر چه در بعضي نوشته ها از جمله آثار قلمي مرحوم آقاي مهري شمرده شده است ولي از مقدمه كتاب چنين استفاده مي گردد كه شخصي از ايشان در موضوع صحت سجده بر خاك مطالبي طلب مي كند و ايشان پس از پاسخ به خواسته ايشان به پيشنهاد يكي از مؤمنان اهل اطلاع به سخنراني علامه اميني پيرامون موضوع سجده و آنچه سجده بر آن صحيح است كه در سال 1384 هجري در سوريه ايراد فرموده اند دست مي يابد و با تمام خلوص به جاي چاپ مقاله خود به انتشار سخنراني علامه اميني مبادرت مي ورزند. اين كتاب به شماره 54478 در كتابخانه عمومي مرحوم آية الله نجفي مرعشي موجود مي باشد.

3- تفسير سوره والعصر.

4- اهل الكتاب.

5- دروس في الدين.

6- رساله اي در بيان حرمت گوشت خوك.

از ديگر آثار قلمي اين دانشور پرتلاش است.

يادش گرامي و راهش جاويد

پاورقي:

1- با استفاده از يادداشتهاي فرزند ارجمندشان سيد محمد جواد مهري.

2- براي آشنايي بيشتر با حيات علامه بحراني به كتابهاي زير مراجعه فرماييد:

علامه بحريني، سيد محمد براتي، العلامه السيد هاشم البحراني، فارسي تبريزيان، علامه بحراني آيينه ابرار، تأليف نگارنده.

3- براي آشنايي بيشتر با اين شهر و عالمان آن مي تونيد به كتاب سيماي مهر تأليف نگارنده مراجعه نماييد.

4- با استفاده از يادداشتهاي فرزند ارجمندشان.

5- خلاصه زندگي نامه آيت الله مهري، ص 2.

6- شايان ذكر است كه در آن زمان هنوز نفت در كويت كشف نشده بود و مردم با سادگي، زندگي متواضعانه اي مي گذراندند.

7- با استفاده از يادداشتهاي فرزند

ارجمندشان.

8- كنايه از اينكه كويت مانند يك زمين مرده اي بود كه وي با زحمات خويش آن را زنده و آباد كرد.

9- با استفاده از يادداشتهاي فرزند ارجمندشان.

10-

11- با استفاده از يادداشتهاي فرزند ارجمندشان.

12- روزنامه ابرار 1366/3/31.

13- با استفاده از يادداشتهاي فرزند ارجمندشان.

14- خلاصه اي از زندگينامه آيت الله سيد عباس مهري، ص 3.

15- با استفاده از خلاصه زندگي نامه آيت الله مهري، ص 3 و 4.

16- از خاطرات فرزند ارجمندشان سيد محمد جواد مهري.

17- سرگذشتهاي ويژه از زندگي حضرت امام، ج 6، ص 157 و 158.

18- با استفاده از يادداشتهاي فرزند ارجمندشان.

19- سرگذشتهاي ويژه از زندگي حضرت امام، ج 6، ص 164 و 165.

20- همان.

21- صحيفه نور، ج 9، ص 197.

22- خلاصه زندگينامه آيت الله مهري، ص 4.

23- مائده/ آيه 54.

24- با استفاده از يادداشتهاي فرزند ارجمندشان.

25- فتح/ آيه 29.

26- از شهرهاي جنوبي استان فارس مي باشد.

27- از آيت الله مهري 11 فرزند (7 پسر و 4 دختر) به يادگار ماند.

1- حجة الاسلام و المسلمين حاج سيد محمد مهري.

2- حجة الاسلام و المسلمين حاج سيد مرتضي مهري، از محققان و اساتيد حوزه علميه قم.

3- جناب آقاي سيد احمد مهري.

4- جناب آقاي سيد علي اصغر مهري.

5- دانشمند محترم جناب آقاي سيد محمد جواد مهري.

6- سيد محسن مهري.

7- سيد محمد رضا مهري.

مهريزي، مهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مهدي مهريزي

محل تولد : مشهد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

مهدي مهريزي در سال 1341 در شهر مقدس مشهد متولد شد. پس از گذراندن دروس عمومي دوره ابتدايي و راهنمايي در سال 1355 وارد حوزه علميه مشهد شد. آنگاه پس از اتمام دروس مقدمات در سال 1358 وارد حوزه علميه قم شد و به مدت بيست سال در

دروس فقه و اصول و فلسفه حضور يافت.

اساتيد سطح ايشان حجج اسلام و حضرات آيات: «ستوده»، «پاياني»، «اعتمادي»، «موسوي تهراني» و «سيد علي محقق داماد». اساتيد دروس خارج آيات عظام: «وحيد خراساني»، «تبريزي» و «فاضل لنكراني». اساتيد فلسفه حضرات آيات: «محمد علي گرامي»، «حسن زاده»، «جوادي آملي»، و «انصاري شيرازي».

وي همزمان با تحصيل، به تدريس دروس حوزه تا رسائل و مكاسب اشتغال داشته است و از سال 1364 تاكنون در دانشگاه هاي مختلف به تدريس اشتغال دارد، همچنين نامبرده در همايش ها و كنفرانس هاي علمي بسياري به ارائه مقاله و سخنراني پرداخته است.

مهندسي، محمدمهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد مهدي مهندسي

محل تولد : آباده

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1332/1/1

زندگينامه علمي

در زمستان سال 1354 رسما وارد حوزه علميّه قم در مدرسه حقاني شده، درس­هاي از اول مهر ماه تا زمستان آن سال را در فرصت كوتاهي خوانده و به سطح طلاب كلاس كه چند ماهي زودتر شروع كرده بودند رسيدم. احساس شد كه فضاي بازتر و با سرعت بيشتري بايد پيش رفت. لذا از مدرسه بيرون آمده و به طور آزاد به خواندن ادبيات پرداختم. تا شروع تظاهرات عليه رژيم پهلوي كه دروس حوزه تطعيل شد تا نيمه­هايي از جلد اول و دوم شرح لمعه چاپ قديم از محضر «آيت الله باكوئي» و همچنين دو جلد اصول فقه و منطق و كتب ابتدائي را خواندم.

پس از پيروزي انقلاب اسلامي از سال 1358، رسائل را در خدمت «آيت الله اعتمادي» و مكاسب محرمه را خدمت «آيت الله اشتهاردي» و بيع و خيارت و كفايتين را در محضر مرحوم «آيت الله ستوده» و همزمان

شرح تجريد الاعتقاد را خدمت «آيت الله انصاري شيرازي» و بدايةالحكمه را در محضر «آيت الله نجفي شهر رضائي» شروع و ادامه آن را از محضر «آيت الله ممدوحي» استفاده نمودم. خارج فقه و اصول را در درس «حضرت آيت الله العظمي حاج شيخ جواد تبريزي» و نيز مدتي در درس خارج اصول «آيت الله سبحاني» گذرانده و نيز پس از بداية الحكمه، شرح منظومه سبزواري قدس سره، در منطق و فلسفه و پس از آن اسفار را در محضر «آيت الله انصاري شيرازي» بودم.

در بحث تدريس از آغاز تحصيل سعي مي­شد كه تدريس كتب خوانده شده انجام گيرد. لذا به توفيق الهي همه كتب مقدّماتي و سطح عالي تا انتهاي كفايةالاصول را يك يا برخي از آنها را چند بار تدريس داشته­ام. در كلام و فلسفه، شرح باب حادي عشر را چند بار و شرح تجريد الاعتقاد را يك بار و بدايةالحكمه را چندين دوره و نيز نهايةالحكمه را يك دوره و شرح منظومه منطق سبزواري (ره) دو دوره و شرح منظومه حكمت را سه دوره و شرح اشارات را كه هم اكنون به تدريس آن مشغولم سه دوره، تدريس داشته و در بخش تدريس علوم رياضي، يكدوره دروس هيئت و رياضي علّامه حسن زاده آملي را تدريس نموده و در بخش عرفان، تمهيد القواعد را دور سوّم و نيز تدريس شرح فصوص الحكم قيصري را هم اكنون اشتغال دارم. همچنين مباحثه­اي فقهي پيرامون مسائل عروه الوثقي داريم و چند سالي است كه هفته­اي يك بار جلسه تفسير قرآن كريم (تا كنون به آيه 48 سوره بقره) دارم.

فعلا در رشته تخصصي كلام حوزه

علميّه قم و نيز در مؤسسه نشر آثار امام خميني (ره) هفته­اي دو ساعت به تدريس عرفان اشتغال داشته و در مؤسسه پژوهشي امام خميني (ره)، آيت الله مصباح يزدي نيز به تدريس تمهيد القواعد در مقطع كارشناسي ارشد مشغولم و همچنين به عنوان عضو هيئت علمي دائرةالمعارف عرفاني (در حال تدوين) همين مؤسسه در خدمت دوستان مي­باشم. در دانشگاه نيز متجاوز از ده سال است كه به دروس عمومي (اخلاق و معارف) و دروس تخصصي رشته ادبيات عربي و الهيات از قبيل قرائت متون عرفاني، قرائت متون تفسيري، مقدّمات تفسير، علوم قرآني، فقه الحديث و دراية الحديث اشتغال دارم.

در بخش رسانه، از آغاز راه اندازي شبكه سراسري راديو معارف، تحقيقي گسترده در موضوع «اسرار نماز» كه حدود 100 ساعت بوده و همچنين شرح زيارت جامعه كبيره كه تا كنون 400 (چهارصد) بحث راديويي انجام گرفته (تاكنون قريب يك پنجم زيارت شرح شده) و ادامه دارد. همچنين در 143 برنامه، شرح چهل حديث حضرت امام خميني (ره) بحث گرديده و پخش شده و نيز شرح دعاي ندبه تاكنون 150 بحث انجام گرفته كه ادامه دارد. در بخش تبليغات، در ايام تعطيلات دروس حوزوي - دانشگاهي به مناسبت­هاي مختلف، مباحثي كه عمدتا اخلاقي، عرفاني، تفسيري، عقيدتي و ... بوده، انجام گرفته است.

مهنه اي، مؤيد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، واعظ و شاعر. اهل مهنه، از اعمال تربت حيدريه، و از احفاد شيخ ابوسعيد ابوالخير (440 -357 ق) بود. در علوم ظاهرى و باطنى تبحر داشت و اوقات را به موعظه و ارشاد مى گذرانيد. در زمينه سرودن شعر نيز توانا بود. اشعارى از وى در تذكره ها ذكر شده است. مزار

خواجه در گنبد جدش مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (323 -322)، الذريعه (1130/ 9)، طرائق الحقائق (107/ 3)، فرهنگ سخنوران (898)، لغت نامه (ذيل/ مؤيد)، مجالس النفائس (209 -208 ،35)، هفت اقليم (29 -28/ 2).

ميانچي، ابراهيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد ابراهيم مرتضوى ميانجى از افاضل معاصرين تهرانست. وى در ماه صفر 1332 قمرى در يكى از مضافات ميانه متولد شده و تحصيل مقدمات را در قم انجام داده و در سال 1355 قمرى مشرف به نجف اشرف شده و از محضر آيات عظام آنجا چون مرحوم آيت اللَّه آقا سيد ابوالحسن اصفهانى و آيت اللَّه حكيم و آيت اللَّه العظمى خوئى استفاده نموده و در حدود سال 1369 قمرى به ايران مراجعت و رحل اقامت در تهران افكنده و در يكى از مساجد مركز به اقامه جماعت و تبليغ احكام و انجام وظيفه اشتغال دارند.

داراى تأليفات عديده ميباشند كه بعضى بطبع رسيده است و از آنها كتب زير است:

1- كتاب «العيون العبرى» در مقتل سيدالشهداء عليه السلام.

2- كتاب «اطائب الكلام من مهابط الوحى و الالهام» در حالات چهارده معصوم عليهم السلام.

3- تصحيح چاپى كتاب وسائل الشيعه در بيست مجلد.

4- تصحيح چاپى كتاب شرح نهج البلاغه خوئى در بيست و يك جلد.

5- تصحيح چاپى كتاب احقاق الحق آيت اللَّه مرعشى كه تاكنون 11 جلد آن بطبع رسيده است.

6- تصحيح چاپى كتاب بحارالانوار چاپ جديد (60) مجلد.

7- مقدمه و پاورقى به كتاب حقايق علامه فيض كاشانى و غير از اينها.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

ميبدي، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمدرضا ميبدى يزدى از علماء محترم و دانشمندان بزرگ شمال و شهرستان گرگان مى باشند.

ايشان در سال 1338 قمرى در ميبد يزد به دنيا آمده و دروس فارسى را در آنجا خوانده و براى ادامه به تحصيل به قم مسافرت ولى چون اواخر عمر مرحوم آيت اللَّه حايرى اوضاع حوزه مشوش بود به شهر رى (زادگاه نگارنده) آمده و به خدمت مرحوم آيت اللَّه عالم ربانى حاج شيخ محمدتقى

بافقى رسيده و در حجره آن مرحوم در مدرسه امينيه اقامت و به تحصيل مقدمات پرداخته و بعد از چندى به تشويق و توصيه آن بزرگوار به قم آمده و مدتى هم حجره حقير در مدرسه دارالشفا بودند و با سعى بليغ اشتغال داشتند تا در سال 1358 قمرى كه روى بعضى جهات مهاجرت به نجف اشرف نموده و در مدرسه بزرگ مرحوم آخوند سكونت و مدت ده سال با جديت تمام به تحصيل پرداخته و از محضر آيت اللَّه حاج ميرزا حسن يزدى و مرحوم آيت اللَّه حاج سيد يحيى يزدى و مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ كاظم شيرازى و آيت اللَّه العظمى ميرزا عبدالهادى شيرازى و آيت اللَّه العظمى حاج سيد محمود شاهرودى و اصول آيت اللَّه العظمى خوئى مدظله استفاده نموده و از خرمن علوم آنان فقها و اصولا خوشه ها چيده و توشه ها برده تا در سال 1368 قمرى كه به ايران آمده و بنابر تقدير و مشيت الهى در گرگان و استرآباد اقامت و بنابر دعوت مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ رضا مدرس در جاى ايشان در مسجد جامع به اقامه جماعت و خدمات روحى و دينى اشتغال دارند.

نگارنده گويد: آيت اللَّه ميبدى كه از دوستان چهل ساله حقير است از دانشمندان متين و روشنفكر و منيع الطبع معاصر و داراى محاسن اخلاق و محامد آداب مى باشد از آثار ايشانست تأسيس كتابخانه مسجد جامع گرگان و اداره و سرپرستى طلاب و محصلين مدرسه دارالشفاء گرگان

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

ميبدي، محمدفاكر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد فاكر ميبدي

محل تولد : ميبد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/10/20

زندگينامه علمي

محمد فاكر ميبدي، فرزند علي اكبر در تاريخ 20/10/ 1338

خورشيدي، برابر با 13 رجب 1379 قمري، در شهرستان ميبد ديده به جهان گشود، در سه سالگي پدر خود را از دست داد و تحت سرپرستي مادر مؤمن و متدين خويش قرار گرفت. وي دوران كودكي خود را به دليل محروميت از نعمت پدر، با سختي و مشكلات پشت سر گذاشت. و دوران تحصيلات كلاسيك را با كار و فعاليت سپري نمود. سالهاي 1356 و 1357 شمسي كه مقارن بود با مبارزات ملت ايران به رهبري حضرت امام خميني (ره) و منتهي به پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي ايران شد. وي در اين زمان همراه با ديگر اقشار مختلف مردم ميبد در راهپيماييها و تظاهرات عليه رژيم شاه شركت داشت و به پخش عكس، اطلاعيه و قرائت آن مبادرت مي كرد، به همين دليل يك بار توسط عوامل رژيم احضار و مورد بازجويي قرار گرفت. به دليل علاقه زياد نامبرده به مسائل انقلاب نسخه اي از اعلاميه ها و بيانيه هاي انقلابيون كشور و به ويژه پيشگامان انقلاب در استان يزد و به خصوص شهيد محراب حضرت آيت الله حاج شيخ محمد صدوقي، آيت الله حاج سيد روح الله خاتمي، و آيت الله حاج شيخ محمد ابراهيم اعرافي، « قدس الله انفاسهم الزكيه» كه از اركان انقلاب در منطقه بودند در كتابخانه وي نگه داري مي شود. نامبرده تحصيلات كلاسيك خود را تا ششم در مدرسه امام ميبد به انجام رسانيد و در سال 1355 جهت تحصيل علوم ديني وارد حوزه علميه ميبد شد و مقدمات، ادبيات، منطق و بخشي از دروس سطح را در آن حوزه فرا گرفت. لازم به ياد آوري است

كه در رشته فقه و اصول بيشترين بهره را از حضرت آيت الله العظمي مكارم شيرازي و در دروس تخصصي تفسير و علوم قرآن بيشترين استفاده را از حضرت آيت الله معرفت برده است.

مير عظيمي، جواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد جواد مير عظيمى مراغه اى از علماى معاصر تهرانند. ايشان در ماه رجب 1340 ه. ق، در مراغه بدنيا آمدند و تحصيلات ابتدائى و متوسطه را در همانجا طى و بعد مقدمات را نزد جناب آقاى شيخ حسين پيشنماز بالوقيه مراغه و آقاى حاج شيخ ابراهيم بادكوبه اى و عالم ربانى حاج شيخ محمد تقوى خوانده و از كمالات روحى آنان رضوان اللَّه عليهم شمه اى بهره بردند.

سپس بعزم تكميل مقدمات سه سال در شهر تبريز متوطن شده و در حوزه ى تدريس اساطين فقها و اصولا حاضر شدند. سپس بامر و توصيه يكى از اساتيد عظام نوراللَّه مرقده بقصد تكميل سطح و اخذ معقول به مشهد تشرف حاصل نموده و سه سال در حوزه تدريس حضرت الاستاد الحاج سيد احمد يزدى معروف باستاد و آيت اللَّه حاج شيخ مجتبى قزوينى و آيت اللَّه شيخ هاشم قزوينى عطراللَّه مرافدهم فقه و اصول و معقول را آموختند و تفسير و اخلاق و مقدارى از خارج متاجر را محضر مرحوم آيت اللَّه ربانى ميرزا مهدى الاصفهانى آموخته بودند.

در سنه ى 1367 ه.ق در قم متوطن گرديده در مجلس تدريس بعضى از اعاظم حوزه مباركه حاضر شدند. معظم له در مدت اقامت خود در قم به تدريس و اقامه جماعت حسب الامر مرحوم آيت اللَّه حجت در مسجد حاج ميرزا عبداللَّه كيهانى در محله ى در بهشت اشتغال داشتند.

آثار علمى و قلمى عديده اى دارند كه ذيلاً بعضى از آنها از نظرتان مى گذرد.

1-

تلخيص الفرايد للشيخ الانصارى قده

2- تلخيص التقريرات قسمت اصول علميه للنائينى قده.

3- كتاب كفارات در اسلام فارسى استدلالى.

4- ترجمه و شرح رساله حضرت امام جعفر الصادق عليه السلام و آن اولين حديث كتاب روضه كافى است.

5- ترجمه و شرح خطبه ى حضرت سجاد عليه السلام.

6- ترجمه و شرح خطبه ى حضرت زينب عليهاالسلام.

7- دو نشريه بنام جريمه ى روزه خواران.

8- جريمه ى مرتكبين محرمات حج.

9- مجموعه هايى در فنون مختلفه.

از باقيات الصالحات ايشان فرزند برومند و مؤدب ايشان آقاى سيد مير حسين مير عظيمى حسينى است كه از محصلين متدين و جدى حوزه علميه قم مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

ميراحمدي، منصور

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

منصور ميراحمدي

محل تولد : كرمان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1347/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب منصور مير احمدي فرزند امير در بيست و پنجم دي ماه 1347 در روستاي «چناروئيه» از توابع شهرستان كرمان به دنيا آمدم. دوران تحصيلي ابتدايي را در روستاي مذكور و راهنمايي را در روستاهاي مجاور به پايان رساندم. سپس در سال 1363 جهت ادامه تحصيل وارد حوزه علميه قم گرديده تحصيلات حوزوي را آغاز كردم. در كنار گذراندن دروس مذكور به دليل علاقه وافر به علوم جديد و اعتقاد به ضرورت كسب اين علوم در دوران كنوني، دوران تحصيلي متوسطه را به صورت داوطلب آزاد در سال 1378 پشت سر گذراندم. علاقه مذكور، تلاش و كوشش جهت حضور در دانشگاه و تحصيل در يكي از رشته هاي علوم انساني را به دنبال داشت. در سال 1370 در رشته «علوم سياسي» موسسه آموزش عالي باقرالعلوم (عليه السلام) پذيرفته شده و دكتري «علوم سياسي» خود را در دانشگاه تهران اخذ نموده و از آن

پس در دو زمينه علوم حوزوي و دانشگاهي مشغول به تحصيل و تحقيق و تدريس هستم.

ميرباقري، ابراهيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد ابراهيم ميرباقرى فرزند مرحوم حاج سيد حسن ميرباقى (خياط) شاهرودى برادرزاده حاج سيد على ميرباقرى واعظ معروف تهران از فضلاء و نويسندگان و خطباء و اساتيد معاصر دانشگاه است.

تولد ايشان در سال 1326 شمسى در شاهرود واقع شده و در يك خانواده با ديانت و تقوا پرورش يافته و دروس ابتدائى را در زادگاه خود خوانده و پس از آن در خدمت والد ماجدش در سال 1327 شمسى به شهرستان قم مهاجرت نموده و دوران دبيرستان را در مدرسه حكيم نظامى (كه امروز به نام دبيرستان امام صادق عليه السلام است) گذرانيده است.

در سال 1336 شمسى وارد حوزه علميه و به تحصيل علوم عربى و ادبى و منطق و فقه و اصول پرداخته و دروس ياد شده را از محضر آياتى چون آقاى سلطانى بروجردى و مشكينى و مرحوم آيت اللَّه مجاهدى فراگرفته و بعد به درس خارج آيت اللَّه العظمى گلپايگانى و محقق داماد شركت و استفاده نموده و علوم عقلى و فلسفى را از محضر آيت اللَّه طباطبائى قاضى آموخته و در سال 1347 شمسى به تهران عزيمت نموده و دوره الهيات را در دانشگاه به پايان رسانيده و به دريافت مدرك دكترا در رشته الهيات نائل شده و در حال حاضر به تدريس در آنجا و نيز تبليغ و ترويج از طريق منبر و خطابه خوانى اشتغال دارند.

داراى آثار گرانقدرى مى باشند كه از آنها ترجمه كتاب احتجاج طبرسى در دو مجلد به طبع رسيده است.

والد ماجد جناب آقاى دكتر ميرباقى مرحوم حاج سيد حسن كه از بيت مرحوم آيت اللَّه

حاج آقا حسين موسوى شاهرودى ابرسجى بودند از اخيار و ابرار شهرستان قم و اشتغال به خياطى و دوختن لباس روحانيت داشتند كه در سال 1411 قمرى در اثر تصادف به رحمت حق پيوسته و به لقاء اجداد خويش شتافتند.

داراى دو برادر روحانى بزرگوارند.

1- جناب آقاى حاج سيد محمد ميرباقرى كه در شاهرود از طريق وعظ و خطابه به خدمات دينى اشتغال دارند.

2- جناب آقاى حاج سيد على ميرباقرى امام مسجد قنات آباد تهران كه از خطباء و وعاظ محترم تهران به شمار مى روند بيانى آموزنده و منبرى سازنده دارند و ايشان تحصيلات خود را در شاهرود و بعد قم به پايان رسانيده و در تهران رحل اقامت افكنده و به خدمات روحى و دينى خود از اقامه جماعت و تبليغ دين و ترويج اسلام اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

ميرباقري، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد ميرباقرى از فضلاء و وعاظ و خدمتگذاران محترم شاهرود مى باشند.

وى در شاهرود به دنيا آمده و پس از فراگرفتن مقدمات چندى در مشهد و چندى هم در قم به تحصيل پرداخته و اكنون چند ساليست كه در شاهرود به خدمات دينى اشتغال دارد برادر ارجمند ايشان جناب مستطاب حجةالاسلام و مبلغ الاحكام آقاى حاج سيد على مير باقرى كه در شاهرود و قم تحصيلات خود را تكميل و مهاجرت به تهران نموده و در مسجد قنات آباد به اقامه جماعت و خدمات دينى اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

ميرجليلي، علي محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي محمد مير جليلي

محل تولد : يزد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/3/10

زندگينامه علمي

اينجانب علي محمد ميرجليلي فرزند حاج ميرزا يدالله در تاريخ 10/3/1344 ه.ش در شهر يزد _ شاهديه متولد گشتم. پدرم از مؤمنين و عاشقان خاندان رسالت بود و همواره در مجالسي كه به نام اهل بيت تشكيل مي شد؛ شركت مي كرد. او در سنين نوجواني به بيماري سختي مبتلا شده بود. و با توسل به اهل بيت (ع) شفا يافته بود. از اين رو با شنيدن نام آن بزرگواران اشكش جاري مي شد. و چون دو فرزند پسرش را از دست داده بود. نذر كرد چنانچه خداوند به او پسري ديگري عنايت كند او را به حوزه علميّه، براي فراگيري علوم اسلامي بفرستد. او به نذر خود عمل و مرا رهسپار حوزه كرد. پدرم از نظر مالي در مضيقه بود و زندگي خود را از درآمد ناچيز كارگري تامين مي كرد و بسيار قانع و زاهد بود.

مادرم مرحومه حاجيه بي بي

مرضيه حاج امام از سادات و خاندان حاج امامي ابرند آباد بود كه به تقوي معروف بودند. جد سوم ايشان مرحوم امير اكبر از سادات داراي كرامت بود. همچنين پدر بزرگ ايشان مرحوم حاج سيّد محمّد باقر حاج امام از روحانيون داراي فضل و تقوي در يزد بود كه به سال 1336 ه.ش از دنيا رحلت كرده است و آرامگاه اين بزرگواران در يزد «شاهديه» ابرند آباد زيارتگاه مي باشد كه بسياري از مردم منطقه با توسل به ارواح پاكشان از خداوند طلب حاجت مي كنند.

پدرم مرا در كودكي با خود به مجالس وعظ و خطابه مي برد و دوست داشت من را ذاكر حضرت سيّد الشهداء (ع) تربيت نمايد. در شش سالگي به دبستان عنصري در شاهديه رفتم. در سال چهارم دبستان بر اثر تشويق استاد بزرگوارم جناب آقاي سيد علي بمان ميرجليلي تمام سعي خود را در راه تحصيل به كار گرفتم و از آن به بعد همواره از دانش آموزان ممتاز استان يزد شمرده شدم. در مقطع اول راهنمايي به عنوان ممتازترين دانش آموز استان يزد انتخاب شدم و مورد تشويق قرار گرفتم.

پس از گذراندن اول دبيرستان با توجه به علاقه شخصي خود و تشويق هاي مرحوم پدرم و حضرت آيت الله حاج سيّد جواد مدرسي و استاد دكتر عباس برهاني در مهرماه 1359 ه.ش وارد حوزه علميّه يزد شدم و از محضر اساتيد بزرگواري چون حجج اسلام آقايان: شيخ كمالي زارچي، شيخ محمّد رضا فلاح تفتي و شيخ علي مفيدي فر به فراگيري ادبيّات عرب پرداختم و با شركت در كلاس منطق آيت الله علاقه بند يزدي، خوشه چين كمالات

علمي وي گشتم. از خاطرات جالب آن دوره حفظ اشعار الفية بن مالك در حوزه يزد بود كه از طرف حضرت آيت الله حاج محمود علومي مسئول حوزه خان يزد، مورد تشويق قرار گرفتم و مفتخر به اخذ دوره تفسير منهج الصادقين از محضر مبارك ايشان شدم.

در سال 1361 ه.ش جهت استفاده از محضر اساتيد حوزه علميه قم به اين شهر رفتم. شرط ورود به حوزه علميّه قم، اتمام لمعتين بود ولي من آن را نخوانده بودم. طي نامه اي به محضر حضرت آيت الله العظمي مكارم شيرازي از ايشان درخواست كردم مرا در مدرسه امام حسن مجتبي (ع) كه تازه شروع به كار مي كرد؛ بپذيرد. در آن نامه خود را حافظ الفية بن مالك معرفي كردم. ايشان حقير را به حضور طلبيد و پس از امتحان و سئوال از سوابق خانوادگي و تحصيليم، با ورود اينجانب به حوزه قم موافقت كرد. براي تكميل ادبيات عرب به درس استاد بزرگ ادب مرحوم مدرس افغاني كه در نحو و ساير علوم ادبي تسلط داشت؛ رفتم. او داراي بياني شيوا بود و سخت ترين مباحث علمي را با مثال هايي ساده تفهيم مي كرد و داراي تاليفاتي از قبيل المدرس الافضل (شرح مطول تفتازاني) و مكررات (شرح كتاب سيوطي در نحو) بود. نزد ايشان مغني اللبيب از ابن هشام و مطول تفتازاني را فرا گرفتم.

همچنين كشف المراد علامه حلي را نزد آيت الله مكارم شيرازي، بخشي از تفسير مجمع البيان را نزد آقاي امامي از نويسندگان تفسير نمونه؛ فرا گرفتم. آنگاه براي فراگيري فقه نزد استاد آيت الله وجداني فخر (ره) شتافتم. ايشان داراي زباني

گويا، تسلط كامل بر مباحث فقهي و اخلاصي كم نظير بود. فراموش نمي كنم كه همواره قبل از نشستن بر كرسي تدريس، دعا مي كرد. هم زمان اصول مظفر را نزد استاد صالحي افغاني فرا گرفتم. در اين دوره بود كه به جهت الطاف الهي و تلاش فراوان، رتبه اول حوزه قم را در پايه ششم بدست آوردم و به دريافت يك دوره كامل بحارالانوار از مرحوم آيت الله العظمي امام خميني (ره) مفتخر گشتم.

آنگاه براي فراگيري بهتر اصول به نزد استاد بزرگ حوزه قم، حضرت آيت الله مصطفي اعتمادي شتافتم. زبان گويا و تسلط والاي او در تبيين مباحث اصول، از او استاد زبردستي ساخته بود كه حدود هزار نفر در كلاس درسش حاضر مي شدند. رسائل شيخ انصاري را از ايشان فرا گرفتم. مكاسب را نزد استاد بزرگ مرحوم حاج شيخ احمد پاياني آموختم و باز براي آموزش بيشتر اصول، در درس كفايۀ استاد اعتمادي حاضر شدم.

همزمان با فراگيري مكاسب و كفايه به حفظ قرآن همت گماردم و نزديك به نصف قرآن را حفظ كردم. از الطاف الهي بر اينجانب در اين دوره توفيق حضور در كلاس تفسير مفسر بزرگ، عارف رباني و فقيه صمداني حضرت آيت الله عبدالله جوادي آملي (روحي فداه) بود، استادي بي نظير در قدرت كلام، جامع علوم مختلف و از همه مهمتر داراي منش اخلاقي بسيار والا. درطي حدود ده سال كه از حضور پرفيض تفسير ثلث اول قرآن را فرا گرفتم؛ هرگز نديدم به شاگردي توهين نمايد. سوال هاي طلاب را با حوصله پاسخ مي داد و همواره براي پاسخ دهي به اشكال هاي حاضرالذهن بود. اكنون

پس از بازگشت به وطن از اينكه نمي توانم از محضر پرفيضش استفاده كنم؛ همواره تاسف مي خورم.

از سال 1371 ه.ش همزمان با شركت در كلاس تفسير استاد جوادي، به فراگيري خارج فقه و اصول پرداختم و از محضر بزرگاني چون آيات عظام: فاضل لنكراني، مكارم شيرازي، آميرزا جواد تبريزي بهره بردم. در سال 1374 از دانشگاه قم، مركز تربيت مدرس در رشته الهيات و معارف اسلامي (كارشناسي ارشد) فارغ التحصيل شدم و در سال بعد در آزمون دكتري علوم قرآن و حديث شركت كردم كه سرانجام در سال 1381ه.ش از دانشگاه فارغ التحصيل شدم. حضرت آيت الله هادي معرفت، آيت الله مسلم داوري، استاد محمّد علي مهدوي راد و دكتر غلامعلي حداد عادل و دكتر سيّد محمّد رضا حجتي از اساتيد برجسته دوره دانشگاهيم مي باشند.

ميرجهاني، محمدحسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم علوم دينى.

تولد: ذى القعده 1319، روستاى محمدآباد اصفهان.

درگذشت: 25 آذر 1371(21 جمادى الثانى 1413)، اصفهان.

آيت الله سيد محمدحسن ميرجهانى طباطبايى اصفهانى پنج ساله بود كه به مكتب رفت و تا هفت سالگى، قرآن، خواندن و نوشتن و برخى از كتابهاى فارسى را فراگرفت و پس از آن به آموختن ادبيات عرب پرداخت و سپس براى ادامه تحصيل به اصفهان رفت و در مدرسه ى صدر نزد معلم حبيب آبادى (صاحب مكارم الاثار) و اساتيد ديگر چون آيت الله سيد ابوالقاسم دهكردى و آيت الله حاج شيخ محمدعلى فتحى دزفولى، به تكميل معلومات خود پرداخت و با اتمام سطوح عالى به محضر حضرت آيت الله حاج شيخ محمد مسجدشاهى (صاحب نقد فلسفه داروين) و آخوند ملا محمدحسين شتافت و مبانى فقهى و اصولى را فراگرفت.

آيت الله ميرجهانى طباطبايى در سال 1346 به نجف اشرف رفت. در

آنجا به استفاده از محضر حضرات آيات عظام، آقا ضياء عراقى سيد ابوالحسن اصفهانى و شيخ عبدالله مامقانى پرداخت و در سلك خاص اصحاب آيت الله اصفهانى درآمد. پس از سالى چند، براى ترويج دين به ايران بازگشت، به اصفهان و پس از فوت پدرش به مشهد رفت و چندى پس از آن به تهران آمد و به اقامه ى جماعت، تأليف و تصنيف و وعظ و ارشاد اشتغال ورزيد.

برخى از آثارش عبارتند از: مصباح البلاغه (مستدرك نهج البلاغه؛ در دو جلد)؛ كنوز الحكم و فنون الكلم (خطبه ها وسخنان امام مجتبى (ع))؛ روايح النسمات (شرح دعاى سمات)؛ نوائب الدهور (در علايم ظهور درچهار جلد)؛ ولايت كليه (در دو جلد)؛ الوامع التور فى علايم الظهور(به عربى)؛ ديوان اشعار؛ گنجينه سرور؛ گنج رايگان (در علوم غريبه)؛ سعادت ابدى؛ الدر المكنون (در تاريخ ائمه اطهار به عربى)؛ احكام رضاع؛ رساله در نجوم و فلكيات؛ شهاب ثاقب؛ الجنة العاصمة (زندگانى حضرت فاطمه س)؛ مقامات الكبريه (زندگانى حضرت على اكبر)؛ مقلاد الجنان (ادعيه و زيارات)؛ ذخيرة المعاد (ادعيه و آداب ساعات)؛ انساب سادات؛ تفسير بعضى از سوره هاى قرآن؛ البكاء على الحسين؛ سبيكة الذهب.

آيت الله محمدحسن ميرجهانى طباطبايى پس از نود و چهار سال زندگى سرانجام در روز چهارشنبه بيست و پنجم آذر 1371 (بيست و يكم جمادى الثانى 1413 ق.) بدرود حيات گفت و در مسجد جامع اصفهان، در جوار مقبره ى علامه ى مجلسى، به خاك خفت.

(1413 -1319 ق)، عالم دينى، مجتهد، محدث، خطيب و شاعر. در قريه ى محمدآباد جرقويه اصفهان به دنيا آمد. پس از فراگيرى صرف و نحو و قسمتى از «سيوطى» به اصفهان رفت و در مدرسه ى صدر ساكن گرديد. سطوح اوليه را در

محضر شيخ محمدعلى معلم حبيب آبادى و شيخ على يزدى و سطوح وسطى و عاليه را در محضر سيد محمد رضا رضوى خراسانى و ميرزا احمد اصفهانى و شيخ محمدعلى فتحى دزفولى و سيد ابوالقاسم دهكردى فراگرفت. وى در درس خارج از شاگردان ميرزا محمدرضا مسجد شاهى اصفهانى بود و از درس ملا حسين فشاركى نيز استفاده نمود. در 1346 ق به نجف رفت و از محضر شيخ عبداللَّه مامقانى و آقا ضياءالدين عراقى و آقا سيد ابوالحسن اصفهانى و شيخ محمدحسين نايينى استفاده نمود. پس از رسيدن به درجات علمى بالا به اصرار پدرش به اصفهان بازگشت و به امور دينى پرداخت. پس از درگذشت پدرش به مشهد مهاجرت نمود و بعدها در تهران ساكن گرديد و به تبليغ و خطابه و تأليف كتب عربى و فارسى مشغول شد. وى در علوم غريبه اطلاعى عميق داشت. طبع روانش او را قادر ساخته بود تا به عربى و فارسى در مدح معصومين (ع) به نيكويى شعر بسرايد. او در 1402 ق به دليل مسائل سياسى به اصفهان رفت. در آنجا درگذشت و در جوار مقبره ى علامه مجلسى به خاك سپرده شد. از آثارش: «مقلاد الجنان»، در ادعيه و زيارات؛ «ذخيرة المعاد»؛ «روائح النسمات»، در شرح دعاى «سمات»؛ «مصباح البلاغة»، در مستدرك «نهج البلاغة»، در چهار جزء در دو مجلد؛ «نوائب الدهور»، در علائم ظهور؛ « الدر المكنون» يا «الدرر المكنونة»، در امامت؛ «ولايت كليه»؛ جزواتى در تفسير قرآن؛ مختصر «ابصار المستبصرين»، در كلام؛ «الجنة العاصمة»، در تاريخ حضرت فاطمه زهرا (س)؛ «گنج رايگان»؛ «كنوز الحكم و فنون الكلم»، در خطب و كلمات امام حسن مجتبى (ع)؛ «ديوان»

شعر.[1]

سيد الخطباء والمحدثين حجه الاسلام والمسلمين علامه الورع حاج ميرزا محمدحسن ميرجهانى طباطبائى ابن السيد الجليل و العالم النبيل مير سيد على محمدآبادى جرقويه اى اصفهانى از علماء و خطباء معاصر تهرانست. تولدش در روز دوشنبه 22 ماه ذى القعده الحرام سال 1319 قمرى در قريه محمدآباد جرقويه سفلى از توابع اصفهان واقع شده و در مهد علم و فضيلت پرورش يافته و در سن پنج سالگى به مكتب رفته و در هفت سالگى تمام قرآن و بعضى از كتب فارسى را تعليم گرفته و به مقدمات عربى از صرف و نحو نزديكى از اهل فضل ساكن محمدآباد مشغول شده و پس از تكميل صرف و نحو تا قسمتى از سيوطى براى ادامه تحصيل به اصفهان آمده و در مدرسه صدر ساكن و بقيه سيوطى را نزديكى از فضلاء مدرسه مزبور خوانده و بقيه سطوح اوليه را نزد عالم جليل آقا شيخ محمدعلى حبيب آبادى و آقا شيخ على يزدى فراگرفته و سطوح وسطى و عاليه را در خدمت مرحوم حجه الاسلام حاج سيد محمد رضاى رضوى خونسارى و مرحوم ميرزا احمد اصفهانى و مرحوم آيت الله شيخ محمدعلى فتحى دزفولى و آيت الله زاهد ورع حاج سيد ابوالقاسم دهكردى به پايان رسانيده و در درس خارج (نجاه العباد) آيت الله حاج ميرزا محمدرضا مسجد شاهى اصفهانى حاضر شده و هم از محضر درس آيت الله الفقيه آخوند ملا حسين فشاركى در مدرسه صدر استفاده نموده تا سال 1346 قمرى كه به اجازه مرحوم والدش مهاجرت به نجف اشرف و چندى از محضر مرحوم آيت الله رجالى حاج شيخ عبدالله مامقانى صاحب رجال و آيت الله آقا ضياءالدين عراقى بهره مند شده و از خواص اصحاب فقيه

اهل البيت فى عصره و المرجع الاعلى آيت الله العظمى آقاى آقاسيد ابوالحسن اصفهانى گرديده و در مسجد شيخ طوسى از محضر آن بزرگوار استفاده كامل نموده و بعد به اصرار مرحوم والدش به اصفهان مراجعت و به نشر معارف اسلامى و فضائل اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام پرداخته و پس از فوت مرحوم والدش مدت هفت سال مجاورت ارض اقدس رضوى را اختيار و پس از آن به واسطه نامساعد بودن هواى مشهد با مزاج ايشان منتقل به تهران گرديده و تاكنون در مركز و حومه آن به انجام وظائف دينى و روحى و بالاخص تبليغ از طريق منبر و تاليف كتب اشتغال دارد.

نگارنده گويد: علامه ميرجهانى از نوادر دانشمندانى است كه با او برخورد كرده ام عالمى اديب و فاضلى اريب و محدثى حسيب مى باشد داراى ملكات فاضله و محاسن اخلاق و محامد آداب مجامع معقول و منقول حاوى فروع و اصول و صاحب علوم و فنون مخصوص در علوم غريبه و عجيبه (جفر و رمل و اسطرلاب و رياضيات) يد طولا و اطلاعى عميق دارد و در فن منبر و بيان احاديث و فضائل و ولايت حضرات ائمه عليهم السلام بصارت كامل و از اساتيد منبر محسوب مى گردد طبعى روان و ذوقى فراوان دارد در مدح حضرت رسول صلى الله عليه و آله و امامان معصوم و بالاخص حضرت بقيه الله فرجه الشريف اشعار بسيارى به عربى و فارسى سروده اند.

آثار علمى مطبوع ايشان از اين قرار است:

1- مقلاد الجنان كه مشتمل است بر برخى از ادعيه و زيارات معتبره كه در اصفهان به طبع رسيده است.

2- ذخيره المعاد راجع به ادعيه و آداب ساعات كه در تهران چاپ

شده است.

3- رساله سعادت ابدى در آداب تشكيل مجالس مذهبى نيز در اصفهان طبع شده است.

4- روايح النسمات در شرح دعاء سمات در مشهد تاليف و طبع شده است.

5- مستدرك نهج البلاغه موسوم به مصباح البلاغه چهار جزو در دو جلد در تهران به طبع رسيده.

6- نوائب الدهور در علائم ظهور چهار جلد كه يك جلد آن به طبع رسيده است.

7- الدر المكنون دو هزار بيت عربى در امامت و صفات جامعه امام و تواريخ ائمه عليهم السلام كه به طبع رسيده است.

8- ولايت كليه در دو جلد كه جزو اول آن طبع شده است.

9- رساله اى در احكام رضاع استدلالى فارسى بالغ بر يكهزار و كسرى فرع.

10- رساله اى در اخبار راجعه به نجوم و كواكب و فلكيات.

11- گنج رايگان كشكول مانند مشتمل بر بعضى از علوم غريبه و اخبار و آثار ولايتى.

12- جنه الفاطمه در تاريخ حالات حضرت فاطمه سلام الله عليها.

13- كتاب مقامات اكبريه مربوط به تاريخ حضرت على اكبر شهيد عليه السلام.

14- جزواتى در تفسير قرآن.

15- جزواتى در انساب سادات عالى درجات.

16- جزواتى در اشعار فارسى از قصيده و غزل و مثنويات و مقطعات و رباعيات.

17- مختصر ابصار المستبصرين در بيان محاجه شيعه و سنى در مشهد مقدس تاليف در تهران به طبع رسيده است.

18- شهاب ثاقب در رد طايفه ضاله مضله و طريقه محاجه با آنها.

19- لوامع النور در علائم الظهور عربى.

20- گنجينه سرور نيز به عربى و فارسى ملفق.

21- كنوز الحكم و فنون الكلم در خطب و كلمات حضرت مجتبى عليه السلام نظير نهج البلاغه.

ناگفته نماند كه علامه ميرجهانى تا زمان حضرت آيت الله العظمى بروجردى قدس الله سره بزى غير سادات بودند (عمامه سفيد داشتند) با اينكه از سادات رفيع الدرجات

طباطبائى و نسبش با مرحوم آيت الله العظمى بروجردى و آيت الله العظمى حاج سيد محسن حكيم و آيت الله مرعشى نجفى مدظله نسابه عصر حكم فرمودند كه معظم له بزى سادات و شرفاء درآيند و خود آيت الله بروجردى عمامه سفيد را از سر ايشان برداشته و عمامه سياه كه امروز مظهر سيادت است در ميان شيعه بر سر ايشان گذارده و جشن مفصلى در مدرسه فيضيه قم گرفتند.

آقاى ميرجهانى رساله اى در نسب خويش كه تمام مراجع نجف و اران تائيد كردند نوشته و شرح كيفيت و علت اخفاء نسب سلسله ميرجهانى را تا آن روز داده و به طبع رسانيدند.

خاطرات عجيب معظم له

علامه ميرجهانى قضايا و نوادر غريب و خاطرات عجيب آموزنده و ارزنده دارند و ما دو قضيه آن را مى نگاريم:

اول مى فرمودند در عصر رياست مرحوم آيت الله العظمى اصفهانى (ره) كه بسيار مورد وثوق و توجه آن مرحوم بودم به امر ايشان پول زيادى به سامراء برده و بين طلاب سامراء و خدام عسكريين تقسيم كردم و خدام امامين همامين عسكريين كه دينشان پول است مرا زياد احترام مى نمودند مخصوص كليددار كه از وى خواستم اجازه دهد من شبها در حرم شريف بيتوته كنم پس موافقت نموده ده شب تا به صبح در كنار قبر آن دو امام معصوم عليهماالسلام احياء نموده و تضرع كردم روز دهم كه جمعه بود اول فجر كه درب حرم را گشودند با شوقى وافر به سرداب مقدس مشرف شدم وقتى از پله ها پائين رفتم با اينكه آن موقع هنوز برق نيامده بود ديدم فضاء سرداب روشن مانند مهتابست و سيدى نشسته و مشغول به ذكر و عبادتست .

از مقابل او گذشته و

درب صفه ايستاده و زيارت حضرت ولى عصر عجل الله فرجه الشريف را خوانده و آمدم در جلوى آن آقا مشغول نماز شدم و بعد از نماز شروع كردم به خواندن دعاء ندبه و رسيدم به اين جمله (و عرجت بروحه الى سمائك) آن آقا فرمودند اين جمله از ما نرسيده (و عرجت به الى سمائك) و چرا رعايت وظيفه را نمى كنيد و جلوتر از امام نماز مى خوانيد.

من غفلت از اين دو آيت بزرگ نموده و دعاء را تمام و به سجده رفتم و در سجده متوجه شدم كه آن آقا كيست كه فرمود اين جمله از ما نرسيده و چرا جلوى امام ايستادى بسيار مرعوب شده و سر از سجده برداشتم كه دامن مطلوب را بگيرم ديدم سرداب تاريك و كسى نيست فهميدم به چه دولتى رسيدم و به رايگان از دست دادم.

مولف گويد: آرى.

بايد كه دمى غافل از آن شاه نباشى

شايد كه نظر افكند آگاه نباشى

خاطره دوم

معظم له مبتلا به كسالت نقرس و سياتيك كه آن را (عرق النساء) هم گويند شده و چندين سال در اصفهان و تهران و خراسان معالجه قديمى و جديد نموده و ابدا افاقه اى حاصل نشد تا اينكه فرمود بعضى از دوستان آمدند مرا به شيروان برده و در مراجعت در قوچان توقف و روزى به زيارت امامزاده اى كه در خارج شهر قوچان فعلى و معروف به امامزاده ابراهيم است رفته و چون هواى لطيف و منظره جالبى داشت رفقا گفتند نهار را در اينجا بمانيم جاى خوبيست گفتم عيبى ندارد پس آنها مشغول تهيه غذا شدند و من گفتم براى تطهير به رودخانه مى روم گفتند راه قدرى دور است و براى

درد پاى شما مشكل گفتم آهسته آهسته مى روم و رفتم تا برود خانه رسيده و تجديد وضو نمودم و در كنار رودخانه نشسته و نگاه به مناظر طبيعى مى كردم كه ديدم شخصى كه لباس نمدى چوپانى در برداشت آمد و سلام كرد و گفت آقاى ميرجهانى شما با اينكه اهل دعا و دوا هستى هنوز پاى خود را معالجه نكرده ايد گفتم تاكنون كه نشده گفت آيا دوست دارى (يا مايل هستى) من درد پايت را علاج كنم گفتم البته پس آمد كنار من نشست و از جيب خود چاقوى كوچكى درآورد و اسم مادر مرا پرسيد (يا برد) و سر چاقو را بر اول درد گذارد و به پائين كشيد تا به پشت پا آورد و فشارى داد كه بسيار متالم شده آخ گفتم پس چاقو را برداشت و گفت برخيز خوب شدى خواستم مانند هميشه با كمك عصا برخيزم عصا را از دست من گرفت و به آن طرف رودخانه انداخت. پس ديدم پايم سالم است برخاستم ايستادم و ديگر ابدا پايم درد نداشت.

پس به او گفتم شما كجا هستيد. گفت من در همين قلعه ها هستم و دست خود را به اطراف گردانيد.

گفتم پس من كجا خدمت شما برسم. فرمود تو آدرس مرا نخواهى دانست ولى من منزل شما را مى دانم كجاست و آدرس مرا گفت: و فرمود هر وقت مقتضى باشد خودم نزد تو خواهم آمد و رفت و در همين موقع رفقا رسيدند و گفتند آقا عصا كو من گفتم آقاى نمدى را دريابيد پس هر چه تفحص كردند اثرى از او نيافتند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الذريعه (119/

22 ،104/ 21 ،255/ 11)، گنجينه ى دانشمندان (417 -410/ 2)، معجم رجال الفكر و الادب فى النجف (1255/ 3)، مؤلفين كتب چاپى (609 -608/ 2).

ميرحسيني، احمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد احمد مير حسيني

محل تولد : يزد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1337/1/1

زندگينامه علمي

از سال 1349 وارد حوزه علميه يزد گرديدم. سه سال را در يزد و مابقي را در قم بودم. در اين مدت به عنوان طلبه اي محضر بزرگاني را درك كردم كه حتي حضور در محضر آنان بالاترين خير و بركت را القاء مي كرد.

ميرخاني، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم دينى.

تولد: 1290(1335 ق.)، تهران.

درگذشت: 2 آبان 1372(9 جمادى الاولى 1414 ق.).

آيت الله حاج سيد احمد ميرخانى پس از طى دوران كودكى و نوجوانى و فراگيرى خواندن و نوشتن و قرآن به شوق تحصيل علوم دينى، به يادگيرى ادبيات و سطح پرداخت. پس از آن به حوزه ى علميه ى قم آمد و از محضر آيت الله سيد شهاب الدين مرعشى نجفى مكاسب و كافيه را فراگرفت و سپس به درس خارج آيات عظام كوه كمره اى و خوانسارى حاضر شد. با ورود آيت الله بروجردى به قم، تنها به درس ايشان رفت و تا پايان عمر آن استاد از بحث هاى فقهى و اصولى او استفاده نمود و پس از وفات وى، به تهران آمد و به خدمات دينى، از جمله اقامه ى جماعت در مسجد ولى عصر، اعزام مبلغ به اطراف تهران، تأليف و نشر كتب دينى (كه زندگانى برخى امامان و ترجمه برخى از مجلات بحارالانوار از جمله آنهاست)، ساخت مساجد و حوزه ى علميه، اقامه ى مجالس دينى در عصرهاى جمعه و راهنمايى و ارشاد جوانان و تشكيل مجالس دعاى ندبه در صحن مطهر حضرت عبدالعظيم (ع) اشتغال ورزيد. از آثار قلمى ايشان يا كتابهايى كه خوشنويسى كرده اند مى توان به عنوان هاى زير اشاره نمود: آيات الاحكام (در دو

جلد)؛ سير حديث در اسلام؛ شرح زيارت عاشورا (تأليف با خط فريبا مقصودى كرمانشاهى)؛ تاريخ اجتهاد و تقليد (تهران، 1372)؛ قرآن كريم با ترجمه فارسى (مهدى الهى قمشه اى، با خط احمد ميرخانى، تهران، 1374)؛ كليات مفاتيح الجنان (به خط احمد ميرخانى)؛ سوره مباركه انعام به انضمام: دعاى شريفه توسل، كميل، ندبه و گنج عرض (مترجم مهدى الهى قمشه ى با خط احمد ميرخانى).

حاج مير سيد احمد ميرخانى از علماء مبرز و مروج معاصر تهرانست.

وى در حدود سال 1335 قمرى در تهران متولد شده و پس از خواندن مقدمات و ادبيات و متون فقه و اصول به قم مهاجرت نموده و سطح كفايه و مكاسب را از محضر آيت اللَّه العظمى مرعشى نجفى مد ظله و آيات ديگر استفاده نموده و پس از آن از درس خارج مرحوم آيت اللَّه حجت و آيت اللَّه خونسارى و بالاخص آيت اللَّه العظمى بروجردى قدس اللَّه اسرارهم بهره مند گرديده آنگاه مراجعت به تهران و بخدمات دينى از اقامه جماعت و ترويج احكام و تعظيم شعائر مذهبى در مسجد (حضرت ولى عصر عجل اللَّه فرجه) واقع در خيابان (حشمت الدوله) پرداخته است.

نگارنده گويد: آقاى ميرخانى از علماء خدوم و مروجين متين و مورد توجه مردم تهرانست. خدمات بسيارى در تهران و حومه آن نموده كه از آنها اعزام مبلغ بقراء و دهات اطراف تهران ميباشد.

چند سالى در شبهاى جمعه در صحن مطهر حضرت عبدالعظيم عليه السلام احياء و دعاء كميل و غيره داشتند و صدها نفر را بدين وسيله بسوى خدا و استغفار رهبرى مى نمودند. و اكنون در عصرهاى جمعه در مسجد خود مجلس باشكوهى دارند و جمع كثيرى از جوانان و غيره را بوسيله دعاء ندبه

و سمات و غيره بخداوند متعال جلت عظمته و ولى اللَّه اعظم حضرت ولى عصر ارواحنا له الفداء هدايت و ارشاد مى نمايند.

از آثار و خدمات دينى و اجتماعى ايشان تعمير و بناء مساجد و غيره در حومه تهران مى باشد كه بوسيله گويندگان و فضلاء و مبلغينى كه به آنجاها فرستاده انجام داده است.

(ح 1414 -1335 ق)، عالم دينى. در تهران به دنيا آمد. پس از فراگيرى مقدمات به قم رفت و سطوح «كفايه» و «مكاسب» را از محضر آيت اللَّه مرعشى فراگرفت. سپس در درس خارج آيت اللَّه حجت كوه كمرى و آيت اللَّه سيد محمدتقى خوانسارى حاضر شد و استفاده ها نمود. پس از ورود آيت اللَّه بروجردى به قم، وى از درس و بحثهاى فقهى و اصولى ايشان بهره برد. پس از درگذشت استادش، آيت اللَّه بروجردى، به تهران آمد و به اقامه ى جماعت، تأليف و نشر كتب دينى، ترويج احكام، اقامه مجالس وعظ و ارشاد و ساير امور دينى پرداخت. در تهران درگذشت. از آثارش: «آيات الاحكام»، در دو مجلد؛ «سير حديث در اسلام».[1]

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

منابع زندگينامه :[1] كلك (س 4، ش 45 و 46، ص 314)، گنجينه ى دانشمندان (576 -575/ 4).

ميرخليلي، احمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد احمد مير خليلي

محل تولد : يزد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1339/1/1

زندگينامه علمي

تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را در مدارس تهران و دوره متوسطه را در مدرسه دهخداي شهرستان دهخدا گذرانده ام. در سالهاي اوليه انقلاب ديپلم خود را گرفته و رهسپار حوزه علميه قم شده ام و در مدرسه «حضرت آيت الله گلپايگاني» مشغول دروس حوزه علميه شده ام. صرف و نحو، معاني و بيان

را نزد استاداني مانند: «صالحي اصفهاني»، «عالمي»، «طالقاني» و «شب زنده دار» خوانده ام. دروس سطح حوزه را نزد استاداني نظير حضرات آيات: «صلواتي»، «خرازي»، «حياتي»، «استادي»، «ستوده» و «نكونام» فرا گرفتم.

در سال 1366 در درس خارج حوزه شركت نمودم و درس اساتيد بزرگوار: «آيت الله علوي گرگاني»، «شيخ جواد تبريزي»، «مكارم شيرازي» و «وحيد خراساني» شركت كردم. در ضمن زبان هاي عربي و انگليسي را به صورت تخصصي در مركز زبان هاي خارجي دفتر تبليغات اسلامي آموختم. در سال 1369 در دوره دوم تخصصي كارشناسي ارشد مركز تربيت مدرس حوزه علميه قم به عنوان نفر اول برگزيده شدم و در سال 1372 با پايان نامه «مثل در قرآن كريم» فارغ التحصيل شدم. در سال 73 در دوره دكتري دانشگاه تهران پذيرفته شدم.

در همين سال به عنوان عضو هيئت علمي _ پژوهشي كنگره نقش زمان و مكان حضرت امام (ره)، 3 جلد متون فقه پژوهشي با كمك ساير همكاران فراهم آورديم. همچنين در اين سال در مركز تحقيقات اسلامي وابسته به دفتر در بخش اصطلاح نامه به فعاليت پژوهشي مشغول شدم كه تاكنون اصطلاح نامه هاي علوم قرآن، اصول فقه، دانش نامه اصول فقه، منطق و كلام اسلامي منتشر شده كه در هر يك به نحوي همكاري داشته ام. در سال 1378 در مركز انديشه اسلامي در گروه فقه به عنوان عضو هيئت علمي شركت كردم و در نشست هاي علمي و ارزيابي هاي انديشه سازان شركت داشته ام و در ضمن مقالات: «فقه و حقوق خانواده»، «فقه و ملاكات احكام» و «انديشه هاي فقهي امام خميني (ره)» محصول اين دوره است.

در ضمن كتاب:

«فقه و قياس» در اين دوره تنظيم و تاليف شده است. درسال 1379 دوره دكتري را با دفاع از رساله: «جايگاه قياس و استحسان در منابع استنباط» به پايان رساندم و در مدرسه امام خميني (ره) به تدريس فقه و اصول پرداختم و به مدت سه سال مديريت گروه فقه و اصول را به عهده داشته ام. در سال 80 در دانشگاه تهران در دانشكده هاي مختلف به تدريس متون اسلامي و در سال 1381 در يزد به عنوان عضو هيئت علمي به تدريس دروس فقه وحقوق مشغول شده ام.

در ضمن در مدرسه امام خميني (ره) درس هاي فقه و اصول و فقه و اصول مقارن، با فقه و اصول سميناري در درايه و رجال، نقد حديث و منابع حديثي مشغول تدريس بوده ام. تاكنون راهنمايي و مشاوره تعدادي از رساله هاي فوق ليسانس و دكتري در مراكز مختلف علمي بر عهده داشته ام نظير مدرسه امام خميني (ره)، حوزه علميه خواهران، دانشگاه آزاد اسلامي. همچنين براي پيشبرد اهداف اطلاع رساني در دانشگاه يزد و مركز تحقيقات در ميز گردهاي علمي، نقد كتاب و كارگاه هاي پژوهشي كاربردي شركت كرده ام.

ميرخندان، حميد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد حميد مير خندان

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

بنده تحصيلات ابتدايي را در شهر تهران در دبستان عاصمي (مقابل دانشگاه صنعتي شريف) گذراندم. دوره راهنمايي را در مدرسه «مازيار» در همان محله خواندم و دوره دبيرستان را در دبيرستان خوارزمي شماره 1 (مقابل دانشگاه تهران) تحصيل نمودم. در سال 1359 پس از اخذ ديپلم در همان سال به حوزه قم آمدم.

مقدمات

را تا پايه سوم در مدرسه رضويه خواندم. اساتيد بنده در ادبيات آقايان: گرگاني و طالقاني بودند و در معالم آقاي خسرو شاهي. اصول فقه را خدمت آقاي صالحي افغاني و لمعه را نزد آقايان علي پناه اشتهاردي، جداني فخر و ... خواندم. رسائل را خدمت آقاي اعتمادي و مكاسب را خدمت آقايان: قديري، طاهري خرم آبادي و ستوده تحصيل كردم و كفايه را خدمت آقاي ستوده خواندم.

درس خارج اصول را نزد آقايان: «مكارم شيرازي (2 سال)»، «وحيد خراساني (4 سال)»، «شبيري زنجاني (1 سال)» تحصل نمودم. و پس از آن در جلسه اي محدود با تعدادي محدود از دوستان به مباحثه خارج فقه تحت نظر دوست فاضل و ارجمند آقاي امير غنوي ادامه مي دهم. در كنار درس هاي رسمي حوزه به مدت حدودا چهار سال علوم قرآني و سپس تفسير (در جلسه اي خصوصي و با تعدادي محدود از دوستان) مطالعه و تامل داشته ام. همچنين به مدت سه سال در گروهي از دوستان به مباحث روانشناسي و تعليم و تربيت اسلامي پرداختم. نيز به تحصيل فلسفه (بدايه، نهايه و جلد اول اسفار) پرداختم و در كنار آن كتاب هاي فلسفي از فلاسفه مسلمان و غرب را مطالعه نمودم.

حقير دوره زبان انگليسي را در تهران در موسسه ملي زبان تا اتمام دوره: (12 ترم) گذراندم و در قم نيز در مركز آموزش زبان هاي خارجي باقرالعلوم (ع)، دوره زبان انگليسي را تا يك ترم به پايان مانده شركت كردم. حدودا چهار سال (2 سال در جلسه حزب الله و 2 سال در پژوهشكده باقرالعلوم (ع) سازمان تبليغات قم) در زمينه تراجم و شرح

حال علماء و اصحاب تحقيق و تاليف داشته ام. به مدت شش سال در زمينه فيلم و سينما (2 سال درحوزه هنري تهران و 4 سال در مركز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما) مطالعات نظري دارم. نتيجه فعاليت هاي پژوهشي حقير درباره تراجم و هنر فيلم كتاب ها و مقالاتي است كه در آثار از آنها ياد شده است. اكنون با مركز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما، همكاري پژوهشي ام ادامه دارد. ضمن آن كه مباحث خارج فقه و تفسير كماكان برقرار است.

ميردامادي سدهي، علي محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند ميرزا محمد حسن. عالم زاهد جليل، از شاگردان: آقا سيد محمدباقر درچه اى و آخوند كاشى و آخوند گزى بوده، سال ها در مولد خود به نشر احكام دين و وعظ و ارشاد مسلمين و امامت جماعت گذرانيده، در سال 1352 وفات يافته، در آنجا مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

ميردامادي سدهي، محمد حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از اعقاب مير محمّد اشرف. از مبرّزين شاگردان حاج شيخ محمّد على نجفى و آقا سيد محمّد باقر درچه اى بوده، پس از تكميل تحصيلات در مدرسه نيم آورد ساكن شده، و به درس و افاده علوم اشتغال جسته، ايّام تعطيل به سده مى رفته و مسجد و محرابش رونقى داشته است.

در سال 1332 وفات يافته، در مقبره شاهزاده ابراهيم در قريه ورنوسفادران (بن اصفهان) مدفون گرديده است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

ميردامادي، عبدالحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقا ميرزا عبدالحسين در تمام مراتب وارث پدر بوده، و از شاگردان: آقا سيد محمّد باقر درچه اى، و آخوند كاشى، و ملاّ عبدالكريم گزى بوده، و در مسجد پدر امامت مى نمود. در 1364 وفات يافته، جنب پدر مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

ميردامادي، مجتبي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد مجتبي مير دامادي

محل تولد : مشهد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1347/2/13

زندگينامه علمي

اينجانب متولد 14/2/1347 در مشهد مقدّس در خانواده مذهبي و روحاني مي باشم. پدرم و جدم (سيّد حسن، سيّد هاشم) ميردامادي معروف به «نجف آبادي» از علماء مشهور مشهد بودند، در مسجد جامع گوهرشاد ساليان متمادي تفسير قرآن داشتند و مردم مشهد و خصوصاً اقشار تحصيل كرده از جلسات تفسير آن دو استفاده مي نمودند. نسل اينجانب به ميرداماد فيلسوف بزرگ اسلامي مي رسد (به 9 واسطه).

همراه اتمام دوره متوسطه در رشته علوم تجربي در سال 1366 و چندي قبل از آن، مقدمات ادبيّات عرب را نيز شروع نمودم. ابتداء نزد برادر بزرگتر و گاهي نزد فضلاء حوزه و چندي بعد در حوزه درس ادبيّات مشهد، اديب نامور جناب آقاي «حجت هاشمي خراساني» (حفظه الله): سيوطي، مغني، مطول، حاشيه ملاعبدالله و معالم را فرا گرفتم. در همان زمان در امتحانات حوزه علميه مشهد با نمره خوب پذيرفته گرديدم.

اصول فقه و رسائل را نزد «آيت الله شيخ مصطفي شاهرودي» و لمعتين را نزد آيات عظام: «سبزواري» و «صالحي» از اساتيد به نام مشهد آموختم. مكاسب را نزد «آيت الله مرتضوي» و «سيد محمد شاهرودي» فرا گرفتم. كفايتين را از استاد رضا زاده و بعد از ده سال، درس خارج

(فقه و اصول) را نزد «آيت الله ميرزا علي فلسفي» (حفظه الله) و «آيت الله شيخ مصطفي اشرفي شاهرودي» تلمذ نمودم و بعد از حدود 5 سال در مهر ماه 1378 به قم مهاجرت كردم.

در ابتداء ورود دروس فقه «آيت الله سبحاني» و بعد فقه «آيت الله شيخ جواد تبريزي» به مدت 2 سال (ايشان بحث اذان و اقامه و بعداً صلاة را شروع كردند). همزمان دروس فقه و اصول استاد «آيت الله وحيد خراساني» شركت كردم. بحث برائت و استصحاب از اصول و بيع و خياراتشان تاكنون مورد استفاده اينجانب مي باشد. در علوم عقلي در مشهد ابتداء بدايه را نزد يكي از اساتيد و بعد منطق و بخشي از فلسفه منظومه و نهايه را نزد استاد صالحي و مدّتي هم در درس اسفار ج 8 مرحوم علامه سيّد جلال الدين آشتياني بهره بردم. شرح تجريد و مقداري از كلام به صورت محاضرات را نزد «آيت الله شيخ عبد النبي كجوري» بهره بردم.

تفسير قرآن را كه هنوز زمزمه دلنواز آن در گوش طنين انداز است را از نوجواني شروع نمودم. مرحوم پدر همه شب سال در مسجد جامع گوهر شاد تفسير قرآن بيان مي نمود. تدريس كتب حوزوي از اوائل طلبگي شروع شد و تقريباً كتب سطح را از مقدّمات تا سطوح عاليه يك دوره تدريس نموده ام و بعضي از آنها را چند دوره و فعلاً در مدرسه آيت الله گلپايگاني رسائل تدريس مي نمايم.

ميرزاپور، محسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محسن ميرزاپور

محل تولد : دزفول

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1350/1/1

زندگينامه علمي

بنده در سال 1379 در حالي كه مشغول به

تحصيل در دبيرستان بودم از محضر عالم بزرگوار «حضرت شيخ محمد كاظم انصاري (ره)» بهره مند شدم و دروس ادبيات را آغاز كردم. پس از اخذ ديپلم حدود هفت ماه در مدرسه «بقية الله» شهرستان خوانسار اشتغال به تحصيل كردم كه در واقع شروع رسمي دوران طلبگي من از همان زمان آغاز شد كه در سال 1371 بود. بعد به شهر خودمان دزفول مراجعت كردم و بعد از تمام كردن ادبيات و منطق، دروس فقه و اصول را در محضر حضرت شيخ محمد كاظم انصاري (ره)، حاج آقا سيد حسن آقا ميري و حاج آقا مقامي به اتمام رساندم

و در سال 1376 به قم آمدم. ابتدا درس حاج آقا عالي رفتم و مباحث قطع و ظن را تا حدودي گذراندم ولكن به سبب مشكلاتي بعد از 5 ماه دوباره به شهرستان دزفول مراجعت كردم و سال هفتم حوزه را به اتمام رسانده، در سال 1377 به قم مراجعت كردم و با جديت بيشتري كتاب رسائل را با استفاده از محضر دو استاد عزيز و ارجمندم حاج آقاي كريمي و صادر به اتمام رساندم. پس از آن مكاسب را در محضر استاد نكونام (بخش شرائط العوضين) بوديم، و با تشكيل جلسات خصوصي كه هر هفته برگزار مي شد بهره هاي خوبي برديم.

كفايه را در محضر استاد ارجمند حاج آقا تهراني بوديم. و همچنين عمده كتاب كفايه را در محضر استاد عزيز حاج آقا صادر بهره هاي فراواني برديم. در طي اين سالها نيمي از سال 77 را كاملا توفيق شركت در درس تفسير آية الله جوادي آملي داشتم. سال 1380 به توصيه استاد خودم

حاج آقا صادر به درس خارج اصول «آية الله وحيد خراساني» شركت كردم و درس فقه خود را با كتاب رياض المسائل سيد علي طباطبائي كه از كتب بسيار مهم فقهي به شمار مي رود؛ طي دو سال در محضر استاد عزيز و اخلاقي خودم حاج آقا هاشمي بهره بردم.

سال 1380 سال ورود ما به مؤسسه امام صادق (ع) متعلق به آية الله سبحاني بود و آغاز دوره تخصصي ما در همان سال بود. سه سال در خدمت استاد بسيار گرانقدري همچون: «حاج آقا رباني گلپايگاني»، «حاج آقا مومني»، «حاج آقا قدوسي»، «ملك حسيني» و «حاج آقا خسرو پناه» بوديم و استفاده هاي فراواني در اين چند سال برديم و اكنون هم مشغول تمام كردن پايان نامه سطح 3 خود هستم كه مربوط به بخشي از مباحث امامت است كه با راهنمائي هاي اساتيد حاج آقا اسدي و سليماني رو به اتمام مي باشد.

ميرزائي، ابوطالب

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد ابوطالب بن العلامة حاج ميرزا مهدى بن حاج سيد ابوعبداللَّه بن العالم الجليل الحاج السيد ابوالقاسم ميرزائى زنجانى از علماء معاصر (مقيم رشت) مى باشند.

وى در تاريخ 1330 قمرى در زنجان متولد شده و در بيت علم و فضيلت پرورش يافته و مقدمات و سطوح را در زنجان خوانده و به تهران آمده و معقول را از مرحوم ميرزا طاهر تنكابنى (فيلسوف معروف) و مرحوم علامه ميرزا مهدى آشتيانى (فيلسوف شرق) و اصول را از مرحوم حجةالاسلام حاج سيد محمد تنكابنى استفاده نموده و مدت كوتاهى هم در مشهد مقدس از اساتيد آنجا بهره مند شده.

سپس به قم مهاجرت نموده و از محضر مرحوم آيت اللَّه حايرى ره و آيت اللَّه آقا سيد

محمد حجت و آيت اللَّه حاج سيد محمدتقى خوانسارى و هم چند سالى آيت اللَّه العظمى بروجردى طاب ثراه استفاده نموده و پس از آن براى انجام وظيفه دينى و روحى خود به شهرستان رشت عزيمت و رحل اقامت افكنده و تا حال حاضر به اقامه جماعت در مسجد (حضرت صاحب الزمان عجل اللَّه فرجه) و خدمات دينى اشتغال دارد.

و در علماء معاصر رشت هم اجمالا گذشت. و سرپرستى و اداره مدرسه جامع رشت به عهده ايشانست.

دارنده آثار قلمى و علمى عديده بنامهاى زير مى باشد.

1- حقائق التوحيد دو جلد استدلالى فارسى.

2- برهان الولايه دو جلد عربى.

3- فروغ تجلى در امامت.

4- راه ترقى. فارسى در امور اجتماعى.

5- نفس و راه تكامل آن- روانشناسى.

6- رساله اى در لباس مشكوك عربى.

7- رساله اى در صلوة عربى.

8- رساله اى در جبر و تفويض به عربى بنام العبر فى مسئلة الجبر والقدر.

9- رساله اى در التحلى در حقيقة التحلى.

10- رساله اى در در قاعده لاضرر عربى.

11- حواشى بر اسفار صدرالمتألهين عربى.

12- النور الساطع در نبوت به عربى.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

ميرزائي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد حسين بن العالم الجليل حاج ميرزا مهدى نجفى ميرزائى (برادر محترم حاج سيد ابوطالب) از علماء بزرگوار معاصر زنجانست.

آنجناب در سال 1322 قمرى در زنجان متولد شده و مقدمات و سطوح را در آنجا خوانده سپس به قم مشرف و از محضر محروم آيت اللَّه حايرى و آيت اللَّه حجت و آيت اللَّه حاج سيد محمدتقى خوانسارى رحمهم اللَّه استفاده نموده و پس از فوت مرحوم آيت اللَّه حايرى و قبل از حادثه شهريور بيست به زنجان برگشته و تا اكنون به اقامه جماعت و تدريس و خدمات دينى اشتغال دارد ادام اللَّه عمره و توفيقه.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد

پنجم)

ميرشمسي، محسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند سيد ابوالحسن بن ابراهيم بن عبدالصمد حسينى.

فاضل زاهد، و واعظ متقى، متوفى در 24 ربيع الثانى 1368 مدفون در بقعه ى مير سيد محمد شهشهانى

ماده تاريخ وفاتش را اديب معاصر ميرزا عبدالكريم بصير گويد:

سال تاريخ فوت او بگفت بصير

رفت پيش حسين، محسن من

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

ميرصانع، محمدعلي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد على ميرصانع

محل تولد : اليگودرز

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب سيد محمد علي ميرصانع در سال 1357 وارد حوزه علميه شهرستان خوانسار شدم و تا سال 1363 در آنجا مشغول تحصيل و لمعتين را در آنجا به پايان رساندم. پس از آن وارد حوزه علميه قم شدم و به ادامه تحصيل در اين حوزه مقدسه پرداختم. فرائد الاصول مرحوم شيخ را در محضر استاد «آيت الله راستي كاشاني» و نيز قوانين الاصول ميرزاي قمى، و مكاسب مرحوم شيخ را در محضر اساتيد «آيت الله سيد علي محقق داماد» و «شيخ محسن دوزدوزاني» فرا گرفتم و دروس خارج فقه و اصول را از محضر اساتيد معظم حضرات آيات: «فاضل لنكرانى»، «وحيد خراساني» و «ميرزا جواد تبريزي» تلمذ نمودم و در ضمن اين مدت در مراكز فقهي علمي حوزه به تناسب مشغول كار و تدريس و غيره بوده ام.

ميرمحمدي، ابوالفضل

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد ابوالفضل مير محمدي

محل تولد : ساوه

شهرت : مير محمدي زرندي

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1302/1/1

زندگينامه علمي

آية الله سيد ابوالفضل ميرمحمدي زرندي در سال 1302 هجري شمسي در بخش «زاويه زرند» از توابع شهرستان ساوه در خانواده اي مذهبي ديده به جهان گشود. تحصيلات ابتدايي را در زادگاهش به پايان رسانيد. در سال 1320 ايامي كه كيان حوزه هاي علميه در خطر بود و كمتر كسي رغبت به تحصيل علوم حوزوي داشت ، روحيه و علاقۀ وافرش به تحصيل علوم ديني او را به حوزه مقدس علميۀ قم رهنمون ساخت .

وي پس از فراگيري علوم اوليه صرف ، نحو، معاني بيان و

منطق در سال 1325 جهت زيارت عتبات عاليات و ادامۀ تحصيل عازم عراق شده و توسط دايي مرحوم والدش «آية الله آقاي حاج ميرزا يحيي زرندي (ره )» كه از مجتهدين مقيم آن ديار بود؛ در شهر كربلا حجره اي اختيار كرد ولي با اصرار پدر بازگشت ، بواسطۀ وابستگي عاطفي كه به ايشان داشت ، به ناچار امر ادامۀ تحصيل را در قم پيگيري نمود.

از همان ابتداي تحصيل به حداقل امكانات معيشتي فراهم شده توسط پدرش كه به امر كشاورزي و كسب اشتغال داشت؛ بسنده كرده و از دريافت شهريه و وجوه شرعي امتناع نمود و تا به حال نيز بدين امر مقيد بوده است . ايشان داماد فقيه وارسته «آية الله العظمي مرحوم آقاي حاج سيد احمد زنجاني (ره )» مي باشند كه همواره اين وصلت را از جمله توفيقات خود مي دانند.

پس از گذراندن دروس مقدماتي در سطوح عاليۀ حوزه ، رسائل را از محضر مرحوم «آية الله حاج شيخ موسي زنجاني (ره )»، مكاسب را از محضر مرحوم «آية الله سيد حسين قاضي (ره )»، كفايه را از محضر حضرات آيات: «سيد شهاب الدين مرعشي نجفي» و «علامه سيد محمد حسين طباطبايي (ره )» و شرح تجريد را از محضر مرحوم «آية الله حاج ميرزا اسحاق آستارايي (ره )» تلمذ نمود.

