زندگينامه مشاهير ايران و جهان جلد 4

مشخصات كتاب

سرشناسه : مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان، 1390

عنوان و نام پديدآور : زندگينامه مشاهير ايران و جهان/ واحد تحقيقات مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان.

مشخصات نشر ديجيتالي: اصفهان: مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان - 1390.

مشخصات ظاهري : [9018] ص.: مصور.

يادداشت : عنوان روي جلد: زندگينامه مشاهير ايران و جهان : دانشمندان - شاعران - نويسندگان....

يادداشت : كتابنامه: ص. [9018].

عنوان روي جلد : زندگينامه مشاهير ايران و جهان : دانشمندان - شاعران - نويسندگان....

موضوع : سرگذشتنامه -- مجموعه ها

رده بندي كنگره : CT203 /ف28 و67 1385

رده بندي ديويي : 920/02

حديث

ابطحي اصفهاني، محمدباقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابطحى شهرت سلسله اى از سادات رفيع الدرجات است و تيره هاى مختلفى هستند كه در اصفهان و كاشان و تهران و قم و خراسان و ساير نقاط ايران و عراق سكونت دارند بعضى از آنها حسينى و بعضى موسوى و برخى رضوى و يا علوى و غيره مى باشند ولى به اين شهرت و صفت هويت خود را معروف ساخته اند مثلا اخ الزوجه نگارنده جناب حجه الاسلام حاج سيد حسن ابطحى خانى نسبا موسوى هستند ولى به ابطحى شهرت يافته اند.

يكى از اين تيره ها ابطحى هاى اصفهان و خمينى شهرند كه در آن سامان و قم و تهران و رى زندگى مى كنند و تمامى با همبستگى و خويشاوندى دارند و در پشت سوم و چهارم الى دهم يكى مى شوند و از آنهاست جناب حجه الاسلام و محقق فهام و مفسر علام آقاى حاج سيد محمدباقر ابطحى فرزند آيت الله حاج سيد مرتضى ابطحى كه در تاريخ 1349 قمرى در اصفهان متولد و پس از طى مقدمات و متون فقه و اصول در تاريخ 1366 قمرى به

قم مهاجرت نموده و از محضر زعيم اعظم آيت الله بروجردى و آيات ديگر حوزه علميه چون آيت الله آقاى خمينى و گلپايگانى و حاج سيد احمد خونسارى و آقاى اراكى و محقق يزدى استفاده كامل نموده و هم علوم عقليه فلسفه و الهيات شفا را از استاد بزرگوار علامه طباطبائى فراگرفته و ضمنا تدريس فقه و اصول را براى عده اى از محصلين مى نمايند.

آثار علمى معظم له عبارت است از: 1- الدور اللامعه فى الاحاديث الجامعه 2- المدخل للتفسير الموضوعى للقرآن الكريم پنج مجلد كه جلد اول آن مطبوع و بقيه آماده براى طبع است.

3- ترتيب اساتيد الوسائل و مصادرها و تحقيق رجالها على اسلوب منهجى دراسى

آيت اللَّه آقاى حاج سيد محمدباقر موحد ابطحى اولين فرزند حجةالاسلام والمسلمين حاج سيد مرتضى موحد ابطحى و سبط مرحوم آيت اللَّه متقى حاج سيد محمد تقى فقيه احمدآبادى در سال 1346 قمرى در شب دوم ماه مبارك رمضان در بيت علم و تقوا متولد شده و مقدمات و متون فقه و اصول را در حوزه علميه (مدرسه صدر اصفهان) نزد والد ماجدش و اساتيد مشهور اصفهان از جمله آيت اللَّه حاج آقا رحيم ارباب و آيت اللَّه حاج شيخ محمود مفيد فراگرفته و در ربيع الاول سال 1365 قمرى مهاجرت به قم نموده و در مدرسه حجتيه اقامت و از دراسات و ابحاث مرحوم آيت اللَّه حجت و نيز محضر و درس زعيم اعظم آيت اللَّه العظمى بروجردى قدس سره حاضر و با اينكه در آن موقع سنش از بيست تجاوز نكرده بود كاملا با ايراد و نقد و صحبت كردن در درس معظم له جلب نظر ايشان را نموده و پاسخ مى گرفت و كتاب قضاء و شهادات

را در محضر آيت اللَّه العظمى حاج سيد احمد خونسارى استفاده نموده و در سال 1370 ق- ه به قصد استفاده از حوزه علميه نجف مسافرت به آن سامان و از محضر آيات عظام و اساتيد بزرگ آميرزا عبدالهادى شيرازى و آيت اللَّه حكيم و آيت اللَّه شاهرودى و خوئى مستفيض و بهره مند شده ليكن به علت گرماى طاقت فرساى نجف مجبور به مراجعت به قم گرديده و پيوسته تحقيق راه و روش تعاليم فقه و اصول و رجال و حديث و تفسير را از محضر آيت اللَّه العظمى بروجردى و نائب الامام آيت اللَّه العظمى خمينى و آيت اللَّه العظمى گلپايگانى و آقاى شريعتمدارى و آقاى حاج شيخ محمد على اراكى و مرحوم آقاى محقق يزدى و فلسفه و اسفار و شفاء را از فيلسوف بزرگ علامه طباطبائى و قانون بوعلى را از والد ماجدش و علامه حاج ميرزا محمد طبيب زاده فراگرفته و ضمناً به تدريس سطوح عاليه فقه و اصول پرداخته و اكنون داراى حوزه درسى تحقيقى و استدلالى فقه و اصول كه جمعى از فضلا و محصلين با استداد از محضر و بياشان استفاده مى كنند. مى باشند.

داراى تاليفات و آثار علمى چندى مى باشند كه از ديدگاه دانش پژوهان مى گذرانم. 1- كتاب زكوة و خمس و صوم و اعتكاف از كتاب جامع الاحاديث آيت اللَّه العظمى بروجردى كه با شركت و معاونت چند تن از فضلاء چون حجةالاسلام حاج آقا جواد خندق آبادى و حاج آقا جلال گلپايگانى و آقاى حاج سيد محمدعلى موحد ابطحى (برادر گرامى خود) تاليف نموده و به آن مرحوم تحويل كه بعد از رحلتش با تجديد نظر و مقابله با حضرت آيت اللَّه العظمى خوئى به طبع رسيد.

2- الدرر العلامه فى الاحاديث الجامعه

للاحكام الفقهيه... كه آن مقدمه اى است براى كتاب جامع الاحاديث كه اخبار طولانى در آن تقطيع شده است.

3- المدخل الى (التفسير الموضوعى) للقرآن الحكيم پنج جلد كه جلد اول در دو جزء به چاپ رسيده است.

4- جامع الاثار فى تفسير القرآن كه به اسلوب جديد تمام اخبار مصادر و جوامع احاديث اهلبيت عليهم السلام بررسى (به كمك فضلاء لجنه تحقيق).

5- معجم اسناد روايات كه از تمام احاديث موجوده در مصادر اوليه و جوامع بزرگ حديث چون بحارالانوار و عوالم و وسايل اتخاذ و به اسلوب جدولى منظم و با كمك فضلاء لجنه تحقيق در شرف اتمام است.

6- توحيدالروايات كه در تمام اخبار مصادر و جوامع حديث در هر موضوع با استقصاء وحدت روايت از نظر سند و متن (با كمك فضلاء لجنه انجام گرفته).

7- فقه جامع الاحاديث كه از نظر تفسير و دلالت بر حديث و جمع دلالات احاديث و بررسى معارضات و كيفيت علاج و جمع آن (با كمك فضلاء لجنه تحقيق).

اما باقيات الصالحات و آثار تاريخى معظم له.

1- مدرسه الامام المهدى در قم 2- مدرسه علمى در شهرستان اقليد 3- مساجد بسيارى در منطقه وسيع اقليد و سرحد چهار دانگه ييلاق تمام عشاير فارس 4- مراكز تبليغ در شهرستان اقليد و سرحد چهار دانگه 5- درمانگاه ولى عصر (ع) در حومه اقليد 6- بيمارستان ولى عصر (ع) در شهرستان اقليد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

ابن ابي ثلج رازي، ابوبكر، ابوعبداللَّه

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 257 ق)، محدث اهل سنت. اصل وى از رى بود. از مصعب بن مقدام و روح بن عباده و عبدالصمد بن عبدالوارث حديث شنيد. مصاحب احمد بن حنبل بود. نوه اش، محمد بن احمد بن محمد شيعى، و بخارى، در «صحيح»

خود، و ترمذى و ابن خزيمه و ابوبكر سجستانى از وى روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بغداد (426 -425 /5)، تهذيب التهذيب (214 -213 /9)، رى باستان (285 /2)، ريحانه (329 /7).

ابن ابي ثلج كاتب، ابوبكر محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 238 /237- وف 325 -322 ق)، محدث و مورخ امامى. اصل وى از رى بود. در زمان غيبت صغرى از محدثان برجسته ى مورد اعتماد بود. نزد محمد بن جرير طبرى درس خواند، و از جدش، محمد بن عبداللَّه، حديث شنيد. ابوالحسن دارقطنى و ابوحفص بن شاهين و ابومحمد هارون بن موسى تلعكبرى و ابوالمفضل شييبانى از او روايت كرده اند. به گفته ابن نديم موافق مذهب عامه و خاصه رفتار مى كرد اما بيشتر تشيع مى ورزيد. از آثار وى: «اخبار فاطمه والحسن والحسين عليهم السلام»؛ «اخبار النساء الممدوحات»؛ «تاريخ الائمة عليهم السلام»؛ «تفسير قرآن»؛ «التنزيل او ما نزل من القرآن فى اميرالمؤمنين عليه السلام»؛ «البشرى والزلفى فى فضائل الشيعة»؛ «كتاب من قال بالتفضيل من الصحابه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (101 /9)، تاريخ بغداد (338 /1)، الذريعه (240 /4 ،218 /3 ،343 /1)، رجال الطوسى (502)، رجال النجاشى (300 -299 /2)، ريحانه (329 -328 /7)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 244 /4)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (423)، الفهرست للطوسى (273)، لغت نامه (ذيل/ ابن ابى ثلج)، معجم رجال الحديث (314 -313 /14)، معجم المؤلفين (9 /9).

ابن ابي حاتم رازي، ابومحمد عبدالرحمان

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 327 -240 ق)، متكلم، مفسر، فقيه، رجال شناس، حافظ و محدث. در رى متولد شد و در همانجا نشو و نما يافت. وى در محله ى درب حنظله ى رى ساكن، و خانه و مسجدش در آن محل واقع بود. به همراه پدر به حج رفت و سفرهاى بسيارى نيز به شهرهاى مختلف اسلامى، همچون شام و مصر و اصفهان داشت. قرآن را نزد فضل بن شاذان آموخت و پس از آن به فراگيرى حديث روى آورد، زيرا پدرش اجازه نداده بود كه قبل از قرائت قرآن

به حديث بپردازد. در فراگيرى حديث از محضر استادان بسيارى از جمله پدرش، ابوحاتم رازى، و ابوسعيد اشج و يونس بن عبدالاعلى و على بن مُنذر طريقى و احمد بن سِنان و مسلم بن حجاج و حجّاج بن شاعر و ابراهيم مُزنى و بحر بن نصر و محمد بن عبدالملك بن زَنجويه و ابوزرعه رازى و ابن وارة بهره جست و از آنها حديث شنيد. ابن عدى، حسين بن على حسينك تميمى، على بن عبدالعزيز بن مَردك، حَمد اصفهانى، ابواحمد حاكم، احمد بن محمد بصير رازى، ابراهيم بن محمد بن يَزداد، احمد بن محمد بن يزداد، ابراهيم بن محمد نصرآبادى، ابوسعيد عبدالوهاب رازى و ديگران از وى حديث نقل كرده اند و او را ثقه دانسته اند. چون ابن ابى حاتم، اميرالمؤمنين على (ع) را مقدم بر عثمان مى داند، سليمانى وى را شيعه به حساب آورده است. پدرش ابوحاتم، عبادت و ورع وى را ستوده ست. از آثار وى: «الجرح والتعديل». «تقدمة المعرفة للجرح والتعديل»؛ «التفسير»؛ «الردعلى الجهميه»؛ «العلل» يا «علل الحديث»؛ «المسند»؛ «الفوائد الكبير»؛ «ثواب الاعمال»؛ «المراسيل»؛ «فوائد الرازيين» يا «فوائد اهل الرى»؛ «الكنى»؛ «الزهد».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (99 /4)، ترجمه ى رساله ى قشيريه (32)، تهذيب التهذيب (29 /9)، الجرح والتعديل (مقدمه/ د- ط)، ريحانه (286 /2)، سير النبلاء (269 -263 /13)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 147 /4)، كشف الظنون (1840 ،1458 ،1440 ،583 -582 ،436)، لسان الميزان (300 -299 /4)، لغت نامه (ذيل/ رازى)، معجم المؤلفين (171 -170 /5)، هدية العارفين (513 /1).

ابن ابي حاتم نيشابوري، ابوبكر محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 320 ق)، محدث. منسوب به بيل از روستاهاى سرخس است. در خراسان، عراق، شام و جزيره از محمد بن اسجاق

چغانى، اسحاق بن سيار، محمد بن يحيى ذُهْلى، ابوزُرعه، ابن داره، ابوحاتم، عباس دورى، محمد بن عوف و همطبقه آنان حديث شنيد. ابن حمشاد، ابوعلى حافظ، محمد بن اسماعيل بن مهران نيشابورى، ابوعلى ثقفى و محمد بن فضل بن خُزيمه از وى روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دائرةالمعارف البستانى (348 /1)، سير النبلاء (61 -60 /15).

ابن ابي حماد رازي، ابوالخير، صالح

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سوم ق)، محدث شيعى. نام وى در فارسى زادويه يا زادبه است. شيخ طوسى وى را از اصحاب امام جواد (ع)، امام هادى (ع) و امام حسن عسكرى (ع) مى شمارد. احمد بن ابى عبداللَّه برقى و سعد بن عبداللَّه اشعرى از وى حديث شنيدند. از نظر برخى رجال شناسان ابهاماتى در مورد وى وجود دارد و لذا ابن داوود او را در قسم دوم از «رجال» خود آورده است. از آثارش: كتاب «خطب اميرالمؤمنين (ع)»؛ كتاب «النوادر».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اختيار معرفة الرجال (145)، الذريعه (332 /24 ،190 -189 /7)، رجال ابن داود (قسم 461 /2)، رجال الطوسى (432 ،416 ،402)، رجال النجاشى (442 -441 /1)، رى باستان (312 /2)، الفهرست للطوسى (167)، معجم رحال الحديث (56 -53 /9).

ابن ابي ربيع، عمادالدين، ابوطاهر عبدالسلام

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 661 ق)، محدث و فقيه حنفى. در شيراز متولد شد. براى استماع حديث به شهرهاى گوناگون سفر مى كرد و آنچه مى شنيد و مى خواند و نيز اجازه هايى كه مى گرفت در كتابى جمع مى كرد. مدتى در بغداد اقامت كرد. روزگارى مصاحب شهاب الدين سهروردى بود. پس از بازگشت به شيراز به تدريس پرداخت. ابوالفتوح عجلى، ابوالمكارم لبان و معمر قرشى از او حديث شنيده و روايت مى كردند. بسيارى از طالبان علم در خدمت وى علم و ادب آموختند. در شيراز درگذشت و در جوار شيخ كبير دفن شد. از آثار وى: كتاب «صنوان الرواية و قنوان الدراية»، كه همه مسموعات و مقروءات و مستجازات خود را در اين كتاب ضبط كرده؛ «الاطراف»؛ «الدررالمنثوره فى السنن المأثوره»؛ «ذخيرة العبادليوم المعاد»؛ «فضل الساجد و شرف المساجد»؛ «المعلى»؛ «الوسائل لنيل الفضائل».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى هزار مزار

(99 -98)، شيرازنامه (170)، معجم المؤلفين (232 -231 /5).

ابن ابي شريح انصاري هروي، ابومحمد، عبدالرحمان

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(392 -307 ق)، محدث. وى از بغوى روايت مى كرد. در هرات اقامت داشت و پيشواى اهل حديث بود. دانشجويان از هر سو به سويش مى آمدند. وى در هرات درگذشت. از آثارش: «جزء فى الحديث».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (447 /14)، معجم المؤلفين (122 /5).

ابن ابي صهبان قمي، محمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سوم ق)، محدث شيعى. شيخ طوسى وى را از ياران امام جواد (ع)، امام هادى (ع) و امام عسكرى (ع) مى شمارد و بارى ديگر در شمار كسانى كه مستقيماً از امام روايت نكرده اند ياد كرده است. او از محمد بن سنان و على بن حكم و صفوان و محمد بن عمر روايت كرده است. شيخ طوسى وى را ثقه توصيف كرده و در «الفهرست» نام وى را محمد بن على بن عبدالجبار ذكر كرد و گويد كه وى داراى روايات است. سعد بن عبداللَّه و ابوعلى اشعرى و احمد بن ادريس و عبداللَّه حميرى و محمد بن يحيى و صفار از وى حديث روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :رجال ابن داود (قسم 287 /1)، رجال البرقى (61)، رجال الطوسى (512 ،435 ،423 ،407)، الفهرست للطوسى (303)، معجم رجال الحديث (203 -200 /16).

ابن ابي طاهر طبري سمرقندي، ابوالحسن، ابوالحسين، علي

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهارم ق)، محدث شيعى. از مردم سمرقد بود و شيخ طوسى وى را در شمار كسانى كه از ائمه طاهرين (ع) مستقيماً روايت نكرده اند آورده است. از جعفر بن محمد بن مالك و از ابوجعفر اسدى روايت مى كرد. رجال نويسان شيعه او را با صفتهاى ثقه و وكيل ياد كرده اند. از آثار وى: «مداواة الجسد لحياة الابد».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :رجال ابن داود (قسم 241 /1)، رجال الطوسى (518 ،487)، الفهرست للطوسى (371)، معجم رجال الحديث (365 -364 /11).

ابن ابي هند سرخسي، ابوبكر، ابومحمد داوود

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 141 -1139 ق)، محدث و مفسر شيعى. وى از ياران امام باقر (ع) بود. در خراسان به دنيا آمد. وى از سعيد بن مسيب و عكرمه و شعبى و حسن بصرى و محمد بن سيرين و بسيارى ديگر حديث شنيد؛ و ثورى و شعبه و ابن جريح و يحيى القطان و ابن عُليّه و بسيارى ديگر از او نقل حديث كرده اند. او را از حفاظ بصره مى شناسند. وى در زمان حسن بصرى فتوى مى داد. احمد بن حنبل و ابن معين و نسائى و ابوحاتم رازى و عجلى او را ثقه دانسته اند. در پنج «صحيح» از صحاح ششگانه به روايات او احتجاج شده است. در سفرى كه به حج مى رفت در ميانه راه درگذشت. از آثار وى: «تفسير ابن ابى هند».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (370 /6)، تاريخ الاسلام (حوادث 415 -413 /140 -121)، تاريخ الكبير (232 -231 /3)، تهذيب التهذيب (183 -182 /3)، الجرح والتعديل (ج 1، ق 412 -411 /2)، الذريعه (240 /4)، ذيل تاريخ الكبير (90 -89 /2)، رجال الطوسى (120)، سير النبلاء (379 -376 /6)، طبقات ابن سعد (190 -189 /7)، الفهرست

ابن نديم، ترجمه (59)، معجم رجال الحديث (91 /7).

ابن اَخرم نيشابوري، ابوعبداللَّه محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(344 -250 ق)، حافظ و محدث. در ابتدا به ابن كرمانى معروف بود. از على بن حسن هلالى در دَرابَجِردى و يحيى بن محمد ذُهلى و اسحاق بن عمران اسفراينى و محمد بن نصر مروزى حديث شنيد. ابوبكر صبغى و ابوعبداللَّه بن مَنده اصفهانى و حاكم نيشابورى از وى روايت كرده اند. به گفته ى حاكم نيشابورى وى در زمان خودش از سرآمدان اهل حديث بود. او بر جنازه ى محمد بن يحيى ذهلى نماز گزارد. ابن اخرم به محدثين نيشابور بسنده كرد و هرگز از نيشابور بيرون نرفت. از آثار وى: «كتاب الرسالة»؛ «المستخرج على الصحيحين» بخارى و مسلم؛ «المسند الكبير»، در حديث.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (17 /8)، سير النبلاء (470 -466 /15)، معجم المؤلفين (120 /12)، هدية العارفين (41 /2).

ابن اخضر گنابادي، تقي الدين، ابومحمد، عبدالعزيز

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 611 -524 ق)، محدث حنبلى. نياكانش از مردم گناباد خراسان بودند. در بغداد متولد شد و در همان جا نشو و نما يافت. از شش سالگى شروع به استماع حديث كرد و از مشايخ بسيار حديث شنيد و در اين علم تأليفات بسيار كرد. رجال نويسان حنبلى وى را محدثى ثقه مى دانند. از قاضى ابوبكر، ابوالقاسم ابن سمرقندى و عبدالجبار بن توبه و ابوالفضل ارموى و عبدالوهاب انماطى و ديگران حديث شنيد. در مسجد جامع قصر سالهاى متوالى حديث مى گفت. او محدث عراق در عصر خود بود و حدود 60 سال به حديث گويى مشغول بود. فرزندش، على، و ابن دُبيثى و ابن نجار و احمد بن حسين دارى و على بن ميران و ديگران از او روايت كرده اند. ياقوت حموى ذيل جُنابذ از او ياد كرده و مى گويد كه ابن اخضر از مشايخ او بوده و

ادامه مى ورزيد». او از نيكان و ظريفان بغداد شمرده مى شد. در اين شهر وفات كرد و در باب حرب دفن شد. از آثار وى: «الاصابة فى ذكر الصحابة أبناء الصحابة»؛ «تنبيه اللبيب و تلقيح فهم المريب فى تحقيق اوهام الخطيب»؛ «المقصد الارشد فى ذكر من روى عن احمد»، در دو مجلد؛ «معالم العترة النبوية و معارف اهل البيت الفاطمية»، كه على بن عيسى اربلى در «كشف الغمه» اين كتاب را با واسطه تاج الدين على بن انجب از خود مؤلف روايت كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (153 /4)، الذريعه (201 -200 /21)، ريحانه (377 -376 /7)، سير النبلاء (32 -31 /22)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 90 /7)، كشف الظنون (1726)، الكنى والالقاب (157 /2)، معجم البلدان (192 /2)، معجم المؤلفين (262 /5)، هدية العارفين (579 /1).

ابن اخوه بغدادي، جمال الدين، ابوالفضل عبدالرحمان

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 548 ق)، شاعر، اديب و محدث شيعى. از بزرگان دودمان آل اخوه بود. در بغداد متولد شد و در همان شهر نشو و نما يافت. نزد ابوالسعادات هبة اللَّه بن شجرى، ابوشجاع صابر بن حسين، ابوالفوارس زينبى، ابوالخطاب نصر بن احمد، ابوعبداللَّه نعالى و ابوغانم هروى درس خواند و حديث شنيد. بانوى دانشمند، دختر سيد مرتضى، كه كتاب «نهج البلاغه» را از عمويش سيد رضى نقل كرده نيز از مشايخ اوست. وى در طلب حديث به ايران آمد و در كاشان و خراسان و رى و طبرستان حديث شنيد و چندى در اصفهان مسكن گزيد و سالهاى واپسين عمر خود را در شيراز گذراند و در همان جا درگذشت. ضياءالدين راوندى، قطب الدين راوندى و عمادالدين راوندى و سديدالدين طوسى از شاگردان وى بودند. وى به خاطر خط

خوبى كه داشت حدود يكهزار مجلد كتاب را استنساخ كرد. او شعر را نيز خوب مى گفت و اشعارى از او باقى است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (65 /4)، اعيان الشيعه (469 -466 /7)، رياض العلماء (409 /5 ،107 /3)، ريحانه (377 /7).

ابن بابويه ابوالحسن، علي

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ف. بابويه) 1- ابوالحسن على بن حسين بن موسى بن بابويه قمى، فقيه معروف شيعى (ف. 239 ه.ق.). در شهر قم علم فقه آموخت و در همين شهر به تجارت اشتغال داشت و در سال 328 به خدمت حسين بن روح رسيد. تأليفات متعدد دارد و ابن النديم معتقد است كه دويست كتاب در علم فقه تأليف كرده است كه از آن جمله كتاب الشرائع و كتاب الرساله را بايد نام برد. مزار او در شهر قم قرار دارد و از ديرباز زيارتگاه شيعيان است.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد پنجم)

ابن بابويه ابوجعفر، محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابوجعفر محمد بن على ابن حسين فرزند مهتر ابوالحسن على بن حسين قمى و ملقب به صدوق (ف. 381. ه.ق.). او از اساتيد بسيار از جمله پدر خود و محمد بن حسن ابن الوليد ادب و فقه را فراگرفت.

وى با سلاطين و اعاظم شيعه زمان خود آميزش داشت. كتاب من لا يحضره الفقيه خود را كه از كتب معتبر شيعه و يكى از كتب اربعه است به نام الوليد نوشته است. مدتى نيز در بغداد تدريس مى كرده در اواخر عمر در رى متوطن شد و وزير ركن الدوله، صاحب بن عباد او را گرامى مى داشت. ابن بابويه كتاب عيون الاخبار الرضا را به نام صاحب بن عباد نوشت. از كتب ديگر اوست: اكمال الدين، امالى، معانى، الاخبار، كتاب التوحيد، ثواب الاعمال، علل الشرائع، كتاب الخصال، و كتاب الاعتقاد كه همه به طبع رسيده.

محمد بن على بن الحسين بن موسى بن بابويه القمى. كنيه وى ابوجعفر و لقبش (صدوق) است و او چنانكه شيخ گويد: به جلالت قدر معروف و به قوه حافظه موصوف در مضمار فقاهت يكه سوار و در

ميدان احاديث و اخبار و بصيرت به احوال رجال علمدار، او را كتابهاى بسيار و مصنفات بيشمارى است و آنها را در فهرست ذكر كرده ايم.

نجاشى و علامه فرموده اند: او پيشواى ما شيعه و فقيه ماست. و در خراسان رئيس طايفه بوده.

در سنه ى 355 وارد بغداد شد و با حداثت سن شيوخ طائفه بسماع حديث مستفيض و بهره مند شدند و علامه نيز پس از اين سخن او را به جلالت قدر و حفظ و بصيرت به احوال رجال و ناقديت اخبار ستايش كرده و گفته است در قميين مانند او در قوه حافظه و حفظ حديث و كثرت علم ديده نشده قريب سيصد كتاب تصنيف كرده و آنها را در كتاب كبير خود ذكر كرده ايم و به موافقت نجاشى گفته وفات وى در رى سنه ى 381 بوده.

وحيد بهبهانى قدس سره الشريف در تعليقه از محقق بحرانى نقل كرده كه در حاشيه كتاب بلغه كه در علم رجال است چنين گفته: مشايخ ما يكى از ديگرى از شيخ بهائى رحمةاللَّه عليه روايت كرده اند كه: كسى از وى از حال اين شيخ بزرگوار سؤال كرد. پس از تعديل و توثيق و ثنا و ستايش او فرمود كه در قديم الايام كسى از من سؤال كرد كه زكريا بن آدم و شيخ صدوق محمد بن على بن بابويه كدام يك افضل و در مرتبه جلالت اكملند گفتم زكريا بن آدم، چه اخبار بسيار و احاديث بى شمار از ائمه اطهار عليهم صلوات اللَّه الملك الغفار در مدح او وارد شده. پس از اين جواب در خواب خدمت شيخ صدوق (ره) رسيدم آن جناب به من عتاب كرده فرمود، از كجا دانستى كه زكريا بن

آدم از من افضل است و روى از من برگردانيد.

اين بزرگوار در السنه اهل علم ملقب به ريئس المحدثين و صدوق مطلق است و گفتيم كه او با برادرش (حسين بن بابويه) بدعاء حضرت صاحب الامر عجل اللَّه فرجه متولد شده اند و مدح ايشان قبل از ولادتش به زبان آن لسان اللَّه جارى شده.

بالجمله جلالت او پيدا و آشكار و عدالت او كالشمس فى رايعة النهار است كتب و مصنفات وى بتفصيل در كتاب رجال شيخ و نجاشى (ره) مذكور است و حضرتش را در مجلس ركن الدوله ديلمى با علماى مخالفين در اثبات خلافت بلافصل حضرت اميرالمؤمنين و حقانيت مذهب شيعه مناظره ايست كه قاضى نوراللَّه شوشترى نوراللَّه مرقده الشريف در (مجالس المؤمنين) آن را نقل كرده از خوف اطناب از درجش اجتناب شد.

قبر شريفش در شهر رى نزديكى قبر منور حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلام در وسط باغ مستوفى با بقعه و قبه عالى زيارتگاه عامه مردم است، اين نويسنده ترجمه او را مفصلا با تراجم دانشمندان و رجال علمى كه در اطراف مزار او مدفون اند در كتاب «تذكرة المقابر» فى «احوال المفاخر» خود نگاشته ام من جمله كرامات آن بزرگوار كه جماعتى از اعلام در كتب خود ثبت نموده اند در زمان فتحعليشاه خواستند قبر شريفش را تعمير نمايند ناگزير به نبش شدند ديدند جسد مطهرش بحال خود باقيست و نپوسيده است و بر نوك ناخن و محاسن او رنگ حنا باقى است.

مرحوم حاج شيخ عبداللَّه مامقانى در رجال خود (تنقيح المقال) مى گويد و از چيزهائى كه گواهى به جلالت او مى دهد اضافه بر آنچه گذشت كه براى من نقل كرده اند بسند صحيح متجاوز از چهل سال قبل، از عدل

ثقه امين سيد ابراهيم لواسانى تهرانى (جد سادات لواسانى) قدس سره كه در اواخر صده سوم بعد از هزار (1300) سيل قبر او را خراب كرد و جسد شريفش نمودار شد، سيد لواسانى از اشخاصى بوده كه داخل قبر شده و ديده كه جسد شريفش صحيح و سالم است و تغيير نكرده گويا روح او الآن از جسدش مفارقت نموده و رنگ حنا بر محاسن و زردى حنا در پاى او موجود است.

نگارنده گويد- اين حكايت را شنيدم از سيد استادم علامه بزرگوار فقيه و محدث اهل البيت عليهم السلام آيةاللَّه نجفى مرعشى مدظله كه فرمودند مرحوم پدرم علامه ورع حاج سيد محمود مرعشى در سفر مشهدش در تهران با عده اى از علماء مركز به زيارت بدن شريف مرحوم صدوق موفق شده و دست او را بوسيده كه نرم بود و ناخن يك دستش را گرفته و دست ديگرش را نگرفته بود (گويا دست راست را روز پنجشنبه گرفته و دست چپ را براى روز جمعه گذارده كه در شب جمعه وفات نموده).

و اين مطلب از متواتراتست و افرادى كه به اين فيض رسيده اند نامبردگان زيراند:

1- سيد ابراهيم لواسانى 2- ميرزا ابوالحسن جلوه حكيم و فيلسوف آن عصر 3- سيد محمود مرعشى 4- حاج آقا محمد آل آقا سبط وحيد بهبهانى 5- آخوند ملا محمد اندرمانى و بعضى ديگر.

از تصنيفات و تأليفات آن بزرگوار قدس سره كه مطبوع و در كتابخانه نگارنده موجود است نامبرده هاى زير است: 1- كتاب من لا يحضره الفقيه 2- كتاب علل الشرايع 3- كتاب معانى الاخبار 4- كتاب الامالى 5- كتاب التوحيد 6- كتاب خصال 7- كتاب المقنع 8- كتاب ثواب الاعمال 9-

كتاب عقاب الاعمال 10- كتاب عيون اخبارالرضا 11- كتاب الاعتقادات 12- كتاب حقوق الاخوان 13- كتاب صفات الشيعه 14- كتاب اكمال الدين و اتمام النعمه كه به امر حضرت صاحب الامر روحى له الفداء نوشته است و از كتابهاى بسيار ارزنده او كتاب مدينةالعلم است كه متأسفانه از قرن ششم به بعد مفقود شده و اثرى از او نيست و به گفته بعضى از بزرگان اگر مفقود نشده بود ما را از كتب اربعه مستغنى مى كرد.

اين بزرگوار دانشمندى نابغه و متحرك بوده و فكرى مواج داشته است. او در روزگار سلطنت ركن الدوله ديلمى و وزارت صاحب بن عباد كه هر دو شيعى مذهب و شخصيتى ممتاز داشته اند به منظور معرفى شيعه، دست به يك سلسله مسافرتهاى طولانى زد و همه جا با استقبال شايان اهل فضل و رجال حديث روبرو شد، اين مسافرتها از رى كه مقر وى بود شروع و به رى نيز پايان يافت، به طورى كه از تأليفات او استفاده مى شود صدوق در سال 352 هجرى در نيشابور بود كه آن روز مركز علمى بزرگ اهل تسنن بود توقف داشت و همانسال به بغداد و از بغداد به كوفه رفته و تا سال 354 در كوفه بوده سپس در 355 به بغداد مراجعت كرده و در 367 به خراسان سفر كرد و تا سال 368 در نيشابور ماند و همان سال عازم ماوراءالنهر و بخارا شد و در سال 372 كتاب با عظمت «من لا يحضره الفقيه» را در قصبه «ايلاف» از توابع شهر تاريخى «بلخ» تأليف كرد.

رجال و دانشمندانى كه افتخار مجاورت اين بزرگوار را يافته اند بسيار و از معاريف و مشاهير آنان

نامبردگان زير مى باشند.

1- مرحوم علامه عاليقدر و حكيم ربانى حاج شيخ على مدرس نورى (ره)

2- مرحوم سيد المتالهين فيلسوف و حكيم اماميه علامه بزرگ ميرزا ابوالحسن جلوه.

3- مرحوم شيخ الحكماء والفقهاء ميرزا طاهر تنكابنى.

4- مرحوم عالم جليل القدر ميرزا مسيح طالقانى استاد و مدرس مدرسه مروى كه ماده تاريخ فوتش اين آيه: (لن يستنكف المسيح ان يكون عبداً للَّه) است

5- مرحوم حجةالاسلام و شيخ الاعلام حاج شيخ محمد آملى والد ماجد آيةاللَّه آملى معاصر ما.

6- عالم بزرگوار حاج شيخ احمد خندق آبادى پدر بزرگوار شيخ المحدثين حاج شيخ جعفر خندق آبادى معاصر.

7- دانشمند جليل القدر حاج شيخ محمد خندق آبادى فرزند آن مرحوم.

و بسيارى ديگر كه ذكر آنها موجب اطناب و طالبين مراجعه به كتاب تذكرةالمقابر نويسنده كنند.

(وف 381 ق)، محدث، مفسر، فقيه، اصولى، حافظ قرآن و رجال شناس شيعى. مشهور به شيخ صدوق. وى يكى از برجسته ترين فقها و محدثان شيعه است. اهل قم بود و در خانواده اى فقيه و دانشور به دنيا آمد. پدرش، ابوالحسن على بن حسين، شيخ قمى ها در زمان خويش، نيز محدث و فقيه والايى بود. در قم از پدرش و محمد بن حسين بن وليد و محمد بن على ماجيلويه و احمد بن على بن ابراهيم قمى و ديگران، فقه و حديث آموخت. استادان شناخته شده ى او را در قم و ديگر شهرها متجاوز از دويست نفر مى دانند. سپس راهى سفرى دراز گرديد و در رى، نيشابور، مشهد، بلخ، بخارا، مدينه، كوفه، بغداد و همدان، نزد عالمان بزرگ آن عصر به تحصيل علم پرداخت و از سرآمدان شيعه ى آن روزگار شد. شيخ مفيد و حسين بن عبيداللَّه غضائرى و حسين بن على بن بابويه از

شاگردان معروف او بودند. دانش، حافظه قوى و استوارى او در معارف شيعى، آثارش را به لحاظ اهميت در صدر قرار مى دهد. در آخرين سالهاى زندگى به درخواست شيعيان رى در آن شهر ساكن شد و در همان جا درگذشت. تأليف حدود سيصد اثر را به وى نسبت مى دهند و نجاشى از يكصد و هشتاد كتاب او نام مى برد. مهم ترين اثار وى عبارت اند از: «من لا يحضره الفقيه»، يكى از كتب چهارگانه ى شيعه؛ «الاعتقادات»؛ «مدينة العلم»؛ «عيون اخبار الرضا (ع)»، كه به درخواست صاحب بن عباد نوشت؛ «الخصال» «اثبات الخلافة»؛ «فضائل الشيعة»؛.«علل الشرايع»؛ «دعائم الاسلام»؛ «ثواب الاعمال»؛ «كتاب الامالى»، معروف به «مجالس»؛ «معانى الاخبار»؛ «اثبات الوصية»؛ كتاب «التوحيد»؛ «صفات الشيعة»؛ «نصوص الائمة».[1]

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد اول)

منابع زندگينامه :[1] الاعلام (159 / 7)، اعيان الشيعه (25 -24 / 10)، ايضاح المكنون (584 ،505 ،491 ،490 ،456 ،350 ،342 ،316 ،315 ،297 ،261 ،196 ،103 / 2 ،477 ،473 ،348 ،123 / 1)، تاريخ ادبى ايران (548 -547 / 1)، تاريخ بغداد (89 / 3)، خاتمة مستدرك الوسائل (265 -257 ،240 / 3)، دانشنامه (432 -431 / 3)، دايرة المعارف فارسى (17 -16 / 1)، الذريعه (179 / 24 ،232 / 22 ،204 / 21 ،260 / 16 ،375 ،313 ،45 / 15 ،162 / 7 ،482 / 4 ،315 ،226 / 2)، رجال الطوسى (495)، رجال النجاشى (316 -311 / 2)، روضات الجنات (135 -123 / 6)، رجال ابن داود (قسم 325 -324 / 1)، رياض العلماء (122 -119 / 5)، رى باستان (422 / 2 ،426 -424 / 1)، ريحانه (439 -434 / 3)،

سير النبلاء (304 -303 / 16)، الفهرست لابن النديم (363)، الفهرست للطوسى (305 -304)، فوائد الرضويه (564 -560)، كشف الظنون (1174)، الكنى والالقاب (223 -221 / 1)، لغت نامه (ذيل/ ابن بابويه)، مؤلفين كتب چاپى (617 -612 / 5)، مجالس المؤمنين (463 -454 / 1)، معجم المؤلفين (3 / 11)، معجم رجال الحديث (326 -316 / 16)، هدية الاحباب (50 -49)، هدية العارفين (53 -52 / 2).

ابن خضرشاه اصفهاني، عيسي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 1074 -1034 ق)، فقيه و محدث شيعى. پدرش از كارگزاران دربار شاه عباس بود. 20 سال از زندگى خود را به فراگيرى دانش پرداخت و در مجلس درس استادانى چون ميرزا على اصفهانى، محمدتقى مجلسى، رفيع الدين نايينى، علاءالدين محمد گلستانه و محمدصادق كرباسى حاضر شد و در انواع علوم عقلى، نقلى، ادبى، رياضى و پزشكى مهارت يافت. وى در تقوا و پرهيزكارى و زهد و بى اعتنايى به دنيا تا بدان پايه بود كه گرچه او را مكلف به منصب قضاوت و شيخ الاسلامى اصفهان كردند اما او نپذيرفت و با اينكه ثروت فراوان داشت به دست خود به استنساخ كتب مى پرداخت. به گفته ى پسرش ميرزا عبداللَّه افندى، مؤلف «رياض العلماء» كتب بسيارى را استنساخ كرد. ابن خضرشاه خوشنويسى چيره دست بود و با وجود سرعت كتابت انواع خط را به زيبايى مى نوشت. به بركت او بيشتر خويشاوندان و خدمتگزاران و ياران و اهالى محل او موفق به كسب دانش شدند. از آثار وى: «رسالة فى كيفية تحليف اهل الذمه و سائر الكفار»؛ «رسالة فى رؤية الهلال قبل الزوال»؛ «رسالة فى صلاة الجمعة»؛ تعليقاتى بر «كلام اللَّه مجيد»، و «كتب اربعه» حديثى، و كتب فقهى و اصولى، و كتب ادبيات عربى.

برگرفته از

كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (309 /11)، رياض العلماء (310 -306 /4)، معجم المؤلفين (32 /8).

ابن شهرآشوب سروي مازندراني، رشيدالدين

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(588 -488 ق)، عالم، متكلم، محدث، فقيه، مفسر، اديب و شاعر شيعى. در سارى متولد شد. نياى وى شهرآشوب از شاگردان شيخ طوسى بود و ابن شهرآشوب به واسطه ى پدر خود از او روايت مى كرد. در هشت سالگى قرآن را حفظ مى خواند. از زمخشرى و احمد و محمد غزالى و خطيب خوارزمى اجازه ى روايت داشت. بنا به دلايل مذهبى به حلب كه در آن زمان در پرتو حمايت حمدانيها پيشرفته ترين مركز علمى تشيع و پناهگاه شيعيان بود، رفت. مدتى نيز در بغداد اقامت داشت. به دليل اينكه بلاغتش در خطبه مورد پسند مقتفى، خليفه ى عباسى، واقع شد و مواعظش در وى مؤثر افتاد، منصب تدريس در بغداد و لقب رشيدالدين گرفت. پدرش شيخ على بن شهرآشوب، ابومنصور احمد طبرسى، امين الدين طبرسى، ابوالفتوح رازى، قطب راوندى، وفتال نيشابورى، از جمله ى استادان وى بودند. شاگردان زيادى نزد وى تربيت شدند. محقق حلى خود را به يك واسطه شاگرد او مى دانسته است. شهرت و مقبوليت وى چندان بود كه على رغم اعتقادات شيعى، مورد احترام و قبول اهل تسنن نيز بود و وى را از محدثين ثقه مى دانند. مقبره ى ابن شهرآشوب در جبل جوشن نزديك مشهد حسينى قرار دارد. از آثار وى: «معالم العلما»، كه فصلى از آن درباره ى شعراى شيعه است؛ «مناقب آل ابى طالب»؛ «متشابه القرآن»؛ «بيان التنزيل»؛ «اعلام الطرائق فى الحدود والحقائق»؛ «انساب آل ابيطالب»؛ «الاسباب والنزول على مذهب آل رسول (ص)»؛ «الحاوى»؛ «الاوصاف»؛ «المنهاج»؛ «المخزون المكنون فى عيون الفنون».[1]

سارى قديم الايام معدن رجال و دانشمندان بزرگ علمى بوده و بزرگان از قبيل علامه

جليل القدر جناب محمد بن على بن شهرآشوب ساروى مازندرانى منسوب به آن مى باشد.

اين بزرگوار از علماء قرن ششم هجرى و صاحب تأليفات عديده مانند مناقب آل ابيطالب و متشابهات القرآن و معالم العلماء و غيره مى باشد.

علماء علم رجال وى را چنين ستوده اند.

محمد بن على بن آشوب السروى نوراللَّه مرقده السنى فخر الشيعه و تاج الشريعه محى آثار المناقب والفضائل والبحر المتلاطم الزخار الذى ليس له ساحل قطب المحدثين و شيخ مشايخهم رئيس العلماء و فقيههم رشيد الملة والدين شمس الاسلام والمسلمين فقيه وجيه و محدث مفسر محقق اديب اريب شاعر منشى بليغ جامع فنون فضائل و محاسن عالم ربانى شيخ رشيد بن ابن شهر آشوب المازندرانى صاحب 1- مناقب آل ابيطالب 2- والمعالم 3- و مثالب النواصب 4- والمخزون المكنون فى عيون الفنون 5- و اعلام الطرائق فى الحدود 6- والحقايق 7- والاوصاف 8- و مائدة الفايده 9- والمثال فى الامثال والاسباب 10- والنزول على مذهب آل الرسول 11- والحاوى 12- والانصاف 13- والمنهاج الى غير ذلك مما ذكره فى رجاله المسمى بمعالم العلماء.

وى در شب جمعه 22 شعبان سنه 588 ق ه وفات يافته و در بيرون حلب در بالاى كوه معروف به جبل جوشن در جوار مشهدالسقط (محسن بن حسين الشهيد (ع)) و قبر احمد بن منير و ابن زهره.

و ما به خواست خدا عده اى از رجال گذشته و معاصر اين شهر را به نظر ارباب فضل و دانش مى آوريم.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الاعلام (167 /7)، اعيان الشيعه (17 /10)، ايضاح المكنون (452 ،427 ،421 /2 ،103 ،69 /1)، خاتمة مستدرك الوسائل (60 -56 /3)، دانشنامه ى ايران و اسلام (663 -662 /5)، الذريعه (233

،154 /23 ،319 -318 /22 ،201 ،99 -98 /21 ،231 /20 ،76 ،73 ،63 -62 ،11 -10 /19 ،178 -177 /3 ،477 ،476 ،378 ،239 ،12 /2)، روضات الجنات (272 -269 /6)، رياض العلماء (128 -124 /5)، ريحانه (60 -58 /8)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 274 -273 /6)، فوائد الرضويه (571 -568)، قصص العلماء (429 -428)، كشف الظنون (1584 ،1269 ،77)، الكنى والالقاب (333 -332 /1)، لسان الميزان (395 /6)، لغت نامه (ذيل/ ابن شهرآشوب)، مؤلفين كتب چاپى (625 -624 /5)، معجم المؤلفين (17 -16 /11)، نامه ى دانشوران (46 -45 /5)، الوافى بالوفيات (164 /4)، هدية الاحباب (69)، هدية العارفين (102 /2).

ابن صابوني، كمال الدين عبدالرزاق

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

كمال الدين عبدالرزاق بن احمد مكنى به ابن فوطى، از مشاهير علماى حديثه و تاريخ و صاحب نظر در حكمت (و. 642- ف. 723 ه.ق.) از آثار اوست: مجمع الآداب فى معجم الاسماء على معجم الالقاب در 50 جلد، در الاصداف فى غرر الاوصاف در 20 جلد، تاريخ عالم از خلقت تا تخريب بغداد، الحوادث الجامعة و التجارب النافعة فى الماة السابعة.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد پنجم)

ابن ضُرَيْس رازي، ابوعبداللَّه محمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 294 -200 ق)، حافظ و محدث. جدش، يحيى بن ضريس، از ياران سفيان ثورى است. پدرش، ايوب، نيز از محدثان است و لذا ابن ضريس را محدث بن محدث لقب داده اند. وى خود محدث رى بود. از قعنبى، مسلم بن ابراهيم، ابوالوليد طيالسى و محمد بن كثير عَبدى حديث شنيد. احمد بن اسحاق طيّبى، اسماعيل بن نُجَيد، احمد بن عُبَيد هَمَدانى، عبداللَّه بن محمد بن عبدالوهاب رازى و بسيارى ديگر از او روايت كرده اند. ابن ضريس را شيخ و مسند خوانده اند و عبدالرحمان بن ابى حاتم رازى وى را محدثى ثقه مى دانست و از او روايت مى كرد. روز عاشورا در رى درگذشت. از آثار وى: «فضائل القرآن»، در چند مجلد؛ «تفسير القرآن» يا «تفسير محمد بن ايوب رازى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (270 /6)، ايضاح المكنون (197 /2)، الجرح والتعديل (ج 3، ق 198 /2)، رى باستان (350 /2)، سير النبلاء (453 -449 /13)، كشف الظنون (1277 ،458)، معجم المؤلفين (84 -83 /9)، الوافى بالوفيات (234 /2)، هدية العارفين (22 -21 /2).

ابن ماكولا، سعدالملك، ابونصر علي

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(486 /475 -422 /421 ق)، رجال شناس، حافظ، محدث و شاعر. از فرزندزادگان ابودلف عجلى است. اصل وى از گلپايگان بود. در عكبرا، نزديك بغداد، متولد شد. نزد ابن بشران، خرائطى حنبلى، ابوالطيب طبرى و قشيرى درس خواند و در 447 ق پس از مرگ عمويش، قاضى القضات بغداد شد. وى با ابراهيم بن اسحاق حبّال دوستى داشت و با احمد عتيقى و خطيب بغدادى معاشر بود. ابن مأكولا با محافل نيمه حنبلى و نيمه شافعى اطراف ابن مسلمه وزير و قائم، خليفه عباسى كه تلاش در براندازى آل بويه، كه خاندان ماكولا قدرت و ثروت از

آنها داشتند، پيوستگى داشت. ابونصر به شام، مصر، عراق، ماوراءالنهر، جزيره و خراسان سفر كرد و از دانشمندان آن مرز و بوم حديث شنيد و كسانى مثل حسن بن احمد سمرقندى و شجاع بن فارس ذهلى از وى روايت كرده اند. او سرانجام به دست غلام ترك خود به قتل رسيد. در مكان و سال مرگ وى اختلاف است. از جمله آثارش: «الاكمال فى المؤتلف والمختلف» در اسماء الرجال و بررسى اسامى متشابه رجال حديث است؛ «تهذيب مستمر الاوهام على ذوى التمنى والاحلام»؛ «مفاخر القلم والسيف والدينار»؛ «الوزراء».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (183 /5)، دانشنامه ى ايران و اسلام (826 -825 /6)، دائرةالمعارف البستانى (674 -673 /1)، سير النبلاء (578 -569 /18)، كشف الظنون (1758 ،1637)، الكنى والالقاب (399 /1)، المستفاد فى ذيل تاريخ بغداد (203 -201)، معجم الادباء (111 -102 /15)، معجم المؤلفين (257 /7)، وفيات الاعيان (306 -305 /3)، هدية الاحباب (85)، هدية العارفين (693 /1)، ريحانه (185 /8).

ابن مردويه ي اصفهاني، ابوبكر احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(410 -323 ق)، محدث، حافظ، مفسر و مورخ. از ابوسهل بن زياد قطان، ابن اسحاق خراسانى، محمد اسوارى، احمد بندار و ديگران حديث شنيد. ابوالقاسم عبدالرحمان بن منده، ابوبكر مستملى عطار و ابن شكرويه و برخى ديگر از وى روايت شنيدند. در «معجم البلدان» و «الكنى والالقاب» و «هدية الاحباب» سال وفات او 352 ق ذكر شده است. از آثار وى: «المستخرج على صحيح البخارى»؛ «التاريخ»، درباره ى تاريخ اصفهان؛ «تفسير القرآن» يا «تفسير الكبير»، معروف به «تفسير ابن مردويه»؛ «الامالى»، در سيصد مجلس.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (246 /1)، ريحانه (200 /8)، سير النبلاء (311 -308 /17)، كشف الظنون (439)، الكنى والالقاب (406

/1)، لغت نامه (ذيل/ احمد)، معجم البلدان (216 /1)، معجم المؤلفين (190 /2)، الوافى بالوفيات (201 /8)، هدية الاحباب (87)، هدية العارفين (72 -71 /1).

ابن مروان فارسي، دهقان كلوذاني، ابوالحسن عباس

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهارم ق)، محدث شيعى. از مشايخ نجاشى بود كه از محمد بن يحيى صوفى، ابوافرج اصفهانى و على بن بابويه، پدر شيخ صدوق، حديث شنيد. او از على بن بابويه قمى در سفرى كه در سال 328 ق به بغداد نمود اجازه روايت تمام كتابهايش را گرفت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (431 /7)، رجال النجاشى (90 /2 ،272 /1)، رياض العلماء (57 /3)، معجم رجال الحديث (236 /9).

ابن نُجَيد نيشابوري، ابوعمرو اسماعيل

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(366 /365 -272 ق)، محدث. وى از مشايخ و زاهدان و محدثان بنام نيشابور و نياى ابوعبدالرحمان سُلّمى بود و با ابوعثمان حيرى و جنيد معاصر و هم صحبت بود. در نيشابور از ابراهيم بن ابى طالب و ابومسلم كَجّى و محمد بن ابراهيم پوشنجى و عبداللَّه بن احمد بن حنبل و على بن جنيد رازى حديث شنيد. نوه اش، ابوعبدالرحمان سُلّمى، و ابوعبداللَّه حاكم و ابونصر صفّار و بسيارى ديگر از وى روايت كرده اند. ابن جوزى وى را در حديث مورد اعتماد و ثقه مى داند. او را مسند خراسان مى خواندند. وى در مكه درگذشت. از آثارش: «جزء»، در حديث.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (326 /1)، تذكرة الاولياء (264 -262 /2)، دائرةالمعارف البستانى (620 /3)، ترجمه ى رساله ى قشيريه (80 -79)، ريحانه (213 /7)، سير النبلاء (148 -146 /16)، طبقات الصوفيه سلمى (457 -454)، طبقات الصوفيه هروى (507)، لغت نامه (ذيل/ اسماعيل)، معجم المؤلفين (298 /2)، نامه ى دانشوران (429 -427 /4)، نفحات الانس (232 -231).

ابن ورقاء اودني، ابوبكر محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 385 ق)، فقيه و محدث شافعى. از مردم اودنه ى بخارا بود و در فقه شافعى آوازه اى بلند داشت، و امام شافعيان ماوراءالنهر، در زمان خود بود. از يعقوب يوسف عاصمى و هيثم بن كليب شاشى و گروهى ديگر روايت مى كرد. حاكم و ابوعبداللَّه حليمى و ابوعبداللَّه غُنْجار و جعفر بن محمد مستغفرى از شاگردان او بودند. ابن ورقاء هرگونه ربا را حرام مى دانست و فروش كالا را در قبال كالا، مگر متساوى، مجاز نمى دانست. پس از زيارت خانه ى خدا مدتى در نيشابور مسكن گزيد، سپس به بخارا بازگشت و در همان شهر درگذشت و در محله كلاباذ دفن شد.

برگرفته از كتاب

:اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دائرةالمعارف البستانى (739 /1)، سير النبلاء (466 -465 /16)، لغت نامه (ذيل/ ابن ورقاء)، معجم البلدان (329 /1)، الوافى بالوفيات (316 /3)، وفيات الاعيان (211 -209 /4).

ابن هزارمرد، ابومحمد عبداللَّه بن محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(469 -84 ق)، محدث اهل سنت. به گفته ى خطيب بغدادى شهرت پدرش، محمد، هزارمرد بود، اما به آورده ى ياقوت حموى و ذهبى هزارمرد نام نياى بزرگ اوست. در بغداد متولد شد. از ابوالقاسم بن حبّابه و ابوحفص كتانى و ابوطاهر مخلّص و ديگر مشايخ وقت حديث شنيد. مدتى خطيب صريفين بود. بارها به بغداد رفت و به روايت احاديث شريف پرداخت. خطيب بغدادى از وى روايت كرده و او را به صدوق بودن ستوده است. ابن هزارمرد از مشايخ حُميدى، ابوالمُفظفّر سمعانى، هبةاللَّه شيرازى، اسماعيل بن سمرقندى، عبدالوهاب انماطى و محمد بن طاهر و ديگران است. وى راوى كتاب «الجَعديات» از ابوالقاسم بن حَبابه است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بغداد (147 -146 /10)، سير النبلاء (332 -330 / 18)، ريحانه (272 /8)، معجم البلدان (458 /3).

ابن اورمه ي قمي، ابوجعفر محمد

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوم ق)، محدث شيعى. از ياران امام هادى (ع) بود و در روزهايى كه امام در زندان سامراء بود ابن اورمه به ديدار وى مى رفت. به گفته ى نجاشى مردم قم به وى نسبت غلوّ داده بودند و تمامى روايات او را موثق نمى دانستند. اما توقيع منسوب به امام هادى (ع) او را از تهمت غلوّ مبرى مى نمايد. وى از ابن سنان و احمد بن نضر و زرعة بن محمد و على بن حسان روايت مى كرد و حسين بن حسن و سهل بن زياد و معلى بن محمد از او حديث شنيدند. از جمله آثارش: «كتاب الاشربة»؛ «الايمان والنذور»؛ «التجارات والاجارات»؛ «التجمل والمروة»؛ «الجنائز»؛ «كتاب الحدود»؛ «حقوق المؤمن و فضه»؛ «كتاب الخمس»؛ «كتاب مانزل فى القرآن فى القرآن فى اميرالمؤمنين (ع)».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه

:الذريعه (29 /19 ،255 ،46 /7 ،296 /6 ،149/5 ،359 ،347 /3 ،516 ،106/2)، رجال الطوسى (512)، رجال النجاشى (213 -211 /12)، الفهرست للطوسى (278)، معجم رجال الحديث (119 -115 /15).

ابن بابويه، ابوعبداللَّه حسين

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 378 ق)، فقيه و محدث امامى. برادر شيخ صدوق. در خاندانى از اهل علم نشو و نما كرد. نزد پدرش و برادرش و حسين بن احمد بن ادريس و علويه صفار حديث آموخت. كثرت محفوظات و قدرت حافظه اش حيرت آور بود. از او روايات بسيارى نقل شده. شريف مرتضى، شريف محمد بن حمزه مرعشى، خزاز، و ابن غضائرى از وى روايت كرده اند. صاحب بن عباد او را بسيار گرامى مى داشت و چون به حضور صاحب مى آمد و او را در صدر مى نشاند. فرزندش، ثقةالدين حسن بن حسين، و فرزندزادگانشان تا زمان شيخ منتجب الدين جملگى از بزرگان علما و فقها و محدثين بوده اد. از آثارش: كتاب «التوحيد و نفى التشبيه»؛ كتاب «الردعلى الواقفة».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (117 -116 /6)، الذريعه (235 -234 /10 ،487 /4)، روضات الجنات (304 -303 /2)، رياض العلماء (150 -148 /2)، ريحانه (400 /7)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 115 /4)، لسان الميزان (566 /2)، مجالس المؤمنين (429 /1)، معجم رجال الحديث (45 -44 ،42 /6)، معجم المؤلفين (30 /4).

ابن بسطام، حسين

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سوم و چهارم ق)، عالم امامى و محدث. از رجال بنام روزگار غيبت صغرى است كه با كلينى (م 329 ق) و ابن قولويه همطبقه و معاصر بود. وى به دستيارى برادرش ابوعتاب عبداللَّه بن بسطام اخبار و احاديث داير بر طب را كه از حضرت رسول (ص) و اهل بيت عصمت (ع) روايت شده بود در كتابى به نام «طب الائمة» گردآورى كرد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (460 /5)، بحارالانوار (11 /1)، الذريعه (140 -139 /15)، رجال النجاشى (15 /2 ،137 /1)، روضات الجنات

(303 -301 /2)، ريحانه (413 /7 ،400 /2)، الكنى والالقاب (226 /1)، لسان الميزان (508 /2)، معجم رجال الحديث (202 -201 /5).

ابن بُطه قمي، ابوجعفر محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهارم ق)، اديب، محدث، نحوى، لغوى و رجال شناس امامى. در روزگار غيبت صغرى در قم و بغداد مى زيست. وى معاصر شيخ كلينى بود. محدثان و رجال نويسان شيعى وى را محدث داراى مسامحه مى دانند و مى گويند كه در روايتهايش احاديث سستى يافت مى شود. وى از احمد بن محمد بن خالد برقى و حسين به حسن قمى و محمد بن حسن صفّار و محمد بن حسين بن ابى الخطاب حديث شنيد. على بن حاتم از وى روايت كرده است. از آثار وى: «تفسير اسماء اللَّه تعالى و ما يدعى به»، «كتاب قرب الاسناد»، «فهرست ابن بطه». نجاشى در كتاب خود آثار ديگرى از وى را آورده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (261 /2)، الذريعه (70 /17 ،375 -374 /16)، رجال النجاشى (283 -282 /2)، ريحانه (417 /7)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 254 -253 /4)، الفهرست للطوسى (39)، معجم المؤلفين (148 /9).

ابن بُندار قزويني، ابويوسف عبدالسلام

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(488 -393 ق)، مفسر، متكلم و محدث معتزلى. اصلاً قزوينى است و در آنجا به دنيا آمد. ابتدا در زادگاهش به تحصيل پرداخت. وى از شاگردان برجسته قاضى عبدالجبار همدانى بود و در نزد وى كلام خواند و مذهب اعتزال را از او اخذ كرد. در همدان از ابوطاهر بن سَلمة و در اصفهان از ابونعيم، و نيز از اساتيد ديگر بهره گرفت. گرانمايه، خوش محضر و ظريف بود. ابوالقاسم بن سمرقندى ابوغالب بن بنّاء، هبة اللَّه بن طاووس و اسماعيل بن محمد تيمى و أبوسَعْد بغدادى و ديگران از وى حديث شنيدند. ساليان بسيارى در مصر به سر برد. چندى هم در طرابلس (شام) سكنى كرد. از دمشق ديدار كرد و آن

شهر را بَلَدِالنَّصْب، شهر دشمنان اميرالمؤمنين و خاندانش (ع) ناميد. در اواخر عمر مقيم بغداد شد، و در همان جا درگذشت و در گورستان خيزران دفن شد. ابن اثير تاريخ تولد وى را 411 ق ذكر كرده است و در «هدية العارفين» نيز به تبع آن چنين آمده است. ازآثار وى: «حدائق ذات بهجة»، تفسير قرآن در سيصد جزء كه هفت جزء آن درباره ى سوره فاتحه است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (131 /4)، سير النبلاء (620 -616 /18)، الكامل (178 /8)، كشف الظنون (634)، لسان الميزان (362 ،350 -347 /4)، معجم المؤلفين (231 /5)، هدية العارفين (569 /1).

ابن بوذي شيرازي، ابوالقاسم هبة اللَّه

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 486 /485 ق)، حافظ، محدث و مورّخ. اهل شيراز بود. به دنبال حديث به شرق و غرب سفر كرد و در خراسان، عراق، مكه، مدينه، يمن، مصر، شام، جزيره، قومس، فارس، خوزستان، جبال، سرحدات و سواحل، از ابوبكر محمد بن حسن شيرازى و احمد بن فضل باطِرقانى و ابوجعفر بن مُسْلِمة و اقران آنها حديث شنيد. نصر مقدسى و هبة اللَّه بن طاووس و ابونصر يونارتى از وى روايت كرده اند. سمعانى گويد از محضر او بهره بسيار مى بردند. در 350 ق وارد بغداد شد و در اواخر عمر ساكن مرو شد و در همان جا درگذشت. اثر وى: «تاريخ شيراز».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (61 /9)، سير النبلاء (19 -17 /19)، الكامل (166 /8)، كشف الظنون (296)، المستفاد من ذيل تاريخ بغداد (248 -246)، معجم المؤلفين (141 /13).

ابن تانه خرجاني، ابونصر محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 375 ق)، محدث و قارى. از مردم اصفهان بود. در بغداد از ابوعلى بن شاذان و همتايان او و در اصفهان از ابوبكر بن مردويه و همطبقه او حديث شنيد. وى در اصفهان مجلس املاى حديث داشت. سرانجام در اصفهان درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دائرةالمعارف البستانى (412 /2).

ابن جراح بغدادي، ابوالحسن علي

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(334 -245 ق)، اديب، نويسنده، محدث، مفسر و مورخ. از خاندانى ايرانى تبار بود. از احمد بن بُديل قاضى و حسن بن محمد زعفرانى و ديگران حديث شنيد. فرزندش عيسى و ابوالقاسم طبرانى و ابوطاهر ذهلى از او حديث روايت كرده اند. وى وزير مقتدر و قاهر عباسى بود كه امور مالى دولت را سامان داد. مدتى خليفه او را بركنار كرد و به زندان انداخت و پس از آزادى به رياست ديوانها منصوب شد. در 311 ق او را به مكه، سپس به صنعا تبعيد كرد. در 312 ق بخشوده و رياست ديوان اشراف مصر و شام به او سپرده شد. پس از آن در 315 ق مجدداً به وزارت رسيد، ولى باز بر اثر حسد درباريان خشم خليفه بر وى نازل شد و او را دستگير و زندانى كردند. ابن جراح از وزراى ايرانى دربار خلفاى عباسى بود، كه زندگى پر فراز و نشيبى را گذراند، اما در پايان زندگى، در بغداد، محتشم زيست. او را به نيك رفتارى و نيك خلقى ستوده اند. هارولدباون خاورشناس انگليسى كتابى درباره ى زندگى وى به نام «زندگى على بن عيسى و عصر او» به انگليسى نوشته است. از آثارش: «ديوان رسائل»؛ «معانى القرآن» و تفسير آن كه با همكارى ابوالحسن واسطى و ابن مجاهد مقرى تأليف شد، «جامع الدعاء»؛

«كتاب الكتّاب و سياسة المملكة و سيرة الخلفاء».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار الوزراء (131 -126) الاعلام (133 /5)، تاريخ بغداد (16 -14 /12)، روضات الجنات (207 -206 /5)، سير النبلاء (301 -298 /15)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (212 -211 ،60)، معجم الادباء (73 -68 /14)، معجم المؤلفين (162 -161 /7).

ابن جنيد رازي، ابوالحسين محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 347 ق)، حافظ، محدث شافعى و مورّخ. در ابتدا معروف به ابن رستاقى و يا ابورستاق بود. از مردم رى بود. در خراسان، عراق، شام و مكه حديث شنيد و در دمشق مسكن گزيد و به محدث شام معروف شد. اولين استاد وى محمد بن ايوب بن ضُرَيس بود و ابن جنيد از او و محمد بن حفص مِهْرِقانى و حسن بن سفيان و ابراهيم بن يوسف هِسِنجانى و فِريابى و بسيارى ديگر حديث شنيد. پسرش، تمّام رازى، و عقيل بن عَبدان و ابوالحسن بن جَهْضَم از او روايت كرده اند. در دمشق از دنيا رفت. از آثار وى: «مناقب الامام الشافعى»، در احوال و اخبار شافعى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :رى باستان (37 /2)، سير النبلاء (18 -17 /16)، كشف الظنون (1839)، معجم المؤلفين (207 /10)، هدية العارفين (43 /2).

ابن حاتم قزويني، ابوالحسن علي

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 350 ق)، محدث و فقيه شيعى. از محمد بن ابى عبداللَّه اسدى حديث شنيد و از وى نيز روايت مى كرد. شيخ طوسى او را محدثى ثقه مى داند، و كتب او را مورد اعتماد توصيف كرده است. ابن حاتم از مشايخ شيخ صدوق بود و صدوق و تلعكبرى از وى اجازه ى روايت گرفتند. ابوعبداللَّه حسين بن على بن شيبان قزوينى در 350 ق از وى حديث شنيده است و جعفر بن محمد قولويه و تلعكبرى نيز از وى روايت كرده اند. ابوعبداللَّه بن شاذان كه از مشايخ نجاشى است از راويان اوست. از آثار وى: حدود سى كتاب به ترتيب كتب فقه، از جمله: كتاب «الوضوء»؛ كتاب «الاذان»؛ كتاب «القبلة»؛ كتاب «الوقت»؛ كتاب «الصلاة»؛ كتاب «الصوم» يا «الصيام»؛ كتاب «الحج» از ديگر آثار وى: كتاب «التوحيد والمعرفة»؛

كتاب «العلل»؛ كتاب «الصفوة فى اسماء اميرالمؤمنين (ع)؛ كتاب «صفات الانبياء»؛ كتاب «الردّ على القرامطه»؛ كتاب «الردّ على اهل البدع».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (305 ،111 /25 ،92 /21 ،41 /17 ،146 /16 ،312 ،102 ،58 ،47 ،44 /15 ،265 /12 ،251 /6 ،487 /4 ،405 /1)، رجال ابن داود (قسم 239 /1 و قسم 479 /2)، رجال الطوسى (482)، معجم رجال الحديث (236 -235 /11)، الفهرست للطوسى (213).

ابن حِبّان تَميمي بُستي، ابوحاتم محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 354 -270 ق)، محدّث، مورخ و فقيه شافعى. در خانواده اى عرب تبار در بُست، بين سجستان و هرات، متولد شد. در خراسان، عراق، شام، حجاز، و مصر حديث شنيد، و استادان بسيارى ديد، ولى از ابن خزيمه بيشترين تأثير را پذيرفت. در بازگشت به زادگاهش با حنبليان به ستيزه پرداخت و به علت نگرش مخالفى كه در توحيد و نبوت داشت به زندقه متهم شد؛ لذا به سمرقند رفت و در آنجا به واسطه احاطه به حديث و فقه، منصب قضاوت را به وى سپردند. در سفر به نيشابور خانقاهى در آنجا ساخت. در 340 ق به زادگاهش بازگشت و تا پايان عمر در آنجا ماند. ابوحاتم خانه و كتابخانه خود را وقف دانش پژوهان كرد. از آثار وى: «المُسند الصحيح»، در حديث كه برخى آن را از «سنن ابن ماجه» صحيح تر مى دانند؛ «روضة العقلاء»، در ادبيات؛ كتاب«الانواع والتقاسيم» يا «التقاسيم والانواع»، در حديث؛ «معرفة المجروحين من المحدثين»؛ «وصف العلوم و انواعها»؛ «علل اوهام اصحاب التواريخ»؛ «تاريخ ابن حبان»؛ كتاب «الثقات».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (307 -306 /6)، تاريخ اسلام (حوادث 114 -112 /380 -351)، دانشنامه ى ايران و اسلام (489 -488 /3)، دائرةالمعارف البستانى

(439 /1)، ريحانه (464 -463 /7)، سير النبلاء (104 -92 /16)، كشف الظنون (1400 ،1087 ،1075 ،522 -521 ،463 ،277)، لسان الميزان (9 /6)، لغت نامه (ذيل/ ابن حبان)، معجم البلدان (498 -493 /1)، معجم المؤلفين (174 -173 /9)، نامه ى دانشوران (375 -371 /2)، الوافى بالوفيات (318 -317 /2)، هدية العارفين (45 -44 /2).

ابن حَمْشاد نيشابوري، ابوالحسن علي

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(338 -258 ق)، حافظ و محدث. شيخ نيشابور بود. از حسين بن فضل مُفَسّر و فضل بن محمد شعرانى و ابراهيم بن دَيْزيل و همطبقه آنان حديث شنيد و براى استماع حديث سفرهاى بسيار كرد. احمد بن اسحاق صبغى نيشابورى مدتى ملازم و معاشر وى بود. ابوعبداللَّه حاكم و ابواحمد حاكم و ابوعبداللَّه بن مَنده از شاگردان وى مى باشند. فرزندش، عبداللَّه بن على، گويد كه ياد ندارم پدرم شبى قيام و نيايش شبانه را ترك كرده باشد. در «سير اعلام النبلاء» وى را تحت نام على بن حمشاد آورده. از آثار وى: «المسند الكبير»، در 400 جزء؛ «الانوار» در 260 جزء؛ «تفسير القرآن»، 230 جزء در ده مجلد؛ «الاحكام» در 260 جزء.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (142 /5)، سير النبلاء (400 -398 /15)، معجم المؤلفين (85 /7)، هدية العارفين (679 /1).

ابن حمّويه جويني سرخسي، تاج الدين، ابومحمد عبداللَّه

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(642 -573 /572 -566 ق)، مورخ، رياضيدان، پزشك، محدث و فقيه شافعى. اصل وى از خراسان بود و در دمشق به دنيا آمد. در 593 ق به مغرب رفت و به منصور يعقوب بن يوسف، سومين فرمانرواى موحدى پيوست. و تا 600 ق در آنجا ماند آنگاه از راه مصر به دمشق بازگشت. از ابومحمد بن عبداللَّه بن سليمان بن حوط اللَّه انصارى و ابوالقاسم بن عساكر حديث شنيد منذرى و زين الدين فارقى از وى روايت كردند. وى در دمشق فوت كرد. از آثار: «المسالك والممالك»؛ «السياسة الملوكيه»؛ «المونس فى اصول الاشياء»، در هشت مجلد؛ «الامالى»؛ «رحلة المغربية» يا «رحلة الى المغرب».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (248 /4)، ايضاح المكنون (473 ،102 ،32 /2 ،55 /1)، دائرةالمعارف البستانى

(449 -448 /1)، سير النبلاء (97 -96 /23)، معجم المؤلفين (96 /6)، هدية العارفين (461 /1).

ابن حمّويه جويني، صاحب، فخرالدين، ابوالمظفر يوسف

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(647 -582 ق)، اديب، شاعر و محدث. اصل وى از جوين نيشابور بود. در دمشق به دنيا آمد و در آنجا و مصر حديث شنيد. از 624 ق به خدمت محمد بن محمد، فرمانرواى ايوبى دمشق، درآمد و تا زمان مرگ او با وى همكارى داشت. در 640 ق سلطان نجم الدين ايوب او را زندانى كرد. ابن حمويه تا 643 ق در زندان به سر برد. سلطان در اين سال وى را از بند رها كرد و فرماندهى سپاه خود را به او داد. پس از درگذشت نجم الدين، اروپائيان بر «دمياط» دست يافتند كه ابن حمويه در جنگ با آنها كشته شد و جنازه ى وى به مصر برده شد. از آثارش: «تقويم النديم و عقبى النعيم المقيم»؛ «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (255 /10 ،329 -328 /9)، كشف الظنون (470)، معجم المولفين (331 /13).

ابن حيدر قزويني، ابوالقاسم عبداللَّه، عبيداللَّه

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 582 ق)، فقيه و محدث شافعى. در قزوين متولد شد. به خراسان مهاجرت و در محضر پيشگامان فقه شافعى آنجا تلمذ كرد. وى از زاهر شحّامى و فُراوى و يوسف همدانى حديث شنيد. سپس به همدان رفت و در آنجا مسكن گزيد و همان جا درگذشت. كتابى به نام «المشيخة»، در شرح زندگى استادانش نوشت. از ديگر آثارش: «اربعون حديثاً»؛ «تصنيف فى الاصلين».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (214 /4)، لسان الميزان (765 -764 /3)، معجم المؤلفين (52 /6)، هدية العارفين (457 /1).

ابن حَيُّويه نيشابوري، ابوالحسن محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 366 -276 ق)، محدث و قاضى. در كودكى به مصر رفت و در همان جا ساكن شد. از عمويش، يحيى بن زكرياى نيشابورى اعرج، از بكر بن سهل دمياطى، و نسائى صاحب «سنن» و بسيارى ديگر حديث شنيد. عبدالغنى و على بن محمد خراسانى و هارون بن يحيى طحّان و ديگران از وى روايت كرده اند. ابن ماكولا او را ثقه اى دانا و بزرگ توصيف كرده است. از آثار وى: رساله اى در «من وافقت كنيته كنية زوجه من الصحابة».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (97 /7)، سير النبلاء (160 /16)، معجم المؤلفين (215 /10).

ابن خراساني، ابوالعزّ محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(576 -494 ق)، شاعر، نحوى، عروضى و محدث. وى نزد ابومنصور جواليقى به تحصيل پرداخت. از ابوالحسين طيورى و ابوسعد بن خشيش حديث شنيد و ابن الاخضر و ابوالفتوح بن حصرى از وى روايت كرده اند. وى علاقه ى وافرى به علم عروض داشت و در سرودن شعر بسيار توانا و استاد بود. در پايان عرم دچار پريشانى حواس شد. از آثار وى: «ديوان» اشعار، در پنج مجلد؛ «النوادر»؛ «العروض» و چندين اثر ديگر در فنون ادبى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (252 /7)، ايضاح المكنون (100 /2)، ريحانه (497 -496 /7)، سير النبلاء (83 -82 /21)، كشف الظنون (765)، لسان الميزان (510 /6)، معجم الادباء (47 -46 /19)، معجم المؤلفين (304 /11)، الوافى بالوفيات (150 /1)، هدية العارفين (98 /2).

ابن خِراش خراساني، ابوجعفر احمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 243 /242 ق)، محدث. در بغداد مى زيست. از عبدالرحمان بن مهدى، وهب بن جرير، شبابة بن سوار، ابوعامر عقدى، عمرو بن عاصم و عبدالصمد بن عبدالوارث حديث شنيد. مسلم بن حجاج نيشابورى، ترمذى، عبيد عجلى، عبداللَّه بن احمد و سراج از وى روايت كرده اند. برخى رجال نويسان وى را شيعه دانسته اند و بر ثقه بودن وى تأكيد دارند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (493 /2)، الجرح والتعديل (ج 1، ق 48 /1)، تاريخ بغداد (80 -78 /4)، تهذيب التهذيب (23 /1)، سير النبلاء (158 -157 /12).

ابن خِراش مروزي، ابومحمد عبدالرحمان

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 283 ق)، محدث شيعى. اصل او از مرو است. به گفته خطيب بغدادى او يكى از جويندگان حديث در آفاق بود كه به حفظ و شناخت و فهم صحيح حديث و رجال موصوف مى باشد. در طلب حديث رنج فراوان كشيد و شهرهاى خراسان، عراق، حجاز، شام و مصر را ديد. بكر بن محمد بن حمدان مروزى از وى نقل كرده كه گفت: در راه تحصيل حديث در تنگناهاى طرق ارتباطى و كمبود آب پنج بار مجبور شدم تا ادرار خود را بياشامم. وى از خالد بن يوسف سمتى و عبدالجبار بن علاء مكى و ابوحفص فلاّس و على بن خَشْرم مروزى و محمد بن يحيى ذهلى و بسيارى از همطبقه آنان حديث شنيده است. او از مشايخ ابن عُقده و بكر بن محمد صيرفى مروزى و ابوسهل قطان و ديگران است. عبدالملك بن محمد جرجانى گويد كه پرحافظه تر از ابن خراش نديده است. او در بغداد درگذشت، اما ابوبكر طرسوسى معتقد است كه ابن خراش در طرسوس در سال 294 ق درگذشته.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه

:تاريخ الاسلام (حوادث 214 -213 /290 -281)، تاريخ بغداد (282 -280 /10)، سير النبلاء (510 -508 /13)، لسان الميزان (324 -322 /4)، معجم رجال الحديث (354 /9).

ابن خُزَيمه، ابوبكر محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(311 -223 ق)، فقيه و محدث شافعى. اهل نيشابور و در آنجا پيشواى دينى بود. به عراق، شام، عربستان و مصر سفر كرد. از اسحاق بن راهويه و محمد بن حميد و عتبه مروزى و على بن حُجر و اسحاق بن شاهين و ديگران حديث شنيد و استادان بسيارى ديد و خود استاد محمد بن اسماعيل بخارى و مسلم بن حجاج نيشابورى و ابوحاتم بُستى و اسحاق نَسوى و ابن بالويه و ابواحمد حاكم و ابوالحسن آبرى و بسيارى ديگر بود. آثارش را بيش از 140 مجلد دانسته اند، از آن جمله: كتاب «صحيح ابن خزيمه» يا «مختصر المختصر من المسند الصحيح عن النبى (ص)».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (253 /6)، تاريخ نيشابور (120 -119)، الجرح والتعديل (ج 3، ق 196 /2)، دائرةالمعارف البستانى (459 /1)، ريحانه (499 /7)، سير النبلاء (382 -365 /14)، كشف الظنون (1406 ،1075)، الكنى والالقاب (276 /1)، معجم المؤلفين (40 -39 /9)، الوافى بالوفيات (196 /2)، هدية العارفين (29 /2).

ابن خسرو بلخي، ابوعبداللَّه حسين

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 520 ق)، محدث. معروف به سمسار حنفى. از حميدى و مالك بانياسى و ابوالحسن انبارى و عبدالسلام قزوينى و عبدالواحد بن فهد علّاف و بسيارى ديگر حديث شنيد و ابن جوزى و ابن عساكر از وى روايت كرده اند. ابن ابى طى او را در رجال شيعه ذكر كرده و گويد كه او كتابى در «مناقب اهل بيت (ع)» و نيز در «كلام ائمه (ع)» نوشته است. به وى نسبت اعتزال نيز داده اند و صاحب «اعيان الشيعه» گويد كه چنين نسبتى ناشى از خلط بين تشيع و اعتزال به خاطر اشتراك پاره اى از اصول مى باشد. از آثارش: جمع آورى «مسند ابى حنيفه» در دو مجلد.

برگرفته از

كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (154 /6)، سير النبلاء (593 -592 /19)، كشف الظنون (1681)، لسان الميزان (578 -577 /2)، معجم المؤلفين (50 /4)، الوافى بالوفيات (39 -38 /13).

ابن داوود قمي، ابوالحسن محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 368 ق)، فقيه امامى و محدث. وى از فقها و مشايخ حديث اماميه در قم بود. از قم به بغداد رفت و در آنجا به نشر حديث پرداخت. ابن داوود ممدوح نجاشى و علامه و ديگر علماى رجال بود. شيخ مفيد و احمد بن عبدون و ابوعبداللَّه غضائرى و ابن نوح سيرافى از وى روايت كرده اند. ابن غضائرى مى گويد: «افقه و احفظ از ابن داوود و اعرف نسبت به حديث از او نديدم». وى در بغداد درگذشت و در مقابر قريش دفن شد. از آثار وى: «كتاب البيان عن حقيقة الصيام»؛ «الحديثين المختلفين»؛ «الذخائر»؛ كتاب بزرگ «المزار»؛ «الممدوحين والمذمومين».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (202 /6)، اعيان الشيعه (65 /9)، ايضاح المكنون (205 /1)، رجال الطوسى (511)، رجال النجاشى (305 -304 /2)، ريحانه (514 /7)، الذريعه (224 /22 ،320 /20 ،5 /10 ،171 /3)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 236 /4)، فوائد الرضويه (388)، الفهرست للطوسى (270)، الكنى والالقاب (283 -282 /1)، لغت نامه (ذيل/ ابن داوود)، معجم المؤلفين (259 /8)، هدية العارفين (48 /2).

ابن رازي، ابومحمد جعفر

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهارم ق)، فقيه و محدث امامى. ساكن رى بود. پدرش محدثى ثقه بود و از مشايخ ابن رازى محسوب مى شود. از ديگر استادان او محمد حميرى، سهل ديباجى، محمد بن همام اسكافى و محمد بن مظفر مصرى مى باشند. وى از مشايخ روايت شيخ صدوق است، و به نوبه ى خود، تفسير امام حسن عسكرى (ع) را از صدوق روايت كرده است. به گفته ى صاحب «روضات»، از كتب ابن رازى استفاده مى شود كه نامبرده از صاحب بن عباد روايت مى كرده و ممكن است پاره اى از مقامات علمى را از او بهره مند شده باشد. ابن داوود او را دانشمندى

ثقه مى داند و شيخ طوسى او را در رديف كسانى آورده است كه مستقيماً از معصوم روايت نكرده اند. در «رجال الطوسى» و «رجال ابن داود» تحت نام جعفر بن على بن احمد آورده شده است. محدث نورى معتقد است كه شرح حال نويسان در مورد ابومحمد جعفر بن احمد قمى اهمال كرده اند و در «نَفِس الرحمان» از علماى رجال گذشته و حال تعجب مى كند كه چگونه به شرح حال او نپرداخته و از اين مهم غفلت كرده اند. او را تصانيف بسيارى است. سيد بن طاووس در «الدروع الواقيه» و شيخ ورام در «تنبيه الخواطر» و ابن فهد در «التحصين» و «عدة الداعى» از كتب او نقل كرده اند، و كراجكى در كتاب «الفهرس» ذكر كرده كه وى در قم و رى 220 كتاب تصنيف كرده است. از جمله آثار وى: «ادب الامام والمأموم»؛ «المانعات من دخول الجنة» يا «الاعمال المانعة من دخول الجنة»؛ «جامع الاحاديث النبوية»، مشتمل بر هزار حديث نبوى به ترتيب حروف هجا؛ «المنبى عن زهد النبى (ص)»؛ «الغايات»؛ «المسلسلات» يا «مسلسلات الاخبار»، شامل كليه ى وقايعى است كه در تمام طبقات اسنادش نامعصوم، لفظ خاص تكرار شده؛ «العروس»، در فضل و آداب روز جمعه؛ «نوادر الاثر فى على (ع) خيرالبشر»، كه در آن حديث نبوى «علىُّ خَيُر البَشَر» را از، بيش از، 70 طريق آورده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (83 -82 /4)، الذريعه (21 /21 ،31 -30 /19 ،31 /5 ،386 /1)، رجال ابن داود (قسم 86 /1)، رجال الطوسى (457)، روضات الجنات (170 -168 /2)، ريحانه (528 /7)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 69 -68 /4)، فوائد الرضويه (61 -59)، لغت نامه (ذيل/ جعفر)،

معجم رجال الحديث (83 -82 /4)، معجم المؤلفين (133 -132 /3)، نفس الرحمان (90 -88).

ابن راهويه، ابويعقوب اسحاق

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 238 /237 -161 ق)، حافظ، محدث و فقيه شافعى. اهل مرو بود. وجه تسميه ى اسم او بدان سبب است كه پدر ابن راهويه، ابراهيم، در راه مكه متولد شده بود. وى به عراق، حجاز، يمن و شام سفر كرد. احمد بن حنبل او را ستوده و گفته كه براى اسحاق در جهان نظيرى نيست. احمد حنبل و يحيى بن معين و صاحبان «صحاح»: بخارى، مسلم، ترمذى، ابوداوود و نسائى از او حديث نقل كرده اند. وى به همراه عده اى از محدثان در نيشابور با امام رضا (ع) ديدار كرد و از امام حديث «سلسلة الذهب» را شنيد. در مكه با شافعى مناظره كرد. وى حافظه ى شگفت انگيزى در حفظ حديث داشت، چنانكه گويند هفتاد هزار حديث حفظ بود و درباره ى يك صد هزار حديث مذاكره كرد، لذا ذهبى از او به عنوان «سيد الحفّاظ» نام مى برد. وى در پايان عمر در نيشابور ماندگار شد و در همان جا درگذشت. در تاريخ تولد و وفات او اختلافاتى هست، ابن خلكان تاريخ تولد وى را بين 161 تا 163 ق و وفاتش را ميان 237 و 238 ق مى داند؛ در «طبقات الحنابله» تولد وى در 166 و وفاتش در 243 ق ذكر شده است. از آثار او: كتاب «التفسير»؛ كتاب «المسند»؛ كتاب «السنن»، در فقه.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (284 /1)، تاريخ اسلام (حوادث 90 -80 /240 -231)، تاريخ بغداد (355 -345 /6)، تاريخ الكبير (380 -379 /1)، تهذيب التهذيب (198 -197 /1)، الجرح والتعديل (ج 1، ق 210 -209 /1)، حليه

الاولياء (238 -234 /9)، دانشنامه ى ايران و اسلام (573 /4)، دائرةالمعارف البستانى (486 /1)، لغت نامه (ذيل/ ابن راهويه)، روضات الجنات (7 -5 /2)، ريحانه (531 -530 /7)، سير النبلاء (383 -358 /11)، الفهرست لابن النديم (418)، كشف الظنون (1685 -1678 ،442)، الكنى والالقاب (290 /1)، لسان الميزان (205 /8)، معجم المؤلفين (228 /2)، نامه ى دانشوران (382 -375 /2)، الوافى بالوفيات (388 - 386 /8)، وفيات الاعيان (201 -199 /1)، هدية الاحباب (60 -59).

ابن رزين رازي اصفهاني، ابوعبداللَّه محمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 253 ق)، قارى، نحوى و محدث. اصل وى از اصفهان بود. در رى متولد شد. نزد نُصير و خلاّدبن خالد قرآن آموخت. در عربيت و قراآت استاد و راوى حديث بود. از آثار وى: «الجامع»، در قرائت، «رسم القرآن»؛ «العدد»؛ كتابى در «جواز قراءة القرآن على طريق المخاطبه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (213 /7)، رى باستان (378 /2)، معجم المؤلفين (103 /11)، الوافى بالوفيات (294 /4).

ابن رفاعه ي هاشمي، ابوالخير زيد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف بعد از 400 ق)، فيلسوف و محدث. از مردم رى بود و ساليان بسيارى در بصره زيست. او در شهرهاى جبال و خراسان از ابن دريد و ابوبكر بن انبارى و ديگران حديث نقل كرد. ابن يزداد قارى از او حديث روايت كرده است خطيب بغدادى او را مورد اعتماد نمى داند. در نگارش «رسائل» اخوال الصفا همكارى داشت. از آثارش: «اربعين حديثاً»؛ «جوامع اصلاح المنطق».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (98 /3)، تاريخ بغداد (451 -450 /8)، ترجمه ى تتمه ى صوان الحكمه (20)، دايرةالمعارف فارسى (69 /1)، الذريعه (384 /5)، لسان الميزان (196 /3)، لغت نامه (ذيل/ زيد)، معجم المؤلفين (190 /4).

ابن زياد نيشابوري، ابوبكر عبداللَّه

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(324 -238 ق)، فقيه، حافظ و محدث شافعى. در نيشابور به دنيا آمد. مسافرتهاى بسيار به مصر و شام و عراق كرد و در بغداد اقامت گزيد. نزد مزنى و ربيع و ابن عبدالحكم فقه آموخت. از محمد بن يحيى ذُهْلى و احمد بن يوسف سلمى و احمد بن ازهر نيشابورى، و عبداللَّه بن هاشم طوسى و ابوزرعه رازى و ابن حاتم و ابن واره و بسيارى ديگر حديث شنيد. وى پيشواى شافعيان عراق در زمان خود بود. ابن عقده، ابوعمر بن حيويه، ابن شاهين و دارقطنى و بسيارى ديگر از وى روايت كرده اند. دارقطنى از او به عنوان افقه المشايخ نام مى برد. در نيشابور درگذشت. از آثار وى: «كتاب الربا»؛ افزوده هايى بر «مختصر» مزنى، در فروع فقه شافعى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (263 /4)، تاريخ بغداد (122 -120 /10)، سير النبلاء (68 -65 /15)، كشف الظنون (1636)، معجم المؤلفين (119 /6)، هدية العارفين (445 /1).

ابن ساربان، ابوالحسن علي

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(430 -347 ق)، عالم امامى و محدث شيعى. اصلش از قم بود، در شيراز متولد شد. به بغداد رفت و تا پايان عمر در همان جا اقامت كرد. وى از شاگردان على بن هارون كرمانشاهى، ابوسعيد سيرافى و ابوعبيداللَّه مرزبانى بود و از ايشان حديث شنيد. ابن ساربان از اساتيد و مشايخ حديث خطيب بغدادى است. از متنبى «ديوان» شعرش را شنيده بود و خطيب بغدادى تمام «ديوان» را نزد وى خواند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بغداد (351 /11)، ريحانه (557 /7)، لسان الميزان (742 -741 /4).

ابن سالبه، ابوالفتح عبدالسلام

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 473 ق)، صوفى و محدث. پدرش ابوالحسين احمد سالبه نيز از مشايخ بزرگ صوفيه در فارس بود. ابن سالبه در طلب حديث به عراق و شام سفر كرد و در مصر از ابوعبداللَّه بن نظيف و در اصفهان از ابوبكر بن زيده و در بغداد از ابوالقاسم بن بشران و ابوعلى بن شاذان حديث شنيد. وى مدتى ملازم شيخ ابواسحاق كازرونى بود. يحيى بن عبدالوهاب بن منده از جمله كسانى بود كه از وى حديث روايت كرده اند. در فارس درگذشت و در تل بيضا دفن شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :شيرازنامه (149 -148)، الكامل (129 /8)، كشف المحجوب (215)، نامه ى دانشوران (228 /7).

ابن سُرَيج، ابوالعباس احمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(306 /305 -249 ق)، متكلّم، محدث و فقيه شافعى. معروف به باز اشهب. از مردم شيراز و پس از اصحاب خاص شافعى، بزرگ ترين عالم فرقه ى شافعى بود. در جوانى مدتى در شيراز منصب قضاء داشت. نزد عثمان بن سعيد انماطى درس خواند. با محمد بن داوود بن خلف در محضر على بن عيسى وزير مناظره و مباحثه داشت. على بن عيسى خواست كه وى را قاضى بغداد كند و او نپذيرفت. مدتى در درسهاى جنيد حاضر شد، ولى به تصوف گرايشى نشان نداد. در قضيه ى منصور حلاج بى طرف ماند و از دادن فتوا خوددارى كرد. در بغداد تدريس مى كرد. و همان جا درگذشت. بيش از چهار صد اثر به او نسبت مى دهند كه ظاهراً تعداد كمى از آنها باقى مانده است. از آن جمله: كتاب «الانتصار»؛ كتاب «الزيادات»؛ كتاب «الودايع»، در امانات؛ كتاب «المختصر فى الفقه»؛ كتاب «العين والدين»؛ كتاب «الرد على محمد بن حسن»؛ كتاب «الرد على عيسى بن

ابان» عالم حنفى، كتاب «جواب كاشانى». در ترجمه ى «الفهرست» ابن نديم، و نه در اصل كتاب به عربى، و همچنين در «كشف الظنون» ذيل كتاب «العين والدين» و نيز در متن و پانوشت «فارسنامه» از او به عنوان ابن شريح ياد شده است كه با توجه به ديگر منابع، ضبط ابن سريج صحيح تر به نظر مى آيد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (179 -178 /1)، تاريخ بغداد (290 -287 /4)، تاريخ نجوم اسلامى (286)، دائرةالمعارف البستانى (216 -215 /2)، دانشنامه ى ايران و اسلام (627 -626 /4)، روضات الجنات (218 -216 /1)، ريحانه (220 /1)، سير النبلاء (204 -201 /14)، فارسنامه ى ناصرى (1136)، الفهرست لابن النديم (300 -299)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (392)، الكنى والالقاب (306 /1)، كشف الظنون (2005 ،1444 ،1258 -1257 ،705)، لغت نامه (ذيل/ ابن سريج)، معجم المؤلفين (32 -31 /2)، نامه ى دانشوران (209 -196 /1)، الوافى بالوفيات (261 -260 /7)، وفيات الاعيان (67 -66 /1)، هدية العارفين (57 /1).

ابن سَلْم رازي اصفهاني، ابويحيي عبدالرحمان

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(291 -211 ق)، عالم، حافظ، محدث و مفسر. در رى متولد شد. وى امام مسجد جامع اصفهان بود. از سهل بن عثمان و عبدالعزيز بن يحيى و حسين بن عيسى زُهرى روايت كرده، و قاضى ابواحمد عسّال و ابوالقاسم طَبَرانى و ابوالشيخ بن حَيّان و عبدالرحمان بن سياه از وى حديث شنيدند. از آثارش: «المسند»، در حديث؛ «التفسير»، تفسيرى بر قرآن.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (99 /4)، رى باستان (319 /2)، سير النبلاء (531 -530 /13)، معجم المؤلفين (175 /5)، هدية العارفين (513 /1).

ابن سَلَمه ي نيشابوري، ابوالفضل احمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 286 ق)، حافظ و محدث. وى مسلم بن حجاج نيشابورى را در سفر بلخ و بصره همراهى كرد. از قُتَيْبَه و اسحاق بن راهوَيه و محمد بن مِهران جَمّال و ابوكُريب و ابن حميد رازى و محمد بن اسلم طوسى حديث شنيد. ابن واره رازى و ابوزُرعَه رازى و ابوحاتم رازى و على بن عيسى از وى روايت كرده اند. او كتابى به نام «صحيح» در حديث دارد كه به سبك «صحيح مسلم» گردآورى شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (128 /1)، تاريخ بغداد (187 -186 /4)، الجرح والتعديل (ج 1، ق 54 /1)، سير النبلاء (373 /13).

ابن سيّار مروزي، ابوالحسن احمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(268 -198 ق)، فقيه، محدث شافعى و مورّخ. در مرو متولد شد. براى استماع حديث بسيار سفر كرد و از اسحاق بن راهويه و عَبدان بن عثمان مروزى و عفان بن مسلم و از همطبقه آنان در خراسان و عراق و حجاز و شام و مصر حديث شنيد. ابن سيار در علم و پارسايى بلند آوازه بود و در روزگار خود با ابن مبارك مقايسه مى شد و در ميان معاصران خود حرمت و احترام فراوانى داشت. نسايى در «صحيح» خود و نيز محمد بن اسماعيل يخارى و محمد بن نصر مروزى و ابن خُزيمه و محمد بن عقيل بلخى و حاجب طوسى و ديگر خراسانيان از وى روايت كرده اند. رجال شناسان او را ثقه توصيف كرده اند. وى يكى از كسانى است كه فقه شافعى را در خراسان پراكنده كرد. از آثار وى: كتابى در «اخبار مرو» يا «تاريخ مرو»؛ «فتوح خراسان».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الجرح والتعديل (ج 1، ق 53 /1)، تاريخ بغداد (189 -187 /4)، تهذيب

التهذيب (34 -33 /1)، سير النبلاء (611 -609 /12)، كشف الظنون (303)، معجم المؤلفين (241 /1).

ابن شاذان قمّي، ابوالحسن محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 420 ق)، فقيه و محدث امامى. ابن قولويه دايى او يا دايى پدر اوست. وى از راويان ابن بابويه صدوق و از مشايخ علامه ابوالفتح كراجكى و نجاشى است. كراجكى در 412 ق در مكه معظمه، در مسجدالحرام، كتاب «مناقب» را بر او خواند. آثار وى: «ايضاح دفائن النواصب»؛ «كتاب المناقب» يا «المأة منقبة» يا «مناقب اميرالمؤمنين (ع)»، حاوى صد منقبت از طريق عامه، معروف به «مناقب ابن شاذان».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (102 -101 /9)، الذريعه (316 /22 ،3 -2 /19 ،494 /2)، روضات الجنات (177 -167 /6)، رياض العلماء (27 -26 /5)، ريحانه (42 /8)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 151 -150 /5)، فوائد الرضويه (391 -390)، الكنى والالقاب (323 /1)، لغت نامه (ذيل/ ابن شاذان)، هدية الاحباب (68).

ابن شاذان نيشابوري، ابومحمد فضل

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 260 ق)، محدث، كلامى و فقيه شيعى. نياكانش از قبيله ى ازد يمن بودند و پس از فتح خراسان به آنجا آمدند. پدرش نيز از فقهاى شيعه و از ياران يونس بن عبدالرحمان بود. خود وى از اصحاب امام جواد، امام هادى و امام حسن عسكرى (ع) بود. برخى از محدثين وى را از اصحاب امام رضا (ع) نيز دانسته اند. يك بار زمانى كه پوشنجى در محضر امام حسن عسكرى (ع) در حال خارج شدن بود، يكى از كتابهاى فضل بن شاذان را كه با خود داشت از دستش بر زمين افتاد. امام وقتى كتاب را مشاهده مى كند از آن تعريف و نويسنده ى آن را دعا مى كند. عبداللَّه بن طاهر ذواليمينين امير خراسان فضل را به جرم تشيع به بيهق تبعيد كرد، اما پس از چندى از او دلجويى كرد. ابن داوود و كشّى و

نجاشى و طوسى او را از ثقه ترين محدثان عصر مى دانند و ابن نديم از او به عنوان يكى از پيشوايان در قرآن و روايات نام مى برد. فضل به هنگام حمله ى خوارج به بيهق از آنجا بيرون رفت و در راه بيهق به نيشابور درگذشت. آرامگاه وى در يك فرسنگى نيشابور است. على بن محمد بن قتيبه نيشابورى، محمد بن اسماعيل بندقى نيشابورى، سهل بن بحر فارسى و برادرانش على و محمد از شاگردان وى بودند. شمار آثار وى را بيش از 180 تصنيف و تأليف دانسته اند، و نجاشى چهل و هشت اثر وى را نام برده است. از آن جمله: «اثبات الرجعة»؛ «التوحيد»؛ «تبيان اصل الُضلالة» كه نجاشى از آن به نام «تبيان اهل الضلالة» ياد كرده؛ «حذو النعل بالنعل»؛ «فرائض الكبير»؛ «فرائض الاوسط»؛ «فرائض الصغير»؛ «فضائل اميرالمؤمنين (ع)»؛ «كتاب الاعراض والجوهر»؛ «كتاب الايمان»؛ «ايضاح»، در رد فرق مختلف و يكى از كتب مهم و تقريباً كامل ترين اثر به جا مانده از فضل بن شاذان؛ «كتاب الطلاق»؛ «كتاب الملاحم»؛ «كتاب النجاح»؛ «كتاب التفسير»؛ «كتاب القراآت».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (355 /5)، ايضاح المكنون (675 ،513 ،474 ،445 ،342 ،336 ،334 ،325 ،321 ،315 ،313 ،312 ،303 ،292 ،284 ،282 ،277 ،269 ،197 ،185 ،184 /2 ،400 ،223 ،23 /1)، الذريعه (290 ،288 ،285 ،145 ،64 -63 /24 ،373 ،359 ،356 ،343 ،339 ،336 /20 ،67 /19 ،325 /18 ،52 ،1 /17 ،147 ،78 /16 ،510 ،491 -490 /2 ،93 /1)، رجال ابن داود (قسم 273 -272 /1)، رجال الطوسى (434 ،420)، رجال الكشّى (545 -537)، رجال النجاشى (169 -168 /2)، ريحانه (42 -41 /8)،

الفهرست ابن نديم، ترجمه (421 -420 ،61 ،45 ،44)، الفهرست للطوسى (255 -254)، لغت نامه (ذيل/ ابن شاذان)، الملل والنحل (151)، مجالس المؤمنين (404 -400 /1)، معجم المؤلفين (69 /8)، معجم رجال الحديث (301 -289 /3)، مفاخر اسلام (164 -127 /1)، هدية العارفين (818 -817 /1).

ابن شاذان، ابوبكر احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(383 -298 ق)، محدث. معروف به ابوبكر بزاز. در بغداد متولد شد. نياكان وى از مردم دورق اهواز بودند. از ابوالقاسم بغوى، ابوبكر بن دُريد، ابوذر بن باغندى، احمد بن سليمان طوسى و نفطويه نحوى و بسيارى ديگر حديث شنيد. فرزندش، ابوعلى بن شاذان، دارقطنى و تنوخى و جوهرى از وى روايت كرده اند. او محدث بغداد در زمان خود بود. ابن شاذان به مصر و ديگر جاى ها مسافرت تجارى داشت و تجارت نوعى پارچه به نام بَز مى كرد و لذا بزاز لقب گرفت. او در اين سفرها از شيوخ حديث شنيد و از آنان نوشت. از آثار وى: «مسلسات»، در حديث.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (83 /1)، تاريخ بغداد (20 -18 /4)، سير النبلاء (430 -429 /16)، معجم المؤلفين (136 /1).

ابن شاذكوني اصفهاني، ابوايوب سليمان

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 234 ق)، محدث شيعى. در بصره به دنيا آمد. از حفص بن غياث، سفيان بن عيينه و ابوبصير و حماد بن عيسى و بسيارى ديگر از شاگردان امام صادق (ع) حديث شنيد. ابن سماعه، كُديمى، على بن محمد كاشانى، قاسم بن محمد اصفهانى، ابراهيم بن محمد اصفهانى و اسيد بن عاصم اصفهانى از شاگردان وى مى باشند. وى به بغداد رفت وارد شد احمد بن حنبل به عمرو ناقد گفت كه با هم به مجلس سليمان برويم تا نقد الرجال بياموزيم. او سپس به اصفهان رفت و در آنجا ساكن شد و حديث گفت. نجاشى و على بن ابراهيم وى را محدثى ثقه مى دانند، اما برخى رجال نويسان شيعه او را در شمار محدثان ضعيف نام برده اند. در اصفهان درگذشت. وى كتابى در حديث داشته كه از ميان رفته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد

اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (298 /7)، تاريخ بغداد (48 -40 /9)، الجرح والتعديل (ج 2، ق 115 -114 /1)، رجال النجاشى (416 -415 /1)، سير النبلاء (684 -679 /10)، الكامل (282 /5)، لسان الميزان (375 -369 /3)، معجم رجال الحديث (291 -290 ،260 -257 ،256 -254 /8).

ابن شاذويه، علي

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهارم ق)، محدث و عالم شيعى. وى از مشايخ شيخ صدوق بود و صدوق در «عيون اخبار الرضا (ع)» از وى روايت كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تنقيح المقال (281 /2)، معجم رجال الحديث (362 -361 /11).

ابن شاهين، ابوجعفر عمر

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(385 -297 ق)، محدث، حافظ، واعظ و مفسر. از محدثين ثقه و مورد اعتماد است كه در بغداد متولد شد و در شام، عراق، بصره و فارس حديث شنيد. ابوبكر باغندى و ابوالقاسم بغوى از جمله ى محدثانى بودند كه وى از آنان حديث شنيد. و ابوبكر برقانى، ابوسعد مالينى و ابوبكر محمد بن اسماعيل وراق از او روايت حديث كردند. بيش از سيصد تصنيف داشته است از جمله ى آنها: «تفسير قرآن»، حدود سى مجلد با اسناد مفصل؛ «المسند» يا «السنة»، در حديث؛ «معجم الشيوخ»؛ «كشف الممالك»؛ «ناسخ الحديث و منسوخه»؛ «تاريخ اسماء الثقات»؛ «الافراد».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (196 /5)، تاريخ بغداد (268 -265 /11)، دائرةالمعارف البستانى (540 -539 /1)، سير النبلاء (435 -431 /16)، كشف الظنون (1920 ،1426 -1425 ،1394)، معجم المؤلفين (274 -273 /7)، هدية العارفين (781 /1).

ابن شرقي نيشابوري، ابوحامد احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(325 -240 ق)، حافظ و محدث. از شاگردان مسلم نيشابورى بود. او از محمد بن يحيى ذُهْلى و عبدالرحمان بن بِشر بن حكم، و احمد بن ازهر، و احمد بن يوسف سلمى و همطبقه ايشان حديث شنيد؛ آنگاه مسافرت آغاز كرد، و در رى از ابوحاتم رازى، در مكمه از ابويحيى بن ابى مَسَرّة و در بغداد از محمد بن اسحاق صَغانى و در كوفه از ابوحزم غِفارى حديث شنيد. چندين بار به زبارت خانه ى خدا رفت. حافظانى همچون ابوالعباس بن عقدة، قاضى ابواحمد عسّال، ابوعلى نيشابورى، زاهر بن احمد سرخسى، ابوبكر محمد جَوزَقى، سيد ابوالحسن علوى و ابواحمد حاكم و بسيارى ديگر از او روايت كرده اند. دارقطنى او را، در حديث، پيشگامى امين و مورد اعتماد برشمرده و به گفته حاكم نيشابورى،

از نظر حافظه و درستى، يگانه زمان خود بود. ابن خزيمه گويد كه ابوحامد در زندگى خود راه دروغ بستن بر پيامبر (ص) را سد كرد. از آثارش: «الصحيح»، در حديث.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (197 /1)، ايضاح المكنون (65 /2)، تاريخ بغداد (427 -426 /4)، لسان الميزان (464 -463 /1)، معجم المؤلفين (92 /2)، سير النبلاء (41 -37 /15)، الوافى بالوفيات (379 /7).

ابن شيبان قزويني، ابوعبداللَّه حسين

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهارم ق)، محدث شيعى. او مردم قزوين بود كه به بغداد مهاجرت كرد. شيخ طوسى وى را در شمار كسانى كه از امامان مستقيماً روايت نكرده اند، نام مى برد. وى تلعكبرى از او حديث شنيده و اجازه روايت داشته است. امّا ابوعبداللَّه حسين بن على بن شيبان قزوينى كه به فرموده آيت اللَّه خوئى ظاهراً پسر عموى اوست از راويان على بن حاتم و از مشايخ شيخ مفيد بوده و احمد بن عبدون بدون واسطه از وى نقل حديث كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (424 -423 /5)، رجال الطوسى (467)، رجال النجاشى (338 /1)، لسان الميزان (491 /2)، معجم رجال الحديث (48 /6 ،191 /5).

ابن شيرويه ي نيشابوري، ابومحمد عبداللَّه

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 305 ق)، فقيه، محدث و حافظ. از نوادگان رُكامه، صحابى مشهور، بود. از اصحاق بن راهويه و احمد بن مَنيع و عمرو بن زُراره حديث شنيد، و كتاب سفيان بن عيينه را در حجاز از عدنى فراگرفت. ابن خزيمه و ابوعبداللَّه بن اَخْرم و ابوحامد بن شرقى از او روايت كرده اند. حاكم نيشابورى گويد «ابن شيرويه از بزرگان نيشابور بود. در تصنيفات بسيار او عدالت و استقامتش آشكار است. حفّاظ شهر ما از وى روايت مى كنند و به اين روايات احتجاج مى نمايند». مصنّفات بسيارى به جاى گذاشت كه از آن جمله: «محاسن الشرائع والاسلام».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (168 -166 /14)، معجم المؤلفين (125 /6)، هدية العارفين (443 /1).

ابن شيره كاشاني، ابوالحسن علي

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سوم ق)، محدث و فقيه شيعى. شيخ طوسى وى را در شمار اصحاب امام هادى (ع) نام مى برد. محمد بن حسن صفار از وى روايت كرده است. از آثار وى: «كتاب التأديب»؛ «كتاب الجامع الكبير»، در فقه.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (68 /5 ،211 -210 /3)، رجال ابن داود (قسم 486 /2)، رجال للطوسى (417)، رجال النجاشى (79 /2)، الفهرست للطوسى (160)، معجم رجال الحديث (151 -149 /12).

ابن صلت اهوازي، ابوالحسن احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(409 -324 ق)، محدث شيعى. از ابوالعباس احمد بن محمد بن سعيد، معروف به ابن عُقده، و قاضى ابوعبداللَّه مَحاملى و ديگران روايت مى كرد. وى ازمشايخ شيخ طوسى است. خطيب بغدادى و ابوالقاسم بن مَنده و نجاشى از وى حديث شنيدند. شيخ طوسى به واسطه ى وى آثار ابن عقده را نيز روايت مى كرد. خطيب بغدادى او را ستوده و گويد كه راستگويى صالح بود. رجال نويسان شيعى نيز وى را محدثى ثقه مى دانند. از آثار وى: كتاب «نوادر كبير».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (156 /3)، رياض العلماء (67 /1)، سير النبلاء (188 -187 /17)، الفهرست للطوسى (48)، لسان الميزان (387 -386 /1)، معجم رجال الحديث (322 -321 /2).

ابن صيرفي، ناصرالدين محمد

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(737 -693 ق)، محدث. نياكانش از مردم خوارزم بودند، اما وى در دمشق زندگى مى كرد. از ابوبكر بن عبدالدايم و على بن ابراهيم مطعّم و بسيارى ديگر حديث شنيد. او در دمشق آوازه اى بلند يافت و شاگردان بسيارى تربيت كرد. او را از محدثان قوى نمى دانند. سرانجام، در ميان سالى، در نزديكى حماق درگذشت. از آثار وى: «اربعون حديثاً منتقاة من كتاب الشفا».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (44 /7)، معجم المؤلفين (104 /10)، الوافى بالوفيات (172 /3).

ابن طبري مروزي، ابوحامد احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 377 /376 ق)، قاضى، حافظ، محدث و مورّخ حنفى. اصل پدر وى از همدان بود و خود از مردم طبرستان. در جوانى وارد بغداد شد و نزد ابوالحسن على كرخى فقه حنفى را فراگرفت. وى از احمد بن خضر مروزى، احمد بن محمد بن عمر منكدرى، محمد بن عبدالرحمان دغولى، احمد بن محمد بن حارث عبدالكريم و محمد بن رزام مروزى حديث شنيد. ابوبكر برقانى و قاضى ابوالعلاى واسطى و محمد بن حسين بن احمد بن بكير و محمد بن مؤمل انبارى و احمد بن محمد عتيقى از وى روايت كرده اند. وى مدتى عهده دار منصب قاضى القضاتى خراسان بود. او سرانجام در بخارا يا مرو درگذشت. از آثار وى: كتاب «التاريخ» كه با صفت بديع توصيف شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (112 -111 /1)، تاريخ بغداد (108 -107 /4)، معجم المؤلفين (207 /1).

ابن عاصم اصفهاني، ابوجعفر محمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 262 ق)، عابد و محدث. وى برادر بزرگتر اسيد بن عاصم است و از سفيان بن عيينه و حسين بن على جعفى و عَبدَة بن سليمان حديث شنيد. احمد بن على بن جارود و محمد بن يحيى بن مَنده و محمد بن عمر گورگيرى از او روايت كرده اند. از آثار وى: جزوه اى معروف به «جزء العالى»، در حديث.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تهذيب التهذيب (207 /9)، الجرح والتعديل (ج 4، ق 46 /1)، سير النبلاء (378 -377 /12)، معجم المؤلفين (115 /10)، الوافى بالوفيات (180 /3).

ابن عبدوس نيشابوري، عبدالواحد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهارم ق)، محدث شيعى. از على بن محمد بن قتيبه ى نيشابورى حديث شنيد. وى از مشايخ شيخ صدوق بود و صدوق از وى روايت كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :رياض العلماء (281 /3)، معجم رجال الحديث (38 -37 /11).

ابن عُبَيد، ابوعثمان، ابومروان عمرو

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(145 /144 -80 ق)، زاهد قَدَرى و متكلم معتزلى. معروف به ابن باب. نياى او از موالى ايرانى و اصل وى از كابل بود. در بصره متولد شد و در همان جا نشو و نما يافت. پدرش ابتدا پيشه ى بافندگى داشت؛ اما بعد، به فرمان حجاج بن يوسف ثقفى خونخوار، صاحب شرطه ى (رييس پليس)، بصره شد. عمرو از معاصران حسن بصرى و از مشهوران به زهد عصر خود بود. با روى كار آمدن عباسيان به آنان پيوست وى به دربار منصور خليفه ى عباسى رفت و آمد مى كرد و خليفه را پند مى داد. وى از ابوعاليه و ابوقلابه و حسن بصرى حديث شنيد. حمادان و عبدالوارث و ابن عيينه از وى روايت مى كردند. عمرو از محدثان بود. ابوحاتم رازى او را متروك الحديث دانسته و نسائى گويد كه در حديث غيرقابل اعتماد است. وى وقتى به معتزله پيوست بسيارى از محدثان قدرى مذهب بصره به او پيوستند. او امامت اميرالمؤمنين (ع) را قبول نداشت. مناظره ى هشام بن حكم از اصحاب امام صادق (ع) با وى در زمينه امامت و به زانو درآمدن عمرو بسيار مشهور است. وى اصحاب جمل را فاسق مى دانست، از ابن رو برخى او را از خوارج دانسته اند. گروهى از علما و دانشمندان او را از بدعت گذاران حساب كرده و يحيى بن معين او را از دهريون به شمار آورده است. عمرو

بن عبيد در مران، نزديكى مكه، درگذشت و منصور خليفه در شعرى وى را رثا گفت. از آثار وى: «كتاب التفسير عن حسن بصرى»؛ «الرد على القدريه»؛ كتابى در «عدل» و «توحيد».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (252 /5)، تاريخ الاسلام (حوادث 243 -238 /160 -141)، تاريخ بغداد (188 -166 /12)، تهذيب التهذيب (61 -58 /8)، الجرح والتعديل (ج 3، ق 247 -246 /1)، روضات الجنات (190 /8)، ريحانه (398 /7)، سير النبلاء (106 -104 /6)، تاريخ فلسفه در جهان اسلامى (126 -125 ،115 -114)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (294)، الكنى والالقاب (155 /1)، لغت نامه (ذيل/ عمرو)، مروج الذهب، ترجمه (308 -306 /2)، معجم المؤلفين (9 /8)، الملل والنحل (38 -37)، وفيات الاعيان (462 -460 /3).

ابن عَديّ جرجاني، ابواحمد عبداللَّه

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(365 -277 ق)، حافظ، محدث، رجال شناس و فقيه شافعى. مشهور به ابن عدى و ابن قَطّان. در گرگان به دنيا آمد. در طلب حديث از اسكندريه تا سمرقند سفر كرد، و از محمد بن خزيم، عبدالصمد بن عبداللَّه بن ابى زيد، عبدان اهوازى، ابومحمد بن صاعد و ديگران كه متجاوز از هزار نفرند حديث شنيد. برخى نيز چون ابوالعباس بن عقده، استاد خود وى، و حمزه بن يوسف سهمى و ابوسعد مالينى و ديگران از او حديث شنيده، و وى را محدثى فقيه و حافظ دانسته اند. در گرگان وفات يافت. از آثار او: «الكامل فى الجرح والتعديل» يا «الكامل فى معرفة الضعفاء و المتروكين من الرواة»، در معرفى ضعيفان اهل حديث؛ «الانتصار» يا «الابصار»، در نقل حديث جماعتى از متقدمان؛ «علل الحديث»، در هشت جزء؛ «معجم»، در اسامى استادانش.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (239 /4)، ايضاح المكنون

(274 /2)، تاريخ اسلام (حوادث 341 -339 /380 -351)، دانشنامه ى ايران و اسلام (703 /5)، ريحانه (402 -401 /1)، سير النبلاء (156 -154 /16)، كشف الظنون (1382)، معجم البلدان (142 -141 /2)، معجم المؤلفين (82 /6)، هدية العارفين (447 /1).

ابن عربشاه، شهاب الدين، ابومحمد، ابوالعباس احمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(854 -791 ق)، مورخ، اديب، لغوى، فقيه و محدث حنفى. معروف به عربى و گاهى به عجمى. در دمشق متولد شد و همان جا نشو و نما كرد. در لشكركشى تيمور، در 803 ق به همراه او به سمرقند انتقال يافت و نزد جرجانى، جزرى و بسيارى ديگر، به تحصيل علم پرداخت و زبانهاى فارسى، تركى و مغولى را فراگرفت. در مغولستان، نزد شِرامى حديث آموخت. از سفرهايى به خوارزم، كريمه و ادرنه داشت و در ادرنه معتمد سلطان عثمان محمد اول شد و براى او كتابهاى بسيارى به تركى ترجمه كرد و به عنوان كاتب السر مسؤول نامه نگاريهاى سلان به زبانهاى عربى، تركى، فارسى و مغولى شد. در 824 ق به حلب و سال بعد به دمشق رفت و نزد دوست خود، ابوعبداللَّه محمد بخارى به تحصيل حديث پرداخت. درطى سفر حج در قاهره با ابوالمحاسن ابن تغرى بردى و ديگران روابط دوستى ايجاد كرد. سرانجام در مصر درگذشت. از آثار وى: «عجائب المقدور فى نوائب (اخبار) تيمور»؛ «فاكهة الخلفاء و مفاكهة الظرفاء» كه تقليدى است از «مرزبان نامه»؛ «الترجمان المترجم بمنتهى الارب فى لغة الترك والعجم»؛ «برهان الفارض بقول المعارض»؛ «العقد الفريد فى علم التوحيد»؛ «عنقود النصيحة»؛ «غرة السير فى دول الترك والتتر»؛ ترجمه «جامع الحكايات»؛ «مرآت الادب فى المعانى والبيان».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (218 /1)، ايضاح المكنون (228 /2 ،178

/1)، تاريخ ادبيات زبان عربى (635)، دائرةالمعارف اسلاميه (231 -230 /1)، دانشنامه ى ايران و اسلام (707 -706 /5)، الذريعه (220 /15)، ريحانه (111 -110 /8)، كشف الظنون (1646 ،1216 ،1198 ،1174 ،1152 ،1128 ،714 ،397)، الكنى والالقاب (355 /1)، لغت نامه (ذيل/ احمد)، معجم المؤلفين (122 /2)، هدية العارفين (130 /1).

ابن فارس رازي، ابوالحسن، ابوالحسين احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(395 /375 -329 ق)، اديب، لغوى و محدث. در قزوين به دنيا آمد، سپس به همدان رفت و پس از چندى به رى مهاجرت كرد. در نحو شيوه ى كوفيان را اختيار كرد. بديع الزمان همدانى و صاحب بن عباد از مشهورترين شاگردانش بودند. خطيب تبريزى، صاحب بن عباد و شيخ صدوق از وى روايت كرده اند. چندى در رى معلم ابوطالب مجدالدوله ى ديلمى بود و همين، سبب نزديكى بيشتر صاحب بن عباد به وى شد. در مذهب وى اختلاف نظر بسيار است، برخى او را مالكى يا شافعى و برخى ديگر او را شيعى مى دانند؛ علت اين امر را شايد بتوان در گستردگى انديشه اش يافت. برخى از آثار او: «الاتباع والمُزاوجه»؛ «اختلاف النحاة»؛ «اخلاق النبى»؛ «اصول الفقه»؛ «امثلة الاسجاع»؛ «اللامات»؛ «انتصار لثعلب»؛ «تفسير اسماء النبى»؛ «حلية الفقهاء»؛ «دارات العرب»؛ «ديوان» شعر؛ «ذخائر الكلمات»؛ «ذم الخطاء فى الشعر»؛ «الصاحبى»؛ كتاب «المجمل»؛ در لغت؛ «النيروز».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (184 /1)، اعيان الشيعه (63 -60 /3)، ايضاح المكنون (421 /1)، دانشنامه ى ايران و اسلام (754 -751 /5)، الذريعه (435 /24 ،16 -15 /22 ،296 /21،269 /18 ،296 /16 ،9 /5 ،348 -347 /2 ،361 ،81 /1)، روضات الجنات (244 -242 /1)، ريحانه (135 -134 /8)، سير النبلاء (106 -103 /17)، المستفاد من ذيل تاريخ بغداد

(67 -65)، معجم الادباء (98 -80 /4)، معجم المؤلفين (41 -40 /2)، نامه ى دانشوران (72 -65 /6)، الوافى بالوفيات (280 -278 /7)، وفيات الاعيان (120 -118 /1)، هدية العارفين (69 -68 /1).

ابن فرات رازي، ابومسعود احمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 258 ق)، محدث. در دمشق حديث شنيد. به كوفه، بصره، يمن، شام، مصر، جزيره، حجاز و بغداد سفر كرد. در علم حديث وى را در رديف ابن ابى شيبه دانسته اند. چهل و پنج سال در اصفهان مقيم بود و در آنجا به املاى حديث اشتغال داشت. ابن فرات مورد احترام احمد بن حنبل بود. احمد گويد كه در زير آسمان از ابن فرات پرحافظه تر براى اخبار نبوى (ص) نبود. ابوداوود در «سنن» خود از وى روايت كرده است. اثر وى «المسند» است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (186 /1)، تاريخ بغداد (344 -343 /4)، تهذيب التهذيب (61 -60 /1)، دانشنامه ى ايران و اسلام (760 -759 /5)، الوافى بالوفيات (280 /7)، معجم المؤلفين (45 /2).

ابن فَنجويه، ابوعبداللَّه حسين

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 414 ق)، محدث. از مردم دينور بود. «سنن» احمد بن شعيب نسايى را از ابوبكر بن سنى روايت مى كرد. او همچنين از عيسى بن حامد رخّجى و هارون عطّار و ابوالحسين دينورى و بسيارى از دانشمندان همدان و ديگر جاها حديث شنيد. جعفر ابهرى و عبدالرحمن بن مَنده و ابوالفضل قومستانى و محمد بن يحيى كرمانى و بسيارى ديگر از وى حديث شنيدند. شيرويه در «تاريخ» خود وى را ثقه و خوش خط و نويسنده اى پركار توصيف كرده است، و گويد كه وى وقتى به همدان رسيد فقير بود اما با دست پر به سوى نيشابور رفت و تا پايان عمر در آنجا با مكنت و حشمت زيست. وى در نيشابور درگذشت و در گورستان حيره ى نيشابور دفن شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (383 /17)، معجم المؤلفين (49 /4).

ابن فورك اصفهاني، ابوبكر محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 406 -330 ق)، متكلم، محدث و فقيه شافعى. در اصفهان متولد شد. همراه باقلانى واسفراينى نزد ابوالحسن باهلى كلام خواند. براى تكميل كلام و شنيدن حديث به بصره، بغداد، رى و نيشابور سفر كرد. در كنار خانقاه پوشنجى، در نيشابور به تدريس پرداخت. در 406 ق محمود غزنوى او را به غزنين فراخواند تا با كراميه آن شهر يعنى پيروان ابوعبداللَّه محمد بن كرام كه معتقد به جسميت و فرق بين صفات و ذات الهى بودند، مناظره كند. وى به آسانى در مناظره پيروز شد، اما گويند كه در راه بازگشت وى را به زهر كشتند. ابن فورك براى بسط كلام اشعرى در خراسان بسيار كوشيد. ابوالقاسم قشيرى از برجسته ترين شاگردان او بود. ابوبكر بيهقى و قشيرى از وى روايت كرده اند. مدفن

وى محله ى حيره نيشابور مشهور است. ابن عساكر تصنيفات وى را در اصول دين و اصول فقه و معانى قرآن بالغ بر صد اثر مى داند. از آثار او: «مشكل الحديث و غريبه»؛ «النظامى»؛ «الحدود»؛ «اسماء الرجال»؛ «التفسير»؛ «حل آيات المتشابهات».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (313 /6)، ايضاح المكنون (489 /2 ،475 /1)، تاريخ نيشابور (226 -225)، دانشنامه ى ايران و اسلام (768 -767 /6)، ريحانه (143 -142 /8)، سير النبلاء (216 -214 /17)، كشف الظنون (1960 ،1106 ،439 ،200)، الكنى والالقاب (380 /1)، معجم المؤلفين (208 /9)، الوافى بالوفيات (344 /2)، وفيات الاعيان (273 -272 /4)، هدية الاحباب (81)، هدية العارفين (60 /2).

ابن فوطي، كمال الدين، ابوالفضل

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(723 -642 ق)، محدث، مورخ، متكلم، حكيم، شاعر و منجم. نياكانش از مردم مرورود خراسان بودند. در چهارده سالگى مغولان او را در بند كردند و نزديك دو سال در بند بود. در زمان آخرين خليفه ى عباسى در بغداد شغل ديوانى داشت. ابن فوطى در منطق، حكمت و خوشنويسى استاد بود و به دو زبان فارسى و عربى شعر مى سرود. پس از فتح بغداد، به خدمت خواجه نصيرالدين طوسى رفت و در محضر او علوم پايه را آموخت، و در رصدخانه ى مراغه مشغول كار شد. در 679 ق به بغداد بازگشت و از على بن ساعى بغدادى بهره گرفت. گفته اند كه وى حدود پانصد استاد ديد. در ايامى كه عطاءالملك جوينى امارت بغداد داشت وارد دربار گرديد. او مجدداً به سال 704 ق به آذربايجان سفر كرد و سه سال در آن خطه زيست. او سفرهاى ديگرى نيز به آذربايجان كرد و سرانجام در اثر سكته و كهولت در بغداد درگذشت. چون

نياى مادرى او فوطه (لنگ) مى فروخته، به ابن فوطى شهرت يافته است. برخى منابع نيز وى را به واسطه ى پيشه ى نياى پدرش ابن صابونى نام نهاده اند. در شيعى يا معتزلى يا شافعى بودن او جاى ترديد است. از آثارش: «الحوادث الجامعة والتجارب النافعة فى المائة السابعة»، در رويدادهاى سده ى هفتم قمرى در چند مجلد؛ «تاريخ الحوادث من آدم الى خراب بغداد»؛ «تذكرة الرصد»، در تاريخ رصدخانه ى مراغه؛ «دررالاصداف فى غرر الاوصاف»، در بيست جلد، در شرح مراحل هستى؛ «مجمع الآداب فى معجم الاسماء والالقاب»؛ «معجم الشيوخ»؛ «الدرر الناصعة فى شعراء المائة السابعة».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (124 /4)، دانشنامه ى ايران و اسلام (770 -768 /6)، ريحانه (144 -143 /8)، كشف الظنون (1736 ،1597 ،750 ،693 ،573)، لسان الميزان (347 -346 /4)، معجم المؤلفين (216 -215 /5)، هدية العارفين (567 -566 /1).

ابن قتيبه ي دينوري، ابومحمد عبداللَّه

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(276 -213 ق)، فرهنگ نويس، زبان شناس، نويسنده، محدث و مفسر. از مردم مرو بود. نزد استادانى چون اسحاق بن راهويه، ابوحاتم سهل بن محمد سجستانى و عباس بن فرج رياشى درس خواند. بيشترين تأثير را از ابن مقفع و ارسطو پذيرفت. آثار جاحظ را خوب مى شناخت. شكوفايى او با جنبش سنت گرايى متوكل همزمان بود. وى توانست با پاره اى از نوشته هاى خود از اصلاحات متوكل پشتيبانى كند، و در اندك زمانى سخنگوى اين مذهب شود. در 236 ق قاضى دينور شد و بعد از آن همين سمت را در بصره داشت تا زنگيان، شهر را تاراج كردند. ابن قتيبه پس از آن تمام همّ خود را بر سر تدريس گذاشت. وى علاوه بر پايگاه بلندى كه در ميان اهل سنت داشت، پايه گذار مكتب زبان شناسى بغداد بود كه

مكتبى آميخته از مكاتب نحوى كوفه و بصره به شمار مى رفت. وى سومين نثرنويس بزرگ عرب پس از ابن مقفع و جاحظ است. آوازه ى او در عرب به خاطر توانايى وى در نگارش آثار ادبى است كه گونه اى انسان گرايى را در جريانهاى فكرى آن زمان نشان مى دهد. پسرش، احمد، و قاسم بن اصنع و عبدالرحمان شكرى از شاگردان او بودند. آثار او تا مصر نيز رفت. از آثارش: «ادب الكاتب»، كتابى واژگانى است براى دبيران كه پيشگفتار پرآوازه ى آن بيانيه اى فرنگى- سياسى است؛ «كتاب الانواء» درباره ى گاهنامه اخترشناسى با اطلاعاتى درباره ى برجهاى دوازده گانه، كهكشان راه شيرى و پيكره هاى آسمانى كه تمام متن كتاب باقى مانده است؛ «المعارف»، در شناخت و شرح رجال؛ «الشعر والشعراء» برگزيده ى شعر عرب به ترتيب زمان حيات شاعران كه پيشگفتار آن بيانيه ى مكتب نئوكلاسيك شمرده مى شود؛ «تفسير غريب قرآن»، تفسير واژگانى بر آيه هاى دشوار؛ «تأويل مختلف الحديث»، بزرگ ترين اثر كلامى ابن قتيبه كه در آن شرح انديشه هاى دينى و سياسى و باورهاى وى آمده است؛ «تأويل القرآن»، در معانى و بيان و اعجاز قرآن؛ «عيون الاخبار»، مجموعه ى بزرگ ادبى؛ «غريب الحديث»، شرحى لغوى بر حديث از پيامبر (ص) تا معاويه؛ «اعلام النبوة»؛ «الامامة والسياسة»؛ «جامع النحو».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (280 /4)، ايضاح المكنون (506 ،146 ،134 /2 ،356 /1)، تاريخ مشاهير كرد (7 /1)، تاريخ بغداد (170 /10)، دائرةالمعارف البستانى (645 /1)، دانشنامه ى ايران و اسلام (781 -775 /6)، روضات الجنات (103 -100 /5)، ريحانه (152 /8)، سير النبلاء (297 -296 ،7 /12)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (130)، كشف الظنون (1724 ،1465 ،1464 ،1415 ،1399 ،1392 ،1204 ،1184 ،1102 ،807

،760 ،722 ،609 ،575 ،463 ،335 ،108 ،47 ،32)، الكنى والالقاب (387 -383 /1)، لسان الميزان (161 -158 /4)، معجم المؤلفين (402 /13 ،150 /6)، وفيات الاعيان (43 -42 /3)، هدية العارفين (442 -441 /1).

ابن قولويه قمي، ابوالقاسم جعفر

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 369 /368 ق)، فقيه و محدث شيعى. از پدرش، ابن قولويه قمى ابوجعفر محمد بن جعفر معروف به مَسلَمه متوفى (301 /299 ق)، و مدفون در قم نزديك بقعه على بن بابويه قمى، و نيز از احمد بن حسين زعفرانى، ابوالفضل صابونى، كلينى، ابن وليد قمى، ابن مهزيار اهوازى، ابن بابويه پدر صدوق، ابن عُفدَه و احمد بن اصفهبد و گروهى ديگر حديث شنيد. شيخ مفيد شاگرد او بود و وى را شيخ صدوق توصيف مى كرد. ابن غضائرى نيز از شاگردان اوست. همگى وى را محدثى ثقه دانسته اند. برادرش ابوالحسين على بن محمد نيز از محدثان شيعه و از مشايخ اوست. در 339 ق عازم سفر حج شد، اما، در بغداد بيمار شد و نتوانست به حج برود و در همان جا درگذشت و در كاظمين دفن شد. از آثار وى: «كامل الزيارات»؛ «الجمعة والجماعة»؛ «تاريخ الشهور والحدوث»؛ «النوادر»؛ «الصلوة»؛ «الرضاع»؛ «الصداق»؛ «مداواة الجسد لحياة الابد».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (156 -154 /4)، تاريخ الاسلام (حوادث 394 ،393 /380 -351)، دانشنامه ى ايران و اسلام (801 -800 /6)، الذريعه (255 /17)، رجال النجاشى (306 -305 /1)، روضات الجنات (168 -167 /2)، ريحانه (162 /8)، الفهرست للطوسى (78 -77)، لسان الميزان (224 -223 /2)، فوائد الرضويه (80 -78)، مفاخر اسلام (152 -132 /3)، معجم المؤلفين (146 /3)، معجم رجال الحديث (116 /4)، نامه ى دانشوران (364 -361 /2)، الوافى بالوفيات (151 /11).

ابن كثير داري، ابومعبد، ابوبكر عبداللَّه

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(120 -45 ق)، قارى و محدث. در مكه ى معظمه متولد شد. او از نوادگان ايرانيانى بود كه پادشاه ايران آنان را با كشتى به يمن فرستاد. وى از موالى عمرو بن عَلقَمه ى كنانى بود. ابن كثير يكى از قراء

هفتگانه بود كه اصول قرائت را از مجاهد و دِرْباس (مولى ابن عباس) از ابن عباس از اميرالمؤمنين (ع) اخذ كرد. به احتمالى وى بر عبداللَّه بن سائب مخزومى نيز قرائت كرده است. او از ابن زبير و عكرمه و ديگران حديث شنيد. گرچه قليل الحديث است اما به گفته ابن مدينى و ابن سعد و نسائى از راويان موثق به حساب مى آيد. ايوب، ابن جُريج، جرير بن حازم، سفيان بن عُيَينه و شبل بن عباد و ديگران از وى روايت كرده اند. وى پيشه ى عطرفروشى داشت و نسبت دارين او به جهت همين پيشه بود، ولى عده اى نوشته اند كه او منسوب به دار بنى لخم است. محمد بن عبدالرحمان مخزومى ملقب به قنبل و ابن ابى بَزّى فارسى، قارى مكه، از شاگردان و راويان قرائت ابن كثير مى باشند. ابوعمرو بن علاء و معروف بن مُشكان و اسماعيل بن قُسطنطين و بسيارى ديگر بر وى تلاوت كردند. قاضى اهل جماعت مكه بود. و در همان جا از دنيا رفت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (255 /4)، تاريخ ادبيات در ايران (68 /1)، تاريخ الاسلام (حوادث 402 -401 /120 -101)، التاريخ الكبير (181 /5)، تهذيب التهذيب (326 -325 /5)، الجرح والتعديل (ج 2، ق 144 /2)، دانشنامه ى ايران و اسلام (805 -804 /6)، دائرةالمعارف البستانى (660 /1)، ريحانه (167 /8)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (49)، الكنى والالقاب (393 /1)، لغت نامه (ذيل/ ابن كثير)، وفيات الاعيان (42 -41 /3)، هدية الاحباب (84 -83).

ابن كثير نهاوندي، عبدالوهاب

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوم ق)، محدث شيعى. مشهور به ابن كثير و ابوكثير. شيخ طوسى وى را در شمار اصحاب و ياران امام رضا (ع) نام مى برد. از زندگانى وى جز اين چيزى در دست

نيست.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :رجال الطوسى (380)، معجم رجال الحديث (44 /11).

ابن لال همداني، ابوبكر احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(398 /392 -308 /307 ق)، محدث و فقيه شافعى. مفتى همدان بود. وى از عبدالرحمان جلّاب و اسماعيل صفار و ابن حمدويه مروزى و حفص بن عمر اردبيلى و ديگران حديث شنيد. چندين بار به بغداد سفر كرد و در آنجا به روايت حديث پرداخت و املاى حديث كرد و افرادى همچون دارقطنى از وى حديث شنيدند. جعفر ابهرى و محمد بن عيسى صوفى و حميد بن مامون نيز از وى روايت كرده اند. از آثار او: «كتاب السنن»؛ «مالا يسع المكلف جهله من العبادات»؛ «ماآت القرآن على ترتيب السور»؛ «معجم الصحابه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بغداد (319 -318 /4)، ريحانه (178 /8)، سير النبلاء (77 -75 /17)، الكامل (242 /7)، كشف الظنون (1736 ،1575)، معجم المؤلفين (318 /1)، الوافى بالوفيات (217 /7)، هدية العارفين (69 /1).

ابن ماجه ي قزويني، ابوعبداللَّه محمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(273 -209 ق)، حافظ، محدث، مفسر و مورخ. برخى گفته اند كه ماجه لقب پدر وى است نه جدش. ابن ماجه براى گردآورى حديث به رى، بصره، دمشق، بغداد، حمص، شام مصر و حجاز سفر كرد. در دمشق از هشام بن عمار و عباس بن وليد خلاّل و در حمص از محمد بن مصفى و در عراق از ابوبكر بن ابى شيبه و احمد بن عبده و اسماعيل فزارى و ديگران حديث شنيد. محمد بن عيسى ابهرى و ابوطيّب بغدادى و ابوعمرو احمد مدينى و ابوالحسن على بن قَطّان از شاگردان وى بودند. وى سرانجام در قزوين درگذشت. آوازه ى او بيشتر به جهت كتاب «السنن» است كه چهار هزار حديث را در آن گرد آورده و يكى از كتابهاى ششگانه «صحيح» در حديث اهل سنت است. ابن ماجه خود گويد: چون

كتاب «السنن» را بر ابوزرعه عرضه كردم، گفت: «گمان من آن است كه اگر اين كتاب در دسترس مردم قرار گيرد ديگر كتابها يا اكثرشان بى رونق شوند». از ديگر آثار وى: «تفسير القرآن»؛ «تاريخ قزوين»، كه گويا هر دو از ميان رفته اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (15 /8)، تهذيب التهذيب (458 -457 /9)، دانشنامه ى ايران و اسلام (823 -822 /6)، دائرةالمعارف البستانى (673 /1)، دايرةالمعارف فارسى (22 /1)، ريحانه (183 /8)، سير النبلاء (281 -277 /13)، كشف الظنون (1405 ،1004 ،439 ،300)، الكامل (62 /6)، الكنى والالقاب (398 /1)، نامه ى دانشوران (342 -340 /4)، معجم البلدان (391 /4)، معجم المؤلفين (116 -115 /12)، الوافى بالوفيات (220 /5)، وفيات الاعيان (279 /4).

ابن مبارك مروزي، ابوعبدالرحمان عبداللَّه

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(181 -119 /118 ق)، عالم، عارف و محدث. از موالى بنى حنظله و مادرش از خوارزميان بود. بيشتر زندگيش را در سفرهاى بازرگانى، حج گزارى و جهاد با روميان گذراند. از بيست سالگى به دنبال علم رفت و از سليمان اعمش، اوزاعى، شعبه، ابن عيينه، ابن جُريح، ابوحنيفه كوفى، سفيان ثورى و مالك بن انس فقه و حديث آموخت. يحيى بن معين، اسحاق بن راهويه، قطّان، احمد بن مردويه، ابواسحاق فزارى، حسن بورانى، فضيل بن عياض، عبدالرحمن بن مهدى، و ابن منيع از وى روايت كرده اند. به گفته ى ابن معين، وى داراى مجموعه ى احاديثى حدود بيست هزار موضوع بود. خود مى گفت كه چهار هزار حديث شنيده و از هزار نفر روايت كرده است. ابن مبارك بازرگان پارسا و بخشنده بود و گويد هر سال هزار دينار از اموال خود را به تهيدستان مى بخشيد. وى در بازگشت از جنگ با روميان در عراق درگذشت. از آثار او: «السنن»، در

فقه؛ «التفسير»؛ «التاريخ»؛ «الزهد»؛ «البر والصلة».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (256 /4)، تاريخ بغداد (169 -152 /10)، تاريخ الكبير (212 /5)، تذكرة الاولياء (188 -179 /1)، تهذيب التهذيب (341 -338 /5)، الجرح والتعديل (ج 2، ق 180 -179 /2)، حلية الاولياء (190 -162 /8)، دانشنامه ى ايران و اسلام (829 /6)، ريحانه (191 -189 /8)، سير النبلاء (421 -378 /8)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (416)، كشف الظنون (1422 ،1410 ،911 ،57)، لغت نامه (ذيل/ ابن مبارك)، معجم المؤلفين (106 /6)، وفيات الاعيان (34 -32 /3)، هدية العارفين (438 /1).

ابن مبارك، ابوعثمان سعدان

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 220 ق)، اديب، نحوى و محدث. وى برده و از اسيرانى بود كه در طخارستان به دست مسلمانان افتاد. ابن مبارك نابينا بود و در نحو از مكتب كوفيان پيروى مى كرد. از ابوعبيد معمر بن مثنى روايت مى كرده و ابن دينا هاشمى نيز از او روايت كرده است. از آثار وى: «خلق الانسان»؛ «كتاب الوحوش»؛ «الارض والمياه والبحار والجبال»؛ «النقائص والامثال».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (140 /3)، تاريخ بغداد (203 /9)، ريحانه (189 /8)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (119)، معجم الادباء (190 -189 /11)، معجم المؤلفين (214 /4).

ابن متويه قزداني، ابوالحسن، علي

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهارم ق)، محدث امامى. وى از مشايخ اجازه شيخ اجل ابوجعفر محمد بن حسن بن وليد قمى (م 343 ق) است. از آثارش «نوادر كبير» است كه ابن بابويه آن را با واسطه محمد بن حسن بن وليد از وى روايت كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (336 /24)، رجال الطوسى (484)، رجال النجاشى (82 -81 /2)، ريحانه (196 /8)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 204 -203 /4)، الفهرست للطوسى (229)، الكنى والالقاب (403 /1)، هدية الاحباب (86).

ابن مجاور، جمال الدين، نجم الدين، ابوالفتح يوسف

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(690 -601 ق)، مورخ، محدث و كاتب ايرانى تبار. از كندى و ابن مندويه حديث شنيد. بنا به علت نامعلومى به هند رفت و از آنجا به عدن. سه بار به زبيد سفر كرد. در سال 621 ق در مكه بود و از آنجا به جده رفت. در غلافقه، يكى از شهرهاى يمن، مدتى مقيم شد. ابن مجاور با جمع آورى اطلاعات درباره ى شهرها، قبايل غرب و جنوب عربستان كتاب مشهور خود «تاريخ المستبصر/ مستنصر» را نوشت. ارزش اين كتاب بيشتر به لحاظ معرفى جغرافيايى و اجتماعى عربستان آن زمان است. راه شناسى كتاب نيز بسيار مفيد است و مسافتها به فرسنگ نوشته شده. ابن مجاور توصيف جغرافيايى خود را از مدينه شروع كرده و اطلاعاتى كه وى درباره ى قلهات، مسقط و صحار در خليج عمان به دست مى دهد از ديگر جغرافيدانان عرب پربارتر است. در اين كتاب از خليج فارس و جزيره ى كيش (قيس) نيز سخن رفته است. گزارش او درباره ى فرق اسلامى، آداب زناشويى، برده دارى، لباس، اوزان و مقياسها، سكه ها، كشاورزى، دريانوردى و حقوق گمركى بسيار دقيق است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (341 /9)، دانشنامه ى

ايران و اسلام (831 -829 /6)، معجم المؤلفين (345 /13).

ابن مراغي همداني، ابوالفتح محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 371 ق)، اديب، نحوى و محدث شيعى. در بغداد ساكن شد و از ابن قتيبه حديث شنيد. آموزگار عزالدوله بويهى بود. ابوالحسين محاملى از وى روايت مى كرد. حافظه اى نيكو داشت و در نحو و لغت زبانزد بغداديان بود. برخى وى را منسوب به قبيله هَمْدان و گروهى او را همدانى دانسته اند. از آثارش: «استدراك لما اغفلة الخليل»؛ «البهجة»، نظير كتاب «الكامل للمبرد»؛ «مختار الاخبار»؛ «كتاب الخليلى فى الامامة»؛ «ذكر المجاز فى القرآن»؛ «اسماء البلدان»، و جلد دوم آن به نام «اخبار البلدان»؛ «كتاب الجزء».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (298 /6)، اعيان الشيعه (201 /9)، ايضاح المكنون (447 ،293 /2)، تاريخ بغداد (154 -152 /2)، الذريعه (169 /20 ،159 /3 ،65 ،23 -22 /2)، رجال النجاشى (319 -318 /2)، ريحانه (199 /8 -279 /5)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 258 /4)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (144)، كشف الظنون (87 ،78)، لغت نامه (ذيل/ ابن مراغى)، معجم الادباء (103 -101 /18)، معجم رجال الحديث (160 -159 /15)، معجم المؤلفين (157 /9)، هدية العارفين (50 /2).

ابن مشهدي حائري، ابوعبداللَّه محمد

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س ششم و هفتم ق)، محدث و فقيه شيعى. از ابن بطريق، ورّام بن ابى فراس، ابن زهره، هبة اللَّه بن نما و ابن شاذان بن جبرئيل قمى حديث شنيد و از همگى آنان اجازه ى حديث گرفت. محدث نورى او را در شمار مشايخ نجيب الدين بن نما آورده است. از آثارش: «بغية الطالب و ايضاح المناسك لمن هو راغب فى الحج»؛ «مزار كبير»، معروف به «مزار محمد بن المشهدى»؛ «المصباح».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (202 /9)، خاتمة مستدرك الوسائل (20 -19 /3)، الذريعه (325 -324 /20 ،135 -134 /3)، رياض العلماء (49

/5)، ريحانه (209 -208 /8)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 253 -252 /6)، فوائد الرضويه (449)، الكنى والالقاب (409 /1)، مشاهير دانشمندان اسلام (337 -336 /2)، معجم المؤلفين (153 /9)، معجم رجال الحديث (260 -259 /17 ،159 /15).

ابن مظفر شيرازي، بهاءالدين، ابوالمبارك محمد

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 740 ق)، حافظ، صوفى و محدث. نزد شيخ على ديوانى واسطى درس خواند، و «كتاب شاطبى» و «جامع الاصول» را بر او خواند. وى در قراآت هفتگانه قرآن ماهر بود. در بقعه پدر و جدش و همچنين مسجد سرو با بيانى خوش وعظ مى گفت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :بزرگان شيراز (218)، تذكره ى هزار مزار (249 -248).

ابن مظفر شيرازي، زين الدين، طاهر

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف پس از 700 ق)، عالم، عارف، مفسر و محدث. براى تحصيل علم مسافرت بسيار كرد و صحبت مشايخ را دريافت. به تدريس و تربيت اهل علم علاقه داشت و چندين سال در سير و سلوك و درس و افاده و وعظ بود. كتاب «جامع الاصول» مجدالدين ابن اثير جزرى را از قطب الدين محمود شيرازى روايت مى كرد. او را مجموعه ها و اجازات از پدر خود در تفسير و حديث و فقه و تصوف و تاريخ است. در پايان زندگى سفرى به جزاير خليج فارس، كيش و هرمز، كرد. در بين راه چون به نماز شب نشست و برخاست مى كرد، نگهبان قافله، به اشتباه، تيرى به پيشانى او زد و به زندگيش خاتمه داد. جنازه اش را به شيراز آوردند و در بيرون دروازه فسا دفن كردند. از آثار وى: كتابى در فضيلت علم و شرف دانشمندان به نام «تحفة الحلفاء الى حضرة الخلفاء».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :بزرگان شيراز (215 -214)، بزرگان نامى پارس (273 -271 /1)، تذكره ى هزار مزار (235 -231 ،22 -21)، شيرازنامه (179)، معجم المؤلفين (39 /5).

ابن مظفر شيرازي، شمس الدين، ابوالمفاخر عمر

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 662 -632 ق)، دانشمند، محدث و متكلم. معروف به حكيم. وى در ادبيات، فقه، نجوم، پزشكى، رياضى و دانشهاى ديگر استادى داشت. از شاگردان قاضى سراج الدين ابوالعز مكرم بن ابى العلاء و معاصر امام فخر رازى بود. وى امام فخر را مى ستود و كتابهاى او را انتشار مى داد و با او مكاتبه داشت. از شيخ ابوالفتوح منتجب الدين محمود بن خلف عجلى و شيخ عبدالرحيم سروستانى و شيخ عبدالوهاب ابن سكينه بغدادى و شهاب الدين سهروردى، عارف معروف، روايت مى كرد. با شيخ سهروردى ديدار كرد و با او

به سفر حج و از آنجا به بغداد رفت. وى بخشى از كتاب «عوارف المعارف» شيخ شهاب الدين را پيش او خواند. شمس الدين نويسنده اى پركار بود و از هيجده سالگى به نوشتن روى آورد. به خط خود بسيار حديث نوشت و اجازه ها داد. شمس الدين براى اينكه علم را همگانى سازد اين علوم را به شعر درآورد تا فراگرفتنش براى دانشجويان آسانتر باشد. وى در عبارت نيز كوشا بود. در شيراز درگذشت و در مقبره باغ نو شيراز در كنار پدر و برادر مدفون است. از آثار وى: كتاب «الاربعين» به نام «دارالسلام فى مدار الاسلام»؛ «المحصل فى شرح المفصل»؛ «الهداية»؛ «التبيان»؛ «الفرائض»؛ «زبدة الادراك فى هيئة الافلاك»؛ «المدخل فى النجوم»؛ «تلخيص البيان فى تخليص الابدان»؛ «منهاج الاريب فى احتياج الى الطبيب».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :بزرگان شيراز (216)، بزرگان نامى پارس (359 -357 ،294 /1)، تذكره ى هزار مزار (285 -284 ،20 -19)، شيرازنامه (180 -179)، معجم المؤلفين (4 -3 /8).

ابن مظفر شيرازي، شمس الدين، ابوالمؤيد عمر

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 700 ق)، واعظ و محدث. مردى پارسا بود و در اخبار و حديث استادى داشت. در رباط شيخ ابراهيم كرخى وعظ مى كرد. منصور راستگو برادر او بود. وى با خط بسيار حديث نوشت و اجازه ها داد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى هزارمزار (250 ،24)، شيرازنامه (179).

ابن مظفر شيرازي، صدرالدين، ابوالمعالي مظفر

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 688 /687 /681 ق)، عالم، عارف و محدث. ابتدا نزد پدرش، سعدالدين محمد، درس خواند. عمويش، شمس الدين ابوالمفاخر و شمس الدين محمد بن صفى، ابوالخير سيرافى و شهاب الدين فضل اللَّه تورپشتى و قاضى مجدالدين فالى و امام الدين بيضاوى از استادان او بودند. وى در فقه و حديث از سرآمدان بود و در مسجد باغ نو وعظ مى كرد. اتابك ابوبكر سعد بن زنگى از مريدان وى بود. او با يكى از دختران شيخ بيضاوى ازدواج كرد و هفت فرزندش همگى از علما بودند. حدود شصت كتاب و رساله به زبانهاى عرب و فارسى نوشت. از آثار وى: «التلويح»، شرح بر «مصابيح السنة» حسين بن مسعود؛ «غررالمعانى والنكات»، در شرح «المقامات» حريرى، «غايةالايجاز فى بيان الحقيقة والمجاز»؛ «توضيح السبيل فى الجرح والتعديل»؛ «المرموزات العشرين»؛ «منتهى المطالب فى معرفة اميرالمؤمنين على بن ابى طالب- كرم اللَّه وجهه-»؛ «تحفة الاحرار»؛ «حلية الافاضل و زينة المحافل»؛ «انيس القلوب»؛ «تبصير الملوك والسلاطين فى التحذير عن اعوان الشياطين»؛ «مسائل الخلاف المستخرجة من كتب الاشراف»؛ «منتقد الاخبار و معتقد الاخيار فى شرح احاديث النبى المختار».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :بزرگان شيراز (213 -211)، بزرگان نامى پارس (295 -293)، تذكره ى هزار مزار (242 -237 ،21 -20)، شيرازنامه (179 -178)، كشف الظنون (1791 -1202)، معجم المؤلفين (301 /12).

ابن مَعْقِل نسفي، ابواسحاق ابراهيم

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 295 ق)، محدث و مفسر و فقيه حنفى. از مردم روستاى سانج در نزديكى نسف بود. «صحيح» بخارى را از مؤلف آن روايت كرد و از قتيبة بن سعيد، ابوكريب، هشام بن عمّار حديث شنيد. فرزندش، سعيد بن ابراهيم، و على طَغامى و خلف بن محمد خَيّام از وى روايت كردند. ابن معقل چندى قاضى نسف

(نخشب) بود و عالم آن سامان به حساب مى آمد. از آثار وى: «المسند» در حديث؛ «التفسير».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (70 /1)، سير النبلاء (493 /13)، كشف الظنون (1685 ،436)، معجم المؤلفين (115 /1)، الوافى بالوفيات (149 /4).

ابن منده اصفهاني، ابراهيم

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 320 ق)، محدث حنبلى. وى عموى محمد بن اسحاق صاحب تصانيف است. از آثارش: «الشيوخ».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (13 /15)، معجم المؤلفين (110 /1).

ابن منده اصفهاني، ابوالحسن عبداللَّه، عبيداللَّه

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 464 /462 ق)، محدث. وى از اعضاى خاندان دانشور منده بود. او از پدرش و ابن خُرَّشيد قُوله و ابوجعفر بن مرزبان و حسن بن يَوَه حديث شنيد و حسين بن عبدالملك الخلّال و گروهى از وى روايت كردند. وى هشتاد سال زيست. در جيرفت درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دانشنامه ى ايران و اسلام (879 /6)، سير النبلاء (355 / 18).

ابن منده اصفهاني، ابوالقاسم عبدالرحمان

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(470 -383 ق)، مورخ، حافظ و محدث حنبلى. منده نياى بزرگ او بود. در اصفهان به دنيا آمد. نيا و پدرش هر دو عالم دينى بودند. ابوالقاسم از پدرش و ابوبكر بن مردويه و ابوجعفر مرزبان و ابراهيم بن خرشيد قوله و محمد بن ابراهيم جرجانى و ديگر محدثين حديث شنيد و از زاهر بن احمد سرخسى اجازه ى روايت گرفت. براى استماع بيشتر حديث بسيار سفر كرد و از مشايخ همدان، دينور، شيراز، بغداد و نيشابور حديث شنيد. ابن منده از علماى بزرگ عصر خويش بود، چنانكه وى را با خواجه عبداللَّه انصارى همسنگ مى دانستند. او از حسن خط نيز بهره داشت. ابوالقاسم بسيار به شرع پايبند بود و مردم را از منكر نهى مى كرد. او به مكه سفر كرد و ظاهراً در «تاريخ مكه» تأليفى كرده است. وى در اصفهان درگذشت. پيروان عقايد وى در اصفهان به عبدالرحمانيه موسوم بودند. از آثارش: «تاريخ اصفهان»، با ذكر تاريخ ولادتش در آن؛ «حرمةالدين»؛ «الرد على الجهمية»؛ «صيام يوم الشك»؛ «المستخرج من الكتب الناس»، در حديث.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (103 /4)، دائرةالمعارف البستانى (708 /1)، دانشنامه ى ايران و اسلام (879 /6)، ريحانه (234 /8)، سير النبلاء (355 -349 /18)، الكامل (125

/8)، كشف الظنون (1672 -1671)، معجم المؤلفين (171 /5)، نامه ى دانشوران (292 -291 /5)، هدية العارفين (517 /1).

ابن منده اصفهاني، ابوالوفاء محمود

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(632 -552 /550 ق)، محدث حنبلى. از افراد خاندان منده بود. از مسعود ثقفى عبدالمنعم سَعدويه، ابوعبداللَّه رستمى و ابوالخير باغبان روايت مى كرد. ضياء و ابن نجّار و شيخ عبدالصمد بن احمد بن ابى الجيش از او حديث شنيدند. در سال 632 ق كه مغولان به اصفهان تاختند وى در كشتار عام مردم اصفهان كشته شد. از آثارش «الايمان».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دانشنامه ى ايران و اسلام (880 /6)، دائرةالمعارف البستانى (708 /1)، سير النبلاء (383 -382 /22).

ابن منده اصفهاني، ابوزكريا يحيي

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(512 /511 -434 ق)، مورخ و محدث حنبلى. در اصفهان متولد شد. از پدر، عمويش و ابن ريذه ابوبكر اصفهانى دانش فراگرفت. در پژوهشهاى علمى با پدرش همراه بود. به سفر حج رفت و سپس راهى بغداد شد و در جامع منصورى درس گفت، و املاى حديث كرد. ابن ناصر و عبدالقادر حيلى و ابن خشاب نحوى و حافظ سلفى و عبدالوهاب انماطى و على بن ابى تراب خياط و محمد طرسوسى از وى حديث نقل مى كردند، و از شاگردان او به حساب مى آمدند. شهرت خاندان دانشور ابن منده در علم و فضل با نياى بزرگ او، خاندان دانشور ابن منده در علم و فضل با نياى بزرگ او، يحيى، آغاز و به وى، يحيى، ختم مى شود. لذا وى را محدث بن محدث بن محدث بن محدث بن محدث بن محدث گويند. ابن منده داراى تصانيف و آثار بسيارى است از آن جمله: «تاريخ اصفهان»، كه احتمالاً اين كتاب را بر پايه ى كتاب جد بزرگش نوشته است؛ «التنبيه على احوال الجهال والمنافقين»؛ «زندگينامه ى مفصلى درباره ى طبرانى»؛ «مناقب الامام احمد»، درباره ى احمد بن حنبل؛ «معرفة السماء ارداف النبى»؛ «من عاش من الصحابة مائة

و عشرين»؛ «مناقب العباس».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (194 /9)، دانشنامه ى ايران و اسلام (880 -879 /6)، دائرةالمعارف البستانى (708 /1)، ريحانه (234 /8)، سير النبلاء (396 -395 /19)، الكامل (285 /8)، كشف الظنون (1464 ،282)، الكنى والالقاب (428 -427 /1)، لغت نامه (ذيل/ بنومنده)، معجم المؤلفين (211 -210 /13)، نامه ى دانشوران (287 /5)، المستفاد من ذيل تاريخ بغداد (257 -256)، وفيات الاعيان (171 -168 /6)، هدية العارفين (520 /2).

ابن منده اصفهاني، ابوعمرو عبدالوهاب

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(475 -386 ق)، حافظ و محدث. از برادرش عبدالرحمن بن محمد كوچكتر است. وى در اصفهان به دنيا آمد. از پدرش و ابواسحاق بن خرشيد قوله و ابن عبدالوهاب سُلّمى و ابوبكر بن مردويه و گروهى ديگر از علماى اصفهان بهره گرفت. او در نيشابور خدمت سعيد صيرفى رسيد و در شيراز و همدان و مكه و رى نيز اساتيدى ديد. او را مُسند و سندشناس حديث اصفهان مى دانند. وى در كارهاى علمى فرزندش يحيى را به يارى مى گرفت. فرزندش، يحيى بن عبدالوهاب، و موتمن ساجى و حسن رستمى و مسعود ثقفى و ابوالخير باغيان و بسيارى ديگر از شاگردان وى به حساب مى آيند. او با شاگردانش با اخلاقى بسيار نيكو برخورد مى كرد. سمعانى گويد كه در اصفهان جملگى بر مدح و ثناى او بودند. وى در اصفهان درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دائرةالمعارف البستانى (708 /1)، دانشنامه ى ايران و اسلام (879 /6)، سير النبلاء (442 -440 /18)، الكامل (132 /8)، معجم المؤلفين (228 /6)، وفيات الاعيان (171 -170 /6).

ابن منده اصفهاني، اسحاق

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(341 ق)، محدث حنبلى. وى پدر ابوعبداللَّه محمد بن اسحاق پرآوازه ترين كسى از خاندان منده است. پاره اى منابع زندگى و كتابهاى پسرش را با وى درآميخته اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دانشنامه ى ايران و اسلام (878 /6)، سير النبلاء (441 / 15).

ابن منده، ابوالحسن علي

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س پنجم ق)، محدث شيعى. ابن منده از استادش حسين بن يعقوب بزاز در 370 ق حديث مشهور «الطير المشوى» را كه در فضيلت اميرالمؤمنين (ع) است نقل كرده، و شيخ ابوالفتح كراجكى در 436 ق در طرابلس همين حديث را از وى شنيده و آن را در كتاب خويش «تفضيل اميرالمؤمنين (ع)» آورده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :طبقات اعلام الشيعه (قرن 119 /5).

ابن مهران، ابومُسلم عبدالرحمان

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 275 ق)، حافظ و محدث. در بغداد متولد شد و در همان جا نشو و نما يافت. براى استماع حديث سفرهاى زيادى كرد و در خراسان، ماوراءالنهر، شام و جزيره از كسانى چون ابن ابى داوود و محمد بن محمد باغَندى و ابوالقاسم بغوى و ابوعَروبه حديث شنيد. پس از آن به نيشابور و از آنجا به سمرقند رفت و حدود 30 سال در اين شهر سكنى گزيد. در پايان عمر به حجاز رفت و در مكه زيست. احمد بن محمد كاتب، على بن محمدمقرى، ابوالعلاء واسطى، دارقطنى و حاكم نيشابورى از او حديث شنيدند. دارقطنى و ديگر بزرگان او را تكريم كرده و حاكم گويد كه او در شناخت حديث از پيشگامان بود. وى در مكه مى كوشيد تا از چشم محدثان و ديگران پنهان بماند. زندگى او به پارسايى گذشت و رجال نويسان از او به صفت ثقه ياد كرده اند. تصنيفات بسيارى داشت. از جمله ى آثار وى: «المسند»، در حديث.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بغداد (300 -299 /10)، سير النبلاء (337 -335 /16)، معجم المؤلفين (182 /5).

ابن مهريزد اصفهاني، ابومسلم محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(459 /457 -366 ق)، اديب، مفسر و محدث معتزلى. معروف به ابومسلم اصفهانى. وى محدث اصفهانى و از بزرگان معتزله ى عصر خويش است. ابومسلم آشناى به عربيت و به گفته يحيى بن منده آشناى به نحو بود. او از شاگردان ابوبكر بن مُقْرى بود و سعيد بن ابى رجاء صيرفى و حسين خلّال و محمد بن حَمد كبريتى از وى روايت كرده اند. او شيخ و استاد اسماعيل بن على حمامى است. در اصفهان درگذشت. از آثار وى: «جامع التأويل لمحكم التنزيل» يا «تفسير قرآن»، تفسير بزرگى

در بيست مجلد؛ «جامع الرسائل»؛ «ناسخ الحديث و منسوخه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (163 /7)، سير النبلاء (147 -146 /18)، لسان الميزان (374 -373 /6)، معجم المؤلفين (50 -49 /11)، ميزان الاعتدال (655 /3)، الوافى بالوفيات (131 -130 /4)، هدية العارفين (71 /2).

ابن مهزيار اهوازي، ابوالحسن علي

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 254 ق)، محدث امامى و فقيه شيعى. وى از ياران امام رضا (ع) و امام محمدتقى (ع) و امام على النقى (ع) بود. در اهواز به دنيا آمد و در همان جا نشو و نما يافت. پدرش از مردم دورق خوزستان بود كه نخست آيين مسيحى داشت. به واسطه ى حسن بن سعيد اهوازى، وى و پسرش، على، نزد امام رضا (ع) رفتند و به دست امام اسلام آوردند. ابن مهزيار از جانب امام محمدتقى (ع) و امام على النقى (ع) وكالت داشت و اين دو امام درباره ى خوبيهاى وى توقيعاتى صادر كرده اند. ابن مهزيار از محمد بن ابى عمير، على بن فضال، حسن بن على بن فضال و ابان بن عثمان و حسن بن محبوب و حسين بن سعيد اهوازى و ابراهيم بن محمد همدانى و احمد بن اسحاق ابهرى و جمعى ديگر كه شمار آنها به 55 تن مى رسد، روايت كرده است. وى شاگردان بسيارى تربيت كرده است كه ابوعبداللَّه برقى و برادرش، ابراهيم بن مهزيار، و ابراهيم بن هاشم قمى و پسرش، حسن بن على بن مهزيار، از آن دسته اند. بسيارى از رجال نويسان شيعه او را محدثى ثقه مى دانند و حدود 33 كتاب از وى برمى شمارند. از آثار وى: «كتاب الوضوء»؛ «كتاب الصلاة»؛ «كتاب الزكاة»؛ «كتاب الصوم»؛ «كتاب الحج»؛ «كتاب الانبياء»؛ «كتاب المثالب»؛ «كتاب البشارات»؛ «المواريث»؛ «الملاحم»؛ «التقيّه»؛ «الرد على

الغلاة»؛ «تفسير ابن مهزيار»؛ «التجمل والمروءة»؛ «المكاسب».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (178 /5)، ايضاح المكنون (349 ،346 ،336 ،328 ،321 ،319 ،301 ،293 ،289 ،283 ،280 ،278 ،273 ،198 /2 ،304 /1)، الذريعه (336 /24 ،214 /10 ،249 ،248 /4)، رجال الطوسى (417 ،403 ،381)، رجال النجاشى (76 -74 /2)، ريحانه (239 /8)، الفهرست للطوسى (231)، الكنى والالقاب (433 -432 /1)، لغت نامه (ذيل / على اهوازى)، مجالس المؤمنين (423 -421 /1)، معجم المؤلفين (247 /7)، مفاخر اسلام (126 ،107 /1)، هدية العارفين (674 /1).

ابن وليد قمي، ابوجعفر محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 343 ق)، فقيه، محدث و رجال شناس شيعى. از محمد بن صفار و سعد بن عبداللَّه اشعرى و ديگران علم آموخت. وى به دقت در شنيدن حديث شهرت داشت. نجاشى او را ثقه خوانده است. شيخ صدوق، تلعكبرى، ابوالحسين بن ابى جيدوعلى بن حسين بن بابويه از شاگردان وى بودند و از او روايت كرده اند. فرزندش، احمد بن محمد استاد شيخ مفيد و از مشايخ اجازه اوست. از آثارش: «التفسير القرآن»؛ «الجامع»؛ و فهرستى در رجال.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :رجال ابن داود (قسم 308 /1)، رجال الطوسى (495)، رجال النجاشى (302 -301 /2 ،123 /1)، ريحانه (265 /8)، الفهرست للطوسى (285 -284)، الكنى والالقاب (446 /1)، معجم رجال الحديث (208 -206 /15).

ابن هندويه فارسي، ابوعبداللَّه محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(507 -440 ق)، فقيه، محدث و مصنف. در بغداد به شهرت رسيد و همان جا مى زيست تا درگذشت و در كنار آرامگاه ابن سريج به خاك سپرده شد. وى داراى تأليفات و مجموعاتى بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (248 /7)، معجم المؤلفين (206 /11).

ابن هيصم هروي، صدرالاسلام، مجدالدين، علي

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(زنده قبل از 280 ق)، اديب، شاعر و محدث. در هرات متولد شد، از آنجا به بغداد رفت و از عثمان بن سعيد دارمى (م ح 280 ق)، حديث شنيد. ابواحمد غطريفى گرگانى از او حديث شنيد. ابن هيصم در سرودن شعر به زبان عربى توانا بد. از آثار وى: «مفتاح البلاغة»؛ «كتاب البَسملة»؛ «نهج الرشاد»؛ «عقود الجواهر»؛ «لطائف النُكَت»؛ «تصفية القلوب»؛ «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (286 /8)، تاريخ بغداد (5 /12)، ريحانه (363 /1)، لغت نامه (ذيل/ على)، معجم الادباء (280 -277 /13)، معجم المؤلفين (141 /7)، هدية العارفين (698 -697 /1).

ابن يزداد قمي نيشابوري، ابوالحسن علي

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 305 ق)، فقيه، محدث و مفسر حنفى. از مردم رى بود. اما مدتى در نيشابور نيز زندگى كرد. از محمد بن شجاع ثَلْجى فقه آموخت و از محمد بن حميد رازى حديث شنيد. ابوبكر احمد بن سعد بن نصر و احمد كاغَدى از او روايت مى كردند. چندى در نيشابور به املاى حديث مى پرداخت. ابن يزداد در فقه دستى توانا داشت و از مشاهير فقهاى حنفى روزگار خويش بود. با انديشه هاى شافعى مخالفت مى ورزيد و بر كتابهاى او خرده مى گرفت و بر اصحاب شافعى ردّيه مى نوشت. از آثار وى: «احكام القرآن»؛ «اثبات القياس والاجتهاد و خبر الواحد»؛ شرح «الجامع الكبير» شيبانى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (178 /5)، سير النبلاء (237 -236 /14)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (384)، كشف الظنون (20)، معجم المؤلفين (251 -250 /7)، هدية العارفين (675 /1).

ابن يعيش، ابواسحاق ابراهيم

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 257 ق)، محدث اهل سنت. ساكن همدان بود. از يزيد بن هارون و عبدالوهاب بن عطاء و محمد بن عمر واقدى و ديگران حديث شنيد. وى به همدان منتقل شد و در آنجا سكنى گزيد و نزد علماى شهر حديث آموخت. او را ثقه اى فهيم دانسته اند. محمد بن جعفر بن خلف قوهستانى از شاگردان او است «مسند»ى در حديث نوشت و آن را پرداخت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بغداد (6 -3 /6)، ريحانه (282 /8)، الكنى والالقاب (453 /1)، معجم المؤلفين (6 /1).

ابواسحاق اصفهاني، ابراهيم بن عيسي

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 247 ق)، صوفى و محدث. از مردم اصفهان بود. با معروف كرخى و ابراهيم خوّاص معاشرت داشت. به او كراماتى نسبت داده اند. وى از ابوداود الطيالسى و جويرية بن اسماء روايت كرده است. و ابوالعباس احمد بن محمد بزار و نضر بن محمد بن هشام اصفهانى از وى روايت كرده اند. ابواسحاق در اصفهان درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الجرح والتعديل (ج 1، ق 117 /1)، حلية الاولياء (393 /10)، لسان الميزان (129 -128 /1)، نفحات الانس (141).

ابوالازهر عبدي نيشابوري، احمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 263 /261 ق)، حافظ و محدث. مشهور به شيخ نيشابور و نيز محدث خراسان. به آورده ى بستانى وى معروف به ابن سمناوى بود. براى استماع حديث به عراق رفت و تا يمن سفر كرد و از عبداللَّه بن نُمَير و ابوضمره انس بن عياض ليثى و اسباط بن محمد و مالك بن سُعير و يعقوب بن ابراهيم و وهب بن جرير حديث شنيد. و با سفيان بن عُيينة ملاقات كرد. او شنيده هاى خود از گروه بسيارى از محدثان حجاز، يمن، شام، كوفه، بصره و خراسان را جمع و تصنيف كرد. ابوحامد بن شرقى در جواب اين سؤال كه چرا در طلب حديث به عراق نرفتى، گفت: كجا روم كه نقادان حديث، ذُهْلى و ابن ازهر در نزد ما، در خراسان، هستند. دو رفيق ابوالازهر، محمد بن رافع و محمد بن يحيى ذهبى، و همچنين استادش، يحيى بن يحيى تميمى، و نسائى و ابن ماجه قزوينى و ابوحاتم و ابوزُرعه رازى و ابن خُزَيمه و ابوعوانه اسفراينى و محمد بن جرير طبرى از او روايت كرده اند. گفته شده كه بخارى و مسلم و دارمى نيز از وى روايت كرده اند.

ابن عدى و ابوحاتم بر درستى و راستى او صحّه گذاشته و به گفته ذهبى بى شك ثقه اى مورد اعتماد است. اما چون در فضيلت اميرالمؤمنين (ع)، حديث «انت سيد فى الدنيا سيد فى الاخرة» را نقل كرده، پاره اى از محدثان عامه از سر تعصب بر او خرده گرفتند و حديث او را منكر شدند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بغداد (43 -39 /4)، تهذيب التهذيب (12 -11 /1)، الجرح والتعديل (ج 1، ق 41 /1)، دائرةالمعارف البستانى (571 /2)، سير النبلاء (369 -363 /12)، لسان الميزان (197 /8)، ميزان الاعتدال (82 /1).

ابوالشيخ اصفهاني، ابومحمد عبدالله

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(369 -274 ق)، محدث، مفسر و رجالى. محدث اصفهان بود. وى از كودكى در جستجوى حديث بود. از جد مادرى اش، محمود بن فرج زاهد، و محمد بن عبدالله همدانى، رييس اصفهان، و ابراهيم بن رسته، و احمد بن رسته اصفهانى، و ابوالقاسم بغوى و على بن سعيد رازى، و محمد بن يحيى مروزى، و جعفر فريابى حديث شنيد. ابن منده و ابن مردويه و احمد بن عبدالرحمان شيرازى و سفيان بن حسنكويه و ابونعيم حافظ و محمد بن على بن بهروز مرد و فضل بن محمد كاشانى و محمد بن على بن سمويه و احمد بن محمد يزدى از وى حديث شنيدند. ابن مردويه او را محدثى امين و مورد اعتماد دانسته است. وى شصت سال به تصنيف و تأليف اشتغال داشت. از آثا وى: «التفسير»؛ «ثواب الاعمال»، در پنج مجلد؛ «السنن»؛ در چند مجلد؛ «السنة»؛ «طبقات المحدثين باصفهان و الواردين عليها»، در دو مجلد؛ «العظمة»، رساله اى در تاريخ.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (264 /4)، ريحانه (156 -155 /7)، سير النبلاء

(280 -276 /16)، كشف الظنون (1439 ،1407 ،1406)، لغت نامه (ذيل/ عبدالله)، معجم المؤلفين (114 /6)، هدية العارفين (447 /1).

ابوالفرج اصفهاني، علي بن حسين بن هيثم

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(356 -284 ق)، مورخ، محدث، اديب شاعر و موسيقيدان. در اصفهان متولد شد و در بغداد نشو و نما يافت و نزد ابن دريد و ابن انبارى و محمد بن جرير طبرى تحصيل كرد. وى از على بن عباس بجلى و محمد بن جعفر قتّات و ابوبكر بن دريد و نفطويه حديث شنيد. دارقطنى و ابراهيم بن احمد طبرى و ابوالفتح بن ابى الفوارس از وى حديث روايت كرده اند. ابوالفرج در ادبيات، نحو، لغت، تاريخ، سير، انساب، طب، نجوم و حديث متبحر بود و شعر را نيكو مى گفت. با اينكه نسب اموى داشت، شيعى زيدى بود و اين را از عجايب شمرده اند. وى در بغداد درگذشت و همان جا دفن شد. مهمترين اثرش كه او را جاودانه ساخته، كتاب «الاغانى» است كه رجال قرن چهارم، مانند صاحب بن عباد و عضدالدوله ى ديلمى به آن توجه بسيار داشتند و گفته اند كه عضدالدوله اين كتاب را از خود در سفر و حضر دور نمى داشت. از ديگر آثار وى: «الاماء الشواعر»؛ «الديارات»؛ «مقاتل الطالبين»؛ «اعيان الفرس»؛ «آداب الفرباء من اهل الفضل و الاداب»؛ «اخبار جحظة البرمكى»، «اخبار الطفيليين»؛ «اشعار الاماء و المماليك»؛ «جمهرة النسب»؛ «دعوة التجار»؛ «كتاب التنزيل فى اميرالمؤمنين (ع)»؛ «كتاب الخمارين و الخمارات»؛ «كتاب الغلمان المغنين»؛ «مجرد الاغانى » و « ديوان» شعر.[1]

اصفهانى على بن حسين (و. 284 ه.ق./ 897 م.- ف. 356 ه.ق./ 967 م.) نويسنده و اديب قرن چهارم. وى در ادب عرب شاگرد ابن دريد و ابن الانبارى و محمد- ابن جرير طبرى بود و كتاب مشهورش

الاغانى (اغانى) است، ديگر از آثار او «مقاتل الطالبين»، «الاماء الشواعر» و «الديارات» است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] استادان موسيقى (31)، الاعلام (88 /5)، اعيان الشيعه (201 -198 /8)، تاريخ ادبيات در ايران (642 /1)، تاريخ الاسلام (حوادث 145 -143 /380 -351)، تاريخ برگزيدگان (274 -272)، تاريخ بغداد (400 -398 /11)، تاريخ در ايران (24 -23)، تاريخ هنرهاى ملى (736 -735 /2)، دانشنامه ى ايران و اسلام (978 -977 /7)، دائرةالمعارف البستانى (304 -303 /2)، دايرةالمعارف فارسى (26 /1)، الذريعه (377 -376 /21 ،742 /9 ،287 /8 ،250 -249 /2)، سرآمدان فرهنگ (82 -81 /1)، سير النبلاء (203 -201 -16)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 184 -183 /4)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (189)، الفهرست للطوسى (379)، فوائد الرضويه (280 -278)، الكامل (25 /7)، كشف الظنون (1951 ،1947 ،1444 ،1256 ،756 ،605 ،419 ،360 ،161 ،129 ،128)، الكنى و الالقاب (139 -138 /1)، لسان الميزان (15 -13 /5)، لغت نامه (ذيل/ ابوالفرج)، معجم الادباء (136 -94 /13)، معجم المؤلفين (79 -78 /7)، مؤلفين كتب چاپى (213 -212 /4)، نامه ى دانشوران (58 -44 /4)، الوافى بالوفيات (26 -20 /21)، وفيات الاعيان (309 -307 /3)، هدية العارفين (681 /1).

ابوالفضل سديدالدين شاذان

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

در امل الآمل است كه وى مرد عالم فاضل فقيه عظيم الشأن جليل القدرى بوده است او را كتابهائى است كه از جمله آنها كتاب «ازاحةالعلة فى معرفة القبله» و كتاب «تحفة المؤلف الناظم و عمدة المكلف الصائم» و كتاب «فضائل» است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد اول)

ابوالفضل محمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ حر «ره» در امل الآمل گويد وى فاضل و عالم و جليل و شاعر و اديب بوده است صاحب بن عباد نزد او قرائت نموده و شيخ طوسى در فهرست گويد وى نزد احمد بن اسماعيل بن سمكه قمى قرائت كرده و او از اهل فضل و ادب و علم است از اصحاب احمد بن ابى عبداللَّه برقى و از افرادى است كه نزد او تأدب نموده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد اول)

ابوحنيفه نعمان

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(150 -80 ق)، فقيه، محدث، مؤسس مذهب حنفيه و متكلم. مشهور به امام اصحاب راى و امام اعظم. نژاد ايرانى داشت. جدّ وى از موالى تيم بود كه از كابل به كوفه آورده شده بود. ابوحنيفه در كوفه متولد شد، و مدتى به تجارت خز مشغول بود. وى از شاگردان امام باقر (ع) و امام صادق (ع) و حّماد بن ابى سليمان و عطاء بن ابى رباح بود. ابوحنيفه پس از مرگ حمّاد مرجع عمده ى مكتب فقهى كوفه گرديد. ابوحنيفه خود كتابى در فقه ننوشته است ولى آراء و بحثهايش از سوى شاگردان وى جمع آورى شده و به همين جهت بعضى از تأليفات شاگردان او بايد به عنوان منابع اصلى مذهب حنفى تلّقى شود. فقه ابوحنيفه داراى چنان مطالب تازه و صريحى است كه قسمت مهمّى از آن را شاگردانش محكوم و مردود شناخته اند. آراى فقهى او، در مقايسه با موارد اصولى آراى معاصرانش، مشروح تر و دورانديشانه تر است. فقه او به طور كلى از جهت استدلال عالى و غالباً قاطع است و كمتر جنبه ى عملى را در نظر مى آورد. او علاوه بر به كارگيرى رأى و قياس كمتر حاضر است كه مانند ارباب مذاهب

ديگر از سنّت در برابر احاديث آحاد دست بكشد. ابوحنيفه در كلام نيز دست داشته است. وى مدتى زندانى شد و سرانجام در زندان وفات كرد. مقبره ى وى در اعظميه ى بغداد است. او شاگردان زيادى داشت از جمله: زفر بن هذيل، داوود طائى، ابويوسف قاضى، ابومطيع بلخى، محمد بن حسين شيبانى، اسد بن عمرو بجلى، حسن بن زياد لؤلؤى و پسرش حمّاد بن ابى حنيفه و عبداللَّه بن مبارك و جارود نيشابورى و عبدالكريم جرجانى و ابونعيم و وكيع. از آثار او: كتاب «مسند»، در حديث كه جمع آورى شاگردان اوست؛ «المخارج»، در فقه كه روايت ابويوسف از اوست. برخى به غلط كتابهايى را به او نسبت داده اند از جمله: «فقه الاكبر»، كه عقايد اصيل ابوحنيفه را نشان مى دهد؛ «العالم والمتعلّم»؛ «فقه الاَبسَط».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (5 -4 /9)، تاريخ ادبيات در ايران (77 -76 /1)، تاريخ ادبى ايران (402/1)، تاريخ بغداد (454 -323 /13)، التاريخ الكبير (81/8)، تعليقات اسرار التوحيد (654)، تهذيب التهذيب (403 -401 /10)، الجرح والتعديل (ج 4، ق 450 -449 /1)، دانشنامه ى ايران و اسلام (1029 -1027 /8)، دائرةالمعارف الاسلاميه (322 -330 /1)، روضات الجنات (162 -153 /8)، سير النبلاء (403 -390 /6)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (375 -373)، الكامل (30/5)، كشف الظنون (1680 ،1437 ،1287)، كشف المحجوب (112)، الكنى والالقاب (56 -53 /1)، لغت نامه (ذيل/ ابوحنيفه)، مجمل فصيحى (ذيل/ سالهاى 80 و 150)، معجم المؤلفين (105 -104 /13)، وفيات الاعيان (415 -405 /5)، هدية العارفين (495/2).

ابوطالب اسحاق

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ منتجب الدين در فهرستش گويد كه وى تمام كتب شيخ صدوق را بر وى قرائت نموده روايات و احاديث و مطولات و مختصراتى

در اعتقادات به عربى و فارسى دارد، خبر داد ما را به آنها شيخ والد موفق الدين عبيداللَّه بن الحسن بن الحسين بن بابويه از مؤلف.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد اول)

ابونصر سراج طوسي، عبداللَّه

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 378 ق)، صوفى و محدث. مشهور به طاووس الفقراء. در طوس متولد شد و مدتى در بغداد زيست. وى از جعفر خلدى و ابوبكر دقّى و جز ايشان روايت كرده است. سرانجام در زادگاهش درگذشت و همان جا دفن شد. كتاب «اللمع فى التصوف» از اوست. اين كتاب به اهتمام نيكلسون چاپ شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ايضاح المكنون (552 /2)، تاريخ ادبيات در ايران (257 /1)، تاريخ گزيده (677)، تذكرة الاولياء (183 -182 /2)، تعليقات اسرارالتوحيد (682 -681)، تلبيس ابليس (137)، دايرةالمعارف فارسى (36 /1)، كشف الظنون (1562)، لغت نامه (ذيل/ ابونصر)، معجم المؤلفين (89 /6)، نفحات الانس (300 -289)، هدية العارفين (447 /1).

ابونعيم اصفهاني، احمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(430 -336 /334 ق)، محدث، عارف و مورخ. معروف به حافظ اصفهانى و حافظ دنيا. به گفته صاحب «رياض العلماء» ابونعيم نياى بزرگ علامه مجلسى است. وى فقه و تصوف را با حديث توأم ساخت. در خانانى ايرانى نژاد در اصفهان متولد شد. در مذهب او اختلاف است. بعضى او را از اهل سنت مى دانند ولى يك گمان بر اين است كه از شدت تقيه حاكم بر زمانش تشيع خود را از مخالفين مذهب كتمان مى كرده است. ابونعيم در هشت سالگى رسما شروع به استماع حديث از محدثان معروف اصفهان كرد. و از پدرش و ابوالقاسم طبرانى و ابن فارس و ابن مقرى حديث شنيد. پدرش كه از بزرگان علما و محدثان بود براى وى از علماى شهرهاى ديگر درخواست اجازه روايت كرد. خيثمة بن سليمان از شام و ابوالعباس اصم از نيشابور و عبداللَّه بن عمر از واسط و ابوسهل قطان از بغداد و ابوبكر بن سنى از

دينور به او اجازه حديث دادند. وى از سال 356 ق براى تكميل تحصيلات به خراسان، خوزستان، عراق و حجاز سفر كرد و استادان بسيار ديد و از ابواحمد حاكم و ابن حمدان و ابو عبدالرحمان سلمى در نيشابور و از ابوزرعه استرآبادى در استرآباد و از محمد بن احمد غطريفى در گرگان و از محمد بن احمد بن سختويه در شوشتر و ديگران حديث شنيد. در مورد وى گفته اند: كه بيش از چهار صد و سى عالم حديث به او اجازه ى روايت دادند كه براى بعضى از آنان وى تنها راوى شناخته شده است. از جمله آثارش: «منقبة المطهرين و مرتبة الطيبين»؛ «ما نزل من القرآن فى اميرالمؤمنين (ع)»؛ «حلية الاولياء و طبقات الاصفياء»؛ «تاريخ اصفهان» يا «ذكر اخبار اصفهان»، در دو مجلد كه در 1931 م در ليدن چاپ شد؛ «المستخرج على الصحيحين»؛ «دلائل النبوه»، در سيره پيامبر (ص)؛ «معرفة الصحابة»؛ «تاريخ بلد»؛ «فضايل الصحابة»؛ «النفاق»؛ «علوم الحديث»؛ «طب النبى»؛ «كتاب الطب» يا «الشفا فى الطب»؛ «الاربعين» يا «كتاب المهدى»، در حالات حضرت مهدى (عج)؛ «مختصر الاستيعاب»؛ «رياضه المتعلم»؛ «معجم الشيوخ»؛ «حرمة المساجد».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (150 /1)، اعيان الشيعه (438 /2)، تتمة المنتهى (393)، دانشنامه ى ايران و اسلام (1120 -1118 /8)، دايرةالمعارف فارسى (36 /1)، الذريعه (143 /15 ،81 /7 ،396 /6 ،232 /3)، روضات الجنات (285 -282 /1)، ريحانه (286 -285 /7)، سير النبلاء (464 -453 /17)، الكامل (18 /8)، كشف الظنون (1739 ،1735 ،1672 -1671 ،1465 ،1435 ،1433 ،1422 ،1411 ،1279 ،1276 ،1209 ،1095 ،1055 ،938 ،760 ،689 ،282 ،116 ،53)، لسان الميزان (38 /8 ،304 -303

/1)، لغت نامه (ذيل/ احمد)، الكنى و الالقاب (168 -165 /1)، مجمل فصيحى (ذيل/ سال 430)، معجم المؤلفين (283 -282 /1)، الوافى بالوفيات (84 -81 /7)، وفيات الاعيان (92 -91 /1)، هدية الاحباب (43 -42)، هدية العارفين (75 -74 /1).

ابويعقوب همداني، يوسف

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(535 -466 /440 ق)، صوفى، فقيه و محدث. ملقب به شيخ الاسلام. در بوزنجرد نزديك همدان متولد شد. وى شخصيت برجسته اى در تاريخ تصوف ايران و آسياى مركزى بود. ابويعقوب نخستين كس از خواجگان، يعنى سلسله اى از مشايخ ماوراء النهر است، كه طريقت نقشبندى و يسوى از ميان آنان برخاست. در 18 سالگى به بغداد رفت و در آنجا به تحصيل فقه و حديث در محضر استادان بزرگى چون ابواسحاق شيرازى پرداخت. از ابوبكر خطيب و ابوجعفر سلمه و ابن هزار مرد حديث شنيد و به خدمت جمعى از مشايخ از جمله حسن سمنانى و عبداللَّه جوينى رسيد. در ضمن تحصيلات خود به شهرهاى دور دست چون سمرقند سفر كرد. در حدود سى سالگى به تصوف متمايل شد. و مربى اصلى وى ابوعلى فارمدى بود. همدانى در مرو خانقاهى تأسيس كرد كه به نام كعبه ى خراسان شهرت يافت، وى پيوسته در خانقاه نمى ماند، دوبار به هرات سفر كرد و سى و هشت بار به حج رفت و مدتى در بخارا و سمرقند به سر برد، در همين دو شهر بود كه برجسته ترين پيروان خود كه بعدها جانشينان وى شدند به دست آورد. ابويعقوب در هرات وفات يافت و در مرو دفن شد. شرح «منازل السائرين» خواجه عبداللَّه انصارى از جمله آثار وى است كه مفقود شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اوراد الاحباب (74 -72)،

تذكرة الشعراء (109)، دانشنامه ى ايران و اسلام (1131 /9)، رشحات عين الحياة (مقدمه/ 36 -13 ،43 -40)، سير النبلاء (69 -66 /20)، مجمل فصيحى (ذيل/ سالهاى 466 و 535)، نفحات الانس (380)، وفيات الاعيان (81 -78 /7)، هدية العارفين (552 /2).

ابهري عماد الدين، عبدالعزيز

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 895 / 843 ق)، محدث و فقيه. در علم حديث و فقه حنفى و شافعى مهارت داشت. سالها در مدرسه ى شاهرخ ميرزا و مدرسه ى سلطانى و خانقا اخلاصيه به تدريس اشتغال داشت. در اواخر عمر به هند رفت و در ولايات سند از دنيا رفت. ابهرى محدثى برجسته بود و كتابهايى در موضوعات مختلف نگاشت. او همچنين بر بسيارى از كتب حواشى نوشت. از آثار وى: «منهاج المشكاه»، شرح و تفسيرى «مشكاه المصابيح» خطيب تبريزى، در حديث، كه آن را به نام امير عليشر نوايى تأليف كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (263 -262)، حبيب السير (349 / 4)، دانشنامه ى ايران و اسلام (1142 / 9)، رجال حبيب السير (199)، كشف الظنون (1700)، هديه العارفين (582 / 1).

ابهري، ابوبكر محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(375 -289 /287 ق)، قاضى، قارى، محدث و فقيه مالكى. در ابهر تولد يافت و ساكن بغداد شد و در آنجا از ابوعمر محمد بن يوسف قاضى و فرزندش ابوالحسين فقه آموخت. و از ابوبكر باغندى و ابوالقاسم بغوى و عبداللَّه بجلى و ابن تمّام بهرانى و محمد اشنانى و ديگران در عراق و شام و جزيره حديث شنيد. دارقطنى از او حديث نقل كرده و او را ستوده و گفته كه او امام مالكيان در عصر خود بود و از اندلس و مغرب و گوشه و كنار دنيا به سويش مى شتافتند. از وى آثارى بر جاى مانده است كه به گفته ى قاضى عياض تصانيف از در شرح مذهب مالكى و ردّ مخالفين است. از جمله آثار وى : «الاصول»، در فقه؛ «الرد على المزنى»؛ «شرح كتاب ابن عبدالحكم الصغير» و

«شرح كتاب ابن عبدالحكم الكبير»؛ «فضل المدينه على مكة».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (98 /7)، تاريخ الاسلام (حوادث 582 -580 /380 -351)، تاريخ بغداد (463 -462 /5)، ريحانه (72 /1)، سير النبلاء (334 -332 /16)، الفهرست لابن النديم (283)، مجمل فصيحى (ذيل/ سال 375)، معجم البلدان (106 /1)، معجم المؤلفين (241 /10)، الوافى بالوفيات (308 /3)، هدية العارفين (50 /2).

ابيوردي

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابوالمظفّر محمّد بن احمد بن محمّد اديب شاعر لغوى، در علوم لغت و ادب و حديث و انساب و اخبار عرب و بسيارى از علوم ديگر، وحيد عصر، و فريد دهر خود بوده.

كتب زير از تأليفات اوست:

1- الانساب 2- تاريخ ابيورد 3- تاريخ نساء 4- تعلة المشتاق 5- الدرة الثمينة 6- طبقات العلوم 7- قبسة العجلان فى نسب آل ابى سفيان 8- المجتبى من المجتبى 9- المختلف و المؤتلف 10- ديوان اشعار مطبوع.

وفات صاحب عنوان در روز 5 شنبه 20 ربيع الاول سال 507، ما بين دو نماز، به مرگ فجأه و يا مسموماً در اصفهان روى داده است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

ابيوردي كوفني، ابوالمظفر محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 507 ق)، اديب، شاعر، نسب شناس و محدث شيعى. در بعضى كتب شهرت او را كوفنى نوشته اند. در كوفن، دهى ميان ابيورد و نسا، متولد شد. به بغداد رفت و به خدمت مؤيد الملك بن نظام الملك درآمد. و به درخواست او عميدالدوله را هجو كرد و عميدالدوله شكايت به نزد خليفه برد كه ابيوردى شعر در هجاى خليفه عباسى و مدح خليفه فاطمى مصر سروده است. خليفه خون او را مباح كرد. ابيوردى به همدان گريخت و نسبت مجعول منسوب به معاوية بن محمد بن عثمان را براى خود ساخت. وى پس از فرار از بغداد، مدتها در اصفهان به پريشانى زيست، و از رهگذر تعليم فرزندان زين الملك برسق گذران زندگى مى كرد، ولى بعد به دربار سلطان محمد سلجوقى راه يافت و سلطان او را مشرف مملكت خود كرد. گويند بعد از قاضى ابويوسف اسفراين متصدى دارالكتب نظاميه ى بغداد شد. و در اصفهان مسموم شد

و از دنيا رفت. ابيوردى از اسماعيل بن مسعده ى جرجانى، عبدالوهاب بن محمد بن الشهيد و ابوبكر بن خلف شيرازى حديث شنيد و از ابومحمد حسن بن احمد سمرقندى و عبدالقاهر جرجانى، روايت كرد. محمد بن طاهر مقدسى در كتاب «انساب» خويش از ابيوردى بسيار روايت كرده است. از آثار وى: «قبسة العجلان فى نسب آل ابى سفيان»؛ «المجتبى من المجتنى»؛ «المختلف و المؤتلف»؛ «طبقات العلم»؛ «تعلة المشتاق»؛ «كوكب المتأمل»؛ «كتاب فى انساب»؛ «الدرة الثمينة»؛ «تاريخ ابيورد و نسا». وى صاحب «ديوان» شعرى است در سه بخش: «عراقيات»، «نجديات» و «جديات». او را در مرثيه امام حسين (ع) قصيده اى است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (209 /6)، اعيان الشيعه (102 /9)، تاريخ ادبيات در ايران (239 /2)، دانشنامه ى ايران و اسلام (1146 /9)، الذريعه (35 /17 ،96 /8 ،219 /4)، روضات الجنات (19 /8)، رياض العلماء (29 -30 /5)، ريحانه (72 /1)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 247 /6)، الكامل (268 -267 /8)، كشف الظنون (1942 ،1930 ،1637 ،1105 ،945 ،774 ،398 ،281)، الكنى و الالقاب (11 -10 /2)، لغت نامه (ذيل/ ابيوردى)، معجم الادباء (266 -234 /17)، معجم المؤلفين (314 /8)، الوافى بالوفيات (93 -91 /2)، وفيات الاعيان (449 -444 /4)، هدية العارفين (82 -81 /2).

احمر، ابوعبداللَّه جعفر

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(167 /165 -98 ق)، محدث. از اصحاب امام صادق (ع) و از ثقات نام آور حديث است كه از اعمش و بيان بن بشر و منصور بن معتمر و ابواسحاق شيبانى و جمعى ديگر روايت كرد. سفيان بن عيينه و وكيع بن جراح و عبيداللَّه بن موسى و ابوغسان نهدى و عبدالرحمن بن مهدى و ديگران از او روايت كرده اند.

ترمذى در «صحيح» خود و ابوداوود در كتاب «المسائل» و نسايى در كتاب «خصائص على (ع)» از او نقل حديث كرده اند. وى اظهار تشيع مى كرد و علماى اهل سنّت همچون ابن معين، يعقوب بن سفيان، ابوزرعه، ابوداوود و نسائى ضمن تصريح به شيع او وثاقت او را نيز متذكر شده اند. او به خراسان آمد و از رؤساى شيعه خراسان شد. در رابطه با مسائل حكومتى گزارشاتى عليه او به منصور خليفه رسيد، دستور داد تا او را دستگير و به وضع خفت بار و توهين آميزى به بغداد آورده و زندانى كردند. پس از مدتى طولانى آزاد شد. وى در كوفه وفات يافت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (108 -107 /4)، تاريخ بغداد (152 -150 /7)، تاريخ الكبير (192 /2)، تهذيب التهذيب (84 -83 /2)، الجرح و التعديل (ج 1، ق 480 /1)، رجال الطوسى (161)، ريحانه (82 /1)، الكنى و الالقاب (12 -11 /2)، لغت نامه (ذيل/ ابوعبداللَّه)، ميزان الاعتدال (407 /1).

اخباري نيشابوري اكبرآبادي، جمال الدين، ابواحمد محمد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1178- مقتول 1232 ق)، متكلم، فقيه، محدث و شاعر. مشهور به محدث اخبارى و به خاطر پدر نيشابورى اش مشهور به محدث نيشابورى است. در اكبرآباد هند به دنيا آمد. در 1198 ق از هند به زبارت خانه خدا رفت و در بازگشت در نجف و كربلا و كاظمين براى تحصيل علوم دينى اقامت گزيد و در كلام و الهيات و فقه و ديگر علوم تبحر يافت. در عهد فتحعلى شاه براى مدتى به ايران آمد. وى به فارسى و عربى شعر مى سرود. ملا عبدالحسين و ملافتحعلى خان شيرازى، از نوادگان كريم خان زند، مولف «الفوائد الشيرازيه»، و ملا محمد باقر لارى دشتى، شارح رساله ى «البرهانيه»،

و ملا عبدالصاحب دوانى، مولف «الفوائد الذهبيه»، و سيد محمد جواد سياه پوش از شاگردان وى هستند در علوم عقلى و نقلى داراى هشتاد تأليف است. از جمله آثار وى: «تسلية القلوب الحزينة»، به سبك و سياق كشكول در 10 مجلد، «الكتاب المبين»، در اثبات امامت طاهرين؛ «آيينه ى عباسى» يا «امالى عباسى»؛ «دوائر العلوم» يا «تحفه الخاقان»؛ «التحفه»، در فقه، از طهارت تا ديات؛ «الدرّ الفريد و معراج التوحيد»؛ «البرهان فى التكليف و البيان» يا «البرهانيه»، در تقويت مسلك اخبارى؛ «قلع الاساس»، در نقض «اساس الاصول» سيد دلدار على هندى؛ «الدمدمة الكبرى»، در ردّ زنارقه صغرى، كه به گفته ى شاگردش ملافتحعلى در رّد اصوليين است؛ «قبسه العجول فى الاخبار و الاصول» كه ميرزاى قمى كتاب «عين العين» را در رّد آن نوشت و ميرزامحمد اخبارى در ردّ كتاب ميرزاى قمى كتاب «انسان العين فى ردّ كتاب عين العين» را نگاشت؛ «مصادر الانوار فى الاجتهاد و الاخبار»؛ «كوثر الاسرار فى شرح معضلات الاخبار»؛ «فصل الخطاب فى نقض مقاله ابن عبدالوهاب»؛ «كليات الرجال»؛ «ذخيرة الالباب»؛ رساله «الاعتذار»؛ «ديوان» بزرگ شعر فارسى و «ديوان» شعر به عربى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (392 /9)، ايضاح المكنون (663 ،597 ،490 ،430 ،392 ،380 ،327 ،239 ،220 ،191 ،159 ،89 ،72 ،62 ،60 ،55 ،49 /2 ،559 541 ،481 ،447 ،412 ،411 ،403 ،400 ،315 287 ،255 ،242 ،137 ،132 ،124 /1)، تاريخ ادبيات ايران، براون (244 -243 /4)، الذريعه (373/19 ،182 ،129 /18 ،180 /17 ،344 ،229 /16 ،104 /15 ،252 /14 ،14 /10 ،968 ،61 -60 /9 ،267 ،263 ،69 ،67 /8 ،53 /1) روضات

الجنات (138 -121 /7)، ريحانه (86 -85 /1)، فرهنگ سخنوران (47)، لغت نامه (ذيل/ محمد اخبارى)، مكارم الآثار (944 -925 /3).

ارغياني اسفنجي نيشابوري، ابوعبداللَّه محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(315 -223 ق)، حافظ و محدث. وى از اسحاق بن شاهين و عبداللَّه بن محمد زهرى و اسحاق كوسج و يونس بن عبدالاعلى و محمد بن بشّار و عبدالجبار بن علاء و ابراهيم بن سعيد جوهرى و ديگران حديث شنيد و به گفته ابوعبداللَّه حاكم نيشابورى در طلب حديث سفرها كرد و بر اساس صدق و راستى ذخيره ها اندوخت. ابن خزيمه و ابوحامد شرقى و ابوعلى نيشابورى و زاهر بن احمد سرخسى و ابواحمد حاكم و محمد بن يعقوب بن اخرم و ديگران از او حديث شنيدند. او در زمينه علم و عمل مبرّز بود و تصانيف بزرگى به وجود آورد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (426 -422 /14)، معجم المؤلفين (22 /12)، معجم طبقات الحفاظ (168)، الوافى بالوفيات (30 /5).

ازهري هروي، ابومنصور محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(371 /370 -282 ق)، اديب، نحوى، لغوى، فقيه و محدث شافعى. در هرات به دنيا آمد. از شاگردان نفطويه و ابن السراج و ربيع بن سليمان بود و با زجاج و ابن الانبارى نيز ملاقات كرد و از محمد بن ابى جعفر مندرى و به يك واسطه از ابوالعباس ثعلب روايت مى كرد و از شاگردان وى بود. ابن دريد را درك كرده اما از وى روايت ننموده است. وى در فنون علم حديث نيز مهارت داشت. مدتى در عراق و جزيرةالعرب به جمع لغت مشغول بود. چندى هم به دست قرامطه باديه نشين اسير شد، و در آنجا بر اثر معاشرت با اعراب هوازن بسيارى از لغات و اصطلاحات حقيقى زبان عرب را فراگرفت. ابوعبيد هروى مولف «غريبين» و ابويعقوب قراب و حسين بن محمد باشانى و ديگران از شاگردان ازهرى هستند. ابومنصور در هرات درگذشت. از

آثار وى: «تهذيب اللغة» در ده مجلد كه ابن منظور صاحب كتاب « لسان العرب» در مقدمه ى كتاب خود آن را از مهتمرين كتاب لغت شمرده است؛ «الادوات»؛ «تفسير اصلاح المنطق»؛ «تفسير الفاظ مختصر» مزنى؛ «تفسير السبع الطوال»؛ «التقريب فى التفسير»؛ «تفسير شعر ابى تّمام»؛ «شرح غرائب الفاظ مستعمل فقها» يا «الزاهر فى غرائب الالفاظ»؛ «معرفة الصبح»؛ «كتاب علل القراءات»؛ «تفسير القرآن»؛ «معانى شواهد غريب الحديث»؛ «ردّ على الليث».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (202 /6)، ايضاح المكنون (608 /1)، تاريخ ادبيات در ايران (354 /1)، روضات الجنات (322 -320 /7)، ريحانه (113 -112 /1)، سرآمدان فرهنگ (138 /1)، سير النبلاء (317 -315 /16)، كشف الظنون (1636 ،1414 ،1207 ،117 ،515 ،465 ،448 ،289 ،108 ،31)، الكنى و الالقاب (25 -24 /2)، مجمل فصيحى (ذيل/ سال 370 ،282)، معجم الادباء (167 -164 /17)، معجم المؤلفين (231 -230 /8)، الوافى بالوفيات (46 -45 /2)، وفيات الاعيان (336 -334 /4)، هدية العارفين (49 /1).

استرآبادي، محمدامين

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1036 -1030 ق)، فقيه و محدث اخبارى. در استرآباد متولد شد. به مكه معظمه مهاجرت كرد و در آنجا مقيم شد. ابتدا در سلك اصوليان بود و از صاحب «مدارك» و صاحب «معالم» و ميرزا محمد استرآبادى، صاحب «رجال»، اجازه ى روايت داشت. وى پس از آن، از طريقه ى اصولى به اخبارى روى آورد و كتابى هم به نام «فوائد المدينة»، در رد اصولى ها نوشت. سرانجام در مكه درگذشت. ديگر آثار وى: «حاشية على شرح المدارك»؛ «شرح التهذيب»؛ «شرح الاستبصار»؛ حاشيه بر «انموذج العلوم» جلال الدين دوانى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (137 /9)، خاتمه مستدرك الوسائل (193 -189 /2)، الذريعه

(358 /16 ،181 ،26 /6 ،217 /5)، روضات الجنات (148 -129 /1)، ريحانه (115 -114 /1)، فوائد الرضويه (399 -398)، معجم المؤلفين (79 /9)، هدية العارفين (274 /2).

اسحاق بن عبداللَّه

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از ثقات قميين است از حضرت صادق و حضرت موسى بن جعفر عليهماالسلام روايت كرده و جناب احمد بن اسحق كه وكيل حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام است فرزند اوست و مورد وثوق اصحاب بوده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد اول)

اسحق

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نجاشى او را از اصحاب حضرت رضا عليه السلام شمرده و گفته كه از آن حضرت روايت دارد و او برادر جناب زكريا بن آدم است و قبرش در همان مقبره شيخانست.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد اول)

اسعر ديه، زينب

قرن:8

جنسيت:زن

مليت:ايران

705 ق، از زنان فاضل و محدث. وى دختر سليمان بن احمد و از اهالى اسعر بود. زينب بيش از هشتاد سال زندگى كرد و در قاهره درگذشت.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: تاريخ مشاهير كرد، 97 / 1.

اسماعيلي جرجاني نيشابوري، ابوبكر محمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 295 ق)، حافظ و محدث. معروف به اسماعيلى. در طلب و جمع آورى حديث بسيار سفر كرد. از اسحا بن راهويه و هشام بن عمّار و محمد بن بكّار و ديگران حديث شنيد. فرزندش، احمد بن محمد، و دوستش، ابراهيم بن ابى طالب، و ابن شرقى و ابوالعبّاس سرّاج و احمد بن على رازى و على بن حمشاد و دَعْلج سجزى از وى روايت كرده اند. به گفته ى حاكم نيشابورى اسماعيلى يكى از اركان حديث نيشابور و ثقه اى مورد اعتماد بود. او «حديث زهرى» و «حديث مالك» و «حديث يحيى بن سعيد» و «حديث عبداللَّه بن دينار» و «حديث موسى بن عُقبه» را جمع آورى كرد. از آثارش: «كتاب الصحابه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (259/6)، تاريخ الاسلام (حوادث 254 /300 -291)، سير النبلاء (118 -117 /14)، الكامل (120/6)، كشف الظنون (1432)، لسان الميزان (724 -723 /5)، معجم طبقات الحفاظ (152)، معجم المؤلفين (62/9).

اشرف اصفهاني، محمداشرف

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 1133 ق)، اديب، محدث و شاعر. از علماى عهد صفويه و از شاگردان علامه ى مجلسى و نوه ى دخترى ميرداماد بود. به همين خاطر به وى ميرزااشرف ميردامادى هم گفته اند. در بيشتر علوم عقلى و نقلى مهارت داشت. در قريه ى ورنوسفادران از قراء سده ى ماربين اصفهان مدفون است. ازآثار وى: «اشرف المناقب»، كه آن را در 1102 ق به نام شاه سليمان صفوى تأليف كرد و بعدها مطالبى بر آن افزود و نام آن را «فضائل السادات» گذاشت و به نام شاه سلطان حسين صفوى كرد. اين كتاب حاكى از وسعت اطلاعات سيد محمداشرف در انساب و حديث است؛ حاشيه بر «قبسات»؛ حاشيه بر «شرح مختصر» عضدى؛ شرح «مشيخه تهذيب الحديث»؛ معروف

به «رجال سيد محمداشرف»؛ ترجمه ى «الفيه» ابن مالك، به نظم؛ «علاقة التجريد»، شرح فارسى بر «تجريد العقايد» خواجه طوسى؛ «المنهاج الصفوى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (125/9)، تذكرة القبور (147)، تذكرة المعاصرين (282 -281)، الذريعه (259/16 ،310/15 ،355/3 ،107/2)، ريحانه (381 -380 /3)، فرهنگ سخنوران (65)، فوائد الرضويه (397)، مؤلفين كتب چاپى (621/1)، معجم المؤلفين (64/9).

اشرف الواعظين يزدي، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1340 -1278 ش)، محدث و واعظ. وى از حاج شيخ محمدباقر بيرجندى و شيخ مرتضى آشتيانى و حاج شيخ عباس محدث قمى روايت مى كرد. در سالهاى آخر عمر به تهران مهاجرت كرد و در تهران درگذشت. از آثار وى: «جواهر الكلام فى سوانح الايام»؛«جواهر العديديه» يا «گنج جواهر دانش»؛ «الدرر السنيه فى المواعظ العدديه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (236 /18 ،127 -126 /8 ،277 /5)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (111 /3)، مؤلفين كتب چاپى (629 -628 /2).

اشعري قمي، ابوجعفر محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهارم ق)، محدث شيعى. شيخ طوسى را در شمار كسانى كه از امامان مستقيما روايت نكرده اند آورده است. رجال نويسان شيعى وى را محدثى ثقه مى دانند. اما به مراسيل اعتماد و از محدثان ضعيف روايت كرده است. سعد بن عبدالله اشعرى از همطبقه هاى اوست كه از وى روايت كرده است. فرزندش احمد و ابن بطه و احمد بن ادريس و محمد بن يحيى عطار و محمد بن على ماجيلويه و محمد بن جعفر رزاز از وى حديث شنيده اند. از آثار وى: «نوادر الحكمه»، كه مجموعه اى است مشتمل بر بيست و دو كتاب؛ «الجامع»، در حديث؛ «ما نزل من القرآن فى الحسين بن على (ع)»؛ «الامامه»؛ «الطب»؛ «مناقب الرجال».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (346 /24 ،327 -326 /22 ،29 /5 ،332 /2)، رجال الطوسى (493)، رجال النجاشى (245 /2)، ريحانه (134 /1)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 246 /4)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (406)، الفهرست للطوسى (275 -273)، لغت نامه (ذيل/ اشعرى)، معجم المؤلفين (28 /9)، هديه العارفين (20 /2).

اشعري قمي، آدم بن اسحاق

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوم ق)، محدث. علامه حلّى، نجاشى، شيخ طوسى و ابن داوود حلّى در كتب خود او را عادل و ثقه خوانده اند. او زاهد و خاشع بود. وى از يونس بن يعقوب روايت مى كند، و احمد بن محمد برقى صاحب كتاب «محاسن» و محمد بن عبدالجبار و ديگران از وى روايت نموده اند. در قبرستان شيخان قم نزديك قبر زكريا بن آدم مدفون است. اثر وى «كتاب الحديث» است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (85 /2)، الذريعه (303 /6)، رجال ابن داود (قسم 9 /1)، رجال النجاشى (262 /1)، الفهرست للطوسى (5)، گنجينه ى دانشمندان (63 /1)، لسان

الميزان (510 /1)، معجم رجال الحديث (120 /1)، معجم المؤلفين (219 /2)، هدية الاحباب (37).

اشعري قمي، يعقوب

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 174 ق). عالم، محدث و مفسر. ذهبى از او تعبير به عالم اهل قم كرده است. از برادرانش، عبدالرحمن و عيسى و عمران بن عبدالله، و نيز جعفر بن ابى المغيره و اعمش و ليث بن ابى سليم روايت كرده است. ابن مهدى، منصور خزاعى، هيثم بن خارجه، ابوربيع زهرانى و عمرو بن رافع قزوينى و محمد بن حميد رازى و بسيارى ديگر از وى روايت كرده اند. نسائى و ابوالقاسم طبرانى او را موثق دانسته و ابن حبان او را در كتاب «الثقات» خود ذكر كرده است. در «سنن» چهارگانه از او نقل حديث شده است. و بخارى نيز در «صحيح» خود از او بطور تعليق حديث نقل كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تهذيب التهذيب (340 /11)، الجرح و التعديل (ج 4، ق 210 -209 /2)، سير النبلاء (300 -299 /8)، لسان الميزان (322 -321 /9)، ميزان الاعتدال (452 /4).

اصفهاني آل محمد، علي نقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مترجم، شارح، مجتهد.

تولد: 1284.

درگذشت: 24 ارديبهشت 1364.

سيد على نقى اصفهانى آل محمد ديباج معروف به «فيض الاسلام» ناظم و شارح قرآن مجيد، نهج البلاغه، صحيفه سجاديه. ايشان از آيات عظام سيد ابوالحسن اصفهانى، ضياءالدين عراقى، محمد كاظم شيرازى اجازه اجتهاد داشتند و نيز صاحب اجازه روايتى از آيت الله على اكبر نهاوندى و محدث قمى بودند. فيض الاسلام براى نخستين بار نهج البلاغه را به فارسى زبان ها معرفى كردند و به ترجمه و شرح و چاپ اين كتاب در شش جلد (جلد اول آن در سال 1325 منتشر شد) همت ورزيدند. اثر دوم ايشان، ترجمه و شرح صحيفه سجاديه است كه در جمادى الاولى 1375 ق. منتشر شد. وى در ترجمه صحيفه مطالب و نكاتى از علمايى مانند شيخ بهاءالدين ميرداماد،

سيد على خان هندى، سيد جزايرى و ديگران كه در نشرهاى خود بيان نموداند و مطالبى از كتاب هاى تاريخ، اخبار، فقه لغت، حكمت و كلام به اختصار و ساده آورده است. ترجمه و خلاصه تفسيرش به نام قرآن عظيم در سه مجلد و به خط ميرزا طاهر خوشنويس تبريزى است و پس از چهارده سال تحقيق به چاپ رسيد، از آثار ديگر اوست: ترجمه خاتون دو سرا: شرح حال زينب كبرى (س) (تهران، 1366) الثقلان فى تفسير القرآن: سوره مباركه فاتحة الكتاب (تهران، 1366).

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

اصفهاني، ابومنصور معمر

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 418 /412 ق)، عارف و محدث حنبلى. معروف به شيخ اصفهان. وى در اصفهان زندگى مى كرده. عالم به علوم ظاهرى و باطنى، و يگانه شيخ زمان خود بوده و معاصر عارفانى چون ابونصر سراج طوسى و ابوعبدالرحمان سلمى و ابوبكر كلاباذى.از ابوعبدالله محمد بن يوسف بنا و على بن سهل به عنوان امام خود در تصوف ياد مى كند. شيخ احمد كوفانى وى را ديده بوده است. او صاحب تصانيف بسيار است،از آثار وى: «نهج الخاص»؛ «اربعين صوفيان»؛ «غربت».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :طبقات الصوفيه هروى (625 -624)، كشف المحجوب (63 -62)، معارف (س 6، ص 80 -3)، نفحات الانس (289).

اصفهاني، ابونعيم

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حافظ ابونعيم (به تصغير) احمد بن عبداللَّه بن احمد بن اسحق بن موسى بن مهران اصفهانى، سبط محمّد بن يوسف البنّاء الاصفهانى.

محدّث جليل القدر و عظيم المنزلة، در رجب سال 330 يا (336) در اصفهان متولّد شده، و جنت اخذ حديث و تحصيل علم، به شهرهاى مختلف مسافرت فرموده، و سرانجام در يكشنبه 21 محرّم سال 430 در اصفهان وفات يافته، در قبرستان آب بخشان مدفون گرديد.

شرح حالش در عموم كتب شيعه و سنّى به حلالت قدر و وثاقت، مذكور است.

كتب زير از اوست:

1- اربعين در حالات حضرت مهدى عجّل اللَّه تعالى فرجه 2- تاريخ اصفهان، در دو مجلد، به طبع رسيده 3- حلية الاولياء، معروف ترين تأليف او 4- ذكر المهدى عليه السلام 5- ما نزل من القرآن فى اميرالمومنين عليه السلام 6- معرفة الصحابه، و يازده مجلّد كتاب ديگر.

در كتب رجال از او به حافظ اصفهان، و گاهى حافظ دنيا تعبير مى كنند.

وى از اجداد و علاّمه ي مجلسى است. برخى او را

سنّى و صوفى، و عدّه اى شيعه مى دانند.

از ابى بكر احمد بن على بن ثابت خطيب نقل شده كه او گويد: جمع كرد بين حديث و فقه و تصوّف، و نديدم احدى را از مشايخ خود حافظ تر از او.

از شيخ ابو عبداللَّه محمّد بن محمّد اصفهانى نقل شده است كه چون سلطان محمود غزنوى بر اصفهان استيلا يافت، از طرف خود، كسى را بر اين شهر والى گردانيد، مردم بر او بشوريدند و او را كشتند. سلطان محمود مجدّداً به شهر مراجعت نموده و مردم را تأمين داد، و از تقصير آنان در گذشت. چون روز جمعه شد و مردم جهت نماز جمعه در مسجد حاضر شدند جمعى كثير از مردم بكشت، و چون مردم شهر قبلاً حافظ ابو نعيم را از ورود به مسجد منع كرده بودند از اين مهلكه جان به سلامت برد، و اين موضوع را از كرامات حافظ دانستند.

مؤلّف طرايق الحقايق (2: 251) وى را از موّرخين صوفيّه مى نويسد.

در مذهب حافظ ابو نعيم اختلاف است، لكن قول به تشيّع او از جهاتى برتر از اقوال ديگر است.

در روضات الجنّات (1: 75) گويد: نقل شده است كه مير لوحى موسوى سبزوارى ساكن اصفهان از جمله كسانى است كه با مجلسى عداوت داشته و از جهت همين عداوت، مردم را تحريك نموده، و قبر حافظ ابو نعيم را خراب كرده، و از اين تخريب قصد اذيّت و آزار علاّمه مجلسى را داشته است.

و هم در آنجا از «نظام الاقوال» نقل مى كند كه قبر حافظ ابونعيم در اصفهان است، آن را زيارت كرده ام، و بر آن مكتوب است:

قال رسول الله صلى الله عليه و

آله و سلم: مكتوب على ساق العرش: لا اله الاّ اللَّه وحده لا شريك له محمّد بن عبداللَّه عبدى و رسولى، و أيّدتُه بعلّى بن أبى طالب عليه السلام. رواه الشيخ الحافظ المؤمن الثقه العدل أبو نعيم أحمد بن محمّد بن عبداللَّه، سبط احمد بن يوسف البنّاء الاصفهانى.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

اصفهاني، حاجي ابو تراب

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از صلحاى دهر، و از مصاحبين مولى محمّد باقر مجلسى بوده، و به افاده فقه و حديث مشغول، و اقوالش در شرعيّات معتمد عليه، و روزگارى به آسايش داشته، در سال 1110 وفات يافته است.

پسرش حاجى ابوطالب نيز از محدّثين بوده و پس از پدر، به چند سال فاصله وفات يافته است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

اصفهاني، حافظ عبدالرحمان

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حافظ ابوصالح عبدالرحمان بن سعيد اصفهانى بغدادى، از بزرگان محدثين به شمار مى رود، و از عبدالرحمان بن رسته ى اصفهانى و ابومسعود رازى اخذ حديث نموده، در جمادى الآخر سال 324 در بغداد از دنيا رفته است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

اصفهاني، زليخا

قرن:6

جنسيت:زن

مليت:ايران

قرن ششم هجرى، از زنان محدث. وى دختر احمد بن محمد بن احمد بود و از ابومحمد رزق اللَّه تميمى و ابوعبداللَّه قاسم بن فضل ثقفى و ابوالفوارس طراد زبيبى حديث شنيد. معمرالمفيد در سال 545 از او حديث نوشته و به سمعانى اجازه داده است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 36 / 2.

اصفهاني، زينب

قرن:16

جنسيت:زن

مليت:ايران

از زنان محدث و پارسا. وى دختر عبيداللَّه بن حسن بود و در نيشابور به دنيا آمد. پدرش او را با خود به اصفهان برد و در آنجا از ابومطيع محمد بن عبدالواحد مصرى حديث شنيد و همچنين در نيشابور از ابوعلى نصراللَّه احمد خشنانى استماع حديث كرد.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 78 / 2.

اصفهاني، ست آزرميه

قرن:16

جنسيت:زن

مليت:ايران

از زنان محدث. وى دختر احمد بن محمد بن حداد بود و از ابراهيم بن محمد بن ابراهيم طبايى حديث شنيده و سمعانى حديثى چند از او نوشته است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 150 / 2.

اصفهاني، ست ناز

قرن:6

جنسيت:زن

مليت:ايران

اوايل قرن ششم هجرى، از زنان محدث. وى دختر مفضل بن ابى الفوارس بود و از شجاع بن على صقلى حديث فراگرفت و سمعانى از او احاديثى شنيده است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 170 / 2.

اصفهاني، ست الجليل

قرن:6

جنسيت:زن

مليت:ايران

قرن ششم هجرى، از زنان محدث. وى دختر ابومحمد بن الحسن بود و در مجلس ابوبكر بن ماجة حاضر مى شده و سمعانى از او حديث شنيده است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 153 / 2.

اصفهاني، ست الناس

قرن:6

جنسيت:زن

مليت:ايران

قرن ششم هجرى، از زنان محدث. وى دختر على بن عباد بود و از ابراهيم طيان حديث فراگرفت و سمعانى از او استماع حديث كرده است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 171 / 2.

اصفهاني، ضوء

قرن:16

جنسيت:زن

مليت:ايران

از زنان محدث. وى دختر حمد بن محمد بن ابى الفتح بود و از سليمان بن ابراهيم حافظ و ابوبكر بن ماجه الابهرى حديث فراگرفت و سمعانى از او حديث شنيده است.[1]

از زنان محدث، نيكوكار و پارسا. از جده اش عايشه و ركانيه دختر حسين حديث فراگرفت و سمعانى در اصفهان از او حديث نوشت.[2]

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :[1] منبع: اعلام النساء، 360 / 2.

[2] منبع: اعلام النساء، 360 / 2.

اصفهاني، ظفر باثوبه

قرن:6

جنسيت:زن

مليت:ايران

ز 532 ق، از زنان محدث، وى از ابوطالب احمد بن محمد بن جعفر استماع حديث كرد و براى سمعانى در سال 532 اجازه نوشت.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 375 / 2.

اصفهاني، عافيه

قرن:6

جنسيت:زن

مليت:ايران

532 ق، از زنان محدث، ديندار و پارسا.

وى دختر حسين بن عبدالملك بن عبدالوهاب و اهل اصفهان بود. از احمد بن زياد و ابوبكر ابن احمد بن ماجه حديث فراگرفت و سمعانى از او استماع حديث كرده است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 221 / 3.

اصفهاني، عين الشمس

قرن:7

جنسيت:زن

مليت:ايران

610 ق، از زنان محدث و فقيه. وى دختر احمد بن ابى الفرج بود و از جدش مطهر بن عبدالواحد و از اسمعيل بن اخشيد حديث فراگرفت و حافظ ابوالقاسم ابن عساكر اجازة از او حديث نوشته و سمعانى در اصفهان از او كتابت حديث كرد.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 382 / 3.

اصفهاني، غاليه

قرن:16

جنسيت:زن

مليت:ايران

مكنى به ام الوفاء، از زنان محدث. وى دختر محمد بود كه از هبةاللّه بن جنة روايت كرده است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 4 / 4.

اصفهاني، غنيمه

قرن:16

جنسيت:زن

مليت:ايران

مكنى به ام سعد، از زنان محدث. وى دختر عبداللَّه بن احمد بن شيبان بود كه از حافظ ابن مردويه روايت كرده است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 12 / 4.

اصفهاني، فخرالنساء

قرن:16

جنسيت:زن

مليت:ايران

از زنان محدث. وى دختر اسعد بن ابى احمد بود كه از ابوسعيد رجاء بن عبدالواحد استماع حديث كرد.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 157 / 4.

اصفهاني، كريمه

قرن:16

جنسيت:زن

مليت:ايران

مكنى به ام الحسن، از زنان محدث. وى دختر احمد بن حسن بود و از محمد ابن ابراهيم جرجانى و حافظ ابوبكر بن مردويه روايت حديث مى كرد و ابوبكر محمد بن ابى نصر لفتوانى از او روايت حديث كرده است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 240 / 4.

اصفهاني، معتزه ي

قرن:5

جنسيت:زن

مليت:ايران

قرن پنجم هجرى، از زنان محدث. وى دختر حصين بود و از عبدالملك بن حسن بن عبد ربه عطار روايت كرده است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 63 / 5.

اصفهاني،شهراز

قرن:6

جنسيت:زن

مليت:ايران

545 -476 ق، از زنان محدث. وى از امام ابومحمد رزق اللّه و ابواحمد منصور و ابن اسكاف حديث فراگرفت و سمعانى در اصفهان حديثى چند از او نوشت.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 315 / 2.

اصيل الدين واعظ شيرازي، عبدالله

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 884 /883 ق)، مفسر و محدث. وى در زمان سلطان ابو سعيد گوركان از شيراز به هرات رفت و در آنجا اقامت گزيد به همين جهت به هروى نيز مشهور بوده است. او به دستور آن پادشاه هفته اى يكبار در مدرسه ى عاليه گوهرشادآغا، به موعظه و نصيحت مى پرداخت. وى در هرات درگذشت و نزديك مدرسه گوهرشادآغا دفن شد. از جمله تأليفات وى: كتاب «درج الدرر

فى ميلاد سيدالبشر»؛ رساله ى «مزارات هرات» يا «مقصد الاقبال السلطانيه و مرصدالاعمال الخاقانيه»؛ رساله ى «مزارات شيراز»؛ «المجتبى فى سيره المصطفى»؛ «المجتنى من كتاب المجتبى فى سيره المصطفى»، خلاصه اى از كتاب سابق الذكر است كه براى جمال الدين ابراهيم معروف به ابى كاليجار وزير نوشته است؛ كتاب «معراج الاعمال»، در اوراد و عبارات؛ «غرفه الحصن»، ترجمه «مختصر حصن الحصين»، به فارسى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :از سعدى تا جامى (607)، تاريخ ادبيات در ايران (1606/5)، تاريخ نظم و نثر (244 -243)، حبيب السير (334/4)، الذريعه (110/22 ،228/21 ،326 ،1/20 ،44/16 ،58/8)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 78/9)، كشف الظنون (745 ،670)، مجالس المومنين (527 -526 /1)، مزارت هرات (مقدمه)، معجم المولفين (68/6)، هديه العارفين (470 -469 /1)، هفت اقليم (217 -216 /1).

اطروش، ناصرالحق، ابومحمدحسن

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(304/302 -230/225 ق)، مفسر، متكلم، فقيه، محدث، اديب و شاعر شيعى. مشهور به ناصر كبير. جد مادرى شريف رضى و شريف مرتضى است. شيخ طوسى او را در شمار اصحاب امام هادى (ع) آورده است. حاكم طبرستان بود و از اين رو كه بر اثر اصابت شمشيرى در نبردگاه كر شده بود به اطروش خوانده مى شد. وى در فقه و دين علامه بود و در شعر توانا. ابن ابى الحديد گويد

كه او صاحب سيف و قلم و از بزرگان فقهاى اماميه و شيخ طالبيين و عالم و زاهد و اديب و شاعر ايشان بود. او اسلام را در ميان ساكنان ساحل درياى خزر نشر داد و در حدود دويست هزار ديلمى و گيلانى به دست وى ايمان آوردند، و او را در شهرهاى آنان مساجدى بنا كرد. به گفته ى طبرى و ابن اثير او حاكمى عادل و نيك سيرت بود و مردم همانند او را در عدل و برپايى حق و حسن روش نديدند. وى سرانجام در آمل طبرستان درگذشت و مزارش در همان شهر زيارتگاه عموم است. تاليفات و آثار وى بيش از سيصد كتاب بوده است. از جمله آثارش: «اصول الدين»؛ «الامالى»؛ «الامامه الصغير»؛ «الامامه الكبير»؛ «امهات الاولاد»؛ «البساط»، در علم كلام؛ «تفسير الاطروش»، در دو مجلد كه در آن به 1000 بيت از 1000 قصيده احتجاج كرده؛ «الفقه الناصريه» كه شريف مرتضى علم الهدى آن را شرح و تصحيح كرد و «المسائل الناصريات» ناميد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (216/2)، اعيان الشيعه (184 -179 /5)، الذريعه (299/16 ،261/4 ،315 ،308 /2)، رجال الطوسى (412)، رجال النجاشى (171 -170 /1)، روضات الجنات (253 -251 /2)، ريحانه (98/6)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 92/4)، الكامل (148/6)، الكنى و الالقاب (232/3)، لغت نامه (ذيل/ اطروش)، مروج الذهب، ترجمه (690/2)، معجم المولفين (252/3).

اعمش، ابومحمد سليمان

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(148 -61 ق)، قارى، حافظ و محدث شيعى. اصل او از نواحى رى بود و در قريه ى امه طبرستان، در روز عاشورا، به دنيا آمد. در كودكى او را به كوفه آوردند. شيخ طوسى او را از اصحاب امام صادق (ع) شمرده و ابن شهرآشوب

او را از خواص اصحاب امام خوانده است. علماى عامه نيز او را از شاگردان امام صادق (ع) دانسته و برترى او را بر ديگران در قرائت قرآن و علم به فرائض و حفظ حديث پذيرفته و تجليل و تعظيم كرده اند. ابن ابى ليلى، قاضى كوفه، اعمش را سرور و بزرگ كوفه معرفى مى كرد و يحيى بن قطان گيود كه از علامه اسلام بود و عجلى گويد كه او در عصر خود محدث كوفه بود و چهار هزار حديث از او نقل شده، ليكن كتابى از وى در دست نيست. ذهبى از او به عنوان شيخ قاريان و شيخ محدثان نام مى برد و او را يكى از ائمه ثقات مى داند. حمزه و زائده بر وى قرائت كرده اند و كسائى بر زائده به قرائت اعمش قرائت كرده است. حكم بن عتبه و ابواسحاق سبيعى و ابان بن تغلب و ابوحنيفه و اوزاعى و جرير بن عبدالحميد و حفص بن غياث و سفيان بن عيينه و سفيان ثورى و يحيى بن سعيد قطان و شعبه و ابونعيم و خلق بسيارى از اعمش حديث شنيدند. بخارى و مسلم و ترمذى و ابوداوود و نسائى و ابن ماجه در «صحاح» ششگانه خود از او حديث نقل كرده و ابن معين و نسائى و عجلى او را توثيق نموده اند. ميرداماد در «رواشح السماويه» به شرح حال او پرداخته و شيخ بهائى در «توضيح المقاصد» گويد كه او شيعه امامى و از زهاد و فقهاى عصر خود بود و از تواريخ چنين برمى آيد كه او شيعه امامى است. به گفته عيسى بن يونس او با اين كه بسيار فقير بود اما اغنيا

و سلاطين در چشمش بسيار حقير بوند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اصحاب امام صادق (ع) (247 -231)، اعيان الشيعه (318 -315 /7)، تذكره الحفاظ (ج 1، ط 154/4)، تقريب التهذيب (331/1)، تنقيح المقال (66 -65 /2)، تهذيب التهذيب (204 -201 /4)، رجال الطوسى (206)، سير النبلاء (248 -226 /6)، الكنى والالقاب (47 -45 /2)، لسان الميزان (378/8)، المعارف (268)، الملل و النحل (150)، ميزان الاعتدال (224/2)، النجوم الزاهره (10 -9 /2)، الوافى بالوفيات (431 -429 /15)، وفيات الاعيان (403 -400 /2).

الاشعري، ابراهيم

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اغلب علماء رجال او را توثيق كرده اند. علامه حلى و نجاشى گفته اند كه او از اصحاب حضرت موسى بن جعفر و حضرت رضا عليه السلام بوده و از هر دو آن بزرگواران روايت نموده است.

نجاشى گويد: برادر او فضل بن محمد است كه به اشتراك كتابى نوشته اند و آن كتاب را حسن بن على بن فضال از ايشان روايت كرده و شيخ هم در فهرستش آن را بطريقش از ابن فضال نقل نموده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد اول)

القمي، ابوالمحارب حنين

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

در مجالس المؤمنين مى نويسد وى از اعاظم حكماى شيعه اماميه است، در ايام ديالمه نشو و نما يافته و پرتو انوار حكمت بر صفحات حال او تافته. در تاريخ الحكماء مسطور است كه صاحب اعظم سعيد بن العميد كه استاد الفضلاء و عميد وزراى روزگار بود به وجود او افتخار مى نمود و مى فرمود كه اگر از شهر ما همين بيرون آمده باشد ما را كافى است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد اول)

القمي، احمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علامه و نجاشى در رجالشان درباره او گفته اند ثقة ثقة و او را توثيقى كامل كرده اند و پدر و جد او هر دو از راويان و اصحاب حضرت رضا عليه السلام بوده اند. نجاشى گويد او را كتاب نوادر است، و حضرت حجت عجل اللَّه فرجه الشريف هم او را در توقيع شريف توثيق فرموده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد اول)

القمي، اسحاق

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از اصحاب حضرت باقر عليه السلام و صاحب كتاب است و شيخ او را در فهرست ياد كرده و ظاهراً او با اسحاق سابق الذكر يكى است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد اول)

القمي، محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ حر در امل الآمل گويد وى مردى فاضل و جليل بوده و روايت مى كند از او شاذان بن جبرئيل قمى.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد اول)

الماسي، حسين علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند ميرزا ابوطالب، عالم فاضل محدث، از احفاد مجلسى، در 20 رجب سال 1227 وفات يافته، در صحن تكيه ى آقا حسين خوانسارى مدفون گرديد. مشاراليه برادر زن و راوى از ميرزا حيدرعلى مجلسى است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

ام احمد

قرن:5

جنسيت:زن

مليت:ايران

نيمه دوم قرن پنجم هجرى، از زنان پارسا و محدث. وى دختر عايشه بنت سعيد نيشابورى و از اهالى نيشابور بود و از مادرش عايشه دختر سعيد نيشابورى روايت كرده است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء 22 / 1.

ام عبدالرحمان

قرن:4

جنسيت:زن

مليت:ايران

اوايل قرن چهارم هجرى، از زنان محدث. وى همسر محمد بن على بن زهير بود. سهمى (ز 427 ق) در تاريخ جرجان مى نويسد كه به خط عمويم، ابونصر اسهم، حديثى ديدم كه با چند واسطه از ام عبدالرحمان نقل شده است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: تاريخ جرجان، 504.

ام العباس، سكينه

قرن:5

جنسيت:زن

مليت:ايران

407 / 406 ق، از زنان محدث. وى دختر ابوبكر احمد بن ابراهيم اسماعيلى بود و از ابوالعباس محمد بن يعقوب اصم و غيره روايت كرده و ابوالعلاء و ابوالفضل، پسران ابوسعد اسماعيلى، از وى روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: تاريخ جرجان، 506.

امة الرحمن

قرن:5

جنسيت:زن

مليت:ايران

پس از 479 ق، از زنان محدث. وى دختر عمر بن محمد بن يوسف بن دوست بود و از عمويش ابوعمرو عثمان بن محمد، از جدش محمد بن يوسف روايت دارد و ابن سمرقندى از او حديث شنيده است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 85 / 1.

امةالحق

قرن:7

جنسيت:زن

مليت:ايران

685 ق، از زنان محدث. وى دختر حسن البكرى، و اهل سرخس بود و از جد خويش و از ابن طبرزد روايت حديث كرده و براى جمعى اجازه نوشته است. وى در سن 87 سالگى در شيزر از نواحى سرخس درگذشت.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء 83 / 1.

امةالرحيم

قرن:16

جنسيت:زن

مليت:ايران

از زنان محدث. پسرش ابوالحسن عبدالغفار بن اسماعيل فارسى از او حديث شنيده است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 85 / 1.

امةالقاهر

قرن:6

جنسيت:زن

مليت:ايران

قرن ششم هجرى، از زنان محدث. وى دختر محمد بن عثمان بن محمد بن يوسف بن دوست بود كه از جدش عثمان حديث روايت كرده و ابن سمرقندى از او حديث فراگرفته است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 89 / 1.

ام عبداللَّه

قرن:4

جنسيت:زن

مليت:ايران

ز 347 ق، از زنان محدث. وى دختر عبدالرحمان بن محمد بن زياد بن معروف عجلى بود. در سال 347 در جرجان حديث نقل كرده و ابونعيم عبدالملك بن احمد بن نعيم قاضى از او حديث شنيده است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: تاريخ جرجان، 506.

امين، نصرت

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

(1405 -1308 ق)، عالم و مجتهد. آمنه بيگم حاجيه نصرت خانم، فرزند حاج سيد محمدعلى امين التجار اصفهانى، در اصفهان متولد شد. دايى اش آيت اللَّه شريعت اصفهانى بود. از كودكى به تحصيل پرداخت و پس از فراگيرى مقدمات در محضر حاج آخوند زفره اى، فقه و اصول و علوم معقول و منقول و حكمت و كلام را نزد آيت اللَّه آقاسيد على مجتهد نجف آبادى و آقاسيد ابوالقاسم دهكردى تكميل كرد و به مرتبه ى استنباط رسيد. پس از امتحانات كتبى به دريافت اجازه ى اجتهاد از آقاميرزا ابراهيم اصطهباناتى شيرازى و حاج شيخ محمدكاظم شيرازى و آيت اللَّه حائرى يزدى و آيت اللَّه نجفى مرعشى؛ و اجازه ى روايت از آقاشيخ محمدرضا نجفى مسجدشاهى نائل آمد. تمام عمر را به تأليف و تدريس گذراند و مدرسه اى به نام مكتب فاطمه (س) تأسيس كرد كه در آن زنان و دختران ايرانى به تحصيل و كسب علوم و معارف اسلامى مى پرداختند. آيت اللَّه ميرزاآقاى شيرازى در اجازه نامه اش به وى، او را با اين اشعار توصيف كرده است.

فلَوُ كُنّ النّساء بِمثلِ هذى

لَفضّلت النّساءِ عَلى الرّجال

فلا التَأنيث لاسم الشمس عار

و لا التّذكير فخر للهِلال

وى آثار خود را تحت نام «يك بانوى ايرانى» منتشر مى كرد از جمله آثارش: «الاربعين الهاشميه»، «شرح چهل حديث»؛ «اخلاق و راه سعادت بشر»، كه ترجمه و اقتباسى است از «طهارة الاعراق فى تصحيل الاخلاق» ابن مسكويه؛ «روش

خوشبختى و توصيه به خواهران»؛ «سير و سلوك»، در روش اولياءِاللَّه؛ «مخزن العرفان» و «كنز العرفان»، در علوم قرآن؛ «تفسير قرآن»، در پانزده جلد؛ «معاد يا آخرين سير بشر»؛ «النفخات الرحمانية فى الواردات القلبية»، حاوى كشفيات و مشاهدات معارف؛ «مخزن اللئالى فى فضايل مولى الموالى».[1]

1308 ق- 1362 ش، حاجيه نصرت خانم از زنان دانشمند معاصر. پدرش حاج سيد محمدعلى بن حسن حسينى مشهور به امين التجار اصفهانى و مادرش دختر حاج سيد مهدى جناب و دائى اش مرحوم شريعت اصفهانى بود. از اوان كودكى در اصفهان به تحصيل پرداخت و پس از آموزش مقدمات در محضر حاج آخوند زفره اى، ساليانى دراز در فقه و اصول فرائد و فصول و كفاية و خارج صلات و طهارت، و در كلام دو جلد شوارق، و در فلسفه از ابتدا تا الهيات اسفار را در خدمت آقا مير سيد على نجف آبادى آموخت و هر چند كه در اين ضمن به عقد ازدواج پسر عم خويش حاج ميرزا آقا معين التجار درآمده بود و تعهد وظائف خانه دارى مى كرد، كمال سعى در تحصيل مبذول مى داشت.

بر اثر اين گونه استقامت و بذل سعى به مراقب علمى والائى رسيد و از پى امتحان كتبى به دريافت اجازه ى اجتهاد از آقا ميرزا آقاى اصطهباناتى و حاج شيخ محمدكاظم شيرازى و آيت اللَّه نجفى مرعشى و همچنين اجازه ى روايت از آقا شيخ محمدرضا مسجد شاهى نائل آمد. خانم امين عمر خود را يكسره به تاليف و تدريس گذراند. مدرسه اى به نام «مكتب فاطمه» تاسيس كرد كه زنان و دختران در آن به كسب علوم و معارف اسلامى مى پرداختند. آثار بسيارى تأليف كرد كه از آن جمله اند، الاربعين الهاشمية (1328

ش) كه ترجمه و اقتباسى است از اخلاق ابن مسكويه؛ روش خوشبختى و اقتباسى است از اخلاق ابن مسكويه؛ روش خوشبختى و توصيه به خواهران (1371 ق)؛ سير و سلوك در روش اولياء (1323 ش)؛ مخزن العرفان (1326 ش به بعد)؛ تفسير كامل قرآن در 15 جلد؛ معاد يا آخرين سير بشر (1326 ش)، النفحات الرحمانية فى الواردات القلبية (1369 ق) حاوى كشفيات و مشاهدات معارف؛ مخزن اللئالى در فضل مولى الموالى. خانم امين آثار خود را تحت نام «يك بانوى ايرانى» منتشر مى كرد.[2]

مجتهد، فقيه، مدرس.

تولد: 1265، اصفهان.

درگذشت: 23 خرداد 1362، اصفهان.

حجت الاسلام سيده نصرت بيگم امين (معروف به بانوى ايران) فرزند سيد محمدعلى امين التجار اصفهانى، در چهار سالگى براى آموزش قرآن و فراگيرى خواندن و نوشتن راهى مكتب شد.

بانو امين همچنان به تحصيل ادامه مى داد تا اينكه در پانزده سالگى با پسر عموى خود حاج ميرزا ملقب به معين التجار كه از بازرگانان سرشناس و معتبر اصفهان بود ازدواج نمود و به خانه دارى و تربيت فرزندان مشغول شد. اما اين امر مانع ادامه تحصيل و مطالعه و تحقيق وى در معارف اسلامى نشد و به تحصيل صرف، نحو، بلاغت، تفسير، علم حديث، فقه، اصول، فلسفه و عرفان پرداخت و با وجود مشكلاتى كه در فضارى حاكم بر آن ايام براى زنان در امر تحصيل وجود داشت، طلبگى و تحصيل خود را در سطوح عاليه نيز ادامه داد تا اينكه در چهل سالگى مرتبت و تسلط علمى ايشان مورد تأييد مراجع تقليد وقت قرار گرفت و به دريافت درجه ى اجتهاد و روايت نايل شد. بانو امين از چهل سالگى تا پايان عمر به تأليف كتب، تدريس، پاسخگويى به پرسش هاى دينى و ارشاد

دختران و زنان پرداخت.

آثار ايشان عبارتند از: اربعين الهاشميه (به زبان عربى، 1356 ق.)؛ جامع الشتات (زبان عربى) معاد يا آخرين سير بشر (تهران، 1326، تبريز چاپ دوم، 1334)؛ نفحات الرحمانية فى الواردات القلبية (به زبان عربى، اصفهان، 1369)؛ اخلاق (ترجمه كتاب ابن مسكويه)؛ مخزن العرفان (تفسير قرآن در پانزده جلد)؛ روش خوشبختى و توصيه به خواهران ايمانى (تهران، 1331، اين كتاب در تبريز و اصفهان نيز به چاپ رسيده است)؛ مخزن اللئالى در مناقب مولى الموالى اميرالمؤمنين على (ع)؛ سير و سلوك؛ در روش اولياء و طريق سير سعداء (اصفهان 1323).

حجت الاسلام امين در سال 1344 با سرمايه خود مكتبى به نام «فاطمه سلام الله عليها» و نيز دبيرستانى دخترانه تأسيس كرد تا فضايى براى ادامه تحصيل بانوان فراهم آيد. ايشان همچنين در كانون تبليغات و تعليمات دينى بانوان اصفهان به تدريس معارف و تفسير قرآن مى پرداخت.

مزار بانو امين در اصفهان قرار دارد.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :[1] تذكرة القبور (445)، الذريعه (248/24 ،229/20)، علماء معاصرين (325 -311)، گنجينه ى دانشمندان (116 -114 /3)، مؤلفين كتب چاپى (559 -557 /6).

[2] منبع: دايرةالمعارف تشيع، 527 /2.

اميني تبريزي، عبدالحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1390 -1320 ق)، عالم، فقيه و محدث. در تبريز متولد و چون جدّ او ملا نجف على امين شرع بوده، به امينى شهرت يافته است. ابتدا تحت تربيت پدرش كه از علماى بزرگ تبريز بود پرورش يافت و در مدارس تبريز مقدمات و ادبيات را فراگرفت. سپس از محضر حاج سيد محمد مولانا و حاج سيد مرتضى خسروشاهى صاحب كتاب «اهداء الحقير در معنى حديث الغدير» و آقا شيخ حسين مؤلف كتاب «هداية الانام» سطوح عاليه را

آموخت. بعد به نجف اشرف مهاجرت كرد و در محضر حاج سيد ابوتراب خوانسارى، آقا سيد محمد فيروزآبادى، تلمذ كرد و از آقا سيد ابوالحسن اصفهانى، علامه نائينى، حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى، محمدحسين غروى اصفهانى و ميرزا على آقا شيرازى و ديگران استفاده نمود و به دريافت اجازه اجتهاد از ايشان نايل گرديد. او بعد از فراغت از تحصيل به تبريز بازگشت و در آنجا به وظائف شرعى پرداخت. سرانجام به قصد اقامت دائم به نجف بازگشت. علامه امينى فقيهى بزرگ و مؤلفى پركار و خطيبى دانشمند بود و از ابتدا بزرگان نجف او را اميد اسلام و تشيع پيش بينى مى كردند. وى در تأليف اثر گرانقدرش «الغدير» كتابخانه هاى ايران و عراق و ديگر كشورهاى اسلامى را جستجو كرد. و بيش از چند هزار كتاب را ديد. وى با سفر به شهرهاى حيدرآباد دكن و عليگره و بمبئى و لكهنو و كانپور و پتنه و رامپور و جلالى هند و نيز بيروت و دمشق و معره و نبل و حلب و مكه و مدينه و شهرهاى بسيار ديگر همگام با تهيه مآخذ و مطالعه و استنساخ كتب در ملاقات با استادان و دانش پژوهان و شركت در محافل عمومى به نشر مفاهيم اصيل و صحيح ولايت مى پرداخت. كتابخانه ى اميرالمؤمنين (ع) در نجف با همت وى تأسيس شده كه از نفايس جهان علم و ادب به شمار مى رود و حدود 40000 كتاب از جمله صدها كتاب خطى در آن گردآورى شده است. وى در تهران درگذشت؛ پيكر او را به نجف بردند و در كتابخانه اش دفن كردند. از وى آثارى بر جاى مانده است كه عبارت اند از:

«الغدير فى الكتاب والسنة والادب»، دايرةالمعارف شيعه كه در آن احاديث و اشعار مربوط به روز عيد غدير را آورده است؛ «اعلام الانام فى معرفة الملك العلام»؛ «ثمرات الاسفار»، در دو جلد كه شرح سفرهاى اوست؛ «شهداء الفضيله»؛ «رياض الانس»، در دو جلد؛ «سيرتنا و سنّتنا سيرة نبيّنا و سنته»؛ «حاشيه بر رسائل شيخ مرتضى انصارى»؛ «حاشيه بر مكاسب شيخ مرتضى انصارى»؛ «تفسير سوره ى حمد»؛ «تفسير آياتى از قرآن»؛ «ادب الزائر»؛ «العترة الطاهرة فى الكتاب».[1]

حاج شيخ عبدالحسين امينى تبريزى ابن عالم الجليل ميرزا احمد بن المولى نجفعلى مشهور به امين الشرع تبريزى از اعاظم علماء و اكابر دانشمندان معاصر و داراى معنويت و مقامات عاليه بودند.

در سال 1320 ق در تبريز متولد شده و در تحت تربيت و رعايت مرحوم والدش كه از علماء بزرگ تبريز بودند پرورش يافته و در مدارس تبريز مقدمات و ادبيات را فرا گرفته و از همان اوان صغر آثار نبوغ و كثرت حافظه و سرعت انتقال از وى ظاهر و بارز بوده است. پس از پايان اوليات، سطوح عاليه را از محضر مرحوم آيةاللَّه حاج سيد محمد مولانا و آيةاللَّه حاج سيد مرتضى خسرو شاهى و آيه اللَّه آقا شيخ حسين مولف كتاب (هدايه الانام) استفاده نموده و به نجف اشرف مهاجرت و از محضر مرحوم آيةاللَّه حاج سيد ابوتراب خونسارى متوفى 1346 ق و آيةاللَّه آقا سيد محمد فيروز آبادى متوفى 1345 ق و مرحوم آيةاللَّه نائينى و آيةاللَّه ميرزا على آقا شيرازى و بعضى ديگر بهره مند شده تا بمدارج علم و كمال رسيده و مبادرت بتأليف و تصنيف كتب مفيد نموده و از اين راه خدمات بسيار

ارزنده اى بعالم اسلام مخصوصا تشيع نموده است.

نگارنده گويد: مرحوم علامه مجاهد امينى حقا از نوادر علماء معاصر ما بودند كه در راه خدمت بدين و ولايت تحمل شدائدى نموده و به كشورهاى هند و پاكستان و سوريا و حلب و غيره مسافرتها كرده و كتابخانه هاى مهم آنجا را با دقت مطالعه و بررسى و بيش از چند هزار كتاب را ديده و دائره المعارفى بنام (الغدير) در موضوع ولايت حضرت اميرالمومنين على بن ابيطالب عليه السلام و مثالب غاصبين حقش از كتب اهل سنت نوشته كه در فن خود بى نظير و موجب استبصار بسيارى از اهل سنت كه تقليد كوركورانه ستمكاران به اهل بيت عليهم السلام مى نمودند گرويده اند.

علامه امينى چندين سال بود كه در تهران رحل اقامت افكنده، و در آخر ماه ربيع الاول 1390 ق در تهران وفات و پس از تشييع و تجليل با شكوهى حمل به نجف و در كتابخانه اش مدفون گرديده است.

آثار خالده ى او كه بزرگترين اثر جاودانى او مى باشد تاسيس كتابخانه وزين اميرالمومنين عليه السلام نجف اشرف است كه بيش از چهل هزار جلد كتاب مطبوع و محفوظ دارد و از نفايس جهان علم و ادب بشمار مى رود.

و آثار علمى او از اين قرار است:

1- دائره المعارف شيعه بنام الغدير كه بيست و دو مجلد است يازده جلد آن مطبوع و بقيه مخطوط است و مطبوع آن مكرر در نجف و بيروت و تهران بطبع رسيده است.

2- شهداء الفضيله كه در نجف چاپ شده. 3- كتاب سيرتنا و سنتنا كه بچاپ رسيده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] حماسه ى غدير (احوال و آثار علامه امين)، الذريعه (26/16 ،259/1482/2)، الغدير، ترجمه (163 -154 /1)،

گنجينه ى دانشمندان (379 -377 /4)، مؤلفين كتب چاپى (723 -722 /3)، مستدركات اعيان (82/1).

انصاري هروي، عبداللَّه

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(481 -396 ق)، عارف، محدث، فقيه و شاعر. معروف به پير هرات و پير انصار و شيخ الاسلام. وى از اعقاب ابوايوب انصارى صاحب رحل پيغمبر بود، كه در قهندز هرات متولد شد. از كودكى زبانى گويا و توانا داشت چنانكه به عربى و فارسى شعر مى سرود و اشعار عربى بسيار در خاطر داشت. خواجه در تصوف و حديث و كلام و فقه سرآمد زمان خود بود. او در تصوف از شيخ ابوالحسن خرقانى تعليم گرفت و جانشين او شد و علاوه بر او از مشاهير متصوفه ى عهد خود مانند شيخ ابوسعيد ابوالخير نيز بهره جست. وى از عبدالجبار جراحى، قاضى ابومنصور ازدى، ابوسعيد سرخسى، ابوالفوارس پوشنجى، احمد بن منجويه اصفهانى و محمد بن عبداللَّه شيرازى و بسيارى ديگر حديث شنيد. و مؤتمن ساجى و عبداللَّه سمرقندى و عبدالصبور هروى و حنبل بخارى و ابوالوقت، خادمش، و ديگران از وى روايت كرده اند. او در فقه پيرو روش احمد بن حنبل بود. خواجه بيشتر اوقات در هرات به ارشاد و تعليم مشغول بود. در همان جا درگذشت و در گازرگاه دفن شد. مزار او امروز زيارتگاه است. از آثار وى: «منازل السائرين»، «در عرفان و سلوك»؛ «انوارالتحقيق»؛ «رحل الرسول»؛ «رساله ى اربعين»؛ «طبقات الصوفيه»، به گويش هروى در شرح احوال عرفا؛ تفسيرى كه بر قرآن نوشت و اساس كار ميبدى در تأليف «كشف الاسرار وعدةالابرار»، معروف به «تفسير خواجه عبداللَّه»؛ «زاد العارفين»؛ «كنز السالكين»؛ «قلندرنامه»؛ «محبت نامه»؛ «الهى نامه»؛ «رساله ى واردات»؛ «ذم الكلام».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (741 -739 /2)، الاعلام (267/4)،

ايضاح المكنون (118/2 ،310/1)، تاريخ ادبيات در ايران (915 -911 /2)، تاريخ نظم و نثر (58 -57)، الذريعه (306/9 و 368/2 و 241 -240 /22)، رياض العارفين (31 -30)، ريحانه (170 -168 /2)، سير النبلاء (518 -503 /18)، صبح گلشن (44)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 109/5)، فرهنگ سخنوران (102)، الكامل (148/8)، كشف الظنون (1836 ،1828 ،828 ،420 ،56)، الكنى والالقاب (201/2)، لغت نامه (ذيل/ انصارى هروى)، مجمع الفصحا (135/1)، مجمل فصيحى (ذيل/ سال 481)، معجم طبقات الحفّاظ (120)، نفحات الانس (339 -336)، هدية العارفين (453 -452 /1).

اهوازي، ابوعلي حسن

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(446 -362)، متكلم، قارى و محدث. معروف به ابن يزداد. در اهواز به دنيا آمد. و در سال 391 ق به شام رفت و تا آخر عمر آنجا بود. ابوعلى در علم قراآت مشهور بود و قرآن را به روايات بسيار قرائت مى كرد و سرآمد قاريان شام بود. وى بر على بن حسين غضائرى و برشنبوذى و ابوحفص كتانى قرائت كرده بود و هذّلى و غلام هرّاس و احمد سمرقندى و ابوالحسن مصيّنى و ديگران بروى قرائت كرده اند. او همچنين از نصر بن احمد مرجى حديث شنيد و افرادى همچون خطيب بغدادى از وى حديث روايت كرده اند. در دمشق درگذشت. كتاب «الاقناع» را در قراآت شاذ پرداخت. او را كتب ديگرى نيز هست مانند: «الايضاح فى القراآت»؛ كتاب «البيان فى شرح عقود اهل الايمان»؛- «الفوائد و العوائد» يا «الفوائد و القلائد»، در نصيحت پادشاهان؛ «قراءة الحسن البصرى»؛ «النير الجلى فى قراءه زيد بن على»؛ «الوجيز فى القراآت الثمانيه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (218 /2)، دانشنامه ى ايران و اسلام (1073 /8)، سير النبلاء (18 - 13 /18)،

كشف الظنون (2004 ،1994 ،1773 ،1323 ،1303 ،211 ،140)، لسان الميزان (442 -439 /2)، معجم الادباء (39 -34 /9)، معجم المؤلفين (248 -247 /3)، الوافى بالوفيات (122 /12)، هدية العارفين (276 -275 /1).

اهوازي، حسن، ابومحمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سوم ق)، فقيه و محدث امامى. حسن در مكتب امام رضا (ع) و امام جواد (ع) پرورش يافت و در صف اصحاب آن بزرگان قرار گرفت. وى على بن مهزيار، اسحاق بن ابراهيم و عبداللَّه بن محمد را به محضر امام رضا (ع) برد و ايشان را با مقام ولايت و انجام خدمت آشنا ساخت. او با مشاركت برادرش، حسين بن سعيد، سى كتاب در بيان احكام اسلام و شرح مسايل حلال و حرام تاليف كرد كه البته آن كتابها بيشتر به نام برادرش است، تا وى. از آثار او: «الصلاه»؛ «الطلاق»؛ «النكاح»؛ «الوصايا»؛ «المثالب».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اختيار معرفه الرجال (551)، رجال ابن داود (قسم 552 -551 /1)، رجال النجاشى (176 -171 /1)، الفهرست للطوسى (53)، معجم رجال الحديث (349 -342 /4).

اهوازي، حسين

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 300 ق)، فقيه و محدث امامى. نياى وى از موالى امام سجاد (ع) بود. به قول شيخ طوسى وى و برادرش، حسن، از اصحاب امام رضا (ع) و امام جواد (ع) و امام هادى (ع) بودند. حسين با برادرش كتابهاى سى گانه ى مشتركى تاليف كردند. به قم رفت و در آنجا در منزل حسن بن ابان سكنى گزيد. حسين از امام رضا (ع) و جواد (ع) و هادى (ع) و نيز محدثان بسيارى كه شمار آنها را تا صد و يازده تن ياد كرده اند، روايت كرده است. ابراهيم بن مهزيار، احمد بن محمد بن خالد برقى، محمد بن جعفر بن بطه ى قمى و حسين بن حسن بن ابان قمى و بسيارى ديگر از اهوازى حديث شنيدند و از او روايت كردند. وى در قم درگذشت. از جمله كتابهاى

سى گانه ى حسين و حسن عبارت اند از: «الوضوء»؛ «الصلاه»؛ «النكاح»؛ «الطلاق»؛ «الوصايا»؛ «الفرائض»؛ «التجارات»؛ «الاجارات»؛ «الشهادت»؛ «الزهد»؛ «التقيه»؛ «المثال»؛ «الملاحم»؛ «المومن».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اختيار معرفه الرجال (552 -551 ،508)، اعيان الشيعه (27/6)، الذريعه (279 -278 /23 ،73/19)، رجال الطوسى (412 ،399 ،372)، رجال النجاشى (176 -171 /1)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (406)، الفهرست للطوسى (105 -104)، لسان الميزان (525 -542 /2)، مجالس المومنين (423/1)، معجم رجال الحديث (244 -243 /5)، معجم المولفين (10/4).

ايجي صفوي، معين الدين، محمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(906/905 -832 ق)، مفسر، محدث و عالم شافعى. وى از اهالى ايج از توابع فارس بود. از آثار وى: «جامع البيان» يا «جوامع التبيان فى تفسير القرآن»، مشهور به «تفسير صوفى»، يا «تفسير ايجى»، كه در سال 1789 م در لاهور چاپ شده است؛ «بيان المعاد الجسمانى والروح»؛ «شرح اربعين النووى»؛ «شعب الايمان»، در اخبار.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (68/7)، ايضاح المكنون (303/1)، تاريخ ادبيات در ايران (87/4)، تاريخ نظم و نثر (272)، ريحانه (211 -210 /1)، كشف الظنون (610 ،452 ،60)، معجم المؤلفين (153/10).

ايوبي، مونسه

قرن:7

جنسيت:زن

مليت:ايران

قرن هفتم هجرى، ملقب به جليلةالسلطانيه از زنان محدث. وى دختر ملك عادل ابوبكر ايوبى و از زنان نامدار و بلندهمت اين خاندان بود. عبداللَّه بن موسى زواوى، فقيه معروف، از او حديث نقل كرده است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منابع: اعلام النساء 127 / 5؛ تاريخ مشاهير كرد، 186 / 3؛ خيرات حسان، 89 -88 / 1.

آبري سيستاني، ابوالحسن محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 363 ق)، مورخ، حافظ و محدث شافعى. وى به خراسان، شام، جزيره و حجاز سفر كرد. از ابن خزيمه ى نيشابورى، ابوالعبّاس سراج نيشابورى، زكريا بن احمد بلخى، محمد بن يوسف هروى و محمد بن سهل قهستانى و ديگران حديث شنيد. على بن بُشرى ليثى سجستانى، يحيى بن عمّار سجستانى و ديگران از وى روايت كرده اند. اثر معروف او: «مناقب الامام الشافعى» است كه تذكره نويسان آن را در نوع خود كم نظير دانسته اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (56 /1)، تاريخ سيستان (29)، تذكرة الحفاظ (955 -954 /3)، دائرة المعارف البستانى (20 /1)، سير النبلاء (301 -299 /16 ،500 ،12 /10)، كشف الظنون (1839)، مراصد الاطلاع (1 /1)، معجم البلدان (67 /1)، معجم المؤلفين (232 -231 /9)، الوافى بالوفيات (372 /2)، هدية العارفين (48 /2).

آبسكوني، ابوالعلاء احمد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س ششم ق)، محدث. از مردم آبسكون واقع در سواحل درياى مازندران بود. به صور در ساحل مديترانه رفت و در آنجا مسكن گزيد. ابوالعلاء از محمد بن حميد و ابوزرعه رازى حديث شنيد و بسيار حديث نقل مى كرد. عبداللَّه بن عدى حافظ از او روايت كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (57 -56 /1)، دانشنامه ى ايران و اسلام (10 /1)، دائرةالمعارف البستانى (20 /1)، معجم البلدان (68 /1).

آبندوني گرگاني، ابوالقاسم عبداللَّه

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(368 -274 ق)، حافظ و محدث. از مردم آبندون گرگان بود. حاكم نيشابورى او را يكى از اركان حديث و خطيب بغدادى او را ثقه مى داند. سمعانى او را پرهيزكار و امين مى خواند. آبندونى از ابوخليفه ى جمحى و ابوالعباس سراج و همطبقه ى آنان روايت مى كرد. ابوبكر اسماعيلى، دوست آبندونى، ابوبكر بن شاه مروزى و ابونعيم حافظ از او روايت كرده اند.

حاكم در تاريخ خود از او ياد كرده است. آبندونى شاگردان كمى را مى پذيرفت. در سال 350 ق به بغداد رفت و در آنجا ساكن شد. او داراى كتب و آثار مدونى بوده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (58 -57 /1)، تاريخ بغداد (408 -407 /9)، سير النبلاء (263 -261 /1)، معجم المؤلفين (20 -19 /6).

آبي رازي، موفق الدين، حسن

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س ششم ق)، فقيه و محدث. مشهور به خواجه آبى. وى در قريه راشدة شنست رى ساكن بود. وى بر فقيه عاليمقام اميركيا فرزند ابوالجيم مصدرى قرائت كرد. خواجه آبى فقيهى صالح و مورد اعتماد بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (282 /2)، رى باستان (298 /2)، رياض العلماء (338 /1)، شهيدان راه فضيلت (133)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 66 /6)، فهرست منتجب الدين (55 -54).

آبي، ابوعبداللَّه جرير

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(188 -110 /109 /107 ق)، محدث. در آبه يا آوه، از قراء نزديك ساوه، متولد شد و در رى سكونت گزيد و بدين سبب او را محدث رى ناميدند. جرير دانشى وسيع داشت و مورد وثوق بود، اهل حديث براى استفاده به او روى مى آوردند و خود از كسانى چون عبدالملك بن عمير، سليمان اعمش و منصور بن المُعْتَمر حديث شنيده بود و كسانى نيز چون اسحاق بن راهويه، احمد بن حَنْبل، يحيى بن مَعين و عثمان بن ابى شَيْبَة از او حديث شنيده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (111 /2)، انساب سمعانى (59 /1)، تاريخ الكبير (214 /2)، تاريخ بغداد (261 -253 /7)، تقريب التهذيب (127 /1)، الجرح والتعديل (ج 1، ق 507 -505 /1)، دانشنامه ى ايران و اسلام (12 /1)، رى باستان (293 /2)، سير النبلاء (18 -9 /9)، طبقات ابن سعد (267 /7)، مجالس المؤمنين (88 /1)، معجم البلدان (69 /1).

آبي، محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س ششم ق)، اديب و محدث. مشهور به اديب آبى. وى استاد منتجب الدين است و منتجب الدين در «فهرست» گويد كه از محضرش استفاده روايى برده ام. از آثارش: «المنتخب»؛ «ندبةالوالد على المولود».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (104 -103 /24 ،366 /22)، رياض العلماء (87 /5)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 260 /6)، فهرست منتجب الدين (170).

آجُرّي، ابوحَفص عمر

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 344 ق)، محدث. از كسانى چون ابوخليفه فضل بن حُباب جُمَحى و زكريا بن يحيى ساجى حديث شنيده است. و به نقل سمعانى، حاكم نيشابورى در تاريخ خود گفته است: ابوحفص با ما از استادان حديث شنيد و چند سالى در نيشابور زندگى كرد، آنگاه به آهنگ عراق از نيشابور خارج شد و... خبر مرگ او را از رى دريافت داشتيم.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (60 -59 /1)، دانشامه ى ايران و اسلام (21 /1).

آجِنْگاني، ابوالفضل محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهارم ق)، فقيه و متكلم. در آجنگان، از روستاهاى سرخس، متولد شد. از بزرگان اهل مناظره و از استادان فقه و كلام بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (60 /1)، دائرةالمعارف البستانى (40 /1)، دانشنامه ى ايران و اسلام (22 /1)، معجم البلدان (130 /1)، نام آوران فرهنگ (91).

آخري، ابوالفضل خُزيمة

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 548 ق)، فقيه و متكلم معتزلى، اديب و لغوى. نامش محمد و به خزيمه معروف بود. اهل آخُر، قصبه اى در دهستان، ميان گرگان و خوارزم، بود. در ناحيه ى دهستان از كسانى چون ابوالفتيان عمر بن عبدالكريم روّاسى و بندار بن عبدالواحد دهستانى و ديگران حديث شنيد. در مرو به روايت حديث اشتغال داشت و در همان جا نيز درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (61 /1)، دانشنامه ى ايران اسلام (38 /1)، معجم البلدان (559 /2 ،70 /1).

آخُري، ابوالفضل عباس

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهارم ق)، محدث. از مردم آخُر، قصبه اى در دهستان، ميان گرگان و خوارزم بود. وى امام جماعت مسجد عتيق در مرز دهستان بود و از كسانى چون عبدالرحمان بن ابى حاتم، ابوبكر شَعرانى، موسى بن العباس آزادوارى و ديگران نقل حديث مى كرده، و حمزة بن يوسف سهمى از او حديث رواى كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (61 /1)، دانشنامه ى ايران و اسلام (38 /1)، معجم البلدان (559 /2 ،70 /1).

آخري، ابوالقاسم اسماعيل

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهارم ق)، فقيه و محدث. در آخُر، قصبه اى در ناحيه دهستان ميان گرگان و خوارزم، متولد شد و به مصر سفر كرد. وى از احمد بن بهزاد سيرافى و ابوالفوارس صابونى و ديگران حديث روايت مى كرد. ابوالقاسم حمزه بن يوسف سهمى نيز از او روايت كرده و «اصول» او را ستوده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (61 /1)، دانشنامه ى ايران و اسلام (38 /1)، لسان الميزان (67 /8 ،605 -604 /1)، معجم البلدان (559 /2 ،70 /1).

آدم بن ابي اياس

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(221 /220 -132 ق)، حافظ و محدث. براى تحصيل حديث به عراق و شام و مصر و حجاز رفت و از راويانى چون شعبة بن حجاج، مسعودى، مبارك بن فضاله و عبداللَّه بن مبارك حديث شنيد. در چهار «صحيح» از صحاح ششگانه از جمله «صحيح بخارى» از وى روايت شده است. ابوحاتم رازى، اسماعيل سمّويه، هاشم طبرانى و گروه بسيارى از او حديث نقل كرده اند. احمد بن حنبل او را يكى از ضابطين حديث مى داند و ابوحاتم رازى او را ثقه اى امين و عابد مى شمرد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بغداد (30 -27 /7)، تاريخ الكبير (39 /2)، تذكرة الحفاظ (409 /1)، تقريب التهذيب (30 /1)، تهذيب التهذيب (177 /1)، الجرح والتعديل (ج 1، ق 268 /1)، سيرالنبلاء (338 -335 /10)، المعارف (228).

آدم بن عبداللَّه قمي

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوم ق)، محدث. از اصحاب امام صادق (ع) بود و از آن امام كسب فيض كرد. شيخ طوسى در «رجال» خويش از او ياد كرده و به گفته ى ابن حجر او را ستوده است. برقى او را با پسوند اشعرى توصيف كرده است. وى در قم درگذشت و در حدود مقبره ى شيخان دفن شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (86 /2)، رجال البرقى (27)، رجال الطوسى (143)، گنجينه ى دانشمندان (63 /1)، لسان الميزان (510 /1)، معجم رجال الحديث (121 /1).

آدمي استرآبادي، ابوالقاسم علي

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهارم ق)، فقيه و محدث. او را آدمى اسدآبادى و همچنين آدمى همدانى نيز ناميده اند. او در طلب حخديث مسافرت كرد و از فاروق خَطّابى و ابوبكر قطيعى و برخى ديگر حديث شنيد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (1/ ح 61)، دانشنامه ى ايران و اسلام (45 /1).

آدمي چاچي، ابوبكر احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهارم ق)، فقيه و محدث. آدمى در چاچ (ناحيه اى در شمال شرقى سير دريا، ظاهراً مطابق ناحيه ى تاشكند) و نواحى اطراف آن زندگى مى كرد و به روايت حديث اشتغال داشت. وى به عراق و حجاز سفر كرد و از حبيب بن مغيره چاچى، حامد بن داوود چاچى، عبيداللَّه بن واصل بخارى، ابوحاتم محمد بن ادريس رازى و محمد بن عبداللَّه بن يزدى مُقْرى و ديگران حديث شنيد. ابوالفضل محمد بن محمد چاچى، و ابوجعفر محمد بن على غزال و همطبقه ايشان از وى روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (61 /1)، دانشنامه ى ايران و اسلام (45 /1).

آدمي خوارزمي، ابوالفضل محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 562 /561 ق)، مفسر، نحوى، لغوى و محدث. ملقب به زين المشايخ. او در ادبيات از پيشگامان و در زبان عرب خحجت به حساب مى آيد. لغت و علم اِعراب را از زمخشرى آموخت و پس از او بر جايش نشست. او حديث را نيز از زمخشرى و ديگران شنيد. در ترسل و نقد شعر دست داشت. از آثارش: «تفسير القرآن»؛ «شرح الاسماء الحُسنى»؛ «مفتاح التنزيل»؛ «تقويم اللسان»، در نحو؛ «الاعجاب فى علم الاعراب»؛ «الهدايه فى المعانى والبيان»؛ «اعجاز القرآن»؛ «اسرار الادب و افتخار العرب».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (227 /7)، كشف الظنون (2040 ،1829 ،1760 ،595 ،488 ،469 ،400 ،132 ،120 ،91 ،84 ،51)، معجم الادباء (5 /19)، معجم المؤلفين (138 -137 /11)، الوافى بالوفيات (340 /4)، هدية العارفين (98 /2).

آدمي رازي، ابوسعيد سهل

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 255 ق)، محدث شيعه. شيخ طوسى او را از اصحاب سه امام دانسته است: امام جواد، امام هادى و امام عسكرى- عليهم السلام. نجاشى و ابن داوود و شيخ طوسى او را ضعيف الروايه شمرده اند. احمد بن محمد بن عيسى اشعرى او را غالى خواند و از قم بيرون راند. از آن پس وى در رى زيست. از آثار وى: «كتاب التوحيد»؛ «كتاب النوادر».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (86 /2)، دانشنامه ى ايران و اسلام (45 /1)، رجال ابن داود (قسم 460 /2)، رجال البرقى (58)، رجال النجاشى (418 -417 /1)، ريحانه (44 /1)، الفهرست لابن النديم (409)، الفهرست للطوسى (164)، معجم رجال الحديث (353 -337 /8)، معجم المؤلفين (284 /4).

آذيني اصفهاني، احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سوم و چهارم ق)، محدث. از مردم اصفهان و ساكن نصيبين بود. ابراهيم بن محمد، حافظ اصفهانى، در سفر خود به نصيبين از او حديث شنيده و نوشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (62 /1)، دانشنامه ى ايران و اسلام (70 /1).

آذيوخاني، ابوسعد، فضل

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 470 ق)، محدث. در آذيوخان، از توابع نهاوند، به دنيا آمد. در علم حديث بسيار متبحر بود و خطيب بغدادى و ديگر حافظان «اصول» او را به رشته ى تحرير درآوردند. وى در بغداد از عبيداللَّه بن عمر بن احمد بن شاهين واعظ و ديگران حديث شنيده و در نهاوند عبداللَّه بن احمد سمرقندى حافظ از او تحصيل حديث كرد. وى در بغداد درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (62 /1)، دائرةالمعارف البستانى (61 /1)، دانشنامه ى ايران و اسلام (70 /1)، مراصد الاطلاع (3 /1)، معجم البلدان (70 /1).

آزاداني، ابوعبدالرحمان قتيبة

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سوم ق)، استاد قرائت قرآن و محدث. از اهالى آزادان، قريه اى در اصفهان بود. وى شاگرد و راوى على بن حمزه ى كسائى در قرائت بود. آزادانى گويد: يك بار قرآن را از ابتدا تا انتها بر كسائى قرائت كردم و كسائى نيز قرآن را از ابتدا تا انتها بر من قرائت كرد. او از ليث بن سعد و شُعبه و ديگران حديث شنيده و يونس بن حبيب از وى روايت كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (63 /1)، دائرةالمعارف البستانى (69 /1)، دانشنامه ى ايران و اسلام (82 /1)، معجم البلدان (72 /1).

آزادواري جويني نيشابوري، ابوعبداللَّه محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 313 ق)، محدث. در خراسان از ابن راهويه، اسحاق بن ابراهيم حنظلى، و محمد بن رافع؛ و در عراق و حجاز از ديگران حديث شنيد. يحيى بن منصور قاضى و ابوعلى حافظ از او روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (63 /1)، دانشنامه ى ايران و اسلام (85 /1)، سير النبلاء (469 -468 /14)، معجم البلدان (199 /1).

آزادواري، ابوموسي ابراهيم

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهارم ق)، مدث. وى منسوب به آزادوار، قريه اى در حوالى جُوَين، از نواحى نيشابور، بود. او از ابوحُذافه ى سهمى نقل حديث مى كند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (63 /1)، دائرةالمعارف البستانى (69 /1)، دانشنامه ى ايران و اسلام (85 /1)، معجم البلدان (72 /1).

آغزوني، ابوعبداللَّه، عبدالواحد

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 200 ق)، محدث. نسبتش به آغزون از قريه هاى بخارا است. از كسانى چون سفيان بن عُيَيْنه و شريك بن عبداللَّه نخعى و محمد بن مسلم طائفى و ديگران حديث شنيده بود و محمد بن سلام بِيكَندى و كعب بن سعيد قاضى و ديگران نيز از او حديث روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (64 /1)، دائرةالمعارف البستانى (111 /1)، دانشنامه ى ايران و اسلام (108 /1)، معجم البلدان (74 /1)، نام آوران فرهنگ (95).

آفُراني، ابواحمد، محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 422 ق)، فقيه و محدث. از ليث بن نصر كاجَرى نَسفَى حديث شنيد و كتاب «موَّطا» را از او روايت كرد. آفُران قريه اى است نزديك نَسَف و ابواحمد در آنجا درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (65 /1)، دانشنامه ى ايران و اسلام (109 /1)، معجم البلدان (74 /1).

آفُراني، ابوالفضل، شعبي

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 383 ق)، محدث. ملقب به شاه. از اهالى آفُران، دهى در نزديكى نسف بود. وى از دانشمندان روزگار خود و در گردآورى حديث بسيار ساعى بود. از ابويَعلى عبدالمؤمن بن خَلف، محمد بن محمود بن عَتيق و ديگران روايت نقل كرده است. ابوالعباس جعفر بن محمد بن المُعْتز مُسْتغفرى و ديگران از او روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (65 /1)، دانشنامه ى ايران و اسلام (109 /1)، نام آوران فرهنگ (96).

آفُراني، ابوبكر، محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 413 ق)، فقيه و محدث. در بخارا اقامت داشت و از ابوصالح خلف بن محمد خيام و برخى ديگر حديث شنيد. او در سن هشتاد سالگى در بخارا درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (65 /1)، دانشنامه ى ايران و اسلام (109 /1)، نام آوران فرهنگ (95).

آفُراني، ابومحمد، جبرئيل

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سوم ق)، محدث. ابومحمد اهل آفُران، قريه اى در يك فرسنگى نَسَف، بود. با محمد بن اسماعيل بخارى دوست بود و عبدالعزيز بن حاتم آفرانى شاگرد او بوده و از او روايت كرده است. ابومحمد، خود، از قُتيبة بن سعيد و ديگر محدثان بزرگ روايت نقل مى كرد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (65 /1)، دانشنامه ى ايران و اسلام (110 -109 /1)، نام آوران فرهنگ (87).

آقابزرگ تهراني، محمدمحسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1289 -1293 ق)، كتاب شناس، محقق، فقيه و محدث شيعى. آقا بزرگ تحصيلات مقدماتى خود را در تهران در مدارس دانگى و پامنار و فخريه آغاز كرد و ادبيات و فقه و اصول و منطق آموخت و در 1315 ق عازم نجف شد و نزد حاج ميرزا حسين محدث نورى تحصيل علم حديث كرد. و در حوزه درس آخوند ملا كاظم خراسانى، شريعت اصفهانى، سيد محمدكاظم يزدى و ميرزا محمدتقى شيرازى به تكميل فقه و اصول پرداخت. در سال 1329 ق به كاظمين رفت تا مقدمات تدوين بزرگ ترين دايرةالمعارف كتاب شناسى شيعه، يعني«الذريعة الى تصانيف الشيعة» را آماده سازد. اين دايرةالمعارف در واقع جوابى به جرجى زيدان، اديب مسيحى عرب بود كه مدعى شده وبد كه نقش شيعه در فرهنگ اسلامى بسيار اندك است. آقابزرگ براى تهيه ى «فهرست الذريعه» در نجف چاپخانه اى به نام مطبعةالسعادة داير كرد. ولى دولت عراق مانع كار وى شد. وى براى تكميل «الذريعه» سفرهاى بسيار كرد و از بيشتر كتابخانه هاى عمومى عراق و ايران و سوريه و فلسطين و مصر و حجاز و بسيارى از كتابخانه هاى خصوصى بازديد كرد. حاج آقا بزرگ از بسيارى از محدثين فرق و مذاهب گوناگون اجازه ى نقل حديث داشت،

از جمله: ميرزا حسين نورى، سيد محمدعلى شاه عبدالعظيمى، شيخ على خاقانى، شيخ على كاشف الغطاء، سيد حسن صدر، شيخ محمدعلى ازهرى مالكى، شيخ عبدالوهاب شافعى، شيخ ابراهيم الاحمدى، شيخ عبدالقادر طرابلسى، شيخ عبدالرحمن حنفى. بسيارى از بزرگان نيز از او اجازه ى نقل حديث گرفته اند، مانند: حاج آقا حسين بروجردى، سيد عبدالحسين شرف الدين عاملى، شيخ عبدالحسين امينى، سيد عبدالهادى شيرازى، شيخ محمدرضا آل ياسين، سيد محمدصادق بحرالعلوم، سيد شهاب الدين مرعشى. وى پس از يك بيمارى طولانى در نجف درگذشت و طبق وصيتش، در كتابخانه خود كه آن را وقف علما كرده بود به خاك سپرده شد. مهمترين آثار وى عبارت اند از: «الذريعة الى تصانيف الشيعة» در 26 جلد؛ «طبقات اعلام الشيعه»، از سده ى چهارم تا چهاردهم ق. در يازده جزء كه ادامه كتاب «وفيات الاعلام» سيد حسن صدر در سه قرن اول بود؛ «مصفى المقال فى مصنفى علم الرجال»؛ «هدية الرازى الى المجدد شيرازى»؛ «النقد اللطيف فى نفى التحريف عن القرآن الشريف»؛ «توضيح الرشاد فى تاريخ حصر الاجتهاد»؛ «المشيخة»؛ «ضياء المفازات فى طريق مشايخ الاجازات»؛ «مستدرك كشف الظنون».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آينده (س 6، ش 4 -3، ص 253 -247 و ش 8 -7، ص 596 -588)، الذريعه (1/ مقدمه و 20/ مقدمه)، ريحانه (54 -52 /1)، سرآمدان فرهنگ (19 -18 /1)، سواد و بياض (589 -587)، گنجينه ى دانشمندان (280 -279 /1)، مؤلفين كتب چاپى (235 -232 /5)، نام آوران فرهنگ (353).

آقاجاني، عليرضا

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1016 ق)، فقيه و محدث شيعى. وى از شاگردان ميرزا محمد استرآبادى بود كه در مكه پس از قرائت كتاب «تهذيب الاحكام» بر او، به دريافت اجازه روايت نايل شد. وى پدر

محمد بن عليرضا آقاجانى، حكيم و فيلسوف بزرگ عصر خويش است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :طبقات اعلام الشيعه (قرن 398 /11).

آقاسي، محمدرضا

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1134 ق)، محدث و شاعر. مشهور به آقاسى. او خواهرزاده ى ابوطالب خان نهاوندى بود. وى از پدرش علامه مجلسى روايت مى كرد. او در فتنه افغان درگذشت. وى شعر نيز مى سرود. گزيده اى از اشعار او در «تذكره ى غنى» آمده است. از آثارش: «ارشاد الحنفاء فى وصف الخلفاء»؛ «معراج النفس».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تلامذه العلامة المجلسى (120)، الذريعه (42 /26 ،237 /21 ،363 /9)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 262 /12)، مرآت الاحوال جهان نما (125 /1).

آقاكوچك بروجردي، علي اكبر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 1279 ق)، عالم، فقيه و محدث. از اهالى قميشه و در اصفهان ساكن بود. پس از كسب مقدمات سالها در تحصيل نحو و صرف و معانى و بيان و حديث و رجال و علوم دينى و معارف صرف اوقات كرد تا به درجه ى اجتهاد رسيد. از آثار وى «رساله در استصحاب» كه تحرير تقريرات پدرش بود و به انضمام «قواعد الشريفيه ى» پدرش به طبع رسيده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بروجرد (423 -422 /2)، تذكرة القبور (14)، ريحانه (57 -56 /1)، المآثر والآثار (162).

آل بحرالعلوم، جعفر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 1377 -1281 ق)، فقيه، اصولى، رجالى و محدث. در نجف به دنيا آمد. در كودكى پدر را از دست داد و تحت سرپرستى جدش، سيد على، قرار گرفت. پس از فراگيرى مقدمات علوم سطوح عالى فقه و اصول را نزد سيد محمدكاظم يزدى و سيد محمد بحرالعلوم و آخوند خراسانى خواند و به دريافت اجازه نايل شد. او در تاريخ و رجال و درايه چيره دست بود. از آثار وى: «تقريرات يزدى و خراسانى»، در مباحث فقهى و اصولى؛ «تحفة العالم فى شرح خطبة المعالم»، در دو مجلد، جلد اول در شرح خود خطبه كه تواريخ معصومين عليهم السلام و مشاهد آنان است و جلد دوم در شرح سى و نه حديث كه در صدر كتاب معالم بعد از خطبه در فضل علم و علما نگاشته شده؛ «تحفة الطالب»؛ «اسرار العارفين»، در شرح دعاى كميل؛ «بغيه الطالب»؛ «حدائق العارفين».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (451 ،448 /3 ،51 /2)، علماء معاصرين (276 -271)، مؤلفين كتب چاپى (299 -298 /2)، معجم المؤلفين (145 /3).

آل بحرالعلوم، حسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1306 -1221 ق)، فقيه، اصولى، متكلم، اديب و شاعر. در نجف زاده شد و همان جا نشو و نما يافت و مراحل علمى را پيمود. فقه و اصول و كلام را نزد شيخ حسن فرزند شيخ جعفر كاشف الغطاء و شريف العلماء مازندرانى و شيخ مرتضى انصارى و شيخ محمدحسن نجفى صاحب «جواهر» آموخت. وى از صاحب «جواهر» به دريافت اجازه نايل شد. كتاب ارزشمند «جواهر الكلام» محصول همكارى وى با استادش مى باشد. عالمانى چون سيد ميرزا جعفر حايرى و سيد محمد موسوى ساروى و شيخ فضل اللَّه مازندرانى و ميرزا صادق تبريزى

و ميرزا محمد همدانى از شاگردان وى هستند. در سفرى كه براى مداواى چشم به ايران آمد پس از زيارت مشهد حدود دو سال در بروجرد نزد اقوامش ماند. پس از وفات برادرش، سيد على، از سوى خاص و عام به رياست حوزه ى نجف و مرجعيت شيعه برگزيده شد. سيد حسين در شعر و ادب نيز شهرت بسزايى دارد، و «ديوان» اشعارى از او باقى مانده كه به ترتيب حروف تهجى است و در آن اشعار جدش سيد بحرالعلوم را نيز تخميس كرده است. در فقه و اصول نيز كتابهائى از وى به جا مانده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (20 -18 /6)، الذريعه (126 /9)، شهيدان راه فضيلت (496)، فوائد الرضويه (156 -155)، معجم المؤلفين (50 /4)، مكارم الآثار (725 -723 /3).

آل بحرالعلوم، محمدرضا

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1253 -1189 ق)، فقيه، اصولى، محدث و رجالى. در نجف به دنيا آمد. مقدمات علوم و ادبيات را نزد پدر خواند. فقه و اصول ر نزد عالمانى چون شيخ جعفر كاشف الغطاء و شيخ محمد سعيد دينورى و شيخ محمدتقى ملاكتاب تكميل كرد و از ايشان به دريافت اجازه نايل شد. او پس از پدر عهده دار سرپرستى حوزه ى نجف و مرجعيت دينى شد. از آثارش: «اصول الفقه»؛ «شرح الشرايع»؛ «شرح اللمعه»؛ «كشف القناع فى اصحاب الاجماع»؛ «الفقه الاستدلالى»؛ «الفوائد الرجالية».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (282 /9 ،19 /7)، الذريعه (338 ،286 /16 ،205 -204 ،120 /2)، شهيدان راه فضيلت (496 -495)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 573 -571 /13)، فوائد الرضويه (182)، مكارم الآثار (1446 -1445 /4).

آل عصفور، احمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1131 -1084 ق)، فقيه، متكلم، محقق و نويسنده. در شاخوره به دنيا آمد و علوم مقدماتى را در آنجا فراگرفت. آنگاه نزد استادان بزرگ آن عصر مراتب عالى فقه و اصول را به پايان رساند و به درجه ى اجتهاد نايل آمد. وى از برجسته ترين شاگردان شيخ سليمان ماحوزى بود كه فقه و اصول و حكمت را نزد وى آموخت. رياضيات را نزد شيخ محمد بن يوسف بحرانى فراگرفت. در بسيارى از داشنهاى روزگار خود مهارت داشت. على رغم ديگر عالمان آل عصفور كه اخبارى بودند وى به عقل گرايى تمايل داشت و كتابهايى در زمينه ى علوم عقلى تأليف كرد. همچنين در فصاحت زبان و بلاغت سخن و حاضرجوابى مشهور بود. در آشوب بحرين، و تاخت و تاز اعراب هوله، به قطيف مهاجرت كرد. اما بر اثر شنيدن خبر به تاراج رفتن كتابخانه اش بيمار شد و در 47 سالگى

در قطيف درگذشت. گفته اند كه 23 تأليف معتبر داشته است كه همگى با كتابخانه ى وى، على رغم تلاشهاى پسرش شيخ يوسف صاحب «حدائق» كه براى حفظ كتابخانه كرد، در فتنه ى بحرين از بين رفت. كتاب «اثبات الجزءالذى لايتجزاء» و «الجزءالذى لايتجزى» از جمله كتابهاى او است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (464 -463 /2)، الذريعه (104 ،7 /5 ،90 ،88 -87 /1)، ريحانه (230 /1)، شهيدان راه فضيلت (463 -462)، فوائد الرضويه (13).

آل عصفور، خلف

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو ح 1280 ق)، عالم، نويسنده، فقيه و محدث. در بوشهر متولد شد و پس از آموزشهاى مقدماتى در 1306 ق به نجف مهاجرت كرد و در حوزه ى علميه ى آنجا به آموختن سطوح عالى دانشهاى متداول روزگار پرداخت. او در درس عالمان و فقيهان بلندپايه چون آخوند ملا محمدكاظم خراسانى شركت كرد و در 1314 ق به بوشهر بازگشت. پس از درگذشت پدرش، در 1315 ق، به امامت جماعت و ديگر امور شرعى پرداخت. صاحب آثارى در فقه و كلام است، از آن جمله: «الانوار الجعفريه»؛ «قصد السبيل»؛ «منتخب الفوائد».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (329 -328 /6)، الذريعه (419 /22 ،99 /17 ،423 /2)، معجم المؤلفين (104 /4).

آل عصفور، حسين

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(شهادت 1216 ق)، فقيه، محدث، متكلم و شاعر. از سوى مادر نوه ى شيخ حسين ماحوزى بود. نزد عمويش يوسف آل عصفور درس خواند. و از او و عموى ديگرش عبدعلى آل عصفور روايت مى كرد. او در شاخوره اقامت داشت و به تدريس و مرجعيت دينى و تحقيق و تأليف اشتغال يافت. از بزرگ ترين فقهاى اخبارى زمان خود بود، اين كه برخى او را مجدد دين در آغاز سده ى سيزدهم قمرى دانسته اند گوياى موقعيت علمى و فقهى و نقش وى در ترويج ديانت است. بر بيشتر دانشهاى متداول روزگار خود احاطه ى كافى داشت طالبان علوم دينى از همه جا به ويژه از قطيف و احساء به حوزه ى درس او مى آمدند. از اين رو شاگردان بسيارى در اين حوزه پرورش يافتند و خود از عالمان بنام دين شدند. شيخ احمد احسائى از او روايت مى كند. او در پارسايى شهره بود و بويژه در عرض اخلاص به امام حسين

(ع) و شهيدان كربلا كوشش بسيار داشت و اشعار بسيارى در رثاى آن حضرت مى سرود و داراى «ديوان» است. وى را شهيد نيز ناميده اند چون توسط يكى از خوارج كشته شد. كتابهاى بسيارى در موضوعات مختلف روايى، كلامى و فقهى نوشته است. تأليفات او را بيش از پنجحاه كتاب دانسته اند كه جز معدودى در دست نيست. از جمله: «اجازة»؛ «الاشراف»؛ «انوار اللوامع»؛ «باهرة العقول»؛ «مصابيح اللوامع»؛ «الحدق الناظرة» يا «عيون الحقائق الناظرة»، در تتميم «الحدائق الناظرة»؛ «منظومة فى ظن و اخواتها»؛ «منظومة فى الفقه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آينه ى دانشوران (358)، الذريعه (127 ،122 /23 ،91 /21 ،379 ،360 /15 ،292 /6 ،404 /4 ،15 /3 ،439 /2 ،102 /2 ،188 /1)، ريحانه (417 -470 /8 ،59 /1)، شهيدان راه فضيلت (461 -456)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 429 -427 /13)، فوائد الرضويه (149 -148)، مؤلفين كتب چاپى (864 /2)، مكارم الآثار (573 -569 /2).

آل عصفور، خلف

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1208 ق)، فقيه، محدث، متكلم، نويسنده و از عالمان اخبارى. در بحرين متولد شد. پس از فراگيرى علوم به قطيف مهاجرت كرد و در آنجا ساكن شد. پس از چندى به بوشهر رفت. وى نزد عمويش يوسف آل عصفور درس خواند. به پيروى از انديشه هاى اخباريان، تنها سنت (حديث) را قابل استناد مى دانست و معتقد بود كه قرآن به دليل اين كه فقط معصومان (ع) مى توانند آن را دريابند، نمى تواند مورد استناد باشد. وى در بوشهر درگذشت. اثر وى شرحى مفصل بر «بحارالانوار» است. او حاشيه هايى بر جلد چهارم «بحارالانوار» دارد. از او «مجموعه ى رسائل» نيز باقى است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (330 /6)، شهيدان

راه فضيلت (465)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 501 -500 /13).

آل عصفور، محمد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1186 -1112 ق)، عالم، فقيه و محدث. پدر شيخ حسين آل عصفور و برادر شيخ يوسف آل عصفور در ماحوز متولد شد و در بحرين مى زيست. در علم و تقوا مشهور، و در آن سامان عهده دار امور شرعى و فقهى بود. از شيخ حسين ماحوزى اجازه ى روايت داشت. وى قبل از برادرش يوسف آل عصفور در همان سال وفات وى درگذشت. از جمله آثار وى: «مرآت الاخبار فى احكام الاسفار»؛ «اصول الدين»؛ رساله اى در نماز.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (262 -261 /20 ،192 /2)، ريحانه (471 /8 ،232 /1)، شهيدان راه فضيلت (462 -461)، فوائد الرضويه (385).

آل عصفور، يوسف

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1186 -1107 ق)، فقيه، متكلم، محدث، محقق، نويسنده و رجال شناس. از فرزندان احمد بن ابراهيم از شخصيتهاى معروف روحانى و علمى اين خاندان بود. وى در شاخوره ى بحرين زاده شد و در مكتب خانه و نزد پدر خواندن و نوشتن و مقدمات علوم را آموخت. هنگام فتنه خوارج در بحرين، و مهاجرت پدرش احمد به قطيف، در شاخوره ماند و پس از چندى به آنان پيوست. در آنجا نزد شيخ حسين ماحوزى و شيح احمد بن عبداللَّه بلادى و شيخ احمد بن على به آموختن علوم دينى مشغول شد. فوت پدر و سنگينى معيشت خانواده مانع ادامه ى تحصيل وى شد. پس به بحرين و سپس به مكه رفت و يكبار ديگر نزد شيح حسين ماحوزى بازگشت. از آنجا به بحرين، كرمان و شيراز رفت. و چون شيراز دچار خشم و غضب نادرشاه گشت به فسا رفت. در فسا براى تأمين نيازهاى زندگى به كشاورزى پرداخت و با فراغت نسبى به كار تدريس و تحقيق مشغول گشت و تأليف

مشهورترين اثر فقهى خود «حدائق» را آغاز كرد. اما پس از آشوب خونينى كه در فسا رخ داد و ميرزا محمدعلى، حاكم وقت فسا، كه به وى التفات داشت كشته شد و دارايى و كتابهاى خود وى نيز به غارت رفت به اصطهبانات و سپس به عراق رفت و در كربلا اقامت گزيد و در اين شهر به آرامش و امنيت و رفاه دست يافت و كتاب «حدائق» و چندين كتاب ديگر را تمام كرد. وى تا پايان عمر در آنجا زندگى كرد و حيات خود را صرف تدريس و تعليم و تحقيق و تأليف كتاباى فقهى، روايى و كلامى و عبادى كرد. او استاد سيد على طباطبائى صاحب «رياض» و از مشايخ روائى علامه بحرالعلوم است. در كربلا بر اثر طاعون درگذشت. بنابر وصيتش استاد وحيد بهبهانى بر وى نماز گزارد و در كنار تربت امام حسين (ع) به خاك سپرده شد. از جمله آثار وى: «اعلام القاصدين»؛ «الحدائق الناضرة فى احكام العترة الطاهرة»، در فقه استدلالى؛ «سلاسل الحديد فى تقييد ابن ابى الحديد»؛ «الدررالنجفية من الملتقطات اليوسفية»؛ «انيس المسافر و جليس الخواطر»؛ «لؤلؤة البحرين فى الاجازة لقرتى العين».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (286 /9) ايضاح المكنون (20 /2 ،103 /1)، تاريخ ادبيات ايران، براون (229 /4)، الذريعه (380 -379 /18 ،211 -210 /12 ،140 /8 ،290 -289 /6 ،466 -465 ،239 /2)، روضات الجنات (190 -186 /8)، ريحانه، (472 /8) ،(361 -360 /3) ،(234 /1)، شهيدان راه فضيلت (466)، طرائق الحقائق (186 -180 /1)، فارسنامه ى ناصرى (1407 -1406 /2)، فوائد الرضويه (716 -713)، گنجينه ى دانشمندان (324 /6)، مؤلفين كتب چاپى (879

-876 /6)، مصفى المقال (505)، معجم المؤلفين (269 -268 /13)، هدية الاحباب (172)، هدية العارفين (569 /2).

آلوزاني، سورة

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوم). محدث. از قريه آلوزان سرخس بود. وى از محمد بن حسن شيبانى (م 198 ق) كه از شاگردان ابوحنيفه و ناشر فقه حنفى است، روايت كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دائرةالمعارف البستانى (145 /1)، معجم البلدان (75 /1).

آملي اصفهاني، ابراهيم

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1098 ق)، محدث، فقيه، اصولى، متكلم و شاعر. نزد پدرش، خليفه سلطان، كه از علما و دانشمندان بنام عهد خويش بود تلمذ كرد. وى تعليقات و حواشى بسيارى بر كتابهاى فقهى و كلامى و اصولى نوشت كه بهترين آنها حاشيه اى بر «شرح لمعه»، تا كتاب طهارت، است. او همچنين حواشى متفرقه اى بر كتاب «المدارك» نوشته كه از آنها گستره ى فكر و انديشه و دقت نظر و حسن سليقه او پديدار است. وى با اينكه در سه سالگى بينايى خود را از دست داده بود با پشتكار و جديت به دنبال دانش رفت و بر بسيارى از صاحبان ديده تفوق يافت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (136 -135 /2)، رياض العلماء (53 /2)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 2 -1 /11)، معجم المؤلفين (24 /1).

آملي بخاري، ابوصالح، خلف

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 361 ق)، محدث. معروف به ابوصالح خيام. اهل آمل بود كه در بخارا زندگى مى كرد. و چون پيشه او خيمه دوزى بود به خيام شهرت يافت. او را بُندار حديث ماورالنهر مى گفتند. او از صالح بن محمد جَزَره و نصر كِندى و فرح بن ايوب و ديگر مشايخ ديارش حديث نقل كرده. حاكم نيشابورى و ابن منده و محمد بن احمد غُنجار از او روايت كرده اند. فقط ابوسعد ادريسى ثقه بودن او را كمرنگ جلوه داده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ الاسلام (حوادث 281 -280 /380 -351)، سير النبلاء (70 /16)، لسان الميزان (772 -771 /2)، معجم البلدان (78 /1)، الوافى بالوفيات (362 /13).

آملي طبري، ابوعبداللَّه احمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 275 ق)، محدث و واعظ. معروف به غلام خليل. اصل وى از طبرستان است. در بصره متولد شد و در بغداد سكونت داشت و شيخ بغداد بود. از دينار و قُرَّة بن حبيب و سهل بن عثمان و شيبان حديث شنيد، و محمد بن مخلد و عثمان سمّاك و احمد بن كامل و گروهى از او حديث روايت كرده اند. محمد بن محمد كندى از راويان او است. ابن غضائرى و نجاشى او را محدثى ضعيف شمرده اند. در بغداد درگذشت، در فقدش بازارها بسته شد و زن و مرد و كودك از منازل خارج شدند تا بر وى نماز گزارند. جنازه اش به بصره حمل و در آنجا دفن و بنايى بر آن افراشته شد. از آثارش: كتاب «الوصول الى معرفة الاصول»؛ كتاب «الكشف».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (118 /3)، تاريخ بغداد (80 -78 /5)، تنقيح المقال (77 /1)، الجرح والتعديل (ج 1، ق 73

/1)، رجال ابن داود (قسم 423 /2)، رجال النجاشى (243 /1)، سير النبلاء (285 -282 /13)، لسان الميزان (414 -412 /1)، معجم رجال الحديث (224 /2)، معجم المؤلفين (113 /2).

آملي، ابوالحسين احمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(421 -333 ق)، فقيه، اديب، شاعر و محدث. در آمل به دنيا آمد. وى برادر يحيى ملقب به ناطق بالحق و از پيشوايان زيديه ى طبرستان و معاصر صاحب بن عباد بود. و با برادر كوچك تر خود به برادران هارونى معروف بودند. پدر وى شيعه ى اثنى عشرى بود و خود او و برادرش نيز نخست داراى اين مذهب بودند و بعد از فرقه ى زيديه ى پيوستند. آملى در پى كسب دانش به بغداد رفت و نزد دايى خود ابوالعباس احمد بن ابراهيم درس خواند. بعد به همدان رفت و نزد قاضى القضاة عبدالجبار همدانى درس خود را به پايان رساند و در فقه و اصول و نحو و لغت عربى و حديث و درايت تبحر يافت و آراء فقهى او از سوى زيديان ايران و كوفه و حجاز و يمن پذيرفته شد. وى در فصاحت شهره بود، چنانكه نثر وى را در كتابى كه در پاسخ قابوس وشمگير درباره ى فضايل اميرالمؤمنين على بن ابى طالب (ع) نوشت معجزه مانند دانسته اند. در ديلمستان با او به خلافت بيعت كردند و مدت حكومتش بيست سال طول كشيد. آثار او عبارتند از: «التجريد»، و شرح آن؛ «ديوان» اشعار؛ «سياسة المريدين»؛ «كتاب الافادة»؛ «كتاب البلغه»؛ «كتاب النصرة».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (112 /1)، اعيان الشيعه (570 /2)، تاريخ طبرستان (101 ،98)، تاريخ گيلان و ديلمستان (27)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 16 -15 /5)، معجم المؤلفين (209 /1).

آملي، ابوعبدالرحمان، عبداللَّه

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 273 /269 ق)، حافظ و محدث. از قعنبى و ابن معين و ديگران حديث شنيده است. بخارى در خوارزم به خدمت او رسيد و كتب او را بررسى كرد. گذشته از بخارى كه از

او در «صحيح» خود حديث نقل كرده، قاضى محاملى و ابن بُجير و ابراهيم بن خُزيم نيز از وى روايت كرده اند، و او را ثقه دانسته اند. آمل (چهار جوى) از نواحى مرو و زير آمودريا است. در «تاريخ بغداد» نسبت او به جاى آملى، ايلى ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (67 /1)، تاريخ بغداد (445 -444 /9)، تقريب التهذيب (410 /1)، تهذيب التهذيب (171 -170 /5)، دائرةالمعارف البستانى (147 /1)، سير النبلاء (611 /12)، معجم البلدان (78 /1).