حدود سال 1328 از درس خارج فقه و اصول حضرات آيات عظام : «حجت كوه كمره اي » و «بروجردي (رضوان الله عليهما)» حدود دو سال بهره برد. سپس حضرت «آية الله العظمي آقاي حاج سيد محمد محقق داماد (ره )» را به عنوان استاد درس خارج به نحو مستمر اختيار نموده و طي 15 سال يك دورۀ كامل اصول و چندين كتاب فقهي را از محضرشان استفاده نمود.

ايشان در مقاطع

مختلف تحصيل حوزوي، تدريس مقطع پايين تر را به عهده گرفته و بيش از 20 سال به تدريس دروس سطح عاليه حوزه از قبيل رسائل ، مكاسب و كفايتين پرداخته است . بيش از 10 سال نيز در دانشگاه اقدام به تدريس فقه و علوم قرآني در مقطع دكتري و كارشناسي ارشد نموده و پيوسته نيز استاد راهنماي رساله هاي مختلف دوره دكتري در دانشگاه و حوزه بوده است . شايان ذكر است رتبۀ دانشگاهي ايشان در بدو ورود به فعاليت هاي دانشگاهي دانشيار اعلام شده و سپس به جهت تأليف ، تدريس ، مديريت و ساير خدمات دانشگاهي رتبۀ استادي كه بالاترين رتبۀ علمي دانشگاهي است به وي اعطا شده است .

مباحثه تفسير قرآن را از حدود سال 1326 در روزهاي پنجشنبه و جمعه هر هفته با دوستان صميمي و هم دوره اي خود همچون حضرات آيات : (مرحوم آقاي حاج سيد مهدي روحاني ، مرحوم آقاي حاج شيخ علي احمدي ميانجي ، مرحوم حاج شيخ احمد آذري قمي ، حاج سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي ، حاج سيد اسماعيل موسوي زنجاني ، مرحوم حاج شيخ محمد حقي ، حاج شيخ احمد پاياني ، مرحوم حاج ميرزا محمد امين رضوي و ...) آغاز نمود كه به مرور مورد توجه واقع شده و بر اعضاي آن افزوده گرديد. اين جلسۀ وزين كه بيش از پنجاه سال سابقه دارد با نوساناتي در تركيب اعضا كماكان به قوت خود باقي است .

ايشان از همان ايام حضور در درس خارج فقه و اصول در جلسه بحث فقهي كه حضرات آيات: «آقاي حاج سيد موسي شبيري زنجاني ، مرحوم آقاي حاج سيد مهدي روحاني ، مرحوم آقاي حاج شيخ علي احمدي ميانجي ، مرحوم حاج شيخ احمد آذري قمي ، آقاي

حاج سيد جلال الدين طاهري اصفهاني ، آقاي حاج شيخ عبدالرحيم جودي » داشتند، حضور پيدا مي كرد. اين جلسه نيز اكنون با تغيير برخي اعضاي آن ادامه دارد.

آقاي مير محمدي به همراه ساير فضلا و روحانيون از مدافعين نهضت اسلامي بوده و در امضاء برخي از اعلاميه ها عليه رژيم ستم شاهي و حمايت از حضرت امام نقش داشته است كه از جمله آن مي توان به ارسال نامه اي سرگشاده با عنوان «نامه جمعي از فضلاء حوزه علميه قم به هويدا نخست وزير وقت در خصوص اعتراض به اقدامات خلاف قوانين اسلام و قانون اساسي ، جو خفقان و سانسور، دستگيري حضرت امام خميني و ...» اشاره نمود.

در سال 1364 با تصويب شوراي عالي انقلاب فرهنگي به رياست دانشكده الهيات و معارف اسلامي دانشگاه تهران كه پس از شهادت آية الله دكتر مفتح توسط سرپرست اداره مي شد، منصوب گشت . وي در مدت يازده سال مسؤوليت ضمن تلاش مؤثر جهت راه اندازي مجدد دوره دكتري و كارشناسي ارشد و نيز افزايش ظرفيت پذيرش دانشجويان مقاطع مذكور، از آنجايي كه اهتمام جدي به وحدت حوزه و دانشگاه داشته و خود نيز با ورود به فعاليت هاي مستمر دانشگاهي از قبيل: (مديريت ، تدريس و تأليف) از مصاديق اين وحدت به شمار مي رفت از فضلاء شاخص حوزه با هدف ارتقاء كيفي سطح تحصيلات دانشجويان جهت تدريس دعوت مي نمود.

شايان ذكر است اين توسعه دانشكده كه به همت ايشان و با عنايت بنيانگذار جمهوري اسلامي امام خميني (ره )، رهبر معظم انقلاب حضرت آية الله خامنه اي و مساعدت رئيس جمهور وقت جناب حجة الاسلام والمسلمين آقاي هاشمي رفسنجاني و ... در مساحتي حدود 7000 متر صورت گرفت ، دانشكده را از تنگناي

شديد فضاي آموزشي و رفاهي خارج ساخت .

ميرمحمدي، مصطفي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد مصطفى مير محمودي

محل تولد : بابل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

سال 1342 به دنيا آمدم. تحصيلات ابتدايي تا دبيرستان را در شهرستان بابل گذراندم. پس از اخذ ديپلم به سال 1360 مدّتي به جهاد سازندگي رفتم. در همين سال به تشويق پدر كه در سلك روحانيت بود؛ جهت تحصيل علوم ديني وارد حوزه علميّه قم شدم. تا سال 1369 به دروس سطح حوزه علميه مشغول بودم. سال هاي 1369 و 1370 با سازمان تبليغات قم در بخش فرهنگي همكاري داشتم.

همزمان با ادامه تحصيلات در حوزه به سال 1370 وارد دانشگاه شدم و در سال 1374 دوره كارشناسي رشته «حقوق» را به پايان رساندم. در همين سال موفق به ادامه تحصيل در رشته «حقوق بين الملل» شدم. سال 1377 كارشناسي ارشد اين دوره را به پايان رساندم. از سال 1374 تدريس در دانشگاه هاي آزاد و مفيد قم در دروس مختلف معارف، فقه، اصول، و حقوق را آغاز نمودم و همزمان به فعاليت هاي علمي و پژوهشي نيز پرداختم. نزديك شصت سفر تبليغي، فرهنگي و علمي به مناسبت هاي گوناگون اعم از ماه محرم، صفر، ماه مبارك رمضان، هفته وحدت، دهه فجر و ايام رحلت امام (ره) به داخل و خارج كشور سفر نموده ام.

ميرمسيب، مهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد مهدي مير مسيب

محل تولد : شهرضا

شهرت : مير مسيب

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/25

زندگينامه علمي

بسم الله الرحمن الرحيم

حضرت ختمي مرتبت (صلي الله عليه و آله و سلم) در بزرگداشت قلم فرموده است «...و القلم من الله

نعمة عظيمة و لولا القلم لم يستقم الملك و الدين و لم يكن عيش صالح» (محدث نوري، مستدرك الوسائل، ج13، ص258، ح2، باب12استحباب تعلم الكتابه).

سال 1343 در شهرضا به دنيا آمدم. پس از گذراندن دوره راهنمايي نزد معلماني نوعاً ارزشمند چون سردار رشيد سپاه اسلام شهيد همت، جهت تحصيل علوم حوزوي به مدرسه علميه صاحب الزمان (عليه السلام) شهرضا رفتم و پس از چهار سال تحصيل در اين مدرسه به حوزه علميه قم عزيمت نمودم و پس از يكسال استفاده آزاد از دروس حوزه علميه قم، خدمت حجج اسلام و المسلمين سيد هاشم حسيني بوشهري و سيد عبدالعظيم حسيني به مدرسه مرحوم آيةالله العظمي گلپايگاني رفتم و به تحصيل ادامه دادم و پس از دو سال تلمذ در محضر مبارك اساتيد آن مدرسه، محضر برخي از اساتيد دوره سطح و عالي از جمله حجج اسلام و المسلمين: «موسوي تهراني»، «طاهري خرم آبادي» و آيات عظام: «صالحي مازندراني»، «مظاهري»، و ... را درك نمودم كه اكنون نيز ادامه دارد.

تقريبا از سال 1370 دست به قلم شده و تأليف و تحقيق را آغاز نمودم ولي بيشتر آنها به دليلهاي مختلفي به چاپ نرسيده است ازجمله آنهاست:

1. سعادةالطالبين (توضيحي برآداب المتعلمين خواجه نصيرالدين طوسي)

2. طريق العيش (نكاتي از زندگاني يكي از اصدقاء)

3. الحجرات (گذري برسوره مباركه حجرات)

4. تحقيق و تصحيح كتاب داستان فكاهي، علامه فقيد آيةالله ميرجهاني)

5. آيين عشق (جمع و توضيح اشعار حكيم اسدالله قمشه اي همراه مطالبي سودمند): در همان هنگام از كليه شعراي شهرضا نمونه شعرهايي گرفتم و آماده سازي كردم ولي در ترتيب قرار دادن نام آنها با مشكل روبرو شدم لذا به

چاپ نرسيد البته چكيده اي از اين اشعار را در كتاب آئين عشق به كار برده ام.

6. تحقيق، تصحيح، آماده سازي و چاپ مطالبي دست نويس در موضوع عقيدتي، اخلاقي و سير و سلوك از دانشمند متأله شهرمان «حضرت آية الله نجفي قمشه اي» كه با عنوان: «با سالكان وادي نور» به چاپ رسيد. كتابهاي ديگري نيز از معظم له آماده سازي نموده ام كه از آن جمله است:

الف- اخلاق نظري (ويژه طلاب علوم ديني پايه هاي 1تا 3).

ب- مرد فرياد و سكوت (زندگينامه معظم له).

ج- رهيافتهاي ويژه (درسهايي ازمعظم له در سير و سلوك).

د- قطره اي ازدرياي معارف كه در حال آماده سازي است و اميدوارم به لطف الهي به زودي به زيور طبع آراسته گردد انشاء الله.

7. تحقيق و تصحيح كتاب: «جذبه حقيقت يا ايدئولوژي ولايت» از دانشمند معظم و خطيب تواناي شهرمان آقاي حاج شيخ قدرت الله صالحپوركه به نام: «خورشيد امامت و ولايت» به چاپ رسيده است.

8. مرغ باغ ملكوت (1): يادنامه استاد فقيد حجت الاسلام و المسلمين سيد رضا محسني همزمان با ارتحال آن مرحوم (خرداد 1372).

9. مرغ باغ ملكوت (2): گذري به زندگاني و وصيتنامه استاد معظم، خدوم و فقيد، مرحوم حجت الاسلام و المسلمين حاج شيخ مرتضي عظيمي به مناسبت ارتحال آن بزرگوار (خرداد 1387) و ...

كتابهاي ديگري نيز تحقيق و تصحيح نموده ام كه برخي از آنها آماده چاپ و برخي در دست آماده سازي است. ضمنا برخي از دوستان اهل قلم در تدوين كتابهاي خويش از اينجانب كمك گرفته اند كه در ابتدا يا انتهاي كتابشان به اين مسئله اشاره كرده اند مثل كتاب: «سيماي شهرضا» و

كتاب: «مجالس توحيد فطري». ويرايش و مقابله مطالب برخي از نشريات مثل نشريه اطلاع رساني معارف ويژه اساتيد دروس معارف اسلامي دانشگاههاي كشور و ره توشه تبليغ، ويژه ماه مبارك رمضان سال 1427 كه توسط دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم منتشر گرديده است را عهده دار بوده ام.

در برخي مساجد شهرضا امامت جماعت و وعظ و سخنراني داشته ام مثل مسجد اميرالمؤمنين (ع)، مسجد الرسول (ص)، مسجد نو و ... . در سعادت آباد جرقويه و عباس آباد پاكدشت نيز فعاليت تبليغي و در جبهه هاي جنگ به عنوان نيروي رزمي تبليغي حضورداشته ام. اميدوارم خداوند رحمان و رحيم از همگي قبول بفرمايد آمين رب العالمين. در پايان، موفقيت و سرافرازي همه عزيزان و بزرگواران علم و قلم را از خداوند قلم به دستان، همان خدائي كه به قلم ارزش داده و به آن سوگند ياد كرده است خواهان و خواستارم. و السلام

ميريونسي، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجةالاسلام آقاى حاج آقا عباس ميريونسى عراقى (داماد معظم آيت اللَّه حاج شيخ آقا بزرگ مذكور) از فضلاء عراقى حوزه علميه قم و ائمه جماعت معاصر كنگاور مى باشند.

تولد ايشان در يكى از مضافات اراك واقع شده و پس از رشد براى تحصيل علوم دينى به قم مهاجرت و متون فقه و اصول را از مدرسين فراگرفته و پس از آن از درس خارج آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه العظمى حاج شيخ محمدعلى اراكى و آيت اللَّه العظمى گلپايگانى و ديگران استفاده نموده.

آنگاه بنابر درخواست ابوالزوجه خود به كنگاور مهاجرت و رحل اقامت افكنده و در يكى از مساجد آن به اقامه جماعت و ارشاد مردم و خدمات دينى اشتغال دارند.

و قبل از

ايشان چند سالى جناب حجةالاسلام والمسلمين آقاى حاج ميرزا باقر رفيعى عراقى (خواهرزاده آيت اللَّه حاج شيخ آقا بزرگ محمدى) مقيم كنونى شهر رى در كنگاور اقامت و به انجام وظائف دينى اشتغال داشته اند.

چنانچه قبل از ايشان جناب مستطاب حجةالاسلام والمسلمين آقاى حاج آقا مجتبى محمدى عراقى (برادر معظم له) در آنجا سكونت و خدمات ارزنده اى انجام داده اند و خود حقير در محرم 1368 ق چند شبى در ضيافت آنجناب در كنگاور بوده و ناظر آثارشان بوده ام.

و مخفى نباشد كه بيت جليل محمدى عراقى بيش از يكصد سال است كه در كنگاور به وظائف شرعى و خدمات دينى اشتغال دارند زيرا مرحوم مبرور علامه بزرگوار آيت اللَّه حاج شيخ محمدباقر فرزند آقا محمد كرهرودى سلطان آبادى متولد 1257 ق كه عالمى فقيه و پارسائى متقى از شاگردان شيخنا الانصارى بوده پس از وصول به مقامات عاليه علم و كمال و استفاده از محضر شيخ و علامه سيد حسين كوهكمرى و ديگران به ايران مراجعت و در كنگاور سكونت نموده و به خدمات دينى پرداخته تا در 17 ربيع الاول 1315 ق به رحمت حق پيوسته و در آنجا مدفون و قبرش مزار عموم و معروف (به قبر آقا) مى باشد.

داراى آثار علمى چندى در فقه و اصولست كه ذيلا به آن اشاره مى گردد.

1- رساله در قسامه و احكام آن 2- رساله عمليه فارسى در عبادات 3- شرح دره سيد بحرالعلوم 4- شرح قصيده ميميه ابن فارض موسوم به (كشف الرموز) 5- الاشارات 6- فرائدالدرر در علم لوح و قدر.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

ميقاني، رضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رضا ميقاني

محل تولد : شاهرود

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1335/5/1

زندگينامه

علمي

اينجانب رضا ميقاني از سال 1350 وارد حوزه مقدسه قم شدم و در مدرسه مرحوم آيت الله گلپايگاني كه در آن دوران اولين مدرسه به سبك روز و استاندارد بود مشغول تحصيل گرديدم و در سال 56 به مدت شش ماه در درس مرحوم استاد مطهري ره شركت كردم ايشان در حوزه امتحان از سطح براي طلاب گذاشتند و در آن موفق شدم و ممتاز گرديدم بنا داشتند گروه هاي تحقيق در حوزه ايجاد نمايند كه انقلاب اسلامي شروع و ديگر به قم تشريف نياوردند و در همان سال ها از محضر دكتر مفتح در فلسفه و سيد كاظم حائري كه كتب شهيد صدر را تدريس مي كردند بهره ها بردم و از سال 58 دردرس خارج استاد وحيد خراساني و تبريزي و لنكراني شركت كردم و حدود 20 سال از خرمن پر فيض فقهاي بزرگ استفاده كردم و در ضمن تحصيل در سال 54 به حوزه تبليغ وارد شدم و تا كنون به اكثر استان هاي كشور براي ترويج مكتب اهل بيت سفر داشته ام و در سال 59 وارد موسسه در راه حق وارد شدم و پس از سه سال آموزش به كارهاي پژوهشي پرداختم و در خدمت استاد مصباح ساليان طولاني استفاده كردم از جمله كارهاي پژوهشي معجم موضوعي قرآن بود كه چند صد هزار فيش برداري گرديد . و از آن تحقيقات اكنون يكي دو جلد در زمينه اسماء و صفات و معاد و برزخ به زيور چاپ آراسته شده است و مقالات فراوان در زمينه قرآن پژوهي در اطراف كتاب فصل الخطاب حاجي نوري انجام داديم .

و

در همان سال ها چند سال در كنفرانس هاي دار القرآن مرحوم آيت الله گلپايگاني در محضر استاد سبحاني بوده و نتيجه آن كتاب روش اهل بيت در تفسير قرآن است كه دار القرآن چاپ كرده و در مدارس علميه حجتيه و مومنيه و معصوميه تدريس داشته ام . حدود 15 سال هم به زائران خانه معبود به عنوان روحاني كاروان اداء وظيفه مي كنم . و در جهت خدمت به طلاب وظيفه نمايندگي طلاب شهرستان شاهرود را به عهده داردم .

ميلاني، نورالدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد نورالدين (آيت اللَّه زاده ميلانى) بن العلامه الورع آيت اللَّه العظمى حاج سيد محمد هادى ميلانى (مقيم مشهد) از علماء معاصر شهر رى مى باشد. وى در 14 شوال 1336 ق در نجف اشرف متولد و در 1355 ق منتقل بكربلاء معلى و در سال 1393 روى جريانات اخير عراق كوچ نموده و مقيم حضرت عبدالعظيم عليه السلام شهر رى شده اند معظم له پس از ختم قرآن مجيد خط و ادبيات فارسى را در مكبت خانه جناب و مرحوم شيخ على اكبر كه از مشاهير بودند فراگرفته و با استفاده از موقعيت والد بزرگوارشان نزد اساتيد عظام تلمذ نموده و پس از فراغ از مقدمات كفايه را در محضر آقاى والد شروع نموده و رسائل را از مرحوم آيت اللَّه آقا سيد زين العابدين كاشانى كه از معاريف كربلا و عضو استفتاء آيتين قمى و بروجردى بودند آموخته و مكاسب را از آيت اللَّه حاج آقا حسن طباطبائى قمى و آيت اللَّه حاج شيخ محمدعلى اردبيلى و فلسفه را از وحيد عصر آقا ميرزا غلامحسين تبريزى كه از شاگردان بنام مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ محمدحسين اصفهانى (كمپانى) و مدتى

هم از آيت اللَّه العظمى حاج شيخ على محمد بروجردى (كه اكنون مرجع عاليقدر مقيم بروجرد ميباشند) استفاده نموده سپس خارج فقه را از محضر آيت اللَّه العظمى والدشان و خارج اصول را از محضر آيت اللَّه العظمى خوئى مدظله بهره مند گرديده است، پس از هجرت والد بزرگوارشان در سال 1374 ق از كربلاء معلى به مشهد مقدس رضوى باصرار جمعى از محترمين كربلاء بجاى والدشان در جنب ضريح مطهر حضرت سيدالشهداء ارواحنا له الفداء امام جماعت شده و روى سوابق خاندان و اهتمام بمسائل اجتماعى و رسيدگى به احتياجات مردم از رجال بنام و محبوب غالب طبقات گرديده بطورى كه منزلش مركز رفت و آمد مردم و در ايام محرم دسته جات و مواكب زنجير زن و غيره به خانه ايشان آمده و عزادارى مى نمودند.

لذا آن جناب از اين موقعيت استفاده كرده و در امور عامه دخالت و اقدامات اساسى و مهمى از قبيل استقلال كشمير را مكررا به سازمان ملل مخابره كرده و مخصوصا با چهار زبان بر عليه اسرائيل ايراد نطق نموده كه نظر محافل سياسى و همگانى معطوف به وى ميگردد.

اجمالا اين كه معظم له هم از نظر مراجع بزرگوار گذشته و هم حاضرين محترم و در نزد غالب مردم عراق و مسلمين هند و پاكستان و آفريقا و ايران و خليج نشين ها و غيره معزز و محبوب مى باشد.

آقاى ميلانى درباره زندانيهاى مذهبى در هر نقطه بسيار حساس و اقدامات لازمه براى استخلاص آنها نموده چنانچه دو واعظ لاهور را كه به ششماه زندان محكوم شده بودند توسط سفير پاكستان در بغداد سجاد حيدر حنفى آزاد و نيز سى و سه نفر از رجال نامى شيعه

همان كشور را كه در اثر نزاع با اهل تسنن زندانى شده بودند توسط سيد محمدحسن سفير ديگر پاكستان آزاد مى نمايد.

آقاى ميلانى دو سفر مذهبى به هندوستان نموده و قدمهاى مؤثرى برداشته و خدماتى انجام داده اند كه شرحش مفصل و در روزنامه هاى هندوستان به زبان اردو و انگليسى و سانسكريت از ايشان تجليل شده و عكسهاى مجالس جشن بنام ايشان در آگره و لكهنو و بمبئى و غيره موجود مى باشد.

و نيز مسافرتهاى جالبى بافغانستان و لبنان و سوريا و كويت و مكه معظمه نموده و خدماتى انجام داده كه از ذكر آن خوددارى مى نمايم.

در كربلاء معلى آثار ارزنده اى دارند كه از همه مهمتر تأسيس كتابخانه بنام حضرت سيدالشهداء الحسين عليه السلام است.

اين كتابخاه خود دار الارشادى بود كه جوانان را بدين وسيله و بتوسط حجةالاسلام آقاى حاج شيخ فرج اللَّه اصفهانى مدير كتابخانه و احيانا شخصا تربيت دينى مى نمود مخصوصاً محصلين جديد را بيشتر مورد علاقه و اهتمام مطالعه قرار مى داد.

كتابخانه مزبور مركز نشر معارف بود زيرا جلسه هفتگى براى مسابقه سخنرانى و كتابت و مسائل مذهبى و سؤال و جواب دبيرستانى ها و دانشگاهى ها بود.

كتابى بنام (لحظه اى با امام عصر عجل اللَّه فرجه) و ارواحنا فداه دارد كه سالها در جمع و تنظيم آن زحمت كشيده و بيش از بيست فصل مى باشد و در آن تشرف جماعتى از بزرگان علم و غيره را ياد كرده ولى هنوز باتمام نرسيده است و تأليف اين سفر جميل اوقاتشان را مستغرق نموده كه نوشتجاتى كه در مرور عمر و تحصيل دارند مهجور مانده است و در اثر عشق و علاقه شديد بناحيه مقدسه حضرت ولى عصر عجل اللَّه فرجه بهيچ

كدام عنايتى نشان نمى دهند فقط همت را گماشته اند كه توجه افراد را بسوى آقاى عالم معطوف بنمايند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

ميناگر، غلامرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

غلامرضا ميناگر

محل تولد : بروجرد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1340/1/1

زندگينامه علمي

غلامرضا ميناگر در سال 1340 هجري شمسي در شهرستان بروجرد در ميان خانواده اي مذهبي، فرهنگي به دنيا آمد و تحصيلات ابتدايي را در مدرسه گوياي شهرستان دورود با مديريت پدر خود به اتمام رساند. سپس دوره متوسطه را با بازگشت خانواده اش به بروجرد ادامه داد. و در اين ميان علاقه مفرط به علوم ديني و الهي پيدا نموده بود به طوري كه قصد داست تا قبل از انقلاب كه دوران نوجواني وي بود؛ به حوزه ي علميه قم مقدسه هجرت كند اما مواجه با ممانعتهايي مي شد.

پس از انقلاب شكوهمند اسلامي و در اولين بهار تحصيلي به اين درمان جامعه عمل پوشاند (سال ...) در مدرسه علميه وليعصر همان شهر به تحصيل دروس مقدماتي پرداخت كه در سال بعد به قم به منظور درك بيشتر و بهتر اساتيد مهاجرت نمود. او پس از اتمام مقدمات خود در مدرسه امام صادق (ع) سطح را از محضر اساتيد برجسته حوزه علميه قم از قبيل حضرات آيات: «وجداني فخر (ره)»، «اعتمادي»، «پاياني (ره)» و... فرا گرفت و پس از آن بيش از ده سال از خارج فقه و اصول آيات عظام: «مكارم شيرازي» و اساتيدي چون «هادوي تهراني» و ... بهره گرفت.

از سال 72 تا 76 جزء اولين دانشجوياني بود كه در رشته فلسفه دانشگاه مفيد وارد و مشغول به تحصيل شد. در

سال 82 به دفاع از پايان نامه سطح سه فلسفي خود تحت عنوان: «وحدت و كثرت از ديدگاه فيلسوفان مسلمان و غرب» پرداخت و پس از آن سه سال به فراگيري دروس تخصصي سطح سه در موسسه ي آموزشي و پژوهشي «فرق و مذاهب» همت گماشت و اكنون مشغول گذراندن رساله ي سطح چهار در حوزه علميه قم مي باشد.

ايشان از سال 79 تا به كنون (86)، ضممن تقبل مسئوليت دبيري گروه هاي فلسفه و كلام پژوهشگاه ونيز جلسات پاسخ به شبهات و ... از اين فرصت استفاده نموده و مبادرت به نوشتن مقالات و كتاب هايي به منظور ارتقاء فكر فرهنگي، اعتقادي جامعه نموده است كه برخي ازآنها به زودي در آن موسسه به چاپ خواهد رسيد. همچنين وي در خلال تحصيلات حوزه اي خود از توفيق تدريس دروس مقدمات و نيز فقه واصول، منطق و فسلفه بي نصيب نبوده است.

نادم، محمدحسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد حسن نادم

محل تولد : شهرضا

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمد حسن نادم پس از گذراندن دوران ابتدائي و 2 سال از مقطع راهنمائي، در سال 1356 در سن 14 سالگي جهت تحصيل علوم ديني به حوزه علميه شهرستان شهرضا قدم نهادم. همزمان با پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي به قم عزيمت نمودم و با گذراندن دوران مقدمات، در مدرسه «آية الله گلپايگاني (ره)»، در سال 1359 در درسهاي عمومي حوزه شركت نمودم و از محضر اساتيد بزرگواري همچون حضرات آقايان: «وجداني فخر»، «باكوئى»، «اشتهاردى»، «محامى»، «اعتمادى»، «محقق داماد»، «پاياني» و «ستوده» دروس سطح را استفاده كردم و همزمان در دروس جنبي

(رجال، دراية، اعتقادات، نهج البلاغه، فلسفه و تفسير) از اساتيد بزرگواري ديگر مانند: «آية الله نوري همدانى»، «مكارم شيرازى»، «فاضل لنكرانى»، «مصباح يزدى»، «جوادي آملى»، «ممدوحى»، «فياضي» و ديگر عزيزان بهره بردم.

در سال 1365 موفق به شركت در درس خارج حضرات آقايان: «مكارم»، «فاضل»، «مومن»، «هاشمي شاهرودى»، «تبريزى» و «جوادي آملى» به مدت 7 سال شدم و در ضمن اين مدت در درس تفسير «آيت الله جوادي» و فلسفه «آية الله انصاري شيرازي» و استاد فياضي شركت جستم. در سال 1372 وارد گروه تخصصي كلام حوزه شدم و اين دوره هم به پايان رساندم.

بر حسب وظيفه از طرف نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري، مسؤليت دفتر نهاد را در دانشكده پزشكي شهرستان فسا و دفتر فرهنگ دانشگاه آزاد اسلامي همان شهر به عهده گرفتم و همزمان تدريس دروس معارف اسلامي: (منطق، تاريخ، اخلاق، فقه، مباني اصول و ...) را داشتم. در مدت حضور در دانشگاه به تدريس در حوزه علميه خواهران و برادران آن شهرستان در دروس: (فقه، اصول، اعتقادات، اخلاق) نيز مشغول بودم. پس از بازگشت به حوزه علميه و تكميل دوره تخصصي كلام توفيق همكاري با نهاد محترم مقام معظم رهبري در دانشگاههاي سراسري آزاد را در سمت «معاونت فرهنگي» به عهده داشتم و همزمان در دانشگاه الهيات و دانشگاه شهيد عباسپور نيز تدريس داشتم.

با گذشت اين دورانها در سال 1376 تصميم به ماندن به طور دائم در قم گرفتم و با ادامه درس حوزه به همكاري با مركز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب در سمت مديريت آموزش و پژوهش و عضويت در گروه مذاهب پرداختم. در اين قسمت هم همكاري علمي اجرائي

با مؤسسه فرهنگي انتظار نور داشتم و نيز همكاري با بنياد نهج البلاغه تا اينكه سرانجام در سال 1381 به عضويت هيات علمي مركز اديان در آمدم و تمام وقت به تحقيق و پژوهش پرداختم كه آثار آن متعاقبا به اطلاع مي رسد.

ناشر الاسلام، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد محمدحسين ابن السيد محمد بن السيد نعمه الله بن السيد محمدحسين بن السيد حسن على بن السيد على اكبر بن السيد عبدالله بن السيد نورالدين بن السيد نعمت الله الجزايرى بن السيد عبدالله بن السيد محمد بن السيد حسين بن السيد احمد بن السيد محمود بن السيد غياث الدين بن السيد مجدالدين بن السيد نورالدين بن السيد سعيدالدين ابن السيد عيسى بن السيد موسى بن السيد عبدالله بن الامام الهمام موسى الكاظم عليه السلام.

مترجم محترم ما از علماء اعلام و آيات عظام و حجج اسلام معاصر ما مى باشند كه اكثر عمر خويش را در راه تبليغ دين و ترويج مذهب گذرانيده و تحمل مشاق و شدايدى نموده و خدماتى بنانا و بيانا انجام داده و براى انجام وظائف دينى و روحى مسافرتهاى خطرناكى نموده است.

در سال 1305 قمرى يعنى 88 سال قبل در شهر شوشتر متولد شده و در مهد علم و شرافت و مجد و سيادت نشو و نما يافته و مقدمات و سطوح اوليه را نزد علماء آن سامان خوانده در سال 1377 قمرى مهاجرت به عراق كرده و مدتى در سامرا اقامت و از آنجا به نجف اشرف عزيمت كرده و از محضر آيات عظام ميرزا على ايروانى و شيخ محمدتقى قمشه اى و آيت الله العظمى السيد ابوالحسن اصفهانى استفاده كرده است و پس از آن سفرى به هند نموده براى معالجه

چشم و بعد از معالجه به آفريقاى شرقى رفته و يكسال توقف آنگاه به نجف برگشته و بعد از مدتى باز مسافرت به آفريقا كرده و بعد از اطلاع آيت الله العظمى اصفهانى از سفر ايشان به وسيله ارسال نامه اى امر به توقف در آن سامان نموده براى ارشاد و به سرپرستى شيعيان آفريقا در جزيره (ماداگاسگار) توقف نموده تا موقع جنگ جهانى كه 7 سال اقامت كرده و از آنجا به زنگبار رفته و يكسال توقف و در مسجد (قوه الاسلام) آنجا امامت نموده و از آنجا به مكه مشرف و پس از اداء مناسك به نجف اشرف مراجعت كرده و در عصر آيت الله العظمى بروجردى هم به امر معظم له مسافرت سوم به آفريقا نموده و دو سال تمام توقف و انجام وظائف كرده و در آنجا به تاليف كتب دينيه در فقه و عقايد و اخلاق به زبان كجراتى كرده و چون آثار ضعف و انكسار در وى بارز گشته از افريقا مراجعت به نجف اشرف نموده تا سال 1391 قمرى كه مانند ده ها هزار نفر ايرانى ديگر اخراج به ايران و رحل اقامت در قم افكنده است.

آثار علمى و تاليفات ارزنده و مفيده ايشان از اين قرار است:

1- بستان اسلام در اخلاق بلغت كجراتى كه دو بار در سال 1364 و 1366 به طبع رسيده 2- نورالهدايه در فقه بلغت كجراتى در سال 1366 طبع شده است.

3- وسيله الناشريه در عقايد بلغت كجراتى در سال 1366 منتشر شده 4- كشكول الناشريه در لغت فارسى.

5- اسلام و دانش در اجتماع فارسى 6- عشرات ناشريه در مواعظ 7- ساختمان بشر در شرح حديث نبوى (من

عرف نفسه فقد عرف ربه) 9- طلب الثار فى احوال المختار مع ذكر تاريخ ميثم 10- حديقه عاطره در مطالب دينيه اخلاقيه و حكميه و غيرها.

و آثار مخطوط ديگرى دارند كه هنوز به طبع نرسيده است.

(1305- ز 1391 ق)، عالم دينى. نسبش به امام موسى كاظم (ع) مى رسد. در شوشتر به دنيا آمد. پس از فراگيرى مقدمات و سطوح در 1337 ق به عراق رفت، مدتى در سامرا ماند، سپس به نجف رفت و از محضر آقا ميرزا على ايروانى و شيخ محمد تقى قمشه اى و آيت اللَّه سيد ابوالحسن اصفهانى استفاده نمود. آن گاه در پى معالجه چشم به هند رفت و از آنجا به آفريقاى شرقى مسافرت نمود و پس از يك سال به نجف بازگشت و مجدداً به آفريقا مسافرت نمود. وى به دستور آيت اللَّه سيد ابوالحسن اصفهانى عهده دار زعامت شيعيان آفريقا گرديد و در جزيره ى ماداگاسكار سكونت گزيد. در جنگ جهانى دوم به زنگبار رفت و مدت يك سال در مسجد قوةالاسلام آنجا اقامه ى جماعت نمود. پس از سفرى به مكه به نجف بازگشت و در زمان آيت اللَّه بروجردى براى بار سوم به آفريقا رفت و مدت دو سال در آنجا به تبليغ و تأليف كتب دينى پرداخت. آنگاه به نجف مراجعت نمود و در 1391 ق به همراه ايرانيان اخراجى از عراق در قم سكونت گزيد. از آثارش: «بوستان اثنى عشرى»؛ «بوستان اسلام»، در اخلاق، به زبان گجراتى؛ «نورالهداية»، در فقه، به زبان گجراتى، «وسيلة الناشرية»، در اصول، به زبان گجراتى، «كشكول الناشرية»، فارسى؛ «العشرات الناشرية»، در مواعظ؛ «ساختمان بشر»، در شرح حديث «من عرف نفسه...»؛ «حديقه عاطره»، در مطالب دينى،

اخلاقى و حكمى، «طلب الثار»، در احوال مختار با ذكر تاريخ ميثم.[1]

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آينه ى دانشوران (485)، الذريعه (85/ 25 ،385/ 24 ،264/ 15)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 652/ 14)، گنجينه ى دانشمندان (281 -280/ 2).

ناصر خسرو

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(485/ 481 -394 ق)، فيلسوف، متكلم، نويسنده، واعظ و شاعر، متخلص و ملقب به حجت. از آن رو كه اشعارش حاوى پند، اندرز و مطالب حكمت آميز بود موصوف به حكيم، حكيم ناصر يا سيدالحكماء گشت. همچنين نسبت مروزى كه شاعر در «سفرنامه ى» خويش به آن اشاره كرده است، به سبب اقامت وى در مرو بوده كه گويا مدتى در آنجا شغل ديوانى داشته است. به آورده ى دكتر صفا در «تاريخ ادبيات در ايران»، شهرت علوى براى ناصر خسرو مأخذ درستى ندارد و گويا ناشى از سرگذشت مجعولى است كه براى او نوشته اند و به او نسبت داده اند كه به پنج واسطه به امام على بن موسى الرضا (ع) مى رسد، و يا شايد به سبب علاقه ى شديد او به آل على (ع) و اظهار اين علاقه در آثار خود، يك نسبت روحانى و معنوى براى او پيدا و مشهور شده باشد و يا اينكه او را با اشخاص ديگرى از قبيل سيد محمد ناصر علوى قرن ششم اشتباه كرده باشند. ناصر خسرو از خاندان اعيان و اشراف بلخ بود كه ثروت و املاك زيادى داشتند. در قباديان بلخ به دنيا آمد. از كودكى به كسب علوم و آداب اسلامى پرداخت. حافظ قرآن بود و در تمام علوم متداول زمان خود از معقول و منقول و به ويژه علوم اوايل و حكمت يونان تسلط داشت. علم كلام و

حكمت الهى را به خوبى مى دانست. او در اديان مختلف تتبع مى كرد و گفته شده كه مشكلات تورات و انجيل را به فضلاى يهود و نصارى تفهيم مى نمود. در جوانى به دربار سلاطين و امرايى چون سلطان محمود و سلطان مسعود غزنوى و سلاجقه راه يافت و به مرتبه ى دبيرى رسيد. او در اعمال و اموال سلطانى تصرف داشت و به كارهاى ديوانى مشغول بود و عنوان اديب و دبير فاضل گرفت و شاه وى را خواجه خطير خطاب مى كرد. به آورده ى «ريحانةالادب» و «تذكرةالشعراء»، ناصر خسرو با شيخ ابوالحسن خرقانى (من 425 ق) معاصر و معاشر بود و فنون طريقت را نزد وى فراگرفت و به تهذيب باطن و سير و سلوك پرداخت. ناصر خسرو بعد از تصرف بلخ به دست سلاجقه در 432 ق به مرو كه تحت حكومت ابوسليمان جغرى بيگ داوود بود، رفت. وى پس از طى مقامات، در انديشه ى يافتن حقيقت و پس از خوابى كه در 437 ق ديده بود، به سفر پرداخت. در همين سال بار سفر حج بست و با برادر و غلام هندى خود روانه حجاز شد. اين مسافرت هفت سال طول كشيد. در اين سفر چهار بار حج كرد و شمال شرقى و غربى و جنوب غربى و مركز ايران و ممالك و بلاد ارمنستان، آسياى صغير، حلب، طرابلس، شام، سوريه، فلسطين، جزيرةالعرب، مصر، قيروان، نوبه و سودان را سياحت كرد. توقف وى در مصر به سال طول كشيد و در اين مدت با مبلغان مذهب فاطمى آشنا گشت و نفوذ سخن آنان بخصوص المؤيد داعى الدعاة شيرازى و آمادگى روحى خود ناصر خسرو موجب

گرويدن او به مذهب اسماعيلى شد. بعد به خدمت مستنصر باللَّه ابوتميم معد بن على (487 -427 ق) رسيد و بعد از طى مراحل و مدارج، مرتبه ى حجت يافت و از طرف امام فاطميان به مقام حجت جزيره ى خراسان انتخاب و مأمور نشر مذهب اسماعيلى و رياست باطنيه ى آن سامان گرديد. در شرح حال ناصر خسرو، در كتاب «شرح سى قصيده» كه به اهتمام دكتر مهدى محقق انتشار يافته و همچنين در اولين پيوست «تحليل اشعار ناصر خسرو» آمده است: در معرةالنعمان با شاعر و فيلسوف نابيناى عرب، ابوالعلاء معرى، كه متهم به الحاد و زندقه بود ملاقات كرد و در سمنان در محضر درس على نسائى حاضر شد. وى همچنين در تبريز با قطران تبريزى و در قاين با ابومنصور محمد بن دوست ملاقات كرد. عاقبت به تهمت بد دينى و الحاد و نيز قرمطى و رافضى بودن، مجبور به ترك وطن شد. بعد از سالها سرگردانى در مازندران و نيشابور و بلخ عاقبت در حدود شصت يا شصت و سه سالگى، بين 453 تا 456 ق و به گفته ى بعضى در 461 ق به يمگان از اعمال بدخشان رفت و به نشر دعوت و ابلاغ رسالت خود پرداخت. او سرانجام در همان شهر درگذشت و به خاك سپرده شد. در مورد سال مرگ وى اختلافاتى وجود دارد. به آورده ى صاحب «سخن و سخنوران»، مؤلف كتاب «بيان الاديان»، ناصر خسرو را معاصر خود مى داند كه قبل از تأليف آن كتاب (485 ق) وفات يافته است. ناصر خسرو از قصيده سرايان درجه اول زبان فارسى ايران بود و به زبان عربى نيز شعر مى سرود.از خصوصيات برجسته ى

شعر ناصر خسرو اين است كه هرگز «ديوان» خويش را به مدح شاهان و اميران معاصر خويش نيالوده و آنچه را ستوده و در شعر خود آورده، همه چيزهايى است كه وى از نظر اجتماعى و مذهبى به آنها ايمان داشته است. آثار منسوب به وى: «سر اسرار»، در تسخير كواكب؛ « اكسير اعظم»، در منطق؛ «قانون اعظم»، در علوم غريبه؛ «سعادت نامه»، سيصد بيت، در پند و حكمت؛ «روشنايى نامه»، در وعظ و پند و حكمت؛ «كنزالحقايق»؛ «تفسير قرآن»؛ «دستور اعظم». از آثار وى: «زادالمسافرين» يا «زادالمسافر»، در كلام؛ «وجه دين»؛ «جامع الحكمتين»؛ «خوان الاخوان»؛ «گشايش و رهايش»؛ «سفرنامه»؛ «بستان العقول»؛ «دليل المتحيرين»؛ «لسان العالم»؛ «ديوان» شعر.[1]

حكيم ابومعين ناصر بن خسرو قباديانى بلخى (394 ه.ق- 481 ه.ق) ملقب به «حجت» از حكما و متكلمين اسلام. در قباديان از حوالى بلخ تولد يافت. از اوان جوانى به تحصيل علوم و فضائل و تحقيق اديان و عقايد و مطالعه ى اشعار شعراى ايران و عرب پرداخت. در دوره ى جوانى به دربار محمود و مسعود غزنوى راه يافت. بعد از غلبه ى سلاجقه بر بلخ به مرو به دربار چغرى بيگ رفت و تقرب يافت و به خدمت ديوانى گماشته شد. در سال 437 ه. خوابى ديد و به قول خود ناگهان از خواب گران چهل ساله بيدار شد، كارهاى ديوانى و ادارى را رها كرده و به جهانگردى و سير آفاق و انفس پرداخت و در سفر هفت ساله ى خود حجاز، آسياى صغير، سوريه و مصر را ديد. وى در ابتدا مذهب حنفى داشت؛ در مصر با اسماعيليان فاطمى روابطى پيدا كرد و پيرو مذهب آنان گرديد و از دعاة سرسخت اسماعيليه شد

و «حجت» زمين خراسان گرديد. ناصرخسرو در مراجعت از اين سفر به بلخ رفت و آشكارا شروع به تبليغ عقايد اسماعيلى كرد ليكن با مخالفت فقهاى متعصب سنى مواجه گرديد و امراى سلجوقى درصدد كشتن او برآمدند. وى بالاخره به يمكان بدخشان گريخت و در آنجا عزلت جست و پس از عمرى طولانى و آوارگى و آزار و رنجى كه در آخر عمر از متعصبين و ساير مردم روزگار خود ديد در يمكان وفات يافت. از آثار وى يكى «سفرنامه» اوست كه بعد از مراجعت از سفر هفت ساله ى خود در 444 ه.ق تأليف كرد، و ديگر زادالمسافرين كه يادگار دوره ى آوارگى او بعد از مراجعت از سفر در خراسان و مازندران و طبرستان است، آثار مهم ديگر او عبارتند از «وجه دين»، «خوان اخوان»، «دليل المتحيرين»، «روشنائى نامه»، «ديوان اشعار». مقدار ابيات ديوان او را تا سى هزار بيت نوشته اند، ولى آنچه اكنون در دست است حدود يازده هزار بيت است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آتشكده ى آذر (1032 -1009/ 3)، اعيان الشيعه (204 -202/ 10)، با كاروان حله (101 -85)، بهشت سخن (223 -193)، تاريخ ادبيات در ايران (1/ صفحات متعدد، 898 -893 ،469 -443/ 2)، تاريخ ادبى ايران (581 -580 ،578 ،441 ،406 ،133/ 1)، تاريخ گزيده (753)، تاريخ نظم و نثر (60 -58)، تاريخ و عقايد اسماعيليه (251 -248 ،169)، تحليل اشعار ناصر خسرو (پيشگفتار) تذكرةالشعراء (73 -69)، تقويم التواريخ (93)، چشمه ى روشن (90 -76)، چهارصد شاعر برگزيده ى پارسى گوى (1054 -1048)، حبسيه در ادب فارسى (صفحات متعدد)، حبيب السير (457 -456/ 2)، دايرةالمعارف فارسى (2993 -2992/ 2)، دويست سخنور (420 -417) الذريعه (108/

18 ،191 -190 ،181 ،11 -10 / 12 ،272/ 11 ،1154/ 9 ،361 -360 ،(151/ 8 ،274/ 7)، روضات الجنات (150 -149/ 8)، رياض العارفين (234 -232)، ريحانه (103 -100/ 6)، سبك شناسى (158 -155 ،153 -151 ،52/ 2 ،424 ،401/ 1)، سخن و سخنوران (198 -154)، شرح سى قصيده (17 -8)، شعر فارسى از آغاز تا امروز (87 -83)، صبح گلشن (119 -118)، طرائق الحقائق (557 -556/ 2)، فرهنگ ادبيات فارسى (499 -497)، فرهنگ سخنوران (912 -911)، كارنامه ى بزرگان (128 -127)، كتابشناسى حكيم ناصر خسرو قباديانى، كشف الظنون (991 ،990 ،143)، گنج و گنجينه (575 -567)، لغت نامه (ذيل/ ناصر خسرو)، مجالس النفائس (349 -348)، مجمع الفصحا (1405 -1359/ 3)، مرآةالخيال (28 -27)، مؤلفين كتب چاپى (508 -503/ 6)، هديةالعارفين (487/ 1)، هزار سال شعر فارسى (70 -64)، هفت اقليم (358 -348/ 2)، هفت گنج كومش (133 -130)، يغما (س 11، ش 1، ص 23 ،19).

ناصري دولت آبادي، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حضرت آيت الله حاج شيخ محمّد ناصرى دولت آبادى، به سال هزار و سيصد و نُه هجرى شمسى، در شهر دولت آباد برخوار واقع در ده كيلومترى شهر اصفهان، در خانواده اى كه سهمى بسزا از زهد و تقوا و دانش دينى تحصيل كرده بود؛ به دنياآمد. پدر ايشان، زاهد متّقى حجّةالإسلام و المسلمين حاج شيخ محمّد باقر ناصرى نام داشت، كه خود در شمار عالمان فرهيخته آن دوران بود؛ و محضر دانشيان گرانسنگى همچون علامه آخوند كاشى و نيز جهانگيرخان قشقائى را به خوبى دريافته بود، و در شمار ياران و تلاميذ مورد عنايت خاصّ علامه مرحوم حاج آقارحيم ارباب نيز قرار داشت ايشان به هنگام بدنيا آمدن اين فرزند، او را «محمّد­على» خواند، و

او بعدها به نام «محمّد» شهره شد. محمّد هنوز در دوران خردى به سر مى برد، كه پدر به اشاره مرحوم علامه ارباب راهى نجف اشرف شد؛ تا خدمت فقيهان و عارفان بزرگ آن ديار همچون آيت الله آقاميرزا عبدالهادى شيرازى و آيت الله سيد محمود شاهرودى و آية الله آقا سيّد جمال الدين گلپايگانى را دريابد. بعد از مهاجرت پدر به نجف­اشرف، حضرت آية الله ناصرى تحصيل را در همان دوران خردى آغازيد. اين دوران با حضور در مكتب خانه اى در دولت آباد آغاز، وبعد از يكى دوسال با ورود به حوزه علميّه اصفهان و تحصيل علوم ادبىِ رائج در آن حوزه، ادامه يافت. در اين دوران كه ايشان هنوز در دوران نوجوانى به سرمى بردند، لطف اميرمؤمنان شامل حالشان مى شود، و استاد به همراه پدر و خانواده به نجف اشرف كوچ مى كند. ايشان در اين زمان چهارده سالى بيشتر نداشته اند. اگر چه در نجف­اشرف مشكلات و فقر و كمبود امكانات اوّليه اين خانواده پنج نفره را در سختى بسيار قرار مى دهد، امّا خاطرات شيرين استاد از آن دوران، نشان دهنده روحيّه علم و معرفت­جوى ايشان در همان آغازين دوران ورود ايشان به نجف­اشرف مى باشد. اين دوران دوسالى بيشتر به طول نمى انجامد؛ چه در اين هنگام مادر رخت از اين دنياى گذران به دار ديگر مى كشد؛ و سعادت او را، كه عليرغم غربتى كه در آن شهرمقدّس داشت، در قبرى در صحن مطهّر علوى كه فاصله چندانى تا روضه منوّره نداشت، براى هميشه آرام مى گيرد. يك سالى پس از آن، خانواده پدر به ايران باز مى گردد، و ايشان را در سن هفده سالگى براى ادامه تحصيل در نجف اشرف تنها مى گذارد. اين

دوران، با رخت كشيدن ايشان به مدرسه صدر نجف آغاز؛ و فصلى جديد در زندگىِ ايشان آغاز مى شود. پدر پيش از جدائى از فرزند، او را نخست به اميرمؤمنان و زان پس به مرحوم آيت الله شيخ محمّد حسين دهاقانى كه در شمار اعلام و اوتاد آن شهر مقدّس بود، مى­سپارد؛ والحق كه آن فقيه عارف فرزانه نيز در تربيت اين جوان از هيچ دقيقه اى فروگذار نمى كند. در اين دوران، ايشان گذشته از شركت در دروس علمىِ نجف اشرف، با شمارى ازاهل معانى اين شهر مقدّس همچون مرحوم حضرت حاج شيخ محمّد كوفي نيزآشنا، و در طريق معرفت ائمّه هدى دست به دامن آنان مى زند. ايشان در اين دوران، بخشى از علوم ادبى، حاشيه ملاعبدالله، معالم الأصول و قسمتى از شرح لمعه را، نزد مرحوم علامه آيت الله مدرس افغانى فرا مى گيرد. ادامه شرح لمعه را از محضر آيت الله شيخ مجتبى لنكرانى، مكاسب را از محضر آيت الله حاج سيّد عبدالأعلى سبزوارى، رسائل را ازمحضر مرحوم آيت الله حاج شيخ عبدالكريم كرونى اصفهانى كه بعدها به دامادى ايشان نيز سرافراز مى شود، كفايه را از محضر آيت الله حاج شيخ محمّد حسين دهاقانى، و براى دوّمين مرتبه باز در محضر آيت الله شيخ صدرا بادكوبه اى، خارج مكاسب محرّمه را از محضر آيت الله ميرزا هاشم آملى، بحث خارج صلاة آيات را از محضر آيت الله سيّد عبدالهادى شيرازى، و خارج بيع و خيارات را از محضر مرحوم آيت الله العظمى امام خمينى استفاده مى كند. گذشته از اين، در شمارى ديگر از دروس همچون بحث خارج كتاب الحج آيت الله حاج سيّد محمود شاهرودى نيز شركت، و يك دوره كامل اصول فقه را ازمحضر آيت الله العظمى حاج سيّد ابوالقاسم

خوئى فرا مى گيرد. در اين دوران، با مرحوم آيت الله حاج سيّد جواد آل على كه در شمار علماى كشور كويت قرار داشتند، مجالس علمى مرتبى برقرار مى نمودند، و بخش عمده اين دروس را با هم مباحثه مى كردند. ايشان در سراسر اين دوران، محضر اخلاقى/عرفانىِ زاهد و عارف نامدار مرحوم آيت الله آقا سيّد محمّد كشميرى فرزند عارف بزرگ آيت الله سيّد مرتضى كشميرى را سخت غنيمت شمردند، و بسيار از محضر او آموختند و به عمل درآوردند. گذشته از ايشان، با بزرگان ديگرى همچون مرحوم آيت الله حاج شيخ عبّاس قوچانى وصىِّ مرحوم علامه قاضى نيز آشنا و به درك محضر آنان مى­پرداختند. دراين شماراست مرحوم حضرت آقا سيّد هاشم حدّاد، كه حضرت آيت الله ناصرى گذشته از استفاده از تعاليم ايشان، با شمارى از ياران ايشان همچون مرحوم علامه طباطبائى و حاج عبدالزهراء گرعاوى نيز بواسطه همين مجالس آشنا مى­شوند. درهمين دوران با مرحوم عارف بزرگ جناب حاج آقا اسماعيل دولابى نيز آشنا مى شوند، و اين آشنائى تا پايان عمر آن فقيد سعيد ادامه داشت. ايشان، هر از چندى كه به اصفهان مى آمدند به ديدار اين دوست قديمى نيز مى شتافتند و در منزل از ايشان ديدار مى كردند. عارف گمنام مولوى قندهارى كه الحق سراسر عمر را به توجّه و مراقبه گذرانيد نيز در شمار ياران ايشان قرار داشت. ميان اين دو بزرگمرد، عقد اخوّتى بسته شده بود، و از همين رو تا پايان عمر جناب مولوى، اين دو هرگز يكديگر را فراموش نكردند. حضرت آيت الله حاج شيخ حسن صافي اصفهانى نيز در همين شمار قرار داشت، كه دوستىِ ديرينى ميان اين دو٬ از دوران اقامت در نجف اشرف برقرار

بود. حضرت آيت الله ناصرى پس از آنكه به امر استادشان مرحوم آيت الله كشميرى به اصفهان بازگشت، گذشته از مجالس تدريس فقه و اصول و تفسيرى كه ساليانى دراز در حوزه علميّه اين شهر اقامه نمود و تا كنون نيز ادامه دارد­، به تربيت نفوس مستعدّ و طالب معارف الهى نيز همّت گماشت. گذشته از جلسات درس اخلاق ايشان كه در شمارى از مدارس علميّه اين شهر برگزار مى شود­، نماز جماعت و مجالس وعظ و تذكير ايشان كه در مسجد كمرزرّين اصفهان برپاست، در ميان عاشقان اهل بيت و طالبان معرفت الله از شهرتى بسزا برخوردار است.

اميد مى بريم كه خداوند وجود مبارك و شريف آن استاد فرزانه را پايدار دارد، و از تمامىِ مكروهات مصون نمايد.

ناصري كلهر كرمانشاهي، ابوالحسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، واعظ و شاعر، متخلص به ناصرى. پدرش در جريان درگيرى بين محمدحسين ميرزاى حشمت الدوله با محمدتقى ميرزاى حسام السلطنه در 1246 ق كشته شد. ناصرى طبعى موزون داشت و شعر مى سرود و در اشعار خود اختر تخلص مى كرد. وى به عتبات عاليات رفت و مدتى در آنجا تحصيل نمود تا در زمره ى فضلا قرار گرفت و با دريافت اجازه از علماى بزرگ به كرمانشاهان رفت و به تدريس و وعظ پرداخت و به اصرار دوستان و آشنايان تخصلش را به ناصرى تغيير داد. از اوست:

شاه دين پرور على اميدگاه خسروان

داور دولت نگهبان پادشاه خسروان

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقةالشعراء (1814 -1810/ 3)، فرهنگ سخنوران (913).

ناطقي، غلامحسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

غلام حسين ناطقي

محل تولد : باميان

شهرت

تابعيت : افغانستان

تاريخ تولد : 1354/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب غلام حسين ناطقي تبعه افغانستان در سال 1354 شمسي در خانواده مذهبي ديده به جهان گشودم و پس از دوران كودكي به دليل تعطيل بودن مدارس دولتي به خاطر انقلاب به مكتب خانه رفتم و در مدت 4 - 5 ماه حضور در آن، افزون بر آموزش روخواني قرآن كريم، بر خواندن متون فارسي نيز تسلط پيدا كردم به گونه اي كه به راحتي مي توانستم هر متن فارسي را بخوانم به همين دليل مورد تشويق معلم و بستگان به ويژه خانواده ام قرار گرفتم و آنان تشويق نمودند كه طلبه بشوم ولي به خاطر تعطيل بودن مدرسه علميه اي كه در محل سكونت ما بود و نيز كم بودن سنم كه مانع رفتنم در جاي ديگر مي شد؛ چند سالي نتوانستم به مدرسه علميه بروم.

در سال

68 شمسي مدرسه علميه «محمديه» در نزديك محل منطقه سكونت ما احياء شد و من از فرصت استفاده نموده و به اين مدرسه رفتم و به آموزش صرف و برخي از كتابهاي جامع المقدمات مثل: (عوامل في النحو و ملامحسن) مشغول شدم ولي به دليل نبود امكانات به ويژه در دسترس نبودن استاد، اكثر ايام اين مدرسه تعطيل بود. لذا در سال 1369 تصميم گرفتم كه به مدرسه علميه «بلخاب» بروم و در آنجا ادامه تحصيل بدهم. پس از مسافرت به اين مدرسه و مدتي تحصيل دريافتم كه متاسفانه وضعيت اين مدرسه نيز بهتر از مدرسه محل سكونت من نيست لذا بر آن شدم كه به جمهوري اسلامي ايران بروم و در حوزه علميه قم به فراگيري علوم اسلامي بپردازم .

به همين منظور در اواخر پاييز 1370 شمسي عازم جمهوري اسلامي ايران شده و پس از ورود به جمهوري اسلامي ايران و حضور در مرقد مطهر ثامن الائمه حضرت امام رضا به قم آمده و در حوزه علميه مشغول تحصيل شدم. مدت دو سال به صورت آزاد درس خواندم و در سال 1373 در آزمون پذيرشي مركز جهاني علوم اسلامي شركت كرده و پذيرفته شدم. پس از قبولي دراين مركز، مدت دو سال به همان شيوه سنتي (يعني تمركز دوره فقه و اصول) تنها و غافل از ساير علوم مورد نياز يك روحاني و مبلغ تعاليم عاليه اسلام، ادامه تحصيل دادم ولي به اين نتيجه رسيدم كه اين شيوه كارآيي كمتري دارد و نمي تواند پاسخگوي تمام نيازهاي جامعه امروزي مسلمانان بوده باشد.

لذا در سال 1375 با توجه به سامان يابي آموزشي مركز جهاني

علوم اسلامي و هدايت بخشي از طلاب به مدارس علميه، به مدرسه علميه مومنيه رفته و سطح دوم حوزه را تا سال 1378 به پايان رساندم. در همين سال آزمون كارشناسي ارشد در رشته «علوم قرآن و حديث» از سوي مركز جهاني برگذار شد و در آن شركت كرده و پذيرفته شدم. پس از اين، به مدرسه عالي امام خميني انتقال يافتم و در آنجا ادامه تحصيل دادم و سطح سه را در اين مدرسه به پايان رسانده و در سال 1384 از پايان نامه خود تحت عنوان: «بررسي آراي شرق شناسان پيرامون گزارشات تاريخي قرآن» با درجه عالي دفاع نمودم و اكنون در سطح چهار حوزه مشغول به تحصيل مي باشم.

ضمن اشتغال در دروس حوزه، در امتحانات دروس كلاسيك شركت و به صورت جهشي امتحان داده و ديپلم خود را در رشته معارف اسلامي گرفتم. مدتي است كه دست به قلم نيز هستم و در برخي از همايش هاي علمي پژوهشي شركت كرده ام از جمله: اولين همايش ملي پژوهش هاي قرآني حوزه و دانشگاه كه مقاله «واقع نمايي زبان قرآن در گزاره ها تاريخي» را ارائه دادم و از مقالات برتر شناخته شد و حق ارائه يافتم و آن را در كميسيون تخصصي «قرآن و جامعه شناسي» ارائه و به سوالات اساتيد پيرامون آن پاسخ دادم.

ناييني، نصير

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، واعظ و شاعر. اهل نايين و از نوادگان ملا سلمان (كمال) اعظ نايينى بود. نصيرا به شيراز و تبريز مسافرت كرد و در تبريز مدتى در خدمت ميرزا صالح شيخ الاسلام تبريزى به سر برد. سپس به اصفهان بازگشت و در آنجا سكنى

گزيد. با نصرآبادى (ز 1083 ق) معاصر بود. اشعارى از وى در تذكره ها آمده است. از اوست:

دل در طلب وعده خلافى دارم

در هر قدم از كعبه طوافى دارم

از ديدن روى او ندارم سيرى

چون آينه اشتهاى صافى دارم

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى نصرآبادى (406 -405)، الذريعه (1199/ 9)، صبح گلشن (522 -521)، فرهنگ سخنوران (938)، گلزار جاويدان (1633/ 3).

نبوي، حسينعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقا سيد حسينعلى نبوى بن العلامه الورع آيه الله مرحوم آقا سيد محسن نبوى اشرفى بهشهرى عالم معاصر بندر گز است و در مسجد جامع آن اقامت جماعت مينمايند.

وى در نجف اشرف متولد شده و در مهد علم و سيادت نشو و نما و دروس مقدمات و ادبيات را خوانده آنگاه سطوح را از محضر مدرسين بزرگ آيه الله آقاى آقا ميرزا هاشم آملى داماد والد ماجدش و مرحوم والد و ديگران خوانده و بدروس خارج بعضى از آيات شركت نموده و بعد از فوت مرحوم والد بايران مراجعت و چندى در بهشهر وطن پدرى خود اقامت نموده آنگاه بنابر تقدير و امر بعضى از آيات و استدعاء مردم بندر گز بآنجا عزيمت و رحل اقامت افكنده و تاكنون بوظائف دينى و روحى اشتغال دارد.

از آثار ايشانست توسعه مسجد جامعه بندرگز و تأسيس كتابخانه آنجا و خدمات ارزنده ى ديگر.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

نجاتي، محمدسعيد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد سعيد نجاتي

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1357/8/13

زندگينامه علمي

با ديپلم تجربي با معدل 5/17 در سال 1374 فارغ التحصيل شدم و با رتبه 13 وارد حوزه علميّه و مدرسه علميّه شهيدين گشتم. از سال اول تا آخر دوره سطح، در مدرسه شهيدين مشغول بوده ام و علاوه بر دروس متداول حوزه، دوره مكالمه عربي را تكميل نموده و مكالمه انگليسي را شروع نمودم. همچنين در برنامه تحقيق مدرسه شركت نموده و تحقيقاتي را با موضوعات: «سيره پيامبر (صلي الله عليه و آله)» و «مقارنه كتب صرفي»، «اصول»، «تاريخ امير المؤمنين»، «تاريخچه و كتابنامه صحيفه سجاديّه» نوشته ام كه برخي چاپ و

منتشر شده است. همچنين دوره مقدّماتي فيلم نامه نويسي را در خانه هنر و انديشه صدا و سيماي قم گذرانده ام.

الان در ترم 6 رشته كلام اسلامي، دوره غير حضوري مؤسسه امام خميني (ره) و دوره عالي خارج فقه و اصول مدرسه شهيدين مشغول تحصيلم. در اين دوران به صورت پراكنده و انفرادي كتابهاي حلقه اولي شهيد صدر، هدايه، صمديه، مكالمه عربي، الموجز، لمعه و مغني را تدريس كرده ام. همچنين در اين مدت در كلاس هاي آموزش سخنراني، مداحي و تبليغ شركت كرده و در مناطقي چون شهر ياسوج، شهرستان سي سخت، شهر بم، شهر بندرعباس، روستاهاي منطقه هليلان ايلام، شهر قزوين و روستاهاي منطقه نوشان، تبليغ براي عموم مردم و دانش آموزان در ايام تبليغي مشغول بوده ام.

نجار زادگان، فتح الله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فتح الله نجار زادگان

محل تولد : اصفهان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1337/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1337 در شهر اصفهان به دنيا آمد و در سال 1356 موفق به اخذ ديپلم در رشته رياضي شد. در سال 1358 به حوزه علميه اصفهان رفت و تا سال 1364 دروس مقدمات، اصول، شرح لمعه و متون ديگر عمومي را خواند. در اين سال با ورود به حوزه علميه قم و شروع رسائل و مكاسب از واحد آموزش عالي دفتر تبليغات، ليسانس گرفت و سپس به تربيت مدرس دانشگاه قم راه يافت و همزمان با دروس حوزه در سال 1372 موفق به دريافت مدرك كارشناسي ارشد در رشته «الهيات و معارف اسلامي» شد.

در سال 1373 در دانشگاه تهران در رشته «علوم قرآن و حديث»، مقطع دكتري و در دانشگاه امام

صادق (عليه السلام) در رشته «فقه و اصول» در همان مقطع، پذيرفته شد اما به دليل علاقه به رشته علوم قرآن به دانشگاه تهران رفت و در سال 1378 رساله خود را دفاع كرد. در طي اين مدت به دروس حوزوي نيز كم و بيش مشغول بود. آنگاه در سال 1379 در گروه معارف اسلامي دانشگاه تهران كه هم اكنون يكي ازگروههاي دانشكده الهيات است، به عنوان عضو هيئت علمي مشغول به كار شد كه هم اكنون نيز ادامه دارد.

تدريس در موضوعات: اصول، فلسفه، علوم قرآن، حديث، تفسير (به ويژه تفسير تطبيقي) در حوزه و نيز تدريس علوم قرآني، حديث و تفسير در دانشكده اصول الدين و مدارس مركز جهاني علوم اسلامي و تدريس اخلاق، متون اسلامى، معارف در دانشگاهها بخشي از فعاليتهاي علمي ايشان محسوب مي شود كه هم اكنون نيز ادامه دارد. مدتي با پژوهشكده حوزه و دانشگاه و نيز شوراي برنامه ريزي مركز جهاني همكاري داشته و هم اكنون نيز در رتبه دانشياري با پايه 12 عضو گروه معارف اسلامي دانشگاه تهران مي باشد.

نجار شوشتري، محمد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1141/ 1140 ق)، عالم دينى، محدث، مفسر، واعظ و خطيب. بنا به آورده ى شيخ آقا بزرگ تهرانى از «تذكره ى عبداللَّه جزايرى» او از شاگردان جد صاحب تذكره، سيد نعمةاللَّه جزايرى است و از وى روايت نموده است. نجار در طلب علم به اصفهان و مشهد مسافرت كرد و نزد ملا عبدالرحيم جامى و ديگران تلمذ نمود. و آثارش: «مجمع التفاسير»، مشهور به «تفسير ابن النجار» كه از تفاسير بزرگ قرآن است، رساله اى در «سيرالملوك»، به فارسى؛ جمع بين متن «الاستبصار» و شرح محدث جزايرى بر آن

به نام «كشف الاسرار»، و همچنين جمع بين متن «التهذيب» و شرح محدث جزايرى بر آن به نام «غايةالمرام»؛ تدوين «عقود المرجان فى حواشى القرآن» استادش، سيد نعمت اللَّه جزايرى، در سه مجلد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (9/ 10)، الذريعه (24/ 20 ،17/ 18 ،19 -18/ 16 ،305/ 15 ،249/ 4)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 707 -706/ 12)، معجم المؤلفين (67 -66/ 11).

نجفي اصفهاني، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد نجفى اصفهانى از علماء اعلام استان كرمانشاه و مقيم شهرستان هرسين مى باشند.

معظم له در حدود 1325 قمرى در يكى از مضافات اصفهان متولد شده و پس از دوران مقدمات و ادبيات و قسمتى از سطوح در آن سامان مهاجرت به نجف اشرف نموده و از ابحاث مرحوم آيت اللَّه اصفهانى و آيت اللَّه نائينى و ديگران بهره مند شده آنگاه به تشويق مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ فرج اللَّه كاظمى هرسينى به هرسين عزيمت و رحل اقامت افكنده و تا حال حاضر به اقامه جماعت و تبليغ دين و ترويج مذهب اشتغال دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

نجفي عاملي، ضياءالدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ضياءالدين نجفى فرزند مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ محمدحسين نجفى عاملى از آقازادگان فاضل و ائمه جماعت محترم معاصر تهرانند.

ايشان در پنجم فروردين 1325 شمسى برابر سال 1365 قمرى در نجف اشرف در سال رحلت مرحوم آيت اللَّه آقا سيد ابوالحسن اصفهانى در بيت شريف آيت اللَّه حاج شيخ جواد معروف به (عليكم السلام) به دنيا آمده و در حجر والدش علامه نجفى عاملى پرورش يافته است.

و دو سال پس از درگذشت مرجعيت عامه آيت اللَّه اصفهانى (ره) در اوائل زعامت آيت اللَّه العظمى بروجردى قدس اللَّه سره در معيت والدش به ايران آمده و با اقامت آن مرحوم در تهران به تحصيل علوم جديد پرداخته و پس از آن به فراگرفتن علوم عربيه و سطوح اوليه (معالم و لمعه و مقدارى از قوانين) در خدمت مرحوم پدرش و ديگران در مدرسه مروى خوانده و سپس با اجازه آن مرحوم عزيمت به قم نموده و سطوح عاليه فقه و اصول رسال و مكاسب و كفايه و منظومه حاجى سبزوارى و اشارات بوعلى سينا و قسمتى از

اسفار اربعه ملاصدرا و نيز شرح تجريد و هيئت و منطق تخصصى و تفسير و اخلاق را از محضر اساتيد معروف حوزه علميه قم استفاده نموده سپس به درس خارج آيات عظام 1- آيت اللَّه گلپايگانى 2- آيت اللَّه اراكى 3- آيت اللَّه ميرزا هاشم آملى 3- آيت اللَّه حاج شيخ مرتضى حايرى 5- آيت اللَّه مرعشى نجفى و ساير مراجع شركت و بهره هاى فراوانى برده و از غالب نامبردگان اجازات روايتى و غيره دريافت نموده و همواره در ضمن تحصيل علوم و فنون در حوزه علميه قم و تهران تدريس دروس اوليه عربيه و سطوح متوسطه و عالى را داشته و اكنون چند سالى است از طرف آيت اللَّه گلپايگانى در تهران در مسجد (خاتم النبيين) خيابان شيوا كه قبلا مرحوم حجةالاسلام حاج سيد على بطحائى گلپايگانى رحمه اللَّه عليه اقامه جماعت مى نمودند امامت نموده و به تبليغ احكام و ترويج اسلام و گفتن تفسير در آن اشتغال دارند.

آثار علمى ايشان

چنانچه مرقوم داشته اند از اين قرار است:

1- دوره تقريرات اصول در دو جلد.

2- تقريرات مبحث طهاره در دو جلد.

3- تقريرات مبحث بيع (خارج مكاسب) 1 جلد.

4- مباحث مختلفه فقه و اصول و كلام و تفسير و غيره كه برخى از آن به طبع رسيده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

نجفي عاملي، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم دينى.

تولد: حدود 1321 ق.، نجف اشرف.

درگذشت: 23 فروردين 1368(3 رمضان 1409 ق.).

آيت الله علامه شيخ محمدحسين نجفى عاملى دوران كودكى را در نجف همراه با پدر سپرى كرد و سپس در معيت خانواده به ايران مراجعت و بعد از مدت كوتاهى در همان آغاز جوانى براى ادامه تحصيل به نجف عزيمت نمود. حدود سى سال در نجف اشرف در خدمت

اساتيد فقه و اجتهد و علوم و معارف دين به تحصيل پرداخت.

آيت الله نجفى عاملى مدت بيست سال از محضر آيات عظام آقا سيد ابوالحسن اصفهانى و آقا ميرزا حسين نايينى و آقا ضياءالدين عراقى و آقا شيخ محمد حسين غروى استفاده برده است و به درجه ى اجتهاد مفتخر گرديد.

ايشان در معقول از محضر آقا شيخ مرتضى طالقانى و آقا حسين بادكوبه اى و در علم رجال و حديث از محضر آقا شيخ على زاهد قمى بهره برد. ساير علوم دين و سطوح عاليه را از محضر اساتيدى چون آيات آقا شيخ عبدالحسين رشتى، آقا ميرزا على ايروانى صاحب حاشيه، آقا ميرزا ابوالحسن مشكينى، آقا شيخ محمدحسين تهرانى، آقا شيخ شعبان رشتى و ساير آيات نجف اشرف استفاده نمود. پيش از تشرف به نجف اشرف مقدارى از سطوح عاليه را از محضر پدر خود و نيز آيت الله سيد حسن مدرس در تهران بهره مند شد.

آيت الله نجفى عاملى در طول اقامت خود در نجف به تدريس و تربيت طلاب علوم دينى مشغول بود. بعد از گذشت دو سال از رحلت استاد خود يعنى آيت الله العظمى اصفهانى به ايران عزيمت نمود و در تهران اقامت گزيد.

از ايشان تأليفاتى در موضوعات مختلف به صورت مخطوط باقى مانده است.

ايشان در عصر روز سوم ماه رمضان سال 1409 مطابق با بيست و سوم فروردين سال 1386 با داشتن عمرى قريب به نود سال دار فانى را وداع گفت. طبق وصيت او پيكر ايشان به مشهد منتقل شد و در جوار حضرت امام رضا (ع) به خاك سپرده شد.

آقاى شيخ محمدحسين نجفى از مجتهدين و بزرگان علماء عصر حاضر و در بين سلسله روحانيت

شخصيتى عاليقدر و واجد مقام و زهد و تقوا و از مجاهدين زمان و مبارزين با اباطيل بشمار مى آيند.

معظم له در حدود سال 1323 قمرى در نجف اشرف متولد شده و دوران تحصيلى خود را ابتداء در خدمت والد ماجد خود كه از اكابر عصر خود بوده شروع و بعد هجرت به تهران و مختصر زمانى از خدمت آيت اللَّه مجاهد مرحوم سيد حسن مدرس استفاده نموده و آنگاه عزيمت بحوزه علميه نجف اشرف و از محضر اعاظم مراجع آن زمان مرحوم آيت اللَّه محقق نائينى و مرحوم آيت اللَّه العظمى آقا سيد ابوالحسن اصفهانى و مرحوم آيت اللَّه آقا ضياءالدين عراقى و مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ محمد حسين كمپانى بهره هاى علمى فراوانى برده و به مرتبه رفيعه اجتهاد نائل و چهار استاد بزرگ مذكورش اجازه اجتهاد معظم له را كه در آن تجليل از مقام علمى و تقوائى ايشان شده بود مرقوم فرمودند كه اكنون نزد ايشان موجود ميباشد.

و ايشان گذشته از رشته معقول و منقول در راه تهذيب نفس و تخلص روح و مقامات معنوى از محضر عالم ربانى و عارف سبحانى سيد السالكين آيت اللَّه آقا سيد على قاضى تبريزى و مرحوم حاج شيخ على زاهد قمى تلمذ نموده و مقامى را از تقوا و فضيلت و معنويت حائز شده اند.

آنجناب اكنون مقيم تهران و بتدريس فقه و اصول اشتغال دارند و عده اى از فضلاء از مجلس درس ايشان استفاده مينمايند.

از آثار ايشان است جزوات دراسات و تقريرات اساتيد بزرگ نجف كه آماده براى طبع مى باشد معظم له از خاندان علم و تقوا و از بيوتات اصيله و هر يك از پدران گرامش ستاره درخشانى از انجم الهى

در عصر خود بوده و مرحوم آيت اللَّه حاج سيد محسن عاملى در كتاب اعيان الشيعه ج (48) از آنان ياد نموده است.

والد ماجدش آيت اللَّه حاج شيخ محمدجواد كه تبحر فوق العاده اى در فقه و اصول داشته و تأليفاتى كه از آنهاست شرح بر كفايه آخوند از خود گذاشته از بزرگان شاگردان حوزه درس آخوند خراسانى و علامه يزدى (صاحب عروه) بوده است.

جد بزرگوار ايشان مرحوم آيت اللَّه آقا شيخ على از تلامذه مبرز آيت اللَّه العظمى مجدد شيرازى و جد ديگرش آيت اللَّه فقيه مرحوم آقا شيخ مرتضى كاظمى نزيل كاظمين وحيد عصر خود و از بزرگان شاگردان شيخ مرتضى انصارى بشمار مى رفته و جد اعلايش مرحوم حاج ملا هادى عاملى معروف به شيخ الاسلام از اعاظم صحابه صاحب جواهر و زادگاه وى جبل عامل بوده است.

از باقيات الصالحات ايشانست فرزند صالح و دانشمندش جناب ثقةالاسلام والمسلمين آقاى آقا شيخ ضياءالدين نجفى كه از محصلين بارع و بافضل حوزه علميه قم مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

نجفي قمشه اي، قدرت الله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

قدرت الله نجفي قمشه اي

محل تولد : شهرضا

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1319/1/1

زندگينامه علمي

بنده در شهرستان شهرضا (قمشه) در محله «فضل آباد» چشم به جهان گشودم. فرزند هفتم والدينم بودم. دوران كودكي را در دامن پر مهر مادري مؤمنه و سايه لطف پدري باتقوا و محب اهل بيت سپري كردم. در سن شش سالگي به مدرسه «خيام شهرضا» رفتم. شش كلاس ابتدايي را خدمت آموزگاراني ديندار و ارزشمند گذراندم. اولين انگيزه مهم و سرنوشت ساز طلبه شدنم؛ علاقه وافر پدرم به علماء و روحانيت بود. آن مرحوم هر ساله دهه آخر ماه صفر در منزلمان،

عزاداري خامس آل عبا (عليهم السلام) را بر پا مي كرد. آشنايي من با روحانيون اينگونه آغاز شد. همان وقت بعضي از آن عالمان راستين بنده را به آمدن در راه طلبگي تشويق مي كردند. پدرم نيز نوع مواعظي را كه از اهل منتبر مي شنيد براي ما بازگو مي كرد؛ بدين ترتيب بنده عاشق طلبگي شدم و به ويژه بسيار به عرفان و فهم قرآن علاقه مند شدم.

اين انگيزه ها در جانم بود تا بعد از طي كلاس ششم. روزي مغازه پدرم نشسته بودم كه امام جماعت محلمان مرحوم «حاج آقا ميرزا نصرالله زارعان» به انجا آمد و به پدرم گفت چند پسر داري؟ پدرم گفت: پنج پسر. ايشان گفت: دوست داري خمسش را به امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) بدهي؟ پدرم گفت: حرفي ندارم. اگر همين «قدرت الله» تمايل داشته باشد او را ببريد. ايشان به بنده گفت: مي آيي طلبه شوي؟ بنده كه جانم منتظر جرقه ا ي بود فوراً گفتم: بلي. ايشان فرمود: فردا صبح هنگام بين الطلوعين براي درس عربي به منزل ما بيا. و اين آغاز طلبگي من بود.

تحصيل در حوزه علميه شهرضا: پس از درك حضور حاج آقا زارعان و تلمذ خدمت ايشان، محضر بزرگان ديگري چون: «حجت الاسلام حاج سيد فضل الله حجازي» و ديگر علماي محلي، دروس مقدمات: (سيوطي، مغني، معراج السعادة، منطق كبري و قانونچه طب ابن سينا) را به پايان بردم. تابستان ها كه مفسر، شاعر و عارف نامي مرحوم «محي الدين الهي قمشه اي» به شهرضا مي آمد؛ بنده كه از شعر و عرفان، تفسير و حالات ايشان بسيار متأثر بودم؛

«فصوص فارابي» را محضرشان تلمذ كردم. از همان زمان بود كه آتش عشق به عرفان، حكمت و اخلاق در جانم شعله ور شد.

حدود پنج سال در شهرضا و در حجره اي از مدرسه علميه «حسينيه سادات» به سر بردم و در اين ميان گاهي به پدرم كمك مي كردم تا آنكه اندك اندك عشق دارالعلم قم به دلم افتاد. اما كميِ سن و تنگدستي مادي قدري مردّدَم كرده بود تا آنكه روزي به پيشگاه حكيم علي الاطلاق از قرآن مجيد استخاره گرفتم كه خوب آمد و عزمم جزم شد تا راهي ديار قم شوم. در همان اوان به محضر مقدس عارف واصل مرحوم «آيت الله حاج آقا رحيم ارباب» در اصفهان شرفياب شدم و استشاره و استجازه كردم. ايشان دست الهي خود را بر سر بنده كشيده و دعا فرمود و مرا براي رفتن به قم و ادامه تحصيل علم و عمل به خدا سپرد.

اما تحصيل در قم: در حدود هفده سالگي به مدرسه رضويه قم كه به نورانيت و بركت مشهور بود؛ رفتم و حدود هفت سال در آنجا به سر بردم. بعد از خواندن كتاب: «مختصر و مطول»، كتب: (فقه، اصول، منطق و حكمت) را شروع كردم.

نجفي كاشاني، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محقق، عالم دينى.

تولد: 1300(11 شعبان 1339 ق.)، محله محتشم كاشان.

درگذشت: 23 مرداد 2356، كاشان.

آيت الله على نجفى كاشانى، فرزند آيت الله مهدى نجفى از علماى كاشان، در بيست و دو سالگى براى كسب علم به نجف اشرف رفت. تمام دوره ى سطح و خارج خود را در مدت ده سال گذراند و به درجه ى اجتهاد نايل آمد. اندكى از ورودش به نجف نگذشته بود كه در كنار

كسب علم و تحصيل، به تدريس علوم حوزوى نيز مشغول شد. پس از آن كه مكاسب و كفايه را نزد آيت الله حسن يزدى به پايان رسانيد، و در درس خارج مراجع نجف به ويژه از محضر آيت الله حكيم و آيت الله سيد عبدالهادى شيرازى و آيت الله خويى بهره ها گرفت، پس از ده سال اقامت در نجف عازم ايران شد. پس از توقف كوتاهى در كاشان و مسافرتى به مشهد و اصفهان و بازگشت به كاشان، بار ديگر دو سالى راهى نجف شد و سپس به واسطه ى كسالت مزاج و حوادث ديگر به ايران بازگشت. بعد از ورود به ايران سه سالى در قم مشغول تدريس شد. وى در قم از مدرسين بلندپايه ى سطوح عالى حوزه بود و در «مدرسه ى بزرگ آخوند» حجره داشت و همان جا تدريس مى كرد. اما به دلايلى به شهر خود بازگشت و به اقامه جماعت و تدريس پرداخت. از همان آغاز ورودش به كاشان، علاوه بر تدريس خصوصى درس هاى حوزوى، تفسير قرآن را به عنوان وظيفه اصلى خود قرار داد. در ابتدا، اين جلسه ها به تفسير موضوعى و بحث هاى پراكنده اخلاقى مى گذشت اما بعد از چند مسافرت به مشهد مقدس، تصميم گرفت كه قرآن را از آغاز تا انجام تفسير كند و در ضمن آن براى مردم به بحث هاى اخلاقى و اجتماعى و تفسير موضوعى نيز بپردازد. اين نوع تفسير تا يك سال قبل از درگذشتن (يعنى تا سال 1364) ادامه داشت. در حدود اين سى و چند سال دو مرتبه قرآن را از ابتدا تا انتها تفسير كرد. دوره ى دوم تفسيرى وى هيجده سال طول كشيد. ايشان نه تنها در

فقه، اصول، رجال، درايه، كلام، ادبيات، معانى بيان و تجديد و تفسير متبحر بود، بلكه در علم هيئت و نجوم قديم هم يد طولانى داشت و آنها را تدريس مى كرد.

تأليفات و آثار آيت الله نجفى كاشانى به اين شرح هستند: برداشتى از نماز؛ پيرامون شراب؛ لنگرهاى زمين مولودى اندر خانه كعبه؛ بعثت محمد (ص) و قرآن در بحران جاهليت؛ زمان چيست و چگونه مى گذرد؛ صدق؛ بزرگترين فضيلت؛ سرانجام كافر؛ يك خرق عادت شگفت يا معجزه اى بزرگ؛ اشتباه عمدى؛ افسانه ها يا كرامت هاى خيالى (سه جلد). اما نوشته هايى كه از ايشان به طبع نرسيده است: فضايل ثلثه (سه رساله آماده چاپ در مورد سلمان، ابوذر، مقداد)؛ ملتقطات (يادداشت هاى پراكنده ايشان در نحو، عروض، نجوم، فقه، اخلاق و عرفان و نيز نقد چند كتاب از نويسندگان معاصر و جواب سئوال هايى كه از ايشان پيرامون مسائل مختلف مطرح مى شده است)؛ رساله اى در فضيلت نماز؛ رساله اى در فضيلت علم؛ رساله اى در فضل قرآن (قرآن چه كتابى است)؛ رساله اى در مورد امام زمان (ع)؛ رساله اى تحت عنوان حق كاوى؛ رساله اى تحت عنوان اينجا و آنجا؛ رساله اى تحت عنوان دين راست؛ آسان؛ هموار؛ تفسير سوره كهف (به عربى)؛ تفسير سوره مريم (به عربى)؛ تفسير سوره طه (به عربى)؛ تفسير سوره انبياء (به عربى)؛ تفسير سوره حج (به عربى)؛ تفسير سوره عم (ناقص است)؛ دفترى مفصل مشتمل بر مجموعه اى از احاديث موضوع بندى شده كه به ترتيب الفبا تنظميم شده است؛ حواشى و تعليقات ايشان بر كتب روايى، كلامى، تفسير، فقه و اصول و...، از استاد همچنين نوارهاى بسيارى در تفسير سوره هاى قرآن به جا مانده است.

آيت الله نجفى كاشانى عصر روز پنجشنبه بيست و

سوم مرداد 1356 مصادف با شب عرفه در كاشان فوت كرد.

(1407 -1339) ق)، عالم دينى، مدرس و مفسر. در كاشان به دنيا آمد و تحت نظر پدرش، كه از علماى كاشان بود، نشو و نما يافت. در 1361 ق به نجف رفت. «مكاسب» و «كفايه» را در محضر آيت اللَّه ميرزا حسن يزدى و خارج فقه و اصول را در محضر آيت اللَّه خوئى آموخت و نيز از درس فقه آيت اللَّه حكيم و آيت اللَّه سيد عبدالهادى شيرازى بهره گرفت و به درجه ى اجتهاد نايل شد. سپس به ايران بازگشت و مدت سه سال در قم ساكن گرديد و از محضر آيت اللَّه بروجردى استفاده نمود و خود به تدريس پرداخت. سرانجام به خواهش مردم كاشان و به علت بيمارى پدرش به كاشان رفت و در همان جا ساكن گرديد و به تدريس و امامت جماعت و انجام امور دينى پرداخت و در آن شهر درگذشت. از آثارش: «لنگرهاى زمين»؛ «برداشتى از نماز»؛ «مولودى اندرخانه ى كعبه»؛ «بعثت محمد (ص) و قرآن در بحران جاهليت»؛ «صدق بزرگترين فضيلت»؛ «افسانه ها يا كرامتهاى خيالى»؛ «ملتقطات»؛ تفسير سوره هاى «كهف»، «مريم»، «طه»، «انبياء»، «حج» و «عم يتسألون»؛ رساله اى در «فضيلت قرآن».[1]

شيخ مهدى نجفى كاشانى از افاضل دانشمندان معاصر كاشانست. وى در تاريخ يازدهم شعبان 1339 ق در دارالمؤمنين كاشان محله محتشم متولد شده و در دامن مادر عفيفه و صالحه خود كه نمونه اى از عفت و تقوا بود و ظل توجهات والد ماجدشان كه عالم ربانى و آيت سبحانى بود پرورش يافته و در سال 1361 قمرى براى تحصيل علوم دينى به نجف اشرف عزيمت نموده و علوم مقدماتى را نزد عده اى از فضلاء

نجف كه همه از اوتاد و ابرار و اخيار حوزه علميه نجف بودند خوانده و سطوح عالى مانند مكاسب مرحوم شيخ و كفايه مرحوم آخوند را پيش مرحوم آيت اللَّه آقا ميرزا حسن يزدى به پايان رسانيده و سپس به درس خارج آيت اللَّه العظمى خوئى مدظله حاضر شده و مقدارى از اصول و فقه معظم له استفاده نموده و نيز از محضر درس فقه مرحوم آيت اللَّه حكيم و آيت اللَّه حاج سيد عبدالهادى شيرازى بهره مند شده و تا مدت ده سال با پشت كار فراوان و كوشش عجيب به درس و بحث و تدريس اشتغال داشته و به قول بعضى به اندازه سى سال در اين ده سال زحمت كشيده و در تمام ايام حتى پنجشنبه و جمعه و روزهاى تعطيلى ديگر مسامحه در كار درس و بحث ننموده تا پس از اين مدت بر اثر خستگى زياد و كسالت مزاج مجبور به مراجعت به ايران شده و به كاشان آمده و سفرى به مشهد مقدس و بعد به اصفهان و آنگاه در كاشان تأمل و باز به نجف اشرف مسافرت و مدت دو سال توقف و از محضر بزرگان مراجع استفاده نموده تا اينكه به واسطه كسالت مزاج و حوادث ديگرى به ايران آمده و مدت سه سال در قم مانده و از محضر آيت اللَّه العظمى بروجردى استفاده و در آن هنگام بر اثر ضعف فراوان و بيحالى و كسالت والدش با اصرار مردم كاشان به وطن برگشته و تا حال حاضر كه سال 1395 قمريست به وظائف شرعى از اقامه جماعت و تدريس و جلسه هاى مختلف اشتغال دارند.

و ضمناً جزوه هائى در موضوعات متنوع نگاشته و

به طبع رسانيده كه ذيلا مى نگارم.

1- پيروان شراب 2- لنگرهاى زمين 3- على بن ابيطالب در خانه خدا بدنيا آمد.

5- بعثت محمد و قرآن در بحران جاهليت 5- زمان چيست و چگونه مى گذرد.

6- اشتباه عمدى 7- صدق بزرگترين فضيلت 8- سرانجام كافر 9 و 10 و 11- يك سلسله افسانه ها يا كرامتهاى خيالى 12- يك خرق عادت شگفت يا فضيلت و منقبتى بزرگ و تأليفات ديگر كه هنوز به طبع نرسيده است.

معظم له از همان اول ورود به كاشان شروع به بحث و تفسير قرآن نموده كه تاكنون ادامه دارد و هر شب گروهى از مؤمنين و بالاخص عده اى از جوانان استفاده مى كنند و نيز در جمعه ها جلسه تبليغى وعظ و ارشاد منظم دارند.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

منابع زندگينامه :[1] كيهان فرهنگى (س 3، ش 6، ص 56، س 4، ش 6، ص 34 -33)، گنجينه ى دانشمندان (276 -275/ 6).

نجفي كاشاني، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ مهدى نجفى كاشانى اعلى اللَّه مقامه يكى از علماء بزرگ معاصر كاشان بودند.

وى در ماه رمضان 1293 قمرى متولد شده و مقدمات و سطوح را در كاشان و اصفهان و مدتى هم در قزوين خوانده آنگاه مهاجرت به نجف اشرف نموده و از محضر درس بزرگان حوزه نجف مخصوصاً محضر درس مرحوم آيت اللَّه آخوند خراسانى صاحب كفايه استفاده و پس از چهار سال اقامت در نجف بر اثر عوارضى به كاشان آمده و مجدداً به نجف اشرف مراجعت نموده و مدت هفت سال ديگر اقامت داشته و در محضر درس بزرگان مخصوصاً آيت اللَّه شريعت اصفهانى حاضر و استفاده مى نمود سپس به خواهش و اصرار جمعى از مؤمنين به كاشان آمده و در محله محتشم

اقامت نموده اند.

ايشان گذشته از اقامه نماز جماعت اشتغال به تدريس و ارشاد مردم داشته اند در زهد و تقوى و قناعت نفس و در عفت و ورع و مناعت ضرب المثل بوده و در ميان عام و خاص مشهور به نفسى مطمئن و دلى آرام با خضوع و خشوع و مهابتى عظيم داشت و فوق العاده مقيد به آداب و رسوم دينى بود و حتى الامكان مستحبات را ترك نمى كرد و از مكروهات اجتناب مى نمود و در امور دينى عجيب متعصب و متصلب بود.

در امر به معروف و نهى از منكر جدى و در مبارزه با خرافات و موهومات و روشن كردن مردم كوشا بود و ملامت لائمين او را از اين كار بازنمى داشت (لا تأخذه فى اللَّه لومة لائم) در وعظ و ارشاد مردم كمتر مسامحه نمى كرد شب و روز و در هر موقع مناسب و در هر مجلس و محفل مردم را ارشاد مى كرد و موعظه مى فرمود و در اين موضوع اصرار و پافشارى زيادى داشت به طورى كه امكان نداشت در مجلسى كه ايشان بود سخنان بيهوده و حرفهاى متفرقه مجلس بزرگوار شود وقت را غنيمت شمرده و از فرصت حداكثر استفاده را مى نمود.

در احياء امر اهل بيت عليهم السلام جديت و كوشش خاصى داشت و در احاديث اهل بيت عليهم السلام و تاريخ اسلام يد طولا و اطلاع وسيعى داشت زندگيش از هر جهت بسيط و ساده و در زهد و قناعت و ورع و تقوا و مناعت در زمان خود كم نظير بود. مرحوم آيت اللَّه حاج سيد محمود شاهرودى مى فرمود هنگامى كه آن مرحوم در نجف در مدرسه بزرگ مرحوم آخوند حجره داشت و ما عده اى بوديم كه كاملا

مراقب و مواظب احوال ايشان بوديم و بالاخره طورى ايشان را شناختيم كه با وجود نماز جماعتهاى مهم در نجف با اصرار زيادى ايشان را مى برديم بالاى بام مدرسه و وادار به نماز مى كرديم و به ايشان اقتدا مى نموديم و گاهى در مواقع مناسب ما را با بيانى شافى و جذاب و مهيج موعظه مى كرد.

و آن مرحوم در اثر تجربه و شناخت مزاج خويش از خصوصيات و عوارض مزاج خود كاملا اطلاع داشت كه در طول عمر خود به طبيب و دكتر مراجعه نكرد و ابداً دوا و دارو نخورد به هيچوجه و اين از عجايب احوال ايشان بود گاهى كه عوارضى بر ايشان طارى مى شد چون كاملا آشناى به مزاج و عوارض مزاج خود بود عوارض طاريه را به وسيله غذاى مناسب و پرهيز از غذاى نامناسب علاج مى كرد تا در سن هشتاد و يك سالگى در سال 1374 قمرى در ماه مبارك رمضان دعوت حق را لبيك گفت و به جوار رحمت واسعه خداى متعال رفت خدا او را رحمت فرمايد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

نجفي، اسماعيل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند حاج شيخ محمّد باقر مسجد شاهى. عالم فاضل، به درس حاج ميرزا حبيب اللَّه رشتى، و حاج ميرزا حسين فرزند حاج ميرزا خليل طهرانى، و آخوند خراسانى حاضر شده، و سالها در اعتاب مقدّسه ساكن بوده، و در اواخر عمر به عللى به اصفهان مراجعت نموده، و قطع مراوده با مردم كرده، منزوى مى زيست و فقط جهت اقامه ي جماعت ظهرها به مسجد شاه حاضر مى شد.

در 1287 متولّد، و در 8 ذى حجة الحرام 1370 در اصفهان وفات يافته، جنازه به كربلا نقل شده، در

يكى از حجرات صحن حضرت اباالفضل عليه السلام مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

نجفي، شمس الدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد عبدالمجيد شمس الدين نجفى نجل مرحوم حجةالاسلام آسيد عبدالعظيم الحسينى كابلى از دانشمندان معاصر خراسان و عالم خدمتگذار و مروج فريمانست. وى در سال 1302 شمسى متولد شده و بعد از خواندن دروس مقدماتى و ادبيات مهاجرت به نجف اشرف نموده و سطوح را از مدرسين حوزه علميه نجف تكميل و به درس خارج زعيم اعظم و مرجع اعلى آيت اللَّه العظمى حاج سيد ابوالقاسم خوئى و مرحوم آيت اللَّه حكيم و آقا سيد محمود شاهرودى و حلى شيرازى و حاج سيد جواد تبريزى كسب فيض نموده آنگاه به اقامه جماعت و ترويج دين و تبليغ مسائل احكام در يكى از مساجد نجف اشرف پرداخته تا در سال 1382 قمرى كه به قصد زيارت حضرت ثامن الحجج (ع) به مشهد مقدس عزيمت و بنابر پيشنهاد و اصرار حجةالاسلام آقاى حاج سيد نورالدين ميلانى و حسب الاراده حضرت آيت اللَّه العظمى حاج سيد محمد هادى ميلانى مدظله براى ارشاد و هدايت مردم فريمان و حومه آن به فريمان رحل اقامت افكنده و تا حال تحرير به اقامه جماعت و خدمات دينى اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

نجفي، محمد جواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ محمدجواد نجفى از دانشمندان و نويسندگان عالى مقام معاصر تهرانست.

وى در ديماه هزار و سيصد و چهل و دو (1342) قمرى در يكى از قراء خمين متولد شده و در سن هيجده سالگى شروع بتحصيل نموده و مقدمات و ادبيات را در اراك در تحت سرپرستى آيت اللَّه حاج سيد كاظم گلپايگانى از اساتيد آنجا خوانده و بعد به تهران آمده و علوم مختلفه را از علماء مبرز تهران تحصيل نموده و براى تكميل نمودن تحصيلات عاليه خود چند سالى سفر

باعتاب عاليات نموده آنگاه در تهران اقامت و بوظائف روحى و تأليفات پرداخته است.

داراى تأليفات و آثار عديده و ارزنده اى ميباشد كه مشروح آنرا مى نگارم:

1- لطائف الصلوه.

2- مصابح الشيعه.

3- فلسفه احكام اسلام.

4- بهداشت اسلام.

5- خواص خوراكيها و گياهان از نظر اسلام و علوم جديد.

6- ترجمه كتاب ملاحم و فتن- تأليف سيد بن طاوس.

7- ترجمه ديوان حضرت على بن ابيطالب عليه السلام.

8- ترجمه كتاب اثبات الوصيه تأليف مسعودى صاحب كتاب مروج الذهب.

9- ستارگان درخشان در شرح احوالات چهارده معصوم عليهم السلام- 16 جلد.

10- مصلح جهان. مهدى صاحب الزمان عليه السلام.

11- ترجمه كتاب المهدى تأليف مرحوم آيت اللَّه صدر.

12- تلخيص و تحرير كتاب اختران تابناك.

13- ترجمه جلد اول كنى و الالقاب محدث قمى در دو جلد.

14- زندگانى حضرت على بن ابيطالب عليه السلام.

15- خوراكى هاى شفابخش از نظر امام جعفر صادق عليه السلام.

16- جزوه اى درباره ى اصول و فروع و احكام دين.

17- معالجات طبيعى بوسيله ى گياهان.

18- كتب ديگرى كه در مد نظر و آماده ى چاپ مى باشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

نجم آبادي، ميرزا ابوالفضل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فقيه دانا و مجتهد توانا ومدرس فقه مكتب اهل البيت(ع) مرحوم آيت الله حاج ميرزا ابوالفضل نجم آبادي در سال 1317 ق در يك خانواده مذهبي تولد يافت.وي پس از آموختن و انجام مقدمات علوم عربيه از صرف و نحو و غيره در مدرسه مرحوم حاج شيخ هادي ،شروع به خواندن سطح نموده ،منقول را خدمت والد و نيز مرحوم حاج شيخ مسيح طالقاني (از بزرگان مدرسين تهران و مدرسه مروي بود) آموخت. .وي در سال 1342 ق(86سا"ل قبل) در سوگ پدر مي نشيند و پس از آ ن سفري به بلاد عربي از جمله سوريه، لبنان و مصر نموده كه در آن

سفرها مجاورات علمي با اهل تسنن داشته است.ايشان پس از آموختن و انجام مقدمات علوم عربيه از صرف و نحو در مدرسه مرحوم حاج شيخ هادي شروع به خواندن سطح نموده و منقول ومعقول را خدمت مرحوم حاج شيخ مسيح طالقاني و مرحوم حاج فاضل عراقي فرا مي گيرد و سپس در سال 1342ق از تهران خارج مي شود و به سوي مكه معظمه و عتبات عاليات رهسپار مي گردد و در نجف اشرف به ادامه تحصيل مي پردازد .وي در آنجا ترجمه كتاب گران سنگ المراجعات مرحوم سيد شريف الدين عاملي را شروع مي كنند . وي در مدت اقامت شان در حوزه علميه نجف اشرف و شركت در دروس فقه و اصول اساتيد بزرگواري چون آيت الله حاج ميرزا حسن نائيني و ضياء الدين عراقي بيش تر دروس هاي فقه و اصول آنان را از عبادات تا سياسات به خانه تحرير در مي اورد و مرحوم نائيني در اجازه مفصلي از وي اظهارات رضايت مي نمايد آن گاه با كسب اجتهاد در سال 1349 ق به تهران آمده و در محله سنگلج و حسن آباد در مدرسه مسجد جد بزرگوارش شيخ هادي نجم آبادي - رحمه الله عله- به تدريس و رسيدگي به امور ديني مردم مي پردازد.نامبرده در سن 65 سالگي به علت ابتلابه سرطان در شب جمعه 24 ماه شعبان 1385ق به رحمت ايزدي پيوست و كالبد ايشان در مسجد بالاسر حضرت فاطمه معصومه (س) و در پايين پاي آيت الله العظمي حاج شيخ كريم حائري در قم به خاك سپرده شد. گروه : علوم انسانيرشته : الهيات و معارف اسلاميگرايش

: فقه و اصولوالدين و انساب : مرحوم حاج ميرزا ابوالفضل نجم آ بادي فرزند برومند مرحوم شيخ محمدتقي وجد بزرگوارش حاج شيخ هادي نجم آبادي از علماي مبارز اين خاندان است. دكتر محمدعلي نجم آ بادي فرزند آيت الله نجم آبادي درباره شجره نامه وزندگينامه فقيه دانا چنين اشاراتي دارد: جد ما استاد باقر آهنگري در نجم آباد بود. به يمن همنامي او با باقر العلوم(ع) خدا به او دوپسر به نام هاي ابراهيم و مهدي باهوش وافر عطا مي كند. پس از فوت پدر اين دو به قزوين وسپس به اصفهان رفته و هر يك در زمان خود عالمي كامل و بالغ مي شود. پس از اتمام تحصيلات برادر بزرگتر ملاابراهيم به قزوين برمي گردد و برادر كوچكتر حاج ملامهدي راهي مكه معظمه مي شود. در سفري كه فتحعلي شاه قاجار به قزوين مي نموده و رسمش بر آن بود كه جلساتي از علماي محل براي بحث تشكيل مي داد.در اين جلسه آخوند ملاابراهيم هم شركت داشته است .شاه كه او را از همه برتر شناخته بود از وزيرش راجع به اين جوان سوال مي كند و او در جواب مي گويد: او از رعاياي من است. شاه به تندي به او مي گويد از امروز تو رعيت او هستي و براي او مدرسه و مسجدي در همان نجم آباد بنا نمود.ميرزا عبدالكريم اطاعت امر نموده و حوزه علميه نجم آباد برپا مي شود و اخوند ملا ابراهيم مشغول تدريس و تربيت افراد منطقه مي شود. در جنوب راه كرج به قزوين در ناحيه ساوجبلاغ روستايي به نام نجم آباد قرار دارد كه

در قرون اخير نقش بسزايي در پروراندن شماري از فقيهان فاضل و عالمان عامل داشته است. از تبارنامه خاندان نجم آبادي برمي آيد كه دو برادر به نام آخوند ملاابراهيم و آ خوند ملامهدي نخستين حلقه هاي روحاني اين خانواده بوده اند كه اين دو فرزندان استاد باقر نجم آبادي آهنگر بوده اند.سومين فرد از اين خاندان شريف مرحوم حاج ميرزا ابوالفضل نجم آبادي است.اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : آيت الله حاج ميرزا ابوالفضل نجم آبادي در سال 1317 ق در يك خانواده مذهبي چشم برجهان گشوده است.تحصيلات رسمي و حرفه اي : حاج ميرزا ابوالفضل نجم آبادي در خاطراتش آورده است:" پس از آموختن و انجام مقدمات علوم عربيه از صرف و نحو و غيره در مدرسه مرحوم حاج شيخ هادي (ميرزا عيسي وزير) ،بطوري كه متاسفانه بيش از قسمت هاي تخريب شده است ،شروع به خواندن سطح نموده ،منقول را خدمت والد و نيز مرحوم حاج شيخ مسيح طالقاني (از بزرگان مدرسين تهران و مدرسه مروي بود) و معقول را خدمت مرحوم حاج فاظل عراقي در مدرسه سيد نصرالدين و مرحوم حاج ميرزا سيد محمد فاطمي قمي مي آموزد. بعد از فراغت به قدر معمول از سطوح شروع به خواندن خارج كرده و در محضر آسيد محمد تنكابني كه مردي فاضل و متقي و از محققين و مدرسين علماي عصر بود تا سال 1342 ق ادامه داد".وي در سال 1342 ق(86سال قبل) در سوگ پدر مي نشيند و پس از آ ن سفري به بلاد عربي از جمله سوريه، لبنان و مصر نموده كه در آن سفرها مجاورات علمي با اهل تسنن

داشته است .آنچه از سفرنامه ايشان برمي آيد مبين آن است كه علاقه وافري به تقريب مذاهب داشته است.اما خيلي زود متوجه مي شوند كه اهل تسنن به قدري از شيعه و تفكرات شيعي دور نگه داشته شده اند كه اصولا شيعه را غير مسلمان مي دانند.و به جرات مي توان گفت ديد آنها نسبت به شيعه چه در اصول و چه در فروع بدبينانه و گاهي مغرضانه است ،كه هرگز نسبت به يهود و نصاري چنين نگاهي را نداند.ايشان پس از آموختن و انجام مقدمات علوم عربيه از صرف و نحو در مدرسه مرحوم حاج شيخ هادي شروع به خواندن سطح نموده و منقول ومعقول را خدمت مرحوم حاج شيخ مسيح طالقاني و مرحوم حاج فاضل عراقي فرا مي گيرد و سپس در سال 1342ق از تهران خارج مي شود و به سوي مكه معظمه و عتبات عاليات رهسپار مي گردد و در نجف اشرف به ادامه تحصيل مي پردازد .وي در آنجا ترجمه كتاب گران سنگ المراجعات مرحوم سيد شريف الدين عاملي را شروع مي كنند . وي در مدت اقامت شان در حوزه علميه نجف اشرف و شركت در دروس فقه و اصول اساتيد بزرگواري چون آيت الله حاج ميرزا حسن نائيني و ضياء الدين عراقي بيش تر دروس هاي فقه و اصول آنان را از عبادات تا سياسات به خانه تحرير در مي اورد و مرحوم نائيني در اجازه مفصلي از وي اظهارات رضايت مي نمايد آن گاه با كسب اجتهاد در سال 1349 ق به تهران آمده و در محله سنگلج و حسن آباد در مدرسه مسجد جد بزرگوارش شيخ

هادي نجم آبادي - رحمه الله عله- به تدريس و رسيدگي به امور ديني مردم مي پردازد. فعاليتهاي ضمن تحصيل : وي در طول اقانتش در نجف اشرف ترجمه كتاب گران سنگ المراجعات مرحوم سيد شريف الدين عاملي را شروع مي كننداستادان و مربيان : مرحوم نجم آبادي ،منقول را خدمت والد و نيز مرحوم حاج شيخ مسيح طالقاني و معقول را خدمت مرحوم حاج فاظل عراقي در مدرسه سيد نصرالدين و مرحوم حاج ميرزا سيد محمد فاطمي قمي تلمذ نمود. وي در مدت اقامت شان در حوزه علميه نجف اشرف و شركت در دروس فقه و اصول اساتيد بزرگواري چون آيت الله حاج ميرزا حسن نائيني و ضياء الدين عراقي شركت مي كرد.هم دوره اي ها و همكاران : از اساتيد هم دوره اي ايشان مي توان به اختصار از مرحوميت آقاي راشد ،استاد اعصار،آقاي علامه وحيدي،ميرزا حسن شيرازي،آقاي لواساني،شيخ محمد علي طالقاني،سيد حسين كاشاني ،ابن الدين،سيد محمود طالقاني و غيره نام برد.همسر و فرزندان : مرحوم حاج ميرزا ابوالفضل نجم آبادي پس از بازگشت از عتبات عاليات در سن 35 سالگي با دختر عمه شان كه از طرف مادري نوه حاج شيخ هادي و از طرف پدري نوه حاج شيخ باقر (برادر حاج شيخ هادي) بودند ازدواج مي فرمايد. حاصل اين ازدواج پنج فرزند بود كه سه پسر و دو دختر كه فرزند دوم پسر در 40 روزگي فوت نموده و بقيه در قيد حياتند.وقايع ميانسالي : مرحوم نجم آبادي در مدت اقامتش در نجف اشرف از دو خواهر ش هم نگهداري مي كرد.مادرشان در نجف فوت نموده و در وادي السلام نجف

به خاك سپرده شده است.وي پس از كسب درجه اجتهاد و همين طور از مرحوم آيت الله آقا سيدابوالحسن اصفهاني به نوشته خودشان در سال 1349 ق به حكم اجبار به ايران مراجعت مي فرمايد.حكم اجبار اين بود كه چون تا آن زمان مدرسه و مسجد مرحوم حاج شيخ هادي در تهران توسط عموي شان مرحوم حجت الاسلام آقاي حاج شيخ مهدي نجم آبادي (ره) اداره مي شد و ايشان به علت مشغله هاي ديگر و نيز امامت مسجد منشور السلطان قادر به ادامه نبود،به همين خاطر به مرحوم نجم ابادي مرقوم مي دارد حال كه تحصيل شما پايان يافته ،بهتر است به ايران بازگشته و وظايف شرعي خود در اين جا و به خصوص در مدرسه و مسجد پدري ادامه دهيد.وي پس از بازگشت از عتبات عاليات مدتي در شهر قم سكني گزيده و در درس و بحث مرحوم ايت الله حاج شيخ عبدالكريم حائري حاضر و با علماي زمان بيشتر آشنا گرديد در هيمن زمان بود كه با حضرت امام دوست شده و اين دوستي تا پايان عمر وي ادامه داشت.زمان و علت فوت : آيت حاج ميرزا ابوالفضل نجم آ بادي در سن 65 سالگي به علت ابتلابه سرطان در شب جمعه 24 ماه شعبان 1385ق به رحمت ايزدي پيوست و كالبد ايشان در مسجد بالاسر حضرت فاطمه معصومه (س) و در پايين پاي آيت الله العظمي حاج شيخ كريم حائري در قم به خاك سپرده شدمشاغل و سمتهاي مورد تصدي : آيت الله نج آبادي در سال 1335 به مناسبت ولادت با سعادت حضرت علي(ع)، از طرف حضرت العظمي بروجردي (ره)

به دعوت شيعيان پاكستان همراه هيئتي از جمله آيات شهيدي،فريد گلپايگاني،سيد احمد شهرستاني،و خطيب شهير محمد تقي فلسفي (ره) عازم آن كشور شدند.فعاليتهاي آموزشي : در سال 1327 (يعني 59 سال قبل) كه مرسه عالي سپهسالار پس از مدتي ركود به صورت اصلي خود در آمده و آغوش خود را براي تربيت طلاب باز كرده بود ايشان به موجب وقفنامه آن مدرسه و هم چنين به اشارت حضرت آيت الله بروجردي تدريس فقه و اصول به ويژه مكاسب و رسائل شيخ عظم انصاري و شرح منظومه حكيم سبزواري را در آن مدرسه آغاز مي كنند.مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : كتابخانه مرحوم حاج ميرزا ابوالفضل نجم آبادي به مدرسه مروي اهدا گرديده است.همفكران فرد : دكتر ناظرزاده كرماني در باره مرحوم نجم آبادي چنين اظهار مي دارد: مرحوم آيت الله حاج ميرزا ابوالفضل نجم آ بادي ، ابوذروارزيست، اما فيلسوفانه انديشيد ، زندگي او ساده وقناعت مندانه اما انديشه اش سخت خرد ورزانه و پيچيده بود. استاد محمد شريفي شعري را در رثاي مجتهد توانا آيت الله نجم آبادي سروده اند كه به ابياتي از آن اشاره مي شود؛ كاي بزرگان جهان هر كه علي را بشناخت از زبان حق اين مرد ولايت بشنود و آنكه بر عيد غدير از دل وجان ايمان داشت او به رضوان خداوند به راحت بغنود آرا و گرايشهاي خاص : همان گونه كه در طاليعه سخن آمد ،آن مرحوم علاقه وافري به تقريب مذاهب داشتند. در سال 1335 ش در معيت اجلا از علما من جمله خطيب توانا مرحوم فلسفي-رحمه الله عليه- و به

دستور آيت الله العظمي بروجردي سفري به پاكستان داشته و در كنفرانسي به مناسبت ميلاد با سعادت حضرت علي (ع) شركت مي كنند. سخران جلسه از طرف هيئت ايراني آقاي فلسفي بوده اند. در آن مجلس با شكوه قطعا فضايل مولا و اهداف عاليه اسلام و وحدت مسلمانان دنبال شده است. آن چه از مطالعه در متون تحرير آن مرحوم به دست مي آيد تمايل وافري از خدمت به مردم در زندگي ايشان به چشم مي خورد. مرحوم نجم آبادي داراي ملكات روحي الهي بودند و براي ايشان در اشاعه فرهنگ اسلامي فرقي بين زن و مرد نبوده است. شاهد كلام نامه تاييديه اي است به كتاب خانم فاطمه بهرامي ،مهور به عالم تاج كه درمجموعه مقالات فارسي (ص 461) موجود است. شمه اي از نصايح اخلاقي ماج ميرزا ابوالفضل نجم آبادي تقديم حضور مي شود: « بدان كه اول شرط براي مجاهده در اين مقام و مقامات ديگر كه مي توان منشاء غلبه بر شيطان و جنودش شود حفظ طاير خيال است.... گرچه اين امر در اول قدري مشكل به نظر مي رسد و شيطان و جنودش آن را بزرگ جلوه مي دهند ،ولي با قدري مراقبت و مواطبت ،(به استعانت حق) امر سهل (و آسان ) مي شود... پس اي عزيز!فكر كن و چاره اي بنما و راه نجاتي و وسيله خلاص ازبراي خود پيدا كن و به خداي ارحم الراحمين پناه ببر و در شب هاي تاريك با تضرع و زاري از آن ذات مقدس تمنا كن كه تو را اعانت كند و در اين جهاد با نفس تا انشاء الله شوي

و مملكت را رحماني گرداني و جنود شيطان را از آن بيرون كني و خانه را به دست صاحبش دهي ..» به ديدگاه آيت الله نجم آبادي ،بشر در فهم جهان پيراموني ممكن است دچار چندگونه خطا شود. عواملي كه ايشان به عنوان منشاء خطاهاي اپسيتمولوژيك مي شمارند ،ما را به ياد "بت هاي چهارگانه" فرانسيس بيكن ،مهمترين فيلسوف دوران قرون وسطي مي اندازد. اين عوامل عبارت اند از : 1-بسندگي به جهان محسوسات به جاي رجوع به جهان معقولات 2- توجه به ظواهر و آثار و غفلت از بواطن و اسباب پديد آمدن پديده ها 3- عدم رجوع به عقل و اصول و مباني عقلاني در تجزيه و تحليل منطقي رويدادها 4- دخالت نفسانيات و عوامل فردي در ادراك امور و داوري درباره پديده ها بر مبناي دو عامل عشق و كينچگونگي عرضه آثار : آثاري كه از وي برجاي مانده هشت جلد كتاب كه شامل سه جلد در اصول و سه جلد در فقه و تقريرات و يك جلد مجموعه مقالات فارسي يا توحيد نجم آبادي و جلد هشتم كتاب كشكول است. دو جلد كتاب المراجعات كه يكي از كتب مرجع مي باشد به تازگي از زيرچاپ در آمده وعلاوه برچاپ ده جلد كتاب، مقالاتي از وي نيز در مجله نور دانش به چاپ رسيده است. آثار : الاصول 1 ويژگي اثر : كباحث الالفاظ،قرير آيت الله آقاضياالدين عراقي ،گردآوري : آيت الله ميرزا ابوالفضل نجم آبادي،موسسه آيه الله العظمي البروجردي لنشر معارف اهل البيت قم ،1423 ق2 الاصول 2 ويژگي

اثر : مباحث العقليه ،قرير آيت الله آقاضياالدين عراقي ،گردآوري : آيت الله ميرزا ابوالفضل نجم آبادي،موسسه آيه الله العظمي البروجردي لنشر معارف اهل البيت قم ،1423 ق3 الاصول 3 ويژگي اثر : لاستحصاب ،قرير آيت الله آقاضياالدين عراقي ،گردآوري : آيت الله ميرزا ابوالفضل نجم آبادي،موسسه آيه الله العظمي البروجردي لنشر معارف اهل البيت قم ،1423 ق4 الرسائل الفقهيه ويژگي اثر : جلد 3،تقرير آيات اعظام آيت الله محمد حسين نائيني و آقاضياالدين عراقي ،گردآوري : آيت الله ميرزا ابوالفضل نجم آبادي،موسسه آيه الله العظمي البروجردي لنشر معارف اهل البيت قم ،1421 ق5 المراجعات ويژگي اثر : جلد 1،تاليف آيت اللله علامه سيد شرف الدين عاملي ،ترجمه آيت الله ميرزا ابوالفضل نجم آبادي ،موسسه آيت العظمي البروجردي لنشر معارف اهل البيت،قم ،1428 ق6 المراجعات ويژگي اثر : جلد 2،تاليف آيت اللله علامه سيد شرف الدين عاملي ،ترجمه آيت الله ميرزا ابوالفضل نجم آبادي ،موسسه آيت العظمي البروجردي لنشر معارف اهل البيت،قم ،1428 ق7 حاشيه المكاسب ويژگي اثر : جلد1،تقرير آيت الله آقاضياالدين عراقي ،گردآوري : آيت الله ميرزا ابوالفضل نجم آبادي،موسسه آيه الله العظمي البروجردي لنشر معارف اهل البيت قم ،1421 ق8 كتاب القضاء ويژگي اثر : جلد2،تقرير آيت الله آقاضياالدين عراقي ،گردآوري : آيت الله ميرزا ابوالفضل نجم آبادي،موسسه آيه الله العظمي البروجردي لنشر معارف اهل البيت قم ،1421 ق9 كشكول

ويژگي اثر : تاليف آيت الله ميرزا ابوالفضل نجم آبادي ،موسسه آيه الله العظمي البروجردي لنشرمعرف اهل البيت،قم 1423 ق10 مجموعه مقالات فارسي (تفسيري،اعتقادي،تاريخي،اخلاقي و اجتماعي) ويژگي اثر : تاليف آيت الله ميرزا ابوالفضل نجم آبادي ،موسسه آيه الله العظمي البروجردي لنشرمعرف اهل البيت،قم 1421 ق

منابع زندگينامه :زندگي نامه و خدمات علمي و فرهنگي آِيه الله حاج ميرزا ابوالفضل نجم آبادي،انجمن آثار و مفاخر فرهنگي تهران ،فروردين ماه سال 1387

نجمي، محمدصادق

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد صادق نجمي

محل تولد : براين- شبستر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1315/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمد صادق نجمي به سال 1315 شمسي در روستاي «هريس» از توابع شبستر به دنيا آمدم. پدرم ثقة الاسلام حاج ميرزا احمد آقا هريسي و چند تن از اجدادم از علما و روحانيون مورد اعتماد مردم بوده اند. مادرم از سادات كوه كمري است. پدر وي «حاج ميري آقا» عموي آيت الله العظمي حجت (ره) مي باشد. اينجانب تا حدود 15 سالگي در همان روستا كه داراي مردمي متدين مي باشند؛ رشد كرده ام. روستائي كه در اثر فراواني آب از طراوت و خرمي برخوردار است. مردم اين روستا علاقه­مند به مذهب و اهل بيت (ع) و پايبند به اصول اخلاقي مي باشند و سابقۀ طولاني وجود خانواده هاي متعدد و بزرگي از سادات و روحانيون در اين محل موجب شد تا آنان به دين علاقه­مند شوند و از ايمان راسخ برخوردار گردند. مراجع و عالمان بزرگ و معروفي مانند: «آيت الله العظمي سيد حسين كوه كمري (ره)» و «سيد علي آقا»؛ پدر آيت الله العظمي حجت در

اين روستا متولد شدند و دوران كودكي خود را در اين محل سپري كرده اند.

دوران كودكي­ام را در دامان چنين پدر و مادري و در چنين محيط مذهبي سپري كردم و شالوده فكري و اعتقادي من در چنين محيطي پي ريزي شد. هشت يا نه ساله بودم كه به مكتب خانه رفتم. تحصيل را با روخواني قرآن شروع كردم و پس از آن با بخشي از ادبيات فارسي آشنا شدم. در آن روز در مكتب خانه هاي آذربايجان: «گلستان سعدى، نصاب الصبيان، تاريخ وصاف، ابواب­الجنان، تنبيه الغافلين و ...) آموزش داده مي شد. در تدريس برخي از اين كتابها، علاوه بر فراگيري ادبيات فارسى، آموزش مسائل اخلاقي نيز مورد توجه بود.

پس از اين دوره، در نزد پدرم «جامع المقدمات، سيوطي و شرح جامي» را فرا گرفتم. تقريبا در پانزده سالگي پدرم مرا به مدرسه «طالبيه تبريز» برد و از آن زمان به بعد من هم به صف طالبان علوم ديني پيوستم. شوق فراواني نسبت به تحصيل علوم ديني داشتم. پس از يك سال و چند ماه توقّف در تبريز و تكميل كردن درس هايي كه نزد پدرم آغاز كرده بودم، سرانجام در اواخر تابستان سال 1332 شمسى (با اين كه از لحاظ تأمين معاش وضع مناسبي نداشتم) ره سپار حوزه علميه قم شدم و با فضل خداوند در مدرسه فيضيّه سكونت گزيدم. ورود اين جانب به قم، مصادف بود با ماه محرم سال 1372 قمرى، چهار ماه پس از ورودم به قم، در ماه جمادي الاولى، حضرت آيت الله العظمي حجّت رحلت كرد.

دوران تحصيل اينجانب از اين تاريخ تا سال 1359 شمسى، يعني تقريباً

سي سال ادامه داشت. در اين مدّت علاوه بر تحصيل و تدريس دروس متداول حوزه علميّه، به تأليف و ترجمه كتاب هاي متعدّدي موفّق شدم و هذا من فضل ربّى. بيش ترين تحصيل اين جانب در حوزه علميّه قم و بخشي ديگر در حوزه علميه مشهد بود؛ زيرا تقريباً نه ماه پس از ورودم به قم كه هوا رو به گرمي مي رفت، والدينم به قصد زيارت مشهد، وارد قم شدند و من نيز به همراه آنان به مشهد مقدّس عزيمت نمودم. در اين سفر، پدرم مقدمات توقّفم را در تعطيلات تابستاني در حوزه علميه مشهد؛ فراهم كرد و اجازه اقامتم را در يكي از حجره هاي مدرسه «خيرات خان» از متولي اين مدرسه آقاي دربندي دريافت نمود. اين برنامه كه مصادف با اولين ماه هاي ورود «آيت الله العظمي ميلاني» از عراق به مشهد مقدس براي تعطيلات تابستاني بود، در سال هاي بعد هم برايم الگو شد و اكثر تعطيلات تابستاني را در مشهد مقدس مشغول تحصيل و مطالعه مي شدم. تأليف كتاب: «سيري در صحيحين» از ثمرات اين حوزه مقدس و از عنايات حضرت علي بن موسي الرضا (ع) مي باشد.

در حوزه علميه قم مدتي در مدرسه فيضيه و مدتي در مدرسه «آيت الله العظمي آقاي بروجردي»: (مدرسه خان) و مدتي نيز در مدرسه حجتيه اقامت داشتم. در مشهد مقدس نيز گاهي درمدرسه «خيرات خان» و گاهي در مدرسه ميرزا جعفر (داخل صحن مطهر) اقامت داشتم. پس از انتشار جلد اوّل كتاب: «سيري در صحيحين» چند ماه با اجازه «آيت الله العظمي ميلاني» در مدرسه وي و در حجره مخصوص او اقامت

داشتم. اين در شرايطي بود كه مطالعه و تأليف جلد دوم همين كتاب را پي گيري مي كردم و عنايات خاص آن مرد بزرگ نيز تشويقي بر ادامه اين تأليف بود و جلد اوّل همين كتاب را با تفسير الميزان و المراجعات به عنوان جايزه به طلاب هديه مي داد. تحصيلات من تنها در علوم حوزوي بود؛ اما با تلاش آيت الله شهيد بهشتي يك كلاس آموزش زبان انگليسي شبانه در دبيرستان «دين و دانش قم» تشكيل مي شد و عده اي از طلاب كه بنده هم جزء آنان بودم (با وجود محدوديت و عدم استقبال از اين درس) در آن شركت مي نموديم.

در دوران تحصيل از اساتيد متعددّي استفاده نمودم و از محضر بزرگاني بهره­مند شدم كه معروف ترين آنان به همراه دروسي كه از آنان فرا گرفته ام:

1- قسمتي از مغني را از «شيخ علي اكبر اهري معروف به نحوي» در تبريز فراگرفته ام. وي در عين كهولت سن، دقايق و ظرايف مغني را با تمام شوق و علاقه به شاگردان مي فهماند.

2- قسمتي از مطوّل را از درس «شيخ ابوالفضل علمايي سرابي» در قم و بخش ديگر آن را از «شيخ عبدالله نوراني» در مشهد مقدّس استفاده كرده ام. شرح شمسيه را به طور خصوصي و به همراه آقاي عميد زنجانى از مرحوم آقاي «صائيني زنجاني» و شرح منظومه سبزواري را از مرحوم استاد «شهيد مفتح» فرا گرفتم. از درس فلسفه مرحوم «شهيد مطهري» كه در ايام تعطيلي در قم تدريس داشتند، و هم چنين از درس فلسفه مرحوم آقاي «الهي»: (برادر علامه طباطبائي)، نيز بهره گرفته ام. بخش مهم

جلدين لمعه را از «سيد جواد خطيبي» كه در تدريس لمعه معروف بود و سابقه اي طولاني داشت، و بخش ديگر را از آقاي «جاج شيخ محمد حقي سرابي» فرا گرفتم و قسمتي از ابواب اين كتاب را كه آن روز تدريس آن ها رايج نبود، با يكي از دوستانم مباحثه مي كردم.

3- بخش مهم مكاسب را از «آيت الله مشكيني» و بعضي از ابواب آن را از اساتيد ديگر مانند: «آية الله سبحاني» فرا گرفتم. قوانين را از «آية الله موسوي اردبيلى» و بخشي از رسائل را از «آية الله مشكيني» و قسمتي ديگر را از آقاي «سبحاني» و باب تعادل و تراجيح را از «آية الله احمدي ميانجي» آموختم. بخشي مهم كفاية الاصول را از «آية الله سلطاني» و بخش ديگرش را از آقاي «مجاهدي» فرا گرفتم. در تفسير ابتدا از «آية الله حاج ميرزا ابوالفضل زاهدي قمي» و مدتي از تفسير علامه طباطبائى «آية الله مشكيني» و «آية الله خزعلي» بهره بردم. از حسن اتفاق، استاد «علامه حسن زاده آملي» در بدو ورودشان به قم، مدتي در مدرسه حجّتيّه اقامت گزيد. در اين فرصت به ايشان ارادت پيدا كردم و بخشي از هيئت قديم را از ايشان استفاده كردم و اين موجب شد كه پس از تعطيلي اين درس، با مباحثه هيئت فلاماريون با هيئت جديد نيز تا حدّي آشنا شوم.

در درس خارج فقه و اصول از اساتيد متعددي مانند: «ميلانى»، «شيخ مرتضي حائرى»، «گلپايگانى»، «داماد» و ساير بزرگان و اساتيد بهره بردم. مدت بهره بري از برخي آنان طولاني و از بعضي ديگر نسبتا كوتاه بوده است. مدت استفاده ام

از درس امام (ره)، خيلي كوتاه بوده؛ زيرا درست در شرايطي كه آماده استفاده از درس آن زعيم عالي قدر مي شدم، رژيم طاغوتي حوزه را از وجود وي محروم نمود. در طي دوران طولاني تحصيل طبعا دوستان و هم درسان فراواني داشتم كه تعدادي را كه با آنان معاشرت بيش تر و دوستي طولاني تري داشته ام، نام مي برم: «برادران مجتهد شبسترى، شيخ حسين حقاني زنجانى، ابوالفضل موسوي تبريزى، عميد زنجانى، سيد هادي خسرو شاهى، آقاي سيد مجيد ايرواني (ره) و آقاي هاشم زاده هريسي نماينده فعلي تبريز در مجلس شوراي اسلامي و ...». گفتني است با آقاي هريسي علاوه برهم بحث بودن در زمينه تأليف يا ترجمه كتاب نيز همكاري داشتم و تاكنون هفت اثر را به اتفاق ايشان تأليف يا ترجمه كردم.

من خود را از لحاظ علم و اخلاق در سطحي قابل طرح نمي دانم؛ ولي از باب «و أمّا بنعمة ربّك فحدث» اشاره مي كنم كه در روي آوري اين جانب به تحصيل علم و دانش، دو عامل مؤثر بوده است:

1- روحاني بودن پدرم؛ او عاشق كتاب و مشتاق مطالعه بود و هيچ گاه اطرافش از كتاب خالي نبود و اين در حالي بود كه در آن دوران دست رسي به نشريات مذهبي مشكل بود و به جز هفته نامه «نداي حق» و مجله «مكتب اسلام»، نشريه مذهبي ديگري وجود نداشت. وي مدّتي طولاني جزء مشتركان اين هفته نامه ها بود. وقتي به بهانه هاي مختلف از سوي رژيم طاغوت اين مجلات توقيف مي شد، پدرم بسيار ناراحت مي شد و بي صبرانه منتظر رفع توقيف آن بود و

چنين محيطي در جلب توجّه و ايجاد علاقه من به مطالعه و درس بسيار مؤثر بود. همان­گونه كه در بينش اجتماعي و سياسي اين جانب نيز بي تأثير نبود. جالب اين كه اوّلين مقاله حقير تحت عنوان: «صبر از نظر اسلام» هم در همان هفته نامه منتشر شد.

2- تشويق و ترغيب پدر؛ علاوه بر شرايط محيط خانواده، پدرم با بيانات مختلف مرا به درس و بحث تشويق و ترغيب مي نمود و از مزاياي علم و دانش و تكامل معنوي با من سخن مي گفت و گاهي با اين جمله مورد خطابم قرار مي داد كه: (اگر بخواهي به مراتب عالي از نظر علم و عمل نايل گردى، بايد اراده ات آن چنان قوي و همتت آن چنان عالي باشد كه خواهان رسيدن به مرتبه امام صادق (ع) باشى؛ زيرا اگر قصد كني كه به درجه علامه حلي برسى، به مرتبه يك عالم متوسط خواهي رسيد).

به توفيق الهي از اوايل ورودم به حوزه علميه قم با جلسه درس اخلاق و دعاي ندبه «آية الله حاج شيخ عباس تهراني» آشنا شدم. اين درس در سالن كتاب خانه مدرسه حجّتيّه و به دستور «آية الله العظمي حجت» تشكيل مي شد. اين برنامه ساليان متمادي و تا هنگام وفات آقاي تهراني ادامه داشت. در بعضي از شب هاي جمعه در جلسه درس اخلاق و دعاي كميل آقاي حاج سيّد حسين (معروف به پيرمرد) شركت مي جستم. او مردي اخلاقي و ابوذر زمان بود و از نظر تربيتي و تأثير معنوى، فوق العاده بود. در ايامي كه هوا مساعد بود؛ شب هاي جمعه را پياده به مسجد جمكران مشرف

مي شديم و از معنويت اين مسجد بهره مي گرفتيم. تقريبا در همان سال هاي اول ورودم به قم، دو سيد بزرگوار (شهيد نواب صفوي و شهيد واحدي) با قيافه هاي نوراني در نماز جماعت مدرسه فيضيه توجه مرا به خود جلب كردند. آنان با سخنرانيهاي شور انگيز خود بر ضد طاغوت در گرايش من به مباحث سياسى، تأثيري عميق داشتند.

حضور شهيد نواب صفوي در نماز جماعت فيضيه با آن قيافه معنوي و با عمامه سبز كه به صورت ساده و آخر صفوف عباي خويش را زير اندز مي كرد، براي همه كساني كه با مبارزه او با بي ديني و حركتش در اعدام انقلابي (كسروى، هژبر و رزم آرا) آشنا بودند، جاذبه خاصي داشت. آزادي خليل طهماسبى (عامل مستقيم اعدام رزم آرا) از زندان و ورود وي به شهر قم و اجتماع مردم در خيابان هاي اين شهر براي تقدير از اين سمبل شجاعت و از خود گذشتگي در راه ايمان و عقيده، خاطره اي جالب، فراموش نشدني، شور انگيز و حركت آفرين براي من بود. اين علاقه موجب شد تا جريان فدائيان اسلام و محاكمه آنان را كه پس از تيراندازي ناموفق به حسين علاء نخست وزير وقت به وقوع پيوست، تعقيب كنم. جريان شهادت شهيد واحدي به دست تيمور بختيار، فرماندار نظامي تهران و شهامت و شجاعت شهيد نواب و يارانش در جلسات محاكمه و به هنگام شهادتشان كه تكبير گويان به سوي ميدان تير حركت كردند، نقل مجالس و درس عشق و فداكاري بود و بيش از پيش در روحيه اين جانب اثر گذاشت. عكس شهيد نواب صفوي را كه

با لباس شخصي و بدون عمامه در دادگاه نظامي حاضر شده بود، در همان تاريخ در پشت جلد كتاب عروة الوثقي چسبانده بودم. امروز هم براي من جالب و خاطره انگيز است.

اين جريانات موجب شد كه به عالمان مبارزي چون آيت الله كاشاني ارادت بيش تري پيدا كنم. گرچه در زمان حيات آيت الله العظمي بروجردى، نسبت به امام امت به عنوان يكي از مراجع حوزه ارادت مي ورزيدم و گاهي به زيارتش مي شتافتم، ولي پس از ارتحال آيت الله بروجردي، علاقه ام به او بيش تر شد، حركت متواضعانه و مخلصانه امام (ره) در رد تقاضاي انتشار رساله عمليه و دوري از حريم رياست و مرجعيت با وجود شرايط مناسب و حضور جدي آن بزرگوار در صحنه مبارزه (در جريان انجمن هاي ايالتي و ولايتي و سخنراني ها و اعلاميه هاي صريح وى) موجب ارادت و علاقه بيش تر اين جانب به وي گرديد و گويا گم شده خود را در وجود او پيدا كردم. اين ارادت با تشديد مبارزات در سالهاي بعد و با زنداني و تبعيد شدن امام (ره) افزون تر شد تا اين كه انقلاب اسلامي به پيروزي رسيد و ما خود را موظّف دانستيم تا آن جا كه در توان داريم، در خدمت انقلاب باشيم و در مسيري كه امام ترسيم مي كردند، حركت كنيم.

نخعي گلپايگاني، ريحان اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج آقا ريحان اللَّه نخعى فرزند مرحوم آيت اللَّه آخوند ملا زين العابدين مجتهد گلپايگانى از علماء و دانشمندان با فضل و تقواى معاصر تهرانست.

كه در سال 1318 قمرى در گلپايگان متولد شده و پس از خواندن مقدمات در سال 1338 قمرى به شهرستان

عراق آمده و از محضر علماء حوزه عراق چون ميرزا ابوالحسن عراقى و حاج ميرزا محمدعلى خان و آخوند ملا محمدعلى گلپايگانى استفاده نموده و در سال 1340 قمرى سال تأسيس حوزه به قم مشرف و تا آخر عمر آيت اللَّه المؤسس حايرى حدود 15 سال از محضرش فقها و اصولا كامياب و بهره مند شده و پنج سال بعد از فوت آن مرحوم به نجف مشرف و از محضر آيت اللَّه العظمى اصفهانى استفاده و بعد از چند سال به قم مراجعت و از موقع ورود آيت اللَّه العظمى بروجردى تا آخر عمر آنجناب از محضر و دروسش بهره بردارى كرده و ضمنا بتدريس فقه و اصول پرداخته تا در اواخر مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى كه بنابر تقاضاى عده اى از مردم تهران عزيمت بمركز نموده و در آن عاصمه رحل اقامت افكنده و در مسجد قلعه وزير واقع در خيابان اميريه امامت و به ترويج دين و انجام وظائف روحى و علمى اشتغال دارد.

نگارنده گويد جناب آقاى نخعى از علماء اصيل و ريشه دار و از دودمان سردار لشگر مولا اميرالمؤمنين عليه السلام جناب مالك اشتر صحابى جليل القدر مى باشد و بر اين نويسنده هم حقى دارد زيرا مقدارى از خيارات مكاسب را در نجف اشرف خدمت معظم له خوانده ام.

داراى طبع شعر و ذوق سرشارى مى باشند و اشعارى در مدايح دارند

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

نصراللهي، رضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رضا نصراللهي

محل تولد : دهاقان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1339/3/14

زندگينامه علمي

بعد از اتمام دوره دبيرستان با ورود به حوزه علميه قم؛ «مدرسه حقاني» و افتخار شاگردي نزد شهيد قدوسي و شهيد بهشتي و

اساتيد آن مدرسه، با آشنايي با علوم حوزوي، كار تحقيقاتي، علمي خود را با مطالعه كتب استاد مطهري و برخي بزرگان ديگر از قبيل: دكتر شريعتي، سروش، بازرگان و افرادي كه داعيه روشنفكري داشتند و ضمن انتقاداتي كه به اينها به ذهنم مي رسيد و حاشيه نويسي را در كتابهام نوشتم تا كم كم خورشيد انقلاب اسلامي توسط حضرت امام خميني (روحي فدا) و ياران باوفايش در عصر الكترونيكي و كفر ماديت و نظام هاي امپرياليستي، سوسياليستي و مكاتب ديگر طلوع كرد و با جهاني شدن انقلاب عصر آگاهي و بيداري در همه ابعاد، زمينه طوفان به وجود آورد كه هر جا را به حركت واداشت.

با اين جرقه ها كم كم احساس نياز هر انسان به آشنايي با زندگي اسلامي، زندگي اخلاقي و زندگي معنوي همراه با بينش علمي، سياسي، حقوقي و احساس مسئوليت به عنوان يك طلبه واقعي و سرباز اسلام و انقلاب، مسئوليت هاي ما را دو چندان كرد تا خود را مسلح به انواع سلاحات مدرن روز كرده و اسلام يك بعدي ديروز را در همه ابعاد به جهان عرضه كنيم. امروز كه مسيحيت 30 هزار كانال تبليغ مسيحيت مي كنند با همه وجود، آيا سهم ما جايگاه ما كجاست؟ ما براي اسلام با آن همه تمدن تفكر پيشرفت چه كرده ايم؟ حوزه هاي ما حوزويان ما و اساتيد ما بزرگان ما چه كرده اند؟ اگر ما هزار نفر امثال امام خميني (سلام الله عليها)، امثال شهيد مطهري ها، شهيد بهشتي ها و امثال مقام معظم رهبري (حفظه الله تعالي) داشته باشيم؛ چه اشكالي دارد. دانشگاههاي ما در قبال مطالب فوق

چه كرده اند؟ متاسفانه بايد سربه زير انداخت.

سال 57 به حوزه علميه قم آمدم تا سال 1359. بعد براي تكميل دوره علمي سطح به مشهد هجرت نموده و از محضر اساتيد معروف آنجا كسب علم نموده تا سال 1373 باز به قم مراجعت نموده و تا 1387 افتخار طلبگي در اين حوزه را دارم. از سال 59 با شروع جنگ تحميلي خود را به لشكر 77 خراسان و تيپ قمر بني هاشم معرفي و از همان آغاز، براي انجام رسالت تبليغي دوشادوش رزمندگان به جبهه شتافتم. بعد به لشكر 5 نصر و همچنين لشكرهاي 27 رسول الله و لشكر 8 نجف اشرف و ... خلاصه زندگي ما سراسر علم و تلاش است و زندگي ما بخشي از حوزه و دانشگاه و بايد دائماً يا كار استادي كنيم يا كار طلبگي و دانشجويي. از خداوند موفقيت همه را خواستاريم.

نصرآبادي نيشابوري، ابوالقاسم ابراهيم

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 376/ 372 ق)، محدث، واعظ، صوفى و زاهد. اهل نيشابور بود و نسبتش به نصرآباد، محله اى در نيشابور مى رسد. از بزرگان تصوف و عرفان و در انواع علوم متبحر بود. وى مريد شبلى و شاگرد ابوعلى رودبارى و ابراهيم شيبان بود و با مرتعش و بوبكر طاهر ابهرى و شبلى مصاحبت داشته است. از ابوالعباس سراج و ابن خزيمه و احمد بن عبدالوارث عسال و يحيى بن صاعد و محمد بن عبداللَّه مكحول بيروتى و ابن جوضاء و جماعتى ديگر در خراسان و شام و عراق و حجاز و مصر حديث شنيد. حاكم نيشابورى و ابوعبدالرحمان سلمى و ابوحازم عبدوى و ابوالعلاء محمد بن على واسطى و ابوعلى دقاق و جماعتى از وى روايت نموده اند. در 366

ق به مكه رفت و مجاور شد و همان جا درگذشت و در جوار فضيل بن عياض به خاك سپرده شد. به آورده ى «ريحانةالادب» وى در قريه ى نصرآباد اصفهان، خانقاهى داشته كه به تكيه ى ميان ده نصرآباد معروف است و ظاهراً مدفنش نيز در همان جا مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بغداد (170 -169/ 6)، تذكرةالاولياء (319 -311/ 2)، تذكره ى نصرآبادى (مقدمه/ ه)، ترجمه ى رساله ى قشيريه (صفحات متعدد)، ريحانه (177/ 6)، سيرالنبلاء (267 -263/ 16)، شذرات الذهب (59 -58/ 3)، طبقات الصوفيه سلمى (488 -484)، طبقات الصوفيه هروى (525 -524)، طرائق الحقائق (541/ 2)، العبر (125/ 2)، كشف المحجوب (200)، لغت نامه (ذيل/ نصرآبادى)، المنتظم (412/ 8)، النجوم الزاهرة (133/ 4)، نفحات الانس (235 -234)، الوافى الوفيات (118 -117/ 6).

نصرتي، علي اصغر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي اصغر نصرتي

محل تولد : شاهرود

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1339/1/1

زندگينامه علمي

متولد 1339 در روستاي «حسين آباد پشت بسطام» از توابع شاهرود و در خانواده اي مذهبي، كشاورز و دامدار. قبل از آغاز تحصيلات كلاسيك در 5 سالگي به مكتب خانه رفتم و قرآن را فرا گرفتم و با خواندن آشنا شدم. تحصيلات ابتدايي را تا پنجم در روستا با موفقيت و شاگرد اولي در كلاس ها گذراندم. از كودكي علاقه وافري به روحانيت و مباحث ديني داشتم. دوره تحصيلي راهنمايي را در «علي آباد كتول» گذراندم و هر ساله در رده دانش آموزان ممتاز مدرسه قرار داشتم.

در جلسات مذهبي شركت مي نمودم با انديشه هاي حضرت امام، جزوه ولايت فقيه و آثار دكتر شريعتي آشنا شدم. در اين زمان به مطالعه كتاب به ويژه كتاب هاي مذهبي پرداختم. جهت ادامه تحصيل به شهر شاهرود

عزيمت نمودم و در رشته رياضي فيزيك در دبيرستان ادامه تحصيل دادم. در كنار دروس دبيرستان، فعاليت مذهبي با جمع هاي دانش آموزي را آغاز كردم و با انديشه هاي انقلابي و آشنا، همراه گرديدم. به كمك دوستان روزنامه هاي ديواري با رويكرد مذهبي انقلابي تنظيم مي كرديم و در سالهاي 56 و 57 در پخش اعلاميه و شب نامه شركت مي كردم و با جريان هاي هوادار انقلاب همراهي و همگامي داشتم.

در سال 57 در كنكور علوم انساني شركت نمودم و در رشته «علوم سياسي» دانشگاه تهران قبول شدم. ولي در عمل تا پيروزي انقلاب درس ها تعطيل گرديد، بلافاصله پس از پيروزي انقلاب با آغاز به كار دانشگاه ها به دانشگاه وارد شدم و در جمع هاي مذهبي، همگام با انقلاب اسلامي عليه جريان هاي نفاق، چپ و ليبرال قرار گرفتم. در ايام انقلاب فرهنگي و تعطيلي دانشگاه در آموزش و پرورش «بسطام» به عنوان معلم دوره راهنمايي به تدريس در روستا پرداختم. (به مدت دو سال)

در سال 1361 به قم عزيمت كردم و دروس علوم اسلامي را به صورت آزاد آغاز كردم. پس از بازگشايي دانشگاه با مشورت حضرت «آيت الله راستي» همزمان دانشگاه و حوزه را ادامه دادم و در سال 1363 به حوزه درس مرحوم «سيد منير الدين حسيني شيرازي» پيوستم. دروس خارج فقه و اصول را نزد حضرات آيات: «راستي كاشانى»، «جوادي آملى»، «فاضل لنكراني» و «ميرزا جواد آقاي تبريزي» به مدت 12 سال گذراندم و در سال 1383 در جهت تحقق فرمايش مقام معظم رهبري؛ مبني بر لزوم ايجاد نهضت نرم افزاري، در مجموعه دفتر تبليغات اسلامي اقدام به تأسيس دفتر جنبش نرم افزاري نمودم و مديريت آن را برعهده گرفتم كه

به نوبه خود در ايجاد فضاي باز فكري و گسترش آزادانديشي و روحيه نقد و نظريه پردازي تأثير قابل ذكري گذاشته است.

نصيري، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

على نصيري

محل تولد : رشت

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1344/1/1

زندگينامه علمي

ايشان در سال 1344 هجري شمسي در روستاي «مژده» از توابع شهر رشت در خانواده اي مذهبي چشم به جهان گشود. تحصيلات دبستان، راهنمايي و دبيرستان را در محل تولد گذراند و تحصيلات حوزوي را از سال 1361 از مدرسه علميه «امام صادق (ع) رشت» آغاز و تا سال 1376 در حوزه علميه مشهد مقدس دنبال نمود. در سال 1377 وارد حوزه علميه قم شد و طي ده سال در حوزه علميه مشهد و قم در دروس خارج فقه و اصول از محضر اساتيد معزز و آيات عظام: «مرتضوي»، «فلسفي»، «رضازاده»، «ميزراجواد تبريزي»، «معرفت» و «سبحاني» بهره جست.

وي تحصيلات دانشگاهي را تا مقطع كارشناسي در رشته «علوم قرآن و حديث» و «اديان و عرفان» در دانشگاه علوم اسلامي رضوي و دانشگاه فردوسي مشهد دنبال نمود. و در سال 1378 در دانشكده الهيات دانشگاه تهران از پايان نامه كارشناسي ارشد با عنوان: «بررسي جايگاه هنر در كتاب و سنت» و در سال 1382 در همين دانشكده از رساله دكتراي خود با عنوان: «بررسي مكتب تفسيري صدرالمتألهين» دفاع نمود. وي در طي اين سال ها در كنار تدريس، در زمينه هاي تحقيق، مديريت پژوهش و ارائه طرح هاي آموزشي و پژوهشي فعاليت داشته است.

نظام العلماء، اسد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فاضل صالح، در 1324 در نجف وفات يافته، در مدرسه صدر مدفون شده.

تاريخ وفاتش را سيد محمّد نجف آبادى، شاعر و اديب چنين گفته است:

اسد ثاو بأعتاب حمى

اسداللَّه و خير الاوصياء

فبأعتاب علىٍّ ارّخوا

فاز واللَّه نظام العلماء

پس از مرگ، شش پسر داشته كه از آن جمله است:

اوّل:

احمد خان، متوفّى در 20 شعبان 1363.

دوّم: حميد خان، در 26 ذى حجه 1363 وفات يافته، در صحن كربلا مدفون گرديد از مردان سياسى.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

نظام زاده فسائي، محمدباقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدباقر فرزند عالم جليل و فقيه نبيل حاج شيخ محمود نظام زاده سبط علامه كبير حاج ميرزا محمود شيرازى عسكرى و حفيد عالم بزرگوار حاج ميرزا محمد اسمعيل نظام العلماء فسائى مى باشند.

در سال 1325 شمسى در سامرى به دنيا آمده و دوران كودكى را در آنجا پشت سر گذارده و در خدمت والد ماجدش عزيمت به نجف اشرف نموده و دروس مقدماتى و ادبيات را در آن سامان به پايان رسانيده سپس در خدمت پدرش در سال 1346 شمسى به شيراز آمده و مدت شش سال اقامت و سطوح را در اين شهرستان نزد اساتيد و مدرسين خوانده و در سال 1352 شمسى مهاجرت به قم نموده است.

و در درس خارج مرحوم علامه نسابه فقيه اهل البيت آيت اللَّه العظمى مرعشى نجفى قدس اللَّه سره و نيز آيت اللَّه العظمى گلپايگانى عافاه اللَّه و ادام اللَّه ظله شركت و استفاده نموده و در سال 1364 شمسى كه والد بزرگوارش آيت اللَّه حاج ميرزا محمود نظام زاده رحلت نمودند و به فساء برگشته و به جاى معظم له به خدمات دينى از اقامه جماعت و ترويج دين و تبليغ احكام اسلامى و قضاء حوائج برادران دينى اشتغال دارند. ادام اللَّه توفيقاته.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

نظري منفرد، عليرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي نظري منفرد

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1326/1/1

زندگينامه علمي

سال 1326 در شهر قم در خانواده اي روحاني متولد شدم و پس از گذراندن تحصيلات ابتدايي در سال هزار و سيصد و چهل، وارد حوزه علميه قم شدم و پس از گذراندن (ادبيات، دروس مقدماتي، فقه و اصول) به نجف اشرف در سال 1346 و 1347 رفتم و سپس

به ايران و شهر قم بازگشتم و سطح را به پايان بردم. سپس در آزمون دارالفنون تهران در رشته (معقول و منقول) شركت نمودم و قبول شدم و پس از اتمام دروس سطح، در درس خارج اساتيد مثل: «مرحوم آيت الله محقق داماد»، «مرحوم آيت الله ميرزا هاشم آملي»، و «مرحوم آيت الله اراكي» شركت كردم و فلسفه و حكمت را از محضر «شهيد مفتح»، «شهيد مطهري» و ديگر اساتيد حوزه بهره بردم.

در همان وقت به كار تبليغ نيز مشغول بودم و در منزل، جلسات بحث و گفتگو پيرامون مسائل كلامي و اعتقادي هر هفته برقرار بود كه تحت تعقيب ساواك قرار گرفته و منجر به تعطيل آن مجالس گرديد تا پيروزي انقلاب و در همان اوائل پيروزي و انتخابات دوره اول و دوم مجلس از طرف مردم (آباده فارس) به نمايندگي مجلس شوراي اسلامي انتخاب گرديدم و پس از اتمام دوره نمايندگي به قم و حوزه علميه بازگشتم و به تدريس و تاليف پرداختم و اكنون به تدريس درس خارج فقه و اصول مشغول هستم.

نقوي، محمدتقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمدتقى فرزند حاج سيد باقر نقوى از افاضل دانشمندان و گويندگان معاصر تهران است. وى در سال 1348 قمرى در شهر قائن به دنيا آمده و در بيت سيادت پرورش يافته و مقدمات را در قائن خوانده، سپس در سن 16 سالگى در سال 1364 قمرى به مشهد عزيمت نموده و در مدرسه ابدال خان اقامت و ادبيات را نزد مرحوم اديب نيشابورى با تمام رسانيده و سطوح وسطى و نهائى را در خدمت مرحوم حاج سيد احمد مدرس يزدى و كفايه و مكاسب را از

مرحوم حاج شيخ هاشم قزوينى و حاج ميرزا حسين فقيه سبزوارى آموخته و رسائل را از مرحوم حاج شيخ كاظم دامغانى فراگرفته و پس از آن به قم آمده و مدت يكسال اقامت و از محضر آيات استفاده نموده و در سال 1368 قمرى مهاجرت به نجف اشرف نموده و مدت هشت سال اقامت و از محضر آيات عظام مرحوم حاج سيد محمود شاهرودى و حاج ميرزا باقر زنجانى استفاده نموده و عمده فقه را از مرحوم آيت اللَّه العظمى حكيم استفاده نموده و عمده اصول را از آيت اللَّه العظمى خوئى مدظله آموخته و در سال 1376 قمرى به ايران مراجعت و به زادگان خود قائنات رفته و مدت دوازده سال در آن سامان به خدمات دينى اشتغال داشته و در سال 1388 قمرى مهاجرت به تهران نموده و به خدمات دينى و تبليغ اسلام و ترويج مذهب و نشر معارف اسلامى از طريق منبر و جلسات مذهبى پرداخته است داراى تأليفات و آثار ارزشمندى هستند كه از نظر عزيزان مى گذرانم.

1- شرح نهج البلاغه در 25 جلد كه هفت جلد آن مطبوع و بقيه مخطوط مى باشد.

2- شرح دعاء كميل فارسى مطبوع.

3- شرح خطبه فدك مخطوط.

4- شرح دعاء عرفه فارسى.

5- شرح خطبه غديريه فارسى مخطوط.

6- تفسير قرآن كه در دست تأليف دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

نكونام، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي نكونام

محل تولد : گلپايگان

شهرت : نكونام گلپايگاني

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1323/1/1

زندگينامه علمي

حجة الاسلام و المسلمين علي نكونام گلپايگاني در سال 1323 هجري شمسي در «سعيد آباد گلپايگان» چشم به جهان گشود. پدرش كشاورز بود و انس بسياري با قرآن و

نماز شب داشت ؛ بطوري كه بر قرآن تسلّط بسياري داشت و هر آيه اي كه مي خواندند، سوره آن را مي دانست . مادرش خانمي مجتهده و از خانواده اي روحاني بود. استاد نكونام در چنين خانواده اي بزرگ شد و پدرِ مادرش در شكل گيري شخصيت او سهم بسزايي داشته اند. ايشان تحصيلات خود را از مكتب خانه آغاز كرد و پس از فراگيري روخواني قرآن مجيد به دبستان رفت . او دروس دورۀ دبستان را به پايان برد و سپس دروس ديني را آغاز كرد. ابتدا به حوزه علميه اراك رفت و پس از سه سال (يعني در سال 1340) به قم عزيمت كرد. هدف او از استقرار در قم بهره مندي بيشتر و بهتر از استادان و فرزانگان آن ديار عالم خيز بود.