آملي، جمال الدين، محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س پنجم ق)، محدث. وى از مردم طبرستان بود كه در سلك شاگردان شيخ الطائفه محمد بن حسن طوسى درآمد و از وى روايت كرد. علامه بحرالعلوم در «فوائد الرجاليه» به اين نكته اشارت كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :طبقات اعلام الشيعه (قرن 183 -182 /5).

آملي، ركن الدين

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(860 -800 ق)، رياضيدان، منجم، فقيه و محدث. سيد ركن الدين در آمل متولد شد. چندى در فارس و كرمان و هند به سر برد. وى گذشته از رياضى و نجوم در فقه و حديث نيز دست داشت و چون به خاندان مرعشى مازندران پيوسته بود كتابى در شرح احوال دانشمندان اين خاندان نوشت. تأليفات ديگر او عبارت اند از: «زيج جامع سعيدى»، در تنقيح «زيج ايلخانى» خواجه نصيرالدين طوسى، به نام سلطان ابوسعيد تيمورى؛ و «پنجاه باب سلطانى» به اسم بابرخان بهادر در هرات.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (35 /7)، تاريخ ادبيات ايران، براون (108 -107 /4)، تاريخ نظم و نثر (271)، الذريعه (198 /3)، ريحانه (64 /1)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 70 -66 /8)، فوائدالرضويه (166 -165)، كارنامه ى بزرگان (324)، نام آوران فرهنگ (567 -566).

آمنه حسن آبادي

قرن:5

جنسيت:زن

مليت:ايران

(س پنجم و ششم ق)، محدث. وى زنى شايسته و ديندار از اهالى اصفهان بود. از ابوحفص سمسار اصفهانى حديث استماع مى كرد و عبدالكريم سمعانى تعدادى حديث از او نقل كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :رياحين الشريعه (323 /3)، مشاهير زنان (9).

آوجي، ابوعبداللَّه، محمد

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(؟)، محدث. از پدرش نقل حديث مى كرد و ابونصر محمد بن يوسف فقيه از او روايت كرده است. حاكم حديث او را در امالى خود آورده است. ابوعبداللَّه از مردم آوج يا آوه قريه اى در نزديكى قزوين بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (56 /1)، معجم البلدان. (67 /1).

آوي، ابوالحسين، طاهر

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س پنجم ق)، محدث شيعى. وى شاگرد ابوعبداللَّه احمد بن محمد بن عياش جوهرى صاحب «مقتضب الأثر» بود و كتاب «اخبار ابى هاشم جعفرى» را بر او خواند. ابوعبداللَّه حسين بن حسن جرجانى از وى روايت كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :طبقات اعلام الشيعه (قرن 96 /5).

آوي، ابوالفتوح، احمد

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 705 ق)، فقيه، محدث و كاتب. وى از شاگردان علامه حلى و فرزندش فخرالمحققين بود و از هر دوى آنان اجازه داشت. علامه حلى در اجازه نامه اش از او تمجيد بسيار كرده است. از آثارش استنساخ از نسخه «نهج البلاغه» سيد ابوالرضا فضل اللَّه راوندى و نگارش حواشى بر آن است. از ديگر آثارش شرح «قصيدة العينية السينائية» است. او مجموعه اى از «نهج المسترشدين» و «مبادى ء الاصول» حلى را نوشت و نوشته ها را بر فخرالمحققين خواند و از او اجازه گرفت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :طبقات اعلام الشيعه (قرن 26 /7، قرن 5 /8).

آوي، حسن

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هشتم ق)، عالم و محدث شيعى. جدش رضى الدين محمد است. وى از خواجه نصيرالدين طوسى و علامه حلى روايت كرده است. و خود از مشايخ تاج الدين محمد بن قاسم بن معيه بوده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :رياض العلماء (326 -325 ،304 -303 /1)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 50 -49 /8).

آوي، داعي

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س پنجم ق)، محدث. او جد سوم رضى الدين محمد بن محمد بن محمد آوى است. داعى در مدت طولانى عمر خويش فرصت يافت تا از سيد مرتضى و شيخ طوسى و سلار بن عبدالعزيز ديلمى و ابن البّراج و تقى حلبى جميع كتابها و تصانيف آنان را روايت كند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :خاتمه مستدرك الوسائل (335 /2)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 75 /5).

آيغرتركي

قرن:6

جنسيت:زن

مليت:ايران

539 يا 540 ق، از زنان محدث ديندار و نيكوكردار. وى در ناحيه ى دهستان از نواحى مازندران و جرجان مى زيست و از ابويعقوب بن يوسف بن محمد بن ابراهيم مقرى دهستانى استماع حديث كرد. سمعانى از او حديث شنيده است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 19 / 1.

بابويه

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ منتجب الدين در فهرستش گويد: وى مردى فقيه و صالح و مقرى بوده، نزد شيخ بزرگوار ما شمس الاسلام حسن بن حسين بن بابويه قرائت نموده او را كتابى است در اصول و فروع كه آن را «صراطالمستقيم» ناميده و من آن كتاب را بر او قرائت نمودم.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد اول)

بارع زوزني، ابوالقاسم اسعد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 492 ق)، شاعر و محدث. معروف به بارع. اصل وى از زوزن از نواحى خواف بود و در نيشابور سكونت داشت. ابوالقاسم به عراق رفت و در آنجا شهرتى بسزا يافت. او در نيشابور درگذشت. بارع يگانه ى روزگار در خراسان و عراق بود. از ابوعبدالرحمان بن محمد الداوودى و اباجعفر محمد بن اسحاق بحاثى حديث شنيد و ابوالبركات فراوى و ابومنصور شحامى از وى روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (294/1)، لغت نامه (ذيل/ بارع زوزنى)، معجم الادباء (96 -90 /6).

باطرقاني اصفهاني، ابوبكر احمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(460 -372 ق)، قارى و محدث. شيخ القراء زمان خود بود. نسبتش به باطرقان از توابع اصفهان مى رسد. قرآن را با روايات مختلف بر بزرگان قرائت، تلاوت كرد، و از ابوعبدالله بن منده و ابراهيم بن خرشيد قوله و ابومسلم بن شهدل و ابوجعفر ابهرى و بسيارى ديگر حديث شنيد. ابوعلى حداد و عبدالعزيز نخشبى و ابوعلى وخشى از او روايت كرده اند. ساليانى امام مسجد بزرگ شهر بود. سعيد بن ابى رجاء و حسين بن عبدالملك اديب و محمد دقاق و عبدالسلام بن محمد حسن آبادى و ديگران از شاگردان وى در قرائت بوده اند. از آثار وى: «طبقات القراء» و «الشواذ» در قراآت؛ كتاب «المسند»، در حديث.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (186/1)، ايضاح المكنون (79/2)، سير النبلاء (183 -182 /18)، معجم الادباء (102 -100 /4)، الوافى بالوفيات (288/7)، هدية العارفين (73/1).

بافقي يزدي، ابوالحسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف قبل از 1244 ق)، عالم دينى، فقيه، محدث و رجالى. از شاگردان علامه وحيد بهبهانى و سيد على طباطبايى، صاحب «رياض»، است. بافقى در جنگ روس و ايران شركت داشت. از آثارش: «الوجيزة فى الدراية»، مرتب بر مقدمه و شش فصل است كه به گفته ى شيخ آقا بزرگ تهرانى از اين كتاب مهارت علمى مؤلف در حديث و رجال و ديگر علوم آشكار مى شود. وى از تأليف اين كتاب در 1237 ق فراغت يافته است. در نسخه اى از اين كتاب كه در 1244 ق كتابت شد به وفات مؤلف قبل از 1244 ق تصريح شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (48/25)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 34/13).

باقولي اصفهاني، ابوالحسن علي

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 535 ق)، اديب، نحوى و مفسر. مشهور به جامع العلوم و معروف به جامع باقولى. در علم نحو و فنون اعراب پيشگام افاضل عصر خود بود. از آثار وى: «شرح الجمل» يا «الجواهر فى شرح جمل عبدالقاهر»، در نحو؛ «المجمل»؛ «الاستدراك» بر ابوعلى فارسى؛ «البيان فى شواهد القرآن»؛ «علل القراآت»؛ كشف المشكلات و ايضاح المعضلات فى علل القرآن»؛ «شرح اللمع»؛ «تفسير جامع العلوم» يا «تفسير القرآن».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (90/5)، الذريعه (269 -268 /4)، روضات الجنات (241/5)، ريحانه (382/1)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 186 -185 /6)، الكنى و الالقاب (138/2)، كشف الظنون (1493 ،1160 ،603 ،263)، لغت نامه (ذيل/ ابوالحسن)، معجم الادباء (167 -164 /13)، معجم المؤلفين (75/7)، هدية العارفين (697/1).

بحر العلوم، محمد مهدي

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1212 -1155 ق)، فقيه، محدث، مفسر و مجتهد. وى در كربلا به دنيا آمد. هنوز به هفت سالگى نرسيده بود كه خواندن و نوشتن را فراگرفت و سطوح اوليه را در مدت سه يا چهار سال تمام كرد و هنوز، به دوازده سالگى نرسيده بود كه در محضر والدش به تحصيل خارج اصول پرداخت و از محضر وحيد بهبهانى و شيخ يوسف بحرانى نيز استفاده كرد. بحرالعلوم به پانزده سالگى نرسيده بود كه به درجه ى اجتهاد نائل شد و استادانش به اجتهاد او شهادت دادند. سپس به نجف رفت و در درس علماء نجف حضور يافت و مشهور شد. پس از چندى به بروجرد رفت. در اواخر سال 1193 ق مجددا به نجف اشرف مراجعت كرد. وى چنان بر احكام آن مذاهب تسلط علمى داشت كه اهل سنت او را از خود مى دانستند. درباره ى وى گفته اند كه از كسانى كه

به آخرين مرحله ى ترقى رسيده و در فضايل ادبى و علوم عقلى و نقلى بر همگان فائق آمده است. او در شعر و ادب نيز گوى سبقت را از ديگران ربوده، منظومه ى فقهى او شاهد زنده است. برخى از آثار وى: «مصابيح»، در فقه؛ «تحفة الكرام»، در تاريخ مكه و بيت الحرام؛ «رساله در عصير عنبى»؛ «الفوائد الرجاليه»؛ «شرح باب حقيقة و مجاز»؛ «فوائد اصوليه»؛ «رساله در مناسك حج و عمره»؛ «رساله در قواعد احكام مشكوك»؛ «رساله در انفعال آب قليل»؛ «الدرة البهية»، در نظم بعضى مسائل اصوليه؛ «ديوان» شعر، در مدح و رثاء اهل البيت. بحرالعلوم علاوه بر آثار علميه و تأليفات نفيسه، آثار بنايى و خدمات مذهبى و اجتماعى نيز دارد كه برخى از آنها عبارتند از: تعيين مشاعر حج و مواقيت احرام، بنا سور مسجد كوفه، بناء حجرات در اطراف مسجد كوفه، بناء مأذنه ى صحن علوى؛ تجديد ساختمان مسجد شيخ طوسى در نجف، تعيين مقام امام زمان (عج) در مسجد سهله و...

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (334/7)، ايضاح المكنون (242 ،206/2 ،461/1)، تاريخ بروجرد (250 -172 /2)، دايرةالمعارف فارسى (390/1)، الذريعه (83 -82 /21 ،127/9 ،463 -462 /3)، ريحانه (235 -234 /1)، شرح حال رجال (6/4)، الكنى و الالقاب (71 -67 /2)، گنجينه ى دانشمندان (187/3)، معجم المؤلفين (61/12)، هدية العارفين (351/2).

بحراني، ابوالحسن سليمان

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 1121 -1075 ق)، فقيه، محقق، محدث، خطيب و شاعر امامى. معروف به محقق بحرانى. در ماحوز بحرين به دنيا آمد. در هفت سالگى «قرآن» را حفظ كرد. او در محضر درس علماى بحرين حاضر شد. شيخ سليمان بن على بن سليمان بحرانى و شيخ سليمان بن على

شاخورى و شيخ صالح بن عبدالكريم در تكوين حيات علمى وى نقش بسزايى داشتند. وى از شاگردان علامه مجلسى بود و از او و ديگر علماى معاصرش همچون علامه سيد هاشم بحرانى، صاحب «البرهان فى تفسير القرآن» و شيخ احمد بن محمد بن يوسف بحرانى و سيد محمد بن ماجد بحرانى ماحوزى حديث نقل كرده است. او در حفظ و دقت و سرعت انتقال در جواب و مناظره مشهور، و حوزه ى درسش انتقال در جواب و مناظره مشهور، و حوزه ى درسش مرجع استفاده ى دانشمندان بود. ابوالحسن در روز جمعه نيز بعد از نماز، صحيفه ى سجاديه را تدريس مى كرد. شيخ عبدالله بن حاج صالح سماهيجى و شيخ احمد بحرانى پدر صاحب «حدائق» از شاگردان وى بودند. در دونج، يكى از روستاهاى ماحوز درگذشت و در مقبره ى شيخ ميثم، جد ابن ميثم، شارح نهج البلاغه، دفن شد. وى متجاوز از شصت تأليف دارد كه از آن جمله: «بلغة» يا «بلغة المحدثين»، در رجال؛ «جواهر البحرين»، تاريخ علماى بحرين؛ حاشيه «تهذيب الاحكام» شيخ طوسى؛ حاشيه «خلاصة الاقوال» علامه حلى؛ حاشيه «مشرق الشمسين» شيخ بهائى؛ «سر المكتوم فى حكمة تعلم علم النجوم»؛ «الشفاء فى الحكمة النظريه»؛ «معراج اهل الكمال الى معرفة الرجال» يا «المعراج»، در شرح «الفهرست» شيخ طوسى؛ «هداية القاصدين الى عقائدالدين»؛ شرح «الباب الحادى عشر»؛ «النكت البديعة فى فرق الشيعة»؛ «اربعون حديثا فى الامامة من طرق العامة»؛ كشكول «ازهار الرياض»، در ادب، در سه جلد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (191/3)، اعيان الشيعه (307 -302 /7)، ايضاح المكنون (721 ،676 ،669 ،616 ،191 ،71 ،12 /2 ،159 ،110 ،104 ،66 /1)، تلامذة العلامة المجلسى (29 -28)، الذريعه

(33/25 ،466/9 ،182 -181 /5 ،174/4 ،148 ،147 -146 /3)، روضات الجنات (22 -17 /4)، ريحانه (238 -237 /5 ،231/1)، لغت نامه (ذيل/ سليمان)، معجم المؤلفين (267/4)، هدية العارفين (405 -404 /1).

بحراني، احمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1102 ق)، فقيه، محدث، اديب و شاعر امامى. به جهت انتساب به دو تأليف گرانسنگ خويش «خمائل» و «رياض الدلائل» او را گاهى فاضل الخمائل و زمانى فاضل الدلائل نيز گفته اند. وى در روستاى مقابى بحرين به دنيا آمد. او براى پيمودن مدارج عالى اجتهاد به اصفهان رفت، و در سلك شاگردان مجلسى درآمد. مجلسى در اجازه ى خود او را بسيار ستوده است. ملا محمد باقر سبزوارى صاحب «ذخيره» براى استفاده از مراتب علمى او هفته اى دو روز با وى مصاحبت داشته است. شيخ سليمان بن عبدالله ماحوزى، صاحب «بلغة الرجال»، و ملا ابوالحسن شريف عاملى فتونى از شاگردان او بودند. وى به مرض طاعون درگذشت و در كاظمين به خاك سپرده شد. از آثارش: «الاستقلاليه»؛ رساله «البداء»؛ «الحسن و القبح العقليان»؛ «الخمائل»، در فقه؛ «رياض الدلائل و حياض المسائل»، در فقه؛ «الرموز الخفية فى المسائل المنطقية»؛ «المشكاة المضيئة فى العلوم المنطقية»؛ «عينية صلاة الجمعة»، اثرى فقهى كه در آن ثابت كرده نماز جمعه در عصر غيبت واجب عينى است. از ديگر آثارش «ديوان» شعر است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (229/1)، اعيان الشيعه (173 -172 /3)، ايضاح المكنون (488/2 ،601 ،584 /1)، تلامذة العلامة المجلسى (18 -16) الذريعه (325 -324 ،252 /11)، ريحانه (142 -141 /2 ،230 /1)، روضات الجنات (190/8 ،97 -95 ،39 /1)، رياض العلماء (69 -68 /1)، لغت نامه (ذيل/ احمد)، معجم المؤلفين (169/2)، هدية العارفين (166/1).

بحراني، جعفر

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1091 /1088 ق)، عالم، محدث، مفسر و شاعر امامى. ساكن شيراز و حيدرآباد هند بود. وى با شيخ حر عاملى معاصر بود، و از شيخ على بن سليمان بحرانى و سيد

نورالدين عاملى برادر صاحب «مدارك»، روايت نموده است. سيد نعمت الله جزايرى، در شيراز، نزد وى تلمذ كرده است. سيد على خان، صاحب «السلافة»، نيز از شاگردان او است. شيخ سليمان بن على بن ابى ظبيه بحرانى نيز از وى روايت كرده است. بحرانى از دوستان نزديك شيخ صالح بن عبدالكريم بحرانى بود كه هر دو در شيراز ساكن بودند. شيخ صالح در شيراز باقى ماند اما، شيخ جعفر به حيدرآباد هند رفت و مقيم شد و در آنجا مرجعيت عام يافت و عهده دار امور دينى مردم شد و همان جا درگذشت. وى تصانيفى در تفسير و حديث و علوم عربى دارد كه از آن جمله كتاب «اللباب» است. از ديگر آثار وى «ديوان» شعر است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (138 -136 /4)، الذريعه (194/9)، روضات الجنات (188 -187 /2)، ريحانه (231 -230 /1)، الكنى و الالقاب (94 -93 /3)، معجم المؤلفين (143/3).

بحراني، هاشم

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1109 /1107 ق)، فقيه، مفسر، محدث و رجالى امامى. معروف به علامة البحرين. در كتكان از توابع بحرين به دنيا آمد. نسب او را به سيد مرتضى علم الهدى و از او به امام موسى كاظم (ع) مى رسانند. او محدثى متتبع بود و در كثرت تتبع او را ثانى مجلسى مى دانند. دامنه مرجعيت او از بحرين فراتر رفت و در بيشتر شهرهاى شيعه نشين از وى تقليد مى كردند. صاحب «جواهر» او و مقدس اردبيلى را، به عنوان نمونه ياد مى كند و واجد ملكه عدالت مى داند. سيد هاشم بحرانى از كسانى چون شيخ فخرالدين طريحى نجفى و سيد عبدالعظيم استرآبادى نقل روايت كرده و علمايى همچون شيخ حر عاملى از

وى روايت كرده اند. او داراى بيش از هفتاد و پنج تأليف بزرگ و كوچك دارد كه صاحب «رياض العلماء» اكثر اين كتابها را در نزد فرزندش، سيد محسن ديده است. از جمله آثار وى: «اثبات الوصية»؛ «ارشاد المسترشدين»؛ «البرهان فى تفسير القرآن»، در شش مجلد، گردآورى خبرهايى در زمينه تفسير از كتابهاى ناشناخته كهن؛ «معالم الزلفى فى معارف النشأة الاولى و الاخرى»؛ «مدينة المعجزات» يا «مدينة المعاجز»؛ ترتيب كتاب «تهذيب» شيخ طوسى؛ «البهجة المرضية فى اثبات الخلافة و الوصية»؛ «نزهة الابرار و منار الافكار فى الجنة و النار»؛ «روضة العارفين»؛ «غاية المرام و حجة الخصام فى تعيين الامام من طريق الخاص و العام»؛ «الدر النضيد فى فضائل الحسين الشهيد»؛ «تنبيه الاريب»، در رجال «تهذيب».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (48/9)، اعيان الشيعه (250 -249 /10)، ايضاح المكنون (716 ،689 ،634 ،505 ،456 ،442 ،141 ،125 /2 ،595 ،453 ،421 ،419 ،323 ،279 ،203 ،179 /1)، تاريخ ادبيات در ايران (249/5)، الذريعه (48/7 ،93/3 ،398/2)، روضات الجنات (169 -166 /8)، رياض العلماء (304 -298 /5)، ريحانه (233/1)، فوائد الرضويه (706 -705)، الكنى و الالقاب (108 -107 /3)، معجم المؤلفين (132/13).

بخاري، ابو عبدالله محمد بن اسماعيل بن ابراهيم بن مغيره بن بردزبه، يزدبه

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(256 -194 ق)، حافظ، محدث، فقيه و مورخ. وى ثقه ترين محدث اهل سنت است. بردزبه زرتشتيى بود كه اسلام آورد. ابو عبدالله در بخارا به دنيا آمد و در طلب حديث به خراسان و عراق و مصر و شام سفر كرد، و از بسيارى مشايخ چون، ابوعاصم و انصارى و مكى بن ابراهيم و عبيدالله بن موسى و ابوالمغيرة حديث شنيد. او از حدود يك هزار شيخ احاديث بسيارى جمع آورى كرد كه از آن

ميان هر چه را به راويان آنها اعتقاد داشت در صحيح خويش ثبت كرد و كتاب خود يعنى اولين كتاب «صحيح» را عرضه كرد كه محمد بن يوسف فربرى از راويان آن است. بخارى از حافظه اى شگرف برخوردار بود. ابوعيسى ترمذى، ابوحاتم رازى، صالح جزره، ابراهيم نسفى، ابن خزيمه، ابو زرعه رازى، و مسلم بن حجاج نيشابورى از جمله راويان و شاگردان وى هستند. وى در آخر عمر به واسطه اختلافات فرقه اى مذهبى نتوانست در بخارا بماند لذا، به يكى از قراء سمرقند -خر تنگ- رفت و همان جا درگذشت. از آثار وى: «الادب المفرد»؛ «الاسماء و الكنى»؛ «تاريخ اوسط»، «تاريخ صغير» و «تاريخ كبير»؛ «ثلاثيات البخارى»؛ «الجامع الصحيح»؛ مشهور به «صحيح بخارى»؛ «خلق افعال العباد»؛ «السنن»، در فقه؛ «الضعفاء».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (258/6)، تاريخ بغداد (34 -4 /2)، تهذيب التهذيب (55 -47 /9)، الجرح و التعديل (ج 3 ق 191/2)، دايرةالمعارف فارسى (239 -238 /1)، روضات الجنات (269 -264 /7)، ريحانه (238 -237 /1)، سير النبلاء (471 -391 /12)، الفهرست لابن النديم (322 -321)، كشف الظنون (1684 ،1581 ،1471 ،1469 ،1453 ،1449 ،1448 ،1420 ،1402 ،1392 ،1087 ،722 ،571 ،564 ،541 ،522 ،287 ،238 ،227 ،133 ،89 ،49 ،48)، الكنى و الالقاب (71/2) لغت نامه (ذيل/ بخارى)، معجم المؤلفين (54 -52 /9)، معجم البلدان (422/1)، الوافى بالوفيات (209 -206 /2)، وفيات الاعيان (191 -188 /4)هدية العارفين (16/2).

بخاري، صفي الدين، محمد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1200 -1154 ق)، محدث. او را در حديث داناترين مردم شام در عصر خودش مى دانستند. اصل او از بخارا بود و در نابلس فلسطين مسكن داشت. بخارى از مشايخ بسيارى در بخارا و در

مصر و شام و حجاز و يمن اخذ مراتب علمى كرد تا آنكه در معرفت حديث و سند آن و رجال يگانه دوران شد. شيخ محمد بن عبدالرحمان كزبرى شافعى از وى اجازه ى روايت داشت. او در همان سامان به مرض طاعون درگذشت و در مقابر نابلس دفن شد. در «مكارم الآثار» از وى تحت عنوان سيد صفى الدين و سيد ابوالفضل محمد بن احمد نام برده شده است. از آثار وى: «القول الجلى»، در شرح حال ابن تيميه؛ «معجم الشيوخ».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (241/6)، ريحانه (237/1)، لغت نامه (ذيل/ بخارى)، معجم المؤلفين (5/9)، مكارم الآثار (116 -151 /1).

بختياري، يعقوب

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن ابراهيم بن جمال الدين بن ابراهيم بختيارى حويزى اصفهانى.

از شاگردان سيد نعمت الله جزائرى، و خود عالم فقيه محدث بوده، و در حدود سال 1148 به طورى كه سيد عبدالله جزائرى در تذكره ى خود فرمايد وفات يافته است.

كتب زير از او است:

1- الاعتبار فى اختصار الاستبصار 2- شرح شرايع 3- شرح صحيفه ى سجاديه 4- صوافى الصافى، در تفسير؛ در غره ى ذى قعده ى سال 1140 هجرى از تأليف آن فراغت يافته است؛ و چندين رساله ى ديگر.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

بدرالدين تبريزي، ابوالمعمر اسماعيل

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هفتم ق)، حافظ و محدث. از محدثان ثقه قرن هفتم بود. مشيخه ى دارالحديث اربل بدو تفويض شد. پس از آنكه اربل مسخر تاتار شد. بدرالدين به حلب رفت و تا پايان عمر در آنجا بود و همان جا درگذشت. از آثار وى: «الاربعين بدرالدين»، كه در 601 ق املاء شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ريحانه (241/1)، كشف الظنون (54).

بديع الزمان هرندي قهپايي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم و يازدهم ق)، فقيه و محدث. شيخ الاسلام يزد در عصر شاه عباس صفوى بود. از آثارش: «رياض العابدين فى شرح صحيفة سيد الساجدين»، به فارسى است، شرحى ترجمه وار و ترجمه اى شرح گونه است كه به نام شاه صفى تصنيف كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (550/3)، الذريعه (348/13 ،329/11)، ريحانه (243/1)، الكنى و الالقاب (76/2).

براوستاني ازدورقاني، ابوالفضل، ابومحمد سلمة

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سوم و چهارم ق)، عالم و محدث امامى. او به براوستان يكى از نواحى قم يا از دورقان از توابع رى منسوب است. از محدثان علماى شيعه بود. مشايخ قم از جمله محمد بن حسن صفار و حميرى و احمد بن ادريس و ديگران از وى روايت كرده اند. نجاشى از پانزده كتاب وى نام مى برد. از آثارش: «ثواب الاعمال»؛ «عقاب الاعمال»؛ «وفات النبى (ص)»؛ «مقتل الحسين (ع)»؛ «ثواب الحج»؛ «المواقيت»؛ «تفسير سوره يس».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اختيار معرفة الرجال (328)، اعيان الشيعه (289/7)، الذريعه (332/24 ،231/23 ،17/5 ،344/4)، رجال ابن داود (قسم 458/2)، رجال الطوسى (475)، رجال النجاشى (422/1)، ريحانه (245/1)، الفهرست للطوسى (159 -158)، الكنى و الالقاب (77 -76 /2).

برديجي، ابوبكر احمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 301 ق)، حافظ و محدث. اصل او از برديج، از نواحى آذربايجان است. در بغداد ساكن شد. وى از نصر بن على جهضمى و بكار بن قتيبه و على بن اشكاب و محمد بن حمدون كرمانى و سعيد بن ايوب واسطى و همطبقه آنان در شام و مكه و مدينه و مصر و عراق و جزيره روايت كرده و جعفر بن احمد القطان و سليمان طبرانى و ابن عدى و ابوبكر شافعى از او حديث روايت كرده اند. دارقطنى او را در حديث امين و مورد اعتماد توصيف كرده است. وى را يكى از اركان حديث شمرده اند. او در بغداد از دنيا رفت. از آثار وى: «الأسماء المفردة»، در اسامى گروهى از صحابه و تابعين و اصحاب الحديث و همچنين شرحهاى آنان و آنانى كه از ايشان روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (251/1)، تاريخ بغداد (195

-194 /5)، سير النبلاء (124 -122 /14)، معجم البلدان (450 -449 /1)، الوافى بالوفيات (223/8).

برزويه اصفهاني، ابوجعفر احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 354 ق)، نحوى و محدث. مشهور به غلام نفطويه. ساكن بغداد بود. نحو را از فضل بن حباب و محمد بن عباس يزيدى فراگرفت. برزويه از عمر بن ايوب سقطى و ابوالعباس خزاعى و على بن رستم و محمد بن يحيى بن منده اصفهانى، روايت كرده و ابوالحسن/ ابوعلى بن شاذان از وى روايت كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (206/3)، تاريخ بغداد (226/5)، روضات الجنات (222/1)، ريحانه (246/1)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 60/4)، الكنى و الالقاب (77/2)، لغت نامه (ذيل/ احمد)، معجم الادباء (153 -152 /5).

برقاني خوارزمي، ابوبكر احمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(425 -336 ق)، فقيه، محدث، قرآن پژوه، نحوى. معروف به حافظ كبير. از اهالى خوارزم بود كه در بغداد سكنى گزيد. در خوارزم ابوالعباس حيرى نيشابورى و در هرات از ابوالفضل بن خميرويه و در جرجان از ابوبكر اسماعيلى و در بغداد از ابوعلى صواف و محمد بن جعفر بندار و در نيشابور از ابوعمرو بن حمدان و ابواحمد حاكم و در دمشق از ابوبكر بن ابى الحديد و در مصر از حافظ عبدالغنى حديث شنيد. ابو عبدالله صورى و ابوبكر بيهقى و ابوبكر خطيب بغدادى و ابواسحاق شيرازى و ابوطاهر احمد كرجى و بسيارى ديگر از شاگردان وى بودند. خطيب بغدادى او را ثقه، پرهيزكار و داناى فقه و حديث توصيف كرده است. ابوبكر تا زمان مرگ خويش از تأليف و تصنيف باز نايستاد. او در بغداد درگذشت. از آثار وى «مسند» ى است كه جامع تمامى احاديث «صحيح» بخارى و «صحيح» مسلم است. او احاديث سفيان ثورى و شعبه و ايوب و ديگران را نيز جمع آورى كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه

:الاعلام (205/1)، تاريخ بغداد (376 -373 /4)، ريحانه (249 -248 /1)، سير النبلاء (468 -464 /17)، كشف الظنون (1682)، لكنى و الالقاب (78/2)، معجم المؤلفين (74/2)، الوافى بالوفيات (331/7)، هدية العارفين (74/1).

برقي قمي، ابوعبدالله محمد

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 183 ق)، اديب، فقيه و محدث امامى. وى منسوب به برق رود از نواحى قم بود. ابن نديم او را از اصحاب امام رضا (ع) و امام جواد (ع) شمرده است. شيخ طوسى وى را از اصحاب امام كاظم (ع) و امام رضا (ع) و امام جواد (ع) برشمرده است. او در علوم عربى مشهور و به چيرگى در اخبار معروف بود. وى پدر شيخ اجل احمد بن محمد برقى، صاحب «المحاسن»، است. پسرش، احمد بن محمد، از راويان او است. از آثارش: «البلدان و المساحة»؛ «التأويل و التعبير»؛ «التبصرة»؛ «التفسير»؛ «التنزيل»؛ «الرجال»، شامل نام كسانى كه از اميرالمؤمنين (ع) روايت كرده اند؛ «فضائل القرآن»؛ «العويص»؛ «النوادر».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (273/9)، تاريخ ادبيات در ايران (80/1)، الذريعه (362/15 ،315/3)، رجال الطوسى (404 ،386)، رجال النجاشى (221 -220 /2)، ريحانه (251/1)، الفهرست لابن النديم (309)، الفهرست للطوسى (292 -291)، الكنى و الالقاب (78/2)، لغت نامه (ذيل/ برقى)، معجم المؤلفين (277/9).

برقي، ابوجعفر احمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 280 ق)، دانشمند و محدث شيعى. اصلا از مردم كوفه بود. او در يكى از خانواده هاى ايرانى كه به برقى معروف بودند به دنيا آمد، زمانى كه نياى بزرگ او توسط حجاج بن يوسف ثقفى زندانى شد و به قتل رسيد، جدش، خالد، به همراه پدر خود به برقه از روستاهاى قم گريخت. شيخ طوسى او را از اصحاب امام جواد (ع) و امام هادى (ع) مى داند. وى كاملا ثقه بود اما، از راويان ضعيف بسيار روايت مى كرد، و به مراسيل اعتماد داشت. وى به تهمت غالى بودن مدتى از قم تبعيد شد. افرادى كه برقى از آنها روايت كرده عبارت اند از:

حضرت عبدالعظيم حسنى، آدم بن اسحاق قمى، حسن بن على بن فضال، حسن و حسين بن سعيد اهوازى، على بن حكيم و غيره. شاگردان وى عبارت اند از: سعد بن عبدالله اشعرى، سهل بن زياد آدمى رازى، على بن ابراهيم قمى، على بن حسن مودب، على بن حسين سعدآبادى قمى، محمد بن ابى القاسم ماجيلويه، داماد وى و غيره. برقى در حدود يك صد كتاب دارد. از تأليفات وى: «المحاسن»، در فقه و آداب شريعت؛ بزرگترين و معروفترين كتاب او، كه مجموعه ى نفيسى از جميع علوم و فنون است و بسيارى از علما و دانشمندان به شيوه ى آن كتاب نوشته اند؛ «كتاب العويص»؛ «كتاب التبصره»؛ «كتاب الرجال». در كتاب «تاريخ قم» در جاهاى متعددى به نقل از برقى در مورد تاريخ به وجود آمدن شهر قم توضيحات مفيدى را ذكر كرده است؛ «اختلاف الحديث»؛ «الانساب»؛ «الادب النفس»؛ «المنافع»؛ «المعيشه»؛ «المكاسب»؛ «مذام الاخلاق»؛ «المكارم الاخلاق»؛ «علل الحديث»؛ «النجوم»؛ «السماء»؛ «البلدان و المساحة»؛ «النحو»، «الطب»؛ «الجمل»؛ «الشعر و الشعراء».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (195/1)، اعيان الشيعه (107 -105 /3)، دانشنامه ى ايران و اسلام (1225 -1224 /9)، الذريعه (256/2 ،282/1)، رجال الطوسى (410 ،398)، رجال النجاشى (205 -204 /1)، روضات الجنات (54/1)، ريحانه (251 -250 /1)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (405)، الفهرست للطوسى (40 -37)، الكنى و الالقاب (79 -78 /2)، لغت نامه (ذيل/ احمد)، معجم الادباء (135 -132 /2)، معجم البلدان (464 -463 /1)، معجم رجال الحديث (271 -261 ،230 -229 /2)، معجم المؤلفين (98 -97 /2)، مفاخر اسلام (381 -340 /1)، الوافى بالوفيات (392 -390 /7).

بركلي حنفي، تقي الدين محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(981 -929/926 ق)، صوفى، واعظ نحوى، فقيه، مفسر و محدث. وى ايرانى

الاصل و از دانشمندان نامى عثمانى بود. ظاهرا چون حنفى مذهب بود، از ترس صفويه به آن سرزمين رفت. از جزئيات احوالش اطلاعى در دست نيست. وى مؤلف كتابهاى بسيارى به زبان عربى و فارسى است كه در فنون مختلف نوشته شده است و معلوم مى شود كه در همه ى علوم زمان دست داشته است. از آثار وى: تعليقه بر «اصلاح الوقاية فى فروع» ابن كمال پاشا؛ «اظهار الاسرار»، در نحو؛ «انقاذ الهالكين»، كه در سال 967 ق تأليف كرده است؛ «ايقاظ النائمين»، كه در سال 972 به پايان رسانيده؛ «رسالة فى عدم جواز اخذ الاجرة للقراءة و عدم جواز وقف النقود»؛ «جلاء القلوب»، كه در سال 971 ق به پايان رسانيده است؛ «صحاح عجميه»، به فارسى؛ «فرائض» و شرح آن؛ «كفاية المبتدى»، در صرف؛ شرح «لب الالباب فى علم الاعراب» يا شرح «مختصر الكافيه» بيضاوى، معروف به «امتحان الاذكياء»؛ حاشيه بر «شرح الوقاية» صدر الشريعه ثانى. «دامغة المبتدعين و كاشفة بطلان الملحدين»؛ «آداب البركوى»، «الاربعون»، در حديث.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (287 -286 /6)، ايضاح المكنون (442/1) تاريخ نظم و نثر (395)، الذريعه (125/5)، كشف الظنون (2022 -2020 ،1500 ،1246 ،1074 ،592 ،215 -214 ،184 -183 ،117 ،109 ،54)، معجم المؤلفين (124 -123 /9)، هدية العارفين (252/2).

بروجردي اصفهاني، منيرالدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1342 -1269 ق)، محدث و فقيه. اصلا اصفهانى بود و از نوادگان دخترى ميرزا ابوالقاسم قمى، صاحب «قوانين»، و از شاگردان شيخ محمد باقر مسجد شاهى، فرزند شيخ محمدتقى اصفهانى صاحب «هداية المسترشدين»، بود و از او اجازه ى روايت داشت. بعد از مدتى به عراق و سامرا رفت و مدتى در محضر درس ميرزاى شيرازى

حاضر شد. سپس به اصفهان مراجعت كرد. منيرالدين از استاد خود، شيخ محمد باقر اصفهانى، و از دائى خويش، شيخ حسن كاشف الغطا، صاحب «انوار الفقاهه»، و شيخ زين العابدين مازندرانى و ديگران روايت كرده است. شيخ ابوالقاسم بن محمد تقى قمى و ميرزا فخرالدين شيخ الاسلام قمى، سبط صاحب «قوانين»، از او روايت كرده اند. وى در هفتاد سالگى در اصفهان درگذشت و در تخت پولاد به خاك سپرده شد. از جمله آثار وى: «الفروق بين الفريضة و النافلة»، كه در آن بيشتر از دويست فرق ذكر شده؛ «المحاكمات بين صاحبى القوانين و الفصول»؛ «منظومه ى اصحاب الاجماع»؛ «منظومه فى تتميم الدرة البحر العلومية»؛ «منظومة فى الرجال»؛ و «الالفيه فى تراجم اساتذه و سيرالعماء».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (142/10)، تاريخ بروجرد (398 -395 /2)، الذريعه (109 ،91 ،76 /23 ،134 -133 /20 ،177 /16)، ريحانه (57/1)، علماء معاصرين (134)، معجم المؤلفين (25/13)، مكارم الآثار (1922 -1921 /6).

بروجردي كاشاني، محمد تقي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم و دوازدهم ق)، عالم دينى، محدث اديب و شاعر. پس از فراگرفتن علوم متداول خود را به اصفهان رسانيد و در حوزه هاى درسى آنجا تحصيل خود را تكميل كرد. وى از محضر علامه مجلسى فائده ها برد و از وى اجازه ى روايت گرفت و خود به ملا عبدالله كاشانى در 1103 /1102 ق اجازه روايت داد. او قسمت پايانى عمر را در كاشان گذراند. او را ارادتى تمام به خاندان پيامبر عليهم السلام بود، لذا از خود آثارى در مناقب ايشان به جاى گذاشت. يكى از اين آثار كتاب «عين البكاء»، به فارسى، در تاريخ زندگى و شهادت حضرت سيدالشهداء (ع) است كه در آن اشعارى

از خود و ديگران آورده است و آن را در 1099 ق در كاشان تأليف كرده و در 1284 ق در لكهنو به چاپ رسيده است. اثر ديگر او «لب عين البكاء» است كه خلاصه اى از كتاب «عين البكاء» او است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (191/9)، تاريخ بروجرد (111 -110 /2)، الذريعه (287/18 ،367/15).

بروجردي، ابو عبدالله محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(359 -272 ق)، عالم دينى و محدث. معروف به ابن زيرك بروجردى. ساكن بغداد بود و مورد وثوق. عمير بن مرداس دورقى و محمد بن ابراهيم بن زياد رازى از استادان وى در حديث بودند. ابونعيم اصفهانى و سلامة بن عمر نصيبى و حسن بن عبدالله بن مرزبان ابوسعيد سيرافى و عبدالكريم، فرزند مطيع لله خليفه عباسى، از شاگردان وى بودند. خطيب بغدادى زهد و پارسايى او را ستوده و او را از اهل قرآن به شمار آورده و از ابوالعباس بن فرات نقل كرده كه ابن زيرك بروجردى جميل المذهب بوده و تا هنگام مرگ به تلاوت قرآن اشتغال داشته است. در «تاريخ بغداد» نام جد وى ديزك آمده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ الاسلام (حوادث 197 /380 -351)، تاريخ بروجرد (18 -14 /2)، تاريخ بغداد (406 -405 /2)، لسان الميزان (445 -444 /6).

بروجردي، ابوالحسن عبيدالله

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهارم ق)، عالم و محدث. معروف به قاضى ابوالحسن بروجردى. ساكن بغداد بود و از علماى حديث زمان بهره ها گرفت. از استادان وى مى توان عبيدالله بن محمد بن محمد باغندى و حسين بن محمد انصارى و محمد بن عمران دينورى و محمد بن ابراهيم اصفهانى را نام برد. محمد بن جرير طبرى نيز از مشايخ او است. در سال 371 ق، در بغداد مجلس املاى حديث داشت. عبدالعزيز بن على ازجى و عبدالملك بن عمر رزاز و ابومنصور محمد بن عيسى همدانى از شاگردان وى بودند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بروجرد (34 -26 /2)، تاريخ بغداد (361/10).

بروجردي، ابوالفضل محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س پنجم و ششم ق)، حافظ و محدث. معروف به حافظ بروجردى. در زادگاهش مقدمات علوم را فراگرفت و براى تكميل به شهرهاى نهاوند و همدان و اصفهان و بغداد مسافرت كرد و از استادانى همچون محمد بن طاهر مقدسى و ابومحمد عبدالرحمان دونى و يحيى بن عبدالوهاب بن منده استفاده برد. از شاگردان وى مى توان ابوسعد عبدالكريم سمعانى را نام برد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بروجرد (68 -65 ،60 -58 /2)، سير النبلاء (319/20)، معجم البلدان (481 -480 /1)، وفيات الاعيان (169/6).

بروجردي، ابوتمام ابراهيم

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(532 -440 ق)، فقيه، محدث و مدرس. در بروجرد به دنيا آمد. اصل او از صيمره ى خوزستان است. پس از فراگيرى مقدمات در زادگاهش، براى تكميل تحصيلات به بغداد و مكه مسافرت كرد. ابوتمام از شاگردان يوسف بن محمد خطيب همدانى و ابواسحاق ابراهيم بن احمد رازى است. وى مدتى در همدان ساكن بود و به همين جهت به همدانى نيز مشهور است. سپس به بروجرد بازگشت و به رياست ظاهرى و باطنى شهر رسيد. او در بروجرد به تدريس مشغول شد و شاگردان بسيارى از جمله ابوسعد عبدالكريم سمعانى و ابراهيم بن حسن آدمى را تربيت كرد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بروجرد (64 -63 /2)، معجم البلدان (499/3).

بروجردي، ابوحفص عمر

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهارم ق)، محدث و قارى. علوم ابتدايى را در زادگاهش، بروجرد، به پايان برد، سپس براى تكميل به بغداد رفت و در آنجا ساكن شد و در محضر استادان زمان به فراگيرى حديث پرداخت. او به مصر نيز مسافرت كرد و از رجال علمى آنجا نيز بهره گرفت. از جمله استادان وى ابوالحسن محمد بن محمد بن عبدالله باهلى است. حسين بن شيرك يا شريك بن عبدالله آدمى، از علماى قرائت، نيز از استادان بروجردى است. ابوحفص از مشاهير محدثان زمان خود شد و خواستاران حديث و قرائت در مجلس درس وى حاضر شدند. از جمله شاگردان وى ابوالعباس احمد بن محمد جرجانى و جعفر بن محمد بن فضل مارستانى است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بروجرد (21 -19 /2)، تاريخ بغداد (254/11).

بروجردي، جمال الدين محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1302 ق)، فقيه، محدث و مفسر. مشهور به مجتهد بروجردى. وى نوه ى دخترى ميرزاى قمى، صاحب «قوانين»، و خلف حاج ملا اسدالله حجة الاسلام بود كه مقام فقاهت و تبحرش در حديث و تفسير مسلم بود. وى از پدرش حجة الاسلام اجازه ى اجتهاد داشت. جمال الدين در اواخر عمر به مشهد مشرف شد و از آنجا به تهران آمد و چندين سال به ترويج شريعت و ارشاد مردم مشغول بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بروجرد (330 -327 /2)، علماء معاصرين (336 -335)، گنجينه ى دانشمندان (192/3)، المآثر و الآثار (143 -142).

بزدوي، ابوطلحه منصور

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 329 ق)، محدث. ابن ماكولا او را ثقه و مورد اعتماد توصيف كرده و گويد كه: او آخرين محدثى بود كه «الجامع الصحيح» را از بخارى مستقيما روايت مى كرد. جعفر مستغفرى در «تاريخ نسف» از او ياد كرده و گويد كه: ابوطلحه دهقان بزده بود و محدثان روايت او را چون مسموعات نوجوانى او بوده، قابل اعتماد نمى دانستند. همشهريانش از وى نقل حديث كرده و عده اى از ديگر نقاط براى شنيدن حديث به سوى او آمده بودند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (280 -279 /15)، لسان الميزان (70/7).

بزدوي، فخر الاسلام، ابوالحسن علي

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(482 -400 ق)، فقيه اصولى، محدث و مفسر حنفى. مشهور به ابى العسر. نسبتش به بزده، قلعه اى در نزديك نسف، مى رسد از بزرگان سمرقند و پيشواى اصحاب ماوراءالنهر و خود صاحب طريقه اى در مذهب حنفى بود. سمعانى گويد كه دوستش ابوالمعالى محمد بن نصر، خطيب سمرقند، تنها راوى اوست. وى در سمرقند به خاك سپرده شد. او را تصانيف بسيارى است، از آن جمله: «كنز الوصول الى معرفة الاصول» يا «اصول بزدوى»، در اصول فقه، كه به همراه شرح آن به نام «كشف الاسرار» علاءالدين بخارى چاپ شده است؛ «المبسوط»، يازده مجلد؛ شرح «الجامع الكبير» شيبانى؛ شرح «الجامع الصغير» شيبانى؛ شرح «الجامع الصحيح» بخارى؛ «غناء الفقها»، در فقه؛ «كشف الاستار» يا «تفسير القرآن»، در يك صد و بيست جزء.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (148/5)، ايضاح المكنون (388 ،34 /2)، سير النبلاء (603 -602 /18)، كشف الظنون (1581 ،1485 ،1016 ،568 ،563 ،553 ،467 ،113 -112)، معجم البلدان (487 -486 /1)، معجم المؤلفين (192/7)، الوافى بالوفيات (430/21)، و هدية العارفين (693/1).

بسطامي، ضياءالدين، ابوشجاع عمر

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(570 /562 -475 ق)، مفسر، حافظ، محدث، اديب و شاعر. محدث و مسند بلخ و امام مسجد راغوم يا راعوام بود. بسطامى نزد پدرش و سپس نزد ابوالقاسم احمد خليلى و ابراهيم بن محمد اصفهانى درس خواند، و در محضر ابوجعفر محمد بن حسين سمنجانى فقه آموخت. او حتى در كهن سالى نيز بر دانش اندوزى حريص بود و از هر كسى چيزى مى آموخت. كلامش شيرين و در وعظ و خطابه ى او نكته ها نهفته بود. سمعانى و فرزندش، ابومظفر، و ابوالفرج ابن جوزى و ابوروح هروى، و بسيارى ديگر، از شاگردان وى به حساب مى آيند. وى

در بلخ درگذشت. از آثار وى: «ادب المريض و العائد»؛ «لقطات العقول»؛ «مزاليق يا مزالق العزلة» يا «من الف العزلة».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (223/5)، سير النبلاء (454 -452 /20)، كشف الظنون (1659 -1464 ،48)، معجم المؤلفين (313/7)، هدية العارفين (784/1).

بشر حافي مروزي بغدادي، ابونصر

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(227 -150 ق)، عارف، صوفى و محدث. در قريه بكرد، يكى از قراى مرو، متولد شد و در بغداد سكونت گزيد. وى را از طبقه ى اوليا مى دانند. او در جوانى مردى عياش بود و به روايت علامه ى حلى در «منهاج الكرامة» در اثر ارشاد امام موسى بن جعفر (ع) و به دست آن حضرت موفق به توبه شد. روايتهاى متفاوتى در باب گرايش او را به راه عرفانى هست. پسر عمش، على بن خشرم، محدث معروفى بود و ظاهرا او قواعد طريقت را از وى آموخت. وى معاصر احمد حنبل بود. از مالك و شريك بن عبداللَّه و حماد بن زيد و فضيل بن عياض و ابن مبارك و عبدالرحمان بن زيد بن اسلم و بسيارى ديگر حديث شنيد و كسب فيض كرد. از شاگردان وى مى توان به نعيم بن هيصم و پسرش محمد بن نعيم، نصر بن منصور بزاز، محمد بن مثنى سمسار، سرى السقطى و ابراهيم بن هانى نيشابورى را نام برد. مأثورات و منقولات او در همه كتب عرفان و تصوف آمده است. از آثار وى: «كتاب الزهد».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (26/2)، اعيان الشيعه (581 -578 /3)، تاريخ بغداد (80 -67 /7)، تاريخ گزيده (639 -638)، تذكرة الاولياء (114 -106 /1)، ترجمه ى رساله ى قشيريه (32)، حلية الاولياء (360 -336 /8)، روضات الجنات (130 -125

/2)، ريحانه (18 -16 /2)، سرآمدان فرهنگ (226/1)، سير النبلاء (477 -469 /10)، طبقات صوفيه سلمى (47 -39)، طبقات الصوفيه هروى (86 -85)، الفهرست لابن النديم (261)، كارنامه ى بزرگان (54 -52)، كشف المحجوب (132 -130)، الكنى و الالقاب (170 -167 /2)، لغت نامه (ذيل/ بشر حافى)، معجم المؤلفين (46/3)، نفحات الانس (45)، وفيات الاعيان (277 -274 /1).

بغلاني، ابورجاء قتيبة

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 240 -150 ق)، محدث. در بغلان از شهرهاى طخارستان در نواحى بلخ به دنيا آمد. چون جدش از مواليان حجاج بود، ثقفى ناميده مى شد. به عراق و مدينه و مكه و شام و مصر صفر كرد و از مالك بن انس و ليث بن سعد و حماد بن زيد و عبداللَّه بن لهيعه و ابوعوانه و سفيان بن عيينه و حفص بن غياث و جرير بن عبدالحميد و معاويه بن عمار دهنى و بسيارى ديگر حديث شنيد. احمد بن حنبل و ابوداوود سجستانى و ابوزرعه رازى و ابوحاتم رازى و بخارى و مسلم و همچنين نسائى و ترمذى در كتب خود، از وى حديث نقل كرده اند و او را ثقه و مورد اعتماد توصيف كرده اند. بخارى در «صحيح» خود 308 حديث و مسلم نيز در «صحيح» خود 668 حديث از او آورده اند. نسائى مدت يك سال در خدمت او بود و از او بسيار حديث فراگرفت. عبداللَّه بن محمد بغوى گويد كه قتيبه بن سعيد در سال 240 ق بلخ را به سوى بغلان ترك گفت و پس از اقامتى كوتاه در بغلان از دنيا رفت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (27/6)، تاريخ بغداد (470 -464 /12)، تاريخ الكبير (195/7)، تهذيب التهذيب (313 -311 /8)، الجرح

و التعديل (ج 3، ق 140/2)، سير النبلاء (24 -13 /11).

بغوي، ابوالطيب محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 319 ق)، محدث اهل سنت. خاله زاده ى عبداللَّه بن محمد بغوى است. وى از حماد بن حسن عنبسه و احمد بن عبداللَّه مكتب و محمد بن شداد مسمعى روايت كرده است. قاضى ابوالحسن جراحى و ابن شاهين از وى روايت كرده اند. خطيب بغداد مورد اعتماد بودن وى را ستوده و گويد كه جز خوبى از او نمى داند. بغوى به پنج واسطه از جابر بن عبداللَّه از پيامبر (ص) روايت كرده كه آن حضرت روز حديبيه دست اميرالمؤمنين (ع) را گرفت و فرمود: هذا امير البرره... و آن گاه صدا را بلند كرد و فرمود: انا مدينه العلم و على بابها....

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بغداد (377/2)، رحانه (272/1).

بغوي، ابوالقاسم عبداللَّه

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(317 -214 /213 ق)، عالم و محدث. اصل وى از بغ يا بغشو از شهرهاى خراسان است. ابوالقاسم نوه ى دخترى احمد بن منيع بغوى است، لذا به ابن منيع نيز مشهور است. در بغداد به دنيا آمد و همان جا سكنى گزيد. در زمان خود محدث و مسند عراق بود. وى از احمد بن حنبل و على بن المدينى و على بن الجعد و بسيارى از مشايخ بخارى و مسلم روايت كرده است. ابوعلى نيشابورى و ابوبكر اسماعيلى و ابوبكر شافعى و ابواحمد حسينك نيشابورى و ابواحمد حاكم و ابوالحسن دارقطنى و كتانى و ابن شاهين و ابوبكر بن المقرى اصفهانى و ابوبكر احمد بن عبدان شيرازى، محدث اهواز، و ابوبكر بن شاذان و ابوبكر بن مهندس مصرى و ابوبكر جعابى و طبرانى از شاگردان وى به حساب آمده اند. عمر طولانى او را مرجع استفاده دو نسل بلكه سه نسل پشت سر هم قرار داده بود.

از آثارش: «الجعديات» است كه در آن احاديث بزرگترين استاد خود على بن الجعد هاشمى را در 12 جزء جمع آورى كرده است. محمد بن احمد ليثى و محمد بن جعفر بغدادى كه هر دو از مشايخ صدوق مى باشند، از راويان اين اثرند. از ديگر آثار وى: «معجم الصحابه» يا «معجم كبير»؛ كتاب «المسند»، در حديث؛ كتاب «السنن على مذاهب الفقهاء»، در فقه.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (263/4)، تاريخ بغداد (117 -111 /10)، ريحانه (272/1)، سيرالنبلاء (457 -440 /14)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 157 -156 /4)، الفهرست لابن النديم (325)، كشف الظنون (1736 -674)، الكنى و الالقاب (88/2)، لسان الميزان (71/8 ،124 -120/4)، لغت نامه (ذيل/ بغوى)، معجم البلدان (553/1)، معجم المؤلفين (126/6)، الوافى بالوفيات (479/17).

بغوي، ظهيرالدين، ابومحمد حسين

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(516/510 -436 ق)، فقيه شافعى، مفسر، محدث و عارف. ملقب به محيى السنه و مشهور به ابن فراء، يا فراء. منسوب به بغ يا بغشور، از قريه هاى ميان سرخس و هرات در فقه شاگرد قاضى حسين بن محمد مرورودى و در عرفان شاگرد شبلى، ابومحمد مرتعش و عبداللَّه منازل بود. بغوى چون مجلس درس آراست هيچ گاه بى طهارت به تدريس آغاز نكرد. از جمله شاگردان وى در حديث ابوالفتوح محمد بن محمد طايى و ابومنصور محمد عطارى و ابوالمكارم فضل اللَّه بن محمد نوقانى بوده اند. او با غزالى معاصر بود. وى در مرورود، درگذشت و در كنار شيخش، قاضى حسين مرورودى در مقبره ى طالقان دفن شد. از جمله ى آثار وى: «التهذيب»، در فروع فقه شافعى؛ «شرح السنه»، در حديث؛ «معالم التنزيل»، در تفسير؛ «مصابيح السنه»؛ «الجمع بين الصحيحين»؛ «شمائل النبى المختار»؛ «الكفايه فى فروغ الشافعيه»، به فارسى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد

اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (284/2)، تاريخ ادبيات در ايران (929 -928 ،260 /2)، تاريخ نظم و نثر (126)، حبيب السير (319/2)، دائره المعارف الاسلاميه (27/4)، روضات الجنات (181 -175 /3)، ريحانه (272 -271 /1)، سرآمدان فرهنگ (179/1)، سير النبلاء (443 -439 /19)، كشف الظنون (1499)، الكنى و الالقاب (88/2)، لغت نامه (ذيل/ بغوى)، معجم البلدان (554 -553 /1)، معجم المؤلفين (61/4)، نامه ى دانشوران (259 -257 /7)، الوافى بالوفيات (63/13)، وفيات الاعيان (137 -136 /2)، هدية العارفين (312/1).

بكرآبادي، سعيده

قرن:5

جنسيت:زن

مليت:ايران

ز پيش از 427 ق. از زنان محدث. وى دختر احمد بن محمد بن شعيب بود و از ابونعيم و عبدالملك بن محمد بن عدى روايت كرده است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: تاريخ جرجان، 504.

بلخي، ابواسحاق، ابراهيم

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 162 /161 -112 ق)، عارف و محدث. در خاندانى كوفى در بلخ متولد شد. آنچه درباره ى زندگى او مى گويند بيشتر به افسانه شباهت دارد تا واقعيت؛ از جمله آنكه او را فرزند حاكم بلخ دانسته اند كه بر اثر انقلابى درونى از زندگى اشرافى دست كشيد و به درويشى روى آورد. شايد چون خانواده اش عرب تبار بودند، از ترس ابومسلم ناگزير به ترك وطن شد و از خراسان به شام رفت (ح 132 ق) و پس از آن به سفر در سرزمينهاى اسلامى پرداخت. گويا در جنگهاى مسلمانان با بيزانس شركت داشت. وى بر خلاف بسيارى از متصوفه با كار در مزارع، دروگرى، خوشه چينى، خرمنكوبى و باغبانى روزگار مى گذارنيد و در عين زهد متوجه زندگى نيز بود. به روايتى به خدمت امام باقر (ع) نيز رسيد و از بركات و انفاس او بهره گرفت. به روايت ابن فهد، وى، زمانى كه امام صادق (ع) از كوفه عازم مدينه بود با ايشان ملاقت كرد. در تصوف آوازه اى بلند داشت. ميان زدگى او و افسانه ى بودا شباهتهايى يافته اند. كتاب عاميانه «سيرةالسلطان ابراهيم بن ادهم»، درباره ى زندگى اوست. وى را در شمار محدثين مورد اعتماد نيز آورده اند.[1]

ابواسحاق ابراهيم بن ادهم بلخى از بزرگان زهاد نيمه اول قرن دوم هجرى (مقت. 160 يا 166 ه.ق.) وى از بلخ به مكه رفت و مجاور گرديد. در مكه به صحبت چند تن

از اوليا مانند فضيل بن عياض و سفيان ثورى رسيد و سپس به شام رفت و تا پايان عمر بدانجا بود. وى در جنگ دريايى ضد بيزنطيه (بيزانس) به شهادت رسيد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الاعلام (24 /1)، تاريخ اسلام (حوادث 59 -43 /170 -161)، تاريخ تصوف (435 ،295 ،281 ،270 ،164 -162 ،157 ،59)، تذكرة الاولياء (106 -85 /1)، تهذيب التهذيب (94 -93 /1)، حلية الاولياء (395 -367 /7)، دانشنامه ى ايران و اسلام (336 -334 /2)، دائرةالمعارف البستانى (211 /1)، روضات الجنات (160 -149 /1)، رياض العارفين (21)، ريحانه (98 -97 /1)، سير النبلاء (396 -387 /7)، طبقات الصوفيه هروى (72 -68)، طرائق الحقائق (129 -109 /2)، فضايل بلخى (144 -108)، مجالس المؤمنين (24 /2)، المستفاد من ذيل تاريخ بغداد (42 -41)، نفحات الانس (38 -37)، الوافى بالوفيات (319 -318 /5)، وفيات الاعيان (32 -31 /1).

بلخي، ابوعبداللَّه محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 319 ق)، صوفى و محدث. اصل او از بلخ است. متعصبان، وى را به سبب مذهبش از بلخ راندند و او نيز آنان را نفرين كرد و به سمرقند رفت و در آنجا قاضى شد در ضمن سفر حج در شهر نيشابور مجلس مى گفت بعد از زيارت خانه خدا به سمقرند بازگشت و در همان جا درگذشت. شيخ الاسلام، خواجه عبداللَّه انصارى درباره ى وى گفته كه: «پس از او از بلخ هيچ صوفى نخاست». از كلام اوست: جاهل را مى توان با شش خصلت شناسايى كرد: خشم بى محل و كلام بى ارزش و بخشش بى جا و افشاء سر و اعتماد به هر كس و بازنشناختن دوست از دشمن.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (221/7)،

ترجمه ى رساله ى قشيريه (58 -57)، حليه الاولياء (233 -232 /10)، طبقات الصوفيه سلمى (216 -212)، طبقات الصوفيه هروى (306 -305)، معجم البلدان (569/1)، نفحات الانس (118 -117).

بلخي، ابوعلي عبداللَّه

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(مقتول 295 /294 ق)، حافظ و محدث. مشهور به محدث بلخ. وى از قتيبه بن سعيد و ابراهيم بن يوسف ماكيانى فقيه و على بن حجر و هدية بن عبدالوهاب و محمد بن يحيى ذهلى و همطبقه آنان حديث شنيد. ابوحامد بن شرقى نيشابورى و محدثان نيشابور و ابن قانع و جعابى و ابوبكر شافعى از او حديث نقل كرده اند. خطيب بغدادى او را يكى از پيشگامان حديث مى شناسد. وى به دست قرمطيان كشته شد. از آثار وى: كتاب «العلل»؛ كتاب «التاريخ».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (261/4)، تاريخ بغداد (94 -93 /10)، سير النبلاء (530 -529 /13).

بلخي، سيد اسماعيل

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد اسماعيل بلخي سال 1295 ش . در قريه ((سرپل بلخاب )) در يك خانواده روحاني زاده شد. بلخاب سرزميني است خوش آب و هوا و كوهستاني كه در قسمت جنوبي استان مزار شريف و در مسير رودخانه ((بلخ آب )) كه از ((باميان )) سرچشمه مي گيرد قرار گرفته است . اين خطه از ديرباز مركز تشيع و پايگاه ستارگان علم و ادب در تركستان زمين بوده و امروز پس از گذشت قرنها نام ستارگانش چشم و چراغ ملت مسلمان به حساب مي آيند اينك نيم نگاهي به گذشته اين ديار مي اندازيم .

فرزانگان بلخاب

بلخاب تا قبل از ورود ((مير سيد علي فرزند مير سيد جلال الدين بخارايي )) شهرت چنداني نداشته ولي بعد از سال 810 ق . با ورود اين عالم زبردست و دانشمند نام و آوازه اين دره گمنام از ((سمرقند)) تا ((هرات )) پيچيد. بدين مناسبت كاروانهايي از عالمان و دولتمردان به قصد زيارت و ديدار اين عارف وارسته وارد بلخاب

شدند. تا جايي كه ((شاهرخ )) به اين شخصيت علاقه مند شد و چندين بار وي را از بلخاب به مركز حكومت خراسان يعني ((هرات )) دعوت نمود و دخترش را به عقد او درآورد. و در آخرين سفر ميرسيدعلي در حالي كه شاهرخ در ((شهر ري )) دار فاني را وداع گفته بود بر طبق وصيتش جنازه او را به هرات حمل نمودند و ميرسيدعلي ولي بر او نماز خواند!

بلخاب از دير زمان با حوزه هاي بزرگ شيعه در نجف ، مشهد و قم در تماس بوده و در دشوارترين ايام اين قافله از حركت نيفتاد. بر همين اساس است كه مدارس و روحانيت بلخاب از ساير مناطق پيشگام است . و نسبت به ساير مناطق شيعه نشين افغانستان بيشترين طلاب از اين منطقه بوده اند.

در اين بخش بيش از سي هزار نفر شيعه مؤ من و غيرت مند زندگي مي كنند و بيش از دهها حسينيه و مسجد وجود دارد و تا قبل از انقلاب بزرگترين پايگاه فرهنگي مردم شمال به حساب مي آمد.

برخي از بزرگان بلخاب به قرار ذيل است :

بلقيسه

قرن:5

جنسيت:زن

مليت:ايران

پيش از 427 ق، از زنان محدث. وى دختر محمد بن احمد بود. از زندگى او اطلاع بيشترى در دست نيست.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: تاريخ جرجان، 505.

بلياني كازروني نيشابوري، محمد

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(810 -735 /727 ق)، محدث شافعى. در كازرون به دنيا آمد، در همان جا باليد و تحصيل علم كرد. در لار درگذشت. از آثار وى: شرح «الجامع الصحيح» بخارى؛ «الاربعون»، در برترى علم؛ «شعب الاسانيد فى روايه الكتب و المسانيد».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :معجم المؤلفين (220/11).

بليقيني، ابوحفص سراج الدين

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 804 ق)، عالم و محدث. از مشاهير علما و محدثان عامه است كه «صحيح بخارى» را شرح كرده است. وى تأليفات ديگرى نيز دارد كه اكنون در دسترس نيست.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ريحانه (7/3).

بنت شعري، زينب

قرن:6

جنسيت:زن

مليت:ايران

524- جمادى الاخر 615 ق، ملقب به ام المويد از زنان عالم و محدث. وى در نيشابور متولد شد و محضر گروهى از بزرگان علما را درك كرد و از آنان روايت و اجازه دريافت كرد. او از ابومحمد اسماعيل بن ابوالقاسم نيشابورى قارئى، ابوالقاسم زاهر. ابوالمظفر عبدالمنعم بن عبدالكريم بن هوازن قشيرى، ابوالفتوح عبدالوهاب بن شاه شادياخى و ابوالبركات محمد بن فضل فزارى و ديگران سماع حديث كرد و حافظ ابوالحسن عبدالغافرين اسماعيل بن عبدالغافر فارسى و علامه ابوالقاسم محمود بن عمر زمحشرى (صاحب كشاف) به وى اجازه روايت دادند. همچنين از ابونصر محمد بن منصور حرفى و ديگران از طبقه حفاظ و علما حديث نقل كرد.

كسان بسيارى نيز نزد او حديث آموختند و از وى اجازه دريافت داشتند. زينب در سن 91 سالگى در نيشابور درگذشت.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 77 -75 / 2؛ تاريخ دانشگاه هاى بزرگ اسلامى، 370.

بنت المنشار

قرن:11

جنسيت:زن

مليت:ايران

(ز- 1031 ق)، عالم، فقيه، محدث و مدرس. او همسر شيخ بهايى بود. فقه و حديث و علوم ديگر را به زنان تدريس مى كرد. چون تنها دختر خانواده بود، چهار هزار جلد كتاب از پدر به وى به ارث رسيد. و شيخ بهايى تمام كتابهاى خود و همسرش را وقف كرد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (607/3)، تذكرةالقبور (30)، رياحين الشريعه (225/4)، رياض العلماء (94/5)، ريحانه (366/8)، فوائد الرضويه (510).

بوسنجي، عايشه

قرن:16

جنسيت:زن

مليت:ايران

(بوسنج يا پوشنگ، شهركى در ده فرسنگى هرات بوده است). از زنان محدث. وى دختر عبدالله بود و از عبدالرحمن بن محمد بن مظفر بوسنجى (پوشنگى) روايت كرده است.[1]

460- ز 541 ق، از زنان محدث، پارسا و نيكوكار. وى دختر عبداللَّه بن على بن احمد بلخى بود. او در بوشنج (پوشنگ) متولد شد و در همان شهر درگذشت. او از پدرش و از امام عبدالرحمن بن محمد داودى و ابومنصور بن عبدالرحمن بن محمد كلار حديث فراگرفت و سمعانى از او حديث نوشته است.[2]

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :[1] منبع: اعلام النساء، 156 / 3.

[2] منبع: اعلام النساء، 157 / 3.

بهاري همداني، محمدباقر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1333 -1277 ق)، عارف، فقيه، عالم، محدث و رجالى. در بهار از توابع همدان متولد شد و همان جا نزد پدر خود درس خواند. پس از آن به همدان و بروجرد رفت و به ترتيب نزد محمد اسماعيل همدانى و ميرزا محمود طباطبايى بروجردى تلمذ كرد پس از پايان سطوح و قرائت درس خارج به نجف رهسپار شد، و نزد ملا حسينقلى همدانى تحصيلات خود را ادامه داد و از خواص اصحاب او شد. پس از مرگ استادش، ملا حسينقلى همدانى، و بعد از مدت بيست سال توقف در نجف به همدان بازگشت و تا پايان عمر در آنجا زيست و در همان شهر دفن شد. در «اعيان الشيعه» چهل و چهار تأليف او نام برده شده است. از آثار وى: «ابهى الدرر فى تكملة عقد الدرر»؛ «البيان فى حقيقه الايمان»؛ «السلاح الحازم لدفع الظالم»، رد ابن حجر در منع ذم معاويه»؛ «نثار اللباب»؛ «الدرة الغروية والتحفة الحسينيه»؛ «تسديد المكارم و تفضيح المظالم»؛

«الطلع النضيد فى ابطال المنع عن لعن يزيد»؛ «رسالة فى احوال أخطب خوارزم»؛ حاشيه بر «قوانين الاصول»؛ «ايضاح الخطاء»، در نكوهش استبداد؛ رساله اى در «عدالت».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (538 -537 /3)، الذريعه (51/24 ،179 -178 /15 ،208/12 ،104/8 ،175 -174 /6 ،173/3 ،494/2 ،79/1)، فوائد الرضويه (418)، مؤلفين كتب چاپى (46 -45 /2)، معجم المؤلفين (37 -36 /3).

بهبودي، محمدباقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدباقر بهبودي درسال 1308ه.ش ديده به جهان گشود. از سال 1327 تحصيلات مذهبي رابطور تمام وقت شروع كرد. ادامه تحصيل خود را تا سال 1337 كشاند واز محضر اساتيد آن دوره كسب فيض نمود. بعد از ترك تحصيل به تهران منتقل شد و به تصحيح و تحقيق كتب خطي پرداخت. وي اخراج چهل و پنج جلد بحار و مقابله، تحقيق و پاورقي و تخريج احاديث آن و مقابله با ماخذ، كاملا به دست ايشان به اتمام رسيد. در اثر همين توفيق الهي بود كه بيش از ساير همكارانش به نسخة مولف دست يافت و 36 جلد از اين چهل و پنج جلد رابا نسخة مولف مقابله كرد. در جلد 110 كه آخرين جلد بحارالانوار است، سخني كوتاه دربارة اين كتاب و شيوة مولف در جمع احاديث تحرير كرده اند كه توجه علاقمندان را به آن جلب كرد. گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي تحصيلات رسمي و حرفه اي : محمدباقر بهبودي در ادبيات از محضر استاد اديب محمدتقي نيشابوري معروف به اديب دوم، در قسمت سطح مختصري از محضر حجت الاسلام سيد احمد يزدي معروف به نهنگ و بيشتر از محضر استاد حجت الاسلام حاج شيخ هاشم قزويني بهره برد.

علاوه بر مقداري سطح در يك رشته از دروس تفسيري محضر حجت الاسلام دامغاني را هم درك كرد كه روزهاي تعطيل به آن پرداختند. در سال 1333 شمسي به قم آمد و بعد از آنكه يك درس در محضر آيت الله خميني حاضر شد، بدون توقف به نجف رفت. در نجف يك درس در محضر آيت الله خويي و يك درس در محضر آيت الله حكيم انتخاب كرد و تا دوسال به تحصيل و بيشتر مطالعه و تحقيق شخصي ادامه داد و درسال 1335 ترك تحصيل نمود.استادان و مربيان : استادان محمدباقر بهبودي استاد اديب محمدتقي نيشابوري، حجت الاسلام سيداحمد يزدي، حجت الاسلام حاج سيدهاشم قزويني، حجت الاسلام دامغاني، آيت الله خميني، آيت الله خويي، آيت الله حكيم مي توان نام برد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : محمدباقر بهبودي از سال 1337كه به تهران منتقل شد ، به تصحيح و تحقيق كتابهاي خطي و چاپي پرداخت. اولين كاري كه شروع كرد تصحيح تفسير الميزان – جلد هفتم – بود كه تا جلد بيستم آخرين جلد ادامه يافت. درآن هنگام، كارمن چندان مورد توجه و علاقه واعتماد مولف قرار گرفت كه رخصت يافت به حك و اصلاح ادبي آن نيز بپردازد. به موازات تفسير الميزان به تصحيح بحار الانوار پرداخت و از جلد هفدهم تا آخرين مجلد – غير از دو جلد 77 و 78 همه مجلدات به تصحيح اينجانب واشراف و نظارت بر متن كتاب و احيانا حك و اصلاح تعليقة ديگران پايان گرفت.آثار : اسلوب جديد درشناسايي جديد ويژگي اثر : كتابي در تجويد به نام اسلوب جديد در شناسايي تجويد كه مقدمة آن

در تاريخ علم قرائت و تجويد بسيار جالب تهيه شده است. به سال 1329.2 تحقيق و تصحيح بحارالانوار ويژگي اثر : اين كتاب اثر محمدباقر مجلسي است.3 تحقيق و تصحيح كتاب كنزالعرفان ويژگي اثر : اين كتاب اثر فاضل مقداد است كه تحقيق نسخه و تخريج احاديث و تصحيح اوراق مطبعه به عهده محمدباقر بهبودي بوده است.4 تحقيق و تصحيح كتاب مسالك الافهام في آيات الاحكام ويژگي اثر : اين اثر در دو جلد كه قسمت تعليقات فقهي آن به عهده مرحوم شريف زاده است.5 تحقيق و تصحيح كتاب مناقب ابن المغازلي ، تحقيق و تصحيح و تعليقات كتاب الصراط المستقيم ويژگي اثر : اين اثر تاليف مرحوم بياضي در دو جلد است كه يك مقدمه از مرحوم حاج آقا بزرگ تهراني و يك مقدمه از آيت الله سيد شهاب اميري مرعشي در اول آن اضافه گرديده است.7 تحقيق و تصحيح و تعليقات كتاب مبسوط ويژگي اثر : كتاب مبسوط از جلد سوم تا جلد هشتم با تحقيق نسخه وتصحيح اوراق مطبعي و تعليقات نسبتا ناچيز و فهرست كامل فروع در حدود 200 صفحه.8 تحقيق و تصحيح وقايع السنين و الاعوام ويژگي اثر : اين اثر تاليف خاتون آبادي با تحقيق نسخه و تصحيح اوراق و مقابله با ماخذ مي باشد.9 تعليقه و تحقيق و تصحيح كتاب زبده البيان ويژگي اثر : اين اثر تاليف محقق اردبيلي است.10 صحيح الكافي ، قاطع البرهان في علم الميزان ويژگي اثر : اين اثر اولين اثر چاپي او مي باشد كه درسال 1328 شمسي به چاپ رسيده است.12 گزيدة كافي، مجلدات ناسخ التواريخ ، معرفه الحديث ، ميثم

تمار ويژگي اثر : اين كتاب در سال 1333 به چاپ رسيده است.

منابع زندگينامه :كيهان فرهنگي، به كوشش سيدكمال حاج سيدجوادي، سيدمصطفي رخ صفت، روانشاد حسن منتظر قائم، سال سوم، شمارة 7، مهرماه 1365

بهبهاني، عبدالحسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1245/1224 ق)، فقيه اصولى، مجتهد و عالم علوم نقلى و عقلى. متولد كربلا و ساكن همدان بود. وى نزد پدر و برادرش، آقا محمدعلى، سيدمهدى شهرستانى و سيدعلى صاحب «رياض» درس خواند. در قضيه ى وهابيون از عراق به ايران آمد و در كرمانشاه ساكن شد، سپس به مشهد رفت و از آنجا راهى همدان شد و بنا به اصرار علماى آن ديار مدتى در آنجا ماند. سپس به اصفهان و مجددا به مشهد و يزد رفت. او سالهاى پايان عمر خود را در همدان گذراند و همان جا درگذشت. اثر وى: «حاشيه معالم الاصول» است كه مفصل ترين حواشى تحقيقاتى بود كه تا آن زمان بر «معالم» نوشته شده بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (208 -207 /6)، روضات الجنات (96/2)، ريحانه (399/3)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 708 -707 /13)، الكنى والالقاب (110/2)، مرآت الاحوال (169 -168).

بهشتي، سيدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1354 ق)، عالم، اديب، لغوى، مفسر، فقيه و محدث. معروف به مفسر. در كربلا متولد شد و همان جا نشو و نما يافت. وى در تهران ساكن و از اعلام معاصر تهران بود. بهشتى در زهد و تقوى كم نظير بود. او متجاوز از بيست و دو سال پى درپى در مسجد جامع تهران تفسير قرآن مى گفت. در تهران درگذشت و در امامزاده عبداللَّه شهر رى دفن شد. از آثار وى تفسير «مقتنيات الدرر و ملتقطات الثمر»، به عربى، در دوازده مجلد است كه در تهران به طبع رسيد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :مؤلفين كتب چاپى (179 -178 /4)، مقنيات الدرر (ج 1/ مقدمه مؤلف).

بيارجمندي خاخوريني خراساني، يوسف

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1328 ق)، دانشمند، محدث و فقيه. در كودكى از زادگاه خود به مشهد رفت و در آنجا به تحصيل پرداخت، پس از چندى جهت تكميل تحصيلات خود به نجف سفر كرد و نزد نايينى به فراگيرى اصول و فقه پرداخت. سپس از محضر شيخ محمدحسين غروى و سيدابوالحسن اصفهانى فيض برد و اجازه ى اجتهاد يافت. همچنين در كربلا از محضر ايت الله قمى فيض برد. وى از محدث قمى اجازه ى حديث گرفت. چند دوره «رسائل» و «مكاسب» و «كفايه» را تدريس كرد. پس از آن درس خارج را شروع كرد و به تدريس فقه و اصول پرداخت. برخى از آثار وى عبارت اند از: «شرح كفايه»، تقريرات نايينى» در فقه و اصول؛ «تقريرات كمپانى»؛ «حاشيه بر مكاسب»؛ «رساله ى عمليه»؛ «زبدةالمسائل»؛ «مدارك العروة».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :زندگينامه ى رجال و مشاهير (136/3)، مؤلفين كتب چاپى (889 -887 /6).

بيرجندي، نظام الدين، عبدالعلي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 934 ق)، رياضيدان، منجم و محدث، حنفى. معروف به فاضل بيرجندى. خواندمير وى را جامع اصناف علوم محسوس و معقول و حاوى انواع مسايل فروع و اصول در علم نجوم و حكميات مى داند. وى رياضى و حكمت را نزد منصور بن معين الدين كاشانى و علم حديث را نزد خواجه حافظ غياث آموخت، و از استادانى چون كمال الدين شيخ حسين القنوى، سيف الدين احمد بن سعدالدين مسعود تفتازانى و كمال الدين مسعود شروانى بهره برد. تاريخ وفات او «در تاريخ نظم و نثر» و «كشف الظنون» سال 911 ق نوشته شده است. برخى از آثار وى: «شرح الفوائد البهائيه» عمادالدين بغدادى، در حساب؛ «شرح شمسيه فى الحساب»؛ «شرح بيست باب در معرفت اسطرلاب»؛ «رساله تشريح در پرگار»؛

«شرح تحرير مجسطى»؛ «شرح زيج الغ بيگ»؛ «شرح زبدة الاصول»؛ «شرح تذكره خواجه نصيرالدين طوسى»، در هيئت؛ «شرح النقاية» مختصر «الوقاية»؛ رساله «الابعاد و الاجرام»؛ «بيست باب»، در معرفت تقويم.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (30/8)، بهارستان آيتى (207 -206)، تاريخ ادبيات در ايران (347 -344 /5)، تاريخ نجوم اسلامى (276 ،41)، تاريخ نظم و نثر (807 -806 ،385 -384 ،283)، حبيب السير (616 ،615 /4)، دايرةالمعارف فارسى (486/1)، الذريعه (256/25 ،216/20 ،55/13 ،27/4 ،188/3 ،71/1)، ريحانه (304/1)، زندگينامه ى رياضيدانان (175 -173)، كشف الظنون (1971 ،1826 ،1296 ،392 ،41)، الكنى و الالقاب (112/2)، لغت نامه (ذيل/ بيرجندى)، مؤلفين كتب چاپى (889/3)، معجم المؤلفين (266/5)، هدية الاحباب (110)، هدية العارفين (586/1).

بيضاوي فارسي، ابوالخير، ابوسعيد عبدالله

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 696 -680 ق)، عالم، اديب، محدث، مفسر و مورخ اشعرى شافعى. معروف به قاضى بيضاوى. اهل بيضاى فارس بود. پدرش در زمان سلطنت اتابك ابوبكر بن سعد زنگى قاضى القضاة فارس بود و بعد از او اين منصب به پسرش رسيد. وى بعد از مدتها اقامت در شيراز، اواخر عمر را در تبريز سپرى كرد. قاضى معاصر با علامه حلى امامى و خواجه نصيرالدين طوسى و صلاح الدين صفدى بود. او در گورستان چرنداب تبريز مدفون است. بيضاوى در عربى و فارسى تأليفاتى دارد. از جمله: كتاب تفسير كه به «تفسير بيضاوى» يا «انوار التنزيل و اسرار التأويل» شهرت دارد و شيخ بهايى بر آن شرح نوشته است. «الايضاح»، در اصول دين؛ «تهذيب الاخلاق» در تصوف؛ «شرح التنبيه»، در فقه؛ «شرح الكافيه»، در نحو؛ «شرح المصابيح»، در فقه؛ «شرح مطالع»، در منطق؛ «منهاج الوصول الى علم الاصول»، در اصول فقه؛ «طوالع الانوار» و «مطالع

الانظار»، در توحيد و كلام؛ «غاية القصوى فى دراية الفتوى»، در فقه شافعى؛ «شرح منتخب الاصول»، در لغت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (248/4)، بزرگان نامى پارس (281 -274)، تاريخ ادبيات در ايران (1209 ،228 ،223 -222 ،218 /3)، تاريخ گزيده (706)، تاريخ نظم و نثر (140 -139)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (518 -517 /1)، دايرةالمعارف فارسى (490/1)، الذريعه (192/24 ،179 -178 /23)، روضات الجنات (130 -127 /5)، ريحانه (306/1)، شيرازنامه (182)، طرائق الحقائق (666 -662 /2)، فارسنامه ى ناصرى (118/1)، كشف الظنون (1959 ،188 -186)، الكنى و الالقاب (113/2)، لغت نامه (ذيل/ بيضاوى)، معجم المؤلفين (400/13 ،98 -97 /6)، نامه ى دانشوران (151 -137 /8)، هدية الاحباب (111 -110)، هدية العارفين (463 -462 /1)، يادداشتهاى قزوينى (15 -13 /2).

بيضاوي، ابوعبدالله محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 424 ق)، فقيه، محدث، مدرس و قاضى. قاضى بيضاوى ساكن بغداد بود. و در آنجا تدريس فقه مى كرد و مطابق مذهب شافعى فتوا مى داد مدتى نيز عهده دار منصب قضاوت بود. قاضى بيضاوى از ابوبكر بن مالك قطيعى و حين بن محمد عسكرى نقل روايت كرده است. خطيب بغدادى از شاگردان او است و از وى استماع حديث كرده و مورد اعتماد بودن و راستگويى وى را ستوده است. بيضاوى به مرگ ناگهانى در بغداد از دنيا رفت و در مقبره ى باب حرب دفن شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بغداد (476/5)، ريحانه (307 -306 /1)، الكنى و الالقاب (113/2).

بيضاوي، امام الدين، ابوالقاسم عمر

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 673 ق)، محدث و مدرس. در شيراز ساكن بود و عهده دار مقام قضاوت. وى از دانشمندان و قضات بنام عصر خويش بود. او علاوه بر آگاهى از علوم دينى در طريقت و تصوف نيز مقامى داشت كه به گفته ى صاحب «شيرازنامه» خرقه ى طريقت از شيخ الشيوخ وقت، ابهرى گرفت. وى پدر بيضاوى معروف به صاحب «تفسير» است. در شيراز درگذشت و در مدرسه ى مقربى دفن شد. از آثار وى: «مشيخه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى هزار مزار (339)، ريحانه (406/4)، شيرازنامه (182)، معجم المؤلفين (314/7).

بيكندي بخاري، ابوعبدالله محمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 225 -160 ق)، حافظ و محدث. از اهالى ماوراءالنهر بود. او در طلب حديث سفرها كرد و پنج هزار حديث حفظ كرد و به محدث ماوراءالنهر مشهور شد. او از ابواسحاق فزارى و جرير بن عبدالحميد و عيسى غنجار و عبدالله بن مبارك و سفيان بن عيينه و ديگران حديث شنيد. پسرش، ابراهيم بن محمد، و بخارى، در «صحيح» خود، و عبدالله دارمى و محمد بن على مروزى و ابوطاهر اسباط از روايان وى به حساب آمده اند. يحيى بن يحيى گويد كه دو گنج خراسان يكى نزد اسحاق بن راهويه و ديگرى نزد محمد بن سلام است. او در هر باب از علوم حديث تصنيفى دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (16/7)، تهذيب التهذيب (183 -182 /9)، سيرالنبلاء (630 -628 /10)، معجم البلدان (633/1)، معجم المؤلفين (42/10)، الوافى بالوفيات (115/3).

بيكندي، ابوالفضل احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(412/404 -311 ق)، حافظ و محدث. نسبتش به بيكند، ناحيه اى بين بخارا و جيحون، مى رسد. چون جد مادرى اش احمد بن سليمان است به او سليمانى مى گفتند. او از حفاظ بزرگ حديث بود كه در طلب آن به عراق و شام و مصر سفر كرده بود. وى از محمد بن حمدويه مروزى و على بن سختويه و محمد بن صابر بخارى و صالح بن زهير بخارى و همطبقه آنان روايت كرده است. جعفر بن محمد مستغفرى و فرزندش محمد بن جعفر از بيكندى روايت كرده اند. وى در حفظ و دقت و درايت حديث كم نظير بود. او را تصانيف بسيارى است و گويند كه متجاوز از 400 تصنيف داشته است. وى از بيكند به بخارا رفت تا تصنيفات خود را براى شاگردان برخواند. از

جمله كتابهاى او كتابى در «اسماء الرجال» است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (165/1)، سير النبلاء (202 -200 /17)، معجم البلدان (633 -632 /1)، الوافى بالوفيات (217 -216 /7)، هدية العارفين (71/1).

بيهقي خسروجردي، ابوبكر احمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(458 /454 -384 ق)، فقيه شافعى، حافظ، محدث، مفسر و متكلم اصولى. ملقب به فخرالزمان. در خسروجرد بيهق متولد شد، و در همان جا نشو و نما يافت. وى به بغداد و كوفه و مكه سفر كرد و در نيشابور رحل اقامت افكند، در همان جا درگذشت و در بيهق دفن شد. ابوبكر در علوم گوناگون داراى دستى توانا بود. امام الحرمين گويد كه: شافعى بر گردن تمام شافعيان حق دارد جز بيهقى، و اين بيهقى است كه با كثرت تصنيفاتش در حمايت مذهب شافعى بر او منت دارد. ذهبى گويد كه اگر بيهقى مى خواست قادر به تأسيس مذهب جديد بود. بيهقى از شاگردان ابو عبدالله حاكم نيشابورى و ابوالفتح ناصر مروزى و ابن فورك و ابو على رودبارى و عبدالله بن يوسف بن نامويه است. شيخ الاسلام ابو على انصارى و ابو عبدالله فزارى و ابوالقاسم سحامى و ابوالمعالى محمد فارسى از شاگردان وى بوده اند. به خاطر گستردگى دانش و معرفتش به اختلاف، در حدود يكهزار ساله تصنيف كرد. از جمله ى آثار او: «السنن كبير»، ده مجلد و «السنن صغير»، دو مجلد، در حديث؛ «دلايل النبوة»، در سه مجلد؛ «الجامع المصنف فى شعب الايمان»؛ «المبسوط فى نصوص الشافعى»، در ده مجلد؛ «الاسماء و الصفات»؛ «المعارف».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (113/1)، اعيان الشيعه (569 -568 /2)، تاريخ ادبيات در ايران (274/1)، دائرةالمعارف اسلامية (430 -429 /4)، روضات الجنات

(264 -260 /1)، ريحانه (308/1)، سرآمدان فرهنگ (93/1)، سيرالنبلاء (170 -163 /18)، الكامل (104/8)، كشف الظنون (2051 ،1957، 1836 ،1739 ،1726 ،1621 ،1582 ،1455 ،1393 ،1391 ،1047 ،1007 ،760 ،721 ،574 ،400 ،261 ،175 ،53 ،9)، لغت نامه (ذيل/ احمد بن حسين)، معجم البلدان (424/2)، معجم المؤلفين (207 -206 /1)، الوافى بالوفيات (354/6)، وفيات الاعيان (76 -75 /1)، هدية العارفين (78/1).

بيهقي، ابوالحسن علي

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 565 -490 ق)، مورخ، اديب، محدث، فقيه، متكلم، رياضيدان و حكيم. مشهور به ابن فندق و فريد خراسان. در سبزوار به دنيا آمد، اما آنچنان كه خود بيان مى كند اصلش به خزيمة بن ثابت كه از مشاهير اصحاب پيامبر (ص) بوده، مى رسد. ابوالحسن ابتدا فقه و ادب آموخت و سپس به فراگيرى علوم حكمت و حساب و نجوم پرداخت. بسيارى از استادان بزرگ عهد خود را در بيهق و نيشابور و مرو و سرخس و ديگر بلاد خراسان ديده و از محضر آنان استفاده كرده است، از آن جمله حكيم عمر بن ابراهيم خيام كه وى شرحى از ملاقات خود را با وى در كتاب «تتمة صوان الحكمة» آورده است. او از مشايخ ابن شهرآشوب بود. وى كتب بسيارى تأليف كرده و نخستين كسى است كه كتاب «نهج البلاغه» را شرح كرده است. ياقوت در «معجم الادباء» در ترجمه ى حال او از هفتاد و چهار تأليف وى با اسم و رسم نام مى برد ولى متأسفانه از آثار فارسى او جز «تاريخ بيهق» و كتابى مختصر در احكام نجومى موسوم به «جوامع الاحكام» و از آثار عربى او: شرحى بر «نهج البلاغه» موسوم به «معارج النهج»؛ جلد اول از «لباب الانساب» و «تتمة صوان الحكمة»، در تاريخ حكما

كه ذيلى است بر «صوان الحكمة» سجستانى. مهمترين كتاب فارسى بيهقى «تاريخ بيهق» است؛ اين كتاب در تاريخ و جغرافياى ناحيه ى بيهق و ذكر رجال علم و ادب، كتاب، سادات و خاندانهاى مشهور آن ولايت است و مشحون به فوايد تاريخى است.[1]

ابوالحسن على ابن زيد مشهور به ابن فندق و فريد خراسان (ف. 565 ه.ق.)، حكيم و اديب و رياضى دان معروف قرن ششم از جمله آثار اوست: تاريخ بيهق (ه.م.)، لباب الانساب، تفسير نهج البلاغه، جوامع احكام النجوم (ه.م.)، معرفةالكرة و ذات الحلق و الاصطرلاب، قواعد علوم الطب، مناهج الدرجات فى شرح كتاب النجات، تنبيه العلماء على تمويه المتشبهين بالحكماء، عرائس النفايس فى اصناف العلوم، امثلة الاعمال النجومية.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1]الاعلام (101/5)، ايضاح المكنون (714 ،563 ،552 ،503 ،486 ،469 ،450 ،430 ،398 ،303 ،234 ،222 ،184 ،144 ،115 ،98 ،83 ،60 /2 ،599 ،566 ،548 ،466 ،462 ،406 ،373 ،363 ،326 ،300 ،250 ،232 ،192 ،180 ،154 ،130 ،125 ،123 ،107 ،97 ،92 ،83 ،74 ،66 ،65 ،53 ،36 ،3 /1)، تاريخ ادبيات در ايران (996 -993 ،312 -311 /2)، تاريخ بيهق (مقدمه)، تاريخ در ايران (17 -16)، ترجمه ى تتمه ى صوان الحكمة (مقدمه و 72 -71)، دائرةالمعارف الاسلامية (431/4)، الذريعه (184 /21 ،114 -113 /7 ،149 /4)، رياض العلماء (38/7)، ريحانه (335 -334 /4)، سبك شناسى (366 -364 /2)، سرآمدان فرهنگ (62 -61 /1)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 190 -189 /6)، كارنامه ى بزرگان (119 -118)، كشف الظنون (2050 ،2011 ،2007 ،1895 ،1686 ،1514 ،1438 ،1361 ،1200 ،1101 ،1100 ،821 ،747 ،634 ،609 ،289)، لغت نامه (ذيل/ على بيهقى)، مؤلفين كتب چاپى (258 -257

/4)، معجم الادباء (240 -219 /13)، معجم المؤلفين (97 -96/7)، هدية العارفين (700 -699).

بيهقي، ابوجعفر احمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو ح 544 -470 ق)، محدث، فقيه، مفسر و اديب. معروف به بوجعفرك. وى اهل نيشابور بود. گروهى از نجبا همصحبت وى بودند و جماعتى نزد وى دانش فراگرفتند. او از ابونصر احمد بن محمد بن صاعد قاضى و ابوالحسن على بن حسن بن عباس صندلى واعظ و ديگران سماع حديث داشت. تاج الدين محمود بن ابى المعالى خوارى، در مقدمه ى كتاب «ضالة الاديب» مى آورد كه احمد بن على بيهقى در ادب و قرائت امام بود و كتاب «صحاح» جوهرى، در لغت را، پس از قرائت بر ابوالفضل احمد بن محمد ميدانى، حفظ كرد. از جمله ى تأليفات او: «المحيط»، در لغات قرآن؛ «ينابيع اللغة»؛ «تاج المصادر»، در لغت عرب؛ كتاب «المحيط بعلم القرآن».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (321 -320 /2)، دايرةالمعارف فارسى (497/1)، روضات الجنات (270/1)، سير النبلاء (208/20)، كشف الظنون (2052 -1619 ،269)، لغت نامه (ذيل/ احمد بن على)، معجم الادباء (51 -49 /4)، معجم المؤلفين (4/2)، الوافى بالوفيات (215 -214 /7)، هدية العارفين (84/1).

پوشنگي، ابوعبدالله حسين

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهارم ق)، محدث. وى منسوب به پوشنگ از نواحى هرات است. در «لسان الميزان» به استناد نجاشى او از شيوخ شيعه شمرده شده. نجاشى گويد كه پوشنجى مضطرب المذهب بود، اما بر آنچه روايت كرده اعتماد است و ابوعبدالله بن المخمرى از راويان اوست. در «رياض العلماء» آمده است كه شيخ مفيد از او روايت كرده و او به نوبه ى خود از حيدر بن محمد بن نعيم سمرقندى روايت كرده است. از آثارش: كتاب «عمل السلطان» است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (450/5)، خاتمه مستدرك الوسائل (241/3)، الذريعه (345/15)، رجال النجاشى (190/1)، رياض العلماء (30

-29 /2)، لسان الميزان (493/2)، معجم رجال الحديث (194 -193 /5).

پوشنگي، ابوعبدالله محمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(291 -204 ق)، فقيه مالكى، محدث، لغوى و اديب. از پيشگامان حديث، در نيشابور، بود. براى كسب علم و دانش سفرها كرد، و ره آوردش تصنيف ها بود. او در لغت و كلام عرب پيشتاز بود. از يحيى بن عبدالله بن بكير و روح بن صلاح و احمد بن حنبل و اميه بن بسطام و بسيارى ديگر حديث شنيد. محمد بن اسماعيل بخارى با اينكه از او مسن تر بود در «صحيح» خود از وى نقل حديث كرده است. محمد بن اسحاق صاغانى (چغانى) و ابوحامد بن شرقى و ابن خزيمه و يحيى بن محمد عنبرى و على بن حمشاد و خلق بسيارى از او حديث روايت كرده اند. گفته اند كه در محرم سال 291 ق و يا در آخر ذيحجه 290 ق درگذشت و ابن خزيمه بر او نماز گذاشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (184/6)، تهذيب التهذيب (10 -8 /9)، الجرح و التعديل (ج 3، ق 187/2)، سيرالنبلاء (589 -581 /13)، الوافى بالوفيات (342/1).

تخشبي، ابوتراب عسكر

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 245 ق)، عارف و محدث. از مشايخ بزرگ خراسان و از طبقه اول صوفيان و از مشايخ سلسله طيفوريه بود كه با بايزيد بسطامى معاصر و با وى ملاقات داشت. با حاتم، اصم، ابوحاتم عطار و احمد بن حنبل هم صحبت و استاد ابوعبداللَّه الجلاء و ابوعبيد بسرى بود و از نعيم بن حماد و محمد بن عبداللَّه بن نميو حديث شنيد و فتح بن شخرف و عبداللَّه بن احمد بن حنبل از او روايت كرده اند. در بصره فوت كرد. ابونصر سراج در «اللمع» به كتابى از آثار او اشاره دارد و عبارتى نيز از آن نقل مى كند، امّا امروزه چيزى از

آن كتاب باقى نمانده است. اقوال وى به صورت پراكنده در آثار پيشينيان آمده است و كراماتى چند به او نسبت مى دهند و ابياتى در بيان نشانه هاى محبت نيز هم.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (26 -25 /5)، تاريخ بغداد (317 -315 /12)، تاريخ گزيده (641)، تذكرة الاولياء (298 -294 /1)، تذكره ى هزار مزار (51 -50)، ترجمه ى رساله ى قشيريه (46)، حلية الاولياء (51 -45 /10)، ريحانه (45 /7)، سير النبلاء (546 ،545 /11)، طبقات الصوفيه سلمى (148 -146)، طبقات الصوفيه هروى (90)، طرائق الحقائق (151 /2)، كشف المحجوب (151)، لغت نامه (ذيل/ ابوتراب نخشبى و عسكر)، نفحات الانس (49).

ترمذي، ابوعيسي محمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 279 -209 ق)، حافظ، محدث و مصنف. اهل بوغ ترمذ، بر كناره ى جيحون، بود. به دنبال حديث به خراسان و عراق و حجاز سفر كرد و از قتيبه بن سعيد و اسحاق به راهويه و محمد بن عمرو بلخى و محمد بن حميد رازى و ابراهيم بن عبدالله هروى و سويد مروزى و صالح بن عبدالله ترمذى و محمد بن ابى معشر سندى و بسيارى ديگر حديث شنيد. علم حديث را از بخارى آموخت و در بسيارى از مشايخ با وى مشاركت داشت. احمد بن اسماعيل سمرقندى و ابوحامد احمد مروزى و احمد بن على حسنويه و احمد بن يوسف نسفى و اسد بن حمدويه نسفى و عبد بن محمد نسفى و على بن عمر سمرقندى و ابوالعباس محمد بن احمد محبوب و هيثم بن كليب شاشى و بسيارى ديگر از وى حديث شنيدند. ادريسى گويد كه ابوعيسى در قدرت حافظه ضرب المثل بود و حاكم گويد كه بعد از بخارى در خراسان از نظر علم

و حفظ، خلف شايسته اى چون او نبود. در اواخر عمر نابينا شد و در قريه ى بوغ ترمذ درگذشت. وى صاحب يكى از «صحاح» ششگانه است. از آثارش: «الجامع الصحيح» يا «جامع ترمذى»، در حديث،: در دو مجلد؛ «الشمائل النبويه»، «التاريخ»؛ «العلل»، در حديث؛ رساله اى در «خلاف و جدل».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (213 / 7)، الاعلام بوفيات الاعلام (198 / 1)، انساب سمعانى (460 -459 / 1)، تاريخ ادبيات در ايران (74 / 1)، تهذيب التهذيب (336 -335 / 9)، دايره المعارف فارسى (633 / 1)، روضات الجنات (195 / 8)، ريحانه (332 / 1)، سير النبلاء (277 -270 / 13)، شذرات الذهب (175 -174 / 2)، طبقات الحفاظ (282)، العبر (402 / 1، الفهرست ابن نديم، ترجمه (423)، الكامل (75 / 6)، كشف الظنون (1440 ،1059 ،863 ،559)، الكنى و الالقاب (119 -118 / 2)، لسان الميزان (134 / 9)، لغت نامه (ذيل/ ترمذى)، مجمل فصيحى (ذيل/ سال 279)، معجم المؤلفين (105 -104/ 11)، النجوم الزاهره (94 -93 / 3)، الوافى بالوفيات (296 -294 / 4)، وفيات الاعيان (278 / 4)، هديه الاحباب (112)، هديه العارفين (19 / 2).

تفرشي، مصطفي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن الحسين الحسينى التفرشى شيخ حر عاملى در امل الامل گويد وى عالمى محقق و فاضلى ثقه است او را كتابى است در علم رجال موسوم به «نقد الرجال» روايت مى كند از مولى عبداللَّه شوشترى و از شيخ عبدالعالى عاملى محقق كركى از پدر خود، خود شيخ عبدالعالى را در رجال خود نام برده است، ولى اشخاصى را كه متأخر از شيخ طوسى بوده اند جز عده اى كمى را نام نبرده.

صاحب روضات الجنات مى گويد: من تحقيق نكردم

تا به حال روايت احدى از علماء را از او و گمان من اينست كه صاحب عنوان از بنى اعمام سيد فيض اللَّه بن سيد عبدالقاهر حسينى تفريشى (كه ترجمه اش گذشت) فقيه متكلم رجالى است بلكه دور نيست كه او نيز از جمله مشايخ صاحب عنوان در اين فن و غير آن باشد.

تقدم وى در اين صناعت (علم رجال) از امور شايعه ايست كه احدى انكار نكرده و همچنين كمال وثاقت و عدالت و نهايت ضقط و جلالت او و بس است در اثبات اين مراتب اينكه تلميذ و تربيت شده ى مولى عبداللَّه شوشترى مقدس جليل و نبيل معروف است.

نگارنده گويد: تا اينجا بود آنچه را كه ما به دست آورديم از محدثين و فقهاء و مجتهدين قم از روز مهاجرت اشعريين كوفه به آن تا زمان مرحوم ميرزا قمى و اكنون مى پردازيم به ذكر جناب ميرزا و دانشمندانى كه بعد از وى در قم بوده و يا مدفون در آن شده اند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد اول)

تفريشي، فيض اللَّه

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن عبدالقاهر الحسينى التفريشى القمى از معاصرين اوائل دولت صفويه بود است شيخ حر عاملى در كتاب امل الامل مى فرمايد: وى مردى فاضل و محدثى جليل القدر بوده است داراى كتبى است كه از جمله آنهاست شرح مختلف و كتابى در اصول دارد كه دائى پدرم شيخ على بن محمود عاملى از مصنف آن مرا خبر داد و آنها را نزد وى خوانده بود در نجف و هم از او اجازه گرفته و تعريف مى كرد فضل و علم و صلاح و عبادت او را و سيد مصطفى تفريشى آتى الذكر در رجال خود از وى نام برده و گفته است سيد ما كه

طاهر و كثيرالعلم و عظيم الحلم و متكلم و فقيه و ثقه و عين است مولدش در تفرش قم و تحصيلش در مشهد رضا بوده و امروز از ساكنين قبه جدش مشهد غريست و حسن الخلق و سهل الخليقة ولين العريكه است و تمام صفات صلحاء و علماء و اتقياء در او جمع است او را كتبى است كه از آن جمله حاشيه بر مختلف و شرح بر اثنى عشريه است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد اول)

تميمه

قرن:5

جنسيت:زن

مليت:ايران

پيش از 427 ق، از زنان محدث. وى دختر ابوشجاع محمد بن ابراهيم استرآبادى و مادر ابوحاجب محمد بن اسماعيل بن محمد استرآبادى بود. تميمه از ابوزرعه يمنى روايت كرده است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: تاريخ جرجان، 507.

تميمي نيشابوري، علي

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 533 ق)، محدث و فقيه شيعى. فقه و حديث را از پدرش و پدرش از ابوعلى بن شيخ و ابوالوفاء عبدالجبار و ديگران آموخت. او به مقام عالى اجتهاد نايل آمد و در سلسله ى مشايخ حديث شيعه حلقه ى واسطى شد. وى از سلسله هاى علمى مشهور بنى تميمى در نيشابور است. خاندان و اجداد و پدرانش همگى از شيوخ علماى حديث و فقهاى عصر خويش بوده اند. از جمله آثار وى: «ذخيره الاخره» در ادعيه و اعمال، در چهار فصل، به فارسى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :رياض العلماء (236/4)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 204/6)، معجم رجال الحديث (156/12).

توتي

قرن:16

جنسيت:زن

مليت:ايران

از زنان شاعر. به نوشته تذكرةالخواتين وى زنى زيباروى، شيرين زبان و لطيفه گو بود. همسرش مردى امردباز بود و با وى بى مهرى مى نمود. توتى با گفتن يك رباعى ركيك او را نادم و تائب كرد. تاريخ تولد، زندگى و وفات او معلوم نيست.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: تذكرةالخواتين، 76.

ثعلبي، ابواسحاق، احمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 437/427/426 ق)، قارى، مفسر، حافظ، مورخ، فقيه، اديب و محدث. از اهالى نيشابور بود. وى از ابوطاهر بن خزيمه و ابوبكر بن مهران مقرى و ابومحمد مخلدى و همطبقه ى آنان روايت كرده است. استادان بسيار ديده و احاديث بسيار شنيده است. ابوالحسن واحدى تفسير را از او روايت كرده است. در علم قرآن او را يگانه ى زمان خود مى دانستند. از آثار وى: «عرايس المجالس فى قصص الانبياء»؛ «الكشف و البيان فى تفسير القرآن» معروف به «تفسير كبير» يا «تفسير ثعلبى»؛ «تاج العرايس»؛ «ربيع المذكرين».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (206 -205 /1)، دايره المعارف فارسى (713/1)، الذريعه (67 -66 /18 ،243 -242 /15)، روضات الجنات (257 -255 /1)، ريحانه (368 -367 /1)، سيرالنبلاء (437 -435 /17)، كشف الظنون (1496 ،1131)، الكنى و الالقاب (131/2)، لغت نامه (ذيل/ احمد)، معجم الادباء (38 -36 /5)، الوافى بالوفيات (308 -307 /7)، وفيات الاعيان (80 -79 /1)، هديه العارفين (75/1).

ثواب همداني

قرن:16

جنسيت:زن

مليت:ايران

وى دختر عبداللَّه و شاعرى ظريف و شوخ بود و در همدان مى زيست.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 185 / 1.

جاپلقي، علي اصغر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1313 -1231 ق)، فقيه، مدرس و محدث امامى. در روستاى جاپلق به دنيا آمد و چون پدرش از دانشمندان بزرگ دينى حوزه ى علمى بروجرد بود، مقدمات علوم را در جاپلق آموخت، سپس به بروجرد رفت و در آن شهر فقه و اصول و حديث و رجال و تفسير و منطق و كلام و حكمت و درايه را نزد پدر و حجه الاسلام بروجردى و شيخ مرتضى انصارى فراگرفت و از پدر و برادرش اجازه ى روايت يافت. سيد على اصغر پس از چندى اقامت در بروجرد به شهر قم رفت و به تحقيق و تاليف و تدريس پرداخت و درين شهر درگذشت و در جوار حضرت معصومه (ع) به خاك سپرده شد. از آثار وى: «حج استدلالى»؛ «جامع المقاصد» در اصول فقه استدلالى؛ «طبقات الرواه»، در دو جزء؛ «طرائف المقال»، در علم رجال.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بروجرد (422/2)، الذريعه (73/5)، چهل سال تاريخ ايران (773 ،218)،« المآثر و الاثار (162).

جبله خراساني

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوم ق)، محدث. شيخ طوسى او را در شمار راويان حديث و از اصحاب امام صادق (ع) ياد كرده و درباره اش گفته: «يحيى بن سالم از او حديث روايت كرده است».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :رجال الطوسى (164)، معجم رجال الحديث (35/4).

جراذيني رازي، علي

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهارم ق)، متكلم، فقيه و محدث امامى. وى از مردم خراذين يا جراذين رى بود. از زندگى وى و روزگارى كه در آن بوده، چيزى نمى دانيم. نجاشى (م 450 ق)، با چهار واسطه از وى روايت مى كند. بيشتر رجال نويسان شيعه وى را به غلو متهم و نكوهش كرده اند و احاديثى را كه از وى روايت شده ضعيف دانسته اند. علامه حلى نام وى را خراذينى آورده و در ديگر كتب رجال تحت عنوان خرادينى نيز آمده. وى در رى مقيم بود و در همان جا درگذشت. از جمله آثار وى: «آداب و المروات»؛ «الرد على سلمانيه» يا «سليمانيه» كه يكى از فرق غالى شيعه است. اين كتاب كه ردى بر غلات شيعه است غالى بودن وى را نفى مى كند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (201/10 ،12/1)، رجال ابن داود (قسم 484 /2)، رجال النجاشى (79 -78 /2)، ريحانه (123/2 -399/1)، رى باستان (331/2)، الفهرست للطوسى (223)، لغت نامه (ذيل/ جراذينى)، معجم رجال الحديث (68/12).

جرجاني، اسماعيل، ابوبكر احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(371 -277 ق)، فقيه، حافظ و محدث شافعى. يگانه زمان خود و شيخ شافعيان جرجان بود. از دوازده سالگى به دنبال حديث رفت. از ابراهيم حلوانى و يوسف بن يعقوب قاضى، صاحب «سنن»، و ابن خزيمه و احمد بن محمد بن مسروق و محمد بن يحيى مروزى و جعفر فريابى و عمران سختيانى و سراج و بَغَوى و همطبقه آنان در خراسان و حجاز و عراق و ديگر نقاط حديث شنيد. حاكم و ابوبكر بَرقانى و حسين باشانى و ابوسعيد نقاش و ابوالحسن طبرى و ابوبكر جَرجَرائى و ديگران از وى حديث شنيدند. از اسماعيلى تصانيفى به جا مانده كه

نشانگر تبحر او در فقه و حديث است. در جرجان درگذشت. از آثار وى: «الصحيح»، منطبق با اصول بخارى، در چهار مجلد؛ «معجم الشيوخ»؛ «مسند عمر»، در حديث.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (83/1)، تاريخ الاسلام (حوادث 492 -489 /380 -351)، سير النبلاء (296 -292/ 16)، الكامل (111/7)، كشف الظنون (1735)، معجم المؤلفين (135/1)، الوافى بالوفيات (213/6)، هدية العارفين (66/1).

جرجاني، جمال الدين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 929 ق)، دانشمند، فقيه، متكلم، اديب و محدث امامى. وى در استرآباد به دنيا آمد و مقدمات علوم را در اين شهر فراگرفت، سپس به هرات رفت و نزد ملاحسن حسابى به تحصيل علوم دينى پرداخت و شرح «اللوامع» و كتابهاى ديگرى را در محضر درس او فراگرفت. وى چندى به وزارت رسيد، گويا با امير غياث الدين منصور دشتكى شيرازى مجادله و درگيرى داشت، گويند وى با محقق كركى مجالست و موانست داشت و از محقق كركى «شرح قوشچى» را آموخت. از جمله آثار وى، شرح «تهذيب الاصول» علامه مى باشد كه در 929 ق از تاليف آن فراغت يافت. اين شرح در ميان اصوليان شيعه بسيار معروف است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (166/13)، روضات الجنات (211/2)، فوائد الرضويه (84).

جرجاني، شريف الدين، علي

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(816 -740 ق)، شاعر، متكلم، حكيم و محدث حنفى. در قريه ى طاعون استرآباد تولد يافت. در همان جا به كسب علوم پرداخت و براى تكميل تحصيلات به شيراز رفت و در آنجا نزد قطب الدين رازى و محقق دوانى بود و از استادش قطب الدين روايت كرد. پسرش و جلال الدين محمد بن عبدالعزيز الشافعى و شيخ منصور بن حسن كازرونى نيز از او روايت كرده اند. قاضى نورالله به گواهى شاگردان جرجانى، سيد محمد نوربخش و شيخ محمد بن ابى جمهور احسايى، او را شيعه مى داند. شاه شجاع در سال 779 ق او را به شيراز برد و در مدرسه ى دارالشفاء به تدريس گماشت. جرجانى بعد از فتح شيراز به دست تيمور گوركانى به سمرقند فرستاده شد و در اين شهر با سعدالدين تفتازانى محاورات و مباحثاتى داشت. بعد از مرگ تيمور به شيراز آمد و

در همان جا درگذشت. از جمله آثار وى: «الاصول المنطقيه»؛ «المترجمان فى لغات القرآن»؛ «حاشيه بر شرح مطالع»؛ «حاشيه ى شرح حكمه العين»؛ «حاشيه آداب البحث»؛ «رساله ى القدر»؛ «حاشيه شرح شمسيه»؛ «حاشيه مشكاه المصابيح»؛ «رساله در تقسيم علوم»؛ «رساله در وجود»؛ «شرح التذكره النسيريه»؛ «تعريفات».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (160 -159 /5)، تاريخ ادبيات در ايران (92 ،91 ،88 /4 ،292 -291 /3)، تاريخ نظم و نثر (191 -190)، حبيب السير (547 -546 /2)، رشحات عين الحيات (190 -186 /1)، روضات الجنات (294 -287 /5)، دايره المعارف فارسى (734/1)، الذريعه (185 ،137 ،136 ،133 ،128 ،125 ،76 ،75 ،73 ،72 ،70 /6 ،42/15 ،73/23 ،222/24 ،324 ،308 /19 ،205/5 ،384/22 ،56/25 ،49/17)، ريحانه (217 -213 /3)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 90/9)، فرهنگ ادبيات فارسى (162 -161)، كشف الظنون (229)، الكنى والالقاب (360 -358 /2)، لغت نامه (ذيل/ جرجانى)، مجالس المومنين (220 -217 /2)، معجم المولفين (216/7)، هديه الاحباب (161)، هديه العارفين (729 -728 /1).

جزايري شوشتري، عبدالصمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1337 -1243 ق)، فقيه اصولى و محدث. از نوادگان سيد نعمت اللَّه جزايرى بود. در شوشتر به دنيا آمد. مقدمات علوم را در زادگاهش فراگرفت، سپس به عراق رفت و در نجف به مجلس درس شيخ انصارى و ميرزاى شيرازى پيوست. از بزرگانى چون ميرزا حبيب اللَّه رشتى و حاج شيخ جعفر شوشترى و حاج ملاعلى ميرزا خليلى اجازه گرفت. پس از چندى به شوشتر بازگشت و عهده دار مرجعيت امور مذهبى مردم شد. وى در نجف به خاك سپرده شد. شوشترى در اغلب زمينه هاى علوم اسلامى كتابهايى نوشته است. از جمله آثار وى: «الاجازات»؛ نظم «كافيه ى» ابن حاجب، در نحو؛ «التحفة النظامية»؛

تعليقه بر «رسائل» شيخ انصارى؛ «فصل الخطاب»، در تفسير آيه «ان اللَّه اشترى...»؛ حاشيه ى «الروضة البهية» در شرح «اللمعة الدمشقية»؛ «شرح نتيجة الأنظار»، منظومه عبدالرحيم شوشترى؛ «المحاكمات» ميان صاحب «قوانين» و صاحب «فصول»؛ «نقد البيان و بناء التبيان»؛ «رسالة المنطق».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (17/8)، الذريعه (274 -273 /24 ،133/20 ،229 -228 /16 ،99/14 ،95/6 ،478/3 ،217 ،164 /1)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 1133 -1132 /14)، گنجينه ى دانشمندان (408 -407 /5)، مكارم الآثار (1206 -1205 /4).

جزايري شوشتري، عبداللَّه

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1173 ق)، اديب، محدث، مورخ و فقيه شيعى. يكسر مذهب اخبارى داشت و منكر طريقه ى اجتهاد بود. وى از مشايخ اجازه ى روايت سيد نصراللَّه مدرس بود و خودش نيز از پدرش و سيد امير محمدحسين خاتون آبادى روايت مى كرد. از آثار وى: «الاجازة الكبيرة»؛ «اجوبة مسائل السيد على نهاوندى»؛ «الانوار الجلية»؛ «التذكرة فى التاريخ تستر»؛ «تاريخ شوشتر»؛ «حاشيه رياض السالكين»؛ «حاشيه نقد الرجال»؛ «شرح مفاتيح الحكام»، ملا محسن فيض؛ «شرح نخبه ى» فيض؛ «الذخيرة الباقية»؛ «الحاشية على اربعين البهايى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (87/8)، الذريعه (382 -381 /21 ،254/20 ،102/14 ،15/10 ،842 ،694 /9 ،25 ،13/6 ،89/4 ،245 -243 /3 ،424 -423 /2)، روضات الجنات (372 ،253 -249 /4)، ريحانه (115/3)، فرهنگ سخنوران (716 -715)، فوائد الرضويه (257 -256)، الكنى والالقاب (332/2)، لغت نامه (ذيل/ جزايرى)، معجم المؤلفين (160/6).

جزايري شيرازي، محمد مؤمن

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1130 -1074 ق)، عالم، محقق، متكلم، محدث، فقيه و شاعر امامى. وى در شيراز به دنيا آمد و در آن شهر به كسب علم و تحصيل معارف پرداخت، سپس به ديگر شهرها سفر كرد و از محضر بزرگانى چون مولى شاه محمد شيرازى و مولى مسيح الزمان فسوى و حكيم محمدهادى بهره گرفت و از علامه مجلسى و شيخ حر عاملى و امثال آنها به دريافت اجازه نايل شد. سيد عبدالحىّ در «نزهة الخواطر» استادان وى را در هر رشته به تفصيل آورده است. محمدمحسن شيرازى از شاگردان او است. تأليفات و آثار وى بالغ بر سى و نه كتاب و رساله است كه برخى از آنها به چاپ رسيده. از جمله: «مجالس الاخبار و مجالس الاخيار» در هفت جلد؛ «خزانة الخيال المشحونة من

طرق المعانى والالفاظ الموزونة بامثال اللال»، در سه مجلد؛ «طيف الخيال فى مناظره بين العلم والمال»، و شرح آن «تعبير طيف الخيال»؛ «تميمه لفوائد»؛ «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (45/10)، ايضاح المكنون (536 ،429 /2 ،428 ،347 -322 /1)، الذريعه (358 -357 /19 ،196/15 ،156/7 ،435 ،210 -208 /4)، فوائد الرضويه (600 -599)، معجم المؤلفين (69/12)، هديه العارفين (310/2).

جزائري، نعمت اللَّه

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(قس. نعمةاللَّه): جزائرى. سيد نعمت اللَّه بن عبداللَّه جزائرى شوشترى (ف. 1112 ه.ق)، از اكابر متأخرين علماى اماميه كه در فقه و حديث و تفسير و ادب و علوم عربى متبحر و استاد بود. وى از شاگردان علامه ى مجلسى و ملامحسن فيض كاشانى است و از تأليفات او: انس الوحيد، حاشيه ى استبصار، حاشيه ى شرح جامى، شرح روضه كافى، شرح كبير، نورالانوار و هديةالمؤمنين است.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد ششم)

جزري، سلمي

قرن:9

جنسيت:زن

مليت:ايران

ثلث اول قرن نهم هجرى، از زنان دانشمند و محدث. وى دختر شمس الدين محمد ابن الجزرى، (834 / 833 ق)، محدث، مورخ، متكلم و قارى متبحر اهل سنت، و خواهر فاطمه جزرى و عايشه جزرى بود. اين بانو در هوش و استعداد و حافظه كم نظير بود.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 255 / 2 تاريخ مشاهير كرد، 121 / 1؛ ريحانةالادب، 410 -408 / 1.

جزري، شمس الدين، ابوالخير محمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 834/833 ق)، محدث، متكلم شافعى، قارى و مورخ. معروف به ابن جزرى. در دمشق به دنيا آمد و همان جا نشو و نما يافت. وى در زهد و تقوى معروف بود و در سيزده سالگى قرآن را حفظ كرد و بعد از آن اوقات خود را صرف تحصيل حديث كرد. جزرى در نوزده سالگى به قاهره رفت و در سيزده قسم قرائت، مهارتى به دست آورد. از ابوالفدا و ضياءالدين و شيخ السلام بلقينى اجازه ى فتوى گرفت. او در دوره ى تيمورى به سمرقند دعوت شد و تا زمان اميرتيمور در ماوراءالنهر ماند و بعد از مرگ وى به دارالسلطنه هرات شتافت و در آخر عمر به شيراز رفت و متصدى قضاوت شيراز شد و همان جا درگذشت. برخى از آثار وى: «المقدمه الجزريه»، در تجويد؛ «التمهيد فى علم التجويد»؛ «النشر فى القرآت العشر»؛ «غايه النهايه فى طبقات القراء»؛ «اسنى المطالب فى مناقب على بن ابى طالب»؛ «الهدايه فى علم الروايه»؛ «المصعد الاحمد فى ختم مسند الامام احمد»، در حديث؛ «التاريخ»؛ «عقداللألى فى الاحاديث المسلسلة العوالى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (275 -274 /7)، ايضاح المكنون (723 ،544 ،481 ،447 ،227 ،110 /2 ،539

،315 ،168 ،151 ،81 ،26 ،8 /1)، حبيب السير (548/3)، دانشنامه ى ايران و اسلام (476 -475 /3)، دايرةالمعارف الاسلاميه (120 -118 /1)، روضات الجنات (107 -106 /8)، ريحانه (410 -408 /1)، كشف الظنون (2042 ،2028 ،1952 ،1859 ،1803 ،1799 ،1699 ،1497 ،1323 ،1150 ،1132 ،1118 ،1105 ،743 ،669 ،621 ،520 ،484 ،421 ،389 ،295 ،290 ،277 ،211 ،200 ،152 ،150 ،128 ،114 ،53)، الكنى و الالقاب (146/2)، لغت نامه (ذيل/ جزرى)، معجم الموفين (292 -291 /11)، هديه الاحباب (119)، هديه العارفين (188 -187 /2).

جزري، عايشه

قرن:9

جنسيت:زن

مليت:ايران

ز اواسط قرن نهم هجرى، از زنان فقيه و محدث. وى دختر ابن الجزرى، شمس الدين محمد (834 / 833) محدث، مورخ، متكلم و قارى متبحر بود و مردان را از پشت پرده درس مى داد. خواهرانش فاطمه جزرى و سلمى خاتون جزرى از زنان دانشمند زمان خود بودند.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منابع: تاريخ مشاهير كرد، 124 / 1؛ خيرات حسان، 168 / 3.

جزري، فاطمه

قرن:9

جنسيت:زن

مليت:ايران

نيمه دوم قرن نهم هجرى، از زنان محدث. وى دختر ابن الجزرى (834 -833 ق)، محدث، مورخ، متكلم و قارى متبحر اهل سنت بود. او قرآن مجيد را از حفظ داشت و طلاب مرد و زن را درس مى داده است. خواهرانش سلمى خاتون جزرى و عايشه جزرى از زنان دانشمند زمان خود بودند.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منابع: تاريخ مشاهير كرد، 124 / 1؛ خيرات حسان 18 / 2.

جعفري، ابوالقاسم زيد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س ششم ق)، محدث و متكلم امامى. معروف به جعفرى. پس از تكميل مقدمات و فنون ادب نزد افاضل علماى خاندان خود، فقه و حديث را از حوزه ى درس امام شمس الاسلام ابومحمد حسن ابن بابويه معروف به حسكا، جدّ شيخ منتجب الدين، فراگرفت و به مقام علمى نائل شد. سپس به تأليف و تدريس پرداخت و كرسى فتوى را به دست گرفت و جمعى از علماى اماميه در حوزه ى او تربيت يافتند. از جمله آثار وى: «الدعوات عن زين العابدين (ع)» كه اين كتاب غير از ادعيه ى «صحيفه ى سجاديه» است؛ «المغازى والسير».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (291 /21 ،202/8)، فهرست منتجب الدين (80)، معجم رجال الحديث (335/7).

جمال الدين ابوالحجاج يوسف

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 742 ق)، محدث و عالم دينى. وى معاصر با امير شيخ حسن چوپانى بود. شيخ جزرى در وصف او نوشته: «كه بعد از او، مثل او دانشمندى ديده نشده است». از آثار وى كتابى است به نام: «تهذيب الكمال»، در اسماء رجال.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حبيب السير (232 -231 /3)، كشف الظنون (1509)، هدية العارفين (557 -556 /2).

جمعه

قرن:16

جنسيت:زن

مليت:ايران

از زنان محدث. وى دختر احمد بن محمد بن عبيد و از اهالى نيشابور بود. و ابوحامد اسفراينى او را مى ستود و گرامى مى داشت. به بغداد سفر كرد و در آنجا از ابوعمرو بن حمران و ابواحمد حافظ و عبداللَّه بن محمد بن عبدالوهاب رازى و بشر بن محمد ياسين و ابوبكر طرازى حديث روايت كرد. ابومحمد خلال و عيدالعزيز بن على ازجى و ابوالحسين محمد بن محمد شروطى از او حديث روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء 1 / 205.

جنيد بغدادي، ابوالقاسم جنيد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 298 /297 -220 ق)، محدث و صوفى. معروف به سيد الطايفه، طاووس العلماء و سلطان المحققين. شهرت قواريرى و خزازى وى به جهت اشتغال او به خزفروشى و آبگينه فروشى بود. اصل وى از نهاوند و منشاء و مولدش بغداد بود، در همين هر زندگى كرد و در همان جا بدرود حيات گفت و در قبرستان شونيزيه بغداد دفن شد. جنيد خواهرزاده سرى سقطى بود و در فقه بر مذهب ثورى بود و از معاصران و مصاحبان شبلى، حارث محاسبى و محمد بن على قصاب بود. او همچنين از مشايخ تازى تصوف على الاطلاق است. اگر بخواهيم در قرن سوم دو سه نمونه براى تصوف انتخاب كنيم، جنيد در صدر آنها قرار مى گيرد. جنيد در ميان مشايخ وقت اين مزيت را داشت كه علم را با حال جمع مى كرد، چنانكه اگر كسى علم او را مى ديد آنرا بر حال وى ترجيح مى داد و اگر حالش را مى ديد آنرا بر علمش رجحان مى نهاد. از جمله آثار وى: «امثال القران المحبة»؛ «المقصد الى اللَّه تعالى»؛ «معانى الهمم فى الفتاوى

الصوفيه»؛ «السرّ فى انفاس الصوفيه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (138 -137 /2)، تاريخ بغداد (249 -241 /7)، تاريخ گزيده (646)، تاريخ نظم و نثر (753 ،630)، تذكرة الاولياء (36 -35 /2)، ترجمه ى رساله ى قشيريه (51)، تعليقات اسرار التوحيد (693)، جستجو در تصوف (121 -114)، حلية الاولياء (287 -255 /10)، دائرةالمعارف الاسلاميه (151/7)، دائرةالمعارف البستانى (576/6)، دايرةالمعارف فارسى (767/1)، روضات الجنات (248 -242 /2)، ريحانه (434 -432 /1)، سيرالنبلاء (70 -66 /14)، صفة الصفوة (16/2)، طبقات الصوفيه سلمى (163 -155)، طبقات الصوفيه هروى (202 -195)، الفهرست لابن النديم (348)، الكامل (138/6)، كشف الظنون (1806 ،1727)، كشف المحجوب (161)، لغت نامه (ذيل/ جنيد)، معجم المؤلفين (162/3)، نفحات الانس (79 -82)، وفيات الاعيان (375 -373 /1)، هدية العارفين (258/1).

جوادي آملي، عبدالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

استاد فرزانه و حكيم متأله، حضرت آيت اللَّه جوادى آملى در سال 1312 (ه.ش) در خانواده اى روحانى در شهرستان آمل متولد شدند. پدر ايشان از علما، وعاظ و زهاد مشهور آمل بودند. پس از گذران تحصيلات دوران ابتدايى در سال 1324 (ه.ش) شوق پدر و فرزند به دروس دينى موجب شد تا ايشان در حوزه ى علميه آمل مشغول تحصيل شوند. وى در مدت پنج سال نزد اساتيد مبرز و متقى كه بعضاً شاگرد مرحوم آخوند خراسانى بودند تا حدى سطوح عاليه ى مقدمات، فقه، اصول و حديث را فراگرفتند. سپس در سال 1330 (ه.ش) از آمل به تهران هجرت نموده و با راهنمايى پدر بزرگوارشان به حضور آيت اللَّه شيخ محمدتقى آملى (ره) كه از اعاظم عصر بود، رسيدند و از آن طريق به مدرسى مروى راهنمايى گرديدند و سطوح عاليه و معقول را در آن محضر شريف فراگرفتند. اين

سير علمى تا سال 1335 (ه.ش) ادامه يافت و در آن دوره، كتابهاى منظومه، اشارات و بعضى از اسفار را نزد اساتيد مبرزى همچون آيت اللَّه شعرانى (ره) و آيت اللَّه الهى قمشه اى (ره) فراگرفتند و نيز مقدارى از خارج فقه و اصول را نزد استاد والامقام، آيت اللَّه شيخ محمدتقى آملى (ره) تلمذ كردند و در سال 1335 (ه.ش) به دليل جامعيت حوزه ى علميه قم، وارد قم، شهر كريمه ى اهل بيت، حضرت معصومه (سلام اللَّه عليها) شدند و در آنجا از محضر آيت اللَّه العظمى السيد محمدحسين البروجردى بهره بردند و نيز از درس فقه فقيه نامدار، آيت اللَّه محقق داماد (ره) به مدت سيزده سال، و از محضر استاد، امام خمينى (ره) يك دوره ى اصول به مدت هفت سال را درك كردند. همچنين ايشان به حضور استاد مسلم، علامه طباطبايى (ره) رسيدند و مباحث تكميلى اسفار، خارج حكمت متعاليه عرفان اسلامى و مباحث عاليه ى تفسير حديث و قرآن را در جلسات خصوصى از محضر آن استاد گرانقدر فراگرفتند. ايشان از اوان حضور در تهران و نيز پس از هجرت به قم و تاكنون كه حدود چهل سال مى باشد، انواع دروس معقول و منقول را تدريس كرده اند؛ به گونه اى كه اكنون از بزرگترين رهبران فكرى جهان اسلام، در ابعاد مختلف اسلامى به شمار مى آيند و شاگردان فراوانى در علوم مختلف اسلامى براى عالم اسلام تربيت نموده اند.

از توفيقات الهى ايشان، مداومت با معارف الهى خصوصاً قرآن مجيد است كه انواع حقايق دينى را از طريق تفسير قرآن در جهان اسلام منتشر كرده اند.

آيت الله جوادي آملي و وقف :

واقف بزرگوار، حكيم متأله و انديشمند گرانقدر استاد آيت اللّه جوادي آملي است كه نامشان ما

را از هرگونه تعريف و توصيفي در ابعاد شخصيتي ايشان بي نياز مي كند و چهره معنوي و علمي ايشان در قلمرو فرهنگ و معارف اسلامي درخشان تر از آن است كه اين قلم را توان تصوير باشد. ديدگاهها، مقاصد و منويات واقف محترم كه در قالب عبارات بليغ و مشرب عميق عرفاني در وقف نامه مطرح شده است قابل توجه و تعمق است. بويژه توجه دادن خواننده گرامي به اين نكته مفيد و لازم به نظر مي رسد كه در اين وقف نامه يكبار ديگر آيين و سنت نيكوي وقف نامه نويسي كه به عنوان يك سند فقهي، حقوقي و تاريخي همواره در گذشته مورد توجه واقع مي شده است مدّنظر قرار گرفته و علاوه بر آن به ظرايف وقف و اهميت آن در شريعت نبوي (ص) و نيات واقف و خصوصيات عين موقوفه و تكليف آينده و ساير موارد فقهي و حقوقي آن به سبكي آموزنده اشاره شده است؛ اموري كه متأسفانه در وقف نامه هاي جديد يا متروك مانده و يا به صورت ناقص بدان پرداخته مي شود. در هر صورت اصل وقف نامه خود مشكي است عطرافشان و از بيان عطار بي نياز. سردبير وقف نامه حضرت آيت الله جوادي آملي بسم اللّه الرّحمن الرّحيم و ايّاه نستعين الحمدللّه الّذي يأخذ الصدقات و يُربيها و صَلّي اللّه ُ علي رسولهِ الّذي يُطهّر نفوسَ المتصدّقين و يُزَكّيها بها، و علي اهل بيته الذين استنّوا بسنته (ص) فيها، واللعن علي اعدائهم الّذين نَبَذوُها وراء ظهورها. بعد از ثنا و تحيّت چنين گويد، عبد محض خدايي كه حق مطلق و هستي صرف است: هيچ موجود امكاني مالك چيزي نبوده. ذاتا، وصفا و فعلاً بلكه اثرا، فاني در ذات، صفت، فعل

و اثرخداوند مي باشد، اسناد هر گونه هستي به غير خداوند مجاز است؛ و اگر اسناد شأني از شؤون هستي به غير خدا صحيحا بررسي شود، سبك مجاز از مجاز مي باشد؛ زيرا وقتي اسناد اصل هستي به غير خدا، مجاز بود، اسناد شأني از شؤون آن به غير خدا، مجاز مضاعف خواهد بود. اين مطلب عميق توحيدي، در دنيا براي موحّدان راستين، چونان رسول گرامي (ص) حلّ شد، قل لااملك لنفسي نفعا ولا ضرّا،... ليس لك من الامر شي ءٌ...، و براي ديگران در معاد، روشن مي گردد، يوم لاتملك نفس لنفسٍ شيئا. زيرا، قيامت، ظرف ظهور چنين حقيقت توحيدي است، نه وعائي براي حدوث آن. البته، در دنيا براي حفظ نظام انساني، بسياري از امور، به غير خدا اسناد مالكانه داده مي شود، و بر همين اساس، اشخاصي مالك، و اشيائي مملوك، و عقود و ايقاعاتي، ممضي، و عهودي ايفاء مي گردد. انسان مؤمن كه به خداوند هستي ايمان آورد و با او بيعت نمود، يعني جان، مال و همه شؤون مجازي خود را به خداوند بيع كرد، بعد از آن هرگونه تصرّفي را در ذات، وصف، فعل و اثر خود، مسبوق به اذن خدا قرار داده و تصرّف در شأني از شؤون هستي خويش را بدون اذن او غاصبانه مي داند، و از خود چيزي ندارد، تا آن را مورد معامله قرار دهد، و اگر چنين كرد، حتما به عنوان امتثال فرمان مالك حقيقي خواهد بود. لذا اينجانب عبداللّه واعظ جوادي معروف به جوادي آملي، نه به عنوان مالك و وليّ، و نه به عنوان خليفه مالك يا وكيل و نائب او، بلكه به عنوان عبد آبق كه به

مولاي شفيق و رفيق خود برگشت، درباره خانه ملكي و متصرّفي شهر قم، عهد و قراري با مولاي غيب و شهودم بستم كه ذيلاً بعد از فصول دهگانه، مشروح مي شود. 1_ مهم ترين هدف بعثت، تزكيه نفوس و تعليم كتاب آسماني و حكمت است، نمونه هاي وافري از هر دو رشته علمي و عملي در قرآن مجيد بيان شد، يكي از بارزترين مصداق تزكيه همانا تأديه صدقه مي باشد، و كاملترين مصداق صدقه، وقف است كه اصل آن ثابت و فرع آن با دوام اصل مزبور، جاري خواهد بود، و هيچ صدقه اي چون وقف، چنين مزيّت جاودانه را واجد نيست. اطلاق صدقه بر وقف، حبس، سكني، عمري، رقبي، و نيز بر زكات مال و زكات فطر و نظائر آن براي آن است كه امور مزبور، نشانه صداقت ايمان و صدق متصدّق و واقف مي باشد. 2_ فضيلت صدقه كه وقف مصداق بارز آن است، در اين است كه خداوند شخصا او را مي پذيرد، و دريافت مي نمايد چنانكه فرمود: اَلَم يَعلَموُا اَنّ اللّه َ هُوَ يَقبَلُ التَّوبَةَ عَن عِبادِهِ وَ يَأخُذُ الصَّدَقاتِ، بنابراين دريافت رسول اكرم (ص)، مَظهر اَخذ خدا خواهد بود، و جمع بين آيه مزبور و آيه خُذ مِن اَموالِهِم صَدَقةً تُطهّرهُم وَ تُزكّيهِم بها، آن خواهد شد كه، و ما اَخَذتَ اِذ اَخَذتَ، ولكنّ اللّه َ اَخَذَ. 3_ چون صدقه كه، وقف، فرد كامل آن مي باشد، مُطَهّر نَفس از اوساخ، و مُزَكّي روح از ادناس و اقذار است، اميد آن خواهد بود كه چنين روح طاهر از دَرَن و رَين، تواناي ادراك صحيح وحي الهي باشد، زيرا، سروش غيب را جز طاهران طائر باغ ملكوت و طائران طاهر از

دَنَس مُلك، مسّ نمي كنند،... لايمسّه الا المطهّرون. 4_ از آن جهت كه صدقه و وقف، كه مصداق بارز آن است، بسيار ظريف و شفّاف مي باشد، با اندك غبار گردِ منّت و اذيّت، غبارين و متوسخ شده، و شايسته صعود به بارگاهي كه جز، كلم طيّب، چيزي به اوج عروج آن بار نمي يابد، اليه يصعد الكلم الطيّب، نخواهد بود، لذا نداي قرآن مجيد چنين است: يا ايّها الّذين آمنوا لاتبطلوا صَدَقاتِكم بالمنّ و الاَذَي. 5 _ چون صدقه جاري همانند سنّت ساري از آثار سودمند مي باشد، و تا برقرار است، روح صاحب آن در دارالقرار قريرالعين خواهد بود، و خداوند، قادم را چون غابر مي نگارد، نَكتُبُ ماقَدَّموا و آثارَهم، و جزء اَعمال برّ متوفي محسوب مي گردد، اجر جزيل آن در قرآن و سنّت اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام كاملاً بيان شد،... والمتصدّقين والمتصدّقات... اَعَدّ اللّه ُ لَهُم مَغفِرَةً وَ اَجرا عَظيما_... يُضاعَف لَهُم و لَهُم اَجرُ كَريم _ ليس يتبع الرجل بعد موته من الاجر، الاّ ثلاث خصال: صدقة اجراها في حياته، فهي تجري بعد موته، و سنّة هدي سنَّها، فهي يعمل بها بعد موته، او ولد صالح يدعو له _ و چون معيار در ثواب، همان اثر صالح است، ذكر امور سه گانه در اين حديث يا امور شش گانه در حديث ديگر، از باب تمثيل است، نه تعيين، لذا علم صائب، فرزند صالح، سنّت صحيح، وقف جاري، سيرت ساري و مانند آن مايه روح و ريحانِ روح رائح الي اللّه خواهد بود. 6 _ چون اثر نافع صدقه كه وقف مصداق روشن آن مي باشد، همانند ديگر واقعيت هاي ديني، هنگام احتضار ظاهر مي شود، محرومان از چنين فيض فوزآوري،

درخواست ارتجاع به دنيا را بجاي تسريع رجوع الي اللّه، و رجعت به وطن اصلي، مطرح مي كنند، و به شيوه نكوهيده اَتَستَبدِلوُن الَّذي هُوَ اَدني بِالَّذي هُوَ خَيرُ، انّا للّه ِ وَ انّا اِلَيهِ راجِعوُنَ را، به، رَبِّ ارجِعوُنِ...، مبدّل ساخته، و تمنّي كاذب را به جاي رجاي صادق، در سقيفه خيال و قياس و گمان و وهم نشانده، آنگاه چنين مي گويند:... فَاَصَّدَّقَ وَ اَكُن مِنَ الصّالِحينَ _ و به منظور پرهيز از چنين استبدال ناپسند، صاحب ولايت كبري، حضرت علي بن ابي طالب اميرالمؤمنين، عليه افضل صلوات المصلّين فرمود: الصَّدقةُ والحبسُ ذخيرتان فدعوهما ليومهما. 7_ از آن جهت كه اهل بيت طهارت و عصمت صلوات اللّه عليهم اجمعين، قرآن ناطق اند، و در تمام حسنات، امامت امّت را به عهده دارند، و قبل از ديگران به وحي الهي مؤمن و به حِكَم آن معتقد، و به احكام آن عامل اند، لذا رسول گرامي (ص) و اهل بيت معصوم (ع) آن حضرت (ص) اقدام به وقف كرده اند، درباره پيامبر گرامي (ص) چنين آمده است: تصدّق رسول اللّه (ص) باموالٍ جَعَلَها وقفا، وَ كانَ يُنفِق مِنها عَلي اَضيافِهِ، وَ اَوقَفَها عَلي فاطِمةَ عَليهَاالسلام... _ و درباره حضرت اميرالمؤمنين، عليه السلام، آمده است: كان عبدا للّه، قد اَوجَبَ اللّه ُ له الجنة، عمد الي ماله فَجَعَله صدقةً مبتولةً تجري بعده للفقراء و قال: اللّهم انما جعلت هذا لتَصرِفَ النارَ عن وجهي و لتصرفَ وجهي عن النار، و حضرت صدّيقه كبري، فاطمه زهرا صلوات اللّه عليها، اموالي را وقف فرموده و توليت آن را به حضرت اميرالمؤمنين (ع)، آنگاه به امام مجتبي حسن بن علي عليهماالسلام، سپس به سيّد شهدا حضرت حسين بن علي عليهماالسلام، روحي لمضجعه

الشريف الفداء و بعد از آن حضرت به فرزند بزرگ تر كه علوي و فاطمي باشد، نه علوي محض، سپرد، و همچنين از سائر معصومين عليهم السلام رسيده است كه مال خود را به عنوان وقف، صدقه جاري قرار داده اند، حتي درباره حضرت سيد شهدا (ع) رسيده است كه نواحي قبر شريف خود را از اهل نينوي و غاضريّه به شصت هزار درهم ابتياع فرمود، و آن را بر ايشان تصدق نمود. 8 _ چون اصحاب متعهد اهل بيت طهارت و عصمت، هماره، به آن ذوات مقدّس اتّساء داشته اند، لذا هر صحابي متمكن، اقدام به وقف مي نمود، چه اينكه از جابر روايت شده لم يكن من الصحابة ذو مقدرةٍ الاّ وقف وقفا. 9 _ همان طوري كه وقف، فضيلت فراوان دارد، هدم آن به فروختن، هبه كردن، ارث بردن و مانند آن، رذيلت وافري را به همراه دارد كه حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام درباره وقف چشمه يَنبُع چنين فرمود:... هي صدقة، بتةً بتلاً، في حجيج بيت اللّه و عابري سبيلٍ، لاتُباع و لاتوهب و لاتورث فمن باعها او وهبها فعليه لعنة اللّه والملائكة والناس اجمعين، لايقبل اللّه منه صرفا و لا عدلاً. 10 _ شرح صدر، سعه نظر، جامعيت اسلام و همگاني و هميشگي بودن آن، ايجاب مي نمايد كه جهاني بينديشد، و سراسر گيتي را مشمول لطف خود قرار دهد چنانكه رسول گراميِ چنين ديني، رحمة للعالمين معرفي شد. لذا وقف بر جامعه بشري، اعم از مسلم و كافر، ذمّي و حربي مادامي كه اعانت بر عصيان و تعاون بر اثم نباشد، جايز است و آيه مبارك و كريم، لاينهاكم اللّه عن الّذين لم يقاتلوكم في الدّين و لم يخرجوكم

من دياركم ان تبرّوهم و تقسطوا اليه_م انّ اللّه يحبّ المقسطين، گ_واه آن مي باشد. اكنون كه خطوط كلّي صدقه جاري، طي ده فصل بيان شد، به اصل مطلب مي پردازم، و آن اينكه وقف صحيح شرعي _ جامع همه شرايط واقف، موقوف عليه، موقوف و وقف _ نمودم خانه ابتياعي، ملكي و متصرفي خودم را كه واقع است در: قم، خيابان ارم (آية اللّه نجفي مرعشي) پشت مسجد آية اللّه گلپايگاني، جنب مدرسه علميه سعادت (جنوب و جنوب شرقي) براي مدرّسان، محقّقان، مؤلّفان، پژوهشگران علوم و معارف الهي مانند تفسير، فلسفه الهي، كلام، فقه، اصول و سائر دانش هاي ديني، الي ان يرث اللّه الارض و من عليها. توليت آن مادامت الحيوة، در اختيارم مي باشد، و بعد از توّفي و ادراك لقاء اللّه، به فرزندم جناب حاج شيخ مرتضي واعظ جوادي است، چنانكه توليت مدرسه علميه سعادت را كه در اختيارم است و تعيين متولّي بعد از من نيز به اختيارم مي باشد، بعد از وفاتم، در اختيار مشاراليه خواهد بود، و توليت مدرسه و خانه وقفي بعد از عمر طولاني نامبرده، به فرزند روحاني از خاندان اينجانب مي باشد، و اگر خداي نخواسته، از اين خاندان، كسي روحاني نشد، به فرزند بزرگ اين خاندان خواهد بود. تمام كتاب ها و سائر لوازم كتابخانه و تلفن، در اختيار مركز تحقيقاتي اسراء است. ايجاب و قبول، اقباض و قبض، حاصل، و صيغه وقف به طور جامع همه مطالب لازم اعم از مرقوم و غير آن جاري شد، ربّنا تقبل منّا و خذه منّا و طهّرنا به والحمدللّه ربّ العالمين، الّذي يرث الارض و من عليها. منبع:ميراث جاويدان

برگرفته از كتاب :موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران

جوزداني اصفهاني، فاطمه

قرن:6

جنسيت:زن

مليت:ايران

524

-430 ق، از زنان ديندار و نيكوكار و محدث. وى در عصر خود تنها محدثى بود كه معجم صغير و معجم كبير طبرانى را از ابوبكر بن ريذه و نيز كتاب الفتن نعيم بن حماد مروزى را روايت مى كرد و حافظان حديث از قبيل محمد بن احمد صيدلانى، محمد بن حامد مضرى از او حديث مى شنيدند. وى براى سمعانى اجازه نوشته و در اصفهان درگذشته است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 68 / 4.

جوهر

قرن:6

جنسيت:زن

مليت:ايران

530 -460 ق، از زنان پارسا و محدث. وى دختر عبداللَّه بن عبدالكريم بن طلحة القشيرى و از اهالى نيشابور بود. از جدش ابوالقاسم حديث شنيد و سمعانى در نيشابور از او استماع حديث كرد.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 224 / 1.

جوهرناز

قرن:6

جنسيت:زن

مليت:ايران

قرن ششم هجرى، از زنان محدث. وى دختر مضر بن الياس بن مضر بن محمد تميمى و اهل هرات بود. زنى نيكو كردار بود و از جدش الياس بن مضر و از ابواسماعيل عبداللَّه بن محمد انصارى حديث شنيد و سمعانى در هرات نيز از او حديث شنيده و نوشته است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 2261.

جويني، ابومحمد عبداللَّه

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 438 /437 /434 ق)، نحوى، مفسر، فقيه شافعى. ملقب به ركن الاسلام. وى پدر امام الحرمين بود. عبداللَّه در جوين متولد شد. ادبيات را نزد پدر در زادگاهش آموخت. سه بار به نيشابور رفت و فقه و اصول را نزد سهل بن محمد صُعلوكى فراگرفت، و سپس در مرو از محضر قفّال مروزى استفاده برد. و از ابونهيم اسفراينى نيز بهره گرفت. ركن الاسلام در بغداد در محضر ابوحسين بن بشران حاضر شد. وى در سال 407 ق به نيشابور بازگشت و به تدريس و فتوى مشغول شد و در همان جا درگذشت. از آثار وى: «التبصرة»؛ «التذكرة»؛ «التفسير الكبير» يا «تفسير الجوينى» مشتمل بر انواع علوم؛ «الفرق والجمع» يا «الجمع والفرق»؛ «الفروق والسلسلة»؛ «مختصر المختصر» يا «مختصر الجوينى»؛ «موقف الامام والمأموم».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (290 -291 /4)، دايرةالمعارف فارسى (776/1)، روضات الجنات (158 -160 /5)، ريحانه (444/1)، سيرالنبلاء (618 -617 /17)، كشف الظنون (1910 ،1626 ،1621 ،1258 ،996 ،601 ،446 -445 ،385 ،339)، معجم البلدان (224 -223 /2)، معجم المؤلفين (165/6)، وفيات الاعيان (48 -47 /3)، هدية العارفين (451/1).

حاتمي قزويني، ابوالحسن علي

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سوم و چهارم ق)، محدث و عالم امامى. وى زمان غيبت صغرى را درك كرده و پدرانش از محدثان شيعه بودند. علماى بزرگ رجال حاتمى را ثقه دانسته اند. وى از احمد بن ادريس، على بن سليمان زرارى روايت مى كرد، شيخ صدوق و تلعكبرى و حسين بن احمد شيبان از او حديث روايت كردند و تلعكبرى از وى به دريافت اجازه نايل آمده. وى كتابهاى بسيارى در ابواب فقه نگاشته است. از آثار وى: «مصابيح النور»؛ «البيان والايضاح»؛ «العلل»؛ «يوم و ليلة»؛

«الصفوة فى اسماء اميرالمؤمنين (ع)».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (58 ،44 /15)، رجال الطوسى (482)، رجال النجاشى (93 -92 /2)، الفهرست للطوسى (213).

حارثي عاملي، عزالدين حسين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(984 -918 ق)، فقيه امامى، مفسر، محدث، متكلم و محقق. پدر شيخ بهايى بود. اصلاً از جبل عامل و ساكن اصفهان و قزوين بود. نسبت او به حارث اعور هَمْدانى، از خواص اميرالمؤمنين على (ع) مى رسد. حارثى با خانواده خود به دعوت شاه طهماسب صفوى از موطن اصلى به اصفهان آمد و مدتى در آن شهر به تدريس و افادات علمى مشغول شد و بعد به درخواست شاه صفوى در قزوين متوطن شد. عزالدين در پايان عمر به بحرين رفت و در آنجا مسكن اختيار كرد و همان جا درگذشت و در ديه مصلى، از توابع هجر بحرين، دفن شد. وى از شاگردان برتر شهيد ثانى و سيد حسن بن جعفر كركى بود و در اكثر علوم اسلامى روزگار خود توانا و يگانه دهر بود. فرزندش شيخ بهايى و شيخ حسن بن شهيد ثانى، صاحب «المعالم»، و سيد حسن بن على بن شدقم حسينى و شيخ رشيدالدين اصفهانى و بسيارى ديگر از شاگردان شيخ حسين مى باشند. از آثار وى: شرح «الفيه» الشهيد؛ «مناظرة مع بعض علماء حلب»، در امامت؛ «ديوان» شعر؛ شرح «قواعد الاحكام» علامه، «دراية الحديث» يا «وصول الاخيار الى اصول الاخبار»؛ «تحفة اهل الايمان»، در قبله؛ كتاب «الاربعين»، در اخلاق؛ رساله ى «الوسواسية»؛ رساله ى «الرضاعية»؛ «الغرر والدرر»؛ «جوابات الاعتراضات العشره»؛ «رساله فى الاعتقادات حقة».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (260/2)، اعيان الشيعه (56/6)، ايضاح المكنون (516 ،346 /1)، تكمله امل الآمل (186 -182)، الذريعه (70/15 ،38/11

،249/9 ،163 -162 /6 ،175/5 ،414/1)، روضات الجنات (336 -392 /2)، ريحانه (130 -126 /4)، فوائد الرضويه (140 -138)، الكنى والالقاب (105 -102 /2)، لغت نامه (ذيل/ حسين)، معجم المؤلفين (17/4)، هدية العارفين (320/1).

حافظ غياث

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 879 ق)، عالم و محدث. از پيشوايان علم و عرفان و از محدثان بنام روزگار سلطان ميرزا حسين بايقرا بود. حافظ در هرات مى زيست و سالهاى بسيارى در آنجا به افاده مشغول بود و همان جا درگذشت و در مزار شيخ بهاءالدين عمر دفن شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حبيب السير (337/4)، لغت نامه (ذيل/ حافظ غياث).

حاكم بيهقي، ابوعلي حسين

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 352 ق)، محدث. از مشايخ شيخ صدوق است كه از محمد بن يحيى صولى روايت كرده است. شيخ صدوق در مجلس 94 از كتاب «الامالى» و همچنين در كتاب «عيون اخبار الرضا (ع)» بارها از حاكم بيهقى حديث آورده و گويد كه در سال 352 ق به نيشابور در خانه اش از وى شنيده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (418/5)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 105/4)، معجم رجال الحديث (195 -194 /5).

حاكم حسكاني، ابوالقاسم، عبيداللَّه

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 470 ق)، متكلم، فقيه، محدث و قاضى. مشهور به ابن حداد يا ابن حذاء. او از نوادگان عبداللَّه بن عامر، فاتح خراسان، بود. برخى وى را حنفى پنداشته اند، اما بيشتر رجال نويسان شيعى بر تشيع وى حكم كرده اند. او معاصر صدوق دوريستى بود و از جد خود و از ابوالحسن علوى و ابوعبداللَّه حاكم و ابوطاهر بن محمش و ابن فنجويه دينورى و همطبقه ى آنان روايت مى كرد. وى از ملازمان ابوبكر بن حارث اصفهانى نحوى بود و از احمد بن على بن منجويه نيز بهره گرفت، اما فقه را از قاضى ابوالعلاء صاعد بن محمد آموخت. ابن شهرآشوب در «معالم العلماء» به شرح حال او پرداخته است. از آثار وى: «تصحيح خبر ردالشمس لعلى (ع)»؛ «خصايص على بن ابى طالب (ع) فى القرآن» و «شواهد التنزيل لقواعد التفضيل»؛ «دعاء الهداة الى اداء حق الموالات»، ذكر حديث غدير خم.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (137 -136 /8)، الذريعه (243 -242 /14 ،196/8 ،166/7 ،195 -194 /4)، رياض العلماء (257 -256 /3)، سير النبلاء (269 -268 /18)، الغدير (146/1)، معجم رجال الحديث (75 -74 /11)، هدية الاحباب (116).

حاكم نيشابوري، ابواحمد محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 378 -290 ق)، حافظ و محدث. مشهور به محدث خراسان و حاكم كبير. در نيشابور نشو و نما يافت. پس از بيست سالگى به طلب حديث برآمد و در خراسان و عراق و شام و جزيره و حجاز و جبال از خلق بسيارى چون احمد ماسرجسى و ابوخزيمه و عبداللَّه بن زيدان و ابوبكر باغندى و ابوالقاسم بغوى و ابوالعباس سرّاج و عباس بن شاذان رازى و على بن عبدالحميد غضائرى و ابن ابى حاتم رازى حديث

شنيد. ابوعبداللَّه حاكم نيشابورى و ابوعبدالرحمن سُلمى و محمد بن على اصفهانى جصّاص و محمد جارودى و ابوبكر ابن منجويه و ابوسعد محمد كنجرودى از شاگردان و راويان وى بودند. در 333 ق عهده دار منصب قضاوت شد و در ساس مدتى حكم كرد و مدتى نيز در طوس قضاوت نمود و مدتى نسز در طوس قضاوت نمود. سرانجام در 345 ق به نيشابور بازگشت و ملازم منزل و مسجد شد و خود را آماده تصنيف كرد و در پايان عمر بينايى خود را نيز از دست داد. وى در نيشابور در گذشت. او را تصانيف بسيارى است. از جمله آثار وى: «الاسماء والكنى» يا «الكنى فى المحدثين والوزراء والولاة»، در چند مجلد؛ كتاب «العلل»؛ كتاب «الشروط»؛ «المخرّج على كتاب المزنى»؛ «الشيوخ والابواب»؛ شرح «جامع الصحيح» بخارى؛ شرح «صحيح» مسلم؛ شرح «جامع» ترمذى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (244/7)، تاريخ الاسلام (حوادث 638 -637 /380 -351)، سيرالنبلاء (377 -370 /16)، طبقات الصفوفيه سلمى (100)، الكامل (136/7)، كشف الظنون (1391)، لسان الميزان (566 -564 /7)، معجم المؤلفين (180/11)، الوافى بالوفيات (115/1).

حاكم نيشابوري، ابوعبداللَّه محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(405 -321 ق)، حافظ، محدّث، فقيه و عارف. معروف به ابن البيّع و مشهور به شيخ المحدثين. در نيشابور متولد شد. از همان دوران كودكى به تحصيل علم و دانش پرداخت. وى در طلب علوم عصر بويژه دانش حديث كه پرجاذبه ترين دانشهاى آن روزگار بود به نقاط مختلف عالم اسلامى از نيشابور تا عراق و حجاز و مارواءالنهر و ديگر بلاد خراسان سفر كرد، و در نيشابور و ديگر بلاد از حدود دو هزار تن از مشايخ سماع حديث داشته است. در شناختن و نقد

حديث در آن روزگار كسى همتاى او نبود. يكى از استادان وى حاكم ابواحمد نيشابورى است. ابوعبداللَّه در تصوف نيز از محضر ابوالحسن پوشنجى و جعفر بن نصير و ابوعمر و زجاجى و ابوعثمان مغربى كسب فيض كرد. وى در عصر سامانيان به روزگار وزارت عُتبى در سال 359 ق چندى قضاوت نيشابور را عهده دار بود. برخى نويسندگان يادآور شده اند كه وى نقش ميانجى سياسى ميان سامانيان و آل بويه را نيز عهده ار بوده است. مشهورترين عنوانى كه وى بدان شناخته مى شود «الحاكم» است. بنا به گفته ى ابن خلكان، اين عنوان به اعتبار مقامى است كه در قضاوت داشته است و به گفته ى محدث قمى در «الكنى والالقاب»، حاكم در اصطلاح محدثان به كسى اطلاق مى شود كه احاطه به جميع احاديث داشته باشد. بسيارى از محدثان عامه چون او را متشيع دانسته اند، نقل حديث- غدير- «من كنت مولاه...» و حديث «طير» و نگارش كتاب «فضايل حضرت زهرا (س) را از نقاط ضعف او شمرده اند. آنه مسلم است اين كه وى اگر چه در باطن شيعى مذهب بود، اما در ظاهر مسلمانى سنى و بر مذهب امام شافعى بوده و مانند اغلب شافعيان به اهل بيت رسول و اميرالمؤمنين على (ع) ارادتى خاص داشته است. او بر اثر سكته در نيشابور درگذشت. از آثار او: «تاريخ نيشابور»؛ «المستدرك على الصحيحين»؛ «معرفة علوم الحديث»؛ «مُزَكّى الاخبار»؛ «المدخل الى الاكليل»؛ «فضايل فاطمة الزهرا»؛ «فضايل الشافعى»؛ «المدخل الى الصحيح»؛ «مفاخر الرضا»؛ «فوائد الشيوخ»؛ «الامالى».[1]

عبدالمجيد طالقانى. خطاط معروف ايرانى (ف. 1185 ه.ق.). وى از مردم طالقان بود و در آغاز جوانى به اصفهان رفت و چندى در كسوت فقر گذرانيد. سپس به

مشق خط پرداخت و از نستعليق شروع كرد. پس از اندك زمانى به خط شكسته مشغول شد و در اين هنر استاد مسلم گرديد. خط شكسته را درويش كامل كرد، قواعد اين خط را استوار نمود و زيبايى و شيوايى آن را به حد اعلى رسانيد. از گرانبهاترين آثار او جز مقطعات و مرقعات متعدد نسخه «كليات سعدى» است كه در كتابخانه سلطنتى ايران موجود است. وى شاعر بود و در شعر «خموش» و «درويش» تخلص مى كرد و ديوان غزلياتش موجود است. وى در جوانى (سى و پنج سالگى) درگذشت و از معروفترين شاگردانش ميرزا كوچك است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الاعلام (101/7)، اعيان الشيعه (391/9)، تاريخ بغداد (474 -473 /5)، تاريخ نيشابور (مقدمه/42 -30)، دايرةالمعارف فارسى (828/1)، الذريعه (199/2)، روضات الجنات (266/7)، ريحانه (427/7)، سيرالنبلاء (177 -162 /17)، كشف الظنون (144)، الكنى والالقاب (170 -172 /2)، لغت نامه (ذيل/ ابن بيع)، مؤلفين كتب چاپى (583 -582 /5)، معجم المؤلفين (238 -239 /1)، الوافى بالوفيات (321 -320 /3)، وفيات الاعيان (280 -281 /4).

حامد حسين، محمدتقي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1306 -1246 ق)، عالم امامى، فقيه، محقق، مفسر، محدث، متكلم و اديب. وى را با نسبتهاى موسوى نيشابورى، كنتورى، هندى و كلهنوى نوشته اند. حامد حسين در لكهنو به دنيا آمد. وى از اركان علماى اماميه بوده است. كلام را در محضر پدرش، مفتى سيد محمدقلى، و فقه و اصول را نزد سيد حسين بن دلدار على نقوى، و معقول را در خدمت سيد مرتضى بن سيد محمد و ادب را در حوزه ى مفتى سيد محمد عباس فراگرفت. او تصنيفات فراوانى دارد با مراجعه به كتاب «عبقات» وى معلوم مى شود كه

كسى به پايه او در فن كلام بخصوص در باب امامت بدان منوال كار نكرده است. كتابخانه ى ارزشمند ميرحامد حسين يكى از خزاين گرانبهاى شرقى در دوران اخير است. اين كتابخانه حاوى هزاران جلد كتاب است كه برخى از آنها از دستنويسهاى قديمى است. از آثار وى: «عبقات الانوار فى امامة الائمه الاطهار»؛ «اسفار الانوار عن وقايع افضل الاسفار»؛ «استقصاء الافحام و استيفاء الانتقام فى رد المنتهى الكلام»؛ «الشريعة الغراء»، در فقه: «الشعلة الجوالة»؛ «شمع المجالس»، قصايد عربى و فارسى در مراثى؛ مثنوى «شمع و دمع»، به اردو؛ «الظلل الممدود والطلح المنضود»؛ «افحام اهل اليمن فى رد ازالة الغين».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (381/4)، ايضاح مكنون (92/2)، الذريعه (215 -214 /15 ،23/10 ،257 ،31 /2)، ريحانه (379 -377 /3)، فوائد الرضويه (92 -91)، لغت نامه (ذيل/ حامد حسين)، معجم المؤلفين (717/3).

حبيش ثقفي طوسي بغدادي

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 285 ق)، محدث و عالم امامى. علامه حلى در «خلاصه الاقول» او را حبش خوانده اما نجاشى وى را تحت عنوان حبيش بن مبشر، برادر جعفر بن مبشر باكنيت ابوعبداللَّه آورده است. حبيش از عامه روايت مى كرد و احاديث بسيار از آنها مى آورد. او را كتابى نفيس به نام «اخبار السلف» است. برادر وى از بزرگان معتزله بود. صاحبان «تاريخ بغداد» و «تهذيب التهذيب» در وصف او گويند: فقيهى طوسى الاصل و برادر جعفر بن مبشر متكلم است. او از فرزانگان بغداد بود و از استادان روايت يونس مودب و وهب بن جرير و عده اى ديگر. اسحاق بن بنان انماطى و ابوبكر قاضى مروزى و عده اى ديگر از وى روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (405/9)،

تاريخ بغداد (272/8)، تهذيب التهذيب (180/2)، رجال النجاشى (344/1).

حداد نيشابوري، ابوحفص عمرو

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 270 /267 ق)، زاهد ملامتى و محدث. از مردم روستاى كوردآباد نيشابور بود. دكان آهنگرى داشت. در نتيجه ى تغيير حالتى كه به او دست داد، همه كارها را رها كرد. ابوحفص از مشايخ بزرگ تصوف و صاحبان نظريه ملامت در عرفان است. وى از رفقاى احمد بن خضرويه، و ابوعثمان حيرى و شاه شجاع كرمانى بود. او مردى عامى بود و زبان عربى را نمى دانست در پنهان كردن زهد خود و رياضت نفس كوشا بود. جاذبه سخنان او در باب فتوّت، همه صوفيان بغداد را شيفته ى او كرد. ابوحفص از شخصيتهاى جنجالى تاريخ تصوف ايران است از حفص بن عبدالرحمان فقيه حديث شنيد و ابوعثمان حيرى و حمدون قصار از وى روايت كردند. نام او را عمر بن سالم و عمرو بن سلم و عمرو بن مسلم نيز نوشته اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (343/2)، تاريخ بغداد (223 -220 /12)، تاريخ نيشابور (226 ،224)، تذكرة الاولياء (331 -322 /1)، ترجمه ى رساله ى قشيريه (46 -45)، تعليقات اسرار التوحيد (653)، جستجو در تصوف (349 -342)، حلية الاولياء (230 -229 /10)، خاندان نوبختى (83)، دانشنامه ى ايران و اسلام (1025 -1024 /7)، ريحانه (63/7)، سير النبلاء (513 -510 /12)، طبقات الصوفيه سلمى (115)، طبقات الصوفيه هروى (113)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (316)، نفحات الانس (57 -56).

حداد، ابو علي حسن

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن احمد بن حسن بن احمد بن محمّد مهره.

از مشايخ علم قرائت و تجويد و حديث در اصفهان بوده، در 419 متولّد، و در ذيحجّه 515 وفات يافته است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

حدايق شيرازي، يوسف

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1362 -1291 ق)، عالم و دانشمند. در شيراز متولد شد. پس از پايان تحصيلات مقدماتى در مدرسه ى حكيم، به فراگيرى فقه و اصول پرداخت و به عراق رفت و در شهرهاى سامرا، نجف و كربلا، در حوزه ى درس ميرزا محمد تقى شيرازى، حاج سيد اسماعيل صدر و آخوند خراسانى و ميرزا احمد شيرازى حاضر شد و از محضر آنان كسب فيض كرد. علم حديث را نزد ميرزا حسين نورى فراگرفت و از وى اجازه دريافت كرد. پس از آن به شيراز آمد و فلسفه را نزد حكيم كازرونى آموخت و مدرسه ى مقيميه و مسجد عتيق را مرمت كرد و در مدرسه ى منصوريه به تدريس پرداخت. وى در شيراز بدرود حيات گفت.[1]

يوسف بن العالم الجليل شيخ ابوالحسن كازرونى بحرانى از علماء و دانشمندان مشهور معاصر شيراز بودند.

تولد ايشان در 1291 ق در شيراز واقع شده و پس از تحصيل مقدمات در مدرسه حكيم به فقه و اصول پرداخته و پس از تكميل متون مهاجرت به نجف اشرف نموده و از آنجا به سامرا و در درس مرحوم آيت اللَّه العظمى مجدد شيرازى حاضر و استفاده نمود.

پس از آن مرحوم در سال 1312 ق به كربلا آمده و از محضر آيت اللَّه العظمى حاج سيد اسماعيل صدر و در نجف از درس و بحث علامه خراسانى و حكمت را از حكيم ربانى ميرزا احمد شيرازى بهره مند شده و در 1318 به شيراز

مراجعت و براى تكميل معقول به حوزه درس مرحوم حاج سيد على حكيم كازرونى شركت كرده و علم حديث و رجال را هم از خاتم المحدثين حاج ميرزا حسين نورى در نجف فراگرفته و موفق به دريافت اجازه روايتى جامعى از ايشان شده و پس از ورود به شيراز و تكميل معقول مدرسه مقيميه را كه از مدارس قديمه شيراز بوده مرمت نموده و در مدرسه منصوريه به تدريس پرداخته و همت به تعمير مدارس و مساجد قديمه گماشته و مدرسه حكيم و مسجد عتيق را عمارت و حرم سيد علاءالدين حسين را نيز مرمت نمود بمعونه و مساعدت اهل خير و مردم متدين و نيكوكار شيراز جزاهم اللَّه خير الجزاء.

مرحوم حدائق در ماه شوال 1362 ق در شيراز وفات نمود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] دانشمندان و سخن سرايان فارس (237 -236 /2)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (85/3)، گنجينه ى دانشمندان (441 -440 /5).

حسام الواعظين، محمد رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند حاج ميرزا محمد على علاقبند بن ملا اسماعيل بن على بن جعفر بن حسن اصفهانى. واعظ جليل، و فاضل محدث خبير، اديب شاعر و خطاط، از خطباى طراز اول اصفهان بلكه ايران به شمار مى رفت.

در 1301 متولد، و در شب جمعه 13 ربيع الاول سال 1381 وفات يافته، در يكى از اطاق هاى تكيه ى سيد العراقين مدفون گرديد.

در اصفهان خدمت: آقا سيد محمود كليشادى، و ملا محمد حسين كرمانى، و آقا سيد محمد باقر درچه اى تحصيل نمود. سال ها در طهران ساكن، و به وسيله ى شمس العرفا در سلسله ى فقر [!] وارد شده و به تصفيه ى نفس پرداخته، سپس به اصفهان مراجعت نموده و به وعظ و ارشاد پرداخته، الحق واعظى شيرين

بيان، و محدثى طليق اللسان بود. شعر خوب مى سرود، و خط نستعليق را در نهايت استادى مى نوشت.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

حسنابادي، قمر ستي

قرن:6

جنسيت:زن

مليت:ايران

ز 531 ق، از زنان محدث. وى دختر عبدالرزاق بن عبدالكريم بود كه از زاهر بن طاهر بن محمد بن محمد شحامى روايت مى كرد و على بن احمد بن عبدالواحد مقدسى نيز اجازة از او حديث روايت مى نمود.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 221 / 4.

حسن آبادي، آمنه

قرن:6

جنسيت:زن

مليت:ايران

قرن پنجم و ششم هجرى، از زنان محدث. وى زنى شايسته و ديندار از اهالى اصفهان بود. او از ابوحفص سمسار اصفهانى استماع حديث كرد و عبدالكريم سمعانى نيز در اصفهان از او كمى حديث شنيد.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منابع: اعلام النساء، 14 / 1؛ رياحين الشريعه، 323 / 3.

حسني رازي، ابوتراب، صفي الدين مرتضي

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س ششم ق)، عالم بن قاسم. (س ششم ق)، عالم امامى و محدث. از مشايخ روايت شيخ منتجب الدين بود، كه ايشان نيز از شيخ طوسى روايت مى كرد. به نوشته ى «قصص العلما» و برخى منابع ديگر، با حجةالاسلام غزالى نيز معاصر بود. از تاليفات وى: «تبصره العوام»، به فارسى در عقايد مذاهب مختلف؛ «فصول تامه در هدايت عامه» به عربى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (177/10)، تاريخ ادبيات در ايران (266 -223 /2)، تاريخ نظم و نثر (130 ،72)، الذريعه (320 -318 /3)، روضات الجنات (158 -156 /7)، ريحانه (138/3)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 297 ،249 /6)، فهرست منتجب الدين (163)، معجم المولفين (216 -215 /12).

حسينك نيشابوري، ابواحمد حسين

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 375 -290 ق)، حافظ و محدث. معروف به حسينك و ابن منيبه. از عمر بن ابى غيلان و ابوالقاسم بغوى و باغندى و ابن خزيمه و همطبقه ى آنان حديث شنيد. حاكم و برقانى و ابوسعد كنجرودى و بسيارى ديگر از شاگردان وى بودند. حسينك از محدثان ثقه اهل سنت بود و در انجام فرايض كوشا. گويندگان پيوسته هر شب هفت سوره از قرآن را قرائت مى كرد. در سفر و حضر نماز شب وى ترك نمى شد. وى پس از هشتاد و چند سال زندگى از دنيا رفت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ الاسلام (حوادث 572 -571 /380 -351)، تاريخ بغداد (75 -74 /8)، تاريخ نيشابور (160)، ريحانه (45/2)، سيرالنبلاء (409 -407 /16).

حسيني خلخالي، ملا حسين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1014 ق)، متكلم و مفسر. از شاگردان بنام ميرزاجان شيرازى بود و استاد عبدالكريم بن سليمان كورانى. تاليفاتى چند به فارسى و عربى از وى به جاى مانده، از جمله: حاشيه بر «انوار التنزيل» بيضاوى؛ «رساله فى المبدا الاول و صفاته»؛ حاشيه بر رساله «اثبات الواجب» دوانى؛ حاشيه بر «شرح العقايد العضديه ى» دوانى؛ حاشيه بر «شرح تهذيب المنطق» دوانى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (393)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 166 -165 /11)، كشف الظنون (1144 ،888 ،516 ،192)، معجم المولفين (319 ،221 /3)، هديه العارفين (291/1).

حسيني صادقي بحراني، ابوعلي ماجد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1028 ق)، فقيه، محدث و شاعر امامى. در بحرين متولد شد و همان جا نشو و نما يافت. در شيراز اقامت اختيار كرد و در آنجا به نشر علم حديث پرداخت. با شيخ بهايى رابطه ى دوستى داشت و از او نقل حديث كرده است. او استاد ملامحسن فيض كاشانى و شيخ سليمان ماحوزى بود. وى مدتى نيز در بحرين منصب قضا داشت. گويند اول كسى بود كه علم حديث را در شيراز نشر داد. فيض كاشانى براى فراگيرى علم حديث به شيراز رفت و در محضرش حضور يافت. او در شيراز درگذشت و در شاهچراغ دفن شد. از آثار وى: «التعليقات عى خلاصه الاقوال فى الرجال»؛ «سلاسل الحديد فى تقييد اهل التقليد»؛ «رساله اليوسفيه»، در اصول؛ رساله در «مقدمه الواجب»؛ «ديوان» اشعار.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (120/6)، الذريعه (301 -300 /25 ،210/12)، روضات الجنات (87 ،84 ،74 ،72 -67 /6)، ريحانه (374 -373 /3 ،232/1)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 483 -482 /11)، معجم المولفين (163/8)، هديه العارفين (1/2).

حسيني مراغي، عبدالفتاح

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، فقيه، محدث امامى و شاعر، متخلص به اشراق در شعر فارسى و فتاح در شعر تركى. در مراغه تولد يافت و در نجف اقامت اختيار كرد و نزد شيخ موسى و شيخ على، فرزندان كاشف الغطاء، تحصيل كمال كرد. پس از آن به مشهد سفر كرد و در آنجا دست ارادت به ميرمحمد تقى مشهدى داد و بعد از طى مدارج و مراحل سلوك به مراغه بازگشت و به امر شيخ الاسلامى مراغه مشغول شد. مير عبدالفتاح در سرودن شعر به دو زبان فارسى و تركى با مضامين عارفانه استاد بود.

او در نجف درگذشت و در همان جا دفن شد. از آثار وى: «عناوين الاصول»؛ «قيامت نامه» به تركى؛ مثنوى «رياض الفتوح»؛ «ديوان» اشعار؛ «ساقى نامه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دانشمندان آذربايجان (258)، الذريعه (83 -82 /22 ،223/17 ،350/15 ،111 -110 /12 ،1046 ،807 ،77 /9)، ريحانه (379/3)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 442 -441 /12)، مكارم الاثار (1366 -1365 /4).

حسيني ناييني اصفهاني، بهاءالدين محمد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1133 -1080 ق)، متكلم، محدث، فقيه امامى و اديب. در اصفهان ساكن بود و با فاضل هندى معاصر. او از شيخ حر عاملى اجازه روايت داشت. در اصفهان درگذشت. از آثار وى: «ارتشاف الشافى» و «صفوه الصافى من رغوه الشافى»، تلخيص «الشافى» علم الهدى؛ «اناره الطروس فى شرح عباره الدروس»؛ «تعليقات اشباه و نظاير سيوطى»؛ «رساله فى صيغ العقود»؛ «تفريج القاصد لتوضيح المقاصد»؛ «تعليقات شرح صحيفه ى سيد على خان»؛ «زواهر الجواهر فى نوادر الزواجر»، نظير «مقامات» حريرى؛ شرح «بدايه الهدايه» شيخ حر عاملى؛ «شرح صمديه ى شيخ بهايى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ايضاح المكنون (615/1)، تذكره القبور (477)، الذريعه (194/24 ،362/13 ،61/12 ،153/4)، روضات الجنات (116 -115 /7)، ريحانه (390/1)، فوائد الرضويه (601)، معجم المولفين (196/11)، هديه الاحباب (109)، هديه العارفين (316/2).

حسيني، حسني نقيب نيشابوري، ابوالمعالي، اسماعيل

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س پنجم ق)، محدث. خاندان او از علويان بزرگ خراسان بودند. پدرش ابومحمد در نيشابور مقام نقابت نقبا را داشت. وى پس از برادرش زيد به مقام نقابت نيشابور رسيد. او را نسّابه ى نيشابور نيز مى خواندند. ابوالمعالى از معاصرين شيخ طوسى (م 460 ق) بود و محضر او را درك كرد. از تأليفات او: «انساب آل ابى طالب» يا «انساب الطالبية»؛ «زهرة الحكايات»؛ «شجون الاحاديث».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (318 /3)، الذريعه (376 /2)، ريحانه (268 /7)، فهرست منتجب الدين (11 -10)، لغت نامه (ذيل/ اسماعيل)، معجم المؤلفين (265 -264 /2).

حفيد تفتازاني، سيف الدين، احمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 916 ق)، فقيه، محدث، مفسر و متكلم شافعى. معروف به شيخ الاسلام. چون از نوادگان محقق تفتازانى بود، به احمد حفيد نيز شهرت داشت. وى مدت سى سال در زمان سلطان حسين بايقرا عهده دار قضاى هرات بود. شاه اسماعيل صفوى، او را با پنج تن از علماء هرات در مرو كشت. وى در بيشتر علوم زمان، بويژه فقه و حديث و تفسير يگانه ى زمان و فريد عصر بود. از آثار وى: «شرحى بر تهذيب المنطق و الكلام»؛ «تعليقه بر شرح عقايد نسفيه»؛ «حاشيه بر مختصر»؛ «حاشيه بر مطول»؛ «الفوائد و الفرائد» و «شرح فرائض السراجيه»؛ «حاشيه بر شرح الوقايه لصدر الشريعه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حبيب السير (349/4)، روضات الجنات (353 -352 /1)، كشف الظنون (2023 ،1480 ،1247 ،1144 ،516 ،475)، الكنى و الالقاب (122 -121 /2)، لغت نامه (ذيل/ احمد)، معجم المولفين (206 -205 /2)، هديه العارفين (138/1).

حكيم ترمذي، ابوعبداللَّه محمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 296 ق)، عارف، صوفى و محدث. در ترمذ خراسان به دنيا آمد و بيشتر عمر خويش را همان جا گذراند. از كودكى شوق عجيبى به يادگيرى علم و دانش داشت، تاريخ چنانكه اشتغال به درس و مطالعه، جاى بازى ايام كودكى را گرفت. ابوعبداللَّه علم حديث را ابتدا از پدر آموخت؛ به جز او از محضر على بن حجر، قتيبه ى بن سعيد و سفيان بن وكيع حديث روايت كرد و يحيى بن منصور قاضى حسين بن على و ديگر مشايخ نيشابور نيز از وى حديث نقل كرده اند. وى چندى از مشايخ بلخ علم آموخت و بعد از آن با صوفيه خراسان آشنا شد، به صحبت ابوتراب نخشبى، احمد خضرويه و يحيى معاذ

رازى رسيد و چندى در عراق به كسب حديث پرداخت و از آنجا از طريق بصره به مكه رفت، در راه بازگشت به ترمذ به خلوت علاقه پيدا كرد و انزوا اختيار كرد. به سبب اقوال او در «ولايت» از بلخ اخراجش كردند، متهم شده بود كه مقام ولايت را برتر از نبوت مى داند، حال آنكه چنين نبود، چه حتى در دو اثر «نوادر الاصول» و «معرفه الاسرار» به برترى انبياء بر اولياء تاكيد كرده است. از حيث اعتقاد به اهميت مقام ولايت و از بعضى جهات ديگر، ترمذى تا حدى پيشرو ابن عربى است و ابن به آثار و آراء او توجه تمام داشته است. حكيم بعد از آن از بلخ به نيشابور رفت و اين مقارن بود با فعاليت ملامتيه در بلخ، با آنكه با تنى چند از سران اين فرقه مراوده داشت با اين رويه مخالف بود. او آثار بسيارى از خود بجا گذاشته است، از آن جمله: «نوادر الاصول فى معرفه اخبار الرسول»؛ «ختم الولايه»؛ «رساله ى بدوشان ابى عبداللَّه»؛ «كتاب النهج»؛ «كتاب الرد على الرافضه»؛ «كتاب العقل و الهواى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (156/7)، تذكره الاولياء (99 -91 /3)، ترجمه ى رساله ى قشيريه (62 -61)، تصوف اسلامى يا رابطه ى انسان و خدا (223 -217)، جستجو در تصوف (55 -49)، حليله الاولياء (235 -233 /10)، دايرةالمعارف فارسى (633/1)، دايرةالمعارف الاسلاميه (228 -227 /5)، الذريعه (380/24)، ريحانه (331/1)، سيرالنبلاء (442 -439 /13)، صفه الصفوه (353/2)، طبقات الصوفيه سلمى (220 -217)، كشف المحجوب (178 -177)، لسان الميزان (395 -392 /6)، لغت نامه (ذيل/ 178 -177)، لسان الميزان (395 -392 /6)، لغت نامه (ذيل/ ترمذى)،

معجم المولفين (315/9)، نفحات الانس (119 -118)، هديه العارفين (16 -15 /2).

حكيمي - محمد رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

استاد حكيمى در چهاردهم فروردين 1354 (1314 ق) (استاد، تاريخ درگذشت خويش را به اصحاب سرش گفته است (و «سر اهل السر مما لا يباح»)؛ اما اميد است كه با دعاى همان اصحاب سر، آن تاريخ به تأخير افتد و استاد ديرتر بزيد. ان ذلك على الله يسير.)، در مشهد زاده شد. پدرش، حاج عبدالوهاب حكيمى (م 1369 ش)، كه از يزد به آستان امام رضا - ع - پناه برده بود، از محترمين بازار مشهد و متشرع و اهل مراقبه بود و از شبهات مى گريخت. حكيمى در سال 1320 به مكتب و سپس به مدرسه رفت. پس از فرا گرفتن قرآن و صد كلمه (از كلمات قصار اميرالمؤمنين على -ع- با ترجمه ى منظوم)، و نيز مقدارى از ديوان حافظ، درسهاى دوره ى ابتدايى را در مدرسه فرا گرفت. درسال 1326 به حوزه ى علميه ى مشهد وارد شد و بيست سال در آنجا به علم اندوزى و خود سازى پرداخت. هشت سال به درسهاى مقدمات و سطح و دوازده سال به درس خارج اشتغال داشت و در جنب آن، پانزده سال به تحصيل فلسفه و كلام پرداخت.

ادبيات عرب را نخست در نزد چند تن از طلاب فاضل، و بار ديگر در نزد شيخ محمد تقى اديب نيشابورى، معروف به اديب ثانى (م 1355 ش)، فرا گرفت و تقريرات همه ى دروس او را نوشت. اصول فقه و فقه را در محضر آيت الله ميرزا احمد مدرس يزدى (م 1350 ش)، كه خويشاوندش بود، و آيت الله على نمازى شاهرودى (م 1364 ش)، و ديگر دروس سطح

و مقدارى از خارج را، از جمله خارج كفايه، در محضر آيت الله شيخ هاشم قزوينى (م 1339 ش)، آموخت. همچنين دوازده سال از افاضات آيت الله شيخ مجتبى قزوينى (م 1346 ش)، بهره برد و جلدين كفايه و خارج فقه و نيز درس معارف اعتقادى و اجتهادى و فلسفه (شرح اشارات و اسفار) و نقد فلسفه را از محضر او فرا گرفت و ضمن تماشاى رواق اشراق، همراه مشائيان تمشى كرد. ده سال نيز در درس خارج فقه واصول آيت الله العظمى سيد محمد هادى ميلانى (م 1354 ش)، حاضر شد و تقريرات درس اصول وى را بتفصيل و تقريرات برخى از دروس فقه را باختصار نوشت.

شرح باب حادى عشر را از بعضى از فضلا، و شرح تجريد را در محضر شيخ عبدالنبى كجورى (م 1419 ق)، و شرح منظومه را از شيخ غلامحسين محامى بادكوبه اى (م 1333 ش)، آموخت، در پى آموختن علوم مرسوم حوزه، در سرى هم در علوم ديگر كشيد كه مبادا چيزى را فروهشته باشد: نجوم و تقويم را در نزد حاج شيخ اسماعيل نجوميان (م 1356 ش)، و اوفاق و رمل را از محضر حاج سيد ابوالحسن حافظيان (م 1360 ش)، و حاجى خان مخيرى (م ح 1350 ش)، و شيخ مجتبى قزوينى فرا گرفت.

گزافه نيست اگر بگويم از كوچكى آثار بزرگى در مشى حكيمى نمايان بود و: بالاى سرش ز هوشمندى مى تافت ستاره ى بلندى. شاهد اينكه در نوزده سالگى، هنگامى كه درسهايش در نزد اديب ثانى پايان يافته بود، قصيده اى به عربى، در بيش از چهل بيت، پاس مقام استاد را، سرود و در شب نوروز 1333، به

وى پيشكش كرد. آنكه كه آن اديب اريب، آن قصيده ى عربى را، از آن طلبه ى نوجوان ديد، انگشت تعجب به دهان گرفت و او را، على رؤوس الاشهاد، بركشيد و «متنبى جوان» خواند. (شرح اين موضوع خواهد آمد.).

نيز گفتنى است كه استاد حكيمى دو جلد كفايه را در طى يك سال تحصيلى در نزد شيخ مجتبى قزوينى فرا گرفت. شيخ استاد چندان از ذكاوت وسرعت انتقال وى شگفت زده شده بود كه گفت: «تاكنون كسى با اين استعداد نديدم كه جلدين كفايه را در يك سال بخواند». (معاد جسمانى در حكمت متعاليه، ص 402.).

اين را هم بگوييم چندى پس از آنكه حكيمى شرح منظومه را به صورت اجتهادى و انتقادى، در نزد محامى بادكوبه اى فرا گرفت، وى ديگر او را نه «حكيمى»، كه «حكيم» مى خواند و مى گفت: «يا»ى نسبت را از نام حكيمى برداريد؛ او ديگر نه «حكيمى»، كه «حكيم» است.

همچنين روزى آيت الله ميلانى، در هنگام درس اصول، پس از اينكه بسمله گفت و خطبه خواند، چشم چرخاند و شاگرد جوانش را، كه در گوشه اى نشسته بود و در ديدگاه استاد نبود، نديد. سكوت كرد و سكوت مجلس را فرا گرفت كه مگر چه شده آقا درس را متوقف كرده است! آنگاه فرمود: آقاى حكيمى نيستند. افلاطون تا ارسطو حاضر نمى شد درس را شروع نمى كرد؛ مى گفت عقل در مجلس درس حاضر نيست.

آرى، آن «متنبى جوان»، در نزد اديب ثانى، و آن «حكيم»، در نظر محامى بادكوبه اى، «ارسطوى دوم» و «عقل مجلس درس»، در نزد آيت الله ميلانى بود. و دانستنى است كه حكيمى جوانترين فرد در درس ميلانى بود و همگان از او پيشنه ى

علمى و حوزوى ديرينه ترى داشتند. حتى در آن جمع، فاضلانى بودند كه حكيمى برخى از متون مقدمات و سطح را نزد آنان خوانده بود.

اين را نيز بگويم كه استاد حكيمى قدم در سى سالگى نگذاشته بود كه علامه شيخ عبدالحسين امينى (م 1349 ش)، در نامه اى كه از نجف برايش نوشت، وى را با عنوان «العلامة الجليل» مورد خطاب قرار داد. در اين نامه، كه با عبارت «با هزاران شوق ديدار» آغاز شده، استاد حكيمى به همكارى مطبوعاتى دعوت گرديده و در آن آمده است:

زياد از حد مايلم كه از قلم و قدم شما خدمات شايانى نسبت به مولا بوده باشد و شما شريك اين اعمال گرديد كه تحقيقا موجب توفيق است. لذا اين زحمت را به عهده ى جناب عالى مى گذارم؛ والا رفقاى زيادى در تهران هست كه با جان و دل حاضرند كه اين خدمات را عهده دار شوند. و اين تصديع، رمز محبت حقير است نسبت به شما. (اين نامه ى بدون تاريخ در حدود 1341 نوشته شده و تصويرى از آن در نزد اينجانب هست.).

در همين سالها بود كه شيخ آقا بزرگ تهرانى (م 1348 ش)، در ضمن اجازه ى روايى به استاد حكيمى، از وى با القاب «الفاضل الكامل البارع الاريب والاستاد المحقق الماهر الاديب» ياد كرد. (شيخ آقا بزرگ تهرانى، ص 67. تاريخ ابن اجازه رجب 1382، برابر با آذر 1342 است.) و اين اجازه كتبى، پس از اجازه ى شفاهى اى بود كه شيخ در حرم مطهر امام رضا -ع- در جمادى الاول 1382 به استاد حكيمى داده بود.

هيچگاه استاد حكيمى از زندگى آموزشى خود حكايت نكرده است؛ فقط در يك - دو جا،

آن هم جايى كه مى خواسته است خاطر نشان كند كه با علم اصول مخالف نيست، بناچار، از تحصيلاتش، آن هم فقط تحصيلات اصولى خويش، سخن گفته است:

در ايام تحصيل، كفايه و مقدارى از درس خارج را نزد آيت الله حاج شيخ مجتبى قزوينى خواندم، و مقدارى خارج كفايه را نزد آيت الله حاج شيخ هاشم قزوينى. و هفت سال در درس خارج اصول آيت الله العظمى حاج سيد محمد هادى ميلانى (1313 ق - 1395 ق)، حاضر مى شدم و همه ى درس را با دقت مى نوشتم؛ به طورى كه هيچيك از شاگردان ايشان در آن دوره به اين تفصيل نمى نوشتند. سپس مقدارى از مطالب را (از باب «اوامر»)، به عربى برگردانم و در صدد تنظيم و تأليلف تقريرات اصول ايشان بر آمدم. بخشى از مقدار عربى شده را نزد ايشان بردم، ديدند و پسنديدند و بسيار تشويق و ترغيب كردند كه همه، به همان صورت، آماده شود تا به چاپ برسد. و خود اظهار مى داشتند كه اگر اين تقريرات تدوين يابد و تعريب گردد و به چاپ برسد، در شمار بهترين و مهمترين كتب علم اصول جاى خواهد گرفت...

بارى، اين امور بود، ليكن اينجانب پس از تأمل در اينكه در علم اصول فقه كتابهاى بسيارى نوشته شده است، و اصول آيت الله ميلانى نيز مفصل است، و همچنين پس از اينكه استاد ديگر، مرحوم حاج شيخ مجتبى قزوينى، به چاپ كتابهايى در اصول و تقريرات اصولى، افزون بر آنچه هست، رضايت خاطرى ندارند، از ترجمه ى كامل و چاپ و عرضه ى آن تقريرات منصرف گشتيم. (مكتب تفكيك، ص 369-368. همچنين استاد در همين باره مرقوم داشته اند: «كتاب

اصولى را كه از افاضات مرحوم آيت الله العظمى ميلانى (م 1395 ق)، با تحريراتى از خودم، شروع به نوشتن كردم و مقدارى را خدمتشان بردم، پس از ملاحظه فرمودند: «اگر اين كتاب را تكميل كنيد و چاپ شود كفايه را نسخ مى كند.» معاد جسمانى در حكمت متعاليه، ص 403.).

استاد حكيمى سالها در لباس روحانيت بود، (حكيمى تا سال 1345، كه در حوزه ى مشهد بود، كسوت روحانيت داشت، اما لباسش را سنگين نكرده بود. به جاى قبا يك پالتوى ساده مى پوشيد و عمامه اش به دستار شبيه بود.) اما هرگز روحانيت را حرفه ى خود نكرد. زيرا پس از آنكه لباس روحانيت به تن كند، لباس زهد و اعراض به تن كرده بود. سرانجام در سال 1345، با رضايت استادش، شيخ مجتبى قزوينى، از حوزه و لباس روحانيت بيرون آمد، اما هموازه نگاهش به حوزه است و مخاطبش، نسلهاى جوان.

حكيمى جوان، در حوزه علميه ى خراسان، در محضر استادانى زانو زد كه، همه و همه، پروا پيشه بودند و از دنيا رسته و پشت كرده به جاه و مقام. هر يك، جهانى در گوشه اى بودند و همنشين خدا (گفته اند: «رسد آدمى به جاى كه بجز خدا نبيند»، اما از اين برتر هم در امكان است و مى توان گفت رسد آدمى به جايى كه همنشين خدا شود. اين، ادعايى از جانب انسان نيست، بلكه ارتقايى است كه خداوند به آدمى ارزانى داشته و فرموده است: انا جليس من ذكرنى.) و خدازى («خدازى»، از ساخته هاى استاد حكيمى است و آن را معادل كلمه ى «متأله» نهاده و در توضيح آن نوشته است: «انسانى كه در شناخت خدا و توجه به خدا

و عبادت خدا غرق است؛ براى خدا هست و براى خدا زندگى مى كند...» خورشيد مغرب، ص 192. به عبارت ديگر، خدازى كسى است كه ترجمه ى اين آيه باشد: قل ان صلاتى و نسكى و محياى و مماتى لله رب العالمين. سوره ى انعام (6)، آيه ى 162.) و به دور از تعلقات دنيوى و مريد بازى و آقا منشى و اشرافيگرى علمى. استاد حكيمى، حكايتهايى از مشى و منش ساده و مردمى آنان نقل مى كند كه امروزه افسانه و مثل شده است و مانند آنها را در كتابهاى گذشتگان مى توان يافت. (شرح حال شمارى از اين استادان در كتاب مكتب تفكيك آمده است.).

از ميان آن استادان، آنكه بيش از همه بر حكيمى تأثير گذاشت و در معمارى شخصيت علميش نقش داشت، شيخ مجتبى قزوينى بود. وى، به گفته ى استاد حكيمى، يكى از سه ركن مكتب تفكيك (مكتب تفكيك به نظريه اى گفته مى شود كه قائل به تفكيك دين از فلسفه و عرفان است. شرح آن بيايد.) در قرن چهاردهم هجرى بود و صاحب كشف و كرامات و مشرف شده به آستان حضرت ولى عصر - عج - و دارى اخلاق باطنى و اهل عبادات و رياضات و مسغرق در خلسات. (براى تحقيق بيشتر درباره ى وى رجوع شود به: محمد على رحيميان، متأله قرآنى شيخ مجتبى قزوينى خراسانى، مقدمه ى محمد رضا حكيمى (چاپ اول: قم، انتشارات دليل ما، 1382).) حكيمى دوازده سال از محضر او درس آموخت، اما چهل سال است كه به مكارم اخلاى او رطب اللسان است و هنوز خود را مريد وى مى داند.

استاد حكيمى در كتاب خورشيد مغرب، از چهار تن از متقدمان و چهار تن

از معاصران ياد كرده است كه به محضر آن حضرت مشرف شدند. چهار فرد اخير عبارتند از: سيد موسى زر آبادى (م 1353 ق)، ميرزا مهدى اصفهانى (م 1365 ق)، شيخ على اكبر الهيان (م 1380 ق) و شيخ مجتبى قزوينى (م 1386 ق). (ر.ك: خورشيد مغرب:، ص 205.) از اين چهار تن، دو فرد اخير، استاد حكيمى بودند و دو فرد نخست، استاد استادان او.

به هر رو، حكيمى در محصر استادانى زانوى ادب زد كه، به يافت او، به محضر حضرت ولى عصر - عج - حضور يافته بودند. از اين روست كه وى، شاهكار خويش را (جلد سوم تا ششم الحياة (كتاب مزبور، تأليف استاد حكيمى و محمد حكيمى و على حكيمى، از دانشوران حوزه ى علميه ى خراسان، است. اين كتاب همواره به استاد نسبت داده مى شود و ما نيز در كتاب حاضر، براى رعايت اختصار، گاه چنين كرده ايم؛ اما به گفته ى استاد، الحياة «تأليف مشترك» است.)، به اين چهار چهره تقديم و از آنان چنين ياد كرده است: «عالمان بزرگ ربانى»، «متألهان سترگ قرآنى»، «سره سازان معارف وحيانى»، «پيرايندگان بنيادهاى تعقل قرآنى»، «متعقلان ژرفكاو» و «مربيان تأثير آفرين». (ر.ك: ترجمه ى الحياة، ج 3، ص 4-3. گفتنى است از آنجا كه ترجمه ى الحياة را استاد حكيمى، با دقت بسيار، ويراسته و با متن آن تطبيق داده، در سراسر اين كتاب بدان ارجاع داده شده است. به هر حال، ترجمه ى الحياة، اعتبار اصل كتاب را دارد و، مضافا اينكه، گاه مطالبى افزون بر اصل، به خامه ى استاد حكيمى، در آن آمده است.).

هنگامى كه حكيمى مدارج عالى علمى را در حوزه ى علميه ى مشهد گذراند، دو راه

در پيش داشت: يا مانند ديگر همدرسان خود در حوزه بماند و به تدريس فقه و اصول بپردازد و، النهايه، سر از مرجعيت در آورد، و يا اينكه پلى از حوزه به جامعه و جوانان بزند و خوراك فكرى براى آنان فراهم آورد و، النهايه، به آنجا برسد كه اينك رسيده است.

گذشت كه استاد حكيمى، مانند همدرسان خود، در حوزه نماند و پلى از حوزه به جامعه زد و، به عبارت خويش، «هجرت الى التكليف» كرد. وى در خرداد 1345، هنگامى كه از سى سالگى گذشته بود، از حوزه ى علميه ى مشهد به تهران آمد، و در واقع، از همه ى القاب و مقامات و مزايا و عناوين حوزه چشم پوشيد.

استاد حكيمى از سال 1345 تا 1357 در چند مؤسسه ى فرهنگى انتشاراتى در تهران، از جمله بنياد فرهنگ ايران، شركت سهامى انتشار و مؤسسه ى انتشارات فرانكلين، اشتغال داشت. (برخى از همكاران حكيمى در انتشارات فرانكلين عبارت بودند از: احمد آرام، احمد سميعى گيلانى، ابوالحسن نجفى، نجف دريابندرى، جهانگير افكارى، اسماعيل سعادت، عبدالمحمد آيتى، غلامعلى حداد عادل و عبدالحسين آذرنگ. كريم امامى، از مسؤولان اين انتشارات، در مصاحبه اى گفته است: برخى از كاركنان فرانكلين كسانى بودند كه به علت فعاليتهاى سياسى به زندان رفته بودند و در سازمانهاى دولتى نمى توانستند شاغل شوند. مؤسسه ى فرانكلين اين افراد را مى پذيرفت و ساواك هم تقريبا راضى بود كه اينها در فرانكلين مشغول به كار شوند. زيرا مى خواست در جايى كار كنند كه آمد و رفت و روابطشان زير نظر باشد. يكى از كسانى كه تحت نظر ساواك بود، آقاى محمدرضا حكيمى بود. عبدالحسين آذرنگ و على دهباشى (به كوشش)، «سلسله گفت

و گوها پيرامون نشر ئو فرهنگ»، بخارا (شماره ى 22-21، آذر ذ اسفند 1380)، ص 157.) او، بدرستى و از سر اجتهاد، تشخيص داده بود كه بايد در مؤسسه هاى فرهنگى داخل شد و تا آنجا كه مى توان «تعالى انديشه ى اسلامى را روشن ساخت.» همچنين محض احتياط و براى اطمينان بيشتر، از دو مرجع تقليد (آيت الله خمينى و آيت الله خوئى)، اجازه گرفت. پس از چند سال فعاليت هم كه مى خواست كناره بگيرد، با استاد مطهرى مشورت كرد و او نه تنها كناره گيرى را صلاح ندانست، بلكه «حرام» شمرد. بدين ترتيب با اطمينان بيشتر به كار مشغول شد و در آن مدت با صتحيح محتوايى شمارى آثار و تعليقه نگارى بر چند كتاب مهم، ضمن كار ادارى، «تعالى انديشه ى اسلامى را روشن ساخت.»

همكاران حكيمى در آن مؤسسه ها، او را يك روحانى بى عمامه مى دانستند كه بر نمى تابد كتابى منتشر شود و كلمه اى خلاف دين در آن باشد. به گفته ى يكى از همكاران او در انتشارات فرانكلين: «محمدرضا حكيمى همه ى دانش و تجربه ى خود را معطوف به اين مى كرد كه هيچ اصلى از اصول اسلام نقض نشود و نكته اى خلاف واقع در نوشته نباشد.»

در خود ذكر است كه تدريس استاد حكيمى در دانشگاه تهران، در دوره ى دكتراى ادبيات، از سال 1355 تا 1357، و بنا به دعوات دكتر عبدالحسين زرين كوب بود. در آغاز در حدود سى نفر در اين دوره ثبت نام كردند؛ اما ديرى نگذشت كه بيش از سيصد نفر در كلاسهاى استاد حضور مى يافتند. وى براى نخستين بار به جاى متونى چون تاريخ ابن خلكان، كه رايج بود، نهج البلاغه را متن درسى قرار

داد. استقبال دانشجويان از اين كلاس و مرعوبيت ساواك از اين ازدحام، منجر بدان شد كه با دخالت پليس و ساواك، تعطيل شود.

همچنين گفتنى است كه استاد حكيمى، در پى هجرت تكليفى از حوزه ى علميه ى مشهد، به جرم فعاليت عليه رژيم شاه، در سال 1345، چند بار در وى و مرند و سلماس و اروميه بازداشت و زندانى شد. وى آخرين بار در سال 1357 دستگير و در كميته ى تهران زندانى گرديد.

در آثار حكيمى، تا سال 1357 (پيروزى انقلاب اسلامى ايران)، بيشتر از قيام و پيكار سخن رفته و از موضوعات ديگرى هم كه سخن گفته شده، قيام و پيكار نتيجه گيرى و بدان دعوت شده است. (از جمله رجوع شود به: فرياد روزها، سرود جهشها، بيدارگران اقاليم قبله و امام در عينيت جامعه.) آهنگ و جهت كلى كتابهاى او، تا آن تاريخ، «قيام» است و گفته ها و نوشته هاى ديگر مقدمه و زمينه و براى آن است. اما از سال 1357 بدين سو، آهنگ و جهت كتابهاى حكيمى تغيير كرد و به «قسط» تبديل شد. (از جمله رجوع شود به: كلام جاودانه، قيام جاودانه، جامعه سازى قرآنى و الحياة (بويژه جلد سوم تا ششم).) وى از آن هنگام همواره از قسط سخن گفته و سخنهاى ديگر را همچون مقدمه ى آن قرار داده و، در واقع، قسط را ترجيع بند سخنان خود ساخته است. بنابراين چكيده ى همه ى نوشته هاى حكيمى و آهنگ و پيام آن، در يك عبارت، عبارت است از: «قيام به قسط».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

حمدان

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نجاشى گويد كه او را كتابى است كه روايت مى كند آن را از وى محمد بن ابى عمير و

در مشتركات هم گفته كه راوى از او ابن أبى عمير است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد اول)

حمزة

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

او را از اصحاب حضرت صادق و حضرت كاظم شمرده اند و در تعليقه وحيد فرموده كه راوى وى احمد بن محمد بن ابى نصر بزنطى است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد اول)

حموي جويني، ابواسحاق، صدرالدين ابراهيم

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(722 -644 ق)، عالم شافعى و محدث. مشهور به ابن حمويه. در جوين خراسان و در خانواده اى اهل فضل و علم به دنيا آمد و در عراق وفات كرد. او در طلب حديث به عراق و شام و حجاز و تبريز و طبرستان سفر كرد و علاوه بر درك محضر علماى اهل سنت از محقق حلى، يحيى بن سعيد، ابن طاووس و خواجه نصيرالدين نيز در حديث بهره برد و از آنان حديث روايت كرد. به همين دليل است كه بعضى مورخان وى را شيعه دانسته اند، اما ابن حجر او را صوفى شافعى مى داند. گويند غازان خان مغول به دست او اسلام آورد. از آثار و: «فرائد السمطين فى فضائل المرتضى والبتول و السبطين».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (61/1)، اعيان الشيعه (218/2)، الذريعه (135/16)، روضات الجنات (188 -185 /1)، ريحانه (77 -75 /2)، الكنى و الالقاب (196/2)، لغت نامه (ذيل/ ابن حمويه)، معجم المولفين (89/1).

حميدي، ابوعبدالله محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابوعبداللَّه محمد ابن ابونصر فتوح بن عبداللَّه اندلسى معروف به حميدى (ف. 488 ه.ق.) از دانشمندان علم حديث و صاحب كتاب الجمع بين صحيحى البخارى و مسلم.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد پنجم)

حورا

قرن:6

جنسيت:زن

مليت:ايران

از زنان محدث. وى دختر محمد بن محمد بن منصور اصفهانى بود كه از ابوطيب حبيب بن محمد بن احمد طبرانى حديث شنيده و سمعانى نيز از او استماع حديث كرده است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 305 / 1.

حورستي

قرن:6

جنسيت:زن

مليت:ايران

542 ق، وى دختر ناصر بن احمد بن محمد بن عبداللَّه و اهل سرخس بود كه از پدرش استماع حديث كرد و سمعانى در سرخس از او حديث نوشت.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 305 / 1.

حويزي، خلف

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1074 ق)، متكلم، محدث، اديب و شاعر امامى. معروف به سيد خلف. وى از معاصران شيخ بهايى و ميرزا محمد استرآبادى بود و والى حويزه، حويزى مردى زاهدپيشه و در انجام فرائض و نوافل بر خود سخت گير بود. در نجف دفن شد. از آثار وى: «الاثنى عشريه فى الصلوه»؛ «برهان الشيعه»، در امامت؛ «الحق المبين»، در منطق؛ «البلاغ المبين»، در احاديث قدسى؛ «الحجه البالغه»، در كلام؛ «سفينه النجاه»؛ «الموده فى القربى»؛ «النهج القويم»، در كلمات اميرالمومنين على (ع)، «حق اليقين»، در كلام؛ دو «ديوان» به فارسى و عربى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (334 -330 /6)، الذريعه (168/21 ،300/9 ،40/7 ،258/6)، روضات الجنات (704 -699 /3)، ريحانه (89 -78 /2)، فرهنگ سخنوران (280)، معجم المولفين (105/4).

حويزي، عبدالعلي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1065 ق)، فقيه، محدث، مفسر، اديب و شاعر امامى. معروف به عبدالعلى عروسى. در حويزه متولد شد و در شيراز ساكن. وى استاد سيد نعمت اللَّه جزايرى و معاصر شيخ حر، عاملى و علامه مجلسى است. از آثار وى: شرح «لاميه العجم» طغرايى؛ «نورالثقلين»، تفسيرى روايى از قرآن، در چهار مجلد؛ «ديوان» اشعار.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (366 -365 /24 ،690/9)، روضات الجنات (27 -25 /5)، ريحانه (124/4 ،89/2)، فوائد الرضويه (237)، معجم المولفين (265/5).

حياتي

قرن:12

جنسيت:زن

مليت:ايران

(س دوازدهم و سيزدهم ق)، شاعر و عارف. حياتى آيين و روش عارفان را از همسرش نورعليشاه آموخت و داراى طبع موزون و قريحه اى توانا بود و در نظم و نثر دستى توانا داشت. سروده هايش بيشتر آميخته به گفته ها و راه و روش عارفان است. پس از درگذشت نور عليشاه، با ملا محمد نامى از مردم خراسان ازدواج كرد. شادوران وحيدى در مورد او چنين گفته است: «او بزرگترين شاعره ى قرن اخير است». از آثار او: «ديوان» اشعار در حدود ده هزار بيت، با مقدمه اى به نثر بسيار شيوا و فصيح.[1]

1213 ق، بى بى جانى از زنان عارف و شاعر. وى از اهالى هرات و خواهر رونق عليشاه و همسر نورعلى شاه از بزرگان صوفيه بود. قواعد و اصطلاحات عرفانى را نزد همسرش فراگرفت. پس از قتل معصوم عليشاه (1212 ق)، نور عليشاه به همراه حياتى به عثمانى پناهنده شد و بعد از مدتى در شهر موصل درگذشت. چندى پس از مرگ وى همسرش با ملا محمد خراسانى ازدواج كرد. حياتى طبع شعر داشت و حدود ده هزار بيت شعر گفته كه غالبا شامل مضامين و اصطلاحات عرفانى

است. ديوان اشعار او مشتمل بر پنجاه الى شصت غزل است كه چاپ شده است (1349 ش) از اشعار اوست:

ايا طاير قدس عرش آشيان

مجو دانه از دام اين خاكدان

قفش بشكن و بال و پر باز كن

به گلگشت و گلزار پرواز كن

منع دلم از ناله مكن در پى محمل

كز ناله كسى منع نكرده است جرس را[2]

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :[1] از رابعه تا پروين (111 -110)، خيرات حسان (110/1)، رياحين الشريعه (141/4)، زنان سخنور (175 -173 /1)، ستارگان كرمان (149)، طرائق الحقائق (202/3)، مشاهير زنان (78)، مصطبه ى خراب (45).

[2] منابع: «پرده نشينان سخنگوى»، آريانا، سال دهم، شماره نهم، 56؛ از رابعه تا پروين، 111 -110؛ تذكرةالخواتين، 97؛ خيرات حسان، 110 /1؛ ديوان نور عليشاه، رياحين الشريعه، 141 /4؛ زنان سخنور، 175 -173 /1؛ ستارگان كرمان، 149؛ شرح زندگانى وحيد بهبهانى، 298 -297؛ طرايق الحقايق، 202 /3 فهرست نسخه هاى خطى فارسى، 2303 /3؛ مصطبه ى خراب، 45؛ نقل مجلس، گ 36 -33.

خاتون آبادي اصفهاني، محمدحسين

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1151 ق)، فقيه، محدث، مفسر، شاعر و خطاط. وى دخترزاده ى علامه مجلسى است و از پدر خود كه شاگرد خاص ميرعماد بود و نيز از آقاجمال خوانسارى كسب علوم كرد. او منشى زبردستى بود، و انواع خطوط را نيكو مى نوشت. سرانجام در اصفهان درگذشت و جنازه اش را به مشهد منتقل كردند. در «تاريخ اصفهان» تاليفات چندى از جمله «نجم الثاقب» بدو نسبت داده شده در حالى كه در «الذريعه» اين كتاب از جمله كتب پدر وى قلمداد شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (678/3)، الذريعه (69/24).

خاقاني، سلمان

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

اديب، محقق.

تولد: 1332 ق، سوق الشيوخ (از شهرهاى ناصريه عراق).

درگذشت: 24 بهمن 1366، قم.

آيت الله شيخ سلمان خاقانى، فرزند شيخ عبدالحسين آل خاقانى، پس از طى دوران كودكى در زادگاه خود در سال 1345 ق. جهت تحصيل به نجف اشرف هجرت نمود و در حوزه ى آن شهر تحصيلات خود را شروع كرد. نخست درسهاى مقدماتى نظير صرف و نحو منطق، معانى و بيان و سطوح اصول را نزد برادر بزرگ خود شيخ عبدالمنعم خاقانى فراگرفت. سپس مراحل عاليه ى تحصيلات خود را آغاز نمود و از محضر اساتيدى چون آيت الله محمدحسين اصفهانى، آيت الله محمدجواد بلاغى، آيت الله محمدعلى كاظمينى، آيت الله باقر زنجانى و آيت الله سيد ابوالقاسم خويى استفاده نمود.

آيت الله خاقانى فعاليت هاى فرهنگى- ادبى خود را از سنين جوانى آغاز كرد. در آغاز اين فعاليت ها از حركت هايى مانند تأسيس انجمن «منتدى النشر) و انجمن «رابطة الادبيه» و بالاخره «كليه الفقه» و تأسيس مجله هاى اجتماعى، سياسى و ادبى مانند «البيان» «النجف» و غيره بود كه توسط افرادى مانند سيد هبةالدين شهرستانى و شيخ محمدرضا مظفر و ديگر

نويسندگان و متفكران آن روز نجف تشكيل شده بود. آيت الله خاقانى در بسيارى از اين امور شركت مى جست.

هنگامى كه آيت الله امين عاملى حركت اصلاح طلبانه خود را براى تنزيه عزادارى ها و مجالس سوگوارى اباعبدالله الحسين (ع) از شوائب وارده و زوائد منافى با شرع و دين اعلان نمود، ايشان به همراه دوستان خود به دفاع از اين حركت پرداخت.

آيت الله خاقانى در سال 1375 ق. پس از درگذشت پدرش كه از علما و ائمه ى جماعت خرمشهر بود در اين شهر سكونت گزيد و نزديك به سى سال به ارشاد و هدايت مردم و دستگيرى از مستمندان پرداخت. شهرت و آوازه او از ايران به عراق به شيخ نشين هاى خليج فارس رسيد و در آنجا نيز مريدانى داشت.

آيت الله خاقانى در طرفدارى از وحدت اسلامى كوشا بود و فعاليت هايى در اين زمينه از سخنرانى و پشتيبانى و فعاليت هايى در اين زمينه از سخنرانى و پشتيبانى از دارالتقريب بين المذاهب الاسلاميه در قاهره انجام داد. ليكن در عين حال از مدافعان تشيع و مذهب اهل بيت (ع) بود و همواره با قلم خود از اين مكتب دفاع نمود.

كتاب هايى كه از ايشان بر جاى مانده عبارتند از: طريق المعرفة، در اعتقادات كه مكررا در عراق و بيروت به چاپ رسيده است، مع الخطوط العريضة لمحب الدين الخطيب؛ بين الحق و الباطل؛ السنة و الشيعه فى الميزان كتابى در رد گفته هاى احسان ظهيرالهى؛ ديوان شعر (گفته مى شود اين كتاب در جربان دفاع مقدس از ميان رفت).

خانه ى وى در اين خرمشهر قرار داشت. در روزهايى كه اين شهر مورد تجاوز عراق قرار گرفت، خانه او پناهگاه آورگان بود. در آن روزها مردم را به مقاومت دعوت

مى نمود ليكن بعدها كه خانه ى او هدف مستقيم توپ ها و خمپاره هاى عراق قرار گرفت مجبور به ترك ديار گشته و چندى در اهواز و سپس در قم مستقر شد. در گيراگير جنگ نه تنها خانه ى او را غارت شد بلكه اموال مسجد او را نيز به تاراج بردند. قسمتى از كتابخانه ى نفيس او به يغما رفت و در بصره به حراج گذاشتند و قسمت ديگر آن، مدت ها در زير خاك ها مدفون بود و پس از آزادى خرمشهر به قم منتقل گشت. در اين جريان قسمتى از دست نوشته ى او از جمله ديوان اشعارش از ميان رفت.

آيت الله خاقانى به عربى شعر مى سرود، به ويژه در مدح پيامبر (ص) يا معصومين (ع).

آيت الله پس از هفتاد و شش سال زندگى، بالاخره در شب بيست و چهارم بهمن 1366 (برابر با بيست و پنجم رجب 1408 ق.) درگذشت و پس از مراسم تشييع، در يكى از حجره هاى صحن اتابكى حرم حضرت معصومه (س) به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

خالدي نقشبندي، فاطمه

قرن:13

جنسيت:زن

مليت:ايران

1286 -1241 ق، از زنان فقيه، اديب و شاعر. وى دختر مولانا خالد ذوالجناحين شهر زورى است و در هوش و استعداد كم نظير بوده است. او با ادبيات فارسى، عربى و كردى آشنا و داراى طبع شعر و فن نويسندگى و متمايل به طريقت نقشبندى بود. بسياى از زنان در دمشق از محضر او استفاده شريعت و طريقت كردند. فاطمه در سال 1280 ق به ازدواج يكى از بزرگان دمشق كه از مريدان پدرش بود درآمد. در سال 1286 ق به سفر حج رفت و در همان سفر بود كه در منى درگذشت جنازه اش را به مكه حمل

كردند و در معلاه به خاك سپردند.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: تاريخ مشاهير كرد، 432 / 1.

خديجه ي نيشابوري

قرن:6

جنسيت:زن

مليت:ايران

ز 512 ق، از زنان محدث. وى دختر اسماعيل بن عمر بود. از پدرش و نيز از ابوعثمان سعيد بن محمد بن احمد بحيرى حديث شنيده و در سال 512 ه سمعانى را اجازه داده است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 324 / 1.

خراساني، حماد

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوم و سوم ق)، محدث امامى. وى از راويان حديث شيعى مذهب بود كه از امام جواد (ع) و امام هادى (ع) روايت كرده و على بن ابراهيم جعفرى از او روايت كرده است. در «رجال نجاشى» نام وى حمدان بن اسحاق ذكر شده است. از آثار وى: «علل الوضوء»؛ «كتاب النوادر».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (225/6)، رجال النجاشى (332/1)، معجم رجال الحديث (248/6).

خزاز قمي، علي بن محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

يكي از دانشوران فرزانه و محدّثان و فقيهان قم، عليّ بن محمد خزّاز قمي است. اين دانشمند نامدار، در حدود نيمه دوّم سده چهارم و اوائل سده پنجم هجري مي زيست. به هنگام تولّد، نامش را علي نهادند. تاريخ دقيق طلوع اين ستاره تابناك شيعه، در هاله اي از ابهام قرار دارد.امّا با نظر به دوران حيات استادان وي، همانند شيخ صدوق متوفاي 381 قمري، و ابن عيّاش جوهري متوفي 401 قمري و ابوالمفضّل شيباني متوفاي 387 قمري، مي توان گفت كه اين محدّث فرزانه، تقريباً در نيمه دوم سده چهارم هجري قمري پا به عرصه وجود نهاده است.گروه : علوم انساني رشته : الهيات و معارف اسلامي اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : يكي از محكمترين باورهاي شيعه، در مبحث امامت و رهبري معصومين، بعد از رحلت رسول اكرم (ص) اين انديشه ژرف است كه از جانب رسول اكرم (ص)، حضرت اميرالمؤمنين (ع) و يازده فرزند او، به عنوان رهبران و امامان امّت تعيين شدند. پيامبر اكرم (ص) در مكه و مدينه، به دستور خداوند متعال، بارها و بارها مسئله جانشيني علي و فرزندان او را با امّت مطرح فرمود، به ويژه در حادثه شكوهمند غديرخم، كه

رسماً در حضور جمعيّت انبوهي علي را به عنوان خليفه و امام بعد از خود به مردم معرفي كرد ؛ ولي با كمال تأسف اين توصيه ها و دستورات رسول اكرم، نه تنها مقبول كوردلان رياست طلب و تشنگان قدرت قرار نگرفت، بلكه آنها به خاندان علي (ع) نيز پشت كردند و زمام خلافت را به نا اهلان سپردند. با گذشت زمان آن دلائل روشني را كه شيعه بر حقانيت رهبري حضرت علي (ع) مطرح مي كرد، مورد بي مهري قرار دادند.يكي از گروه هاي اهل سنّت بنام معتزله ضمن اينكه به ظاهر بر اين باور است كه: حضرت علي (ع) از تمام صحابه پيامبر (ص) با فضيلت تر است، فضل هيچ يك از آنها به پايه شأن و منزلت حضرت علي (ع) نمي رسد ؛ اما دلائل و نصوصي كه از رسول اللّه (ص) بر خلافت علي (ع) نقل شده بود را نيز پذيرفت و آنها را تفسير و توجيه كرد كه معناي اين نصوص اين نيست كه خلافت و امامت جامعه اسلامي بعد از رسول اكرم (ص) مختص علي (ع) و حق مسلم اوست ؛ بلكه به اين معنا است كه علي بن ابي طالب از ديگران براي بر عهده گرفتن رهبري جامعه، شايسته تر است .اينان با طرح مسئله «افضل و مفضول» گفتند: آري ما هم قبول داريم علي (ع) افضل و بهتر از تمام صحابي است؛ ولي براي مصحلتي غير افضل - ابوبكر - رهبري را به دست گرفت.طرح اين مسائل از يك سو و از سوي ديگر چون حكومت ها در دست مخالفين شيعه بود، و آنان تبليغات گسترده اي را عليه باورهاي شيعه راه انداخته بودند. هاي و هوي تبليغات

آنها به حدّي شد كه جمعي از معتقدان به امامت را كه اطلاع درستي از تاريخ اسلام نداشتند، دچار لغزش كرد.در اين موقعيّت خزّازقمي به عنوان يك عالم روشن ضمير، متعهّد و پاسدار مرز عقايد شيعه، دست به سلاح قلم زد و با تأليف كفاية الاثر از باورهاي شيعه به دفاع برخاست او در اين كتاب به نقل از جمع زيادي از صحابه رسول اللّه، حقانيت حضرت علي و امامان بعد از او را به زيبايي اثبات كرد، و راه را بر توجيه و تفسيرهاي خود خواهانه ارباب اعتزال فرو بست.او با اين كتاب جلو انحرافات و شبهات مخالفين را سدّ كرد.استادان و مربيان : علي بن محمّد خرازقمي، توفيق زيستن در روزگاري را داشت كه در جاي جاي جهان اسلام، دانشوران برجسته اي را در دامن خود پرورده بود، و پايه هاي دين به وجود آنان ثبات و استقرار مي يافت. عطش حكمت و دانش، دل و جان اين بزرگوار را گداخته بود، و او براي اين كه جان خويش را از جام آن زلال معرفت سيراب كند، در نزد استادان برجسته حديث و فقه حاضر شد و از خرمن انبوه دانش آنان توشه ها برگرفت. آن طور كه از بررسي اثر گرانسنگ او به دست مي آيد، وي از استادان زيادي كسب فيض كرده است. در اينجا به شاخص ترين و برجسته ترين اساتيد ايشان اشاره مي كنيم.1 - مشهورترين استادش، محمّد بن علي بن بابويه قمي، 2 - محمّد بن عبداللّه، معروف به ابوالمفضّل شيباني،3 - احمد بن محمد بن حسن جوهري، مشهور به «ابن عيّاش» ،4 - محمد بن وهبان بصري،5 - حسين بن محمد بن سعيد خزاعي،6 -

علي بن حسين بن مندهزمان و علت فوت : علي بن محمّد خزّاز قمي بعد از تلاش مستمر، در راه استوار ساختن باورهاي عميق ولايتي خويش، و به جاي نهادن ميراث مكتوبي ارزشمند، در نهايت جان به پيك جان آفرين پاك تسليم كرد و به ديار اولياء دين بال در كشيد.سال رحلت اين شخصيّت سترگ، اطلاع دقيقي در دست نيست. شايد بتوان حدس زد كه اين بزرگوار در نيمه اول سده پنجم هجري قمري چشم از جهان فرو بسته باشد،مبناي اين سخن اين است كه استاد او، ابن عياش جوهري در سال 401 قمري از دنيا رفت. و نيز علامه تهراني در اثر ارزشمند خويش، خزّاز قمي را از بزرگان سده پنجم قمري بشمار آورده است، به لحاظ اينكه وي بيشتر حيات علمي خود را در اين سده سپري كرد. او در شهر ري وفات يافت و شايد هم در همين شهر سر بر بالين خاك نهاده باشد.شاگردان : با اين كه علي بن محمد خزاز قمي از نخبگان عالمان شيعه است، و طبعاً بايد گروه زيادي از سرچشمه دانش او بهره برده باشند ؛ ولي در كتاب هاي تراجم تنها به نام اندكي از شاگردان حديثي وي اشاره شده است: ابوالبركات علي بن حسين جوزي ؛ محمد بن حسين بن سعيد قمي كه در شهر بغداد مي زيست؛ و محمد بن ابي الحسن بن عبدالصمد القمي.آثار : nbsp1 الاحكام الشرعية علي مذهب الامامية ويژگي اثر : در مسائل فقهي.گويا اين كتاب نيز همانند الايضاح - همچون بسياري از كتاب هاي ديگري كه عالمان شيعه تأليف كردند - در كشاكش مبارزات سياسي عليه مذهب اهل بيت (ع) از بين

رفته است و اثري از آنها در دست نيست.2 الايضاح في اصول الدي ويژگي اثر : البته امروزه ما، از سرنوشت اين كتاب اطلاعي در دست نداريم.در دانش استدلالي حكام3 كفاية الاثر في النص علي ائمة الاثني عشر ويژگي اثر : كتاب كفاية الاثر از او، كتابي است كه مانند آن در زمينه امامت تأليف نشده، و اين اثر بهترين نشانه برفضل و كمال و وثاقت و ديانت مؤلف اوست.اين اثر از بهترين و مهمترين تأليفات خزاز قمي است، كتابي كه به مدرك و مأخذ عمده دو كتاب معروف شيعه تبديل شده است:بحارالانوار و وسائل الشيعه .(29) پيش از اين سخن علامه مجلسي را در اين باره آورديم كه: «همانند اين كتاب درزمينه امامت تا كنون تأليف نشده است.»(30)وي در اين كتاب تلاش مي كند تا با دلائل روشن و غير قابل انكار حقانيت امامت امامان شيعه از بعد از رحلت رسول اكرم (ص) را اثبات كند و البته در اين هدف والاي خويش نيز نردبان توفيق را تا اوج پيموده است. او در مطلع كتابش، راز و رمز اين تلاش مقّدس را چنين مي نگارد: آنچه انگيزه شد تا من در جهت نوشتن اين كتاب گام بردارم، اين بود كه مشاهده كردم گروهي از عوامّ بلكه خواصّ شيعه، در مسئله نصّ و دليل قطعي بر امامت امامان معصوم، دچار نوعي تحيّرند و شبهه افكني هاي گروه معتزله از اهل سنّت، آنها را سر در گم كرده است و كار به جائي رسيده كه بعضي از علاقه مندان به خاندان پيامبر اكرم (ص) مي گويند از صحابه پيامبر، و حتي از خود امامان (ع) نيز دليلي بر اين باور شيعه

نداريم. چون چنين انحراف و كتمان حقيقت را ديديم، دامن همت به كمر بستم تا حقايق را روشن و شك و شبهه مخالفين را بر طرف كنم. اين اقدام را فقط براي خشنودي پروردگار عالم و تقرّب به رسول اللّه (ص) و امامان (ع) انجام دادم.در مبحث مهم رهبري معصوم (ع) در جامعه ديني.

منابع زندگينامه :سايت حوزه علميه قم/ بخش زندگينامه علماwww.hawzah.net/ - 1k

خوانساري، جمال، جمال الدين محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1125/1121 ق)، فقيه، اصولى، حكيم، محقق، محدث و متكلم. معروف به جمال المحققين. معاصر ملاميرزا شيروانى و علامه مجلسى بود. به همراه برادرش، آقا رضى، نزد پدرش، محقق خوانسارى، و دايى اش ملا محمدباقر محقق سبزوارى در حوزه ى علميه ى اصفهان تحصيل كرد و همانند پدرش صاحب تاليفات بسيارى شد، با اين تفاوت كه تاليفات وى بيشتر نقلى و تاليفات پدرش بيشتر عقلى است. از پدرش محقق خوانسارى و سيد ابرهيم بن مير معصوم حسينى قزوينى روايت مى كرد و از ملا محمدتقى مجلسى اجازه ى نقل حديث داشت. علماى بسيارى از وى اجازه روايت داشتند كه از آن جمله: محمد اكمل بهبهانى و محمد رفيع گيلانى. وى صاحب طبعى ظريف و نكته سنجى دقيق و باهوش، بخصوص در فهم ظواهر حديث كم نظير بود. چنانكه تيزهوشى وى را از روى ترجمه ى «مفتاح الفلاح» و تعليقاتى كه بر آن نگاشته است و كتاب مزارى كه براى شاه سلطان حسين هنگام زيارت امام رضا (ع) و توضيحاتى كه براى الفاظ زيارات آورده است، مى توان فهميد. وى كه عالمى متكلم بود، مذاهب چهار گانه ى اهل سنت را نقد كرد. او در اصفهان درگذشت و در تخت فولاد اصفهان مدفون گرديد. اغلب منابع تاريخ وفات وى را سال 1125

ق نقل كرده اند و آقا بزرگ تهرانى با استناد به ماده تاريخ زير تاريخ وفات وى را سال 1121 ق مى داند: «فوتش را بفاتح هاتفى از غيب گفت: كرد ايزد با حسين بن على حشر جمال يعنى 1121». از آثار وى: ترجمه ى «قرآن مجيد»؛ ترجمه ى «صحيفه ى سجاديه»؛ شرح فارسى «غرر و درر»؛ شرح فارسى «مفتاح الفلاح»؛ حاشيه بر «شرح عضدى»؛ حاشيه بر «تهذيب الاحكام»؛ حاشيه بر «بر من لا يحضره الفقيه»؛ «شرح اللمعه ش الشرائع»؛ شرح «الشفاء»؛ شرح «اشارات»؛ «شرح حديث البساط»؛ «النيه»؛ «اختيارات الايام»؛ «اصول الدين»، در امامت؛ حاشيه بر «شرح مختصر الاصول»؛ «جبر و اختيار»؛ شرح بر «حديث الطينه»؛ در جبر؛ «كلثوم ننه» يا «عقائد النساء» كه در آن رسوم و پندارهاى معمول ميان زنان آن روزگار ايران به نقد كشيده. از ديگر آثار او ترجمه «الفصول المختاره من العيون و المحاسن» معروف به «مجالس» است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (231/9)، تاريخ ادبيات در ايران (316/5)، تذكره القبور (238)، الذريعه (440/24 ،192/13 ،82/14 ،53/6 ،506 ،122 /4 ،367/1)، روضات الجنات (210 -208 /2)، رياض العلماء (11/7 ،114/1)، ريحانه (54/1)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 148 -146 /12)، فوائد الرضويه (84 -83)، لغت نامه (ذيل/ جمال)، مولفين كتب چاپى (383 -381 /2)، معجم المولفين (255/9 ،154/3)، هديه الاحباب (120)، هديه العارفين (321/2).

خوانساري، محمد تقي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

در يكي از روزهاي ارديبهشت سال 1267 ق . كه بهار با ماه رمضان تواءمان گشته بود و غنچه هاي ياد در آن مي شكفتند، در خوانسار شهري كه جاي جايش چشمه اي سر به بيرون آورده و چون نگيني سبز و بلند با دستهايي گشوده سخاوت را به تمام

معنا به رخ مي كشد، در خانه سيد اسدالله ، عالم بزرگ شهر، نورسيده اي پاي در حيات نهاد كه نام او را محمد تقي گزاردند.

سيد محمد تقي جوانه اي بود روييده بر شاخه سار تباري كه در عرصه علم و زندگي درخت تناوري را شكل داده بودند و اين طليعه نيكويي براي او به شمار مي آمد. سلسله نسب او چنين بود سيد محمد تقي خوانساري فرزند علامه سيد اسدالله و او فرزند دانشمند محقق سيد حسين و او فرزند عالم بزرگوار سيد ابوالقاسم ، فرزند دانشمند گرانمايه علامه سيد حسين و او فرزند عالم فرزانه حاج ميرزاابوالقاسم ، فرزند دانشمند گرانمايه علامه سيد حسين و او فرزند عالم فرزانه حاج ميرزاابوالقاسم ... .

و در پايان سلسله نيز سرچشمه دانش و عصمت امام موسي بن جعفر عليه السلام قرار داشت .

ايام مكتب آمد، سيد محمد تقي در تيزهوشي گوي سبقت از همگنان ربود. او در اين سنين كم هم جذبه هاي معنوي را در خود احساس مي كرد. او كه در مكتب خط را بخوبي آموخت و قرآني را به خط خود نشوت و آن را وقف مسجد كرد.

حوزه خوانسار كه در آن زمان به بركت پدران سيد محمد تقي و ديگر فرزانه هاي علمي اش رونقي داشت ، دومين جايي بود كه سيد محمد تقي در دامنش استواري يافت و قامت راست كرد. سرعت فراگيري سيد محمد تقي چنان بود كه به هفده سالگي نرسيده ، ادبيات عرب و ديگر پايه هاي مقدماتي علوم اسلامي را فراگرفت . او در همين مدت قسمتهايي هم از فقه و اصول دوره سطح را خواند.

پاي درس

بزرگان

خوانساري جوان پس از مشورتهايي كه با پدر كرد براي تكميل اندوخته ها رهسپار حوزه ديرپاي نجف شد. هجرت به نجف بر شتاب حركت او افزود .او در نجف پس از تكميل درسهاي ناتمام ، در درس محققان بزرگ اين رشته ها حاضر شد تا جوانه هاي اجتهاد كه از توانايي در تحقيق ريشه مي گيرد در او برويند. خوانساري جوان چهار سال در درس فقه و محقق بزرگ اصولي آية الله آخوند خراساني شركت كرد. در كنار اين آدرس به درس فقيه برجسته آية الله سيد محمد كاظم طباطبايي يزدي هم حاضر گشت . بعد از ارتحال اين دو او از درسهاي اصول آية الله نائيني ، آية اللله آقا ضياء عراقي و از درس فقه آية الله در گرفتن اجتهادنامه خود از اساتيدش كوشش نكرد. اما آقا ضياء عراقي - كه بارها مقام اين شاگردش را ارج نهاده و گفته بود ((و حفظ مقام و نگهداري شؤ ونات آقاي خوانساري را مانند علماي متاءخر بر خود فرض مي دانم )) هنگامي كه او بعدها به ايران بازگشته بود، اجتهادنامه وي را از نجف برايش فرستاد. افزون بر اين آقاي خوانساري از اين استاد خود اجازه روايي نيز يافته بود.

بر بلنداي حماسه

با شروع جنگ جهاني اول كه حكومت عثماني به نفع آلمان درگير اين جنگ شد و در صف متحدين قرار گرفت ، قمرو عثمانيها در حيطه جنگ واقع گرديد. در 28 آبان 1293 ق . بصره و حوالي آن به تصرف قواي انگليس درآمد. موقعيتي حساس بود، دولت عثماني از روحانيون كمك طلبيد علماي شيعه با آنكه استبداد گسترده از

طرف آن دولت بر جامعه اكثريت شيعي عراق روبرو بودند، نتوانستند در چنين هنگامه اي ناظر پايمال شدن سرزمين مقدس عراق شوند. اين بود كه جمع بسياري از مراجع فتواي جهاد دادند و چون خود در سنين پيري بودند فرزندانشان را به نيابت خويش رهسپار نبرد كردند و گروه ديگري از مجتهدان نيز خود راهي صحنه جهاد گشتند. در ايام محرم فتواهاي شورانگيز جهاد شراره حماسه را بويژه در جان طلايه داران دانش برانگيخت و در اين ميان آقاي خوانساري نيز كرسي درس و تحقيق را رها كرد و در صف رهسپاران جهاد قرار گرفت . او به گروه مجاهداني كه به همراه آية الله سيد مصطفي كاشاني عازم نبرد بودند، پيوست . اين گروه سوار بر كشتي در رود دجله و فرات پيش تاختند و خود را به صفوف مقدم جبهه در حوالي بصره رسانيدند.

آقاي خوانساري در سنگرهاي جلو جبهه همراه با همدرسان خود آقاي سيد ابوالقاسم كاشاني و آقاي بختياري زاده مستقر گشت . او در نبرد با هزار تيري كه داشت و با مهارتي كه در تيراندازي يافته بود سينه سپاهيان دشمن را آماج خشم ساخت و آنگاه كه دشمن براي درهم شكستن مقاومت جنوب هجومي سخت را آغاز كرد او پر نشاط برود و خنده هاي بلندش تعجب دوستان را برمي انگيخت و وقتي هم كه سايه رخوت بر گروهي از جنگاوران افتاد باز فرياد او كه حرام بودن عقب نشيني در برابر دشمن را اعلام مي كرد، پرطنين بود، و شگفت تر زماني بود كه با تنگ تر شدن حلقه محاصره دشمن مجاهدان مهياي مرگ مي شدند و

او شور نماز داشت و همگان را به آن مي خواند. گويي نماز عاشورايي حسين عليه السلام در ذهنش زندگي يافته بود.

قواي دشمن پيروزيهاي شاياني در جبهه فرات به دست آورد. ولي شكست در كوت العماره پاي رفتن را از آنان گرفت و به ناچار جبهه جنگ از جنوب به شرق تغيير يافت .

با اشغال بغداد كه مقارن با پيروزيهاي ديگر متفقين بود، پايان جهاد فرارسيد. از آن سو اشغالگران در تعقيب نيروهاي مقاومت برآمدند. دستگيريهاي وسيعي آغاز گشت و سرانجام خوانساري جوان هم كه در نبرد از قسمت پا مجروح شده بود، دستگير شد. مجاهدان عرب تنها با سپردن تعهدي آزاد گشتند اما برخورد با مجاهدان ديگر متفاوت بود. انگليسي ها از آزادي آنان اجتناب ورزيدند. در اين ميان وساطتهايي نيز براي آزادي آقاي خوانساري صورت گرفت ولي بي ثمر بود. اشغالگران اسراي جنگي را در بندر بصره جمع نموده ، آنجا يا كشتي هايي به اسرارتگاههاي خود در مستعمراتشان فرستادند و آقاي خوانساري و قريب چهارصد تن ديگر از اسراء به جزيره سنگاپور برده شدند. چهار ماه طول كشيد تا كشتي آنان در آن سرزمين پهلو گرفت . در سنگاپور، اسرا در زنداني صحرايي قرار داده شدند. در اين زندان گروهي از مردمان وحشي جزيره نيز به نام كوكا به چشم مي خوردند. آنها به آدمخواري معروف بودند از آن رو هر روز صبح كه شيفت زندانبان عوض مي شد اسرا سرشماري مي شدند. در آن محيط خش آقاي خوانساري به تلاش علمي روي آورد. او علاوه بر تدريس منطق و حكمت ، خود نيز به آموختن پرداخت و توانست زبان انگليسي

را از يك راجه هندي بياموزد. رئيس زندان كه متوجه مقام علمي او شده بود با توجه به آشنايي او به زبان انگليسي از او خواست كتابي گمراه ساز را ترجمه كند. او با آنكه روزهاي سختي را پيش روي خود داشت با اين درخواست مخالفت نمود. و شايد هم براي انتقام از اين سرسختي بود كه زندانبانان قصد جان او را كردند. او خود در اين باره گفته است :

((روزي همه به بيرون رفته بودند و من تنها بودم . زندانبانان حيواني وحشي را از آن دم در بر درون زندان ول كردند. حيوان جستي زد و بسرعت به طرف من آمد. خيلي نزديك شد اما كاري به من نداشت . به دم در رفت و دو مرتبه برگشت . چند دفعه اين كار را انجام داد ولي كاري با من نكرد.))

بعدها كه راجه هندي آزاد شد در آزادي آقاي خوانساري كوشيد. در نتيجه آقاي خوانساري نيز پس از گذشت چهار سال تحمل رنج اسارت ، آزاد گشت .

مرجعيت

آية الله خوانساري بعد از رهايي از اسارت به زادگاهش خوانسار بازگشت . پس از آن ، آوازه حوزه نوبنياد سلطان آباد اراك ، در او شيفتگي نخستين را زنده ساخت و از همين رو در حوزه سلطان آباد به احترام آية الله حائري در درسشان شركت جست و خود نيز جداگانه به تدريس فقه ، اصول و حكمت پرداخت . ديري نگذشت كه او توجه آية الله حائري را به خود برانگيخت . آقاي خوانساري در سلك ياران نزديك و مشاوران برجسته (هياءت استفتايي ) آية الله حائري قرار گرفت . وي در پي اين

نزديكيها نقش برجسته اي در شكل گيري حوزه علميه قم ايفا كرد و مشوقي در هجرت آية الله حائري به قم بود. در سال 1315 ش . حوزه قم در ماتم از دست دادن بنيانگذارش به سوگ نشست . در آن موقعيت خطير آية الله صدر و آية الله حجت و همچنين آية الله خوانساري كه سه تن از شاگردان و ياران برجسته آية الله حائري بودند، براي تصدي مسؤ وليت حوزه و عهده داري رهبري ديني مردم مورد توجه قرار گرفتند. در اين ميان آية الله خوانساري با شايستگي هاي فراوان اخلاقي و علمي كه داشت پيشگام نگشت ، اما شيخ محمد صدوقي و شيخ مجتبي عراقي و تني چند از دوستانشان در پاگيري مرجعيت ايشان تلاش ورزيدند. درس خارج براي ايشان تدارك گرديد و قرار شد ادامه درس استادش حائري را بگويد. رفته رفته اين شخصيت برجسته مورد اقبال جامعه ايراني قرار گرفت و با طرح جواز رجوع در مسائل احتياطي به ايشان از طرف آية الله سيد ابوالحسن اصفهاني دامنه مرجعيت او گسترش يافت . اما با اين همه او آية الله صدر و آية الله حجت براي حاكم نمودن وحدت رهبري ديني مردم و زدودن شائبه هاي تفرقه ، آية الله بروجردي را به قم خواندند و با اصرار زياد او را بر اين سمند نشاندند.

سالهاي طولاني تدريس آية الله خانساري كه از حوزه نجف آغاز گشت ، جمع زيادي از آموختگان فضل او را همراه داشت . در سالهاي آخر تدريس هم درس خارج او چنان با عمق و دقت طرح مي شد كه تنها شايستگاني چند ياراي

حضور در آن را يافتند. آثار علمي ايشان غير از آن رساله هاي فتوايي كه نظريات فقهي ايشان را در بر داشت ، تقريرات درسهاي خارجي بود كه شاگردانش جمع آوري كرده بودند. از آن جمله درس طهارت ايشان بود كه به همت شاگرد برجسته اش آية الله محمد علي اراكي و درس صلوة كه از سوي شاگرد فرزانه ديگرشان آقا مجتبي عراقي نگارش يافت .

نماز

نماز آية الله خوانساري حديث شگفتي داشت . در او چنان باور خدا تجلي كرده بود كه در نماز حجاب برمي كشيد و روحش به بهشت ياد درمي آمد. او خود در اين باره چنين گفته بود: در نماز كه مي ايستم مثل اين كه است كه با خدا شفاهي صحبت مي كنم و انگار رخ به رخ هستم . در پي نماياندن اين چهره معنوي او بود كه با درخواست جمعي از دل باوران ، آية الله سيد احمد خوانساري ، برقراري نماز جماعت فيضيه را به او واگذاشت . در اين نماز پرشكوه حتي مقدساني كه ترديدشان در عدالت امامان جماعت بسيار بود و به هر كس اقتدا نمي كردند، بي هيچ واهمه اي با او به نماز مي ايستادند. بعضي از شبها هم كه آقاي خوانساري نمي آمد آية الله (امام ) خميني كه از اساتيد بنام حوزه بود اقامه نماز مي كرد. از آن رو كه نماز جمعه در نظرگاه فقهي آية الله خوانساري واجب احتياطي بود در حوالي سال 1320 بعد از ساليان سال اين نماز متروك و مهجور مانده بود، از سوي آن فقيه بزرگ در مدرسه فيضيه بپا شد. بعدها فيضيه هم گنجايش

خيل آن همه مشتاقان نداشت . براي همين ، مكان نماز به مسجد امام حسن عسكري عليه السلام انتقال يافت . برگزاري اين نماز چنان پرتاءثير شد كه به دنبال آن در بيشتر شهرها نماز جمعه جاني تازه گرفت .

نماز باران

يكي از حوادث مهم كه از آثار شهودي آقاي خوانساري از نگاه ديني ، نماز باراني است كه او آن را اقامه نمود تا تجلي دعا و نماز را در زندگي به گونه اي ملموس آشكار كند. در شهريور 1320 كه متفقين در ايران به طور انبوه حضور يافتند. در آن موقع موجي از قحطي و نابساماني در كشور به راه افتاد. قسمتي از سپاه متفقين در منطقه خاكفرج قم استقرار يافت و بعد از مدتي كنترل شهر در دست آنان قرار گرفت . اشغال هنوز ادامه داشت كه زمينهاي مساعد و وسيع شهر قم - كه به صورت ديم كشت مي شد - با گذشت دو ماه بهاري از سال 1323 هنوز تشنه بودند. با بروز اين خشكسالي موقعيت غذايي مردم بحراني شد. اهالي قم ، چاره در خواندن نماز باران ديدند. آنان به جستجوي امامي برآمدند تا آنها را به ساحل اجابت رساند و با خلوص و صفايش خواستن را معني بخشيد. مردم راهي خانه هاي آقايان صدر، حجت و خوانساري شدند. آقايان صدر و حجت در پاسخ مردم گفتند اگر شما وظيفه هاي شرعي خود را بجا آوريد، آسمان و زمين دستهايشان بر شما گشوده خواهد بود. اما آقاي خوانساري نتوانست جواب نه بگويد و مردم هم گمان بردند او موافق با خواندن نماز باران است . به همين علت اطلاعيه هايي

در سطح شهر نصب گرديد كه آقاي خوانساري در روز جمعه نماز استسقا خواهد خواند. گروهي ايشان را از پايان بد كار بيم دادند اما او گفت حالا كه چنين شده ، خواندن اين نماز بر من تكليفي است و هر چه صلاح باشد همان واقع خواهد شد. با نزديك شدن لحظه موعود بهائيان شهر، متفقين را به انگيزه هاي اين حركت بدبين نمودند تا جايي كه اين نيروها در پوششي دفاعي رفتند. در روز موعود، جمعيت از گوشه و كنار شهر روانه شدند تا به صحراي خاكفرج كه در نيم كيلومتري شهر قرار داشت و مصلاي آن محسوب مي شد بروند. آية الله خوانساري هم با طماءنينه و آرامش مخصوص و در حالي كه پاها را برهنه كرده و تحت الحنك انداخته بود با عده اي از همراهان به سمت آن نقطه حركت نمودند. جمعيت افزون بر بيست هزار نفر بود و 3/2 ساكنان شهر را در بر مي گرفت . با عبور آرام مردم از كنار پادگان ، شائبه هاي ترديد زدوده شد و توطئه بهائيان بي اثر ماند. آن روز نماز خوانده شد اما اثري از اجابت ديده نشد. آية الله خوانساري كه بارها عطوفت و مهرباني پايان ناپذير خدا را با همه وجود خود درك كرده بود، بخوبي مي دانست كه خواستن را با اصرار معنا بخشد. چه آنكه اگر خواهش باشد اجابت حتمي است . او بعد از پايان درس و بحث از شاگردانش خواست كه تا همپاي او باز به كوي خواهش روند و نماز باراني ديگر بخوانند. اين بار نماز در باغهاي پشت قبرستان نوبپاگشت . غروب يكشنبه

فرا رسيد و آسمان بي تكه ابري سرخ گونگي خورشيد را به نظاره نشست . گزارش هواشناسان غربي كه در پادگان خاكفرج بودند گوياي اين بود كه بارشي روي نخواهد داد.

دين ناباوران زبان تمسخر گشودند. استاد رسولي در خاطره خود مي گويد: ((آن روز گذشت و ما مطابق معمول به نماز جماعت آية الله خوانساري در مدرسه فيضيه رفتيم . اكنون يادم نيست كه به چه مناسبتي شبها در مدرسه فيضيه بعد از نماز جلسه روضه خواني و سخنراني بود. مرحوم حاج محمد تقي اشرافي به منبر رفت و هنوز اوايل سخنراني ايشان بود كه باران شروع شد... آن شب باران مفصلي آمد.))

اين باران چنان گسترده و بي امان بود كه تا آن وقت چنين بارشي را كسي سراغ نداشت . بي سيم هاي پادگان خاكفرج به كار افتاد و خبر اين حادثه شگفت به جهان مخابره شد و در مدتي كوتاه پس از تاءييد آن از طرف مقامهاي رسمي لندن و آمريكا، از طريق راديو انعكاس جهاني يافت .

حج نمونه

تا شهريور 1328 ش هفت سال مي گذشت كه ايران از حج محروم بود. در آن سال حضور روحانيان كه تشنه تر از همه مي نمودند در اين حج ، حضوري پرجلوه بود. حضوري آنچنان كه حج آن سال را حجة العلما ناميدند. روحانيان بزرگي چون آية الله ميرزا محمد فيض و تني چند از علماي برجسته در اين حركت به چشم مي خوردند. آية الله خوانساري هم به دعوت يكي از بازاريان تهران به اين كاروان پيوست . در همان روزهاي نخست ورود ايشان به مكه او وحدت آفرين گشت و با اعلام ثبوت

رؤ يت ماه از طرف ايشان اختلاف رخت بربست و وقتي هم كه جمعي از شيعيان از او تقاضاي برپايي جماعت نمودند، او بي اعتنا به درخواست ايشان ، به نمازجماعت برادران اهل سنت رفت . چه آنكه اين حج براي همبستگي بود و دلبستگي و دميدن روح برادري ، تا در سايه وحدتي ظاهري روحها به وحدت رسند در مدينه نحل اقامت آية الله خوانساري جاي آمد و شد هياءت ها و كاروانهاي مذاهب مختلف بود. از جمله آنها هياءت علماي مصر به سرپرستي شيخ حسن البناء، مرشد عام جمعيت اخوان المسلمين بود. گفتگوهاي دوستانه اش آغاز گشت و تلاش آية الله خوانساري در نزديكي و ايجاد تفاهم هر چه بيشتر بود. در پاسخ به اين خبر اخوان وحدت ، خطباي مصري هم با او، همصدا گرديدند.

فتواهاي شورآفرين

آية الله خوانساري همگام با آية الله حاج آقا حسين قمي ، پيشگام مبارزه عليه كشف حجاب ، در اين مبارزه شركت نمود. او در آن جو پراختناق در فتواي روشنگرانه بر زروري بودن حجاب پاي فشرد.

با شروع شكل گيري توطئه اشغال فلسطين ، آية الله خوانساري با فرياد آية الله كاشاني همنوا بود. او در فتوايي فداكاري و كمك مسلمانان را در قضيه فلسطين و جنگ صهيونيسم واجب شمرد سرانجام فريادها كارساز شد و هزاران فدايي اسلام آماده عزيمت به فلسطين گرديدند اما با سنگ اندازي هاي دولت وقت اين اعزام چشمگير انجام نپذيرفت .

همگامي آية الله خوانساري با آية الله كاشاني مرزهاي فراتري پيموده است . او با فتوايي سرنوشت ساز ملي شدن نفت را اعلام كرد و قطع دست غارتگران را از اين سرمايه

خداداد خواهان گرديد. در هنگام برگزاري انتخابات مجلس هفدهم كه پس از پيروزي نهضت ملي انجام گرفت ، ايشان بار ديگر به ياري رهبري نهضت آية الله كاشاني شتافت و در فتوايي مهم شركت در انتخابات را اداي وظيفه شرعي دانست و سستي در اين راه را عملي مسؤ وليت آفرين در پيشگاه خدا قلمداد نمود. انتشار اين فتوا، تاءثير بسزايي در انتخابات مزبور گذاشت . و در تهران تاءثير آن شگفت آورتر بود.

پاييز حزن

سال 1331 ش علما و مردم شهر همدان كه از حال نامساعد آية الله خوانساري با خبر بودند، از او خواستند تابستان را در هواي ييلاقي همدان سپري كند. با قبول اين درخواست ، آية الله خوانساري با همراهانش آية الله اراكي ، آية الله آخوند ملاعلي همداني ، آية الله خميني و فرزند بزرگشان سيد محمد باقر، مؤ لف محترم آقاي مجتبي عراقي راهي آنجا گرديد.

آية الله خوانساري در استقبالي پرشور وارد شهر شد. در پي اغتنام از انفاس قدسي او مردم شهر از وي تقاضاي اقامه جماعت در مسجد جامع كردند. در يكي از آن روزها كه او براي برپايي نماز به مسجد مي رفت ، در بين راه دچار حمله قلبي گشت و سرانجام نزديكيهاي ظهر هفتم ذيحجه 1371 ق به احرام جانان در آمد و لبيك گويان به سراي او شتافت كه حج چهره اي از زندگي هر روز است . و چنين شد كه رؤ ياي آية الله بروجردي نيز تعبير گشت . او در رؤ ياي در همان شبهاي قبل از وفات آن فقيه نامدار ديده بود كه سيد مرتضي رحلت كرده و او

را به شهر قم مي آوردند. قبر او اينك در مسجد بالاسر حرم مطهر حضرت معصومه عليهاالسلام هم آغوش استادش آية الله حائري قرار دارد.

خوييني قزويني، احمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1307 -1247 ق)، فقيه، محقق و محدث شيعى. معروف به حاج ملا آقا. وى در خويين متولد شد. پس از تحصيل علوم اوليه به قزوين رفت و چندى در آنجا تحصيل كرد، آنگاه به اصفهان رفت و در نزد مشايخ آن شهر درس خواند سپس به عتبات عاليه رفت و پس از بازگشت در قزوين مسكن گزيد و به امر تدريس و فتوى اشتغال يافت. از آثار وى: «الارث»؛ «مرآت المراد»، در رجال؛ «منظومه ديات»؛ «معراج الوصول الى علم الاصول»؛ در دو جلد؛ «اللوامع»، در فقه، در سه مجلد؛ رساله ى «الجبر و التفويض»؛ حاشيه بر «تفسير الصافى»، تا پايان سوره ى بقره؛ حاشيه بر «صيغ العقود» زنجانى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (175/3)، الذريعه (286 -285/20 ،84 -83 /5 ،441/1)، ريحانه (196 -195 ،8 /2)، المآثر و الآثار (143)، معجم المولفين (176/2)، مكارم الآثار (1297 -1296 /4).

خياباني سبحاني، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1392 -1299 ق)، عالم، مجتهد و محدث. محمدحسين در تبريز متولد شد. مادرش شهربانو نوه ى فتحعلى شاه بود. پس از فراگيرى مقدمات، نجوم و حساب استدلالى را نزد ميرزا على منجم و سطوح عالى فقه و اصول را نزد آيت اللَّه انگجى و شرح «اشارات» را نزد شيخ حسين قراچه داغى فراگرفت. در سال 1327 ق به نجف رفت و حدود يازده سال از محضر آيت اللَّه سيد محمدكاظم يزدى، آيت اللَّه شريعت اصفهانى و آيت اللَّه آقا ضياءالدين عراقى بهره مند شد، و با كسب اجازه ى اجتهاد و روايت در سال 1339 ق به تبريز بازگشت و به تدريس علوم دينى پرداخت. پس از فوت در جوار حضرت معصومه (ع) در قم دفن شد. از آثار وى: حاشيه بر «كفايه الاصول»؛ يك

دوره «صلاه استدلالى»؛ «خيارات»؛ حايه بر «رسائل».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :زندگينامه ى رجال و مشاهير (162/3)، گنجينه ى دانشمندان (315 -314 /3).

داركي اصفهاني، ابوجعفر

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 307 ق)، محدث. منسوب به دارك از روستاهاى اصفهان. از اصحاب اسماعيل بن عمرو بجلى بود و از سليمان شاذكونى حديث شنيد. طبرانى و ابوالشيخ بن حيان و ابوبكر بن مقرى و گروهى ديگر از وى حديث روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (138 -137 /14).

داركي اصفهاني، ابوعلي حسن

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 317 ق) مسند و محدث. به دارك اصفهان نسبت دارد. از محمد بن عبدالعزيز بن ابى رزمه و محمد بن حميد رازى و محمد بن اسماعيل بخارى حديث شنيد. قاضى ابواحمد عسال و ابوالشيخ و ديگران از وى روايت كرده اند. وى جد ابوالقاسم داركى شيخ شافعيه است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (404/16 ،486/14).

دارمي سجستاني، ابوسعيد عثمان

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(280 -200 ق)، حافظ و محدث شافعى. ملقب به محدث هرات. در طلب حديث سفرها كرد از ابويمان و يحيى و حاظى و احمد بن حنبل و يحيى بن معين و على مدينى و اسحاق بن راهويه و بسيارى ديگر در ايران و عراق و مصر و شام و جزيره و حرمين حديث شنيد. احمد بن محمد حيرى و محمد بن صرام و محمد بن يوسف هروى و محمد بن اساق هروى و ابونضر محمد طوسى و احمد عنبرى و بسيارى از محدثين هرات و نيشابور از وى روايت كرده اند. وى در هرات درگذشت. از آثار وى: «المسند»؛ «الرد على الجهميه»؛ «الرد على بشر المريسى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (366/4)، ايضاح المكنون (482/2)، سير النبلاء (327 -319 /13)، كشف الظنون (838)، لغت نامه (ذيل/ عثمان)، معجم المولفين (254/6)، هديه العارفين (651/1).

دارمي سرخسي، ابوجعفر احمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 253 ق)، محدث و فقيه اهل سنت. در سرخس متولد شد. و در نيشابور نشو و نما يافت. اكثر اوقات زندگى وى در طلب حديث گذشت. جهت استماع حديث به بغداد رفت. وى مدتى در سرخس متولى امور قضا بود. پس از چندى به نيشابور بازگشت و در همان جا زيست تا درگذشت. از نضر بن شميل و على بن حسين بن واقد و جعفر بن عون و ابوعاصم نبيل حديث شنيد. وى در حديث ثقه بود و بخارى و مسلم در «صحيح»هاى خود و عمرو بن على فلاس و محمد بن المثنى و ديگران از وى حديث روايت كرده اند. احمد حنبل او را زبده ترين فقيه خراسانى مى داند كه ديده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بغداد (169

-166/4)، تهذيب التهذيب (31 -30/1)، ريحانه (205/2)، الكنى و الالقاب (225/2)، لغت نامه (ذيل/ احمد)، الوافى بالوفيات (390/6).

دارمي سمرقندي، ابومحمد عبداللَّه

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(255 -181 ق)، مفسر، فقيه و محدث. در سمرقند به دنيا آمد و در همان شهر ساكن بود. به اصرار سلطان، منصب قضاوت سمرقند را پذيرفت، اما پس از اولين مرافعه استعفا داد. در طلب حديث سفرهاى بسيارى كرد و در حجاز و شام و مصر و عراق و خراسان استماع حديث نمود. از يحيى بن حسان و ابوعلى عبيداللَّه بن عبدالمجيد و يزيد بن هارون و يعلى بن عبيد و جعفر بن عون و وهب بن جرير و نضر بن شميل و بشر زهرانى حديث شنيد. مسلم و ابوداود و ترمذى، سه تن از صاحبان «صحاح» ششگانه، و نيز ابوزرعه و ابوحاتم رازى و محمد بن بشار بندار و عيسى بن عمر سمرقندى و ديگران از او استماع حديث كرده اند و همگان به فضل و كمال او اقرار داشتند. در شهر مرو درگذشت و در همان جا دفن شد. از آثار وى: «مسند»، در حديث؛ «التفسر»؛ «الجامع الصحيح».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (230/4)، تاريخ بغداد (32 -29/10)، تهذيب التهذيب (262 -261/5)، الجرح و التعديل (ج 2 ق 99/2)، ريحانه (206/2)، سير النبلاء (232 -224/12)، الكنى و الالقاب (225/2)، لغت نامه (ذيل/ ابومحمد)، معجم المولفين (71/6).

داعي علوي حسيني، ابوالخير

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س پنجم و ششم ق)، محدث و وعظ. وى مولف كتاب «آثار الابرار و انوار الاخيار»، در حديث است كه شيخ منتجب الدين آن را به واسطه ى استاد خود سيد مرتضى بن مجتبى رازى از خود داعى حسينى روايت كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (364/6)، الذريعه (5/1)، ريحانه (208/2)، فهرست منتجب الدين (71).

دانش تبريزي، نجفعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1309 ق)، عالم، اديب و روزنامه نگار. وى در فقه و اصول و احاديث و اخبار و علوم ادبى اطلاع كامل داشت. دانش معاصر با ناصرالدين شاه قاجار بود و در 1273 ق از آذربايجان به استانبول رفت و با ميرزاى سنگلاخ همنشين شده و اشعارى را كه شعراى آن عهد در مدح سنگلاخ گفته بودند جمع آورى و به عنوان «مجمع الاوصاف» چاپ كرد. در آن جا تا 1303 ق كنسول ايران بود. وى در اين مدت از 1292 ق اقدام به تاسيس روزنامه ى هفتگى «اختر» كرده و مدت بيست و يك سال آن را انتشار داد، تا اينكه پس از كشته شدن ناصرالدين شاه، روزنامه ى مزبور از طرف دولت عثمانى توقيف شد. در 1303 ق منصب سرتيپى گرفت و نايب و مترجم اول گرديد و يك سال بعد سمت سر كنسولى ايران در مصر را عهده دار شد تا اين كه در 1308 ق به تهران آمد و جزو صاحب منصبان وزارت خارجه گرديد و تا پايان عمر در همين سمت باقى ماند تا درگذشت. آثار وى: «مجمع الاوصاف»؛ «مشكوه الحيات فى تفسير الايات»، «تفسير آيه ذوالقرنين»؛ «ميزان الموازين فى امر الدين»، در رد «ميزان لحق» هانرى مارتن.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دانشمندان آذربايجان (144 -143)، الذريعه

(328 -327/23 ،20/20 ،315/9)، شرح حال رجال (330/4)، المآثر الآثار (198 -197)، مؤلفين كتب چاپى (543 -542 /6).

داودي بوشنجي، ابوالحسن عبدالرحمان بن محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(467 -374 ق)، مسند و محدث. در بوشنج به دنيا آمد و همان جا نزد ابومحمد بن حمويه سرخسى به استماع حديث پرداخت. در هرات از عبدالرحمان بن ابى شريح و در نيشابور از ابوعبداللَّه حاكم نيشابورى و ابن يوسف و ابن محمش حديث شنيد و در بغداد از ابن مهدى فارسى و ديگران بهره برد. وى چندى در بغداد ماند و نزد ابوحامد و صعلوكى و ابوبكر قفال فقه آموخت. او از مشايخ مورد احترام خراسان و هم صحبت ابوعلى دقاق و ابوعبدالرحمان سلمى بود. او مجلس وعظ و فتوى و تدريس داشت و صاحب تصانيف بود و در نظم و نثر ماهر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (226 -222 /18).

درب امامي، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند سيد عبدالعلى موسوى. عالم فاضل، و محدث كامل، از موثقين اهل منبر و محدثين اصفهان به شمار مى رفت.

در عصر روز 3 شنبه 21 ذى حجة الحرام سال 1372 به سن متجاوز از نود سال وفات يافته، در اين اطاق مدفون گرديد.

از آثارش كتاب «ثمرات الحيات» در دو مجلد، در مواعظ و اخبار به طبع رسيده است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

دربندي بلخي، ابوالوليد حسن

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 456 ق)، حافظ، محدث و صوفى. وى از محدثان بنام عامه در سده ى پنجم هجرى است كه براى جمع آورى حديث از بلخ و بخارا تا اسكندريه و قاهره سفر كرد. او در بلخ از على بن احمد خزاعى و در بخارا از ابوعبداللَّه محمد بن احمد غنجار و در نيشابور از ابوزكريا مزكى و ابوبكر حيرى و در هرات از ابومنصور ازدى و در استرآباد از بندار بن محمد و در عراق از ابوعمر هاشمى و در شام از ابن ابى نصر و در مصر از ابوعبداللَّه بن نطيف حديث شنيد. ابوبكر خطيب بغدادى و ابوعلى حداد و ابوعبداللَّه فراوى و زاهر بن طاهر شحامى از وى حديث روايت كرده اند. دربندى در سمرقند درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ريحانه (218 -217 /2)، سير النبلاء (298 -297 /18)، معجم البلدان (511/2).

دردانه ي نيشابوريه

قرن:5

جنسيت:زن

مليت:ايران

10 صفر 530 ق، از زنان نيكوكار و محدث. وى دختر اسماعيل نيشابورى بود و از جدش عبدالكريم بن هوار صيرفى و ابوحامد احمد بن حسن ازهرى و غيره اخذ حديث مى كرد و سمعانى نيز احاديث او را ضبط مى كرده است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منابع: اعلام النساء، 410 / 1، رياحين الشريعه، 243 -242 / 4؛ كارنامه زنان، 58.

دشتكي شيرازي هروي، جمال الدين امير عطاءاللَّه

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 926 -917 ق)، محدث، مورخ و شاعر. ملقب به جمال حسينى و معروف به امير جمال الدين محدث اصيلى به جهت شاگردى امير اصيل. وى پسر عم امير غياث الدين منصور و از بزرگان حديث روزگار خود بود و در ديگر علوم دينى دستى توانا داشت. در مدرسه سلطانيه هرات تدريس مى كرد، و بر منبر خطبه مى خواند و آشكارا تبعيت خود را از ائمه اطهار (ع) اعلام مى داشت. وى چندى در نيشابور زيست. از آثار وى: «احوال اولاد اميرالمومنين (ع)»؛ «الاربعون حديثا من حاديث سيد المرسلين فى مناقب اميرالمومنين (ع)»؛ «تحفه الاحباء»؛ «روضه الاحباب فى سيره النبى و الال و الاصحاب»، كه به خواست اميرعليشير نگاشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (145/8)، الذريعه (286 -285 /11 ،124/6 ،409/3 ،480/2 ،421/1)، روضات الجنات (189/5)، رياض العلماء (316 -315 /3)، ريحانه (369 -367 /3)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 140/10)، فارسنا مه ى ناصرى (1138 ،1057 /2)، فوائد الرضويه (263/1)، الكنى و الالقاب (154/2)، مؤلفين كتب چاپى (74/4)، معجم المؤلفين (285/6)، هديه الاحباب (120).

دغولي سرخسي، ابوالعباس محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 325 ق)، لغوى، فقيه و محدث. از پيشوايان فقه و لغت و روايت در سرزمين خراسان بود. مدتى در نيشابور اقامت گزيد و از محمد بن يحيى ذهلى و عبدالرحمان بن بشر و اقران آنها بهره ها برد و در عراق و حجاز از محمد بن اسماعيل احمسى خديث نوشت و از زعفرانى و سعدان بن نصر و احمد بن سيار و محمد بن عبداللَّه قهزاد و محمد بن مشكان و محمد بن مهلب سرخسى و عبداللَّه بن هاشم طوسى و ابوزرعه رازى حديث روايت كرد. ابوحاتم بن حبان و ابواحمد بن عدى

و يحيى بن عمرو بستى و ابوبكر جوزقى وابوعلى نيشابورى و ديگران از وى حديث روايت كرده اند. ابن خزيمه گويد كه چون ابوالعباس دغولى دانشمندى نديده است. از آثار وى: كتاب «الاداب»؛ «فضائل الصحابه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (562 -557 /14)، الوافى بالوفيات (226/3).

دقاق اصفهاني، ابوعبداللَّه محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 516 -430 ق)، حافظ و محدث. در محله جروا آن اصفهان به دنيا آمد، و از آنجايى كه با ابوعلى دقاق دوستى داشت به دقاق دوستى داشت به دقاق مشهور شد. به شهرهاى نيشابور، طوس، سرخس، مرو، هرات، بلخ، گرگان، بخارا، سمرقند و كرمان سفر كرد و از خطيب عبداللَّه بن شبيب ضبى و احمد بن فضل باطرقانى و سعيد عيار و ابوالفضل عبدالرحمان رازى و ابوالقاسم ابن منده حديث شنيد، و در اصفهان از بيش از هزار شيخ حديث نگاشت، و در نيشابور و هرات از ششصد نفر استماع حديث كرد. دقاق «رحله» خود را از متجاوز از هزار شيخ اخذ كرد. او محدثى پركار بود و در عين حالى كه نادار بود متعففى دين دار باقى ماند سلفى و ابوسعد صائغ و ابوموسى مدينى و خليل بن بدر رازانى از شاگردان وى به حساب آمده اند. از اثارش «رحله الدقاق» است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ايضاح المكنون (550/1)، سير النبلاء (474/19)، معجم المؤلفين (266 -265 /10)، هديه العارفين (84/2).

دقاق، ابوالعباس احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 313 ق)، محدث. از ابوبكر بن ابى شيبه و ابونعيم حلبى و عبداللَّه ابن شبويه مروزى و سفيان بن وكيع بن جراح و بسيارى ديگر حديث شنيد. عمر بن محمد سنبك و ابوعمر بن حيويه و قاضى ابوبكر ابهرى و ديگران از وى روايت كرده اند. خطيب بغدادى او را در حديث ثقه و مورد اعتماد دانسته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بغداد (225/4)، سير النبلاء (463 -462 /14).

دقي دينوري دمشقي، ابوعمر، ابوبكر محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 360/359 ق)، عارف، حافظ قرآن، قارى و محدث. اصل وى از دينور بود، و در شام مى زيست و به شيخ شامى ها معروف بود. وى از اقران ابوعلى رودبارى و شاگرد زقاق كبير بود و با جنيد بغدادى و ابوبكر مصرى صحبت داشته است. و از مشايخ وقت، و در ميان همطبقه خود به جلالت موصوف بود. قرآن را نزد ابوبكر بن مجاهد فراگرفت و از سعيد بن عبدالعزيز حلبى و ابوبكر خرائطى و ابوبكر دقاق حديث شنيد. عبدالوهاب ميدانى از راويان دقى است. در صد و بيست سالگى در گذشت. اين شخصيت در «تاريخ بغداد» تحت عنوان زقى آمده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بغداد (267 -266 /5)، ترجمه ى رساله ى قشيريه (79)، ريحانه (223/2)، سير النبلاء (139 -138 /16)، طبقات الصوفيه سلمى (448)، طبقات صوفيه هروى (507 -505)، نفحات الانس (193 -192)، الوافى بالوفيات (63/3).

دوريستي رازي، ابوعبدالله جعفر

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س پنجم ق)، محدث و عالم امامى. از خانواده علم و فضل بود و نسب وى به حذيفه بن يمان مى رسيد. معاصر شيخ طوسى بود و خواجه نظام الملك نيز به او ارادت داشت. از صدوق به واسطه پدرش و از مفيد و سيد مرتضى و سيد رضى روايت كرده و از تلامذه ايشان بود. شاذان بن جبرئيل و محمد بن ادريس حلى و سيد مرتضى بن داعى و نوه اش، ابوجعفر محمد بن موسى بن جعفر دوريستى، از وى روايت كرده اند. از آثار وى: كتاب «الاعتقادات»؛ «الرد على الزيديه»؛ «الكفايه فى العبادات»؛ «يوم و ليله».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (152 -151 /4)، الذريعه (304/25 ،95/18 ،225/2)، رجال الطوسى (459)، روضات الجنات (175 -170

/2)، رياض العلماء (110/1)، رى باستان (546/2)، ريحانه (237/2)، الكنى و الالقاب (235 -233 /2)، لغت نامه (ذيل/ ابوعبداللَّه)، معجم المؤلفين (144/3)، هديه الاحباب (136).

دولابي، ابوبشر محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(320/310 -234/224 ق)، حافظ، محدث و مورخ. وى از دولاب رى بود و پيشه وراقى داشت. در زادگاهش به علم آموزى پرداخت و در شام و عراق و حجاز حديث شنيد و در مصر مسكن گزيد. وى از محمد بن بشار و احمد بن ابى سريج رازى و احمد بن عبدالجبار عطاردى و ابواسحاق جوزجانى و بسيارى ديگر حديث شنيد. ابوحاتم رازى و ابواحمد بن عدى و ابوالقاسم طبرانى و ابوالحسن بن حيويه و ابوحاتم ابن حبان بستى و ديگران از وى روايت كرده اند. دولابى در راه زيارت خانه خدا، بين مكه و مدينه، در عرج، درگذشت. وى تصانيف سودمندى در تاريخ و مواليد و وفيات علما از خود به جاى گذاشت كه از آن جمله كتاب «الكنى و الاسماء» است كه در حيدرآباد هند به چاپ رسيده است. از ديگر آثار او: «الذريه الطاهره»؛ «اخبار الخلفاء».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (198/6)، رى باستان (347/2)، ريحانه (239/2)، سير النبلاء (309/14)، كشف الظنون (1419 ،827)، الكنى و الالقاب (236/2)، لسان الميزان (652 -651 /5)، لغت نامه (ذيل/ ابوبشر دولابى)، معجم المؤلفين (255/8)، الوافى بالوفيات (36/2)، وفيات الاعيان (353 -352 /4)، هديه العارفين (31/2).

دولابي، ابوجعفر محمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 227 -150 ق)، خطاط و محدث. اصلا از هرات بود. در قريه دولاب رى متولد شد. تجارت پيشه بود و شغل بزازى داشت، لذا او را دولابى بزار نيز ناميده اند. از شريك بن عبداللَّه، اسماعيل بن زكريا، ابن مبارك، جرير بن عبدالحميد، سفيان بن عيينه، اسماعيل بن عليه و حفص بن غياث و بسيارى ديگر حديث شنيد. احمد بن حنبل و پسرش عبداللَّه بن احمد و بخارى و مسلم و ابوداوود (صاحبان صحاح)

و ابوحاتم و گروه بسيارى از دولابى حديث روايت كرده اند و او را در حديث ثقه و حجت دانسته اند. ابن معين او را امين و احمد بن حنبل و ابوحاتم رازى او را ثقه خوانده اند. او در بغداد صاحب نام بود و در كرخ بغداد درگذشت. از آثار وى كتاب «السنن»، در حديث، است كه آن رادر چندين بخش مرتب كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (35/7)، تاريخ بغداد (367 -365/ 5)، التاريخ الكبير (118/1)، تهذيب التهذيب (198 -197 /9)، الجرح و التعديل (ج 3 ق 289/2)، رى باستان (368/2)، ريحانه (240 -239 /2)، سير النبلاء (672 -670 /10)، الكنى و الالقاب (236/2)، معجم البلدان (551/2)، معجم المؤلفين (89/10)، ميزان الاعتدال (584/3)، الوافى بالوفيات (158/3)، هديه العارفين (11/2).

دويري نيشابوري، ابوعبداللَّه محمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 307 ق)، محدث. از دوير، روستايى در دو فرسنگى نيشابور بود. از قتيبه بن سعيد و اسحاق بن راهويه و محمد بن رافع حديث شنيد. ابن شرقى و ابووليد حسان بن محمد و يحيى بن زكرياى دويرى و ابوعمرو بن حمدان نيشابورى از او حديث روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (255 -254 /14)، معجم البلدان (558 -557 /2).

ديلمي طبرستاني، سلار، سالار، ابويعلي حمزه عبدالعزيز

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 463 ق)، فقيه، اصولى، اديب و محدث امامى. ملقب به سلار يا سالار. در فقه و ادب پيشگام بود. سيوطى در «طبقات» خود او را از جمله ى اديبان بنام برشمرده است. ساكن بغداد بود و مورد اعتماد و احترام. شيخ مفيد و سيد مرتضى از مشايخ او مى باشند. شيخ ابوعلى طوسى، فرزند شيخ الطائفه، و شيخ منتجب الدين و ابوالمكرم مبارك بن فاخر نحوى و ابوالفتح عثمان نحوى و ابوالصلاح حلبى و ابوالفتح كراجكى از شاگردان وى بودند. سلار گاهى به جانشينى سيد مرتضى درس مى گفت. وى در قريه خسرو شاه تبريز درگذشت. سيوطى به نقل از صفدى سال مرگ وى را 448 ق مى داند. از آثارش: «المقنع فى المذهب»؛ «التقريب»، در اصول فقه؛ «المراسم العلويه»، در احكام نبويه، در فقه؛ «الرد على ابى الحسين البصرى فى نقض الشافعى»؛ «التذكره فى حقيقه الجوهره»؛ «الابواب و الفصول»، در فقه؛ «المسائل السلاريه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (309/2)، اعيان الشيعه (172 -170 /7)، ايضاح المكنون (553 ،275 /1)، الذريعه (124/22 ،352 ،298/20 ،180 -179 /10 ،365 ،24/4)، رياض العلماء (444 -438 /2)، ريحانه (51 -50 /3)، فهرست منتجب الدين (84)، الكنى و الالقاب (238/2)، لغت نامه (ذيل/ سلار الديلمى)، معجم المؤلفين (235 ،79 /4)،

هديه العارفين (380/1).

ديلمي طبري، كيكاووس

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(شهادت س ششم ق)، عالم و محدث. استاد علم حديث شيخ منتجب الدين بود كه به او اجازه ى نقل حديث داده بود. شيخ منتجب الدين از او به به عنوان زاهدى دانشمند نام برده است. نويسندگان «امل الامل» و «ايجاز المقال» و «رياض العلماء» و همچنين علامه مجلسى و علامه نورى او را تحت عنوان شهيد ذكر كرده و ستوده اند. از آثار وى «كتاب النجوم» و كتابى در «اوقات الصلوات الخمس» است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (78/24 ،479/2)، رياض العلماء (414/4)، ريحانه (45/4)، شهيدان راه فضيلت (88)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 234/6)، فهرست منتجب الدين (148)، معجم المؤلفين (415/13).

ديلمي همداني، ابوشجاع شيرويه

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(509 -445 ق)، حافظ، محدث و مورخ. از محمد بن عثمان قومسانى و يوسف بن محمد مستملى، سفيان بن حسن بن منجويه. و ابوالفرج بجلى و احمد دينورى و بسيارى ديگر حديث شنيد. فرزندش شهردار و محمد بن فضل عطار و ابوطاهر سلفى و ابوموسى مدينى و عده اى ديگر از او روايت كردند. وى را از طبقه متوسط محدثان شمرده اند. از آثار وى: «تاريخ همدان»؛ «فردوس الاخبار»، حاوى ده هزار حديث، كه سيوطى «جامع صغير» خود را به اين روش تاليف داده؛ «رياض الانس لعقلاء الانس فى معرفه احوال النبى (ص) و تاريخ الخلفاء».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (268/3)، ايضاح المكنون (599/1)، بحارالانوار (25/1)، بزرگان و سخن سرايان همدان (164 -163 /1)، الذريعه (164/16)، ريحانه (250/2)، سير النبلاء (295 -294 /19)، كشف الظنون (1254)، الكنى و الالقاب (239 -238 /2)، لغت نامه (ذيل/ شيرويه)، معجم المؤلفين (313/4)، الوافى بالوفيات (218 -217 /16)، هديه الاحباب (137).

ديلمي همداني، ابومسلم احمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 625 ق)، محدث. از جدش، شهردار، و نصر بن مظفر برمكى و ابوالوقت سجزى و ابوالخير باغبان و ديگران حديث شنيد. زكى برزالى و ضياء مقدسى از او روايت كرده اند. ابن نقطه گويد كه او محدثى قابل اعتماد بود و من در همدان از وى حديث شنيدم. ديلمى در هفتاد و نه سالگى درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (260/22).

ديلمي همداني، ابومنصور شهردار

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(558 -483 ق)، حافظ و محدث. وى اهل همدان و از نوادگان ضحاك بن فيروز ديلمى صحابى است. از پدرش و ابوالفتح عبدوس و ابن سلار و ابومحمد دونى و ابن زنجويه، فقيه زنجان، و همچنين در بغداد حديث شنيد. فرزندش ابومسلم احمد و ابوسهل عبدالسلام و ابوسعد سمعانى از او روايت كرده اند. وى از حافظان فهيم و اديب و ظريف حديث بود. به همراه پدرش به اصفهان سفر كرد و به جمع آورى اسناد كتاب «فردوس الاخبار» پدرش، شيرويه ديلمى، پرداخت و از آن جائى كه پدرش حذف اسانيد كرده بود شهردار ديلمى اسانيد آن را در 407 برگ در چند مجلد به نام «مسند الفردوس» عرضه كرد. ابن حجر عسقلانى اين كتاب را تلخيص كرد و آن را «تسديد القوس فى مختصر مسند الفردوس» ناميد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (260/3)، بزرگان و سخن سرايان همدان (164/1)، الذريعه (28/21)، سير النبلاء (378 -375 /20)، كشف الظنون (1684 ،1254)، لغت نامه (ذيل/ شهرداد)، معجم المؤلفين (309/4)، الوافى بالوفيات (194 -193 /16)، هديه العارفين (419/1).

ديلمي، ابوضحاك فيروز

قرن:1

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س اول ق)، محدث. از ايرانيانى بود كه از جانب انوشيروان به يمن فرستاده شده بود. به خاطر اينكه در يمن، در قبيله ى حمير، فرود آمده بود او را حميرى نيز مى گويند. وى پس از ظهور اسلام، به پيامبر (ص) گرويد، و حضرت طى بيانى او را فردى شايسته خواند. فيروز ديلمى احاديث بسيارى از رسول خدا (ص) روايت كرده است. وى در روزگار خلافت عثمان درگذشت. در «الاعلام» به نقل از «الاصابه» آرخين ماموريت وى (تا پايان حياتش) را امارت صنعاء از طرف معاويه ذكر كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع

زندگينامه :الاعلام (371/5)، ريحانه (250/2)، المعارف (146).

ديلمي، ابومحمد حسن

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 760 ق)، محدث، عالم و عارف امامى. معاصر با شهيد اول و فخرالمحققين بن علامه ى حل است. ابن فهد از او روايت مى كند. كتاب «ارشاد القلوب» وى مورد اعتماد مجلسى و شيخ حر عاملى بوده و اين دو در «بحار» و «وسائل» از اين كتاب بسيار نقل كرده اند و سيد عليخان مدتى شيرازى اين كتاب را طى ابياتى بسيار ستوده است. از آثار وى: «الربعون حديثا»؛ «ارشاد القلوب الى الصواب المنجى من عمل به من اليم العقاب»، در دو مجلد؛ «الاعلام الدين فى صفات المومنين»؛ «تفسير قرآن»؛ «غرر الاخبار و درر الآثار فى مناقب الاطهار»، كه علامه مجلسى در «بحار» از آن نقل كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعلام الدين (مقدمه، 97)، اعيان الشيعه (251 -250 /5)، بحارالانوار (33 ،16 /1)، الذريعه (36/16 ،517/1)، روضات الجنات (286 -284 /2)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 38/8)، الكنى و الالقاب (239 -237 /2)، لغت نامه (ذيل/ حسن ديلمى)، هديه العارفين (287/1).

دينوري كرمانشاهي، ابوحفص عمر

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 330 ق)، حافظ و محدث. با كنيه ابوحفص و ابوبكر. از پيشگامان حديث بود كه در طلب آن به بغداد و بصره و كوفه و جبل سفر كرد و از ابراهيم بن ابى عنبس و حسن بن سلام و عبيد بزار و ابوقلابه رقاشى و امثال ايشان حديث شنيد. حافظ ابوالقاسم بن ثابت و صالح بن احمد همدانى و احمد بن تركان و قاضى ابوبكر ابهرى و گروهى از همدانيان از وى حديث روايت كرده اند. خليلى در «ارشاد» او را ثقه خوانده و گويد كه همگان بر اين قول اند. دينورى از 317 تا 329 ق در همدان بود و سپس به كرمان شاه بازگشت. به او

تصانيفى نسبت داده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (339 -337 /15)، لغت نامه (ذيل/ قرميسينى)، معجم البلدان (376/4)، معجم المؤلفين (285/7)، هديه العارفين (781/1).

دينوري، ابوالفضل احمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(478 -381 ق)، محدث و مسند. مشهور به ابن استاد. در دينور متولد شد به همدان رفت و در آنجا به مسند همدان معروف شد. وى از پدر خويش و ابوبكر بن لال و احمد بن تركان و ابوعمر بن مهدى فارسى و ديگران حديث روايت كرد. شيرويه گويد كه در همدان و دينور از وى حديث شنيدم، مرد راستگويى بود. دينورى در دينور درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (585 -584/ 18)، الوافى بالوفيات (272/7).

دينوري، ابوبكر احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 333 ق)، قاضى، محدث و فقيه مالكى. ابتدا عهده دار منصب قضاى قلزم و سپس چندين سال در اسوان مصر اقامت گزيد و مدتى مقام قضاوت آنجا را بر عهده گرفت. از كسانى مثل ابوبكر بن ابى الدنيا و ابوقلابه الرقاشى و ابن قتيبه دينورى و محمد بن يونس كديمى و عباس بن محمد دورى و محمد بن عبدالعزيز دينورى روايت كرده است و از راويان كتب ابن قتيبه به شمار مى آيد. قاضى ابوبكر ابهرى و ابوبكر ابن شاذان و ابوبكر ابن مهندس و ابراهيم بن على تمار مصرى و حسن بن اسماعيل ضراب از وى روايت كرده اند دارقطنى او را از محدثان مورد اعتماد نمى داند و در «غرائب مالك» او را به وضع حديث متهم كرده است. دينورى در مذهب مالك صاحب نظر بود. كتابى در «مناقب مالك» و كتابى در «رد شافعى» تاليف كرده است. وى همچنين صاحب كتاب «المجالسه» است كه بوصيرى از آن روايت كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (241/1)، سير النبلاء (428 -427 /15)، كشف الظنون (1841 ،1591)، لسان الميزان (469 -468 /1)، لغت نامه (ذيل/ احمد)، معجم المؤلفين (175

-174 /2).

دينوري، ابوبكر مكي

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 468 ق)، حافظ، محدث و فقيه. وى مذهب سفيانى داشت. از عبدالغنى بن سعيد و خلف بن محمد واسطى و صدقه بن دلم حديث شنيد. عبدالعزيز كتانى و ابوطاهر حنايى و غيث ارمنازى از او روايت كرده اند. گويند به معرفت رجال توجه خاصى داشت و حديث كم مى گفت و ابوبكر خطيب در پى آن بود كه از وى حديث بشنود. و دينورى رغبت چندانى نشان نمى داد. او مدتى منصب قضاوت دميره را عهده دار بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (413 -412 /18).

ذهبي شيرازي، محمدرضا

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1345 ق)، عارف و نويسنده. ملقب به مجدالاشراف. از اقطاب سلسله ذهبيه و جانشين قدسى بود وى سمت توليت بقعه شاهچراغ را داشت. ذهبى در شيراز درگذشت و در شاهچراغ دفن است. از آثار وى: «آثار احمديه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :مؤلفين كتب چاپى (130 -129 /3).

ذهلي نيشابوري، ابوعبداللَّه محمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(258 -172 ق)، حافظ و محدث. معروف به امام اهل حديث خراسان و عالم اهل مشرق و ملقب به شيخ الاسلام. چون حديث زهرى را جمع آورى و تنقيح كرد به زهرى يا ذهلى مشهور شد و على بن مدينى او را وارث زهرى خطاب مى كرد. در نيشابور از حفص بن عبداللَّه و حفص بن عبدالرحمان و همطبقه آنان حديث شنيد، و در رى از يحيى بن ضريس و همطبقه او، و در اصفهان از عبدالرحمان بن مهدى حديث نوشت و در كوفه و بصره و بغداد و مكه و مدينه و مصر و شام و جزيره از عالم و محدثان بسيارى حديثها آموخت، تا اينكه به رياست علمى نيشابور رسيد و رفعت مقامش در نيشابور همچون جلالت احمد حنبل در بغداد و مالك در مدينه بود. خلق بسيارى از وى نقل حديث كرده اند كه پيشگامان حديث همچون سعيد بن ابى مريم، ابوجعفر نفيلى و عبداللَّه بن صالح و محمد بن اسماعيل بخارى و سعيد بن منصور، صاحب «السنن»، و ابوزرعه و ابوحاتم و ابوعيسى ترمذى و با ماجه و نسائى در «سنن» خود و ابن خزيمه و محمد بن عبدالرحمان دغولى و ابوبكر زياد نيشابورى از اين دسته اند. زنجويه گويد كه از مشايخ خود شنيده: حديثى كه مورد تاييد محمد بن يحيى نيست قابل اعتنا نمى باشد. ابوحاتم رازى

و ابن خزيمه او را امام اهل زمانه خوانده اند. ابن ابى داوود وى را اميرالمومنين در حديث مى داند. ذهلى به سنت تمسك بسيار داشت و لذا گفتار بخارى در مساله ى خلق قرآن را ناپسند دانست و بر او نبخشيد و او را از نيشابور راند و بخارى از روى كدورت در سى و چهار حديثى كه از وى نقل كرده، اسم وى را پنهان كرده است. از آثار وى: «الزهريات»، در دو مجلد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (3/8)، تاريخ بغداد (420 -415 /3)، تاريخ نيشابورد (100)، تهذيب التهذيب (444 -441 /9)، الجرح و التعديل (ج 4 ق 125/1)، سير النبلاء (285 -273 /12)، الوافى بالوفيات (187 -186 /5).

رابعه ي اصفهاني

قرن:6

جنسيت:زن

مليت:ايران

4 محرم 534 ق، از زنان محدث. وى دختر معمر بن احمد بود كه از ابوالفضل مطهر بن عبيدالواحد و ابوبكر بن ماجة الابهرى حديث شنيده و سمعانى از او استماع كرده است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 435 / 1.

رازي ابوزرعه، احمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهارم ق)، صوفى. اطلاع چندانى از زندگانى وى در دست نيست، در «نفحات الانس» آمده است كه از شاگردان شبلى بود و در رى نشو و نما يافت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :رى باستان (283/2)، ريحانه (118/7)، طرائق الحقائق (496/2)، لغت نامه (ذيل/ احمد)، نامه ى دانشوران (46 -45 /5)، نفحات الانس (324).

رازي ابوزرعه، عبيدالله

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(264 -200 ق)، محدث. معروف به سيد الحّفاظ. در رى متولد شد. براى استماع حديث به مكه، مدينه، عراق، شام، جزيره، مصر و خراسان سفر كرد و سرانجام در رى بدرود حيات گفت. از عبداللَّه بن صالح عجلى و حسن بن عطيّه و ابونعيم و خلّاد بن يحيى و قبيصة بن عقبه و ديگران استماع حديث كرد. او با احمد بن حنبل مجالست داشت. ابوحفص فلّاس، حرملة بن يحيى، اسحاق بن موسى خطمى، محمد بن الحسين قطان و جمع كثيرى ديگر از وى روايت كرده اند. گفته اند بيش از صد هزار، حتى تا ششصد هزار، حديث حفظ بود. و نيز گفته اند هر حديثى كه ابوزرعه نشناسد بلااصل است. در باب عظمت و شگرفى ابوزرعه سخن بسيار است و از اين ميان به قول احمد حنبل در باب او بسنده مى كنيم كه گفته: «از پل شهر بغداد فقيه تر از ابن راهويه و حافظتر از ابوزرعه عبور نكرده است». از آثار او «مسند» است در حديث.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (350/4)، تاريخ بغداد (337 -326 /10)، تهذيب التهذيب (39 -28 /7)، الجرح والتعديل (مقدمه/334 -328)، رى باستان (325/2)، سير النبلاء (85 -65 /13). لغت نامه (ذيل/ عبيداللَّه).

رازي دمشقي، تمام

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(414 -330 ق)، حافظ و محدث. معروف به محدث شام. پدرش از محدثان بنام رى بود كه از رى به شام رفت و در آنجا ساكن شد و لذا تمام از محدثان شامى بهره گرفته است. وى از پدرش و خيثمه بن سليمان و حسن حصائرى و محمد بن حميد حورانى و بسيارى ديگر حديث شنيد. او در حديث و رجال، عالمى برجسته به حساب مى آمد و در حديث

شاميان دستى قوى داشت. عبدالوهاب كلابى، استاد او بود. ابوحسين ميدانى و ابوعلى اهوازى و احمد عتيقى و عبدالعزيز كتانى از شاگردان وى مى باشند. از آثار وى «فوائد تمام الرازى»، در سى جزء، در حديث است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (70/2)، رى باستان (293 -292 /2)، سير النبلاء (292 -289 /17)، كشف الظنون (1296)، الوافى بالوفيات (397/10)، هديه العارفين (245/1).

رازي رومي، عبداللطيف

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1146 ق)، عالم، محدث و قاضى حنفى. وى مدتى منصب قضاوت را در شهر استانبول بر عهده داشت. از آثارش: «الدر المكنون فى فلك المشحون»، در حكايات تركى و نوادر كه آن را به نام وزير ابراهيم پاشا مقتول تاليف كرد؛ «اصل الخبر من كلام سيد البشر»، در حديث.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ايضاح المكنون (448 ،91 /1)، معجم المؤلفين (12/6)، هديه العارفين (618/1).

رازي كوفي، ابوعلي عبدالرحيم

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 187 ق)، حافظ، محدث و نويسنده شيعى. او را از اصحاب امام صادق (ع) شمرده اند. از عاصم احول و سليمان اعمش و اسماعيل بن ابى خالد و عده اى ديگر حديث روايت كرده است. با حفص بن غيثا همشاگردى بود. ابراهيم بن موسى رازى، ابوبكر بن ابى شيبه، ابوكريب، هناد، ابوسعيد اشج و بسيارى ديگر از او روايت كرده اند. ابن معين و ابوداوود او را ثقه و مورد اعتماد دانسته اند. صاحبان «ششگانه» از وى روايت كرده اند. ابوحاتم او را صاحب تصنيفهايى معرفى كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تهذيب التهذيب (271 -270 /6)، الجرح و التعديل (ج 2 ق 339/2)، رجال الطوسى (232)، رى باستان (320/2)، سير النبلاء (358 -357 /8)، معجم رجال الحديث (9/10)، معجم المؤلفين (205/5)، الوافى بالوفيات (327/18).

رازي نهاوندي، ابواسحاق ابراهيم

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 280 ق)، حافظ و محدث. معروف به محدث نهاوند. وى از محدثان بنام روزگار خود بود. رازى به همدان آمد و در آنجا به روايت حديث پرداخت و مدتى نيز در بصره ساكن بود. از ابونعيم و عمرو بن مرزوق و عبداللَّه بن رحاء و حجاج بن منهال و گروه بسيارى ديگر حديث روايت كرده است. احمد بن محمد بن اوس و عبدالرحمان بن حمدان و ابوالحسن قطان و على بن مهرويه از وى حديث روايت كرده اند.از آثارش: «مسند»، در بيش از سى جزء، در حديث. در «كشف الظنون» و به دنبال آن در «هديه العارفين» و «رى باستان» سال مرگ وى 385 ق آمده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :رى باستان (272/2)، سير النبلاء (356 -355 /13)، كشف الظنون (1685)، معجم المؤلفين (122/1)، هديه العارفين (7/1).

رازي نيشابوري، ابوبكر احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(315 -261 ق)، حافظ و حدث. پدرش از محدثان رى بود كه به نيشابور مهاجرت كرد و ابوبكر در آنجا به دنيا آمد. به دنبال حديث سفرها كرده و از ابوحاتم رازى و ابن خزيمه و ابوقلابه رقاشى و عثمان دارمى حديث نقل كرده است. ابوعبداللَّه محد شيبانى و ابوعلى نيشابورى و ابواحمد حاكم نيشابورى از وى روايت كرده اند. ابن عقده نيز از راويان است. در طابران يكى از نواحى خراسان از دنيا رفت. به گفته ذهبى او داراى تصانيف بوده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (246 -245 /15)، معجم المؤلفين (6 -5 /2).

رازي، ابوالحسن محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 338 ق)، فقيه، شافعى، حافظ، محدث و قاضى. معروف به ابن حيكويه. پدرش، حيكويه، محدثى مورد اعتماد بود كه از شاگردان يحيى بن عبدك به شمار مى آمد. قاضى ابوالحسن رازى از سهل بن سعد و على بن ابى طاهر و ابوشعيب حرانى و محمد بن ييحى مروزى و ابوخليفه و ابويعلى فقه و حديث آموخت. او تا پايان عمر ملازم ابن سريج بود. چهار سال در قزوين و همچنين مدتى در همدان عهده دار امور قضاوت بود. به گفته ى ذهبى او سنى متعصبى بود. وى داراى تصانيفى در اصول و فروع فقه است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (379/15)، معجم المؤلفين (102/12).

رازي، ابوالعباس احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 409 ق)، محدث. معروف به شيخ الحرم. وى از علماى حديث به شمار مى آيد كه از محمد بن اسحاق اهوازى و ابوبكر شافعى و ابوالقاسم طبرانى و ابن عدى و عده اى ديگر حديث روايت كرده است. پسرش، امام عبدالرحمان، و ابوالعباس بن خطاب رازى و ابومسعود بجلى و طاهر ميدانى از وى حديث روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :رى باستان (278/2)، سير النبلاء (300 -299 /17).

رازي، ابوالفتح سليم

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 447 ق)، فقيه، اصولى، مفسر، اديب شافعى و محدث. وى در آغاز فنون ادب را به كمال آموخت و پس از چهل سالگى به تدريس پرداخت. او در فقه شاگرد ابوحامد اسفراينى بود و از احمد بن محمد بن بصير و احمد بن فارس لغوى و محمد بن جعفر تميمى و ابى حامد اسفراينى و احمد بن محمد بن صلت مجبر و ابواحمد فرضى روايت مى كرد. وى به بغداد رفت و به فقه پرداخت و به نشر علم در سواحل شام و صور همت گماشت. ابوبكر خطبى و ابومحمد كتانى و سهل بن بشر اسفراينى و فقيه نصر بن ابراهيم مقدسى و ابوالقاسم نسيب از وى روايت كردند. گويند: وقتى كه در بغداد بود نامه هايى را كه برايش مى آمد باز نمى كرد و همه را جمع مى كرد، تا موقعى كه از تحصيل علم فراغ حاصل كرد، سپس همه ى نامه ها را گشود و خواند و به اخبار دردناك مندرج در آنها- كه اگر قبلا خوانده بود از كار علم باز مى ماند همانند مرگ كسان و خويشان- وقوف يافت. سليم در سفر مكه پس از انجام اعمال حج در ساحل جده در درياى قلزم غرق شد. از آثارش: «التقريب»

در فروع؛ «روح المسائل»، در فروع؛ «ضياء القلوب»، در تفسير قرآن؛ «غريب الحديث»؛ «الكافى»، در فروع؛ «المجرد»، در فروع؛ «الاشاره»، در فروع.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :كشف الظنون (1630 ،1593 ،1378 ،1205 ،1091 ،915 ،466 ،98)، المستفاد من ذيل تاريخ بغداد (128 -127)، معجم المؤلفين (243/4)، الوافى بالوفيات (334/15)، وفيات الاعيان (399 -397 /2)، هديه العارفين (409/1).

رازي، ابوالقاسم عبداللَّه

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 387 ق)، محدث و فقيه شافعى. ملقب به دود. در رى از عبدالرحمان بن ابى حاتم رازى و در دمشق از احمد بن ابراهيم بن عبادل و محمد بن يوسف هروى حديث شنيد. وى در مصر سكنى گزيد. عبدالكريم بن عبدالواحد حسن آبادى و عبدالوهاب بن محمد مصرى و ديگران از وى حديث روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ الاسلام (حوادث 140/ 400 -381)، الوافى بالوفيات (496/17).

رازي، ابوحاتم محمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(277 -195 ق)، حافظ، محدث، مفسر و رجال شناس اهل سنت. معروف به حافظ شرق. چون ساكن محله ى درب حنظله ى رى بود، او را حنظلى نيز گفته اند. از چهارده سالگى به استماع و كتابت حديث پرداخت و در كسب علم سرگشته ى شهرها شد. به عراق و شامات و مصر و حجاز سفر كرد و از علمايى چون عبيداللَّه بن موسى و ابونعيم، در كوفه و محمد بن عبداللَّه انصارى و اصمعى، در بصره و هوذه بن خليفه در بغداد، و ابومسهر در دمشق و ابويمان در حمص، و سعيد بن ابى مريم در مصر و بسيارى ديگر حديثها شنيد و در طلب آن بيش از هزار فرسنگ راه با قدم پيمود. او از كارشناسان بزرگ متن و اسناد حديث و جرح و تعديل راويان حديث بود، لذا به او شيخ المحدثين نيز گفته اند. وى از اقران بخارى، مسلم، ابوزرعه رازى و ابوزرعه دمشقى بود و اين دو از راويان ابوحاتم هستند. ابوداوود و نسائى، صاحبان «سنن»، به نقل حديث از او پرداخته اند و نسائى از وى تعبير به «ثقه» كرده است. از شاگردان بنام او فرزندش، عبدالرحمان بن ابى حاتم است. ابن ابى حاتم در مقدمه ى كتاب «الجرح و التعديل»

شرح حال زيباى براى پدر نگاشته و به نكاتى كه حاكى از عظمت قدر و وسعت حفظش مى باشد، اشاره كرده است. عبداللَّه بن جعفر حميرى شيعى و سعد بن عبداللَّه اشعرى قمى نيز از راويان او هستند. او در هشتاد و دو سالگى در رى درگذشت. از آثر وى: «تفسير القرآن»؛ «الجامع فى الفقه»؛ «الزينه»، در حدود چهارصد برگ؛ «طبقات التابعين».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (250/6)، تاريخ بغداد (77 -73 /2)، تهذيب التهذيب (29 -27 /9)، الجرح و التعديل (مقدمه/ 368 -349، ق 2 ج 204/3)، دايرةالمعارف فارسى (29/1)، رجال ابن داود (قسم 498/2)، رجال الطوسى (512)، رجال النجاشى (401/1)، رى باستان (349 -348 /2)، ريحانه (286/2)، سير النبلاء (263 -247 /13)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (354)، الفهرست الطوسى (276)، الكنى و الالقاب (44/1)، لغت نامه (ذيل/ رازى، ابوحاتم رازى)، معجم المؤلفين (35/9)، الوافى بالوفيات (183/2)، هديه العارفين (19/2).

رازي، ابوسعيد عبداللّه

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 382 ق)، صوفى، مسند و محدث. در رى از ابن ابى حاتم و در بغداد از يحيى بن صاعد و در دمشق از ابن جوصاء و محمد بن عبدالاعلى حديث شنيد. حاكم نيشابورى و ابونعيم و شيخ الاسلام صابونى و محمد بن عبدالعزيز مروزى و ابوسعد كنجرودى از وى حديث شنيدند. او به مصر و شام رفت و حج گزارد و مدتى ساكن نيشابور و مصاحب ابوعلى ثقفى زاهد بود. او را از راويان محمد بن ايوب رازى و يوسف بن عصام نيز شمرده اند. در اواخر عمر به مرو رفت و از آنجا به بخارا سفر نمود و تا پايان عمر در آنجا حديث مى گفت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ الاسلام (حوادث 53 -52

/400 -381)، رى باستان (324/2)، سير النبلاء (428 -427 /16).

رازي، ابوسهل موسي

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 188 ق)، فقيه و محدث حنفى. وى از اصحاب محمد بن حسن شيبانى و از راويان جرير بن عبدالحميد رازى (م 188 ق) است. او را از عقلاى اهل رى از محدثان مورد اعتماد شمرده اند. ذهبى در «تاريخ الاسلام» و ابن حجر در «لسان الميزان» سال مرگ وى را پس از 260 ق ذكر كرده اند. از آثارش: «كتاب الشفعه»؛ «كتاب المخارج»؛ «كتاب الخراج»؛ «مختصر»ى در فروع.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :رى باستان (395/2)، كشف الظنون (1456 ،1430)، لسان الميزان (137/7)، معجم المؤلفين (49/13)، هديه العارفين (477/2).