او به سرعت دروس مقدمات و دروس دورۀ سطح را به پايان برد و در درس خارج فقه و اصول استادان مشهور دورۀ خود حضور پيدا كرد. در طي اين سالها در درس اخلاق استاداني چون: «آقا سيد حسين فاطمي» و «آقاي حاج شيخ عباس تهراني» شركت جدي داشت تا علم خود را با عمل توأمان سازد. استاد نكونام در طول دوران تحصيل به محضر استادان بسياري شرفياب شد. او كه دروس ادبيات را در اراك در محضر استاد «رفيعي» و نيز منطق را در محضر استادان «رفيعي» و «احمدي» فرا گرفته بود. در قم در درس شرح لمعۀ استادان حضرات آيات و حجج اسلام : «صلواتي» ، «حرم پناهي »، «سيد ابوالفضل موسوي تبريزي» و «علم الهدي مشهدي» حاضر شد و قوانين را نزد «آية الله اعتمادي» و كفايه را نزد آيات عظام: «فاضل لنكراني» و «نوري همداني» و نيز

مكاسب را نزد «آيت الله خزعلي» آموخت . در بخش دروس خارج نيز سالها در درس فقه «آيت الله العظمي گلپايگاني (ره )» و درس اصول «آيت الله العظمي وحيد خراساني » شركت كرد. در بخش علوم عقلي نيز در درس شرح منظومۀ استاد «انصاري شيرازي» و درس اسفار «آيت الله جوادي آملي» حضور داشت .

ايشان در طي ساليان تحصيل با فضلاي بسياري دوست بود و دروس خود را مباحثه كرد كه از جمله آنان مي توان به آقايان: محمدي گلپايگاني (مسؤول دفتر مقام معظم رهبري )، حسيني ، رهبر و محمدي اشاره كرد. استاد نكونام در عرصه علم و فرهنگ ، خدمات بسيار دارد. او سالها براي تبليغ به شهرها و روستاهاي مختلف كشور سفر كرده و مردمان بسياري را با احكام اسلام آشنا ساخته است . او بيش از سي و پنج سال است كه به تدريس دورۀ سطح مي پردازد و از اين راه طلاب بسياري را تربيت كرده كه بسياري از آنها خود، از مدرسان حوزه علميه قم به شمار مي آيند.

وي از سال 1367 تاكنون در دانشگاه قم نيز به تدريس پرداخته است . همچنين وي سالها استاد راهنماي مدارج علمي شوراي مديريت براي پايان نامه نويسي بوده است و هم اكنون بيش از بيست سال است به تدريس مكاسب و كفايه اشتغال دارد. استاد نكونام در انقلاب همواره از سيل خروشان ملت ايران در برقراري نظام اسلامي و تحكيم پايه هاي آن جدا نبوده و در مواقع نياز انجام وظيفه نموده است . ايشان هم اكنون از اعضاي جامعه مدرسين حوزه علميه قم است و به تدريس و تربيت طلاب اشتغال دارد.

نمازي، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسن فرزند عالم ربانى و محدث خبير و نويسنده

بصير حاج شيخ على نمازى شاهرودى طاب اللَّه ثراه. از ائمه جماعت تهران و افاضل عصر و زمان در عاصمه تشيع تهران مى باشند.

در سال 1319 هجرى شمسى در مشهد مقدس متولد شده و پس از رشد و پرورش در حجر چنان پدر بزرگوارى مقدمات و سطوح را در حوزه علميه مشهد در محضر والدش و مدرسين ديگر خوانده و دروس جديد را هم در خلال دروس علمى دينى ادامه داده. آنگاه عزيمت به نجف اشرف نموده و از محضر اساتيد آنجا چون آيت اللَّه حاج ميرزا باقر زنجانى و آيت اللَّه حاج سيد محمود شاهرودى و بالاخص آيت اللَّه العظمى خوئى مدظله العالى فقها و اصولا استفاده نموده است.

و پس از ده سال اقامت از طرف دولت بعث عراق مانند صدها هزار نفر ديگر به ايران اخراج شده و مدتى در قم توقف و بعد به دعوت جمعى از مؤمنين تهران عزيمت به سوى آن شهر نموده و در ناحيه غرب تهران به وظائف دينى از اقامه جماعت و ترويج دين و تبليغ احكام و مضافا بر اين وظائف اقدام به طبع و نشر پنج جلد مستدرك سفينه البحار (ج 6 و 7 و 8 و 9 و 10) تأليف والد ماجدش نموده و منتشر ساخته است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

نمازي، عبدالنبي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالنبي نمازي

محل تولد : بوشهر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

آية الله عبدالنبي نمازي در سال 1324 در شهر بوشهر به دنيا آمد. پدرش مرحوم حجة الاسلام حاج شيخ احمد نمازي فرزند آية الله حاج شيخ حسين نمازي دشتي بود. مادرش نيز دختر مرحوم شيخ عباس از روحانيان استان بوشهر بود.

پدر آية الله نمازي، براي تبليغ به آبادان هجرت كرد و خانواده را نيز به همراه برد. آية الله نمازي پس از طي دوره دبستان ، به حوزه رو آورد و پس از طي دروس ادبيات عرب در آبادان در سال 1341 به نجف اشرف عزيمت كرد و در مدرسه علميه «بادكوبه» سكونت گزيد. حال و هواي نجف و انوار تابناك مرقد امير مؤمنان (ع ) آثار شگرفي در روحيه او بر جا نهاد و او را بيش از گذشته شيفته علم و دانش كرد.

آية الله نمازي پس از چند سال بهره مندي از آن شهر مبارك و از استادان وارستۀ آن ديار، به قم مراجعت نمود تا از محضر عالمان آن ديار نيز بهره مند شود. در قم نيز به درس خارج بسياري از بزرگان راه يافت و در اين ميان از شركت در دروس فلسفه و اخلاق نيز باز نماند. آية الله نمازي در سالهاي تحصيل خود به محضر علماي بسياري شرفياب شد. ايشان در نجف اشرف به درس علمايي چون : «آية الله حاج شيخ محمد حسين موحد نجف آبادي (ره )»، «آية الله حاج شيخ كاظم تبريزي (ره )»، «آية الله حاج شيخ صدرا بادكوبه اي (ره )»، «آية الله العظمي سيد عبدالاعلي سبزواري (ره )» و «آية الله حاج شيخ علي آزاد قزويني» رفت . در حوزه علميه قم نيز در درس خارج فقه و اصول: «آية الله العظمي حاج شيخ محمد علي اراكي (ره )»، «آية الله العظمي حاج ميرزا هاشم آملي (ره )»، «آية الله العظمي حاج سيد علي علامه فاني اصفهاني (ره )» و «آية الله العظمي حاج سيد محمد رضا گلپايگاني (ره )» رفت و در دروس فلسفه : «آية الله حاج آقا رضا صدر (ره )» و «آية الله حاج شيخ محمد محمدي گيلاني» حاضر

شد.

آية الله نمازي درساليان متمادي ، خدمات علمي و فرهنگي بسياري را به انجام رسانده است . او در مدت اقامت خود در نجف اشرف و پس از آن ، همواره بر امر تدريس اشتغال داشته، كتب دروس مقدماتي و ادبيات عرب ، لمعتين ، معالم ، را در نجف اشرف تدريس كرده و پس از مراجعت به قم نيز بارها كتب دوره سطح شامل: رسائل ، مكاسب ، كفايتين را براي طلاب مستعد تدريس نموده و از اين رهگذر، شاگردان بسياري به مكتب امام صادق (ع ) تقديم كرده است . ايشان همچنين با تشكيل جلسات تفسير، به مباحثه و مداقه آيات قرآن پرداخت كه اين جلسات حدود پنج سال به طول انجاميد. او در طي آن سالها، تأليفات بسياري نگاشته و در زمينه هاي گوناگون به پژوهش پرداخته است.

در كارنامۀ زندگاني آية الله نمازي ، فعاليتهاي سياسي وي بيش از همه مي درخشد. او از نخستين سالهاي نهضت امام خميني (ره )، همواره پشتيبان آن بوده و از هيچ كوششي در آن راه دريغ نورزيده است . او در زمان دستگيري امام (ره )، از شمار اجتماع كنندگان در مقابل بيوت مراجع بود كه خواستار اقدام جدي علماء، براي آزادي امام (ره ) بوده اند. در دورۀ تبعيد امام (ره ) به عراق ، جزء استقبال كنندگان از ايشان در كربلا بود و همواره مقيّد بود در نجف نمازهاي ظهر و عصر و مغرب و عشاء را به امامت آن مرجع عظيم الشأن اقامه كند. در ايران نيز در طي سالهاي پيش از انقلاب، بارها به نقاط گوناگون كشور سفر كرد و به افشاگري دربارۀ مفاسد رژيم پهلوي پرداخت كه اين مسأله موجب چندين بار احضار و بازجويي وي شد و گاه به زندان

شدن وي مي انجاميد. او از كساني بود كه در آن سالها به اين مسأله مي انديشيد كه اسناد تاريخي نهضت را نگهداري كند تا در بعدها، مورد استفاده نسل جوان قرار گيرد. از اين رو با مرحوم «رباني شيرازي» به گردآوري اسناد نهضت پرداخت .

آيةالله نمازي در جريان پيروزي انقلاب اسلامي، نيز براي استقبال از امام خميني (ره )، از قم به تهران آمد و در بهشت زهرا استقرار يافت . سپس براي همكاري با اعضاي ستاد انقلاب به ساختمان مدرسه رفاه رفت و از طرف آن ستاد، به پادگان نيروي هوايي قلعه مرغي رفت . پس از آن نيز به يكي از سازمانهاي ارتش رفت و سپس به جمع آوري و تحويل سلاح ها از مردم مأمور شد و از آنها در دانشگاه تهران بازديد كرد. بخشي از فعاليتهاي سياسي آيت الله نمازي پس از انقلاب اسلامي به قوۀ قضائيه مربوط است . وي كار خود را در دستگاه قضايي با قبول سمت «حاكم شرع» در منطقه سرپل ذهاب و قصر شيرين آغاز كرد و در آن منطقه سرچشمه خدمات بسياري شد. آية الله نمازي بارها در جبهه هاي دفاع مقدس حاضر شد و در يكي از عمليات جبهه جنوب ، بر اثر بمباران سنگين شيميايي ، از ناحيه چشم و سينه مجروح شد. چندي بعد نيز درعمليات مرصاد بر اثر اصابت تركش به سختي مجروح مي گردد. او پس از آن نيز در جبهه هاي دفاع مقدس حاضر مي شد و همواره باعث شادماني رزمندگان اسلام بود.

نواب صفوي، مجتبي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تولد و تكاپو

در 17 مهر ماه سال 1303 در محلة خاني آباد تهران به دنيا آمد. پدرش از سادات مير لوحي و مادرش از دودمان صفوي بود.شهيد سيد

مجتبى نواب صفوى، ب سال (1303 ه.ش) هنگامى كه رضا خان قزاق، رضاشاه مى شد در جنوبى ترين منطقه ى تهران در محله ى خانى آباد، كوچه ى مسجد قندى، در يك خانواده ى روحانى ديده بر جهان گشود. نام اصلى او، سيد مجتبى ميرلوحى (فداييان اسلام، تاريخ عملكرد و انديشه؛ خسروشاهى، سيد هادى؛ تهران: انتشارات اطلاعات، 1375 ص 38. سيد مجتبى نواب صفوى، انديشه ها و مبارزات، ناشر: منشور برادرى، نويسنده سيد حسين خوش نيت، چاپ زندگى، اسفند 1360.) بود. نواب، از طرف مادر به سادات شهر درچه ى اصفهان و از طرف پدر، به سادات ميرلوحى منتسب بود.

پدر او مرحوم سيد جواد ميرلوحى، دانشمند و روحانى بود؛ ولى در اثر فشار حكومت رضاخان، مجبور به ترك باس روحانى شد؛ از طريق وكالت دادگسترى، هم چنان به داد محرومان مى رسيد. پدر مرحوم نواب، در سال 1314 يا 1315 ه.ش، در اثر مشاجره ى لفظى با «داور»، وزير عدليه ى رضاخان، غيرت علوى اش به جوش آمد و يك سيلى نثار او كرد. در اثر اين برخورد، سه سال از عمر شريفش را در زندان به سر برد. (نشريه ى 15 خرداد؛ آذر و اسفند 1370، ش 5 و 6. سيد مجتبى نواب صفوى، انديشه ها و مبارزات، ناشر: منشور برادرى، نويسنده سيد حسين خوش نيت، چاپ زندگى، اسفند 1360.).

شهيد نواب صفوى، در نوجوانى پدر خويش را از دست مى دهد و در منزل دايى اش، پرورش مى يابد. دايى او، فردى به نام صفوى بود كه در دادگسترى كار مى كرد؛ (ناگفته ها؛ خاطرات شهيد حاج مهدى عراقى؛ تهران: انتشارت رسا، 1370، ص 17.) لذا نام سيد مجتبى ميرلوحى، به سيد مجتبى نواب صفوى مشهور مى شود.

او، دبستان را در مدرسه ى حكيم نظامى

طى مى كند. دوران دبيرستان را هم در دبيرستان صنعتى كه آن موقع مال آلمانها بود مى گذراند؛ ولى همراه با علوم هنرستان، دروس حوزه را نيز در مسجدى در همان خانى آباد درس مى گرفت. سرعت او در آموختن سطوح و پايه هاى علمى حوزه، بسيار سريع و عالى بود. در سال (1321 ه. ش) كه درس او تمام مى شود. از آن جا كه رشته اش صنعتى بود، در شركت نفت استخدام مى شود. بعد از مدتى از تهران به آبادان نقل مكان كرده (همان، ص 18.) و سپس به حوزه ى علميه ى نجف عزيمت مى نمايد. در حدود 5 سال در آن حوزه تا پايان كفاية الاصول را نزد عالمان آن ديار فرا مى گيرد. (مجله ى تاريخ و فرهنگ معاصر؛ خاطرات حجةالاسلام گلسرخى؛ زمستان 1370 سال اول، ش دوم.).

«... در سفر اول در اوايل جنگ شهريور 20 جهت تحصيل به نجف اشرف مشرف شدم كه حدود 4 الى 5 سال مشرف بودم و در اين فاطمه يك مرتبه مادرم را آوردم و 10 روز به زيارت بردم.

... يك روز هم بعد از قضيه مركزى در زمانى كه مرحوم حاج آقا حسين قمى و مرحوم آقاى حاج سيد ابوالحسن اصفهانى رحلت كردند. به نجف مشرف شدم و مشغول تحصيل گشتم. يك سال تقريبا در نجف بودم و تقريبا 7 الى 8 ماه پس از فوت آقاى «حاج ميرزا ابوالحسن اصفهانى به تهران بازگشتم». (جمعيت فداييان اسلام و نقش آن در تحول سياسى اجتماعى ايران، داوود امينى، ناشر: مركز اسناد انقلاب اسلامى، تهران 1381، ص 51.).

با توجه به اين كه نواب در تهران همزمان با تحصيلات كلاسيك در مسجد قندى و مدرسه ى مروى

درس مى خواند و سپس به نجف اشرف رفت و نيز بنابر اظهارات دوستان وى كه گفته اند او داراى نبوغ خاصى بود، مى توان حدس زد كه مايه ى علمى آن شهيد سعيد بسيار خوب بوده است، ضمن اين كه خواهيم گفت كسروى كه اطلاعات فراوانى در زمينه هاى گوناگون داشت در مناظره با نواب مغلوب شد. مرحوم نواب پس از بازگشت از نجف به ايران، حدود 10 سال در راه استقرار حكومت اسلامى به مبارزه پرداخت. سپس در سال (1334 ه. ق) به دست حكومت پهلوى، به درجه ى آرمانى شهادت نايل شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

نواب، ابراهيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن ميرزا محمّد باقر بن محمد بن محمّد باقر نوّاب. عالم فاضل، امام جماعت مسجد ذوالفقار، از شاگردان آقا ميرزا احمد مدّرس، و آخوند گزى، و آقا سيد محمّد باقر درچه اى، و آقا شيخ محمّد رضا نجفى و جمعى ديگر بوده، در اوّل صفر 1366 وفات يافته، در لسان الارض مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

نواب، ابوالحسن

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد ابوالحسن نواب

محل تولد : شهرضا

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1337/1/1

زندگينامه علمي

حجةالاسلام و المسلمين سيد ابوالحسن نواب، در سال 1337 در شهرضا (استان اصفهان) متولد شد. ايشان از دانش آموختگان مدرسه حقاني (شهيدين فعلي) است كه علاوه بر گذراندن دوره تخصصي مؤسسه در راه حق، دروس خارج فقه و اصول را در محضر آيات عظام: «مرحوم شيخ مرتضي حائري يزدي»، «شبيري زنجاني»، «مظاهري اصفهاني» و «شيخ جواد تبريزي» فرا گرفته است. و در مواد درسي: (مذاهب اسلامي، فقه، اصول فقه، علوم قرآني و ادبيات عرب) در مدرسه حقاني، جامعة الزهراء، دانشگاه مذاهب اسلامي و برخي ديگر از دانشگاههاي تهران تدريس داشته و دارد.

ايشان در دوران دفاع مقدس مسئوليت و خدمات فراواني را عهده دار بوده و در دوران سازندگي و اصلاحات، عمدتاً در دو نوع مسئوليت خطير فعاليت هاي فرهنگي در خارج از كشور و فعاليت هاي خدماتي در داخل كشور مشغول به خدمت بوده است: «معاونت بين الملل سازمان تبليغات اسلامي»، «معاونت ارتباطات سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي»، «قائم مقامي مجمع جهاني اهل بيت (ع)»، «بنيانگذاري و مديريت مركز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب» و «مدير مسئولي فصلنامه هفت آسمان» از جمله خدمات فرهنگي ايشان است.

در بخش خدماتي، اقدام ماندگار ايشان «راه اندازي و مديريت مركز خدمات حوزه هاي علميه» مي باشد.

جناب آقاي نواب در مركز «مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب» كه دل مشغولي اصلي ايشان است، در پي رواج اديان پژوهي و مطالعات مذاهبي به شيوه علمي و بي طرفانه در كشور عموماً و در حوزه هاي علميه خصوصا و زمينه سازي براي مطالعات تطبيقي و تعامل مثبت و سازنده ي اديان و مذاهب گوناگون مي باشد. «تربيت ده ها طلبه فاضل آشنا با ديگر اديان و مذاهب با مدارك دانشگاهي كارشناسي ارشد و دكتري»، «راه اندازي تنها كتابخانه ي تخصصي در زمينه اديان و مذاهب در ايران با بيش از 21 هزار عنوان كتاب تخصصي به زبان هاي گوناگون»، «انتشار 27 شماره از فصلنامه هفت آسمان» و «راه اندازي دوره هاي رسمي كارشناسي ارشد در گرايش مختلف اديان و مذاهب با مجوز وزارت علوم، تحقيقات و فن آوري» از مهم ترين دستاوردهاي ايشان در يك دهه گذشته در مركز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب مي باشد. ايشان هم اكنون عضو هيئت علمي گروه مذاهب اسلامي در مركز اديان مي باشد.

نوبري، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد جعفر نوبرى از علماء معاصر تبريز و فضلاء حوزه مرحوم آيه الله العظمى و العلامه الكبرى سيدنا الاستاد آقاى آقا سيد محمد حجت كوه كمرى رحمه الله مى باشد.

وى در محله نوبر تبريز در روز 17 ربيع المولود 1334 ق كه مصادف با روز ميلاد رسول صلى الله عليه و آله و سلم و حضرت امام جعفر صادق عليه السلام است تولد يافته و بدين مناسبت موسوم به (محمد جعفر) گرديده و پس از تكميل مقدمات در تبريز در آخر جمادى الاول 1353 ق به قم مهاجرت نموده و از محضر اعلام

قم چون آيه الله العظمى گلپايگانى و مرحوم علامه اديب تهرانى سطوح را استفاده و به پايان رسانيده و در درس خارج آيت الله العظمى حجت قدس الله سره و آيت الله محقق خونسارى و مدت كوتاهى مرحوم آيت الله صدر و آيت الله آقا ميرزا رضى مجتهد تبريزى بهره مند شده و به مراتب عاليه رسيده است.

آقاى نوبرى تا سال 1375 ق در قم به تدريس و تكميل مبانى علمى اشتغال داشتند و پس آز آن مراجعت به تبريز نموده و تاكنون به اقامه جماعت و ايفاء وظايف و خدمات دينى و روحى اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

نورمحمدي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج ميرزا على نورمحمدى تهرانى از علماء مبرز معاصر تهرانست كه در مسجد انصار واقع در خيابان هدايت به اقامه جماعت و خدمات دينى اشتغال دارند.

ايشان در شب بيست و هشتم ماه مبارك رمضان سال 1328 ق در قريه حصار بوعلى نياوران شميران بدنيا آمده و پس از پرورش و گذراندن دوران كودكى مدتى در مدرسه نياوران بتحصيل پرداخته و بعد مدتى در مدارس تهران دروس جديد را خوانده آنگاه در سال 1344 ق به قم مشرف و شروع بتحصيل علوم دينيه نموده در عصر مرحوم آيت اللَّه العظمى حايرى و بعد از يكسال سطوح مكاسب و كفايه را از محضر آيت اللَّه آخوند ملا على همدانى و مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ عباسعلى شاهرودى و نيز مرحوم آيت اللَّه حاج سيد محمدتقى خونسارى و مرحوم آيت اللَّه ميرزا محمد همدانى و مرحوم آيت اللَّه فيض استفاده نموده و بعد از ورود مرحوم آيت اللَّه العظمى حجت دو دوره و نيم از خارج اصول را در خدمت آن مرحوم باضافه خارج

مكاسب و خارج صلوه تلمذ نموده و هم نصفى از دررالاصول را از محضر مرحوم آيت اللَّه حايرى بهره مند شده و در سال 1362 ق از قم به تهران برگشته و مدت سه سال در قريه حصار بوعلى شميران اشتغال بنشر احكام و امامت داشته و بعد از آن مدتى در سه راه سپهسالار مسجدى مسجد بى بى اشتغال داشته و بعد از مدتى مقدارى توسعه به آن مسجد داده و هم اقدام بساختمان مسجد ديگرى در خيابان هدايت چهارراه صفى عليشاه بنام مسجد انصار با همت و مساعدت بعضى از اهل محل نموده و آن مسجد بى بى را بجناب حجةالاسلام آقاى حاج سيد ابراهيم علوى خوئى نموده و خود در مسجد مزبور (انصار) به خدمات دينى و ترويجات مذهبى اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

نورمحمدي، محمدرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدرضا نورمحمدي نجف آبادي

محل تولد : نجف آباد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1333/1/18

زندگينامه علمي

در هيجدهم فروردين سال 1333 در شهرستان «نجف آباد» در يك خانواده مذهبي متولد شدم. پس از طي دوره دبستان وارد حوزه علميه «الحجه نجف آباد» شدم و همراه با ادامه تحصيل دوره دبيرستان به صورت شبانه، چهار سال ادبيات عرب و مقدمات فقه و اصول را در آن شهر گذراندم و در سال 1348 جهت ادامه تحصيل به حوزه مقدسه علميه قم راه يافتم و دوره سطح و دروس: (تفسير، فلسفه، هيئت، رجال و حدود شش سال خارج فقه و اصول) را نزد اساتيد بزرگوار و فرزانه و آيات عظام: «مشكيني»، «خزعلي»، «انصاري شيرازي»، «ممدوحي»، «ستوده»، «دوزدوزاني»، «صانعي»، «عندليب»، «رباني املشي»، «شب زنده دار»، «حقي»،

«جوادي آملي»، «حسن زاده آملي»، «نوري همداني»، «سبحاني»، «مكارم شيرازي» و «فاضل لنكراني» سپري نمودم و در سال 1372 موفق به دريافت مدرك سطح چهار معادل دكتري و دفاع از آن تحت نظر استاد راهنما «حضرت آيت الله سبحاني» با درجه خوب مفتخر گرديدم.

تاكنون بيش از پانزده جلد تاليف و تحقيق در قالب رساله علمي، كتاب، مقاله و طرح درس در موضوعات:

1- خلفاء اثني عشر در منابع اهل سنت.

2- علل مخالفت كفار قريش با پيامبر (ص) در مكه و عوامل نفوذ اسلام در يثرب.

3- آداب سلوك و شيوه علم ورزي.

4- نقاط برجسته اخلاق دانشجوي پزشكي.

5- منزلت اهل بيت در قرآن و سنت به بيان برجستگان اهل سنت.

6- عدالت در قرآن و روايات.

7- جايگاه عترت در قرآن و روايات.

8- توكل در قرآن و روايات.

9- تنها راه وحدت عملي مسلمين.

10- علل ممنوعيت مقاربت با زنان در زمان قاعدگي از نظر اسلام و علم پزشكي.

11- ولادت امام علي (ع) در كعبه بر اساس مدارك شيعه و اهل سنت.

12- بررسي نظام دفاعي اسلام در قرآن.

13- هدايت در قرآن.

14- موضوع بندي 18 جلد از تفسير نمونه تحت نظر استاد بزرگوار حضرت آيت الله مكارم شيرازي.

15- هفت جلد طرح درس در موضوعات معارف اسلامي، اخلاق اسلامي، اخلاق پزشكي، تاريخ اسلام، متون اسلامي و ريشه هاي انقلاب اسلامي.

16- قائده امكانات در فقه. را به رشته تحرير در آوردم.

در زمينه علمي و پژوهشي به موفقيت هايي همچون:

1- دريافت مجوز تدريس در گرايشهاي شانزده گانه از معاونت محترم اساتيد و دروس معارف اسلامي دانشگاه هاي كشور دست يافتم.

2- تاسيس هسته پژوهشي با بيش از هشت هزار نسخه پژوهش كه تحت نظر اينجانب توسط

دانشجويان انجام گرفته و اين هسته در نوع خود به عنوان طرح ابتكاري و نمونه در دانشگاههاي كشور قلمداد گرديده.

3- احراز مدرس نمونه در دو دوره در دانشگاه علوم پزشكي كردستان.

4- احراز محقق نمونه در دو دوره در بين دوازده دانشگاه از دانشگاه هاي دولتي منطقه 2 كشور مفتخر گرديدم.

اما سوابق مسئوليتي: قبل از انقلاب در فواصل تعطيلي حوزه علميه به تبليغ و نشر معارف اسلامي و بيان دستورالعملهاي حضرت امام خميني (ره) و اطلاع رساني به مردم كه در اين راستا چندين بار توسط ساواك دستگير و مورد ضرب و شتم مأموران شهرباني قرار گرفتم و توسط مامورين ساواك راهي زندان شهرباني شدم. اما سوابق مسئوليتي اينجانب در طول سالهاي پس از رخداد انقلاب شكوهمند اسلامي پرشمار بوده كه به برخي از آنها اشاره مي شود:

1- مسئوليت حوزه علميه شهرستان نجف آباد.

2- حاكم شرع امور صنفي شهرستان نجف آباد.

3- حاكم شرع مبارزه با مفاسد اجتماعي و بزهكاري در پلاژهاي سد زاينده رود و چادگان و مهاباد.

4- نماينده حضرت امام در منطقه عربستان.

5- حدود هيجده سال قائم مقام نماينده حضرت امام و مقام معظم رهبري در منطقه كردستان.

6- مسئوليت گزينش دانشگاه علوم پزشكي كردستان.

7- مدير گروه معارف دانشگاه علوم پزشكي كردستان.

8- مدير شوراي گروه هاي معارف اسلامي دانشگاه هاي منطقه دو كشور.

9- عضو انجمن معارف اسلامي كشور.

10- عضو انجمن مدرسان دانشگاه هاي كشور.

11- مدرس حوزه هاي علميه سنندج و اكنون به عنوان استاد دانشگاه علوم پزشكي شهركرد و استاد حوزه علميه اماميه شهركرد و امام جمعه شهر «كيان» از توابع استان چهارمحال بختياري مشغول انجام وظيفه مي باشم. (ربنا تقبل منا انك انت السميع

العليم و تب علينا انك انت التواب الرحيم و السلام)

نوري فرد، نورعلي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نورعلي نوري فرد

محل تولد : روستاي طرزم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1311/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب نور علي نوري فر فرزند لطف الله در سال 1311 در يكي از روستاهاي اهر متولد شدم. سال 1328 وارد حوزه تبريز شده ام و از شهريور 33 وارد حوزه علميه قم شده و شروع به ادامه تحصيل نموده ام و هم اكنون نيز در حال تاليفات كتاب هستم و در همه مواردي كه موسسه علوم آل محمد در زمينه هاي مختلف داشته است؛ فعاليت موثر داشته ام.

نوري، اسماعيل

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اسماعيل نوري

محل تولد : كهريز زنجان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1329/1/1

زندگينامه علمي

حضرت آيت الله حاج شيخ محمد اسماعيل نوري در سال 1329 هجري شمسي در خانواده مذهبي در يكي از روستاهاي زنجان به دنيا آمد. دروس مقدمات را در زادگاهش ياد گرفت و در سال 1344 وارد حوزه علميه زنجان شد. دروس ادبيات عرب و كتابهاي «شرح لمعه، اصول فقه و غيره» را در آن حوزه آموخت. در سال 1351 وارد حوزه علميه قم شد و شروع به آموختن كتابهاي «رسائل، مكاسب، كفاية الاصول و ...» مشغول گرديد.

در سال 1354 پس از قبولي در امتحانات پاياني سطح حوزه شروع به آموختن دروس خارج (آشنائي با كيفيت استنباط احكام فقهي) نمود. وي پس از پيروزي انقلاب اسلامي در مدرسه عالي تربيتي و قضايي طلاب قم (كه امروزبه عنوان دانشگاه قم معروف شده است) مشغول تحصيل گرديد و پس از گذراندن دوره آن در پاييز سال 60 به زنجان بازگشت و در

مراكز تربيت معلم و دانشگاه آنجا به تدريس مشغول شد.

استاد نوري در سال 1371 جهت استفاده مجدد از دروس فقه و اصول حوزه به شهر مقدس قم بازگشت. ضمن تحصيل در حوزه علميه قم، در مركز تربيت معلم آيت الله طالقاني قم تدريس مي كرد و هم اكنون نيز در آن مركز و ديگر مراكز آموزش عالي قم به تدريس مشغول است. اين روحاني فعال در سال 1377 موفق به اخذ مدرك سطح 4 (دكتري) از حوزه علميه قم شد و در سال 1377 پس از اعلام آمادگي براي نمايندگي مجلس خبرگان رهبري و موفقيت در امتحانات مربوطه و تاييد اجتهاد وي از طرف شوراي نگهبان قانون اساسي به عنوان نامزد نمايندگي مجلس خبرگان رهبري از استان زنجان معرفي شد و با توجه به اين كه ايشان به رقيب خود (حضرت آيت الله حاج سيد اسماعيل موسوي زنجاني ره) احترام فوق العاده قائل بود در دو سخنراني تبليغاتي انتخاباتي تلويزيوني از ايشان تعريف و تمجيد كرد.

استاد نوري در اثر لياقت هايى كه از خود نشان داده بارها از طرف مسئولين به عنوان مدرس نمونه استاني مورد تقدير قرار گرفته و در سال 79 نيز به عنوان مدرس نمونه كشوري شناخته شده و از طرف وزير آموزش و پرورش جمهوري اسلامي ايران لوح تقدير دريافت نموده و در حال حاضر به عنوان مدير گروه آموزشي و پژوهشي معارف اسلامي و عربي مراكز تربيت معلم استان قم انجام وظيفه مي كند.

نوري، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج ميرزا حسن بن العالم العلام و ملاذالانام مرحوم حاج شيخ ابراهيم نورى از افاضل دانشمندان حوزه ى علميه و اصحاب مخصوص

آيت الله العظمى آقاى مرعشى نجفى مدظله مى باشد.

در سال 1302 شمسى در شهر همدان در خانواده علم و كمال تولد و در مهد فضيلت پرورش و پس از رشد دروس مقدماتى و ادبيات را خدمت والد بزرگوارش خوانده و قسمتى از سطوح اوليه را در مدرسه آخوند همدان آموخته آنگاه به قم مهاجرت و سطوح متوسط و عالى را از محضر مدرسين حوزه فراگرفته و در درس خارج مرحوم آيت الله حجت كوه كمرى حاضر شده و نيز از محضر مرحوم آيت الله حاج سيد محمد محقق يزدى معروف به آقاى داماد استفاده كرده و پس از ورود حضرت آيت الله العظمى بروجردى تا آخر حيات آن جناب بالغ بر 18 سال درك فيض از ابحاث فقه و اصول معظم نموده و نيز سالهاى متمادى از دروس و تحقيقات آيت الله العظمى امام خمينى مدظله و آيت الله العظمى مرعشى نجفى اطال الله بقاه بهره مند و از راه منبر به تبليغ دين و ترويج معارف اسلام پرداخته مخصوصا در حسينيه آيت الله العظمى مرعشى نجفى كه در ايام مناسب وفيات و سوگواريها افاده مى فرمايند بيانى شيوا و تحقيقاتى دقيق در تواريخ و اخبار اهل بيت عليهم السلام دارند.

استاد نورى آثار و خدمات ارزنده اى دارند كه از آنهاست:

1- مكتب ولى عصر عجل الله فرجه كه تحت برنامه اى تربيت جوانان و روشنفكران مى نمايند.

2- تنظيم فهرست كتابخانه آيت الله العظمى مرعشى نجفى مدظله.

3- تاليفات و تصنيفات در رشته هاى مختلف كه متاسفانه از تعداد و اسامى آنها بى اطلاع هستم زيرا ده ها بار مراجعه كردم و پيام دادم و وعده هم فرمودند كه مرقوم دارند ولى در اثر گرفتاريها مرقوم ننمودند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

نوري، عبدالحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند ميرزا ابوالقاسم، فاضل و واعظ

كامل، در 10 رجب 1335 وفات يافته، در تخت فولاد [تكيه ى شهشهانى] مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

نوري، عبدالنبي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ عبدالنبى نورى- ره- عالمى بزرگوار و مجتهدى عالى مقدار و نابغه ى در فقه و اصول و محققى در معقول و منقول و متبحرى در فنون مختلف و از مراجع بزرگ زمان خود گرديده است.

وى در نور كه از مضافات آمل است ديده بجهان گشوده و بعد از بلوغ به تهران مهاجرت و اوليات و سطوح را معقولا و منقولا تكميل نموده و مهاجرت بعتبات عاليات كرده و از محضر علماء و بزرگان آن سامان استفاده نموده آنگاه بسامرا مشرف و ملازم ابحاث آيت اللَّه العظمى ميرزا محمدحسن شيرازى مدت پنج سال گرديده و پس از آن به تهران مراجعت و در محله ى (عودلاجان) رحل اقامت افكنده و به مراسم ارشاد و تدريس و اقامه جماعت در مسجد (پيره زن) اشتغال يافته و پس از آن منتقل بسرچشمه شده و مومنين مسجدى در اواسط خيابان سيروس نزديك سرچشمه براى او بنا نموده (كه اكنون بنام آن مرحوم معروف است) و در آنجا به اقامه جماعت و تدرس خارج فقه و اصول براى فضلاء و علماء تهران و موعظه مردم پرداخته تا در بيستم محرم الحرام 1344 قمرى كه برحمت حق واصل و جنازه اش از نياوران شميران كه در دو فرسخى تهرانست بر دوش مردم بشهر رى و در مقبره ناصرالدين شاه در مجاورت حرم حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلام محازات قبر مرحوم علامه كنى مدفون گرديد.

از مراجع بزرگوارى كه بدرس ايشان شركت نموده است سيد استاد ما حضرت آيت اللَّه العظمى نجفى مرعشى مد ظله العالى

ميباشند كه حدود يكسال بدرس فقه و اصول ايشان شركت و از جامعيت و مقام علمى و تبحر در فقه و اصولشان فوق العاده تمجيد و تعريف مى نمايند.

پس از فوت آن مرحوم فرزند ارجمندش جناب حجةالاسلام والمسلمين آيت اللَّه آقاى حاج شيخ بهاءالدين نورى بجاى ايشان قرار گرفته و در مسجد آن مرحوم اقامه جماعت نموده و بخدمات دينى اشتغال دارند و ايشان داماد مرحوم آيت اللَّه حاج سيد محد بهبهانى سابق الذكر و يكى از مشاهير و محترمين علماء معاصر تهران و محترمين دانشمندان مركزند، غالب تحصيلات ايشان در تهران در خدمت مرحوم والدشان و مدرسين بزرگ ديگر بوده و خود سالها بتدريس فقه و اصول و اصلاح امور مردم و قضاء حوائج آنان اشتغال داشته است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

نوري، يحيي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

يحيى بن الزكى الصالح مرحوم حاج ميرزا اسماعيل نورى از افاضل دانشمندان معاصر و مشهور به علامه نورى مى باشند.

وى در حدود 1345 قمرى متولد و در بيت تقوا و ديانت تحت تربيت صحيح پرورش يافته و بعد از خواندن دروس جديد به تحصيل علوم عربى و قديمه پرداخته و متون فقه و اصول و منطق و فلسفه و حكمت را از مدرسين بزرگ تهران فراگرفته و علوم نظرى و تحليلى را از آيات عظام و فقهاء كرام استفاده نموده تا به مدارج عاليه و مقام استادى رسيده و خود به تدريس علوم پرداخته است.

استاد علامه نورى امروز يكى از مفاخر دانشمندان تهران محسوب مى شود داراى تأليفات عديده در علوم مختلف مى باشد كه قسمتى از آن به طبع رسيده و قسمت ديگر آماده براى طبع و نشر مى باشد.

از تأليفات و آثار ارزنده و گرانقدر معظم له

كه كراراً به طبع رسيده كتب زير است.

1- اسلام و عقايد و آراء بشرى يا جاهليت و اسلام چهار مرتبه چاپ و منتشر شده

2- حقوق زن در سالام و جهان در 420 صفحه به قطع معمولى شش بار چاپ شده است.

3- فلسفه انقلاب حسين عليه السلام با متن عربى آن به قلم ايشان در 280 صفحه

4- خداشناسى و افكار روز سه بار چاپ و منتشر شده است.

5- تحقيق در آئين يهود و مسيحيت چاپ سوم با تصرفات جديد به قلم معظم له

6- تحقيقى كوتاه درباره شيعه چاپ دوم

7- سيستم حكومت اسلامى چاپ سوم

8- ستارگان فروزان به قطع وزيرى در تاريخ علوم ادبى و منطق و تراجم ادباء چاپ اول.

9- متونى از معارف اسلام به قطع معمولى.

10- مضافاً بر كتب ياد شده رسالات و حواشى و مقدمه هائى بر آثار مختلف علمى به طبع رسيده است.

11- تفسير كامل و جامع قرآن در دو زبان آماده طبع مى باشد.

نگارنده گويد: علامه نورى گذشته از مقامات علمى و اطلاعات وسيع در علوم مختلف داراى محاسن اخلاق و محامد آداب و ملكات فاضله و سجاياى حميده مى باشد و علاوه بر كرسى تدريس جلسات عديده سخنرانى در بعضى از هيآت مذهبى مانند هيئت محترم محبان الائمه عليهم السلام در شبهاى شنبه در خيابان زيبا دارند كه پس از اقامه جماعت با بيانى رسا و منطقى سودمند براى صدها نفر از همه طبقات مخصوص نسل جوان و روشنفكران بيان معارف اسلام و مبانى اخلاق مى نمايند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

نوغاني، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج شيخ محمدرضا نوغانى خراسانى از وعاظ نامى و خطباء سامى و افضال سلسله اهل منبر و مبرزين گويندگان خراسانست و در مشهد

و تهران و كاشان و گيلان و بالاخص كويت از راه منبر و سخنرانى خدماتى انجام داده و منشاء آثار بزرگى گرديده است. استاد نوغانى در مشهد متولد شده و پس از رشد و دروس جديده به تحصيل دروس قديمه پرداخته و ادبيات را نزد اديب نيشابورى و سطوح را نزد مدرسين بزرگ تكميل نموده و به درس خارج آيت الله العظمى ميلانى شركت كرده و از محضر مرحوم آيت الله فقيه سبزوارى و آيت الله كفائى و ديگران استفاده نموده و چند سالى براى تبليغ و ترويج دين به كاشمر اقامت نموده و در آنجا با آيت الله امامى كاشمرى وصلت كرده و بعد از چندى به مشهد مراجعت و به افاده و افاضه پرداخته است در سفرى كه حضرت آيت الله العظمى مرعشى نجفى مدظله در سال 1383 به مشهد نمودند و بنده در خدمتشان بودم و آن استقبال عجيبى كه با آن شرايط سخت و ممانعت شديدى كه از معظم له شد در تاريخ مشهد كم سابقه بوده و استاد و نوغانى خطابه اى در موقع ورود آيت الله به منزل حضرت آيت الله العظمى ميلانى مدظله خوانده و تبريك وروده بالحن بسيار داغ و پرحرارت و مهيجى گفته كه عموم مردم را به گريه درآورد و تحريك احساسات و عواطف مردم نمود راستى چنين خطابه و سخنرانى كمتر شنيده بودم

استاد نوغانى چند سالى متواليا بنابر دعوت شيعيان و ايرانيان مقيم كويت به آن سامان مسافرت كرده و حقايق اسلام را با منطقى بليغ بيان مى كرده ولى چند سالى است كه به واسطه كثرت مشاغل كمتر به خارج مسافرت مى كند ادام الله توفيقه.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

نوغاني، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم دينى.

تولد: 1305، مشهد.

درگذشت:

15 آبان 1371، مشهد.

آيت الله مهدى نوغانى، فرزند ميرزا على اكبر نوغانى مؤلف «سه مقاله ى نوغانى» و «دو مقاله ى نوغانى»، پس از تحصيل دوره ى ابتدايى، به حوزه ى علميه ى خراسان پيوست و در مدرسه نواب به تحصيل اشتغال يافت. استادان آيت الله نوغانى به شرح زير بودند: آيت الله على اكبر نوغانى، آيت الله عبدالجواد اديب نيشابورى (اديب اول)، آيت الله محمدتقى اديب ثانى، آيت الله احمد مدرس، آيت الله هاشم قزوينى، آيت الله مهدى اصفهانى خراسانى، آيت الله سيد محمدهادى ميلانى.

در تابستان سال 1333 آيت الله ميلانى به مشهد رفت و ابتدا حدود يك سال در منزل آيت الله مهدى نوغانى اقامت گزيد و از ايشان مدت چهارده سال از دروس آيت الله ميلانى بهره برد و مراتب علمى اش مورد تأييد آيت الله ميلانى قرار گرفت. همچنين به دستور وى امامت جماعت مسجد فاضل را پذيرفت. آيت الله نوغانى خود نيز به تدريس و تربيت طلاب اشغال ورزيد و كتاب هاى المعالم الاصول و مكاسب شيخ مرتضى انصارى را درس مى داد و در كار تدريس جديت داشت. وى مدت بيست و دو سال تفسير تدريس مى كرد و در اين مدت يك بار تفسير تمام قرآن تدريس شد و بار دوم تا آيه ى دهم از سوره «انبياء» تفسير شد، از جمله فعاليت هاى ديگر ايشان تدريس نهج البلاغه، اقامه ى مجالس عزادارى و ذكر مصيبت و قرائت دعاى كميل، تصدى مديريت چند مدرسه علميه و از جمله مدرسه ى باقريه، ايجاد صندوق قرض الحسنه «جاويد» و مشاركت در تأسيس مؤسسه ى خيريه ى حضرت ولى عصر (ع) (انصار الحجة) بود. آيت الله نوغانى در مبارزات عليه نظام پهلوى نيز مشاركت فعال داشت و اعلاميه هايى كه صادر مى شد، امضاء مى كرد. از نهضت پانزده خرداد 1342 وارد اين مبارزات شد و در حركت انقلاب

خراسان سهم مؤثرى داشت. وى همچنين سفرهايى به كشورهاى خارجى (و از جمله كويت) براى تبليغ اسلام داشت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

نوقاني، علي اكبر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1370 -1300 ق)، عالم دينى، فقيه، متكلم، واعظ و شاعر، متخلص به فقير. در محله ى نوقان مشهد به دنيا آمد و پس از گذراندن تحصيلات مقدماتى، ادبيات را در محضر ميرزا عبدالجواد اديب نيشابورى و فقه و اصول را در محضر شيخ حسنعلى تهرانى و آيت اللَّه سيد عباس شاهرودى فراگرفت. در 1327 ق عازم نجف شد و از محضر اساتيد بزرگى چو آخوند خراسانى و آيت اللَّه سيد محمدكاظم يزدى و آيت اللَّه شيخ الشريعه ى اصفهانى استفاده نمود. پس از درگذشت آخوند خراسانى، به دريافت اجازه ى اجتهاد از آيت اللَّه ميرزا عبداللَّه مازندرانى و آيت اللَّه ميرزا محمدتقى شيرازى نايل گشت. در 1330 ق به مشهد بازگشت و به تدريس و انجام امور دينى پرداخت. وى از جانب آيت اللَّه حاج آقاحسين قمى عهده دار توليت مدرسه ى نواب گرديد. او خطوط نسخ و نستعليق را خوش مى نوشت. در خط نسخ از شاگردان ميرزا ابوالقاسم خراسانى و در نستعليق از شاگردان ميرزا ابراهيم خان، متخلص به گمنام بود. نوقانى در اثر عارضه ى سكته قلبى در مشهد درگذشت و در حرم امام رضا (ع) دفن شد. از آثارش تعمير مدرسه ى نواب مشهد و تنظيم موقوفات آن است كه از مدارس مهم آن شهر مى باشد. از آثار علمى او: «سه مقاله ى نوقانى»؛ «دو مقاله ى نوقانى»، در اصول عقايد و رد عقايد ماديون؛ تعليقاتى بر «شرح نهج البلاغه» ابن ابى الحديد معتزلى.[1]

على اكبر نوقانى رضوان اللَّه عليه اصلا از ايل جلابر و از احقاد مرحومه گوهرشاد صاحب مسجد معروف مشهد مى باشد اجداد ايشان سالها در كلات نادرى ساكن

بوده اند. پدر ايشان مرحوم حاج ميرزا موسى از بزرگان اخبار و صلحاء مشهد مقدس رضويت و مرحوم حاج ميرزا موسى فرزند حاج ميرزا حسن بن كلبعلى خان بن محمدزمان خان بن كليعلى خان جلابر طاب ثراهم بوده اند.

غالب افراد خاندان جليل نوغانى مخصوصا اجداد فقيه سعيد به زيور فضل و كمال آراسته و حاج محمد زمان خان بن كلعلى خان جلاير طبيبى حاذق و فاضلى كامل بوده است و طبع شعرى شيوا داشته و اشعار عرفانى ميسروده است.

مرحوم ميرزا نوقانى در سال 1300 قمرى در مشهد مقدس رضوى متولد شده و تا سن بيست سالگى در مشهد مقدس به تحصيل علوم پرداخته و ادبيات را از مرحوم ميرزا عبدالجواد اديب بزرگ نيشابورى فراگرفته و فقه و اصول را در محضر مرحوم ميرزا آيت اللَّه حاج شيخ حسنعلى تهرانى با معيت مرحوم حجه السلام ميرزا على آقا فرزند آن مرحوم خوانده و پس از فوت آن مرحوم قسمتى از دروس فقه و اصول را از محضر مرحوم آيت اللَّه حاج سيد عباس شاهرودى كه از بزرگان علماء مشهد بودند آموخته آنگاه در سال 1327 قمرى با اجازه مرحوم والدش به نجف اشرف مهاجرت نموده و از محضر و درس خارج دو نابغه علمى آيت اللَّه العظمى سيد كاظم يزدى و مرحوم آيت اللَّه شريعت اصفهانى استفاده كامل نموده و پس از فوت مرحوم آخوند با دريافت اجازه از مرحوم آيه اللَّه ميرزا محمدتقى شيرازى و آيت اللَّه حاج شيخ عبداللَّه مازندرانى در سال 1330 قمرى به وطن مالوف خود مراجعت كرده و به ارشاد مردم و تعليم طلاب علوم دينيه مشغول شده و تا پايان عمر كه بالغ بر چهل سال بوده و در مشهد

سكونت و همواره به تدريس اشتغال ورزيده و بسيارى از فضلاء طلاب مشهد مقدس رضوى از محضر درس آن مرحوم تعليم گرفته و استفاده نموده اند.

مرحوم آيت اللَّه نوقانى يكى از علماء عاملين و روشندل و بسيار خوش قريحه و در مناظرات دستى توانا داشته و مكرر به انصارى و يهود و گمراه شدگان مسالك جديد مناظره فرموده و بر تمام آنها فائق آمده و عده زيادى كه به واسطه شبهات منحرفين در پرتگاه لغزش افتاده و راه حق را گم كرده بودند با ادله متقنه و بيان شيواى خود آنها را از انحراف نجات و سعادتمند نموده است.

مرحوم ميرزا نوغانى عالمى ناطق و خطيبى بليغ بود منابر وعظ و ارشاد آن مرحوم علاوه بر بيان اصول عقايد و ترويج دين مقدس اسلام و رسانيدن احكام شريعت مطهر به مردم مشحون به اطلاعات عميقه تاريخى و اخبار اسلاف و شامل نكات ادبى و امثال و حكم و مواعظ و پند و اندرز بود و بطور كلى قاطبه و مردم را با بيانى از هر جهت جامع بطريق حق ارشاد مى فرمود و در واقع منبر ايشان يك حوزه درس قابل فهم عموم بيشتر شبيه بود تا به يك سخنرانى عادى لذا هر كس از بيانات ايشان به قدر استعداد و فهم خود بهره مند مى شد.

آثار قلمى ارزنده و آموزنده عديده دارد كه به آن اشاره مى شود.

1- تعليمات برجلدين شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد 2- سه مقاله نوغانى 3- دو مقاله نوغانى رد مايون 4- اشعار بسيارى از قصايد و غزليات و مدايح و مراثى كه براى نمونه بعضى از آن را مى نگارم تخلص آن مرحوم فقير بود.

ديگر از آثار آن مرحوم تعمير

و تنظيم مدرسه نواب مشهد و موقوفات آن كه از مدارس مهمه آن سامانست و نگارنده هم حدود يك سال در آنجا اقامت و اشتغال بتحصيل داشته ام.

مرحوم ميرزاى نوقانى در شب دهم جمادى الاول 1370 قمرى به عارضه سكته از دنيا رفته و در پايين پاى مبارك حضرت سلطان سرير ارتضى على بن موسى الرضا ارواحنا فداه در دارالسعاده آستان قدس سر به خاك فرو برده و يك جهان علم و ادب را در زير زمين پنهان نموده و به آرزوى خود نائل آمد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الذريعه (264/ 12)، سخنوران نامى معاصر (3553 -3543/ 6)، كيهان فرهنگى (س 9، ش 12، ص 38)، گنجينه ى دانشمندان (188 -184/ 7).

نهاوندي، جعفر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ جعفر نهاوندى از علماء معاصر گذشته تهران بوده كه مدت بيست و سه سال در نجف اشرف اقامت داشته و از محضر علامه خراسانى صاحب كفايه و علامه ى يزدى صاحب عروةالوثقى و ديگران استفاده نموده تا بدرجه ى علم و اجتهاد رسيده و پس از آن به تهران منتقل و اول در مسجد فاضل خلخالى و بعد در مسجد سپهسالار ناصرى امامت نموده و ضمنا تدريس فقه و اصول داشته تا در سال 1365 ق كه در تهران وفات و حمل به قم و در قبرستان حاج شيخ در مقبره دربندى مدفون شده اند.

از آثار ايشانست: 1- اضاعه الشبهه فى صلوه الجمعه. 2- شرح بر رساله نجات العباد در دو جلد. 3- اشعارى در مراثى آل عصمت عليهم السلام كه از آنست ابيات زير:

زبان حال حضرت زينب (ع)

آفتابا بر زمين جاى تو نيست

خار و خاشاك است مأواى تو نيست

از چه سر بر نيزه و تن

بر زمين

اى عزيز من چه كرده اين چنين

دست تو بوسم روم سوى سفر

من بپا اين راه پويم تو بسر

خواست تا دستش بوسد آن پرى

ديد نه انگشت و نه انگشترى

گفت عزيز من بميرت خواهرت

اى سليمانم چه شد انگشترت

از ثمرات اوست فرزند فاضل و برومندش آقاى حاج شيخ باقر واعظ نهاوندى كه در تهران تولد و در مهد تربيت چنين پدرى پرورش يافته و دروس جديد را تا سيكل اول خوانده و به دروس قديم اشتغال و در سال 1325 شمسى با درجه ى ليسانسيه در رشته ى منقول موفق و فعلا در رشته ى تدريس و تبليغ اشتغال دارند.

تأليفات عديده ى دارد كه از آنها است:

1- بزرگترين مدرك شيعه (مكالمات مامون با علماء سنت).

2- فرستاده خدا در نبوت پيغمبر آخر زمان.

3- قائم بحق بقيةاللَّه در حالات امام زمان عجل اللَّه فرجه.

برادران ارجمندى دارد كه از اعاظم علماء اكابر و مدرسين بوده اند به اسامى زير:

1- مرحوم مبرور حجةالاسلام والمسلمين حاج شيخ محمدتقى مدرس نهاوندى

2- مرحوم مبرور حجةالاسلام والمسلمين حاج شيخ على مدرس نهاوندى معروف بچين رى.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

نيري، علي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي نيري

محل تولد : همدان

شهرت : نيّري همداني

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1309/1/1

زندگينامه علمي

آيت الله علي نيّري همداني در سال 1309 هجري شمسي در منطقه اي در 12 فرسخي همدان به دنيا آمد. پدرش كه مردي با فضيلت بود، به كشاورزي اشتغال داشت . او از بزرگان به شمار مي آمد و در زهد و ورع زبانزد خاص و عام بود و نقش بسزايي در تربيت فرزند خود و تشويق او به تحصيل علوم ديني ايفا كرد. ايشان تحصيلات خود را از مكتب

خانه آغاز كرد و در آن مرحله ضمن فراگيري قرآن مجيد، از كتبي چون «كليله و دمنه و گلستان سعدي» بهره برد و «زبان و ادبيات» خويش را انسجام بخشيد. سپس براي فراگيري دروس حوزوي ، به همدان رفت و در مدتي كم ، دروس مقدمات و بخشي از دروس دورۀ سطح را به پايان برد. پس از آن براي بهره مندي از محضر استادان فرهيخته ، به شهر قم مهاجرت كرد و در مدرسه علميه دارالشفاء مستقر شد. او در آن زمان بخشي از «معالم» را خوانده بود. از اين رو به تكميل باقي مانده آن و اتمام دروس دورۀ سطح در زمان اندك رو آورد.

با پايان يافتن دروس دورۀ سطح، به دروس خارج فقه و اصول استادان مشهور حوزه علميه قم ، از جمله آيات عظام: «بروجردي (ره )، امام خميني (ره ) و محقق داماد (ره )» راه يافت و سالها از محضر آنان بهره مند شد و در ضمن آن از فراگيري علوم عقلي نيز غافل نماند. او در طي اين سالها همواره درسهاي اخلاق استادان خود شركت مي جست تا علم خويش را به زيور عمل بيارايد و خود را براي نهضتي عظيم كه بر عهدۀ عالمان و انديشمندان اسلامي است؛ آماده سازد.

آيت الله نيّري در سالهاي تحصيل خود از محضر استادان بسياري بهره مند شد. او بسياري از دروس مقدمات را در همدان در محضر برادر خود «آقا ميرزا عبدالغني نيّري » و آقاي «رازيني» فرا گرفت و در درس لمعۀ آقايان: «حاج سيد مصطفي هاشمي » و «سيد جمال الدين افتخاري» شركت جست . با ورود به قم به درس مطوّل «آيت الله مشكيني» و درس شرح لمعه «آيت

الله العظمي مرعشي نجفي (ره )» و «آيت الله شهيد صدوقي (ره )» رفت و پس از آن به درس رسائل «آيت الله مشكيني» و درس كفايه «آية الله آقا شيخ عبدالجواد سده اي اصفهاني (ره )» و «آيت الله شيخ مرتضي حائري (ره )» و مكاسب حضرات آيات: «حائري (ره ) و مشكيني» راه يافت .

با پايان يافتن دروس دورۀ سطح به درس خارج فقه و اصول آيات عظام: «بروجردي (ره )، امام خميني (ره )، اراكي (ره )، محقق داماد (ره )، گلپايگاني (ره ) و شيخ عباسعلي شاهرودي» رفت و عمدۀ مباني اجتهادي خويش را در محضر آنان فرا گرفت ، هر چند در درس خارج ديگر استادان نيز شركت مي كرد. در بخش علوم عقلي نيز ابتدا به درس منظومه «آيت الله منتظري» و سپس به درس اسفار «آيت الله علامه سيد محمد حسين طباطبايي (ره )» راه يافت .

او در سالهاي تحصيل خود با علماء و فضلاي بسياري رابطه دوستي داشت كه از جمله آنان مي توان به آقايان : «ثابتي ، عراقچي و موسوي همداني» اشاره كرد. او بسياري از دروس پيش آموخته را با آنان مباحثه مي كرد. آيت الله نيّري در عرصه فرهنگي حضور مؤثر و مستمري داشته است . او سالها در حوزه علميه قم به تدريس دروس دورۀ مقدمات و سطح پرداخته ، شاگردان بسياري را به مكتب اسلام تقديم نموده است .

از جمله فعاليتهاي او در اين عرصه ، تدوين دورۀ پنج جلدي «مجمع المسائل ؛ حاوي استفتائات از مرجع عالي قدر آيت الله العظمي گلپايگاني (ره )» است كه از آثار شگفت و در خور تحسين است ، اين كتاب با همت وي و برخي ديگر از استادان حوزه علميه قم تهيه شده است ، او پس از رحلت

آن عالم ربّاني ، به دفتر «آيت الله العظمي صافي گلپايگاني» راه يافت و سالهاست كه به پرسش هاي شرعي مردم پاسخ مي گويد. آيت الله نيّري كه از شاگردان امام (ره ) محسوب مي شود، سالها در راه نهضت پير مراد خود «امام خميني (ره )» به مبارزه پرداخت كه از جمله آنها مي توان به سخنرانيهاي او در اطراف رفسنجان اشاره كرد. اين سخنرانيها خشم ساواك را برانگيخته بود. او به همراه استاد «ثابتي» و با دستور آيت الله العظمي گلپايگاني (ره ) به ديدار تبعيدشدگان در رژيم طاغوت شتافت كه از جمله آن ديدارها: ديدار با مقام معظم رهبري كه در آن زمان در ايرانشهر در تبعيد بودند مي باشد. آيت الله نيّري هم اكنون از اعضاي جامعه مدرسين حوزۀ علميه قم است .

نيشابوري، ابوالقاسم فضل

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 473 ق)، مسند، محدث و واعظ. از ابوحسين خفاف و ابوحسين علوى و عبداللَّه بن يوسف اصفهانى و ابن محمش و جماعتى ديگر حديث شنيد. ابن طاهر و زاهر شحامى و محمد بن اسماعيل شاماتى و ابوطالب محمد بن عبدالرحمان كنجرودى و سعيد بن حسين جوهرى و حسين بن على شحامى و محمد بن اسماعيل بن احمد مقرى و ابواسعد بن قشيرى و مليكه بنت ابى الحسن فندورجى و جماعتى ديگر از وى روايت كرده اند. ذهبى گويد وى صاحب كتابى در وعظ مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سيرالنبلاء (380 -378/ 18)، شذرات الذهب (343/ 3)، العبر (233 -331/ 2)، معجم المؤلفين (70/ 8).

نيشابوري، ابوسعد، ابوسعيد عبدالملك

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 407/ 406 ق)، فقيه شافعى، محدث، مفسر، وعظ و زاهد. معروف به ابوسعد يا ابوسعيد خرگوشى. نزد ابوالحسن ماسرجسى فقه آموخت. در طلب حديث به عراق سفر كرد. پس از آن به سوى حجاز رهسپار گشت. و در مكه مجاور شد. سپس به خراسان مراجعت نمود و طريق زهد و خدمت به خلق پيشه كرد. وى از حامد بن محمد رفاء و يحيى بن منصور قاضى و اسماعيل بن نجيد و محمد بن حسن سراج و ابواحمد شيبانى نيشابورى و محمد بن عبدالملك نسوى و بشر بن احمد اسفرايينى و على بن بندار صوفى و ابواسحاق مزكى و ابوعمرو بن مطر و ابوسهل صعلوكى روايت كرد. حاكم نيشابورى و حسن بن محمد خلال و ابوالقاسم تنوخى و على بن محمد حنايى و ابوعلى اهوازى و حافظ ابوبكر بيهقى و عبدالعزيز ازجى و ابوالقاسم قشيرى و ابوصالح مؤذن و ابوبكر ابن خلف شيرازى و ابوالقاسم ازهرى و جمعى ديگر از وى روايت نموده اند. مرتبه ى

وى را در فقاهت و زهد ستوده اند. و او را از دانشمندانى دانسته اند كه علاوه بر مقام علمى و زهد به حوائج عامه مردم و فقرا رسيدگى مى كرده و ابنيه ى خيريه اى تأسيس مى نموده است. از جمله بناى بيمارستانى را به وى نسبت مى دهند. او در نيشابور درگذشت و در خركوش نيشابور دفن شد. از آثارش: «تهذيب الاسرار فى طبقات الاخيار»؛ «شرف المصطفى (ص)»، در هشت مجلد؛ اللوامع»؛ «سير العباد والزهاد»؛ «شعائر الصالحين» يا «شعار الصالحين»؛ «دلائل النبوة»؛ كتاب «التفسير»؛ كتاب «الزهد»؛ «البشارة والنذارة».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (351 -350/ 2)، تاريخ بغداد (432/ 10)، تاريخ نيشابور (169)، تذكرة الحفاظ (1067 -1066/ 3)، سيرالنبلاء (257 -256/ 17)، طبقات الشافعيه ى اسنوى (229 -228/ 1)، طبقات الشافعيه ى سبكى (223 -222/ 5)، العبر (214/ 2)، كشف الظنون (1569 ،1047 ،1045 ،514 ،245)، لب اللباب (281/ 1)، معجم البلدان (413 -412/ 2)، معجم المؤلفين (189 -188 ،108/ 6)، المنتظم (146/ 9)، هديةالعارفين (625/ 1).

نيشابوري، جمال الدين محمد

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 784 ق)، محدث، فقيه شافعى و خطيب. اصل وى از نيشابور است. در 721 ق وارد مصر شد و از حجار حديث شنيد. او در نزد قطب سنباطى و ابن القماح و ابن عدلان و ديگران فقه آموخت. وى در مصر منصب تدريس و فتوا داشت. صاحب «شذرات الذهب» او را به سلامت نفس و رعايت جانب حق مى ستايد. در سنين كهولت شنوايى خود را از دست داد و به همين علت به او اطروش مى گفتند. از آثارش: شرح «التعجيز» يا «تصحيح التعجيز»، در فقه.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :شذرات الذهب (285/ 6)، كشف الظنون (418)، معجم المؤلفين (253/ 11).

نيشابوري، محمدتقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدتقى مروى نيشابورى عالمى جليل و بزرگوار از شاگردان آخوند خراسانى و علامه يزدى و عديل مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ محمدعلى حايرى صفائى قمى بوده كه پس از پايان تحصيل به وطن برگشته و به وظائف دينى از اقامت جماعت و ارشاد مردم و امر به معروف و نهى از منكر پرداخته.

و چند نفرى از مبلغين فرقه ضاله اسماعيليه را كه در اطراف نيشابور اضلال مردم نموده و تبليغ مرام باطل آقاخانى ها را مى نمودند.

پس از نصيحت و موعظه فراوان كه متنبه نشدند خود شخصا به قتل رسانيده و مجازات نموده است.

وى پس از 1360 قمرى وفات نموده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

نيكخواه، خيرالله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

خيرالله نيك خواه

محل تولد : رودسر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1352/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب خيرالله نيك خواه متولد سال 52 شهرستان رودسر در سال 59 وارد دبستان شدم تا سيكل را ادامه دادم بعد وارد حوزه علميه شهرستان لنگرود شدم. بعد از يك سال (68 - 67) به عنوان مبتدي در امتحان ورودي شركت و قبول شدم. در حين تحصيل حوزه، دروس كلاسيك را به صورت متفرقه خواندم و ديپلم را اخذ نمودم. بعد از گذراندن دوره سطح، در دانشگاه «تربيت مدرس قم» قبول شدم اما به خاطر مشكلات و مريضي نتوانستم در مصاحبه شركت كنم و لذا ادامه ندادم و موفق به ورود در دانشگاه نشدم. در حين تحصيل و شركت در درس خارج، در سال 83 - 82 در رشته تخصصي «مذاهب اسلامي» شركت كردم و دوره سطح 3 را به پايان رساندم.

در حين تحصيل در دروس تخصصي در امتحان

و مصاحبه گزينش و مجوز تدريس دروس معارف (گرايش تاريخ اسلام و امامت) در امور اساتيد و معارف اسلامي در دانشگاه ها شركت كردم و موفق به اخذ مجوز شدم و اكنون 2 سال است كه به صورت پاره وقت و حق التدريس در بعضي مراكز دانشگاهي كه در برگه هاي قبل ذكر شده مشغول تدريس مي باشم. و هم اكنون نيز مشغول نوشتن پايان نامه سطح 3 حوزه مي باشم. در برنامه هاي گفتمان هاي ديني با موضوعات مختلف كه از طرف سازمان تبليغات اسلامي اجرا شده شركت مي نمايم. در مراكز دانشگاهي و پيش دانشگاهي، جلسات پرسش و پاسخ در مسائل ديني انجام وظيفه مي نمايم.

نيكزاد تهراني، علي اكبر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي اكبر نيكزاد تهراني

محل تولد : بهشهر

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1336/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب تحصيلات حوزوي را در سال 1352 در زادگاهم «رستم كلا» از توابع شهرستان بهشهر آغاز نمودم. مقدمات را در آنجا به پايان رسانده و اوايل سال 56 توفيق حضور در حوزه علميه قم را به دست آوردم. دروس سطح را نزد اساتيدي من جمله حضرات حجج الاسلام و آيات عظام: «شجاعي»، «وجداني»، «دوزدوزانى»، «ستوده» و «صالحي مازندراني» تلمذ نمودم. سپس از محضر حضرات آيات: «فاضل لنكراني»، «صانعي» و «صالحي مازندراني»، سنواتي چند، دروس خارج فقه و اصول را بهره گرفتم.

در سال 57 مدتي را به علت فعاليتهاي سياسي، دستگير و در زندان رژيم ستم شاهي به سر بردم. و در دهه 70، چند سالي را به عنوان: «مدير سازمان تبليغات اسلامي استان كردستان»، توفيق خدمت گذاري در عرصه تبليغ و

نشر معارف و فرهنگ ديني و اهل بيت (ع) پيدا نمودم.

از سال 76 در ستاد منطقه دو سازمان تبليغات اسلامي (گروه مناطق ويژه) به پشتيباني فرهنگي، تبليغي مناطق سني نشين كشور مشغول بودم. فعلا در پژوهشكده علمي كاربردي «باقرالعلوم» به تحقيق و مطالعه مي پردازم.

بعضي از آثار و دست نوشته هاي حقير به شرح زير مي باشد:

1. كنكاشي در مباني فكري مقني زاده، تحليلي است از گرايشات مذهبي اقشاري از اهل سنت موجود در كردستان همراه با بررسي چالشهائي كه نظام جمهوري اسلامي در اين ارتباط مي تواند در پيش رو داشته باشد و بايسته هائي كه بايد صورت پذيرد.

2. امام و بايسته هاي تبليغ، تنظيم بيانات رهبر فقيد و بنيانگذار جمهوري اسلامي حضرت امام خميني (ره) در بايدها و نبايدهاي تبليغات ديني كه براي دستگاههاي تبليغي و مبلغين مي تواند كاربرد داشته باشد.

3. رهبري و بايسته هاي تبليغ، بيانات مقام معظم رهبري حول محور اولويتهاي تبليغ.

4. خاطرات و خطرات: تنظيم خاطرات و تجربيات تلخ و شيرين خطيب توانا و شهير كشور، مرحوم حجة الاسلام و المسلمين آقاي فلسفي (ره).

5. تفاوتهاي قومي و مذهبي در ايران: تحليلي است از بافت قومي و مذهبي كشور همراه با بررسي تهديدات و فرصتهاي موجود و ضرورتها و بايسته هاي همبستگي و وحدت ملي در كشور.

6. مقاله: مناسبات فرهنگي بين ايران و اسلام: تحليلي است از بحث هويت ملي و فرهنگي ما ايرانيان و تعاملي كه بين فرهنگ ايران و دين مبين اسلام در عرصه هاي مختلف به ويژه شكل گيري انديشه سياسي ايراني، اسلامي كه توسط دبير خانه دين پژوهان در مجموعه مقالات به چاپ رسيده

است.

7. مقاله (نسل جديد و بايسته هاي تبليغ ديني) كه در سه شماره نشريه بشير ويژه مبلغين مناطق سني نشين كشور به چاپ رسيده است.

8. دانشنامه پيامبر اعظم (ص) كه طرح آن به تصويب پژوهشكده باقر العلوم رسيده و شيوه نامه و تهيه مدخل هاي آن انجام گرفته است و مراحل بعدي انجام كار در دست اقدام است كه انشاء الله مفيد واقع گردد.

نيلچي، رحمت الله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رحمت الله نيلچي

محل تولد : روستاي حصار خنداب

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1324/1/1

زندگينامه علمي

پر كاهم در مصاف تند باد خود ندانم در كجا خواهم فتاد

پيش چوگان هاي حكم كن فكان ميدويم اندر مكان و لا مكان

آن طور كه به ياد دارم در روستائي كه متولّد شدم يك سال به مكتب رفتم جزء آخر قرآن را كه معروف به «عمّ جزء» بود فرا گرفتم و بعد از آن، وارد مدرسه دولتي كه دوره ابتدائي آن شش كلاس بود شدم. در كلاس دوم نام نويسي نمودم. در فراگيري دروس، استعداد نسبتاً خوبي داشتم و در زمره

شاگردان ممتاز مدرسه محسوب مي شدم. پدرم كشاورز بود و چند رأس گوسفند نيز داشت، طبق معمول وقت و بي وقت در حدّ توانائي خود پدر را كمك مي كردم.

از وقتي كه خود را شناختم به نماز و روزه اهميّت مي دادم و با مسجد و عالم روحاني مسجد در ارتباط بودم. تمايل به ادامه تحصيل در اين جانب زياد بود. دبيرستان رفتن مستلزم رفتن به شهر و پرداخت اجاره خانه و تأمين اين هزينه براي پدرم مقدور نبود. عاقبت با تشويق عالم محلّ و مرحوم والده و علاقه به مطلق تحصيل در خودم در سال 1340 همراه پدر به شهر اراك آمده و در مدرسه مرحوم «حاج محمّد ابراهيم» كه يكي از 3 مدرسه علمي ديني شهرستان بود؛ پذيرفته شده و در ظرف دو سه سال دوره مقدّماتي صرف و نحو و منطق را گذراندم.

خيلي دوست داشتم در قم ادامه تحصيل دهم. نظر به اين كه به مجرّد ورود به قم، به من شهريه نمي دادند مشكل معيشتي داشتم تا اينكه به تشويق و راهنمائي يكي از دوستان روحاني عازم حضرت عبد العظيم (عليه السلام) شده و در مدرسه مرحوم «سيد مهدي لاله زاري» در حدود يك سال و اندي حجره گرفته و با شهريه ماهانه هفتاد تومان و چندين كتاب از شرح لعمه را نزد اساتيد آن جا تلمّذ نموده، با مقداري تحول و بحران فكري دوباره به اراك مراجعت نمودم و در كل با اينكه انگيزه من به مراجعت چه بود؟ (درست نمي دانم) به صلاح من بود.

در سال 45 به قم آمدم. در مدرسه فيضيه حجره گرفتم، اتفاقاً

مصادف با امتحانات حوزه بود با اينكه بعضي از دوستان طلبه مي گفتند آقايان مراجع فرموده اند شرط شركت در سطح 3 سابقه اقامت مثلاً چند ماه در قم است. براي اوّلين بار به خود جرأت دادم اين فرمان را اگر چه صادر شده باشد ناديده بگيرم و احساس گناه نكنم، دليلم اين بود كه نبودن من در قم به جهت فقر مالي بوده، اگر پول و امكانات داشتم از اول تحصيل به قم مي آمدم، در امتحان شركت كرده و اتفاقاً قبول شدم.

بعد از تأمين شهريه، مكاسب و رسائل و مقداري از شرح منظومه و كفاية الاصول را نزد اساتيد معروف سطح آن روزگار در حال و هواي غير جدي و سهل انگاري گذراندم. وارد جرگه خارج خوانان شدم. درس فقه مرحوم «آية الله گلپايگاني»، و اصول مرحوم «حاج ميرزا هاشم آملي»، چندين سال حضور داشته و گاه و بيگاه طبق معمول فرياد اشكال مي زدم. همين امر انگيزه مطالعه را در من بيشتر مي نمود. كم كم تصميم گرفتم قلم به دست گرفته و پاي درس، مطالب استاد را بنويسم. قلمم سريع نبود و نوشته ام به دلم نمي نشست. بعد به اين فكر افتادم براي چه بنويسم؟ درس اساتيد كه نو آوري خاصي ندارد، اگر هم داشته باشد؛ خيلي كم است، اگر بخواهم اين مطالب را دوباره بخوانم خود كتابهايي از قبيل: «مكاسب، رسائل، جواهرات، تقرير مرحوم نائيني و مرحوم آقا ضياء از نوشته خودم بهتر است، و از خوف اين كه مبادا فرزند عالمي خلف من شود و نوشته هايم اضحوكه و مايه بي اعتباري من گردد، همه را همراه

آب رودخانه روانه باتلاق قم نمودم. بعد از ورود آيت الله وحيد خراساني به قم، ادامه تحصيل فقه و اصول را مختص حوزه درس ايشان نمودم، البته در اين مرحله نيز جدي در مطالعه نبودم، اگر اشكالي مي كردم؛ بيشتر خلق الساعه و مولود استعداد ذهنيم بود و استاد بزرگوار به جريان واقف بود؛ گاهي عنايت مي فرمود، گاهي هم با بي توجهي خاصي مي گذشت.

در حدود سال 1360 يكي از دوستان پيشنهاد كرد در انتشارات اسلامي مربوط به جامعه مدرسان حوزه علميّه قم كه خود در آنجا اشتغال داشت روزانه چند ساعت همكاري نمايم، براي اولين بار جلد اول و دوم فوايد اصول تقريرات درس مرحوم نائيني به قلم مرحوم كاظميني، جهت تحقيق و بررسي و نشانه گذاري واگذار شد، اين كار را انجام داده و فهرست مفصلي براي آن تنظيم نمودم كه بيانگر نظريه هاي مؤلف (يا استاد ايشان) بود، و بعد از آن جلد 3 و 4 به انضمام حواشي مرحوم آقا ضياء، با مهارت و تجربه اي بيشتر، و بعد از آن دوره قاموس الرجال مرحوم شيخ شوشتري، و عناوين مرحوم مراغي، و فوايدالمدينه محدث استرآبادي به انضمام شواهدالمكيه از سيد عاملي (برادر مرحوم صاحب مدارك) در نقد فوائدالمدينه تحقيق و تنظيم نمودم. اين دو كتاب براي من خيلي مفيد بود و تحول بزرگي در بينش و نگرش من در رابطه با فهم شريعت به وجود آورد.

كم كم درس و بحث حوزوي را رها كرده؛ متمحض در كار تحقيق متون و تقوم نصوص شدم، حتي تدريس مختصري كه داشتم رها كردم، چون اين كار علاوه بر اين كه از جهت

مادي كمك هزينه بود، تشخيص دادم از هر محضر درس و تدريس مفيد تر است، زيرا مجبور بودم چند بار يك كتاب را با دقت تمام مطالعه كنم و جايگاه علائم را از قبيل ويرگول، نقطه، علائم، سئوال، ابتدا و انتهاي مطالب و غيره را تعيين نمايم. مخصوصاً در مرحله سر صفحه نويسي و تنظيم فهرست، و استخراج منابع. در اين مرحله متوجه شدم بسياري از كتب و متون ديني كه تجديد چاپ مي شوند فني نيستند، به شوخي مي گفتم: بعضي گمان مي كنند «ويرگول» مانند كنجد است كه شاطرها به روي سنگك مي پاشند؛ آن هم نوعاً ناشيانه يكجا زياد، يكجا كم، و تقطيع هايي صورت مي گيرد كه باعث انحراف فهم خواننده مي شود، هنوز خبر مبتداء نيامده، فقره اي را تمام شده پنداشته نقطه گذاشته و از سر سطر شروع نموده و همچنين هنوز جواب و جزاء شرط نيامده، پراگراف بسته شده است و اين نظريه را با تاكيد ابراز مي داشتم: كه اگر فردي مسلط بر محتواي كتابي نباشد مثلا نتواند آن كتاب را به خوبي تدريس نمايد؛ حق ندارد كتابي را تصحيح يا تحقيق نمايد، صرف اينكه مي داند نقطه بايد در كجا باشد، ويرگول در كجا و علائم ديگر … كافي نيست. تا مطلب را خوب نفهمد هرگز نمي تواند موضع از علائم را دقيق مشخص نمايد.