رازي، ابومعين حسين

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 272 ق)، حافظ و محدث. از سعيد بن ابى مريم و ابوسلمه موسى بن اسماعيل و ابوتوبه و يحيى بن معين و همطبقه ى آنها حديث شنيد و «الموطاء» را از يحيى بن عبداللَّه بن بكير فراگرفت. ابن ابى حاتم و ابن عدى و محمد بن فضل محمدآبادى و يوسف بن ابراهيم همدانى و حفض بن عمر اردبيلى و ديگران وى بوده اند. حاكم نيشابورى او را از حافظان و محدثان بزرگ مى شمارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الجرح و التعديل (ج 1 ق 50/2)، سير النبلاء (155 -154 /13).

رازي، ابويعقوب يوسف

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 304/303 ق)، عارف، صوفى و محدث. از بزرگان و مشايخ روزگار خود بود كه به انواع علوم ظاهرى و باطنى آراسته و شيخ رى و امام جبال بوده. گويند طريقه ملاميته داشته و در بيان معارف و اسرار سخت گويا بوده است، و لذا مردم رى او را طرد كردند و كلماتى نازيبا درباره اش گفتند. يوسف رازى به بغداد و مصر سفر كرده و با ذوالنون مصرى و ابوتراب نخشبى و يحيى بن معاذ رازى و قاسم جوعى و ابن ابى الجوارى صحبت داشته و با جنيد بغدادى مكاتباتى داشته، و از احمد بن حنبل و دحيم روايت كرده است. ابواحمد عسال و ابوبكر نقاش و محمد ابن شاذان و بسيارى ديگر از وى روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حليه الاولياء (243 -238 /10)، رى باستان (406 -405 /2)، سير النبلاء (251 -248 /14)، شرح شطحيات (200 -192)، طبقات الصوفيه سلمى (509)، طبقات الصوفيه هروى (269 -266).

رازي، ابويعلي معلي

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 211 ق)، حافظ، محدث و فقيه حنفى. وى در بغداد ساكن بود و در آنجا از مالك بن انس وليث بن سعد و ابويوسف قاضى و ديگران حديث روايت مى كرد. على بن مدينى و ابوبكر بن ابى شبيه و ابوخيثمه و احمد رمادى و عباس دورى و محمد جوهرى و بسيارى ديگر از وى روايت كرده اند او از اصحاب ابويوسف قاضى و محمد بن حسن شيبانى، دو شاگرد ابوحنيفه، به شمار مى رفت و از فقهاى اصحاب راى شمرده مى شد. چند بار از او خواستند كه عهده دار امور قضاوت شود اما نپذيرفت. ابن حبان او را از محدثان مورد اعتماد مى داند. او از كسانى بود كه مجموعه هايى

از شنيده هايى خود تصنيف كرد. از آثارش: «كتاب الصلاه»؛ «النوادر»؛ «الامالى»، در فقه.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (189/8)، تاريخ بغداد (188/13)، رى باستان (392/2)، كشف الظنون (1433)، معجم المؤلفين (309/12)، هديه العارفين (466/2).

رازي، ضياءالدين، ابوالقاسم عمر

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 559 ق)، عالم، متكلم، خطيب، اديب و محدث شافعى اشعرى. ساكن و خطيب رى بود. وى پدر فخرالدين رازى (وف 606 ق) است. علم كلام را از ابوالقاسم انصارى، شاگرد امام الحرمين، فراگرفت. نثر نوشته هايش آنقدر زيباست كه حريرى در «مقامات» خود از آنها بسيار نقل مى كند. از آثارش: «غايه المرام فى علم الكلام»، در دو مجلد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :رى باستان (337 -336 /2)، ريحانه (149 -148 /2)، معجم المؤلفين (282/7)، هديه العارفين (784/1).

راضيه

قرن:6

جنسيت:زن

مليت:ايران

549 -484 ق، از زنان محدث و پارسا. وى دختر سعداللَّه ميهنى بود.

پدرش او را با خود به عراق برد و آنجا وى را به مجلس حديث مهرصانى و ابوعبداللَّه محمد بن احمد كاغى بود. سمعانى از او حديث نوشته است. وى در مهينه (خراسان) وفات يافت.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 436 / 1.

راغب اصفهاني، ابوالقاسم حسين

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 502 ق)، اديب، لغوى، شاعر، مفسر، محدث، متكلم، حكيم و فقيه شافعى/ معتزلى. اهل اصفهان و ساكن بغداد بود. وى را همتا و قرين امام محمد غزالى مى دانند. به گفته ى كاتب چلبى، غزالى كتاب «الذريعه» او را از خود جدا نمى كرد و آن را به خاطر نفاستش مى ستود. بعضى از علما به استناد اينكه او از اهل بيت (ع) بسيار روايت كرده و از اميرالمومنين على بن ابيطالب (ع) فقط با عبارت اميرالمومنين (ع) تعبير مى كند، او را شيعه خوانده اند، ولى فخر رازى در «تاسيس التقديس» او را از ائمه اهل سنت مى شمارد. صاحب «روضات الجنات» به نقل از «تاريخ اخبار البشر» سال وفات وى را 565 ق ذكر كرده است. از آثار وى: «تحقيق البيان فى تاويل القرآن»؛ «تفسير القرآن»، معروف به «جامع التفاسير» يا «جامع التفسير» كه بيضاوى تفسير خويش را از آن اخذ كرده؛ «الذريعه الى مكارم الشريعه»، در علوم اخلاق و پندهاى نيكو؛ «المفردات فى غريب القرآن» يا «مفردات الفاظ القرآن»؛ «افانين البلاغه»؛ «اخلاق الراغب»؛ «رساله فى فوائد القرآن»؛ «المعانى الاكبر»؛ «الايمان و الكفر»؛ «تفصيل النشأتين و تحصيل السعادتين»، در معرفت نفس؛ «درة التاويل فى متشابه التنزيل»؛ «محاضرات الادباء و محاورات الشعراء و البلغاء» در نوادر حكم و حكايات

كه محمدصالح قزوينى آن را با عنوان «النوادر» به فارسى ترجمه كرده است.[1]

(بخش 1) اصفهانى، ابوالقاسم حسين بن محمد (ف. 502 ه.ق.) از ادبا و علماى بزرگ اصفهان و او را است: مفردات الفاظ القرآن، محاضرات الادباء، تفصيل التشأتين، الذريعة الى مكارم الشريعة (ه.م.)، تفسير القرآن، حل متشابهات القرآن.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الاعلام (279/2)، اعيان الشيعه (162 -160 /6)، تاريخ ادبيات در ايران (266/2)، تاريخ گزيده (693)، دايرةالمعارف فارسى (1061/1)، الذريعه (364/21 -128/20 ،28/10 ،46 -45 /5)، روضات الجنات (216 -186 /3)، رياض العلماء (101/7 ،172/2)، ريحانه (293 -292 /2)، سرآمدان فرهنگ (371 -370 /1)، سير النبلاء (121 -120 /18)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 82 -81 /6)، فرهنگ سخنوران (363)، كشف الظنون (1773 ،1729 ،1609 ،881 ،827 ،739 ،462 ،447 ،377 ،131 ،36)، الكنى و الالقاب (269 -268 /2)، لغت نامه (ذيل/ راغب اصفهانى)، مؤلفين كتب چاپى (862/2)، معجم المؤلفين (59/4)، هديه الاحباب (140 -139)، هديه العارفين (311/1).

رافعي

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابوالقاسم عبدالكريم بن محمد قزوينى شافعى فقيه و محدث و مورخ اسلامى (ف. قزوين 623 ه.ق./ 1226 م.). از مؤلفات او «فتح العزيز فى شرح الوجيز» تأليف غزالى در فقه، «التدوين فى علماء قزوين»، «شرح مسند الشافعى»، «الامالى اشارحة لمفردات الفاتحة» و «المحرر» در فقه است.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد پنجم)

رافعي قزويني، امام الدين، ابوالقاسم عبدالكريم

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 557 -555 وف ح 623 ق)، عالم، شاعر، محدث و فقيه شافعى. وى از شاگردان شيخ منتجب الدين قمى بود. در جامع قزوين حزوه تفسير و حديث داشت. او از حامد بن محمد خطيب رازى و ابوالخير طالقانى و ابوالكرم همدانى و على بن عبيداللَّه رازى و ابوسليمان حسنويه و عبدالعزيز خليلى روايت كرده است. حافظ عبدالعظيم از وى روايت كرده و ابوالثنا محمود طاووسى از وى اجازه روايت گرفته است. ابن صلاح گويد كه در بلاد عجم ذوفنونى يگانه بود و او را از علماى عاملين شمرده اند. رافعى قريحه ى شعرى نيز داشت و اشعارى از او بر جاى مانده است. در قزوين درگذشت و در همان جا دفن شد. صاحب «رياض العارفين» وى را تحت عنوان رافعى قزوينى آورده و سال مرگش را 633 ق ذكر كرده است. از آثار وى: شرحى وسيع بر كتاب «الوجيز» غزالى، به نام «الفتح العزيز»، در فروع، در 16 مجلد، و جزئى از آن به نام «التذنيب»، كه فوائدى بر «الوجيز» است؛ «المحرور»، در فروع فقه شافعى؛ «شرح مسند شافعى»، در دو جلد؛ «التدوين فى ذكر اخبار قزوين» يا «فى ترجمه علماء قزوين»؛ «الامالى الشارحه على مفردات الفاتحه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (1169 -1167 /3)، الاعلام (179/4)، تاريخ ادبيات در ايران (225/3)،

دايرةالمعارف فارسى (234/1)، الذريعه (350/9)، روضات الجنات (305/4)، رياض العارفين (195 ،78)، ريحانه (295/2)، سير النبلاء (255 -252 /22)، فرهنگ سخنوران (365 -364)، كشف الظنون (2002 ،1683 ،1613 ،1612 ،930 ،394 ،383 ،382 ،205 ،164)، الكنى و الالقاب (269/2)، لغت نامه (ذيل/ عبدالكريم)، مجمع الفصحا (654/2)، معجم المؤلفين (3/6)، مينودر (183 -182 /2)، هديه الاحباب (140)، هديه العارفين (610 -609 /1).

رامشي نيشابوري، ابونصر محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(490/489 -404 ق)، لغوى، نحوى، شاعر، قارى و محدث، ادبيات را از ابوالعلاء معرى آموخت و به طلب قراآت و حديث سفرها كرد و از اصحاب اصم و ديگران حديث شنيد. او در قراآت و علوم حديث مبرز شد و در لغت و فنون عربيت حظى وافر يافت. وى در نيشابور املاى حديث مى كرد و بسيارى از وى حديث روايت كرده اند. شعر را نيكو مى سرود، نمونه اى از اشعار وى در «معجم الادباء» آمده است. از اوست:

و اذا لقيت صعوبه فى حاجه

فاحمل صعوبتها على الدينار

و ابعثه فى ما تشتهيه فانه

حجر يلين سائر الاحجار

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ريحانه (297 -296 /2)، لغت نامه (ذيل/ محمد)، معجم الادباء (45/19)، الوافى بالوفيات (125 -124 /1).

رامهرمزي، ابومحمد حسن

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 360 ق)، حافظ، محدث، قاضى، اديب و شاعر. معروف به ابن خلاد رامهرمزى. وى سبك جاحظ را دنبال مى كرد. از پدرش محمد حضرمى و محمد مازنى و حسن عنبرى و جعفر فريانى و عبدان اهوازى و ابوالقاسم بغوى حديث شنيد. و به آورده ى «تاريخ فارس» از جماعتى از بزرگان شيراز استفاده كرد و جزوه ها نگاشت. ابوالحسين صيداوى و حسن شيرازى و محمد بن موسى بن مردويه و قاضى احمد نهاوندى از وى حديث روايت كرده اند. او را از پيشگامان علم اصول الحديث مى دانند، كه در اين زمينه در كتاب معروف خود «الحمدث الفاصل بين الراوى و الواعى» ابواب بسيارى را مطرح كرد. شريف ابومحمد حسن محمدى كه از مشايخ طوسى و نجاشى است از شاگردان وى به حساب مى آيد. ساليانى در شهرهاى خوزستان عهده دار منصب قضاوت بود. او تا سال 360 ق در رامهرمز باقى ماند و در همان جا

درگذشت. از آثارش: كتاب «الريحانتين الحسن والحسين (ع)»؛ «امام التنزيل فى علم القرآن»؛ «النوادر و الشوادر»؛ «ادب الناطق»؛ «رساله السفر»؛ «الرثاء يا المراثى و التعازى»؛ «الفلك فى مختار الاخبار و الاشعار»؛ «ربيع المتيم فى اخبار العشاق»؛ «كتاب امثال النبى (ص)»؛ «المناهل و الاعطان والحنين الى الاوطان».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (133 -129 /5)، ايضاح المكنون (565 ،442 ،347 ،315 ،307 ،297 /2 ،564 ،548 ،125 ،124)، سير النبلاء (75 -73 /16)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 88/4)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (255)، كشف الظنون (1612 ،1122)، معجم الادباء (17 -5 /9)، معجم المؤلفين (235/3)، مقدمه ابن الصلاح (4)، الوافى بالوفيات (65 -64 /12)، هديه العارفين (271 -270 /1).

راميثني، علي

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 721 ق)، شاعر و عارف. معروف به خواجه ى عزيزان. از مردم قصبه ى راميثن در دو فرسنگى بخارا بود و از بزرگان مشايخ طريقه ى نقشبندى به شمار مى رفت. وى در زادگاهش به بافندگى روزگار مى گذراند و در پايان عمر به خوارزم رفت و در آنجا وفات يافت. خواجه با شيخ ركن الدين علاءالدوله سمنانى و شيخ بدرالدين ميدانى معاصر بود و شعر فارسى را نيكو مى سرود. از آثار وى: «رباعيات عارفانه»؛ «رساله اى در تصوف» و «محبوب العارفين».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (220)، رشحات عين الحياه (72 -62 /1)، نفحات الانفس (385).

راوندي كاشاني، ضياءالدين، ابوالرضا فضل اللَّه

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 570 ق)، عالم، محدث، اديب و شاعر. داراى علو نسب بود و كمال فضل و حسب را نيز به دست آورد. وى شاگرد ابوالمحاسن رويانى و ابوالبركات حسينى مشهدى و ابوعلى، فرزند شيخ طوسى و ابوالصمصام ذوالفقار بن محمد حسنى است و به واسطه ى اين دو نفر اخير از شيخ طوسى روايت مى كند. شيخ منتجب الدين و ابن شهر آشوب و پدر خواجه نصير، شيخ محمد طوسى، از شاگردان وى بوده اند و از او روايت كرده اند. سمعانى در «الانساب» گويد: «به كاشان كه رسيدم به عزم زيارت سيد ابوالرضا ضياءالدين راوندى به خانه اش رفتم، بر سر در خانه ى او «آيه ى تطهير» را با گچ نوشته بودند، بعد از ملاقات بيش از آنچه شنيده بودم ديدم و احاديث بسيارى از خودش شنيده و نوشتم و چند قطعه از اشعارش را نگاشتم و چند بيتى خودش برايم نوشت». فرزندان و نوادگان او همگى از اهل علم بودند. از آثار وى: «ضوء الشهاب»، شرحى بر «شهاب» قاضى قضاعى؛ «ادعيه السر»؛ «كتاب النوادر»؛

«مقاربه الطيه الى مقارفه النيه»؛ «قصص الانبياء»؛ «تفسير الراوندى» به نام «الكافى»، در تفسير قرآن مجيد؛ «ترجمه العلوى للطب الرضوى»، در شرح «طب الرضا (ع)»؛ «الاربعين»، در احاديث؛ «الحماسه»؛ شرح «النهج البلاغه»؛ «المورجز الكافى فى علم العروض و القوافى»؛ «ديوان» اشعار.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (410 -408 /8)، ايضاح المكون (659 ،531 ،346 ،259 ،74 /2 ،305 ،281 ،53 ،52 /1)، الذريعه (337/24 ،378/21 ،247 ،245 /17 ،121 -120 /15 ،143/14 ،352/9 ،423/1)، روضات الجنات (352 -350 /5)، رياض العلماء (374 -363 /4)، ريحانه (11 -9 /4)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 218 -217 /6)، فوائد الرضويه (355 -354)، فهرست منتجب الدين (144 -143)، الكنى و الالقاب (436 -435 /2)، لغت نامه (ذيل/ ابوالرضا)، معجم المؤلفين (75/8)، هديه الاحباب (141 -140)، هديه العارفين (821/1).

راوندي، قطب الدين

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

متوفى 573 هجرى

و اوست شيخ و امام فاضل متبحر و فقيه محدث شاعر اديب جامع الفضائل والمناقب قطب الدين ابوالحسين سعيد بن هبةاللَّه بن الحسن بن عيسى الراوندى ره كه قبر شريفش در صحن بزرگ فاطميه در محل نماز تابستان آيةاللَّه نجفى مرعشى مدظله سنگ بزرگى دارد و مورد توجه عموم و بالاخص دانشمندان و اهل معرفت است.

ترجمه او را علماء رجال در كتب خويش ذكر كرده و وى را به تمام معنى ستوده و تمجيد كرده اند، شيخ منتجب الدين در تاريخ گويد: وى فاضلى در جميع علوم بوده مصنفات بسيارى در هر نوع دارد و بر مذهب شيعه هم بوده است.

سيد بن طاوس در ص 20 كشف المحجة گويد: الشيخ العالم فى علوم كثيره قطب الدين الراوندى و اسمه سعيد بن هبةاللَّه- رحمه اللَّه.

سماهيجى در اجازه اش گفته عالمى فاضل و متبحر و كامل و

فقيهى محدث و ثقه اى معين و علامه و بعض افاضل گفته اند كه او از بزرگترين محدثين شيعه بوده است.

و شيخ اسداللَّه كاظمى در مقابس ص 14 گفته وى فقيهى محدث و فاضلى متبحر و علامه اى كامل و كم نظير بوده است.

و ابن شهر آشوب هم در معالم العلماء او را بسيار تعظيم و تمجيد و تعريف نموده و شيخ منتجب الدين در فهرست و صاحب لسان الميزان در ج 3 ص 48 و ميرزا عبداللَّه در رياض العلماء و شيخ يوسف در لؤلؤة البحرين و محدث نورى در ج 3 مستدرك الوسائل ص 489 و صاحب روضات در ص 300 روضات و مامقانى در ج 2 ص 22 تنقيح المقال و هم ص 148 منتهى المقال ذكر كرده است صاحب كرامت بوده و از كرامات وى كه كرارا از سيد استادم علامه نجفى مرعشى شنيدم مى فرمود از چند نفر از پيرمردهاى موثق شنيدم كه مى گفتند در موقع ساختن صحن شريف قبر مطهرش خراب و بدن شريفش نمايان شد كه بعد از هفتصد سال تازه كمترين عيبى نكرده كه گويا الان در اينجا خوابيده است.

تاليفات راوندى

تاليفات و تصنيفات ارزنده آن بزرگوار به قرار زير است.

1- الخرائج والجرائح مطبوع 2- قصص الانبياء 3- فقه القرآن 4- منهاج البراعه فى شرح نهج البلاغه در دو جلد 5- اللباب 6- اسباب النزول 7- المغنى فى شرح النهايه ده مجلد 8- سلوة الحزين 9- المعارج فى شرح خطبه من نهج البلاغه 10- احكام الاحكام 11- خلاصه التقاسير ده جلد 12- المستقصى شرح الذريعة سيد مرتضى در سه جلد 13- ضياء الشهاب فى شرح الشهاب 14- حل العقود فى الجمل والعقود 15- الانجاز فى شرح الايجاز 16- نهية

النهايه 17- بيان الانفرادات 18- التغريب فى التعريب 19- الاغراب فى الاعراب 20- زهر المباحثه 21- تهافت الفلاسفه 22- جواهر الكلام فى شرح مقدمه الكلام 23- رسالة الفقهاء و غير اينها كه موجب اطناب است اساتيد و مشايخ اجازه و شاگردان بزرگوار وى بسياراند كه از ذكر آنان خوددارى نمودم وفاتش در روز چهارشنبه چهاردهم شوال المكرم 573 قمرى اتفاق افتاده و در مكان مذكور مدفون گرديد علامه معاصر ما آيةاللَّه مرعشى سنگ و لوح قبر شريفش را تجديد و مرمت نموده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد اول)

ربابه

قرن:13

جنسيت:زن

مليت:ايران

حدود 1297 ق، از زنان فاضل، سخنور، محدث و متكلم. وى دختر ملا محمدصالح برغانى (1275 / 1270 ق) و آمنه خانم قزوينى و خواهر فاطمه ملقب به قرةالعين بود. او از خاندان علم و دانش بود كه بسيارى از مردان و زنان آن از علما و فضلاى مبرز زمان خود به شمار مى رفتند.

وى مقدمات زبان عربى و ادبيات را نزد مردان خانواده و خواهرش قرةالعين فراگرفت و فقه و اصول و تفسير و حديث را از پدرش و عمويش ملا محمدتقى برغانى (1264 ق)، معروف به شهيد ثالث، آموخت. يك دوره حكمت و فلسفه را نزد آخوند شيخ ملا آغا حكمى گذراند و در عرفان نزد عمويش ملا على برغانى و برادرش ميرزا عبدالوهاب برغانى قزوينى تلمذ كرد. هنگامى كه به سن رشد رسيد با ميرزا هبةاللَّه رفيعى قزوينى ازدواج نمود.

او در جايگاه درس و وعظ و ارشاد قرار گرفت و به استنباط احكام شرعى مى پرداخت و با علما مباحثه و مجادله مى كرد و در مسائل فقهى و علمى فتوا مى داد و به نظر و

احكامش عمل مى كرد، تا جائى كه اميد و پناهگاه مستمندان و درماندگان بود. در سخنرانيها و مجالسش فراوان از ناصرالدين شاه قاجار (1313 -1264 ق) و درباريان و نزديكانش انتقاد و بدگويى مى كرد و هيچگاه ناصرالدين شاه متعرض او نگرديد.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعيان الشيعه (مستدركات)، 105 -104 / 4.

رشتي نجفي كاظمي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1348 ق)، فقيه، اصولى، متكم و محدث. او در نجف نزد علامه طباطبائى يزدى فقه، و در نزد محقق خراسانى اصول فراگرفت و بعد از استادان خود مدرس بزرگى شد. به خاطر مشكلات، نجف را به قصد كاظمين ترك كرد و در آنجا مجلس درس تشكيل داد و در كنار آن به انجام ديگر وظائف شرعى مى پرداخت تا اينكه در همان جا درگذشت و در صحن دفن شد. سيد محمدمهدى خوانسارى اصفهانى كاظمى صاحب «احسن الوديعه»، در فقه و اصول، از شاگردان او بود. از آثار وى: «خلاصه الفقه» كه كتاب بزرگى در فقه استدلالى است؛ حاشيه بر «الكفايه»؛ حواشى فتواييه بر بسيارى از رساله هاى عمليه.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (231/7)، علماء معاصرين (146 -145)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 599 -598 /14).

رشتي، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1232 ق)، محدث. از آثارش «مجموعه الاحاديث» است كه در سال 1232 ق بخشهايى آن را به پايان رسانيده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (282/9)، الذريعه (61/20)، معجم المؤلفين (314/9).

رضوي سمرقندي، ابوعبداللَّه محمدصالح

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1263 ق)، رضوى، مسند، محدث، و طبيب. وى در سمرقند به دنيا آمد و در مدينه از دنيا رفت. او تاليفاتى در تصوف و علوم اسرار و اسناد و مسلسلات دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :معجم المؤلفين (83/10).

رضوي قمي، ابراهيم

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1168 ق)، شاعر، عالم، حكيم، مفسر، محدث و فقيه اصولى. اصل وى از قم است، ولى در همدان متولد شد.

در همان جا نشو و نما يافت. او برادر صدرالدين رضوى قمى، شارح «الوافيه»، است ك از وى روايت كرده است. سيد ابراهيم بعد از وفات برادرش به كرمانشاه رفت. وى يكى از مشايخ دوازده گانه سيد شبر حويزى است. حاج محمدجعفر مجذوب (مجذوب عليشاه) نيز از شاگردان وى به حساب مى آيد. سال درگذشت و محل دفنش نامعلوم است. او خطى نيكو داشت. از آثار وى: «شرح مفاتيح الشرايع»؛ «شرح الوافى» فيض كاشانى.[1]

سيد صدرالدين بن سيد محمدباقر الرضوى القمى مجاور نجف اشرف از علماء اواخر دولت صفويه به بعد و از بزرگان محققين اين طايفه عليه مى باشد صاحب روضات در كتابش گويد: در مرحله فضيلت و تدقيق وجودت تصرف و تحقيق فرديست بلاثانى و تلمذش در بدو امر نزد آقا جمال الدين خونسارى و شيخ جعفر قاضى و مدقق شيروانى و ساير علماء اصفهان بود و پس از فراغ از تحصيل بوطن مألوف معاودت نموده و در آن ارض شريف مشغول تدريس و ارشاد عباد گرديده.

تا زمانى كه در آن جايگاه فتنه افاغنه رخ نمود بناچار به موطن برادر خود سيد ابراهيم رضوى به همدان هجرت فرمود و از آنجا به نجف اشرف على مشرفها آلاف التحية والثناء رفت و در آن ارض مقدس نيز نزد

شريف ابوالحسن عاملى و شيخ احمد جزايرى مشغول تحصيل شد تا فارغ التحصيل گرديد سپس در آنجا مشغول تدريس شد.

و از شاگردان اوست سيد عبداللَّه بن سيد نورالدين بن سيد نعمت اللَّه جزايرى صاحب اجازه كبيره و از جمله چيزى كه سيد مذكور در آن اجازه در حق استادش گفته اينست كه او اعلم علمائى است كه من آنها را در عراق عرب ديده ام و اجمع آنها در معقول و منقول نزد اهل عراق و عظيم القدر بوده و زوار از هر ناحيه به ملاقات او مى آمدند و به زيارتش تبرك مى جستند و از وى استفاده مى نمودند و از جمله تلامذه اوست وحيد بهبهانى آقا باقر معروف رحمةاللَّه عليه داراى تأليفاتى مى باشد كه از آنهاست «كتاب طهارت» و كتاب «شرح وافيه ملا عبداللَّه تونى» در سال 1160 وفات نموده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] اعيان الشيعه (204/2)، بزرگان و سخن سرايان همدان (86/2)، الذريعه (165 ،74 /14 ،144 -143 /11 ،229/6)، رياض العارفين (302)، ريحانه (431/3)، الكنى و الالقاب (415/2)، طرائق الحقائق (258/3)، معجم المؤلفين (87/1)، مكارم الآثار (642/3).

رضوي قمي، صدرالدين محمد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 1160 ق)، عالم، محدث، فقيه اصولى و مرجع تقليد. اصل وى از قم است و نسبش به امام محمدتقى (ع) مى رسد. در اصفهان نزد آقا جمال خوانسارى و شيخ جعفر قاضى و محقق شيروانى تلمذ كرد. سپس به قم رفت و به تدريس و ارشاد مشغول شد. در فتنه ى افغان به موطن برادرش، همدان و از آنجا به نجف رفت و مراتب علمى خود را به كمال رساند و از ملا شريف ابوالحسن عاملى و شيخ احمد جزائرى بهره گرفت استاد اكبر، محقق بهبهانى، شاگرد

اوست و در نوشته هايش از رضوى قمى به سيد سند استاد تعبير مى كند. سيد عبداللَّه جزائرى نيز از وى روايت كرده است. از آثار وى: شرح «الوافيه» ملا عبداللَّه تونى، در اصول فقه، در پانزده هزار سطر؛ «كتاب الطهاره»؛ حاشيه بر «المختلف» علامه حلى؛ «المعراج»؛ رساله اى در «حديث ثقلين».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (406/9 ،386/7)، الذريعه (226/21 ،185/15 ،166/14 ،121/13 ،194/6 ،325/4)، روضات الجنات (122 -119 /4)، ريحانه (430/3)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 384 -382 /12)، فوائد الرضويه (213)، الكنى و الالقاب (415 -414 /2)، لغت نامه (ذيل/ صدرالدين)، معجم المؤلفين (197 -196 /11 ،87/9 ،18/5)، مكارم الآثار (642/3)، هديه الاحباب (187).

رودباري، ابوعبداللَّه احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 369/367 ق)، صوفى، محدث و قارى. وى خواهرزاده ابوعلى رودبارى است. در رودبار به دنيا آمد و در بغداد نشو و نما يافت. مدتى در بغداد زندگى كرد و سپس به صور منتقل شد و تا پايان عمر در شامات زيست. او از اعاظم مشايخ صوفيه و عارفان شام به حساب مى آيد. وى عالم به شريعت و حقيقت بود و معاصر ابوعبداللَّه باكو و شيخ ابوالقاسم بوسلمه باوردى. وى از دايى خود، ابوعلى رودبارى، و بغوى و قاضى محاملى و يوسف بن يعقوب بن اسحاق حديث روايت كرد ابن باكويه و على بن عياض و محمد بن على صورى از او حديث شنيدند. او در حومه عكا از دنيا رفت. پيكرش به صور انتقال داده شد و در آنجا دفن گرديد. رودبارى صاحب كتابى در «آداب فقر» بوده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بغداد (337 -336 /4)، تاريخ گزيده (656)، ترجمه ى رساله ى قشيريه (86 -84)، حليه

الاولياء (384 -383 /10)، ريحانه (188/7)، سير النبلاء (228 -227 /16)، طبقات الصوفيه سلمى (500 -497)، طبقات الصوفيه هروى (554 -553)، كشف المحجوب (410)، لغت نامه (ذيل/ احمد)، معجم البلدان (88/3)، نفحات الانس (272 -271).

روياني، ابوبكر محمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 307 ق)، حافظ، محدث، مسند و فقيه. از ابى ربيع زهرانى و اسحاق بن شاهين و محمد بن حميد رازى و ابوزرعه رازى و ابن واره رازى و ابوكريب محمد بن علاء و عمرو بن على فلاس و عده اى ديگر حديث روايت كرد. ابوبكر اسماعيلى و ابراهيم بن احمد قرميسينى (كرمانشاهى) و جعفر بن عبداللَّه بن فناكى و عده اى ديگر از وى حديث روايت كرده اند. وى تصانيفى در فقه است. از ديگر آثارش «السمند»، در حديث است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ايضاح المكنون (482/2)، سير النبلاء (510 -507 /14)، كشف الظنون (1683)، معجم المؤلفين (85/12)، الوافى بالوفيات (148/5)، هديه العارفين (25/2).

زاغولي مروزي، ابوعبداللَّه محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(559 -472 ق)، حافظ، محدث، مفسر، لغوى و فقيه شافعى. منتسب به زاغول از قراى پنج ده مرو رود بود در انجا به دنيا آمد و در مرو سكنى گزيد و اشتهار يافت. نزد ابوبكر محمد سمعانى و موفق بن عبدالكريم هروى فقه آموخت و از ابوالفتح نصر بن ابراهيم حنفى و ابومحمد بغوى و عيسى بن شعيب سجزى حديث شنيد. وى تمام عمر خويش را در طلب و گردآورى حديث و تاليف و تصنيف به سر آورد. او در لغت صاحب نظر بود. سفرى به هرات كرد و در آنجا شاگردانى تربيت كرد. ابوسعد عبدالكريم سمعانى و پسرش ابوالمظفر عبدالرحيم سمعانى از شاگردان وى مى باشند. زاغولى بيش از چهارصد مجلد مشتمل بر تفسير و حديث و فقه و لغت را گردآورد و آن را «قيد الاوابد» ناميد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (333/6)، سير النبلاء (493 -492 /20)، كشف الظنون (1367)، معجم المؤلفين (254/9)، الوافى بالوفيات (373/2)، هديه العارفين (94/2).

زاهدي، ابوالفضل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1309 ق)، محدث، مفسر، فقيه و مدرس. وى در قم به دنيا آمد. پس از گذراندن مقدمات و سطوح نزد ميرزا سيد محمد برقعى حدود ده سال از محضر حاج شيخ ابوالقاسم كبير استفاده نمود. مدت دو سال در اراك اقامت داشت، سپس به قم مراجعت كرد و در درس فقه و اصول آيت اللَّه حايرى، موسس حوزه ى علميه ى قم، حاضر شد. علم حكمت و فلسفه را نزد ميرزا على اكبر حكمى يزدى فراگرفت. پس از فوت آيت اللَّه حايرى دو سال در تهران در مسجد جامع به گفتن تفسير و احاديث و مواعظ پرداخت. در 1368 ق به قم بازگشت و به گفتن

تفسير قرآن در مدرسه ى فيضيه و تدريس فقه و اصول مشغول شد. از آثار عام المنفعه وى، بناء و تعمير قسمت غربى مسجد امام كه در دو طبقه كه به بهترين اسلوب ساخته شده است. از آثار علمى اش: «رساله الشرط و آثاره»؛ «رساله الضرر»؛ «افعل و ما افعل»؛ «منطق الحسين (ع)»؛ «مقصد الحسين (ع)»؛ «تسهيل الامر فى بحث الامر»؛ «اثبات المعلوم فى نفى المفهوم»؛ «ارغام الكفره فى سوره البقره»، ناتمام؛ «اقسام الدين»، ناتمام؛ حواشى بر «جواهر».[1]

آقاى حاج ميرزا ابوالفضل بن العلامه الناطق حاج ملا محمود الواعظ از آيات عظام و علماء اعلام و حجج اسلام شهرتسان قم و حوزه علميه عالمى عامل و فاضلى كامل و محدثى خبير و مفسرى بصير است و ايشان از طرف مادر منسوب به سادات رضوى و سبط مرحوم حاج سيد عبدالباقى رضوى كه از خدام ذوى الاحترام حضرت معصومه عليهاالسلام بوده مى باشد.

تولدش در 16 شعبان 1309 قمرى در بلده طيبه قم واقع شده و پس از بلوغ و رشد مقدمات و سطوح را خدمت مرحوم علامه ميرزا سيد محمد برقعى بن العلامه حاج سيد عبدالله قمى خوانده و حدود ده سال از محضر مرحوم آيت الله حاج شيخ ابوالقاسم كبير استفاده نموده و دوبار در سال 1336 و 1339 به اراك مسافرت كرده و دو سالى در آنجا توقف و در سال 1340 قمرى مراجعت به قم و حاضر به درس فقه و اصول مرحوم آيت الله موسس حايرى گرديده و علم حكمت و فلسفه را نزد مرحوم ميرزا على اكبر يزدى خوانده و پس از فوت مرحوم حايرى چند سال در تهران توقف نموده و به گفتن تفسير و احاديث و مواعظ در

منبر مسجد جامع ترويج دين نموده و هم در آنجا اقامه جماعت كرده تا سال 1368 قمرى كه مراجعت به قم و به گفتن تفسير قرآن در مدرسه فيضيه و درس فقه و اصول براى طلاب و فضلاء حوزه اشتغال و از تاريخ مزبور تاكنون در مسجد امام عليه السلام قم اقامه جماعت دارند و شبها براى مردم تفسير گفته و از اين طريق خدمت به شرع انور مى نمايند. آثار علمى و باقيات الصالحات معظم له از اين قرار است:

1- بناء و تعمير قسمت غربى مسجد امام دو طبقه كه به بهترين اسلوب ساخته و تكميل نموده و براى اين منظور در مقابل نادانان و حسودان ابناء نوع استقامتى عجيب كرده و در راه حق از ملامت ملامت كننده نهراسيده تا به مقصود كه احياء مسجد باشد رسيده است.

و اما آثار علمى از اين قرار است:

1- رساله الشرط و آثاره 2- رساله الضرر 3- افعل و ما افعل 4- منطق الحسين عليه السلام 5- مقصد الحسين عليه السلام 6- تسهيل الامر فى بحث الامر 7- اثبات المعلوم فى نفى المفهوم 8- ارغام الكفره فى سوره البقره ناتمام 9- اقسام الدين ناتمام 10- بعضى حواشى بر جواهر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] گنجينه ى دانشمندان (166 -165 /2).

زبحي جرجاني، ابوالحسن علي

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(468 -390 ق)، حافظ و محدث. اصلش از زبح، از توابع جرجان بود. وى دايى حافظ عبداللَّه بن يوسف جرجانى بود و در هرات سكونت داشت. زبحى از على بن محمد مودب و عبدالواحد بن محمد منيرى و قاضى ابوبكر حيرى و ابوسعيد صيرفى و ابوالقاسم حمزه سهمى و عبداللَّه بن عبدالرحمان بنانى حرضى و همطبقه ى آنان حديث شنيد. اسماعيل بن ابوصالح

موذن و صاعد بن سيار و ديگران از وى حديث روايت كرده اند. در «معجم البلدان» سال وفات وى 408 ق در هرات ذكر شده است. از آثارش: «تاريخ جرجان».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (365 -364 /18)، كشف الظنون (290)، لغت نامه (ذيل/ زبحى)، معجم البلدان (146/3)، هديه العارفين (692/1).

زبيده ي اصفهاني

قرن:16

جنسيت:زن

مليت:ايران

از زنان محدث، دين دار و نيكوكار. وى از ابوالحسن احمد بن عبدالرحمن ذكوانى و ابوعبداللَّه قاسم بن الفضل و ابوحفص عمر بن احمد سمسار حديث شنيد و سمعانى از او احاديثى چند نوشته است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 30 / 2.

زجاجي طبري، ابوعلي حسن

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 400 ق)، محدث و فقيه شافعى. وى متولى قضاوت بود. از آثارش «التهذيب»، در فروع فقه شافعى كه مختصرى مشتمل بر «فروع زائده على المفتاح» است كه به همين مناسبت به نام «زوائد المفتاح» ناميده شده است. از ديگر آثارش تصنيف كتابى در «علل الحديث» است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :كشف الظنون (1769 ،1160 ،517)، معجم المؤلفين (284/3).

زجاجي گرگاني، ابوالقاسم يوسف

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(415 -352 ق)، اديب، لغوى، نحوى و محدث. اصل وى از همدان و ساكن گرگان و استرآباد بود. به واسطه ى پيشه ى آبگينه سازى و فروش آن به زجاجى معروف شد. از ابواحمد غطريفى و ابواسحاق بصرى و ديگران حديث استماع كرد. از آثار وى: شرح «الفصيح» ثعلب كوفى، در لغت؛ «عمده الكتاب»، در فقه؛ «عمده البيان»؛ كتاب «خلق الانسان»؛ كتاب «خلق الفرس»، كه گروهى آن را تصنيف كرده و زجاجى نيز از آن جمله است؛ كتاب «اشتقاق الاسماء»؛ «الرياحين».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (316/9)، روضات الجنات (171/1)، ريحانه (370/2)، كشف الظنون (1391 ،1272 ،1171 ،723 ،722)، لغت نامه (ذيل/ زجاجى)، معجم الادباء (61/20)، معجم المؤلفين (312/13)، هديه العارفين (550/2).

زرندي، شمس الدين، جمال الدين محمد

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(693- ح 750 ق)، حافظ، محدث، قاضى و فقيه حنفى. وى در مدينه نبوى به دنيا آمد. پس از پدرش منصب تدريس در آن شهر را بر عهده داشت و محدث آنجا بود. بعد از 742 ق به شيراز رفت و به نشر حديث و تدريس پرداخت. زرندى منصب قضاوت را در آن شهر تا پايان عمر عهده دار بود. او در شيراز از دنيا رفت. از آثارش: «درر السمطين فى مناقب السبطين (ع)» يا «درر السمطين فى فضائل المصطفى و البتول و السبطين (ع)» يا «فى فضائل المصطفى و المرتضى و السبطين»؛ «بغيه المرتاح»، شامل «چهل حديث» با شروح و اسانيد؛ «مولد النبى (ص)»؛ «معارج الوصول الى معرفه آل الرسول (ع)».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (27 -26 /8)، ريحانه (375/2)، كشف الظنون (747 ،250)، الكنى و الالقاب (297/2)، معجم المؤلفين (125 -124 /12)، هديه العارفين (157/2).

زعفراني اصفهاني، ابوالعباس فضل

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 319 ق)، محدث. وى براى كسب حديث بسيار سفر مى كرد و محدثى صدوق بود و از مشاهير اصفهانيان. از ابن مقرى و حسن بن محمد زعفرانى و احمد بن فرات و محمد بن وزير واسطى و نضر بن سلمه و همطبقه آنها حديث روايت كرد. عبداللَّه بن احمد، پدر ابونعيم اصفهانى، قاضى ابواحمد عسال و ابوبكر بن مقرى و حسن بن عبداللَّه بن سعيد و ديگران از وى حديث روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (552 -551 /14).

زعفراني اصفهاني، ابوسعيد حسين

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 369 ق)، حافظ، محدث، اصولى و مفسر. وى از ابوالقاسم بغوى و ابومحمد بن صاعد و حسين بن على بن زيد و همطبقه ى آنان حديث شنيد. ابوبكر بن ابى على و ابونعيم اصفهانى و گروهى ديگر از وى حديث روايت كرده اند.ابونعيم اصفهانى گويد كه زعفرانى به لحاظ شناخت استوار و دانش فراگيرش بندار اصول و حديث شهر ما بود. او داراى تصنيفات بسيار بود. از آثارش: «السمند» يا «مسند زعفرانى»، در حديث؛ «التفسير زعفرانى» يا «تفسير القرآن»؛ «الشيوخ».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (277/2)، ايضاح المكنون (482 ،305 /1)، سير النبلاء (518 -517 /16)، معجم المؤلفين (55/4)، الوافى بالوفيات (46 -45 /13)، هديه العارفين (305/1).

زفره اي، ابوالقاسم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

معروف به حاجى آخوند، فرزند ملاّ على.

عالم فاضل زاهد متّقى، از مدّرسين سطوح در اصفهان، و محدّثين و واعظين بود. اغلب فضلاى معاصر اصفهان از شاگردان ايشانند.

كتب زير از تأليفات ايشان است:

1- رساله در اصول دين، كه به طبع رسيده 2- كتابى در قاعده دايره هندى 3- كتابى در علوم غريبه 4- كتابى در مكروهات موجب فقر.

صاحب عنوان در علوم غريبه و جفر و اعداد طلسمات نيز زحماتى كشيده و در اين موارد، كارهايى بدو نسبت مى دهند.

در روز دوشنبه 28 رمضان المبارك 1352 به سنّ قريب به نود سال در اصفهان وفات يافته. در بقعه ي تكيه ي بروجردى مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

زكرويه مروزي، ابويحيي زكريا

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 270 ق)، محدث. ساكن بغداد بود. به آورده ى ابوالفتح ازدى در كتاب «الضعفاء» او ملقب به جوذابه بوده است. وى از سفيان بن عيينه و معروف كرخى و ابومعاويه ضرير حديث روايت كرد. زكرويه راوى يك «جزء» از سفيان بن عيينه است. قاضى محاملى و محمد بن مخلد و اسماعيل صفار و ابوالعباس اصم نيشابورى و ابوعوانه و ابوالحسين احمد بن منادى و محمد بن احمد حكيمى و عده اى ديگر از وى حديث روايت مى كنند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بغداد (461 -460 /8)، سير النبلاء (348 -347 /12)، لسان الميزان (149/3).

زكي نيشابوري، ابوعبداللَّه محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(392 -317 ق)، محدث و اديب. وى از ابن بلال و محمد بن حسين قطان و ابن قوهيار و عبداللَّه بن يعقوب كرمانى و ابوطاهر محمدآبادى و ديگران حديث شنيد. ابوعبداللَّه حاكم نيشابورى و احمد بن عبدالرحيم اسماعيلى از وى حديث روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (53 -52 /17).

زمخشري، ابوالقاسم محمود

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(538 -467 ق)، مفسر، محدث، نحوى، متكلم، لغوى و شاعر حنفى معتزلى. ملقب به جاراللَّه. نسبت وى به زمخشر، از آباديهاى خوارزم است در زمخشر به دنيا آمد. او در ادب و لغت عرب و فقه و حديث و تفسير استاد و متكلم معتزلى بود و شعر را بسيار نيكو مى سرود. در ضمن مسافرتهاى خود مدت مديدى در مكه اقامت كرد و به همين مناسبت به جاراللَّه (همسايه ى خدا) معروف شد. به بغداد نيز سفر كرد و در آنجا از نصر بن بطر و ديگران حديث شنيد. ادب را از ابومضر محمود بن جرير ضبى اصفهانى و ابوالحسن على بن مظفر نيشابورى فراگرفت و از ابومنصور نصر حارثى و ابوسعد شقانى حديث روايت كرد است. ابوطاهر سلفى و زينب دختر شعرى از زمخشرى با اجازه روايت كرده اند اسماعيل بن عبداللَّه خوارزمى و ابوسعد احمد بن محمود و ديگران از وى اشعارش را نقل كرده اند. سرانجام در جرجانيه ى خوارزم درگذشت. از آثار متعددش: «الكشاف عن حقايق التنزيل»، در تفسير قرآن؛ «الامالى»، در نحو؛ «الانموذج»، در نحو؛ «مقدمه الادب»، در لغت؛ «اساس البلاغه»، در لغت؛ «اعجب العجب فى شرح لاميه العرب»؛ «اطواق الذهب»، در مواعظ و خطب؛ «الجبال و الامكنه و المياه»؛ «ديوان» خطب؛ «ديوان» شعر؛ «ديوان» رسائل؛ «ديوان» تمثيل؛ «الرائض فى علم

الفرائض»؛ «روس المسائل»، در فقه؛ «ربيع الابرار»، در ادبيات؛ «سوائر الامثال»؛ شرح «ابيات الكتاب» سيبويه؛ شرح مشكلات «المفصل»؛ «ضاله الناشد»؛ «القسطاس»، در عروض؛ «المجاز و الاستعاره»؛ «متشابه اسامى الرواه»؛ «المستقصى»، در امثال عرب؛ «معجم الحدود»؛ «المفرد و الموتلف»، در نحو؛ «المقامات»، در اخلاق؛ «المنهاج»، در اصول؛ «النصائح الكبار يا كبرى»؛ «النصائح الصغار»؛ «الكلم النوابغ»، در مواعظ؛ «الاحاجى النحويه»؛ «المفصل»، در نحو؛ «الفائق فى غريب الحديث».[1] برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الاعلام (55/8)، ايضاح المكنون (86/2 ،67/1)، تاريخ ادبيات در ايران (320/2)، تاريخ نظم و نثر (197 ،102 ،92)، التفسير و المفسرون (482 -429 /1)، دايرةالمعارف فارسى (2222 -2221 /2 ،1180 /1)، روضات الجنات (118/8)، ريحانه (382 -379 /2)، سفرنامه ابن بطوطه (571 ،436 /1)، سير النبلاء (156 -151 /20)، الكامل (8/9)، كشف الظنون (1978 ،1955 ،1890 ،1877 ،1837 ،1798 ،1791 ،1774 ،1734 ،1675 ،1674 ،1607 ،1584 ،1539 ،1475 ،1427 ،1407 ،1396 ،1326 ،1217 ،1206 ،1085 ،1082 ،1056 ،1022 ،1009 ،915 ،895 ،832 ،831 ،791 ،781 ،616 ،185 ،164 ،117)، الكنى و الالقاب (300 -298 /2)، لسان الميزان (653 -651 /6)، لغت نامه (ذيل/ زمخشرى)، مؤلفين كتب چاپى (67 -66 /6)، مجمل فصيحى (ذيل/ سال 538)، معجم الادباء (135 -126 /19)، معجم البلدان (166 -165 /3)، معجم المؤلفين (187 -186 /12)، المستفاد من ذيل تاريخ بغداد (229 -228)، وفيات الاعيان (174 -168 /5)، هديه الاحباب (146 -145)، هديه العارفين (403 -402 /2).

زنجاني، ابوالقاسم سعد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو ح 471 -380)، حافظ، محدث، صوفى و شاعر. از ابوعبداللَّه بن نظيف و حسين صدفى در مصر و محمد بن ابى عبيد در زنجان و عبدالرحمان بن ياسر و عبدالرحمان بن طبيز

حلبى در دمشق حديث شنيد. خطيب بغدادى و ابومظفر منصور سمعانى و عبدالمنعم بن قشيرى و مختار اهوازى و عده اى ديگر از شاگردان وى در حديث مى باشند. او را در حديث ثقه اى پرهيزكار شمرده اند و عده اى او را صاحب كرامات دانسته اند. از آنجايى كه او در مكه املاى حديث مى كرد، او را شيخ الحرم مى گفتند. قسمتهايى از «قصايد» او در «سير اعلام النبلاء» آمده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (389 -385 /18).

زنجاني، ابوالمناقب محمود

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 656 ق)، فقيه، اصولى، مفسر، محدث و لغوى شافعى. وى در بغداد متوطن بود. مدتى نيز نيابت قاضى القضاتى را بر عهده داشت تا عزل شد. در نظاميه به تحصيل و تدريس پرداخت. وى درايام فتح بغداد به دست هلاكو كشته شد. از آثارش: «السحر الحلال فى غرائب المقال»، در فروع فقه شافعى؛ «ترويح الارواح فى تهذيب الصحاح» جوهرى، در لغت؛ «تفسير القرآن».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :كشف الظنون (1073 ،981)، معجم المؤلفين (149 -148 /12)، هديه العارفين (405/2).

زنجاني، عزيزالدين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1330 -1255 ق)، عالم دينى، فقيه، محدث، رجالى، اديب و شاعر. در زنجان به دنيا آمد. پس از تحصيل مقدمات در زادگاهش به قزوين رفت و در آنجا به تحصيل ادامه داد. در 1278 ق به عراق رتف و در نجف اشرف نزد شيخ انصارى و علامه سيد حسين ترك كوه كمرى و ميرزاى شيرازى تحصيلات خود را تكميل كرد. در 1288 ق به زنجان بازگشت و پس از وفات پدرش مرجع رياست شرعى شد و منصب قضا و افتاء بدو رسيد. وى داراى تصانيف بسيارى است كه از جمله آثارش: «لطائف الكلام فى الاوانى الذهب و الفضه من الاحكام»؛ «مفتاح الظفر»، در نماز سفر؛ «التحيه المباركه»، در احكام سلام؛ شرح «دعاء كميل»؛ «جواب السوال عن آيات بدء الخلق و آيه رد الشمس لسليمان»؛ «الصبح الصادق»، به فارسى، در مسائل اجتماعى و وظائف سلطان؛ «معارج الرضوان فى مصائب الامام العطشان»؛ تعليقات بر «الرسائل»؛ حواشى بر «الرياض»؛ «رساله فى حرمه الخمر»؛ وى قصايدى به عربى و فارسى نيز داشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (63/9)، الذريعه (321/18)، طبقات اعلام الشيعه (قرن

81 -80 /14)، علماء معاصرين (340 -339)، المآثر و الآثار (149)، مكارم الآثار (1503 -1502 /5).

زوزني، ابوالقاسم اسعد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 492 ق)، اديب، شاعر، منشى، محدث، معروف به بارع. اصل وى از قريه ى زوزن ناحيه اى بين نيشابور و هرات بود. مدتى در عراق و بعد در نيشابور ساكن بود و از بزرگان خراسان و عراق به شمار مى رفت. وى در نيشابور درگذشت. در «ريحانه» سال وفات وى 402 ق آورده شده. از جمله آثارش: «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (294/1)، ريحانه (394/2)، لغت نامه (ذيل/ اسعد)، معجم الادباء (96 - 90 /6).

زوزني، ابوحنيفه عبدالرحمان

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 455)، خطاط، محدث و دانشمند. وى در اكثر علوم متداوله ى زمان خود استاد بود، خصوصا در سرعت قلم و خوبى خط نسخ، يد بيضا داشت. چنان كه در اوقات زندگى خود چهارصد قرآن هر يكى به اجرت پنجاه دينار با خط خودش به يادگار گذاشت. زوزنى در هنگام سفر حج درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :پيدايش خط و خطاطان (95 -94)، ريحانه (395 -394 /2).

زوزني، ابوسعد احمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(536 -449 ق)، مسند، محدث و صوفى. اصل وى از زوزن خراسان بود در بغداد نشو و نما يافت. از ابويعلى و ابوجعفر بن مسلمه و ابوالحسين بن غريق و ابن هزار مرد و ابوبكر خطيب حديث شنيد. ابن عساكر و سمعانى و ابن جوزى و ابن طبرزد و ابواحمد بن سكينه و يوسف بن كامل و عده اى ديگر از وى حديث روايت كردند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (59 -57 /20).

زهري اصفهاني، ابومحمد عبداللَّه

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(252 -187 ق)، محدث و قاضى. وى اهل اصفهان بود. منصب قضاوت كرج، ناحيه اى بين همدان و اصفهان، را عهده دار بود كه در همان شهر نيز از دنيا رفت. وى داراى تصانيفى مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (247/4).

زيادي هروي، ابوالمحاسن اسعد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 544 ق)، محدث و مسند حنفى. ساكن قريه مالين، در دو فرسنگى هرات، بود. از داوودى «صحيح بخارى» را روايت كرد و از دارمى و عبدبن حميد حديث شنيد. سمعانى و ابن عساكر و محمد بن عبدالرحمان فامى و عبدالجامع بن على خخه و ابوروح و جمعى ديگر از وى حديث روايت كرده اند. وى به قول سمعانى «ثقه اى صالح و عابد بود و دائم الذكر، كه در اوقات مستغرق بود و بسيار روزها را با روزه مى گذرانيد».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (212/20).

زين الدين اميرة

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

منتجب الدين در فهرستش گويد كه وى از ثقات و قاضى قم بوده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد اول)

زيني بخاري، ابوالفضل عبيدالله

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(مقتول 277/272 ق)، حافظ و محدث. معروف به ابن زين. وى محدث بخارا در زمان خود بود. پدرش از علماى بزرگ حديث بود. به دنبال حديث سفرها كرد و بزرگانى را ملاقات نمود. او از حسن بن سوار بغوى و عبدان بن عثمان مروزى و ابوالوليد طيالسى و عبدالسلام بن مطهر و مسدد بن مسرهد و همطبقه آنان حديث روايت كرده است. محمد بن اسماعيل بخارى، در خارج از كتاب «الصحيح»، و صالح بن محمد جزره و اهل بخارا و عبداللَّه بن محمد بن يعقوب بخارى از وى حديث روايت كرده اند. محمد بن اسماعيل بخارى به وى مباهات مى كرد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (239 -238 /13).

ساوجي، نظام الدين، محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف بعد از 1038 ق)، عالم امامى، فقيه، اصولى، محدث، متكلم، رجالى و رياضيدان. اهل ساوه و از شاگردان شيخ بهائى بود، پس از مرگ پدرش تحت نظر شيخ بهائى تربيت يافت. پس از درگذشت استادش، در دربار صفويه زندگى كرد. در 1033 ق سفرى به عتبات عاليات نمود. ساوجى به امر شاه عباس صفوى كتاب «جامع عباسى» استادش شيخ بهائى را، كه تا باب حج تأليف شده بود، تكميل كرد و «تحفه ى عباسى»، در فضائل و مناقب را در تتميم «جامع عباسى» نگاشت. او پس از عزل ملا خليل قزوينى، از مدرسى حضرت عبدالعظيم (ع)، عهده دار تدريس در بقعه ى عبدالعظيم حسنى شد و اندكى پس از درگذشت شاه عباس (1038 ق)، در شهر رى درگذشت. از ديگر آثارش: «زينةالمجالس»، به شيوه ى «كشكول» استادش شيخ بهائى، «نظام الاقوال»، در شناخت رجال، «الصحيح العباسى»؛ رساله اى در «وجوب نماز جمعه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (253 -252/ 9)، الذريعه (191/

24 ،15/ 15 ،95/ 12 ،452 ،340/ 3)، رياض العلماء (243 -242/ 5)، ريحانه (204 -203/ 6)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 618/ 11)، الكنى والالقاب (257/ 3)، لغت نامه (ذيل/ نظام الدين ساوجى)، معجم المؤلفين (250/ 9)، هديةالاحباب (257).

سبذموني بخاري، ابومحمد عبداللَّه

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(340 -258 ق)، فقيه حنفى، مورخ و محدث. در روستاى سبذمون بخارا متولد شد. در جستجوى حديث به خراسان و عراق و حجاز سفر كرد. ابن اثير او را از محدثان غير ثقه به حساب آورده است. از آثارش: كتاب «مسند ابى حنيفه»؛ و كتاب «كشف الآثار» در مناقب ابى حنيفه كه آن را بر چهارصد نويسنده املا كرد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (264 -263 /4)، ريحانه (113 /1)، كشف الظنون (1837 ،1485)، معجم المؤلفين (145 /6)، هدية العارفين (445 /1).

سبط الشيخ، موسي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1327 ق)، عالم دينى، فقيه و نويسنده. چون مادرش دخترزاده ى شيخ انصارى است به سبط الشيخ معروف بود. او از سادات آقا ميرى است چون جد بزرگش سيد حسين مشهور به آقا مير بوده است. در نجف متولد شد. پس از فراغت از مقدمات، سطوح را در كربلا نزد آيت اللَّه شيخ يوسف بيارجمندى و آيت اللَّه شيخ محمد بايگى تربتى فراگرفت. آنگاه به تهران آمد و تا پايان عمر در تهران زيست. او به فضل و ادب و كمالات نفسانى متصف بود. وى در كنار فقه، اصول، در زبان انگليسى نيز تسلط كامل داشت و زبان دانى ماهر به حساب مى آمد. از آثار وى كتاب «شيعه در اسلام» است، در مبحث امامت، به فارسى، در دو جلد به چاپ رسيده. از ديگر آثارش: كتاب «الرضا من آل محمد فى حياه الامام الرضا (ع)» است كه در 1377 ق از تاليف آن فارغ شده است؛ پاورقى بر ترجمه «شرح نهج البلاغه».[1]

سيد موسى بن العالم العلام حاج سيد محمد نبى ابن العالم العامل حاج سيد موسى آقا ميرى دزفولى از علماء ابرار تهران و برادر ارجمند مترجم فوق الذكر

ما مى باشند. در سال 1327 قمرى در نجف اشرف تولد يافته و پس از فراغت از اوليات سطوح را در كربلا نزد آيت اللَّه حاج شيخ يوسف بيارجمندى و آيت اللَّه آقا شيخ محمد بايگى تربتى فراگرفته و به ايران مهاجرت و در تهران اقامت و بتأليف و تصنيف پرداخته تا بدرود حيات گفته و برادر گرامى و دوستان خود را براى هميشه داغدار نموده است.

آثار ارزنده وى از اين قرار است 1- شيعه در اسلام در دو بخش كه بچاپ رسيده

2- الرضا من آل محمد در شرح حالات حضرت امام رضا عليه السلام.

3- پاورقى بر ترجمه شرح نهج البلاغه.

شرح احوال نياكان اين دو برادر در كتاب زندگانى شيخ انصارى و كتب تراجم و رجال ديگر مسطور و مذكور است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

منابع زندگينامه :[1] الذريعه (272/14)، گنجينه ى دانشمندان (477 -476 /4)، مؤلفين كتب چاپى (338/6).

ست القضاة

قرن:8

جنسيت:زن

مليت:ايران

718 ق، از زنان محدث. وى دختر محمد بن احمد شيرازى بود كه در كتاب بغيةالملتمس فى تساعيات حديث مالك بن انس، احاديثى از او نقل شده است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 165 / 2.

ستكا

قرن:6

جنسيت:زن

مليت:ايران

قرن ششم هجرى، از زنان محدث. وى دختر محمد بن فضل ديلمى اصفهانى بود و از عمر بن احمد بن عمر سجستانى حديث شنيده و سمعانى از او حديث استماع كرده است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء؛ 175 / 2.

ستيته

قرن:16

جنسيت:زن

مليت:ايران

از زنان محدث. وى دختر اسماعيل بن محمد بن فضل اصفهانى بود و از ظفر بن داعى بن مهد عمرى علوى حديث روايت كرده است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 175 / 2.

ستيك نيشابوري

قرن:5

جنسيت:زن

مليت:ايران

477 ق-، از زنان محدث، ديندار و نيكوكار. وى دختر عبدالغافرين احمد فارسى بود و در نيشابور به دنيا آمد. از جدش اسماعيل بن عبدالغافر فارسى و ابوبكر شيرازى و ابوسعيد بستى حديث فراگرفت و سمعانى در نيشابور از او استماع حديث كرد.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 177 / 2.

سجزي بغدادي، ابومحمد دعلج

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 351 -259 ق)، فقيه و محدث. اصل او از سيستان است. محدث بغداد در زمان خود بود. به شهرهاى خراسان و رى و حلوان و بغداد و بصره و كوفه و مكه سفر كرد و حديثها شنيد. از محمد بن عمرو قشمرد نيشابورى و عبداللَّه بن محمد شيرويه و جعفر بن محمد ترك و على بن محمد حكانى قزوينى و هشام بن على سيرافى و عبداللَّه بن احمد بن حنبل و محمد بن ابراهيم بوشنجى و محمد بن ايوب رازى و على بن حسين بن جنيد رازى و عثمان بن سعيد دارمى و ابومسلم كجى و امام الائمه ابن خزيمه و ديگران حديث روايت كرد. دارقطنى و ابوعلى بن شاذان و احمد بن ابى عمران هروى و استاد ابواسحاق اسفراينى و ابن رزقويه و ابن جميع غسانى و ابوعبداللَّه حاكم نيشابورى و عده اى ديگر از وى حديث روايت كرده اند. او را در روايت به دريا تشبيه كرده اند. مدت زمانى مجاور مكه شد؛ سپس به بغداد رفت و در آنجا ساكن گرديد. از آنجايى كه تاجر پيشه و داراى اموال بسيار بود، صدقات جاريه و وقفهاى بسيارى بر اهل حديث سيستان و بغداد و مكه نمود و حاكم گويد كه گشاده دست تر از وى نبود. از آثارش: «مسند» يا «المسند الكبير»،

در «الاعلام»، «مسند المقلين» نيز به وى نسبت داده شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (18/3)، تاريخ بغداد (392 -387 /8)، سير النبلاء (35 -30 /16)، معجم المؤلفين (145/4)، وفيات الاعيان (272 -271 /2).

سجستاني، ابوبكر عبداللَّه

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(316 -230 ق)، محدث و زاهد. معروف به ابن ابى داوود. در سيستان به دنيا آمد و در بغداد نشو و نما يافت. پدرش وى را در سفرهاى خود همراه ساخت و به محضر علما و محدثان وقت در خراسان و اصفهان و فارس و بصره و بغداد و كوفه و مدينه و مكه و شام و مصر و جزيره برد. اول شيخى كه ابوبكر از او حديث شنيد محمد بن اسلم طوسى بود. او همچنين از پدرش و عمويش و از على بن خشرم مروزى و ابوداوود سليمان سنجى و محمد بن يحيى ذهلى و احمد بن ازهر نيشابورى و محمد بن بشار بندار و عباد بن يعقوب رواجنى و بسيارى ديگر حديث شنيد. ابن حبان و ابواحمد حاكم نيشابورى و ابن شاهين و دارقطنى و ابوعمر بن حيويه و عيسى بن على وزير و ابوالقاسم بن حبابه و ابومسلم محمد بن احمد كاتب و بسيارى ديگر از وى روايت كرده اند. وى را در عداد ابن خزيمه و ابن ابى حاتم رازى دانسته اند. سرانجام در بغداد اقامت گزيد و شيخ بغداد لقب گرفت و به روايت حديث پرداخت. وى در بغداد درگذشت و حدود سيصد هزار نمازگزار بر او نماز گزاردند و در مقبره ى باب البستان به خاك سپردندش. از آثار وى: «المصاحف»؛ «المسند»؛ «السنن»؛ «التفسير»؛ «القراآت»؛ «الناسخ و المنسوخ».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (224/4)، تاريخ بغداد (468 -464

/9)، روضات الجنات (78/4)، ريحانه (445 -444 /2)، سير النبلاء (237 -221 /13)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (288)، الكامل (199/6)، الكنى و الالقاب (309/2)، لسان الميزان (37 -31 /4)، لغت نامه (ذيل/ ابن ابى داود)، معجم المؤلفين (60/6)، الوافى بالوفيات (201 -200 /17)، وفيات الاعيان (405/2).

سجستاني، ابوحاتم سهل

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 255 -248)، نحوى، لغوى، قارى، محدث و شاعر. وى شاگرد ابوزيد انصارى و ابوعبيده بن مثنى و اصمعى و ابوعامر عقدى و ديگران بود. او قرآن را از يعقوب حضرمى فراگرفت. «كتاب» سيبويه را دو مرتبه بر اخفش خواند. در زمره ى شاگردانش از ابن دريد و ابوالعباس مبرد ياد شده است. رشته ى اصليش آثار شاعران قديم و اصطلاحات و عروض و لغت و غرائب و علوم قرآنى بود. محدثينى چون ابوداوود و نسايى در «سنن» خود و ابوبكر بزاز در «مسند» خود و ديگران از وى حديث روايت كرده اند بطورى كه هر روز دينارى به تصدق مى داد و هر هفته قرآنى ختم مى كرد. وى شعر را نيكو مى سرود. داراى سى و هفت كتاب است كه از آن جمله: «اعراب القران»؛ «اختلاف المصاحف»؛ «الاضداد»، كتاب «المعمرين من العرب»؛ «ما يلحن فيه العامه»؛ «المقصور و الممدود»؛ «المقاطع و المبادى»؛ «القراآت»؛ «الفصاحه»؛ كتاب «خلق الانسان»؛ «المذكر و المونث»؛ كتاب «الطير»؛ «الوحوش»؛ «الحشرات»؛ «النبات»؛ «النخله»؛ «الشوق الى الوطن».[1]

(ع. سيستانى) ابوحاتم سهل بن محمد بن عثمان بن يزيد جشمى، عالم لغوى، نحوى و مقرى (ف. 255 ه.ق./ 864 م.). او در بصره ميزيست و از علوم قرآنى و عروض اطلاع وافى داشت. الكتاب سيبويه را نزد اخفش آموخت و از اصمعى و ابويزيد انصارى و ابوعبيده معمر بن مثنى روايات بسيار در لغت و اقسام ادب

دارد. ابن دريد و مبرد شاگرد اويند. او راست: كتاب الشمس و القمر، كتاب فى النحو، كتاب الشوق الى الوطن، كتاب الوصايا، كتاب مايلحن فيه العامة، كتاب الطير، كتاب المذكر و المؤنث. (سهل)

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الاعلام (210/3)، ايضاح المكنون (351 ،350 ،342 ،322 ،307 ،292 ،290 ،289 ،285 ،262 /2)، تاريخ ادبيات در ايران (124/1)، تهذيب التهذيب (234 -233 /4)، الجرح و التعديل (ج 2، ق 204/1)، دانشنامه ى ايران و اسلام (1022/8)، روضات الجنات (90 -88 /4)، ريحانه (444 -443 /2)، سرآمدان فرهنگ (103 -102 /1)، سير النبلاء (270 -268 /12)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (100)، كشف الظنون (1781 ،1577 ،1469 ،1466 ،1462 ،1457 ،1454 ،1452 ،1452 ،1449 ،1446 ،1439 ،1436 ،1429 ،1423 ،1388 ،1387 ،1383 ،1189 ،123 ،115 ،33)، الكنى و الالقاب (45 -44 /1)، لغت نامه (ذيل/ ابوحاتم)، معجم الادباء (265 -263/11)، معجم المؤلفين (286 -285 /4)، وفيات الاعيان (433 -430 /2).

سجستاني، ابوداوود سليمان

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(275 -202 ق)، حافظ، محدث و فقيه اهل سنت. اصل وى از سيستان بود. به دنبال حديث به گرد شهرها گشت و از خراسانيان و عراقيان و شاميان و جزريان و مصريان و ديگران پانصد هزار حديث نوشت و از آن ميان چهار هزار و هشتصد حديث را انتخاب كرد و اين مجموعه را كتاب «السنن»، كه يكى از «صحاح» ششگانه ى اهل سنت است، نام نهاد. وى از سليمان بن عبدالرحمان دمشقى و احمد بن صالح و ابوالوليد طيالسى و اسحاق بن راهويه و احمد بن حنبل و قتيبه بن سعيد بلخى و على بن مدينى و عبدالرحمان بن مبارك و محمد بن صباح دولابى و على

بن جعد و يحيى بن معين و بسيارى ديگر حديث شنيد. ترمذى و سنايى، صاحبان «صحاح»، و ابوحامد احمد اشعرى اصفهانى و احمد بن محمد هروى و حرب بن اسماعيل كرمانى و حسين بن ادريس هروى و عبداللَّه بن احمد اهوازى و عبدالرحمان بن خلاد رامهرمزى و ابوبشر دولابى و محمد بن جعفر فريابى و محمد بن خلف بن مرزبان و ابوعوانه يعقوب اسفراينى و عبداللَّه بن محمد رازى و بسيارى ديگر از روى روايت كرده اند. او در بصره ساكن شد و چندين بار به بغداد رفت و كتاب «السنن» خود را روايت مى كرد و يك بار آن را بر احمد حنبل عرضه كرد و به تاييد وى رساند. ابوداوود در بصره درگذشت. از آثارش: «السنن» يا «سنن ابى داود»، در دو جزء؛ «المراسيل»، در حديث؛ «البعث»؛ «تسميه الاخوه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (182/3)، تاريخ بغداد (59 -55 /9)، تهذيب التهذيب (156 -153 /4)، الجرح و التعديل (ج 2، ق 102 -101 /1)، روضات الجنات (78 -77 /4)، ريحانه (95 -94 /7)، سير النبلاء (221 -203 /13)، طبقات الحفاظ (266 -265)، كشف الظنون (1739 ،1462 ،1458 ،1423 ،1418 ،1405 ،1402 ،1387 ،1004 ،760)، الكنى و الالقاب (65 -64 /1)، معجم المؤلفين (256 -255 /4)، الوافى بالوفيات (354 -353 /15)، وفيات الاعيان (405 -404 /2)، هديه الاحباب (15).

سديدالدين، ابومحمد

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابومحمد بن الحسن بن داود القمى بنابر نقل شيخ منتجب الدين در ص 16 فهرست مردى فاضل و قاضى بوده ولى ضبط آن چنين است ابومحمد الحسن بن قادر (ما) مادار.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد اول)

سراج ثقفي نيشابوري، ابوالعباس محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(313 -216 ق)، حافظ و محدث. او شيخ الاسلام و محدث خراسان بود. از دانشمندان بسيارى حديث شنيد كه از آن جمله اسحاق بن راهويه و قتبيه بن سعيد و محمد بن حميد رازى و محمد بن ابان بلخى و احمد بن سعيد دارمى و محمد بن اسماعيل ترمذى و بسيارى ديگر از اهل خراسان و بغداد و كوفه و بصره و حجاز مى باشند. او هفتاد هزار سماله از مالك نقل كرده و در جزوه هايى نگاشته بود. محمد بن اسماعيل بخارى و مسلم بن حجاج نيشابورى و ابوحاتم رازى و ابوعلى نيشابورى و ابوحاتم بستى و ابراهيم بن عبداللَّه اصفهانى و ابواحمد حاكم نيشابورى و حسينك بن على تميمى و خليل سجزى و سهل بن شارزويه و احمد بن محمد بن بالويه و بسيارى ديگر از وى حديث روايت كردند. خطيب بغدادى او را محدثى ثقه و مورد اعتماد توصيف كرده است. از آثار وى: «المسند»، در چهارده جزء؛ «التاريخ»؛ «كتاب الاخبار» و «كتاب الاشعار».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (253/6)، تاريخ بغداد (252 -248 /1)، الجرح و التعديل (ج 3، ق 196/2)، سير النبلاء (398 -388 /14)، طبقات الحفاظ (314)، الفهرست لابن النديم (220)، الوفاى بالوفيات (188 -187 /2).

سراج ثقفي نيشابوري، ابومحمد اسماعيل

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 293/286 ق)، محدث. وى برادر شيخ الاسلام، محدث خراسان محمد بن اسحاق، است. او و برادرش مدتى ساكن بغداد بودند. اسماعيل از يحيى بن يحيى و احمد بن حنبل و عده اى ديگر روايت كرده است. وى ملازم احمد بن حنبل بود. دعلج و ابن قانع و ابوبكر صبغى و اسحاق و جماعتى ديگر از وى روايت كرده اند. دارقطنى او را موثق و مورد اعتماد توصيف

كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (490/13).

سرخسي، شرف الدين يوسف

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(721 -639 ق)، نساخ و محدث. در سرخس برآمد و ساكن دمشق شد. او از علماى حديث بود. برزالى و ذهبى و ابن رافع از شاگردان وى مى باشند. سرخسى در دمشق ديوانهاى شعرى لطيف همچون شعر ابن المشد و الشواء را نسخه نويسى مى كرد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (331/9).

سردار كابلي كرمانشاهي، حيدرقلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1372 -1293 ق)، عالم دينى، فيلسوف، فقيه اصولى، محدث، متكلم، رجالى، مورخ و رياضيدان. از علماى بزرگ شيعه در قرن چهاردهم قمرى بود. اصلش از ايران و از قزلباشان است. پدرش ساكن افغانستان بود و سردار در كابل به دنيا آمد. در هشت سالگى به خواندن و نوشتن پرداخت. چون داراى استعداد فوق العاده اى بود به زودى رياضيات و زبان انگليسى را فراگرفت. در 1304 ق پدرش خانواده خود را به عراق برد و در كاظمين ساكن كرد. معلم وى در رياضيات و انگليسى نيز به همراه آنان مهاجرت كرد و شش سال نيز در عراق به وى آموزش داد و او در حساب و هندسه و هيئت و جغرافى و علوم غريبه صاحب نظر شد. وى همچنين در لغات و ادبيات عربى و فارسى و سانسكريت و هندى و عربى و لاتين دستى توانا داشت. سردار كابلى در اين مدت علاوه بر آموزش علوم جديده به تصحيل علوم قديمه نيز پرداخت و سپس به نجف رفت و فقه و اصول را در محضر علامه ميرزا محمدعلى رشتى چهاردهى و شيخ على اصغر تبريزى و ديگران فراگرفت و فلسفه را نزد استادان بزرگ آن آموخت. در 1310 ق در خدمت پدر عازم ايران شد و در كرمانشاه با شيخ عبدالرحمان شافعى مكى ملاقات كرد و مجذوب كمالات

وى گشت و در همان جا ماندگار شد. او از شيخ خود، چهاردهى، و سيد حسن صدر و سيد عباس لارى و محدث قمى و سيد آقا يحى تهرانى و سيد محسين امين و شيخ آقا بزرگ تهرانى داراى اجازه بود. شيخ مرتضى گيلانى نجفى از شاگردان وى مى باشد. سردار كابلى استاد رياضى و هندسه آيت اللَّه حجت بود. پدرش قبل از مرگ سرپرستى خانواده ى خود را به وى سپرد و او را ملقب به سردار كرد. سردار كابلى در كرمانشاه به نشر احكام و تاليف و تصنيف مشغول شد. او به شهرهاى بسيارى سفر كرد و با علماى هر شهر مصاحبت نمود. سرانجام در كرمانشاه درگذشت و جنازه اش به نجف انتقال يافت و در كنار پدرش در وادى السلام دفن شد. از آثار وى: «الاربعون حديثا»، در فضايل اميرالمومنين (ع) از طرق اهل سنت؛ «تبصره الحر فى تحقيق الكر»، در بيان انطباق تحقيقى بين وزن و مساحت و حجم؛ «تحفه الاحباب»، در بيان آيات قرآن؛ «تحفه الاجله»، در شناخت قبله، كه براى فهم كتاب به دانش جبر و مثلثات و هيئت و جغرافى نياز است؛ «العلم الشاخص فى اسرار ظل الشاخص»، در اعمال فلكى؛ كتابى در «المساحه»، ترجمه از انگليسى؛ ترجمه «انجيل برنابا»، از انگليسى به فارسى؛ «غايه التعديل فى معرفه حقيقه الاوزان و المكاييل»؛ «كشف القناع فى تحقيق الميل و الذراع»؛ «مناهج الوفاق»، در اعداد؛ شرح حديث اميرالمومنين (ع) در بيان قطر و محيط خورشيد و ماه و اختلاف افق خورشيد؛ «ديوان ابوطالب (ع)» و شرح «لاميه ى» آن؛ شرح «تهذيب المنطق»؛ شرح «خطبه ى حضرت زينب (ع)»؛ «مصباح القواعد»، در قواعد علوم رياضى؛ «مثنوى» در نظم

«الباب الحادى عشر»؛ «الدرر النثيره»، شبيه به «كشكول»، در سه مجلد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار الحجه (340/2 ،200 -197 /1)، اعيان الشيعه (274 -273 /6)، الذريعه (283/22 ،116/21 ،46 ،17 ،11/16 ،139 ،80 -79 /8 ،410 ،317 /3 ،366/2 ،493 ،415 /1)، ريحانه (7 -5 /5 ،15 -13 /3)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 699 -693 /14)، علماء معاصرين (296 -292)، گنجينه ى دانشمندان (227 -225 /6).

سعدي قمي، ابوعبداللَّه حسين

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سوم ق)، محدث امامى. وى را از اصحاب امام على النقى (ع) شمرده اند. گويند كه در ميان شيعيان به غالى مذهبى متهم بوده و هنگامى كه غالى مذهبان را از قم اخراج كردند، او را نيز بيرون كردند. نجاشى ضمن ذكر اتهام وى گويد: «او مصنفاتى دارد كه احاديث آنها صحيح است و تعداد آنها را حدود صد كتاب نوشته است. على بن حاتم از شاگردان و راويان كتابهاى او است». از آثارش: «الامامه »؛ «الايمان»؛ «التوحيد»؛ «المتعه»؛ «المومن و المسلم»؛ «المقت و التوبيخ»؛ «المزار».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اختيار معرفه الرجال (512)، اعيان الشيعه (88 -86 /6)، الذريعه (279/23 ،478/4 ،324/2)، رجال ابن داود (قسم 445 -444 /2)، رجال الطوسى (471)، رجال النجاشى (146 -143 /1)، ريحانه (32/3)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 114/4)، الفهرست للطوسى (106)، الكنى و الالقاب (314/2)، لغت نامه (ذيل/ حسين)، هديه الاحباب (149).

سكري مروزي، ابوحمزه محمد

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 167 ق)، حافظ و محدث. وى شيخ خراسان در زمان خود بود و يكى از محدثان مورد اعتماد به حساب مى آمد. او بسيار خوش محضر و شيرين كلام بود، لذا به شكرى ملقب شد. وى از زياد بن علاقه و ابواسحاق سبيعى و منصور بن معتمر و عاصم بن بهدله و جابر جعفى و سليمان اعمش و بسيارى ديگر حديث شنيد. عبداللَّه بن مبارك و فضل سينايى و فضل بن خالد بلخى و عبدان بن عثمان و بسيارى ديگر از وى روايت كرده اند. در «صحاح» ششگانه از وى نقل حديث شده است. عده اى او را مستجاب الدعوه، مهربان به همسايگان و دستگير ضعفاء توصيف كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (343/7)، تاريخ

بغداد (269 -266 /3)، تهذيب التهذيب (420 -419 /9)، الجرح و التعديل (ج 4 ق 80/1)، سير النبلاء (387 -385 /7)، طبقات ابن سعد (262/7)، طبقات الحفاظ (104 -103).

سلطان آبادي، محمدحسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1314 ق)، محدث و فقيه اصولى. اصل وى از كره رود، از توابع سلطان آباد بود. او داماد علامه اخلاق ملا فتحعلى سلطان آبادى است. وى در نجف اشرف در بهره بردن از مدرسين و عالمان مواظب و كوشا بود. به سامراء سفر كرد و نزد ميرزاى شيراز به تحصيل پرداخت و تا پايان عمر استادش ملازم وى بود. پس از درگذشت استاد به كاظمين رفت و دو سال بعد در آنجا درگذشت و در يكى از حجره هاى شرقى صحن شريف به خاك سپرده شد. از آثارش: «اجوبه الاجوبه»؛ «الاشارات اللطيفه الحسان»، در احوال ابوحنيفه؛ «اشرف الوسائل»، در فهم «الرسائل»؛ «البحر المحيط»؛ «البيت المعمور»؛ «توضيح الدلائل على ترجيح مسائل الرسائل»؛ «جامع الدين و الدنيا»؛ «حل المعقاد عن وجوه الفرائد» كه حاشيه مبسوطى بر «فرائد الاصول» يا «رسائل» شيخ انصارى است؛ «فلك الشمحون»، كشكول مانند، در چهار مجلد كه چون در نجف نگارش يافته به نام «الجاع الغروى» نيز ناميده شد، و مجلد پنجمى در سامراء به نام «الجامع العسگرى» بر آن افزوده شده است؛ رساله اى در «فقه»؛ رساله اى در «كيميا»؛ «سواء الطريق»؛ «الشهاب الثاقب»؛ «الصراط السوى و البرهان الجلى فى تعيين خلافه على بعد النبى (ص)»؛ «الصوامع»؛ «منتهى الوصول الى علم الاصول»؛ «نخبه الادعيه»؛ «هدايه المجاهدين».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (254/9)، الذريعه (313 -312 /16 ،95 ،33 /15 ،76 -75 /7 ،64 ،63 ،53 /5 ،493 /4 ،185 ،45 /3 ،107 ،98 /2 ،276

/1)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 661 -659 /14)، معجم المؤلفين (258/9).

سلفه اصفهاني، احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حافظ صدر الدين ابو طاهر احمد بن محمّد بن احمد بن ابراهيم سلفه اصفهانى. از مشاهير محدثين و فقهاء شافعى در اصفهان بوده و در حدود سال 487 در اصفهان متولد شده و در 576 در اسكندريه ي مصر وفات يافته است. سلفه معرب (سه لبه) است چون جدش باصطلاح اهل اصفهان لب شكرى بوده او را سه لبه گفته اند. از تأليفاتش شرح كتاب مختصر مزنى است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

سلفي اصفهاني، صدرالدين، ابوطاهر احمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(576 -478 ق)، حافظ، محدث، فقيه، نحوى و لغوى شافعى. شهرت وى به سلفى به خاطر نام نياى بزرگش سلفه- معرب سه لبه- مى باشد. در اصفهان به دنيا آمد. در طلب حديث به شهرهاى بسيارى سفر كرد و اكثر مشايخ حديث را ملاقات كرد. لغت را از خطيب تبريزى فراگرفت و چون به بغداد رفت فقه را نز الكيا هراسى آموخت. وى از ابومطيع صحاف و ابوطالب احمد كندلانى و احمد بن محمد بن ابى بكر بن مردويه و احمد بن محمد بن بشرويه و احمد بن محمد بن قولويه حديث روايت كرده است. او همچنين از زنان بسيارى در اصفهان حديث شنيد. از وى حافظ محمد مقدسى و محدث سعدالخير و ابوالعز محمد ملقابادى و على بن ابراهيم سرقسطى و طيب مروزى و ابوسعد سمعانى و قاضى عياض و عمر ميانشى و حماد حرانى و محمد بن عبدالغفار همدانى و جعفر بن على همدانى و محمد بن ابراهيم فارسى و حسان مهدوى و بسيارى ديگر حديث روايت كردند. ابوالحسن على بن سلار وزير ملوك فاطميه در مصر مدرسه اى در اسكندريه براى او تاسيس كرد و وى را عهده دار تدريس در

آن مدرسه نمود. علماء از دور و نزديك به محضرش شتافتند و از وى بهره بردند. او در سرحد اسكندريه درگذشت. از آثارش: «الاربعين البلدانيه»، در حديث؛ «السداسيات»، در حديث؛ «المشيخه البغداديه» يا «معجم شيوخ بغداد»؛ «معجم مشيخه اصفهان»؛ «السلفيات من اجزاء الاحاديث» يا «اجزاء السلفيات»، انتخابهايى از «اصول» ابن شرف انماطى و «اصول» ابن الطيورى؛ «السلماسيات» يا «مجالس پنچ گانه» از املاهاى ابوطاهر سلى؛ «شرط القراءه على الشيوخ»؛ «معجم السفر»؛ «الفضائل الباهره فى محاسن مصر و القاهره».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (209/1)، ايضاح المكنون (508/2)، تذكره القبور (125 -124)، روضات الجنات (276/1)، ريحانه (65 -64 /3)، سير النبلاء (39 -5 /21)، الكامل (152/9)، كشف الظنون (1696 ،1044 ،997 ،996 ،982 ،587 ،54)، الكنى و الالقاب (321 -320 /2)، لسان الميزان (451 -450 /1)، لغت نامه (ذيل/ احمد)، معجم المؤلفين (76 -75 /2)، المستفاد من ذيل تاريخ بغداد (72 -68 /19)، الوافى بالوفيات (356 -351 /7)، وفيات الاعيان (107 -105 /1)، هديه العارفين (87/1).

سلمويه مروزي، ابوصالح سليمان

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وفات قبل از 210 ق)، محدث. از اصحاب ابن مبارك بود و ابن مبارك بطور خصوصى برايش حدود هشتصد حديث گفت، احاديثى كه از ابن مبارك در هيچ كتابى نيامده است. او از على بن مجاهد و فضيل بن عياض و اوس بن عبداللَّه بن بريده نيز حديث روايت كرده است. ابن راهويه و احمد بن شبوبه و ابوعلى محمد بن على بن حمزه مروزى از سلمويه حديث روايت كرده اند. شيرازى در «الالقاب» وى را نحوى نيز دانسته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :التاريخ الكبير (20/4)، تهذيب التهذيب (180/4)، الجرح و التعديل (ج 2، ق 124 -123 /1)،

سير النبلاء (434 -433 /9).

سلمي نيشابوري، ابوعبدالرحمان

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(412 -325/330 ق)، صوفى، محدث، حافظ، مفسر و مورخ. در نيشابور متولد شد و در آنجا به تعليم و حفظ قرآن و روايت اشعار و تحصيل زبان عربى و سپس به درس حديث و علم باطن پرداخت. معاصر با القادر باللَّه خليفه عباسى بود. به عراق وى و همدان و مرو و حجاز سفر كرد و شاگرد استادانى چون ابوالحسن دارقطنى، ابونصر سراج، ابوالقاسم نصرآبادى و اسماعيل بن نجيد بود. وى مريد شيخ ابوالقاسم نصرآبادى و خرقه ى ارشاد از دست ايشان دريافت كرد و ابوسعيد ابوالخير بعد از وفات پير ابوالفضل از سلمى خرقه گرفته است. وى شاگردانى چون ابوبكر احمد بن حسين بيهقى، احمد بن على توزى، ابومحمد جوينى، ابوالقاسم قشيرى و ابوعبداللَّه حاكم نيشابورى داست. وى در آخر عمر خانقاهى براى صوفيه در نيشابور بنا كرد كه محل سكونت صوفيه و از مراكز تربيت كسانى بود كه در علم باطن استعداد داشتند. وى كتاب «طبقات الصوفيه» را به زبان تازى تاليف كرد و آن را بر بيان احوال و اقوال پنج طبقه از مشايخ وقف نمود. او در نيشابور درگذشت. از آثار وى: «آداب الصوفيه»؛ «ادب الصحبه»؛ «الاربعين»؛ «امثال القرآن»؛ «تاريخ اهل الصفوه»؛ «الحقايق التفسير»؛ «زلل الفقراء»؛ «سنن الصوفيه»؛ «طبقات الصوفيه»؛ و در حدود بيست مجلد كتاب و رساله ى ديگر.[1]

محمدبن حسين بن محمد بن موسى ازدى مكنى به ابوعبدالرحمن از متصوفه بزرگ (و. 330 ه.ق./ 942 م.- ف. 412 ه.ق./ 1021 م.). او كتابى به نام «طبقات الصوفيه» تأليف كرده كه اصل آن از ميان رفته، و خواجه عبداللَّه انصارى مضامين آن را در هرات به هنگام وعظ

املاء كرده و آن به نام «طبقات انصارى» معروفست و در افغانستان به طبع رسيده. از سلمى كتاب ديگرى به نام «حقائق التفسير» در تفسير قرآن باقى مانده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] اسرار التوحيد (تعليقات 661 -660 /2)، الاعلام (331 -330 /6)، تاريخ ادبيات در ايران (913 -912 /2)، تاريخ بغداد (249 -248 /2)، التفسير و المفسرون (385 -384 /2)، جستجو در تصوف (71 -70)، حليه الاولياء (42 -41 /10)، سير النبلاء (255 -247 /17)، طبقات الصوفيه سلمى (مقدمه)، الكامل (311 -310 /7)، كشف الظنون (1104 ،1006 ،955 ،673 ،286 ،168 ،53 ،46 ،42)، لسان الميزان (63 -62 /6)، مجموعه آثار عبدالرحمن سلمى، معجم المؤلفين (259 -258 /9)، نامه ى دانشوران (164 -73 /6)، هديه العارفين (61/2).

سمرقندي، ابوالليث نصر

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 375/373 ق)، محدث، متكلم و فقيه حنفى. معروف به امام الهدى. وى از محدثان بنام خراسان بود كه در رشته هاى مختلف علوم اسلامى تاليفات داشت و كتابهاى او از مراكش تا اندونزى رايج بود. در برخى منابع او را با حافظ سمرقندى كه معاصر وى بود و مانند او نام ابولليث نصر داشت اشتباه كرده اند. ابوالليث از محمد بن فضل بخارى و يگران روايت كرد و ابوبكر محمد بن فضل بخارى و ديگران روايت كرد و ابوبكر محمد بن عبدالرحمان ترمذى از وى روايت كرده است. آثار عمده ى وى عبارتند از: «تفسير» كه به وسيله ابن عربشاه به تركى عثمانى ترجمه شده؛ «خزانه الفقه»، در فقه حنفى؛ «مختلف الروايه»، درباره اختلاف تعليمات علماى قديم حنفى؛ «المقدمه فى الصلاه»، در آداب نماز؛ «تنبيه الغافلين» و «البستان» يا «بستان العارفين»، هر دو در اخلاق و زهد؛

«صحائف الالهيات»؛ «مختصر مقدمات الصلوات»؛ «النوازل».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (349 -348 /8)، ايضاح المكنون (474/1)، تاريخ ادبيات در ايران (276/1)، تاريخ نظم و نثر (330)، دانشنامه ايران و اسلام (991/7)، ريحانه (73/3)، سير النبلاء (323 -322 /16)، كشف الظنون (1981 ،1980 ،1795 ،1636 ،1634 ،1580 ،120 ،1187 ،703 ،668 ،568 ،563 ،487 ،441 ،334 ،243)، الكنى و الالقاب (150/1)، لغت نامه (ذيل/ ابوليث)، معجم المؤلفين (91/13)، هديه العارفين (490/2).

سمرقندي، كمال

قرن:6

جنسيت:زن

مليت:ايران

558 ق، از زنان محدث. وى دختر عبداللَّه بن احمد بود و از ابوعبداللَّه حسين بن احمد بن طلحة و طراد بن محمد اويسى روايت حديث كرده و جماعتى نيز از او روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 262 / 4.

سمرقندي، ناصرالدين، ابوالقاسم محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 556 ق)، فقيه حنفى، مفسر، محدث و واعظ. اهل سمرقند بود. در 542 ق به مكه رفت و در بازگشت مدتى در بغداد ماند. در سمرقند از دنيا رفت. از آثار وى: «الجامع الكبير» يا «جامع الفتاوى»؛ «الفقه النافع»؛ «بلوغ الارب من تحقيق استعارات العرب»؛ «رياضه الاخلاق»؛ «مصابيح السبل»، در دو مجلد، در فروع فقه حنفى؛ «الملتقط فى الفتاوى الحنفيه» به نام «مال الفتاوى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (23 -22 /8)، ايضاح المكنون (168/2)، كشف الظنون (1921 ،1813 ،1697 ،1580 ،717 ،571 ،565)، معجم المؤلفين (137/12).

سمعاني مروزي، ابوالمظفر عبدالرحيم

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(537- ح 617 ق)، محدث، فقيه و اديب شافعى. از كودكى تحت تربيت پدر قرار گرفت. پدرش او را در پاره اى از سفرها همراه كرد و تا آنجا كه توانست براى او حديث خواند و او را به فراگيرى فقه و حديث و ادب واداشت تا اينكه از هر خرمن خوشه اى برچيد. او «صحيح بخارى» و «سنن ابى داود» و «جامع ابى عيسى» و «مسند ابى عوانه» و «تاريخ فسوى» و «الحليه» و «مسند الهيثم» و «صحيح مسلم» را سماعى روايت مى كند. او از رييس اسعد مهروى و ابوالبركات عبداللَّه فراوى و ابوسعد عبدالوهاب كرمانى و وجيه شحامى و ابوالفتوح خركوشى و جنيد قاينى و ابوالوقت سجزى و ابوالاسعد ابن القشيرى و محمد بن عبداللَّه شيرازى و حسن بن محمد سنگبستى و سعيد بن على شجاعى و عبدالسلام هروى و بسيارى ديگر در بخارا و سمرقند و هرات و نيشابور و مرو شهرهاى ديگر حديث شنيد. ابوبكر محمد حازمى و برزالى و ابن الصلاح و ابن النجار و ابن هلاله و شرف مرسى و احمد غرافى و گروهى

ديگر از وى حديث شنيدند. او سرانجام شيخ مرو شد و به مقام پيشگامى شافعيان آن شهر رسيد. پدرش «عوالى» را در دو مجلد براى او گفت و «معجم» را در هيجده جزء برايش پرداخت. اين كتابها به نام «العوالى من مسموعات الفراوى» و «معجم الشيوخ» گردآورى شده است.[1]

فخرالدين ابوالمظفر عبدالرحيم بن عبدالكريم فقيه و عالم بزرگ خراسان و از خاندان سمعانى (و. 537- ف. 614 يا 616 ه.ق.)

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] سرآمدان فرهنگ (483 -482 /1)، سير النبلاء (109 -107 /22)، كشف الظنون (1179)، لسان الميزان (339 -338 /4)، المستفاد من ذيل تاريخ بغداد (158 -157 /19)، معجم المؤلفين (207 -206 /5)، الوافى بالوفيات (331/18)، هديه العارفين (560/1).

سمعاني مروزي، ابوالمظفر منصور

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(489 -426 ق)، مفسر، محدث و واعظ. در مرو به دنيا آمد. در ابتدا نزد پدرش، كه از پيشگامان مذهب حنفى بود، فقه آموخت تا اين كه فقيهى برجسته شد و از اركان مذهب حنفى به شمار آمد. او از شاگردان ابوغانم كراعى و ابوبكر ترابى و عبدالصمد بن مامون و ابوصالح موذن و ابوعلى شافعى و ابوالقاسم زنجانى بود. پس از سى سال در سفر حج به مذهب شافعى گرايش پيدا كرد و ازين رو پس از مراجعت به وطن مورد طعن و آزار مردم مرو قرار گرفت و كار به كارزار كشيد. اما وى بر مذهب شافعى پاى فشرد و امام شافعيان گشت و موافق آن مذهب تدريس كرد و فتوى داد و تاليفات بسيارى در فقه شافعى از خود بجاى گذاشت. فرزندانش و عمر بن محمد سرخسى و ابونصر محمد كاشانى و محمد سنجى و ابونصر غازى و ابوسعد

بن بغدادى از شاگردان وى مى باشند. و از وى روايت كرده اند. او در تفسير، فقيه و اصول و حديث آثارى دارد كه از آن جمله اند: «الاصطلام»، كه شهرتى عالمگير داشت؛ «القواطع»، در اصول فقه؛ «الانتصار»، در حديث، در رد مخالفين؛ «المنهاج اهل/ لاهل السنه»، در رد قدريه؛ «تفسير القرآن» يا «تفسير السمعانى»؛ «الف حديث عن مائه شيخ»؛ «الرهان»، حاوى هزار مساله از مسائل خلافيه.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (244 -243 /8)، ريحانه (76/3)، سير النبلاء (119 -114 /19)، كشف الظنون (1870 ،1357 ،449 ،202 ،173 ،151 ،107)، لغت نامه (ذيل/ منصور)، معجم المؤلفين (20/13)، هديه العارفين (473/2)، وفيات الاعيان (211/3).

سمعاني مروزي، تاج الاسلام، ابوبكر محمد بن مصنور

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 510 -466 ق)، عالم، فقيه، محدث و واعظ شافعى. در مرو به دنيا آمد. در نيشابور و اصفهان و همدان و كوفه و حجاز و بغداد حديث شنيد. او در مدرسه ى نظاميه بغداد وعظ گفت. سرانجام در مرو اقامت گزيد. وى بسيار املاى حديث مى كرد و صد و چهل مجلس املا در جامع مرو داشت و همراه مواعظ احاديثى كه از اساتيد خود چون پدرش و ابوالخير صفار و ابوالقاسم زاهرى و عبداللَّه طاهرى و ابوالفتح هاشمى و نصراللَّه بن احمد خوشنامى و عبدالواحد قشيرى و ثابت بن بندار و محمد بن عبدالسلام انصارى و ابوغالب عدل و ابوبكر، نوه ى ابن مردويه، و ابوالفتح حداد شنيده بود، بيان مى كرد. سلفى و ابوالفتوح طائى و ابوطاهر سنجى از شاگردان وى مى باشند. او رئيس شافعيان در مرو بود. پيش از وفات اشعار خود را تماما شست و محو كرد. سرانجام در مرو درگذشت او داراى آثارى در زمينه ى حديث و وعظ مى باشد كه از

آن جمه كتاب «الامالى» «امال».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (332/7)، ريحانه (76/3)، سير النبلاء (373 -371 /19)، الكامل (277/8)، الكنى و الالقاب (323/2)، معجم المؤلفين (53 -52 /12)، الوافى بالوفيات (75/5)، وفيات الاعيان (311 -310 /3).

سمعاني مروزي، قوام الدين

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(562 -506 ق)، مورخ، حافظ، محدث، فقيه، نسابه و مفسر شافعى. در مرو متولد شد. در چهار سالگى پدرش او را در محضر عبدالغفار شيرويى و عبيد قشيرى و سهل سبعى حاضر كرد. او به اشاره ى پدرش از ابومنصور محمد كراعى و محمد دقاق حديث شنيد. هنوز كودك بود كه پدر را از دست داد و عمو و ديگر خويشان كفالت او را بر عهده گرفتند و او را از همان نوجوانى علاقه مند به علم و دانش نمودند. در 530 ق به نيشابور سفر كرد و براى طلب علم و استماع حديث به شرق و غرب و شمال و جنوب عالم سفر كرد و با علما و محدثين بسيارى ملاقات نمود. شمار مشايخ او را بالغ بر چهار هزار تن دانسته اند كه در «سير النبلاء» و ديگر كتب رجال نام شهرهايى كه وى بدان سفر كرده و مشايخ معروفى كه ملاقات كرده، آمده است. از وى تصانيف نيكوى بسيارى بجاى ماند كه از آن جمله اند: «تذييل تاريخ بغداد»، در پانزده مجلد؛ «تاريخ مرو» يا «تاريخ المراوزه»، متجاوز از بيست مجلد؛ «الانساب» حدود هشت مجلد؛ «طراز الذهب فى ادب الطلب»؛ «معجم البلدان»؛ «الاسفار عن الاسفار»؛ «الاملاء و الاستملاء»؛ «التذكره و التبصره»؛ «الدعوات»؛ «سلوه الاحباب و رحمه الاصحاب»؛ «التحبير فى المعجم الكبير»؛ «الامالى»؛ «وفيات المتاخرين» يا «تاريخ الوفاه، للمتاخرين من الرواه»؛ «الادب و استعمال الحسب»؛ «المناسك»؛ «فضل يس»؛

«الرسائل و الوسائل»؛ «تبين معادن المعانى»، در لطائف قرآن كريم.[1]

(ع. منسوب به سمعان، بطنى از تميم) ابوسعيد عبدالكريم بن محمد بن منصور تميمى مروزى شافعى فقيه و مورخ و حافظ حديث (و. 562 ه.ق./ 1113 م.- ف. 562 ه.ق./ 1167 م.). وى به شهرهاى دور سفر و با علما و محدثان ملاقات كرد و از آنان علم آموخت و گروهى نيز از او كسب علم كردند. از اوست: كتاب الانساب، كتاب تذييل تاريخ بغداد، تاريخ مرو، فضائل الصحابة معجم المشايخ، تاريخ الاوفاة للمتأخرين من الرواة الامالى، التحبير فى المعجم الكبير.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الاعلام (179/4)، ايضاح المكنون (30/2)، ذيل تاريخ بغداد (16/ مقدمه)، روضات الجنات (96 -95 /5)، ريحانه (7/3)، سير النبلاء (465 -456 /20)، كشف الظنون (1737 ،1735 ،1123 ،1108 ،999 ،998 ،902 ،756 ،729 ،374 ،370 ،303 ،288 ،179 ،169 ،162 ،161 ،131 ،86 ،49 ،35)، الكنى و الالقاب (322/2)، لغت نامه (ذيل/ ابوسعد)، المستفاد من ذيل تاريخ بغداد (173 -172 /19)، معجم المؤلفين (5 -4 /6)، وفيات الاعيان (379 -378 /1)، هديه العارفين (609 -608 /1).

سمناني، ابوالحسين عبداللَّه

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 303 ق)، حافظ، محدث، اديب و شاعر. از اسحاق بن راهويه و عيسى بن زغبه و محمد بن حميد رازى و ابوكريب و عمرو بن على فلاس و محمد بن هاشم بعلبكى و همطبقه آنان حديث شنيد و او در اين راه سفرهاى بسيار كرد. على بن حمشاد و ابواحمد بن عدى و ابوبكر اسماعيلى و محمد بن صالح بن هانى و ابوعمرو بن حمدان و ديگران از وى حديث روايت كرده اند. او داراى تصانيف بسيار نيكويى بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان

(جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (195 -194 /14)، طبقات الحفاظ (312).

سمويه اصفهاني، ابوبشر اسماعيل

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 267 -190 ق)، فقيه و محدث. از ابونعيم ملايى در كوفه، و از ابومسهر غسانى در دمشق، و از على بن عياش در حمص، و از حميدى در مكه، و از عبداللَّه بن يوسف و سعيد بن ابى مريم در مصر، و از بكر بن بكار و حسين بن حفص در اصفهان حديث شنيد. محمد بن يحيى منده و ابوبكر بن ابى داوود و عبداللَّه بن جعفر بن فارس و ابن ابى حاتم از وى حديث شنيدند. ابن ابى حاتم او را محدثى راستگو و مورد اعتماد توصيف كرده است و ابونعيم اصفهانى او را از فقها و حفاظ مى داند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الجرح و التعديل (ج 1، ق 182/1)، سير النبلاء (12 -10 /13)، طبقات الحفاظ (247).

سنجي، ابوداوود سليمان

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 257 ق)، حافظ، محدث، مورخ، نحوى، اديب، و شاعر. نسبتش به سنج، يكى از توابع مرو، مى رسد. وى در لغت و فنون مهارت بسزايى داشت. تمامى آن علوم را از اصمعى و ديگر اساتيد وقت فراگرفت. به عراق و حجاز و يمن و مصر كرد و به بغداد رفت و با حافظان حديث آنجا به مذاكره پرداخت. او از نضر بن شميل و عبدالرزاق بن همام و حسين بن حفص اصفهانى و عثمان بن عمر بن فارس و عمرو بن عاصم و بسيارى ديگر حديث شنيد. مسلم و ترمذى و نسائى، صاحبان سه «صحيح»، و همچنين ابوحاتم رازى و ابن خراش و محمد بن عقيل بلخى و ابن ابى داوود از وى حديث روايت كرده اند. پاره اى از رجال شناسان او را ثقه و مورد اعتماد دانسته اند. از آثار وى كتابى در «تاريخ» است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه

:تاريخ بغداد (52 -51 /9)، تهذيب التهذيب (199/4)، الجرح و التعديل (ج 2 ق 147/1)، ريحانه (91/3)، معجم المؤلفين (276/4).

سوسي، احمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 263 ق)، محدث. نسبت وى به سوس، معرب شوش، از شهرهاى خوزستان مى رسد. (در كوفه برآمد و ساكن سامراء بود و در آنجا حديث مى گفت. عده اى از محدثين معروف چون ابوحاتم رازى از شاگردان وى بوده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الكنى و الالقاب (325/2).

سهروردي، شهاب الدين، ابوحفص عمر

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(632 -539 ق)، حكيم، صوفى، فقيه شافعى و محدث. ملقب به شيخ الاسلام. در سهرورد زنجان به دنيا آمد. نسبش به ابوبكر صديق مى رسد. وى نزد عمويش ابونجيب سهروردى فقه و وعظ و تصوف آموخت. و در بصره با شيخ ابومحمد بن عبد مصاحب بود. وى به بغداد مسافرت كرد و در آنجا سر سلسله ى عرفا شد. به صحبت عبدالقادر گيلانى رسيد. وى پيشوا و موسس سلسله ى عرفانى سهرورديه بود. كمال الدين اسماعيل اصفهانى و سعدى شيرازى از ارادتمندان وى بودند. وى از كسانى مثل هبه اللَّه بن احمد شبلى، ابن بطى، ابوزرعه مقدسى، معمر بن فاخر و يحيى بن ثابت حديث شنيد. و ابن نقطه، ابن نجار، ظهيرالدين محمود زنجانى و ابواسحاق ابن واسطى از وى روايت نقل كرده اند. وى هر سال به سفر مكه و مدينه مى رفت و بيشتر عمرش را به وعظ اشتغال داشت. شهاب الدين با ابن فارض وابن عربى و نجم الدين دايه ملاقات داشته است. وى در بغداد درگذشت و در ورديه اين شهر به خاك سپرده شد. از آثارش: «عوارف المعارف» كه در سفر مكه نوشته و اسماعيل بن عبد مومن و ظهيرالدين بزغش آن را به فارسى ترجمه كرده اند؛ «رشف النصايح الايمانيه و كشف الفايح اليونانيه؛ رساله ى «السير و الطير»؛ «بهجه الاسرار فى مناقب الغوثيه»؛ «نغبه البيان فى تفسير القرآن»؛ «جذب القلوب الى مواصله المحبوب»؛ رساله ى «اعلام الهدى و عقيده

ارباب التقى»؛ «ديوان» اشعار.[1]

ابوحفص عمر، برادرزاده ابوالنجيب عبدالقاهر سهرودى عارف معروف كه نسبت تعليم او به احمد غزالى مى رسد (ف. 632 ه.ق.) از تأليفات او كتاب «عوارف» «رشف النصائح» «اعلام التقى» و «اعلام الهدى» است. وى مؤسس فرقه سهروديه و مرشد سعدى و اوحدالدين كرمانى است (سهرورديه).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آتشكده ى آذر (1192 -1189 /3)، آثار عجم (71 -70)، الاعلام (223/5)، تاريخ ادبيات در ايران (221/2)، تاريخ نظم و نثر (142 -141)، تذكره ى روز روشن (443 -442)، جستجو در تصوف (178 -172)، دايرةالمعارف فارسى (1384/1)، الذريعه (555 -554 ،478 /9)، رياض العارفين (96 -95)، ريحانه (100 -98 /3)، سير النبلاء (378 -373 /22)، طرائق الحقائق (531 ،530 ،490 ،405 ،304 ،291 /2)، فرهنگ سخنوران (518)، كشف الظنون (1965 ،1832 ،1792 ،1723 ،1697 ،1673 ،1517 ،1492 ،1177 ،1161 ،1157 ،905 ،877 ،872 ،451 ،126 ،90 ،50)، الكنى و الالقاب (326 -325 /2)، لغت نامه (ذيل/ سهروردى)، مؤلفين كتب چاپى (635 -634 /4)، مجالس المومنين (72 -70 /2)، مجمل فصيحى (ذيل/ سال 632)، مجمع الفصحا (819/2)، معجم المؤلفين (313/7)، معجم البلدان (329/3)، نحفات الانس (474 -473)، وفيات الاعيان (448 -446 /3)، هديه العارفين (786 -785 /1)، هفت اقليم (201 -199 /3)، يادداشتهاى قزوينى (572/3).

سهروردي، ضياءالدين، ابوالنجيب عبدالقاهر

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(563 -490 ق)، فقيه شافعى، صوفى، محدث و مورخ. در سهرورد زنجان به دنيا آمد. در جوانى به بغداد رفت و از علوم رسمى بهره ى بسيار يافت فقه شافعى را از اسعد ميهنى آموخت و كتاب «غريب الحديث» را از ابوعلى بن نبهان شنيد همچنين از ظاهر شحامى و ابوبكر انصارى نيز حديث شيند. چندى متولى تدريس در نظاميه

شد، اما از آن كار نيز منصرف شد و به عزلت و تصوف گرائيد. در اين امر هم از شيخ احمد غزالى ارشاد يافت. در مدت عزلت و مجاهدت از كسب دست خويش مى خورد و چندى نيز سقائى كرد. پس از آن به و عظ پرداخت و شهرت و قبول فوق العاده يافت. مدرسه و رباطى بنا كرد كه وجود او را ملجاء فقراء و درماندگان ساخت و مجالس او را محل توجه عام و خاص. در اواخر عمر به قصد زيارت بيت المقدس به شام رفت، اما به سبب غلبه و تهديد صليبيها موق به زيارت نشد، با اين همه نورالدين زنگى مقدمش را گرامى داشت و او يك چند در دمشق ماند و مجلس وعظ هم برپا كرد. پايان عمرش در بغداد رسيد. از جمله آثارش: «آداب المريدين» كه شروح بسيارى بر آن نوشته شده؛ «شرح اسماء الحسنى»؛ «غريب المصابيح». صاحب «الكامل» نسبت وى را شهرزورى آورده.[1]

(منسوب به سهرورد) ابوالنجيب ضياءالدين عبدالقاهر بن عبداللَّه عارف معروف (و. حدود 409- ف. 563 ه.ق.) از مريدان احمد غزالى (ه.م.) است و مصنفات بسيار بدو نسبت داده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الاعلام (174/4)، تاريخ ادبيات در ايران (220/2)، تاريخ نظم و نثر (725)، جستجو در تصوف (172 -171)، دايرةالمعارف فارسى (1385 -1384 /1)، الذريعه (29 -28 /1)، ريحانه (283 -282 /7)، سير النبلاء (478 -475 /20)، الكامل (98/9)، كشف الظنون (1101 ،43)، لغت نامه (ذيل/ ابونجيب)، مجمل فصيحى (ذيل/ سال 563)، معجم البلدان (329/3)، معجم المؤلفين (311/5)، نحفات الانس (421 -420)، وفيات الاعيان (205 -204 /3)، هديه العارفين (607 -606 /1).

سهمي قرشي جرجاني، ابوالقاسم حمزه

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(428/427/426 -340 ق)، مورخ

و محدث. در گرگان متولد شد و به اصفهان و رى و غزنه و خراسان و عراق و شام و مصر و اهواز سفر كرد. از پدر و ابى بكر محمد بن احمد بن اسماعيل صرام و ابن احمد بن عدى و ابوبكر اسماعيلى حديث شنيد و همچنين از ابومحمد بن ماسى و ابوحفص زيات و ابوبكر بن عبدان شيرازى و ابوالحسن دارقطنى و ديگران روايت كرد. ابوبكر بيهقى و ابوالقاسم قشيرى و ابوصالح موذن و ابراهيم بن عثمان جرجانى و ابوبكر احمد بن على بن خلف شيرازى از وى حديث روايت كرده اند. سرانجام در نيشابور وفات يافت. از آثار وى: «تاريخ جرجان» مشهور به «معرفه علماء اهل جرجان»؛ «معجم شيوخه»؛ كتاب «الاربعين فى فضايل العباس». صاب «كشف الظنون» در كنار «تاريخ جرجان»، «تاريخ استرآباد» را نيز به وى نسبت داده است و سال مرگ وى را 670 ذكر كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (314/2)، ريحانه (401/1)، سير النبلاء (471 -469 /17)، الكامل (10/8)، كشف الظنون (1843 ،290 ،281 ،57)، لغت نامه (ذيل/ جرجانى)، معجم البلدان (143 -141 /2)، معجم المؤلفين (82/4)، الوافى بالوفيات (176/13)، هديه العارفين (336/1)، يادداشتهاى قزوينى (165 -164 /3 ،14/2).

سياري اصفهاني، ابوعبداللَّه احمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سوم ق)، محدث و كاتب. در دستگاه آل طاهر، در زمان امام حسن عسگرى (ع)، كاتب و دبير بود. محمد بن يحيى و على بن محمد حنانى از وى حديث شنيدند. برخى از رجال نويسان وى را محدثى ضعيف و غير قابل اعتماد و كتبش را اكثرا مراسيل مى دانند. از آثارش: «الغارات»؛ «النوادر»؛ «ثواب القرآن»؛ «الطب»؛ «كتاب القراآت» يا «التنزيل و التحريف».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اختيار

معرفه الرجال (606)، الاعلام (202/1)، اعيان الشيعه (117 -116 /3)، الذريعه (321/24 ،52/17 ،136/15 ،19/5 ،454/4)، رجال ابن داود (قسم 423 -422 /2)، رجال برقى (61)، رجال الطوسى (427 ،411)، رجال النجاشى (211/1)، ريحانه (103/3)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 48 -47 /4)، الفهرست طوسى (44)، الكنى و الالقاب (327/2)، لسان الميزان (382 -381 /1)، معجم رجال الحديث (284 -282 /2)، معجم المؤلفين (109/2)، هديه الاحباب (153).

سياري، ابوالعباس قاسم

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 343/342/340 ق)، عالم، عارف، فقيه، و محدث. در مرو متولد شد. به جهت انتساب به جد مادرى خود احمد بن سيار، سيارى خوانده مى شد. وى در علوم شريعت و فنون طريقت بصير و نخستين كسى است كه در مرو سخن از حقيقت گفته است. گويند كه پدرش بسيار مالدار بود، بعد از وفات او قاسم آن همه را به بهاى يك تار گيسوى عنبر بوى حضرت رسالت مى داد، سپس به بركت آن موى مبارك موفق به توبه گرديد و فرقه سياريه از فرق صوفيه نيز منتسب به او مى باشد كه به وسيله خواهرزاده اش عبدالواحد بن على نشر يافت، اساس طريقه وى مبنى بر مساله جمع و تفرقه كه مراد از جمع مشاهده و مراد از تفرقه مجاهدت بوده. سيارى از ابوالموجه و احمد بن عباد حديث شنيد و ابوعبداللَّه الحاكم از وى روايت كرده است. وى در مرو درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره الاولياء (306 -304 /2)، جستجو در تصوف (56 -55)، حليه الاولياء (381 -380 /10)، ترجمه ى رساله ى قشيريه (79 -78)، ريحانه (104 -103 /3)، سير النبلاء (501 -500 /15)، شرح شحطيات (40)، طبقات الصوفيه سلمى (447 -440)، طبقات الصوفيه هروى (365 -364)، كشف المحجوب

(199 -198)، لغت نامه (ذيل/ ابوالعباس)، نفحات الانس (148 -147).

شبلي خراساني، ابوبكر دلف

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(334 -247)، صوفى، فقيه و محدث. اصل وى از شبليه ى اسروشنه ماوراءالنهر بود. در سامراء به دنيا آمد و در بغداد نشو و نما كرد. پدرش از پرده داران خليفه بود. شبلى صحبت جنيد و حلاج و خيرالنساج را درك كرد و يكى از مشايخ بزرگ صوفيه گشت. او فقيه عارفى در مذهب مالك بود، گرچه عده اى او را امامى دانسته اند. وى از محدثين حديث روايت و كتابت مى كرد. شعر مى سرود و الفاظ و حكم و نوادر و حكايات بسيار از او نقل شده است. از او پرسيد كه نشانه ى عارف چيست؟ گفته: سينه اى مشروح، قلبى مجروح و جسمى مطروح. نسبت به تعظيم شرع مطهر سعى بسيار مى نمود. محمد بن عبداللَّه رازى و محمد بن حسن بغدادى و منصور بن عبداللَّه هروى از شاگردان وى مى باشند. در بغداد درگذشت و در مقبره ى خيزران دفن شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (21 -20 /3)، تاريخ بغداد (397 -389 /14)، تاريخ عرفان و عارفان ايرانى (349 -348)، ترجمه ى رساله قشيريه (72 -71)، تذكره الاولياء (182 -160 /2)، تعليقات اسرار التوحيد (703)، جستجو در تصوف (158 -151)، حليه الاولياء (375 -366 /10)، دائرةالمعارف الاسلاميه (167 -165 /13)، دائرةالمعارف البستانى (411 -409 /10)، دايرةالمعارف فارسى (1452 -1451 /2)، روضات الجنات (229 -225 /2)، ريحانه (182 -180 /3)، سير النبلاء (369 -367 /15)، طبقات الصوفيه هروى (449 -448)، كارنامه ى بزرگان (60 -59)، الكامل (322/6)، كشف المحجوب (صفخات متعدد)، الكنى و الالقاب (354 -353 /2)، لغت نامه (ذيل/ ابوبكر)، مبانى عرفان و احوال عارفان (334 -326)، مجمل فصيحى (ذيل/ سال

334)، نفحات الانس (187 -183)، وفيات الاعيان (276 -273 /2)، هديه الاحباب (160).

شبيري، موسي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد موسى شبيرى زنجانى فرزند مرحوم آيت اللَّه آقاى حاج سيد احمد زنجانى مدفون در صحن مطهر حضرت معصومه (س) از افاضل مدرسين و متتبعين و محققين حوزه علميه قم مى باشند كه در تاريخ هشتم ماه مبارك رمضان 1326 قمرى در قم چندماه بعد از مهاجرت مرحوم آيت اللَّه والدشان در اين شهر مقدس متولد شده.

اين بيت را والدشان براى تعيين تاريخ ولادت حقير سروده اند:

سال تاريخ ولادت عجب الهامم شد

از مبارك رمضان هشت كم هنگام سحور

مبارك رمضان كه با 1354 مطابق است بعد از كم كردن هشت با 1346 قمرى كه سال تاريخ ولادت است موافق خواهد شد ضمنا در اين بيت به ماه و روز و ساعتند نيز اشاره شده است مانند «هنگام زوال رابع شهر صفر» كه براى تاريخ ولادت خودشان سروده اند.

بارى ايشان بعد از گذراندن دروس ابتدائى در مدارس جديده در سال 1359 قمرى به مقدمات علومى دينى اشتغال پيدا كردم و چون دروس مقدماتى چندان جاذبيت نداشت و از طرفى در آن زمان رغبت عمومى به ورود در مدارس دينى نبود و هم بحثى نداشتم حدود يكسال به طور غير جدى به درسها اشتغال داشتم بعد از يكسال در اثر يافتن بعضى از هم بحثى ها كه از مستعدين درجه اول بودند و جاذبيت دروس غير ابتدائى با جديت تمام در مدت نسبتا كوتاهى دروس مقدماتى و سطوح را به پايان برده و در سال 1363 قمرى در درس خارج اصول مرحوم آيت اللَّه صدر حاضر شده و مقدارى از بحث خبر واحد را نوشته سپس بعد از ورود مرحوم آيت اللَّه بروجردى

به قم در محرم 1364 در درس خارج فقه و اصول ايشان شركت كرده و همچنين مدتى در درس خارج اصول مرحوم آيت اللَّه حجت و مختصرى در بحث خارج فقه ايشان حاضر گرديدم و مقدارى از تقريرات اصول از اوائل درس را نوشته استاد عمده ايشان مرحوم آيت اللَّه داماد بوده كه حدود بيست سال از بحث فقه و قريب يكدوره از درس اصول آن مرحوم بهره مند گرديده و كتاب طهارت و خمس و زكاه و صوم و حج را به استثناء مقدارى از بحث طهارت كه به مناسبت سفر عراق تعطيل شده از محضرشان استفاده كرده و مقدار بسيار كمى نيز از بحث دوره اول كتاب صلاه را مستفيض شده است.

در سال 1374 قمرى به عتبات عاليات مشرف شده و در درس فقه آيت اللَّه حاج سيد عبدالهادى شيرازى و آيت اللَّه حكيم قدس سرهما و درس اصول آيت اللَّه خوئى مدظله شركت كرده بعد از حدود هفتاد روز به ايران مراجعت كرده و در سال 1375 بار ديگر به عتبات مشرف شده حدود 6 ماه در دروس آيات مزبور حاضر گشته و در رمضان آن سال مقدارى از مبحث رضاع را از بحث تعطيلى آيت اللَّه خوئى استفاده كرده ضمنا مختصرى در قم از منظومه سبزوارى را پيش مرحوم علامه طباطبائى خوانده و كمى هم مباحثه كرده ولى چون به اين علم مانوس نبوده درس و بحث در مدت كوتاهى تعطيل شده همچنين مقدارى جبر و هندسه را با يكى از اعاظم دوستان خود بحث كرده است.

اما اساتيد ايشان قبل از ورود به درس خارج زيادند براى نمونه نام مبارك چند تن از آنان را متذكر مى شويم.

1- مرحوم

آيت اللَّه والدشان كه اولين استاد و آخرين اساتيد سطوح عاليه ايشان بودند قسمتى از مقدمات و كمى از كفايه را پيش ايشان خوانده.

2- محقق بزرگوار آقاى سيد مرتضى علوى اصفهانى داماد آيت اللَّه گلپايگانى مدظله كه استاد مطول ايشان بودند و از نظر تعمق و حسن تقرير نظير ايشان را در موضوع مزبور نديده اند.

3- رهبر فقيد انقلاب مرحوم آيت اللَّه خمينى كه قسمت عمده مبحث برائت شيخ انصارى را نزد ايشان خوانده و گاهى به بحثهاى خارج از كتاب نيز مى پرداختند.

4- مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ مرتضى حائرى كه قسمتى از بيع مكاسب شيخ و مقدار كمى از بحث ظن و استصحاب فرائد و مختصرى از كفايه را پيش ايشان خوانده درس اگرچه اسماً درس سطح حساب مى شد ولى واقعا درس خارج بوده است.

تأليفات معظم له

ايشان با اينكه صفحات زيادى را در فقه و اصول و حديث و تراجم و رجال و انساب و غيره نوشته است و تقريرات درس عده اى از اساتيد را نگاشته ولى در اثر كثرت تشكيك و تجديدنظر كه آفت بزرگى است براى حفظ مواريث علمى اين آثار مدون نشده فقط مقدار كمى به عنوان مقاله چاپ شده و متاسفانه قسمت زيادى در اثر عدم اهتمام مفقود گرديده و مقدار موجود هم اغلب مسوده است. از خداوند متعال توفيق تبييض و تكميل آنها را مسئلت مى نمايم.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

شرف الاسلام شيرازي، ابوالقاسم عبدالوهاب

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 536 ق)، واعظ، فقيه اصولى، متكلم و محدث حنبلى. معروف به ابن حنبلى واعظ. اصل وى از شيراز است. از پدر فقه آموخت و از ابوطالب بن يوسف، حديث. وى را شيخ حنبليان دمشق گويند. از آثارش وقف مدرسه ى بزرگ شريفيه در

كنار جامع دمشق است. از آثار علمى اش: «البرهان»، دراصول دين؛ «رساله فى رد الاشعريه»؛ «المفردات»؛ «المنتخب»، در اصول فقه حنابله.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ايضاح المكنون (568 ،529 /2)، سير النبلاء (104 -103 /20)، معجم المؤلفين (224/6).

شريعتي مزيناني، محمدتقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1286 ق)، عالم دينى، استاد، محقق، مفسر و نويسنده. در مزينان متولد شد و تا هفده سالگى در زادگاهش، و در مدرسه ى مزينان، نزد پدر و عمويش به تحصيل پرداخت. سپس براى ادامه ى تحصيل به مشهد رفت و در مدرسه فاضل خان سكنى گزيد. نخستين استادش در اين مدرسه اديب نيشابورى اول بود كه دنباله ى مقدماتى را كه نزد پدر و عمويش آموخته بود، در محضر ايشان فراگرفت. بعد از فوت ايشان در خدمت اديب ثانى رسيد و در محضر اين دو استاد توانست مقدمات و ادبيات را به پايان برساند. فقه، اصول و فلسفه را نيز نزد اساتيد معروف مشهد مانند: آقا شيخ هاشم قزوينى ارتضا، ميرزا ابوالقاسم الهى، حاج شيخ محمود حلبى فراگرفت. شريعتى قوانين را نزد حاج شيخ كاظم دامغانى و «شرح لمعه» را نزد ارتضا و حاج ميرزا احمد مدرس يزدى معروف به حاج ميرزا احمد نهنگ فراگرفت. از ديگر استادان وى آيت اللَّه ميرزا مهدى اصفهانى بود كه فضلاى مشهد همه به محضر درس وى مى رفتند. از حدود 1310 ش فعاليت خود را در دبيرستان در سمتهاى مختلف آغاز كرد و تا آخرين دم از تدريس و ارشاد دانش آموز و دانشجو باز نايستاد... از آثار وى: «فايده و لزوم دين»؛ «تفسير نوين»؛ «وحى و نبوت در پرتو قرآن»؛ «خلافت و ولايت»؛ «امامت در نهج البلاغه»؛ «اصول عقايد و اخلاق شريعتى»؛ «تاثير هنرهاى

مسلمين بويژه ايرانيان در اروپا»؛ «عباسه خواهر هارون الرشيد».[1]

محقق، استاد.

تولد: 1286، قريه مزينان.

درگذشت: 31 فروردين 1366.

استاد محمدتقى شريعتى مزينانى، فرزند محمود روحانى، دوران طفوليت و نوجوانى را در روستاى خود گذرانيد و در همان جا فراگيرى منطق، فلسفه و فقه و اصول پرداخت.

در مدرسه ى فاضل خان، هم حجره ى برادرش شيخ قربانعلى شريعتى بود و به تحصيل علوم اسلامى مشغول شد. از جمله اساتيد وى بايد به آيت الله هاشم قزوينى و آيت الله محمدتقى اديب ثانى اشاره كرد كه نزد اديب ثانى دوره مطول و مغنى را به پايان رساند، قوانين را نزد حاج شيخ كاظم دامغانى، شرح لمعه را نزد ارتضا و حاج ميرزا احمد مدرس خواند، از اساتيد ديگر آن زمان وى ميرزاى اصفهانى بود.

از سال 1311 به تدريس در مدارس جديد مشهد پرداخت. معلمى را از مدرسه ى ملى شرافت آغاز كرد و تا سال 1313 ادامه داشت. بر طبق مقررات ادارى، صلاحيت علمى و شايستگى تدريس ايشان از سوى اداره فرهنگ تأييد مى شود و از اين پس (1314) در دبيرستان ابن يمين، به تعليم مى پردازد. چون فعاليت هاى ثمر بخش داشت، نظامت دبيرستان نيز به عهداش محول ميشود و كلاسهاى جديد دبيرستان را تأسيس مى كند. طبيعى است در آن زمان يك دبير يا مسئول دبيرستان كه پاى بند موازين شرعى بود، نمى توانست بعضى برنامه هاى خاص دولتى را اجرا كند و با دشواريهايى مواجه مى شد. در همين زمان شروع به ترجمه كتاب از عربى به فارسى نمود.

پس از شهريور سال 1320 كه فعاليت هاى سياسى آزاد شده بود و حزب توده تبليغاتى را در ترويج كمونيسم بين جوانان آغاز كرده بود، وى نيز مبارزه با آنها را از كلاس درس

(در دبيرستان شاهرضا و سپس فردوسى) شروع كرد و حتى ساعاتى بدون دريافت اضافه كار به تدريس ادبيات فارسى و عربى و شرعيات مى پرداخت. در همان سال ها بود كه به تدريس در دانشسرا- كه مركز فعاليت آن حزب شده بود- نيز مشغول گشت.

از ديگر مراكز آموزشى دولتى كه استاد شريعتى در آنجا به تدريس پرداخت، دانشكده ى الهيات و معارف اسلامى مشهد است كه از سال 1327 تأسيس شد، و بنا به دعوتى كه از وى به عمل آمد، تفسير سوره قرآن و نهج البلاغه را تدريس مى كرد و تا سه سال ادامه داشت.

سرانجام بنابر حكم اداره ى آموزش و پرورش خراسان، استاد محمدتقى شريعتى مزينانى در تاريخ بيست و دوم آبان 1341 پس از سى سال تدريس در دبيرستان هاى مشهد بازنشسته شد.

از ديگر فعاليت هاى ايشان مبارزه با انديشه هاى سيد احمد كسروى بود. استاد مجالسى را برگزار مى نمود. (سخنرانى ها، جلسات تفسير قرآن) ولى با افزايش برنامه ها، به پيشنهاد او و با توجه به نياز موجود از سال 1323 منزلى در كوچه چهارباغ مشهد براى تشكيل جلسات اجاره كردند. با نصب تابلوى «كانون نشر حقايق اسلامى» بر سر در آن، اين مركز تبليغى رسميت و تمركز يافت و برنامه آن منتشر شد. (كارنامه ى كانون در اسفند 1326 منتشر شد). در سال 1327 سخنرانى هاى فرهنگى در راديو مشهد داشت كه درباره ى «فايده و لزوم دين» بود كه بعدها با همين نام منتشر شد. در سال 1330 با «جمعيت هاى مؤتلفه ى اسلامى مشهد» همكارى داشت و در اين مسير در انتخاب وكلايى براى دوره هفدهم مجلس شوراى ملى تلاش خود را نمود. در سال 1336 به اتهام همكارى با نهضت مقاومت ملى

به مدت يك ماه و اندى دستگير و بازداشت شد. به اين ترتيب جلسات كانون تشكيل شد. پس از آزادى جلسات تفسير و سخنرانى وى در منزل آيت الله العظمى سيد محمدهادى ميلانى (1337 الى 1339) تشكيل مى شد. از سال 1337 الى 1340 در دانشكده الهيات و معارف اسلامى مشهد و نيز در مؤسسه وعظى و تبليغ به تدريس تفسير قرآن و نهج البلاغه مى پرداخت. در سال 1339 كانون نشر حقايق اسلامى دوباره شروع به فعاليت نمود.

در عاشوراى 1381- برابر با سوم تير 1340- براى عده اى از عزاداران، استاد سخنرانى نمود و اهداف قيام حسين (ع) را شرح داد. ولى سال بعد، پس از رسيدن دسته راه پيمايان به صحن عتيق، از سخنرانى استاد ممانعت به عمل آمد. و در سال 1342 قبل از محرم 1383 از شهربانى به وى تلفن زدند كه سازمان امنيت با اين برنامه موافق نيست. به اين ترتيب كانون تعطيل شد. در سال 1342 نامه اى از طرف هيئت مديره ى حسينيه ى ارشاد و مكتوب به خط استاد مرتضى مطهرى فرستاده شد (و با واسطه قرار دادن آيت الله ميلانى) كه وى براى سخنرانى به تهران روند. اين دعوت چنان بود كه چند شب سخنرانى تبديل به چهار سال و اندى شد.

علاوه بر حسينيه ارشاد، دو سه سال- هنگام حبس آيت الله سيد محمود طالقانى- در ماه رمضان اداره مجلس وعظ و تفسير مسجد هدايت به عهده وى بود و به اصرار جمعيتى به نام احباب الحسين (ع) به گفتن تفسير قرآن و ارشاد آنان پرداخت. كتاب خلافت و ولايت از نظر قرآن و سنت كه شامل بحث هاى تحقيقى است، ثمره سخنرانى هاى هفتگى ايشان است كه

طى بيست و سه جلد در حسينيه ى ارشاد ايراد كرده است (در اين كتاب آقايان استاد مرتضى مطهرى، محمدتقى شريعتمدارى نيز مطالبى دارند، 1339). تجديد طبع تفسير نوين، وحى و نبوت در قرآن و آثار قلمى ديگر نيز از ثمرات دوران اقامت در تهران است.

استاد محمدتقى شريعتى در ادبيات عرب و فارسى تبحر داشت و در گفتارش نكات فراوانى وجود داشت.

آخرين سخنرانى استاد شريعتى در حسينيه ارشاد در هفده آبان 1351 (عيد فطر 1392) بود كه پس از آن حسينيه توسط سازمان امنيت تعطيل شد. استاد در سال 1352 دستگير شد و يك سال و اندى در حبس بود. فرزند وى دكتر على شريعتى در بيست و نه خرداد 1356 در لندن درگذشت. پس از پيروزى انقلاب اسلامى براى اولين بار در شانزده فروردين 1358 در حسينيه ى ارشاد سخنرانى نمود. بين سال هاى 1358 الى 1360 به مناسبت هاى خاص سخنرانى هاى وى از راديو پخش مى شد.

از آثار اوست: آغاز وحى با تفسير سوره علق (تاريخ مقدمه 1340)؛ اصول عقايد و اخلاق شريعتى (چاپ اول 1321، چاپ هفدهم 1333) امانت در نهج البلاغه (1357)؛ تأثير هنرهاى مسلمين به ويژه ايرانيان در اروپا (زكى محمدحسين، ترجمه)، تعليمات دينى (قسمت اول، مخصوص كلاس اول دبيرستان، 1325)؛ تفسير نوين؛ جز سى ام قرآن (1346)؛ چرا حسين قيام كرد؟ (نشريه كانون نشر حقايق اسلامى، 1341)؛ ز نيرو بود مرد را راستى (نشريه كميته دبيران تعلميات دينى مشهد، به مناسبت اولين سمينار دبيران تعلميات دينى در مشهد، مرداد 1349؛ استاد در نشريه مقاله اى دارند)؛ عباسه، خواهر هارون الرشيد يا خوارى برمكيان (تأليف جرجى زيدان ترجمه استاد، بى. تا)؛ فايده و لزوم دين (نشريه دوم كانون

نشر حقايق اسلامى مشهد، آذر 1329)؛ مبانى اقتصادى در اسلام (عبدالحميد جودةالتجار؛ ترجمه استاد، ششمين نشريه كانون نشر حقايق اسلامى مشهد، 1325)؛ مقدمه ى كتاب نيايش (دكتر آلكسيس كارل، ترجمه دكتر على شريعتى، 1339)؛ وحى و نبوت در پرتو قرآن (1349)؛ متن دو سخنرانى استاد به نام هاى «مهدى موعود امم» و «على شاهد رسالت» در دومين نشريه انجمن اسلامى دانشجويان مشهد در دى 1339 به چاپ رسيده است.

استاد محمدتقى شريعتى مزينانى عصر دوشنبه سى و يك فروردين 1366- برابر با بيست و يك شعبان 1407 ق. درگذشت. پيكرش در جوار امن الهى در مشهد حرم امام رضا (ع) درون غرفه اى از صحن آزادى به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] شريعتى در نگاه مطبوعات (75 -73)، كيهان فرهنگى (س 1، ش 11، ص 9 -5)، مؤلفين كتب چاپى (223/2).

شريفه

قرن:6

جنسيت:زن

مليت:ايران

قرن ششم هجرى، از زنان محدث. وى دختر احمد بن على فارابى بود كه از محمد بن عبدالرحمن حديث روايت كرده است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 295 / 2.

شريفي حسيني، ابوالفتح

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 976 ق)، متكلم، محدث، فقيه و مفسر امامى. معروف به امير ابوالفتح شرقه. از خانواده اى شيرازالاصل و سنى مذهب در ماوراءالنهر متولد شد. وى نزد عصام الدين ابراهيم اسفراينى و جامى تلمذ كرد. امير ابوالفتح چون به مذهب شيعه گرويد به اردبيل رفت و در آنجا به تحقيق در فقه شيعه پرداخت و تا پايان عمر در اين كار بود. از آثار وى: «آيات الاحكام» به نام «تفسير شاهى»؛ «اصول الفقه»؛ «تاريخ الصوفيه»؛ «تحقيق معنى الاقوال الشارحه فى المنطق»؛ «حاشيه الكبرى»؛ حشايه ى «شرح المطالع»؛ «صفوه الصفاء». استاد نفيسى در «تاريخ نظم و نثر» و دكتر صفا در «تاريخ ادبيات در ايران» وى را از شاگردان موسى بن محمد قاضى زاده ى رومى دانسته و تاريخ وفاتش را 950 ذكر كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (394/2)، تاريخ ادبيات در ايران (252/5)، تاريخ نظم و نثر (374 -373)، دانشنامه ى ايران و اسلام (972/7)، الذريعه (346 -345 ،314 /21 ،49/15 ،133 ،59/6 ،277/4 ،261/3 ،202/2 ،41/1)، ريحانه (220/3)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 176/10).

شريفي شيرازي، مرتضي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 974/972/964 ق)، دانشمند، محدث و حكيم، متخلص به شريف. در آغاز از شيراز به مكه مسافرت كرد و علم حديث را در ملازمت شيخ ابن حجر عسقلانى اخذ كرده و از وى اجازه ى تدريس گرفت. از آنجا به دكن مسافرت كرد و از دكن به اگره آمد و بر اكثر علماء و فضلاء آنجا برترى يافت و به تدريس علوم و حكم پرداخت. وى در هند درگذشته و بعد پيكرش را به مشهد برده اند. از آثار وى: «منظومه ى الكافيه»، در نحو «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر

(682/2)، تذكره ى روز روشن (421)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (262/3)، الذريعه (525/9)، فرهنگ سخنوران (504)، كاروان هند (635 -633 /1)، هفت اقليم (233/1).

شفتي، محمدباقر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

السيد محمدباقر مشهور (به حجةالاسلام شفتى) صاحب (مسجد سيد) اصفهان بن سيد محمدتقى بن سيد محمد زكى بن محمدتقى بن شاه قاسم بن امير اشرف بن شاه قاسم بن شاه هدايت بن امير هاشم ابن سلطان سيد على قاضى بن سيد على بن محمد بن على بن محمد بن موسى بن جعفر بن اسماعيل بن احمد بن محمد بن احمد بن محمد بن ابى القاسم بن حمزة بن الامام موسى الكاظم (ع) از فحول علماء اماميه در قرن دوازدهم هجرى بوده است.

تولد آن بزرگوار در سال 1175 قمرى در نواحى طارم علياء زنجان در قريه اى كه به آن (چرزه) مى گويند در ده فرسخى شفت واقع شده و در سن هفت سالگى منتقل به شفت شده.

و پس از ده سال در سن 17 سالگى و سال 1192 ق مهاجرت به نجف اشرف نموده و در كربلا به درس وحيد على الاطلاق و استاد اكبر علامه محمدباقر بهبهانى و پس از آن علامه سيد على صاحب رياض استفاده كرده.

و بعد به نجف مشرف و از محضر علامه بزرگ سيد مهدى بحرالعلوم و علامه شيخ جعفر كاشف الغطاء بهره مند شده و مسافرتى به كاظمين نموده و از حضرت علامه سيد محسن اعرجى مستفيض گرديده و پس از هشت سال توقف در عراق در سال 1200 ه به ايران برگشته و در قم از محضر مدقق بزرگوار ميرزا ابوالقاسم قمى صاحب (قوانين الاصول) استفاده نموده.

و از آنجا به كاشان عزيمت و از محضر و دروس اخلاقى ملا مهدى نراقى صاحب

(جامع السعادات) كامياب شده و در سال 1206 ه به اصفهان وارد و رحل اقامت افكنده و افاضل طلاب و علماء در گردش جمع و از درس و بحثش استفاده نموده و شهرت عالمى پيدا و به رياست عامه و مرجعيت تامه رسيده و بسط يدش تا اجراء حدود الهى رسيده و شمشيرى كه با آن ده ها حد الهى را جارى كرده است.

اكنون در بيت آن بزرگوار در دست حفيدش حجةالاسلام والمسلمين حاج سيد رضا شفتى باقى و موجود است و تاريخ روحانيت شيعه ياد ندارد كه اين موقعيت براى احدى از علماء و مراجع شيعه غير آنجناب پيدا شده باشد و اين نبود مگر حسن باطن و سلامت نفسش (اللَّه اعلم حيث يجعل رسالته).

از خصايص آن بزرگوار سخاوت وجودش بود كه هيچ صاحب حاجتى به ايشان مراجعه نمى كرد مگر اينكه فوراً حاجتش را روا مى ساخت و هيچ مستحقى نزد او نمى رفت مگر اينكه او را مستغنى و مستطيع و توانگر مى كرد حكاياتى از كرم و عطاء او شنيده ام كه اينجا مجال ذكر آن نيست.

از اقران و اصدقاء خالص او عالم ربانى و آيت سبحانى علامه بزرگ حاج ملا محمدابراهيم كلباسى بود كه با آن همه عظمت سيد را بر خود مقدم مى داشت و حتى حكم او را بدون وضو نمى گرفت.

آن بزرگوار در يكشنبه دوم ربيع الثانى 1260 هجرى از دنيا رفت و در مقبره خودش در زاويه مسجدش (مسجد سيد اصفهان) در محله بيدآباد مدفون گرديد.

آثار خالده سيد

1- مسجد عظيم و زيباى او در در محله بيدآباد خيابان مذكور كه از مساجد مهمه و معروفه اصفهان و بلكه ايرانست.

2- كتاب (مطالع الانوار) در شرح شرايع كه پنج

جلد آن بيرون آمده

3- جوابات المسائل در دو مجلد.

4- تحفةالابرار رساله عمليه فارسى

5- قضاء و شهادات.

6- زهرةالباهره در اصول فقه و ده ها رساله و تعليقات ديگر.

داراى 6 فرزند بزرگوار بودند كه تمامى از علماء بزرگ عصر خود بوده اند.

1- حجةالاسلام ثانى علامه جليل القدر آيت اللَّه العظمى حاج سيد اسداللَّه.

2- آيت اللَّه آسيد ابوالقاسم شفتى

3- آيت اللَّه آسيد محمدعلى

4- آيت اللَّه ميرزا زين العابدين

5- آيت اللَّه آسيد جعفر

6- آيت اللَّه آسيد مؤمن.

در حال حاضر دو نفر از احفاد آن بزرگوار در قيد حياتند و در مسجد او (مسجد سيد) بجاى نياكان خود اقامه جماعت مى نمايند.

(1260 -1175 ق)، علام امامى، فقيه اصولى، اديب نحوى و رجالى. معروف به حجةالاسلام. در قريه اى از قراى رشت از نواحى طارم عليا به دنيا آمد و در هفت سالگى به شفت منتقل شد. وى در اصفهان سكنى كرد. از شاگردان بهبهانى، بحرالعلوم، صاحب «رياض»، كاشف الغطاء، ملا مهدى نراقى و ميرزاى قمى است. شفتى از بزرگان علماى اماميه بود كه در فقه، اصول، ادبيات، رجال، حديث، درايه، رياضى و هيئت تبحر داشت و در اخلاقيات از نوادر بود. پس از سفر علمى طولانى به شهرهاى مختلف در اصفهان مقيم شد و اهل علم و دانش پژوهان گردش جمع شدند و رياست و زعامت به طور كامل به وى منتقل شد. حاج محمد ابراهيم اصفهانى قزوينى و ميرزا محمد رضوى و ملا محمدعلى محلاتى و سيد فضل اللَّه استرآبادى و شيخ على نخجوانى و سيد محمدتقى زنجانى و ملا محمد رفيع گيلانى و حاج عبدالباقى كاشانى و سيد محمدعلى ابرقويى از شاگردان و راويان وى بودند. وى در اصفهان درگذشت و در مسجدى كه خودش در كوى بيدآباد اصفهان بنا نهاده و

به مسجد سيد مشهور است، و داراى مدارس و حجره هايى براى طلاب مى باشد، دفن شد. از آثارش: كتاب «السوال و الجواب»؛ «مطالع الانوار»، در فقه كه شرح «شرايع» محقق است؛ «تحفه الابرار»، به فارسى، در احكام شرعيه؛ رساله اى در «مناسك حج»؛ رسائلى در «فقه» و «رجال» كه بطور تحقيقى نگاشته شده است؛ «الزهره البارقه فى احوال المجاز و الحقيقه»؛ «قضاء و شهادات استدلالى»؛ «وجوب اقامه ى حدود در زمان غيبت بر فقها و مجتهدين»؛ «اصحاب الاجماع»؛ «تمييز مشتركات الرجال»؛ «الاجازات»؛ «آداب الصلاه الليل و فضلها».[1]

شفتى، سيد محمدباقر بن تقى موسوى شفتى از بزرگان علماى اماميه (ف. اصفهان 1260 ه.ق.). وى فقيه اصولى، اديب نحوى، رجالى و رياضى و شاگرد بهبهانى و بحرالعلوم سيد مهدى و كاشف الغطاء شيخ جعفر و ملا مهدى نراقى و ميرزاى قمى و غيره بود. آثار عمده او عبارتند از: آداب صلوة اليل و فضلها، الاجازات، الاستقبال فى شرح مبحث القبلة من التحفة، اصحاب الاجماع، اصحاب العدة للكينى، تحفة الابرار در احكام شرعى (فارسى)، تمييز مشتركات الرجال و رساله هاى بسيار در تحقيق حال رجال حديث امامى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] اعيان الشيعه (188/ 9)، الذريعه (149/ 11 ،12/ 2 ،81/ 1)، روضات الجنات (102 -96/ 2)، ريحانه (26/ 2)، شرح حال رجال (305 -304/ 3)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 196 -192/ 13)، الكنى و الالقاب (174 -173/ 2)، لغت نامه (ذيل/ حجةالاسلام)، معجم المؤلفين (96/ 9)، مكارم الآثار (1614/ 5).

شقيق بلخي، ابوعلي

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 194/190 ق)، عارف و محدث. اصل وى از بلخ بود و اولين كسى بود كه علم طريقت و اصول تصوف را در خراسان نشر داد. نز قاضى ابويوسف

فقه آموخت و مريد و مصاحب ابراهيم ادهم بود و استاد حاتم اصم. از كثير بن عبداللَّه ابلى و اسرائيل بن يونس و عباد بن كثير روايت كرد و عبدالصمد بن يزيد مردويه و محمد بن ابان مستملى و حاتم اصم از وى روايت كردند. گويند ابتدا بازرگان بود و از تجارت توبه كرد و به تصوف روى آورد. در جنگ با تركان در «كولان» يا «واسجرد» به شهادت رسيد.[1]

ابوعلى بن ابراهيم بلخى عارف معروف (مقت. 194 ه.ق.). وى نزد قاضى ابويوسف فقه آموخت و از طريق ابوهاشم ذهلى و انس روايت حديث كرده و بيست سال در فهم معانى آيات قرآنى كوشيده. وى توبه كرد و به رياضت پرداخت و پياده به زيارت كعبه رفت. در طريقت مصاحب ابراهيم ابن ادهم و استاد حاتم اصم بود. او در جنگ با تركان در «كولان» يا «واسجرد» (ماوراءالنهر) به قتل رسيده. از اقوال او در كتب صوفيه بسيار نقل شده.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آتشكده ى آذر (44 -43 /2)، الاعلام (249/3)، تاريخ نظم و نثر (19)، تذكره الاولياء (202 -196 /1)، الجرح و التعديل (ج 2/ ق 373/1)، حليه الاولياء (73 -58 /8)، الذريعه (534/9)، ترجمه ى رساله ى قشيريه (38 -36)، روضات الجنات (229/3)، سير النبلاء (316 -313 /9)، طبقات الصوفيه سلمى (66 -61)، طبقات الصوفيه هروى (87 -86)، طبقات الكبرى (65/1)، فرهنگ سخنوران (508)، فضايل بلخ (142 -129)، فردوس المرشديه (24)، كشف المحجوب (138)، لغت نامه (ذيل/ شقيق، ابوعلى)، مجمل فصيحى (ذيل/ سال 190)، نفحات الانس (671 ،135 ،63 ،54 ،47 -46)، وفيات الاعيان (476 -475 /2)، هفت اقليم (44 -43 /2).

شوشتري، نوراللَّه

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

قاضى

نوراللَّه بن سيد شريف الدين شوشترى مرعشى كه نسب شريفش با بيست و يك واسطه به سيد على مرعشى موصول و با بيست و شش واسطه به حضرت سيدالساجدين زين العابدين (ع) مى رسد.

از مفاخر عالم تشيع و افتخارات دارالمؤمنين شوشتر و معاصر با عهد صفويه شاه عباس كبير فقيهى اصولى و محدثى رجالى و اديبى رياضى و متكلمى محقق و شاعرى ماهر و با كمالات صورى و معنوى و نفسانى و روحانى معروف بوده است.

در زمان اكبرشاه هندى براى تبليغ اسلام و ارشاد عوام كالانعام هندوستان به هند مسافرت نمود و در لاهور به منصب قضاوت و داورى بين مردم رسيد و مرجع خودى و بيگانه گرديد و اهتمام تمام در انجام وظائف و امر به معروف و نهى از منكر و تبليغات دينيه نمود.

و ضمناً تأليفات نافعه متنوعه بسيارى در فنون مختلفه كه حاكى از تبحر و نبوغ و جامع معقول و منقول بودنش بوده به يادگار گذاشت و جان شريفش را در راه خدمت به مذهب حقه اثنا عشريه تقديم نمود و در راه اين هدف به دست سنيان متعصب به وضع فجيعى شهيد و رغما لانفهم قبرش در آگره هند (اكبرآباد) مزار موافق و مخالف گرديد.

و چندين سالست كه در نيمه ماه شعبان صدها هزار نفر از شيعه و سنى هند و پاكستان و نقاط ديگر به زيارت قبرش شتافته و مراسمى را انجام مى دهند.

كيفيت شهادت

اما چگونگى شهادت او چنانچه در شهداء الفضيله علامه امينى و ريحانةالادب خيابانى و مقدمه شرح احقاق الحق علامه نسابه آيت اللَّه العظمى مرعشى نجفى مدظله است.

از اين قرار است كه علماء نواصب اهل سنت بر موقعيت وى حسد بردند و

از كتاب احقاق الحق او سعايت كردند نزد سلطان اكبرشاه كه اين سيد رافضى است و دليل بر رفض او اينست كه در كتابهايش بر على كرم اللَّه وجهه صلوات مى فرستد و صلوات اللَّه عليه مى گويد.

و اين خلاف سنت كرده و مرتكب بدعتى شده است و همگى فتواى قتل او را دادند.

پس شاه گفت همه بنويسند پس نوشتند و امضا كردند و شاه چون امضاها را خواند گفت:

پس چرا فلان عالم امضا نكرده او بايد حتماً امضا كند پس نزد آن عالم رفتند كه از او امضا بگيرند او گفت اين شخص چرا واجب القتل باشد گفتند چون براى على صلوات اللَّه عليه مى نويسد و صلوات مخصوص به پيغمبر است.

در جواب نوشت حديث نبوى (يا على لحمك لحمى و دمك دمى... مسلم اهل قبله است و چون على لحم و دم پيغمبر است پس همچنانكه براى پيغمبر صلى اللَّه عليه مى گوئيم براى على هم بايد (صلوات اللَّه عليه) بگوئيم بنابراين سيد مرتكب بدعت نشده و اين شعر را به هندى نوشت.

گر لحمك لحمى بحديث نبوى هى

بى صلى على نام على بى ادبى هى

پس اكبرشاه اجازه قتل او را نداد تا بعد از او در زمان پسر جوان ساده و مستش شده عالم گير در سال 1019 هجرى علماء حسود ناصبى آن بزرگوار را در راه گرفته و چندان سيم خاردار بر بدن او زدند تا اعضايش را پاره پاره نمودند و وى را شهيد راه حق كردند. از اشعار اوست اين ابيات:

عشق تو نهاليست كه خوارى ثمر اوست

من خارى از آن باديه ام كاين شجر اوست

بر مائده عشق اگر روزه گشائى

هش دار كه صد گونه بلا ما حضر اوست

وه كاين شب هجران تو بر ما چه

دراز است

گوئى كه مگر صبح قيامت سحر اوست

فرهاد صفت اين همه جان كندن (نورى)

در كوه ملامت بهواى كمر اوست

تخلص آن بزرگوار نورى مى باشد و وقتى در هندجان خود را در مخاطره ديد با خويش گفت.

خوش پريشان شده اى با تو نگفتم نورى

آفتى اين سر و سامان تو در پى دارد

صاحب عبقات الانوار علامه مير حامد حسين هندى زحمات بسيارى براى مزار آن بزرگوار كشيد و به فرزندش علامه سيد ناصر حسين وصيت كرد كه در احياء مزار شهيد كوشش و تكميل نمايد و او به فرزندش ناصر سعيد سفارش كرد خلاصه به همت و جديت بيت جليل صاحب عبقات مزار كثيرالبركاتش بنا و همه ساله در ماه شعبان و غير آن مردم از دور و نزديك به زيارتش مى روند.

در سال 1390 هجرى كه مزار و كتابخانه شهيد را افتتاح نمودند از تمام مراجع بزرگ و آيات عظام عراق و ايران و بلاد ديگر رسماً دعوت كردند و نگارنده هم دعوت داشتم لكن موفق نشدم و نمايندگان مراجع آيت اللَّه العظمى ميلانى و آيت اللَّه العظمى مرعشى و آيت اللَّه العظمى شاهرودى و شريعتمدارى و ديگران با شركت صدها هزار نفر آنجا را افتتاح و مراسمى را انجام و پيام آيات عظام را به مردم مسلمان هند رسانيدند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

شهده، زينب

قرن:6

جنسيت:زن

مليت:ايران

(574 -485/482 ق)، فقيه، محدث و خطاط. ملقب به فخرالنساء بانويى عالم و هنرمند از ابيورد خراسان و همسر ثقةالدوله ابن انبارى، از خاصان دربار المقتفى عباسى بود كه در بغداد متولد شد و در فصاحت بيان مقامى بلند داشت. وى از محدثان زيادى مانند ابوالخطاب نصر بن احمد بطروانى ابوعبداللَّه حسين بن احمد طلحه نعالى و

طراد بن محمد زينبى و فخرالاسلام ابوبكر محمد بن شاشى سماع حديث كرد و همچنين كسانى مانند ابن جوزى و على بن هبه اللَّه شافعى و عبداللَّه بن عمر ابن ابى بكر مقدسى و عبدالرحمان بن عبدالوهاب حنبلى از او روايت و سماع حديث كردند. او را جزو استادن خطوط سبعه، بخصوص ثلث و نسخ نيز آورده اند. زينب شهده قطعات و مرقعات نيكو مى نگاشته و در بغداد چشم از جهان فروبسته است. اينكه وى را استاد ياقوت مستعصمى دانسته اند، به هيچ وجه روا نيست. شهده را به جهت حسن خط و انشاء شهده الكاتبه نيز گفته اند. او از صوتى زيبا نيز برخوردار بود.[1]

13 محرم 574 ق، زينب دختر احمد بن فرج بن عمر ابرى دينورى (يا ابيوردى خراسانى) ملقب به فخرالنساء از زنان دانشمند. وى در بغداد متولد شد و از محدثان بزرگى مانند ابوالخطاب نصر بن احمد بطروانى، ابوعبداللَّه حسين بن احمد طلحه نعالى، طلحة بن محمد زينبى، ابوالحسن على بن حسين بن ايوب، ابوالحسين احمد بن عبدالقادر بن يوسف، فخرالاسلام ابوبكر محمد بن شاشى، طراد بن محمد زينبى و ثابت بن بندار روايت و سماع حديث كرد. همچنين كسانى مانند ابن جوزى، على بن هبةاللَّه شافعى، عبداللَّه بن عمر بن ابى بكر مقدسى، حسن بن عمر بن نصر، عبدالرحمن بن عبدالوهاب حنبلى و... از او روايت و سماع حديث كردند.

علاوه بر اين وى داراى فضايل و كمالات گوناگون بود. حلاوت بيان و فصاحت لسان داشت و بديهه گو بود و قطعات و مرقعات را نيز نيكو مى نوشت. برخى او را استاد خط ياقوت مستعصمى دانسته اند كه با توجه به تاريخ وفات ياقوت (697 -677 ق)، اين قول درست

به نظر نمى رسد. وى در هشتاد سالگى درگذشت.[2]

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] احوال و آثار خوشنويسان (1227/4)، الاعلام (259/3)، پيدايش خط و خطاطان (110)، تاريخ مشاهير كرد (49 -48 /1)، خوشنويسان و هنرمندان (23 -22)، ريحانه (270/3)، لغت نامه (ذيل/ شهده الكاتبه)، مشاهير زنان (137)، وفيات الاعيان (478 -477 /2).

[2] منابع: احوال و آثار خوشنويسان، 1227؛ اعلام النساء، 312 -309 /2؛ پيدايش خط و خطاطان، 158؛ تاريخ مشاهير كرد، 49 -48 /1؛ قاموس الاعلام، 2887 /142.

شيخ الاسلام تبريزي، محمود

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1310 -1240 ق)، فقيه، اصولى، مفسر، محدث و اديب امامى. در تبريز به دنيا آمد. پس از فراگيرى كتب مقدماتى، عربى و فارسى، براى تكميل تحصيلات خود به نجف رفت و در آنجا در نزد شيخ انصارى و حاج شيخ مهدى آل كاشف الغطاء و فاضل ايروانى و شيخ محسن خنفر و شيخ مشكور و ديگران درس خواند. پس از نيل به مدارج عالى به زادگاهش بازگشت و مورد توجه خاص و عام گرديد. در 1282 ق پس از وفات برادرش ميرزا شفيع به منصب شيخ الاسلامى رسيد. شيخ الاسلام علاوه بر مراتب علمى قريحه ى شعرى نيكويى داشت و اشعار لطيفى از خود بجاى گذاشت. وى سفرى از تبريز به نجف و از آنجا به مكه كرد و در حال حج گزارى از دنيا رفت و در قبرستان ابوطالب (ع) دفن شد. از آثار وى: «درايه الحديث»؛ «دكه القضاء»، در شهادت و قضاء؛ «رساله ى مشتقات»؛ «حقايق القوانين» كه حاشيه ى «قوانين الاصول» است؛ «تمييز الصحيح من الجريح»، در تعادل و تراجيح؛ حواشى بر «مجمع البحرين» طريحى؛ «كاشفه الكشاف»، حاشيه بر «كشاف» زمخشرى؛ «مفتاح البسمله»؛ «منتهى المقاصد»، در علم نحو؛ «مواقع النجوم فى

مشكلات العلوم» يا «غايه الاملين»، در حل مشكلات آيات؛ «المنهل الصافى»، حاشيه بر «تفسير صافى»؛ رساله اى در «عدم حجيت اصول مثبته»؛ «عجب العاجب»، در مساله اجرت بر واجب؛ «ابداء البداء»، در حقيقت قدر و قضا.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (55/8)، اعيان الشيعه (107/10)، دانشمندان آذربايجان (268)، الذريعه (230/23 ،41/21 ،6/16 ،220/5 ،64/1)، ريحانه (298 -296 /3)، علماء معاصرين (44 -40)، معجم المؤلفين (181/12)، مكارم الآثار (1125 -1123 /4).

شيخ بهائي، بهاءالدين، محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1031/1030 -953 ق)، عالم، فقيه، مفسر، محدث، متكلم، رياضيدان، اديب و شاعر امامى، متخلص به بهايى. معروف به شيخ الاسلام والمسلمين و مجدد دين در رأس قرن يازدهم. در بعلبك به دنيا آمد. در كودكى به همراه پدر، در عهد شاه طهماسب، به ايران وارد شد. وى در محضر پدر خود، شيخ حسين، شاگرد شيهد ثانى، و عبداللَّه بن شهاب الدين يزدى و محمدباقر يزدى و ملا على مذهب و ملا افضل و اعتمادالدين محمود كچايى به فراگيرى علم مشغول شد، تا اينكه در تفسير، فقه، اصول، ادبيات، رجال، تاريخ، حكمت، كلام، طب، رياضيات و ساير علوم سرآمد شد. عهده دار منصب شيخ الاسلامى گشت و امور شرعى يكسره به او محول شد. سپس او از اين شغل كناره گرفت و ساليانى به سياحت شهرها پرداخت، و به هرات و اران و آذربايجان و تبريز و مصر و شام و دمشق و عراق و حلب و فلسطين و بيت المقدس و سرنديب و حجاز و مكه و مدينه و ديگر شهرها مسافرتها كرد، و در اثناء اين سفرها گاه به مباحثات علمى- مذهبى نيز مى پرداخت. سرانجام به ايران بازگشت و همراه شاه عباس پياده از اصفهان به مشهد رضوى

رفت. شيخ بهايى احاديث شيعه را از پدرش و ميرداماد روايت كرده و «صحيح بارى» را از استادش، محمد بن محمد بن محمد مقدسى، روايت نموده است، كه مقدسى نيز به واسطه ى دوازده تن محدث محمد نام، پى در پى از محمد بن اسماعيل بخارى نقل كرده است. شيخ بهايى آنى از تعليم و تربيت فروگذار نبود و در حوزه درس خويش شاگردانى همچون، شيخ فاضل جواد بن سعداللَّه، ملا حسنعلى شوشترى، سيد حسين كركى، ملا خليل قزوينى، محمد خليل قاينى، ميرزا رفيع الدين نايينى، شيخ زين الدين بن محمد سبط شهيد ثانى، ابن ابى جامع، شيخ على بحرانى، سيد ماجد بحرانى، ملا محسن فيض كاشانى، ملاصدرا، محمد بن حسين ساوجى، ميرزا رفيع الدين طباطبايى، ملا شريف الدين محمد رويدشتى، شيخ محمود جزايرى، ابن خاتون، محقق سبزوارى، مجلسى اول، ملا محدصالح مازندرانى تربيت كرده است. وى كتابخانه ى بزرگى گرد آورد كه از جمله چهار هزار كتابى بود كه شيخ على منشار، پدر همسرش، از شهرهاى هند به ايران آورده بود و پس از او به دخترش همسر شيخ بهائى، منتقل شده بود. شيخ بهايى در اصفهان درگذشت. جنازه او به مشهد رضوى منتقل كردند و در جوار حرم مطهر دفن كردند. در «ريحانه الادب» نود و سه اثر وى با شرح مختصر ذكر شده است. از آثار وى: «حبل المتين فى احكام احكام الدين»؛ «مشرق الشمسين و اكسير السعادتين»، در فقه استدلالى؛ «الاربعين» يا «الاربعون حديثا»؛ «جامع عباسى»، به فارسى، در فقه؛ «الكشكول»؛ «المخلاه»؛ «زيده الاصول» يا «الزبده»، در اصول فقه؛ «فوائد الصمديه»، در نحو؛ «مفتاح الفلاح فى عمل اليوم و الليله»؛ رساله «الهلاليه»؛ «اثبات الانوار الالهيه»؛ «الاثنى عشريات»؛ «اسرار البلاغه»؛ «تهذيب البيان» يا «التهذيب»، در

نحو؛ حاشيه ى «من لا يحضره الفقيه»؛ حاشيه ى «خلاصه الاقوال» علامه حلى؛ حاشيه «كشاف» زمخشرى؛ حاشيه «تفسير» بيضاوى؛ «خلاصه الحساب»، در رياضيات؛ «تشريح الافلاك»، در علم هيئت؛ «الاسطرلاب»؛ «بحر الحساب»؛ «الوجيزه»، در درايه، به نام «درايه الحديث»؛ مثنوى هاى: «زنان و پنير»، «شير و شكر»، «طوطى نامه»، «نان و حلوا» يا «سوانح الحجاز»، «الزاهره».[1]

(شيخ) محمد بن حسين عاملى (منسوب به جبل عاملى) معروف به شيخ بهائى، دانشمند بنام عهد شاه عباس بزرگ (و. بعلبك 953 ه.ق./ 1546 م.- ف. اصفهان 1031 ه.ق./ 1622 م.) پدرش عزالدين حسين در سال 966 به ايران مهاجرت كدر و بهاءالدين در ايران نشأت يافت و تأليفاتى به فارسى و عربى پرداخته كه مجموع آنها به 88 كتاب و رساله بالغ مى شود، از آن جمله است:

دو مثنوى فارسى «نان و حلوا» و «شير و شكر»، جامع عباسى (فقه)، خلاصةالحساب، تشريح الافلاك كتاب اربعين (بعربى)، كشكول كه مجوعه ايست از نوادر حكايات و علوم و اخبار و امثله واشعار عربى و فارسى. وى به فارسى و عربى شعر مى سرودده. جنازه او را به مشهد انتقال و در مسجد گوهرشاد دفن كردند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آتشكده ى آذر (927 -926 /3)، الاعلام (334/6)، اعيان الشيعه (234/9)، تاريخ ادبيات ايران، براون (279 -277 /4)، تاريخ ادبيات در ايران (1047 -1039 /5)، تاريخ فلاسفه ى ايرانى (515 -502)، تذكره ى روز روشن (122 -121)، تذكره ى نصرآبادى (151 -150)، چهارصد شاعر برگزيده ى پارسى گوى (506 -495)، دايرةالمعارف فارسى (1522/2)، دنباله جستجو در تصوف (259)، الذريعه (77/18 ،983 ،143 /9 ،241 -240 /6 ،225 -224 ،211 ،203 ،195 ،173 ،168 ،103 ،88 ،39 /6 ،302 -301 ،63 -62 /5

،509 ،498 ،200 ،186 -185 /4 ،425 ،36 -35 /3 ،42/2 ،118 -117 ،115 ،85 /1)، روضات الجنات (80 -54 /7)، رياض العارفين (49 -45)، رياض العلماء (97 -88 /5)، ريحانه (320 -301 /3)، زندگينامه رياضيدانان (172 -170)، سرآمدان فرهنگ (232/1)، سيرى در شعر فارسى (384 -383)، شخصيتهاى نامى (273 -270)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 88 -85 /11)، عالم آراى عباسى (157 -155 /1)، فرهنگ ادبيات فارسى (311 -310)، فرهنگ سخنوران (147)، فقهاى نامدار شيعه (228 -209)، فوائد الرضويه (521 -502)، فلاسفه ى شيعه (429 -415)، كارنامه بزرگان (325 -324)، الكنى و الالقاب (100/2)، مؤلفين كتب چاپى (432 -421 /5)، مجمع الخواص (41 -40)، مجمع الفصحا (15 -12 /4)، مطلع الشمس (388 -386 /2)، معجم المؤلفين (242/9)، منظومه هاى فارسى (356 -353)، نتايج الافكار (105 -103)، يغما (س 13، ص 146 -143).

شيرازي، فيروزه

قرن:8

جنسيت:زن

مليت:ايران

740 ق، از زنان فاضل، عالم و محدث. وى دختر مظفر شيرازى و صاحب كرامت بود. كتاب الاربعين، روايةالصالحات عن الصالحين، در حديث تأليف اوست.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منابع: دانشمندان و سخن سرايان فارس، 163 / 4؛ شدالازار، 209.

صابوني نيشابوري، ابويعلي اسحاق

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 456 / 445 -375 ق)، مسند، محدث و عالم. وى برادر شيخ الاسلام ابوعثمان صابونى نيشابورى است. همانند برادرش از ابوسعيد عبدالله بن محمد رازى و ابوطاهر بن خزيمه و حسن بن احمد مخلدى و احمد بن محمد قنطرى خفاف و ابومعاذ شاه و ابوطاهر مخلص و عبدالرحمان بى ابى شريح هروى و ديگران در نيشابور و هرات و بغداد حديث شنيد. ابويعلى گاه به نيابت برادرش مجلس وعظ برقرار مى كرد. زاهر بن طاره و ابوعبدالله فراوى و هبه الله سيدى و عبيدالله بن محمد بيهقى از وى حديث روايت كرده اند. عبدالغافر فارسى گويد كه ابويعلى شيخى مورد اعتماد، و بر طريقه صوفيه بود. كتاب «الاجزاء الفرائد العشره» يا «الاجزاء الفوائد العشره» از آثار اوست.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام بالوفيات الاعلام (302 / 1)، انساب سمعانى (507 / 3)، سير النبلاء (76 -75 / 18)، شذرات الذهب (296 / 3)، العبر (304 / 2)، الوافى بالوفيات (417 / 8).

ى

صابوني نيشابوري، شيخ الاسلام، ابوعثمان اسماعيل

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(449 -373 ق)، محدث، مفسر، فقيه، اصولى، خطيب و واعظ. در بوشنج به دنيا آمد.نه ساله بود كه به دنبال قتل پدرش، كه از وعاظ بزرگ نيشابور بود، اولين مجلس وعظ را برقرار كرد. از ابوسعيد عبدالله بن محمد رازى و ابوبكر بن مهران و ابومحمد مخلدى و زاهر بن احمد فقيه سرخسى و ابوحسين خفاف و ابوالعباس تابوتى و ابوسعيد سمسار و ابوبكر احمد بن ابراهيم بن فرات و ديگران حديث روايت كرد. او در نيشابور و هرات و سرخس و حجاز و شام و جبال حديث شنيد و در خراسان و هند و گرگان و شام و حجاز و فلسطين حديث گفت.

صابونى در معره ى نعمان با ابوالعلاء معرى ملاقات كرد. كتانى و على صصرى و بيهقى و محمد فراوى از وى روايت كرده اند. ابوبكر بيهقى او را امام مسلمين تعريف مى كند و ديگران قدرت او در تفسير و حافظه ى سرشارش را تحسين كرده اند. به قول عبدالغافر، در «السياق» هفتاد سال وعظ گفت و بزرگان زمان همچون ابوطيب صعلوكى و استاد ابواسحاق اسفراينى و استاد ابوبكر بن فورك در مجلس وعظ او حاضر مى شدند. او بيست سال در جامع شهر خطبه خواند و اقامه ى نماز كرد.سرانجام در نيشابور درگذشت. وى تصانيف بسيارى از خود بجاى گذاشته است. از آثارش: «عقيده السلف»، «الفصول فى الاصول»، «الاربعين»، در حديث.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اسرار التوحيد، تعليقات (688)، الاعلام (198 / 7)، الاعلام بوفيات الاعلام (299 / 1)، انساب سمعانى (506 / 3)، ريحانه (198 / 7)، سير النبلاء (44 -40 / 18)، شذرات الذهب (283 -282 / 3)، العبر (294 / 2)، الكامل (81 / 8)، كشف الظنون (53)، لغت نامه (ذيل/ اسماعيل)، معجم الادباء (19 -16 / 7)، معجم المؤلفين (276 -275 / 2)، النجوم الزاهره (63 / 5)، الوافى بالوفيات (144 -143 / 9)، هديه العارفين (210 / 1).

صاعدي فراوي نيشابوري، ابوعبدالله محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(530 -441 ق)، مسند، محدث، واعظ و فقيه شافعى. در نيشابور به دنيا آمد. «صحيح» مسلم را از ابوحسين عبدالغفار بن محمد فارسى و «جزء» ابن نجيد را از عمر بن مسرور زاهد استماع كرد و از ابوعثمان صاوبنى و از ابوسعد كنجرودى و حافظ ابوبكر بيهقى و محمد بن على خبازى و ابويعلى اسحاق صابونى و احمد بن منصور مغربى و عبدالله بن محمد

طوسى و ابوالقاسم قشيرى و ابوسيعد محمد خشاب و محمد به عبدالله عدوى هروى و نصر بن على طوسى حاكم و على بن يوسف جوينى و اسماعيل بن مسعده بن اسماعيلى و ابوالوليد حسن بن محمد بلخى و قاضى محمد بن عبدالرحمان نسوى و امير مظفر بن محمد ميكالى و ديگران حديث شنيد. مدتى ملازم امام الحرمين بود و از وى فقه آموخت. خود نيز مدتى در حرمين شريفين اقامت گزيد و به فقيه حرم مشهور گرديد. ابوسعد سمعانى و يوسف بن آدم و ابوالعلاء عطار و ابوالقاسم بن عساكر و ابوالخير قزوينى و منصور بن عبدالمنعم فراوى و ابوالفتوح محمد فاطمى و مويد بن محمد طوسى و بسيارى ديگر از وى روايت كرده اند. در نيشابور از دنيا رفت. از آثارش: «المجالس فى الوعظ و التذكير»، كه به آورده ى ذهبى بيش از هزار مجلس املاء است؛ «اربعون حديثا»، كتابى در «فروع الفقه» شافعى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ايضاح المكنون (429 / 2)، سير النبلاء (619 -615 / 19)، شذرات الذهب (96 / 4)، العبر (439 -438 / 2)، الكامل (356 / 8)، معجم البلدان (245 / 4)، معجم المؤلفين (127 / 11)، الوافى بالوفيات (323/ 4)، وفيات الاعيان (291 -290 / 4)،هديه العارفين (87 / 2).

صاعدي نيشابوري، ابوالعلاء صاعد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 506 ق)، خطيب، فقيه، قاضى و محدث. خطيب نيشابور و قاضى خوارزم بود. از برجستگان خاندان صاعدى است. وى از پدر و جد و ساير نزديكانش حديث شنيد. او گرچه بسيار حديث شنيده، اما احاديث كمى را روايت كرده است. او و اعظى شيرين بيان بود. نام وى در «هديه العارفين» تحت عنوان نيشابورى كرمانى آمده است.

گفته اند كه كتابى در مناقب ابوحنيفه و احاديث وى نوشته است. از ديگر آثارش «الاجناس»، در فروع است كه دستجردى، در بغداد، پاره اى از آن را روايت كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :كشف الظنون (11)، النجوم الزاهره (201 / 5). هديه العارفين (421 / 1).

صاعدي نيشابوري، ابوالفتح، ابوالقاسم منصور

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 608 -522 ق)، محدث و مسند پدرش، ابوالمعالى عبدالمنعم فراوى، مسند خراسان در زمان خود بود. جدش، ابوالبركات عبدالله، محدث و جد پدرش، ابوعبدالله محمد، فقيه حرم است. او از پدرش و جدش و جد پدرش و عبدالجبار بن محمد خوارى و محمد بن اسماعيل فارسى و وجيه شحامى و ديگران حديث شنيد.اين نقطه و زكى برزالى و ابوعمرو بن صلاح و شرف مرسى و رضى ابراهيم بن برهان و عبدالعزيز بن هلاله و گروهى ديگر از وى حديث شنيدند. وى از راويان «صحيح» بخارى و «صحيح» مسلم و «غريب الحديث» خطابى و «تفسير» ثعلبى و «السنن الكبير» بيهقى است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (496 -494 / 21)، شذرات الذهب (34 / 5)، العبر (149 / 3)، معجم البلدان (279 -278 / 4)، النجوم الزاهره (181 / 6).

صاعدي نيشابوري، ابوالمعالي عبدالمنعم

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(587 -497 ق)، معروف به ابن فراوى. اهل نيشابور و از خاندان علم و حديث بود. از جدش، ابوعبدالله محمد فراوى فقيه حرم، و عبدالغفار بن محمد شيرويى و ابونصر عبدالرحيم بن عبدالكريم قشيرى و عباس بن احمد شقانى و ظريف بن محمد حيرى و گروهى ديگر حديث شنيد. در نيشابور حديث گفت. در 580 به بغداد وارد شد و از آن جا به حج رفت. ابوالمعالى در بغداد و در حرمين شريفين حديث روايت كرد. مكرم بن مسعود و فقيه احمد بن عبدالواحد بخارى و تقى بن باسويه و ابوعبدالله محمد قرطبى و ابوبكر محمد حازمى و ابوالعباس بن بندنيجى و ابومحمد غزال و ابوطالب اخقيقى از او حديث شنيده و روايت كرده اند. از آثار وى: «اربعون حديثا».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد

اول-ششم)

منابع زندگينامه :ذيل تاريخ بغداد (157 -156 / 16)، سير النبلاء (180 -179 / 21)، العبر (94 / 3)، المستفاد من ذيل تاريخ بغداد (176 -175 / 19)، النجوم الزاهره (105 / 6).

صاعدي نيشابوري، ابوسعيد محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(527 -444 ق)، فقيه، قاضى و محدث. قاضى نيشابور و رهبر مذهبى آنجا بود و شهرت شيخ الاسلام داشت. او از پدرش، قاضى ابونصر صاعدى، و عمويش، يحيى صاعدى،و عمر بن مسرور و ابوعثمان صابونى و عبدالغافر بن محمد حديث آموخت و گروه بسيارى از وى حديث آموختند. در بغداد حديث گفت و ابن ناصر و ابن سمعانى و ديگران از وى روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (591 / 19)، شذرات الذهب (82 / 4)، العبر (431 / 2)، النجوم الزاهره (245 / 5).

صاعدي نيشابوري، ابونصر احمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(482 -410 ق)، قاضى و محدث. او را قاضى القضات و رييس نيشابور مى خواندند و به شيخ الاسلام مشهور و به ابونصر استوايى معروف بود. از كودكى در دامان جدش، قاضى صاعد، پرورش يافت. حديث را از جدش، قاضى صاعد، و پدرش، قاضى ابوسعيد، و عمويش، قاضى ابوالحسن صاعدى، و قاضى ابوبكر حيرى و ابوسعيد صيرفى و ابوزكريا مزكى و ابوالحسن بن عبدان فرا گرفت. او مجالس املاى حديث داشت و زاهر شحامى و وجيه شحامى و عبدالله بن فراوى خوارزمى و عبدالخالق بن زاهر از شاگردان وى بودند. وى در زمان سلجوقيان به صورت بزرگترين رهبر دينى شهر خويش درآمد. ابونصر صاعدى پس از يك بيمارى سخت و كوتاه درگذشت و در نيشابور به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (8 -7 / 19)، شذرات الذهب (366 / 3)، العبر (344 / 2)، الكامل (152/ 8)، النجوم الزاهره (127 / 5).

صاعدي نيشابوري، صفي الدين، ابوالبركات عبدالله

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(و ف 549 ق)، فقيه و محدث. معروف به ابن فراوى و منسوب به فراوه شهرى از توابع نسا. از جد مادريش، طاهر شحامى، و نيز از محمد بن عبيدالله صرام و ابونصر سراج و ابوبكر بن خلف شيرازى و فاطمه بنت دقاق و بسيارى ديگر حديث شنيد. ابن عساكر و سمعانى و مؤيد طوسى و منصور بن عبدالمنعم بن عبدالله، نوه اش، از وى حديث روايت كرده اند. وى راوى «مسند» ابى عوانه است. سمعانى او را پيشگامى دانشمند و مورد اعتماد و متدين و داراى حسن اخلاق معرفى كرده است. او در فتنه ى غز از گرسنگى و سرما در هفتاد و پنج سالگى در نيشابور درگذشت.

برگرفته از كتاب

:اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام بوفيات الاعلام (369 / 2)، سير النبلاء (228 -227 / 20)، شذرات الذهب (153 / 4)، العبر (10 / 3)، النجوم الزاهره (305 / 5).

صاعقه ي فارسي بغدادي، ابويحيي محمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(255 -185 ق)، حافظ و محدث. معروف به ابن عبدالرحيم و حافظ صاعقه. از آنجايى كه داراى حافظه اى قوى بود، صاعقه نام گرفت. وى از غلامان عبدالوهاب بن عطاء خفاف و معلى بن منصور رازى و روح بن عباده و حسين مروزى و سيعد بن سليمان سعدويه و ابواحمد زبيرى و يزيد بن هارون و شبابه بن سوار و همطبقه آنها حديث شنيد. صاحبان چهار «صحيح»: بخارى و ابوداوود سجستانى و ترمذى و نسائى، و همچنين محمد بن يحيى ذهلى و عبدالله بن احمد بن حنبل و قاضى محاملى و ابوبكر بن ابوداوود و عبدالرحمان بن يوسف بن خراش و بسيارى ديگر از وى حديث روايت كرده اند. نسائى و خطيب بغدادى وى را محدثى ثقه و مورد اعتماد دانسته اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام بوفيات الاعلام (181 / 1)، تاريخ بغداد (364 -363 / 2)، تذكره الحفاظ (554 -553 / 2)، تهذيب التهذيب (269 -268 / 9)، الجرح و التعديل (ج 4، ق 9 / 1)، سير النبلاء (296 -295 / 12)، شذرات الذهب (131 -130 / 2)، طبقات الحفاظ (251)، العبر (366 / 1)، النجوم الزاهره (31 / 3)، الوافى بالوفيات (245 / 3).

صالح اصفهاني، ابوبكر محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(530 -438 ق)، مسند و محدث. معروف به ابن ابى ذر. وى از محله ى صالحان اصفهان و مسند وقت اصفهان بود. آخرين نفرى است كه از ابوطاهر بن عبدالرحيم كاتب، حديث روايت كرده است. ابوموسى مدينى و خلف بن احمد و سعيد بن روح صالحانى و عبيدالله بن ابونصر لفتوانى و محمد بن عاصم بن زينه و زاهر بن احمد ثقفى و ادريس بن محمد عطار و محمود بن

احمد مضرى و عين الشمس، دختر احمد ثقفيه، و ديگران از وى حديث روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (510 / 3)، سير النبلاء (585 / 19)، شذرات الذهب (96 / 4)، العبر (438 / 2).

صائغ اصفهاني، ابوسعد محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(581 -497 ق)، حافظ، مسند و محدث. از غانم برجى و ابوعلى حداد و حمزه بن عباس علوى و جعفر بن عبدالواحد ثقفى و محمد بن عبدالواحد

دقاق و اسماعيل حافظ حديث شنيد. او همچنين در همدان از ابوجعفر محمد بن ابوعلى حافظ و همطبفه اش و نيز در شيراز ابومنصور عبدالرحيم بن محمد خطيب و هبه الله بن حسن و در اهواز از عبدالعزيز بن حسين حديث استماع كرد. سمعانى و عبدالغنى مقدسى و ابونزار ربيعه يمنى و ديگران از وى روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام بوفيات الاعلام (393 / 2)، سير النبلاء (130 -129 / 21)، شذرات الذهب (273 / 4)، العبر (83 / 3)، النجوم الزاهره (92 / 6).

صائغ، احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(بخش 1) احمد ابن محمد بن عبداللَّه نيشابورى. مكنى به ابوحامد، محدث (ف. بخارا 374 ه.ق.). وى در خراسان و عراق حديث بسيار شنيد و در نيشابور حديث مى گفتند.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد پنجم)

صباغ اصفهاني، ابونصر محمود

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 512 ق)، حافظ و محدث. از عبدالرحمان بن منده و برادرش، عبدالوهاب بن منده، و ابوالفضل بزانى و ابوبكر بن ماجه و عايشه، دختر حسن و ركانيه، و در بغداد از رزق الله تميمى و طراد زينبى و بسيارى ديگر حديث شنيد. ابن ناصر و سلفى و ابوالفتح محمد بن على بن عبدالسلام و مبارك بن كامل و ديگران از وى روايت كرده اند. شيرويه ديلمى گويد كه وى در 502 ق به همدان آمد. او حافظ و ثقه بود و بسيار خوش سيرت و آگاه به اسامى و انساب و براى دانشجويان بسيار سودمند. او در بغداد در سنين شصت سالگى درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (375 -374 / 19).

صبغي نيشابوري، ابوالعباس محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 354 -250 ق)، محدث. او برادر شيخ الاسلام احمد بن اسحاق صبغى نيشابورى بود. وى از يحيى بن محمد ذهلى و حسن بن على سرى و سهل بن عمار و ابراهيم بن عبدالله سعدى و محمد بن ايوب رازى حديث شنيد و مجالس املاى حديث برقرار كرد.ابوالقاسم سراج و حاكم نيشابورى از وى روايت كرده اند. وى تا پايان عمر ملازم اهل فتوت بود، در حالى كه برادرش وى را از اين كار نهى مى كرد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (522 -521 / 3)، تاريخ نيشابور (179)، سير النبلاء (489 / 15).

صبغي نيشابوري، شيخ الاسلام ابوبكر

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(342 -258 ق)، مفتى، محدث، عالم و فقيه شافعى. پدرش، اسحاق بن ايوب، از علماى نيشابور بود. احمد از نيشابور به رى، بصره، بغداد و حجاز سفر كرد. او يحيى بن محمد ذهلى و ابوحاتم رازى را درك كرد و از فضل بن محمد شعرانى و اسمعيل بن قتيبه و يوسف بن يعقوب يا يعقوب بن يوسف قزوينى و حارث بن ابى اسامه و هشام بن على سيرافى و على بن عبدالعزيز بغوى و محمد بن ايوب بجلى و اسماعيل قاضى و همطبقه ى آنان حديث شنيد و آن گاه به جمع آورى و تصنيف پرداخت. صبغى در فقه و شناخت حديث سرآمد بود. در 283 ق به حج رفت. او رئيس شافعيه نيشابور شد و متجاوز از پنجاه سال متصدى منصب افتاء بود و به عقل و راى ضرب المثل. حاكم گويد كه صبغى به احدى اجازه نمى داد كه در مجلسش غيبت كند. حمزه بن محمد زيدى و ابوعلى حافظ نيشابورى و ابواحمد حاكم نيشابورى و ابوبكر اسماعيلى و محمد بن ابراهيم جرجانى و

ابوعبدالله حاكم نيشابورى و بسيارى ديگر از او حديث روايت كرده اند. از وى آثار مبسوطى، در فقه و حديث، به جاى مانده است كه از آن جمله اند: «الطهاره»؛ «الصلاه»؛ «الزكاه»؛ «المبسوط»؛ «الاسماء و الصفات»؛ كتاب «الايمان»؛ «القدر»؛ كتاب «فضائل الخلفاء الاربعه»؛ كتاب «الرؤيه»؛ كتاب «الاحكام»؛ «الامامه».

در «الوافى بالوفيات» كتاب «الايمان» وى تحت عنوان «الايماء» و سه كتاب «الرؤيه» و «الاحكام» و «الامامه» تحت يك عنوان «الرؤيه و الاحكام و الامامه»آورده شده است. در «شذرات الذهب» و «العبر»، صاحب عنوان به نام ضبعى آمده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (91 / 1)، الاعلام بوفيات الاعلام (234 / 1)، انساب سمعانى (521 / 3)، تاريخ نيشابور (179)، سير النبلاء (489 -483 / 15)، شذرات الذهب (361 / 2)، العبر (63 / 2)، الكامل (345 / 6)، كشف الظنون (1275)، لغت نامه (ذيل/ احمد)، معجم المؤلفين (160 / 1)، النجوم الزاهره (353 / 3)، الوافى بالوفيات (239 / 6)، هديه العارفين (62 / 1).

صدر بكري نيشابوري، صدرالدين، ابوعلي حسن

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(656 -574 ق)، حافظ، محدث و مسند. نياى بزرگش عمروك بن محمد اهل مدينه ى نبوى بود و از آنجا به نيشابور آمد و در آن ساكن شد. صدرالدين در دشمق به دنيا آمد. در مكه از جدش و از ابوحفص ميانشى و در دمشق از حنبل و ابن طبرزد و در هرات از ابى روح هروى و در نيشابور از مؤيد طوسى و در اصفهان از ابوالفتوح محمد بن محمد بن جنيد و عين الشمس ثقفيه و در مرو از ابوالمظفر ابن سمعانى و در بغداد از ابن اخضر و همچنين در موصل و اربل و حلب و مصر حديث شنيد و شنيده هاى خويش را تحت

عنوان «اربعين البلدان» يا «اربعين البلديه»، شامل چهل حديث از چهل شهر بزرگ از چهل صحابى گردآورى كرد. دمياطى و قطب قسطلانى و ابوالمعالى ابن بالسى و بدر بن توزى و ابوبكر بن يوسف حريرى و تاج احمد بن مزيز و ابوعبدالله بن زراد و محمد بن محب و علاء كندى و عبدالحميد بن سليمان مغربى و جمال على ابن شاطبى و ديگران از وى حديث شنيده اند.

صدرالدين از راويان كتب ابن حبان و «صحيح» ابى عوانه «صحيح» مسلم است. از آن جايى كه وى عهده دار امور حسبه و به تبع نزديك به امراء بود عده اى او را از نظر حديث تضعيف كرده اند. او در اواخر عمر فلج شد و سپس به مصر رفت و در اندك زمانى درگذشت. وى داراى تصانيف و مجموعه هايى است و بر «تاريخ دشمق» يا «تاريخ ابن عساكر» ذيلى نگاشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (232 / 2)، سير النبلاء (328 -326 / 23)، العبر (279 / 3)، معجم المؤلفين (289 / 3)، الوافى بالوفيات (252 -251 / 12).

صدر عاملي كاظمي، ابومحمد حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1354 -1272 ق)، فقيه، اصولى، متكلم، محدث، رجالى و مورخ. در كاظمين، در خانواده اى كه اصلش از جبل عامل و سكونتش در اصفهان و مهاجرتش به عراق بود، به دنيا آمد. وى برادرزاده ى آيت الله سيد صدرالدين عاملى كاظمى بود. در چهارده سالگى صرف و نحو معانى و بيان و بديع و منطق را فرا گرفت و تحصيل فقه را آغاز كرد در هيجده سالگى به نجف رفت و كلام و حكمت را از محمد تقى گلپايگانى آموخت، فقه خارج استدلالى را از شاگردان صاحب «جواهر» و اصول استدلالى را از شاگردان شيخ انصارى

و علم حديث و رجال و رياضيات را از بزرگان وقت فراگرفت و قسمتى از علوم غريبه را نزد شيخ عبدالحسين هندى خواند.در 1297 ق از نجف به سامراء رفت و در حوزه ى درس ميرزاى شرازى به تكميل تحصيلات خود پرداخت. در پايان 1314 ق به كاظمين بازگشت و به تأليف و تدريس پرداخت. سيد صدر از مشايخ اجازه در زمان خود بود و جمع كثيرى از بزرگان همچون علامه سيد محمد مرتضى جنفورى هندى و شيخ مهدى بن شيخ محمد على ثقه الاسلام اصفهانى و آيت الله سيد صدرالدين صدر و آقا شيخ آقا بزرگ تهرانى و محدث قمى از وى داراى اجازه بودند. كتابخانه شخصى او يكى از ارزشمندترين كتابخانه هاى عراق بود. سيد حسن صدر بيش از صد اثر از خود به جاى گذاشت و كتاب «تأسيس الشيعه» خويش را مبتكرانه نگاشت و در اين كتاب بر اساس تواريخ و سير مورد اعتماد، ثابت و روشن نمود كه علماى شيعه در تأسيس و تأليف نحو و صرف و عروض و لغت و علوم بلاغت و كلام و فقه و اصول و تفسير و اخلاق پيشگام بوده و پيش از ديگران به تأليف و تصنيف پرداخته اند. مختصر اين كتاب «الشيعه و فنون الاسلام» است. از ديگر آثار وى: «نهايه الدرايه»، شرح و «جيزه ى» شيخ بهائى، در درايه الحديث؛ «ذكرى المحسنين»؛ «نزهه اهل الحرمين»؛ «وفيات الاعلام من الشيعه الكرام»؛ رساله اى در «رد وهابيت»؛ «سبيل الرشاد»، در شرح «نجاه العباد»، در سلوك و بيان طريق عبوديت؛ «سبيل النجاه»، در فقه معاملات؛«تكمله امل الآمل»؛ «جامع اخبار الغيبه»؛ «تبيين الاباحه للمصلين»؛ «تحصيل الفروع الدينيه فى فقه الاماميه»؛ «حدائق الوصول الى

علم الاصول»؛ «مجالس المومنين»، در وفيات ائمه معصومين (ع)؛ «مختلف الرجال»؛ «مناقب آل الرسول من طريق الجمهور»؛ «خلاصه النحو»؛ «آداب الحج واسراره»؛ «انتخاب القريب من التقريب»، گردآورى نام محدثانى كه ابن حجر آنان را شيعه ذكر كرده است؛ «الدرر الموسويه فى شرح العقائد الجعفريه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار الحجه (209 / 1)، الاعلام (240 -239 / 2)، اعيان الشيعه (330 -325 / 5)، تأسيس الشيعه (مقدمه 35 -1)، الذريعه (114 / 24 ،320 / 22 ،137 / 3 ،359 / 2 ،16 / 1)، ريحانه (425 -424 / 3)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 449 -445 / 14)، علماء معاصرين (175 -170)، لغت نامه (ذيل/ صدر)، معجم المؤلفين (300 -299 / 3)، مكارم الآثار (2019 -2015 / 6).

صدرالشريعه بخاري، جمال الدين عبيدالله

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 747 ق)، فقيه حنفى، محدث اصولى مفسر حكيم طبيعيدان، نحوى، لغوى و اديب. مشهور به صدرالشريعه اصغر يا صدرالشريعه ثانى. در خانواده اى دانشور به دنيا آمد. علوم متداول و مجد و بزرگى را از جدش تاج الشريعه و او نيز از پدر خود صدرالشريعه ى اول فرا گرفت. او در حكمت و طبيعيات و اصول فقه و علوم دينى از علماى عصر خويش به حساب مى آمد. در بخارا درگذشت. وى آثار نفيس جدش، تاج الشريعه، را تنقيح كرد. ازآثار اوست: «تعديل العلوم»؛ «تنقيح الاصول»، در اصول فقه، و شرح آن «التوضيح فى حل غوامض التنقيح»؛ «شرح الوقايه»، شرح كتاب جد خود «وقايه الراويه فى مسائل الهدايه»، در فقه حنفى؛ مختصر «الوقايه»، به نام «النقايه فى مختصر الوقايه»، به نام «النقايه فى مختصر الوقايه»؛ «الوشاح»، در علم معانى و بيان؛ شرح «فصول الخمسين»، در نخو.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد

اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (354 / 4)، ريحانه (434 -433 / 3)، كشف الظنون (2021 ،2011،1270 ،1047 ،496 ،419)، الكنى و الالقاب (415 / 2)، لغت نامه (ذيل/ عبيدالله)، معجم المؤلفين (246 / 6)، هديه العارفين (650 -649 / 1).

صدرايي، ابوالقاسم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محقق، نويسنده.

تولد: 1281، تبريز.

درگذشت: 1362، تبريز.

ابوالقاسم صدرايى در مدرسه هاى اتحاديه نوبر، فيوضات تمدن و محمديه تحصيل نمود. در سال 1300 وارد خدمت وزارت فرهنگ شد و در كلاس هاى متوسطه تبريز به اشتغال داشت. تا سال 1316 در دارالمعلمين تبريز و دبيرستان فردوسى و دارالمعلمات تبريز و سپس به دبيرى دانشسراى ايران دخت و شاهدخت انجام وظيفه نمود. در سال 1325، به رياست دانشسراى دختران تبريز منتقل و سه سال بعد به رياست دايره ى تبليغات و انطباعات اداره ى فرهنگ تبريز انتقال يافت و ضمنا در دانشسراى پسران و دبيرستان فردوسى نيز معلم بود. وى مدت پانزده سال سردبيرى و مديريت و كفالت روزنامه ى «تبريز» را به عهده داشت و همچنين در اين بين سردبيرى روزنامه ى «آريا» و سردبيرى و مديريت روزنامه ى صداى آذربايجان را دارا بود. طبع شعرى هم داشت و اشعارى هم مى سرود. از آثار وى است املاء فارسى نو (تبريز، 1315)؛ انگشتر الماس (دو جلد)؛ تاريخ ايران (تبريز، 1347 ق.)؛ تاريخ فرهنگ آذربايجان (دو جلد تبريز، 1334 -1332)؛ ترش و شيرين (تبريز، 1319)؛ تفريحات علمى (دو جلد)؛ جغرافيا (دوره ى اول، 1343)؛ دختران سپهر (چهار جلد تبريز)؛ دستور نگارش؛ املاء (تبريز، 1319)؛ دستور نويسندگى (تبريز، براى كلاس پنجم و ششم، 1333)؛ شهر كامرانى (تبريز)؛ نواى دل (مجموعه ى شعر، تبريز، 1323)؛ نوشتن (مجموعه بيست داستان ادبى، با مشاركت مهدى روشن ضمير، عبدالعى كارنگ، تبريز 1336).

برگرفته از كتاب :گلزار

مشاهير

صدقة

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

كنيه او ابوسهل است شيخ نجاشى در رجال و علامه در خلاصه وى را به قدمت سماع حديث وصف كرده اند و علامه گويد كه او از ثقات اخيار و نيكو حال و درست حديث بوده است وفاتش در سال 301 بوده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد اول)

صرام نيشابوري، ابوالفضل محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 479 ق)، محدث، مسند و زاهد. پدرش از بزرگان شهر بود. از ابوالحسن علوى و ابوعبدالله حاكم نيشابورى حديث شنيد و «مسند» ابى عوانه را از ابونعيم اسفراينى استماع كرد. وجيه شحامى و اسماعيل بن ابوصالح موذدن و محمد بن جامع صواف و عبدالله بن محمد فراوى و ديگران از وى حديث شنيدند. او بر عبادت و تلاوت استمرار داشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام بوفيات الاعلام (317 / 1)، سير النبلاء (484 -483 / 18)، شذرات الذهب (363 / 3)، العبر (341 / 2).

صرام هروي، ابوالفضل احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 399 ق)، حافظ، محدث و فقيه. معروف به ابن ابى عمران. وى شيخ الحرم و مجاور مكه بود. از كسانى همچون خيثمه بن سليمان اطرابلسى و محمد بن احمد محبوبى مروزى و احمد بن بندار و دعجل سچزى و ابوالقاسم طبرانى و ديگران حديث شنيد. او حديث بسيارى در مكه روايت كرد. ابويعقوب قراب و ابونعيم اصفهانى و على بن محمد حنائى و ابوعلى اهوازى و ابوالفضل بن بندار رازى و ديگران از وى حديث روايت كرده اند. بسيارى از مردم مغرب زمين كه بدنبال حديث بودند از او اخذ حديث كرده اند. وى با محمد بن داوود دقى مصاحبت داشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (112 -111 / 17)، شذرات الذهب (153 / 3)، العبر (195 -194 / 2).

صعلوكي نيشابوري، ابوطيب احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 337 ق)، حافظ، محدث، فقيه و لغوى. پدرانش حنفى و خود شافعى و مذهب بود و از بزرگان آنها. از يحيى بن محمد ذهلى و على بن حسن دارابجردى و محمد بن عبدالوهاب فراء و محمد بن ايوب رازى و عبدالله بن احمد بن حنبل و همطبقه ى آنان حديث شنيد. او در نيشابور به تدريس فقه و حديث مشغول بود. برادرزاده اش،ابوسهل صعلوكى، و ابوعبدالله اخرم از وى حديث روايت كرده اند. حاكم نيشابورى گويد كه از وى حديثى شنيدم. او رد فقه و لغت از پيشگامان بود و در حديث صاحب تصنيف.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام بوفيات اعلام (231 / 1)، انساب سمعانى (541 -540/ 3)، سير النبلاء (391 / 15)، معجم المؤلفين (108 / 2)، الوافى بالوفيات (396 / 7).

صعلوكي نيشابوري، ابوطيب سهل

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 404 / 387 ق)، محدث، فقيه، متكلم و اديب شافعى. مفتى نيشابور بود و پدرش نيز قبل از او اين سمت را داشت. علم و فضل و ديانت او را ستوده اند و گفته اند كه مرجع فقهاى نيشابور بود. فقه را از پدرش، ابوسهل محمد بن سليمان،و حديث را از ابوالعباس اصم و ابوعلى رفاء آموخت. سپس مجلس درس آراست. در مجلس او افزون بر پانصد دوات براى نگارش بيانات او فراهم مى كردند. حاكم نيشابورى و ابوبكر بيهقى و ابونصر محمد شادياخى از وى روايت كرده اند. از آثارش: «الفوائد» كه گردآورى مسموعات اوست؛ «المذهب فى ذكر شيوخ المذهب»، كه همان طبقات شافعيه است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (210 / 3)، الاعلام بوفيات الاعلام (273 / 1)، انساب سمعانى (540 / 3)،روضات الجنات (94 / 4)، ريحانه (445 /

3)، سير النبلاء (209 -207 / 17، شذرات الذهب (173 -172 / 3)، طبقات الصوفيه هروى (585)، العبر (208 / 2)، كشف الظنون (1645)، الكنى و الالقاب (417 -416 / 2)، لغت نامه (ذيل/ سهل)، معجم المؤلفين (284 / 4)، نفخات الانس (318)، الوافى بالوفيات (13 -12 / 16)، وفيات الاعيان (436 -435 / 2)، هديه العارفين (412 / 1).

صغاني، رضي الدين، ابوالفضائل حسن

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(650 -577 ق)، فقيه حنفى، محدث، نحوى و لغوى. اصل وى از صغان يا چغان مرو از ولايات ماوراءالنهر است كه در لاهور به دنيا آمد و در غزنه نشوونما يافت.به بغداد رفت و سفرى به يمن نمود و سرانجام تا پايان عمر در بغداد ماندگار شد. او در مكه از ابوالفتوح نصر بن صحرى و در يمن از قاضى خلف حسن آبادى و در بغداد از سعيد بن محمد بن رزاز حديث شنيد. او در زبان عربى سرآمد همعصران خود بود، و از مشاهير فقها و محدثين به شمار مى رفت. در اكثر علوم رياست علمى داشت. حوزه ى درس او مرجع استفاده ى افاضل زمان بود. صغانى از مشايخ اجازه ى روايتى سيد احمد بن طاووس و فرزندش سيد عبدالكريم بن طاووس و علامه ى حلى است. از آثار وى: «مجمع البحرين»، در لغت، در چندين مجلد؛ «العباب»، معجمى در لغت كه براى ابن علقمى، وزير مستعصم نگارش كرده است؛ «الشوارد»، درلغت؛ «الاضداد»؛ «مشارق الانوار»، در حديث، كه براى مستنصر عباسى تأليف كرده است، شرح «صحيح» بخارى بطور مختصر؛ «التكمله على الصحاح» يا تكمله الصحاح»؛ «در السحابه فى مواضع وفيات الصحابه»؛ «بيان الاحاديث الموضوعه» يا «الدررالملتقطه فى بيان الاحاديث الموضوعه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (232 / 2)، ايضاح

المكنون (433 / 2)، روضات الجنات (91 -89 / 3)، ريحانه (409 -407 / 3)، سير النبلاء (284 -282 / 23)، شذرات الذهب (250 / 5)، العبر (265 / 3)، كشف الظنون (1980 ،1832 ،1808 ،1776 ،1705 ،1688 ،1599 ،1461 ،1438 ،1424 ،1394 ،1392 ،1250 ،1121 ،1087،1072 1067 ،1065 ،731 ،553 ،395 ،251 ،116 ،87)، الكنى و الالقاب (318 -417 / 2)، لغت نامه (ذيل/ حسن)، معجم الادباء (191 -189 / 9)، معجم المؤلفين (279 / 3)، النجوم الزاهره (27 -26 / 7)، الوافى بالوفيات (243 -240 / 12).

صفار اصفهاني خراساني، ابوعبدالله محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 339 ق)، محدث و زاهد. معروف به محدث خراسان و صفار زاهد. در اصفهان از احمد بن عصام و اسيد بن عاصم و احمد بن مهدى و عبيد غزال و در فارس از احمد بن مهران بن خالد و در بغداد از محمد بن فرج ازرق و احمد بن عبيدالله نرسى و ابن ابى اسامه در مكه از على بن عبدالعزيز حديث شنيد. او از ابوبكر بن ابى دنيا تصانيفى را استماع كرد و شنيده ها را جمع و در «زهريات» تصنيف كرد. بعد از 300 ق به نيشابور رفت و در آنجا «مسند كبير» را از عبدالله بن احمد بن حنبل شنيد و از اسماعيل قاضى تصانيفش را نوشت. آن گاه مصاحب زهاد و عباد شد و تصنيفى در «زهد» نگاشت. پس به سوى حسن بن سفيان رفت و «مسند» و همچنين كتب ابوبكر بن ابى شيبه را از وى فرا گرفت. ابوعلى حافظ نيشابورى و ابوعبدالله حاكم نيشابورى و ابوالحسين حجاجى و ابن منده و ابوسعيد صيرفى و محمد بن ابراهيم جرجانى از وى حديث روايت كرده اند. حاكم نيشابورى وى

را محدث عصر و متسجاب الدعوه توصيف كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (546 / 3)، تاريخ نيشابور (183)، سير النبلاء (438 -437 / 15)، شذرات الذهب (349 / 2)، العبر (57 / 2)، النجوم الزاهره (347 / 3)، الوافى بالوفيات (316 / 3).

صفار اصفهاني، ابوسعد عبدالرحمان

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 436 ق)، محدث. وى برادر فقيه بزرگ ابوسهل صفار است. از احمد بن بندار شعار و ابوالقاسم طبرانى حديث روايت كرده است. گروهى از شيوخ سلفى از جمله محمد بن حسن علوى رسى و ابوعلى حداد از وى روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (586 -585 / 17).

صفار خشاب نيشابوري، ابوسعيد محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(456 -381 ق)، محدث. از ابومحمد مخلدى و ابوالحسين خفاف و حاكم نيشابورى و ابوعبدالرحمان سلمى و ابن محمش و بسيارى ديگر حديث شيند. عبدالغافر در «سياق تاريخ نيشابور» گويد كه صفار از خواص ابوعبدالرحمان سلمى، و محدثى پراستفاده و صاحب تصانيف و جمع كننده و بندار كتب حديث نيشابور بود. آخرين كسى كه از وى حديث روايت كرده است زاهر شحامى است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام بوفيات الاعلام (303 / 1)، انساب سمعانى (366 / 2)، سير النبلاء (152 -150 / 18)، شذرات الذهب (301 / 3)، العبر (307 / 2)، الوافى بالوفيات (136 / 4).

صفار قمي، ابوجعفر محمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 290 ق)، فقيه، محدث و عالم امامى. وى از بزرگان علماء و ثقات محدثين اماميه قم و از مشايخ روايت صدوق، ابن بابويه قمى، بود. حضور حضرت امام حسن عسكرى (ع) را درك كرده و از آن حضرت روايت نموده است. گفته اند كه او بسيار جليل القدر و داراى كمترين لغزش در نقل روايات بوده است. راوى جميع كتب و روايات او شاگردش، محمد بن حسن بن وليد، است. وى در قم درگذشت. از آثارش: «الاشربه»؛ «الايمان والنذور و الكفارات»؛ «بصائر الدرجات»؛ «الجنائز»؛ «الحدود»؛ «الصلوه»؛ «الوضوء»؛ «فضل القرآن»؛ «الجهاد»؛ «المثالب»؛ «الملاحم»؛ كتاب «المومن»؛ كتاب «الرد على الغلاه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ايضاح المكنون (341 ،337 ،336 ،328 ،309 ،287 ،268 ،199/ 2 ،185 / 1) الذريعه (149 / 5 ،124 / 3 ،516 / 2)، رجال الطوسى (436)، رجال النجاشى (253 -252 / 2)، ريحانه (453 / 3)، الفهرست للطوسى (289 -288)، الكنى و الالقاب (418 / 2)، معجم المؤلفين (208 / 9)، هديه العارفين

(24 / 2).

صفار مروزي، ابوالخير محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 471 ق)، مسند و محدث. معروف به ابوالخير صفار. وى راوى «صحيح» بخارى در عصر خود بود. ابوبكر محمد بن منصور سمعانى و پدرش و ابوبكر محمد بن اسماعيل مروزى و ابوجعفر محمد بن ابوعلى همدانى و ابوالفتح محمد بن عبدالرحمان كشميهنى مروزى خطيب و ديگران از وى حديث روايت كرده اند. ابوسعد سمعانى او را صالح توصيف كرده است و گويد كه «صحيح» و مقدارى از «جامع» ابوعيسى ترمذى را حديث كرد و عمرى طولانى- متجاوز از نود سال- يافت و شيخ زمان خويش گشت. در «شذرات الذهب» نام صاحب عنوان صغار مرندى آمده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام بوفيات الاعلام (312 / 1)، سير النبلاء (384 -382 / 18)، شذرات الذهب (341 / 3)، العبر (330 / 2)، لسان الميزان (571 -570 / 6)، الوافى بالوفيات (87/ 5).

صفار نيشابوري، ابوبكر محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 468 ق)، محدث و فقيه شافعى. وى مفتى نيشابور بود. از ابونعيم اسفراينى مهارجانى و ابوالحسن علوى و ابوعبدالله حاكم نيشابورى حديث شنيد. به گفته ابوسعد سمعانى، نزد ابومحمد جوينى فقه آموخت و چون جوينى به حج رفت در حلقه درس جانشين او گشت. ابوعاصم عبادى دقت نظر صفار را در فتوا ستوده است. زاهر شحامى و وجيه شحامى و ديگران از وى حديث روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (438 -437 / 18)، شذرات الذهب (331 / 3)، العبر (325 / 2)، الكامل (123 / 8).

صفار نيشابوري، مجدالدين، ابوسعد عبدالله

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(600 -508 ق)، اصولى، فقيه و محدث شافعى. از جد مادريش، ابونصر ابن قشيرى، و پدرش، علامه عمر بن احمد، و عمه اش، عائشه، و جده اش، دردانه خواهر عبدالغافر، و هبه الله سيدى و سهل بن ابراهيم مسجدى حديث شنيد. وى «صحيح» مسلم را از فراوى و «سنن» دارقطنى را از فضل بن حمد ابيوردى و «سنن كبير» را از زاهر بن طاهر و «سنن» ابى داوود را از عبدالغافر و «سنن» و «الآثار» را از عبدالجبار خوارى استماع كرد. پسرش، قاسم بن ابى سعد صفار، و بدل تبريزى و نجم الدين خيوقى و ابورشيد غزال و اسماعيل بن ظفر و گروهى ديگر از وى حديث شنيدند. عبدالرحمان بن ابى عمر و ابن بخارى از وى اجازه ى روايت داشتند. او را از پيشگامان فقه و حديث و عالم به اصول به شمار آورده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام بوفيات الاعلام (404 / 2)، سير النبلاء (404 -403 / 21)، العبر (129 / 3)، النجوم الزاهره (166 / 6).

صفاري بخاري، قوام الدين، ابومحامد حماد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 576 ق)، محدث حنفى. از پدرش و اسماعيل بن بيهقى حديث شنيد. اسماعيل بن محمد بيلقى و ابراهيم بن سالار خوارزمى و عبيدالله بن ابراهيم محبوبى و حسين بن عمر ترمذى اذيب و برهان الاسلام عمر بن مازه و تاج الاسلام محمد بن طاهر خدابادى از وى حديث روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (92 -91 / 21).

صفايي ملايري، ابراهيم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1296 / 1292 ش)، مورخ، روزنامه نگار، نويسنده و شاعر. وى در ملاير به دنيا آمد و تحصيلات ابتدايى را در زادگاه خود و دوره ى متوسطه را در مدرسه ى آمريكايى همدان به پايان رسانيد. وى پس از اتمام دوره ى دبيرستان به فراگرفتن علوم مقدماتى عرب همت گماشت و رموز فن شعر را از آزاد همدانى و وحيد دستگردى در تهران آموخت و از آن پس به اتسخدام وزارت فرهنگ درآمد. وى در 1315 ش در اهواز با روزنامه «خوزستان» همكارى داشت. سپس به تهران آمد و به نشر هتفه نامه ى «عسس» پرداخت. از آثارش: «اسناد سياسى دوران قاجار»؛ «اسناد مشروطه»؛ «اسناد نويافته»؛ «برگ هاى تاريخ»؛ «دادگرى و دادرسى در ايران»؛ «رهبران مشروطه»؛ «نكته هاى برگزيده تاريخ».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :بزرگان و سخن سرايان همدان (417 -416 / 2)، الذريعه (612 / 9)، سخنوران نامى معاصر (232 -2316 / 4)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (2543 ،1801 -1797 / 2)، كتابنامه ى نخستين دهه ى انقلاب (229 -228)، مؤلفين كتب چاپى (71 -69 / 1).

صكوكي نسفي، ابوبكر محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 344 ق)، حافظ و محدث. از محدث بن نصر مروزى و صالح بن محمد جزره و محمد بن ابراهيم بوشنجى و همطبقه ى آنان حديث روايت كرده است. جعفر مستغفرى در «تاريخ نسف» گويد: وى حافظ و مؤلف ابواب بود و به حديث همشهريانش آگاه: ديگران نيز او را صاحب تصانيف دانسته اند. سيوطى وى را تحت عنوان صعلوكى آورده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (223 / 16)، شذرات الذهب (369 / 2)، طبقات الحفاظ (377).

صندوقي نيشابوري، ابوالعباس احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 380 -296 ق)، محدث. پدرش از عدول نيشابور بود. ابوالعباس از محمد بن شادل و ابن خزيمه و محمد بن مسيب و ابوالعباس محمد بن اسحاق سراح ثقفى حديث شنيد و به گفته حاكم، در روايت، از بيش از ده نفر از مشايخ متفرد است. حاكم و ابوسعد كنجرودى و عده اى ديگر از وى حديث روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (555 / 3)، تاريخ نيشابور (152)، سير النبلاء (395 / 16)، شذرات الذهب (96 / 3)، العبر (156 / 2).

صوفي شيرازي، ابومزاحم احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 345 ق)، محدث و صوفى. وى معاصر هارون الرشيد و تا روزگار متوكل عباسى در قيد حيات بود. با جنيد بغدادى و شبلى مجادله و مناقره داشت و عقايد آنها را نمى پسنديد. وى مدتى در شيراز از كتاب ديوان بود. و در روزگار خود مشهور به حكيم بود. روزبهان او را از شيوخ شطّاح دانسته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :بزرگان شيراز (118)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (175 ،174 /1)، شرح شطحيات (43)، نامه يدانشوران (392 -391 /4)، نفحات الانس (58)، الوافى بالوفيات (188 /8).

صوفي نيشابوري، ابوبكر محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 342 ق)، حافظ، محدث، صوفى و زاهد. معروف به ابن داوود و زاهد نيشابورى. يكى از پيشگامان حديث و تصوف در قرن چهارم هجرى بود. به دنبال حديث به شهرهاى هرات و مرو و رى و گرگان و عراق و حجاز و مصر و شام و جزيره سفر كرد.قبل از 300 ق به بغداد رفت در آنجا اقامت گزيد. او در نيشابور از محمد بن عمرو قشمرد و ابوعبدالله بوشنجى و در بصره از ابوخليفه ى جمحى و در بغداد از جعفر فريابى و در رى از محمد بن ايوب بجلى و در هرات از حسين بن ادريس و در گرگان از ابن مجاشع و در اهواز از عبدان و در نساء از حسن بن سفيان و در كوفه از محمد بن جعفر قتات و در موصل از ابويعلى و در مصر از ابوعبدالرحمان نسايى و در شام از فضل انطاكى و در مكه از مفضل جندى حديث شنيد. وى شنيده هاى خو را گردآورى نمود و مجلس املاء برپا ساخت. ابوبكر بن ابى داوود و ابن صاعد، كه از مشايخش

نيز بودند، و ابن عقده و ابواحمد حاكم نيشابورى و ابوعبدالله حاكم نيشابورى و ابن منده و ابن جميع و ديگران از وى حديث شنيدند. او را محدثى فاضل و مورد اعتماد توصيف كرده اند. در آخر عمر به نيشابور بازگشت و در آنجا از دنيا رفت. وى اخبار صوفيه را نيز جمع آورى نمود. از آثارش كتاب «الابواب» و كتاب «الشيوخ» و كتاب «الزهديات» مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (355 / 6)، تاريخ بغداد (266 -265 / 5)، سير النبلاء (420 / 15)، شذرات الذهب (365 / 2)، طبقات الحفاظ (369)، العبر (65 / 2)، معجم المؤلفين (296 / 9)، النجوم ا لزاهره (354 / 3)، الوافى بالوفيات (63 / 3).

صيدلاني اصفهاني، ابوالمطهر قاسم

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 567 -470 ق)، عالم، محدث و مسند. وى مسند اصفهان بود. از رزق الله تميمى و رييس ابوعبدالله قاسم بن فضل ثقفى و مكى بن منصور كرجى و سليمان بن ابراهيم حافظ و جد مادريش، محمد بن على بن عبدالرزاق، و بسيارى ديگر حديث شنيد. احمد بن محمد جنزى اصفهانى «مسند» شافعى را از وى استماع كرد. حافظ عبدالقادر رهاوى و ابونزار ربيعه بن حسن يمنى و محمد بن مسعود مدينى و محمد بن ابوسعيد بن طاهر، و از قدما، ابوسعد سمعانى و ديگران از وى حديث روايت كرده اند. شيخ موفق الدين مقدسى و كريمه و عجيبه باقداريه از وى، با اجازه روايت، حديث نقل كرده اند. سمعانى گويد: مليح الخط و در طلب حديث سيرى ناپذير و در اجتماع شاخص بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام بوفيات الاعلام (383 / 2)، سير النبلاء (529 -528 / 20)، شذرات الذهب (223 / 4)، العبر (51

/ 3)، النجوم الزاهره (61 / 6).

صيدلاني اصفهاني، شيخ ابوالقاسم عبدالواحد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(605 -514 ق)، مسند و محدث. در اصفهان به دنيا آمد. از پدرش و جعفر بن عبدالواحد ثقفى و فاطمه جوزدانيه و اسماعيل اخشيد و ابن ابى ذر صالحانى حديث شنيد و نيز در محضر عبدالواحد دشنج حديث استماع كرد. دو حافظ: شيخ ضياء و ابن خليل، و بسيارى ديگر از وى حديث شنيدند. شيخ شمس الدين عبدالرحمان و كمال عبدالرحيم و احمد بن ابى لخير و احمد بن شيبان و فخرالدين ابن البخارى از او اجازه ى روايت داشتند. وى در اصفهان درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (436 -435 / 21)، شذرات الذهب (17 -16 / 5)، العبر (139 / 3).

صيرفي اصفهاني سمسار، ابوالفرج سعيد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 532 -440 ق)، عالم و محدث. چون شغلش واسطگى و دلالى در آب و زمين بود به سمسار عقار معروف شد. او خواهرزاده محمد بن احمد خلال محدث است. از احمد بن محمد بن نعمان صائغ «مسند» عدنى و از عبدالواحد بن احمد معلم «مسند» احمد بن منيع و از سبط بحرويه «مسند» ابى يعلى را استماع كرد. او از ابن نعمان و منصور بن حسين تانى و احمد بن فضل باطرقانى و ابونصر ابراهيم بن محمد كسائى و احمد بن محمد بن هاموشه و ابومسلم محمد بن على بن مهربزد و سعيد عيار و بنى منده و ديگران حديث شنيد. سلفى و ابن عساكر و ابوموسى و سمعانى و محمود بن احمد ثقفى و محفوظ بن احمد ثقفى و ابوالمجد زاهر بن احمد و عائشه بنت معمر و عين الشمس بنت سليم و زليخا بنت ابوحفص غضائرى و ديگران از وى حديث شنديند. سمعانى از و به عنوان شيخى صالح و سيرى ناپذير در اخذ روايت ياد كرده است.

برگرفته

از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام بوفيات الاعلام (354 / 1)، سر النبلاء (623 - 622 / 19)، شذرات الذهب (99 / 4)، العبر (442 / 2).

صيرفي نيشابوري، ابوسعيد محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 421 ق)، محدث. معروف به ابن ابى عمرو نيشابورى. از پدرش و ابوعبدالله محمد بن يعقوب شيبانى و يحيى بن منصور قاضى و ابوحامد احمد بن محمد بن شعيب و ديگران حديث شنيد، اما عمده استفاده ى وى از پدرش ابوعمرو بود. ابوعمرو تا فرزندش محمد در محضر حاضر نمى شد حديث نمى گفت و اگر قسمتى را در غيبت او بيان كرده بود اعاده مى كرد. ابوبكر بيهقى و خطيب و ابوصالح موذن و ابواسماعيل عبدالله بن محمد هروى و طاهر بن محمد شحامى و ابوالقاسم بن منده و قاسم بن فضل ثقفى و مكى بن علان كرجى و احمد بن سهل سراج و ابن شيرويه و عده اى ديگر از وى حديث روايت كردند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام بوفيات الاعلام (284 / 1) سير النبلاء (350 / 17)، شذرات الذهب (220/ 3)، العبر (245 / 2).

صيرفي نيشابوري، شيخ الرئيس، ابوبكر يعقوب

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 466 ق)، مسند و محدث. از ابومحمد مخلدى و ابوحسين خفاف و ابونعيم احمد بن محمد بن ابراهيم ازهرى و ابوعبدالله حاكم نيشابورى حديث شنيد. محمد بن فضل فراوى و زاهر بن طاهر و برادرش، وجيه بن طاهر شحامى، و اسماعيل بن ابى صالح موذن و هبه الحرمان ابن قشيرى و ديگران از وى حديث روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام بوفيات الاعلام (309 / 1)، سير النبلاء (246 -245 / 18)، شذرات الذهب (325 / 3)، العبر (321 / 2).

صيمري، ابوعبدالله حسين

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(436 -351 ق)، محدث، قاضى و فقيه حنفى. اصلش از صيمر خوزستان و شيخ حنفيه در بغداد بود. مدتى قضاوت مدائن و در پايان قضاوت كرخ را بر عهده داشت. از ابن شاهين و هلال بن محمد و ابوبكر مفيد جرجرائى و ابوالفضل زهرى و ابوبكر بن شاذان و ابوحفص كتانى و ابوعبيدالله مرزبانى و عيسى بن على بن عيسى وزير حديث روايت كرده است. خطيب بغدادى و عبدالعزيز كتانى و قاضى ابوعبدالله دامغانى و بسيارى ديگر از وى رويات كرده اند. صيمرى در بغداد درگذشت و در منزلش در درب زرادين به خاك سپرده شد. از آثارش: «اخبار ابى حنيفه و اصحابه»،كه كتابى حجيم است؛ شرح «مختصر الطحاوى»، در فروع حنفيه، در چندين مجلد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (267 / 2)، انساب سمعانى (576 / 3)، تاريخ بغداد (7 -78 / 8)، سير النبلاء (616 -615 / 17)، شذرات الذهب (256 / 3)، العبر (272 / 2)، الكامل (41/ 8)، كشف الظنون (1837 ،1618)، معجم البلدان (499 / 3)، معجم المؤلفين (35 / 4)، النجوم الزاهره (40 / 5)، هديه

العارفين (309 / 1).

صيمري، نصيرالدين حسين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 933 ق)، عالم امامى، محدث، فقيه و زاهد. اخلاقى پسنديده داشت و بسيار اهل عبادت بود و بر مستحبات مواظبت مى نمود بطورى كه او را مستجاب الدعوه مى دانستند. نزد پدرش فقه آموخت و از محقق كركى با اجازه حديث روايت مى كرد. شيخ يونس مفتى اصفهان و شيخ يحى بن حسين از شاگردان وى مى باشند. در سنى متجاوز از هشتاد در قريه سلماباد درگذشت و ر همان جا دفن شد. از آثارش: «الايقاظات فى العقود و الايقاعات »؛ «محاسن الكلمات فى معرفه النيات»؛ «المنسك الكبير» يا «النسك الكبير» يا «مناسك كبير» يا «مناسك الحج» كه شامل فوايد بسيارى است؛ «الاسئله الصيمريه»، مسائلى كه براى محقق كركى فرستاده و جواب گرفته است؛ «جواز الحكومه الشرعيه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (175 -174 / 6)، ايضاح المكنون (440 ،141 / 2)، الذريعه (128 -127/ 20 ،243 ،204 / 5 ،508 ،89 / 2)، روضات الجنات (161 / 7)، رياض العلماء (180 -178/ 2)، ريحانه (483 / 3)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 66 / 10)، فوائد الرضويه (161)، لغت نامه (ذيل/ حسين)، معجم المؤلفين (63 / 4).

ضحاك شيباني، ابوبكر احمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(287 -206 ق)، حافظ، محدث، فقيه و قاضى. معروف به ابن ابى عاصم. ظاهرى مذهب بود و قياس به كار نمى برد. وى از مشاهير محدثين بود كه به دنبال حديث در كوفه و بصره و بغداد و دمشق و مصر حجاز از محدثين بسيارى چون جد مادرى اش، موسى بن اسماعيل، و ابووليد طيالسى و ابوعمر حوضى و شيبان بن فرخ و ابراهيم بن محمد شافعى و ديگران حديث شنيد. دخترش ام ضحاك عاتكه و قاضى ابواحمد عسال و عبدالرحمان بن محمد

بن سياه و احمد بن محمد بن عاصم و احمد بن بندار و ابوعبدالله محمد كسائى از وى حديث روايت كرده اند. ابن ابى عاصم پس از وفات صالح بن احمد بن حنبل به مدت شانزده سال، از 282 -269 ق، در اصفهان قضاوت مى كرد. حدود سيصد تصنيف او، در فتنه ى صاحب الزنج، در بصره به يغما رفت و او از حفظ، پنجاه هزار حديث را بازنوشت. آثار به جا مانده از او: «الديات»، كه در قاهره چاپ شده؛ «المسند الكبير»، شامل پنجاه هزار حديث؛ «الآحاد و المثانى»، شامل بيست هزار حديث؛ «السنه»؛ «الاوائل».[1]

(ع. بخش 1) ابوبكر احمد بن محمد بن عمر شيبانى (ف. 287 ه.ق.). وى 16 سال منصب قضاى اصفهان داشت و كتب او در فتنه زنج به بصره از ميان رفت، ولى مقدار 50000 حديث از حافظه خود نوشت. ضحاك مذهب ظاهرى داشت و قياس را منكر بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الاعلام (182 -18 / 1)، انساب سمعانى (486 / 3)، تذكره القبوره (392 -391)، الجرح و التعديل (ج 1 ق 67 / 1)، ريحانه (7 / 4)، سير النبلاء (439 -430/ 13)، شذرات الذهب (196 -195 / 2)، العبر (414 -413 / 1)، الكنى و الالقاب (435 / 2)،لغت نامه (ذيل/ احمد)، معجم المؤلفين (36 / 2)، النجوم الزاهره (137 / 3)، الوافى بالوفيات (270 -269 / 7).

طالقاني، ابوالخير، احمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(590 -512 ق)، قارى، محدث، واعظ و فقيه شافعى. در قزوين متولد شد. در هفت سالگى قرآن را حفظ كرد. از ملكداد عمركى و محمد بن يحيى نيشابورى و ابوعبداللَّه فراوى و عبدالغافر فارسى و عبدالجبار خوارى و زاهر شحامى و ابن قشيرى

و ابن بطى در قزوين و نيشابور و بغداد فقه و حديث آموخت. مدتى ساكن بغداد بود و در نظاميه و جامع قصر تدريس مى كرد. موفق الدين عبداللطيف و ابن القرشى و رافعى از شاگردان وى بودند. با ابن جوزى واعظ مشهور، به نوبت، هر كدام يك روز، مجلس وعظ منعقد مى نمودند. خليفه وقت در مجلس موعظه حاضر و پس پرده مى نشست و جمع زيادى از مردم در مجلسش ازدحام مى كردند. روز عاشورايى بر منبر بود، مردم از وى خواستند كه بر يزيد لعن كند و او امتناع ورزيد، لذا مطرود آنان گشت و به قزوين بازگشت و در همان جا درگذشت. وى تصنيفات مختصر و مفصل بسيارى در تفسير و حديث و فقه دارد. از آثار وى: «التبيان فى مسائل القران»، ردى بر حلوليه و جهميه؛ «خصائص السواك»، كه در «معجم المؤلفين» «خصائص السوال» آمده است؛ «حظائر القدس».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (93/1)، ريحانه (93/7)، سير النبلاء (193 -190 /21)، كشف الظنون (705 ،341)، لغت نامه (ذيل/ احمد)، المستفاد من ذيل تاريخ بغداد (48 -46 /19)، معجم المؤلفين (168 -167 /1)، نامه ى دانشوران (303 -287 /8)، هديه العارفين (88/1).

طالقاني، نظر علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1306 -1240 ق)، فقيه اصولى، متكلم، حكيم، حافظ، محدث و واعظ. او از شاگردان صاحب «جواهر» و شيخ انصارى بود. پس از تكميل مبانى علمى در نجف به تهران آمد و در مدرسه ى مروى مقيم گشت و به تدريس و تأليف پرداخت و به مواعظ منبرى اشتغال ورزيد. او در كلام و فروع و اصول ماهر و در معقول و منقول صاحب نظر بود. در مشهد رضوى درگذشت و در جوار امام رضا (ع) دفن شد.

از وى آثار سودمندى به عربى و فارسى باقى است كه از آن جمله: «كاشف الاسرار»؛ حاشيه بر «رسائل» شيخ انصارى؛ «مناط الاحكام»، مشتمل بر دو فن: فنى در فروع و ظواهر و فنى در بواطن و سرائر؛ رساله در «حجيت خبر واحد»؛ رساله در «اشتراط الحس فى قبول الشهاده»؛ «اجتماع الامر و النهى»؛ «طراز المصائب»، در مقتل؛ رساله اى در «فنا».[1]

ملا نظرعلى طالقانى عالمى فاضل و فقيهى كامل و حكيمى متكلم و اصولى متبحر و محققى مدفق و عابدى زاهد و واعظى ناصح و حافظ قرآن. مقيم تهران در عصر ناصرالدين شاه قاجار و مدرس مدرسه مروى و مايه فخر اسلاميان و حاوى فروع و اصول و جامع معقول و منقول از اكابر علماء اماميه و از تلامذه صاحب جواهر و بعد از وى از شاگردان شيخنا الانصارى قدس اللّه اسرارهم بوده است.

وى بعد از تكميلات مبانى علمى به تهران آمده و در مدرسه مروى اقامت و به تدريس و تأليف كتب مفيد پرداخته تا در سال 1306 ق كه در مشهد رضوى از دنيا رفته و در جوار حضرت رضا عليه الصلوة والسلام مدفون گرديده است.

از تأليفات ارزنده ايشان كتب زير است 1- اجتماع الامر والنهى 2- اشتراط الحس فى قبول الشهاده 3- حاشيه بر رسائل شيخ انصارى 4- حجية الخبر الواحد 5- رساله اى در فنا 6- كاشف الاسرار كه مكرر بطبع رسيده است 7- مناط الاحكام.

مرحوم آيةاللّه حاج ميرزا هادى خراسانى كه از علماء مجاورين كربلاء معلى بوده در كتاب (كرامات و معجزات) خود مى نويسد كه مرحوم حاج ملانظر على طالقانى در هنگامى كه در مدرسه خان مروى اقامت و اشتغال به تدريس

داشتند وقتى چنان در مضيقه مالى قرار مى گيرد كه حتى چند روزى گرسنه مانده و چيزى كه سد جوع و گرسنگى او را نمايد به وى نمى رسد.

پس شبى با خود فكر مى كند كه صبر كردن با اين فقر و پريشانى و عسرت كارى بس مشكل و به حديث نبوى (كاد ان يكون كفرا) چه كنم نامه ئى به آيةاللّه حاج ملا على كنى مجتهد بزرگ و زعيم اعظم روحانيت تهران بنويسم و از حال خود اطلاع دهم مناعت طبع او وى را منع نموده و مى گويد او هم نوع تو است نبايد آبرو را نزد هم نوع خود ريخت.

نامه اى به شاه وقت بنويسم باز عقل و تقواى او نهى نموده و مى گويد تو كه آخوند دربارى نيستى مى خواهى حيثيت و ارزش روحانى خود را از دست بدهى و خود را در اختيار دولت و حكومت بگذارى نامه اى براى حضرت على (ع) بنويسم باز با خود مى گويد از حضرت على (ع) بايد علم و معرفت و تقوا و سعادت خواست نه دنيا زيرا خود آن بزرگوار دنيا را سه طلاقه نمود و وقتى برادرش حضرت عقيل چيزى زيادتر از جيره و حق خود طلبيد دستش را با آهن گرم داغ كرد.

بالاخره پس از مدتى فكر مى گويد هيچ بهتر از اين نيست كه نامه اى براى خدا بنويسم كه همه جا حاضر و شاهد و قادر براى رفع حوائج بدون منت مى باشد. پس نامه اى به اين مضمون مى نويسد از بنده گنهكار نظر على طالقانى به پيشگاه حضرت بارى تعالى جلت عظمته.

نامه ى طالقانى به خدا

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

پس از تقديم حمد و سپاس و درود فراوان بر حضرت رسالت و خاندان

طاهرين او معروض مى گردد اين بنده مبتلا به فقر و پريشانى گشته و در كمال مضيقه قرار گرفته ام و حوائج و نيازمنديهاى ضروريم از اين قرار است.

1- منزل شخصى آبرومند اعيانى با تمام لوازم و مايحتاج آن.

2- همسر جوان زيبا و قشنگى كه در تهران كم نظير باشد.

3- يك نوكر زرنگ و يك كلفت و آشپز خوب و امين.

4- يك كالسكه عالى و راننده آن براى رفت و آمدم.

5- يك ده شش دانگى كه تامين مخارج و معاشم را نمايد.

6- يك باغ زيبا در شميران كه در فصل تابستان در آنجا بسر برم.

7- فلان مقدار پول نقد كه قروض خود را ادا و آبروى خويش را حفظ نمايم

آدرس- مدرسه خان مروى دست چپ حياط كوچك طبقه فوقانى.

حجره دوم نظرعلى طالقانى

پس نامه را در هنگام سحر برداشته و مى برد لاى درب مسجد شاه كه در نزديكى مدرسه مروى مى باشد مى گذارد.

و متوكلا على اللّه برگشته و بعد از انجام وظائف دينى خود در حجره به روى خود بسته و مى خوابد اتفاقا همان روز ناصرالدين شاه به عزم شكار از تهران خارج شده و به سوى شكارگاه سلطنتى كه در قسمت شرقى تهران و بالاى قريه (مسگرآباد) واقع است مى رود كه ناگاه باد تندى وزيده و طوفانى برخاسته و مانع حركت كالسكه شاه مى شود پس شاه دستور توقف مى دهد تا باد ساكت و گرد و غبار نشسته و بتواند به مسير خود ادامه دهد كه گرده بادى رسيده به كالسكه شاه مى خورد پس شاه چشم خود را بسته كه خاك در او نرود احساس مى كند چيزى روى دامان او گذارده شده فوراً دست فرابرده آن را مى گيرد و مى بيند كه

نامه اى مى باشد.

پس باد ايستاده و گرد و غبار نشسته شاه نامه را مطالعه مى كند و مى بيند كه كسى براى خدا نوشته است فوراً شكر خدا نموده و فرمان برگشت به شهر داده و يكسره به منزل رئيس الوزراء وقت آمده و دستور احضار وزرا را مى دهد.

وزرا در حالى كه همگى ناراحت از انصراف شاه از شكار رفتن بودند به سرعت شرفياب شده و تعجب مى كردند كه چرا شاه از رفتن شكار منصرف و به شهر برگشته اند پس چون همگى حاضر شدند شاه گفت بحمداللّه به شكارگاه نرسيده به صيد خود رسيديم و به بهتر از آنچه مى خواستيم از شكار عايدمان گردد به فضل پروردگار بزرگ نائل شديم.

پس نامه را از جيب بغل خود درآورده و جريان وزيدن باد تند و آوردن نامه را توضيح مى دهد و مى گويد ندانم بچه زبان و بيانى شكر و حمد خدا را بجا آوردم كه بنده شرمنده خود ناصر را لايق ديد و نامه بنده محتاج خود را به او رسانيد تا رفع حوائج و نيازمنديهاى او را بنمايد.

پس (آجودان) و پيشكار مخصوص خود را با كالسكه سلطنتى به آدرس مزبور به در مدرسه مروى فرستاده و آقاى حاج ملا نظر على طالقانى را مى طلبد.

تمام طلبه ها تعجب نموده و خود شيخ به وحشت افتاده كه شاه مرا براى چه مى خواهد آيا كسى از طلبكاران شكايت مرا بشاه نموده است وقتى اين تشريفات مخصوص را مى بيند قدرى تسكين او مى شود تا بحضور شاه رسيده و در كنار مبل شاه جائى قبلا آماده شده بود به امر شاه مى نشيند.

پس شاه مى گويد اسم شما چيست مى گويد.

- نظر على.

- اهل كجائى.

- طالقان.

آيا نامه اى براى كسى

و جائى نوشته اى بعد از مدتى مى گويد آرى براى خدا ديشب نامه اى نوشتم نامه ات را كجا گذاردى مى گويد سحرگاه لاى درب مسجد شاه گذارده ام.

پس شاه نامه را درآورده مى گويد آيا اين است نامه تو مى گويد آرى پس باز شكر خدا نموده و به وزرا مى گويد كيست كه در رفع حوائج ايشان شركت نمايد.

پس يك يك از حوائج مرقومه در نامه را مى خواند.

1- منزل شخصى خود شاه دستور مى دهد يكى از منازل سلطنتى را با لوازم و آنچه در آنست بنام وى ثبت و مقرر نمايند.

2- همسر جوان زيبا- يكى از وزراء عرض مى كند قبله گاها با كسب اجازه از حضور اعليحضرت اين بنده دخترى با اين صفات دارم به ايشان تزويج نمودم.

3- يك نوكر و يك كلفت يكى ديگر از وزراء معروض مى دارم اين دو را هم من تقبل نمودم.

4- يك كالسكه... سومى مى گويد اين را هم من تقبل نمودم.

5- يك ده شش دانگى... نخست وزير مى گويد اعليحضرتا فلان قريه را كه در شهريار دارم تقديم شيخ نمودم.

6- يك باغ زيبا... يكى از وزراء بعرض مى رساند باغى در شميران دارم اهداء نمودم.

7- فلان مقدار پول نقد... خود شاه فوراً پرداخته و خلاصه آشيخ را كه تا يك ساعت قبل فاقد همه چى بود داراى همه چيز مى كند و مستقيماً از آنجا به منزل عالى سلطنتى مى برند و دختر آن وزير را هم ازدواج مى كند و غير از او چند عيال ديگر اختيار مى نمايد ولكن از هيچ كدام فرزندى نصيبش نمى شود تا در سال 1306 ق در مشهد رضوى از دنيا مى رود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الذريعه (278 / 22 ،234 / 17 ،159 / 15 ،62

/ 16 ،269 / 1)، علماء معاصرين (28 -27)، گنجينه ى دانشمندان (17 -13 / 6)، المآثر و الآثار (174)، مكارم الآثار (1129 / 4).

طامذي اصفهاني، ابومحمد عبدالله

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 563 ق)، محدث و زاهد. وى اهل طامذ اصفهان بود. از ابونصر عبدالرحمان بن محمد سمسار حديث شنيد، آن گاه در طلب حديث به مسافرت پرداخت و در بصره از جعفر بن محمد بن فضل عبادانى و در بغداد از طراد بن محمد زينبى و ابن طلحه نعالى و ديگران استماع حديث كرد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (475 -473 / 20)، شذرات الذهب (208 / 4)، العبر (40 / 3)، النجوم الزاهره (360 / 5).

طاووس يماني، ابوعبدالرحمان طاووس

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(106 -33 ق)، مفسر، قارى، فقيه، محدث، زاهد و صوفى. اصلش ايرانى است، در يمن به دنيا آمد. ابن جوزى اسم او را ذكوان و لقب او را طاووس آورده و گويد از آنجا كه او طاووس القراء بود به طاووس مشهور شد. او از بزرگان تابعين و از راويان ابن عباس و ابوهريره و فقيهى گرانمايه به شمار مى آيد. مجاهد و عمرو بن دينار از وى حديث روايت كرده اند. در و عظ خلفا و سلاطين بسيار بى باك بود. ابن عيينه گويد: سه تن، از سلاطين به دور بودند: ابوذر، طاووس و ثورى. گفته اند كه او چهل مرتبه حج كرد و چهل سال نماز صبح را با وضوى نماز عشاء خواند. شيخ طوسى او را از جمله اصحاب امام سجاد (ع) ذكر كرده، زيرا كه وى راوى بعضى از ادعيه آن حضرت است. ابن قتيبه در «المعارف» به تشيع وى تصريح كرده و صاحب «روضات الجنات» او را در عداد فقهاى شيعه شمرده، اما محدث نورى در «مستدرك الوسائل» آن را رد كرده و گويد كه از هيچ يك از علما مطلبى دال بر شيعه بودن وى نقل نشده است. طاووس

در مراسم حج، روز ترويه، درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (322 / 3)، اعيان الشيعه (396 -395 / 7)، التاريخ الكبير (ج 2 ق 365 / 2)، تهذيب التهذيب (10 -9 / 5)، الجرح و التعديل (ج 2 ق 501 -500 / 1)، حليه الاولياء (23 -3 / 4)، رجال طوسى (94)، روضات الجنات (139 -136 / 4)، ريحانه (23 -21 / 4)، سير النبلاء (49 -38 / 5)، شذرات الذهب (134 -133 / 1)، طبقات ابن سعد (70 -66 / 6)، العبر (99 / 1)، الكنى و الالقاب (441 -439 / 2)، لغت نامه (ذيل/ طاووس)، المعارف (268)، النجوم الزاهره (331 / 1)، وفيات الاعيان (511 -509 / 2).

طاووسي قزويني، ركن الدين، ابوالفضل عراقي

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 600 ق)، متكلم. در جدل و مناظره دستى توانا داشت. وى صاحب طريقه اى مشهور در جدل مى باشد. در علم خلاف ماهر بود و آن را از استادش شيخ رضى الدين نيشابورى حنفى، صاحب طريقه اى در خلاف، فراگرفت و سه كتاب «مبسوط» و «متوسط» و «مختصر» در اين علم دارد. دانش پژوهان از دور و نزديك بر گردش، در همدان، جمع شدند. حاجب جمال الدين، در همدان، مدرسه اى به نام حاجبيه براى وى بنا كرد تا شاگردان وى در آن به تصحيل بپردازند. قاضى نجم الدين ابن راجح از شاگردان بنام وى است. او در همدان درگذشت. ابن خلكان گويد كه در قزوين گروهى به نام طاووسى وجود دارد كه خودشان را از نسل طاووس بن كيسان مى دانند، و احتمال دارد كه ركن الدين ابوالفضل عراقى نيز از آنان باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام بوفيات الاعلام (405 / 2)، سير النبلاء (353 / 21)، شذرات الذهب (347 -346

/ 4)، العبر (130 -129 / 3)، وفيات الاعيان (259 -258 / 3).

طائي همداني، ابوالفتوح محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(555 -475 ق)، حافظ، محدث و واعظ. در همدان به دنيا آمد. در خراسان و عراق و جبال از فيد بن عبدالرحمان شعرانى و عبدالرحمان بن حمد دونى و ظريف بن محمد نيشابورى و اديب محمد بن ابى العباس ابيوردى و اسماعيل بن حسن سنجبستى فرائضى و عبدالغافرين بن محمد شيروى و علامه ابوالمحاسن رويانى و ابوالقاسم بن بيان رزاز و شيرويه ديلمى و ابن طاهر مقدسى و ابومحمد حسين بن مسعود بغوى و تاج الاسلام ابوبكر سمعانى حديث شنيد و نزد محيى السنه بغوى و تاج الاسلام سمعانى فقه آموخت. محمد بن عبدالله بن بناء صوفى و ابوعبدالله حسين بن زبيدى و برادرش، حسن، و گروهى در بغداد از وى حديث شنيدند. وى در همدان درگذشت. اثر وى كتاب معروف «الاربعون حديثا» يا «الاربعين فى ارشاد السائرين الى منازل اليقين» يا «الاربعين الطائيه». كه چهل حديث از چهل شيخ و استاد و هر يك از احاديث از يكى از صحابه پيامبر (ص) است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام بوفيات الاعلام (374 / 2). سير النبلاء (362 -360 / 20). شذرات الذهب (175 / 4). العبر (25 / 3). كشف الظنون (56). معجم المؤلفين (251 .18 / 11). النجوم الزاهره (318 / 5). الوافى بالوفيات (144 / 1). هديه العارفين (93 / 2).

طباطبا

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

لقب جناب ابراهيم بن اسماعيل بن ابراهيم عمربن حسن بن حسن بن على بن ابيطالب عليهم السلام است.

وى از بزرگان سادات و محدثين مى باشد. در علت شهرت او به طباطبا مطالبى گفته است كه مقام گنجايش ذكر آن را ندارد. وى جد سادات طباطبائى مى باشد كه از سلاسل معروف سادات، و به كثرت نسل مشورند.

برگرفته

از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

طباطبايي بروجردي، حسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

در روزهاي پاياني صفر 1292 ق . خانه حجة الاسلام حاج سيد علي بن سيد احمد طباطبايي با تولد نوزادي كه ((حسين )) نام گرفت. غرق درذكر و سپاس پروردگار شد.

سيد حسين اندك اندك باليد، جامع المقدمات ، سيوطي ، منطق و گلستان سعدي را در مكتب آموخت و سپس در مدرسه نوربخش به تكميل اندوخته ها و تهذيب نفس پرداخت . نحو، صرف ، بديع ، عروض ، منطق ، فقه و اصول بخشي از دستاورد سالهاي مدرسه نور بخش شمرده مي شد. سالهايي كه سيد حسين سخت كوشيد و در پناه عنايتهاي ويژه الهي به پيشرفتي چشمگير دست يافت .

آنگاه عزم اصفهان سپاهان كرد و پس از جلب رضايت پدر سمت آن سرزمين دانش خيز به راه افتاد. آقا نوح الدين ، پسر عمو سيد حسين ، در مدرسه صدر روزگار مي گذراند؛ دانشجوي سخت كوش بروجرد يكسره نزد پسر عمويش شتافت و در حجره او اقامت گزيد. رابطه پسر عموهاي بروجردي بسيار نيك بود. آقا نوح الدين در روزهاي آغازين به سيد حسين گفت : اگر مي خواهي در دانش اندوزي و تدريس كامروا شوي بايد در محافل علمي سخن بگويي و در درس اشكال كني و گرنه تا پايان عمر چون من گمنام مي ماني .

زير باران

سيد حسين نخست در درس استاد گرانقدر آقا سيد محمد باقر درچه اي شركت جست .

دانشور درچه اي ، كه نورالهي در ديدگان داشت ، بزودي گوهر يگانه بروجرد را باز شناخت ، او را به خود نزديك كرد و از عنايات ويژه خويش برخوردار ساخت .

حضرت آية الله ملا محمد كاشي ، مجتهد وارسته ميزار ابوالمعاني كلباسي ، دانشور گرانمايه سيد محمد تقي مدرس و حكيم برجسته ميرزا جهانگير قشقايي از ديگر استادان ستاره تابناك بروجرد شمرده مي شدند.

استادان گرانپايه اي كه هر يك به گونه اي سيد حسين را از عنايت خويش بهره مند ساختند و در شكل گيري شخصيت گوهر گرانبهاي خاندان طباطبائي دخالت داشتند. سيد دانش پژوهان بروجردي در بامداد يكي از روزهاي ربيع الاول 1314 سرمست از باده دانش و حكمتي كه استادان نامور حوزه سپاهان در كام روانش مي ريختند، در برابر حجره اش نشسته بود كه پيكي نامه پدر را به وي سپرد.

هر چند نامه پدر سيد حسين را در شادي فرو برد ولي اين سرور ديري نپاييد زيرا پدر او را به وطن فرا خوانده بود. ستاره بروجرد با اين انديشه كه شايد پدر مي خواهد او را به نجف گسيل دارد رنج سفر و بريدن از درس را به جان خريد و به زادگاهش برگشت ولي پدر انديشه اي ديگر در سر داشت . او با پاي فشاري بر خواسته خويش مقدمات ازدواج فرزند را فراهم آرد. بدين ترتيب دانشجوي جوان بروجردي در 22 سالگي ازدواج كرد. دو يا سه ماه در زادگاهش ماند و سپس با خانواده سمت اصفهان رهسپار شد.

نامه سرنوشت

1319 ق . براي گوهر يگانه بروجرد سال تحول بود. نامه پدر به دستش رسيد و او را آماده سفر ساخت . پدر چنان نوشته بود كه مي خواهد وي را به نجف گسيل دارد. بنابراين پس از نه سال زندگي سراسر تلاش و پژوهش در اصفهان به

زادگاهش بازگشت . اندكي در آن سامان توقف كرد و سپس همراه برادر كوچكش ، سيد اسماعيل ، رهسپار نجف شد.

برادران بروجردي در 1320 به حريم پاك امير مومنان عليه السلام گام نهادند. سيد حسين ، كه 28 سال داشت و مجتهدي جوان شمرده مي شد، به درس حضرت آية الله العظمي محمد كاظم خراساني شتافت و خود را در برابر تابش مستقيم آفتاب دانش آن مرجع وارسته جاي داد. بزودي نظرهاي بجا و قابل تاءمل دانشو تازه وارد توجه استاد بزرگ حوزه نجف را جلب كرد و ميان آنها پيوندي ناگسستني پديد آورد. به گونه اي كه اگر پس از درس آخوند خراساني ، سخني بر زبان نمي آورد، استاد وي را مخاطب قرار مي داد و مي فرمود: آقا نظري نداريد؟

اندك اندك ارج سيد حسين بر شاگردان محفل آخوند نيز آشكار شد. آنها از او خواستند تا پس از خروج استاد از محفل ، درس وي را با شرح و توضيح فزونتر بازگو كند. بدين ترتيب يكي از برنامه هاي مجتهد بروجردي تقرير درس استاد شد.

آن بزرگمرد هشت سال در حريم حضرت علي عليه السلام اقامت گزيد. علاوه بر آخوند خراساني از بزرگاني چون حضرات آيات شيخ الشريعه اصفهاني و سيد محمد كاظم يزدي بهره كافي برد، گروهي از دانشجويان را از درس فصول (در علم اصول ) خويش كامروا ساخت ، سر انجام در اواخر 1328 به اصرار پدر راه بروجرد پيش گرفت و در 1329 با استقبال پرشور مردم به زادگاهش گام نهاد.

او بر آن بود كه پس از اقامتي كوتاه در وطن ديگر بار سمت نجف بال گشايد و

به آستان مقدس علوي پناهنده شود. ولي بيماري و مرگ پدر سفرش را به تاءخير انداخت . در اين سوگ نامه صاحب كفاية الاصول سبب تسلاي خاطرش شد. آخوند خراساني ضمن تسليت وفات حاج سيد علي از اشتياق وافر خويش براي ديدار مجتهد بروجرد پرده برداشته بود.

اين نامه مهرآميز سيد دانشوران بروجرد را بر آن داشت كه امور خانواده را سامان دهد و به نجف شتابد. چند ماه بعد همه چيز براي سفر آماده بود كه خبر رحلت استاد گرانقدرش وي را در اندوه فرو برد. آن بزرگمرد پيوسته مي گفت : مرگ دو پدر در مدت كوتاه كمتر از 6 ماه بسيار بر من سنگين و ناگوار بود.

خبر مرگ استاد اشتياق سفر را در وجودش ميراند. زندگي در نجف بي حضور استاد خراساني برايش دشوار بود. پس انديشه هجرت از سر بردن كرد و در بروجرد بساط تدريس و ارشاد مردم گسترد. اندك اندك مؤ منان شهر ارج ستاره خاندان طباطبايي دانستند و زمام امور معنوي خود را به وي سپردند. ارادت حضرت آية الله حاج محمد رضا دزفولي به سيد مجتهدان بروجرد بر شهرت و اعتبارش افزود. پس از رحلت فقيه دزفولي انبوه مقلدانش به آن مجتهد وارسته رجوع كردند و مرجعيت آن بزرگمرد در منطقه گسترش يافت .

در برابر شب

در اين سالها تبليغ بهايي گري از سوي برخي از مسؤ ولان شهر و اهانت آشكار آنها مقدمات ديني مردم سرور مجتهدان بروجرد را در نگراني فرو برد. او با تهران تماس گرفت ، وضعيت نامطلوب برخي از ادارات را با پايتخت نشينان در ميان نهاده ، خواستار بركناري مسؤ ولان دين ستيز

شد و چون بي اعتنايي سران دولت را مشاهده كرد معترضانه شهر را ترك گفت .

پيروان پاكدل آن مرجع روشن بين در مسجاها گرد آمدند، سخنرانان بر منبرها جاي گرفتند و همه يكصدا به حمايت از مرجع دلاور بروجرد پرداختند. مسؤ ولان شهر كه توان رويارويي با مردم را در خويش نمي ديدند خواسته فقيه طباطبايي را اجابت كردند و آن راهبر توانا در ميان ابراز احساسات پرشور مؤ منان به شهر بازگشت .

سفر سبز

از رخدادهاي مهم ديگر اين سالها وفات دخت گرانقدر مرجع پارساي بروجرد بود. استاد پس از اين حادثه ناگوار راه خراسان پيش گرفت تا در پناه آفتاب توس دمي از رنج هستي بياسايد.

چون توقف آن فقيه فرزانه در مشهد به درازا كشيد نمايندگان مردم بروجرد نزدش شتافتند و او را بدان ديار خواندند. دانشمند فروتن طباطبايي خواسته آنها را اجابت كرد، پس از سيزده ماه رهسپار زادگاهش شد و پس از توقفي كوتاه در قم و تهران در ميان استقبال پر شور مؤ منان به بروجرد گام نهاد.

او سپس راه عراق پيش گرفت ، مدتي در نجف ماند و با بزرگاني كه به استقبالش شتافته بودند، ديدار كرد. آنگاه رهسپار حجاز شد، پس از به جاي آوردن مراسم حج به عراق بازگشت ، چندي در حريم اميرمؤ منان توقف كرد و سپس روانه ايران شد.

در بند دژخيم

همزمان با اوج گيري اعتراضهاي مؤ منان عليه رضا خان و هجرت اعتراض آميز روحانيان كشور به قم ، سرور فقيهان بروجرد به مرز ايران گام نهاد. مزدوران دربار، كه از پيوستن او به مهاجران و رساندن پيام مراجع نجف به معترضان مي هراسيدند در

مرز قصر شيرين وي را دستگير كردند و به پايتخت بردند.

در تهران رضاخان به ديدارش شتافت . او كه در پي يافتن فردي براي رويارويي با شيخ عبدالكريم حائري بود با سيد مهرباني كرده ، گفت : چيزي از من بخواه .

فقيه بروجردي اظهار بي نيازي كرد ولي در برابر پافشاري شاه ناگريز لب گشاده ، فرمود: وقتي در اركان حرب بودم مقدار جيره غذايي سربازان را ناكافي ديدم ، اگر مي خواهيد كاري كنيد فرمان دهيد جيره آنها فزوني يابد.

آنگاه در پاسخ رضا خان ، كه مساءله ناديده گرفتن جايگاه آية الله العظمي حائري و پيروي دولتيان از مجتهد بروجردي را مطرح كرد، فرمود: خير، شما با ايشان تماس بگيريد، من هم اگر كاري داشتم از طريق آن جناب با شما در ميان مي نهم .

آنگاه وي را به همراهي با روحانيت و عمل به دستورات الهي فرا خوانده ، چون مي دانست اجازه سفر به قم و بروجرد به او نمي دهند، فرمود برآنم به مشهد سفر كنم .

اندكي پس از خروج رضا خان تيمورتاش پنجاه هزار تومان نزد آن مرجع وارسته آورد. فقيه بروجردي از پذيرش هديه درباره خودداري كرد و بامداد روز بعد راه خراسان پيش گرفت .

ديدار بزرگان

مدتي پس از بازگشت سيد به زادگاهش ، ورود حاج آقا حسين قمي به تهران و پيشنهادهاي وي به دولت بار ديگر آن رادمرد را به عرصه تلاشهاي سياسي آشكار كشاند. او كه چون آية الله العظمي قمي به لزوم پيروي از دستورات الهي مي انديشيد بر آن شد سمت تهران رهسپار شود ولي بستگان ، وي را از اين كار باز داشتند.

فقيه روشن بين از رؤ ساي عشاير خواست با تهران تماس گرفته ، حمايت عشاير از پيشنهادهاي حاج آقا حسين قمي را به پايتخت گزارش دهند. البته آن بزرگوار خود نيز به تهران تلگراف زد كه ، اگر دولت سخن آية الله قمي را نپذيرد به پايتخت خواهد رفت و مسؤ وليت فرجام چنين اقدامي تنها به عهده دولت است .

در سايه تلاشهاي آن راهبر سخت كوش سرانجام دربار خواستهاي حاج آقا حسين را پذيرفت و آن بزرگوار سمت عراق رهسپار شد. فقيه بروجردي در ملاير به ديدار آن دانشور برجسته شتافت و يك ساعت با وي گفتگو كرد.

هجرت

بيماري استاد فقيهان بروجرد را بايد در شمار ديگر رخدادهاي مهم سالهاي زندگي آن مرجع وارسته در زادگاهش به شمار آورد. بيماري دشواري كه سرانجام با عمل جراحي و استراحت هفتاد روزه در بيمارستان فيروزآبادي تهران مهار شد.

چون او از بند بيماري رهايي يافت ، با دو پيشنهاد روبرو شد: از يك سو نمايندگان بروجرديان براي بازگرداندنش پياپي به تهران مي شتافتند و از سوي ديگر دانشوران ساكن قم او را به زندگي در حريم حضرت معصومه عليه السلام فرا مي خواندند. استاد براي اقامت در قم با قرآن به رايزني پرداخت . آية سوره مؤ منون چراغ سبز الهي به اين نيت پاك بود. پس همراه دانشمندان قم راه آن ديار پيش گرفت و در ميان استقبال مردم و بزرگان حوزه بدان سرزمين آسماني گام نهاد.

بدين ترتيب آفتاب رخشان فقاهت در چهاردهم محرم 1364 ق .از افق قم بر آمد و جهان را از نور دانش گرماي معنويت خود سرشار ساخت .

در تابش آفتاب توس

مدتي پس

از اقامت در قم ستاره تابناك مرجعيت رهسپار توس شد تا در پناه خورشيد ولايت جام وجودش را از امدادهاي سبز پيشواي هشتم شيعه آكنده سازد. در اين سفر دانشور وارسته حضرت آية الله حاج شيخ علي اكبر نهاوندي جايگاه نماز خويش در مسجد گوهرشاد را به وي سپرد و از آن بزرگمرد خواست ، ماه مبارك رمضان در آن مكان نوراني اقامه جماعت كند.

استاد بزرگ حوزه پس از ماه مبارك رمضان به قم شتافت و ديگر بار به وظايف سنگين خويش روي آورد.

مرجع مويد

با رحلت مرجع بزرگوار حضرت آية الله العظمي سيد الوالحسن اصفهاني مرجعيت گوهر يگانه بروجرد فراگير شد و مؤ منان از هر سو به آن فقيه وارسته مراجعه كردند.

ناگفته پيداست كه عنايات و تاءييدات الهي در رويكرد عمومي به آن فقيه وارسته نقشي سبز داشت . خاطره ها و سخنان بر جاي مانده از دانشوران آن روزگار نشان مي دهد كه آفتاب رخشان سلسله طباطبايي زير باران پيوسته امدادها و عنايتهاي فرامادي قرار داشت . براي مثال حضرت آية الله حاج شيخ علي اكبر نهاوندي ، كه خود از بزرگان روحانيت شيعه بشمار مي آمد، پس از وا نهادن مجراب خويش به مرجع بروجردي به نجف شتافت .

مرجع شيعيان جهان ، حضرت آية الله العظمي سيد ابوالحسن اصفهاني ، كه از بيماري رنج مي برد، جناب نهاوندي را ماءمور اقامه جماعت كرد. شيخ نهاوندي دنباله اين ماجرا را چنين بيان كرده است :

شب اولي كه به جاي ايشان براي خواندن نماز جماعت رفتم ، وقتي بر سجاده قرار گرفتم ، آوايي شنيدم كه گفت ((عظمت ولدي عظمتك )) - فرزندم را

بزرگ داشتي من نيز تو را بزرگ داشتم - برگشتم ، به همه سو نگاه كردم ، مردم در صفهاي جماعت نشسته بودند، كسي جز من پيام غيبي را در نيافته بود.

علاوه بر گفتار دانشمند گرانمايه حضرت شيخ علي اكبر نهاوندي كردار آن مرجع وارسته بويژه در سالهاي زندگي قم دليل روشني بر معنويت و همراهي پيوسته تاييد الهي با فقيه فروتن بروجردي است . كرداري كه شاگردانش از آن پرده برداشتند و براي هميشه در سينه تاريخ به يادگار نهادند:

1- همسر يكي از دانشجويان باردار بود. هنگام زايمان او را نزد پزشكي به نام اسماعيل موسوي برد. پس از زايمان ، پزشك به پدر نوزاد گفت : اين پسرت را من نجات دادم ، اگر من نبودم مي مرد، دوست دارم نامش را اسماعيل بگذاري .

دانشجوي جوان نيز نام كودك را اسماعيل نهاد ولي دريغ كه نوزاد از نخستين روز تولد در بيماري و درد فرو رفت . تلاشهاي شبانه روزي پدر و مادر و مراجعه به پزشكان گوناگون سودمند واقع نشد و كودك ميان دنيا و برزخ سرگردان ماند. دانشجو، كه دستش از همه جا كوتاه مي نمود، نزد استاد وارسته حوزه حضرت آية الله العظمي بروجردي سفره دل گشاد و گفت : آقا، خداوند نوزادي به من داده كه از نخستين روز تولد تا كنون پيوسته بيمار است ، نمي دانم چه كنم :

استاد مهربان فرمود: نامش را عوش كنيد خوب مي شود.

دانشجو، كه هرگز داستان سفارش پزشك و نامگذاري نوزاد را براي استاد نگفته بود، شگفت زده به خانه رفت ، نام كودك را ((امير)) نهاد و او را براي هميشه

از بيماري و رنج رهايي بخشيد.

2- دانشجويي ديگر داستان دلدادگي اش به استاد را چنين باز گفته است :

وقتي تازه به قم آمده بودم ، آقا برايم شهريه فرستاد. من نپذيرفتم و گفتم : زميني در شمال دارم كه در آمدش مراكافي است .

پس از چندي خشك سالي شمال را در بر گرفت . من براي گذران زندگي به قرص روي آوردم . چون ميزان بدهي ها زياد شد، ناگزير فرشهاي خانه را جمع كردم و يكي از بازاريان را به خانه بردم تا آن را بخرد. مرد بازار بهايي اندك براي فرش بر زبان آورده ، بهايي كه براي پرداخت بدهي هايم كافي نبود. بازاري ديگري را به خانه بردم ، اما او بهايي كمتر از اولي پيشنهاد كرد.

من سرگردان و مردد بودم كه ناگهان صداي در مرا به خود آورد، شتابان سمت در دويدم ؛ حاج احمد، خادم استاد، پشت در بود. او پاكتي به من سپرد و گفت : اين را آقا براي شما فرستاده .

به پاكت نگريستم ، اثري از پول در آن نبود. چون گشودم چكي در آن يافتم . چكي كه مبلغ آن درست به اندازه بدهي ام بود. شگفتي وجودام را فراگرفت زيرا جز من و خداوند هيچ كس از ميزان كامل بدهي ام خبر نداشت .

سالهاي درخشان

حضور فقيهي با چنين معنويت و تاءييد الهي حوزه مقدس قم را كه ، زير ضربات پيوسته عوامل رضاخان ناتوان شده بود، جاني تازه بخشيد. اينك همه چيز براي گسترش حوزه و مستحكم ساختن بنيادهاي علمي و اقتصادي آن آماده بود. پيروان مؤ من فقيه بروجردي انبوه وجوه شرعي و هداياي

خويش را نزد مرجع وارسته شان گسيل مي كردند و دانشجويان از گوشه و كنار كشور براي بهره گيري از درياي دانش آن بزرگمرد به قم مي شتافتند.

مرجع پاكدلان با روشن بيني خاص خويش آستين همت بالا زد و در كنار تدريس روزانه به اصلاحات اساسي دست يازيد.

سامان دادن به وضعيت درسي حوزه .

رسيدگي به مسايل مالي دانش پژوهان ، بر قرار ساختن ارتباط با دارالتقريب بين المذاهب الاسلاميه و محافل رسمي برادران اهل سنت براي ايجاد وحدت ميان گروههاي مسلمان ،گسيل كردن نمايندگاني به اروپا و امريكابراي شناساندن اسلام واقعي به مردم آن مناطق بخشي از اقدامات آن آفتاب فروزان به شمار مي رود.

ناگفته پيداست كه فقيه فرزانه اي چون وي هرگز نمي توانست در برابر رويدادهاي داخلي بي تفاوت باشد. او چنان مي انديشيد كه ((اگر مردم عالم شوند و دين هم بطور صحيح و معقول به آنها تعليم گردد، هم دانا خواهند شد و هم متدين )) پس در كنار رسيدگي به وضع دانشجويان علوم ديني و حوزه ها دبستانها و دبيرستانهاي دولتي را نيز از كمكهاي نقدي خويش بهره مند ساخت و در رونق آنها كوشيد.

او پيوسته مراقب بود تا بيگناهي به زندان اتهام نيفتد و مؤ مني ناخواسته در دام اهريمنان جاي نگيرد. بنابراين چون از مساءله متهم شدن يك مسلمان بي گناه به قتل فردي بهايي آگاه شد در نگراني فرو رفت .

چند بهايي يكي از همكيشان خود را كشته ، با نيرنگ جوانان مؤ من را به قانون سپردند. يكي از اين جوانان به اعدام محكوم شد و حكم بايد درروز نيمه شعبان به اجرا در مي آمد.

اين خبر مرجع پارساي قم را در نگراني فرو برد. بي درنگ نامه هايي خطاب به شاه ، نخست وزير و آية الله بهبهاني نوشته ، به تهران گسيل داشت ، سپس به هر كه سودمند مي دانست تلفن زده ، قضيه را دنبال كرد تا سرانجام نيمه شب خبر لغو حكم اعدام را به وي رساندند. با شنيدن اين خبر اشك از ديدگانش روان شد و پروردگار را بسيار سپاس گفت : در اين لحظه يكي از نزديكان به اتاقش آمد و پرسيد: شما هنوز بيداريد؟

مرجع بزرگ شيعه پاسخ داد: خيلي مهم بود ولي به خير گذشت . هر وقت فكر مي كردم خون مسلمان بي گناهي ريخته مي شود، همه بدنم مي لرزيد و متحير مي ماندم كه فرداي قيامت جواب خداوند عالم را چه بگويم .

آنچه گذشت در كنار خدمات رفاهي فقيه بروجردي به مسلمانان سراسر جهان ، كه تاءسيس بيش از هزار مسجد، مدرسه ، بيمارستان ، كتابخانه ، گرمابه و دبستان در ايران ، عراق ، لبنان ، آفريقا و اروپا، نمونه كوچكي از آن شمرده مي شود، مرجع شيعيان را از محدوده مرزهاي كشور فراتر برد و به شخصيتي جهاني تبديل كرد. شخصيتي كه شاعران و نويسندگان اهل سنت در شعرها و مقاله هاي خويش وي را مي ستودند. شاهان شيعه و سني برايش هديه فرستادند. براي مثال زماني ملك سعود، پادشاه حجاز، يك چمدان بزرگ حاوي پانزده نسخه قرآن كريم ، قطعاتي از پرده خانه خدا و چيزهاي گرانبهاي ديگر نزد آن دانشمند وارسته گسيل داشت .

سرور فقيهان شيعه تنها قرآنها و پرده كعبه را پذيرفت و باقي

را همراه نامه اي به ملك سعود بازگرداند و گفت چون هديه نمي پذيرم . اين را نيز نمي توانم قبول كنم ولي ناگزير قرآن و پرده كعبه را مي پذيرم و باقي را به رسم هديه به شما باز مي گردانم تا هنگام دعا به يادم باشيد.

دانشور جامع

يكي از نكات مهم و قابل توجه در شخصيت آية الله العظمي بروجردي جامعيت علمي آن بزرگوار بود. استاد فقيهان شيعه را نمي توان تنها يك فقيه به شمار آورد. او از علوم ديگر روزگار به اندازه اي آگاهي داشت كه موجب شگفتي صاحبنظران مي شد. دو خاطره اي كه تاريخ در اين باره ثبت كرده است مي تواند دليل روشني بر درستي اين سخن باشد:

1. وزير فرهنگ وقت همراه مسعودي ، رئيس روزنامه اطلاعات ، نزد ايشان شتافت . كسي كه آنها را خدمت آقا برده بود دست مباركش را بوسيد، در پي او وزير فرهنگ نيز چنين كرد ولي مسعودي از اين كار سرباز زد. پس از معرفي ، آقا درباره تاريخچه روزنامه ، نگاري ، اهداف آن ، اولين روزنامه نگار و... سخن گفت .

آنگاه پرسشي جغرافيايي مطرح كرد و چون وزير فرهنگ از پاسخ باز ماند خود به تبيين پاسخ و توضيح آن پرداخت .

هنگام خداحافظي مسعودي پيش از همه دست آقا را بوسيد و پس از بيرون آمدن گفت : آقا چنان پيرامون روزنامه نگاري صحبت كرد كه گويا يك روزنامه نگار است .

2. روزي ديگر سرتيپ رزم آرا خدمت گوهر يگانه درياي فقاهت شتافت تا قبله نماي اختراعي خويش را به وي بنماياند. آقا درباره نجوم و رياضي مطالبي بيان كرد.

سرتيپ پس از خروج گفت : من خيال مي كردم آقا تنها در فقه و اصول مجتهد است ولي معلوم مي شود در هر فني تخصص دارد چون مطالبي كه امروز اظهار داشت از مسايل دقيقي است كه حتي بسياري از استادان از آن آگاهي ندارند.

ميراث ماندگار

مرجع روشن بين شعيه در كنار تدريس و كارهاي روزانه به تحقيق نيز مي پرداخت و نتايج پژوهشهاي خويش را ثبت مي كرد. آن بزرگوار در پاسخ علاقه منداني كه در پي بهره گيري از نگاشته هايش بودند فرمود: زياد چيز نوشته ام ... بعضي از آنها بر اثر نقل و انتقال از بروجرد به قم مفقود شده است .

ذكر نام بخشي از آثار علمي آن دانشور وارسته مي تواند نشانه تلاش فراوان وي در اين راه باشد:

1. تجريد اسانيد الكافي

2. تجريد اسانيد التهذيب

3. اسانيد كتاب من لايحضره الفقيه

4. اسانيد رجال كشي

5. اسانيد استبصار

6. اسانيد كتاب خصال شيخ صدوق

7. اسانيد كتاب امالي

8. اسانيد كتاب علل الشرايع شيخ صدوق

9. تجريد فهرست شيخ طوسي

10. تجريد رجال نجاشي

11. حاشيه بر كفايه الاصول

12. حاشيه بر نهايه شيخ طوسي

13. حاشيه بر عروة الوثقي

14. حواشي و مستدركات فهرست شيخ منتجب الدين رازي

15. حواشي كتاب مبسوط

16. رساله اي درباره سند صحيفه سجاديه

17. اصلاح و مستدرك رجال طوسي

18. بيوت الشيعه

19. جامع احاديث الشيعه

آن بزرگوار از سالهاي زندگي در بروجرد همواره در انديشه نگارش مجموعه اي بود كه فقيهان را در استنباط احكام ياري دهد و آنها را از مراجعه به كتابهاي روايي متعدد بي نياز سازد. چون به قم گام نهاد. و شاگرداني خبره تربيت كرد اين انديشه را با آنها در ميان گذاشت و به

ياري گروهي از آنان در مدت هشت سال اثر بيست جلدي ((جامع احاديث الشيعه )) را آماده چاپ ساخت .

فقيه يگانه جهان اسلام در كنار تلاشهاي علمي و اجتماعي فراوان به پاسداري از ميراث دانشوران پيشين نيز ارج مي نهاد در فرصتهاي گوناگون آثار علمي مخطوط و كمياب را به چاپ مي رساند. كتابخانه هاي كوچك و بزرگ بنياد مي نهاد و آثار دانشمندان را از اين راه در اختيار جويندگان دانش مي گذاشت . كتابخانه بزرگ آن فقيه نستوه در كنار مسجد اعظم قم نشانه توجه مرجع شيعه به اين امر خداپسندانه است . دربار و مرجعيت

دربار از مشكلات پيوسته فقيه پاكراءي بروجرد به شمار مي آمد. تبليغات پر حجم وزنامه ها و مجلات وابسته در راه دين زدايي و دور ساختن مردم از فرهنگ اصيل اسلامي مرجع بيدار شيعه را رنج مي داد. بنابراين گاه بر مي آشفت و خشمگينانه به شاه هشدار مي داد. روزي به اقبال ، نخست وزير وقت ، گفت : پدرش (رضا خان ) بي سواد بود ولي يك مقدار شعور داشت . اما اين شعور هم ندارد و چيزي ملتفت نمي شود.

گاهي از پذيرش او خودداري مي كرد و مي فرمود: حتما مي خواهد همانطور كه چند تا عكس با زنش در اين مسافرت گرفته است بيايد با من هم عكس بگيرد.

و زماني به شديدترين وجه ممكن در برابر نقشه هاي او مي ايستاد. براي مثال وقتي شاه مساءله تغيير خط ايران از فارسي به لاتين را مطرح كرد. در اين راه تبليغات فراوان انجام داد، مرجع دلاور شيعه چون سدي آهنين در برابر دربار

ايستاد و گفت :... من تا زنده ام اجازه نمي دهم اين كار را عملي كنند به هر جا كه مي خواهد منتهي شود.

منابع موجود نشان مي دهد كه آن پيرفرزانه در كنار كمك به انقلابيون مؤ من سياسي بسيار دقيق داشت . او چنان مي انديشيد كه مردم براي تحمل دشواريها آمادگي ندارند و اگر با فشار نيروهاي دولتي روبرو شوند مرجعيت را تنها مي نهند. بنابراين زمان را براي رويارويي مستقيم با دربار مناسب نمي ديد. از سوي ديگر رها كردن شاه و راندن كامل وي را موجب فرو غلتيدن فزونتر او در دامان بيگانگان مي دانست پس گاه با وي مدارا مي كرد تا آن جوان مغرور جاي پاي خود را سست نبيند و براي حفظ خويش به بيگانگان پناه نبرد.

فصل سوگ

اندك اندك شوال 1380 ق . فراسيد و بيماري بر پيكر مرجع نود و سه ساله جهان اسلام پنجه افكند. بيماري دشواري كه با ديگر رنجوريهاي استاد فقيهان تفاوت داشت . در چنين روزهايي گروهي از ارادتمندان به عيادتش شتافتند.استاد، كه بسيار اندوهگين مي نمود، سربلند كرد و گفت : خلاصه عمر ما گذشت ما رفتيم و نتوانستيم چيزي براي خود از پيش بفرستيم و عمل با ارزشي انجام دهيم . يكي از حاضران گفت : آقا، شما ديگر چرا؟ بحمدالله اين همه آثار نيك از خود بر جاي نهاده ايد شاگردان پرهيزگار تربيت كرده ايد، كتابهاي پرارزش به رشته نگارش كشيده ايد. مسجدها و كتابخانه ها ساخته ايد. ما بايد چنين سخني بر زبان رانيم .

فقيه پارساي شيعه فرمود: خلص العمل فان الناقد بصير بصير. (بايد كردارت را خالصانه

براي خدا انجام دهي زيرا او به همه چيز بيناست و از انگيزه هاي بشر آگاه است .)

اين سخن حاضران را بسيار تحت تاءثير قرار داد.

چند روز پس از اين گفتگو پيكر استاد رنجورتر شد و سرانجام در سيزدهم شوال 1380 ه ق برابر با دهم فروردين 1340 ه ش ، براي هميشه چشم از جهان فروبست و در مسجد اعظم قم ، كه خود بنياد نهاده بود، به خاك سپرده شد.

طباطبايي علوي، آمنه

قرن:6

جنسيت:زن

مليت:ايران

(س پنجم و ششم ق)، محدث و مدرس شيعى. وى دختر عباد بن على بن حمزه ى طباطبايى علوى بود و در اصفهان سكونت داشت. و از امام ابومحمد رزق اللَّه تميمى استماع حديث كرد. در شهر اصفهان حوزه ى درس داشت و جمعى از فضلا در محضر وى حاضر مى شدند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :رياحين الشريعه (323 /3)، مشاهير زنان (10).

طباطبايي، آقابيگم

قرن:13

جنسيت:زن

مليت:ايران

(وف 1323 ق)، فقيه و محدث. از زنان عابد و زاهد و صالح و با تقوى. وى همسر سيد على طباطبايى بروجردى و مادر آيت اللَّه حاج آقا حسين بروجردى بود و در مسائل فقهى تبحر داشت. او فقيه، محدث، عالم و از زنان سخنور عصر خويش بود. وى در بروجرد درگذشت، پيكرش را به نجف اشرف منتقل و در وادى السلام دفن كردند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :خاندان آيت اللَّه بروجردى (132)، مشاهير زنان پارسى گوى (5).

طباطبائي ابرقوئي، زين العابدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم زاهد فاضل متقى، و محدث خبير، اديب شاعر، از اجله ى شاگردان آقا سيد محمد باقر درچه اى، و آخوند كاشى، و آقا شيخ محمد رضا مسجد شاهى، و جمعى ديگر از فحول دانشمندان بود.

مردى خليق و مهربان، و از جمله كسانى بود كه عملا درس دين و اخلاق به مردم مى آموخت، مستحبى را از مستحبات ترك نمى كرد، و مكروهات را عملا جزو محرمات مى دانست.

در هشتم ماه صفر سال 1372 به سن متجاوز از هفتاد سال وفات يافته، در تخت فولاد مدفون گرديد.

كتب و رسائل عديده نوشته، از آن جمله: 1- ترياق اعظم 2- ولاية المتقين، در تقوى و فضائل اميرالمؤمنين عليه السلام به طبع رسيده.

از اشعار اوست:

جز صبر از هجوم بلا نيست چاره اى

غير از رضا به سر قضا نيست چاره اى

خواهى اگر نجات ز امواج حادثات

جز التجا به آل عبا نيست چاره اى

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

طبراني

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ ابوالقاسم سليمان بن احمدبن ايوب بن مطير لخمى طبرانى.

از مشاهير محدثين و حفاظ عامه است. مدت سى و سه سال جهت تحصيل علم در اطراف شهرها و ممالك به سياحت پرداخته، و از هزار تن از مشايخ استماع حديث نموده.

گويند: مدت سى سال بر روى حصير خوابيده، و براى خويش رختخواب نگسترده، و به جمع احاديث و حفظ اخبار پرداخته.

تأليفاتى دارد از آن جمله است:

معاجم ثلاثه: معجم الكبير، معجم الاوسط، معجم الصغير.

در سال 260 در طبريه ى شام متولد شده، و در شنبه 28 ذى قعده ى 360 در اصفهان وفات يافت، در جنب قبر حممة بن ابى حممة مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

طبرسي، ابومنصور احمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س ششم ق)، عالم امامى، فقيه، متكلم، محدث و مورخ. از اهالى سارى مازندران و از ثقات محدثين و علماى بزرگ اماميه بود. او معاصر ابوالفتوح رازى و امين الاسلام طبرسى است. وى از مهدى بن ابى حرب حسينى مرعشى، از دوريستى، از شيخ الطايفه، شيخ طوسى، روايت كرده است. شيخ منتجب الدين (م 585 ق) و ابن شهر آشوب (م 588 ق) از شاگردان وى بودند. شهيد اول در «غايه المراد» فتاوا و نظرات وى را بسيار نقل كرده است. وى در مازندران درگذشت و در روستايى نزديك على آباد (امام شهر فعلى) كه امروز نام آن شيخ طبرسى است، دفن شد. از آثار وى: «الاحتجاج عى اهل اللجاج»، معروف به «احتجاج طبرسى» كه سيد ابن طاووس بر اين كتاب و بر مؤلفش درود فرستاده و اكثر متأخرين از آن اخذ كرده و بارها به چاپ رسيده و از آن ترجمه هايى مربوط به قرن دهم باقى است؛ «الكافى»،در فقه؛ «فضائل

الزهراء (س)»؛ «مفاخر الطالبيه»؛ «تاريخ الائمه».[1]

احمد ابن على بن ابى طالب از ثقات محدثان و علماى شيعه در قر. 6 ه. وى با ابوالفتح رازى و فضل بن حسن طبرسى معاصر بود. شهيد اول غايةالمراد، فتاوى و اقوال او را بسيار نقل مى كند. اوراست: الكافى در فقه، الاحتجاج (شامل احتجاجاتى كه پيامبر ص و ائمه 4 و يارانشان با مخالفان خود كرده اند)، مفاخرالطالبية، تاريخ الائمة، فضائل الزهراء و غيره. بعض متأخران وى را به سارى منسوب دانسته، شايد منشأ اين شبهه آن باشد كه وى چندى در آن شهر زيسته است. سال وفاتش معلوم نيست (دكتر حسين كريمان).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الاعلام (169 / 1)، اعيان الشيعه (30 -29 / 3)، ايضاح المكنون (259 ،196/ 2 ،213 ،31 / 1)، بحارالانوار (9 / 1)، تاريخ نظم و نثر (371)، دايره المعارف فارسى (1614 / 2)، الذريعه (311 -310 / 21 ،248 -247 / 17 ،258 / 16 ،236 / 14 ،213 / 3 ،282 -28 / 1)، روضات الجنات (74 -72 / 1)، رياض العلماء (49 -48 / 1)، ريحانه (35 / 4)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 12 -11 / 6)، الكنى و الالقاب (445 -444/ 3)، لغت نامه (ذيل/ احمد)، معجم المؤلفين (10 / 2)، هديه الاحباب (194)، هديه العارفين (91 / 1).

طبرسي، اسماعيل

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد اسماعيل نورى طبرسى صاحب كتاب كفايةالموحدين در اصول دين محدث قمى در فوائد الرضويه ص 44- گويد اسماعيل بن احمد العلوى العقيلى الطبرسى النورى سيد جليل فقيه و محدث كامل بى بديل صاحب كفايةالموحدين در چند جلد و شرح كبيرى بر نجات العباد كه از ملاحظه اين دو معلوم

مى شود كثرت اطلاع و تبحر آنجناب ساكن در نجف اشرف بود در غره ماه شعبان 1321 ق در بلده شريفه كاظمين فات كرد جنازه اش را حمل به نجف اشرف كردند و در صحن مطهر در پائين ايوان مبارك دفن نمودند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

طبرسي، امين الدين، امين الاسلام، ابوعلي فضل

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 548 ق)، فقيه، محدث، مفسر، محقق و لغوى امامى. معروف به شيخ طبرسى و صاحب «مجمع البيان». او از برجسته ترين پيشوايان مذهب شيعه در قرن ششم هجرى است. خودش و پسرش، حسن بن فضل، صاحب «مكارم الاخلاق»، و نوه اش، على بن حسن، صاحب «مشكاه الانوار» و ديگر نزديكان او همگى از بزرگان علما مى باشند. وى از شيخ ابوعلى، فرزند شيخ طوسى، و شيخ عبدالجبار قارى رازى، فقيه بزرگ شيعه در رى، روايت كرده و «صحيفه الرضا (ع)» از جمله مرويات اوست. طبرسى از مشايخ روايت پسرش، رضى الدين ابونصر حسن بن فضل، و ابن شهر آشوب مازندرانى و شيخ منتجب الدين و قطب راوندى و شاذان بن جبرييل قمى و شيخ عبدالله دوريستى و برخى ديگر از بزرگان علماى شيعه است. در 523 ق از مشهد رضوى به سبزوار رفت و تا پايان عمر در سبزوار ماند. صاحبان «رياض العلماء» و «روضات الجنات» و نيز محدث نورى در «مستدرك» گفته اند كه وى شهيد گشته است. جنازه اش را به مشهد انتقال دادند و در محل غسل امام رضا (ع)، مشهور به قتلگاه، دفن كردند. از آثارش: «اعلام الورى باعلام الهدى»، در فضايل ائمه (ع)؛ «الوسيط»، در تفسير؛ «الوجيز» يا «الكافى الشافى» يا «الكاف الشاف من كتاب الكشاف»، ملخص «كشاف» زمخشرى درتفسير؛ «الوافى»، در تفسير؛ «تاج المواليد»؛ «الآداب الدينيه»؛ «مجمع البيان لعلوم القرآن»،

كه شيخ شهيد (ره) درباره اش گفته كه اين تفسيرى است كه مثلش نوشته نشده؛ «جوامع الجامع»، در تفسير، كه آن را بعد از «مجمع البيان» تأليف كرده و در آن لطايف «كشاف» و فوايد «مجمع» را جمع نموده است، دكتر گرجى نسخه ى آن را تصحيح و بر آن تعليقاتى نگاشته است؛ «معارج السؤل»؛ «نثر اللئالى»، به سبك «غرر و درر» آمدى؛ «غنيه العابد و منيه الزاهد»؛ «عده السفر و عمده الحضر»؛ «العمده»، در اصول دين و فرائض و نوافل؛ «النور المبين»؛ «الجواهر»، در نحو.[1]

(ع. معر. تفرشى) 1- ابوعلى فضل ابن حسن طبرسى ملقب به امين الدين و امين الاسلام، مفسر و دانشمند معروف شيعه (و. بين 480 -468 ه.ق.- ف. 548 ه. ق.). شهرتش به تصريح على بن زيد بيهقى دانشمند معاصر و هموطن وى در تاريخ بيهق «طبرسى» (به فتح اول و سكون ثانى و كسر ثالث) منسوب به طبرس معرب تفرش است، بنا به نقل افندى شاگرد مجلسى در رياض العلماء علامه مجلسى و نيز عده اى ديگر از علماى همزمان وى طبرسى را به احتمال قوى اهل تفرش ميدانستند. منسوب دانستن وى به طبرستان نه سند قديمى دارد و نه با قانون مى سازد. بارى طبرسى تا سال 523 ه.ق. در مشهد مقدس اقامت داشت و در اين سال به سبزوار رفت و تا پايان عمر آنجا متوطن بود. مدفنش در مشهد مقدس است. وى از فقه و تفسير و نحو و لغت و شعر و حساب و جبر و مقابله مشاراليه بود. در فقه فتاواى مخصوص دارد. مشاره تأليفاتش بر بيست بالغ مى شود. از آن جمله است: مجمع البيان (ه. م.) در تفسير، جوامع الجامع (ه.م.) در

تفسير، الآداب الدينية للخزانة المعينية در حكمت عملى، اعلام الورى به اعلام الهدى در تاريخ ائمه، تاج المواليد در تاريخ و انساب، العمدة در اصول دين و فرائض و نوافل، نثر اللآلى در كلمات قصار على 4 و غيره. 2- رضى الدين ابونصر حسن بن فضل، فرزند ابوعلى فضل از علماى بزرگ قر. 6 ه. در فضايل و كمالات مرتبه اى بلند داشت و نزد پدرش تلمذ كرد، اوراست: جامع الاخبار (كه بعضى آن را منسوب به محمد بن محمد شعيرى و دسته اى منسوب به جعفر بن محمد دوريستى و عده اى از تأليفات ابوالحسن على حناط دانسته اند)، مكار الاخلاق كه در مصر و ايران به طبع رسيده. اسرارالامامة (درباره مؤلف اين كتاب هم قول بسيار است. سال فوتش به دست نيامده) (دكتر حسين كريمان).

الفضل بن الحسن بن الفضل الطبرسى ره كه دشمنان و دوستان وى اعتراف به فضل او دارند.

اوست مفسر جليل و عالم كامل نبيل و ثقه بزرگوار و فقيه عظيم الشأن صاحب تأليفات كثيره و تصنيفات عديده مانند 1- مجمع البيان در تفسير قرآن 2- الوسيط (تفسير متوسط) 3- الوجيز (تفسير مختصر) 4- جوامع الجامع 5- الاداب الدينيه للخزانة المعنيه 6- غنية العابد 7- منية الزاهد 8- تاج المواليد 9- كنوز النجاح 10- عدة السفر 11- عمدة الحضر 12- النور المبين 13- الفائق 14- اعلام الورى باعلام الهدى و كتب ديگرى كه در روضات نسبت به او داده است.

بالجمله اين بزرگوار پدر ابونصر حسن بن فضل صاحب مكارم الاخلاق و جد ابوالفضل على بن حسن صاحب مشكوةالانوار در ادعيه است.

بيت او از علماء بزرگ بوده اند در سال 523 قمرى از مشهد رضوى به سبزوار منتقل شد و در

سال 548 قمرى از دنيا رفت.

جنازه او را به مشهد مقدس حمل كردند و در قبرستان معروف به قتلگاه كه اكنون در خيابان طبرسى كه بنام او شهرت گرفته مدفون نمودند.

و آنجا را از اين رو قتلگاه گفته اند كه در اواخر دولت صفويه در آنجا به دستور عبداللَّه خان ازبك افغانى قتل عام كردند

صاحب روضات گويد از صاحب رياض العلماء منقولست كه ميان همه طبقات معروف شده كه شيخ طبرسى سكته كرد مردم به گمان اينكه او رحلت نموده او را دفن كردند و چون در قبر بهوش آمد راه بيرون شدن را بر خود مسدود ديد در آن حال نذر كرد كه اگر حق تعالى او را خلاص بفرمايد از آن بليه كتابى در تفسير قرآن تاليف نمايد پس اتفاق افتاد كه يكى از گوركنان بقصد دزديدن كفن شيخ قبر او را نبش كرد و چون خواست كفن از تنش بيرون كند كه ناگاه شيخ دست او را گرفت.

نباش را ترس شديدى عارض شد شيخ شروع كرد با او تكلم كردن وحشت او زيادتر شد شيخ گفت مترس من زنده ام و سكته كرده بودم الحال بهوش آمدم و چون از كثرت ضعف نيروى راه رفتن ندارم مرا بدوش بگير به خانه ببر.

پس نباش او را به خانه برد شيخ او را خلعت پوشانيد و مال فراوانى داد و نباش توبه كرد بدست شيخ طبرسى و آن كار زشت را ترك نمود به بركت شيخ عليه الرحمه

پس آنجناب شروع كرد به تأليف مجمع البيان بجهت وفاء به نذر خويش و خداوند او را توفيق اتمام داد

فوائد الرضويه ص 352

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

منابع زندگينامه :[1] الاعلام

(353 -352 / 5)، ايضاح المكنون (433 / 2)، اعيان الشيعه (401 -398 / 8)، تأسيس الشيعه (340)، تاريخ ادبيات در ايران (259 / 2)، الذريعه (24 / 20 ،249 -248 / 5 ،242 ،240/ 2 ،18 / 1)، روضات الجنات (349 -342 / 5)، ريحانه (36 / 4)، شهيدان راه فضيلت (91 -89)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 217 -216 / 6)، فوائد الرضويه (352 -350)، كشف الظنون (1602 ،126)، الكنى و الالقاب (444 / 2)، لغت نامه (ذيل/ طبرسى)، معجم المؤلفين (67 -66 / 8)، هديه الاحباب (194-193)، هديه العارفين (820 / 1)، يادداشتهاى قزوينى (280 -277 / 5).

طبرسي، حسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ميرزا حسن بن العالم العلام والحجةالاسلام حاج ميرزا محمدتقى مازندرانى قدس اللَّه سره.

فاضل مراغه اى در (المآثر والاثار) ص 155 گويد: حاج ميرزا حسين طبرسى از عظماء علماء مى باشد به جلالت قدر و علو شأن از اقران ممتاز است.

ترويج اصول مذهب جعفرى و تشييد بنيان طريقه اثنى عشرى و نشر اخبار و آثار اهل بيت عصمت عليهم السلام را از معاصرين كمتر بقدر او موفق شده اند.

در علم حديث و تفسير و معرفت احوال رواة و طبقات رجال اسناد و تراجم علماء اسلام همانا امروز نخستين داناى ايرانيان است.

پدر جليل الشأنش ميرزا محمدتقى مازندرانى از فحول مجتهدين و مشاهير رؤساء عهد خاقان مبرور فتحعليشاه رحمه اللّه بود تعرفه نام و اظهار مقام او تحصيل حاصل است مقام تقوى و ورع و عبادت و تقدس اين فرزند هنرمندش مسلم مسلمين مى باشد.

و هم از تبحر نام و تتبع علم در مصنفات علماء اسلام با على مقام رسيده وصيت فضل و وثاقت و درجه استعداد و لياقتش براى هرگونه تعظيم و اكرام و توقير و

احترام تا همه جا كشيده است.

تصنيفات سودمند دارد.

منها 1- نفس الرحمن فى ترجمه سلمان 2- دارالسلام فيما يتعلق بالمنام 3- النجم الثاقب فى احوال الامام الغالب 4- الكلمة الطيبه 5- رساله ميزان السماء 6- الصحيفة الرابعه 7- جنةالمأوى 8- مستدرك الوسائل در سه مجلد تا آنجا كه گويد اين عالم عامل و فقيه فاضل و محدث كامل در حضرت حجةالاسلام ثقة الانام مجدد الاحكام نائب الامام (ع) حاج ميرزا محمدحسن بسيار موثق و معتمد و مؤتمن است.

نگارنده گويد: مرحوم حجةالاسلام حاج شيخ آقا بزرگ تهرانى صاحب الذريعه كه از شاگردان آن مرحوم بوده در قسم دوم از جزء اول طبقات از ص 543 تا ص 555 حدود 12 صفحه ترجمه آن بزرگوار نوشته و وفات او را در شب چهارشنبه 28 جمادى الثانيه 1320 ق ذكر نموده است.

(حاج) ميرزا حسين بن محمد تقى نورى از ثقات علماى شيعه در اوايل قر. 14 ه. (ف. 1320 ه.ق.). وى را ثالث مجلسين دانسته اند، و از شاگردان شيخ مرتضى انصارى و حاج ملا على كنى و حاج ميرزا محمد حسن شيرازى است. تأليفاتش بسيار است، از آن جمله: مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل در احاديث و اخبار، فصل الخطاب فى تحريف كتاب رب الارباب، حاشيه منتهى المقال ابوعلى در علم رجال، النجم الثاقب و غيره (دكتر حسين كريمان).

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

طبرسي، رضي الدين، ابونصر حسن

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س ششم ق)، عالم، فقيه و محدث. از علماى بزرگ قرن ششم هجرى بود كه در مكتب پدرش امين الاسلام طبرسى، صاحب «مجمع البيان»، تربيت يافت. ابونصر طبرسى از راويان پدرش مى باشد و شيخ مهذب الدين حسنى بن ابى الفرج نيلى از ابونصر روايت كرده است. وى

صاحب كتاب مشهور «مكارم الاخلاق» است. او در اين كتاب بااستفاده از كتاب پدرش «الآداب الدينيه» و طرح پاره اى ازاداب به سبك محدثين شيعه ان را در دوازده باب مرتب ساخت. اين كتاب در ايران و مصر و لبنان چاپ شده است. از ديرباز از اين كتاب ترجمه هايى به فارسى انجام شده و باقى مانده است. پسرش شيخ ابوالفضل على بن حسن طبرسى در ابتداى كتاب «مشكاه الانوار» خود گويد: چون پدرم كتاب «مكارم الاخلاق» را نگاشت، مورد تحسين اهل آفاق شد، پس تصنيف كتاب ديگرى كه در برگيرنده ى «ساير اقوال و محاسن احوال» باشد آغاز كرد، گرچه به اتمام آن موفق نشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (223 / 5)، بحارالانوار (9 / 1)، تاريخ نظم و نثر (371)، خاتمه ى مستدرك الوسائل (420 / 2)، دايره المعارف فارسى (1614 / 2)، الذريعه (149 -146 / 22 ،41 / 2)، ريحانه (400 / 3)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 65 / 6)، الكنى و الالقاب (444 / 2)، لغت نامه (ذيل/ طبرسى)، معجم المؤلفين (269 / 3)، هديه الاحباب (194).

طبري آملي، ابوالقاسم علي

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س پنجم ق)، عالم امامى، محدث و فقيه. در كتب رجاليه او را ثقه اى جليل القدر و محدث و فقيهى بزرگ توصيف كرده اند. فرزندش، شيخ عمادالدين ابوجعفر طبرى، در كتاب ارزشمند «بشاره المصطفى» از وى روايت كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :خاتمه مستدرك الوسائل (15 / 3)، الذريعه (117 / 3)، روضات الجنات (232 / 6)، فوائد الرضويه (582).

طبري بصري، ابوعمرو عثمان

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 282 / 281 ق)، حافظ، محدث و فقيه. وى ساكن انطاكيه بود و عالم آن شهر. از عفان بن مسلم و قره بن حبيب و عمرو بن مرزوق و ابووليد طيالسى و سعيد بن عفير و يحيى بن بكير و يحيى حمانى و ابراهيم بن حجاج سامى و احمد بن جناب احمد بن يونس و اميه بن بسطام و بكار بن محمد سيرينى و حكم بن موسى و سهل بن بكار و شيبان بن فروخ و سليمان بن نبت شرحبيل و ابى معمر مقعد و عبيدالله بن عائشه و عمرو بن عون واسطى و محمد بن سنان عوقى و مسدد حديث شنيد. وى شنيده هاى خويش را جمع آورى و تصنيف و تأليف كرد. نسايى و ابوحاتم رازى و ابوعوانه در «صحيح» خود و محمد بن منذر هروى و حاجب اركين و احمد بن جابر رملى و ابوالحسن بن جوصا و على بن حسن بن عبد بصرى و ابوبكر محمد بن احمد بن محمويه اهوازى و محمد بن اسماعيل فارسى و هشام بن محمد بن جعفر كندى از وى حديث روايت كرده اند. ابوالقاسم طبرانى از او اجازه ى روايت داشت. ابن ابى حاتم رازى گويد كه عثمان بن خرزاد رفيق پدرم در كتابت حديث در جزيره و شام

بود. ابن محمويه اهوازى گويد كه عثمان بن خرزاد پرحافظه ترين فردى است كه ديده ام. همچنين حاكم او را ستوده و مورد اعتماد توصيف كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تهذيب التهذيب (117 -116 / 7)، (سير النبلاء (381 -378 / 13)، شذرات الذهب (177/ 2)، طبقات الحفاظ (269)، العبر (404 / 1).

طبري، ابوطيب طاهر

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(450 -348 ق)، قاضى، محدث، فقيه، اصولى، اديب و شاعر شافعى. در آمل به دنيا آمد. چهارده ساله بود كه فقه آموخت. در آمل از ابوعلى زجاجى و در گرگان از ابواحمد بن غطريف و در نيشابور از ابوالحسن ماسرجسى و در بغداد از دارقطنى و على سكرى و شيخ ابوحامد اسفراينى حديث شنيد. ساكن بغداد شد و در آنجا به تدريس و افتاء و قضاوت مشغول گرديد. ابواسحاق شيرازى كه از شاگردان اوست گويد كه در تحقيق و اجتهاد و فكر و نظر بالاتر از ابوطيب نديده است و خطيب بغدادى گويد كه استاد ما ابوطيب شخصى پرهيزگار، عارف به اصول و فروع، محقق و خوش برخورد بود. گويند كه او و برادرش فقط يكدست لباس داشتند و هرگاه يكى از آن دو از منزل خارج مى شد ديگرى مجبور مى شد در منزل بماند. در بغداد درگذشت و در مقبره ى باب حرب دفن شد. اغلب اشعارش به طريقه ى فقه و مسائل فقهى مى باشد. وى در اصول و مذهب و علم خلاف و جدل كتابهاى بسيارى تأليف كرد.از آثارش: شرح «مختصر» المزنى، در يازده جزء، در فقه شافعى؛ شرح «فروع» ابن حداد مصرى؛ كتابى در «طبقات الشافعيه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (321 / 3)، انساب سمعانى (47 / 4)، تاريخ بعداد (360 -358

/ 9)، دايره المعارف فارسى (1615 / 2)، روضات الجنات (146 -145 / 4)، ريحانه (46 -45 / 4)، سير النبلاء (671 -668 / 17)، العبر (296 / 2)، الكامل (87 / 8)، كشف الظنون (1638 ،1635 ،1257 ،1100 ،424) ، لغت نامه (ذيل/ طاهر)، معجم المؤلفين (37 / 5)، النجوم الزاهره (65 / 5)، الوافى بالوفيات (404 -401 / 16)،وفيات الاعيان (515 -512 / 2)، هديه العارفين (429 / 1).

طبري، ابوعبدالله حسين

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(498 -418 ق)، مفتى، محدث و فقيه شافعى. مفتى و محدث مكه بود. در آمل به دنيا آمد. در 439 ق «صحيح» مسلم را از ابوالحسين فارسى شنيد، و «صحيح» بخارى را از عبدالغافر بن محمد روايت كرد. از ابوحفص بن مسرور و ابوعثمان صابونى و نيز از كريمه مروزى حديث شنيد، و از ناصر بن حسين عمرى مروزى فقه آوخت. مدتى ملازم شيخ ابواسحاق شيرازى بود تا از بزرگان اصحاب وى گشت. قبل از غزالى در نظاميه بغداد درس گفت. اسماعيل تيمى و رزين عبدرى و قاضى ابوبكر بن عربى و وجيه شحامى و احمد بن محمد عباسى و ابوطاهر سلفى و ديگران از وى حديث شنيدند. وى از بزرگان شافعيه بود و او را امام الحرمين مى خواندند، زيرا كه در حدود سى سال مجاور مكه بود و در آنجا به تدريس و فتوا اشتغال داشت. عده اى در مكه نزد وى فقه آموختند. طبرى فقيه در مكه درگذشت. از آثارش: «العده»، در پنج جزء ضخيم؛ شرح «الابانه» عبدالرحمان فورانى مروزى، در فروع فقه شافعى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (204 -203 / 19)، شذرات الذهب (408 / 3)، العبر (377 / 2)،

كشف الظنون (1)، معجم المؤلفين (29 / 4)، الوافى بالوفيات (16 / 13).

طبري، حافظ ابوعبدالله

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از اكابر فقها و محدثين عامه است. در سال 495 در اصفهان وفات يافته است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

طبري، ظريفه

قرن:6

جنسيت:زن

مليت:ايران

548 ق، از زنان محدث، فاضل، ديندار و نيكوكار. وى دختر ابوالحسن بن ابى القاسم مأمونى طبرى و اهل بلخ بود و از عبدالواحد اسمعيل طبرى استماع حديث كرد و سمعانى از او حديث شنيده است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 374 / 2.