در مؤسسه مزبور، مسئوليت كتابهاي ذكر شده و تعدادي ديگر را شخصاً عهده دار بوده، و بسياري ديگر را اشراف و نظارت داشته ام، آن هم در سطح مقدور، نه در سطح مطلوب و فعلاً وسائل الشيعه و مستدرك آن را جهت

تسهيل در مراجعه به احاديث مربوط به هر باب و عنوان تنظيم مي نمايم، كه شرح روش تحقيق و تنظيم و تصحيح و پاروقي نويسي آن به طول مي انجامد.

«همكاري با مدارج علمي مديريت حوزه»

چندين سال است كه به عنوان داور، مشاور و راهنما در سطح 3 و 4 با اين واحد علمي نيز همكاري دارم. يكي دو سال هم عضو هيئت علمي بوده ام، و در اين محور نيز تجربه هاي دارم.

در خاتمه: از كار به اصطلاح تحقيقاتي خود راضي هستم، از اين حيث كه براي شخص خودم در مسير كسب معارف ديني و فهم متون و تجزيه و تحليل مسائل فقهي، اصولي، رجالي، كلامي و تفسيري بسيار راه گشا بوده است، اما متاسفم براي جامعه اي كه نيازهاي مادي من و عائله را اداره مي كنند هيچ نفعي نداشته است، و در موازنه گرفته ها داده هايم صفر است.

در دلم آيد كه گنه كرده ام چون ورقي چند سيه كرده ام

دولت اگر همه مئي ساختي كار به اين نيز نپرداختي

باقي اين گفته آيد بي بيان درد آن كس كه دار فهم جان

(والسلام)

واثقي نيا، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين واثقي نيا

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1336/1/1

زندگينامه علمي

بنده در سال 1336 شمسي در قم متولد شدم. پيش از هفت سالگى، قرائت قرآن و نوشتن و خواندن را در مكتب خانه آموختم و در تابستان سالهاي بعد تكميل كردم. هنگامي كه به هفت سالگي رسيدم به دبستان دولتي رفتم و پس از گذراندن دوره شش ساله دبستان، به دبيرستان رفتم. در نيمه سال چهارم دبيرستان بود كه آن را رها كردم و به حوزه پيوستم. (سال 1352 ش)

مقدمات را نزد اساتيد متعدد از جمله: «مرحوم حاج شيخ محمد علي»، معروف به مدرس افغاني فرا گرفتم. بيشتر شرح لمعه را نزد مرحوم «آيت الله حاج شيخ قدرت الله وجداني فخر»، و بقيه را نزد چند نفر ديگر فرا گرفتم. بخش عمده رسائل را نزد «آيت الله حاج شيخ مصطفي اعتمادي تبريزي» و بقيه را نزد «آيت الله حاج شيخ حسين كريمي قمي» آموختم. مكاسب و قسمت عمده كفايه را نزد مرحوم «آيت الله حاج شيخ محمد تقي ستوده اراكي» گذراندم و بخشي از كفايه را نزد «آيت الله حاج سيد محمد حسيني كاشاني» خواندم كه در حقيقت خارج آن را براي ما مي گفت و شيوه نقد آرائ بزرگان را به ما مي آموخت.

خارج فقه و اصول فقه از دروس

اساتيد گرامي همچون آيات عظام: «فاضل لنكراني، وحيد خراساني و ميرزا جواد تبريزي»، به مدت بيست سال بهره بردم و بسياري از تقريرات دروس آن بزرگان را نوشتم و اگر چيزي بر خلاف نظر استاد به ذهنم آمد؛ در پاورقي به عنوان «يقول التلميذ» يادداشت كردم كه همه به صورت مسوده باقي است و چون خود آن اساتيد عزيز يا برخي از شاگردانشان در صدد چاپ آن دروس برآمدند من به پاكنويس و چاپ آنها دست نزدم. فلسفه و عرفان را نزد اساتيد مختلف به ويژه «آيت الله معظم حسن زاده آملي» حاضر شدم .

در سالهاي 54 تا 57 همگام با مردم مسلمان ايران و علماي اسلام در مبارزات با رژيم پهلوي شركت جستم و با ايراد سخنرانيهاي انقلابي و پخش و تكثير اعلاميه ها و نوارهاي كاست انقلابي، به راه حضرت امام خميني (رحمه الله) پيوستم. دو بار دستگير شدم؛ «يك بار در قم و يك بار در بوشهر» كه براي تبليغ دهه محرم رفته بودم و مدتي را در زندان همراه با شكنجه بسيار گذراندم.

پس از پيروزي انقلاب اسلامي شغل دولتي نگرفتم. در سالهاي 58 تا 60 دو سال در دفتر تبليغات حوزه علميه قم همراه با دوستان به تبليغات مكتوب دست زديم. در دوره جنگ تحميلي به تفاريق، بيش از دو سال را در ميان رزمندگان گرامي براي تبليغات اسلامي سپري كردم. هفت سال تمام از آغاز تاسيس (1376) تا اول تابستان 1383 «مديريت مركز فقهي ائمه اطهار عليهم السلام» را كه حضرت آيت الله العظمي فاضل لنكراني تاسيس كردند به عهده داشتم و موفق به خدماتي شدم مانند: (تاسيس

كتابخانه تخصصي فقهي، سايت اينترنتي فعال، بخش آموزش، بخش تحقيقات، و چاپ بيش از بيست جلد كتاب) كه اميدوارم دوستان، آن فعاليتها را بنگارند.

واحدي اعظ، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد واحدي اعظ

محل تولد : رشت

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1346/1/1

زندگينامه علمي

در سال 62 - 61 پس از گذراندن دوره راهنمايي در مدرسه علميه «جامع رشت» شروع به تحصيل حوزوي نمودم. سال بعد به حوزه مشهد مقدس مشرف شدم. از محضر استاد: «حجت هاشمي خراساني» هدايه، صمديه، سيوطي، مغني، مطول و معالم را فرا گرفته و از درس مختصر و حاشيه استاد «واعظي» استفاده نمودم. درس اصول فقه را از استاد «عاملي» و لمعتين از استاد «صالحي» و مقداري از مرحوم استاد «سعيدي» فرا گرفتم. مكاسب را از محضر «آيت الله اشرفي» و «آيت الله مرتضوي» در مشهد و «آيت الله شب زنده دار» و «آيت الله پاياني» در قم استفاده نمودم. رسائل را ازمحضر «آيت الله اشرفي» در مشهد و «آيت الله اعتمادي» در قم بهره بردم. كفايه را از محضر «آيت الله ستوده» و «آيت الله طاهري خرم آبادي» استفاده كردم.

درس خارج اصول: حدود ده سال «آيت الله وحيد خراساني» و به صورت مختصر حضرات آيات: «تبريزي، طاهري خرم آبادي، مكارم، سبحاني، شبيري زنجاني». درس خارج فقه: چهار سال «آيت الله وحيد خراساني» و به صورت مختصر: «آيت الله بهجت (صلوه)، آيت الله فاضل (حج)، آيت الله شبيري (قاعده فراغ)، آيت الله تبريزي (طهاره).

واحدي، شفيع

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد شفيع واحدى رشتى ابن السيد الجليل السيد على لاهيجانى از علماء مبرز و متقى معاصر رشت مى باشند.

معظم له در تاريخ 1279 شمسى در لاهيجان متولد شده و چند سالى در آنجا تحصيلات مقدمات نموده و آنگاه به رشت آمده و چند سالى به تحصيل سطوح و ادبيات پرداخته

سپس مهاجرت به نجف اشرف كرده و حدود هشت سال توقف و از محضر مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ عبدالحسين رشتى و آيت اللَّه حاج شيخ عبدالنبى عراقى و آيات ديگر استفاده نموده و پس از آن عزيمت به قم نموده و در حدود 16 سال اقامت و از محضر مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج شيخ عبدالكريم حايرى يزدى (مؤسس حوزه) و آيت اللَّه حاج شيخ محمدعلى حايرى قمى و بالاخص مرحوم آيت اللَّه حاج سيد محمدتقى خوانسارى و هم چند سالى مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى قدس اللَّه اسرارهم استفاده نموده و در حدود سال 1370 قمرى براى خدمات دينى به رشت وطن مألوف خود برگشته و تا اكنون كه از عمر شريفش 74 سال مى گذرد به انجام وظائف دينى از اقامه جماعت و غيره اشتغال دارند.

از باقيات الصالحات ايشانست فرزند فاضل و برومندش جناب حجةالاسلام آقاى حاج سيد حسين واحدى كه در حجر تربيت چنين پدر بزرگوارى پرورش يافته و سالهاى متمادى در حوزه علميه قم اشتغال به تحصيل علم و كمال داشته و از محضر آيات عظام قم استفاده سرشار نموده آنگاه چند سالى در تهران و اكنون در رشت و گيلان به خدمات دينى و تربيتى و وظائف روحى اشتغال و مانند والد ماجدش داراى مبادى آداب و مكارم اخلاق و محسن افعال مى باشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

واحدي، محمدتقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد محمدتقى بن العالم الجليل والفقيه النبيل آيت اللَّه حاج سيد محمدرضا واحدى القمى الكرمانشاهى از علماء محترم معاصر تهران است.

وى در سال 1324 ق متولد شده و در بيت علم و عزت پرورش يافته و مقدمات و ادبيات را نزد مرحوم والدش و علماء ديگر كرمانشاه

خوانده، سپس مهاجرت به نجف اشرف نموده و پس از تكميل سطوح از محضر آيات عظام نجف مرحوم آيت اللَّه العظمى اصفهانى و آيت اللَّه آقا ضياءالدين عراقى و ديگران استفاده نموده آنگاه مراجعت به كرمانشاه و از راه قلم و نوشتن مقالات و مجله دينى و بيان بخدمات دينى پرداخته تا سال 1375 ق كه بواسطه بعضى از جهات به تهران منتقل و بنا بر اصرار عده اى از تجار و مومنين و امريه بعضى از آيات عظام در سمنگان نارمك ساكن و در مسجد جامعه آنجا به اقامه نماز جمعه و جماعت و تبليغ دين و نشر مبانى اخلاق سيد المرسيلين عليه و آله صلوات المصلين تاكنون اشتغال دارند و مسجد جامعه نارمك يكى از پايگاهها و سنگرهاى بزرگ اسلامى تهرانست كه در دوره سال خصوصا ماه رمضان و ماه محرم و صفر و جمعه ها و اعياد مذهبى در آن مجالس دينى منعقد و صدها نفر از مردم آن منطقه و نقاط ديگر اجتماع كرده و از بيانات سودمند وعاظ نامى و خطباء اسلامى بهره مند ميشوند، و بالاخص روزهاى جمعه كه در آن دعاء شريفه و مأثوره ندبه با سوز و گدازى خوانده شده و اقامه نماز جمعه با شكوه خاصى ميگردد و شايد اول نماز جمعه تهران باشد از حيث جمعيت و شخصيت هاى برجسته اقتصادى و اجتماعى و غيره.

جناب آقاى واحدى كه واجد مقام نسب و حسب و عالمى بصير و دانشمندى روشن ضمير و بسيار متين و مودب ميباشند داراى آثار ارزنده اى هستند كه از آنست: ترجمه كتاب مستطاب (الغدير) كه چند جلد آن بطبع رسيده است. و در تاسيس كتابخانه مسجد جامع نارمك

و توسعه و تزيينات مسجد گامهاى مؤثرى برداشته و خدمات ارزنده اى نموده اند.

جناب آقاى واحدى داراى سه برادر برومند ميباشند: 1- مرحوم آقا سيد عبدالحسين واحدى 2- مرحوم آقا سيد محمد واحدى كه در سنين جوانى در حادثه اى بدرود حيات گفتند. 3- ثقةالاسلام آقاى حاج سيد جواد واحدى كه اكنون از راه تبليغ بخدمات دينى اشتغال دارند.

خاندان واحدى مذكور از بيوتات اصيله و ريشه دار و روحانيت و از احفاد و ذرارى امامزاده شاه بدلا كه در جاپلق مدفون و مورد توجه عموم مردم آن ناحيه هستند مى باشند.

آقاى واحدى با جناب حجةالاسلام والمسلمين حاج سيد حسين بدلاء قمى پسر عمو و قرابت نزديك دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

واردي، تقي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد تقي واردي

محل تولد : ساري

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1338/12/4

زندگينامه علمي

سيد تقي واردي كولايي در چهارم اسفند 1338 شمسي، در روستاي پايين كولا، واقع در پنچ كيلومتري ساري (مركز استان مازندران) ديده به جهان گشود. نام پدر: سيد علي فرزند آيت الله حاج سيد جمال واردي كولايى (مرحوم حاج سيد جمال واردي كولايي، از عالمان و روحانيون معروف شهرستان ساري و به زهد، تقوي، مردم دوستي و انجام كارهاي عام المنفعه معروف بود و در نهم ارديبهشت سال 1331 شمسي، مطابق با چهارم شعبان المعظم سال 1371 هجري قمري، در تهران بدرود حيات گفت و پس از تشييع جنازه با شكوه در شهر مقدس قم و اقامه نماز به امامت حضرت آيت الله العظمي بروجردي (ره)، در «قبرستان نو» دفن گرديد).

سابقه تحصيلي :

1- در شش سالگي وارد مكتب خانه روستاي پايين كولا شده وعلاوه بر قرآن كريم برخي

از كتاب هاي فارسي و ادبي را نزد مرحوم شيخ عباس قاسمي كولايي آموخت.

2- در ده سالگي وارد حوزه علميه مصطفي خان ساري شد وعلاوه بر تكميل كتاب هاي فارسي، دروس مقدمات حوزه را نيز آغاز كرد و كتاب هاي جامع المقدمات (بخش هاي امثله، شرح امثله، صرف مير، تصريف، النموذج، صمد يه)، سيوطي (شرح الفيه ابن مالك)، مطول، حاشيه، معالم و مختصر را نزد حجت الاسلام والمسلين حاج سيد رضي شفيعي (رئيس جامعه رو حانيت ساري) وعالمان ديگري چون شيخ عبدالله دارابي و شهيد اكبري (از شهداي هفتم تير) تلمذ نمود ودر يازدهم ذي قعده سال 1395 قمرى، مطابق با بيست و چهارم آبان 1354 شمسي مزين به لباس روحانيت شد و به همراه ده تن از طلاب هم دوره اي خود، رسما معمم گرد يد.

3- در پنجم مهر 1355 شمسي وارد حوزه علميه قم شد و پس از سه ماه اجاره نشينى، به مدرسه علميه مومنيه (زير نظر آيت الله العظمي نجفي مرعشي) واقع در خيابان چهارمردان قم، نقل مكان كرد و تا سال 1360 در همانجا اقامت داشت. در اين مدت دروس مقدماتي را تكميل و وارد دروس سطح حوزه شد و از محضر اساتيد بزرگواري چون: «مدرس افغاني»، «شماعي»، «وحيد خراساني» (فرزند آيت الله العظمي وحيد خراساني)، «صالحي افغاني» و ... بهره مند گرديد و در كنار دروس حوزه به كلاس شبانه و متفرقه جديد نيز اقدام و دوره راهنمايي را طي كرد.

دوره جواني وي مصاد ف بود با وقوع انقلاب بزرگ اسلامي ايران به رهبري ابر مرد عصر حاضر، يعني امام خميني (ره) بر ضد نظام ستم شاهي و

او نيز بسان ملت رشيد و متدين ايران، در آن واقعه سترگ بسيار كوشا و جدي بود و در بيشتر تظاهرات و راهپيمايي هاي شهر مقدس قم و در برخي از راهپيمايي هاي شهر ساري حضور فعال داشت و تا چند سال درگير اين ماجرا بود و رنج ها و سختي هاي فراواني متحمل گرديد. به ويژه در روستاي بزرگ «پايين كولا» كه زادگاه و وطن او بود، نام مبارك امام خميني (ره) وانقلاب اسلامي را نهادينه كرد.

درچند سال اوايل انقلاب، كارهاي گوناگوني در راستاي انقلاب اسلامي انجام داد، كه برخي از آن ها عبارتند از:

1- فعاليت هاي تبليغي در ساري و بسياري از روستاهاي اطراف آن (مانند: پايين كولا، آبندانكش، معلم كلا، دراز محله، دينك، تاكام، سمندك، كوه خيل و ...) و هم چنين سفرهاي تبليغي به شهر هاي (شيروان، بهبهان، دامغان، كردستان، آبدانان، قصر شيرين، بابل، رودبار، اسد آباد همدان، اليگودرز، اصفهان، لردگان و ...) جهت سخنراني هاي مذهبي و انقلابي، مراسم هاي عبادي، كلاس هاي آموزشي قرآن و احكام وعقايد اسلامى.

2- طي كردن آموزش رزمي و دفاعي در قم و تهران و اعزام به جبهه هاي جنگ تحميلي در مناطق اهواز، هفت تپه، شلمچه، دهلران، قصر شيرين، مريوان و ... (در هشت نوبت) و تشويق جوانان براي پيوستن به رزمندگان اسلام .

3- تشكيل چند انجمن اسلامي و همكاري در ايجاد اتحاديه انجمن هاي اسلامي هشت روستا، مسئوليت پايگاه بسيج، مسئوليت آموزشي و عقيدتي بسيج شهرستان، نشر جزوه هاي آموزشي و انقلابي، تشكيل صندق هاي قرض الحسنه، همكاري در ساختن كتابخانه و ساختمان مخابرات در روستا

4. از ابتداي پيروزي انقلاب،

كلاس هايي در شهر مقدس قم داير و بزرگاني چون: آيت الله خامنه اي (مقام معظم رهبري فعلي)، شهيد بهشتي، شهيد دكتر باهنر، آيت الله هاشمي رفسنجاني، آيت الله خزعلي، آيت الله جوادي آملى، آيت الله فاضل لنكرانى، آيت الله يزدي، عسكراولادي و تعدادي ديگر از اساتيد در آن ها به تدريس در رشته هاي مختلف پرداختند و او نيز توفيق حضور در آن ها را به دست آورد.

پس از تشكيل دفتر تبليغات اسلامي در قم، واحدي به نام «آموزش عالي» در آن راه اندازي و ايشان در دومين دوره آن كه از سال 1364 شروع شده بود؛ شركت كرد و به مدت چهار سال، دوره هاي مختلف علوم اسلامي، فلسفه، منطق، زبان عربي، علوم سياسي و مديريتي را پشت سر گذاشت و در سال 1368 از آن فارغ التحصيل گرديد.

علاوه بر دروس آموزش عالي، در دروس اصلي و جنبي حوزه نيز به طور مستمر شركت داشت و دوره هاي سطح مقدماتي، سطح متوسطه و سطح عالي را در نزد بزرگاني چون: «محقق كلاته اي»، «اعتمادي»، «بني فضل»، «محقق داماد»، «صالحي مازندراني»، «معرف» و «محامي خراساني» طي كرد. سپس وارد دروس خارج شد و يك دوره كامل اصول فقه را در نزد استاد محبوب و به يادماندني اش مرحوم «آيت الله العظمي صالحي مازندراني (ره)» و دو سال در درس خارج فقه «آيت الله العظمي نوري همداني» و ده سال در درس خارج فقه «آيت الله جوادي آملى» (حفظه الله تعالي) شركت نمود.

واسعي، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد واسعي

محل تولد : كاشان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

درسال

1360 هجري شمسي همزمان با سال آخر دبيرستان، تحصيل در حوزه علميّه «مرحوم آية الله مدني كاشاني» را شروع نموده و كتبي مانند: (صرف ساده، هدايه، مبادي العربيه جلد 2، منطق كبري و آداب المتعلمين) را فرا گرفتم و در سال 1361 با ورود به حوزه علميّه قم در مدرسه «قديريه» وابسته به مدرسه كرمانيها، كتبي مانند: (مبادي العربيه جلد 4، منطق المظفر و تحرير الوسيله) را فرا گرفتم و سپس با عزيمت به حوزه علميّه مشهد از سال 1362، كتبي مانند: (لمعتين، اصول فقه مظفر، رسائل و ادبيات عرب) را خدمت اساتيد آن حوزه و نيز مكاسب را از نوارهاي درسي استاد «پاياني» ازحوزه علميّه قم و نيز كفايه را از نوارهاي درسي «آية الله فاضل لنكراني» فرا گرفتم.

سپس در درس خارج فقه و اصول: «آية الله ميرزا علي فلسفي خراساني» به مدّت يكسال بهره مند شدم و سپس در شهريور سال 1366 به قم بازگشتم و در دروس خارج فقه و اصول: «آية الله وحيد خراساني» و «ميرزا جواد تبريزي» و «بهجت» (ادام الله ظلهم) شركت نموده و مي نمايم و نيز در سال 1377 تا 1380 در دوره مهارتهاي تخصصي «تبليغ» دفتر تبليغات اسلامي قم شركت نموده ام و نيز از سال 1379 تا 1384 با پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي همكاري تأليفي داشته و مقاله «فقه و عرف» در سال 1379در مجله قبسات و كتاب «علم و عالم از چشم انداز امام علي (ع)» در سال 1381 به چاپ رسيده و نيز كتاب «جايگاه عرف در فقه» در سال 1385 به چاپ رسيده است.

واسعي، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ محمدحسين بن العالم الجليل آخوند

ملا عبدالواسع قائينى از علماء محترم معاصر شهر رى بودند، وى در قائن متولد شده و تحصيلات خود را در زادگاه خود نزد دائى مرحوم قاضى كه يكى از دانشمندان پارسا و زهاد بودند شروع نموده و در سن 17 سالگى بدرس خارج مرحوم آيت اللَّه حاج سيد حسين فقيه معروف به (امام) كه از شاگردان مبرز مرحوم آخوند خراسانى صاحب (كفايه الاصول) حاضر شده و استفاده نموده آنگاه به مشهد مقدس آمده و از محضر مدرسين و آيات آن سامان بهره مند شده آنگاه به نجف مشرف شده و بعد از مدتى به قم آمده و از محضر مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى و ديگران كسب فيض نموده، و مورد لطف مخصوص آيت اللَّه بروجردى قرار گرفته و در سال 1328 شمسى بشهر رى اعزام و در محله حسين آباد (بى بى زبيده) در مسجد ملك افضلى به اقامه جماعت و ترويج دين پرداخته و ضمنا در مدرسه برهانيه شهر رى بتدريس فقه پرداخته تا در روز عيد قربان 1389 ق كه بدرود زندگى گفته، و با تشييع جنازه با شكوهى به قم و در دارالسلام مدفون گرديدند.

نگارنده گويد: مرحوم آقاى واسعى از علماء متقى و متواضع عصر ما و داراى محامد آداب و محاسن اخلاق بودند و از بيت المال و سهم مبارك امام عليه السلام كمتر مصرف مى نمودند.

از باقيات الصالحات ايشانست فرزند ارجمند ايشان ثقةالاسلام حاج شيخ محمدعلى واسعى كه در مسجد ايشان به اقامه جماعت و خدمات دينى اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

واعظ اصفهاني، ابوالبركات

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ ابوالبركات، [عالم فاضل محدث] واعظ صالح معمّر، در مسجد جامع اصفهان منصب وعظ و خطابت داشته، و قريب يكصد سال عمر نموده،

و از شيخ على محقّق كركى متوفّى به سال 940 روايت احاديث مى كند، و جمعى از دانشمندان از او اخذ حديث نموده و از ايشان روايت مى كنند كه از آن جمله است: ملاّ محمّد تقى مجلسى، و شيخ عبداللَّه واعظ، فرزندش.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

واعظ اصفهاني، ابوعبداللَّه محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 579 ق)، اديب، واعظ و محدث. او واعظ و اديبى فاضل، از دانشمندان و بزرگان حنابله در عصر خود بود. از ابوسعد احمد بن محمد بغدادى و ابوالقاسم اسماعيل بن على حمامى و ابورشيد احمد بن محمد بن احمد خرقى و ابوالقاسم ابراهيم بن محمد دواتى و جمع كثيرى حديث شنيد. به بغداد رفت و در آنجا نقل حديث كرد. محمد بن حامد بن عبدالواحد بقال از او روايت كرده است. از آثارش گردآورى كتابى به نام «معجم» از مشايخ خود بوده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سيرالنبلاء (169/ 22)، معجم المؤلفين (315/ 11)، الوافى بالوفيات (393 -392/ 4).

واعظ اصفهاني، جمال الدين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1279- مقتول 1326 ق)، عالم و واعظ. ملقب به صدرالواعظين و صدرالمحققين. در همدان به دنيا آمد. در «تاريخ انقلاب مشروطيت ايران»، تولد وى 1289 ق در اصفهان ذكر شده است. او برادرزاده ى آيت اللَّه سيد اسماعيل صدرعاملى اصفهانى است. در كودكى پدرش را از دست داد و به همراه مادر به تهران آمد. پس از تحصيلات ابتدايى به اصفهان رفت و به تهران آمد. پس از تحصيلات ابتدايى به اصفهان رفت و به فراگيرى مقدمات عربى و فلسفه و عرفان پرداخت. او در اصفهان مشغول وعظ و تبليغ گشت و در اندك زمانى از وعاظ مشهور شد. به علت جو استبدادى كه ظل السلطان در اصفهان برقرار كرده بود، سيد جمال در 1319 ق به تبريز رفت و در مورد اهميت قانون و مزاياى حكومت قانونى خطابه هايى ايراد نمود. در بازگشت به اصفهان پس از انتشار كتاب «روياى صادقه» با همكارى شيخ احمد مجدالاسلام كرمانى و ميرزا نصراللَّه ملك المتكلمين، مورد كينه ى ظل السلطان قرار گرفت.

بار ديگر به تبريز رفت و در آنجا مورد توجه محمدعلى شاه وليعهد قرار گرفت. سپس به تهران آمد و به تشويق محافل آزاديخواهان شبها در مسجد شاه (مسجد امام خمينى) به وعظ و خطابه پرداخت. وى در اوايل مشروطيت در مساجد و انجمن ها به طرفدارى از مشروطه سخنرانى مى كرد و به همين جهت مورد توجه مردم واقع شده بود. پاره اش از سخنرانى هاى او به صورت روزنامه اى به نام «الجمال» چاپ شد. در زمان به توپ بستن مجلس، به شاه عبدالعظيم رفت و از آنجا به قصد عتبات عازم همدان شد. وى به واسطه سابق دوستى، ورود خود را به ميرزا محسن خان مظفرالملك، حاكم همدان، ابلاغ كرد. او نيز اين مساله را به دربار تهران گزارش داد. لذا امير افخم همدانى، حاكم بروجرد، از طرف دربار مأمور شد تا سيد جمال الدين را به بروجرد ببرد. سيد جمال مدتى در بروجرد زندانى بود و عاقبت توسط عمال محمدعلى شاه قاجار مسموم و خفه گرديد و در قبرستان يخچال اين شهر دفن شد. بعدها اين قبرستان به جماليه معروف گرديد. در «كارنامه ى بزرگان» سال درگذشت وى 1336 ق ذكر شده است. از ديگر آثار وى: «لباس التقوى»؛ مقالاتى كه در روزنامه «حبل المتين» كلكته و جرايد عصر چاپ مى شد.[1]

واعظ اصفهانى (سيد)، واعظ معروف و از رهبران مشروطيت (و. همدان حدود 1297- مقت. بروجرد 1362 ه.ق.). وى قريب بيست سال در شهرهاى مختلف مانند اصفهان، شيراز، تبريز، مشهد و تهران به وعظ مى پرداخت و در تنوير افكار مردم مى كوشيد. دو رساله از او به نام «لباس التقوى» و «رؤياى صادقه» باقى است و صورت نطقها و مجالس وى

به اسم «الجمال» به چاپ رسيده. به دستور عمال محمدعلى شاه در بروجرد زندانى و مسموم گشت و آرامگاه وى در همان شهر است.

سال تولد: 1279 ق.

فوت: 1326 ق.

القاب: صدرالواعظين- صدرالمحققين-.

آثار: لباس التقوى- روياى صادقه (با همكارى مجدالاسلام كرمانى و ميرزا نصراللَّه ملك المتكلمين)

سيد جمال الدين واعظ اصفهانى پسر سيد يحيى در سال 1297 هجرى قمرى در همدان متولد شد وى از كوشندگان و سخنرانان بنام جنبش مشروطه خواهى بود و با سياهكارينهاى ظل السلطان پيكار مى كرد. سيد جمال پس از بمباران مجلس، با لباسى ناشناس به سوى عتبات رفت و در همدان دستگير، و به امر محمد عليشاه او را به بروجرد بردند و به زندان انداختند و در سال 1326 هجرى قمرى وى را به قتل رساندند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] تاريخ انقلاب مشروطيت ايران (168 -165/ 1)، تاريخ برگزيدگان (141 -140)، سرآمدان فرهنگ (502 -501)، شرح حال رجال (257 -255/ 1)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (2799 ،1795/ 2)، كارنامه ى بزرگان (337 -335)، يغما (س 30، ش 7، ص 414 -405، ش 8، ص 487 -480).

واعظ پايين خياباني، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسن (پايين خيابانى) متوفى 1342 ق ابن شيخ اسماعيل بن حاج ملاجواد بن حاج ملاصالح خراسانى از وعاظ بزرگ و منبريهاى معروف آستان مقدس رضوى بوده منبر پرشور منحصر به فرد براى او نقل مى كنند و او را مرد وارسته معرفى كرده كه بماليه دنيا به تمام معنى بى اعتنا بوده و در ادبيات و مقامات علمى دست تواناى داشته و كتبى به صورت رساله هايى مختلف از او باقى مانده است.

وى فرزندان دانشمند و واعظ و محدث از خود به يادگار گذارده كه مورد توجه مردم مشهد و تهران

مى باشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

واعظ تهراني، باقر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1313 -1255 ق)، عالم دينى و واعظ. در تهران به دنيا آمد و در اين شهر نشو و نما يافت. وى از وعاظ مشهور دوران ناصرالدين شاه قاجار است كه منبر او به جهت بيان مطالب تازه و اجتناب از مبالغه و اغراق گويى در بيان مصائب، مورد توجه عامه ى مردم بود. او در مشهد در حين زيارت درگذشت و در مقبره ى شيخ بهائى دفن شد. در «طبقات اعلام الشيعة» وفات وى 1323 ق ذكر شده است. از آثارش: «جنة النعيم والعيش السليم»، در احوال سيد عبدالعظيم (ع)؛ «الاسرار فى كيفية الاسفار»؛ «الاصرار فى الاستغفار»؛ «الخصايص الفاطمية»؛ «برهان التجارة فى تبيان الزيارة»؛ «برهان العباد فى اثبات المعاد»؛ «ارائة الطريق»؛ «ايقاظ القوم فى آداب الصوم»؛ «الثمرات الجنية من الحديقة الحسينية».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (530/ 3)، الذريعه (174 -173/ 7 ،161 -160 ،12/ 5 ،98 ،94/ 3 ،504 ،121 ،38/ 2 ،407 -406/ 1)، ريحانه (291/ 6)، شرح حال رجال (184/ 1)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 196/ 14)، علماء معاصرين (367 -359)، المآثر والآثار (201 -200)، معجم المؤلفين (35/ 3).

واعظ خراساني، محمدعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدعلى فرزند كربلائى حسينعلى (والد ماجد حاج شيخ عبدالحسين واعظ معاصر خراسانى نجفى) از اكابر علماء و محدثين و اعاظم وعاظ و خطباء عصر خود در نجف اشرف و از مصاديق واقعى يكى از قوام الدنيا (عالم ناطق مستعمل لعلمه) بوده است.

تولدش در سال 1275 قمرى در يكى از روستاهاى نيشابور به نام سيمان بوده و مادرش قبل از ولادتش در خواب مى بيند كه درختى از پشت او روئيده و سر به طرف آسمان كشيده و بلند و بارو گشته است. پس با وحشت از خواب برخاسته و

به مشهد نزد بعضى از علماء رفته و خواب خود را مى گويد آن عالم مى فرمايد: ناراحت مباش خدا به تو پسرى مرحمت مى كند كه از علماء و دانشمندان خدمتگزار به اسلام خواهد بود.

ايشان در قريه سيمان مذكور نشو و نما يافته و به خواندن قرآن مشغول و پس از خواندن دروس مكتبى قديم در اوائل بلوغ به تحصيل علوم عربيه دينيه پرداخته و براى ادامه به آن به سبزوار عزيمت و در آنجا مقدمات را خوانده و ضمنا از همان اوان به روستاهاى سبزوار براى تبليغ و ذكر مصائب سالار شهيدان به منبر رفته و ترويج دين نموده تا در سال 1311 قمرى در سن 36 سالگى مهاجرت به نجف اشرف و از آنجا در عهد رياست ميرزاى بزرگ به سامرا عزيمت و به محضر آن بزرگوار رسيده و مورد تفقد و عنايت خاص ايشان قرار گرفته و سپس به نجف اشرف برگشته و مشغول به تحصيل شده تا به درجه عاليه علم رسيده و همواره منبر رفته و با مواعظ حسنه خود مستعمين و بالاخص روحانيون را مستفيض و بهره مند مى نمود.

اساتيد ايشان چنانچه فرزند اكبرش حجةالاسلام حاج شيخ محمدتقى واعظزاده فرمودند علامه كبير حاج شيخ محمدحسن مامقانى و آيت اللَّه آقا سيد محمدكاظم يزدى صاحب عروه و آخوند خراسانى صاحب كفايه قبل از پيدايش مشروطه بوده است.

ايشان مجالس آيات عظام در ايام عاشورا و غيره را اداره مى نمود و منبر مى رفت و عموما از بياناتش مستفيض مى شدند اهل حال و معنويت بود.

نگارنده شبى موقع سحر كه مشرف به حرم مطهر مى شوم از درب مسجد هندى كه از مساجد معروف نجف و محل نماز جماعت بزرگانى

چون حاج شيخ على زاهد قمى و حاج سيد عبدالغفار مازندرانى و امثالهم بود و مجتمع كليه آيات عظام گذشته و معاصر بود مى گذشتم كه صداى مناجات و ذكرى مرا از رفتن متوقف نمود پس به مسجد هندى آمدم و ديدم گويا تمام مسجد در ذكر و مناجات است و همه با گوينده و ذاكرى هماهنگ و مى گويند اياك نعبد و اياك نستعين اهدنا الصراط المستقيم. پس وارد مسجد شدم در اثر صدا پيش رفتم در انتهاى مسجد پشت ستونى آن مرحوم را ديدم مشغول نماز و با تمام وجودش آيات مذكور را تكرار مى كند و آن محيط با او هماهنگى دارد. پيرمردان و معاصرين او از دانشمندان و غيره و بالاخص فرزند برومندش خاطرات عجيبى از او دارند.

باقيات الصالحات ايشان

از باقيات الصالحات ايشان دو فرزند ارجمندشان مى باشند:

1- حاج شيخ محمدتقى واعظزاده مقيم نجف.

2- حاج شيخ عبدالحسين واعظ نجفى است كه از معاودين نجف اشرف و گاهى در قم و اكثرا در مشهد مقدس اقامت و مردم را عموما و علماء را خصوصا از بيانات و مواعظ حسنه خود بهره مند مى سازد، آن مرحوم در سال 1383 قمرى در نجف اشرف از دنيا رفته و در جوار حضرت على (عليه السلام) در صحن مطهر مدفون گرديده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

واعظ فراهي، معين الدين، محمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 907 ق)، عالم، زاهد و واعظ. به مسكين يا ملا مسكين فراهى يا هروى و معين و يا ملا معين فراهى يا هروى معروف و از علماى عهد سلطان حسين ميرزاى بايقرا بود. وى برادر قاضى نظام الدين محمد، قاضى هرات، است كه پس از درگذشت برادرش به درخواست سلطان مدت يك سال مسند

قضاوت هرات را عهده دار شد. آنگاه ترك منصب نمود و هرچند اصرار نمودند از كثرت ورع و تقوا قبول نكرد. او به مدت چهل سال در روزهاى جمعه در مسجد جامع هرات درگذشت و در كنار قبر برادرش، قاضى نظام الدين محمد، در مقبره ى خواجه عبداللَّه انصارى دفن شد. از آثار وى: «بحر الدرر»، در تفسير؛ «حدائق الحقائق فى كشف اسرار الدقائق»، تفسير فارسى؛ «روضة الواعظين» در شرح احاديث سيد المرسلين (ص)؛ «معارج النبوة فى مدارج الفتوة»؛ «الواضحة فى تفسير الفاتحة»؛ تفسير «آيات قصص موسى»؛ تفسير «سوره ى يوسف» كه به نام «احس القصص»، در ايران چاپ شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ روضة الصفا (269/ 7)، حبيب السير (340/ 4)، الذريعه (12/ 25 ،184/ 21 ،305/ 11 ،285/ 6 ،346 -345/ 4 ،38 -37/ 3)، ريحانه (351 -350/ 5)، كشف الظنون (1723 ،933 ،224).

واعظ قايني، علي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم و دهم ق)، عالم دينى، واعظ، اديب و شاعر. از فضلا و فصحاى بزرگ اماميه در خراسان در سده ى نهم قمرى مى باشد. در وعظ و خطابه او را از اقران و امثال ممتاز دانسته اند. او معاصر با سلطان حسين ميرزاى بايقرا است و مشهور است كه چون سلطان، در 873 ق، در ابتداى دولت خود خواست در خطبه اسامى ائمه معصومين (ع) را ذكر كند، به امير سيد على كه شيعه ى امامى مذهب بود فرمان داد كه خطبه بخواند، اما هجوم اهل تسنن و عوام هرات به مرتبه اى رسيد كه او را از منبر به پايين كشيدند. وى را صاحب حافظه اى قوى دانسته اند تا آنجا كه مى گويند با يك مرتبه شنيدن قصيده اى همه آن را به خاطر

مى سپرد. او همچنين شاعرى خوش قريحه بود و در مدح ائمه معصومين (ع) قصايدى دارد. وى در نيشابور درگذشت و در همانجا به خاك سپرده شد و به روايتى در روستاى آفريز بيرجند مدفون است. از آثارش: «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :بزرگان قائن (246 -244)، بهارستان (211 -208)، تاريخ نظم و نثر (329)، الذريعه (1251/ 9)، مجالس المؤمنين (526 -523/ 1).

واعظ قايني، محمد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوازدهم/ سيزدهم ق)، واعظ و عالم دينى. او فاضلى مشهور و سخنورى مسلط به شيوه تبليغ و ارشاد و همچنين نويسنده و اهل قلم بود. از آثارش كتاب «نجاة الخافقين» درباره ى وعظ و ارشاد است كه اين اثر با تكيه بر منابعى چون «بحارالانوار» و «عوالم العلوم» نگارش يافته و در احوالات ائمه هدى (ع) مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :بزرگان قائن (346)، الذريعه (57/ 24).

واعظ قزويني، رفيع الدين محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1089 ق)، عالم امامى، واعظ، اديب و شاعر، متخلص به واعظ. معروف به ميرزا رفيعا. موصوف به ملا رفيع الدين يا ملا رفيع. از علماى اماميه و از ادبا و شعرا و فضلاى قرن يازدهم قمرى است. در وعظ و خطابه سرآمد بود و مدتها در مسجد جامع قزوين وعظ مى گفت. او از شاگردان ملا خليل قزوينى بود. از علم معقول حظى وافر داشت و در اين علم كتابى به نام «ابواب الجنان»، در هشت باب شروع كرد كه بيش از يك يا دو باب آن را نتوانست بنويسد، پس از مرگ او فرزندش، ملا محمد شفيع، آن را به اتمام رسانيد. در بعضى از مآخذ وى نواده ى ملا فتح اللَّه ذكر شده است. از ديگر آثارش: «الموعظة»، در دو مجلد؛ «الحملة الحيدرية»؛ «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (1210 -1204/ 3)، ايضاح المكنون (422 ،12/ 1)، تاريخ ادبيات در ايران (1306 -1301/ 5)، تذكره ى نصرآبادى (172 -171)، الذريعه (1252/ 9) ،77 -76/ 1)، رياض العارفين (237)، ريحانه (294 -293/ 6)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 228/ 11)، فرهنگ سخنوران (970 -969)، الكنى والالقاب (279/ 2)، لغت نامه (ذيل/ واعظ قزوينى)، معجم المؤلفين (117/ 11)، هديةالاحباب (260)، هديةالعارفين

(296/ 2).

واعظ موسوي، محمدعلي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمدعلي واعظ موسوي

محل تولد : مشهد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1349/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب سيد محمد علي واعظ موسوي فرزند سيد محسن در تاريخ بهمن ماه 1349 در خانواده مذهبي و روحاني در مشهد مقدّس متولد شدم. بعد از تحصيلات ابتدايي و راهنمايي به علّت گرايش به علوم اسلامي، تحصيل در حوزه علميّه را انتخاب نمودم و دروس مقدّمات، متوسطه و خارج را در حوزه علميّه مشهد گذراندم و از محضر اساتيدي مانند: «حضرت آيت الله شاهرودي»، «مرحوم آيت الله سعيدي كاشمري»، «آيت الله سيدان»، «آيت الله فلسفي» و ... استفاده نمودم.

در حال حاضر حدود هشت سال است كه به عنوان مشاور تبليغ، مسئول ستاد پاسخگويي به سؤالات و شبهات ديني (از يك سال قبل) در دفتر تبليغات اسلامي خراسان رضوي مشغول خدمت مي باشم. همچنين حدود پانزده سال است كه در مناطق مختلف كشور به امر مقدّس وعظ و خطابه و تبليغ اشتغال دارم.

واعظ هروي، عطاءاللَّه

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 981 ق)، واعظ و شاعر. از وعاظ شيعه ساكن هرات بود. او صاحب مثنوى مشهور «مختارنامه»، در شرح وقايع قيام مختار ثقفى در خونخواهى شهداى كربلا مى باشد. وى در 981 ق در هرات اين مثنوى را به صورت كتابى مستقل تحت عنوان «روضةالمجاهدين» به نثر درآورد. از ديگر آثارش: «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (396)، الذريعه (288/ 19 ،728/ 9 ،303/ 11).

واعظ يزدي، غلامرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

غلامرضا بن حاج ابراهيم يزدى خراسانى عالمى كامل و فاضلى بارع از مفاخر دانشمندان و گويندگان و معاصر شهرستان يزد بوده اند.

تولد آن جناب در سال 1295 قمرى در خراسان واقع شده و بعد از آموختن اوليات در سال 1314 مهاجرت به اصفهان نموده و مقدمات علوم را از بعض از افاضل آنجا آموخته و در سال 1319 به نجف اشرف عزيمت نموده و از محضر مرحوم حاج ميرزا حسين خليلى و مرحوم آخوند خراسانى و علامه يزدى صاحب عروه و حاج شيخ هادى تهرانى و بعد به علامه ميرزا محمدباقر اصطهباناتى پيوسته و در معيت آن مرحوم به شيراز مسافرت و در سال 1325 قمرى به يزد برگشته و به وظائف شرعى از اقامه جماعت و ارشاد مردم از طريق منبر و غيره پرداخته و مسافرتهاى عديده اى به طبس و مشهد مقدس نموده و در همه جا مردم را از مواعظ حسنه خود بهره مند ساخته تا در روز 26 ذى الحجة سال 1378 قمرى در قريه طزرجان يزد بدرود حيات گفته و مردم علاقمند يزد و حومه آن جنازه وى را از طزرجان كه در پنجاه كيلومترى يزد است با دوش خود به شهر يزد آورده

و در امامزاده جعفر در مقبره شخصى دفن نمودند.

داراى آثار خالده اى مانند كتاب (مفتاح علوم القرآن) كه در سال 1361 شروع و در سال 1365 ق تكميل نموده و در آن تاريخ ولادت و بعضى حالات و اسفار خود را ذكر كرده است مى باشد.

نگارنده گويد: به خاطر دارم كه آن مرحوم در اوائل سال 1363 قمرى با فرزند فاضل و برومندش از مكه مراجعت و در قم مورد استقبال گرم و توجه مخصوص مراجع بزرگ و فضلا عاليقدر فراگرفته.

و بنابر اصرار آيات عظام و دانشمندان حوزه چند ماهى اقامت و در مدرسه فيضيه اقامه جماعت و درس تفسير گذارده و اكابر وقت مانند مرحوم آيت اللَّه محقق داماد و غيره شركت مى نمودند.

و در همان سال فرزند مذكورش مريض و بدرود حيات گفتند و آقايان دروس را با احترام آن پدر تعطيل و براى تشييع حاضر ولى آن مرحوم درس خود را تعطيل نكرد و فرمود ما براى مرگ فرزندمان درس را تعطيل نمى كنيم و بعد از اتمام درس تشييع باشكوهى نمودند و خود آن مرحوم با دلى قرص و بدون اضطراب بر جنازه فرزندش نماز خوانده و پيوسته شكر و ذكر خدا بر زبانش جارى بود و تمام بزرگان از صبر و طاقت او تعجب مى كردند رحمه اللَّه عليه.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

واعظ، محمدرضا

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجةالاسلام والمسلمين آقا ميرزا محمدرضا واعظ متولد 1261 و متوفى 318 بن ميرزا على نقى بن محمدرضا بن محمدامين همدانى مقيم تهران عالمى كبير و خطيبى جليل و بحاثى متتبع بوده است.

(جدش آقاميرزا محمدرضا از اعاظم علماء عصر سلطان فتحعلى شاه قاجار و داراى آثار ارزنده اى كه از آنهاست 1- الدر النظيم فى

تفسير القرآن العظيم 2- مفتاح النبوة بوده است.

حفيد او مترجم ما كه از نوادر خطباء و وعاظ بوده داراى تأليفات بسيارى است كه از آنها كتب زير است.

1- الاشارات در معارف 2- فصوص الحكم 3- انارق الناسق 4- انوارالقدسيه در حكمت الهيه و... 5- تثنيه الثلاثة 6- تربيع الشيخين 7- السيف المسلول 8- التوحيد الرضوى 9- سراج الغيب 10- سيف اللَّه المسلول 11- كشف الحجة 12- بخبة الصوارم 13- هدية الخملة و غير اينها.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

واعظي، فرج اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ فرج اللَّه واعظى زنجانى از فضلاء و وعاظ و محدثين بزرگوار معاصر تهران است.

وى در يكى از مضافات زنجان متولد شده و مقدمات و ادبيات را تا حدودى در آن سامان خوانده، آنگاه به قم مهاجرت و سطوح وسطى و عالى را از حضرت آيت اللَّه العظيم نجفى مرعشى مد ظله و مدرسين ديگر بپايان رسانيده و شركت در درس خارج مرحوم آيت اللَّه حجت و آيات ديگر نموده و پس از ورود آيت اللَّه العظمى بروجردى نيز از محضر و دروس معظم له بهره مند شده و پس از فوت مرحوم آيت اللَّه حجت قدس اللَّه سره منتقل به تهران گرديده و تاكنون بوظائف دينى از اقامه جماعت و تبليغ احكام و تفسير قرآن و تدريس علوم دينى و بالاخص از طريق منبر و موعظه ارشاد مردم مينمايد.

نگارنده گويد: جناب آقاى واعظى از علماء با فضل و موصوف بكمال و تقوى و داراى مقام قدس و ورع و خالص در ولاء اهل بيت عصمت عليهم السلام مى باشد و با منكرين و مخالفين ولايت تكوينى حضرت مولى الموحدين اميرالمؤمنين على بن ابى طالب و ائمه ى معصومين عليهم صلوات المصلين و وهابى ها وطنى و سنى مآب ها مبارز

و مخالف و مجادله حسنه نموده و مينمايند و حقير كه قريب چهل سال است ايشان را ميشناسم جز متانت و پرهيزكارى و صفات حميده از وى نديده و ما رايت منه مذ عرفته الا جميلا كثر اللَّه امثاله فرزند برومندى دارد كه در سلك محصلين حوزه علميه قم و از مشتغلين جدى حوزه ميباشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

وافي، ابوالقاسم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابوالقاسم وافي

محل تولد : يزد

شهرت : وافي يزدي

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1314/1/1

زندگينامه علمي

حجة الاسلام و المسلمين ابوالقاسم وافي يزدي در مهرماه 1314 در روستاي حسين آباد، (حد فاصل يزد و رفسنجان) به دنيا آمد. پدرش مرحوم حاج محمود وافي از كشاورزان با تقوا و مؤمن يزد بود كه به روستاي حسين آباد آمده بود و در آنجا به زراعت، روزگار مي گذراند. او كه خود بخشي از دروس مقدمات حوزه هاي علميه را فراگرفته بود، به مقام مرجعيت شيعه احترام بسيار مي نهاد و همواره آرزو داشت فرزندانش به سلك روحانيت تشيع در آيند. مادر حجة الاسلام و المسلمين وافي نيز دختر مرحوم ملا محمد ابراهيم لاري معروف به «طرزجاني» از علماي بزرگ حوزه يزد بود.

حجة الاسلام و المسلمين وافي در پنج سالگي آموختن قرآن را آغاز كرد و سپس به دبستان و پس از آن به دبيرستان رفت . با اتمام آن به حوزه علميه يزد رفت و دروس مقدمات و بخشي از دروس دورۀ سطح را در آن حوزه عظيم علمي فرا گرفت . او در سال 1336 براي تكميل تحصيلات خود به قم آمد و در دروس دورۀ سطح استادان برجستۀ دورۀ خود شركت كرد. پس

از آن به درس خارج استادان بزرگ حوزه علميه قم رفت و از محضر بسياري ، كسب فيض نمود. حجة الاسلام و المسلمين وافي ، در سالهاي تحصيل خود به محضر استادان و بزرگان بسياري شرفياب شد. او كه تا «قوانين» را در حوزه علميه يزد فراگرفته بود، با ورود به قم به درس شرح لمعه حضرات آيات: «شيخ علي پناه اشتهاردي» ، «ستوده » و «صلواتي» رفت و سپس در درس رسائل «آية الله مكارم شيرازي» و «آية الله نوري همداني» شركت كرد. مكاسب را نيز در محضر «آية الله مشكيني» و «آية الله شهيد بهشتي» آموخت و براي فراگيري كفايه به درس آقايان: سلطاني طباطبايي (ره )، حاج آقا رضا صدر (ره ) و منتظري رفت .

با به اتمام رساندن دروس دورۀ سطح ، چند ماه در درس خارج فقه (كتاب القضاء) حضرت آيت الله العظمي بروجردي شركت كرد كه متأسفانه عمر با بركت ايشان به پايان رسيد و از درك فيض بيشتر محروم گرديد، وي سپس به درس خارج فقه و اصول حضرات آيات عظام: شيخ مرتضي حائري ، گلپايگاني ، امام خميني و محقق داماد «رحمة الله عليهم » رفت كه بيشتر آن (حدود پانزده سال ) در محضر آية الله العظمي شيخ مرتضي حائري (ره ) بود. او همچنين بخش هايي از مكاسب را از محضر حضرات آيات : اراكي و بهجت فرا گرفت . در بخش فلسفه و تفسير نيز از محضر علامه سيد محمد حسين طباطبايي (ره ) بهره برد. او بخشي از اسفار را در خدمت حضرت آية الله جوادي آملي ، شرح منظومه سبزواري را از محضر شهيد مفتح و بخش منطق منظومه را از محضر حضرت آية الله حاج شيخ يحيي انصاري شيرازي فرا گرفت .

حجة الاسلام و المسلمين وافي در سالهاي تحصيل و پس از آن با طلاب فرهيخته و فاضل بسياري رابطه دوستي داشت كه از جمله آنها مي توان از شيخ محمد حسين امراللهي نام برد. حجة الاسلام و المسلمين وافي در دوره اول و دوم مجلس شوراي اسلامي با پيشنهاد و مشورت علماي بزرگ يزد و قم نمايندگي مردم يزد را عهده دار شد. وي هم اكنون نماينده مردم يزد در مجلس خبرگان و نيز توليت مسجد مقدس جمكران را با حكم مقام معظم رهبري برعهده دارد.

وحيد تهراني، علي اصغر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حاج شيخ على اصغر وحيد تهرانى يكى از علماء و مدرسين و محدثين معاصر تهران است معظم له در حدود 1334 ق در عاصمه تشيع تهران ديده به جهان گشود، و پس از پرورش به تحصيل ادبيات و علوم معموله پرداخته و متون فقه و اصول را از علماء و مدرسين تهران آموخته آنگاه به درس خارج مراجع و آيات حاضر شده و از خرمن علوم آنان خوشه ها چيده و به مدارج كمال رسيده و به تدريس فقه و اصول پرداخته و هم از طريق منبر و جلسات مذهبى نشر معارف دين و حقايق شرع مبين نموده و تاكنون شاغل اين پست خطير و مسئوليت سنگين مى باشد.

مدرسه حاج ابوالفتح ميدان شاه نيز در تحت سرپرستى و تدبير نظر آنجناب اداره مى شود.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

وحيد تهراني، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ على اكبر وحيد يكى از اهل منبر و ارشاد تهرانست و سالها در عصر رياست مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى در قم اشتغال به تحصيل داشتند و متون فقه چون شرح لمعه و مكاسب را از محضر آيت اللَّه العظمى آقاى مرعشى نجفى مدظلله و ديگران استفاده و هم از محضر آيت اللَّه بروجردى كسب فيض نموده و پس از آن به تهران مراجعت و تا حال حاضر افتخار خدمت و نوكرى آستان ولايت و حضرت ابى عبداللَّه الحسين عليه السلام را دارند. و حقاً اين دو برادر در تواضع و پاكدامنى و متانت و مناعت طبع وحيد و اسم با مسمى مى باشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

وحيد دامغاني، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

على اكبر بن آشيخ نور محمد وحيد دامغانى از گويندگان دينى و مروجين اسلامى معاصر دامغان است. وى در سال 1332 قمرى در يكى از مضافات دامغان متولد شده و سالها در دامغان و شاهرود مشهد و نجف به تحصيل علوم اشتغال داشته و اكنون در زادگاه خود به تبليغ احكام اسلام اشتغال دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

ورعي، جواد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد جواد ورعي

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1342/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1342 در تهران متولد شدم. به تشويق مرحوم پدرم با علوم و معارف اسلامي آشنا شده و پس از دروس متوسطه در سال 1361 رسماً وارد حوزه علميه شرق تهران شدم. همزمان در دانشكده الهيات دانشگاه تهران دوره كارشناسي الهيات و معارف اسلامي را گذراندم. در سال 1365 براي ادامه تحصيل راهي حوزه علميّه قم شدم و سطوح عالي را در حضور حضرات آيات استادى، اعتمادى، ستوده، طاهري خرم آبادى، قديري و محقق داماد گذراندم و در سال 1369 وارد مقطع درس خارج شدم. خارج فقه و اصول را از محضر حضرات آيات فاضل لنكرانى، وحيد خراسانى، موسوي اردبيلى، سيد كاظم حائرى، و صانعي و بيش از همه به طور پيوسته شبيري زنجاني كسب فيض نمودم. در دروس تفسير، فلسفه و عرفان نظري اساتيد معظم حضرات آيات جوادي آملى، حسن زاده آملي و انصاري شيرازي نيز شركت جستم. در ده سال اخير براي فعّاليّت علمي و پژوهشي خود رشته فقه را با گرايش اجتماعي سياسى، انتخاب نموده و در كنار تدريس سطوح عالي رشته فقه و اصول، به تحقيق و تاليف پرداختم. اينك بيشترين فعّاليّتم

در تدريس، تحقيق و تاليف متمركز شده است. تبيين و تدريس انديشه هاي فقهي و سياسي رهبر فقيد انقلاب حضرت امام خميني در دوره هاي آموزشي موسسه تنظيم نشر و آثار امام خميني از ديگر فعّاليّت هاي اينجانب است.

وزيري يزدي، علي محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد على محمد وزيرى يزدى از خطباء نامى و ادباء سامى و محدثين بزرگ معاصر استان يزد مى باشند.

وى در سال 1370 شمسى هجرى در يزد متولد شده و در بيت فضل و شرف و تقوا و ورع پرورش يافته و در سنين صبا به تحصيل علوم فارسى و ادبى و پس از آن علوم عربى و ادبيات تازى پرداخته و از محضر بزرگان دانشمندان استفاده علم و كمال نموده و از خرمن دانش آنان خوشه ها اندوخته و خلاصه از هر باغ گلى و از هر بلبل نوائى آموخته و مسافرتهاى عديده به شيراز و كرمان و تهران و خراسان و قم و اصفهان و اعتاب عاليات نموده و در همه جا به محضر بزرگان علم و مراجع بزرگ و آيات عظام و دانشمندان عالى مقام رسيده و از هر كدام اثر مخطوطى با عكسشان به يادگار گرفته و آن را به صورت كتابى درآورده كه اين نگارنده در مدت يك هفته فهرست و مقدمه اى بر آن نوشته و بعد هم جناب دانشمند ارجمند آقاى حاج سيد احمد اشكورى نجفى آن را مرتب و منظم و به شكل كتاب نفيسى درآورده كه اكنون از مخطوطات نفيسه و گرانقدر آقاى وزيرى مى باشد و بناء دارند آن را به طبع رسانند معظم له از غالب مراجع و بزرگان حديث اجازه روايتى و حديث دارند و از راه منبر و تبليغ

خدمات بسيار ارزنده اى به دين اسلام و مذهب حقه جعفرى نموده و در هر حال در رفع نيازمنديها و حل مشكلات مردم آنى غافل نبوده و هم اكنون نيز با وجود كبر سن كه حدود هشتاد و پنجسال از عمر وى مى گذرد روحش با نشاط و فكرش پرمايه و تحرك و سازندگى از وجناتش نمودار است.

عادتش بر اين است كه پاسخ دوستان و نزديكان را با كلام منظوم و سخن موزون ادا كند گويا طبع نازك او را با مايه اشعار مناسب حال آفريده اند همواره با زبان حال گوياى اين دو واقعيت است.

1- عبادت به جز خدمت خلق نيست.

2- دو فرزند دلبندم كه بدانها عشق مى ورزم يكى كتابخانه و ديگر مدارس است كه خودم آنها را پايه گذارى كردم زبان حالش نيز مويد و ترجمان او است.

زيرا عزيزترين و نفيس ترين سرمايه مادى و معنوى خود را به قصد خدمت به همشهريان خود در اختيار همگان گذارده يعنى در سال 1324 شمسى نزديك به هزار جلد از كتبى كه به منزله نور ديدگان او بودند در حجره اى داخل مسجد جامع كه مقبره والد ماجدش نيز در آنجا بود مى سپارد و بنام (كتابخانه وزيرى) با دستيارى چند تن از دوستان خود آن را اداره مى كند اما براى جمع و تكثير كتاب لحظه اى از پاى نمى نشينيد و در برخورد با دوستان و آشنايان و اشراف و احيانا صاحب كتب خطى با زبانى خوش و سخنانى دلفريب براى نفع عموم كتاب از آنها مى گيرد. كتابداران نيز به قصد قربت گاهى كتب نفيسه خود را به اين كتابخانه هديه مى كنند.

كتابخانه وزيرى كه از آثار اين روحانى خدمتگذار است در حال تحرير اين

ترجمه داراى بالغ بر بيست و شش هزار كتاب چاپى و چهارهزار كتب نفيس خطى مى باشد.

3- از آثار خير و باقيات الصالحات ديگر آن جناب احياء و تعمير و مرمت مسجد جامع يزد است.

اين مسجد باعظمت و كم نظير در قرن هشتم هجرى به دست شخص نيكوكار و بزرگوارى به نام سيد ركن الدين پايه گذارى شد ولى به واسطه مرور زمان و نرسيدن متوليان آن اخيرا به وضع نابسامانى درآمده بود و آثار فرسودگى و ويرانى از همه جاى آن نمودار بود.

آقاى وزيرى از اين وضع تاسف انگيز رنج مى برد زيرا اين مسجد نه تنها چشم و چراغ يزد بلكه ايران بود عاقبت در سال 1327 شمسى جمعى از ياران و نيكان را گرد هم آورده و انجمنى بنام (هيئت حاميان مسجد جامع يزد) تشكيل داد و در اندك زمانى با راهنمائيهاى ايشان اين هيئت توانست مسجد جامع را كه از شكل افتاده بود به صورت اوليه بيرون بياورد و با همان كاشيهاى ظريف و نقش و نگارهاى بديع جلوه خود را از سر گيرد و مرجع مشتاقان آثار باستانى و جهانگردان گردد.

از اين رو بايد معظم له را (محيى و مجدد اين بناى افتخارآفرين ناميد)

4- از كارهاى خير ديگر مترجم گرامى ما ايجاد و سرپرستى دبستانها و مدارس راهنمائى و دبيرستانست كه با نظارت وى به دست مديران لايق و معلمان فاضل اداره مى شود.

جناب آقاى وزيرى همه ساله مبالغى به عنوان پاداش و هديه به دانش آموزان بى بضاعت و ممتاز و معلمانى كه به واسطه كمبود و ذخيره مالى در تهيه مقدمات و وسائل ازدواج قادر نباشند به دست خود عطا مى كند و هر ساله به هر يك از معلمان

و محصلان مدارس خود كتابى سودمند همراه با سكه هائى عيدى مى دهند.

5- اقدام به طبع و نشر كتب مفيده مخطوطه كه به همت و تشريك مساعى جميله او به طبع رسيده و در اختيار همگان قرار گرفته است و از آنهائى كه به اطلاع نگارند رسيده كتب زير است.

1- معادن الحكمه فى مكاتيب الائمه در دو مجلد تأليف علامه بزرگوار و محدث عالى مقدار جناب محمد بن ملامحسن فيض معروف (به علم الهدى) فيض كه نسخه خطى آن از مخطوطات نفيسه كتابخانه آيت اللَّه العظمى مرعشى نجفى مدظله بود و آقاى وزيرى كه عاشق اين گونه كتاب مى باشند بعد از اطلاع آن براى كتابخانه خود استنساخ سپس به تشويق و تشريك مساعى جميله آيت اللَّه مرعشى اقدام به طبع آن نمود كه با تعليقات و (استخراج مصادر) نگارنده و جناب دانشمند گرامى آقاى مصباح يزدى و جناب فاضل متبحر آقاى على اكبر غفارى و مقدمه نفيسه حضرت آيت اللَّه العظمى مرعشى مطبوع و منتشر مى باشد.

2- محضرالشهود فى رداليهود تأليف حاج باباى قزوينى يزدى جديدالاسلام (دومين نشريه اى) كه ايشان در نجف اشرف به طبع رسانيده اند.

3- مجموعه وزيرى كه در تحت طبع مى باشد و از آثار شعرى و طبع موزون معظم له مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

وشنوه اي قمي، قوام الدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1329 ق)، عالم امامى، فقيه، خطيب و مدرس. در روستاى وشنوه قم به دنيا آمد، و دوران كودكى را در آنجا گذراند. در 1345 ق به قم سفر كرد و پس از طى مقدمات و ادبيات، از اول سطوح تا دروس نهايى، خارج فقه و اصول، را از محضر آيت الله مرعشى نجفى به مدت چهل سال استفاده نمود. وى با همكارى ديگر از عملا، در منزل

آيت الله مرعشى، تعليقات و محلقات «احقاق الحق» قاضى نورالله شوشترى شهيد را تنظيم نمود. از آثارش: «حديث الثقلين»؛ «رساله الحجاب»؛ «رساله»، در لباس خز و سنجاب و سمور؛ كتاب «هزار كلمه از كلمات قصار اميرالمؤمنين على (ع)»، با ترجمه فارسى «اربعين»، در احاديث صادره از اهل بيت (ع)؛ «مكارم الاخلاق»؛ «مباهله»؛ كتاب «تاريخ اسلام»، در سه جلد؛ كتابى در «مقتل»؛ كتاب «احاديث نبويه (ص)».[1]

حجه المسلمين والاسلام و زبده المحدثين الكرام آقاى حاج شيخ محمد مشهور بقوام الدين و شنوه اى قمى از علماء ابرار و فضلاء اخيار و اتقياء كبار و مولفين عالى مقدار و گويندگان پرهيزكار حوزه علميه و شهرستان مذهبى قم است.

در سال 1329 ق در قريه وشنوه كه در هفت فرسخى شهر قم واقع و از ييلاقات شهر قم و محل اقامت تابستانى مرحوم آيه العظمى بروجردى و ساير مراجع عظام قم است تولد يافته و دوران صباوت را در آنجا گذرانيده و در سال 1345 ق مهاجرت به قم نموده و پس از طى مقدمات و ادبيات از اول سطوح تا دروس نهائى خارج فقه و اصول را از علامه متتبع و فقيه متبحر و رجالى بصير و متكلم خبير آيت الله العظمى مرعشى نجفى مدظله در مدت چهل سال استفاده نموده و هم اكنون نيز از شركاء درس فقه و اصول آنجنابست اعتقاد و ايمان و اخلاص فوق العاده اى به معظم له دارد و ايشان هم كمال وثوق و اطمينان را به وى دارند و حقا هم شايسته اند زيرا در ميان حوزه كم نظير و در روحانيت از معدودين مى باشد، در مواقع كسالت و يا مسافرت آيت الله مرعشى از طرف آن جناب به جاى ايشان اقامه جماعت مى نمايند، بيشتر

خطب نهج البلاغه را حافظ است اطلاعات زيادى به اخبار و احاديث دارد منبرش تمام يا كلمات و خطب على عليه السلام و يا اخبار اهل بيت عليهم السلام است بسيار متواضع و خليق است و داراى ملكات فاضله اخلاقى است مرحوم آيت الله العظمى بروجردى و زعماء ديگر هم به ايشان نهايت وثوق و اعتماد را دارند با اينكه در منازل آنها يا اصلا نمى رود و يا بسيار كم مى رود ولى همه روز صبح و عصر در منزل آيت الله العظمى مرعشى آمده و با شركاء ديگر تعليقات و ملحقات احقاق الحق را تنظيم مى نمايد.

آثار و تاليفات ارزنده اى دارد كه از نظر دانشمندان مى گذرانم:

1- حديث الثقلين كه دو بار در جامع الازهر و دارالتقريب مصر به طبع رسيده است.

2- رساله الحجاب در پيرامون حجاب اسلام كه در ايران چاپ شده است.

3- رساله در لباس خز و سنجاب و سمور.

4- رساله در حجاب فارسى با اشاره به اقوال عامه و خاصه.

5- كتاب هزار كلمه از كلمات قصار اميرالمومنين عليه السلام با ترجمه فارسى.

8- اربعين در احاديث صادره از اهل بيت عليهم السلام.

7- كتابى به عنوان مكارم الاخلاق.

8- كتاب مباهله.

9- كتاب تاريخ اسلام در 3 جلد.

10- كتابى در مقتل.

11- كتاب احاديث نبويه

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] گنجينه ى دانشمندان (234 -233 / 2).

وشنوي، قوام الدين محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم علوم دينى.

تولد: 1325 ق.، روستاى «وشنوه»، نزديك قم.

درگذشت: 17 خرداد 1376، قم.

آيت الله حاج شيخ قوام الدين محمد وشنوى قمى پس از پشت سر نهادن دوران كودكى و نوجوانى و فراگيرى مقدمات و ادبيات فارسى، رهسپار حوزه ى علميه ى قم شد و به تحصيل علوم دينى پرداخت. سپس در سال 1347 ق. به نجف اشرف رفت و به تكميل ادبيات و فراگيرى مطول نزد آيت الله شيخ

مرتضى طالقانى و شرح لمعه نزد آيت الله سيد ابوالقاسم روحانى قمى اشتغال جست و در سال 1348 ق. به قم بازگشت و سطوح فقه و اصول (رسائل، مكاسب و كفايه) را نزد آيت الله العظمى عبدالكريم حائرى يزدى و همزمان با آن در درس خارج اصول آيت الله محمدعلى حايرى قمى حاضر شد و پس از وفات آيت الله حايرى در درسهاى حضرات آيات سيد محمد حجت كوه كمره اى و سيد محمدتقى خوانسارى شركت كرد.

با ورود آيت الله العظمى بروجردى به قم در سال 1324 يك سره به درس فقه و اصول آن فقيه بزرگ حاضر شد. پس از درگذشت آيت الله بروجردى، به حلقه درس آيت الله العظمى مرعشى نجفى پيوست و بيش از سى سال در كنار ايشان بود.

آيت الله وشنوى قمى در كنار ساليان فراوان تحصيل، به تأليف كتابهاى بسيارى روى آورد و در علوم مختلف چون حديث، تاريخ تراجم و رجال اهل سنت و فقه مهارت كسب نمود. بيش از سى سال به اقامه ى جماعت در يكى از مساجد قم پرداخت.

برخى از تأليفات وى كه به چاپ رسيده اند، عبارتند از:

حياة النبى و سيرته (سه جلد)؛ حديث الثقلين؛ اهل البيت و آية المباهلة؛ النور الساطع فى احوال مولانا الامام الصادق (ع) (اين كتاب به نام نور درخشان به فارسى ترجمه شده است)؛ الحديث المتواتر فى غزوة خبير؛ اصحاب رسول الثلقين فى حرب الصفين؛ فضايل اميرالمؤمنين على (ع) من كتاب المسند (احمد بن حنبل)؛ الحجاب فى الاسلام (به فارسى ترجمه شده است). كتباهاى ديگرى نيز با راهنمايى و نظارت ايشان به رشته تحرير درآمده است، نظير تحليلى از زندگى امام جواد (ع)؛ تحليلى از زندگى امام على النقى (ع)؛ تحليلى از زندگى

امام حسن عسگرى (ع)؛ وظيفه مردم در عصر غيبت امام زمان (ع)؛ شناخت هلاك كننده ها و نجات دهنده ها از قرآن؛ رسالة فى لباس المصلى؛ رساله پيرامون حجاب؛ كلمات اميرالمؤمنين (ع) (هزار كلمه همراه با ترجمه فارسى)، مصباح المسند لمسند احمد بن حنبل؛ مصابح الغية الكتاب اسد الغابة (عزالدين ابوالحسن على بن محمد جزرى)؛ مصباح الاستيعاب والاصابة؛ نخبة المقال فى تهذيب كتاب الاموال (ابى عبيد)؛ تلخيص رياض النضرة (محب الدين طبرى)؛ تلخيص كنوز الحقايق؛ تهذيب كتاب الخراج (ابويوسف قاضى)، الفضايل المستخرجة من المعجم الصغير (حافظ طبرانى)؛ مكارم الاخلاق (به املا ايشان و نگارش آقاى عباس اخلاقى)؛ الاربعين حديثا من الائمة الاطهار (ع)؛ مقتل الحسين (ع) (ناتمام)؛ تفسير القرآن الكريم (ناتمام)؛ رسالة فى ذكريا بن آدم الاشعراى، رسالة فى حديث طلب العلم فريضة على كل مسلم،، رسالة فى اثبات استحبات القنوت فى الصلاة عند العامة؛ حاشيه بر احقاق الحق؛ الاحاديث النبويه (ص)؛ كتب النبى (ص) الى الملوك؛ يازده فهرست براى كتابهاى مخلوط.

آيت الله وشنوى قمى روز هفدهم خرداد 1376 چشم از جهان فروبست. پيكرش در صحن حرم حضرت فاطمه معصومه (س) به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

وفا، جعفر

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

جعفر وفا

محل تولد : زنجان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1334/4/9

زندگينامه علمي

جعفر وفا در سال 1334 در زنجان در يك خانواده مذهبي تولد يافت و پس از تحصيلات ابتدايي و متوسطه با اشتياق تمام و با تشويق والدين خود ، به سال 1348 در حوزه علميه اين شهر به فرا گرفتن علوم ديني پرداخت و در سال 1352 راهي حوزه علميه قم گرديد و در ادبيات عرب ، فلسفه ، تفسير و علم كلام

، طرفي برگرفت و در سطوح عالي فقه و اصول به مراتب لازم ، نائل آمد . در طي اين مراحل در دو حوزه زنجان و قم به ترتيب از محضر اساتيد برجسته اي همانند حجج اسلام استاد علوي ، قائمي ، خاتمي و آيات عظامي همانند آيت الله جوادي آملي ، پاياني ، اعتمادي ، حيدري زنجاني ، ناصر مكارم شيرازي ، ميرزا جواد تبريزي ، وحيد خراساني ، نوري همداني و ... استفاده نمود .

او از سال 1362 با درك ضرورت زمان ، كارهاي قلمي ، سخنوري و آموزشي خود را آغاز كرد و وارد عرصه پژوهش گرديد و در علوم قرآن ، تاريخ اسلام ، و تعليم و تربيت به تتبع و تحقيق پرداخت كه ارائه ده ها مقاله علمي و قرآني ، در نشريه هاي آموزشي و تربيتي و انتشار بيش از بيست جلد كتاب از محصولات اين پژوهش است كه برخي از آنها ، از كتاب هاي درسي دانشگاه امام حسين (ع) مي باشد ؛ همانند : ثروت از ديدگاه قرآن (چاپ سوم) ، تاريخ از ديدگاه قرآن و نهج البلاغه (چاپ سوم) ، تفسير موضوعي تولي و تبري (چاپ سوم

ايشان درسال 1383 از سوي نخستين همايش پاسداران اهل قلم ، نويسنده برتر شناخته شد و از سوي شخصيت هاي بلند پايه سپاه پاسداران و وزارت ارشاد ، تشويق و موفق به دريافت جوايز و لوح تقدير گرديد .وي هم اكنون صاحب كرسي تدريس در دانشكده هاي دانشگاه امام حسين (ع) است و همگام با تدوين و انجام پژوهش هاي قلمي ، در رشته هاي علوم قرآني و تاريخ اسلام

تدريس مي كند . وي در سال 1360 با همفكري برخي از جوانان در تهران كانون هجرت را بينان نهاد و در پرتو آن به تشكيل كلاس هاي نهج البلاغه، عقايد و انتشار نشريه «هجرت» پرداخت . كتاب «وظايف اخلاقي معلم و شاگرد» از اين نويسنده از سوي آموزش و پرورش كتاب برگزيده اعلام و برنده جايزه شد . او از سال 69 تا سال 82 عضو كادر علمي پژوهشكده تحقيقات اسلامي و هيئت تحريريه فصلنامه مربيان بوده است .

وفا، نظام

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نظام وفا، فرزند مرحوم ميرزا محمود، امام جمعه كاشان است كه از شعراى معتبر و صاحب نام معاصر ملك الشعراء بهار مى باشد. وى به سال 1305 هجرى قمرى در كاشان متولد شد و پس از تحصيلات خود، به جمع آزاديخواهان و مبارزان وقت پيوست و در تهران مقيم گرديد و با مطبوعات به همكارى پرداخت كه خود سال ها بعد مجله وفا را منتشر كرد.

وى سال ها، دبير دبيرستان هاى پسرانه و دخترانه تهران بود و به تدريس ادبيات فارسى اشتغال داشت. آثار وى بارها توسط خوانندگان راديو استفاده شده و از آن بهره گرفته اند، به روايت منوچهر همايون پور: تصينف «موسم گل» از اين شاعر و تصنيف ساز كه در مايه دشتى است، توسط روانشاد قمرالملوك وزيرى خوانده شده است.

«موسم گل»

موسم گل دوره حسن يك دو روز است در زمانه

اى بدل آرايى به عالم فسانه- به تو كه ز تو ماند نكويى نشانه

خاطر عاشقان را ميازار- خوش نباشد ز معشوقه آزار

گر بسوزد شمع پروانه را با زبانه

چون شود روز شمع شب را نبينى نشانه

«آزاده»

آزاده ز بيگانه و افسرده ز خويشم

مردم همه سير از من و من سير ز خويشم

بر

ديده خونبار من اى دوست چه خندى

خون گريه كند هر كه ببيند دل ريشم

با خيل مصيبت زدگانى كه فلك داشت

سنجيد مرا روزى و ديد از همه بيشم

هرگز نكشم منت نوش از فلك دون

هر چند كه دانم بكشد زحمت نيشم

با اين همه آزردگى از مرگ چه ترسم؟

بگذار ز كار اوفتد اين قلب پريشم

جز عشق سزاوار پرستش دگرى نيست

پرسند «نظاما» اگر از مذهب و كيشم

«قبله دل ها»

اى كه مأيوس از همه سوئى، بسوى عشق رو كن

قبله دل هاست اينجا، هرچه خواهى آرزو كن

تا دلى آتش نگيرد، حرف جانسوزى نگويد

حال ما خواهى اگر، از گفته ما جستجو كن

زردرويى در ميان گلرخان عيب است بر من

روى زردم را بخوان ديده گاهى شستشو كن

چرخ كجرو نيست تو كج بينى اى دور از حقيقت

گر همه كس را نكو خواهى برو خود را نكو كن

كشت تنهايى مرا اى دوست بر من رحمت آور

مردم از خاموشى اى دل، با من آخر گفتگو كن

چون خيال دوست، من چيزى نشاطآور نديدم

هر زمان فرسوده دل گشتى نظاما ياد او كن

«عاقبت بينايى»

اى خوشا عاشقى و مستى و بى پروايى

اى خوش از خون دل خويش قدح پيمايى

از دل من بكجا مى روى اى غم ديگر

تو كه هرجا روى آخر بر من بازآيى

شستم از اشك و ز خون رنگ و جلايش دادم

صورت عشق بنه ورنه بدين زيبايى

چشم از خواب عدم باز نكردم هرگز

ديدم اينست اگر عاقبت بينايى

پاى در خانه بدنام نظاما از چه نهى

نيستت گر بسر ايدل هوس رسوايى

برگرفته از كتاب :مردان موسيقي سنتي و نوين ايران (جلد سوم)

هادوي تهراني، مهدي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مهدى هادوي تهراني

محل تولد : تهران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1340/1/1

زندگينامه علمي

استاد مهدى هادوى در سال 1340

در تهران زاده شد. وى پس از طىّ دوره دبستان و راهنمايى، به عنوان شاگرد ممتاز از دبيرستان خوارزمى كه از دبيرستانهاى بسيار معتبر روزگار خود بود، در رشته رياضى و فيزيك ديپلم گرفت و به عنوان يكى از پذيرفته شدگان ممتاز كنكور، در رشته مهندسى برق و الكترونيك دانشگاه صنعتى شريف مشغول به تحصيل شد.

وى پس از مدتى تحصيل غير رسمى، تحصيلات رسمى حوزوى خود را از سال 1359 در قم آغاز كرد و در ادامه تحصيل، ادبيات و منطق را نزد آيت الله خوش وقت در تهران، فراگرفت. سپس بار ديگر به قم بازگشت و دوره سطح را در مدت پنج سال به پايان رساند و در امتحانات حوزه بارها به عنوان فرد ممتاز معرفى شد. پس از آن به تحصيل خارج فقه و اصول پرداخت و از اساتيد بزرگى همچون آيات عظام شيخ جواد تبريزى، وحيد خراسانى، بهجت فومنى، مكارم شيرازى، ميرزا هاشم آملى و شيخ جعفر سبحانى استفاده كرد و بيش از همه در محضر درس آيت الله سيد كاظم حائرى به تحصيل پرداخت.

استاد هادوى در فلسفه از محضر بزرگانى همچون آيت الله انصارى شيرازى، حسن زاده آملى، و مصباح يزدى بهره جسته و سالها به خوشه چينى از خرمن حكمت حكيم متأله آيت الله جوادى آملى مشغول بوده است. افزون بر اين، وى از ابتداى حضور خود در قم، با سالك واصل حضرت آيت الله بهاءالدينى، مراوده و ارتباط مستمر و وثيق داشت و اين ارتباط تا هنگام رحلت آن عارف فقيه برقرار بود. وى در نزد آن بزرگوار علاوه بر اخلاق و عرفان به تحصيل فقه و تفسير قرآن و حديث

پرداخت.

استاد هادوى اين توفيق را داشته است كه تقريباً تمام دروس مقدمات و سطح حوزه علميه را تدريس نمايد و از سال 1369 به تدريس خارج فقه و اصول )عاليترين دوره آموزشى حوزه علميه( اشتغال پيدا كند. در درس فقه روش ابتكارى وى كه بر مقايسه بحث هاى فقهى اسلامى با حقوق جديد بر اساس متون اصلى، استوار است، نظر محققين را به خود جلب كرده است. افزون بر اين، استاد به تدريس مباحث منطقى، فلسفى و كلامى اشتغال داشته و دارند و برخى آثار قلمى وى حاصل همين تحقيقات است.

استاد هادوى علاوه بر تدريس در حوزه علميه، با دانشگاهها و مراكز آموزش عالى كشور همكارى علمى دارد. وى عضو شوراى بررسى متون علوم انسانى وزارت علوم، تحقيقات و فناورى و رئيس گروه فقه و حقوق اين شورا و عضو شوراى علمى كارشناسى ارشد فلسفه علم دانشگاه صنعتى شريف است. استاد هادوى همچنين در برخى از علوم جديد مانند اقتصاد، كلام جديد، فلسفه علم و فلسفه هنر، مطالعات و تحقيقات گسترده اى دارد كه بعضى از آنها در قالب كتب و مقالات عرضه شده است.

وى به دو زبان انگليسى و عربى تسلّط كامل دارد و تا حدّ زيادى با زبان فرانسه و آلمانى نيز آشناست. مهارت در زبان انگليسى و كاربرد كامپيوتر، اين امكان را براى وى فراهم كرد كه اولين پاسخگوى مسائل اسلامى در ايران روى شبكه جهانى كامپيوترى)اينترنت( باشد.

استاد هادوى ضمن ارتباط و حضور در مراكز دينى و علمى كشورهاى مختلف اروپايى، آسيايى و آفريقايى در تأسيس مراكز فرهنگى اسلامى از جمله انجمن اهل بيت عليهم السلام در سوئيس، انجمن محمديه در تايلند، مركز

اسلامى هلند و شوراى جهانى رهبران دينى (World Council of Religious Leaders WCRL) مشاركت داشته است.

هادي، محمدحسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد حسين هادي

محل تولد : اشتهارد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/4/2

زندگينامه علمي

اينجانب محمد حسين هادي فرزند علي اكبر در سال 1343 تيرماه در شهر «اشتهارد» از توابع شهرستان كرج در خانواده اي مذهبي به دنيا آمدم با مبادي اعتقادي، اخلاقي و ديني كه ريشه در اصالت خانوادگي محيط، اجتماع و شهر مذهبي اشتهارد دارد. دوران تحصيل ابتدايي و راهنمايي را در محل و زادگاه خود گذراندم. به لحاظ علاقه شديدي كه به تحصيل علوم ديني داشتم؛ تحصيل را در كلاس سوم راهنمايي رها و در سال 1357 و بحبوحه پيروزي انقلاب اسلامي، در حوزه علميه «اميرالمومنين» اشتهارد به تحصيل مشغول و دروس مقدمات و ادبيات عرب را به پايان رساندم.

در سال 61 براي ادامه تحصيل و جهت اينكه از نظر پيشرفت درسي در اشتهارد ادامه تحصيل موجود نبود؛ به قم عزيمت و دروس لمعه و اصول فقه را در محضر اساتيدي چون: مرحوم مغفور حجة الاسلام «وجداني فخر» و «نكونام» گذراندم. با امتحان ورودي به مدرسه علميه «امام حسن مجتبي» زير نظر حضرت آية الله مكارم شيرازي وارد و به مدت يكسال به تحصيل ادامه دادم و با ازدواج در سال 62 به دروس آزاد اساتيد همچون: «آية الله وجداني فخر»، «استاد اعتمادي» و «استاد پاياني» شركت جستم.

در سال 1365 جهت تدريس به مدت يك سال به شهر آشتيان عزيمت و دروس ادبيات عرب را تدريس كردم. جهت ادامه تحصيل در سال 66 به قم مراجعه و تا

ابتداي سال 68 به تحصيل مشغول و سال 68 تا 71 به مدت سه سال در شهر «فارسان» از توابع شهركرد، مديريت حوزه علميه فارسان، تدريس و امور مربوط به مراجعات مردمي را در حد مقدور عهده دار بود و از سال 1374 تا كنون؛ 1385، مشغول تحقيق در مركز پژوهشگاه دفتر تبليغات اسلامي هستيم و اين همكاري همچنان ادامه دارد.

هاشمي رفسنجاني، اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تولد

به سال 313 هجرى شمسى، در جلگه ى نوق - از جلگه هاى رفسنجان - در خانواده اى متدين، پسرى چشم بر جهان گشود؛ با نام اكبر هاشمى، فرزند حاج ميرزا على و ماه بى بى.

روزگار كودكى

كسى نمى دانست كه نوزاد امروز شخصيت سياسى - فرهنگى پر آوازه ى فرداى كشور خواهد بود، تا همه ى جزئيات زندگى اش را ثبت كند. از بايگانى خاطره ها نيز چندان نكته اى نمى توان بركشيد؛ جز اين كه او در كودكى نيز - در مقايسه با هم سالانش - ويژگى هاى برجسته داشت، چنان كه مدرسه را از پنج سالگى همراه برادرى كه از او دو سال بزرگ تر بود آغاز كرد.

دو راهى مكتب و مدرسه

در دو راهى مكتب و مدرسه، دست سرنوشت او را به مكتب خانه سپرد. پدر مكتب خانه را انتخاب كرد؛ چرا كه مدرسه از روستا چندان دور بود كه دشوارى هاى آن را كمتر خانواده اى پذيرا مى شد. گذشته از اين براى خانواده هاى مذهبى - به دلايلى كه شرح آن در اين فرصت نمى گنجد - مدرسه چندان جاذبه اى نداشت.

شكل گيرى شخصيت

شرايط دشوار زندگى، از هفت تا چهارده سالگى تأثير تعيين كننده اى بر شكل گيرى شخصيت مقاوم، صبور و چند بعدى او داشت. مشاركت و كمك به خانواده در امور باغ و

دام و طيور و كوشش در حفظ دستمايه ى معيشت روستايى، معاشرت و تفريح و ورزش هاى سالم و تحمل مشقات زندگى در روستاى دورافتاده ى نيم قرن پيش براى او زمينه ى آشنايى با واقعيت هاى زندگى بود و از اين همه تلاش و تقلا تجربه هاى گران اندوخت. از پدرى متدين و آگاه، اخلاق و معرفت آموخت، و در چند مكتب خانه از چند معلم مقدمات علم را فراگرفت.

وسوسه ى هجرت و دل كندن از زادگاه

روستاى بهرمان روح پرتكاپوى نوجوانى مانند او را گنجا نبود. ناگزير بايد فضايى ديگر و ميدانى پنهاور او را آغوش مى گشود. آن روزها، آوازه ى حوزه ى علميه ى قم را در خانواده هاى مذهبى طنينى پرجاذبه بود كه رفته رفته چنان او و پسرعمويش را اثرپذير ساخت كه هجرت به شهر مقدس قم آن هر دو را وسوسه اى روزافزون شد. از سويى، دل كندن از خاك زادگاه هم چندان آسان نبود، چنان كه يك بار گفت و گو با پدر براى گرفتن رضايت و رخصت هجرت، با انفجار غم در گلو و فرو غلتيدن دانه هاى اشك بر گونه ها، همراه بود. با اين همه، سرانجام پدر رضايت داد و زمينه ى سفر فراهم شد.

با كاروان عشق

هر چند اكنون نيز، چون هميشه، عشق زيارت كربلا عشقى است زنده و چنگ انداخته بر دل هاى بى شمار، اما زيارت قديم را حكايت ديگرى است. از همان روز كه مشتاقان براى ماه ها بعد تدارك سفر مى ديدند، خدا مى داند كه چند و چندين بار با زمزمه و ياد سفر، چشمان شان در اشك شوق غوطه مى خورد. تا فرا رسيدن روز موعود و حركت كاروان، كه طنين صداى چاووشى خوان آه از نهاد همه برمى آورد؛ گريه ى

شوق بدرقه شوندگان و اشك حسرت بدرقه كنندگان، خاطره اى بر جاى مى نهاد كه با ياد آن بارها و بارها دل ها مى شكست و ديده ها تر مى شد.

اين بار سخن از كاروانيانى است كه بر آن شده اند تا دو فرزند دلبندشان را در ميان راه به شهر قم بسپارند؛ شهرى كه خود زيارتگاه است و هم در آن روزگار، گذرگاهى بر سر راه زايرانى بسيار كه مشهد رضوى، يا كربلاى حسينى را آهنگ زيارت داشتند، با ويژگى و امتيازى كه تأسيس حوزه ى علميه در آن روزها به اين شهر داده بود.

تجربه هاى تلخ و شيرين

از همان روز كه سفر آغاز شد، تجربه هايى تلخ و شيرين به بار آورد كه هر يك را به نوبه ى خود در سازندگى و زمينه سازى بالندگى اش، بيش يا كم، نقش و اثرى بود كه در اين فرصت بايد از آن يادى كرد:

تجربه ى سفر

بى ترديد، سفر براى نوجوانى كه براى نخستين بار پا از روستا بيرون مى گذارد تجربه اى است يگانه، شيرين و به ياد ماندنى. در اين تجربه ى تاريخى، به فراوانى فرصت تجربه ى پديده هايى نو فراهم مى شود كه همه از مقوله ى اولين هاست: ديدن و سوار شدن اتوبوس، براى اولين بار؛ حضور در شهر و رويارويى با همه ى آنچه ويژگى شهر است، براى اولين بار...؛

بى شك دشوارى و رنج در سفرهاى دور آن روزگار نيز بسيار بوده است؛ هر چند لذتى كه از آن همه مشاهدات نو به نو، نوجوانى رسته از قفس روستا را پيش مى آيد، تلخى ها و سختى ها را نيز شيرين مى كند.

تجربه ى غربت

با اين همه، رنج غربت چنان تلخ و جانكاه است كه به هر حال فرصتى براى خودنمايى مى يابد؛ هر

چند كه از نخستين روز شرايط بهترى - در مقايسه با همگنانى كه در حجره ى مدرسه ها زندگى مى كردند - براى او فراهم است و حضرات اخوان مرعشى، كه آن روز از فضلاى حوزه به شمار بوده اند، بر حسب پيوند خويشاوندى و با قراردادى مسؤوليتى را در اين زمينه مى پذيرند؛ مسؤوليتى كه بى اجر هم نبوده است. بدين سان زندگى در قم از خانه ى اخوان

مرعشى آغاز مى شود؛ در سوز سرماى زمستان. هر چند سرماى كوير كرمان نيز بى سوز نبوده است، اما سوز سرماى قم را در آن ايام حكايتى ديگر است!

تجربه ى آشنايى

از دست آوردهاى ارزشمند روزگار طلبگى، آشنايى هاست. بهانه ى اين آشنايى ها، پيش از هر چيز، نياز طلبه به كسى است كه درس را با او مباحثه كند. رفته رفته، دامنه ى اين آشنايى گسترده و گسترده تر مى شود: بحث مشترك، گرايش مشترك، انديشه و آرمان مشترك.... آشنايى هايى از اين دست احساس غربت را چندان مجال نمى دهد كه طلبه اى مصمم را از پا در آورد. چنين است كه پدر و مادرش در بازگشت از زيارت - حدود سه ماه بعد از مهاجرت فرزند - جاى نگرانى نمى بينند؛ پس از چند روز، آسوده خاطر، آهنگ ديار مى كنند و او آموختن را پى مى گيرد، با اندوخته اى ناشناخته و عزيز: نيايش مادرى دل سوخته در حاير حسينى!

تجربه ى ارادت

در حوزه هاى علوم اسلامى، تحصيل، تهذيب، تعلم و تزكيه را پيوندى تنگانگ بوده است. نقش تعيين كننده در سير و سلوك معنوى، دل بستن است و دل سپردن به مرادى كه چونان اسوه اى، در تسخير قله ى كمال معنوى، در باور و دل ارادتمند، جايگاهى بيابد؛ در اين نگاه، بسا ميان امروز و ديروز

تفاوتى باشد. به هر حال، در آن روز، حضور آيت الله العظمى بروجردى در قم نه تنها براى او، كه براى خيل طلاب، چنين نقشى داشت؛ چنان، كه ديدنش براى شان راستى را كه آرزو بود. هر روز مى كوشيدند يك يا چند بار زيارتش كنند. او نيز چونان پدرى مهربان طلبه ها را دوست مى داشت و براى تشويق افرادى كه بتوانند استوارى و درخشندگى را به نمايش بگذارند بخشى از وقت خويش را آزاد مى گذاشت: طلبه اى كه شعرهاى الفيه ى ابن مالك را - كه يك دوره ى كامل نحو است - و متن منطق تفتازانى يا بخشى از قرآن را حفظ مى كرد با دريافت جايزه اى از دست مرجع تقليد شيعيان نواخته مى شد و برايش دلگرمى و امتيازى بود. براى او چنين فرصتى دست داد و خاطره اى شيرين به يادگار گذاشت؛ هر چند شيرينى هاى اين زندگى فروردين هميشه با تلخى هايى آميخته است و در اين مورد نيز چنين بود.

تجربه ى تبليغ

آميختگى تحصيل و تبليغ، ويژگى مهمى است و تفاوتى عمده و اساسى ميان حوزه ى قم و نجف. ريشه يابى اين تفاوت در فرصت كنونى نمى گنجد؛ تنها به اشاره اى بسنده مى شود: در حالى كه حوزه ى نجف وعظ و خطابه را براى كسى كه جايگاهى معتبر و مقامى عالى در فقاهت را آهنگ كند كاستى مى شمرده است، در حوزه ى قم، آشايى با فن خطابه را چونان هنرى ارزشمند - براى هر كس و در هر مقام - ارج مى نهاده اند. فرزندان اين حوزه بر آن بوده اند كه از همه ى فرصت ها و مناسبت هاى دينى براى تبليغ سود برند. افزون بر اين، سفر تبليغى براى طلاب قم راه گذران معاش هم بوده است. چنين بود كه او

نيز در فاصله اى كوتاه سفر تبليغى را بال گشود، نخست به زادگاه و سپس به ديگر جاها، در سرتاسر ايران.

تجربه ى شكست

اگر نيازهاى زندگى نبود، بسا زندگى از فراز و فرود خالى بود. نياز را با انگيزه ى جدى پيوندى است تنگاتنگ، چنان كه بى آن مشكل بتوان از انگيزه تصور روشنى داشت. بى ترديد انگيزه هايى كه ما مى شناسيم بى پيوند با نيازى نيستند. در اين ميان، نيازهاى مادى را نقشى است بسيار مهم و سودمند.

چنين است كه تن دادن به سفرهاى تبليغى سخت از آن زمان آغاز مى شود كه زندگى مستقل، دشوارى هايى را - كه بهاى آزادى و استقلال است - در نگاه مى نشاند، يا از آن نيز فراتر مى رود! به ويژه كه رفته رفته ديگر برادرها را نيز وسوسه ى هجرت برانگيخته است و در منزل برادر اطراق كرده اند. درآمدى در كار نيست، جز آنچه پدر حواله مى كند كه نسبت به هزينه ى زندگى ناچيز است. ناگزير بايد چون ديگران سفرهاى تبليغى را - در تعطيلى هاى حوزه -باربرست، هم فال است و هم تماشا، هم انجام وظيفه است و هم اداى مسؤوليت تبليغ، و هم امداد غير غيبى زندگى. اما نخستين تجربه در اين راه شكستى است تلخ كه غرور اين فرزند كوير را جريحه دار مى كند. از اين پس، هر چند مسؤوليت تبليغ فراموش نمى شود، ولى اين انديشه قوت مى گيرد كه بايد حساب تبليغ و امرار معاش را از يكديگر جدا كرد. در اين راه نيز تجربه هاى نخست موفقيت آميز نيست، هر چند سرانجام تلاش و همت به بار مى نشيند. در راه همين تلاش، از حجره اى در مدرسه ى حاج ملاصادق، پايگاهى پديد مى آيد كه چون يك مركز تجمع، جمعى هم انديش،

هم دل و هم باور را در عرصه ى تلاش فرهنگى فراهم مى آورد و رفته رفته مكتب تشيع با هم كارى شهيد دكتر باهنر پايه گذارى مى شود، با پى آمدهايى ارزشمند و زمينه ساز آشنايى گسترده و گسترده تر با افراد و جمعيت هاى تلاشگر و خواستار گسترش انديشه ى اسلامى و هواداران آرمان هاى مترقى، در سراسر كشور. به تعبيرى ديگر مى توان گفت: انتشار مكتب تشيع سرمايه ى ارتباطى گسترده در اختيار او گذاشت تا ببينيم كه در حفظ و بهره بردارى از اين ارتباط ارزشمند چه خواهد كرد. در اين ميان، زمينه ى ازدواج و پايه گذارى زندگى مشترك فراهم مى شود كه در آن روزها خالى از دشوارى هايى نبوده است، به ويژه فراهم كردن هزينه ها؛ به هر حال، گردنه اى است در روند زندگى كه بايد آن را پشت سر گذاشت. در اين ميان، آنچه ماندگار است خاطراتى است روشنگر چگونگى برخورد با سختى ها كه در آن تجربه هايى آموزنده و سازنده موج مى زند.

آشنايى با حضرت امام قدس سره

در بازى سرنوشت، او را از نخستين روزهاى هجرت به قم فرصت طلايى فراهم شد كه زمينه ساز آشنايى با شخصيتى بود كه در شكوفايى استعداهايش بهترين و بيشترين نقش را داشت. منزل اخوان مرعشى در نزديكى بيت حضرت امام بود، چنان كه او را هر روز فرصت چشم دوختن به چهره ى جذاب و پرابهت او دست مى داد؛ چهره اى كه با نخستين نگاه دل او را با عشقى روزافزون تسخير كرد. گاه مى كوشيد كه بهانه ى پرسشى، مسافتى را با امام هم گام شود، بى خبر كه در سرنوشتش هم گامى ديگرى رقم خورده است تاريخى و تاريخ ساز....

تجربه هاى سياسى

از منظرى ديگر، حوزه ى قم در آن روزها دستخوش التهاب هاى سياسى تكان

دهنده اى بود. هر چند موضع مرجع تقليد وقت، كناره گيرى از سياسيت - از موضع تقيه - بود؛ با اين همه پى آمدهاى آزادى هاى پس از شهويور 20 افراد و گروه هايى را فرصت تحرك فراهم كرد و پيدايش حركت هايى را زمينه ساز شد. جبهه ى ملى، حزب توده و از همه نزديك تر به حوزه، جمعيت فداييان اسلام و هواداران آيت الله كاشانى، كه در قم نيز بى پايگاه نبودند و از پشتيبانى يكى از علماى برجسته ى قم كه زهد و تقواى او نيز زبانزد همگان بود، آيت الله سيد محمدتقى خوانسارى، برخوردار بودند. چنين بود كه پيش از اختلاف دكتر مصدق با آيت الله كاشانى، نهضت ملى نيز - به خصوص در جريان مبارزه با استعمار انگليس - از حمايت جدى آيت الله خوانسارى برخوردار بود. اگر موضع گيرى الحادى حزب توده، تنش ميان دكتر مصدق و آيت الله كاشانى و پاره اى حركت هاى تند و ناپخته نبود، به عوامل دربار كمتر فرصت جوسازى و بهره بردارى داده مى شد و در نتيجه، حركت هاى ملى -مذهبى از حمايت آيت الله العظمى بروجردى نيز نصيب مى بردند.

به هر حال، در آن روزگار، در آماده سازى و رشد سياسى نسل جوان حوزه موج اين حركت ها بى ترديد اثرگذار بود؛ به ويژه كه در مواردى مانند آوردن جنازه ى رضاشاه به قم و تظاهرات در مخالفت با آن، ماجراى سيد على اكبر برقعى، سفر آيت الله كاشانى به قم و جلوس در بيت آيت الله سيد محمدتقى خوانسارى، اين نسل به صحنه مى آمد و به رغم تعبدى كه در برابر مرجع تقليد خود داشت، در عمل نسبت به حركت سياسى احساسى مثبت نشان مى داد.

برآيند اين همه، محبوبيت ممتاز حضرت امام بود در دل نسل جوان و بالنده ى حوزه،

كه رفته رفته او، در شمار يكى از نمايندگان برجسته اش، جايگاه معتبرى يافت او با شمارى از هم فكران، بيت ايشان را - پيش از آغاز نهضت - پايگاه خود ساختند؛ گويى در جهان آرمان ها، جانشين آيت الله العظمى بروجردى را در مقام مرجعيت شيعه انتخاب كرده بودند. هر چند در ارزيابى هاى ظاهرى - با توجه به مشى حضرت امام و پرهيز جدى از شائبه هرگونه حضور در ميدان رقابت ها - چنين آرزويى را زمينه ى تحقق نبود.

رحلت آيت الله العظمى بروجردى

ناگهان انتشار خبر درگذشت مرجع تقليد شيعيان جهان مانند زلزله سهمگين، ايران را به لرزه در افكند و انبوه مردم را فرصت حضورى پرهيجان فراهم كرد. حضور گسترده ى مردم در جريان تشييع جنازه و مراسم بى شمار يادبود در سراسر كشور، نمايشى بود از قدرت مردمى روحانيت و مرجعيت. هر چند كه دربار نيز خود را مصيبت زده وانمود كرد و فراتر از آن، در گرفتن ژست صاحب عزا بازى ها در آورد. هر چند ساده انديشانى در هر كسوت بودند كه به رياكارى هاى دربار فريفته مى شدند. اما واقعيت اين بود كه چنين نمايشى با شكوه، دربار و درباريان را سخت نگران مى كرد؛ بگذريم كه براى شخص شاه اين نمايش مفهومى ديگر داشت، اگر فراموش نكرده باشيم كه چندى پيش با جنازه ى پدرش در همين شهر قم چگونه برخورد شد!

چنين بود كه در بطون سياست دربار پيش گيرى از تمركز مرجعيت اصلى بود خدشه ناپذير؛ با اندكى ژرف بينى مى توان نتيجه گيرى كرد كه تلگراف تسليت به نجف ترفندى بود براى تجزيه ى مرجعيت و انتقال آن به نجف. نگاهى گذرا به مطبوعات آن روزها روشنگر دوگانگى كامل سياست دربار است كه به

ظاهر در جهت انتقال مرجعيت به نجف تلاش كرد، در حالى كه مطبوعات مى كوشند تا هر شخصيتى كه بيش يا كم هوادارنى دارد، مطرح شود. در چنين فضايى بود كه او و ديگر شاگردان ارادتمند حضرت امام فرصت يافتند كه از يك سو نامزد مورد قبول خود براى مقام مرجعيت را در مطبوعات مطرح كنند و از سوى ديگر، از فرصت مراسم يادبود آيت الله بروجردى در روشنگرى و در ميان گذاشتن آرمان ها و ايده هاى خود با توده ى مردم و روحانيت بهره بردارى كنند. سخنرانى او در مسجد اعظم مانند سخنرانى شمارى از هم فكرانش نمودارى است از چنان تكاپويى؛ با اين همه، همه ى شواهد بيانگر ناكامى آنان در اين تلاش بود، چنان كه پس از فرونشستن موج سوگوارى در نگاه سطحى، همه با افسوس باور كردند كه حضرت امام همچنان منزوى خواهند ماند.

طنين فريادى در سكوت

ناگهان با طنين فريادى در سكوت، خطاى دوست و دشمن در جمع بندى و نتيجه گيرى افشا شد: در ميان تلگراف هايى كه به نخست وزير وقت - در اعتراض به تصويبنامه ى دولت -در نگاه ها نشست، تلگراف حضرت امام را آهنگى ديگر بود؛ آهنگى كه دل دوستان را با خيزآبى از شادى نواخت، و دربار و درباريان را با موجى از وحشت هراسان ساخت. شايد بيش و پيش از همه، شخص شاه پريشان شد. هر چند حجاب قدرت مانع ژرف بينى بود و ساده انديشانه چنين پنداشتند كه با بى پاسخ گذاشتن تلگراف حضرت امام، او حذف خواهد شد؛ بى خبر كه پيام اين سكوت براى نسل جوان و هوشيار حوزه از هر روشنگرى روشنى بخش تر بود. نسل بالنده، و هوشيار حوزه پيش از همه دريافت كه در

انتخاب خود به خطا نرفته است، و او نماينده ى همين نسل بود.

چنين بود كه او و همه ى هم باورانش در اين باور بيش از پيش هم داستان شدند كه اگر مرجعيت دچار تجزيه شد، رهبرى را دريابند، با آن كه بايد در مورد مرجعيت حضرت امام نيز تلاش كنند. تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل.

با آن كه در نهضت ده ماهه ى روحانيت و درگيرى با دولت علم به بهانه ى تصويبنامه اى در مورد انجمن هاى ايالتى و ولايتى، همه ى مراجع قم -با بهره مندى از حمايت مراجع نجف - هم گام بودند، ولى رهبرى حركت با حضرت امام بود و با همين رهبرى مبارزه در گام نخست به پيروزى رسيد؛ پيروزى اميدآفرينى كه مى توان آن را از جهاتى با پيروزى مسلمانان در بدر مقايسه كرد: روحانيت، مراجع و مردم به رهبرى حضرت امام بى هيچ تلفاتى به پيروزى بزرگى دست يافتند؛ دولت علم رسما عقب نشينى كرد و با فشار و اصرار حضرت امام مطبوعات لغو تصويبنامه را اعلام كردند. شرح اين بخش از داستان مبارزه و انقلاب را فرصتى ديگر بايد؛ پس به اشاره اى بايد بسنده كرد كه حضور او و هم كوشان و هم باورانش در اين عرصه ى تاريخى چنان بود كه گويى ماهيانى تشنه اند كه اينك خود را به بركه اى لبريز از آب زلال رسانده اند.

شكستى پس از پيروزى

با آن كه حماسه ى 15 خرداد را، با پى آمدهاى سياسى و فرهنگى آن، نبايد شكست ارزيابى كرد، چرا كه رمز و راز پيروزى انقلاب در همين حماسه ى تاريخى نهفته است؛ با اين همه، بر حسب مفهوم متعارف پيروزى و شكست - در فراز و فرود

راه مبارزه - مى توان چونان شكستى از آن ياد كرد، شكستى بس همانند با شكست مسلمانان در احد! دشمن در پى شكستى كه ناگزير بدان تن داده بود نيروهاى خود را بسيج كرد و اين بار شخص شاه به ميدان آمد، با شعار انقلاب سفيد و با حربه ى رفراندم؛ شعارى دنياپسند و حربه اى كارآمد كه مخالفان را - كه در مبارزه ى گذشته با استناد به اصولى از متمم قانون اساسى پايگاهى قانونى داشتند - در نخستين برخورد خلع سلاح كند. در برابر، دلگرمى پيروزى گذشته - كه هيچ كامى شيرينى آن را از ياد نبرده بود - مراجع، علما، روحانيت و انبوهى از مردم را به صحنه آورد و بدين سان صف آرايى جدى ترى از گذشته شكل گرفت. اگر پاره اى خواص چونان نسل جوان و بالنده ى حوزه و انبوه مردم رهبرى حضرت امام را گردن مى نهادند، بسا درگيرى اين دو صف به گونه اى ديگر رخ مى داد. به هر حال، درگيرى خيلى زود پيش آمد، در آستانه ى رفراندم 6 بهمن 41، يك روز پيش از آمدن شاه به قم؛ در قم با بهانه اى و در تهران با بهانه اى ديگر. بدين سان نهضت زمستان سرد و سوزانى را پشت سر گذاشت؛ زمستانى كه در آن، اختناق رژيم بر همه ى پايگاه هاى روحانيت و مردم سايه اى سنگين گسترده بود، چنان كه در رمضان نيز فريادها در گلو - مگر در پاره اى موارد استثنايى - حبس مى نمود.

در طليعه ى بهار طبيعت، با پيام تحريم مراجع، جنبش جان گرفت. به ويژه پيام امام در تحريم عيد و نيز پاسخ به درخواست حضرت آيت الله سيد محسن حكيم مبنى بر مهاجرت مراجع به نجف، جهت اتخاذ

تصميمى مشترك، و از همه اثر گذارتر، سخنرانى امام در عصر چهارشنبه ى پايان سال 41، كه روح قيام را در قم دميد. زايرانى كه از جاى جاى ايران - براى حضور در حرم حضرت معصومه (ع) در لحظات تحويل سال نو - همه ساله به قم مشرف مى شدند، در نوروز 42، قم را دگرگون يافتند و از نهضت روحانيت در برابر رژيم آگاه شدند و از نزديك يورش نيروهاى سركوبگر شاه به فيضيه را يا تماشاگر بودند يا آثار آن را همان روز و روزهاى بعد به چشم ديدند. موج اين خبر سراسر ايران را فراگرفت و زمينه را براى آنچه حضرت امام و ياران آگاهش سال ها آرزو داشتند فراهم كرد.

هر چند حضرت امام، يورش عمال رژيم به فيضيه را بى پاسخ نگذاشت و از همان روز رويداد هرازگاه به بهانه اى سوگ فيضيه را فرياد زد؛ اما در واقع فرياد را در گلو بيش از هفتاد روز حبس كرد، تا به هنگام، در واپسين ساعت عاشورا، در حضور ده ها هزار عزادار آماده ى شهادت آن را بر سر شخص شاه فرود آورد و شكوه دروغينش را در هم بشكند. گويى فرياد عصر عاشوراى حضرت امام فرياد مظلومان تاريخ اسلام و ايران است كه قرن ها در گلوى زمان زندانى زورگويى و اختناق بوده است و اينك به هنگام، با زمينه سازى بسيار خردپذير و سنجيده، آزاد مى شود و موج مى افكند و مردمى قرن ها چشم به راه، هم اكنون عزيز زندانى خويش را پذيرا مى شوند و به گرمى آغوش مى گشايند.

محرم و عاشوراى 42، محرم و عاشورايى بود پرشور، كه در زمينه سازى آن كمتر شهرى يافت مى شد كه پيك

و پيام حضرت امام را دريافت نكرده باشد. پيامى كه دستور زنده كردن عاشورا و تجديد عهد با پيام عاشورا بود. پى آمد آن فرياد تاريخى و پرطنين، دستگيرى فريادگر بود، با فاصله اى اندك، و در پى آن، حماسه ى 15 خرداد، با قربانيان بسيار.

خورشيد روز دوازدهم محرم سال 1342، بر انبوه پيكرهاى به خون خفته تابيد و غروب آن، نه تنها سياهى شب را در پى داشت كه گويى حاكميت ظلم و ظلمت را در برهه اى ديگر از زمان، همراه خشونت و خفقان، مهر تأييد مى نهاد.

هر چند با دستگيرى حضرت امام و تنى چند از عالمان و سخنوران، ديگر مراجع، علما و به ويژه نسل بالنده و جوان حوزه ها از پاى ننشتند، ولى به هر حال چندى آهنگ نهضت شتاب گذشته را از دست داد.

حضور نهضت در پادگان هاى نظامى!

گويى سرنوشت در حماسه ى 15 خرداد سهم او را انجام مأموريتى در فضايى ديگر رقم زده بود: فضاى پادگان هاى نظامى كه در حصار دژى آهنين با مردم بيگانه بود. داستان سربازگيرى از حوزه ى قم -در پى يورش به فيضيه - را در تاريخ انقلاب جايگاهى است با اهميت كه در اين فرصت، ناگزير بايد به اشاره اى بسنده كرد و از آن گذشت، با يادآورى اين نكته كه حضور او را در جمع طلبه هايى كه در فروردين سال 42 - از حوزه ى قم - به سربازخانه اعزام شدند، در مجموع مى توان بسيار مثبت ارزيابى كرد، با آثارى از اين دست: تقويت روحيه ى جمع، رسيدن پيام نهضت به اختناق زده ترين قشر جامعه؛ چنان كه در عاشوراى سال 42 شعار مبارزه در جاى جاى پادگان نظامى عشرت آباد

نيز در نگاه مى نشست از اين همه ارزشمندتر، اندوخته شدن يكى از نيروهاى فعال نهضت براى روزگار غربت انقلاب كه در نخستين غيبت رهبرى بتواند اثرگذار باشد. نمى دانيم، شايد اگر او در نيمه ى فروردين تا نيمه ى خرداد سال 42 در در سربازخانه نبود، از دستگيرشدگان آن روزها بود و در اين صورت، بسا مسائل كه دستخوش تغييراتى مى شد كه پس گويى آن بسيار دشوار است. به هر حال، تا نيمه ى خرداد در پادگان حضور داشت و بيم آن مى رفت كه برايش پرونده سازى سنگينى شود كه به هنگام، از سربازخانه گريخت و به جمع علماى مهاجر در تهران پيوست و با شمارى از هم انديشان به بهره بردارى هر چه بيشتر از آن هجرت تاريخى پرداخت. در همين احوال حساس و در حالى كه همراه و هم گام به شهيد دكتر محمدجواد باهنر مى كوشيد تا از حضور و نفوذ مهاجرين بيشترين بهره بردارى - در جهت اهداف نهضت شود، ناگهان گام در دامى نهاد كه در راهش گسترده شده بود و مى رفت كه با عنوان سرباز فرارى، متهم به فعاليت هايى در بيرون و درون پادگان، به مراجع قضايى نيروهاى مسلح سپرده شود و در آن فضاى آكنده از خشونت، احيانا محكوميت سنگينى پيدا كند، كه با چابكى و هوشيارى از اين دام نيز گريخت و از اين پس، چندى به صورت سربازى فرارى روزگار را كرانه كرد.

بدين سان فرصتى پيش آمد كه كار ترجمه ى كتاب سرگذشت فلسطين يا كارنامه ى سياه استعمار را به انجام رساند، كارى كارستان و كارساز و اثرگذار بر بينش سياسى حوزه از يك سو، و بر برداشت ديگران از فرزندان فيضيه از سويى ديگر. پرونده ى او

با انتشار اين كتاب - پس از چندى كه از روزگار تأليف مى گذشت - شكل گرفت و نخستين احضار و بازجويى به آن راجع است. (سندهاى شماره 0001 تا 15/2)

به هر حال، در اختناق سال 42، او به عنوان سربازى گريخته از پادگان كه داراى پرونده ى سياسى نيز بود، فرصت خوبى براى انديشه ى بيشتر يافت و اوقات فراغت را با تلاش فرهنگى و سياسى ثمربخشى پر كرد.

حضورى دوباره در قم

رفته رفته، جو اختناق شكسته شد و رژيم - كه اعدام حضرت امام را در مقام مرجعى مقتدر، محبوب و بهره مند از پشتيبانى بى دريغ اقشار ميليونى مردم، با مصالح سياسى خود ناسازگار ارزيابى كرده بود - پى آمدهاى زندانى نگه داشتن، محاكمه و محكوميت وى را نيز ناصواب شناخت و بر آن شد كه در جست و جوى راهى براى تحمل و كنار آمدن بكوشد. از آنجا كه آزادى ناگهانى نيز چنان موجى از احساسات مردم را مى توانست برانگيزد كه مهار آن بيرون از توان نيروهاى رژيم ارزيابى مى شد، ناگزير برنامه ريزى به گونه اى انجام شد كه نخست حضرت امام از حبس به حصر منتقل شدند و پس از چندى، شهر قم ديگر بار حضورش را آغوش گشود. در اين ميان، كابينه ى علم نيز سقوط كرد و حسنعلى منصور تشكيل كابينه را مأموريت يافت. در نرمشى كه در سياست رژيم ضمن اجراى اين برنامه پيش آمد، فضاى سياسى ديگرى پديد آمد كه او با احساس امنيت، در قم حضور يافت و در چنين فضايى مقدمات انتشار سرگذشت فلسطين يا كارنامه ى سياه استعمار فراهم شد. در همين فضاى جديد، هم انديشان را فرصتى پيش آمد تا به بحث هاى

جدى ترى بپردازند. چنين بود كه زمينه اى براى شكل گيرى تشكلى با نام «جمعيت اصلاح حوزه» فراهم شد كه هدف اصلى آن بررسى اصلاح جامعه از طريق ايجاد حكومت اسلامى بود.

جشن هاى آزادى امام

ناگهان موج خبر آزادى حضرت امام همه را غافلگير و هيجان زده كرد. رهبرى فرزندان فيضيه را در ابراز عواطف و برگزارى جشن هاى آزادى در راستاى هدف هاى نهضت، جمعى از بهترين ياران و شاگردان حضرت امام عهده دار بودند كه او، چونان شمع جمع، روشنى مى بخشيد، هر چند كه در آن جمع كوچك، شخصيت هاى برجسته ى بزرگ ترى نيز حضور داشتند.

مى توان گفت كه در پى آزادى حضرت امام، در شيفتگان و هواداران برگزيده اش، دو گرايش و دو خط سياسى و فكرى پديد آمد:

1- گروهى به شخص حضرت امام مى انديشيدند و استقرارش را در مقام مرجعيت شيعه هدف اصلى مى پنداشتند، تا آنجا كه ناخودآگاه گرايشى به سازش داشتند.

2. گروهى ديگر، كه نهضت اسلامى را اصالت مى دادند و مسائلى چونان مرجعيت را در جنب آن ارجى - قياس پذير با نهضت - نمى شناختند. در جشن فيضيه، نمودى از اين دوگانگى نمودار شد، هر چند كه جز شمارى اندك از خواص كمتر توجهى به آن داشتند. ابتكار عمل در برگزارى جشن ها، به ويژه جشن فيضيه - كه از آن به مثابه تمرين تلاش جمعى طلاب و فعاليت تشكيلاتى آنان مى توان ياد كرد - با گروه دوم بود.

در اين ميان، ساواك او و شمارى از عناصر فعال را شناسايى كرده بود و مى كوشيد اطلاعات خود را درباره ى آنان كامل و كامل تر كند. (سند شماره 0007)

شور و هيجان و نشاط تاريخى حوزه ى قم

سال 43، در تاريخ حوزه ى قم،

سالى استثنايى است. در فروردين اين سال، حوزه با شورى وصف ناپذير حضرت امام را آغوش گشود و جشن هايى پرشكوه را در سرتاسر شاهد بود. با فاصله اى بسيار كوتاه، درس آغاز شد، با سخنرانى تاريخى و طولانى پر نكته اى كه در آن، ضمن جمع بندى مسائل مبارزه، خط مشى آينده نيز ترسيم گرديد. هر چند آن درس پرشكوه را در نگاه دل باختگان حضرت امام ارجى فراوان بود، اما هر نضهت، انقلابى در ارزش هاست و با نهضت اسلامى نيز ارزش هايى نمايش يافت كه در برابر آن ارزش هاى گذشته رنگ مى باخت؛ چنين بود كه براى عناصرى چونان او ارزش هاى نوين را جاذبه اى ديگر بود: نشست هاى خصوصى و ضمن آن، آشنايى ها، پيوندها و شناخت هايى كارساز براى آينده ى نهضت، در هشت ماه اول سال 43 و در نشست هاى خصوصى بيت حضرت امام، چنين پيوندها و آشنايى ها را ارزشى كارساز بود، به ويژه پيوند قم با تهران و شناخت هاى بيشتر و بيشتر ياران از همديگر.

با فرا رسيدن تابستان، درس تعطيل شد، امام حضرت امام كه گويى احساس مى كرد اقامتش در قم چندان نمى يابد، از فرصت تابستان نيز بهره اى ديگر گرفت و درسى را در منزل عهده دار شد، با عنوان «مسائل مستحدثه» كه هرچند محتواى آن را با درس هاى متعارف حوزه فاصله ى چندان زيادى نبود. اما عنوان آن را پيامى ديگر بود. در اين ميان تاريخ انقلاب اسلامى، رمضانى خاطره انگيز در گذرگاه خود داشت؛ بگذريم كه در سراسر ايامى كه حضرت امام در قم اقامت داشتند، مسجد امام به صورت پايگاه تبليغى نهضت، همه شب آكنده از انبوه شنوندگانى بود كه گويى نمادى بودند از نيازهاى نو جامعه و تحول در تبليغ.

سالگرد 15 خرداد نيز فرصتى پيش آورد براى تلاش و تكاپويى ديگر.

مبارزه با آهنگى ديگر

ناگهان موج خبرى تازه همه چيز را دگرگون كرد؛ خبر سخنرانى حضرت امام بر ضد لايحه اى كه موضوع آن را اعطاى امتيازى بود به مستشاران آمريكا در ايران. پيش از هرگونه موضع گيرى، تحقيقات در اين زمينه به او واگذار شده بود كه در انجام اين مهم بعضى از شخصيت هاى سياسى روز هم كارى هايى كردند.

پى آمد اين سخنرانى كه هم زمان با آن مفصل ترين اعلاميه ى حضرت امام در گسترده ترين سطح در همه جاى كشور پخش شد، دستگيرى بود و تبعيد به تركيه و استقرار حكومت نظامى و فرورفتن كشور در اختناقى بسيار سنگين.

عملكرد رژيم اين بار چنان بود كه هيچ واكنش فراگيرى را فرصت نداد. خشم مردم امكان بروز نيافت و هر فرياد اعتراضى در سينه ها حبس شد. از سويى ديگر، در مدت اقامت حضرت امام در قم، براى پاره اى بيوت، رنجش هايى پيش آمد كه پى آمد آن عدم حضور متحد آنان در صحنه ى مبارزه بود. در نتيجه، مسؤوليت رهبرى حركت بر دوش جمعى از عالمان جوان تر و فضلاى حوزه سنگينى مى كرد كه او را در ميان جمع آنان درخششى چشمگير بود. چنين بود كه كانون هاى مقاومت در قم، تهران و شمارى شهرهاى ديگر - به گونه اى متفاوت با گذشته - شكل گرفت. در قم، شمارى از فضلاى برجسته و مدرسان سطح عالى گرد مى آمدند و نيروهاى جوان و بالنده ى هوادار و شيفته ى حضرت امام را رهبرى مى كردند. نمودى از اين جنبش هدايت شده به صورت سخنرانى هاى پى درپى، درس ها، تشكيل جلسه ى دعاى توسل در مسجد بالاسر - در حرم حضرت معصومه (ع)

- و سر دادن شعار صلوات در مجالس پرجمعيتى كه به هر بهانه تشكيل مى شد، در خاطره ها ثبت است. در نيمه ى شعبان سال 43 هجرى شمسى نيز مجلسى با شكوه در مسجد اعظم قم برگزار شد كه نمايشى از حضور نسل جوان و انقلابى حوزه ى قم در صحنه ى مبارزه بود. از اين همه با اهميت تر، بهره بردارى گسترده ى تبليغاتى از نخستين ماه رمضان پس از تبعيد حضرت امام را بايد به شمار آورد، به ويژه در تهران و مسجد جامع بازار كه به وضوح از فعاليت متشكل گروهى حكايت داشت كه با برخوردارى از پايگاه مردمى رهبرى نهضت را در غيبت رهبر تبعيدى خود توانا بودند. او به رغم نقشى كه در پشت پرده عهده دار آن بود، در جلساتى نيز حضور آشكار داشت و در سخنرانى هاى نه چندان عمومى به روشنگرى مى پرداخت. (سندهاى شماره ى 0017 تا 0026/2)

صفير گلوله ى بخارايى

در اين ميان، موج خبر قتل نخست وزير رژيم، حسنعلى منصور، فضاى سياسى كشور را دگرگون ساخت و جوى تازه پديد آورد كه گويى آميزه اى بود از شادى، غرور، بهت، نگرانى، ابهام و نيز خشم و خشونتى جنون آسا؛ در همين فضاى نوين، بر حسب تصادفى، نيروهاى وفادار نهضت را فرصت نمايشى باشكوه فراهم شد، با بهانه ى تجليل از عالمى كهن سال و شيفته ى نهضت و حضرت امام. خيل عظيم هواداران نهضت در تهران، در حالى كه به مراسم تشييع جنازه ى آيت الله فومنى شتافتند كه زخم نخست وزير تيرخورده ى رژيم، دل هاى جريحه دارشان را مرهمى شده بود و در جرقه اى آشنا روزنه اى را چشم دوخته بودند كه آينده اى روشن را در نگاه مى نشاند.

پى آمد قتل منصور، تهاجمى گسترده بود به نيروهاى

نهضت و موجى فزاينده از دستيگرى؛ در همين شرايط او كه خطرهايى تهديدش مى كرد - با همكارى شمارى از هم رزمان - در تدارك فراهم كردن نامه اى سرگشاده به هويدا (نخست وزير جديد كه از سوى رژيم هدايت كشور در بحران به او سپرده شده بود) بودند و برگزارى سالگرد يورش به مدرسه ى فيضيه، با چنان شور و هيجانى كه حساسيت مأموران اطلاعاتى رژيم را بيش از پيش جلب مى كرد (سندهاى شماره ى 0027/1 تا 0037) و هر روز برگى به پرونده اش مى افزود.

دستگيرى نگران كننده!

خبر دستگيرى او - به تاريخ 43/12/11 - موجى از نگرانى هواداران نهضت را در شعاعى گسترده در پى داشت. هيچ كس باور نداشت كه به فرض رهيدن او از خطر اعدام، به اين زودى ها، حضورش در صحنه ى مبارزه و بيرون از زندان تجديد شود. همه بر اين باور بودند كه - در خوشبينانه ترين فرض - ساليانى دراز، جاى هاشمى رفسنجانى را در محافل خود خالى ببينند. پى آمد دستگيرى او، آميزه اى بود از نگرانى، اندوه و نيايش، همراه با هرگونه تلاش كه از آن اميد نتيجه اى مى رفت. در همين حال، بازجويى با سخت ترين شكنجه هاى رايج آن روزگار آغاز شده بود و جلسات آن پى درپى ادامه داشت.

هر چند تلاشى گسترده براى فشار بر رژيم - با بهره گيرى از اهرم هايى كه هواداران نهضت در اختيار داشتند - براى رهايى او انجام مى شد، اما اگر دو عامل اساسى نبود، اثرگذارى اين تلاش ها بسيار اندك بود:

1. هوشيارى او در همه ى مراحل بازجويى.

2. فشار شخصيت هاى ذى نفوذ بر رژيم.

اين دو عامل بيش از هر چيز در رهايى او نقش داشتند. (سندهاى شماره ى 0038

تا 0077) به ويژه شادروان آيت الله حكيم را نبايد در تسريع آزادى او بدون محكوميت ناديده گرفت. با اين همه، دو عامل پيش گفته نقش اصلى و درجه ى اول داشتند. (سندهاى شماره ى 0069/1 و 0069/2)

آزادى از زندان

خبر آزادى او از زندان -به تاريخ 44/4/14 موجى از شادى براى هواداران نهضت، به ويژه در قم و تهران، به ارمغان آورد و حضور مجددش در صحنه ى مبارزه - در مقطعى بسيار حساس چنان نشاطآور و دلگرم كننده بود كه قلم از تصوير آن ناتوان است.

پس از آزادى

گزارش هاى گزارشگران ساواك، به وضوح بيانگر واقعيت است كه دستگيرى، شكنجه و زندان، او را جز تجربه، هوشيارى و پايمردى نيفزود. از همان دم كه گام از زندان بيرون نهاد، چونان پولادى آبديده، با عزمى استوارتر از گذشته، راه مبارزه را پى گرفت. (سندهاى شماره ى 0077 تا 0086) نه تنها در محافل خصوصى، كه در مجامع عمومى نيز -در سخت ترين شرايط اختناق - با گفتار و رفتار، ضربه هايى بس كوبنده بر هيولاى بيم فرود مى آورد و به هواداران نهضت روحيه و نشاط مى داد. (سند شماره ى 0084)

نگاهى به فضاى جامعه در سال 45

اينك فرصتى است مناسب براى بررسى فضاى سياسى ايران، در سال 45. رژيم در سياست خارجى، بيش و كم از مشكلاتى رنج مى برد، هر چند كه چندان انعكاسى نداشت:

از يك سو، به نظر مى رسيد كه هويدا در برقرارى موازنه و جلب رضايت شوروى - با خريدهايى تسليحاتى - اندكى زياده روى كرده است. از سوى ديگر، در جريان جنگ اعراب و اسرائيل، موضع آمريكا پسند رژيم عواطف مذهبى مردم را سخت جريحه دار كرده بود. در همين

حال، تشنج در روابط سياسى ايران و عراق به اوج رسيده بود، كه نمودى روشن از امداهاى غيبى براى نهضت ارزيابى مى شد. چه، با نبودن چنين تشنجى فشارهاى بيشترى بر حضرت امام و حواريونش در نجف سنگينى مى كرد. كودتاها و ضد كودتاهاى عراق را نيز اگر با چنين ديدگاهى بررسى كنيم، خالى از لطف نيست.

در همين حال، سركوبى نهضت آهنگ بسيار تندى داشت و در همان روزهاى اول سال، قم شاهد يورشى سخت و دستگيرى هايى گسترده بود كه پى آمد پاره اى واكنش ها تشكيل كميسيون حفظ امنيت اجتماعى بود، در ساعت 9 صبح روز 45/2/3 و امضاى حكم تبعيد

شمارى از عناصر پى گير و فعال، و دستور مراقبت بيشتر، بر اعمال شمارى ديگر. (سند 0089/1 و 0089/2)

كشف جمعيت سرى اصلاح حوزه

در چنين فضايى اساسنامه ى جمعيتى در قم به دست رژيم افتاد كه حساسيت دستگاه اطلاعاتى و امنيتى را بيش از پيش برانگيخت و متوارى شدن او را در پى داشت.

(براى آشنايى با جزييات بيشترى در اين زمينه، ر.ك به نشريه ى ياد، شماره ى 20، صفحات 10 تا 19) شگفتا كه در همان شرايط نيز از هر فرصتى براى روشنگرى به سود نهضت بهره بردارى مى كرده است. (سند شماره 0098)

به هر حال، بخش عمده اى از سال 45 را به دليل كشف اساسنامه ى جمعيت سرى - كه از پايگاه هاى مهم نهضت به شمار مى رفت - متوارى بود، كه سرانجام بر آن شد رحل اقامت از قم به تهران افكند. (سندهاى شماره ى 0087 تا 0103). تأليف كتاب اميركبير يا قهرمان مبارزه با استعمار ثمره ى درخشانى است از نخستين ماه هاى اقامت در تهران با يك زندگى نيمه مخفى.

ارزشمندترين دست آورد

اين زمان تحكيم بيش از پيش دوستى و صميميت اوست با مقام معظم رهبرى، حضرت آيت الله خامنه اى؛ هرچند كه اين دوستى بر سابقه اى دور استوار بود، با اين همه زندگى مشترك چند ماهه، به صورت نيمه مخفى، در تحكيم پايه هايش نقشى ماندگار داشت.

نيمه ى اول سال 46

رفته رفته، تداوم زندگى نيمه مخفى در تهران كم رنگ و كم رنگ تر و تبديل به زندگى عادى مى شد. چنان كه از 46/4/10، سخنرانى هاى هفتگى او در مسجد موسى بن جعفر - كه از پايگاه هاى پرآوازه و مهم نهضت در جنوب تهران بود - موجى گسترده پديد آورد و آن پايگاه را بيش از پيش رونق بخشيد. مكبت حسين نيز از نخستين محافلى است كه سخنرانى هايش را - در اين احوال - آغوش گشود. (سند شماره ى 106/1 تا 117). گويى ساواك نيز در دستگيرى مجدد او در آن روزها از شتاب زدگى پرهيز داشت؛ نمى دانيم، چه بسا ساواك اميد داشت كه با تعقيب و مراقب به سر نخ هايى دست يابد. اين در شرايطى بود كه نهضت به حضور او در تهران سخت نيازمند بود، هم از نظر فرهنگى و هم فراتر از آن، از نظر سياسى. چنان كه مى توان پيدايش كانون ها و پايگاه هايى مانند مدرسه ى رفاه و جلسات متشكل روحانيت مبارز را از ثمرات آن برشمرد. ساواك نيز با حساسيت در تعقيب و مراقبت از او فعال بود و هرازگاه برگى به پرونده اش افزوده مى شد. (سند شماره ى 0118 تا 0128) بگذريم كه در شرايط پنهان كارى گامجاى تلاش ها بيشتر گم مى شود و كمتر سرنخى از آن به دست رژيم مى افتاد.

جشن هاى تاجگذارى

در نيمه ى دوم سال 46، برگزارى جشن ها تاجگذارى بهانه ى ديگرى

شد براى سركوبى و خشونت بيشتر، هم در واكنش نسبت به تحركات تازه ى نهضت و موضع گيريهاى حضرت امام در نجف، و هم به عنوان پيش يرى از فعاليت هاى قابل پيش بينى. چنين بود كه نمايندگان حضرت امام در قم تبعيد شدند و كتابخانه ى معظم له نيز غارت شد.

در چنين فضايى، اعلاميه اى با عنوان عزايى به نام جشن منتشر شد كه در پى گيرى آن گامجايى از او كشف شد و به دستگيرى مجددش به تاريخ 46/8/20 انجاميد و بار ديگر بازجويى ها آغاز شد، هر چند نه به خشونت بازجويى هاى گذشته. اين بار نيز پايدارى و هوشيارى او كارسازى بسيار داشت، گرچه محكوميتى نه چندان زياد پى آمد اين دستگيرى بود. (سند شماره ى 0129 تا 0163).

اينك فرصتى است مناسب تا از نقش شخصيتى چون شادروان آيت الله سيد احمد خوانسارى در چنين رويدادهايى ياد شود. (سند شماره 0139) تا فراموش نكنيم كه هر چند خط مشى سياسى چهره هايى چون او با مشى سياسى روحانيت مبارز متفاوت بوده است، اما پيوندى مشترك و مستحكم را در اين ميان، بايد مانع گسستگى اين مجموعه ارزيابى كرد.

سال 1347، در يك نگاه

فشار روزافزون رژيم، هر چند نيروهاى مبارز را در تنگنايى سخت قرار مى داد، با اين همه، در همين تنگنا نيروها پالايش مى شدند. در اين پالايش طبيعى، همچنان تنها عناصرى به نهضت وفادار مى ماندند كه شخصيتى استوار داشتند. چه جاى ترديد كه بايد يك مبارز را با چنين ويژگى، از هزاران تماشاچى متزلزل ارزشمندتر داشت. چنين بود كه در سخت ترين شرايط اختناق كه نمايندگان حضرت امام در قم، چونان ديگر استوانه هاى نهضت، تبعيد و زندانى بودند و مدارس علوم دينى -

از جمله مدرسه ى حاج ابوالفتح تهران - با دسيسه ى سازمان اوقاف آلت دست ساواك به حال تعطيل در آمده بود، آرى در فضايى چنين، عناصر وفادار به نهضت، هيچ فرصتى را در تعقيب هدف هاى مبارزه ناديده نمى گرفتند. از درج آگهى تسليت و برگزارى مراسم يادبود، تا مجالس سوگ و سرور اهل بيت (سندهاى شماره ى 180، 0175، 0165، و نيز سند 0164) از ورزشگاه امجديه (دو سال بعد مسابقه ى فوتبال بين ايران و اسرائيل بهانه اى براى ابراز احساسات شديد بر ضد اسرائيل شد.)، تا مراسم مذهبى باشكوه و جهان شمول حج (همه سال پيام حضرت امام در حج پخش مى شد. سال 47 با توجه به سفر شاه و حضورش در مراسم حج، اين اقدام مفهوم ديگرى داشت.)، از كمك به زلزله زدگان خراسان، تا امداد مبارزان فلسطين - كه بدين منظور حسابى با امضاى حضرات آيات علامه ى طباطبايى، شهيد مطهرى و سيد ابوالفضل موسوى زنجانى افتتاح و رسما اعلام شده بود. در همين زمان، كودتاى حزب بعث را در عراق كه طى آن حسن البكر رييس جمهور شد، در مجموع بايد - در آن شرايط - به سود نهضت ارزيابى كرد.

تبديل جلسات مذهبى به پايگاه مبارزه

هر چند كه سياسى شدن مساجد و حسينيه ها را از پى آمدهاى حماسه ى 15 خرداد - در همه جاى كشور - بايد به حساب آورد، اما حضور او در تهران فصل ديگرى است از اين داستان:

از مسجد قائميه در پل سيمان و جلسه ى قرائت قرآن در حسين آباد بى بى زبيده - جنوبى ترين نقطه ى تهران - تا جلسات پى درپى و پرشور هيئت انصار الحسين (سندهاى شماره 0167 تا 0260/1، 0255/2 تا

0353.) و مسجد هدايت (سند 0305/1 تا 0317) - در مركز شهر - تا حسينه ى ارشاد در شمال تهران، (سندهاى شماره ى 0257/1 تا 0258 و 0295/1 تا 0295/2،

0331/1 تا 0331/2)، همه جا مردم با عشق و عطش از سخنرانى هايش استقبال مى كردند و اميد مى گرفتند. اين جلسات لبريز از شور و نشاط تا چندى، به رغم ممنوع المنبر بودن او پى گيرى هاى ساواك (سند شماره 0333-0338)، ادامه داشت.

گفتنى است اين سخنرانى ها از دو نظر - در آن سال - مهم و ارزشمند بود:

1. از نظر سياسى، كه نقش آن در فروزان داشتن آتش مبارزه، بى نياز از هر توضيح است.

2. از نظر فرهنگى، با توجه به حضور جدى تر سازمان هاى مخفى و متشكل وابسته به ماركسيست ها و جريان كمونيستى در صحنه، و ترويج ايدئولوژى الحادى در ميان نسل جوان.

پيوند با دانشجويان مبارز خارج كشور

تلاش در تحكيم و تعميق پيوند با نهادها و نيروهاى مبارز در فراسوى مرزها - كه فراهم شدن زمينه ى آن از ارزشمندترين دست آوردهاى حماسه ى 15 خرداد است - فصلى ديگر از كارنامه ى اوست، هر چند انعكاس آن در گزارش هاى ساواك بسيار كم رنگ است (سندهاى شماره ى 0320 تا 0321/5 و نيز 0343 تا 0344)، و از آن كم رنگ تر - كه بسا رديابى آن جز در بايگانى خاطره ها امكان پذير نباشد - پيوند اوست با نهادها و سازمان هايى كه در آن روزگار پرچمدار مبارزه با اسرائيل بودند.

جمع بندى مسائل عمده ى نهضت در سال 48

با هوشيارى و متانت حضرت امام از يك سو، و روند تحولات ايران و عراق از ديگر سو، پيش بينى هاى كارشناسان ساواك تحقق نيافت و سرنوشت، رهبر نهضت اسلامى را

بر بلنداى مرجعيت جاى داد. آنچه در اين سال بر ابهت و شكوه حضرت امام مى افزود، موضع گيرى هاى بهت آورش در دفاع از آيت الله حكيم و ايرانيان مقيم عراق بود كه از سوى حزب بعث مورد اهانت و آزار بودند. آتش سوزى مسجدالاقصى در اين سال احساسات هواداران نهضت اسلامى را شعله ور ساخت. در همين حال، جدايى روحانيت سنتى از نهضت و راه امام، كه هر روز نمايان و نمايان تر مى شد، به جرياناتى ديگر فرصت حضور بيشتر و بيشتر در صحنه ى مبارزه مى داد؛ جرياناتى كه در براندازى رژيم با نهضت اسلامى هم سويى داشتند، در حالى كه براى آينده ى كشور خواب و خيال هايى ديگر مى پروراندند. در اين ميان، عالم نمايانى كه ترس خود را از رژيم با توجيهاتى چونان دفاع از ولايت سرپوش مى نهادند، روحانيت مبارز را تخطئه و تضعيف مى كردند؛ اين همه در حالى بود كه نشانه هاى ظاهرى بيانگر استوارى رژيم بود، با موقعيت بسيار مطلوبى از نظر سياست خارجى و روابط بين الملل.

طرح شعار حكومت اسلامى

در جمع بندى آنچه اشارتى رفت، تصويرى از مسائل سال 48 در نگاه مى نشيند كه مواضع و عملكرد حضرت امام را جلوه و درخششى ويژه مى دهد:

حضرت امام از يك سو با فرود آوردن نهيب فرياد بر سر عالم نمايان مخالف مبارزه - با عنوان روحانيون دربارى - به تقويت روحانيت مبارز مى پردازند، از سوى ديگر، با طرح شعار حكومت اسلامى - با عنوان ولايت فقيه - بر سينه ى خيل نامحرمانى كه بيم آن مى رفت كه در صفوف مبارزان رخنه كنند دست رد مى زنند و همچنان با طرح بحث هاى اخلاقى، معنويت مبارزه را مورد تأكيد قرار مى دهند و در تضعيف گرايش

به ماديگرى - كه در آن روزها آفت نهضت بود - مى كوشند. و او سخت مى كوشيد كه با آنچه در آن روزها بر ايران مى گذشت، كاستى ها را جبران كند، جاى خالى رفيق هاى نيمه راه را پر كند، نسل جوان را يارى دهد و آتش مبارزه را با كمك در پخش پيام هاى رهبر، فروزان نگه دارد. اين همه، در شرايطى بود كه عوامل اطلاعاتى رژيم با همه ى امكانات، او را در منظر خود داشتند و مى كوشيدند هر گامجايش را با صد نگاه پى گيرند. (سند شماره ى 0353 تا 0377).

او نيز از يك سو در هدايت نيروها و پيش گيرى از سوءاستفاده ها، به هر بهانه و با هر شعار، مى كوشيد (سند شماره 0378/1 تا 0381/2)، و از سوى ديگر با حضور در جلسه هاى تشكل يافته ى روحانيت مبارز در جهت گسترش و تقويت جبهه ى هوادار نهضت و امام تلاش مى كرد. (سند شماره ى 0382 تا 0426/2) هم زمان با سخنرانى هاى پى درپى در مسجد هدايت، هيئت انصارالحسين، جلسه هاى خصوصى و مسجد همت تجريش - كه رفته رفته، به صورت پايگاه ديگرى براى نهضت در آمده بود - حضور نسلى نو و بالنده را در فرازى حساس از تاريخ پاسدارى مى كرد. (سندهاى شماره ى 0428/1 تا 0490) به اين همه، بايد تلاش هاى ظريف ترى را افزود كه نيازهاى نو به نو مبارزه زمينه سازشان بود و مى بايست چنان انجام شود كه نه تنها از چشم و گوش دشمن و عناصر مشكوك، كه حتى از چشم و گوش بسيارى از دوستان، پنهان باشند؛ در اين مورد به نمونه اى بسنده مى شود كه از آن انعكاسى كم رنگ در اسناد به جاى مانده است، و بيش از اين را تنها

بايد از بايگانى خاطره ها فرا كشيد:

در پى طرح بحث ولايت فقيه در نجف، نخستين گامى كه براى تكثير جزوه هاى آن برداشته شد، با اطلاع و حمايت بى دريع او بود. با اين همه، واكنش او در جلسه ى دوستان صميمى چنان بود كه گويى كمترين اطلاعى در اين زمينه ندارد. (سندهاى 0472/1 و 0472/2).

نگاهى به فضاى سياسى كشور در سال 49

سال 1349 هجرى شمسى، شاهد رويدادهايى است كه هر يك بيش يا كم، بر روند و سرنوشت نهضت اسلامى در كشورمان اثر گذاشته اند. اهم اين رويدادها را مى توان چنين برشمرد:

1. درگذشت جمال عبدالناصر و انتخاب انور سادات به رياست جمهورى مصر.

2. برقرارى مجدد روابط سياسى مصر با ايران، اندكى پيش از درگذشت ناصر.

3. زمامدارى حافظ اسد در سوريه، در پى كودتاى بى خونريزى.

4. حضور گسترده ى سرمايه گذاران آمريكايى در ايران كه شهادت آيت الله سعيدى را به دنبال داشت.

5. رحلت آيت الله العظمى حكيم در عراق كه هواداران حضرت امام را بر آن داشت تا بى پرواتر از گذشته، در جهت ترويج مرجعيت حضرت امام تلاش كنند و واكنش رژيم و تبعيد تنى چند از مدرسين قم را در پى داشت و حساسيت بيشتر نسبت به پايگاه هاى نهضت در تهران و تبعيد و دستگيرى شمارى از چهره هاى برجسته ى روحانيت مبارز.

نقش مهم جلسه ى روحانيت مبارز

از اولين سال هاى حضور او در تهران تشكلى در ميان شمارى از روحانيون هوادار نهضت شكل گرفت كه كانون مقاومتى بود در بدترين روزهاى اختناق، با جلسه هاى هفتگى. مى توان گفت كه نقش اين جلسه ها در بهره بردارى از مجالس يادبود آيت العظمى حكيم و رودروريى با جبهه اى از روحانيت سنتى كه خواهان

انزواى حضرت امام بودند، بر روند و سرنوشت نهضت بسيار مهم و اثرگذار بوده است. (سندهاى شماره ى 0498/1 تا 0504/2) از اين پس رژيم با حساسيت بيشترى، حضور او را در پايگاه هاى چونان هيئت انصارالحسين پى گيرى مى كرد. (سندهاى شماره 0507 و 0509) با اين همه، نه تنها او فعاليت گذشته را ادامه مى داد، حتى در سنگرها و پايگاه هايى جديد حضور مى يافت كه در اين ميان، نقش وى را در محال دانشگاهى و نيز حسينيه ى ارشاد، با دقت بيشترى بايد بررسى و تحليل كرد. (سندهاى شماره ى 0524/1 تا 0572/2).

موج مبارزه ى مسلحانه

سال 1350، نقطه ى عطفى است در تاريخ انقلاب اسلامى ايران. با نگاه به گذشته و بر پايه ى جمع بندى پى آمدهاى حماسه ى 15 خرداد، اينك مى توان گفت:

گروه هاى مسلح و متشكل، با محوريت دو سازمان نيرومند به نام سازمان مجاهدين خلق و سازمان چريك هاى فدايى خلق ايران، و - در غياب حضرت امام - با داعيه هايى، ناگهان در صحنه حضور يافتند، با گزينش سنجيده ى زمانى مناسب؛ زمانى كه رژيم، برگزارى جشن هاى 2500 ساله را در سطحى گسترده تدارك مى ديد. هر چند كه اين حركت در روند انقلاب به سرنوشتى اسف بار دچار شد؛ اما در تلحيل آن بايد پژوهشى گسترده صورت گيرد كه در حوصله ى اين دفتر نيست؛ با اين همه، جنبش مسلحانه در آن جو خشونت و اختناق، چنان جاذبه ى نيرومندى داشت كه از نسل جوان دل مى ربود و چشم و گوشش را بر هر نغمه ى مخالف فرومى بست. به ويژه كه در غياب حضرت امام و با فشارهاى رژيم، ميدان براى مقابله ى با آن خالى مانده بود. شمار شخصيت هاى روحانى كه به مبارزه وفادار مانده بودند اندك

مى نمود، هر چند كه خيل فرزندان فيضيه را دل در گرو عشق امام بود. بگذريم كه كسانى هم از پشت ياران را خنجر مى زدند. اگر بخواهيم تصوير روشن ترى از فضاى آن روزها ارائه كنيم، مى توان اشاره اى كرد به داستان بازگشت آيت الله شهيد دكتر بهشتى و جوسازى وحشتناكى كه به بهانه ى برخى اظهارنظرهاى وى - هم سو با كتاب مسأله ى حجاب آيت الله شهيد مطهرى - در حسينه ى ارشاد، ترتيب يافت. تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل. مثال ديگرى كه فضاى آن روزها را تا حدودى در نگاه مى نشاند، دشوارهايى است كه در برگزارى مراسم يادبود مهندس پسنديده - فرزند آيت الله پسنديده - براى هواداران نهضت پيش آمد.

اما و اگرهاى تاريخ

واقعيت اين است كه در تاريخ، پس بينى آسان تر از پيش بينى نيست. به راستى اگر در آن روزها پايگاه هايى چونان هيئت انصارالحسين، مسجد هدايت، مسجدالجواد، حسينيه ى ارشاد...نسل جوان و شيفته ى انقلاب را پذيرا نمى بودند، يا شمارى انگشت شمار چونان او به نهضت وفادار نمى ماندند، چه پيش مى آمد؟ پاسخ به پرسش هايى از اين دست، بسيار دشوار است.

به هر حال او مى بايست بار سنگينى را - كه بسيارى از برداشتن آن شانه خالى كرده بودند - به دوش مى كشيد. چنين بود كه هم زمان، دو گونه تلاش ناسازگار را تن مى داد.

1. تلاش هاى پشت پرده كه رديابى آن جز در لابلاى اسناد و - بيش از آن - در پرده ى خاطرات، امكان پذير نيست. (سندهاى شماره ى 0575/1 تا 0603/1، 0597، 0581، 0576 و 0607/1، 0306/2 و 0610/1، 0607/2 و 0627/1، 0620، 0613، 0610/2 و 0635/1، 0627/2 و 0637/1، 0635/2 و 0647/1: 0637/2 و 0652، 0647/2).

2. تلاش هاى

آشكار كه در اين سال بيش از پيش در اوج بود، چنان كه بهار اين سال با سخنرانى در رفسنجان - با بهره گيرى از فرصت تعطيلات عيد - آغاز مى شود. (سندهاى شماره ى 0574/1 و 0574/2) و به رغم حساسيت رژيم - به خاطر برگزارى جشن هاى 2500 ساله و پيش بينى كارشكنى هايى از سوى انگشت شمار عناصرى چونان او، (سندهاى شماره ى 0630/1، 0622، 0616 و 0630/2). و به رغم، ممنوع المنبر شدن وى (سندهاى شماره ى 0594 و 0595 و 0602) همچنان در مجالسى چون هيئت انصارالحسين، مسجد هدايت، مسجد الجواد و غيره حضور مى يابد و علاوه بر آن به شهرهاى همدان (سندهاى شماره ى 0600/1 و 0600/2)، قزوين (سندهاى شماره ى 0631/1 تا

0634/2) و اصفهان (سندهاى شماره ى 0614 تا 0615 و 0619) نيز سفر مى كند و خشم رژيم را بيش از پيش برمى انگيزد. هر يك از اين سخنرانى ها را مزاحت هايى چون احضار و بازداشت پى آمد بود. هر چند به زندان نينجاميد. در اين ميان، تنها در اصفهان با خشونت بيشترى برخورد شد، كه چند روزى زندان آن شهر را هم تجربه كرده است.

دستگيرى مجدد

سرانجام، بار ديگر به تاريخ 50/7/14 دستگير و به زندان قزل قلعه سپرده مى شود كه ديگر بار، موجى از نگرانى دوستان را در پى دارد و هر هفته، خيل هواداران نهضت در پايگاهى چند - به ويژه هيئت انصارالحسين - جاى او را با حسرت و تأسف خالى مى ديدند.

براى، بازجويى، شكنجه و تهديد، به هيچ وجه تازگى ندارد، و با هوشيارى اين مرحله را نيز مى گذراند. (سندهايشماره 0653 تا 0685/2).

روند مبارزه در سال 51

در سال 51 كه رژيم شاه به ظاهر موقعيت مطلوبى

از نظر سياست خارجى داشت، چنان كه مى توان گفت - صرف نظر از تشنج در روابط ايران و عراق و برخى كشورهاى عربى هم جوار - مشكل عمده اى ديده نمى شد، در همين حال، مشكلات حادى در كشور نمودار بود. در اين سال، 130 مورد انفجار مهم، 12 زد و خورد خيابانى، 8 مورد اعدام فردى و گروهى و صدها مورد دستگيرى سياسى، فضاى سياسى كشور را دگرگون كرده بود. دانشگاه ها ناآرام بود، به ويژه شورش در دانشگاه تبريز، رژيم را با موجى از نگرانى در تنگنا گذاشته بود. فيضيه نيز صحنه ى تظاهرات مكرر و چشمگيرتر از گذشته بود كه در پى آمد آن - گذشته از دستگيرى شمارى از فضلا و طلاب - مى توان به سربازگيرى طلاب اشاره كرد. ترور سرتيپ طاهرى و مرگ سرهنگ مولوى در ساحنه ى هوايى، موجى از شادى - به ويژه در تهران - به دنبال داشت انفجارهاى پى درپى در جريان سفر نيكسون به تهران خشم رژيم را برانگيخته بود.

براى كسانى مانند او كه مبارزه با رژيم را جدى گرفته بودند، چنين تحولى، بسيار مهم ارزيابى مى شد و طبيعى بود كه از پاره اى كاستى ها - در سازمانى كه در اين تحول نقش عمده را داشت، هر چند كه زمينه ى اصلى آن را حماسه ى 15 خرداد فراهم كرده بود - با اغماض بگذرند و به حل و جبران آن بكوشند و اميدوار باشند. از سوى ديگر، انحراف هاى فكرى سازمان، در آغاز چندان آشكار نبود و شمارى از سران، در ظاهرسازى و رياكارى، بسيار چيره دست بودند. چنين بود كه با پيش زمينه هايى از گذشته، زندان قزل قلعه در واپسين ماه هاى سال 50 و نخستين

ماه هاى سال 51، زمينه اى براى ارزيابى او از موج نوين و مبارزه ى مسلحانه شد، با نگاهى در مجموع مثبت كه حمايت مشروط وى از اين جريان را در پى داشت؛ هر چند كه از اين حمايت سوءاستفاده هاى ناجوانمردانه اى شد، ولى نمى توان اين واقعيت آشكار را منكر شد كه در تقويت نهضت اسلامى نيز، اين جريان بى تأثير نبوده است كه ارزيابى آن، موضوع پژوهش و تحليلى است پيچيده و ظريف، به دور از تنگ نظرى و تعصب.

او بار ديگر به زندان افتاد، مدت اين زندان، چيزى كمتر از يك سال بود: دو ماه در اوين قديم، دو ماه در قزل قلعه و چند ماه در زندان عشرت آباد. هر يك از اين مراحل دست آوردى داشت، در اولين و در سلول انفرادى كه فرصت هيچ كارى نبود، حدود نيمى از قرآن را حفظ كرد.

ماه هاى نخستين از سال 51 را در زندان قزل قلعه پشت سر گذاشت و پس از آزادى، از همان لحظه ى نخست (سندهاى شماره 0686 تا 0687) با احساس مسئوليت سنگين در شرايط حساس جديد - بى پروا به تلاشى جدى تر از گذشته پرداخت، چنان كه حساسيت رژيم را بيش از پيش برانگيخت. و بار ديگر دستگيرى او را آهنگ كردند. (سندهاى شماره ى 0688 تا 0738/2) و چند هفته پس از آزادى در رفسنجان بازداشت و پس از چند روز تحمل زندان در كرمان به قزل قلعه در تهران منتقل شد و چهل و پنج روز ديگر در زندان انفرادى ماند. در همين دوره ى كوتاه زندان، يادداشت هاى ارزشمندى در موضوع «اشرافيت در قرآن» با استفاده از قرآن كه تنها مونس او در زندان بود تهيه مى كرد.

پس از رهايى، در حالى كه نامش در رديف اول ليس ممنوع المنبرها بود، (سند شماره 0740)، تلاش مى كرد تا از فرصت رمضان به سود مبارزه بهره بردارى شود (سند شماره ى 0748)، و خود نيز از مجامعى براى سخنرانى استفاده مى كرد (سندهاى شماره ى 0757 و 0764/1 تا 0797/2)، علاوه بر حضور مستمر در جلسه هاى هم انديشان، پس از تعطيل جلسه ى گذشته، به دليل اطلاع از رخنه كردن عوامل ساواك در آن. (سندهاى شماره ى 0765/1 و 0765/2).سرانجام، ناگزير سخنرانى در مجامع عمومى - به ويژه هيئت انصار الحسين -را به ديگران وانهاد (سند شماره ى 0798/1 و 0798/2)، و خود تلاش هاى اساسى ترى را عهده دار شد.