طبري، عمادالدين، عماد الاسلام حسن

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 698 ق)، عالم امامى، محدث، فقيه، اصولى و متكلم. معروف به عماد طبرسى با عماد طبرى. از علماى بزگ اماميه در قرن هفتم و از معاصرين محقق حلى و خواجه نصيرالدين طوسى (م 672 ق) است. در فقه و حديث و تحقيق حقايق اصول مذهب و ديگر فنون تصنيفات سودمندى دارد. فتاواى وى در كتب فقهى متأخرين نقل شده است. در 670 ق مناظره اى- در تنزيه خداوند از تشبيه- با اهل بروجرد كرد. در 672 ق به دستور وزير خواجه بهاءالدين محمد از قم به اصفهان رفت و هفت ماه در اصفهان اقامت گزيد و علماى اصفهان و شيراز و ابرقو و يزد و شهرهاى آذربايجان بر گردش جمع شدند و علوم دينى را نزد وى تكميل كردند. از آثار وى:«الاربعون حديثا فى فضائيل اميرالمومنين (ع) و اثبات امامته» يا «اربعين بهائى »؛ «كامل السقيفه» يا «كامل بهائى»، كه در 675 ق تأليف شده و دوازده سال جمع آورى آن به درازا كشيده است. چون اين دو كتابه به خواهش و نام وزير بهاءالدين محمد بن وزير شمس الدين محمد جوينى معروف به صاحب ديوان تأليف شده بهائى نام گرفته است. از ديگر آثارش: «اسرار الائمه» يا «اسرار الامامه» يا «الاسرار فى امامه الاطهار»، كه در 698 ق تأليف شده؛ «جوامع الدلائل»؛ «الكافيه فى الامامه»؛ «تحفه الابرار»؛

«العمده»، در اصول دين و فروع آن؛ «المنهج»، در فقه عبادات و ادعيه؛ «معارف الحقائق»؛ «نهج الفرقان الى هدايه الايمان »؛ «نقض معالم التنزيل» فخر رازى؛ «عيون المحاسن»؛ «بضاعه الفردوس».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (214 -212 / 5)، تاريخ نظم و نثر (734 ،153)، الذريعه (253 -252 / 17 ،333 / 15 ،405 / 3 ،41 -،40 / 2 ،414 / 1)، روضات الجنات (260 -256 / 2)، رياض العلماء (274 -268 / 1)، ريحانه (199 / 4)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 41 / 7)، فوائد الرضويه (117 -111)، الكنى و الالقاب (443 / 2)، لغت نامه (ذيل/ حسن و حسين طبرى)، معجم المؤلفين (262 -261 / 3)، هديه العارفين (282 / 1).

طبري، فاطمه

قرن:8

جنسيت:زن

مليت:ايران

ذيحجه 783 ق، از زنان محدث. وى دختر احمد بن رضى طبرى بود. فاطمه نزد جد خود و ساير محدثان حديث شنيد و احاديثى نيز نقل كرد.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منابع: اعلام النساء، 27 / 4؛ خيرات حسان، 9 / 3.

طبسي، ابوالفضل محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 482 ق)، محدث، عارف و صوفى. وى محدثى بزرگ و شيخ صوفيه بود. از حافظ ابوعبدالله حاكم و ابوطاهر بن محمش و عبدالله بن يوسف بن بامويه و سلمى و ابوبكر حيرى و نظير آنان حديث شنيد. جنيد بن محمد قاينى وجيه شحامى و ابواسعد بن قيرى و عبدالغافر بن اسماعيل و ديگران از وى حديث روايت كرده و او را شيخى ثقه و صوفيى زاهد توصيف كرده اند. مدتى در نظاميه املاء نمود سپس به طبس بازگشت و در همان شهر درگذشت. طبسى تصانيف بسيارى داشت و كتب زيادى نگاشت. از آثارش، كتاب «بستان العارفين»، در تصوف و اخلاق است. از ديگر آثارش «الشامل فى بحر الكامل» يا «الشامل من البحر الكامل»، در عزائم است كه در ابتدا اين كتاب را به نام «نزهه الآفاق يوم اجتماع الاخوه و التلاق» نوشت، اماچون مورد توجه مردم، بويژه شيخ ابوالبركات عبدالله صاعدى فراوى، قرار گرفت مورد تجديد نظر قرار داد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام بوفيات الاعلام (318 / 1)، انساب سمعانى (48 / 4)، ايضاح المكنون (181 / 1)،تذكره الحفاظ (1195 / 3)، سير النبلاء (588 / 18)، شذرات الذهب (367 / 3)،العبر (345 / 2)، كشف الظنون (1024)، معجم المؤلفين (247 / 8)، الوافى بالوفيات (88 / 2)، هديه العارفين (75 / 2).

طبسي، ابوحسين، ابوالحسن احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 358 ق)، فقيه و محدث. وى شيخ شافعيه و شاگرد امام ابواسحاق مروزى بود. در نيشابور از ابن خزيمه و در عراق از ابومحمد يحيى بن صاعت و ديگران روايت كرده و حاكم نيشابورى از وى روايت كرده است. از آثارش «تعليقه» بزرگى است در مذهب كه حدود هزار

جزء دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (50 -94 / 4)، سير النبلاء (112 / 16).

طرازي بغدادي نيشابوري، ابوالحسن علي

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 422 ق)، مسند، محدث، فقيه و اديب حنبلى. مسند خراسان و از بزرگان نيشابور بود. از ابوالعباس اصم و ابوحامد احمد بن على بن حسنويه و ابوبكر محمد بن مؤمل و ابوعمر و بن مطر و ديگران حديث شنيد. ابوبكر خطيب بغدادى و صاعد بن سيار و ابوسعد على بن عبدالله بن ابى صادق و ديگران از وى حديث شنيدند. ابونعيم حافظ از او اجازه روايت داشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام بوفيات الاعلام (284 / 1)، سير النبلاء (410 -409 / 17)، شذرات الذهب (225 / 3)، العبر (248 / 2).

طرائفي عنزي نيشابوري، ابوالحسن احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 347 / 346 ق)، مسند و محدث. نسبت وى به طرائقى به جهت فروش طرائف يا اشياء طرفه و نادرى است كه از چوب و تخته مى سازند. وى از محمد بن اشرس و سرى بن خزيمه حديث شنيد، آن گاه به سوى عثمان بن سعيد دارمى رفت و بيشترين حديث را از وى شنيد.ابوعلى حافظ و ابوالسحين حجاجى و حاكم و ابن محمش و سلمى و يحيى بن مزكى و ديگران از وى حديث روايت كرده اند. حاكم گويد كه وى محدثى صدوق بود. گويا مدتى، براى تجارت، نه براى استماع حديث، در بغداد اقامت داشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (57 / 4)، سير النبلاء (520 -519 / 15)، شذرات الذهب (372 / 2)، العبر (72 / 2)، النجوم الزاهره (362 / 3)، الوافى بالوفيات (45 / 8).

طرسوسي اصفهاني، ابوجعفر محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(595 -502 ق)، مسند، محدث و فقيه حنبلى. وى از ابوعلى حداد و يحيى بن منده و محمد بن طاهر و محمد بن عبدالواحد دقاق و محمود بن اسماعيل اشقر و ابى نهشل عبدالصمد عنبرى حديث شنيد. ابوموسى عبدالله بن عبدالغنى و يوسف بن خليل و گروهى ديگر از وى حديث روايت كرده اند. او به احمد بن ابى الخير اجازه روايت داد. در «العبر»، صاحب عنوان تحت نام طرطوسى آمده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (246 -245 / 21)، شذرات الذهب (321 -320 / 4)، العبر (112 / 3)، النجوم الزاهراه (138 / 6).

طرقي اصفهاني، ابوالعباس احمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 521 ق)، فقيه، اصولى، حافظ و محدث. وى از اهالى طرق از روستاهاى اصفهان است. در فقه و اصول و ادب و نويسندگى مهارت داشت. وى در اصفهان از عبدالوهاب بن منده و مطهر بن عبدالواحد بزانى و عثمان بن محمد محمى و در هرات از ابواسماعيل انصارى و در بغداد از ابوالقاسم بن بسرى و در بصره از ابوعلى تسترى و در اهواز ابوسعيد اهوازى و همطبقه آنان حديث شنيد. ابوالعلاء احمد بن محمد اصفهانى و ابوالفرج عبدالخالق بن احمد از وى حديث شنيدند. او را تصانيف نيكوئى بوده است. سمعانى گويد گه وى در «قدم ورح» تصنيفى داشته است. اين النجار كتاب «اللوامع فى اطراف الصحيحين» را از جمله كتابهاى زيباى وى ذكر كرده است. ابن حجر كتاب «اطراف الكتب الخمسه» را از جمله تصنيفات وى مى داند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (63 / 4)، سير النبلاء (529 -528 / 19)، لسان الميزان (214 -213 / 1)، معجم المؤلفين (181 / 1)، الوافى بالوفيات (282

/ 6).

طسوجي، احمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1232 / 1229- شهادت 1258 ق)، عالم دينى، مفسر، محدث، اديب و شاعر. نسبتش به طسوج آذربايجان مى رسد. در كربلا به دنيا آمد. مادرش دختر على مرادخان زن بود. نياى بزرگش ملا عبدالنبى طسوجى از نوابغ علما در دولت زنديه بود. در كربلا نشوونما يافت و مقدمات علوم را فراگرفت. در 1254 ق براى تحصيل، سفرى به اصفهان كرد و در 1257 ق به نجف بازگشت و در محضر بحث و درس شيخ انصارى حاضر شد. وى از دانشمندان بزرگ از شاگردان بنام شيخ مرتضى انصارى بود. او در قضيه ى نجيب شاپا در كربلا شهيد شد. در شهادتش مرثيه سروده شد و ماده تاريخش «شد شهيد اشقيا افسوس وى» بود.از آثار وى: كتاب «كشكول»؛ حواشى متفرقه بر «رياض»؛ «تفسير»، ناتمام؛ حاشيه بر «تفسير» بيضاوى؛ «الرحله الى الحجاز» يا «سفرنامه ى حجاز»؛ «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشعيه (39 / 3)، ريحانه (56 / 4)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 97 / 13)، مكارم الآثار (859 / 3).

طفال نيشابوري، ابوالحسن محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(448 -359 ق)، قارى، مسند و محدث. معروف به ابن طفال. اصل وى از نيشابور است.پدرش در مصر سكونت گزيد و او در مصر به دنيا آمد. طفال فرشنده ى نوعى گل است.او از قاضى ابوطاهر احمد ذهلى و ابوالحسن بن حيويه نيشابورى و ابومحمد حسن بن رشيق و احمد بن محمد بن سلمه خياش و عبدالواحد بن احمد بن ابى محمد بن قتيبه و احمد بن محمد بن هارون اسوانى و ابوطيب عباس بن احمد هاشمى حديث روايت كرده است. سهل بن بشر اسفرانيى و ابوصادق مرشد بن يحيى مدينى و ابوعبدالله محمد بن احمد رازى و ابومحمد

عبدالعزيز نخشبى و خفره، دختر مبشر بن فاتك، از وى حديث روايت كرده اند. سلفى گويد كه وى در مصر از مشاهر راويان ثقات تاييد شده بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (68 / 4)، سير النبلاء (665 -664 / 17)، شذرات الذهب (278 / 3)، العبر (293 -292 / 2)، لغت نامه (ذيل/ طفال).

طلقي، فاطمه

قرن:4

جنسيت:زن

مليت:ايران

پيش از 427 ق،از زنان محدث. وى دختر محمد بن عبدالرحمان ابوعبداللَّه طلقى و مادر ابونجيب و ابونجح و ابومجد (فرزندان عبدالملك) است. او از احمد بن عدى روايت كرده است. پدرش او را به نزد ابواحمد بن عدى برد تا حديث بشنود. سهمى (ز 427 ق)، مؤلف تاريخ جرجان، نيز او را ديده است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: تاريخ جرجان، 507.

طنافسي، ابوالحسن علي

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 233 ق)، حافظ و محدث. ساكن رى و قزوين و محدث قزوين بود. وى از دايى هايش محمد بن عبيد طنافسى و يعلى بن عبيد طنافسى و همچنين از ابوبكر بن عياش و سفيان بن عيينه و ابومعاويه و ابن وهب و حفص بن غياث و محمد بن فضيل و عبدالرحمان محابى و وكيع و همطبقه ى آنان حديث روايت كرده است. ابن ماجه قزوينى و زياد بن ايوب طوسى و ابوزرعه و ابوحاتم و ابن واره و على بن حسين بن جنيد رازى و محمد بن ايوب رازى و على بن سعيد بن بشسير رازى و حسين بن على قاضى قزوين، فرزندش، و يحيى بن عبدل از وى حديث روايت كرده اند. ابويعلى خليلى گويد كه على بن محمد طنافسى و برادرش در قزوين مقيم بودند و بزرگان علم و دانش به نزد آنها مى رفتند و آن دو جايگاه ويژه اى داشتند. ابوحاتم رازى او را ثقه اى راستگو توصيف كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :التاريخ الكبير (295 / 6)، تهذيب التهذيب (320 -319 / 7)، الجرح و التعديل (ج 3 ق 202 / 1)، سير النبلاء (461 -459 / 11)، شذرات الذهب (69 -68 / 2)، طبقات الحفاظ (197).

طوسي

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابوجعفر محمد بن حسن ملقب به شيخ الطائفه، از بزرگترين علماى دينى شيعه (و. طوس 385- ف. نجف 460 ه.ق.). وى در 408 ه.ق. از طوس به بغداد رفت و چهل سال بعد به نجف شد. تحقيقات او در حديث و تفسير و فقه و رجال و كلام و ادب مرجع علماى شيعه ميباشد. او صاحب تأليفات مهم در مسايل مذهبى شيعه است كه از جمله آنهاست: كتاب تبيان

(ه.م.)، استبصار (ه.م.)، تهذيب الاحكام، العدة فى اصول الفقه، كتاب الرجال، كتاب الغيبة، فهرست كتب الشيعة و اسماء المصنفين، النهاية، كتاب الخلاف، كتاب الجمل والعقود، كتاب يوم دليلة، تلخيص شافى، المفصح در امامت، مناسك الحج، مقتل الحسين، اخبار مختار و غيره.

(460 -385 ق)، فقيه، عالم، مولف دو كتاب از كتب اربعه شيعه و بنيانگذار حوزه ى علميه ى نجف. معروف به شيخ الطائفه و امام الفرقه بعد الائمه (ع). در 408 ق در بيست و سه سالگى از خراسان وارد عراق شد. پس از چهل سال از بغداد به علت ترس از فتنه اى كه در آن زمان (448 ق) در بغداد درگرفته بود و كتابهاى شيخ و خانه ى او را طعمه ى آتش خويش كرده بود، به نجف اشرف مهاجرت كرد. او بر كرسى كلام مى نشست و جوابگوى خاص و عام در تمامى مسائل حتى در امامت بود. آن كرسى از جانب خلفاء به او عرضه شده بود و مخصوص يگانه ى دوران بود. شيخ طوسى بينان گذار حوزه ى علميه ى نجف است كه بيش از هزار سال از عمر آن مى گذرد. وى شاگرد شيخ مفيد و ابن غضائرى و ابن عبدون و ابن ابى جيد قمى و سيد مرتضى و على بن شبل بن راشد و حسين بن قاسم علوى و احمد بن ابراهيم قزوينى و هلال بن محمد حفار و احمد بن محمد اهوازى و جعفر بن حسين قمى و ابوعلى بن شاذان و بسياى ديگر از اساطين علم و دين است. شاگردان دانشمند و مجتهد وى متجاوز بر سيصد تن از شعيه و بى شمارى از عامه بودند. فرزندش شيخ ابوعلى حسن بن شيخ، صاحب كتاب «المجالس»، از شاگردان و راويان او است.

در ميان شاگردان او آدم بن يونس نسفى، ابوصلاح حلبى، شيخ الاسلام حسن بن بابويه قمى، محى الدين حسن همدانى، ابومحمد حسن جبهانى، حسين بن فتح واعظ جرجانى، ابوصمصام حسينى، سلمان بن حسن صهرشتى، ابوالصلت محمد بن عبدالقادر، سعدالدين ابن براج، شيخ على سبزوارى، شيخ عبيداللَّه بن بابويه قمى، غازى بن احمد سامانى، كردى بن عكبرى فارسى، ابوالحسن ديباجى، محمد وراق، شيخ ابوجعفر حلبى، ابوسعد منصور آبى، جمال الدين محمد طبرى، ناصرالدين رضى حسينى، محمد بن حسن فتال و بسيارى ديگر را مى توان نام برد. در هفتاد و پنج سالگى در نجف درگذشت و در منزل خويش كه اكنون مزار معروفى است به خاك سپرده شد. خانه اش و مسجدش كه يكى از معروفترين مساجد نجف است و همچنين آثار باقى مانده از او، تاكنون برجاست. از آثار علمى وى: در تفسير: «التبيان»؛ «الجامع لعلوم القرآن»؛ در حديث: «تهذيب الاحكام» يا «التهذيب»؛ «الاستبصار»؛ در فقه: «المبسوط»؛ «الخلاف»؛ «الايجاز»، در فرائض؛ «الجمل و العقود»، در عبادات؛ «الاقتصاد»، در عقايد و عبادات؛ «النهايه»؛ در علم اصول و رجال: «العده» كه ملا خليل آن را شرح كرده است؛ «الفهرست» كه در آن «اصول» و نگارشهاى اصحاب و تصانيف آنها آورده شده «و شيخ سليمان ماحوزى آن را مرتب و شرح كرده و «معراج الكمال الى معرفه الرجال» ناميده است؛ «الابواب» كه به نام «رجال شيخ» يا «رجال الطوسى» معروف است؛ «اختيار رجال الكشى» يا «اختيار معرفه الرجال». از ديگر آثار او: «التلخيص للشافى» و «المفصح»، هر دو در كلام و امامت؛ «هدايه المسترشد و بصيره المتعبد»؛ «كتاب الغيبه»؛ «مناسك حج»؛ «المجالس»، در اخبار كه «امالى» اوست؛ مقتل الحسين (ع)»؛ «اخبار مختار»؛ «مصباح المتهجد»،

در اعمال سال.[1]

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد پنجم)

منابع زندگينامه :[1] الاعلام (315/ 6)، اعيان الشيعه (167 -159/ 9)، ايضاح المكنون (722 ،573 ،454 ،424 ،335 ،286 ،276 ،266 ،212 ،95/ 2 ،604 ،314 ،318 ،223/ 1)، تاريخ ادبيات در ايران (258/ 2)، تاريخ برگزيدگان (26 -25)، تاسيس شيعه (313)، تاريخ علم كلام در ايران و جمان اسلام (259 -256)، خدمات متقابل اسلام و ايران (485 -483)، دايرةالمعارف الاسلاميه (378 -376/ 15)، دايرةالمعارف فارسى (1634/ 2)، الذريعه (235/ 7 ،145/ 5 ،331 -328/ 3 ،486 ،269 ،14/ 2 ،365/ 1)، رجال ابن داود (قسم 306/ 1)، رجال النجاشى (333 -332/ 2)، روضات الجنات (231 -201/ 6)، ريحانه (328 -325/ 3)، سير النبلاء (335 -334/ 18)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 162 -161/ 5)، طبقات خلفاء و اصحاب ائمه و علماء و شعرا (394)، فرهنگ ادبيات فارسى (329)، فقهاى نامدار شيعه (79 -67)، فوائد الرضويه (473 -470)، الفهرست للطوسى (161 -159)، قرآن پژوهى (175 -173)، قصص العلماء (416 -414)، الكامل (106/ 8)، كارنامه ى بزرگان (122 -121)، كشف الظنون (1973 ،1581 ،452)، الكنى و الالقاب (397 -394/ 2)، لسان الميزان (52/ 6)، لغت نامه (ذيل/ ابوجعفر طوسى)، مؤلفين كتب چاپى (406 -402/ 5)، مجالس المومنين (482 -480/ 1)، مجمل فصيحى (ذيل/ سال 460)، معجم المؤلفين (202/ 9)، معجم رجال الحديث (247 -243/ 15)، منتخب التواريخ (190 -189)، الوافى بالوفيات (394/ 2)، وقايع السنين و الاعوام (268)، هديه الاحباب (9)، هديه العارفين (72/ 2).

طوسي بغدادي، ابوالحسن علي

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 563 ق)، محدث، زاهد و صوفى. معروف به ابن تاج القراء. وى از ابوعبدالله مالك بن احمد بانياسى و يحيى بن احمد سيبى و ابوبكر

طريثيثى حديث شنيد. او راوى «جزء» بانياسى است. رشيد بن مسلمه با اجازه و همچنين عبدالغنى حافظ و شيخ موفق الدين و ابراهيم بن عثمان كاشغرى و ديگران از وى حديث روايت كرده اند. سمعانى گويد كه وى صوفى و خادم مشايخ و متخلق به اخلاق ايشان بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعلام بوفيات الاعلام (380 / 2)، سير النبلاء (480 -478 / 20)، شذرات الذهب (209 / 4)، العبر (40 / 3)، النجوم الزاهره (360 / 5).

طوسي، ابوابراهيم اسحاق

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(655 -564 ق)، قارى، محدث، اديب و دانشمند. در مراكش ادب آموخت. قسمتى از «صحيح» مسلم را از دايى مادرش، ابوعبدالله بن زرقون، استماع كرد و قراآت هفت گانه را نزد على بن هشام جذامى آموخت. او از ابومحمد بن عبيدالله حديث شنيد و از ابوعبدالله بن خليل قيسى، آخرين شاگرد ابوعلى غسانى، اجازه روايت داشت. ابوجعفر بن زبير از شاگردان وى بود. طوسى هر روز قرآنى ختم مى كرد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (301 -300 / 23)، الوافى بالوفيات (398 / 8).

طوسي، ابوالحسن علي

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 253 ق)، محدث و مسند. او را مسند عراق مى گفتند. وى از جرير بن عبدالحميد رازى و يوسف بن يعقوب ماجشون و هشيم بن بشير و عبدالله بن مبارك و يحيى بن ابى زائده و عبدالرحمان بن زيد بن اسلم و ابويوسف قاضى و بسيارى ديگر حديث شنيد، و مسموعات خويش را جمع آورى و تأليف كرد. ساكن بغداد شد و در آنجا حديث گفت. بخارى و ابوداوود سجستانى و نسائى و يحيى بن معين و ابوبكر اثرم و ابن ابى دنيا و عبدالله بن احمد و ابومحمد بن صاعد و قاضى محاملى و حسين بن عياش قطان و ديگران از وى حديث شنيدند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بغداد (109 -108 / 12)، تهذيب التهذيب (323 / 7)، الجرح و التعديل (ج 3 ق 203 / 1)، سير النبلاء (526 -525 / 11)، النجوم الزاهره (407 / 2).

طوسي، ابوالفضل نصر

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 383 -310 ق)، حافظ و محدث. در طلب حديث سفرهاى بسيار كرد و از ابومحمد بن شرقى و ابوحامد بن بلال و ابوعبدالله محاملى و ابن مخلد عطار و ابن عقده و محمد بن حسين قطان و ابن اعرابى و محمد بن وردان عامرى و احمد بن زبان كندى و ابن حبيب حصائرى و خيثمه و ربيع بن سلامه رملى و همطبقه ى آنان حديث شنيد. او داراى تصانيف نيكويى بود. حاكم و سلمى و ابونعيم و ابوسعد كنجرودى و ديگران از وى حديث شنيدند. حاكم گويد كه او يكى از اركان حديث خراسان و در علوم صوفيه و اخبار آنان سرآمد اقران بود. مدتى با شبلى، در بغداد، و چند تن ديگر از صوفيان مصاحبت داشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان

(جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (8 -6 / 17)، شذرات الذهب (106 / 3)، طبقات الحفاظ (402)، النجوم الزاهره (168 / 4).

طوسي، ابوبكر محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 570)، محدث و فقيه شافعى. وى از على بن احمد بن اخرم و نصرالله خشنامى و فضل بن عبدالواحد تاجر حديث شنيد. او «چهل حديث» دارد كه على بن عمر طوسى آن را تخريج كرده است. عثمان بن ابوبكر خبوشانى و محمد بن ابى طاهر عطارى و ابوحامد محمد بن محمد سمنانى و حسن بن عبيدالله قشيرى و حره ناز زينب شعريه و دو فرزند اين خانم، مؤيد و بى بى، و همچنين عبدالقادر رهاوى و چند تن ديگر از وى حديث روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (65 / 21)، النجوم الزاهره (69 / 6).

طوسي، ابوجعفر محمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 254 ق)، حافظ، محدث و عابد. ساكن بغداد بود. از سفيان بن عيينه و معاذ بن معاذ و اسماعيل بن عليه و يعقوب بن ابراهيم زهرى و يحيى بن سعيد قطان و همطبقه آنان حديث شنيد. ابوداوود سجستانى و نسايى در «سنن»هايشان و ابوحاتم و ابوجعفر مطين و ابن صاعد و محمد بن هارون حضرمى و ابوعبدالله محاملى و عبدالرحمان بن يوسف بن خراش و عبدالله بن محمد بغوى و ديگران از وى حديث شنيدند. حافظ ابوسعيد نقاش در كتاب «طبقات الصوفيه» گويد: ابن منصور طوسى استاد ابوسعيد خراز و ابوالعباس بن مسروق، احاديث بسيارى را نوشت و روايت كرد. از گفته هاى اوست: جاهل را به چهار چيز مى شناسند، اول به غضب بى مورد، دوم افشاء راز، سوم اعتماد به هر كس، چهارم به نصيحت بى جا.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بغداد (250 -247 / 3)، تهذيب التهذيب (473 -472 / 9)، الجرح و التعديل (ج 4 ق 94 / 1)، سير النبلاء (214 -212 /

12)، طبقات الصوفيه هروى (129 -126)، النجوم الزاهره (410 / 2)، الوافى بالوفيات (70 / 5).

طوسي، ابوعلي حسن

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 312 ق)، حافظ و محدث. معروف به كردوش. در خراسان و عراق و حجاز از محدثانى چون محمد بن رافع و محمد بن اسلم طوسى و عبدالله بن هاشم و اسحاق بن منصور و ابن شاهين و بندار و زيد بن اخرم و احمد بن منيع و فضل بن عبدالله بن خرم هروى و همطبقه آنان حديث شنيد. در هرات و قزوين حديث گفت. عبدالله بن محمد بن مسلم اسفراينى و احمد بن على رازى و احمد بن محمد بن عبدوس و ابوسهل صعلوكى و محمد بن جعفر بستى و ابواحمد حاكم نيشابورى از وى حديث روايت كرده اند. شيخ و استادش ابوحاتم رازى نيز از وى حكاياتى روايت كرده است. ابويعلى خليلى گويد كه من اشكرد ده تن از شاگردان طوسى بودم. او را تصانيفى است كه حاكى از علم و معرفت اوست. ابونعيم در «تاريخ» خود گويد كه طوسى صاحب تصانيف بوده و از جمله آنها كتابى است در زمينه ى احكام كه آن را «الاحكام» ناميده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نيشابور (113)، سير النبلاء (8 -6 / 15 ،288 -287 / 14)، شذرات الذهب (264 / 2)، طبقات الحفاظ (332)، لسان الميزان (432 -430 / 2)، معجم المؤلفين (264 / 3).

طوسي، ابومحمد احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 339 ق)، حافظ، محدث و واعظ. معروف به بلاذرى صغير. او از محمد بن ايوب بن ضريس و تميم بن محمد حافظ و عبدالله بن محمد بن شيرويه و همطبقه آنان حديث شنيد. ابوعبدالله حاكم گويد كه او يگانه ى دوران خويش در حفظ و وعظ بود و مشايخ بزرگ همچون حافظ ابوعلى در محضرش حاضر مى شدند و از

حديث خوانى او فرحناك مى شدند و هيچ گاه درباره ى اسناد يا اسمى و يا حديثى بر او خرده نگرفتند. او در طابران طوس از دنيا رفت. از آثارش تخريج «صحيحى» به سبك «صحيح» مسلم است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (36 / 16)، شذرات الذهب (349 / 2)، طبقات الحفاظ (366 -365)، العبر (56 / 2).

طوسي، ابومحمد حاجب

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 336 ق)، محدث و مسند. از محمد بن رافع و ذهلى و محمد بن حماد ابيوردى و عبدالرحمان بن منيب مروزى و عبدالله بن هاشم طوسى و ديگران حديث شنيد. منصور بن عبدالله خالدى و ابن منده و احمد بن محمد بصير و على بن ابراهيم مزكى و محمد بن ابراهيم جرجانى و قاضى ابوبكر حيرى و ابوطاهر بن محمش از وى حديث روايت كرده اند. ابن منده وى را فردى مورد وثوق توصيف كرده است. حاكم نيشابورى سه جزوه وى را از او شنيده، اما گويد كه اين كتابهاى عموى او بوده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (81 / 4)، سير النبلاء (337 -336 / 15)، لسان الميزان (146 / 2)، النجوم الزاهره (340 / 3).

طوسي، ابونضر، ابونصر محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 344 -250 ق)، زاهد، عابد، حافظ، محدث و فقيه شافعى. مفتى خراسان. در طلب حديث به عراق و شام و مصر و حجاز سفر كرد و از عثمان بن سعيد دارمى و حارث بن ابى اسامه و اسماعيل قاضى و على بن عبدالعزيز بغوى و فضل بن عبدالله بن خرم يشكرى هروى و احمد بن موسى كوفى حمار و محمد بن عمرو قشمرد حرشى و محمد بن ايوب بن ضريس و احمد بن سلمه حافظ و حسين بن محمد قبانى و تميم بن محمد حافظ و محمد بن نصر مروزى فقيه و ديگران حديث شنيد. بيشتر ملازم محمد بن نصر مروزى بود و اكثر شنيده هايش از اوست. طوسى شنيده هايش را جمع آورى و تأليف كرد و كتبى به سبك مسلم نگاشت. وى شب را به سه قسمت تقسيم كرده بود: جزئى براى تصنيف، جزئى براى خواب و

جزئى براى تلاوت قرآن. او حدود هفتاد سال مرجع امور دينى مردم بود و فتوى مى داد. بيشتر ايام سال را روزه دار بود و آنچه زياده بر قوت روزانه اش بود صدقه مى داد از امر به معروف و نهى از منكر غفلت نداشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (80 / 4)، تاريخ نيشابور (186)، سير النبلاء (492 -490 / 15)، شذرات الذهب (368 / 2)، طبقات الحفاظ (336)، العبر (68 / 2)، النجوم الزاهراه (358 -357 / 3)، الوافى بالوفيات (210 / 1).

طوسي، رضي الدين، ابوالحسن مؤيد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(617 -524 ق)، قارى، مسند و محدث. «صحيح» مسلم را از فراوى و «صحيح» بخارى را از وجيه و ابوالمعالى فارسى و عبدالوهاب بن شاه و «الموطأ» را از هبه الله سيدى و «تفسير ثعلبى» را از عباسه عصارى و «الوسيط» واحدى را از عبدالجبار خوارى و «الغايه» ابن مهران را از زاهر بن طاهر و «الاربعين» حسن بن سفيان را از فاطمه دختر زعبل و همچنين «جزء» ابن نجيد را استماع كرد. او را ثقه اى نيكوكار و قارى درست كردارى توصيف كرده اند. گروه بسيارى از دانش پژوهان به سويش آمدند. علامه جمال الدين محمود ابن حصيرى و ابن صلاح و قاضى خويى و ابن نقطه و برزالى و ابن نجار و ضياء و مرسى و صريفينى و مجد اسفراينى و على بن يوسف صورى و شمس الدين زكى بيلقانى و مفضل قرشى و احمد بن عمر باذبينى و كمال بن طلحه و گروهى ديگر از وى حديث شنيدند. تاج الدين عصروى و ابن عساكر و عبدالواسع ابهرى و زينب كنديه از وى اجازه روايت داشتند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (107 -104 / 22)، العبر (176 / 3)، النجوم

الزاهره (222 / 6)، وفيات الاعيان (346 -345 / 5).

طوسي، شهاب الدين، ابوالفتح محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(596 -522 ق)، محدث، فقيه و عالم اشعرى شافعى. معروف به شهاب طوسى. از ابوالوقت سجزى حديث روايت كرده است. سفرى به بغداد كرد و مورد احترام بسيارى قرار گرفت و داماد قاضى القضاه ابوالبركات ابن الثقفى شد. آن گاه حج به جا آورد در 572 ق به مصر رفت و ابتدا در خانقاه سعيد السعداء در قاهره منزل كرد. وى در جامع مصر وعظ گفت و مذهب اشعرى را آشكار كرد. او در منازل العز درس مى گفت، فقهاء و محدثين بر گردش جمع شدند و از محضرش بهره جستند. تقى الدين عمر بن شاهنشاه برايش مدرسه اى در منازل العز بنا كرد او در نزد عام و خاص عزيز و محترم بود. گويند كه وى مدار فتوى در مذهب شافعى در زمان خود بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (389 -387 / 21)، شذرات الذهب (7 /328 -327 / 4) العبر (117 -116 / 3)، النجوم الزاهره (142 / 6)، الوافى بالوفيات (9 / 5).

طوسي، شيخ الاسلام، ابوالحسن محمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 242 - 180 ق)، حافظ و محدث. ذهبى او را به شيخ المشرق ملقب كرده است. از يزيد بن هارون و يعلى بن عبيد و محمد بن عبيد و جعفر بن عون و ابوعبدالرحمان مقرى و حسين بن وليد نيشابورى و ابونعيم و نضر بن شميل و برخى ديگر حديث شنيد. ابراهيم بن ابى طالب و ابن خزيمه و ابوبكر بن ابى داوود و محمد بن وكيع طوسى و محمد بن احمد طوسى و زنجويه و حسن بن على طوسى و گروه بسياى از وى حديث روايت كرده اند. بسيارى از علماى رجال شخصيت محمد بن اسلم را در حد عالى ستوده اند. ابن خزيمه

از او به ربانى امت تعبير مى كند و گويد كه چشمش مثل او را نديده است. شيخ طوسى او را در شمار راويان و اصحاب امام رضا (ع) آورده است. او راوى حديث سلسله الذهب از امام رضا (ع) است كه اربلى در «كشف الغمه» آن را از «تاريخ نشابور» نقل كرده است. محمد بن اسلم در نيشابور درگذشت و در مقبره ى شادياخ در كنار اسحاق بن راهويه دفن شد. از آثارش: «السمند»؛ «الرد على الجهميه»؛ «الايمان و الاعمال»، در رد كراميه؛ «الاربعون حديثا».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (258 -257 / 6)، تاريخ نيشابور (94)، الجرح و التعديل (ج 3 ق 201 / 2)، حليه الاولياء (254 -238 / 9)، رجال الطوسى (390)، سير النبلاء (207 -195 / 12)، شذرات الذهب (101 -100 / 2)، طبقات الحفاظ (238)، العبر (344 / 1)، الوافى بالوفيات (204 / 2).

طوسي، محمد

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

والد ماجد محقق علامه خواجه نصيرالدين اصلا از جهرود قم و مردى جليل القدر است روايت مى كند از او فرزند ارجمندش خواجه نصيرالدين طوسى.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد اول)

طهراني رازي، ابوعبدالله محمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 271 ق)، حافظ و محدث. بدنبال حديث به شهرهاى بسيارى سفر كرد. از عبدالرزاق بن همام و عبيدالله بن موسى و ابوعاصم نبيل و عبيدالله بن عبدالمجيد حنفى و ابونعيم و همطبقه ى آنان حديث شنيد. ابن ماجه قزوينى و ابواسحاق بن ابى ثابت و عبدالرحمان بن ابى حاتم و عبدالله بن على خطيب يافا از وى حديث روايت كرده اند. ابن ابى حاتم او را ثقه و مورد اعتماد توصيف كرده و گويد كه در رى و بغداد و اسكندريه از وى احاديثى نوشته است. طهرانى در عسقلان شامان درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (86 / 4)، تاريخ بغداد (272 -271 / 2)، تهذيب التهذيب (107 -106 / 9)، الجرح و التعديل (ج 3، ق 240 / 2)، رى باستان (353 -352 / 2)، سير النبلاء (629 -628 / 12)، شذرات الذهب (161 / 2)، العبر (392 / 1)، لسان الميزان (96 / 9)، معجم البلدان (59 / 4)، الوافى بالوفيات (24 / 3).

طهراني عسكري، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1371 -1281 ق)، فقيه اصولى و محدث. در تهران به دنيا آمد. بعدها مقيم سامرا گشت و تحت نظر ميرزا محمد حسن شيرازى تربيت يافت. وى اجازه ى اجتهاد خود را از ميرزا محمد تقى شيرازى دريافت كرد و بيش از شصت سال در سامراء به تحصيل و تدرس و تأليف مشغول بود. ابتدا كتاب «مصابيح الانوار» را، در فهرست ابواب مجلدات «بجارالانوار»، نگاشت. سپس به تصنيف «مستدرك بحارالانوار» پرداخت و در بسيارى از ابواب به استدراكاتى دست يافت و تصنيفات خود را در اين زمينه به چنيدن مجلد بزرگ رسانيد. از ديگر آثار وى «الصحيفه المهدويه»، حدود شصت دعاء، از ادعيه

حضرت حجت (عج)، كه از انشاآت آن حضرت مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (86 ،4 / 21 ،24 / 15)، علماء معاصرين (283 -277).

طهماني مروزي، ابوالعباس عيسي

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 293 / 292 ق)، محدث، اديب، كاتب و لغوى. پيشگام اهل لغت و از بزرگان مرو بود.از اسحاق بن راهويه و على بن حجر و گروهى ديگر حديث شنيد. به بغداد رفت و از عمر بن محمد بخارى و راهويه و على بن حجر و گروهى ديگر حديث شنيد. به بغداد رفت و از عمر بن محمد بخارى و احمد بن بكر تغلبى و يعقوب بن جراح حديث روايت كرد. محمدبن مخلد و عبدالباقى بن قانع و احمد بن خضر و يحيى بن محمد عنبرى و عمر بن علك از وى حديث شنيدند.

ابوسعيد ابن الاعرابى گويد كه در بازار يحيى از طهمانى حديث شنيده است. خطيب بغدادى او را فردى مورد اعتماد توصيف كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (88 / 4)، تاريخ بغداد (171 -170 / 11)، سير النبلاء (572 -571 / 13)، شذرات الذهب (211 -210 / 2)، العبر (424 / 1)، النجوم الزاهره (177 / 3).

طيالسي رازي، ابوعبدالله محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 313 ق)، محدث. ساكن كرمانشاه بود. به دنبال حديث سفرها كرد از يحيى بن معين و ابراهيم بن موسى فراء و ابومصعب زهرى و قواريرى و على بن حكيم اودى و محمد بن حميد رازى و احمد بن حنبل و عبدالكريم دهقان و هارون حمال و ديگران حديث شنيد. طيالسى در بغداد و مصر طرسوس حديث گفت و ابوبكر جعابى و احمد بن محمد همدانى مقرى و جعفر خلدى و احمد بن اسحاق حلبى و ابواحمد حاكم و يحيى بن محمد بن صاعد و حسن بن محمد بن شعبه و مكرم بن احمد قاضى از وى حديث شنيدند. دارقطنى و

ابواحمد حاكم وى را، در حديث، از ضعفا شمرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (93 -92 / 4)، تاريخ بغداد (407 -404 / 1)، رى باستان (345 / 2)، سير النبلاء (460 -458 / 14)، شذرات الذهب (268 / 2)، لسان الميزان (617 -616 / 5).

طيالسي فارسي، ابوداوود سليمان

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(204 -133 ق)، حافظ، محدث. اصلش ايرانى است، اما ساكن بصره بود و در آنجا هم از دنيا رفت. وى از ايمن بن نابل و سفيان ثورى و معروف بن خربوذ و هشام دستوايى و طلحه بن عمرو و شعبه بن حجاج و بسطام بن مسلم و ابوعامر خزار و داوود به ابى فرات و جرير بن حازم و فليح بن سليمان و مسعويد و حرب بن شداد و اسرائيل و همام بن يحيى و محمد بن ابى حميد و بسيارى ديگر حديث شنيد. جرير بن عبدالحميد و احمد بن حنبل و عمرو بن على فلاس و على بن مدينى و محمد بن بشار و يعقوب دورقى و محمد بن سعد كاتب و عباس دورى و احمد بن ابراهيم دورقى و احمد بن فرات و كديمى و هارون بن سليمان و ابومسعود رازى و يونس بن حبيب اصفهانى از وى حديث روايت كرده اند. فلاس گويد كه احدى را پرحافظه تر از ابوداود نديدم. گفته شده كه او از حفظ، سى هزار حديث را با رعايت سياق و اسلوب روايت مى كرد. در اصفهان چهل هزار حديث از او يادداشت كرده اند در حالى كه كتابى به همراه نداشت. ازآثارش: «المسند» كه بعضى از حفاظ خراسانى آن را جمع آورى كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام بوفيات الاعلام (134 / 1)،

انساب سمعانى (92 -91 / 4)، التاريخ الكبير (10/ 4)، تاريخ بغداد (29 -24 / 9)، تهذيب التهذيب (168 -165 / 4)، الجرح و التعديل (ج 2 ق 113 -111 / 1)، سير النبلاء (384 -378 / 9)، شذرات الذهب (12 / 2)، طبقات الحفاظ (153)، العبر (271 -270 / 1).

ظاهري اصفهاني، ابوبكر محمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(297 -255 ق)، فقيه، محدث، اديب و شاعر. مذهب ظاهرى بدو و به پدرش منسوب است. پدرش پيشواى دينى بود. اصلش از اصفهان است اما در بغداد به دنيا آمد و در آنجا نشوونما يافت. چون نحيف و رنگ پريده بود به او گنجك لندوك مى گفتند. ابن حزم گويد كه در هفت سالگى قرآن را از بر كرد و در ده سالى قادر به مذاكره ى شعر و ادب بود. با ابوالعباس بن سريج در محضر على بن عيسى وزير مناظره و مشاعره داشت. بعد از پدر متصدى كرسى فتوا شد گر چه عده اى او را براى اين مقام جوان مى دانستند اما او شايستگى خو را اثبات كرد. در مجلس درس او چهارصد قلمدان مشاهده مى شد. او از پدرش و عباس دورى و ابوقلابه رقاشى و احمد بن ابى خيثمه و محمد بن عيسى مدائنى حديث روايت مى كرد. نفطويه و قاضى ابوعمر محمد بن يوسف از شاگردان وى مى باشند. از آثار وى: «الزهره»، در ادبيات و غرائب و نوادر، كه آن را زير نظر پدرش نگاشت؛ «الانذار»؛ «الاعذار»؛ «التقصى»، در فقه؛ «الوصول الى معرفه الاصول»؛ «الايجاز»؛ «اختلاف مصاحف الصحابه» يا «اختلاف مسائل الصحابه»؛ «الفرائض»؛ «المناسك»؛ «الانتصار».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (355 / 6)، انساب سمعانى (100 / 4)، ايضاح المكنون (620 / 1)، تاريخ بغداد

(263 -256 / 5)، تذكره القبور (317)، دانشنامه ى ايران و اسلام (559 -557 / 3)، ريحانه (71 / 4)، سير النبلاء (116 -109 / 13)، شذرات الذهب (226 / 2)، العبر (433 / 1)، الفهرست لابن النديم (305، الكامل (137 / 6)، كشف الظنون (2014 ،1423 ،1399 ،1394 ،962 ،173)، الكنى و الالقاب (454 / 2)، لغت نامه (ذيل/ ابن داوود)، مجمل فصيحى (ذيل/ سال 297)، مروج الذهب (689 / 2)، معجم المؤلفين (297 -296 / 9)، النجوم الزاهره (190 / 3)، الوافى بالوفيات (61 -58 / 3)، وفيات الاعيان (261 -259 / 4).

ظاهري اصفهاني، ابوسليمان داوود

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 270 -201 ق)، فقيه و محدث. ملقب به ظاهرى. پيشواى اهل ظاهر بود و فرقه ظاهريه بدو منسوب است. اين گروه چون ظاهر كتاب و سنت را اتخاذ و از هر گونه تأويل و رأى و قياس پرهيز مى كردند به ظاهرى معروف شدند، و داوود بن على اولين كسى بود كه اين فكر را علنى كرد. اصل وى از اصفهان بود و اهل كاشان. در كوفه به دنيا آمد و در بغداد ساكن شد. در ابتدا فقه شافعى آموخت و شديدا نسبت به شافعى تعصب داشت، و دو كتاب در «مناقب» او نوشت، اما ترك مذهب شافعى گفت و خود رد فقه، بر اساس بينش خويش، كتابى نگاشت. او از سليمان بن حرب و ابوثرو فقيه و عمرو بن مرزوق و قعنبى و محمد بن كثير عبدى و مسدد حديث شنيد، آن گاه از بغداد به نيشابور رفت و در محضر اسحاق بن راهويه «المسند» و «التفسير» را استماع كرد. سپس به بغداد بازگشت. رياست علمى بغداد به او منتهى مى گشت گفته اند كه

در مجلس او چهارصد قاضى و خطيب رداى سبزپوش حضور داتشند. فرزندش، محمد، و زكريا ساجى و يوسف بن يعقوب داوودى و عباس بن احمد مذكر از شاگردان وى بودند. ظاهرى گردآوريهاى خويش را در قالب كتابهاى بسيارى عرضه كرد. ابن نديم در «فهرست» خويش حدود دو صفحه به اسم كتابهاى وى اخصتاص داده است. از جمله ى آثار وى: «الايضاح»؛ «الافصاح»؛ «الدعوى و البينات»؛ «الاصول»؛ «الحيض»؛ «الطهاره»؛ «الزكوه»؛ «الصيام الفرض»؛ «المناسك»؛ «النكاح»؛ «البيوع»؛ «الجهاد»؛ «الوصايا»؛ «القضاء»؛ «الدعاء»؛ «المسائل الاصفهانيات»؛ «المسائل الخوارزميات».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (8 / 3)، الاعلام بوفيات الاعلام (192 / 1)، انساب سمعانى (100 -99 / 4)، تاريخ بغداد (375 -369 / 8)، الجرح و التعديل (ج 1 ق 411 -410 / 2)، روضات الجنات (291 -289 / 3)، ريحانه (71 -70 / 4)، سير النبلاء (108 -97 / 13)، شذرات الذهب (159 -158 / 2)، طبقات الحفاظ (258 -257) العبر (390 -389 / 1)، الفهرست لابن النديم (305 -303)، الكامل (57 / 6)، كشف الظنون (1839 / 2)، الكنى و الالقاب (454 -453 / 2)، لسان الميزان (27 -23 / 3)، لغت نامه (ذيل/ داوود)، مجمل فصيحى (ذيل/ سال 270)، معجم المؤلفين (139 / 4)، النجوم الزاهره (60 / 3)، الوافى بالوفيات (477 -473 / 13)، وفيات الاعيان (257 -255 / 2)، هزار مزار (144)، هديه العارفين (359 / 1).

ظهير

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(بخش 1) حسن بن ظئر مكنى به ابوعلى فارسى، فقيه و لغوى و نحوى (ف. قاهره 598 ه.ق). مولد اودهى به نام نعمانيه بود و از آنجا به شيراز رفت و به فارسى شهرت يافت. وى در فنون علوم و

قراات عشره و تفسير قرآن عالم و در فقه و حديث و كلام و منطق و حساب و هيئت و طب مبرز و در لغت و نحو و عروض و قوافى و روايت اشعار عرب چيره دست بود و در هر فنى از اين فنون كتابى را از برداشت. اوراست: كتابى در شرح الصحيحين، اختلاف الصحابة و التابعين و فقهاء الانصار كه به پايان نرسيده.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد پنجم)

ظهير همداني، ميرزا سيد ابراهيم

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 1026 ق)، عالم امامى، متكلم، حكيم متأله، اديب و شاعر. پدرش ميرزا قوام الدين حسين در عهد شاه طهماسب در همدان عهده دار منصب قضاوت و متصدى امور شرع بود، بدين جهت ميرزا ابراهيم به قاضى زاده نيز مشهور است. وى به همراه پدرش مدتى در قزوين بود لذا توانست در محضر مير فخرالدين سماكى تلمذ كند و علوم عقلى را فراگيرد. چون به همراه پدر به اصفهان رفت، شاگرد ميرزا مخدوم اصفهانى شد. وى تحصيلات را در فقه و ادب و حكمت و كلام و بلاغت ادامه داد تا سرآمد شد. مراتب علمى او با زهد و تقوى توأم بود. حديث را از شيخ بهائى فراگرفت و از او اجازه ى روايت دريافت كرد. در سفرى كه به مكه رفت با شيخ محمد بن احمد دريافت كرد. در سفرى كه به مكه رفت با شيخ محمد بن احمد بن نعمت الله عاملى ملاقات كرد و از او نيز اجازه ى روايت دريافت كرد. او بعد از وفات پدر قاضى همدان شد، ليكن اكثر اوقات خود را در درس و مطالعه و مباحثه مى گذراند. شيخ بهايى او را بر ميرداماد ترجيح مى داد و مكاتباتى بين آن دو جريان

داشت. ظهير همدانى از دانشمندان بزرگ عصر خود بود و جمع كثيرى از علماى زمان از محضر وى استفاده كردند. مجلسى اول، علامه ملا محمد تقى، از وى اجازه ى روايت گرفت. او تأليفات و تصنيفات بسيار دارد كه از آن جمله است : رساله ى «اثبات الواجب»؛ حاشيه بر «اثبات الواجب» جلال الدين دوانى؛ حاشيه بر «الهيات شفا»؛ «انموذجه الابراهيميه»، تلعيقات بر دو كتاب «شفا» و «نجاه» ابن سينا؛ حاشيه بر «شرح اشارات» خواجه نصير؛ حاشيه بر «شرح جديد تجريد»؛ حاشيه بر «كشاف».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (29 / 1)، اعيان الشيعه (129 -128 / 2)، بزرگان و سخن سرايان همدان (213 -209 / 1)، تاريخ نظم و نثر (504)، الذريعه (113 ،110 ،11 / 6 ،409 / 2)، روضات الجنات (43 -42 / 1)، رياض العلماء (13 -9 / 1)، ريحانه (74 -73 / 4)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 14 -12 / 11)، فوائد الرضويه (5)، الكنى و الالقاب (51 -50 / 3)، لغت نامه (ذيل/ ابراهيم)، معجم المؤلفين (23 / 1)، هديه العارفين (29 / 1).

عاشورا

قرن:6

جنسيت:زن

مليت:ايران

قرن پنجم و ششم هجرى، از زنان محدث. وى دختر محمد بن فضل ديلمى اصفهانى بود و از ابوحفص عمر بن احمد سمسار حديث فراگرفت و سمعانى حديثى چند از او استماع كرده است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 220 / 3.

عامر

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

وحيد بهبهانى در تعليقه فرموده روايت شيخ صدوق از ابن ابى عمير از وى شهادت به وثاقت او مى دهد و حماد بن عثمان كه از اصحاب اجماع است نيز از او روايت نموده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد اول)

عاملي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ع. منسوب به جبل عاملى) ابوجعفر محمد بن جبل عاملى مشهور به شيخ حر عاملى و معروف به صاحب رسائل، فقيه و محدث مشهور شيعى (و. مشعر) از قراى جبل عامل (1033- ف./ مشهد 1114 ه.ق.). وى نزد عم خود شيخ محمد حر و جد مادرش شيخ عبدالسلام و نيز نزد شيخ زين الدين نوازه شهيد ثانى و گروهى ديگر تحصيل كرد و پس از 40 سالگى به مشهد رفت و مجاور گرديد و چند بار نيز به زيارت كعبه شتافت. مدفن وى در مشهد در صحن عتيق قرب مدرسه ميرزا جعفر است. اوراست: رسائل (كه در آن اخبار كتب اربعه شيعه را گردآورده)، اثبات الهداية، هداية الامة، جواهر السنية (احاديث شيعه)، نزهة السماع (در حكم اجماع)، بداية الهداية، فصول المهمة، (در اصول ائمه)، رساله (رد بر صوفيه)، رساله (در تواتر قرآن)، رساله (در رجال)، رساله (در احوال صحابه)، الآمل (ترجمه احوال علماى جبل عامل). ديوان شعر.

محمد ابن على بن حسن بن على بن حسن مشغرى (و. مشغر جبل عامل 1033 ه.ق.- ف. مشهد 1104 ه.ق.). وى تا سن چهل سالگى در سوريه و جبل عامل نزد استادان شيعى تعليم يافت و دو بار به حج رفت و سپس به عراق و خراسان رهسپار گرديد و به منصب شيخ الاسلامى و قاضى القضاتى مشهد منصوب شد و دوبار نيز از آنجا به حج رفت. آثار او عبارتند از: اثبات الهداة بالنصوص

و المعجزات، الاثنا عشرية فى رد الصوفيه، الاجازات، احوال الصحابة، اربعين حديث، ارجوزة در زكات، ارجوزة در هندسه. پس از وفات او را در صحن آستانه قدس نزديك در مدرسه ميرزا جعفر دفن كردند.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد پنجم)

عباداني، ابوبكر احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(345 / 344 -248 ق)، محدث. وى در بغداد از حسن بن محمد زعفرانى و على بن حرب و محمد بن عبدالملك دقيقى و عباس ترقفى و احمد بن مصنور رمادى و ديگران حديث روايت نمود. ابن رزقويه و ابوعلى بن شاذان و حسين بن عمر بن برهان و گروهى ديگر از وى حديث روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام بوفيات الاعلام (236 / 1)، انساب سمعانى (122 / 4)، تاريخ بغداد (179 -178 / 4)، سير النبلاء (480 -479 / 15)، شذرات الذهب (369 / 2)، العبر (69 / 2)، لسان اليمزان (276 -275 / 1)، النجوم الزاهره (360 / 3).

عبادي مروزي، قطب الدين، ابومنصور مظفر

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(547 -491 ق)، واعظ، فقيه و محدث. ملقب به امير و معروف به امير قطب الدين يا قطب عبادى. در روستاى سنج عباد، از قراء مرو، به دنيا آمد و بدين جهت به عبادى مشهور شد. وى از نصرالله خشنامى و عبدالغفار شيروى و عده اى ديگر حديث شنيد. او از طرف سلطان سنجر به بغداد رفت و مدت سه سال در جامع قصر و در دارالسلطنه به وعظ پرداخت و مردم بر گردش ازدحام مى نمودند. او در جامع قصر املاى حديث مى كرد. ابن اخضر و حمزه بن قبيطى و محمد بن مكرم از وى حديث روايت كرده اند. نيكويى و حسن وعظ وى ضرب المثل بود. ابن جوزى گويد كه او زيبا كلام بود و از مواعظ او مجلداتى گردآورى كرده اند. ابوسعد سمعانى گويد كه از او رساله اى در «شرب الخمر» ديده است. عبادى در عسكر خوزستان درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (124 -123 / 4)، ريحانه (93 / 4)، سير النبلاء

(232 -231 / 20)، لغت نامه (ذيل/ ابومنصور)، معجم المؤلفين (298 -297 / 12)، النجوم الزاهراه (291 / 5)، هديه العارفين (463 / 2).

عبادي هروي، ابوعاصم محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(458 -375 ق)، محدث، فقيه و قاضى شافعى. در هرات به دنيا آمد. وى از احمد بن محمد بن سهل قراب و ديگران حديث شنيد. از قاضى ابومنصور محمد بن محمد ازدى در هرات و از ابوعمر بسطامى در نيشابور فقه آموخت، تا اين كه در فقه پيشگامى صاحب نظر شد. سپس در شهرهاى بسيارى گشت و خلق كثيرى از اساتيد و مشايخ را ملاقات كرد و از هر يك بهره اى گرفت. قاضى ابوسعد هروى از وى فقه آموخت و اسماعيل بن ابى صالح مؤذن از وى حديث شنيد. پسرش ابوالحسن عبادى نيز در مكتب پدر پرورش يافت. از آثارش: «ادب القضاء» يا «ادب القاضى»؛ «المبسوط»، در فروع فقه شافعى، در حدود سى مجلد؛ «الهادى الى مذهب العلماء»؛ «طبقات الشافعيين» يا «طبقات الفقهاء»؛ كتاب «المياه»؛ كتاب «الاطعمه»؛ كتاب «الزيادات»، در فروع؛ «زيادات الزيادات»؛ «الزيادات على زيادت الزيادات».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (206 / 6)، انساب سمعانى (123 / 4)، ايضاح المكنون (269 / 2)، سير النبلاء (181 -180 / 18)، شذرات الذهب (306 / 3)، العبر (309 -308 / 2)، كشف الظنون (2026 ،1582 -1581 ،1100 ،964 ،47)، معجم المؤلفين (10 / 9)، الوافى بالوفيات (83 -82 / 2)، وفيات الاعيان (214 / 4)، هديه العارفين (72 -71 / 2).

عبدالصمد

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از حنان از حضرت صادق عليه السلام روايت مى نمايد و ممكن است با عبدالصمد سابق الذكر يكى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد اول)

عبدان مروزي، ابومحمد عبدان، عبدالله

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(293 -220 ق)، حافظ، محدث، عالم و زاهد شافعى. اهل جنوجرد مرو بود و لذا به عبدان جنوجردى نيز مشهور است. او از قتيبه بن سعيد و اسحاق بن راهويه و على بن حجر و عمار ابن حسن رازى و محمد بن بشار و بسيارى ديگر از طبقه ايشان روايت كرده است. ابوالقاسم طبرانى و ابوحامد بن شرقى و ابوالعباس دغولى و على بن حمشاد و ابواحمد عسال و يحيى بن محمد عنبرى از وى حديث روايت كرده اند. خطيب وى را مردى مورد اعتماد در حديث و عابد و زاهد توصيف كرده است. وى مفتى مرو بود. مدت كوتاهى در مصر مقيم شد اما دوباره به مرو بازگشت.عده اى او را اول كسى دانسته اند كه در خراسان مذهب شافعى را اظهار كرد. وى در شب عرفه به دنيا آمد و در شب عرفه نيز، در مرو، از دنيا رفت. از آثارش: «المعرفه»، در صد جزء؛ «الموطأ».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (261 / 4)، انساب سمعانى (130 -129 / 4)، تاريخ بغداد (136 -135 / 11)،سير النبلاء (15 -13 / 14)، شذرات الذهب (215 / 2)، طبقات الحفاظ (320)، العبر (424 / 1).

عبدويي نيشابوري، ابوالحسن احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 385 ق)، محدث، فقيه و زاهد. پدر ابوحازم عبدويى است. وى از ابوالعباس سراج و ابن خزيمه و حاتم بن محبوب و ديگران حديث شنيد. پسرش ابوحازم و حاكم نيشابورى و ابوسعد كنجرودى و ديگران از وى حديث روايت مى كنند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (134 / 4)، تاريخ الاسلام (حوادث 91 / 400 -381)، سير النبلاء (504 / 16).

عبدويي نيشابوري، ابوحازم عمر

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 417 ق)، حافظ و محدث. ملقب به شرف المحدثين. پدرش ابوالحسن عبدويى محدث بود. او از اسماعيل بن نجيد و ابوبكر اسماعيلى و محمد بن عبدالله سليطى و ابوعمرو بن مطر و ابوالفضل بن خميرويه هروى و ابواحمد غطريفى و ابوعمرو بن حمدان و ابوسعيد بن عبدالوهاب و ابواحمد حاكم و همطبقه ى آنان در نيشابور و هرات و شهرهاى ديگر حديث شنيد و شنيده هاى خويش از ده شيخ خود را در ده هزار جزء با خط خود نوشت. به آورده ى ذهبى حديث عالى و نازل را نگاشت و تمام آنها را گردآورى و سپس تخريج كرد و در علم حديث قوه ى تميز اعمال نمود. ابوالفتح بن ابوالفوارس و ابوالقاسم على بن محسن و احمد بن عبدالواحد وكيل و ابوبكر خطيب و ابوصالح مؤذن و محمد بن يحيى مزكى و ابوعبدالله ثقفى رييس و ديگران از وى حديث روايت كرده اند. خطيب بغدادى او را مورد اعتماد، راستگو و عارف حافظ توصيف كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (134 / 4)، تاريخ بغداد (273 -272 / 11)، سير النبلاء (337-333 / 17)، شذرات الذهب (208 / 3)، طبقات الحفاظ (418)، العبر (233 / 2)، معجم المؤلفين (272 / 7)،

النجوم الزاهره (266 / 4).

عبدي لنباني اصفهاني، ابوالحسن احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 332 ق)، محدث. وى از بن ابى الدنيا حديث فراوانى شنيد و همچنين تمامى «مسند» را از فرزند احمد حنبل استماع كرد. حسن بن محمد بن اريوه و ابوعبدالله بن منده و عبدالوهاب سلمى و ديگران از وى روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (312 -311 / 15).

عبدي نيشابوري، ابومحمد عبدالرحمان

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 260 ق)، حافظ و محدث. پدرش، ابوعبدالرحمان بشر بن حكم، فقيه و محدثى زاهد بود. ابومحمد از سفيان بن عيينه و يحيى بن سعيد قطان و وكيع بن جراح و عبدالرزاق بن همام و عبدالله بن وليد عدنى و حسين بن وليد نيشابورى و على بن حسين بن واقد و حفص بن عبدالله و حفص بن عبدالرحمان و عده اى ديگر حديث روايت كرده است. بخارى و مسلم و ابوداوود و ابن ماجه، صاحبان چهار «صحيح» از «صحاح» ششگانه، و ابوبكر بن ابى داوود و ابن خزيمه و ابراهيم بن ابى طالب و ابن صاعد و ابوعوانه اسفراينى و مكى بن عبدان و ابوحامد ابن بلال و ابومحمد جارودى و بسيارى ديگر از وى حديث روايت مى كنند. وى به بغداد رفت و در آنجا حديث گفت، و ابراهيم حربى و ابوبكر بن ابى الدنيا و عبدالله بن محمد بن ناجيه و عبدالله طيالسى و على ابن الجنيد و احمد بن سلمه نيشابورى از وى روايت كردند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بغداد (272 -271 / 10)، تهذيب التهذيب (132 -131 / 6)، الجرح و التعديل (ج 2 ق 215 / 2)، سير النبلاء (344 -340 / 12).

عبشمي اصفهاني، ابواحمد معمر

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(564 -494 ق)، حافظ، محدث و واعظ. معروف به ابن فاخر. اهل اصفهان بود و مورد احترام مردم. وى از ابوالفتح احمد حداد و ابوالمحاسن رويانى و ابوعلى احمد بن محمد بن فضل بن شهريار و ابوزكريا بن منده و عبدالواحد دشتج و بسيارى ديگر در اصفهان، و هبه الله بن حصين و ابوغالب بن بناء و احمد بن رضوان و عده اى ديگر در بغداد حديث شنيد. هفت بار به بغداد مسافرت كرد.

او از ابوالحسين بن علاف و اسماعيل بن حسن سنجبستى اجازه ى روايت داشت. بزرگانى چون ابوسعد سمعانى و ابن عساكر و ابن جوزى و ابوحفص سهروردى از وى روايت كرده اند. سمعانى وى را از چهره هاى درخشان اصفهان با اخلاقى نيكو و دستى گشاده و قلبى تپنده براى يارى همنوعان معرفى مى كند و ابن جوزى حديث شناسى وى را مى ستايد. به آورده ى ذهبى وى كتب بسيارى در حديث و تاريخ و فرهنگ لغت تصنيف كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (191 -190 / 8)، الاعلام بوفيات الاعلام (381 / 2)، سير النبلاء (487 -485 / 20)، شذرات الذهب (214 / 4)، العبر (45 / 3)، الكامل (105 / 9)، المستفاد من ذيل تاريخ بغداد (232 -231 / 19)، النجوم الزاهراه (362 / 5).

عبشمي اصفهاني، مخلص الدين، ابوعبدالله محمد

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(603 -520 ق)، فقيه، محدث، نحوى و اديب. معروف به ابن فاخر. پدرش او را به مضحر فامطه جوزدانيه برد تا از او حديث استماع كند. او همچنان از جعفر بن عبدالواحد ثقفى و اسماعيل اخشيد و ابن ابى ذر صالحانى و اسماعيل مؤذن و زاهر شحامى حديث شنيد. او به مذهب شافعى كاملا آگاه بود و در نحو و حديث دستى قوى داشت و محتشم و مورد احترام مردم بود. به بغداد رفت و در آنجا املاى حديث كرد. ابن خليل و ضياء و ابوموسى ابن حافظ و گروهى ديگر از وى حديث روايت كرده اند. ابن درجى و ابن بخارى از وى داراى اجازه بودند. در شيراز درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام بوفيات الاعلام (406 / 2)، سير النبلاء (429 -428 / 21)، شذرات الذهب (11 / 5)، العبر (135 / 3)، النجوم الزاهره (171

/ 6).

عبشميه قرشيه اصفهانيه، ام حبيبه عائشه

قرن:7

جنسيت:زن

مليت:ايران

(وف 607 ق)، مسند و محدث. وى حضورا از فاطمه جوزدانيه حديث شنيد و سماعى از زاهر بن طهر و سعى بن ابى رجاء ويگران حديث شنيد. ابن نقطه و شيخ ضياء و تقى بن عز و ديگران از وى حديث روايت كرداند. ابن نقطه گويد كه «مسند» ابى يعلى موصلى را از وى شنيدم و او از سعيد صيرفى استماع كرده بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (500 -499 / 21)، شذرات الذهب (25 / 5)، العبر (145 / 3)، النجوم الزاهره (179 / 6).

عتكي نيشابوري، ابومنصور محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 346 ق)، محدث. چون رنگ فروش بود به صبغى نيز مشهور است. وى از سرى بن خزيمه و محمد بن اشرس و حسين بن فضل و اسماعيل بن قتيبه و احمد بن سلمه و همطبقه آنان حديث شنيد. حاكم نيشابورى بيش از ديگران از وى روايت كرده و استادش را چنين ستوده است: «وى شيخى بيداردل، فهيم و صدوق و نيكو قرائت و صحيح الاصول بود».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام بوفيات الاعلام (238 / 1)، سير النبلاء (529 / 15)، النجوم الزاهره (362 / 3).

عتكي نيشابوري، ابويحيي سهل

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 267 ق)، قاضى، محدث و فقيه حنفى. شيخ اهل رأى در خراسان و قاضى هرات بود، و مدتى نيز قاضى طرسوس. در طلب حديث سفرها نمود و از يزيد بن هارون و شبابه بن سوار و جعفر بن عون و عبدالرحمان بن قيس و واقدى و عبيدالله بن موسى و عده اى ديگر بن محمد بن سفيان فقيه و محمد بن سليمان بن فارس و احمد بن شعيب فقيه و محمد بن على بن عمر مذكر و ديگران از وى حديث روايت كرده اند.حاكم نيشابورى گويد كه عدالت او براى عده اى زير سوال بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (33 -32 / 13)، لسان الميزان (441 -440 / 3).

عجلي مروزي، ابوسعد عثمان

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(526 -435 ق)، محدث و فقيه شافعى. چون پدران وى سازنده ى گارى بودند به عجلى مشهور شده است. وى ملازم قاضى حسين بود. در فقه تبحر يافت و از ابومسعود احمد بجلى و سعيد بن ابى سعيد عيار و قاضى حسين حديث شنيد. ابوسعد سمعانى وى را به زهد و تقوى ستوده است و گويد كه در محضر او احدى قادر به غيبت و پشت سر ديگران صحبت كردن نبود. وى در پنج ده مرورود خراسان درگذشت. از آثار وى «تعليقات» بر «الحاوى» ماوردى، در فروع. در «معجم البلدان» كنيه وى ابوسعيد و نام جدش شرف ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (373 -372 / 4)، انساب سمعانى (160 / 4)، سير النبلاء (633 -632 / 19)،معجم البلدان (124 / 5)، هديه العارفين (653 / 1).

عجليه، زينب

قرن:4

جنسيت:زن

مليت:ايران

ز 347 ق، وى دختر عبدالرحمن بود و از زنانى بود كه در گرگان حديث مى گفت.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 77 / 2.

عجيبه

قرن:7

جنسيت:زن

مليت:ايران

647 ق، ضوءالصباح از زنان محدث. وى دختر محمد باغدارى بود و از عبدالحق و عبداللَّه پسران منصور موصلى حديث فراگرفت و احاديث و كتب متعددى را از حافظ محمد بن ابى بكر اصفهانى، و رستمى روايت كرده و تعداد زيادى از راويان از جمله محمد بن ناصر بن احمد و سراج الدين عمر قزوينى از او حديث و كتاب روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 258 / 3.

عدوي مروزي، ابواحمد محمود

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 249 / 239 ق)، حافظ و محدث. محدث مرو بود. وى از سفيان بن عيينه و فضل بن موسى سينايى و وليد بن مسلم و ابومعاويه و وكيع و يحى بن سليم طائفى و عبدالرزاق و نضر بن شميل و ابوداوود طيالسى و همطبقه ى آنان حديث شنيد. او كثيرالحديث بود و آنها را به نيكويى روايت مى كرد. بخارى و مسلم و ترمذى و نسايى و ابن ماجه قزوينى و محمد بن يحيى ذهلى و ابوزرعه و ابوحاتم و مطين و حسن بن سفيان و ابراهيم بن ابى طالب و ابوالعباس سراج و جعفر بن احمد بن نصر و محمد بن شاذان و ابن خزيمه و ديگران از وى حديث شنيدند. در بازگشت از حج به بغداد رفت و در آن جا حديث گفت. اسحاق بن حسن حربى و محمد بن هيثم قاضى و حسن بن على معمرى و هيثم بن خلف دورى و ابوالقاسم بغوى و محمد بن هارون بن مجدر، در آنجا، از وى استماع حديث كردند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بغداد (90 -89 / 13)، تهذيب التهذيب (58 / 10)، الجرح و التعديل (ج 4 ق 291 /

1)، سير النبلاء (224 -223 / 12)، شذرات الذهب (92 / 2)، طبقات الحفاظ (210 -209)، العبر (338 / 1)، النجوم الزاهره (361 / 2).

عروس الزهاد اصفهاني، ابوعبدالله محمد

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 184 ق)، محدث و زاهد. ابن مبارك او را عروس الزهاد ناميد. يحى بن سعيد قطان و ابن مهدى او را ستوده اند. وى از اجداد پدرى ابونعيم حافظ مى باشد. از يونس بن عبيد و اعمش و ابان حديث روايت كرد. ابن المهدى و قطان و ابن مبارك و شاذكونى و زهير بن عباد و صالح بن مهران و ديگران از وى حديث روايت كرده اند.نقل كرده اند كه وى فقط از يك نانوا و يك بقال خريد نمى كرد و مى گفت: «مى ترسم كه مرا بشناسند و با من دوستى گيرند و در آن صورت من از دسته ى آنانى باشم كه از رهگذر دين زندگى كنند».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الجرح و التعديل (ج 4، ق 121 / 1)، حيله الاولياء (237 -225 / 8)، سير النبلاء (126 -125 / 9)، صفوه الصفوه (293 -292 / 2)، النجوم الزاهره (149 / 2).

عسال اصفهاني، ابواحمد محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(349 -269 ق)، قاضى، حافظ، محدث، قارى، مفسر، فقيه و مورخ. از شيوخ خود: پدرش و ابومسلم كجى و محمد بن ايوب بن ضريس رازى و ابوبكر بن ابى عاصم و محمد بن اسد مدينى و حسن سرى و ابراهيم حلوانى و بكر بن سهل دمياطى و همچنين از شيوخ شهرهاى اصفهان و همدان و بغداد و كوفه و بصره و حرمين و واسط و رى و خوزستان حديث شنيد. قرآن را بر استاد ابوعبدالله محمد بن على اصفهانى تلاوت كرد. پسرش ابوعامر عبدالوهاب كه از بزرگان اصفهان بود بر پدر خود ابواحمد عسال تلاوت نمود. عسال سفرى به بغداد رفت و در آنجا حديث گفت. فرزندان محدثش به نامهاى: ابوجعفر احمد و ابواسحاق ابراهيم و ابوالحسين عامر و

ابوبكر عبدالله از وى حديث روايت كرده اند. ابن عدى و ابن مردويه و ابن منده و ابن مقرى نيز از راويان او هستند. او را يكى از پيشگامان حديث توصيف كرده اند. خودش گفته كه در قراآت قرآن پنچاه هزار حديث در حفظ داشته است. گفته اند كه او «تفسير» بزرگى را از حفظ املا كرد، و همچنين در اردستان چهل هزار حديث را از حفظ املا كرد و چون به شهر خويش بازگشت و مقابله كرد املاى خويش را صحيح يافت. ابن منده گويد كه دوبار دور دنيا را گشته اما مانند عسال نديده است. او مدتى عهده دار منصب قضاى اصفهان بود. از آثارش: «تفسير القرآن»؛ «التاريخ»؛ «المعرفه فى السنه»؛ «الامثال»؛ «مسند الابواب»؛ «الابواب»، در «غريب الحديث»؛ «احاديث مالك»؛ «الرقائق»؛ «كرامات الاولياء»؛«معجم الشيوخ»؛ «غسل الجمعه»؛ «القراآت».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (201 / 6)، انساب سمعانى (190 -189 / 4)، تاريخ بغداد (270 / 1)، سير النبلاء (15 -6 / 16)، شذرات الذهب (381 -380 / 2)، طبقات الحفاظ (363 -362)، العبر (82 / 2)، معجم المؤلفين (226 / 8)، الوافى بالوفيات (41 / 2)، هديه العارفين (43 / 2).

عسقلاني

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ع.) ابن حجر ابوالفضل شهاب الدين احمد بن على عسقلانى (و. 773 ه.ق/ 1372 م.- ف. 852 ه.ق/ 1449 م.). محدث و فقيه و مورخ مصرى شافعى. پدرش از علما و دانشمندان عهد خود بود. ابن حجر در سال 827 منصب قاضى القضاتى يافت و با اين حال پيوسته به تدريس و وعظ اشتغال داشت. بيش از يك صد و پنجاه تأليف داشته و از آن جمله است: الاصابة فى تمييز الصحابة، فتح البارى فى شرح البخارى.

برگرفته از كتاب :فرهنگ

فارسي معين (جلد پنجم)

عسكري حسني سمناني، محمد حسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، عالم، فقيه و محدث. معروف به ميرزا عسكرى. از علماى نيك و نيكان صالح بود. در پى دريگرى با حاكم سمنان و اخراجش از شهر، و خوابى كه فتحعلى شاه در اين زمينه ديد، دستور شاه مسجدى بزرگ، مشهور به مسجد شاه سمنان، به جهت تكريم او ساختند، و توليت آن را به او و فرزندانش واگذار كردند. وى داراى تأليفات چندى است كه از جمله آنها: «منهاج العارفين و معراج العابدين»، در اعديه، كه آن را در 1248 ق به اسم شاهزاده بهمن ميرزاى قاجار، فرزند فتحعلى شاه، تأليف كرده است؛ «منير القلوب و كاشف الكروب»، در اصول دين و مذهب و فضائل الائمه (ع)، كه در 1249 ق آن را به خواست بهمن ميرزا و به اسم فتحعلى شاه تأليف كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (173 / 9)، الذريعه (212 ،167 / 23)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 333 / 13)، مؤلفين كتب چاپى (634 / 2).

عسكري، ابوالحسن علي

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 313 / 305 / 300 ق)، حافظ و محدث. نسبتش به عسكر سامراء مى رسد. در 298 ق به اصفهان رفت و از آنجا به نيشابور. وى از عمرو بن على صيرفى و محمد بن مثنى و يعقوب دورقى و زبير بن بكار و همبطقه ى آنان حديث روايت كرده است. او از محدثين بنام زمان خود بود و حافظان بزرگ زمانش همچون ابوالشيخ و ابوبكر قباب و ابوعمرو بن حمدن و ابوعمرو بن مطر و ديگران از وى روايت كرده اند. عسكى در رى سكنى گزيد و همان جا درگذشت. به آورده ى «العلام» از «اخبار اصفهان» محل وفات وى نيشابور است. از آثارش: «الشيوخ»؛

«المسند»؛ كتاب «السرائر».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (102 / 5)، انساب سمعانى (195 / 4)، ايضاح المكنون (302 / 2)، تاريخ نيشابور (118)، سير النبلاء (463 / 14)، طبقات الحفاظ (318)، العبر (438 / 1)، معجم المؤلفين (99 / 7)، النجوم الزاهره (201 / 3)، هديه العارفين (675 / 1).

عسكري، مرتضي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهاردهم ق)، عالم دينى و نويسنده. مشهور به علامه ى عسكرى. در سامراء نشوونما يافت و ازين جهت به عسكرى مشهور شد. از مضحر بزرگان سامراء و نجف كسب فيض كرد. سالها به امر آيت الله حكيم در بغداد اقامت و وكالت مطلقه از وى داشت و به انور دينى، اقامه جمعت و تأليف مشغول بود. چندين بار مورد حمله و اعتراض دولت بعثى عراق واقع شد، تا در 1391 ق اجبار به ايران مهاجرت كرد و در تهران سكونت گزيد و به تصنيف و تأليف و همچنين نقد و انتقاد كتب عامه اشتغال ورزيد. از آثارش: «عبدالله بن سبا»، دو جلد؛ «احاديث عايشه» به عربى؛ «خمسون و مائه صحابى مختلق» يا «150 صحابى ساختگى»، دو مجلد.[1]

سيد مرتضى عسكرى بن آيت اللَّه حاج سيد محمد شيخ الاسلام ساوجى از علماء مبرز و نويسندگان متبحر و ممتاز معاصر شميران است.

وى در سامرا نشو و نما يافته و از اين جهت به عسكرى شهرت يافته و از محضر آيات عظام سامرا و نجف اشرف استفاده نموده و سالها بامر آيت اللَّه العظمى حكيم در بغداد اقامت و وكالت مطلقه از معظم له داشته و بخدمات دينى از قبيل اقامه جماعت و تأليف كتب مفيده و ارشاد مردم شيعى بغداد نموده و كرارا مورد حمله و اعتراض دولت

شوم بعثى عراق واقع شده تا سال 1391 ق كه مجبورا به ايران مهاجرت و در شمال تهران (نزديك تجريش) سكونت و بتأليف و نقد و انتقاد كتب عامه اشتغال دارند.

از آثار ارزنده آن جناب كه بطبع رسيده كتب زير است:

1- عبداللَّه بن سبا ج 1- اين كتاب در نجف و قاهره و بيروت و تهران و هند و پاكستان طبع شده.

2- عبداللَّه بن سبا ج 2- اين كتاب به (عربى) در تهران چاپ گرديده است.

3- احاديث عايشه ج 1- اين كتاب بعربى در تهران و به (اردو) در پاكستان چاپ شده.

ترجمه فارسى كتاب مزبور، بقلم محمد صادق نجمى و هاشم هريسى در قم و تهران چاپ شده.

4- خمسون و مائه صحابى مختلق ج 1- اين كتاب به (عربى) در بيروت و بغداد چاپ شده.

5- خمسون و مائه صحابى مختلق ج 2- آماده براى طبع ميباشد.

نگارنده گويد: علامه شهير آقاى حاج سيد مرتضى عسكرى شهرت خدمات و آثارش در عراق و ايران باندازه ايست كه دوست و دشمن را بتقدير و تحسين واداشته و شروع خدمات ايشان بيك كتاب يا رساله مستقلى نيازمند است.

نوشته ها و تأليفات معظم له مورد توجه دانشمندان بزرگ مصرى و غيره ميباشد از جمله علامه بزرگ مصرى استاد محقق شيخ محمود ابوريه تقريظ مبسوطى بكتاب احاديث عايشه ايشان نوشته كه شايان اهميت است و ترجمه آن در مقدمه كتاب عايشه در دوران (على عليه السلام) بطبع رسيده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد چهارم)

منابع زندگينامه :[1] گنجينه ى دانشمندان (660 -659 / 4).

عصاري طابراني طوسي، ابومحمد عباس

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 549 ق)، عالم دينى، واعظ و محدث. وى «كشف البيان» ثعلبى را از طريق محمد بن سعيد فرخرادى، از

مؤلفش، روايت كرده است. از ابوالحسن بن اخرم حديث شنيد. مؤيد طوسى و عبدالرحيم سمعانى و ابوسعد صفار از وى حديث شنيدند. وى در فتنه غز در نيشابور كشته شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (289 -288 / 20).

عطاء خراساني، ابوايوب، عطاء

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(135 -50 ق)، مفسر، محدث و واعظ. اصل وى از خراسان بود، اما در دمشق و بيت المقدس زندگى مى كرد. از صحابيانى چون ابن عباس و ابوهريره و ابودرداء و انس و معاذ بن جبل به طريق ارسال روايت كرده است. او از ابن بريده و بسيارى از تابعين چون سعيد بن مسيب و سعيد بن جبير و عروه و عطاء بن ابى رباح و نافع و عكرمه حديث شنيد. معمر و شعبه و سفيان و مالك و حماد بن سلمه و حتى شيخش، عطاء بن ابى رباح، نيز از وى روايت كرده اند. گفته اند كه وى در حديث مردى مورد اعتماد بود و معروف به فتوا و جهاد. اما بخارى و عقيلى و ابن حبان او را از جمله ضعفاء محدثين ذكر كرده اند. در اريحا درگذشت و در بيت المقدس دفن شد. از آثار وى: «الناسخ و المنسوخ» كه بخشى از آن باقى مانده است؛ «التفسير»، كه تنها چند برگ از آن بر جاى مانده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :التاريخ الكبير (475 -474 / 6)، تهذيب التهذيب (186 -184 / 7)، الجرح و التعديل (ج 3 ق 335 -334 / 1)، سير النبلاء (143 -140 / 6)، شذرات الذهب (193 -192 / 1)، طبقات ابن سعد (261 / 7)، العبر (140 / 1)، كشف الظنون (453)، معجم المؤلفين (283 / 6).

عطار اصفهاني، ابوبكر محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 466 ق)، حافظ، محدث و رجالى. وى نويسنده ى ابونعيم حافظ بود. در طلب حديث سفرها نمود و از ابوعمر هاشمى و على بن قاسم نجاد در بصره، و از ابوالقاسم حرفى و ابوعلى بن شاذان در بغداد، و از ابوبكر بن مردويه و ابوسعيد محمد بن على بن

عمرو نقاش و همطبقه آنها در اصفهان حيدث شنيد. سعيد بن ابى رجاء و حسين خلال و فاطمه بنت محمد بن بغدادى و اسماعيل بن على حمامى و ديگران از وى حديث روايت كرده اند. سمعانى گويد كه او حافظ حديث و در نزد اهل شهرش عظيم الشأن بود و مجالس املاى حديث چندى برقرار كرد. دقاق گويد: «او از حفاظى بود كه از حفظ املا مى كرد.»

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بغداد (417 / 1)، سير النبلاء (339 -338 / 18)، شذرات الذهب (325 / 3)، العبر (320 / 2)، النجوم الزاهره (98 / 5)، الوافى بالوفيات (355 / 1).

عطار همداني، ابوالكرم علي

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 585 ق)، محدث و مسند. مسند همدان بود. وى در 585 ق در همدان از ابوغالب احمد بن محمد عدل و از فيد بن عبدالرحمان شعرانى و گروهى ديگر حديث روايت كرد. على بن اسفهسالار (برابر با سپهسالار) رازى و شمس الدين احمد بن عبدالواحد مقدسى بخارى و حافظ عبدالقادر رهاوى و جماعتى ديگر از وى حديث روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (110 / 21).

عطار همداني، حسن

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(569 -488 ق)، حافظ، محدث و اديب شيعى. وى به مقام برجسته اى از علم و فضيلت دست يافت و شهره ى آفاق بود. از محضر علما و راويان بسيارى چون حافظ ابوعلى حداد اصفهانى و ابوالعز قلانسى و محمد بن الفضل عزاوى و ديگران بهره گرفت و عده ى زيادى از او سود جستند و حديث شنيدند، چون: شيخ منتجب الدين ابن بابويه و ابن شهر آشوب و موفق به احمد خطيب خوارزم و ابوسعد سمعانى. از آثار وى: «الهادى فى معرفه المقاطع و المبادى و الوقف و الابتداء و الانتصار فى معرفه قراء المدن و الامصار».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :فهرست منتجب الدين (65)، معجم رجال الحديث (291/4).

عفيفه

قرن:7

جنسيت:زن

مليت:ايران

606 ق، از زنان محدث. وى دختر احمد بن عبدالقادر فارفانى اصفهانى بود. او از فاطمه جوزدانى حديث شنيد و آخرين كسى است كه از عبدالواحد صاحب ابى نعيم روايت كرده، ابوعلى حداد و گروهى ديگر از محدثان به او اجازه روايت دادند. حافظ ضياءالدين مقدسى از او حديث شنيد و على بن احد بن عبدالواحد مقدسى از او اجازه روايت دريافت كرد. محمد بن عبدالغنى حنبلى معروف به ابن نقطه، از وى هنگامى كه در اصفهان بوده خبر داده است. او در سن نود و شش سالگى درگذشت.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منابع: اعلام النساء 300 -299 / 3؛ لغت نامه دهخدا، ش 344 / 153.

علاءالدين گلستانه، محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1100 ق)، عالم دينى، محدث و زاهد. معروف به ميرزا علاءالدين گلستانه. وى بزرگ سادات گلستانه اصفهان بود و نسب به اما حسن مجتبى (ع) ميرساند. گفته اند كه او عالمى عابد و محققى جليل القدر و از ثقات محدثين بود. وى تمام عمر را در عبادت به سر برد و داراى اخلاق و خصال نيكو و جامع علوم عقلى و نقلى بود. دو مرتبه به او صدارت را پيشنهاد و تكليف نمودند، ليكن از كثرت عقل و زهد قبول ننمود. تصنيفات او در اثبات تبحر علمى او در زمينه هاى گوناگون كافى است. از آثارش: «حدائق الحقائق فى شرح كلمات كلام الله الناطق » و «بهجه الحدائق»، در شرح «نهج البلاغه»؛ «منهج اليقين» شرحى بر «رساله ى» وصيت حضرت صادق (ع) كه آن حضرت براى اصحاب خويش نگاشته و آنان را در نمازخانه منزلشان قرار داده بودند و چون از نماز فارغ مى شدند در آن نگريستند، اين رساله در

كتاب «بحارالانوار» ج 75 آمده است؛ «روضه الشهداء»؛ «روضه العرفاء» يا «كاشف الاسماء»، در شرح «الاسماء الحسنى»؛ «ترتيب مشيخه من لا يحضره الفقيه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (61 / 9)، بحارالانوار (224 -210 / 75)، الذريعه (427 / 24 ،201 -200 / 23 ،170 ،145 / 14 ،226 -225 ،214 ،89 / 13 ،300 -299 ،295 / 11 ،285 -284 / 6 ،70-69 / 4 ،161 / 3)، ريحانه (165 -163 / 4)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 488 -486/ 12)، الكنى و الالقاب (477 / 2)، مواد التواريخ (208)، هديه الاحباب (201).

علم الهدي شيرازي، احمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند حاج سيد على اكبر واعظ طباطبائى يزدى است كه در 13 رجب 1297 متولد گرديد، و در شب 5 شنبه 17 جمادى الثانيه ى اين سال وفات يافته، جنازه به شيراز منتقل گرديده، در شاه چراغ مدفون گرديد.

عالم جليل، و فقيه محدث، و اديب جامع، و شاعر كامل بود، و سال ها در اصفهان ساكن، و محضرش مجمع افاضل و اماثل بوده، در اخلاق و ملكات نفسانى و قدرت حفظ، عديم النظير بود.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

علوي اصفهاني، ابومحمد حمزه

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 517 ق)، محدث و صوفى. شيخ صوفيه اصفهان بود. بيشترين حديث را از ابوطاهر بن عبدالرحيم شنيد. سلفى و ابوسعد صائغ و ابوموسى مدينى و محمد بن عبدالخالق بن ابى شكر جوهرى و عفيفه فارفانيه از وى حديث روايت كرده اند. سمعانى، علوى را در شمار استادان خود كه از آنان اجازه داشته، ياد كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (459 -458 / 19)، شذرات الذهب (55 / 4)، العبر (409 / 2).

علوي حسني نيشابوري، ابوالحسن محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 401 ق)، مسند، محدث و فقيه. وى رييس السادات و شيخ الاشراف و مسند خراسان زمان خود و سيدى بزرگوار و نيكوكار بود. او برادر بزرگتر ابوعلى محمد بن حسين علوى حسنى نيشابورى است. از محمد بن اسماعيل بن اسحاق مروزى و ابوحامد بن شرقى و برادرش عبدالله بن محمد و همچنين محمد بن عمر بن جميل و ابونصر محمد بن حمدويه غازى و ابوبكر بن دلويه دقاق و محمد بن حسين قطان و عبيدالله بن ابراهيم بن بالويه و ديگران حديث شنيد. حاكم و ابوبكر بيهقى و محمد بن قاسم صفار و ابوعبيد صخر بن محمد و ابوالقاسم اسماعيل بن زاهر و محمد بن عبيدالله صرام و عثمان بن محمد محمى و عمر بن شاه مقرى و شبيب بن احمد بستيغى و احمد بن محمد بن مكرم صيدلانى و موسى بن عمران انصارى و ابوصالح احمد بن عبدالملك مؤذن و فاطمه دختر ابوعلى دقاق و بسيارى ديگر از وى حديث روايت كرده اند. حاكم گويد: وى صاحب همتى عالى بود و ظاهرى نورانى داشت. پيوسته از او خواسته مى شد تا حديث گويد اما نمى گفت. دست آخر من مجلس املائى برپا

ساختم و هزار حديث برايش برگزيدم. در آن مجلس هزار قلمدان شمارش شد و او سه سال املاى حديث كرد. ابوالحسن علوى به سكته درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام بوفيات الاعلام (271 / 1)، سير النبلاء (99 -98 / 17)، شذرات الذهب (162 / 3)، العبر (199 / 2)، الوافى بالوفيات (373 / 2).

علوي حسني نيشابوري، ابوعلي محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 393 ق)، محدث. وى برادر كوچك ابوالحسن علوى حسنى نيشابورى است. از ابن بلال و ابوبكر قطان حديث شنيد و حاكم نيشابورى نيز از وى روايت كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (99 / 17).

علوي حسيني نيشابوري، ابومنصور ظفر

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 410 ق)، مسند و محدث. گفته اند كه وى بزرگ مسندان و آقاى مجاهدان بود. از عمويش، ابوعلى بن زباره، و ابوالعباس اصم و محمد بن على بن دحيم شيبانى و ابوبكر نجاد و على بن عيسى بن ماتى و خلف بن محمد بخارى خيام و ابوزكريا عنبرى و ديگران حديث شنيد. ابوبكر بيهقى و ابوصالح مؤذن و ابوبكر بن خلف اديب و عمر بن ابى عمر بسطامى و ديگران از وى حديث روايت كرده اند. وى در روستاى خود درگذشت و در همان جا دفن شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (263 / 17).

علوي سبزواري، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1353 / 1352 -1268 ق)، فقيه، محدث، حكيم، متكلم و شاعر. در هفده سالگى با اجازه حاج ملا هادى سبزوارى در مجلس درس آن حكيم حاضر شد و كتاب «اسفار» را نزد آن استاد تحصيل نمود. آن گاه به عراق رفت و در محضر درس فاضل اردكانى و ميرزاى شيرازى حضور يافت. بعد از وفات جلوه چند ماهى در مدرسه ى سپهسالار (شهيد مطهرى فعلى) به تدريس رياضى و حكمت پرداخت. پس از آن به سبزوار بازگشت و در آن شهر مرجعيت و رياستى تمام يافت. به او در قبال حاج ميرزاحسين سبزوارى، ميرزا حسين كبير لقب دادند. آيت الله نجفى مرعشى از وى داراى اجازه بود. سيد عبدالله برهان المحققين سبزوارى و حاج ميرزا على اكبر نوقانى از شاگردان وى بودند. در سبزوار درگذشت و در مقبره ى استادش دفن شد. از آثار وى:«الارجوزه فى الفلسفه العاليه»؛ حاشيه بر «فرائد» شيخ انصارى؛ «كتاب الطهاره»؛ «كتاب الصوم»؛ «كتاب النذر»؛ «مشكاه الضياء»، در بداء؛ تفسير «آيه الخلافه»: (انى جاعل فى لارض خليفه...).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان

(جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (156 / 6 ،491 / 1)، ريحانه (191 / 4)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 570 -569 / 14)، المآثر و الآثار (172)، مكارم الآثار (1897 -1896 / 6).

علوي عريضي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمدمهدى بن ابراهيم بن معصوم بن ابراهيم بن معصوم العلوى العريضى.

نسب ايشان به ظاهر منتهى مى شود به جناب على عريضى فرزند مكرم حضرت صادق عليه الصلوة والسلام و جد دوم يا سوم ايشان از درود آمدند به كيذقان كه يكى از قراء كوه ميش و از بلوك سبزوار است و سپس جد مترجم به سبزوار منتقل شده و جد مزبور مختصر تحصيلى نموده بودند ولى از محترمين شايسته و اهل ثروت و كسب بوده و در سال 1315 ق در سبزوار فوت شدند و والد ايشان از علماء و نيز از اهل عبادت و تهجد و سالهاى متمادى در كاظمين و نجف و كربلا اقامت داشته و در 1341 ق به سبزوار برگشته و در سال 1366 در آنجا فوت شدند و در امامزاده يحيى مدفون گرديدند.

مترجم محترم در 18 شعبان 1326 ق در سبزوار متولد و مادر ايشان صبيه حاج سيد عبدالجواد قوچانى كه از تجار مشهور سبزوار بوده اند مى باشد.

در سال 1327 ق والد ايشان كه در بين به سبزوار آمده بودند مجددا مراجعت به عراق و مترجم را نيز با خود بردند و تا 1340 ق در كاظمين مشرف و تحصيلات معموله را نموده سپس به كربلا مشرف و به درس مرحوم حاج شيخ على شاهرودى و آقا شيخ محمدحسين قفقازى لنكرانى حاضر چنانكه در خلال هفته در بغداد رفته و از محضر مرحوم آيت اللَّه سيد هبةالدين شهرستانى راجع به شرح

احاديث مشكله استفاده نموده و در سال 1344 ق به دستور والدش به سبزوار مراجعت و از محضر مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا حسين مجتهد (بزرگ) استفاضه نموده تا در شب 18 ماه رمضان 1350 ق در جوانى فوت نموده و در قبرستان سبزير در مقبره مدفون شده اند و از ايشان تأليفاتى به نامهاى زير مانده است.

1- خير التحف فى جواز السجود على الاجر والخزف

2- رساله مختصرى كه بطبع رسيده

3- مقاله اى درباره ابن العلقمى بما هو برى منا

4- علم العقود مختصر كه در مجله غرب العرب بطبع رسيده

5- تاريخ طوس او المشهد الرضوى

6- نابغة العراق او هبةالدين شهرستانى با اجازه روايتى از آن مرحوم بطبع رسيده

7- مؤلفوا علماء العصر يا حديقةالزهر در تراجم مؤلفين از علماء عصر

8- انيس الاعلام و جليس الادباء در كشكول و مطالب متفرقه

9- محكم البرهان فى اعجازالقران.

آن مرحوم اجازه روايتى از علماء اعلام مانند مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ محمدباقر بيرجندى و آيت اللَّه حاج ميرزا هادى خراسانى و محدث قمى و حاج سيد عبداللَّه بوشهرى و ميرزا على اردوبارى و آقا ميرزا محمود شريعتمدار تهرانى و حاج سيد عبداللَّه برهان و والد مكرم خود داشته اند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

علوي، محمدحسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمدحسن بن العالم الجليل السيد محمدمهدى بن سيد ابراهيم علوى عريضى فرزند منحصر مترجم قبلى ولادتش در سبزوار صبح سه شنبه بيست و هشتم رمضان 1349 ق و مادرش كه متوفى 14 شوال همان سال است صبيه مرحوم آقاى حاج ميرزا حسين پيشنمازى كه از علماء اعلام سبزوار بودند و در يك هزار و سيصد و شصت و هشت در هفتاد و دو سالگى فوت شدند و در امام زاده يحيى دفن شدند.

و نسب جد مزبورش

برحسب نقل به امامزاده گرامى جناب حسين اصغر فرزند معظم حضرت زين العابدين عليه الصلوة والسلام از جانب پدر مى رسد و از طرف مادر آنچه كه به ظاهر مرحوم آقاى فاضل هاشمى كه عموزاده ايشان و نيز از اجله فخام سبزوار و مراحل فضل و فلسفه و تدريس و جامع عده اى از علوم بودند.

مى فرمودند كه از اولاد برامكه و برخى از پادشاهان سربداريه كه مقر سلطنت آنها اين حدود بوده مى باشند.

مترجم تحصيلاتش نزد حضرت آقاى فاضل مزبور مقدارى از رياض و كشف المراد و مرحوم حاج سيد عبداللَّه برهان المحققين مقدارى از اصول كافى و فقيه و نزد حضرت آقاى حاج شيخ محمدتقى عندليبى مقيم مشهد مطول و مقدارى از لمعه و مكاسب و رسائل و قدرى از كفايه و مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا حسن سيادتى مختصرى از رسائل و كفايه انجام يافت.

و در سال 1377 ق به قم مشرف و مجددا بعضى از آنچه را كه در سبزوار استفاده از درس علماء اعلام كه به ايشان اشاره شد خوانده و مكاسب را از آقاى ميرزا على مشكينى اردبيلى و جلد اول كفايه را از مرحوم آقاى ميرزا محمد مجاهدى تبريزى و جلد دوم را خدمت آقاى سيد محمدباقر سلطانى بروجردى مدظله استفاده نموده و خارج از فقه و اصول را از محضر فقهاء فخام و مراجع عظام آيت اللَّه العظمى موسوى و نيز آيت اللَّه العظمى آقاى حاج سيد محمدرضا گلپايگانى و چون آيت اللَّه العظمى شريعتمدارى و مرحوم آيت اللَّه محقق داماد و آيت اللَّه آقاى حاج شيخ مرتضى حايرى و آيت اللَّه آقا ميرزا هاشم آملى استفاده نموده.

و در سال 1387 ق به سبزوار مراجعت و مشغول به انجام وظيفه

مى باشد و از عده بسيارى از مراجع كبار و علماء اعلام اجازه روايتى دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

علياري تبريزي، علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1327 -1236 ق)، عالم، فقيه، اصولى، محدث، متكلم، حكيم، رياضيدان، ستاره شناس، اديب و شاعر. وى در روستاى سردرود تبريز به دنيا آمد. پس از فراگرفتن علوم و فنون معموله و متداوله در نزد استادانى چون ميرزااحمد آقا مجتهد شبسترى و حاج ميرزا لطفعلى و ميرزا محمد آقاى مجتهد به نجف رفت و در آن جا در نزد پنج تن از مشايخ وقت چون: شيخ مرتضى انصارى و ميرزاى بزرگ شيرازى و حاج سيد حسين كوه كمرى و شيخ راضى و شيخ مهدى تلمذ نمود و به اجازه ى اجتهاد و روايت از هريك از ايشان نايل آمد. وى پس از فراگيرى علوم به تبريز بازگشت و بى وقفه به تدريس و تأليف و تصنيف مشغول شد. او رياضيات و «قانون» ابوعلى سينا را علاوه بر درسهاى جارى تدريس مى كرد. شاگردش شيخ محمد حسن سردرودى رساله اى در شرح حال استاد خود در 1333 ق نگاشته است. از آثار وى: «بهجه الآمال فى علم الرجال»، كه شرحى است بر «زبده ى المقال» و «منتهى الآمال»، در علم رجال، در پنج مجلد؛ «ايضاح الغوامض فى تقسيم الفرائض»؛ «مشكاه الوصول فى علم الاصول»، در شش مجلد؛ «مناهج الاحكام فى اصول الفقه»، شرح مزجى بر «معالم»، در پنج مجلد؛ «منهاج المله فى تعيين الوقت و القبله»؛ «دلائل الاحكام فى شرح شرايع الاسلام»، در پنج مجلد؛ «رياض المقاصد»، در شرح قصيده ى حسن بن راشد حلى، در مدح صاحب الزمان (عج)؛

شرح «دعاى سمات»؛ «نهج الاعلان فيما يثبت به دخول رمضان»؛ «الوافيه»، در شرح «لغز الكافيه»

شيخ بهايى؛ «هدايه الطالبين»، رساله ى عمليه؛ «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (282 / 8)، الذريعه (17 / 25 ،410 / 24 ،64 / 21 ،250 / 13 ،760 / 9 ،160 -159 / 3 ،496 / 2)، ريحانه (193 -192 / 4)، سخنوران آذربايجان (122 -120)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 1479 -1476 / 14)، علماء معاصرين (97 -96)، لغت نامه (ذيل/ على عليارى)، معجم المؤلفين (140 / 7).

عليك رازي، ابوالحسن علي

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 299 ق)، حافظ و محدث وى از عبدالاعلى بن حماد نرسى و جباره بن مغلس و بشر بن معاذ عقدى و نوح بن عمرو سكسكى و محمد بن هاشم بعلى و عبدالرحمان بن خالد بن نجيح و نصر بن على جهضمى و هيثم بن مروان و ديگران حديث شنيد. احمد بن حسن بن عتبه رازى و عبدالله بن جعفر بن ورد و محمد ابن احمد بن خروف و ابوالقاسم طبرانى و حسن بن رشيق و ابومنصور محمد بن سعيد ابيوردى و ديگران از وى حديث شنيدند. دارقطنى او را در حديث ثقه، آن گونه كه بايد باشد، نمى داند و گويد كه او احاديث بدون پشتوانه روايت كرده است. وى در مصر ساكن و والى قريه اى در آنجا بود و طلب خراج مى كرد، و در همان جا نيز درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ اسلام (حوادث 210 / 300 -291)، تذكره الحفاظ (750 / 2)، رى باستان (330 / 2)، سير النبلاء (146 -145 / 14)، شذرات الذهب (232 / 2)، طبقات الحفاظ (318)، لسان الميزان (35 -34 / 5)، الوافى بالوفيات (134 / 21).

عماد جويني، شيخ الشيوخ، ابوالفتح عمر

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(636 -581 ق)، محدث، فقيه و مدرس. در دمشق به دنيا آمد و در مصر نشوونما يافت. وى از اثير ابن بنان و شهاب غزنوى حديث شنيد. وى بعد از پدرش عهده دار تدريس در قبه شافعى و مشهد الحسين و مشيخه السعديه يا مشيخه الشيوخ مصر شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (99 -97 / 23)، شذرات الذهب (181 / 5)، العبر (228 / 3)، النجوم الزاهره (278 / 6).

عمادزاده ي اصفهاني، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1369 -1284 ش)،مورخ، مدرس و نويسنده. در اصفهان به دنيا آمد. از همان طفوليت با علم و علما آشنا شد و در حوزه ى اصفهان به كسب علم و تلمذ از علماى بزگوار آن روز، چون آيات عظام سيدعلى نجف آبادى، شيخ محمود مفيد، ميرزا على شيرازى، شيخ محمد حكيم خراسانى، سيد صدرالدين كوهپايه اى و حاج ميرزا رضا كلباسى پرداخته و به كسب اجازات روايتى از علماى بزرگ آن زمان همچون آيات عظام آقا سيد ابوالحسن اصفهانى، سيد محمد حجت كوه كمرى، شيخ محمدرضا مظفر، سيد يونس اردبيلى و نيز شيخ آقا بزرگ تهرانى و شخصيتهاى علمى ديگر نايل آمد. عمادزاده به تدريس در محيطهاى آموزشى و دانشگاه رغبت فراوان نشان مى داد او از ابتداى تحصيلات خود علاقه فراوانى به تأليف و تحقيق و نشر فرهنگ و معارف اسلامى و خدمت به اهل بيت (ع) داشت و همواره به دنبال هدف خويش بود. ثمر و حاصل تلاش وى بيش از صد و بيست تأليف درباره ى موضوعات مختلف است. از آن جمله: ترجمه و تفسير قرآن كريم؛ «صحيفه ى كامله ى سجاديه، زبور آل محمد»؛ «تاريخ انبياء از آدم تا خاتم»؛ «زندگانى حضرت رسول (ص) پيشواى اسلام»؛ «تاريخ مفصل اسلام»؛

«معراج»؛ «زندگانى على بن ابى طالب (ع)»؛ «فاطمه الزاهراء (ع)»؛ «شرح خطبه ى غدير»؛ «شرح زندگانى هر يك از حجج معصومين (ع)» يا «مجموعه ى زندگانى چهارده معصوم (ع)»؛ «زندگانى حضرت مجتبى (ع)»؛ «زندگانى حضرت خامس آل عبا ابى عبدالله سيدالشهداء (ع)»؛ «تاريخ عاشورا، عاشورا چه روزيست»؛ «زندگانى حضرت ابوالفضل، قمر بنى هاشم (ع)»؛ «زندگانى حضرت على اكبر و على اصغر »؛ «زندگانى زينب كبرى»، ترجمه؛ «تاريخ جغرافيايى مكه»؛ «تاريخ جغرافيايى كربلا»؛ «بستان الادب»؛ «جهان اسلام، اسلام در جهان»؛ «مكتب اسلام»؛ «زندگانى على بن موسى الرضا (ع)»؛ «منتقم حقيقى، مهدى قائم صاحب العصر و الزمان (عج)»؛ مقالات متعدد در روزنامه ها و مجلات.[1]

مؤلف، محقق.

تولد: 1284 (8 ذى الحجه 1325 ق.)؛ اصفهان.

درگذشت: 12 فروردين 1369، تهران.

حسين عمادزاده ى اصفهانى، فرزند حجت الاسلام احمد عمادالواعظين، در حوزه ى اصفهان از علماى آن روز چون آيات عظام سيد على نجف آبادى، محمود مفيد، على واعظ شيرازى، محمد حكيم خراسانى، سيد صدرالدين كوهپايه اى، محمدرضا كلباسى كسب فيض كرد. وى داراى اجازه ى روايتى از علماى آن زمان همچون آيات عظام سيد ابوالحسن اصفهانى، شيخ آقا بزرگ تهرانى، سيد محمد بهجت كوه كمره اى، محمدرضا مظفر، سيد يونس اردبيلى بود.

حسين عمادزاده ى اصفهانى داراى آثار بسيارى است كه برخى از آنها به شرح زير است: بستان الاداب (براى سال پنجم و ششم متوسط، 1309)؛ جهان اسلام و اسلام در جهان، ترجمه و تفسير قرآن كريم؛ تاريخ انبياء از آدم تا خاتم (1334)؛ تاريخ مفصل اسلام (جلد اول، 1337)؛ شرح خطبه ى غدير؛ زندگانى حضرت رسول (ص) پيشواى اسلام (1328)؛ تاريخ عاشورا، عاشورا چه روزى است (زندگانى حضرت سيدالشهداء، 1321)؛ زندگانى حضرت ابوالفضل العباس (ع)؛ قمر بنى هاشم (1321)؛ زندگانى حضرت على اكبر و على اصغر (1356 ق.)؛ زندگانى زينب كبرى (شيخ

جعفر نقدى، ترجمه، 1323)؛ زندگانى حضرت خامس آل عبا ابى عبدالله- سيدالشهداء (1374 ق.)؛ زندگى حضرت سجاد (1338)؛ زندگانى على بن ابى طالب (1331)؛ زندگانى حضرت مجتبى (1337)؛ زندگانى حضرت على بن موسى الرضا (1335)؛ رجال اسلام (شامل شرح حال قريب بيست هزار نفر از رجال علمى و ادبى اسلام)؛ تاريخ جغرافيايى كربلا (1326)؛ راهنماى حاج، تاريخ جغرافيايى مكه (1327)؛ صحيفه ى كامله ى سجاديه زبور آل محمد (1334)؛ فاطمةالزهراء (1336)؛ مجموعه ى زندگانى چهارده معصوم (دو جلد، 1331 -1330) دوره هاى مجله ى «خرد».

وى علاوه بر تحقيق و تأليف و نيز تدريس در دانشگاه مقالاتى نيز براى روزنامه ها و مجله ها مى نوشت.

وى در سال 1315 در تهران ساكن شد و در پنجم ماه رمضان (دوازدهم فروردين سال 1369) درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] كتابنامه ى نخستين دهه ى انقلاب (252)، كيهان فرهنگى (س 7، ش 3، ص 50)، مؤلفين كتب چاپى (831 -829 / 2).

عمركي بوفكي نيشابوري، ابومحمد، عمران

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سوم ق)، عالم و محدث. در بوفك يكى از روستاهاى نيشابور به دنيا آمد. او از ثقات اصحاب حضرت امام حسن عسكرى (ع) و از كبار مشايخ حديث بود و بسيارى از مشايخ چون عبدالله بن جعفر حميرى از وى روايت مى كنند. ابن داوود حلى در « رجالش»، از سيد جمال الدين نقل كرده، كه نام صاحب عنوان على بن بوفكى است. از وى آثارى به جا مانده كه از آن جمله كتاب «الملاحم» است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (189 / 22)، رجال ابن داود (قسم 264 -263 / 1)، رجال الطوسى (433 -432)، رجال النجاشى (161 / 2)، ريحانه (206 / 4)، معجم رجال الحديث (157 -155 / 13).

عميري هروي، ابوعبدالله محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(489 -398 ق)، فقيه، محدث و زاهد. فقه آموخت و در آن پيشگام بود. سماع حديث را از 407 ق آغاز كرد. وى از پدرش، از عباس بن فضل نضروى، و على بن ابى طالب خوارزمى و على بن جعفر قهندزى و عبدالرحمان بن محمد دينارى و ضمام بن محمد شعرانى و عده اى ديگر در هرات و از قاضى ابوبكر حيرى در نيشابور و از ابوعلى بن شاذان و اقرانش در بغداد و از محمد بن حسين صنعانى در مكه حديث شنيد. عميرى حج گزارد و به يمن نيز مسافرت كرد. او روايات بسيارى نقل مى كرد. ابن طاهره و مؤتمن و محمد بن ابى على همدانى و ابوالوقت و على بن حمزه و ابونضر فامى و جنيد قاينى از وى حديث روايت كرده اند. او را به عنوان پيشوايى زاهد و مورد اعتماد در حديث ستوده اند. ابوعبدالله دقاق گويد كه براى عميرى در خراسان نظيرى نبود تا چه

رسد به هرات.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (242 / 4)، سير النبلاء (71 -69 / 19)، شذرات الذهب (394 / 3)، العبر (361 / 2)، الوافى بالوفيات (141 / 4).

عنبري اصفهاني، ابونهشل عبدالصمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(517 -427 ق)، فقيه و محدث. پدرش از فضلاى ادبا بود. ابوالحسين بن فاذشاه به وى اجازه داد و عنبرى از او «جزء الزهد» اسد بن موسى و از ابن ريذه «معجم» بزرگ و كوچك طبرانى و ازهارون بن محمد «فضايل القرآن» عبدالرزاق و همچنين «بر الوالدين» ابوالشيخ را شيند. سلفى و ابوموسى مدينى و ابوجعفر محمد بن اسماعيل طرسوسى و مسعود بن ابى مصنور جمال و مسعود بن محمود عجلى و عبدالواحد بن ابى مطهر صيدلانى از وى حديث روايت كرده اند. ابوسعد سمعانى گويد كه عنبرى به وى اجازه روايت داده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (485 -483 / 19).

عنبري طوسي، ابواسحاق ابراهيم

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 290 ق)، حافظ، محدث و مسند. محدث طوس در زمان خويش بود. از خواص شاگردان محمد بن اسلم طوسى بود و زاهدترين آنها. در پى حديث سفرها كرد و به دمشق و حجاز و عراق و مصر رفت، و از يحيى بن يحيى تيميمى و ابن راهويه و على بن حجر و ابن حميد و حسين بن حريث و عبيدالله قواريرى و ابراهيم بن يسوف فقيه حيدث شنيد. ابونضر فقيه و ابوالحسين بن زهير و محمد بن صالح بن هانى و بسيارى ديگر از وى روايت كرده اند. ذهبى در «عبر» او را از درگذشتگان سال 282 ق ذكر كرده است. از آثارش «المسند» يا «مسند العنبرى»، كه متجاوز از دويست جزء است. شاگردش ابونضر فقيه گويد كه با خط خود «مسند» عنبرى را در دويست و نود جزء نوشته است. عنبرى پس از تصنيف «مسند» براى استحكام آورده هاى خويش كوشيد و آنها را متقن كرد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير

النبلاء (377 / 13)، شذرات الذهب (205 / 2)، طبقات الحفاظ (299)، كشف الظنون (1684)، معجم المؤلفين (14 / 1).

عنبري نيشابوري، ابوزكريا يحيي

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 344 ق)، محدث، مفسر، فقيه، لغوى و اديب. اهل نيشابور بود از ابوعبدالله محمد بن ابراهيم بوشنجى و محمد بن عمرو قشمرد و حسين بن محمد قبانى و ابراهيم بن ابى طالب و ابن خزيمه و بسيارى ديگر حديث شنيد. ابوبكر بن عبدش/ عبدوس مفسر و ابوعلى حسين بن على حافظ و ابوحسين حجاجى و حاكم و ابن منده و ديگران از وى حديث شنيدند. ابوعلى حافظ قدرت حافظه وى و وسعت آن را ستوده و حاكم گويد كه ابوزكريا متجاوز از ده سال گوشه گيرى كرد، او مى گفت: عالم برگزيننده بايد كه به بهترين حالت خويش بازگشت نمايد، پاكيزه و حلال بخورد. علم را وسيله اى براى مال اندوزى قرار ندهد و علم برايش زيبايى آورد. مال خود را فضل الهى محسوب كند و سپاسگزار خداوندگار خويش باشد. در «معجم الادباء» سال وفات وى 444 ق ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (534 -533 / 15)، شذرات الذهب (369 / 2)، العبر (69 / 2)، معجم الادباء (34 / 20)، النجوم الزاهره (358 / 3).

عيار نيشابوري، ابوعثمان سعيد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 457 ق)، محدث، فقيه، زاهد، و صوفى. چون در ابتدا به مسلك عياران سلوك مى كرد، معروف به عيار شد. در 378 ق براى كسب حديث سفر نمود و «صحيح» بخارى را در مرو، از محمد بن عمر بن شبويه استماع كرد.

او همچنين در نيشابور از ابومحمد مخلدى و ابوطاهر بن خزيمه و ابوالفضل عبيدالله بن محمد فامى و ابوالحسن خفاف و ديگران حديث شنيد، و در دمشق و اصفهان و نيشابور و هرات و غزنه حديث گفت. بزرگانى چون محمد بن فضل فراوى و زاهر شحامى و ابوالمعالى محمد

بن فضل فراوى و زاهر شحامى و ابوالمعالى محمد بن اسماعيل فارسى و، در اصفهان، غانم بن احمد جلودى و فاطمه بنت محمد بغدادى و حسين بن طلحه صالحانى و عتيق بن حسين رويدشتى و عده اى ديگر از وى حديث روايت كرده اند. عيار در غزنه درگذشت. ابوبكر احمد بن حسين بيهقى «فوائد»ى، در بيست جزء، برگرفته و برگزيده از «اصول» وى نگاشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام بوفيات الاعلام (303 / 1)، سير النبلاء (89 -86 / 18)، شذرات الذهب (304 / 3)، العبر (308 -307 / 2)، لسان الميزان (267 -266 ،251 -250 / 3)، الوافى بالوفيات (198 -197 / 15).

عياشي سمرقندي، ابوالنضر محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 320 ق)، مفسر، محدث، اديب و فقيه امامى. وى اهل سمرقند از فقهاى بزرگ فرقه ى اثنى عشرى در زمان كلينى مى باشد كه در ابتدا مذهب عامه داشت و احاديث آنا را استماع مى كرد ولى بعد به مذهب شيعه گرويد. او از شاگردان شيخ كلينى بود. او از على بن حسن بن على بن فضال و عبدالله بن محمد خالد طيالسى و جماعتى از شيوخ كوفه و بغداد حديث شنيد. شيخ كشى صاحب «رجال» از شاگردان عياشى است. از ديگر شاگردان عياشى پسرش جعفر بن محمد است كه خود از مشايخ ابومفضل شيبانى است. شاگرد ديگر او حيدر بن محمد بن نعيم سمرقندى است كه راوى جميع مصنفات عياشى است. گفته اند كه وى محدثى مورد اعتماد و يگانه ى زمان خويش بود و از نظر علمى و ادبى و انديشه و ذكاوت در مشرق نظير نداشت. او مجلسى براى خواص و مجلسى براى عامه مردم برپا مى كرد. خانه اش همانند مسجد،مملو از

افرادى چون قارى و كاتب و نيز محدثين و علما بود كه در آن عده اى به تأليف و مقابله و گروهى به استسناخ و گروهى نيز به تعليقه و حاشيه نويسى مشغول بودند. در طب و نجوم و رويا تبحر داشت و در زمينه ى ابواب فقهى و متجاوز از دويست كتاب تأليف كرد كه در نواحى خراسان به اشتهار كامل رسيد. در فهرست ابن النديم صد و پنجاه و هفت جلد از آثار او ذكر شده است. از آثار وى: «تفسير على بن ابراهيم» است؛ «التوحيد الصفه»؛ «الصلاه»؛ «الزكوه»؛ «الصوم»؛ «المناسك»؛ «العالم و المتعلم»؛ «الطب»؛ «التجاره و الكسب»؛ «الضقاء و آداب الحكم»؛ «الملاهى»؛ «الجزيه و الخراج»؛ «الطاعه»؛ «حقوق الاخوان»؛ «محاسن الاخلاق»؛ «دلائل الائمه»؛ «الملاحم»؛ «القول بين القولين»؛ «فضائل القرآن»؛ «الانبياء الائمه»؛ «النجوم»؛ «الرؤيا»؛ «معاريض الشعر».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (316 / 7)، اعيان الشيعه (56 / 10)، الذريعه (77 / 24 ،195 / 21 ،125 / 20 ،209 ،140 / 17 ،207 ،139 ،133 ،60 / 15 ،44 / 12 ،307 / 11 ،239 / 8 ،42 / 7 ،105 / 5،295 / 4 ،348 / 3 ،356 / 2)، رجال الطوسى (497)، رجال النجاشى (250 -247 / 2)، روضات الجنات (123 -121 / 6)، ريحانه (221 -220 / 4)، سفينه البحار (301 / 2)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 306 -305 / 4)، فوائد الرضويه (642)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (263 -361)، الفهرست للطوسى (371 ،320 -317 ،309 ،120)، الكنى و الالقاب (491 -490 / 2)، لغت نامه (ذيل/ ابوالنضر)، معجم المؤلفين (20 / 12)، هديه الاحباب (205 -204)، هديه العارفين (33 -32 / 2).

غازي اصفهاني، ابونصر احمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(532

-448 ق)، حافظ، مسند و محدث. در اصفهان به دنيا آمد. در طلب حديث سفرهاى بسيار كرد. وى در بغداد از ابوحسين بن نقور و عبدالباقى بن محمد عطار و ابوالقاسم بن بسرى و عده اى ديگر، و در بصره از ابوعلى تسترى، و در سرخس از محمد بن عبدالملك مظفرى، و در اصفهان از عبدالرحمان بن منده و برادرش ابوعمرو و ابن شكرويه و بسيارى ديگر، و در نيشابور از فضل بن عبدالله بن محب و همطبقه ى وى، و در هرات از ابوعامر ازدى و ابواسماعيل انصارى و هطمبقه ى آنها حديث شنيد. سلفى و سمعانى و ابوموسى مدينى و ابن عساكر و مؤيد بن اخوه و محمود بن احمد مضرى و ديگران از وى حديث روايت كرده اند. سمعانى گويد كه او ثقه اى ديندار بود. روايات بسيارى را شنيده و كتبى را جمع آورى و استنساخ كرده و نوشته هاى بسيارى را از خود باقى گذاشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام بوفيات الاعلام (354 / 1)، سير النبلاء (9 -8 / 20)، شذرات الذهب (98 / 4)، طبقات الحفاظ (463 -462)، العبر (441 / 2)، الوافى بالوفيات (263 -262 / 7).

غازي جرجاني، ابوالحسين محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 311 ق)، حافظ و محدث. محدث جرجان بود. به دنبال حديث سفرها كرد. وى از محمد بن عبدالملك بن ابى شوارب و عمرو بن على فلاس و محمد بن حميد رازى و محمد بن عبدالملك بن زنجويه و محمد بن يحيى ذهلى و بخارى و ابوزرعه رازى حديث شنيد. ابواحمد بن عدى و ابوبكر اسماعيلى و ابواحمد حاكم از وى روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (407 / 14)، شذرات الذهب

(262 / 2)، طبقات الحفاظ (322).

غانمي هروي، ابوالمحاسن مسعود

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(553 -464 / 424 ق)، فقيه، اديب، محدث، عابد و شاعر. در طوس به دنيا آمد و در نيشابور نشوونما يافت. و نيز گفته شده كه در نيشابور به دنيا آمد و در طوس نشوونما يافت. وى از جانب دو صاحب نام: ابوالقاسم قشيرى و ابوصالح مؤذن صاحب اجازه بود. از ابواسحاق ابراهيم بن محمد اصفهانى و گروهى ديگر حديث شنيد و «مسند» هيثم شاشى را از ابوالقاسم احمد بن محمد خليلى استماع كرد. ابن عساكر و سمعانى و تاج مسعودى و عبدالرحيم بن سمعانى از او حديث شنيدند. ابن سمعانى همچنين «مسند» شاشى و «رساله ى» قشرى را از او استماع كرد. ابوسعد سمعانى گوى كه او بساير عابد و زاهد و پرهيزكار بود. بطورى كه از سفره ى پدرش چون با حاكمان اختلاط داشت پرهيز مى كرد. غانمى شاعرى چيره دست بود و اشعار بديعى مى سرود. از آثار وى نظم ابياتى است به نام «السحريه»، يعنى آنچه كه مربوط به وقت سحر است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (279 -278 / 4)، سير النبلاء (360 -359 / 20).

غروي علياري، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم علوم دينى.

تولد: 12 رمضان 1319 ق.

درگذشت: 1 ارديبهشت 1367، تبريز.

آيت الله العظمى على غروى عليارى تبريزى، فرزند آيت الله ميرزا محسن از شاگردان آخوند خراسانى و صاحب رساله هاى متعدد اصولى و فقهى بود. ايشان پس از پشت سر نهادن دوران كودكى و فراگيرى خواندن و نوشتن، به تحصيل علوم دينى روى آورد و نزد جدش آيت الله شيخ محمدحسن به فراگيرى مقدمات و ادبيات و سطوح فقه و اصول و عقايد و كلام پرداخت. پس از تكميل سطوح عاليه، در بيست و دو سالگى عازم حوزه ى علميه ى نجف اشرف شد

و در مدرسه بخارايى سكونت ورزيد و ساليان بسيار در محضر آيات عظام سيد ابوالحسن اصفهانى، آقا ضياءالدين عراقى، ميرزاى نايينى، شيخ اسدالله زنجانى، آقا سيد ابراهيم اصطهباناتى، سيد محمد حجت، سيد ابوتراب خوانسارى، حاج ميرزا على ايروانى، شيخ ابوالحسن مشكينى، ميرزا احمد آشتيانى و جمال السالكين آقا سيد على قاضى به تحصيل فنون، اخلاق، فقه، اصول، كلام، رجال، عرفان، حكمت و فلسفه تا سال 1350 ق. پرداخت. وى در جوانى به دريافت اجازات متعدد روايى و اجتهادى از اساتيد معظمش نايل آمد. ايشان در سال 1350 ق. به درخواست جدش آيت الله شيخ محمد حسن عليارى به تبريز بازگشت و به تحقيق، تدريس، تأليف، اقامه ى جماعت و پرورش شاگردان اشتغال ورزيد.

از آيت الله العظمى غرويى عليارى تبريزى نوشتارهاى فراوانى به جاى مانده است كه عبارتند از: چهارده جلد تقريرات درس فقه آيت الله العظمى آقا ضياءالدين عراقى در منجزات مريض (چاپ شده)، رهن، وصيت، وقف، رضاع، نكاح، صلح، خيارات، اجاره، قضاء، شروط، مسقطات خيار، غضب، زكات؛ دو جلد تقريرات درس فقه آيت الله العظمى ميرزاى نايينى در صلات، بيع، خيارات؛ دو جلد تقريرات درس فقه آيت الله العظمى سيد ابوالحسن اصفهانى در طهارت و صلات؛ دو جلد تقريرات درس آيت الله سيد محمد حجت كوه كمره اى در صلات و بيع؛ تقريرات درس فقه آيت الله ميرزا على ايروانى؛ دو جلد تقريرات درس فقه آيت الله شيخ اسدالله زنجانى در خلل صلاة و منجزات مريض؛ توضيح المسائل؛ شرتح عروة الوثقى (از طهارت تا وصيت) در پنج جلد؛ شرح استدلالى ملحقات عروةالوثقى؛ ده جلد رساله هاى فقهى در صلح، عدم شرطيت رجوع در مسافر؛ محاذاةالرجل و المرأة فى الصلاة، جواز نقل الميت بعد الدفن، ربا، نماز

جمعه، منجسية المتنجس، لباس مشكوك، حرمان زوجه از عقار، الفروع السنية، فروع تقليد؛ شرح وسيلة النجاة (سه جلد)؛ كتاب الطهارة؛ كتاب الصوم؛ كتاب الحج؛ مناسك حج (دو جلد)؛ شرح تبصرد المتعلمين؛ شرح مبسوط مكاسب؛ علل الشرايع و الاحكام؛ شرح فوائد الاصول؛ شرح كفاية الاصول؛ رساله در ترتب رساله در وضع؛ رساله در ملازمه حكم عقل و شرع؛ قاعده من ملك (و قواعد ديگر)؛ هفت جلد كتاب تقريرات درس اصول آيات عظام: ميرزاى نائينى (مباحث الفاظ)، آقا ضياءالدين عراقى (دوره كامل و قاعده لاضرر)، سيد ابوالحسن اصفهانى، سيد محمد حجت كوه كمره اى (مباحث عقيله و تعادل و تراجيح)؛ شيخ اسدالله زنجانى ميرزا على ايروانى (اجتماع امر و نهى)؛ اصول عقايد؛ رسالة فى الرجعة؛ تفسير قرآن (دوازده جلد)؛ مفردات قرآن؛ شرح دعاى صباح؛ شرح دعاى كميل؛ شرح دعاى سمات؛ شرح دعاى افتتاح؛ شرح دعاى ابوحمزه ثمالى؛ شرح دعاى زيارت جامعه كبيره؛ حل مشكلات الاخبار؛ شرح اربعين حديث؛ شرح احاديث پيامبر اكرم (ص)؛ شرح احاديث اميرالمومنين در نهج البلاغه؛ منهاج الرشاد؛ المواعظ؛ النهجة فى احوال الحجة (ع)؛ الكواكب الحسينية؛ تقريرات درس آيت الله سيد ابوتراب خوانسارى؛ حاشيه بر رجال وحيد بهبهانى.

آيت الله العظمى غروى عليارى تبريزى در تاريخ دوشنبه اول ارديبهشت 1367(13 ذيحجة 1417 ق.) در نود و هشت سالگى بدرود حيات گفت و پيكرش پس از تشييع در تبريز، به قم انتقال داده شد و پس از تشييع مجدد و نماز حضرت آيت الله بهجت بر آن، در صحن حضرت فاطمه معصومه (س) (بقعه آيت الله داماد) به خاك سپرده شد.

على بن العلامه الحجه الميرزا محسن بن العلامه الكبرى الحاج ميرزا محمد حسن بن العلامه الكبرى الحاج ميرزا محمد حسن بن العلامه الكبير

آيه الله العظمى الحاج ملا على عليارى صاحب كتاب مستطاب (بهجه المقال فى تنقيح الرجال) الغروى العلى يارى از علماء اعلام و مؤلفين كرام معاصر شهرستان تبريز است. وى در صبح جمعه 12 ماه مبارك رمضان سال 1319 قمرى هجرى در تبريز متولد شده و پس از فراغت از مبادى علوم در خدمت جد امجدش مرحوم آيه الله ميرزا محمد حسن سطوح را خوانده و بعد از تكميل آن مهاجرت به نجف اشرف نموده و از محاضر آيات عظام چون زعيم الشيعه آيه الله العظمى اصفهانى و مرحوم آيه الله نائينى و آيه الله آقا ضياءالدين عراقى و آيه الله آقا شيخ اسدالله رشتى و آيه الله آقا شيخ اسدالله رشتى و آيه الله آقا سيد ابوتراب خونسارى و آيه الله ميرزا ابوالحسن مشگينى و آيه الله حاج ميرزا على آقا ايروانى و آيه الله اصطهباناتى استفاده كامل نموده و دروس عقلى را از محضر آيه الله حاج ميرزا احمد آشتيانى فراگرفته و از آنان به دريافت اجازات اجتهادى و روايتى نائل شده آنگاه به تبريز مراجعت و تا حال حاضر به انجام وظائف دينى از اقامه جماعت و غيره اشتغال دارند.

داراى تأليفات ارزنده عديده اى مى باشند كه بشرح آنها مى پردازم:

1- دوره اصول و نصف تقرير بحث آيه الله محقق عراقى

2- دوره اصول آيه الله ميرزا حسين نائينى

3- اغلب ابواب فقه از تقريرات آيه الله عراقى

4- تقريرات ابحاث آيه الله العظمى اصفهانى

5- تقريرات ابحاث آيه الله العظمى حجت كوه كمرى

6- تقريرات ابحاث آيه الله ايروانى (قده)

7- تقريرات ابحاث آيه الله مشگينى (قده)

8- شرح دعاء سمات 9- شرح دعاء صباح 10- شرح اربعين حديث 11- اصول دين

مبسوط فارسى 12- رسائل متفرقه در اصول و فقه 13- رساله در ملازمت 14- رساله در جريان استصحاب در اعدام ازليه 15- رساله در غيبه 16- رساله در خلل، تقرير بحث آيه الله محقق زنجانى 17- رساله در بعض فروع عروه الوثقى 18- رساله در مواكب الحسينيه 19- رساله در رضاع 20- رساله در منجزات مريض 21- رساله در قاعده من ملك و در قواعد ديگر 22- رساله در قاعده لا ضرر 23- رساله در نجاسه متنجس 24- رساله اى در لباس مشكوك و چندين رسائل ديگر.

از باقيات الصالحات ديگر معظم له فرزند ارجمند ايشان جناب حجه الاسلام آقا شيخ محمد جواد غروى على يارى است كه اكنون از علماء و دانشمندان مقيم تهران است. وى در نجف متولد شده و پس از خواندن مقدمات و سطوح و استفاده از محاضر آيات عظام خوئى و حكيم و ديگران به مشهد رضوى مسافرت و چندين سال اقامت و از محضر آيه الله العظمى ميلانى مدظله استفاده نموده آنگاه به قم منتقل و چند سالى از ابحاث و محاضر آيات عظام نجفى مرعشى و شريعتمدارى و گلپايگانى استفاده نموده و دو سالى بنابر دعوت عده اى از مؤمنين به تهران عزيمت و رحل اقامت افكنده و در مسجد امام زاده زيد بازار و مسجد ديگر به اقامه جماعت و انجام وظائف دينى اشتغال دارند. آن جناب ترجمه مفصلى از اسره و خاندان عليارى مرقوم داشته اند ولى چون در كتب رجالى ديگر مانند علماء معاصر و غيره مذكور بود از ذكر آن خوددارى نمودم.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

غزال زعفراني اصفهاني، ابوعبدالله محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 369 ق)، حافظ، محدث، قارى و نويسنده. از مقلب به شيخ

القراء. وى از محمد بن على فرقدى و عبدان اهوازى و محمد بن زبان و على بن احمد علان قاسم بن عصار دمشقى و ديگران حديث شنيد. ابوسعد مالينى و ابونعيم حافظ و ابوبكر احمد بن محمد بن حارث اديب و عبدالعزيز بن احمد بن فاذويه از وى حديث شنيدند. گفته اند كه او صاحب تصانيف در قراآت و حديث بوده است. از آثارش كتاب «الوقف و الابتداء» است. در «شذرات الذهب» وفات وى را در 363 ق ذكر كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره الحفاظ (965 -964 / 3)، سير النبلاء (217 / 16)، شذرات الذهب (47 / 3)، طبقات الحفاظ (386 -385)، معجم المؤلفين (142 / 10)، هديه العارفين (49 / 2).

غزالي طوسي، مجدالدين، ابوالفتوح احمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 520 / 517 ق)، عارف، واعظ و شاعر. وى كه برادر كهتر امام محمد غزالى طوسى است، در طوس ديده به جهان گشود و در اوان كودكى پدر خويش را از دست داد و در نهايت فقر درويشى زندگى را سپرى كرد. احمد اگر چه فقه را فراگرفت اما به زهد و تصوف گرايش داشت. در طريقت، شيخ او ابوبكر نساج بود و از برجسته ترين شاگردان غزالى، بايد از عين القضات همدانى، سنائى غزنوى و ابوالنجيب سهروردى نام برد. وى پس از كناره گيرى برادرش امام محمد غزالى از تدريس در نظاميه، يك چند به جاى او تدريس كرد. غزالى علاو بر اين در تصوف نام آور بود و صاحب آثار. در وعظ و خطابه نيز استاد بود، مواعظ او در هشتاد و سه مجلس توسط صاعد بن فارس لبانى جمع آورى شده است. احمد غزالى به دو زبان فارسى و

عربى شعر مى سروده است. در قزوين درگذشت. از آثار وى: «سوانح العشاق»؛ «احياء الاحياء» يا «لباب الاحياء»، در تلخيص «احياء العلوم» برادرش؛ «الذخيره فى عليم البصيره»؛ «بحر المحبه فى اسرار الموده»؛ تفسير سوره ى يوسف؛«تازيانه ى سلوك» يا «رساله ى عينيه».[1]

(ع.) احمد بن محمد بن محمد بن احمد طوسى، فقيه و عارف ايرانى (ف. قزوين 520 ه.ق) وى مانند برادر بزرگش محمد غزالى (2- غزالى) پس از فوت تحت تعهد و نگاهداشت احمد رادكانى قرار گرفت و مقدمات تحصيل علوم دينى را در نزد او آموخت. احمد از جمله ى فقهاى شافعى بود و به وعظ علاقه داشت و مدت 10 سال (از 488 تا 498 ه.ق) بجاى برادر به تدريس در نظاميه ى بغداد اشتغال داشت. در طريقت پيرو ابوبكر نساج بود. ذهبيه او را از كبار سلسله ى خود مى دانند. او راست: لباب الاحياء كه اختصار احياء علوم الدين است، الذخيرة فى علم البصيرة- بحرالحقيقة، رساله ى عشقيه، سوانح العشاق، مكاتيب، كتاب مجالس شيخ احمد، كتاب الحق والحقيقة.

ضح.- بعضى او و برادرش را غزالى منسوب به غزال يا غزاله قريه اى از قراى طوس دانند (2- غزالى).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الاعلام (208 / 1)، ايضاح المكنون (455 ،9 / 2 ،566 ،440 ،197 / 1)، تاريخ ادبيات در ايران (935 -932 / 2)، تاريخ عرفان و عارفان ايرانى (425 -423)، تاريخ گزيده (665 -664)، تاريخ نظم و نثر (69)، تصوف اسلامى و رابطه انسان و خدا (193 ،190 ،189 ،184 -183)، دايره المعارف فارسى (1806 / 2)، روضات الجنات (288 -285 / 1)، شذرات الذهب (64 ،60 / 4)، العبر (413 -412 / 2)، فرهنگ سخنوران (1590 ،1413 ،1009 ،985

،901 ،825)، الكنى و الالقاب (495 / 2)، لسان الميزان (442 ،440 / 1)، لغت نامه (ذيل/ احمد)، مبانى عرفان و احوال عارفان (418 -415)، مجالس النفائس (318)، المستفاد من ذيل تاريخ بغداد (81 -80 / 19)، معجم المؤلفين (147 / 2)، مؤلفين كتب چاپى (430 -429 / 1)، النجوم الزاهره (224 / 5)، نفحات الانس (380 -379)، وفيات الاعيان (98 -97 / 1).

غزالي، عبدالباقي

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ع.) عبدالباقى بن محمد بن عبدالواحد مكنى به ابومنصور محدث دانشمند (ف. 513 ه.ق). وى معاصر امام غزالى (2- غزالى) و شاگرد كياى هراسى بود و ابوطاهر سلفى از او روايت مى كند.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد ششم)

غزي سمرقندي، ابوالحسن علي

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(441 -365 ق)، محدث و فقيه حنفى. معروف به ابن سختام. در بغداد و شام از پدرش و محمد بن مت اشتيخنى و ابراهيم بن عبدالله رازى بخارى و ابوسعد عبدالرحمان بن محمد ادريسى و منصور بن نصر كاغدى و محمد بن يحيى غياثى و ديگران حديث شنيد. ابوعلى اهوازى و ابوبكر خطيب و منصور بن عبدالجبار سمعانى و فقيه نصر مقدسى و فيد بن عبدالرحمان همدانى و ابوطاهر حنايى و ديگران از وى حديث شنيدند. گويند كه او داراى «ثلاثه اجزاء» در حديث بوده است. در راه بازگشت از بغداد به سوى خراسان درگذشت. در «شذرات الذهب» او را تحت عنوان غزنى و در «تاريخ بغداد» عربى ذكر كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بغداد (342 / 11)، سير النبلاء (605 -604 / 17)، شذرات الذهب (266 / 3)، العبر (279 / 2).

غطريفي جرجاني، ابواحمد محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 377 ق)، حافظ، مسند و محدث. پدرش نيشابورى بود و در مرز دهستان سكونت داشت و از مرزداران بود. ابواحمد در همان جا به دنيا آمد و در جرجان نشوونما يافت. غطريفى از ابوخليفه جمحى و حسن بن سفيان و ابراهيم بن يوسف هسنجانى و عبدالله بن ناجيه و هيثم بن خلف و احمد بن حسن صوفى و ابوالعباس بن سريج، شيخ شافعيان، و ابوبكر بن خزيمه و عبدوس بن احمد همدانى و احمد بن محمد وزان و محمد بن محمد بن سليمان باغندى و عمر بن محمد كاغدى و همطبقه آنان در جرجان و رى و بصره و نيشابور و بغداد و همدان حديث شنيد. رفيقش ابوبكر اسماعيلى، در تأليفاتش، متجاوز از صد حديث از وى روايت كرده

است. ابونعيم حافظ و حمزه سهمى و رضى بن اسحاق نصرى و ابوالعلاء سرى و قاضى ابوطيب طبرى و نيز ديگران از وى حديث روايت كرده اند. از آثار وى نگارش «الصحيح» يا «الصحيح على المسانيد» به سبك «صحيح بخارى» است، كه به نام «المسند الصحيح على صحيح البخارى» نيز ضبط شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (301 / 4)، ايضاح المكنون (64 / 2)، سير النبلاء (356 -354 / 16)، طبقات الحفاظ (388 -387)، لسان الميزان (639 -638 / 5)، معجم المؤلفين (254 / 8 ،68 / 2)، الوافى بالوفيات (84 / 2)، هديه العارفين (50 / 2).

غفاري مروزي، ابومحمد رجاء

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 249 ق)، حافظ، محدث و مصنف. در سمرقند و سپس در بغدد ساكن بود. از نضر بن شميل و ابونعيم و ابوصالح كاتب و محمد بن مجيب و على بن حسن بن شقيق حديث شنيد. ابوداوود و ابن ماجه قزوينى و ابوحاتم رازى و محاملى و ابوالعباس سراج و ابن ابى الدنيا و ابوحامد حضرمى و يحيى بن صاعد و بسيارى ديگر از وى روايت كرده اند. او در بغداد درگذشت. خطيب او را در علم حديث پيشگام و ثقه اى مورد اعتماد كامل مى داند. ابن حبان گويد كه غفارى شنيده هاى خويش را جمع آورى و بر اساس آن تصانيفى از خود به جاى گذاشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بغداد (411 -410 / 8)، تذكره الحفاظ (543 -542 / 2)، تهذيب التهذيب (241 -240 / 3)، الجرح و التعديل (ج 1 ق 503 / 2)، سير النبلاء (100 -98 / 12)، شذرات الذهب (120 / 2)، طبقات الحفاظ (243 -242)، العبر (357 / 1)، معجم

المؤلفين (152 / 4).

غلام محسن اصفهاني، ابوعلي احمد بن ابراهيم

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 418 ق)، محدث. از ابومحمد بن فارس و ابواحمد عسال حديث شنيد. ابوحفص عمر بن احمد معلم و ابوبكر احمد بن محمد بن حافظ ابن مردويه و گروهى از مشايخ حافظ سلفى از وى حديث روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (388 / 17).

غنجار بحاري، ابوعبدالله محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(412 -337 ق)، حافظ، محدث و مورخ. اهل بخارا بود و محدث آنجا. از خلف بن محمد خيام و سهل بن عثمان سلمى و ابوعبيد احمد كرمينى و ابراهيم ملاحمى و بسيارى ديگر از علماء و محدثين ديارش حديث شنيد. هناد نسفى و گروهى ديگر از شاگردان وى بودند. غنجار در بخارا درگذشت و در مقبره ى حوض فدام دفن شد. از آثارش: «تاريخ بخارا»؛ «فضائل الصحابه»، تصنيفى در «فضائل الاربعه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (205 / 6)، انساب سمعانى (312 -311 / 4)، سير النبلاء (305 -304 / 17)،شذرات الذهب (196 / 3)، طبقات الحفاظ (413)، العبر (221 / 2)، كشف الظنون (1276 ،286)، معجم الادباء (214 -213 / 17)، معجم المؤلفين (105 ،7 / 9)، الوافى بالوفيات (60 / 2)، هديه العارفين (61 / 2).

غنجار بخاري ازرق، ابواحمد عيسي

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 186 ق)، محدث. معروف به محدث بخارا و ماوراءالنهر و مشهور به عيسى غنجار. چون سرخ روى بود به غنجار ملقب شد. او از سفيان ثورى و عيسى بن عبيد كندى و ورقاء بن عمر و ابوحمزه سكرى و ديگران حديث روايت كرد. بجير بن نضر و محمد بن سلام بيكندى و اسحاق بن حمزه بخارى و محمد بن اميه ساوى و محمد بن فضل و بسيارى ديگر از وى حديث روايت كرده اند. حاكم گويد كه غنجار پيشواى عصرش بود، او در بزرگسالى به طلب حديث پرداخت و خودش فردى راستگو بود، گرچه از صد شيخ و استادى كه معروف نيستند حديث روايت كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ الاسلام (حوادث 322 -321 / 190 -181)، التاريخ الكبير (394 / 6)، تهذيب التهذيب

(202 -201 / 8)، الجرح و التعديل (ج 3 ق 286 -285 / 1)، سير النبلاء (488 -487 / 8)، شذرات الذهب (310 / 1)، العبر (227 / 1)، لسان الميزان (390 / 5)، النجوم الزاهره (153 / 2).

غندجاني اهوازي، ابواحمد عبدالوهاب

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(447 -366 ق)، محدث. در اهواز به دنيا آمد. «تاريخ» بخارى را از حافظ احمد بن عبدان شيرازى در اهواز شنيد. او از ابوطاهر ملخص و ابوالقاسم بن صيدلانى در بغداد حديث شنيد. غندجانى ساكن بغداد گشت و در آنجا حديث گفت. خطيب بغدادى از روايان احاديث اوست. ابوالفضل بن خيرون و مبارك بن طيورى و ابوغنائم نرسى نيز از وى حديث روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (313 / 4)، تاريخ بغداد (34 -33 / 11)، سير النبلاء (662 -661 / 17)، شذرات الذهب (276 / 3)، العبر (291 / 2).

غندر رازي، ابوالحسين محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 330 ق)، محدث. در طبرستان از ابوحاتم رازى و محمد بن ضريس حديث روايت كرد. محمد بن جعفر بن حمويه كه وى را در 330 ق ملاقات كرده، احاديثى از او روايت مى كند. ذهبى گويد كه حديثش را در كتاب «الالقاب» شيرازى يافتم.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (217 / 16).

غورجي هروي، ابوبكر احمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 481 ق)، محدث. او راوى «جامع» ترمذى از ابومحمد عبدالجبار جراحى است. مؤتمن ساجى و ابوالفتح كروخى و ديگران از او روايت كرده اند. حسين بن محمد كتبى محدث او را در حديث مورد اعتماد دانسته است. وى در حدود نود سالگى در هرات درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (7 / 19)، شذرات الذهب (365 / 3)، العبر (343 / 2)، الكامل (148 / 8).

فارسي نيشابوري، ابوالحسن عبدالغافر

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(529 -451 ق)، حافظ، محدث، لغوى، اديب، مورخ و فقيه شافعى. از طرف پدر نوه ى شيخ بزرگ ابوحسين فارسى نيشابورى و از طرف مادر نوه ى شيخ ابوالقاسم قشيرى است. او در نيشابور به دنيا آمد. نزد امام الحرمين جوينى اصول علم حديث و فقه آموخت و از پدرش، اسماعيل، و مادرش، ام رحيم، دختر قشيرى و جدش ابوالقاسم عبدالكريم قشيرى و جده اش، فاطمه دختر ابوعلى دقاق، و دو دايى اش ابوسعد و ابوسعيد، فرزندان قشيرى، و احمد بن منصور مغربى و احمد بن عبدالرحيم اسماعيلى و احمد بن حسن ازهرى و خلقى كثير، احاديث بسيار استماع كرد، و در علوم مذهبى سرآمد گشت و به غزنه و هند و خوارزم مسافرت كرد و بزرگان را ديدار نمود و از ابومحمد جوهرى و ابوسعد كنجرودى و ابوبكر محمد طبرى اجازه دريافت كرد. ابوسعد عبدالله بن عمر صفار آخرين كسى است كه از وى حديث روايت كرده است. او را فقيهى محقق و فصيحى خوش زبان و اديبى كامل توصيف كرده اند. وى خطيب نيشابور گشت و سرانجام در نيشابور درگذشت. از آثارش: «مجمع الغرائب فى غريب الحديث»؛ «السياق»، در تاريخ نيشابور كه تكمله اى بر كتاب «تاريخ نيشابور» حاكم نيشابورى است؛ «المفهم»،

شرح «غرايب صحيح مسلم».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (157 / 4)، روضات الجنات (22 / 8)، ريحانه (273 -272 / 4)، سير النبلاء (18 -16 / 20)، شذرات الذهب (93 / 4)، العبر (436 -435 / 2)، كشف الظنون (1602 ،1011 ،558 ،308)، الكنى و الالقاب (67 / 3)، لغت نامه (ذيل/ ابوالحسن)، معجم المؤلفين (267 / 5)، وفيات الاعيان (225 / 3)، هديه العارفين (587 / 1).

فارسي نيشابوري، ابوالحسين عبدالغافر

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 448 -350 ق)، محدث و فقيه. وى از ابواحمد محمد بن عيسى بن عمرويه جلودى در 365 ق «صحيح» مسلم و از ابوسليمان خطابى «غريب الحديث» را استماع كرد و از بشر بن احمد اسفرايينى و چند تن ديگر حديث شنيد و خود حدود پنجاه سال حديث گفت. نصر بن حسن تنكتى شاشى و ابوعبدالله حسين بن على طبرى و عبيدالله بن ابوالقاسم قشيرى و عبدالرحمان بن ابوعثمان صابونى و محمد بن فضل صاعدى فراوى و اسماعيل بن ابوبكر قارى و فاطمه بنت زعبل و ديگران از وى حديث روايت كرده اند. «صحيح» مسلم را حسن بن احمد سمرقندى حدود سى مرتبه و ابوسعد بحيرى حدود بيست مرتبه بر او قرائت كرده اند. نوه اش عبدالغافر بن اسماعيل فارسى نيشابورى جد خود را مردى مورد اعتماد، صالح و ديندار معرفى كرده است. شيخ ابوالحسين فارسى در نيشابور درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام بوفيات الاعلام (298 / 2)، سير النبلاء (21 -19 / 18)، شذرات الذهب (278 -277 / 3)، العبر (292 / 2).

فارسي، فاطمه

قرن:4

جنسيت:زن

مليت:ايران

پيش از 427 ق، از زنان محدث. وى از ابواحمد بن عدى روايت كرده است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: تاريخ جرجان، 507.

فارفانيه ي اصفهانيه، عفيفه

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(606 -516 ق)، محدث و مسند. وى مسنده ى اصفهان بود و در فقه و حديث شهره ى شهر. از عبدالواحد بن محمد دشتج و حمزه بن عباس علوى و اسحاق بن احمد اشنانى و جعفر بن عبدالواحد ثقفى حديث شنيد و از فاطمه جوزدانيه «المعجم الكبير» و «المعجم الصغير» طبرانى و «الفتن» نعيم بن حماد را شنيد و از ابوعلى حداد اجازه ى روايت گرفت. ابوعلى بن مهدى و ابوغنائم بن مهتدى بالله و ابوسعد ابن طيورى و ابوطالب يوسفى براى وى اجازه ارسال داشتند. گويند كه مشايخ وى بيش از پانصد نفر بودند. ابوموسى بن عبدالغنى و شيخ ضياء و رفيع اسحاق ابرقوهى و ابوبكر ابن نقطه از وى حديث روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (35 / 5)، سير النبلاء (483 -481 / 21)، النجوم الزاهره (177 / 6).

فارمدي طوسي خراساني، ابوعلي فضل

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(477 -407 / 405 ق)، محدث، زاهد، صوفى و واعظ. در فارمد طوس به دنيا آمد. از مشايخ بزرگ صوفيه خراسان، و به گفته ى سمعانى زبان گوياى خراسان و شيخ آنجا بود. او از شاگردان امام محمد غزالى و استاد حجه الاسلام ابوحامد غزالى است. از ابوعثمان صابونى و ديگران فقه آموخت و از ابوعبدالله بن باكويه و ابومنصور عبدالقاهر بغدادى و ابوحسان مزكى حديث شنيد. عبدالغافر بن اسماعيل و عبدالله بن على خركوشى و ديگران از وى حديث روايت كرده اند. فارمدى به نيشابور رفت و مدتى از نزديكان و مريدان خاص امام ابوالقاسم قشيرى شد. سپس در پى تحولات روحى به طوس بازگشت و در آنجا با ابوالقاسم كرگانى آشنا شد و مريد او گرديد و سپس داماد او شد. از ديگر استادان وى

در تصوف ابوالحسن خرقانى را نيز مى توان نام برد. فارمدى معاصر شيخ ابوسعيد ابوالخير بود و در مجلس درس وى نيز حاضر مى شد. مجالس ذكر و موعظه ى فارمدى شهرت فراگير داشت، به اين دليل او را لسان الوقت مى خوانده اند. عبدالغافر از او تعبير به شيخ الشيوخ كرده، گويد كه طريقه او در وعظ ممتاز بود و آنچنان نيكو ادا مى شد كه در دلها مى نشست. او بيشتر دارايى خويش را بر صوفيه انفاق كرد. وى در طوس درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اسرار التوحيد (669 -668 / 2)، انساب سمعانى (335 / 4)، سير النبلاء (566-565 / 18)، شذرات الذهب (356 -355 / 3)، العبر (337 / 2)، كشف المحجوب (211)، كيمياى سعادت (156 ،35 -34 / 2)، معجم البلدان (259 / 4)، نفحات الانس (375 -373).

فاضل بسطامي، نوروز علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1309 ق)، عالم امامى، فقيه، محدث و واعظ. در بسطام به دنيا آمد. در كودكى به مشهد مهاجرت كرد و در خدمت علماى بزرگ آن زمان تحصيل فقه و اصول نمود تا به درجات بالائى از فضل و كمال رسيد. از آثارش: «التحفه الحسينيه»، در بيان حالات حضرت سيدالشهداء (ع) و اهل بيت او، در دو مجلد؛ «التحفه الرضويه»، در ذكر حالات و معجزات حضرت ثامن الائمه (ع)؛ «سرور العارفين»، در احوال مختار؛ «نجاه لخافقين فى ثواب زياره الحسين (ع)»؛ كتاب «ذخيره المعاد»، در اخلاق و موعظه و ارشاد؛ كتاب «سراج المتهجدين»، منتخبى از «تحفه الابرار» شيخ حسين اصفهانى؛ كتاب «لولوه البحرين فى ذكر مناقب الحسين (ع)».[1]

نوروزعلى معروف به (فاضل بسطامى) متوفى 1309 ق عالمى با عمل و فاضلى بى بدل از روات اخبار و ناقلين آثار ائمه اطهار عليهم سلام اللَّه

الملك الغفار بوده وى در بسطام متولد و از كودكى مهاجرت به مشهد نموده و در خدمت علماء بزرگ آن زمان تحصيل فقه و اصول نموده تا به درجات ساميه فضل و كمال رسيده و چندين كتب تأليف كرده كه از آن جمله (تحفه الحسينيه) در دو مجلد در بيان حالات و مراثى حضرت سيدالشهداء و اهل بيت طيبات آن جناب و ديگر كتاب تحفه الرضويه در ذكر حالات و معجزات حضرت ثامن الائمه (ع) و كتاب سرورالعارفين در احوال مختار و نجات الخافقين در فضيلت زيارت حضرت سيد الشهداء و كتاب ذخيره المعاد و كتاب (سراج المتهجدين) و كتاب (لؤلؤة البحرين) و غيره.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الذريعه (58 -57 / 24 ،378 / 18 ،175 ،161 -160 / 12 ،21 / 10 ،436 ،430 / 3)، گنجينه ى دانشمندان (152 -151 / 7).

فاضل قندهاري، عبدالله

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1313 / 1312 / 1311 -1227 ق)، عالم امامى، فقيه اصولى، محدث، رياضيدان، مدرس و شاعر، متخلص به وصال. اصلش از قندهار و سكونتش در مشهد بود. نزد پدرش ملا نجم الدين كه از علماى معروف افغانستان و از مراجع آن ديار بود، مشغول به تحصيل گرديد و علوم گوناگون از قبيل تفسير، حديث، اصول، فقه، كلام، حكمت و اخبار را در نزد وى آموخت، تا به دريافت اجازه ى اجتهاد از وى نايل شد. سپس در محضر حاج سيد محمد باقر اصفهانى شفتى معروف به حجه الاسلام حاضر شد. پس از آن به نجف رفت و در سلك شاگردان شيخ انصارى درآمد. در بازگشت به ايران در مشهد ساكن شد. او در 1257 ق پس از اشغال قندهار توسط نيروهاى انگليس به كابل

رفت و توانست اتحادى بين فرقه هاى شيعه و سنى ساكن آنجا پديد آورد و بر ضد انگليسى ها قيامى تدارك كند. در 1271 ق به مشهد بازگشت و تا آخر عمر در آنجا زيست و به عنوان مرجعى بزرگ و مدرسى توانا كرسى تدريس فقه و اصول و حديث و تفسير و كلام و عقايد و حكمت و تاريخ و ادبيات را اداره و شاگردان بسيارى را تربيت كرد. نامبرده علاوه بر اين كه جامع معقول و منقول بوده، طبع شعر نيز داشته است. در اوايل مهجور تخلص مى كرد و در اواخر وصال را براى تخلص خويش برگزيد. در ده سال آخر عمر زمين گير شد. او در دارالضيافه آستان رضوى مدفون است. از آثار وى: «حل العقال فى خلق الاعمال»؛ «الفرائد البهيه»،در شرح «العقايد» شيخ بهائى؛ «محل الطرف فى علم الصرف»؛ «الهدايه فى تفسير آيه الولايه»؛ شرح «مشكاه الانوار»؛ «البرهان فى قطع شبه الشيطان» يا رساله ى «برهانيه»، در كلام؛ ترجمه ى «تفسير العسكرى (ع)»؛ «تحرير الاصول»، در اصول فقه؛ «تذكره العلماء»؛ «دلاله السالكين فى قواعد العارفين»؛ «كشف الغطاء عن مسئله البداء»؛ «خوان الوان»، در متفرقات، به سبك كشكول.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (87 / 8)، الذريعه (187 / 25 ،45 / 18 ،285 / 17 ،134 -133 / 16 ،255/ 8 ،275 -274 ،71 / 7 ،90 -89 / 4 ،379 ،90 / 3)، ريحانه (321 -320 / 6)، شرح حال رجال (146 / 6)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 1219 -1218 / 14)، مكارم الآثار (850 -846 / 3).

فاضل هندي، بهاءالدين محمد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1137 / 1135 -1062 ق)، عالم امامى، فقيه، محدث و مفسر. معروف به بها

و تاج الفقها و فاضل اصفهانى. گاهى به جهت تأليف كتاب «كشف اللثام» به او كاشف اللثام گفته اند. با اين كه اصفهانى است، اما چون در اوايل زندگانى با پدرش، ملا تاج الدين حسن، به هندوستان رفت و مدتى در آنجا اقامت كرد، بعد از مراجعت به اصفهان به فاضل هندى مشهور شد. در دوازده سالگى از فراگيرى علوم عقلى فارغ شد. او از شاگردان ملا محمدباقر مجلسى است. وى به واسطه ى پدرش، ملا تاجا، از ملا حسنعلى بن ملا عبدالله از مشايخ علامه ى مجلسى است، روايت حديث كرد. شيخ احمد حلى و محمدعلى كشميرى از شاگران او هستند كه از وى داراى اجازه بودند. به هنگام فتنه ى افغان در اصفهان درگذشت و در تخت پولاد دفن شد. بعدها حاج ملا محمد نايينى در كنارش به خاك سپرده شد و قبور اين دو تن به فاضلان مشهور گشت. از آثار وى: «تفسير قرآن»؛ «تلخيص الشفا»، در حكمت كه ملخص «شفا»ى ابن سينا است؛ «كشف اللثام و الابهام عن قواعد الاحكام»، در فقه، كه شرح «قواعد» علامه حلى و از مهمترين تأليفات فاضل هندى است كه صاحب «جواهر» و صاحب «رياض» به آن اعتماد بسيار داشتند و از مدارك كتب ايشان است؛«المناهج السويه النبويه»، در شرح «روضه البهيه»؛ «مناسك الحج»؛ «كليد بهشت»، به فارسى، در اصول دين؛ «النجاه»؛ «احاله النظر»، در قضاء و قدر؛ «التمحيص» يا «ملخص التلخيص»، خلاصه اى از «تلخيص المفتاح» خطيب قزوينى دمشقى،در علم بلاغت؛ «چهار آئينه»، به فارسى، در اثبات امور چهارگانه كه آن را به نام شاه سلطان حسين صفوى تأليف كرده است؛ «جوابات المسائل الفقهيه»، كه بيشتر آن در عبادات است؛ حاشيه بر

«شرح المواقف» سيد شريف جرجانى؛ حاشيه بر شرح «الهدايه الاثيريه» ميبدى؛ شرح؛ العقائد النفسيه»؛ «رساله فى الاحتياطات اللازمه العمل»، كه شاگردش شيخ عبدالحسين بن عبدالرحمان بغدادى آن را از املائات او نوشته است؛ «اللالى العبقريه فى شرح العينيه الحميريه»؛«الخور البريعه فى اصول الشريعه» و شرح آن؛ «الزبده»، در اصول دين.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (138 / 9)، ايضاح المكنون (596 ،564 ،366 / 2 ،583 ،440 ،309 / 1)، تذكره القبور (457 -456)، الذريعه (57 / 24 ،361 ،345 ،272 ،204 / 22 ،260 -259 ،132 ،57 -56 / 18 ،233 / 17 ،361/ 15 ،370 / 13 ،168 ،35 -34/ 11 ،257 / 10 ،277 -276 / 7 ،139 ،137 / 6 ،311 ،229 / 5 ،431 ،423 ،296 ،265 / 4 ،280 / 1)،روضات الجنات (112 -106 / 7)، ريحانه (285 -284 / 4)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 577 -575 / 12)، فوائد الرضويه (482 -477)، الكنى و الالقاب (11 / 3)، لغت نامه (ذيل/ فاضل هندى)، معجم المؤلفين (212 / 9)، هديه العارفين (318 / 2).

فالي خوزستاني، ابوالحسن، ابوالحسين مؤدب علي

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 448 ق)، محدث، نحوى، اديب و شاعر. او به فاله از توابع ايذج (ايذه) خوزستان منسوب است. وى در بصره مدتى زيست و در آنجا از ابوعمر هاشمى و ابن خربان نهاوندى و ابوالحسين بن نجار/ نجاد و ديگر شيوخ آن زمان حديث شنيد.سپس به بغداد آمد و در آنجا ساكن شد. خطيب در «تاريخ بغداد» و ابوالحسين ابن طيورى و ديگران از وى حديث روايت كرده اند. او نظم نيكويى داشت. فالى در مقبره ى جامع المنصور مدفون است. از آثارش: «كتاب الاستقامه».

برگرفته از

كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (342 / 4)، ايضاح المكنون (266 / 2)، تاريخ بغداد (334 / 11)، ريحانه (290 -289 / 4)، سير النبلاء (55 -54 / 18)، شذرات الذهب (278 / 3)، الكامل (79 / 8)، كشف الظنون (1389)، الكنى و الالقاب (12 / 3)، لغت نامه (ذيل/ على فالى)، معجم الادباء (230 -226 / 12)، معجم البلدان (264 / 4)، معجم المؤلفين (21 -20 / 7)، النجوم الزاهره (61 / 5)، هديه العارفين (688 / 1).

فامي قزويني، ابوداوود سليمان

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 339 ق)، عالم و محدث. در مسافرتى همسفر ابوالحسن قطان بود. از ابوحاتم رازى و منسجر بن صلت و ابوعبدالله بن ماجه و اسحاق بن ابراهيم دبرى و همطبقه آنان حديث شنيد. سليمان بن احمد نساج و ابوالحسين احمد بن فارس لغوى و حسن بن عبدالرزاق و محمد بن احمد بن عثمان بن طلحه زبيرى قزوينى و ديگران از وى حديث روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (406 -405 / 15).

فامي هروي، ابوصابر عبدالصبور

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(552 -470)، محدث و فقيه. او تاجرى نيكوكار بود كه امين ناميده مى شد. وى «الجامع» ترمذى را از ابى عامر ازدى، در بغداد، استماع كرد و از شيخ الاسلام و نجيب واسطى و الياس بن مضر حديث شنيد. در همدان و بغدد در 539 ق حديث گفت. سمعانى و فرزندش عبدالرحيم و ابوالحسن بن نجاى واعظ و احمد بن حسن عاقولى از وى روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام بوفيات الاعلام (372 / 2)، سير النبلاء (329 -328 / 20)، شذرات الذهب (162 / 4)، النجوم الزاهره (313 / 5).

فامي هروي، ابومحمد عبدالجليل

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(562 -470 ق)، محدث و مسند. وى مسند هرات بود. آخرين كسى است كه از بى بى بنت عبدالصمد هرثميه و عبدالرحمان بن محمد كلار بوشنجى حديث شنيد. او همچنين از شيخ الاسلام خواجه عبدالله بن محمد انصارى حديث روايت كرد. وى آخرين كسى است كه به اسنادى عالى حديث ابوالقاسم بغوى را نقل كرده است. سمعانى و فرزندش، ابوالمظفر، و عبدالباقى بن عبدالواسع ازدى و حافظ عبدالقادر رهاوى و ديگران از وى حديث روايت كرده اند. او بزرگترين استاد حفاظ عبدالقادر رهاوى است. سمعانى او را ستوده و وى را اهل نيكى و راستى قلمداد كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام بوفيات الاعلام (378 / 2)، سير النبلاء (451 / 20)، شذرات الذهب (205 / 4)، العبر (37 / 3).

فامي هروي، ثقه الدين ابونضر، ابونصر عبدالرحمان

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(546 -472 ق)، حافظ، محدث، اديب و مورخ. اهل هرات بود و محدث آنجا. از ابواسماعيل خواجه عبدالله انصارى و محمد بن على عميرى و نجيب بن ميمون واسطى و قاضى و ابوعامر ازدى و همطبقه ى آنان حديث شنيد. در كهولت به حج رفت و از هبه الله بن على بخارى و ابوالقاسم بن حصين حديث شنيد. ابن عساكر و سمعانى و ابوروح عبدالمعز بزاز و گروهى ديگر از وى حديث شنيدند. سمعانى گويد كه او داراى شناخت كافى در حديث و ادب بود و اخلاقى نيكو داشت. از آثارش كتاب «تاريخ هرات» است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (343 / 4)، سير النبلاء (299 -297 / 20)، شذرات الذهب (140 / 4)، طبقات الحفاظ (471)، معجم المؤلفين (143 / 5)، النجوم الزاهره (290 / 5)، هديه العارفين (518 / 1).

فامي شيرازي، ابومحمد عبدالوهاب بن محمد بن عبدالوهاب

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(500 -414 ق)، فقيه، محدث، مدرس و مفتى معتزلى شافعى. از استان فارس و اهل شيراز بود. از طرف خواجه نظام الملك، در 483 ق، براى تدريس در نظاميه به همراهى ابوعبدالله حسين بن محمد طبرى به بغداد رفت، پس هر يك از آنها يك روز در ميان درس مى گفتند، ولى بعد از سالى عزل شدند. فامى از ابوبكر احمد بن حسن بن ليث و عبدالواحد بن يوسف قزاز و لعى بن بندار حنفى و ابوزرعه احمد بن يحيى خطيب شيرازى و حسن بن محمد بن عثمان بن كرامه شيرازى حديث نوشت. وى در جامع قصر املاى حديث مى كرد. عبدالوهاب انماطى و ابن ناصر از وى حديث روايت كرده اند. فامى در شيراز درگذشت. او از بزرگان فرقه شافعى بود كه حدود هفتاد اثر در هيجده

شاخه علمى از خود بجاى گذاشته است. از آثارش: «تفسير»ى بزرگ، مضتمن صد هزار بيت؛ «تاريخ الفقهاء»؛ كتاب «الآحاد».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (336 / 4)، ذيل تاريخ بغداد (399 -390 / 16)، سير النبلاء (252 -248 / 19)، شذرات الذهب (413 / 3)، الكامل (245 / 8)، كشف الظنون (1100 ،451)، لسان الميزان (512 -509 / 4)، مدارس نظاميه (142)، معجم المؤلفين (229 / 6)، هديه العارفين (637 / 1).

فتال نيشابوري، ابوعلي، ابوجعفر محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س ششم ق)، فقيه، حافظ، مفسر، محدث و واعظ. معروف به فتال و فارسى و ابن الفارسى. نام و نسب او را گاهى به جهت انتساب به پدرش، محمد بن حسن، و گاهى به مناسبت جدش، محمد بن على، و گاهى به ملاحظه ى جد عالى اش، محمد بن احمد، ذكر كرده اند. او از مشايخ ابن شهرآشوب است. فتال از شيخ طوسى و به واسطه ى پدرش از سيد مرتضى حديث روايت كرده است. با زمخشرى صاحب «كشاف» از علماى عامه و ابوالفتوح رازى و فضل بن حسن طبرسى از مفسران خاصه معاصر و هم طبقه بود. در فقه و حديث استادى توانا بود. دانش و زهد و پارسايى را با هم داشت. سخنرانى با منطق رسا و كوبنده بود و واعظى كه با سخن و عمل پند مى داد. گويش زيباى او باعث شد كه به او فتال يا بلبل گويند. ابن داوود در كتاب «رجال» گويد كه: فتال عقيده شناسى جليل القدر و فقيهى دانشمند و زاهدى پارسا بود، كه عاقبت به دست عبدالرزاق ملقب به شهاب الاسلام، رئيس نيشابور به جرم شيعه بودند شهيد شد. از آثارش: «روضه الواعظين و بصيره المتعظين»؛ «التنوير فى معانى التفسير».

ابن شهرآشوب راوى هر دو مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (305 / 11 ،470 -469 ،297 -296 / 4)، رجال ابن داود (قسم 295 / 1)، روضات الجحنات (243 -234 / 6)، ريحانه (294 -291 / 4)، شهيدان راه فضيلت (79 -78)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 275 / 6)، فوائد الرضويه (469)، فهرست منتجب الدين (191 ،166)، الكنى و الالقاب (13 -12 / 3)، لغت نامه (ذيل/ ابوعلى، فتال)، معجم المؤلفين (200 / 9).

فخر فارسي، فخرالدين ابوعبدالله محمد

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 622 -528 ق)، محدث، زاهد، صفوى و متفلسف شافعى. اصلش شيرازى و ساكن مصر بود. احاديث بسيارى از سلفى شنيد و آنها را به رشته تحرير درآورد و در دمشق نيز ابن عساكر حديث شنيد. برزالى و منذرى و ديگران از وى حديث روايت كرده اند.ذهبى نيز از طريق ابوالمعالى ابرقوهى و ابوالحسن ابن قيم نيز از وى حديث روايت كرده است. در خانقاه ذوالنون مصرى زوايه داشت و پس از مرگ در همان جان دفن شد. او در نظم و نثر توانا بود و صاحب تصنيفاتى در زمينه ى تصوف و كلام است، كه برخى از آنها به سبك فلاسفه صوفيه است. از آثار وى: كتاب «مطيه النقل و عطيه العقل»، در اصول و كلام؛ «الاسرار و سر الاذكار/ الاسكار»، كه در آن بين حقيقت و شريعت جمع كرده است؛ « برق النقا و شمس اللقا»؛ «جمحه النهى عن لمحه المها»؛ «الفرق بين الصوفى و الفقير»؛ «تذكره مناهج السالكين»؛ «بلغه الفاصل و عروه الواصل».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (187 / 6)، ايضاح المكنون (502 -501 ،188 / 2 ،365 ،176 ،76 / 1)، سير النبلاء (181 -179 / 22)،

شذرات الذهب (101 / 5)، العبر (188 / 3)، لسان الميزان (631 -629 / 5)، معجم المؤلفين (192 -191 / 8)، النجوم الزاهره (234 / 6)، الوافى بالوفيات (9 / 2)، هديه العارفين (112 -111 / 2).

فراء همداني، ابوعمران موسي

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهارم ق)، فقيه و محدث. وى از محمد بن اسماعيل صائغ و بشير بن موسى و يحيى بن عبدالله كرابيسى و ابن ضريس و عبدالله بن احمد و محمد بن صالح اشج و همطبقه آنان حديث شنيد. در بغداد حديث گفت. صالح بن احمد و عبدالله بن ابى زرعه قزوينى و ابوبكر بن مقرى اصفهانى و ابوالقاسم بن ثلاج (387 -307 ق) و ديگران از وى حديث روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بغداد (59 / 13)، سير النبلاء (306 -305 / 15).

فراهاني كمره اي، علي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 1100 ق)، متكلم و فقيه شيعى. معروف به آقاشيخ. شاگرد آقاحسين خوانسارى بود و از مجلسى حديث فراگرفت. وى در كاشان سكنى گزيد و در همان جا از دنيا رفت. از آثارش: رساله اى در «اثبات الحدوث الزمانى للعالم»، كه در آن هشتصد حديث از اخبار معصومين (ع) دال بر حدوث آورده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (89 /1)، رياض العلماء (175 -174 /4)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 549 /12)، معجم المؤلفين (165 /7).

فريابي، ابوبكر جعفر

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(301 -207 ق)، قاضى و محدث. اهل فرياب بلخ و ساكن بغداد بود. براى كسب حديث سفرهاى زيادى كرد و در خراسان و ماوراءالنهر و عراق و حجاز و مصر و شام و جزيره بزرگان و محدثين را ملاقات كرد و از آنان حديث شنيد. چون به بغداد رسيد، مورد استقبال قرار گرفت. وى در بغداد سكنى گزيد و مجلس درس آراست. در مجلس او گاه در حدود سى هزار نفر شركت مى كردند. كه در ميان آنها سيصد و شانزده نويسنده ى حديث بودند. او در آن جا از هدبه بن خالد و على بن مدينى و محمد بن بندار و هيثم بن ايوب طالقانى و ابوقدامه ى سرخسى و قتيبه بن سعيد بلخى و اسحاق بن راهويه و محمد بن حميد رازى و احمد بن فرات رازى و يونس بن حبيب اصفهانى و عبدالرحيم بن حبيب فريانى و محمد ابن زنجويه و فرزندان ابراهيم دورقى و بسيارى ديگر حديث روايت كرد. محمد بن مخلد دورى و ابوالحسين بن منادى و ابوبكر شافعى و ابوالقاسم طبرانى و ابواحمد بن عدى و ابوبكر اسماعيلى و ابوبكر جعابى و ابوبكر آجرى

و ابوالحسين محمد رازى و حسن بن عبدالرحمان رامهرمزى و خلق بسيارى از وى حديث روايت كرده اند. وى در مصر و بغداد روايت حديث كرد. خطيب بغدادى او را ثقه اى مورد اعتماد توصيف كرده است. فريابى مدتى قاضى دينور بود. او را يكى از بزرگان معرفت و فهم و علم خوانده اند. وى در بغداد درگذشت و در مقابر باب الانبار دفن شد. از آثار باقى مانده از وى: رساله ى «صفه النفاق و ذم المنافقين»؛ رساله ى «دلائل النبوه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (123 / 2)، انساب سمعانى (376 / 4)، تاريخ بغداد (202 -199 / 7)، سير النبلاء (111 -96 / 14)، شذرات الذهب (235 / 2)، طبقات الحفاظ (305)، الكامل (147 / 6)، معجم البلدان (294 / 4).

فزاري مروزي، ابوالموجه محمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 290 / 282 ق)، لغوى، حافظ و محدث. وى محدث مرو بود. از عبدان بن عثمان و على بن جعد و سعدويه واسطى و سعيد بن منصور و صدقه بن فضل و سعيد بن هبيره و ديگران حديث شنيد. حسن بن محمد بن حليم و عبدالرحمان بن ابى حاتم و على بن محمد حبيبى مروزى و ابوبكر بن ابى نصر مروزى و عده اى ديگر از وى حديث شنيده اند. گفته اند كه او محدثى بزرگ و اديبى كثيرالحديث بود. ابوالموجه در مرو درگذشت. وى «السنن» و «الاحكام»، را تصنيف كرد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الجرح و التعديل (ج 4 ق 35 / 1)، سير النبلاء (348 -347 / 13)، طبقات الحفاظ (274)، الوافى بالوفيات (290 / 4).

فسوي فارسي، ابوالحسن علي

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 319 ق)، محدث. وى از اسحاق بن راهويه و ابوعمار حسين بن حريث حديث شنيد.ابوعلى حسن بن احمد فارسى و ابوبكر محمد بن احمد اصفهانى سمسار و محمد بن قاسم بن بشر فارسى از وى حديث روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (520 / 14).

فسوي فارسي، ابويوسف يعقوب

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 277 -190 ق)، مورخ، حافظ و محدث. اهل فسا و محدث اقليم فارس بود. به شهرهاى مختلف مسافرت كرد و از مشايخ فلسطين و دمشق بهره گرفت و خود گويد كه از هزار شيخ حديث نوشته، كه همگى آنان مورد وثوق بوده اند. وى از ابوعصام بنيل و فضل بن دكين و ابووليد طيالسى و آدم بن ابى اياس و اصمعى و عبيدالله بن موسى و محمد انصارى و مكى بن ابراهيم و ابوعبدالرحمان مقرى و ابونعيم و سعيد بن ابى مريم و ابومسهر غسانى و حجاج بن منهال و حبان بن هلال و عبدالحميد بن بكار بيروتى و صفوان بن صالح و همطبقه آنان حديث شنيد. ابوعيسى ترمذى و ابوعبدالرحمان نسايى، صاحبان دو «صحيح» از «صحاح» ششگانه، و ابراهيم بن ابى طالب و حسن بن سفيان فسوى و عبدالرحمان بن خراش و ابوبكر بن ابى داوود و ابوبكر بن خزيمه و محمد بن حمزه بن عماره اصفهانى و ابوعوانه اسفراينى و عبدالله بن جعفر بن درستويه نحوى و ديگران از وى حديث روايت كرده اند. وى در فساء درگذشت. از آثارش: كتاب «التاريخ» يا «تاريخ الفسوى» يا «تاريخ يعقوب بن سفيان الفسوى»، در سه مجلد؛ «المشيخه»، در يك مجلد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام بوفيات الاعلام (197 / 1)، تهذيب التهذيب (337 -335 / 11)، الجرح

و التعديل (ج 4 ق 208 / 2)، سير النبلاء (184 -180 / 13)، شذرات الذهب (171 / 2)،طبقات الحفاظ (263 -262)، كشف الظنون (310 ،299)، لسان الميزان (503 / 7)، معجم المؤلفين (249 / 13)، النجوم الزهراه (89 / 3)، هديه العارفين (537 / 2).

فضلك صائغ رازي، ابوبكر فضل

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 270 ق)، حافظ، محدث و محقق. وى از عيسى بن ميناقالون و شيبان بن فروخ و اسحاق بن راهويه و ابوربيع زهرانى و عبدالعزيز بن عبدالله اويسى و قتيبه بن سعيد و هدبه بن خالد و احمد بن عبده و همطبقه ى آنان حديث روايت كرده است. ابوعوانه اسفراينى و صالح بن ابى مقاتل و ابوبكر خرائطى و محمد بن مخلد عطار و محمدبن جعفر مطيرى و ديگران از وى حديث روايت كرده اند. وى صاحب تصانيفى چند مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بغداد (368 -367 / 12)، الجرح و التعديل (ج 3 ق 66 / 2)، رى باستان (340 / 2)، سير النبلاء (631 -630 / 12)، شذرات الذهب (160 / 2)، طبقات الحفاظ (272 -271)، معجم المؤلفين (69 / 8)، هديه العارفين (818 / 1).

فضيل عياض، شيخ الاسلام، ابوعلي فضيل

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 105 -101 وف 187 ق)، محدث صوفى، عارف و زاهد. در خراسان به دنيا آمد. روزگار جوانى فضيل در نزديكى ابيورد و ميان ابيورد و مرو سپرى گرديد. وى در جوانى مدتى راهزنى مى كرد. سپس توبه كرد و در كوفه به فراگيرى حديث و علم پرداخت و يكى از پيشگامان تصوف گرديد. از استادان وى: امام جعفر صادق (ع)، اعمش، ابن ابى ليلى، حميد طويل، يحيى بن سعيد انصارى و بسيارى ديگر بودند. او مدتى در كوفه تحت تربيت سفيان ثورى نيز قرار گرفت. يكبار در مكه به هارون الرشيد، خليفه مقتدر عباسى، اندرز داد و اين كار باعث شد كه در بغداد نزد صوفيه و زهاد محبوب شود و حتى مورد احترام امام احمد حنبل نيز قرار گرفت. ابن مبارك، يحيى بن سعيد قطان، ابن مهدى، ابن عيينه، اصمعى، شافعى،

بشر حافى، عبدالصمد ابن مردويه، عبدوه مروزى و حسين بن داوود بلخى و بسيارى ديگر از وى حديث روايت كرده اند. بخارى، مسلم، ابن داوود، نسائى و ترمذى در «صحاح» خود به نقل حديث از وى پرداخته اند. فضيل در مكه وفات يافت. از سخنان اوست: به عزت پروردگار سوگند كه اگر در آتشم كند اميدم به وى از دست نرود؛ بيم برتر از اميد است مادام كه انسان از صحت و سلامت برخوردار است و چون به كام مرگ افتد اميد برتر خواهد بود.[1]

ابن عياض (و. سمرقند بين 101 تا 105- ف. مكه 187 ه.ق) ولادت وى در سمرقند اتفاق افتاده و از سليمان تيمى و محمد ابن اسحاق و امام جعفر صادق عليه السلام و سفيان ثورى و چند تن ديگر حديث شنيده است. فضيل بيشتر عمر خود را در مجاورت خانه ى خدا بسر برده و بيش از هشتاد سال عمر كرده و در محرم سال 187 هجرى در شهر مكه درگذشته و همانجا مدفون گرديده است. مأثورات او بيشتر در كتب صوفيه چون حليةالاولياء ابونعيم اصفهانى و تذكرةالاولياء شيخ عطار آمده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] تاريخ عرفان و عارفان ايرانى (288 -273)، تذكره الاولياء (85 -74 / 1)، تهذيب التهذيب (258 -256 / 8)، الجرح و التعديل (ج 3 ق 73 / 2)، جستجو در تصوف (112)، حليه الاولياء (140 -84 / 8)، ترجمه ى رساله قشيريه (28 -27)، سير النبلاء (422 -421 / 8)، شذرات الذهب (318 -316 / 1)، صفه الصفوه (481-476 / 1)، طبقات الصوفيه سلمى (14 -6)، كارنامه ى بزرگان (20 -18)، مجمل فصيحى (ذيل/ سال 187)، النجوم الزاهره (156

-155 / 2)، نفحات الانفس (34 -33)، وفيات الاعيان (50 -47 / 4).

فضيلي هروي، ابوالضل محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 537 / 534 ق)، مسند و محدث. وى از محلم بن اسماعيل ضبى و ابوعمر عبدالواحد بن احمد مليحى و سعيد بن ابوسعيد عيار حديث شنيد. از جمله مرويات او «صحيح» بخارى است، كه آن را از مليحى استماع كرده بود. سمعانى و ابن عساكر و ابوروح عبدالمعز و گروهى ديگر از وى روايت كرده اند. سمعانى در «تحبير» خود آورده: او مدتى در جامع هرات مجلس املاى حديث برقرار كرد و به من اجازه روايت داد. وى در مرو درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (66 -64 / 20)، شذرات الذهب (105 / 4).

فضيلي هروي، ابوعاصم فضيل

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(471 -383 ق)، فقيه، مسند و محدث. وى از عبدالرحمان بن ابى شريح انصارى و ابوعلى منصور بن عبدالله خالدى و ابوالحسين بن بشران معدل و عده اى ديگر حديث روايت كرده است. عبدالسلام بكبره و محمد بن حسين علوى و عبدالاول سجزى و گروهى ديگر از وى حديث روايت كرده اند. او مسند هرات بود، و به گفته ى ابوسعد سمعانى فقيهى وارسته و راستگويى مورد اعتماد كه در طول عمر خود احاديث بسيارى را به آيندگان سپرد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام بوفيات الاعلام (312 / 1)، سير النبلاء (398 -397 / 18)، شذرات الذهب (341 / 3).

فلسفي، محمد تقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1419 -1327 ق)، عالم دينى، خطيب، واعظ، متكلم، مفسر و محدث. در تهران به دنيا آمد. مقدمات و ادبيات و سطوح را نزد اساتيدى همچون پدرش، آيت الله تنكابنى، و آقا شيخ يونس قزوينى و آقا شيخ على رشتى، و معقول و فلسفه را از ميرزا طاهر تنكابنى و آقا ميرزا محمود قمى و ميرزا مهدى آشتيانى فراگرفت. وى حدود دو سال در زمان آيت الله حايرى يزدى در قم اقامت داشت و از محضر اساتيد حوزه ى علميه بهره مند شد.سپس به تهران آمد و به ادامه تحصيل و مطالعه ى كتب مختلف و متنوع پرداخت. وى در منبر و خطبه روش نوينى را پايه گذارى كرد و تحول عميقى در فن سخنورى بوجود آورد و شاگردان بسيارى را تربيت كرد. خدمات دينى و اجتماعى او بسيار و مسافرتهاى تبليغى او به كشورهاى عربستان، عراق، پاكستان و همچنين به شهرهاى مختلف ايران قابل توجه است. در تهران، در پايان جلسه درس، درگذشت و در جوار حضرت عبدالعظيم حسين در كنار عمو و

پدر همسرش، آيت الله حاج شيخ محمد حسين تنكابنى، دفن شد. آثار علمى و قلمى او منشورى آموزنده با نثرى جذاب است. عمده آثار وى كه تحت عنوان كلى «گفتار فلسفى» انتشار يافته عبارتند از: «كودك»، از نظر وراثت و تربيت، دو مجلد؛ «جوان»، از نظرعقل و احساسات، دو مجلد؛ «بزرگسال و جوان» از نظر افكار و تمايلات، دو مجلد؛ «آيه الكرسى»، پيام آسمانى توحيد؛ «اخلاق»،از نظر همزيستى و ارزشهاى انسانى، دو مجلد؛ «معاد»، از نظر روح و جسم، سه مجلد؛ «سخن و سخنورى»، از نظر بيان و فن خطابه؛ «شرح و تفسير دعاى مكارم الاخلاق»، از صحيفه ى سجاديه، سه مجلد.[1]

حاج شيخ محمدتقى فلسفى بن العلامه العلام و الفقيه القمقام حجه المسلمين والاسلام المرحوم آيت الله حاج شيخ محمدرضا تنكابنى تهران اعرف خطباء عصر و اشهر وعاظ زمان مايند كه خود چندى افتخار توقف حوزه علميه را داشته و حوزه علميه هم فخر بر اين ثمره مفيد و اثر ارزنده خود مى كند.

اين رادمرد بزرگ و اين نابغ سترك كه صيت و صوتش عالم گير شده و شهرت و ملاحت سخن ورى و سخنرانيش مستغنى از تعريف ما و جهانى گرديده بخصوص در تحقيقات علمى و دخول و خروجش به مطالب و از مطالب و اداء سخن و حق مطلب دادنش در اين زمان بى قرين و در قرون گذشته كم نظير بوده و مبالغه نيست اگر بگويم.

انصاف مى دهم كه دليران و دليران

بسيار ديده ام نه بدين حسن و دلبرى

عالمى است محقق و ناطقيست مدقق مفسريست خبير و محدثيست بصير متكلمى است فاضل و واعظى است كامل جامع معقول و منقول حاوى فروع و اصول بسيار خوش محاوره و خوش مجلس منزلش مهبط اهل فضل

و محفلش مجمع اهل كمال سينه اش باز و دستانش گشاده در قضاء حوائج مومنين و بالاخص روحانيين ساعى و در امور خير مساعى جميله دارد و از خدمات دينى و اجتماعى فرونمى گذارد.

در سال 1327 قمرى هجرى در تهران متولد شده و در خاندان علم و فضيلت و مجد و شرافت تربيت يافته و مقدمات و ادبيات و سطوح را نزد اساتيد بزرگ چون والد معظم خود و آشيخ يونس قزوينى و آشيخ على رشتى و معقول و فلسفه را از مرحوم ميرزا طاهر تنكابنى و آقا ميرزا محمود قمى و ميرزا مهدى آشتيانى استفاده نموده و حدود دو سال هم در زمان مرحوم آيت الله حايرى يزدى در قم توقف و از محضر اساتيد حوزه علميه بهره مند شده و بعد به تهران مراجعت و به ادامه تحصيل و مطالعه كتب مختلفه و متنوعه عصرى و قدماء گرديده و از هر خرمنى خوشه ها چيده و از هر گلستانى گلها به دست آورده و با آن فكر سرشار و ذوق فراوان و استعدادى كه تنها موهبت خداونديست (و ذلك فضل الله يوتيه من يشاء) خريت ادب و تحرير سخنورى گرديده و خاص و عام و جاهل متقدم و متجدد را مجذوب بيان سحرآميز خود به مضمون (و ان من البيان السحر) نموده است.

من نمى گويم كه آن شمع جهان

هست پيغمبر ولى دارد بيان

حدود 6 سال در ماه رمضان و ده شب اول محرم از مسجد سلطانى با دنياى امروز از اسلام و غيره صحبت كرده و حقايق اسلام را با بيانى بس رسا و مليح خود به زبان عصرى به وسيله دستگاه فرستنده به مردم جهان رسانيده و اين به

خدا فخر اسلام و مسلمين و به ويژه شيعيان اثنى عشر روى زمين است.

چندين سال متمادى ظهرهاى ماه رمضان در مسجد حاج سيد عزيزالله تهران صحبت مى كردند ده ها هزار نفر از طبقات مختلف، روحانيين و اساتيد دانشگاه و دبيران و آموزگاران و محصلين جديد و قديم و تجار و اصناف براى استماع سخنرانيهاى معظم له حاضر مى شدند و چون صحن مسجد و شبستانها و ايوانها و راهروهاى مسجد گنجايش آن همه جمعيت را نداشت.

قسمت مهمى از مستمعين در بازار و سراهاى اطراف مسجد اجتماع مى كردند و متجاوز از سى بلندگو كه در نقاط مختلف نصب مى شد صدا را به همه آنها مى رسانيد.

خاطرات آن مجلس باشكوه فراموش نشدنى است بسيارى از مشكلات دينى در آن مجلس مورد بحث قرار مى گرفت و حل مى شد و بسيارى از افراد منحرف با استماع آن سخنان نافذ به راه مى آمدند و از سقوط و تباهى رهائى مى افتند.

علامه فلسفى روش نوينى را در منبر پايه گذارى كرد و تحول عميقى را در فن سخنرانى به وجود آورد روايات حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم و ائمه طاهرين عليه السلام را كه گوهرهاى گرانقدر اسلامى است با منطق علمى روز تشريح و توضيح نموده و در نسل تحصيل كرده اثر بسيار عميق گذارده و كتابهاى ايشان نمونه اى از اين روش نوين است.

در زمان حيات مرحوم آيت الله العظمى بروجردى قدس سره سالهاى متمادى به دعوت آن مرجع بزرگ و عاليقدر در دهه آخر صفر به قم مى رفتند صبح ها در منزل معظم له و شبها در صحن بزرگ قم به دعوت توليت آستانه براى جمعيت زيادى كه در صحن بزرگ و صحن كوچك و صحن موزه

و خيابان مجاور صحن و شيخان گرد آمده بودند سخنرانى مى كردند سخنان ايشان علاوه بر آثار مفيدى كه در افكار تمام مردم مى گذارد براى فضلاء طلاب حوزه علميه كه به منبر علاقه داشتند آموزنده و سرمشق بود و از روش ايشان استفاده بسيار مى كردند، كليه مراجع بزرگ تقليد نجف اشرف و قم و مشهد مقدس از گذشته و معاصر عنايت مخصوص و توجه خاصى به معظم له داشته و دارند.

خلاصه استاد و علامه فلسفى از نوابغ زمان و از افرادى است كه مى توان درباره شخصيت علمى و اخلاقى او و مسافرتهايش به كشورهاى اسلامى حجاز و اعتاب عاليات و پاكستان و شهرهاى مهم ايران كه براى تبليغ رفته و منبرهاى مهيج و منابر معجزه آسا و خدمات دينى و اجتماعى و مبارزاتش با منحرفين و گروه هاى ضد اسلامى كتاب مستقلى نوشت.

از آثار علمى و قلمى اين استاد كه به طبع رسيده و جهانى را به خود متوجه نموده كتب زير است كه براى تربيت كودكان و راهنمائى نسل جوان بهترين كتاب و آموزنده ترين منشوريست كه منتشر شده است.

1- گفتار فلسفى راجع به كودك از نظر وراثت و تربيت در دو جلد كه هر جلدى بيش از پانصد صفحه است.

2- گفتار فلسفى راجع به جوان از نظر عقل و احساسات در دو جلد كه هر جلدى بيش از پانصد صفحه است.

3- گفتار فلسفى آيه الكرسى يا پيام آسمانى توحيد در چهارصد صفحه.

يكى از شعراء معاصر درباره معظم له سروده است

او ستاد اوستادان بلاغت (فلسفى)

آنكه نامش زى فلك از عرشه منبر گذشت

ابن جوزى گرچه در يك آيه سالى حرف زد

بودى از امروز گفتى وى زمن برتر گذشت

(فلسفى) تنها نه در نطق و

بيان باشد فريد

كلك وى از تيغ مردان دلاور در گذشت

در كتاب كودكش بنگر كه خودپيرانه گفت

از يونسكو خود كتاب وى مهين دفتر گذشت

ويژه از بهر جوانان اين كتاب تازه اش

انقلابى كرده خوش برپا كه از اختر گذشت

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آينه دانشوران (65 -64)، بزرگان رامسر (178)، گنجينه ى دانشمندان (390 -387 / 2).

فلكي نيشابوري خوارزمي، ابوالمظفر سعيد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 560 / 478 ق)، محدث و صوفى. اصلش از نيشابور بود. وى از نصرالله بن احمد خشنامى و ابن اخرم ابوالحسن على بن احمد بن محمد مدينى حديث شنيد. او مدتى در خوارزم ساكن بود و وزارت خوارزمشاه را بر عهده داشت، لذا به سعيد بن سهل وزير مشهور شد. وى بارها به بغداد رفت و در آن جا حديث روايت كرد. ابن عساكر و فرزندش، بهاءالدين، و ابوالمواهب بن صصرى و برادرش، حسين، و محمد بن حسين مجاور و ابوالبركات و محمد بن غسان و مكرم بن ابى صقر و ديگران «جزء» منسوب به او را از وى شنيدند. از بيم پادشاه به مكه رفت و حج گزارد و اموالش را به مستمندان بخشيد، سپس به شام رفت تا قدس را زيارت كند. پس از آن به دمشق رفت و از آنجا خواست كه به وطن بازگردد، ليكن نورالدين او را در آنجا نگهداشت و در خاقناه سميساطيه/ شميشاطيه ساكن كرد و او را شيخ آنجا قرار داد و او تا پايان عمر در آن خانقاه ماند و در آن تعميراتى انجام داد. او را داراى هيبت و شهامت وجود و سخاوت و تواضع و فروتنى توصيف كرده اند. او در مقابر صوفيه مدفون است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه

:الاعلام بوفيات الاعلام (377 / 2)، سير النبلاء (423 -422 / 20)، شذرات الذهب (188 / 4)، العبر (32 / 3)، النجوم الزاهره (351 / 5)، الوافى بالوفيات (224 / 15).

فلكي همداني، ابوالفضل علي

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 427 / 407 ق)، حافظ، محدث، صوفى، رجالى، مصنف و فقيه شافعى. جدش در علم نجوم و حساب سرآمد بود، بدين جهت به فلكى مشهور شد و ابوالفضل على را گاه ابن فلكى نيز گفته اند. وى براى جمع آورى حديث سفرها كرد و از ابن رزقويه و ابولحسين بن بشران و قاضى ابوبكر حيرى و به قول شيرويه از تمام مشايخ همدان و عراق و خراسان حديث شنيد. خواجه عبدالله انصارى گويد كه بشرى را پرحافظه تر از فلكى نديدم. حسنى و ميدانى از وى حديث روايت كرده اند. او در نيشابور درگذشت. فلكى كتابهايى تصنيف كرد كه از آن جمله طبقاتى است به نام «المنتهفى فى الكمال فى معرفه الرجال» يا «منتهى الكمال فى معرفه الرجال»، در هزار جزء از ديگر آثارش: كتاب «الالقاب» يا «معرفه القاب المحدثين» است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (504 -502 / 17)، شذرات الذهب (231 ،185 / 3)، طبقات الحفاظ (431-430)، كشف الظنون (1858 ،1739 ،1397)، معجم المؤلفين (72 -71 / 7)، الوافى بالوفيات (34 -33 / 21)، هديه العارفين (687 / 1).

فناكي رازي، ابوالقاسم جعفري

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 383 ق)، محدث. وى «مسند» محمد بن هارون رويانى را از خود وى روايت كرد، و از عبدالرحمان بن ابى حاتم حديث شنيد. خليلى گويد: وى به عدالت و حسن ديانت موصوف بود. هبه الله لالكايى و ابوالفضل عبدالرحمان بن بندار رازى از وى حديث روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :رى باستان (293 / 2)، سير النبلاء (431 -430 / 16 ،508 / 14)، شذرات الذهب (104 / 3)، النجوم الزاهره (167 / 4)، الوافى بالوفيات (111 / 11).

فوراني مروزي، ابوالقاسم عبدالرحمان

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(463 / 461 -388 ق)، محدث، فقيه شافعى، اصولى و مصنف. در مرو به دنيا آمد. وى در فقه شاگرد ابوبكر قفال شاشى بود و از او و از على بن عبدالله تيسفونى حديث شنيد. عبدالرحمان بن عمر مروزى و عبدالمنعم بن ابى القاسم قشيرى و زاهر بن طاهر و محيى السنه بغوى و ديگران از وى حديث شنيدند. او پيشواى فقهاى مرو و شيخ شافعيان بود. وى استاد ابوسعد/ ابوسعيد متولى صاحب «التتمه» (يعنى تتمه كتاب «الابانه» كه شرح گونه اى است بر كتاب استادش) بود. امام الحرمين جوينى در كتاب «النهايه» خويش در باب اذان جمله اى در تخفيف فورانى گفته كه تمامى علما اين مطلب را بر امام الحرمين عيب گرفته اند، زيرا كه فورانى از ستونهاى مذهب به شمار مى آمده است. او در مرو درگذشت. فورانى داراى مصنفات بزرگ و بسيارى در اصول و خلاف و جدل و ملل و نحل مى باشد. از آثار وى: «الابانه»، در فقه شافعى؛ «العمده»، در فقه؛ «اسرار الفقه»؛ «كتاب العمل»؛ شرح «الفروع» ابن حداد، در مذهب شافعى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (102 / 4)، انساب سمعانى

(405 / 4)، سير النبلاء (265 -264 / 18)، شذرات الذهب (309 / 3)، الكامل 1108)، كشف الظنون (1441 ،1257 ،84 ،1)، لسان الميزان (303 -302 / 4)، معجم المؤلفين (92 / 8 ،169 / 5)، وفيات الاعيان (132 / 3)، هديه العارفين (517 / 1).

فورجه اصفهاني، ابوالقاسم محمود

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 565 ق)، محدث. «جزء لوين» را از ابوبكر محمد بن احمد بن ماجه استماع كرد و از سليمان بن ابراهيم حافظ و رييس ابوعبدالله ثقفى و محمد بن محمد بن عبدالواهاب مدينى و از جد خود، على بن محمد، حديث شنيد. سمعانى و يوسف بن احمد شيرازى و يوسف عاقولى و على بن نصر و عبدالسلام بن عبدالرحمان بن سكينه و ثابت بن مشرف و على بن بورند و عبدالقادر بن عبدالله رهاوى و محمد بن محمد بن محمد بن غانم و محمد بن محمود رويدشتى و محمود بن محمد لباد و عده اى ديگر از وى حديث روايت كرده اند. گروهى نيز همچون ابن اللتى و على بن صابونى و كريمه قرشيه و دخترش، صفيه، از وى اجازه روايت حديث داشته اند. فورجه در اصفهان درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (502 -501 / 20)، شذرات الذهب (216 / 4)، النجوم الزاهره (364 / 5).

فيض كاشاني، محسن

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1091 -1007 ق)، عالم، عارف، محقق، فقيه، محدث، مفسر، حكيم متأله، متكلم، اديب و شاعر. فيض و پدرش، ملا شاه مرتضى، و فرزندش، محمد علم الهدى، و برادرش، ملا عبدالغفور بن شاه مرتضى، و فرزند برادرش، ملا محمد مومن بن عبدالغفور، و برادر ديگرش، نورالدين كاشانى، و فرزند برادرش، ملا محمدهادى يك خانواده علمى جليل را تشكيل داده اند. فيض در قم نشوونما يافت. آن گاه به شيراز رفت و در محضر سيد ماجد بحرانى علوم شرعى را آموخت و از فليسوف بزرگ ملاصدرا، صدرالمتألهين، علوم عقلى را فراگرفت و با دختر وى ازدواج كرد. فيض از دو استادش و همچنين از شيخ بهائى و ملا محمد صالح مازندرانى و ملا محمد

طاهر قمى و ملا خليل قزوينى و شيخ محمد فرزند صاحب «معالم» حديث روايت كرده است. علامه مجلسى و سيد نعمت الله جزايرى از وى اجازه ى حديث گرفتند. گستردگى و احاطه ى علمى او تا بدانجاست كه عده اى نسبت به وى، له و عليه، تعصب ورزيدند و مدح و ذمش نمودند. گرچه عده اى از مخالفان آن گاه كه بر حقيقت مطلع شدند به سويش رفتند و در مقام اعتذار خطاب به او (يا محسن! قد اتاك المسى ء) گفتند. فيض در تمام فنون شعرى مهارت داشت و اشعار زيبايى از خود به جاى گذاشت. او در كاشان درگذشت و قبر و قبه او در آنجا مشهور است. فيض در حدود يكصد و بيست اثر در فنون مختلف دارد، كه از آن جملفه: «الصافى»، تفسير قرآن كريم با احاديث، و ملخص آن به نام «الصفى»، و خلاصه ى «الاصفى» به نام «المصفى»؛ «الوافى»، در حمع و ترتيب احاديث كتب اربعه، با توضيح و بيان مشلكات آنها؛ «الشافى»، كه خلاصه و لباب «وافى» است؛ «مفاتيح الشرايع»، تمامى مهمات احكام و مسائل دوره ى فقه؛ «عم اليقين فى اصول الدين»، و ملخص آن «المعارف»؛ «عين اليقين فى اصول الدين»؛ «الحق اليقين»؛ «خلاصه الاذكار»؛ «بشاره الشيعه»؛ «المحجه البيضاء فى احياء الاحياء»، در علم اخلاق، كه در آن «احياء العلوم» غزالى را مهذب كرد و مطالب حقى آن را با اخبار و احاديث معصومين (ع) تاييد نمود؛ «الحقائق»، كه لباب و ملخص «محجه» است؛ «نقد الاصول»؛ «نوادر الاخبار»؛ «سفينه النجاه»؛ شرح مختصر «صحيفه سجاديه»؛ «من لا يحضره التقويم»؛ «تشريح العالم»، در هئيت؛ «ديوان» شعر؛ «مثنويات»؛ «گلزار قدس»، در مراثى و قصائد و رباعيات و غزليات.[1]

(فيض) ملا محسن

محمد بن شاه ملقب به محسن و معروف به ملا محسن فيض كاشانى از اجله ى علماى اماميه ى قرن يازدهم هجرى قمرى و عهد شاه عباس دوم صفوى است كه در فقه و حديث و تفسير و حكمت و ادب و علوم عقلى و نقلى متبحر و استاد بوده است. وى در قم اقامت داشت ليكن براى تحصيل به شيراز مسافرت نموده علوم شرعى را از سيد ماجد و علوم عقلى را از ملاصدرا و ميرداماد دريافته و با دختر ملاصدرا نيز ازدواج كرد. آثارش متجاوز از 120 مى باشد و از ميان آنها ميتوان: مثنوى آب زلال، ابواب الجنان، الاستقلاليه، اصول العقايد، اصول المعارف، الامالى، انوارالحكمه، الشافى، حاشيه ى صحيفه ى سجاديه، شراب طهور، من لا يحضره التقويم، الوافى، نقدالاصول الفقهيه، نوادرالاخبار، والصافى را نام برد. وفاتش در سال 1091 ه.ق در كاشان اتفاق افتاد و همانجا مدفون است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] ايضاح المكنون (701 ،679 ،674 ،613 ،589 ،521 ،508 ،456 ،442 ،400 ،398 ،379 ،378 ،226،225 ،212 ،148 ،132 ،119 ،75 ،63 ،60 ،39 ،19 / 2 ،606 ،559 ،543 ،433 ،410،408 ،363 ،335 ،290 ،287 ،183 ،143 ،93 ،91 ،90 ،54 ،32 / 1)، بحارالانوار (124 / 107)، تاريخ ادبيات ايران، براون (260 / 4)، تاريخ ادبيات در ايران (336 -328 / 5)، تاريخ برگزيدگان(38 -37)، تاريخ عرفان و عارفان ايرانى (201 -198)، تاريخ فلاسفه ى ايرانى (555 -551)، تاريخ كاشان (278 -277)، تذكره ى روز روشن (641)، تذكره ى نصرآبادى (155)، خاته مستدرك الوسايل (236 -235 / 2)، دايره المعارف فارسى (1971 / 2)، دنباله ى جستجو در تصوف (258 -254)، دويست سخنور (313 -311)، الذريعه (205 ،99

-98 ،74 ،14 -13 / 25 ،348 ،344 ،273 ،103 ،98 -97 / 24 ،317 -316 / 23 ،431 ،418 ،406 ،376 ،322 ،232231 / 22 ،303 ،280 -279 ،210 ،187 / 130 ،68 -67 / 21 ،260 -259 ،146 -145 / 20 ،210 ،143 / 19 ،286 ،282 -281 ،257 ،218 ،120 -119 ،119 ،116 / 18 ،75 / 17 ،393 ،385 ،66 -65 / 16 ،374 ،326 ،127 ،5 / 15 ،252 ،247 / 14 ،359 ،45 ،44 ،10 -9 / 13 ،203 -202 ،124 ،3 -2 / 12 ،245 / 11 ،854 -853 ،699 / 9 ،282 / 8 ،211 ،38 ،28 / 7 ،146 ،90 / 6 ،193 ،172 ،126،125 ،85 ،82 ،17 -16 / 5 ،481 ،471 ،459 ،403 -400 ،234 ،201 ،189 -188 ،182 ،117 ،115 ،114 ،110 -109 ،106 ،96 / 4 ،116 -115 / 3 ،485 -484 ،425 ،403 ،398 ،349 ،312 ،293 ،261 ،244 ،223 ،212 -211 ،198 ،179 -178 ،124 ،33 / 2 ،424 ،406 ،284 ،77 ،53 ،24 ،2 / 1)، روضات الجنات (97 -73 / 6)، رياض العارفين (226 -225)، رياض العلماء (182 -180 / 5)، ريحانه (379 -369 / 4)، شخصيت هاى نامى (383 -382)، شرح حال رجال و مشاهير نامى (404 -400)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 492 -491 / 11)، فرهنگ ادبيات فارسى (386 -385)، فرهنگ سخنوران (724)، فلاسفه ى شيعه (560 -556)، فوائد الرضويه (642 -633)، الكنى و الالقاب (42 -39 / 3)، لغت نامه (ذيل/ فيض)، مجمع الفصحا (49 -48 / 4)، مراقد المعارف (405 -404 / 1)، مستدرك اعيان (309 -308

/ 2)، مؤلفين كتب چاپى (808 -799 / 5)، نتايج الافكار (541)، وقايع السنين و الاعوام (536 -535)، هديه الاحباب (233).

قاري اصفهاني، طاهر

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حافظ ابوالحسن فخرالدين طاهرب عرب بن ابراهيم بن احمد اصفهانى. عالم فاضل محدث قارى بصير محقق، از اساتيد فن تجويد و قرائت در اصفهان بوده، كتب عديده در فن تجويد تأليف نموده، و عده اى كثير شاگرد تربيت نموده، و جهت برخى از آنها اجازه نوشته.

خود از شاگردان محمدبن محمدبن الحرزى، متوفى به سال 833 بوده، و جهت نجم الدين محمد السعدى الحموى يزدى به سال 857 به خط خويش اجازه نگاشته است.

كتب زير از اوست:

1 - تجويد قرآن، فارسى 2 - التجريد فى التجويد 3 - الدر الفريد، در تجويد 4 - شرح شاطبيه، ممكن است از تأليفات او باشد 5 - طبقات القراء 6 - القراءة المفردة، از ابى عمرو 7 - قرائت مفرده، از ابن عامر 8 - قرائت مفرده، از حمزه 9 - قرائت مفرده از نافع 10 - منتخب در الفريد، و آن را در 892 تأليف نموده 11 - منهل العطشان؛ و غيره.

در قرن يازدهم هجرى نيز دانشمندى به نام: حافظ طاهر قارى در اصفهان مى زيسته، و كتابى در شرح «شاطبيه» تأليف نموده است، و تا اوايل قرن دوازدهم يعنى تا سال 1117 زنده بوده است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

قاري رمجاري نيشابوري، ابومحمد اسماعيل

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(531 -439 ق)، مسند، محدث و قارى. نسبتش به رمجار از توابع نيشابور مى رسد. او از ابوالحسين عبدالغافر فارسى «صحيح» مسلم و احاديث يحيى بن يحيى تميمى را شنيد و همچنين از ابوحفص بن مسرور صوفى، از خدمتگزاران ابوالقاسم قشيرى، چند جزئى را شنيد. ابوالعلاء عطار و ابوالقاسم بن عساكر و ابوسعد سمعانى و حسن بن محمد قشيرى و زينب شعريه و ديگران از وى حديث روايت

كرده اند. ابن نقطه گويد كه ابوسعد حسن بن محمد بن محسن قشيرى از وى «صحيح» را روايت كرده است ذهبى گويد كه: ابوالقاسم بن حرستانى از وى اجازه ى روايت داشته است. سمعانى گويد كه وى شيخى صالح و عفيف و صوفيى پاك بود كه خدمت استاد ابوالقاسم قشيرى را نمود. قارى در نيشابور درگذشت. در «شذرات الذهب» به جاى قارى، غازى آمده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام بوفيات الاعلام (353 / 1)، سير النبلاء (20 -19 / 20)، شذرات الذهب (97 / 4)، العبر (440 -439 / 2)، معجم البلدان (78 / 3).

قاسمي كوخميثني سمرقندي، ابومحمد حسن

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(491 / 490 -409 ق)، حافظ و محدث. پيشواى حديث در عصر خويش بود. وى ساكن نيشابور بود. از عبدالصمد عاصمى و ابوحفص بن مسرور و حمزه بن محمد جعفرى و ابوسعد كنجرودى و ابوعثمان صابونى و ديگران حديث شيند. بزرگترين استادش منصور كاغذى بود. وى با جعفر بن محمد مستغفرى حافظ مصاحب بود و بيشتر شنيده هايش از متسغفرى است و به احاديث او استناد مى كرد. اسماعيل بن محمد تيمى و وجيه شحامى و جنيد قاينى و ابواسعد بن قشيرى و محمد بن جامع خياط و ديگران از وى روايت كرده اند. سمعانى گويد كه وى شنيده هاى خود را گردآورى كرد و تصنيفاتى به وجود آورد. عمر بن محمد نسفى در كتاب «القند» گويد كه وى حافظ و قوام السنه بود كه در زمانش چون او، در فن او، در شرق و غرب، وجود نداشت. از آثار وى: «بحر الأسانيد فى صحاح المسانيد»، در هشتصد جزء، كه در آن صد هزار حديث را گردآورى، مرتب و تهذيب كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان

(جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (194 / 2)، تذكره الحفاظ (1232 -1230 / 4)، سير النبلاء (206 -205 / 19)، شذرات الذهب (395 -394 / 3).

قاضي اصفهاني، ابوطالب محمود

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 585 ق)، مدرس، خطيب، محدث و فقيه شافعى. نزد محيى الدين محمد بن يحيى شهيد فقه آموخت، و در خلاف نامى شد، و در اين طريقه «تعليقه»اى نگاشت كه گوياى فضل و برترى وى بر بسيارى از همگنان اوست. او بين فقه و تحقيق جمع كرد. در تدريس يكى از اعجوبه ها به شمار مى آمد. او مدتى در اصفهان تدريس كرد.در وعظ و خطابه نيز چيره دست بود. از آثارش «تعليقه» و «طريقه»، در خلاف است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ايضاح المكنون (299 / 1)، سير النبلاء (227 / 21)، شذرات الذهب (284 / 4)، معجم المؤلفين (182 / 12)، وفايت الاعيان (174 / 5)، هديه العارفين (404 / 2).

قاضي جرجاني، ابونعيم فضل

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 293 ق)، حافظ، محدث و قاضى. از قتيبه بن سعيد و همطبقه ى آنان در خراسان،و عيسى بن حماد و ابوطاهر بن سرح در مصر، و محمد بن مصفى و هشام بن خالد در شام حديث شنيد. ابوجعفر عقيلى و زبير بن عبدالواحد و ابواحمد بن عدى و ابوبكر اسماعيلى و ديگران از وى حديث شنيدند. حمزه سهمى در كتاب «تاريخ جرجان» وى را جزء علماى گرگان شمرده و شرح حالش را آورده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (574 -573 / 13).

قاضي رئيس نسوي، ابوعمرو، ابوعمر محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(478 -378 ق)، قاضى، فقيه، محدث، مفسر، مدرس، مفتى، اديب و شاعر. در نساى خراسان به دنيا آمد و در آنجا نشوونما يافت، و از قاضى حسن دامانى نسوى فقه آموخت. سپس به عراق و مصر و شام و مكه مسافرت كرد و تحصيل علم نمود و از ابو بكر حيرى و ابواسحاق اسفراينى در نيشابور و ابوذر هروى در مكه و ابن نظيف در مصر و ابوالحسن على بن موسى سمسار در دمشق و ابومعمر اسماعيلى در گركان حديث شنيد.او مجالس املاى حديث برپا كرد و درباره ى احاديث سخن گفت.ابوعبدالله فراوى و عبدالمنعم قشيرى و ديگران از وى روايت كردند. وى مورد اعتماد سلجوقيان بود و در رسالت هاى مهم از وى استفاده مى كردند. امير طغرل بيگ او را به دارالخلافه ى بغداد فرستاد و وى از جانب ملك شاه سلجوقى مأموريت يافت تا دختر خليفه را خواستگارى كند. القائم بامرالله او را عهده دار امر قضاوت خوارزم كرد و به وى لقب أقضى القضات بخشيد. اهل خوارزم از وى حديث روايت كرده اند. او داراى آثارى در زمينه ى «فقه» و «تفسير» بود. وى

در ادبيات نيز مهارت داشت و شعر مى گفت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (64 / 7)، سير النبلاء (478 -477 / 18)، طبقات المفسرين الداوودى (181 -178 / 2).

قاضي سعيد، محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1103 -1049 ق)، حكيم، اديب، عارف، مفسر، محدث، محقق، قاضى و عالم امامى. معروف به قاضى سعيد و ملا سعيد قمى و ملقب به حكيم كوچك. از دانشمندان بزرگ شيعه و از مفاخر حديث و حكمت و عرفان و ادبيات بود. وى از شاگردان ملا محسن فيض كاشانى و ملا عبدالرزاق لاهيجى و ملا رجبعلى تبريزى بود. او بسيار مورد توجه و تجليل شاه عباس دوم و درباريانش بود. مدتى عهده دار منصب قضاوت قم بود و اين خود حاكى از تبحر وى در شرعيات مى باشد. در قم درگذشت. از آثار وى: شرحى بر كتاب «توحيد» صدوق، در چند مجلد؛ «اسرار الصنايع»، در صناعات خمسه ى قياسيه منطقيه: شعر، خطابه، برهان، جدل و مغالطه كه از «صناعيه» ميرفندرسكى الهام گرفته است؛ «شرح حديث بساط»، كه در 1099 ق، در اصفهان، از تأليف آن فراغت يافت؛ رساله ى «كليد بهشت» در اشتراك لفظى اسماءالله، به فارسى؛ حاشيه بر «اثولوجيا»ى ارسطو؛ حاشيه «شرح اشارات خواجه»؛ «الاربعون حديثا»، شرح چهل حديث در معارف كه سراسر تحقيقات علمى است؛ رساله ى «الاربعونيات لكشف الأنوار القدسيات»، چهل رساله، در چهل باب از معارف كه هر يك از آنها را به اسمى خاص ناميده است، رساله اول «روح الصلاه»، كه آن را به استادش ملا محسن فيض كاشانى اهداء نموده و ديگرى «حقيقه الصلاه» و ديگرى «فوائد رضويه» و ديگرى «الحديقه الورديه و السوانح المعراجيه» و...

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (344

/ 9)، تاريخ ادبيات در ايران (340 -336 / 5)، الذريعه (132 / 18 ،341 -340 / 16 ،154 -153 / 13 ،49 / 7 ،391 ،111 ،12 / 6 ،479 / 4 ،51 / 2 ،437 -436 ،418 -417 / 1)، روضات الجنات (12 -10 / 4)، رياض العلماء (285 -284 / 2)، ريحانه (413 -412 / 4 ،59 / 2)، الكنى و الالقاب (52 / 3)، معجم المؤلفين (38 / 10).

قاضي صاعد استوايي نيشابوري، ابوالعلاء صاعد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(432 / 431 -343 ق)، قاضى، فقيه حنفى، محدث و شاعر. ملقب به عمادالاسلام. در استوا، يكى از روستاهاى نيشابور، به دنيا آمد. شيخ حنفيان و رئيس آنان و قاضى نيشابور بود و رياست اصحاب رأى خراسان به وى منتهى مى شد. چون چهره اى زيبا داشت به ماه نيشابور ملقب شد. علوم ادبى را در نزد پدر آموخت، سپس از محضر ابوبكر خوارزمى استفاده نمود. فقه و حديث را از ابوعمرو اسماعيل بن نجيد نيشابورى و بشر بن احمد اسفراينى و عبدالله بن محمد بن على زياد نيشابورى شنيد. در جوانى حج گزارد و به عراق رفت و در كوفه از على بن عبدالرحمان بكائى حديث شنيد. خطيب بغدادى و قاضى صاعد بن سيار و ابوالحسن على بن محمد شعرى از وى حديث شنيدند. قاضى صاعد مقام فقاهتى و قضايى والايى داشت و در حوزه ى درس او اغلب علماى عصر شركت مى كردند. او افزون بر فقه و حديث در شعر و ادب نيز تبحر داشت و در اين رشته جانشين ابوبكر محمد عباسى خوارزمى بود. به آورده ى بيهقى وى استاد مسعود و محمد غزنونى است و بعدها پس از به حكومت رسيدن مسعود

بسيار مورد توجه او قرار گرفت. در نيشابور درگذشت. از آثار وى كتاب «الاعتقاد» است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اسرار التوحيد، تعليقات (706 -705)، الاعلام (272 / 3)، انساب سمعانى (135 -134 / 1)، تاريخ بغداد (345 -344 / 9)، سير النبلاء (508 -507 / 17)، شذرات الذهب (248 / 3)، العبر (264 / 2)، كشف الظنون (1393)، معجم المؤلفين (319-318 / 4)، هديه العارفين (421 / 1).

قايني، ابوالحسن محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س پنجم و ششم ق)، عالم امامى، فقيه، محدث و متكلم. از دانشمندان قرن پنجم و ششم هجرى است. او در رجال و حديث مردى مورد اطمينان و وثوق مى باشد و كتاب وى به نام «السابقين فى اعتقاد اهل البيت الطاهرين» مورد قبول علماى شيعه است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :بزرگان قائن (500)، الذريعه (99 / 12)، رياض العلماء (156 / 5)، ريحانه (428 / 4)، فهرست منتجب الدين (191).

قايني، ابوالقاسم جنيد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(547 -466 ق)، محدث، فقيه و صوفى. پدرش محمد بن على قاينى از بزرگان علم و دانش و يكى از معدود محدثانى است كه به خوبى و دانش زياد شهرت داشته است. وى شيخ صوفيه بود. ايام تحصيل را در اصفهان به سر برد، سپس ساكن هرات شد. در طلب حديث سفرهاى بسيار نمود. از حسن بن اسحاق تونى، در قاين، و از ابوبكر بن ماجه و سليمان حافظ، در اصفهان، و از ابوالفضل محمد بن احمد عارف و ديگران، در طبس، و از محمد بن على عميرى و نجيب بن ميمون، در هرات، و از ابوالمظفر منصور بن محمد سمعانى، در مرو، حديث شنيد و از وى فقه آموخت. پدر جنيد، محمد بن على، بر محمد بن منصور سمعانى سمت استادى داشت، و ابوسعد عبدالكريم بن محمد بن منصور سمعانى از شاگردان جنيد بود. وى همچين از سعد مهينى فقه آموخت. ابن ناصر و ابن عساكر و ابوالمعمر مبارك بن احمد انصارى و ابوبكر مبارك بن كامل خفاف و سعيد بن موفق نيشابورى و حافظ ابوالقاسم على بن حسن بن هبه الله و به گفته ى ذهبى، زنكى مروزى و ابوروح هروى و عبدالرحيم سمعانى از وى

حديث شنيدند. در هرات درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (437 / 4)، بزرگان قائن (110)، سير النبلاء (273 -272 / 20)، الوافى بالوفيات (204 -203 / 11).

قايني، ابوشريف محمد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1139 ق)، عالم امامى، فقيه، محدث، مفسر، مدرس، متكلم، فيلسوف و خوشنويس.چون در مناظرات علمى كسى را ياراى سخن گفتن با او نبود به سلطان العلماء مشهور شد. در چهارده سالگى به تحصيل روى آورد. دوران تحصيلات عاليه خود را در اصفهان به پايان رساند. در حوزه ى علميه ى قاين، به تدريس فقه و فلسفه مى پرداخت و گاه به نقاط ديگر جهت مباحثات علمى سفر مى كرد، كه سفر 1115 ق او به هرات و مباحثه او با علماى اهل سنت از آن جمله است. سرانجام در ماه رمضان درگذشت و (بماه رمضان) ماده تاريخش گشت. سلطان محمد پدر قطب الدين قاينى عالم رياضى است. از آثارش: «تهذيب الامه»، تفسير مفصلى بر قرآن؛ «تطهير الائمه (ع)»؛ «الامامه»؛ «رساله فى الوجود»، شامل مباحث و فوائد فلسفى درباره ى وجود؛ «ام الوسائل فى ام المسائل»، تفسير سوره ى حمد و برگرفته از تفسير مفصل، به زبان عربى؛ حاشيه بر «الشرح الجديد للتجريد»؛ كتابت «ضياء القلوب»، در حديث، به خط نستعليق.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :بزگان قائن (537 -531)، الذريعه (36 / 25 ،116 -115 / 6 ،327 -326 / 2)، ريحانه (60 -59 / 3)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 317 -316 / 12).

قايني، جلال الدين جلال

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 838 ق)، عالم دينى، فقيه، واعظ، محدث و مدرس. وى از احفاد نجم الدين عمر نسفى است. به گفته ى مؤلف «بزرگان قائن» نامش را به اشتباه جلال الدين محمد بن ابن عبدالله قاينى، محمد بن محمد قاينى، جلال الدين ابومحمد بن نجم الدين محمد قاينى، جلال الدين محمد بن عبدالله قاينى و غيره ذكر نموده اند. در قاين به دنيا آمد. به بخارا رفت و در آنجا مدتى به تحصيل پرداخت. وى

شاگرد شمس الدين ابوالخير محمد بن محمد جزرى و محمد بن جلال عبدى و خواجه عبدالله سمرقندى بود و از آنها اجازه ى روايت داشت. پس از گذراندن دوران تحصيل به هرات رفت و در دانشگاه و در مقصوره ى جامع آنجا به تدريس پرداخت. فصيح الدين محمد بن محمد قاينى و محمد بن شيخ محمد جامى، صاحب «رياض الناصحين»، و جلال الدين يوسف اهل، مورخ و محدث سده ى نهم هجرى، و حسين ابن جمال قهستانى، صاحب «شرح قصيده ى ابن سينا»، از شاگردان او بودند. وى علاوه بر وعظ و تدريس مدتى نيز منصب احتساب شهر هرات را عهده دار بود. در هرات به بيمارى طاعون درگذشت و در مدرسه ى جغرتان به خاك سپرده شد. از آثار وى: مدرسه ى علميه ى جغرتان، كه امروزه به صورت مسجد درآمده، و به جامع جغرتان معروف است؛ كتابخانه ى بزرگ. از آثار علمى وى: «تبيان الكبائر»؛ «اربعين»، مشتمل بر چهل حديث؛ «مفتاح الفرائض»؛ «شعب الايمان»، در اديان و جامعه شناسى دينى؛ شرح «نصاب»؛ «اجازات»؛ «نصايح شاهرخ شاهى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :بزرگان قائن (120 -113)، بهارستان آيتى (194)، تاريخ نظم و نثر (785)، حبيب السير (13 / 4)، مجمل فصيحى (ذيل/ سال 838)، مزارات هرات (90 -89).

قايني، زين العابدين

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1231 ق)، عالم امامى، فقيه، محدث، مدرس، زاهد و نويسنده. وى از مراجع تقليد شهر قاين و از مدرسان مشهور حوزه ى علميه ى آنجا بود. وى از محضر سيد على طباطبايى، صاحب «رياض»، استفاده نمود. محمد حسن قائنى از شاگردان او بود. وى با مير سيد محمد قاينى از علماى قاين همعصر و با وى مراوده داشت. در روستاى درخش درگذشت و در همان جا دفن شد. از آثار

وى: «مصباح النجاه» يا «اصول الدين»، به فارسى كه نگارنده در آن وعده كرده كه بخش دوم را در فروع دين بنگارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :بزرگان قائن (195 -194)، الذريعه (188 / 2)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 594 / 13).

قايني، ضياءالدين، ابومحمد فضل

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س ششم ق)، فقيه و محدث. وى معاصر بهرام شاه غزنوى (547 -511 ق) بود. پدرش، محمد بن ابراهيم، نيز از بزرگان حديث بود و كتابى درباره ى «خاندان عصمت و طهارت (ع)» به نامن «السابقين» نوشته است. پدر و پسر معاصر حسن بن منصور قاينى وزير سلطان بهرام شاه و از چهره هاى درخشان علمى خراسان بودند. در سلسله ى اجازات محدثين بزرگ از فضل بن محمد قاينى تعبير به شيخ امام اجل ضياءالدين ابومحمد شده است و اجازات و رواياتش در حدود 547 ق است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :بزرگان قائن (288)، بهارستان آيتى (151 -150)، الذريعه (99 / 12)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 219 -218 / 6).

قايني، علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، محدث، فقيه، محقق، نويسنده و خطاط. از شاگردان ملا احمد نراقى و شيخ موسى بن جعفر نجفى، شريف العلماء، و سيد محمد مجاهد بود. وى علاوه بر اينكه خود نويسنده و محقق بود، آثار نويسندگان ديگر را نيز به خط خود كتابت مى نمود. از آثارش: «شرح المعالم الاصول»؛ كتابى در دانش «اصول»؛ كتابى در «تاريخ»؛ «الاسئله و الاجوبه» كه فقه استدلالى و رساله ى عمليه است.از آثار كتابتى او: «محزن الادويه» و تذكره ى «اولى النهى» محمد حسين عقيلى به قلم نسخ در 1246 ق كه جلد كتاب داراى گل و بوته و مذهب مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :بزرگان قائن (259 -258)، الذريعه (71 / 14 ،248 / 12).

قباني نيشابوري، ابوعلي حسين

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 289 ق)، حافظ، محدث و مصنف. يكى از اركان حديث در نيشابور و شيخ محدثين در خراسان بود. وى در طلب حديث سفرهاى بسيار نمود. از اسحاق بن راهويه و سهل بن عثمان و مصور بن ابى مزاحم و عمرو بن زراره و ابومصعف و حسين بن ضخاك و سريج بن يونس و ابوبكر بن ابى شيبه و ابراهيم بن منذر حزامى و محمد بن عباد مكى و عبيدالله بن عمر قواريرى و ابراهيم بن محمد شافعى و همطبقه ى آنان در خراسان و حرمين و عراق حديث شنيد. استادش محمد بن اسماعيل بخارى و زكريا بن محمد بن بكار و احمد بن محمد بن عبيده و ابوحامد بن شرقى و ابوالفضل محمد بن ابراهيم هاشمى و يحيى بن محمد عنبرى و محمد بن يعقوب شيبانى و ديگران از وى حديث روايت كرده اند. اهل حديث در نيشابور پس از مسلم بن حجاج در نزد

او اجتماع مى كردند. بعد از درگذشت، ابوعبدالله پوشنجى بر جسد وى نماز گزارد. از آثارش: «المسند»؛ «الأبواب»؛ «التاريخ»؛ «الكنى»؛ «اتباع الاتباع».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (277 / 2)، انساب سمعانى (441 -440 / 4)، تهذيب التهذيب (332 -331 / 2)، سير النبلاء (502 -499 / 13)، شذرات الذهب (201 / 2)، طبقات الحفاظ (300)، العبر (416 / 1).

قراب سرخسي هروي

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(بعد از 414 -330 ق)، حافظ، محدث، فقيه، زاهد، مقرى و اديب. وى برادر ابويعقوب اسحاق قراب است. از منصور بن عباس و ابوبكر اسماعيلى و ابواحمد بن غطريفى و ابوعمر بن حمدان و ابواحمد حاكم و مخلد بن جعفر باقرحى و بشر بن احمد اسفراينى و على بن عيسى عاصمى و همطبقه ى آنان حديث شنيد. در بغداد نزد امام عبدالعزيز داركى فقه آموخت. ابوعطا عبدالاعلى بن عبدالواحد مليحى و شيخ الاسلام عبدالله بن محمد انصارى و ديگران از وى حديث شنيده اند. وى در بسيارى از علوم همچون قرائت و حديث و فقه و معانى قرآن و ادب پيشرو و سردسته زاهدان و متألهان بود. از آثارش: «درجات التائبين و مقامات الصديقين»؛ «الكافى فى علم القرآن»، در قراآت سبع، در چندين مجلد؛ «الجمع بين الصحيحين»، جمع بين «صحيح» بخارى و «صحيح» مسلم؛ كتابى در «مناقب الامام الشافعى»؛ «الشافى» در قراآت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (381 -379 / 17)، كشف الظنون (1839 ،1379 ،1023 ،745 ،599)، معجم المؤلفين (256 / 2)، هديه العارفين (209 / 1).

قراب سرخسي هروي، ابويعقوب اسحاق

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(429 -352 ق)، حافظ، محدث، مورخ، فقيه، زاهد و مصنف. محدث هرات بود. ابونضر فامى گويد كه وى بيش از هزار و دويست استاد داشته است. وى از عباس بن فضل نضرويى و جد مادرى اش، محمد بن عمر بن حفصويه، و ابوالفضل محمد بن عبدالله سيارى و عبدالله بن احمدن بن حمويه سرخسى و زاهر بن احمد سرخسى فقيه و خليل بن احمد سجزى و حسين شماخى صفار و ابومنصور محمد بن عبدالله بزاز حديث شنيد.شيخ الاسلام عبدالله انصارى هروى و ابوالفضل احمد بن ابى عاصم صيدلانى و

حسين بن محمد بن مت و اهل هرات از وى حديث روايت كردند. خواجه عبدالله انصارى در «جرح و تعديل» به او احتجاج كرده است. از آثارش: «الوفيات» يا «تاريخ السنين» در «وفيات العلماء» از قرن اول تا 429 ق، در دو مجلد؛ «نسيم المهج»؛ كتاب «الأنس و السلوه»؛ «شمائل العباد»؛ «الرمى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (285 / 1)، الاعلام بوفيات الاعلام (288 / 1). انساب سمعانى (638 / 4)،ايضاح المكنون (53 / 2)، تذكره الحفاظ (1102 -1100 / 3)، سير النبلاء (572 -570 / 17)، شذرات الذهب (244 / 3)، طبقات الحفاظ (424)، العبر (261 / 2)، كشف الظنون (1059)، العبر (261 / 2)، معجم المؤلفين (228 / 2)، الوافى بالوفيات (394 / 8)، هديه العارفين (200 / 1).

قرشي هروي، ابوعثمان سعيد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 433 / 432 ق)، مسند و محدث. اهل هرات بود. از عباس بن فضل نضروى و ابوحاتم محمد بن يعقوب هروى و ابوسعيد محمد بن علاء نيشابورى و ابوعمرو محمد بن احمد بن حمدان مقرى و ابوسعيد عبدالله بن محمد بن عبدالوهاب رازى و ابومنصور محمد بن احمد ازهرى و عبدالله بن احمد بن حمويه سرخسى و ابوعبدالله شماخى و ابوعلى حامد بن محمد رفاء و ابوحامد بن حسنويه و ابوالفضل بن خميرويه و منصور بن عباس بوشنجى و ديگران حديث شنيد. در 413 ق در بازگشت از حج به بغداد رفت و در آن جا حديث روايت كرد. سپس به هرات بازگشت. وى در حديث يگانه بود. ابوبكر خطيب و ابواسماعيل عبدالله بن محمد انصارى و محمد بن عميرى و ديگران از او حديث روايت كرده اند. قرشى در هرات درگذشت.

برگرفته

از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (470 / 4)، تاريخ بغداد (114 -113 / 9)، سير النبلاء (553 -552 / 17)، شذرات الذهب (250 / 3)، العبر (267 / 2)، النجوم الزاهره (37 / 5).

قزويني آملي، ابوالفرج محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 501 ق)، فقيه و محدث. از پدرش و منصور بن اسحاق و سهل بن ربيعه حديث شنيد. ابن ناصر و شهده و ابن الخل از وى روايت كرده اند. وى در مدينه بر سلفى املاى حديث كرد. ابوالفرح قزوينى در آمل درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (218 -217 / 19)، شذرات الذهب (3 / 4)، العبر (382 / 2).

قزويني، بهاءالدين، ابومحمد طاهر

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 575 ق)، محدث، نحوى. او به واسطه جماعتى از ثقات از اديب فاضل مجمع بن محمد بن احمد مسكنى حديث نقل كرده و كتابهاى وى، «شرح الفصيح» و «شرح الالفاظ» و «ديوان النظم» و «ديوان النثر»، را روايت نموده است. رافعى در كتاب «التقريب» وى را ستوده و او را صاحب تصانيف ذكر كرده است. شيخ منتجب الدين از شاگردان و راويان شيخ بهاءالدين است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (104 / 13 ،1171 / 9)، روضات الجنات (139 / 4)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 147 / 5)، فهرست منتجب الدين (170)، لغت نامه (ذيل/ طاهر).

قزويني، تاج الدين، ابوالحسن علي

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 745 ق)، قاضى، محدث، فقيه شافعى، مدرس، اديب و لغوى. اصل وى از قزوين و در بغداد ساكن بود و در مدرسه ى نظاميه بغداد تا پايان عمر تدريس مى نمود. از آثارش: شرح «مصابيح السنه» بغوى؛ «المحيط بفتاوى اقطار البسيط»؛ «الرغاب»، در تصريف؛ «العجاب»، در نحو، و شرح آن؛ «اللطائف»؛ شرح «المقامات الحريرى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (157 / 5)، معجم المؤلفين (181 / 7)، هديه العارفين (719 / 1).

قزويني، خليل

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1089 -1001 ق)، عالم امامى، محدث، فقيه، متكلم و نحوى. اصل وى از قزوين بود. در قزوين به دنيا آمد. وى از شاگردان شيخ بهايى و ميرداماد است. او شريك درس خليفه سلطان وزير در درس حاج محمود رنانى و ملا حسين يزدى بود. وى از معاصران شيخ حر عاملى و ملا محسن فيض كاشانى است. ملا خليل قزوينى استاد علامه مجلسى و آقا رضى الدين قزوينى بود. پيش از سى سالگى عهده دار توليت حضرت عبدالعظيم و تدريس در آنجا بود. پس از چندى به مكه رفت و مجاورت آنجا را برگزيد. سپس به قزوين بازگشت و شروع به تصنيف و تأليف نمود. در قزوين درگذشت و در مدرسه اش دفن شد. از آثار وى: حاشيه بر «مجمع البيان» طبرسى؛ «رموز التفاسير الواقعه فى الكافى و الروضه»؛ «الصافى فى شرح الكافى»، به فارسى؛ «الشافى فى شرح الكافى»، به عربى؛ «المجمل»، در نحو؛ «الرساله النجفيه»؛ «الرساله القميه»؛ شرخ «عده الاصول» شيخ طوسى يا حاشيه بر «العده»، در اصول فقه.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (369 -368 / 2)، اعيان الشيعه (356 -355 / 6)، الذريعه (48 -47 / 20 ،5 -4 / 15

،368 ،6 -5 / 13 ،251 / 11 ،191 ،148 / 6 ،142 / 5 ،82 / 2)، روضات الجنات (262 -257 / 3)، رياض العلماء (266 -261 / 2)، ريحانه (452 -450 / 4)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 204 -203 / 11)، لغت نامه (ذيل/ خليل)، معجم المؤلفين (125 / 4)، مينو در (173 / 2)، هديه العارفين (354 / 1).

قزويني، سراج الدين، تاج الدين، ابوحفص عمر

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(750 -683 ق)، حافظ و محدث. در قزوين به دنيا آمد و در واسط نشوونما يافت. وى در زمان خود محدث عراق بود. او در بغداد درگذشت. از آثارش: «الفهرست».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (218 / 5)، معجم المؤلفين (300 / 7).

قزويني، شمس الدين، ابوالرضا، ابوالمظفر حامد

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(636 -548 / 546 ق)، مفتى، محدث و فقيه شافعى. در قزوين به دنيا آمد. مصاحب و ملازم قطب نيشابورى بود و خلاف را نزد وى آموخت و به همراه او به دمشق رفت. وى از شهده ى كاتبه، دختر احمد بن فرج دينورى، و خطيب موصل و يحيى ثقفى حديث شنيد. شهاب الدين عبدالحليم بن تيميه و محدالدين ابن عديم و پدرش از وى روايت كردند. قاضى تقى الدين سليمان حنبلى و ابونصر محمد ابن شيرازى از وى اجازه روايت داشتند. وى شيخ شافعيه و عهده دار منصب قضاوت در حمص بود، مدتى نيز در حلب درس و فتوا مى داد. وى پدر عمادالدين قزوينى است كه از مدرسين زمان خود بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (64 -63 / 23)، الوافى بالوفيات (280 / 11).

قزويني، عمادالدين، ابوعبدالله زكريا

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(683 / 682 -605 / 600 ق)، عالم، اديب، قاضى، فقيه، محدث، مورخ، جغرافيدان و خطاط. معروف به عماد قزوينى. نسبش به مالك بن انس انصارى خادم پيامبر (ص) مى رسد. در قزوين به دنيا آمد. در جوانى به شام رفت و پس از تحصيلات به عراق مسافرت كرد. او شاگرد اثيرالدين ابهرى حكيم بزرگ ايرانى بود. ابن طاووس، سيد غياث الدين عبدالكريم بن احمد بن طاووس، مجلس او را درك نموده است. وى در 650 ق قاضى حله و در 652 ق قاضى واسط شد و تا آخر عمر عهده دار آن منصب بود.در واسط درگذشت و پيكرش به بغداد نقل و در مقبره ى شونيزيه دفن شد. از آثار وى: «آثار البلاد و اخابر العباد»، در جغرافى، كه ظاهرا در «كشف الظنون» به نام «عجائب البلدان» نيز آمده است؛ «عجائب المخلوقات و غرائب

الموجودات»، به عربى، در وصف كائنات، در دو مقاله: مقاله نخست در علويات و مقاله دوم در سفليات به نام سلطان معزالدين شاپور. اين دو كتاب گرچه هر كدام كتابى مستقل است اما در حقيقت حكم دائره المعارف واحدى درباره عالم و موجودات و مخلوقات و بلاد و آثار آن دارد و اين كتاب به فارسى و آلمانى و تركى ترجمه شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (80 / 3)، تاريخ ادبيات در ايران (281 -279 / 3)، تاريخ نظم و نثر (146)، الذريعه (219 / 15 ،7 / 1)، روضات الجنات (373 / 3)، ريحانه (453 / 4)، كشف الظنون (1128 -1127 ،1126 ،9)، الكنى و الالقاب (62 -61 / 3)، معجم المؤلفين (183 / 4)، مينودر (837 ،5 -3 / 2)، هديه الاحباب (216)، هديه العارفين (373 / 1).

قزويني، محمد معصوم

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1099 / 1091 ق)، عالم امامى، حكيم، رياضيدان، محدث و مصنف. او رياضيات را در محضر ملا محمد باقر يزدى، صاحب «عيون الحساب»، تلمذ كرد. امير محمد معصوم در فلسفه و كلام شاگرد ميرزا رفيعا امير رفيع الدين نايينى بود. «اصول كافى» را بر استادش قرائت كرد و از او به دريافت اجازه نايل آمد. وى همچنين حاشيه ى استادش بر «اصول كافى» را، در زمان حيات استاد، تدوين كرد. او معاصر آقا حسين خوانسارى و ملا محسن فيض كاشى و ملا محمد تقى مجلسى بود. در حديث، رياضيات، حكمت و علوم عربى مهارت كامل داشت. از آثار وى: منتخب «الملل و النحل» شهرستانى؛ حاشيه بر «شرح الاشارات» خواجه نصير طوسى؛ حاشيه بر «الشفاء» ابن سينا؛ حاشيه بر «حاشيه ى خفرى بر شرح تجريد قوشچى»؛

حواشى بر «تعليقات» ميرزا رفيع نايينى؛ رساله اى در «رياضيات».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (438 / 22 ،184 ،143 ،112 / 6)، ريحانه (450 / 4)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 574 -573 / 11).

قشيري نيشابوري، ابوالقاسم، زين الاسلام، عبدالكريم

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(465 -386 ق)، صوفى، فقيه، محدث و مفسر. مشهور به امام و استاد امام. از نظر اصول اشعرى و از نظر فروع شافعى بود. نسبت وى از جانب پدر به قبيله قشيرين كعب مى رسيد، و از طرف مادر به سلمى منسوب بود. در ناحيه استواء نيشابور (قوچان كنونى) متولد شد. خاندان او از بزرگان دهقانان اين ناحيه بودند. خود او نيز از محدثان بنام اهل تصوف بود. در كودكى پدر خود را از دست داد و در محضر درس ابوالقاسم يمانى، پرورش يافت و مقدمات ادب فارسى و عربى را نزد او فراگرفت، بعدها در نيشابور ساكن شد و از ابوحسين خفّاف و ابونعيم اسفراينى و حاكم نيشابورى و ابوعبدالرحمن سلمى و ديگر ارباب حديث و بزرگان صوفيه حديث شنيد و فقه را از ابوبكر محمد بن بكر طسى و علم كلام را از استاد ابوبكر بن فورك فراگرفت و تصوف را از ابوعلى دقاق نيشابورى آموخت و پس از وفات وى با ابوعبدالرحمن سلمى معاشرت كرد و عاقبت استاد خراسان گرديد. از شاگردان وى مى توان به احمد بن اسماعيل جوهرى كه «رساله ى قشيريه» را بر قشيرى خوانده و سمعانى از وى اجازه گرفته، و سيد اسماعيل جرجانى صاحب «ذخيره ى خوارزمشاهى» و ابوعبداللَّه حسين بن احمد بيهقى، ابوالقاسم فضل بن محمد عطار ابيوردى، ابوالمظفر محمد بن احمد هروى و شعيب بن نوح رازى صوفى اشاره كرد. قشيرى از معاصرين

و منكران ابوسعيد ابوالخير بود كه در نهايت به او گرويد. آثار بسيارى از خود به جاى گذاشته و در سرودن شعر به زبان عربى دست داشته است. طريقه ى او در تصوف به واسطه ى ابوعلى دقاق به جنيد و معروف كرخى مى رسد. وى در نيشابور درگذشت و همان جا دفن شد. از آثار وى: «الرسالة القشيريه»، درعلم تصوف و بيان روؤس مسائل علم باطن كه مورد مراجعه و استناد بزرگان صوفيه و اهل ذوق است؛ «لطائف الاشارات»؛ «التحبير فى علم التذكير»؛ «آداب الصوفيه»؛ «عيون الاجوبة فى فنون الاسئلة»؛ «الاربعين»؛ «فصل الخطاب فى فضل النطق المستطاب»؛ «حياة الارواح و الدليل الى طريق الصلاح».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (180 /4)، ايضاح المكنون (194 /2 ،424 ،194 /1)، تاريخ ادبيات در ايران (257 ،218 /2)، تاريخ بغداد (83 /11)، تاريخ گزيده (659)، تاريخ نيشابور (226 ،225)، ترجمه ى رساله ى قشيريه (مقدمه)، جستجو در تصوف (67 -64)، روضات الجنات (94 -89 /5)، ريحانه (461 -460 /4)، سير النبلاء (232 -230 /18)، الكامل (118 /8)، كشف الظنون (1935 ،1920 ،1858 ،1640 ،1551 ،1460 ،1260 ،1183 ،882 ،520 ،457 ،354 ،58)، كشف المحجوب (209)، الكنى و الالقاب (67 -65 /3)، لغت نامه (ذيل/ عبدالكريم)، مجمل فصيحى (ذيل/ سال 465)، معجم المؤلفين (6 /6)، نفحات الانس (138)، وفيات الاعيان (208 -205 /3)، هدية الاحباب (217)، هدية العارفين (608 -607 /1).

قشيري نيشابوري، ابوحسين مسلم

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(261 -204 ق)، حافظ و محدث. وى دومين محدث اهل سنت و يكى از اركان حديث بود. در نيشابور به دنيا آمد. به دنبال حديث به عراق و حجاز و شام و مصر سفر كرد و از دويست و بيست نفر

از جمله: عبداللَّه بن مسلمه قعنبى و يحيى بن يحيى نيشابورى و اسحاق بن راهويه و احمد بن حنبل و احمد بن سعيد دارمى و احمد بن عيسى تسترى و محمد بن اسماعيل بخارى و اسحاق بن منصور مروزى و بشر بن حكم و حسن بن عيسى بن ماسرجس و حسين بن عيسى بسطامى و على بن جعد و عبيداللَّه قواريرى و ابوربيع زهرانى و عمر بن حفص بن غياث و اسماعيل بن ابى اويس و عبداللَّه بن محمد زهرى و عمرو بن زراره و محمد بن اسحاق صاغانى و بندار و محمد بن صباح دولابى و محمد بن قدامه بخارى و محمد بن يحيى مروزى و موسى بن قريش بخارى و هيثم بن خارجه و يحيى بن محمد لؤلؤى و يحيى بن معين و يوسف بن عيسى مروزى و ابوالاحوص بغوى و يوسف بن يعقوب صفار و ابوزرعه رازى و ابوقدامه سرخسى حديث شنيد. شيخ و استادش، محمد بن عبدالوهاب فراء، و على بن حسن هلالى و ابوبكر جارودى و على بن حسين رازى و صالح بن محمد جزره و ابوعيسى ترمذى و احمد بن مبارك مستملى و عبداللَّه بن يحيى سرخسى و ابوسعيد حاتم بن احمد كندى بخارى و ابراهيم بن اسحاق صيرفى و ابراهيم بن محمد، راوى «الصحيح»، و ابوعمرو خفاف و زكريا خفاف و عبداللَّه خفاف و ابوعلى حافظ بلخى و عبدالرحمان بن ابى حاتم رازى و على بن اسماعيل صفار و ابوحامد اعمشى و ابوحامد احمد شرقى و ابومحمد عبداللَّه شرقى و فضل بن محمد بلخى و ابن خزيمه و ابوالعباس سراج و ابوعوانه حافظ و ابوحامد احمد بن على بن حسنويه

و مكى بن عبدان و جماعتى ديگر از وى روايت كرده اند. محمد بن بشار گويد: حفاظ دنيا چهار تن هستند: ابوزرعه در رى، مسلم در نيشابور، عبداللَّه دارمى در سمرقند و محمد بن اسماعيل در بخارا. در نيشابور درگذشت. از آثارش: «الجامع الصحيح» يا «صحيح مسلم» دومين كتاب حديث اهل سنت، كه در آن دوازده هزار حديث را در مدت پانزده سال نوشته است و بسيارى آن را شرح كرده اند؛ «المسند الكبير على الرجال»؛ «الجامع الكبير على الابواب»؛ «الاسماء و الكنى» يا «الكنى و الاسماء»، در چهار مجلد؛ «السؤالات عن احمد بن حنبل»؛ «الاقران»؛ «الأفراد»؛ «الوحدان»؛ كتاب «من ليس له الا راو واحد»؛ «اوهام المحدثين»؛ كتاب « التمييز فى الحديث»؛ «العلل» يا «علل الحديث»؛ «الطبقات».[1]

مكنى به ابى اسحاق از مردم خراسان و از محدثين بزرگ و مشهور قرن سوم هجرى است؛ كتاب «صحيح» وى در علم حديث بسيار معروف و يكى از معتبرترين كتب حديث است و از جمله كتب سته در اين علم است (ف. 261 ه.ق)

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الاعلام (118 -117/ 8)، انساب سمعانى (503/ 4)، تاريخ بغداد (104 -100/ 13)، تاريخ نيشابور (101 -100)، تذكرة الحفاظ (590 -588/ 2)، تهذيب التهذيب (116 -114/ 10)، تهذيب الكمال (73 -68/ 18)، الجرح و التعديل (ج 4، ق 183 -182/ 1)، سير النبلاء (580 -557/ 12)، شذرات الذهب (145 -144/ 2)، طبقات الحفاظ (284 -283)، العبر (375/ 1)، الفهرست ابن النديم، ترجمه (421 -420)، الكامل (7/ 6)، كشف الظنون (1469 ،1464 ،1453 ،1405 ،1399 ،1387 ،1160 -1159 ،1099 ،555 ،485 ،202 ،175)، معجم المؤلفين (233 -232/ 12)، المنتظم (137 -136/ 7)، النجوم

الزاهرة (43 -42/ 3)، وفيات الاعيان (196 -194/ 5)، هدية العارفين (432 -431/ 2).

قطان قزويني، ابوالحسن علي

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(345 -254 ق)، حافظ، محدث، فقيه و اديب. محدث و شيخ قزوين بود. به طلب حديث مسافرتهايى به عراق و يمن نمود و به نقل شاگردش، ابن فارس قزوينى، از وى حاصل اين سفرها حفظ يكصد هزار حديث بوده است. او «سنن» ابن ماجه قزوينى را از خود وى استماع كرد و همچنين از محمد بن فرج ازرق و ابوحاتم رازى و ابراهيم بن ديزيل و حارث بن ابى اسامه و قاسم بن محمد دلال و يحيى بن عبدك قزوينى و اسحاق بن ابراهيم دبرى و حسن بن عبدالاعلى بوسى و همطبقه ى آنان حديث شنيد. وى بر حسن بن على ازرق- به حرف كسائى- قرائت نمود و احمد بن نصر شذائى قارى بر قطان قرائت كرد. زبير بن عبدالواحد حافظ و ابوالحسن نحوى و ابوالحسين احمد بن فارس لغوى و احمد بن على بن لال و ابوسعيد عبدالرحمان بن محمد قزوينى و قاسم بن ابى منذر خطيب از وى حديث شنيده اند. ابويعلى خليلى گويد كه وى شيخى عالم به جميع علوم و تفسير و فقه و نحو و لغت بود. جماعتى از شيوخ قزوين گفتند كه قطان مانند خود در زهد و فضل نديده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره الحفاظ (857 -856 / 3)، سير النبلاء (465 -463 / 15)، شذرات الذهب (370 / 2)، طبقات الحفاظ (355 -354)، العبر (70 / 2)، معجم الادباء (221 -218 / 12)، النجوم الزاهره (360 -359 / 3).

قطان نيشابوري، ابوبكر محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 332 ق)، محدث و مسند. وى شيخى صالح و مسند خراسان بود. از احمد بن ازهر و محمد بن يحيى و احمد بن يوسف سلمى و ابوزرعه رازى و احمد

بن منصور زاج و عبدالرحمان بن بشر يا بشير بن حكم و همطبقه ى آنان حديث شنيد. ابوبكر بن اسحاق صبغى و ابوعلى حسين بن على حافظ و ابوعبدالله بن منه و محمد بن حسين علوى و محمد بن ابراهيم جرجانى و ابوطاهر بن محمش و ديگران از وى روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (520 -519 / 4)، سير النبلاء (319 -318 / 15)، شذرات الذهب (332 / 2)، العبر (43 / 2)، الوافى بالوفيات (372 / 2).

قطب راوندي، قطب الدين، ابوالحسن، سعيد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 573 ق)، عالم امامى، فقيه، محقق، متكلم، محدث، مفسر و شاعر. خانواده ى وى از جد و پدر و برادر و دو فرزندش عمادالدين على بن سعيد و ظهيرالدين محمد بن سعيد همه از علماى بزرگ شيعه بودند. وى از شيخ ابوعلى طبرسى، صاحب «مجمع البيان»، و عمادالدين طبرى و سيد مرتضى رازى و برادرش، سيد مجتبى رازى،و ابن الشجرى بغدادى و الآمدى و سيد ناصح الدين ابوالبركات مشهدى و پدر خواجه نصير طوسى و گروهى ديگر روايت كرده است. او از طريق شيخ عبدالرحيم بغدادى، معرف به ابن الاخوه، از دختر سيد مرتضى علم الهدى از عموى او سيد رضى روايت مى كند. ابن شهرآشوب و شيخ منتجب الدين رازى از شاگردان وى بودند. در قم وفات يافت و در صحن مطهر حضرت معصومه (س) دفن شد و قبرش امروزه مزارى معروف است. از آثار وى: «آيات الاحكام» يا «فقه القرآن»، اولين اثر در شرح و تفسير آيات لااحكام؛ «احكام الاحام»؛ «اسباب النزول»؛ «الاعراب/ الاغراب فى الاعراب»؛ «الانجاز فى شرح الايجاز»، در شرح «الايجاز» شيخ طوسى؛ «بيان الانفرادات»؛ «تحفه العليل»، در ادعيه، احراز و آداب؛ «تفسير القرآن»،

معروف به «تفسير قطب»؛ «الدعوات» يا «دعوات راوندى» يا «سلوه الحزين»؛ «تهافت الفلاسفه»؛ «جواهر الكلام فى شرح مقدمه الكلام»؛ «الخرايج و الجرايح»،در معجزات معصومين (ع)؛ «خلاصه التفاسير»، در ده مجلد؛ «ضياء الشهاب»، در شرح «شهاب الاخبار»؛ «المغنى»، در شرح «النهايه» شيخ طوسى، در ده مجلد؛ «منهاج البراعه فى شرح نهج البلاغه»؛ «الرايع فى الشرايع»؛ «المستقصى»، در شرح «الذريعه»؛ «قصص الانبياء»؛ «لب اللباب».[1]

راوندى، سعيد بن هبةاللَّه بن حسن مكنى به ابومحسن يا ابوالحسين، محدث و مفسر معروف شيعه (ف. قم. 573 ه.ق). وى از شيخ طبرسى و عمادالدين طبرى و سيد مرتضى سيد مجتبى رازى و پدر نصيرالدين طوسى و جمعى ديگر روايت كرده و خود از مشايخ ابن شهرآشوب و شيخ منتخب الدين است. او راست: آيات الاحكام، احكام الاحكام، الاختلافات الواقعة بين الشيخ المفيد والسيد المرتضى فى بعض المسائل الكلامية، اسباب النزول، ام القرآن، الانجاز فى شرح الايجاز، تفسير القرآن معروف به تفسير قطب، خلاصة التفاسير، المغنى فى شرح النهاية، منهاج البراعة فى شرح نهج البلاغة و غيره.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] خاتمه مستدرك الوسائل (90 -79 / 3)، الذريعه (431 ،244 ،14 / 24 ،158 -157 / 23 ،296 ،66 ،13 / 21،289 ،280 / 18 ،105 / 17 ،295 / 16 ،124 -123 / 15 ،126 ،110 ،41 / 14 ،372 ،344 ،277 ،116 ،56 -55 / 13 ،223 ،72 -71 / 12 ،66 / 10 ،201 / 8 ،220 ،146 -145 / 7 ،277 / 5 ،502 ،302 -301 ،228 / 4 ،456 ،176 ،29 / 3 ،364 ،303 ،251 ،234 ،12 / 2 ،362 -361 ،291 ،42 / 1)، روضات الجنات (10 -7 /

4)، ريحانه (469 -467 / 4)، فوائد الرضويه (202 -200)، الكنى و الالقاب (73-72 / 3)، هديه الاحباب (219 -218).

قطب الدين طريثيثي نيشابوري، ابوالمعالي مسعود

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(578 -505 ق)، محدث، مدرس، مفسر، اديب، واعظ و فقيه شافعى. اصل وى از طريثيث نيشابور است. وى يگانه پيشواى شافعيان زمان خود بود. نزد پدرش و محمد بن يحيى، شاگرد غزالى، و عمر بن على، معروف به سلطان، و در مرو نزد ابواسحاق ابراهيم بن محمد فقه آموخت و از هبه الله بن سهل سيدى و عبدالجبار خوارى حديث شيند. قطب الدين از پدرش ادبيات را نيز فراگرفت و برآمد و در روزگار اساتيدش وعظ گفت و فتوا داد. وى مدتى نيز در نظاميه ى نيشابور به نيابت از جوينى تدريس كرد. در 538 ق به بغداد رفت و وعظ گفت و مورد توجه قرار گرفت. وى براى سلطان صلاح الدين ايوبى كتاب «عقيده» را تأليف كرد و در آن جميع مسائل دينى مورد نياز را گردآورى نمود. سپس در دمشق ساكن شد و با ابونصر قشيرى ملاقات كرد. در روزگار فقيه ابوالفتح مصيصى در دشمق مورد توجه قرار گرفت و در مجاهديه درس گفت و پس از مرگ ابوالفتح تدريس در غزاليه را عهده دار شد، سپس راهى حلب شد و در آن جا در دو مدرسه اى كه نورالدين و اسدالدين بنا نهاده بودند درس گفت. سپس به همدان رفت. مدتى در آنجا تدريس كرد. سرانجام به دمشق بازگشت و درس در غزاليه را از سر گرفت و به شاگردانش فقه آموخت. او هچنين در جاروخيه ى دمشق درس گفت، سپس به نمايندگى به بغداد رفت و داماد ابوالفتوح اسفرانيى شد. حافظ ضياء از وى اجازه حديث داشت. ابوالمواهب

ابن صصرى و برادرش حسين و تاج ابن حمويه و ديگران از وى روايت كردند. در دمشق درگذشت. در مقبره اى در نزديكى مقبره ى صوفيه ى غربى دفن شد. از ديگر آثار وى كتاب «الهادى» در فقه است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (115 / 8)، سير النبلاء (109 -106 / 21)، شذرات الذهب (263 / 4)، النجوم الزاهره (86 / 6)، وفيات الاعيان (197 -196 / 5).

قلانسي بلخي، آدم

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سوم ق)، محدث. اهل بلخ. شهرت قلانسى او از آن روست كه مدتى به فروش قَلَنسُوَة (نوعى كلاه) اشتغال داشت. وى به اعتقاد به تفويض متهم بود و از احمد بن يونس نَسَوى، على بن حسن دقّاق نيشابورى، على بن محمد قمى و محمد بن شاذان نقل حديث كرده است. مشهورترين محدثى كه از او حديث شنيده، محمد بن مسعود عياشى بوده و كَشّى برخى روايات او را آورده، اما طوسى اين روايت را ضعيف شمرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اختيار معرفة الرجال (533 ،496 ،18)، اعيان الشيعه (86 /2)، رجال ابن داود (قسم 414 /2)، رجال الطوسى (438)، لسان الميزان (511 /1)، معجم رجال الحديث (124 -123 /1).

قمي ابواسحاق، ابراهيم

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابواسحق قمى اصلا كوفى بوده منتقل به قم شده است شاگرد جناب يونس بن عبدالرحمن است و او اول كسى است كه احاديث كوفيين را در قم نشر داده و اين مطلب را كراراً از سيد استادم علامه نجفى مرعشى مدظله در بحث فقهش شنيدم، شيخ كشى او را از اصحاب حضرت رضا عليه السلام شمرده است در بزرگوارى و وثاقت او بسكه ثقةالاسلام كلينى اصول و فروع كافى خود را از احاديث و طريق او تدوين نموده است، از تصانيف اوست كتاب نوادر و كتاب قضاياى اميرالمؤمنين عليه السلام. محل قبر او معين نيست ولى مقبره ى فرزندش جناب على بن ابراهيم صاحب تفسير در قسمت شمالى باغ ملى جنب شهردارى فعلى زيارتگاه است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد اول)

قمي مشهدي، محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1107 ق)، فقيه، مفسر، محدث، اديب و عالم. وى با علامه محقق سبزوارى و علامه مجلسى صاحب «بحارالانوار» و فيض كاشانى معاصر بود او از شاگردان علامه مجلسى و از ايشان، در 1107 ق، به دريافت اجازه نايل آمد. شيخ حر عاملى در «امل الامل» او را از فضلاى معاصر خود مى شمارد. از آثار وى: «كنز الدقائق و بحر الغرائب» يا «كنز الحقائق و بحر الدقائق»، در تفسير قرآن كه در حدود يكصد و بيست هزار بيت است و استادش علامه مجلسى در پشت اين تفسير تقريظى، در 1102 ق، نگاشته و در آن او را ستوده است؛ «شرح المنظومه» موسوم به «نجاح المطالب» يا «ارجوزه»، منظومه اى در صد بيت، در معانى و بيان، و شرح آن موسوم به «انجاح المطالب فى الفوز بالمارب»؛ رساله در «احكام صيد و ذباحه»، به عربى؛ «التحفه الحسينيه»، در ادعيه؛

«سلم درجات الجنه»؛ «شرح الزياره الرجبيه»؛ «شرح الصحيفه السجاديه»؛ «شرح الترصيف فى علم التصريف»، به نظم.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تلامذه العلامه المجلسى (72 -71)، الذريعه (64/ 24 ،154 -153 ،152 -151 / 18 ،92 / 14 ،356 ،307 -306 ،145 / 13 ،220 / 12 ،430 -429 / 3 ،364 -363 / 2 ،496 / 1)، روضات الجنات (106 -105 / 7)، فوائد الرضويه (618 ،534)، گنجينه ى دانشمندان (117 / 1).

قمي، سعيد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

علامه خونسارى در باب سين ص 301 روضات الجنات گويد، القاضى سعيد بن محمد مفيد القمى اوست مولا و فاضل حكيم بارع عارف متشرع اديب كامل محقق صمدانى كه در بعضى از نوشته هايش از خود تعبير به بنده ملتجى به درب صاحبان توحيد محمد معروف به سعيد نموده است.

دست بازى در مراتب ولايت و عرفان و روش عالى بر طريقه اهل معرفت و وجدان دارد. وى از بزرگان فضلاء حكمت و ادب و حديث و تأويل و مؤيد به روح القدس در استنباط نكات و دقايق خفيه و اطلاع بر اسرار و ضماير و مكاشفات بوده است.

در عصر شاه صفى صفوى رياست روحانيت و علميت شهرستان قم با وى بوده و در بين مردم قضاوت و داورى مى نموده و در شرعيات نهايت تسلط را داشته است.

بيشتر و عمده تلمذ و شاگرديش در محضر محدث بزرگوار مولانا محمد محسن فيض كاشانى بوده شباهت تامى در مشرب و روش به خواهرزاده اش شيخ نورالدين كه به منزله پيراهن تن او و زبان وى در ظاهر و باطن بوده داشته است.

تأليفات و آثار ارزنده بسيارى دارد در حديث و اخلاق كه بعضى از آن را اشاره

مى نمايم:

1- شرح كبيرى بر كتاب توحيد صدوق در چندين مجلد، 2- كتاب اربعينيات كه در او چهل رساله جمع كرده كه از هر كدام چهل باب از بابهاى معارف و تحقيقات باز مى شود و آن از بهترين تصنيفات شيعه است.

قبر شريف اين بزرگوار در نزديك قبر جناب شيخ ابوالحسن على بن بابويه در كنار خيابان ارم مقابل پارك فعلى شهردارى شهرستان قم مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد اول)

قمي، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ عباس قمي در سال 1294 هجري قمري در شهر مقدس قم چشم به جهان گشود . وي تحصيل علوم اسلامي را در زادگاه خود شروع كرد و در سال 1316 ه .ق راهي نجف اشرف شد و در آنجا به تحصيل و تكميل علوم و معارف اسلامي پرداخت ؛ او اندوخته هاي علمي خود را در اختيار فضلا و طلاب ديگر نيز قرار داد و توانست شاگردان زيادي را تربيت نمايد . محدث قمي سرانجام در سال 1359 ه. ق دار فاني را وداع گفت .گروه : علوم انسانيرشته : الهيات و معارف اسلاميتحصيلات رسمي و حرفه اي : شيخ عباس قمي تحصيل علوم اسلامي را نزد علماي سرشناس قم آغاز كرد سپس در سال 1316 ه.ق راهي نجف اشرف شد و در جوار با عظمت و پرشكوه مولا ي متقيان اميرمومنان حضرت علي به تحصيل و تكميل علوم و معارف اسلامي پرداخت.استادان و مربيان : شيخ عباس قمي به خاطر علاقه بسيار زيادي كه با احاديث و اخبار اهل بيت داشت،همساز محدث نوري شد و رابطه اين دو بزرگوار از استاد و شاگردي گذشت و به مريد و مرادي تبديل شد و لذا اين

دوتن بسياري از كتابهاي محدث نوري را با هم استنساخ و مقابله و تصحيح مي كر دند.وقايع ميانسالي : شيخ عباس قمي در سال 1341 ق ، به درخواست جمعي از فضلا و طلاب شهر مشهد، در مدرسة ميرزا جعفر شروع به تدريس نمود . اما حوادث خونين مسجد گوهر شا د كه توسط رضا خان پهلوي صورت گرفت ، او را وادار نمود مجددا به نجف مهاجرت نمايد . محدث قمي انساني زاهدو پارسا بو د ساده زيست لباس وي عبارت بود از يك قباي كرباس بسيار نظيف و تمييز و فرش خانه اش نيز گليم و غذايش هم بسيار ساده .او از سهم امام استفاده نمي كرد ، مردي از بازرگانان خير تهران تا آخر عمر تبرعا وجه مختصري به ايشان مي داد و وي در كمال قناعت زندگي مي كرد : « روزي در نجف اشرف دو زن محترم كه در بمبئي سكونت داشتند و از بستگان آفا كوچك - از محترمان نجف بودند، به حضور آن مرحوم رسيدند و تقاضا كردند هرماه مبلغ 75 روپيه برايشان تقديم كنند ، تا از لحاظ زندگي در رفاه باشد حاج شيخ عباس از پذيرفتن آن خودداري مي كند . ميرزا محسن محدث زاده فرزند كوچك آن مرحوم اصرار نمود تا قبول نمايد ، ولي ايشان نپذيرفت تا اينكه زنان محترم نا اميدشد ، او را ترك كردند . پس از رفتن آنها فرزند به پدر گرفت من هم ديگر از كسبه بازار براي مخارج روزانه قرض نمي كنم .حاج شيخ عباس ميگويد ساكت باش اين همين مقدار هم كه الان خرج مي كنم ،نميدانم

فرداي قيامت چگونه جواب خدا وامام زمان (عج ) را بدهم در جواب اين مقدار معطل هستم . و نيز در اواخر عمرش شخصي همداني به ديدن او درنجف مي زود و از و ضع داخلي ايشان جويا ميشود ،مرحوم محدث قمي هر چه اصرار كرد ايشا ن نپذيرفت پس از رفتن فرد مذكور فرزند بزرگش پرسيد ،پدر چرا نپذيرفتند. جواب مي دهد :نازك و بدنم ضعيف است طاقت جواب خدا را در قيامت ندارم و سپس داستان اميرالمومنين در شب نوزدهم ماه مبارك رمضان را نقل مي كرد . آنگاه مي گريد و به موعظه اهل خانه مي پرداخت . در يكي از سالها مرد نيكوكاري از محدث قمي خواهش مي كند كه در مجلس او سخنراني و موعظه بنمايد و او را متعهدكرد كه مبلغ پنجاه دينار و عراقي به ايشان بدهد اما محدث قمي گفت : من براي امام حسين به منبر مي روم نه براي ديگري و ومبلغ را نگرفت .زمان و علت فوت : شيخ عباس قمي در مدت اقامت در عراق همواره به كشورها ي خوش آب و هوا سفرميكرد ليكن در سال 1359 ه.ق به خاطر تيرگي روابط عراق و سوريه نتوانست به سوريه و لبنان مسافرت كند و در نتيجه در همان هواي بسيار گرم نجف بسر برد ، لذا اين امر موجب شدت بيماري و كسالت دائمي وي شد تا ينكه نهايتا در سن 65 سالگي شب سه شنبه 23 ذي الحجه الحرام سال 1359 ه.ق فوت كرد.فعاليتهاي آموزشي : شيخ عباس قمي در سال 1341 ه.ق بنا به درخواست عده اي از فضلا و طلاب

حوزه علميه مشهد ، آموزش درس اخلاقي را درشبهاي پنج شنبه وجمعه در مدرسة ميرزا جعفر شروع كرد .مي گويند :قريب هزار نفر از طلاب و علماي در شهر مجالس درس وي حاضر مي شد ند .ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : حاج شيخ آقا بزرگ تهراني ، از دوستان و همنشينان شيخ عباس قمي ، از وي چنين يا د مي كند :محدث قمي پيوسته سرگرم كار بود ،عشقي شديد به نوشتن و تاليف و بحث و تحقيق داشت ،هيچ امري اور ا از اين شوق و عشق منصرف نمي كرد ،و مانعي در اين راه نمي شناخت . محدث قمي در زمان ا قامت درعراق تابستانها براي زيارت و تجديدقوا به كشورهاي خوش آب و هواي لبنان و سوريه سفركرد.آثار : الدار النظيم في لغات القرآن العظيم ويژگي اثر : كتاب در عين حالي كه لغات قرآن را كاملا شرح داده و معاني آنها را روشن ساخته مختصر و موجز است لذا استفاده از آن بسيار آسان است در مورد همين ويژگي مولف چنين نگاشته است .هذا مختصر منيف و سفر لطيف ،عمليه في توضيح لغات القرآن الشريف في غايه الايجاز و الاختصار ،ليسهل علي الطا لبين تحصيله و لا تفسير عليهم مصاحبه و تحويله اين كتاب مختصر است و لطيف و بسيار نيكو ،آن را در شرح و توضيح لغات قرآن شريف در نهايت ايجاز و اختصار نگاشتن با اينكه استفاده از آن براي خوانندگان آسان باشد وهمراه بردن و نقل و انتقالش مشكل نباشد ب:منابع و ماخذ كتاب آثار كهن و گران سنج و در نتيجه مورد اطمينان است لذا

كتاب از اعتبار خاصي برخوردار است . ج:مولف صرفا بشرح لغات بسنده نكرده بلكه به مسائل صرف ونحو نيز پرداخته و ميتوا ن گفت كتاب سرشار از بحثهاي ادبي است . د:در لابلاي مطالب به منا سبتهاي گوناگون،روايات جالب وروشنگرمطلب وارد شده است .كه اين امرراهگشاي بسياري ازمسا يل است.[ كيهان فرهنگي ، شماره 5 ، مرداد1366 ،ص 37و 38 ]

منابع زندگينامه :كيهان فرهنگي ، شماره 5 ، مرداد1366 ،ص 36

قمي، محمد طاهر

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1100 / 1098 ق)، عالم امامى، فقيه، محقق، متكلم و محدث. وى شيخ الاسلام و امام جمعه ى رسمى قم و استاد شيخ حر عاملى و علامه ى مجلسى بود و اين دو از وى روايت كرده اند. در قم درگذشت و در پشت مرقد زكريا بن آدم دفن شد. از آثار وى: «الاربعون حديثا دليلا»، در امامت ائمه (ع)، كه در كنار چهل حديث، چهل دليل در اثبات امامت اميرالمومنين (ع) ذكر كرده و عقايد عامه را در اصول و فروع به نقد كشيده و آن را «الاربعين فى فضائل اميرالمؤمنين و امامه الائمه الطاهرين (ع)» ناميده است؛ «بهجه الدارين»، در جبر و تفويض و امر بين الآمرين؛ «حجه الاسلام»، در شرح «تهذيب الاحكام»؛ «فرحه الدارين»، در تحقيق معنى عدالت بر مذهب اماميه؛ «حكمه العارفين فى رد شبه المخالفين من المتصوفين و المتفلسفين»؛ «مونس الابرار»، قصيده اى به فارسى در مدح اميرالمومنين (ع) و شرح آن به نام «تحفه الابرار» يا «تحفه الاخيار»؛ رساله «الجمعه»؛ رساله «الفوائد الدينيه»؛ رساله در معنى نماز به فارسى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ايضاح المكنون (205 / 2 ،414 ،392 ،200 ،55 / 1)، الذريعه (281 -280 ،272

/ 23 ،158 / 16 ،278 ،73 -72 / 15 ،157 / 13 ،58 ،41 -40 / 7 ،257 / 6 ،498 / 4 ،417 ،162 / 3 ،419 ،200 / 1)، رياض العلماء (111 / 5)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 303 -302 / 11)، فوائد الرضويه (548)، معجم المؤلفين (101 / 10)، هديه العارفين (301 / 2).

قمي، محمدطاهر

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن محمد حسين الشيرازى ثم النجفى، در كتاب امل الامل است كه وى از اعيان فضلاء معاصرين و مردى عالم و محقق و مدقق و بسيار ثقه و فقيه و متكلم و محدث و جليل القدر و عظيم الشأنست.

او را كتبى است كه از آنهاست «شرح تهذيب الحديث» و كتاب «حكمة العارفين» در رد شبه مخالفين و كتاب «اربعين» در فضائل اميرالمؤمنين و امامت ائمه ى طاهرين و «رساله جمعه» و رساله «فوائد دينيه» در رد حكماء و صوفيه و كتاب «حجةالاسلام» و غير اينها از كتب و رسائل كه ما آنها را از او روايت مى كنيم.

نگارنده گويد: اين بزرگوار كه معاصر با محقق فيض كاشانى و دولت صفويه است در زمان خود شيخ الاسلام قم و امام جمعه بوده در سفرى كه به اصفهان نموده علامه مجلسى صاحب بحارالانوار از وى اجازه گرفته كه در كتاب اجازات بحار آن را ذكر كرده است و در كاشان نيز دانشمند عظيم الشأن مرحوم ملا محسن فيض به ملاقاتش رفت و از اينجا ميزان شخصيت و موفقيت ممتاز اين عالم جليل القدر معلوم مى گردد.

كتاب ديگرى به نام «تحفةالاخيار» كه به فارسى بسيار سليس و متين در رد صوفيه نوشته است كه مرحوم عاملى آن را ذكر نكرده و اين از بهترين كتب رد صوفيه است و

اين كتاب مطبوع مى باشد قبر شريف اين بزرگوار در شيخان قم در بقعه جناب زكريا بن آدم است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد اول)

قوام السنه اصفهاني، ابوالقاسم اسماعيل

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(535 -457 ق)، مفسر، حافط، محدث و لغوى شافعى. معروف به جوزى و قوام السنه جوزى. از ابوعمرو عبدالوهاب بن منده و عائشه بنت حسن و ابراهيم بن طيان و قاضى ابومنصور شكرويه و محمد بن احمد سمسار و احمد ذكوانى و رئيس ابوعبدالله ثقفى و عاصم بن حسن و محمد زينبى و ابوبكر بن خلف شيرازى و ابونصر سراج و عبدالرحمان واحدى در اصفهان و بغداد و نيشابور حديث شنيد. او همچنين سالى را در مجاورت مكه گذرانيد و املاء و تصنيف نمود. ابوسعد سمعانى و ابوالعلاء همدانى و ابوطاهر سلفى و ابوالقاسم بن عساكر و ابوموسى مدينى و ابوسعد صائغ و عبدالله بن محمد خباز و ابوالمجد زاهر بن احمد ثقفى و محمود عبدكوى از شاگردان وى در حديث مى باشند. ابوموسى مدينى او را پيشگام و استاد علماى زمانش مى داند. يحيى بن منده گويد كه در عصر او مثل او نبود. او در تفسير، معانى، اعراب و فقه سرآمد اقران بود. فتاواى او در شهر و روستا شهرت داشت. وى كتاب بسيارى به عربى و فارسى نگاشت. از آثارش: «الجامع»، در تفسير،سى مجلد؛ «المعتمد»، تفسيرى در ده مجلد؛ «الايضاح»، در تفسير، در چهار مجلد ؛ «الموضح»، تفسيرى به فارسى در چندين مجلد؛ «دلائل النبوه»؛ «التذكره»، حدود سى جزء؛ «سير السلف»، در شرح حال صحابه و تابعين؛ «الترغيب و الترهيب»؛«شرح الصحيحين»؛ «المغازى»؛ «اعراب القرآن».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (323 -322 / 1)، الاعلام بوفيات الاعلام (356 / 1)،

سير النبلاء (88 -80 / 20)، شذرات الذهب (106 -105 / 4)، طبقات الحفاظ (464 -463)، العبر (447 -446 / 2)، الكامل (369 / 8)، كشف الظنون (1904 ،1732 ،1404 ،760 ،631 ،575 ،571 ،558 ،554 ،442 ،400 ،211 ،123)، النجوم الزاهره (261 / 5)، الوافى بالوفيات (211 / 9)، هديه العارفين (211 / 1).

قومساني همداني، ابوالفضل محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(471 -399 ق)، محدث، فقيه و اديب. معروف به ابن زيرك. نسب وى به قومسان همدان مى رسد. شيخ همدان در روزگار خود در فنون علمى يگانه دورانش بود. او از پدرش، ابوالقاسم عثمان، و عمويش، ابومنصور محمد، و دائيش، ابوسعد عبدالغفار و ابن خلنجان و على بن احمد بن عبدان و يوسف بن كج الفقيه و حسين بن فنجويه و ديگران و همچنين با اجازه از ابوالحسن بن رزقويه و ابوعبدالرحمان سلمى حديث روايت كرده است. اكثر مشايخ بغداد با اجازه از وى روايت كرده اند همچون ابوبكر شادان و ابوالحسن رزقويه و ديگران. شيرويه گويد كه وى محدثى صدوق و ثقه و داراى شأن و حشمت بود و در تفسير يد طولانى داشت. او فقيه و اديبى متعبد بود و داراى حسن خط و عبارت. عمده مشايخ بغداد از وى روايت كرداند. پس از مرگ در رأس كهر دفن شد و قبرش مزار گرديد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره الحفاظ (1177 / 3)، سير النبلاء (435 -433 / 18)، شذرات الذهب (341 / 3)،العبر (330 / 2)، معجم البلدان (470 / 4)، الوافى بالوفيات (84 / 4).

قومساني همداني، ابومنصور محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 423 ق)، عالم و محدث. اصل پدرانش به نهاوند و نسبت وى به قومسان همدان مى رسد. در روستاى فارسجين همدان ساكن بود. وى از پدرش، ابوعلى احمد بن محمد قومسانى، و عبدالرحمان جلاب و عبدالرحمان بن عبيد و عمرو بن حسين صرام و اوس بن احمد و ابى على رفاء و ابوجعفر بن برزه و فضل بن فضل كندى حديث روايت كرد. فرزندش، طاهر، و نوه اش، ابوعلى احمد بن طاهر، و برادرزاده اش، ابوالفضل محمد بن عثمان، و

ابوطاهر احمد بن عبدالرحمان رودبارى و ابوالحسين بن حميد و حميد بن مأمون و ديگران از وى حديث روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (442 / 17)، معجم البلدان (470 / 4).

قهپايي، زكي الدين، عنايت الله

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم و يازدهم ق)، عالم امامى، رجالى، محدث، محقق و مورخ. معروف به زكى نجفى. اصل او از قهپايه اصفهان بود. در نجف به تحصيل پرداخت و همان جا ساكن شد. وى شاگرد محقق اردبيلى و شيخ بهايى و ملا عبدالله تسترى و معاصر با سيد امير مصطفى تفرشى بود. در تمامى علوم دينى متداول بويژه رجال و درايه توانا بود. از آثار وى: «مجمع الرجال»، كه در 1016 ق آن را تأليف نموده بود. از آثار وى: «مجمع الرجال»، كه در 1016 ق آن را تأليف نموده و جزوه بهترين كتب رجاليه است؛ «ترتيب اختيار كتاب رجال الكشى»؛ «ترتيب رجال النجاشى»، و حواشى بر آن؛ «ترتيب رجال شيخ الطائفه»؛ «ترتيب فهرست شيخ الطائفه»؛ حاشيه بر «نقد الرجال» مير مصطفى تفريشى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (381 / 8)، الذريعه (29 / 20 ،228 ،226 / 6 ،71 -70 ،66 ،65 / 4)، روضات الجنات (394 -393 / 4)، ريحانه (498 -497 / 4)، الفوائد الرضويه (342)، الكنى و الالقاب (97 -96 / 3)، لغت نامه (ذيل/ قهپايى)، معجم المؤلفين (14 / 8).

قهپايي، قاسم

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، عالم و محدث. به اصفهان رفت و در محضر شيخ بهائى تلمذ كرد. او از استاد خود شيخ بهائى و ملا ابوالقاسم جرفادقانى حديث روايت كرده است. وى از مشايخ روايت علامه ملا محمد باقر مجلسى و ملا محمد تنكابنى معروف به سراب است. او در علم رجال صاحب تحقيقاتى بود. ملا محمد على بن احمد استرآبادى، صاحب «مشتركات الرجال»، و ديگر علماى زمان، علم رجال را از وى فرا گرفتند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع

زندگينامه :اعيان الشيعه (446 -445 / 8)، روضات الجنات (394 / 4)، ريحانه (498 / 4)، الكنى و الالقاب (97 / 3)، لغت نامه (ذيل/ قهپايى).

قهستاني الاصم، ابوقريش محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 313 ق)، محدث، فقيه، حافظ و مصنف. وى در پى حديث سفرهاى بسيار نمود. از ابومسلم قهستانى و محمد بن حميد رازى و احمد بن منيع بغوى و محمد بن زنبور مكى و اباكريب محمد بن علاء همدانى و يحيى بن حكيم مقوم و محمد بن مثنى عنزى و سلم بن جناده و محمد بن سهل بن عسكر و عبدالجبار بن علاء عطار و سعيد بن عبدالرحمان مخزومى و همطبقه ى آنها در رى و كوفه و بصره و حجاز حديث شنيد. حديثش در خراسان انتشار يافت، به بغداد رفت و در آنجا حديث گفت. ابوبكر شافعى و ابوبكر بن على رازى و ابوالحسين بن يعقوب حجاجى و ابوسهل صعلوكى و ابوعلى نيشابورى و ابوحامد احمد بن سهل انصارى و ابوعمرو بن حمدان و ابوحامد بن شرقى و ابوعبدالله بن يعقوب اخرم از وى حديث شنيدند. در قهستان درگذشت. در «تاريخ حبيب السير» نام پدر وى جعفر ذكر شده است. از آثارش: «المسند»، مرتب به ترتيب ابواب، و مرتب به ترتيب رجال؛ «حديث مالك و سفيان ثورى و شعبه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (301 / 6)، انساب سمعانى (562 / 4)، بزرگان قائن (517 -514)، تاريخ بغداد (170 -169 / 2)، تاريخ نيشابور (122)، حبيب السير (293 / 2)، سير النبلاء (306 -304 / 14)، شذرات الذهب (268 / 2)، طبقات الحفاظ (324)، العبر (468 / 1)، الغدير (147 / 1)، الوافى بالوفيات (310 -309 / 2).

قهستاني، ابوجعفر محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سوم و چهارم ق)، محدث اهل تسنن. از قهستان به بغداد رفت و از ابوالعباس محمد بن اسحاق سراج نيشابورى و ابوقريش محمد بن

جمعه قهستانى حديث روايت كرد. ابوبكر احمد بن عبدالله دورى وراق و احمد بن فرج بن حجاج از وى روايت كرده اند. وى از روايان حديث غدير و فضائل اميرالمؤمنين على (ع) مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (562 / 4)، بزرگان قائن (501)، تاريخ بغداد (412 -411 / 1)، الغدير (47 / 1).

قهستاني، ابوسليمان زافر

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوم ق)، محدث، مدرس و قاضى. معروف به ابوسليمان ايادى. وى از طبقه ى اتباع التابعين و از دومين گروه راويان و ناقلان احاديث نبوى (ص) است. در كوفه به دنيا آمد.در كوفه، بغداد، سيستان، رى، قهستان، گرگان و ديگر شهرها به تحصيل و تدريس حديث پرداخت. مدتى قاضى سيستان شد. سپس به رى مهاجرت كرد و در آنجا ساكن شد. وى در سفرهاى بين ايران و عراق مايحتاج عمومى را از قهستان به عراق انتقال مى داد و به امر تجارت مشغول بود. وى از شعبه بن حجاج و مالك بن انس و اسرائيل و سفيان ثورى و عبدالملك بن جريح و عبدالعزيز بن ابى رواد و رقاه ء بن عمر و عبيدالله و صاف و ابوسنان شيبانى و ابوبكر هذلى و جعفر احمر حديث شنيد و از آنها اجازه ى روايت گرفت. يعلى بن عبدالله/ عبيد و حسين بن على جعفى و ابونضر هاشم بن قاسم و حسن بن عرفه و يحيى بن معين و محمد بن بكار بن ريان و خلف بن تميم و محمد بن مقاتل مروزى و محمد بن سعيد اصفهانى و عبيدالله بن موسى نيز از وى حديث روايت كردند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (565 / 4)، بزرگان قائن (199 -196)، تاريخ

بغداد (495 -494 / 8)،تاريخ الكبير (ج 2، ق 451 / 1)، تاريخ نيشابور (76)، تهذيب التهذيب (271 -270 / 3)، الجرح و التعديل (ج 1، ق 625 -624 / 2)، لغت نامه (ذيل/ زافر).

قهستاني، ابوعبدالله حسين

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(مقتول 451 ق)، دانشمند و محدث. نسبت وى به ون، از روستاهاى قهستان، مى رسد. وى در حساب و رياضيات از سرآمدان روزگار بود. او همچنين از محدثان مورد اعتماد بود كه از ابوعلى صفار و ديگران حديث شنيد و از آنها اجازه ى روايت داشت. ابوحكيم عبدالله بن ابراهيم خبرى، صاحب «التخليص»، در حساب، و خطيب تبريزى و ديگران از وى حديث شنيدند. او همچنين استاد ابوحكيم عبدالله خبرى، در علم حساب و فرائض، بود. قهستانى تأليفات بسيارى داشته كه جمع كثيرى از رجال علم آن زمان از آن اثار استفاده مى نموده اند. وى در فتنه ى بساسيرى در شهر بغداد كشته شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :بزرگان قائن (166)، وفيات الاعيان (138 / 2).

قهندزي، ابومحمد عبدالرحمان

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 364 ق)، محدث و مسند هرات. وى از عثمان بن سعيد دارمى و ابومسلم كجى و يوسف قاضى حديث شنيد. ابواحمد معلم و ابومنصور ديباجى و ديگران از وى حديث روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (153 / 16).

قيسي طوسي، ابوالحسن محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 317 ق)، حافظ، محدث و مصنف. وى از عبدالله بن هاشم طوسى و اسحاق بن منصور كوسج و عبدالرحمان بن بشر و محمد بن يحيى ذهلى و همطبقه ى آنان حديث شنيد. ابوالوليد حسان بن محمد فقيه و حافظ ابوعلى نيشابورى و احمد بن منصور حافظ و ابواسحاق مزكى و زاهر بن احمد سرخسى و ديگران از وى حديث شنيدند. در نوقان طوس درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (494 -493 / 14)، شذرات الذهب (276 / 2)، العبر (476 / 1)، الوافى بالوفيات (36 / 2).

قيسي نيشابوري، ابوبكر عبدالصمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 284 ق)، محدث. مشهور به قاتل قتيبه. اهل نيشابور و در مسافرت به نقاط مختلف پيشرو بود. در خراسان از قتيبه بن سعيد و اسحاق بن ابراهيم حنظلى، در عراق از احمد بن حنبل و على بن مدينى و در حجاز از ابومصعب زهرى و محمد بن يحيى بن ابى عمرو و در شام از هشام بن عمار و ديگران حديث شنيد. ابوحامد بن شرقى و مؤمل بن حسين بن عيسى و محمد بن صالح بن هانى و احمد بن اسحاق صيدلانى و ديگران از وى روايت كرده اند. در نيشابور درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (577 / 4)، سير النبلاء (20 / 14).

كابلي اصفهاني، ابوبكر محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س ششم ق)، محدث. اصلش از كابل بود. از ابوالقاسم على بن عبدالرحمان بن عليك نيشابورى حديث شنيد. ابوسعد عبدالكريم سمعانى (م 562 ق)، صاحب «انساب»، از وى، در اصفهان، حديث شنيده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (5/ 5).

كابلي، ابوعبداللَّه محمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 277 ق)، محدث. ساكن بغداد بود. از عبدالعزيز بن عبداللَّه اويسى و عاصم بن على و ابراهيم بن موسى فراء حديث شنيد. يحيى بن محمد بن صاعد و محمد بن مخلد و ابوعمرو بن سماك و احمد بن كامل شجرى از او روايت كرده اند. دار قطنى او را ثقه دانسته و ابوحسين بن منادى از او نام برده است. در بغداد درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (6 -5 / 5).

كاتب بلخي، ازهر

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوم ق)، محدث. اهل بلخ و كاتب ابن الرماح بود. از ابراهيم بن طهمان، ابوسعيد خراسانى (م 163 ق) و مسلم بن خالد زنجى روايت كرد. مردم بلخ از او روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (6/ 5)، الثقات (132/ 8)، لسان الميزان (515/ 1)، ميزان الاعتدال (196/ 1).

كاجري، ابواحمد محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 411 ق)، محدث. نسبتش به كاجر، از قراى نخشب مى رسد. از ابوسهل هارون بن احمد استرآبادى و ابوجعفر محمد بن عبداللَّه فقيه هندوانى و ابوالفوارس احمد بن محمد بن جمعه نسفى و ديگران حديث شنيد. ابوالعباس مستغفرى از وى روايت كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (9/ 5).

كاجري، ابوسلمه احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 410 ق)، محدث. نسبتش به كاجر، از قراى نخشب، مى رسد. از ليث بن نصر كاجرى حديث شنيد. ابوتراب اسماعيل بن طاهر نسفى از او روايت كرده، و غير او كسى از ابوسلمه حديث نشنيده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

كاجري، ابومحمد عبدالرحمان

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهارم ق)، محدث. نسبتش به كاجر، از قراى نخشب، مى رسد. از پدرش، ليث بن نصر كاجرى، و محمد بن طالب بن زكريا نسفى و عبدالمؤمن بن خلف نسفى (م 346 ق)، روايت كرد. ابوجعفر عبدالملك بن عبداللَّه خزاعى هروى و ديگران از وى روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (9/ 5).

كازروني فارسي، ابوعمر عبدالواحد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(410 -318 ق)، فقيه و محدث. مشهور به ابن مهدى، مسند زمان خود بود. از قاضى ابوعبداللَّه حسين محاملى و ابوالعباس بن عقده و محمد بن احمد بن يعقوب بن شيبه و محمد بن مخلد عطار و حسين بن يحيى بن عياش قطان و محمد بن اسماعيل فارسى و اسماعيل بن محمد صفار و محمد بن عمرو رزاز و ابوعمر بن سماك حديث شنيد. خطيب بغدادى و هبة اللَّه بن حسين بزاز و يوسف بن محمد مهروانى و خطيب انبارى و ابوالحسن داوودى و عبدالرحمان بن ابوبكر طبرى و بزرگ معتزليان ابويوسف عبدالسلام بن محمد قزوينى مفسر از وى روايت كرده اند. ذهبى قسمت هاى عمده اى از «المحامليات» قاضى محاملى را به دست آورده بود كه از ابوعمر كازرونى كه از آخرين اصحاب محاملى است نقل شده بود. در بغداد درگذشت و در گورستان باب الحرب آنجا دفن شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بغداد (14 -13/ 11)، سير النبلاء (222 -221/ 17)، شذرات الذهب (192/ 3)، العبر (218/ 2)، النجوم الزاهرة (246 -245/ 4).

كازروني مكي، جمال الدين محمد

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(777 -712 ق)، محدث. اصل وى از كازرون است كه در مكه به دنيا آمد. از رضى طبرى حديث شنيد و از او روايت كرد. از آثارش: «ارجوزة فى الميقات».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :معجم المؤلفين (227/ 10).

كازروني، ابوبكر محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهارم و پنجم ق)، حافظ و محدث. معروف به ده زور. اهل كازرون بود. به عراق و مكه رفت. در مكه از ابوالحسن احمد بن ابراهيم بن فراس عبقسى و در بصره از ابوبكر احمد بن يعقوب طائى و ديگران حديث شنيد. وى شيخى ثقه و مورد اعتماد بود. ابومحمد عبدالعزيز بن محمد بن محمد نخشبى (م 457 ق) از وى روايت كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (14/ 5).

كازروني، ابوعبداللَّه محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 455 ق)، فقيه شافعى، محدث و مقرى. وى شيخ شافعيه و ساكن آمد و فقيه آنجا بود. او از احمد بن حسين بن صياح بلدى و قاضى ابوعمر هاشمى و ابن رزقويه و ابوالفتح بن ابى الفوارس بغدادى حديث شنيد. قرآن را نزد ابوالحسن على بن احمد بن عمر بغدادى حمامى خواند. فقيه نصر مقدسى به نزد وى رفت و در محضرش فقه آموخت و فقيه ابوعلى فارقى قرآن را بر او قرائت كرد. كازرونى در دمشق، پيش از تشرف به حج، حديث گفت و ابوغانم عبدالرزاق معرى و عبداللَّه بن حسن نحاس و ديگران از وى حديث روايت كرده اند. از آثارش: «الابانة»، در فقه شافعى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سيرالنبلاء (172 -171/ 18)، طبقات الشافعيه ى اسنوى (180/ 2)، طبقات الشافعيه ى سبكى (123 -122/ 4)، كشف الظنون (1)، معجم المؤلفين (57/ 10 ،120/ 9)، هدية العارفين (71/ 2).

كازروني، ابوعمر عبدالملك

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 358 ق)، محدث. او را از ابدال و مستجاب الدعوه ها دانسته اند. در طلب حديث سفر نمود و از ابومسلم ابراهيم بن عبداللَّه كجى بصرى و جماعتى از اهل عراق حديث نوشت. او را محدثى مورد اعتماد و زاهد ذكر كرده اند. جماعتى از اهل فضل شيراز به نزد وى شتافتند. ابوالقاسم دهان و ابوبكر احمد بن محمد بن عبدوس نسوى و ابواسحاق ابراهيم بن ابوبكر رازى و ديگران از وى حديث روايت كردند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (14/ 5)، توضيح المشتبه (267/ 7).

كازروني، تاج الدين، ابوالبركات محمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(843 -757 ق)، محدث و فقيه شافعى. معروف به حاج هراس كازرونى. اصلش از كازرون بود و در مدينه به دنيا آمد. در زادگاهش فقه آموخت و فنون حديث را از عراقى و نحو را از جمال محمد بن شهاب شامى و تج عبدالواحد بن عمر انصارى فراگرفت و از جلال خجندى حنفى بهره برد. او به مصر و شام رفت و در محضر بهاء

ابى البقاء سبكى فقه و عربيت را تكميل كرد و ملازم وى و سراج بلقينى شد و آن دو به او اجازه دادند تا مقام افتاء و تدريس را احراز كند. سپس فقيه مدينه گشت و قضاوت آنجا را عهده دار و نيز متصدى منصب افتاء و تحديث شد. او در مدينه درگذشت. از آثارش: مختصر «المغنى» بارزى، در فروع؛ شرح «التنبيه» ابواسحاق؛ شرح «مختصر التنبيه» عيسى بجلى، در سه سفر؛ شرح بر «شرح التنبيه»؛ «تفسير قرآن»؛ «بحر السعادة»، در اخلاق و ادب، به فارسى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الضوء اللامع (97 -96/ 7)، كشف الظنون (225 -224)، معجم المؤلفين (17/ 9)، هدية

العارفين (194/ 2).

كازروني، عفيف الدين سعيد

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 785 ق)، محدث. معروف به شارح كازرونى. در شيراز ساكن بود. از آثار وى: شرح «الجامع الصحيح» بخارى كه آن را در 766 ق در شيراز تصنيف كرد؛ «المطالع المصطفوية»، در شرح «مشارق الانوار النبوية من صحاح الاخبار المصطفوية»؛ «شفاء الصدور»، در چهار بخش، مشتمل بر احاديثى در فضائل اعمال؛ شرح «النجم من كلام سيد العرب و العجم» ابوالعباس اقليشى. در «معجم المؤلفين» به تبع «كشف الظنون» سال وفات وى 758 ق ذكر شده، در صورتى كه كاتب چلبى در ذيل شرح «صحيح» بخارى سال اتمام آن را 766 ق آورده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :كشف الظنون (1930 ،1689 ،1050 ،553)، معجم المؤلفين (231/ 4)، هدية العارفين (392 -391/ 1).

كازروني، منصور

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 860 ق)، فقيه شافعى، مفسر، محدث و متكلم. در 858 ق مجاور مكه شد و در همان جا تا پايان عمر در حال گوشه گيرى از مردم باقى ماند. او در مكه درگذشت. تصانيف وى را در حدود صد اثر ذكر كرده اند كه از آن جمله: «لطائف الالطاف فى تحقيق التفسير و نقد الكشاف»؛ شرح «الجامع الصحيح» بخارى؛ «حجة السفرة البررة على المبتدعة الفجرة»، در نقد «الفصوص» ابن عربى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (236/ 8)، ايضاح المكنون (403/ 2)، شذرات الذهب (297/ 7)، معجم المؤلفين (12 -11 / 13).

كازقي، ابوسهل احمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 460 ق)، محدث. نسبتش به كازه، از قراى فرنباد مرو مى رسد. در بخارا از ابونصر حسن بن عبدالواحد شيرازى حديث شنيد. ابوالفتح طاهر بن سعيد بن ابوسعيد بن ابوالخير صوفى از وى روايت كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (15 -14/ 5).

كاسكاني، ابومحمد عبداللَّه

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهارم و پنجم ق)، محدث و صوفى. نسبتش به كاسكان، از قراى كازرون فارس مى رسد. از ابومحمد حسين بن على بن احمد بن بشار نيشابورى، مصاحب مادرائى وزير، روايت كرده است. ابوالقاسم هبة اللَّه بن عبدالوارث شيرازى (م 486) از وى حديث شنيده و در «معجم الشيوخ» خود يك حديث از او آورده و ذكر كرده كه در كاسكان آن را شنيده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (15/ 5)، لغت نامه (ذيل/ كاسكانى).

كاشاني، حبيب الله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ملا) حبيب اللَّه بن على مدد بن رمضان، از علماى اماميه ى قرن 14 ه. (و. 1340 ه.ق). وى عابد و زاهد و متقى و عرفان مسلك و داراى اخلاق نيكو بود و علاوه بر علوم دينى متداول از بعض علوم غريبه آگاه و داراى قريحه ى شعر بود. او در 14 سالگى از نحو و صرف عربى و مقدمات متداول فارغ شد و نزد حاج سيد حسين و بعض ديگر به تحصيل فقه پرداخت و مقدارى از فصول را نزد شيخ محمد اصفهانى خواهرزاده ى خود صاحب فصول و قسمت عمده از رسائل شيخ مرتضى انصارى را نزد حاج ميرزا ابوالقاسم كلانترى تهرانى خواند و مقدارى از حكمت را نزد شاگردان ملا هادى سبزوارى آموخت و در 16 سالگى به تحصيل اجازه ى روايت و در 18 سالگى به اجازه ى اجتهاد از طرف استاد خود حاج سيد حسين مذكور نايل آمد و همه ى عمر را به انزوا گذرانيد و عزت را در عزلت ديد و اوقات خود را به تأليف و تدريس مصروف داشت. او راست: اسرارالعارفين فى الاخلاق والمعارف، اصطلاحات الصوفية، اصطلاح علم الجفر، الانوار السانحة فى تفسير الفاتحة، ايضاح الرياض

(حاشيه بر رياض المسائل)، تذكرةالشهداء، تفسير بعض سور و غيره (ريحانةالادب، لغ.)

حبيب اللَّه الشريف بن ملا على مدد بن رمضان ساوجى كاشانى عالمى فقيه و رئيسى جليل و مؤلفى مروج و مكثر در تأليف بوده است. وى در حدود 1262 متولد شده و در سال 1340 ق وفات نموده است. مرحوم آخوند ملا حبيب اللَّه يكى از مفاخر دانشمندان كاشان و صاحب تأليفات عديده مانند (لباب الالقاب) و (توضيح البيان) و (منتقدالمنافع) در شرح مختصر النافع در 12 جلد و (رياض الحكايات) و (عقايد الايمان) و (گلزار) و (شكايت نامه) و (منيةالاصول) و (درةالجمان) و تذكرةالشهداء و ده ها كتاب ديگر كه جمعاً بيش از يكصد و بيست كتاب و رساله مى شود. بوده است.

آن مرحوم داراى چندين فرزند عالم و فاضل بوده اند. 1- مرحوم حجةالاسلام آقا حسين شريف 2- ثقةالاسلام آقا احمد شريف 3- ثقةالاسلام آقا محمدشريف كه در قيد حيات و از محترمين كاشان مى باشند.

دامادهاى ارجمندى داشته اند كه از علماء بزرگ كاشانند 1- مرحوم آيت اللَّه حاج سيد فخرالدين امامت 2- مرحوم آيت اللَّه آخوند ملا عبدالرسول مدنى والد آيت اللَّه حاج آقا رضا مدنى معاصر كه مذكور خواهد شد.

و مخفى نباشد كه مرحوم آخوند ملا حبيب اللَّه چون در سنين كودكى والدش را از دست داد در تحت تربيت و پرورش مرحوم آيت اللَّه آقا سيد حسين حسينى كاشانى (جد مرحوم آيت اللَّه مجاهد حاج سيد ابوالقاسم كاشانى معاصر) قرار گرفت و در كاشان از وى و در تهران از شيخ محمد اندرمانى و شيخ محمد (خواهرزاده صاحب فصول) و ميرزا ابوالقاسم كلانتر صاحب (تقريرات شيخ انصارى) و شيخ هادى مدرس تهرانى و در كربلا از فاضل اردكانى استفاده نموده و از غالب آنان اجازه داشته است.

در

كاشان رياست علمى و دينى و در عين حال صاحب كرامت و مقامات معنوى بوده است.