موج گسترده ى تبعيد مدرسين قم، در پى تعطيل پايگاه هاى نهضت در تهران

هرچند موقعيت رژيم در سياست بين المللى بيش از پيش تثبيت شده ارزيابى مى شد و تلاش وزارت خارجه در ايجاد موازنه در سياست خارجى موفقيت آميز به نظر مى رسيد، با اين همه، موج فزاينده ى نارضايتى در نسل جوان دانشگاهى و پيوند معنوى نسل نو حوزه با دانشگاه و اتحادشان در گرايش به براندازى رژيم، به صورت مشكلى سياسى و اساسى نمايان شد. در اين ميان، جنگ اعراب و اسرائيل و پى آمدهاى آن، اين مشكل را بغرنج تر و پيچيده تر كرد؛ چرا كه، با همه ى تلاش تبليغاتى رژيم در جهت القاى اين باور كه شاه را نقشى است ميانجى گرانه و اصلاح گرايانه، تبليغات نهضت، شاه و اسرائيل را در يك جبهه قلمداد مى كرد و موج عواطف اسلامى را بر ضد آن برمى انگيخت. در همين شرايط، موضع گيرى مردم در حمايت از مبارزان فلسطين، موجى شكننده را به سوى رژيم گسيل مى كرد. افزون بر اين همه، آنچه در اين

سال افغانستان پيش آمد و پى آمدهاى قابل پيش بينى آن نيز براى رژيم خالى از نگرانى نبود. افزايش نرخ نفت هم در اين سال واكنش ها و پى آمدهاى داشت كه در تحليل سياست خارجى و داخلى ايران در آن زمان نبايد ناديده گرفت.

شايد بتوان با جمع بندى نكته هاى بالا و ترسيم فضاى سياسى كشور در سال 52، تا حدودى ريشه يابى و زمينه شناسى خشونت رژيم را در سركوبى نهضت، توفيق يافت. به هر حال ساواك با خشونت به قلع و قمع هواداران نهضت پرداخت و علاوه بر دستگيرى گسترده ى دانشجويان و طلاب، و در پى تهاجم به مسجد هدايت، مسجد الجواد و حسينه ى ارشاد و پايگاه هاى نهضت در تهران در سال 51، حوزه ى قم را در اين سال مورد يورش قرار داد و شمارى در خور ملاحظه از فضلا و مدرسين را به سرتاسر كشور تبعيد كرد. اينگونه تلاش هاى رژيم، هر چند كه موجى از ترس و وحشت را در كوتاه مدت در پى داشت، در بلند مدت به سود نهضت انجاميد. حضور هر تبعيدى در هر منطقه، شعاع مبارزه را گسترده و گسترده تر مى كرد، چنان كه تعطيل شمارى از پايگاه هاى نهضت، پيدايش پايگاهى جديد را به دنبال داشت. در مثل، اگر مسجد هدايت، مسجد الجواد و حسينيه ى ارشاد بسته مى شد، نام پايگاهى ديگر چون مسجد جاويد بر سر زبان ها مى افتاد...

در فضايى با اين ويژگى ها، و در حالى كه ساواك از همه سو در مراقبت او نيروهايش را بسيج كرده بود (سندهاى شماره ى 0806 تا 0814) او از يك سو در جهت هدايت موج عواطف ضد صهيونيستى تلاش مى كرد، (سندهاى شماره ى 0827 تا 0851)، و از ديگر

سو با پيوندهاى ناشى از امدادرسانى به فلسطينى ها از رهگذر سفارتخانه هاى كشورهاى عربى، در جهت دامن زدن به موج مبارزه بر ضد رژيم و گسترش دامنه ى آن به فراسوى مرزها مى كوشيد. نمونه اى از اين تلاش، سبب سازى ظريفى است در وادار كردن سفارت مصر، تا عراق را تحت فشار قرار دهد و از همكارى با رژيم، در انتقال حضرت امام از نجف، كه آن روزها شايعه هاى نگران كننده اى در اين زمينه پخش شده بود. (سندهاى شماره ى 0818/1 و 0818/2)، باز دارد.

سال 51-53

خشونت روز افزون رژيم او را در اين مقطع به پنهان كارى هر چه بيشتر كشاند؛ چنان كه هر چه عوامل اطلاعاتى رژيم بيشتر مى كوشيدند، كمتر سرنخى نصيب مى بردند. (سندهاى شماره ى 0828/1 تا 0847) پاره اى اسناد بيانگر اين واقعيت است كه اگر در رويدادى - چونان دستگيرى بعضى دوستان - نياز به خبرگيرى از سرنوشت آنان بود، از روابط خانم ها - كه به هر حال انعكاسى طبيعى تر داشت -استفاده مى شد. (سند شماره ى 0844).

يكبار هم حضور همسر او در جمع بانوان متحصن در قم براپيش پى آمدى داشت، چنانچه ديگر بار، در سفرى به نوق، در رفسنجان دستگير و پس از حدود پنجاه روز آزاد شد. هوشيارى اش در اين دستگيرى، ساواك را به موضع انفعال كشانيد كه زمينه اى شد براى فراهم كردن ملاقاتى با مقدم. او كوشيد كه از اين ملاقات در جهت حل مشكلى اساسى و برداشتن سدى از راه مبارزه سود جويد و مقدم را قانع كند كه شكنجه ها و اهانت هاى بى حساب نه تنها مجاهدان را از ميدان به در نمى كند كه مصمم تر نيز مى كند.

در ترسيم فضاى سال 53 يادآورى نكته هايى

سودمند است:

با درگذشت آيت الله شاهرودى كه - به ويژه در استان خراسان - مقلدان فراوانى داشت، زمينه ى ديگرى در ترويج مرجعيت حضرت امام فراهم شد. شايد به همين دليل، مشهد شاهد خشونت سخت ترى بود كه دستگيرى مقام معظم رهبرى را كه - در آن استان محور اصلى نهضت بود - در پى داشت. درگذشت حجت الاسلام و المسلمين حاج شيخ حسين غفارى در زندان قصر نيز در قم بازتابى بسيار گسترده داشت، با شايعاتى فراگير به عنوان شكنجه و شهادت وى. موضع گيرى حزب مردم در مجلس نيز در اين سال پرسش برانگيز و زمينه ى پژوهشى جدى است.

از مسائل داخلى كه بگذريم، در سياست خارجى نيز رويدادهايى مهم اثرگذار بود كه عمده ى آن، حل اختلاف ايران و عراق است و انعقاد قراردادى ميان دو كشور در الجزاير به عنوان كشور ميزبان، كه پيروزى قابل توجهى براى ايران ثبت كرد. شركت در عرفات به عنوان نماينده ى فلسطين در سازمان ملل نيز آغاز حركتى بود در جهت حل يكى از مشكلاتى كه همواره براى رژيم شاه نيز مسئله آفرين بود. بدين سان مى توان گفت كه رژيم به چشم انداز روشن ترى در موقعيت جهانى خود چشم دوخته بود. در همين حال در پيوند با افزايش نرخ نفت، امكانات مالى بيشترى در اختيار رژيم قرار گرفت.

سال 53-54

با تنگ شدن عرصه بر مبارزان، هر جريانى مى كوشيد ضلعى از ميدان مبارزه را به فراسوى مرزها بكشاند و بيرون از كشور، هسته ها و پايگاه هايى ايجاد كند. با حضور امام در عراق، زمينه سازى مطلوبى در اين ميدان براى نهضت اسلامى شده بود كه نياز به تقويت، بهره بردارى و رسيدگى داشت.

چنين بود

كه سفرهايى بيرون از مرزها و در دو نوبت، بخشى عمده از كارنامه ى مبارزاتى او را در اين مقطع به خود اختصاص داد، با دست آوردهايى فراوان و ارزشمند، به ويژه ديدار و گفت و گو با امام پس از سال هاى سنگين فراق و نيز بازديد اردوگاه هاى فلسطين، همراه امام موسى صدر، و ايجاد هماهنگى بين نيروهاى مبارز اسلامى ايرانى با امكانات مطلوب شيعيان لبنانى و مجاهدان فلسطين.

سوريه و لبنان، عراق، فرانسه، انگليس، آلمان، هلند و ايالت هايى از آمريكا را با اين انگيزه در نورديد. ژاپن، تركيه، پاكستان، ايتاليا، يوگسلاوى و كشورهاى اسكانديناوى - هر يك به دليلى - به اين مجموعه اضافه شدند. كمك به نيروهاى همراه در خارج و تلاش براى رفع اختلافات و ابهامات شان بخشى از ثمرات آشكار اين سفرهاست.

از سوى ديگر، آشنايى با دو رويه ى تمدن غرب از ضرورت هايى بود كه هر كس انگيزه و فكرى اصلاحى داشت نياز به آن را احساس مى كرد. در اين سفرها براى او هم فرصتى پيش آمد كه چنين نيازى را پاسخگو باشد. از ديوار برلن تا موزه ى بمباران هيروشيما، از آسمان خراش هاى شيكاگو تا موزه ها و مراكز فرهنگى لندن و از جنگل هاى ردوود تا محله هاى هاليوود... همه در اين قلمرو قرار گرفتند.

سال 54-55

گويى تقدير الهى چنين است كه رژيم هاى خودكامه، در اوج موفقيت، با بازى هنرمندانه ى سرنوشت به روند واژگونى كشانده شوند. در داستان انقلاب اسلامى ايران نيز يك بار ديگر ايران و جهان تماشاى چنين هنرى را در بازى سرنوشت فرصت يافتند:

سال 54 - در پى قرارداد الجزاير - هويدا به عراق سفر كرد. گويى رژيم در ايجاد موازنه

در سياست خارجى به جايگاه دلخواه رسيده است؛ چنان كه اين جايگاه، ستايش مقامات رسمى چين كمونيست را - كه در آن روزها قبله ى جريانات چپ در اين مرز و بوم بود - نيز برانگيخت. اظهارات شاه هم بيانگر اين نكته بود كه در ميان رهبران كمونيست مشكلى جز با فيدل كاسترو اظهارات شاه هم بيانگر اين نكته بود كه در ميان رهبران كمونسيت مشكلى جز با فيدل كاسترو برجاى نمانده است. پيوند تنگاتنگ ايران و غرب به ويژه آمريكا نيز بيش از پيش مستحكم مى نمود، چنان كه خشم و حسادت شيوخ جنوب خليج فارس به ويژه عربستان را برانگيخته بود.

در سياست داخلى نيز، اعلام مواضع ماركسيستى سازمان مجاهدين خلق - به رغم اندرزهاى عالمان مبارز - موجى از شادى رژيم و نوميدى قشرهاى مبارز را در پى داشت، و در پى آن دستگيرى حضرات آيات طالقانى، هاشمى رفسنجانى، مهدوى كنى و.... هرچند كه با فاصله اى كوتاه موج تندى از ترور و انفجار در تهران و سرتاسر كشور گزارش مى شد، ولى براى ساواك بيش از ديگران روشن بود كه اين، نه از قدرت سازمان، كه از متلاشى شدن آن حكايت مى كند، چيزى همانند انتحار.

اعلام تأسيس حزب فراگير رستاخيز، تبديل تاريخ هجرى به تاريخ شاهنشاهى و پاره اى الدرم بلدرهم هاى شاه در برابر غرب - در پيوند با افزايش نرخ نفت - همه ناشى از غرور و شاه و رژيم بود....

ناگهان گويى ورق برگشته است و نشانه هايى از دوگانگى مهمى در سياست آمريكا نسبت به شاه و رژيمش نمايان شد كه ملاقات شاه و راكفلر در جزيره ى خارك را مى توان از واكنش هاى مربوط به اين

دوگانگى دانست. در همين حال، در پاره اى مصاحبه هاى شاه، اشاره به وصيتنامه اى شد كه شايعه ى بيمارى وى را دامن مى زد. نمى دانيم، شايد همين بيمارى، در دوگانگى سياست آمريكا بى اثر نبود. به هر حال، پيروزى كارتر در انتخاب آمريكا، شاه و رژيم را نگران كرد. كارتر نيز كه ارزيابى درستى از قدرت مذهبيون و حضرت امام در ايران نداشت، با فشار بر شاه براى باز كردن فضاى سياسى كشور، دست به اقداماتى زد كه به زودى پشيمانى او و حزبش را در پى داشت، هر چند كه ديگر دير شده بود.

سال 56-57

شگفتا: او كه در اوج اختناق رژيم و غربت انقلاب، هميشه در صحنه حضور داشت و عشق به مبارزه در راه آزادى و عدالت، لحظه اى آرامش نمى گذاشت و با همه ى هوشيارى و فطانت و به رغم نيازى كه همگان در حراست از وى احساس مى كردند، هرازگاه دل به دريا مى زد و در استقبال خطر آغوش مى گشود، آرى، با اين همه، بازى سرنوشت چنين پيش آورد كه در پرهيجان ترين شرايط از مبارزه و مردم دور باشد! در محرم و عاشوراى 42 و در آستانه ى حماسه ى 15 خرداد، دست سرنوشت او را به بندان پادگان هاى نظامى كشانيد. اينك نيز كه به هر حال، فضاى باز سياسى پيش آمده است و هر روز خبرى هيجان انگيز موج مى افكند، خبرهايى چونان لغو محكامه ى سرى نظامى، عفو پى در پى زندانيان سياسى، برداشته شدن شكنجه، بهبود وضع زندان ها، برداشته شدن گارد دانشگاه، بيانيه هاى پى درپى احزاب، نامه هاى سر گشاده از چپ و راست، درج خبرهاى تظاهرات در روزنامه ها، بازديد نمايندگان صليب سرخ از زندان ها، استعفاى مهره هاى پرآوازه ى رژيم، تغيير كابينه، تظاهرات

فراگير دانشگاه ها، اعلام موجوديت جمعيت هاى سياسى، برپايى مجالس پرشكوه سياسى، موج فزاينده ى تظاهرات در خارج از كشور، در گذشت دكتر شريعتى و پى آمدهاى آن، و از همه مهم تر، رحلت آيت الله سيد مصطفى خمينى - كه در آن فضا مشكوك تلقى مى شد - ناگهان چونان زلزله اى سياسى كشور را تكان داد و همه ى محاسبات و معادلات را در هم ريخت....

اينك كه آتش انقلاب شعله ور شده است، سرنوشت، به او مجال جوشيدن در اين آتش شعله ور را نمى دهد! با شمارى هم انديشان در گوشه ى زندان اوين از دور دستى بر آتش دارند. هرچند كه او و هم بندانش، زندان اوين را نيز به كانونى فعال بدل كرده بودند و در پاسخ به يكى از نيازهاى حساس و مبرم انقلاب نقشى بسيار مؤثر داشتند. (سند شماره ى 0879) او، با آن كه پرونده اى بسيار سنگين داشت، به ويژه با تك نويسى كينه توزانه ى وحيد افراخته كه كوشيده بود بدترين ذهنيت را در مورد وى شكل دهد، (سندهاى شماره ى 0890/1 و

0890/2 و نيز سند شماره 0906/1 و 0906/2)، با اين همه، قبل از آنكه به سرنوشت خويش بينديشد، به سرنوشت انقلاب مى انديشد. هر چند هوشيارى و زيركى وى در پنبه كردن رشته هاى عناصرى ناجوانمرد و چند چهره، در نگاه انقلاب آشنايان برگ هايى است زرين در كارنامه ى سياسى او، اما از آن زرين تر و افتخار آفرين تر، برگ هايى است نانبشته كه از نگاه دشمن پنهان مانده و در اسناد از آن انعكاسى نمى توان يافت و رديابى اين همه جز با جست و جو در بايگانى خاطره ها امكان پذير نيست.

افزون بر اين همه، تلاش فرهنگى اوست، بيرون و درون زندان كه اين فرصت مى توان

به دو كار اساسى اشاره كرد:

1. تلاش در نگارش زندگى نامه ى امامان معصوم كه در سال هاى 53-54 آغاز شد و ناتمام ماند و اينك شمارى از فضلاى حوزه ى قم در تلاش تكميل و پرداش آن هستند. 2. فراهم كردن بانك اطلاعات قرآنى كه كارهاى زيربنايى آن در زندان اوين به انجام رسيد و اينك در جهت تكميل و پردازش آن نهادى در قم پديد آمده است و مجلداتى از آن آثار منتشر شده است.

آزادى از زندان

سرانجام در پاييز سال 57، در طليعه ى بهار آزادى، با انقلاب مردم به پاخاسته درهاى زندان گشوده شد و مردم انقلابى ايران، حضرات آيات طالقانى، منتظرى، هاشمى رفسنجانى و ديگران را در آغوش گرفتند و در پيوند با رهبرى اسلامى در نوفل لوشاتو، كانونى نيرومند در ايران هدايت انقلاب را عهده دار شد. از اين پس، هر روز رويداد و رويدادهايى عظيم را شاهد بود كه در روز شمارهاى انقلاب اسلامى به بسيارى از آن رويدادها اشاره شده است. در ميان اين رويدادهاى بى شمار، دو مورد ويژگى خاصى دارد:

1. پيدايش شوراى انقلاب در ايران كه او از محورهاى تعيين كننده در آن بود.

2. نخستين اقدام رسمى حضرت امام و اعزام هيئتى به خوزستان با مأموريت رسيدگى به مسايل نفت با عضويت و نقش تعيين كننده ى او در آن هيئت (كيهان، شماره ى 16، 10605 دى ماه 1357).

بدين سان موج توفنده ى انقلاب اسلامى به سوى پيروزى تاريخى ايران و اسلام راه مى پيمود و در واپسين روزهاى نابودى رژيم خودكامه ى پهلوى، در محضر حضرت امام، او بود كه فرمان نخست وزيرى انقلاب را قرائت كرد. (كيهان، شماره ى 17، 10631

بهمن ماه 1357.) ما را در سر فصلى مهم و در روزهايى سراسر هيجان گويى اين آيه در گوش ها طنين مى افكند كه: عسى ربكم أن يهلك عدوكم و يستخلفكم فى الأرض فينظر كيف تعملون. (قرآن كريم، سوره ى اعراف آيه ى 126).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

هاشمي كروبي، سيف الله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد سيف الله هاشمي كروبي

محل تولد : بابل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1340/1/1

زندگينامه علمي

در چاشتگاه سه شنبه اي تابستاني اولين فرزند خانواده چشم به جهان گشود. بعد از سال ها به خاطر نداشتن معلم چند وقتي از مدرسه رفتن او گذشته بود كه پدر با اين بشارت كه براي مدرسه ي روستاي ما معلمي آمد به خانه برگشت و مرا به مدرسه برد و بدين ترتيب از سال 1347 زندگي را در خانه ي دوم (مدرسه) آغاز كردم و بدون كمترين راهنمايي در رديف شاگردان خوب كلاس قرار گرفتم. و به گفته مادر مهربانم چون به مسجد علاقه ي فراوان داشتم؛ از 8 سالگي به نماز خواندن كامل و روزه گرفتن مبادرت كردم كه اين عمل سازنده و جهت دهنده ي من به سوي دروس ديني بود.

بعد از گرفتن مدرك سوم راهنمايي (سيكل) در مدرسه راهنمايي «صبح اميد» واقع در روستايي كه با دِهِ ما دو كيلومتر فاصله داشت، علاقه به مسافرت علمي ديني به سوي قم را گرفتم و چون با مخالفت پدر واقع شدم بنا را بر درس نخواندن گذاشتم تا ايشان را وادار به قبول كنم و اين اولين سالي بود كه بعد از شروع ايام تعطيلات، مدرسه را با مردودي پشت سر مي گذاشتم ولي محاسبه ي من غلط از آب درآمد و ابوي گرامي باز

مرا به تحصيل مجدد در اول نظري كشاند و من همچنان به درس بي توجهي مي كردم كه ايشان به پدربزرگم «رحمه الله» شكايت كرد.

چون جد پدري تاثير خوبي در من داشت، فكر مي كرد كه مرا وادار به عقب نشيني خواهد كرد. در جواب آن مرحوم عرض كردم كه اگر ديپلم را بگيرم به درد دروس ديني نخواهم خورد و برعكس من با سكوت ايشان فهميدم كه نه تنها تاثير نگرفتم بلكه اثر گذاشتم و بر تصميم خود پافشاري كردم چون پدر راضي نمي شدند؛ در اين هنگام بدون خبر خانواده به سوي تقدير الهي خود حركت كردم و شب 25 آبان 1355 كه ساعت 21/10 را نشان مي داد؛ براي اولين بار به حرم بي بي فاطمه معصومه (س) مشرف شدم و جان خود را با آب معرفت زيارت، شست و شو داده و براي كسب علم (زنده كننده ي جان) آماده مي كردم و آن شب را در حرم و آشيانه ي اهل بيت (ع) بيتوته كرده و صبح جمعه اي كه باز منتظر و عدالت گستر حقيقي، جان تشنه منتظران فرج را با جام ظهور سيراب نفرموده به ديدار دوستي كه سرنوشتي مثل من داشت به نام «سيد مهدي حسيني» شتافتم و خود را در جمع صميمي دوستان طلبه سرخوش يافتم.

بعد از خواندن اكثر جامع المقدمات و شروع صمديه، انقلاب اسلامي با شهادت «آيت الله آقا مصطفي خميني» جان گرفت و مرا بر سفره ي پربركت خود نشاند و با انقلاب، در رشد و نمو هماهنگ شده و با پشت سر گذاشتن كلاسهاي گوناگون و افت و خيزهاي انقلاب و جنگ تحميلي استكبار جهاني، عليه جامعه ي ولايي ما، بعد از اتمام

كفايتين در محضر مرحوم «آيت الله ستوده» (همزمان با رحمت جانگداز امام امت رحمة الله عليه)، در سال 68 به درس خارج «آيت الله مكارم شيرازي» راه يافته و يك دوره اصول فقه را در محضر ايشان شاگردي كرده و نيز نزديك به ده سال فقه خواندم و يك سوم اين درس ها را به عربي تقرير كردم و از ايشان تأييديه هم دريافت كردم و در عين حال دروس سطوح پايين تر را ترجمه و تدريس مي كردم. ولي با كمال تاسف به دليل نداشتن يك راهنما و مراد، اين دو كار زيبا و ارزشمند را به طور متوالي ادامه ندادم كه مايه ي حسرت هميشگي من مي باشد. اگر چه مجوز تدريس در حوزه و دانشگاه را دارم و اندوخته هاي خود را به كمك ايزد منان در مراكز علمي عرضه مي كنم ولي رضايت خاطرم را فراهم نمي كند.

هاشمي گلپايگاني، هاشم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد هاشم هاشمي گلپايگاني

محل تولد : نجف اشرف

شهرت

تابعيت : عراق

تاريخ تولد : 1328/1/1

زندگينامه علمي

سيد هاشم هاشمي گلپايگاني در سال 1328 هجري شمسي در نجف اشرف به دنيا آمد. او در سال 1340 هجري شمسي در سن 12 سالگي وارد حوزه علميه شد و همزمان دروس دولتي را هم ادامه داد. در سال 1350 هجري شمسي از دانشگاه فقه فارغ التحصيل شد. در حوزه نجف مقدمات و سطوح را به پايان رسانده و در دروس خارج فقه و اصول مرحوم «آية الله خويي» و «آية الله سيستاني» حاضر شده كه بعضي از تقريرات درس ايشان به چاپ رسيده: (تعارض ادله شرعيه).

ايشان چند ماه در زندانهاي صدام اسير بود و پس از آن در

سال 1359 هجري شمسي به قم آمد و در حوزه علميه قم در درسهاي خارج فقه و اصول مرحوم آيات عظام: «گلپايگاني»، «وحيد خراساني» و «ميرزا جواد تبريزي» حاضر شد و نيز از همان زمان تا حال درسهاي سطح و خارج فقه و اصول را تدريس مي نمايد.

هاشمي نژاد، عبدالكريم

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شهيد حجه اسلام و المسلمين سيد عبدالكريم هاشمي نژاد در سال 1311 شمسي (13٥1 ق) در خانواده اي متدّين در « بهشهر» مازندران ديده به جهان گشود و از 14 سالگي در محضر آيت الله كوهستاني و سپس در قم به مدت چهارده سال نزد آيات عظام: سيد حسين بروجردي و امام خميني (ره) به تحصيل علوم ديني پرداخت.

وي در دوران مبارزات اسلامي ملت ايران به رهبري امام خميني (ره) با خطبه ها و سخنراني هاي حماسي و آتشين خويش، در نشر افكار انقلابي اسلام و افشاي ماهيّت رژيم پهلوي، تمامي توان خود را به كار برد و در اين راه متحمّل سختي ها و شكنجه هاي ايادي رژيم گرديد.

وي از ابتداي مبارزه تا پيروزي انقلاب اسلامي، چندين بار دستگير و به زندان هاي طولاني مدت محكوم گرديد. اين مجاهد انقلابي پس از پيروزي انقلاب اسلامي، به عنوان نماينده استان مازندران در مجلس خبرگان قانون اساسي انتخاب شد، در تدوين قانون اساسي و به خصوص در جهت تثبيت اصل ولايت فقيه، زحمات بسياري كشيد.

حجت الاسلام هاشمي نژاد پس از پايان دوره مجلس خبرگان و تدوين قانون اساسي مقام دبيري حزب جمهوري اسلامي مشهد را به عهده گرفت و از اين پايگاه، حملات مداوم خود را متوجه نفاق حاكم بر بعضي مكان هاي دولتي

و ارتجاع كرد و با ضد انقلاب به مبارزه سختي پرداخت. وي با شروع جنگ تحميلي، در جبهه هاي غرب و جنوب حضور يافت و با سخنراني هاي پرشور خود، در بالا بردن روحيه رزمندگان نقش بسزايي ايفا كرد. آن شهيد بزرگوار، پشتوانه محكمي براي انقلاب بود، از اين رو نقشه ترور وي طرح شد و در سالروز شهادت امام جواد (ع) در هفتم مهر 13٦0 در چهل و نه سالگي به دست يكي از منافقان كوردل، بر اثر انفجار نارنجك به شهادت رسيد. بدن پاره پاره اين شهيد عالي مقام پس از تشييع باشكوه مردم، در جوار مرقد منور امام رضا (ع) به خاك سپرده شد.

هاشمي، رضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد رضا هاشمي

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1343/1/2

زندگينامه علمي

اينجانب سيد رضا هاشمي در سال 1361 ديپلم متوسطه در رشته رياضي فيزيك را با معدل 14/19 در تهران دريافت كردم و به دليل علاقه فراوان به تحصيلات حوزوي بدون شركت كردن در كنكور دانشگاه ها، در همان سال به مدرسه علميّه مجتهدي در تهران وارد شدم و به مدّت چهار الي پنج ماه در آنجا به تحصيل مقدمّات علوم حوزوي (عربي و منطق) پرداختم. سپس در سال 1362 همراه با يكي از دوستان فاضل و هم فكر خود براي ادامه تحصيلات، عازم حوزه علميّه قم شدم و ابتداء در مدرسه رضويه و پس از آن در مجالس درس مختلف در حوزه علميّه به تكميل دروس متداول شامل (مباحث فقه و اصول فقه) و دروس ديگر كه اصطلاحاً دروس جنبي ناميده مي شد مانند: (كلام، فلسفه، تفسير، رجال، حديث،

اقتصاد و ...) مبادرت كردم. از سالهاي ابتدايي دهه هفتاد پس از فراغت از فراگيري دروس سطح، در دروس خارج اصول و فقه شركت نمودم و اين اشتغال همچنان ادامه دارد.

در سال 1367 در پي فراهم آمدن امكان حضور طلاب در دانشگاه ها به دليل احساس نيازي كه به فراگيري علوم دانشگاهي در حوزه علوم انساني در من پديد آمد، در كنكور دانشگاه شركت كردم و از مهرماه سال 1368 در دانشكده «حقوق و علوم سياسي» دانشگاه تهران هم زمان با تحصيلات حوزوي به تحصيل در رشته حقوق پرداختم و در سال 1373 فارغ التحصيل شدم. در همين سال در پي دعوت يكي از مسئولان «بنياد دائرة المعارف اسلامي» در تهران كه دائرة المعارفي با نام (دانشنامه جهان اسلام) را در دست تأليف و انتشار دارد، همكاري خود را با اين مؤسسه آغاز كردم كه ابتداء بيشتر به شكل تأليف مقاله يا ارزيابي نقادانه مقالاتي بود؛ كه به اين بنده ارجاع مي شد و بعدها اين همكاري وسيع تر شد و به عضويت در گروه معارف و كلام در آن بنياد انجاميد.

سپس با تأسيس گروه فقه و حقوق در سال 1381 مسئوليت اين گروه به اينجانب سپرده شد؛ كه هم اكنون نيز اين مسئوليت را بر عهده دارم. كار علمي من در بيناد دائرة المعارف اسلامي عمدتاً نظارت و مديريت بر فرايند توليد مقالات علمي در حوزه فقه، اصول و حقوق از مرحله تدوين مدخلنامه و سفارش مقاله تا مراحل نهايي آن بوده كه حاصل آن علاوه بر تأليف مقالات متعدد در دانشنامه، ارزيابي، اصلاح و تكميل ساختاري و محتوايي بيش از يكصد مقاله در

طول اين سال هاست.

لازم به ذكر است كه به دليل سكونت اينجانب در شهر مقدّس قم به دليل تحصيلات ديني، فعّاليّت هاي ياد شده عمدتاً در قم صورت مي گيرد مگر در مواردي كه حضور من در بنياد دائرة المعارف اسلامي، اجتناب ناپذير و ضروري باشد. همچنين در طول اين سال ها، گاه به تدريس پاره اي از دروس مقدمات و سطوح به صورت خصوصي و غير، گسترده اشتغال داشته ام. به علاوه از سال 1367 تا 1380 در مقطع كارشناسي ارشد حقوق خصوصي در دانشگاه مفيد قم به تحصيل پرداختم. و خلاصه عنوان پايان نامه اينجانب كه در سال 1379 دفاع شده «تعديل قراردادهاي خصوصي» است.

هاشمي، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقا سيد على اكبرين مرحوم حجه الاسلام آقا سيد محمد حسن موسوى طالحونچه اى طاب ثرا هما از علماء محترم اصفهان بوده و در سال 1318 ق در قريه مذكور متولد شد و دروس فارسى و مقدارى مقدمات را خدمت مرحوم والدش و مرحوم حجه الاسلام آقا سيد محمد حسين (جد مادرى خود) فرا گرفته و مخصوصا در سه خط (1) نسخ قرآنى (2) شكسته (3) نستعليق كه از جد مادرى خود تعليم گرفته خيلى ممتاز بودند سپس براى تكميل مقدمات عربى و سطح باصفهان حركت و در مدسه جده بزرگ و مدرسه ناصريه به مسجد شاه و مدرسه ى مرحوم ثقه الاسلام آقا شيخ محمد على نجفى اقامت و نزد اساتيد بزرگ مرحوم حاج شيخ محمد على يزدى و مرحوم حجه الاسلام آقا ميرزا احمد مدرس و مرحوم آيه الله آقا سيد ابوالقاسم دهكردى و ديگران تلمذ نموده تا در سال 1346 ق كه مرحوم والدشان مريض سخت گرديدند ناچار براى عيادت

ايشان بمحل معاودت نموده و بالاخره بعد از چند روز هم وفات نمودند بواسطه ى مراجعات و احتياجات مردم و تقاضاى اهالى وظيفه شرعى خود را تشخيص در توقف در محل داده و با جديت تمام مشغول ترويج و انجام رتق و فتق امور محل گرديده تا زمانيكه اختناق اهل علم و طلاب پيش آمده و مسئله جواز عمامه و اتحاد شكل پيش آمده و اين موضوع سبب شد كه خانوادگى از محل مهاجرت و بعزم اقامت در اعتاب مقدسه به بلاد نجف حركت نموده و موقعيكه وارد بشهر مذهبى قم شدند زمان رياست و مرجعيت مرحوم آيه الله حايرى قدس الله سره بود پس از اقامت چندى حوزه قم را مجهز براى تحصيل ديده از رفتن بعتبات عاليات منصرف و در قم توقف نموده و با برادر ارجمند خود جناب حجه الاسلام حاج اسمعيل هاشمى مشغول خواند سطوح گرديده و دو برادر ديگرش آقاى آقا طاها هاشمى و مرحوم ثقه الاسلام آقا حسين هاشمى نيز بتكميل مقدمات پرداخته و مرحوم آقا حسين كه در استعداد و ذكاوت بر همه فائق بود در شب عاشورا 1355 ق در اصفهان بدرود حيات گفته و برادر بزرگوارش حجه الاسلام حاج اسمعيل هاشمى در ماده تاريخ فوت او بفارسى گويد: (بعاشورا حسين آسوده مأوى در جنان دارد)

مرحوم آقاى هاشمى ثانيا بر حسب تقاضاى اهالى از مرحوم آيه الله حايرى -ره- بوطن برگشته و بخدمات دينى پرداخته و از خود آثارى بيادگار گذاشتند.

از قبيل تعمير مساجد و تربيت جوانها و غيره. آثار قلمى ايشان منشأت است كه هرگاه جمع آورى شود مورد استفاده خواهد بود، در اواخر عمر چند سالى مقيم اصفهان شدند تا در شب 14

ماه رمضان موقع سحر بمرض سكته از دنيا رفتند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

هاشمي، محمدحسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد حسين هاشمي

محل تولد : قم

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1336/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب محمد حسين هاشمي سال 1349 طلبه شدم و با مدرك شش ابتدائي اشتغال به دروس حوزوي را شروع كردم و در مدرسه آيت الله گلپايگاني تا شرح لمعه در مدرسه آن مرحوم ادامه دادم. سپس وارد دروس آزاد حوزه شدم و مكاسب را از محضر درس «آيت الله صانعي» و كفايه جلد اول را خدمت «آيت الله صلواتي» و جلد دوم را در محضر درس «آيت الله فاضل لنكراني» تلمذ كردم.

سپس وارد درس خارج شده و يك سال فقه و اصول در محضر درس «آيت الله وحيد خراساني» _ شش ماه درس اصول «آيت الله مؤمن» _ حدود دو سه ماهي درس خارج اصول «آيت الله مكارم» و حدود هفت سال درس فقه و پنج سال درس اصول «آيت الله ميرزا جواد تبريزي» و روزهاي چهارشنبه درس قضاء ايشان شركت مي كردم و چهار سال درس خارج زكات و ولايت فقيه يكي از علماء قم شركت داشتم و حدود چهار سال درس فقه (خارج حج) درس «آيت الله زنجاني» شركت كردم (توضيحاً بايد عرض كنم از فطرت آيات تبريزي _ زنجاني شركت در درس خارج دارم).

همزمان با اين دروس در سال 59 وارد موسسه در راه حق شدم كه در آن زمان تحت مديريت آقايان خرازي و مصباح مظاهري اداره مي شد. چهار سال درس فلسفه شامل فلسفه عمومي؛ (كه بعداً تحت عنوان آموزش فلسفه چاپ شد)، نهايه الحكمه،

برهان شفاء، اسفار جلد 9، در درس «آيت الله مصباح يزدي» شركت كردم و در زمان تدريس فقه آيت الله شاهرودي شب هاي جمعه در دروس فقه ايشان كه راجع به مسائل مستحدثه بود استفاده مي كرديم.

تدريس در دانشگاه را از سال 61 شروع و در دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران و دانشكده ادبيات علامه طباطبايي به تدريس دروس معارف اسلامي مشغول شدم و از همان ابتداء و از طرف دفتر اعزام به دانشگاه كه زير نظر جامعه مدرسين اداره مي شد؛ مجوز تدريس تمام دروس دانشگاهي را گرفتم. يك سال در موسسه در راه حق درس استاد دكتر احمدي (فلسفه غرب) را استفاده كردم و زبان انگليسي (ريدينگ را تا ناين هاندرد) طي دو دوره تابستانه و روزي سه چهار ساعت خواندم و مكالمه زبان عربي را تا حدود زيادي كار كردم و قادر به تكلم هستم 70% درصد. سه سال در دانشگاه تهران دانشكده هاي مختلف، هفت سال دانشگاه علامه، چهار سال دانشگاه آزاد واحد بروجرد، سه سال دانشگاه واحد شهر ري و اخيراً پنج سال است كه در دانشگاه آشتيان (به جهت نزديكي) تدريس مي كنم و عضو هيئت علمي مي باشم. چند سالي است كه از نهاد خبرگان بدون مدرك وزارت علوم، مدرك مربي (كارشناسي ارشد) گرفته ام و حدود ده سالي است كه از طرف دفتر ستاد مقام معظم رهبري با عنوان استاديار در دانشگاه تدريس دارم.

در حوزه هم چند سال قبل دروس: «ادبيات عرب»، «فلسفه»، «رسائل» و «معالم» را تدريس كرده ام. حدود دو سال در موسسه در راه حق (بعداً به موسسه پژوهشي امام خميني (ره) تغير نام يافت) با گروه تفسير با مديريت جناب

آقاي رجبي همكاري مي كردم و نيز چند صباحي در موسسه در راه حق درس (اقتصاد اسلامي) نزد يكي از اساتيد دانشگاه تهران به نام دكتر درخشان و درس مقدمه عمومي علم حقوق نزد دكتر جعفري لنگرودي (الان در انگليس هستند) و علوم سياسي نزد استاد دكتر منوچهر محمدي استاد دانشگاه تهران مي خواندم و در حال حاضر هم به مطالعه كتابهاي تفسيري و فقهي و شرح نهج البلاغه اشتغال دارم.

ايام تبليغي اكثر اوقات به شهرها و اماكن مختلف جهت تبليغ و منبر رفته ام و حاصل كلام اينكه پروردگار و حضرت حجت ابن الحسن العسكري (عج) قرار بگيرد و همواره خدمتگزار كوچكي در سنگر فرهنگ اسلامي و شيعي و خادم كوچكي در نظام مقدس جمهوري اسلامي در تبليغ و دانشگاه و حوزه بوده و هستم. ضمناً در خاتمه بايد به عرض برسانم براي دانشجويان در طول دوره تدريس، مقالات و جزواتي در زمينه انقلاب اسلامي و ريشه هاي آن و درس متون عربي و همينطور درس انسان شناسي در اسلام نوشته و ارائه كرده ام كه جزوات و مقالات موجود است.

هاشمي نژاد، عبدالكريم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم دينى.

تولد: 1311، بهشهر.

شهادت: 7 تير 1360، مشهد.

حجت الاسلام سيد عبدالكريم هاشمى نژاد در سال 1311 در بهشهر مازندان در فراش محله (از پدرش سيد حسن و مادرش ساره) ديده به جهان گشود. از سن نه سالگى به درس عربى اشتغال داشت. در سال 1325، در چهارده سالگى به تحصيل در حوزه ى آيت الله كوهستانى، در شهرك كوهستان در شش كيلومترى بهشهر پرداخت مقدمات را در آنجا فراگرفت. در سال 1329 وارد حوزه ى علميه ى قم شد و دروس سطح را پشت سر گذاشت و در درس خارج اصول فقه امام

خمينى (ره) و درس خارج فقه آيت الله بروجردى حاضر مى شد. در بيست و دو سالگى به نجف اشرف رفت ولى با فراهم نبودن شرايط تحصيل از جمله ضعف جسمى بار ديگر پس از يك سال اقامت در عراق به سوى ايران براى اقامت در قم حركت كرد. در سال 1337 اولين اثر قلمى خود را به نام مناظره ى دكتر و پير به سبك داستانى عرضه داشت. اين كتاب ماجراى سفر چند نفر است كه در يك قطار به بحث مى پردازند و نويسنده در لابه لاى آن به بيان ارزش هاى اسلامى اسلامى مى پردازد. وى در حوزه ى علميه ى قم به سطح اجتهد نايل آمد. اساتيد ديگر ايشان در قم عبارت بودند از: آيت الله كاشانى (فريد الاسلام)، حضرات آيات عظام صدوقى، محقق داماد و سيد رضا صدر و مجاهدى. در سال هاى 1340 -1339 به مشهد رفت. پس از مدتى در آنجا به تدريس (كفايه و رسائل و مكاسب) در حوزه ى علميه ى مشهد پرداخت. در مشهد در درس آيت الله سيد محمدهادى ميلانى و آيت الله مجتبى قزوينى نيز حاضر مى شد. وى همچنين در مجالس سخنرانى در مشهد حضور مى يافت و براى حاضران سخنرانى مى كرد. از جمله فعاليت هاى فرهنگى ايشان همكارى با مجله «مكتب اسلام» بوده است.

در نهضت پانزده خرداد 1342 دستگير و چهل و يك روز در زندان شهربانى محبوس شد، در حادثه مسجد فيل مشهد به سبب سخنرانى در اين مسجد و اعتراض به طرح لوايج ششگانه شاهنشاهى و حمله به انتخابات در نوزده مهر 1342، به مدت سه ماه حبس انفرادى در زندانى در داخل لشكر 77 خراسان محكوم شد، سپس از سخنرانى در شهر مشهد ممنوع شد. لذا

با خانواده مشهد را به سوى اصفهان ترك كرد. سپس همراه خانواده به شيراز رفت. اما مأموران ساواك وى را براى سومين بار دستگير كردند و با اتومبيل به اصفهان برده و تحويل ساواك اصفهان دادند. چندى روزى در ساختمان ساواك در يك اتاق انفرادى نگه داشتند و بعد او را به زندان عمومى منتقل كردند. وى دو ماهى در اسارت بود. با رهايى از زندان راهى مشهد شد، وى همچنين اقدام به ايجاد كانون بحث و انتقاد دينى در مشهد از سال 1343 لغايت 1350 نمود. در سال 1350 هم در جلسه اى كه جمعه شب هر هفته در شهرستان قوچان تشكيل مى شد حضور مى يافت. اين جلسات تا مدت ها ادامه داشت، در ايام شهادت فاطمه زهرا در سال 1353 على رغم ممنوعيت منبر رفتن، وى در مجلسى در منزل خود، زمينه سازى نمود و با رضايت اساتيد ديگر حوزه ى علميه ى مشهد، فرداى آن روز يعنى روز شنبه بيست و چهارم خرداد 1353 با حضور طلاب و مردم، راهپيمايى در خيابان هاى شهر مشهد به راه انداخت. به همين سبب ساواك براى چهارمين بار وى را دستگير و روانه زندان ساخت. وى تا اوايل سال 1356 در زندان به سر برد. در همين زمان به سبب امضاى اطلاعيه اى، وى به همراه آيت الله سيدعلى خامنه اى و حجت الاسلام واعظ طبسى براى پنجمين بار دستگير و روانه زندان شد اما تظاهرات مردم به سوى منزل حضرت آيت الله شيرازى باعث شد ايشان پس از بيست و چهار ساعت آزاد شوند.

حجت الاسلام هاشمى نژاد در بهمن 1357 به تهران آمد. سپس به قائمشهر رفت و روز بيست و دوم بهمن در حال سخنرانى بود كه

خبر تصرف راديو و تلويزون و تصرف پادگان ها به وى رسيد او به مشهد رفت و در حفظ نظم شهر تلاش بسيار كرد. با گذشت چند ماهى از پيروزى انقلاب اسلامى، در خرداد 1358 با قبول رياست هيئت ايرانى، در اولين سفر خارجى به سه كشور ليبى و سوريه و اردن حركت كرد. در ليبى، با معمرالقذافى، رييس جمهورى ليبى ديدار نمود و مسائل مربوط به افغانستان و عراق را مورد بحث قرار داد، در بهمن 1359 همزمان با سالگرد پيروزى انقلاب اسلامى به دو كشور ژاپن و بنگلادش سفر كرد، وى با رأى مردم استان مازندران به مجلس خبرگان راه يافت. در دوران جنگ يكى دو نوبت به همراه حضرت آيت الله سيد على خامنه اى به مناطق جنگى رفت.

تأليفات ايشان علاوه بر مقالات و سخنرانى هايشان، عبارتند از: اصول پنجگانه اعتقادى و اصول دين؛ پاسخ ما به مشكلات جوانان؛ تقريرات و اصول دين؛ پاسخ ما به مشكلات جوانان؛ تقريرات اصول آيت الله شيخ على كاشانى به عربى (چاپ نشده است)؛ درسى كه حسين (ع) به انسان ها آموخت؛ راه سوم بين كمونيزم و سرمايه دارى؛ رسالت انقلابى امام حسين (ع)؛ رهبران راستين؛ زهرا (س)؛ ضرورت تشكيلات؛ غروب آفتاب در اندلس؛ قرآن و كتاب هاى ديگر آسمانى؛ كمونيسم از ديدگاه نظام اقتصادى و اجتماعى اسلام؛ مبارزه با جهل و ماديت؛ مسائل عصر ما؛ مشكلات جنسى و چاره آن در اسلام؛ مشكلات مذهبى روز؛ مكتب مقاومت؛ مناظره دكتر و پير؛ ولايت فقيه؛ هستى بخش.

حجت الاسلام سيد عبدالكريم هاشمى نژاد در هفتم مهرماه 1360، رأس ساعت هشت صبح، بعد از اتمام كلاس درس معارف الهى، در حال خروج از محل حزب جمهورى اسلامى در

مشهد توسط منافقين به شهادت رسيد. پيكر ايشان، در مشهد در دارالزهد حرم مطهر امام رضا (ع) به خاك سپرده شد.

آقاى حاج سيد عبدالكريم بن السيد الزكى السيد حسن بهشهرى از فضلاء بنام و خطباء گرام و نويسندگان والامقام و مشاهير وعاظ و گويندگان معاصر است از جهت نطق و بيان و قم و بنان گوى سبقت از همگنان ربوده و شهرت تام يافته و در هر كجا كه براى تبليغ دين و ترويج آئين و تنوير افكار نسل جوان مدعوا رفته مانند مشهد و تهران و قم و اصفهان و يزد و همدان و بابل و رفسنجان و رى و كاشان و خرم آباد و آبادان با استقبال گرم مردم مواجه شده و ده ها هزار نفر براى استماع از بيانات مستدل و منطقيش گرد آمده و ابراز احساسات نموده اند در بيست روز كه در محرم و صفر 1393 قمرى خود اين نويسنده شاهد اجتماع عموم طبقات مخصوص افاضل حوزه علميه و نسل جوان قم بودم كه براى استفاده از منبر وى در شهر علمى و مذهبى قم گرد آمده و گفته مى شد كه بيش از بيست هزار نفر شركت كرده اند و ايشان با بيانى گرم و پرحرارت ايراد سخن نموده و افكار مردم را به مطالبى متوجه مى نمود.

معظم له در شهرستان بهشهر در سال 1348 قمرى تولد يافته و پس از رشد و خواندن دروس فارسى به كوهستان رفته و در تحت تربيت و تعليمات عالم ربانى آيت الله كوهستانى مرحوم مقدمات و ادبيات را خوانده آنگاه مهاجرت به قم نموده و در نزد فاضل ربانى طاب نژاد آقا شيخ على فريده الاسلامى كاشانى كه از اوتاد فضلاء و

مدرسين حوزه بود سطوح وسطى را خوانده و سطوح عالى را از مدرسين بزرگ استفاده نموده و به درس خارج فقه و اصول آيت الله العظمى بروجردى طاب ثراه و آيت الله العظمى امام خمينى و آيت الله العظمى شريعتمدارى و آيات ديگر شركت نموده تا به مدارج عاليه علم ارتقا يافته و دراسات و تقريرات استاد مجاهد خود را به رشته تحرير آورده و به نظر معظم له به وسيله اين نگارنده رسانيده و مورد تائيد و قبول استاد مزبور قرار گرفته است.

استاد هاشمى نژاد به واسطه جهات داخلى در سال 1382 قمرى با معيت داماد و شريك گرامش حجه الاسلام حاج آقا حسن ابطحى خراسانى به مشهد مراجعت نموده و رحل اقامت افكنده و در حوزه مشهد به تدريس سطوح عالى كفايه و مكاسب و وظائف دينى و روحى ديگر پرداخته و خدمات ارزنده اى نموده است. آثار علمى و خدمات روحى معظم له از اين قرار است:

1- همكارى تاسيس كانون بحث و انتقاد دينى مشهد مقدس (كه با معيت صديق و رحم گرانى خود آقاى ابطحى) نموده اند:

2- كتاب مناظره دكتر وپير كه تاكنون بيش از ده ها بار به طبع رسيده و مورد استقبال عموم طبقات قرار گرفته است.

3- درسى كه حسين عليه السلام به انسانها آموخت مكرر چاپ شده است.

4- قرآن و كتابهاى آسمانى ديگر.

5- مشكلات بزرگ نسل ما. 6- راه سوم بين كمونيسم و سرمايه دارى.

7- اصول پنج گانه اسلام 8- مشكلات مذهبى روز 9- جلد اول پاسخ ما به مشكلات جوانان 10- بسيارى از جوابها و مقالات پاسخ ما.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

هدايت نيا، فرج الله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرج الله هدايت نيا

محل تولد : بابل

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1347/3/1

زندگينامه علمي

اينجانب فرج الله هدايت نيا گنجي در سال 1347 هجري شمسي در روستاي «گنج افروز» از توابع شهرستان بابل متولد شده ام. پس از طي دوران كودكي وارد مدرسه شدم و تا سال سوم راهنمايي را در مدارس زادگاه خويش گذراندم. دانش آموز سال پنجم ابتدايي بودم كه انقلاب اسلامي مردم ايران به رهبري امام خميني (ره) به پيروزي رسيد و دوران نوجواني من با حال هواي انقلاب آغاز شد.

تحت تأثير شرايط پس از انقلاب در خودم علاقه به فراگيري علوم ديني احساس كردم و در سال 1361 وارد حوزه علميه «خاتم الانبياء (ص)» بابل شدم. به مدت سه سال در حوزه علميه «امام القائم» تهران تحصيل كردم و از سال 1366 وارد حوزه علميه قم شدم. در حوزه علميه قم، لمعتين و دو جلد اصول فقه را از محضر اساتيد حوزه به ويژه استاد «علي محمدي (زيد عزه)» فرا گرفتم. و از آن پس دروس خارج فقه و اصول را آغاز كردم. در اين مرحله از اساتيد بزرگواري نظير آيات عظام: «فاضل لنكراني»، «جوادي آملي»، «مكارم شيرازي» و «محفوظي» بهره بردم.

در سال 1368 به فكر تكميل تحصيلات خودم در علوم جديد و دانشگاهي افتادم. ابتداء به صورت غير حضوري به مدت چهار سال ديپلم گرفتم و در كنكور سراسري سال 1373 شركت كردم و در رشته حقوق دانشگاه تهران پذيرفته شدم. پس از اتمام دوره كارشناسي براي ادامه تحصيل وارد دانشگاه مفيد قم شدم و در گرايش «حقوق خصوصي» در مقطع كارشناسي ارشد اين دانشگاه فارغ التحصيل شدم و البته در طول اين سالها، تحصيلات حوزوي را نيز ادامه دادم.

با

توجه به شرايط جنگ، مثل ساير جوانان اين مملكت در جبهه ها حاضر شدم و مدت دو سال به طور متناوب به صورت رزمي يا تبليغي در جبهه ها بودم و از جانبازان جنگ تحميلي مي باشم. علاقه وافر اينجانب به فعاليتهاي پژوهشي موجب شد كه جذب مؤسسات پژوهشي شوم. مطالعات من تا كنون در گرايش «فقه»، «حقوق خصوصي» و «حقوق عمومي» بوده است. محصول مطالعات من كتابها و مقالاتي بوده است كه بسياري از آنها چاپ شده است. در حال حاضر اينجانب عضو «هيئت علمي پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي» هستم و در گروه فقه و حقوق اين مركز فعاليت مي كنم.

در كنار تحقيق، تدريس را از نظر دور نداشتم. از سال 1381 به تدريس حقوق در مراكز آموزش عالي روي آوردم و هم اكنون نيز در يكي از دانشگاههاي تهران؛ «دانشگاه آزاد اسلامي» و مدرسه تخصصي فقه و اصول قم؛ «ويژه طلاب خارجي» به تدريس مشغول هستم. در حال حاضر در شهر مقدس قم ساكن هستم و به تحصيل تحقيق و تدريس مشغول مي باشم. اميدوارم بتوانم از اندوخته هاي خود در جهت نشر علوم ديني و فرهنگ اسلامي بهره ببرم و دَين خود را به مردم مسلمان ادا نمايم.

هرسيني كرمانشاهي، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ محمدرضا هرسينى كرمانشاهى از علماء اعلام و دانشمندان عظام معاصر كرمانشاه برادر ارجمند مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ فرج اللَّه هرسينى مذكور مى باشند.

وى حدود سال 1326 ق در محيط عشايرى و خوانين لرستان بدنيا آمده و پس از طى دوران صباوت در حدود سال 1337 قمرى در خدمت برادر معظم خود به عتبات عاليات مشرف و از محضر مرحوم آقا شيخ محمد رشتى

و حاج شيخ غلامحسين دارابى شيرازى و آيت اللَّه العظمى اصفهانى استفاده نموده آنگاه مراجعت به وطن و تا حدود چهار سال در آن محيط تيره و تار به تبليغات و ارشاد الوار آن سامان و بخصوص علويون و غلات پرداخته و در سال 1354 مهاجرت به قم نموده و تا حدود 6 سال از محضر و درس آيت اللَّه العظمى گلپايگانى و آيت اللَّه العظمى نجفى مرعشى و مرحوم آيت اللَّه خونسارى و آيت اللَّه صدر و بعضى ديگر استفاده نموده و در حدود 1360 ق مهاجرت به كرمانشاه و تا اكنون كه 1395 قمريست بالغ بر سى و پنج سال به خدمات دينى از اقامه جماعت و ارشاد مردم اشتغال دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

هرسينى كرمانشاهى، محمد حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدحسن هرسينى كرمانشاهى از علماء اعلام و فقهاء كرام معاصر كرمانشاه مى باشند.

در سال 1315 ق در يك فرسخى هرسين متولد شده و از روز نخست طالب دين و ديانت و علم و شرافت بوده و در خانواده متدين و متعصب و ميهمان دوستى تربيت گرديده و خود از كوچكى مقدس و متقى و از هر صغيره و حتى مكروهات فرار و اجتناب نموده به طورى كه اهالى محل ايشان عقايد عجيبى در استجابت دعا و تقواى ايشان داشته اند وى در سن 17 سالگى در زمان رياست مرحوم آيت اللَّه العظمى ميرزا محمدتقى شيرازى به سامرا مشرف و اشتغال به تحصيل ورزيده و پس از انتقال (معظم له) به كربلا ايشان هم عزيمت به كربلا و مورد نظر و مهر مرحوم ميرزا قرار گرفته و بواسطه احتياط از وجوهات كمتر مصرف و غالباً با صوم و صلوة استيجارى اعاشه مى نمود تا پس از

فوت و رحلت ميرزاء به نجف اشرف و از محضر مرحومين آيتين اصفهانى و نائينى و نيز مرحوم آقا ضياءالدين عراقى استفاده نموده و در سال 1342 ق به ايران مراجعت و در هرسين و كرمانشاه به تبليغات و خدمات دينى پرداخته و جمعى از علات و علويون آنجا را هدايت و ارشاد و هم مدتى با بهائى هاى نراق مبارزه و بعضى از آنها را از انحراف و ارتداد به راه مستقيم در آورده و در سال 1347 قمرى به قم مشرف و از محضر مرحوم آيت اللَّه حايرى و آيت اللَّه حجت و آقاى خونسارى و آقاى صدر و بعد آيت اللَّه العظمى بروجردى استفاده نموده و پس از آن به كرمانشاه مراجعت و در مسجد جامعه كرمانشاه تا حال تحرير اشتغال به اقامه جماعت و ترويج دين و ارشاد و هدايت مردم دارد.

خاطره عجيب معظم له از مرحوم آيت اللَّه اصفهانى

آيت اللَّه العظمى حاج شيخ محمدعلى اراكى فرمودند آقاى هرسينى گفتند پس از فوت مرحوم آيت اللَّه آقا ميرزا محمدتقى شيرازى وضع معيشت بر من استوار شد و چند روزى گرسنه و در مضيقه سخت قرار گرفتم پس به نجف مشرف و در حرم صورت به ضريح مطهر علوى گذارده و اظهار حاجت نمودم.

پس از حرم بيرون و در صحن شريف شخصى آمد و مبلغى داد و مدتى گذران كردم و چون تمام شد باز به حضرت امير (ع) عرض كردم و در صحن شخصى وجهى داد كه چند روز مرا كفايت كرد و در بار سوم همين طور تا در مرتبه چهارم كه ديگر پولى براى مخارج خود نداشتم مشرف شده و عرض مطلب كردم و چون آمدم

از حرم بيرون روم ديدم مرحوم آيت اللَّه العظمى اصفهانى كه در پشت سر مطهر نشسته تا مرا ديد صدا زد خدمتشان رفتم فرمود شيخ محمدحسن هر وقت بى پول شدى و مخارجت تمام شد لازم نيست به حضرت امير عليه السلام عرض كنى بيا به من بگو و تأكيد كرد و من تعجب كردم كه ايشان از كجا متوجه شده كه حاجت من چيست. پس از حرم بيرون رفتم و روز بعد حسب التأكيد ايشان درب منزل آن مرحوم رفتم كه اوائل رياست ايشان بود تا در زدم خود ايشان آمد و درب را باز كرد و فرمود هان بى پول شده اى بيا داخل و در اندرون منزل رفت و مدت يك ساعت طول كشيد كه من از آمدن پشيمان و خواستم بروم كه ديدم آمد در حالى كه غبارآلود است و اول عذرخواهى بسيار نمود و دامن خود را گشود و مبلغ زيادى از دراهم و پولهاى عراقى جلوى من ريخت (كه مدتها مرا اداره و تأمين نمود).

و فرمود از اينكه دير كردم مرا ببخش زيرا رفتم دخل و قلك بچه هايم را خالى كردم و براى شما آوردم كه ضرورت داشت.

(نگارنده گويد: بقول آيت اللَّه اراكى معلوم مى شود كه مرحوم سيد غير از پول يوميه بچه ها و نوه هاى خود پول ديگرى نداشته چون اوائل رياست و مرجعيت ايشان بوده)

هرندي، شمس الدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند حاج ملاّ عبداللَّه (حاج آقا) هرندى، فاضل و عالم، و امام يكى از مساجد محلّه شهشهان، و از شاگردان پدر خود و آقا سيد محمّد باقر درچه اى و ديگران بوده، در حدود سال 1360 در طهران وفات يافت.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

هرندي، نعمت الله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند حاج ملا محمّد جعفر هرندى. معروف به لسان الواعظين، از فضلاى اهل منبر اصفهان.

در جمعه 20 شعبان سال 1355 وفات يافته، در تكيه ملك مدفون گرديد.

مادّه تاريخ وفاتش اين است:

قدوه اصحاب منبر زبده اهل يقين

واعظ اندر دين احمد رهنماى مؤمنين

بيست از شعبان گذشته روز جمعه چاشتگاه

شد روان سوى جنان شادان لسان الواعظين

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

هسته اي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند محمد رضا، از اعقاب شيخ زين الدين بن عين على خوانسارى.

عالم فاضل، و واعظ كامل، از معمرين اهل علم و فضل، سال ها در نجف خدمت علماى آن سامان تلمذ فرموده، و در حدود سال 1325 به اصفهان مراجعت كرده، و سال ها در اين شهر امامت و تدريس نموده، سپس به طهران مسافرت كرده، و در دستگاه مرحوم حاج شيخ فضل الله نورى شهيد وارد شده، و از خواص آن عالم جليل القدر واقع شده.

پس از وقعه ى شهادت او به اصفهان آمده، و تا آخر عمر گاهى در اصفهان، و زمانى در طهران ساكن، و به وعظ و خطابه و ارشاد مردم از راه مواعظ پرداخته، و الحق واعظى شيرين بيان، و گوينده اى طليق اللسان بوده.

در دوشنبه 16 ربيع الثانى سال 1387 در طهران وفات يافته، در قم مدفون گرديد.

از آثار قلمى او حواشى بر اعتقادات علامه ى مجلسى به طبع رسيده است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

هسته اي، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

الشيخ محمدرضا واعظ هسته اى اصفهانى از اعقاب شيخ زين الدين بن عين على خونسارى عالمى فاضل و واعظى كامل از معمرين اهل علم و فضل اصفهان بود. وى در حدود سال 1295 قمرى در اصفهان متولد و پس از خواندن مقدمات و سطوح به نجف مشرف شده و سالها از محضر مرحوم آيت الله العظمى آخوند ملا محمدكاظم خراسانى و آيت الله العظمى آقا سيد محمدكاظم يزدى و مرحوم آيت الله آقاى شريعت اصفهانى استفاده نموده و در حدود سال 1325 قمرى به اصفهان مراجعت كرده و سالها در آنجا امامت و تدريس نموده سپس به تهران منتقل و به مرحوم آيت الله حاج شيخ فضل الله شهيد نورى پيوسته و از خواص

آن عالم جليل القدر واقع شده و پس از واقعه شهادت آن بزرگوار به اصفهان مراجهت و تا آخر عمر گاهى در اصفهان و زمانى در تهران ساكن و به وعظ و خطابه و ارشاد مردم از راه منبر و ايراد مواعظ پرداخته والحق واعظى شيرين بيان و گوينده اى طليق اللسان بوده و از گويندگان واجد مقام اجتهاد و فقاهت بود و در مجالس خوش محاوره و ظريف و حاضر جواب بود در عصر مرحوم آيت الله العظمى حايرى يزدى زياد در قم مانده و منبر مى رفت و عموم مراجع و علماء براى استفاده از بياناتش شركت مى كردند.

آيت الله العظمى آقاى مرعشى نجفى مدظله مى فرمودند مرحوم هسته اى در مدرسه رضويه قم منبر مى رفت و مرحوم آيت الله حايرى و ساير علماء مى آمدند. روزى در پيرامون فلسفه تعدد زوجات در اسلام صحبت مى كرد و آثار و فوايد آن و شرايطش را ذكر مى نمود كه زنى گفت آقاى هسته اى اگر هوو خوب بود حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام قبول مى كرد. مرحوم هسته اى فرياد زد ساكت اى زن حضرت زهراء عليهاالسلام در 9 سالگى به خانه حضرت على عليه السلام آمده و در هجده سالگى هم از دنيا رفت با آن همه كمالات نفسانى و جمال و زيبائى كه داشت اما شما در سن سى سالگى به خانه شوهر آمده و در سن نود سالگى هم نمى رويد (مردان بيچاره با شما ام الحليسها چه كنند) كه عموم علماء و مردم زدند به خنده.

آن مرحوم در شب دوشنبه 16 ربيع الثانى سال 1387 قمرى در سن نودسالگى در تهران وفات يافته و بعد از تشييع مفصل منتقل به قم و در اين زمين پاك مدفون گرديد. از آثار قلمى او

حواشى بر اعتقادات علامه مجلسى به طبع رسيده است. و از باقيات الصالحات ايشان است فرزندى فاضل و برومندش جناب حجه الاسلام و واعظ انام آقاى حاج ميرزا مهدى هسته اى كه سالها در قم تحصيل كرده و پس از وصول به مقام رفيع فضل و كمال به تهران رحل اقامت افكنده و به اقامه جماعت و ارشاد مردم و تبليغ احكام اشتغال دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

هشترودي، جواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم علوم دينى.

تولد: 1315، تبريز.

درگذشت: 1372.

حجت الاسلام سيد جواد هشترودى در دوازده سالگى به تحصيل علوم دينى اشتغال ورزيد و در مدرسه طالبيه تبريز و سپس در قم از محضر برخى اساتيد بنام آن زمان كسب فيض نمود.

حجت الاسلام هشترودى در ايام تحصيل به علت فشار مالى، روزها كارگرى مى كرد و شبه ها به تحصيل مى پرداخت و به علت بيمارى پدر و فقر مالى پس از چندين سال تحصيل به تبريز برگشت و در سال 1342 پس از واقعه پانزده خرداد به تهران آمد و به عنوان يكى از سخنرانان برجسته ى محافل علمى و مذهبى شناخته شد و نيز به دليل فعاليتهاى انقلابى و سخنرانيهاى سياسى چندين بار به زندان افتاد.

از آثار ايشان است: برانگيخته؛ امام على (ع) پيشوا و پشتيبان مرزهاى عقيده؛ استعمار در سرزمينهاى توحيد؛ زن مسلمان و خودآرايى؛ تاريخ انقلاب داغستان و شخصيت شامل؛ ترجمه يك جلد از محجة البيضاء (اثر فيض كاشانى).

حجت الاسلام هشترودى پس از بازگشت از سفر حج در پنجاه و هفت سالگى به سبب ناراحتى قلبى دار فانى را وداع گفت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

همداني، صفرعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن شيخ غلام على، عالم فاضل معمر، از شاگردان حاج شيخ محمد باقر مسجد شاهى و آقا ميرزا محمد باقر چهارسوقى، و مجاز از ايشان است.

در همدان متولد گرديده، و جهت كسب علم به اصفهان مهاجرت نموده، خدمت اساتيد اين شهر تحصيل نموده، در محله ى دردشت ساكن، و در مسجد كوچه ى باغ دردشت امامت مى نمود.

در سال 1350 به سن متجاوز از نود سال وفات يافته، در تكيه ى ملك بالاى سر قبر مرحوم آخوند كاشى استاد خود مدفون گرديد.

مشاراليه برخى از تقريرات اساتيد خود را در فقه و

اصول به رشته ى تحرير درآورده است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

همداني، عبدالرزاق

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1383 -1291 ق)، عالم دينى، فقيه اصولى، محدث، مجتهد، متكلم و واعظ. اصل او از قزوين بود. پدرش مقيم اصفهان گرديد و وى در آنجا به دنيا آمد. در حدود 1300 ق به همراه پدرش به كربلا مهاجرت نمود. او در كربلا مقدمات علوم را فراگرفت و در 1313 ق به همراه مادرش به همدان رفت و در آنجا به تكميل دروس و وعظ و خطابه و تأليف اشتغال يافت. چند بار براى زيارت به نجف رفت. او در همدان درگذشت. از آثارش: «ذريعةالمعاد»، در شرح «نجاةالعباد»؛ «السيف القاطع فى ابطال الركن الرابع»؛ «هداية الطالبين»، در اصول دين؛ «الخلافية»، در رد شيخيه؛ «السؤال والجواب الدينى»، در رد شيخيه؛ «الهداية»، در رد صوفيه؛ «المقالة الاسلامية»، در رد نصارا؛ «الكشكول»؛ «المواعظ المنبرية»؛ «الاسلام و الخلافة»؛ «مواكب حسينيه».[1]

شيخ عبدالرزاق بن على رضا بن عبدالحسين ابن ابى طالب بن عبدالكريم مؤلف (نظم الغرر) ابن محمد مؤلف (ترجمان اللغه) ابن محمد شفيع متمم كتاب والده (ابواب الجنان) ابن رفيع الدين محمد بن فتح اللَّه (قزوينى) اصفهانى همدانى عالمى فاضل و واعظى كبير بوده است.

جد ايشان از اهل قزوين بوده و پدرش مقيم اصفهان گرديده و وى در آنجا در سال 1291 ق متولد شده و والدش در حدود 1300 ق مهاجرت به كربلا نموده و او در خدمت آن مرحوم در كربلا به مقدمات علوم پرداخته و در سال 1313 ق مادر علويه اش وى را به همدان آورده و در آنجا به تكميل دروس و وعظ و خطابه و تأليف اشتغال يافته تا بعد از 1381 قمرى كه به رحمت

حق پيوسته است.

تأليفات وى از اين قرار است.

ذريعه المعاد فى شرح نجاه العباد در طهاره 2- السيف القاطع فى ايطال الركن الرابع در رد شيخيه 3- هدايه الطالبين در اصول الدين 4- الخلافيه 5- السوال و الجواب الدينى رد شيخيه 6- الهدايه. در رد صوفيه 7- المقاله الاسلاميه در رد نصارى 8- الجواب عن سوال زيد و زينب 9- مختصر المقاله الجوابيه 10- بدايه المنطقيه 11- الوجيزه الرجاليه 12- الكشكول 13- مناظرات و مقالات 14- المواعظ المنبريه 15- رساله جواز نقل الموتى 16- رساله فروع الدين 17- الفيصل 18- الغديريه 19- رساله اصول الدين 20- الاسلام والخلافه.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الذريعه (182 -181 ،166/ 25 ،232/ 23 ،395/ 21 ،59/ 17 ،384/ 16 ،288 ،245 ،210/ 12 ،32 -31/ 10)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 114 -113/ 14)، گنجينه ى دانشمندان (379 -378/ 7)، معجم رجال الفكر والادب فى النجف (1341/ 3)، مؤلفين كتب چاپى (844 -843/ 3).

همداني، محمد حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مرحوم آقا شيخ محمد حسن همدانى، عالم زاهد ورع، از اخيار روزگار بود. در اصفهان متولد، و نزد: پدر، و آقا سيد محمد باقر درچه اى، و آقا سيد مهدى (درچه اى) و آقا سيد محمد نجف آبادى، و آقا شيخ محمدرضا نجفى تحصيل نموده، در مسجد پدر امامت مى نمود.

در شب جمعه 21 شوال سال 1380 به سن متجاوز از هشتاد وفات يافتند در يكى از اطاق هاى تكيه ى متصل به تكيه ى مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

همداني، محمدرضا

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدرضا همدانى در فقه و اصول و حديث و تفسير و حكمت و كلام و عرفان يد طولائى دارد در اين اوقات غالبا متوقف تهران مى باشد و مردم به مجلس موعظت و تذكر وى ميلى عجيب دارند.

مشاراليه از بيت حكمت و عرفان است پدرش حاج ميرزا علينقى از اجله علماء و حكماء بود و جد امجدش حاج ملارضا صاحب مفتاح النبوه در اثبات نبوت خاصه و درالنظيم در تفسير قرآن العظيم كه هر دو مطبوع افتاده از فحول اساتيد فنون معقولست.

و شهرت حاج ملارضا از بابت رد هنرى مارتن پادرى تا به ممالك اروپا رفته است .

و ميرزا محمدرضا از طرفى نيز با ميرزا محمد اخبارى شهيد صاحب تصانيف بديعه و منامات عجيبه مى باشند پس اگر مشاراليه را اوحدى عصر و نادره دوران بدانيم بعيد نيست كه سلاله اين بزرگانست و نتيجه اين چنين دانشمندان آثار ارزنده او از اين قرار است.

1- نخبه الصوارم در فقه و اصول 2- منظومه تجويد مع الشرح 3- تربيع شيخين 4- تثنيه الثلاثه 5- رساله اى در احوال حضرت حجة عجل الله فرجه 6- ديوان اشعار.

مولف گويد آن مرحوم در تاثير و نفوذ بيان

عجيب بوده و كمتر مثلش ديده شده كسى در پاى منبر او بدون اشك و انقلاب نمى ماند در غالب مجالسش ده ها نفر مدهوش مى شدند حكايت كرد براى اين حقير مرحوم آيت الله يثربى كاشانى از مرحوم والدش آيت الله حاج سيدمحمدرضا پشت مشهدى كاشانى و آيت الله حايرى يزدى كه مرحوم حاج ميرزا محمدرضا همدانى به كربلا آمده و در صحن حضرت سيدالشهداء عليه السلام بعد از نماز مرحوم عالم ربانى آخوند ملافتحعلى سلطان آبادى منبر رفت و علماء فضلاء و طبقات ديگر براى استفاده شركت مى كردند و هيچكس نبود كه گريه نكند و تحت تاثير سخنان و مواعظ او قرار نگيرد بالاخره يك شب من به اتفاق آقاى حاج شيخ عبدالكريم يزدى نذر (يا عهد) كرديم كه ضبط نفس كنيم و گريه نكنيم و اگر چنانچه گريه كرديم سه روز روزه بگيريم با اين تصميم رفتيم پاى منبر او و چون او بر منبر صعود كرد و ما گوش به بيان او داشتيم و توجهى به نذر خود كه ايشان پس از خطبه اين آيه را تلاوت كرد (و ان جهنم لموعدهم اجمعين لها سبعه ابواب كل باب منها جزء مقسوم) كه بى اختيار سيل اشك از چشمان ما جارى و جماعت بسيارى غش كردند و ما آن شب از همه وقت بيشتر گريستيم و سه روز روزه را هم گرفتيم.

آن بزرگوار با اين نفوذ بيان و تاثير نفس در سال 1318 در تهران وفات نمود و جنازه او را با تجليل فراوان به شهر رى و در جنب كفش كن مردانه حرم مطهر سيدنا عبدالعظيم حسنى عليه السلام دفن كردند.

فرزند آن جنابست واعظ معاصر ما مرحوم حاج ميرزا محمد همدانى

كه در تقرير و بيان نادره عصر و زمان و در سجاعى و قافيه پردازى و حماسه سرائى نابغه دهر و دوران بود.

نگارنده گويد در عمر خويش وعاظ و گويندگان بسيارى ديدم ولكن مانند وى در ايراد سخن كمتر به خاطر دارم بيش از يك ساعت مسلسل وار مسجاع و مقفى بدون لكنت و وقفه اى مى بافت و مى گفت و ابدا خسته نمى شد و مستمعين خود را همچنان مسحور و مجذوب مى كرد و بسيار مى شد كه منبرش از دو ساعت هم مى گذشت ولى مردم ملول و خسته نمى شدند دوست داشتند كه باز ادامه دهد.

اكثر مطالب منبريش عرفان و فلسفه باقى بود كه شايد بسيارى از مردم عوام و گاهى بعضى از خواص هم درك بيانات او را نمى نمودند و نمى فهميدند چه مى گويد ولى شيفته و دلباخته بيان شيرين و جذاب او بودند.

حكايت كرد براى اين نويسنده مرحوم آيت الله آقا ميرزا سيد على يثربى كاشانى كه مرحوم واعظ همدانى در زمان مرحوم آيت الله حايرى به قم آمد و منبرهاى عجيبى در مدرسه فيضيه براى علماء و طبقات ديگر رفت كه همه را به اعجاب آورد بسيار تند صحبت مى كرد و عبارات غريبى استخدام نموده و استعمال مى كرد كمتر كسى ملتفت مى شد چه مى گويد و مقصودش چيست يكى از روزها در كنار مرحوم آيت الله حايرى در ايوان مدرس مدرسه فيضيه نشسته و گوش به منبر و سخنان او داشتيم ولكن هيچ مقصود وى را نفهميديم مرحوم آيت الله حايرى فرمودند ميرزا سيد على مى فهمى همدانى چه مى گويد گفتم نه فرمودند من هم نفهميدم منبرش خاتمه يافت مردم متفرق شدند آقاى حايرى به منزل رفتند من هم آمدم به منزلم بروم سرگذر

خان رسيدم به چند نفر كه در پيرامون منبر آقاى همدانى صحبت مى كردند و يك نفر به ديگران مى گفت جاى شما خالى ببينيد آقاى همدانى چه منبرى در مدرسه فيضيه رفت و تعريف زياد كرد يكى از آنها گفت آنقدر تعريف مى كنى چه مى گفت گفت بسيار شيرين و جذاب و مليح و فصيح و بليغ مى گفت گفت آخر چه مى گفت بگو گفت والله نفهميدم گفت اين اندازه تعريف براى نفهميدن منبر و گفت چه مى گى بابا من كه سهل است حاج شيخ عبدالكريم هم نفهميد منبر او را.

خدايش با مولايمان حضرت حسين عليه السلام محشورش گرداند در توحيد خدا و ولايت اهل بيت مصطفى عليهم السلام عجيب بود كه برخى وى را غالى مى گفتند ولى غالى نبود عارف مقام آنان بود به خاطر دارم كه كودك بودم پاى منبر او مى رفتم در شهر رى مردم قبلا جا مى گرفتند روزى در پيرامون امراض و بيماريها و داروها صحبت مى كرد و مى گفت من ايمان ندارم به خدائى كه درد را ايرانى بدهد و دوايش اروپائى و فرنگى در هر كجا خدا درد بدهد دوايش را هم همانجا مى دهد.

مرحوم همدانى بعد از 1350 قمرى وفات نمود و با اولياء گرامش ملحق گرديد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

ياسري، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ محمود بن حجةالاسلام حاج ملا عباس ياسرى از علماء با تقوى و فضيلت و وثوق تهران و مورد توجه مردم مركز و در مسجد اراك كه از مساجد بنام و بزرگ تهرانست اقامه جماعت مى نمايند.

وى در حدود سال 1306 قمرى در تهران متولد گرديده و پس از خواندن مقدمات و ادبيات و سطوح عالى در خدمت مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ باقر

معزالدوله از محضر مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج شيخ عبدالنبى نورى استفاده معقول و منقول نموده وى از صحبت و تقليد مرحوم عالم ربانى و آيت اللَّه سبحانى حاج سيد عبدالكريم لاهيجانى (صاحب كرامات باهره) برخوردار شده است. آقاى ياسرى منتسب به دو صحابى جليل القدر و شهيد راه ولايت جناب عمار بن ياسر شهيد صفين است كه حضرت امير على در شهادت او طلب مرگ نموده و فرمود:

الا يا ايها الموت الذى لست تار كى

ارحنى فقد افنيت كل خليل

اراك بصيرا بالذين احبهم

كانك تنحو نحوهم بدليل

اى آنچنان مرگى كه مرا رها نميكنى مرا راحت نماى زيرا كه تو تمام دوستان مرا از بين برده اى مى بينم تو را بينا به افرادى كه ايشان را دوست دارم كه گويا قصد ايشان مينمائى بوسيله راهنمائى و فرمود انا لله و انا اليه راجعون سپس گفت كه هر كه از شهادت عمارد لتنك نشود او را از مسلمانى نصيب و بهره اى نباشد خداوند متعال بر او رحمت كند در آن ساعت كه از نيك و بد او سوال مى كند هرگاه كه در خدمت حضرت رسول صلى اللَّه عليه و آله سه كس را ديدم چهارم ايشان عمار بود و اگر چهار نفر را ديدم پنجم آنان عمار بود نه يك بار بهشت بر او واجب شد بلكه بارها استحقاق آن را پيدا كرده جنات عدن او را گوارا باشد كه او را بكشتند و او يار حق بود چنانكه حضرت رسول صلى اللَّه عليه و آله و سلم در شأن او فرمود الحق مع عمار يدور مع عمار حيث دار و بعد فرمود كه كشنده عمار و دشنام دهنده و رباينده سلاح

او به آتش دوزخ معذب خواهد شد.

آيت اللَّه ياسرى عالمى متقى و دانشمندى با ورع و سالهاى متماديست كه رهبرى هيئت محترم پير عطا كه از هيات قديمه تهرانست مى نمايد.

از بعضى از ثقات كه از ايشانست حجةالاسلام والمسلمين آقاى حاج سيد نورالدين آيت اللَّه زاده ميلانى از ايشان شنيدم كه آقاى ياسرى فرمود روزى در ورقه اى ديدم يك نوع ختم و آداب او را درج و از قول شيخ بهائى قدس سره نوشته است.

هر كس اين عمل را در ظرف ده روز انجام دهد بدين ترتيب كه از چهارشنبه شروع و در روز جمعه دوم خاتمه يابد مطلب و حاجتش برآورده نشود مرا لعن كند.

لذا بجهت مطلب مهم خودم آن ختم را انجام دادم و بعداً ثمر نبخشيده و اثرى نديدم آنگاه شيخ بهائى قدس سره را مخاطب قرار دادم و بدون آنكه سخنى بگويم فقط در دل گفتم آقاى شيخ شما شخصى بزرگ هستيد زبان من لال گردد نسبت بذات مقدس شما جسارت نميكنم ولى چرا چيزى مرقوم شود كه اگر بدست اشخاص غير مؤدب افتد به آنجناب توهين كنند.

اين معنى در دلم بود و هرگز به احدى اظهار نداشتم.

پسرم با مرحوم جنانى (آقاى جنانى همدانى مقيم تهران داراى علوم غريبه تسخير ارواح و غيره بود) معاشرت داشت روزى بمنزل آمده و گفت شيخ بهائى بشما پيامى دارند و شما را طلبيده اند حاضر شويد با شما سخن بگويند.

چون اين سخن را از پسرم شنيدم لرزه بر بدنم رخ داده و مبهوت شدم.

سپس پسرم اضافه نموده جنانى ميگويد من تاكنون نتوانسته ام موفق شوم شيخ را حاضر كنم تا چه رسد كه با من سخنى بفرمايند. و اينك خوشحالست كه

چون شما بخانه او برويد از حضور شما براى او فرصتى دست بدهد بدين وسيله بتواند با شيخ بهائى تماس گرفته و استفاده كند.

آنگاه مطلب ديگرى پسرم از قول جنانى راجع به آيت اللَّه آقاى حجت (كوهكمرى) گفت امروز ارواح را احضار كردم گفتند امروز براى مصاحبه آمادگى نداريم. ما امروز مأمور شده ايم از روح مطهر آقاى حجت استقبال كنيم.

جنانى: كدام حجت.

گفتند آن آقا كه هفته ى يكبار بملاقات حضرت ولى عصر بقيه اللَّه ارواحنا له الفداء مشرف ميشد آقاى ياسرى گفتند چون مدتى بود آقاى حجت بسترى بودند از شنيدن اين سخن غمين شدم و ناراحت گشتم: مختصرى گذشت از قم خبر رسيد حضرت آيت اللَّه العظمى حجت رحلت فرموده اند و بعلاوه راديو تهران سخن را قطع و اين خبر را بعنوان خارج از برنامه پخش نمود.

جنانى اسرار داشت زودتر بخانه اش بروم تا اين كه او هم بهره بردارى كند.

و لذا پسرم را مأمور كرده بود روزانه مرا تعقيب مى كرد و من هم امروز و فردا مى نمودم بالاخره در يكى از روزها بمنزلش رفتم بخور و غيره را فراهم نمود شروع كرد بخواندن اوراد و اذكار لازمه طبق برنامه خودش و آنچه را كه من مشاهده كردم ترتيب استفاده او بتوسط آئينه بود و هر كس هر نوع مطلبى داشت بايستى بنويسد و نوشته را در دست بگيرد جواب بر روى آئينه نوشته ميشد.

چون در صدد احضار شيخ بهائى قدس سره برآمد با من گفت هر چه سؤالاتى داريد بنويسد و در كف خود پنهان بنمائيد قلمهاى متعدد و كاغذ و مركب در جلوى من نهاد و گفت من هرچه را از روى آينه بخوانم شما فوراً ثبت كنيد من

نمى توانم همه را ضبط كنم و بذهن خود بسپارم.

يكى از ارواح حاضر شد جنانى پرسيد شما كيستيد گفت سيد محمد طباطبائى جنانى گفت من شما را نخواستم فرمود من از طرف شيخ بهائى آمده ام شما را خبر كنم. يك دقيقه بعد شيخ حاضر مى شود.

جنانى آئينه را برگردانيده و تنفس داد سيگارى مصرف نموديم سپس آماده شديم.

شيخ تشريف آوردند و آنچه بر روى آئينه نوشته ميشد جنانى ميخواند. گفت آقاى شيخ بشما سلام مى دهند عرض كردم عليك السلام و رحمه اللَّه و بركاته بعدا گفت احوال شما را مى پرسند گفتم اگر عنايت شما شامل من باشد خوشوقت ميشوم. فرمودند اگر عنايتى شامل شما نبود هر آينه در صدد تصحيح آن ختم نميشدم در نقل آن تحريف وقوع يافته است (ختامه يوم الاحد) است نه يوم الجمعه شما ميدانيد در هفته ايام طاق را آثاريست يكشنبه سه شنبه پنجشنبه و روز جمعه براى دعاء ندبه است.

آقاى ياسرى گفتند از شنيدن خبر تشرف مرحوم آقاى حجت تعجب داشتم. مرحوم شيخ بهائى از دل من آگاه بوده و فرمودند آقاى شيخ شما در عهد ما نبوديد. بسيارى از مردم آن عهد بملاقات حضرت بقيةاللَّه (ارواحنا فداه) نائل مى شدند. مردم اين زمان مشغول بمعاصى هستند به مردم بگوئيد دست از معصيت بردارند و الا بلا نازل ميشود.

بعدا يكايك سؤالاتى را كه داشتم و نوشته بودم جواب دادند تا اين كه خداحافظى بعمل آورده و جنانى استفاده ننمود.

واما دعاء و ختم مذكور از جناب شيخ بهائى عليه الرحمه اينست.

ختم شيخ بهائى قدس سره

از روز جمعه شروع و تا ده روز كه پايان آن روز يكشنبه ميشود روزى صد بار بگويد: بسم اللَّه الرحمن الرحيم. يا

مفتح الابواب يا مقلب القلوب و الابصار و يا دليل المتحيرين و يا غياث المستغيثين توكلت عليك يا رب فاقض حاجتى و اكف مهمى و لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظيم و صلى اللَّه على محمد و آله اجمعين.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

ياقوتي، ابوالفضل

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابوالفضل ياقوتي كلوانق

محل تولد : تبريز

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1358/1/1

زندگينامه علمي

اينجانب ابوالفضل ياقوتي در شهر «كلوانق» كه در آن زمان روستا بود؛ متوّلد شده ام. دوران ابتدائي، راهنمائي و مقداري از دبيرستان را در زادگاهم سپري نمودم و بعد از فوت مادر عزيزم در سال 1372 از درس خواندن مأيوس گشته و سه سال از عمرم را در راه كسب و كار (كارگري) در رشته قالب بندي ساختمان گذراندم.

با توجه به علاقه شديدي كه به مقام عظماي روحانيت داشتم سر انجام در سال 1376 وارد حوزه علميّه شهرستان «مشكين شهر» شدم و سطح يك حوزه را در مدّت شش سال با موفقيّت گذرانده و علاوه بر شركت در دروس حوزه و ارج نهادن به مقررات حوزه، به تبليغ دين مبين اسلام در مدارس، مساجد شهر و روستا مشغول بودم.

در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي شهرستان «مشكين شهر» به عنوان مربي در خدمت بسيجيان عزيز بودم و نهايتاً در سال 1382 به شهر مقدس قم جهت ادامه تحصيل عازم شدم و مدّت سه سال كه در اين شهر به تحصيل و تحقيق اشتغال دارم از خداوند متعال براي همه مؤمنين آرزوي توفيق دارم.

ياوري سرتختي، محمدجواد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد جواد ياوري سرتختي

محل تولد : كامياران

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1354/9/20

زندگينامه علمي

اينجانب در آذرماه سال 1354 در خانواده اي مذهبي از استان كرمانشاه به دنيا آمده و پس از گذراندن تحصيلات ابتدايي و راهنمايي، در آشنايي با حوزه علميه و راهنمايي و مشورت هاي پدر و مادر، معلمان و روحانيون اعزامي از

قم علاقمند به تحصيل در حوزه علميه شدم. در سال 1370 در حوزه علميه همدان «مدرسه آخوند ملاعلي» و كرمانشاه «مدرسه امام صادق (ع)» و «مدرسه حاج شهبازخان» از محضر بزرگاني چون «آية الله حاج مجتبي حاج آخوند» و «آية الله نجومي كرمانشاهي» بهره برده و در سال 1379 جهت تكميل سطوح عاليه به حوزه علميه قم مهاجرت و در درس اساتيدي چون: حجت الاسلام «احدي»، «حسيني خراساني» و «ميانجي» حضور يافته و اكنون از وجود آيات عظام: «سبحاني»، «مقتدايي» و «مكارم شيرازي» در دروس خارج فقه و اصول بهره مي برم.

با آغاز ورود به شهر مقدس قم، در جهت بالابردن سطح كمي و كيفي علوم اسلامي و انساني در كنار دروس حوزوي به رشته تاريخ اسلام علاقمند و در مؤسسه آموزشي، پژوهشي امام خميني (ره) به تحصيل در مقطع كارشناسي پرداختم. با فراغت از تحصيل در سال 1382 - 1383 با توجه به نياز فرهنگي و علمي دانشگاهها به مدت 2 سال با سمت «معاونت نهاد نمايندگي رهبري» و «مدرس دروس معارف اسلامي در دانشگاه شهركرد» به فعاليت مشغول بودم. اما پس از شركت در آزمون كارشناسي ارشد در رشته (تاريخ تشيع) در همان مركز، به قم مراجعت و در اين مدت علاوه بر تلاش علمي و تأليف چندين مقاله علمي، تخصصي و ترويجي در نشريات مختلف، به امر مقدس تبليغ در دانشگاههاي سراس كشور نيز مي پردازم.

يثربي، ابوالحسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد ابوالحسن يثربى ابن آيت اللَّه حاج سيد محمدرضا پشت مشهدى از فضلاء اين بيت است.

وى در كاشان متولد و از محضر مرحوم برادر ارجمندش آيت اللَّه العظمى آقا مير سيد على يثربى استفاده كرده آنگاه

به قم مهاجرت و پس از تكميل سطوح از دروس خارج آيت اللَّه العظمى بروجردى و ديگران استفاده نموده و از طرف آن مرحوم براى ارشاد مردم (ايوان كيف) تهران به آنجا عزيمت و چند سالى انجام وظيفه دينى و روحى داده تا در سال 1386 در قم بدرود حيات گفته است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

يثربي، زين العابدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام والمسلمين آقاى حاج سيد زين العابدين يثربى قمى از علماء و ائمه جماعت محترم قم مى باشد كه در حدود 18 سال 1323 ق در قم متولد شده و دروس مقدماتى و سطوح را نزد مدرسين قم خوانده و به درس آيت الله العظمى بروجردى و آيت الله فيض و آيت الله حجت و حضرت آيت الله العظمى مرعشى نجفى مدظله شركت نموده استفاده كرده و تاكنون هم از شركاء درس معظم له مى باشند و در مسجد حضرت شاحمزه قم هم به اقامه جماعت و خدمات دينى و روحى اشتغال دارند.

فرزندان برومندى دارند كه در سلك روحانيت و از وعاظ مى باشند كه از آنها جناب آقاى حاج سيد ابوالفضل يثربى واعظى متين و خطيبى بليغ مى باشند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

يثربي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

52- در اوائل ماه ذى القعده 1365 ق بود كه ستاره رخشنده اى از دارالمؤمنين كاشان در آسمان قم طلوع نموده و حوزه علميه قم و نجف و قاطبه فضلاء را به خود متوجه ساخت اين ستاره رخشان و ماه فروزان مجسمه علم و تقوا و عنصر زهد و ورع علامه قمقام و فهامه علام آيت اللَّه آقا ميرزا سيد على يثربى كاشانى فرزند آيت اللَّه آقا سيد محمدرضا پشت مشهدى بود كه آسياء تحقيق را قطب و دائره بيان و تدريس را نقطه پرگار كه زبان و قلم نويسنده عاجز و قاصر از تعريف و توصيف آنجنابست شخصيت و آثارش معرف مقام فضل اوست.

و اگر از اين نگارنده از آن حضرت سؤال شود كه درباره وى چه خواهى گفت در پاسخ شعرى را كه ابوالعلاء معرى درباره سيد شريف علم الهدى گفته مناسب مى دانم

يا سائلا عنه لما جئت تسئله

الا هو الرجل العارى

عن العارى

لو جئته لرأيت الناس فى رجل

والدهر فى ساعة والارض فى دار

اين مرد عظيم القدر كه مراجع امروز قم و زعماء حوزه علميه از تلامذه اويند و ارباب فضل و دانش او را آقا ضياء ثانى مى گويند به قصد زيارت وارد قم شده و مورد تجليل و تبجيل مراجع و زعماء و فضلاء واقع شد و بنابر اصرار و ابراز حضرات آيات عظام حوزه تدريس تشكيل و تشنگان علم و بيان خويش را سيراب و از هر گوشه طالبان تحقيق را به دور خود جمع نمود و اين بنده هم به درس ايشان حاضر شده و از تحقيقات رشيقه و بيانات دقيقه آنجناب در اطراف علم برائت استفاده مى نمودم ولكن افسوس فراوان كه بيش از يك ماه طول نكشيده و تصادف با رحلت مرحوم آيت اللَّه اصفهانى نموده و حوزه علميه عزادار و تا چهل روز دروس تعطيل گرديد و آنجناب به قصد زيارت عتبات عاليات مسافرت به عراق نموده و دارالعلم نجف اشرف توجه مخصوصى به ورودش نموده زيرا مباحثاتى ميان ايشان و مدرسين و زعماء حوزه نجف شده كه مشهور فضلاء مى باشد

ولادتش در كربلاء معلى در سال 1311 واقع شده و در مهد تربيت پدر بزرگوارش نشو و نما نموده و مقدمات و سطوح را از پدر خود و اساتيد ديگر نجف فراگرفته و در سال 1331 به حوزه درس مرحوم علامه يزدى صاحب عروه و مرحوم شريعت اصفهانى و مرحوم آقا ضياءالدين عراقى و مرحوم آيت اللَّه نائينى حاضر شده و در اندك زمانى در ميان شاگردان آقا ضياء شاخص و مشار بالبنان گرديد تا در سال 1339 كه والد ماجدش او را به كاشان

طلبيد.

و مرحوم آقا ضياء و فضلاء نجف او را با اشك ديده بدرقه و مشايعت نموده و حتى آقاى آقا ضياء مى فرمايند در ميان تلامذه و شاگردان استاد ما آخوند خراسانى يك ميرزا سيد على يزدى لب خندقى بود كه در موقع حركتش استاد او را با اشك ديده مشايعت نمود و از جدائى او آه كشيد و در ميان رفقا و شاگردان من شما كه مى روى مرا به فراق و حسرت خود مى گذارى خلاصه پس از ورود به كاشان و مسبوق شدن آيت اللَّه حايرى كه تازه حوزه علميه را تأسيس نموده بودند از والد ماجد ايشان حاج سيد محمدرضا يثربى تقاضا مى كند كه ايشان را به قم فرستد و در سال 1341 قمرى اجابت نموده و به قم مشرف و حوزه درس رسمى از تقرير مباحث مرحوم حايرى و نيز درس مستقله اى تشكيل و صدها نفر فاضل برجسته چون آيت اللَّه آقاى نجفى مرعشى و آيت اللَّه موسوى و آيت اللَّه شريعتمدارى و مرحوم آيت اللَّه محقق داماد و ديگران را دو رخود جمع و تا هفت سال تمام حوزه گردان علمى فقه و اصول قم بودند تا سال 1347 كه والدشان داعى حق را اجابت گفته حركت به كاشان نموده و از روى ضرورت براى سرپرستى عائله پدر خود و مردم پشت مشهد كاشان توقف در آن شهر را اختيار و هر چند از فضلاء و علماء قم دعوت كردند اجابت ننمود تا در سال 1365 قمرى كه مذكور شد به قصد زيارت آمده.

و بنابر اصرار آيت اللَّه بروجردى و علماء و فضلاء ديگر دو ماهى را توقف و حوزه تشكيل داد تا فوت مرحوم اصفهانى كه مشرف

به عتبات شده و بعد از چند ماه مراجعت به كاشان نموده تا در سال 1379 قمرى يك سال قبل از فوت مرحوم آيت اللَّه بروجردى كه دار فانى را وداع گفته و شهر كاشان و حوزه علميه قم و نجف را غريق بحر ماتم نمود و با تشييعى كه كاشان هرگز به خود نديده بود در جوار قبر پدرش در صحن امامزاده حبيب موسى مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

يثربي، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد مهدى يثربى فرزند آيت اللَّه حاج سيد محمدرضا يثربى ابن سيد اسماعيل بن سيد عبدالرزواق (برادر سيد محمدتقى پشت مشهدى) ابن سيد عبدالحى الحسينى برادر بزرگوار استاد الاساتيد مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج ميرزا سيد على يثربى كاشانى (پشت مهدى) از علماء نامى و دانشمندان گرامى و امام جمعه انقلاب و جمهورى اسلامى معاصر در دارالمؤمنين كاشان مى باشند.

وى در حدود سال 1347 قمرى در شهرستان كاشان به دنيا آمده و در سنين كودكى پدر را از دست داده و در تحت كفالت و سرپرستى و تربيتى برادر بزرگوار پرورش يافته و پس از خواندن مقدمات و ادبيات و قسمتى از سطوح و استفاده از محضر برادر نامبرده اش به قم هجرت نموده و چندين سال از فقه و اصول آيات عظام حوزه علميه قم چون مرحوم آيت اللَّه محقق داماد و آيت اللَّه اراكى و آيت اللَّه گلپايگانى و بالاخص رهبر كبير انقلاب آيت اللَّه خمينى و آيت اللَّه العظمى بروجردى استفاده نموده است.

در سال 1379 قمرى پس از رحلت برادر عزيزش و اصرار مردم عالم دوست كاشان و امريه مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى به كاشان برگشته و به جاى برادر گراميش به اقامه جماعت و ترويج دين و تبليغ

اسلام و نشر معارف اهل البيت و گفتن تفسير و ساير خدمات از تأسيس حوزه علميه يثربى و تربيت محصلين و طلاب و ساير خدمات پرداخته و در به ثمر رساندن انقلاب ايران و تبديل حكومت ستمشاهى به جمهورى اسلامى نقش بسزائى در كاشان و حومه آن داشته و لذا ايشان را براى امام جمعه اى و نمايندگى ولايت فقيه كاشان انتخاب شده و خدمات بسيار ارزنده اى از تأسيس مساجد و مدارس علمى در كاشان و حومه آن نموده است.

در قمصر كاشان حوزه علميه اى تأسيس كه در آن حدود يكصد طلبه به تحصيل علوم دينى اشتغال دارند و نگارنده از نزديك آن را ديده و شاهد گفتن درس اخلاق معظم له براى آنان بوده ام و نيز در نياسر كاشان آثار چشمگيرى از خود گذارده اند.

جناب آقاى يثربى با بيت جليل و رفيع وحيد بهبهانى كه معروف به آل آقا هستند وصلت نموده و صبيه محترمه مرحوم آيت اللَّه حاج آقا عبداللَّه آل آقاى بهبهانى را در اختيار دارند كه از آن مخدره فرزندان فاضل و برومندى دارند كه در قم و كاشان به تحصيل علم و كمال اشتغال دارند.

سيد مهدى يثربى (سومين فرزند) مرحوم آيت اللَّه حاج سيد محمدرضا پشت مشهدى كاشانى از ستارگان پرفروغ و دانشمندان پراثر و خدوم معاصر كاشانست.

وى در حدود 1347 قمرى در كاشان متولد شده و در كودكى پدر را از دست داده و در تحت كفالت و تربيت برادر علامه اش آيت اللَّه العظمى يثربى پرورش يافته و پس از خواندن دروس جديد و مقدمات و ادبيات و قسمتى از سطوح و استفاده از محضر معظم له به قم عزيمت نموده و سطوح را از مدرسين حوزه تكميل

و در درس خارج مرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى و مرحوم آيت اللَّه محقق داماد و آيت اللَّه العظمى امام خمينى و آيت اللَّه العظمى شريعتمدارى و آيت اللَّه العظمى گلپايگانى و آيت اللَّه العظمى حاج شيخ محمدعلى اراكى و ديگران شركت و از خرمن علوم آنان خوشه ها چيده و بهره ها برده تا در سال 1379 قمرى كه برادر علامه اش وفات نمود بنابر درخواست و اصرار مردم كاشان و امر مرحوم آيت اللَّه بروجردى به كاشان برگشته و به جاى مرحوم آيت اللَّه يثربى به اقامه جماعت و خدمات دينى و تربيت عده زيادى از محصلين كاشانى پرداخته است.

نگارنده گويد: مترجم عزيز ما كه از بيوتات اصيله و ريشه دار روحانيت شهرستان كاشانست و آباء و نياكانش همگى از مفاخر عالم تشيع و مراجع عاليقدر شيعه بودند.

دانشمندى فاضل و عالمى بارع و در خدمت به دين و روحانيت بسيار ساعى و جدى و در مبارزه با منكرات و اماكن فساد و فحشاء از نوادر معاصرين است.

بيانى صريح و منبرى مليح و ارزنده و آموزنده دارد. در مسجد خويش بعد از اداء فريضه تفسير قرآن و بيان احكام و معارف دينى نموده و مردم را كاملا مستفيض مى فرمايند. در ايام عاشوراء كه در صحن مطهر جناب (حبيب موسى) اقامه عزادارى و سوگوارى براى سالار شهيدان حضرت ابى عبداللَّه الحسين (ع) مى شود در تاسوعا و عاشوراء خود منبر رفته و علت نهضت و قيام حسينى (ع) و فلسفه شهادت آن بزرگوار و آثار آن را ذكر نموده و شور عجيبى برپا مى كند.

از سال 1380 قمرى كه رسماً به جاى مرحوم برادر فقيد سعيدش قرار گرفته تاكنون خدمات بسيارى در كاشان و حومه آن از بناء مساجد و

مدارس علمى و تربيت محصلين نموده اند.

داراى محاسن اخلاق و محامد آداب و سجاياى كريمانه مى باشد.

از آثار و باقيات الصالحات ايشانست مدرسه علميه كه در خيابان شاه عباس كبير بنا نموده و از هرگونه مجهز و بالغ بر يكصد و هشتاد طلبه و محصل جدى دارد كه در آن چندين نفر از فضلاء اخيار حوزه علميه قم مانند جناب ثقةالاسلام و زبدةالفضلاء الاعلام آقايان آقا شيخ احمد اسلامى و حجةالاسلام آقاى حاج سيد اسداللَّه خراسانى و حجةالاسلام آقاى آقا سيد رضا علم الهدى و بعضى ديگر به تدريس ادبيات و فقه و اصول اشتغال دارند.

و ديگر بانك قرض الحسنه بنام (بانك آقا) و ديگر تعمير و بناء مساجد و حمامات و بيمارستان در شهرستان كاشان و حومه آن مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

يثربي، ميرمحمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

الف:ولادت ونسب:

حضرت آيت الله حاج مير سيد محمد يثربي-ادام الله ظله العالي- از علماي رباني وفقيهي بزرگوار از تبار فقهاي نگاهبان حريم اعتقادات شيعي هستند.ايشان در سال 1333 هجري شمسي در شهر مقدس قم(مهد علم وفقاهت واجتهاد ،شهر خون قيام،شهر كريمه اهل بيت حضرت فاطمه معصومه-سلام الله عليها-) در بيت فقه وفقاهت چشم به جهان گشود.

پدر بزرگوارشان حضرت آيت الله آقاي حاج سيد مهدي يثربي-قدس سره- ووالده گرامشان خانم حاجيه زهرا آل آقا(فرزند مرحوم آيت الله حاج آقا عبداااه آل آقا ونواده مرحوم آيت الله آقاي حاج آقا بزرگ ساوجي از اعلام مدرسين حوزه تهران در قرن گذشته و اوايل قرن معاصر،حفيده بيت علامه مجدد وحيد بهبهاني-رضوان الله تعالي عليه-)مي باشد.

ايشان قبل از پايان 5سالگي مشغول خواندن قرآن و حفظ سوره هاي كوچك بود. در پنج سالگي عموي بزرگوار خود كه از فقهاي

بنام شيعه و از اساتيد علماي بزرگ،از جمله مرحوم حضرت امام خميني- قدس سره- بود را از دست داد وبه همراه پدر خود به كاشان هجرت نمود.

ب)تحصيلات :

ايشان در سال 1339مشغول به تحصيلات ابتدائي در دبستان ملي مدرس گرديد وبعد وارد دبيرستان شد و همزمان،با شوق واشتياق زايدالوصفي وارد حوزه علميه جديد التأسيس كاشان كه والد مكرمشان بنيان نهاده بودند،شد.ايشان تمامي دروس ادبيات وسطح متوسط و همچنين رسائل ومكاسب را در آن حوزه ،نزد اساتيد محترمي همچون والد بزرگوارشان ومرحوم آيت الله شيخ محمود روحاني –رحمه الله عليه – كه معظم له علاقه فوق العاده اي نسبت به ايشان داشته اند فرا گرفتند.

در سال 1351در شهر دارالمومنين كاشان با خانواده محترم،مذهبي،صالح ومؤمن ازدواج نموند وبراي ادامه تحصيلات در سطوح عاليه به قم مهاجرت ودرآن شهر رحل اقامت گزيدند.

درس سطح كفايه را نزد آيت الله حاج سيد محمد ابطحي - دام ظله- مرحوم آيت الله سلطاني طباطبائي(ره)به اتمام رسانده وهمزمان ،با هوش وذكاوتي كه معظم له داشته دردرس خارج فقه حضرت آيت الله حاج شيخ مرتضي حائري - ره – خلف مرحوم آيت الله العظمي حاج شيخ عبدالكريم حائري مؤسس وبنيانگذار حوزه علميه قم حاضر شدند ودر جلسه استفتائات وتمامي مباحث فقهي ايشان حضور فعال داشتند.

معظم له در اين باره مي فرمايند:آنچه محضر ايشان رامنهاي عمق فكر وانديشه جذابيت مي بخشيد،معنويت و صفاي ايشان ويكرنگي وانس آن بزرگوار با طلاب بود وبراي حقير كه در عين كم سني مورد عنايت ولطف آن استاد فرزانه ومربي بزرگوار بودم،فوق العاده اثر بخش بود وآثار تربيتي آن را پس از سالها هنوز احساس مي كنم. درهمان سنوات وپس

از پايان سطح كفايه،در درس عالم رباني حضرت آيت الله العظمي وحيد خراساني - مدظله العالي – (يك دوره اصول به مدت 17سال و همچنين چندين سال درس خارج فقه ايشان)شركت نمود ونيز به مدت هفت سال در درس خارج اصول و فقه مرحوم آيت الله العظمي روحاني – قدس سره – حاضر شدند.

همچنين معظم له بيش ازدو سال دردرس خارج فقيه اهل بيت عصمت وطهارت حضرت آيت الله العظمي گلپايگاني – قدس سره – شركت نمودند واز درس اسفار اساتيد بزرگوار مرحوم آيت الله صدر وشهيد بزرگوار آيت الله مطهري و آيت الله جوادي آملي بهره گرفتند.

ج)ندريس وخدمات علمي:

ايشان از سال 1348 تا1353در حوزه پربركت علميه كاشان مشغول به تدريس ادبيات ،منطق واصول بودند كه حدود چهل نفر از طلاب در درس ايشان شركت مي نمودند.همچنين از سال 1354 تا 1359تدريس اصول وشرح لمعه داشتند،كه تا پنجاه نفر در درس ايشان در صحن مطهر بي بي دو عالم حضرت معصومه – سلام الله عليها – شركت مي كردند.

از سال 1360 تا 1367 به تدريس سه دوره اصول (رسائل شيخ انصاري رحمه الله) را از سال 1365 تا 1374 به انجام رساندند وشاگردان زيادي را تربيت نمودند. تا اين كه بنا به درخواست شاگردان معظم له و به دليل محدوديت مكان وكثرت شاگردان ،درس كفايه الاصول را در مدرسه مرحوم حضرت آيت الله العظمي گلپايگاني (ره) شروع كردند كه بيش از 70نفر دردرس ايشان شركت مي كردند.معظم لهاز سال 1378 مشغول به درس خارج فقه واصول در همان مدرسه شدند كه نزديك به دويست نفر در اين دروس شركت مي نمايند.علاوه براينها در سالهاي 60تا

63يك دوره منظومه حكمت را در صحن مطهر حضرت معصومه (سلام الله عليها)تدريس نمودند.

ايشان در سال 1369يك مؤسسه علمي تحقيقاتي را به نام اصولي بزرگ«علامه مجدد وحيد بهبهاني – رضوان الله عليه - »تأسيس نمودند كه با هدايت ايشان ،در اين مركز محققين توانا وبررسي ،احياء ونشر كتب علوم اهل بيت عصمت وطهارت – عليهم السلام – مشغول به كار مي باشند. اين مؤسسه با بيش از پنج هزار جلد كتاب ورسائل پايگاه تحقيقاتي فعالي در حوزه علميه محسوب مي شود.

د)تأليفات وآثار:

1- رساله في تطور الاصول (عربي)

2- رساله في تطور علم الفقه(عربي)

3- رساله في الكلام (عربي)

4- رساله در ولايت؛مقدمه كتاب راهبرد اهل سنت به مسأله ولايت (فارسي)

5- شرح رساله حقوق امام سجاد – عليه السلام – (فارسي) در 3جلد؛مجموعه سخنراني معظم له در راديو معارف

6- تقريرات درس مكاسب محرمه (فقه)در 2جلد

7- مباحث رجالي در 1جلد

8- تقريرات خمس (فقه) در 1جلد

9- تقريرات صوم در 2جلد

10- تقريرات اصول در 8جلد

چهار مورد اخير،هنوز به چاپ نرسيده است كه آن انشاءالله دراينده نزديك در دسترس علاقمندان قرار خواهد گرفت.

از جمله ويژگيهاي معظم له كه بارها درباره آن به شاگردان در يك جلسه درس غيبت داشته باشد،ايشان پيگير علت غيبت وي مي باشد.همچنين مكررا شاگردان را به مطالعه وپيگيري ومباحثه درس و درست فهميدن درس توصيه وترغيب ميكند.

معظم له بعد از درس خارج فقه واصول شاگردان را به حضور مي پذيرند واشكالات آنان مربوط به درس را پاسخ فرموده به ديگر پرسش ها واستفتائات شرعي و اعتقادي جواب مي دهند. با اين شيوه،شاگردان زيادي تربيت نموده وآنان از شمع وجود ايشان بهرمند مي گردند وبعضي از شاگردان ،از

اساتيد برجسته حوزه مي باشند.از خداوند متعال مي خواهيم كه وجود اين مشعل داران هدايت بشريت و اين علماءرباني و مراجع عظام را براي همه مسلمين بويژه شيعيان مولا علي ابن ابي طالب عليه السام نگهدار باشد وسايه آنها را بر سر مامستدام بدارد.

يزدي خراساني، عبدالخالق

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1268 ق)، عالم دينى، واعظ و مدرس. وى در ابتدا از شاگردان شيخ احمد احسائى بود. فقه و اصول را در محضر شريف العلماء مازندرانى فراگرفت. سپس به يزد بازگشت و از آنجا به مشهد مقدس رفت. او از بزرگان علما و از مدرسين مشهور مشهد بود، در توحيد خانه ى حرم رضوى تدريس مى كرد و علما و فضلاء در مجلس درسش شركت مى جستند. شيخ آقا بزرگ تهرانى در «طبقات اعلام الشيعه» تأليفات او را دليل بر وسعت اطلاعات و كثرت دانش وى مى داند. ظاهراً صاحب عنوان متأثر از عقايد شيخ احمد احسائى بوده، چنان كه در «مطلع الشمس» آمده است: "ما بين او كه بر مسلك شيخيه مى رفت با علماء مشهد مجلس مناظرت مكرر منعقد شد." او در مشهد درگذشت و همان جا دفن شد. از آثار او: «مصائب الائمة (ع)» معروف به «مصائب المعصومين (ع)»؛ «بيت الاحزان»؛ «معين الطالبين»؛ «معين المجتهدين»، در اصول فيه؛ رساله ى «صلاة الجمعة»؛ «مناقب المعصومين (ع)»؛ رساله ى «علم الماسة».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ايضاح المكنون (518 ،491/ 2)، الذريعه (335 -334/ 22 ،287 ،285 ،73/ 21 ،73/ 15 ،185/ 3)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 723/ 13)، فوائد الرضويه (226)، مطلع الشمس (399)، معجم المؤلفين (110/ 5)، هديةالعارفين (510/ 1).

يزدي فيروزآبادي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمد بن سيد محمدباقر حسينى يزدى فيروزآبادى كه از مراجع بزرگ و آيات عظام گذشته بوده است.

معظم له در سال 1265 ق در فيروزآباد يزد متولد شده و پس از رشد و پرورش به يزد آمده و مقدمات را در آنجا فراگرفته و از محضر مرحوم آيت اللَّه آسيد يحيى يزدى استفاده نموده.

پس از آن مهاجرت به نجف اشرف و از آنجا در عهد

رياست و مرجعيت آيت اللَّه على الاطلاق ميرزا محمدحسن مجدد شيرازى به سامرا رفته و از آنجناب در حالى كه سى سال از عمرش مى گذشت بهره مند شده.

و قبل از فوت آن بزرگوار به كربلا آمده و از محضر علامه فاضل اردكانى كسب فيض نموده و بعد از فوت مرحوم علامه يزدى صاحب (عروةالوثقى) بسيارى از مردم عراق و ايران در تقليد به وى رجوع نموده و نماز جماعتش در صحن مطهر علوى مورد توجه قرار گرفته و محبوبيت خاصى در بين عامه مردم پيدا نمود.

علامه خونسارى در احسن الوديعه ج 2 ص 97 گويد: آقا سيد محمد فيروزآبادى يزدى نجفى از اجلاء علماء عاملين و افاخم فقهاء مجتهدين و يكى از مراجع اماميه بود. مرا به خدمتش مشرف و كرارا با ايشان ملاقات كردم و نديدم از جنابشان الاسكون و وقار. آن بزرگوار حسن الاخلاق كريم الاعراق جامع بارع و زاهد عابد بود.

عمده تلمذش خدمت علامتين متعاصرتين آقا سيد محمدكاظم يزدى و محقق خراسانى بود و اخيراً ملازم حضور سيد مرحوم گرديد.

آن بزرگوار صبح جمعه آخر ماه ربيع الاول سال 1345 ق در سامره به رحمت حق پيوسته و فوراً حمل به نجف اشرف و با تشييع عظيمى در هه مشاهد مشرفه از عراق به نجف و اردو در يكى از حجرات صحن شريف مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

يزدي مشهدي، احمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 1310 ق)، عالم دينى و خطيب. او از ائمه ى جماعت و اهل منبر در مشهد رضوى بود. كتاب «بحارالانوار» رابه خط خود نوشت و آن را وقف كتابخانه آستان رضوى نمود. از طرف آيت اللَّه سيد محمود مرعشى تبريزى، پدر آيت اللَّه سيد شهاب الدين مرعشى نجفى،

هنگام تشرف به آستانه ى مقدسه ى حضرت رضا (ع)، به جهت صاحب عنوان، اجازه اى صادر شده است. او در مشهد درگذشت. از آثار او: «نواميس العجب»، در شرح زيارت رجب؛ «نواميس العرفان»، در شرح صلوات شعبان؛ «الباقيات الصالحات»؛ «بحر الدموع»، مقتل فارسى؛ «سماء الغزوات»؛ «الشموس المضيئة»؛ «المعضلات»؛ «خزائن الانوار»؛ «الحجج»؛ «الحائق»؛ تفسير «سوره ى الفجر»؛ «مغناطيس الابرار».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (505/ 2)، الذريعه (352/ 24 ،266/ 21 ،235/ 14 ،229/ 12 ،153/ 7 ،341/ 4 ،39 ،11/ 3)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 96 -95/ 14)، معجم المؤلفين (198/ 1).

يزدي، حيدرعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج شيخ حيدرعلى يزدى از علماء محترم اين شهرستانست.

وى از يزد مهاجرت به نجف اشرف نموده و سالها از محضر آيات عظام آنجا چون مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا حسن يزدى و آيت اللَّه حاج سيد يحيى مدرسى و آيت اللَّه العظمى خوئى و حكيم و شاهرودى و ديگران كسب علم و كمال نموده آنگاه به ايران برگشته و بنابر دعوت يزديهاى مقيم كرج رحل اقامت باين شهر انداخته و در مسجد يزديها واقع در خيابان قزوين به اقامه جماعت و تبليغ احكام و خدمات دينى اشتغال دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

يزدي، محمد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد يزدي

محل تولد : يزد

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1310/1/1

زندگينامه علمي

آية الله محمد يزدي در سال 1310 هجري شمسي در خانواده اي متدين و ارادتمند به خاندان پيامبر، چشم به جهان گشود. جدش ، مرحوم شيخ محمد علي ، حدود صد سال پيش از يزد به اصفهان هجرت كرد و در مدت زمان كوتاهي ، در حوزه علميه اصفهان ، به درجات علمي بالايي نائل آمد. مرحوم «آقا نجفي » كه در آن دوره ، رياست حوزه علميه اصفهان را بر عهده داشت ، شيخ محمد علي را مأمور بحث و مناظره با كشيش هاي ارامنۀ جلفاي اصفهان كرد كه شيخ محمد علي توانست بر تمامي آنها فائق آيد و از آن پس ، «شيخ يزدي » شهرت يافت .

پدر آية الله يزدي ، مرحوم «شيخ علي يزدي » نام داشت كه از شاگردان «شيخ عبدالكريم حائري » و از روحانيون معروف اصفهان بود كه امامت جماعت يكي از مساجد اصفهان را بر عهده داشت و به حل مشكلات مردم عالم پرور اصفهان مي پرداخت . از ويژگيهاي او آشنايي

با علوم غريبه بود.

مادر آية الله يزدي نيز زني مؤمن از خانواده متدين و دوستدار اهل بيت (ع ) بود كه پدرش از مريدان «شيخ يزدي » به شمار مي آمد و ارادت او به «شيخ يزدي » در ازدواج پدر و مادر وي بي تأثير نبوده است .

آية الله محمد يزدي تحصيلات خود را ابتداء در محضر پدر و با فراگيري زبان فارسي آغاز كرد و پس از آن ، عازم مكتب خانه شد. مكتب خانه هاي آن روزگار اغلب در مسجد بود و فاقد ميز و صندلي !. پس از گذراندن دورۀ مكتب ، براي گذراندن كلاس چهارم آن نظام آموزشي ، به نخستين مدرسه اي كه در اصفهان به سبك جديد تأسيس شده بود و يكي از روحانيون كه با پدر او نيز سابقه دوستي داشت ، آن را اداره مي كرد، رفت . شش كلاس آن نظام را در آن مدرسه گذرانيد.

تحصيلات حوزه را كه در آغاز، نزد پدر آموخته بود، در مدرسۀ «كاسه گران » اصفهان ادامه داد و سپس به مدرسه «ملا عبدالله » رفت و به تحصيل شرح لمعه مشغول شد. پس از آن به مدرسه «صدر» آمد و به خواندن «قوانين » پرداخت و در اين ميان ، از محضر عالمان بزرگ اصفهان نيز در زمينه هاي علمي و معنوي بهره مي برد.

با تشريف فرمايي حضرت آيت الله بروجردي به قم ، شور و بي قراري زائد الوصفي وجود اين طلبه جوان را فرا گرفت و با اصرار فراوان به پدر، خواستار حضور و تحصيل در حوزۀ علميۀ قم شد. پدر، در ابتداء با اين سفر مخالف بود، ولي با واسطه قرار گرفتن يكي از علماي يزد، به سفر فرزند خود رضايت داد. در بدو ورود

به قم ، در مدرسه فيضيه مستقر شد. در آن زمان ، آية الله بروجردي ، از برخي طلاب به سبب آشنايي با ميزان توانايي علمي آنان ، امتحان به عمل مي آورد. وي با شركت در دروس سطح ، كتاب هاي رسائل ، مكاسب و كفاية الاصول را به خوبي فرا گرفت و در درس خارج علماي بزرگ حوزه ، از جمله آية الله بروجردي (ره ) و امام خميني (ره ) شركت كرد. تلاش علمي ايشان در آن سال ها باعث شد تا بتواند از حضرت امام خميني (ره ) اجازه نامۀ اجتهاد دريافت كند.

وي در طول آن سال ها و حتي تا هم اكنون ، از طريق شهريه ، معاش گذرانده است و وضعيت خانوادگي ، به ويژه علاقه مندي پدر به تحصيلات حوزوي ، استادان بزرگوار حوزه و صبر و بردباري همسر و فرزندان خود را از عوامل مهم رشد علمي و فرهنگي خود مي داند.

دوران تحصيل آية الله يزدي ، سرشار از تحصيل در محضر عالمان بزرگ بوده است . از استادان وي ، هنگام تحصيل در اصفهان ، مي توان از آقايان: «شيخ حسن نجف آبادي» ، «فقيه» ، «سيد محمد علي ابطحي» نام برد كه بخشي از كتب دورۀ سطح را در خدمتشان فرا گرفت . با ورود به قم به دروس مرحوم «آية الله لاكاني» ، مرحوم «حاج آقا حسين بُدلا» و مرحوم «زاهدي» رفت و رسائل ، مكاسب و كفاية الاصول را در محضر «آية الله حاج شيخ مرتضي حائري» ، «آية الله مرعشي» و «آية الله سلطاني» فرا گرفت و در درس تفسير «علامه طباطبايي» نيز حاضر شد. وي در درس خارج علماي بزرگي همچون: «آية الله بروجردي (ره )»، «آية الله اراكي» ، «آية الله شيخ محمد تقي آملي» ، «آية الله

شاهرودي » و نيز يك دوره كامل در درس خارج «امام خميني (ره )» شركت كرد.

آية الله يزدي ، ويژگي درس امام (ره ) را چنين بر مي شمرد:

«حضرت امام (ره ) قبل و بعد از شروع سال تحصيلي به نصيحت طلاب مي پرداختند و در اكثر مواقع هم به ياد دارم كه شاگردان تحت تأثير نفوذ كلام حضرت امام (ره ) به گريه مي افتادند. عجيب اينجا بود كه مسائل مطروحه از سوي امام، گاه از اهميت چنداني برخوردار نبود، ولي بحث و بيان امام به گونه اي بود كه همه را به گريه مي انداخت ».

همچنين در باره همراه بودن درس امام (ره ) با بينش سياسي مي گويد:

«ايشان در مسائل سياسي و آموزش آن ، در كنار دروس رسمي حوزه شيوه هاي عجيبي داشتند. براي مثال عرض مي كنم كه يك بار در كلاس درس اصول ، از اين شيوه استفاده كردند. در اصول فقه ، بحثي وجود دارد تحت اين عنوان كه «امر و نهي در صورتي معنا دارد كه مخاطب آن قابليت تأثير پذيري و انبعاث داشته باشد». اكثر اساتيد وقتي به اين مبحث مي رسند، در مقام مثال زدن مي گويند: به ديوار و سنگ نمي توان گفت چنين كن ! اما حضرت امام مي فرمودند: به «خروشچف» نمي شود امر كرد كه نماز بخوان ! خود به خود براي ما كه شاگرد ايشان بوديم ، اين سؤال پيش مي آمد كه «خروشچف» ديگر چيست يا كيست ؟ بعد مي رفتيم دنبال پاسخ به اين سؤال و همين امر بينش سياسي ما را افزايش مي داد و به گسترش افق ديد ما كمك مي كرد».

از دوستان و معاشران آية الله يزدي در ايام تحصيل در اصفهان مي توان از آقايان : فقيه ايماني ، مدني ، اخوان «ابطحي »، سيد محمد

علي مجلسي و سيد محمد باقر مجلسي را نام برد. همچنين وي در نخستين سال هاي طلبگي با آية الله «سيد محمد حسين بهشتي» آشنا شد و نظم آن شهيد سعيد را شايان ستايش مي داند. از دوستان ايشان در زمان تحصيل در قم نيز مي توان از آقايان: «محمدي گيلاني» ، «شيخ حسين مظاهري »، «شيخ محمد تقي مصباح يزدي» ، «سيد علي اكبر موسوي يزدي » و «حاج شيخ مرتضي تهراني (انصاري )» نام برد.

زندگي آية الله يزدي ، همواره با تلاش ها و دغدغه هاي علمي و فرهنگي همراه بوده است . بخشي از اين تلاشها در قالب سخنرانيها و تدريسها تبلور يافته است كه اغلب ، اساسي ترين مباحث اسلام و تشيع در آن مورد مداقه قرار گرفته است و تا هم اكنون نيز ادامه دارد. بخش ديگر آن نيز در قالب مقالات و كتب مفيدي است كه جوانان و طالبان علم را از معارف والاي مكتب تشيع بهره مند مي سازد. ايشان نخستين مقاله هاي خود را در نشريه «حكمت » به چاپ رساند. از جمله كتب ايشان كه در زمان طاغوت به چاپ رسيد، كتاب «گمشدۀ شما» بود كه چاپ آن باعث شد فردي به نام «مردوخ » به بهانه آن ، تهمت هاي ناروايي را به ساحت تشيع ابراز دارد. اين مسأله باعث شد كه آية الله يزدي تهمت هاي او را در كتابي با عنوان «پاسخ به تهمت هاي مردوخ » پاسخ دهد كه هر دو كتاب «گمشدۀ شما» و «پاسخ به تهمت هاي مردوخ» مورد عنايت زعيم عاليقدر شيعه ، حضرت امام خميني (ره ) قرار گرفت . آية الله يزدي در طول دوران مبارزه بر ضد رژيم شاهنشاهي ، حتي در زمان تبعيد، دست از نگاشتن در

جهت تبيين معارف اسلامي برنداشت و تا كنون ، كتابها و مقالات بسياري را به چاپ رسانده اند.

زندگي سياسي حضرت آية الله يزدي ، با توجه به مبارزۀ بي امان ايشان با رژيم شاه و نيز افشاگري هاي فراوان كه به تبعيد و شكنجه معظم له منجر مي شد و با نگاه به سابقه مديريت ايشان در دوران پيروزي انقلاب اسلامي ، بخشي از تاريخ انقلاب را تشكيل مي دهد و مطالعۀ آن ، فضاي مبارزه و مقاومت را در اذهان دوستداران انقلاب زنده مي سازد. آية الله يزدي با ورود به حوزه علميه قم ، مبارزه و درس را توأمان آغاز مي كند و با شركت در درس امام خميني (ره ) و جلسات عمومي و خصوصي ايشان ، توانايي و عزم خود را براي پي گيري جريان هاي سياسي و پيروي از خط مشي امام (ره ) اعلام مي دارد. ارتباط وي با امام با حاضر شدن در درس خارج اصول ايشان در مسجد سلماسي و پرسش هاي علمي و سياسي در پايان درس آغاز شد.

در آن ايام ، در عصرهاي جمعه ، بيشتر جوانان به سينما مي رفتند و جو سينماها آكنده از فيلم هاي زشت و مبتذل بود. حضرت امام (ره ) با توجه به اين معضل ، از علماء و طلاب خواسته بودند كه جلساتي را در عصرهاي جمعه برقرار كنند. رساندن اين پيام امام (ره ) در برخي از شهرها، به عهده آية الله يزدي بود. يكي از آن جلسات ، جلسه معروف مسجد امام حسن عسگري (ع ) واقع در قم بود كه هر يك از علماء، ده شب در آنجا به سخنراني مي پرداخت . هنگامي كه نوبت به آية الله يزدي رسيد، به جاي ده شب ، بيست شب آن جلسه

را اداره كرد. عنوان بحث هاي وي در آن بيست شب ، «انقلاب هاي تاريك و روشن » بود كه امام (ره ) نيز يك شب به آن محفل آمد و تا پايان جلسه هم حضور داشت .

سخنراني هاي ايشان در آن ايام ، چنان مؤثر و شور آفرين بود كه باعث شد امام خميني (ره ) ايشان را احضار فرمايد و شيشۀ عطري هديه و براي ايشان دعا نمايد. ويژگي سخنراني هاي آية الله يزدي اين بود كه در سخنراني خود ضمن بيان مكتب و روش اهل بيت و نيز خط مشي دشمنان آنها، واقعيات مبارزه و مصداق هاي كنوني دشمني با اهل بيت را بيان مي كرد؛ مثلاً در باره نهضت امام حسين (ع ) سخن مي گفت و بدي و پليدي يزيد و پيروانش را به مردم گوشزد مي كرد. سپس حسينيان زمان و يزيديان اين دوره را با ويژگي هاي آنها و با انطباق با صدر اسلام بيان مي فرمود. كتاب «حسين بن علي را بهتر بشناسيم » حاصل اين سخنرانيها بود كه چند بار، ساواك آن را از بازار جمع آوري كرد. ساواك كه اين گونه افشاگريها را برنمي تافت ، آية الله يزدي را بارها دستگير و ممنوع المنبر كرد؛ از جمله دستگيري بعد از 21 رمضان در مسجد جامع قم و پس از سخنراني در منزل آية الله گلپايگاني را مي توان نام برد. ساواك بارها ايشان را تبعيد كرد كه طولاني ترين آنها پس از بندر لنگه و بوشهر، رودبار بود؛ اما آية الله يزدي در دوره تبعيد نيز دست از مبارزه بر نمي داشت و بارها به طور مخفيانه به تهران و قم مي آمد و در جريان امور قرار مي گرفت و اعلاميه هاي

امام را براي مردم و علماي شهرها مي برد. ايشان در قم و تهران جلساتي را به صورت مخفي تشكيل مي داد و با افراد و جريانهاي گوناگون به تبادل نظر مي پرداخت كه به (جلسات زيرزميني) شهرت يافته بود.

از ديگر فعاليتهايي كه در كارنامۀ سياسي آية الله يزدي مي درخشد؛ پناه دادن به آن دسته از سربازان فراري بود كه پس از دستور امام (ره ) و پيش از پيروزي انقلاب ، از ارتش گريخته و به مردم پيوسته بودند. منزل او در آستانه پيروزي انقلاب، مركز تلاش ها و نيز حل و فصل بسياري از امور جريان هاي انقلاب بود. همان منزلي كه امام (ره ) پس از پيروزي انقلاب و مراجعت به قم ، در آن ساكن شدند. پس از پيروزي انقلاب اسلامي ، در اولين سخنراني امام (ره ) در فيضيه كه شور و شوق فراوان و كثرت جمعيت مانع از انجام اين سخنراني بود؛ حضرت امام به ايشان دستور مي فرمايند براي آرام كردن مردم ايراد سخن كنند و ايشان نيز امر امام را اطاعت نمودند كه خاطرۀ آن در اذهان حاضران در آن روز بزرگ، باقي مانده است .

جامعه مدرسين حوزه علميه قم از مراكز بسيار مهمي بود كه در زمان رژيم طاغوت ، خدمات شاياني را به مبارزات ملت ايران براي دست يابي به انقلاب اسلامي انجام داده است . آية الله محمد يزدي ، از آغازين روزهاي تأسيس اين مركز، با آن همكاري داشته است و اين همكاري تا كنون نيز ادامه دارد. ايشان خود در باره جامعه مدرسين مي گويد:

«جامعه مدرسين حوزه علميه قم در شمار مراكزي بود كه بي آنكه تبليغات هنگفتي براي اثبات ارزش و اعتبار خود بنمايد، توانست

احترام تودۀ مردم را نسبت به خود جلب كند. مردم اعضاي جامعه را افرادي متدين و فاضل يافته بودند و عميقاً به اين باور رسيده بودند كه اينان كساني نيستند كه براي قصد و غرض دنيوي كاري انجام داده و سخني بگويند و جز براي خير و انجام وظيفه ديني و الهي خود كاري نمي كنند.

آية الله محمد يزدي ، پس از پيروزي انقلاب اسلامي نيز همواره در خدمت نظام و بازوي تواناي امام و رهبري بود. ايشان در مسؤوليتهاي بسيار مهمي ايفاي نقش نموده اند

يشيل كايا، عليرضا

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علي رضا يشيل كايا

محل تولد : تركيه- استانبول

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1351/1/1

زندگينامه علمي

عليرضا يشل كايا 172 در تركيه به دنيا آمدم در منطقه توزلجا دوران دورسي ابتدائي را تمام كردم در تاريخ 1984 به استانبول رفتم در استانبول تحصيل را در رشته تخصوصي ماكينا و تكنولوژي ادامه تحصيل دادم مايثق وقالب گيري يعني علوم مادر تكنولوژي را ياد گرفتم هم درس خواننده ام به مدرسه رفتم در كنار اين درس به ورزش علاقه مند شدم به عنوان كاراته به قول مشهور دان 2 رسيده ام در تركيه 64 كيلوگرم مسابقه داده و نفر دوم شدم ولي با توجه به اين كه خانواده ام استانبول نبودند بنده الحمدلله در كنار مسجد زينبيه زندگي مي كردم به مسجد زينبيه رفت و آمدم مي كردم كه اهل نماز بودم و يك جوان مومن و خدا شناسي بودم حركتهاي انقلاب اسلامي را از نزديك دنبال ميكردم بعد از يك مدتي به سربازي رفتم سربازي در تركيه 18 ماه بوده ولي الحمدلله

سربازي سه ماه كمتر شده بنده يك ماه را هم مرخصي استفاده نكرده بودم كه روي هم رفته 4 ماه كمتر شده و زودتر انجام وظيفه را تمام كردم بعد از 4 ماه در سال 1373 به تاريخ ايران به ايران آمدم الان كه تاريخ 25/1/1386 است در ايران هستم الان در مدرسه مباركه شهابيه زبان فارسي را گذراندم بعد در مدرسه مباركه مومنيه رفتم بعد از آن به مدرسه مباركه امام خميني ره بعد از آن به مدرسه نجفي مرعشي و بعد از آن به مدرسه مباركه حجتيه رفتم در مدرسه مباركه مومنيه از اساتيد چون آقاي قمي كه الان در دفتر رهبري هستند و آقايان صدريان ، اميني ، تهراني ، مظفري ، ذاري ، ذاكري ، ايرام فر ، احمدي ، محامي كه مدير مدرسه مباركه حجتيه هستند و آقاي محسن قرائتي دو ماه از محضرشان استفاده كردم از محضر آيت الله فاضل لنكراني و آيت الله بروجردي و اساتيد ديگر سه سال درس خارج استفاده نمودم و پايان نامه نوشتم به عنوان ترجمه وتحقيق بلاغت قبول شدم واز بيست ، 18 گرفتم آن را به صورت كتاب چاپ كرده ام الان بعضي از نواقص برنامه مركز را دارم به اتمام ميرسانم و 4 امتحان ديگر مانده كه مشغول تمام كردن آنها هستم كه بعد از آنها به دكترا راه مي يابم و مشغول دكترا ميشوم فلسفه و منطق و تفسير و اصول و ادبيات را خوانده ام الان در اينترنت مشغول سخنراني هاي به زبان تركي استانبولي و زبان فارسي و عربي به حد توان صحبت كرديم و مشغول تبليغ هستيم و

عاشق فلسفه منطق و تفسير اخلاق و تاريخ دوست دارم درباره بچه كتاب ترجمه كردم آماده چاپ هست . پايان نامه ام به عنوان كتاب شده مقاله هايم در مجله در آلمان به چاپ رسيده انشاء الله بيست روز ديگر آن مجله را به خدمتتان مياورم و در مورد اذان و اقامه مقاله هست ترجمه آماده چاپ هست.

يعقوبي، عبدالرسول

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالرسول يعقوبي

محل تولد : بروجن

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

سال 1362 تحصيلات متوسطه را به پايان رساندم. در سال 1363 براي تحصيل در علوم حوزوي، در مدرسه اي با نام نامي «امام خميني (ره)» در يكي از كوچه هاي خيابان موسوم به باجك، به تحصيل در حوزه علميه قم مشغول شدم. پس از به پايان بردن دوره ادبيات، همزمان با تحصيل در (فقه و اصول) در موسسه «در راه حق»، الهيات و معارف اسلامي را شروع كردم. هنوز يك سال نگذشته بود كه به حكم وظيفه به شهرستان مراجعت و مدَّت دو سال مسئوليت اداره و تدريس در حوزه علميه خواهران را بر عهده گرفتم. پس از بازگشت از شهرستان، مجدداً در كنار دروس فقهي و اصولي، به آموزش «الهيات و معارف اسلامي» پرداخته و بعد از پنج سال در تيرماه سال 1374 فارغ التحصيل شدم.

علاقه مندي به رشته هاي علوم انساني، ما را به وادي «جامعه شناسي» كشاند. تحصيل در اين رشته نيز 5 سال به طول انجاميد و بالاخره در تيرماه سال 1381، كارشناسي ارشد رشته «جامعه شناسي» را به پايان رساندم. هم اكنون مطالعات و تحقيقاتم، منحصراً در موسسه «آموزشي و پژوهشي

امام خميني» از طريق گروه «تاريخ و انديشه معاصر» است. عضويت در اين گروه، تا كنون 4 سال به طول انجاميده است.

يعقوبي، عبدالرسول

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالرسول يعقوبي

محل تولد : بروجن

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1341/1/1

زندگينامه علمي

سال 1362 تحصيلات متوسطه را به پايان رساندم. در سال 1363 براي تحصيل در علوم حوزوي، در مدرسه اي با نام نامي «امام خميني (ره)» در يكي از كوچه هاي خيابان موسوم به باجك، به تحصيل در حوزه علميه قم مشغول شدم. پس از به پايان بردن دوره ادبيات، همزمان با تحصيل در (فقه و اصول) در موسسه «در راه حق»، الهيات و معارف اسلامي را شروع كردم. هنوز يك سال نگذشته بود كه به حكم وظيفه به شهرستان مراجعت و مدَّت دو سال مسئوليت اداره و تدريس در حوزه علميه خواهران را بر عهده گرفتم. پس از بازگشت از شهرستان، مجدداً در كنار دروس فقهي و اصولي، به آموزش «الهيات و معارف اسلامي» پرداخته و بعد از پنج سال در تيرماه سال 1374 فارغ التحصيل شدم.

علاقه مندي به رشته هاي علوم انساني، ما را به وادي «جامعه شناسي» كشاند. تحصيل در اين رشته نيز 5 سال به طول انجاميد و بالاخره در تيرماه سال 1381، كارشناسي ارشد رشته «جامعه شناسي» را به پايان رساندم. هم اكنون مطالعات و تحقيقاتم، منحصراً در موسسه «آموزشي و پژوهشي امام خميني» از طريق گروه «تاريخ و انديشه معاصر» است. عضويت در اين گروه، تا كنون 4 سال به طول انجاميده است.

يوسف زاده، حسينعلي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسينعلى يوسف زاده

محل تولد : تربت حيدريه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1349/5/8

زندگينامه علمي

بنده در يك خانواده متوسط روستائي در 8/5/1349 چشم به جهان گشودم. تا

يازده سالگي در كنار خانواده و تا كلاس چهارم ابتدائي را گذراندم. پس از آن و بعد از اتمام پايه چهارم به خواسته پدرم و تمايل خودم براي ادامه تحصيل در حوزه علميه «تربت حيدريه» وارد شدم. در سال 1362 در همان ابتداء به اين نتيجه رسيدم كه گذراندن دروس جديد و خواندن آن همراه با دروس حوزوي خالي از فايده نيست لذا علي رغم ممانعت رياست محترم وقت حوزه به صورت متفرقه سعي كردم به آن نيز بپردازم.

ذكر اين خاطره هميشه برايم شيرين بوده است كه «ما دو نفر بوديم و امتحان كلاس پنجم كه بايد به صورت متفرقه امتحان مي داديم در ماه رمضان بود و يك دوره كتاب پنجم بيش نداشتيم. با دوستم قرار گذاشتيم كتابي كه بايد فرداي آن روز امتحان مي داديم روز تا شب در دست ايشان باشد و مطالعه كند و شب تا سحر من آن را مطالعه مي كردم در حالي كه براي مطالعه هر يك از كتاب ها چند ساعتي بيش وقت نداشتم. به حول و قوه الهي بدون هيچ مشكلي نمره خوبي را گرفتم».

در همان ابتداء سئوالاتي ذهن مرا به خود مشغول كرده بود از جمله اينكه: (شنيده بودم كسي وارد حوزه مي شود درس او پاياني ندارد و يا لااقل 30 سال بايد بخواند. با خودم مي گفتم من سي سال درس بخوانم كه تنها قادر باشم بروم روي منبر و يك منبر و يك روضه براي مردم بخوانم و تمام؟). لذا دلسرد شده بودم تا اينكه يك روز در حال رفتن به مسجد براي نماز، اين نكته به ذهنم رسيد كه امام

خميني نيز از همين رشته رفته اند جلو و درس حوزوي ايشان را قادر ساخته تا بتوانند ايران و به تبع آن جهان را متحول سازند. اين نكته نقطه اميدي شد براي دلگرمي بيشتر، به همين جهت سعي كردم اين افكار را دور ريخته و مشغول تحصيل جدي شدم. در اين بين گرچه وسوسه هاي برخي از دوستان و اظهار دلسردي آنان زياد بود اما بنده تسليم نشدم و سعي كردم به كار خودم ادامه دهم به همين جهت در سن 14 سالگي به تنهائي به مشهد مقدس سفر كردم و به دنبال پذيرش به يكي از مدارس علميه مشهد وارد شدم اما توفيقي حاصل نشد. از طرفي حوزه «تربت» براي مدتي با مشكلاتي مواجه بود كه براي ادامه تحصيل با مشكل مواجه شدم.

در يكي از سفرهاي سياحتي و زيارتي به همراه دوستان به كاشمر رفتم و به مدرسۀ علميه، سري زديم. از حوزه آنجا خوشم آمد. در همان سفر درخواست پذيرش به مدير مدرسه داديم و پذيرفته شديم. به همراه عده اي از دوستان رفتيم و به عنوان طلبه حوزه علميه كاشمر در مدرسه «دانش» مستقر شديم. پس از يكسال و اندي با توجه به اينكه دروس آنجا كافي نبود و هر چه درخواست مي كرديم لااقل دو يا سه درس براي ما در روز گذاشته شود مسئول مدرسه كه وقت نداشت موافقت نمي فرمود؛ تصميم به هجرت گرفتيم. با مشورت يكي از دوستان مقصد را «قم» انتخاب كرديم. در سال 1365 به قم جهت تشكيل پرونده رفتيم و در آنجا با مشكلات عديده مواجه شديم. خدمت حضرت آية الله فاضل لنكراني (دام عزه)

رفتيم و ايشان با درخواست از يكي از آقايان، به صورت موقت در خوابگاهي در آذر مستقر شديم. پس از يك سال به دليل نداشتن پرونده (لمعه امتحان بايد مي داديم) عذر ما را خواستند و به مشهد رفتيم. در سال 1366 در حوزه مشهد پذيرفته شديم در آنجا ضمن خواندن درس هاي معمولي حوزه، سعي كرديم از محضر استاد «حجت هاشمي» استفاده بيشتر ببريم و لذا (ادبيات) را بعضاً تكرار و (مطول) را نيز خواندم.

درسال 1372 وارد دانشگاه رضوي و سال 1377 فارق التحصيل در دوره كارشناسي و در همان سال، همزمان براي كارشناسي ارشد (فلسفه و كلام) در دانشگاه رضوي و دانشگاه قم پذيرفته شدم كه قم را اختيار نمودم. در سال 1380 از پايان نامه ام دفاع كردم. همزمان دروس حوزه را ادامه دادم. از سال 1376 تا كنون در دروس اساتيد بزرگوار (فقه و اصول) شركت مي كنيم. از اساتيدي چون: آية الله «رضازاده»، «فلسفى»، «مرتضوي در مشهد»، «وحيد» و «فاضل لنكراني» در قم بهره برده ام.

يوسفي مقدم، محمدصادق

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد صادق يوسفي مقدم

محل تولد : تربت حيدريه

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1336/1/1

زندگينامه علمي

پس از پايان تحصيلات ابتدائي در سال 1347 وارد حوزه علميه شهرستان «تربت حيدريه» شدم و پس از اتمام سطح ابتدائي در سال 1353 به قم هجرت كردم و با شركت در امتحان عمومي حوزه علميه و قبولى، در مدرسه حجتيه اسكان يافتم. به طور مختصر تحصيلات خودم را در محورهاي (فلسفه، فقه، اصول و تفسير) به شرح ذيل ارائه مي نمايم:

نهاية الحكمه را از محضر آيت الله «مصباح يزدى»،

شرح منظومه را از محضر آيت الله «انصاري شيرازى»، مجلدات اشارات را از محضر آيت الله «حسن زاده آملي» و مجلدات اسفار را از محضر آيت الله «جوادي آملي» استفاده كرده ام. مدتي از تفسير آيت الله «مشكيني» و پس از آن مدتي از درسهاي تفسير آيت الله «جوادي آملي» استفاده كرده ام. (لازم به ذكر است كه در سابق به مدت كوتاهى در مشهد مقدس از تفسير آيت الله «خامنه اي» نيز بهره برده ام.)، لمعتين را از محضر مرحوم آيت الله «فاضل هرندى»، قوانين الاصول را از محضر مرحوم آيت الله «مدرس افغانى»، وسائل شيخ انصاري را از محضر آيت الله «موسوي تهرانى»، مكاسب را از محضر حضرات آيات: «ستوده، محقق داماد و صانعى»، كفاية الاصول را از محضر حضرات آيات: «مظاهرى، پاياني و محقق داماد» استفاده كرده ام.

از درس خارج اساتيد زيادي بهره برده ام از جمله: يك دوره كامل خارج اصول به مدت 9 سال و چندين سال خارج فقه آيت الله «فاضل لنكرانى»، حدود 9 سال خارج فقه و اصول آيت الله «وحيد خراسانى»، مدت قابل توجهي از درس رجال آيت الله «شبيري زنجاني» و آيت الله «حسين نوري» استفاده كرده ام. تقريباً تمام كتب سطح متوسط و سطح عالي را تدريس كرده ام. همچنين مقدمات را نيز تدريس كرده ام.

لازم به ذكر است كه براي بررسي رشد فكري شيعيان مناطق مرزي، نشريه اي تحت عنوان «نشانه» منتشر مي كردم كه 9 شماره آن منشر شده است. و همچنين براي رشد سطح علمي و توانمندي روحانيون مناطق مرزي، مجله اي تحت عنوان «بشير» منتشر كرده ام كه 5 شماره

آن منتشر شده است.

يوسفي، احمدعلي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

احمدعلى يوسفي

محل تولد : لاهيجان

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1339/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1358 در رشته (فيزيك و رياضي) با معدل 14/19 قبول و براي ادامه تحصيل راهي دانشگاه شدم. در سال 1359 مقارن با انقلاب فرهنگي و تعطيلي دانشگاه ها، راهي حوزه علميه قم شدم. در حوزه علميه قم در كنار دروس حوزوي به تبليغ و حضور در جبهه هاي جنگ حق عليه باطل مشغول بودم. در سال 1367 دروس حوزوي را به پايان رساندم و دروس خارج فقه و اصول را با شركت در دروس حضرات آيات عظام: «فاضل لنكراني»، «سبحاني» و «تبريزي» ادامه دادم.

بعد از جنگ در كنار دروس حوزوي، به جهت ضرورت نظام جمهوري اسلامي ايران در رشته «اقتصاد اسلامي» تحصيل را آغاز نمودم و در سال 1375 در كنار دروس حوزوي، موفق به اخذ مدرك در مقطع كارشناسي ارشد در رشته اقتصاد از دانشگاه علامه طباطبايي شدم. هم اكنون ضمن بهره مندي از دروس خارج فقه و اصول، مشغول تدريس دروس حوزه و اشتغال به نگارش پايان نامه سطح چهار در موضوع (خريد و فروش پول هاي اعتباري) هستم. مسئول پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي (واحد قم).

يوسفي، سجاد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سجاد يوسفي

محل تولد : تبريز

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد

زندگينامه علمي

در سال 1376 وارد حوزه علميه شدم. در سال 1381 سطح را تمام كردم و حدود چهار سال است كه از دروس آيت الله «جوادي آملى»، «تبريزى»، «خراسانى»، «مكارم»، «شبيري» و «سبحاني» استفاده نموده ام. مدتي در حوزه تبريز و مقداري در قم مشغول تدريس (اصول فقه)

و (فلسفه) بودم و كتابهاي جواهر النضيد، كشف المراد، بداية الحكمه، نهاية الحكمه، معالم الاصول و اصول فقه را تدريس نموده ام. در ضمن در موارد مختلف به حول خدا توانسته ام قلم فرسايي كنم و در سنگر هاي مختلف شركت كنم و در رشته «فلسفه» كارشناسي ارشد فارغ التحصيل شدم و مشغول تدوين پايان نامه سطح 3 حوزه مي باشم.

يوسفي، محمدهادي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدهادي يوسفي

محل تولد : نجف اشرف

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1327/1/1

زندگينامه علمي

در سال 1327 هجرى شمسى در (نجف اشرف) متولد و در سال 1341 هجرى شمسى شروع به تحصيل مقدمات ادبيات عرب نزد پدرم آية الله «حاج ميرزا محمود يوسفى غروى» نمودم. پس از اتمام دروس سطوح مقدماتى، متوسط و عالى در سال 1350 به بحث خارج فقه (عبادات - صلاة الجماعه) مرحوم آية الله خوئى، اصول (استصحاب) از ايشان، فقه (معاملات) و مكاسب (بيع و خيارات) از مرحوم امام خمينى حاضر شدم. در سال 1352 به قم منتقل شدم و مدتى بحث فقه و اصول (سيد محمد صادق حسينى روحانى) و سپس بحث فقه و اصول (آية الله سيد كاظم حسينى حائرى) حاضر شدم تا بعد از سال 66.

پس از 70 هجرى شمسى در نجف اشرف كتاب هاى ادبى «نحوى و صرفى»، منطق، اصول، فقه، تبصره، المختصر النافع و شرح لمعه، و در حوزه قم در (بخش عربى مدرسه آية الله گلپايگانى و معهد الدراسات الاسلاميه) دروس نحو، عقائد، مفاهيم اسلامى و تاريخ اسلام و پس از انقلاب در مدرسه (حجتيه) و سپس مدرسه (امام خمينى) درس تاريخ اسلام، حديث، نهج البلاغه، علوم قرآن،

اصول فقه، حلقات شهيد صدر و مكاسب تدريس داشته ام. در دانشكده تربيت مربى، عقيدتى سياسى، دانشكده اصول الدين، قرآن، حديث در قم و در دزفول نيز در تفسير و علوم قرآن، اصول فقه و تاريخ اسلام تدريس داشته ام.

در نجف اشرف مقالاتى علمى، عقيدتى در مجله «أجوبة المسائل الدينيه» و در قم تحقيق و تصحيح كتاب هايى كه در آثار ياد خواهد شد، داشته ام. و همچنان اشتغال تحقيقى و تاليفى در (تاريخ اسلام سيره نبوى)، (تاريخ امامان شيعه و خلفاء) و تدريس فقه مكاسب و أصول حلقات 3 در مدرسه امام خمينى قدس سره دارم.

يوسفيان، نعمت الله

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نعمت الله يوسفيان

محل تولد : خلخال

شهرت

تابعيت : ايران

تاريخ تولد : 1340/4/15

]زندگينامه علمي

اينجانب نعمت الله يوسفيان در روستاي گيلوان از توابع شهرستان خلخال در خانواده اي مذهبي ديده به جهان گشودم. پدر بزرگوارم كاسب بود و از درآمد آن زندگي ما را تامين مي كرد و مادرم زني پاكدامن و متدين و خانه دار بود. برخي از بستگان مادري ام از خاندان جليل القدر سادات و تعدادي روحاني متشخص هستند. در كودكي وارد مكتب خانه مرحوم «امير توكلي» كه مردي با تقوا، متدين، باصفا و پرتلاش بود، شدم و قرآن كريم را نزد او آموختم. كلاس اول ابتدايي را در روستا خواندم و پس از آن به شهر «ماسال» از توابع استان گيلان مهاجرت كرديم و دروس دبستانى، راهنمايي و دبيرستان را در همان جا ادامه دادم و ديپلم خود را در رشته علوم تجربي گرفتم.

در ايام تحصيل، همواره از شوق هجرت به قم بي تاب بودم و

لحظه شماري مي كردم و سر انجام توفيق يار شد و پس از اخذ ديپلم در سال 1359، مقدمات كار فراهم شد و به قم آمدم. دروس مقدماتي حوزه را در مدرسه «امام صادق (ع)» و «رسول اكرم (ص)» فرا گرفتم. پس از آن دروس سطح را شروع كردم. بخشي از دروس سطح را در مدرسه «رسول اكرم (ص)» و «مدرسه امام باقر (ع)» خواندم. در سال 1365 اولين سال برگزاري امتحانات حوزه به صورت كتبي در امتحانات عمومي حوزه در پايه پنجم شركت كردم و با اخذ رتبه اول قبول شدم و مشمول عنايات و تشويقات حضرات آيات عظام مانند: امام خميني (ره)، آية الله گلپايگاني و ... قرار گرفتم. از آن پس نيز همچنان با علاقه اي وافر به تحصيل علوم اسلامي ادامه مي دادم.

در اواخر سالهايي كه به دروس عالي سطح اشتغال داشتم، دروس خارج را نيز شروع كردم. در سال 1373 در امتحانات ويژه سطح چهار حوزه در قسمت مدارج علمي شركت كردم و پس از قبولي در امتحانات، درباره (قاعده لاضرر) موضوع گرفته، به تدوين رساله علمي پرداختم. تدوين اين رساله پايان يافت و در تاريخ 29/1/1375 به بخش مدارج علمي ارائه گرديد. پس از بررسي هيأت داوران مورد تقدير قرار گرفت و با لطف و عنايت خداوند متعال با كيفيت خوب پذيرفته شد.

دروس مقدمات را نزد اساتيدي همچون: حجج اسلام آقايان مقداديان، رازينى، ظهيرى، طالقانى، فتوحي و ديگران فرا گرفتم. در دروس سطح از محضر استاد: سيد احمد خاتمى، صالحي افغانى، آيت الله اشتهاردى، مرحوم آيت الله وجداني، استاد بني فضل، استاد مصطفي اعتمادى، استاد پايانى، طاهر،

شمس، صالحي مازندراني و ديگران بهره مند شدم. در دروس خارج نيز از محضر آيات عظام: «مكارم شيرازى»، «فاضل لنكرانى»، «تبريزي» و ... خوشه چيني كردم. مدتي از درس تفسير آيت الله «جوادي آملي» استفاده كرده ام. بخش نهايه را نزد استاد آيت الله «ممدوحي» و كشف المراد را نزد آيت الله «سبحاني» خوانده ام. در بعضي از دروس كلامي از محضر استاد «رباني گلپايگاني» استفاده كرده ام. در طول تحصيل در درس اخلاق آيت الله «مشكيني (ره)» و آيت الله «مظاهري» فراوان شركت كرده و بهره مند شده ام.

هم بحثي هاي من عبارت بودند از: شهيد علي اصغر حسينى، شهيد يوسف محمدي، شهيد قاسم رحيمى، آقاي محمد عبيرى، اصغر صديقي، طبسى، حجتي، فروتن، شيخ جمال ياري و ....

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109