(ح 1340 -1262 ق)، عالم دينى، عابد، عارف و شاعر، متخلص به سالك. اصل وى از ساوه است و پدرش از علماى آنجا بود كه مدتى در قزوين سكنى گزيد و سپس به كاشان منتقل گرديد. ملا حبيب در كاشان به دنيا آمد. در دوران كودكى تحت تربيت و پرورش آيت اللَّه آقا سيد حسين حسينى كاشانى قرار گرفت و صرف

و نحو و مقدمات را از ايشان آموخت. در شانزده سالگى به دريافت اجازه ى روايتى و در حدود نوزده سالگى به دريافت اجازه اجتهاد از استادش سيد حسين كاشانى نايل شد. سپس به تهران آمد و قسمتى از «فصول» را نزد شيخ محمد اصفهانى، خواهرزاده صاحب «فصول»، خواند و از محضر شيخ محمد اندرمانى استفاده نمود. او آن گاه قسمت عمده ى «رسائل» شيخ انصارى را نزد ميرزا ابوالقاسم كلانتر، صاحب «تقريرات»، شيخ مرتضى انصارى و حكمت را نزد شيخ هادى مدرس تهرانى، از شاگردان برجسته ى حاج ملا هادى سبزوارى، فراگرفت. سپس به عراق رفت و در كربلا از محضر فاضل اردكانى استفاده نمود. او از اغلب اساتيد خويش صاحب اجازه بود. سپس به كاشان بازگشت و رياست علمى و دينى آنجا را عهده دار شد. وى صاحب كرامات و مقامات معنوى بود. از آثارش: «ايضاح الرياض»، حواشى «رياض المسائل»؛ «منتقد المنافع»، در شرح «المختصر النافع»؛ «الانوار السانحة فى تفسير الفاتحة»؛ تفسير هر يك از سوره هاى: «جمعه»، «دهر»، «فتح» و «ملك»؛ «توضيح السبل»، در بيان اديان؛ «اسرار العارفين»، در اخلاق و معارف؛ شرح هر يك از دعاهاى: «كميل»، «جوشن»، «سحر»، «صباح»، «عديله» و «زيارت

عاشورا»؛ «لباب الالباب فى القاب الاطياب»؛ «نخبة التبيان»، در معانى و بيان؛ «توضيح البيان»، در تسهيل اوزان؛ «رياض الحكايات»، در قصص و امثال. كاشانى منظومه هاى بسيارى در فقه، اصول، عقايد، بيان، بدايع و درايه، به عربى و فارسى، دارد كه «منية الاصول»، در درايه از منظومه هاى عربى و «نصيحت نامه» و «شكايت نامه» و «گلزار اسرار» از منظومه هاى فارسى اوست.[1]

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد ششم)

منابع زندگينامه :[1] اعيان الشيعه (559/ 4)، الذريعه (4/ 23 ،277 ،215/ 18 ،282/ 15 ،214/ 14 ،324 -323 ،67/ 11 ،231/ 9 ،98/ 8 ،271/ 7 ،492 -491 ،182/ 4)، ريحانه (20 -18/ 5)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 361 -360/ 14)، گنجينه ى دانشمندان (252 -250/ 6)، لغت نامه (ذيل/ حبيب اللَّه)، معجم المؤلفين (187/ 3).

كاشاني، علم الهدي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1107 ق)، فقيه، محدث، مفسر و رياضيدان. از نوادگان صاحب «معالم» بود كه در كاشان مى زيست. از آثارش كتابى در «فقه استدلالى» است كه در 1107 ق از تأليف آن فراغت يافت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (149 / 8)، الذريعه (288 / 16)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 488 / 12)، معجم المؤلفين (294 / 6).

كاشاني، فاطمه

قرن:11

جنسيت:زن

مليت:ايران

ذوالقعده 20 -1088 جمادى الثانى 1114 ق، مكنى به ام سلمه از زنان عالم، فاضل، محدث، اديب و شاعر. وى دختر شيخ محمد علم الهدى (1123 / 1112 -1039 ق) و نوه ملا محسن فيض كاشانى (1091 -1007 ق) بود. مقدمات علوم اسلامى را نزد خواهرانش و فقه و اصول را از عموهايش ابوحامد محمد مشهور به نورالهدى و معين الدين احمد فراگرفت و به تكميل علوم نزد پدرش پرداخت. فاطمه از پدر و دو عمويش اجازه روايت داشت و از آنان روايت مى كرد. در سال 1112 ق با زين الدين على، از بستگان خود ازدواج كرد. وى در كاشان درگذشت و در مقبره خانوادگى كه پدر و پدربزرگش مدفون بودند در كنارپاى پدرش دفن شد.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منابع: اعيان الشيعه (مستدركات)، 159 / 3؛ دايرةالمعارف تشيع، 503 / 2، معادن الحكمه (مقدمه)، كج.

كاشاني، فتح اللَّه

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 988 ق)، عالم دينى، فقيه، متكلم، محقق، مفسر، محدث و مورخ. از علماى بزرگ اواخر قرن دهم قمرى و از شاگردان مفسر بزرگ، ابوالحسن على بن حسن زوارى، بود كه به واسطه ى او از محقق كركى روايت كرده است. او همچنين از ضياءالدين محمد بن محمود، از مقدس اردبيلى، روايت مى كند. در «مشيخه» سيد حسين كركى سال وفاتش 997 ق ذكر شده اما ماده تاريخ وفات وى (ملاذ الفقهاء) برابر با 988 ق مى باشد. از آثار وى: ترجمه قرآن به فارسى؛ «منهج الصادقين فى تفسير القرآن المبين و الزام المخالفين»، به فارسى، در يكصد و هفتاد هزار سطر؛ «خلاصة المنهج»، به فارسى، كه ملخص «تفسير منهج» است، در سه مجلد؛ «زبدة التفاسير»، تفسيرى به عربى، در حدود هشتاد هزار سطر؛

شرح «نهج البلاغه»، به نام «تنبيه الغافلين و تذكرة العارفين»، به فارسى؛ «كشف الاحتجاج»، در ترجمه ى «احتجاج» طبرسى، به فارسى، كه آن را براى شاه طهماسب صفوى تأليف كرده است.[1]

(ملا) فتح اللَّه بن شكراللَّه، فقيه و محقق و متكلم و مفسر امامى (ف. 988 ه.ق). وى شاگرد على بن حسن زوارى بود و به واسطه ى او از محقق كركى روايت دارد. او در همه ى علوم دينى متداول متبحر بود خصوصاً در تفسير، وى راست: ترجمه ى احتجاج طبرسى كه به نام كشف الاحتجاج مذكور است، ترجمه ى قرآن به فارسى (و آن غير از سه فقره تفسير قرآن مذكور در ذيل است)، تنبيه الغافلين و تذكرةالعارفين (شرح فارسى نهج البلاغه)، خلاصةالنهج (ملخص تفسير منهج الصادقين مذكور در ذيل)، زبدةالتفاسير (تفسير قرآن به عربى)، كشف الاحتجاج (ترجمه ى فارسى احتجاج طبرسى كه براى شاه طهماسب تأليف شده)، منهج الصادقين فى الزام المخالفين (تفسير بزرگ به فارسى) (ريحانةالادب، لغ.)

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد ششم)

منابع زندگينامه :[1] اعيان الشيعه (392/ 8)، ايضاح المكنون (592/ 2)، تاريخ كاشان (280 -279)، الذريعه (194 -193/ 23 ،8 -7 / 18 ،23/ 12 ،234 -233/ 7 ،447/ 4)، روضات الجنات (331 -330/ 5)، رياض العلماء (319 -318/ 4)، ريحانه (20/ 5)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 178 -177/ 10)، فوائد الرضويه (346 -345)، لغت نامه (ذيل/ كاشانى)، معجم المؤلفين (51/ 8)، هدية العارفين (815/ 1).

كاشفي سبزواري هروي، معين الدين، حسين

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 910 ق)، فقيه، محدث، حافظ، مفسر، واعظ، صوفى، اديب و شاعر. مشهور به ملا حسين كاشفى يا ملاحسين واعظ. در سبزوار به دنيا آمد. دوره ى جوانى را در آن شهر گذراند و در آنجا و نيشابور و هرات نشو و نما يافت. در زمان سلطان حسين

ميرزاى بايقرا در هرات و نيشابور به وعظ و ارشاد مى پرداخت و با صوتى خوش آيات قرآن و احاديث نبوى را با عبارات و اشارات مناسب بيان مى كرد. وى از ملازمان امير على شيرنوايى بود. پس از ملاقات مولانا جامى و معاشرت با وى طريقت نقشبنديه را پذيرفت. درباره ى ى مذهب وى اختلاف است، وى را به جهت گرايش به تصوف ملازمت با امير عليشير نوايى و نسبت خانوادگى نزديك به ملا عبدالرحمان جامى سنى مذهب و به جهت نگارش كتاب «روضة الشهداء» و محل رشد و تربيتش سبزوار كه از شهرهاى اهل تشيع بوده، شيعه مذهب دانسته اند. به هر حال وى در هرات به شيعه بودن و در سبزوار به تسنن اشتهار داشت. كاشفى در هرات درگذشت. از آثار وى: «جواهر التفسير لتحفة الامير»، به نام امير عليشير نوايى؛ «مختصر الجواهر»، تفسيرى ديگر در حدود بيست هزار سطر؛ «جامع الستين»، در تفسير «سوره ى يوسف»؛ «المواهب العلية»، معروف به «تفسير حسينى»، به نام سلطان حسين بايقرا؛ «روضة الشهداء»، در مقاتل و ذكر مصيبت اهل بيت (ع) و واقعه ى كربلا، كه چون اهل منبر از روى اين كتاب مى خواندند به روضه خوان مشهور شدند؛ «الاربعين»، در احاديث موعظه؛ «المرصد الاسنى»، در شرح اسماء اللَّه الحسنى؛ «اخلاق محسنى»؛ «مخزن الانشاء»، در فن ترسل كه براى سلطان حسين بايقرا و امير عليشير نوايى، در 907 ق، تأليف نموده؛ «انوار سهيلى»، در تدابير حكم و آداب از زبان حيوانات، بازنويسى از «كليله و دمنه» نصراللَّه منشى، كه آن را براى امير شيخ احمد سهيلى از امراى عهد سلطان حسين بايقرا نوشت؛ «اسرار قاسمى»، در سحر و طلسمات و كيميا؛ «بدايع الافكار فى

صنايع الاشعار»، در ذكر صناعات ادبى؛ شرح «مثنوى» مولوى؛ «لب المثنوى»؛ «لب اللب مثنوى»؛ «اختيارات النجوم»، به نام «الواح القمر»؛ «السبعة الكاشفية»، شامل هفت وسيله در علم نجوم.[1]

(بخش 1: كاشف) حسين بن على بيهقى سبزوارى واعظ ملقب به كمال الدين، دانشمند و واعظ معروف (ف. 906 يا 910 ه.ق) وى در علوم دينى و معارف الهى و فنون غريبه و رياضيات و نجوم دست داشت. او در زمان سلطان حسين بايقرا در هرات و نيشابور به وعظ و ارشاد مشغول بود و با صوتى خوش و آهنگى دلكش آيات قرآنى و احاديث نبوى را با عبارات و اشارات مناسب ايراد مى كرد. او راست: آيينه ى اسكندرى به فارسى (در استخراج مطلوب و حاوى 8 جدول و 20 دايره) و آن را جام جم نيز گويند، الاختيارات يا اختيارات النجوم (حاوى يك مقدمه و يك خاتمه و دو مقاله)، اخلاق محسنى (ذيل فرهنگ حاضر)، الاربعون حديثاً در مواعظ بنام الرسالة العلية فى الاحاديث النبوية (اين كتاب به فارسى و حاول 40 حديث است)، اسرار قاسمى (ذيل فرهنگ حاضر)، انوار سهيلى (ذيل فرهنگ حاضر)، بدائع الافكار فى صناعةالاشعار، تحفةالصلوات (به پارسى)، جامع الستين (تفسير فارسى عرفانى و ادبى و اخلاقى و تاريخى سوره ى يوسف)، روضةالشهداء (ه.م) سبعه ى كاشفيه (7 رساله در علم نجوم)، شرح مثنوى، جواهرالتفسير لتحفةالامير يا عروس (عروس)، اللباب المعنوى فى انتخاب المثنوى، مختصر الجواهر (مختصر جواهر التفسير يا عروس مذكور)، مخزن الانشاء به پارسى، المرصد الاسنى فى شرح اسماءاللَّه الحسنى، مطلع الانوار، المواهب العلية (مواهب العيله) (لغ.).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] از سعدى تا جامى (681 ،647 ،646 ،645 ،644 -643 ،641 -639 ،636 ،628 ،329)،

اعيان الشيعه (124 -121/ 6)، ايضاح المكنون (674 ،416/ 2 ،76/ 1)، تاريخ ادبيات در ايران (526 -523/ 4)، تاريخ نظم و نثر (248 -245)، حبيب السير (346 -345/ 4)، الذريعه (194 -193/ 20 ،291 -190/ 18 ،1252 ،899/ 9 ،58 -57/ 5 ،455/ 3 ،430/ 2 ،50/ 1)، روضات الجنات (223 -217/ 3)، رياض العارفين (231 -230)، ريحانه (32 -29/ 5)، طرائق الحقائق (114/ 3)، كشف الظنون (1916 ،1896 ،1648 ،1574 ،1305 ،398)، الكنى و الالقاب (105/ 3)، لغت نامه (ذيل/ كاشفى)، مجالس المؤمنين (548 -547/ 1)، مجالس النفائس (93)، معجم المؤلفين (35 -34/ 4)، مؤلفين كتب چاپى (816 -810/ 2).

كاشي، حسين

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم فاضل محدث، در سال 1190 وفات يافته، قبرش در صحن تكيه ى جعفريه مقابل امام زاده اسماعيل.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

كاشي، عمادالدين يحيي

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف بعد از 745 ق)، محدث، رياضيدان و اديب. يكى از شاگردان محقق كركى او را در رساله «مشايخ الشيعة» و شيخ يحيى مفتى بحرانى وى را در «تذكرة المجتهدين» ذكر كرده اند. او گذشته از ادبيات و حديث در علم حساب نيز دانشمنداى برجسته بود. در 745 ق در يزد مى زيست و سرانجام در اصفهان درگذشت. شيخ آقا بزرگ تهرانى شرح حال يحيى كاشى را در ذيل علماى قرن دهم آورده است. از آثارش: شرح «مفتاح العلوم» سكاكى؛ «لباب الحساب» يا «اللباب فى علم الحساب»؛ حاشيه بر شرح رساله ى «آداب البحث» فاضل سمرقندى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (162/ 9)، الذريعه (82 -81/ 14 ،109/ 6)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 275/ 10)، كشف الظنون (1542 ،39)، معجم المؤلفين (184/ 13).

كاغدي اصفهاني، ابوالفضائل عبدالرحيم

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(594 -501 ق)، محدث، قاضى و خطيب. از ابوعلى حداد و محمد بن عبدالواحد دقاق و اسماعيل اخشيد و فاطمه جوزدانيه حديث شنيد. يوسف بن خليل از وى حديث روايت كرد و احمد بن سلامة از وى اجازه حديث داشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعلام بوفيات الاعلام (400/ 2)، سير النبلاء (246/ 21)، شذرات الذهب (317/ 4)، العبر (109/ 3).

كاغذي سمرقندي، ابوالفضل منصور

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 423 ق)، مسند و محدث. مسند سمرقند و ماوراءالنهر بود. كاغذ منصورى كه در شهرهاى خراسان مشهور بوده منسوب به اوست. وى از ابوسعيد هيثم بن كليب شاشى و ابوجعفر محمد بن محمد جمال حديث شنيد. ابوالحسن على بن محمد خدام بخارى و ابواسحاق اصفهانى و ابوبكر حسن بن حسين بخارى و فقيه ابوبكر شاشى و بسيارى ديگر از اهل ماوراءالنهر از وى حديث روايت كرده اند. وى در سمرقند درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (19/ 5)، توضيح المشتبه (256/ 2)، سير النبلاء (368/ 17)، شذرات الذهب (226/ 3).

كاغذي سمرقندي، ابوتوبه سعيد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 259 ق)، محدث. اهل سمرقند بود. وى از ابونعيم و عمرو بن عاصم كلابى و قبيصة بن عقبه و ابووليد طيالسى و ديگران روايت كرد. ابن حبان در كتاب «الثقات» خود به شرح حال وى پرداخته و گويد: از طريق محمد بن صالح و اهل سمرقند حديث از وى روايت مى كنم.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (19 -18/ 5)، الثقات (272/ 8).

كاغذي نيشابوري، ابواحمد حامد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 356 ق)، محدث. از ابوبكر محمد بن اسحاق بن خزيمه و ابوالعباس محمد بن اسحاق ثقفى حديث شنيد. حاكم نيشابورى ابوعبداللَّه حافظ از وى حديث شنيده و در «تاريخ نيشابور» به او اشاره كرده است. ابواحمد كاغذى در 353 ق به سيستان رفت و خطيب آن ناحيه شد و در همان جا درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (19/ 5)، تاريخ نيشابور (161).

كاغذي نيشابوري، ابوعمرو محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 370 ق)، محدث. اهل نيشابور و از طرف پدر و مادر به بيت علم و دانش وابسته بود. پدر و جدش محدث بودند و جد مادرى اش، ابوبكر بن زكريا، از محدثين بنام بود. اسم پدرش را ذهبى حسنام ضبط كرده است. محمد كاغذى از جعفر بن احمد بن نصر حافظ و عبداللَّه بن شيرويه و ابوقريش محمد بن جمعه و اقران آنها حديث شنيد. حاكم ابوعبداللَّه حافظ نيشابورى از شاگردان وى مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (19/ 5)، تاريخ الاسلام (447/ 380 -351)، تاريخ نيشابور (182).

كافوري اصفهاني، ابوالعباس احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 345 ق)، محدث. از كسانى بود كه در طلب حديث به سفرهاى بسيارى مبادرت كرد. در اصفهان از وليد بن ابان و در عراق از ابوبكر بن باغندى و ابوالقاسم بغوى حديث شنيد. در ايام ابوبكر محمد بن اسحاق وارد نيشابور گشت و مدتى در آنجا زيست. سپس به مرو رفت و تا پايان عمر در آنجا باقى ماند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (20/ 5).

كافي الكفاة طالقاني، اسماعيل

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

جناب اسماعيل بن عباد بن عباس طالقانى معروف به صاحب بن عباد منسوب به اين ناحيه است و اگر نداشت طالقان كسى را جز اين يك نفر براى او كافى بود كه به اكثر مناطق و اماكن فخر و مباهات كند.

محدث قمى در فوائد الرضويه ص 45- گويد: پا به فضل و كمال و معالى و افضال آن قدوه ارباب جلال از آن گذشته است كه زبان بتواند ثناى او گويد چه ظاهرست كه چون جمال بغايت رسد دست مشاطه بيكار ماند و چون بزرگى و جلال بحد كمال رسد بازار وصافان شكسته گردد.

آنجناب از وزراء آل بويه و ملجاء عوام و خواص و مرجع ملت و دولت و از خانواده شرف و عزت بوده و سالها وزارت فخرالدوله و مجدالدوله ديلمى را داشته و خدمات بسيارى به دين و مذهب نموده است.

ورث الوزراة كابراً عن كابر

موصولة الاسناد بالاسناد

يروى عن العباس عباد و زا

رته و اسماعيل عن عباد

و يگانه عصر خويش در فضل و كمال و علم و ادبيت بود، علويين و سادات و علماء و فضلا نزد او محلى منيع و منزلتى رفيع داشتند. و از علماء ترويج مى كرد و ايشان را به تصنيف و

تأليف تشويق مى نمود.

بجهت خاطر او شيخ فاضل خبير ماهر حسن بن محمد قمى تاريخ قم را تأليف كرده و در اول آن برخى از فضائل جناب صاحب را ذكر كرده.

و نيز شيخ صدوق براى او عيون اخبارالرضا (ع) را تأليف نموده و اول آن را به ذكر دو قصيده اى از او در اهداء اسلام به سوى مولانا الرضا (ع) مزين ساخته.

و هم ابن فارس كتاب (الصاحبى) را كه در لغت است به اسم او معنون كرده است و نيز شيخ اجل حسين بن على بن بابويه برادر شيخ صدوق كتابى به اسم او نوشته و ثعالبى كتاب (يتيمة الدهر) را در احوال شعراء براى او تصنيف نمود.

عده اى از علماء اهل سنت هم به مدح و ستايش او كتابهاى خود را زينت داده اند.

ثعالبى در وصف آن جناب گويد. ليست تحضرنى عبارة ارضاها للافصاح عن علو محله فى العلم والادب و جلالة شانه فى الجنود والكرم وتفرده بالغايات فى المحاسن و جمعه اشتات المفاخر لان همة قولى تخفض عن بلوغ ادنى فضايله و معاليه و جهد وصفى يقصر عن ايسر فواضله و معاليه...

خلاصه وى اعجوبه زمان و ناده دوران و در تشيع و حب اهل بيت عليهم السلام يكتاى عصر بود حتى مردم اصفهان آن روز مذهب تشيع را نسبت به او مى دادند و مى گفتند فلانى بر دين ابن عباد است.

آن بزرگوار تأليفات بسيار دارد از جمله كتاب محيط در لغت كه هفت جلد است و كتاب الكافى در وسائل و كتاب اعياد. و فضائل نوروز و رساله اى در احوال حضرت عبدالعظيم (ع) و نيز كتاب تذكره و كتاب الوزراء و كتاب الانوار و كتاب جوهرة الجمهره و كتاب الشواهد و

كتاب القضاء والقدر و كتاب الامامه كه در آن ذكر كرده تفضيل اميرالمؤمنين (ع) و تثبيت امامت آن حضرت را و غير اينها.

اشعار بسيارى در مدح ائمه عليهم السلام و تبرى از دشمنان آنان گفته كه برخى از آن را مى نگارم.

ابيات جناب صاحب

حب على بن ابيطالب

هو الذى يهدى الى الجنة

ان كان تفضيلى له بدعة

فلعنة اللَّه على السنة

و نيز گويد

لو شق عن قلبى يرى وسطه

سطران قد خطا بلا كاتب

العدل والتوحيد فى جانب

و حب اهل البيت فى جانب

و نيز فرموده

قالت تحب معاويه قلت اسكت يازانيه

قالت اسأت جوابيه فاعدت قولى ثانيه

يا زانيه يا زانيه يا بنت الهى زانيه

احب من شتم الوصى علانيه

فعلى يزيد لعنة و على ابيه ثمانيه

آن بزرگوار در سال 326 در طالقان متولد و در 24 صفر 385 در رى وفات و جنازه اش حمل به اصفهان و در خانه خودش او را دفن نمودند صاحب روضات گويد قبر صاحب در اصفهان در محله اى معروف به باب طوقچى در ميدان كهنه است و قبه اى دارد و در زمان ما چون منهدم گرديد شيخ علامه حاج ملا محمد ابراهيم كرباسى امر به تجديد عمارت آن نمود و به زيارت او مداومتى داشت و عامه مردم تجربه كرده اند كه هركس به زيارت او رود يك هفته نمى گذرد كه خيرى عاجل نصيب او مى شود.

ابوالحسن جوهرى در مدح او گويد.

هلم للخبر المأثور مسنده

فى الطالقان فغرت عين ناقله

فذلك الكنز عباد و قد وضحت

عنه الامامة فى اولى مخايله

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

كاكويي، ابوعمرو فضل

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(506 -439 ق)، محدث. چون احمد بن متويه معروف به كاكو احمد، به معناى برادر احمد، بود فرزندش مشهور به كاكويى شد. گرچه سمعانى اين دو را تحت عنوان متويى

نيز آورده است. از ابوحسين عبدالغافر بن محمد فارسى و ابوسعد محمد بن عبدالرحمان گنجرودى و ابونصر زهير بن حسن بن على جذامى و ابوحفص عمر بن احمد بن مسرور زاهد و ابوعثمان اسماعيل بن عبدالرحمان صابونى و ابوعثمان سعيد بن محمد بحيرى حديث شنيد. سمعانى گويد: پدرم از او بسيار حديث شنيد، و فرزندان ابوعمرو، ابوطيب مطهر و فاطمه و عائشه براى من از او روايت كردند و من از ابوعمرو صاحب اجازه هستم. ابوعمرو در قريه لاكملان مرو ساكن بود و در همان جا درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (194 ،21/ 5)، لب اللباب (199).

كامجري مروزي، ابويعقوب اسحاق

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(246 / 245 -150 ق)، حافظ و محدث. اصل وى از خراسان و ساكن بغداد بود. از عبدالقدوس بن حبيب شامى و حماد بن زيد و محمد بن جابر يمامى و عبدالوارث بن سعيد و هشام بن يوسف صنعانى و كثير بن عبداللَّه ابلى، از راويان انس بن مالك، و جعفر بن سليمان و سفيان بن عيينه و عبدالواحد بن زيد و عبدالرحمان بن ابى زناد حديث شنيد. وى زائدة بن قدامه را ملاقات كرد. ابوداوود و، به واسطه اى، نسايى و عبداللَّه بن احمد بن حنبل و يعقوب بن شيبه و محمد بن اسماعيل بخارى، در كتاب «الادب»، و ابوبكر احمد بن على مروزى و عبداللَّه بن محمد بن ناجيه و ابويحيى صاعقه و فضل بن سهل اعرج و ابوالقاسم بغوى و ديگران از وى روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (22/ 5)، تاريخ بغداد (362 -356/ 6)، التاريخ الكبير (380/ 1)، تذكرة الحفاظ (486 -484/ 2)، تهذيب التهذيب (203 -202/

1)، سير النبلاء (478 -476/ 11)، طبقات ابن سعد (252/ 7)، العبر (349/ 1)، ميزان الاعتدال (207 -206/ 1).

كامخي ساوي، ابوعبداللَّه محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 496 / 495 ق)، محدث. اهل ساوه بود. در طلب حديث سفرها كرد. در نيشابور از قاضى ابوبكر حيرى و از ابوسعيد محمد بن موسى صيرفى و ابوبكر برقانى و هبة اللَّه لالكايى و ديگران حديث شنيد. در رى «مسند» شافعى را درس گفت. اسماعيل بن محمد تيمى حافظ و سعيد بن سعداللَّه ميهنى و هبةاللَّه ميهنى و راضيه ميهنى، و ابوزرعه مقدسى و ديگران از وى حديث روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (206/ 3)، سير النبلاء (185 -184/ 19)، شذرات الذهب (403/ 3)، العبر (371/ 2)، لسان الميزان (691 -690/ 5)، ميزان الاعتدال (452 -451/ 3).

كاملي، ابويعلي حمزة

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 414 ق)، محدث. چون كنيه نياى بزرگش سليمان، ابوكامل بود به كاملى مشهور گشت. او اهل نسف بود. در كهنسالى حديث نوشت. مستغفرى در «تاريخ نسف» گويد كه ابويعلى كاملى در پيرى از من و از جعفر بن محمد توبنى فقيه و ابوجعفر محمد بن على و ابومروان عبدالملك بن سعيد و ابوالحسن محمد بن مكى و ابومحمد عبداللَّه بن احمد جوبقى حديث نوشت. كاملى در هنگام مرگ حدود هفتاد و شش سال داشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (23 -22/ 5).

كاوداني آملي، ابوعبيداللَّه محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 398 ق)، محدث. در 398 ق به همراه گروهى از مشايخ به خدمت امير شمس المعالى قابوس بن وشمگير رسيد. او سفرى به مصر داشت و رفيق سفر ابوجعفر بن دلان بود. از ابوالعباس احمد بن حسن رازى مصرى و ابوبكر احمد بن محمد سنى حافظ حديث شنيد. رئيس ابوالمحاسن سعد بن محمد جولكى و ابوبكر محمد بن حسن جاجرمى و دو فرزند ابوسعد اسماعيلى: ابوالفضل و ابوالحسن از وى روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (23/ 5)، معجم البلدان (491/ 4).

كجي بصري، ابومسلم ابراهيم

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(292 -200 ق)، حافظ، محدث و مفسر. معروف به كجى و كشى. نسبتش به كج خوزستان مى رسد. مسند زمان خود و ساكن بغداد بود. از محمد بن عبداللَّه انصارى و عبدالرحمان بن حماد و ابوعاصم نبيل و عبدالملك بن قريب اصمعى و عبداللَّه بن رجاء و سليمان بن حرب و ابووليد طيالسى و عبداللَّه بن مسلم قعنبى و عمرو بن مرزوق و سعيد بن سلام عطار و سعيد بن اوس انصارى و حجاج بن منهال انماطى و عثمان بن هيثم موذن و مسلم بن ابراهيم و عفان بن مسلم و عمرو بن حكام و محمد بن كثير عبدى و جماعتى ديگر حديث شنيد. او در بغداد در رحبه ى غسان املاى حديث مى كرد. در مجلس او حدود چهل هزار نفر دوات به دست براى ثبت حديث شركت مى كردند و هفت نفر مستملى به ترتيب سخن او را به مستمعين دوردست مى رساندند. ابوالقاسم بغوى و ابوالقاسم طبرانى و اسماعيل بن محمد صفار و ابوبكر نجاد و ابوبكر شافعى و حبيب قزاز و ابوبكر قطيعى و قاضى ابواحمد عسال اصفهانى و

احمد بن طاهر ميانجى و ابوبكر آجرى و ابوسهل بن زياد و محمد بن جعفر آدمى و عبدالباقى بن قانع و ابومحمد بن ماسى و ديگران از وى روايت كردند. در بغداد درگذشت و پيكرش به بصره منتقل و در همان جا به خاك سپرده شد. از آثارش: كتاب «السنن»؛ كتاب «المسند»؛ «ناسخ القرآن و منسوخه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (42/ 1)، انساب سمعانى (36/ 5)، تاريخ بغداد (124 -120/ 6)، تذكرة الحفاظ (621 -620/ 2)، سير النبلاء (425 -423/ 13)، شذرات الذهب (210/ 2)، طبقات الحفاظ (296 -295)، طبقات المفسرين داودى (11/ 1)، العبر (422/ 1)، الفهرست ابن النديم، ترجمه (422)، معجم البلدان (497/ 4)، المنتظم (363 -362/ 7)، الوافى بالوفيات (30 -29/ 6).

كرامي سجستاني نيشابوري، ابوعبداللَّه محمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 255 ق)، محدث، متكلم، عابد و زاهد. شيخ و پيشواى كراميه بود. اصل او از زرنج، از نواحى سجستان، است. در سجستان نشو و نما يافت. سپس به شهرهاى خراسان رفت. در بلخ از ابراهيم بن يوسف ماكيانى، در مرو از على بن حجر، در هرات از مالك بن سليمان و عبداللَّه بن مالك بن سليمان و در نيشابور از احمد بن حرب حديث شنيد. وى در نيشابور سكنى گزيد. او با احمد بن عبداللَّه بن خالد جويبارى معاشرت و مجالست نمود و از وى و محمد بن تميم سعدى كه هر دو از حديث سازان مشهورند، احاديث بسيارى فراگرفت. محمد بن اسماعيل بن اسحاق و عبداللَّه بن محمد قيراطى و ابراهيم بن محمد بن سفيان و ابراهيم بن حجاج و احمد بن محمد بن يحيى دهان از او روايت كرده اند. كرامى مدت پنج سال در مكه

مجاور بود. وى از جمله متكلمينى است كه به سبب اظهار مطالبى در باب توصيف، تشبيه و حتى تجسيم خداوند مذهب خاصى را پديد آورده است. او به علت اظهار عقايد كفرآميزش مدت هشت سال در نيشابور زندانى گشت و چون آزاد شد به بيت المقدس رفت و در آن ديار درگذشت و در قبرستان باب اريحا دفن شد. شاگردانش مدتى بر قبر وى معتكف بودند. كراميه، كه طايفه اى از مشبهه هستند، منسوب به وى مى باشند. از آثارش «عذاب القبر» است كه در آن به پاره اى از عقايد خود اشاره كرده است. در «الوافى بالوفيات»، سال وفات وى 256 ق و در حواشى «تاريخ بيهقى»، كتاب «السر» نيز از جمله تأليفات وى ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (236/ 7)، انساب سمعانى (44 -43/ 5)، تاريخ مذاهب اسلام (169 -156)، تذكرة الحفاظ (536/ 2)، تلبيس ابليس (69)، حواشى تاريخ بيهقى (968 -915/ 2)، سير النبلاء (524 -523/ 11)، شذرات الذهب (131/ 2)، العبر (366/ 1)، الكامل (351/ 5)، لسان الميزان (482 -478/ 6)، لغت نامه (ذيل/ كراميه)، معجم المؤلفين (162 -161/ 11)، ميزان الاعتدال (20 -19/ 4)، النجوم الزاهرة (31/ 3)، الوافى بالوفيات (377 -375/ 4).

كربكندي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند ملا يوسف بن على. واعظ صالح، و فاضل اديب محدث، از فضلاى اهل منبر بوده، و به عماد الواعظين شهرت داشته.

در خدمت فضلاى اصفهان تحصيل نموده، در 9 صفر سال 1323 وفات يافته، در بقعه ى حاج آباده اى مدفون گرديد.

از آثارش چندين مجلد كتاب و بياض در مواعظ منبرى و اخبار به صورت مجلس است كه در نزد اولادش موجود است.

پدرش: مرحوم ملا يوسف نيز واعظ و

صالح بوده، و در 1298 وفات يافته، در بقعه ى حاج آباده اى مدفون شد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

كرماني، ركن الدين، ابوالفضل عبدالرحمان

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(544 / 543 -457 ق)، فقيه و محدث حنفى. وى مفتى خراسان و شيخ حنفيه بود. در كرمان به دنيا آمد و در آنجا نزد پدرش و در مرو نزد قاضى محمد بن حسين ارسابندى و به قولى اردستانى فقه آموخت و برآمد. او از پدرش و استادش، قاضى محمد بن حسين ارسابندى، و نيز ابوالفتح عبداللَّه بن اردشير هشامى حديث شنيد. سمعانى از وى حديث شنيده و او را بسيار ستوده و گفته است كه دانشجويان بسيارى بر گردش جمع شدند و فقهاى زيادى نزدش آمدند و تصانيفش در خراسان و عراق شهرت يافت و علما آن را درس مى گفتند. ابوالفتح محمد بن يوسف بن احمد قنطرى سمرقندى در محضر وى فقه آموخت. در مرو از دنيا رفت. از آثارش: «التجريد»، در فقه؛ «الايضاح»، در شرح «التجريد»، در سه مجلد؛ «نكت الجامع الكبير» يا «اشارات الجامع الكبير» يا «اشارات الاسرار»، در شرح «الجامع الكبير» شيبانى، در فروغ؛ «الفتاوى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (103/ 4)، انساب سمعانى (57/ 5)، سير النبلاء (206/ 20)، طبقات المفسرين داودى (282 -281/ 1)، الكامل (23/ 9)، كشف الظنون (1414 ،1220 ،569 ،345 ،211 ،96)، معجم المؤلفين (111/ 6 ،172/ 5)، هدية العارفين (519/ 1).

كرماني، ركن الدين، ابوبكر محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 565 ق)، فقيه حنفى و محدث. از آثارش: «زهرة الانوار»، در حديث.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ايضاح المكنون (619/ 1)، معجم المؤلفين (166/ 10).

كرماني، شمس الدين، ابوعبداللَّه محمد

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(786 -717 ق)، فقيه شافعى، اصولى، محدث، مفسر، متكلم و نحوى. اصل وى از كرمان است. مدت سى سال در بغداد به نشر دانش مشغول بود و در آنجا صاحب نام و آوازه گشت. مدتى نيز در مكه اقامت كرد. در راه بازگشت از مكه به بغداد درگذشت. جنازه اش به بغداد منتقل و در آنجا دفن شد. از آثار وى: «الكواكب الدرارى»، در شرح «الجامع الصحيح» بخارى، بيست و پنج مجلد كوچك و يا چهار مجلد بزرگ؛ «ضمائر القرآن»، و مختصر آن؛ «النقود و الردود فى الاصول»؛ شرح «مختصر» ابن حاجب، به نام «السبعة السيارة»، كه در آن هفت شرح جمع آورى شده است؛ شرح «اخلاق» قاضى عضدالدين ايجى؛ در معانى و بيان، كه آن را «تحقيق الفوائد» ناميد؛ شرح «المواقف» قاضى عضدالدين ايجى، در علم كلام؛ حاشيه بر «انوار التنزيل» بيضاوى، در تفسير، در چهار مجلد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (28 -27/ 8)، كشف الظنون (1891 ،1662 ،1299 ،546 ،189 ،37)، معجم المؤلفين (130 -129/ 12)، هدية العارفين (172/ 2).

كرماني، محمد كريم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1288 -1225 ق)، عالم دينى، متكلم، محدث و شاعر. از علماى فرقه ى شيخيه بود. در كرمان به دنيا آمد. پس از فراگيرى مقدمات به كربلا رفت و در محضر سيد كاظم رشتى، رئيس فرقه ى شيخيه، تلمذ نمود و از وى به دريافت اجازه نايل شد. به دستور سيد كاظم رشتى در كرمان به تبليغ آن فرقه پرداخت و پس از درگذشت سيد جانشين او گرديد. وى يكى از بزرگترين مخالفان فرقه ى بابيه در ايران بود. زمانى كه عازم مكه بود درگذشت و پيكرش به عتبات انتقال يافت. از آثارش: «فصل الخطاب فى الاخبار»،

در حديث؛ «علم اليقين»، در رد فرقه ى بابيه؛ «ارشاد العوام»، در عقائد؛ «ازهاق الباطل»؛ «اسرار الحج»؛ رساله ى «ايقاظ الغافل»؛ «الجامع لاحكام الشرايع»؛ تفسير «سوره ى حجرات»؛ «حقايق الطب» و جلد دوم آن «دقايق العلاج»، در طب؛ «رجوم الشياطين»، در رد بابيه؛ «طريق النجاة»؛ «ديوان» شعر عربى، در مراثى؛ «مثنوى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (44/ 10)، ايضاح المكنون (190 ،119/ 2 ،61/ 1)، الذريعه (229/ 16 ،170/ 15 ،165 -164/ 10 ،235/ 8 ،34/ 7 ،515/ 1)، شرح حال رجال (5 -1 / 4)، گنجينه ى دانشمندان (340/ 6)، المآثر و الآثار (147)، معجم المؤلفين (162/ 11)، مؤلفين كتب چاپى (61 -57/ 5)، هدية العارفين (380 -379/ 2).

كروخي هروي، ابوالفتح عبدالملك

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(548 -462 ق)، محدث. وى در كروخ هرات به دنيا آمد. «جامع» ابى عيسى ترمذى را از قاضى ابى عامر ازدى و احمد بن عبدالصمد غورجى و عبدالعزيز بن محمد ابى نصر ترياقى، و ابومظفر عبيد اللَّه بن على بن ياسين دهان حديث كرد. او همچنين از ابواسماعيل انصارى و محمد بن على عميرى و حكيم بن احمد اسفرايينى و ابوعطاء مليحى حديث شنيد. در 509 ق وارد بغداد شد و مدتى در آنجا ماند و حديث گفت. خلق كثيرى از وى روايت كرده اند، از جلمه: سمعانى و ابن عساكر و ابن جوزى و خطيب دمشق عبدالملك بن ياسين دولعى و زاهر بن رستم و ابواحمد بن سكينه و ابن اخضر و ابن طبرزد و احمد بن على غزنوى و على بن ابوالكرم مكى بناء و ابواليمين كندى و عبدالسلام بن ابى مكى قيارى و احمد بن يحيى بن دبيقى و مبارك بن صدقه باخرزى و فقيه محمد بن معالى حلاوى و ثابت

بن مشرف بناء. سمعانى او را شيخى صالح، زاهد و دين دار با اخلاقى نيكو توصيف كرده كه از راه اتنساخ كتاب روزگار مى گذرانده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (61 -60/ 5)، تذكرة الحفاظ (1313/ 4)، ذيل تاريخ بغداد (85 -81/ 16)، الكامل (43/ 9)، العبر (6/ 3)، سير النبلاء (275 -273/ 20)، شذرات الذهب (148/ 4)، معجم البلدان (520/ 4)، المنتظم (401/ 10).

كريمه مروزيه، ام الكرام

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(463 -365 ق)، مسند و محدث. اصلش از مرو شاه جهان و اهل كشميهن مرو بود، گرچه زركلى در «الاعلام» اصل وى را از مرورود دانسته و نامش را مروذيه ذكر كرده است. او از ابوهيثم كشميهنى، «صحيح» بخارى را روايت كرد و گفته اند كه عالى ترين اسناد «صحيح» به وى منتهى مى شود. او از زاهر بن احمد سرخسى و عبداللَّه بن يوسف بن بامويه اصفهانى حديث شنيد. خطيب و ابوالغنائم نرسى و ابوطالب حسين بن محمد زينبى و محمد بن بركات سعيدى و على بن حسين فراء و عبداللَّه ابن غزال و ابوالقاسم على بن ابراهيم نسيب و ابومظفر منصور سمعانى و ديگران از وى حديث شنيدند. كريمه مدت ها مجاور مكه بود و در همان جا درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (79 -78/ 6)، سير النبلاء (235 -233/ 18)، شذرات الذهب (314/ 3)، العبر (316 -315/ 2)، الكامل (111 -110/ 8)، المنتظم (497/ 9).

كسايي همداني، ابوالحسن علي بن عبيد اللَّه بن محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 445 ق)، محدث، فقيه و صوفى. وى ساكن مصر بود. از احمد بن عبدان شيرازى در اهواز و از نصر بن احمد مرجى در موصل و از عبدالوهاب كلابى در دمشق و از ابوالفتح محمد بن احمد نحوى در رمله و از منير بن عطية در قيساريه و از ضراب در مصر حديث شنيد. عبدالمحسن شيحى و سهل بن بشر اسفرايينى و ابوعبداللَّه رازى، صاحب «سداسيات» از وى حديث روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (653 -652/ 17).

كشاني سمرقندي، ابوعلي اسماعيل

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 392 / 391 ق)، مسند و محدث. نسبتش به كشان از نواحى سمرقند مى رسد، و چون از نوادگان حاجب بن نعمان دهقان است به حاجبى نيز مشهور است. وى «صحيح» بخارى را از ابوعبداللَّه محمد بن يوسف فربرى روايت كرده است. زمانى كه هيچ كس ديگرى از راويان صحيح، از فربرى، زنده نبود. مردم از دور و نزديك نزد وى مى آمدند تا از او استماع حديث كنند. كشانى همچنين از ابونعيم عبدالملك استرآبادى حديث شنيد. ابوالعباس مستغفرى و ابوعبداللَّه حسين بن محمد خلال و ابوسهل احمد بن على ابيوردى و ابوطاهر محمد بن على شجاعى و ابوعبداللَّه غنجار و عمر بن احمد بن شاهين سمرقندى و ديگران از وى روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (73/ 5 ،150 -149/ 2)، سير النبلاء (481/ 16)، شذرات الذهب (139/ 3)، العبر (182/ 2)، معجم البلدان (524/ 4).

كشفي دارابي بروجردي، جعفر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 1267 -1189 ق)، عالم امامى، فقيه اصولى، محدث، مفسر، متكلم، نحوى، عارف، اديب و شاعر. نسب وى با سى و چهار واسطه به حضرت موسى بن جعفر (ع) مى رسد. چون اهل عرفان و رياضت هاى شاق و كشف و شهود بود به سيد كشفى معروف شد. اصل وى از داراب شيراز بود. تحصيلات مقدماتى را در اصطهبانات گذراند. در 1208 ق به نجف رفت و از محضر اساتيد وقت استفاده نمود و در فقه و حديث برآمد. به تدريس و تصنيف پرداخت و مدت ها از مدرسين حوزه ى نجف بود. وى به اصرار محمد تقى ميرزا حسام السلطنه، پسر فتحعلى شاه، حاكم بروجرد به بروجرد رفت و در آنجا به تدريس پرداخت. وى همچنين در شهرهاى اصفهان،

يزد و اصطهبانات نيز چند سالى تدريس كرده است. او با صاحب «جواهر» و سيد محمد باقر حجت الاسلام شفتى معاصر بود. سيد حسين بروجردى، صاحب «نخبة المقال» و حاج ميرزا صالح لرستانى و اورنگ زيب ميرزا، فرزند حسام السلطنه محمد تقى ميرزا حاكم بروجرد، و ملا عبداللَّه بروجردى از شاگردان وى بودند. در بروجرد درگذشت. از آثار وى: «اجابة المضطرين»، در اصول دين، حاوى تحقيقات عرفانى؛ «البلد الامين»، منظومه اى به عربى، در علم كلام و اصول دين؛ «تحفة الملوك»، در سير و سلوك و عقل و جهل و تعديل قوا؛ «جمع الشتات»؛ «الرطب اليابس»؛ «الرق المنشور»؛ «الشريفية»، در منطق؛ «الشموس و العكوس»؛ «صيد البحر»؛ «كفاية الايتام»، در فقه، در سه جلد؛ «ميزان الملوك»، در عدالت سلطان؛ «نخبة العقول فى علم الاصول»؛ «سنابرق فى شرح البارق من الشرق»، در شرح دعاى رجب؛ «برق و شرق» كه به آن «شرق و غرب» نيز گفته اند، در شرح بعضى از احاديث عرفانى؛ «ديوان» شعر.[1]

مرحوم سيّد جعفر كشفى دارابى از اعاظم علماء قرن 13 سيزدهم (1267-1191 هجرى قمرى) و داراى تأليفات متعدد و بسيار مشهور است كه يكى از آنها كتاب معروف «ميزان الملوك و الطوايف و صراط المستقيم فى سلوك الخلايف» در انديشه سياسى اسلام و از نشريات مركز تحقيقات و مطالعات اسلامى قم در سال 1357 مى باشد. كه يكى از آثار بى بديل در روند تحولات انديشه سياسى در حوزه تفكر اسلامى بوده و از ميراث گرانبهاى سياسى دانشوران سلف و به عنوان گنجينه اى پر ارج از دانشوران دوره قاجار تلقى مى گردد.

بايد دانست كه مرحوم علامه سيّد جعفر كشفى تحصيلات مقدماتى را نزد مادر فاضل خويش آموخته و

مدتى در يزد به تحصيل مقدمات مشغول و بعداً رهسپار نجف اشرف و در آنجا از محضر اساتيدى نظير مرحوم سيّد محمّدمهدى بحرالعلوم استفاده كرده و رفته رفته به عنوان فقيه اصولى و عارفى سالك و حكيمى آگاه به زمان، شهره آفاق گرديد. از علماى جامعين مابين علم و ايقان و ذوق و عرفان شناخته شده و در اجتهاد و فتاوى شهير و در علم تفسير و حديث بى نظير و در رديف اعاظم علماى اماميه در قرن 13 هجرى محسوب مى گردد و تا آنجا كه آقا بزرگ تهرانى در اعلام الشيعه او را «هو من اعاجيب الزمان و اغاليط الدهر» خوانده است.

در اواسط سلطنت فتحعلى شاه قاجار در بروجرد مقيم بوده و در سال 1267 در همان جا وفات و مدفون گرديده است. از ساير بزرگان اين سلسله سيّد على عارف كشفى و سيّد موسى نجل مرحوم سيّد جعفر كشفى و حجت الاسلام و المسلمين سيّد حجت كشفى از فقيهان حوزه علميه قم و استاد خط ثلث در قيد حيات مى باشند. از بزرگان ديگر اين خانواده، مرحوم محمّد صالح كشفى خوشنويس قرن 11 هجرى كه در صفحه 71 كتاب خوشنويسان اصفهان به قلم مرحوم منوچهر قدسى از او نام برده شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آثار عجم (103)، اعيان الشيعه (85/ 4)، ايضاح المكنون (631 ،58 ،48/ 2 ،259/ 1)، تاريخ بروجرد (306 -303 ،296 -280 ،273 -272/ 2)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (90 -88/ 2)، الذريعه (97/ 24 ،327 -326 ،49/ 23 ،225/ 21 ،89 -88/ 18 ،105/ 15 ،259/ 14 ،232/ 12 ،177 -176/ 10 ،911/ 9 ،471 ،87/

3 ،121 -120/ 1)، ريحانه (61 -60/ 5)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 242 -241/ 13)، طرائق الحقائق (455/ 3)، فارسنامه (1260/ 2)، لغت نامه (ذيل/ دارابى)، المآثر و الآثار (156)، معجم رجال الفكر و الادب فى النجف (1079 -1078/ 3)، مكارم الآثار (1858 -1855/ 5)، مؤلفين كتب چاپى (333 -332/ 2)، هدية العارفين (256/ 1).

كشميهني مروزي، ابوالهيثم محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 389 ق)، فقيه، محدث، اديب و زاهد. اصل وى از كشميهن مرو است به عراق و حجاز سفر كرد و درك محضر شيوخ بسيارى نمود. وى «صحيح» بخارى را در فربر به كرات از ابوعبداللَّه فربرى شنيد و آخرين كسى است كه آن را به عالى ترين اسناد روايت كرد، لذا در شرق و غرب شهرت يافت. او در مرو از عمر بن احمد جوهرى و در سرخس از ابوالعباس محمد بن عبدالرحمان دغولى و در نيشابور از ابوالعباس محمد بن يعقوب اصم و در رى از ابوحاتم و سقندى و در بغداد از ابومحمد جعفر بن محمد خلدى و در كوفه از ابوالحسن على بن محمد شيبانى و در مكه از ابوسعيد احمد بن محمد اعرابى و جماعتى ديگر چون (عبداللَّه بن) محمد بن ابراهيم مروزى داعونى و محمد بن احمد بن عاصم و اسماعيل بن محمد صفار حديث شنيد. ابوذر هروى و ابوعثمان سعيد بن محمد بحيرى و ابوالخير محمد بن ابى عمران صفار و ابوسهل محمد بن احمد حفصى و كريمه مروزيه و ديگران از وى حديث روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (76/ 5)، تاريخ الاسلام (حوادث 189/ 400-381)، سير النبلاء (492 -491/ 16)، شذرات الذهب (132/ 3)، العبر (178 -177/ 2).

كشي جرجاني، ابوزرعه محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 390 ق)، حافظ، محدث و نسابه. اصل وى از كش جرجان است. از ابوالعباس دغولى و مكى بن عبدان نيشابورى و ابونعيم عبدالملك بن محمد بن عدى جرجانى و محمد بن عبدك شعرانى و عبدالرحمان بن ابوحاتم رازى و موسى بن عباس آزاد يارى و همطبقه ى آنها در خراسان و عراق و حجاز حديث شنيد.

قاضى ابوالعلاء واسطى و ابوالقاسم ازهرى و عبدالعزيز ازجى و حمزة بن يوسف سهمى از وى حديث شنيدند. كشى در مسجد جامع بصره املاى حديث مى كرد. در پايان عمر در مكه مجاور شد و سالها در آنجا حديث گفت و در همان جا درگذشت. از او گردآوريها و مصنفاتى در «ابواب» و «مشايخ» به جا ماند. صاحب «كشف الظنون» به نقل از ابن عبدالبر در «الاستيعاب»، كتاب «الموثق فى الانساب» را به او نسبت مى دهد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (78 -77/ 5)، تاريخ بغداد (409 -408/ 3)، تذكرة الحفاظ (998-997/ 3)، توضيح المشتبه (336/ 7)، سير النبلاء (45 -44/ 17)، شذرات الذهب (134/ 3)، طبقات الحفاظ (413)، العبر (180 -179/ 2)، معجم البلدان (525/ 4)، معجم المؤلفين (124/ 12)، المنتظم (66/ 9)، هدية العارفين (56/ 2).

كعبي نيشابوري، ابومحمد عبداللَّه

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 349 ق)، محدث. حاكم نيشابورى از او به عنوان محدثى كثير السفر و صحيح السماع نام مى برد. وى از محمد بن ايوب رازى و على بن عبدالعزيز و فضل بن محمد شعرانى و اسماعيل بن قتيبه و يسع بن زيد مكى- دوست و مصاحب سفيان بن عيينه- و ديگران حديث شنيد. حاكم و ابونصر بن قتاده و ابوعبدالرحمان سلمى و محمد بن محمد بن ابوصادق و ديگران از وى حديث شنيدند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (80/ 5)، تاريخ نيشابور (165)، سير النبلاء (531 -530/ 15).

كعبي همداني، ابوطاهر حسين

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(416 -340 ق)، محدث. شيخ همدان بود. از فضل بن فضل كندى و ابوبكر بن سنى و ابوبكر اسماعيلى و ابوبكر قطيعى و ابواحمد عبداللَّه بن عدى و ابوبحر بربهارى و ابواسحاق مزكى و ابوعمرو بن حمدان حديث شنيد. ابوالقاسم بن منده و محمد بن عيسى و محمد بن حسين صوفى و ابوعلى احمد بن طاهر قومسانى و ثابت بن عبدالرحمان صائغ و ابوطالب بن هشيم صيرفى و عده اى ديگر از وى حديث شنيدند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (435/ 17).

كلابادي بخاري، تاج الاسلام، ابوبكر محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 3840/ 380 ق)، فقيه حنفى، محدث و صوفى. نسبتش به كلاباد بخارا مى رسد، ولى اهل بخارا بود. از آثارش: «بحرالفوائد»، مشهور به «معانى الاخبار»، كه در آن پانصد و نود و دو حديث جمع كرده است؛ «الاربعين»، در حديث؛ «الاشفاع و الاوتار»؛ «امالى»، در حديث؛ «التعرف لمذهب التصوف»، كه در «الاعلام» به صورت «التعرف لمذهب اهل التصوف» آمده است؛ «حسن التصرف» در شرح «التعرف» خودش؛ «فصل الخطاب»؛ «معدل الصلاة».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (184/ 6)، تاريخ ادبيات در ايران (628 ،257/ 1)، جستجو در تصوف (70 -68)، سرآمدان فرهنگ (94/ 1)، كشف الظنون (420 -419 ،225 ،163 ،105 ،53)، معجم المؤلفين (222 ،213 -212/ 8)، هدية العارفين (54/ 2).

كلابادي بخاري، شمس الدين، ابوالعلاء محمود

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(700 -644 ق)، فقيه حنفى، حافظ و محدث. نسبت وى به كلاباد بخارا مى رسد. در خراسان و بغداد و شام و مصر به فراگريرى علم و دانش پرداخت، تا از عالمان دين و از مفتيان آگاه به حديث شد و تصانيفى در فرائض نگاشت و حلقه درس و اشتغال برقرار كرد. او در ماردين، شمال عراق، درگذشت. از آثار وى: «ضوء السراج» در شرح «الفرائض السراجية»، و مختصر آن «المنهاج المنتخب من ضوء السراج»؛ كتابى در «مشتبه النسبة».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (42/ 8)، شذرات الذهب (458 -457/ 5)، كشف الظنون (1249).

كلابادي، ابونصر احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(398 / 378 -323 ق)، فقيه حنفى، حافظ و محدث. از كلاباد بخارا بود. از هيثم بن كليب شاشى و عبدالمؤمن بن خلف نسفى و ابوجعفر محمد بن محمد بغدادى الجمال و عبداللَّه بن محمد بن يعقوب استاد و على بن محتاج كشانى و محمد بن محمود بن عنبر نسفى و محمد بن احمد بن خنب و همطبقه ى آنها حديث شنيد. به بغداد رفت و در آنجا حديث گفت. ابوالحسن دار قطنى در كتاب خود «المدبج» و حاكم نيشابورى و جعفر بن محمد مستغفرى و ديگران از وى روايت كرده اند. دار قطنى وى را در حديث ثقه دانسته است و حاكم او را داراى فهم و شناخت عالى معرفى كرده و مستغفرى گويد كه او پرحافظه ترين فرد زمان خود در ماوراء النهر بوده است. ابوسعيد خليل بن احمد سجزى نيز از وى حديثى روايت كرده است. كلابادى در بخارا درگذشت. از آثار وى: تصنيفى در شناخت رجال «صحيح» بخارى به نام «الارشاد فى معرفة رجال البخارى» يا «الهداية و الارشاد

فى معرفة اهل الثقة و السداد» يا «اسماء رجال صحيح بخارى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (114/ 5)، ايضاح المكنون (724/ 2)، تاريخ بغداد (435 -434/ 4)، تاريخ نيشابور (152)، تذكرة الحفاظ (1027/ 3)، سير النبلاء (96 -94/ 17)، شذرات الذهب (151/ 3)، طبقات الحفاظ (423)، العبر (193/ 2)، كشف الظنون (555 ،88)، معجم المؤلفين (95/ 2)، وفيات الاعيان (211 -210/ 4)، هدية العارفين (69/ 1).

كلابي نيشابوري، ابومحمد عمرو

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 238 ق)، فقيه، محدث و قارى. نزد على بن حمزه كسائى تلاوت آموخت و از هشيم بن بشير و عبدالوارث ثقفى و ابوبكر بن عياش و ابوعبيده حداد و قاسم بن مالك مزنى و يحيى بن زكريا بن ابى زائده و عبدالعزيز بن ابى حازم و سفيان بن عيينه و زياد بن عبداللَّه بكائى و ابن عليه و معاذ عنبرى و همطبقه آنان حديث شنيد. نسائى او را مورد اعتماد دانسته و ابن حبان مى گويد كه شيوخ نيشابورى ما از وى تمجيد مى كردند. بخارى و مسلم و نسايى و محمد بن يحيى ذهلى و ابومحمد دارمى و ابراهيم بن ابى طالب و حسن بن سفيان و ابوالعباس سراج و مسدد بن قطن قشيرى نيشابورى و ابوعمار حسين بن حريث مروزى و احمد بن سيار مروزى و احمد بن سلمه نيشابورى و جعفر بن محمد بن حسين نيشابورى معروف به ترك و داوود بن حسين بيهقى و ديگران از وى حديث روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب (117/ 5)، التاريخ الكبير (332/ 6)، تهذيب التهذيب (31 -30/ 8)، تهذيب الكمال (226 -225/ 14)، الثقات (487/ 8)، الجرح و التعديل (ج 233/ 3)، سير النبلاء (407 -406/ 11)،

شذرات الذهب (90/ 2)، العبر (336/ 1).

كلار پوشنجي هروي، ابومنصور عبدالرحمان

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 477 ق)، مسند، محدث و فقيه. معروف به كلار و كلارى. وى از عبدالرحمان بن ابى شريح حديث شنيد. ابن طاهر و وجيه شحامى و زهير بن على سرخسى و حسن بن محمد بن محمد سنجبستى و فضيل بن اسماعيل و ابوالوقت سجزى و عبدالجليل بن ابوسعد و محمد بن اسماعيل فضيلى و منصور بن على حجرى و ديگران از وى حديث شنيدند. كلار از كبار شيوخ ابى الوقت بود. او در پوشنج درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام بوفيات الاعلام (315/ 1)، توضيح المشتبه (348/ 7)، سير النبلاء (443 -442/ 18)، العبر (337 -336/ 2).

كلوتاتي، شهاب الدين، ابوالفتح احمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(835 -762 ق)، فقيه حنفى و محدث. اصلش از كرمان بود. عز بن جماعة به او اجازه نقل فهرست مروياتش را داده و صلاح بن ابى عمرو ابن اميلة و ديگران به وى اجازه ى روايت داده اند. مناوى و ابن حسان و تغرى برمش الفقيه از وى روايت كرده اند. در قاهره درگذشت و در جوار زين العراقى دفن شد. از آثارش: مختصر «الناسخ و المنسوخ» حازمى؛ مختصرى در «علوم الحديث»؛ مختصر «تهذيب الكمال»؛ «ثبت»، در دو مجلد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الضوء اللامع (380 -378/ 1)، معجم المؤلفين (311/ 1).

كله عبدي اصفهاني معلم، ابواحمد عبدالواحد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 453 ق)، محدث و مسند. در «سير النبلاء» به جاى معلم، بقال ذكر شده است. وى از خويشان حافظ ابوعبداللَّه بن منده بود. او راوى «مسند» احمد بن منيع از طريق عبيداللَّه بن جميل است. از ابوبكر محمد بن احمد بن جشنس و محمد بن احمد بن شهريار و عبداللَّه بن عمر بن هيثم و ابوعبداللَّه بن منده و ديگران حديث شنيد. ابوعلى حداد و سعيد بن ابى الرجاء صيرفى از وى حديث شنيدند و صيرفى بعد از 450 ق «مسند» ابن منيع را از وى شنيد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (96 -95/ 18)، شذرات الذهب (291/ 3)، العبر (300/ 2).

كليني رازي، ابوجعفر محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 329/ 328 ق)، رئيس المحدثين اماميه، فقيه، مفتى و مرجع. ملقب به ثقة الاسلام، معروف به سلسلى. نسبت وى به روستاى كلين، از قراى فشافويه رى، مى رسد. وى از علماى بزرگ زمان غيبت صغرى و شيخ مشايخ شيعه بود. چون شيعه و سنى در فتاوا بدو مراجعه مى كردند به ثقة الاسلام شهرت يافت و او اولين كسى است كه بدين لقب ناميده شد. كلينى نخستين از محمدهاى ثلاثه، صاحب «كافى» اولين از كتب اربعه مى باشد. ابن اثير در «جامع الاصول» از كلينى به عنوان مجدد مذهب اثنى عشرى در آغاز قرن سوم قمرى نام مى برد. وى از ابوعلى و حسين بن محمد اشعرى و حميد بن زياد نينوائى و عبداللَّه بن جعفر حميرى و على بن ابراهيم قمى و از دايى اش، علان كلينى، و ابوعبداللَّه احمد بن محمد عاصمى و احمد بن مهران و بسيارى ديگر روايت كرد. شيخ ابوالقاسم جعفر بن محمد بن قولويه و ابوغالب احمد بن محمد زرارى

و ابومحمد هارون بن موسى تلعكبرى و ابوالفضل محمد بن عبداللَّه بن مطلب شيبانى و ابوعبداللَّه احمد بن ابراهيم صيمرى، معروف به ابن ابى رافع، و ديگران از وى روايت كرده اند. او در سال تناثر نجوم و اول غيبت كبرى، در بغداد درگذشت و در باب الكوفه ى بغداد در بازار نزديك جسر دفن شد. از آثار وى: «الكافى»، در سه قسمت: «اصول كافى»، «فروع كافى» و «روضه ى كافى»، شامل شانزده هزار و صد و نود و نه حديث، كه در مدت بيست سال آن را به رشته ى تحرير درآورده؛ «تعبير الرؤيا»؛ «الرد على القرامطة»؛ «رسائل الائمة (ع)»؛ كتاب «الرجال»؛ «ما قيل فى الائمة من الشعر»؛ «فضائل القرآن»؛ «العقل»؛ «العلم»؛ «التوحيد»؛ كتاب «الاشربة»؛ كتاب «الدواجن و الرواجن».[1]

محمد بن يعقوب، ثقةالاسلام، عالم و فقيه معروف شيعى (ف. 329 ه.ق) او راست: «الكافى فى علم الدين»: كافى.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد ششم)

منابع زندگينامه :[1] الاعلام (17/ 8)، اعيان الشيعه (99/ 10)، ايضاح المكنون (295 ،268 ،197/ 2)، دايرة المعارف فارسى (2259/ 2)، الذريعه (246 -245/ 17)، رجال الطوسى (496 -495)، رجال النجاشى (292 -290/ 2)، روضات الجنات (112 -101/ 6)، رياض العلماء (200 -199/ 5)، رى باستان (385 -383/ 2)، ريحانه (82 -79/ 5)، سير النبلاء (280/ 15)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 314/ 4)، فوائد الرضويه (659 -657)، الفهرست للطوسى (327 -326)، كارنامه ى بزرگان (54)، الكامل (274/ 6)، الكنى و الالقاب (121 -120/ 3)، لسان الميزان (637 -636/ 6)، لغت نامه (ذيل/ كلينى)، معجم رجال الحديث (66 -50/ 18)، معجم المؤلفين (117 -116/ 12)، الوافى بالوفيات (226/ 5)، هدية الاحباب (228 -227)، هدية العارفين (35/ 2).

كمالا فد شكويي فارسي شيرازي، كمال الدين محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 1110

ق)، عالم دينى، مفسر و اديب. معروف به ميرزا كمالا و ميرزا كمال الدين. نسبت وى به فدشكوى فسا مى رسد. او داماد ملا محمد تقى مجلسى اول بود. از آثار وى: «بياض الكمالى»، در مباحث متفرقه كه بيشتر آن فوايد رجالى و تاريخى است؛ شرح «شواهد مطول»؛ شرح منظوم «قصيده ى تائيه» دعبل خزاعى، كه در 1103 ق تأليف يافت؛ «القيود الوافية»، در «شرح الشافية» ابن حاجب، در علم صرف.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى نصرآبادى (202)، الذريعه (227/ 17 ،12/ 14 ،170/ 3)، روضات الجنات (365 -364/ 5)، ريحانه (64 -63/ 6)، فارسنامه ى ناصرى (1394/ 2)، فوائد الرضويه (366)، الكنى و الالقاب (227/ 3)، گنجينه ى دانشمدان (103 -102/ 6).

كمره اي فراهاني، عزالدين، زين الدين علينقي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1060 ق)، عالم امامى، فقيه، متكلم و محدث. از محضر سيد ماجد بحرانى و عده اى از فضلاى شيراز استفاده نمود. در عهد شاه صفى مدتى در شيراز عهده دار نصب قضاوت بود. لذا به شيرازى نيز معروف است. سپس در دوران شاه عباس دوم شيخ الاسلام اصفهان گرديد و به اصفهانى نيز شهرت يافت. وى معاصر با ميرداماد و شيخ بهائى و ملا محسن فيض كاشانى بود. در فقه و اصول و تفسير و ادب تبحر داشت. در اصفهان درگذشت و در تكيه ى آقا رضى شيرازى دفن شد. از آثار وى: «مسار الشيعة»، در امامت، در رد نوح افندى حنفى، مفتى روم، كه حكم به كفر شيعه كرده و جان و مال و ناموس ايشان را حلال و قتل و اسير كردن و كنيز و بنده نمودن زنان و فرزندان ايشان را مباح دانسته بود؛ «المقاصد العالية فى الحكمة اليمانية»، در كلام و حكمت، در چند

مقصد كه نهمين آن به صورت مستقل و به نام «حدوث العالم» تصنيف يافت؛ «مناسك حج»؛ «همم الثواقب»؛ «حرمت دخانيات»، رساله اى در تحريم توتون؛ «نماز جمعه در زمان غيبت».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (182/ 5)، ايضاح المكنون (532/ 2)، تاريخ ادبيات در ايران (1020 -1019/ 5)، تاريخ نظم و نثر (509)، تذكرة القبور (443)، الذريعه (243/ 25 ،381/ 21 ،376/ 20 ،1223 -1222 ،922/ 9 ،295 -294/ 6)، روضات الجنات (374 -366/ 4)، رياض العلماء (276 -271/ 4)، ريحانه (235 -234/ 6)، لغت نامه (ذيل/ علينقى شيرازى)، معجم المؤلفين (255/ 7)، هدية العارفين (757/ 1).

كمره اي، خليل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1405 -1317 ق)، فقيه، اصولى و استاد. در كمره، از توابع خمين، به دنيا آمد. پس از كسب علوم مقدماتى در جاپلق، به خوانسار رفت و در محضر آخوند ملا محمد بيدهندى و سيد على اكبر بيد هندى و آقا سيد احمد جاده اى تلمذ كرد. در 1337 ق به سلطان آباد (اراك) رفت و از شاگردان نخست آيت اللَّه حايرى گشت و علم فقه و اصول را در خدمت حاج شيخ عبدالغنى و حاج شيخ عباس ادريس آبادى آموخت، و نزد ساير اساتيد علوم عقلى و رياضى و اخلاق را فراگرفت. در 1340 ق ساكن قم شد. و به افاده و استفاده مشغول گشت، و از درس ميرزا على اكبر حكمى يزدى بهره گرفت و «اسفار» را نزد آيت اللَّه رفيعى قزوينى و حديث را از محدث قمى و شيخ آقا بزرگ تهرانى و آيت اللَّه شيخ محمد رضا مسجد شاهى اصفهانى و آيت اللَّه سيد محسن جبل عاملى و اخلاق و عرفان را نزد آيت اللَّه حاج ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى تكميل كرد

و اجازه ى اجتهاد و نقل حديث از استادان خود گرفت. از اين زمان به حاج ميرزا خليل مجتهد معرف شد و خود به تدريس «كفايه» و «مكاسب» و اصول فقه و معقول و هيئت و هندسه پرداخت. او از مدرسين معقول و منقول حوزه و دانشگاه بود و مدت ها به تدريس «تفسير» ى كه بر قرآن نوشته بود اشتغال داشت. دكتر خزائلى، آيت اللَّه طالقانى، آيت اللَّه كاظم گلپايگانى، حجةالاسلام انصارى قمى و حجه الاسلام تربتى از شاگردان وى بودند. در 1354 ق در رابطه با مسأله كشف حجاب دستگير و زندانى و پس از يك ماه آزاد شد. آيت اللَّه كمره اى در 1371 ق، به همراه آيت اللَّه سيد محمود طالقانى و آيت اللَّه سيد رضا زنجانى و سيد صدرالدين بلاغى به پاكستان دعوت و در كراچى، به رياست مؤتمر عالم اسلامى انتخاب شد. در 1379 ق با همين سمت به بيت المقدس رفت و به دستور آيت اللَّه بروجردى با شيخ محمد شلتوت، رئيس دانشگاه الازهر، درباره ى اتحاد اسلامى ديدار و گفتگو كرد. در 1395 ق، پاپ پل ششم، پيشواى كاتوليكهاى جهان، توسط سفارت واتيكان در تهران، دوازده مشكل كلامى را از وى استعلام نمود و پاسخ ايشان به فرانسه ترجمه و ارسال شد. از آيت اللَّه كمره اى در حدود هفتاد اثر به جاى مانده است از جمله: شرح «نهج البلاغه»، در بيست و سه جلد؛ «عنصر شجاعت»، در هفت مجلد؛ «افق وحى»؛ «افق اعلى»؛ «ملكه اسلام»؛ «على و الزهراء»؛ «قبله اسلام»؛ تفسير «سوره ى نور»؛ «آثار مقدس، احاديث و اخبار اسلام»؛ «علم الحديث و طبقة الكبرى»؛ «اسرار حج»؛ «بيت المقدس و تحول قبله»؛ «مادر، وظائف زن در اسلام».[1]

حاج ميرزا خليل كمره اى دامت بركاته از

علماء و حكماء و دانشمندان و نويسندگان طراز اول تهرانست كه در خيابان زرين نعل ساكن و در مسجد معروف فخرالدوله واقع در دروازه شميران اقامه جماعت و ترويج دين و تفسير قرآن مبين نموده و تنوير افكار و قلوب ارادتمندان و دانش جويان و حقيقت طلبان را مى نمايند.

در سال 1317 قمرى برابر 1276 شمسى در جنوب جلگه كمره كه بسيار حاصلخيز و پر بركت و از قديم مسكن شيعيان خالص بوده در بلد كوهستانى و سرچشمه رودخانه ها چشم بجهان باز كرده و پس از پرورش در آن هواى آزاد و تحصيل علوم ابتدائى و مقدماتى براى كسب علوم عاليتر مجبور به هجرت از وطن شده و براى ادامه تحصيلات خونسار را كه يكى از زيباترين مناطق كوهسارى بشمار مى رود انتخاب نموده و در آنجا از محضر يكى از اوتاد زمان بنام آخوند ملا محمد بيد هندى علاوه بر تحصيل مقدمات و فنون علم و قرائت قرآن از پارسائى و وارستگى محضر آن مرد روحانى بيش از پيش استفاده نموده و در سال 1337 قمرى با فوت مرحوم آخوند بيد هندى براى ادامه تحصيلات نزد مجتهد بزرگوار حاج سيد على اكبر بيدهندى و آسيد احمد جاده اى رهسپار شده و از محضر آن دو عالم ربانى استفاده شايان نموده و در نوروز همان سال بكمره برگشته و در سن بيست سالگى تأهل اختيار كرده و براى تحصيلات بيشترى به شهرستان اراك كه مركز علم و دانش بوده آمده و مشغول ادامه تحصيل شده و سه سال تمام در اراك علوم فقه و اصول را در خدمت حاج شيخ عبدالغنى و حاج شيخ عباس ادريس آبادى و مقدارى

حكمت و فلسفه را نزد آقاى سيد محمد بروجردى و هم چنين درس خارج را در سال 1340 قمرى از محضر مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج شيخ عبدالكريم يزدى تلمذ نموده و در نوروز آنسال كه آن مرحوم به قم مهاجرت و تشكيل حوزه دادند بنا بر دعوت آن مرحوم با قافله اى از طلاب كاروانى تشكيل و با وسائل آن روز به قم رهسپار شده و اقامت نمودند.

در آن موقع استاد فسلفه و حكمت قم مرحوم حاج ميرزا على اكبر يزدى مدرس و همدرس مرحوم فيلسوف شهير ميرزا جهانگير خان قشقائى كه در عصر خود بى نظير بوده، دوره فلسفه و حكمت حاجى سبزوارى و فلسفه عالى صدر المتألهين و دوره رياضيات را نزد حكيم مزبور فراگرفته و نيز دو دوره درس اصول و يكدوره درس خارج فقه را در حوزه مرحوم آيت اللَّه حايرى يزدى تلمذ نموده و اين دروس بالغ بر چهارده سال كه در قم اقامت داشتند ادامه داشت و طرز اصول اصحاب سامرا را بوسيله آيت اللَّه حايرى و اصول اصحاب نجف را بوسيله ديگران مانند آيت اللَّه ميرزا سيد على يثربى كاشانى فراگرفته و از مقايسه بين دو طرز اصول و تكميل فلسفه و معقول و غور در مباحث عقلى كه پيش آمده بود لذت وافرى مى بردند.

متعاقب آن بتدريس كفايه و مكاسب و اصول فقه و معقول و همچنين بتدريس هيئت و هندسه مشغول بودند.

در سال 1354 ق كه غائله تغيير لباس پيش آمد ايشان تبعيد به تهران شده و حدود يك ماه زندانى شده آنگاه بقيد توقف در تهران آزاد گرديده و تاكنون چهل سال است كه در عاصمه تشيع بخدمات دينى و

روحى اشتغال دارند.

در سال 1367 ق بمكه معظمه مشرف شده و در سال 1371 ق بدعوت شعوب المسلمين پاكستان بكراچى رفته و در آن حفله و كنفرانس بزرگ اسلامى بياناتى ايراد نموده كه موجب اعجاب همگى گرديده و نيز سفرى به بيت المقدس نموده و در مؤتمره اسلامى آنجا شركت كرده و هم در كنگره اسلامى حجاز و مكه معظه دعوت شده در تمام اين مراحل نداء شيعه را كه مغز و لب و حقيقت اسلام است ظاهر نموده و اثرات عميقى در روح دانشمندان مسلمين گذارده است.

نگارنده گويد: علامه كمره اى از دانشمندان بزرگواريست كه بسهم خود خدمات بسيار ارزنده از راه بيان و قلم بعالم اسلام نموده است. تأليفات و تصنيفات آموزنده اى شاهد اين گفتار و گواه اين مدعا است و فهرست آن در رساله ى جداگانه اى بطبع رسيده با شرحى از كتب مفيده آنجناب كه اسامى آنها را مى نگارم:

1- كتاب افق وحى 2- كتاب افق اعلى نگاهى بچهره محمد و على عليهماالسلام 3- على و الزهراء- سرچمشه آب حيات 4- ملكه اسلام فاطمه زهراء عليهاسلام 5- ترجمه قصيده النبى محمد صلى اللَّه عليه و آله و سلم 6- نهج البلاغه السماء و العالم آسمان و جهان 7- نهج البلاغه و جنگ 8- پيام ميلاد اميرالمومنين عليه السلام بسلاطين اهل قبله 9- كتابى بقلم اميرالمؤمنين عليه السلام 10- نامه كودك در مسجد 11- محنت اسلام 12- عنصر شجاعت يا هفتاد و دو تن و يك تن جلد اول 13- جلد دوم عنصر شجاعت 14- جلد سوم عنصر شجاعت 15- جلد چهارم عنصر شجاعت (مسلم بن عقيل) 16- چند مرحله از زندگانى امام حسين 17- تاج مأمون الرشيد 18- مجلس مباحثه

امام رضا عليه السلام با عمران صابى 19- فلسفه غيبت امام زمان عجل اللَّه فرجه 20- امامزاده عبداللَّه عليه السلام در رى 21- شرح حال محمد بن ابى بكر 22- پيام ايران بنجد و حجاز و مصر 23- امناء الهى در كتاب سلمان فارسى و ابوذر غفارى 24- خواب ديدن ائمه اطهار عليهم السلام 25- قبله اسلام كعبه يا مسجدالحرام 26 - بيت المقدس و تحول قبله 27- آفاق كعبه 28- پنج رساله در حج و قبله 29- نهيب پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله بملوك و امراء و فقهاء علماء از خيف منى 30- كليد امن جهان 31- كليد امن دنيا 32- رساله مناسك و مسائل حج و عمره 33- ندائى از سرزمين بيت المقدس 34- اجتماع پيرامون خانه تقديس 35- اسرار حج 36- تفسير سوره نور 37- نداى اذان و ثواب آن بفارسى 38- دروس متون احاديث 39- الحديث عند الشيعه تا تاريخ تدوين حديث 40- تصحيح تفسير دانشگاه (بفارسى) 41- غروب آفتاب در اندلس 42- كتاب مادر 43- مقدمه مواقع النجوم 44- تحشيه رساله لقاء اللَّه 45- تصحيح و تحشيه مراقبات السنه 46- من روح الفرج بعد الشده (بعربى) 47- مقاله در سالنامه نور دانش سال 1326 تحت عنوان اسرار موت و حيات 48- آثار مقدس احاديث و اخبار اسلام 49- على عليه السلام و آل محمد صلى اللَّه عليه و آله 50- آل رسول اللَّه 51- رابطه عالم اسلامى بزبان فارسى در جواب علماء كردستان 52- رابطه عالم اسلامى قبس من ولاء على عليه السلام بزبان عربى 53- آراء ائمه الشعيه الاماميه فى الغلاه.

آثارى كه آماده طبع است

1- جلد پنجم عنصر شجاعت 2- جلد دوم قبله اسلام 3-

جلد دوم افق اعلى 4- تفسير تعدادى از سور قرآن 5- جلد دوم سرچشمه آب حيات 6- جلد دوم افق وحى 7- جلد دوم دروس متون احاديث 8- پيام بلال حبشى مولاى رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم از با كعبه بسياهان جهان 9- ترجمه كتاب الاسلام على مفترق الطرق.

معظم له داراى فرزندان برومندى مى باشند كه در ميان آنان دانشمند معظم و فاضل برومند جناب آقاى حاج ميرزا محمدحسن ناصر آقاى كمره اى بفضل و تقوا و اطلاعات عميقى موصوف و بيشتر امور والد ماجدش بدست با كفايت و نظر صائب او انجام مى گيرد.

علم ربانى.

تولد: 1317(1276 ق.)، كمره از توابع اراك.

درگذشت: 19 مهر 1363، تهران.

آيت الله خليل كمره اى بعد از تحصيل علوم ابتدايى و مقدماتى براى كسب علوم عالى تر به خوانسار رفت و نزد آخوند ملا محمد بيدهندى مقدمات و متون علم قرائت قرآن را فراگرفت. با فوت ملا محمد بيدهندى به نزد سيد على اكبر بيدهندى و سيد احمد جاده اى رفت و به تحصيل علوم پرداخت شد.

در سال 1337 ق. به حوزه ى علميه ى اراك (مدرسه ى سپهدار) كه توسط آيت الله عبدالكريم حائرى يزدى تأسيس گرديده بود ملحق شد و جزو اولين شاگردان حوزه ى علميه ى وى بود. سه سال تمام فقه و اصول را نزد شيخ عبدالغنى و شيخ عباس ادريس آبادى و مقدارى حكمت و فلسفه را نزد سيد محمد بروجردى و درس خارج را در سال 1340 ق. نزد آيت الله حائرى يزدى تلمذ نمود.

در سال 1339 ق. از حوزه ى علميه ى اراك به همراه آيت الله عبدالكريم حائرى يزدى مؤسس حوزه ى علميه ى قم، به قم منتقل شد و در آنجا ساكن شد و به تحصيل سطوح و

فقه و اصول پرداخت در درس خارج آيت الله عبدالكريم حائرى يزدى نيز حاضر مى شد و معقول را نيز نزد آقا ميرزا على اكبر يزدى معروف به «حكيم» تلمذ مى نمود پس از وفات آقا ميرزا على اكبر حكيم الهيات به معنى اخص اسفار را با حضرت امام خمينى (ره) مذاكره ى بينابين داشتند و همچنين مقدارى خارج فقه جواهر را با حضرت امام (ره) و آيت الله ميرزا عبدالله تبريزى مذاكره مى نمود.

اساتيد ديگر وى عبارتند از: آيت الله ملكى تبريزى و آيت الله اصفهانى و آيت الله محدث قمى و علامه عاملى. آيت الله كمره اى سپس در قم به تدريس سطوح و تفسير و فسلفه پرداخت.

آيت الله كمره اى در سال 1341 ق.، به سبب مخالفت با كشف حجاب، به دستور رضاشاه دستگير و زندانى شد و سپس در تهران نفى بلد گرديد. در سال 1371 ق. در كراچى به رياست مؤتمر اسلامى انتخاب گرديد و بار ديگر در سال 1379 ق. در مؤتمر اسلامى اردن شركت كرد. در پايان مؤتمر به اشاره ى آيت الله سيد حسين بروجردى همراه آيت الله مرتضى طالقانى براى تشكر از شيخ محمود شلتوت، مفتى اهل سنت و رييس جامع الازهر، درباره ى فتواى ايشان در به رسميت شناختن مذهب تششيع، به قاهره رفت و با شيخ شلتوت ديدار و گفتگو كرد. در سال 1385 ق. در مكه در مؤتمر عالم اسلامى شركت كرد و به رياست مؤتمر برگزيده شد.

آيت الله كمره اى در سال 1349 در هزاره ى شيخ طوسى درباره مقام علمى شيخ طوسى ايراد كرد.

آيت الله كمره اى در شروع انقلاب اسلامى همگام با مردم حركت نمود و در راهمپيمايى تاسوعاى 1375 به اتفاق آيت الله طالقانى شركت جست. پس از حمله عراق به ايران با

نوشتن مقاله «عرب اين ننگ را به كجا مى برى؟»، در روزنامه ى، «اطلاعات» به حمايت از موضع به حق ايران برخاست.

آيت الله كمره اى در دوره ى دكتراى دانشكده الهيات دانشگاه تهران تدريس مى نمود.

از آثار وى مى توان به اين عنوان ها اشاره كرد: تفسير سوره ى نور (در دو مجلد)؛ عنصر شجاعت يا هفتاد و دو تن و يك تن (در تراجم شهداى كربلا، چهار جلد)؛ شرح نهج البلاغه؛ نهج البلاغه السماء و العالم آسمان و جهان؛ نهج البلاغه و جنگ؛ ملكه اسلام فاطمه زهرا؛ نويد اسلام؛ نداى اذان و احاديث استحباب آن؛ مادر و وظيفه زن در اسلام؛ فتح مكه غروب آفتاب در اندلس؛ اسرار حج؛ قبله اسلام كعبه يا مسجدالحرام؛ يك دوره كامل تفسير قرآن؛ افق وحى؛ افق اعلى؛ نگاهى به چهره محمد (ص) و على (ع)؛ على و الزهزاء سرچشمه ى آب حيات؛ ترجمه قصيدةالنبى (ص) پيام اميرالمؤمنين به سلطان اهل قبله؛ كتابى به قلم اميرالمومنين (ع) نامه ى كودك در مسجد، محنت اسلام؛ چند مرحله اسلام؛ چند مرحله از زندگانى امام حسين (ع)؛ تاج مأمون الرشيد؛ مجلس مباحثه ى امام رضا (ع) با عمران صايى؛ فلسفه غيبت امام زمان (ع) (عج) امامزاده عبدالله (ع) در رى؛ شرح حال محمد بن بكر؛ پيام ايران به نجد و حجاز و مصر؛ امناءالهى در كتاب سلمان فارسى و ابوذر غفارى؛ خواب ديدن ائمه اطهار (ع)؛ بيت المقدس و تحول قبله؛ پنج رساله در حج و قبله؛ كليد امن جهان؛ كليد امن دنيا؛ رساله مناسك و مسائل و حج و عمره؛ ندايى از سرزمين بيت المقدس؛ اجتماع پيرامون خانه مقدس دروس متون احاديث؛ الحديث؛ تصحيح تفسير دانشگاه (به فارسى)؛ كتاب مادر؛ مقدمه مواقع النجوم؛ تحشيه رساله لقاءالله؛ تصحيح

و تحشيه مراقبات السنه، من روح الفرج بعد الشدة (به عربى)؛ آثار مقدس احاديث و اخبار اسلام؛ على (ع) و آل محمد؛ آل محمد رسول الله؛ رابطه اسلامى (به زبان فارسى)؛ در جواب علماى كردستان؛ رابطه ى عالم اسلامى قبس من ولاء على (ع) به زبان عربى؛ آراء ائمه الشيعه فى الغلاة نهيب پيغمبر (ص) به ملوك و امراء و فقهاء از خيف منى. آثارى كه آماده طبع است: جلد پنجم عنصر شجاع؛ جلد دوم قبله اسلام؛ جلد دوم افق اعلى؛ تفسير تعدادى از سوره هاى قرآن؛ جلد دوم سرچشمه آب حيات؛ جلد دوم افق وحى جلد دوم دروس متون احاديث؛ پيام بلال حبشى مولاى رسول خدا (ص) از بام كعبه به سياهان جهان؛ ترجمه كتاب على مفترق الطرق.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آينه دانشوران (493 -491 ،188 -187)، الذريعه (219/ 22 ،44/ 17 ،352/ 15 ،126 -125/ 14)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 705 -704/ 13)، عنصر تلاش و كوشش، گلزار معانى (582 -566)، گنجينه ى دانشمندان (43/ 5 ،540 -535/ 4)، مؤلفين كتب چاپى (35 -32/ 3).

كناني هروي، جمال الاسلام، ابوالعلاء صاعد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 495 / 494 ق)، فقيه، مفتى، محدث و قاضى. قاضى القضاة هرات بود. از ابوسعيد محمد بن موسى صيرفى و على بن محمد طرازى و نيز از جدش، قاضى ابونصر يحيى بن محمد، و قاضى ابوالعلاء صاعد بن محمد حنفى و ابوبشر حسن بن احمد مزكى و سعيد بن عباس قرشى و ديگران حديث شنيد. محمد بن طاهر و نصر بن سيار بن صاعد، نوه اش، از وى حديث نقل كرده اند. از راويان او مى توان از نوه اش، شهاب بن سيار، و على بن سهل شاشى، و عبدالواسع بن عطاء،

و محمد بن فضل دهان و مسرور بن عبداللَّه حنفى نيز نام برد. در «شذرات الذهب»، نام كنانى تحت عنوان كتانى آمده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (183 -182/ 19)، شذرات الذهب (402/ 3)، العبر (371/ 2)، النجوم الزاهرة (167/ 5).

كنتوري، اعجاز حسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1286 -1240 ق)، محدث، فقيه امامى، اصولى، مورخ و متكلم. وى يكى از سه فرزند عالم و فضال سيد محمدقلى بن محمدحسين و برادر علامه ميرحامد حسين صاحب «عبقات الانوار» است. وى علوم مختلف را از پدر و برادر خود فراگرفت. او در تمام علوم متداول زمان آگاه و از بزرگان علماى شيعه بود. از آثار وى: «شذور العقيان فى تراجم الاعيان»، در چند مجلد؛ «كشف الحجب و الاستار عن وجه الكتب و الاسفار»، فهرست مصنفات شيعه؛ «القول السديد».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (338/1)، اعيان الشيعه (467/3)، الذريعه (28 -27 /18 ،43/13)، ريحانه (356/5)، فوائد الرضويه (596 -595)، لغت نامه (ذيل/ اعجاز)، معجم المولفين (303/2).

كوتاه اصفهاني، ابوحامد محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 583 ق)، حافظ و محدث. از حفاظ حديث بود كه به شناخت آن شهرت داشت. در نوجوانى و جوانى احاديث بسيار شنيد و تماى آنها را به خط خويش نگاشت. از آثار وى كتاب «اسباب الحديث» به سبك «اسباب النزول» واحدى است. او همچنين كتابى بزرگ در «تاريخ اصفهان» جمع آورى كرد كه موفق به تدوين آن نگشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (56/ 7)، الوافى بالوفيات (218/ 3).

كوتاه جويباري اصفهاني، ابومسعود عبدالجليل

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(553 -476 ق)، حافظ و محدث. از رزق اللَّه تميمى و ابوبكر بن ماجه ابهرى و قاسم بن فضل ثقفى و احمد بن عبدالرحمان ذكوانى و ابن اشته و عده اى از ياران ابوسعيد نقاش و ابونعيم و ابوطاهر بن عبدالرحيم حديث شنيد. او در علم و اخلاق يگانه دورانش بود و در حديث از شناخت كافى برخوردار بود. مدتى كه در اصفهان بود با پدر سمعانى مصاحبت داشت. كوتاه سفرى به نيشابور نمود و از عبدالغفار شيروى حديث شنيد. ابوالقاسم بن عساكر و يوسف بن احمد شيرازى و ديگران از وى روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعان (107/ 2)، تذكرة الحفاظ (1315 -1314/ 4)، سير النبلاء (331 -329/ 20)، شذرات الذهب (167/ 4)، طبقات الحفاظ (473 -472)، العبر (20/ 3)، معجم البلدان (204/ 2)، المنتظم (182/ 10)، النجوم الزاهرة (314/ 5).

كوسج اصفهاني، ابوالمظفر محمود

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 473 ق)، محدث. از عموى پدرش، حسين بن احمد، و حسين بن على بن بغدادى حديث شنيد. اسماعيل بن محمد حافظ از وى روايت كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء 450 -449/ 18.

كوسج مروزي، ابويعقوب اسحاق

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 251 ق)، حافظ، محدث و فقيه حنبلى. در مرو به دنيا آمد و در نيشابور نشو و نما يافت. براى فراگيرى فقه و حديث به عراق و حجاز و شام سفر كرد و از سفيان بن عيينه و يحيى بن سعيد قطان و عبدالرحمان بن مهدى و وكيع بن جراح و محمد بن يوسف فريابى و ابواسامه و نضر بن شميل و ابويمان حكم بن نافع حديث شنيد. او از احمد بن حنبل و اسحاق بن راهويه و يحيى بن معين مسائل فقهى آموخت و آموخته هاى خود را مدون ساخت و در خراسان آنها را روايت كرد و چون در آن مسائل تشكيك كردند به بغداد رفت و صحت آنها را از احمد اعتراف گرفت. اسحاق بن منصور در بغداد حديث گفت. بخارى و مسلم و نسائى و ترمذى و ابن ماجه قزوينى و ابوزرعه رازى و ابوبكر بن خزيمه و ابوالعباس سراج و مؤمل بن حسن ماسرجسى و احمد بن حمدون اعمشى و محمد بن احمد بن زهير و ابراهيم بن اسحاق حربى و عبداللَّه بن احمد بن حنبل و جماعتى ديگر از وى روايت كرده اند. سرانجام در نيشابور سكنى گزيد و همان جا از دنيا رفت و در كنار اسحاق بن راهويه و محمد بن رافع به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بغداد (364 -362/ 6)، التاريخ الكبير (404/ 1)،

تذكرة الحفاظ (525 -524/ 2)، تهذيب التهذيب (227 -226/ 1)، تهذيب الكمال (77 -74/ 2)، الثقات (118/ 8)، الجرح و التعديل (ج 1 ق 234/ 1)، سير النبلاء (260 -258/ 12)، شذرات الذهب (123/ 2)، طبقات الحنابله (115 -113/ 1)، طبقات الحفاظ (253)، العبر (360/ 1)، الكامل (330/ 5)، معجم المؤلفين (239/ 2)، النجوم الزاهرة (398/ 2)، الوافى بالوفيات (426/ 8).

كوفي، ابوعصيده ابوجعفر احمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 273 ق)، نحوى، اديب و محدث. معروف به ابن بلنجر. اصل وى از مردم ديلم و از موالى بنى هاشم بود. از واقدى و اصمعى و ابوداوود طيالسى و زيد/ يزيد بن هارون حديث نقل مى كرد. معلم فرزندان متوكل عباسى بود و در سامره ساكن. قاسم بن محمد انبارى، احمد بن حسن بن شهير و محمد بن جعفر آدمى از او روايت مى كردند. ابوداوود در «سنن» خود از وى حديث نقل كرده است. از آثار وى، كتاب «المقصور و الممدود»؛ كتاب «المذكر و المؤنث»؛ كتاب «الزّيادات» در «معانى الشعر» ابن سكيت؛ كتاب «عيون الاخبار و الاشعار».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (159 /1)، ايضاح المكنون (301 /2)، تاريخ بغداد (260 -258 /4)، تهذيب التهذيب (55 /1)، روضات الجنات (210 -209 /1)، ريحانه (116 /8)، الذريعه (376 / 15)، سير النبلاء (194 -193 /13)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (123 -122)، كشف الظنون (1461 ،1458 ،1184)، الكنى و الالقاب (124 -123 /1)، لسان الميزان (199 /8)، لغت نامه (ذيل/ احمد)، معجم الادباء (232 -228 /3)، معجم المؤلفين (308 /1)، الوافى بالوفيات (167 -166 /7)، هدية العارفين (51 /1).

كوملادي همداني، ابوالفضل صالح

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(384 -303 ق)، حافظ، محدث و عارف. او از دانشمندان و محدثان مشهور همدان بود. از پدرش و ابوالعباس فضل بن سهل بن سرى قزوينى و محمد ابن حمويه و على بن حسن بن سعد بزاز و احمد بن حسن بن عزون و قاسم بن ابراهيم و محمد بن عبداللَّه بن نبيل و قاسم بن ابوصالح و عبدالرحمان بن ابوحاتم رازى و محمد بن قارن رازى و على بن محمد بن مهرويه قزوينى و عبدالسلام بن عبديل و

احمد بن محمد بن اويس و جماعتى ديگر حديث شنيد. طاهر بن عبداللَّه بن ماهله و حمد زجاج و احمد بن زنجويه عمرى و طاهر بن احمد امام و ابوالفتح بن ابى الفوارس و احمد بن حسين بن زنبيل نهاوندى و ديگران از وى حديث شنيدند. در «انساب» سمعانى و «سير النبلاء» صاحب عنوان تحت نام كوملابادى ذكر شده است. از آثارش: «سنن الحديث» يا «سنن التحديث»؛ «طبقات العلماء لاهل همذان» يا «طبقات الهمذانيين»، كه در برخى از مآخذ به جاى آن، كتاب «تاريخ همدان» براى وى ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (112/ 5)، ايضاح المكنون (28/ 2 ،219/ 1)، تاريخ بغداد (331/ 9)، تذكرة الحفاظ (986 -985/ 3)، طبقات الحفاظ (409)، سير النبلاء (519 -518/ 16)، شذرات الذهب (110/ 3)، العبر (164/ 2)، كشف الظنون (310)، معجم البلدان (563 -562/ 4)، معجم المؤلفين (320/ 4)، الوافى بالوفيات (247/ 16)، هدية العارفين (422/ 1).

كوه كمري، محمد حجت

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1372 -1310 ق)، فقيه، اصولى، محدث، رجالى، مجتهد و مرجع تقليد. پدرش آقا سيد على كوه كمرى از علماى بزرگ تبريز و از شاگردان حاج ميرزا حبيب اللَّه رشتى و فاضل ايروانى و فاضل شرابيانى بود. اصل وى از كوه كمر تبريز بود. نسبش به سيد محمد مصرى ملقب به حجازى از اولاد على اصغر بن امام سجاد (ع) مى رسد. در تبريز به دنيا آمد. پس از فراگيرى ادبيات و مقدمات، از درس فقه و اصول و رياضيات و معقول و طب قديم و جديد و فيزيك و شيمى از اساتيد وقت استفاده نمود. او قسمت عمده ى تحصيلات فقهى و اصولى خود را در خدمت پدرش فراگرفت.

سپس در 1330 ق به نجف مهاجرت نمود و فقه را در محضر آيت اللَّه سيد محمد كاظم يزدى و رجال و حديث را در محضر آقا سيد ابوتراب خوانسارى فراگرفت . وى همچنين از محضر آيت اللَّه شريعت اصفهانى و حاج شيخ على قوچانى و حاج شيخ على گنابادى و آيت اللَّه ميرزا حسين نايينى و آيت اللَّه سيد محمد فيروزآبادى و آيت اللَّه شيخ ضياءالدين عراقى و ديگر بزرگان استفاده نمود. تا آنكه در نجف مريض شد و به خواست پدرش به تبريز بازگشت و پس از درگذشت آيت اللَّه سيد محمد كاظم يزدى و آيت اللَّه شريعت اصفهانى به نجف مراجعت كرد و سالها از محضر اساتيد آنجا استفاده نمود تا آنكه خود به تدريس در مسجد شيخ مرتضى انصارى و مقبره ى ميرزاى شيرازى و تصنيف مشغول شد. در 1349 ق به ايران آمد و در قم سكنى گزيد و به تدريس خارج فقه و اصول استدلالى پرداخت و پس از درگذشت شيخ عبدالكريم حايرى، بر حسب سفارش ايشان به انجام امور مذهبى و اقامه حوزه ى علميه مشغول گرديد. آقا شيخ عبداللَّه مامقانى، شريعت اصفهانى، سيد حسن صدر كاظمى، سيد ابوتراب خوانسارى، شيخ محمد باقر بيرجندى و پدرش، سيد على كوه كمرى، از مشايخ روايت وى و حاج ميرزا حسين نايينى، سيد محمد فيروزآبادى، آقا ضياءالدين عراقى، حاج شيخ عبدالكريم حايرى و شريعت اصفهانى از مشايخ اجتهاد و روايت او بودند. در قم درگذشت و همان جا به خاك سپرده شد. از آثار وى بناى مسجد و مدرسه ى حجتيه است و از آثار علمى وى: «الاستصحاب»؛ «كتاب البيع»؛ «تنقيح المطالب المبهمة فى حكم عمل الصور المجسمة»؛ «جامع الاحاديث و

الاصول»؛ حاشيه بر «الكفاية»؛ «الصلوة»؛ «الوقف»؛ «لوامع الانوار الغروية فى مرسلات الآثار النبوية»؛ «مستدرك المستدرك فى استدراك مافات عن صاحب المستدرك».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (465/ 4 ،193/ 3 ،25/ 2)، ريحانه (25 -23/ 2)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (82 -81/ 3)، علماء معاصرين (216 -214 ،187)، گنجينه ى دانشمندان (320 -309 ،306 -305/ 1)، لغت نامه (ذيل/ حجت كوه كمرى)، معجم المؤلفين (177/ 9).

كياهراسي طبري، شمس الاسلام عمادالدين، ابوالحسن علي

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(504 -450 ق)، فقيه شافعى، محدث، مفسر و مدرس. مشهور به عماد طبرى يا عمادالدين طبرى يا عمادكيا يا عمادالدين كيا و معروف به كياهراسى. اهل طبرستان بود و در آنجا به دنيا آمد. وى را تالى و ثانى ابوحامد غزالى بلكه شايسته تر از وى مى دانند. در نيشابور از امام الحرمين، ابوالمعالى جوينى، فقه آموخت و در مذهب و اصول برآمد. او در نظاميه نيشابور پس از اتمام درس توسط استاد، درس او را براى شاگردان حوزه تقرير و اعاده مى نمود. سپس در بيهق به تدريس اشتغال يافت. آن گاه به بغداد رفت و تا پايان عمر در نظاميه تدريس كرد. وى شيخ الشافعيه بغداد بود. او از زيد بن صالح آملى و جماعتى ديگر حديث روايت كرد. سعد الخير و عبداللَّه بن محمد بن غالب و ابوطاهر سلفى از وى روايت كرده اند. او لعن به يزيد بن معاويه را به صراحت جايز مى دانست. ابن اثير گويد كه جهال به او اتهام عقيده و مذهب باطنى (اسماعيليه) بستند و سلطان محمد او را دستگير و زندانى كرد و آن گاه كه جمعى از علما بر برائتش گواهى دادند آزاد شد. در بغداد درگذشت و در مقبره ى باب ابرز در كنار

ابواسحاق شيرازى به خاك سپرده شد. از او آثار نيكويى بجا ماند. از آثارش: «احكام القرآن»، در چهار مجلد؛ «شفاء المسترشدين فى مباحث المجتهدين»، در خلافيات؛ «لوامع الدلائل فى زوايا المسائل»؛ «تعليق فى اصول الفقه»؛ نقض و ردى بر «مفردات الامم احمد».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (149/ 5)، التفسير و المفسرون (447 -444/ 2)، ريحانه (359/ 6 -107 -106/ 5)، سير النبلاء (352 -350/ 19)، شذرات الذهب (10 -8 / 4)، طبقات الشافعيه ى اسنوى (294 -292/ 2)، طبقات الشافعيه ى ابن قاضى شهبه (288/ 1)، طبقات الشافعيه ى سبكى (234 -231/ 7)، العبر (386/ 2)، الكامل (262/ 8)، كشف الظنون (1569 ،1056 ،423 ،20)، المستفاد من ذيل تاريخ بغداد (197/ 19)، معجم المؤلفين (220/ 7)، المنتظم (111 -110/ 10)، النجوم الزاهرة (199 -198/ 5)، الوافى بالوفيات (84 -82/ 22)، وفيات الاعيان (290 -286/ 3)، هدية العارفين (694/ 1).

گرگاني، ابوالمحاسن علي

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هشتم ق)، عالم، فقيه و محدث. از علماى بزرگ شيعه و معاصر علامه حلى بود. او مؤلف كتاب «تكملة السعادات فى كيفيّه العبادات المسنونات»، به فارسى است، كه در سال 702 ق از تأليف آن فراغت يافت. صاحب «رياض العلماء» يك نسخه از اين كتاب را كه به خط مولى ابوسعيد حسن شيعى سبزوارى است ديده كه تاريخ 747 ق دارد، لذا احتمال داده كه ابوسعيد از شاگردان ابوالمحاسن باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (422 /2)، الذريعه (415 -414 /4)، رياض العلماء (509 /5 ،176 /1)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 174 /8).

گناباد نيشابوري، ابويعقوب اسحاق

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 316 ق)، محدث. از محمد بن يحيى ذهلى و ابوالازهر و نعيم بن رزين و همطبقه ى آنان حديث شنيد. حسين بن على و جماعتى ديگر از وى حديث شنيده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (89/ 2)، تاريخ نيشابور (134)، معجم البلدان (191/ 2).

گنابادي نيشابوري، ابوبكر عبدالغفار

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(510 -414 ق)، مسند و محدث. مسند نيشابور بلكه مسند خراسان بود. پدرش ابوالحسن محمد بن حسين از علماى گناباد بود از ابوطاهر مخلص استماع حديث كرده بود. عبدالغفار شش ساله بود كه استماع علوم اسلامى را شروع كرد و از قاضى ابى بكر محمد خيرى يا حيرى و ابوسعيد محمد صيرفى و ابومنصور عبدالقاهر اصولى بغدادى و محمد مزكى و فضل اللَّه ميهنى و ابوبكر بن ريذه در نيشابور و اصفهان حديث شنيد. ابوبكر سمعانى و ابوسعد سمعانى و ابوالفتوح طائى و عبدالرحيم حاجى و عبدالمنعم فراوى از وى حديث روايت كرده اند. سمعانى در «انساب» او را ستوده است. مردم از اطراف براى استفاده از وى به نزدش مى رفتند. او تا پايان عمر نزديك به صد ساله اش از نعمت هاى چشم و گوش و عقل بهره مند بود و به تدريس و املاى حديث ادامه مى داد. از آثارش: «الاجزاء» و «الفوائد»، در حديث.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (89/ 2)، سير النبلاء (248 -246/ 19)، شذرات الذهب (27/ 4)، العبر (395/ 2)، معجم البلدان (192 -191/ 2)، معجم المؤلفين (269 -268/ 5)، النجوم الزاهرة (208/ 5)، هدية العارفين (587/ 1).

گنابادي نيشابوري، ابوعلي حسن

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 315 ق)، محدث. قاضى و زاهد. به دنبال حديث مسافرت كرد و احاديث بسيارى از على بن حسن هلالى و محمد بن عبدالوهاب و ابوحاتم رازى و ابوقلابه رقاشى شنيد. حافظ ابوعلى حسين بن على نيشابورى از وى حديث روايت كرده است. او تا پايان عمر عهده دار منصب قضاى نيشابور بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (89/ 2)، تاريخ نيشابور (135).

گنجي، ابوالقاسم يحيي

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهارم ق)، محدث. ابومحمد هارون بن موسى تلعكبرى از وى روايت كرده و استماع او در 318 ق بوده است. گنجى در اين ملاقات بيش از يكصد و بيست سال عمر داشته. او همچنين امام عسكرى (ع) را ملاقات نموده است. اما مستقيما روايتى از ايشان نقل نكرده است. در بعضى از نسخ نام او را كتنجى ذكر كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :رجال الطوسى (517 -516)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 331/ 4)، الكنى و الالقاب (123/ 3)، معجم رجال الحديث (50/ 20).

گنجي، ابوعبداللَّه محمد

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 658 ق)، حافظ، عالم، محدث شافعى و شاعر. معروف به فخر گنجى. ساكن دمشق بود. به دنبال حديث بسيار سفر كرد و دستاورد نيكويى داشت. او كه از محدثان پيشگام بود، گرايشى به مكتب شيعه داشت و كتبى در زمينه تشيع گردآورى كرد. از آثارش: «كفاية الطالب فى مناقب على بن ابى طالب (ع)»؛ «البيان فى اخبار صاحب الزمان (ع)»، كه در تبريز به چاپ رسيده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ريحانه (117 -116/ 5)، كشف الظنون (1844 ،1497 ،263)، الكنى و الالقاب (123/ 3)، معجم المؤلفين (134/ 12)، الوافى بالوفيات (254/ 5).

گيلاني، شيخ الاسلام، محيي الدين ابومحمد عبدالقادر

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(562 / 561 / 560 -491 / 490 / 471 / 470 ق)، عارف، صوفى، محدث شافعى يا حنبلى و شاعر، متخلص به محيى. ملقب به غوث، غوث اعظم، غوث الثقلين، باز اشهب، باز اللَّه و جنگى دوست كه اين آخرى، نام يا لقب يكى از اجداد اوست. اهل گيلان بود. نسبش به نوشته ى بعضى از مآخذ به امام حسن مجتبى (ع) مى رسد، گرچه در «فوات الوفيات» اين نسبت به امام حسين (ع) رسانده شده است. او دخترزاده ى ابوعبداللَّه صومعه اى، از بزرگان مشايخ گيلان، است. در گيلان به دنيا آمد. در جوانى به بغداد رفت و در آنجا نشو و نما يافت. وى مؤسس سلسله ى قادريه (منتسب به عبدالقادر) در تصوف بود. علوم ادبى را از ابوزكرياى تبريزى فراگرفت. از ابوسعد مخرمى و ديگران فقه آموخت. از ابوغالب باقلانى و احمد بن مظفر بن سوسن تمار و ابوالقاسم بن بيان و جعفر بن احمد سراج و ابوسعد بن خشيش و ابوطالب يوسفى و ديگران حديث شنيد. ابوسعد سمعانى و عمر

بن على قرشى و حافظ عبدالغنى و شيخ موفق الدين ابن قدامه و شيخ على بن ادريس و احمد بن مطيع باجسرائى و محمد بن ليث وسطانى و اكمل بن مسعود هاشمى و ديگران از وى حديث شنيدند. رشيد احمد بن مسلمه با اجازه از او روايت كرده است. وى با شيخ احمد يا حماد دباس مصاحب بود و از او فنون طريقت را آموخت. در مدرسه اى كه ابوسعد مخرمى در باب ازج بغداد بنا كرده بود، سكونت داشت و مجلس وعظ و خطابه در آنجا برپا مى كرد و مطابق هر دو مذهب شافعى و حنبلى فتوا مى داد و در سيزده شاخه از علوم دينى تدريس مى نمود. او در بغداد درگذشت و در مدرسه اش در باب ازج دفن شد. در اصول و فروع فقه و تصوف تأليفاتى به او منسوب است. از آثار وى: «بشائر الخيرات»؛ «الغنية لطالبى طريق الحق» يا «غنية الطالبين لطريق الحق»، در تصوف؛ «الفتح الربانى و الفيض الرحمانى»، در تصوف، «جلاء الخاطر فى الباطن و الظاهر» «الكبريت الاحمر»، در صلوات بر پيامبر (ص)»؛ «فتوح الغيب»، در تصوف؛ «ملفوظات قادريه»؛ «الفيوضات الربانيه فى الاوراد القادريه»؛ «ملفوظات گيلانى»؛ «سر الاسرار و مظهر الانوار فيما يحتاج اليه الابرار»؛ «آداب السلوك و التوصل الى منازل الملوك»؛ «تحفة المتقين و سبيل العارفين»؛ «حزب الرجاء و الانتهاء»؛ «يواقيت الحكم»؛ «معراج لطيف المعانى»؛ «ديوان» شعر كه به «ديوان غوث اعظم» معروف است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (172 -171/ 4)، انساب سمعانى (146/ 2)، ايضاح المكنون (260 ،163/ 2 ،376 ،257/ 1)، تاريخ نظم و نثر (132 -131)، الذريعه (1016/ 9)، روضات الجنات (85 -81/ 5)، ريحانه (254

-252/ 5)، سير النبلاء (451 -439/ 20)، شذرات الذهب (202 -198/ 4)، صبح گلشن (390 -389)، العبر (36/ 3)، فرهنگ سخنوران (824)، فوات الوفيات (374 -373/ 2)، الكامل (94/ 9)، كشف الظنون (2053 ،1738 ،1240 ،879 ،662)، لسان الميزان (471/ 1)، معجم المؤلفين (308 -307/ 5)، المنتظم (479 -478/ 10)، نامها و نامدارهاى گيلان (332 -331)، النجوم الزاهرة (353 -352/ 5)، نفحات الانس (510 -507)، هدية العارفين (596/ 1).

لالكائي، ابوالقاسم هبة اللَّه

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 418 ق)، فقيه شافعى، محدث، مفتى و حافظ. اصل وى از طبرستان بود. به بغداد رفت و از شيخ ابوحامد اسفرايينى فقه آموخت. از ابوالقاسم عيسى بن على وزير و ابوطاهر مخلص و ابوالحسن بن جندى و جعفر بن عبداللَّه فناكى رازى و على بن محمد قصار و علاء بن محمد رويانى و ابواحمد فرضى و عده اى ديگر حديث شنيد. ابوبكر خطيب و پسر او محمد بن هبة اللَّه و ابوبكر احمد بن على طريثيثى و مكى كرجى سلار و ديگران از وى روايت كردند. در دينور درگذشت. از وى تصنيفاتى بر جاى مانده است، از جمله: «السنن»، شرح اصول اعتقادى اهل تسنن بر اساس كتاب (قرآن)، سنت و اجماع صحابه؛ شرح «السنة» بغوى؛ «معرفة اسماء من فى الصحيحين» يا «رجال الصحيحين» يا «اسماء رجال الصحيحين» بخارى و مسلم؛ «المسائل المنثورة»، در نحو و تفسير و غيره؛ «كرامات اولياء اللَّه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (57/ 9)، انساب سمعانى (669/ 5)، تاريخ بغداد (71 -70/ 14)، تذكرة الحفاظ (1085 -1083/ 3)، سير النبلاء (420 -419/ 17)، شذرات الذهب (211/ 3)، طبقات الحفاظ (438)، طبقات الشافعيه ى اسنوى (191/ 2)، العبر (236/ 2)، الكامل (330/

7)، كشف الظنون (1040 ،835 ،88)، معجم المولفين (136/ 13)، المنتظم (214/ 9)، هدية العارفين (504/ 2).

لباد اصفهاني، ابوالحسين علي

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 560 ق)، مسند و محدث. از ابوبكر محمد بن احمد بن ماجه و رزق اللَّه تميمى و رجاء بن قولويه و رئيس ثقفى و ابونصر سمسار حديث شنيد. وى از ابوبكر بن خلف اديب صاحب اجازه بود. محمد بن مكى و ديگران از وى حديث شنيدند. ابن اللتى و كريمه و ديگران از وى اجازه روايت داشتند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (351/ 20)، شذرات الذهب (189/ 4)، العبر (33/ 3)، النجوم الزاهرة (351/ 5).

لباد نيشابوري، ابومحمد زنجويه

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 318 ق)، محدث، زاهد و عابد. اهل نيشابور بود. از محمد بن رافع و محمد بن اسلم طوسى و اسحاق بن منصور و حسين بن عيسى بسطامى و حميد بن ربيع خزاز و احمد بن منصور رمادى حديث شنيد. ابوعلى حافظ و ابوالفضل بن ابراهيم و حسن بن احمد مخلدى و ديگران از وى حديث شنيدند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (125 -124/ 5)، سير النبلاء (522/ 14).

لفتواني اصفهاني، ابوبكر محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(533 -467 ق)، محدث. نسبت وى به لفتوان از قراى اصفهان مى رسد. از ابوعمرو عبدالوهاب بن منده عبدى و ابوالحسن سهل بن عبداللَّه غازى و ابوبكر ابن ماجه ابهرى و ابوسعود سليمان بن ابراهيم ثقفى و ابومنصور محمد بن احمد بن شكرويه قاضى و محمود كوسج و ابوالخير بن ررا و رزق اللَّه تميمى و ابوحسين احمد بن عبدالرحمان ذكوانى و ابوالفوارس طراد بن محمد زينبى و ابن البطر و ديگران حديث شنيد. ابوموسى مدينى و ابن عساكر و ابوسعد سمعانى و فرزندش، عبيد اللَّه بن محمد سمعانى، و ابوالفتح عبدالوهاب صابونى و فرزندش، عبدالخالق، و ابوالمعمر انصارى و ابوالفضل بن ناصر و ديگران از وى حديث شنيدند. سمعانى او را نيكو سيرت، عابد و نيكوكار و عارف به حديث معرفى مى كند. او كتاب هايى در حديث تصنيف كرد. در «الكامل» سال ولادت وى 496 ق ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (138/ 5)، سير النبلاء (75 -74/ 20)، الكامل (366 -365/ 8)، معجم البلدان (24 -23/ 5)، معجم المؤلفين (64/ 10)، المنتظم (317/ 10)، الوافى بالوفيات (148/ 3).

لؤلؤي بخلي، يحيي زكريا

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 232/ 230 ق)، فقيه، محدث و حافظ. از ابومطيع حكم بن عبداللَّه بلخى، مفتى بلخ، و عبداللَّه بن نمير و وكيع و حكم بن مبارك و ابواسامه و قاسم بن حكم عرنى و همطبقه ى آنها روايت كرد. بخارى و ترمذى و ابوسعد يحيى بن منصور هروى زاهد و جعفر فريابى و احمد بن سيار مروزى و اسماعيل بن محمد بن ابى كثير قاضى و عبدالصمد بن سليمان بلخى از وى روايت كردند. از آثارش كتاب «الايمان» است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ايضاح

المكنون (277/ 2)، تذكرة الحفاظ (518 -517/ 2)، تهذيب التهذيب (298 -297/ 3)، تهذيب الكمال (321 -320/ 6)، الثقات (254/ 8)، معجم المؤلفين (184/ 4).

لؤلؤي سهمي بلخي، ابوعبداللَّه محمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف بعد از 230 ق)، حافظ، محدث و اديب. معروف به ابن ابى يعقوب. اهل بلخ بود. در 222 ق وارد بغداد شد و با حفاظ نشست و برخاست نمود و با ايشان مذاكره ى حديث كرد. او قبل از 230 ق به كوفه رفت و با ابوبكر بن ابى شيبه مجلسى داشت. وى از مالك بن انس و خارجة بن مصعب و بشر بن سرى و يحيى بن يمان و خالد بن عبدالرحمان مخزومى و جماعتى ديگر حديث شنيد. ابوبكر بن ابى دنيا و فضل بن محمد زيدى و ابوعبداللَّه حسين بن ابى احوص ثقفى و عبيد اللَّه بن احمد بن منصور كسائى رازى و ديگران از وى روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (147 -146/ 5)، تاريخ بغداد (236 -234/ 1)، تذكرة الحفاظ (426/ 2)، سير النبلاء (449/ 11)، لسان الميزان (696 -695/ 5)، المنتظم (520/ 6)، ميزان الاعتدال (459/ 3)، الوافى بالوفيات (190 -189/ 2).

ليثي جيراخشتي بخاري، ابومسلم عمر

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 468/ 466 ق)، محدث و حافظ. اصل وى از جيراخشت از قراى بخارا است. به دنبال حديث در شهرهايى چون سمرقند و كش گرگان و بلخ و غزنه و هرات و بوشنج و مرو و نيشابور و همدان و اصفهان و عراق از بزرگانى چون ابوسهل عبدالكريم بن عبدالرحمان كلابادى و على بن احمد بن خنباج تميمى و يوسف بن منصور سيارى حافظ و عبدالملك بن على امام و محمد بن محمد بن حاضر هراس و مطهر بن محمد خاقانى و محمد بن جعفر طبسى و عبدالعزيز بن احمد حلوايى فقيه و ابوعمر محمد بن احمد مستملى و مظفر بن حسين و على بن محمد لبان دينورى

و سعيد عيار و عطاء بن احمد و منصور بن عباس تميمى و ابوعمرو محمد بن عبدالعزيز قنطرى و ابوغانم كراعى و ابوعثمان صابونى و ابوحفص بن مسرور و عبدالغافر فارسى و عبدالصمد بن مأمون و همطبقه ى ايشان حديث شنيد. مدتى در اصفهان سكنى گزيد. ابوحسين بن طيورى و هبة اللَّه بن مجلى و ابوغالب بن بناء و ديگران از وى حديث شنيدند. ابوعبداللَّه حسين بن عبدالملك خلال و ابونصر مؤذن از وى روايت كرده اند. ليثى در خوزستان (اهواز) درگذشت. از آثارش: «مسند الصحيحين».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (215/ 5)، انساب سمعانى (151/ 5)، تذكرة الحفاظ (1236 -1235/ 4)، سير النبلاء (409 -407/ 18)، طبقات الحفاظ (472 -471)، لسان الميزان (215 -214/ 5)، معجم البلدان (229/ 2)، معجم المؤلفين (297/ 7)، هدية العارفين (782/ 1).

ليثي خراساني، ابوالنضر هاشم

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(207 -134 ق)، حافظ و محدث. ملقب به قيصر. اصلش خراسانى و از بنى ليث بن كنانه است. ساكن بغداد بود. او از شعبة بن حجاج (چهار هزار حديث) و ابن ابى ذئب و شيبان بن عبدالرحمان نحوى و سليمان بن مغيره و عبدالرحمان مسعودى و ابومالك نخعى و ابوجعفر رازى و ليث بن سعد و زهير بن معاويه و عبيد اللَّه اشجعى و عكرمة بن عمار و مبارك بن فضاله و ورقاء بن عمر و عبدالعزيز بن ماجشون و عبدالرحمان بن عبداللَّه بن دينار و عبدالرحمان بن ثابت بن ثوبان و وليد بن جميل و عبدالصمد بن حبيب و بكر بن خنيس حديث شنيد. احمد بن حنبل و يحيى بن معين و ابوخثيمه و اسحاق بن راهويه و على بن المدينى و ابومسعود رازى و محمد بن

اسحاق صاغانى و عباس دورى و محمد بن عبيد اللَّه منادى و يعقوب بن شيبه و حسن بن مكرم و احمد بن خليل برجلانى و حارث بن ابى اسامه و خلف بن سالم و فضل بن سهل و عبدبن حميد كشى و محمود بن غيلان و حامد بن يحيى بلخى از وى حديث شنيدند. احمد حنبل و ابن معين و ابوحاتم رازى او را ستوده اند و عجلى گويد كه او مايه مباهات اهل بغداد بود. در دوران خلافت مأمون در بغداد درگذشت و در مقابر عبداللَّه بن مالك به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بغداد (66 -63/ 14)، التاريخ الكبير (235/ 8)، تذكرة الحافظ (359/ 1)، تهذيب التهذيب (19 -18/ 11)، تهذيب الكمال (217 -214/ 19)، الجرح و التعديل (106 -105/ 9)، سير النبلاء (549 -545/ 9)، شذرات الذهب (19/ 2)، طبقات ابن سعد (242 -241/ 7)، طبقات الحفاظ (171)، العبر (277/ 1)، ميزان الاعتدال (265/ 4).

ليثي رازي، ابوحاتم احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 322 ق)، اديب، لغوى و محدث اسماعيلى. در ناحيه ى پشاپويه در جنوب رى متولد شد. وى از دعوت كنندگان اسماعيليه بود و احمد بن على حاكم رى را به مذهب خود گرواند. پس از فتح رى، توسط سامانيان، ترك شهر كرد و به ديلم گريخت. پس از پيروى مرداويج بر اسفار، در حضور مرداويج با رازى فيلسوف مناظره كرد و آنگاه كه نادرستى اظهاراتش معلوم شد، مغضوب و ناچار به فرار شد. در حين فرار، و يا در تبعيد، در آذربايجان درگذشت. آثار وى: «اعلام النبوة»؛ «الجامع»، در فقه؛ «الزينة».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ و عقايد اسماعيليه (197 -193 ،143 -142)، دانشنامه ى

ايران و اسلام (1021 -1020 /8)، رى باستان (280 ،58 /2)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (354)، لسان الميزان (247 /1).

ماجشون، ابوعبداللَّه، ابوالاصبغ عبدالعزيز

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 164 ق)، فقيه و محدث. ماجشون را معرب ماه گون دانسته اند. اصل وى از اصفهان و اهل مدينه ى نبوى و از فقهاى آنجا بود و مدتى نيز در بغداد سكنى گزيد. از زهرى و محمد بن منكدر و عبداللَّه بن دينار و سلمة بن دينار و سعد بن ابراهيم و محمد بن ابى بكر ثقفى و حميد طويل و عمرو بن يحيى و صالح بن كيسان و وهب بن كيسان و هشام بن عروه و عبداللَّه بن فضل هاشمى و عبيد اللَّه بن عمر و عبدالرحمان بن قاسم حديث شنيد. فرزندش، عبدالملك بن عبدالعزيز، و ليث بن سعد و ابراهيم بن طهمان و زهير بن معاويه و ابن مهدى و وكيع بن جراح و هاشم بن قاسم و حجين بن مثنى و عبدالعزيز اويسى و موسى بن داوود ضبى و عبدالرحمان بن مهدى و سريج بن نعمان و ابووليد طيالسى و على بن جعد و بشر بن وليد كندى و حجاج بن منهال و صالح بن مالك خوارزمى و غسان بن ربيع و جماعتى ديگر از او روايت كرده اند. در بغداد در دوران خلافت مهدى عباسى درگذشت و در قبرستان قريش دفن شد. در «الثقات» سال وفات وى 166 ق ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (146 -145/ 4)، الاعلام بوفيات الاعلام (104/ 1)، انساب سمعانى (157/ 5)، تاريخ بغداد (439 -436/ 10)، التاريخ الكبير (13/ 6)، تذكرة الحفاظ (223 -222/ 1)، تهذيب التهذيب (302 -301/ 6)، تهذيب الكمال (507 -504/ 11)، الثقات (111

-110/ 7)، الجرح و التعديل (ج 2، ق 386/ 2)، ريحانه (143 -142/ 5)، سير النبلاء (312 -309/ 7)، شذرات الذهب (259/ 1)، طبقات ابن سعد (234/ 7)، طبقات الحفاظ (110 -109)، طبقات المحدثين باصبهان (412/ 1)، العبر (187/ 1)، معجم المؤلفين (251/ 5).

ماسرجسي نيشابوري، ابوالحسن محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 384 ق)، فقيه شافعى و محدث. دخترزاده ى محدث حسن بن عيسى بن ماسرجس بود. نزد ابواسحاق مروزى فقه آموخت و تا مصر مصاحب او بود. او در نيشابور درس مى گفت. قاضى ابوالطيب طبرى و جماعتى ديگر از وى فقه آموختند. او از دايى اش، مؤمل بن حسن، و ابوحامد بن شرقى و ابوسعيد بن اعرابى و مكى بن عبدان و اسماعيل صفار و ابوطاهر مدينى و ابوالحسن بن حذلم و جماعتى ديگر حديث نقل كرد. حاكم نيشابورى و ابونعيم و ابوطالب يحيى بن على دسكرى و ابوعثمان صابونى و ابوسعد كنجرودى و ديگران از وى روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (447 -446/ 16)، شذرات الذهب (111 -110/ 3)، العبر (165/ 2)، الكنى و الالقاب (133/ 3)، الوافى بالوفيات (116 -115/ 4)، وفيات الاعيان (202/ 4).

ماسرجسي نيشابوري، ابوعلي حسين

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(365 -298/ 297 ق)، حافظ و محدث. نياى بزرگ او، ماسرجس، نصرانيى بود كه اسلام آورد. خاندان او خاندان علم و روايت و حفظ و درايت بودند. پدرش از اصحاب محمد بن يحيى ذهلى و خود از اركان حديث نيشابور بود. از جدش، احمد بن محمد ماسرجسى و پدرش، محمد بن احمد، و ابوبكر بن خزيمه و ابوالعباس سراج و ابوحامد بن شرقى و ابوبكر بن زياد نيشابورى و فرزندان محاملى و عده اى ديگر در عراق حديث شنيد. در شام بر اصحاب هشام بن عمار و در مصر بر اصحاب يونس بن عبدالاعلى و مزنى ملحق شد. او در طول اقامتش در مصر كتبى در فقه و حديث نگاشت. وى حديث زهرى را جمع آورى نمود. حاكم و سلمى از او روايت كردند. ابن جوزى گويد كه

از نزديكان و فرزندان وى نوزده نفر محدث بودند. از آثارش: «المسند الكبير»، در هزار و سيصد فصل، بزرگترين كتابى كه در اين موضوع تأليف شده است؛ «المغازى و القبائل»؛ استخراجى بر اساس «صحيح بخارى» و استخراجى بر اساس «صحيح مسلم».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (277/ 2)، تذكرة الحفاظ (956 -955/ 3)، سير النبلاء (289 -287/ 16)، شذرات الذهب (50/ 3)، طبقات الحفاظ (401 -400)، العبر (121 -120/ 2)، معجم المؤلفين (45/ 4)، المنتظم (402/ 8)، النجوم الزاهرة (115 -114/ 4)، الوافى بالوفيات (31/ 13).

مالكي رازي، ابوالحسن علي

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 291 ق)، حافظ و محدث. چون احاديث امام مالك را جمع آورى نمود، به مالكى معروف گرديد. از ابوجعفر نفيلى و معافى بن سليمان و صفوان بن صالح و هشام بن عمار و ابومصعب زهرى و محمد بن عبدالله بن نمير و قاسم بن عثمان جوعى و وليد بن عتبه و احمد بن صالح مصرى و جماعتى ديگر حديث شنيد. ابن ابى حاتم رازى و ابوحامد بن شرقى و احمد بن اسحاق صبغى و احمد بن حسن بن ماجه و دعلج سجزى و ابواحمد عسال و ابوجعفر عقيلى و اسماعيل بن نجيد و ديگران از وى روايت كردند. در رى درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكرة الحفاظ (672 -671/ 2)، الجرح و التعديل (ج 179/ 3)، رى باستان (330 -329/ 2)، سير النبلاء (17 -16/ 14)، شذرات الذهب (208/ 2)، طبقات الحفاظ (314)، العبر (420/ 1)، معجم المؤلفين (72/ 7).

مامايي اصفهاني، ابوحامد احمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 437/ 436/ 435 ق)، حافظ و محدث. اصلش از اصفهان و تا پايان عمر ساكن بخارا بود. از ابومحمد عبدالرحمان بن ابى شريح هروى و ابوعلى اسماعيل بن محمد بن حاجب كشانى و ابونصر محمد بن احمد ملا حمى و ابوعبدالله حليمى و ابوحامد احمد بن محمد مقرى و ابوبكر عبدة بن محمد بزاز هروى و ابونصر اسامة بن ولى هروى و ابوالفضل احمد بن على سليمانى و ابوالحسن محمد بن على عامرى و ابوبكر محمد بن ابى عيسى بغدادى و ابواسحاق ابراهيم بن ابوبكر رازى و جماعتى ديگر حديث شنيد. ابوبكر حسن بن حسين بخارى و جماعتى از وى روايت كردند. در بخارا درگذشت. در «الوافى بالوفيات» صاحب عنوان تحت نام ماماى و در «معجم

المؤلفين» تحت عنوان مامانى آمده است. از آثارش: ذيلى بر كتاب «تاريخ بخارا» غنجار؛ «المختلف و المؤتلف فى الاسماء».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (181/ 5)، تذكرة الحفاظ (1118 -1117/ 3)، سير النبلاء (580/ 17)، شذرات الذهب (259/ 3)، طبقات الحفاظ (446)، معجم المؤلفين (79/ 2)، الوافى بالوفيات (361/ 7)، هدية العارفين (74/ 1).

مامقاني، عبدالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1351 -1290 ق)، عالم امامى، فقيه اصولى، مرجع تقليد، رجالى، محدث و اديب. معروف به علامه مامقانى و فاضل مامقانى. از بزرگان علماى اماميه و حاوى فروع و اصول بود. اصلش از مامقان آذربايجان است. در نجف به دنيا آمد. در پنج سالگى شروع به فراگيرى قرآن كرد. صرف و نحو و مقدمات و سطوح فقه و اصول را در محضر پدرش و شيخ هاشم ارونقى ملكى و شيخ غلامحسين دربندى و شيخ حسن ميرزا (م 1313 ق) فراگرفت تا در فقه و اصول سرآمد شد. در 1308 ق به حوزه ى درس اصول استدلالى و در 1309 ق به حوزه ى درس فقه استدلالى پدر بزرگوارش راه يافت و «تقريرات» هر دو درس خارج را نگاشت. قوه ى استنباط و اجتهاد وى بارها از طرف پدرش تأييد شد و او را به دريافت اجازه مفتخر كرد. آن گاه وى خود به تدريس و تحقيق و تأليف پرداخت و شاگردان بسيارى بر گردش جمع شدند. او از پدرش روايت كرده و شيخ محمد حرز نيز از وى روايت كرده است. او مرجع تقليد بسيارى از مردم آذربايجان بود. در نجف درگذشت و در كنار پدرش، در مقبره ى خانوادگى در منزلشان، دفن گرديد. از آثارش: «اجابة السئوال»؛ «ارشاد المستبصرين»؛ «ازاحة الوسوسة»؛ «تحفة

الصفوة»؛ «تحفة الخيرة»؛ «تنقيح المقال فى علم الرجال»، در سه مجلد بزرگ، كه مشهورترين و مهم ترين تأليف اوست؛ جوابات «المسائل البصرية»؛ جوابات «المسائل البغدادية»؛ حاشيه بر «العروة الوثقى»؛ «الدر المنضود فى صيغ الايقاعات و العقود»؛ «مرآة الكمال فى الآداب و السنن» و ترجمه ى فارسى آن؛ «سراج الشيعة فى آداب الشريعة»؛ «الفوائد الطبية»؛ «كشف الاستار فى تكليف الكفار بالفروغ»؛ «هداية الانام فى حكم مال الامام»؛ «مجمع الدرر» معروف به «اثنى عشريه»؛ «مناهج اليقين»؛ «منتهى مقاصد الانام فى نكت شرايع الاسلام»؛ «مقباس الهداية فى علم الدراية»؛ «مطارح الافهام فى مبانى الاحكام».[1]

عبداللَّه بن العلامة الكبرى حاج شيخ محمدحسن از اكابر و فحول علماء اماميه و عالمى عامل و فقيهى كامل محدثى رجالى و اديبى اريب حاوى فروع و اصول و داراى كمالات نفسانيه و اخلاق فاضله و مرجع تقليد جمعى وافر از شيعه بوده و گوى سبقت از افاضل وقت ربوده و در بعضى از علوم غريبه نيز حظى داشته است.

آن جناب در ربيع الاول 1290 قمرى در نجف متولد و در 16 شوال 1351 قمرى در جوار على (ع) به رحمت حق پيوسته در مقبره والدش كه داراى گنبد و قبه عالى است مدفون گرديده است.

تاليفات و آثار علمى معظم له از اينقرار است.

1- ارشاد المستبصرين 2- تحفة الخيره 3- تحفة الصفوة فى الحيوة 4- تنقيح المقال فى احوال الرجال 5- الدر المنضود فى صيغ الايقاعات و العقود 6- سراج الشيعه 7- السيف البتار 8- مرآت الرشاد 9- مرآت الكمال 10- مطارح الافهام 11- مقباس الهدايه 12- مناهج المتقين 13- منتهى مقاصد الانام 14- نتايج التنقيح 15- نهاية المقال و كتب ديگر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الذريعه

(173/ 25 ،159/ 23 ،349 ،18/ 22 ،339 ،338 ،336 ،284 -283 ،272 ،230 ،229 ،27/ 20 ،36 ،12 -11 / 18 ،161/ 17 ،346 ،22 ،13/ 16 ،286 ،157/ 12 ،137 ،78 -77/ 8 ،149/ 6 ،216 ،215/ 5 ،467 -466/ 4 ،447 ،432/ 3 ،528 ،520 ،120 ،118/ 1)، ريحانه (159 -157/ 5)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 1199 -1196/ 14)، علماء معاصرين (159 -158)، الكنى و الالقاب (134/ 3)، معجم رجال الفكر و الادب فى النجف (1146 -1145/ 3)، معجم المؤلفين (116/ 6).

مجتهد بروجردي، جمال الدين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مآثر و آثار گويد: وى خلف حاج مولى اسدالله مشهور بحجه الاسلام مقام فقاهت و تبحرش در حديث و تفسير و درجه فضل و تتبعش در جميع علوم شرعيه و فنون اسلاميه مسلم بود و در اواخر بمشهد رضوى مشرف شد و از آنجا بدارالخلافه آمد و چندين سال بترويج شريعت و ارشاد عباد اشتغال داشت نظير لسان او را در منبر كمتر نشان داده اند و سرعت قبول عامه كه براى او در تهران افتاد در حق كسى شنيده نشده است فوتش در سال 1312 ق بوقوع پيوست چنانكه در جريده ايران نگاشته ايم و تمام مناصب و مراتب وى حسب الارث والاستحقاق بفرزند دانشمندش شريعتمدار زين الائمه نجم الدين آقا على اكبر انتقال يافت و اختصاص يافت.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

مجلسي، آمنه بيگم

قرن:12

جنسيت:زن

مليت:ايران

(س يازدهم و دوازدهم ق)، عالم، محدث و فقيه. وى بزرگ ترين دختر از چهار دختر ملا محمدتقى مجلسى و خواهر ملا محمدباقر مجلسى بود. آمنه بيگم هم صاحب جمال بود و هم نمونه كمال. از آنجا كه در خانواده اى عالم و فاضل پرورش يافته بود و مدارج ترقى را تا درجه ى اجتهاد به سرعت پيمود. با ملا محمدصالح مازندرانى وصلت كرد. ميرزا عبداللَّه افندى در «رياض العلماء» نقل مى كند كه شنيده ايم همسرش با همه ى فضل و دانشى كه دارد از او استفسار مى كند». از آن جمله در حل مشكلات «قواعد الاحكام» علامه حلى با شوهرش همكارى داشت. در «رياحين الشريعه» به استناد يك نسخه ى خطى «رياض العلماء» دو اثر به آمنه بيگم نسبت مى دهد: «شرح الفيه ى ابن مالك» و «شرح شواهد سيوطى» كه در ريحانه نيز به اين دو كتاب اشاره شده است. مؤلف «رياض الجنه» نيز مى نويسد

كه وى كتابى بسيار خوب در فقه، تا باب عبادت، تأليف كرده است؛ علاوه بر اين در گردآورى اخبار بعضى از مجلدات «بحارالانوار» به برادرش نيز كمك مى كرده است. وى مادر فرزندان عالمى است كه از خاندان آنها تاكنون دهها مجتهد مرجع تقليد و دانشمند بلند آوازه ى دينى برخاسته است. تاريخ فوت آمنه بيگم مشخص نيست. به نوشته ى مؤلف «ريحانه» مرقد وى در تخت فولاد اصفهان است، ولى برخى احتمال مى دهند كه يكى از قبرهاى واقع در بقعه ى علامه مجلسى كه اشعارى هم بر روى آن نوشته شده متعلق به آمنه بيگم است. در برخى منابع نام او آمنه خاتون آمده.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (607 /3 ،95 /2)، تذكرة القبور (28 -27)، دانشنامه ى ايران و اسلام (187 -186 /1)، رياحين الشريعه (329 /3)، رياض العلماء (407 /5)، ريحانه (366 -365 /8 ،148 /5)، فوائد الرضويه (544 -543)، قصص العلماء (228)، مرآت الاحوال جهان نما (129 -128 /1)، مستدركات الاعيان (8 /4)، مشاهير زان (9 -8).

مجلسي، محمدباقر

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1111/ 1110 -1038/ 1037 ق)، عالم دينى، فقيه، محدث، متكلم و شاعر، متخلص به مشتاق. مشهور به علامه مجلسى. شيخ الاسلام اصفهان بود. وى از دانشمندان بزرگ اواخر خكومت صفوى است كه با پشتكار فوق العاده و تصنيف و تأليف كتب و تدريس علوم اسلامى و تربيت شاگردان بسيار، بزرگترين خدمات را به جامعه اسلامى عرضه نمود. ملا محمدباقر در آخرين سال سلطنت شاه عباس و در عصر مرجعيت مير داماد در اصفهان به دنيا آمد. او دروه ى چهار تن از سلاطين صفوى: شاه صفى، شاه عباس دوم، شاه سليمان و شاه سلطان حسين را درك نموده است. نسبش از جانب پدر

به حافظ ابونعيم اصفهانى مى رسد و جد مادريش كمال الدين درويش محمد عاملى اصفهانى است. او بيشتر تحصيلاتش را در حوزه ى پدرش، علامه مجلسى اول، گذراند و بارها از وى اجازه گرفت و در علوم معقول و منقول از محضر استادانى چون ملا حسنعلى شوشترى و آقا حسين محقق خوانسارى و ميرزا رفيع الدين محمد طباطبايى نايينى و ملا محمد شريف رويدشتى اصفهانى و شيخ عبداللَّه بن جابر عاملى و شيخ على بن شيخ محمد بن حسن بن شهيد ثانى و مير محمد قاسم طباطبايى قهپايى و ملا محسن فيض كاشانى و ملا محمدصالح مازندرانى و مير شرف الدين على شولستانى و سيد محمد مشهور به سيد ميرزا جزايرى و مير فيض اللَّه طباطبايى قهپايى و مير محمد مؤمن استرآبادى و ملا محمدمحسن استرآبادى و سيد نورالدين على عاملى و ملا محمدطاهر قمى و ملا خليل قزوينى و سيد على خان شيرازى و شيخ حر عاملى استفاده نمود و از جانب آنها به دريافت اجازه نايل شد. او جامع معقول و منقول و در فقه و تفسير و حديث و درايه و رجال و اصول فقه و كلام و ديگر علوم دينى متبحر بود. ميرزا عبداللَّه اصفهانى، صاحب «رياض العلماء» و سيد نعمت اللَّه جزايرى و مير محمدصالح خاتون آبادى و ملا ابوالحسن شريف عاملى فتونى و ملا محمد بن على اردبيلى و ملا محمد سراب تنكابنى و مير محمدحسين خاتون آبادى و ملا رفيعا گيلانى و سيد ابوالقاسم خوانسارى و ميرزا علاءالدين محمد گلستانه و مولانا جمشيد گسكرى و ملا محمدقاسم بن محمدرضا هزار جريبى و سلطان محمود طبسى و مير ابوطالب فندرسكى و شيخ احمد بن محمد بن يوسف بحرانى

و ملا ابراهيم گيلانى و ملا محمد فاضل مشهدى و بسيارى ديگر از بزرگان در محضرش تلمذ نمودند و از حوزه ى درسش بهره بردند. شاگردان مسلم او را متجاوز از دويست نفر مى دانند. صاحب «رياض العلماء» آنها را در حدود يكهزار نفر و سيد نعمت اللَّه جزايرى آنان را بيش از هزار نفر مى داند. او در اصفهان درگذشت و در جنب جامع عتيق، در بقعه ى پدرش، ملا محمدتقى مجلسى، به خاك سپرده شد. گفته شده كه آثار او تنها به فارسى در حدود پنجاه تأليف و تصنيف است. از آثارش: «بحارالانوار»، جامع ترين كتاب حديث، در يكصد و ده مجلد؛ «مرآة العقول»، در شرح اخبار آل رسول (ع)، شرح «اصول، فروع و روضه ى كافى»؛ «ملاذ الاخيار فى شرح التهذيب الاخبار»، حاشيه بر «تهذيب الاحكام» شيخ طوسى؛ «الفوائد الطريفة فى شرح الصحيفة»؛ «الوجيزة»، در رجال؛ «زاد المعاد»؛ «تحفة الزائر»؛ «حق اليقين»؛ «عين الحياة»، در شرح وصايا و مواعظ پيامبر (ص) به ابوذر و مختصر آن، در سه هزار سطر؛ «مشكاة الانوار»، در فضيلت قرائت قرآن؛ «اختيارات الايام و الساعات»؛ «مفاتيح الغيب فى الاستخارة»؛ «حيات القلوب»؛ رساله ى «الاعتقادات»؛ «آداب الحج»؛ «الاربعون حديثا»؛ «الاجازات»؛ «جلاء العيون»؛ «تفسير آية النور»؛ «ميزان المقادير»؛ حاشيه بر «امل الآمل»؛ «حلية المتقين»؛ شرح «دعاء جوشن كبير»؛ ترجمه ى «الزيارة الجامعة»؛ «صراط النجاة»؛ شرح «الاسماء الحسنى»؛ «مقياس المصابيح».[1]

ملا محمدباقر، فرزند ملا محمدتقى مجلسى (ه.م) از اجله ى علماى شيعه ى عهد صفويه است كه به سال 1037 هجرى قمرى (يك سال قبل از مرگ شاه عباس كبير) متولد و در روز بيست و هفت رمضان سال 1110 و يا 1111 هجرى قمرى وفات يافته است. و در جامع عتيق

اصفهان مدفون است. تعداد تأليفات وى از شصت مجلد متجاوز است و بحارالانوار فى اخبارالائمة الاطهار از همه معروفتر است. اين كتاب به زبان عربى نوشته شده و شامل 26 جلد مى باشد و متضمن اخبار و احاديث متنوع مى باشد. عين الحيات (مشتمل بر مواعظ راجع به ترك دنيا)- مشكوةالانوار- حليةالمتقين (در اخلاق و اعمال)- حيوةالقلوب- تحفةالزائر- جلاءالعيون- مقياس المصابيح در تعقيبات نمازهاى يوميه- ربيع الاسابيع- زادالمعاد- حق اليقين را به زبان فارسى تحرير كرد و به علاوه رسالات كوچك بسيار از او باقى است؛ مجلسى دوم، مجلسى پسر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الاعلام (273/ 6)، اعيان الشيعه (184 -182/ 9)، ايضاح المكنون (521 ،460 ،284 ،207/ 2 ،607 ،548 ،421 ،410 ،399 ،374 ،363 ،249 ،163/ 1)، بحارالانوار (67 -37/ 0)، تاريخ ادبيات ايران، براون (263 ،258 -257/ 4)، تاريخ ادبيات در ايران (173/ 5)، تذكرة العلماء (164 -159)، تذكرة القبور (164 -162)، تذكرة المعاصرين (321)، تلامذة العلامة المجلسى، خاتمه ى مستدرك الوسائل (58 ،51 ،49/ 2)، خدمات متقابل اسلام و ايران (474 ،473)، الذريعه (47/ 25 ،320 -318/ 23 ،192 -191/ 22 ،304 ،54/ 21 ،280 -279/ 20 ،347 ،176/ 16 ،370 ،95 ،38 ،37/ 15 ،247 ،156 ،90/ 13 ،11/ 12 ،75/ 10 ،193/ 8 ،122 -121 ،83 ،40/ 7 ،181 ،51 ،25/ 6 ،287 ،202 ،187 ،125 -124/ 5 ،505 ،477 ،358 ،83/ 4 ،438 ،27 -16/ 3 ،480 -479 ،224/ 2 ،412 ،411 ،367 ،124 ،88 ،19 ،16 -15 ،14/ 1)، روضات الجنات (91 -76/ 2)، رياض العلماء (450 -39/ 5)، ريحانه (197 -191/ 5)، سبك شناسى (304 -303/ 3)، صبح گلشن (413

-412)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 95/ 12)، فرهنگ سخنوران (844 ،802 ،117)، فوائد الرضويه (418 -410)، قصص العلماء (228 -204)، الكنى و الالقاب (150 -147/ 3)، لغت نامه (ذيل/ مجلسى)، معجم المؤلفين (91/ 9)، مفاخر اسلام (جلد هشتم)، منتخب التواريخ (672 -670)، مؤلفين كتب چاپى (42 -23/ 2)، وقايع السنين و الاعوام (551 ،508)، هدية العارفين (307 -306/ 2).

مجلسي، محمدتقي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1070 -1004/ 1003 ق)، عالم دينى، فقيه، محدث، رجالى، عابد و زاهد. نسبش به حافظ ابونعيم اصفهانى، صاحب «حلية الاولياء» مى رسد. اصلش به آورده ى «روضة الصفا» از دارالمرز رشت، و به گفته ى معلم حبيب آبادى در «مكارم الآثار» از قريه مجلس از روستاهاى جبل عامل است و از آنجا كه تخلص شعرى پدرش، مقصود على، مجلسى بوده اين سلسله به مجلسى معروف گشته اند. ملا محمدتقى در اصفهان به دنيا آمد. مادرش دختر درويش محمد نطنزى اصفهانى مى باشد. وى در فقه و تفسير و حديث و رجال متبحر و در عبادات و عرفان پيرو استاد خود ملا عبداللَّه شوشترى بود. او نخستين كسى است كه بعد از ظهور دولت صفويه به نشر احاديث شيعه پرداخت. در محضر شيخ بهائى و ملا عبداللَّه شوشترى و پسرش ملا حسنعلى شوشترى و مير شرف الدين على شولستانى نجفى تلمذ نمود و به دريافت اجازه نايل شد. ملا محمدتقى از محقق كركى، مشهور به محقق ثانى، و ملا عبداللَّه شوشترى و شيخ بهائى روايت كرده است. مير فندرسكى و قاضى معزالدين محمد اصفهانى و شيخ يونس جزايرى و قاضى ابوالشرف و شيخ عبداللَّه بن شيخ ابوالبركات و ملا محمدقاسم، دايى اش، به آورده ى «تذكرة القبور»، از ديگر مشايخ وى مى باشند. فرزندش، ملا محمدباقر مجلسى،

و آقا حسين محقق خوانسارى و مير عبدالحسين خاتون آبادى اصفهانى از شاگردان وى بودند. شيخ عبداللَّه بن جابر عاملى از او روايت مى كند. در اصفهان درگذشت و در جنب جامع عتيق دفن شد. مقبره ى وى به سر قبر آخوند معروف است. از آثار وى: «روضة المتقين»، در شرح «من لا يحضره الفقيه»، كه آن را به امر شاه عباس به فارسى شرح كرد و «اللوامع القدسية» يا «لوامع صاحبقرانى» ناميد؛ «حديقة المتقين فى معرفة احكام الدين لارتقاء معارج اليقين»؛ «احياء الاحاديث فى شرح تهذيب الحديث»، كه همان شرح «تهذيب» شيخ طوسى است؛ «تفسير» فارسى؛ «مناسك الحج»؛ «الاربعون حديثا»، كه در آن به ذكر مشايخ خود پرداخته است؛ شرح بر «صحيفه ى سجاديه»، به عربى و فارسى؛ حاشيه بر «نقد الرجال»؛ «طبقات الرواة»؛ شرح «خطبه همام»؛ حاشيه بر «اصول كافى».[1]

ملا محمدتقى، فرزند مقصود على اصفهانى (ف. 1070 ه.ق) از متبحران علماى شيعه ى اثنى عشرى است كه احاديث و اخبار شيعه ى اماميه را جمع آورى كرده است. وى از شاگردان شيخ بهائى (ه.م) است. و در جامع عتيق اصفهان مدفون است. ملا محمدتقى در زمان شاه عباس كبير مى زيسته و پدر ملا محمدباقر مجلسى (ه.م) مى باشد. تعداد تأليفاتش متجاوز از 10 مجلد، مجلسى اول، مجلسى پدر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] اعيان الشيعه (193 -192/ 9)، تذكرة العلماء (167 -164)، تذكرة القبور (221 -219)، خاتمه ى مستدرك الوسائل (217 -212/ 2)، الذريعه (258/ 22 ،370 -369 ،368/ 18 ،149 -148/ 15 ،67 -66/ 14 ،348 ،305 ،226/ 13 ،303 -302 ،190/ 11 ،227 ،145/ 6 ،389 ،413 ،307/ 1)، روضات الجنات (119 -114/ 2)، روضة الصفا (585/ 8)، رياض

العلماء (47/ 5)، ريحانه (201 -198/ 5)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 102 -101/ 11)، فوائد الرضويه (446 -439)، قصص العلماء (228 -214)، الكنى و الالقاب (152 -150/ 3)، مفاخر اسلام (44 -28/ 8)، معجم رجال الفكر و الادب فى النجف (1153 -1152/ 3)، معجم المؤلفين (137/ 9)، هدية الاحباب (233 -232).

محقق اصطهباناتي، ابوالحسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1338 -1255 ق)، عالم امامى، مفسر، رياضيدان، متكلم و عارف. ملقب به محقق العلماء. نسبتش به اصطهبانات فارس مى رسد. وى دخترزاده ى سيد جعفر كشفى بود. در اصطهبانات به دنيا آمد. مدتى در يزد و مشهد و اصفهان در محضر آقا محمدجعفر كرمانى، شاگرد شيخ انصارى، و ميرزا محمدرضا يزدى، شاگرد صاحب «جواهر»، و ديگران تلمذ نمود. او از حكماى زمان خود و عالم معقول و منقول بود كه در ادب و رياضى نيز دستى توانا داشت. در اصطهبانات درگذشت و در كنار قبر مغربى تبريزى، به خاك سپرده شد. از آثارش: حاشيه ى «تحرير اقليدس» خواجه نصير طوسى؛ شرح «تشريح الافلاك» شيخ بهائى؛ «السلسبيل»، در عرفان؛ «دعاء كميل»، كه در حاشيه «زاد المعاد» به چاپ رسيده؛ «الحصن الحصين»، در شرح «البلد الامين»، در توحيد؛ «مطالع الانوار»؛ «لمعات النور»، در تفسير آيه ى نور؛ رساله اى در «هيئت»؛ رساله اى در «قبله»، كه آن را به خواست ميرزا ابراهيم مجتهد محلاتى در رد بر ميرزا محمدباقر اصطهباناتى نگاشت.[1]

الشيخ ميرزا ابوالحسن بن اسماعيل اصطهباناتى لارى معروف بمحقق عالمى جليل و فاضلى مصنّف است.

وى از صبيّه فاضله آيه الله حاج سيد جعفر كشفى متولد شده و جماعتى از بزرگان مانند ميرزا محمد رضا يزدى و آقا محمد جعفر كرمانى از وى استفاده نموده اند. تأليفاتى دارد مانند (السلسبيل) و شرح دعاء كميل و

زادالمعاد والحصن الحصين و مطالع الانوار و لمعات النور و شرح تشريح الافلاك و حاشيه تحرير اقليدس در ماه ذى الحجه 1338 ق از دنيا رفته است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

منابع زندگينامه :[1] اعيان الشيعه (336 ،323/ 2)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (91 -90/ 1)، الذريعه (258 ،146/ 13 ،142/ 21 ،347/ 18 ،214/ 12 ،14/ 7 ،33/ 6)، ريحانه (236/ 5)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 277 ،35/ 14)، معجم المؤلفين (206/ 3)، مكارم الآثار (1501 -1500/ 5).

محقق خوانساري، حسين

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1099/ 1098 -1016 ق)، عالم امامى، فقيه، اصولى، رجالى، محدث، متكلم، مدرس، محقق و شاعر. وى جامع معقول و منقول بود و به جهت تدريس در هر يك از اين علوم به استاد الكل فى الكل معروف شد. چون پدر و پسرش هر دو جمال الدين نام داشتند ملقب به ذوالجمالين شد. اصلش از خوانسار است. در نوجوانى براى كسب علوم به اصفهان رفت و در مدرسه ى خواجه ملك نزديك مدرسه ى شيخ لطف اللَّه مشغول تحصيل شد. او علوم معقول و منقول را از ميرفندرسكى و ملا محمدتقى مجلسى و خليفةالسلطان و محقق سبزوارى و ديگر علما فراگرفت و به مقام علمى بالايى رسيد. او به تيزهوشى و سرعت انتقال معروف بود و مشكلات علمى را با اندك تأملى حل مى نمود. فرزندانش، آقا جمال خوانسارى و آقا رضى خوانسارى، و سيد نعمت اللَّه جزايرى و شيخ جعفر قاضى و ملا ميرزا شيروانى و ملا محمد سراب تنكابنى و عده اى ديگر از شاگردان او بودند. رياست علمى و مذهبى زمانش بدو منتهى مى شد و وى پناه گاه فقرا و مساكين بود. در شعر طبعى روان داشت و شعر و نثرش به

عربى و فارسى مشهور است. در اصفهان درگذشت و در قبرستان تخت فولاد نزديك مقبره ى بابا ركن الدين دفن شد. شاه سليمان صفوى مقبره اى برايش بنا كرد كه پس از دفن شدن فرزندانش در كنارش، به تكيه ى خوانساريها معروف گرديد. از آثارش: ترجمه ى قرآن؛ فسير «سورة الفاتحة»؛ ترجمه ى «صحيفة السجادية»؛ «مشارق الشموس»، در شرح «الدروس» شهيد اول؛ «تواريخ وفيات العلماء»؛ «الجبر و الاختيار»؛ حاشيه بر «شرح جديد التجريد» قوشچى؛ حاشيه بر «شرح الاشارات» خواجه نصير طوسى؛ حاشيه بر «شرح لمعه»؛ حاشيه بر «محاكمات» قطب الدين رازى؛ حاشيه بر «معالم الاصول»؛ شرح «كافيه» ابن حاجب؛ شرح «هيئت» قوشچى؛ رساله در «مقدمة الواجب»؛ رساله هايى در شبهات متفرقه، از جمله: «شبهة الايمان و الكفر»، «شبهة الطفرة» و «شبهة الاستلزام»؛ «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (150 -148/ 6)، ايضاح المكنون (485/ 2)، تاريخ ادبيات در ايران (316 -314/ 5)، تذكره ى شعراى خوانسار (26 -23)، تذكرة القبور (298 -297)، تذكره ى نصرآبادى (153 -152)، خاتمه ى مستدرك الوسائل (173 ،51/ 2)، الذريعه (106/ 22 ،36/ 21 ،133 -132/ 20 ،244 ،91 ،25/ 13 ،247/ 9 ،19/ 7 ،206 ،192 ،111 ،68/ 6 ،81/ 5 ،339 ،126 ،112/ 4)، روضات الجنات (347 -339/ 2)، رياض العارفين (187)، رياض العلماء (60 -57/ 2)، ريحانه (242 -239/ 5)، شرح حال رجال و مشاهير نامى (408 -407)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 167 -166/ 11)، فقهاى نامدار شيعه (238 -234)، فوائد الرضويه (155 -153)، الكنى و الالقاب (159 -158/ 3)، لغت نامه (ذيل/ حسين خوانسارى)، معجم المؤلفين (48/ 4)، مواد التواريخ (174 -173)، هدية الاحباب (235 -234)، هدية العارفين (324/ 1).

محمدكريم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1288 -1225 ق)،

فقيه، محدث و خطاط. وى علاوه بر تحصيل عربى و ادبى، هنر خطاطى را نيز نزد ميرزا محمدعلى اصفهانى فراگرفت. در كار نقاشى نيز پيشرفتى تمام كرد. حاج محمدكريم همچنين در علوم دينى شاگرد آقا سيد زين العابدين مجتهد بود و مراحل تكميلى آن را در محضر حاج سيد كاظم رشتى گذراند و موفق به كسب اجازه از وى شد. او سرانجام هنگام عزيمت به بصره در بين راه درگذشت و در كربلا دفن شد. آثار بسيارى به زبان فارسى و عربى در موضوعات: حكمت طبيعى، اخبار فقه، فلسفه، رياضيات، صرف و نحو، ادبيات و علوم متفرقه، از او به جاى مانده است، برخى از آنها: «حقايق الطب»، «دقايق العلاج»؛ «فصل الخطاب كبير»؛ «فصل الخطاب صغير»؛ «جامع الاحكام»؛ «مرآة الحكمه»؛ «اسرار النقاط».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقة الشعراء (1588 -1579 /3)، الذريعه (229/16 ،235/8 ،34/7)، شرح حال رجال (4 -1 /4)، طرائق الحقائق (468 -467 /3)، المآثر والآثار (201)، مكارم الآثار (790 -789 /3)، يادگار (س 5، ش 4 و 5، ص 118 -106).

محمي مزكي نيشابوري، ابوعمرو عثمان

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 481 ق)، مسند و محدث. نسبش به محم، خاندانى بزرگ در نيشابور مى رسد. از ابونعيم اسفراينى و عبدالرحمان بن ابراهيم مزكى و ابوعبداللَّه حاكم نيشابورى و جماعتى ديگر حديث شنيد. محمد بن طاهر و عبدالغفار بن اسماعيل و عبداللَّه بن محمد فراوى و عبدالخالق بن زاهر و ابوالاسعد قشيرى و محمد بن جامع صواف و عبدالكريم بن حسن كاتب و حسين بن على شحامى و عبدالرحمان بن يحيى ناصحى و جماعتى از وى روايت كردند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (580 -579/ 18)، شذرات الذهب (366/

3)، العبر (343/ 2)، النجوم الزاهرة (126/ 5).

مخلدي نيشابوري، ابومحمد حسن

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 389 ق)، مسند و محدث. محدث عصر خود بود. از ابوالعباس سراج و مومل بن حسن و ابونعيم بن عدى و زنجويه لباد و موسى جوينى و احمد بن محمد ذهبى و ابوحامد اعمشى و محمد بن حمدون نيشابورى و عبداللَّه اسفرايينى و ابن شرقى و مكى بن عبدان و جد مادرى اش، محمد بن احمد بن محمد، و محمد بن اسماعيل مروزى و جماعتى ديگر حديث شنيد. ابوعبداللَّه حاكم نيشابورى و ابوعثمان سعيد بحيرى و يعقوب بن احمد صيرفى و ابوسعيد خشاب و ابوحامد ازهرى و ديگران از وى حديث شنيدند. حاكم نيشابورى او را ستوده و گويد كه كتاب حديث او صحيح و روايات او متقن است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نيشابور (158)، سير النبلاء (541 -539/ 16)، شذرات الذهب (131/ 3)، العبر (176/ 2).

مدرس خاتون آبادي، ابوالقاسم

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1203 ق)، عالم دينى، فقيه، اصولى، مفسر، فيلسوف و مدرس. نسبش به امام زين العابدين (ع) مى رسد. او از مدرسين مشهور اصفهان و از خانواده ى مير محمدحسين خاتون آبادى، سبط مجلسى بود. فلسفه را از ملا اسماعيل خواجويى و شيخ آقا محمد بيدآبادى و فقه و اصول را از سيد بحرالعلوم فراگرفت. پس از رسيدن به درجات علمى بالا در مدرسه ى شاه اصفهانى به تدريس حكمت نظرى پرداخت. او تا پايان عمر در مدرسه ى چهار باغ مدرس معقول و منقول از فقه و اصول بود. سيد ابوالقاسم جعفر بن حسين خوانسارى، جد مؤلف «روضات الجنات»، و آقا ميرعبدالباقى امام جمعه و آخوند ملا على نورى از شاگردان او بودند. سيد بحرالعلوم كه خود از اساتيد فقه و اصول او بود در حكمت و كلام از شاگردان

وى به حساب مى آيد. در اصفهان درگذشت و پيكرش به نجف منتقل و نزديك قبر اميرالمؤمنين (ع) دفن شد. از آثارش: «تفسير قرآن»، به فارسى؛ شرح «نهج البلاغة»؛ حاشيه بر «تفسير كاشى»؛ حاشيه بر «كافى»؛ حاشيه بر «من لا يحضر الفقيه»؛ حاشيه بر «التهذيب»؛ حاشيه بر «الاستبصار».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (405/ 2)، تذكرة القبور (90)، ريحانه (267 -266/ 5)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 51 -50/ 13)، معجم المؤلفين (114/ 8)، مكارم الآثار (133 -129/ 1).

مدير شانه چي، كاظم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1306، مرتبه علمى: استاد، رشته: فقه و مبانى اسلامى، دانشكده: الهيات و معارف اسلامى، دانشگاه: فردوسى مشهد

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

گذراندن تحصيلات حوزوى نزد اساتيد عظام مشهد حاج شيخ هاشم مدرس قزوينى، حاج ميرزا احمد خراسانى، حاج سيد محمدهادى ميلانى و اخذ درجه اجتهاد در سال 1336.

مرتبه علمى:

استاد دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه فردوسى مشهد از سال 1337 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

مطالعات و پژوهشهاى فقهى و مذهبى، تأليف كتاب >مسندالنبى< شامل هزاران حديث نبويه فقهى در پاسخ به اهل سنت كه احاديث اماميه را فتاواى شخصى ائمه تلقى مى كنند. تأليف كتاب تاريخ فقه شيعه و فقهاى بزرگ آن مذهب، عضويت در مجمع تقريب بين المذاهب و بنياد نهج البلاغه، سفرهاى تحقيقاتى به كشورهاى اسلامى، حضور در بيش از 20 سمينار و كنگره داخلى و خارجى و ارائه مقالات در زمينه علوم اسلامى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 34 پايان نامه كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 25

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى: 4

زمينه علمى تأليفات:

علم الحديث، فقه و مبانى اسلامى، كتابشناسى، تاريخ اسلام.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 42، تعداد مقالات بزبان خارجى: 2

زمينه

علمى مقالات:

تاريخ مشاهير اسلام، كتابخانه هاى اسلامى، كلام و اعتقادات، مزارات خراسان، مبانى حقوق اسلامى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد سوم)

مديني اصفهاني، ابومحمد عبداللّه

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 353 ق)، محدث. از اسيد بن عاصم ثقفى و احمد بن مهدى و محمد بن اسماعيل صائغ حديث شنيد. عبداللَّه بن عمر سكرى و على بن عبد كويه و ابوبكر بن ابوعلى ذكوانى و ابونعيم و ديگران از وى حديث شنيدند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (44/ 16)، شذرات الذهب (13/ 3)، العبر (92/ 2)، النجوم الزاهرة (388/ 3).

مديني اصفهاني، ابوموسي محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(581 -501 ق)، حافظ و محدث. چون نسبتش به مدينه اصفهان مى رسد، مدينى نام گرفته است. در اصفهان به دنيا آمد و در همان جا برآمد. در طلب حديث سفرها كرد و سپس به اصفهان بازگشت. او از ابوسعد محمد بن محمد مطرز و از ابومنصور محمد بن عبداللَّه بن مندويه و غانم بن ابونصر برجى و ابوعلى حداد و از ابوالفضل محمد بن طاهر مقدسى و هبةاللَّه بن حسن ابرقوهى و يحيى بن منده و محمد بن ابراهيم صالحانى و ابوغالب احمد بن عباس و عبدالواحد بن محمد صباغ دشتى و ابوالفتح اسماعيل بن فضل سراج و ابوالقاسم اسماعيل بن محمد تيمى و ابوطاهر اسحاق بن احمد راشتينانى و هبةاللَّه بن حصين بغدادى و ابوطيب حبيب بن ابومسلم تهرانى و ابوبكر عبدالجبار ابن فورويه و ابوالفتح رجاء بن ابراهيم خباز و ابوالقاسم طاهر بن احمد بزاز و ابوالخير عبداللَّه بن مرزوق هروى و خجسته، بنت على بن ابوذر صالحانيه، و ام ليث دعجاء، بنت ابوسهل فضل بن محمد، و فاطمه، بنت عبداللَّه جوزدانيه، روايت كرد. او براى خود معجمى نوشت كه در آن از بيش از سيصد استادش روايت كرده است. وى كتاب «علوم الحديث» حاكم نيشابورى را حفظ نمود و

آن را بر استادش حافظ ابوالقاسم اسماعيل تيمى عرضه كرد و صحت آن را به تأييد رساند. ابوسعد سمعانى و ابوبكر محمد بن موسى حازمى و ابومحمد عبدالغنى مقدسى و ابومحمد عبدالقادر رهاوى و محمد بن مكى اصفهانى و ابونجيح محمد بن معاويه و ناصح عبدالرحمان ابن حنبلى از او حديث شنيدند. عبداللَّه بن بركات خشوعى و جماعتى از وى اجازه روايت داشته اند. در اصفهان درگذشت و در مصلا دفن شد. او در حديث و علوم آن تأليفات سودمندى دارد. از آثارش: «المغيث» يا «تتمة الغريبين»، در تتمه و تكمله «الغريبين» هروى؛ «الزيادات»، كه ذيلى بر كتاب «انساب المحدثين» استادش ابوالفضل مقدسى است؛ «تضييع العمر فى اصطناع المعروف الى اللئام»؛ «القنوت»؛ «الطوالات»؛

«الوظائف» و «اللطائف»؛ «عوالى التابعين»؛ تتمه «معرفة الصحابة» ابونعيم اصفهانى كه بيانگر تبحر اوست.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكرة الحفاظ (1337 -1334/ 4)، سير النبلاء (159 -152/ 21)، شذرات الذهب (273/ 4)، طبقات الحفاظ (500)، طبقات الشافعيه ى سبكى (241 -240/ 2)، طبقات الشافعيه ى سبكى (163 -160/ 6)، العبر (84/ 3)، كشف الظنون (2015 ،1739 ،1209 ،1178 ،1116 ،415 ،180)، النجوم الزاهرة (92/ 6)، الوافى بالوفيات (247 -246/ 4)، وفيات الاعيان (286/ 4).

مديني، ابوموسي

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حافظ ابوموسى محمد بن ابى بكر عمر بن احمد بن عمر اصفهانى.

در حافظه و معرفت حديث، وحيد زمان خود بوده، و تأليفات بسيارى در حديث دارد، از آن جمله است:

1- الانساب 2- الزيادات 3- المغيث، معروف ترين تأليفات او؛ و غيره.

جهت تحصيل علم و دانش به اطراف بلاد مهاجرت كرده، و پس از تكميل به اصفهان مراجعت نموده.

در شب چهارشنبه 9 جمادى الاولى سال 581 به سن هشتاد سالگى وفات يافته است.

برگرفته از

كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

مرتضوي كروني، كاظم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند سيد محمد حسين بن سيد عبدالله.

عالم جليل، و محدث بى بديل، فقيه اديب مفسر متكلم، از مفاخر علمى عصر حاضر. در اصفهان و طهران و نجف اشرف تحصيل نموده، به اصفهان مهاجرت كرده، و پس از سال ها به طهران منتقل شده، و تا آخر عمر در آن شهر به وعظ و ارشاد و تفسير پرداخته، جلسه ى تفسير قرآن ايشان از هر حيث ممتاز بوده، و عده اى زياد از فضلا از آن مستفيد مى شدند.

در ذى قعده ى سال 1367 به سن متجاوز از هفتاد و پنج سالگى در طهران وفات يافته، در قم مدفون شد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

مردويه، ابوالعباس احمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 238 ق)، محدث. گاهى او را به جدش نسبت داده و احمد بن موسى خوانده اند. مردويه از ابن مبارك احاديث بسيارى نقل كرد. او همچنين از جرير بن عبدالحميد و اسحاق بن يوسف ازرق و گروهى ديگر حديث شنيد. بخارى و ترمذى و نسائى و محمد بن عمر ذهلى و عبداللَّه بن محمود مروزى از وى حديث روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :التاريخ الكبير (6/ 2)، تهذيب التهذيب (70 -69/ 1)، الثقات (29/ 8)، سير النبلاء (9 -8 / 11)، الوافى بالوفيات (130/ 8).

مرزبان

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

نجاشى گويد كه او از حضرت رضا عليه السلام روايت مى كند و صاحب كتاب مى باشد علامه در خلاصه از شيخ كشى (ره) به اسنادش از مرزبان بن عمران اشعرى قمى روايت نموده كه گفت به حضرت رضا عليه السلام عرضه داشتم از چيزى كه اهم امور است نزد من سؤال مى كنم آيا من از شيعيان شمايم فرمود: بلى: عرض كردم: نام من نزد شما مضبوط و مكتوبست فرمود بلى.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد اول)

مرزباني بغدادي، ابوعبداللَّه محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(384/ 378/ 371 -297/ 296/ 287 ق)، محدث، اخبارى، مورخ و اديب معتزلى. معروف به كاتب مرزبانى. اصلش از خراسان است و در بغداد به دنيا آمد. او را جاحظ زمانش خوانده اند. در حديث ثقه بود و معتزلى، اما گفته اند كه به تشيع نيز گرايش داشت و نيز گفته اند كه او اولين كسى است كه «ديوان» يزيد بن معاوية بن ابى سفيان را جمع آورى و تدوين نمود. از ابوالقاسم عبداللَّه بن محمد بغوى و ابوحامد محمد بن هارون حضروى و احمد بن سليمان طوسى و ابوبكر بن دريد و ابوعبداللَّه نفطويه و ابوبكر محمد بن قاسم انبارى و ابوبكر ابن ابى داوود سجستانى و از همطبقه آنها حديث شنيد. ابوعبداللَّه صيمرى و ابوالقاسم تنوخى و على بن ايوب قمى و ابومحمد حسن بن على جوهرى و محمد بن مظفر دقاق و عتيقى و ديگران از وى حديث شنيدند. به گفته ى ابوعلى فارسى نحوى مرزبانى از محاسن دنيا بود و عضدالدوله با تمام عظمتش بر در خانه او مى ايستاد تا او از منزل خارج شود. خانه او مجمع فضلا و اديبان بود. گفته اند كه او اولين واضع علم بيان بوده است و نيز گفته شده

كه او از مشايخ شيخ مفيد است. در بغداد درگذشت. ابوبكر خوارزمى فقيه بر او نماز گزارد و در منزلش، در قسمت شرقى، در محله عمر رومى دفن شد. او در فنون مختلف علوم اسلامى تصنيفات و تأليفات بسيارى نگاشت. از آثارش: «اخبار الشعراء»، كه عده اى آن را با «اخبار الشعراء المحدثين» يكى دانسته اند؛ «معجم الشعراء»، شامل پنج هزار اسم، در هزار برگ؛ «اخبار المعتزلة»؛ «تلقيح العقول»؛ «الرياض»؛ «الازمنة»، در هزار برگ؛ «الاوائل»، در حدود هزار برگ؛ «الدعاء»؛ «المعلى فى فضائل القرآن»؛ «ذم الدنيا»؛ «الشباب و الشيب»؛ «كتاب الشعر»؛ «اشعار النساء»؛ «اشعار الخلفاء»؛ «الزهد و اخبار الزهاد»؛ «الفرج»؛ «العبادة»؛ «اخبار المحتضرين»؛ «المراثى»؛ «المغازى»؛ «الهدايا»؛ «نسخ العهود الى القضاة»؛ «المديح فى الولائم و الدعوات»؛ «اخبار النحاة»؛ «اخبارالمتكلمين»؛ «شعراء الشيعه»؛ كتاب «ما نزل من القرآن فى على (ع)»؛ كتاب «المفصل»، در علم بيان.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (210/ 7)، اعيان الشيعه (33/ 10)، انساب سمعانى (257 -256/ 5)، ايضاح الكمنون (80/ 2)، تاريخ الاسلام (حوادث 87 -86/ 400 -381)، تاريخ بغداد (136 -135/ 3)، تأسيس الشيعه (95 -94)، الذريعه (162/ 25 ،147/ 24 ،290 ،218 -217/ 21 ،250/ 20 ،192/ 14 ،23/ 13 ،314/ 11 ،429/ 4 ،472 -471/ 2 ،531 ،336 -335/ 1)، روضات الجنات (323 -322/ 7)، ريحانه (283 -282/ 5)، سير النبلاء (449 -447/ 16)، شذرات الذهب (112 -111/ 3)، العبر (166 -165/ 2)، فوائد الرضوية (588)، الفهرست لابن النديم (193 -190)، الكامل (167 -166/ 7)، كشف الظنون (1734 ،1106)، الكنى و الالقاب (179 -177/ 3)، لسان الميزان (427 -426/ 6)، معجم الادباء (272 -268/ 18 ،47/ 1)، معجم المؤلفين (98

-97/ 11)، المنتظم (26/ 9)، الاعتدال (641 -640/ 3)، النجوم الزاهرة (170/ 4)، الوافى بالوفيات (237 -235/ 4)، وفيات الاعيان (356 -354/ 4)، هدية الاحباب (238)، هدية العارفين (54/ 2).

مرعشي خراساني، ابوالفضل احمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1235 ق)، عالم دينى، متكلم، مفسر، محدث و حكيم. وى از شاگردان وحيد بهبهانى بود و از او و شيخ يوسف بحرانى، صاحب «الحدائق الناظرة»، روايت كرده است. او در سفر و حضر با فتحعلى شاه قاجار بود. گفته اند وى را با خوراندن سم شهيد كردند. بر پاره اى از آثار وى اجازات و تقاريضى از استادان و علماى معاصرش وجود دارد. از آثارش: «اغاثة اللهفان من ورطات النيران»، در مواعظ؛ «التهذيب»، در اخلاق؛ شرح «الفوائد الجديدة» بهبهانى؛ شرح «كفايه» سبزوارى؛ «غنية المصلى»، در تعقيبات؛ «منهج السداد»، در شرح «الارشاد».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (220/ 3)، ريحانه (288/ 5)، معجم المؤلفين (136/ 2).

مرعشي نجفي، شهاب الدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1411 -1318/ 1315 ق)، عالم دينى، فقيه اصولى، مرجع تقليد، محدث، نسابه، رجالى، مدرس، مورخ و رياضيدان. نسبش به امام سجاد (ع) مى رسد. در نجف به دنيا آمد. مقدمات و علوم ادبى را از پدرش و شيخ مرتضى طالقانى و علم تجويد را از شيخ نورالدين شافعى بكتاشى و علم انساب آل رسول را از پدرش و سيد محمدرضا صائغ بحرانى و علم تفسير را از پدرش و شيخ محمدحسين شيرازى عسكرى و متون فقه و اصول را از شيخ محمدحسين شيرازى عسكرى و ميرزا محمدعلى چهاردهى رشتى و فقه و اصول استدلالى را از آقا ضياءالدين عراقى و شيخ مهدى مازندرانى و سيد حسن صدر و شيخ مهدى خالص و علم كلام را از شيخ محمدجواد بلاغى و شيخ محمداسماعيل محلاتى و رياضيات را از شيخ ياسين عليشاه هندى و ميرزا محمود اهرى فراگرفت. در 1342 ق به تهران آمد و در عرفان و علوم عقلى از محضر ميرزا

مهدى آشتيانى و ميرزا طاهر تنكابنى و در رياضيات از محضر ميرزا حيدرعلى نايينى استفاده نمود. سپس به قم رفت و در محضر آيت اللَّه حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى تلمذ نمود و از او و آقا سيد ابوالحسن اصفهانى و آقا ضياءالدين عراقى اجازه ى اجتهاد داشت. او از علماى عامه و علماى زيديه و علماى اسماعيليه و بسيارى از علماى اماميه اجازه روايت داشت. پس از درگذشت آيت اللَّه حايرى وى عهده دار اداره حوزه ى علميه، تدريس، مرجعيت و امامت جماعت و ايجاد بناهاى خيريه و انتشار كتب گرديد. در قم درگذشت و در كتابخانه ى خود دفن شد. از آثارش: بناى مدارس: علميه، مهديه و مؤمنيه در قم؛ تأسيس حسينيه ى مركز تبليغى قم؛ كوى آيت اللَّه مرعشى نجفى، بالغ بر يكصد و چهل خانه، براى سكونت طلاب و فضلاء؛ كتابخانه ى آيت اللَّه مرعشى نجفى در قم، كه بيش از سى و پنج هزار كتاب آن از كتب شخصى ايشان و بقيه اهدايى مردم است و متجاوز از پانزده هزار كتاب خطى نفيس دارد و از اين رو از كتابخانه هاى كم نظير ايران به حساب مى آيد. از آثار علمى وى: «اجوبة المسائل»؛ «اعيان المرعشيين»، در شرح احوال خاندان مرعشى؛ «انس الوحيد»؛ «التجويد»؛ «روض الرياحين»؛ «طبقات النسابين»، از صدر اسلام تا عصر حاضر؛ «الفروق»؛ «القبلة»، مشتمل بر مباحث هيئت؛ «المسلسلات الى مشايخ الاجازات»؛ «مشجرات آل الرسول (ص)»، در انساب آل محمد (ص)؛ «مصباح الهداية فى شوارع الكفاية»، كه حاشيه مختصر بر «كفاية الاصول» آخوند خراسانى است؛ «المعول فى امر المطول»؛ «مقدمة التفسير»؛ «مناسك الحج»؛ «الهداية»، در شرح «الكفاية»؛ «مسارح الافكار فى حل مطارح الانظار»؛ «مزارات علويين» در ايران و غيره؛ «الصناعات الفقهية»، در

شرح الفاظ مصطلح فقهاء؛ «جذب القلوب الى ديار المحبوب»؛ حاشيه بر «تفسير بيضاوى»؛ حاشيه بر «معالم»؛ حاشيه بر «مكاسب» شيخ انصارى؛ «الرد على مدعى التحريف».[1]

يكى از مفاخر امروز عالم تشيع است كه حق عظيمى بر حوزه علميه قم و اسلام و مسلمين دارد و يكى از افتخارات بزرگ شيعه است و در ميان عموم مسلمين شهرت بسزائى دارد و بسيار مورد تجليل و تكريم علماء اهل سنت مصر و سوريا و يمن و حجاز و پاكستان و هندوستان و افغانستان و جاوه و سودان و اندونزى و غيره است و از وى به امام اعظم و علامه اكبر و نسابه بحاثه و مجاهد بزرگ تعبير مى كنند.

اسم شريفش سيد شهاب الدين و كنيه اش ابوالمعالى و شهرتش مرعشى نجفى است.

در صبح روز پنجشنبه بيستم ماه صفر 1318 قمرى در نجف اشرف متولد و جامع شرافت حسب و فضيلت نسب مى باشد زيرا از طرف پدر به سيد فقيه نبيه عارف عابد زاهد محدث علامه سيد قوام الدين مرعشى مشهور به ميربزرگ موصول مى باشد كه از بزرگترين خانواده هاى علويين و اشرف و اجمل و انبل ايشان بوده و در هر طبقه متحلى بحليه مزاياى دينى و دنيوى و نوعا عالم ربانى و يا متمكن به اريكه جهانبانى و يا طبيب حاذق و يا نقيب بصير و يا وزير روشن ضمير و مانند اينها بوده اند و جده پدرى ايشان شريفه طباطبائيه و جده مادرى ششمى وى كه مدفون در رواق مطهر حضرت رضا عليه السلام است دختر شاه عباس صفوى مى باشد.

شرف تتابع كابر عن كابر

كالرمح انبوب على انبوب

نسب شريفش چنانچه مشروحا ذكر شد بسى وسه واسطه به امام چهارم حضرت على بن الحسين زين العابدين

عليهماالسلام منتهى مى شود و والده ماجده ايشان علويه صالحه فاضله بنت مرحوم آيت الله آقاسيد ابوالقاسم خوئى فرزند مرحوم آقا سيد مهدى خوئى است كه از بنى اعمام مرحوم آيت الله العظمى آقاى حاج سيدحسين كوه كمرى عم بزرگوار مرحوم آيت الله آقاى سيدمحمد حجت مى باشد.

ترجمه اين بزرگوار زينت كتب رجالى مانند اعيان الشيعه و ريحانه الادب جلد چهارم صفحه 11 و علماء معاصرين صفحه 217 و آثارالحجه جلد 2 صفحه 46 و معارف الرجال جلد دوم صفحه 268 و مشاهير دانشمندان اسلام جلد چهارم صفحه 108 طبقات الشيعه جزء دوم از قسم اول صفحه 847 و ده ها كتاب ديگر مانند زندگانى پيشواى اسلام عمادزاده اصفهانى و مقامات معنوى آقاى معلم و غيره مى باشد.

علماء معاصرين گويد: صاحب ترجمه از اكابر و اجلاء عصر حاضر ما كه علامه فهامه نسابه فقيه اصولى محدث رجالى اديب اريب فاضل كامل مورخ رياضى حاوى الفروع و الاصول جامع المعقول و المنقول و بكثرت مشايخ نسبت به اهل عصر خود ممتاز و در اخلاق فاضله داراى امتياز و مرجع سوالات متنوعه بسيارى از ديگر فرق مسلمين بلكه از علماء نصارى مى باشد كه پرسشهاى گوناگون از بلاد دور و دراز به حضرتش فرستاده و به پاسخ متين و متقن نائل مى گردند. كه از آنهاست سوالات شيخ عبدالسلام كردى شافعى و سوالات فاضل متبحر عيسى اسكندر معروف لبنانى است كه در عصر ما از مشاهير نويسندگان علماء نصارى است و صاحب ترجمه علاوه بر مراتب علمى مساعى جميله عملى در ترويج دين مقدس اسلامى و اعلاء كلمه حق به كار برده جمعى از يهود و نصارى در اثر تبليغات حقايق سمات وى مشرف به اسلام

شدند و نيز گروهى از باييه و صوفيه و ديگر منحرفين از اسلام و ايمان باذعان عقايد حقه جعفريه مستبصر گرديده اند و در ادوار زندگانى خود با فحول رجال و متخصصين هر فنى ملاقات و از هر باغى گلى چيده و از هر بلبلى نوائى شنيده و مرجع افاده و استفاده افاضل وقت خود بوده و مى باشند.

و از كثرت زهد و ورع پيرامون زخارف دنيويه نگرديده و علاقه قلبى را بالمره از آنها قطع و فقط به جمع كتب متنوعه علميه كه آن هم محض آخرت و آخرت محض است و ربطى به زخارف دنيويه ندارد ميل مفرطى داشته و دارند و كتابخانه ايشان مانند نگارخانه ارتنك حاوى گلهاى رنگارنگ مى باشد كه هر يك از فقيه و اصولى و حكيم و متكلم و منطقى و رجالى و رياضى و اديب و طبيب و متخصصين علوم غريبه و صنايع عجيبه مى توانند از آن گلزار محمدى و بوستان علوى موافق دلخواه خود گلى چيده و يا عطرى مناسب مشام خود استشمام نمايد.

در سخاوت و بذل و كرم و سعه صدر نادره زمان و وحيد دورانست. مراجع و زعماء مبسوط اليد بسيارى ديده ام ولى به اين صفات و خصايص كمتر يافته ام.

انصاف مى دهم كه دليران و دلبران

بسيار ديده ام ولى نه به اين حسن دلبرى

بالاخص در اعطاء كتب و انفاق انگشتر كه اقتداء به جد كرام خود اميرالمومنين عليه السلام نموده و هزاران نفر از دانشمندان و علماء اعلام و خطباء عظام و اصناف ديگر انام را به بذل انگشتر عقيق و فيروزه و غيره مسرور و مفتخر نموده است.

اساتيد و مشايخ اجازه معظم له

آن جناب مقدمات را از مرحوم شيخ

زاهد عابد شيخ مرتضى طالقانى و والد معظم خود و ديگر مشايخ وقت اخذ نموده و علم تجويد را از شيخ نورالدين شافعى بكتاشى كه در تلاوت قرآن عاصم زمان خود بوده اخذ و علم انساب آل رسول صلى الله عليه و آله را از والد معظم خود و از استاد عماد سيد محمدرضا صائغ بحرانى و ديگر اساتيد فن تلمذ نموده و علم تفسير را از والد مكرم و عالم زاهد صاحب كرامات شيخ محمدحسين بن محمدخليل شيرازى عسكرى و متون فقه و اصول را از شيخ محمدحسين مذكور و هم ميرزا محمدعلى رشتى صاحب كتاب شرح القبله و آقا ميرزا محمود شيرازى و آقا شيخ محمدحسين قاجارى تهرانى نجفى و ديگر اجلاء وقت تلمذ نموده و در فقه و اصول استدلالى حاضر حوزه مرحوم آيت الله آقا ضياءالدين عراقى و آيت الله شيخ مهدى نوائى مازندرانى و ديگر اجلاء و سه سال در سامره و كاظمين در فقه و حديث و رجال و دراية حاضر حوزه مرحوم آيت الله آقا سيد حسن صدر و در اصول از بحث مرحوم آيت الله شيخ مهدى خالصى استفاده كرده آنگاه به نجف مراجعت و علم كلام و تفسير را از آيت الله شيخ مهدى خالصى استفاده كرده آنگاه به نجف مراجعت و علم كلام و تفسير را از آيت الله شيخ مهدى خالصى استفاده كرده آنگاه به نجف مراجعت و علم كلام و تفسير را از آيت الله شيخ محمدجواد بلاغى و آيت الله شيخ محمداسمعيل محلاتى فراگرفته و در سال 1342 ق به تهران وارد و در آنجا حدود يكسال توقف نموده و عرفان و علوم عقليه و رياضيات و بعض فنون ديگر

را از افاضل تهران مانند آيت الله آقا حسين نجم آبادى و آيت الله حاج شيخ عبدالنبى نورى و ديگران استفاده كرده تا آنكه حاوى مراتب علميه و عمليه عقليه و نقليه گرديده و در سال 1343 قمرى مهاجرت به قم نموده و تا اين تاريخ كه سال 1393 هجريست پنجاه سال در اين بلده طيبه مشغول به تدريس و تاليف كتب متنوعه و اقامه جماعت و مرجعيت و سرپرستى حوزه مقدسه علميه قم مى باشند و با اين همه مشاغل و گرفتاريهائى كه شب و روز وى را مستغرق نموده است كمتر مستحب و نافله است كه از وى فوت شود.

مشايخ اجازه آن جناب كه تمامى از مراجع تقليد و علماء اعلام و فقهاء عظام فريقين اماميه و عامه و زيديه و اسماعيليه اند از دويست نفر متجاوز است كه براى تبرك چند نفر آنان را ذكر مى نمايم.

1- السيد حسن صدر كاظمين 2- السيد نجم الحسن الهتدى موسس مدرسه الواعظين در لكنهو هندوستان 3- السيد ناصر حسين ابن آيت الله السيد حامد حسين صاحب عبقات الانوار 4- السيد محسن الامين الشامى 5- السيد ابوالقاسم الدهكردى 6- السيد عبدالحسين بروجردى آل كمونه 8- الشيخ على بن محمد الرضا آل كاشف الغطاء 8- الشيخ هادى آل كاشف الغطاء 9- الشيخ مرتضى آل كاشف الغطاء 10- الشيخ محمدجواد البلاغى 11- الشيخ محمداسماعيل محلاتى 12- السيد جعفر آل بحرالعلوم 13- الشيخ فتح الله شريعت اصفهانى 14- الميرزا محمد العسكرى التهرانى 15- آيت الله السيد ابوالحسن اصفهانى 16- آيت الله السيد محمد فيروزآبادى 17- آيت الله الميرزا حسين نائينى 18- آيت الله الحاج الشيخ عبدالكريم الحايرى 19- آيت الله الحاج آقاحسين قمى 20- آيت الله حاج آقاحسين بروجردى و آيت الله آخوند ملامحمدحسين فشاركى

و آيت الله آقاسيد محمد نجف آبادى و آيت الله آقاسيد على نجف آبادى و آيت الله آقا شيخ عبدالنبى نورى و آقاى امام جمعه خوئى و آقاى شيخ مهدى حكمى قمى و آقاى شيخ محمدعلى آيت الله شاه آبادى و آقا ميرزا ابوالهدى كرباسى و آقاى حاج شيخ على اكبر نهاوندى مشهدى و آقا سيد محسن اراكى و آقاى حاج شيخ محمدباقر بيرجندى و آقاى حاج شيخ عباس محدث قمى و آقاى حاج شيخ محمدحسين اصفهانى كمپانى و آقا ميرزا ابوالحسن مشكينى صاحب حاشيه كفايه و آقا شيخ عبدالحسين رشتى صاحب حاشيه كفايه و آقاسيد مهدى بحرانى نسابه نجفى و آقاميرزا محمدعلى اردوبادى و آقا سيدمحمدباقر كشميرى و آقاسيد راحت حسين رضوى كوپال پورى و آقا سيد عبدالباقى شيرازى ملاباشى و صدها نفر ديگر و اجازات اجتهاد ايشان از آقا ضياءالدين عراقى و آقاى فشاركى و آقاى يثربى كاشانى و آقا شيخ محمدحسن اصفهانى و آقا شيخ عبدالكريم يزدى.

آثار علمى و قمى معظم له كه به طبع رسيده و يا مخلوط مانده است بسيار است از آن جمله:

1- تعليقات بر احقاق الحق قاضى نورالله شهيد در بيست و شش مجلد كه يازده مجلد آن به طبع رسيده و باقى آماده براى طبع مى باشد و اين تعليقات خود شرح مبسوط و كتاب مستقلى در ولايت اميرالمومنين على عليه السلام و خاندان عصمت و طهارت و امامت ائمه معصومين عليهم السلام و فضائل آن خاندان است از هزاران كتب اهل سنت انتخاب شده بنحو استدلال با رعايت اختصار.

2- غايه القصوى لمن رام التمسك بالعروه الوثقى حواشى بر عروه الوثقى علامه يزدى در دو مجلد بزرگ.

3- توضيح المسائل كه بكرات به طبع رسيده 4- حاشيه بر فصول المهمه شيخ

حر عاملى 5- كتاب الهدايه حاشيه بر كفايه.

6- دفع الغاشيه عن وجه الحاشيه (حاشيه بر حاشيه ملاعبدالله يزدى در منطق) 7- المعول فى امر المطول.

8- جذب القلوب الى ديار المحبوب در سوانح و وقايع ايام عمر 9- مسارح الافكار فى حل مطارح الانظار حاشيه بر تقريرات اصول شيخنا الانصارى.

10- مشجرات آل الرسول كه از بزرگترين تصنيفات شيعه و گرانبهاترين كتب در انساب است در چند مجلد.

11- الرساله الافطسيه در نسب گروهى از سادات طفرود كه در تهران چاپ شده.

12- الرحله الشيرازيه كه در مسافرت به شيراز نوشته اند 13- الرحله الاصفهانيه در مسافرت به اصفهان تاليف نموده اند.

14- مزارات علويين در ايران و خارج ايران.

15- كتاب المسلسلات فى مشايخ الاجازات در سه مجلد به شرح زير 1- در اجازات علماء اماميه از اثناعشريه كه به معظم له داده اند 2- اجازاتى كه علماء عامه از حنفى ها و مالكيها و شافعيها و حنبليها و زيديه و غير آنان كه براى آن جناب نوشته اند 3- اجازاتيكه ايشان به ديگران داده اند.

مرجع تقليد، محقق، عالم دينى.

تولد: 1276(20 صفر 1315 ق.)، نجف اشرف.

درگذشت: 7 شهريور 1369(7 صفر 1412 ق.) قم.

آيت الله العظمى سيد شهاب الدين مرعشى نجفى، فرزند سيد شمس الدين، آموزش هاى اوليه خود را نزد پدر و جده اش آغار كرد. پس از اين در حوزه هاى درس اساتيد شركت كرد. در وس مقدماتى را نزد پدر، شيخ مرتضى طالقانى، شيخ محمدحسن سدهى اصفهانى نجفى، شيخ شمس الدين شكوئى قفقازى، سيد محمدكاظم خرم آبادى نجفى، ميرزا محمود معلم و نيز جده خود بى بى شمس شرف بيگم طباطبايى فراگرفت. وى تجويد و قرائت قرآن را از ميرزا ابوالحسن مشكينى نجفى، پدرش سيد شمس الدين مرعشى نجفى، سيد آقا شوشترى، شيخ عبدالسلام كردستانى

شافعى و شيخ نورالدين بكتاشى شافعى آموخت. علم انساب را از پدر خود از سيد محمدرضا موسوى بحرانى و سيد محمد مهدى غريقى صائغ و تفسير قرآن را از پدر و از شيخ محمد حسين شيرازى، سيد هبةالدين شهرستانى و سيد ابراهيم رفاعى شافعى بغدادى و فقه و اصول را از پدر خود و از شيخ مرتضى طالقانى، سيد محمدرضا مرعشى نجفى رفسنجانى شيخ غلامعلى قمى، ابوالحسن مشكينى نجفى، سيد آقا شوشترى، ميرزا حبيب الله اشتهاردى، ميرزا محمد تهرانى، ميرزا محمدعلى كاظمينى، شيخ عبدالحسين رشتى، ميرزا آقا سيد ابراهيم اصطهباناتى، شيخ موسى كرمانشاهى، شيخ نمعت الله لاريجانى، سيد على طباطبائى يزدى، شيخ محمدحسين شيرازى، ميرزا محمود شيرازى، سيد جعفر بحرالعلوم، سيد محمدكاظم خرم آبادى و عباس خليلى و علوم رياضى و هيئت را از شيخ عبدالكريم بوشهرى، سيد ابوالقاسم موسوى خوانسارى، دكتر عندليب زاده، ميرزا محمود اهرى، محمد محلاتى، شيخ عبدالحميد رشتى، احمد منجم، سيد محمدكاظم عصار، جمال الدين كرباسى و علم طب را از پدر و از محمدعلى خان مؤيد الطباء و علم رجال و درايه و حديث را از پدر و از سيد ابوتراب خوانسارى، شيخ عبدالله مامقانى، شيخ محمد حرزالدين نجفى، ميرزا على حسينى مرعشى شهرستانى و ميرزا ابوالهدى كرباسى، فقه و اصول استدلالى را از آيت الله ضياءالدين عراقى، آيت الله سيد احمد بهبهانى، شيخ احمد كاشف الغطاء، شيخ على اصغر ختيايى تبريزى، شيخ محمدحسين كاشف الغطاء، شيخ على بن باقر نجفى، شيخ محمداسماعيل محلاتى، شيخ عبدالنبى نورى، سيد ابراهيم اصطهباناتى، حسين نجم آبادى، آيت الله عبدالكريم حائرى يزدى، سيد على يثربى كاشانى و محمدرضا مسجدشاهى فراگرفت. آنگاه در شهرهاى سامرا و كاظمين مدت سه سال فقه و حديث و رجال

را از آيت الله سيد حسن صدر و اصول را نزد آيت الله شيخ مهدى خالصى آموخت و بعد از مراجعت به نجف اشرف علم كلام را نزد آيت الله شيخ محمد جواد بلاغى، شيخ محمد اسماعيل محلاتى، سيد هبةالدين شهرستانى، على اكبر يزدى، پدر خود و ديگران آموخت.

آيت الله مرعشى موفق به دريافت بيش از چهارصد اجازه ى روايتى و تعدادى اجازات اجتهاد و اجازات نفسى از مشايخ ديگر گرديد كه اجازات كتبى وى در كتاب المسلسلات فى الاجازات آمده است.

آيت الله مرعشى نجفى در بيست و يكم محرم 1342 از نجف به ايران آمد و پس از سفرى به مشهد و تهران و شهر رى، به قم سفر كرد و به سبب درخواست آيت الله عبدالكريم حائرى يزدى در قم ساكن شد و مدتى هم در جلسات درس ايشان و حوزه هاى دررس آيت الله حاج شيخ مهدى حكمى قمى، آيت الله سيد على يثربى كاشانى و على اكبر مدرس يزدى، معروف به حكيم الهى و ديگر علما شركت كرد.

آيت الله مرعشى نجفى از زمان ورود به قم، در كنار آيت الله عبدالكريم حائرى يزدى به تحكيم پايه هاى حوزه ى نوپاى قم پرداخت. ورود وى به ايران و قم مصادف بود با آغاز زمامدارى رضاشاه بود كه با مظاهر اسلام و تشيع به مبارزه برخاسته بود. او در مقابل فشارها و ضربات رضاشاه عليه حوزه و روحانيت مردانه ايستاد و جلسات درس او منظم بين شش تا هفت جلسه درس در مدرسه فيضيه، صحن و حرم حضرت معصومه (س) برقرار مى شد. به اين ترتيب وى را مى توان يكى از مؤسسان حوزه ى علميه ى قم به شمار آورد كه تا هنگام رحلت آيت الله حائرى يزدى، همگام با ايشان فعاليت كرد.

پس از رحلت آيت الله حائرى يزدى نيز در جهت حفظ و بقاى حوزه كوشش كرد. در آن زمان حلقه هاى دروس خارج فقه و اصول خود را تشكيل داد.

آيت الله مرعشى پس از رحلت آيت الله بروجردى در 1380 ق. جزو معدود مجتهدانى بود كه به عنوان مرجعيت شيعه انتخاب گرديد و از آن پس به عنوان يكى از اركان اصلى حوزه و جهان تشيع درآمد و به سهم خويش در اداره ى حوزه ى علميه ى قم شركت نمود. وى بيشتر از هفتاد سال به تدريس در حوزه ى علميه ى قم مشغول بود.

آثار و تأليفات وى به اين شرح است: تعليقات احقاق الحق قاضى نورالله مرعشى شوشترى شهيد كه بيست و هفت جلد آن منتشر شده و تا پنجاه جلد مى رسد، مشجرات آل رسول الله الاكرام (ص)، شرح و حاشيه بر عمدة المطالب (در چند مجلد)، طبقات النسابين، الهداية فى معاضل الكفاية، حواشى رسائل شيخ مرتضى انصارى، المسلسلات فى الاجازات، مسارح الافكار فى مطارح الانظار (حاشيه بر تقريرات شيخ انصارى)، المعول فى امر المطول، الوقت و القبلة الرد على مدعى التحريف، مصطلحات فقهيه، الغاية القوى، سلوة الحزين و مونس الكئيب، المشاهد و المزارات، القصاص على صوء القرآن و سنته (به قلم عادل علوى، 1374).

از خدمات فرهنگى آيت الله مرعشى نجفى مى توان به اين موارد اشاره كرد: ساختن مدارس علوم دينى و تعمير آنها در قم مدارس مهديه در خيابان باجك، مؤمنيه در خيابان چهارمردان، شهابيه در خيابان امام خمينى، مرعشيه در خيابان آيت الله مرعشى (ارم سابق قم)، ساخت و تعمير و بازسازى مساجد در ايران و جهان، ساخت و تعمير بيمارستان ها از جمله بيمارستان كامكار در قم، درمانگاهى در بيمارستان نكويى قم، آسايشگاه

معلولين در قم، ساختمان بخش قلب بيمارستان نكويى، مركز توانبخشى بهزيستى واقع در ميدان امام خمينى قم كه دارالشفاى آل محمد (ص) نيز ناميده مى شود، تأسيس كتابخانه با خريد قطعه زمين به مساحت 1500 متر مربع مقابل مدرسه مرعشيه در خيابان آيت الله مرعشى (ارم سابق) كتابخانه اى با زيربناى 3500 متر در پنج طبقه ساخته شد كه در نيمه ى شعبان 1349 با حدود 16000 جلد كتاب چاپى و خطى افتتاح گرديد. بعدها طبق حكم حضرت امام (ره) دولت قطعه زمينى در كنار كتابخانه با مساحت 2400 متر مربع فراهم و در اختيار توليت كتابخانه قرار داد. در توسعه ى جديد 16000 متر مربع زيربنا در هفت طبقه با ظرفيت سه ميليون جلد كتاب چاپى و بيش از 120000 جلد كتاب خطى ملحوظ شده است.

اين كتابخانه (تا سال 1374) نزديك به 500000 جلد كتاب چاپى، 35000 مجلد با 50000 عنوان نسخه خطى، بيش از 20000 جلد كتاب چاپى به زبان هاى لاتين، نزديك به 5000 جلد نسخه عكسى، حدود 8000 ميكروفيلم و بيش از هزار عنوان روزنامه و نشريه دارد. همچنين مجهز به دستگاه هاى مدرن آتش نشانى، مبارزه با آفات طبيعى، دستگاه هاى قرنطينه و آفت زدايى است.

آيت الله مرعشى نجفى پيش از فوت چند بار در بيمارستان هاى قم و تهران بسترى شد و دوبار هم براى درمان به خارج از كشور يعنى اسپانيا و انگلستان مسافرت نمود. اما سرانجام در شامگاه روز چهارشنبه هفتم ماه صفر 1412 برابر با هفتم شهريور ماه 1369 در سن نود و شش سالگى، پس از اقامه ى آخرين نماز جماعت در صحن حضرت فاطمه معصومه (س) و بازگشت به منزل گرفتار حمله و سكته قلبى شد و

درگذشت. پيكر وى در كتابخانه عمومى خود ايشان دفن گرديد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

منابع زندگينامه :[1] آينه ى دانشوران (181 -177)، الذريعه (204/ 23 ،276/ 21 ،376/ 20 ،355 ،264/ 18 ،186/ 16 ،88/ 15 ،215 ،140/ 12 ،378/ 6 ،260/ 2)، ريحانه (134 -129/ 3)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 848 -847/ 14)، علماء معاصرين (219 -217)، گلزار معانى (702 -695)، گنجينه ى دانشمندان (52 -37/ 2 ،215 -211 ،56 -51/ 1)، معجم رجال الفكر و الادب فى النجف (1190 -1189/ 3).

مرغيناني، برهان الدين، ابوالحسن علي

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(617/ 593 -530 ق)، فقيه حنفى، محدث و مفسر. مشهور به شيخ الاسلام. نسبتش به مرغينان، از توابع فرغانه مى رسد. او جامع تمام علوم متداول زمان خود و از مشاهير علماى عامه بود. به آورده ى «ريحانة الادب»، به هنگام فتنه ى چنگيزى ساكن مرغينان بود و از طرف اهالى به عنوان سفير صلح انتخاب و براى مذاكرات و عقد مصالحه به سوى چنگيزخان فرستاده شد. اما عاقبت چون با مفاد پيمان مخالفت كرد، شهر مورد تهاجم و قتل عام قرار گرفت و مرغينانى در آن غائله از ميان رفت، در اين صورت وفات وى در 617 ق صحيح تر به نظر مى رسد. از آثارش: «بداية المبتدى»، در فقه حنيفى؛ «الهداية فى شرح البداية»؛ «كفاية المنتهى»؛ «التجنيس و المزيد»؛ «الفرائض»؛ «مختارات مجموع النوازل»؛ «نشر المذاهب»؛ شرح «الجامع الكبير» شيبانى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (73/ 5)، تاريخ ادبيات در ايران (263/ 2)، ريحانه (293/ 5 ،256/ 1)، سير النبلاء (232/ 21)، كشف الظنون (2032 -2031 ،1953 ،1852 ،1624 ،1501 ،1251 -1250 ،569 ،353 -352 ،228 -227)، معجم المؤلفين (46 -45/ 7)، هدية العارفين (702/ 1).

مروج الاسلام، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تولد: 1271.

درگذشت: 1358.

از آثار اوست: نفائح العلام فى سوانح الايام (1373).

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

مرورودي، ابواحمد، ابويحيي هيثم

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 227 ق)، حافظ و محدث. اصلش از مرورود خراسان و ساكن بغداد بود. از مالك بن انس و ليث بن سعد و يعقوب قمى و حفص بن ميسره و ابراهيم بن ادهم و جراح بن مليح بهرانى و اسماعيل بن عياش و معافى بن عمران و محمد بن ايوب بن ميسره و يحيى بن حمزه و صدقة بن خالد و خالد بن يزيد و جماعتى حديث شنيد. احمد بن حنبل و فرزندش، عبداللَّه بن احمد حنبل، و بخارى و ابوزرعه رازى و ابوبكر احمد بن على مروزى و احمد بن حسن صوفى و محمد بن ابراهيم پوشنجى و ابوحاتم رازى و ابويعلى موصلى و ابوبكر صغانى و سعيد بن سعد بخارى و عباس بن محمد دورى و موسى بن هارون حافظ و ابوزرعه دمشقى از وى حديث شنيدند. گفته اند كه احمد حنبل او را ستوده است. در بغداد درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بغداد (59 -58/ 14)، التاريخ الكبير (216/ 8)، تذكرة الحفاظ (470 -469/ 2)، تهذيب التهذيب (83 -82/ 11)، تهذيب الكمال (342 -340/ 19)، الثقات (236/ 9)، الجرح و التعديل (ج 4، ق 86/ 2)، سير النبلاء (479 -477/ 10)، طبقات ابن سعد (246/ 7)، طبقات الحفاظ (227)، العبر (314/ 1).

مرورودي، ابوالحارث سريج

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 235 ق)، حافظ، محدث، مفسر، فقيه و عابد. او ساكن بغداد بود. از سفيان بن عيينه و هشيم بن بشير و عباد بن عباد مهلبى و عبداللَّه بن ادريس و حميد بن عبدالرحمان رؤاسى و اسماعيل بن عليه و يوسف بن يعقوب ماجشون و اسماعيل بن مجالد و ابواسماعيل ابراهيم بن سليمان مودب و يحيى بن زكريا بن

ابى زائده و مروان بن شجاع و سلم بن سالم بلخى و خالد بن نافع اشعرى و اسماعيل بن جعفر و ابراهيم بن خثيم بن عراك حديث شنيد. مسلم بن حجاج نيشابورى و بقى بن مخلد اندلسى و ابوزرعه ى رازى و موسى بن هارون و ابوالقاسم بغوى و احمد بن حسن صوفى و ابوحاتم محمد بن ادريس رازى و عبداللَّه بن احمد بن حنبل و ابوبكر احمد بن على مروزى و حامد بن محمد بن شعيب بلخى و محمد بن عبداللَّه حضرمى و عبداللَّه بن محمد بن ابى دنيا از وى روايت كرده اند. بخارى و نسايى نيز به واسطه ى ابويحيى محمد بن عبدالرحيم صاعقه از او روايت نموده اند. از آثارش: «التفسير»؛ «التاريخ»؛ «الناسخ و المنسوخ»؛ «القراآت»؛ «السنن»، در فقه.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بغداد (221 -219/ 9)، التاريخ الكبير (205/ 4)، تهذيب التهذيب (400 -399/ 3)، تهذيب الكمال (62 -59/ 7)، الثقات (307/ 8)، الجرح و التعديل (ج 2، ق 305/ 1)، سير النبلاء (147 -146/ 11)، شذرات الذهب (85 -84/ 2)، العبر (331/ 1)، الفهرست ابن النديم، ترجمه (420)، معجم المؤلفين (209/ 4)، النجوم الزاهرة (338/ 2).

مروزي، ابوبكر احمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 292 ق)، حافظ، محدث و قاضى. نسايى او را در حديث ثقه مى داند. اصلش از مرو و قاضى حمص و دمشق بود. از على بن جعد و ابونصر تمار و كامل بن طلحه و ابراهيم بن حجاج سامى و يحيى بن معين و احمد بن حنبل و صالح بن مالك خوارزمى و زهير بن حرب و ابوربيع زهرانى و حكم بن موسى و عبيداللَّه قواريرى و منصور بن ابى مزاحم و سويد بن سعيد حديث روايت كرد.

ابوعبدالرحمان نسايى و ابوالقاسم طبرانى و ابوعبداللَّه بن مروان و ابواحمد بن ناصح و ابوعلى ابن معروف و محمد بن احمد عسكرى و احمد بن عبيد حمصى و ابوعوانه و ابوجوصا از او روايت كردند. در دمشق درگذشت. از وى تصانيف سودمند و مسانيد برجا ماند. از آثارش: كتاب «العلم»؛ كتاب «الجمعة»؛ «مسند عائشة»؛ «مسند ابى بكر الصديق»؛ «مسند عثمان».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (164/ 1)، تاريخ بغداد (305 -304/ 4)، تذكرة الحفاظ (664 -663/ 2)، تهذيب التهذيب (57 -56/ 1)، سير النبلاء (528 -527/ 13)، طبقات الحفاظ (311)، معجم المؤلفين (8/ 2).

مروزي، ابوبكر محمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 298 ق)، محدث. از عاصم بن على و على بن جعد و خلف بن هشام بزار و بشر بن وليد و عثمان بن ابى شيبه و ابوعبيد قاسم بن سلام و سعيد بن سليمان واسطى حديث شنيد. احمد بن سلمان نجاد و ابوبكر شافعى و مخلد باقرحى دقاق و طبرانى و حسين بن محمد بن عبيد عسكرى و ابوبكر اسماعيلى و حبيب بن حسن قزاز و محمد بن احمد بزاز و ديگران از وى روايت كردند. در بغداد درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بغداد (423 -422/ 3)، سير النبلاء (49 -48/ 14)، شذرات الذهب (231/ 2)، العبر (436/ 1).

مروزي، ابوزيد محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(371 -301 ق)، فقيه شافعى و محدث. شيخ شافعيان بود. نسبت وى به فاشان، از قراى مرو مى رسد. فقه را از ابواسحاق مروزى آموخت. از ابوبكر احمد بن محمد منكدرى و ابوالعباس محمد بن عبدالرحمان دغولى و عمر بن علك و محمد بن عبداللَّه سعدى و جماعتى حديث شنيد. وى به بغداد رفت و در آنجا حديث گفت. سپس در مكه مجاور گرديد و در آنجا «صحيح بخارى» را از محمد بن يوسف فربرى روايت كرد. ابوزيد مروزى موثق ترين كسى است كه اين كتاب را از فربرى روايت كرده است. ابوبكر قفال مروزى و ديگر فقهاى مرو از او فقه آموختند. ابوعبداللَّه حاكم نيشابورى و ابوعبدالرحمان سلمى و ابوالحسن دارقطنى و عبدالوهاب ميدانى و هيثم بن احمد دمشقى صباغ و ابوالحسن بن سمسار و ابوبكر برقانى و محمد بن احمد محاملى و ابومحمد عبداللَّه بن ابراهيم اصيلى و ديگران از او حديث شنيدند. در مرو درگذشت. در «هدية العارفين» و به تبع آن

در «معجم المؤلفين» كتابهاى «الاقناع»، در حديث و «تفسير المسعودى» به وى نسبت داده شده است. اما در «كشف الظنون»، «الاقناع» از آن قاضى ابوالفضل محمد بن احمد بن ليث مروزى و «تفسير المسعودى» از آن ابوعبداللَّه محمد بن احمد مروزى (شاگرد قفال مروزى) دانسته شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (339 -338/ 4)، تاريخ بغداد (314/ 1)، تاريخ نيشابور (174)، سير النبلاء (315 -313/ 16)، شذرات الذهب (76/ 3)، طبقات الشافعيه ى اسنوى (201 -200/ 2)، طبقات الشافعيه ى سبكى (77 -71/ 3)، العبر (138/ 2)، كشف الظنون (458 ،140)، معجم البلدان (262/ 4)، معجم المؤلفين (283/ 8)، المنتظم (437/ 8)، الوافى بالوفيات (72 -71/ 2)، وفيات الاعيان (209 -208/ 4)، هدية العارفين (50/ 2).

مروزي، ابوسهل عبداللَّه

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 115 -16 ق)، حافظ، محدث و قاضى. شيخ و قاضى مرو بود. از پدرش و عمران بن حصين و عبداللَّه بن مغفل مزنى و ابوموسى اشعرى و عايشه و ام سليمه و سمرة بن جندب و مغيرة بن شعبه و عبداللَّه بن عباس و عبداللَّه بن مسعود و بشير بن كعب و حميد بن عبدالرحمان حميرى و ابوالاسود دؤلى و حنظلة بن على اسلمى و انس بن مالك و سعيد بن مسيب و عبداللَّه بن عمر و ابوهريره روايت كرد. فرزندانش، سهل و صخر، و بشير بن مهاجر و ثواب بن عتبه و حجير بن عبداللَّه و حسين بن ذكوان معلم و حسين بن واقد مروزى و داوود بن ابى فرات و سعيد جريرى و عبداللَّه بن مسلم مروزى و عطاء خراسانى و عبيداللَّه بن عبداللَّه عتكى و عثمان بن غياث و كهمس بن حسن و مطر وراق

و ابوربيعه ايادى و ديگران از وى روايت كرده اند. در جاورسه در سه فرسنگى مرو درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :التاريخ الكبير (51/ 5)، تذكرة الحفاظ (107 -102/ 1)، تهذيب التهذيب (141 -140/ 5)، تهذيب الكمال (38 -36/ 10)، الجرح و التعديل (ج 2، ق 13/ 2)، سير النبلاء (52 -50/ 5)، شذرات الذهب (151/ 1)، طبقات الحفاظ (91)، العبر (110/ 1)، معجم البلدان (112/ 2).

مروزي، ابوصمصام سيد عماد الدين ذوالفقار

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(536 -455 ق)، متكلم، محدث و فقيه امامى. ملقب به حميدان. وى علاوه بر كنيه ى ابوصمصام به ابوالوضّاح هم مكنّى بود. او همان ابن معبد حسنى است. زادگاه او شهر مرو بود، و سفرهاى متعددى به سرزمينهاى مختلف اسلامى داشت؛ زمانى را در بغداد سپرى كرد و مدتى نيز در اصفهان بود و در آن شهر از نظام الملك طوسى، وزير آلب ارسلان و ملكشاه سلجوقى، حديث شنيد. او از شيخ طوسى، سيد مرتضى، شيخ نجاشى، شيخ محمد حلوانى و سلاّر بن عبدالعزيز ديلمى روايت مى كرد. شاگردان و راويان ابوصمصام را شخصيتهايى سرشناس مانند قطب الدين راوندى، سيد فضل الله راوندى، ابن شهر آشوب، ابوسعد سمعانى، ابوالقاسم ابن عساكر تشكيل مى دهند. او ظاهرى نيكو و بيانى شيرين داشت. ابوصمصام از حلقه هاى مهم در سلسله ى اسانيد اماميه به شمار مى رود و مى توان وى را به عنوان يكى از ناقلان عمده ى مصنفات پيشينيان امامى به حساب آورد. سيد عمادالدين همچنين، در انتقال مصنفات و روايات غير شيعى نيز دست داشت، مثلا، او يكى از راويان اصلى «تفسير ثعلبى» بود. روايات پراكنده ى او نيز در كتب محخدثان فراوان يافت مى شود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (434 -432

/6)، رياض العلماء (280 -277 /2)، ريحانه (163 /7)، فوائد الرضويه (178)، فهرست منتجب الدين (74 -73)، الكنى و الالقاب (106 -103 /1)، لسان الميزان (55 /3)، هدية الاحباب (24 -23).

مروزي، ابوطالب عزيزالدين اسماعيل

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(572- وف بعد از 614 ق)، محدث، فقيه، اصولى، نحوى، لغوى، شاعر، منجم و نسب شناس. نسب او به محمد ديباج، فرزند امام صادق (ع)، مى رسد. جد سوم وى از قم به مرو سفر كرد و در آنجا سكنى گزيد. در مرو متولد شد و تحصيلات خود را در زادگاه خود مرو آغاز كرد و نزد كسانى چون قاضى محمد بن سليمان فقيهى دانش آموخت. در جوانى به قصد زيارت خانه خدا از مرو خارج شد. در 592 ق به بغداد كه رسيد از ادامه سفر منصرف شد و مدتى همان جا ماند. ابوطالب از شهرهاى خوارزم، هرات، نيشابور، گرگان، رى، يزد، شيراز، رامهرمز و همدان نيز ديدن كرد و از مشايخ و دانشمندان اين شهرها بهره جست. در ميان مشايخ او بايد از فخر رازى، عبدالسيد خوارزمى، بلغارى، محمد ديباجى، محمد ماهروى، اسماعيل كاشانى و ابن سمعانى نام برد. تاريخ بازگشت وى به مرو روشن نيست. زمانى كه در مرو بود با فخر رازى ديدار كرد و در همان زمان بود كه كتاب «الفخرى» را براى وى تأليف كرد. در مرو در منزل خود مجالس درس برگزار مى كرد و در آن طالبان علوم حضور مى يافتند. ياقوت حموى كه از شاگردان وى مى باشد پس از توصير صفات زيباى استادش در «معجم الادباء» چند بيت از اشعار او را آورده است. تنها اثر بازمانده از وى «الفخرى فى انساب الطالبين» است كه در قم به

چاپ رسيده؛ اثر ديگر وى «حظيرة القدس»، در حدود 60 مجلد، در خصوص انساب طالبيان بود و تلخيص آن «بستان الشرف» در حدود 20 مجلد؛ و كتابى نيز درباره ى نسب شافعى تأليف كرد.از آثار ديگر او: «زبدة الطالبيه»؛ «غنية الطالب فى نسب آل ابى طالب»؛ «المثلث» و «الموجز» در نسب.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (308 /1)، اعيان الشيعه (320 -319 /3)، الذريعه (252 /23 ،79 /19 ،67 /16 ،29 /12 ،26/7 ،107 -106 /3)، ريحانه (112 /3)، لغت نامه (ذيل/ اسماعيل)، معجم الادباء (150 -142 /6)، معجم المؤلفين (266 /2)، هدية العارفين (211 /1).

مروزي، ابوعبدالرحمان علي

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(215/ 212/ 211 -137 ق)، حافظ و محدث. محدث مرو بود كه به بغداد رفت. از ابراهيم بن طهمان و ابوحمزه سكرى و حسين بن واقد و حماد بن زيد و شريك بن عبداللَّه و ابراهيم بن سعد و عبداللَّه بن مبارك و ابوبكر بن عياش و عبدالوارث بن سعيد حديث شنيد. احمد بن حنبل و بخارى و يحيى بن معين و محمود بن غيلان و عباس دورى و احمد بن يوسف سلمى و احمد بن منصور زاج و محمد بن عبداللَّه بن كهزاد مروزى و ابوبكر بن ابى شيبه و عبداللَّه بن منير و عبداللَّه بن محمد ضعيف و احمد بن سيار مروزى از وى روايت كردند. گفته اند كه مدتى مذهب ارجاء داشت، سپس توبه كرد و بازگشت. او با اهل كتاب مجادله مى كرد و كتابهاى «تورات» و «انجيل» را نوشت و بيست و چهار كتاب از كتابهاى ابن مبارك را كتابت كرد. در مرو درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ الاسلام (حوادث 309 -307/ 220 -211)، تاريخ

بغداد (372 -370/ 11)، التاريخ الكبير (269 -268/ 6)، تهذيب التهذيب (255 -254/ 7)، تهذيب الكمال (233 -230/ 13)، الجرح و التعديل (180/ 3)، سير النبلاء (352 -349/ 10)، شذرات الذهب (35/ 2)، طبقات ابن سعد (264/ 7)، طبقات الحفاظ (178 -177)، العبر (290/ 1)، النجوم الزاهرة (262/ 2).

مروزي، ابوعبداللَّه نعيم

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 229/ 228 ق)، فقيه، حافظ و محدث. در مرو شاهجان به دنيا آمد. ساكن مصر بود. بعدها به بغداد و از آنجا به سامرا رفت. وى حسين بن واقد مروزى را ملاقات كرد. از ابوحمزه سكرى و هشيم و ابوبكر بن عياش و ابراهيم بن طهمان و فضل بن موسى سينانى و فضيل بن عياض و عبداللَّه بن مبارك و عيسى بن عبيد و سفيان بن عيينه و حفص بن غياث و عبدالعزيز دراوردى و معتمر بن سليمان و ابوداوود طيالسى و جرير بن عبدالحميد و ابراهيم بن سعد حديث شنيد. بخارى و يحيى بن معين و ابوحاتم رازى و احمد بن منصور رمادى و عبيد بن شريك بزاز و ابواسماعيل ترمذى و يعقوب فسوى و احمد بن يوسف سلمى و اسماعيل بن سمويه و بكر بن سهل دمياطى و حمزة بن محمد بن عيسى كاتب و جماعتى از وى روايت كردند. در سامرا در زندان معتصم درگذشت. او اول كسى است كه «مسند» در حديث را گردآورى كرده است. از آثارش «الفتن و الملاحم» است. در «هدية العارفين» به نقل از صاحب «عيون التواريخ» از ابن حنبل آمده است كه نعيم بن حماد سيزده كتاب در رد جهميه و كتابى در رد ابوحنيفه و محمد بن حسن شيبانى داشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد

اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (14/ 9)، تاريخ بغداد (314 -306/ 13)، التاريخ الكبير (100/ 8)، تذكرة الحفاظ (420 -418/ 2)، تهذيب التهذيب (413 -409/ 10)، تهذيب الكمال (138 -129/ 19)، الثقات (219/ 9)، الجرح و التعديل (ج 4، ق 464 -463/ 1)، سير النبلاء (612 -595/ 10)، شذرات الذهب (67/ 2)، طبقات ابن سعد (359/ 7)، طبقات الحفاظ (203)، العبر (318/ 1)، كشف الظنون (1445)، معجم المؤلفين (113/ 13)، ميزان الاعتدال (248 -246/ 4)، النجوم الزاهرة (308/ 2)، هدية العارفين (498 -497/ 2).

مروزي، ابوعثمان سعيد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 227 ق)، حافظ، مفسر و محدث. به وى طالقانى نيز گفته اند. در جوزجان به دنيا آمد و در بلخ نشو و نما يافت و در مكه مجاور گرديد. در خراسان و حجاز و عراق و مصر و شام و جزيره و ساير نقاط از مالك بن انس و حماد بن زيد و ابى قدامه حارث بن عبيد ايادى و داوود بن عبدالرحمان عطار و مهدى بن ميمون و ابوعوانه وضاح بن عبداللَّه و حسان بن ابراهيم كرمانى و اسماعيل بن عياش و ليث بن سعد و فضيل بن عياض و جرير بن عبدالحميد و اسماعيل بن زكريا و ديگران حديث شنيد. احمد بن حنبل و مسلم و ابوداوود و احمد بن سهل اهوازى و احمد بن نجده هروى و اسماعيل بن عبداللَّه سمويه اصفهانى و حرب بن اسماعيل كرمانى و حسن بن محمد زعفرانى و حسين بن اسحاق شوشترى و ابوزرعه ى رازى و عمرو بن منصور نسايى و ابوحاتم رازى و محمد بن ايوب رازى و يحيى بن موسى بلخى و يحيى بن يونس شيرازى و يعقوب بن سفيان فارسى و ابوالموجه محمد

بن عمرو مروزى و جماعتى از وى روايت كردند. در مكه درگذشت. سال وفات وى به اختلاف از 226 تا 229 ق ذكر شده است. از آثارش: «السنن»، در حديث، كه در « طبقات الحفاظ» تحت عنوان «السنن و الزهد» آمده است؛ «تفسير قرآن».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :التاريخ الكبير (516/ 3)، تذكرة الحفاظ (417 -416/ 2)، تهذيب التهذيب (80 -79/ 4)، تهذيب الكمال (308 -305/ 7)، الثقات (269 -268/ 8)، الجرح و التعديل (ج 2، ق 68/ 1)، سير النبلاء (590 -586/ 10)، شذرات الذهب (62/ 2)، كشف الظنون (1007 -449)، طبقات ابن سعد (44/ 6)، طبقات الحفاظ (201)، العبر (314/ 1)، معجم المؤلفين (232/ 4)، ميزان الاعتدال (127/ 2)، الوافى بالوفيات (263/ 15)، هدية العارفين (388/ 1).

مروزي، ابوعلي هارون

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(231 -157 ق)، حافظ و محدث. معروف به ابوعلى خزاز. ساكن بغداد بود. از عبدالعزيز بن محمد دراوردى و حاتم بن اسماعيل بن سفيان بن عيينه و معتمر بن سليمان و هشيم بن بشير و مخلد بن يزيد حرانى و مروان بن شجاع جزرى و عبداللَّه بن وهب مصرى و يحيى بن زكريا بن ابى زائده و وليد بن مسلم و ديگران روايت كرد. احمد بن حنبل و عبداللَّه بن احمد بن حنبل و مسلم و ابوداوود و ابوحاتم رازى و ابوزرعه ى رازى و موسى بن هارون و ابوالقاسم بغوى و ابن ابى الدنيا و محمد بن يحيى ذهلى و محمد بن عبداللَّه مخرمى و احمد بن ابى خيثمه و حنبل بن اسحاق و ادريس بن عبدالكريم حداد مقرى و جماعتى از وى روايت كردند. او در پايان عمر نابينا گشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه

:تاريخ بغداد (15 -14/ 14)، التاريخ الكبير (226/ 8)، تهذيب التهذيب (12/ 11)، تهذيب الكمال (204 -203/ 19)، الجرح و التعديل (ج 4، ق 96/ 2)، سير النبلاء (130 -129/ 11)، شذرات الذهب (71/ 2)، طبقات الحافظ (238 -237)، العبر (323/ 1)، معجم المؤلفين (130/ 13).

مروزي، ابومعاذ فضل

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 211 ق)، محدث، نحوى و مقرى. از عبداللَّه بن مبارك و داوود بن ابى هند و عبيد بن سليم/ سليمان روايت كرد. اهل مرو و محمد بن على بن حسن بن شقيق از وى روايت كرده اند. ابومنصور ازهرى در كتاب «تهذيب اللغة» خود از وى بسيار روايت كرده است. از آثارش كتاب «القراآت»، در قرآن است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نيشابور (77)، الثقات (5/ 9)، طبقات المفسرين داودى (29 -28/ 2)، كشف الظنون (1449)، معجم الادباء (214/ 16)، معجم المؤلفين (67/ 8).

مروزي، شيخ الاسلام، ابوالفضل صدقة

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 226/ 223 -150 ق)، حافظ و محدث. از ابوحمزه محمد بن ميمون سكرى و سفيان بن عيينه و عبد اللَّه بن وهب و وكيع بن جراح و حفص بن غياث و ابوهمام محمد بن زبرقان اهوازى و يزيد بن هارون و يحيى بن سعيد قطان و عبدالرحمان بن مهدى و عبداللَّه بن رجاء مكى و معاذ بن معاذ عنبرى و وليد بن مسلم و معتمر بن سليمان روايت كرد. بخارى و ابومحمد دارمى و يعقوب فسوى و احمد بن منصور زاج مروزى و عبيداللَّه بن واصل بخارى و محمد بن نصر مروزى و ابوالموجه محمد بن عمرو فزارى و عبدالرحيم بن منيب مروزى و عبيداللَّه بن سعيد سرخسى و يحيى بن زكريا مروزى و محمود بن آدم مروزى از وى روايت كردند. جايگاه او در مرو چنان بود كه امام احمد حنبل در بغداد. عباس عنبرى گويد كه او را چون احمد حنبل حجت بين خود و خدا قرار دادم.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :التاريخ الكبير (298/ 4)، تذكرة الحفاظ (498/ 2)، تهذيب التهذيب (382/ 4)، تهذيب

الكمال (86 -84/ 9)، الثقات (321/ 8)، الجرح و التعديل (ج 2، ق 434/ 1)، سير النبلاء (490 -489/ 10)، شذرات الذهب (51/ 2)، طبقات الحفاظ (241)، العبر (304/ 1).

مروزي، شيخ الاسلام، ابوعبداللَّه محمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(294 -202 ق)، فقيه شافعى، حافظ، محدث و عابد. اصلش مروزى بود. وى در بغداد به دنيا آمد و در نيشابور نشو و نما يافت و در سمرقند ساكن گرديد. در مصر نزد اصحاب شافعى از جمله محمد بن عبداللَّه بن عبدالحكم مصرى فقه آموخت. در طلب حديث به نقاط مختلف سفر كرد و در خراسان، رى، بغداد، بصره، كوفه، مدينه و شام حديث شنيد. از عبدان بن عثمان مروزى و صدقة بن فضل مروزى و يحيى بن يحيى نيشابورى و اسحاق بن راهويه و هدبة بن خالد و محمد بن عبدالملك بن ابى شوارب و ابوكامل جحدرى و ابراهيم بن منذر حزامى روايت كرد. فرزندش، اسماعيل، و عبداللَّه بن محمد بلخى و محمد بن اسحاق رشادى سمرقندى و عثمان بن جعفر لبان و محمد بن يعقوب بن اخرم نيشابورى و ابوالعباس سراج و جماعتى از وى روايت كردند. حاكم نيشابورى گويد كه پيشوايى او در حديث در عصر خود براى همگان مسلم بود. به گفته ى خطيب بغدادى و ذهبى او داناترين فرد به اختلاف آراى علماى دين اعم از صحابه و تابعين بود. وى در سمرقند درگذشت. از آثارش: «القسامة»؛ «الايمان»؛ «تعظيم قدر الصلاة»؛ «رفع اليدين»؛ «الورع»؛ «قيام الليل»؛ «الوتر»؛ «الصيام».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (346/ 7)، ايضاح المكنون (322 ،310/ 2)، تاريخ بغداد (318 -315/ 3)، تاريخ نيشابور (128)، تذكرة الحفاظ (653 -650/ 2)، تهذيب التهذيب (422 -421/ 9)، سير

النبلاء (40 -33/ 14)، شذرات الذهب (217 -216/ 2)، طبقات الحفاظ (307 -306)، طبقات الشافعيه ى ابن قاضى شهبه (85 -84/ 1)، طبقات الشافعيه ى اسنوى (196 -195/ 2)، طبقات الشافعيه ى سبكى (255 -246/ 2)، العبر (427 -426/ 1)، الكامل (117/ 6)، كشف الظنون (1469 -1468 ،1451 ،1433 ،1367)، معجم المؤلفين (78/ 12)، المنتظم (378 -376/ 7)، النجوم الزاهرة (179/ 3)، الوافى بالوفيات (111/ 5)، هدية العارفين (21/ 2).

مروزي، كريمه

قرن:5

جنسيت:زن

مليت:ايران

463 ق از زنان فاضل، آگاه هوشمند و محدث. وى دختر احمد بن محمد اهل كشمهين مرو بود و از ابوهيثم محمد بن كلى كشمهينى روايت كرده و ابن اهدل او را از حافظان حديث شمرده است. ابوالحسن على بن حسين بن عمر موصلى و محمد بن بركات نحوى از او نقل حديث كرده اند. وى در سن نزديك به يكصد سالگى در كله وفات يافت.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 240 / 4.

مزكي نيشابوري، ابواسحاق ابراهيم

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(362 -295 ق)، محدث و عابد. در روزگار خود شيخ و محدث نيشابور بود. در نيشابور، سرخس، رى، بغداد و حجاز از ابن خزيمه و محمد بن اسحاق سراج و ابوالعباس ماسرجسى و محمد بن مسيب ارغيانى و ابوالعباس دغولى و ابوحامد محمد بن هارون حضرمى و موسى بن عباس جوينى و ابوحامد اعمشى و احمد ازهرى و زنجويه لباد و عبدالرحمان بن ابى حاتم رازى و ديگران حديث شنيد. وى در بغداد مصنفات ابوالعباس سراج و «التاريخ الكبير» بخارى و تعدادى از كتابهاى مسلم بن حجاج نيشابورى را روايت كرد. حاكم نيشابورى و ابوالحسن بن رزقويه و ابوالفتح محمد بن ابوالفوارس و على بن احمد رزاز و ابوعلى بن شاذان و مكى بن على جريرى و احمد بن عبداللَّه محاملى و ابوطالب بن غيلان و ابوبكر برقانى و ابونعيم اصفهانى و نيز دو فرزند مزكى، ابوزكريا يحيى بن ابراهيم مزكى و محمد بن ابراهيم مزكى، و جماعتى ديگر از وى روايت كرده اند. حاكم نيشابورى گويد كه او سالها املاى حديث مى كرد و در مجلس او محدثينى چون ابوالعباس اصم و محمد بن يعقوب بن اخرم حاضر بودند.

به آورده ى «تاريخ بغداد» در سوسنقين، مابين همدان و ساوه، درگذشت و پيكرش به نيشابور منتقل و در منزلش در باغك دفن شد. از آثارش: «الامالى»، در حديث.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (276 -275/ 5)، تاريخ بغداد (169 -168/ 6)، سير النبلاء (165 -163/ 16)، شذرات الذهب (41 -40/ 3)، العبر (113/ 2)، معجم المؤلفين (110/ 1)، المنتظم (375/ 8)، النجوم الزاهرة (73/ 4)، الوافى بالوفيات (123/ 6).

مزكي نيشابوري، ابوالحسن مسدد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 301 ق)، محدث و عابد. از يحيى بن يحيى نيشابورى و جد مادرى اش، بشر بن حكم، و اسحاق بن راهويه و داوود بن رشيد و صلت بن مسعود جحدرى و ابومصعب زهرى و همطبقه آنها حديث شنيد. ابوحامد بن شرقى و محمد بن صالح بن هانى و عبداللَّه بن سعد و دعلج سجزى و على بن عيسى و ابووليد حسان بن محمد فقيه و ابوالعباس سراج و ديگران از وى روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (120 -119/ 14)، شذرات الذهب (237 -236/ 2)، النجوم الزاهرة (201/ 3).

مزكي نيشابوري، ابوزكريا يحيي

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 414 ق)، محدث و فقيه شافعى. مسند نيشابور بود و در فقه شافعى بصيرت داشت. او فقه را از ابووليد حسان بن محمد نيشابورى آموخت. از ابوالعباس اصم و ابوعبداللَّه بن اخرم و حسن بن يعقوب بخارى و احمد ابن عبدوس و ابوسهل بن زياد و عبداللَّه بن اسحاق خراسانى و محمد بن على بن دحيم و جماعتى از نيشابوريها حديث شنيد. فرزندش، ابوبكر محمد بن يحيى، و ابوبرك بيهقى و ابوصالح موذن و عثمان بن محمد محمى و هبةاللَّه بن ابى الصهباء و قاسم بن فضل ثقفى و على بن احمد بن اخرم و ديگران از وى روايت كردند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكرة الحفاظ (1058/ 3)، سير النبلاء (296 -295/ 17)، شذرات الذهب (202/ 3)، طبقات الشافعيه ى اسنوى (211/ 2)، العبر (228/ 2)، معجم المؤلفين (181/ 13).

مستغفري نسفي، ابوالعباس جعفر

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(بعد از 432 -350 ق)، فقيه، حافظ، محدث، خطيب و مصنف. محدث ماوراءالنهر در زمان خود بود. عده اى او را حنفى و بعضى شافعى و برخى شيعى دانسته اند و هر كدام براى اثبات نظر خويش دلايلى ذكر كرده اند. او از زاهر بن احمد سرخسى و ابراهيم بن لقمان و ابوسعيد عبداللَّه بن محمد رازى و على بن محمد سرخسى و جعفر بن محمد بخارى و ابوسهل هارون بن احمد استرآبادى و ابوعبداللَّه محمد بن احمد غنجار و ديگران حديث شنيد. ابوعلى حسن بن عبدالملك نسفى قاضى و ابونصر احمد بن جعفر كاسنى و حسن بن احمد سمرقندى حافظ و اسماعيل بن محمد نوحى خطيب و ابومنصور سمعانى و جماعتى كثير از وى حديث شنيدند. در نسف درگذشت. از آثارش: «معرفة الصحابة»؛ «الدعوات»؛ «دلائل النبوة»؛

«فضائل القرآن»؛ «الشمائل» يا «شمايل النبى»؛ «خطيب النبى (ص)» يا «خطب النبوية»؛ «تاريخ نسف» و «تاريخ كش»؛ «الطب» يا «طب النبى» يا «طب النبوى»، كه خواجه نصير طوسى در «آداب المتعلمين» همگان را امر به آموختن اين كتاب نموده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (183/ 4)، انساب سمعانى (286/ 5)، بحارالانوار (42/ 1)، تذكرة الحفاظ (1103 -1102/ 3)، دمية القصر (664/ 1)، الذريعه (144/ 15 ،253/ 8 ،291/ 3)، رياض العلماء (473 -472/ 5)، سير النبلاء (565 -564/ 17)، شذرات الذهب (250 -249/ 3)، طبقات الشافعيه ى اسنوى (215/ 2)، طبقات المفسرين داودى (126 -125/ 1)، العبر (266/ 2)، كشف الظنون (1739 ،1277 ،1095 ،760 ،715 ،308)، النجوم الزاهرة (35/ 5)، الوافى بالوفيات (150 -149/ 11)، هدية العارفين (253/ 1).

مستملي بلخي، ابواسحاق ابراهيم

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 376 ق)، محدث. اصلش از بخارا و ساكن بلخ بود. سفرها كرد و احاديث بسيار شنيد. لذا او را بندار حديث مى خواندند. او راوى «صحيح» بخارى از ابوعبداللَّه فربرى بود. ابوذر هروى و ابوعبداللَّه غنجار و احمد بن محمد بلخى حافظ و عبدالرحمان بن عبداللَّه همدانى، در اندلس، از وى روايت كردند. در بلخ درگذشت. از آثارش: «معجم الشيوخ». در «معجم المؤلفين» از «معجم المصنفين» نقل شده كه وى را كتابى است به نام «طبقات اهل بلخ».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (23/ 1)، انساب سمعانى (287/ 5)، سير النبلاء (492/ 16)، شذرات الذهب (86/ 3)، العبر (147/ 2)، لغت نامه (ذيل/ مستملى)، معجم المؤلفين (3/ 1)، النجوم الزاهرة (153/ 4)، هدية العارفين (7 -6 / 1).

مستملي نيشابوري، ابوعمرو احمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 284 ق)، حافظ، محدث، عابد و زاهد. معروف به حكمويه. محدث نيشابور و مستجاب الدعوه بود. از قتيبة بن سعيد و يزيد بن صالح فراء و احمد بن حنبل و سهل بن عثمان عسكرى و عبيداللَّه قواريرى و اسحاق بن راهويه و ابومصعب و سريج بن يونس و همطبقه ى آنها حديث شنيد. ابوعمرو خفاف و جعفر بن محمد بن سوار و ابوعثمان حيرى و ابوحامد ابن شرقى و زنجوية بن محمد و محمد بن صالح و محمد ابن اخرم و ابوالطيب بن مبارك و محمد بن داوود زاهد و ديگران از وى حديث شنيدند. حاكم نيشابورى و ديگران وى را ستوده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكرة الحفاظ (644/ 2)، سير النبلاء (375 -373/ 13)، شذرات الذهب (186/ 2)، طبقات الحفاظ (304)، المنتظم (302/ 7)، الوافى بالوفيات (302/ 7).

مسروق طوسي ابوالعباس، احمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 299 / 289 -287 ق)، صوفى و محدث. از بزرگان و اقطاب بود. در شهر طوس متولد شد، و در بغداد زندگى مى كرد، و در همان جا دار فانى را وداع گفت. وى از استادان ابوعلى رودبارى و شاگرد حارث محاسبى، سرى سقطى و محمد بن منصور، محمد بن الحسين البرجلانى بود. از خلف بزاز و ابن مداينى حديث شنيد. از آثار وى: «جزء القناعة».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ايضاح المكنون (361)، تاريخ الاسلام (حوادث 74 /300 -291)، تاريخ بغداد (100/5)، تاريخ نيشابور (229)، تذكرة الاولياء (115 /2)، ترجمه ى رساله ى قشيريه (64 -63)، حلية الاولياء (213 /10)، ريحانه (180 ،179 /7)، سير النبلاء (326 /11)، طبقات الصوفيه سلمى (241 -237)، طبقات الصوفيه هروى (245)، طرائق الحقائق (425 /2)، كشف المحجوب (185)، لسان

الميزان (439 /1)، لغت نامه (ذيل/ ابوالعباس)، مجمل فصيحى (ذيل / سال 290)، مروج الذهب، ترجمه (689 /2)، معجم المؤلفين (175 /2)، نامه ى دانشوران (276 /5)، نفحات الانس (89)، هفت اقليم (193 /2).

مسعودي پنج دهي مروزي، تاج الدين، ابوعبداللّه محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(584 -522/ 521 ق)، فقيه، محدث، لغوى و صوفى. نسبتش به پنج ده، از قراى مرورود، مى رسد. چون نياى بزرگش مسعود بود به مسعودى مشهور شد. او ساكن خانقاه سميساطيه دمشق بود. در مرو و هرات و سجستان و بلخ و سرخس و نيشابور و كرمان و اصفهان و همدان و تبريز و بغداد و موصل و مصر از پدرش و عبدالسلام بن احمد بكبره و مسعود بن محمد غانمى و ابونضر فامى و ابوالمظفر تريكى بغدادى و ابوالوقت عبدالاول و عبداللَّه بن عمر سجزى و عمر بن محمد بسطامى و ابوبكر محمد بن على طوسى و ابوالمعالى مقرى و عبدالرحمان بن احمد طوسى و ابن رفاعه سعدى و مسعود ثقفى و عبدالصبور بن عبدالسلام و سلفى حافظ و جماعتى ديگر حديث شنيد. در 575 ق در مصر مجالس املاى حديث برپا كرد. او معلم ملك افضل فرزند سلطان صلاح الدين بود. ابن مفضل و ابوالقاسم بن عساكر و ابواحمد بن تاجر و ابواحمد بن سكينه و ديگران از وى روايت كردند. او شرحى كامل بر «مقامات» حريرى نگاشت كه به گفته ى ابن خلكان نظير نداشت و در پنج مجلد بزرگ بود و بدين علت به مسعودى شارح «مقامات» معروف شد. او در دمشق درگذشت و در دامنه ى كوه قاسيون دفن شد. از آثارش: «مغانى المقامات فى معانى المقامات»، كه همان شرح «مقامات حريرى»، است؛ «الايضاح فى جمع المغرب».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (65

-64/ 7)، الاعلام بوفيات الاعلام (395/ 2)، سير النبلاء (175 -173/ 21)، شذرات الذهب (281 -280/ 4)، طبقات الشافعيه ى اسنوى (253/ 2)، طبقات الشافعيه ى ابن قاضى شهبه (37/ 2)، العبر (88/ 3)، كشف الظنون (1790 -1789)، لسان الميزان (292 -291/ 6)، المستفاد من ذيل تاريخ بغداد (23 -21/ 19)، معجم الادباء (216 -215/ 18)، معجم البلدان (591/ 1)، معجم المؤلفين (155/ 10)، ميزان الاعتدال (600/ 3)، الوافى بالوفيات (233/ 3)، وفيات الاعيان (392 -390/ 4)، هدية العارفين (101/ 2).

مسنده اصفهان، فاطمه

قرن:6

جنسيت:زن

مليت:ايران

(ح 524 -425 ق)، محدث و مسند. كنيه وى را ام ابراهيم، ام الغيث و ام الخير گفته اند. او در قريه جوزدان اصفهان به دنيا آمد. بيشترين روايتش از استادش ابن ريذه بود كه فاطمه در 535 ق شاگردى وى را آغاز كرد و آخرين راوى ابن ريذه بود. فاطمه «معجم الكبير» و «معجم الصغير» طبرانى و كتاب «الفتن» نعيم نيشابورى را از ابن ريذه استماع كرد. او در اصفهان مقامى رفيع يافت تا حدى كه ذهبى او را به صفت مسنده اصفهان وصف كرد. عالمان بسيارى از وى حديث آموخته اند. ابوالعلاء عطار و ابوموسى مدينى و ابوجعفر صيدلانى و عفيفة بنت احمد و ابوسعيد ارجانى و داوود بن نظام الملك و شعيب سمرقندى و بسيارى ديگر از او روايت كرده اند. در «الاعلام» سال ولادت مسنده 434 ق ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (328/ 5)، سير النبلاء (505 -504/ 19)، شذرات الذهب (70 -69/ 4)، العبر (420/ 2).

مسندي بخاري، ابوجعفر عبداللَّه

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 229 ق)، حافظ و محدث. اصلش از بخارا است. چون به احاديث مسند توجهى بسيار داشت به مسندى معروف شد. در طلب حديث سفرها كرد و از سفيان بن عيينه و اسحاق ازرق و فضيل بن عياض و عبدالرزاق بن همام و يحيى بن آدم و وليد بن مسلم و يحيى بن معين و وكيع بن جراح و ابوهمام اهوازى و حسين بن محمد مروزى و هشام بن يوسف و ابونضر هاشم بن قاسم و ابوعامر عقدى و عبداللَّه بن نمير و ابوعاصم نبيل حديث شنيد. بخارى در «صحيح»، خود و ابوزرعه رازى و ابوحاتم رازى و فقيه محمد بن نصر مروزى و محمد بن يحيى ذهلى

و احمد بن سيار مروزى و عبيداللَّه بن واصل بخارى و حمدون بن عماره ى بزاز و جماعتى ديگر از وى روايت كردند. حاكم گويد كه او يكى از پيشگامان حديث در ماوراءالنهر بود. او به بغداد رفت و در آنجا حديث گفت. سرانجام به بخارا بازگشت و در همان جا درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بغداد (65 -64/ 10)، التاريخ الكبير (189/ 5)، تذكرة الحفاظ (493 -492/ 2)، تهذيب التهذيب (11/ 6)، تهذيب الكمال (499 -497/ 10)، الثقات (354/ 8)، الجرح و التعديل (ج 2، ق 162/ 2)، سير النبلاء (660 -658/ 10)، شذرات الذهب (67/ 2)، طبقات الحفاظ (238)، العبر (318/ 1).

مشهدي حايري، ابوعبداللَّه محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 594 -510 ق)، عالم امامى و محدث. معروف به محمد بن مشهدى و ابن المشهدى. سيد حمزه ابن زهره و يحيى بن حسن بن بطريق و ورام بن ابى فراس و محمد بن هارون و شاذان بن جبرئيل قمى و هبةاللَّه بن نما و شرفشاه بن محمد بن زياده و جعفر بن فضل و شيخ ابى عبداللَّه حسين ابن رطبة و عبداللَّه بن جعفر دوريستى و شيخ ابوالفتح قيم جامع كوفه و ابن الاخت بزاز كوفى و عمادالدين طبرى و ابن شهر آشوب مازندرانى از مشايخ وى بودند و او از ايشان روايت كرده است. وى «ازاحة العلة» و «المقنعة» را از شاذان بن جبرئيل قمى روايت كرد. ابن مشهدى به دو طريق «المقنعة» را از مصنفش شيخ مفيد نقل كرده كه بدين ترتيب سندى عالى دارد. از پدرش، جعفر بن على، و ابوالقاسم بن زكى و صالح بن قبادويه نيز روايت كرد. از آثارش: كتاب «مزار»، معروف به «مزار كبير» يا «مزار محمد

بن المشهدى»؛ «بغية الطالب»؛ «ايضاح المناسك»؛ «المصباح».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (202/ 9)، الذريعه (325 -324/ 20 ،135 -134/ 3)، ريحانه (209 -208/ 8)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 252/ 6)، فوائد الرضويه (449)، الكنى و الالقاب (409/ 1)، معجم المؤلفين (153/ 9).

مشهدي، ابوالبركات ناصح الدين محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 532 ق)، فقيه و محدث. در محضر امام محيى الدين حسين بن مظفر حمدانى تلمذ نمود. او از مفيد ابوالوفاء عبدالجبار، شاگرد شيخ طوسى، و جعفر بن محمد دوريستى و ابوالحسن على بن عبدالصمد تميمى و حسين بن مظفر حمدانى روايت كرد. شيخ منتجب الدين و على بن محمد تميمى، صاحب «منية الداعى»، و طب راوندى از وى روايت كرده اند. امام ضياءالدين فضل اللَّه راوندى و فرزندانش، احمد بن فضل و على بن فضل، در 532 ق از او اجازه ى روايت گرفتند و فضل اللَّه راوندى اين نكته را در ظهر «امالى» صدوق نگاشته است. صاحب «مكارم الاخلاق»، حسن بن فضل طبرسى، كتاب «المسموعات» را به وى نسبت داده است و صاحب «مشكاة الانوار»، على بن حسن بن فضل طبرسى، كتاب «المجموع» را نيز منتسب به وى مى داند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :بحارالانوار (35/ 1)، الذريعه (25/ 21 ،53/ 20)، رياض العلماء (35 -34/ 5)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 251 -250 ،199 ،14 -13/ 6)، فوائد الرضويه (394 ،355 ،201)، فهرست منتجب الدين (163)، معجم المؤلفين (59/ 9).

مطرز اصفهاني، ابوسعد محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(503 -411 ق)، مسند و محدث. معروف به ابن سنده مطرز. وى مسند اصفهان بود. از ابوعلى غلام محسن و على بن عبدكويه و حسين بن ابراهيم جمال و محمد بن عبداللَّه عطار و ابونعيم حافظ و جماعتى ديگر حديث شنيد. او «مسند» طيالسى را از حسين بن ابراهيم جمال و ابونعيم و «مسند» حميدى را از ابونعيم روايت كرده است. ابوطاهر محمد بن محمد سنجى و ابوطاهر سلفى و ابوموسى مدينى و ديگران از وى حديث شنيدند. سلفى «مسند» حميدى را از او شنيده است. ابن تغرى بردى در «النجوم

الزاهرة» ابوسعد را ابوسعيد و جدش را به جاى احمد، محمد ذكر كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (255 -254/ 19)، شذرات الذهب (7/ 4)، العبر (385/ 2)، النجوم الزاهرة (196/ 5)، الوافى بالوفيات (121/ 1).

مطهري مازندراني، ابواسحاق ابراهيم

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 458 -360 ق)، فقيه و محدث، قاضى و زاهد. شيخ شافعيان در زمان خود بود. نسبتش به مطهر از قراى سارى مازندران مى رسد. در سارى به دنيا آمد. در شهر خود نزد ابومحمد بن ابى يحيى فقه آموخت. در حدود سى سالگى به بغداد رفت و از ابوحامد اسفراينى فقه و از ابوالحسن لبان فرائض آموخت. وى همچنين از ابوحفص كتانى و ابوطاهر مخلص در بغداد و از ابوالعباس نسوى در مكه و از ابونصر محمد بن ابى بكر اسماعيلى در جرجان حديث شنيد. آنگاه به سارى بازگشت و منصب تدريس و افتاء را عهده دار شد. او همچنين مدت هفده سال تا پايان عمر قضاوت آنجا را بر عهده گرفت. براى او تصانيف بسيارى در «اصول» و «فروع» و «خلاف» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (328/ 5)، سير النبلاء (148 -147/ 18)، طبقات الشافعيه ى سبكى (263/ 4)، معجم البلدان (176/ 5)، الوافى بالوفيات (122/ 6).

مظفر، محمدتقي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1215 ق)، حكيم، طبيب، صوفى و شاعر، متخلص به مظفر. ملقب به مظفر عليشاه. برخى از تذكره ها تخلص وى را طريقتى ذكر كرده اند. در كرمان به دنيا آمد. در ابتداى جوانى تحصيل علوم عقلى و نقلى كرد. در كربلا نزد شريف العلماء فقه و اصول خواند. در حكمت الهى و طبيعى و علوم ادبى و عربى مرتبه اى عالى يافت. در نظم و نثر تحقيقات جامعى كرد. وى از مريدان و شيفتگان مشتاق عليشاه بود كه پس از كشته شدن مراد، «ديوان» شعرى به نام وى سرود، به همين دليل مظفرعليشاه را مولوى ثانى يا مولوى كرمانى خوانده اند، چرا كه همچون ملاى رومى در فراق

مراد خود ديوانى سروده است. به قول صاحب «عرفاى كرمان» وى پس از مشتاق عليشاه به خدمت نورعليشاه و رونق عليشاه رسيد و به دستور نور عليشاه از رونق عليشاه ارشاد و تلقين گرفت تا اجازه ى ارشاد يافت و از خلفاى او شد. وى سرانجام در كرمانشاه درگذشت. در چگونگى مرگ او نيز اقوال متفاوتى وجود دارد. از آثار وى: «بحر الاسرار»، شعر؛ « مجمع البحار» يا «جامع البحار»، تفسير «سوره ى فاتحه»، در شرح «بحر الاسرار»؛ «ديوان مشتاقيه»، شعر؛ «كبريت احمر»؛ «خلاصة العلوم».[1]

محمدتقى بن محمدكاظم از عارفان بنام سلسله نعمةاللهيه (ف. كرمانشاه 1315 ه.ق). وى در علوم طبيعى، رياضى و علوم نقلى از اصول و فروع بهره كافى داشت و گروهى از محضر درس او استفاده مى كردند. در آغاز مجذوب مشتاق عليشاه كرمانى شد و به خدمت نور عليشاه رسيد و از نور عليشاه تلقين ذكر يافت. پس از قتل مشتاق على شاه، مظفرعلى به انشاء غزليات و قصايد و قطعات و ترجيعات و رباعيات ديوان مشتاقيه پرداخت. فتحعلى شاه به اصرار آقا محمدعلى كرمانشاهى او را به تهران احضار كرد و به صوابديد حاجى ابراهيم خان او را به كرمانشاه فرستاد و در همان شهر درگذشت. از اوست تفسير منظوم به نام بحرالاسرار، تفسير منثور بنام مجمع البحار، رساله كبريت احمر (مشتمل بر اوراد و اذكار طريقت نعمت اللهيه)، ديوان مشتاقيه.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] تاريخ عرفان و عارفان ايرانى (233)، تذكره ى مشاعران كرمان (477 -471)، حديقة الشعراء (1681 -1671/ 3)، دنباله ى جستجو در تصوف (322)، الذريعه (21/ 20 ،260/ 17 ،1061/ 9 ،230/ 7 ،29/ 3)، رياض العارفين (302 -281)، ستارگان كرمان (361 -353)، طبقات

اعلام الشيعه (قرن 225/ 13)، طرائق الحقائق (208 -207/ 3)، عرفاى كرمان (108 -107)، فرهنگ سخنوران (854)، لغت نامه (ذيل/ مظفر كرمانى)، مجمع الفصحا (943 -934/ 5)، معجم المؤلفين (81/ 12)، مكارم الآثار (560 -556/ 2)، مؤلفين كتب چاپى (239 -238/ 2)، يادگار (س 3، ش 4، ص 54).

معين الواعظين، عباس علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

معروف به معين الحسينى، فرزند ملا على محمد گورتانى.

عالم فاضل محدث، و واعظ زاهد اديب شاعر متخلص به «ذاكر». در اصفهان و نجف نزد فضلاى اين دو شهر تحصيل نموده. جهت ارشاد و هدايت مردم منبر رفته، كتب چندى تأليف نموده كه از آن جمله است:

1 - تسلية الفقراء 2 - ديوان اشعار 3 - زادالعاصين 4 - علائم الظهور 5 - فوائد الصلوات 6 - مجازاة النسوان 7 - وقايع الظهور، در دو مجلد، مطبوع 8 - هداية الوالدين، جلد دوم علائم الظهور؛ و غيره.

در 1287 متولد، و در شب سوم ربيع الثانى 1360 وفات يافته، در تخت فولاد [تكيه ى سيد العراقين] مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

مفسر نيشابوري، ابونصر منصور

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(422 -337 ق)، مفسر و محدث. از خاندان علم و فضيلت بود. از ابوالعباس اصم و ابوالحسن فارسى و ابوعلى نيشابورى حافظ حديث شنيد. شيخ الاسلام ابواسماعيل خواجه عبداللَّه انصارى و عبدالواحد قشيرى و گروهى ديگر از وى روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (442 -441/ 17)، طبقات المفسرين داودى (338/ 2)، العبر (249/ 2).

مفيد نيشابوري، ابومحمد، عبدالرحمان

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 510/ 445 ق)، حافظ، محدث امامى و واعظ. ملقب به مفيد. اصل وى از نيشابور و ساكن رى بود. وى شيخ و مرجع علماى اماميه رى و عموى پدر شيخ ابوالفتوح رازى بود. از هناد نسفى و ابن مهتدى و ابن النقور حديث شنيد. او مسافرتهاى بسيارى نمود و احاديث بسيار شنيد. او نزد سيد مرتضى و سيد رضى و شيخ طوسى و سلار يا سالار بن عبدالعزيز و ابن البراج و كراجكى تلمذ نمود. شيخ ابوالفتوح رازى و سيد مرتضى و سيد مجتبى، فرزندان داعى حسينى، و عمر بن ابراهيم زيدى و احمد بن عبدالوهاب صيرفى و ديگران از وى روايت نمودند. از آثارش: «سفينة النجاة فى مناقب اهل البيت (ع)» و «العلويات» و «الرضويات»؛ «الامالى»؛ «عيون الاخبار»؛ «مختصرات فى الزواجر و المواعظ»، كه ابوالفتوح رازى از وى نقل كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (464/ 7)، الذريعه (375 ،328 -327/ 15 ،199/ 12 ،240/ 11 ،311/ 2)، ريحانه (361 -360/ 5)، طبقات اعلام الشيعه (104/ 5)، فهرست منتجب الدين (108)، الكنى و الالقاب (200 -199/ 3)، لسان الميزان (246 -245/ 4)، لغت نامه (ذيل/ مفيد)، معجم المؤلفين (117/ 5)، هدية الاحباب (245 -244)، هدية العارفين (518/ 1).

مقدس تهراني، محمدتقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1358 -1281 ق)، فقيه، اصولى، محدث و عالم دينى. به جهت تقوا و پرهيزكارى شديد به مقدس ملقب گرديد. اصلش از همدان بود. در تهران به دنيا آمد و نشو و نما يافت و از محضر ميرزا محمدحسن آشتيانى استفاده نمود. سپس به نجف رفت و در آنجا سكونت گزيد. در محضر ميرزا حسين خليلى و ملا محمدكاظم خراسانى و شيخ آقا

رضا همدانى تلمذ نمود. وى مصاحب شاگردان درس اخلاق ملا حسينقلى همدانى بود. او از شيخ على اكبر نهاوندى و محدث قمى و شيخ مرتضى آشتيانى و عده اى ديگر از علما اجازه داشت. در حدود 1326 ق به درخواست شيعيان بمبئى به همراه سيد محمدتقى جزايرى به آنجا رفت و مدت سى سال اقامت گزيد و در مسجد ايرانيان مقيم بمبئى به امامت جماعت و وعظ و ارشاد پرداخت. در 1355 ق سكته ى ناقص كرد. سپس به نجف بازگشت و تا پايان عمر خانه نشين شد. او در نجف درگذشت و در صحن مرقد هود و صالح، در وادى السلام، دفن شد. از وى تصانيف بسيارى در فقه و اصول به صورت خطى باقى مانده است. از ديگر آثارش: «الاربعون حديثا».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (413/ 1)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 269/ 14)، معجم المؤلفين (137/ 9).

مقدسي رازي همداني، ابوزرعه طاهر

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(566 -481 ق)، محدث و مسند. در رى به دنيا آمد. از ابومنصور محمد مقومى در رى و عبدالرحمان دونى در دون دينور و محمد بن احمد كامخى در ساوه و عبدوس بن عبداللَّه بن عبدوس در همدان و ابوالقاسم بن بيان در بغداد حديث شنيد و همچنين «سنن» نسائى را از عبدالرحمان دونى روايت كرد. سمعانى و ابن جوزى و احمد بن صالح جيلى و عبدالغنى حافظ و احمد بن براج و ابوحفص سهروردى و انجب حمامى و ابوبكر بن بهروز و عبداللطيف قبيطى و ابوبكر محمد ابن خازن و ديگران از وى حديث شنيدند. در همدان درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سير النبلاء (504 -503/ 20)، شذرات الذهب (217/ 4)، العبر (47/ 3).

ملاحمي بخاري، ابونصر محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(395 -312 ق)، محدث. اهل بخارا بود. در نيشابور و بغداد كتاب «رفع اليدين» و «القرائة خلف الامام» بخارى را از محمود بن اسحاق روايت كرد. او همچنين از سهل بن سرى و هيثم بن كليب شاشى و على ابن قريش و عبداللَّه بن محمد بخارى و حاتم بن عقيل بخارى روايت كرد. ابوالحسن دارقطنى از وى حديث شنيد. ابوعبداللَّه حاكم نيشابورى و قاضى ابوالعلاء واسطى و محمد بن احمد نرسى و عبدالصمد ابن مأمون هاشمى و عبدالكريم ابن مأمون هاشمى از او روايت كرده اند. در بخارا درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (422/ 5)، تاريخ نيشابور (175)، سير النبلاء (87 -86/ 17)، شذرات الذهب (145/ 3)، العبر (187/ 2)، الكامل (227/ 7)، المنتظم (90/ 9).

ملبوبي، محمدباقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام و محدث خبير آقاى حاج شيخ محمدباقر بن العالم العلام حاج شيخ محمدتقى ملبويى متوفى 1324 شمسى از فضلاء دانشمندان و افاضل نويسندگان اراكى حوزه علميه است كه در تيرماه سال 1308 شمسى متولد شده و پس از خواندن دروس جديد دبستانى وارد رشته روحانيت گرديده و در مدرسه سپهدار و مدرسه حاج محمد ابراهيم و مدرسه آقاضياء مقدمات و ادبيات را نزد آقا شيخ قنبر رفيعى و حاج سيد اسمعيل و آقاى محمدى آموخته و در سال 1326 شمسى مهاجرت به قم نموده و شروع به خواندن سطوح وسطى لمعه و قوانين و پس از آن سطوح عالى در خدمت اساتيد حوزه چون آيت الله صدوقى و آقاى بدلاء و آقاى حاج شيخ اسدالله اصفهانى و مرحوم آقاى نحوى و حاج شيخ عبدالجواد اصفهانى و مرحوم مجاهدى و آيت الله كرمانى و آقا سيد محمدصادق شريعتمدارى و

آيت الله العظمى مرعشى نجفى خوانده و پس از تكميل سطوح به درس آيت الله العظمى بروجردى شركت كرده و با مناعت طبع و قناعت و تعفف تحصيل نموده و در سختى ها و فشارها و امتحانهاى الهى استقامت ورزيده تا به مدارج علم و كمال رسيده و مورد توجه و تشويق مرحوم آيت الله العظمى بروجردى قرار گرفته است.

اما آثار علمى ايشان از اين قرار است 1- تقريرات و دراسات آيت الله العظمى بروجردى بدين شرح- مكان مصلى- لباس مصلى- قواطع صلوه- فروع علم اجمالى- صلوه جماعت- قضاء 2- شرح دعاء كميل 3- الوقايع والحوادث ج 1- صيام ج 2 و 3 و 4- محرم الحرام 5- دهه اول صفر.

4- حقيقت جاودان شرح خطبه حضرت زهرا عليهاسلام ج 1 مطبوع و ج 3 در شرف طبع.

5- زندگانى آيت الله بروجردى- و آثار ديگرى كه بدان اشتغال دارد.

تولد: 1308.

درگذشت: 1373.

از آثار اوست: الوقايع و الحوادث (قم، 1369)؛ حديث حديث، چهل حديث (تهيه و تنظيم كامران ملبوبى؛ قم، 1369).

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

ملكي تبريزي، جواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالمى عامل و عارفى كامل عابدى يگانه و سالكى فرزانه از شاگردان مرحوم جمال السالكين و قطب العارفين صاحب نفس قدسيه آخوند ملا حسينقلى همدانى رحمة اللَّه عليهما بود. آن مرحوم داراى علوم و معارف و معنويات كامله بود ولادش در تبريز واقع شد و پس از ديدن مقدمات و سطوح به عتبات عاليات و نجف اشرف عزيمت نمود وفقه را از مرحوم حاج آقا رضاى همدانى صاحب مصباح الفقيه در سامرى فراگرفت و اصول را از مرحوم آخوند خراسانى و علم حديث و درايه را از خاتم المحدثين مرحوم حاجى نورى و در همان اوقات ملازمت و مصاحبت

مرحوم جمال الصالحين صاحب النفس الزكية والاخلاق الملكوتيه مولينا آخوند ملا حسين قلى همدانى را كه شهرت و فضائلش نزد ارباب علم و دانش و عرفان و بينش بسيار و مستغنى از توصيف نالايق ماست و در رساله التقوا اشاره اى به مقام ايشان و شاگردانش نمودم اختيار كرده و نفس خود را مهذب و مكمل نموده و در حدود سال 1321 به ايران مراجعت و اولا در تبريز سكنى نمود و در قضيه انقلاب مشروطه سال 1329 هجرى از آنها به حرم اهل بيت عصمت عليهم السلام شهرستان قم مهاجرت و مشغول به تدريس (فقه كه عنوانش مفاتيح مرحوم فيض بود) و تربيت شاگردان مكتب جعفر بن محمد عليهماالسلام شدند و سه ماه رجب و شعبان و رمضان را متوالياً روزه گرفته و در مدرسه فيضيه درس اخلاق عمومى مى گفتند و اكنون نزديك پنجاه سال است از فوت آن عالم ربانى مى گذرد در و ديوار مدارس و فضاء مدرسه صداى حزين و گريان و ناله هاى پرشوق و سوزان او را كه مى گويد اللهم ارزقنا التجافى عن دارالغرور والانابة الى دارالخلود والاستعداد للموت قبل حلول الفوت به گوش ارباب هوش مى رساند فضائل و كرامات آن مرحوم بيشتر از آنست كه در اين كتاب توان آورد درباره اخلاق و زهد و تقوا و عشق و عرفان او شاگردان او كه از علماء معروف حاضرند داستانهائى گفته و او را از بكائين اين زمان آورده اند نماز جماعتش در مسجد بالاسر و گاهى در مدرسه فيضيه و درس گفتنش شاهد اين مدعاست

ارتباط و مراوده اش با حضرت ولى عصر ارواحنا له الفداء بسيار ملازمتش به تقوا و ورع بى اندازه و مراقبتش به

نوافل و حضور و توجه دائمى، آنى غافل نبود و لحظه اى از ياد خدا بيرون نمى رفت.

حكايت كرد براى اين نگارنده جناب آيت اللَّه حاج سيد جعفر شاهرودى كه از شاگردان خاص آن مرحوم و علماء مبرز فعلى تهرانست مكاشفه مفصلى را كه مجمل آن اينست فرمود كه شبى در شاهرود خواب ديدم كه در صحرائى حضرت صاحب الامر عجل اللَّه فرجه الشريف با جماعتى تشريف داشتند و گويا به نماز جماعت ايستاده اند نزديك رفتم كه جمالش را زيارت كنم و دست مباركش را ببوسم شيخ بزرگوارى را ديدم كه متصل به آن حضرت و آثار جمال و وقار و بزرگوارى از سيمايش پيداست چون بيدار شدم در اطراف آن شيخ فكر كردم كه كيست كه تا اين حد نزديك و مربوط به مولاى ما امام زمان عليه السلام است از براى يافتن او به مشهد مشرف شدم وى را نديدم در تهران آمدم نيافتم به قم مسافرت كردم او را در حجره اى از حجرات مدرسه فيضيه مشغول تدريس ديدم پرسيدم اين آقا كيست گفتند آقاى حاج ميرزا جواد آقاى تبريزى است.

خدمتش رسيدم تفقد زيادى كردند و فرمودند كى آمدى گويا مرا ديده و شناخته و از قضيه آگاهند پس ملازمتش را اختيار نموده و چنان يافتم كه او را ديده بودم و مى خواستم تا شب يازدهم ذى الحجه 1343 كه نزديك سحر در بين خواب و بيدارى ديدم درهاى آسمان به روى من گشوده و حجابها مرتفع گشته تا زير عرش الهى را مشاهده كردم و ديدم كه آن مرحوم را كه ايستاده و دست به قنوت گرفته و مشغول تضرع و مناجات و گريه است و من از مقام

و قرب او به حق تعالى تعجب مى كردم كه صداى كوبه در خانه را شنيدم فوراً برخاستم و درب را باز كردم ديدم يكى از دوستان است گفت فلانى بيا منزل آقا گفتم چه خبر است؟ گفت تسليت مى گويم شما را آقا از دنيا رفت

پس تشييع عجيبى از آن مرحوم شد و در مقبره شيخان و در نزديكى قبر مرحوم ميرزا ابوالقاسم قمى صاحب قوانين مدفون گرديد ماده تاريخ آن بر سنگ قبرش به عربى چنين است (رفع العلم و ذهب الحلم) و در قصيده اى كه به فارسى در مرثيه ايشان گفته شده اين بيت (از جهان جان رفت و از ملت پناه) 1343 قمرى هجرى.

تأليفات آن مرحوم متعدد است از جمله اسرار الصلوة كه در سال 1328 به طبع رسيده و ديگر مراقبات السنه كه در چند سال قبل در تهران منتشر شد و ديگر كتاب سير و سلوك كه نسخه خطى آن نزد مرحوم مغفور رسيد الزاهدين و سندالسالكين آقاى حاج آقا حسين فاطمى قمى كه از خواص شاگردان و ملازمين دائمى ايشان بود و نيز حضرت آيت اللَّه آقاى حاج سيد ابوالقاسم خوئى مدظله و بعضى از تلامذه ديگر ايشان است.

شاگردان مبرزى در اخلاق سير و سلوك و معارف الهى دارد كه بعضى از دنيا رفته و بعضى در قيد حيات و از مراجع بزرگ عصر حاضرند.

(وف 1344/ 1343 ق)، فقيه اصولى، عالم دينى و مدرس. به جهت انتساب به خانواده ى ملك التجار تبريزى به ملكى معروف شد. در تبريز به دنيا آمد. پس از فراگيرى مقدمات علوم به نجف رفت و در محضر شيخ آقا رضا همدانى، صاحب «مصباح الفقيه»، فقه و آخوند

ملا محمدكاظم خراسانى اصول، و محدث نورى علم حديث و درايه را فراگرفت و از آخوند ملا حسينقلى همدانى تهذيب نفس آموخت. پس از رسيدن به درجات علمى بالا در 1321 ق، به ايران بازگشت و در تبريز سكنى گزيد و عهده دار تدريس فقه و اصول و اخلاق و تفسير گرديد. در جريان نهضت مشروطه از تبريز به قم مهاجرت نمود و در آنجا سالها به تدريس پرداخت و در مدرسه ى فيضيه درس اخلاق عمومى گفت. حاج آقا حسين فاطمى قمى، آيت اللَّه خويى، امام خمينى و آيت اللَّه مرعشى نجفى و آقا سيد محمود يزدى از جمله شاگردان وى بودند. وى در قم درگذشت و در قبرستان شيخان به خاك سپرده شد. از آثارش: «اسرار الصلاة»؛ «المراقبات السنه»؛ رساله «لقاءاللَّه» يا «رساله ى لقائيه»، در سير و سلوك، به فارسى.[1]

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد اول)

منابع زندگينامه :[1] آينه ى دانشوران (144 -141)، اعيان الشيعه (254/ 4)، تاريخ قم (256)، الذريعه (338 -337/ 18 ،47/ 2)، ريحانه (397/ 5)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 330 -329/ 14)، علماء معاصرين (137)، معجم رجال الفكر و الادب فى النجف (1243 -1242/ 3)، معجم المؤلفين (166/ 3).

ملكي، باقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام والمسلمين حاج ميرزا باقر تركى ملكى ميانجى عالمى عامل و فاضلى كامل و مفسرى بصير و محدثى خبير و از اوتاد و اخيار علماء حوزه علميه قم است تولدش در ميانه واقع شده و به مشهد مقدس مهاجرت نموده و سالها در حوزه علميه خراسان به تحصيل و تكميل مبانى علوم پرداخته آنگاه در حيات مرحوم زعيم اعظم آيت الله العظمى بروجردى طاب ثراه به قم آمده و رحل اقامت افكنده و چندين سال از

محضر آن علامه بزرگوار و بعد آيت الله العظمى شريعتمدارى ايده الله استفاده نموده و به تدريس فقه و تفسير پرداخته و عده اى از فضلاء و محصلين قم را از بيانات دقيقه و اخلاق حميده بهره مند مى سازد.

از باقيات الصالحات ايشان است فرزند برومندشان جناب ثقه الاسلام و مصباح الظلام آقاى آقا ميرزا صادق ملكى داماد آيت الله حاج شيخ راضى نجفى تبريزى از فضلاء آراسته موصوف به فضل و تقوا است سالها در مشهد و قم از محضر بزرگان و آيات عظام استفاده كرده و براى تبليغ به خارج كشور بحرين و قطر و غيره مسافرت و انجام وظيفه نموده و اكنون رحل اقامت به تهران افكنده و به اقامه جماعت و خدمات دينى اشتغال دارد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

ملنجي اصفهاني، ابومسعود سليمان

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(397- ح 486 ق)، حافظ و محدث. نسبتش به ملنجه، از قراى اصفهان مى رسد. پدرش از فضلاى حديث و ادب بود. ابومسعود در طلب حديث به فارس و بصره و جبال و بغداد سفر كرد و از محمد بن ابراهيم جرجانى و ابوبكر بن مردويه و ابن جوله بهرى و ابوسعد مالينى و ابوسعيد نقاش و ابونعيم حافظ و ابوعلى بن شاذان و ابوبكر برقانى و ابوالقاسم بن بشران و ابوالقاسم حرفى حديث شنيد. استادش، ابونعيم حافظ، و ابوبكر خطيب بغدادى و اسماعيل تيمى و احمد بن عمر غازى و محمد بن طاهر طوسى و ابوجعفر صيدلانى و مسعود بن حسن ثقفى و شرف بن عبدالمطلب حسينى و ابوسعد بغدادى و هبةاللَّه بن طاووس مقرى و ابوسهل اصفهانى و بسيارى ديگر در شام و عراق و خراسان از وى حديث شنيدند. سمعانى گويد كه او حديث شناسى

ماهر بود و توانست تصانيفى در زمينه ى شنيده هايش گردآورد. وى همچنين بر اساس دو «صحيح» بخارى و مسلم استخراجاتى دارد. در اصفهان درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام بوفيات الاعلام (321/ 1)، انساب سمعان (382/ 5)، تذكرة الحفاظ (1200 -1197/ 3)، سير النبلاء (25 -21/ 19)، شذرات الذهب (378 -377/ 3)، طبقات الحفاظ (463 -462)، العبر (352 -351/ 2)، لسان الميزان (357 -355/ 3)، المنتظم (659/ 9)، ميزان الاعتدال (154/ 2).

ملولي اصفهاني، اسداللَّه

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 969/ 968/ 966 ق)، عالم دينى، فقيه، محدث، متكلم، عابد، زاهد و شاعر، متخلص به ملولى. مشهور به شاهمير. اصلش از سادات مازندران است كه چند نسل در اصفهان زيسته اند. وى از علماى عهد شاه طهماسب صفوى (984 -930 ق) و جد خليفه سلطان است. او عهده دار توليت آستان قدس رضوى بود. در مقبره ى ستى فاطمه ى اصفهان مدفون است. از آثارش: حاشيه بر «شرح تجريد»؛ حاشيه بر «شرايع»؛ حاشيه بر «شرح چغمينى»، در هيئت؛ حاشيه بر «كافى»؛ حاشيه بر «قواعد» علامه حلى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (1009 -1008/ 3)، اعيان الشيعه (285/ 3)، تاريخ نظم و نثر (826 ،448 -447)، تذكرة القبور (127 -126)، الذريعه (1101/ 9)، ريحانه (289 -288/ 5)، صبح گلشن (448)، فرهنگ سخنوران (876).

مليحي هروي، ابوعمر عبدالواحد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 463 ق)، محدث، مسند و اديب. مسند هرات بود. اصلش از مليح از قراى هرات است. از ابومحمد مخلدى و ابوحسين خفاف و عبدالرحمان بن ابوشريح و محمد بن محمد بن سمعان نيشابورى و ابوحامد احمد بن عبداللَّه نعيمى و جماعتى ديگر حديث شنيد. او «صحيح» بخارى را زا ابوحامد نيمى روايت كرده اند. ابومحمد بغوى و خلف بن عطاء ماوردى و اسماعيل بن منصور مقرى و محمد بن اسماعيل فضيلى و ديگران از وى روايت كرده اند. در «شذرات الذهب» نام او به اشتباه مليجى، منتسب به مليج مصر، ذكر شده است. از آثارش: «الرد على ابى عبيد فى غريب القرآن»؛ «الروضة»، شامل هزار حديث صحيح، هزار حديث غريب، هزار حكايت و هزار بيت شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (323/ 4)، انساب سمعانى (383/ 5)، تذكرة الحفاظ (1131/ 3)، روضات الجنات

(162 -161/ 5)، ريحانه (363 -362/ 6)، سير النبلاء (256 -255/ 18)، شذرات الذهب (314/ 3)، العبر (315/ 2)، كشف الظنون (1204 ،931)، معجم البلدان (227/ 5)، معجم المؤلفين (205/ 6)، هدية العارفين (634/ 1).

منتجب الدين رازي، ابوالحسن علي

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(504- بعد از 585 ق)، عالم امامى، فقيه، حافظ و محدث. معروف به شيخ منتجب الدين. نسبش به على بن حسين بن موسى بن بابويه قمى مى رسد. لذا به ابن بابويه رازى نيز مشهور است. در خانواده ى علم و تقوا نشو و نما يافت. ابتدا در شهر رى نزد استادان آنجا و هر استادى كه از رى مى گذشت به طلب حديث پرداخت. در مقدمه «الفهرست» براى او يكصد و چهل و شش استاد ذكر شده است. او از معاصران ابن شهر آشوب و ابن ادريس حلى مى باشد. پدرش، شيخ ابوالقاسم عبيداللَّه، و شيخ ابوالفتوح رازى و سيد مرتضى رازى و سيد فضل اللَّه راوندى و شيخ ابوعلى طبرسى و سيد ذوالفقار بن محمد حسينى مروزى از مشايخ روايت او بودند. وى به واسطه ى استادش، سيد ذوالفقار حسينى مروزى، از شيخ طوسى و سيد مرتضى علم الهدى و نيز به واسطه ى پدرش، از اجداد خود، از جد عالى خود على ابن بابويه روايت نموده است. امام الدين عبدالكريم رافعى قزوينى، صاحب «التدوين»، از علماى بزرگ عامه، و شيخ برهان الدين محمد حمدانى قزوينى و مجدالدين ابوالمجد محمد بن حسين قزوينى و ابوموسى مدينى محمد بن عمر اصفهانى از شاگردان وى بودند و از وى روايت كرده اند. خواجه نصير طوسى از طريق شيخ برهان الدين محمد حمدانى قزوينى و مجدالدين ابوالمجد محمد بن حسين قزوينى و ابوموسى مدينى محمد بن عمر اصفهانى از او روايت كرده است. رافعى سال وفات

وى را پس از 585 ق ذكر كرده است. از آثارش: «الفهرس» يا «فهرست اسماء علماء الشيعة و مصنفيهم»، كه به «فهرست منتجب الدين» معروف است، و در ذكر علماى اماميه از زمان شيخ طوسى تا روزگار مؤلف مى باشد؛ كتاب «الاربعين عن الاربعين من الاربعين فى فضائل اميرالمؤمنين (ع)»، كه در «الذريعه» به صورت «الاربعون حديثا من الاربعين عن الاربعين» آمده؛ «تاريخ الرى»؛ رساله «العصرة»، در احكام صلاة و قضا كه نسبت اين كتاب به وى محقق نيست.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (125/ 5)، اعيان الشيعه (287 -286/ 8)، التدوين (224 -219/ 3)، الذريعه (396 -395/ 16 ،367/ 3 ،434 -433/ 1)، روضات الجنات (309 -304/ 4)، رياض العلماء (149 -140/ 4)، ريحانه (11 -9 / 6 ،395/ 2)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 196/ 6)، فوائد الرضويه (313 -309)، فهرست منتجب الدين (49 -5)، الكنى و الالقاب (210 -209/ 3)، لغت نامه (ذيل/ على قمى)، معجم رجال الحديث (87/ 12)، معجم المؤلفين (144/ 7).

منتجب الدين علي

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ حر عاملى در كتاب امل الآمل گويد: وى مردى فاضل و عالم و ثقة و صدوق و محدث و حافظ بوده و روايت بسيار نموده و علامه است كتاب فهرست كه در مقدمه اجازاة بحارالانوار بطبع رسيده و نگارنده هم تعليقاتى بر آن نوشته ام از تأليفات ارزنده اوست و نيز در كتاب «فضائل اميرالمؤمنين» عليه السلام و غير از اين تأليفات.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد اول)

منشار عاملي

قرن:11

جنسيت:زن

مليت:ايران

قرن يازدهم هجرى، از زنان فقيه و محدث شيعه. پدرش در زمان سلطنت شاه طهماسب اول صفوى (984 -930 ق)، شيخ الاسلام اصفهان بود. وى تنها فرزند خانواده بود. نزد پدرش فقه و حديث فراگرفت و با شيخ بهايى (1031 / 1030 -953 ق) ازدواج كرد روزى كه به خانه همسرش رفت تعداد زيادى كتاب در علوم و فنون مختلف به همراه جهازش با خود برد.

صاحب رياض به نقل از علما و فضلاى سالخورده و معتمد كه وى را درك كرده بودند مى نويسد كه او در كودكى فقه و حديث و علوم ديگر تدريس مى كرد و زنان نزد او درس مى خواندند. به گفته برخى از فضلاى آن زمان، وى دانش فراوان و فضل زيادى داشت. زمانى كه پدرش درگذشت همه اموال و املاك، از جمله كتابهاى او كه چهار هزار جلد مى شد به دخترش به ارث رسيد. بسيارى از اين كتابها را منشار از هند با خود به همراه آورده بود. وى مدتى پس از مرگ همسرش زنده بوده است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منابع: اعلام النساء، 333 -332 / 3؛ اعيان الشيعه، 607 ،275 / 2؛ تذكرةالقبور، 30؛ تكمله امل الامل، 448 -447؛ دايرةالمعارف تشيع، 423 / 3؛

رياحين الشريعه، 225 / 4؛ رياض العلماء، 407 / 5؛ ريحانةالادب، 366 / 8؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ايران، 115؛ النساءالمومنات، 268.

منهاج سراج

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابوعمر منهاج الدين عثمان بن سراج الدين جوزجانى مشهور به «منهاج سراج» مؤلف تاريخ طبقات ناصرى (و. ف. 660 ه.ق) وى مردى فاضل و در علوم دين، حديث، ادب متبحر بوده و در خدمت ملوك غور و غرجستان مى زيسته. در سال 624 ه.ق به سغد و مولتان رفت و به دربار ناصرالدين قباجه از التتمش به دربار التتمش پيوست و مدتها در خدمت او و پسرش ناصرالدين محمود شاه مى زيست. مهمترين اثر او كتاب طبقات ناصرى است در تاريخ عمومى كه در 23 بخش به نام «طبقه» تدوين يافته و از اين رو به «طبقات» معروف است. اين كتاب در 658 -657 ه.ق نوشته شده است.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد ششم)

موسوي، كاظم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

استاد، محقق.

تولد: 1314، حسين آباد ميامى از توابع شاهرود.

شهادت: 7 تير 1360، تهران.

سيد كاظم موسوى، فرزند ميرزا موسى، از شش سالگى به مكتب رفت. در حالى كه قرآن را مى آموخت سعى مى كرد سوره هاى كوچك را نيز حفظ نمايد. در همان دوران خواندن و نوشتن و بخشى از مقدمات درس هاى حوزه اى را نيز فراگرفت. در سيزده سالگى براى ادامه ى تحصيل به مشهد رفت. جلدين شرح لمعه را نزد حاج ميرزا محمود مدرس، رسائل و مطالب و كفايتين را نيز در خدمت آيت الله شيخ هاشم قزوينى خواند. درس خارج را ابتدا در محضر آيت الله شيخ آقا بزرگ جواد تهرانى فراگرفت. و بعد از آن آيت الله سيد محمد ادى ميلانى در حلقه ى درس خارج نيز شركت نمود و سپس اجاره را در حضورشان خواند. خلاصه ى درس را پس از خروج از محضر استاد به عربى مى نوشت و با توجه به شيوه كتابتش به عنوان مقرر آيت الله ميلانى پذيرفته

شدند.

در اوايل رمضان سال 1336 اولين فرصت شغلى برايش پيش آمد و از وى به منظور همكارى با انتشارات كتب اسلامى دعوت شد. متعاقبا به تصحيح مجلد اول تا چهاردهم، و تحشيه و تصحيح و تخريج و مجلدات 35 تا 42 كتاب بحارالانوار مشغول شد. در كنار اين وظيفه، تحصيح كتب ديگرى از جمله ارشاد شيخ مفيد، تفسير مقتنينات الدور، ادب النفس، شواهد و مجمع البيان را عهده دار شد.

در سال 1340 با استاد رضا روزبه آشنا شد و دو سال بعد از طرف دبيرستان علوى دعوت به همكارى شد. اين سال آغاز همكارى فرهنگى وى با رضا روزبه كه تا سال 1352 يعنى تاريخ وفات استاد ادامه داشت. يكى از نتايج اين همكارى تأليف مجلدات اول و دوم عربى آسان بود. جلدهاى سوم چهارم و پنجم بعدها تهيه شد.

به موازات فعاليت هاى فرهنگى به تحصيلات دانشگاهى هم پرداخت و با طى مدارج ليسانس و فوق ليسانس در سالهاى 1345 تا 1350 در رشته ى زبان و ادبيات عرب فارغ التحصيل شد.

در سال 1349 مسئوليت اداره ى انجمن اسلام شناسى بانوان را كه به وسيله ى سيد حسن شاهچراغى بنيانگذارى شده بود از طرف روزبه پذيرفت. در سال 1350 مدرسه راهنمايى دخترانه ى روشنگر و پس از آن دبيرستان روشنگر را تأسيس كرد. علاوه بر فعاليت هاى ياد شده در ساير انجمن ها و كانون ها فعاليت علمى و اجتماعى داشته و دانشجويان را در بررسى و تتبع در بهره گيرى از متون اسلامى و نيز در تهيه و تنظيم پايان نامه ها و رساله هايشان يارى مى نمود.

پس از پيروزى انقلاب اسلامى، به عنوان نماينده ى امام در وزارت آموزش و پرورش منصوب شدند. در زمان وزارت آقاى محمدعلى رجايى مشاور

عالى وزارتخانه بودند و همزمان با كار مشاوره عضويت دادگاه تجديد نظر ادارى، شوراى انتخاب نشريه ى وزارت ارشاد اسلامى، شوراى سازمان پژوهش و برنامه ريزى آموزشى و شوراى سازمان نوسازى توسعه و تجهيز مداس را نيز دارا بودند. آخرين سمت ادارى ايشان معاونت پژوهشى وزارت آموزش و پروش بود.

سيد كاظم موسوى در جريان بمب گذارى و انفجار دفتر حزب جمهورى اسلامى در تهران در سال 1360 به شهادت رسيد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

موسوي، محمد خليل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند محمد حسين. عالم فاضل جليل، و محدث خبير، آشنا به علوم حديث و اخبار بوده، و در موقع چاپ «بحارالانوار» از طرف حاج محمد حسن امين الضرب اصفهانى متصدى تصحيح و مقابله ى آنها شده، و از اين راه خدمتى شايان به علم و دين نموده. در سال 1314 وفات يافته است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

موفق الدين ابوالقاسم عبيداللَّه

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ساكن رى بوده منتجب الدين در فهرست گويد از ثقات اصحاب ما مى باشد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد اول)

مونسه

قرن:8

جنسيت:زن

مليت:ايران

(دختر امير على بن فارسى)، 732 ق، از زنان محدث. وى از ابن علاق سماع حديث كرد.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 128 / 5.

مهراني نيشابوري، ابوبكر احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(381 -295 ق)، محدث، مقرى، زاهد و عابد. معروف به ابن مهران. اصلش از اصفهان و ساكن نيشابور و شيخ الاسلام آنجا بود. ابوعبداللَّه حاكم نيشابورى گويد كه وى امام عصرش در قراآت بود. در طلب اسانيد قراآت به عراق و شام مسافرت نمود. در عراق قرآن را بر زيد بن ابى بلال و ابوحسين بن بويان يا ثوبان و ابوبكر نقاش و ابوعيسى بكار و ابن مقسم و در دمشق بر ابوالحسن محمد بن نضر خرم تلاوت نمود. مهدى بن طراره و جماعتى بر او قرآن را تلاوت نمودند. در نيشابور از ابوبكر محمد بن اسحاق بن خزيمه و ابوالعباس سراج ثقفى و ابوالعباس ماسرجسى و مكى بن عبدان و جماعتى ديگر حديث شنيد. حاكم ابوعبداللَّه حافظ و ابن مسرور و ابوسعد كنجرودى و عبدالرحمان بن عليك و ابوسعد احمد بن ابراهيم مقرى از وى روايت كرده اند. از آثارش: «الغاية فى القراءات»؛ «الشامل فى القراءات»؛ «سجود القرآن»؛ «غرائب القرآن»؛ «الاتفاق و الانفراد»؛ «اختلاف عدد السور»؛ «الوقف و الابتداء»؛ «وقوف القرآن»؛ «رؤوس الآيات»؛ «آيات القرآن».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (112/ 1)، انساب سمعانى (413 -412/ 5)، تذكرة الحفاظ (975/ 3)، سير النبلاء (407 -406/ 16)، شذرات الذهب (98/ 3)، العبر (158 -157/ 2)، كشف الظنون (1424 ،1025)، معجم الادباء (15 -12 / 3)، النجوم الزاهرة (163/ 4)، هدية العارفين (67/ 1).

مهرواني همداني، ابوالقاسم يوسف

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(468 -380 ق)، محدث، عابد و زاهد. از صوفيان رباط زوزنى بغداد بود. نسبتش به مهروان، از قراى همدان، مى رسد. از ابواحمد فرضى و ابوالحسن بن صلت و ابوعمر بن مهدى و ابومحمد بن بيع و على بن محمد بن بشران و همطبقه ى آنها حديث

شنيد. يوسف بن ايوب همدانى و ابوالقاسم اسماعيل سمرقندى و ابوبكر قاضى مارستان (بيمارستان بغداد) و عبدالرحمان بن محمد قزار و ابوالمظفر عبدالمنعم قشيرى و يحيى بن طراح و ابوالفضل اموى و ابومنصور طاهرى و ابوبكر انصارى و ديگران از وى روايت كردند. ابوبكر خطيب بغدادى «مشيخه»اى در پنج جزء براى وى استخراج كرده است. در رباط زوزنى بغداد درگذشت و همان جا به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (416 -415/ 5)، سير النبلاء (348 -346/ 18)، شذرات الذهب (331/ 3)، العبر (325/ 2)، معجم البلدان (270/ 5)، المنتظم (534/ 9).

مهلبي نيشابوري، ابويعلي، حمزة

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 406 ق)، محدث و طبيب. شيخ الاطباء و مسند نيشابور بود. نسبش به امير خراسان، مهلب بن ابى صفره ازدى، مى رسد. از محمد بن احمد بن دلويه و محمد بن حسين قطان نيشابورى و ابوحامد بن بلال و ابوجعفر محمد بن حسن اصفهانى و جماعتى ديگر حديث شنيد. به گفته ى حاكم نيشابورى، او پس از فراگيرى حديث در طلب علم طب كوشيد. ابوعبداللَّه حاكم و ابونصر عبيداللَّه بن سعيد سجزى و ابوالقاسم عبداللَّه بن على طوسى و ابوبكر بيهقى و محمد بن اسماعيل تفليسى و ابوبكر بن خلف و ديگران از وى روايت كردند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكرة الحفاظ (1064/ 3)، سير النبلاء (264/ 17)، شذرات الذهب (181/ 3)، العبر (212/ 2).

مؤدب مرورودي، ابواحمد، حسين

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 214/ 213 ق)، حافظ و محدث. اصلش از مرورود و ساكن بغداد بود. از شيبان بن عبدالرحمان نحوى و ابوغسان محمد بن مطرف مدنى و ابن ابى ذئب و اسرائيل بن يونس و يزيد بن عطاء واسطى و مبارك بن فضاله و جرير بن حازم و ابواويس عبداللَّه مدنى و ايوب بن عتبه يمامى و جماعتى حديث روايت كرد. احمد بن حنبل و احمد بن منيع بغوى و يحيى بن معين و ابراهيم بن سعيد جوهرى و ابوخيثمه و محمد بن يحيى ذهلى و عباس دورى و حنبل بن اسحاق و اسحاق بن ابراهيم بغوى و اسحاق حربى و حسين بن منصور نيشابورى و محمد بن ابى شيبه و محمد بن رافع نيشابورى و موسى بن هارون طوسى و ديگران از وى روايت كرده اند. در اواخر خلافت مأمون در بغداد درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بغداد (90 -88/ 8)،

التاريخ الكبير (390/ 2)، تهذيب التهذيب (331 -330/ 2)، تهذيب الكمال (522 -521/ 4)، الثقات (185/ 8)، الجرح و التعديل (ج 1، ق 64/ 2)، سير النبلاء (217 -216/ 10)، طبقات ابن سعد (243/ 7)، طبقات الحفاظ (181 -180)، العبر (288/ 1)، ميزان الاعتدال (539/ 1).

مؤذن نيشابوري، ابوصالح احمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(470 -388 ق)، فقيه، حافظ، محدث، مسند، زاهد و صوفى. چون سالها مؤذن مدرسه بيهقيه بود به مؤذن مشهور شد. او در روزگار خود محدث خراسان و رييس مدرسه ى بيهقيه و عهده دار موقوفات و مسئول رساندن صدقات به مستحقين بود. از ابونعيم عبدالملك اسفراينى و ابوالحسن علوى و ابويعلى حمزه مهلبى و ابوطاهر بن محمش و ابوعبداللَّه حاكم و عبداللَّه بن يوسف اصفهانى در نيشابور و از حمزة بن يوسف سهمى در جرجان و ابوالقاسم بن بشران و همطبقه ى او در بغداد و از ابونعيم حافظ و همرديفان او در اصفهان و ابوذر هروى در مكه حديث شنيد. او با ابوعلى دقاق و احمد بن نصر طالقانى مصاحب بود. او فراگرفته هاى خود را جمع آورى كرد و بر اساس آن تصنيفاتى به وجود آورد و يادداشتهايى درباره ى «تاريخ مرو» تنظيم كرد. فرزندش، اسماعيل بن احمد، و ابوالقاسم زاهر شحامى و ابوبكر وجيه شحامى و عبدالكريم بسطامى و ابوعبداللَّه فراوى و عبدالمنعم قشيرى و جماعتى از وى روايت كردند. ابوالقاسم زاهر شحامى گويد: ابوصالح هزار حديث از هزار استادش روايت كرده است، در «ايضاح المكنون»، «الف حديث عن الف شيخ» از جمله آثار وى ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (157/ 1)، ايضاح المكنون (119/ 1)، تاريخ بغداد (268 -267/ 4)، تذكرة الحفاظ (1165 -1162/ 3)، سير النبلاء

(423 -419/ 18)، شذرات الذهب (335/ 3)، طبقات الحفاظ (458 -457)، طبقات الشافعيه ى اسنوى (218/ 2)، العبر (327/ 2)، الكامل (125/ 8)، معجم الادباء (226 -224/ 3)، معجم المؤلفين (303/ 1)، المنتظم (548/ 9)، النجوم الزاهرة (106/ 5).

ميرجهاني، محمدحسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم علوم دينى.

تولد: ذى القعده 1319، روستاى محمدآباد اصفهان.

درگذشت: 25 آذر 1371(21 جمادى الثانى 1413)، اصفهان.

آيت الله سيد محمدحسن ميرجهانى طباطبايى اصفهانى پنج ساله بود كه به مكتب رفت و تا هفت سالگى، قرآن، خواندن و نوشتن و برخى از كتابهاى فارسى را فراگرفت و پس از آن به آموختن ادبيات عرب پرداخت و سپس براى ادامه تحصيل به اصفهان رفت و در مدرسه ى صدر نزد معلم حبيب آبادى (صاحب مكارم الاثار) و اساتيد ديگر چون آيت الله سيد ابوالقاسم دهكردى و آيت الله حاج شيخ محمدعلى فتحى دزفولى، به تكميل معلومات خود پرداخت و با اتمام سطوح عالى به محضر حضرت آيت الله حاج شيخ محمد مسجدشاهى (صاحب نقد فلسفه داروين) و آخوند ملا محمدحسين شتافت و مبانى فقهى و اصولى را فراگرفت.

آيت الله ميرجهانى طباطبايى در سال 1346 به نجف اشرف رفت. در آنجا به استفاده از محضر حضرات آيات عظام، آقا ضياء عراقى سيد ابوالحسن اصفهانى و شيخ عبدالله مامقانى پرداخت و در سلك خاص اصحاب آيت الله اصفهانى درآمد. پس از سالى چند، براى ترويج دين به ايران بازگشت، به اصفهان و پس از فوت پدرش به مشهد رفت و چندى پس از آن به تهران آمد و به اقامه ى جماعت، تأليف و تصنيف و وعظ و ارشاد اشتغال ورزيد.

برخى از آثارش عبارتند از: مصباح البلاغه (مستدرك نهج البلاغه؛ در دو جلد)؛ كنوز الحكم و فنون الكلم (خطبه ها وسخنان امام مجتبى (ع))؛ روايح

النسمات (شرح دعاى سمات)؛ نوائب الدهور (در علايم ظهور درچهار جلد)؛ ولايت كليه (در دو جلد)؛ الوامع التور فى علايم الظهور(به عربى)؛ ديوان اشعار؛ گنجينه سرور؛ گنج رايگان (در علوم غريبه)؛ سعادت ابدى؛ الدر المكنون (در تاريخ ائمه اطهار به عربى)؛ احكام رضاع؛ رساله در نجوم و فلكيات؛ شهاب ثاقب؛ الجنة العاصمة (زندگانى حضرت فاطمه س)؛ مقامات الكبريه (زندگانى حضرت على اكبر)؛ مقلاد الجنان (ادعيه و زيارات)؛ ذخيرة المعاد (ادعيه و آداب ساعات)؛ انساب سادات؛ تفسير بعضى از سوره هاى قرآن؛ البكاء على الحسين؛ سبيكة الذهب.

آيت الله محمدحسن ميرجهانى طباطبايى پس از نود و چهار سال زندگى سرانجام در روز چهارشنبه بيست و پنجم آذر 1371 (بيست و يكم جمادى الثانى 1413 ق.) بدرود حيات گفت و در مسجد جامع اصفهان، در جوار مقبره ى علامه ى مجلسى، به خاك خفت.

(1413 -1319 ق)، عالم دينى، مجتهد، محدث، خطيب و شاعر. در قريه ى محمدآباد جرقويه اصفهان به دنيا آمد. پس از فراگيرى صرف و نحو و قسمتى از «سيوطى» به اصفهان رفت و در مدرسه ى صدر ساكن گرديد. سطوح اوليه را در محضر شيخ محمدعلى معلم حبيب آبادى و شيخ على يزدى و سطوح وسطى و عاليه را در محضر سيد محمد رضا رضوى خراسانى و ميرزا احمد اصفهانى و شيخ محمدعلى فتحى دزفولى و سيد ابوالقاسم دهكردى فراگرفت. وى در درس خارج از شاگردان ميرزا محمدرضا مسجد شاهى اصفهانى بود و از درس ملا حسين فشاركى نيز استفاده نمود. در 1346 ق به نجف رفت و از محضر شيخ عبداللَّه مامقانى و آقا ضياءالدين عراقى و آقا سيد ابوالحسن اصفهانى و شيخ محمدحسين نايينى استفاده نمود. پس از رسيدن به درجات علمى

بالا به اصرار پدرش به اصفهان بازگشت و به امور دينى پرداخت. پس از درگذشت پدرش به مشهد مهاجرت نمود و بعدها در تهران ساكن گرديد و به تبليغ و خطابه و تأليف كتب عربى و فارسى مشغول شد. وى در علوم غريبه اطلاعى عميق داشت. طبع روانش او را قادر ساخته بود تا به عربى و فارسى در مدح معصومين (ع) به نيكويى شعر بسرايد. او در 1402 ق به دليل مسائل سياسى به اصفهان رفت. در آنجا درگذشت و در جوار مقبره ى علامه مجلسى به خاك سپرده شد. از آثارش: «مقلاد الجنان»، در ادعيه و زيارات؛ «ذخيرة المعاد»؛ «روائح النسمات»، در شرح دعاى «سمات»؛ «مصباح البلاغة»، در مستدرك «نهج البلاغة»، در چهار جزء در دو مجلد؛ «نوائب الدهور»، در علائم ظهور؛ « الدر المكنون» يا «الدرر المكنونة»، در امامت؛ «ولايت كليه»؛ جزواتى در تفسير قرآن؛ مختصر «ابصار المستبصرين»، در كلام؛ «الجنة العاصمة»، در تاريخ حضرت فاطمه زهرا (س)؛ «گنج رايگان»؛ «كنوز الحكم و فنون الكلم»، در خطب و كلمات امام حسن مجتبى (ع)؛ «ديوان» شعر.[1]

سيد الخطباء والمحدثين حجه الاسلام والمسلمين علامه الورع حاج ميرزا محمدحسن ميرجهانى طباطبائى ابن السيد الجليل و العالم النبيل مير سيد على محمدآبادى جرقويه اى اصفهانى از علماء و خطباء معاصر تهرانست. تولدش در روز دوشنبه 22 ماه ذى القعده الحرام سال 1319 قمرى در قريه محمدآباد جرقويه سفلى از توابع اصفهان واقع شده و در مهد علم و فضيلت پرورش يافته و در سن پنج سالگى به مكتب رفته و در هفت سالگى تمام قرآن و بعضى از كتب فارسى را تعليم گرفته و به مقدمات عربى از صرف و نحو نزديكى از

اهل فضل ساكن محمدآباد مشغول شده و پس از تكميل صرف و نحو تا قسمتى از سيوطى براى ادامه تحصيل به اصفهان آمده و در مدرسه صدر ساكن و بقيه سيوطى را نزديكى از فضلاء مدرسه مزبور خوانده و بقيه سطوح اوليه را نزد عالم جليل آقا شيخ محمدعلى حبيب آبادى و آقا شيخ على يزدى فراگرفته و سطوح وسطى و عاليه را در خدمت مرحوم حجه الاسلام حاج سيد محمد رضاى رضوى خونسارى و مرحوم ميرزا احمد اصفهانى و مرحوم آيت الله شيخ محمدعلى فتحى دزفولى و آيت الله زاهد ورع حاج سيد ابوالقاسم دهكردى به پايان رسانيده و در درس خارج (نجاه العباد) آيت الله حاج ميرزا محمدرضا مسجد شاهى اصفهانى حاضر شده و هم از محضر درس آيت الله الفقيه آخوند ملا حسين فشاركى در مدرسه صدر استفاده نموده تا سال 1346 قمرى كه به اجازه مرحوم والدش مهاجرت به نجف اشرف و چندى از محضر مرحوم آيت الله رجالى حاج شيخ عبدالله مامقانى صاحب رجال و آيت الله آقا ضياءالدين عراقى بهره مند شده و از خواص اصحاب فقيه اهل البيت فى عصره و المرجع الاعلى آيت الله العظمى آقاى آقاسيد ابوالحسن اصفهانى گرديده و در مسجد شيخ طوسى از محضر آن بزرگوار استفاده كامل نموده و بعد به اصرار مرحوم والدش به اصفهان مراجعت و به نشر معارف اسلامى و فضائل اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام پرداخته و پس از فوت مرحوم والدش مدت هفت سال مجاورت ارض اقدس رضوى را اختيار و پس از آن به واسطه نامساعد بودن هواى مشهد با مزاج ايشان منتقل به تهران گرديده و تاكنون در مركز و حومه آن به انجام وظائف دينى و

روحى و بالاخص تبليغ از طريق منبر و تاليف كتب اشتغال دارد.

نگارنده گويد: علامه ميرجهانى از نوادر دانشمندانى است كه با او برخورد كرده ام عالمى اديب و فاضلى اريب و محدثى حسيب مى باشد داراى ملكات فاضله و محاسن اخلاق و محامد آداب مجامع معقول و منقول حاوى فروع و اصول و صاحب علوم و فنون مخصوص در علوم غريبه و عجيبه (جفر و رمل و اسطرلاب و رياضيات) يد طولا و اطلاعى عميق دارد و در فن منبر و بيان احاديث و فضائل و ولايت حضرات ائمه عليهم السلام بصارت كامل و از اساتيد منبر محسوب مى گردد طبعى روان و ذوقى فراوان دارد در مدح حضرت رسول صلى الله عليه و آله و امامان معصوم و بالاخص حضرت بقيه الله فرجه الشريف اشعار بسيارى به عربى و فارسى سروده اند.

آثار علمى مطبوع ايشان از اين قرار است:

1- مقلاد الجنان كه مشتمل است بر برخى از ادعيه و زيارات معتبره كه در اصفهان به طبع رسيده است.

2- ذخيره المعاد راجع به ادعيه و آداب ساعات كه در تهران چاپ شده است.

3- رساله سعادت ابدى در آداب تشكيل مجالس مذهبى نيز در اصفهان طبع شده است.

4- روايح النسمات در شرح دعاء سمات در مشهد تاليف و طبع شده است.

5- مستدرك نهج البلاغه موسوم به مصباح البلاغه چهار جزو در دو جلد در تهران به طبع رسيده.

6- نوائب الدهور در علائم ظهور چهار جلد كه يك جلد آن به طبع رسيده است.

7- الدر المكنون دو هزار بيت عربى در امامت و صفات جامعه امام و تواريخ ائمه عليهم السلام كه به طبع رسيده است.

8- ولايت كليه در دو جلد كه جزو اول آن طبع شده

است.

9- رساله اى در احكام رضاع استدلالى فارسى بالغ بر يكهزار و كسرى فرع.

10- رساله اى در اخبار راجعه به نجوم و كواكب و فلكيات.

11- گنج رايگان كشكول مانند مشتمل بر بعضى از علوم غريبه و اخبار و آثار ولايتى.

12- جنه الفاطمه در تاريخ حالات حضرت فاطمه سلام الله عليها.

13- كتاب مقامات اكبريه مربوط به تاريخ حضرت على اكبر شهيد عليه السلام.

14- جزواتى در تفسير قرآن.

15- جزواتى در انساب سادات عالى درجات.

16- جزواتى در اشعار فارسى از قصيده و غزل و مثنويات و مقطعات و رباعيات.

17- مختصر ابصار المستبصرين در بيان محاجه شيعه و سنى در مشهد مقدس تاليف در تهران به طبع رسيده است.

18- شهاب ثاقب در رد طايفه ضاله مضله و طريقه محاجه با آنها.

19- لوامع النور در علائم الظهور عربى.

20- گنجينه سرور نيز به عربى و فارسى ملفق.

21- كنوز الحكم و فنون الكلم در خطب و كلمات حضرت مجتبى عليه السلام نظير نهج البلاغه.

ناگفته نماند كه علامه ميرجهانى تا زمان حضرت آيت الله العظمى بروجردى قدس الله سره بزى غير سادات بودند (عمامه سفيد داشتند) با اينكه از سادات رفيع الدرجات طباطبائى و نسبش با مرحوم آيت الله العظمى بروجردى و آيت الله العظمى حاج سيد محسن حكيم و آيت الله مرعشى نجفى مدظله نسابه عصر حكم فرمودند كه معظم له بزى سادات و شرفاء درآيند و خود آيت الله بروجردى عمامه سفيد را از سر ايشان برداشته و عمامه سياه كه امروز مظهر سيادت است در ميان شيعه بر سر ايشان گذارده و جشن مفصلى در مدرسه فيضيه قم گرفتند.

آقاى ميرجهانى رساله اى در نسب خويش كه تمام مراجع نجف و اران تائيد كردند نوشته و شرح كيفيت و علت اخفاء نسب سلسله ميرجهانى را تا آن

روز داده و به طبع رسانيدند.

خاطرات عجيب معظم له

علامه ميرجهانى قضايا و نوادر غريب و خاطرات عجيب آموزنده و ارزنده دارند و ما دو قضيه آن را مى نگاريم:

اول مى فرمودند در عصر رياست مرحوم آيت الله العظمى اصفهانى (ره) كه بسيار مورد وثوق و توجه آن مرحوم بودم به امر ايشان پول زيادى به سامراء برده و بين طلاب سامراء و خدام عسكريين تقسيم كردم و خدام امامين همامين عسكريين كه دينشان پول است مرا زياد احترام مى نمودند مخصوص كليددار كه از وى خواستم اجازه دهد من شبها در حرم شريف بيتوته كنم پس موافقت نموده ده شب تا به صبح در كنار قبر آن دو امام معصوم عليهماالسلام احياء نموده و تضرع كردم روز دهم كه جمعه بود اول فجر كه درب حرم را گشودند با شوقى وافر به سرداب مقدس مشرف شدم وقتى از پله ها پائين رفتم با اينكه آن موقع هنوز برق نيامده بود ديدم فضاء سرداب روشن مانند مهتابست و سيدى نشسته و مشغول به ذكر و عبادتست .

از مقابل او گذشته و درب صفه ايستاده و زيارت حضرت ولى عصر عجل الله فرجه الشريف را خوانده و آمدم در جلوى آن آقا مشغول نماز شدم و بعد از نماز شروع كردم به خواندن دعاء ندبه و رسيدم به اين جمله (و عرجت بروحه الى سمائك) آن آقا فرمودند اين جمله از ما نرسيده (و عرجت به الى سمائك) و چرا رعايت وظيفه را نمى كنيد و جلوتر از امام نماز مى خوانيد.

من غفلت از اين دو آيت بزرگ نموده و دعاء را تمام و به سجده رفتم و در سجده متوجه شدم كه آن آقا كيست كه فرمود

اين جمله از ما نرسيده و چرا جلوى امام ايستادى بسيار مرعوب شده و سر از سجده برداشتم كه دامن مطلوب را بگيرم ديدم سرداب تاريك و كسى نيست فهميدم به چه دولتى رسيدم و به رايگان از دست دادم.

مولف گويد: آرى.

بايد كه دمى غافل از آن شاه نباشى

شايد كه نظر افكند آگاه نباشى

خاطره دوم

معظم له مبتلا به كسالت نقرس و سياتيك كه آن را (عرق النساء) هم گويند شده و چندين سال در اصفهان و تهران و خراسان معالجه قديمى و جديد نموده و ابدا افاقه اى حاصل نشد تا اينكه فرمود بعضى از دوستان آمدند مرا به شيروان برده و در مراجعت در قوچان توقف و روزى به زيارت امامزاده اى كه در خارج شهر قوچان فعلى و معروف به امامزاده ابراهيم است رفته و چون هواى لطيف و منظره جالبى داشت رفقا گفتند نهار را در اينجا بمانيم جاى خوبيست گفتم عيبى ندارد پس آنها مشغول تهيه غذا شدند و من گفتم براى تطهير به رودخانه مى روم گفتند راه قدرى دور است و براى درد پاى شما مشكل گفتم آهسته آهسته مى روم و رفتم تا برود خانه رسيده و تجديد وضو نمودم و در كنار رودخانه نشسته و نگاه به مناظر طبيعى مى كردم كه ديدم شخصى كه لباس نمدى چوپانى در برداشت آمد و سلام كرد و گفت آقاى ميرجهانى شما با اينكه اهل دعا و دوا هستى هنوز پاى خود را معالجه نكرده ايد گفتم تاكنون كه نشده گفت آيا دوست دارى (يا مايل هستى) من درد پايت را علاج كنم گفتم البته پس آمد كنار من نشست و از جيب خود چاقوى كوچكى درآورد

و اسم مادر مرا پرسيد (يا برد) و سر چاقو را بر اول درد گذارد و به پائين كشيد تا به پشت پا آورد و فشارى داد كه بسيار متالم شده آخ گفتم پس چاقو را برداشت و گفت برخيز خوب شدى خواستم مانند هميشه با كمك عصا برخيزم عصا را از دست من گرفت و به آن طرف رودخانه انداخت. پس ديدم پايم سالم است برخاستم ايستادم و ديگر ابدا پايم درد نداشت.

پس به او گفتم شما كجا هستيد. گفت من در همين قلعه ها هستم و دست خود را به اطراف گردانيد.

گفتم پس من كجا خدمت شما برسم. فرمود تو آدرس مرا نخواهى دانست ولى من منزل شما را مى دانم كجاست و آدرس مرا گفت: و فرمود هر وقت مقتضى باشد خودم نزد تو خواهم آمد و رفت و در همين موقع رفقا رسيدند و گفتند آقا عصا كو من گفتم آقاى نمدى را دريابيد پس هر چه تفحص كردند اثرى از او نيافتند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الذريعه (119/ 22 ،104/ 21 ،255/ 11)، گنجينه ى دانشمندان (417 -410/ 2)، معجم رجال الفكر و الادب فى النجف (1255/ 3)، مؤلفين كتب چاپى (609 -608/ 2).

ميكالي، ابوالعباس اسماعيل

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(362 -270 ق)، محدث و اديب. شيخ خراسان و مورد احترام همگان بود. نسبش به يزدگرد به بهرام گور مى رسد. پدرش در روزگار مقتدر عباسى حكومت اهواز را داشت. او در نيشابور به دنيا آمد. وى كاتب بود و عهده دار مسئوليت كتابتهاى ديوانى. در نيشابور از ابن خزيمه و ابوالعباس سراج و ابوالعباس ماسرجسى و در اهواز از عبدان اهوازى و حسين بن بهار و على بن

سعيد عسكرى حديث شنيد. از عبدان اهوازى كتابى را روايت كرده و او تنها كسى است كه اين كتاب را روايت كرد. ابوعلى نيشابورى حافظ و ابوحسين حجاجى و ابوعبداللَّه حاكم و عبدالغافر فارسى از او حديث شنيدند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (315 -314/ 1)، سير النبلاء (157 -156/ 16)، شذرات الذهب (41/ 3)، العبر (114 -113/ 2)، معجم الادباء (12 -5 / 7).

ناصحي نيشابوري، ابوبكر محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 485/ 484 ق)، فقيه حنفى، محدث، متكلم و قاضى. وى قاضى القضاة رى بود و به اعتزال گرايش داشت. از قاشى ابوبكر حيرى و ابوسعيد صيرفى و ابوابراهيم اسماعيل نصرآبادى و جماعتى ديگر حديث شنيد. در بغداد و خراسان حديث گفت. محمد بن عبدالواحد دقاق و عبدالوهاب انماطى و ابوالقاسم سمرقندى و ابوبكر بن زاغولى و ديگران از وى روايت كرده اند. عبدالغافر در «تاريخ» خود گويد كه وى فرزند امام الاسلام ابومحمد ناصحى بود. او برترين حنفى زمان خود و سرآمد در مناظره و همچنين در طب، ادب و شعر متبحر بود. وى در زمان پدرش در مدرسه ى سلطان تدريس مى كرد و در عهد آلب ارسلان سلجوقى عهده دار قضاوت نيشابور شد و مدت ده سال در آنجا باقى ماند. پيرامون مسائلى با امام الحرمين گفتگو كرد و مورد ستايش وى قرار گرفت. ناصحى مدتى عهده دار منصب قضاوت وى شد. او در بازگشت از حج، در نزديكى اصفهان، درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (103/ 7)، رى باستان (371 -370/ 2)، سيرالنبلاء (20 -19/ 19)، شذرات الذهب (372/ 3)، العبر (348/ 2)، الكامل (160/ 8)، المنتظم (639/ 9)، الوافى بالوفيات (338/ 3).

ناصر حسين، حامد حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1361 -1284 ق)، عالم دينى، فقيه اصولى، محدث، رجالى و شاعر. ملقب به شمس العلماء. تحصيلات خود را در نجف گذراند و از محضر پدرش و مفتى سيد محمد عباس استفاده نمود. او از سيد محمد عباس روايت كرده و جماعتى از وى روايت كرده اند. آنگاه به لكنهو هند رفت و در آنجا اقامت گزيد. وى از علماى امامى بزرگ هندوستان و مفتى و مرجع تقليد مردم آنجا بود. زعيم بزرگ هند، ابوالكلام آزاد،

از شاگردان او بود و دو سال «نهج البلاغه» را نزد وى قرائت كرد و از اينجا بود كه آزاد با روح اصول تشيع آشنا گشت. در لكنهو درگذشت. از آثارش: «اثبات رد الشمس لاميرالمؤمنين (ع) و دفع ما اورد عليه من الشبهات»؛ تتميم «عبقات الانوار» پدرش؛ «المواعظ»؛ «نفحات الازهار»، در فضايل ائمه اطهار (ع)؛ «نفحات الانس فى وجوب السورة»؛ «مسند فاطمة بنت الحسين (ع)»؛ «اسباغ النائل بتحقيق المسائل»، در نه مجلد؛ «كتاب الانشاء»؛ «ديوان الخطب»؛ «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (201 -200/ 10)، الذريعه (246/ 24 ،1154/ 9)، ريحانه (98 -97/ 6)، فوائدالرضويه (92)، هديةالاحباب (177).

نجار شوشتري، محمد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1141/ 1140 ق)، عالم دينى، محدث، مفسر، واعظ و خطيب. بنا به آورده ى شيخ آقا بزرگ تهرانى از «تذكره ى عبداللَّه جزايرى» او از شاگردان جد صاحب تذكره، سيد نعمةاللَّه جزايرى است و از وى روايت نموده است. نجار در طلب علم به اصفهان و مشهد مسافرت كرد و نزد ملا عبدالرحيم جامى و ديگران تلمذ نمود. و آثارش: «مجمع التفاسير»، مشهور به «تفسير ابن النجار» كه از تفاسير بزرگ قرآن است، رساله اى در «سيرالملوك»، به فارسى؛ جمع بين متن «الاستبصار» و شرح محدث جزايرى بر آن به نام «كشف الاسرار»، و همچنين جمع بين متن «التهذيب» و شرح محدث جزايرى بر آن به نام «غايةالمرام»؛ تدوين «عقود المرجان فى حواشى القرآن» استادش، سيد نعمت اللَّه جزايرى، در سه مجلد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (9/ 10)، الذريعه (24/ 20 ،17/ 18 ،19 -18/ 16 ،305/ 15 ،249/ 4)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 707 -706/ 12)، معجم المؤلفين (67 -66/ 11).

نجم آبادي، هادي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1321/ 1320 -1250 ق)، عالم دينى، فقيه، محدث، متكلم، مجتهد، مدرس و نيكوكار. اصل وى از ساوجبلاغ تهران است. در تهران به دنيا آمد. در 1262 ق براى تحصيل علوم به نجف رفت و پس از فراگيرى مقدمات در 1270 ق به تهران بازگشت و پس از مدتى براى ادامه ى تحصيل به نجف مراجعت نمود. وى از شاگردان پدرش، ملا مهدى، و پسر عمويش، شيخ حسن نجم آبادى، و شيخ راضى نجفى بود. در 1280 ق پس از درگذشت پدرش، به تهران آمد و عهده دار امور دينى گشت. او در فقه، اصول، حديث، تفسير و رجال متبحر بود و در زمان خود از مجتهدين بزرگ تهران و

مرجع حل و فصل مشكلات مردم به شمار مى آمد. او بعد از ظهر هر روز جلو درگاه خانه خويش مى نشست و مردم را از هر گروه و آيين مى پذيرفت و با همه ى آنها در كمال آزادى پيرامون مسائل گوناگون بحث مى نمود. او عالمى آزادمنش و روشنفكر بود و خدمات بسيارى به جنبش آزادى ايران كرد و بسيارى از بزرگان مشروطه را از مريدان او به شمار آورده اند. فرزندانش، شيخ محمدتقى مجتهد نجم آبادى و حاج شيخ مهدى نجم آبادى، و علامه محمد قزوينى و علامه على اكبر دهخدا و ناظم الاسلام كرمانى و ميرزا جهانگير خان شيرازى (صور اسرافيل) و رفيع بامداد و ميرزا سيد محمد طباطبايى از شاگردان او بودند. در تهران درگذشت و در مدرسه ى خود به خاك سپرده شد. از آثارش: بناى مريضخانه ى وزيرى (ميرزا عيسى وزير) كه به نام خود وى نيز مشهور است، به انضمام يك باب حمام در كنار مريضخانه، در محله ى حسن آباد تهران، هدايت و تشويق ميرزا عبدالكريم خان منتظم الدوله فيروزكوهى به بناى مدرسه ى خيريه دارالايتام حسن آباد، داير كردن قنات در اشتهارد كرج و آباد كردن اراضى موات و احداث صحت آباد، در جهت پشتيبانى مالى بناى مريضخانه. از آثار علمى وى: «تحرير العقلاء»؛ رساله ى «رد فرقه ى بهاييه»؛ «جداول، طبقات وارث».[1]

سال تولد: 1250 ق.

فوت: 1320 ق.

آثار: تحريرالعقلا

رساله رد فرقه بهائيت (تهران، 1312 ق. سربى، رقعى، باهتمام شيخ مرتضى نجم آبادى)

جداول، طبقات وارث (تهران، 1308 ق. سنگى، خط ميرزا حسن تهرانى)

هادى نجم آبادى تهرانى متولد سال 1250 ق. پسر حاج ملا مهدى و از علماى معروف تهران بود كه در روستاى نجم آباد در خانواده اى صنعتگر به دنيا آمد. در دوازده سالگى به همراه مادرش به نجف

اشرف رفت و به تحصيل علوم فقهى و مذهبى پرداخت در سال 1280 ق. به تهران آمد و امامت و حكومت شرعيه موقوفات خانوادگى را به عهده گرفت.

وى مطلقا مردى فسادناپذير بود و هيچ گاه دينارى از كسى قبول نمى نمود وى مردى آزادانديش بود و يكى از زمينه سازان فكرى جنبش مشروطه محسوب مى گردد، اكثر روشنفكران دوره ناصرى تربيت يافتگان دبستان اين روحانى بودند. وى به تأسيس مدرسه، دارالايتام، بيمارستان، داروخانه و مسجد علاقه مفرطى داشت و از جمله ساخت مدرسه خيريه، مدرسه سادات، مدرسه رشديه و بيمارستان وزيرى با حمايت و تشويق وى صورت پذيرفت. سرانجام وى در سال 1320 ق. جان به جان آفرين تسليم نمود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] اعيان الشيعه (236 -235/ 10)، تحريرالعقلاء (مقدمه)، الذريعه (387/ 3)، زندگينامه ى آيت اللَّه حاج شيخ هادى نجم آبادى، شرح حال رجال (410 -408/ 4)، علماء معاصرين (337)، المآثر والآثار (149)، مكارم الآثار (1377 -1376/ 4)، مؤلفين كتب چاپى (732 -730/ 6).

نراقي، احمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1245/ 1244 -1186/ 1185 ق)، عالم دينى، فقيه اصولى، محدث، رجالى، منجم، رياضيدان، مدرس، اديب و شاعر، متخلص به صفايى. جامع معقول و منقول بود. در نراق، از توابع كاشان، به دنيا آمد. مقدمات را در نزد پدرش و شاگردان پدرش فراگرفت. سپس به همراه پدر به عراق رفت و در نجف از محضر سيد مهدى بحرالعلوم و شيخ جعفر كاشف الغطاء و در كربلا از محضر ميرزا مهدى شهرستانى و آقا محمدباقر بهبهانى استفاده نمود تا به مرتبه ى اجتهاد رسيد و خود به بحث و تدريس پرداخت. سپس به نراق كاشان بازگشت و عهده دار رياست و مرجعيت دينى شد. وى از پدرش و سيد بحرالعلوم

و شيخ جعفر كاشف الغطاء و به واسطه ى پدرش از ملا محمدباقر مجلسى روايت نموده است. شيخ مرتضى انصارى و سيد محمد شفيع جاپلقى و بسيارى ديگر از بزرگان از شاگردان وى بودند. در نراق به بيمارى و با درگذشت، پيكرش به نجف منتقل و در صحن علوى به خاك سپرده شد. از آثارش: «مناهج الوصول الى علم الاصول» يا «مناهج الاحكام»، «مساند الشيعة فى احكام الشريعة»، در فقه؛ «وسيلة النجاة»؛ «مفتاح الاصول و مصباح الوصول»؛ «معراج السعادة»، در اخلاق به فارسى، «مفتاح الاحكام»، در اصول فقه، «تنقيح الفصول»، در شرح «تجريد الاصول» پدرش، ملا مهدى نراقى؛ «اساس الاحكام»؛ «اسرار الحج»؛ «عوائد الايام»، در قواعد اصولى و فقهى، به فارسى؛ «الخزائن»، به سبك «كشكول»، در تتميم كتاب «مشكلات العلوم» پدرش، به فارسى، «سيف الامة و برهان الملة»، در رد پادرى نصرانى، به فارسى، رساله ى «منجزات المريض»؛ مثنوى «طاقديس»؛ «ديوان» شعر.[1]

حاجى ملا احمد ابن حاج ملا مهدى معروف به نراقى (ف. 1245 ه.ق) از فقهاى بزرگ قرن سيزدهم هجرى است. علاوه بر مقام فقاهت اشعار عرفانى فراوان سروده است و در شعر صفاتى تخلص مى كرد. او را تأليفات متعددى است از آن جمله: 1- اجتماع الامر والنهى. 2- اساس الاحكام در اصول فقه. 3- اسرارالحج. 4- حجية المظنة. 5- خزائن. 6- ديوان شعر فارسى. 7- سيف الامة 8- شرح تجريدالاصول. 9- طاقديس شامل مثنويات او. 10- عين الاصول. 11- معراج السعاده. 12- مفتاح الاحكام. 13- مناهج الوصول. وى در وباى عام در قريه ى نراق درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الاعلام (245/ 1)، اعيان الشيعه (184 -183/ 3)، ايضاح المكنون (563 ،523 ،478 ،130 ،35/ 2 ،331/ 1) حديقةالشعراء (1031 -1027/

2) الذريعه (178 -177 ،85/ 25 ،16/ 23 ،350 ،341 -340/ 22 ،317 ،315 ،230 -229 ،15 -14/ 21 ،140/ 17 ،367 ،354 ،134/ 15 ،195 ،138/ 13 ،286/ 12 ،12/ 11 ،1181 ،610/ 9 ،152/ 7 ،43 ،4/ 2 ،267/ 1)، روضات الجنات (107 -103/ 1)، ريحانه (163 -160/ 6)، سفينةالمحمود (423 -419/ 2)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 117 -116/ 13)، فرهنگ سخنوران (560)، فوائد الرضويه (41)، قصص العلماء (132 -129)، مجمع الفصحا (705 -700/ 5)، معجم رجال الفكر والادب فى النجف (1288 -1287/ 3)، معجم المؤلفين (163 -162/ 2)، مكارم الآثار (1242 -1235/ 4)، مؤلفين كتب چاپى (484 -481/ 1)، نگارستان دارا (106 -104)، هديةالاحباب (180)، هديةالعارفين (186 -185/ 1).

نراقي، مهدي

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1209 -1128 ق)، عالم دينى، فقيه، اصولى، محدث، متكلم، حكيم و رياضيدان. موصوف به خاتم المجتهدين. جامع علوم معقول و منقول و در حساب، هندسه، رياضى، هيئت و علوم ادبى متبحر بود. در نراق كاشان به دنيا آمد. سپس براى تحصيل به اصفهان رفت و از محضر ملا اسماعيل خواجويى و ملا محمدمهدى هرندى و شيخ محمد كاشانى و ميرزا نصير استفاده نمود و آنگاه براى ادامه تحصيل رهسپار عتبات گشت و در كربلا و نجف نزد بزرگان فقه و اصول و علوم نقلى از قبيل: وحيد بهبهانى و شيخ يوسف بحرانى و شيخ مهدى فتونى عاملى به تكميل معلومات خويش پرداخت و از وحيد بهبهانى و شيخ يوسف بحرانى و سيد مهدى بحرالعلوم و سيد محمدمهدى شهرستانى و شيخ جعفر كاشف الغطاء و ملا محمد اسماعيل مازندرانى روايت نمود. پس از فراغت از تحصيل به ايران مراجعت كرد و در كاشان سكنى گزيد. با حضور او در

كاشان علم و دانش در اين شهر رونقى تازه پيدا كرد. فرزندش، ملا احمد نراقى، و حاج محمد ابراهيم كرباسى و محمد طاهرآبادى و سيد محمدباقر حجت الاسلام شفتى اصفهانى و مجذوب عليشاه و ميرزا بابا حبيب اللَّه حسينى نطنزى از شاگردان او بودند. در اواخر عمر به نجف رفت و در آنجا به تدريس و بحث و تأليف مشغول شد و در همان جا درگذشت و در حرم مطهر به خاك سپرده شد. از آثارش: «كنزالرموز»، «انيس الموحدين»؛ «انيس المجتهدين»؛ «توضيح الاشكال»، در شرح «تحرير اقليدس»؛ «معتمد الشيعة فى احكام الشريعة»؛ «لوامع الاحكام فى فقه شريعة الاسلام»؛ «التحفة الرضوية فى المسائل الدينية»؛ «التجريد» يا «تجريد الاصول»، در اصول فقه؛ «انيس التجار» يا «انيس التاجرين»، در مسائل تجارت؛ «نخبة البيان»، در استعاره و تشبيه؛ «مشكلات العلوم» يا «تفصيل المشكلات من العلوم» به سبك «كشكول»؛ «جامع السعادات فى موجبات النجاة»، در اخلاق؛ رساله اى در «عبادات»؛ «مناسك الحج»؛ «كتاب الحساب»؛ «جامع الافكار و ناقد الانظار»، در اثبات واجب الوجود و صفات سلبيه و ثبوتيه؛ «محرق القلوب»، در مصائب اهل بيت (ع).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (257/ 8)، اعيان الشيعه (167 ،143/ 10)، ايضاح المكنون (508 ،443 ،413/ 2 ،353 ،311 ،249 ،227 ،148/ 1)، خاتمه ى مستدرك الوسائل (106/ 2)، الذريعه (94 -93/ 24 ،274/ 22 ،213 ،67 -66/ 21 ،149/ 20 ،359 -358 ،349 ،345 ،157 ،121/ 18 ،75 -74/ 17 ،302/ 15 ،335/ 13 ،103 ،32/ 11 ،7/ 7 ،436 ،351 ،350/ 3 ،59 -58 ،42 -41/ 5 ،467 -466 ،465 -464 ،453/ 2)، روضات الجنات (192 -189/ 7)، ريحانه (165 -164/ 6)، شرح حال رجال و مشاهير نامى

(413 -409)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 116/ 13)، طرائق الحقائق (258 ،254/ 3)، قصص العلماء (133/ 132)، المآثر والآثار (166)، معجم رجال الفكر والادب فى النجف (1287 -1286/ 3)، معجم المؤلفين (57/ 12)، مكارم الآثار (364 -360/ 2)، مؤلفين كتاب چاپى (363 -360/ 6)، هديةالاحباب (181 -180)، هديةالعارفين (352/ 2).

نريزي مراغي، ابوتراب عبدالباقي

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(492/ 491 -403/ 401 ق)، فقيه شافعى، محدث، مدرس و زاهد. اصل وى از نريز از قراى آذربايجان بود. ساكن نيشابور و عهده دار تدريس و امامت جماعت در مسجد عقيل آنجا بود. در بغداد نزد قاضى ابوطيب طبرى فقه آموخت و از ابوطيب طبرى و ابوعلى بن شاذان ابوالقاسم عبدالملك بن بشران عبدى و ابوطاهر بن عبدالرحيم اصفهانى و ابوعبداللَّه محاملى و ابومحمد جوهرى و ابوبكر بن بشران و جماعتى ديگر حديث شنيد. عمر بن على دامغانى و ابوالبركات ابن فراوى و ابوعثمان عصايدى و زاهر بن طاهر شحامى و فرزندش، عبدالخالق بن زاهر، و ديگران از وى روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (481 -480/ 5)، سيرالنبلاء (171 -170/ 19)، شذرات الذهب (398/ 3)، طبقات الشافعيه ى اسنوى (223/ 2)، الشافعيه ى سبكى (96/ 5) العبر (366/ 2)، الكامل (192/ 8)، المنتظم (42 -41/ 10)، النجوم الزاهرة (162/ 5).

نسائي، ابوالعباس احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 396 ق)، محدث و صوفى. اصل وى از نساء خراسان و داراى مذهب شافعى بود. در راه سفر به مصر با شيخ عباس فقير هروى و در مسافرت به مكه با شيخ عمو، معروف به عمو سالار، ملاقات داشت. افرادى چون ابن عدى، احمد بن عطاء رودبارى و ابوبكر ربعى از او حديث شنيدند. وى در بين مصر و مكه درگذشت. از آثار وى «تاريخ الصوفيه» است كه در بعضى از كتابها به نام «تاريخ الصوفيه و سير الصالحين والزهاد» آمده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بغداد (9/ 5) طبقات الشافعيه ى سبكى (43 -42/ 3)، طبقات الصوفيه هروى (369)، نفحات الانس (151).

نسائي، ابوعبدالرحمان احمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(303 -215/ 214 ق)، رجالى، حافظ، محدث، فقيه و قاضى. ملقب به شيخ الاسلام و معروف به حافظ نسائى. در نساى خراسان به دنيا آمد. در «وفيات الاعيان» نام پدر وى على و نام جدش شعيب ذكر شده است. در طلب علم به خراسان، حجاز، عراق، جزيره، شام و مصر سفر كرد و سرانجام در مصر ساكن گرديد. وى نزد يونس بن عبدالاعلى، دوست و مصاحب شافعى، تلمذ نمود. او قرائت را از احمد بن نصر نيشابورى مقرى و ابوشعيب صالح بن زياد سوسى فراگرفت. از قتيبة بن سعيد و اسحاق بن راهويه و هشام بن عمار و سويد بن نصر و احمد بن منيع و بشر بن معاذ عقدى و حسين بن منصور سلمى نيشابورى و بشر صواف و زياد بن ايوب و سوار بن عبداللَّه عنبرى و عباس بن عبدالعظيم عنبرى و عبدالجبار عطار و عتبه مروزى و عمران بن موسى قزاز و عمرو بن زراره كلابى و عيسى

بن محمد رملى و محمد بن ابان بلخى و محمد بن بشار و محمد بن نصر مروزى و محمد مخرمى و محمد بن عبيد محارمى و محمد بن هاشم بعلبكى و محمود بن غيلان و هيثم بن ايوب طالقانى و يوسف بن عيسى زهرى و يوسف بن واضح مودّب و جماعتى ديگر حديث شنيد. فرزندش، عبدالكريم نسائى، و حسن بن رشيق عسكرى و ابوبشر دولابى و ابوجعفر طحاوى و ابوعلى نيشابورى و حمزه ى كنانى و ابوجعفر احمد نحوى و ابوبكر شافعى و محمد بن قاسم اندلسى و ابوالقاسم طبرانى و محمد بن عبداللَّه نيشابورى و محمد بن موسى مأمونى و ابن السنى و ابيض بن محمد بن ابيض و جماعتى ديگر از وى روايت كرده اند. در رمله ى فلسطين درگذشت و پيكرش به مكه منتقل و ما بين صفا و مروه به خاك سپرده شد و به روايتى در مكه درگذشت. از آثارش: «السنن الكبير»، در حديث، «المجتبى» يا «السنن الصغير»؛ «الضعفاء والمتروكين»، در رجال حديث؛ «الخصائص» يا «خصائص اميرالمؤمنين (ع)»، در فضيلت حضرت على (ع)؛ «مسند على (ع)»؛ «مسند مالك»؛ «اغراب شعبة على سفيان و سفيان على شعبة»؛ «مناسك النسائى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (164/ 1)، اعيان الشيعه (603 -601/ 2)، انساب سمعانى (484/ 5)، تاريخ نيشابور (110)، تذكرة الحفاظ (701 -698/ 2)، تهذيب التهذيب (170 ،163/ 1) روضات الجنات (220 -219/ 1)، ريحانه (168 -167/ 6)، سيرالنبلاء (135 -125/ 14)، شذرات الذهب (241 -239/ 2)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 35 -34/ 4)، طبقات الشافعيه ى ابن قاضى شهبه (88/ 1)، طبقات الشافعيه اسنوى (269 -268/ 2)، طبقات الشافعيه ى سبكى (16 -14/ 3)، العبر (444/ 1)، الكامل

(152/ 6)، كشف الظنون (1833 ،1685 ،1684 ،1087 ،1006 ،706 ،130)، الكنى والالقاب (249 -247/ 3)، معجم المؤلفين (245 -244/ 1)، المنتظم (450/ 7)، النجوم الزاهرة (210 -209/ 3)، الوافى بالوفيات (417 -416/ 6)، وفيات الاعيان (78 -77/ 1)، هديةالعارفين (56/ 1).

نسفي، ابومطيع مكحول

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 308 ق)، فقيه، حافظ و محدث. از داوود ظاهرى و ابوعيسى ترمذى و عبداللَّه بن احمد بن حنبل و محمد بن ايوب بن ضريس و مطين و جماعتى ديگر روايت كرد. ابوبكر احمد بن محمد بن اسماعيل كه استاد جعفر مستغفرى است، از وى روايت نموده است. به آورده ى ذهبى مستغفرى در «تاريخ نسف» نام وى را محمد بن فضل و لقبش را مكحول ذكر كرده است. ذهبى گويد كه او نيكو شعر مى سرود. از آثارش: «اللؤلئيّات»، در زهد و آداب؛ «كتاب الشعاع».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سيرالنبلاء (33/ 15)، كشف الظنون (1571 ،1430)، معجم المؤلفين (319/ 12).

نسفي، برهان الدين، ابوالفضايل

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 600- وف 688 -684/ 679 ق)، فقيه حنفى، مفسر، اصولى، محدث، متكلم، حكيم و شاعر. معروف به برهان. وى از علماى بزرگ حنفى بود. در علم تفسير و اصول فقه و علم كلام صاحب تأليف مى باشد. ساكن بغداد بود. در همان جا درگذشت و جنب مقبره ى ابوحنيفه دفن شد. «العقائد النسفية» كه ملا سعد تفتازانى آن را شرح كرده، به وى نسبت داده شده است. در «كشف الظنون» فقط يك عنوان كتاب تحت نام «عقائدالنسفى» مربوط به نجم الدين عمر بن حمد نسفى ذكر شده است. از ديگر آثارش: «المقدمة فى علم الخلاف» يا «المقدمة البرهانية» يا «فصول النسفى فى علم الجدل» يا «مقدمة فى الجدل والخلاف والنظر»؛ «منشأ النظر»، در علم خلاف و شرح آن؛ «الواضح»، كه مختصر «تفسير كبير» فخر رازى است؛ رساله اى در «دور و تسلسل»؛ شرح «الاسماء الحسنى»؛ شرح «الاشارات والتنبيهات» ابن سينا؛ شرح «الرسالة القدسية» غزالى؛ «مطلع السعادة».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ايضاح المكنون (194/ 2)، ريحانه (174 -173/ 6)، شذرات الذهب

(385/ 5)، كشف الظنون (1861 ،1803 ،1799 -1798 ،1756 ،1720 1296 ،1272 ،1032 ،882 ،865 ،95)، معجم المؤلفين (297/ 11)، هديةالعارفين (136 -135/ 2).

نسفي، حافظ الدين، ابوالبركات عبداللَّه

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 710/ 701 ق)، فقيه حنفى، محدث، اصولى، مفسر و متكلم. اصل وى از نسف و اهل ايذه ى اصفهان بود. او از مشاهير فقها و اصوليين و محدثين حنفى و در علم كلام متبحر و بر معاصرين خود مقدم بود. به آورده ى بعضى از مآخذ وى در ايذه درگذشت. اما در «ريحانةالادب» مكان وفات وى بغداد ذكر شده است. از آثارش: «الوافى»، در فقه و شرح آن به نام «الكافى»؛ «كنزالدقائق»، در تلخيص «الوافى»؛ «عمدة العقائد» يا «عمدة عقيدة اهل السنة والجماعة»، در كلام و شرح آن به نام «اعتماد الاعتقاد»؛ «منار الانوار» و شرح آن به نام «كشف الاسرار»؛ «مدارك التنزيل و حقائق التأويل»، در تفسير كه به «تفسير نسفى» معروف مى باشد؛ «المستصفى»، در شرح كتاب «نافع» شيخ ابوالقاسم محمد حسينى (م 656 ق).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (192/ 4)، ايضاح المكنون (98/ 1)، ريحانه (171/ 6)، كشف الظنون (2034 ،1997 ،1922 ،1867 ،1849 ،1823 ،1675 ،1641 -1640 ،1515 ،1274 ،1168 ،119)، معجم المؤلفين (32/ 6)، هديةالعارفين

نسفي، نجم الدين، ابوحفص عمر

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 537 -461 ق)، فقيه حنفى، اصولى، حافظ، محدث، مفسر، متكلم، اديب و شاعر. معروف به مفتى الثقلين، به جهت اينكه گويند جن و انس از محضرش تعليم مى گرفته اند. اهل سمرقند بود و در نسف به دنيا آمد. او در زمينه ى فقه، حديث، تفسير، تاريخ و فنون شعرى متبحر بود. در بغداد از ابوالقاسم بن بيان حديث شنيد و از اسماعيل بن محمد نوحى و حسن بن عبدالملك قاضى و مهدى بن محمد علوى و عبداللَّه بن على نسفى و ابواليسر محمد نسفى و حسين كاشغرى و ابومحمد حسن بن احمد سمرقندى و على بن حسن ماتريدى روايت

كرد. فرزندش، ابوالليث احمد بن عمر، و محمد بن ابراهيم تورپشتى از وى روايت كرده اند. حدود صد اثر را به وى نسبت مى دهند. كتاب «العقائد» يا «عقايد النسفى» كه بر آن شروح بسيارى، از جمله شرح سعدالدين تفتازانى نگاشته شده، به وى منسوب است. البته در صحت انتساب اين كتاب به وى ترديد مى باشد، چنان كه بعضى آن را به برهان الدين محمد بن محمد نسفى منسوب كرده اند. در سمرقند درگذشت. از ديگر آثارش: «الاكمل الاطول»، در تفسير؛ «التيسير فى التفسير»؛ «قيد الاوابد»؛ «تاريخ بخارا»؛ «القند فى تاريخ علماء سمرقند»؛ «يواقيت المواقيت»؛ «طلبة الطلبة»؛ «تطويل الاسفار لتحصيل الاخبار»؛ «مشارع الشارع»؛ «منهاج الدراية»، در فروع؛ «النجاح فى شرح اخبار كتاب الصحاح»؛ «الخصائل فى الفروع»؛ «دعوات المستغفرين»؛ «الاشعار بالمختار من الاشعار» يا «المختار من الاشعار»، در بيست مجلد؛ «منظومة الخلافيات» يا «منظومة فى الخلاف»؛ نظم «الجامع الصغير» امام محمد شيبانى، در فروع.[1]

عمر بن محمد ابن احمد نسفى سمرقندى حنفى (461 ه.ق- ف. 537 ه.ق) ملقب به نجم الدين و مكنى به ابى حفص عالمى متكلم، اصولى، فقيه، مفسر و محدث بود. قريب يكصد رساله در مباحث فقهى و جز آن تصنيف كرده است. از اوست: «اكمل الاطول» (ه.م) «والتيسير فى التفسير» و «العقائد النسفيه» و «طلبة الطلبه» و «تاريخ سمرقند» و جز آن.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الاعلام (222/ 5)، ايضاح المكنون (117 ،25/ 1)، ريحانه (173 -172/ 6)، سيرالنبلاء (127 -126/ 20)، شذرات الذهب (115/ 4)، طبقات المفسرين داودى (7 -5 / 2)، العبر (453 -452/ 2)، كشف الظنون (2054 ،2048 ،1929 ،1871 ،1867 ،1731 ،1686 ،1602 ،1356 ،1230 ،1145 ،1125 ،1114 ،756 ،706 ،668 ،602 ،564 ،553

،519 ،418 ،415 ،296 ،247)، لسان الميزان (230 -229/ 5)، معجم الادباء (71 -70/ 16)، معجم المؤلفين (306 -305/ 7)، هديةالاحباب (255)، هديةالعارفين (783/ 1).

نسوي مروزي، ابوسعيد احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 357 ق)، حافظ و محدث. اصلش از نساء خراسان بود و در شرمقان اسفراين به دنيا آمد. در مرو نشو و نما يافت. در خراسان و ديگر بلاد علم آموخت. در طلب علم و حديث مسافرت هاى طولانى نمود و در شهر صعده، از بلاد يمن، مدت زيادى اقامت گزيد، سپس در حدود 350 ق به بغداد وارد شد. از محمد بن اسحاق بن خزيمه و عبداللَّه بن محمد بن شيرويه نيشابورى و ابوخليفه جمحى و عمر بن ابى غيلان و ابن زيدان بجلى و عبداللَّه بن محمود مروزى و ابوالعباس سراج و محمد بن حسن بن قتيبه و محمد بن فضل سمرقندى و عمر بن محمد همدانى و ابراهيم بن يوسف هسنجانى و محمد بن عقيل بلخى و عبدان اهوازى و احمد بن جعفر عقيلى و ابونصر احمد بن محمد صعدى و از محمد بن يعقوب عسكرى و عبدالعزيز بن اسحاق و عبدالعزيز بن يحيى تيمى و احمد بن ابراهيم عجلى و همطبقه ى آنها حديث شنيد. ابوالحسن دارقطنى و ابوحفص بن شاهين و ابوالحسن رزقويه و عبدالرحمان بن محمد سراج نيشابورى و ابوعبدالرحمان سلمى و حاكم نيشابورى و ابوعلى بن دوما و ابوحسين محمد بن ابراهيم فارسى عزائمى، از مشايخ صدوق، و ديگران از وى روايت كرده اند. سپس به نيشابور رفت و پس از سه سال توقف در آنجا مجدداً به بغداد بازگشت و مدت مديدى در اين شهر بود. وى پس از سفر به مكه و انجام فريضه حج، در جحفه درگذشت

و همان جا به خاك سپرده شد. او را صاحب تأليفاتى در علم حديث ذكر كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (201/ 1)، تاريخ بغداد (8 -6 / 5)، تاريخ نيشابور (153)، تذكرة الحفاظ (931 -930/ 3)، سيرالنبلاء (171 -169/ 16)، شذرات الذهب (22/ 3)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 46 -45/ 4)، طبقات الحفاظ (394)، العبر (100/ 2)، لسان الميزان (396 -395/ 1)، معجم المؤلفين (102/ 2)، ميزان الاعتدال (163/ 1) النجوم الزاهرة (21/ 4)، الوافى بالوفيات (400/ 7)، هديةالعارفين (65/ 1).

نصرآبادي نيشابوري، ابوالقاسم ابراهيم

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 376/ 372 ق)، محدث، واعظ، صوفى و زاهد. اهل نيشابور بود و نسبتش به نصرآباد، محله اى در نيشابور مى رسد. از بزرگان تصوف و عرفان و در انواع علوم متبحر بود. وى مريد شبلى و شاگرد ابوعلى رودبارى و ابراهيم شيبان بود و با مرتعش و بوبكر طاهر ابهرى و شبلى مصاحبت داشته است. از ابوالعباس سراج و ابن خزيمه و احمد بن عبدالوارث عسال و يحيى بن صاعد و محمد بن عبداللَّه مكحول بيروتى و ابن جوضاء و جماعتى ديگر در خراسان و شام و عراق و حجاز و مصر حديث شنيد. حاكم نيشابورى و ابوعبدالرحمان سلمى و ابوحازم عبدوى و ابوالعلاء محمد بن على واسطى و ابوعلى دقاق و جماعتى از وى روايت نموده اند. در 366 ق به مكه رفت و مجاور شد و همان جا درگذشت و در جوار فضيل بن عياض به خاك سپرده شد. به آورده ى «ريحانةالادب» وى در قريه ى نصرآباد اصفهان، خانقاهى داشته كه به تكيه ى ميان ده نصرآباد معروف است و ظاهراً مدفنش نيز در همان جا مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بغداد (170 -169/ 6)، تذكرةالاولياء

(319 -311/ 2)، تذكره ى نصرآبادى (مقدمه/ ه)، ترجمه ى رساله ى قشيريه (صفحات متعدد)، ريحانه (177/ 6)، سيرالنبلاء (267 -263/ 16)، شذرات الذهب (59 -58/ 3)، طبقات الصوفيه سلمى (488 -484)، طبقات الصوفيه هروى (525 -524)، طرائق الحقائق (541/ 2)، العبر (125/ 2)، كشف المحجوب (200)، لغت نامه (ذيل/ نصرآبادى)، المنتظم (412/ 8)، النجوم الزاهرة (133/ 4)، نفحات الانس (235 -234)، الوافى الوفيات (118 -117/ 6).

نظام الدوله، علي محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

در 1222 در ايران متولّد، و در اصفهان و طهران تحصيل علوم نموده، در سال 1247 به اتفّاق پدر به نجف اشرف مهاجرت نموده، و به تكميل علوم و تهذيب نفس و تأليف و تصنيف پرداخته، در فقه و اصول و حديث و رجال و علوم ادبى و رياضيّات مهارت داشته، قريب 18 مجلّد كتاب تأليف نموده كه از آن جمله است: 1- البرهان 2- تقريرات 3- ديوان شعر، به عربى و فارسى 4- رسال در اصول فقه 5- رسال در شبهه محصوره و آب مضاف، به طبع رسيده 6- رساله در امامت 7- سلافة الوزراء، در معنى ولايت به طريق اهل تصوّف و عرفان، به نظم و نثر، مطبوع ضمن فوائد البهائيّة 8- شهاب الثاقب، در ردّ صواعق ابن حجر 9- كشف الابهام، در فقه. 10 و 11 - دو كتاب در رجال 12- كتابى در نحو و صرف 13- كتابى در ترجمه 19 نفر از بزرگان اهل سنّت، و ردّ بر آنها از كتب اهل سنّت 14- معارج القدس، در حكمت و كلام و توحيد و عدل 15- نور الابصار؛ و غيره.

مشاراليه نزد صاحب جواهر، و ملاّ مقصود على غروى، و ميرزا حسن بن ملاّعلى نورى و جمعى ديگر از بزرگان تحصيل علوم

و دانش نموده، و از حاج ملاّ احمد نراقى اجازه روايت و اجتهاد داشته است

(تاريخ اجازه مربوط به زمانى است كه حاكم كاشان بوده است)

سرانجام در 8 ذى حجّه سال 1276 در نجف وفات يافته، در مدرسه صدر مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

نعيمي جرجاني، ابومنصور، احمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 415 ق)، حافظ، محدث و مورخ. اهل جرجان بود. از ابوبكر اسماعيلى و ابواحمد غطريفى و ابواحمد بن عدى و ابواحمد نيشابورى حافظ و ابوعمرو حيرى و نصر بن عبدالملك اندلسى و ديگران روايت كرد. از آثارش «اخبار الجبل» است. اين كتاب در «الانساب» سمعانى تحت نام «اخبار الجيل» و در «الاعلام» زركلى به نام «اخبار الحيل» آمده است. از ديگر آثارش: «المجتبى»، در حديث.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (186/ 1)، انساب سمعانى (512/ 5)، سيرالنبلاء (340/ 17)، معجم المؤلفين (46/ 2).

نقاش اصفهاني، ابوسعيد محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 414 ق)، حافظ، محدث و فقيه حنبلى. در طلب حديث به جاهاى مختلف سفر كرد و در اصفهان از جد مادرش اش، احمد بن حسن بن ايوب تميمى، و عبداللَّه بن عيسى خشاب و عبداللَّه بن جعفر بن فارس اصفهانى و احمد سمسار اصفهانى و ابواحمد عسال اصفهانى و همطبقه ى آنها و در بغداد از ابوبكر شافعى و ابن مقسم و ابوعلى بن صواف و در بصره از ابواسحاق هجيمى و فاروق خطايى و حبيب قزاز و در كوفه از قاضى نذير محاربى و صباح بن محمد نهدى و در مرو از حاضر بن محمد فقيه و در جرجان از ابوبكر اسماعيلى و در هرات از ابوحامد حسنويه و ابومنصور ازهرى و در دينور از ابن السنى و از جماعتى ديگر در حرمين و نيشابور و همدان و نهاوند حديث شنيد و شنيده هاى خود را جمع آورى كرد و تصنيفاتى به وجود آورد. او همچنين املاى حديث نمود. فضل بن على حنفى و ابوالعباس ابن اشته و ابومطيع صحاف و سليمان حافظ و ابوالفتح سوذرجانى اصفهانى از وى روايت كرده اند. از آثارش:

كتاب «القضاء» يا «القضاة والشهود»؛ كتاب «طبقات الصوفية»؛ «مالى»، در حديث.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (161 -160/ 7)، تذكرة الحفاظ (1061 -1059/ 3)، سيرالنبلاء (308 -307/ 17)، شذرات الذهب (201/ 3)، طبقات الحفاظ (431)، العبر (228/ 2)، كشف الظنون (1104)، الوافى بالوفيات (119/ 4)، هديةالعارفين (62/ 2).

نقوي، محمدتقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سيد محمدتقى فرزند حاج سيد باقر نقوى از افاضل دانشمندان و گويندگان معاصر تهران است. وى در سال 1348 قمرى در شهر قائن به دنيا آمده و در بيت سيادت پرورش يافته و مقدمات را در قائن خوانده، سپس در سن 16 سالگى در سال 1364 قمرى به مشهد عزيمت نموده و در مدرسه ابدال خان اقامت و ادبيات را نزد مرحوم اديب نيشابورى با تمام رسانيده و سطوح وسطى و نهائى را در خدمت مرحوم حاج سيد احمد مدرس يزدى و كفايه و مكاسب را از مرحوم حاج شيخ هاشم قزوينى و حاج ميرزا حسين فقيه سبزوارى آموخته و رسائل را از مرحوم حاج شيخ كاظم دامغانى فراگرفته و پس از آن به قم آمده و مدت يكسال اقامت و از محضر آيات استفاده نموده و در سال 1368 قمرى مهاجرت به نجف اشرف نموده و مدت هشت سال اقامت و از محضر آيات عظام مرحوم حاج سيد محمود شاهرودى و حاج ميرزا باقر زنجانى استفاده نموده و عمده فقه را از مرحوم آيت اللَّه العظمى حكيم استفاده نموده و عمده اصول را از آيت اللَّه العظمى خوئى مدظله آموخته و در سال 1376 قمرى به ايران مراجعت و به زادگان خود قائنات رفته و مدت دوازده سال در آن سامان به خدمات دينى اشتغال داشته و

در سال 1388 قمرى مهاجرت به تهران نموده و به خدمات دينى و تبليغ اسلام و ترويج مذهب و نشر معارف اسلامى از طريق منبر و جلسات مذهبى پرداخته است داراى تأليفات و آثار ارزشمندى هستند كه از نظر عزيزان مى گذرانم.

1- شرح نهج البلاغه در 25 جلد كه هفت جلد آن مطبوع و بقيه مخطوط مى باشد.

2- شرح دعاء كميل فارسى مطبوع.

3- شرح خطبه فدك مخطوط.

4- شرح دعاء عرفه فارسى.

5- شرح خطبه غديريه فارسى مخطوط.

6- تفسير قرآن كه در دست تأليف دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

نكبوني، ابوزكريا يحيي

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 243 ق)، حافظ، محدث و مفسر. اصلش از بيند ماوراءالنهر و ساكن قريه نكبون، از قراى بخارا بود. در طلب حديث به عراق و حجاز سفر كرد. از فرزندش، حسين بن يحيى بيكندى، و اسحاق بن سليمان رازى و عبدالرزاق بن همام و محمد بن عبداللَّه انصارى و مروان بن معاويه فزارى و معاذ بن هشام دستوايى و يزيد بن هارون و سفيان بن عيينه و محمد بن فضيل بن غزوان و وكيع بن جراح و ابومعاويه محمد بن حازم ضرير و همطبقه ى آنها حديث شنيد. فرزندش، حسين بن يحيى بيكندى، و محمد بن اسماعيل بخارى و عبيداللَّه بن واصل و خلف بن عامر و ابوجعفر احمد بن يونس بن جنيد و ابومعشر حمدويه مستملى بخارى و سريج بن موسى مؤذن و سهل بن بشر كندى و سهيل بن سهل مؤذن و عبداللَّه شيبانى و عبيداللَّه بن واصل بيكندى و على بن حسن نجاد و ابوجعفر بن ابى حاتم وراق بخارى و محمد بن عبداللَّه سعدى از وى روايت كرده اند. از آثارش: «تفسير القرآن». سمعانى در «الانساب» تصنيفاتى، در

«صوم» و «صلاة»، و «مناسك» و «معاملات»، براى وى ذكر كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (522/ 5)، تذكرة الحفاظ (487/ 2)، تهذيب التهذيب (170/ 11)، تهذيب الكمال (49 -48/ 20)، الثقات (268/ 9)، سيرالنبلاء (101 -100/ 12)، طبقات الحفاظ (235)، هديةالعارفين (515/ 2).

نمازي شاهرودي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

على نمازى شاهرودى فرزند عالم ربانى و زاهد سبحانى حاج شيخ محمد نمازى شاهرودى از علماء مبرز و متقى و دانشمندان متتبع و نويسندگان متبحر حوزه علميه مشهد مقدس بوده اند.

در سال 1332 قمرى در شهرستان شاهرود متولد شده و در بيت علم و تقوا پرورش يافته و مقدمات و سطوح را در زادگاه خود نزد والدشان و ساير اساتيد فراگرفته و آنگاه براى تكميل مبانى فقه و اصول مهاجرت به مشهد مقدس نموده و و از محضر آيات عظام و فقهاء كرام آن سامان به ويژه مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا مهدى غروى اصفهانى كه در معارف اهل بيت عصمت و طهارت نادره زمان واغلوطه اوان بوده و شاگردان مكتبش چون حاج شيخ مجتبى و حاج شيخ هاشم قزوينى و حاج شيخ كاظم دامغانى و ميرزا جواد آقاى تهرانى و صدها نفر ديگر امثالهم از آيات بزرگ و دانشمندان بنام معاصر بودند استفاده فقه و معارف الهى نموده و به نجف اشرف مشرف و چندى هم در آنجا اقامت و از مبانى مدرسين و مجتهدين حوزه نجف مطلع و استفاده نموده و به مشهد مراجعت و به تأليف كتب مفيده و تدريس پرداخته و مهارتى عجيب در مناظره با پيروان اديان ديگر و مذاهب باطله داشت و نيز در احتجاج و مباحثه با اهل سنت و جماعتى و در

سفرهاى عديده اش به حجاز و كشور سعودى مباحثاتى با حضرات داشته كه موجب استبصار عده اى از مردم پاكستان و هندوستان شده است.

آن مرحوم در علوم غريبه و علم طلب قديم و گياه شناسى و رياضى هم اطلاع عميق داشته و با زبان فرانسه هم آشنائى داشته حدود سه دوره بحارالانوار را از اول تا آخر مطالعه و در اثر اين مطالعات موفق به تأليف مستدرك البحار در ده مجلد شده كه پنج جلد آن در زمان حيات خودش به طبع رسيده و پنج مجلد آن پس از رحلتش فرزند ياد شده اش اقدام به طبع و نشر آن نموده و حافظ تمام قرآن و يا اكثر آن بوده زيرا از هر آيه كه مى پرسيدند فورا آدرس درس آن را مى داد و به گفته برخى از مرحوم آيت اللَّه مرعشى نجفى قدس اللَّه سره از ايشان پرسيده بودند فرموده بود كه آقاى نمازى مجلسى زمان ما بوده است.

نگارنده اين كتاب چون مدتى در مدرسه نواب مشهد با ايشان همسايه و مرواده داشتم ايشان را از جهاتى كم نظير يافتم. تأليفات بسيارى دارد كه از ديدگان عزيزان مى گذرانم.

1- اثبات ولايت كه 6 مرتبه به چاپ رسيده.

2- ابواب رحمت 2 مرتبه چاپ شده.

3- تاريخ فلسفه و تصوف 2 مرتبه چاپ شده.

4- مقام قرآن و عترت 3 مرتبه چاپ شده.

5- اركان دين 2 مرتبه چاپ شده در خداشناسى و پيغمبر و امام شناسى و فروع دين و نماز و زكوه و روزه و حج و ولايت. و زيارت پيغمبر و ائمه هدى و شرح قيامت صغرى و رجعت و قيامت كبرى تدوين شده است.

6- الهدى الى صراط مستقيم.

7- دوره مستدرك سفينه البحار در ده جلد به

طبع رسيده.

8- رساله تفويض

9- تاريخ مجالس روضه خوانى

10- زندگانى حبيب بن مظاهر

11- اصول دين

12- الاسلام الهاديه فى الاعتبار الكتب الاربعه

13- رساله نور الابصار

14- مناسك حج- مشتمل بر وجوب حج و مذمت تارك آن و خلقت كعبه و حجرالاسود و حرم و قضاياى آن.

تأليفات طبع نشده علامه نمازى

1- روضات النظرات، دوره فقه استدلالى ده جلد.

2- مستدركات علم رجال، ده جلد.

3- مستطرفات المعالى در احوال راويان احاديث.

4- دوره معارف القرآن مشتمل بر چهل و سه جزو.

5- رساله اى در طب.

6- معرفه الاشياء- گياه ها- درختها حيوانات و جمادات.

7- مباحث اصول.

متاسفانه اين دانشمند متتبع و محدث متبحر و مؤلف مكثر در شب دوشنبه دوم ماه ذيحجه سال 1405 هجرى قمرى برابر 28 مرداد ماه 1364 شمسى از دنيا رفته و در جوار سلطان سرير ارتضا حضرت على بن موسى الرضا عليه الصلوه والسلام مدفون گرديد عاش سعيدا و مات سعيدا حشره اللَّه مع الشهداء والسعداء آمين يااللَّه.

محقق، عالم دينى.

تولد: 1294 ق.، شاهرود.

درگذشت: 28 مرداد 1364، (دوم ذيحجه سال 1405 ق.).

آيت الله على نمازى شاهرودى، فرزند آيت الله محمد نمازى شاهرودى، مقدمات و سطوح عالى را در شاهرود نزد پدر و ديگر اساتيد فراگرفت. سپس رهپسار مشهد شد . در آنجا مدارج عاليه فقه و اصول را يكى پس از ديگرى پشت سر گذاشت به گونه اى كه در بيست و دو سالگى شروع به تقرير فقه استدلالى نمود.

مدتى نيز به حوزه ى نجف اشرف رفت و در آنجا به تحصيل فقه و مبانى اصول پرداخت. سپس به ايران بازگشت و در مشهد مقيم شد. ايشان همچنين به علم رياضى و تاريخ و نيز خطاطى آشنايى داشت و به ويژه كتاب هايش را به خط خودش مى نوشت. آيت الله نمازى

به زبان عربى مسلط بود و با زبان فرانسوى هم آشنايى داشت. وى طب سنتى و گياه شناسى و علوم غريبه را خوب مى دانست، ضمنا به روش هاى مباحثه و مناظره نيز مسلط بود. فعاليت عمده و اساسى ايشان پيرامون احاديث و رجال حديث بحارالانوار اختصاص داشت.

آثار ايشان عبارتند از: مستدرك سفينه البحار (در ده جلد)؛ الاحتجاج بالتاج على اصحاب اللجاج (الهادى)؛ الاعلام الهاديه فى اعتبار الكتب الاربعه؛ ابواب رحمت (جلد اول، مشهد، 1337، ق.، قم، 1362)؛ تاريخ فلسلفه و تصوف (يا مناظره دكتر با سياح پياده، جلد اول، 1377 ق.)؛ مناسك حج؛ رساله تفويض؛ رساله علم غيب (ع)؛ اصول دين؛ رساله نورالانوار؛ اركان دين؛ زندگانى حبيب بن مظاهر اسدى؛ تاريخچه ى مجالس روضه خوانى و عزادارى سيد مظلومان (ع) قرآن و عترت در اسلام.

آثار علمى خطى چاپ نشده وى به اين شرح هستند: مستطرفات المعالى؛ مستدركات علم رجال (پانزده جلد)؛ روضات النظرات؛ مجموعه نفيسه در طب؛ معرفة الاشياء (گياه شناسى)؛ مطرف الهيه؛ حواشى بر بعضى كتب مانند: حاشيه بر تفسير برهان، حاشيه بر رجال ممقانى، حاشيه بر رجال آيت الله خويى؛ حاشيه بر رجال شيخ طوسى و تصحيح آن، حاشيه بر كتاب جواهر در فقه تأليف محمدحسن نجفى، حاشيه بر كتاب وقايع المشهور، حاشيه بر كتاب بحارالانوار آيت الله غرورى، حاشيه بر رساله ى شريف رجبيه محدث بيرجندى و حواشى ديگر.

(تو ح 1332 ق)، عالم دينى، فقيه، محدث و متكلم. در شاهرود به دنيا آمد. پس از فراگيرى مقدمات و استفاده از محضر پدرش، به مشهد مهاجرت نمود و سطوح را نزد مدرسين بزرگ حوزه ى مشهد به پايان رسانيد. آنگاه از بحثهاى معارف و اخلاق آيت اللَّه آقا ميرزا مهدى غروى اصفهانى بهره مند

گشت. او علاوه بر امامت جماعت يكى از مساجد مشهد به كار تأليف و تصنيف كتب دينى و تحقيقات در اين زمينه اشتغال داشت و تأليفات بسيارى از خود باقى گذاشت. از آثارش: «مستدرك سفينةالبحار»؛ «ابواب رحمت»؛ «تاريخ فلسفه و تصوف»؛ «اركان دين»؛ «مقام قرآن و عترت در اسلام»؛ فهرست «منتقى الجمان»؛ كتاب «اثبات ولايت»؛ تذييلات كتاب «مجموعة الاخبار»؛ «شرح زندگانى حبيب بن مظاهر»؛ «تاريخچه ى مجالس روضه خوانى»؛ «مناسك حج و وجوب و فضيلت آن»؛ «نورالانوار»، به فارسى و عربى؛ رساله اى در «علم غيب امام (ع)».[1]

على ابن العالم الكامل و العابد الزاهد آيت اللَّه حاج شيخ محمد معروف به (نمازى) شاهرودى از علماء و ائمه جماعت معاصر مشهد مقدسند.

وى در حدود سال 1332 قمرى متولد شده و در بيت علم و ورع و تحت تربيت پدر دانشمند و زاهدش پرورش يافته و پس از خواندن مقدمات و قسمتى از سطوح را از مدرسين بزرگ حوزه مشهدبه پايان رسانيده سپس از محضر مرحوم عالم ربانى و آيت اللَّه سبحانى مربى نفوس و مهذب اخلاق آيت اللَّه الملك العلام آقا ميرزا مهدى غروى اصفهانى سالهاى متمادى استفاده نموده و با هم از محضر آيات ديگر مشهد بهره مند گرديده و در مسجدى از مساجد بالا خيابان به اقامه جماعت و تبليغ احكام تا حال تحرير اشتغال دارند

نگارنده گويد از سال 1364 ق كه در مشهد اقامت داشتم و در مدرسه نواب از محضر مرحوم آيت اللَّه ميرزا مهدى اصفهانى خارج مبحث حج را استفاده مينمودم با معظم له آشنا شده و بعد از درس مذاكره بحث را مى نموديم وى را دانشمندى متقى و پارسا و مشغول به مطالعه و تأليف شناخته ام خداوند امثال

ايشان را همواره موفق بدارد.

تأليفات مطبوع ايشان از اينقرار است.

1- ابواب رحمت دو مرتبه به طبع رسيده 2- تاريخ فلسفه تصوف 3- متدرسك سفينه البحار ج 1 و 2 بطبع رسيده 4- كتاب اركان دين در آن شرح اصول دين (خداشناسى و فروع دين نماز و زكوه و روزه و حج و ولايت و زيارت پيغمبر و ائمه هدى و شرح قيامت صغرى (رجعت) و قيامت كبرى) 5- مقام قرآن و عترت در اسلام 6- فهرست منتقى الجمان 7- تذييلات كتاب مجموعه الاخيار 8- شرح زندگانى حبيب ابن مظاهر 9- تاريخچه مجالس روضه خوانى 10- مناسك حج و وجوب و فضيلت آن 11- كتاب اثبات ولايت 13 -12- نورالانوار فارسى و عربى 14- رساله اى در علم غيب امام (ع)

تأليفات مخلوط ايشان

1- تتمه مستدرك سفينه البحار ده جلد 11- مستدركات علم رجال شيخ 5 جلد 16- كتاب اصول دين 17- كتاب مستطرفات المعالى در احوال رجال و راويان اخبار 18- روضات النضرات در فقه استدلالى ده مجلد 19- معارف الهيه 20- مجموعه نفيسه در طب 21- معرفه الاشياء و غيره

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

منابع زندگينامه :[1] گنجينه ى دانشمندان (184 -183/ 7 ،374/ 5)، مؤلفين كتب چاپى (437/ 4).

نوبختي، ابوالقاسم حسين

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 326 ق) عالم امامى و محدث. نايب سوم از نواب خاص حضرت امام زمان (عج) مى باشد. وى از بستگان نزديك ابوعبداللَّه حسين بن على نوبختى، وزير ابن رائق بود. اصل وى از نوبخت از توابع فارس است. در ابتدا وكيل ابى جعفر محمد بن عثمان عمرى، دومين نايب آن حضرت، بود. در كتاب «غيبت» شيخ طوسى آمده است كه محمد بن عثمان قبل از وفاتش شيوخ و بزرگان شيعه

را نزد خود فراخواند و به ايشان گفت: چنانچه مرگ براى من مقدر شد، اين امر به حسين بن روح واگذار خواهد بود و من از جانب امام زمان (عج) مأمور هستم كه او را به جانشينى خود معرفى نمايم، پس در امورتان به وى مراجعه و در كارهاى خود به او اعتماد نمائيد. حسين بن روح نوبختى حتى در ايام امامت امام يازدهم، حضرت عسكرى (ع)، از صحابه ى خاص به شمار مى رفت و نماينده آن حضرت بود. او را به امانتدارى و بزرگ منشى ستوده اند. وى از 305 ق به مدت بيست و يك سال منصب نيابت خاص حضرت امام زمان (عج) را عهده دار بود. همچنين مدت پنج سال (317 -312 ق) در زندان مقتدر عباسى محبوس بود و در اين مدت ابوجعفر محمد بن على شلمغانى ادعاى بابيت نمود كه از ناحيه ى امام زمان (عج)، به واسطه ى حسين بن روح توقيعى در لعن وى صادر گرديد. حسين بن روح در بغداد درگذشت و همان جا به خاك سپرده شد. مدفن او زيارتگاه و مورد توجه مى باشد. از آثارش: «التأديب».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (22 -21/ 6)، تاريخ الغيبة الصغرى (412 -406)، تحفه قدسى در علائم ظهور مهدى موعود (295 -289)، خاندان نوبختى (238 -212)، الذريعه (210/ 3)، سيرالنبلاء (224 -222/ 15)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 113/ 4)، كلمة الامام المهدى (143 -141/ 1)، لسان الميزان (523/ 2)، معجم رجال الحديث (236/ 5)، معجم المؤلفين (8/ 4)، نوائب الدهور (8/ 1)، الوافى بالوفيات (367 -366/ 12).

نوري طبرسي، اسماعيل

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1321 ق)، عالم دينى، فقيه، اصولى، محدث، متكلم، مدرس و زاهد. از علماى مقيم نجف بود. در محضر شيخ

مرتضى انصارى و ميرزا حبيب اللَّه رشتى و ميرزاى شيرازى تلمذ نمود. پس از رسيدن به مقامات علمى به بحث و تدريس فقه و اصول پرداخت. او در كاظمين درگذشت. پيكرش به نجف منتقل و در صحن شريف علوى به خاك سپرده شد. از آثار او: «كفاية الموحدين»، در سه مجلد به فارسى كه يك مجلد آن تحت نام «عصمة الولاية»، در مبحث امامت است، «وسيلة المعاد فى شرح نجاة العباد»؛ كتاب «اصول الفقه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (312/ 3)، الذريعه (84/ 25 ،100/ 18 ،275/ 15 ،203/ 2)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 151/ 14)، فوائد الرضويه (44)، المآثر والآثار (158)، معجم رجال الفكر والادب فى النجف (1307/ 3)، معجم المؤلفين (260/ 2)، ميرزاى شيرازى (114).

نوغاني، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم دينى.

تولد: 1305، مشهد.

درگذشت: 15 آبان 1371، مشهد.

آيت الله مهدى نوغانى، فرزند ميرزا على اكبر نوغانى مؤلف «سه مقاله ى نوغانى» و «دو مقاله ى نوغانى»، پس از تحصيل دوره ى ابتدايى، به حوزه ى علميه ى خراسان پيوست و در مدرسه نواب به تحصيل اشتغال يافت. استادان آيت الله نوغانى به شرح زير بودند: آيت الله على اكبر نوغانى، آيت الله عبدالجواد اديب نيشابورى (اديب اول)، آيت الله محمدتقى اديب ثانى، آيت الله احمد مدرس، آيت الله هاشم قزوينى، آيت الله مهدى اصفهانى خراسانى، آيت الله سيد محمدهادى ميلانى.

در تابستان سال 1333 آيت الله ميلانى به مشهد رفت و ابتدا حدود يك سال در منزل آيت الله مهدى نوغانى اقامت گزيد و از ايشان مدت چهارده سال از دروس آيت الله ميلانى بهره برد و مراتب علمى اش مورد تأييد آيت الله ميلانى قرار گرفت. همچنين به دستور وى امامت جماعت مسجد فاضل را پذيرفت. آيت الله نوغانى خود نيز به تدريس و تربيت طلاب اشغال ورزيد و كتاب هاى المعالم

الاصول و مكاسب شيخ مرتضى انصارى را درس مى داد و در كار تدريس جديت داشت. وى مدت بيست و دو سال تفسير تدريس مى كرد و در اين مدت يك بار تفسير تمام قرآن تدريس شد و بار دوم تا آيه ى دهم از سوره «انبياء» تفسير شد، از جمله فعاليت هاى ديگر ايشان تدريس نهج البلاغه، اقامه ى مجالس عزادارى و ذكر مصيبت و قرائت دعاى كميل، تصدى مديريت چند مدرسه علميه و از جمله مدرسه ى باقريه، ايجاد صندوق قرض الحسنه «جاويد» و مشاركت در تأسيس مؤسسه ى خيريه ى حضرت ولى عصر (ع) (انصار الحجة) بود. آيت الله نوغانى در مبارزات عليه نظام پهلوى نيز مشاركت فعال داشت و اعلاميه هايى كه صادر مى شد، امضاء مى كرد. از نهضت پانزده خرداد 1342 وارد اين مبارزات شد و در حركت انقلاب خراسان سهم مؤثرى داشت. وى همچنين سفرهايى به كشورهاى خارجى (و از جمله كويت) براى تبليغ اسلام داشت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

نوقاتي سجستاني، ابوعمر محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 382 ق)، حافظ، محدث، اديب و شاعر. اصل وى از نوقات، از توابع سيستان است. در طلب حديث به خراسان مسافرت كرد و در هرات، مرو، بلخ و ماوراءالنهر حديث شنيد. وى از ابوعبداللَّه محمد بن اسحاق قرشى و حاكم ابوعبداللَّه نيشابورى و ابوحاتم ابن حبان بستى و ابويعلى عبدالمؤمن بن خلف نسفى و محمد بن خيو بن حامد ترمذى و ابى حامد احمد بن محمد بن حسين بوشنجى و عبدالرحمان بن محمد بن علويه ابهرى و ابوسليمان خطابى و ديگران حديث شنيد. دو فرزندش، عمر و عثمان، و نيز على بن بشرى ليثى و على بن طاهر شروطى و حسين بن محمد كرابيسى و قاسم بن عباس صلحى و احمد بن سعيد

تونى و جماعتى ديگر از وى روايت نموده اند. از آثارش: «آداب المسافرين»؛ «العتاب» يا «العتاب و الاعتاب»؛ كتاب «التعظة»؛ كتاب «الشيب»؛ كتاب «صون المشيب»؛ «الرياحين» يا «فضل الرياحين»؛ كتاب «العلم» يا «العلم والعلماء»؛ «محنة الظراف فى اخبار العشاق»؛ «معاشرةالاهلين»؛ المسلسلات».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سيرالنبلاء (145 -144/ 17)، لغت نامه (ذيل/ نوقاتى)، معجم الادباء (208 -205/ 17)، معجم البلدان (360/ 5)، معجم المؤلفين (7/ 9 ،266 -265/ 8)، الوافى بالوفيات (91 -90/ 2)، هديةالعارفين (53/ 2).

نوقاني نيشابوري، ابوالقاسم اسماعيل

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(479 -397 ق)، فقيه شافعى، مسند و محدث. اصلش از نوقان نيشابور است. وى فقه را در نزد ابوبكر طوسى آموخت. از ابوالحسن علوى و ابوطيب صعلوكى و عبداللَّه بن يوسف بن بامويه و ابوطاهر بن محمش و عده اى در نيشابور و از ابوحسين بن بشران و همطبقه اش در بغداد و از جناح بن نذير محاربى در كوفه و ابوعبداللَّه بن نظيف در مكه حديث شنيد. زاهر به طاهر و ابونصر غازى و اسماعيل بن عبدالرحمان قارى و عبدالكريم دامغانى و سعيد بن على شجاعى و عايشه بنت احمد صفار و ابوالفتوح خرگوشى و عبدالكريم علوى و عبدالملك بن عبدالواحد و محمد بن جامع خياط از وى روايت كرده اند. كتاب «تاريخ» يعقوب فسوى را، از ابن فضل قطان، از ابن درستويه، از فسوى، استماع كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :توضيح المشتبه (459/ 1)، سيرالنبلاء (447 -446/ 18)، شذرات الذهب (363/ 3)، طبقات الشافعيه ى سبكى (271 -270/ 4)، العبر (341/ 2)، المنتظم (604/ 9).

نهاوندي، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1369 -1280/ 1278 ق)، عالم دينى، فقيه، متكلم، محدث، مدرس و مرجع تقليد. اصلش از نهاوند بود، مقدمات را در بروجرد فراگرفت و نزد شيخ جعفر بروجردى و آقا حسين شيخ الاسلام تلمذ كرد. سپس مدتى در تهران در درس ميرزا حسن آشتيانى و ميرزا عبدالرحيم نهاوندى و ميرزا ابوالحسن جلوه و ميرزا محمدرضا قمشه اى شركت نمود. آنگاه براى تكميل تحصيلات به عراق رفت و در محضر ميرزاى شيرازى و حاج ميرزا حبيب اللَّه رشتى و شيخ الشريعه اصفهانى و سيد محمدكاظم يزدى و شيخ محمدكاظم خراسانى و شيخ محمد طه نجف تلمذ نمود. وى از حاج ميرزا حبيب اللَّه رشتى و شيخ الشريعه اصفهانى و حاج

ميرزا حسين نورى اجازه ى روايت داشت. ميرزا محمدعلى اردوبادى از وى روايت نموده است. در 1319 ق به ايران بازگشت و در 1328 ق عازم مشهد شد و در آنجا اقامت گزيد و عهده دار مرجعيت گرديد. در مشهد درگذشت. از آثارش: «لمعات الانوار»، در شرح مشكلات آيات و اخبار؛ «البنيان الرفيع فى احوال خواجه ربيع»؛ «جنتان مدهامتان»؛ «الجنة العالية والجعبة الغالية» يا «الجعبة الغالية والجنة العالية»؛ «جواهر الكلمات فى النوادر والمتفرقات»؛ «خزينة الجواهر فى زينة المنابر»، در اصول و فروع و اخلاق؛ «راحة الروح»، در شرح حديث «مثل اهل بيتى كمثل سفينة نوح»؛ «طور سينا»، در شرح «حديث كساء»؛ «عناوين الجمعات»، در شرح «دعاء سمات»؛ «النفحات العنبرية»؛ «العبقرى الحسان»؛ رساله اى در «صلاة المسافر»؛ «الياقوت الاحمر فى من راى الحجة المنتظر (عج)»؛ «الكوكب الدرى»؛ «لمعات الانوار»؛ «اليد البيضاء»، در مناقب حضرت امير و زهرا (ع)؛ حاشيه بر «فرائد الاصول».[1]

على اكبر بن شيخ حسين نهاوندى متولد 1278 و متوفى 1369 ق عالمى محدث و فقيهى پارسا صاحب تأليفات و تصنيفات از علماء معاصرين مشهد بوده و آثار و تأليفات ايشان از اين قرار است:

1- البنيان الرفيع فى احوال الخواجه ربيع 2- الياقوت الاحمر فى من راى الحجه المنتظر 3- وسيله النجاه فى شرح دعاء سمات 4- خزينه الجواهر فى زينه المنابر 5- رسائل العبيدالى مراحل التوحيد 6- الفوائد الكوفيه فى رد الصوفيه 7- لمعات الانوار فى حل مشكلات الايات و الاخبار 8- انوار المواهب فى اسرار المناقب 9- انهار النوائب فى اسرار المصائب 10- طور سيناء فى شرح حديث الكساء 11- راحه الروح فى شرح حديث اهل بيتى كمثل سفينه نوح 12- حاشيه بر اصل برائت از رسائل شيخ

13- صلوه المسافر 14- المواريث از تقريرات سيد يزدى 15- الجنه العاليه (كشكول) 16- جنتان مدهامتان 17- الكوكب الدرى فى مناقب النبى (ص) 18- اليد البيضاء فى مناقب الامير و الزهراء 19- العبقرى الحسان 20- رساله فى الحقيقه و المجاز.

در همين سال بود كه مرحوم حجةالاسلام والمسلمين حاج شيخ على اكبر نهاوندى مشهدى كه از مشايخ اجازه عصر ما و از علماء بزرگوار و عاليقدر اسلام و صاحب تصانيف كثيره بودند به قم مشرف شده و مورد تجليل واقع گرديدند.

وى از شاگردان مولى لطف اللَّه مازندرانى و ميرزاى رشتى و شريعت اصفهانى و مرحوم مامقانى و مرحوم حاجى نورى صاحب مستدرك بوده اند به كثرت قدس و تقوا معروف و به زهد و ورع موصوف و از نوادر عصر بودند و بسيارى از علماء و مبلغين كنونى از آن جناب اجازه روايتى دارند و براى اين نگارنده هم در سال 1364 قمرى مرقوم نموده و ارسال فرمودند.

در مسافرت مرحوم آيت اللَّه بروجردى به مشهد جاى نماز خودش را به معظم له واگذار و در شبستان بزرگ مسجد گوهرشاد خود با هزارها نفر مردم متدين و دانشمندان به آن مرحوم اقتدا مى كردند.

نمازش با اينكه از همه نمازها طولانى تر بود جمعيتش از جماعات ديگر بيشتر بود و جدا از حيث كم و كيف اول نماز جماعت خراسان بود حالات عبادى و خضوع و خشوع مخصوصى داشت در سال 1368 رحلت نموده و در پائين پاى حضرت رضا عليه السلام درب حرم مدفون گرديد.

از آثار و باقيات الصالحات آن مرحوم فرزند زاده ى ايشان مرحوم دانشمند برومند آقاى حاج شيخ محمد فريد نهاوندى صاحب كتاب رموز نماز مطبوع بود و داراى فضل و صاحب

ذوق و طبع سرشار و تأليفات ديگر و از شاگردان درس مرحوم آيت اللَّه بروجردى بودند كه در سال 1389 در تهران وفات نموده و جنازه اش را حمل به مشهد و در جوار حضرت رضا عليه السلام به خاك سپردند تأليفات مرحوم نهاوندى كه اغلب مطبوع مى باشد به قرار زير است: 1- خزينة الجواهر 2- گلزار اكبرى 3- وسائل العبيد 4- راحة الروح 5- جواهر الكلمات 6- انوارالمواهب 7- انهارالنوائب 8- الفوائد الكوفيه 9- رشحة الندى 10- الياقوت الاحمر 11- طور سيناء 12- عناوين اللمعات 13- لمعات الانوار 14- مفرح القلوب 15- البنيان الرفيع 16- الجنة العاليه 17- جنتان مدهامتان- و تأليفات ديگر.

على اكبر نهاوندى متولد 1280 و متوفى 19 ربيع الثانى 1369 ق از علماء ممتاز و معروف معاصر مشهد بودند.

وى در معقول از شاگردان ميرزا ابوالحسن جلوه و در فقه و اصول از شاگردان مرحوم آشتيانى بزرگ و ميرزاء حبيب اللَّه رشتى و ساير اعلام نجف بوده است آقاى مروج در تاريخ رحلتش سروده اند.

آمده اند و سرافكنده و پى تاريخ گفت

(شد نهاوندى مقيم اندر سلطان طوس)

در ربيع الاول 1366 ق كه مرحوم آيت اللَّه العظمى حاج آقا حسين قمى از دنيا رفتند در قم و تهران و ساير شهرستانها براى ايشان اقامه شد و در قم در خدمت آيت اللَّه العظمى مرعشى نجفى مدظله براى شركت در مراسم شب هفت مرحوم آيت اللَّه العظمى قمى مى رفتم كه ديدم هيئتهاى مذهبى آمده و مى خواندند.

هفته آقاى قمى شد عيان

شد نهاوندى سوى جنت روان

پس تلگرافات تسليت براى علماء بزرگ مشهد و خاندان آن مرحوم مخابره و حال آنكه ايشان در كمال صحت و سلامتى در مجالس فواتح مرحوم قمى شركت مى نمودند و بعد از سه سال ديگر

به رحمت حق پيوستند.

فرزندزاده ايشان مرحوم حجه السلام حاج شيخ محمد (فريد) نهاوندى از فضلاء معاصر خراسان بودند كه تحصيلات خود را در مشهد و قم به پايان رسانيده و سالها از محضرمرحوم آيت اللَّه العظمى بروجردى و ديگران استفاده نموده آنگاه به مشهد مراجعت و به خدمات دينى از اقامه جماعت و درس تفسير و تأليف پرداخته تا در حدود 1388 قمرى كه در تهران به سكته مغزى از دنيا رفته و جنازه اش حمل به مشهد مقدس و در آستانه مدفون شده است از آثار مطبوع ايشان كتابى بنام اسرار نماز مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الذريعه (272/ 25 -277 ،248/ 24 ،360/ 21 ،344 ،216215 ،186/ 18 ،351 ،263 ،216 -215 ،181/ 15 ،130/ 12 ،56/ 10 ،158/ 7 ،159/ 6 ،279 ،164 ،159 ،109/ 5 ،152/ 3)، ريحانه (270 -269/ 6)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 1600 -1599/ 14)، علماء معاصرين (221 -219)، گنجينه ى دانشمندان (190 -189/ 7)، معجم رجال الفكر والادب فى النجف (1314 -1313/ 3)، مكارم الآثار (2209 -2207/ 6)، ميرزاى شيرازى (172).

نيريزي، ارشدالدين، ابوالحسن علي

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 604 ق)، عالم دينى، فقيه، محدث، مفسر و اديب. در «مجمل فصيحى» و «فارسنامه ى ناصرى» نام وى محمد بن على ذكر شده است. او جامع علوم شرعيه و در علم تفسير و حديث متبحر بود. مدتها در مسجد جامع عتيق شيراز امامت نمود و نوشته اند كه به مدت هفتاد سال عهده دار منصب افتاء بود. او را عالمى خيرخواه و داراى اخلاق نيكو و اوصاف مرضيه دانسته اند. در طلب علم به حجاز و عراق مسافرت نمود و مشايخ و علماى بزرگى چون: شيخ توران كبير، زاهد ابومنصور، ابوالوفا احمد

بن ابراهيم فيروزآبادى، ابومقاتل مناور بن فركوه ديلمى را درك نمود. شيخ روزبهان بقلى شيرازى و سراج الدين مكرم قاضى القضاة فارس و عارف معروف عزالدين مودود زركوب و فرزندش، عمادالدين ابوالفضل محمد بن مودود زركوب، و ملك معين الدين ابوذر كتكى مفتى از شاگردان او بودند. در شيراز درگذشت و در رباطى كه خود در نزديكى مصلاى شيراز بنا كرده بود، دفن شد. از آثارش: «مجمع البحرين»، در تفسير و تأويل، در ده مجلد؛ «تنوير المصابيح»، در شرح «المصابيح»، در حديث؛ «باكورة الطلب لاهل الادب».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :شد الازار (376 -372)، شيرازنامه (170 -169)، فارسنامه ناصرى (1567/ 2)، مجمل فصيحى (ذيل/ سال 604)، معجم المؤلفين (224/ 7).

نيشابوري اسفرايني، ابوعوانه، يعقوب

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 316 /313 ق)، حافظ و محدث شافعى. در اصل نيشابورى است. پس از 230 ق در اسفراين متولد شد.

در طلب حديث به شام، مصر، بصره، كوفه، واسط، حجاز، جزيره، يمن، اصفهان، فارس، رى و خراسان سفر كرد و از يونس بن عبدالاعلى و محمد بن يحيى ذهلى و زكرياى مروزى و عيسى بلخى و محمد بن عقيل نيشابورى و احمد دارمى و بسيارى ديگر حديث شنيد. پسرش محمد و ابوعلى نيشابورى و احمد بن على رازى و سليمان طبرانى و ابواحمد بن عدى و گروه بسيارى از وى روايت كرده اند. در پايان عمر در زادگاهش مسكن گزيد و به ترويج مذهب شافعى پرداخت. گفته اند كه او اول كسى است كه مذهب شافعى را به اسفراين آورده است. در اسفراين درگذشت و در نزديكى قبر ابواسحاق اسفراينى دفن شد. از آثار وى: «المسند الصحيح المخرج على صحيح مسلم»، در حديث، كه به نام «مسند ابى عوانه» و يا «صحيح

ابى عوانه» نيز معروف است و يكى از مسانيد معروفه اهل سنت مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (256 /9)، ريحانه (217 /7)، سير النبلاء (422 -417 /14)، كشف الظنون (1685 ،1679 ،1671 ،1075 ،556)، الكنى و الالقاب (128 /1)، لغت نامه (ذيل/ ابوعوانه)، معجم المؤلفين (242 /13)، وفيات الاعيان (394 -393 /6).

نيشابوري، ابوابراهيم جعفر

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(448 -386 ق)، محدث امامى. نسبش به امام على بن ابى طالب (ع) مى رسد. او را از اكابر فضلاى نيشابور دانسته اند. در 440 ق به بغداد رفت و در آنجا به نقل حديث از جدش، مظفر بن محمد علوى، و احمد بن محمد بن عمر خفاف و يحيى بن اسماعيل حربى و محمد بن احمد بن عبدوس مزكى و عبداللَّه بن احمد ابن رومى و حاكم ابوعبداللَّه بن بيع و ابوعبدالرحمان سلمى نيشابورى و ديگر مشايخ وقت پرداخت. خطيب بغدادى از وى روايت كرده است. محدثين شيعه او را در حديث ثقه مى دانند. وى در نيشابور درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (182 -181/ 4)، تاريخ بغداد (236/ 7)، ريحانه (278/ 6)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 44/ 5)، فهرست منتجب الدين (40 -39)، لسان الميزان (223/ 2).

نيشابوري، ابوالحسن محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 355 ق)، حافظ و محدث. از محمد بن ايوب بجلى رازى و محمد بن ابراهيم بوشنجى و يوسف بن يعقوب قاضى و ابوعمر قتات و محمد بن عمرو قشمرد و همطبقه ى آنها در خراسان و جبال و عراق حديث شنيد. عبداللَّه بن سعد حافظ گويد بيش از هزار حديث از ابوالحسن نيشابورى نوشتم. پدرش و عمويش، عبدوس بن حسين، از وى روايت كرده اند. در اواخر عمر بينايى خود را از دست داد و در نيشابور درگذشت. از آثارش: كتاب «الحديث»، كه آن را به شيوه ى ابن خزيمه تأليف نموده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكرة الحفاظ (886 -885/ 3)، سيرالنبلاء (67 -66/ 16)، شذرات الذهب (17/ 3)، طبقات الحفاظ (379)، معجم المؤلفين (188/ 9)، هديةالعارفين (46/ 2).

نيشابوري، ابوالفتح ناصر

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(552 -489 ق)، فقيه شافعى، محدث و متكلم. در نيشابور به دنيا آمد. از پدرش و ابوالحسن مدينى مؤذن و فضل بن عبدالواحد تاجر و ديگران حديث شنيد. ابوسعد بن سمعانى و فرزندش، عبدالرحيم بن ابى سعد، از وى روايت كرده اند. او را از بزرگان علم كلام دانسته و در اين علم او را برتر از اقرانش شمرده اند. وى صاحب كتابى در اين زمينه مى باشد. در مرو درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (311/ 8)، طبقات الشافعيه ى اسنوى (43/ 1)، طبقات الشافعيه ى سبكى (317/ 7)، هديةالعارفين (488/ 2).

نيشابوري، ابوالفضل احمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 280 ق)، حافظ و محدث. حاكم نيشابورى گويد كه وى يكى از اركان حديث بود. از هدبة بن خالد و شيبان بن فروخ و سهل بن عثمان عسكرى و ابامصعب زهرى و اسحاق بن راهويه و عبيداللَّه بن معاذ عنبرى و عمرو بن زراره نيشابورى و احمد بن يحيى بلخى و حسن بن عمر بلخى و سليمان بن داوود زهرانى و محمد بن رافع قشيرى و محمد بن مهران رازى و جماعتى ديگر حديث شنيد. بخارى در «صحيح» خود و ابوحامد بن شرقى و ابن اخرم ابوعبداللَّه شيبانى و احمد بن اسحاق صيدلانى و محمد بن صالح بن هانى و ابوالفضل محمد بن ابراهيم هاشمى و على بن عيسى حيرى و ابوزكريا يحيى بن محمد عنبرى از وى روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نيشابور (112)، تذكرة الحفاظ (646 -645/ 2)، تهذيب التهذيب (80 -79/ 1)، تهذيب الكمال (288 -287/ 1)، سيرالنبلاء (565 -564/ 13)، شذرات الذهب (205/ 2)، طبقات الحفاظ (304)، معجم المؤلفين (196/ 2).

نيشابوري، ابوالقاسم زاهر

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(533 -446 ق)، مسند و محدث. مسند و مستملى خراسان بود. در نيشابور به دنيا آمد. پنج ساله بود كه از پدرش حديث شنيد و ابتدا از او اجازه ى روايت گرفت. سپس ابوحسين عبدالغافر فارسى و ابوحفص بن مسرور و ابومحمد جوهرى، مسند بغداد، به وى اجازه ى روايت دادند. او نزديك به هزار مجلس حديث در جامع نيشابور برپا كرد. از ابوعثمان سعيد بن محمد نجيرى و ابوسعد كنجرودى و ابويعلى بن صابونى و محمد بن على خشاب و سعيد بن منصور قشيرى و ابوبكر محمد بن حسن مقرى و ابووليد حسن دربندى و احمد بن منصور مغربى

و سعيد عيار و ابوالقاسم عبدالكريم قشيرى و ابوبكر بيهقى و جماعت ديگرى حديث شنيد. ابوموسى مدينى و سمعانى و ابن عساكر و صاعد بن رجاء و منصور بن ابوالحسن طبرى و على بن قاسم ثقفى و ابوالمجد زاهر ثقفى و عبداللطيف خوارزمى و مودود بن محمد هروى و عبدالمعز هروى و عبدالباقى بن عثمان همدانى و مؤيد بن محمد طوسى و ديگران از وى روايت كرده اند. در سنين كهولت به حجاز، بغداد، اصفهان، همدان، رى، هرات و نيشابور سفر كرد و احاديث بسيارى را روايت نمود و از ميان آنها «السباعيات» را براى خودش تنقيح كرد و «التاريخ» را تخريج نمود. وى در نيشابور درگذشت و در مقبره ى يحيى بن يحيى دفن شد. از ديگر آثارش: «السداسيات والخماسيات»؛ «تحفة عيدالفطر» كه در «سير اعلام النبلاء» تحت عنوان «تحفتى العيدين» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (71 -70/ 3)، سيرالنبلاء (13 -9 / 20)، شذرات الذهب (102/ 4)، العبر (445/ 2)، الكامل (365/ 8)، كشف الظنون (370)، لسان الميزان (122 -121/ 3)، المستفاد من ذيل تاريخ بغداد (120 -118/ 19)، معجم المؤلفين (179/ 4)، المنتظم (312/ 10)، ميزان الاعتدال (52/ 2)، هديةالعارفين (372/ 1).

نيشابوري، ابوالقاسم فضل

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 473 ق)، مسند، محدث و واعظ. از ابوحسين خفاف و ابوحسين علوى و عبداللَّه بن يوسف اصفهانى و ابن محمش و جماعتى ديگر حديث شنيد. ابن طاهر و زاهر شحامى و محمد بن اسماعيل شاماتى و ابوطالب محمد بن عبدالرحمان كنجرودى و سعيد بن حسين جوهرى و حسين بن على شحامى و محمد بن اسماعيل بن احمد مقرى و ابواسعد بن قشيرى و مليكه بنت ابى الحسن فندورجى و جماعتى ديگر از وى روايت

كرده اند. ذهبى گويد وى صاحب كتابى در وعظ مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سيرالنبلاء (380 -378/ 18)، شذرات الذهب (343/ 3)، العبر (233 -331/ 2)، معجم المؤلفين (70/ 8).

نيشابوري، ابوبكر محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(319/ 318 -242 ق)، فقيه شافعى، محدث، حافظ، مجتهد و مفسر. اصلش از نيشابور و ساكن مكه و شيخ الحرم و شيخ الاسلام شافعيه بود. از محمد بن عبداللَّه بن عبدالحكم مصرى و ربيع بن سليمان مرادى و محمد بن اسماعيل صائغ و محمد بن ميمون و على بن عبدالعزيز روايت كرد. ابوبكر بن مقرى و محمد بن يحيى بن عمار دمياطى و حسن بن على بن شعبان و برادرش، حسين بن على بن شعبان و ابوطاهر محمد بن ابراهيم اصفهانى و جماعتى ديگر از وى روايت كرده اند. وى در علم خلاف متبحر بود. در مكه درگذشت. در بعضى از مآخذ سال وفات وى 309 يا 310 ق ذكر شده است. اما ذهبى گويد كه اين تاريخ درست نيست چرا كه ابن عمار دمياطى در 316 ق او را ملاقات كرده است. از آثار او: «المبسوط»، در اختلاف آراى فقهى علماى مذاهب؛ «الاشراف فى معرفة الخلاف» يا «الاشراف فى اختلاف العلماء»؛ «الاوسط» كه در واقع اصل كتاب «الاشراف» است؛ «التفسير» يا «تفسير القرآن»، در چندين مجلد؛ «جامع الاذكار»؛ كتاب «الاجماع»؛ «الاقناع»؛ كتاب «السنن والاجماع والاختلاف».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (184/ 6)، ايضاح المكنون (350 -349/ 1)، تذكرة الحفاظ (783 -782/ 3)، سيرالنبلاء (492 -490/ 14)، شذرات الذهب (280/ 2)، طبقات الحفاظ (347)، طبقات الشافعيه ى ابن قاضى شهبه (99 -98/ 1)، طبقات الشافعيه ى سبكى (108 -102/ 3)، طبقات المفسرين داودى (51 -50/ 2)، كشف الظنون (1385 ،460 ،440 ،202

-201 ،103)، لسان الميزان (628 -626/ 5)، معجم المؤلفين (220/ 8 ،115/ 1)، ميزان الاعتدال (436/ 3)، الوافى بالوفيات (336/ 1)، وفيات الاعيان (207/ 4)، هديةالعارفين (31/ 2).

نيشابوري، ابوزكريا يحيي

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(226 -142 ق)، فقيه، حافظ و محدث. شيخ الاسلام و عالم خراسان بود. اصل وى از مرو است. محدثين اهل سنت مراتب فضل و كمال زهد و ورع او را ستوده اند و از قول احمد بن حنبل نقل شده كه از خراسان، پس از ابن مبارك، كسى همانند يحيى بن يحيى برنخاسته است. در خراسان، حجاز، عراق، شام و مصر به طلب حديث پرداخت. او از تابعين، كثير بن سليم را ملاقات كرد و از او حديث آموخت. همچنين از عبداللَّه بن جعفر مخرمى و يزيد بن مقدام و مالك و سليمان بن بلال و شريك قاضى و ليث بن سعد و ابراهيم بن سعد و داوود بن عبدالرحمان عطار و مسلم بن خالد و اسماعيل بن عليه و جعفر بن سليمان ضبعى و حماد بن سلمه و حميد بن عبدالرحمان رواسى و ابن الاحوص وابوقدامه حارث بن عبيد ايادى و جرير بن عبدالحميد و اسماعيل بن جعفر مدنى و اسماعيل بن عياش و حفص بن غياث نخعى و معاوية بن عمار دهنى و معاوية بن سلام حبشى و محمد بن مسلم طائفى و يوسف بن يعقوب ماجشون و عبدالرحمان بن ابى الزناد و ابن فضيل و سفيان بن عيينه و عبداللَّه بن مبارك و عبدالعزيز بن محمد دراوردى و محمد بن ثابت عبدى و معتمر بن سليمان و مغيرة بن عبدالرحمان حزامى و هيثم بن بشير و وكيع بن جراح و يزيد بن هارون و ابوبكر بن عياش و جماعتى ديگر روايت

كرد. مسلم و بخارى و ترمذى و نسايى و حميد بن زنجويه و محمد بن نصر مروزى و محمد بن يحيى ذهلى و فرزندش، يحيى بن محمد بن يحيى ذهلى، و ابوازهر احمد بن ازهر و اسحاق بن راهويه و عبداللَّه بن عبدالرحمان دارمى و احمد بن يوسف سلمى و احمد بن سلمه نيشابورى و فضل بن يعقوب رخامى و محمد بن اسلم طوسى و ابواحمد فراء و يعقوب بن سفيان فارسى و احمد بن سيار و عثمان بن سعيد دارمى و زكريا بن داوود خفاف و ابراهيم بن على ذهلى و داوود بن حسين بيهقى و على بن حسين صفار و محمد بن عبدالسلام بن بشار وراق و حسين بن منصور سلمى و عبيداللَّه بن فضاله نسائى و عصمة بن ابراهيم نيشابورى و جماعتى ديگر از وى روايت كرده اند. او در نيشابور درگذشت و در اين شهر به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (223/ 9)، التاريخ الكبير (301/ 8)، تذكرة الحفاظ (416 -416/ 2)، تهذيب التهذيب (260 -257/ 11)، تهذيب الكمال (257 -253/ 20)، الجرح والتعديل (ج 4، ق 197/ 2)، سيرالنبلاء (519 -512/ 10)، شذرات الذهب (59/ 2)، طبقات الحفاظ (201 -200)، العبر (312/ 1)، الكامل (264/ 5)، المنتظم (350 -348/ 6)، النجوم الزاهرة (302/ 2).

نيشابوري، ابوسعد، ابوسعيد عبدالملك

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 407/ 406 ق)، فقيه شافعى، محدث، مفسر، وعظ و زاهد. معروف به ابوسعد يا ابوسعيد خرگوشى. نزد ابوالحسن ماسرجسى فقه آموخت. در طلب حديث به عراق سفر كرد. پس از آن به سوى حجاز رهسپار گشت. و در مكه مجاور شد. سپس به خراسان مراجعت نمود و طريق زهد و خدمت

به خلق پيشه كرد. وى از حامد بن محمد رفاء و يحيى بن منصور قاضى و اسماعيل بن نجيد و محمد بن حسن سراج و ابواحمد شيبانى نيشابورى و محمد بن عبدالملك نسوى و بشر بن احمد اسفرايينى و على بن بندار صوفى و ابواسحاق مزكى و ابوعمرو بن مطر و ابوسهل صعلوكى روايت كرد. حاكم نيشابورى و حسن بن محمد خلال و ابوالقاسم تنوخى و على بن محمد حنايى و ابوعلى اهوازى و حافظ ابوبكر بيهقى و عبدالعزيز ازجى و ابوالقاسم قشيرى و ابوصالح مؤذن و ابوبكر ابن خلف شيرازى و ابوالقاسم ازهرى و جمعى ديگر از وى روايت نموده اند. مرتبه ى وى را در فقاهت و زهد ستوده اند. و او را از دانشمندانى دانسته اند كه علاوه بر مقام علمى و زهد به حوائج عامه مردم و فقرا رسيدگى مى كرده و ابنيه ى خيريه اى تأسيس مى نموده است. از جمله بناى بيمارستانى را به وى نسبت مى دهند. او در نيشابور درگذشت و در خركوش نيشابور دفن شد. از آثارش: «تهذيب الاسرار فى طبقات الاخيار»؛ «شرف المصطفى (ص)»، در هشت مجلد؛ اللوامع»؛ «سير العباد والزهاد»؛ «شعائر الصالحين» يا «شعار الصالحين»؛ «دلائل النبوة»؛ كتاب «التفسير»؛ كتاب «الزهد»؛ «البشارة والنذارة».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (351 -350/ 2)، تاريخ بغداد (432/ 10)، تاريخ نيشابور (169)، تذكرة الحفاظ (1067 -1066/ 3)، سيرالنبلاء (257 -256/ 17)، طبقات الشافعيه ى اسنوى (229 -228/ 1)، طبقات الشافعيه ى سبكى (223 -222/ 5)، العبر (214/ 2)، كشف الظنون (1569 ،1047 ،1045 ،514 ،245)، لب اللباب (281/ 1)، معجم البلدان (413 -412/ 2)، معجم المؤلفين (189 -188 ،108/ 6)، المنتظم (146/ 9)، هديةالعارفين (625/ 1).

نيشابوري، ابوسعيد احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 353 -288 ق)،

حافظ و محدث. وى از مرزداران بلاد اسلامى در سرحدات روم بود. در خراسان، عراق و جبال از ابوعمرو خفاف و عبداللَّه بن شيرويه و حسن بن سفيان و هيثم بن خلف دورى و حامد بن شعيب و قاسم بن فضل رازى و همطبقه ى آنها حديث شنيد. حاكم نيشابورى از او روايت كرده است. وى در طرسوس به شهادت رسيد. از آثارش: «التفسير الكبير» يا «تفسير النيشابورى القديم»؛ «الصحيح المخرج على كتاب مسلم»؛ «الابواب» يا «الابواب والشيوخ».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكرة الحفاظ (920/ 3)، سيرالنبلاء (258/ 15)، شذرات الذهب (12/ 3)، طبقات الشافعيه ى اسنوى (271 -270/ 2)، طبقات الشافعيه ى سبكى (43/ 3)، كشف الظنون (460)، معجم المؤلفين (105/ 2)، هديةالعارفين (64/ 1).

نيشابوري، ابوسعيد حسن

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 348 ق)، محدث، فقيه حنفى، اصولى و قاضى. اصل وى از نيشابور بود، در طلب حديث به مصر و حلب و رى و كوفه مسافرت كرد و در مصر از نسائى و طحاوى حديث شنيد. او چهل سال منصب قضاوت معرةالنعمان را عهده دار بود. از آثارش: «الرد على الشافعى فيما يخالف فيه القرآن».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :كشف الظنون (1420)، معجم المؤلفين (206 -205/ 3)، هديةالعارفين (269/ 1).

نيشابوري، ابوعبدالرحمان عبداللّه

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 236 ق)، محدث، نحوى و اديب. اهل نيشابور بود. علم نحو را از اخفش فراگرفت. خطيب بغدادى او را در اين فن صاحب بصيرت مى داند. وى همچنين در ادبيات متبحر بود. از محمد بن جعفر غندر و محمد بن ابى عدى و عبدالاعلى بن عبدالاعلى و يوسف بن عطيه صفار و معلى بن سليمان و يحيى بن سعيد قطان و عبدالعزيز عطار و عبدالوهاب ثقفى و عده اى ديگر حديث شنيد. ابوبكر بن ابى الدنيا و عبداللَّه بن محمد بن ناجيه از وى روايت كرده اند. از آثارش: «نوادر العرب و غريب الفاظها» يا «نوادر العرب و غرائب الفاظها والمعانى والامثال».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ايضاح المكنون (681/ 2)، تاريخ بغداد (73 -72/ 10)، الثقات (364/ 8)، الجرح والتعديل (ج 2، ق 195/ 2)، لسان الميزان (183 -182/ 4)، معجم المؤلفين (143/ 6)، هديةالعارفين (440/ 1).

نيشابوري، ابوعبداللَّه احمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 234 ق)، فقيه، محدث، عابد و زاهد. شيخ نيشابور بود. در طلب حديث سفر كرد و مدتى در كوفه، بغداد و بصره اقامت گزيد. وى از سفيان بن عيينه و ابن ابى فديك و عبدالوهاب بن عطاء و حفص بن عبدالرحمان و ابى اسامه و ابوداوود طيالسى و ابى عامر عقدى و محمد بن عبيد طنافسى و عبداللَّه بن وليد عدنى و عامر بن خداش و همطبقه ى آنها حديث شنيد. احمد بن ازهر و سهل بن عمار و عباس بن حمزه و محمد بن ازهر و سهل بن عمار و عباس بن حمزه و محمد بن شاذان نيشابورى و جعفر بن محمد نيشابورى و ابراهيم بن محمد بن سفيان فقيه و احمد بن نصر خفاف و اسماعيل بن قتيبه و زكريا بن دلّويه از

وى روايت كرده اند. صاحب عنوان را به زهد و پارسايى و كثرت عبادت ستوده اند. از آثارش: كتاب «الاربعين»؛ كتاب «عيال اللَّه»؛ كتاب «الزهد»؛ كتاب «الدعاء»؛ كتاب «الحكمة»؛ كتاب «المناسك»؛ كتاب «التكسب». در «كشف الظنون» و «هديةالعارفين» و «معجم المؤلفين» نام كتاب اخير وى «الكسب» ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بغداد (119 -118/ 4)، سيرالنبلاء (35 -32/ 11)، شذرات الذهب (80/ 2)، العبر (327/ 1)، كشف الظنون (1830 ،1452 ،1423 -1422 ،1417 ،1413 ،54)، لسان الميزان (225/ 1)، معجم المؤلفين 188/ 10)، ميزان الاعتدال (116/ 1)، هديةالعارفين (47/ 1).

نيشابوري، ابوعلي حسين

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(349 -277 ق)، حافظ، محدث و فقيه. در نيشابور به دنيا آمد. او از مشايخ حاكم نيشابورى است. در نيشابور از ابراهيم بن ابى طالب و على بن حسن صفار و عبداللَّه بن شيرويه و ابن خزيمه و احمد بن محمد ماسرجسى و جعفر بن احمد حافظ و در هرات از حسين بن ادريس و محمد بن عبدالرحمان سامى و در نسا از حسن بن سفيان و در جرجان از عمران بن موسى بن مجاشع و در مرو از عبداللَّه بن محمود و در رى از ابراهيم بن يوسف هسنجانى و در بغداد از عبداللَّه بن ناجيه و محمد بن حبان و قاسم مطرز و در كوفه از محمد بن جعفر قتات و در بصره از ابوخليفه جمحى و زكريا ساجى و در واسط از جعفر بن احمد بن سنان و در اهواز از عبدان اهوازى و در اصفهان از محمد بن نصير و در موصل از ابويعلى بن مثنى و در مصر از ابوعبدالرحمان نسائى و در غزه از حسن بن فرج عزى و در مكه از مفضل

جندى و در شام از اصحاب ابراهيم بن علا و معافى بن سليمان حديث شنيد. ابوبكر احمد بن اسحاق صبغى و ابووليد فقيه و ابن منده و حاكم و ابوعبدالرحمان سلمى و ابوطاهر بن محمش و ديگران از وى روايت كرده اند. صاحب عنوان را به قوت حافظه و كثرت احاديثى كه از حفظ داشته است ستوده اند. به ويژه شاگردش حاكم نيشابورى او را يگانه عصر خود در حفظ حديث، زهد و ورع مى داند. او در نيشابور درگذشت و در مقبره ى باب معمر دفن شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (266/ 2)، تاريخ بغداد (72 -71/ 8)، تاريخ نيشابور (224 ،160)، تذكرة الحفاظ (905 -902/ 3)، سيرالنبلاء (59 -51/ 16)، شذرات الذهب (380/ 2)، طبقات الحفاظ (385 -384)، طبقات الشافعيه ى ابن قاضى شهبه (128/ 1)، طبقات الشافعيه ى اسنوى (270/ 2)، طبقات الشافعيه ى سبكى (280 -276/ 3)، العبر (81/ 2)، معجم البلدان (384 -383/ 5)، المنتظم (300/ 8)، النجوم الزاهرة (370/ 3).

نيشابوري، ابوعمرو محمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 396 ق)، حافظ و محدث. او را از حفاظ حديث و ثقه دانسته اند. در طلب علم به عراق و حجاز سفر كرد. از پدرش و يحيى بن منصور قاضى و عبداللَّه بن محمد كعبى و محمد بن مومل بن حسن و ابابكر قطيعى و همطبقه ى آنها حديث شنيد. فرزندش، ابوعثمان سعيد بن محمد بحيرى، و ابوعبداللَّه حاكم نيشابورى و ابوالعلاء واسطى و محمد بن شعيب رويانى از وى روايت كرده اند. در نيشابور درگذشت و در مقبره ى ملقاباد دفن گرديد. از آثارش: «الاربعون المروية» يا «اربعون حديثاً».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (291/ 1)، ايضاح المكنون (53/ 1)، تاريخ نيشابور (175)، تذكرة الحفاظ (1083

-1082/ 3)، سيرالنبلاء (90/ 17)، شذرات الذهب (148/ 3)، طبقات الحفاظ (438)، معجم المؤلفين (3/ 9)، المنتظم (92/ 9)، هديةالعارفين (57/ 2).

نيشابوري، جمال الدين محمد

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 784 ق)، محدث، فقيه شافعى و خطيب. اصل وى از نيشابور است. در 721 ق وارد مصر شد و از حجار حديث شنيد. او در نزد قطب سنباطى و ابن القماح و ابن عدلان و ديگران فقه آموخت. وى در مصر منصب تدريس و فتوا داشت. صاحب «شذرات الذهب» او را به سلامت نفس و رعايت جانب حق مى ستايد. در سنين كهولت شنوايى خود را از دست داد و به همين علت به او اطروش مى گفتند. از آثارش: شرح «التعجيز» يا «تصحيح التعجيز»، در فقه.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :شذرات الذهب (285/ 6)، كشف الظنون (418)، معجم المؤلفين (253/ 11).

نيشابوري، جوهرناز

قرن:6

جنسيت:زن

مليت:ايران

قرن ششم هجرى، از زنان محدث. وى دختر زاهد بن طاهر شحامى و از اهالى نيشابور بود و از ابوالحسن على بن احمد المدينى مؤذن و ابوالعباس فضل بن عبدالواحد و ابوعلى نصراللَّه بن احمد خوشنامى حديث شنيد. سمعانى نيز از او استماع حديث كرده است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 226 / 1.

نيشابوري، سعيده

قرن:16

جنسيت:زن

مليت:ايران

از زنان محدث، پارسا و نيكوكار. وى دختر زاهد بن طاهر بود و در نيشابور تولد يافت و از جدش ابوعبدالرحمن طاهر و ابوبكر شيرازى حديث فراگرفت و به نقل احاديث صحيح شناخته مى شد. سمعانى در نيشابور از او حديث هايى نوشت.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 199 / 2.

نيشابوري، شريفه

قرن:6

جنسيت:زن

مليت:ايران

536 -470 ق، از زنان نيكوكار و پارسا و محدث. وى از ابوسعيد عبدالرحمن بن منصور بن رامش و ابوبكر احمد شيرازى حديث فراگرفت و سمعانى از او حديث نوشته است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 296 / 2.

نيشابوري، قطب الدين، ابوجعفر محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س ششم ق)، محدث، مقرى و نحوى. از علماى اماميه در قرن ششم قمرى است. او از شيخ ابوعلى بن شيخ طوسى روايت كرده است. كتاب «المجالس»، در حديث از اوست و ابن شهرآشوب در «مناقب» خود از آن بسيار نقل كرده است. وى از مشايخ روايى سيد ضياءالدين ابوالرضا فضل اللَّه بن على راوندى و امام قطب الدين راوندى (م 573 ق) بود. قطب الدين نيشابورى «الندبة» امام زين العابدين (ع) را از حاكم حسكانى از صدوق ابن بابويه روايت كرده و علامه حلى در «اجازه ى» كبيره خود به اين مطلب اشاره كرده است. از ديگر آثارش: «التعليق»؛ «الحدود»؛ «الموجز فى النحو».[1]

محمد بن على بن حسن مقرى نيشابورى ملقب به (قطب الدين) مكنى به ابوجعفر عالمى موثق و استاد سيد ابى الرضا فضل اللَّه راوندى و شيخ ابى الحسن قطب راوندى و صاحب تعليق الحدود الموجز در نحو بوده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الذريعه (251/ 23 ،356/ 19 ،221/ 4)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 272/ 6)، فهرست منتجب الدين (158 -157)، فوائد الرضويه (559)، معجم المؤلفين (318 -317/ 10).

نيشابوري، محيي الدين، ابوسعد، ابوسعيد محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(548 -476 ق)، فقيه شافعى، عالم و محدث. شيخ الشافعيه نيشابور بود. در طريثيث نيشابور به دنيا آمد و نزد امام محمد غزالى و ابى المظفر خوافى فقه آموخت. او را در فقه و خلاف از سرآمدان شافعيه به شمار آورده اند. از ابى حامد احمد بن على بن عبدوس و اسماعيل بحيرى و ابوالفتيان رواسى و نصراللَّه خشنامى و عبدالغفار شيروى و جماعتى ديگر حديث شنيد. سمعانى و منصور بن ابوالحسن طبرى و يحيى بن ربيع واسطى فقيه و ديگران از وى روايت كرده اند. او در نظاميه ى نيشابور و نظاميه ى هرات تدريس مى كرد. ابومنصور هروى كه

يكى از بزرگان فقهاى شافعيه است، از شاگردان وى مى باشد. عمده شهرت وى بواسطه تأليف كتاب «المحيط» در شرح كتاب «الوسيط» استادش، امام محمد غزالى، است. وى در جريان فتنه ى غزان و سقوط نيشابور به قتل رسيد. از ديگر آثارش: «الانتصاف فى مسائل الخلاف»، در «طبقات الشافعيه» سبكى اين كتاب با عنوان «الانصاف فى مسائل الخلاف» ذكر شده است؛ «تعليقة فى الخلافيات».[1]

ابوسعيد محمد بن يحيى ملقب به محى الدين، از فضلا و فقهاى معروف ايران (و. 476 ه.ق مفت. 550 ه.ق) «المحيط فى شرح الوسيط» و كتاب «الانتصاف فى مسائل الخلاف». هنگامى كه غزان نيشابور را گرفتند چون امام جنگ آنان را واجب دانسته بود دهان او را پر خاك كردند تا بمرد. خاقانى را در رثاى او دو قصيده است يكى با رديف خاك است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] روضات الجنات (22/ 8)، ريحانه (260/ 5)، سيرالنبلاء (315 -312/ 20)، شذرات الذهب (151/ 4)، طبقات الشافعيه ى اسنوى (316/ 2)، طبقات الشافعيه ى سبكى (28 -25/ 7)، العبر (8 -7 / 3)، كشف الظنون (2008 ،174)، النجوم الزاهره (293/ 5)، الوافى بالوفيات (197/ 5)، وفيات الاعيان (224 -223/ 4)، هديةالاحباب (238 -237)، هديةالعارفين (91/ 2).

نيشابوري، مليله

قرن:16

جنسيت:زن

مليت:ايران

از زنان محدث. وى دختر ابوالحسن بود كه از فضل بن محب روايت كرده و عبدالرحمان بن السمعانى از او روايت كرده است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 109 / 5.

واحدي نيشابوري، ابوالحسن علي

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 468 ق)، فقيه شافعى، مفسر، محدث، نحوى، لغوى و مدرس. اصل وى از ساوه بود. در نيشابور به دنيا آمد و برخلاف پيشه ى اجدادش كه تجارت بود، او و برادرش عبدالرحمان، به كسب علم پرداختند و در سلك محدثين و علما درآمدند. وى را از نويسندگان بزرگ و امام و استاد بى نظير عصر خود در ادبيات، تفسير، حديث، فقه و نحو دانسته اند. او نزد خواجه نظام الملك، وزير مقتدر سلجوقيان، تقربى تمام داشت. ادبيات و لغت را نزد ابوالفضل عروضى اديب و نحو را نزد ابوالحسن ضرير قهندزى و ابوعمران مغربى مالكى فراگرفت و براى تكميل معلومات خويش به مسافرت پرداخت. وى در علم تفسير از محضر ابواسحاق احمد بن محمد بن ابراهيم ثعلبى استفاده نمود. از ابوطاهر بن محمش و قاضى ابوبكر حيرى و ابوابراهيم اسماعيل بن ابراهيم واعظ و محمد بن ابراهيم مزكى و عبدالرحمان بن حمدان نصروى و احمد بن ابراهيم نجار و ديگران حديث شنيد. احمد بن عمر ارغيانى و عبدالجبار بن محمد خوارى و جماعتى ديگر از وى روايت كرده اند. در نيشابور درگذشت. در «النجوم الزاهرة» سال وفات وى 469 ق ذكر شده است. از آثارش: تفاسير سه گانه: «البسيط»، «الوسيط» و «الوجيز» كه به «الحاوى لجميع المعانى» موسوم و به «تفسير واحدى» معروف است؛ «اسباب النزول» يا «اسباب التنزيل»؛ «الدعوات والمحصول»؛ «المغازى»؛ شرح «ديوان» متنبى؛ «الاغراب فى الاعراب» يا «الاعراب فى علم الاعراب»،

در نحو؛ «تفسير النبى (ص)»؛ «نفى التحريف عن القرآن الشريف»؛ «التحبير فى شرح الاسماء الحسنى» يا «التنجيز فى شرح اسماء اللَّه الحسنى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (60 -59/ 5)، ايضاح المكنون (674 -673/ 2)، تاريخ ادبيات در ايران (260/ 2)، دمية القصر (1020 -1017/ 2)، الذريعه (42/ 25 ،188/ 20 ،319/ 4)، روضات الجنات (236 -234/ 5)، ريحانه (286 -285/ 6)، سيرالنبلاء (342 -339/ 18)، شذرات الذهب (330/ 3)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 118/ 5)، طبقات الشافعيه ى ابن قاضى شهبه (258 -256/ 1)، طبقات الشافعيه ى سبكى (243 -240/ 5)، طبقات المفسرين داودى (390 -387/ 1)، العبر (324/ 2)، الكامل (123/ 8)، كشف الظنون (2002 ،1747 ،1460 ،1417 ،1277 ،809 ،355 ،245 ،125 ،76)، الكنى والالقاب (277/ 3)، معجم الادباء (270 -257/ 12)، معجم المؤلفين (27 -26/ 7)، النجوم الزاهرة (105/ 5)، وفيات الاعيان (304 -303/ 3)، هديةالاحباب (260)، هديةالعارفين (692/ 1).

واعظ اصفهاني، ابوعبداللَّه محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 579 ق)، اديب، واعظ و محدث. او واعظ و اديبى فاضل، از دانشمندان و بزرگان حنابله در عصر خود بود. از ابوسعد احمد بن محمد بغدادى و ابوالقاسم اسماعيل بن على حمامى و ابورشيد احمد بن محمد بن احمد خرقى و ابوالقاسم ابراهيم بن محمد دواتى و جمع كثيرى حديث شنيد. به بغداد رفت و در آنجا نقل حديث كرد. محمد بن حامد بن عبدالواحد بقال از او روايت كرده است. از آثارش گردآورى كتابى به نام «معجم» از مشايخ خود بوده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سيرالنبلاء (169/ 22)، معجم المؤلفين (315/ 11)، الوافى بالوفيات (393 -392/ 4).

واعظ شيرازي، عبداللَّه

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبداللَّه واعظ شيرازى خطيبى معروف و اديبى بارع و اهل فضل و كمال بوده و در حدود 1308 ق وفات نموده فاضل مراغه اى در (الماثر والاثار) او را ياد نموده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

واعظه بكرآبادي، ام كلثوم

قرن:4

جنسيت:زن

مليت:ايران

پيش از 427 ق، از زنان محدث. وى دختر ابراهيم بن محمد بن بكرآبادى بود و از ابونعيم استرآبادى، جعفر بن حيان و غيره روايت كرده است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: تاريخ جرجان، 506 -505.

وخشي بلخي، ابوعلي حسن

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(471 -385 ق)، حافظ، محدث، زاهد و اديب. اصل وى از وخش، قريه اى در حوالى بلخ است. در طلب حديث به عراق، جبال، شام و مصر سفرهاى طولانى نمود و در بلخ، نشابور، بغداد، اصفهان، دمشق، بصره، مصر، عسقلان، تنيس، رمله، قدس، عكا، حلب و همدان از ابوالقاسم خزاعى و ابوسعيد صيرفى و يحيى بن ابراهيم مزكى و ابوعمر بن مهدى فارسى و ابونعيم حافظ و ابوحسين بن بشران و ابومحمد نحاس و تمام بن محمد رازى و محمد بن احمد بن محمد بن مزدين و ابوسعيد بن حسنويه و ابوالحسن على بن قاسم نجاد و عقيل بن عبدان و قاضى ابوبكر حيرى و عبدالواحد بن محمد بن مهدى و محمد بن حسين بن فضل قطان و محمد بن احمد بن ابوالفوارس و از جماعتى ديگر حديث شنيد. خطيب بغدادى و عمر بن محمد سرخسى و عمر بن على محمودى و جماعتى ديگر از او روايت كرده اند. خواجه نظام الملك در بلخ از وى حديث شنيد. در بغداد خليفه عباسى به اتهام قدرى بودن دستور به غرق كردن او داد. پس به مصر گريخت و بعد از چندى دوباره مخفيانه به بغداد آمد و از آنجا به بلخ بازگشت، در بلخ به امر خواجه نظام الملك براى وى مدرسه اى بنا نمودند تا در آن حديث گويد. او در بلخ درگذشت. وى برگزيده اى از احاديثى را كه

از ابونعيم حافظ شنيده بود، در پنج جزء تحت نام «وخشيات» نگاشت. در «كشف الظنون» و به تبع آن در «هديةالعارفين»، «الامالى»، در حديث و كتاب «التوقير» از آثار وى شمرده شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام بوفيات الاعلام (312/ 1)، انساب سمعانى (579/ 5)، ايضاح المكنون (340/ 1)، تذكرةالحفاظ (1174 -1171/ 3)، توضيح المشتبه (176/ 9)، سيرالنبلاء (367 -365/ 18)، شذرات الذهب (339/ 3)، طبقات الحفاظ (459)، العبر (329/ 2)، كشف الظنون (508 ،163)، لسان الميزان (446 -445/ 2)، المستفاد من ذيل تاريخ بغداد (103 -102/ 19)، معجم البلدان (419/ 5)، معجم المؤلفين (260/ 3)، الوافى بالوفيات (163/ 12)، هديةالعارفين (277/ 1).

ورثيني نسفي، ابوالحارث اسد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 315 ق)، عالم و محدث. اصل وى از ورثين از قراى نسف و دانشمندى متفنن در علوم مختلف بود. از طفيل بن زيد تميمى و مثنى بن ابراهيم غوبدينى و ابوعيسى ترمذى و ابويعقوب اسحاق بن ابراهيم دبرى و ابوالعباس محمد بن يونس كديمى و حسن بن عبدالاعلى بوسى و عبيداللَّه بن محمد كشورى و ابويحيى مكى و جماعتى ديگر حديث شنيد. از آثارش: «البستان»، در اخبار نسف؛ «العجائب»؛ «اخبار الحسن والحسين (ع)»؛ «المقتل»؛ كتاب «مفاخرة اهل كش و نسف».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (588/ 5)، معجم البلدان (427 -426/ 5)، معجم المؤلفين (240/ 2)، هديةالعارفين (203/ 1).

وزان، فاطمه

قرن:5

جنسيت:زن

مليت:ايران

پيش از 427 ق، از زنان محدث. وى دختر احمد بن محمد بن عبدالكريم وزان بود و از پدرش احمد روايت كرده است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: تاريخ جرجان، 505.

وزدولي عصار جرجاني، ابويعقوب اسحاق

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 259 ق)، حافظ و محدث. وى از عبيداللَّه بن موسى و آدم بن ابى اياس و مسلم بن ابراهيم و همطبقه ى آنها حديث شنيد. عبدالرحمان بن عبدالمؤمن جرجانى و ابراهيم بن موسى جرجانى و محمد بن جعفر بصرى و جماعتى ديگر از وى روايت كرده اند. او در زندان نيشابور درگذشت. در «تذكرةالحفاظ» و «هديةالعارفين» وفات وى 295 ق ذكر شده است. او آثارى در «سير» و «سنن» تصنيف نمود. در كتب رجالى از «مسند» وى در حديث به وضوح ياد شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (598/ 5)، تذكرةالحفاظ (562/ 2)، سيرالنبلاء (508 -507/ 12)، شذرات الذهب (140/ 2)، طبقات الحفاظ (266)، معجم المؤلفين (229/ 2)، هديةالعارفين (198/ 1).

وهب

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(34- مقول 116/ 114/ 113/ 110 ق)، حافظ، محدث، مورخ، اخبارى، زاهد و عابد. اصل او از هرات بود. پدرش، منبه، در دوره ى پادشاهى كسرى انوشيروان از هرات خارج شد و به جزيرةالعرب رفت، سپس در زمان پيامبر (ص) اسلام آورد و در يمن سكنى گزيد. وهب در زمان خلافت عثمان در يمن به دنيا آمد. اصحاب تراجم مراتب علم، زهد و جهد او را در عبادت ستوده اند. در زمان عمر بن عبدالعزيز وى عهده دار منصب قضاوت صنعا در يمن بود. روايات سنددار (مسند) كمى را نقل كرده، عمده ى دانش وى درباره ى اسرائيليات و صحائف اهل كتاب بوده است. به آورده ى صاحب «كشف الظنون» وى اولين كسى است كه در موضوع قصص انبياء كتاب نوشته است. احمد بن حنبل گويد كه او قدرى بود، سپس از اين عقيده بازگشت. از برادرش، همام بن منبه، و ابن عباس و ابوهريره و ابوسعيد و نعمان بن بشير و جابر

بن عبداللَّه و عبداللَّه بن عمرو بن عاص و عبداللَّه بن عمر خطاب و طاووس بن كيسان و انس بن مالك و عمرو بن شعيب و فنج يمانى حديث شنيد. فرزندانش، عبداللَّه و عبدالرحمان، و برادرزاده هايش عقيل بن معقل و عبدالصمد بن معقل، و نواده اش، ادريس بن سنان، و عمرو بن دينار و سماك بن فضل و عوف اعرابى و عاصم بن رجاء و يزيد بن مسلم و يزيد بن يزيد بن جابر و عبداللَّه بن عثمان بن خثيم و اسرائيل ابوموسى و همام بن نافع و عيسى بن سنان و مغيرة بن حكيم و منذر بن نعمان و جماعتى ديگر از وى روايت كرده اند. او در پايان عمر توسط يوسف بن عمر ثقفى حاكم يمن محبوس و توسط عمال وى به قتل رسيد. از آثار او: «تفسير القرآن»؛ كتابى در «ذكر الملوك المتوجه من حمير و اخبارهم و قصصهم و قبورهم و اشعارهم»؛ «قصص الانبياء»؛ «قصص الاخيار»؛ «فتوح البلاد»؛ «الاسرائيليات»؛ كتاب «القدر».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (150/ 9)، تاريخ الاسلام (حوادث 500 -497/ 120 -101)، تذكرة الحفاظ (101 -100/ 1)، تهذيب التهذيب (148 -147/ 11)، تهذيب الكمال (502 -487/ 19)، الثقات (488 -487/ 5)، الجرح والتعديل (ج 4، ق 24/ 2)، حليةالاولياء (81 -23/ 4)، سيرالنبلاء (557 -544/ 4)، شذرات الذهب (150/ 1)، طبقات ابن سعد (71 -70/ 6)، طبقات الحفاظ (52)، العبر (109/ 1)، كشف الظنون (1328)، معجم الادباء (260 -259/ 19)، معجم المؤلفين (174/ 13)، ميزان الاعتدال (324 -323/ 4)، وفيات الاعيان (36 -35/ 6)، هديةالعارفين (501/ 2).

هبةالعزيز، ام الفضل

قرن:4

جنسيت:زن

مليت:ايران

ز 317 ق، از زنان محدث. وى دختر احمد بن عبدالرحمن بن عبدالمؤمن مهبلى بود كه از

على بن محمد بن حاتم قومسى روايت كرده است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: تاريخ جرجان، 505.

هروي بغدادي، ابوعبيد قاسم

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(224/ 223/ 222 -157 ق)، حافظ، محدث، فقيه، مجتهد، اديب و لغوى. در هرات به دنيا آمد. پدرش از غلامان رومى و در خدمت مردى از اهل هرات بود. ادبيات و فقه را از اساتيد بزرگ آن زمان فراگرفت. قرآن و لغت را نزد ابوالحسن كسايى و اسماعيل بن جعفر و شجاع بن ابونصر بلخى و ابوعمرو شيبانى و فراء و ابوزياد كلابى و ابوعبيده و اصمعى و يزيدى و ابوزيد انصارى و عده اى ديگر آموخت. وى در قراآت، فقه، لغت و شعر متبحر بود. از اسحاق بن سليمان رازى و اسماعيل بن جعفر و شريك بن عبداللَّه و اسماعيل بن عياش و هشيم بن بشير و سفيان بن عيينه و اسماعيل بن عليه و يزيد بن هارون و يحيى بن سعيد قطان و حجاج بن محمد و ابومعاويه ضرير و صفوان بن عيسى و عبدالرحمان بن مهدى و حماد بن مسعده و مروان بن معاويه و ابوبكر بن عياش و محمد بن جعفر غندر و سعيد بن عبدالرحمان جمحى و عبيداللَّه اشجعى و وكيع بن جراح و عبداللَّه بن ادريس و جرير بن عبدالحميد و عباد بن عباد مهلبى و معاذ بن معاذ عنبرى و عمر بن يونس و عبداللَّه بن مبارك و اسحاق ازرق و ديگران حديث شنيد. استادش، سعيد بن ابومريم مصرى، و نصر بن داوود بن طوق صاغانى و محمد بن اسحاق صاغانى و حسن بن مكرم و احمد بن يوسف تغلبى و ابوبكر بن ابى الدنيا و حارث

بن ابى اسامه و محمد بن يحيى مروزى و على بن عبدالعزيز بغوى و عبداللَّه بن عبدالرحمان دارمى و عباس دورى و محمد بن حفص دورى و احمد بن يحيى بلاذرى و عبدالمجيد بوشنجى و ابوالحسن على بن عبداللَّه طوسى و جماعتى ديگر از وى روايت كرده اند. وى مدتى در بغداد اقامت گزيد. سپس در زمان امير ثابت بن نصر بن مالك خزاعى به منصب قضاوت شهر طرسوس گمارده شد. در اواخر عمر به مكه رفت و همان جا درگذشت. از آثارش: «الغريب» يا «غريب الحديث»؛ «غريب القرآن»؛ «الغريب المصنف فى علم اللسان»؛ «فضائل القرآن»؛ «ادب القاضى»؛ «الاموال»؛ «الشعراء»؛ «الناسخ والمنسوخ»؛ «المواعظ»؛ «القراآت»؛ «النسب»؛ «معانى القرآن»؛ «المجاز فى القرآن»؛ «عدد آى القرآن»؛ «الامثال السائرة»؛ «المقصور والممدود»؛ «الطهارة».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (10/ 6)، تاريخ بغداد (416 -403/ 12)، التاريخ الكبير (172/ 7)، تذكرةالحفاظ (418 -417/ 1)، تهذيب التهذيب (276 -274/ 8)، تهذيب الكمال (154 -145/ 15)، الجرح والتعديل (ج 3، ق 111/ 2)، سيرالنبلاء (509 -490/ 10)، شذرات الذهب (55 -54/ 2)، صفة الصفوة (328 -327/ 2)، طبقات ابن سعد (254 -253/ 7)، طبقات الشافعيه ى سبكى (160 -153/ 2)، طبقات الفقهاء الحنابله (364 -360/ 1)، طبقات المفسرين داودى (37 -32/ 2)، العبر (308/ 1)، الفهرست ابن النديم، ترجمه (121 -120)، الكامل (259/ 5)، معجم الادباء (261 -254/ 16)، المنتظم (336 -334/ 6)، ميزان الاعتدال (359/ 3)، النجوم الزاهرة (294/ 2)، وفيات الاعيان (63 -60/ 4).

هروي، ابواسحاق احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 334 ق)، حافظ، محدث و مورخ. معروف به ابن ياسين حداد. وى از عثمان بن سعيد دارمى و موسى بن احمد فريابى و عبيد بن محمد وراق حافظ و معاذ بن مثنى

و فضل بن عبداللَّه يشكرى و همطبقه آنها حديث شنيد. ابوعبداللَّه بن ابى ذهل و منصور بن عبداللَّه خالدى و خليل بن احمد قاضى و محمد بن على بن محمد باشانى و جماعتى ديگر از وى روايت كرده اند. او در فن تاريخ نويسى دست داشت و كتابى با عنوان «تاريخ هرات» تصنيف نمود. در «ميزان الاعتدال» سال درگذشت وى 234 ق ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكرةالحفاظ (878 -877/ 3)، سيرالنبلاء (340 -339/ 15)، شذرات الذهب (335/ 2)، طبقات الحفاظ (375)، لسان الميزان (437/ 1)، معجم المؤلفين (168/ 2)، ميزان الاعتدال (175/ 1)، هديةالعارفين (47/ 1).

هروي، ابوالفتح نصر

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(511/ 510 -419 ق)، محدث، مسند، زاهد و عابد. وى در هرات به دنيا آمد. از پدرش و جدش ابراهيم و جد مادرى اش، ابى المظفر منصور بن اسماعيل هروى، و ابويعقوب قراب حافظ و ابوالحسن دباس و اباعثمان سعيد بن عباس قرشى و عبدالوهاب بن محمد بن عيسى و محمد بن فضيل و جماعتى ديگر حديث شنيد. شمارى از مشايخ سمعانى از وى روايت كرده اند از آثارش: «المسند»، در حديث كه شيخ الاسلام ابواسماعيل خواجه عبداللَّه انصارى آن را در سه مجلد تخريج كرد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكرةالحفاظ (1262/ 4)، سيرالنبلاء (391/ 19)، معجم المؤلفين (88 -87/ 13)، هديةالعارفين (491/ 2).

هروي، ابوالوليد ابي الرجاء، احمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 232 ق)، عارف و محدث. از قريه آزادان هرات و عالم به علوم ظاهر و باطن بود. وى از شاگردان امام احمد حنبل بود. بخارى در كتاب «صحيح» خود از وى حديث روايت كرده است. در اوايل مال بسيار داشت و همه را در طلب حديث و حج صرف كرد. از هرات سفر مى كرد، و هرگاه مال به آخر مى رسيد به هرات مراجعت مى كرد. و بعضى از املاك خود را مى فروخت و باز به سفر مى رفت و به اين طريق همه ى مال خود را نفقه كرد. قبر وى در قريه ى آزادان است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :مجمل فصيحى (ذيل/ سال 202)، مزارات هرات، تعليقات (130)، نامه ى دانشوران (50 -48 /5)، نفحات الانس (335)، هفت اقليم (138 /2).

هروي، ابوذر عبد، عبداللَّه

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(434 -356/ 355 ق)، فقيه مالكى، حافظ، محدث و صوفى. معروف به ابن سماك. اصل او از هرات و از علماى بزرگ مالكى و شيخ الحرم زمانش بود. در طلب علم و حديث به مسافرت هاى طولانى پرداخت. علم كلام را از ابن باقلانى فرارگرفت. وى در هرات از ابوالفضل بن خميرويه و بشر بن محمد مزنى و عده اى ديگر و در سرخس از ابومحمد بن حمويه و زاهر بن احمد فقيه و در بلخ از ابواسحاق مستملى و در مرو از ابوهيثم كشميهنى و در بصره از ابوبكر هلال بن محمد بن محمد و شيبان بن محمد ضبعى و در بغداد از ابوالفضل زهرى و ابوالحسن دارقطنى و ابوعمر بن حيويه و در دمشق از عبدالوهاب بن حسن كلابى و در مصر از ابومسلم كاتب و در مكه از ابواسحاق ابراهيم بن محمد دينورى و عده اى ديگر

حديث شنيد. وى راوى «صحيح» بخارى از مستملى و حموى و كشميهنى بود. فرزندش عيسى و على بن محمد بن ابوالهول و موسى بن عيسى صقلى و عبداللَّه بن حسن تنيسى و ابوصالح نيشابورى موذن و على بن بكار صورى و احمد بن محمد قزوينى و ابوطاهر اسماعيل بن سعيد نحوى و ابوحسين بن مهتدى باللَّه و ابووليد باجى و عبداللَّه بن سعيد شنتجالى و عبدالحق بن هارون سهمى و ابوبكر احمد بن على طريثيثى و ابوشاكر احمد بن على عثمانى و جماعتى ديگر از وى روايت كرده اند. ابوبكر خطيب بغدادى و ابوعمر بن عبدالبر و احمد بن عبدالقادر يوسفى و ابوعبداللَّه احمد بن محمد بن غلبون خولانى از او اجازه ى روايت داشته اند. او را حافظى كثيرالشيوخ دانسته اند. وى مدتى در مكه مجاور گشت و در آنجا به تصنيف كتب و گردآورى «معجم» مشايخ خود پرداخت. بعدها در ناحيه سروات، در حوالى مكه، سكنى گزيد. او هر سال در موسم حج به مكه مى رفت و سرانجام نيز در مكه درگذشت. از ديگر آثارش: تفسير قرآن؛ « السنة والصفات»؛ «الجامع»؛ «الدعاء»؛ «فضائل القرآن»؛ «دلائل النبوة»؛ «المستدرك على الصحيحين»؛ «الصحيح المسند المخرج على الصحيحين» يا «المسند الصحيح المجرد على البخارى و مسلم»؛ «شهادة الزور»؛ «فضائل ملك بن انس»؛ «العيدين» يا «فضائل العيدين»؛ «مسانيد الموطات»؛ «فضل يوم عاشوراء»؛ «المناسك»؛ «الربا» و «اليمين الفاجرة»؛ «كرامات الاولياء».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بغداد (141/ 11)، تذكرةالحفاظ (1108 -1103/ 3)، سيرالنبلاء (563 -554/ 17)، شذرات الذهب (254/ 3)، طبقات الحفاظ (443)، طبقات المفسرين داودى (368 -366/ 1)، العبر (269/ 2)، الكامل (36/ 8)، كشف الظنون (1830 ،1673 -1672 ،441)، معجم المؤلفين (66

-65/ 5)، المنتظم (311/ 9)، النجوم الزاهرة (38/ 5)، هديةالعارفين (438 -437/ 1).

هروي، ابوسعد آدم

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 536 ق)، اديب، لغوى و محدث. اصلاً از هرات بود و ساكن بلخ.

در 520 ق پس از سفر حج به بغداد وارد شد و در همان جا درگذشت. استاد رشيد وطواط بود و ميان او و شيخ ابومنصور جواليقى مناظراتى واقع شد. در حديث و فنون ادب يكى از مراجع عصر خويش بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (240 /2)، روضات الجنات (59 /2)، ريحانه (125 /7)، لغت نامه (ذيل/ ابوسعد)، معجم الادباء (107 -101 /1).

هروي، ابوسعيد ابراهيم

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 168/ 163 ق)، حافظ، فقيه و محدث. در اواخر روزگار صحابه ى صغار (آنان كه در زمان رحلت پيامبر (ص) كم سن و سال بودند) در هرات به دنيا آمد. اصلش از قريه ى باشان هرات بود. در نيشابور نشو و نما يافت. در طلب علم به مسافرت پرداخت و عده اى از تابعين را ملاقات نمود و از آنها حديث شنيد.از جمله از عبداللَّه بن دينار و ثابت بنانى و ابوحازم اعرج و ابواسحاق سبيعى و ساك بن حرب و موسى بن عقبه و ابوزبير محمد بن مسلم قرشى و محمد بن زياد جمحى قرشى و يحيى بن سعيد انصارى. همچنين از منصور بن معتمر و ابى جمره ضبعى و عاصم بن بهدله و عاصم بن سليمان و حسين معلم و آدم بن على و عبدالعزيز بن رفيع و ابوحصين عثمان اسدى و حميد طويل و حجاج بن حجاج باهل و عطاء بن ابى مسلم خراسانى و عبدالعزيز بن صهيب و مطر وراق و ديگران حديث شنيد. به بغداد رفت و در آنجا حديث گفت. سپس به مكه رفت و در آنجا مجاور شد. فرزندش، عبدالخالق بن

ابراهيم، و استادش، صفوان بن سليم، و ابوحنيفه نعمان بن ثابت و محمد بن جعفر بن ابى كثير و عبداللَّه بن مبارك و حفص بن عبداللَّه سلمى نيشابورى و ابوعامر عقدى و سفيان بن عيينه و خالد بن نزار و وكيع بن جراح و حسين بن وليد نيشابورى و عبدالرحمان بن عبداللَّه دشتكى رازى و غسان بن سليمان هروى و برادرش، مالك بن سليمان هروى، و عمر بن عبداللَّه بن رزين و عبدالرحمان بن مهدى و محمد بن سابق و معن قزاز و يحيى بن ابوبكر كرمانى و يحيى بن ضريس بجلى رازى و ابوحذيفه نهدى و عبدالرحمان بن سلام جمحى و محمد بن سنان عوقى و جماعتى ديگر از او روايت كرده اند. در مكه درگذشت. از آثارش: «السنن»، در فقه؛ «المناقب»؛ كتاب «العيدين»؛ كتاب «التفسير».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (168/ 2)، تاريخ بغداد (111 -105/ 6)، التاريخ الكبير (294/ 1)، تذكرةالحفاظ (213/ 1)، تهذيب التهذيب (118 -117/ 1)، تهذيب الكمال (368 -364/ 1)، الثقات (27/ 6)، سيرالنبلاء (385 -378/ 7)، شذرات الذهب (257/ 1)، طبقات الحفاظ (106 -105)، طبقات المفسرين داودى (11 -10 / 1)، العبر (185/ 1)، الفهرست ابن النديم، ترجمه (416)، الكامل (64/ 5)، لسان الميزان (191/ 8)، معجم البلدان (383/ 1)، معجم المؤلفين (41/ 1)، ميزان الاعتدال (63/ 1)، الوافى بالوفيات (24 -23/ 6).

هروي، ابوصلت، عبدالسلام

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(236 -160 ق)، محدث شيعى. اهل خراسان و محب خاندان حضرت رسالت (ص) بود. ابوالصلت به روايتى در مدينه زاده شد. در نيشابور اقامت گزيد. در طلب علم به نقاط مختلفى، چون عراق، حجاز، يمن سفر كرد، و از كسانى چون حماد بن زيد، شريك، ابن عيينه، مالك، فضيل بن عياض، و

عبداللَّه بن مبارك استماع حديث كرد. وى چندى در بغداد به روايت حديث پرداخت و مدتى نيز محضر امام رضا (ع) را درك كرد و خادم آن حضرت بود و از آن حضرت روايت كرد، چنانكه در نيشابور در خدمت آن امام حاضر بود و در سرخس نيز به ديدار وى رسيد. او زاهدى متعبد بود آن گونه كه مأمون را به شگفتى واداشت. ابوصلت متكلمى چيره دست بود و در مناظرات با جهميه و مرجئه و قدريه در حضور مأمون توانمندى خود را به ثبوت رساند و همواره در مناظره پيروز بود. فرزندش محمد و ابن ابى داوود و عباس دورى و محمد بن رافع نيشابورى و احمد بن سيار مروزى و حسين اسحاق تسترى و احمد بن ابى خيثمه و عبداللَّه بن احمد بن حنبل از شاگردان وى بودند. ابن ماجه قزوينى در «صحيح» خود از وى روايت كرده است. هم اكنون آرامگاهى منسوب به وى با نام خواجه اباصلت در سمت شرقى شهر مشهد وجود دارد. در قم و سمنان نيز مزارهاى منسوب به وى هست. عدّه اى او را جزء علماى عامه دانسته و در مقابل، گروهى ديگر او را رافضى و شيعه ى غالى شمرده اند. وى كتابى در باب وفات امام رضا (ع) به نام «وفات الرضا» تأليف كرد، كه نجاشى از آن نام مى برد و ابن بابويه از آن در «عيون اخبار الرضا» استفاده كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (363 /2)، تاريخ الاسلام (حوادث 251 -249 / 240 -231)، تاريخ بغداد (51 -46 /11)، تاريخ نيشابور (90)، تهذيب التهذيب (283 -281 /6)، الجرح و التعديل (ج 3،

ق 48 /1)، الذريعه (119 /25)، رجال الطوسى (380)، رجال النجاشى (61 -60 /2)، ريحانه (163 -162 /7)، سير النبلاء (448 -446 /11)، الكنى و الالقاب (103 -100 /1)، لسان الميزان (396 /9)، لغت نامه (ذيل/ ابوالصلت)، هدية الاحباب (23).

هروي، ابوعبدالرحمان، ابوجعفر محمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 303/ 302 ق)، حافظ، محدث و مورخ. معروف به شكر. وى از محمد بن رافع قشيرى و على بن خشرم و على بن حرب و احمد بن عيسى مصرى و عمر بن شبه و احمد بن منصور و رمادى و همطبقه ى آنها حديث شنيد. حاكم نيشابورى گويد كه وى در مرو، طوس، سرخس، مرورود، بخارا و نيشابور نقل حديث كرد. ابووليد حسان بن محمد و محمد بن جعفر بن مطر و ابوبكر احمد بن على رازى و ابوحامد بن شرقى و جماعتى ديگر از وى روايت كرده اند. او در هرات درگذشت. از آثارش: كتاب «تاريخ هرات»؛ كتاب «الجواهر»؛ «العجائب».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نيشابور (127)، تذكرةالحفاظ (749 -748/ 2)، سيرالنبلاء (222 -221/ 14)، شذرات الذهب (242/ 2)، طبقات الحفاظ (336 -335)، العبر (446/ 1)، كشف الظنون (1437)، معجم المؤلفين (51 -50/ 12)، الوافى بالوفيات (67/ 5).

هروي، ابوعبداللَّه، محمد

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 302/ 301 ق)، حافظ و محدث. اصل وى از هرات بود. از احمد بن يونس يربوعى و همطبقه ى او در كوفه و اسماعيل بن ابى اويس و عده اى ديگر در مدينه و احمد بن حنبل و همطبقه ى او در بغداد و ابراهيم بن محمد شافعى در مكه و محمد بن معاويه نيشابورى و محمد بن مقاتل مروزى حديث شنيد. سامى از مشايخ ابوحاتم بن حبان بستى است و ابن حبان در «صحيح» خود و نيز عباس بن فضل نضرورى و بشر بن محمد مزنى و ديگر علماى هرات از وى روايت كرده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكرةالحفاظ (698 -697/ 2)، سيرالنبلاء (115 -114/ 14)، شذرات الذهب (235/ 2)، طبقات الحفاظ (324)، العبر (442/ 1)، معجم المؤلفين (157/ 10)، الوافى

بالوفيات (226/ 3).

هروي، ابوعبيد احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 401 ق)، محدث، اديب و لغوى. معروف به صاحب «الغريبين». اصلش از فاشان، از قراى هرات است. از بزرگان علما و ادبا و لغويون و از شاگردان نفطويه و ابن سراج و ابومنصور ازهرى بود. وى از احمد بن محمد بن ياسين و ابواسحاق احمد بن محمد بن يونس بزاز حافظ روايت كرده است. شيخ الاسلام ابوعثمان اسماعيل بن عبدالرحمان صابونى و ابوعمر عبدالواحد بن احمد مليحى و ابوبكر اردستانى از وى روايت كرده اند. او را پيشواى اهل ادب در زمان خود مى دانستند. وى به سرزمينهاى مختلف سفر كرد و مدتى نيز اسير قرامطه شد. در «ريحانةالادب» و «روضات الجنات» كنيه ى وى ابوعبداللَّه يا ابوالقاسم ذكر شده است. از آثارش: «الغريبين»، كه جمعى است بين تفسير «غريب القرآن» و «غريب الحديث»؛ «ولاة هرات» يا «تفصيل ولاة هرات».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (203/ 1)، روضات الجنات (252 -251/ 1)، ريحانه (361/ 6)، سيرالنبلاء (147 -146/ 17)، شذرات الذهب (161/ 3)، طبقات الشافعيه ى اسنوى (292 -291/ 2)، طبقات الشافعيه ى سبكى (85 -84/ 4)، العبر (199/ 2)، الكامل (256/ 7)، كشف الظنون (1209 ،1206)، معجم الادباء (261 -260/ 4)، معجم المؤلفين (150/ 2)، النجوم الزاهره (229/ 4)، الوافى بالوفيات (115 -114/ 8)، وفيات الاعيان (96 -95/ 1)، هديةالاحباب (262)، هديةالعارفين (70/ 1).

هروي، ابوعلي حسين

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(301 -207 ق)، حافظ، محدث و مورخ. معروف به ابن خرم. وى از سعيد بن منصور و خالد بن هياج و داوود بن رشيد و هشام بن عمار و سويد بن سعيد و محمد بن عبداللَّه به عمار و عثمان بن ابى شيبه و همطبقه ى آنها حديث شنيد. بشر بن محمد مزنى و منصور بن عباس و ابوحاتم بن حبان و ابوبكر

نقاش مفسر و محمد بن عبداللَّه بن خميرويه و اهل هرات از وى روايت كرده اند. دارقطنى او را در حديث ثقه مى داند. از آثار وى كتابى در تاريخ است كه بر اساس سنوات مرتب نشده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (251/ 2)، انساب سمعانى (637/ 5)، تذكرةالحفاظ (695 -696/ 2)، توضيح المشتبه (219 -218/ 3)، الثقات (193/ 8)، الجرح والتعديل (ج 1، ق 47/ 2)، سيرالنبلاء (114 -113/ 14)، شذرات الذهب (235/ 2)، طبقات الحفاظ (322)، العبر (441/ 1)، لسان الميزان (503 -502/ 2)، معجم المؤلفين (205/ 3)، ميزان الاعتدال (524/ 1)، النجوم الزاهرة (204/ 3)، الوافى بالوفيات (340/ 12).

هروي، ابومحمد عبداللَّه

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 311 ق)، حافظ و محدث. اصل وى از هرات بود. از ابوسعيد اشج و زعفرانى و محمد بن وليد بسرى و حسن بن عرفه و همطبقه ى آنها حديث شنيد. محمد بن احمد بن ازهرى لغوى و محمد بن عبداللَّه سيارى و ابومنصور محمد بن عبداللَّه بزاز هروى و اهل هرات از وى روايت كرده اند. از آثارش: كتاب «الاقضية».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ايضاح المكنون (270/ 2)، تذكرةالحفاظ (787 -786/ 3)، سيرالنبلاء (294/ 14)، شذرات الذهب (262/ 2)، طبقات الحفاظ (349)، العبر (462/ 1)، معجم المؤلفين (83 -82/ 6)، هديةالعارفين (443/ 1).

هرويه

قرن:5

جنسيت:زن

مليت:ايران

477 ق، از زنان محدث. وى دختر عبدالصمد بن على است. رساله اى در حديث دارد كه آن را از عبدالرحمان بن ابى شريح روايت كرده و عبدالاول هروى صوفى رساله ى او را نقل كرده است. او 90 سال عمر كرد.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 160 / 1.

هسنجاني رازي، ابواسحاق ابراهيم

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 301 ق)، حافظ و محدث. اصل وى از هسنجان، از قراى رى بود. در طلب حديث به عراق، شام و مصر سفر كرد و از طالوت بن عباد و عبدالاعلى بن حماد نرسى و هشام بن عمار و عبدالواحد بن غياث و محمد بن عبيد بن حساب و احمد بن ابى الحوارى و همطبقه ى آنان حديث شنيد. ابوجعفر محمد بن عمرو عقيلى و ابوعمرو بن مطر مقرى و ابوبكر اسماعيلى و ابوحسين محمد بن عبداللَّه رازى و عبداللَّه بن عدى و ابوعلى حسين بن على و ابوجعفر بن مردويه اصفهانى و احمد بن على ديلمى و عباس بن حسين صفار و ديگران از وى روايت كرده اند. هسنجانى داراى «مسند» ى در حديث بوده است، با بيش از صد جزء، كه ميسرة بن على قزوينى آن را از وى روايت كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (76/ 1)، انساب سمعانى (642/ 5)، تذكرةالحفاظ (692/ 2)، رى باستان (639 ،272/ 2)، سيرالنبلاء (117 -115/ 14)، شذرات الذهب (235/ 2)، طبقات الحفاظ (321)، العبر (441/ 1)، كشف الظنون (1685)، معجم البلدان (467/ 5)، معجم المؤلفين (131/ 1)، الوافى بالوفيات (172/ 6).

هكاري، اسماء

قرن:8

جنسيت:زن

مليت:ايران

770 -715 ق، از زنان فاضل و محدث. وى دختر احمد بن احمد بن حسين هكارى و خواهر جويريه خاتون هكارى بود.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: تاريخ مشاهير كرد، 108 / 1.

هكاري، جويريه

قرن:8

جنسيت:زن

مليت:ايران

783 -693 ق، از زنان فاضل و محدث. وى دختر احمد بن احمد بن حسين هكارى و خواهر اسماء خاتون هكارى بود. اين بانو با محدثان جلسات بحث و گفتگو داشت.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: تاريخ مشاهير كرد، 108 / 1.

هكاري، فاطمه

قرن:8

جنسيت:زن

مليت:ايران

757 -683 ق، از زنان فقيه و محدث. وى دختر ابراهيم بن داود بن نصر بود و افراد بسيارى از دانش او بهره بردند.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: تاريخ مشاهير كرد، 106 / 1.

هلالي خراساني، ابومحمد، ابوالقاسم ضحاك

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 106/ 105/ 102 ق)، محدث، مفسر و مدرس. اصلش از بلخ و مدتى در بلخ و سمرقند و نيشابور ساكن بود. او در تفسير و قصص تبحر داشت. علم تفسير را از سعيد بن جبير در رى آموخت. از ابن عباس و ابوسعيد خدرى و عبداللَّه بن عمر و انس بن مالك و اسود بن زيد نخعى و سعيد بن جبير و عطاء بن ابى رباح و طاووس بن كيسان و طائفه اى ديگر حديث شنيد. ابن حبان ملاقات وى را با صحابه و حديث شنيدنش از آنها صحيح نمى داند و احاديث وى را منسوب به تابعين مى كند. عمارة بن ابى حفصه و ابوسعد سعيد بن مرزبان بقال و جويبر بن سعيد و مقاتل بن حيان نبطى و على بن حكم و ابوروق عطية بن حارث كوفى و ابوجناب يحيى بن ابى حيه كلبى و ابوسنان سعيد بن سنان شيبانى اصغر و ابوسنان ضرار بن مره شيبانى اكبر و ابوعيسى سليمان بن كيسان خراسانى و عبدالرحمان بن عوسجه و ابوالحارث عبيد بن سليمان باهلى خراسانى و مالك بن سعيد بلخى و محمد بن سليم خراسانى و ابوعبداللَّه ميمون وراق خراسانى و نهشل بن سعيد و عمر ابن رماح و عبدالعزيز بن ابى رواد و قرة بن خالد سدوسى و جماعتى ديگر از وى روايت كرده اند. وى معلم كودكان بود و نوشته اند كه هزاران دانش آموز در مكتب وى به كسب علم مى پرداختند

و او براى تعليم و تدريس اجرت و مزدى دريافت نمى كرد. وى در خراسان درگذشت. از آثارش: «التفسير».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (310/ 3)، تاريخ الاسلام (حوادث 114 -112 ،8/ 120 -101)، تهذيب التهذيب (418 -417/ 4)، تهذيب الكمال (177 -173/ 9)، الثقات (482 -480/ 6)، سيرالنبلاء (600 -598/ 4)، شذرات الذهب (125 -124/ 1)، طبقات ابن سعد (261/ 7)، طبقات المفسرين داودى (216/ 1)، العبر (94/ 1)، معجم المؤلفين (27/ 5)، ميزان الاعتدال (250/ 2)، النجوم الزاهرة (317/ 1).

همام

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 132/ 131 ق)، محدث. اصل وى از هرات و برادر وهب بن منبه بود كه هر دو از محدثين بودند. پدرشان در زمان خسرو انوشيروان به جزيرةالعرب كوچ كرده و در يمن سكنى گزيده بود. از ابوهريره و معاوية بن ابى سفيان و ابن عباس و عبداللَّه بن عمر بن خطاب و عبداللَّه بن زبير روايت كرد. برادرش، وهب بن منبه، و برادرزاده اش، عقيل بن معقل بن منبه، و على بن حسن بن اتش و معمر بن راشد از وى روايت كرده اند. او را صاحب قديم ترين كتابى كه در حديث نوشته شده است مى دانند. اين كتاب مشتمل بر صد و چهل حديث بوده كه آنها را از ابوهريره نقل نموده است. در صنعاء درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (98/ 9)، تاريخ الاسلام (حوادث 556 -555 ،330/ 140 -121)، تهذيب التهذيب (59/ 11)، تهذيب الكمال (230 -299/ 19)، الثقات (510/ 5)، الجرح والتعديل (ج 4، ق 107/ 2)، سيرالنبلاء (313 -311/ 5)، شذرات الذهب (182/ 1).

همداني، ابواسحاق ابراهيم

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 321 ق)، فقيه و محدث. او از مشايخ ابوالحسن على بن بابويه پدر شيخ صدوق و محدث همدان بود. مطابق اسانيد بعضى از روايات كتاب «امالى» صدوق، على بن بابويه در همدان آن روايات را از صاحب عنوان شنيده است. ابراهيم بن عمروس نيز به نوبه ى خود از ابى على حسن بن اسماعيل قحطبى روايت كرده است. او همچنين از ابوعمار مروزى و عبدالرحمان بن بشير و عباس بن يزيد بحرانى و عبدالحميد بن عصام و حميد بن زنجويه و بخارى و بسيارى ديگر حديث روايت كرده است. وفات وى در «طبقات اعلام الشيعه»، 329 ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان

(جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سيرالنبلاء (550/ 14)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 4/ 4).

همداني، ابوالعلاء حسن

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(569 -488/ 483 ق)، مقرى، حافظ، محدث، مفسر، اديب، نحوى، لغوى و زاهد. شيخ همدان و امام العراقين در قراآت بود. در همدان به دنيا آمد. در طلب علم مسافرت هاى بسيارى نمود. علم قرائت را نزد ابوعلى حداد اصفهانى و ابوالعز قلانسى و ابوعبداللَّه بارع حسين دباس و ابوبكر مزرفى فراگرفت و در همدان از عبدالرحمان بن حمد دونى و در اصفهان از محمود اشقر و ابوعلى حداد اصفهانى و در بغداد از ابوالقاسم بن بيان و ابن حصين و ابوعلى ابن مهدى و ابوعلى بن نبهان و در خراسان از ابوعبداللَّه فراوى حديث شنيد. آنگاه به همدان بازگشت و تا پايان عمر در اين شهر زندگى نمود. او در علم تفسير، حديث، انساب و تاريخ متبحر بود. ابواحمد بن سكينه و ابوالحسن ابن دباس و محمد بن محمد بن كيال علم قرائت را در نزد وى فراگرفتند. شيخ منتجب الدين، صاحب «الفهرست»، نيز از شاگردان وى بود و كتاب «الهادى» را نزد او خواند. منتجب الدين استادش ابوالعلاء را صدرالحفاظ و در علم حديث و قرائت علامه معرفى كرده است. فرزندانش، احمد و عبدالبر و فاطمه، و نوادگانش، قاضى على و محمد و عبدالحميد پسران عبدالرشيد بن على بن بنيمان، و ابوالمواهب ابن صصرى و عبدالقادر حافظ و يوسف بن احمد شيرازى حافظ و محمد بن محمود حمامى و عتيق بن بدل مكى و جماعتى ديگر از وى حديث شنيدند. ابوالحسن ابن المقير از وى اجازه ى روايت داشت و شيخ هاشم بن محمد در «مصباح الانوار» خويش از وى روايت كرده است. در «معجم الادباء» وفات وى 599

ق آمده است. از آثارش: «زاد المسافر»، در پنجاه مجلد؛ «غايةالاختصار»، در قراآت دهگانه؛ «الهادى الى معرفة المقاطع والمبادى»، در وقوف قرآن؛ «الانتصار فى معرفة قراء المدن والامصار» كه «طبقات القراء» است؛ «مفردات القراء»؛ «مولد اميرالمؤمنين (ع)»؛ كتاب «الادب فى حسان الحديث».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (195/ 2)، اعيان الشيعه (634/ 4)، ايضاح المكنون (715/ 2 ،606/ 1)، بزرگان و سخن سرايان همدان (128 -126/ 1)، تذكرةالحفاظ (1328 -1324/ 4)، الذريعه (151 -150/ 25 ،8/ 12)، روضات الجنات (87 -86/ 3)، ريحانه (206/ 7)، سيرالنبلاء (47 -40/ 21 ،304/ 19)، شذرات الذهب (232 -231/ 4)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 54 -53/ 6)، طبقات الحفاظ (498 -497)، طبقات المفسرين داودى (131 -128/ 1)، العبر (56/ 3)، فهرست منتجب الدين (66 -65)، الكامل (129/ 9)، كشف الظنون (2026 ،1773 ،1387 ،1189 ،1106 ،946 ،114)، معجم الادباء (52 -5 / 8)، معجم رجال الحديث (284 -283/ 4)، معجم المؤلفين (198 -197/ 3)، المنتظم (518/ 10)، هديةالعارفين (280/ 1).

همداني، ابوتراب

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تولد: 1274.

درگذشت: 1373.

از آثار اوست: اسلام و نظام (1368)؛ چرا گناه مى كنيم: درباره ى سرگذشت اثر گناه در اين دنيا (مشهد، 1364)؛ راه سعادت (برگزيده ى اشعار) (شعر مذهبى، مشهد، 1374)؛ شرح دعاى كميل (تهران، 1363 ،1344)؛ كتاب و عترت: شرحى درباره ى حديث ثقلين (مشهد، 1365)؛ نجوم لامعه: شرح زيارت جامعه (1366).

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

همداني، ابوجعفر محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(بعد از 531 -440 ق)، حافظ، محدث و زاهد. در طلب حديث به مسافرت پرداخت. در بغداد از ابن نقور و ابوالقاسم بن بسرى و ابونصر زينبى و در نيشابور از فضل بن محب و ابوصالح مؤذن و در مكه از ابوعلى شافعى و سعد زنجانى و در جرجان از اسماعيل بن مسعده و در مرو از ابوالخير محمد بن ابوعمران و در هرات از ابواسماعيل انصارى و جماعتى ديگر حديث شنيد. وى «الجامع» ابوعيسى ترمذى را از ابوعامر ازدى و محمد بن محمد بن علاء و ثابت بن سهلك قاضى به نقل از جراحى روايت كرد. اين طاهر مقدسى و ابوالعلاء عطار و عبدالرحمان بن عبدالوهاب بن معزم و عده اى ديگر از وى روايت كرده اند. از آثارش: «البداية والنهاية فى الموعظة».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سيرالنبلاء (102 -101/ 20)، شذرات الذهب (97/ 4)، طبقات الحفاظ (470)، العبر (440/ 2)، كشف الظنون (228)، معجم المؤلفين (69/ 11)، النجوم الزاهرة (253/ 5).

همداني، احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهارم ق)، محدث امامى. از على بن ابراهيم و عمر بن سهل بن اسماعيل دينورى و جعفر بن احمد علوى روايت كرد. ابوعبداللَّه احمد بن محمد بن عياش جوهرى در «مقتضب الاثر» خود و شيخ صدوق از وى روايت كرده اند. به آورده ى شيخ آقا بزرگ تهرانى نام صاحب عنوان در بعضى از اسايد «امالى» شيخ صدوق به صورت احمد بن محمد بن زياد و در بعضى ديگر احمد بن جعفر همدانى آمده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (589/ 2)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 28 -27/ 4).

همداني، زينب

قرن:6

جنسيت:زن

مليت:ايران

حدود 530 ق. از زنان محدث. وى دختر شيرون بود و از پدرش و از ابوالفتح عبدوس بن عبداللَّه حديث شنيده و براى سمعانى اجازه نوشته است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 71 / 2.

همداني، ضوءالنهار

قرن:16

جنسيت:زن

مليت:ايران

از زنان محدث. وى دختر محمد بن طاهر مقدسى بود كه در همدان از عبدوس بن عبداللّه و ابوبكر اسماعيل بن على حديث فراگرفت و سمعانى در همدان احاديثى چند از او استماع كرد.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 361 / 2.

همداني، عبدالرزاق

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1383 -1291 ق)، عالم دينى، فقيه اصولى، محدث، مجتهد، متكلم و واعظ. اصل او از قزوين بود. پدرش مقيم اصفهان گرديد و وى در آنجا به دنيا آمد. در حدود 1300 ق به همراه پدرش به كربلا مهاجرت نمود. او در كربلا مقدمات علوم را فراگرفت و در 1313 ق به همراه مادرش به همدان رفت و در آنجا به تكميل دروس و وعظ و خطابه و تأليف اشتغال يافت. چند بار براى زيارت به نجف رفت. او در همدان درگذشت. از آثارش: «ذريعةالمعاد»، در شرح «نجاةالعباد»؛ «السيف القاطع فى ابطال الركن الرابع»؛ «هداية الطالبين»، در اصول دين؛ «الخلافية»، در رد شيخيه؛ «السؤال والجواب الدينى»، در رد شيخيه؛ «الهداية»، در رد صوفيه؛ «المقالة الاسلامية»، در رد نصارا؛ «الكشكول»؛ «المواعظ المنبرية»؛ «الاسلام و الخلافة»؛ «مواكب حسينيه».[1]

شيخ عبدالرزاق بن على رضا بن عبدالحسين ابن ابى طالب بن عبدالكريم مؤلف (نظم الغرر) ابن محمد مؤلف (ترجمان اللغه) ابن محمد شفيع متمم كتاب والده (ابواب الجنان) ابن رفيع الدين محمد بن فتح اللَّه (قزوينى) اصفهانى همدانى عالمى فاضل و واعظى كبير بوده است.

جد ايشان از اهل قزوين بوده و پدرش مقيم اصفهان گرديده و وى در آنجا در سال 1291 ق متولد شده و والدش در حدود 1300 ق مهاجرت به كربلا نموده و او در خدمت آن مرحوم در كربلا به مقدمات علوم پرداخته

و در سال 1313 ق مادر علويه اش وى را به همدان آورده و در آنجا به تكميل دروس و وعظ و خطابه و تأليف اشتغال يافته تا بعد از 1381 قمرى كه به رحمت حق پيوسته است.

تأليفات وى از اين قرار است.

ذريعه المعاد فى شرح نجاه العباد در طهاره 2- السيف القاطع فى ايطال الركن الرابع در رد شيخيه 3- هدايه الطالبين در اصول الدين 4- الخلافيه 5- السوال و الجواب الدينى رد شيخيه 6- الهدايه. در رد صوفيه 7- المقاله الاسلاميه در رد نصارى 8- الجواب عن سوال زيد و زينب 9- مختصر المقاله الجوابيه 10- بدايه المنطقيه 11- الوجيزه الرجاليه 12- الكشكول 13- مناظرات و مقالات 14- المواعظ المنبريه 15- رساله جواز نقل الموتى 16- رساله فروع الدين 17- الفيصل 18- الغديريه 19- رساله اصول الدين 20- الاسلام والخلافه.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الذريعه (182 -181 ،166/ 25 ،232/ 23 ،395/ 21 ،59/ 17 ،384/ 16 ،288 ،245 ،210/ 12 ،32 -31/ 10)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 114 -113/ 14)، گنجينه ى دانشمندان (379 -378/ 7)، معجم رجال الفكر والادب فى النجف (1341/ 3)، مؤلفين كتب چاپى (844 -843/ 3).

همداني، عبدالصمد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(شهادت 1216ق)، فقيه، متكلم، عارف و شاعر. نزد آقا محمدباقر بهبهانى و سيد بحرالعلوم درس خواند و به اجتهاد رسيد و سپس به طريق عرفان قدم گذاشت و در سلك پيروان معصوم عليشاه، نورعليشاه و حسين عليشاه اصفهانى درآمد. وى با اغلب فقهاى متشرع اختلاف نظر داشت. در روز عيد غديرخم در كربلا به دست وهابيان شهيد شد. وى شعر نيز مى گفت و در شعر صمد تخلص مى كرد و «ديوان» شعر دارد. مهم ترين آثار او

عبارت اند از: «بحرالمعارف»؛ «شرح المختصر النافع»؛ «المواسعة والمضايقة»، كتاب بزرگى به ترتيب ابواب فقه؛ و كتاب بزرگ ديگرى در لغت كه ناتمام است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (17 /8)، بزرگان و سخن سرايان همدان (76 -75 /2)، الذريعه (14 /15 ،59 /14 ،618 /9 ،47 /3)، روضات الجنات (195 -194 /4)، رياض العارفين (267)، ريحانه (378 -377 /6)، شرح حال رجال (141 /6)، شهيدان راه فضيلت (455 -432)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 738 -737 /13)، طرائق الحقائق (281 /3)، فوائد الرضويه (232)، لغت نامه (ذيل/ عبدالصمد)، معجم المؤلفين (238 /5)، مكارم الآثار (610 -600 /2)، هدية العارفين (575 /1).

همداني، فاخته

قرن:7

جنسيت:زن

مليت:ايران

قرن هفتم هجرى، از زنان محدث. وى دختر ابوالعلاء بود و از محمد بن احمد معروف به باغبان روايت دارد و على بن احمد مقدسى از او نقل حديث كرده است.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :منبع: اعلام النساء، 17 / 4.

يزدي، ابوالحسن علي

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(551 -474/ 473 ق)، فقيه شافعى، مقرى و محدث. معروف به ابن محمويه. در يزد به دنيا آمد و ساكن بغداد بود. قرآن را در اصفهان بر ابوالفتح حداد و ابوسعد مطرز تلاوت نمود و حمزة بن قبيطى و عبدالعزيز بن ناقد و على بن دباس بر وى تلاوت نمودند. او در بغداد، شهر دون، همدان، اصفهان، بصره، كوفه و مكه از حسين بن حسن بن جوانشير و ابوالمكارم محمد بن على بن حسن فسوى مقرى و محمد بن حسين بن بلوك صوفى و غياث بن ابومضر اصفهانى و محمد بن محمود ثقفى و ابن طيورى و ابن خشيش و ابوالحسن بن علاف و ابوالقاسم ربعى و ناصر بن مهدى و احمد بن محمد بن مردويه و جماعتى ديگر حديث شنيد. وى «سنن» نسائى را از عبدالرحمان بن حمد استماع نمود. ابواحمد بن سكينه و ابن اخضر از وى روايت كرده اند. فقه را در واسط از ابوعلى فارقى و در بغداد از ابوبكر شاشى فراگرفت. وى صاحب تصانيفى در زمينه فقه و حديث مى باشد و در زهد نيز صاحب اثر است. در «طبقات الشافعيه» اسنوى تحت نام على بن حسين بن احمد يزدى و در «شذرات الذهب» تحت عنوان بزدى آمده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (690/ 5)، سيرالنبلاء (336 -334/ 20)، شذرات الذهب (159/ 4)، طبقات الشافعيه ى اسنوى (319/ 2)، طبقات

الشافعيه ى سبكى (211/ 7)، العبر (15 -14/ 3)، معجم المؤلفين (14/ 7)، النجوم الزاهرة (310/ 5)، هديةالعارفين (698/ 1).

يزدي، ابوالقاسم، علي

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(474 -386 ق)، محدث و فقيه حنفى. مشهور به بندار. اصل وى از يزد بود، در بغداد ساكن گشت. از ابوطاهر مخلص و ابواحمد فرضى و ابوالحسن بن صلت حديث شنيد. همچنين از ابن بطه اجازه روايت حديث دريافت كرد. ابوالفرج جوزى در «المنتظم» گويد عده اى از وى روايت كرده اند. او در بغداد درگذشت و در مقبره ى جامع المدينة دفن شد. در «المنتظم» تولد وى 380 ق ذكر شده است. از آثار او: شرح «الجامع الصغير» شيبانى، در فروع فقه حنفى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الكامل (130/ 8)، كشف الظنون (562)، معجم المؤلفين (20/ 7)، المنتظم (570/ 9)، هديةالعارفين (692/ 1).

يشكري، ابوالعباس احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 370 ق)، محدث. اصل وى از دينور، از توابع كرمانشاه بود. در بغداد ساكن گشت و در آنجا از ابوبكر بن ابوداوود سجستانى و سليمان بن عيسى جوهرى و ابوبكر بن دريد و ابراهيم بن محمد بن عرفه نفطويه و ابوبكر بن انبارى و محمد بن يحيى صولى حديث شنيد. امير ابومحمد حسن بن عيسى بن مقتدر باللَّه بود. از آثارش جزوه هايى است كه به «يشكريات» معروف است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ بغداد (155 -154/ 5)، شذرات الذهب (71/ 3)، معجم المؤلفين (183/ 2).

پزشكي

ابراهيمي دهكردي، بيژن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى عمومى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اصفهان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ابراهيمي، محمدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1311، مرتبه علمى: استاد، رشته: جراحى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه تهران در سال 1336، دكتراى تخصصى جراحى عمومى از دانشگاه تهران در سال 1340، و فوق تخصص جراحى دستگاه گوارش از دانشگاه وين اتريش در سال 1352.

مرتبه علمى:

دستيار در دانشگاه تهران از سال 1336، تا سال 1340، استاديار دانشگاه تهران از سال 1340 تا سال 1347، دانشيار دانشگاه تهران از سال 1347 تا سال 1364 و استاد دانشگاه تهران از سال 1364 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تدريس جراحى در دانشگاههاى تهران، كرمان و همدان، مطالعه و پژوهش در زمينه هاى مختلف پزشكى و جراحى عمومى و استاد راهنماى پايان نامه هاى متعدد دكتراى پزشكى و تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

مراقبت بيماران عمل شده.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 16، تعداد مقالات به زبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

پزشكى، فاسيوهپاتيكا، كيست هيداتيك، خونريزيهاى گوارش در كودكان، تغذيه از راه عروق مركزى و چند مقاله ديگر به زبان انگليسى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ابطحي، مرتضي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حاج سيد مرتضى بزرگ خاندان موحد ابطحى فرزند مرحوم سيد على بن سيد محمدعلى ابن سيد محمدحسين ابن مير محمدتقى معروف به (له له) از اجله بيوت سادات موسوى در اصفهان كه نسبت آنان به حضرت موسى بن جعفر عليهاالسلام مورد گواهى علماء بزرگ و مشاهير سادات موسوى مانند پدر صاحب روضات مى باشند. معظم له از علماء بنام و ائمه جماعت معاصر اصفهانند كه در حدود سال 1319 قمرى برابر 1278 شمسى در اصفهان ديده به

جهان گشوده و در بيت مجد و سيادت پرورش يافته و پس ار رشد و بلوغ و خواندن مقدمات و ادبيات و متون فقه و اصول در خدمت مدرسين بزرگ اصفهان به افتخار دامادى مرحوم علامه متقى آيت اللَّه حاج سيد محمدتقى فقيه احمدآبادى صاحب (مكيال المكارم) نائل شده و از محضر و درس استاد محقق جامع المنقول و المعقول آيت اللَّه حاج سيد على نجف آبادى و آيت اللَّه حاج سيد محمد نجف آبادى صاحب حاشيه كفايه و مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ محمدرضا نجفى صاحب (وقايةالاذهان) و ساير اساتيد حاضر گرديد.

و در علم طب از مبرزين و مشاهير مدرسين بشمار مى رود و در جديت در تحصيل و تدريس شهرتى دارد و در حوزه علميه اصفهان فضلاء از تدريس ادبيات و سطوح اصول و فقه او بهره كامل داشته و در علوم اسلامى مورد استفاده عموم طبقات مردم اصفهان مى باشند.

فرزندان برومند ايشان همه از فضلاء و مبرزين حوزه هاى علميه قم و نجف و اصفهان بشمار مى روند بدين ترتيب.

1- آيت اللَّه محقق حاج سيد محمدباقر كه از اساتيد حوزه علميه قم مى باشند.

2- آيت اللَّه محقق آقاى حاج سيد محمدعلى كه از اساتيد حوزه علميه نجف و اصفهان مى باشند.

3- حجةالاسلام- حاج سيد على كه از افاضل حوزه علميه قم مى باشند.

4- حجةالاسلام حاج سيد محمدرضا (داماد معظم آيت اللَّه العظمى آقاى گلپايگانى) 5- حجةالاسلام حاج آقاى حجت از افاضل حوزه اصفهان.

6- حجةالاسلام حسن آقا از فضلاء حوزه علميه قم.

7- حجةالاسلام حسين آقا از فضلاء حوزه علميه قم.

عالم علوم دينى.

تولد: 1323 ق.، اصفهان.

درگذشت: 13 آذر 1371 (نهم جمادى الثانى 1413).

آيت الله سيد مرتضى موحد ابطحى در سن نوجوانى در محضر آقايان استاد جلال الدين همايى، ميرزا احمد شهيدى، ميرزا محمد

تقى موسوى، احمدآبادى، (صاحب مكيال المكارم و پدر همسر خويش) و آقا سيد محمد درچه اى به آموختن دروس سطح مشغول شد. پس از اتمام سطح به درس خارج حضرات آيات سيد محمد و سيد على نجف آبادى، شيخ محمدرضا مسجدشاهى شتافت و مبانى فقهى و اصولى خويش را تكميل نمود و همزمان از محضر آقا شيخ محمود مفيد (حكمت و كلام)، شيخ محمدباقر قزوينى (هيئت) و ميرزا ابوالقاسم طبيب (طب سنتى) فراگرفت.

آيت الله موحد ابطحى پس از تحصيلات، رو به تدريس آورد و در مدرسه صدر به تدريس دوره سطح پرداخت و دهها شاگرد تربيت نمود. وى از حضرات آيات شيخ آقا بزرگ تهرانى، محدث قمى، سيد محمدتقى موسوى احمدآبادى و مرعشى نجفى اجازه روايت و از آيات عظام سيد ابوالحسن اصفهانى، بروجردى و ملا محمد حسين فشاركى اجازه ى امور حسبيه را دريافت نمود.

از آثار ايشان مى توان ديوان اشعار، رساله هاى گوناگون در حديث، تاريخ كلام، ادعيه و احراز، طب و زيارت را نام برد.

آيت الله موحد ابطحى در نود سالگى، در سيزدهم آذر 1371 دار فانى را وداع گفت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

ابطحي، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: جراحى عمومى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ابن ابي اَشْعَث فارسي، ابوجعفر احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 360 ق)، پزشك و محقق. از مردم فارس بود. به موصل رفت و تا پايان عمر در آنجا ماندگار شد. ابوجعفر بر برخى از كتابهاى جالينوس شرح نوشته و شاگردان بسيارى تربيت كرده است، از جمله: ابوفلاح و محمد، پسرش. از آثار وى: «الادوية المفردة»؛ «الحيوان»؛ «العلم الالهى»؛ «كتاب الجدرى والحصبة والحميقاء»؛ «كتاب السرسام والبرسام و مداواتهما»؛ «كتاب القولنج و انواعه و مداواته»؛ «كتاب البرض والبهق»؛ «كتاب الصرح»؛ «كتاب الاستسقاء»؛ «ظهور الدم»؛ «كتاب ماليخوليا»؛ «تركيب الادوية»؛ «امراض المعدة و مداواتها»؛ شرح «كتاب الحمياة» جالينوس؛ «كتاب الغادى والمغتدى»؛ شرح «كتاب الفرق» جالينوس؛ «المقاله فى النوم واليقظه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (201 /1)، تاريخ طب (666 -664 /2)، كشف الظنون (1783 ،1455 ،1451 ،1446 ،1444 ،1432 ،1424 ،1413 ،1408 ،1402 ،1389 ،401 ،51)، معجم المؤلفين (148 /2)، هدية العارفين (65 /1).

ابن ابي صادق، ابوالقاسم، عبدالرحمان

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 470 ق)، پزشك و دانشمند. مشهور به بقراط ثانى. از مردم نيشابور بود. وى شاگرد ابن سينا و استاد سيد اسماعيل جرجانى بود. عميدالملك كُندرى، وزير مشهور طغرل بيك سلجوقى براى درمان قولنج خود وى را طلبيد. عبداللَّه بن عبدالعزيز بن موسى السيواسى در مقدمه ى تلخيص شرح «فصول بقراط» ابن ابى صادق مى گويد: از آنجايى كه فصول بقراط از مشكل ترين كتب طبى است و با اينكه بسيارى بر آن شرح نوشته اند، اما هيچ يك در حل مشكلات به پاى امام ابن ابى صاد نرسيده اند، زيرا او بسيار دقيق بود و تعمق در مسائل مى نمود». از كلمات خردپرور اوست: طبيب حقيقى آن است كه معالجت كند نفس خود را به فضايل انسانى، و امراض رذايل هيولائى را از هيكل نفس خويش بزدايد». از آثارش:

شرح «مسائل حُنين بن اسحاق»، در طب؛ شرح «فصول بقراط»؛ شرح «تَقْدِمَة المعرفة» بقراط؛ شرح «منافع الاعضاء» جالينوس؛ «كتاب التاريخ».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (89 /4)، ايضاح المكنون (279 /2)، تاريخ ادبيات در ايران (314 /2)، تاريخ طب (693 -692 /2)، ترجمه ى تتمه ى صوان الحكمة (69 -68)، كشف الظنون (1835 -1834 ،1668 ،1268 -1267)، لغت نامه (ذيل/ ابن ابى صادق)، معجم المؤلفين (154 /5)، هدية العارفين (517 /1).

ابن چهاربخت، عيسي

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوم ق)، پزشك سريانى. وى از شاگردان جرجيس بن بختيشوع بود كه در بيمارستان جنديشاپور به كار پزشكى مشغول بود. هنگامى كه منصور عباسى بيمار شد و كسى در پى ابن بختيشوع فرستاد، وى نيز بيمار بود و از ابن چهاربخت خواست كه به نزد خليفه رود، اما او از رفتن سر باز زد و ابن بختيشوع شاگرد ديگر خود ابراهيم را نزد خليفه فرستاد. از آثارش: «فى قوى ادوية المفردة».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ طب (65 -64 /2)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (529).

ابن ربّن طبري، ابوالحسن، علي

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوم و سوم ق)، طبيب. در مرو متولد شد و در سال 254 ق همراه پدرش به خدمت مازيار بن قارن، امير طبرستان رسيد و پس از گرفتارى و قتل مازيار در 224 ق به رى گريخت و در زمان الواثق باللَّه در سامراء مقيم بود و در دوران اين خليفه اسلام آورد و كتاب معروف خود «كتاب الدين والدوله»، را در اثبات حقانيت دين اسلام و عليه دين نصارى نوشت. عده اى وى را استاد زكرياى رازى نوشته اند كه درست نيست. از آثار وى: «فردوس الحكمة»؛ «كناش الحضرة»؛ «منافع الادويه والاشربه والعقاقير»؛ «كتاب تحفة الملوك»؛ «كتاب عرفان المياه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (99 /5)، تاريخ ادبيات در ايران (119 -118 /1)، تاريخ الحكماء قفطى (321 -320)، تاريخ طب (324 -316 /2)، هدية العارفين (669 /1).

ابن ربن، ابوالحسن علي

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابوالحسن على بن سهل ربن طبرى. وى تا 224 ه.ق. دبير مازيار بن قارن بود و سپس به خدمت معتصم بالله خليفه عباسى درآمد و بعد از او در خدمت واثق و متوكل نيز بوده است. از تأليفات او فردوس الحكمه (ه.م.) در طب، كتاب الدين والدوله و كتاب حفظالصحه در دست است.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد پنجم)

ابن تفاح، ابوالحسين

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 380 ق)، طبيب و جراح. در زمان عضدالدوله ى ديلمى به عمل جراحى در بيمارستان عضدالدوله اشتغال داشت. گويا در يكى از جنگها بخشى از شمشير در ران يكى از فرماندهان عضدالدوله باقى ماند و او تنها جراحى بود، كه توانست آن را خارج كند. تاريخ تولد و وفاتش به دست نيامده و از وى تأليفى ديده نشده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ طب (667 /2).

ابن حمّويه جويني سرخسي، تاج الدين، ابومحمد عبداللَّه

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(642 -573 /572 -566 ق)، مورخ، رياضيدان، پزشك، محدث و فقيه شافعى. اصل وى از خراسان بود و در دمشق به دنيا آمد. در 593 ق به مغرب رفت و به منصور يعقوب بن يوسف، سومين فرمانرواى موحدى پيوست. و تا 600 ق در آنجا ماند آنگاه از راه مصر به دمشق بازگشت. از ابومحمد بن عبداللَّه بن سليمان بن حوط اللَّه انصارى و ابوالقاسم بن عساكر حديث شنيد منذرى و زين الدين فارقى از وى روايت كردند. وى در دمشق فوت كرد. از آثار: «المسالك والممالك»؛ «السياسة الملوكيه»؛ «المونس فى اصول الاشياء»، در هشت مجلد؛ «الامالى»؛ «رحلة المغربية» يا «رحلة الى المغرب».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (248 /4)، ايضاح المكنون (473 ،102 ،32 /2 ،55 /1)، دائرةالمعارف البستانى (449 -448 /1)، سير النبلاء (97 -96 /23)، معجم المؤلفين (96 /6)، هدية العارفين (461 /1).

ابن خمّار، ابوالخير حسن

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(331- ح 421 ق)، طبيب، فيلسوف و مترجم. از نصرانيان ايرانى و يكى از مترجمان بزرگ، از زبان سريانى به عربى بود. وى كتب زيادى را از آن زبان به عربى ترجمه كرد. در فلسفه شاگرد يحيى بن عَدى بود. ابن نديم او را ملاقات كرده و از او به عنوان منطقى بزرگى ياد مى كند. ابوالفرج بن طيّب مسيحى و ابوالفرج بن هندوى مسلمان احتمالاً در زمان اقامت او در بغداد از شاگردان وى بوده اند. او را در طب ثالث بقراط و جالينوس مى دانستند. از جراحان بيمارستان بزرگ عضدالدوله در بغداد بود. ابن سينا او را تحسين كرده، ولى با تمام اشتياقى كه به ديدار وى داشت، به اين امر نائل نشد. مدتى در زمان مجدالدوله ى ديلمى در رى، چندى

در دستگاه ابوالعباس مأمون خوارزمشاه در خوارزم بود. پس از فتح خوارزم به دست سلطان محمود غزنوى وى را به همراه ابوريحان بيرونى و چند تن از دانشمندان به غزنه بردند. در اواخر عمر به سبب شنيدن آيه اى از قرآن و ديدن پيامبر اسلام (ص) در خواب، مسلمان شد. در زمان سلطان محمود، در راه رفتن به دربار او از اسب بر زمين افتاد و كشته شد. از جمله آثار باقى مانده از وى: «كتاب الوفاق بين آراء الفلاسفة والنصارى»؛ «مقالة فى التوحيد والتثليث»؛ «مقالة فى الصديق والصداقة»؛ «مقاله فى السعادة»؛ «مقالة فى الاخلاق»؛ «مقالة فى الصرع»؛ «كتاب ديابطا» يعنى تقطير؛ «الآثار المخيلة فى الجو الحادثه عن البخار المائى و هى الهالة والقوس والضباب»؛ «كتاب الهيولى»؛ «مقالة فى امتحان الاطباء»؛ كه آن را به خوارزمشاه اهدا كرد؛ «كتاب الآثار العلويه»؛ «كتاب اللبس فى الكتب الاربعة فى المنطق» كه اين از ترجمه هاى او از سريانى به عربى است؛ «كتاب تفسير ايساغوجى»، هم به صورت مشروح و هم به صورت مختصر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (282 -281 /1)، تاريخ الحكماء قفطى (226)، تاريخ طب (701 -699 /2)، ترجمه ى تتمه ى صوان الحكمه (16 -14)، چهار مقاله (119 ،118)، دانشنامه ى ايران و اسلام (956 -955 /7)، ريحانه (509 -508 /7)، عيون الانباء (323 -322 /1)، فهرست ابن نديم، ترجمه (477 -476 ،447)، لغت نامه (ذيل/ ابن خمار)، معجم المؤلفين (229 /3)، الملل والنحل (369)، نامه ى دانشوران (88 -85 /1)، الوافى بالوفيات (42 -41 /12)، هدية العارفين (277 /1).

ابن ساعاتي، فخرالدين رضوان، رمضان

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 627 -617 ق)، پزشك و اديب. در دمشق متولد شد. وى با اينكه پزشك بود، در ادب

و منطق و ساير موضوعات فلسفى و نيز در ساعت سازى مهارت داشت. در ابتدا وزير محمد بن ايوب، برادرزاده ى صلاح الدين بود، سپس وزير و طبيب خاص برادر وى شد. در دمشق درگذشت. از آثار وى: «رسالة فى عمل الساعات و استعمالها»، درباره ى ساختن ساعت؛ «حاشيه ى قانون ابن سينا»؛ «المختارات فى الاشعار»؛ «تكميل كتاب القولنج ابن سينا».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (53 /3)، دانشنامه ى ايران و اسلام (619 /4)، ريحانه (558 -557 /7)، لغت نامه (ذيل/ ابن ساعاتى)، معجم الادباء (143 ،141 /11)، هدية العارفين (369 /1).

ابن سدير، ابوالحسن علي

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 606 ق)، پزشك و شاعر. در مداين متولد شد. در بغداد پزشكى خواند. با ناصرالدين اللَّه عباسى معاصر و در مداين به معالجت عامه مشغول بود. شعرهايى از وى برجاى مانده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ طب (714 /2)، نامه ى دانشوران (367 -366 /5).

ابن سيّار شيرازي، ابوماهر، ابوعمران موسي

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 350 ق)، پزشك، حكيم، فيلسوف، شاعر. ولادت او در شيراز بود و در همان جا نشو و نما يافت و به تحصيل پرداخت. وى در فنون طب و حكمت مشهور بود. ابوعلى مندويه و احمد بن محمد طبرى و على بن عباس مجوسى اهوازى و اغلب بزرگان طب وقت به شاگردى وى مباهات مى كردند. در علم منطق از استادان بود. پس از راه يافتن به دربار بويهان، عضدالدوله جوان را كه به بيمارى چشم مبتلا بود درمان كرد و همين امر موجب شهرت بيشتر او شد. او بر عقايد جالينوس اعتراضاتى وارد كرد. از جمله آثارش: «مقاله اى در فصد»؛ «اضافاتى بر «كناش» اسحاق بن حنين؛ رساله اى در «آلات جراحى»؛ «امراض العين و منافع خرافات»؛ كتاب «چهل باب»، در جزء نظرى و عملى؛ «تعليقات بر كتاب اغلوتن جالينوس»؛ «فى الستة الضرورية»؛ شرح بر كتابهاى يوحنا بن سرابيون؛ «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ايضاح المكنون (485 /1)، تاريخ ادبيات در ايران (346 /1)، تاريخ طب (669 -668 ،446 ،445 ،296 /2)، ريحانه (103 -102 /3)، لغت نامه (ذيل/ ابن سيار و موسى)، معجم المؤلفين (50 /13)، هدية العارفين (478 /2).

ابن سينا، ابوعلي حسين

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(427 /428 -370 ق)، پزشك، فيلسوف، منطقى و دانشمند. مشهور به ابن سينا يا ابوعلى سينا، در مغرب زمين آويسن يا آويسنا و ملقب به حجةالحق، شيخ الرييس، شرف الملك و امام الحكما. ابن سينا در افشنه ى بخارا، زادگاه مادرش، متولد شد. پدر وى از ديوانيان دستگاه سامانيان بود و در تربيت فرزندان خود سخت كوشا. پدر ابن سينا، عبداللَّه، شيفته ى تعليمات اسماعيليان بود. ابن سينا، على رغم اشراف به نظر و عقايد اين گروه، گرايشى به اين فرقه نداشت. در چهارده

سالگى در علم بر استاد خود ابوعبداللَّه ناتلى پيشى گرفت، چندان كه مشكلات منطق را بر استاد خود مى گشود. در شانزده سالگى جمعى از پزشكان فاضل زيردست او كار مى كردند. ابوعلى با مداواى بيمارى نوح بن منصور سامانى امير خراسان اجازه يافت كه از كتابخانه ى عالى امير استفاده كند. در هجده سالگى جامع العلوم شد و از اين پس ترقيات وى نتيجه ى اجتهاد شخصى خود وى بود. در بيست و يك سالگى نخستين اثر فلسفى خود را تحت عنوان «العروضيه» به درخواست ابوالخير عروضى نوشت. پس از درگذشت پدر، به خدمات ديوانى روى آورد. به زودى فكر و تدبير او مورد قدردانى واقع شد. اميران علاوه بر نصايح پزشكى او در سياست نيز خواستار رأى او شدند. چندين بار به وزارت رسيد، و در معرض رشك ديگران قرار گرفت. چندين بار فرار كرد. مدتى زندانى شد. ولى از زندان گريخت. چهارده سال در آرامش در دربار علاءالدوله ديلمى در اصفهان مى زيست. بر اثر مسافرتها و شب زنده داريها و بى توجهى به خود به قولنج مبتلا شد و در ضمن لشكركشى علاءالدوله در همدان درگذشت و در همين شهر به خاك سپرده شد. در جشن يادبود هزاره ى او بر مزارش بنايى ساختند. شهرت ابن سينا چندان است كه از مرزهاى سرزمينهاى اسلامى گذشته و به سراسر جهان رسيده است. آثار او به زبانهاى مختلفى ترجمه و منتشر شده اند. ابن سينا، علاوه بر پزشكى و فلسفه، در نجوم، فيزيك، علوم طبيعى نيز آثارى دارد از آن جمله، در اواخر عمر به دستور علاءالدوله آلتى شبيه ورنيه ى كنونى براى به دست آوردن نتايج دقيق در رصد اختراع كرد. از هوش و حافظه ى

وى سخنها گفته اند و او را سرآمد فلاسفه اسلامى دانسته اند. وى با ابوريحان بيرونى و ابوسهل مسيحى، معاشرت و مباحثه داشت و از معاصرينش مى توان ابن خمار و ابوالفرج بن طيّب را نام برد و از جمله شاگردان او ابوالحسن بهمنيار بن مرزبان، ابن زيله، ابوعبداللَّه معصومى، ابوعبيد جوزجانى را با ابوسعيد ابوالخير نيز مباحثه اى داشت كه بسيار مشهور است. ابن سينا در زمينه ى ادبيات نيز كتابهايى نوشت و اشعارى نيز به وى منسوب است. از آثار او: «النجاة»؛ «الاشارات والتنبيهات»، در منطق و حكمت؛ «الشفا» در حكمت علمى نظرى؛ «دانشنامه ى علائى»، به فارسى؛ «اسرار الصلاة»؛ «مبدأ و معاد»؛ «قانون»، در طب. اين كتاب با وجود ناقص بودن، سبب اشتهار ابن سينا در اروپا شد. «اسباب حدوث الحروف و مخارجها»، در زبان شناسى؛ «الموجز الكبير»؛ «الموجز الصغير»، هر دو در منطق؛ «رساله حى بن يقظان»؛ «المدخل الى صناعة الموسيقى»، در موسيقى كه از آثار فارابى كامل تر و جامع تر است؛ «مقالة فى آلة رصديه». در كل 276 عنوان كتاب به او نسبت مى دهند كه 131 اثر را با انتساب صحيح و مابقى را با انتساب مشكوك از او دانسته اند.[1]

شيخ الرئيس حجةالحق شرف الملك امام الحكماء ابوعلى حسين بن عبداللَّه بن حسن بن على معروف به ابن سينا (و. افشنه يا خرميثن 370- ف. همدان 428 ه.ق.) پدر او از مردم بلخ و مادر وى ستاره از اهل افشنه (نزديك بخارا) بود. ابن سينا در بخارا كسب علم كرد و در ده سالگى قرآن را از بر نمود و نزد ابو عبداللَّه ناتلى منطق و هندسه و نجوم آموخت. و پايه وى از استاد در گذشت. از آن پس به تعقيب علوم طبيعى و ما بعدالطبيعه و

طب پرداخت. آثار فارابى فكر ابن سينا را به خود جلب كرد و مشوق او در مطالعه آثار فلسفى گرديد. وى در عنفوان شباب نوح بن منصور پادشاه سامانى را معالجه كرد و از كتابخانه گرانبهاى او بهره ها برد. ابن سينا بخارا را ترك گفت و به گرگانج شتافت، و از آنجا به حكم ضرورت به خراسان و سپس به گرگان و رى و همدان و اصفهان شد و آثار ذى قيمت خويش را در اين سفرها تحرير كرد. شيخ در همدان به وزارت شمس الدوله رسيد. و سالهاى اخير عمر را در اصفهان در حمايت علاءالدوله كاكويه گذرانيد و در سفرى كه همراه امير مزبور به همدان مى شد، در راه مريض گرديد و در همدان درگذشت. آرامگاه او را بدانجا برپا داشته اند. به مناسبت هزارمين سال تولد وى، جشنى در سال 1331، ه. ش. در ايران منعقد گرديد. مؤلفات ابن سينا همواره مورد توجه بوده و شروح متعدد بر آنها نوشته اند و بسيارى از آنها نيز به زبانهاى غربى ترجمه شده است. آثار مهم ابن سينا- كتاب الشفاء كتاب القانون فى الطب، كتاب اشارات، كتاب النجاة، دانشنامه علائى (به فارسى) و غيره است. آرامگاه ابن سينا.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد پنجم)

منابع زندگينامه :[1] آثار الباقيه (395)، از فردوسى تا سعدى (157 -152)، استادان موسيقى (33 -32)، الاعلام (262 -261 /2)، اعيان الشيعه (80 -69 /6)، ايضاح المكنون (672 ،555 /2)، بزرگان و سخن سرايان همدان (149 -148 /1)، تاريخ ادبيات در ايران (347 -346 ،343 -342 ،319 -303 /1)، تاريخ الحكماء قفطى (570 -555)، تاريخ طب (633 -477 /2)، تاريخ فلسفه در اسلام (721 -683 /1)،

تاريخ گزيده (689 -688)، تاريخ موسيقى (153 -148 /1)، تاريخ نجوم اسلامى (321 -320 ،313 ،45 ،38 ،35 -34)، ترجمه ى تتمه ى صوان الحكمه (43 -29)، حبيب السير (449 /2)، دائرةالمعارف البستانى (539 -535 /1)، الذريعه (232 ،223 -222 ،220 ،218 -217 ،215 ،154 ،145 ،144 ،140 ،139 ،129 ،122 ،121 ،94 ،93 ،92 ،65 ،51 ،48 ،26 ،25 -24 /17 ،381 /15 ،201 /14 ،240 ،239 /10 ،47 /8 ،184 ،130 ،128 /7 ،286 ،43 /5 ،484 ،407 ،371 /1)، روضات الجنات (173 -159 /3)، زندگينامه ى رياضيدانان (34 -29)، سرگذشت ابن سينا (19 -1)، سير النبلاء (537 -531 /17)، فوائد الرضويه (459 -458 /2)، كشف الظنون (2031 ،1900 ،1793 ،1783 ،1621 ،1550 ،1533 ،1520 ،1466 ،1455 ،1454 ،1440 ،1430 ،1408 ،1389 ،1341 ،1327 ،1311 ،1186 ،1055 ،953 ،900 ،897 ،896 ،894 ،891 ،889 ،880 -879 ،876 ،870 ،862 ،861 ،852 ،846 ،843 ،841 ،766 ،757 ،736 ،685 ،624 ،463 ،451 ،449 ،380 ،377 ،238 ،201 ،183 ،94 ،63 ،51 ،37 -36 ،12)، الكنى والالقاب (323 -320 /1)، لسان الميزان (541 -538 /2)، لغت نامه (ذيل/ ابوعلى سينا)، مجالس المؤمنين (189 -181 /2)، معجم المؤلفين (23 -20 /4)، مقدمه بر تاريخ علم (818 -816 /1)، مؤلفين كتب چاپى (800 -779 /2)، نامه ى دانشوران (146 -89 /1)، وفيات الاعيان (162 -157 /2)، الوافى بالوفيات (412 -391 /12)، هدية الاحباب (67 -66)، هدية العارفين (309 -308 /1).

ابن صلاح همداني، نجم الدين، ابوالفتوح احمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 548 /540 ق)، پزشك، رياضيدان و فيلسوف. گرچه همگان موطن ابن صلاح را همدان مى دانند امّا مشخص نيست به چه دليلى صاحب «تاريخ الحكماء» اصل وى را از سميساط دانسته است. به

بغداد رفت و علم منطق و رياضيات و طب را در آنجا فراگرفت. سپس به موصل به قصد خدمت نورالدين محمود بن عمادالدين زنگى رفت و در آنجا بسيار وى را معزز داشتند. از موصل به دمشق رفت و تا پايان عمر در آنجا رحل اقامت افكند. در موصل در محضر ابوالحكم مغربى كه هم طبيب و هم شاعر بود، كسب علم كرد و او را شيخ خود مى ناميد، ولى ابوالحكم معتقد بود كه ابن صلاح در تحصيل علم بر وى نيز پيشى گرفته است. وى با زمخشرى، اوحدالدين انورى و ناصح الدين ارجانى معاصر بود. خاندان ابن صلاح همگى اهل علم بودند. از وى آثار و رساله هاى بسيارى در رياضيات و طب به جا مانده است كه از آن جمله اند: «شرح كتاب شفاء ابن سينا»؛ كتاب «الفوز الاصغر»؛ «جواب عن برهان مسئلة مضافة الى المقالة السابعة من كتاب اقليدس فى الاصول و سائر ماجره الكلام فيه»؛ «قول فى بيان ما وهم فيه ابوعلى بن الهيثم فى كتابه فى الشكوك على اقليدس»؛ «قول فى ايضاح غلط ابى على بن الهيثم فى الشكل الاول من المقالة العاشرة من كتاب اقليدس فى الاصول»؛ «مقالة فى كشف الشبهة التى عرضت لجماعة ممن ينسب نفسه الى علوم التعاليم على اقليدس فى الشكل الرابع عشر»؛ «كتاب فى كيفية تسطيح البسيط الكرى»؛ «مقالة فى تزييف مقدمات مقالة ابى سهل القوهى فى ان نسبة القطر الى المحيط نسبة الواحد الى ثلثة و سبع»، درباره ى عدد پى؛ «حاشيه بر كتاب ايضاح البرهان على حساب الخطأين»، تأليف جابر بن ابراهيم.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ايضاح المكنون (320 /2)، تاريخ الحكماء قفطى (574)، تاريخ طب (704 -703 /2)، ريحانه

(68 /8)، زندگينامه ى رياضيدانان (37 -35)، لغت نامه (ذيل/ ابن صلاح)، معجم المؤلفين (105 /2)، نامه ى دانشوران (260 -251 /1)، هدية العارفين (84 /1).

ابن طحان بيهقي نيشابوري، ابوسعيد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 536 ق)، طبيب. در نيشابور متولد شد و در بيهق نشو و نما يافت. وى علاوه بر طبابت شعر نيز مى سروده و به گفته ى معاصر وى، بيهقى، كتابهاى بسيارى نوشته است. پدرش به حكيم على صحان معروف بود. ابوسعيد در بلخ درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (164 /7)، ترجمه ى تتمه ى صوان الحكمه (99 -98).

ابن عُجيم فارسي، ابوالحسين

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف بعد از 420 ق)، طبيب، اديب و منجم. در فارسى متولد شد و همان جا نشو و نما يافت و تحصيلات طبى را نزد پزشكان زمان آموخت و در همان سرزمين ساليان دراز به طبابت اشتغال ورزيد. ابن عجيم در خدمت بهاءالدوله ديلمى مقامى بس ارجمند داشت و ابتدا در زمره ى اطباء مخصوص وى بود. او علاوه بر طب در ادب و كتابت نيز دستى بسزا داشت تا آنجا كه امر كتابت بصره ب وى تفويض شد. از تاريخ تولد و وفات وى اطلاع دقيقى در دست نيست. زمان وفاتش در حدود زمان درگذشت ابن سينا است و از خلال بعضى كتب چنين برمى آيد كه تا حدود 430 ق زنده بوده است. فيلسوف الدوله در «مطرح الانظار» مى نويسد كه وى كتابى در كليات طب داشته كه ظاهراً به اتمام آن توفيق نيافته است. از آثارش: «نقل اقوال حكماى قبل از اسلام در حركت و كروى بودن زمين»؛ «جواب سؤالهاى ابوريحان بيرونى درباره ى افلاك و ثوابت و سيارات».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :بزرگان نامى پارس (206 -205 /1)، تاريخ الحكماء قفطى (589)، تاريخ طب (688 -687 /2)، دانشمندان و سخن سرايان فارسى (57 /1)، ريحانه (107 /8)، لغت نامه (ذيل/ ابوالحسين فارسى)، نامه ى دانشوران (385 -384 /4).

ابن ماسويه، ابوزكريا يوحنا

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 243 ق)، طبيب مسيحى. اهل جندى شاپور بود. پدرش از راه يافتن به دربار خليفه او را به بغداد برد. نزد جبرئيل بن بختيشوع پزشكى خواند. هارون پس از فتح آنكارا به او فرمان داد تا بر نسخه بردارى و ترجمه ى كتب نظارت و خود نيز كتب پزشكى را ترجمه كند. يوحنا از يونانى و سريانى ترجمه مى كرد و كتابهاى

خود را به عربى مى نوشت. پس از هارون، در عهد مأمون سرپرست بيت الحكمه شد. در روزگار فرمانروايى معتصم شهرتى فراوان به دست آورد و به كارهاى پژوهشى مشغول شد و خليفه به خاطر تحقيقاتش در كالبد شكافى فرمان داد تا برايش ميمون بياورند. خلفا به حذاقت او چندان باور داشتند كه بى حضور او هيچ نمى خوردند. وى در ادب و فلسفه نيز دست داشت. از آثارش: «نوادر الطيبه»، مجموعه ى دستورهاى كوتاه پزشكى؛ «كتاب الازمنه»، توصيف فصلهاى گوناگون بر پايه ى فرضيه ى اخلاط طبايع؛ «كتاب الباه»؛ «كتاب البرهان»؛ «دغل العين»، كهن ترين كتاب در علم چشم پزشكى؛ «كتاب فى الاشربه»؛ «المنحج فى الصفات و الحلاجات»؛ «كتاب فى الفصد والحجامه»؛ «كتاب فى الجذام» كه ظاهراً نخستين كتاب در اين زمينه است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (279 /9)، تاريخ ادبيات در ايران (118 ،109 /1)، تاريخ الحكماء قفطى (528 -513)، تاريخ طب (235 -230 /2)، دانشنامه ى ايران و اسلام (824 -823 /6)، ريحانه (185 -184 /8)، الفهرست لابن النديم (526)، الكنى والالقاب (399 -398 /1)، لغت نامه (ذيل/ ابن ماسويه)، معجم المؤلفين (264 -263 /13)، مقدمه بر تاريخ علم (664 /1)، نامه ى دانشوران (98 -61 /4)، هدية العارفين (516 -515 /2).

ابن ماسويه، عيسي

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوم و سوم ق)، پزشك. نزد پدرش كه داروساز و درمانگر بود پزشكى آموخت. وى برادر بزرگ جرجيس، ميخائيل و يوحنا بن ماسويه بود. در پى پژوهش و كارهاى توان فرسا به ماليخوليا گرفتار شد. از آثارش: «قوى الاغذيه»؛ «من لا يحضره الطبيب»؛ كتاب «فى الفصد والحجامه»؛ كتاب «جامع الطب»؛ كتاب «فى الصداع».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ الحكماء قفطى (340)، تاريخ طب (372 ،269 -230 /2)، ريحانه

(184 /8)، نامه ى دانشوران (107 -105 /4).

ابن ماسويه، ميخائيل

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 330 ق)، پزشك. وى نخست نزد پدرش و سپس در بيمارستان بغداد پزشكى آموخت. از پزشكان مسيحى دربار مأمون عباسى بود. و برادر كوچكتر عيسى بن ماسويه بود. شيوه ى او بر پايه ى تجربه ى يونانيان بود و تنها از داروهايى سود مى جست كه 200 سال پيش از وى آنها را آزموده باشند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ طب (235 ،230 ،227 ،178 -177 /2)، لغت نامه (ذيل/ ابن ماسويه)، نامه ى دانشوران (104 -99 /4).

ابن مرزبان اصفهاني، ابواحمد عبدالرحيم

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 396 ق)، پزشك، فقيه و قاضى. از مردم اصفهان بود و در روزگار آل بويه در بغداد به كار پزشكى مى پرداخت. چندى نيز قاضى شوشتر و خوزستان بود. در شوشتر درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (121 -120 /4)، الكامل (229 /7).

ابن مندويه ي اصفهاني، ابوعلي احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 410 /407 ق)، پزشك و فيلسوف. اهل اصفهان و از پزشكان مشهور عهد ديلميان بود. عضدالدوله به هنگام گشايش بيمارستان عضدى او را به بغداد احضار كرد. وى يكى از بيست و چهار پزشكى بود كه براى مداواى بيماران در بيمارستان انتخاب شد. ابن مندويه با ابن سيار و اهوازى همعصر بود. شاگردان بسيارى تربيت كرد، و از پركارترين محققين زمان خود بود. از آثار او: «كافى»، مهم ترين اثر ابن مندويه، معروف به «قانون صغير»؛ «الجامع الكبير»؛ «الجامع المختصر فى طب»؛ «المدخل الى الطب»؛ «الاغذيه»؛ «المغيث»؛ «نهاية الاختصار»، دو كتاب اخير هر دو در پزشكى است؛ «الطبيخ»؛ و رسايل متعدد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ايضاح المكنون (259 /2)، تاريخ الحكماء قفطى (587)، تاريخ طب (672 -670 /2)، ريحانه (233 /8)، كشف الظنون (900 ،896 ،895 ،891 ،888 ،884 ،880 ،861 ،856 ،853 ،849 ،573)، معجم المؤلفين (269 /1)، الوافى بالوفيات (55 -53 /7).

ابن هندو، ابوالفرج علي

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 420 /410 ق)، اديب، شاعر، طبيب و منجم. از مردم رى بود. در نيشابور تحصيل كرد و هم در آنجا با دانش يونانى آشنا شد. از شاگردان ابوالحسن دائلى بود. پزشكى را نزد ابن خمار آموخت. مدتى در گرگان در خدمت قابوس وشمگير بود. در اشعارش قابوس و فرزند وى، منوچهر، را ستود. پس از آن به خدمت عضدالدوله ى ديلمى درآمد و تا پايان زندگى دبير وى بود. از آثارش: «مفتاح الطب»؛ «الكلم الروحانية من الحكم اليونانيه»؛ «كتاب النفس»؛ «المقالة المشوقة فى المدخل الى العلم الفلسفه»؛ «الرسالة المشرقيه»؛ «انموذج الحكمة»؛ «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (89 -88 /5)، ايضاح المكنون (704 -379 /2)، تاريخ ادبيات در ايران (302

/1)، تاريخ طب (678 /2)، تاريخ طبرستان (125 -138)، دانشنامه ى ايران و اسلام (920 /7)، دائرةالمعارف البستانى (732 /1)، الذريعه (36 /9)، ريحانه (280 -279 /8)، روضات الجنات (216 -215 /5)، كشف الظنون (1762)، لغت نامه (ذيل / ابن هندو)، معجم الادباء (146 -136 /13)، معجم المؤلفين (83 -82 /7)، نامه ى دانشوران (134 -127 /3).

ابوالفتحي، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيوشيمى بالينى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى زيست شناسى از دانشگاه تهران در سال 1353، دكتراى بيوشيمى بالينى از دانشگاه سارى انگلستان در سال 1358.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تبريز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى نقص ايمنى در بيماران مبتلا به سوءتغذيه، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 43 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيوشيمى عمومى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 5، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

هموگلوبين گليكوزيله، ديابت، تالاسمى، انكوژنها، اهميت آهن در پاتوژنسيته نئوپلاسم و 17 سخنرانى در كنگره هاى مختلف با ارائه مقاله.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ابوالقاسم حكيم

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، طبيب و شاعر. وى برادرزاده ى درويش على، پزشك امير عليشير نوايى، و مردى دانشمند و پزشكى حاذق بود و در فنون ديگر نيز دست داشت. ظاهرا، خاندان وى از مردم هرات بودند ولى، او در بخارا مى زيست. هفتاد سال عمر كرد؛ در حوالى نمازگاه بخارا دفن شد. ابوالقاسم غزل نيز خوب مى سرود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (622).

ابوحرب

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 445 /444 ق)، طبيب. طب را نزد اطباء خراسان آموخت. طبيب سلطان مسعود غزنوى شد. وى در دربار سلطان محمود و پس از او نزد مسعود و فرخ زاد طبيب دربار بود و با كمال عزت زندگانى مى كرد و به درمان و حفظ صحت آنان مشغول بود. همين نزديكى سبب رشك بعضى از وزراى پادشاه شد و او را به دوستى طغرل كه قاتل عبدالرشيد بن محمد بود، متهم كردند، لذا، فرخ زاد امر به قتل ابوحرب داد. وى را تأليفى در «حفظ صحت» است كه آن را به نام سلطان مسعود غزنوى نوشته.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ الحكماء قفطى (544)، تاريخ طب (691 /2)، نامه ى دانشوران (168 -166 /5).

ابوعبيد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عبدالواحد بن محمد جوزجانى، از سال 403 ه.ق.- هنگامى كه ابن سينا (ه.ق.) از دهستان به گرگان ميرفت به خدمت او پيوست و تا پايان حيات وى در خدمتش به سر برد، و از خواص او و محرك وى در تصنيف كتب و گردآورنده تأليفات شيخ پس از وفات او بود. اختصاص ابوعبيد بيشتر در رياضيات بوده است و از جمله كارهاى او تكميل قسمت رياضيات از كتاب نجات ابوعلى است كه آن را از كتب رياضى شيخ تلخيص كرد و علاوه بر آن قسمت رياضى و موسيقى از كتاب دانشنامه علائى را به همين سياق بر آن كتاب افزود. ديگر از آثار او تتمه سرگذشت ابن سيناست كه قسمت نخستين آن به قلم خود شيخ است و ابوعبيد حوادث حيات شيخ را بعد از 403 بر آن افزود.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد پنجم)

ابونصر مقبلي، محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهارم و پنجم ق)، طبيب. از اطباء تمدن اسلامى بود. وى داراى دو تأليف طبى است: «تلخيص مسائل» حنين فرزند اسحاق؛ «رساله اى در شراب».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ طب (681 /2).

ابونصر منجّم قمي، حسن

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 357 ق)، رياضيدان و منجم. وى كتاب «البارع المدخل فى احكام النجوم و الطوالع» را كه مشتمل بر 5 مقاله و 64 فصل است به زبان عربى نوشت و بعدا خود مؤلف آن را به زبان فارسى ترجمه كرد. اين كتاب در علوم احكام نجوم شهرت داشته است و مورد استفاده ى بسيارى از علما نجوم قديم بوده است و آنان در نوشته هاى خود از آن ياد كرده و بدان استفاده جسته ند. شهاب الدين احمد بن تمرتغا آن را تحت عنوان «البرق الساطع» تلخيص كرد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ قم (145)، تاريخ گزيده (691)، ريحانه (284 /7)، الذريعه (8 /3)، كشف الظنون (1642 ،217)، معجم المؤلفين (263 /3)، هدية العارفين (270 /1).

اتابكيان الكساندر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، پزشك. از معاريف پزشكان ارمنى مقيم رشت بود كه در محله ى سبزه ميدان منزل و درمانگاه داشت. خانه ى او پايگاهى بود براى بيماران متشخص و دولتمندى كه ازتهران براى معالجه و مداواى خود عازم اروپا مى شدند. دكتر الكساندر اتابكيان در خلال فعاليتهاى پزشكى به كارهاى ادبى و سياسى هم مى پرداخت و به سال 1259 ش به چاپ و انتشار مجله اى به زبان ارمنى به نام «هاماينك Hamayenk» موفق شد كه شايد اولين مجله اى بود كه به زبان ارمنى در ايران انتشار يافت. در اواخر عمر، رشت را ترك گفت و ديگر بدان شهر بازنگشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :نامها و نامدارهاى گيلان (25 -24).

اجتهادي، مجيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: فارماكولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

احتشام دفتري، جمشيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1305 مرتبه علمى: استاد، رشته: جراحى عمومى دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى، دكتراى تخصصى جراحى عمومى از دانشگاه تبريز در سال 1329 و فوق تخصصى جراحى سينه از دانشگاههاى پاريس و لندن در سال هاى 1339 و 1384.

مرتبه علمى:

استاد جراحى دانشگاه علوم پزشكى تبريز از سال 1351 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بيماريهاى ريوى، كيست هيداتيك، روش هاى جراحى مدرن سينه و استاد راهنماى 6 پايان نامه دكترا و تخصصى در هر سال از سال 1348 تاكنون.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

ريه و طرق جراحى مدرن، قلب و ريه مصنوعى و جراحى قلب باز.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 2، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

پيوند كولون در تنگيهاى ساده و بدخيم مرى، گاستروكتومى، انرونانژكتومى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

احتشامي افشار، امين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى ريوى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى ايران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

احراري، هوشنگ

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مدرس، پزشك.

تولد: 1313، رشت.

درگذشت: 2 مهر 1372، تهران.

دكتر هوشنگ احرارى پس از گذراندن تحصيلات متوسطه در رشت، براى ادامه ى تحصيلات در سال 1330 در رشته ى پزشكى وارد دانشگاه علوم پزشكى تهران شد. در سال 1336 موفق به دريافت دكتراى پزشكى عمومى گرديد. وى سپس در بخش جراحى بيمارستان هزار تخت خوابى به عنوان رزيدنت مشغول به كار شد و پس از اخذ تخصص جراحى عمومى، در سال 1344 با استفاده از بورس تحصيلى جهت گذراندن دوره ى فوق تخصق قلب و عروق عازم كشور سوئد گرديد و در سال 1346 موفق به دريافت فوق تخصص قلب و عروق از دانشگاه استكهلم شد.

پس از بازگشت به ايران، توانست بخش جراحى عروق را در بيمارستان هزار تخت خوابى تأسيس كند و در سال 1347 موفق به انجام پيوند مصنوعى آئورت در ايران شد.

دكتر احرارى عضو آكادمى جراحان بزرگ آمريكا بود و بارها براى شركت در كنگره هاى علمى در سراسر دنيا به كشورهاى مختلف سفر كرد. از وى چند كتاب در زمينه ى جراحى به يادگار مانده است كه به عنوان نمونه مى توان از كتاب جراحى عروق و سى ناكسين جراحى نام برد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

احساني طباطبائي، محمد علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1282 ق)، نويسنده و پزشك. تحصيلات ابتدايى را در اصفهان گذرانيد، سپس به تهران آمد و دوره ى متوسط را در شعبه ى علمى دارالفنون سپرى كرد. دانشكده ى پزشكى را در سال 1310 ش به اتمام رسانيد و پس از دريافت گواهى دكتراى طب و تخصص در بيماريهاى عفونى، به مدت سى سال در طب ارتش از درجه ى سرگردى تا سرتيپى خدمت كرد. اثر به جاى مانده از وى: «چنته ى درويش» در دو جلد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان

(جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :زندگينامه ى رجال و مشاهير (84 /1)، مؤلفين كتب چاپى (106 -105 /4).

احساني، هوشنگ

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى كودكان دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

احمدي گيلاكجائي، فائزه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد: 1322، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى پوستى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى در سال 1349، دكتراى تخصصى بيماريهاى پوست در سال 1352.

مرتبه علمى:

استاديار در سال 1352، دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى در سال 1364 و استاد دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

طرح بيماريهاى قارچى و درمان آن با Terlinofin، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 40 پايان نامه دكترا و 15 پايان نامه دكتراى تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيماريهاى پوستى و آميزشى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 12، تعداد مقالات به زبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

بيماريهاى قارچى، سالك و بيماريهاى پوستى و آميزشى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

احمدي، اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1328، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى كرمان.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه تهران در سال 1353، دكتراى تخصصى كودكان در سال 1358.

مرتبه علمى:

پس از طى مرحله استاديارى، ارتقاء به درجه دانشيارى دانشگاه علوم پزشكى كرمان.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

پزشكى، ديابت، اختلالات رشد و نمو كودكان، بيماريهاى غدد كودكان، راهنمايى، مشاوره و نظارت بر 17 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

پزشكى، ديابت در كودكان، هيپوگليسمى در نوزادان و كودكان.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 10، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

پزشكى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

احمديان، عطاءاللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: باكترى شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى ارشد پاتوبيولوژى در سال 1354، دكتراى باكترى شناسى از ايران.

مرتبه علمى:

استاديار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تبريز در سال 1357 و ارتقاء به درجه دانشيارى دانشگاه علوم پزشكى تبريز در سال 1371.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

باكتريال و عفونت هاى باكتريائى، بررسى اسهال هاى تابستانى و بزرگسالان، بررسى عفونت هاى التهاب كيسه صفرا، بررسى عفونت هاى كمپيلوباكتر، بررسى عفونت هاى بعد از اعمال جراحى، تعيين حساسيت در مقابل آنتى بيوتيك ها، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 12 پايان نامه كارنشاسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 6، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

تحقيقى و آمارى در مورد عفونت هاى باكتريال.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

احمديه، حميد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: چشم پزشكى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى چشم پزشكى از دانشگاه تهران در سال 1361، طى دوره فلوشيپ ويتره ورتين در مركز پزشكى شهيد لبافى نژاد از سال 1363 تا سال 1365.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشگاه علوم پزشكى بهشتى از سال 1364.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى عوامل مؤثر در ديد نهايى چشم هاى آسيب ديده بعد از انجام ويتركتومى عميق، راهنمايى، مشاوره و نظارت بر 10 پايان نامه تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 2 تعداد مقالات به زبان خارجى: 8

زمينه علمى مقالات:

چشم پزشكى و عمدتا ويتره ورتين.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

احياءالملك، محمدخان

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1317 -1243 ق)، چشم پزشك. در تهران متولد شد و تحصيلات مقدماتى و علوم قديم را نزد استادان وقت فراگرفت. سپس در دارالفنون به تحصيل طب پرداخت، آنگاه براى تكميل تحصيلات به پاريس رفت. در سال 1307 ق به ايران بازگشت و به عنوان پزشك مخصوص وارد دربار ناصرالدين شاه شد و تا پايان عمر او در همين سمت باقى ماند. پس از مرگ ناصرالدين شاه، در خدمت على اصغرخان اتابك بود. در بحبوحه ى انقلاب مشروطه توسط عين الدوله مدتى به اروپا تبعيد شد. پس از مراجعت چند سالى با سمت استاد كالبدشناسى در دارالفنون تدريس كرد. سرانجام در تهران درگذشت و پيكرش در امامزاده عبداللَّه در مقبره ى سعدالدوله به خاك سپرده شد. اثر وى:«طب الناظرين».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ انقلاب مشروطيت (316 /1)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (98 /1)، شرح حال رجال (262

/3).

اختري يزدي، مولانا

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، طبيب، منجم و شاعر. بعد از تحصيل طب و نجوم و ديگر علوم و فنون به سرزمين هندوستان سفر كرد و بعد از سى و هفت سال اقامت در آن سرزمين به يزد بازگشت و تشكيل خانواده داد.

مجددا به هندوستان رفت و در آن ديار درگذشت. از اوست:

شكفته غنچه ى عيشم ز شاخ ياسمنى

كه آرزوى نسيمى ازو به از چمنى

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى سخنوران يزد (9 -7)، تذكره ى نصرآبادى (285)، جامع مفيدى (451 -450 /3)، الذريعه (62 -61 /9)، فرهنگ سخنوران (48)، كاروان هند (30 -27 /1).

اخوان ذاكري، اسكندر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اخوان نياكان، اسفنديار

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: ارتدنسى، دانشكده: دندانپزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى دندانپزشكى از دانشگاه علوم پزشكى تهران و گذراندن يك سال دوره اندرگراجوئت در دانشگاه مونترال كانادا، اخذ درجه تخصصى ارتدنسى از دانشگاه مونترال كانادا.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده دندانپزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

دندانپزشكى و ارتدنسى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 14 پايان نامه دكترا و 3 پايان نامه تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

كراس بايتها عوارض و درمان آنها، شناخت بيومكانيك و كاربرد آن در ارتدنسى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 2 تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

كاربرد وسايل ارتدنسى و تمايل تجمع ميكروبى روى آنها، بررسى تخريب انساج داخل دهان در اثر كاربرد نيروهاى نامناسب.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اخويني بخارائي، ابوبكر ربيع

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 373 ق)، طبيب و نويسنده. اهل بخارا بود و شاگرد ابوالقاسم طاهربن محمد بن ابراهيم مقانعى رازى و ابوالقاسم مقانعى شاگرد فيلسوف و پزشك معروف، زكرياى رازى بود. آگاهى ما درباره ى حوادث زندگانى اخوينى محدود است. در همه ى عمر به كار طباب اشتغال داشت و در عصر خود پزشكى مشهور بود و به علت توفيق در درمان بيماران ماليخوليايى او را بجشك ديوانگان مى ناميده اند. علت شهر اخوينى چيزى جز اين نبود كه وى در آن روزگار از مرز تقليد به مرحله ى اجتهاد رسيد. وى براى درمان بعضى از بيماريها نسخه هاى ابتكارى پيشنهاد كرد. از آثار اخوينى به جز كتاب مفصل «هداية المتعلمين فى الطب» كه به نامهاى «هدايه» و «كناش» نيز خوانده شده، اثر ديگرى در

دست نيست. گرچه، خود او در همان كتاب از ديگر آثار خود: «قرابادين»؛ «كتاب نبض»؛ «كتاب تشريح» اسم مى برد. كتاب «هدايه» داراى يك فهرست مطالب و سه قسمت اساسى در دويست باب است. با آنكه اين كتاب براساس طب رازى نوشته شده، پس از كتاب «قانون» ابن سينا همچنان از مشهورترين كتاب طب است. چنانكه در اواسط قرن ششم قمرى، نظامى عروضى آن را از جمله «كتب وسط» طبى خواند. اهميت كتاب «هدايه» به دو جهت است، نخست اينكه از قديمترين آثار پزشكى است و دو ديگر از آن جهت كه از شمار كهنه ترين آثار منثور زبان فارسى است. مؤلف بر خلاف شيوه معمول نويسندگان كه كتاب خود را به سلاطين و امرا تقديم مى كرده اند، مقدمه كتاب را به نام فرزند خود نوشته.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (621 /1)، تاريخ طب (640 /2)، چهار مقاله (110)، دانشنامه ى ايران و اسلام (109 -1008 /8)، الذريعه (189 /25)، گنج و گنجينه (29 -25)، لغت نامه (ذيل/ ربيع بن احمد)، يادگار (ش 55 /7 -6)، يغما (س 3، ش 12، ص 519 -497).

ادريسيان، غلامحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1310، مرتبه علمى: استاد، رشته: بهداشت، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى داروسازى در سال 1336، تخصص علوم آزمايشگاهى از دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1344، دوره تخصصى ماسترانگل شناسى پزشكى از دانشگاه لندن در سال 1348، گذراندن دوره مالاريولوژى در دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1326، طى دوره ريشه كنى مالاريا در جامائيكا در سال 1343 و دوره تكنيك هاى سرولوژى IFA.IHA، ELISA در انگلستان و هلند در سالهاى 1351 و 1354، گذراندن

دوره كشت انگل مالاريا در پاناما در سال 1358.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

مالارياى ناشى از انتقال خون، بررسى سرواپيدميولوژى مالاريا، كالاآزار و توكسوپلاسموز در بعضى از مناطق تهران، ارتباط پادتن دى مالاريا و كمبود G_6_PD، تعيين ميزان خونخورى پشه آنوفل در انسان بررسى عفونت هاى تك ياخته اى در پستانداران، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 17 پايان نامه دكترا.

ابداع:

استفاده از روش ELISA در تعيين خونخوارى پشه و تشخيص لكه خون انسان براى اولين بار در دنيا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

همكارى در تدوين و ترجمه راهمناى ميكروسكوپى مالاريا، همكارى در تهى نشريه آموزشى تك ياخته شناسى پزشكى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 17 تعداد مقالات به زبان خارجى: 37

زمينه علمى مقالات:

روشهاى تشخيص پرابيولوژى و سرولوژى بررسى سرواپيدميولوژى، تعيين ميزان بروز و شيوع بيمارى مالاريا.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اديب حبيب آبادي، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: فارماكولوژى، دانشكده: پزشكى دانشگاه: علوم پزشكى اصفهان.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى در سال 1330، تخصص در فارماكولوژى از فرانسه.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى فارماكولوژى دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1343.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

فارماكولوژى داخلى، سابقه تدريس 41 ساله در دانشگاه علوم پزشكى اصفهان و ترجمه بيش از 2000 صفحه كتب پزشكى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 54 پايان نامه دكترا و تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 14

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

طب داخلى

(تشخيص و درمان بيماريها)، بيماريهاى كودكان، بيماريهاى زنان و مامائى، مقدمات جراحى شوارتز، پزشكى سيسيل، روشنگرى درپزشكى كهنه و نو، داروهاى مؤثر بر سلسله اعصاب نباتى، فارماكولوژى پايه و بالينى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 2، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

پزشكى و داروسازى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اديب، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

استاد.

تولد: 1278، تهران.

درگذشت: 1363.

محمدحسين اديب، فرزند خانبابا دكتر اديب الدوله (ناظم مدرسه دارالفنون)، تحصيلات ابتدايى و متوسطه را در تهران به پايان رسانيد. پس از آن از مدرسه ى عالى حقوق به دريافت گواهى نامه ديپلم و ليسانس نايل آمد و در رشته ى پزشكى به تحصيل پرداخت و به سال 1305 به دريافت دانشنامه ى دكترى توفيق يافت.

در همان سال براى ادامه ى تحصيلات به اروپا عزيمت نمود و در دانشكده ى پزشكى پاريس به تحصيل مشغول شد.

پس از فراغت از تحصيل به اخذ دانشنامه ى دكترى نايل آمد و علاوه بر اين در رشته ى مالارياشناسى ايتاليا و پزشكى مستعمراتى و بيمارى هاى مجارى ادرار و جراحى عمومى و خصوصى و دوره ى ميكروب شناسى بنگاه پاستور پاريس و دوره ى تكميلى مامائى و در باب آئين نامه هاى بهداشتى و قرانتينتى در طب مستعمراتى و اندوسكوپى گواهى نامه دريافت نمود.

در مراجعت به ايران عهده دار مشاغل ذيل گرديد: دبير دبيرستان دارالفنون، كارمند بنگاه بيمارى هاى زنان در بيمارستان گوهر شاد حسابى، پزشكى قانونى وزارت دادگسترى، معاون دانشكده ى پزشكى، كارمند كميسيون پزشكى فرهنگستان، بازرس فنى بيمارستان هاى دانشكده ى پزشكى، كارشناس وزارت دادگسترى، در سال 1319 به استادى كرسى پزشكى قانونى منصب و پس از فوت دكتر حبيبى، استاد كرسى آسيب شناسى، تصدى كرسى مذكور نيز به عهده ى وى محول گرديد. دكتر اديب بعدها به وزارت بهدارى نيز رسيد.

دكتر

محمدحسين اديب همچنين در مباحث اجتماعى و ادبى نيز فعال بود و سخنرانى هاى وى در كانون ايران جوان در مجموعه ى سخنرانى هاى آن كانون چاپ شده است.

از آثار اوست: پزشكى قانونى (1329)؛ گروه هاى خون و توارث (1338).

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

اديبي فر، پرويز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1310، مرتبه علمى: استاد، رشته: ميكروب شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1336، تخصص ميكروب شناسى از دانشكده دانشگاه علوم پزشكى تهران، تخصص علوم آزمايشگاهى بالينى از دانشگاه علوم پزشكى تهران، فوق تخصص باكترى شناسى از دانشگاه ويكتوريا انگلستان.

مرتبه علمى:

پس از طى استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

ميكروب شناسى، بررسى كامپيلوباكترژزونى، كاملترين باكتيهاى بى هوازى در ايران، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 50 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

ميكروب شناسى پزشكى (كتاب برگزيده پزشكى دانشگاهها).

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 15، تعداد مقالات به زبان خارجى: 8

زمينه علمى مقالات:

ميكروب شناسى پزشكى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ارباب زاده، ناصر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اربابي، عظيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكترا و فوق دكتراى فيزيك پزشكى از دانشگاه ليدز انگلستان، مدرك Diploma در راديوبيولوژى از دانشگاه پزشكى گراناداى اسپانيا و انجمن راديوتراپيست هاى اروپا.

مرتبه علمى:

عضويت در هيأت عملى دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى 10 سال پرتوگيرى بانوان باردار ايرانى، مطالعه در زمينه تومورهاى سرطانى، عضويت در كميسيون تشخيص قانون سازمان انرژى اتمى ايران، عضويت در بورد تخصصى رشته راديوتراپى وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكى، عضويت در بورد تخصصى فيزيك پزشكى وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكى، تدريس در دانشكده هاى پزشكى و دندانپزشكى در دوره هاى كارشناسى ارشد و تدريس به رزيدنت هاى راديوتراپى دانشگاههاى علوم پزشكى شهيد بهشتى، تهران و اصفهان، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 6 پايان نامه ارشد و 1 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

فيزيك شناسى، راديوبيولوژى، راديولوژى، سونوگرافى و پزشكى هسته اى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 8، تعداد مقالات به زبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

راديوبيولوژى، دزيمترى، حفاظت در برابر اشعه، روش هاى درمان سرطان، اثرات آناتوميكى اشعه.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ارجاني، ابوسهل

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 416 ق)، طبيب. وى از مردم ارّجان فارس بود و طبابت خاص ابوكاليجار مرزبان بن سلطان الدوله بن بهاءالدوله ديلمى را داشت در شيراز بود و به خدمت، ابوكاليجار، عمادالدوله روزگار مى گذراند. گويند مقام و مرتبت رفيعى نزد سلطان داشت، اما بر اثر سعايت همسر ابوكاليجار متهم به مسموم كردن يكى از پردگيان حرم پادشاه شد و به زندان افتاد و همان جا درگذشت.

برگرفته

از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ طب (681 /2)، ريحانه (142 /7)،لغت نامه (ذيل/ ابوسهل)، نامه ى دانشوران (371 -368 /2).

اردكاني، محمدصادق

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1308، مرتبه علمى: استاد، رشته: زنان و مامائى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

جراح و متخصص بيماريهاى زنان و مامائى از آلمان، فوق تخصص در سرطان شناسى زنان از انگلستان، فوق تخصص در اولتراسونوگرافى زنان و مامائى از آلمان و دو دوره كوتاه مدت براى L.V.F در اطريش (وين).

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشگاه علوم پزشكى شيراز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

طرح زود شناختن مرض تالاسمى در اوايل حاملگى (قبل از 12 هفتگى)، استاد راهنماى 7 پايان نامه دكترا و دكتراى تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى:- تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

زنان و مامائى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اردلاني، غفار

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: كالبدشناسى دامپزشكى، دانشكده: دامپزشكى، دانشگاه: اروميه.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى كالبدشناسى دامپزشكى.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده دامپزشكى دانشگاه اروميه.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى دستگاه ادرارى و تناسلى گاو نر و گوارش نشخوار كنندگان، كالبدشناسى جفت گاوميش آذربايجانى، استاد راهنماى 10 پايان نامه كارشناسى ارشد و 3 پايان نامه دكتراى تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

كالبدشناسى دستگاه گوارش گاو نر.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 7، تعداد مقالات به زبان خارجى: 8

زمينه علمى مقالات:

كالبدشناسى دامپزشكى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اردهالي، مصطفي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1312، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى پوستى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى و دكتراى تخصصى بيماريهاى پوست از دانشگاه تهران در سال 1344 و گذراندن دوره فوق تخصصى پوست در دانشگاه لندن.

مرتبه علمى:

استاديار دانشكده پزشكى علوم پزشكى تهران در سال 1344، دانشيار در سال 1353 و ارتقاء به درجه استادى دانشكده پزشكى دانشگاه تهران در سال 1356.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تحقيق در زمينه هاى بيماريهاى پوستى و آميزشى و استاد راهنماى پايان نامه هاى متعدد دكتراى پزشكى عمومى و تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيماريهاى پوستى بومى ايران، بيماريهاى آميزشى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 1، تعداد مقالات به زبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

بيماريهاى پوستى و آميزشى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ازهر، حشمت اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1312، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: زنان و زايمان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه هايدبرگ آلمان در سال 1338 و گذرانيدن دوره تخصصى بيماريهاى زنان و زايمان دانشگاه برلين غربى آلمان در سال 1345.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه پزشكى دانشگاه تبريز تا سال 1349 و دانشيار در رشته زنان و زايمان در بيمارستان امام خمينى دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بيماريهاى زنان و زايمان واستاد راهنماى بيش از 50 پايان نامه دكترا و تخصصى

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

زنان، زايمان و مامائى هورمون در بيماريهاى زنان و زايمان و متد مختلف جلوگيرى از حاملگى.

مقالات

تعداد مقالات به

زبان فارسى: 2، تعداد مقالات به زبان خارجى: 5

زمينه علمى مقالات:

زنان، زايمان و مامائى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

استقامت تهراني، اسفنديار

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى دانشگاه: علوم پزشكى ايران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1355، بورد تخصصى كودكان در سال 1341 و فوق تخصص هماتولوژى كودكان در سال 1342 از نيويورك آمريكا.

مرتبه علمى:

تدريس دانشجويان رزيدنت دانشكده پزشكى جندى شاپور سابق از 1347 تا 1358، تدريس دانشجويان رزيدنت مجمتع پزشكى آيت اللَّه طالقانى و دانشگاه علوم پزشكى ايران از سال 1359، دانشيار دانشگاه علوم پزشكى ايران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بيماريهاى كودكان، هماتولوژى، نظارت بر 10 پايان نامه تخصصى كودكان.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 5، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

پزشكى كودكان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اسدزاده، اسماعيل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1321، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: دندانپزشكى، دانشكده: دندانپزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى ارشد دندانپزشكى از دانشگاه تهران در سال 1344 و تخصص در پروتز از دانشگاه لندن در سال 1351.

مرتبه علمى:

عضويت در هيأت و استاديار دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى از سال 1347 و دانشيار دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

كاربرد پروتز همراه با راديوتراپى سرطان هاى سر و گردن، پروتز كامل Record Base، تدريس پروتز كامل در دانشگاه شهيد بهشتى، استاد راهنماى 6 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 3، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

پروتز، چگونگى عامل سن در پيش آگهى پروتز كامل، نگاهدارنده سنگولوم براى پروتز،

ATecnigue for making

Temporarg Bases for complete Deuture

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اسديان، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اسرائيل

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سوم ق)، پزشك. از اطباى بسيار خوش قريحه و هوشمند و صاحب نظر بود كه در تركيب داروها و اثرات آن دستى توانا داشت. اثر وى «ترياق» بوده كه امروزه در دست است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ طب (181/ 2).

اسكويي، محمدكاظم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تولد: 1307، مشهد.

درگذشت: 11 تير 1371.

محمدكاظم اسكويى درسن 11 سالگى به همراه والدين از مشهد به تهران آمد و تحصيلات متوسطه را در دبيرستان شرف به پايان رسانيد. در سال 1326 در دانشكده ى پزشكى تهران نام نويسى كرد و در سال 1332 فارغ التحصيل اين دانشكده شد. وى براى گذرانيدن دوره ى تخصصى راهى آمريكا شد. دكتر اسكويى دورى انترنى را به مدت يك سال در بيمارستان «انگل روده» در نيوجرسى به پايان برد و دوره ى رزيدنسى و چيف رزيدنسى جراحى عمومى را به مدت چهار سال در بيمارستان مرسى در ايالت اوهايو گذراند. براى كسب درجه ى فوق تخصص در جراحى سرطان عازم نيويورك شد و مدت يك سال در بيمارستان مموريال به كار پرداخت. پس از بازگشت به ايران در بخش جراحى سرطان بيمارستان هزار تختخوابى مشغول به كار شد. دكتر اسكويى درجات استاديارى و دانشيارى را پشت سر گذاشت و به مقام استادى دانشگاه تهران رسيد. چند سال رييس گروه جراحى بيمارستان هزار تختخوابى بود. در سال 1364 براى درمان بيمارى كه به آن گرفتار آمده بود راهى خارج از كشور شد و همانجا درگذشت.

دكتر اسكويى بيش از بيست و پنج سال در بخش جراحى سرطان بيمارستان هزار تختخوابى كار كرده بود. وى چندى به عنوان سرپرست گروه بيهوشى و چندى نيز معاون آموزشى اين مركز بود.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

اسلامي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: آشيب شناسى دهان و دندان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اسلاميان، لاله

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

دكتر لاله اسلاميان در سال1340 در شهرستان شيراز متولد شد.وي در سال 1369 موفق به اخذ درجة تخصصي در رشتة جراحي زنان و مامايي از دانشكدة پزشكي دانشگاه تهران گرديد. سپس تحصيلات فلوشيپ خود را در رشتة طب مادر و جنين دانشگاه امپريال كالج لندن انگلستان در سال 1380 به پايان رساند. وي دوره هاي تكميلي سونوگرافي را در بيمارستان ميرزاكوچك خان دانشگاه تهران گذراند.ايشان اكنون به عنوان عضو هيئت علمي و دانشيار گروه زنان و زايمان در بخش پره ناتالوژي بيمارستان دكتر شريعتي (وابسته به دانشكده پزشكي دانشگاه علوم پزشكي تهران)مشغول به كار مي باشند.گروه : علوم پزشكيرشته : زنان و زايمانگرايش : سونوگرافيتحصيلات رسمي و حرفه اي : لاله اسلاميان تحصيلات ابتدايي را در دبستان انستيتومريم در سال 1346 و تحصيلات متوسطه را در دبيرستان انستيتومريم آغاز نمود و در سال 1356 موفق به اخذ مدرك ديپلم گرديد. تحصيلات عالي خود را در سال 1356 در رشته پزشكي دانشكدة پزشكي دانشگاه تهران آغاز كرد و در سال 1364 فارغ التحصيل شد. وي در سال 1369 موفق به اخذ درجة تخصصي در رشتة جراحي زنان و مامايي از دانشكدة پزشكي دانشگاه تهران گرديد. سپس تحصيلات فلوشيپ خود را در رشتة طب مادر و جنين دانشگاه امپريال كالج لندن انگلستان در سال 1380 به پايان رساند. وي دوره هاي تكميلي سونوگرافي را در بيمارستان ميرزاكوچك خان دانشگاه تهران گذراند.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : ايشان اكنون به عنوان عضو هيئت علمي و دانشيار گروه

زنان و زايمان در بخش پره ناتالوژي بيمارستان دكتر شريعتي مشغول به كار مي باشند. سمت هاي اجرائي (گذشته تاكنون) 1- مسئول آموزش دانشجويان از سال 1377 تاكنون 2- مسئول آموزش دستياران از سال 77-1371 3- عضو گروه پژوهشي گروه زنان از آذر ماه 1379 تاكنون 4- عضو كميته اجرايي گروه زنان (79-1378)

اسلاميان، لاله

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

زهرا الشمير به لاله اسلاميان سال 1340 در شيراز متولد شد. دوران كودكي و تحصيلات را در تهران گذراند.در سال 1356 وارد دانشگاه پزشكي دانشگاه تهران شد و در سال 1369 در رشته تخصصي جراحي زنان و مامايي از دانشگاه علوم پزشكي تهران فارغ التحصيل گرديد. وي هم اكنون عضو هيئت علمي دانشگاه علوم پزشكي تهران است و در بيمارستان دكتر شريعتي مشغول به خدمت ميباشد.گروه : علوم پزشكيرشته : زنان و زايمانگرايش : جراحي زنان و ماماييوالدين و انساب : پدر زهرا الشمير به لاله اسلاميان ، احمد اسلاميان سرهنگ بازنشسته ژاندارمري و داراي مدرك فوق ليسانس حقوق و مادر محترمشان مهرماه كجوري بازنشسته آموزش و پرورش و ليسانس رشته زبان انگليسي است. وي داراي دو خواهر با نامهاي لادن اسلاميان (دوقلوي ايشان)كه دانشيار ارتودنسي دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي و دكتر مهرناز اسلاميان دندانپزشك ميباشند.خاطرات كودكي : از خاطران آن دوران زهرا الشمير به لاله اسلاميان اينچنين ياد مي كند: پس از اتمام كلاس چهارم ابتدايي سال 1350 بهمراه خواهر دوقلويم لادن كلاس پنج و ششم را در تابستان بصورت جهشي خوانديم و مهرماه همان سال سركلاس هفتم نشستيم. همكلاسيهايمان كه دو سال بزرگتر بودند مارا از ضعف پايه و تجديد شدن ميترساندن كه خوشبختانه به ياري خداوند و همت هميشگي كه

داشتيم ثلث اول تاسوم من و خواهرم هميشه شاگرد اول و دوم كلاس بوديم كه موجب تعجب هم شاگردي ها و نيز اولياي مدرسه بود.اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : كمك بسيار والدين و همراهي همسرم موجب موفقيت و پيشرفت هايم ميباشد.تحصيلات رسمي و حرفه اي : كسب ديپلم تجربي از موسسه مريم تهران 1356 ديپلم دكتراي عمومي از دانشگاه تهران 1364 دكتراي تخصصي جراحي زنان و مامايي از دانشگاه علوم پزشكي تهران 1369 فلوشيب پرناتالوژي از دانشگاه علوم پزشكي تهران 1381خاطرات و وقايع تحصيل : از آن دوران زهرا الشمير به لاله اسلاميان خاطرات جالبي دارند : " دراولين هفته ورود به دانشگاه پزشكي آقاي دكتر ملك نيا استاد رشته بيوشيمي عده اي از دانشجويان را براي يك طرح تحقيقاتي خواست و وقتي سن و سال ورود مرا پرسيد گفت اينجا به جاي University (دانشگاه) تبديل به Baby city (مهد كودك) شده است." و يا " وقتي براي خدمت در جبهه به انديمشك اعزاام شديم رئيس شبكه وقت حاج آقا يعقوبي با نگراني گفت من زن و بچه ام را براي سلامت ماندن به روستا هاي دور افتاده فرستاده ام حالا براي من سرپزشك زن فرستاده اند،چگونه امنيت شما را تضمين كنم. حالا بعد نگراني ما را حساب كنيد.فعاليتهاي ضمن تحصيل : زهرا الشمير به لاله اسلاميان خدمت در خط پشت جبهه سالي يك ماه در شهرهاي انديمشك سال 1365،دزفول سال 1366 و اهواز سال 1367 عليرغم مواجه با خطرات فراوان را در كارنامه خود دارد.استادان و مربيان : از استادان زهرا الشمير به لاله اسلاميان ميتوان به دكتر انوشيروان مهرايت استاد رشته جراحي

بيمارستان شريعتي، دكتر وهاب متوره چي استاد غدد بيمارستان دكتر شريعتي ) و دكتر محمد باستان حق استاد غدد بيمارستان دكتر شريعتي ، و دكتر وهاب معصومي استاد جراحي زنان و زايمان بيمارستان دكتر شريعتي و مرحوم دكتر شفيع زاده استاد روماتولوژي نيز اشاره كرد.هم دوره اي ها و همكاران : خانم دكتر شيرين قاضي زاده ،دكتر بتول رشيدي كه هم اكنون از هيئت علمي هاي دانشگاه علوم پزشكي تهران د رگروه زنان و مامايي هستند . دكتر شيوا بقايي متخصص پوست و مو مقيم استراليا و دكتر عليرضا استقاقي كه از هيئت علمي هاي دانشگاه علوم پزشكي تهران در رشته فوق تخصص غدد از همدوره ايها و همكاران زهرا الشمير به لاله اسلاميان ميباشند.همسر و فرزندان : همسر زهرا الشمير به لاله اسلاميان ،دكتر حسين بوستاني جراح و متخصص گوش و حلق و بيني از دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي هستند وي داراي دو فرزند به نامهاي علي 15 ساله دانش آموز سال اول دبيرستان و پريا 9 ساله دانش آموز سال چهارم ابتدايي استمشاغل و سمتهاي مورد تصدي : مسئوليت آموزش رزيدنت ها (دستياران) زنان و مامايي 74-1370 مسئوليت آموزش دانشجويان پزشكي زنان و مامايي از سال 1374 تا كنون عضو هيئت مديره انجمن تشخيص و درمان جنين از سال 1383 دبير انجمن تشخيص و درمان جنين از سال 1385فعاليتهاي آموزشي : آموزش دانشجويان،كارورزان، دستيارات رشته زنان و مامايي در بيمارستان دكتر شريعتي، آموزش دانشجويان ليسانس فوق ليسانس مامايي در دانشكده پرستاري و مامايي و هدايت پايان نامه هاي طب عمومي و تخصصي از فعاليتهاي زهرا الشمير به لاله اسلاميان در آموزش ميباشد.مراكزي

كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : راه اندازي واحد سونوگرافي زنان و مامايي در بخش زنان و مامايي بيمارستان دكتر شريعتي راهاندازي واحد پرناتالوژي در بخش زنان و مامايي بيمارستان دكتر شريفي و دانشگاه علوم پزشكي تهران راه اندازي واحد كولپوسكوپي در درمانگاه بمارستان دكتر شريعتي راه اندازي موسسه نسل اميد FMF ايرانيان در تهرانساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : تهيه پروتكل هاي مامايي و زايمان در همكاري با وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشكي شركت در جلسات مختلف دانشگاه براي آموزش دانشجوييهمفكران فرد : خانم دكتر اشرف جمال و دكتر صديقه برنا در گروه پري تاتالوژي ،دكتر اشرف آلياسين، دكتر رضيه آقا حسيني و خانم دكتر ليلي صفدريان در بخش زنان و مامايي بيمارستان دكتر شريعتي را زهرا الشمير به لاله اسلاميان اشاره دارد.چگونگي عرضه آثار : آثار زهرا الشمير يه لاله اسلاميان بصورت تاليف 7 جلد كتاب و 16 مقاله در نشريه هاي داخلي و خارجي ميباشد.

________________________________________

آثار : 10 مقاله به زبان فارسي 6 مقاله به زبان انگليسي اورژانسهاي مامايي و نوزادان ويژگي اثر : تاليف، انتشارات ارجمند 13764 تازه هاي طب مادر و جنين ويژگي اثر : تاليف ، معاونت پژوهشي دانشگاه علوم پزشكي تهران فروردين 13785 درس نامه (بيمارستان زنان و مامايي) ويژگي اثر : تاليف، انتشارات فرهنگي راستان 13776 راهكارهاي درماني در حاملگي هاي پر خطر و عارضه دار ويژگي اثر : تاليف ، معاونت پژوهشي دانشگاه علوم پزشكي تهران 13797 زايمانهاي زودرس ويژگي اثر : تاليف ، معاونت پژوهشي دانشگاه علوم پزشكي تهران فروردين 13818 مروري برآندوكرينولوژي اسپيروف ويژگي اثر : تاليف، انتشارات

پژوهنده 13769 نازايي و آندوكرينولوژي اسپيروف ويژگي اثر : ترجمه، انتشارات دانشگاه تهران 1372

اسماعيل زاده، صديقه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

صديقه اسماعيل زاده در سال 1343 در شهر بابل به دنيا آمد، وي داراي دكتراي پزشكي رشته زنان و زايمان از دانشگاه شهيد بهشتي در سال 1369 ميباشد . وي دوره دستياري را در شهر مقدس مشهد گذراند و هم اكنون دانشيار هيئت علمي دانشگاه علوم پزشكي بابل ازسال 1373 است.گروه : علوم پزشكيرشته : زنان و زايمانگرايش : نازاييخاطرات كودكي : صديقه اسماعيل زاده از آشنايي خود با كتاب خواندن اينچنين ميگويد:« در دوران راهنمايي بودم كه خواهر بزرگم كه دانشجوي دانشگاه صنعتي شريف بود وارد جريانات سياسي مذهبي شد وبرايم كتابهاي زيادي مي آورد كه از همان زمان به كتاب خوادن علاقه مند شدم.»اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : صديقه اسماعيل زاده در يك خانواده در سطح متوسط از نظر اقتصادي جائيكه پدر وابستگي و محبت بسيار نسبت به خانواده و بچه هايش داشت و دارد پرورش يافت وي داراي سه خواهر است كه وي آخرين فرزند خانواده است.تحصيلات رسمي و حرفه اي : صديقه اسماعيل زاده تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در زادگاهش گذراند در سال 1362 دبيرستان را به پايان برد و بعد از انقلاب فرهنگي و قبولي در كنكور وارد دانشگاه شهيد بهشتي گرديد و در رشته پزشكي شروع به تحصيل كرد و در سال 1368 فارغ التحصيل گرديد و از سال 1369 پس از موفقيت در آزمون ورودي، دوره دستياري زنان زايمان را در شهر مقدي مشهد شروع كرد و در سال 1373 بعنوان استاديار در دانشگاه علوم پزشكي بابل مشغول به خدمت شد. در

سال 1375 دوره مونوگرافي و سال 1376 و 1377 دوره نازايي را در پژوهشكده رويان طي كرد و در سال 1382 دوره تكميلي نازايي را در بيرمنگام انگليس گذراند .خاطرات و وقايع تحصيل : وقوع انقلاب فرهنگي و قبولي در رشته پزشكي را ميتوان از وقايع دوره تحصيل صديقه اسماعيل زاده نام برد.فعاليتهاي ضمن تحصيل : حضور در انجمن اسلامي دانشگاه و فعاليتهاي مخصوص به آن زمان از فعاليتهاي دوران تحصيلات دانشگاهي صديقه اسماعيل زاده است.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : صديقه اسماعيل زاده از سال 1377 بعنوان رئيس بخش و شوراي نابروري دانشگاه علوم پزشكي بابل انجام وظيفه ميكند. و چندين سال به عنوان معاون آموزشي گروه زنان و زايمان فعاليت كرده و هم اكنون مدير دستياري اين گروه ميباشد.فعاليتهاي آموزشي : تدريس در دانشگاه علوم پزشكي بابل از سال 1373 بعنوان استاديار و راهنماي بيش از 20 پاياننامه رشته زنان و زايمان از فعاليتهاي آموزشي صديقه اسماعيل زاده ميباشد.مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : صديقه اسماعيل زاده از سال 1382 مركز ناباروري مهرگان را در بيمارستان خصوصي شهر راه اندازي نموه و هم اكنون در تلاش جهت راه اندازي مركز تحقيقات باروري ، ناباروري در دانشگاه علوم پزشكي بابل ميباشد .جوائز و نشانها : كسب عنوان پزشك نمونه در سال 1383، عنوان پژوهشگر نمونه در دانشگاه در سال 1385 و در سال 1386 بعنوان دستيار نمونه و دريافت گواهي از وزير محترم وقت ا زجوائز صديقه اسماعيل زاده است.چگونگي عرضه آثار : چاپ بيش از 15 مقاله علمي فارسي و 5 مقاله خارجي و چاپ چند جلد كتاب

از آثار صديقه اسماعيل زاده است.

________________________________________

آثار : پاسخ به سوالات شما در مورد نازايي ويژگي اثر : ترجمه و تاليف

اسماعيل زاده، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1315، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: راديولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى پزشكى از آموزشگاه عالى بهدارى مشهد در سال 1338، كارشناسى ارشد پزشكى از دانشكده پزشكى مشهد در سال 1348، دكتراى راديولوژى فردوسى مشهد در سال 1352 و فوق تخصص سى تى اسكن از دانشگاه پاريس در سال 1365.

مرتبه علمى:

استاديار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى مشهد در سال 1352، ارتقاء به درجه دانشيارى دانشكده دانشگاه علوم پزشكى مشهد در سال 1346.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

انجام طرح تحقيقاتى نماى راديولوژى درفكين، تدريس دروس راديولوژى عمومى، تفسير راديولوژى، تكنيك و تفسير راديولوژى در دانشكده پزشكى مشهد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى: 1

زمينه علمى تأليفات:

تكنيكهاى راديولوژى اندامها، كيست هاى كليوى، آفيبروژنمى، اولسرهاى دومگرنال.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 8، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

راديولوژى، هموبيلى ضربه اى، لارنگوگرافى در تومورهاى لارنكس، هموبيلى ترموماتيك، لنفانژكتازى استخوانى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اسماعيلي، محمدحسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1313، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيهوشى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى بيهوشى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1339، دستيار بيهوشى در دانشگاه هاروارد آمريكا تا سال 1348.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده: پزشكى دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بيهوشى، داخلى، فيزيولوژى و فارماكولوژى، استاد راهنماى 30 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

جنگ افزارهاى شيمايى و بيولوژيك.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 4، تعداد مقالات به زبان خارجى: 10

فيزيولوژى، بيهوشى و فارماكولوژى.

برگرفته از كتاب :شرح حال

تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اشتري نسب، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اشكاني، حميد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: روانپزشكى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اصطهباناتي، اسدالله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1311 -1238 ش)، عالم و پزشك. معروف به حكيم باشى. از ابتداى جوانى در شيراز علوم معقول و منقول و طب قديم را آموخت. پس از آن، با مطالعه ى كتب طبى چاپ بيروت و مصر، با طب جديد نيز آشنا شد. حدود چهل سال به طبابت به سبك قديم و جديد پرداحت. در مجامع طبى و انجمنهاى بهداشتى نيز شركت مى كرد. مدت دو سال پزشك مخصوص ركن الدوله والى فارس بود. آثار وى: «رساله در طب مخصوصا امراض زنان»؛ «رساله متضمن بعض نسخه ها و داروهاى مجرب»؛ «رساله سفينه النجاه در طب و ادويه مركبه»؛ «مقدمه و شرح و حواشى بر كتب قديمه و جديده ى طبى»؛ «منتخب نظم و نثر و كلمات قصار و پاره اى يادداشتهاى علمى و تاريخى»؛ «تاريخچه اى شامل شرح حال خودش و بعضى از وقايع كشور».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دانشمندان و سخن سرايان فارس (265 -263 /1)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (190 -189 /1).

اصطهباناتي، عبدالمولي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ عبدالمولى بن محمد باقر بن محمد على اصطهباناتى اخبارى فاضلى جليل داراى تأليفاتى بنام: (زاد المسافرين) در طب بوده و بعد 1240 ق بدرود حيات گفته است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

اصفهاني زاده، پرويز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى در سال 1339، دكتراى تخصصى در بيماريهاى داخلى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1346، دكتراى تخصصى بيماريهاى ريوى سل از دانشگاه ولز انگلستان.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

پزشكى، بيماريهاى داخلى، استاد راهنماى 7 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

سل ريوى، بيماريهاى تنفسى كودكان.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 8، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

بيماريهاى تنفسى، بيمارى سل ريوى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اصيليان، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى پوست، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اصفهان.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى و دكتراى تخصصى بيماريهاى پوستى و آميزشى از دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى اصفهان در سال 1367.

مرتبه علمى:

پس از طى مرحله استاديارى، ارتقاء به درجه دانشيارى دانشگاه علوم پزشكى اصفهان.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

پژوهش در زمينه سالك با پماد پاروموماسين با همكارى سازمان بهداشت جهانى، انجام طرح تحقيقاتى بررسى ضايعات پوستى ديابت و درمان قارچ هاى سطحى با استيركونازول و راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 23 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيماريهاى پوستى كودكان و نوزادان، بيمارى سالك (ليشمانيوز جلدى)، بيماريهاى شغلى پوست، درمان شناسى بيماريهاى پوست.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 12، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى

مقالات:

بيماريهاى پوستى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اطميناني آملي، عباسعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1312، مرتبه علمى: استاد، رشته: داخلى دام بزرگ، دانشكده: دامپزشكى، دانشگاه: تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى دامپزشكى در سال 1341، گذراندن دوره دو ساله تبريز در علوم دامپزشكى در سال هاى 1348 تا 1350.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى در سال 1347 و دانشيارى در سال 1352، ارتقاء به استادى دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1367.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

دامپزشكى، راهنمائى و داورى 18 پايان نامه دكترا و دكتراى تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيماريهاى دستگاه تنفس در دامپزشكى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 20، تعداد مقالات به زبان خارجى: 6

زمينه علمى مقالات:

دامپزشكى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اعتصام يزداني، سيروس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: آسيب شناسى دهان و دندان، دانشكده: دندانپزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى دندانپزشكى.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى علوم پزشكى شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

آسيب شناسى دندانپزشكى، تدريس دروس هيستوپاتولوژى دهان و دندان، استاد راهنماى حدود 30 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

جنين شناسى، حفره دهان و دندان و بافت دندان انسان.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 10، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

دندان پزشكى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اعتصام، فريده

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: دندانپزشكى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اعتضاد الاطباء، عبدالباقي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1277 ش)، پزشك. او پدر دكتر خليل خان ثقفى اعلم الدوله شاگرد حاج ميرزا سيد اسدالله طبيب و شاگرد حاج ميرزا بابا معروف به حكيم باشى عباس ميرزا، نايب السلطنه و محمدشاه، از اطباء و اساتيد عصر قاجار بود. وى علاوه بر طب، در علوم ادبى و حكمت نيز مهارت داشت و چندين كتاب طبى و ادبى به چاپ رسانده و بر اغلب آنها مقدمه و حواشى و تعليقات نوشته است، از آن جمله: مقدمه و حواشى و تعليقات بر كتاب «كليات قانون ابوعلى سينا»، «گنجينه ى معتمدى»، يعنى رسائل و اشعار ميرزا عبدالوهاب معتمدالدوله نشاط اصفهانى، «ديوان يغما» كه در سال 1273 ق در تهران به طبع رسيده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :شرح حال رجال (236 -235 /2)، مولفين كتب چاپى (706 -705 /3)، يادگار (س 3، ش 5، ص 45).

اعتضاد مظفر، اسداللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: آناتومى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اعتمادي، محمدمهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1318، مرتبه علمى: استاد، رشته: مغز و اعصاب، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى مشهد، دكتراى تخصصى مغز و اعصاب از دانشگاه پيرومارى كورى پاريس، 3 ديپلم در رشته هاى الكتروآنسفالوگرافى، آناتومى، فيزيولوژى از دانشگاه پاريس.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشگاه پزشكى دانشگاه علوم پزشكى مشهد.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بيماريهاى عروقى، بررسى گاماگلبولين و سيستم HLA در 110 بيمار مبتلا به MS، بررسى HTLV1، استاد راهنماى 15 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيماريهاى گوناگون مغز و اعصاب، بيماريهاى عروقى مغزى C.V.A صرع، بيماريهاى عضلانى، بيماريهاى اعصاب محيطى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 20، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

بيماريهاى عروقى مغزى، صرع، بيماريهاى اعصاب محيطى، عوارض داروهاى صد صرع.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اعتمادي، هرمزديار

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: ميكروب شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اعرابي، بيژن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: جراجى مغز و اعصاب، دانشكده:پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى شيراز در سال 1352، دكتراى تخصصى در جراحى مغز از دانشگاه جانزهاپكينز آمريكا در سال 1358، بورد تخصصى جراحى مغز از آمريكا در سال 1360، بورد تخصصى جراحى مغز از كانادا در سال 1362، فوق تخصص جراحى قاعده جمجمعه از نبراسكا در سال 1369، فوق تخصص استرپوتاكسى از نبراسكا در سال 1369، فلوشيپ جراحى مغز- هيپوفيز از كانادا در سال 1359، جراحى مغز جنرال نروسرجرى كانادا در سال 1360، فلوشيپ استرپوتاكسى و جراحى قاعده جمجمعه از دانشگاه آمريكا در سال 1369.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى شيراز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

طرح در زمينه صدمات نخاعى مجروحين جنگى، غده هاى قاعده جمجمعه، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 20 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

مقدمه اى بر درمان مجروحين جنگى ايران و عراق

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى:-، تعداد مقالات به زبان خارجى: 27

زمينه علمى مقالات:

فارنژيوم، كالسيفيكاسيون مغز، عفونت هاى مغزى حاصل از جنگ ايران و عراق، مرگ و مير مجروحان مغزى در جنگ ايران و عراق، آسيب ساقه مغز در مجروحين جنگى، ادم مغزى، تومورهاى قاعده جمجمعه، جراحات پوست سر در مجروحين جنگى، تالاسمى، متاستاز به ستون فقرات.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران

كشور (جلد دوم)

اعلمي هرندي، بهادر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1318، مرتبه علمى: استاد، رشته: جراحى ارتوپدى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه اصفهان در سال 1343 و دكتراى تخصصى جراحى ارتوپدى از آمريكا در سال 1351.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

ارتوپدى، تدريس ارتوپدى در دانشگاه تهران، دريافت نشان بهترين انترن سال و استاد راهنما در 25 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

اصول ارتوپدى و شكسته بندى، معاينه فيزيكى اندامها و ستون فقرات، طب اطفال و كمردرد.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 20، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

پزشكى، ارتوپدى و شكسته بندى به زبان فارسى و انگليسى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اعلمي هرندي، زهرا

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: چشم پزشكى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1358.

مرتبه علمى:

استاديار در سال 1362، دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1369.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تخصص در بيماريهاى پرده شبكيه، جراحى هاى پرده شبكيه، آنژيوگرافى پرده شبكيه، ليزر درمانى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 9 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

جزوات درسى براى رشته تخصصى چشم پزشكى در زمينه آناتومى رتين، جداشدگى پرده شبكيه، اولتراسونوگرافى در چشم.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 19، تعداد مقالات به زبان خارجى: 10

زمينه علمى مقالات:

بيماريهاى پرده شبكيه.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي

استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

افتخار الحكما، عيسي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند ميرزا موسى خان ناظم الاطباء، اديب كامل، و شاعر فاضل، و طبيب حاذق، از خاندان علم و حكمت، در 20 ماه صفر سال 1320 در طهران وفات يافته، در ايوان مقبره ى ناصرالدين شاه مدفون گرديد.

ماده تاريخ وفاتش اين است:

پوشيد سيه چه شارق اندر تاريخ

سوسن ز عزاى ميرزا عيسى خان

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

افتخار الحكماء، اسماعيل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1348/1345 ق)، عالم و پزشك. در طالقان متولد شد. بعد از فراگيرى علوم ادبى، رياضى و طب مدتى در تهران و بار فروش طبابت كرد. سپس همراه يكى از شاهزادگان به عنوان طبيب سفر به پطرزبورگ رفت. در سال 1285 ق حكمت اشراق را از حاج ملاهادى سبزوارى آموخت. بعد از فوت او، دو سال نيز در حوزه ى درس آخوند ملا محمدكاظم فرزند اسرار درس خواند. وى در سبزوار صبحها به كار طبابت و عصرها به تدريس حكمت اشراق، طب قديم، رياضى، بلاغت، اصول و موسيقى و ديگر علوم مى پرداخت. وى علاوه بر آشنايى با طب جديد، شعر هم مى سرود و زبان فرانسه نيز مى دانست. سرانجام در صدوچند سالگى در همان شهر درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :زندگينامه ى رجال و مشاهير (224 -223 /1).

افتخار الحكماء، جعفر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1318 ق)، پزشك، وى از پزشكان نامدار تبريز بود. آثار وى: «رساله اى در امراض حصبه و مطبقه و محرقه و علامات و منشاء بروز آنها»؛ «رساله اى در جدرى»؛ «رساله اى در حرقت بول»؛ «تقويم الشريعه»؛ «الاطباء الاسلاميون فى تراجمهم و وفياتهم و تاليفاتهم».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ريحانه (157 -156 /1)، معجم المولفين (379/13).

افتخاري، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

افسر اصفهاني، عبدالرزاق

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، طبيب و شاعر. مدتى در كلكته ساكن بود، با همت و قناعت و از حق العلاج طبابت گذران زندگى مى كرد. از اغلب علوم با بهره بود، گاهى شعر هم مى سرود و در اين فن توانا بود. اما از جمع آورى و سپردن اشعار خود به ديگران مضايقه داشت از اوست:

لب و چشمم ز اشك گرم و آه سرد پندارى

فروزان آذرستى، آن فسرده آبدانستى

نه هيچ از دست رفتم، به مويى گشته پابستم

ز مو كمتر ميان او را، ز هيچش كم دهانستى

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقه الشعراء (142 -141 /1)، فرهنگ سخنوران (72)، مصطبه ى خراب (17 -16).

افسر يزدي، عبدالوهاب

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، پزشك و شاعر، متخلص به افسر. اصل وى از اصفهان و در يزد ساكن بود. ميرزا عبدالوهاب همانند پدر طبابت مى كرد و گاه شعر مى گفت. از اوست:

هر كس زبرم رفت كه آرد خبر از وى

باز آمد و از خويش چو من بى خبر افتاد

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقه الشعراء (148/1)، فرهنگ سخنوران (73).

افشار، جليل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دانشكده:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: فارماكوگنوزى، دانشكده: داروسازى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى داروسازى، C.E.S فيتوفارسى، مدرك D.E.A شيمى مواد طبيعى و دكتراى ETAT در شيمى مواد طبيعى.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تبريز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى شيميائى تركيبات گياهان به منظور تهيه فرآورده هاى داروئى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 40 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 15، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

شيمى مواد طبيعى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

افشار، حاجي باباي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1252 ق)، طبيب. ميرزابابا يكى از افسران شاهزاده عباس ميرزا، و اولين محصلى است كه به اتفاق محصل ديگرى به نام محمدكاظم، از طرف عباس ميرزا براى تحصيل به اروپا فرستاده شدند. ميرزابابا پس از آموختن مقدمات، تا شش سال بعد در لندن ماندگار شد و تحصيلات خود را در رشته ى پزشكى ادامه داد. ميرزابابا اولين طبيب ايرانى است كه در اروپا به اتمام تحصيل خود موفق شد. جميز موريه، نويسنده ى كتاب «حاجى بابا اصفهانى»، نام كتاب خود را از نام وى اقتباس كرده و حاجى بابا را موضوع داستان خود قرار داده است. اين امر موجب رنجش حاجى بابا شد و وى پس از مدتى، كلمه ى حاجى را از نام خود حذف كرد.[1]

از نخستين ايرانيانى است كه براى تحصيل به اروپا رفتند. حاجى بابا در سال 1226 ه.ق. به همراهى سرهرفرد جونز وزير مختار انگليس براى تحصيل علم طب و شيمى به انگلستان رفت و به تحصيل پرداخت. در 1234 ه.ق. كه ميرزا صالح و

سه تن ديگر از محصلان ايرانى عازم بازگشت به ايران بودند حاجى بابا نيز كه تحصيل خود را به پايان رسانده بود با آنان شركت كرد و سمت حكيمباشى را در دستگاه عباس ميرزا يافت. وى تا اواخر سال 1254 ه.ق. هنوز طبيب محمد شاه بود. تاريخ فوت او معلوم نيست ضح.- نويسنده كتاب «حاجى بابا» به انگليسى ظ. نام وى را براى عنوان كتاب خود برگزيده بود و او از اين معنى دلتنگ بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] شرح حال رجال (193 -191 /4).

افشاربيات، مهشيد

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد: 1318، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: سم شناسى، دانشكده: داروسازى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى داروسازى، گذراندن چهار سال دستيارى سم شناسى و اخذ تخصص سم شناسى.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده داروسازى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

علوم آزمايشگاهى، جرم يابى، تشخيص انواع جوهرها و خودكارهاى مختلف از نظر كشف جعل دستبردگى و الحاق در اسناد و مدارك، تدريس رشته سم شناسى در دانشكده هاى پزشكى، داروسازى، دندانپزشكى، مامائى و حقوق، استاد راهنماى 15 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

مسموميتهاى دارويئى و درمان آن.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 10، تعداد مقالات به زبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

توكسيكولوژى، جرم يابى و تشخيص هويت.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

افشاري پور، سليمان

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: فارماكوگنوزى، دانشكده: داروسازى، دانشگاه: علوم پزشكى اصفهان.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى فارماكوگنوزى.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده داروسازى دانشگاه علوم پزشكى اصفهان.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

فيتوشيمى گياهان داروئى موجود در كشور، اثرات فارماكولوژيك برخى از گياهان داروئى موجود در كشور، فرمولاسيون داروهاى گياهى استاندارد و تهيه فرآورده هاى مناسب، بررسى استانداردهاى داروهاى گياهى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 48 پايان نامه دكتراى داروسازى و فاركوگنوزى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

روش هاى نوين تجزيه دستگاهى، كشت بافت گياهى، مبانى فارماكوگنوزى (مفردات پزشكى)، شميمى گياهى (فيتوشيمى).

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 11، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

شيمى گياهى (فيتوشيمى)، تجزيه هاى دستگاهى نوين، كشت بافت گياهى، آثار فارماكولوژيكى داروهاى گياهى در حيوانات و انسان، طرح الگوى نوين

براى ارائه خدمات داروئى علمى توسط داروسازان در داروخانه ها.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

افضل كرماني، افضل الدين، ابوحامد، احمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 613 ق)، مورخ، طبيب و شاعر. از تاريخ نويسان بزرگ زبان فارسى كه به ظاهر از بردسير كرمان بود. وى در اواخر عهد قاورديان و انقلابات كرمان و عهد تسلط غزان بر آن سرزمين به سر مى برد و در آن جا به تدريس و طبابت مشغول بود. و با ملك دينار از ملوك غزكه در اول رجب سال 583 ق بر كرمان استيلا يافته بود معاصر بوده است. بعد از آن نيز شاهد كشاكشهاى عمال اتابك فارس، سعد بن زنگى و قطب الدين مبارز، امير شبانكاره و سلطان محمد خوارزمشاه براى تسلط بر كرمان بوده و آثار خود را در اين كشاكشها تاليف نموده است. ظاهرا در شروع بحران كرمان و اختلاف ميان پسران طغرل شاه يعنى بهرام شاه و ارسلان شاه و تركان شاه، نظر به آشنايى كه با امرا و وزراء و اشراف داشت چند سالى عمل انشاء آن اميران و وزيران به او تفويض شد، ليكن بر اثر دوام بحران ناگزير جلاى وطن و قصد خراسان و دربار ملك طغان شاه بن مويد آى ابه را كرد و راه خراسان پيش گرفت و در كوه بنان متوقف شد و پنج سال آنجا بود، بعد به يزد رفت و چندى متعهد امور بيمارستان آن شهر شد و بعد از سر و سامان يافتن اوضاع در كرمان طبابت و انشاء ديوان اتابك يزد به او پيشنهاد شد، اما نپذيرفت. در سال 584 ق عزم كرمان نمود و در همان اوان به خدمت ملك دينار رسيد

و كتاب معروف خود را به نام او نوشت. آثار وى: «عقدالعلى للموقف الاعلى» در تاريخ ملك دينار كه در سال 584 ق به پايان رسيده است؛ «بدايع الازمان فى وقايع كرمان» معروف به «تاريخ افضل» كه حوادث كرمان را تا سال 601 ق در آن ضبط كرده است و شخصى به نام محمد بن ابراهيم در قرن يازدهم قمرى تحرير نوى از آن كتاب با زبان ساده تر به نام «تاريخ سلاجقه كرمان» انجام داده است؛ «المضاف الى بدايع الازمان فى وقايع كرمان» كه شامل حوادث از سال 602 تا 612 ق است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :از سنايى تا سعدى (262 -261)، تاريخ ادبيات در ايران (1026 -1023 /2)، تاريخ در ايران (26 -25)، تاريخ نظم و نثر (118)، ستارگان كرمان (57)، سرآمدان فرهنگ (169 -168 /1)، لغت نامه (ذيل/ افضل الدين).

افضلي بهبهاني، ناصر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى كودكان دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اهواز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

افكاري، عبدالحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: خون شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اقتصادي، شهريار

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: تغذيه، دانشكده: بهداشت و تغذيه، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى در علوم تغذيه و شيمى مواد غذايى از دانشكده علوم تغذيه و انستيتوى تحقيقات تغذيه و صنايع غذايى ايران در سال 1353، پايان نامه در زمينه اثر شيميايى در بهبود كيفيت آردهاى ايران، كارشناسى ارشد علوم بهداشتى در تغذيه از دانشكده دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1355، موضوع پايان نامه در زمينه بررسى ليپيد در زنان حامله، دكترا در رشته تغذيه از دانشگاه ديويس كاليفرنيا در سال 1364 موضوع پايان نامه در زمينه اثر كمبود و متابوليكى كربوئيدرات بر روى سرعت گلوكونئوژنز در موشهاى در حال رشد.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده بهداشت و تغذيه دانشگاه علوم پزشكى تبريز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

ويتامين ها، تغذيه كلينيكى، تداخل غذا و دارو و كنترل متابوليسم، تغذيه كودكان و شير مادر، طرح بررسى كمى و كيفى اسيدهاى چرب تشكيل دهند چربى شير مادر در رابطه با وضعيت تغذيه اى آنان در مراكز بهداشتى تبريز، راهنمائى، مشاوره بر 11 پايان نامه دكتراى داروسازى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

ديدگاههاى بيوشيمى در تغذيه.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 25، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

تغذيه، بيوشيمى، متابوليسم، سموم غذايى، صنايع غذايى، تداخل غذا و دارو، رژيم درمانى، تغذيه وريدى و كم خونى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اقداشي، محسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيوشيمى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اهواز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اكبري حامد، اصغر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: چشم پزشكى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اكبري، فيروزه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

خانم دكتر فيروزه اكبري اسبق در سال 1333در شهرستان مرند متولد شد.تحصيلات عالي خود را در سال 1353 در رشته پزشكي دانشكدة پزشكي دانشگاه علوم پزشكي تهران آغاز كرد و به سال 1360 فارغ التحصيل شد. وي در سال 1366 موفق به اخذ درجة تخصصي در رشتة زنان و زايمان از دانشكدة پزشكي دانشگاه علوم پزشكي تهران گرديد. سپس تحصيلات فلوشيپ خود را در رشتة نازايي و IVF دانشگاه لندن به پايان رساند. ايشان اكنون به عنوان عضو هيئت علمي و استاد گروه زنان و زايمان و در بخش نازايي و IVF بيمارستان ميرزاكوچك خان مشغول به كار مي باشند. گروه : علوم پزشكيرشته : زنان و زايمانگرايش : نازايي و IVFتحصيلات رسمي و حرفه اي : فيروزه اكبري اسبق تحصيلات ابتدايي را در سال 1340 در مرند آغاز كرد و در سال 1353 موفق به اخذ مدرك ديپلم گرديد. تحصيلات عالي خود را در سال 1353 در رشته پزشكي دانشكدة پزشكي دانشگاه علوم پزشكي تهران آغاز كرد و به سال 1360 فارغ التحصيل شد. وي در سال 1366 موفق به اخذ درجة تخصصي در رشتة زنان و زايمان از دانشكدة پزشكي دانشگاه علوم پزشكي تهران گرديد. سپس تحصيلات فلوشيپ خود را در رشتة نازايي و IVF دانشگاه لندن به پايان رساند.فعاليتهاي ضمن تحصيل : فيروزه اكبري اسبق درحين تحصيل دردوره تخصصي زنانو زايمان به مداوا وكارآموزي دربيمارستانهاي تهران ومطالعه وتاليف دراين زمينه مشغول بوده است.وقايع ميانسالي : فيروزه اكبري اسبق پيس ازفراغت ازتحصيل وبازگشت

ازانگلستان به عنوان عضو هيئت علمي دانشگاه علوم پزشكي تهران دربيمارستان ميرزا كوجك خان (بخش نازايي و IVF) مشغول به فعاليت شد. وي هم اكنون درآن بخش سمت استادي دارد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : سمت هاي اجرائي و مديريتي فيروزه اكبري اسبق (از گذشته تاكنون) به ترتيب زير است - عضو گروه تحقيقات جراحي اداره كل امور پژوهش در رشته زنان سال 1372 - عضو شوراي پژوهش و پايان نامه گروه آموزش زنان و مامايي از سال 1374 تاكنون - عضو هيئت ممتحنه و ارزشيابي رشته زنان و مامايي بورد از سال 76-1374 - عضو كميته زنان شورايعالي پزشكي از سال 77-1373 - عضو هيئت تحريريه مجله فارسي از سال 1375 تاكنون - كارشناس نظام پزشكي از سال 1377 تاكنون - رياست بخش IVF بيمارستان ميرزاكوچك خان از سال 1374 تاكنون - رياست بيمارستان آرش از سال 71-1369 - كارشناس پزشكي قانوني از سال 1376 تاكنون - رياست بيمارستان ميرزاكوچك خان از سال 1386 - عنوان عضو هيئت علمي و استاد گروه زنان و زايمان و در بخش نازايي و IVF بيمارستان ميرزاكوچك خانمراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : دكتر فيروزه اكبري اسبق بخش IVF بيمارستان ميرزاكوچك خان (وابسته به دانشگاه علوم پزشكي تهران) را راه اندازي كرده است.آرا و گرايشهاي خاص : فيروزه اكبري اسبق ازجمله متخصصين زنانو زايمان است كه به مباحث نازايي وIVF توجه تخصصي دارد وي توان گفت ازكساني است كه علم IVF را وارد ايران كرده است.

________________________________________

آثار : چكيده بيماريهاي زنان و مامايي دنفورث 1999 ويژگي اثر : پديدآورنده: اميرابراهيم صفرزاده، افسانه علي مدد تفرشي، الهام پورمطرود،

فيروزه اكبري اسبق ناشر: نسل فردا - 1382

اكبريان، عبدالرسول

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: زنان و زايمان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى ايران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اكبريان، عبدالرسول

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر عبدالرسول اكبريان متولد 1318ه.ش در شهر بروجن از توابع چهار محال بختياري است.ايشان داراي برد تخصص زنان و زايمان از كشور امريكا مي باشد وي عضو هيئت علمي دانشگاه علوم پزشكي ايران بود كه در 15 بهمن سال 1386 بنا به درخواست خود پس از 33 سال خدمت بازنشسته گرديد.گروه : علوم پزشكيرشته : زنان و زايمانوالدين و انساب : پدر عبدالرسول اكبريان در شهر هاي اصفهان و چهار و محال بختياري به كار تجارت پارچه مشغول بود و مادرش هم خانه دار بود. او نيز سه برادر و چهار خواهر دارد.خاطرات كودكي : دوران كودكي عبدالرسول اكبريان با ورشكستگي پدرش همزمان بود بطوري كه آنها به ناچار جهت كار براي تهران آمدند.دكتر اكبريان فرزند ارشد خانواده بود و با وجود سن كم كارهاي مختلف منزل و سرپرستي برادران و خواهران را برعهده داشت. اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : عبدالرسول اكبريان در خانواده اي مذهبي بدنيا آمد.دوران كودكي او با ورشكستگي پدرش همزمان بود .او مجبور بود در كنار تحصيل به كارهايي همچون تدريس خصوصي و كار شبانه در بيمارستانها بپردازد تا خانواده هفت نفري را سرپرستي كند.تحصيلات رسمي و حرفه اي : عبدالرسول اكبريان تحصيلات ابتدايي را در شهر بروجن گذراندو تصديق ششم ابتدايي را با نمره بالايي اخذ كرد.تحصيلات متوسطه را در تهران همزمان با كار ادامه داد و موفق شد پس از قبولي در كنكور در رشته پزشكي دانشگاه تهران به تحصيل بپردازد.او تنوانست

پزشكي عمومي را از دانشگاه تهران اخذ كند.دكتر اكبريان تخصص رشته زنان و زايمان را از آمريكا دريافت كرده است.خاطرات و وقايع تحصيل : عبدالرسول اكبريان از آن دوران چنين بياد دارد: "شروع اعتصا بها و ناراضي گري ها از سال 1338 شروع شد. من بخاطر دارم كه در يكي از روزهاي سخت زمستان كه برف سنگيني هم مي باريد.تمام دانشگاه يكپارچه شروع به شعار دادن عليه حكومت وقت (شاهنشاهي) كردند.كليه درهاي دانشگاه رابستند و ما تا شب هنگام در دانشگاه مانديم بطوري كه با دخالت پليس اين اعتصابات تمام شد." فعاليتهاي ضمن تحصيل : عبدالرسول اكبريان در كنار تحصيل به تدريس خصوصي و كشيك شبانه در بيمارستانها مي پرداخت.استادان و مربيان : مرحوم دكتر محمد قريب ،دكتر پژوهي ،دكتر متين و غيره از اساتيد عبدالرسول اكبريان بودند.همسر و فرزندان : عبدالرسول اكبريان متاهل و داراي همسر (داراي مدرك كارشناسي علوم زيست شناسي و دبير بازنشسته آموزش و پرورش) و دو فرزند دختر مي باشد. دختر ارشد داراي دكتري دندانپزشكي و در امريكا مشغول بكار مي باشد و دختر كوچكش داراي مدرك كارشناسي ارشد الكترونيك از دانشگاه USC امريكا است.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : عبدالرسول اكبريان پس از طي دوره پزشكي عمومي و در زمان خدمت سربازي بعنوان دستيار بهداشت در منطقه ييلاقي ايل قشقايي و همچنين در استانهاي اصفهان ،شيراز و چهار و محال بختياري خدمت كرده است.او همچنين بمدت 5 سال در طي سالهاي 1348-1352 مسئول بهداشت و درمان اداره بهداشت استان سيستان و بلوچستان بود. ازديگر سمت هاي وي مي توان به چند مورد زير اشاره كرد: - رئيس بخش زنان

و زايمان و تربيت متخصص زنان و زايمان - مدير گروه رشته زنان و زايمان دانشگاه علوم پزشكي ايران بمدت 16 سال - عضو بورد تخصصي زنان و زايمان بمدت 14 سال - مسئول برگزاري هفت كنگره بين المللي زنان و زايمان مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : عبدالرسول اكبريان درمانگاهي (بنام مرحوم پدرش) در استان سيستان و بلچستان در شهرستان ايرانشهر به همراه برادرش تاسيس كرده است.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : از برنامه هاي روزمره عبدالرسول اكبريان مي توان به موارد زير اشاره كرد: - شركت در برنامه هاي انجمن زنان و زايمان (بعنوان عضو اين انجمن) - شركت در جلسات كارشناسي نظام پزشكي بعنوان كارشناس - شركت در جلسات كارشناسي وزارت بهداشت بعنوان كارشناسآرا و گرايشهاي خاص : عبدالرسول اكبريان از جمله پزشكاني است كه پژوهشها و تلاشهاي علمي وسيعي درباره زنان و زايمان عمل سزاريان انجام داده است.جوائز و نشانها : - استاد نمونه در سه دوره - درياف لوح تقدير از ئيس جمهور وقت جناب آيه الله هاشمي رفسنجاني بعنوان استاد ممتاز - پژوهشگر نمونه سازمان نظام پزشكي ايرانچگونگي عرضه آثار : عبدالرسول اكبريان داراي چندين ترجمه و تاليف در زمينه رشته تخصصي خود مي باشد .وي همچنين چندين مقاله در مجلات معتبر علمي به چاپ رسانيده است.

________________________________________

آثار : احياء نوزادان ويژگي اثر : همكاري در ترجمه-اين كتاب بيشتر براي آموزش و آشنايي با فنون احياء نوزادان است.2 زنان و زايمان ويژگي اثر : ترجمه- اين كتاب از كتابهاي پايه و مهم رشته زنان و زايمان براي دانشجويان رشته هاي زنان و زايمان است3

شير مادر ويژگي اثر : ترجمه4 لوپاكسيلن زنان و زايمان ويژگي اثر : با همكاري گروه زنان و زايمان - آشنايي با اصول و طرز كار و استفاده از سونوگرافي براي همكاراني كه علاقمند به روش جراحي درون بين مي باشد.

اكبريان، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: روماتولوژى، دانشكده: پزشكى دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى و دكتراى تخصصى پزشكى داخلى از دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1362، فوق تخصص در روماتولوژى در سال 1369.

مرتبه علمى:

استاديار در رشته روماتولوژى دانشگاه علوم پزشكى تهران، دانشيار مركز روماتولوژى دانشگاه تهران در سال 1370.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

اپيدميولوژى بيمارى بهجت در ايران، اپيدميولوژى بيمارى لوپوس در ايران، پوكى استخوان در بيماران ايرانى و درمان آن، روشهاى مختلف درمانى در بيماران مبتلا به SLE، فاكتورهاى مختلف تشديد كننده بيمارى لوپوس، تعيين شيوع علائم بيمارى لوپوس در ايران و مقايسه آنها با آمارهاى خارجى، تعيين شيوع پوكى استخوان در بيماران ايرانى و مقايسه آن با آمارهاى خارجى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 20 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 30، تعداد مقالات به زبان خارجى: 50

زمينه علمى مقالات:

استئوپوروز در ايران، بيمارى بهجت در ايران، لوپوس اريتماتوسيستميك درايران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اكرامي، يزدگرد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اكفاني سنجاري، شمس الدين، ابوعبداللَّه محمد

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 749 ق)، رياضيدان، طبيب و منجم. معروف به اكفانى. در سنجار بخارا متولد شد. در قاهره مقيم بود و همان جا درگذشت. او علم هيئت را برشمرده و آنها را پنج دانسته است: علم زيجات و تقاويم، علم مواقيت، علم كيفيت رصدها، علم تسطيح كره و آلات شعاعى كه از آن حادث مى شود و علم آلات ظلّى. تأليفات بسيارى در رياضى و فنون و حكمت دارد. تحرير اقليدس را بدون انديشه حل مى كرد. در شناخت طب و جواهر و نباتات بر تمامى اهل عصر خود برترى داشت و پزشكان نامى از حسن معالجات و تشخيص وى در حيرت بودند. در تاريخ و اخبار نيز مهارتى به سزا داشت. آثار وى: «ارشاد القاصد الى اسنى المقاصد» در انواع علوم كه در سال 1904 م در بيروت چاپ شده است؛ «اللباب فى الحساب»؛ «غنية اللبيب عند غيبة الطبيب؛ «نخب الذخائر فى احوال الجواهر» كه در مجله ى المشرق سال يازدهم منتشر شده است؛ «كشف الرين فى احوال العين»، «الدرالنظيم فى احوال العلوم والتعليم»؛ «نهاية القصد فى صناعة الفصد»؛ «النظرو التحقيق فى تقليب الرقيق».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام(189 /6)، ايضاح المكنون(692 /2)، تاريخ نجوم اسلام(33 -32)، ريحانه(166 /1)، كشف الظنون(1990 ،1935 ،1542 ،1490 ،66)، الكنى والالقاب (50 /2)، لغت نامه(ذيل/ محمد بن ابراهيم)، معجم المؤلفين(100 /8)، الوافى بالوفيات(27 -25 /2)، هدية العارفين(155 /2).

البرزي، عبدالوهاب

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

الكسانيان، استپان

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: آسيب شناسى دهان و دندان دانشكده: پزشكى دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

الهي، بهرام

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: جراحى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

الهي، سيدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1314، مرتبه علمى: دانشيار رشته: انگل شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى پزشكى از آموزشگاه عالى بهداشت مشهد درسال 1338، دكتراى پزشكى از دانشگاه مشهد در سال 1351 و دكتراى تخصصى انگل شناسى و قارچ شناسى از دانشگاه فردوسى مشهد در سال 1360.

مرتبه علمى:

پس از طى مرحله استاديارى، ارتقاء به درجه دانشيارى دانشگاه علوم پزشكى مشهد.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

انگلهاى روده اى شايع اطفال در مشهد و حومه، بررسى بيماريهاى انگلى و درمان آنان در يك پرورشگاه، مطالعه و بررسى آنوفلهاى استان خراسان، بررسى آلودگيهاى قارچى جلدى در بين دانشجويان.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 1، تعداد مقالات به زبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

انگل شناسى، بالانتيديازيس و گزارش اولين مورد در استان خراسان،

Analysis of results of panasitology

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

الياسي، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: داخلى گوارشى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى در سال 1356، دكتراى تخصصى داخلى در سال 1362 و فوق تخصص گوارش در سال 1368.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده عمومى دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

در زمينه جنگ، طب داخلى و بررسى گوارش مجروحان شيميائى بسترى، اثرات خردل گوگردى روى سيستم ادرارى و روى دستگاه گوارش، بيمارى تاكاياسو، عقرب گزيدگى، اثر داروها بر كبد، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 50 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

طب داخلى، تشخيص بالينى، آسيب بدنى در جنگ خردل

گوگردى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 5، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

طب داخلى اثر خردل گوگردى بر غلظت هورمونها در مصدومين شيميائى جنگ، مقايسه ژيارديوز در 126 مجروح، هليكوباكترپيلورى در بيماران مبتلا به گاستريت.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

الياسي، هدايت اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيهوشى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

امام زاده، هما

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

دختر ميرزا سيّد حسن [ميربد] قمشه اى (1383-1305) از احفاد ميرزا محمّد خليل بن مير عبدالواسع امام جمعه قميشه، (متوفّى به سال 1314 قمرى) است.

صاحب عنوان زنى فاضله و دانشمند است كه در 17 شوّال 1325 در اصفهان متولّد شده، و در اصفهان و طهران و پاريس تحصيلات خود را در رشته پزشكى به پايان رسانيده، و پس از مراجعت از اروپا، سالها در طهران ساكن شده، و در اين اواخر به مناسبت انقلاب روحى و فكرى كه از سرچشمه ديانت و تقواى او سرزد به عراق رفته، و در كربلا مجاور گرديد، و در آنجا به معالجه بيماران، و دلجويى از مستمندان پرداخت، و در اين چند سال اخير (حدود 1385) در كربلا وفات يافته و همانجا به خاك رفت.

مشاراليها علاوه بر زبان عربى و فرانسه و آلمانى، به زبانهاى انگليسى و ايتاليايى و اسپانيايى نيز آشنايى كامل داشت.

كتب زير از آثار اوست:

1- جذام و سيفليس (رساله دكتراى اوست) 2- زن در لباس مرد 3- زنبور عاشق (نمايشنامه) 4- گمراهان 5- مقالات متعدّده در امور سياسى و اجتماعى كه در روزنامه هاى طهران منتشر مى شد و اگر جمع آورى گردد خود كتاب بزرگى مى شود.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

امامي، عبدالرحيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: تغذيه، دانشكده: بهداشت، دانشگاه: علوم پزشكى اصفهان.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى اصفهان در سال 1337، ديپلم تغذيه از دانشگاه لندن در سال 1346.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى ارتقاء به درجه استادى دانشگاه علوم پزشكى اصفهان.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى اپيدميولوژيك در مورد گواتر آندميك در ايران براى اولين

بار در سالهاى 1346 -42، تغذبه پزشكى، طرح به كارگيرى فرمهاى قد و وزن اطفال زير پنج سال در مركز آموزشى و پژوهشى روستائى گرگ تپه ورامين، كم خونيهاى تغذيه اى، ديابت، راشيتيسم، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 24 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 6

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

تعذيه و ديابت.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 26، تعداد مقالات به زبان خارجى: 21

زمينه علمى مقالات:

تغذيه و ديابت.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

امامي، مسعود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: داروسازى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى داروسازى و تخصص انگل شناسى از دانشگاه پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران و تخصص قارچ شناسى (ديپلم قارچ شناسى پزشكى) از انستيتو پاستور پاريس و C.D.C آمريكا.

مرتبه علمى:

استاد دانشكده پزشكى داشنگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

قارچها و عوامل بيماريهاى قارچى، اپيدميولوژى، نظارت بر 53 پايان نامه كارشناسى ارشد و 20 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

قارچها و بيماريهاى قارچى، تشخيص آزمايشگاهى قارچ شناسى پزشكى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 29، تعداد مقالات به زبان خارجى: 21

زمينه علمى مقالات:

قارچ شناسى پزشكى، قارچها، عوامل بيماريهاى قارچى و بيماريهاى قارچى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اماميه، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: دندانپزشكى، دانشكده: دندانپزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

فارغ التحصيل از دانشگاه بوستون آمريكا در رشته پروتزهاى دندانى.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشگاه دندانپزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

دندانپزشكى، پروتزهاى ثابت دندانى، استاد راهنماى 4 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

راهنماى مورفولوژى سطح جونده دندانها.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 5، تعداد مقالات به زبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

بررسى مقدار حلاليت، بررسى اكلوژن فيزيولوژيك، محل انتخاب Margin سرپوش ها و اثرات احتمالى آنها كاربرد نيازهاى ارتدنسى قبل از معالجات پروتز ثابت، آماده سازى دهان قبل از معالجات پروتزهاى دندانى، چگونگى Management دندانهاى گرفتار Furcation از طريقه سرپوشها.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اميدي اشرفي، عباسعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى:-، رشته: پاتولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى و طى دوره رزيدنتى پاتولوژى در دانشگاه شيراز در سال 1357، متخصص در رشته هاى آناتوميكال و كلينيكال پاتولوژى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

سيستولوژى ادرار، اسپربماتوژنز و نابارورى، بررسى كلينيكى تست كازونى در تشخيص كيتس هيداتيك، ضايعات پوستى تريكوتسن ها پيشگيرى و درمان آن، پيشگيرى از عوارض پوستى عصاره قارچ فوزاريوم، بررسى شيوع پروپانولول در موش شيوع عفونت سيتومگالوويروس در اهدا كنندگان خون مرد و زن و بررسى سيتولوژى اسمير سرويكس و ادرار، شيوع عفونت سيتومگالو ويروس در مادران ايرانى و عفونت كونزنيتال نوزادى و سيلهاى ناشى از آن، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 11 پايان نامه و دكترا.

ابداع:

3 مورد در زمينه هاى كمك حياتى به درمان گيلن باره به روش پلاسمافرزيس در مشهد، كمك حياتى به

درمان درماتوميوزيت به روش پلاسمافرزيس، درمان موفقيت آميز ناسازگارى RH در سه مادر حامله حساس به آنتى ژن RH به روش پلاسمافرزيس.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى: 1

زمينه علمى تأليفات:

پزشكى، تكنيك هاى هيستوپاتولوژى،

research on 4000 spermogram in jahad central labratory

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 7، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

پزشكى، هماتولوژى، اسفروسيتوز ارثى، نازائى، هيرزوسپرمى، آسيب شناسى تشريحى، نابارورى، بررسى سيتومگالو ويروس در مادران و نوزادان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اميدي تهراني، ارجاسب

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 925 ق)، پزشك، شاعر، متخلص به اميدى. پدرانش رييس و كدخداى تهران بوده اند كه در آن زمان قصبه اى از توابع رى بود. در جوانى به شيراز رفت و در زمره ى شاگردان مولانا جلال الدين دوانى درآمد و علوم زمانه را فراگرفت و خصوصاً در طب مهارت يافت. استادش نام او را مسعود و تخلصش را اميدى قرار داد. بيشتر با اركان دولت شاه اسماعيل صفوى مربوط بود و اشعارى در مدح آنان مى گفت در اواخر زندگى در تهران ساكن شد و در آنجا باغى به نام باغ اميد ساخت و بر سر همين باغ با شاه قوام الدين نوربخش پيشواى نوربخشيان اختلاف و نزاع پيدا كرد و در اثر نزاع زخم برداشته و جان داد و در طرشت تهران دفن شد. از آثار وى: «ديوان» اشعار.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (1075 -1067 /3)، تاريخ ادبيات ايران، براون (155 -154 /4)، تاريخ ادبيات در ايران (430 -425 /4)، تاريخ نظم و نثر (315)، تحفه ى سامى(176 -173)، تذكره ى ميخانه (150 -141)، تذكره ى نصرآبادى (526)، الذريعه (98

-97 /9)، ريحانه (177 -176 /1)، فرهنگ سخنوران (91)، لغت نامه (ذيل/ اميدى)، مجالس النفائس (143 -141)، مجمع الفصحا (11 -10 /4)، هفت اقليم (67 -63 /3).

امير رسولي، هوشنگ

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيوشيمى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

امير همايون

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، طبيب، اديب، منجم و شاعر. ظاهراً وى غير از همايون اسفراينى شاعر معروف قرن نهم و همايون عراقى است. در ماوراءالنهر مى زيست و در زمان خود بسيار معروف بود. علاوه بر فنون مذكور در ادبيات عرب و عروض نيز دست داشت و غزل و معما بسيار خوب مى گفته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (625).

اميراني، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اميرحكمتي، غلامحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى كودكان دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشكده پزشكى علوم پزشكى شيراز، رزيدنتى كودكان در دانشگاه علوم پزشكى شيراز و دانشگاه جانزهاپكينز آمريكا، بورد تخصصى كودكان از آمريكا، فلوشيپ در بيماريهاى غدد داخلى و متابوليسم كودكان از دانشگاه راچستر آمريكا، تخصص بهداشت M.P.H از دانشكده بهداشت دانشگاه جانزهاپكينز آمريكا.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى شيراز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

رشد كودكان، بيماريهاى غدد داخلى و متابوليسمى كودكان، ديابت و بيماريهاى تيدوئيد، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 30 پايان نامه دكترا و دكتراى تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 12، تعداد مقالات به زبان خارجى: 20

زمينه علمى مقالات:

رشد كودكان، بيماريهاى غدد داخلى كودكان، سوءتغذيه، راشيتيسم، ديابت، نقصان روى بيماريهاى متابوليسمى كودكان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اميرشيباني، غلامرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1311، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: راديولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى جراحى عمومى از دانشگاه تهران در سال 1345 و فوق تخصص جراحى اعصاب از دانشگاه تهران و دانشگاه پاريس در سالهاى 1349 و 1351.

مرتبه علمى:

استاديار در دانشكده پزشكى مشهد از سال 1345 تا سال 1347 و دانشيار جراحى اعصاب در دانشكده پزشكى مشهد از سال 1351 تا سال 1369.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

همانژيوماتو، منژيوما

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 5، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه

علمى مقالات:

جراحى عمومى و اعصاب، كيست هيداتيك مغز، ترميم اسكلت هاى جمجمعه، عوامل فشار به نخاع.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اميرشيباني، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: راديولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اميرفيض، منوچهر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1317، مرتبه علمى: استاد، رشته: جراحى اطفال، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشكده پزشكى دانشگاه كارل ابرهاد آلمان، تخصص در جراحى عمومى از دانشگاه كارل ابرهاد در سال 1349 و فوق تخصص در جراحى كودكان از دانشگاه كارل ابرهارد در سال 1352.

مرتبه علمى:

استاد دانشكده پزشكى دانشگتاه علوم پزشكى شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

پزشكى، جراحى كودكان، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 35 پايان نامه دكترا و فوق تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات: جراحى نوازادان، بيماريهاى تنفسى كودكان و مسائل طب اطفال.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 18 تعداد مقالات به زبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

مباحث مختلف پزشكى، جراحى كودكان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اميرلو، رحمت اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: دندانپزشكى، دانشكده: دندانپزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى دندانپزشكى و متخصص پروتز ثابت.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده دندانپزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تحقيق در رشته پروتزهاى ثابت شاخه اى از دندانپزشكى است كه با جايگزينى دندانهاى از دست رفته بيماران به وسيله مواد مصنوعى مانند چينى Porcelain و پلاستيك همراه با طلا به طور ساده در باز گردانيدن توان بخشى دهان مؤثر است و بازسازى ارتفاع عمودى، حفظ و نگهدارى فواصل بين دندانها و سلامت بيماران را تأمين مى كند، نظارت بر 12 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

اصول پروتز ثابت، مقايسه و تشخيص در پروتز، سيمانها و انواع آنها و طريقه به

كار بردن آنها در پروتز، لحيم و لحيم كارى در پروتز ثابت، پروتز ثابت آزمايشگاهى، علل نواقص در پروتزهاى ريختگى، فلزات قيمتى و غير قيمتى در پروتز ثابت.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 4، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

ارزيابى دندانهاى پايه در پروتز ثابت، انواع Pontic و مشخصات آن.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اميري قره گزلو، عليرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: ميكروب شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اميريان، محمدهادي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1322، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى اطفال از آمريكتا در سال 1358.

مرتبه علمى:

استاديار از سال 1358 تا سال 1364 و دانشيار از سال 1365 در دانشگاه علوم پزشكى مشهد.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

علل هماتورى در اطفال، مننژيت در كودكان و نوزادان، بيماريهاى عفونى شايع دهان اطفال، گاستروآنژيتهاى شيرخواران و اطفال، سندرم كاهش ايمنى، تدريس بيماريهاى كودكان در دانشگاه علوم پزشكى مشهد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيماريهاى اطفال، گاستروآنژيتها در اطفال.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 10، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

بيماريهاى اطفال، تب در اطفال، بررسى علل مسوميت در اطفال.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

امين رشتي، احمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، طبيب و شاعر. اصل وى از رشت است. مدتها در عتبات مقدسه ى عراق معالجه ى بيماران مى كرده، سپس به تهران آمده و در دستگاه ميرزا على اصغر خان امين سلطان به خدمت مشغول بوده است. وى در طبابت شيوه ى سنتى را برگزيده بوده، گاهى شعر هم مى سرود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :فرهنگ سخنوران (95)، المآثر والآثار (211 -210).

امين، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

امين الشريعه، محمداسماعيل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيهد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

امين فر، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار رشته: گوش و حلق و بينى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى گوش و حلق و بينى از دانشگاه تهران در سال 1349.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده علوم پزشكى تبريز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تومورها، فلاپ هاى لوكابل و ديستال، گوش و حلق و بينى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 25 پايان نامه تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

مبانى بيماريهاى گوش و حلق و بينى و كاربرد بالينى شنوائى شناسى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 9، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

تخصص گوش و حلق و بينى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اميني، جعفر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: جراحى عمومى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اميني، حيدر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: آمار زيستى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اميني، صفرعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر صفرعلي اميني در سال 1320 در شهر ميانه بدنيا آمد. ايشان فوق تخصص رشته زنان و زايمان از انگلستان است و هم اكنون عضو هيئت علمي و استاد بازنشسته دانشگاه علوم پزشكي مي باشد.گروه : علوم پزشكيرشته : زنان و زايمانگرايش : پره ناتولوژيوالدين و انساب : پدر صفرعلي اميني كشاورز بود. پدر و مادر وي هر دو دار فاني را وداع گفتند.خاطرات كودكي : صفرعلي اميني در دوران كودكي از سن 5 الي 7 سالگي معلم خصوصي داشت بطوري كه معلم بعد از دو ساعت درس يك ساعت تار مي نواخت. وي از اينكه در طول اين همه سال نواختن تار را فرا نگرفته است افسوس مي خورد.اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : صفرعلي اميني در خانواده اي كشاورز بدنيا آمد.تحصيلات رسمي و حرفه اي : صفرعلي اميني دوران دبستان و سيكل اول دبيرستان را در شهرستان ميانه و سيكل دوم متوسطه را در شهرستان تبريز گذراند و بلافاصله در كنكور دانشگاه تبريز شركت كرد و در رشته طب و كشاورزي جزء نفرات اول كنكور شد و در رشته طب به تحصيل پرداخت و طب عمومي و تخصصي را در دانشگاه تبريز به پايان رساند.ايشان يك دوره سه ماهه را در بيمارستان جانز هاپكينز امريكا و يك دوره تخصصي را در دانشگاه منچستر تعليم ديد.خاطرات و وقايع تحصيل : صفرعلي اميني نيمي از عمر خود را به تحصيل گذراند و سپس به شغل معلمي و تدريس و تعليم مشغول شد كه اين

دوران از زندگي اش همواره براي او خاطرات خوبي به همراه داشته است.فعاليتهاي ضمن تحصيل : صفرعلي اميني در كنار تحصيل به تعليم و تدريس مي پرداخت.استادان و مربيان : مرحوم آقاي لكديزچي از مربيان مدرسه و دكتر حميديه و دكتر مولوي از استادان دكتر اميني در دانشگاه مي باشند.هم دوره اي ها و همكاران : طهماسب اسدي، دكتر داود اصبح از هم دوره اي هاي دكتر اميني هستند.همسر و فرزندان : همسر صفرعلي اميني سر كار خانم ژيلا كلانتري، متخصص اطفال است. ايشان داراي چهار فرزند به ترتيب: فرزند پسر داراي مدرك كارشناسي ارشد مخابرات و مقيم منچستر و فرزندان دختر با مدرك مهندسي پزشكي و مقيم لندن، مدرك دكتراي مهندسي ژنتيك و كارشناسي ارشد انفورماتيك با گرايش ژنتيك هستند.وقايع ميانسالي : از مهمترين خاطرات صفرعلي اميني وقوع انقلاب اسلامي مي باشد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : صفرعلي اميني بمدت 25 سال در بيمارستان شهيد اكبر آبادي به تدريس و تحقيق و معالجه بيماران پراخته است. ايشان در اين سالها در بيمارستان بعنوان رئيس بخش و رئيس آموزش و رئيس بيمارستان مشغول به خدمت بوده است. سالهاي آخر خدمت در بيمارستان فيروزگر رئيس بخش و مدير گروه زنان و مامايي دانشگاه علوم پزشكي ايران بوده است. دكتر اميني مدت 30 سال عضو اعضاي مركزي انجمن متخصصين مامائي و زنان ايران، چند سال بعنوان كارشناس نظام پزشكي و چند سالي در بنياد شهيد خدمت كرده است.فعاليتهاي آموزشي : صفرعلي اميني بمدت 30 سال مشغول به تعليم و تربيت دانشجويان پزشكي و رزيدنت بوده است.مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : صفرعلي اميني در مركز آموزشي درماني شهيد اكبرآبادي

بنيانگذار كتابخانه، درمانگاه بهداشت مادر و كودك، بنيان گذار پاويون پزشكان، سالن كنفرانس و بخش سونوگرافي بوده است.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : صفرعلي اميني در كنار تدريس به فعاليت هاي تحقيقي و پژوهشي مي پردازد.جوائز و نشانها : صفرعلي اميني نشانها، لوح ها و جوايز و تشويق نامه هاي متعددي را از محافل مختلف علمي و پژوهشي دريافت كرده است.

________________________________________

آثار : بررسي ضربان قلب و ارزيابي سلامت جنين ويژگي اثر : تأليف2 ترجمه كامل دنفورث زنان و زايمان ويژگي اثر : پديدآورنده: ديويد دنفورث، تكتم رشيد كردستاني، علي اميني (مترجم) ناشر: براي فردا - 13823 سونوگرافي پايه مامائي زنان ويژگي اثر : تأليف4 طب قبل از تولد ويژگي اثر : پديدآورنده: علي اميني، فتانه زنوزي ناشر: طبيب - 1382 - ويژگي اين اثر از اين لحاظ مهم است كه اين رشته چند سالي است در ايران مورد توجه قرار گرفته است و دكتر اميني اولين نفري است كه در اين زمينه به تحصيل پرداخت. وي در اين زمينه تأليفاتي دارد كه شايد اولين كتابي است كه در اين زمينه نگاشته شده است.5 علوم پايه درمامائي و زنان ويژگي اثر : علوم پايه نيز جزء رشته هايي است كه در چند سال اخير در ايران مورد توجه و اهميت قرار گرفته است و كتاب فوق الذكر به قول خود دكتر اميني ممكن است اولين اثر در زمينه مامائي و زنان باشد.

امينيان، ناهيد

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: آسيب شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اندامي، آذر

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

دكتر آذَر اَندامي (به انگليسي: Azar Andami ) (زاده 1305 - درگذشته 1363) از پژوهشگران انستيتو پاستور ايران بود. بخاطر خدمات علمي و انساني او يكي از حفره هاي برخوردي روي سياره ناهيد، به نام وي «اندامي» نامگذاري شده است. آذر اندامي در سال 1305 در محله ساغريسازان رشت متولد شد. او فرزند چهارم و تنها دختر خانواده بود. مقطع ابتدايي را در دبستان بانوان رشت با يك سال جهش تحصيلي به پايان برد. بعد از اخذ مدرك پايان سال نهم تحصيلات عمومي از دبيرستان فروغ رشت، پدرش با اينكه فردي روشنفكر بود از ادامه تحصيل او ممانعت كرد و وي را به دانشسراي مقدماتي رشت فرستاد. در سال 1324 از دانشسرا فارغ التحصيل شد. و در سال 1325 به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و معلم شد. درسال 1329 و در حين كار ديپلم طبيعي را با امتحان متفرقه دريافت كرد. در سال 1331 با شركت در كنكور دانشگاه تهران در رشته پزشكي اين دانشگاه پذيرفته شد. در سال 1337 موفق به دريافت گواهينامه دكتراي پزشكي گرديد و بلافاصله به گذراندن دوره تخصصي زنان و زايمان مشغول شد. پس از پايان دوره تخصصي به وزارت بهداري آن زمان منتقل شد و در نهايت به كار در انستيتو پاستور پرداخت. او پس از مدتي با استفاده از بورس تحصيلي انستيتو پاستور به پاريس رفت و در سال 1346 موفق به اخذ گواهينامه باكتريولوژي گرديد. در سال 1353 موفق به دريافت دانشنامه تخصصي علوم

آزمايشگاهي باليني شد. او در سال 1357 بازنشسته شد. چندين بار به كشورهاي فرانسه و بلژيك سفر كرد و حاصل اين سفرها مقالات علمي بود كه در مجلات معتبر به چاپ رسيد. پس از بازنشستگي چون خانه نشيني را نمي پسنديد به بيمارستان باهر رفت و رياست آزمايشگاه تشخيص طبي آنجا را بر عهده گرفت. پس از مدتي در مطب همسرش، دكتر خلعتبري، در خيابان حسام السلطنه به كار مداواي بيماريهاي زنان و زايمان مشغول شد. در همين سالها بود كه به تومور مغزي مبتلا شد. يك روز در مطب در حين معاينه بيمار، تعادل خود را از دست داد و بر روي او سقوط كرد. در 28 مرداد سال 1363 به علت آمبولي ريه كه از عواقب بيماري سختش بود درگذشت. در سال 1992، اتحاديه بين المللي ستاره شناسي (IAU) حفره اي به قطر 30 كيلومتر در طول جغرافياي 26 درجه و 55 دقيقه و عرض جغرافيايي 17 درجه و 45 دقيقه با قله اي مركزي را در جنوب سياره زهره به نام اندامي نامگذاري كرد. آذر اندامي تنها زن ايراني بود كه نامش به اين شورا فرستاده شد و باني اين كار دخترش بود.

انزابي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

انصاريان، مرتضي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1322، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: فارماكوگنوزى، دانشكده: داروسازى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى داروسازى از دانشگاه علوم پزشكى تبريز در سال 1345، درجه Ph.Dداروسازى و فارماكوگنوزى از دانشكده داروسازى دانشگاه لستر انگلستان.

مرتبه علمى:

استاديار دانشكده داروسازى دانشگاه علوم پزشكى تبريز در سال 1361، ارتقاء به دانشيارى در سال 1369.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

شيمى گياهى، فارماكوگنوزى، بررسى تركيبات شيميائى سداب ايران جهت توليد صنعتى روتوزيد، نظارت بر 10 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 8، تعداد مقالات به زبان خارجى: 6

زمينه علمى مقالات:

فارماكوگنوزى و شيمى گياهى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اورمزدي، هرمزد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: انگل شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى ايران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اويس اردبيلي، اويس

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم و دهم ق)، طبيب، شاعر و قاضى. وى طبيب و قاضى اردبيلى بود، پنجاه سال در آن شهر به قضاوت روزگار گذراند. تدريس در آن ديار هم به عهده ى وى بود. اويس شاعرى ماهر با طبعى روان بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى شعراى آذربايجان (23 -22 /1)، دانشمندان آذربايجان (57 -56)، الذريعه (112/9)، سخنوران آذربايجان (8 -7)، فرهنگ سخنوران (110)، مجالس النفائس (396).

اهرابي نژاد، يوسف

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1306، مرتبه علمى: استاد رشته: ارتوپدى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى مشهد در سال 1337، گذراندن دوره تخصصى ارتوپدى دانشگاه علوم پزشكى مشهد در سال 1342، دريافت نشان جراحى عمومى در سال 1342، گذراندن دوره دو ساله ارتوپدى در دانشگاه پاريس.

مرتبه علمى:

استاد دانشگاه علوم پزشكى مشهد از سال 1354 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

طرح اسپلنوپورتوگرافى در زمينه جراحى كبد و عروق وريدى كبد و بيماريهاى مربوط به هيپرتانسيون پورتال راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 10 پايان نامه دكترا.

ابداع:

تكنيك اختصاصى براى آمپوتاسيون استئوميوتراپى در زمينه ارتوپدى و تروماتولوژى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

جراحى عمومى، جراحى ارتوپدى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 10، تعداد مقالات به زبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

ارتوپدى تروماتولوژى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

اهوازي ارجاني، ابوالحسن علي

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(338/318- ح 384 ق)، پزشك. ملقب به رييس، و معروف ابن المجوسى. در اهواز يا ارجان (بهبهان) متولد شد. پدرش زرتشى بود. وى از جمله اطباء بزرگ اسلامى ايرانى و بنا به قول جورج سارتن يكى از سه پزشك بزرگ خلافت شرقى بود كه خدمت به سزايى به طب اسلامى و دنياى طب كرده است. طب را نزد ابوماهر موسى بن سيار آموخت و با پزشكان بيمارستان عضدى بغداد مانند ابوالحسن على بن ابراهيم بن بكس و ابوالحسن بن كشكرايا معروف به تلميذستان و ابويعقوب الاهوازى و ابوعيسى بقيه و نظيف القس رومى، بنو حسنون و ابوالنصرالدحنى چشم پزشك و ابوالخير و ابوالحسن بن تفاح جراح معاصر بود. اثر وى: «كامل

الصناعة الطبية الملكى» يا «كتاب ملكى» است كه از جمله كتب جامع طبى عربى و بنا به قول سارتن يك دايرةالمعارف طبى بود. اين كتاب مشتمل بر بيست باب بود كه نيمى از آن به طب نظرى و نيمى ديگر به طب عملى اختصاص داشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (111/5)، تاريخ الحكماء قفطى (321)، تاريخ طب (477 -443 /2)، ريحانه (221/5)، دايرةالمعارف فارسى (317/1)، كشف الظنون (1380)، مقدمه بر تاريخ علم (780 -779 /1)، هدية العارفين (683/1).

اهوازي، ابويعقوب

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهارم ق)، طبيب. از مردم اهواز و از بيست و چهار طبيبى بود كه عضدالدوله ديلمى براى بيمارستان عضدى بغداد انتخاب كرد. رويه ى وى در درمان بسيار نيكو بود. از تاريخ تولد و وفات و اطلاعى در دست نيست. تأليفى دارد موسوم به «رسالة فى اثبات ان السومالى المطيب احرّ من الترياق.».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ الحكماء قفطى (584)، تاريخ طب (670 -669 /2)، دانشنامه ى ايران و اسلام (1129 /9).

ايپكچي، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

خلاصه : دكتر مهدي ايپكچي سال 1306ه.ش داراي مدرك دكتراي در رشته ي بيوشيمي ازدانشگاه پاريس درسال1345 و عضو هئيت علمي دانشكده ي علوم دانشگاه فردوسي مشهد با مرتبه ي علمي استادي مي باشد.

گروه : علوم پايه

رشته : بيوشيمي

تحصيلات رسمي و حرفه اي : مهدي ايپكچي داراي مدرك كارشناسي شيمي و كارشناسي ارشد شيمي از دانشگاه تهران و دكتراي در رشته ي بيوشيمي از دانشگاه پاريس درسال1345 مي باشد.

خاطرات و وقايع تحصيل : اخذ مدرك دكتراي شيمي ازدانشگاه پاريس در سال1345 ه.ش از مهمترين مقاطع علمي زندگي مهدي ايپكچي مي باشد.

فعاليتهاي ضمن تحصيل : مهدي ايپكچي ضمن تحصيل به مطالعه و تحقيق پيرامون موضوعاتي چون اثرهورمونهاي استروئيدي درسلوهاي سترولي موش و انسان، مكانيسم كاهش دهندگي گلوكز، تري كليسيريدهاي عصاره ميوه نوعي درخت سرو پرداخته است.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى: بررسى اثر هورمونهاى استروئيدى در سلولهاى سرتولى موش و انسان، مكانيسم كاهش دهندگى گلوكز، كلسترول، ترى كليسيريدهاى عصاره ميوه نوعى درخت سرو، تهيه اسيدسيتريك و تخليص آن از ملاس به روش ميكروبيولوژى، مكانيسم داروهاى لاغركننده بر روى موش، اثر بيولوژيكى ويتامين در بدن، نقش پروستاگلاندين ها و مشخصات آنها، روشهاى اندازه گيرى كلسترول در سرم

خون، استاد راهنماى 4 پايان نامه دكترا. تأليفات تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 2 تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى: 5 زمينه علمى تأليفات: بيوشيمى، شيمى صنعتى، شيمى مواد غذائى و اصول صنايع شيمى. مقالات تعداد مقالات بزبان فارسى: 2، تعداد مقالات بزبان خارجى: 5 زمينه علمى مقالات: بيوشيمى و تغذيه.

وقايع ميانسالي : مهدي ايپكچي پس از اخذ مدرك دكتراي بيوشيمي ازدانشگاه پاريس در سال1345 ه.ش به ايران بازگشت و به عنوان عضو هئيت علعي دانشكده ي علوم دانشگاه فردوسي مشهد استخدام شدو و مرتبه ي علمي استادي را كسب نمود.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : مهدي ايپكچي عضو هئيت علمي دانشكده ي علوم دانشگاه فردوسي مشهد پس از طي مرحله استادياري و سپس دانشياري به مرحله ي علمي استادي تمام وقت پايه ي 16گروه شيمي و زيست شناسي اين دانشكده رسيد.

فعاليتهاي آموزشي : مهدي ايپكچي در گروه علوم دانشگاههاي فردوسي مشهدي به تدريس دروس رشته ي بيوشيمي پرداخته و استاد راهنماي 4پايان نامه دكترا و چندين پايان نامه كارشناسي ارشد بوده است.

ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : مهدي ايپكچي در كنار تدريس به مطالعه و تحقيق پيرامون موضوعاتي چون تهيه اسيدسيتريك در تلخيص آن از ملاس به روشهاي ميكروبيولوژي، مكانيسم داروهاي لاغر كننده برروي موش پرداخته است.

آرا و گرايشهاي خاص : مهدي ايپكچي ازجمله متخصصان رشته ي بيوشيمي مي باشد كه دراموري چون بيوشيمي، شيمي صنعتي، شيمي مواد مواد غذايي و اصول صنايع شيمي و بيوشيمي تغذيه داراي تخصص مي باشد.

آثار :

1 بيوشيمي صنعتي

2 بيوشيمي و تغذيه

3 شيمي مواد غذايي و اصول صنايع شيمي

ايرواني، ابوالقاسم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1237 -1151 ش)، پزشك، عالم و شاعر. در ايروان متولّد شد و نزد حسين عليشاه تربيت يافت. از اطباى عهد عباس ميرزاى نايب السلطنه بود و از علوم عقليه و نقليه و حكمت الهى و عرفان اطلاع كامل داشت. از آقا سيد على صاحب «شرح كبير» اجازه ى روايت داشت. در تبريز درگذشت و در مقبره ى سيد حمزه دفن شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقة الشعراء (1051/2)، دانشمندان آذربايجان (29)، مكارم الآثار (1041/4).

ايزدي يزدي، سيروس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1316، مرتبه علمى: استاد رشته: روانپزشكى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

ديپلم تخصصى روانپزشكى از دانشگاه علوم پزشكى تهران و كالج سلطنتى روانپزشكان انگلستان در سالهاى 1347 و 1352.

مرتبه علمى:

استاديار گروه روانپزشكى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1347، ارتقاء به مراتب علمى دانشيارى و استادى در سالهاى 1354 و 1364.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

اپيدميولوژى در روانپزشكى، سردمزاجى، شهرنشينى، نوروز جنگ، ارزشيابى استرس، علل فرار نوجوانان، علل گرايش به مواد مخدر، هذيان حسادت، لكنت زبان، افسردگى مقاوم به درمان، استاد راهنماى 46 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 10

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى: 1

زمينه علمى تأليفات:

شخصيت از ديدگاه مكاتب، جنبه هاى مختلف روان شناسى زن، مبانى بيولوژيك رفتار انسان تعامل عوامل زيستى روانى، اجتماعى، زبان و نقش اسطوره و تاريخ در تكوين شخصيت و شناخت روان پزشكى در رابطه با بيماريهاى زنان و مامايى، مسائل نوجوانان، مبانى روان شناختى كهن سالى، اصول گروه درمانى، خواب و اختلالات آن، الكتورآنسفالوگرافى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 33، تعداد مقالات به زبان خارجى: 6

زمينه علمى مقالات:

جنبه هاى مختلف روانپزشكى با تأكيد

بر اهميت تعامل عملكرد و ساختار سيستم عصبى مركزى و تكوين رفتار عادى و غير عادى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ايلاقي، شرف الدين، شرف الزمان ابوعبداللَّه محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 536 ق)، طبيب. اصل وى از ايلاق نيشابور بود و در باخزر و بلخ اقامت داشت. وى از شاگردان مشهور ابوالعباس لوكرى بود كه در مسائل نظرى و علمى حكمت توانا و در طب نيز ماهر بود. او در جنگ قطوان نزديك سمرقند كشته شد. در برخى آثار او را شاگرد ابن سينا نوشته اند كه با توجه به سال مرگ وى احتمالا درست نيست. تصنيفات بسيار پديد آورد مانند: «الفصول الايلاقيه»، در كليات طب كه به نامهاى «اختصار القانون» يا «مختصر القانون» ابوعلى سينا و يا «شرح ايلاقى» نيز آمده است. آثار ديگرى نيز به وى نسبت داده اند از جمله: «اللواحق»؛ «دوست نامه»؛ «سلطان نامه» و «اعداد الوفق».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (22/8)، اعيان الشيعه (101/10)، تاريخ ادبيات در ايران (294/2)، تاريخ طب (695/2)، تاريخ نظم و نثر (728)، الذريعه (509/2)، ريحانه (211/1)، سرآمدان فرهنگ (210 -209 /1)، كشف الظنون (1266 ،77)، لغت نامه (ذيل/ ايلاقى)، معجم المؤلفين (123/12 ،82/9).

ايلخاني، اصغر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: دامپزشكى، دانشكده:-، دانشگاه: آزاد اسلامى كرج.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

داراى تحصيلات عالى و دكتراى دامپزشكى از دانشگاه تهران.

مرتبه علمى:

استاد دامپزشكى دانشگاه آزاد اسلامى كرج.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بيماريها و جراحى هاى مختلف در سگ، تدريس در بخش جراحى دانشكده دامپزشكى TROPETSREDNO واقع در پرتوريا كشور آفريقاى جنوبى به مدت 3 ماه، راهنمائى مشاوره و نظارت بر 8 پايان نامه دكترا در رشته دامپزشكى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

جراحى عمومى و اختصاصا دام هاى كوچك.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 14، تعداد مقالات به زبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

علوم

دامپزشكى، بيماريهاى درونى، جراحى دامهاى كوچك.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ايماندل، كرامت اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1321، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بهداشت محيط، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى داروسازى، متخصص در رشته بهداشت محيط، متخصص در رشته كلينيكال پاتولوژى.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بهداشت محيط زيست، كيفيت آب، آلودگى آب، ارزشيابى گندزداها، آلودگى هوا، عفونت بيمارستانى، راهنمائى مشاوره و نظارت بر 35 پايان نامه دكترا و كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بهداشت مواد غذايى، شيمى و ميكروبيولوژى آب و فاضلاب، گندزداها، ضد عفونى كننده ها و پاك كننده ها.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 35، تعداد مقالات به زبان خارجى: 11

زمينه علمى مقالات:

بهداشت محيط زيست، آب، هوا، فاضلاب، گندزداها.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

آدرنگي، مسعود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1321، مرتبه علمى: استاد، رشته: داروسازى صنعتى، دانشكده داروسازى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى و داروسازى در سال 1350، درجه S.E.C در داروسازى صنعتى از دانشگاه ليون فرانسه در سال 1352، ديپلم تخصصى D.E.R.S در رشته درموفارماسى از دانشگاه پاريس در سال 1356، دكتراى تخصصى ETAT در داروسازى صنعتى در سال 1361.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه دانشگاه علوم پزشكى تبريز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

پزشكى، داروسازى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر حدود 100 پايان نامه و دكتراى تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

داروسازى، فيزيولوژى پوست و داروهاى پوستى، اصول فارماكوسينتيك بالينى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 55، تعداد مقالات به زبان خارجى 12

زمينه علمى مقالات:

داروسازى

صنعتى و فرآورده هاى بهداشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

آذر، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1281 ش)، پزشك. دكتر آذر در مشهد متولد شد و در همان جا تحصيلات مقدماتى خود را به پايان رسانيد و سپس به تهران آمد و ابتدا در دارالفنون و سپس در مدرسه ى طب ادامه ى تحصيل داد و در 1307 ش گواهينامه ى دكتراى پزشكى را دريافت كرد و جزو اولين گروه دانشجويان براى تكميل تحصيلات عازم فرانسه شد و پس از گذراندن امتحانات تشريح و بافت شناسى در دانشگاه ليدن دوره هاى انگل شناسى و ميكروب شناسى را نيز به پايان رسانيد. درس تكميلى بيماريهاى گوارشى را نيز خواند و پايان نامه خود را درباره «ناراحتيهاى ناشى از اشكال جريان و جذب و دفع هوا و بخارات ديگر معده و امعاء» تهيه و سرانجام در 1313 ش به دريافت دانشنامه دكتراى پزشكى از دانشگاه پاريس، و مدال برنز، نائل گرديد و سپس به ايران آمد و رياست بيمارستانهاى رازى و وزيرى را بر عهده گرفت، در ضمن استاد كرسى پزشكى بالينى شد. دكتر آذر مدتى نيز وزير معارف شد. اثر او عبارت است از: «بيماريهاى عفونى».[1]

متولد 1280 در مشهد. پدرش ميرزا على آقا تبريزى مجتهدى بلندپايه بود و در دوره ى اول از طرف روحانيون و طلاب مشهد به نمايندگى مجلس انتخاب شد. مهدى آذر پس از انجام تحصيلات مقدماتى و متوسطه وارد مدرسه ى عالى طب شد و درجه ى دكترا دريافت نمود. سپس از طرف دولت براى ادامه ى تحصيل عازم اروپا شد و از دانشگاه پاريس در رشته ى طب عمومى و امراض داخلى تخصص گرفت. پس از مراجعت به ايران وارد دانشگاه تهران شد و

به مقام دانشيارى و استادى دانشكده ى پزشكى رسيد. در وزارت بهدارى هم شاغل مقامات مختلف شد و مدتها رياست بيمارستان رازى با او بود. در 1329 سپهبد رزم آرا كه در آن وقت نخست وزير بود سرزده از بيمارستان رازى بازديد كرد. وضع آشفته ى بيمارستان و شكايت مراجعين رئيس دولت را عصبانى نمود. از دكتر آذر توضيحاتى خواست و او نيز با پاسخ درشت و تند خود نخست وزير را عصبانى تر كرد. رزم آرا در جواب جسارت رئيس بيمارستان بر صورت او سيلى نواخت و دستور داد مأموران دژبان توقيفش كنند. خبر سيلى خوردن استاد دانشگاه و رئيس بيمارستان رازى موج اعتراض شديد اطباء و استادان دانشگاه را به دنبال داشت و دانشكده ى پزشكى به حال تعطيل درآمد. دكتر جهانشاه صالح وزير وقت بهدارى سخت به تلاش افتاد تا قضيه را فيصله دهد. سرانجام رزم آرا حاضر شد در جمع استادان دانشگاه حضور يافته و از عمل خود اظهار ندامت نمايد و بدين ترتيب ماجرا خاتمه يافت. دكتر مهدى آذر در اين جريان معروفيت بيشترى يافت، از طرف مخالفين رزم آرا مورد حمايت قرار گرفت و به همكارى دعوت شد. در 1331 دكتر مصدق در كابينه ى خود سمت وزارت فرهنگ را به او سپرد. مادام كه مصدق در مقام نخست وزيرى بود او هم وزارت فرهنگ را اداره مى كرد. در مرداد 1332 بدنبال سقوط مصدق او نيز دستگير و زندانى گرديد. چند ماهى در حبس ماند تا اينكه مورد عفو قرار گرفت و آزاد شد، ولى كار دانشگاهيش را به او ندادند و او بدون سر و صدا به طبابت پرداخت و دور از غوغاى سياسى به زندگى خود ادامه داد تا

اينكه بار ديگر فعاليت سياسى را آغاز كرد و از افراد فعال در جبهه ى ملى گرديد. چند بار با تعرض روبرو و بازداشت شد، ولى از مبارزه دست برنداشت. آذر طبيبى حاذق، استادى دانشمند و انساندوست بود. در پيشه ى طبابت هيچگاه طمع و حرص و ولعى از او ديده نشده است. وى در سال 1373 درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] زندگينامه ى مشاهير رجال پزشكى معاصر (111 -101)، مؤلفين كتب چاپى (356 -355 /6).

آذربال، آفاق

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيهوشى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

آذرخش، حسنعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1298 ش)، پزشك، نويسنده و شاعر، متخلص به شكيبا. در دارالفنون و دبيرستان ادب به تحصيل پرداخت و سپس به رشته ى پزشكى روى آورد و براى تكميل اين رشته به فرانسه رفت. وى علاوه بر پزشكى با شعر و شاعرى نيز انس و الفت داشت. دوبار به سفر حج رفت. وى در وزارت بهدارى سرپرست امور مبارزه با ترياك شد. از آثار او است: «آفت زندگى، مبارزه ى با ترياك و الكل و سيفليس و فحشا».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :فرهنگ سخنوران (510)، مؤلفين كتب چاپى (679 -678 /2).

آذري تاكامي، قباد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: دامپزشكى آبزيان، دانشكده: دامپزشكى، دانشگاه: تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

آرام، شهناز

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

دكتر شهناز آرام در سال 1335 در شهر يزد بدنيا آمد. در سال 1353 ديپلم تجربي خود را از شهر يزد اخذ كرد در همان سال در رشته پزشكي دانشگاه اصفهان پذيرفته شد و در سال 1360 در رشته پزشكي فارغ التحصيل شد و در سال 1365 تخصص زنان و مامايي را از دانشگاه علوم پزشكي اصفهان دريافت داشت. نامبرده هم اكنون عضو هيئت علمي و دانشيار دانشگاه علوم پزشكي اصفهان است. گروه : علوم پزشكيرشته : زنان و زايمانگرايش : زنان و مامائيوالدين و انساب : پدر شهناز آرام، مرحوم علي آرام و داراي شغل آزاد بود و مادرش نيز خانه دار بوده است. "برادر اول دبير رياضي و بازنشسته آموزش و پرورش يزد است. برادر دوم مهندس برق و در اصفهان مشغول به كار است. خواهرم نيز ليسانس ادبيات فارسي مي باشد."خاطرات كودكي : " دوران كودكي در يزد بودم و در دبستان و دبيرستان اشرف (سابق) تحصيل كرده ام. از دانش آموزان درس خوان و فعال بودم."تحصيلات رسمي و حرفه اي : تحصيلات رسمي دكتر شهناز آرام به قرار زير است: • ديپلم تجربي در سال 1353 • پزشكي عمومي پزشكي عمومي. 1360 • زنان و مامايي تخصص. 1365خاطرات و وقايع تحصيل : "مهمترين وقايع دوران تحصيل پزشكي عمومي من زلزله طبس بود كه تقريبا همزمان با شروع انقلاب اسلامي بود. من در آن زمان به عنوان دانشجوي پزشكي در خدمت زلزله زدگان بودم."همسر و فرزندان : همسر دكتر شهنازآرام،

آقاي جعفرگلشاهي (؟) داراي بورد تخصصي قلب و عروق و هيئت علمي دانشگاه علوم پزشكي اصفهان مي باشد. ماحصل اين ازدواج سه فرزند مي باشد. فرزند اول دختر، پزشك عمومي فرزند دوم رزيدنت سال دوم رشته زنان و مامايي در دانشگاه علوم پزشكي تهران فرزند سوم پسر و دانشجو رشته دندانپزشكي دانشگاه اصفهان است.وقايع ميانسالي : دكتر شهناز آرام از مهمترين واقعه دوران ميانسالي خود وقوع انقلاب اسلامي ايران را متذكر مي شود.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : • عضو هيئت علمي و دانشيار دانشگاه علوم پزشكي اصفهان، • اجراي كميته تحقيقات تنظيم خانواده، • پزشك معتمد بيمارستان شريعتي، • پزشك معتمد بيمارستان شهيد بهشتي، • عضو كميسيون پزشكي قانوني، • داوري پايان نامه هاي كارشناسي ارشد، • رابط پژوهشي گروه زنان، • ريئس بخش زنان بيمارستان الزهرا، • ريئس بخش زنان بيمارستان امين، • عضو كميسيون شوراي عالي پزشكي، • عضو كميته علمي بررسي مقالات ششمين كنگره بيهوشي و مراقبتهاي ويژه، • عضو كميته كانسر زنان استان، • عضو كميته كاهش سزارين، • عضو كميته مرگ و مير بيمارستان شهيد بهشتي، • عضو كميته مشورتي دانشكده پزشكي، • عضو هسته آموزش گروه زنان، • عضو هيئت تحريريه مجله زنان مامايي و نازايي، • عضو هيئت مديره سازمان نظام پزشكي، • عضو هيئت ممتحنه دانشنامه تخصصي رشته زنان و زايمان، • عضوكميته تحقيقات تنظيمات خانواده، • مسئول آموزش دستياران گروه زنان و مامايي، • هيئت ممتحنه تخصصي باليني ارتقاء گواهينامه تخصصي، • كارشناسي مقاله جهت فصلنامه علمي پژوهشي باروري و ناباروري و برگ ضميمه دانشگاه علوم پزشكي تهران، 1384- 1385، • برگ ماموريت اداري جهت كارهاي

وزارتخانه و 21 برگ ضميمه آن تهران، 1379- 1385، • پزشك معتمد دانشگاه علوم پزشكي اصفهان دانشگاه علوم پزشكي اصفهان، 1379- 1385، • كارشناس سازمان نظام پزشكي و عضو هيات بدوي انتظامي سازمان نظام پزشكي، 1379- 1385، • مدير گروه زنان و مامايي دانشكده پزشكي دانشگاه علوم پزشكي اصفهان دانشگاه علوم پزشكي اصفهان، 1380- 1384، • عضو كميته علمي سمينار تازه هاي باروري و ناباروري از منظر ايمونولوژي اصفهان، 1382- 1382، • عضو كميته علمي سومين همايش مراقبتهاي ويژه پزشكي ايران اصفهان، 1382-1382. • رئيس بخش زنان و مامايي بيمارستان الزهرا (س) بيمارستان الزهرا، 1379- 1380.فعاليتهاي آموزشي : ارتقاء مهارت ها: • participation in national workshop on training family planning conunseling metods • اولين سمينار رزمي و اورژانس • اولين همايش سالانه سونوگرافي در زنان و مامايي • روش تدريس و ارزيابي دانشجو • سمينار انكولوژي زنان • سمينار انكولوژي زنان • سمينار تغذيه در پزشكي • سمينار روشهاي ختم حاملگي • سمينار كاربرد ليزر در بيماريهاي زنان • سومين كنگره سراسري بازآموزي زنان و مامايي • شركت در كارگاه آموزش روش تحقيق • شركت در كارگاه آموزش كلينيكال فارماكولوژي • شركت در كارگاه ارزشيابي پيشرفت تحصيلي • شركت در كارگاه باز آموزي ترويج تغذيه با شير مادر • كارگاه آموزشي روش تدريس و ارزيابي دانشجو • كارگاه آي.يو.دي و پاپ اسمير • كارگاه تغذيه با شير مادر • كارگاه مقاله نويسي در زمينه بهداشت باروري • كنفرانس علمي متخصصين زنان • كنفرانسهاي علمي متخصصين زنان و مامايي • كنگره رايج طبي و جراحي كودكان • مشاوره تنظيم خانواده • مقاله نويسي در زمينه بهداشت باروري

• هجدهمين كنگره علمي جراحان ايران مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : دكتر شهناز آرام در سال 1365 با همكاري يكي ديگر از اعضاء گروه بخش زنان و مامايي بيمارستان بهشتي را راه اندازي كرد.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : • شركت در جلسات كميسيون پزشكي قانون پزشكي قانون، 1382 - 1385 • شركت فعال در جلسات كميته ترويج زايمان طبيعي در معاونت درمان معاونت درمان، 1379 - 1385 • شركت فعال در جلسات كميته تخصصي بررسي مرگ مادران در معاونت درمان معاونت درمان، 1379 - 1385 • شركت فعال در جلسات كميته تخصصي سزارين در معاونت درمان معاونت درمان، 1379 - 1385 شاگردان : شهناز آرام از سال 1365 تاكنون شاگردان و دانشجويان زيادي را تحت تعليم خود داشته است.آرا و گرايشهاي خاص : دكتر شهناز آرام، متخصص زنان و دانشيار دانشگاه علوم پزشكي اصفهان، درخصوص جديدترين روش هاي جلوگيري از بارداري كه در دنيا ارائه شده است، مي گويد: «قرص ضد بارداري به نام ياسمين با سطح هورموني پايين يكي از جديدترين قرص هاي پيشگيري از بارداري است كه به خصوص در زنان حساس به قرص هاي ضدبارداري كاملاً موفق و تأثيرگذار بوده است.» جوائز و نشانها : برتري ها، جوايز و نشان ها: • تشكر و قدرداني به خاطر برگزاري سمينار بزرگداشت روزهاي جهاني شير مادر و تنظيم خانواده، • تشكر و قدرداني به خاطر تلاش و تدبير ارجمند و تجارب مفيد در برنامه تامين سلامت خانواده، • تشكر و قدرداني به خاطر زحمات بي دريغ وي در بيمارستان الزهرا، • تشكر و قدرداني به خاطر مشاوره با پزشكي قانوني پزشكي قانوني استان،

• تشكر و قدرداني به خاطر همكاري با دفتر آموزش مداوم، • تشكر و قدرداني به خاطر امور آموزشي و اجرايي در بخش زنان بيمارستان الزهرا، • تشكر و قدرداني به خاطر برگزاري انتخابات نظام پزشكي رياست دانشگاه علوم پزشكي، • تقدير نامه به خاطر سخنراني در سمينار دي. آي. سي و درمانهاي آن، • تقدير نامه ويژه مدرسين و اعضاء هيئت علمي، • تقدير و تشكر به خاطر سخنراني در واحد مامايي در كارگاه مادر و نوزاد در معرض خطر، • تقديرنامه براي برگزاري كارگاه باروري و ناباروري، • صحيفه سپاس براي طراحي و برگزاري امتحانات بورد فوق تخصصي.چگونگي عرضه آثار : دكتر آرام مقالات متعددي را در مجلات علمي داخلي و خارجي به چاپ رسانيده است. (حدود 30 مقاله)

آرمين، كمال الدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1294 ش)، پزشك و نويسنده. وى پس از پايان تحصيلات مقدماتى، در دبيرستان ثروت در تهران تحصيلات متوسطه را گذراند و پس از آن تحصيلات عالى خود را در دانشكده ى پزشكى تهران به پايان رساند. پايان نامه ى تحصيلى او در زمينه ى «روند چسبندگى سخت شامه در كاسه ى سر كودكان و اهميت جراحى آن» بود. پس از پايان تحصيلات عهده دار مشاغل مختلف گرديد، مانند: دستيار آسيب شناسى، رييس درمانگاه آسيب شناسى، دانشيار كرسى آسيب شناسى، استاد بى كرسى. او مردى وارسته بود و تا جايى كه مى توانست مشكلات مادى دانشجويان خويش را به طرق گوناگون رفع مى نمود. از آثار وى: «آسيب شناسى لنفوگرانولوماتوز بدخيم در ايران»؛ «آسيب شناسى آزردگى گانگليون استلر»؛ «سرطان شناسى»؛ «آسيب شناسى آزردگيهاى سيستم رتيكولوآندوتليال»؛ «بيماريهاى دهان و دندان»؛ «آسيب شناسى آزردگى سورنال غده فوق كليوى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :زندگينامه ى رجال و مشاهير (28 -27 /1)، زندگينامه مشاهير رجال

پزشكى معاصر (382 ،14 ،13 /1)، مؤلفين كتب چاپى (89 -88 /5).

آزاد، حسين خان

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1355 ق). پزشك، نويسنده و شاعر. وى فرزند ميرزا يوسف خان مستشارالدوله بود. تحصيلات خود را در رشته ى پزشكى در دانشگاه لندن به پايان رساند. پس از بازگشت به ايران جزو پزشكان دربار ناصرى درآمد و از ظلّ السلطان پسر ناصرالدين شاه لقب حكيم باشى گرفت. اما چون استبداد قاجار و وضع نامطلوب سياسى و اجتماعى ايران را تاب تحمل نداشت، به فرانسه رفت و تا پايان عمر در پاريس به سر برد. وى مجموعه ى نفيسى از نسخ خطى فارسى گردآورى كرده بود كه پس از مرگ او توسط انتشاراتى «كواريچ» در لندن حراج شد. اثر وى: ترجمه ى «مثنوى» مولوى است از فارسى به فرانسه. دو مجموعه منتخب از اشعار آزاد به نامهاى «گلزار معرفت» و «صبح اميد» جداگانه به فرانسه ترجمه و در 1906 و 1907 م در ليدن منتشر شده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :زندگينامه ى رجال و مشاهير (29 /1)، شرح حال رجال (378 /1)، مؤلفين كتب چاپى (686 -685 /2)، يادگار (س 3، ش 4، ص 21 -19).

آزردگان، فيروز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1318، مرتبه عملى: استاد، رشته: داروسازى، دانشكده: داروسازى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى داروسازى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1343، درجه MPH آمار حياتى از دانشكده بهداشت دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1348، درجه آمار حياتى (جميعت شناسى) از كاروليناى شمالى آمريكا در سال 1350.

مرتبه عملى:

استاديار گروه اپيدميولوژى و آمار دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1351، دانشيار در سال 1356، استاد دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1369 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

طرحهاى بهداشتى در زمينه كودكان، طرحهاى مختلف آمار حياتى و داروئى، راهنمائى، مشاوره و نظارات

بر تعداد زيادى پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه عملى تأليفات:

بهداشتى، اپيدميولوژى، نمونه بردارى آمارى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 16، تعداد مقالات به زبان خارجى: 8

آمار حياتى، K.A.P نوزادان، اپيدميولوژى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

آزرم، طالب

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: هماتولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اصفهان.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى اصفهان در سال 1354، دكتراى تخصصى داخلى در سال 1316، فوق تخصص هماتولوژى از ايران در سال 1363، دوره هاى آموزشى در زمينه پيوند مغز استخوان در ايتاليا و آمريكا.

مرتبه علمى:

استاديار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم اصفهان در سال 1360، ارتقاء به درجه دانشيارى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى اصفهان در سال 1370.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

پيوند مغز استخوان، ليزوزيم در تشخيص و درمان لوسمى هاى حاد، بررسى ضايعات مفصلى در بيماران هموفيلى، مطالعه اثرات فرآورده هاى گياهى ضد سرطان، بررسى انواع و شيوع فوريتهاى بيماران انكولوژى، بررسى زونا در افراد مبتلا به بيمارى هوچكين، بررسى 76 مورد PTr مزمن و تازه هاى درمان آن، بررسى 54 مورد سرطان معده در اصفهان، مطالعه 50 مورد بيمارى CLL در اصفهان، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 22 پايان نامه دكتراى پزشكى عمومى و 8 پايان نامه دكتراى تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 5

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

اصول هماتولوژى در روش هاى آزمايشگاهى، هماتولوژى بالينى، معاينه فيزيكى، پيوند مغز استخوان.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 60، تعداد مقالات به زبان خارجى: 5

زمينه علمى مقالات:

بيماريهاى خون، سرطان، طب داخلى.

برگرفته از كتاب :شرح حال

تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

آزموده، عذرا

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

عذرا آزموده متولد 1336ه.ش تهران، پس از اخذ ديپلم در 1354دكتراي پزشكي عمومي از دانشگاه ملي ايران (شهيد بهشتي)، تخصصي زنان و زايمان از دانشگاه تهران و نيز تحصيلات فلوشيپ در رشته نازايي و ivfاز دانشگاه تهران در 1375 و گذراندن مدت كوتاهي در ميني لاپاراتومي tlدرفيليپين به عنوان دانشيار در بيمارستان ميرزا كوچك خان تهران مشغول به كار است.گروه : علوم پزشكيرشته : زنان و زايمانتحصيلات رسمي و حرفه اي : عذرا آْزموده تحصيلات ابتدايي را در دبستان نجفي قدسي درسال1343 و تحصيلات متوسطه را در دبيرستان صيانت و اماميه گذراند. و پس از اخذ ديپلم در 1354، وارد دانشگاه شهيد بهشتي شد وي داراي دكتري پزشكي عمومي از آنجا، تخصص زنان و زايمان و فلوشيپ در رشته نازايي و ivf از دانشگاه تهارن (1375) مي باشد. وي دوره كوتاه مدت آموزش در ميني لاپارتوميTL را در فيليپين گذرانده است.خاطرات و وقايع تحصيل : اخذ تخصصي در زمينه زنان و زايمان موجب شد كه دكتر عذرا آزموده از آن پس در اين رشته به تحقيق و مطالعه و ادامه تحصيل بپردازد.فعاليتهاي ضمن تحصيل : عذرا آزموده در كنار مداوا و تدريس به تحقيق، و مطالعه و تاليف آثاري در زمينه زنان و زايمان، و نازايي و IVF نيز پرداخته مي پردازد.وقايع ميانسالي : عذرا آزموده پس از اخذ تخصص در رشته زنان و زايمان به عنوان عضو هئيت علمي بيمارستان ميرزا كوچك خان استخدام شد. وي هم اكنون در آنجا سمت دانشياري دارد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : - دانشيار گروه زنان و زايمان بيمارسنان ميرزا كوچك خان

- نماينده معاونت درمان وزارت بهداشت در مسائل اورژانش بيمارستانها - معاونت آموزشي بيمارستان ميرزا كوچك خان از سال1372در IPPF در زمان معاونت دكتر زالي - تدريس در دانشكده مامايي و پرستاري دانشگاه تهران - عضو كميته كشوري شروع تغديه با شير مادر در سال 1378فعاليتهاي آموزشي : عذرا آزموده پس از اخذ تخصص در رشته زنان و زايمان به عضويت هئيت علمي بيمارستان ميرزا كوچك خان در آمده وي هم اكنون در آنجا دانشيار است. و نيز مدتي را در دانشكد مامايي و پرستاري دانشگاه تهران مشغول به تدريس بوده است.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : عذرا آزموده در كنار مداوا و رسيدگي به امور مربوط به مسئوليت هاي خود به مطالعه و تحقيق و تاليف نيز مي پردازد.چگونگي عرضه آثار : عذرا آزموده مقالات خود را در مجلات معتبر داخلي و بين المللي به چاپ رسانيده است. ايشان داراي تحقيقات و تاليفاتي در زمينه ناباروري، IVF و بيماريهاي مربوط به زنان و زايمان مي باشد كه مجلات معتبر داخلي و بين المللي به چاپ رسيده است.

آشتياني پور، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى دانشيار، رشته: آشيب شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

آقاخاوري، امير

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: ارتدنسى، دانشكده: دندانپزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

آقالر آذربايجاني، ولي اللَّه

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1275 ق)، طبيب و شاعر، متخلص به ولى. ميرزا ولى اللَّه آذربايجانى اصلش از هشترود تبريز است. از جانب اولياى دولت لقب حكيم باشى نظام داشت و اطباى زمان به دانش و تبحر او در طب معترف بودند. بيمارستان دولت با لوازم آن به او سپرده شد بود و از طرف ناصرالدين شاه به جمع شيوه درمان فرنگى و ايرانى و تأليف كتابى در يك جلد در اين زمينه مأمور شد. در ميان مردم به ميرزا آقالر مشهور بود. در مجموعه ى «قلندر شاه» بعضى از اشعار عربى و فارسى او موجود است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقة الشعراء (2042 -2041 /3)، فرهنگ سخنوران (988)، گنج شايگان (481 -478).

آقسرايي، جمال الدين محمد

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف بعد از 770 ق)، طبيب، عارف و محقق. وى در شهر آقسراى قونيه در مدرسه معروف به سلسله يا مسلسله مدرّس بود. او معاصر با مير سيد شريف جرجانى بود. شاگردان او سه طبقه بوده اند كه يكى در حين رفتن به مدرسه و ديگرى در داخل مدرسه و سومى در خارج آن، كلمات استاد را استماع مى نمودند و از روى تقليد حكماى يونان يكى را مشانيّون نام داده و ديگرى را هم رواقيّون مى ناميدند. از آثارش: «حاشيه كشاف»؛ «ايضاح الايضاح» يا «شرح الايضاح»، در معانى و بيان؛ «حل الموجز» يا شرح «موجز القانون» ابن نفيس، در طب؛ «شرح اللباب»، در نحو، به نام «كشف الاعراب» كه در 740 ق در شيراز از تأليف آن فراغت يافت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ايضاح المكنون (433 /2)، ريحانه (58 /1)، لغت نامه (ذيل/ آقسرايى)، كشف الظنون (1900 ،1544 ،1478 ،1192 ،687 ،210 ،36)، معجم المؤلفين (273 ،192 /11)

هدية العارفى (166 /2).

آل محمد، محمدجعفر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1314، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى عفونى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اهواز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه تهران در سال 1341، دكتراى تخصصى بيماريهاى عفونى از دانشگاه تهران در سال 1362، كارشناسى ارشد (M.P.H) در انستيتو سلطنتى هلند در سال 1352 و كارشناسى ارشد C.T.M در دانشگاه لندن در سال 1356.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى اهواز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

شوك، برونشيت مزمن و آمفيزم، سل استخوان، مننژيت سلى، مننژيت باكتريال، تدريس دروس مختلف بهداشتى شامل، بهداشت عمومى، اپيدميولوژى آمار، بيماريهاى عفونى، بهداشت حرفه اى استاد راهنماى 5 پايان نامه دكتراى پزشكى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

تدوين جزوات درسى در علوم مختلف بهداشتى و بيماريهاى عفونى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 1، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

بررسى مقايسه اى تست جلدى مانتو، هيف.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

آل ياسين، اشرف

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

اشرف آل ياسين درسال1336 در اراك متولد شد. وي پس از اخذ ديپلم در 1354 اززادگاه خود، وارد دانشگاه تهران شد. وي داراي دكتري پزشكي عمومي 1360، تخصص زنان و زايمان 1365 و فلوشيپ نازايي از دانشگاه علوم پزشكي تهران(1374)است. وي هم اكنون عضو هئيت علمي و دانشيار رشته نازايي دانشگاه علوم پزشكي تهران است.گروه : علوم پزشكيرشته : زنان و زايمانگرايش : نازايي

________________________________________

آثار : آيا هيبوپرولاكتينمي يك عامل اصلي در ايجاد نازايي است. ويژگي اثر : دكتراشرف آل ياسين مقاله مذكور را در مجله دانشكده پزشكي تهران در شماره يكم و درسال 1378 منتشركرده است.2 بررسي اثر سن زن به عنوان يك

فاكتور موثر در موقعيت روش تزريق داخل سيتوپلاسمي اسپرم در بخش نازايي بيمارستان شريعتي ويژگي اثر : مقاله مذكور توسط دكتر اشرف آل ياسين در مجله زنان و مامايي ايران مربوط به دانشگاه پزشكي مشهد درسال 1379 به چاپ رسيد3 بررسي عوامل خطر سازه در بروز سندرم تحريك بيش از حد تخمدان در بيماران نازايي مراجعه كننده به مركز ناباروري بيمارستان شريعتي تهران ويژگي اثر : دكتر اشرف آل ياسين مقاله حاضر را در مجله دانشگه علوم پزشكي كرمان در دوره هشتم، شماره دوم به چاپ رسانيده است.4 بيماريهاي التهابي لگن ويژگي اثر : كتاب بيماريهاي التهابي لگن از جمله تاليفات دكتر اشرف آل ياسين است كه به طور مشترك يا دكتر آقا حسيني درسال 1375 انجام داده است.

آل طيب شوشتري، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1350 -1275 ق)، فقيه اصولى، منجم، رياضيدان و طبيب. مشهور به آقا سيد بزرگ. از فرزندزادگان سيد نعمت اللَّه جزايرى است. در شوشتر متولد شد و در محضر آقا سيد محمدعلى شيخ الاسلام و آقا سيد محمدعلى معلم ادبيات و در نزد آقا سيد عبدالصمد جزايرى و شيخ عبدالرحيم شوشترى، از شاگردان شيخ مرتضى انصارى، فقه و اصول را آموخت و در نزد سيد جعفر سيد الاطباء همدانى طب را فراگرفت. وى در نجوم و رياضى و خوشنويسى مهارت كامل داشت. او عمر خويش را در رياضت و عبادت و تدريس بسر برد. از آثار وى تقويمى است كه خودش استخراج كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :گنجينه ى دانشمندان (412 -410 /5)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 465 -463 /14).

آملي، كاظم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

آني، محسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيوشيمى، دانشكده: داروسازى، دانشگاه: علوم پزشكى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى ارشد بيوشيمى از ايران در سال 1354، دكتراى بيوشيمى بالينى از دانشگاه لندن كالج چلسى در سال 1358.

مرتبه علمى:

عضو هيئت علمى دانشگاه علوم پزشكى اصفهان از سال 1358، دانشيار دانشكده داروسازى داشنگاه علوم پزشكى اصفهان.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تداخل هورمونها و سيستم هاى آنزيمى مغز در طى دوران تكامل مغز، متابوليسم مواد شيميائى، بررسى مقايسه اى تداخل آلومينيم و كروم در متابوليسم آهن، ارزشيابى مواد مغذى غذاهاى كودكان در داروخانه هاى ايرانى، بررسى شيوع كم خونى تغذيه اى در كودكان دبستانى، بررسى ميزان مس، روى و فعاليت سرولوپلاسمين در انواع مختلف سرطان، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 46 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 7، تعداد مقالات به زبان خارجى: 22

زمينه علمى مقالات:

زمينه هاى مختلف بيوشيمى، متابوليسم عناصر شيميائى، رابطه بين غلظت ويتامين H و فراكسيونهاى مختلف چربى سرم، اثر داروهاى ضد چاقى بر ميزان گلوكز خون و متابوليسم بافت چربى، اثر آلومينيم بر پارامترهاى مرتبط با متابوليسم بافت استخوانى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

باجغلي، مرتضي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: راديولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اصفهان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

باستان، نصرت الله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1356 -1282 ش)، چشم پزشك. در تهران و در خانواده اى ظاهرا از اهالى آذربايجان متولد شد. تحصيلات مقدماتى را ابتدا در مكتب خانه و سپس در مدرسه ى صفائيه و تربيت فراگرفت، پس از آن دارالفنون را به پايان رسانيد. نصرت الله دوره ى پزشكى را در مدرسه ى طب تهران و در سال 1307 ش گذراند. و در سال 1307 ش جزء اولين گروه محصلين اعزامى به اروپا، به فرانسه رفت و در دانشگاههاى بردو و پاريس دوره ى پزشكى عمومى را خواند و در رشته ى چشم پزشكى متخصص شد. در سال 1315 ش به ايران بازگشت و به تدريس در رشته ى پزشكى پرداخت و مشاغلى را عهده دار شد. وى غير از تأليفاتى كه در رشته ى تخصصى خود داشت اهل ذوق و قلم بود. از ديده ها و شنيده هاى خود داستانهاى كوتاه طنزآميزى نوشت و از آن نوشته ها دو مجموعه به نامهاى: «افسانه زندگى» و «چهل تيكه» منتشر ساخت. از آثار وى در پزشكى: «اورام ملتحمه»؛ «بيماريهاى چشم و درمان آن»؛ «بيماريهاى گوش و حلق و بينى و حنجره»؛ «تراخم»؛ «چشم و بيماريهاى آن»؛ «كيميا پزشكى».[1]

مدرس، پزشك، اديب.

تولد: 1282.

درگذشت: آذر 1361.

نصرت الله باستان تحصيلات مقدماتى خود را در مكتب و نزد ميرزا على اكبر و با خواندن عم جزء آغاز كرد. پس از مدتى مكتب را ترك گفت و به مدرسه ى صفائيه و سپس به مدرسه تربيت رفت. پس از اتمام تحصيلات ابتدايى وارد دارالفنون شد (شرح اين بخش در كتاب افسانه زندگى آمده است) سپس وارد خدمات دولتى شد

و در نقليه ى قشون مشغول به كار شد. در سال 1307 در ميان اولين گروه محصلين اعزامى به اروپا رفت. در شهر بردو فرانسه مشغول به تحصيل شد و بالاخره پس از هفت سال اقامت در كشور فرانسه، و گذراندن دوره ى دكتراى دانشگاه پاريس در سال 1315 به تهران مراجعت كرد. در همان موقع در بيمارستان هاى سينا و شهردارى مشغول به چشم پزشكى شد. كتابى در ششصد صفحه تحت عنوان بيمارى هاى چشم و درمان آن نوشت. وزارت فرهنگ اين كتاب را به چاپ رسانيد. سپس به رياست بخش چشم پزشكى بيمارستان وزيرى منصوب شد و در سال 1328 به مقام استداى كرسى بالينى نايل آمد و در اين سمت بعدها به بخشى از بيمارستان هزار تختخوابى (اين بيمارستان به نام امام خمينى تغيير نام داده است) منتقل شد و از شركاى بيمارستان مهر در تهران شد. اثر ديگر دكتر باستان در زمينه ى پزشكى نازايى و فرزند زيادى (1348) است.

دكتر باستان بخشى از كتاب افسانه ى زندگى يا خواب پريشان (1344) را به شرح گذشته و حكايت دوران مدرسه اختصاص داد و در بخش ديگر به خيال پردازى درباره ى آينده و مرگ پرداخت (اقتباسى از كمدى الهى دانته، نويسنده ايتاليايى). كتاب ديگر او چهل تيكه (1351)؛ حاوى 45 قطعه ى طنزآلود از ماجراهاى زندگى خود اوست. از آثار ديگر اوست: اورام ملتحمه (1315)؛ بيمارى هاى گوش و حلق و بينى و حنجره (با همكارى دكتر مصطفى بهشتى شيرازى، جلد اول، تهران، 1327)؛ تراخم (با همكارى دكتر حميد محسنين و دكتر سهراب داروگر، جلد اول، تهران، 1341)؛ چشم و بيماريهاى آن (تهران، 1335)؛ كيميا پزشكى. دكتر باستان در سال 1323 نيز نشريه ى

«باستان» را منتشر مى كرد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] زندگينامه ى رجال و مشاهير (10/2)، زندگينامه ى مشاهير رجال پزشكى (321 -219 /1)، مؤلفين كتب چاپى (563 -562 /6).

باستان حق، محمدحسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: غدد، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

باستي، هوشنگ

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1315، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى عفونى، دانشكده: پزشكى دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1340، ديپلم تخصصى بيماريهاى عفونى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1343، گذراندن دوره تخصصى بيماريهاى گرمسيرى و انگلى از دانشگاه ليورپول انگلستان در سال 1350، كارشناسى روزنامه نگارى از دانشگاه تهران و كارشناسى ارشد ادارى از دانشگاه شهيد بهشتى.

مرتبه علمى:

استاديار رسمى در سال 1343، دانشيار دانشكده دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1352 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

علت يابى ايجاد كم خونى پلاكتى در بيماران مالاريائى و تحقيق در زمينه ميكروبهاى مولد اسهال هاى عفونى راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 26 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى: 1

زمينه علمى تأليفات:

بيماريهاى عفونى و موارد پرستارى و مراقبت.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 8، تعداد مقالات به زبان خارجى: 5

زمينه علمى مقالات:

بيماريهاى عفونى، عفونت و بيماريها، بررسى و تحقيق در تعدادى از بيماران انتخابى بسترى در بيمارستان بخش هاى عفونى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

باغچه بان، جبار

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مبدع روش آموزش ناشنوايان در ايران و پايه گذار آموزش و پرورش پيش از دبستان و از پيشگامان فرهنگ و ادبيات كودكان. او در 1264ش در ايروان، از ايالات قفقاز، به دنيا آمد. پدر و جد وي از اهالي تبريز بودند. پدرش قناد، معمار و مجسمه ساز بود و در نقل داستانهاي كهن و اشعار شاهنامه تبحر داشت. مادربزرگش، بنفشه، زني باكفايت، طبيب محل و شاعر بود. اين دو نقش مهمي در پرورش استعدادهاي هنري و خلاقيت جبار

داشتند. تحصيلات جبار به شيوة سنتي و مكتبخانه اي بود. او در پانزده سالگي مجبور به ترك تحصيل شد و به حرفه هاي پدرش روي آورد. در 1284ش، به دليل درگيريهاي مذهبي، به زندان افتاد. در آنجا، هفته نامة ملانهيب و سپس ملاباشي را مي نوشت و مصور مي كرد و به كمك همزنجير و همبندش براي فروش به خارج از زندان مي فرستاد. زندان در افكار و معتقدات او تغييرات بنيادي پديد آورد و از آن پس، با عشق به آرمان صلح و انساندوستي، فعالانه وارد زندگي فرهنگي و اجتماعي شد. باغچه بان تعليم و تربيت زنان و كودكان را مهم مي شمرد و به رغم مخاطرات موجود، پنهاني به تدريس سرِخانة دختران مي پرداخت. از اولين آثار او براي كودكان داستانهاي منظوم « قيزيللي ياپراق» (برگ زراندود) و «بايرامچيليق» (مژده رساني عيد) است. اين آثار، با نام جبار عسكرزاده، متخلص به عاجز، در 1290ش در ايروان چاپ شد. وي، در همين اوان، با نوشتن مقالات و سرودن اشعار، همكاري خود را با روزنامة فكاهي ملانصرالدين آغار كرد و در 1291ش به نشر هفته نامة فكاهي لك لك در ايروان پرداخت. با آغاز جنگ بين الملل اول و كشمكشهاي خونين ميان مسلمانان و ارامنه، ناگزير به تركيه مهاجرت كرد. در آنجا، ابتدا تحويلدار و سپس فرماندار شهر ايگدير شد؛ ولي چندي بعد ناگزير به قفقاز بازگشت. وي در 1297ش، در شهر نوراشين، از توابع ايالت ايروان، مدرسه اي تأسيس كرد كه به علت آشفتگي اوضاع دير نپاييد. در 1298ش، بر اثر شدت گرفتن خونريزيها در قفقاز، با خانوادة خود به ايران آمد. باغچه بان خدمات فرهنگي خود را، به عنوان معلم كلاس اول، در مدرسة احمدية مرند آغاز كرد

و ديري نگذشت كه نحوة كار وي و پيشرفت شاگردانش جلب توجه نمود. اولين اثر او در ايران نمايشنامة «خرخر» است كه براي شاگردانش نوشت و در مدرسه اجرا كرد. در ايران زمان، امتياز تأسيس يك دبستان دخترانه را گرفت؛ ولي، به سبب مخالفتهاي متعصبان، موفق به افتتاح آن نشد. در 1299ش، به جهت حسن شهرتش، بنا به دعوت رئيس فرهنگ آذربايجان، به تبريز رفت و در آنجا به كار خود ادامه داد. در اين زمان، با روش تازة خويش نوشتن كتاب اول را براي كودكان آغاز نهاد. باغچه بان براي تدريس مواد گوناگون درسي، وسايل سمعي و بصري ساخت و كتاب الفباي آسان را براي تدريس فارسي به ترك زبانان بزرگسال نوشت. وي، با همكاري همسر و همكارش، صفيه ميربابايي، به تدريس دختران در كلاسهاي مخصوص نيز موفق شد. وي، در اين زمان، «جمعيت حمايت معلمين» و «جمعيت تئاتر» را تأسيس كرد و نمايشنامه هاي انتقادي، از جمله حيات معلمين و اِركَك خالاقيزي(خاله قزيِ نَر)، را نوشت. باغچه بان در 1303ش، بنا به پيشنهاد رئيس فرهنگ آذربايجان، كودكستاني به نام «باغچة اطفال» در تبريز تأسيس كرد و نام خانوادگي خود را از عسكرزاده به باغچه بان تغيير داد. وي، براي كودكان، بازيها و كاردستيهاي جديد و تزئينات و صورتكهاي گوناگون ساخت و شعر، سرود و نمايشنامه نوشت، و به ياري همسرش، كه با موسيقي آشنا بود، در كودكستان نمايشهاي آهنگين اجرا كرد. در1305، با توجه به حالات يك كودك ناشنوا در «باغچة اطفال» به فكر تدريس به ناشنوايان افتاد و كار تدريس به كر و لالها را با سه پسر ناشنوا آغاز كرد. باغچه بان در آموزش ناشنوايان هيچگونه تجربه قبلي يا

دسترسي به كتاب و مقالاتي در اين باره نداشت. او، در پرتو تجربة شخصي، به نقش مهم حس باصره و لامسه در آموزش زبان به ناشنوايان پي برد. صداهاي زبان فارسي را به دو دستة حنجره اي(آوايي) و تنفسي(بي آوا) و هر يك از اين دو گروه را به ممتد و غير ممتد تقسيم كرد. وي «الفباي دستي گويا» را، كه در نوع خود در جهان بي نظير است، بر پايه ويژگي صداها و شكل حرفها ابداع كرد. در اين الفبا، بر خلاف بعضي الفباهاي دستي ديگر، از يك دست استفاده مي شود. اين نشانهاي دستي، ضمن اينكه كمك به لبخواني است، وسيله اي براي تعليم و اصلاح تلفظ نيز هست. باغچه بان، به رغم خدمات فرهنگيش، مجبور به ترك تبريز شد و در1306 به دعوت رئيس فرهنگ فارس به شيراز رفت. در همان سال، «كودكستان شيراز» را تأسيس كرد و به نوشتن شعر، چيستان و نمايشنامه هاي گوناگون پرداخت كه، از آن ميان، مجموعه شعر زندگي كودكان و نمايشنامة گرگ و چوپان را در1308و نمايشنامة پيروترب و خانم خزوك را در 1311خود مصور و چاپ كرد و وسايل و بازيهاي گوناگوني براي پرورش حافظه، حواس و اندامهاي تكلم ساخت. برنامة كودكستانش شامل ورزش، گردش در كوه و صحرا، تمرين رختشويي، تعليم بنايي و خشت زني و مجسمه سازي و كار بافتني و آداب معاشرت و غيره بود. در همين زمان، كار تئاتر را نيز ادامه داد و با همكاري نصرالله شادروان، چندين نمايشنامة انتقادي به صحنه آورد. از اين رو مي توان گفت كه در دهة اول قرن چهاردهم در كشور ما از نظر آغاز آموزش و پرورش ابتدايي و آموزش كودكان استثنائي و ايجاد

فرهنگ و ادبيات كودكان برجستگي چشمگيري داشته است. در پايان 1311، باغچه بان به تهران آمد. او قصد داشت مؤسسه اي براي پژوهشهاي روانشناسي و تربيتي تأسيس كند كه به دليل نداشتن پشتيباني مادي و معنوي از آن منصرف شد. در اين ايام، ناگزير مدت كوتاهي در يك كارخانة سيگارپيچي مشغول كار شد. در آذر 1312، باغچه بان، با چاپ اعلاني در روزنامة اطلاعات دربارة آموزش ناشنوايان، اولين كلاس ناشنوايان را، در مطب دوستش، با يك شاگرد، داير كرد. تعداد شاگردان به تدريج به پنج نفر افزايش يافت. در پايان سال تحصيلي، وزارت فرهنگ، با احساس رضايت از نتيجة آموزش ناشنوايان، ماهانه اي به مبلغ چهل تومان براي دبستان مقرر داشت و «دبستان كر و لالها» رسماً آغاز به كار كرد. در همان سال، باغچه بان تلفن گنگ يا سمعك استخواني را اختراع كرد و به ثبت رسانيد. اين سمعك وسيلة انتقال صوت از طريق دندان به مركز شنوايي است. در 1314، وزارت فرهنگ «دستور تعليم الفباي» او را منتشر كرد كه امروز نيز از روش پيشنهادي در آن («روش باغچه بان») در كلاسهاي دبستاني و بزرگسالان استفاده مي شود. در 1322، با كمك افراد خيّر، «جمعيت حمايت كودكان كر و لال كور» را در تهران تأسيس كرد كه در تير 1323 به ثبت رسيد و بعدها كلمة كور از عنوان آن حذف شد. در بهمن همين سال، ماهنامة زبان را منتشر كرد و در آن روش تازة خويش را در اختيار آموزگاران كلاس اول گذاشت. كتابهاي اول دبستان و كتاب سرباز را، با روش تازه، در همين سال منتشر كرد. در اسفند 1328، اساسنامه و برنامة كامل و دقيق تحصيلات پنجسالة ناشنوايان براي

آموزش زبان و حرفه، روش شفاهي توأم با الفباي دستي گويا، به كوشش باغچه بان، تهيه و به تصويب رسيد. او، در1330، «كانون كر و لالها» را پايه گذاري كرد. در 1332، نخستين كلاس تربيت معلم ناشنوايان را، با همكاري دانشسراي مقدماتي، در آموزشگاه خود تأسيس كرد و بدين ترتيب، اولين گام در تربيت رسمي معلمان كودكان استثنائي برداشته شد. در 1343، كتاب حساب را براي كودكان ناشنوا و روش آموزش كر و لالها را براي آموزگاران نوشت. در كتاب اخير، ضمن توضيح صداهاي زبان فارسي و روش آموزش تلفظ و لبخواني، اصول «زبان مصور» را به تفصيل شرح داده است. زبان مصور مجموعة علايم بصري است كه با استفاده از آن مي توان ساختار زبان را به ناشنوايان آموخت. در همين زمان، «گاهنامه»، وسيله اي بصري براي آموختن چگونگي بلند و كوتاه شدن روزها، را ساخت. آموزشگاه باغچه بان، در زمان حيات وي، از هر نظر گسترده و مجهز شد. با اجراي برنامة تربيت معلم ناشنوايان، مدارس و كلاسهاي ويژه و هنرستانها و كلاسهاي بزرگسالان(اكابر) و باشگاهها و مراكز پژوهشي و خدمات ويژه، از جمله دوره هاي تربيت رابط ناشنوايان در تهران و شهرستانها تأسيس شد و ناشنوايان به مراكز آموزش عالي راه يافتند. باغچه بان در اواخر عمر، «جمعيت سلام» يا «گراميداشت» را با نيت تشويق مردم به تجليل از نيكوكاران در زمان حياتشان، تأسيس كرد و جزوة «آدمي اصيل» را در اين باره منتشر ساخت. از كتابهاي شعر و نمايشنامه و داستانهاي كودكانة باغچه بان به زبان فارسي نُه اثر به چاپ رسيده است. از جمله آثار چاپ نشدة او در اين حوزه نمايشنامة آهنگين مجادلة دو پري است. همچنين در روشهاي تدريس

خواندن و نوشتن و آموزش ناشنوايان، سيزده اثر از وي منتشر شده است. آثار او به زبان تركي بالغ بر دوازده كتاب است كه از آن ميان، ترجمة رباعيات خيام، به نام رباعيات آذري خيام، ارزش خاصي دارد. رباعيات باغچه بان، كه در 1337 به چاپ رسيد، آيينة افكار و فلسفة زندگي اوست. باغچه بان در 4 آذر 1345 درگذشت.

منابع زندگينامه :پايگاه ياد يار

بخت آور، فريدون

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1306، مرتبه علمى: استاد، رشته: داروسازى، دانشكده: داروسازى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكترا در رشته داروسازى در سال 1334 از دانشگاه علوم پزشكى تبريز.

مرتبه علمى:

طى مراتب آسيستانى، استاديارى، دانشيارى از سال 1334 تا 1348 در دانشكده داروسازى دانشگاه علوم پزشكى تبريز، ارتقاء به درجه استادى رشته فارماكوگنوزى دانشگاه علوم پزشكى تبريز از سال 1348.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

گياهان داروئى، بررسى تركيبات محرك در گياهان خانواده اوفوربياها، بررسى شيرين بيان ايران در مقايسه آن با نوع اوفيسنيال از نظر گياهى و شيميائى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 34 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:- 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

مفردات پزشكى و گياهان داروئى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 5، تعداد مقالات به زبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

گياهان داروئى، تركيبات مؤثر گياهان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

بدري، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: پاتولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اصفهان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

بديع اسطرلابي، بديع الزمان، ابوالقاسم هبة الله

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 534 ق)، فيلسوف، طبيب، اخترشناس، نقاش و شاعر شيعى. نياكانش احتمالا ايرانى و از مردم اصفهان بودند. وى در بغداد زاده و در اصفهان بزرگ شد. او با ابزارهايى كه خود ساخته بود سير نور و اندازه ى آن را معلوم كرد و در اثبات درستى كارهاى خود از براهين هندسى استفاده مى كرد. بديع در كره ى سماوى چيزى افزود و كار آن را كه سالهاى دراز ناقص مانده بود، كامل كرد. خط كشها و قرقره هايى كه ساخته بود، كاربرد عمومى يافتند و از راه تجربه، سودمندى آنها به اثبات رسيد. وى در كاخهاى سلجوقى به ساختن جدولهاى فلكى سرگرم بود و زيجى به نام «المعرب المحمودى» نوشت و به محمود سلجوقى هديه كرد. بديع به شعر حسين بن حجاج علاقه مى ورزيد و آنها را گردآورى كرد و آن را «درة التاج من شعر ابن حجاج» ناميد. از او «ديوان» شعرى بر جاى مانده كه درونمايه ى بيشتر آنها هجو و لطيفه است. وى در بغداد درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار نقاشان (1419/3)، الاعلام (58/9)، تاريخ بغداد (374/15)، دايرةالمعارف فارسى (396/1)، الذريعه (130/9)، لغت نامه (ذيل/ هبة الله)، معجم الادباء (275 -273 /19)، وفيات الاعيان (53 -50 /6).

بديعي تبريزي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 980 ق)، دانشمند، طبيب، اديب و شاعر. از دوستان مظفر على نقاش و مردى خوش طبع و خوش مشرب بود، به تركى و فارسى شعر مى گفت. وى در سرودن غزل مهارت داشت و اين امر از «ديوان» غزليات بازمانده از وى تأييد مى شود. برخى «مثلثات منظوم» در لغت را از او دانسته اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (111/1)، تاريخ نظم و نثر (526 -525)،

تذكره ى شعراى آذربايجان (87 -86 /2)، دانشمندان آذربايجان (66 -65)، الذريعه (80/19 ،131/9)، سخنوران آذربايجان (234 -233)، هفت اقليم (229/3)، فرهنگ سخنوران (130 -129)، مؤلفين كتب چاپى (100/2)، مجمع الخواص (260).

برادران آجيليان، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1328، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: ميكروبيولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى داروسازى از دانشگاه تبريز در سال 1353، دكتراى تخصصى ميكروبيولوژى از دانشگاه مشهد در سال 1363 و فوق تخصص فلوى ايمونولوژى از دانشگاه لندن در سال 1366.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه مشهد از سال 1356 تا سال 1367 دانشيار دانشگاه علوم پزشكى مشهد از سال 1367 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى مايع مفصل مبتلايان به RA، بررسى ميزان سيكلوسپورين درسرم، بررسى AIDS در كودكان، بررسى مقاومت امى پنسم و بررسى ميزان ايمونوگلوبين ها در كودكان، تدريس دروس ميكروبيولوژى و ايمونولوژى در دانشگاه علوم پزشكى مشهد، استاد راهنماى 4 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

پزشكى، باكترى شناسى، ايمن شناسى و ايمن شناسى كاربردى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 3، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

پزشكى، بررسى HLA در هزار فرد خراسانى، راههاى تشخيص بيماى AIDS، روش هاى تشخيص بيمارى سل، سيستم كمپلكس سازگارى سنجى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

برادران، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

برادران، محمدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بافت شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

برازجاني، غلامرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: زنان و مامائى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

برال، ابراهيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1299، مرتبه علمى: استاد، رشته: علوم آزمايشگاهى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى و دكتراى تخصصى علوم آزمايشگاهى از دانشگاه تهران.

مرتبه علمى:

دستيار دانشكده پزشكى دانشگاه تهران در سال 1328، استاد آزمايشگاه بالينى دانشكده پزشكى دانشگاه تهران در سال 1354، مدرس دانشجويان دانشكده پزشكى در دوره هاى مختلف تخصصى آزمايشگاه بالينى، تك رشته هاى مختلف آزمايشگاهى و پوست به مدت چهل سال.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

آزمايشگاه بالينى، علوم آزمايشگاهى، استفاده از متد اليزا (Eisa) در آزمايشات ايمونولوژى و هورمونولوژى، تهيه آنزيم پراكسيد از منابع مختلف، رنگ آميزى پراكيسداز، محيط مخصوص براى كشت مايكوپلاسما، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 40 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 6

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

علوم آزمايشگاهى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: متعدد تعداد مقالات به زبان خارجى: 5

زمينه علمى مقالات:

انجام آزمايشات پزشكى، آزمايشگاه بالينى، موارد ليتيوم تراپى در تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

برجيان، رحمت اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: آناتومى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اصفهان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

برخورداري، قدسيه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار رشته: اندودنتيكس، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

بردبار، اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1309 مرتبه علمى: استاد، رشته: بيهوشى دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اصفهان.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى در رتشه بيهوشى از دانشگاه تهران در سال 1338 و فوق تخصص.D.AR.C.S از دانشكده بيهوشى انگلستان در سال 1344، دريافت چندين لوح تقدير.

مرتبه علمى:

استاديار بيهوشى دانشكده پزشكى اصفهان از سال 1338 تا سال 1345، دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه اصفهان از سال 1345 تا سال 1364 و ارتقاء به درجه استادى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى دانشگاه اصفهان.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

شوك هاى خونريزى، مسائل مختلف بيهوشى و تدريس دروس بيهوشى- جراحى و اجراى رانيماسيون در دانشكده پزشكى اصفهان.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

شوك، اختلالات آب و الكتروليت و اسيد و باز.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 5، تعداد مقالات به زبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

مسوميت با ترياك مطالعه روى 200 مورد، مراقبت در انسدادهاى روده و تب بدخيم در بيهوشى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

برزگر جلالي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1324، مرتبه علمى: استاد، رشته: داروسازى، دانشكده: داروسازى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى داروسازى از دانشكده داروسازى دانشگاه تهران در سال 1347، دكتراى تخصصى فارماسيوتيكس از پلى تكنيك لستر انگلستان در سال 1358.

مرتبه علمى:

استاديار دانشكده داروسازى دانشگاه علوم پزشكى تبريز از سال 1359 تا سال 1364، دانشيار دانشكده داروسازى دانشگاه علوم پزشكى تبريز از سال 1364 و ارتقاء به درجه استادى دانشگاه علوم پزشكى تبريز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى امكان فرمولاسيون مقرون به صرفه از آنتى اسيدها، بررسى برخى صفات فيزيكوشيميائى محلول هاى تزريقى و چشمى، طرح ژنريك و بررسى تداخل فيزيكوشيميائى داروهاى

ضد صرع، طرح ژنريك و پليمرهاى مصرفى در فرمولاسيون فرآروده هاى آنها، تدريس دروس اشكال داروئى عملى، فيزيكال فارماسى، بيوفارماسى و فارماكوكينتيك در دانشكده داروسازى تبريز و استاد راهنماى 30 پايان نامه دكتراى داروسازى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

داروسازى (ديباچه اى بر فارماكوكنيتيكس).

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى:- تعداد مقالات به زبان خارجى: 25

زمينه علمى مقالات:

داروسازى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

برزويه طبيب

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 532 م)، طبيب و مترجم. از پزشكان معاصر انوشيروان، و زرتشتى مسلك بود. به دستور انوشيروان كتاب «پنجه تنتره» (كليله و دمنه) را از هند به ايران آورد و از زبان هندى به پهلوى ترجمه كرد. پدرش از لشكريان و مادرش از خانواده ى يكى از علماى زرتشتى بود. گويند بازى شطرنج را او از هند به ايران آورد. وى با جبرييل طبيب، بيادق، صاحب كتاب «الماكول المشروب»، و سرجيوس رأس العينى، طبيب و فيلسوف مشهور، معاصر بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (108/1)، تاريخ طب (70 -66 /2)، تمدن ساسانى (117 -115 /1)، جستجو در تصوف (27 -17)، دايرةالمعارف فارسى (405/1)، لغت نامه (ذيل/ برزويه)، راى و برهمن (مقدمه).

برقعي، حبيب الدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: گوش و حلق و بينى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

برقي، ابوالقاسم

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهارم ق)، طبيب. از پزشكان و منجمان معاصر عضدالدوله ى ديلمى بود و طبيبى متوسط، در بغداد مى زيست و شهرتى نداشت. رساله اى به نام «حفظ صحت» در كتب تاريخ به او نسبت داده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تارخ طب (675/2).

برنجاني بريماني، جلال

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى داخلى و اعصاب دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

برهان قزويني، قربانعلي

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1209 ق)، طبيب و شاعر. مشهور به آقالر بيگ. وى از زادگاهش قزوين به اصفهان رفت و در آنجا به تحصيل مشغول شد و از پزشكان مسلم آن ديار گرديد. چندى طبيب باشى شاهزاده محمد على ميرزا بود و چندى نيز در درگاه نواب علينقى ميرزا خدمت كرد. وى با هدايت الله خان گيلانى، والى رشت، معاصر بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سفينة المحمود (185 -184 /1)، مصطبه ى خراب (32).

بزرگمهري فرد، محمدحسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى طيور، دانشكده: دامپزشكى، دانشگاه: تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

بزمي همداني، عقيل

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، شاعر و طبيب. معاصر شاه عباس بود و در ابتدا بزمى تخلص مى كرد و سپس آن را به كوثرى تغيير داد. شاعرى پاك نيت و درويش مسلك بود و به خاندان اميرالمؤمنين اخلاص و اعتقادى كامل داشت. آثار او: «ديوان» شعر و مثنوى «فرهاد و شيرين».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :بزرگان و سخن سرايان همدان (301 -298 /1)، تاريخ نظم و نثر (503)، تذكره ى نصرآبادى (279 -278)، الذريعه (188 /16 ،924 ،135 /9)، صبح گلشن (62)، فرهنگ سخنوران (772)، لغت نامه (ذيل/ بزمى همدانى)، هفت اقليم (571 -570 /2)، مجمع الخواص (87).

بشيري، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: زنان و مامائى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

بشيري بد، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1331، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: انگل شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى در رشته بيولوژى از دانشگاه كارل فرانتس گراتس اتريش در سال 1352، دكتراى تخصصى در رشته انگل شناسى از دانشگاه كارل فرانتس گراتس اتريش در سال 1355.

مرتبه علمى:

از سال 1355 تا 1367 استاديار رسمى دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى و از سال 1367 دانشيار رسمى دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

قارچ شناسى، انگل شناسى، اپيدميولوژى، بررسى اثر تركيبات داروئى روى برخى بيماريهاى انگلى و غيرانگلى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 8 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

انگل شناسى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 6، تعداد مقالات به زبان خارجى: 15

زمينه علمى مقالات:

اپيدميولوژى، موارد آلودگى به بيماريهاى انگلى و برخى ديگر از بيماريهاى مشترك انسان و حيوان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

بصيري، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: اورلوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

بغدادچي، جليل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: تغذيه، دانشكده: بهداشت و تغذيه، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى ارشد مهندسى كشاورزى دانشگاه تبريز در سال 1346، مدرك CES در كشاورزى از انسيتوى كشاورزى پاريس، ديپلم DEA در تغذيه از فرانسه و دكتراى از دانشگاه پاريس در سال 1352.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده بهداشت و تغذيه دانشگاه علوم پزشكى تبريز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تغذيه، بيوشيمى، رژيمهاى درمانى، بررسى وضع تغذيه اى شيرخوارگان، بررسى وضع تغذيه اى بيمارستانهاى تابعه دانشگاه تبريز، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 15 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

فيزيولوژى تغذيه.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 10، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

تغذيه و فيزيولوژى تغذيه.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

بكوس، ابواسحاق ابراهيم

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهارم ق)، طبيب و مترجم. پزشكى ماهر و ترجمى زبردست بوده و زبانهاى سريانى و عبرى را خوب مى دانسته است. در دولت عباسيان كتب زيادى از يونانى به عربى نقل كرده و در بيمارستان عضدى طبابت و تدريس مى كرده است. در اواخر عمر نابينا شد، با اين وصف همچنان به طبابت اشتغال داشت. آثار وى عبارت اند از: «كناش كبير در طب»، «كناش صغير در طب»، «مقاله اى در باب آبله»، «رساله اى در تشريح و درمان چشم»، «رساله اى در بيمارى پوست»، «كتابى در رويا»، «رساله اى در آبهاى معدنى»، «رساله اى در درمان سموم».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ طب (664 -663 ،270 -269 /2)، كشف الظنون (1511)، هدية العارفين (7/1).

بلالي مود، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1321، مرتبه علمى: استاد، رشته: مسموميت ها، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناس شيمى از دانشگاه تربيت معلم در سال 1343، دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1349، دكتراى تخصصى درمان شناسى از دانشكده پزشكى دانشگاه ادينبورگ بريتانيا در سال 1360 و فوق تخصص مسموميت ها از بيمارستان سلطنتى ادينبورگ در سال 1360.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه علوم پزشكى مشهد از سال تا سال 1358، استاديار دانشگاه ادينبورگ از سال 1359 تا سال 1360، استاديار دانشگاه مشهد از سال 1360 تا سال 1364 و دانشيار دانشگاه علوم پزشكى مشهد از سال 1346 تا سال 1369.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى آزمايشگاهى و بالينى قرصهاى ايران و مقايسه آن با نمونه هاى خارجى، مقايسه ميزان ماده مؤثر فرآورده هاى استامينوفن موجود در بازار، بررسى يافته هاى بالينى و آزمايشگاهى مسموميت با گاز خردل بررسى اثرات ديررس مسموميت با گاز جنگى خردل گوگرددار و مقايسه روشهاى اندازه گيرى

غلظت خونى تئوفيلين و كاربرد آن، تدريس دروس درمان شناسى، كنترل مسموميت ها، پزشكى قانونى و مسموميت ها، فارماكولوژى بالينى در دانشگاه علوم پزشكى مشهد و راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 10 پايان نامه دكتراى داروسازى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

كاربرد شيمى در زندگى و مسوميت هاى كودكان.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى:-، تعداد مقالات به زبان خارجى: 75

زمينه علمى مقالات:

شيمى، سم شناسى، مسموميت ها و فارماكولوژى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

بلورچيان، بيوك

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: داروسازى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

بلورچيان، جواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1305، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيوشيمى. دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى داروسازى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1330، گذراندن دوره تخصصى بيوشيمى از دانشگاه پاريس در سال 1343.

مرتبه علمى:

دستيارى بيوشيمى و علوم آزمايشگاهى در دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تبريز درسال 1333، استاديارى بيوشيمى و علوم آزمايشگاهى در دانشكده دانشگاه علوم پزشكى تبريز، پس از طى مرحله دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشگاه علوم پزشكى تبريز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

علوم آزمايشگاهى، بيوشيمى در جنبه ها و رشته هاى اختصاصى (نظرى و كاربردى) تهيه محلولهاى دياليز براى بيماران كليوى و به راه انداختن دستگاههاى دياليز كليه، پيشنهاد الگوهاى لازم براى تهيه بيست نوع كيت هاى آزمايشگاهى تشخيص طبى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 100 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه- كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيوشيمى و فيزيوپاتولوژى انعقاد خون، استفاده از بيوشيمى آنزيمها در تشخيص بيماريها.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 5، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

بيوشيمى و علوم آزمايشگاهى (نظرى و كاربردى).

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

بلوريان، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1311، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: قلب و عروق، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اصفهان.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى اصفهان در سال 1337، طى دوره هاى رزيدنتى داخلى، فوق تخصص قلب و عروق از دانشگاه علوم پزشكى اصفهان.

مرتبه علمى:

استاديار داخلى دانشگاه علوم پزشكى اصفهان در سال 1342، ارتقاء به درجه دانشيارى در سال 1349.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى اثرات داروهاى گياهى روى فشار خون، بيمارى قند، قلب و عروق، راهنمائى، مشاوره

و نظارت بر 36 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيماريهاى قلب، دريچه اى اريتمى ها و بيماريهاى جنب.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 7، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

روماتيسم بيماريهاى قلبى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

بناني، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى و دكتراى تخصصى جراحى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى شيراز در سال 1362، فوق تخصص در رشته جراحى كودكان از دانشگاههاى علوم پزشكى شيراز و علوم پزشكى تهران و بريستول انگلستان از سال 13456 تا سال 1369.

مرتبه علمى:

پس از طى مرحله استاديارى، ارتقاء به درجه دانشيارى دانشگاه علوم پزشكى شيراز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

پارامترهاى ايمونولوژيك در كودكان مبتلا به تالاسمى ماژور قبل و بعد از عمل اسپلنكتومى بارسيل، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 20 پايان نامه دكترا و دكتراى تخصصى

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه تعداد) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

مراقبت بيمار در جراحى كودكان، بزرگى طحال در تالاسمى، سنگ كيسه صفرا در تالاسمى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 2، تعداد مقالات به زبان خارجى: 11

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

بنائي، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1318، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: ارتوپدى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى جراحى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1350، دوره تخصص ستون فقرات در فرانسه.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى مشهد.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

طرح بررسى اسكوليوز ستون فقرات در دانش آموزان نمونه، طرح عمل جراحى مهره ها و آزاد كردن نخاع.

راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 47 پايان نامه دكترا.

ابداع:

3 ابداع در مورد دستگاه بالا بر بيماران، ساخت دستگاه كشش ديناميك ستون فقرات و ساخت دستگاه اكسترنال در زمان جنگ تحميلى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 5

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان

خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

زانو و تكنيك جراحى، دردهاى كمر و پشت، ديسك و سياتيك، شكسته بندى و عوارض آن، آرتروز.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 20، تعداد مقالات به زبان خارجى: 7

زمينه علمى مقالات:

آمارى، تكنيك هاى جديد ارتوپدى، اوتوداكسن و عفونت ها.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

بنكداريان، جعفر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

بني احمد، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بافت شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

بوستاني، ايرانپور

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى عمومى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

بوشهري، محمد شفيع

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1329 -1270 ق)، عالم دينى، فقيه و طبيب. در كازرون به دنيا آمد و در محضر پدر تربيت يافت. آنگاه با پدرش در سال 1291 ق به بوشهر منتقل شد و از آنجا به عراق رفت و به همراه آيت اللَّه ميرزاى شيرازى به سامرا مهاجرت كرد و ده سال از محضر وى حداكثر استفاده را نمود تا در فقه و اصول به پايه ى بلندى رسيد. وى همزمان به تحصيل طب پرداخت تا آنجا كه معالجات غريبه اى مى كرد. در سال 1310 ق به بوشهر مراجعت كرد و عهده دار مقام مرجعيت و تدريس شد. در سال آخر عمر سفرى به عتبات كرد و در نجف پس از كسالتى از دنيا رفت و همان جا دفن شد. وى تأليفاتى در فقه و اصول دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :گنجينه ى دانشمندان (238/3).

بهادري، مسلم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1305، مرتبه علمى: استاد رشته: آسيب شناسى دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1332، دكتراى تخصصى آسيب شناسى از دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1337، فوق تخصص دپارتمان پاتولوژى و باكتريولوژى دانشگاه ولز انگلستان در سال 1339.

مرتبه علمى:

دستيار كرسى آسيب شناسى دانشگاه تهران در سال 1334، دستيار گروه آسيب شناسى دانشگاه تهران در سال 1342، دانشيار تمام وقت دانشگاه تهران در سال 1343، استاد تمام وقت گروه آسيب شناسى دانشگاه تهران در سال 1347، استاد مدعو دانشگاه كاليفرنيا سان ديگو در سالهاى 1349 و 1352.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

انجام طرح هاى تحقيقى در زمينه پاتولوژى، جايزه بهترين كتاب سال در رشته پزشكى در سال 1346، جايزه بهترين تحقيق پزشكى در سال 1351، جايزه بهترين پژوهش

در رشته پزشكى در سال 1353، جايزه بهترين كتاب سال جمهورى اسلامى ايران در سال 1370، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 5 پايان نامه دكترا و تخصصى در هر سال.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 16

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

پاتولوژى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 56، تعداد مقالات به زبان خارجى: 18

زمينه علمى مقالات:

آسيب شناسى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

بهجت شيرازي، مصطفي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1258 ش)، طبيب و شاعر، متخلص به بهجت. وى در شيراز اقامت داشت و در همان جا پس از تحصيل علوم ادبى فارسى به تحصيل علم طب مشغول شد. بهجت شعر نيز مى سرود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دانشمندان و سخن سرايان فارس (490 -488 /1)، فرهنگ سخنوران (147).

بهجت نيا، يحيي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر يحيي بهجت نيا در دهم ارديبهشت ماه سال 1308 هجري شمسي در شيراز بدنيا آمد. پس از اتمام تحصيلات ابتدايي و متوسطه در شيراز وارد دانشكده پزشكي دانشگاه تهران شد و در رشته پزشكي به تحصيل پرداخت. او پس از اتمام تحصيلات پزشكي اش به مدت 4 سال در مناطق محروم به خدمت پرداخت. دكتر بهجت نيا دوره تخصصي 4 ساله زنان و زايمان را گذراندو در سال 1348 به عنوان استاد يار دانشگاه تهران استخدام شد. وي در سال 1366 به رتبه علمي استادي زنان و مامائي دانشگاه علوم پزشكي تهران نائل آمد . نامبرده پس از چندين دهه آموزش و پژوهش در سال 1374 بازنشسته شد.گروه : علوم پزشكيرشته : زنان و زايمانوالدين و انساب : پدرحيي بهجت نيا مرحوم دكتر ميرزا محمد خان شيرازي ملقب به بهجت الملك كه اولين پزشك تحصيل كرده منطقه فارس بود و تحصيلات پزشكي خود را در دانشگاه بمبئي هندوستان گذرانده بود در تاريخ آبانماه 1309 بدرود حيات گفت. مادرش مرحوم اختر الملوك كه از خانواده مرفه اي بود سواد چنداني نداشت و فقط قادر بخواندن قرآن و كتب دعا بود .مادري متدين و مهربان و فداكار كه درسال 1345 دار فاني را وداع گفت و هم اكنون در صحن مطهر حضرت سيد ميراحمد كه نزديك

بحرم مطهر حضرت شاه چراغ است مدفون ميباشد . خواهر بزرگ وي هم در فاصله كمي از مرقد مطهر امامزاده فوق الذكر مدفون است .اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : يحيي بهجت نيا در تاريخ دهم ارديبهشت ماه 1308 هجري شمسي در شيراز در محله اي كه نزديك به آستانه سيد علاء الدين حسين ميباشد در يك خانواده بالنسبه مرفه به دنيا آمد.تحصيلات رسمي و حرفه اي : تحصيلات رسمي يحيي بهجت نيا به ترتيب زير است: 26-1316:تحصيلات ابتدئي به ترتيب در دبستان وصال و صدراي شيراز 29-1323:تحصيلات متوسطه دردبيرستان شاهپور شيراز و روزبهان فسا 35-1329: تحصيل در دانشكده پزشكي دانشگاه تهران 45-1341: تخصص مامائي و زنان در دانشگاه تهران يحيي بهجت نيا در آبان 1335 دوره شش ساله دانشكده پزشكي را با گذراندن رساله اي تحت عنوان تورم هاي بيضه و نسبت بدخيمي وخوش خيمي آنها با نظارت دكتر كمال الدين آرمين به پايان رساند. دكتر بهجت نيا تحصيلات خارج از كشور نداشت ولي او براي گذراندن بوردهاي منقطع به انتاليا و آمريكا سفرهايي داشته است .خاطرات و وقايع تحصيل : يحيي بهجت نيا پس از اتمام دوره پزشكي عمومي بدليل ضعف مالي نتوانست دوره تخصصي را در تهران سپري كند وي از آن دوران از زندگي خود چنين ياد مي كند:"بعد از اتمام دانشكده پزشكي چون استطاعت مالي كافي نداشتم نتوانستم براي گذراندن دوره تخصصي در تهران بمانم چون در آن زمان براي دستياران حقوقي در نظر گرفته نشده بود . لذا اجباراً مدت چهار سال از 1336 تا 1340 در نقاط محروم و دور افتاده كشور به ترتيب در گرمي از توابع

اردبيل ، نور آباد ممستي و اوز لارستان فارس به شغل طبابت مشغول شدم . البته گرمي 18 فرسخ از اردبيل فاصله داشت . البته من به سازمان شاهنشاهي رفتم و آنها گفتند اگر نقاط دور افتاده بروي از سربازي معاف هستي به اين ترتيب من به گرمي رفتم و از سربازي معاف شدم. يادم ميآيد موقعي كه به اردبيل رفتم . از همان اول راننده اتوبوس و .. به من احترام ميگذاشتند و با يك سري ماشين هاي قديمي آمريكايي كه در زمان جنگ براي بيابانها به كار ميرفت آمدند و مرا بردند و آن موقع اصلاً جاده اي وجود نداشت و آب گرمي هم شيرين نبود . من شب به گرمي وارد شدم و از همان فردا صبح مريض را ويزيت كردم . يك مدت آنجا بودم ، مادرم از دوري من ناراحت بود موقعي كه خواستم از آنجا بيرون بيايم باور كنيد سه چهارم ساكنين آنجا آمدند و مرا بدرقه كردند . يك سرهنگ مرزباني بود كه يك گروهبان را فرستاد كه مرا برساند . البته آنجا زندگي خيلي مشكل بود و وضعيت خان بازي شديدي وجود داشت . من در آنجا به وضعيت نانوايي ها و درمانگاه سروصورتي دادم . ازآنجا هم به اوز لارستان رفتم . يك خاطره اي كه در اين جا لازم است بگويم اين است كه گروهي از كارگران فقير كه به بيماري مالاريا مبتلا بودند در اطراف بيناب و بندر عباس براي كار آمده بودند و در نزديكي درمانگاه و محل اقامت من در چادر زندگي ميكردند و نتيجه اين شد كه من هم مالاريا گرفتم

كه بعدا در تهران تحت مداوا قرار گرفتم و خوب شدم. "فعاليتهاي ضمن تحصيل : يحيح بهجت نيا در دوران رزيدنتي در آموزشگاه دختران ،رشته زنان و مامايي را تدريس مي كرد. دكتر بهجت نيا همچنين در مورد فعاليت هاي ضمن تحصيل خود چنين مي گويد: "من فعاليت فوق برنامه اي نداشتم و با سياست هم كاري نداشتم ولي كاملاً موافقم كه دانشجو در اين فعاليتها باشد و اين چيزي است كه در سراسر دنيا وجود دارد البته دانشجويان نبايد وظيفه اصلي خودشان يعني پزشك شدن را فراموش كنند "استادان و مربيان : استاد جهانشاه صالح ،دكتر امير موحدي ،مرحوم دكتر سيمين كامياب ،كمال الدين آرمين و دكتر آذر از اساتيد يحيي بهجت نيا بودند. وي از كلاس درس دكتر آذر چنين ياد مي كند :"من از مرحوم دكتر آذر كه خيلي سخت گير بود 18 گرفتم و در كل دانشجوي خوبي بودم و هميشه جلوي كلاس مينشستم و بلافاصله از استاد سئوال ميپرسيدم و همه ميگفتند سئوالات بهجت نيا تمام نمي شود و از من شاكي بودند. "هم دوره اي ها و همكاران : مرحوم دكتر سيمين كامياب ، خانم دكتر پور رضا ،دكتر رسول اكبريان ،دكتر اشرافي و خانم دكتر چايچيان ، استاد يار دانشگاه اسلامي از همكاران يحيي بهجت نيا بوده اند.همسر و فرزندان : يحيي بهجت نيا با خانم آذري از اهالي تبريز -كه همكلاسي خواهر زاده اش بود- ازدواج كرد. ايشان داراي دكتراي شيمي از كشور فرانسه مي باشد. ثمره اين ازدواج يك دختر است كه فعلاً درآمريكا مشغول تحصيل مي باشد. وقايع ميانسالي : يحيي بهجت نيا پس از بازگشت

در سال 1341 در سن سي و دو سالگي به عنوان دستيار سال اول رشته زنان و مامايي در بيمارستان زنان سابق به رياست مرحوم دكتر جهانشاه صالح با كلي مشقت مشغول كار شد .دكتر بهجت نيا از آن دوران چنين ياد مي كند: "دكتر جهانشاه صالح در آن تاريخ رياست دانشگاه تهران و دانشكده پزشكي را نيز برعهده داشتند و افرادي را كه بعد از فارغ التحصيل شدن براي گذراندن خدمت خارج از مركز رشته تخصصي خود را آغاز نكرده بودند بعد از بازگشت براي شروع دوره تخصصي به سختي ميپذيرفتند. بعد از گذراندن دوره چهار ساله تخصصي زنان از آنجايي كه علاقه زيادي داشتم كه در دانشگاه تدريس نمايم وشغل علمي را دوست داشتم ولي چون متاسفانه براي رسيدن به اين هدف احتياج به توصيه و سفارش بود و براي من مقدور نبود لذا مدت دوسال به عنوان محقق در درمانگاه نازايي و تنظيم خانواده بيمارستان زنان مشغول كار شدم و بالاخره در سال 1347 در مسابقه ورودي انتخاب هيات علمي شركت كردم كه سال بعد (1348) به عنوان استاد يار غير رسمي به استخدام دانشگاه تهران درآمدم "مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : از كارهاي مهم يحيي بهجت نيا بعد از انقلاب اسلامي به سال 1362 بر مي گردد .او با كمك دكتر شيباني ، بيمارستان زنان سابق واقع در پيچ شميران كه مدتي به نام جهانشاه صالح بود به محل فعلي آن ، بيمارستان ميرزا كوچك خان ( شوروي سابق) منتقل داد كه در مدت ششماه با پيگيري و مذاكرات فراوان انجام شد . وي درايران در انجمن ناباروري و در

خارج هم در انجمن ناباروري امريكا عضو مي باشد و اكنون هم جز هيئت تحريريه فصلنامه جهاد دانشگاهي دانشگاه شهيد بهشتي مي باشد. دكتر بهجت نيا در سال 1354 رتبه علمي دانشياري و در سال 1366 درجه علمي استادي در رشته زنان و مامائي دانشگاه علوم پزشكي تهران را كسب كرد. وي در سال 1374 پس از عمري تلاش در عرصه علمي و پژوهشي به افتخار بازنشستگي نائل آمد. مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : يحيي بهجت نيا بخش آندوسكوپي بيمارستان ميرزا كوچك خان را راه اندازي كرده است.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : يحيي بهجت نيا از برنامه هاي روزمره فعلي خود چنين مي گويد: با اينكه الان يكسال است كه من بازنشسته شده ام ، اما دوست دارم كار كنم . من در شوراهاي مختلفي كار ميكنم . الان براي كارشناسي به نظام پزشكي ميروم .قبلا به دادگستري هم ميرفتم و سه روز هم درهفته درمنزل مطالعه ميكنم .گهگاهي هم بايد به پارك بروم ولي هميشه دوست دارم كاركنم تا در موقع كار كردن بميرم . آرا و گرايشهاي خاص : توصيه يحيي بهجت نيا به دانشجويان :" اگر هدفتان خدمت باشد در هر رشته اي كه هستيد وقت را تلف نكنيد . سعي كنيد به جاي رفتار در حيطه روابط بر طبق ضوابط و مقررات و نظم عمل كنيد. با عشق و علاقه كار و فعاليت كنيد . "چگونگي عرضه آثار : دكتر يحيي بهجت نيا كارهاي تحقيقاتي زيادي روي سل دستگاه تناسلي انجام داده است. دكتر ولايتي يك كتابي نوشته است كه فصل سل دستگاه

تناسلي توسط دكتر بهجت نيا به رشته تحرير در آمده است.وي همچنين در مورد نازايي تحقياتي دارد و در اين زمينه مقالاتي را ارائه كرده است.

بهجت نيا، يحيي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1308، مرتبه علمى: استاد، رشته: زنان و مامايى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

اخذ تخصص در رشته زنان و مامايى در سال 1345.

مرتبه علمى:

استاديار در سال 1348، ارتقاء به درجه دانشيارى در سال 1358 و استاد پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1366 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

زنان و مامائى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 50 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 11

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

زنان و مامائى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 13، تعداد مقالات به زبان خارجى: 10

زمينه علمى مقالات:

پزشكى، زنان و مامائى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

بهرامي، فريدون

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1318، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: قلب و عروق، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشكده پزشكى دانشگاه پاريس و دكتراى تخصصى قلب از دانشكده پزشكى دانشگاه پاريس در سال 1349.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

پزشكى و بيماريهاى قلب.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 8، تعداد مقالات به زبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

پزشكى، بيماريهاى قلب و عروق.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

بهرامي، منصور

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى اطفال، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى بيماريهاى اطفال از دانشگاه تهران در سال 1351، طى دوره هاى كوتاه مدت تخصصى در دانشگاههاى جانزهاپكينز آمريكا، انستيتو تغذيه حيدرآباد هندوستان، دانشگاه آمريكائى بيروت و حاجت تپه آنكارا.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى علوم پزشكى شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بيماريهاى اطفال و تغذيه و بهداشت اطفال، عضويت در كميته هاى گوناگون تخصصى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 20 پايان نامه تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

همكارى در نگارش 3 فصل از 3 كتاب تخصصى در مورد بيماريهاى كودكان.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 25، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

بهداشت و بيماريهاى اطفال.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

بهرمان، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1311، مرتبه علمى: استاد، رشته: ارتدنسى، دانشكده: دندانپزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى دندانپزشكى از دانشكده دندانپزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1340 با رتبه اول، دوره هاى دندانپزشكى اطفال در سال 1343 و ارتودنسى در سال 1345 از مركز دندانپزشكى استيمن نيويورك و دوره Graduate براى اخذ درجه M.S از دانشگاه روچستر نيويورك در سال 1346.

مرتبه علمى:

استاد دانشكده دندانپزشكى دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى تكنيك هاى رنگ آميزى حياتى در Rat، بررسى شيوع عدم تشكيل جوانه هاى دندان در تهران، بررسى دندانهاى انكيلوز شيرى، بررسى هاى رشدى سر و صورت در ميمون، بررسى هاى رشدى استخوان در ميمون با رنگ آميزى حياتى به وسيله خاص برشى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 2 پايان نامه دكترا.

ابداع:

ارانه تكنيك خاصى

در درمان شلوغى دندانهاى قدامى پائين، تغيير خاصى در دستگاه Hamley به منظورهاى ارتودنسى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 5، تعداد مقالات به زبان خارجى: 8

زمينه علمى مقالات:

دندانپزشكى، رشد و نمو فك و صورت، مسائل درمانهاى ارتودنسى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

بهروز، محمدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيوفيزيك، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اهواز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى در رشته بيوفيزيك.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى اهواز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

انجام چندين طرح در رابطه با فيزيك پزشكى (فيزيك راديولوژى و راديوتراپى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 3 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

فيزيك پزشكى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى:-، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

بهروزاقدم، عطاءاللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1318، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى كليه، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى تبريز در سال 1345، دكتراى تخصصى در رشته نفرولوژى در بيمارستانهاى Necker و Pitie پاريس در سال 1355.

مرتبه علمى:

استاديار گروه داخلى دانشكده پزشكى (عج) داشگاه علوم پزشكى مشهد در سال 1355، دانشيار بيماريهاى كليه دانشگاه علوم پزشكى مشهد در سال 1364.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

پيوند كليه، دياليز، عفونت هاى ادرارى، استفاده از فرصت مطالعاتى پانزده ماهه و گذراندن يك دوره تخصصى پيوند كليه در بيمارستان سنت لوئيس پاريس، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 14 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

نفرولوژى و اصول و مبانى كليه مصنوعى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 10، تعداد مقالات به زبان خارجى: 10

زمينه علمى مقالات:

بيماريهاى كليه، نفرولوژى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

بهشتي تبريزي، رحيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1351 ق)، طبيب و شاعر. وى از پزشكان معروف تبريز بود كه از حوزه ى درس لعلى استفاده مى كرد. وى داراى اخلاق پسنديده بود و بيشتر اوقات فراغت خود را صرف پيشرفت فرهنگ مى كرد. بهشتى طبع شعر نيز داشت در تبريز درگذشت و در قبرستان طوباييه آن شهر دفن شد. از آثار وى «رساله ى مدينه در اخلاق» است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى شعراى آذربايجان (99 -98 /2)، سخنوران آذربايجان (246 -245)، فرهنگ سخنوران (150)، مؤلفين كتب چاپى (122/3)،

بهشتي، غلامرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1311، مرتبه علمى: استاد، رشته: جراحى عمومى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اصفهان.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از ايران، دكتراى تخصصى جراحى عمومى از دانشگاه سين سيناتى آمريكا در سال 1343، طى دوره فوق تخصصى جراحى قلب و عروق در انستيتوى جراحى قلب و عروق در شهر مونترال كانادا در سال 1344.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استدارى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى اصفهان.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تحقيق در زمينه هاى پزشكى و جراحى عمومى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 44 پايان نامه دكتراى تخصصى

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 15، تعداد مقالات به زبان خارجى: 6

زمينه علمى مقالات:

جراحى عمومى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

بهشتي زواره، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اصفهان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

بهنيا، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد 1310، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيهوشى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى ايران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1339، طى دوره تخصصى بيهوشى با احراز شاگرد اولى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1346.

مرتبه علمى:

پس از طى مرحله استاديارى، ارتقاء به درجه استادى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى ايران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

درمانهاى جديد بيمارى كزاز، طرح تهيه خون بيمار كانديد جراحى و تزريق به او حين عمل جراحى (هموگلوسى ترانسفيوژن) جهت جلوگيرى از بيماريهاى هپاتيت و ايدز و صرفه جوئى در تهيه خون از افراد داوطلب، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 35 پايان نامه تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

فارماكولوژى، داروهاى هوشبرى، جراحى و بيماريهاى كبد.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 20، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

تحقيقات بالينى در داروهاى بيهوشى، مصرف فاركوتيك ها به صورت اپيدوران در داخل نخاع براى كنترل دردهاى بعد از عمل، معرفى ضد درد متادون براى اولين بار.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

بهواد، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

بيات، پروين

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: باتريولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

بيژن، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: انگل شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

داراى تحصيلات عالى در دكترا در رشته انگل شناسى پزشكى.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى، ارتقاء به درجه استادى دانشكده پزشكى دانشگاه شهيد بهشتى در سال 1340.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

انگل شناسى پزشكى، بيماريهاى گرمسيرى، اپيدميولوژى، مبارزه، تدريس در رشته انگل شناسى پزشكى در دانشگاه شهيد بهشتى به مدت 20 سال.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

انگل هاى بيمارى زاى انسان، روش هاى تشخيص اپيدميولوژى، اكولوژى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 10، تعداد مقالات به زبان خارجى: 20

زمينه علمى مقالات:

اپيدميولوژى و اكولوژى بيماريها.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

بيگدلي، مصطفي قلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيوشيمى بالينى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى داروسازى، از دانشكده داروسازى دانشگاه علوم پزشكى تهران، متخصص علوم آزمايشگاه بالينى از دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران، ديپلم علوم آزمايشگاهى از انجمن كلينيكال پاتولوژيستهاى آمريكا، كارشناسى ارشد و دكترا از دانشگاه شيكاگو در بيوشيمى بالينى، فوق دكتراى بيوشيمى آزمايشگاه بالينى از دانشگاه لويولا آمريكا گذراندن يك سال فرصت مطالعاتى در بيوشيمى سلولى در كلينيك اسكريپس- كاليفرنيا.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

علوم آزمايشگاهى، ساخت معرفهاى آزمايشگاهى، اندازه گيرى كاتكولامينهاى مايعات بيولوژيكى، پاسخ بيماران اشتن لونتال به تحريك.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 5

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 6، تعداد مقالات به زبان خارجى: 12

زمينه علمى مقالات:

بيوشيمى بالينى و تغذيه، توكسيكولوژى و تعيين سطح خونى داروها،

متدولوژى و كنترل كيفى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

بيگي، ابوطالب

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابوطالب بيگي علمدشت در 1331 در كاشان متولدشد. پس از اخذ ديابوپلم درآنجا (1349) به دانشگاه تهران آمد. وي درسال 1356 دكتراي پزشكي عمومي و درسال 1362 تخصص زنان و زايمان گرفت. و از آن پس در گروه زنان و زايمان در بيمارستان آرش مشغول به كار شد. وي هم اكنون با درجه دانشيار مشغول به كار مي باشد.گروه : علوم پزشكيرشته : زنان و زايمانتحصيلات رسمي و حرفه اي : ابوطالب بيگي علمدشت پس از اخذ ديپلم از زادگاه خود كاشان، به دانشگاه تهران آمد1349. وي در سال 1356ه.ش دكتراي پزشكي دانشگاه تهران و در 1362 موفق به اخذ تخصص در رشته جراحي زنان و مامايي از همان دانشگاه شد. وي هم اكنون به عنوان دانشيار در بيمارستان آرش مشغول به كار است.خاطرات و وقايع تحصيل : اخذ تخصصي در رشته جراحي زنان و زايمان از وقايع مهم زندگي علمي ابوطالب بيگي علمدشت بوده و مسير تحقيقات ابوطالب بيگي علمدشت را مشخص كرده است.فعاليتهاي ضمن تحصيل : ابوطالب بيگي علمدشت علاوه بر تحصيل در رشته جراحي زنان و زايمان، به پژوهش و كار آموزيي در همين باب در دانشگاه تهران و بيمارستان آرش مشغول بوده است.وقايع ميانسالي : ابوطالب بيگي علمدشت پس از اخذ تخصص در رشته جراحي زنان و مامايي از دانشگاه تهران درسال 1362 به عنوان عضو هئيت علمي دانشگاه تهران در بيمارستان آرش مشغول به كار شد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : -دانشيار گروه زنان و زايمان دانشگاه تهرن و بيمارستان وليعصر از سال 1362 تا

كنون -مسئول امتحانات دانشجويان پزشكي در گروه زنان - مسئول راه اندازي در واحد كولپوسكوپي و سونوگرافي بيمارستان آرش - مسئول بخش اورژانس از سال 1374 تا كنون - مسئول بخش جراحي زنان و زايمان درمانگاههاي آموزشي بيمارستان آرشفعاليتهاي آموزشي : ابوطالب بيگي علمدشت پس از اخذ تخصص در رشته زنان و زايمان ازدانشكده علوم پزشكي دانشگاه تهران، درسال1362، به عنوان عضو هيئت علمي در همان جا مشغول به تدريس و تحقيق شد. وي هم اكنون سمت دانشيار دارد.مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : ابوطالب بيگي علمدشت در راه اندازي واحدهاي كولپوسكوپي و سونوگرافي بيمارستان آرش در تهران نقش اساس داشته است.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : ابوطالب بيگي علمدشت در كنار تدريس و مشغوليت هاي اجرائي، به مطالعه و تحقيق در زمينه بيماريهاي داخلي زنان و زايمان مشغول است .آرا و گرايشهاي خاص : ابوطالب بيگي علمدشت از جمله متخصصين زنان و زايمان است كه به تجهيزات جديد و كاربرد آنها دراين رشته توجه خاصي دارد.

بيماري شيرازي، حسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، طبيب، جراح و شاعر. وى اهل شيراز بود و به تصريح بيشتر مآخذ به پيشه ى جراحى مشغول بود و گويند جراحى بسيار ماهر و حاذق بود. بيمارى گاهى شعر نيز مى سرود. از اوست:

رشكم كشد هر جا كه او در محفلى ساغر زند

مست است و ترسم از جفا بر ديگرى خنجر زند

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دانشمندان و سخن سرايان فارس (520 -519 /1)، سفينة المحمود (511 -510 /2)، فارسنامه ى ناصرى (1160/2)، فرهنگ سخنوران (160)، مجمع الفصحا (181/4)، مرآت الفصاحه (104 -103)، مصطبه ى خراب (23).

بينا، فتح الله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1340 -1284 ش)، پزشك. در تهران متولد شد. وى دوران ابتدايى را در مدرسه ى سابق فرانسويان در تهران به پايان رسانيد، سپس وارد دارالفنون شد. در شانزده سالگى گواهى نامه ى دوره ى كامل متوسطه را دريافت كرد. بينا بعد از آن در دانشكده ى پزشكى تهران به تحصيل پرداخت، و در سال 1306 ش در بيست و دو سالگى ديپلم عالى دكترا را اخذ كرد و سپس تا سال 1319 ش در اداره ى كل بهداشت و درمان تهران به كار پرداخت. از آثار او: «دفتر الفباى بينا»؛ «طب 36 ساله» يا دكتر فرهنگ، دكتر خوشرنگ، دكتر نيرنگ.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :زندگينامه ى رجال و مشاهير (152/2)، مؤلفين كتب چاپى (767 -766 /4).

بينا، منصور

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: دندانپزشكى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

بيهقي، ابوالحسن علي

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 565 -490 ق)، مورخ، اديب، محدث، فقيه، متكلم، رياضيدان و حكيم. مشهور به ابن فندق و فريد خراسان. در سبزوار به دنيا آمد، اما آنچنان كه خود بيان مى كند اصلش به خزيمة بن ثابت كه از مشاهير اصحاب پيامبر (ص) بوده، مى رسد. ابوالحسن ابتدا فقه و ادب آموخت و سپس به فراگيرى علوم حكمت و حساب و نجوم پرداخت. بسيارى از استادان بزرگ عهد خود را در بيهق و نيشابور و مرو و سرخس و ديگر بلاد خراسان ديده و از محضر آنان استفاده كرده است، از آن جمله حكيم عمر بن ابراهيم خيام كه وى شرحى از ملاقات خود را با وى در كتاب «تتمة صوان الحكمة» آورده است. او از مشايخ ابن شهرآشوب بود. وى كتب بسيارى تأليف كرده و نخستين كسى است كه كتاب «نهج البلاغه» را شرح كرده است. ياقوت در «معجم الادباء» در ترجمه ى حال او از هفتاد و چهار تأليف وى با اسم و رسم نام مى برد ولى متأسفانه از آثار فارسى او جز «تاريخ بيهق» و كتابى مختصر در احكام نجومى موسوم به «جوامع الاحكام» و از آثار عربى او: شرحى بر «نهج البلاغه» موسوم به «معارج النهج»؛ جلد اول از «لباب الانساب» و «تتمة صوان الحكمة»، در تاريخ حكما كه ذيلى است بر «صوان الحكمة» سجستانى. مهمترين كتاب فارسى بيهقى «تاريخ بيهق» است؛ اين كتاب در تاريخ و جغرافياى ناحيه ى بيهق و ذكر رجال علم و ادب، كتاب، سادات و خاندانهاى مشهور آن ولايت است

و مشحون به فوايد تاريخى است.[1]

ابوالحسن على ابن زيد مشهور به ابن فندق و فريد خراسان (ف. 565 ه.ق.)، حكيم و اديب و رياضى دان معروف قرن ششم از جمله آثار اوست: تاريخ بيهق (ه.م.)، لباب الانساب، تفسير نهج البلاغه، جوامع احكام النجوم (ه.م.)، معرفةالكرة و ذات الحلق و الاصطرلاب، قواعد علوم الطب، مناهج الدرجات فى شرح كتاب النجات، تنبيه العلماء على تمويه المتشبهين بالحكماء، عرائس النفايس فى اصناف العلوم، امثلة الاعمال النجومية.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1]الاعلام (101/5)، ايضاح المكنون (714 ،563 ،552 ،503 ،486 ،469 ،450 ،430 ،398 ،303 ،234 ،222 ،184 ،144 ،115 ،98 ،83 ،60 /2 ،599 ،566 ،548 ،466 ،462 ،406 ،373 ،363 ،326 ،300 ،250 ،232 ،192 ،180 ،154 ،130 ،125 ،123 ،107 ،97 ،92 ،83 ،74 ،66 ،65 ،53 ،36 ،3 /1)، تاريخ ادبيات در ايران (996 -993 ،312 -311 /2)، تاريخ بيهق (مقدمه)، تاريخ در ايران (17 -16)، ترجمه ى تتمه ى صوان الحكمة (مقدمه و 72 -71)، دائرةالمعارف الاسلامية (431/4)، الذريعه (184 /21 ،114 -113 /7 ،149 /4)، رياض العلماء (38/7)، ريحانه (335 -334 /4)، سبك شناسى (366 -364 /2)، سرآمدان فرهنگ (62 -61 /1)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 190 -189 /6)، كارنامه ى بزرگان (119 -118)، كشف الظنون (2050 ،2011 ،2007 ،1895 ،1686 ،1514 ،1438 ،1361 ،1200 ،1101 ،1100 ،821 ،747 ،634 ،609 ،289)، لغت نامه (ذيل/ على بيهقى)، مؤلفين كتب چاپى (258 -257 /4)، معجم الادباء (240 -219 /13)، معجم المؤلفين (97 -96/7)، هدية العارفين (700 -699).

پارسي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1321، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اهواز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه

علوم پزشكى اهواز در سال 1347، بورد تخصصى داخلى از دانشگاه علوم پزشكى اهواز در سال 1355، فوق تخصص سرطان هاى داخلى از دانشگاه آمريكايى بيروت در سال 1368.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى اهواز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

نارسايى ايمنى اكتسابى AIDS بيمارى ايمونوپروليفراتيو روده كوچك DISPI، كم خونى و حاملگى، عفونت در بيماران مبتلا به كمبود ايمنى، كم خونى تالاسمى و فراوانى آن در خوزستان، تدريس درس پاتوفيزيولوژى خون و سرطان در دانشگاه علوم پزشكى اهواز.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 4، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

سرطان، سرطان پستان، بررسى عفونت در امراض نئوپلاستيك، بررسى مقدماتى در مورد انتشار توكسوپلاسموز انسانى در خوزستان، گزارش و بررسى يك مورد لنفوم بوركيت فك تحتانى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

پاكدامن، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: ايمونولوژى دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

پاكروان، روح اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: زيست شناسى، دانشكده: علوم، دانشگاه: تهران

سال تولد: 1301، مرتبه علمى: استاد، رشته: زيست شناسى، دانشكده: علوم، دانشگاه: تهران

زندگينامه

شادروان دكتر سيد روح اللَّه پاكروان در سال 1301 شمسى در شهرستان خوى چشم به جهان گشود وى تحصيلات مقدماتى خود را تا كلاس دوم دبيرستان در زادگاه خود بانجام رساند و براى ادامه تحصيل به تهران عزيمت نمود و موفق به اخذ ديپلم علمى گرديد.

ايشان در سال 1329 به دريافت مدرك ليسانس در رشته فيتو پاتولوژى از انستيتوى آكرونوميك فرانسه گرديد و در سال 1338 موفق به اخذ درجه دكتراى ميكروبيولوژى از دانشگاه سوربن فرانسه شد، و دوره ى تخصصى خود را در رشته ى ايزوتوپها و اثرات آن بر ميكروبها در مركز اتمى فرانسه در سال 1340 به پايان رساند.

وى از نخستين كسانى بود كه محيطهاى كشت ميكروبى را در ايران با استفاده از امكانات محدود آنزمان تهيه نمود و شاگردان زيادى را نيز در اين زمينه تربيت كرد. شادروان دكتر پاكروان همه ى عمر خود را به دانش اندوزى و مهمتر از آن انتقال سخاوتمندانه دانش به عاشقان عمل سپرى نمود و سرانجام در روز اول شهريور ماه سال 1372 دار فانى را وداع گفت.

مدرس.

تولد: 1301، خوى.

درگذشت: 1 شهريور 1372، تهران.

سيد روح الله پاكروان تحصيلات مقدماتى خود را تا كلاس دوم دبيرستان در زادگاه خود به انجام رساند و براى ادامه ى تحصيلات به تهران عزيمت نموده و موفق به اخذ ديپلم عملى گرديد.

وى در سال 1329 به دريافت مدرك ليسانس در رشته ى

فيتوپاتولوژى از انستيتوى آكرونوميك فرانسه گرديد و در سال 1338 موفق به اخذ درجه ى دكتراى ميكروبيولوژى از دانشگاه سربن فرانسه شد، و دوره ى تخصصى خود را در رشته ى ايزوتوپ ها و اثرات آن بر ميكروب ها در مركز اتمى فرانسه در سال 1340 به پايان رساند.

دكتر سيد روح الله پاكروان از نخستين كسانى بود كه محيطهاى كشت ميكروبى را در ايران با استفاده از امكانات محدود آن زمان تهيه نمود و شاگردان زيادى را نيز در اين زمينه تربيت كرد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

پاكزاد، پرويز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1324، مرتبه علمى: استاد، رشته: ايونولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى علوم آزمايشگاهى از دانشكده پزشكى علوم پزشكى اهواز در سال 1350، كارشناسى ارشد ميكروب شناسى از دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى شيراز در سال 1352، دكتراى ايمونولوژى از دانشكده پزشكى دانشگاه مانى توبا در كشور كانادا در سال 1359.

مرتبه علمى:

استاديار داشنكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى اهواز در سال 1360، دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى اهواز در سال 1363، استاد در دانشكده پزشكى علوم پزشكى شهيد بهشتى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

آزمايشات ايمونولوژى و سرولوژى و باكتريولوژى، ايمنى نسبت به سرخچه در زنان، جايگزينى ميكروبى در نوزادان در 24 ساعت اول تولد، شيوع آنتى ژن استراليائى در استان خوزستان، ميزان شدت و كلاس گاماپاتى مونوكلونال در افراد مسن، رابطه تغييرات ايمونوگلبولين هاى Siga وIge در ترشحات ريه مجروحين شيميائى، تدريس در رشته ايمونولوژى به مدت 20 سال، راهنمائى 6 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى: 2

زمينه علمى تأليفات:

واكسيناسيون و سروتراپى، اصول و تفسير آزمايشهاى

سرولوژى بالينى، ايمونولوژى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 5، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

پيشرفت هاى تازه در تهيه واكسن هاى ريبوزوم، مكانيسم هاى بروز آلرژى فورى، بررسى وضعيت ايمنى نسبت به سرخچه در زنان، دختران در سنين بارورى و زنان باردار ساكن اهواز، فاكتورهاى حفاظتى در شير مادر و نقش Ige ترشحى، ايمونولوژى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

پاك نژاد، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

پزشك، مؤلف.

تولد: 1303، يزد.

درگذشت: 7 تير 1360، تهران.

سيد رضا پاك نژاد، فرزند ابوالقاسم، پس از اخذ ديپلم در رشته ى طبيعى، زمانى را به تجارت و روزگارى را به دبيرى دبيرستان ايران شهر يزد گذراند. از آن پس چون به علم پزشكى علاقه داشت تحصيلات خود را تا درجه ى دكتراى طب به پايان رسانيد. وى پيش از انقلاب اسلامى، علاوه بر آموزگارى، رياست بهدارى و رياست هيئت مديره ى يك بيمارستان در يزد را بر عهده داشت. پس از انقلاب مدتى استاد دانشسراى عالى بود. مشاغل ديگر او عبارت بودند از: رياست بهدارى سازمان بيمه هاى اجتماعى، رياست هيئت مديره ى گروه فرهنگى علوى در يزد و رياست مركز پزشكى شماره يك يزد.

دكتر پاك نژاد ذوق ادبى داشت و گاهى به سرودن اشعار مى پرداخت. از تأليفاتش مى توان به قهقهرايى دو هزار سال اشاره نمود. وى همچنين مقاله هاى متعددى براى روزنامه ها و مجله ها به رشته ى تحرير درآورده است.

دكتر پاك نژاد در اولين دوره ى مجلس شوراى اسلامى به عنوان نماينده ى مردم يزد فعاليت داشت. وى در هفتم تيرماه 1360 در حادثه ى بمب گذارى حزب جمهورى اسلامى به شهادت رسيد. مدفن وى در يزد قرار دارد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

پايدار، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1311، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: زنان و مامائى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى، دكتراى تخصصى بيماريهاى زنان و مامايى از بيمارستان شهر باليتمور آمريكا در سال 1347، فوق تخصص پرنيتالوژى از نيويورك آمريكا در سال 1354.

مرتبه علمى:

استاديار رشته زنان و مامايى دانشكده پزشكى دانشگاه شيراز از سال 1347 تا سال 1353، دانشيار رشته زنان و مامايى پايه II دانشكده پزشكى دانشگاه شيراز در سال 1353.

زمينه هاى علمى

و تحقيقاتى:

تغذيه در حاملگى و اثر آن بر نوزاد، عوارض ناشى از حاملگى هاى چندقلويى، تدريس بيماريهاى زنان و مامايى در دانشكده پزشكى شيراز.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 4، تعداد مقالات به زبان خارجى: 6

زمينه علمى مقالات:

زنان و مامايى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

پدرام، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اهواز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى كودكان و فوق تخصص خون و سرطان از دانشگاه منچستر انگلستان.

مرتبه علمى:

دانشيار رشته كودكان دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى اهواز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

خون و سرطان، بيماريهاى كودكان، بررسى بيماريهاى تالاسمى در استان خوزستان، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 7 پايان نامه دكترا و 3 پايان نامه تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى: 1

زمينه علمى تأليفات:

بيماريهاى خون و سرطان كودكان.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 10، تعداد مقالات به زبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

بيماريهاى خون و سرطان كودكان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

پرتونيا، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1321، مرتبه علمى: استاد، رشته: چشم پزشكى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى از دانشگاه علوم پزشكى تبريز در سال 1336، دكتراى تخصصى چشم پزشكى از دانشگاه علوم پزشكى تبريز در سال 1343، گذراندن دوره كوتاه 4 ماهه در بيمارستان كوشن كشور فرانسه در سال 1351.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشگاه علوم پزشكى تبريز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

مننژيت هاى سلى در كودكان، عوارض چشمى ناشى از ضايعات گوش، حلق و بينى، كرايوتراپى در چشم پزشكى، سردردهاى ناشى از چشم و درمان آنها، تدريس دروس نظرى و عملى چشم پزشكى در دانشگاه علوم پزشكى تبريز، استاد راهنماى 4 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

چشم پزشكى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 6، تعداد مقالات به

زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

چشم پزشكى، مشاهده جالبى از بيمارى سندرم فوكس، بحثى مختصر از كريوافتالمولوژى، مشاهده يك مورد جالب از رتينوبلاستوم، بررسى و مطالعه معاينه و تشخيص با اولتراسون، مشاهده جالبى از كيست هيداتيك اربيت، گزارش يك مورد اگزوفتالمى ناشى از كيست هيداتيك كاسه چشمى، مطالعه و بررسى گلوكوم انفانيتل، مطالعه كاربرد اكرگرافى در چشم.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

پرتوي، سيمين

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: پزشكى اطفال، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه تهران در سال 1356، دكتراى تخصصى در رشته كودكان در سال 1359.

مرتبه علمى:

استاديار بخش كودكان دانشگاه مشهد در سال 1361، ارتقاء به درجه دانشيارى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى مشهد در سال 1369.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

انجام آندوسكوپى فوقانى و تحتانى در كودكان مبتلا به استفراغ، خونريزى گوارش، يبوست و دل درد، بررسى تست دگريلوز، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 30 پايان نامه تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

كبد.

تأليفات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 18، تعداد مقالات به زبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

بيماريهاى گوارشى و كبدى در كودكان و بيماريهاى انگلى در كودكان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

پزشك، مصطفي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند ميرزا آقا طبيب فرزند ميرزا عبدالوهاب بن ميرزا كوچك طبيب. از اطباء معروف اصفهان كه به حذاقت و استادى مشهور، و به حسن خلق و شرح صدر و لطف معاشرت مشهور بود.

در 20 ذى حجه ى سال 1384 به سن متجاوز از نود سال وفات يافت.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

پژند بيرجندي، هايده

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: دندانپزشكى، دانشكده: دندانپزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى دندانپزشكى از دانشكده دندانپزشكى علوم پزشكى مشهد در سال 1352، گذراندن دوره اطفال و ارتدنسى در دانشگاه جرج تاون آمريكا در سال 1355، گذراندن دوره تخصصى دندانپزشكى كودكان دانشگاه ويكتوريا در سال 1365، اخذ درجه S.M دندانپزشكى كودكان از انگلستان، گذراندن دوره يكساله فلوشيپ در بخش اطفال و ارتدنسى بيمارستان دانشگاهى منچستر انگلسان در سال 1365.

مرتبه علمى:

دانشيار گروه ارتدنسى اطفال دانشكده دندانپزشكى دانشگاه علوم پزشكى مشهد از سال 1369.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

انجام طرحهاى تحقيقاتى در زمينه هاى بهداشت دهان و دندان كودكان، بهداشت دهان و دندان فك كودكان، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 35 پايان نامه دكتراى دندانپزشكى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

مطالب ضرورى پزشكى براى دندانپزشكى، اطلس دندانپزشكى كودكان.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 7، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

دندانپزشكى كودكان، بهداشت دهان و دندان و پيشگيرى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

پژوهي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

پسيان حقيقي، جواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى ايران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تبريز در سال 1337، دكتراى تخصصى جراحى از دانشگاه تهران.

مرتبه علمى:

عضويت در كادر علمى دانشگاههاى شهيد چمران اهواز و علوم پزشكى ايران از سال 1347، دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تبريز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى نوع بيمارى بيماران جراحى شده، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر حداقل پايان نامه دكترا در هر سال.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 3، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

در زمينه جراحى و نوع تكنيك و درمان بيماران جراحى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

پناهي، سعيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1318، مرتبه علمى: استاد، رشته: جراحى مغز و اعصاب، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه فرايبورگ آلمان غربى در سال 1343، دكتراى تخصصى جراحى اعصاب از اتاق پزشكان وست فالن آلمان غربى.

مرتبه علمى:

استاد دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تبريز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

مطالعه در زمينه مغز و اعصاب، تدريس اعصاب و تروماتولوژى در دانشگاه علوم پزشكى تبريز و عضويت در انجمن جراحان مغز ايران، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 40 پايان نامه دكترا و دكتراى تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

ضربه هاى ستون فقرات ترجمه از زبان آلمانى به فارسى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 3، تعداد مقالات به زبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

كيست هيداتيك نخاع، كيست هيداتيك مغز، هماتوم اكسترادورال

اشكوب خلفى جمجمه، كيست هيداتيك اشكوب خلفى جمجمه، بررسى 2500 ديسك عمل شده در تبريز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

پناهي، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1316، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى عفونى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى در سال 1342، دكتراى تخصصى در رشته بيماريهاى عفونى از دانشگاه تهران.

مرتبه علمى:

پس از مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشگاه علوم پزشكى مشهد.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى مقايسه اى كشت مغز استخوان با كشت خون، مدفوع و ادرار در بيماران سالمونلائى، طرح واكسسيناسيون فريمان، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 40 پايان نامه دكترا و 10 پايان نامه دكتراى تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

پزشكى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 40، تعداد مقالات به زبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

پزشكى، تحقيقى، آمارى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

پورافكاري، نصرت اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: داشنيار، رشته: روانپزشكى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

پوررضاقزل اياق، مريم

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

مريم پور رضا قزل اياق ، متولد(1313) متخصص زنان و زايمان و فوق تخصص نازايي و فيستول هاي اداري- تناسلي مي باشد. او تنها استاد زن در رشته خود است. وي دبير بورد تخصصي وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي بوده، و چندين سال است كه در كنگره جراحان، دبير شاخه زنان مي باشد.گروه : علوم پزشكيرشته : زنان و زايمانگرايش : نازاييتحصيلات رسمي و حرفه اي : مريم پور رضا قزل اياق تحصيلات ابتدايي خود را در مدرسه فرانسوي ژاندارك سپري نمود و در همان مدرسه نيز ديپلم (كه معادل با ديپلم يازدهم آن زمان بود) گرفت. در مدرسه ژاندارك زبان فارسي تدريس نمي شدو مريم زبان فارسي را همزمان درمنزل آموزشي مي ديد. او براي تكميل تحصيلات دبيرستاني خود، سال آخر يا ششم متوسطه را در دبيرستان نور بخش كه به دبيرستان رضا شاه معروف بود ، به طور متفرقه و يا شركت در آزمون ورودي آن گذراند. امتحان ورودي بسيار سخت برگزار شد و تنها 10 درصد از كساني كه متفرقه امتحان دادند، پذيرفته شدند. مريم پوررضا، پس از اخذ ديپلم دركنكور شركت كرد، و در بين خانم هاي داوطلب رشته پزشكي رتبه اول را كسب نمود. او بعد از اينكه دوره پزشكي عمومي را در مدت 6 سال در دانشكده پزشكي دانشگاه تهران با موفقيت سپري نمود. دوره تخصص زنان را نيز با پشت كاري عجيب در بيمارستان زنان سابق به اتمام رسانيد. دكتر پوررضا چون به

زبان فرانسه مسلط بود، براي گذراندن دوره هاي تكميلي پزشكي، عازم بلژيك و فرانسه شد. با وجود مشغله كاري و تدريس در دانشگاه خود را بي نياز از تحصيل علوم جديد نديد، در سال هايي كه در بيمارستان ميرزا كوچك خان به طبابت و آموزش دانشجويان مي پرداخت، دوره بورد سونوگرافي را طي نمود و دوره نازايي را 3و4 ماهه درخارج از كشور با موفقيت گذراند و موفق به اخذ فوق تخصص نازايي نائل گشت[قانون،ص 43 ] او درآن مورد اذعان مي دارد كه مداركم همه از اينجاست و افتخار مي كنم كه دست پرورده اين جامعه و دانشكده پزشكي هستم. يكي ديگر از فوق تخصص هاي ايشان فيستول ادراري- تناسلي است. [همان،ص 35 ]خاطرات و وقايع تحصيل : مريم پور رضا قزل اياق ، پزشكي عمومي را با حساسيتها و مراقبتهاي پدر گذراند. سال اول دانشكده پزشكي، هماره با راننده در كلاس درس مي نشست و پس از بازگشت به منزل، راننده از آنچه كه در آن روز گذشته است پدر خانواده را مطلع مي ساخت. آنچه كه پدر خانواده بسختي مي توانست بپذيرد ، كلاس درسي با حضور 14 دختر و 250 پسر بود.در كشيكهاي شب سال پنجم پزشكي نيز پدر خانواده مستخدم را همراه او مي ساخت. تا آن كه حضور يك شب خارج از منزل دخترش پذيرا شد. در مصاحبه اي كه براي پذيرش در دوره تخصص شركت نمود، با بي ميلي مرحوم دكتر مهانشان صالح رئيس بيمارستان زنان براي پذيرش خانمها در رشته تخصص زنان مواجه شد. علت آن نيز بچه داري و شيردهي خانمها عنوان مي شد كه باعث

افت تحصيل آنها مي گردد. دكتر پور رضا سعي داشت خلاف آن را نيز ثابت نمايد. او سال دوم دوره تخصص را در حالي گذراند كه فرزند اولش را باردار بود و سعي مي كرد با انجام به موقع وظايفش اين مساله را از همكاران خود پنهان دارد. در اين خصوص آن قدر حساسيت دات كه شب قبل از زايمان خود 3 عمل سزارين را در بيمارستان انجام داد و صبح روز بعد خود عازم بيمارستان شد و پس از 20 روز مجدداً كار را آغاز نمود.استادان و مربيان : مريم پوررضا قزل اياق در دوره پزشكي عمومي و دوره تخصص خود را از محضر مرحوم دكتر جهانشاه صالح و استاد امير موحدي كسب علم نموده است.همسر و فرزندان : مريم پور رضا قزل اياق در سال ششم دوره پزشكي با يكي از همدوره اي هاي خود ازدواج نمود. حاصل اين پيوند دو دختر بود. كه دختر اول در دانشگاه لندن جراح قلب مي باشد، و دختر دوم نيز دندانپزشك بوده و مقيم آمريكا است. خانم دكتر قزل اياق زحمات و حمايتهاي همسرش را پيشرفت تحصيلي خود بسيار موثر مي داند. او همسرش را در تحصيل فرزندانشان نيز موثر دانسته و نقل مي كند :... اگر شوهري نداشتم كه اينقدر به من كمك كند، ممكن بود كار من و تحصيل فرزندانم بسيار افت پيدا كند ...وقايع ميانسالي : اواخر دوره پهلوي زماني كه حكومت نظامي و اعلام شد، 8 شب ساعت منع تردد بود، مريم پور رضا قزل اياق به علت محدوديتي كه در ساعات رفت و آمد پيش آمده بود 6 ماه تا صبح در

بيمارستان مي ماند و پذيراي مريضان بود و 6 ماه ديگر را همكارش مرحوم خانم دكتر سيمين كامياب در بيمارستان به معالجه مراجعه كنندگان مي پرداخت. مريم پوررضا قزل اياق در سال 1378 در حالي كه 30 سال خدمت آموزشي و پزشكي را در دانشگاه تهران را با 65 سال سن پشت سر گذاشته بود بازنشسته شد. روزي كه حكم بازنشستگي خود را دريافت نمود، بيمارستان ميرزا كوچك خان را با گريه ترك نمود. شبانه به بيمارستان بازگشت و تمام تزهايش را به كتابخانه دانشگاه بخشيد. پس از آن به وزارتخانه رفت و استعفاي خود را تحويل داد. زماني كه علت استعفا را جويا شدند، دليل استعفا را چنين تشريح نمود: من فكر مي كنم كسي بايد عضو و دبير بورد باشد كه سمت آموزشي داشته باشد، من از اين ساعت سمت آموزشي ندارم. با اين استعفا موافقت نشد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : مريم پور رضا قزل اياق دو سال ، پس از اخذ تخصص در رشته زنان به سمت استاد يار دانشگاه منصوب شد و در بيمارستان زنان مشغول به كار گشت. و به تربيت و آموزش دانشجويان ورزيدنت هاي پزشكي پرداخت. بعد از6يا 8 سال دوره استاد ياري، دانشيار و بعد از 4 سال مقام استادي داشنگاه علوم پزشكي تهران نائل آمد. دكتر پور رضا از سال 1367 دبير بورد تخصصي وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي است. دكتر قزل اياق مطب خود را در آذر ماه 1343 به روي بيماران گشود و همچنان روزي 8 ساعت به معالجه و مداواي مراجعه كنندگان مي پردازد. وي در سال 1378 درحالي كه سئوالات

خدمتش دانشگاه تهران به 30 سال رسيده بود و بيش از 65 سال داشت، بازنشسته شد و محل خدمت خود را در بيمارستان ميرزا كوچك خان ترك نمود.فعاليتهاي آموزشي : مريم پور رضا قزل اياق فعاليتهاي آموزشي خود را پس از پايان رساندن دوره تخصص زنان به طور رسمي در دانشگاه تهران آغاز نمود. علاوه بر آموزش دانشجويان دوره عمومي و دانشجويان دوره تخصصي(وزيدنت) در كنگره هاي و گردهمايي هاي باز آموزي و علمي نيز به ارائه دستاوردهاي علمي رشته خود مي پرداخت از آن جمله است: آموزش دوره لاپاروسكوپي در بيمارستان ميرزا كوچك خان ، اموزش سرطمان تخمدان در كنگره باز آموزي در شيراز، آموزش دوران نازايي و ناباروري در تالار بيمارستان امام خميني(ره)، سخنراني در كنگره كپنهاكمراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : مريم پور رضا قزل اياق در افتتاح بخش نازايي بيمارستان ميرزا كوچك خان نقش مهمي داشت.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : مريم پور رضا قزل اياق علاوه بر مطالعات تخصصي رشته خود ، علاقه زيادي نيز به ادبيات اشعار شاعراني چون حافظ، سعدي و شاهنامه دارد و آثاري نيز از بر دارد. عليرغم تمايل كه به يادگيري موسيقي داشت، زماني را صرف آن نكرد و از زمان مطالعات تخصصي خود و به روز نمودن ان نكاست.آرا و گرايشهاي خاص : مريم پور رضا قزل اياق ، معتقد است در مقام معلم نبايد از تحصيل علوم جديد باز ايستاد وي معتقد است كه به عنوان مثال استادي كه در بيمارستان ميرزا كوچك خان است و دوره راديولوژي را ديده است بايد كارگاه MRI و CT را

در رشته خودش بگذراند تا بتواند مدارك را تفسير نمايد. وي همچنين در خصوص محدوديت پذيرش در رشته تخصص زنان براي خانمهاي معتقد است كه با وجود تراكم متخصص زنان در كشور همچنان با كمبود پزشك متخصص در مناطق محروم مواجه هستيم، در حالي كه شايد حضور آقايان در اين رشته بتواند معضل اعزام پزشك به جاهاي دور افتاده را حل نمايد. دكتر پور رضا آرا و عقايد مخصوصي دارد. او مي گويد كه علاقه اي به پست و مقام نداشته و ندارد. وي اعتقاد زيادي به آموزش داشته و معتقد است كه يك معلم بايد همه علوم رشته خويش را آموخته و به داشته هاي خود اكتفا نكند. وي به سياست اظهار بي علاقه اي مي كند و اظهار مي دارد كه بدان جهت پيشنهاد 0نمايندگي مجلس را رد نموده است . او اذعان داشته كه ((...سياست من؛ مطب من، مريض من، دانشجوي من و دانشگاه من است...))جوائز و نشانها : در سال 1379 در كنگره ناباروري و نازايي كه در بيمارستان امام خميني( ره) برپا شد، از دكتر مريم پوررضا قزل اياق به عنوان استاد نمونه تجليل به عمل آمد و لوح تقدير و يك كتاب شاهنامه نفيس به وي اهداشد.

________________________________________

آثار : بيماريهاي زنان فوريتهاي زنان و زايمان مقالات متعدد، در همايش ها و كنگره هاي داخلي و خارجي

پوررنجبر، كوكب

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

مدرس قرآن.

تولد: 1282 شيراز.

درگذشت: 12 اسفند 1370.

كوكب پوررنجبر، فرزند محمداسماعيل كه پزشكى مشهور بوده است، پس از اتمام تحصيلات خود به شغل معلمى تعليمات دينى در وزارت فرهنگ سابق روى آورد.

از سن شانزده سالگى به جمع آورى مستندات در روش هاى تدريس علوم اسلامى پرداخت.

در اثناى آموزش تعليمات دينى در مدارس بود كه ايشان اعراب گذارى و تصحيح نسخ قرآن چاپ كشورهاى پاكستان، هندوستان و ديگر كشورهاى اسلامى را آغاز كرد.

كوكب پوررنجبر با تغيير روش هاى تدريس قرآن و زيباسازى صفحات اين كتاب آسمانى از سويى و ويراستارى و صفحه آرايى متن آموزشى و درك بصرى راحت لغات از سويى ديگر تلاش نمود تا آموزش قرآن را به نونهالان و نوآموزان علوم دينى ساده و آسانتر سازد.

فعاليت ديگر استاد پوررنجبر بازنويسى مفاتيح الجنان بود. ويژگى اين نسخه اعراب گذارى كامل كلمات در زير و بالاى حروف بود و روال سنتى حاشيه نويسى در متن كه دشوارى زيادى براى خوانندگان را به همراه دارد، كنار گذاشت و حاشيه در متن صفحات قرار داده شد و از فنون زيبانگارى و هنر خطاطى نيز استفاده نمود.

استاد پوررنجبر در سن بيست و هفت سالگى نابينا شد ولى با ديدن حضرت فاطمه (س) در خواب شفا يافت، و عمر خود را وقف قرآن و علوم دينى كرد. ره آورد چهل و شش سال خدمت در مراكز دولتى و ملى ايشان، تأسيس مركز آموزش ابتدايى (كوكبيه) در شهر مشهد است.

استاد از سالهاى 1338 تا 1363 به منظور تدريس قرآن مجيد، ساده ترين روش ممكن خودآموزى در شش جلد تحت عنوان خودآموز و روش تدريس قرائت مجيد را تأليف نمود. اين خودآموز توسط انتشارات اسلاميه به چاپ رسيده است. از آثار ديگر او تصحيح خودآموز گفتگوى حسين و حسن است.

استاد كوكب پوررنجبر سرانجام در سن هشتاد و دو سالگى روز دوازدهم اسفند 1370 دار فانى را وداع گفت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

پورزند، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1323، مرتبه علمى: دانشيار رشته جراحى دانشكده: پزشكى،

دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى جراحى عمومى و عروق از دانشگاه جرج واشنگتن آمريكا در سال 1356.

مرتبه علمى:

استاديار جراحى دانشگاه علوم پزشكى تبريز از سال 1360 تا سال 1369، دانشيار جراحى دانشگاه علوم پزشكى تبريز از سال 1370 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

هيپرپاراتيروئيديسم اوليه، تروماى شكمى، تروماى نافذ شكمى، تروماى شريانى، توده هاى آدرنال، تدريس جراحى عمومى و عروق (پزشكى عمومى و تخصصى) در دانشگاه علوم پزشكى تبريز، دريافت تقديرنامه به عنوان بهترين رزيدنت جراحى از مركز بيمارستانى واشنگتن در سال 1355.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 11، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

درماتوميوزيت حاد و بررسى ده مورد آن، گزارش 70 تروماتيسم رگهاى محيطى، لاپاراتومى تشخيصى مجدد در مجرومين جنگ ايران و عراق، سندرم PEUTZJEGHRS، جراحى تيروئيدهاى بسيار بزرگ، جراحى هيپرپاراتيروئيديسم اوليه، سرطان ركتوم در سنين قبل از 40 سالگى، گزارش تظاهرات بالينى گوناگون فئوكروموسيتوما، ضايعات عروقى همراه با شكستگى ها واعمال جراحى اورتوپدى، بررسى 143 موردانسداد مجارى صفراوى خارج كبدى، ضايعات كيستيك پانكراس، PRMARY ADENOID CYSTIC CARCINOMA OF ESOPHAGUS

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

پورعجم، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

پورفرهاد، مسعود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1308، مرتبه علمى: استاد، رشته: راديولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى در سال 1334، دكتراى تخصصى در رشته آناتومى در سال 1339 دكتراى تخصصى در رشته راديولوژى از دانشگاه تهران در سال 1348.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى در رشته آناتومى دانشگاه تبريز در سال 1350.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تحقيق در زمينه هاى آناتومى و مسائل به پزشكى و راديولوژى، مأموريت عملى به مدت يك سال در رشته تشريح در دانشكده پزشكى پاريس در سال 1340، مأموريت علمى در رشته تشريح به مدت يك سال در لندن در سال 1352.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

كالبدشناسى انسانى كلياتى در مورد ساختمان تشريحى بدن انسان، كالبدشناسى لگن، ساختمان تشريحى ديواره لگنى و احشاء محتوى لگنى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى:- تعداد مقالات به زبان خارجى:-

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

پورمند، غلامرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1325، دانشكده: دانشيار، رشته: بيماريهاى كليه، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى، دكتراى تخصصى ارولوژى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1357، فوق تخصص پيوند كليه از دانشگاه SYUG انگلستان در سال 1363. مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه علوم پزشكى تهران حال تخصصى از سال 1357، تا سال 1366، دانشيار علوم پزشكى تهران از سال 1366 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

درمان با B.C.G درمان سنگهاى دستگاه ادرارى با موج ضربه اى (LWSE) تدريس درس اورلوژى در دانشگاه علوم پزشكى تهران.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا

ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 2، تعداد مقالات به زبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

هسته استخوانى سنگ هاى ادرارى، ديورتيكول مادرزادى مجرا، گزارش تركيبات سنگ هاى ادرارى ايران، دريچه مادرزادى حالبى، فئوكروموستيوم مثانه، عوارض ارولوژى پيوند كليه.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

پوستي، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1314، مرتبه علمى: استاد، رشته: فارماكولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى از دانشكده دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1341.

مرتبه علمى:

دستيار گروه فارماكولوژى در سالهاى 1341 -1343، استاديار رشته فارماكولوژى در سال 1344، دانشيار در سال 1348 و استاد فارماكولوژى در سال 1353.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

استفاده از دو بورس دانشگاهى دولت بلژيك و آمريكا و تحقيق در زمينه هاى داروهاى قلبى و عروقى، مسوميت قلبى برخى داروها مثل تركيبات ديژيتال و تئوفيلين و جلوگيرى از مسموميت توسط برخى داروها مثل كاربامازپين، پيدا كردن اثر جديدى از اسيد اتاكرينيك در روى قلب مجزاى خوكچه هندى در زمينه اثرات مستقيم قلبى برخى ديورتيكها، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 20 پايان نامه دكتراى پزشكى و داروسازى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

فارماكولوژى، دندانپزشكى و پرستارى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 46، تعداد مقالات به زبان خارجى: 27

زمينه علمى مقالات:

قلبى عروقى بخصوص برخى اثرات مستقيم داروهاى مدرن بر روى قلب جدا شده حيوانات آزمايشگاهى مانند اثر مستقيم اسيد اتاكرينيك روى دهليز مجزاى خوكچه هندى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

پويا، يحيي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1273 ش)، پزشك. از اهالى تهران بود، پس از طى دوره هاى ابتدايى و متوسطه در زادگاهش تحصيلات پزشكى خود را در مدرسه ى طب به پايان رساند و پس از آن به مدت دو سال در انستيتو پاستور تهران به كار پرداخت، سپس به فرانسه رفت و موفق به دريافت دانشنامه ى بيمارى كشورهاى گرمسيرى، سرم شناسى، بيماريهاى پوست و آميزشى شد. پويا همچنين دوره ى انستيتو پاستور

مدرسه ى مالاريالژى را طى كرد و گواهينامه گرفت. وى در سال 1310 ش به ايران بازگشت و عهده دار مشاغلى چون: رئيس بهدارى و شهردارى، رئيس آموزشگاه و رئيس بخش بيمارستان رازى شد. وى در سال 1338 ش دوباره به پاريس رفت و ديپلم خون شناسى گرفت و علاوه بر آن در زمينه ى گروه بندى خون افراد و فن انتقال خون، گواهينامه ى تخصصى دريافت كرد. از آثارش: «بيماريهاى خون»؛ «رساله ى دفاع از امراض تناسلى»؛ «گروه بندى و انتقال خون»؛ «مراسم اولين درس دكتر پويا».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :زندگينامه ى رجال و مشاهير (179/2)، مولفين كتب چاپى (823 -822 /6).

پهلوان زاده، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1316، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى عفونى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى بيماريهاى عفونى از دانشگاه علوم پزشكى تبريز در سال 1348، فوق تخصص بيماريهاى عفونى و گرمسيرى از دانشگاه ايلينويز آمريكا در سال 1357.

مرتبه علمى:

استاد دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تبريز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى جانبى HBSAG در كاركنان بيمارستانى، بررسى عفونتهاى ادرارى در بيماران مراجعه كنندن، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 25 پايان نامه دكتراى عمومى و فوق تخصصى رشته بيماريهاى عفونى، تدريس دروس بيماريهاى عفونى و بيماريهاى گرمسيرى در دانشگاه علوم پزشكى تبريز.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيماريهاى عفونى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 4، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

بيماريهاى عفونى، مقايسه اثرات آزمايشگاهى آزلد ميلن آمپى سيلينى، كنترل عفونى در مناطق جنگ، ويژگيهاى مننژيت سلى، گزارش 88 مورد مننژيت سلى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

تابعي، ضياءالدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر سيد ضياء الدين تابعي درسال 1324 در استهبان فارس متولدشد. وي پس از گذراندن تحصيلات ابتدايي و دبيرستان در استهبان -شيراز و اخذ ديپلم طبيعي با رتبه اول در استان در سال 1343، وارد دانشگاه تهران شد و تا دريافت دكتري پزشكي عمومي به تحصيل پرداخت.وي دوره فلوشيب را در دانشگاه آتلانتاي آمريكا و بورد تخصصي پاتولوژي از دانشگاه ميامي آمريكا در سال 1361 ،فوق تخصص هماپاتولوژي از دانشگاه الوري در سال 1362 دريافت كرد.نامبرده هم اكنون عضو هيئت علمي و استاد دانشگاه علوم پزشكي شيراز است.وي درنخستين همايش چهره هاي ماندگار درسال 1380 برگزيده ومعرفي شد.گروه :

علوم پزشكيرشته : پزشكي عموميگرايش : آسيب شناسيوالدين و انساب : سيد ضياء الدين تابعي از سادات حسيني است و نسب خانوادگي او به امامزاده سيد مير حسين مي رسد كه در ناحيه پستكوه فسا مدفون است و ايشان از نوادگان حضرت امام محمد باقر (ع) مي باشند.خاطرات كودكي : سيد ضياء الدين تابعي از دوران كودكي خود چنين مي گويد: "از دوران كودكي خاطره خاصي ندارم جز همان غم و شادي هاي دوران كودكي در شهري نسبتا محروم از مزاياي اقتصادي،اما مملو از محبت و عاطفه خانوادگي و همشهريان."اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : سيد ضياء الدين تابعي در خانوده اي مذهبي و فرهنگي بدنيا آمد. پدرش آموزگار و مادرش خانه دار بود.تحصيلات رسمي و حرفه اي : سيد ضياء الدين تابعي تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در دبيرستانهاي محقق - مغربي - استهبان و دبيرستان ابوذر شيرازگذراند و پس از اخذ ديپلم طبيعي با رتبه اول استان در سال 1343 وارد دانشكده پزشكي دانشگاه تهران شد. او پس از اخذ دكتري عمومي به آمريكا عزيمت كرد و دوره فلوشيب را در دانشگاه آتلانتاي آمريكا و بورد تخصصي پاتولوژي را از دانشگاه ميامي آمريكا در سال 1361 و در آخر سر فوق تخصص هماتولوژي را از دانشگاه الوري در سال 1362 دريافت كرد.خاطرات و وقايع تحصيل : سفر سيد ضياءالدين تابعي به آمريكا و تحصيل و دريافت مدارك گوناگون تخصصي و فوق تخصصي از وقايع مهم روزگار تحصيل استاد بوده است.وي همچنين از سفر به كشور هاي انگلستان و كانادا نيز خاطرات خوشي را به ياد دارد.ايشان از دوران تحصيل در دبيرستان چنين بياد

دارد: "در دوران تحصيلات دبيرستان اغلب دبيران ما نيز ديپلم بودند و تنها سه نفر ليسانسيه در استهبان بود كه خوشبختانه داراي معلومات خوب و همگي در آموزش و پرورش اينجانب سهم عمده اي داشته اند."فعاليتهاي ضمن تحصيل : سيد ضياء الدين تابعي در حين تحصيل به مطالعه وسيع در زمينه رشته تخصصي اش پيرامون آسيب شناسي و هماتولوژي و همچنين به يادگيري زبان انگليسي پرداخت.او عضو انجمن اسلامي دانشكده پزشكي تهران بود كه در آنجا اقدام به برگزاري جلساتي با حضور اقايان دكتر شريعتي ،استاد شهيد مطهري و استاد علامه جعفري مي كرد.استادان و مربيان : دكتر آذرم ،دكتر گل گلاب،دكتر محتاط،روشن ،شهبازي، دكتر فريدونيان ،عزيزي ،دكتر بامشاد و دكتر بوذر جمهرمهر ،دكتر كيهاني،حكيم ،گنج بخش ،طباطبائي ،حكمت ،نجم آبادي ، دكتر پزشكان ، غروي،نعمت اللهي،بهزاد،دكتر شفا، دكتر وثوق ،دكتر مير ،دكتر آذر ،دكتر پيرنيا، دكتر آرمين ،شمسا،بهادري،سجادي ،رئيس بهرامي ،دكتر قريب، دكتر اهري ، دكتر جهانشاه صالح، دكتر غفوري ،دكتر لشكري ،دكتر مرشد و دكتر باقري از اساتيد سيد ضياء الدين تابعي مي باشند.هم دوره اي ها و همكاران : از همكاران سيد ضياء الدين تابعي مي توان به دكتر دانشبد،دكتر رجايي ،دكتر حقيقي ،دكتر محلاتي ، دكتر آزاده ،دكتر كومار و اساتيد بخش پاتولوژي دانشگاه علوم پزشكي شيراز اشاره كرد.همسر و فرزندان : سيد ضياء الدين تابعي متاهل و داراي همسر بنام سركار خانم زهرا بيگم معزي مي باشد. ايشان قبلا آموزگار بودند كه سپس براي تعليم فرزندان به خانه داري پرداختند. وي نيز سه فرزند دارد: - سيد محي الدين علي تابعي ،دانشجوي PHD فيزيك در دانشگاه واترلو كانادا - الهام

سادات تابعي MS شيمي معدني از دانشگاه شيراز - فاطمه سادات تابعي دانشجوي سال سوم رشته برقوقايع ميانسالي : از خاطرات ميانسالي سيد ضياء الدين تابعي مي توان به وقوع انقلاب اسلامي و همچنين جنگ تحميلي اشاره كرد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : مشاغل و سمتهاي سيد ضياء الدين تابعي به قرار زير است: - رئيس دانشكده پزشكي شيراز - معاون پژوهشي دانشگاه علوم پزشكي شيراز - رياست دانشگاه علوم پزشكي شيراز - دبيركنگره بين المللي پزشكي جغرافياي دانشگاه شيراز - عضو هيئت امنا دانشگاه - عضو هيئت مميزه دانشگاه - عضو شوراي عالي برنامه ريزي وزارت بهداشت - عضو شوراي عالي انتقال خون - رئيس انجمن حمايت از بيماران سرطاني استان فارس - مسئول كميته ثبت سرطان در بيمارستان نمازي - مدير گروه پاتولوژي - مدير گروه اخلاق پزشكي - عضو و دبير هيئت ممتحنه رشته آسيب شناسي - دبير كميته راهبردي رشته آسيب شناسي - عضو وابسته فرهنگستان علوم پزشكي - عضويت در كميسيونها و شوراهاي پزشكي معتبر كشورفعاليتهاي آموزشي : سيدضياء الدين تابعي پس از فراغت از تحصيل از آمريكا به ايران بازگشت و در دانشگاه علوم پزشكي شيراز به تدريس دروس ،هماپاتولوژي، آسيب شناسي، فيزيولوژي خون، و ايمونولوژي باليني ، بانك خون پرداخت. او همچنين به تحقيق در طرح جامع بيماري تالاسمي در استان فارس ، طرح بررسي اورژانس در استان فارس ، طرح مطالعه محدوده طبيعي پارامترهاي آزمايشگاهي و طرح بررسي اختلالات كروموزومي در لوكيما مبادرت مي ورزد.مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : مراكزي كه سيد ضياء الدين تابعي يكي از بانيان آن بشمار مي

رود به قرار زير است: - انجمن حمايت از بيماران سرطاني استان فارس - جامعه انديشمندان و انديشه سازان وابسته به فرهنگستان علوم پزشكيساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : سيد ضياءالدين تابعي علاوه بر تدريس به تحقيق و تاليف كتب و مقالاتي در زمينه هاي : طبقه بندي ليفوما در جنوب ايران ، ماركرهاي ايمونولوژيك در 50 لوسمي اطفال ،ميلوانسيلاستيك مي پردازد.شاگردان : دكتر لنكراني (وزير محترم بهداشت) ،دكتر واسعي ( معاون محترم پژوهشي وزارت بهداشت)،دكتر ايمانيه(رئيس محترم دانشگاه علوم پزشكي شيراز) و غيره از دانش آموختگان و دانشجويان سيد ضياء الدين تابعي بوده اند.همفكران فرد : سيد ضياء الدين تابعي از همفكري نزديكي با دكتر ملك زاده ،دكتر فاضل ،دكتر ولايتي ،دكتر لاريجاني ،دكتر صدر و دكتر مرندي برخوردار است.آرا و گرايشهاي خاص : ضياء الدين تابعي گرايش فلسفي دارد.جوائز و نشانها : - دريافت لوح تقدير از طرف وزارت بهداشت بخاطر كسب مقام استادي ممتازي - معرفي به عنوان چهره ماندگار سال 1380- صدا و سيما - استاد نمونه آموزشي جشنواره ابن سينا دانشگاه علوم پزشكي تهرانچگونگي عرضه آثار : - تعداد مقالات منتشر شده در مجلات علمي :62 مقاله

--------------------------------------------------------------------------------

آثار : nbsp1 تغيير آزمايشگاهي خون ويژگي اثر : 40 تست جهاد دانشگاهي شيراز-انگليسي ،13682 تغيير تستهاي آزمايشگاهي ايمني ويژگي اثر : 40 تست جهاد دانشگاهي شيراز-انگليسي ،13693 تغيير تستهاي آزمايشگاهي شيمي ويژگي اثر : 40 تست جهاد دانشگاهي شيراز-انگليسي ،13674 سلسله كتبي درباب آزمايشات هماتولوژي ، شيمي و ايمونولوژي باليني ويژگي اثر : استاددكتر سيد ضياء الدين تابعي سلسله كتابهايي پيرامون آزمايشهاي مربوط به هماتولوژي ( خون شناسي) ، شيمي، ايمونولوژي

باليني تاليف نموده است كه از نظر تخصصي مولف و نو بودن مباحث آنها اهميت بودند.5 طبيبانه اي براي طبيبان ويژگي اثر : استاد تابعي دركتاب طبيبانه اي براي طبيبان اندرزها و توصيه هاي اخلاقي رابه همكاران خود تحرير كرده و در مورد مسايل عام مربوط به حرفه خود به سخن نشسته است.6 فيزيولوژي خود براي دانشجويان ويژگي اثر : استاددكتر سيد ضياء الدين تابعي كتاب فيزيولوژي خون را به عنوان كتابي درسي جهت دانشجويان رشته پزشكي تاليف نموده اند برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

تاج الحكماء، حسنعلي، حسينعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1254 -1204 ش)، طيب و شاعر. وى در آغاز شاعرى تاج الحكما و طبيب تخلص مى كرد، سپس تخلص خود را فلسفى قرار داد. سيد در نايين متولد شد. تحصيلات مقدماتى را در زادگاهش به انجام رساند، سپس براى تكميل تحصيلات به اصفهان رفت و يك دوره طب قديم را در محضر درس ميرزا باقر حكيم باشى آموخت. مدتى مامور خدمت در بهدارى نايين شد. در اواخر دوره ى مظفرى به تهران آمد و به تحصيل زبان فرانسه و طب جديد پرداخت تا آنكه در جراحى چشم مهارت يافت. او در نقاشى و موسيقى و تاريخ و جغرافى نيز دست داشت. كتاب چاپ شده ى وى: «هفت مقاله ى فلسفى در لزوم ديانت».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى سخنوران يزد (483 -481)، الذريعه (237/25)، سخنوران نامى معاصر (2737 -2734 /4)، فرهنگ سخنوران (177)، مولفين كتب چاپى (683 -682 /2).

تاج بخش، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1316، مرتبه علمى: استاد، رشته: ميكروبيولوژى، دانشكده: دامپزشكى، دانشگاه: تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى دامپزشكى از دانشكده دانشگاه تهران در سال 1340، دكتراى تخصصى ميكروبيولوژى، ايمنولوژى و بيماريهاى گرمسيرى از انستيتو پاريس و انستيتوى بين المللى بيماريهاى گرمسيرى در سال 1345.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشكده دامپزشكى دانشگاه تهران، استاد ممتاز دانشكده دامپزشكى دانشگاه تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

ايمونولوژى تيموس، طرح بقاى سالمونلا آبورتوس اوويس در طبيعت، خود ايمنى، ساختار آنتى ژن هاى سالمونلائى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 40 پايان نامه دكترا.

ابداع:

واكسن هاى ضد سالمونلا آبورتوس اوويس.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 10

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى: 42

زمينه علمى تأليفات:

ميكروبيولوژى، ايمونولوژى بيماريهاى واگيردام، بيماريهاى مشترك انسان و دام، تاريخ

پزشكى ايران، تاريخ علوم، تاريخ دامپزشكى ايران.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 40، تعداد مقالات به زبان خارجى: 42

زمينه علمى مقالات:

ايمنى بنيادى، ايمنى بافتى، واكسن هاى ضد سالمونلا، اكوبيولوژى، بروسلوز، تاريخ دامپزشكى ايران، تاريخ بيماريهاى واگير و مسير تحول علم در اسلام و ايران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

تبريزچي، حميد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: پاتولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى كرمان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

تبريزي، علاءالدين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، طبيب. وى از خاندان پزشكان معروف تبريز بوده كه در آن شهر ولادت يافت. وى مؤلف كتاب «كامل علايى» است كه آن را براى شاه اسماعيل صفوى (930 -905 ق) تأليف كرده است. اين كتاب به فارسى و شامل واژه ها و اصطلاح هاى پزشكى بر اساس حروف الفبا مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (358 / 5)، تاريخ نظم و نثر (814)، الذريعه (256 / 17).

ترشيزي، محمدحسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

شيخ محمدحسين ترشيزى (كاشمرى) عالمى جليل و فاضلى كامل از شاگردان مجدد شيرازى در سامرا و ملازمين علامه آقا شيخ اسماعيل كاشمرى بوده و مضافاً بر تبحر در فقه و اصول يد طولائى در علم طب داشته است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

ترياكيان، هارتيون

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ش)، پزشك، محقق، دانشمند و مترجم. از پزشكان ارمنى و از محققين پركار كه علاوه بر طبابت در زمينه ى ارتباط گويش گيلكى و زبان پهلوى و روسى و فرانسه و همچنين گويش محلى گيلان آشنا بود. او ظاهرا نخستين فردى از ارامنه است كه «گلستان» سعدى را به زبان ارمنى ترجمه كرد و اين ترجمه در سال 1918 م به چاپ رسيد كه نسخه اى از آن در كتابخانه ى ايروان موجود است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :نامها و نامدارهاى گيلان (94 -93).

تشيد، محمداسماعيل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1306، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيهوشى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى عمومى از دانشكده پزشكى علوم پزشكى تهران در سال 1330، دكتراى تخصصى بيهوشى از آمريكا در سال 1334، سفر به كشورهاى آمريكا، انگلستان، لبنان، و سوئيس در تازه كردن اطلاعات تخصصى.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

روش اندازه گيرى عمق بيهوشى در بيهوشى مدرن، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 50 پايان نامه دكتراى تخصصى بيهوشى.

ابداع:

لوله هاى ويژه انتوباسيون از راه بينى به شكل S مشهور به لوله دانشگاه تهران.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

فارماكولوژى داروهاى بيهوشى، انتخاب روش بيهوشى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 33، تعداد مقالات به زبان خارجى: 12

زمينه علمى مقالات:

انستزيولوژى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

تفرشي، ابوالحسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1320 -1261 ق)، طبيب. در خواران تفرش متولد شد و تا سن هجده سالگى در همان جا فارسى و عربى و حسن خط را آموخت. در سال 1279 ق به تهران آمد، سال بعد وارد مدرسه دارالفنون شد و در سال 1291 ق به گرفتن ديپلم طب نايل گرديد. در اين سال به سمت حافظ الصحه (رييس بهدارى) اراك منصوب شد، پس از يكسال طبابت و اقامت در اراك، به تهران بازگشت. تفرشى سمتهاى مختلفى را مانند: دانشيار طب در مدرسه ى دارالفنون، طبيب گارد مخصوص، طبيب و معالج محمدرحيم خان علاءالدوله اميرنظام، رييس مريضخانه دولتى كرمانشاه، رييس بيمارستان دولتى (سيناى كنونى) عهده دار بود. در سال 1302 ق براى مدت

كوتاهى به اروپا مسافرت كرد و در پاريس با وضع تشريحات و عمليات آن آشنا شد. وى در تهران درگذشت و در امامزاده حسن مدفون گرديد. نامبرده داراى تأليفات و ترجمه هايى مى باشد از جمله: «پاتولوژى»؛ «تراپوليك و دواسازى»؛ «تشريح»؛ «فيزيولوژى»؛ «مسايل عمده ى حفظ الصحه»؛ «مطلع الطب ناصرى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :شرح حال رجال (8 /6)، مؤلفين كتب چاپى (145 -144 /1)، المآثر والآثار (218)، مكارم الآثار (1652 -1651 /5).

تقي اسكوئي، موسي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1325، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: فارماكوگنوزى، دانشكده: داروسازى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى داروسازى از دانشكده داروسازى دانشگاه علوم پزشكى تبريز در سال 1349، دكتراى فارماكوگنوزى از چلسى كالج دانشگاه لندن در سال 1358.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه علوم پزشكى تبريز در سال 1358، ارتقاء به درجه دانشيارى دانشگاه علوم پزشكى تبريز در سال 1369.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

فرآورده هاى طبيعى، داروهاى گياهى، بررسى اثرات شيميائى و فيتوشيميائى داورها، عضويت در كنگره هاى داروسازى ايران، مشاوره و نظارت بر 10 پايان نامه دكتراى تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 10، تعداد مقالات به زبان خارجى: 8

زمينه علمى مقالات:

فرآورده هاى طبيعى و فيتوشيمى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

تقي نيا، محمدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: آسيب شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

تكشيان، محمديوسف

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1308، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى بيماريهاى گوش و حلق و بينى از نيوجرسى آمريكا در سال 1343، فوق تخصص گوش داخلى از دانشگاه جانزهاپكينز آمريكا در سال 1344.

مرتبه علمى:

آسيستان پروفسور دانشگاه جانزهاپكينز آمريكا در سال 1344، دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

مطالعه و تحقيق بسيار در زمينه گوش و حلق و بينى و استاد راهنماى رزيدنت هاى متعدد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

گوش و حلق و بينى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 1، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

جراحى و گزارش يك مورد گلالوس ژوگولاريس دو طرفه در گوش.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

تمدن، خديجه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: آسيب شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

تنكابني، حكيم مؤمن

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ميرزا محمد مؤمن بن محمد زمان حسينى تنكابنى. سيد حكيم فاضل اديب. معاصر شاه سليمان صفوى بوده، و كتاب خود را در طب به نام «تحفة المؤمنين» و بر حسب آنچه مشهور است «تحفه ى حكيم مؤمن» را در زمان اين پادشاه تأليف نموده كه مكرر به طبع رسيده. اولاد او در اصفهان و نجف آباد ساكن مى باشند.

در صحن مقبره ى خواجه، قبر كوچكى است كه بر روى او: ميرزا محمد مؤمن (حكيم و اديب و شاعر) متوفى به سال 923 مرقوم است، و اتحاد نام، برخى را به اشتباه انداخته، وى را حكيم مؤمن تنكابنى سابق الذكر دانسته اند، و حال آن كه تاريخ قبر، حكايت از اختلاف آن دو مى نمايد، و او دانشمند ديگرى است غير از حكيم تنكابنى.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

تنكابني، سليمان

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 1250 ق)، فقيه، اديب، متكلم و پزشك ايرانى. مقدمات علوم را در زادگاهش فراگرفت. در جوانى به همراه برادرش، ملا عبدالمطلب، رهسپار عتبات عراق گرديد و چندى در شهرهاى مقدس آن سرزمين به تكميل تحصيلات خود پرداخت. سپس راهى اصفهان شد و بيست و دو سال در خدمت آخوند ملاعلى نورى مازندرانى شاگردى كرد و كتب ملاصدرا را نزد وى فراگرفت. «شرح لمعه» را نزد ملا محمدعلى نورى آموخت. پس از آن خود به تدريس روى آورد و در اصفهان «تجريد الكلام»؛ «شوارق»؛ «شرح لمعه» و «تفسير قاضى بيضاوى» را درس مى گفت. ميرزا سليمان به آموختن دانش پزشكى پرداخت و در رشته ى پزشكى شاگرد ميرزا اسماعيل اعرج اصفهانى بود. ميرزا اسماعيل به تنكابنى طب آموخت و خود نيز نزد او شرح «تجريد الكلام» فرا مى گرفت. ميرزا سليمان

در اصفهان به ملامحراب، عارف گيلانى، دست ارادت داد. ميرزا سليمان تنكابنى پدر ميرزا محمد تنكابنى، مولف «قصص العلماء»، است. از جمله آثار وى: حاشيه بر «مطول» تفتازانى؛ حاشيه بر «مفاتيح الشرائع» ملامحسن فيض كاشانى؛ حاشيه بر «الفوائد الضيائيه» جامى، حاشيه بر «شرح الاسباب»، در پزشكى؛ حاشيه بر «حكمه العين»؛ حاشيه بر «حيوه القلوب»؛ حاشيه بر «تذكره الائمه»؛ رساله اى در وبا و طرز معالجه ى آن.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :قصص العلماء (73 -71)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 609/13).

توحيدي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى و دكتراى تخصصى داخلى از دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى شيراز در سال 1358، فوق تخصص بيماريهاى ريه.

مرتبه علمى:

پس از طى مرحله استاديارى، ارتقاء به درجه دانشيارى دانشگاه علوم پزشكى مشهد.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

انجام 8 طرح تحقيقاتى در زمينه هاى بررسى تستهاى تشخيصى سرولوژيك در كيست هيداتيك، بررسى انواع سل و استاد راهنماى 6 پايان نامه دكترا و تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 7، تعداد مقالات به زبان خارجى: 8

زمينه علمى مقالات:

كيست هيداتيك، ادم ريوى، سل غدد لنفاوى، پلورزى ها، سل پلور، سرطان در افراد جوان، سرطان ريه.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

توسلي فريد، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

پزشك جراح.

تولد: 1315.

درگذشت: 12 مهر 1372، آمريكا.

مهدى توسلى فريد در سال 1340 از دانشكده ى پزشكى دانشگاه تهران فارغ التحصيل شد و در سال 1341 ايران را به قصد ادامه ى تحصيل در آمريكا ترك كرد. ابتدا در دانشگاه كمريج ماسوچوست و سپس در كلرادو و شيكاگو در رشته ى طب داخلى و پاتولوژى دوره هايى را گذراند. در سال 1343 به ماسوچوست بازگشت و در بوستون در بيمارستان كارنى دوره ى رزيدنتى را طى كرد. در سال 1345 كارش را در زمينه ى تحقيقاتى هماتولوژى در مركز پزشكى تافت در نيوانگلند پايه گذارد و مدتى هم در MIT در بخش بيولوژى كارآموزى و مطالعه كرد. در سال 1351 از تافت به كلينيك و مركز تحقيقاتى اسكرپيس در لاهويا- كليفرنيا منتقل شد و تا سال 1360 در اين مركز فعاليت مى كرد. سال

1356 مدتى به عنوان استاد ميهمان در بيمارستان بيستر پاريس مشغول بود. در سال 1360 از سوى مركز پزشكى V.A به جكسون ميسى سى پى براى كار دعوت شد و تا پايان عمر در آنجا فعال بود.

او از پيشگامان پيوند مغز استخوان است و كشفيات علمى وى راهگشاى بسيارى از محققان كنونى خون شناسى در دنياست. بيش از 400 مقاله و سخنرانى علمى و تحقيقى نوشت كه در نشريات علمى منتشر شد. در شش كتاب در زمينه ى كار تخصصى خود نوشت و در تصنيف چندين اثر علمى بيش از بيست فصل سهيم بود. دكتر توسلى فريد در نه نشريه علمى در شوراى سردبيرى عضو بود. از وى كتاب فارسى فقر علوم در سال 1366 در ايران منتشر شد.

يكى از آخرين كارهاى او مقاله اى بود كه هفته ى قبل از درگذشتش در مجله ى پزشكى «Bood» انتشار يافت. وى به عنوان محقق ميهمان و سخنران در بسيارى از كنفرانس هاى پزشكى در كشورهاى مختلف حضور داشت. در سال 1371 از طرف دانشگاه شهيد بهشتى براى شركت و سخنرانى در كنفرانس خون شناسى دعوت شد كه در آن حضور يافت.

پيكر دكتر مهدى توسلى فريد بنا به وصيتش در ايران به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

توفيقي، حيدرقلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: ارتوپدى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

توكلي، داوود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

توكلي زاده، عبدالحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد 1311، مرتبه علمى: استاد، رشته: جراحى عمومى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تحصصى جراحى عمومى از دانشگاه تهران در سال 1349، فوق تخصص جراحى دستگاه گوارش از دانشگاه پاريس درسال 1351.

مرتبه علمى:

استاديار جراحى دانشگاه مشهد از سال 1348، دانشيار جراحى دانشگاه مشهد از سال 1353 تا سال 1360، استاد جراحى دانشگاه مشهد از سال 1360 تا سال 1368.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

مطالعه و تحقيق در جراحى عمومى و استاد راهنماى 16 پايان نامه دكترا و 6 پايان نامه دكتراى تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:_

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 6، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

گزارش 466 مورد ولولوس سيگمويئد، مواردى از پنوماتوزكتيك روده، بررسى 462 مرود كيست هيداتيك، هيپرپاراتيروئيديسم، هيپرپاراتيروئيد اوليه حاملگى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

تولمي اصل، سياوش

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

تهراني صادق، محمد صادق

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1288 ق)، شاعر و طبيب. وى طبيب ناصرالدين شاه قاجار و پدر ميرزا على خان اعلم الممالك بود. در رودخانه ى جاجرود هنگام طغيان آب غرق شد. از آثار وى «الفيه الفنون»، در بيست فن كه در 1265 ق به نظم درآورده و حاج ملا على كنى بر آن تقريظ نوشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (579 ،298 / 2)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (321 / 1)، مؤلفين كتب چاپى (496 / 3).

تهراني نجفي، خليل

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1280 ق)، طبيب و دانشمند. از پزشكان نام آور عصر خود در تهران و عتبات بود. پس از مدتى اقامت در كربلا به نجف اشرف منتقل شد. از وى پنج پسر ماند كه سه نفر آنها يعنى ميرزا محمد و ميرزا حسن و ميرزا باقر به پيروى شغل پدر، به طبابت پرداختند پسر پنجم وى حاج ملاعلى فقيه. حاج ميرزا خليل در نجف درگذشت و در خانه ى شخصى خود دفن شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :شرح حال رجال (489/1).

تيرگري، سياوش

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: حشره شناسى، دانشكده: بهداشت، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى دفع آفات از دانشكده كشاورزى كرج دانشگاه تهران در سال 1338، كارشناسى ارشد حشره شناسى از دانشگاه ايالتى يوتا آمريكا در سال 1341، دكتراى علوم دولتى در رشته حشره شناسى از دانشگاه يوآتيه فرانسه در سال 1347.

مرتبه علمى:

تدريس در دانشگاه شهيد چمران اهواز به مدت 5 سال، دانشيار دانشكده بهداشت دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

مبارزه بيولوژيك با حلزونهاى آبزى ناقل بيمارى با مگس هاى حلزونخوار، مطالعه مگس خونخوار سيل، مطالعه عقرب هاى ايران، مطالعه پارازيتوئيدهاى (زنبور) شفره مگس خانگى و توليد انبوه آن، مبارزه بيولوژيك با آفات با استفاده از زنبورهاى تريكوگراما و توليد انبوه آن، كاربرد زنبورهاى گرده افشان يونجه در توليد بذر، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 19 پايان نامه كارشناسى ارشد. دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

مبارزه بيولوژيك با حلزونهاى آبزى، اصول مبارزه بيولوژيك، مرفولوژى حشرات پيشرفته، اصول طبقه بندى حشرات.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 10، تعداد مقالات به زبان خارجى: 10

زمينه علمى مقالات:

حشرات

مهم پزشكى نظير خرمگس ها، مگس هاى توليد كننده ضايعه مياز انسان و دام، عقرب ها، مبارزه بيولوژيك با حلزونهاى آبزى، حشرات آبزى، سنجاقك ها حشرات گردافشان، زنبورهاى گرده افشان و درباره زنبورهاى عسل ايران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

تيره گري، فرخ

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1317، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: آسيب شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى در پاتولوژى پزشكى از دانشكده پزشكى ژنو- لوازان سوئيس در سال 1349، فوق تخصص در پاتولوژى اعصاب از دانشكده پزشكى ژنو سوئيس در سال 1355.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1358.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

ساركوم دسترومائى پستان، تومورهاى مغزى در اطفال، تدريس دروس علوم پاتولوژى پزشكى در دانشگاههاى علوم پزشكى تهران و اروميه و كرمانشاه و همدان.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 3، تعداد مقالات به زبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

تومورهاى پستان، تومورهاى استخوان به زبان هاى فارسى و فرانسه.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ثابتي، خسرو

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: دندانپزشكى، دانشكده: دندانپزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى دندانپزشكى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1343، دوره M.s.c در رشته پريودنتولوژى از دانشگاه لندن در سال 1350.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده دندانپزشكى دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

پريودنتولوژى، دندانپزشكى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر تعداد زيادى پايان نامه دكترا و 3 پايان نامه دكترا تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

دندانپزشكى پيشگيرى، پريودنتولوژى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 6، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

پريودنتولوژى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ثاقب كرماني، زين العابدين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1272/1271 ق)، طبيب و شاعر. پدرش از حكما و اطباى معروف عصر خود بود كه اواخر عمر به مشهد رفت، و زين العابدين در آنجا متولد گرديد. بعد از آنكه از مشهد به كرمان بازگشتند، ثاقب نزديك سى سال در كرمان به تحصيل علوم پرداخت سپس به يزد رفت و در آنجا مشغول تحصيل انواع علوم، به ويژه طب شد، و مدت چهل و پنج سال در آن ديار بود. وى در سرودن انواع شعر مهارت داشت. در اواخر عمر به اصرار دوستان، به تدوين «ديوان» اشعارش پرداخت، و قريب چهارهزار بيت از قصايد و غزليات و مثنويات را جمع آورى كرد، كه اكثر آنها مشتمل بر معارف و توحيد و مدايح ائمه اطهار (ع) است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقه الشعراء (357 -352 /1)، فرهنگ سخنوران (199).

ثقةالاسلامي، محمدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: داديولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ثقفي، خليل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1323 -1239 ش)، پزشك، نويسنده و مترجم. ملقب به اعلم الدوله. وى به شيوه ى پدر، كه از اطباى مشهور ناصرالدين شاه بود، ابتدا طب را در دارالفنون فراگرفت، سپس براى تكميل تحصيلات به پاريس رفت و در اوايل سلطنت مظفرالدين شاه به تهران بازگشت و در دستگاه شاهى، مقامى عالى يافت و از سوى شاه به اعلم الدوله ملقب شد. پس از فوت مظفرالدين شاه، طبيب مخصوص ملك منصور ميرزا شعاع السلطنه شد. اعلم الدوله در زمان محمدعلى شاه، به اجبار به فرانسه رفت و در پاريس، به كمك برادرش، دكتر جليل خان نديم السلطان، انجمنى به نام ايران جوان دوم تاسيس كرد و به فعاليت بر ضد محمدعلى شاه پرداخت. پس از فتح تهران، دكتر اعلم الدوله به ايران بازگشت و رئيس اولين بلديه ى قانونى تهران شد. سپس با سمت ژنرال كنسول به سويس رفت. در اين ماموريت سى تن از جوانان بختيارى را به منظور ادامه ى تحصيل به اروپا برد. ثقفى در زمان رضاشاه مدتى مدير كل و سپس وزارت معارف و اوقاف بود. وى در اواخر عمر از كارهاى دولتى كناره گرفت و انجمنى به نام انجمنى معرفه الروح تجربتى ايران تاسيس كرد. خليل خان طبيبى حاذق و نويسنده اى توانا بود. او به زبان فرانسوى تسلط داشت و مقالات و رسايلى به آن زبان نوشته است. سرانجام در تهران وفات يافت و در امامزاده عبدالله در آرامگاه سعدالدوله دفن شد. تاليفات به جاى مانده از وى: «باغ سرور»؛ ترجمه ى داستانهايى از ادبيات فارسى به فرانسه؛ «كنت مونت

كريستو»، جلد دوم ترجمه از فرانسه به فارسى؛ «فرائد اللغه»؛ «خردنامه جاودان»؛ «هزار و يك حكايت»؛ «كليد زندگى»؛ «كليد شناسايى در علم غيرمرئى هفتاد و يك مقاله ى معرفه الروح»؛ «مقالات گوناگون»، شامل حوادث و وقايع تاريخى عهد قاجاريه، به ويژه در دوران سلطنت ناصرالدين شاه و مظفرالدين شاه، كه در اغلب آنها خود وى شاهد عينى و حاضر و ناظر بوده است.[1]

معروف به اعلم الدوله، فرزند ميرزا عبدالباقى حكيم باشى، متولد 1236. پس از انجام تحصيلات مقدماتى در تهران، به پاريس رفت و در رشته ى پزشكى درجه ى دكترا گرفت. بعد از مراجعت به ايران به استادى رشته ى طب دارالفنون برگزيده شد. مدت ها در آن سمت به تعليم پزشكان ايرانى مشغول بود. در دوران سلطنت مظفرالدين شاه، به جاى ميرزا محمودخان حكيم الملك كه ابتدا وزير دربار و بعد والى گيلان شد، به سمت پزشك مخصوص شاه انتخاب گرديد و تدريجاً شاه را عميقاً زير نفوذ خود قرار داد و از طرفى چون به حكومت قانون و مشروطه علاقه مند بود، در هر فرصت شاه را تشويق به صدور فرمان مشروطيت مى كرد. مساعى او در تسريع صدور فرمان مشروطيت به گواهى تاريخ بر اهل تحقيق مكتوم نيست. بعد از صدور فرمان مشروطيت، همچنان به كار طبابت و استادى دارالفنون اشتغال داشت. مدتى رئيس انجمن بلدى تهران (انجمن شهر) و زمانى نيز كنسول ايران در سوئيس شد. در 1323 ش در سن 87 سالگى درگذشت. او از مشاهير و پزشكان دوره ى قاجاريه و مشروطيت ايران به شمار مى رود. مردى بود بسيار فاضل، اهل تحقيق و تتبع، نويسنده اى توانا با سبكى روان و شيرين و جذاب. در عمر طولانى خود آثار گرانبهائى از

خود به يادگار گذارد كه مهمترين آنها عبارتند از: 1- هزار و يك حكايت؛ 2- صد و پنجاه مقاله يادگار عصر جديد؛ 3- خردنامه ى جاويدان؛ 4- مقالات گوناگون؛ 5- فوائدالنصايح؛ 6- تحفه ى نوروزى؛ 7- هزار و يك نصيحت و چند اثر ديگر.

اعلم الدوله يكى از معتقدان جدى احضار ارواح بود. در تهران، انجمنى به نام انجمن معرفةالروح تشكيل داد. از لحاظ اخلاقى و انسانى از افراد كم نظيرى بود كه سال ها مى گذرد و نظيرشان پيدا نمى شود. فرزندش حسين اعزاز ثقفى در حفظ و نگهدارى و ازدياد كتب و آثار عتيقه ى او جديتى به تمام معمول داشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] دايره المعارف فارسى (713/1)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (223 -215 /1)، سرآمدان فرهنگ (249/1)، شرح حال رجال (489 -487 /1)، لغت نامه (ذيل/ خليل ثقفى)، مولفين كتب چاپى (28 -24 /3)، يادگار (س 3، ش 5، ص 48 ،45)، يادداشتهاى قزوينى (178 -176 /8).

ثمر، گيتي

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى عفونى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1349، كارشناسى ارشد بهداشت عمومى از دانشگاه تهران در سال 1352، دكتراى تخصصى بيماريهاى عفونى و گرمسيرى از دانشگاه تهران در سال 1353.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1353، دانشيار دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1370.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

استفاده از فاضلاب خانگى تهران با استفاده از تصفيه فيزيكى- شيميايى و ميكروبى، بررسى تحقيقى سل غدد لنفاوى گردن، كاربرد انترفرون در هپاتيب مزمن B و C در بيماران دياليزى و هموفيلى و تالاسمى، بيماريهاى عفونى، كلاژن، تارماكرلوژى، راهنمايى مشاوره و نظارت بر 100 پايان نامه

كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 6

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

فيزيوپاتولوژى بيماران عفونى، بهداشت همگانى، بيماريهاى عفونى، داروها و خطرات ناشى از آن در حاملگى و شيردادن، SIDA و ايدز.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 10، تعداد مقالات به زبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

بيماريهاى عفونى، فارماكولوژى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ثميني، مرتضي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: فارماكولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

فارغ التحصيل از دانشگاه تبريز با درجه .D.Phorm در سال 1349، دكترا در رشته فارماكولوژى از دانشگاه لندن در سال 1358.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

داروشناسى و داروسازى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 30 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 6

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

فارماكولوژى، فارماكولوژى داروهاى آنتى هيپرناتيو، دارو و درمانى بيماريهاى پوستى، شيمى درمانى، فارماكولوژى داروهاى ديورتيك، تست هاى فارماكولوژى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى:-، تعداد مقالات به زبان خارجى: 60

زمينه علمى مقالات:

زمينه هاى مختلف فارماكولوژى، فارماكولوژى عضلات، فارماكولوژى گيرنده ها.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ثنائي، غلامحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1302، مرتبه علمى: استاد، رشته: بهداشت حرفه اى، دانشكده: بهداشت، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى داورسازى و گذراندن دوره هاى آموزشى در كشورهاى انگلستان، ژاپن، يوگسلاوى و آمريكا.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و داشنيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشكده داروسازى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تحقيق در زمينه هاى مختلف بهداشتى همچون بهداشت محيط، بهداشت حرفه اى، مبارزه با ناقلين مالاريا، تدريس در رشته بهداشت حرفه اى و خصوصا سم شناسى صنعتى و ساير عوامل زيان آور محيط كار، طرحهائى شامل مسموميت در كارگران صنعت چاپ، مسموميت با سرب در كاشى سازان، تماس رانندگان تاكسى با سرب در هواى تهران، مسائل بهداشتى در صنايع لاستيك و ساير مسائل مربوط به مسموميت كارگران در صنايع شيميائى و سموم صنعتى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 100 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان

فارسى: 9

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

شيمى تجزيه اى حشره كش ها و آفت كش ها و كاربرد آنها، سم شناسى صنعتى، روشهاى شيميائى مبارزه با بندپايان در ارتباط بهداشت و بهداشت حرفه اى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 25، تعداد مقالات به زبان خارجى: 22

زمينه علمى مقالات:

بهداشت حرفه اى سموم حشره كش، سموم صنعتى، گازهاى جنگى، مبارزه با مالاريا، مسوميت با فلزات و مواد آلى در صنايع مختلف مثل باطرى سازى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

جانقرباني، محسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: اپيدميولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى كرمان.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى ارشد اپيدميولوژى از دانشگاه شيراز در سال 1357، دكتراى اپيدميولوژى از دانشگاه گلاسكو انگلستان در سال 1364.

مرتبه علمى:

پس از طى مرحله استاديارى، ارتقاء به درجه داشنيارى رشته اپيدميولوژى دانشگاه علوم پزشكى كرمان در سال 1352.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

افشاء تشخيص و پيش آگهى به مبتلايان سرطان، سكته مغزى، سرطان هاى پوست در مصدومين شيميايى جنگ، اثر سيگار بر روى قند خون، تصادفات رانندگى، ديسمنوره، اعتبار روشهاى تشخيص شستشو و برس كشيدن ناژه اى، زخم معده، علل مرگ و مير در بخش مغز و اعصاب، WART، impetigo استرس، راهنمايى مشاوره و نظارت بر 10 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى: 2

زمينه علمى تأليفات:

اپيدميولوژى، اصطلاحات پزشكى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 5، تعداد مقالات به زبان خارجى: 14

زمينه علمى مقالات:

اپيدميولوژى ديابت، بيماريهاى قلب و عروق سرخك، سل، تصادفات رانندگى، فشار خون، سكته مغزى، اختلاف جنسى در مرگ و مير recrd linkage.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور

(جلد دوم)

جاوياني، كاوس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد 1315، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيهوشى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى بيهوشى از دانشگاه تهران در سال 1349، تكميل رشته بيهوشى از طرف دانشگاه تهران در كشور انگلستان در سال 1354 به مدت يك سال.

مرتبه علمى:

استاديار پيمانى دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1350، استاديار رسمى آزمايشى در سال 1352، استاديار رسمى قطعى در سال 1357، ارتقاء به درجه دانشيارى علوم پزشكى تهران در سال 1365.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

انواع بيهوشى در اعمال مختلف جراحى، طرح بيهوشى توام آلترين و كتالار مجراى اعمال جراحى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 20 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيهوشى، بيهوشى و جراحيهاى پستان (تومورها و ساير بيماريها).

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 2، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

بررسى تازه روى يك نوع فسفوگلبيريت در گلبول قرمز، بيهوشى و خطر مرگ هاى زايمانى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

جاويدان نژاد، صادق

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

خلاصه : صادق جاويدان نژاد داراي دكتراي رشته بيوشيمي و عضو هيئت علمي دانشگاه علوم پزشكي تهران با درجه دانشيار مي باشد.

گروه : علوم پايه

رشته : بيوشيمي

گرايش : دارو سازي

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : صادق جاويدان نژاد عضو هيئت علمي و دانشيار گروه بيوشيمي در دانشكده پزشكي در دانشگاه علوم پزشكي تهران است.

جاويدان نژاد، صادق

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: داشنيار، رشته: داروسازى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

جبرييل دوم

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(397/396 -311 ق)، طبيب. پدرش طبيب عضدالدوله ديلمى بود. طب را نزد پدر آموخت و در بغداد ماند و مانند اجدادش شهرت بسزايى پيدا كرد و در بيمارستان عضدى و دربار به خدمت مشغول شد. جبرييل در طول خدمت صاحب بن عباد را مداوا و نزد او مقام والايى پيدا كرد. او در ميافارقين دفن شد. از آثار او: كتاب «المطابقه بين قول الانبياء و الفلاسفه»؛ دو رساله «الكافى»، درباره ى خون، در پنج مجلد؛ «رساله ى فى الم الدماغ بمشاركه المعده و الحجاب».[1]

جبرائيل پزشك عضدالدوله. (ف. 397 ه.ق./ 7 -1006 م.)

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] تاريخ طب (61 -60 /2)، تاريخ الحكماء قفطى (210 -202)، معجم المولفين (115/3).

جبل عاملي، پرويز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: اورلوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

جدبابائي مقدم، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1320، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: قلب و عروق، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اهواز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشكده پزشكى اهواز در سال 1345، دكتراى تخصصى بيماريهاى داخلى از دانشگاه شهيد بهشتى در سال 1356 و فوق تخصص بيماريهاى قلب و عروق از دانشگاه شهيد بهشتى در سال 1367.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى اهواز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

متابوليسم اسيداوريك، بررسى 200 مورد بيماريهاى انفاركتوس و بسترى در CCU اهواز، سرپرستى تعداد زيادى پايان نامه، تدريس بيماريهاى داخلى و قلب در دانشگاه علوم پزشكى اهواز.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 1، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

تغييرات آنزيمى در انفاركتوس.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

جرجاني، زين الدين، ابوابراهيم، اسماعيل

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(521 -434 ق)، طبيب. در جرجان متولد شد. مدتى از عمر خود را در خراسان و چندى نيز در خوارزم، در خدمت قطب الدين محمد و اتسز خوارزمشاه گذراند و رياست بيمارستان خوارزم را به عهده گرفت. وى در علوم مختلف استاد بود. جرجانى علم حديث را از ابوالقاسم قشيرى و طب را از ابن ابى صادق آموخت. او بعد از ابن سينا، نخستين كسى است كه در آثار خود همه مباحث علم طب را چنانكه قدما مى انديشيده اند با تحقيقات مورد مطالعه قرار داده و همه مباحث پزشكى را در كتابهاى خود گردآورى كرده است. از آثار او: «خفى علائى»؛ «الطب الملوكى»؛ «زبده الطب»؛ «ذخيره ى خوارزمشاهى»؛ «يادگار»؛ «اغراض الطبيه و المباحث العلائيه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (308/1)، اعيان الشيعه (319 -318 /3)، ايضاح المكنون

(611/1)، تاريخ ادبيات ايران (947 ،944 ،316 -314 /2)، تاريخ گزيده (686)، تاريخ نظم و نثر (125 -124)، تاريخ طب (762 -716 /2)، ترجمه ى تتمه ى صوان الحكمه (102 -100)، الذريعه (10/10 ،251/2)، ريحانه (191 -190 /3)، فرهنگ ادبيات فارسى (161)، كشف الظنون (825 -824)، لغت نامه (ذيل/ اسماعيل)، معجم البلدان (142/2)، معجم المولفين (264/2).

جرجيس

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوم ق)، طبيب. وى در جندى شاپور مى زيست، و رياست دانشگاه پزشكى دانشكده ى جندى شاپور را داشت. منصور، خليفه ى وقت، او را براى معالجه و درمان خودش احضار كرد، او گرچه از رفتن امتناع كرد، اما مجبور شد و به بغداد رفت و بعد از درمان منصور، چهار سال در آنجا ماند. منصور از او خواست مسلمان شود، ولى وى امتناع كرد و به كيش اجداد خود باقى ماند. جرجيس پس از برگشتن به جندى شاپور، يكى از شاگردان خود را به نام عيسى بن شهلافا را به بغداد فرستاد تا جانشين وى در آنجا باشد. از آثار وى چند كتاب طبى است كه به دستور منصور از يونانى به عربى ترجمه شد، از جمله: كتاب «الكناش المعروف».[1]

(پزشك منصور، ف. 152 ه.ق./ 769 م.)

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] تاريخ طب (54 -52 /2)، دايره المعارف فارسى (393/1)، الفهرست ابن نديم، ترجمه (527).

جزايري، ابوالقاسم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: تغذيه، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

جعفرزاده اصفهاني، محسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

جعفري قدس، احد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: داخلى نفرولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى ايران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تبريز در سال 1346، دكتراى تخصصى بيماريهاى داخلى و دكتراى فوق تخصصى بيماريهاى كليه از آمريكا از سال 1351 تا سال 1356، دريافت مدارك بورد تخصصى بيماريهاى داخلى و بورد فوق تخصصى نفرولوژى از آمريكا.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى ايران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

دياليز، بيماريهاى كليه، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 9 پايان نامه دكترا و 2 پايان نامه تخصصى و فوق تخصصى.

ابداع:

روش دياليز CAPD در آمريكا در سال 1356.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى:-، تعداد مقالات به زبان خارجى: 52

زمينه علمى مقالات:

دياليز صفاقى، پيوند كليه، اريتروپوئيتين، كليه و حاملگى، دياليز و پيوند در ايران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

جلالي طباطبائي، مصطفي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: قلب اطفال، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى ايران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

جلالي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1316، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى عمومى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى ايران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه تهران در سال 1341، فوق تخصص در رشته جراحى عمومى از دانشگاه تمپل شهر فيلادلفياى آمريكا.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى ايران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تحقيقى در زمينه جراحى، طرح در زمينه گاستروآنترولوژى، شناسائى 4 بيمارى نسبتا نادر در جهان براى اولين بار در ايران، شناسائى يك گياه داروئى براى اولين بار در ايران، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 15 پايان نامه فوق دكترا و تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

فرهنگى، علمى و سياسى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 12، تعداد مقالات به زبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

كليه مقالات در زمينه پزشكى، اكثرا در مورد جراحى است.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

جلاير، طهمورث

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: انگل شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اصفهان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

جليلي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: روانپزشكى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

بورد تخصصى روانپزشكى از مركز روانپزشكى رازى در سال 1352، گذراندن دوره آموزشى يك ساله الكتروآنسفالوگرافى در كشور آمريكا.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه آزاد ايران در سال 1355، دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

اپيدميولوژى بيماريهاى روانى، خلاقيت و بيماريهاى روانى، اعتياد، افسردگى، بيماريهاى روانى ناشى از جنگ، استاد راهنماى 4 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 5

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

روانپزشكى عمومى، افسردگى، پسيكوپاتولوژى، الكتروآنسفالوگرافى و دستگاه عصبى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 97، تعداد مقالات به زبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

روانپزشكى عمومى، اپيدميولوژى، الكتروآنسفالوگرافى، بيماريهاى حلقى، بيماريهاى روانى ناشى از جنگ، صرع و داروهاى روانگرا.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

جمال، اشرف السادات

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

دكتر اشرف السادات جمال در سال 1333 در شهرستان كاشان متولد شد.وي تحصيلات عالي خود را در سال 1349 در رشته پزشكي دانشكدة پزشكي دانشگاه اصفهان آغاز كرد و در سال 1356 فارغ التحصيل شد. وي در سال 1366 موفق به اخذ درجة تخصصي در رشتة زنان و زايمان از دانشكدة پزشكي دانشگاه علوم پزشكي تهران گرديد. سپس تحصيلات فلوشيپ خود را در رشتة پريناتولوژي دانشگاه كينگ- كالج (لندن- انگلستان) در سال 1374 به پايان رساند. ايشان هم اكنون به عنوان عضو هيئت علمي و دانشيار گروه زنان و زايمان در بخش پره ناتالوژي در بيمارستان شريعتي(وابسته به دانشكده پزشكي دانشگاه تهران) مشغول به كار مي باشند. گروه : علوم پزشكيرشته : زنان و زايمانگرايش : پريناتولوژيتحصيلات رسمي و حرفه اي

: اشرف السادات جمال تحصيلات ابتدايي را در دبستان فاطمه زهرا و تحصيلات متوسطه را در دبيرستان فاطمه الزهرا طي نمود و در سال 1349 موفق به اخذ مدرك ديپلم گرديد. تحصيلات عالي خود را در سال 1349 در رشته پزشكي دانشكدة پزشكي دانشگاه اصفهان آغاز كرد و در سال 1356 فارغ التحصيل شد. وي در سال 1366 موفق به اخذ درجة تخصصي در رشتة زنان و زايمان از دانشكدة پزشكي دانشگاه علوم پزشكي تهران گرديد. سپس تحصيلات فلوشيپ خود را در رشتة پريناتولوژي دانشگاه كينگ- كالج (لندن- انگلستان) در سال 1374 به پايان رساند. وي دوره هاي تكميلي سونوگرافي زنان و مامايي و فلوشيپ پريناتولوژي كوتاه مدت را در بخش راديولوژي بيمارستان ميرزاكوچك خان داشنگاه علوم پزشكي تهران و كالج لندن (كشور ايران و انگلستان )گذراند.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : سمت هاي اجرائي و مديريت اشرف السادات جمال (از گذشته تاكنون) به قرار زير است: 1- مسئول گروه پريناتولوژي رشته زنان و زايمان از سال 1377 تاكنون 2- كارشناس نظام پزشكي از سال 1375 تاكنون 3- همكار صدا و سيما جهت فعاليت فرهنگي ارتقا سلامتي زن از سال 1379 تاكنون 4- عضو شوراي پژوهشي گروه زنان از سال 1374 5- مدرس بهداشت خانواده و تنظيم خانواده از سال 75-1371 6- مسئول كارورزان در آموزش از سال 1370 تاكنون فعاليتهاي آموزشي : دكتر جمال عضو هيئت علمي و دانشيار گروه زنان و زايمان در بخش پره ناتالوژي در بيمارستان شريعتي(وابسته به دانشكده پزشكي دانشگاه تهران) است.

________________________________________

آثار : بهداشت بلوغ، ويژه دختران ويژگي اثر : پديدآورنده: فروزنده داورپناه، اشرف السادات جمال، معصومه علي محمديان (مترجم) ناشر: جوانه رشد

- 1383

جمالي زواره، منصور

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1322، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: پاتولوژى.، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه اصفهان در سال 1350، دكتراى تخصصى پاتولوژى از دانشگاه اصفهان در سال 1359.

مرتبه علمى:

پس از طى مرحله استاديارى، ارتقاء به درجه دانشيارى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

پاتولوژى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 12 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بافت شناسى، پاتولوژى دستگاه گوارش.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 5، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

پاتولوژى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

جمشيدي، ابوالقاسم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى ارتوپدى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه شيراز در سال 1342، دكتراى تخصصى ارتوپدى از دانشگاه ميشيگان آمريكا در سال 1347.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه تهران در سال 1352، ارتقاء به درجه دانشيارى پزشكى علوم پزشكى تهران در سال 1368.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

اجراى طرح تشكيل بانك استخوان در دانشگاه علوم پزشكى تهران و طرح هايى چند در مورد ارتوپدى و استخوان با همكارى دانشگاه تهران راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 10 پايان نامه دكترا و تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

اورژانس هاى ارتوپدى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 3، تعداد مقالات به زبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

دررفتگى استخوان و مچ دست، كاربرد گرافت هاى استخوان در مجروحين جنگى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

جنابدي، ابوالفتح

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 932 ق)، طبيب و شاعر. وى از پزشكان عهد شاه اسماعيل بود و در غزلسرايى نيز استاد بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (666).

جواديان، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: چشم پزشكى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

جواديان، عزت الدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: انگل شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

جواهرتراش، ناصر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى ايران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

جوزجاني، ابوعبيد عبدالواحد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 438 ق)، طبيب و رياضيدان. از مردم جوزجان بود، و در فنون حكمت و فقه بيشتر از طب تبحر داشت. ابوعبيد در سال 403 ق هنگامى كه ابوعلى سينا از دهستان به جرجان مى رفت به خدمت او پيوست و تا پايان حيات آن استاد در خدمتش به سر برد. جوزجانى شاگرد ابن سينا و محرض وى در تصنيف كتب و گرد آوردنده ى تأليفات شيخ بعد از وفات او بود. شهرت ابوعبيد بيشتر در رياضيات است. از جمله كارهاى او يكى «تكميل قسمت رياضيات از كتاب نجات ابوعلى» است و علاوه بر آن، قسمت رياضى و موسيقى از كتاب «دانشنامه علائى» را به همين سياق بر آن كتاب افزود. از ديگر آثار او: «تتمه ى سرگذشت ابن سينا»، كه قسمت نخستين آن به قلم خود شيخ است و ابوعبيد حوادث حيات شيخ را بعد از سال 403 ق بر آن افزود و «شرح رساله ى حى بن يقظان».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات ايران (318/1)، تاريخ طب (694 -693 /2)، تاريخ الحكماء قفطى (563 -562 ،560)، تاريخ فلاسفه ى ايرانى (214)، دايرةالمعارف فارسى (32/1)، ريحانه (436/1)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 327/5)، لغت نامه (ذيل/ ابوعبيداللَّه)، فرهنگ ادبيات فارسى (166 -165)، معجم المؤلفين (207/6).

جهانبخش، بيژن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: بهداشت، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

جهانگيري دهقان، بهمن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيهوشى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى، دكتراى تخصصى آنستزيولوژى و رانيماسيون.

مرتبه علمى:

پس از طى مرحله استاديارى، ارتقاء به درجه دانشيارى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

آنستزيولوژى، رانيماسيون راهنمايى، مشاوره و نظارت بر 16 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

آنستزيولوژى در اعمال جراحى مغز و پى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 5، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

آنستزيولوژى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

جهانگيري، بيژن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد 1314، مرتبه علمى: استاد، رشته: فارماكولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشكده پزشكى تهران در سال 1338، دكتراى تخصصى فارماكولوژى پزشكى از دانشگاه تهران در سال 1342، فوق تخصصى فارماكولوژى از دانشگاه هاى ليژ بلژيك در سال 1344 و YALE آمريكا در سال 1354.

مرتبه علمى:

استاديار دانشكده پزشكى دانشگاه تهران از سال 1343، دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه تهران از سال 1348 تا 1352 و استاد دانشكده پزشكى دانشگاه تهران از سال 1352 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

درمان داروئى افزايش فشار خون شريانى، داروهاى متضاد كلسيم، روش قوم به قوم در درمان هيپرتاسيون اصلى، آسپرين و تراكم پلاكتى، فارماكوتراپوتيك زوال عقل پيرى، كاربرد آنتى بيوتيك ها در بيماريهاى غير عفونى، هورمون رشد عصبى، فارماكوتراپوتيك ميكروبهاى مزاحم در باردارى، فارماكوتراپوتيك كتانسرين، تنظيم عصبى و غددى اشتها و اثر هورمونهاى گوارشى، واكسن ضد حاملگى، اثرات بيولوژيك مواد نادر، گزارش هاى نوين در تحقيقات مربوط به داروهاى ضد صرع، تدريس دروس فارماكولوژى در دانشگاه

تهران، برنده جايزه بهترين تحقيق علوم پزشكى پايه از دانشگاه تهران و البرز در سال 1351.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى: 3

زمينه علمى تأليفات:

حيوانات آزمايشگاهى (روش هاى كار با حيوانات)، بحث زخم معده تجربى، صفرا و فارماكولوژى دندانپزشكى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 33، تعداد مقالات به زبان خارجى: 24

زمينه علمى مقالات:

فارماكولوژى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

چغميني، محمود

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 745 ق)، منجم، رياضيدان و طبيب. از مردم چغمين خوارزم بود. آثار وى: «المخلص فى الهيئة»، مشتمل بر يك مقدمه و دو مقاله كه بر آن شروح زيادى نوشته اند از جمله: «شرح مير سيد شريف جرجانى»؛ «شرح قاضى زاده رومى»؛ «شرح طرق الحساب فى مسائل الوصايا»؛ «قانونچه»، در طب.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (59/8)، تاريخ ادبيات ايران (274/3)، تاريخ نجوم اسلامى (326 ،52)، تاريخ نظم و نثر (163 ،78)، دايرةالمعارف فارسى (803/1)، ريحانه (449/1)، زندگينامه ى رياضيدانان (220 -219)، سرآمدان فرهنگ (267/1)، كشف الظنون (1820 -1819)، مؤلفين كتب چاپى (86 -85 /6)، معجم المؤلفين (198/12)، هدية الاحباب (119).

حاتم شيرازي، محمدمهدي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، طبيب و شاعر. وى با صاحب «مرآت الفصحا» معاصر بود. حاتم شغل طبابت داشت و گاهى شعر مى سرود از اوست:

ابرويش همچو هلالى است كه سلخ رمضان

شايق ديدن او پادشه و درويش است

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقة الشعراء (397/1)، مرآت الفصاحه (146 -145).

حاجي آقا محمدي، هوشنگ

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: فيزيك تشعشعات، دانشكده: پزشكى، دانشگاه:-، علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

حاذق جهرمي، شكراللَّه

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1337 ق)، طبيب و شاعر. در آغاز جوانى براى تكميل تحصيلات طبى به شيراز مسافرت كرد و با محمدعلى دانشور نزد حيدرميرزا به كار و تحصيل پرداخت و در مريضخانه خيريه ى حيدريه ى فارس به كارآموزى اشتغال يافت. حاذق علاوه بر طبابت، در ادبيات عربى و فارسى و علوم متداول زمان دست داشته و قريحه سرشارى در سرودن انواع شعر از غزل و قصيده و قطعه و مثنوى داشته است. وى در بقعه ى امامزاده اسماعيل واقع در محله صحرا دفن شد. از آثار وى: «تجويد قرآن با ذكر موارد اختلاف قراء سبعه»؛ «ديوان» اشعار؛ «رساله در علوم فيزيك و شيمى»؛ «رساله در فن عروض و بديع».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :بزرگان جهرم (127 -123)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (190 -189 /2).

حاذق، نوراللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1351 -1274 ش)، جراح و چشم پزشك. در دولت آباد اصفهان متولد شد. تحصيلات ابتدايى و متوسطه را در مدارس شرافت، ايمانيه و عليه سپرى كرد و وارد مدرسه ى عالى طب شد. پس از فراغت از تحصيل به خدمت در ژاندارمرى پرداخت. حاذق بعد از كسب رتبه ى اول در مسابقه انتخاب جراح ممتاز براى تهران، به آمريكا رفت و در آنجا به تكميل دانش پزشكى پرداخت. وى علاوه بر تخصص در جراحى چشم پزشكى به زبانهاى فرانسه، انگليسى و روسى تسلط كامل داشت. نوراللَّه چهار سال آخر عمر به بيمارى سرطلان مبتلا بود. سرانجام در تهران درگذشت و در بهشت زهرا دفن شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :زندگينامه ى رجال و مشاهير (52 -51 /3).

حاذقي، كامبيز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1313، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: ميكروب شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اصفهان.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى در سال 1339، دكتراى تخصصى در رشته ميكروبيولوژى و بهداشت در سال 1343، دوره فوق تخصصى ميكروبيولوژى از سال انستيتو پاستور به مدت يك سال.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى اصفهان.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى آنتى ژنهاى ساده، آنتى ژنهاى سلولهاى هسته دار خونى انسان، عفونت به وسيله H.pylrn و زخمهاى پپتيك معده، عفونتهاى قسمت فوقانى دستگاه ادرارى، يك سال تحقيق در انستيتو چستربيتى لندن بر روى آنتى ژنها، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 10 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

ميكروبيولوژى پزشكى.

زمينه علمى مقالات:

بيماريهاى عفونى و ميكروبيولوژى پزشكى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

حافظ الصحة، مسيح

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند ميرزا موسى خان ناظم الأطباء.

طبيب حاذق، و پزشك ماهر، و فاضل محبوب، از فارع التحصيلان دارالفنون بوده، و جمع كرد بين طب جديد و قديم، و در تداوى بيماران و تفقد و دلجويى از حال ايشان الحق بى نظير بود.

در 27 ربيع الثانى سال 1361 به سن متجاوز از هفتاد سال وفات يافته، در تخت فولاد جنب پدر مدفون شده.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

حافظ الصحه، حسام الدين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1313 ق)، پزشك و دانشمند. معروف به مسيح الملك و مشارالدوله. در شيراز به دنيا آمد. در نزد پدر علوم و تهذيب اخلاق را فراگرفت و سپس به تهران آمد و پس از تحصيل طب جديد به شيراز بازگشت و پس از چندى دوباره به تهران بازگشت و جزو اطباى دربار سلطنتى شد و پس از چندى، مشارالدوله لقب گرفت. وى كه به زبان فرانسه مسلط بود همواره به مطالعه ى كتب طب قديم و جديد اشتغال داشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دانشمندان و سخن سرايان فارس (240/2)، شرح حال رجال (315/1).

حامدبرقي، غلامعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: راديولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

حامدي، عبداللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1322 -1281 ش)، پزشك. در تهران متولد شد. پس از پايان تحصيلات مقدماتى، تحصيلات متوسطه را در دبيرستان تدين و دارالفنون به پايان رساند، سپس به آموختن پزشكى در مدرسه ى طب پرداخت. در سال 1304 ش در مدرسه ى دفع آفات حيوانى، به كار پرداخت و براى اولين بار به تهيه ى سرم سرطان ضد طاعون در ايران مبادرت كرد و بعد از آن براى ادامه ى تحصيل به فرانسه رفت و در رشته ى دامپزشكى به تحصيل پرداخت. در ضمن زير نظر پرفسور رامن به مطالعه در فن سرم سازى پرداخت و به ايران بازگشت و به كار در اداره ى دامپزشكى مشغول شد. دكتر حامدى در سال 1316 ش اقدام به انتشار مجله ى «دامپزشكى» كرد و پس از آن به تدريس در دانشكده ى دامپزشكى مشغول شد. وى در تهران جهان فانى را وداع گفت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ جرايد (265 -264 /2)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (58 -57 /3).

حائري، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: داروشناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى فيزيولوژى و فارماكولوژى از دانشگاه استراسكلايد گلاسكو.

مرتبه علمى:

استاديار گروه فارماكولوژى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى اصفنان در سال 1362 و ارتقاء به درجه دانشيارى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تأثير داروى گياهى بر وضعيت اندوكرينى ماده، وضعيت عدم ترك در رابطه با هورمون هاى جنسى، تدريس در دانشگاههاى مختلف كشور، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 20 پايان نامه دكترا و تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

فرهنگ فارماكولوژى (ترجمه از انگليسى به فارسى).

مقالات

تعداد مقالات

به زبان فارسى: 20، تعداد مقالات به زبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

مقالات متعدد انگليسى و فارسى ارائه شده در مجامع كشورى و بين المللى در زمينه هاى اندوكرينولوژى، نوروفارماكولوژى، فارماكولوژى دارو- درمان، فيزيولوژى و فارماكولوژى دستگاههاى مختلف بدن.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

حائريان اردكاني، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1316، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: مغز و اعصاب، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى و طى دوره رزيدنتى در دانشگاه علوم پزشكى مشهد، دوره الكتروانسفالوگرافى در بيمارستان امام خمينى تهران به مدت 6 ماه، دوره الكتروانسفالوگرافى در دانشگاه اسلو به مدت يك سال.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى مشهد.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تحقيق در زمينه مغز و اعصاب راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 4 پايان نامه دكترا در هر سال.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: متعدد، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

بيماريهاى مغز و اعصاب و الكتروانسفالوگرافى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

حبيبي، حشمت اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: زنان و مامايى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

حبيش تفليسي، شرف الدين، ابوالفضل

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 629 ق)، دانشمند و طبيب. وى از بزرگان علم و حكمت بود و در معالجات صاحب راى. چند اثر از او به فارسى و تازى باقى مانده، از آن جمله: «كامل التعبير» به فارسى كه براى قلج ارسلان رومى تاليف كرده است؛ «بيان الطب»، به فارسى؛ كتاب «القوافى»، به فارسى؛ «كفايه الطب»، به عربى؛ «بيان التصريف»، به عربى؛ «بيان الصناعات»؛ «قانون الادب»، در لغت از عربى به پارسى؛ «بيان النجوم»، در هيات و نجوم به پارسى؛ «جوامع البيان»؛ «وجوه القرآن» و «حجه الابدان»، در طب.[1]

تفليسى، ابوالفضل ابراهيم بن محمد مكنى به ابوالفضل و ملقب به كمال الدين، در حكمت، هيئت و نجوم، هندسه، لغت، تفسير و طب و غيره نامبردار و صاحب تصانيف است (ف. حدود 625 ه.ق.) آثار عمده وى از اين قرار است: تقويم الادويه، تلخيص علل القرآن، بيان النجوم، قانون الادب فى ضبط كلمات العرب (به فارسى)، كامل التعبير (به فارسى). جوامع البيان (به فارسى).ترجمان قوافى (به فارسى)،

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] تاريخ ادبيات در ايران (999 -998 /2)، تاريخ نظم و نثر (128)، لغت نامه (ذيل/ حبش ابن ابراهيم، حبش ابن محمد، حبيش تفليسى)، الذريعه (254 ،253 ،196 ،18/17)، سبك شناسى (395 -393 /2)، كشف الظنون (1380 -1379 ،262 ،261)، معجم المولفين (189/3)، هديه العارفين (263/1).

حجازي، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: آناتومى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكترا از دانشكده دندانپزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران، فوق دكترا با تخصص در رشته آناتومى از دانشگاه LOMD LINDA آمريكا.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي

استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

حجازي، نصرت اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد 1310، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: آسيب شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1335، فوق تخصص آسيب شناسى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1340.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تحقيق در آسيب شناسى و مسائل گوناگون پزشكى، دريافت جايزه و تشويق به خاطر نوشتن مقالات پزشكى و تخصصى از آمريكا در سال 1352.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى:-، تعداد مقالات به زبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

پزشكى (پوست)، آسيب شناسى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

حجتي، محسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى عمومى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

حداديان، كريم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى مغز و اعصاب، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيهد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى جراحى اعصاب از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1353، گذراندن دوره هاى انجمن جراحى اعصاب اروپا در شهر مونپليه فرانسه در سال 1356 و در شهر منچستر انگستان در سال 1357 و در شهعر لوين فرانسه در سال 1357. دريافت ديپلم ناسيونال الكتروآنسفالوگرافى فرانسه در سال 1358.

مرتبه علمى:

پس از طى دوره استاديارى، ارتقاء به درجه دانشيارى دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

جراحى اعصاب به خصوص درمان اسپاسم و باركينون، جراحى اعصاب اطفال و ستون فقرات، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 13 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

جراحى اعصاب.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 3، تعداد مقالات به زبان خارجى: 8

زمينه علمى مقالات:

جراحى اعصاب.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

حريري، علي اصغر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1284 ش)، شاعر، نويسنده، روزنامه نگار و پزشك. در شهر تبريز به دنيا آمد و علوم ابتدايى و متوسطه را در همان شهر فراگرفت. وى از همدرسان شهريار و غلامحسين رعدى و حسنيعلى پسيان بود. از آنجا به تهران آمد و در رشته ى حقوق به تحصيل مشغول شد. پس از اخذ ليسانس به تبريز بازگشت و در آنجا به انتشار روزنامه ى مستعجل «ارديبهشت» پرداخت. حريرى پس از چندى به تهران آمد و با استاد ملك الشعرا بهار وهاشم افسر مصاحبت كرد و با رموز شعر و شاعرى آشنا شد. وى به اروپا سفر كرد و در رشته ى طب و داروسازى به تحصيل پرداخت و

به درجه ى دكترى نايل آمد. سپس به تهران آمد و چندى با سمت دانشيارى در دانشكده ى پزشكى مشغول كار شد. سپس به اروپا مراجعت كرد و در پاريس اقامت گزيد. و براى برخى از مجلات پايتخت از جمله «يغما» و «وحيد» مقاله مى نوشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ جرايد (113/1)، سخنوران نامى معاصر (1113 -1111 /2)، فرهنگ سخنوران (250).

حسابي، عبداللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1310، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: دندانپزشكى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى دندانپزشكى از دانشگاه تهران در سال 1337، فوق تخصص (M.P.H) در رشته مديريت بهداشتى در سال 1356.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه تهران از سال 1343 تا 1351 و دانشيار تهران از سال 1351.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بهداشت دهان و دندان، كليات پزشكى، بيماريهاى دندان، تدريس دروس بيماريهاى دندان، تشخيص و بهداشت دهان در دانشگاه تهران، اصول بهداشت عمومى و كليات پزشكى در دانشگاه ابوريحان و راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 10 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 7

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بهداشت دهان، مقدمه اى بر تشخيص عمومى براى دندانها، كليات پزشكى، كتاب بيماريهاى دندان.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 56، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

ضعف عضلانى وخيم، اثرات اضافه كردن فلورايد به آبهاى شيرين.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

حسن زاده آملي، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حجه الاسلام والعلم الاعلام آقا شيخ حسن حسن زاده آملى متولد 1307 شمسي از افاضل ممتاز حوزه علميه صاحب تقويم رسمى و تأليفات ارزنده است. تولدش در آمل واقع شده و در مهد علم و تقوا تربيت يافته و دروس مقدماتى را تا متوسطه خوانده و بدروس علميه عربى پرداخته و سپس بتهران عزيمت نموده و از اساتيد بزرگ تهران چون مرحوم آيه الله آملى و آيه الله شعرانى و آيه الله حاج ميرزا احمد آشتيانى و آيه الله حاج سيد ابوالحسن رفيعى قزوينى و ديگران در رشته هاى علوم عقلى و نقلى استفاده نموده آنگاه بقم مهاجرت و رحل اقامت افكنده و از محضر آيات عظام حوزه علميه

چون آيه الله آملى حاج ميرزا هاشم و ديگران بهره مند گرديده و در مدرسه علميه سعادت بتدريس فقه و اصول اشتغال دارد.

داراى تأليفات عديده اى مانند تقويم حسن زاده و 5 جلد شرح نهج البلاغه مرحوم ميرزا حبيب الله هاشمى خوئى از جلد 15 تا جلد 19 ميباشد. و كتابى در ولايت و غيره دارند كه 15 مجلد آن بطبع رسيده و بقيه آماده براى طبع ميباشد.

مرحوم آيه الله حاج ميرزا ابوالحسن شعرانى تقريظ مفصلى براى شرح ايشان مرقوم كه در اول جلد 15 شرح نهج البلاغه خوئى مذكور ميباشد و در آخر جلد 14 شرح مزبور درباره ى معظم له چنين نوشته اند:

(ثم ان حضره الفاضل الاديب العالم الاريب الجامع بين العلوم العقليه والنقليه والحائز للملكه العلميه والعمليه الشيخ المؤتمن الشيخ حسن الاملى ضاعف الله قدره و اجزل اجر له تصدى لشرح باقى كتاب نهج البلاغه و هوالحرى به والمتوقع منه و هو كما قال بعض الانصار كما قيل عذيقها المرجب و جذيلها المحكل فقد جربته سنوات عند قرائه مختلف العلوم على حاز الرتبه القصوى و فاز بالقدح المعلى و نرجو من الله له التوفيق و لنا.

العبد ابوالحسن الشعرانى

تأليفات و تصحيحات

آثار عرفاني و اخلاقي

لقاء الله

وحدت از ديدگاه عارف و حكيم

انه الحق

ولايت تكويني

عرفان و حكمت متعاليه

الهي نامه متن الهي نامه

انسان در عرف عرفان

كلمه عليا در توقيفيت اسماء

اصول و امّهات حكمي و عرفاني

تصحيح رساله مكاتبات

تصحيح و تعليق تمهيد القواعد

تصحيح . تعليق شرح فصوص قيصري

تصحيح و تحشيه رساله تحفة الملوك في السير و السلوك

مفاتيح المخازن

شرح فصوص الحكم

مشكاة القدس علي مصباح الأنس

شرح طايفه اي از اشعار و غزليات حافظ

نور علي نور در ذكر و ذاكر و مذكور

باب رحمت

نامه ها برنامه ها

قرآن و عرفان و برهان از هم جدايي ندارند

آثار

فلسفي و منطقي

اتحاد عاقل به معقول

نصوص الحكم بر فصوص الحكم

رساله جعل

صد كلمه

تصحيح اسفار اربعه

تصحيح و تعليق كتاب نفس شفاء

رساله اي در تضاد

رساله اي در اثبات عالم مثال

رساله اي در حركت جوهري

ممدّ الهِمَم في شرح فصوص الحِكَم

رساله نفس الأمر

نهج الولايه

درر القلائد علي غررِ الفَرائد

النور المتَجَلّي في الظّهور الظِّلّي

مفاتيح الاَسرار لسلّاك الأسفار

سرح العيون في شرح العيون

گشتي در حركت

الحجج البالغة علي تجرد النفس الناطقة

گنجينه گوهر روان

رساله اي در اثبات عالم مثال

رساله مُثُل

تصحيح و تعليق شرح اشارات

ترجمه و شرح سه نمط آخر اشارات

تصحيح و تعليق شفا

ترجمه و تعليقِ الجمع بين الرَّأيَين

رساله اعتقادات

الأصول الحكميّة

رساله رؤيا

من كيستم

رسالة في التضاد

دروس معرفت نفس

نثر الدراري علي نظم اللئالي

آثار فقهي

رساله اي در مسائل متفرقه فقهي

تعليقات علي العروة الوثقي في الفقه

وجيزه اي در مناسك حج

آثار تفسيري

تصحيح خلاصة المنهج

انسان و قرآن

آثار كلامي

خير الأثر در رد جبر و قدر

تقديم و تصحيح و تعليق رساله قضا و قدر محمد دهدار

ليلةالقدر و فاطمه عليها السلام

رسالة في الإمامة

رساله اي در كسب كلامي

فصل الخطاب في عدم تحريف كتاب ربّ الأرباب

رسالة حول الرؤيا

آثار روايي

تصحيح نهج البلاغه

تصحيح سه كتاب (ابي الجعد ، نثر اللئالي ، طب الأئمّة)

تكملة منهاج البراعة

مصادر و مأاخذ نهج البلاغه

انسان كامل از ديدگاه نهج اليلاغه

شرح چهل حديث در معرفت نفس

رساله اي در اربعين

آثار رياضي و هيوي

دروس معرفة الوقت و القبلة

رساله كلّ في فلك يسبحون

رساله اي در تناهي ابعاد

تصحيح كتاب الإستيعاب في صنعة الأصطرلاب للبيروني

تعيين سمت قبله مدينه

الصحيفة العسجديّة في آلاتٍ رصديّة

الكوكب الدرّي في مطلع التّاريخ الهجري

رساله سي فصل

تعليق تحفة الأجِلَّة في معرفة القبلة

رساله قطب نما و قبله نما

تعليقه بر رساله مولا مظفر

رساله ميل كلّي

رساله ظِلّ

رساله تكسير دايره

تصحيح كتاب المناظر في كيفيّة الابصار

رساله اي در اختلاف منظر و انكسار نور

رسالة في تعيين

البُعد بين المركزين و الأوج

رسالة في الصّبح و الشّفق

رساله اي پيرامون فنون رياضي

رساله اي در مطالب رياضي

دروس هيأت و ديگر رشته هاي رياضي

تصحيح و تعليق شرح جغميني

تصحيح و تعليق تحرير اصول اقليدس

تصحيح و تعليق اُكَرِ مانالاؤس

تصحيح و تعليق تحرير اُكَرِ ثاوذوسيوس

شرح زيج بهادري

تصحيح و تعليق شرح بيرجندي بر زيج الغ بيك

تصحيح و تعليق شرح بيرجندي بربيست باب

تصحيح و تعليق تحرير مجسطي

استخراج جداول تقويم

تصحيح و تعليق الدّرّ المَكنون و الجوهر المَصون

دروس معرفت اوفاق

شرح قصيده كُنوز الأسماء آثار ادبي

تقديم و تصحيح و تعليق نصاب الصِّبيان

تصحيح كليله و دمنه

تصحيح و اعراب اصول كافي

ديوان اشعار

قصيده يَنبوع الحياة

مصادر اشعار ديوان منصوب به امير المؤمنين

تعليقه بر باب توحيد حديقة الحقيقة

تصحيح گلستان سعدي

تعليقه بر قسمت معاني مطوَّل

امثال طبري

آثار متفرقه

تقديم و تصحيح و تعليق خزائن

هزار و يك نكته

هزار و يك كلمه

مجموعه مقالات

ده رساله فارسي

كشيكل

مصاحبات مناجات علامه حسن زاده

- الهي، تا تو لبيك نگويي من كجا الهي گويم؟

- الهي، همه گويند: بده و حسن گويد: بگير

- الهي، همه از تو دوا خواهند و حسن از تو درد

- الهي، همه، حيوانات را در كوه و جنگل مي بينند و حسن در شهر و ده

- الهي، عمري آه در بساط نداشتم و اينك جز آه در بساط ندارم

- الهي، شكرت كه دنيايم آخرتم شد

- الهي، من در ذات خود متحيرم چه رسد به ذات تو

- الهي، شيدايي جانان را با حور و غلامان چه كار

- الهي، روزم را چون شبم روحاني بگردان و شبم را چون روز نوراني

- الهي، در جواني شكستم كه پيري، خود شكستگي است

- الهي، آن كه تو را دوست دارد، چگونه

با خلق ات مهربان نيست؟

- الهي، اگر من بنده تو نيستم، تو كه مولاي من هستي!

- الهي، گرگ و پلنگ را مي توان رام كرد با نفس سركش چه كنم؟

- الهي، اگر ستارالعيوب نبودي، ما از رسوايي چه مي كرديم؟!

- الهي، قربان لب و دهانم بروم كه به ذكر تو گويايند

توصيه هايى از علامه حسن زاده آملى

دهان روح و تن

انسان دو دهان دارد: يكى گوش كه دهان روح او است و ديگر دهان كه دهان تن او است. اين دو دهان خيلى محترم اند. انسان بايد خيلى مواظب آن ها باشد. يعنى بايد صادرات و واردات اين دهنها را خيلى مراقب باشد. آن هايى كه هرزه خوراك مى شوند، هرزه كار مى گردند. كسانى كه هرزه شنو مى شوند، هرزه گو مى گردند. وقتى واردات انسان هرزه شد، صادرات او هم هرزه و پليد و كثيف مى شود. يعنى قلم او هرزه و نوشته هايش زهرآگين خواهد داشت. حضرت وصى، اميرالمؤمنين، عليه السلام فرمود: عمل نبات است و هيچ نبات از آب بى نياز نيست و آب ها گوناگون اند. هر آبى كه پاك است، آن نبات هم پاك و ميوه اش شيرين خواهد بود; و هر آبى كه پليد است، آن نبات هم پليد و ميوه او تلخ است.* خود عمل، حاكى است كه از چه آبى روييده شده است. وقت اندك و كار بسيار

بدان كه بايد تخم و ريشه سعادت را در اين نشأ، در مزرعه دلت بكارى و غرس كنى. اين جا را درياب، اين جا جاى تجارت و كسب و كار است; و وقت هم خيلى كم است. وقت خيلى كم است و ابد در پيش داريم. اين جمله را از اميرالمؤمنين

عليه السلام عرض كنم، فرمود: «ردوهم ورود الهيم العطاش» ; يعنى شتران تشنه را مى بينيد كه وقتى چشمشان به نهر آب افتاد چگونه مى كوشند و مى شتابند و از يكديگر سبقت مى گيرند كه خودشان را به نهر آب برسانند، شما هم با قرآن و عترت پيغمبر و جوامع روايى كه گنج هاى رحمان اند اين چنين باشيد. بياييد به سوى اين منبع آب حيات كه قرآن و عترت است. وقت خيلى كم است و ما خيلى كار داريم. امروز و فردا نكنيد. امام صادق عليه السلام فرمود: «اگر پرده برداشته شود و شما آن سوى را ببينيد، خواهيد ديد اكثر مردم به علت تسويف، به كيفر اعمال بد اين جاى خودشان مبتلا شده اند .» تسويف يعنى سوف سوف كردن، يعنى امروز و فردا كردن، بهار و تابستان كردن، امسال و سال ديگر كردن. وقت نيست، و بايد به جد بكوشيم تا خودمان را درست بسازيم.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

حسن عطار

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

در محلّه امام زاده اسماعيل عطّارى مى كرده، در دواشناسى استاد بوده، مثنوى به نام «خروسيّه» دارد. مردى لطيفه گو و حاضر جواب بوده، قبل از 1083 فوت شده است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

حسن نوري اسفندياري، حسينعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1280 ش)، پزشك و نويسنده. در تهران متولد شد. تحصيلات مقدماتى و متوسطه را در همين شهر گذراند و براى ادامه تحصيل به اروپا رفت. از دانشكده ى طب شهر ساربوك آلمان اجازه نامه ى طبابت گرفت، و تا سال 1933 م در بيمارستانهاى ليپزيك در سلان و برلن مشغول كار شد، سپس به ايران بازگشت و در سال 1312 ش به خدمت وزارت جنگ درآمد. در ضمن به تدريس در دانشكده ى طب نيز مشغول شد. بعدها به درجه سرتيپى رسيد و مدتى نيز براى مطالعه به امريكا رفت. آثار وى: «دوره ى بهداشت نظامى»؛ «طرز جلوگيرى از بيماريهاى مقاربتى»؛ «كمكهاى نخستين قبل از رسيدن پزشك».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :زندگينامه ى رجال و مشاهير (95/3)، مولفين كتب چاپى (926 -925 /2).

حسنتاش، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى عمومى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

حسن زاده، جعفر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد 1321، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: گوش و حلق و بينى، دانشكده: پزشكى دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى مشهد، دكتراى تخصصى گوش و حلق و بينى از كشور انگلستان.

مرتبه علمى:

استاديار گروه گوش و حلق و بينى بيمارستان قائم مشهد در سال 1360، ارتقاء به درجه دانشيارى در دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى مشهد از سال 1369.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى ضايعات عصبى در مجروحين جنگى، بررسى دوزاژ جنتامايسين به عنوان داروى اتوتوكسيك و يافتن اندازه مناسب براى عدم صدمه گوش داخلى بيماران، استاد راهنماى 12 پايان نامه دكتراى پزشكى و تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيماريهاى بينى از ديگاه نشانه شناسى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 11، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

بيماريهاى گوش، حلق و بينى، بررسى تاريخى اولين جراحان هر بخش از گوش و حلق و بينى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

حسن زاده راد، عبدالرسول

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1313، مرتبه علمى: استاد، رشته: آسيب شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى آسيب شناسى پزشكى از دانشگاه علوم پزشكى مشهد در سال 1340 و فوق تخصص (D.P.H) از دانشگاه آمريكايئى بيروت در سال 1345.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشگاه علوم پزشكى مشهد.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى وضع تغذيه در مدارس شهر مشهد، بررسى وضع بهداشتى روستاهاى خراسان، تدريس دروس بهداشت مادر و كودك، بهداشت و تنظيم خانواده، اپيدميولوژى و جمعيت شناسى و آسيب شناسى در دانشكده هاى پزشكى و علوم تربيتى و مامائى دانشگاه مشهد.

تأليفات

تعداد

تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 5

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بهداشت مادر و كودك، مراقبت هاى بهداشتى مدارس، اصول اپيدميولوژى، آسيب شناسى اجتماعى و بهداشت و تنظيم خانواده، جامعه شناسى پزشكى و بهداشتى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 3، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

بررسى حوادث شهر مشهد، پزشكى اجتماعى چيست و چه مى گويد؟ و اهميت شير مادر و نقش آن در بهداشت عمومى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

حسني طباطبائي، عبدالمحمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: اپيدميولوژى، دانشكده: دامپزشكى، دانشگاه: تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى دامپزشكى از دانشگاه تهران در سال 1352، دكتراى تخصصى در رشته پيشگيرى بيماريهاى دام و طيور از دانشگاه ديويس كاليفرناى آمريكا در سال 1355.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده دامپزشكى دانشگاه تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

اپيدميولوژى، باكترى شناسى، تدريس بيماريهاى باكتريائى دام و اپيدميولوژى در دوره هاى دكترا و تخصصى دامپزشكى، راهنمائى مشاوره و نظارت بر 18 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 5، تعداد مقالات به زبان خارجى: 7

زمينه علمى مقالات:

بيماريهاى باكتريائى دام، اپيدميولوژى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

حسين خان ناظر، عبداللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: ميكروبيولوژى و بهداشت، دانشكده: دامپزشكى، دانشگاه: شيراز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى در رشته ميكروبيولوژى از دانشگاه بريستول انگلستان در سال 1353.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده دامپزشكى دانشگاه شيراز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى ميكروبيولوژى و بيماريهاى عفونى دام، بهداشت، ميكروبيولوژى مواد غذايى، تحقيق در زمينه مقاومت هاى آنتى بيوتيكى قابل انتقال بر روى باكتريهاى E.coli و Salmonella جدا شده از حيوانات اهلى، طيور و مواد عذائى، راهنمايى و مشاوره و نظارت بر 56 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 8، تعداد مقالات به زبان خارجى: 9

زمينه علمى مقالات:

ميكروبيولوژى، بيماريهاى عفونى و بهداشت مواد غذايى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

حسيني، ابوالقاسم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1315، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: روان پزشكى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى روان پزشكى از دانشگاه تهران در سال 1347.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه علوم پزشكى مشهد از سال 1350 تا سال 1364 و دانشيار دانشگاه علوم پزشكى مشهد از سال 1364.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

افسردگى و تست وقفه دگزامتازون، اپيدميولوژى هيسترى تبديلى و تجسس يك طرفه بودن علائم آن و روش تعيين مقدار ليتيوم در سرم بيماران مصرف كننده ليتيوم، رويا از نظر فيزيولوژى، روان شناسى معاصر و معارف اسلامى، ترك اعتياد با كلونيدين، بررسى همه گيرشناسى و شايعترين علائم در بيماران مبتلا به اسكيزوفرنى، بررسى نقش مادر در اسكيزوفرنى، بررسى نقش حوادث استرس زاى زندگى در بروز افزايش فشار خونن شريانى بر روى صد بيمار و نقش آرام سازى در كنترل علائم، جنبه هاى روان پزشكى ديابت قندى، بررسى مشكلات و امكانات پيگيرى

بيماران روانى، و ميزان بهبودى در يك بخش روان پزشكى دانشگاهى و بررسى نقش استرس در بروز سرطان از طريق تحقيق بر روى 83 بيمار مبتلا به سرطان.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 8

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

روان پزشكى بالينى، اصول بهداشتى روانى در دو جلد، اصول روان شناسى آكادمى، روش هاى پيشگيرى از اختلالات روانى، تغيرات آب و الكتروليت و هورمونها در پسيكوزهاى عاطفى و اثر ليتيوم در بيماريها.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 21، تعداد مقالات به زبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

تغييرات آب و الكتروليت و هورمونها در پسيكوزهاى عاطفى و اثر درمان كربنات ليتيوم درمانى، تشخيص هاى الكتروفيزيولوژيك روانى در بيمارى صرع، پيشرفت هاى نوين در طبقه بندى اسكيزوفرنى، نقش اميد در تكامل نوجوانان، كاردرمانى، تغييرات الكتروليتى در پسيكوزهاى عاطفى، مشاوره روان پزشكى در جراحى، مشاوره روان پزشكى در بيماريهاى داخلى، جنبه هاى روان پزشكى و بهداشت روانى سل، روشهاى پيشگيرى اعتياد، معيارهاى بيمارى و سلامت روانى، فوريت هاى روان پزشكى در طب عمومى، بررسى انگيزه و عوارض اعتيار و شيوع، تظاهرات روانى در معتادين خراسان، بررسى شيوع و اشكالات در افسردگى هاى عضوى، تظاهرات عضوى ناشى از عوامل روانى و شيوع آن در يك درمانگاه عمومى، بررسى جهان بينى توحيدى و اصل پاداش و مجازات در ايجاد آمادگى براى جنگ هاى عقيدتى و اثرات روش هاى آرام سازى، نقش عوامل عضوى و تنوع علائم بالينى در مجروحين جنگى بسترى شده در يك مركز روان پزشكى دانشگاهى، لزوم پيگيرى نظم علائم روان پزشكى ناشى از جنگ.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

حسيني، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: دندانپزشكى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى

مشهد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

حسيني الهاشمي، قمر

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد 1310، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

خلاصه شرح حال تخصصى،

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى، دكتراى تخصصى كودكان از دانشكده علوم پزشكى شيراز در سال 1337، بورد تخصى كليه كودكان از آمريكا در سال 1344 و فوق تخصص نفرولوژيست (كليه) از بيمارستان هاى بستون و فيلادلفياى آمريكا در سال 1369.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه علوم پزشكى شيراز از سال 1344 تا سال 1359 و دانشيار دانشگاه علوم پزشكى شيراز از سال 1359 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

VTI، AGN، BP در كودكان، تدريس دروس مربوط به بلوك هاى كودكان در دانشگاه علوم پزشكى شيراز.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيمارى هاى كليوى كودكان.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى:-، تعداد مقالات به زبان خارجى: 5

زمينه علمى مقالات:

نارسائى حاد كليه، عفونت هاى ادرارى، كاربرد آنتى بيوتيك ها.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

حشمت الاطباء، ابراهيم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر ابراهيم حشمت الاطباء، يكي از مردان آزاده، خدمتگزار و نيك نامي بود كه در جنبش مشروطيت از مجاهدين صديق و در قيام جنگل از سران فداكار و نزديك به ميرزا كوچك خان جنگلي بود. وي در جريان نهضت جنگل، به واسطه خدمات پزشكي اش، محبوبيت زيادي در لاهيجان كسب كرده بود و در آنجا يك گروه چند صد نفري به نام نظام ملي گرد آورده بود. وي پس از مدت ها كه به همراه نهضت جنگل مشغول مبارزه بود، از جانب مقامات نظامي دولت، به تسليم دعوت شد. مقامات نظامي براي دكتر امان نامه اي در پشت جلد قرآن نوشتند و براي او ارسال كردند. دكتر حشمت نيز كه به مباني ديني ايمان

داشت، سوگند مقامات نظامي را باور كرد و به همراه 270 نفر از مجاهدين تحت فرمانش، خود را به قزاقان تسليم نمود اما بدرفتاري فرماندهان نظامي، در همان لحظات اوليه، دكتر را متوجه اشتباهش نمود. پس از مدت كوتاهي جلسه محاكمه نظامي ترتيب داده شد و بدون اينكه حق دفاعي براي دكتر حشمت قائل شوند، حكمي را كه از پيش انشا نموده، قرائت و دكتر را به اعدام محكوم ساختند. سرانجام دكتر حشمت در روز 21 ارديبهشت 1298 ش برابر با يازدهم شعبان 1337 ق در رشت به دار آويخته شد و در همان شهر مدفون گرديد.

حفيظي محمدآبادي، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: داروسازى، دانشكده: بهداشت، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

حفيظي، محمدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مدرس.

درگذشت: 3 آبان 1370.

محمدعلى حفيظى پس از تشكيل سازمان نظام پزشكى ايران، به همراهى عده اى از استادان و طاحب نظران در تنظيم قانون نظام پزشكى شركت كرد. در اولين دوره انتخابات نظام پزشكى به عنوان نماينده تهران در سازمان مركزى برگزيده شد و در همان دوره به عنوان سردبير سازمان نظام پزشكى ايران از طرف منتخبين انتخاب گرديد. دكتر حفيظى در همه ى انتخابات سازمان پزشكى شركت مى كرد. دكتر حفيظى مدت هفده سال به عنوان سردبير كل سازمان نظام پزشكى (از سال 1348 تا 1365) بود. از آثار اوست: راه هاى دانشكده ى پزشكى. وى همچنين مدتى سردبير «نامه ى دانشكده ى پزشكى» بود.

دكتر حفيظى در سال 1342 به معاونت دانشكده ى پزشكى رسيد و در سال 1345 به رياست دانشكده ى پزشكى رسيد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

حفيظي، محمدمهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: جراحى عمومى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1338 و دكتراى تخصصى جراحى عمومى در سال 1342.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1366.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

مطالعه در زمينه جراحى، جراحى دستگاه صفراوى و كيسه صفرا، كلانژيوگرافى از راه پوست جهت تشخيص بيماريهاى دستگاه صفراوى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 30 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 21، تعداد مقالات به زبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

جراحى عمومى و جراحى دستگاه گوارش.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

حق بين، مهوش

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

حق شناس، ايرج

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: نوزادان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اصفهان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

حق شناس، منصور

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد 1315، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى داخلى از دانشگاه شيراز و دانشگاه جانزهاپكينز آمريكا در سال 1345 و فوق تخصص بيماريهاى خون و سرطان شناسى از دانشگاه جانزهاپكينز آمريكا در سال 1347.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى بخش داخلى دانشكده علوم پزشكى دانشگاه شيراز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بيماريهاى خون و سرطان شناسى، تدريس بيماريهاى داخلى، سرطان و آموزش پزشكى در دانشگاههاى شيراز و جانزهاپكينز.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى:-، تعداد مقالات به زبان خارجى: 21

زمينه علمى مقالات:

كم خونى و فقر آهن در ايران، كمبود اسيد فوليك در سرم، نوتروپنى سيكليك، بيمارى سيكل سل در ايران، بيمارى الفاحين در ايران و مقالاتى چند در زمينه رشته تخصصى به زبان خارجى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

حقي، ضياءاللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1324، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى عمومى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى جراحى عمومى از دانشگاه فردوسى مشهد در سال 1357 و فوق تخصص جراحى قفسه سينه از دانشگاه فردوسى مشهد در سال 1358.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى مشهد.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

جراحى فقسه سينه، استاد راهنماى 17 پايان نامه دكتراى پزشكى و 1 پايان نامه دكتراى تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 5، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

كله سيستيتهاى حاد به علت تروماتيسم، آندوسكوپى دستگاه تنفس، تومورها

و كيست هاى اوليه در خراسان، بررسى ضايعات ريوى مجروحين جنگ تحميلى، كارسنيوم آلوئلارسل و گزارش 3 مورد، آشالازى و گزارسش نتايج 20 مورد عمل هيلر.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

حقيقي، بهرام

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيوشيمى، دانشكده: داروسازى، دانشگاه: داروسازى علوم پزشكى اصفهان.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى در رشته بيوشيمى از دانشگاه اصفهان در سال 1350، كارشناسى ارشد در رشته بيوشيمى از دانشگاه علوم پزشكى اصفهان در سال 1355، دكترا در رشته آنزيمولوژى و بيوشيمى از دانشگاه سيراكسيوس نيويورك در سال 1361.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشكده داروسازى دانشگاه علوم پزشكى اصفهان.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى تغييرات روى DNA انسان توسط مواد سرطان زا با تهيه منوكلونال آنتى باديهاى مناسب و استفاده از روشهاى ELISA و بيوشيميائى، مطالعه آنزيمولوژيكى روى آنزيم G6pd انسان و L.mesenteroids، مطالعه تنظيم آنزيمى روى آنزيم فسفاتيدات فسفوهيدرولاز و ارتباط آن با بيمارى كبد چرب، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 23 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 2، تعداد مقالات به زبان خارجى: 24

زمينه علمى مقالات:

رابطه بين ساختمان آنزيم G6pd و مكانيسم عمل آن در انسان و در L.mesenteroids، تنظيم هورمونى آنزيم G6PD، تنظيم هورمونى آنزيم فسفاتيدات فسفوهيدرولاز، بيمارى كبد چرب و مكانيسم تراكم چربيها در كبد، آنزيم هاى درگير در ايجاد بيمارى كبد چرب، ارائه متدهاى حساس HPLC براى اندازه گيرى ميكوتوكسين ها در مواد غذايى و براى كورتيزول سرم انسان، تعيين مقدار و ارزيابى اثر آفلاتوكسى B1 بر DNA انسان و

رابطه آن با هپاتيت .B

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

حكمت بوشهري، علي محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1279 ق)، طبيب، شاعر و روزنامه نگار. در بوشهر متولد شد و در زادگاه خود و شيراز تحصيل كرد. حكمت در علم طب دست داشت. وى مدير روزنامه ى «آشتى» و صاحب كتابخانه نفيسى بوده است. از اوست:

مطربا بفرست رحمت، عاشقان عود را

وز درود رود آگه كن دل داوود را

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دانشمندان و سخن سرايان فارس (967 -965 /5 ،291 -289 /2).

حكمت، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد 1300، مرتبه علمى: استاد، رشته: جراحى و آناتومى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى آناتومى و جراح دانشگاههاى تبريز و تهران از سال 1330 تا سال 1350، استاد دانشگاه شهيد بهشتى و تهران از سال 1336 و استاد ممتاز در سالهاى 1366 و 1367.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

آناتومى فيزيولوژى و فارماكولوژى سيستم اعصاب خودكار، آناتومى فيزيولوژى سيستم تعادلى شنوائى، فلج عضلات چشم در رابطه با لوچى، تدريس آناتومى در دانشگاههاى تبريز، تهران، شهيد بهشتى و قزوين.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى: 1

زمينه علمى تأليفات:

تشريح قند، عكسبردارى از داخل ستون فقرات با ماده قابل جذب، تشريح دستگاه ادرارى و تناسلى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 2، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

جراحى قلب باز، عوارض پرتوهاى عكسبردارى داخل ستون فقرات، تاريخ تشريح در جهان و ايران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

حكمت نژاد، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته:جراحى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

حكيم

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1030 ق)، خطاط و طبيب. اجدادش از پزشكان دربار صفوى بودند و خود وى نيز طبيب بود و نستعليق را خوش مى نوشت. شاه عباس از

وى رنجيده خاطر شد و او را از اصفهان راند. حكيم مدت دو سال در كاشان در تبعيد به سر برد و از آنجا به مشهد و از مشهد به هندوستان رفت و همان جا درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (170/1).

حكيم الممالك، علينقي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1293 ق)، طبيب، شاعر، مترجم و روزنامه نگار. ملقب به حكيم الممالك. پدرش از پيشخدمتان فتحعلى شاه و ناصرالدين شاه بود. پس از مرگ پدرش، شغل او به ميرزا علينقى رسيد و او با حفظ اين سمت، پس از افتتاح مدرسه دارالفنون در آنجا علم طب را آموخت. در سال 1272 ق ضمن اين كه نايب دوم سفارت ايران در فرانسه بود، به تكميل علم طب پرداخت. پس از مراجعت، از نديمان و نزديكان شاه شد و در سال 1284 ق به لقب حكيم الممالكى نايل گرديد و همواره با شاه در سفر و حضر همراه بود. حكيم الممالك مدتى به حكومت بروجرد و بختيارى منصوب شد، در سفر دوم ناصرالدين شاه به فرنگ، همراه وى بود و بعدها به حكومت اراك و سپس به رياست كل اداره ى معادن منصوب شد. وى شعر را نيكو مى سرود و در سفر ناصرالدين شاه از تهران به خراسان، مسئول نوشتن سفرنامه اى شد كه به «روزنامه ى حكيم الممالك» معروف شد. از ديگر آثار وى: «ترجمه ى زبده الحكمه» دكتر پولاك.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ جرايد (329 -327 /2)، شرح حال رجال (509 -505 /2)، فرهنگ سخنوران (276)، مولفين كتب چاپى

(603 -602 /4) المآثر و الآثار (194).

حكيم شاه قزويني، محمد

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، حكيم، متكلم، طبيب، نحوى و شاعر. مشهور به حكيم شاه محمد. نخست در شيراز مى زيست. اجدادش پزشك بودند و خود نيز در پزشكى دست داشت. وى مدتى نيز در مكه زندگى كرد و بنا به تعريف و تحسين مولى ابن المويد كه از علماى بنام دربار بايزيد دوم، پادشاه عثمانى بود، توسط پادشاه مذكور به استانبول دعوت شد و پزشك دربار گشت و تذكره ى «مجالس النفائس» اميرعليشير نوايى در سالهاى 929 -927 ق به نام سلطان سليم بن بايزيد عثمانى ترجمه كرد. او از شاگردان علامه ى دوانى بود و در اكثر علوم زمان خود دست داشت. حكيم مولفات خود را به دو زبان فارسى و تازى تاليف مى كرد. برخى از آثار وى عبارت اند از: «تفسير سوره ى النحل تا آخر قرآن»؛ «ربط السور و الآيات»؛ حواشى بر «تهافت» مولى خواجه زاده مصطفى بن يونس، حواشى بر «شرح العقايد نسفى» تفتازانى؛ ترجمه ى فارسى و تركى «حيوه الحيوان» دميرى، به نام «حيوه الانسان» كه براى سلطان سليمان نگاشته؛ ترجمه ى «مجالس النفائس» اميرعليشير نوايى يا «ذيل تذكره الشعراء»؛ «شرح عقايد ملاجلال دوانى»؛ شرح «ايساغوجى»، در منطق؛ شرح «كافيه ى» ابن حاجب؛ «نصيحت نامه»، به فارسى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (115/4)، تاريخ تذكره هاى فارسى (123 -120 /2)، تاريخ نظم و نثر (277 -276)، الذريعه (102/9)، ريحانه (455 -454 /4)، فرهنگ ادبيات فارسى (445)، كشف الظنون (1958 ،1893 ،1371 ،1146 ،1144 ،832 -208)، لغت نامه (ذيل/ حكيم شاه)، مجالس النفائس (مقدمه، لا- مج)، معجم المولفين (170/11)، هديه العارفين (229/2).

حكيم طبسي، محبوب علي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 881 ق)، طبيب، عارف و شاعر. اهل طبس و از مريدان سيد نسيمى، عارف و

شاعر قرن نهم، بود كه غزل را نيكو مى سرود. وى از وطن بريد و به سبزوار رفت، و شاگردى اميرشاهى سبزوارى را اختيار كرد. بعد از تحصيل در علم طب، در زمره اطباء ملازم سلطان حسين ميرزا درآمد. در تذكره «صبح گلشن» از او به نام حكيمى استرآبادى، و در تذكره هاى ديگر، به نام سيد حكيمى و محبوب على ياد شده است. از او «ديوان» شعرى به جاى مانده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (321)، تذكره ى روز روشن (220)، الذريعه (264/9)، رياض العارفين (187)، صبح گلشن (142)، فرهنگ سخنوران (276)، مخزن الغرائب (735/1).

حكيم فانوس، استپان

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، پزشك. دكرت استپان هاراتونيان كه در گيلان معروف به حكيم فانوس بود، از پزشكان ارمنى مقيم رشت بود. وى علاوه بر پزشكى به كار فلاحت توتون نيز مشغول بود، اول كسى بود كه بذر توتون سيگار را در سال 1253 ش از تركيه به گيلان آورد و در ملك شخصى خويش كاشت. او بود كه بذر توتون سيگار را به تنابكوكاران فومن داد تا بكارند و بر اثر مساعى او كشت توتون جانشين تنباكو شد و كارخانه سيگارسازى در رشت بوجود آمد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :نامها و نامدارهاى گيلان (39 -38).

حكيم قبلي خويي، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، پزشك و شاعر. وى اهل خوى و مقيم تبريز بود. ميرزا محمد از معاصران عباس ميرزا وليعهد و از پزشكان مخصوص محمدشاه و ناصرالدين شاه قاجار بود. علم طب را در اصفهان آموخت. از آثار وى: «انوار الناصريه» يا «مرآه الحكمه الناصريه»؛ «رساله در تعليم آبله زدن»، ترجمه؛ «مجمع الحكمتين و جامع الطبين»؛ «ديوان» اشعار؛ «خلاصه عباسى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دانشمندان آذربايجان (123 -122)، الذريعه (875/9 ،229/7)، فرهنگ سخنوران (275)، مولفين كتب چاپى (567 -566 /5)، يادگار (س 2، ش 1، ص 61).

حكيم قمي، سعيد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، طبيب و شاعر. در شاعرى نخست تنها و بعد حكيم و گاهى سعيد تخلص مى كرد. وى طبيبى حاذق بود و در حكمت نظرى نيز مهارتى وافر داشت و شعر هم خوب مى گفت. حكيم قمى با برادرش، ميرزا محمد حسين، از پزشكان ويژه شاه عباس اول به شمار مى آمدند و مورد قبول عام بودند. حكيم سعيد پس از جلوس شاه سليمان به سعايت بدگويان مؤاخذه شد و به حبس در قلعه ى الموت محكوم شد، ليكن پادشاه از وى درگذشت، از آن پس در قم سكونت اختيار كرد و به طاعت و عبادت و طلب علم پرداخت. مى گويند «ديوانش» متداول و قريب ده هزار بيت بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (1246 -1242 /3)، تذكره ى روز روشن (358 -357)، تذكره ى نصرآبادى (168 -167)، الذريعه (451 ،179 /9)، صبح گلشن (95)، فرهنگ سخنوران (276).

حكيم مشهدي، فيض علي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، طبيب و شاعر، متخلص به حكيم. اصل وى از مشهد مقدس بود، از زادگاهش رهسپار هندوستان شد و در آن سامان نزد حاكمان تقرب يافت. فيض على علاوه بر اينكه در ميانه ى موزونان از مشاهير بود، در علم طب نيز آگاهى و وقوف تمام داشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (853/9)، كاروان هند (330 -329 /1)، مآثر رحيمى (1252 -1243 /4)، مرآت الخيال (260 -258).

حكيم مومن، محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، شاعر، پزشك و داروشناس. مشهور به حكيم مومن. پدر و نياى او از طبيبان دربار صفوى و خود پزشك ويژه ى شاه سليمان بود. از آثارش: «تحفه المومنين»، به زبان فارسى در معرفت داروهاى مفرد و مركب. اين كتاب چند مرتبه در ايران چاپ سنگى شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (363 -362 /5)، الذريعه (473/3)، ريحانه (60/2)، لغت نامه (ذيل/ حكيم مومن).

حكيم، منوچهر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1289 ش)، پزشك، نويسنده و استاد دانشگاه. پس از پايان تحصيلات ابتدايى، وارد مدرسه ى ثروت شد و دوره ى تحصيلات متوسطه را در آن مدرسه گذراند. سپس به اروپا رفت و پس از تلاش بسيار از دانشگاه پاريس با درجه ى عالى، دانشنامه ى دكترى پزشكى در رشته ى كالبدشناسى گرفت. سپس به ايران بازگشت و به تدريس در دانشگاه پرداخت. از آثار او: «كالبدشناسى انسانى»؛ «كالبدشناسى بالينى»؛ «كالبدشناسى دستگاه گوارش»؛ «كالبدشناسى موضعى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :زندگينامه ى رجال و مشاهير (121/3)، مولفين كتب چاپى (308 -307/6).

حميديان، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: فيزيك، دانشكده: پيراپزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

حياوي، عبدالكريم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اهواز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى بيماريهاى داخلى در سال 1357، فوق تخصص غدد مترشحه داخلى در سال 1366، فوق تخصص در رشته آندوكرينولوژى و متابوليسم در سال 1366.

مرتبه علمى:

تدريس علوم پايه فيزيولوژى و پرستارى در دانشگاه لندن، دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى اهواز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تحقيق و تدريس در رشته غدد مترشحه داخلى و متابوليسم ديابت، هيپوفيز، پراتيروئيد، متابوليسم پروتئين، طرح علل و همه گيرى ساده در خوزستان، بررسى گره هاى سرد غده تيروئيد با نمونه بردارى سوزنى از نظر شيوع سرطان در منطقه خوزستان، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 16 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 6، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

تاكى كاردى بطنى V.Tac، درمان هيرسوتيسم (پرموئى) با آندروكور، سرطان غده تيروئيد، كم كارى غده هيپوفيز، بررسى گره هاى سرد غده تيروئيد با نمونه بردارى سوزنى در بيماران خوزستان، پركارى غدد پاراتيروئيد به علت آدنوم بزرگ و قابل لمس.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

حيدرنژاد دليل آبادي، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى تبريز در سال 1355، دكتراى تخصصى داخلى از دانشگاه علوم پزشكى شيراز در سال 1361.

مرتبه علمى:

استاديار بخش داخلى علوم پزشكى تبريز از سال 1362، ارتقاء به درجه دانشيارى دانشگاه علوم پزشكى تبريز از سال 1369.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى بيماريهاى ريوى، عوارض ريوى مجروحين، دخانيات و بررسى آن در جامعه

پزشكى تبريز، اپيدميولوژى كانسرهاى ريه، بررسى سل لب تحتانى در افراد بزرگسال، مسموميت هاى شايع، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر بيش از 10 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيماريهاى ريه و سل، فيزيوپاتولوژى ريه، ترجمه سل در كودكان، ترجمه استراتژى درمان آسم و ترجمه سئوال و پاسخ در سل (دارو درمانى و بيماريابى)

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 10، تعداد مقالات به زبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

مجروحين شيميائى (عوارض ريوى)، سل، بيمارى هاى ريه و مسموميتها.

زمينه علمى تأليفات:

فوريت هاى گوش و حلق و بينى و حنجره، بيماريهاى گوش و حلق و بينى و حنجره.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 13، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

بيماريهاى گوش و حلق و بينى و تنفسى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

خاتون آبادي، محمد شريف

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن محمد صادق. از اطباى معروف قرن دوازدهم هجرى در اصفهان است كه به حذاقت و استادى معروف بوده، و كتب چندى تأليف نموده، از آن جمله است:

1- حافظ الابدان، كه در 1121 تأليف نموده، و نسخه ى آن نزد نگارنده موجود است 2- شرح طب النبى صلى الله عليه و آله و سلم 3- شرح طب الائمة 4- شرح طب الرضا عليه السلام 5- اربعون حديثا، در طب، با شرح و بيان؛ و غيره.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

خادمي، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد 1325، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى عفونى، دانشكده: پزشكى دانشگاه: علوم پزشكى اصفهان.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1350، دوره M.P.H (مديريت بهداشت و بيماريهاى واگير) از دانشكده بهداشت دانشگاه علوم پزشكى تهران، تخصص بيماريهاى عفونى از وزارت بهداشت، درمان آموزش پزشكى ايران.

مرتبه علمى:

دستيار بيماريهاى داخلى در كلينيك اسكريپس وابسته به دانشگاه كاليفرنياى جنوبى آمريكا، استاديار گروه داخلى دانشگاه آزاد ايران در سال 1354، دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى اصفهان.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

انگل شناسى، بيماريهاى عفونى و گرمسيرى، هپاتيت و تعداد موارد HBSAG مثبت، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 27 پايان نامه دكترا و تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 5

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

اپيدميولوژى بيماريهاى واگير و غير واگير، بيماريهاى عفونى و گرمسيرى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 4، تعداد مقالات به زبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

بهداشت و بيماريهاى عفونى و گرمسيرى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

خالصي، محمدحسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: گوش و حلق و بينى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى تهران، دكتراى تخصصى بيماريهاى گوش و حلق و بينى از دانشگاه پزشكى بردو و پاريس، دوره فلوشيپ بيماريهاى گوش در انستيتو بيماريهاى گوش وابسته به دانشگاه كاليفرنياى جنوبى آمريكا.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

درباره شنوائى، بيماريهاى گوش، طرح پيوند الكترونيكى عصب شنوائى، اولين مورد پيوند الكترونيكى عصب شنوائى در ايران

در مورد بيماريهاى گوش و اختلالات شنوائى، استاد راهنماى 30 پايان نامه دكترا و كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى: 1

زمينه علمى تأليفات:

فصلى از كتاب Acoustic Tumors در مورد بيماريهاى گوش و اعصاب گوش.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 15، تعداد مقالات به زبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

بيمارهاى گوش و اختلالات شنوائى و بيماريهاى حلق.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

خاور كردشتي، علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1320 ق)، طبيب و شاعر. ملقب به معلم كل. وى در لغت عربى و دانستن معانى و الفاظ مشكل بصيرت كامل داشت و مانند پدر، او نيز طبيب بود. از آثار وى: كتاب «در افشان»، در تقليد گلستان؛ «ديوان» اشعار، مشتمل بر قصايد و غزليات.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دانشمندان آذربايجان (134 -133)، الذريعه (287/9)، فرهنگ سخنوران (300).

خدادوست، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: فيزيك شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

خديوي، بهروز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

خرازي، هادي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى:- رشته بيوشيمى، دانشكده:-، دانشگاه:-،

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى بيوشيمى از دانشگاه كارل فرانسيس شهر گراتس اتريش، دكتراى تخصصى كلينيكال شيميست.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

شاخص هاى بهداشتى و سلامت، شيوع گواتر و اپيدميولوژى آن، غدد مترشحه، بيوشيمى، همكارى با مؤسسه پزشكى هسته اى تحقيقات غدد مترشحه داخلى به مدت يك سال، گذراندن دوره يكساله بورسيه تحقيقاتى در انستيتو بيوشيمى دانشكده پزشكى دانشگاه گراتس اتريش.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيوشيمى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 1، تعداد مقالات به زبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

رابطه بين پروتئين هاى گوگرددار و زمان رشد تومورهاى مختلف هپاتوم در موش، ميزان شيوع گواتر در منطقه غرب، مشكلات ناشى از كمبود يد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

خردپير، خديجه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد: 1313، مرتبه علمى: استاد، رشته: دندان پزشكى ترميمى، دانشكده: دندانپزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى دندان پزشكى از دانشگاه تهران در سال 1343، دكتراى تخصصى دندان پزشكى از دانشگاه كارولينكاى سوئد در سال 1346 و گواهينامه پزشكى در رشته اندو از دانشگاه ايلينويز آمريكا.

مرتبه علمى:

استاد دانشگاه شهيد بهشتى از 1346 تا سال 1356، استاد ممتاز سال به خاطر تدريس صحيح.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

درد و كنترل آن در درمانهاى اندونتيك، اثرات اژنل روى پالپ دندان، مواد پر كننده كانال ريشه، علل شكست در درمانهاى اندو، اندودنتيك تراپى، تدريس دروس ترميمى، كانال تراپى R.C.T و بهداشت دهان و دندان در دانشگاه شهيد بهشتى و استاد راهنماى 9 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه

كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

روت كانال تراپى R.C.T

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 7، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

بررسى بالينى علل شكست معالجات ريشه داندان ها، ماهيت ضايعات پوسيدگى، تركيبات فسفر و اثر آنها در جلوگيرى از پيشرفت پوسيدگى دندان، كنترل دردهاى ايجاد شده در ضمن درمانهاى اندودنتيك.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

خردپير، محمدحسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: گوش و حلق و بينى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

خرسند، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1307، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى مشهد در سال 1337، گواهى تخصصى بيولوژى در سال 1352.

مرتبه علمى:

استاديار بيولوژى در سال 1443، ارتقاء به درجه دانشيارى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى مشهد در سال 1352.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

چشم پزشكى، آستيگماتيسم.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيولوژى كارهاى عملى ميكروسكوپ، بررسى سلول، هسته و ميتوز، توليد مثل.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 2، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

طرز محافظت و نگاهدارى نمونه هاى تشريحى حيوانى گياهى، بيوميكروسكوپ ساختمان و طرز كار و موارد استفاده آن در چشم پزشكى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

خرم قراچه داغي، خرم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1241 ق)، طبيب و شاعر، متخلص به خرم. وى در زمان فترت، بين سلسله ى صفويه و نادرشاه افشار، در كردشت ساكن و جزو غلام زادگان كاظم خان قرچه داغى بود. ميرزا خرم در فن طبابت مهارت تمام داشت. وقتى يكى از دشمنان مخدوم او مريض شد و ميرزا خرم را براى معالجه خواست، كاظم خان خرم را براى كشن مريض روانه كرد ولى او به مقتضاى وظيفه طبابت به معالجه ى مريض پرداخت و بعد از بهبودى وى برگشت. در نتيجه وى به قصبه ى اهر تبعيد و همان جا درگذشت. وى داراى «ديوان» حسينى، محمدحسن، فرزند فيروزبخت. (س دهم ق)، خطاط. از كاتبان زبردست گمنام بود. به خط او نسخه اى از «ديوان» حافظ به قلم كتابت خوش و به شيوه ى ميرعلى هروى، در كتابخانه ى دانشگاه استانبول است، با رقم: «كاتبها الفقير الحقير محمدحسن

بن فيروزبخت الحسينى غفر ذنوبهما و ستر عيوبهما. تحريرا فى اواسط رمضان المبارك سنه ى احدى و سبعين و تسعمائه فى قريه ى رزه من قراء باخرز».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (676/3).

خزيمه، بهمنيار

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1316، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيهوشى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى بيهوشى از بيمارستان امام خمينى دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1355.

مرتبه علمى:

استاديار گروه بيهوشى دانشگاه علوم پزشكى مشهد در سال 1355، ارتقاء به درجه دانشيارى و مدير گروه بيهوشى دانشگاه علوم پزشكى مشهد.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى علل مسموميت ها، زايمان بدون درد، بررسى پيوند كليه، اختلال آب و الكتروليت بعد از اعمال جراحى، احياء قلبى ريوى نوزادان، بررسى اختلال اسيد و باز در بيهوشى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 8 پايان نامه دكترا .

ابداع:

طرح ساخت ماسك بيهوشى بينى براى بيهوشى در دندان پزشكى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

فيزيولوژى كليه براى دستياران بيهوشى، اختلال آب و الكتروليت براى دستياران بيهوشى تعادل، اسيد و باز در بيهوشى، بيهوشى اطفال.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 4، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

بى حسى شبكه بازوئى توسط بوپيواكائين و گزيلوكائين، گزارش موارد پيوند كليه.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

خسروشاهي، حبيب

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: بافت شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى بافت شناسى از دانشگاه علوم پزشكى تبريز، گذراندن تحصيلات تكميلى درفرانسه به مدت يك سال در سال 1342.

مرتبه علمى:

استاد دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تبريز از سال 1349 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تدريس دروس پزشكى در رشته هاى مختلف در دانشگاه تبريز، سرپرست آزمايشگاه بافت شناسى دانشگاه علوم پزشكى تبريز، استاد راهنماى 2 پاپان نامه كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا

ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بافت شناسى انسانى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 2، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

بيماريهاى پوستى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

خشابي، جواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1325، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اروميه.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى تبريز، دكتراى تخصصى بيماريهاى كودكان.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى اروميه.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

طب كودكان، بهداشت، تغذيه بيماريهاى ريوى و آلرژى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 10 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 18، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

طب كودكان، تغذيه، بيماريهاى ريوى، آسم.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

خضري، عبدالعزيز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد 1313، مرتبه علمى: استاد، رشته: اورلوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى شيراز در سال 1344، دكتراى تخصصى ارولوژى از دانشگاه بريستول انگلستان در سال 1357، درجه M.sc درباره ايمونولوژى و سرطان از آكادمى علوم جراحى دانشگاه بريستول.

مرتبه علمى:

دستيار تمام وقت بخش جراحى عمومى دانشگاه شيراز از سال 1344 تا 1348، استاد دانشكده، پزشكى دانشگاه علوم پزشكى شيراز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

پژوهش در زمينه بيماريهاى كليه، طراحى و ساخت ابزارهاى رشته ارولوژى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 21 پايان نامه تخصصى و دكتراى حرفه اى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

ارولوژى و بحث تومورهاى كليه.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 1، تعداد مقالات به زبان خارجى: 15

زمينه علمى مقالات:

تحقيقات محض و بالينى در ارتباط با جنگ تحميلى در رابطه با رشته ارولوژى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد

دوم)

خطابي، حسين

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم)، منجم و طبيب. وى علاوه بر دانش نجوم و طب از علم حساب نيز آگاه بود. خطابى كتاب «تحفه الحساب فى الحساب» را در سال 895 ق به نام بايزيد بن سلطان محمد فاتح به پايان رساند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (271)، كشف الظنون (365).

خلج، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: شيمى داروئى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

خلوت، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

خليقي، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1318، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: فارماكولوژى، دانشكده: داروسازى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى داروسازى از دانشگاه تهران در سال 1342، دكتراى تخصصى فارماكولوژى از داشنگاه مشهد در سال 1354 و فوق تخصص نوروفارماكولوژى از دانشگاه جورج تاون در سال 1358.

مرتبه علمى:

استاديار فارماكولوژى در دانشگاه مشهد از سال 1357 تا سال 1365 و دانشيار فاركومالوژى در دانشگاه علوم پزشكى مشهد از سال 1365.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى الكتروليت هاى سرم در ماه مبارك رمضان در افراد روزه دار، بررسى حساسيت ها و عوارض داروئى در دندان پزشكى، كاهش ترشح بزاق در مصرف داروها، آنتى بيوتيك هاى بتالاكتام و مقايسه اثرات فارماكولوژيكى و عوارض آنها در دندان پزشكى و تدريس دورس فارماكولوژى و نورفاماكولوژى در دانشگاه علوم پزشكى مشهد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

فارماكولوژى عمومى و تخصصى و نوروفارماكولوژى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 30، تعداد مقالات به زبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

فارماكولوژى تخصصى و بالينى و پژوهش در نوروفارماكولوژى، مقايسه اثرات ضد تشنجى مشتقات بنزوديازپين با فنوباربيتال در روى موش آزمايشگاهى، داروهاى سيستم عصبى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

خليلي يزدي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1312، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى پوستى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى از دانشگاه مشهد در سال 1338، دكتراى تخصى پوست از دانشگاه مشهد در سال 1351، فوق تخصص پاتولوژى از دانشگاه پاريس در سال 1359.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه علوم پزشكى مشهد از سال 1343 تا سال 1346، دانشيار داشنگاه علوم پزشكى مشهد از سال 1346 تا سال 1345 و استاد دانشگاه

علوم پزشكى مشهد از سال 1364.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

شيوع بيمارى سالك در مشهد، شيوع بيمارى گال در بين جنگ زده گان ساكن مشهد، تدريس دروس بيماريهاى پوستى و آميزشى در دانشگاه علوم پزشكى مشهد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

شيمى فيزيولوژى پوست.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 6، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

پزشكى (پوست).

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

خليلي، محسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

خواجوي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: راديولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اصفهان.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

انترن بيمارستان هاى دانشگاه تهران، انترن بيمارستان برگن پاين آمريكا، رزيدنت راديولوژى دانشگاه پيتسبورگ آمريكا، فلوى سى تى و سونوگرافى دانشگاه بالتيمور آمريكا، گذراندن دوران سى تى اسكن، سونوگرافى و ام. آر. آى در ژاپن.

مرتبه علمى:

عضو هيئت علمى دانشگاه علوم پزشكى اصفهان از سال 1357، دانشيار دانشگاه علوم پزشكى اصفهان.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

راديولوژى سونوگرافى و سى تى اسكن، بررسى كيست هيداتيك به وسيله سى تى اسكن، سونوگرافى، ضايعات تراشه در مجروحين جنگ شيميايى و استاد راهنماى 6 پايان نامه دكتراى عمومى و تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

راديولوژى عمومى، سونوگرافى و سى تى اسكن.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 2، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

وفور سنگ هاى صفراوى در ايران، نحوه بررسى كبد به وسيله سونوگرافى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

خواجه كرم الديني، مهرانگيز

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: ميكروبيولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى مشهد در سال 1351، دكتراى تخصصى ميكروبيولوژى از دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى مشهد در سال 1354.

مرتبه علمى:

پس از طى مرحله استاديارى، ارتقاء به درجه دانشيارى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى مشهد.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تفسير تست توبركولين قبل و بعد از تزريق واكسن G.C.B در نوزادان و جوانان، ارزيابى ميكروبى عفونت هاى ادرارى جهت انتخاب داروى مؤثر به روش كشت آنتى بيوگرام و MIC و نحوه پيشگيرى از عوارض ثانويه در جانبازان انقلاب اسلامى و بيماران تحت درمان، بررسى باكتريهاى بى هوازى اختيارى پلاك دندانى قبل و

بعد از مصرف قرص سديم فلورايد، بررسى فلور ميكروبى حلق در كودكان خراسان، بررسى تب روماتيسمى و بيمارى هاى قلبى روماتيسمى اطفال و راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 23 پايان نامه دكتراى پزشكى و تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

ترجمه و تلخيص قسمتى از كتاب مارتين دل، ترجمه قسمت باكترى شناسى كتاب مديكال ميكروبيولوژى، ويرايش كتاب باكترى شناسى پزشكى استاد دكتر محمد ناظم، شش جزوه مختلف باكترى شناسى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 21، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

مطالعه اپيدميولوژى پسودوموناس آئروژنيوزا، بررسى 6 مورد بيماريزائى و يبريوفتوس، گزارش 383 مورد كشت مثبت براى شيگلا و مقالاتى ديگر به زبان هاى فارسى و انگليسى در زمينه هاى ميكروبيولوژى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

خوارزمي، عبدالعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بمياريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

خوانساري، نعمت اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1332، مرتبه علمى: استاد، رشته: ايمونولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى ارشد قارچ شناسى از دانشگاه ايلينويز آمريكا در سال 1357، دكتراى دامپزشكى از دانشكده دامپزشكى دانشگاه تهران در سال 1349، دكتراى ايمن شناسى از دانشگاه ايلينويز آمريكا در سال 1360، فوق تخصص ايمنى شناسى بالينى از دانشگاه كروليناى جنوبى آمريكا در سال 1363، فوق تخصص علوم آزمايشگاهى تشخيص طبى از ASCP در آمريكا در سال 1370.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه تولين در ايالت لوئيزيانا، دانشيار دانشگاه ايالتى داكوتاى شمالى در آمريكا در سال 1369، استاد دانشگاه داكوتاى شمالى آمريكا در سال 1370، استاد دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1371 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تيه مواد بيولوژيك براى ايمونوتراپى، افزايش متوسط عمر و جلوگيرى از پيرى، مكانيسم اثر استرس روى سيستم دفاع بدن، توليد فاكتورهاى رشد، تهيه واكسن ايديوتيپيك براى بروسلا، تخليص فاكتور سركوبگر سيستم ايمنى از سرم، مكانيسم توليد سايتوكاين، ايمنى سازى در خارج بدن، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 12 پايان نامه ارشد و دكترا.

ابداع:

2 مورد در زمينه روش ايمنى انسان در خارج از بدن، استفاده از هورمون رشد در افزايش متوسط عمر.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

كشت سلول هاى جانورى، روش هاى عملى مهندس ژنتيكى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 9، تعداد مقالات به زبان خارجى: 38

زمينه علمى مقالات:

ايمونولوژى، ايمونوبيولوژى، ايمونوتراپى، مكانيسم پيرى، اثر استرس روى سيستم ايمنى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان

و دانشياران كشور (جلد دوم)

خوردي مور، مريم

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: دندان پزشكى، دانشكده: دندانپزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى دندان پزشكى از دانشگاه مشهد در سال 4531، M.S.C در رشته دندان پزشكى پيشگيرى و كودكان از دانشگاه ادينبورگ كشور انگلستان.

مرتبه علمى:

پس از طى مرحله استاديارى، ارتقاء به درجه دانشيارى دانشگاه علوم پزشكى مشهد.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

انجام طرحهاى متعدد تحقيقاتى در زمينه هاى اپيدميولوژى، دندانپزشكى پيشگيرى و دندانپزشكى كودكان، مشاور علمى كتابخانه، عضويت در هسته پژوهشى دانشكده، ممتحن امتحانات ورودى و بورد دندانپزشكى كودكان و مدير گروه ارتدنسى و اطفال، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 43 پايان نامه دكتراى دندان پزشكى و تخصصى دندان پزشكى كودكان.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 6

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

دندان پزشكى پيشگيرى، دندان پزشكى اجتماعى و اپيدميولوژى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

خوشنويس راد، ابراهيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى مغز و اعصاب، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

خياط، اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: اندودنتيكس، دانشكده: دندان پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

خيري، يارعلي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، حكيم، طبيب و شاعر. در تهران متولد شد. ميرزا يارعلى طبيب مخصوص شاه طهماسب صفوى بود. چون اداره ى امور اوقاف و خيرات به او محول شده بود به حكيم خيرى شهرت يافت. وى در كربلا وفات يافت. از آثار او «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تحفه سامى (247)، الذريعه (1305/9)، رياض العلماء (332/5) ريحانه (57/2).

خيريه، عبداللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، آسيب شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

دارابي، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: راديوگرافى، دانشكده: دندان پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

دارمي، عبدالرحمان

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س پنجم ق)، طبى و رياضى دان. وى نزد ابن البغونش كسسب علم نمود و اكثر كتب جالينوس را نزد وى خواند. او را از بزرگان طب و هندسه مى دانند كه در بعضى صناعات دقيقه و اعمال لطيفه نيز مهارتى داشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ريحانه (206/2)، لغت نامه (ذيل/ دارمى).

داعي پاريزي، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1324، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى دانشگاه: علوم پزشكى كرمان.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى تهران، دكتراى تخصصى كودكان از مركز طبى كودكان دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1356.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى، ارتقاء به درجه دانشيارى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى كرمان در سال 1367.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

گرازش علامت جديدى در سندرم داون Hypertrophy Of hyponicim كشف داروى جديدى بنام Thio - Ben براى درمان سالك، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 23 پايان نامه دكتراى عمومى و تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيماريهاى كودكان.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 4، تعداد مقالات به زبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

پزشكى رشته كودكان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

دانشبد، خسرو

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1312، مرتبه علمى: استاد، رشته: پاتولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى پاتولوژى از دانشگاه كاليفرنياى آمريكا در سال 1344، و فوق تخصص سرجيكال پاتولوژى از داشنگاه واشنگتن آمريكا.

مرتبه علمى:

استاديار، دانشيار و استاد در داشنگاه شيراز در سالهاى 1347 ،1345 و 1358.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

اپانديوم بافت نرم، پاتولوژى لوزه و آدنوئيد، آدامانيو م استخوان ساق پا، كيست هيداتيك استخوان، بررسى پاتولوژى بيمارى آبله، تدريس پاتولوژى عمومى و اختصاصى در دانشگاه شيراز، برنده جايزه وزارت علوم در زمينه پاتولوژى در سال 1353.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 7، تعداد مقالات به زبان خارجى: 50

زمينه علمى مقالات:

بررسى بيماريهاى مزمن

غير سلى ريوى در فارس، عفونت، علت مرگ و مير مادران استان فارس، اثر وضع اجتماعى و اقتصادى مادر در رشد جنين، بيوپسى كليه براى تشخيص آميلوئيدوز عمومى، ضايعات عروقى و مواد شبه آميلوئيد طحال مبتلايان به منونوكلئوز عفونى، آميلوئيوز ثانوى، بررسى پانزده اتوپسى در جنوب ايران و تومورهاى آميلوئيدى مجارى فوقانى تنفس.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

دانشگر، منوچهر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1298 ش)، محقق و پزشك. در اصفهان متولد شد. تحصيلات متوسطه را در آن شهر و پزشكى را در دانشكده ى پزشكى تهران به پايان رساند. در سال 1326 به سمت دانشيار بيماريهاى چشم در آموزشگاه بهدارى اصفهان منصوب شد. اثر وى: «بهداشت چشم».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :مؤلفين كتب چاپى (309/6).

دانشگر، هوشنگ

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اصفهان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

دانشور فرهود، داريوش

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1317، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بهداشت، دانشكده: بهداشت، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه آرلانگن آلمان غربى در سال 1348، دوره دستيارى پزشكى از دانشگاه مانيس آلمان غربى در سال 1350، دكتراى زيست شناسى با گرايش ژنيتك انسانى (انسان شناسى) از دانشگاه مانيس آلمان غربى در سال 1351، كارشناسى روان شناسى از دانشگاه مانيس آلمان غربى در سال 1352، فوق تخصص ژنتيك پزشكى از سازمان مركزى نظام پزشكى كلن آلمان غربى، تقديرنامه از وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشكى در زمينه كشف و تعريف ترانسفرين جديد.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده بهداشت دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تدريس دروس ژنتيك انسانى، ژنيتك پزشكى، انسان شناسى، رشد و نمو، ژنيتك اكولوژيك، كشف و تعريف يك گونه ترانسفرين (در زمينه ژنتيك انسانى و ژنتيك جمعيت، استاد راهنماى بيش از 80 پايان نامه دكترا، دكتراى تخصصى و كارشناسى ارشد.)

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 5

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

خطوط پوستى، انگشت نگارى، واژه نامه زيست شناسى (16 هزار واژه از انگليسى به فارسى)، ژنيتك جمعيت هاى انسانى، كودك مونگول و انسان شناسى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 10، تعداد مقالات به زبان خارجى: 80

زمينه علمى مقالات:

ژنتيك انسانى، ژنتيك پزشكى، انسان شناسى، رشد و نمو و پزشكى قانونى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

دانشور، عباسعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: قلب و عرق، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

دانيال زاده، آلبرد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1310، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيوشيمى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكترا در رشته بيوشيمى در سال 1342.

مرتبه علمى:

استاديار دانشكده داروسازى دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1343، دانشيار بخش بيوشيمى دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى و ارتقاء به درجه استادى دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى رابطه ويتامين A با سنگهاى مجاور ادرارى، بررسى ليپوپروتئينهاى VLDL، LDL، HDL كلسترول و ترى گليسرول ها در افراد سالم و بيمار عضويت در فرهنگستان علوم جمهورى اسلامى ايران، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 6 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 6

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى :-

زمينه علمى تأليفات:

اصول بيوشيمى، بيوشيمى قندها، چربيها، پروتئينها، اسيدهاى نوكلئيك آنزيمها و نحوه عمل آنزيمها، انرژى بيولوژيكى، متابوليسم قندها، فتوستنز، متابوليسم چربيها، آمينو اسيدها، نوكلئيك اسيدها و همانند سازى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 1، تعداد مقالات به زبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

بررسى رابطه ويتامين A با سنگهاى مجارى ادرارى و غلظت موكوپروتئينها در ادرار، تهيه مشتقات نوكلئوتيدهاى مونو- دى و ترى فسفات و اثر آنها در شناسائى مكانيزم عمل آنزيمها.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

داودي، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1318، مرتبه علمى: استاد، رشته: راديولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عموى از دانشگاه علوم پزشكى مشهد در سال 1344، دكتراى تخصصى راديولوژى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1349، تخصص راديولوژى از رويال كالج انگلستان در سال 1352، فوق تخصص راديولوژى در قلب و عروق از لندن در سال 1353، و فوق تخصص در اولتراسوند از

انگلستان (لندن) در سال 1356.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه علوم پزشكى مشهد از سال 1349 تا سال 1352، دانشيار دانشگاه علوم پزشكى مشهد از سال 1345 تا سال 1363، دانشيار در دانشگاه لندن از سال 1352 تا سال 1353، استاد دانشگاه علوم پزشكى مشهد از سال 1363 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بيماريهاى عفونى غيرقارچى ريه، تومورهاى خوش خيم استخوان، ضايعات قارچى ريه، متدهاى بررسى سرطان ريه، افزايش فشار خون ريوى، سونوگرافى در بررسى ضايعات شكم، سونوگرافى در زنان و مامائى، تدريس دروس راديولوژى در دانشگاه علوم پزشكى مشهد و استاد راهنماى بيش از 30 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 5

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى :-

زمينه علمى تأليفات:

راديولوژى و اطلس دستگاه گوارش.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 5، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

راديولوژى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

داويديان، هاراطون

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد :-، مرتبه علمى: استاد، رشته: روانپزشكى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

دبيراشرافي، هرمز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1325، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: زنان و مامائى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى، دكتراى تخصى بيماريهاى زنان و مامائى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1358، فوق تخصص در اندوسكوپى از دانشگاه آتلانتاى آمريكا در سال 1367، فوق تخصص سونوگرافى از دانشگاه بارى اتريش در سال 1366 و فوق تخصص IVF از دانشگاه وين اتريش درسال 1366.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1358 تا سال 1366 و دانشيار دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1366.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى مادران منفى در ايران، خونريزيهاى سه ماه سوم حاملگى، درمان پرولاكتينوما در حاملگى، مقايسه تأثير پروفيلاكتيك سفالوتين سديم از راه وريد با شستشوى موضعى، تغيير در تكنيك لاپاراسكوپى، تدريس درس زنان و مامائى، استاد راهنماى 6 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 11

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى :-

زمينه علمى تأليفات:

مشكلات ناشى از فشار خون حاد حاملگى، بيماران RH منفى حساس شده، تازه هاى پزشكى در حاملگى خارج از رحم، تازه هاى بيماريهاى زنان و مامائى، سقط عادتى، فوريتها در بيماريهاى زنان، هيستركتومى واژينال و آبدومينال، تيروئيد حاملگى، IUD و اثرات آن، شوك عفونى در بيماريهاى زنان و چگونگى بررسى علل تب هاى عفونى پس از سزارين.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 4، تعداد مقالات به زبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

آبسه راجع كليتوريس، مقايسه تأثير تجويز پروفيلاكتيك سفالوتين سديم، كاربرد بتاسمپاتوميمتيك ها در زايمان زودرس، گزارش يك مورد

رحم واژگون شده و پروستا گلاندين ها و فشار خون حاد حاملگى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

دبيراشرافي، هرمز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

هرمز دبير اشرافي در سال 1325 در شهرتهران متولد شد. وي داراي فوق تخصص در ivf از دانشگاه وين اتريش در سال 1366 است. ايشان هم اكنون به عنوان عضو هيئت علمي و استاد گروه زنان و زايمان در بخش جراحي 2 زنان بيمارستان ميرزاكوچكخان مشغول به خدمت است.گروه : علوم پزشكيرشته : زنان و زايمانتحصيلات رسمي و حرفه اي : هرمز دبير اشرافي تحصيلات ابتدايي را در دبستان دارالفنون آغاز و تحصيلات متوسطه را در دبيرستان نظامي به پايان رساند. تحصيلات عالي خود را در رشته پزشكي دانشكدة پزشكي دانشگاه تهران آغاز كرد . وي داراي دكتري عمومي تخصصي بيماريهاي زنان و مامائي از دانشگاه علوم پزشكي تهران در سال 1358 ،فوق تخصصي در اندوسكوپي از دانشگاه آتلانتاي آمريكا در سال 1367 ،فوق تخصص سونوگرافي از دانشگاه باري اتريش در سال 1366 و فوق تخصص در ivf از دانشگاه وين اتريش در سال 13366 است.وقايع ميانسالي : هرمز دبير اشرافي پس از احراز مدرك دكتري در رشته زنان و زايمان به عضويت هيئت علمي گروه زنان و زايمان در دانشكده علوم پزشكي دردانشگاه تهران در آمد. ايشان هم اكنون به عنوان عضو هيئت علمي و استاد گروه زنان و زايمان در بخش جراحي 2 زنان بيمارستان ميرزاكوچكخان مشغول به خدمت است.وي داراي تحقيقاتي در زمينه بررسي مادران منفي در ايران ،خونريزيهاي سه ماهه سوم حاملگي ،درمان پرولاكتيوز ما در حاملگي و غيره است.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : هرمز دبير اشرافي به

عنوان عضو هيئت علمي و استاد گروه زنان و زايمان در بخش جراحي 2 زنان بيمارستان ميرزاكوچك خان مشغول به خدمت است.فعاليتهاي آموزشي : هرمز دبير اشرافي با رتبه علمي استادي به تدريس درس زنان و مامائي مي پردازد وي همچنين بيش از 6 پايان نامه دكتري و كارشناسي ارشد را راهنمايي و مشاوره و نظارت كرده است.ايشان همچنين مقالاتي در زمينه هاي علمي آبسه راجعه كليتوريس ،مقايسه تاثير تجويز پروفيلاكتيك سفالوتين سديم ،كاربرد بتاسمپاتوميمتيك ها در زايمان زود رس و غيره دارد.چگونگي عرضه آثار : هرمز دبير اشرافي در كنار تدريس به مطالعه تحقيق و تاليف آثاري پيرامون اثر ايمونولژيائي هپارين در بيماريهاي كليه و مايع ريه جنين اف - پي - اف و غيره مي پردازد.

________________________________________

آثار : اثر ايمونولژيائي هپارين در بيماريهاي كليه ويژگي اثر : پايان نامه (دكترا) -- دانشگاه علوم پزشكي تهران، 13512 مايع ريه جنين اف - پي - اف ويژگي اثر : پايان نامه (دكترا) -- دانشگاه علوم پزشكي تهران، 1358

درويش، شماع، علي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، پزشك و شاعر، متخلص به درويش. وى از پزشكان ماهر و مسلم روزگار خود بود كه علاوه بر طبابت شعر نيز مى سرود و بيشتر در فن معما هنرنمايى مى كرد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (323/9)، مجالس النفايس (258 -257 ،83).

دكتر، رضا

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1294 ق)، طبيب و مترجم. پس از بازگشت از اروپا به ميرزا رضاى دكتر معروف شد. وى هنگامى كه در دارالفنون در رشته ى طب تحصيل مى كرد، از شاگردان دكتر پولاك اطريشى بود و چهار سال و نيم نزد وى مشغول به آموختن اين علم بود. او همچنين مدت چهار سال در اروپا به تحصيل طب پرداخت. پس از بازگشت به ايران طبيب مخصوص و معلم زبان فرانسه سلطان مسعود، پسر بزرگ ناصرالدين شاه شد. سپس همراه علاءالدوله به عثمانى رفت و پس از بازگشت با سمت حكيم باشى گرى با علاءالدوله، كه به عنوان حاكم زنجان انتخاب شده بود، به زنجان رفت و بعد به تهران مراجعت نمود و به جاى دكتر شليمر هلندى معلم طب دارالفنون گرديد. از شاگردان وى: ميرزا على اكبر خان نفيسى ناظم الاطباء، ابوالحسن خان و سيد احمد نصرالاطباء مى باشند. از آثار وى: ترجمه ى كتاب «پاتولوژى»، تأليف گويزل.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ مؤسسات تمدنى جديد در ايران (285/ 1)، شرح حال رجال (98 -97/ 5).

دليل التجاري، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1314، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيهوشى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى تهران، دكتراى تخصصى بيهوشى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1341.

مرتبه علمى:

استاديار دانشكده دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1341، دانشيار رشته بيهوشى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1362.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى كاربرد انواع داروهاى بيهوشى در موارد خاص بيهوشى در اعمال جراحى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 10 پايان نامه دكتراى تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى :-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه

كتاب) به زبان خارجى :-

زمينه علمى تأليفات:

رشته هاى مختلف پزشكى و بيهوشى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 18، تعداد مقالات به زبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

رشته هاى مختلف پزشكى، بيهوشى، مقايسه بين تكنيك هاى مختلف براى اعمال جراحى در رشته هاى جراحى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

دماوندي، محمدباقر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1307 ق)، عالم دينى، فقيه، حكيم، رياضى دان و زاهد. او در نجف در محضر شيخ انصارى و سيد حسين كوهكمرى به مقامات عاليه ى علمى رسيد، تا جايى كه علامه ى كوهكمرى وى را بر ميرزاى بزرگ شيرازى برترى مى داده است. گذشته از فقه و اصول، دماوندى در علم طب و حكمت و رياضيات ماهر بود و بر تاريخ و سير احاطه ى بسيارى داشت، و از حافظه ى قوى و عجيبى نيز برخوردار بود به طورى كه بيشتر متون ادبى و فقهى را در حافظه داشت. در عصر علامه كوهكمرى به دماوند بازگشت و در آن نواحى مرجع امور دينى مردم شد. او از مكارم والاى اخلاقى برخوردار بود.[1]

محمدباقر بن حسن سارانى عالمى بزرگ و دانشمندى متقى و پارسا بوده است وى از دماوند هجرت به نجف اشرف نموده و از محضر علامتين شيخ مرتضى انصارى و سيد حسين كوه كمرى استفاده نموده و در عصر علامه كوه كمرى به دماوند برگشته و به وظائف دينى پرداخته است داراى كمالات و مقامات عاليه علم و عمل بوده تا جائى كه علامه كوه كمرى وى را بر ميرزاء بزرگ مجدد شيرازى تفضيل مى داده است مخصوص در علم طب و حكمت و رياضيات يد طولائى داشته و به تواريخ و حكايات اطلاع زياد و حافظه اش نيز عجيب و بيشتر متون ادبيه و فقهيه را

محفوظ بوده و در دماوند و حومه آن رياست تامه داشته و حتى در بعضى از قضايا علامه كنى ره با وى معارضه مى نموده است و آن مرحوم عالمى ثروتمند و ميهمان دوست و كريم النفس و منيع الطبع و بخشنده بوده است در سال 1307 قمرى وفات نموده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] طبقات اعلام الشيعه (قرن 206 -205 /14)، گنجينه ى دانشمندان (157 -156 /5).

دواچي، فريدون

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد 1318، مرتبه علمى: استاد، رشته: روماتولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى و دكتراى تخصصى روماتولوژى.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى روماتولوژى گروه داخلى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

طرح هاى اپيدميولوژى بميارى بهجت، علائم بالينى بيمارى بهجت، معيار تشخيص به روش (درخت تشخيصى) بررسى كارآئى معيارهاى مختلف تشخيصى بيمارى بهجت، بررسى آينده نگر علائم عصبى، بيمارى بهجت، بررسى آينده نگر دستگاه گوارش در بيمارى بهجت، بررسى ايمونولوژى بيمارى بهجت، بررسى تست جلدى در بيماران بهجت و گروه كنترل، پروژه درمان ضايعات چشمى بيمارى بهجت، علائم بالينى بيمارى لوپوس، پروژه درمان در لوپوس، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 13 پايان نامه دكترا.

ابداع:

درمان بيمارى بهجت، تشخيص بيمارى بهجت، تعيين فعاليت بيمارى بهجت با معيارهاى ابدائى ايران، سينووكتومى شيميائى در درمان سل مفصلى، سينوولتومى شيميايى در درمان آرتريتهاى عفونى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى :-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى :-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 92، تعداد مقالات به زبان خارجى: 92

زمينه علمى مقالات:

مباحث مختلف فوق تخصصى روماتولوژى مخصوصا بيمارى بهجت و بيمارى لوپوس.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد

دوم)

دوايي شيرازي گيلاني، شمس الدين علي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1004/1003 ق)، حكيم، پزشك، كحال و شاعر، متخلص به دوايى. معروف به عين الملك. ظاهرا مولد وى شيراز بود؛ ولى در گيلان نشو و نما يافت. دوايى با جلال الدين اكبرشاه و بيرم خان سپهسالار معاصر بود. در عصر اكبرشاه به هندوستان رفت و با معرفى خان اعظم، كوكلتاش به دربار راه يافت. وى سفرى نيز به كاشان داشت و مدتى از عمر خود را در مكه به سر برد. مدتى حكومت دهلى و چندى صدارت صوبه ى بنگاله را بر عهده داشت. از مقربان اكبرشاه و از ملازمان اعظم خان كوكلتاش بود. از آثار وى: «ديوان» اشعار.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (460/5)، تاريخ نظم و نثر (676)، تذكره ى روز روشن (263)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (551 -549 /2)، الذريعه (329/9)، رياض العارفين (194)، فرهنگ سخنوران (345 -344)، كاروان هند (417 -414 /1)، هفت اقليم (149/3).

دوائي، منوچهر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1315، مرتبه علمى: استاد، رشته: جراحى عمومى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عموئمى از دانشگاه تهران در سال 1340، دكتراى تخصصى جراحى عمومى از دانشگاه راچسترآمريكا در سال 1345، فوق تخصص جراحى كودكان از دانشگاه مانى توبا كانادا در سال 1346 و فوق تخصص جراحى كودكان از دانشگاه جانزهاپكينز آمريكا در سال 1355.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى و دريافت لوح تقدير استاد نمونه از وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى شيوع بيماريهاى جراحى در تهران، نقش فاسياتومى در تروماى اندامها، تروماى گردن، تدريس جراحى عمومى و جراحى كودكان و راهنمائى، مشاوره و

نظارت بر 36 پايان نامه دكترا و تخصصى جراحى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى :-

زمينه علمى تأليفات:

تروماتولوژى، فوريت هاى درمانى در مجروحين و مصدومين، بخش تروماى نوزادان در حين تولد، جراحى اطفال و طب اطفال.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 6، تعداد مقالات به زبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

تروماتولوژى، جراحى عروق، جراحى كودكان، جراحى عمومى و آموزش پزشكى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

دوستي، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيوشيمى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى بيوشيمى (بالينى) از فرانسه در سال 1365.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

جداسازى ليپيدها و ليپوپروتئين هاى خون در افراد طبيعى و بيماران مبتلا به ضايعات قلبى و عروقى و رابطه آنها با يكديگر، تدريس در دوره هاى كارشناسى ارشد و دكترا، مشاوره و نظارت بر 4 پايان نامه دكترا و كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 5

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى :-

زمينه علمى تأليفات:

بيوشيمى عمومى، بيوشيمى بالينى، بيوشيمى عملى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 9، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

بيوشيمى ليپيدها، ليپوپروتئين ها و پروتئين هاى سيستم عصبى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

دهپور، احمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد 1327، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: فارماكولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى فارماكولوژى پزشكى از دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1357.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى رفتارهاى بيوفيزيكى و بيوشيميائى سلولهاى خونى، بررسى وضعيت مرفولوژيكى پلاكتها و گلبولهاى قرمز خون و Transmembrane Signaling System، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 50 پايان نامه دكترا.

ابداع:

راه اندازى و ارزيابى سيستم حاد داروها با استفاده از ميكروسكوپ الكترونى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى :-

زمينه علمى تأليفات:

فارماكولوژى، دارودرمانى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 4، تعداد مقالات به زبان خارجى: 35

زمينه علمى مقالات:

سيستم هاى پيام رسانى سلول، كلسيم، عضله صاف و عضله اسكلتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور

(جلد دوم)

دهدشتي، جواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد :-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: زنان و مامائى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

دهدشتي، جواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دكتر جواد دهد شتي داراي دكتراي رشته زنان و زايمان عضويت هيئت علمي دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي با درجه دانشياري مي باشد.گروه : علوم پزشكيرشته : زنان و زايمانمشاغل و سمتهاي مورد تصدي : دكتر جواد دهد شتي عضوهيئت علمي و دانشيار گروه زنان و زايمان در دانشكده علوم پزشكي در دانشگاه علوم پزشكي بهشتي است.

دهش جزني، سيمين دخت

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد :-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيهوشى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

دهشيري، كمال الدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1308، مرتبه علمى: استاد، رشته: راديوتراپى انكولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران،

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه تهران در سال 1335، كارشناسى ارشد راديولوژى از دانشگاه لندن در سال 1345، فوق تخصص DMRT از كالج سلطنتى پزشكان انگلستان در سال 1346 و فوق تخصص راديوتراپى آنكولوژى از كالج سلطنتى راديولوژى انگلستان در سال 1349.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه تهران از سال 1339 تا سال 1345، دانشيار دانشگاه تهران از سال 1345 تا سال 1346 و استاد دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1365.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

لنف الكتروگرافى، راديولوژى و تدريس دروس فيزيكى پزشكى و راديوتراپى آنكولوژى و استاد راهنماى 3 پايان نامه دكترا و تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى :-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى :-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى :-، تعداد مقالات به زبان خارجى: 5

زمينه علمى مقالات:

راديولوژى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

دهقان، غلامعباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد :-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: فيزيولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ديالمه، غلامحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد :-، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيهوشى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ديبازر، هدايت

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد :-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: راديولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى راديولوژى دياگنوستيك در سال 1353، طى دوره تكميلى توموگرافى كامپيوترى و سونوگرافى و M.R.i به مدت يك سال در استراليا.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تبريز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

راديولوژى، سى تى اسكن و سونوگرافى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 30 پايان نامه دكتراى عمومى و تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى :-

زمينه علمى تأليفات:

راديولوژى و سونوگرافى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 4، تعداد مقالات به زبان خارجى :-

زمينه علمى مقالات:

سى تى اسكن در رابطه با كلسيفيكاسيون و ساير يافته هاى رتينوبلاستوما، سونوگرافى كبد و كيسه صفرا و طحال و پانكراس با بيماريهاى غير معمولى كيسه صفرا و ارزش توموگرافى كامپيوترى در تشخيص آنها.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ذوالنون خيارجي قزويني

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، پزشك و شاعر. شيخ ذوالنون خيارجى از مردم خيارج از توابع قزوين بود. وى برادرزاده مولانا ادهم منشى و در طب از شاگردان مولانا علاءالدين احمد بود. ذوالنون پزشك حاذقى به شمار مى رفت و در اقسام شعر نيز توانا بود. وى مدت ده سال از ملازمان سام ميرزا صفوى بود. او در منازعات طوايف قزلباش و سركوب شدن طايفه تكلو كه به «آفت تكلو» تاريخ يافت، ناپديد شد و كسى خبرى از او نيافت. نامبرده صاحب سه رساله است: «حفظ صحه»؛ «بحران»؛ «معما» كه به نام سام ميرزا است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (651)، الذريعه (342/9)، ريحانه (272/2)، فرهنگ سخنوران (357)، لغت نامه (ذيل/ ذوالنون شاعر)،

مينودر (452 -451 /2).

راد، سعيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1309، مرتبه علمى: استاد، رشته: راديولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى در سال 1336، دكتراى تخصصى در رشته راديولوژى تشخيص در سال 1340.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و داشنيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشگاه علوم پزشكى تبريز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

عوارض گوارشى، عوارض بزاقى، سرطان مرى، راديولوژى دستگاه گوارشى، تربيت متخصصين زيادى در رشته راديولوژى، استاد راهنماى 25 پايان نامه دكترا و 5 پايان نامه تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 10

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى :-

زمينه علمى تأليفات:

راديولوژى تشخيص و بيماريهاى دستگاه گوارش.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 4، تعداد مقالات به زبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

راديولوژى تشخيصى با گرايش به راديولوژى دستگاه گوارش.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

راد، محمدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1322، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى داخلى دام كوچك، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكترا در رشته دامپزشكى از داشنگاه تهران در سال 1347، درجه M.S.C در رشته علوم درمانگاهى دامپزشكى از دانشگاه ايلينويز آمريكا در سال 1357.

مرتبه علمى:

استاديار دانشكده دامپزشكى دانشگاه تهران در سال 1352، ارتقاء به درجه دانشيارى دانشكده دامپزشكى دانشگاه تهران در سال 1364.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

مطالعه سرواپيدميولوژيك ليتوسپيروز در دامهاى كوچك در ايران، مطالعه اثر ايمونوساپرسيوهاى ذاتى چون گاو و انسان (LSF) در شرايط آزمايشگاهى روى لمفوسيتهاى موش نژاد BALB/C، استاد راهنماى 8 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 5

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى :-

زمينه علمى تأليفات:

بيماريهاى درونى دامهاى كوچك، بيماريهاى مشترك ميان انسان و دام، راديولوژى در دامپزشكى، بيماريهاى

دستگاه تناسلى دامهاى كوچك، دو قرن وحشت (گزارشى از جنگهاى صليبى).

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 20، تعداد مقالات به زبان خارجى: 10

زمينه علمى مقالات:

علوم دامپزشكى (علوم درمانگاهى دامهاى كوچك) و بيماريهاى پرندگان زينتى، بيماريهاى چشم در دامپزشكى، بيماريهاى دستگاه گوارش در دامهاى كوچك، بيماريهاى مشترك انسان و دام.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

رادپور، منوچهر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1316، مرتبه علمى: استاد، رشته: قلب و عروق، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه مشهد در سال 1340، دكتراى تخصصى قلب از دانشگاه پاريس در سال 1345 و فوق تخصص فلوشيپى قلب از دانشگاه ليدز انگلستان در سال 1353.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشگاه علوم پزشكى مشهد.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تب روماتيسمى حاد، بررسى اپيديولوژى عوارض قلبى مزمن، تدريس دروس بيماريهاى قلب، فيزيوپاتولوژى قلب، آكوكارديوگرافى و استاد راهنما در 5 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى :-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى :-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 30، تعداد مقالات به زبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

قلب و عروق.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

رادفر يزدي، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1300 ش)، پزشك و شاعر، متخلص به رادفر. وى در يزد به دنيا آمد. از اوست:

تو جفا مى كنى و مهر تمنا دارى

اين روش درخور انديشه ى نيكوى تو نيست

نقد جان را به بها داده ام اى دوست ولى

يك گرم سنگ محبت به ترازوى تو نيست

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى سخنوران يزد (538 -537)، فرهنگ سخنوران (361 -360).

رادمهر، بيژن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد :-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: آناتومى دام، دانشكده: دامپزشكى، دانشگاه: تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى دامپزشكى از دانشكده دامپزشكى دانشگاه تهران در سال 1346، دكتراى آناتومى حيوانى از دانشگاه بريستول انگلستان در سال 1358.

مرتبه علمى:

پس از طى مرحله استاديارى، ارتقاء به درجه دانشيارى در دانشكده دامپزشكى تهران در سال 1364.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

آناتومى بدن حيوانات اهلى، آناتومى شتر يك كوهانه و گوسفند، راهنمائى و مشاوره و نظارت بر 15 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 6

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى :-

زمينه علمى تأليفات:

آناتومى حيوانات اهلى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 12، تعداد مقالات به زبان خارجى: 7

زمينه علمى مقالات:

آناتومى دستگاههاى مختلف حيوانات اهلى به ويژه شتر.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

رادمهر، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد :-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: راديولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

رازي تهراني، خليل

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1280 -1180 ق)، طبيب و اديب. از آثار وى: «ارجوزه فى نصيحه الاطباء».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :معجم المؤلفين (124/4).

رازي، ابوغانم

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهارم ق)، طبيب. وى در دو حوزه ى طب و فلسفه از شاگردان محمد بن زكرياى رازى بود كه از تاريخ تولد و وفات و آثار او اطلاعى در دست نيست.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ طب (660 /2).

رازي، احد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد :-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: پزشكى قانونى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

رازي، تقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد :-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: زنان و مامائى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اهواز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

رازي، عبدالحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1356 -1294 ق)، طبيب، اديب و شاعر. در نجف متولد شد و در همان جا متولد شد و در همان جا نشو و نما يافت و به تحصيل پرداخت و در حله درگذشت. از آثارش: «تعاليق على شرح ابن نفيس»، در طب؛ «ارجوزه فى النبض»؛ «حواش على القانون»؛ و اشعار زيادى از او باقيست.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :معجم المؤلفين (89 -88 /5).

راشد، طاهره

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد: 1326، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: ميكروبيولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى مشهد در سال 1351، مدرك تخصصى ميكروبيولوژى از دانشگاه علوم پزشكى مشهد در سال 1360.

مرتبه علمى:

دستيار پزشكى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى مشهد در سال 1351، مربى در سال 1354، استاديارى در سال 1355 و ارتقاء به درجه استادى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى مشهد در سال 1369.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

ميكروب شناسى، علل باكتريال گاستروآنتريتها، بررسى شيوع كامپيلوباكتر، اپيدميولوژى، راهنمائى، و مشاوره و نظارت بر 26 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى :-

زمينه علمى تأليفات:

ميكروب شناسى و ويروس شناسى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 12، تعداد مقالات به زبان خارجى :-

زمينه علمى مقالات:

ميكروبيولوژى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

رباني، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد :-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى،دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ربن

قرن:2

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(عبر. ربان) طبرى از تربيت يافتگان حوزه علمى مرو، و بردين نصرانى- و به قولى بردين يهودى- بوده است (قر. 2 و اوايل قر 3 ه.) وى در طب و نجوم و رياضيات ماهر و از مترجمان معروف عهد خود به شمار مى رود. از جمله منقولات او نسخه اى از «المجسطى» بود از يونانى به عربى كه كاملتر از نسخ منقول ديگر بود. وى پدر على ابن ربن طبرى (ه.م.) است.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد پنجم)

رجائي، اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1313، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: روماتولوژى، دانشكده: پزشكى،دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى و دكتراى تخصصى بيماريهاى داخلى، فوق تخصص روماتولوژى از ايران.

مرتبه علمى:

عضويت در هيأت علمى و دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى شيراز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بيماريهاى داخلى و روماتيسم، عضويت در هيأت علمى بورد ايران بيماريهاى داخلى، عضو جامعه علمى روماتولوژى ايران عضو جامعه علمى روماتولوژى آسيا (AR.APL) راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 8 پايان نامه دكتراى تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى :-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى :-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى :-، تعداد مقالات به زبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

بيماريهاى داخلى و روماتيسم.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

رجبيان، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1326، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى مشهد با رتبه اول در سال 1351، دكتراى تخصصى در رشته بيماريهاى داخلى از آمريكا، فوق تخصص غدد مترشحه درون ريز از دانشگاه تونتو كانادا.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى مشهد.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى و مسائل ناشى از كمبود در چند شهر خراسان، تعيين معيارهاى رشد در چند شهر خراسان و مقايسه با استانداردهاى جهانى، بررسى مسلول شناسى در شناخت سرطان هاى تيروئيد، استاد راهنماى 10 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 5

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى :-

زمينه علمى تأليفات:

رشته بيماريهاى غدد مترشحه درون ريز.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 30، تعداد مقالات

به زبان خارجى: 5

زمينه علمى مقالات:

رشته غدد مترشحه داخلى و متابوليسم.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

رجحان، محمدصادق

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1310، مرتبه علمى: استاد، رشته: بافت شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى با درجه ممتاز از دانشكده علوم پزشكى تهران در سال 1339، دكتراى تخصصى بافت شناسى و آسيب شناسى از دانشگاه علوم پزشكى تهران.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1343، دانشيار دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1346، استاد دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1353 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

انجام طرحى در بخش كانسر بيمارستان امام خمينى درباره اثر پماد Best در كارسينوماهاى پوست و مخاط، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 35 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

ابداع:

ارائه فرمول گاستترالژين با منشاء گياهى براى درمان زخم معده، زخم اثنى عشر و ناراحتيهاى ديگر گوارشى. فرمول پماد شفا با منشاء گياهى براى درمان تمام بيماريهاى پوستى ويروسى، قارچى، ميكروبى تحريكى و به ويژه سوختگيهاى درجه 1 تا 3، قطره Epistaxis ضد خونريزى با منشاء گياهى، Kidny Syrup شربت ضد سنگها و آماسهاى كليوى با منشاء گياهى، پودر ضد خونريزى براى تمام انواع خونريزيهاى خارجى كه به سرعت خونريزى را بند مى آورد، تهيه و ابداع يك پودر با اثرات ضد عفونت، ضد گريپ و ضد درد. پودر شفا با منشاء گياهى براى درمان تمام ناراحتيهاى گوارشى، ناراحتيهاى عصبى، ناراحتيهاى ادرارى، تناسلى، پودر آنتى سپتيك براى تمام ناراحتيهاى ميكروبى، ويروسى، قارچى، پودر ضد چربى و ضد ديابت، محلول شستشوى دستگاه ژنيتال زنان براى انوع ترشحات به ويژه كانديدا آلبيكانس، داروى خوراكى مصرف خارجى براى خونريزيهاى خارجى و داخلى، دارو براى

دردهاى آنژين قلبى، خواب رفتگى دستها، ميوكارديت و تمام انواع قولنج ها، داروى خواب آور و آرامبخش.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 13

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى :-

زمينه علمى تأليفات:

بافت شناسى انسانى پايه، اطلس دهان و دندان و بافت شناسى، جنين شناسى، آسيب شناسى، ضروريات بافت شناسى، دعاى منتخب از قرآن مجيد با ترجمه فارسى، فهرست الفبائى كتاب مفاتيح الجنان، كتاب شفا، غذا و شفا، گياه درمانى، ميوه درمانى، خوراك درمانى، اطلس بافت شناسى و بافت شناسى عملى (رنگى)، اطلس رنگى آسيب شناسى و ضروريات آسيب شناسى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 8، تعداد مقالات به زبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

رماتيسم و رماتيسم قلبى در كودكان كمتر از پنج سال، شرح يك مورد استثنايى كار سينومالى معده، بررسى روشهاى جديد تهيه مقطع هاى بافت شناسى و آسيب شناسى، نظريات جديد درباره هيستوپاتولوژى سلولهاى اكسى فيل در غده پاراتيروئيد، ليزوزمها، فيستول هاى مثانه اى روده اى، نظريات جديد درباره سلول.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

رحمت شيرازي، عبداللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1344 -1272/1270 ق)، طبيب، خطاط و شاعر، متخلص به رحمت. وى نوه وصال شيرازى بود كه در شيراز متولد شد. رياضيات و ادبيات را از عمويش ميرزا وقار، علم طب را از پدرش و حاج ميرزا حسن فسايى و دبيرى و شاعرى را از ميرزا داورى فراگرفت. نسخ و خفى نويس را از ديگر عمويش ميرزا توحيد آموخت. وى در سال 1325 ق به هندوستان رفت و پس از يك سال اقامت در بمبئى به شيراز بازگشت و به طبابت مشغول شد. او نخست رياست انجمن حفظ الحصه و بعد رياست اداره ى معارف فارس را عهده دار بود. رحمت به حسن خلق و مدارا با خلق و

مراعات حال تهيدستان معروف بود. در شيراز وفات يافت و او را در نزديكى بقعه ى شيخ ابوالوفا، كه از عرفاى متقدم است دفن كردند. از آثار وى: «زينه المساجد، ادعيه ى المنتخب».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (362)، حديقه الشعراء (661 -659 /1)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (578 -572 /2)، الذريعه (356/9)، ريحانه (305 -304 /2)، طرائق الحقائق (376 -375 /3)، فارسنامه ى ناصرى (1022 -1021 /2)، فرهنگ سخنوران (370)، مرآت الفصاحه (231 -230)، مكارم الآثار (2024 -2023 /6)، مؤلفين كتب چاپى (994 -993 /3).

رحمت، حميد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد :-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

رحمتيان، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1291 ش)، پزشك، نويسنده و استاد دانشگاه. وى فارغ التحصيل دانشكده ى پزشكى تهران در سال 1318 ش بود. پس از خدمت نظام وظيفه به سمت دستيارى رسمى آسيب شناسى انتخاب شد در مسابقه دانشيارى كرسى آسيب شناسى، توفيق يافت و در سال 1327 ش براى مطالعه مدت يكسال به فرانسه و انگلستان مسافرت نمود؛ ولى در اواسط اقامت به علت قطع اعتبارات ارزى مطالعات را ناتمام گذاشت و به ايران مراجعت نمود. و دانشيار آسيب شناسى دانشكده ى پزشكى تهران و به استادى كرسى سرطان دانشكده انتخاب شد. از آثار وى: «آسيب شناسى علمى»؛ «بيماريهاى خون و لنف»؛ «سرطان را بشناسيد»؛ «معماى سرطان».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :مؤلفين كتب چاپى (742 -741 /2).

رحيمي ورپشتي، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1312، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيهوشى، دانشكده :پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اصفهان.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى بيهوشى و احياء از طرف سازمان بهداشت جهانى W.H.O در دانشگاه كپنهاك دانمارك، دوره بيهوشى قلب باز در رويال كالج اف سرجن لندن، بيمارستان بورسى پاريس و دانشگاه اپندرف هامبورگ آلمان.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى اصفهان در سال 1345.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بيهوشى، مطالعه روى اثرات قلبى اپانتول و سوكسينيل كلين در هنگام لوله گزارى تراشه، مطالعه روى مقايسه عوارض انستزى پرى دورال با انواع ديگر بيهوشى عمومى، مطالعه روى استفاده از تزريق خون بيمار مورد بيحسى در فضاى پرى دورال براى جلوگيرى از سردرد بعد از بيحسى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 24 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان

خارجى :-

زمينه علمى تأليفات:

بيهوشى استنشاقى، خارج كردن گاز كربنيك و از دست دان حرارت، مباحثى از فيزيك بيهوشى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 8، تعداد مقالات به زبان خارجى: 11

زمينه علمى مقالات:

پرى دورال در اشخاص پير بين 70 تا 80 سال، ساكرال پرى دورال انستزى در جراحى روى ركتوم، خطرات ناشى از شغل، بررسى آمارى اثرات بيهوشى و بيحسى نخاعى 300 مورد سزارين در مدت 2 سال، بررسى عوامل مختلف در بيماران مسموم بسترى در بخش مسومين بيمارستان خورشيد، بررسى تأثير روشهاى بيحسى بر ميزان سديم خون، مسموميت با داروهاى ضد صرع و معرفى 54 مورد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

رحيمي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد :-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: زنان و مامايى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى زنان و مامائى در سال 1355، گذراندن فلوشيپ فوق تخصص نازائى، IVF و اولتراسوند در مامائى و زنان از دانشگاه ملبورن استراليا از سال 1368 به مدت يك و سال و نيم.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه علوم پزشكى مشهد در سال 1355، ارتقاء به درجه دانشيارى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى مشهد در سال 1368.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

جراحى بيماريهاى زنان و زايمان، نازائى و كونتراسپيتو، بستن لوله هاى رحم از طريق لاپاراسكوپ با وسيله فلشى كليپس و بررسى نتايج و عوارض آن، بررسى و ارزيابى يكصد عمل ماكروسرجرى روى لوله ها و تخمدانها در جهت درمان نابارورى، ارزيابى نتايج حاصل از درمان يك هزار مورد ضايعات و لوواژن و سرويكس با كمك كولپوسكوپ و ليزر سرجرى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 20 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 3

تعداد

تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى :-

زمينه علمى تأليفات:

بيماريهاى زنان و مامائى و نشانه شناسى در بيماريهاى زنان.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 19، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

بيماريهاى زنان، زايمان و نازائى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

رحيمي، فرزانه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: آسيب شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

رحيمي پور، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد :-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيوشيمى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى ارشد بيوشيمى از فرانسه در سال 1358، دكتراى سيكل سوم و دكتراى دولتى بيوشيمى از فرانسه در سالهاى 1360 و 1364.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تبريز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى آزمايشگاهى متغيرهاى خونى انسان، متابوليسم دارو در انسان، تكميل تجارب علمى در دانشگاه توكيو، تدريس و تحقيق در دانشگاه Annarbor) dlichigan) ميشيگان، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 20 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى :-

زمينه علمى تأليفات:

بيوشيمى بالينى در تشخيص و درمان بيماريها.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 3، تعداد مقالات به زبان خارجى: 13

زمينه علمى مقالات:

بررسى آزمايشگاهى متغييرهاى خونى انسان، متابوليسم دارو در انسان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

رخشان، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد :-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: پاتولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح تخصصى.

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى از دانشكده دانشگاه تبريز در سال هاى 1345، دكتراى تخصصى پاتولوژى از دانشگاه پيتسبورگ پنسيلوانياى آمريكا در سال 1354.

مرتبه علمى:

مربى و استاديار پاتولوژى دانشگاه پيتسبورگ آمريكا، استاديار پاتولوژى دانشگاه شهيد بهشتى در سال 1355، دانشيار دانشكده پزشكى شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

كشت ميوبلاست و بررسى امكان انتقال ميوبلاست، بررسى تغييرات CRP در بيماريهاى روماتيسمى، بررسى نقش HV-II و HPV در سرطان گردن زهدان، بررسى پارامترهاى طبيعى خونى در ايران و شيوع كم خونى ها، خون شناسى، ايمنى شناسى، پاتولوژى تشريحى و بالينى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 32 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش

يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى :-

زمينه علمى تأليفات:

آسيب شناسى تشريحى (پاتولوژى گوش و حلق و بينى) آسيب شناسى بالينى، بافت شناسى پايه.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 16، تعداد مقالات به زبان خارجى: 7

زمينه علمى مقالات:

پاتولوژى جراحى و اتوپسى و گزارش موارد بيمارى، بيمارى كودكان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

رزاقي آذر، مريم

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد :-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: غدد اطفال، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى ايران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشكده پزشكى دانشگاه تهران در سال 1353، دكتراى تخصصى اطفال از مركز طبى كودكان وابسته به دانشگاه تهران در سال 1358، فوق تخصص غدد اطفال در سال 1369.

مرتبه علمى:

پس از طى مرحله استاديارى، ارتقاء به درجه دانشيارى دانشكده پزشكى دانشگاه ايران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

ديابت، بيماريهاى غدد مترشحه داخلى، بيمارى كلاژن، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 15 پايان نامه دكترا، تخصصى و فوق تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى :-

زمينه علمى تأليفات:

ديابت و عوارض آن.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 15، تعداد مقالات به زبان خارجى: 6

زمينه علمى مقالات:

بيماريهاى غدد اطفال.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

رزمجو، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1327، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: چشم پزشكى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اصفهان.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه شيراز در سال 1355، دكتراى تخصصى چشم پزشكى از دانشگاه شيراز در سال 1358، اخذ مدرك فلوشيپ در رشته ويتره ورتين.

مرتبه علمى:

استاديار در سال 1385 و دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى اصفهان از سال 1364.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

سخنرانى در سمينارهاى متعدد با ارائه مقاله، انجام باليزر و آموزش جراحى هاى نادر چشم پزشكى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى :-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى :-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 14، تعداد مقالات به زبان خارجى :-

زمينه علمى مقالات:

مسائل گوناگون پزشكى و چشم پزشكى، علل خونريزى ويتره، ضايعات چشم در اثر استعمال دخانيات، اثر گازهاى

شيميائى بر روى چشم، عوارض عروقى رتين در ديابت، عينكهاى دو كانونه، علل نابينائى، استفاده از اشعه ياك ليزر در عمل آب مرواريد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

رسا، قاسم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1356 -1290/1288 ش)، پزشك و شاعر، متخلص به رسا. وى در مشهد متولد شد. تحصيلات خود را تا اخذ دكتراى طب در دانشگاه تهران ادامه داد و در اين رشته به دريافت نشان درجه اول علمى نايل گشت. او پزشكى حاذق و شاعرى با استعداد بود و طبعى رسا داشت و ملك الشعراى آستان قدس رضوى و رييس بيمارستانى در مشهد بود. «ديوان» شعرش حدود شش هزار بيت، به چاپ رسيده است و اثر ديگر او: «مرآثى و مناقب اباعبداللَّه الحسين»، به نظم، چاپ مشهد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :صد سال شعر خراسان (266 -263)، فرهنگ سخنوران (373)، مؤلفين كتب چاپى (895 -894 /4).

رسائيان، نير

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد :-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: فيزيولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى در سال 1351، دكتراى تخصصى فيزيولوژى از دانشگاه ايلينويز آمريكا با احراز رتبه اول در سال 1355.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بيمارى كالاآزار و بررسى چند مورد در كودكان، ATP و DPG2.3 در گلبولهاى قرمز انسان، ميزان فشار خون، پراكندگى بيماريهاى قلبى و ازديار فشار خون و اندازه ضخامت چربى پوست كودكان، بررسى تأثير NET بر درد و مدت زايمان، بررسى اثر طب سوزنى در درمان آسم، بررسى انواع سرگيجه و نتايج درمانى آن، بررسى تأثير حركت با شتاب زاويه اى در درمان بيماران مبتلا به سرگيجه، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 5 پايان نامه دكتراى پزشكى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى :-

زمينه علمى تأليفات:

فيزيولوژى كليه در

سلامتى و بيمارى فيزيولوژى سلول، كليات فيزيولوژى اعصاب.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 10، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

بيمارى كالاآزار در ايران، ATP و DPG2.3 در گلبولهاى قرمز انسان، اهميت آب و نقش هاى مختلف آن در بدن، عوامل فيزيكى تحريك كننده گيرنده هاى دستگاه و ستيبولر، تأثير فنوفورزيس ويتامين c بر ميزان الياف كلاژن.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

رستمي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1322، مرتبه علمى: استاد، رشته: فيزيولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اصفهان.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى در سال 1348، تخصص در رشته فيزيولوژى در سال 1352، فوق تخصص فيزيولوژى قلب و عرق و تنفس از دانشگاه كلرادو آمريكا.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشكده پزشكى علوم پزشكى اصفهان.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

انجام طرحهائى در زمينه هاى تشخيص دردهاى قفسه صدرى، قلب، گردش خون، تنفس، هورمون، كليه، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 5 پايان نامه دكترا.

ابداع:

ارائه ساخت يك مدل گردش خون براى آموزش ديناميك در دوره هاى آزمايشگاهى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 5

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى :-

زمينه علمى تأليفات:

قلب، گردش خون، تنفس، الكتروكارديوگرافى، فيزيولوژى عمومى پزشكى و فيزيولوژى غدد، متابوليسم، كليه.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 22، تعداد مقالات به زبان خارجى: 17

زمينه علمى مقالات:

پزشكى و فيزيولوژى در زمينه هاى انفاركتوس ميوكارد تجربى در سگ و خرگوش، انفاركتوس ميوكارد در انسان با در نظر گرفتن ريسك فاكتورهاى مختلف.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

رسولي، منصور

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1316، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: دندانپزشكى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اهواز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى دندانپزشكى از دانشگاه تهران در سال 1341.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى اهواز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بهداشت دهان و دندان و روش هاى جلوگيرى از پوسيدگى دندان ها.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 2، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

تأمين و كنترل بهداشت دهان و دندان ها و اهميت فلورايد در پيشگيرى از

پوسيدگى دندان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

رشيدالدين، فضل اللَّه

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(718 -645 ق)، مورخ و طبيب. ولادتش در همدان بود. پدرش عمادالدوله ابوالخير پزشك بود، و رشيدالدين جوانى را در تحصيل فنون مختلف، به ويژه علم طب گذرانيد. و از عهد ايلخانى شد. در عهد دولت ارغون خان و گيخاتوخان مورد توجه و اكرام تمام قرار گرفت. غازان خان، بعد از قتل صدر جهان زنجانى، وى را با شركت خواجه سعدالدين محمد آوجى به وزارت برگزيد و الجاتيو (سلطان محمد خدابنده)، بعد از قتل سعدالدين، با وجود نهايت اعتمادى كه به كفايت رشيدالدين فضل اللَّه داشت؛ خواجه على شاه يلانى را با وى در وزارت شريك كرد. در دوره ى سلطنت ابوسعيد بهادرخان، به سبب نقارى كه بين رشيدالدين و خواجه على شاه در ميان بود، خواجه على شاه و همدستان او نزد آن پادشاه در ميان بود، خواجه على شاه و همدستان او نزد آن پادشاه جوان و كم تجربه چنين فرانمودند كه خواجه رشيدالدين و پسرش خواجه ابراهيم، الجايتو را زهر داده اند. به همين جهت در جمادى الاول سال 718 ق سلطان ابوسعيد دستور داد تا اول پسر را پيش چشم پدر گردن زدند، و سپس خواجه رشيدالدين را هلاك كردند، و خاندان و خواسته ى او را به يغما بردند. علاوه بر آن كه درگاهش ملجا و مآب اهل هنر و علم بود. و در بسيارى از ناحى ايران و ممالك ايلخانى مدارس و مساجد و كتابخانه ها و موقوفات احداث كرد، خود نيز قسمتى بزرگ از عمر خود را در جمع و تدوين و تاليف گذرانيد. مجموعه ى مصنفات و مولفات رشيدالدين فضل اللَّه، «جامع التصانيف رشيدى» يا «المجموعه الرشيديه» ناميده

مى شد و اينك از مجموعه ى آن آثار مختلف، برخى در مسائل مختلفى از قبيل مباحث دينى و تفسير و كلام و طب و فلاحت و تاريخ و داروشناسى، بر جاى مانده كه عبارتند از: «توضيحات رشيديه»، (شامل 19 رساله درباره مسايل كلامى و دينى و عرفانى)؛ «مفتاح التفاسير»؛ «الاخبار و آثار»؛ «رساله ى سلطانيه»؛ «بيان الحقايق»؛ «جامع التواريخ»؛ «مكاتيب يا مكاتبات رشيدى»؛ دو كتاب «جامع التواريخ رشيدى» و «مكاتبات رشيدى»، كه اولى كتاب مفصلى در تاريخ مغول و تاريخ عمومى است. دومى كه منشآت و مناشير و رسايل اوست و مجموعه ى فرمانها و نامه هايى است كه وى به صفرزندان و عمال و علماء و مشايخ عهد نوشته است. صاحب «الذريعه» به وى «ديوانى» نسبت داده كه نشان مى دهد شعر هم مى سروده است.[1]

فضل اللَّه وزير مدبر (و. همدان حدود 645 ه.ق.- مقت. 718 ه.ق./ 1318 م.). در ايام اباقاخان وى طبيب خاص پادشاه بود و احترامى داشت، در زمان غازان لياقت وى آشكار شد و سه سال پس از عزل وزير اعظم صدرالدين زنجانى، غازان او و خواجه سعدالدين ساوجى را متفقا به صدارت انتخاب كرد.

در عهد سلطنت اولجايتو، رشيدالدين مانند سابق حيثيت داشت و در همان اوقات در سلطانيه- پايخت جديد- ناحيه اى را آباد ساخت كه نام او «رشيديه ناميده شد. دو سال بعد محلتى ديگر در نزديكى شهر غازانيه بنا نهاد و با صرف هزينه هنگفت رودخانه سرارود را بدانجا آورد. بعد از قتل سعدالدين، خواجه على شاه گيلانى، كه مردى مزدور و فرومايه بود- جايگزين او شد و او پس از اندكى دسيسه اى خطرناك ضد رشيدالدين ايجاد كرد ولى مؤثر نگرديد. در سال 1315 ه.ق.

نزاعى شديد بين دو وزير به ظهور پيوست والجايتو ناگزير شد كه ترتيب و انتظام ممالك مختلف را بين آن دو تقسيم كند تا اختلافى روى ندهد، مع ذلك عليشاه تهمت و خصومت را ضد او ادامه داد به طورى كه خواجه رشيد به زحمت توانست خود را برهاند. اين رقابت پس از مرگ الجايتو و در اوان سلطنت ابوسعيد هم وجود داشت تا عاقبت خواجه تاب مقاومت نياورد و از شغل خود كناره گرفت و در سن متجاوز از 70 او و پسر 16 ساله اش ابراهيم را به تهمت مسموم كردن سلطان سابق (الجايتو) به قتل رساندند. تاريخ مشروح و معتبر «جامع التواريخ» به همت او تأليف و تدوين شده».

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد پنجم)

منابع زندگينامه :[1] ارمغان (س 6، ش 253 -241 ،4 -3)، از سعدى تا جامى (125 -95)، الاعلام (359/5)، اعيان الشيعه (401/8)، تاريخ ادبيات در ايران (1252 -1247 /3)، تاريخ برگزيدگان (172 -171)، تاريخ نظم و نثر (143 -142)، تاريخ برگزيده (604)، تذكره ى روز روشن (293)، حبيب السير (201 -199 ،191 /3)، دايرةالمعارف فارسى (1086/1)، دستور الوزراء (321 -315)، الذريعه (60/14 ،362/9 ،271 -269 /3)، ريحانه (340 -337 /7)، سبك شناسى (179 -170 /3)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 160/8)، فرهنگ سخنوران (377)، كارنامه بزرگان (322 -320)، لغت نامه (ذيل/ ابن ابى الخير)، مجمع الفصحا (680/2)، معجم المؤلفين (74/8).

رضاخاني، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: داخلى دام بزرگ، دانشكده: دامپزشكى، دانشگاه: شيراز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى دامپزشكى از دانشگاه تهران، رزيدنت بخش جراحى در دانشكده دامپزشكى دانشگاه پنسيلوانيا آمريكا، در رشته كارديولوژى از دانشكده دامپزشكى دانشگاه بريستول انگلستان.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل

استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشكده دامپزشكى دانشگاه شيراز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بيماريهاى قلبى دام از جنبه مختلف، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 50 پايان نامه دكتراى عمومى و 3 پايان نامه رزدنسى دامپزشكى.

تأليفا.ت

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيمارى اندامهاى حركتى و بيماريهاى قلبى دام.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 31، تعداد مقالات به زبان خارجى: 32

زمينه علمى مقالات:

بيماريهاى قلبى در دامها.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

رضاعي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1283 ش)، نويسنده، پزشك و استاد دانشگاه. پس از تحصيلات متوسطه در دارالفنون و تحصيلات عالى در مدرسه ى طب در سال 1308 ش با دانشجويان اعزامى به اروپا رهسپار و در دانشكده ى تولوز به تحصيل اشتغال ورزيد. در سال 1312 ش به عنوان كارورز افتخارى در بيمارستانهاى براكويل به كارآموزى مشغول شد و رساله ى خود را در باب ضعف نيروى حياتى و افكار هذيانى تهيه كرد و از تصويب هيات قضاوت گذراند. بعد در كلاسهاى روانشناسى بخش بيماريهاى اعصاب كارآموزى كرد. و كلاس مالاريا را ديده به ايران بازگشت. و مشاغل مختلفى را عهده دار بود؛ از جمله پزشك تيمارستان، معاون فنى تيمارستان و استاد كرسى بيماريهاى روانى. از آثار وى: «بيماريهاى مغز و روان»؛ «خط معمول و ميزان تكامل خط فارسى»؛ «سر نوشتهاى جنون زا».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :مؤلفين كتب چاپى (747 -746 /2).

رضاقلي نظري، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1318، مرتبه علمى: دانشيار، رشته:انگل شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى علوم آزمايشگاهى، كارشناسى ارشد پاتوبيولوژى، دكتراى انگل شناسى و قارچ شناسى.

مرتبه علمى:

استاديار در سال 1361 و ارتقاء به درجه دانشيارى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى، در سال 1365.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى انگل شناسى رورده اى در اردبيل، تنيااكينوكك در سگهاى ولگرد تهران، ميزان ايمونوگلبولين هاى سرم در رابطه با بيماريهاى انگى، آلودگى به ژيارديا شمال تهران، بررسى ميزان روى و آهن در كودكان مبتلا به ژيارديا، بررسى انگلهاى روده اى از طريق روشهاى انگل شناسى و سرولوژى و تعيين ريسك فاكتورهايى در روستاهاى كرج، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 7 پايان نامه دكترا و كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش

يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيماريهاى كرمى شايع كشور.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 5، تعداد مقالات به زبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

كرم شناسى، تك ياخته شناسى، حشره شناسى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

رضائي، حميدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1316، مرتبه علمى: استاد، رشته: ميكروبيولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى ايران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى داروسازى از دانشگاه تهران در سال 1388، كارشناسى ارشد ميكروب شناسى- ايمنى شناسى از دانشگاه بيلر آمريكا در سال 1342، دكتراى ميكروب شناسى- ايمنى شناسى از دانشگاه بيلر آمريكا در سال 1365، فوق دكتراى ايمنى شناسى از دانشگاه پنسيلوانياى آمريكا در سال 1355، طى چندين دوره كوتاه مدت در مورد آموزش پزشكى دانشگاه ايلينويز آمريكا.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه شيراز از سال 1345 تا سال 1356، دانشيار دانشگاه شيراز از سال 1349 تا سال 1351، استاد دانشگاه شيراز از سال 1351، استاد مدعو دانشگاه پنسيلوانيا از سال 1356 تا سال 1357، محقق و استاد دانشگاه كاليفرنيا به مدت 3 سال.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

ايمنوپاتولوژى ليشمانيوز، اثر كورتيكوستيروئيد در بيمارى ليشمانيوز، مقايسه انواع آزمايشهاى تشخيص در ليشمانيوز، اسيدهاى چرب در ليشمانيوز، اثر لواميزول در ليشمانيوز، تدريس دروس ميكروب شناسى، ايمنولوژى، آموزش پزشكى، ايدز و امراض مقاربتى ميكروب شناسى عمومى در دانشگاههاى شيراز و سانتاكلرا آمريكا ابداع يك روش تشخيص براى بيمارى كالاآزار بوسيله كانتركارنت الكتروفورز و عضويت در اولين گروه كشف كننده مكانيزم ايمنى در ليشمانيوز (انتقال سلول حفاظت كننده در كالاآزار).

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى: 16

زمينه علمى تأليفات:

مقدمه ايمنولوژى، بيمارى ليشمانيوز و انگل ليشمانيا، اصول و تفسير آزمايش هاى ايمنولوژى، امراض مقاربتى، ارزيابى، روش و شبيه سازى.

مقالات

تعداد مقالات به

زبان فارسى: 10، تعداد مقالات به زبان خارجى: 35

زمينه علمى مقالات:

داروسازى، ايمنى شناسى و ميكروب شناسى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

رضائي، مسعود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: دهان و دندان، دانشكده: دندان پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

رضائيان، مصطفي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: انگل شناسى، دانشكده: بهداشت، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

داراى تحصيلات عالى و دكتراى انگل شناسى از دانشگاه كارلز فرانس اتريش در سال 1355.

مرتبه علمى:

استاديار در سال 1354، دانشيار در سال 1366 و ارتقاء درجه استادى دانشكده بهداشت دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1372.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بهداشتى تشخيصى، درمان، مشاوره، راهنمائى و نظارت بر 29 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

ترجمه كتاب Amobea Living free (آسيب آزادزى)

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 4، تعداد مقالات به زبان خارجى: 11

زمينه علمى مقالات:

انگل شناسى، آرشيو بيماريهاى دوران كودكى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

رضائي پور كاردوست، ربابه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: ايمنولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى زيست شناسى از دانشكده علوم پزشكى تهران، كارشناسى ارشد ميكروبيولوژى از دانشكده علوم پزشكى تهران كارشناسى ارشد ايمونوژى از دانشگاه ايلينويز آمريكا و دكتراى ايمنولوژى از دانشگاه ايلينويز آمريكا.

مرتبه علمى:

تدريس در دانشگاه هاى خارج از كشور، تدريس در دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى با مرتبه استاديارى و دانشيارى به مدت 10 سال.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

ايموژنيسيته گازهاى شيميائى، طرح توليد كيست اختصاصى تشخيص لوپوس در ايران، طرح راه اندازى روش جديد فلوئور و ايمونواسى، طرح بررسى تغييرات CIC در سرطان ها، طرح ارزش تشخيص كمپلكس هاى ايمنى در سير بيمارى لوپوس، توليد واكسن ضد باردارى، بررسى ميزان نرمال Ige در كودكان تهران، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 16 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

ابداع:

اختراع روش جديد ايمونوفلوئورواسى و توليد آنتى باديهاى اختصاصى گازهاى شيميائى.

تأليفات

تعداد تأليفات

(نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

ايمونولوژى بالينى بلانتى، سرولوژى، ايمونولوژى و ايمونوشيمى آزمايشگاهى، اصول ايمونولوژى پزشكى، ايمونولوژى، بخش اينونولوژى كتاب اسميت و تاير.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 12، تعداد مقالات به زبان خارجى: 10

زمينه علمى مقالات:

ايمونولوژى پزشكى، سرولوژى و ايمونوشيمى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

رضواني كاخكي، هادي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد 1320، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى استخوان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى ارتوپدى و تروماتولوژى، فوق تخصص در رشته طب ورزش و تروماتولوژى ورزش، پروفسورى آگرژه در رشته جراحى هاى ارتوپدى، تروماتولوژى و جراحى هاى ترميمى و پلاستيك از دانشكده پزشكى پاريس (فرانسه) در سال 1352.

مرتبه علمى:

استاديار تمام وقت ارتوپدى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى مشهد در سال 1352، ارتقاء به درجه دانشيارى ارتوپدى دانشگاه علوم پزشكى مشهد در سال 1366.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

آمارى، تروماتولوژى و ارتوپدى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 42 پايان نامه دكترا و دكتراى تخصصى.

مقالات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

ارتوپدى، تروماتولوژى، كمك هاى اوليه، فيزيوپاتولوژى ارتوپدى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 22، تعداد مقالات به زبان خارجى: 5

زمينه علمى مقالات:

ارتوپدى، تروماتولوژى، جراحى هاى ترميمى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

رضواني، ناصر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1311، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: داروسازى، دانشكده: داروسازى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى در رشته ساخت و كاربرد دارو از دانشگاه تهران در سال 1362.

مرتبه علمى:

تدريس در دانشگاه تهران به مدت 28 سال، دانشيار دانشكده داروسازى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تحقيق در زمينه ساخت و كاربرد دارو، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر حدود 10 پايان نامه (در هر سال) كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

به نام سازگاريها (شيميائى، فيزيكى و درمانى).

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 12، تعداد مقالات به زبان خارجى: 5

زمينه علمى مقالات:

داروسازى، و كاربرد و

عوارض داروئى

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

رضوي سمرقندي، ابوعبداللَّه محمدصالح

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1263 ق)، رضوى، مسند، محدث، و طبيب. وى در سمرقند به دنيا آمد و در مدينه از دنيا رفت. او تاليفاتى در تصوف و علوم اسرار و اسناد و مسلسلات دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :معجم المؤلفين (83/10).

رفيع بخاري

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، خطاط، موسيقيدان، پزشك و شاعر. وى در بيشتر علوم دست داشت و پزشك حاذقى بود. در خط نستعليق شاگرد سلطانعلى مشهدى و از خوشنويسان معروف زمان خود بود. رفيع قانون را خوب مى نواخت و در فن موسيقى مهارت داشت. وى را در اين فن پس از خواجه عبداللَّه مرواريد از همه برتر مى دانستند. او در سن هفتاد سالگى درگذشت و در جوار پدرش، در بخارا، دفن شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (624)، تاريخ هنرهاى ملى (870/2).

رفيع زاده، بهمن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد 1319، مرتبه علمى: استاد، رشته: ايمونولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه تبريز در سال 1341، دكتراى تخصصى ايمونولوژى از دانشگاه تبريز در سال 1345 و فوق تخصص ايمونولوژى و آلرژى از دانشگاه كاليفرنياى آمريكا در سال 1355.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشگاه علوم پزشكى تبريز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى سل ها در جذام، تدريس دروس سرم شناسى، ميكروب شناسى، ايمونولوژى و آلرژى در دانشگاه تبريز و استاد راهنماى 2 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

ايمونولوژى بالينى، روش هاى ايمونوياگنوستيك و ايمونولوژى در طب بالينى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 2، تعداد مقالات به زبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

آلرژى، ايمونولوژى، آنتى ژنهاى B سل ها، آنتى ژنهاى مشترك بالنفومها، بررسى لنفوسيتهاى B در جذام.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

رفيع زاده، محمود

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1299 ش)، پزشك. وى در سال 1324 از دانشكده ى داروسازى تهران فارغ التحصيل شد و در سال 1328 ش سمت رياست آزمايشگاه داروهاى جالينوسى دانشكده ى داروسازى را بر عهده گرفت. وى مدت دو سال نيز دستيار بخش داروسازى مركزى بوده است. از آثار وى: «داروهاى جالينوسى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :مؤلفين كتب چاپى (36/6).

رفيعي تبريزي، اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1313، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى عمومى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى جراحى عمومى از دانشگاه تهران در سال 1346، ديپلم تخصصى جراحى قلب و عروق از دانشكده پزشكى پاريس در سال 1450، فوق تخصص جراحى قلب و عروق از دانشكده پزشكى پاريس در سال 1369، ديپلم درجه پروفسورى در رشته جراحى قلب و عروق از وزارت بهداشت و درمان و علوم پزشكى فرانسه در سال 1369، ديپلم فوق تخصصى جراحى قلب و عروق از وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشكى ايران.

مرتبه علمى:

استاديار جراحى قلب و عروق از دانشگاه علوم پزشكى مشهد در سال 1350، ارتقاء به درجه دانشيارى جراحى قلب و عروق دانشگاه علوم پزشكى مشهد.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

قلب و عروق، بيماريهاى محيطى، مرگ ناگهانى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 11 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

جراحى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 8، تعداد مقالات به زبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

درمان جراحى بيماريهاى مادرزادى در بچه هاى زير 2 سال، درمان جراحى تترالوژى فالوت، تومورهاى ريه، جراحى شكم.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

رفيعي تهراني، شهناز

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد: 1320، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: اينونولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى از دانشگاه تهران در سال 1346 و دكتراى تخصى ايمونولوژى از دانشگاه تهران در سال 1350.

مرتبه علمى:

استاديار در دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1350 تا سال 1356 و دانشيار در دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1364 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى ايمونولوژى ديابت،

بررسى اجزاء محلول هسته در بيماران كارتاژنز، بررسى ايمونولوژى SLE، واكسن اوريون در ايجاد ديابت، بررسى فاگوسيتوز در بيماران توكسوپلاسموز، تدريس ايمونولوژى در دانشگاه تهران و استاد راهنماى 7 پايان نامه كارشناسى ارشد، دكترا و تخصصى ايمونوژى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى: 1

زمينه علمى تأليفات:

ايمونولوژى و ENGLLISH FOR MEDICAL STUDENT (انگليسى براى دانشجويان پزشكى.)

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى:-، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

ايمونولوژى و استفاده از ايمونوفلوئورسانس در سير تشخيص بروسلوز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

رفيعي تهراني، مرتضي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: داروسازى، دانشكده: داروسازى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

رفيعي، عزيز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1286 ش)، نويسنده. وى در تبريز متولد شد و در سال 1307 ش به فرانسه رفت و در طى مدت اقامت به اخذ رتبه دكترى در دامپزشكى از دانشگاه تولوز و گواهى ميكروب شناسى از انستيو پاستور پاريس و ديپلم انستيتوى بيماريهاى مناطق گرمسيرى مدرسه ى آلفرنايل شد و در انستيتو پاستور الجزائر و مراكش مدتى كارآموزى نمود. و در سال 1314 ش به ايران مراجعت كرد. از بدو ورود به ايران در موسسه رازى سمت دستيار، رييس آموزشگاه، معاون و رييس موسسه، مشغول خدمت شد و از همان زمان در مدرسه كشاورزى كرج و سپس در مدرسه عالى دامپزشكى بتدريس مواد مربوطه بدفع آفات حيوانى به بيماريهاى درونى، انگل شناسى پرداخت. در خرداد 1328 ش بسمت استاد كرسى انگل شناسى و بيماريهاى انگلى و پوستى و قارچى در دانشكده دامپزشكى انتخاب گرديد. و از سال 1324 تا 1327 ش رياست دانشكده دامپزشكى را به عهده داشت. از آثار وى: «انگل شناسى بندپايان»؛ «انگل شناسى كرم شناسى»؛ «تك يافته شناسى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :مؤلفين كتب چاپى (57 -56 /4).

رفيعي، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: آسيب شناسى بالينى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

رفيعي، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

رفيعيان، كيوان

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از مونيخ آلمان، دكتراى تخصصى جراحى عمومى از آلمان و دكتراى فوق تخصصى جراحى اطفال از آلمان.

مرتبه علمى:

استاديار كلينيك جراحى اطفال آكادمى مونستر آلمان، عضويت در هيأت علمى و دانشيار دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى از سال 1357.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى روش هاى مختلف در درمان جراحى بيماريهاى مادرزادى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 7 پايان نامه دكترا و تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 12، تعداد مقالات به زبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

جراحى اطفال و نوزادان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ركن شيرازي، ركن الدين مسعود

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 946 ق)، شاعر و پزشك. از پزشكان و ادبيان بزرگ شيرازى است وى از جمله ى شاگردان مولانا صدرالدين على طبيب بود و از شيراز به كاشان رفت و در آنجا متوطن شد. از اوست:

گل نورسته ى من آن چنان نازك بود خويش

كه مى ترسم شود آزرده چون چشم افكنم سويش

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تحفه ى سامى (82)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (635/2).

ركن، محسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: زنان ومامائى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ركن، محسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محسن ركن داراي دكتراي رشته زنان و زايمان عضويت هيئت علمي دانشگاه علوم پزشكي مشهد با درجه دانشيار باشد.گروه : علوم پزشكيرشته : زنان و زايمانمشاغل و سمتهاي مورد تصدي : محسن ركن عضوهيئت علمي و دانشيار گروه بيماريهاي داخلي در دانشكده پزشكي در دانشگاه علوم پزشكي مشهد است.

رمضان زاده، فاطمه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

دكتر فاطمه رمضان زاده ،متخصص زنان و مامايي- فلوشيپ IVF لاپاراسكوپي ،در سال 1336 در يزد بدنيا آمد. ايشان دوره تخصصي زنان – مامايي را ازدانشكده پزشكي دانشگاه علوم پزشكي تهران، مجتمع بيمارستاني امام خميني اخذ كرده است. وي هم اكنون عضو هيئت علمي و استاد دانشگاه علوم پزشكي تهران مي باشد. گروه : علوم پزشكيرشته : زنان و زايمانگرايش : IVF لاپاراسكوپيوالدين و انساب : نام پدر فاطمه رمضان زاده ،محمد علي است.تحصيلات رسمي و حرفه اي : تحصيلات دكتر فاطمه رمضان زاده به قرار زير است: 1354 - 1348 تحصيلات متوسطه رشته تجربي 1361 - 1354 دوره پزشكي عمومي در دانشگاه علوم پزشكي تهران 1365 - 1361 دوره تخصصي زنان – مامايي دانشكده پزشكي دانشگاه علوم پزشكي تهران، مجتمع بيمارستاني امام خميني 1368 دوره آموزشي كوتاه مدت نازايي IVF در بيمارستان زنان ملبورن استراليا 1372 دوره آموزشي كوتاه مدت سونوگرافي در بيمارستان s’Guy لندن 1382-1381 فلوشيپ IVF لاپاراسكوپيمشاغل و سمتهاي مورد تصدي : مشاغل و سمتهاي اجرايي فاطمه رمضان زاده به ترتيب زير است: 1365 - تاكنون: عضو هيئت علمي گروه زنان، مامايي و نازايي دانشگاه علوم تهران. 1370- 1382: عضو هيئت ممتحنه و ارزشيابي دانشنامه تخصصي (بورد) زنان، مامايي و نازايي 1371 - تاكنون: عضويت شورايعالي تخصصي پزشكي 1379 تا كنون:رييس بخش

نازايي وIVF 1375 تا 1379: نماينده مجلس و عضويت در كميسيون بهداري - بهزيستي 1374 -1380: عضويت در شوراي عالي بازآموزي 1373 - 1374: سرپرستي واحد تحقيقات تنظيم خانواده در معاونت پژوهشي وزارت بهداشت 1375 - 1374: بعنوان مديركل بهداشت خانواده در معاونت بهداشتي وزارت بهداشت 1378- تاكنون: عضو شوراي عالي پژوهشي دانشگاه 1380 – 1381: قائم مقام وزير بهداشت در امور مجلس 1378 تا كنون : رئِيس مركز تحقيقات بهداشت باروري ولي عصر 1381تا كنون: عضو شوراي بررسي و تدوين داروها ي وزارت بهداشت 1379 - 1382 :عضو هيأت نظارت بر انتخابات اعضاي هيأت هاي ممتحنه ارزشيابي پره بورد و بورد. عضو شوراي مركزي جمعيت زنان جمهوري اسلامي ايران و عضويت در انجمن اسلامي جامعه پزشكي ايران. عضو هيئت مديره جمعيت مبارزه با اعتياد، انجمن تنظيم خانواده، انجمن باروري - ناباروري ايران. 1379- 1375 بعنوان يكي از اعضاي هيأت بدوي انتظامي نظام پزشكي. سال 1380 در هيأت عالي انتظامي نظام پزشكي فعاليت داشته ام. عضو هيئت موسس انجمن متخصصين زنان-مامايي ايران وانجمن باروري ناباروري ايران يكي از داوران دومين جشنواره بين المللي رويان و بررسي طرحهاي ارسالي Focal point گروه بهداشت باروري در برنامه هاي مشترك وزارت بهداشت و مؤسسه كارولينسكاي سوئد. داور مجلات فارسي و انگليسي داخلي جشنواره يزد عضو گروه بررسي نيازهاي بهداشت بلوغ در برنامه مشترك وزارت بهداشت و UNFPA. عضويت در ASRM (( American Society Reproductive Medicine عضويت در MEFS (( Middle East Fertility Society فعاليتهاي آموزشي : 1365 استاديار دانشگاه علوم پزشكي تهران 1379 دانشيار دانشگاه علوم پزشكي تهران 1386 استاد دانشگاه علوم پزشكي تهران مراكزي كه فرد از

بانيان آن به شمار مي آيد : تكميل آزمايشگاه IVF طرح PGD / طرح IVM 1383 -مركز مشاوره بهداشت باروري 1384 -راه اندازي طرح تحقيقاتي آي-يو-دي mirena در DUB وregisteration آي-يو-دي mirena در ايران همفكران فرد : 1- دكتر محمد فرهادي، وزير سابق وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي - دانشيار دانشگاه علوم پزشكي ايران 2-دكتر حسين ملك افضلي، معاون تحقيقات و فناوري وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي -استاد دانشگاه علوم پزشكي تهران آرا و گرايشهاي خاص : علايق پژوهشي فاطمه رمضان زاده : 1- تلاش در جهت تأسيس انجمن متخصصين زنان - مامايي 2- ترغيب و تشويق هيأت علمي و كادر پيراپزشكي در جهت انجام تحقيقات كاربردي همراه با آموزش، درمان و پژوهش محور نمودن فعاليت زنان. 3- جلب مشاركت كادر پزشكي و پيراپزشكي در آموزشهاي عمومي و فردي. 4- تأمين حقوق زنان در جهت برخورداري از سلامت فردي و اجتماعي 5-پژوهش در زمينه مسائل رواني-اجتماعي زنان 6- پژوهش در زمينه مسائل نازايي 7-پژوهش در زمينه بهداشت باروري جوائز و نشانها : جوايز : پزشك نمونه سال 1372 برگزيده علمي در جشنواره زنان نام آور در سال 77 داوطلب نمونه سازمان هلال احمر در سال 1380 چگونگي عرضه آثار : - تعداد كنفرانسها و سمينارها:بيش از 48 مورد - تعداد مقالات ارائه شده :بيش از 27 مورد

________________________________________

آثار : اضطراب و افسردگي در ناباروري ويژگي اثر : تاليف- ناشر: دانشگاه علوم پزشكي تهران 13832 اهميت بهداشت باروري (در كتاب بهداشت عمومي ويژگي اثر : ناشر: دانشگاه علوم پزشكي تهران 13833 بررسي قانون اهدائ جنين،چالشها و راهكارها ويژگي اثر : ناشر دانشگاه علوم پزشكي تهران4

بلوغ، باروري و يائسگي ويژگي اثر : تاليف، ناشر: تيمورزاده13765 پرسش و پاسخهاي اساسي در مامايي ويژگي اثر : ترجمه- ناشر: بشري13816 تاثير سن در ناباروري (در كتاب ناباروري) ويژگي اثر : ناشر: دانشگاه علوم پزشكي تهران 13827 سونوگرافي در مامايي ويژگي اثر : ترجمه -ناشر: تيمورزاده 13828 كابرد سونوگرافي درمامايي،چرا،كي ،چگونه ويژگي اثر : پديدآورنده: مينا جعفرآبادي، فاطمه رمضان زاده (مترجم) ناشر: طبيب - 13839 كاربرد ليزردر ژنيكولوژي ويژگي اثر : تاليف -ناشر: تيمورزاده138210 نورپلانت ويژگي اثر : ترجمه- ناشر: طبيب 138011 يائسگي،استئوپوروز و ورزش در كتاب "پزشكي ورزشي در بانوان ويژگي اثر : ناشر دانشگاه علوم پزشكي تهران1384

رنجبر عمراني، غلامحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1332، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه شيراز در سال 1353، دكتراى تخصصى داخلى از دانشگاه پنسيلوانياى آمريكا در سال 1356 و فوق تخصص غدد مترشحه از دانشگاه كلمبياى آمريكا در سال 1358.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه علوم پزشكى شيراز از سال 1358 تا سال 1365 و دانشيار دانشگاه علوم پزشكى شيراز از سال 1365 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

مقاوم شدن تخمدانها، اثرات پائين آوردن PH معده و تزريق HPT به داخل سنتيرن مغزى، تأثير اسيد در بيماران مبتلا به كم كارى پاراتيروئيد، تأثير مصرف تيروكسين بر روى گره هاى سر و تيروئيد، بررسى شيوع گواتر در منطقه كوار استان فارس، بررسى شيوع گواتر در شهر شيراز، چگونگى قطع داروهاى استروئيدى پس از مصرف طولانى، انسولينوما، استاد راهنماى 10 پايان نامه كارشناسى ارشد، دكترا و تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به

زبان فارسى:-، تعداد مقالات به زبان خارجى: 6

زمينه علمى مقالات:

غدد، متابولسيم، قلب، اثرات ترياك بر روى قند خون.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

روح الامين، رسول

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى دام كوچك، دانشكده: دام پزشكى، دانشگاه:تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

روحاني رهبر، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بهداشت عمومى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

روحي طبيب بخارايي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، شاعر و پزشك. مردى دانشمند و از پزشكان حاذق قرن دهم هجرى بوده و غزل را نيكو مى سروده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (609).

رودپيما، شهلا

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد: 1328، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى اطفال، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1354، دكتراى تخصصى اطفال از بيمارستان كودكان مفيد در سال 1359، فوق تخصص در قلب اطفال از بيمارستان قلب شهيد رجائى در سال 1356.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى از سال 1372 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى عفونت هاى شايع در بيماريهاى قلبى كودكان، الكتروكارديوگرافيك در بيماريهاى مادرزادى قلبى كودكان، مقايسه تشخيصى بالينى فارنژيت استرپتوكوكى با كشت گلو، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 14 پايان نامه دكتراى عمومى و تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

نگارش مبحث بيماريهاى قلب و عروق در كودكان در كتاب بيماريهاى كودكان كه توسط جهاد دانشگاهى دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى در دست چاپ است.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 24، تعداد مقالات به زبان خارجى: 5

زمينه علمى مقالات:

زمينه هاى گوناگون پزشكى و تخصصى اطفال، پيوند قلب در كودكان، مشكلات تشخيص و پيگيرى تب روماتيسمى در كودكان، عوارض بيماريهاى قلبى در مادران باردار و نوزادان آنها.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

روزي طلب، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: چشم پزشكى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

روستا خراساني، بيژن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1318، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: پاتولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه لوزان سوئيس در سال 1346 و دكتراى تخصصى آسيب شناسى از دانشگاه لوزان سوئيس در سال 1351.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه شهيد بهشتى از سال 1351 تا سال 1356 و دانشيار دانشگاه شهيد بهشتى از سال 1356 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تدريس آسيب شناسى در دانشگاه هاى شهيد بهشتى و علوم پزشكى ايران و استاد راهنما در 5 پايان نامه دكتراى پزشكى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

مقدمات ميكروبيولوژى و پاتولوژى اختصاصى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 12، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

پزشكى، آسيب شناسى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

رهبان اصفهاني، محمدعلي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، طبيب و شاعر. از اهالى اصفهان بود. در خدمت برادر خود، محمد نصيرالدين، طبابت را آموخت. گاهى شعر نيز مى سرود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى روز روشن (321)، الذريعه (394/9)، سفينه المحمود (474/2)، فرهنگ سخنوران (396).

رهباني نوبر، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1323، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيوشيمى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى داروسازى از دانشگاه تبريز در سال 1346، كارشناسى ارشد بيوشيمى كلينيكى از دانشگاه نيوكاسل انگلستان در سال 1354، و دكتراى بيوشيمى كلينيكى از دانشگاه نيوكاسل انگلستان در سال 1357.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

رهبر، منوچهر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى جراحى عمومى از دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران و فوق تخصص جراحى قلب و عروق از دانشگاه پزشكى علوم پزشكى تهران.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

جراحى هاى قلب، بيماريهاى ريه.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 12، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

بيماريهاى ريه و برنش و قفسه سينه، بيماريها و جراحى هاى قلب.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

رهبر، نصراللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار رشته: راديولوژى، دانشكده: پزشكى دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

رياحي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

رئيس سابق و استاد دانشكده ى پزشكى، در طب و جراحى استاد، و به حذاقت معروف بود. در حسن معاشرت و اخلاق بى نظير، و در ديانت و تقوى كم نظير بود. در بين تمام طبقات مردم محبوب القلوب و مورد ستايش بود. بيماران و مستمندان را با كمال جوانمردى معالجت نموده و از آنان تفقد و دلجويى مى نمود.

در شب 2 شنبه 18 سال 1389 وفات يافته، در تخت فولاد مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

رياضي فرزاد، محمدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تولد: 1290.

درگذشت: 1360.

از آثار اوست: ترجمه بهداشت زن در دوره باردارى و بعد از زايمان به ضميمه علل ازدواج عقيم و نازائى و مضرات سقط جنين و جلوگيرى از حاملگى (اثر آ. ق. پاپ، ب. اى. شكولينك، ى. ب. سولسكى؛ تهران، 1361).

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

رييس الاطباء همداني، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهاردهم ق)، طبيب و نويسنده. در همدان متولد شد. از كودكى به تشويق پدر به تحصيل مشغول شد، زبان عربى و مقدمات را نزد عموى خويش فراگرفت پس از آن به تحصيل علوم رياضى مشغول شد و چون به طب علاقه ى وافرى داشت به تحصيل و پس از آن به طبابت پرداخت پس از تاسيس دارالفنون از همدان به تهران آمد و به تصحيل علم طب جديد پرداخت و پس از اندك زمانى معلم طب جديد و قديم اين مدرسه شد پس از چندى طبيب نايب السلطنه كامران ميرزا شد در ضمن تحصيل زبان فرانسه را آموخت و از طرف دولت براى تكميل تحصيلات خويش عازم فرانسه شد و پس از اخذ درجه ى دكترى به تهران بازآمد و معلم طب فرنگى دارالفنون شد. از آثار وى: «احياء الاطفال ناصرى»؛ «امراض عصبانى»؛ «تشريح البشر»؛ «جواهر التشريح»؛ «جواهر الحكمه»؛ «ضياء العيون»، در كحالى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :المآثر و الآثار (195 -194)، مؤلفين كتب چاپى (260 -258 /4).

رئيسي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد 1319، مرتبه علمى: استاد، رشته: شيمى داروئى، دانشكده: داروسازى، دانشگاه: علوم پزشكى اصفهان.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى داروسازى از ايران در سال 1344، دكتراى تخصصى شيمى داروئى از دانشگاه لندن درسال 1356، فوق دكترا از دانشگاه لندن در سال 1362.

مرتبه علمى:

عضو هيئت علمى دانشگاه علوم پزشكى اصفهان در سال 1346، استاد پايه 16 دانشكده داروسازى دانشگاه علوم پزشكى اصفهان.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

سنتز كلروبوتانول به روش جديد، مطالعه پايدارى داروها، مطالعه اثر تداخل داروها، مطالعه TDM و فراهمى زيستى داروها، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 48 پايان نامه دكترا و كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب)

به زبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى :-

زمينه علمى تأليفات:

آنتى بيوتيكهاى ساختگى و نيمه ساختگى، داروهاى ضد عفونت، استروئيدها و تركيبات داروئى وابسته به آنها.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 17، تعداد مقالات به زبان خارجى: 7

زمينه علمى مقالات:

فراهمى زيست داروها، سنتز داروها، TDM، پايدارى داروها.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

رئيسي، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمود رئيسى از علماء مبرز و به نام معاصر شهرستان قزوين است تولدش در سال 1300 قمرى واقع شده و اكنون نود و پنج سال از عمر مباركش مى گذرد و در دارالمؤمنين قزوين به خدمات دينى و امامت در مسجد جامع آنجا اشتغال دارد و روزهاى جمعه براى دعاى سمات به مزار كثير البركات جناب شاهزاده حسين قزوين آمده و با صدها نفر مردم متدين آن شهرستان پس از دعاى مزبور اقامه جماعت مى نمايند.

معظم له پس از خواندن اوليات شرح لمعه و قوانين را در خدمت مرحوم آيت اللَّه آقا محمد تحصيل كرده و رسائل و مكاسب را از مرحوم آيت اللَّه حاج ملا على طارمى خوانده و خارج فقه و اصول را از محضر مرحوم آيت اللَّه حاج ملا على اكبر قزوينى كه از مجتهدين بزرگ اين شهرستان بودند استفاده نموده و فنون مختلف ديگر مانند خلاصة الحساب شيخ بهائى و بيست باب ملا مظفر و هيئة فارسى را نزد مرحوم حاج ملا على و مارگووليك تور فرانسه فيزيك و شيمى را نزد دكتر ابوالقاسم خان و قانونچه و شرح نفيس و شرح اسباب را نزد مرحوم حاج ميرزا احمد احسن الحكماء خوانده و ضمناً تدريس مطول و شرح لمعه و قوانين را نموده و در مسجد خويش بعد

از اداء فرائض براى مردم مسائل اعتقادى و احكام شرعى و موعظه مى نمايد.

مرحوم ميرزا فضل اللَّه جد معظم له رئيس جامع معقول و منقول بوده و اهل صنعت در حق او عقيده بزرگى داشتند و مى گفتند كه وى داراى علم كيميا بوده و خودش در يكى از دو بيت اشعارش به اين موضوع اشاره كرده و گفته:

چه فاضل از غم ايام مى سوخت

خداوندش ز صنعت بهرور كرد

و در بيت ديگر گفته:

تو فاضلا نرسيدى به اين مقام بلند

مگر بحب على و مگر بلعن ع م ر

جناب آقاى رئيسى در علم طب نيز زحماتى كشيده و اطلاعاتى در اين فن بدست آورده و درباره چشم و اجزاء آن سروده است.

كرد آفريدگار تعالى بلطف خويش

چشمت به هفت پرده و سه آب منقسم

فلس مشيمه شبكه زجاجى و پس جليه

پس عنكبوت بيض عنبسه قرن ملتئم

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

زرتشت بهرام پژدو

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هفتم ق)، دانشمند، پزشك، نويسنده و شاعر. اهل خواف خراسان و به قولى اهل رى بوده است. در دوران حكومت ايلخانان زندگى مى كرد. در جوانى بين دبيرى و علوم شرعى زرتشتى و نجوم و هيات و حساب را فراگرفت و بعد از آن به شاعرى پرداخت. آنچه كه از آثار وى باقى است، چند منظومه ى فارسى است كه به جهت اشتمال بر مقدار زيادى لغات پهلوى و روايات دينى زرتشتى اهميت خاص دارد. اين منظومه ها عبارتند از: «ارداويرافنامه»؛ «منظومه اى در باب زرتشت و هزاره هاى زرتشتى»؛ «داستان چنگر نگهاجه»؛ «داستان شاهزاده ى ايران زمين و عمر خطاب»؛ بعضى اثرى بنام «زرتشت نامه» به وى نسبت مى دهند و اين بخاطر افزودن اشعارى توسط همين بهرام است حال آن كه اين اثر از آن

كيكاووس رازى، پسر كيخسرو، از شاعران گمنام زرتشتى است.[1]

زردشت بهرام پژدو (زردشت پسر بهرام پسر پژدو) شاعر زردشتى (قر. 7 ه.)، نخستين گوينده مسلم زردشتى كه از او آثار مهمى به ما رسيده. نوشته هاى وى- كه موضوع آنها بخشهايى از ادبيات مزديسنا و مخصوصا داستان زردشت پيامبر است بر همه آثار زردشتيان ايران و هند برترى دارد. احتمالا خاندان او از خواف و خود وى ساكن رى بود. از آثارش «زراتشت نامه» (ه.م.)، «ارداوير افنامه» (2 اردواير افنامه) داستان چنگرنگهاجه، داستان شاهزاده ايران زمين با عمر بن خطاب، خمسه زردشت است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] تاريخ ادبيات در ايران (517 -506 ،435 ،338 -337 /3)، تذكره شاعران كرمان (272 -265)، دايرةالمعارف فارسى (1171/1)، ستارگان كرمان (220 -212).

زعيم، مرتضي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: حشره شناسى، دانشكده: بهداشت عمومى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى در رشته حفاظت گياهان از دانشگاه شيراز در سال 1351، كارشناسى ارشد در رشته حشره شناسى پزشكى از دانشگاه ايالتى اوهايو آمريكا در سال 1354، دكترا در رشته حشره شناسى پزشكى او دانشگاه ايالتى ميشيگان آمريكا در سال 1357.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده بهداشت عمومى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

اكولوژى و بيولوژى ناقلين مالاريا، رده بندى و تشخيص كوليسيده هاى ايران، مبارزه بيولوژيك با ناقلين مالاريا، راهنمائى مشاوره و نظارت بر 20 پايان نامه ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

كليات حشره شناسى پزشكى، تحقيق در سيستم هاى بهداشتى، پشه هاى كاشان.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 13، تعداد مقالات به زبان خارجى: 20

زمينه علمى مقالات:

رده بندى و تشخيص كوليسيده هاى ايران، اكولوژى

و بيولوژى ناقلين مالاريا، اپيدميولوژى بيمارى مالاريا در ايران، مبارزه بيولوژيك با ناقلين مالاريا در جنوب ايران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

زمانيانپور، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

زنجاني، نصر

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س پنجم ق)، دانشمند، طبيب و حكيم. از آثار وى: «المقامات الطبيه»؛ «المقامات الحكميه»؛ «الرساله السعديه»؛ «الجواهر» فى النحو.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :فوائد الرضويه (692)، معجم المؤلفين (93/13).

زندمقدم، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1325، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: علوم غذايى، دانشكده: پيراپزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اهواز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى كشاورزى از دانشكده كشاورزى دانشگاه شهيد چمراه اهواز در سال 1347، كارشناسى ارشد و دكترا در رشته علوم غذائى از دانشگاه ردينگ انگلستان در سال 1357 ظرف مدت 5 سال.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه علوم پزشكى اهواز در سال 1357، ارتقاء به درجه دانشيارى دانشكده پيراپزشكى دانشگاه علوم پزشكى اهواز در سال 1363.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

اندازه گيرى تركيبات مختلف مواد غذايى با استفاده از تكنيك هاى پيشرفته، اندازه گيرى اوليگو ساكاريدهاى خانواده رافنيوز در حبوبات، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 2 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

زنده روح كرماني، رسول

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: فيزيولوژى، دانشكده: دامپزشكى، دانشگاه: تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

تحصيلات عالى و دكتراى فيزيولوژى.

مرتبه علمى: دانشيار دانشكده دامپزشكى دانشگاه تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

پژوهش در زمنيه نقش هورمونهاى كوله سستوكينين، پنتاكاسترين و سكرتين روى الكتروميوگرافى شكمه گوسفند در دانشكده دامپزشكى دانشگاه تهران، رفتار تغذيه اى و پيتيدها و مونوآمين هاى مغزى- گوارش، راهنمايى مشاوره و نظارت بر 15 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

ارائه 15 جزوه درسى در زمينه فيزيولوژى دامپزشكى و پزشكى و متابوليسم عناصر كمياب بدن.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 11، تعداد مقالات به زبان خارجى: 12

زمينه علمى مقالات:

خون شناسى، نور و فيزيولوژى، آندوكرينولوژى، الكتروفيزيولوژى، هورمونهاى مغزى- گوارشى، رفتار تغذيه اى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد

دوم)

زندي، پروين

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: علوم غذايى، دانشكده: تغذيه، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى و كارشناسى ارشد شيمى از دانشكده علوم پزشكى تهران، دكتراى علوم غذايى از دانشگاه ليدز انگلستان.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده تغذيه دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

جنبه هاى شيميائى و آناليز چربيها و روغن هاى خوراكى و نيز آناليز مواد افزودنى در مواد غذائى، تدريس شيمى مواد غذائى و بيوشيمى و صنايع غذائى و تغذيه، دريافت لوح تقدير از دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى به خاطر ترجمه كتاب علوم غذائى از ديدگاه شيميائى، عضويت در انجمن متخصصين علوم و صنايع غذائى آمريكا و انگلستان، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 9 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكتراى تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

علوم غذائى از ديدگاه شيميائى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 11، تعداد مقالات به زبان خارجى: 6

زمينه علمى مقالات:

تغذيه و صنايع غذائى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

زنديان، خدامراد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1317، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى دانشگاه: علوم پزشكى اهواز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى اهواز در سال 1349، دكتراى تخصصى كودكان از دانشگاه علوم پزشكى شيراز در سال 1352، فوق تخصص خون و سرطان كودكان از دانشگاه كاليفرنياى جنوبى آمريكا در سال 1356.

مرتبه علمى:

پس از مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى اهواز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

انجام طرح هاى تحقيقى در زمينه بيماريهاى كودكان و اطلاعات كلى در مورد انتقال خون و سرطان، دريافت لوح زرين از

رئيس جمهور به عنوان استاد نمونه، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 32 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

كاربرد بالينى فرآورده هاى بانك خون شامل گروههاى خونى ABO و نقش قانون مندل در انتقال ارثى آنها، تست كومبس، مراسمچ و اطلاعات كلى در مورد انتقال خون و كتاب دوم در مورد كاربرد بالينى و عوارض داروهاى ضد سرطان شامل اصول تقسيم سلول سرطان و چرخه آن، اثرات داروهاى مختلف روى اين چرخه، چگونگى تولدى مقاومت به درمان، عود سلولهاى سرطانى، سنگرهاى- مقاومت سلولهاى سرطانى در بدن انسان و تقسيم بندى داروهاى ضد سرطانى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 21، تعداد مقالات به زبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

توضيح و تفسير روابط و گزارش موارد مختلف بيماريها در علوم پايه و بالينى پزشكى به خصوص در ارتباط با بيماريهاى خون و سرطان كودكان و انواع مختلف عفونتهاى كودكان در سطوح مسائل موجود محلى و منطقه اى در طبابت اطفال در خوزستان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

زنوزي تبريزي، محمدحسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1310 ق)، فقيه، اصولى، متكلم، اديب و طبيب. وى در نجف از شاگردان شيخ مهدى نجفى و شيخ انصارى و فضال ايروانى بود. به تبريز بازگشت و به انجام وظايف دينى پرداخت. وى پدر ميرزا عبدالحسين، فيلسوف الدوله، و ميرزا رضى و ميرزا ابوالحسن بود. پس از مرگ پيكرش را به نجف بردند و در وادى السلام به خاك سپردند. از آثارش: «كتاب الحج»؛ «مباحث الالفاظ»؛ «اصل البراءه»؛ «استصحاب»؛ «المتين فى الامامه على نمط الالفين»، در امامت؛ شرح مبسوطى بر «تائيه» دعبل خزاعى.

برگرفته

از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (141/9)، ريحانه (392/2)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 408/14)، معجم المؤلفين (196/9).

زهرائي حسني، مهين

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد: 1315، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيوشيمى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى ايران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى دامپزشكى از دانشگاه تهران در سال 1341، دكتراى تخصصى بيوشيمى از دانشگاه تهران در سال 1345 و گذراندن دوره يك ساله بيوشيمى در ليون فرانسه در سال 1350.

مرتبه علمى:

دستيار گروه بيوشيمى در سال 1341، استاديار در سال 1345، دانشيار در سال 1351 و ارتقاء به درجه استادى در سال 1367.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بيوشيمى بالينى، مشاوره و نظارت بر 30 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

مباحث مختلف بيوشيمى عمومى و بالينى به صورت 6 جزوه.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 30، تعداد مقالات به زبان خارجى: 10

زمينه علمى مقالات:

بيوشيمى عمومى و بالينى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

زيني، فريده

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: قارچ شناسى، دانشكده: بهداشت، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى قارچ شناسى پزشكى و فوق دكترا در ايمونولوژى بيماريهاى قارچى از دانشگاه لندن.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده بهداشت دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

جستجوى بيماريهاى قارچى در افراد مشكوك به بيمارى لسشمانيوز جلدى، جستجوى بيماريهاى قارچى ريوى در افراد مشكوك به بيمارى سل، مطالعه الگوى پروتئينى ميكروسپوروم آتى پيك و مقايسه آن با الگوى پروتئينى نوع تى پيك، مطالعه بيماريهاى قارچى جلدى غير درماتوفيتى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 18 پايان نامه كارشناسى ارشد و 2 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

قارچ شناسى پزشكى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 9، تعداد مقالات به زبان خارجى: 13

زمينه علمى

مقالات:

اولين مورد از بيماريهاى قارچى در ايران، اپيدميولوژى بعضى از بيماريهاى قارچى، فعاليت آنزيمى در درماتوفيتهاى گوناگون، بررسى الگوهاى پروتئينى عوامل قارچ ماسيوفا.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

سادات گوشه، جمال

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: جراحى ترميمى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

سازگار اردبيلي، طاهره

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: ميكروب شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ساغري، محسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: پزشكى هسته اى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ساغري، هوشنگ

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1315، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى عفونى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1341، گذراندن دوره تخصصى در رشته بيماريهاى عفونى تا سال 1344، طى دوره هاى اپيدميولوژى و باكتريولوژى عفونتهاى روده اى (فوق دكترا) دوره بين المللى باكتريولوژى در سالهاى 1342 و 1344 و پاتولوژى بيماريهاى عفونى در دانشگاه پاريس.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه پزشكى دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى در سال 1346، گذراندن دوره دانشيارى و ارتقاء به استادى دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى در سال 1356.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى بيماريهاى اسهالى، جنبه هاى مختلف وبا، تبهاى تيفوئيدى، يرقان، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 150 پايان نامه دكترا و تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيماريهاى عفونى داخلى، تشخيص افتراقى يرقانها.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 28، تعداد مقالات به زبان خارجى: 8

زمينه علمى مقالات:

بيماريهاى عفونى داخلى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

سامي راد، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مدرس.

تولد: 1284، بجنورد.

درگذشت: 1365، مشهد.

حسين سامى راد، فرزند اسماعيل خان، تحصيلات ابتدايى را در زادگاه خود به پايان برد و دوره ى دبيرستان را در دارالفنون گذراند. در سال 1305 در ميان نخستين گروه دانشجويان اعزامى به خارج از ايران، براى طى ى دوره پزشكى و گرفتن تخصص به پاريس رهسپار گرديد و پس از اخذ تخصص در رشته ى بيمارى هاى كودكان و گذراندن دوره ى «مالارياشناسى» از ايتاليا به ايران بازگشت. در سال 1316 پس از پايان خدمت نظام، مأمور تأسيس بهدارى خراسان گرديد و همزمان با آغاز جنگ دوم جهانى، رياست بيمارستان امام رضاى مشهد را به عهده

گرفت. و براى جبران كمبود پزشك در خراسان و تأسيس آموزشگاه عالى بهدارى كه هسته ى اوليه ى دانشگاه فردوسى را تشكيل مى داد، اقدام نمود. پس از تأسيس دانشكده ى پزشكى مشهد و دانشگاه فردوسى به مدت 28 سال ضمن تدريس، رياست مؤسسات علمى را نيز به عهده داشت. در سال 1342 به نمايندگى مردم مشهد به مجلس شوراى ملى رفت و چون عنوان استادى دانشگاه تهران را يافته بود، در آن دانشگاه به تدريس پرداخت و در سال 1350 بازنشسته شد. از جمله مشاغل اجتماعى او مى توان به اين موارد اشاره نمود: رياست جمعيت شير و خورشيد سرخ مشهد (1339 -1327)؛ تأسيس درمانگاه خيريه ى رازى در مشهد (در زمان جنگ جهانى دوم)؛ رياست جمعيت حمايت از جذامى هاى مشهد (تا پيش از آمدن به تهران)؛ عضويت در هيئت مديره ى انجمن مبارزه با سل در مشهد؛ عضويت در هيئت مديره انجمن تعاون بهداشتى در مشهد.

دكتر سامى راد تأليفاتى در زمينه ى علوم پزشكى و تربيتى دارد و مقالاتى از وى در نشريات علمى كشورهاى مختلف منتشر شده است. از جمله آثارش مى توان از كتاب هاى زير نام برد: راه پرورش كودكان (1322)؛ سلامتى بيمارى هاى كودكان (1334)؛ تشخيص برنكو پنومونى سلى و غير سلى (به زبان فرانسوى، پايان نامه ى تحصيلى).

(تو 1284 ش)، نويسنده و استاد دانشگاه. در بجنورد متولد شد. پس از تحصيل دوره ابتدايى و متوسطه، رهسپار پاريس شد و در دانشكده ى پزشكى پاريس به تصحيل مشغول گرديد. پس از اخذ مدرك دكترى به ايران بازگشت و در سال 1319 ش به سمت دانشيار فيزيولوژى و رييس آموزشگاه عالى بهدارى مشهد انتخاب شد. از آثار وى: «راه پرورش كودكان»؛ «سلامتى و بيمارى كودكان».[1]

در

1284 ش تولد يافت. پدرش دكتر اسمعيل خان طبيب و جراح معروف تهران بود. سامى راد پس از انجام تحصيلات ابتدائى و متوسطه به اروپا رفت و تحصيلات عالى خود را در رشته ى طب دنبال نمود و از دانشگاه سوربن پاريس درجه ى دكترا دريافت كرد. بعد از مراجعه به ايران، وارد وزارت بهدارى و دانشگاه تهران شد. مدتها در دانشكده ى تهران به تدريس اشتغال داشت تا به رياست دانشكده ى پزشكى و دانشگاه فردوسى خراسان منصوب شد و در اين سمت نسبت به توسعه ى دانشگاه و تجهيز بيمارستان ها جديت كامل كرد. وى يك دوره نيز نماينده ى مجلس شوراى ملى شد كه گويا دوره ى بيست ويكم بوده است. در 1366 درگذشت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

منابع زندگينامه :[1] مؤلفين كتب چاپى (288 -287/ 3).

ساوجي، ابوالفضل مجدالدين محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1312 -1248 ق)، طبيب، خطاط و شاعر. از خاندان شاملو و از بازماندگان حيدرقلى خان و حسن خان شاملو، از امراى دوران پادشاهى صفويان، بود. ابتدا در ساوه موطن داشتند سپس، ميرزا ابوالفضل و پدرش به تهران آمدند و در اين شهر ساكن شدند. وى در تهران به كسب علوم و كمالات پرداخت و با اكثر علوم متداول از جمله طب و حكمت الهى و طبيعى و علوم ادبى آشنا شد. مقام فضل و دانش او بود كه وى را يكى از چهارتن دانشمند طراز اول قرار داد تا به امر مهم فرهنگى، يعنى تأليف «نامه ى دانشوران ناصرى» پردازد. ساوجى شعر مى گفت و صاحب «ديوان» بود و در خط نستعليق و شكسته نستعليق و شكسته تعليق از استادان مسلم به شمار مى رفت. نستعليق را هم خفى و هم جلى، خوش مى نوشت و بسيارى از كتيبه هاى عمارات

سلطنتى و دولتى كه در زمان وى با شد، به خط اوست، از جمله: «كتيبه ى طلايى روى كاشى سر در باب همايون»؛ «كتيبه ى بناى مزار حضرت عبدالعظيم» در شهر رى؛ «وقف نامه ى قنات ناصرى» در قم. از ديگر آثار خطى وى: يك نسخه «ديوان» اشعار، خود او كه به قلم نستعليق كتابت جلى و شكسته تعليق غبار عالى به سال 1274 ق نوشته است، با رقم: «ابن فضل الله الساوجى ابوالفضل مجدالدين محمد الطبيب»؛ يك نسخه «تهذيب المنطق»، به قلم نستعليق دودانگ خوش، با تاريخ سال 1286 ق؛ يك نسخه «آداب المشق»، به قلم نستعليق كتابت خوش، با رقم: «كتبه الحقير المذنب ابوالفضل مجدالدين محمد بن فضل اللَّه 1261»؛ يك نسخه «كلام الملوك»، به قلم نيم دودانگ خوش، با رقم: «تمت الرساله... محمد بن فضل اللَّه الملقب بمجدالدين ساوجى 1261» و ديگر قطعات و مرقعات مختلف.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (32 -29 /1)، اطلس خط (590 -589)، پيدايش خط و خطاطان (107 -105)، حديقه الشعراء (1513 -1508 /3)، الذريعه (961 -960 /9)، ريحانه (418 -417 /2)، سرآمدان فرهنگ (295 -294 /1)، شرح حال رجال (54 /1)، طرائق الحقائق (584 -583 /3)، گنج شايگان (518 -509)، المآثر و الآثار (202)، مجمع الفصحا (907 -901 /5).

ساوجي، فضل الله

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1275 ق)، اديب، طبيب و خطاط. وى پدر ابوالفضل ساوجى و از خاندان شاملو و از اعقاب حسن خان شاملوى معروف، والى هرات است. ميرزا فضل الله، خود از مشاهير اطباى ساكن تهران بود و فتحعلى شاه او را به سمت معلمى على خان ظل السلطان، دهمين فرزند خود، منصوب داشت. از خطوط، علاوه بر نستعليق، ثلث و نسخ را نيز خوش

مى نوشت. او را به داشتن سجاياى اخلاقى و مراتب فضل و كمال ياد كرده اند و بعضى شاعران عصر، مانند شباهنگ، در اشعار خود وى را ستوده اند.او در تهران درگذشت و جنازه اش را به نجف اشرف منتقل كردند و در وادى السلام به خاك سپردند. از آثارش، قطعه ى سياه مشقى است كه به قلم چهار دانگ خوش نوشته شده و رقم «ذلك فضل الله» دارد؛ قطعه اى به قلم شش دانگ و نيم دو دانگ خوش، با رقم: «يا هو، در نهايت افسردگى و بيدماغى نوشته شد، كتبه الحقير لله، فضل الله 1257».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (573 -572 / 2)، شرح حال رجال (178 / 6)، حديقه الشعراء (1513 -1512 ،1508 / 3)، طرائق الحقائق (584 -583 / 3)، مجمع الفصحا (901 / 5)، گنج شايگان (509).

سپهري، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1304، مرتبه علمى: استاد، رشته: جراحى عمومى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى از ژنو سوئيس، گذراندن دوره تخصصى جراحى در بيمارستانهاى آمريكا و دوره جراحى اطفال در پاريس فرانسه.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى مشهد.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

مطالعه در زمينه جراحى عمومى، راهنمائى مشاوره و نظارت بر 30 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:

زمينه علمى تأليفات:

سينووكتومى رانو، شرح 70 مورد سينووكتومى انجام شده و تكنيك عمل.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى:-، تعداد مقالات به زبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

Spina bifiela Biliary Fistula

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ستاره، عادله

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد: 1325، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: دندان پزشكى، دانشكده: دندان پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى دندان پزشكى شش ساله از دانشگاه علوم پزشكى مشهد در سال 1350، گذراندن دوره Basicsience در مركز Royal College Of surgeon يك ساله در بيماريهاى دهان و پاتولوژى از دانشكده دندان پزشكى دانشگاه بريستول انگلستان ، طى دوره تخصصى با اخذ S.M در رشته تخصصى پاتولوژى دهان از دانشگاه لندن و دوره 4 ماه در بخش بيماريهاى دهان و پاتولوژى از دانشكده دندان پزشكى دانشگاه منچستر انگلستان.

مرتبه علمى:

استاديار دانشكده دندان پزشكى دانشگاه علوم پزشكى مشهد، ارتقاء به درجه دانشيارى دانشكده دندان پزشكى دانشگاه علوم پزشكى مشهد.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

گرانولوم با سلول ژانت در دهان و تشخيص افتراقى از پركارى پاراتيروئيد، تشكيل كلاسهاى سمعى و بصرى پاتولوژى دهان و بافت شناسى دهان و

دندان، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 40 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

كيست هاى دهان و فك، ضايعات رشد و نمو دهان و اعضاء وابسته، بافت شناسى دندان.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 10، تعداد مقالات به زبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

فيبروماتوزيس لثه، هرپس دهانى (تب خال دهان)، گلوسيت ميانى لوزى شكل، شيمى درمانى سرطانهاى سر و گردن، نورالژى ترى ژيمو.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ستي النساء

قرن:11

جنسيت:زن

مليت:ايران

27 ذوالحجه 1056 ق، از زنان فاضل، پزشك، اديب و سخنور. وى از اهالى آمل و خواهر طالب آملى (1036 ق)- ملك الشعراى دربار جهانگير (1037 -1014 ق) پادشاه بابرى هند- بود. همسرش حكيم نصيرالدين كاشى نام داشت كه از وى فرزندى نياورد. در سال 1034 ق به قصد ديدار برادر عازم هند شد اما دو سال بعد برادرش درگذشت و او پس از اين واقعه سرپرستى دو دختر كوچك او را برعهده گرفت. هنگامى كه اين دو دختر بزرگ شدند و به سن ازدواج رسيدند خواهر بزرگ را به ازدواج عنايت اللَّه شيرازى ملقب به عاقل خان و خواهر كوچك را به ازدواج حكيم ضياءالدين ملقب به رحمت خان درآورد. به نوشته پادشاه نامه ستى النساء خانم به دليل «كاردانى و شيوا زبانى و شناسايى آداب بندگى و رسوم خانه دارى و آشنايى به فن طب و طرق معالجات» منظور نظر ارجمند بانو بيگم، همسر شاه جهان (1068 -1037 ق) واقع شد و به درجه ى مهردارى رسيد، و چون با تجويد و قرائت قرآن مجيد آشنا بود و از ادبيات فارسى نيز بهره داشت او

را معلم دخترش جهان آرابيگم كرد. هنگامى كه ارجمند بانو بيگم درگذشت. شاه جهان ستى خانم را مسئول اداره ى حرمسرايش نمود و او تا پايان عمر اين وظيفه را انجام داد.

در روز 13 ذوالحجه 1056 ق، برادرزاده ى كوچك ستى خانم در اثناى وضع حمل درگذشت. ستى خانم به دليل اندوه فراوان به مدت يازده روز در خانه اى بيرون از ارگ درالسلطنه لاهور سوگوارى نمود. چند روز بعد شاه جهان به همراه دخترش چهان آرابيگم براى عرض تسليت به خانه وى رفتند و به او تسلى دادند و وى را به ارگ آوردند ولى چند روز بعد به دليل تالمات وارده درگذشت. شاه جهان از مرگ او بسيار اندوهگين گرديد و براى تدارك كفن و دفن او ده هزار روپيه داد و موقتا او را در لاهور دفن كردند. يكسال و اندى بعد جنازه اش را به اكبرآباد برده و در ضلع غربى مقبره همسرش (تاج محل) دفن كردند. به دستور شاه جهان مرقدى برايش ساختند كه سى هزار روپيه هزينه داشت و براى مخارج مقبره، دهى وقف كرد كه سالانه سه هزار روپيه درآمد داشت. مولف شاه جهان نامه از او به «رابعه ى دوم» نام برده و برخى تذكره ها اسم او را نيز ستى خانم نوشته اند.[1]

(وف 1056)، پزشك و اديب. وى از اهالى آمل و خواهر طالب آملى ملك الشعراى دربار جهانگير پادشاه بابرى هند بود. در سال 1034 ق به قصد ديدار برادر عازم هند شد. وى به دليل كاردانى و شيوا زبانى و شناسايى آداب بندگى و رسوم خانه دارى و آشنايى به فن طب و طرق معالجات منظور نظر ارجمند بانو بيگم، همسر شاه جهان

واقع شد و به درجه ى مهردارى رسيد، و چون با تجويد و قرائت قرآن مجيد آشنا بود و از ادبيات فارسى نيز بهره داشت او را معلم دخترش جهان آراء بيگم كرد. هنگامى كه ارجمند بانو بيگم درگذشت شاه جهان ستى خانم را مسئول اداره ى حرمسرايش كرد. ستى خانم بعد از درگذشت برادرزاده ى كوچك كه در اثناى وضع حمل درگذشت بر اثر اندوه زياد خود نيز دار فانى را وداع گفت وى به دستور شاه جهان در ضلع غربى مقبره ى همسرش دفن شده است و بعدها به دستور شاه جهان مقبره اى برايش ساختند.[2]

خواهر طالب آملى (ف. 1036 ه.ق./ 1626 م.). وى پس از مرگ برادر سرپرستى فرزندان او را بر عهده داشت. منظومه «طالبا» (ه.م.) را كه به لهجه طبرى است بدو نسبت داده اند.

برگرفته از كتاب :مشاهير زنان ايراني و پارسي گوي

منابع زندگينامه :[1] منابع: پادشاهنامه، 630 / 628 / 3؛ شاه جهان نامه، 77 / 2؛ كاروان هند، 772 -770 / 1؛ ميخانه، 509؛ نزهةالخواطر، 161 / 5.

[2] تذكره ى ميخانه (509)، كاروان هند (772 -770/ 1)، مشاهير زنان (122 -121).

سجادي جزي، ابراهيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند سيدرضا متولد 1321 ه. ش متخصص علوم داروئى و فارماكوگنوزى و دانشيار و مدير گروه فارماكوگنوزى دانشكده داروسازى و علوم داروئى اصفهان و مولف كتاب علمى آموزشى تشخيصى مبانى و روش هاى كروماتوگرافى لايه هاى نازك و كاشف و معرفى كننده دو نوع فلاونوئيد جديد گياهان دارويى در ايران در دانشكده علوم داروئى اصفهان و انتشار مقالات متعدد تحقيقاتى و علمى در مجلات و كتب علمى دانشگاههاى كشورهاى آسيايى- اروپائى و آمريكائى و شركت در كنفرانس هاى علمى و سخنرانى هاى علمى متعدد در ارتباط با معرفى روشهاى

مربوطه در تحقيقات فوق.

برگرفته از كتاب :فرهنگ تاريخ گز و برخوار

سجادي جزي، جمال الدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند سيدرضا متولد 1319 ه . ش متخصص در بيماريهاى داخلى و گرمسيرى از دانشگاههاى اصفهان و مريلند آمريكا و رئيس سابق دانشگاه علوم پزشكى ايران در تهران و استاد و مدير گروه داخلى همان دانشگاه و بيمارستان حضرت محمد رسول الله (ص) تهران و عضويت در هيئت برد (Board) تخصصى بيماريهاى داخلى و معاون پژوهشى سابق وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشكى بوده اند.

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى ايران.

برگرفته از كتاب :فرهنگ تاريخ گز و برخوار

سجادي جزي، سعيدالدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند سيدرضا متولد 1317 ه . ش عضو هيئت علمى و بازنشسته گروه جراحى دانشگاه علوم پزشكى اصفهان و مدرس سابق علوم تشريحى دانشكده و مولف رساله علميه تومورها و بيماريهاى سرپانكراس در سال 1352 ه . ش و مولف همين كتاب تحقيقى درباره فرهنگ و تاريخ گز برخوار كه فعلاً به علت بيمارى دوران استراحت و نقاهت خويش را طى مى نمايند.

برگرفته از كتاب :فرهنگ تاريخ گز و برخوار

سجادي، حميد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى چشم، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

سجادي، مرتضي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: راديوتراپى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

سجزي طبيب، ابوالحسين طاهر

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س پنجم ق)، طبيب. وى يكى از اطباى مشهور فارس بود. از آثارش: «ايضاح منهاج محجه العلاج»، در طب، كه آن را براى قاضى ابوالفضل محمد بن حمويه تأليف كرد؛«كتاب فى شرح البول و النبض»؛ تقسيم كتاب «الفصول» بقراط.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :كشف الظنون (209)، لغت نامه (ذيل/ طاهر)، معجم المؤلفين (32 / 5)، الوافى بالوفيات (390 / 16)، هديه العارفين (430 / 1).

سديد قمي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، شاعر و طبيب. وى همانند پدرش در دو دانش طب و شاعرى سررشته داشت پدر او نيز طبيب مشهورى بود و كتابى در اين فن به نام «نجم اللئالى» تاليف كرده است. سديد در سرودن شعر توانا بود و به شيوه ى عرفى شيرازى شعر مى سرود. در مشهد درگذشت و همان جا دفن شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى روز روشن (350)، تذكره ى نصرآبادى (50)، الذريعه (262 -261 /9).

سديفي، منوچهر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى پوستى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى از دانشگاه علوم پزشكى اهواز در سال 1348، گذراندن دوره تخصصى داخلى در رشته بيماريهاى پوست، دريافت ديپلم دكترا از دانشگاه لندن وليورپول انگلستان، طى دوره آسيب شناسى پوست از دانشگاه ميشيگان آمريكا و دوره بيمارى جذام در شهر كارويل آمريكا.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى شيراز، تربيت بيش از 20 پزشك متخصص پوست در دانشگاه علوم پزشكى شيراز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى ارتباط HIA با بيمارى ليكن پلان فاميلى، بيماريهاى قارچى و اثرات Nizoral Itriconazol KetoKonazol و Sporanex، تحقيق در مورد بيمارى Melagenina، بررسى مصرف DNCB در درمان بيماريهاى ويروسى و اتوايمون، بررسى سالك و درمانهاى مختلف، طرح ريشه كنى سالك، استاد راهنماى 16 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى: 2

زمينه علمى تأليفات:

بيماريهاى قارچى، سالك، بيماريهاى اتوايميون، آسيب شناسى سالك و سالك چشمى، ارتباط HLA با بيمارى ليكن پلان، مصرف مترونيدارول در سالك و عوارض جلدى در طى جنگ در ارتباط با بمب هاى شيميائى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 1، تعداد مقالات

به زبان خارجى: متعدد.

زمينه علمى مقالات:

بيماريهاى قارچى، ارتباط HLA و بيماريهاى اتوايميون، تحقيق درباره اثر Nizoral و بيمارى قارچى، سالك، درمان زگيل با DNCB، عوارض گازهاى شيميائى و ضايعات جلدى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

سرلتي، ريحان اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1307، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى در رشته بيماريهاى داخلى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1336، متخصص در بيماريهاى دستگاه گوارش و آندوسكوپى دستگاه گوارش.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشكده پزشكى علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بيماريهاى كبد، راه اندازى لاپاروسكوپى و گاستروسكوپى در ايران، بررسى درباره سل پرده صفاق و تشخيص زودرس با لاپاروسكوپى، ضايعات كبدى بيماران ديابتى، بررسى درباره HBSAg، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 5 پايان نامه دكترا و تخصصى در هر ساله.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيماريهاى داخلى، دستگاته گوارش، آندوسكوپى دستگاه گوارش.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 25، تعداد مقالات به زبان خارجى: 5

زمينه علمى مقالات:

بيماريهاى كبد، آندوسكوپى، ضايعات خونى در بيماران كبدى، تغييرات خونى در بيماران خاك خور.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

سرور شيرازي، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1315 ق)، طبيب، اديب و شاعر، متخلص به سرور. در شيراز متولد شد. پزشكى حاذق بود و در فنون عربى و ادبى استاد. «قانون» شيخ الرئيس را درس مى گفت و شعر را نيكو مى سرود. كتاب «رشحات الفنون» در ادبيات تاليف او است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (116)، الذريعه (443 -442 /9)، ريحانه (19 -18 /3).

سعادت نياكي، اسداللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيهوشى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى تبريز در سال 1362، گذراندن دوره تخصصى بيهوشى با رتبه اول از دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

مطالعه در رشته بيهوشى و مراقبت ويژه، استاد راهنماى 5 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 10، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

علم بيهوشى و مراقبت ويژه.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

سعدالدوله

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ع. (موجب) نيكبختى دولت) ابن صفى الدوله طبيب از مردم ابهر زنجان (مقت. 690 ه.ق.). وى در عهد ارغون ايلخان مغول در عداد اطباى ايلخانى درآمد و در بغداد ميزيست و در آنجا با مردم آميزش داشت و چند زبان آموخته بود و در ضمن به كيفيت حال عمال و متصرفان اموال بغداد و عراق اطلاع كامل يافت. اطباى ديگر يهودى كه در دربار بودند وسيله احضار او را از بغداد فراهم آوردند.اتفاقا در اين ايام ارغون را مختصر مرضى رسيد كه به معالجه سعدالدوله بهبود يافت و او مقرب شد و اطلاعاتى كه در باب اسراف و تبذير عمال داشت به عرض رساند. ارغون سعدالدوله را با دو تن ديگر از امراى مغول مأمور خطه بغداد و تحصيل بقاياى مالياتى و اصلاح حال رعيت كرد. سعدالدوله در اواخر 686 ه.ق. به بغداد رفت و در اندك مدتى اموال فراوان

از بقاياى سالهاى گذشته و حاصل سال جارى جمع آورد و به خدمت شتافت. اين خدمت در چشم ارغون سخت جلوه نمود، و سعدالدوله را مسئول جمع و خرج بغداد كرد و او سال بعد بيشتر از دفعه اول از آن سرزمين جمع مال كرد و در نتيجه ارغون وى را وزير و در حل و عقد مملكت مختار كرد و فرمان داد كه اگر مهمى پيش آيد آزادانه به عرض او برساند.

استقلال سعدالدوله يهود از يك طرف علامت سرشكستگى و عقب افتادن عمال و كفات مسلمان و از طرف ديگر نشانه زوال آفتاب اقبال امير بوقا و برادر او آروق بود. در اين زمان توطئه بوقاضد ارغون كشف شد و به امر ايلخان او و برادرش آروق كشته شدند. پس از قتل اميربوقا كوكب سعادت سعدالدوله اوج گرفت و اين مرد جاه طلب و ارغون كه هر دو از مسلمانان بدگمان بودند شروع به قطع ايادى آنان از كارها كردند و قرار شد كه در امور جمع و خرج ممالك ايلخانى فقط عيسويان و يهود را به كار گمارند. سعدالدوله عموم اقوام يهودى خود را در كارهاى مهم ملكى داخل كرد و عراق عرب و الجزيره و آذربايجان را بين ايشان تقسيم نمود. سعدالدوله مردى زيرك و كافى بود و در ابتدا براى جلب قلوب امر داد كه امرا و حكام دعاوى را بر طبق شريعت اسلام فيصل دهند و در استحقاق حق مظلومان و اعانت فروماندگان جد بيلغ نمايند و ايلخان را واداشت كه حكام و ملوك تابع را مأمور وصول و ايصال وجوه خزانه سازد. بسيارى از اجحافات سابق از ميان رفت و صدقات جارى

شد و شعراى عرب و عجم و فضلا به نظم و نثر او را ستودند و مجموعه اى به نام او ساختند. يهود در سايه او ارتقا يافتند. كار سعدالدوله به استقلال مطلق و و استبداد كشيد و اين مسئله موجب تحريك غضب امراى ارغون و حسد ايشان نسبت بدو شد تا آنجا كه غالب آن جماعت به دستيارى طوغان به قتل او تصميم گرفتند. سعدالدوله در آخر چون ديد كه بسيارى از امرا و علما و متنفذان مسلمان كمر به قتل او و ياران يهودش بسته اند و بر آن شد كه از استيلاى خود بر نفس ارغون استفاده كند و با اجراى طرحى كه ريخته بود بينان عمر ايشان را از بيخ بركند. طرح وى اين بود كه روزى به ارغون گفت نبوت از چنگيزخان به طريق ارث به ايلخان عادل رسيده و ارغون از جانب خداوند رسول است و چون قيام دين هر رسولى به جهاد و قلع مخالفان متعلق است بايد ايلخان امر دهد تا هر كس سر از قبول ديانت او بپيچد و در زمره ملت جديد درنيايد سرش از تن جدا كنند و چون ارغون از مسلمانان نفرت داشت امر داد كه مسلمانان را در كارها دخالت و باردو راه ندهند. سعدالدوله براى رسيدن به نيت زشت خود محضرى تهيه كرد و جمعى از علماى مسلمان هم پاى آن را امضا و نقشه او را تصديق كردند. سعدالدوله با تصويب اغون مصمم شد كه خانه كعبه را به بتخانه مبدل سازد. اما در اين اثنا ارغون در تبريز مريض شد و براى اصلاح مزاج به موقان رفت و مرضشش شدت يافت

و اطبا از معالجه او عاجز آمدند. سعدالدوله دانست كه ارغون يعنى آلت اجراى مقاصد او در حال رفتن است و با رفتن او دولت خود وى نيز رو به زوال، به همين جهت به جلب قلوب مردم و جبران شكستيگها- كه بر دست او رفته بود- مشغول شد و به اطراف نامه ها نوشت دردفع ظلم و فساد، ولى هيچيك مفيد نيفتاد و امرا در خانه طغاجار ترتيب جشنى دادند و تصميماتى گرفتند و سعدالدوله را دستگير كردند و در سلخ صفر 690 به خانه طغاجار آوردند و به قتل رساندند. خبر قتل او در بلاد اسلام موجب مسرت و شفاى قلوب مسلمانان گرديد و بازار يهودكشى رواج گرفت.

(اقبال. تاريخ مغول).

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد پنجم)

سعدي، ضياءالدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: شيمى داروئى، دانشكده: داروسازى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى عمومى داروسازى در سال 1354، كارشناسى ارشد و دكتراى تخصصى شيمى داروئى از دانشگاه استراتكلايد اسكاتلند در سالهاى 1356 و 1360.

مرتبه علمى:

استاديار دانشكده علوم پزشكى مشهد در سال 1363، دانشيار گروه شيمى داروئى دانشگاه علوم پزشكى مشهد از سال 1371 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى اثرات درمانى سم زنبور عسل، بررسى فيتوشيميائى گياهان داروئى، آناليز و فرمولاسيون در يك فرآورده جديد داروئى، تهيه ژلاتين از منابع داخلى حلال، بررسى اثرات ضد ميكروبى برخى عصاره هاى گياهان داروئى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 21 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

ترجمه و ويرايش كتاب در ارتباط با فارماكولوژى و ويرايش كتاب صحيفه سجاديه به زبان انگليسى.

مقالات

تعداد مقالات به

زبان فارسى: 7، تعداد مقالات به زبان خارجى: 12

زمينه علمى مقالات:

شيمى داروئى، توكسيكولوژى، فارماكولوژى، آناليز فرآورده هاى داروى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

سعيد، ابراهيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1275 ش)، پزشك و نويسنده. وى در همدان متولد شد از نژاد كرد بود. تحصيلات مقدماتى را در مدارس كالج و آمريكايى و تحصيلات طبى را تحت نظر معلمهاى آمريكايى آموخت. از آثار وى: «خير المال فى حفظ صحه الاطفال»؛ «طريق رهايى از امراض وبايى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :مؤلفين كتب چاپى (67 -66 /1).

سعيدي، فرخ

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: جراحى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

سعيدي نژاد، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1313، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: اولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اصفهان.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى با درجه خوب از دانشگاه گوتمبرگ آلمان، دوره انترنى دو ساله در رشته هاى جراحى عمومى، داخلى، زنان و زايمان از آلمان، دوره تخصصى اورولوژى در شهرهاى باخ و فرانكوفرت.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه علوم پزشكى اصفهان در سال 1350، به درجه دانشيارى در سال 1355.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

مطالعه در مورد كليه و بيماريهاى آن، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 10 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيمارى سنگ هاى ادرارى در مورد امكانات مختلف درمانى و راههاى پيشگيرى از آن.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 15، تعداد مقالات به زبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

كانسراوليه و زيكوسمينال، پيشنهاد درمانى در خارج كردن كاتنز ادرارى در كانسر پروستات، فشار خون بدخيم كليوى، ترى اورشيسم، بررسى 30 مورد تومور بيضه در بيمارستان دانشگاه علوم پزشكى اصفهان، بررسى 50 مورد تومور مثانه، علت عدم موفقيت در درمان كانسرپروستات، كانسرآلت، تكامل دستگاه سنگ شكن.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

سلطان الاطباء، ابوالحسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند ميرزا محمّد ملك الاطباء [احمد آبادي].

از اطباى معروف است، خود و پدرش در اين شهر ساكن، و به مداواى بيماران اشتغال داشته اند، و در 5 شنبه 5 رجب 1269 در اصفهان وفات يافته، و قبرش در تكيه مادر شاهزاده است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

سلطان الحكما، ابوالقاسم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1322 -1223 ق)، طبيب و نويسنده. وى از طلاب مدرسه ى نيم آور اصفهان بود، بعدا براى تكميل معلومات به يزد رفت و ده سال در آن شهر به كسب علم مشغول بود. در سال 1294 ق به سمت مدرسى طب ايرانى در مدرسه ى دارالفنون انتخاب شد و در اين هنگام به تاليف دو جلد كتاب در علم طب پرداخت. وى در دربار ناصرالدين شاه از احترام بسيار برخوردار و از اطباى حضور وى بود و به لقب سلطان الحكما ملقب گرديد. اغلب اطباى اواخر قارجاريه از شاگردان او بوده اند. در قريه ى كلاك، نيم فرسنگى كرج، وفات يافت و در امامزاده ى همان جا دفن شد. از آثار او است: «تحفه ى ناصرى»، به عربى؛ «ناصر الملوك»، در طب به فارسى.[1]

(ع. پادشاه حكيمان) (حاجى ميرزا) ابوالقاسم، طبيب مشهور قرن 13 و 14 ه. به سبك قديم (ف. 1322 ه.ق.) بسيارى از اطباى اواخر قاجاريه از شاگردان او بودند. وى در دربار ناصرالدين شاه احترام بسيار داشت و از اطباى حضور وى بود. مدتى در مدرسه دارالفنون به تدريس طب ايرانى اشتغال داشته و كتابى در اين رشته به نام «ناصرالملوك» تأليف كرده. وى در سن 99 سالگى به مرض وبا درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الذريعه (16/24)، ريحانه (54/3)، شرح حال رجال (58 -57 /1)، لغت نامه (ذيل/ سلطان الحكما)،

المآثر و الآثار (187 -186)، مؤلفين كتب چاپى (260 -259 /1)، مكارم الآثار (1249 -1242 /4)، يادگار (س 3، ش 3، ص 31 -30).

سلطان زاده، اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

سلطان زاده، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1317، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه تهران در سال 1344، بورد تخصصى اطفال از وزارت فرهنگ و آموزش عالى.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى در بيمارستان امام حسين (ع) در سال 1366 و ارتقاء به درجه دانشيارى در سال 1372.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

مقايسه اثر دسموپرسين و آنورزى آلارم در كودكان مبتلا به آنورزى، تأثير دگزمتازون در كمتر شدن عارضه كاهش شنوائى در مننژيت باكتريال، اثر داروى گياهى در افزايش شير مادر، راهنمائى مشاوره و نظارت بر 30 پايان نامه دكترا و تخصصى اطفال.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 6

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيماريهاى عفونى كودكان، بيماريهاى تنفسى كودكان، پيشگيرى از عفونت در پيوند اعضاء و 15 جلد كتاب ديگر در زمينه مسائل رايج طب اطفال با همكارى 11 نفر ديگر.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 59، تعداد مقالات به زبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

اطفال و بيشتر عفونى اطفال.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

سليمي خليق، حميد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: فيزيولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشكده پزشكى تبريز در سال 1336، طى دوره هاى يك ساله مطالعات تكميلى فيزيولوژى در دانشگاه بيرمنگام انگلستان و نوروفيزيولوى دانشگاه اسلو نروژ.

مرتبه علمى:

استاديار بخش فيزيولوژى دانشكده پزشكى تبريز در سال 1342، دانشيار بخش فيزيولوژى دانشكده پزشكى تبريز از سال 1347 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

فيزيولوژى، نوروفيزيولوژى، تدريس در رشته هاى پزشكى و داروسازى و پرستارى و مامائى و علوم آزمايشگاهى به مدت 30

سال.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

فيزيولوژى انسانى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى:-، تعداد مقالات به زبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

فيزيولوژى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

سماعي، هادي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى ايران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

سمرقندي، نجم الدين

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد بن على سمرقندى ملقب به نجيب الدين و مكنى به ابوحامد (مقت. 619 ه.ق) از دانشمندان عهد خوارزمشاهى و از معاصرين رازى است. وى كتاب الاسباب والعلامات را در علم طب و فن معالجه با استفاده از معالجات بقراط و قانون ابن سينا و كتابهاى ديگر تأليف كرد. در شهر هرات اقامت داشت و در همين شهر به دست لكشريان تولى پسر چنگيز كشته شد. از تصنيفات اوست: ابدال الادويه، ادويه ى مفرده، الاسباب والعلامات، اصول التركيب، الاطعمة للاصحاء، الاطعمة للمرضى، و غيره.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد ششم)

سمرقندي، نجيب الدين، ابوحامد محمد

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(مقتول 619 ق)، طبيب. وى طبيبى دانشمند بود و در اين زمينه كتابهاى ارزشمند و مشهورى داشت. او معاصر امام فخر رازى بود. در واقعه قتل عام هرات توسط سپاه مغول به شهادت رسيد. از آثار وى كتاب «النجيبيات» در طب و دارو مى باشد كه با استفاده از «الذريعه» و «طبقات اعلام الشيعة» مى توان گفت اين كتاب مشتمل است بر: الف: «الخمسة النجيبية السمرقندية» يا «الخمسة الطيبة» شامل: 1- «الاسباب والعلامات» 2- «اصول التراكيب» يا «اصول تركيب الادوية» 3- «الاطعمة للاصحاء» 4- «الاطعمة للمرضى» 5- «القرابادين» يا «الاقرابادين» كه در «عيون الانباء» اين كتاب تحت دو عنوان «القرابادين الكبير» و «القرابادين الصغير» آمده است، ب: «الادوية المفردة»، در دارو. از ديگر آثارش: «الاغذية والاشربة للاصحاء»؛ «ابدال الادوية»؛ «مداواة وجع المفاصل»؛ «قوانين تركيب الادوية القلبية»؛ «مقالة فى كيفية تركيب طبقات العين».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (169/ 7)، الذريعه (83/ 24 ،241/ 20 ،200/ 17 ،250 ،217 ،179 ،12/ 2 ،4 ،64/ 1)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 163/ 7)، عيون الانباء فى طبقات الاطباء (434)، كشف الظنون (113 ،77)، لغت نامه

(ذيل/ سمرقندى)، معجم المؤلفين (31/ 11)، الوافى بالوفيات (184/ 4)، هديةالعارفين (110/ 2).

سموريان، صادق

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: آسيب شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

سميعي، مجيد

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

پروفسور مجيد سميعي در مرداد ماه سال 1316در شهرستان رشت در خانواده اي فرهنگي چشم به جهان گشود وي پس از اتمام دوران متوسطه در كشور در سال 1335براي ادامه تحصيل به خارج از كشور سفر كرد ودر آلمان غربي ساكن شد وتوانست در رشته بيولوژي وپزشكي در دانشگاه به تحصيل مشغول شود وادامه تحصيل وتخصصش را در رشته جراحي مغز و اعصاب تحت نظر پروفسور كورت شورمن تكميل واعتلاء بخشد وسرانجام در سال 1349دراين رشته حائزشد . اودر سال 1351به درجه پروفسوري جراحي مغز واعصاب نايل شد واز آن جا كه جراحي مغز به دليل فوق العاده پيچيده بودن آن وارتباط با اعصاب حسي و حركتي در ساير اندام ها به خصوص صورت تاثيرداشت و انجام عمل جراحي نيز با عوارضي همراه بوده همين عامل موجب شده تا او براي رفع اين نقيصه و بخشيدن زندگي سالم و كاهش آلام ورنج همنوعانش دست به مطالعات گسترده اي در خصوص ساختار پيچيده مغز بزند تا بلكه روشي بيابد تا هم عوارض عمل جراحي پس از مغز كاهش يابد وبه صفر برسد وهم اين كه انسان ها به زندگي توام با سلامت باز گردند .

داستان چنين رقم خورد كه توانست در پي سلسله مطالعات و تحقيقات علمي ، نخستين جراحي ميكروسكوپي مغز را در سال 1356در دنيا ابداع و به سرانجام برساند و پشت بند آن هم وي اولين پزشكي بود كه توانست عمل جراحي قاعده جمجمه را در دنيا ابداع

كند ، كه مورد توجه جراحان تراز اول دنيا قرار گيرد . پرفسور مجيد سميعي چهره ماندگارسال 1385 كه روز 22آبان ماه معرفي شد از استادان برجسته جهاني است كه شرح حال ايشان در پي مي آيد :

پروفسور مجيد سميعي در مرداد ماه سال 1316در شهرستان رشت در خانواده اي فرهنگي چشم به جهان گشود وي پس از اتمام دوران متوسطه در كشور در سال 1335براي ادامه تحصيل به خارج از كشور سفر كرد ودر آلمان غربي ساكن شد وتوانست در رشته بيولوژي وپزشكي در دانشگاه به تحصيل مشغول شود وادامه تحصيل وتخصصش را در رشته جراحي مغز و اعصاب تحت نظر پروفسور كورت شورمن تكميل واعتلاء بخشد وسرانجام در سال 1349دراين رشته حائزشد . اودر سال 1351به درجه پروفسوري جراحي مغز واعصاب نايل شد واز آن جا كه جراحي مغز به دليل فوق العاده پيچيده بودن آن وارتباط با اعصاب حسي و حركتي در ساير اندام ها به خصوص صورت تاثيرداشت و انجام عمل جراحي نيز با عوارضي همراه بوده همين عامل موجب شده تا او براي رفع اين نقيصه و بخشيدن زندگي سالم و كاهش آلام ورنج همنوعانش دست به مطالعات گسترده اي در خصوص ساختار پيچيده مغز بزند تا بلكه روشي بيابد تا هم عوارض عمل جراحي پس از مغز كاهش يابد وبه صفر برسد وهم اين كه انسان ها به زندگي توام با سلامت باز گردند .

داستان چنين رقم خورد كه توانست در پي سلسله مطالعات و تحقيقات علمي ، نخستين جراحي ميكروسكوپي مغز را در سال 1356در دنيا ابداع و به سرانجام برساند و پشت بند آن هم وي

اولين پزشكي بود كه توانست عمل جراحي قاعده جمجمه را در دنيا ابداع كند ، كه مورد توجه جراحان تراز اول دنيا قرار گيرد .

عطش پروفسور به خدمت وصفتي هم چون خورشيد واقيانوس داشتن موجب شد تا در وگهر هاي دانش و تجربه خويش را درقالب برگزاري ها ي دوره هاي آموزشي به ديگر جراحان دنيا انتقال دهد . براي ايرانيان دنيا وجمهوري اسلامي ايران همين بس كه با همت پروفسور سميعي امروزه در تمام كشور هاي جهان انجمني تحت عنوان جراحان قاعده جمجمه با 1200جراح حاذق تشكيل شده كه هر سال در قالب كنگره علمي ، جراحي قاعده جمجمه مغز از طريق ويدئو پروژكشن به شاهد آخرين دستاوردهاي علمي جراحي پروفسورهستند و با استفاده از دوربين هاي مدار بسته به صورت مستقيم عمل جراحي وي را مشاهده و باتكنيك هاي جديد پزشكي و آموزشي مي بينند .

پروفسور سميعي كه دردهه 1350تصميم گرفت تخصصي ترين بيمارستان جراحي مغز را در شهر هانوفر آلمان كه معماري آن شبيه مغز انسان است را تامين كند و خوشبختانه در اين كار هم موفق شد .پروفسور سميعي در سال 1367كرسي جراحي مغز واعصاب هانوفر آلمان را پذيرفت وهمزمان با عنوان رياست فدراسيون جهاني انجمن هاي قاعده جمجمه برگزيده شده در اين سال صدراعظم آلمان به پاس خدمات وي د ر جراحي مغز واعصاب نشان درجه يك دولت آلمان غربي را به وي اعطا نمود .

پروفسور سميعي مجموعه ادبيات علمي خودرا تاكنون د رقالب 13 كتاب و بيش از 200مقاله علمي منتشر كرده كه مهم ترين مرجع براي جراحان مغز واعصاب دنيا به شمار مي آيد .

پروفسور سميعي

، در خصوص اين كه مهم ترين اهدافش از آموزش متخصصان ايراني چيست گفت :« مي خواهم تازه هاي پزشكي در زمينه مغز واعصاب هر چه سريع تر به كشور عزيزم ايران منتقل شود .» شده كه هر سال در قالب كنگره علمي ، جراحي قاعده جمجمه مغز از طريق ويدئو پروژكشن به شاهد آخرين دستاوردهاي علمي جراحي پروفسورهستند و با استفاده از دوربين هاي مدار بسته به صورت مستقيم عمل جراحي وي را مشاهده و باتكنيك هاي جديد پزشكي و آموزشي مي بينند .

پروفسور سميعي كه دردهه 1350تصميم گرفت تخصصي ترين بيمارستان جراحي مغز را در شهر هانوفر آلمان كه معماري آن شبيه مغز انسان است را تامين كند و خوشبختانه در اين كار هم موفق شد .پروفسور سميعي در سال 1367كرسي جراحي مغز واعصاب هانوفر آلمان را پذيرفت وهمزمان با عنوان رياست فدراسيون جهاني انجمن هاي قاعده جمجمه برگزيده شده در اين سال صدراعظم آلمان به پاس خدمات وي د رجراحي مغز واعصاب نشان درجه يك دولت آلمان غربي را به وي اعطا نمود .

پروفسور سميعي مجموعه ادبيات علمي خودرا تاكنون د رقالب 13 كتاب و بيش از 200مقاله علمي منتشر كرده كه مهم ترين مرجع براي جراحان مغز واعصاب دنيا به شمار مي آيد .

پروفسور سميعي ، در خصوص اين كه مهم ترين اهدافش از آموزش متخصصان ايراني چيست گفت :« مي خواهم تازه هاي پزشكي در زمينه مغز واعصاب هر چه سريع تر به كشور عزيزم ايران منتقل شود .»

سندگل، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

استاد، مؤلف.

تولد: 1320، روستاى اديره در زابل.

درگذشت: 16 شهريور 1372.

حسين سندگل تحصيلات ابتدايى را در روستا و دوره ى

متوسطه را در دبيرستان كشاورزى زابل و دانشسراى كشاورزى بمپور به پايان رساند. چند سال معلم روستا بود، تا اينكه موفق به اخذ ديپلم در رشته هاى طبيعى و ادبى شد. سپس به تهران آمد و از دانشسراى عالى اين شهر مدرك ليسانس تربيت بدنى دريافت داشت. در سال 1350 به عنوان داور بين المللى دو ميدانى در مسابقات المپيك مونيخ شركت كرد. در سال 1351 جهت ادامه ى تحصيل به آمريكا عزيمت كرد و طى نه سال موفق به اتمام دوره هاى فوق ليسانس تربيت بدنى، دكتراى فيزيولوژى پزشكى و دكتراى فيزيولوژى ورزش شد. مدت چهار سال، كرسى تدريس در دانشگاه اوهايو آمريكا را داشت و در سال 1359 به ايران بازگشت.

پس از ورود به ايران، مدتى به عنوان عضو هيئت علمى دانشگاه علوم پزشكى اصفهان و سپس به عنوان استاد و رييس گروه فيزيولوژى- فارماكولوژى و مدرس دوره ى كارشناسى ارشد در دانشگاه علوم پزشكى كرمان مشغول به خدمت شد.

در سال 1370 به تهران منتقل شد. مشغول تدريس در دانشگاه هاى علوم پزشكى تهران، قزوين، همدان، خرم آباد، سارى و زاهدان شد. در حالى كه عضو مؤثر در كميته ى ملى المپيك جمهورى اسلامى نيز بوده است.

از آثار اوست: فيزيولوژى انسانى (در سه مجلد، كتاب برگزيده ى يازدهمين دوره كتاب سال جمهورى اسلامى ايران در سال 1372)؛ فيزيولوژى ورزش (در چهار مجلد)؛ فيزيولوژى پزشكى (در پنج مجلد)؛ او علاوه بر كتب فوق، چند كتاب نيز در زمينه ى فيزيولوژى پيشرفته، با همكارى اعضاى ديگر هيئت علمى دانشگاه هاى علوم پزشكى كشور، در دست تأليف داشت كه مرگ مهلت اين كار به وى نداد.

دكتر حسين سندگل در 16 شهريور 1372 بر اثر سكته ى قلبى و

سكته ى مغزى درگذشت و در زاهدان به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

سوزنگر، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1317، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيوشيمى، دانشكده: داروسازى، دانشگاه: علوم پزشكى اصفهان.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى داروسازى از دانشگاه اصفهان در سال 1342، دكتراى داروسازى از دانشگاه اصفهان درسال 1353، كارشناسى ارشد بيوشيمى كلينكى از دانشگاه نيوكاسل انگلستان در سال 1368، دكتراى بيوشيمى كلينيكى و سرطان از دانشكده پزشكى دانشگاه نيوكاسل و فوق تخصص در بيوشيمى سرطان داروهاى سيتوتوكسيك Medical Research Cauncil (MRC) Ayears از انگلستان در سالهاى 1356 تا 1367.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه علوم پزشكى اصفهان در سال 1344 و پس از طى مرحله دانشيارى ، ارتقاء به درجه استادى دانشگاه علوم پزشكى اصفهان.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى سيتوتوكسيستى عصاره منتخبى از گياهان سنتى ايران، بررسى مكانيسم اثر كاتكل آمينها بر تغييرات فعاليت آنزيمهاى كبدى، اثر آدرنالكتومى و منتخبى از هورمونها بر فعاليت آنزيم G6PD، تدريس دروس بيوشيمى پايه، پزشكى و پيشرفته، استاد راهنماى 48 پايان نامه دكترا و 20 پايان نامه تخصصى بيوشيمى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى: 2

زمينه علمى تأليفات:

داروسازى بيوشيمى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى:-، تعداد مقالات به زبان خارجى: 13

زمينه علمى مقالات:

داروسازى و بيوشيمى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

سهراب، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1338 -1281 ش)، پزشك، استاد دانشگاه و نويسنده. وى در اصفهان متولد شد. تحصيلات دبيرستانى را در دارالفنون به پايان رسانيد. در سال 1304 ش وارد مدرسه طب تهران شد و بعد از چهار سال تحصيل براى ادامه ى تحصيلات جزو دانشجويان اعزامى به اروپا رفت. بعد از طى دوره ى تحصيلات پزشكى در ليون و پاريس در سال 1316 ش به دريافت دانشنامه ى دكترى دوره ى عالى ميكروب شناسى

نايل شد و به ايران بازگشت و به سمت دانشيارى ميكروب شناسى دانشكده ى پزشكى تهران منصوب شد. پس از آن به استادى كرسى ميكروب شناسى و رياست آزمايشگاه ارتقاء يافت. و در سال 1327 ش به سمت معاونت دانشكده تعيين گرديد. از آثار وى: «امكان آلوده كردن آبهاى مشروب بوسيله ى ميكروب»، با مشاركت دكتر ميمندى نژاد، «ميكرب شناسى»؛ با شماركت دكتر حسن ميردامادى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :مؤلفين كتب چاپى (758 -757 /2).

سهراب پور، حميد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى ريوى، دانشكده: پزشكى،دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

سهرابي حقدوست، ايرج

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: آسيب شناسى دامپزشكى، دانشكده: دامپزشكى، دانشگاه: تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

سهرابي شيرازي، فريدون

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى عفونى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اصفهان.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى شيراز در سال 1347، دكتراى تخصصى بيماريهاى عفونى از دانشگاههاى اصفهان، تهران و ناتينگهام انگلستان.

مرتبه علمى:

استاديار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى اصفهان در سال 1350 و ارتقاء به درجه دانشيارى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى اصفهان در سال 1371.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى كمى و كيفى شير و فرآورده هاى آن، پيشگيرى بيماريهاى عفونى، ايمونوفلورسانس غير مستقيم در تشخيص ژيارديا، استاد راهنماى 4 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

عفونتهاى ناشى از مايكوباكتريومها.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى:-، تعداد مقالات به زبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

ارزشيابى روشهاى درمانى بروسلوز، بررسى اپيدميولوژى بروسلوز، مقايسه بيمارى كزاز در بيماران روستائى و شهرى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

سهل كوسج

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 255 ق)، پزشك. معروف به كوسج. وى در اهواز به دنيا آمد. سهل از پزشكان روزگار مامون عباسى بود. از آثار وى: كتاب «قرابادين/ اقرابادين» در طب.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ الحكماء قفطى (274 -272)، تاريخ طب (180/2)، ريحانه (103/5)، لغت نامه (ذيل/ كوسج)، معجم المؤلفين (284/4).

سياح، محسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1278 ش)، پزشك، مدرس، نويسنده و مترجم. در تهران متولد شد در سال 1328 ش به سويس رفت و تا مدت نه سال در مدرسه ى ابتدايى و متوسطه لوزان مشغول به تصحيل شد. تحصيلات عالى را در دانشكده ى پزشكى پاريس و فرانكفورت به پايان رسانيد و پايان نامه ى خود را در باب كانونهاى عفونى دو ريشه اى از تصويب گذرانيد و در سال 1337 ش به ايران بازگشت، و عهده دار مشاغل مختلفى از قبيل استاد كرسى بيمايهاى دندان، جراح دندانسازى بيمارستانها، استاد مدرسه ى عالى دندانسازى، رياست دندانسازى بيمارستانهاى دولتى گرديد. از آثار وى: «امراض دهان و دندان»؛ «بيماريهاى دندان»؛ «بيماريهاى دهان»؛ «ژوزف فرشه»، ترجمه.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :مؤلفين كتب چاپى (226 -225 /5).

سيار، نصراللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد 1304، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى خون، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى در رشته داخلى از ايران، متخصصى بيماريهاى خون از انگلستان و آمريكا، گذراندن كلاس هماتولوژى در بيمارستان هامراسميت دانشگاه لندن.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بيماريهاى خون، انجام كارهاى تشخيص، درمانى و تحقيقاتى در دانشگاه پنسيلوانيا، استاد راهنماى تعداد زيادى پايان نامه دكترا و تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 24، تعداد مقالات به زبان خارجى: 6

زمينه علمى مقالات:

بيمارى خون تعدادى درباره بيماران بررسى شده.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

سياسي، فريدون

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بهداشت عمومى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

سياوش، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

سيد اخوان چرندابي، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد 1312، مرتبه علمى: استاد رشته: بيوشيمى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى داروسازى از دانشگاه تبريز در سال 1337، و دكتراى تخصصى بيوشيمى و ژنتيك مولكولى از دانشگاه ميشيگان آمريكا در سال 1351.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشگاه تبريز از سال 1346 تا سال 1353، استاد دانشگاه تبريز از سال 1353 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بيوشيمى اسيدهاى نوكلئيك و ژنها، ژنتيك مولكولى، اعمال بيولوژيكى اعضاء بدن، روشهاى مدرن در آزمايشگاههاى تشخيص طبى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

ژنتيك مولولى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: متعدد، تعداد مقالات به زبان خارجى: 5

زمينه علمى مقالات:

ژنتيك پزشكى، ژنتيك بيوشيمى، ژنتيك مولكولى، بررسى بيوشيميائى هموگلوبين، بررسى مسائل آزمايشگاهى ايران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

سيد امامي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1281 ش)، پزشك، روزنامه نگار و نويسنده. در برلن تحصيل طب نمود و عمليات طبى را در بيمارستان دولتى شارتيه انجام داد. در سال 1310 ش به تهران مراجعت كرد. سه دوره به نمايندگى مجلس از تبريز انتخاب شد. مدت ده سال مجله ى پزشكى و بهداشتى «تندرست» را منتشر مى كرد. از آثار وى: «سالك»؛ «مالاريا».[1]

فرزند سيد كاظم امام جمعه و متولد 1280 در تبريز است. تحصيلات عالى خود را در رشته ى پزشكى در فرانسه به اتمام رسانيد و وارد دانشگاه تهران شد و مقام استادى دانشكده ى پزشكى گرفت و مدتى نيز در وزارت بهدارى معاونت كل آن وزارتخانه را بر عهده داشت.

در دوره ى شانزدهم از طرف مردم تبريز به مجلس رفت و در ادوار هيجدهم و نوزدهم داراى همان سمت بود. دو دوره هم از

تبريز براى سناتورى انتخاب شد. وى مدتى به انتشار مجله ى پزشكى تندرست مبادرت كرد. در سن 68 سالگى فوت نمود. وى داماد اميراسعد ذوالفقارى بود. در اواخر عمر به حرفه ى طبابت اعتنائى نداشت و غالبا وقت او صرف اداره ى مستغلات و املاكش مى شد. مردى بود كه براى خود زندگى مى كرد و از ثروت خود حداكثر بهره بردارى مالى را مى نمود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] مؤلفين كتب چاپى (408 -407 /1).

سيدالحكماي تبريزي، شرف الدين، علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1316 -1202 ق)، فقيه، طبيب، فيلسوف، مورخ و رياضيدان.در تبريز متولد شد و پس از تحصيلات ادبى در زادگاهش، رهسپار نجف اشرف شد و در آنجا علوم منقول را نزد صاحب «جواهر» و صاحب «ضوابط» و شيخ مرتضى انصارى فراگرفت و به كسب اجازه اجتهاد نايل شد. پس از بازگشت به زادگاهش به دلايلى از تدريس و ترويج علوم دينى روى برتافت و به اصفهان رفت و در آنجا مدت پانزده سال به فراگيرى طب نزد ميرزا حسن شروانى پرداخت، علوم معقول را نيز نزد ملا على نورى و حاج ملاهادى سبزوارى در سبزوار فراگرفت. پس از آن به تبريز بازگشت و به امر طبابت مشغول بود تا دار فانى را در همان جا وداع گفت. پيكر وى را به نجف اشرف منتقل كردند و در وادى السلام دفن نمودند. از آثار وى: «تاريخ تبريز»؛ «تعيين قبله»؛ حاشيه «جواهر الكلام»، در فقه؛ حاشيه «شرح منظومه» سبزوارى، حاشيه «كليات قانون» شيخ الرئيس؛ حاشيه ى «مكاسب شيخ انصارى؛ شرح «طب الائمه»؛ شرح در «طب النبى»؛ «قانون العلاج»؛ حاشيه «شرح نفيسى»، در طب؛ «طلسمات و مثلثات و مربعات»؛ «كيفيت پر كردن صد اندر صد عددى»؛ شرح «تشريح الافلاك»

شيخ بهايى؛ «رساله ى تعليم خط كوفى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دانشمندان آذربايجان (10)، الذريعه (23 /17 ،45/12 ،19/8 ،63/5 ،73/4)، ريحانه (117 -115 /3)، لغت نامه (ذيل/ على)، معجم المؤلفين (203/7)، مكارم الآثار (134 -133 /1).

سيدحسين زاده اردبيلي، منصور

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى عمومى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

سيدفرشي، جلال الدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1311، مرتبه علمى: استاد، رشته: جراحى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه تهران در سال 1335، تخصص جراحى عمومى از دانشگاه تهران در سال 1338، فوق تخصص تروماتولوژى از دانشگاه پاريس در سال 1343.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه تهران از سال 1340 تا سال 1346، دانشيار تهران از سال 1347 تا سال 1362، استاد دانشگاه تهران از سال 1363 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

كيست هيداتيك، خون ريزيهاى شديد گوارشى، تروماتيسم هاى طحال، خونريزهاى شديد قسمت فوقانى گوارشى، تومور خوش خيم معده، انسداداى روده باريك، تدريس دروس جراحى عمومى در دانشگاه تهران.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

سيولوژى جراحى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: متعدد، تعداد مقالات به زبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

جراحى عمومى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

سيدين، مجتبي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد 1324، مرتبه علمى: استاد، رشته: پريودنتولوژى، دانشكده: دندان پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى دندان پزشكى علوم پزشكى شهيد بهشتى در سال 1350، گذراندن دوره تخصصى پريودنتيكس با درجه MDS از دانشگاه تيزبورگ آمريكا در سال 1356.

مرتبه علمى:

استاديار بخش پريودنتيكس دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى در سال 1356، ارتقاء به درجه دانشيارى در سال 1364 و استادى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى در سال 1370.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

طرح فلورايدزنى و فلورايدزدائى در كل كشور، استاد راهنماى 13 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

تخصص دندان پزشكى و پريودنتولوژى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 9، تعداد

مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

دندان پزشكى در ارتباط با جراحى هاى پريودنتيال، ميكروبيولوژى، بهداشت دهان و دندان و ناراحتيهاى مفصل گيجگاهى فكى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

سيم فروش، ناصر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1326، مرتبه علمى: استاد، رشته: اورلوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه تهران در سال 1351 و دكتراى تخصصى اورولوژى (جراحى كليه و مجارى ادرار) از بيمارستان شيكاگو آمريكا.

مرتبه علمى:

استاد دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

دريچه مجراى خلفى گزارش 40 مورد، بررسى انديكاسيون روشهاى مختلف جراحى ترميمى، شيوع و اتيولوژى سرطان مثانه، فيستول هاى ادرارى تناسلى، اوروگرافى آزمايشى غير ضرورى در HPB در 100 مورد، تدريس دروس اورولوژى، (جراحى كليه) در دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

جراحى كليه اورولوژى و سل دستگاه ادرارى تناسلى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 3، تعداد مقالات به زبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

اورولوژى، تازه هاى تشخيص و درمان در ناتوانى جنسى، گزارش اولين مورد پروتز تناسلى در ايران، اعمال جراحى پروستات از طريق مجراى ادرار، گزارش 4177 مورد جراحى به روش سرپائى و فوائد آن، مقالاتى چند در زمينه اورولوژى به زبان خارجى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

شادان، فرخ

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: فيزيولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

شادچهر، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مرتبه علمى:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

شاملو فرهمند، سعيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1308، مرتبه علمى: استاد، رشته: روانشناسى درمانى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى روانشناسى از دانشگاه Dubugue آمريكا در سال 1334، كارشناسى ارشد و روانشناسى بالينى از دانشگاه جورج واشنگتن آمريكا در سال 1336، دكتراى روانشناسى بالينى از دانشگاه واشنگتن آمريكا در سال 1339 و فوق تخصص روان درمانى از دانشگاه شيكاگو در سال 1340.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشگاه شهيد بهشتى از سال 1340 تا سال 1342، استاديار دانشگاه تهران از سال 1342 تا سال 1346، دانشيار دانشگاه تهران از سال 1346 تا سال 1352 و استاد دانشگاه تهران از سال 1352 تاكنون

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

عوارض روانى جنگ در رزمندگان ايران، بررسى بالينى شخصيت قبل از بيمارى بيماران روانى، استفاده از رفتار درمانى و شناخت درمانى در بيماران جنگى در ايران و تدريس دروس روان درمانى، آسيب شناسى روانى، بهداشت روانى، روان شناسى بالينى در دانشگاه علوم پزشكى تهران.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 9

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيمارى هاى روانى، پيش گيرى بيماريهاى روانى، روشهاى تشخيص و درمان، درمان بيماريهاى روانى به وسيله روان درمانى، ديدگاههاى قديم و جديد در روانشناسى شخصيت، بررسى مفاهيم و پژوهشها و نظريه ها در شخصيت، تكنيك هاى جديد در روانكاوى، تاريخ تكامل روانشناسى در صد سال اخير و جديدترين روشهاى تشخيص با مصاحبه بالينى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 100، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

مسائل گوناگون روانشناسى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران

كشور (جلد دوم)

شاملو، ايرج

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-. مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى عمومى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

شاه بهاءالدوله رازي، حسن

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، طبيب. از احفاد سيد محمد نوربخش، پيشواى طريقه ى معروف نوربخشيه و خود از مشايخ اين سلسله بوده و در شهر رى مى زيست و در طب دست داشت. از تاليفات وى: «خلاصه التجارب» به فارسى كه مجلدى بزرگ بود كه در دارالكتب سلطان بايزيد عثمانى موجود است. وى به سال 908/907 ق از تاليف آن فراغ يافت؛ «هذيه الخير» شرحى در اربعين حديث. در «هديه العارفين» و به تبع آن در «رى باستان»، «خلاصه التجارب» به شاه قاسم نوربخش، پدر صاحب ترجمه كه خليفه و جانشين پدرش بود به اشتباه نسبت داده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (400)، الذريعه (207/25 ،218 -217 /7)، رى باستان (341/2)، هديه العارفين (832/1).

شاهچراغي، غلامحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: ارتوپدى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

شاهگلي، شاهپور

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد 1316، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيهوشى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى بيهوشى ورانيماسيون از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1351، اخذ سرتى فيكيت به عنوان اتمام دوره هاى علمى و عملى مربوط به بيهوشى از بافالو آمريكا در سال 1356.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه علوم پزشكى تبريز از سال 1351 تا سال 1364، دانشيار دانشگاه علوم پزشكى تبريز از سال 1364.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

احياء نوزادان، بررسى عوامل مؤثر در بروز ورم حنجره بعد از لوله گذارى، زايمان بى درد با تكنيك اپيدورال، مانى تورنيگ دستگاه قلب و عروق و تنقس در بيهوشى، بررسى خواص و اثرات داروهاى بيحسى موضعى، بيهوشى و پرسنل اطاق عمل، بيهوشى در سالمندان و تدريس دروس مربط به بيهوشى در دانشكده پزشكى تبريز.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيهوشى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 3، تعداد مقالات به زبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

اثرات و عوارض متوقف كننده هاى NAO، ايزوپروترانول و برونكواسپاسم، سديم نيتروپروسايد و اثرات آن، سقوط حاد فشار خون توام با هيپوكاسمر، اثرات هيدريشن و دهيدريشن روى كليه ها، پلاسما گلوكز به عنوان ماتى تورينگ.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

شاهمرادي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

درگذشت: 1374.

از آثار اوست: طبقه بندى، بيولوژى و مبارزه با تك ياخته هاى انگلى (مؤلف جى. پى. كراير، جى. ر. بيكر؛ تهران 1375)؛ كليات انگل شناسى پزشكى (تهران، 1373)؛ مقدمات انگل شناسى پزشكى (تهران، 1368).

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

شاهين فر، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد 1303، مرتبه علمى: استاد، رشته: گوش و حلق و بينى، دانشكده: پزشكى،دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى و دكتراى تخصى گوش و حلق و بينى از دانشگاه علوم پزشكى تهران و آمريكا در سال 1336، دوره آناتومى از دانشگاه مشهد در سال 1352.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى مشهد.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

آناتومى، گوش و حلق و بينى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 12 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

آناتومى و نوروآناتومى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 15، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

گوش و حلق و بينى، آناتومى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

شجاعي دماوندي، سيف الملوك

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، طبيب و شاعر، متخلص به شجاعى. وى از پزشكان حاذق زمان خود بود كه از ايران به هند رفت و در آنجا مى زيست. بيرام خان، خان خانان، وى را گرامى مى داشت. آن را سيف الحكماء نيز ناميده اند، به جهت اين كه به عيادت هر بيمارى مى رفت آن بيمار مى مرد. وى پس از چندى به ايران بازگشت. شجاعى شاعرى توانا بود و بخصوص در هجو دست توانايى داشت كه مهاجاتى معروف از وى به جاست.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ تذكره هاى فارسى (378/2)، تاريخ نظم و نثر (541)، الذريعه (508/9)، صبح گلشن (222)، فرهنگ سخنوران (496)، كاروان هند (615/1)، هفت اقليم (91 -89 /3).

شربيانلو، جليل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: ارتوپدى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

شرر شيرازي، محمدهادي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1107 ق)، طبيب و شاعر. از افاضل حكماى شيراز بود. در فن طب آگاهى داشت و مردى قلندر مشب و معاصر ميرطاهر وحيد نجيباى كاشى و شفيعاى اثر بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى روز روشن (416 -415)، الذريعه (510/9)، فرهنگ سخنوران (497)، كلمات الشعراء (60)، مرآت الفصاحه (296 -295).

شركت، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1313، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى پلاستيك، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى ايران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

فوق تخصص جراحى پلاستيك ترميمى از دانشگاه يونيون نيويورك و بورد تخصصى در سال 1346.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى ايران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

مطالعه ژنتيكى شكافهاى لب و كام در ايران، ناهنجاريهاى آرواره ها، شكاف ميانى لب، اصول و كليات استفاده از اتساع سنجى و ترميم موقت استفاده بالينين از آن، تدريس درس جراحى پلاستيك ترميمى در دانشگاه علوم پزشكى ايران.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

جراحى پلاستيك ناهنجارى هاى مادرزادى صورت، دست و پستان.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: متعدد، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

جراحى پلاستيك.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

شرواني دلشاد، محمود

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، نويسنده و طبيب. وى در اصل از مردم آذربايجان بود كه به خاك عثمانى (تركيه كنونى) رفته و در آنجا ساكن شد. شروانى در طب و معدنيات دست داشته است. از آثار وى: «مختصرى در طب»؛ «كمال نامه»؛ «تحفه مرادى» در جواهر كه به تركى و براى سلطان مراد آل عثمان نوشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (274 -273).

شريعت تربقان، شمس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1305، مرتبه علمى: استاد، رشته: پاتولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران، دكتراى تخصصى پاتولوژى آناتوميك (آسيب شناسى) به خصوص در رشته سرطان شناسى از دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران، اخذ گواهينامه Assistant Etraget از مركز سرطان شناسى ليون فرانسه.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

پيوند سرطان انسان به موش ها، طرح اثرات روغن ذرت و روغن ماهى بر ساختمان تخمدان خرگوش هاى ماده، استاد راهنماى 2 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

سرفصل در كتاب درسى آسيب شناسى در زمينه آناتومى پاتولوژى و سرطان شناسى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 35، تعداد مقالات به زبان خارجى: 15

زمينه علمى مقالات:

آسيب شناسى و به خصوص پاتولوژى سرطانها.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

شريعت پناهي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1319، مرتبه علمى: استاد، رشته: آلودگى محيط، دانشكده: داروسازى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى داروسازى از دانشكده داروسازى دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1347، كارشناسى ارشد بهداشت عمومى از دانشكده بهداشت دانشگاه تهران در سال 1349، دكتراى علوم بهداشت محيط از دانشگاه تولن آمريكا در سال 1359.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشكده داروسازى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

مطالعه در زمينه هاى داروئى و بهداشتى، تدريس دروس آب شناسى و آب درمانى، اصول خدمات بهداشتى و بهداشت صنعتى براى داروسازان، طرح در زمينه تعيين كيفيت فيزيكى شيميائى و ميكروبى آب هاى ايران، راهنمائى،

مشاوره و نظارت بر 48 پايان نامه دكتراى داروسازى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

آلودگى محيط زيست، مبانى بهداشت محيط، اصول كيفيت و تصفيه آب و فاضلاب.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 12، تعداد مقالات به زبان خارجى: 20

زمينه علمى مقالات:

آلودگى محيط زيست.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

شريعتمداري طالقاني، تقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى:استاد، رشته: آسيب شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

شريعتي دلوئي، داوود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1328، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده:پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى بيماريهاى داخلى، طى دوره اندوسكوپى گوارش در دانشگاه لندن.

مرتبه علمى:

استاديار دانشكده پزشكى علوم پزشكى مشهد در سال 1360، ارتقاء به درجه دانشيارى دانشگاه علوم پزشكى مشهد در سال 1367.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى شاخص هاى ايدز در پرسنل پزشكى، بررسى بيماريهاى كبد، بررسى بيماريهاى مجارى صفرا با ERCP استاد راهنماى 20 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 20، تعداد مقالات به زبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

بررسى تحقيقاتى در مورد بيماريهاى كبد، بيماريهاى مجارى صفرا، بيماريهاى مرى، بيماريهاى معده، بيماريهاى روده باريك.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

شريعتي، منوچهر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: آسيب شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

شريف الاسلام، اسماعيل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1354 ق)، عالم دينى و طبيب و شيميدان. عموى بزرگ آيت اللَّه نجفى مرعشى است. وى از علماى بزرگ تهران و از شاگردان حاج ميرزا حسن آشتيانى و حاج شيخ فضل اللَّه نورى بود. در طب و شيمى و علم الحروف بسيار مهارت داشت. از آثارش: «اسرار الحروف»؛ «اصلاح المزاج»، در طب؛ «وقايه الجسد»، در طب؛ «حاشيه الفرائد».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ريحانه (219 -218 /3)، معجم المؤلفين (372/13).

شريفي تكيه، جلال الدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى بيماريهاى كودكان از دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1342.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

آب و الكتروليت ها و درمان استفراغ شديد و اسهال شديد و دزهيدراتاسيون شديد ناشى از اسهال و استفراغ شيرخواران و درمان شوك حاصله براى اولين مرتبه در جهان با روش خوراكى، درمان هيپوكالمى در اسهال ها با روش خوراكى، درمان دزهيدراتاسيون هيپرناترميك با سرم خوراكى، مقايسه الكتروليتهاى خوراكى با تزريقى در اسهال شيرخواران، تازه هاى سرم درمانى خوراكى، مناسب ترين سرم خوراكى براى درمان اسهال و استفراغ حاد شيرخواران، استاد راهنماى 6 پايان نامه دكترا.

ابداع:

طرز تهيه سرمهاى خوراكى بجاى تزريقى، ابداع مشتقات سرمهاى خوراكى (روش سرم درمانى SH)

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى: 1

زمينه علمى تأليفات:

آب و الكتروليت ها، بيماريهاى كودكان، در سنامه آكسفورد.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 18، تعداد مقالات به زبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

بررسى انواع اختلالات آب و الكتروليت ها در شيرخواران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي

استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

شريفي ميلاني، غلامرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: اورلوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

شريفي، ايرج

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: انگل شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى كرمان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

شريفيان، حسينعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: گوش و حلق و بينى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

شعله اصفهاني، محمد

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1160 ق)، شاعر، طبيب، حاكم. وى از شاعران دوره ى اول بازگشت ادبى بود كه به همراهى رفيق اصفهانى، مشتاق، عاشق، آذر، صباحى و هاتف از تتبع سبك هندى چشم پوشيده و از شيوه ى قدما پيروى نموده. در شعر بيشتر به قصيده گويى متمايل بود وى به طبابت اشتغال داشت. از آثارش: «ديوان» شعر. بعضى تذكره ها به اشتباه احوال او را با شعله گلپايگاتى درهم آميخته اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات ايران، براون (186/4)، تاريخ ادبيات ايران در دوره ى بازگشت (369 ،320 /2)، الذريعه (528 -527 /9)، ريحانه (225/3)، سفينه المحمود (483 -481 /2)، لغت نامه (ذيل/ شعله)، نگارستان دارا (213 -211 /1).

شعله ور، منصور

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اصفهان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

شفا، فرج اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1293 ش)، مدرس، پزشك و نويسنده. تحصيلات متوسطه را در اصفهان و تحصيلات پزشكى را در دانشكده ى پزشكى تهران به سال 1317 ش به پايان رسانيد پايان نامه ى خود را درباره ى اهميت ويتامين ث در ارتش نوشت بعدها عهده دار مشاغلى از قبيل دستيار آزمايشگاه ميكروبشناسى، دانشيار كرسى ميكربشناسى، شد. در سال 1327 ش به انگلستان مسافرت نمود و پس از مدت دو سال توقف موفق به اخذ ديپلم تخصصى در ميكروبشناسى و گواهى نامه در بيماريهاى كودكان گرديد. از آثار وى: «باكتريها»؛ «ميكروبشناسى عملى»؛ «ويروسها».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :مؤلفين كتب چاپى (805 -804 /4).

شفايي اصفهاني، شرف الدين، حسن

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1037 -966 ق)، طبيب و شاعر، متخلص به شفايى. از عالمان و پزشكان مشهور زمان خود در اصفهان بود و نزد خاص و عام و نيز در دستگاه سلطنت و حكومت حرمت بسيار داشت. وى پزشكى را از پدر خويش برادرش حكيم نصيرا فراگرفت و بر مسجد جامع اصفهان پزشك خانه داشت. در شعر نيز طبعش در كمال استغنا بود و در هيچ زمانى شاعرى به آن اعتبار و غناى طبع نبود. وى به جز پزشكى حكمت نظرى را هم فراگرفت. معاصر محمدباقر داماد و تقى الدين اوحدى بود. توانانيش در هجو زبانزد همه ى معاصرانش است. «كليات» آثار شفايى در حدود پانزده هزار بيت است شامل: قصيده، غزل، تركيب، ترجيع، قطعه، رباعى، شعر آشوب و چهار مثنوى شامل: «ديده ى بيدار»، «مهر و محبت»، «نمكدان حقيقت»، «مجمع البحرين» دارد. «ديوان» غزلهاى او را در حدود پنج هزار و پانصد بيت مى دانند.[1]

(حكيم) شرف الدين حسن طبيب و شاعر (ف. 1038 ه.ق./ 1627 م.). وى طبيب خاص و نديم شاه عباس اول بود. علاوه

بر غزليات و هجويات يك مثنوى از او باقى است موسوم به «نمكدان حقيقت» به تقليد حديقةالحقيقه سنائى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آتشكده ى آذر (954 -950 /3)، ايضاح المكنون (511/1)، تاريخ ادبيات براون (171/4)، تاريخ ادبيات در ايران (1082 -1075 /5)، تاريخ نظم و نثر (515 -514)، تذكره القبور (276 -275)، تذكره ى ميخانه (534 -523)، تذكره ى نصرآبادى (214 -211)، الذريعه (313/24 ،215/14 ،530 -529 /9)، رياض العارفين (218 -213)، رياض العلماء (162 -161 /1)، ريحانه (228 -226 /3)، سرآمدان فرهنگ (316 -314 /1)، عالم آراى عباسى (1083 -1082 /2)، فرهنگ سخنوران (507 -506)، مجمع الخواص (205 -204)، مجمع الفصحا (43 -40 /4)، منظومه هاى فارسى (345 ،340 ،17)، نتايج الافكار (375 ،373)، هفت اقليم (430 -429 /2).

شفايي اصفهاني، مظفر

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 963 ق)، پزشك و شاعر. اصلا از مردم كاشان بود و در اصفهان مى زيست، او چند كتاب در پزشكى و داروشناسى داشت، از آن جمله: «بيست باب»؛ «قرابادين».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (362 -361 /5)، تاريخ نظم و نثر (399)، الذريعه (62 -61 /17 -189 -188 /3).

شفايي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1329 ش)، طبيب. تحصيلات متوسطه و كلاس پ. ث. ان را در تهران به پايان رساند و جزء محصلين اعزامى به فرانسه بود. تحصيلات پزشكى را در دانشكده ى پزشكى ليل و پاريس به پايان رسانيد در سال 1316 ش با گذراندن پايان نامه ى خود به دريافت دكترى نايل آمد. در ضمن دانشنامه ى طب قانونى و امراض روحى و بهداشت عمومى و طب مناطق گرمسيرى را از دانشكده ى پزشكى پاريس تحصيل كرد. پس از بازگشت به ايران دانشيار رشته بافت شناسى شد. از آثار وى: «بررسى مقاطع بافت شناسى»؛ «جنين شناسى (رويان شناسى)».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :مؤلفين كتب چاپى (412 -411 /1).

شفيع بوشهري، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

وى فرزند سيد محمد تقى موسوى كازرونى بوشهرى عالمى جامع و فاضلى جليل بوده، در كازرون در سال 1270 ق متولد شده و نزد والدش كه از صلحاء بود تربيت يافته. آنگاه با پدرش در سال 1291 ق ببوشهر منتقل شده و از آنجا مهاجرت بعراق و پس از تشرف بزيارت مشاهد مشرفه در هنگام مهاجرت آيه الله العظمى ميرزاى شيرازى بسامرا وى هجرت بآنجا نموده و ده سال تمام ملازم درس آن بزرگوار گشته و حداكثر استفاده را نموده تا در فقه و اصول بمقام بلند و رتبه اعلى رسيده و در اثناء آن نيز بعلم طب و ادب و غيره هم پرداخته تا از اقران تفوق جسته و مخصوصا در طب كه بسيار مهارت و حذاقت يافته و معالجات غريبه اى نموده است.

در سال 1310 مراجعت ببوشهر كرده و مرجع موجه امور شرعى مردم گرديده و بتدريس و امامت و نشر احكام پرداخته و در سال 1329 ق مشرف بعتبات با

تمام اهل بيتش گرديد و در نجف مريض شده و در هفتم ربيع الاول سال مزبور وفات و در وادى السلام مدفون گرديد.

تأليفاتى در فقه و اصول دارد، داراى دو فرزند 1- آقاى آقا سيد محمد مهدى كه نه ماه بعد از وى در سامرا وفات نموده و در رواق شريف دفن گرديد. 2- آقا سيد محمد تقى كه از شاگردان آيه الله ميرزا محمد تقى شيرازى و علامه حاج محمد حسن كيه و غير آنها بوده است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد سوم)

شفيع شيرازي، محمد

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(؟)، شاعر و طبيب. از اطباء حاذق بود. علم حكمت و ديگر علوم را در شيراز فراگرفت. از اشعار اوست:

ز افغان آن دل بى رحم را بى رحم تر كردم

نپندارى ز غم شبهاى هجران را سحر كردم

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى روز روشن (427 -426)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (290/3)، مرآت الفصاحه (310).

شفيع زاده، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1307، مرتبه علمى: استاد، رشته: داخلى روماتولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى بيماريهاى داخلى از دانشكده پزشكى ژنو (سوئيس) در سال 1342، فوق تخصص بيماريهاى روماتيسم از دانشكده پزشكى ژنو (سوئيس) در سال 1343.

مرتبه علمى:

استاد دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى از سال 1344 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

آرتريت روماتوئيد، اصول دارو درمانى در بيماريهاى آرتروپاتى و تدريس درس بيماريهاى روماتيسمى در دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى و استاد راهنماى 4 پايان نامه دكترا و تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 3، تعداد مقالات به زبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

سندرم گودپاسيور good pasurd، بيمارى تاكاياسو و آلكاپتونورى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

شفيعي خويي، سعيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

شفيعي، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1316، مرتبه علمى: استاد، رشته: داروسازى، مرتبه علمى: داروسازى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى داروسازى با رتبه اول از دانشكده داروسازى دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1341، دوره تخصصصى M.S Ph.D از دانشگاه كلمبيا در شهر نيويورك آمريكا در سال 1347، طى دوره فوق دكترا از دانشگاه شيكاگو آمريكا.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشگاه تهران، كسب جوائز متعددى مانند جايزه اول طرح هاى تحقيقاتى از وزارت فرهنگ و آموزش عالى در چند سال متوالى، مدال درجه دوم تحقيق، نشان درجه دوم فرهنگ، جايزه اول تحقيقات (جشنواره خوارزمى)، داروساز برجسته و نمونه، استاد ممتاز دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

شيمى، شيمى مواد طبيعى و داروسازى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 40 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

ابداع:

در علم شيمى در زمينه سنتز استيروئيدهاى طولانى اثر ضد باردارى به نام W.H.O

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى: 1

زمينه علمى تأليفات:

شيمى هتروسيكليك و طيف سنجى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 30، تعداد مقالات به زبان خارجى: 106

زمينه علمى مقالات:

شيمى، شيمى مواد طبيعى، استرونيد، شيمى هتروسيكليك.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

شفيعي، فروغ

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد، 1301، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جامعه شناسى پزشكى، دانشكده: بهداشت، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

تحصيلات على جامعه شناسى، دكتراى تخصصى جامعه شناسى پزشكى.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده بهداشت دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

جامعه شناسى پزشكى- بهداشتى درباره مسائل و جنبه هاى مختلف اجتماعى، فرهنگى و اقتصادى در رابطه با سلامتى و بيمارى، بهداشت و درمان از ديدگاه مردم و

جامعه، سياستهاى بهداشتى- درمانى و نحوه ارائه خدمات در جامعه، طرح توسعه خدمات بهداشتى- درمانى اوليه و پيشگيرى از بيماريهاى غير واگير، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 25 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 5

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى: 1

زمينه علمى تأليفات:

جامعه شناسى پزشكى و بهداشت.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 11، تعداد مقالات به زبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

مسائل اجتماعى، فرهنگى و اقتصادى در رابطه با سلامتى و بيمارى، آموزش بهداشت و بهداشت عمومى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

شفيعيان راد، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1297 ش)، پزشك و نويسنده. داراى گواهى نامه ى تخصصى در بيماريهاى درونى اطفال و اعصاب مى باشد. رياست بخش طبى بيمارستان راه آهن را بر عهده داشته است. از آثار وى: «سخنرانيهاى پزشكى»؛ «نشانه شناسى و دستگاه عصبى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :مؤلفين كتب چاپى (634 -633 /2).

شقايق اصفهاني، محمدعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، طبيب و شاعر، متخلص به شايق. وى همانند پدرش ميرزا جعفر، طبى و شاعر بود. شقايق در اوايل عمر از اصفهان به يزد رفت و در آنجا ساكن و به طبابت مشغول شد. از آثار وى: «ديوان» اشعار، حاوى قصايدى مشتمل بر مدح اميرالمومنين و امام رضا (ع) و مراثى امام حسين (ع) است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقه الشعراء (826 -825 /2)، الذريعه (504/9)، فرهنگ سخنوران (493).

شكوهي نژاد، محسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: فيزيولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

شكيبي گيلاني

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى قلب، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى ايران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

شماع، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: تغذيه دام، دانشكده: دامپزشكى، دانشگاه: تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

شمس الحكماء، علي خان

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1325 -1261/1252 ق)، پزشك و شاعر، متخلص به لعلى. در ايروان متولد شد و در همان شهر نشو و نما يافت و به تحصيل طب پرداخت و در ضمن آن به تجارت نيز مشغول بود. اما پس از چندى از تجارت دست كشيد و به تحصيل طب پرداخت و بعد از آن به طبابت پرداخت و طبيب مخصوص مظفرالدين شاه قاجار شد. در اواخر عمر به سياحت روى آورد و سرزمين هاى قفقار و مصر و عثمانى را سياحت كرد و سرانجام در تفليس درگذشت. از آثار وى: «ديوان» اشعار به فارسى و تركى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دانشمندان آذربايجان (322 -321)، الذريعه (947 -946 /9)، ريحانه (136 -134 /5)، شرح حال رجال (352/2)، مؤلفين كتب چاپى (362 -361 /4)، مكارم الآثار (1415 -1413 /4).

شمس المعالي، علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1327 ق)، اديب و طبيب. او اغلب در دستگاه دوستعلى خان معيرالممالك كه بعدها ملقب به نظام الدوله شد، به سر مى برد. وى مردى فاضل و طبيبى حاذق بود. در تهران درگذشت. ميرزا صادق خان اديب الممالك قطعه اى در رثا و تاريخ وفات وى ساخته است كه در «ديوانش» درج است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :شرح حال رجال (157/6).

شمس دواچي، شيدا

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد: 1319، مرتبه علمى: دانشيار رشته: بيماريهاى پوست و آميزشى، دانشكده: پزشكى دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشكده پزشكى پاريس در سال 1349، فوق تخصص درماتولوژى پرولوژى از دانشگاه پاريس در سال 1352، تدريس در رشته درماتولوژى در دانشگاه تهران.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بيماريهاى پوستى و آميزشى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات تعداد مقالات به زبان فارسى: متعدد، تعداد مقالات به زبان خارجى: متعدد.

زمينه علمى مقالات:

درماتولوژى و پورولوژى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

شمس، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1312، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى عمومى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى جراحى عمومى از دانشگاه تهران در سال 1349.

مرتبه علمى:

دانشيار گروه جراحى عمومى دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1354.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى شيميائى سنگ هاى صفراوى، عوارض كليوى سوختگى ها، لنفوم روده باريك، علل انسداد روده و تدريس درس جراحى عمومى در دانشگاه تهران.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

كبد، مجارى صفراوى، عفونت ها، سوختگى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 5، تعداد مقالات به زبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

جراحى عمومى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

شمس، محمد قلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1283 ش)، پزشك و مدرس. تحصيلات دبيرستانى پ. ث. ان و سه سال اول پزشكى و سه ساله ى چشم پزشكى را در تهران به پايان رسانده سپس براى ادامه ى تصحيلات به فرانسه رفته و دانشكده ى پزشكى يون را در سال 1302 ش به پايان رسانده و به دريافت دانشنامه ى دكترى پزشكى نايل شده و به ايران مراجعت كرده است. وى استاد كرسى چشم پزشكى و رياست بخش چشم پزشكى بيمارستان فارابى بوده است. اثر وى «درمان تراخم با الكتروگو آگولاسيون» مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :مؤلفين كتب چاپى (929/4).

شمس، هرمز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1317، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: چشم پزشكى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى چشم پزشكى ازدانشگاه پاريس، فلوشيپ در بيمارستان Vingts پاريس.

مرتبه علمى:

پس از طى مرحله استاديارى، ارتقاء به درجه دانشيارى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بيماريهاى شبكيه، جذام در ايران، بيمارى بهجت، استاد راهنماى 30 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 6

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى: 2

زمينه علمى تأليفات:

بيماريهاى چشم، بيماريهاى رتين و ويتره، گلوكوم، بيماريهاى عفونى چشم بيماريهاى عدسى، چشم و تروما.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 100، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

بهجت، دكولمان رتين، اثرات الكل متيليك روى چشم، جذام و تراخم.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

شمسا، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى كليه، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى با معدل 75/ 18 از دانشگاه علوم پزشكى مشهد در سال 1350، دكتراى تخصصى اورولوژى از دانشگاه علوم پزشكى مشهد در سال 1360.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى مشهد.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

انجام طرح بررسى بيماريهاى مقاربتى در زندان منكرات مشهد، پيوند كليه و اورولوژى، استاد راهنماى بيش از 10 پايان نامه دكترا.

ابداع:

يافتن اثرات واريكوسل بر عروق اطراف پروستات در Trans Rectal Sonogerphy، استفاده از معده براى ساختن مثانه و مجرا بعد از سيستكتومى راديكال.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

جراحى كليه و مجارى ادرارى تناسلى (اورولوژى)، سفرنامه ژاپن و چين.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 50، تعداد مقالات

به زبان خارجى: 11

زمينه علمى مقالات:

بررسى اثرات سوءداروهاى ضد حاملگى، تازه هائى درباره آسپرين ختنه، پيوند كليه U.D.P همرا با سنگ، آسيب هاى كليه در جنگ تحميلى و سنگ شكن.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

شمسا، فاضل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: داروسازى، دانشكده: داروسازى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

شمسي شهرآبادي، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: ميكرب شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى ايران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

شميمي، كورش

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

شوشتريان، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1317، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى بيماريهاى كودكان و فوق تخصص عفونى كودكان.

مرتبه علمى:

استاد دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى اسهال در شيرخواران، توبوكولين تست در شيرخواران واكسينه شده با ب. ث. ژ، بررسى مننژيت در اطفال، بررسى عفونت در كودكان مبتلا به بيماريهاى بدخيم، استاد راهنماى تعداد زيادى پايان نامه دكترا و تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بررسى اسهال در شيرخواران .

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: متعدد، تعداد مقالات به زبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

در زمينه بيماريهاى كودكان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

شهبازفر، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: علوم آزمايشگاهى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

شهبد، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: دامپزشكى، دانشكده: دامپزشكى، دانشگاه: تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

شهرت شيرازي، حكيم الممالك حسن، حسين

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1149 ق)، طبيب و شاعر، متخلص به شهرت. ملقب به حكيم الممالك. از اعراب بود در شيراز نشو و نما يافت در علم طب استاد بود به هندوستان رفت، در آنجا به منصب عظيم سرافراز شد و در همان جا نيز درگذشت. از اشعار اوست:

مرا زلفت ز دام آزاد خواهد كرد مى دانم

ولى بعد از رهايى ياد خواهد كرد مى دانم

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى شعراى كشمير (608 ،185 -182 /5)، حديقه الشعراء (915/2)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (372 -369 /3)، الذريعه (558/9)، سرو آزاد (203 -201)، سفينه المحمود (556/2)، فرهنگ سخنوران (521)، كاروان هند (661 -660 /1)، مجمع الفصحا (540/5)، مخزن الغرائب (1038 -1034 /2)، مرآت الفصاحه (331 -330)، مصطبه ى خراب (106)، نتايج الافكار (394 -393)، نشتر عشق (829 -828 /3).

شهردار، يحيي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1289 ش)، پزشك و نويسنده. در تهران متولد شد. تحصيلات ابتدايى را در تبريز و متوسطه را در تهران به پايان رساند. سپس به اروپا رفت و تحصيلات عالى را در رشته ى طب در لوزان و پاريس رساند و متخصص امراض داخلى در جهاز هاضمه شد. اثر وى: «ازدواج اجبارى، اندرزهاى طبى و صحى عملى» مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :مؤلفين كتب چاپى (840 -839 /6).

شهرياري، حشمت الله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

درگذشت: 1367.

از آثار اوست: تدوين علم الابدان، مسائل پزشكى و بهداشتى- به زبان ساده، براى همه (ترجمه اسدالله شهريارى).

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

شهيد شيرازي، عبداللَّه

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف بعد از 1270 ق)، شاعر و طبيب و خطاط، متخلص به شهيد. از بزرگ زادگان شيراز بود و در نوشتن اقسام خطوط بويژه نسخ و نستعليق مهارت داشت. وى به طبابت اشتغال داشت. در شاعرى از تربيت يافتگان و شاگردان وصال بود و در سرودن غزل توانا. وى در صحن سيد علاءالدين حسين مدفون است. از آثار وى «ديوان» اشعار در حدود پنج هزار بيت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (560)، حديقه الشعراء (925 -924 /2)، الذريعه (561/9)، مرآت الفصاحه (334 -333).

شهيدي، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى چشم، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

شيبان، زهرا

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: دامپزشكى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

شيخ، غلامرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1279 ش)، پزشك و مدرس. در تهران متولد شده. پس از تحصيلات دوره ى متوسطه در دارالفنون و گذرانيدن مدرسه ى طب در سال 1305 ش براى ادامه ى تحصيلات به فرانسه عزيمت كرد و دوره ى (مالاريالوژى) را طى نمود. پس از آن دوره ى بهداشت را پيموده و پايان نامه ى خود را پيرامون، ليشمانيموز در تهران، در پاريس نگاشت پس از آن به تهران مراجعت كرد و عهده دار مشاغلى از قبيل پزشك وزارت فرهنگ، رييس بخش پزشكى بيمارستان گوهرشاد، تعليم دروس بالينى دانشجويان پزشكى در بيمارستان مذكور، استاد كرسى بيماريهاى عمومى و پزشكى آزمايشى. از آثار وى: «تاريخ طبيعى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :مؤلفين كتب چاپى (705 -704 /4).

شيخ الاسلام زاده، محيط

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1308، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى پوستى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى بيماريهاى پوست از دانشگاه تبريز و فرانسه در سالهاى 1342 و 1355، فوق تخصص پاتولوژى از دانشگاه ايلينويز آمريكا در سال 1357.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تبريز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بيماريهاى وزيكولوبولوز، بيماريهاى قارچى، بيماريهاى پسوريازيس و استاد راهنماى 15 پايان نامه دكترا در زمينه بيماريهاى پوست.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيماريهاى پوست عملى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 4، تعداد مقالات به زبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

بحث درباره ملانوم و نتايج تجربى، آكنه ولگاريس، گزارشى در مورد سرطان كاپوزى، جذام در ايران، اسكلرودرميا و بررسى موارد خاص، آكسيدان كورتيكوتراپى، بررسى بيماريهاى قارچى در آذربايجان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور

(جلد دوم)

شيخ الاسلامي، ويدا

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد: 1319، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيهوشى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى و دكتراى تخصصى بيهوشى از دانشگاه تهران در سال 1348.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه تهران از سال 1348 تا سال 1362، دانشيار دانشگاه تهران از سال 1362 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

اثر PH و سرما و گرما در عمل شل كننده عضلانى، تزريق مورفين داخل نخاع (انتراتكال) و ايجاد بيدردى در زايمان و دردهاى سرطانى، تدريس درس بيهوشى در دانشگاه تهران و ابداع شل كننده عضلانى جديد 6368، استاد راهنماى 2 پايان نامه تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيهوشى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 2، تعداد مقالات به زبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

بيهوشى برونكوسكوپى در 170 مورد، داروى جديد شل كننده عضلانى غير دپلاريزان استيروئيدى و مقايسه آن با پانكورانيوم، مقايسه روشهاى بيهوشى در جراحى شكاف كام، داروى شل كننده عضلانى در بيماران بدون كليه، گزارش متد كاتتريزاسيون پركوتانه دريچه ها.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

شيخ الاطباء، حسينعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1322 ق)، طبيب. ملقب به شيخ الاطباء. وى در طب قديم مهارت داشت و طب جديد را هم در دارالفنون آموخت و در سال 1286 ق حكيم باشى مهد عليا، مادر ناصرالدين شاه بود و پس از مرگ وى طبيب ناصرالدين شاه شد. و پس از آن جزو اطباى دربار سلطنتى قرار گرفت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :چهل سال تاريخ ايران (284/1)، شرح حال رجال (80/5).

شيرازي عمادالدين، محمود

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 954 ق)، حكيم و طبيب. وى از كودكى زيردست پدرش كه طبيب حاذقى بود، پرورش يافت و مدتى طبيب امير عبدالله خان استاجلو حاكم شروان بود. سپس به دربار شاه طهماسب رفت و مدت بيست سال در هند زندگى كرد. در اواخر عمر مجاور مشهد رضوى شد و طبابت بيمارستان رضوى را بر عهده گرفت. از آثار وى: «رساله ى چوب چينى»، در خواص و طبايع و منافع و طريق خوردن آن؛ «رساله ى بيخ چينى»، كه در 954 ق تأليف شده؛ «رساله»اى در بيمارى آتشك؛ «رساله ى افيونيه» يا «الافيونيه»؛ «سته ى ضروريه طبيه»، به نام شاه قلى خان بن حمزه سلطان استاجلو؛ «مفرح ياقوتى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (399)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (713 -712 / 3)، الذريعه (363 / 21 ،28 / 13 ،168 ،100 / 11 ،271 / 7 ،310 / 5 ،262 / 2)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 241 -240 / 10)، عالم آراى عباسى (168 ،156 / 1)، فرهنگ سخنوران (653).

شيرازي، اسداللَّه

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

طبيب حاذق الميرزا اسداللَّه برادر آيت اللَّه العظمى مجدد شيرازى و داماد علامه مهذب شيخ محمدصادق تهرانى و متوفى 1314 قمرى و اين بزرگوار افلاطون زمان خود بود.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد پنجم)

شيرازي، جلال الدين احمد

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هشتم ق)، طبيب و شاعر، متخلص به جلال و طبيب. اصل وى از خواف و مولد وى شيراز است. از بزرگان، پزشكان و شاعران معروف دربار شاه شجاع مظفرى است و برادرزاده ى نجم الدين محمود طبيب و دانشمند معروف است. او در سال 754 ق سفرى به مصر داشت. وى علاوه بر طبابت، شاعرى زبردست بود و غزل را نيكو مى سرود و در شعر تازى نيز دست داشت. دولتشاه به اشتباه منظومه ى «گل و نوروز» را به وى نسبت مى دهد و همين خطا به آثار بعد از وى نيز راه مى يابد. از او «ديوان» غزلياتى حدود سه هزار بيت به يادگار مانده است

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (1037 -1032 /3)، تاريخ نظم و نثر (213)، تذكرة الشعراء (338 -332)، دانشمنداو سخن سرايان فارس (97 -95 /2)، الذريعه (233/18 ،200 -199 /9)، ريحانه (415/1)، سرآمدان فرهنگ (257 -256 /1)، فارسنامه ى ناصرى (1138/2)، لغت نامه (ذيل/ جلال شيروانى)، مرآت الفصاحه (134)، هفت اقليم (265/2)، يغما (س 14، ش 4، ص 282 -178).

شيرزادي، مصطفي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: مغز و اعصاب، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اصفهان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

شيروان نيا، پرويز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1304، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: علوم طبيعى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

رياضيات كاربردى، حل عددى انتگرال ها، كاربرد رياضيات در مهند.

مرتبه علمى: دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

درماتوميوزيت حاد و بررسى ده مورد آن، گزارش 70 مورد تروماتيسم رگهاى محيطى، لاپاراتومى تشخيص مجدد در مجروحين جنگ ايران و عراق، سندرم- PEUTZJEGHERS، جراحى تيروئيدهاى بسيار بزرگ جراحى هيپرپاراتيروئيديسم اوليه، سرطان ركتوم در سنين قبل از 40 سالگى، گزارش تظاهرات بالينى گوناگون فئوكروموسيتوما، ضايعات عروقى همراه با شكستگى ها و اعمال جراحى اورتوپدى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى: 1

زمينه علمى تأليفات:

فيزيولوژى پايه.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 16، تعداد مقالات به زبان خارجى: 34

زمينه علمى مقالات:

فيزيولوژى پايه و فيزيولوژى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

شيعه زاده، صمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1315، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيوشيمى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى تغذيه و تكنولوژى مواد غذائى از دانشگاه آمريكائى بيروت در سال 1343، كارشناسى ارشد بيوشيمى از دانشگاه ايالتى كانزانس آمريكا در سال 1349، و دكتراى بيوشيمى از دانشگاه ايالتى كانزانس آمريكا در سال 1351.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه شيراز از سال 1351 تا 1355، دانشيار دانشگاه آزاد ايران از سال 1355 تا سال 1365 و دانشيار دانشگاه علوم پزشكى شيراز از سال 1365.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

در ارتباط با متابوليسم آمينواسيدها و پروتئينها، اثر FISCULIS Alkokenfi بر روى حاملگى، اثر كمبود روى برمتابوليسم گلوكز، تدريس بيوشيمى در دانشگاه هاى لگان آمريكا، شيراز، آزاد ايران، علوم پزشكى شيراز، استاد راهنماى يك پايان نامه كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا

ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيوشيمى، كربوهيدروليپيد، پروتئين و اسيد هسته اى، آنزيم، ويتامينها و املاح و بيولوژى مقدماتى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى:-، تعداد مقالات به زبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

ژنيتك، متابوليسم، بيوشيمى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

شيمي، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1333 -1246 ش)، معلم و پزشك. وى در تهران به دنيا آمد. تحصيلات خود را در دارالفنون به پايان رسانيد و در سال 1307 ق در رشته ى پزشكى فارغ التحصيل شد و به طبابت و تدريس و در دارالفنون، دارالمعلمات و ديگر مدارس اشتغال ورزيد و پس از چهل سال خمدت در وزارت فرهنگ بازنشسته شد و از آن پس در مطب خود به طبابت پرداخت. وى در تهران درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :شرح حال رجال (259/ 6).

صابري، مظفر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: پروتزهاى ثابت، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

صادقي حسن آبادي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1326، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: پزشكى اجتماعى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دريافت مدارك M.P.H در بهداشت بين الملل در سال 1356، گواهى طب پيشگيرى از دانشكده بهداشت دانشگاه جانزهاپكينز آمريكا در سال 1357 و دانشنامه تخصصى (بورد) پزشكى اجتماعى از ايران در سال 1357.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى شيراز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

اپيدميولوژى بيماريها (سل، پوليوميليت، كزاز نوزادان، سالك)، طرح بهداشتى >سلامت و بيمارى< در سه استان، استاد راهنماى 10 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 8

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

روش تحقيق، بهداشت عمومى، طب كار، اپيدميولوژى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 5، تعداد مقالات به زبان خارجى: 7

زمينه علمى مقالات:

اپيدميولوژى بيماريها.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

صادقي شجاع، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد 1320، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: فيزيولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه تبريز در سال 1347، و دكتراى تخصصى فيزيولوژى از كالج سلطنتى جراحان لندن در سال 1356.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى داشنگاه علوم پزشكى تبريز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

دستگاه عصبى خودمختار، فتوشيميائى، و تدريس دروس فيزيولوژى انسانى در دانشگاههاى تبريز و لندن.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 9

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

تشخيص فيزيكى بيماريهاى كودكان، فيزيولوژى انسان، فيزيولوژى خون و لنف فيزيولوژى غدد و گوارش و تحقيق در سيستم هاى بهداشتى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 3، تعداد مقالات به زبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

اثر بار الكتريكى گلبول قرمز در ويسكوزيته خون، اثر ارتعاش در ويسكوزيته خون، اثر فشار منفى

قسمت تحتانى بدن در سيستم قلب و عروق، تحقيقات در نظام بهداشتى، پژوهش و رابطه آن با خودكفائى جنبه هاى اجتماعى برنامه هاى پيشگيرى و كنترل Aids و اثر پتانسيل سطح گلبول قرمز روى تيكسوتروپى خون انسان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

صادقي لويد، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1319، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى كودكان، مرتبه علمى: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى فيزيولوژى گوارش از دانشگاه ليون فرانسه و دكتراى دولتى در رشته بيوشيمى از دانشگاه كلودبرنارد فرانسه.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

متابوليسم و آندوكرين، هورمون انسولين و تغييرات آن، هورمونهاى جنسى و تغييرات آنها، استاد راهنماى 6 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

فيزيولوژى بالينى، فيزيولژى گوارش و متابوليسم و آندوكرين.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 10، تعداد مقالات به زبان خارجى: 8

زمينه علمى مقالات:

متابوليسم و آندوكرين.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

صارمي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: دستگاه گوارش، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى ايران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

صالح، جهانشاه

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1283 ش)، پزشگ، استاد دانشگاه و نويسنده. تحصيلات ابتدايى و زبان فرانسه و انگليسى ردر زادگاه خود كاشان و تحصيلات متوسطه را در كالج آمريكايى تهران به پايان رساند. او تحصيلات عالى را در آمريكا دنبال كرد و موفق به اخذ درجه ى دكترى در پزشكى شد و پس از آن به ايران آمد و عهده دار مشاغل مختلفى از جمله. تدريس تشريح، رياست بيمارستان وزيرى، رياست آموزشگاه مامايى، استاد كرسى بيماريهاى زنان رياست دانشگاه تهران و وزارت بهدارى شد. از جمله خدماتى كه وى در زمان رياست دانشگاه انجام داد تأسيس كتابخانه ى مركزى دانشگاه و تغيير سيستم آموزشى دانشگاه از فرانسوى به آمريكايى بود. از آثار وى: «بيماريهايى زنان»؛ «سخنرانيهاى هئيت اعزامى سازمان بهداشت در دانشكده ى پزشكى»، ترجمه؛ «گزارش سه ساله ى سوم رياست دانشكده ى پزشكى»؛ «بيماريهاى زنان و پيشرفتهاى علمى نوين».[1]

فرزند سيد حسن مبصرالممالك، متولد 1283 ش در كاشان است. تحصيلات ابتدائى را در كاشان و تحصيلات متوسطه را در كالج آمريكائى انجام داد و سپس براى ادامه ى تحصيل عازم آمريكا شد و ابتدا درجه ى ليسانس علوم از دانشگاه سيراكيوز گرفت و وارد دانشكده پزشكى گرديد و درجه ى دكترا نيز از همان دانشگاه با تخصص امراض زنان دريافت كرد و چندين سال در آمريكا به طبابت مشغول بود.

پس از ورود به ايران، به دانشيارى و استادى دانشكده ى پزشكى منصوب شد و سرانجام به استادى كرسى بيماريهاى زنان رسيد. مدتى هم رياست بيمارستان وزيرى و رياست بخش جراحى بيمارستان زنان و

رياست آموزشگاه مامائى با او بود .

در 1326 با راى استادان به رياست دانشكده ى پزشكى منصوب گرديد. در 1329 در كابينه ى سپهبد رزم آرا به سمت وزير بهدارى تعيين شد، و تا پايان حكومت رزم آرا تا اسفند 1329 وزير بهدارى بود. در 1332 در كابينه ى سپهبد زاهدى براى بار دوم به وزارت بهدارى معرفى شد و تا سقوط كابينه در آن سمت باقى ماند.

در 1334 كه علاء مامور تشكيل كابينه گرديد، دكتر جهانشاه صالح را در سمت وزارت بهدارى تثبيت نمود. در شهريور 1339 مهندس جعفر شريف امامى رئيس دولت وقت، وزارت بهدارى را به عهده ى دكتر جهانشاه صالح قرار داد و در ترميم همان كابينه، صالح وزير فرهنگ شد.

در 1344 به رياست دانشگاه تهران و رئيس دانشكده ى پزشكى انتخاب گرديد ولى در اين سمت دوام زيادى نكرد و از كار كناره گيرى نمود و به مقام سناتورى رسيد.

صاحب تاليفات متعددى در رشته ى تخصصى خود مى باشد كه غالب آنها در دانشگاه تدريس مى شود. وى در زمان وزارت بهدارى، قانون منع كشت خشخاش را به تصويب رسانيد. ولى نسبت به ترك اعتياد معتادان فكرى نكرد. بازار قاچاق ترياك رواج يافت و سيل اين سم مهلك از كشورهاى مجاور در مقابل طلا و فرش سرازير گرديد و در نتيجه عده اى قاچاقچى به ثروتهاى كلان دست يافتند. برخلاف برادر اكبر و ارشد خود اللهيار صالح، نسبت به پهلوى سرسپردگى داشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] چهره هاى آشنا (354 -352)، روزشمار تاريخ ايران (214 ،210 ،155 ،119 ،113 ،68 ،51 ،35 ،11 / 2)، زندگينامه ى مشاهير رجال پزشكى معاصر (216 -151)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (2722 ،1947 / 2 ،567

/ 1)، كتابنامه ى نخستين دهه ى انقلاب (224)، مؤلفين كتب چاپى (441 -440 / 2).

صالحي، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، راديولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى راديوتراپى اونكولوژى از ايران، دوره تخصصى راديوتراپى از لندن، متخصص راديوتراپى از كالج سلطنتى انگلستان در سال 1357، دوره راديولوژى در مشهد.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى مشهد.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تومورهاى سر و گردن بررسى اثرات اشعه روى كيست هيداتيك در مشهد، استاد راهنماى 6 پايان نامه دكتراى عمومى و 2 پايان نامه دكتراى تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 13، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

گليوم هاى سيستم عصبى مركزى، توموركروكنبرگ، هيستوسيتوز، متاستاز گرانولوزاسل تومور تخمدان، نئوپلاسماى اوليه متعدد، تحقيق آينده نگر روى عوارض گوشى سزپلاتين، ملانوم بدخيم اطفال، بررسى 1515 مورد سرطان مرى در خراسان، بررسى 211 مورد سرطان حنجره به مدت 8 سال در مشهد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

صبا خراساني، صادق

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1290 ش)، پزشك و نويسنده. تحصيلات متوسطه را در 1312 ش و دوره ى دانشكده ى پزشكى را در 1318 ش به پايان رسانيد. وى مشاغل زير را عهده دار بود:كارمند موسسه ى سرم سازى حصارك، رياست بهدارى دانشكده ى كشاورزى كرج، پزشك بهدارى آموزشگاهها، مأمور درمانگاه بيماريهاى مغزوپى يكى از بيمارستانهاى تهران. از آثار وى: «بيماريهاى اعصاب».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :فهرست كتابهاى چاپى فارسى (3270 ،1638 / 2 ،563 / 1)، كتابنامه ى نخستين دهه ى انقلاب (225)، مؤلفين كتب چاپى (495 -494 / 3).

صبا خراساني، فتحعلي مسيح السلطنه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1296 ق)، پزشك و نويسنده. در مشهد مقدس به دنيا آمد. بعد از تحصيلات مقدماتى در 1313 ق براى ادامه تحصيل به تهران آمد و در مدرسه ى دارالفنون مشغول تحصيل شد و در رشته ى طب موفق به اخذ گواهى نامه گرديد. پس از آن به فعاليت هاى پزشكى در نقاط مختلف ايران پرداخت، اما بيشتر در مشهد اشتغال داشت. از آثار وى: «اندرز پزشكى»؛ «بهداشت كودكان».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :فهرست كتابهاى چاپى فارسى (541 -540 ،353 / 1)، مؤلفين كتب چاپى (763 / 4).

صباغيان، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: اپيدميولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

صبوري ديلمي، منوچهر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1310، مرتبه علمى: استاد، رشته: راديولويژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه تبريز در سال 1336، دكتراى تخصصى راديولوژى از دانشگاه ليز بلژيك در سال 1346، فوق تخصصى نوروراديولوژى از دانشگاههاى ليژ بلژيك در سال 1348 و پاريس فرانسه در سال 1349 و فوق تخصص نورآناتومى از دانشگاه پاريس فرانسه در سال 1349.

مرتبه علمى:

استاد دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

آنژيوگرافى مجروحين جنگى، تروماتيسم عروقى، تدريس دروس سيموموژى- راديولوژى، راديولوژى، پاتولوژى، نوروراديولوژى و راديولوژى عمومى در دانشگاههاى تبريز و علوم پزشكى شهيد بهشتى، راهنمائى مشاوره و نظارت بر 4 پايان نامه تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 5، تعداد مقالات به زبان خارجى: 20

زمينه علمى مقالات:

اصول تئوريك در تكنيك راديوگرافى هاى رنگى، پزشكى، راديولوژى، نوروراديولوژى و راديولوژى عروق.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

صبوري رشتي، باقر

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1313 -1265 ق)، پزشك و شاعر، متخلص به صبورى، ملقب به مديرالاطباء در رشت به دنيا آمد. مقدمات ادبى و عربى را در زادگاهش فرا گرفت. پس از آن براى تكميل تحصيلات به تهران آمد و مدتى به تحصيل حكمت و كلام در محضر ميرزا ابوالحسن جلوه، و طب در نزد دكتر محمدخان كرمانشاهى پرداخت و سپس به منظور تكميل تحصيلات به مصر و لبنان و فرانسه رفت و مدت چهارده سال در آنجا اقامت كرد. و سرانجام به ايران بازگشت و عهده دار رياست اداره ى حفظ الصحه ى گيلان شد و اولين داروخانه به سبك جديد مجهز به دستگاه قرص

و كپسول سازى را در رشت داير كرد. صبورى در فن موسيقى نيز صاحب نظر بود و در شعر از سعدى پيروى مى كرد. او بر اثر سقوط از درشكه درگذشت و در وادى السلام نجف دفن شد. از آثار وى: «ديوان» شعر، به اهتمام هادى جلوه و مقدمه ى پورداود و دكتر محمد معين.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (598 / 9)، كتاب گيلان (654 / 2)، مؤلفين كتب چاپى (72 -71 / 2)، نامها و نامداران گيلان (303 -302)، يغما (س 4، ش 2، ص 94 -92).

صحافيان، عباسعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1320، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: ارتودنس اطفال، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى دندان پزشكى از دانشگاه علوم پزشكى مشهد در سال 1350، درجه S.M در رشته ارتودنس اطفال از دانشگاه منچستر انگلستان در سال 1355.

مرتبه علمى:

استاديار بخش ارتودنسى و اطفال دانشگاه علوم پزشكى مشهد تا سال 1366، دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى مشهد.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

راديوگرافى لاترال سفالوتريك، پروتز، مباحث دندان پزشكى، استاد راهنماى 3 پايان نامه تخصصى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 15 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

مفصل فكى و دندان پزشكى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 12، تعداد مقالات به زبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

دندان پزشكى، ارتودنسى، شكاف كام و سفالوتريك.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

صحبت اصفهاني

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، طبيب و شاعر. وى از شاعران و طبيبان اصفهان است كه در روزگار حكومت عالمگير پادشاه به هندوستان مهاجرت كرد و در آن جا منصب يافت. صحبت به روزگار محمد شاه گوركانى (1161 -1131 ق) در هندوستان وفات يافت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى روز روشن (472)، الذريعه (599 -598 / 9)، فرهنگ سخنوران (551)، كاروان هند (716 / 1).

صحت، سياوش

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى قفسه صدرى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اصفهان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

صدر الاطباء شاملو، غلامعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1302 -1218 / 1212 ش)، طبيب. وى از كودكى مشغول به تحصيل شد و در نزد استادان عصر خود به فرا گرفتن فنون ادب و علوم منقول و معقول پرداخت و در هنر خطنويسى نيز كار كرد و چون علاقه ى زيادى به رشته ى پزشكى داشت براى تحصيل فن مزبور رهسپار تهران گرديد و چند سالى در نزد چند نفر از اطباء معروف آن زمان از قبيل حاج آقا بابا رشتى ملك الاطباء، ميرزا سيد رضى سمنانى حكيم باشى نظام و ميرزا ابوالقاسم اصفهانى سلطان الحكماء به تحصيل و تكميل طب قديم پرداخت و پس از اين كه اجازه نامه هايى از هر يك از آنان گرفت و ملقب به صدر الاطباء شد و به همراه امير حسين خان شجاع الدوله حاكم قوچان كه در تهران بود به قوچان رفت و پزشك مخصوص او گرديد. پس از هفت سال اقامت در قوچان و معالجه بيماران به مشهد رفت و مقيم گرديد و مدت پنجاه سال در آن شهر به طبابت اشتغال داشت و در اين رشته در خراسان شهرتى تمام يافت. وى در مشهد درگذشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :زندگينامه ى رجال و مشاهير ايران (190 / 4)، شرح حال رجال (173 -171 / 5 ،20 / 3).

صدر نبوي، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد 1315، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: اعصاب و روان، دانشكده: پزشكى ، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى اعصاب و روان از دانشگاه هايدلبرك آلمان غربى در سال 1352، دكتراى تخصصى آسيب شناسى اعصاب از دانشگاه فرانكفورت در سال 1356 و فوق تخصص الكتروآنسفالوگرافى و الكتروبيوگرافى از جامعه الكتروآنسفالوگرافى مونيخ آلمان غربى.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه مشهد از سال 1355

تا سال 1365، دانشيار دانشگاه مشهد از سال 1364 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تغييرات نوروموسكولر در بيمارى جذام، بيمارى اشتانرت، بيمارى ميوكلوبيندرى، ميگرن و درمان آن تدريس دروس اعصاب، آسيب شناسى اعصاب، الكتروآنسفالوگرافى در دانشگاه مشهد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

الكتروآنسفالوگرافى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 5، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

اعصاب و آسيب شناسى اعصاب.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

صدر، منصور

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1311، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: آسيب شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى و دكتراى تخصصى آسيب شناسى از دانشكده دانشگاه تهران در سالهاى 1341 و 1347 و فوق تخصص آسيب شناسى از كاليفرنياى آمريكا.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه تهران از سال 1342 تا سال 1357، دانشيار دانشگاه تهران از سال 1347.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

آسيب شناسى و مسائل گوناگون.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

آسيب شناسى عمومى براى آموزشگاه عالى بهداشت دهان، اثرات رادياسيون ضايعات ناشى از مواد شيميائى، اختلالات ناشى از كمبود مواد غذايى و آزارهاى فيزيكى، دانستنيهاى لازم در مورد سرطان.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 15، تعداد مقالات به زبان خارجى: 5

زمينه علمى مقالات:

كوليت ناشى از آنتى بيوتيك ها، گزارش يك مورد بيمارى آندرسون تايرى، ساركوم مرى، كارسينوئيدريه، ملانوم بدخيم آنوركتال، گرانولارسل ميولاستوما، ميكزوم دهليز چپ در كودكان، اثرات رادياسيون، ضايعات ناشى از مواد شيميائى، اختلالات ناشى از كمبود مواد غذايى و آزارهاى فيزيكى به زبان هاى فارسى، انگليسى و فرانسه.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

صدرخانلو، رجبعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1342، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بافت شناسى، دانشكده: دامپزشكى، دانشگاه: اروميه.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى دامپزشكى از دانشگاه تهران در سال 1350، كارشناسى ارشد جنين شناسى از اسكاتلند در سال 1359 و دكتراى تخصصى بافت شناسى مقايسه اى از دانشگاه تهران در سال 1366.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده دامپزشكى دانشگاه اروميه.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى ميكروسكوپى روده باريك شتر، انتقال جنين و تدريس بافت شناسى، جنين شناسى هيستوتكنيك و بافت شناسى پيشرفته در دانشگاههاى علوم پزشكى اهواز و اروميه، استاد راهنماى 5 پايان نامه دكتراى پزشكى و تخصصى.

تأليفات

تعداد

تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 2، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

Evidence for Wide atresia in the hypoa rat تأثير GNRH در ايجاد اترزى نوكليدهاى تخمدان و مقالات تخصصى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

صدرقيصر، جليل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: پروتزهاى دندان، دانشكده: دندان پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

صدري، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: راديولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

صدقي شبستري، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1308، مرتبه علمى: استاد، رشته: انگل شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه تبريز در سال 1334 و فوق تخصص طب گرمسيرى و انگل شناسى از دانشگاه پاريس در سال 1342.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشگاه تبريز از سال 1343 تا سال 1351، استاد دانشگاه تبريز از سال 1351 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى توكسوپلاسموزيس در بيماران خونى، استاد راهنماى 1 پايان نامه دكتراى علوم آزمايشگاهى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

انگل شناسى پزشكى، كرمها و عفونتهاى كرمى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى:-، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

صدقيان، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1311، مرتبه علمى: استاد، رشته: پاتولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى از دانشگاه تبريز در سال 1339.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه تبريز از سال 1343، تا سال 1348، دانشيار دانشگاه تبريز از سال 1347 تا سال 1368، استاد دانشگاه تبريز از سال 1368.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

سرطانهاى مرى، پاتولوژى دهانه رحم و تدريس پاتولوژى در دانشگاه علوم پزشكى تبريز.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

پاتولوژى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 6، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

پاتولوژى، يك مورد سرطان روده باريك در دختربچه 11 ساله، يك مورد كيست هيداتيك.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

صديق الاطباء لقماني، محمد صادق

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند سيد محمدباقربن محمد صادق موسوى.

در ربيع الاول 1296 متولد، و در پنجم جمادى الاولى سال 1374 وفات يافته، در اطاق تكيه ى كازرونى مدفون گرديد.

طب جديد و قديم را نزد اساتيد فن آموخته، طبيبى حاذق به شمار مى رفت. سال ها به معالجه ى بيماران پرداخته، در رشته ى عرفان وارد شده، از سلسله ى نعمت اللهيه ى گنابادى به شمار مى رفت. صوفى صافى ضمير و متعصب بود. از آثارش رساله اى در وبا به طبع رسيده است.

ماده تاريخ وفاتش را اديب گرانمايه ميرزا حسن بهنيا گويد:

به جمع آورد سر جبريل و گفت از بهر تاريخش

بجنت كرد مأوى صادق صديق لقمانى

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

صديق الحكماء، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهاردهم ق)، پزشك، مترجم و نويسنده. از آثار وى: «اصول طب جديد»؛ «حفظ الصحه»؛ «هدايه التلقيح»؛ «معرفه السل»، ترجمه.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :فهرست كتابهاى چاپى (1178 ،259 / 1)، مؤلفين كتب چاپى (174 -173 / 3).

صراف شيرازي، محمدتقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1307، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى با رتبه اول از دانشگاه علوم پزشكى مشهد، دكتراى فوق تخصصى بيماريهاى عفونى كودكان از پاريس.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى مشهد.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

شيوع بيماريها در استان خراسان، بيماريهاى مختلف كودكان، استاد نمونه بيماريهاى عفونى كودكان از سوى دانشگاه علوم پزشكى مشهد، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 30 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيماريهاى متبوليك.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 47، تعداد مقالات به زبان خارجى: 6

زمينه علمى مقالات:

بيماريهاى كودكان و درمان و پيشگيرى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

صفايي قايني، عليرضا

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1308 ق)، خطاط، نقاش، طبيب و شاعر، متخلص به صفايى. از سادات حسينى قاين بود كه در اصفهان سكونت داشت. وى شعر مى گفت و نستعليق و شكسته را خوش مى نوشت. صفايى در نقاشى نيز دست داشت و در شيوه هاى ايرانى و فرنگى نقش مى آفريد. از آثار وى: «ديوان» شعر؛ يك نسخه غزليات و، به قلم نستعليق و شكسته نستعليق خوش، با رقم: «بجهه تقديم... على رضا الحسنى القايينى الطبيب المتخلص به صفائى... سنه ى 1308»؛ جلد روغنى مثنوى زيبايى كه خط آنرا برادرش،محمد على قاينى به اين رقم نوشته است: «رقم كمترين اقل السادات عليرضا بن محمد اسمعيل الحسنى القاينى». مولف «احوال و آثار نقاشان» قلمدانى از وى ديده است كه در روى آن، تصوير كالسكه اى است، با رقم: «كمترين عليرضا الحسينى القاينى سنه

1205»، كه احتمالا صحيح اين تاريخ 1305 ق است. در «الذريعه» و «بزرگان قائن» تخلص صاحب عنوان، صفا ذكره شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (463 / 2)، احوال و آثار نقاشان (384 / 1)، بزرگان قائن (279 -277)، الذريعه (609 / 9).

صفدري قندهاري، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1326، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى مغز و اعصاب، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى دانشگاه لوزان سوئيس در سال 1353 و دكتراى تخصصى جراحى مغز و اعصاب از انجمن جراحان مغز اروپا در سال 1358.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

گليومهاى بدخيم مغزى، بيولوژى رشد، كمر درد و سياتيك به علت فتق، ديسك كمر، تشخيص و درمان ضايعات مغزى در تروما، تدريس دروس جراحى مغز و اعصاب و پاتولوژى مغز و اعصاب در دانشگاههاى لوزان سوئيس، هاروارد آمريكا و مونپليه فرانسه، استاد راهنماى 12 پايان نامه دكترا و تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى:-، تعداد مقالات به زبان خارجى: 18

زمينه علمى مقالات:

پزشكى، مغز و اعصاب.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

صفوي نائيني، امان اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1314، مرتبه علمى: استاد، رشته: گوش وحلق و بينى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى اصفهان در سال 1339، دكتراى تخصصى در رشته گوش و حلق و بينى در سال 1342، دوره مطالعاتى در بخش جراحى سر و گردن دانشگاه تگزاس آمريكا در سال 1352.

مرتبه علمى:

استاد پايه 18 دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تروماى حنجره، بررسى علل تنگى هاى حنجره، بررسى توده هاى غده بزاقى پاروتيد، بررسى اجسام خارجى مجارى تنفسى، استاد راهنماى 12 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

آندوسكوپى.

مقالات

تعداد مقالات به

زبان فارسى: 9، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

سقف دهان، تومورهاى غده پاروتيد، كيست مادرزادى غده بزاقى پاروتيد، بررسى 14 ساله در مورد اجسام خارجى مجارى تنفسى، فلج Bell در مورد عصب فاسيال.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

صمدي حسين آبادي، حيدرعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: راديولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

صمصام شريعت، هادي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: داروسازى، رشته: داروسازى، دانشگاه: علوم پزشكى اصفهان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

صنع كاشاني، ملا صنع الله

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 944 ق)، طبيب و شاعر. از شاعران و طبيان كاشان است كه مدتها در تبريز به امر طبابت مشغول بود. ملا صنع الله نه تنها در طبابت حاذق بود بلكه در سرودن شعر، بويژه ماده تاريخ مهارت داشت. او را قصيده اى است درباره ى «فتح شيروان»، در 944 ق، كه هر مصراع آن در بردارنده ماده ى تاريخ فتح شيروان است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تحفه سامى (87 -86)، الذريعه (619 / 9).

صنعتي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: روان پزشكى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

صوفي شيرازي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، طبيب و شاعر. معروف به حكيم صوفى. از طبيبان حاذق و بازرگانان بنام شيراز بود كه در سرودن شعر نيز مهارت داشت. از اوست:

ز زخم تيغ تو آگه شدند مدعيان

فغان كه بخيه ام آخر به روى كار افتاد

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى روز روشن (483)، تذكره ى نصرآبادى (134)، الذريعه (621 ،263 / 9)، فرهنگ سخنوران (567)، مرآت الفصاحه (363 -362).

صهبا، غلامحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: بهداشت انگل شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ضبي اصفهاني، ابومضر محمود

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 508 / 507 ق)، اديب، لغوى، نحوى و طبيب. ملقب به فريدالعصر. وى نخستين كسى بود كه مذهب كلامى معتزل را در خوارزم رواج داد. چون ضبى در صرف و نحو و لغت عرب استاد زمان خود و در انواع علوم ضرب المثل بود. افراد بسيارى بر گردش جمع شدند و مذهب او را پذيرا گشتند. او مدتى در خوارزم اقامت نمود و مردان بزرگى چون زمخشرى و جمعى ديگر از بزرگان را در محضر خود تربيت كرد و آنها از علوم و معارف و مكارم اخلاق وى استفاده كامل كردند. ضبى در مرو درگذشت. زمخشرى در سوگ او مرثيه گفت. از آثارش: «زاد الراكب»، مجموعه اى در شعر، ادب و اخبار.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (42 / 8)، ريحانه (335 / 4)، كشف الظنون (945)، لغت نامه (ذيل/ محمود)،معجم الادباء (124 -123 / 19)، معجم المؤلفين (157 -156 / 12).

ضرابي، مسعود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1292 ش)، چشم پزشك و نويسنده. تحصيلات ابتدايى و متوسطه را در تهران به پايان رساند و بعد از موفقيت در آزمون دانشجويان اعزامى به اروپا در 1311 ش رهسپار فرانسه شد و در شهر بردو و پس از آن در پاريس در دانشكده ى طب به تحصيل پرداخت و در 1317 ش در رشته ى چشم پزشكى موفق به اخذ درجه ى دكترى شد. پس از آن به ايران بازگشت و از 1320 ش به سمت دانشيار بخش چشم دانشكده پزشكى منصوب شد.اثر وى: «چشم پزشكى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :فهرست كتابهاى چاپى فارسى (1103 / 1)، مؤلفين كتب چاپى (180 -179 / 6).

ضيايي شيرازي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف قبل از 1328 ش). حكيم، فقيه، طبيب و شاعر، متخلص به ضيايى. از سادات حسينى بهبهان بود كه در شيراز سكونت داشت. به آورده ى تذكره ى «شعاعيه» وى از جوانى در تحصيل حكمت الهى كوشيد و در فقه شاگرد آيت الله آقا سيد كاظم يزدى بود و اجازه ى اجتهاد از ايشان داشت. بعدها قاضى دادگسترى شد و سپس به سمت رياست دادگسترى مازندران ارتقاء يافت. اثر وى: «ديوان» شعر كه نسخه اى از آن در كتابخانه ملى ملك موجود است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (562 -561). حديقه الشعراء (1084 -1083 / 2). دانشمندان و سخن سرايان فارس (497 -494 / 3). الذريعه (633 / 9). فرهنگ سخنوران (574). مرآت الفصاحه (366 -365).

ضيغمي، بهرام

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: آمار حياتى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

طالب زاده، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1307، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: زنان و مامائى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى تبريز در سال 1335، دكتراى تخصصى زنان و مامائى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1346.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى علوم پزشكى تبريز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

زنان و مامائى، مسئله RH و روش نوين درمان آن.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

خلاصه اى از مامائى طبيعى، خلاصه اى از مامائى غير طبيعى، مسئله RH و روش نوين درمان آن.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 10، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

زنان و مامائى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

طالع كازروني، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1303 ق)، طبيب، خطاط و شاعر، متخلص به طالع. پدرش در كارزون ساكن بود و پس از چندى در شيراز منزل گزيد و مشغول طبابت شد. ميرزا محمد به قدر امكان علم صرف و نحو و معانى و بيان و منطق و كلام تحصيل كرد. خط نستعليق و شكسته را خوب مى نوشت و به شيوه ى شعراى قديم شعر مى سرود و همانند پدر در شيراز طبابت مى كرد. وى در جوانى از دنيا رفت و پيكرش را به عتبات حمل نمودند. اثر وى «ديوان» شعر مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (562)، حديقه الشعراء (1095 -1090 / 2)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (515 -514 / 3)، الذريعه (639 / 9)، مرآت الفصاحه (369 -368).

طاهر مروزي

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س پنجم و ششم ق)، طبيب. ملقب به شرف الزمان. وى طبيب دربار ملك شاه سلجوقى (510 -500 ق) بود. از آثار وى: كتاب «طبايع الحيوان»، در علوم طبيعى؛ كتابى در «جغرافياى عالم»، كه اخبار چين و ترك و هند را در آن آورده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :لغت نامه (ذيل/ طاهر).

طاهري، ضياء

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: فيزيك پزشكى، دانشكده: پيراپزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

طباطبائي اصفهاني، محمد علي

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن عبدالكريم طبيب حاذق، مولف كتاب «راحة الانسان» در طب به زبان فارسى، در ادويه ى مفرده و مركبه.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

طباطبائي يزدي، محمد

قرن:16

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقا سيد محمد طباطبائى يزدى از دانشمندان صاحب اثر يزد و از تأليفات او است رساله المحسنيه كه به زبان فارسى در معالجه طيور نوشته است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد هفتم)

طباطبائي فر، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى اعصاب، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيدبهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه تهران در سال 1353 و دكتراى تخصصى جراحى اعصاب از مركز پزشكى شهداء تجريش.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه عمومى پزشكى شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

انجام 4 طرح پژوهشى در زمينه جراحى اعصاب، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 15 پايان نامه دكتراى پزشكى عمومى و تخصصى جراحى اعصاب.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

اصول جراحى اعصاب ترجمه از انگليسى به فارسى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 9، تعداد مقالات به زبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

مسايل جراحى اعصاب.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

طبرستاني، مجتبي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1319، مرتبه علمى: استاد، رشته: خون شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى از دانشگاه تهران، گذراندن دوره تخصصى علوم آزمايشگاهى بالينى از دانشكده پزشكى دانشگاه تهران در سال 1350 با ارائه پايان نامه اى تحت عنوان آنتى ژن استراليا در دهندگان خون و هپاتيت ويرال.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشگاه علوم پزشكى مشهد.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

پژوهش در زمينه هاى ويروس هپاتيت B و انتقال خون، كشت كروموزوم، تالاسمى ها و HTIV-I راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 11 پايان نامه دكتراى پزشكى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

خون شناسى، ايمونوهماتولوژى و بانك خون هموستاز.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 32، تعداد مقالات به زبان خارجى: 12

زمينه علمى مقالات:

خون شناسى، ايمونوهماتولوژى و بانك خون، ويروسها، انتقال خون.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان

و دانشياران كشور (جلد دوم)

طبري، ابوالحسن احمد

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 366/359 ق)، طبيب. اهل طبرستان و طبيب ركن الدوله ديلمى بود. از تأليفات وى «المعالجات البقراطيه» است كه كتابى بسيار نافع و مفيد است، مؤلف در اين كتاب بيماريها را به طور عموم و داروها را بسيار كامل در چندين مقاله آورده است. ظاهراً اين كتاب ابتدا به زبان فارسى تأليف شده و بعد از آن به عربى گزارش گرديده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (118/3)، تاريخ ادبيات در ايران (345 ،610 -609 /1)، تاريخ طب (656/2)، الذريعه (196/21)، ريحانه (59/7)، سرآمدان فرهنگ (59/1)، لغت نامه (ذيل/ احمد)، معجم المؤلفين (113 -112 /2).

طبعي اصفهاني، عنايت الله

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 944 ق)، شاعر و طبيب. معروف به حكيم خباز. وى از پزشكان نام آورد روزگار خود بود كه علاوه بر مهارت در پزشكى، در سرودن غزل نيز توانا بود. از اوست:

شمع ما را تاب پرافشانى پروانه نيست

جانفشانى از برون انجمن خواهيم كرد

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (685)، تحفه سامى(86)، تذكره ى روز روشن (498)، الذريعه (644 / 9)، فرهنگ سخنوران (586).

طبي، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1295، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: داروسازى، دانشكده: داروسازى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى داروسازى از دانشگاه تهران، فوق تخصص در تكنيك داروسازى صنعتى از دانشگاه رنه دكارت پاريس، گواهى كنترل دارو و داروسازى به ترتيب از لابراتورهاى كنترل داروئى پاريس و روابط علمى و فرهنگى وزارت خارجه فرانسه، تقديرنامه از رئيس لابراتور كنترل فيزيك و شيمى فارماسى سانترال پاريس.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده داروسازى دانشگاه علوم پزشكى تبريز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

طرح تحقيقى آنتوسيانين كه فاكتور ويتامين P محسوب مى شود و عروق موئى را محكم و قابل ارتجاع مى نمايد در نتيجه از سكته هاى مغزى و قلبى جلوگيرى مى كند، استخراج آنتوسيانين از قره قات ايران و استخراج آنتوسيانين موجود در قرص ديفرال ساخت فرانسه و مقايسه آنها با RF و ترسيم منحنى ها در اسپكتر نتيجه آنكه آنتوسيانين موجود در قرص ديفرال معادل يك گرم در قره قات ايران است، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 44 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

ابداع:

فورمولاسيون محصول گياهى به اسم Cressun Compose كه مورد استفاده ضد عفونى، ضد التهاب پروستات، سوزش مجرا، بى اختيارى ادرار، تكرار ادرار شبانه، دافع سنگ كليه (سنگريزه را دفع و سنگ درشت را با تسكين درد به تدريج ذوب مى كند) همچنين

محلولى براى تسكين درد دندان.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى: 1

زمينه علمى تأليفات:

تجزيه كمى و كيفى سريع كاتيونها و آنيونها، داروهاى شيميائى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 45، تعداد مقالات به زبان خارجى: 8

زمينه علمى مقالات:

استخراج آنتوسيانين، بررسى اكسى پيانها براى ساخت مستقيم قرصها با ماشين دوار.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

طبيب احمد آبادي، ابوالقاسم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مشهور به «ناصر حكمت» فرزند ميرزا محمّد على بن حاج محمّد.

عالم فاضل، و حكيم جامع، و طبيب حاذق، عابد زاهد ورع متقّى، از اطبّاى مشهور، و مدّرسين طبّ قديم در اصفهان به شمار مى رفت. در تداوى امراض، مهارت و حذاقتى داشت و معالجات غريبه اى از او نقل مى شود.

در نزد ميرزا عبدالعلى هرندى، و ميرزا ابوالقاسم مدّرس رشتى، و حاج ميرزا محمد باقر حكيم باشى، و ميرزا ابوالحسن پاقلعه اى، و مدّت زمانى نزد آخوند كاشى و جهانگير خان قشقائى تلمّذ نموده، و در دوشنبه دوّم ربيع الثانى سال 1371 بسنّ نود و سه سالگى در اصفهان وفات يافته، در تكيه مادر شاهزاده مدفون گرديد.

رساله «افيونيّه» از تأليفات او است كه به فارسى تأليف نموده است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

طبيب اصفهاني، زين العابدين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، شاعر و طبيب. صاحب تذكره ى «اختر» درباره ى او نوشته است: 3 «سيدى است عزيز و طبيبى مشفق و مسيحادم. از سادات دارالسلطنه ى اصفهان از حمله رفقاى قديم فقير رو در حسن اخلاق بى نظير. بسيار شكسته حال و درست آشنا. با نهايت وارستگى و كمال استغناء». وى از معاصران هدايت صاحب «مجمع الفصحا» مى باشد كه علاوه بر دانش پزشكى در شاعرى نيز دست داشته است. اثر وى «ديوان» شعر مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره القبور (399)، حديقه الشعراء (1105 / 2)، الذريعه (645 / 9)، مجمع الفصحا (721 / 5).

طبيب اصفهاني، عبدالباقي موسوي

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1171 / 1168 ق)، شاعر و طبيب. از سادات موسوى اصفهان بود. نياكان وى در روزگار شاه عباس اول صفوى از فارس به اصفهان كوچيدند و در آن شهر مسكن گزيدند. پدرش حكيم باشى شاه سلطان حسين صفوى بود و خود او نيز طبيب و نديم نادرشاه افشار. بعد از نادرشاه، كلانتر اصفهان شد و پس از چندى اين كار را به برادرش ميرزا عبدالوهاب واگذاشت و خود با شاعران و اديبان اصفهان، هاتف، عاشق، آذر، مشتاق و صهبا به معاشرت پرداخت. طبيب در سرون غزل توانا بود. از آثار وى: «ديوان» شعر، مشتمل بر قصايد و غزليات و قطعات و رباعيات؛ مثنوى «محمود و اياز»، در حدود 3000 بيت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ارمغان (س 7، ش 2 و 3، ص 101)، تاريخ ادبيات ايران، براون (186 / 4)، تذكره ى روز روشن (499)، تذكره القبور (399 -397)، دايره المعارف فارسى (1618 / 2)، دويست سخنور (215 -214)، الذريعه (645 -644 / 9)، سفينه المحمود (254 -252 / 1)، فرهنگ

سخنوران (586)، لغت نامه (ذيل/ طبيب اصفهانى)، مجمع الفصحا (721 -719 / 5)، منظومه هاى فارسى (380 -379)، مواد التواريخ (388)، نگارستان دارا (227)، يغما (س 18، ش 4، ص 212).

طبيب اصفهاني، نصيرالدين

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1191 ق)، اشعر و طبيب. وى در جهرم به دنيا آمد و در اصفهان به تحصيل پرداخت و به سبب اقامت طولانى در آن شهر به اصفهان مشهور شد. به علت جامع الاطراف بودن در علم، به نصيرالدين ثانى يا نصيرالدين محمد ثانى شهرت يافت. وى جد بزرگ فرصت شيرازى و طبيب و نديم خاص كريم خان زند بود. نصيرالدين طراح مسجد وكيل و تعيين كننده ى قبله آن بود. از جمله آثارش: «اساس الصحه»، در طب، به عربى؛ «جام گيتى نما»، در حكمت، به فارسى؛ «حل التقويم»، در نجوم، به فارسى؛ «ديوان» شعر. مشهورترين اثر وى مثنوى «پير و جوان» است كه نام اصلى آن «بهار و خزان» بوده و به نام «بهاريه» نيز مشهور است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (107 -105)، بزرگان جهرم (372 -354)، تذكره القبور (524 -523)، دويست سخنور (217 -216)، الذريعه (1200 ،1197 / 9 ،67 / 7 ،26 / 5)، ريحانه (188 -186/ 6)، سفينه المحمود (330 -327 / 1)، صبح گلشن (7 /524) فرهنگ سخنوران (936)، لغت نامه (ذيل/ نصير)، مجمع الفصحا (1037 -1036 / 6)، منظومه هاى فارسى (379 -378)، نگارستان دارا (266 -264).

طبيب بخاري، عبدالحكيم

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، پزشك و شاعر. وى از پزشكان نام آور روزگار خود بود كه دانش پزشكى را نزد پدرش آموخت. او علاوه بر مهارت در پزشكى، درس سرودن غزل نيز توانا بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (634 -633).

طبيب بروجردي، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، شاعر، طبيب. از اهالى بروجرد بود. براى تحصيل به كردستان رفت و مدتى در آن ديار حكيم باشى امان الله خان والى آنجا بود و بعد از مدتى به بروجرد مراجعت كرده و مشغول خدمت محمد تقى ميرزا شد و در همان شهر درگذشت. از اوست:

ز باده دوش چنان مست كرد باده فروشم

كه تا به صبح قيامت خراب باده ى دوشم

چمن اگر همه باغ بهشت بى تو نخواهم

شراب اگر همه آب حيات بى تو ننوشم

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقه الشعراء (1106 -1105 / 2)، سفينه المحمود (263 -262 / 1)، فرهنگ سخنوران (587)، مصطبه ى خراب (125 -124)، نگارستان دارا (226).

طبيب تهراني، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، پزشك و مترجم. پدرش در اوايل سلطنت ناصرالدين شاه طبابت مى كرد. ميرزا محمد كتاب «وبائيه در طب» را كه مربوط به يكى از اطباى اروپايى بود ترجمه و تهذيب كرد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :فهرست كتابهاى چاپى فارسى (7 /3349 / 2) مؤلفين كتب چاپى (462 -461 / 5).

طبيب خراساني، هاشم

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

طبيب ماهر، و فاضل كامل، در شهر نساء ابيورد متولد شده، و در اصفهان ساكن گرديد، و در اين شهر به سال 1154 وفات يافته، در بقعه ى تكيه ى آقا حسين خوانسارى مدفون گرديد.

ماده تاريخ وفاتش اين است:

به تاريخش رقم زد كلك خادم

وطن بادش بهشت جاودانى

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

طبيب رازي، بهاءالدوله حسن

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 907 ق)، طبيب. مولد و منشأ وى شهر رى بود. كتاب «خلاصه التجارب»، كه از كتابهاى معتبر پزشكى به شمار مى رفته و تأليف آن در 907 ق به پايان رسيده، از آثار علمى اوست. از ديگر آثارش كتاب «هديه الخير»، در شرح چهل حديث، در عرفان است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (207 / 25 ،218 -217 / 7)، ريحانه (289 / 1)، رى باستان (341 / 2)، كشف الظنون (718)، هديه العارفين (832 / 1).

طبيب شرابي، رضا

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از اعيان اصفهان و طبيب مسيحا نفس، از شاگردان ميرزا نصير [اصفهانى و آقا محمد بيدآبادى] بوده، در سال 1238 وفات يافته، شاعر و اديب بوده، و در شعر «منصور» تخلص مى نموده، داراى ديوان اشعار است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

طبيب شيرازي، تقي الدين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، طبيب. از پزشكان عهد سلطان سليمان خان (974 -926 ق) و از شاگردان غياث الدين منصور حكيم دشتكى مشهور بود. از آثار وى: «انيس الاطباء»، در طب، كه كتابى است متمشل بر مجربات.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ريحانه (344 / 1)، كشف الظنون (197).

طبيب شيرازي، عبدالله

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، طبيب، شاعر، متخلص به طبيب. در شيراز به دنيا آمد و علوم عقلى را نزد ملا احمد يزدى و حكمت طبيعى را از حاج ميراز سيد رضى فراگرفت. او با عارفان معاشرت داشت. وى از معاصران رضا قلى خان هدايت بود، ولى چند سال پيش از تأليف كتاب «مجمع الفصحا» درگذشت. برخى از تذكره ها در سال مرگ وى اختلاف دارند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقه الشعراء (1107 -1106 / 2)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (521 -519 / 3)، الذريعه (645 / 9)، رياض العارفين (268 -267)، طرائق الحقائق (337 -336 / 3)، فارسنامه ى ناصرى (1174 -1173 / 2)، فرهنگ سخنوران (587)، مجمع الفصحا (721 / 5)، مرآت الفصاحه (376 -375)، مصطبه ى خراب (121).

طبيب شيرازي، منصور

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 798 ق)، طبيب. وى از خاندان معروفى از پزشكان شيراز و نواده ى برادر نجم الدين محمود الياس طبيب شيرازى است كه در بيمارستان مظفرى به امر طبابت اشتغال داشت. از آثار مهم او در اين رشته كتاب «تشريح البدن» يا «تشريح منصورى» يا «تشريح الابدان» است كه در 798 ق آن را در پنج بخش به نام اميرزاده پير محمد بهادرخان گوركانى به رشته ى تحرير درآورد. اين كتاب تأثير بسزايى در پيشرفت علم تشريح داشته است. اثر ديگر وى «كفايه مجاهديه» يا «كفايت منصورى» است كه آن را به نام سلطان زين العابدين مظفرى تأليف كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :بزرگان شيراز (227 -226)، تاريخ علوم و فلسفه ى ايرانى (708 -707)، الذريعه (99 -98 / 18 ،185 -184 / 4).

طبيب شيرازي، نجم الدين محمود

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 690 ق)، طبيب، نويسنده و شاعر. وى از خاندان معروفى از پزشكان شيراز بود كه مورد توجه خاص رشيدالدين فضل الله همدانى قرار داشت و در طب و فقه صاحب نظر بود. وى رياست بيمارستان دروازه درب سلم شيراز را بر عهده داشت. در شيراز درگذشت و در محله ى باغ نو دفن شد. طبيب شعر فارسى را نيك مى سرود و آثار به دو زبان فارسى و عربى تأليف كرده است كه برخى عبارتند از: «الحاوى فى علام التداوى»؛ «غياثيه»، در طب به فارسى؛ «مختصر»، در طب؛ «لطايف الرشيديه»؛ «تحفه الحكماء»؛ «اسرار النكاح».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ علوم و فلسفه ايرانى (697)، الذريعه (73 / 16 ،236 / 6)، فارسنامه ى ناصرى (1152 -1151 / 2)، كشف الظنون (628).

طبيب كرماني، عبدالرزاق

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، نويسنده و طبيب. وى از پزشكان معاصر سلطان حسين بايقرا و امير عليشير نوايى (م 906 ق) بوده و كتاب «شفاءالاسقام» را در طب به نام امير عليشير نوايى تأليف كرد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (273)، الذريعه (203 -202 / 14).

طبيب هروي، محمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، طبيب. در هرات مى زيست. در پايان عمر همرا ظهيرالدين بابر (937 -899 ق) به هندوستان رفت و رساله ى «غرايب و عجايب هندوستان» را در آنجا تأليف كرد. طبيب كتابى نيز در لغات و اصطلاحات طبى به نام «جواهر اللغه» يا «بحر الجواهر» دارد كه نخست آنرا به نام جلال الدين ملك دينار، از امراى زمان خود، تأليف كرد و سپس روايت ديگرى از آن انتشار داد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ علوم و فلسفه ايرانى (716 -715).

طبيب، عبدالباقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن ميرزا محمد على طبيب، از اطباء معروف بوده، و مدتها نزد جمعى كثير طب و فلسفه و ادب آموخته كه از آن جمله مرحوم هماى شيرازى را بايد نام برد. متجاوز از يكصد سال عمر نموده، در 18 ذى حجه سال 1346 وفات يافته، در صحن تكيه ى آغاباشى، جنب تكيه ى خاتون آبادى مدفون گرديد.

از فرزندانش سه تن جزو طبيبان معروف اصفهان در محله ى پاقلعه بوده اند:

1- ميرزا ابراهيم وثيق الحكماء.

2- ميرزا اسماعيل مشير الحكماء.

3- ميرزا مرتضى اعتماد الحكماء.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

طبيب، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

طبيب حاذق، و حكيم ماهر، و فقيه جامع [!] متوفى در 1269، مدفون در تكيه ى مادر شاهزاده.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

طبيب، محمد مسيح

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، طبيب و دانشمند. از پزشكان نامى عهد صفويه بود. او طب را نزد حكيم محمد مؤمن فراگرفت و همانند استاد خود در داروشناسى مهارت داشت. به روزگار شاه سليمان (1105 -1078 / 1077 ق) و شاه سلطان حسين به طبابت مشغول بود. از آثار وى: نسخه ى «معجون مسيحى»؛ نسخه ى «مفرح مسيحى»؛ كتاب «دستور مسيحى»، در فن پزشكى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ علوم و فلسفه ايرانى (799).

طبيب، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عالم فاضل اديب شاعر، و طبيب كامل، در اصفهان ساكن، و در سال 1318 وفات يافته، نزديك بقعه ى آقا محمد بيدآبادى مدفون گرديد.

ماده تاريخ وفاتش اين است:

گفت دانش براى تاريخش

از جهان شد ارسطوى ثانى

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

طبيب، هادي

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند حاج ميرزا كوچك. پدرش در شب 4 شنبه 14 ربيع الثانى سال 1181 وفات يافته، خود از اطبّاى اصفهان، و به حذاقت و مهارت معروف بوده، پس از فوت در مقبره سر قبر آقا مدفون شده است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

طبيب، يوسف

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهارم ق)، طبيب. از پزشكان نام آور زمان خود و از شاگردان محمد بن زكرياى رازى (م 320/ 313 ق) بود. رازى رساله ى «فى الادوية العين و علاجها و مداواتها و تركيب الادويه لما يحتاج اليه من ذلك» خود را براى يوسف نوشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ طب (659 -658 ،431 ،387/ 2)، عيون الانباء فى طبقات الاطباء (392).

طبيبي كاشاني، مظفر

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 930 ق)، شاعر و طبيب. وى از طبيبان حاذق بوده و غزل را نيكو مى سروده است. از اوست:

آمد رقيب و طره ى جانان من گرفت

گويا اجل رسيد و رگ جان من گرفت

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (685)، تذكره ى روز روشن (499)، فرهنگ سخنوران (587).

طرفه، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1292 ش)، پزشك و نويسنده. در كاشان به دنيا آمد. دوره ى ابتدايى و متوسطه را در دارالفنون گذراند پس از آنبه دانشكده ى پزشكى راه يافت و در 1317 ش فارغ التحصيل گرديد. در 1320 ش در ورزارت بهدارى به سمت چشم پزشك استخدام شد و در 1331 ش براى گذراندن دوره ى تخصصى تراخم شناسى به فرانسه، مراكش و الجزاير مسافرت كرد و پس از اخذ ديپلم عالى تراخم شناسى از دانشگاه الجزيره براى مطالعه در تراخم به اسپانيا و ايتاليا مسافرت كرد. در 1333 ش به ايران مراجعت كرد و در بيمارستان فيروزآبادى مشغول كار شد. در 1336 ش براى ايراد سخنرانى راجع به درمان تراخم از طرف كنگره ى بين المللى چشم پزشكى به پاريس دعوت شد و متن سخنرانى وى در مجله ى رسمى بين المللى تراخم شناسى پاريس به چاپ رسيد. اثر وى: «تراخم شناسى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :فهرست كتابهاى چاپى فارسى (841 / 1)، مؤلفين كتب چاپى (773 -772 / 2).

طريقتي، شكراللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1314، مرتبه علمى: استاد، رشته: روان پزشكى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى داروسازى از دانشگاه شيراز در سال 1343، دكتراى تخصصى روان پزشكى از لندن در سال 1347.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشگاه تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

روان پزشكى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 12

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى: 6

زمينه علمى تأليفات:

روان پزشكى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى:-، تعداد مقالات به زبان خارجى: 10

زمينه علمى مقالات:

روان پزشكى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

طوسي، پرويز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد 1323، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى پوستى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى از دانشگاه تهران در سال 1351، گذراندن دوره تخصصى در رشته بيماريهاى پوست و آميزشى با رتبه عالى، فوق تخصص فتودرماتولوژى از انستيتوى درماتولوژى لندن.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى در سال 1358، ارتقاء به درجه دانشيارى دانشكده پزشكى دانشگاه شهيد بهشتى در سال 1364.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى اثرات داروى ضد قارچ جديد روى بيماريهاى قارچى سطحى پوست، بررسى اثرات داروى سكيلوسپورين روى بعضى از بيماريهاى پوستى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 26 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 6

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيماريهاى پوستى و آميزشى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 19، تعداد مقالات به زبان خارجى: 5

زمينه علمى مقالات:

بيماريهاى پوستى و آميزشى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

طوطي تبريزي، عبدالحميد ملك

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1334 -1264 ش)، طبيب و شاعر، متخلص به طوطى. وى در تبريز به دنيا آمد و پس از تحصيلات مقدماتى به تحصيل طب پرداخت و براى تكميل آن به تهران آمد و بعد از پنج سال تحصيل به تبريز بازگشت و در آنجا به مداواى بيماران پرداخت، باز به تهران آمد و تا زمان رحلتش در اين شهر بود. مجموعه ى اشعار وى شامل دو هزار بيت مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سخنوران نامى معاصر (2432 -2428 / 4).

طوطي ترشيزي، شهاب الدين علي

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 867 / 866 ق)، شاعر و طبيب، متخلص به طوطى. وى از شاعران خراسان در عهد ابوالقاسم بابر تيمورى و از نزديكان امير عليشير نوايى به شمار مى رفت. شهاب الدين علاوه بر مهارت در سخنورى از پزشكان معروف زمان خود به حساب مى آمد. طوطى بيشتر ايام عمر خود را در هرات سپرى كرد و در جوانى در همان سامان درگذشت. از آثار وى: «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (295)، تذكره الشعراء (527 -526 ،492 ،23)، حبيب السير (61 / 4)، الذريعه (652 / 9)، ريحانه (64 / 4)، صبح گلشن (263)، فرهنگ سخنوران (592)، لغت نامه (ذيل/ طوطى)، مجالس النفائس (31)، هفت اقليم (310 -309 / 2).

طهماسبي يزدآبادي، اصغر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: غدد، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اصفهان.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشكده پزشكى اصفهان در سال 1344، متخصص داخلى و فوق تخصص غدد مترشحه و داخلى از دانشكده پزشكى دانشگاه منچستر انگلستان در سال 1365.

مرتبه علمى:

مربى دانشكده پزشكى اصفهان از سال 1353 تا سال 1355، استاديار دانشكده پزشكى اصفهان از سال 1356، دانشيار دانشكده پزشكى اصفهان از سال 1371 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

طب عوام (فولكوريك) و ريشه هاى طب سنتى، قرص هاى ضد بارورى، هيپوگليسمى و يك مورد انسولينما بر پايه تزريق سريع، ديابت در ضربه مغزى، هيپوگليسمى، و صرع، نارسائيهاى قلبى، سندروم ها، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 20 پايان نامه دكترا و تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

تازه هاى ديابت قندى بر پايه فيزيولوژى، توليد مثل و مسائل درمانى آن، تيروئيد بر پايه فيزيولوژى،

غدد پاراتيروئيد و بيماريهاى متابوليك استخوان از نظر پاتوفيزيولوژى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 15، تعداد مقالات به زبان خارجى: 5

زمينه علمى مقالات:

مسائل گوناگون پزشكى، داخلى و غدد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ظفر كرماني، كاظم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند ميرزا محمد تقى مظفر عليشاه كرمانى.

(س سيزدهم ق)، طبيب و شاعر. ملقب به ظفر عليشاه. وى در جوانى به مطالعه علوم متداوله پرداخت و در حكمت طبيعى كه فن موروثى او بود ماهر و قادر گرديد. وى از آغاز جوانى طالب مطالب عرفانى شد و با ارباب كمال از جمله ميرزا محمد حسين رونق كرمانى معاشرت داشت. ميرزا كاظم همصعر قاآنى شيرازى و شاهزاده حسنعلى ميرزاى شجاع السلطنه بود.از وى «ديوان» شعرى به جاى مانده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :چهارصد شاعر برگزيده ى پارسى گوى (619)، حديقه الشعراء (1136 -1135 / 2)، الذريعه (655 / 9)، رياض العارفين (268)، ستارگان كرمان (272 -270)، طرائق الحقائق (209 -208 / 3)، مجمع الفصحا (730 -729 / 5)، مصطبه ى خراب (126)، لغت نامه (ذيل/ ظفر).

عابدي پور، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1310، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى پلاستيك، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى جراحى پلاستيك و ترميمى از دانشگاه علوم پزشكى تهران، گذراندن فوق تخصص از آمريكا در سال 1350.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

جراحى پلاستيك و ترميمى، آمارى و درمانى، استاد راهنماى 20 پايان نامه دكترا و دكتراى تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

سوختگى و سرمازدگى، درمان شوك سوختگى، درمان سرمازدگى و اشكال بالينى آن، اصول جراحى پلاستيك و ترميمى و نحوه برخورد با بيمار و مواظبت هاى قبل و بعد از عمل جراحى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 10، تعداد مقالات به زبان خارجى: 8

زمينه علمى مقالات:

تكنيك جديد براى جراحى سرطان، سرطانهاى پوستى در ايران، تكنيك جديد براى

درمان همانژيوم پورت.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

عارفي، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1315، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: قلب و عروق، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1345 و فوق تخصص اطفال، داخلى و قلب و عروق از نيويورك آمريكا.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه تهران از سال 1354 تا سال 1366، دانشيار دانشگاه تهران از سال 1366.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

اخلاق پزشكى، نقص ديواره بين دو بطن، تدريس قلب و عروق در دانشگاه علوم پزشكى تهران.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

مكانيسم ايجاد گرما و گرمازدگى، خودكشى و ديگركشى تدريجى با سيگار و محسنات شير مادر.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى:-، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

عالي شيرازي، محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1121 ق)، نويسنده، طبيب و شاعر، متخلص به عالى. ملقب به نعمت خان و بعد مقرب خان و سرانجام دانشمندخان. وى در هندوستان به دنيا آمد و در كودكى به همراه پدر خويش به شيراز رفت و در آن جا به تحصيل پرداخت. پس از چندى به هندوستان بازگشت و در خدمت ملا شفيعاى يزدى به تلمذ پرداخت. عالى كه از طب و ديگر دانشهاى زمان سررشته داشت، در بدو امر، خكيم تخلص مى كرد ولى به اشاره استاد خود، ملا شفيعا، عالى تخلص نمود. وى در نظم و نثر نيز توانا بود و به سفارش بهادرشاه، فرزند اورنگ زيب، به تحرير «شاهنامه» مشغول شد، ولى اجل مهلتش نداد كه آن را به اتمام برساند. از آثارش: «مثنوى من و سلوى»،به فارسى، در اخلاق؛ مثنوى «سخن عالى»، در 4200 بيت؛ تفسير

«نعمت عظمى»؛ به فارسى؛ «روزنامه محاصره ى حيدرآباد»؛ «جنگ نامه ى» اعظم شاه و بهادرشاه، دو فرزند اورنگ زيب؛ منشآت «حسن و عشق»؛ «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى شعراى پنجاب (232 -231)، تذكره ى شعراى كشمير (255 -252 / 5)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (573 -564 / 3)، الذريعه (233 / 24 ،153 / 23 ،203 ،92 / 19 ،270 / 11 ،677-676 / 9 ،17 / 7 ،169 / 5)، فرهنگ سخنوران (612 -611)، لغت نامه (ذيل/ عالى شيرازى)، منظومه هاى فارسى (393 -392)، نتايج الافكار (490 -485).

عامريون، پرويز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1318، مرتبه علمى: دانشيار رشته: جراحى پلاستيك، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى مشهد در سال 1345، رزيدنت جراحى عمومى در بيمارستان امام رضا (ع) مشهد، تخصص در رشته جراحى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1349، فوق تخصص جراحى پلاستيك و ترميمى از لندن درسال 1355.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه علوم پزشكى مشهد در سال 1350، دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى مشهد.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

متد واكسن در درمان عفونتهاى پيوسيانيكى در بيماران سوخته، استفاده از عسل در درمان سوختگيهاى تازه، استاد راهنماى 8 پايان نامه دكتراى عمومى و تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

سوختگى ها.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 6، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

بررسى 80 مورد بيماران مبتلا به راكى تانسكى، بررسى آمارى بيماران مبتلا به سرطانهاى پوستى، بررسى آمارى بيماران مبتلا به ملانوم بدخيم، تكنيكهاى نوين جراحى در درمان Pressure Sore.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد

دوم)

عاملي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: جراحى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

عراقي زاده، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

عريان، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: پاتوبيولوژى، دانشكده: دامپزشكى، دانشگاه: شيراز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى دامپزشكى از دانشكده دامپزشكى دانشگاه شيراز در سال 1358، دكتراى تخصصى آسيب شناسى از دانشكده پزشكى دانشگاه بريستول انگلستان در سال 1368.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده دامپزشكى دانشگاه شيراز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

ترميم زخم هاى بافت هاى پيوندى زردپى، وتر، پوست و استخوان با استفاده از ميكروسكوپ نورى، ميكروسكوپ الكترونى، بيومكانيك، تعيين ميزان و نوع كلاژن بافتى و تعيين ميزان DNA بافتى، ضايعات حاصل از انگها، آسيب شناسى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 20 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

آسيب شناسى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 3، تعداد مقالات به زبان خارجى: 13

زمينه علمى مقالات:

آسيب شناسى دامپزشكى و مقايسه اى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

عزيزي، فريدون

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

عسگري، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

عسگري، منوچهر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: قارچ شناسى پزشكى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى با رتبه ممتاز از دانشكده پزشكى تهران در سال 1335، دوره عالى مالاريالوژى، دستيارى كرسى انگل شناسى، دوره عالى اپيدميولوژى از دانشگاه تهران در سال 1339، گذراندن دوره فوق تخصصى بيماريهاى قارچى در آمريكا از سال 1341 به مدت دو سال.

مرتبه علمى:

استاديار دانشكده پزشكى تهران در سال 1341، دانشيار پاتوبيولوژى دانشكده پزشكى دانشگاه تهران در سال 1344، استاد قارچ شناسى و انگل شناسى دانشكده بهداشت دانشگاه تهران در سال 1352، استاد دانشكده پزشكى دانشگاه شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تحقيق درباره بيمارى هاى مالاريا، بيماريهاى انگلى، تب راجعه انگلهاى روده اى بيلارزيوزيس، توكسوپلاسموزيس، ليشمانيوزيس، تراخم، اپيدميولوژى بيمارى شاربن و نمايش آنتاگونيست داروئى در آن، بررسى حساسيت جلدى مردم نواحى مختلف كشور به آنتى ژنهاى قارچهاى احشائى، بهترين نحوه درمان كچلى سر، بررسى علل قارچى عوامل اسهال ها در كودكان، بررسى فلوردرماتوفيتى پادگان هاى جنوب، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

ابداع:

طراحى دستگاه تصفيه هوا به هنگام بمباران شيميائى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 7

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

قارچ شناسى پزشكى، انگل شناسى، حشره شناسى پزشكى بيماريهاى قارچى و تشخيص آزمايشگاهى آن، بيمارى شاربن، اپيدميولوژى بيماريهاى شايع در ايران.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 11، تعداد مقالات به زبان خارجى: 7

زمينه علمى مقالات:

اولين گزارشات درباره وجود، علل، شيوع و طرز درمان بيماريهاى قارچى موجود در ايران و جدا كردن اوليه آنها از محيط و

بيماران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

عسگري شيرازي، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: فيزيك پزشكى دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى در رشته فيزيك، كارشناسى در رشته رياضى، كارشناسى در رشته علوم تربيتى از دانشگاه تهران و دانشگاه تربيت معلم كارشناسى ارشد در رشته هواشناسى از دانشگاه نيويورك آمريكا، دكتراى پزشكى از دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران، گواهينامه دوره هاى تخصصى پزشكى هسته اى و فيزيك بهداشت از انگلستان.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى ايران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

فيزيك پزشكى، هواشناسى، پزشكى هسته اى، حفاظت در برابر پرتوهاى يون ساز جريانهاى تلاطمى هوا، بيماريهاى روماتيسمى، آلودگى هوا، استاد راهنماى 10 پايان نامه دكترا و كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 5

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

پزشكى و هواشناسى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 20، تعداد مقالات به زبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

فيزيك پزشكى، پزشكى هسته اى و هواشناسى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

عشايري، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: روانپزشكى، دانشكده: علوم توانبخشى، دانشگاه: علوم پزشكى ايران

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

عشايري، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1321، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى ايران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه تهران، دكتراى تخصصى جراحى عمومى از دانشگاه شيراز و گذراندن رشته تخصصى جراحى ترميمى و پلاستيك در دانشگاه علوم پزشكى ايران.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى ايران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

فعاليت در رشته جراحى دست و اعصاب محيطى و جراحى ميكروسكوپى، در اين رابطه درمان هفت هزار بيمار جنگى، جراحى شبكه بازوئى، راهنمائى مشاوره و نظارت بر 20 پايان نامه دكتراى پزشكى و جراحى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

پزشكى، جراحى ترميمى و ميكروسكوپى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 10، تعداد مقالات به زبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

پزشكى، جراحى ترميمى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

عطار، زين الدين علي

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 770 ق)، طبيب. در شيراز به دنيا آمد. پس از كسب علوم بويژه طب در بيمارستان مظفرى شيراز به مداواى بيماران پرداخت. از آثار معروف وى در اين رشته كتاب «اختيارات بديعى»، در مفردات طب است كه به 767 هجرى به نام عصمت الدين بديع الجمال، همسر امير مبارزالدين محمد و مادر سلطان بايزيد مظفرى، تأليف كرده و در 770 ق روايت دومى از آن نوشته است. در «الذريعه» نام وى على بن حسين انصارى، معروف به حاج زين العابدين عطار، ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ علوم و فلسفه ايرانى (706)، الذريعه (368 / 1).

عطارزاده، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: چشم پزشكى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

عظمايي، محمدحسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى عمومى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اهواز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

عقيقي، يحيي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى با رتبه اول در سال 1340، دكتراى تخصصى در رشته كودكان از لندن درسال 1342، تخصص مجدد در رشته كودكان از ايران در سال 1349، تخصص عفونى كودكان از ايران.

مرتبه علمى:

استاد پايه 16 گروه كودكان دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بيماريهاى كودكان، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 50 پايان نامه دكتراى عمومى و تخصصى كودكان.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 10

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيماريهاى عفونى كودكان، بيماريهاى متابوليك به خصوص ويلسون در ايران.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 50، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

پزشكى و بيماريهاى كودكان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

عقيلي، نظام الدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند ميرزا موسى خان، معروف به مصباح الاطباء، طبيب حاذق و اديب ماهر، در سال 1324 وفات يافته، در تخت فولاد اصفهان مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

علاءالدين خطير، حسام

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى پلاستيك، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

علمي آخويي، اسماعيل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1320، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيوشيمى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى علوم آزمايشگاهى، كارشناسى ارشد در پاتوبيولوژى با گرايش بيوشيمى، تخصص و دكترا در بيوشيمى از دانشكده چلسى دانشگاه لندن.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تحقيق در زمينه هاى بيوشيمى عمومى و بيوشيمى تخصصى مخصوصا در جدا كردن و تخليص آنزيم استيل كولين استراز، بررسى ميزان آهن و ظرفيت آهن در خانم ها در سنين بلوغ و بعد آمنوره، بررسى انسولين در مايعات بيولوژيك پس از G.T.T كروماتوگرافى دو بعدى اسيدهاى آمينه در مايعات بيولوژيك بعد از فيلتراسيون.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيوشيمى مقدماتى، تخصصى و بالينى، آزمايشهاى تشخيص طبى متابوليك در شيمى پاتولوژى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 5، تعداد مقالات به زبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

بيوشيمى تخصصى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

علوي شيرازي، محمدهاشم

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 1162 / 1160 -1081 ق)، طبيب و شاعر. ملقب به معتمدالملوك و حكيم علوى خان. جدش سيد مظفرالدين حسين خراسانى از اطباى خراسان بود كه به شيراز رفت و در آنجا ساكن شد. ميرزا محمدهاشم در شيراز به دنيا آمد و پس از كسب علوم و تحصيل علم پزشكى به هندوستان رفت و در دربار اورنگ زيب عالمگير تقرب يافت. در هنگام يورش نادر به آنجا به همراه او به ايران آمد و به قولى از ميان راه گريخت و به هندوستان بازگشت. علوى در آن جا درگذشت و در جوار مزار خواجه نظام الدين اولياء دفن شد. او در سرودن شعر نيز دست داشت. از آثار

وى: «مطب»؛ «جمع الجوامع» يا «جامع الجوامع»؛ «تحفه العلويه»؛ شرح موجز بر «قانون» و «مجسطى» و «عشره ى كامله».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى روز روشن (559 -558)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (664 -663 / 3)، الذريعه (738 -737 / 9 ،48 / 5)، فرهنگ سخنوران (645)، كاروان هندن (907 -906 / 2)، مرآت الفصاحه (426 -425).

علوي فاضل، كاظم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: روان پزشكى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اهواز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

علوي، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

جراح، چشم پزشك و استاد دانشگاه، فرزند سيدباشى علوى از تجار بوشهر و بندرعباس، در 1288 متولد شد. بعد از انجام تحصيلات خود در تهران و اخذ درجه ى دكترا در علم طب، به انگلستان رفت و دوره ى تخصصى چشم پزشكى را در آنجا گذرانيد و چندى در بيمارستان هاى آنجا استاژ داد. وقتى به ايران آمد، وارد ارتش شد. در بهدارى بانك ملى ايران رياست بخش چشم پزشكى به او تفويض گرديد. در ارتش درجات نظامى گرفت و سرتيپ شد. مطبى هم در ميدان فردوسى دائر كرد و همه روزه بيماران از شهرهاى مختلف به او مراجعه مى كردند. مانند ساير پزشكان حاذق و استادان دانشگاه، او هم مشغول ثروت اندوزى و جاه و جلال گرديد. در دوره ى شانزدهم كانديداى وكالت مجلس گرديد. از شهرستان بوشهر انتخاب شد و به مجلس رفت. در مجلس از در مخالفت با رزم آرا درآمد و او را استيضاح كرد. پس از شنيدن پاسخ استيضاح، به وى راى اعتماد داد. علوى در همان مجلس يكى از طرفداران طرح ملى كردن صنعت نفت بود. غير از فراكسيون جبهه ملى كه كارگردان نفت بود، چند نفرى هم در كار ملى كردن نفت دخالت كردند كه يكى از آنها همين دكتر علوى چشم پزشك معروف بود. بعد از انقضاى مجلس شانزدهم، ديگر كانديدا نشد و به شغل وزارت هم نرسيد و در دانشگاه تدريس مى كرد.

برگرفته از كتاب :شرح حال رجال سياسي و نظامي معاصر ايران (جلد دوم)

علوي، خليل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دانشكده:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: گوش و حلق و بينى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

علوي، مصطفي بن سيد عقيل

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

[وى] نيز طبيب ماهرى بوده، مؤلف: 1- بدايع الحكمة، ترجمه از كتاب حكيم طولوزان، مطبوع 2- زبدة الحكمه ناصرى را به فارسى ترجمه در خواص گنه گنه تأليف نموده، و در سال 1280 به طبع رسيده است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

علوي،كاظم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

علويان قوانيني، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: توانبخشى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى در پزشكى فيزيكى و توانبخشى، فوق تخصص بيماريهاى عضله و الكتروفيزيولوژى، رزيدنسى در آمريكا به مدت چهار سال، مطالعه در بيماريهاى عصب و عضله در آمريكا به مدت 6 ماه، گذراندن دوره بازآموزى الكتروفيزيولوژى در اكسفورد انگلستان.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى اهواز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

الكتروفيزيولوژى شامل، الكتروميوگرافى و مطالعه سرعت سير عصبى در بيماريهاى آرتروز، روماتيسم مفصلى، سندرم C.T.S سندروم T.T.S آرتروز زانو، استاد راهنماى 6 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

4 جزوه درسى در رشته فيزيكى و توانبخشى در مباحث الكتروتراپى، حرارت درمانى، مبانى فيزيوتراپى و اصول پزشكى فيزيكى و توانبخشى.

مقالات

تعداد مقالات بزبان فارسى: 2، تعداد مقالات به زبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

فلج اطفال، آسيب هاى نخاعى و توانبخشى آن، آرتروز زانو.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

علي پور اصفهاني، پروين

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: راديولوژى، رشته: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى ايران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

علي پور، اسكندر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: راديولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه:علوم پزشكى اصفهان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

عليزاده آستاري، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: آب شناسى، دانشكده: داروسازى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى داروسازى از دانشگاه تبريز در سال 1351، ديپلم در رشته هيدروكليماتولوژى از كشور فرانسه، دكتراى دولتى آب شناسى از كشور فرانسه در سال 1360.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده داروسازى دانشگاه علوم پزشكى تبريز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى كيفيت آبهاى آشاميدنى شهرستان تبريز و حومه، بررسى آبهاى معدنى آذربايجان شرقى، بررسى اثرات آب معدنى كندوان در حل و دفع سنگ هاى ادرارى، استاد راهنماى 30 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

آب شناسى، آبهاى معدنى، فرآيندهاى تصفيه.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 11، تعداد مقالات به زبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

آب شناسى، آبهاى معدنى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

عليم مروستي، غلامحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1291 ش)، پزشك، استاد دانشگاه. تحصيلات متوسطه را در كرمان و پزشكى را در 1318 ش در دانشكده پزشكى تهران به باپان رساند و پايان نامه ى خود را در باب «درمان ذات الجنب چركى» نگاشت و پس از فراغت از تحصيل وارد خدمت شد و مشاغل ذيل را عهده دار گرديد. دانشيارى كرسى بيماريهاى گوش و حلق و بينى، رياست بخش بيماريهاى گوش و حلق و بينى در بيمارستان امير اعلم. از آثار وى: «امراض حلق و بينى و حنجره»؛ «اندازه گيرى شنوايى و فوايد آن». وى بيمارستانى در تهران تأسيس كرد كه به نام خو او شهرت يافت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :كتابنامه ى نخستين دهه ى انقلاب (252)، مؤلفين كتب چاپى (684 -683 / 4).

عليمحمدي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: جراحى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

عمادي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: دامپزشكى، دانشكده:دامپزشكى، دانشگاه: شيراز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

داراى تحصيلات عالى و دكترا در رشته دامپزشكى از دانشكده دامپزشكى دانشگاه لندن.

مرتبه علمى:

پس از طى مرحله استاديارى، ارتقاء به درجه دانشيارى دانشگاه شيراز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

روش هاى تشخيص آبستنى در ميش، گاو، ماديان، سگ، بررسى هاى هورمونى، زايمان زودرس در ميش، مكانيزم زايمان، بيوشيمى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

مامائى و بيماريهاى توليد مثل دام.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 30، تعداد مقالات به زبان خارجى: 9

زمينه علمى مقالات:

توليد مثل در دامهاى مختلف، فيزيولوژى، اندوكرينولوژى، پاتولوژى، كلينيكى، بيوشيميائى، نازائى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

عمراني، قاسمعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بهداشت، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

غزالي بلخي، امير اسلام

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، طبيب و شاعر. از نوادگان امام محمد غزالى بوده و در علم طب و حكمت مهارت كامل داشته است. امير اسلام در سرودن قصيده توانا بوده و در آن از انورى اقتفا مى نموده است. وى در دوره ى هزار اسبيان در بلخ بوده و در زمان سلطان ابوسعيد گوركانى (873 -854 ق) در بلخ درگذشته و در همان شهر دفن شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (330)، حبيب السير (62 -61 / 4)، الذريعه (73 / 9)، فرهنگ سخنوران (667)، لغت نامه (ذيل/ اسلام)، مجالس النفائس (189 ،14).

غفاري، وهرز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1322، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: زنان و مامائى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى در رشته زنان و مامائى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1353، انكولوژى و بيماريهاى تروفوبلاستيك دوره يك ساله در بيمارستان جارينگ كراس لندن.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1353، دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

زنان و مامائى، خونريزيهاى غير طبيعى رحم، بيماريهاى كليوى در حاملگى، روشهاى جلوگيرى از حاملگى، اختلالات سيكل قاعدگى وابسته به پرولاكتين، تأثيرات تغييرات وزن بدن بر روى فونكسيون دستگاه توليد مثل، نابارورى در مرد، لقاح خارج رحمى، زايمان زودرس، بيماريهاى پوستى در حاملگى، تكنيك هاى جديد درمان در سرطان دهانه رحم، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 70 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكتراى تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 5

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

ترجمه كتاب طب زنان (گلاسكو) ترجمه كتاب هورمون شناسى (اسيپرف)، ترجمه كتاب مادران RH منفى حساس شده، ترجمه شوك عفونى در

بيماريهاى زنان.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 16، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

زنان و مامائى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

غفاريان، اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: راديولوژى، رشته: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

غفراني، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى، دكتراى تخصصى و فوق تخصصى كودكان از آمريكا.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

درمان صرع مقاوم با I.V.L.G و رژيم كتوژنيك و مقايسه آنها، طب اعصاب اطفال، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 10 پايان نامه دكتراى عمومى و تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

طب اعصاب اطفال و تشنج اطفال.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 30، تعداد مقالات به زبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

طب اعصاب اطفال.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

غفوري، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: داروسازى، دانشكده: داروسازى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

غني، قاسم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند ميرزا سيد عبدالغنى خان كشاورز و مالك، در سال 1272 ش در سبزوار متولد شد. تحصيلات ابتدائى و مقدماتى را طبق روش آن زمان در مكتب خانه آموخت. در سن دوازده سالگى پدرش به بيمارى وبا درگذشت و از آن تاريخ حضانت وى را دائيش بر عهده گرفت و او را به مدرسه دارالفنون تهران فرستاد. مدت تحصيل غنى در دارالفنون پنج سال به طول انجاميد و پس از اخذ ديپلم، زبان فرانسه را به خوبى فراگرفت و براى ادامه تحصيل رهسپار لبنان شد و در مدرسه سن ژوزف بيروت به فراگرفتن فن طب پرداخت. در همان ايام زبان انگليسى و عربى را فراگرفت و وارد كالج آمريكائى شد و دوره ى دانشكده ى پزشكى را به پايان رسانيد و در 1299 در سن 27 سالگى به ايران بازگشت و در سبزوار مطبى داير نموده و به مداواى بيماران پرداخت و بيمارستانى نيز در آن شهر بنام حشمتيه با سرمايه سالار حشمت داير نمود.

غنى در سال 1302 براى تكميل تحصيلات به فرانسه عزيمت نمود و قريب پنج سال به تكميل تحصيلات پرداخت و در 1307 به ايران بازگشت. وى در آن مدت علاوه بر تكميل فن پزشكى، دوره مخصوص شناخت نقاشى را نيز گذرانيد و علاوه بر آن به مقام والاى آناتول فرانس نويسنده و متفكر فرانسوى وقوف يافت و به ترجمه ى يكى از آثار او به نام تائيس پرداخت و در 1308 آن را در تهران انتشار داد. در سال 1309 محيط سبزوار را براى

فعاليتهاى خود كوچك ديد و لاجرم به مشهد نقل مكان نمود. مطبى در آنجا دائر نمود و در اندك مدتى بنام پزشك مسيحادم معرف گرديد و طبعا با بزرگان و مقامات عالى رتبه مشهد دوستى پيدا كرد و سرانجام كانديداى نمايندگى مجلس شد و در دوره ى دهم به نمايندگى مردم مشهد در مجلس شوراى ملى انتخاب گرديد. در همين ايام به استادى دانشكده ى پزشكى انتخاب شد و تاريخ فن پزشكى را تدريس مى نمود و ضمنا در دانشكده ى معقول و منقول به تدريس روانشناسى پرداخت و كتابى در اين زمينه به نام معرفه النفس نوشته و انتشار داد.

دكتر غنى در 1314 پس از تاسيس فرهنگستان به عضويت آنجا برگزيده شد و از عوامل موثر و متنفذ آن موسسه فرهنگى گرديد و شما در ادوار يازدهم، دوازدهم و سيزدهم مجلس شوراى ملى عضويت يافت و مجموعا به مدت 8 سال نماينده ى مجلس بود.

در سال 1317 هيئتى تحت رياست محمود جم نخست وزير وقت براى خواستگارى فوزيه دختر ملك فواد پادشاه متوفاى مصر به قاهره رفت. دكتر غنى نماينده مجلس و استاد دانشگاه از اعضاى برجسته ى اين هيئت بود و با تكلم به زبانهاى فرانسه، انگليسى و عربى در بين رجال مصرى موقعيت پيدا كرد.

در اسفندماه 1318 محمدرضا پهلوى وليعهد ايران براى ازدواج با فوزيه مصرى عازم قاهره شد. همراهان وى عبارت بودند از: حسن اسفنديارى رئيس مجلس، احمد متين دفترى وزير دادگسترى، مظفر اعلم وزير امور خارجه، محمدعلى مقدم مديركل وزارت امور خارجه، دكتر قاسم غنى و عباس مسعودى نمايندگان مجلس نيز همراه وليعهد به مصر عزيمت نمودند.

دكتر غنى در آذرماه 1322 در ترميم كابينه ى على سهيلى به جاى امان الله

اردلان به وزارت بهدارى تعيين گرديد. در فروردين ماه 1323 كه محمد ساعد به نخست وزيرى منصوب شد، دكتر غنى را كماكان در وزارت بهدارى تثبيت نمود ولى اين كابينه مورد موافقت مجلس قرار نگرفت و ساعد ناگزير تغييراتى در آن به عمل آورد از جمله دكتر قاسم غنى به وزارت فرهنگ معرفى گرديد و تا شهريورماه 1323 وزير فرهنگ بود.

در مهرماه 1326 دكتر قاسم غنى با سمت سفيركبير در مصر عازم قاهره شد. وى در اين سفر ماموريت داشت به اختلاف محمدرضا و فوزيه خاتمه دهد. مدت مسافرت غنى در سفارت مصر يكسال بيشتر طول نكشيد و در بهمن ماه 1327 با سمت سفيركبيرى عازم تركيه گرديد. اين ماموريت نيز كمتر از يكسال بود. دكتر غنى در همان ايام دچار بيمارى شد و براى درمان عازم آمريكا گرديد. تلاش پزشكان براى بهبودى او به جائى نرسيد و سرانجام در فروردين ماه 1331 به بيمارى سرطان درگذشت.

مقام علمى و ادبى دكتر غنى درخور توجه و امعان نظر مى باشد. از جمله از ترجمه هاى وى بايد عصيان فرشتگان تائيس و بريان پزى ملك سيا اثر آناتول فرانس را نام برد. تنقيح و تصحيح و چاپ ديوان حافظ يكى از كارهاى دكتر غنى است كه با همكارى علامه محمد قزوينى آن را انجام داد. ديوان حافظ غنى يكى از منابع معتبر و مستند اشعار اين غزلسراى نامدار به شمار مى رود.

يكى از كارهاى برجسته و ماندگار صاحب ترجمه، يادداشتهاى وى مى باشد كه تاكنون دوازده مجلد انتشار يافته است و حاوى نكاتى جالب و باارزش مى باشد. در اين مجموعه غير از خاطرات دكتر غنى، از بعضى از رجال هم نوشته هائى وجود دارد.

آخرين اثر وى كتاب بحثى

در تصوف است كه در حقيقت دنباله ى حافظنامه اوست.

(بخش 1) قاسم (دكتر) ابن (سيد) عبدالغنى پزشك و دانشمند و اديب ايرانى (و. سبزوار 1316 ه.ق- ف. كاليفرنيا (آمريكا) 1370 ه.ق/ 1331 ه.ش). پس از طى تحصيلات مقدماتى در سبزوار به تهران آمد و در مدرسه ى دارالفنون (قديم) وارد شد و سپس براى ادامه ى تحصيل در رشته ى پزشكى به بيروت رفت و در آنجا دانشكده ى طب را به پايان رسانيد. و به اخذ درجه ى دكترى نايل آمد و در زبان و ادبيات عرب احاطه يافت. دكتر غنى در اواخر سال 1299 ه.ش به ايران بازگشت و به سبزوار رفت و سه سال در آنجا به طبابت اشتغال داشت. سپس براى تكميل تحصيلات خود به پاريس رفت و با مرحوم محمد قزوينى آشنايى يافت. در سال 1307 ه.ش. به ايران بازگشت و مدت يك سال در سبزوار و چند سال در مشهد به طبابت پرداخت. در دوره اى 13 ،12 ،11 ،10 به نمايندگى مجلس شوراى ملى انتخاب شد. در اسفند 1314 به عنوان استاد دانشكده ى پزشكى به تدريس دروس بيماريهاى عصبى و تاريخ طب و علم اخلاق پزشكى مشغول گرديد، و مدت دو سال در دانشكده ى معقول و منقول به تدريس روانشناسى اشتغال ورزيد. در اين اثنا به عضويت كميسيون پزشكى فرهنگستان برگزيده شد. پس از شهريور 1320 در دولت سهيلى به سمت وزير بهدارى و در فروردين 1323 در كابينه ى ساعد مجدداً وزير بهدارى و بعد وزير فرهنگ شد، ولى در ارديبهشت همان سال به سبب كسالت مزاج استعفا داد. در سال 1945 م. به نمايندگى از طرف دولت ايران در كنفرانس سانفرانسيسكو شركت كرد و

پس از آن نيز چند بار در كنفرانسهاى مختلف جهان به نمايندگى ايران شركت جست، و سه سال در ايالات متحده ى آمريكا به مسافرت و مطالعه و تحقيق مشغول بود و بر اثر حادثه ى اتومبيل در سر حد كشور مكزيك استخوان پايش شكست و چهار ماه و نيم بسترى بود. پس از رفع بيمارى از طرف دولت ايران به سفارت كبراى مصر منصوب شد. در شهريور 1326 ه.ش. به ايران بازگشت و در آبان 1327 به سمت سفير كبير ايران در تركيه منصوب گرديد. مدتى پس از آن براى معالجه به آمريكا رفت ولى مداوا مؤثر نگشت و درگذشت. وى از خدمتگزاران ادب فارسى است. به زبانهاى فرانسوى و انگليسى و عربى احاطه داشت و به افكار بزرگان باختر آشنا بود، به آثار آناتول فرانس علاقه داشت و سه كتاب او را به فارسى روان ترجمه كرد: داستان طائيس، عصيان فرشتگان، بريان پزى ملكه ى سبا. دكتر غنى علاقه ى شديدى به حافظ داشت و درباره ى او تحقيق بسيار به عمل آورد و طرح يك دوره بنام «بحث در آثار و افكار و احوال حافظ» را ريخت كه جلد اول آن راجع به تاريخ عصر حافظ يا تاريخ مفصل فارس و مضافات و ايالات مجاور آن در قرن هشتم و جلد دوم آن كه راجع به تاريخ تصوف در اسلام و تطورات و تحولات مختلف آن از صدر اسلام تا عصر حافظ است به چاپ رسيده. از آثار ديگر اوست: رساله در شرح احوال و آثار ابن سينا، معرفةالنفس، شركت در تصحيح رباعيات عمر خيام با مرحوم فروغى، شركت در تصحيح تاريخ بيهقى با دكتر فياض، شركت در

تصحيح ديوان حافظ با محمد قزوينى (مجله ى دانش 1331 شماره ى 10 و 11، لغ.).

(ح 1331 -1272 ش)، پزشك، نويسنده و مترجمم. در سبزوار به دنيا آمد و تحصيلات مقدماتى را در آن شهر گذراند. پس از فوت پدر همراه دايى اش به تهران آمد و تحصيلات متوسطه را در مدرسه ى دارالفنون به پايان رساند. وى براى ادامه ى تحصيلات در رشته ى طب به بيروت اعزام و در 1297 ش دوره ى دانشكده ى پزشكى آنجا را به پايان رسانيد. بعد به ايران آمد و پس از سه سال اقامت در سبزوار به فرانسه سفر كرد. پس از يك سال و اندى به وطن مراجعت نمود و پس از چندى دوباره به فرانسه رفت و در 1307 ش مجددا به ايران بازگشت و در سبزوار و مشهد به طبابت پرداخت. پس از مدتى طبابت را كنار گذاشت و به كارهاى سياسى روى آورد. وى در دروه هاى دهم تا سيزدهم از جانب مردم مشهد به نمايندگى مجلس منصوب گرديد و در ضمن در دانشكده ى طب و علوم معقول و منقول و روانشناسى تدريس مى كرد. مدتى نيز سفير ايران در كشورهاى تركيه و مصر بود. سرانجام در ايالات متحده از دنيا رفت. دكتر غنى در طول حيات خود كتبى چند تأليف و ترجمه كرده است. از آثار وى: «ابن سينا»؛ «بحث در آثار و افكار و احوال حافظ»، شامل دو قسمت، قسمت اول «تاريخ عصر حافظ يا تاريخ فارسى و مضافات و ايالات مجاوره در قرن هشتم» و قسمت دوم «تاريخ تصوف در اسلام و تطورات و تحولات مختلفه ى آن از صدر اسلام تا عصر حافظ»؛ «بحثى در تصوف»؛ «بحث در سياست»؛ «معرفه

النفس»؛ «عصيان فرشتگان»، ترجمه؛ «تائيس»، ترجمه؛ «بريان پزى ملكه ى سبا»، ترجمه.[1]

برگرفته از كتاب :شرح حال رجال سياسي و نظامي معاصر ايران (جلد دوم)

منابع زندگينامه :[1] آينده (س 7، ش 7، ص 503 -502، س 8، ش 1، ص 62 -59)، بحث در آثار و افكار و احوال حافظ، زندگينامه ى رجال و مشاهير (29 -25 / 5)، شرح حال رجال (179 / 5)، مؤلفين كتب چاپى (899 -897 / 4)، يغما (س 24، ش 10، ص 606 -599).

غياث طبيب، غياث الدين محمد

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س نهم ق)، طبيب. وى مؤلف «قوانين العلاج» در طب است كه آن را در سال 871 ق به پايان رسانيد و سپس خلاصه اى از آن را به نام «زبده قوانين العلاج» پرداخت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (274).

فاتحي بروجني، ايرج

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: عولم پزشكى تهران

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

فارساني مالكي، منصور

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:1312، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: گوارش، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اصفهان.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى بيماريهاى داخلى از سنت لوئيس تگزاس آمريكا در سال 1361، فوق تخصص بيماريهاى گوارش از تگرازس آمريكا در سال 1364.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشگاه علوم پزشكى اصفهان از سال 1349.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى كانسرمرى در اصفهان، تدريس دروس گوارش و بيماريهاى داخلى در دانشگاه علوم پزشكى اصفهان.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

تشخيص و درمان بيماريها.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 4، تعداد مقالات به زبان خارجى: 5

زمينه علمى مقالات:

گوارش، بررسى سرطان مرى در اصفهان و حومه اطراف، اثر مسموميت حاد ترياك بر روى كبد، خونريزى دستگاه گوارش و نقش اندوسكوپى در درمان آن.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

فارسي ابوالخير، تقي الدين محمد، محمدتقي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف بعد از 940 ق)، رياضيدان، منّجم، اديب، پزشك و شاعر شيعى، متخلص به فهمى. در شيراز مى زيست و نزد مير صدرالدين محمد دشتكى شيرازى و فرزد وى مير غياث الدين منصور دشتكى به فراگيرى دانش پرداخت. از آثار چاپى او: «آداب السلطنة»، به فارسى؛ «حل التقويم»، به فارسى در نجوم و هيئت. آثار خطى او: «الاحكام الاحكام»، در نجوم به فارسى؛ «اسامى العلوم و اصطلاحاتها» به فارسى در فضيلت علم، حكمت، آداب تعليم و تعلم، اخلاق و صفات؛ «آغاز و انجام»؛ «طليعة العلوم»؛ به عربى؛ «بستان الادب»؛ «خلاصه ى طليعة العلوم»، به عربى در علوم ادبى، تفسير، تصوف و طريقت، حكمت، اخلاق و رياضيات؛ «انتخاب حل التقويم»؛ «انيس الاطباء»؛ «رساله در هيئت»، به فارسى؛ «رسالة فى حساب القمر»؛ «زبدة الصرف»؛ «شرح رساله ى هيئت»؛ «طالع نامه»؛ «معرفة سمت

القبلة».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (406/9)، تاريخ نظم و نثر (386)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (96/1)، الذريعه (180 ،135 /15 ،67/7 ،359 -358 ،10 -9 /2 ،292 -291 ،36 -35 /1)، ريحانه (94/7)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 81/10)، كشف الظنون (115)، معجم المؤلفين (258/11).

فارسي، ابوالعلاء

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 380 ق)، طبيب. وى در دوران سلاطين آل بويه مى زيست و با على بن عباس مجوسى اهوازى، ابوماهر، موسى بن يوسف شيرازى و ابن مندويه اصفهانى معاصر بود. در زمان سلطان الدوله در شيراز مشغول طبابت بود و پس از انقراض دولت آل بويه به خدمت سلاطين غزنوى، خاصه مسعود پرداخت. وى به حذاقت و حسن درمان معروف بود. تأليف طبى از وى ديده نشده، اما، در باب معالجات و درمانهايى كه كردده، در بعضى از تواريخ حكاياتى آمده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :بزرگان نامى پارس (159 -157)، تاريخ الحكماء قفطى (553)، تاريخ طب (668 -667 /2)، لغت نامه (ذيل/ ابوالعلاء)، نامه ى دانشوران (18 -12 /3).

فاضل، ايرج

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: جراحى عمومى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

فخرايي، سيد حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1326، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: نوزادان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه شيراز در سال 1353، رزيدنت در كلينيك هاى مايو و اسكات اندوايت آمريكا از سال 1356 تا سال 1357، تخصصى نوزادان از بيمارستان سنت لوئيس دانشگاه واشنگتن آمريكا از سال 1357 تا سال 1359.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى از سال 1369، تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

هيپوگلسمى ديررس نوزادان و كمبود موقت PTH، اندازه گيرى بيلروبين آزاد خون در نوزادان مبتلا به زردى، راهنمائى مشاوره و نظارت بر 40 پايان نامه دكتراى عمومى و تخصصى كودكان.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيماريهاى تنفسى نوزادان.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 30، تعداد مقالات به زبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

كودكان و نوزادان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

فخرطباطبائي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى مغز و اعصاب، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

فربود، عبدالرسول

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيهوشى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

فرخ نيا، فهيمه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد: 1324، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيهوشى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى و دكتراى تخصصى بيهوشى با رتبه اول از دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1355.

مرتبه علمى:

استاديار بيهوشى دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1356، ارتقاء به درجه دانشيارى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تحقيق بر روى داروى جديد ميدازولام از گروه بنزوديازپين ها براى بيهوشى در بيماران مبتلا به سرطان در مورد 100 بيمار، استاد راهنماى 7 پايان نامه تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بى حسى، بيهوشى در جراحى چشم، درمان درد در بيماران سرطانى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 7، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

تحقيق در زمينه بيهوشى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

فرزاد، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1322، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى عمومى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى جراحى عمومى در سال 1358 (بورد تخصص ناسيونال)، فلوى جراحى از بيمارستان دانشگاهى اوپالاى سوئد به مدت 4 ماه در سال 1370.

مرتبه علمى:

استاديار گروه جراحى مركز پزشكى قائم دانشگاه علوم پزشكى مشهد در سال 1358، دانشيار گروه جراحى در سال 1366.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

جراحى، طرحهاى كيست هيداتيك و لاپاراسكپى، استاد راهنماى 12 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

جراحى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 20، تعداد مقالات به زبان خارجى: 5

زمينه علمى مقالات:

جراحى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

فرزامي، بيژن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1315، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيوشيمى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى داروسازى از دانشكده داروسازى دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1340، تخصص در رشته فيزيكوشيمى و آنزيم شناسى از دانشگاههاى آمريكا در سال 1347، فوق دكترا از دانشگاههاى كاليفرنيا و نورت وستون آمريكا به مدت دو سال، تدريس در دانشگاه موريس ايالت نيجرسى به مدت دو سال.

مرتبه علمى:

استاديار در داشنكده پزشكى تهران گروه بيوشيمى از سال 1356 تا سال 1366، دانشيار از سال 1366 تا سال 1372، ارتقاء به درجه استادى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1372.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

اثر و مكانيسم آنتى پروتئازها در سرم خون ويروسى اين تركيبات در سرم خون مصدومين جنگى، مطالعه در ساختمان و مكانيسم مولكولى كالمودولين و بررسى آن در سرطان خون، اثر يونهاى فلزى بر ساختمان آنزيمى و نحوه تشكيل ليگاند فلزى در آنزيم،

ارائه روشى كه توسط آن مى توان عامل فعال تركيب شونده با يون فلزى را در روى آنزيمها و پروتئين ها مشخص نمود، شناسائى كنفورماسيون كوآنزيمها و مولكولهاى كوچك توسط روش ابدائى با بكارگيرى يون فلزى در محلولها به توسط روش اسپكتروسكپى، شناسائى و معرفى دو آنزيم آلوستريك، شناسائى هفت ايزوآنزيم در سرم خون و شش ايزوآنزيم در بزاق شناسائى آمكه آنزيمهاى گوارشى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 35 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

اصول شيميائى فرآيندهاى بيوشيميائى، آنزيم ها، ساختمان مكانيسم و كاربرد آنزيمها، بيوشيمى فيزيك، اصول فيزيكى فرآيندهاى شيميائى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 41، تعداد مقالات به زبان خارجى: 25

زمينه علمى مقالات:

مكانيسم واكنشهاى آنزيمى، مكانيسم اثر كوآنزيمها مطالعه در پيوند يون هاى فلزى با آنزيمها، آنزيم و تغييرات مولكولى آنزيمها در بيماريهاى گوارشى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

فرزانه، هادي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: جراحى عمومى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

فرسام، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: داروسازى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

فرشچيان، فضل اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: ترميمى دهان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

فرقاني زداه، جعفر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: داخلى دوماتولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى ايران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

فرمند، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: ارتدنسى، دانشكده: دندان پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

فروتن، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

فروزاني، مينودخت

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد: 1312، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: تغذيه، دانشكده: بهداشت، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى، كارشناسى ارشد و دكترا در رشته غذا و تغذيه و رژيم غذائى از دانشگاههاى ايالتى يونا و پنسيلوانيا در آمريكا، دريافت گواهى تغذيه بالينى از دانشگاه ايالتى پنيسلوانيا، دريافت گواهى آموزش در شيردهى از دانشگاه ايالتى كاليفرنيا در لوس آنجلس.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده بهداشت دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى وضع تغذيه در مادران و كودكان زير 5 سال در برخى از نقاط ايران، بررسى وضع شيردهى در مادران مراجعه كننده به مراكز بهداشتى درمانى، بررسى وضع مواد مغذى در خون مادر و نوزاد، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 25 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

تغذيه در دوران باردارى، مبانى تغذيه، تغذيه و رژيم غذائى در دوران هاى طبيعى، فيزيولوژى و اضطرارى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 12، تعداد مقالات به زبان خارجى: 11

زمينه علمى مقالات:

تغذيه، سوء تغذيه، ارزيابى وضع تغذيه كودكان و مادران، شير مادر.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

فروزنده، اقدس

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد: 1322، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: پاتولوژى فك و دهان، دانشكده: دندان پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى دندانپزشكى از دانشگاه علوم پزشكى تهران، فوق دكترا در رشته پاتولوژى فك و دهان از دانشگاه لوماليزا در كاليفرنياى آمريكا.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

پاتولوژى فك و دهان، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 15 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان

خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

پاتولوژى فك و دهان.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 12، تعداد مقالات به زبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

ضايعات و خصوصا تومورهاى حفره دهان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

فروزنده، بهرام

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى داخلى.، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

فروزين، طهمورث

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: راديولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

فرهاد، مجيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: راديولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

فرهاد، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: قلب و عروق، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اصفهان.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى از دانشكده پزشكى علوم پزشكى اصفهان، گذراندن دوره فلوشيپ قلب و عروق در انستيتو كارايولوژى لندن در سال 1345.

مرتبه علمى:

استاديار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى اصفهان بخش داخلى در سال 1343، دانشيار بخش قلب و عروق دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى اصفهان در سال 1351، ارتقاء به درجه استادى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى اصفهان در سال 1369.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بيمايهاى قلب و عروق، استاد راهنماى 23 پايان نامه دكترا و دكتراى تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

قلب و عروق، صداها و سوفل هاى قلبى، نبض شريانى، نبض وريدى، فشار وريدى و مضرات آن.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 20، تعداد مقالات به زبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

پلوليپوز روده اى و كيست هيداتيك قلب.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

فرهادي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1328، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: گوش و حلق و بينى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى ايران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى و دكتراى تخصصى گوش و حلق و بينى و سر و گردن.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه علوم پزشكى مشهد در سال 1359، دانشيار دانشگاه علوم پزشكى ايران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

گوش و حلق و بينى و جراحى سر و گردن، مسئول پروژه كاشت حلزون شنوائى در ايران، بررسى عوامل ميكروبى هوازى و بى هوازى عفونت هاى گوش ميانى، بررسى اثر اولتراسوند در درمان سينوزيت هاى مزمن، تحقيق در مورد اختلالات تكلمى و اصلاح گفتار با اعمال جراحى حلق، بررسى F.N.A توده هاى گردنى،

گفتار درمانى و بررسى عوامل ميكروبى در سينوزيتها، استاد راهنماى 8 پايان نامه تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

سنيوزيتهاى عفونى، كاربرد بالينى روش ABR و الكتروكوكلئوگرافى در تشخيص بيماريهاى سيستم شنوائى و تشريح (آناتوميك) جراحى استخوان تمپان.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 10، تعداد مقالات به زبان خارجى: 5

زمينه علمى مقالات:

پزشكى و بخصوص در مورد گوش و حلق و بينى و جراحى گردن.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

فرهودي، ابوالحسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1303، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1332، دكتراى تخصصى بيماريهاى كودكان از بخش مرحوم دكتر محمد قريب در سال 1346.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

آلرژى به شير گاو و مقايسه با شير مادر، تاگوميتوز و آلرژى به شير گاو، اندازه گيرى ايمونوگلبولين اطفال ايرانى، مقايسه NBT و Killing در بيماران CCD، آلرژى به پنيسيلين در كودكان، اندازه گيرى ارقام طبيعى فونكسيون تنفسى از 6 ساله تا 20 ساله، مطالعه بيماران مبتلا به عيب اوليه مژكها (PCD)، مطالعه آلرژيهاى هوائى كرج و تهران، راه اندازى آزمايشگاه ايمونولوژى و آلرژى توام با بخش ايمونولوژى و آلرژى بالينى كودكان، روشهاى ايمونوفلورسانسى در ايمونولوژى، راهنمائى مشاوره و نظارت بر 20 پايان نامه دكترا و تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 11

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيماريهايى كودكان، ايمونولوژى كودكان، بيماريهاى شايع

آلرژى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: متعدد، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

اكثرا در رابطه با پژوهش در زمينه ايمونولوژى و آلرژى مى باشند.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

فرهودي، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

فرهي، فرج اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: داروسازى، دانشكده:داروسازى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

فريب اصفهاني، عبدالغفار

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، طبيب، خطاط و شاعر، متخلص به فريب. پدرش از افاضل اصفهان بود.وى تصحيلات خود را در اصفهان و سپس در تهران به پايان رسانيد و در هيجده سالگى جامع علوم ادبى بود. او از علوم معقول و منقول نيز بهره داشت و در علم طب ماهر بود. صاحب «مجمع الفصحا» آورده كه: «... از فرط كياست طرز معالجه جديد اطباى فرهنگ را مزيد طب قديم كرده...». وى قصيده را نيكو مى سرود و در خط نستعليق سرآمد اقران خود بود. او ابتدا خطاط و سپس فريب تخلص مى كرد. از آثار وى: رساله ى درباره ى «بيمارى وبا»، به عربى؛ منظومه اى در «تشريح»، به فارسى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (405 -404 / 2)، حديقه الشعراء (1374 -1372 / 2)، الذريعه (96 / 23 ،829 / 9)، فرهنگ سخنوران (707 -706)، مجمع الفصحا (828 -820 / 5).

فريد حسيني، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: آلرژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

فريد معير، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1314، مرتبه علمى: استاد، رشته: پاتوبيولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اصفهان.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى داروسازى در سال 1343، دكتراى تخصصى در رشته انگل شناسى پزشكى و دريافت مدرك M.P.H رشته پاتوبيولوژى.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشگاه علوم پزشكى اصفهان.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

انگل شناسى پزشكى و كاربرد آن، استاد راهنماى 25 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 15، تعداد مقالات به زبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

انگل شناسى پزشكى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

فريد، جواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1316، مرتبه علمى: استاد، رشته: داروسازى، دانشكده: داروسازى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى داروسازى با رتبه ممتازى از دانشگاه علوم پزشكى تبريز در سال 1341، ديپلم تخصصى داروسازى صنعتى از دانشگاه مونپليه فرانسه در سال 1349.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشگاه علوم پزشكى تبريز، استاد نمونه در سال 1368.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

داروهاى صنعتى، داروسازى و داروشناسى، راهنمائى مشاوره و نظارت بر 62 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

داروسازى و داروسازى صنعتى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 60، تعداد مقالات به زبان خارجى: 11

زمينه علمى مقالات:

داروسازى صنعتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

فريدن اصفهاني، رحمت اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اهواز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى داخلى از ايران و گذراندن فرصت مطالعاتى و تحصيلات تكميلى در انگلستان.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه علوم پزشكى شهيد چمران اهواز در سال 1361، و ارتقاء به درجه استادى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى شهيد چمران اهواز از سال 1371 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بيماريها و اختلالات دستگاه گوارش، بيماريهاى كبد و مجارى صفراوى، راهنمائى مشاوره و نظارت بر يك پايان نامه كارشناسى و بيش از 10 پايان نامه دكتراى عمومى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيماريها و اختلالات دستگاه گوارش.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 8، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

بيماريها و اختلالات دستگاه گوارش، سيستم آندوكرينى مؤثر بر دستگاه گوارش، دهان و دندان

و بررسى هاى آمارى آندوسكوپى با مقايسه با كشورهاى ديگر و ارزيابى علمى آنها.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

فريدوني، هورچيترا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: گوش و حلق و بينى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

فسايي فارسي، ابراهيم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1290 ق)، طبيب و شاعر. مشهور به ميرزا آقاى طبيب. اهل فسا و از اطباى معروف زمان خود بود. كه در كنار شغل طبابت شعر نيز مى سرود از اوست:

ز هشيارى نبستم هيچ طرفى

بكن ساقى ز جام باده مستم

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :فرهنگ سخنوران (17)، مرآت الفصاحه (32).

فسايي، حسن حسيني

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1316 -1237 ق)، مقحق، مفسر، اديب، صوفى، شاعر و طبيب. از سادات دشتكى شيراز بود. در فسا به دنيا آمد. در كودكى پدر و مادر خويش را از دست داد و تحت سرپرستى مادربزرگ و برادر به كسب علم و ادب پرداخت. در خدمت ميرزا ابوالحسن مجتهد فسايى ابتدا علوم را و بعدها «شرح هدايه»، «شرح تجريد» و «معالم الاصول» و «مطول» را فرا گرفت. سپس نزد ميرزا محمد على واحدالعين «مفاتيح الشرايع» فيض كاشانى را، در فقه، خواند. بعد از آن سفرى به اصفهان داشت. پس از بازگشت به شيراز مدتى نزد شيخ مهدى كجورى مازندرانى شاگردى كرد و كتب رياضى را فراگرفت. ميرزا حسن علم طب را نيز در خدمت ميرزا سيد على نياز و حاجى ميرزا بابا حكيم باشى اصفهانى آموخت. وى در 1279 ق سفرى به تهران و يزد كرد و پس از بازگشت به شيراز به معالجه ى بيماران پرداخت و شهرتى كسب كرد. چنان كه پزشك مخصوص سلطان اويس ميرزا احتشام الدوله پسر فرهاد ميرزا معتمدالدوله شد. از آثار وى: «فارسنامه ناصرى»؛ «تفسير حسن»؛ «تحفه احتشامى»، دراندرز و نصايح، به نظم؛ «نقشه مملكت فارس».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دانشمندان و سخن سرايان فارس (257 -251 / 2)، سبك شناسى (365 / 3)، سرآمدان فرهنك و تاريخ (289 / 1)، شرح حال

رجال (342 / 1)، فارسنامه ناصرى (42 -13 / 1)، فرهنگ سخنوران (258)، المآثر و الآثار (204)، مؤلفين كتب چاپى (541 -540 / 2)، يادگار (س 3، ش 4، ص 71 -68).

فشاركي، رحيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: پزشكى، دانشكده: پزشكى دانشگاه: علوم پزشكى اصفهان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

فضلي بزاز، صديقه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد: 1327، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: داروسازى، دانشكده: داروسازى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى شيمى از دانشگاه فردوس مشهد در سال 1349، كارشناسى ارشد شيمى داروئى از دانشگاه لاف برا انگلستان در سال 1358 و دكتراى ميكروب شناسى داروئى از دانشگاه لاف برا انگلستان در سال 1360.

مرتبه علمى:

استاديار و دانشيار دانشگاه علوم پزشكى مشهد از سال 1361.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى تولدى سايدگلوتاميك به روش تخميرى، بررسى تهيه ديسك آنتى بيوتيك، بررسى اثر ضد ميكروبى كلماستين، بررسى اثر ضد ميكروبى ديكلوفناك، بررسى اثر ضد ميكروبى داروهاى بيحسى موضعى، بررسى اثر ضد ميكروبى عصاره هاى گياهان خراسان، تدريس دروس شيمى و رياضى، ميكروب شناسى عمومى، كنترل ميكروبى دارو، فرآورده هاى دارويى بيولوژيك، شيمى داروئى، روشهاى نوين تجزيه دستگاهى، زبان تخصصى در دانشگاه مشهد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

ميكروب شناسى داروئى، جزوات درسى در زمينه ميكروبى شناسى عمومى، كنترل ميكروبى دارو و فرآورده هاى دارويى بيولوژيك.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 3، تعداد مقالات به زبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

ميكروب شناسى داروئى، ارزيابى اثر ضد ميكروبى آميكاسين و مقايسه آن با سه آمينوگليكوزديديگر، بررسى اثر ضد ميكروبى داروهاى بيحس كننده موضعى، تحقيق در مورد اثر آنتى بيوتيك هاى مختلف برپنوموكوك و پيدايش انواع مقاوم به پنى سيلين، مواد ضد ميكروبى در خمير دندان و بررسى آلودگى ميكروبى در آسايشگاه جانبازان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

فغفور لاهيجي، محمد حسين

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1030 / 1029 ق)، دانشمند، طبيب، موسيقيدان و شاعر، متخلص به فغفور. در ابتدا رسمى تخلص مى كرد و زمانى كه به هند رفت تخلص فغفور را برگزيد. وى گاهى مير نيز تخلص

مى كرد. محمد حسين از سادات لاهيجان گيلان بود. دوران جوانى را در همان ولايت به فراگيرى دانش و ادب به ويژه دانش پزشكى گذراند.علم طب را نزد دايى خود، حكيم تاج الدين حسين، آموخت و بيشتر كتابهاى مربوط به علم طب را مطالعه كرد و به همين جهت او را حكيم نيز گفته اند. وى در زمينه ى ادبيات فارسى و عربى، خط، شطرنج، علم ادوار و موسيقى نيز تبحر داشت. در اوايل عمر به خدمت خان احمد گيلانى كه خود شاعر و مشوق شاعران و عالمان بود رسيد و منظومه «شهر آشوب» را در آن زمان به نظم درآورد. سپس به گرجستان،آذربايجان و اصفهان مسافرت كرد. در اصفهان با حكيم شفايى آشنا شد. در زمان شاه عباس مورد توجه على قلى خان شاملو كه ديوان بيگى و ايشيك آقاسى پادشاه بود قرار گفت. وى مسافرتى هم به هند داشت و در اگره مدتى در خدمت حكيم على گيلانى از پزشكان معروف ايرانى در هند بود. در هند با خان خانان عبدالرحيم خان ملاقات كرد و تحت ملازمت وى قرار گرفت و به وساطت وى از مقربان شاهزاده پرويز شد و در مدح او اشعار زيادى سرود. فغفور در الله آباد بر سر راه آگره درگذشت. از آثار وى: رسالاتى در «موسيقى»؛ رساله در «حساب اصابع»؛ «ديوان» شعر، در چهار هزار بيت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (845 -843 / 2)، احوال و آثار خوشنويسان (705 / 3 ،576 -575 / 2)، ايضاح المكنون (522 / 1)، تاريخ ادبيات در ايران (1031 -1024 / 5)، تاريخ نظم و نثر (414)، تذكره ى نصرآبادى (244 -243)، تذكره ى ميخانه (471 -543)، الذريعه (841

-840 ،358 / 9)، سرو آزاد (38 -37)، فرهنگ سخنوران (715)، كاروان هند (1044 -1028 / 2)، لغت نامه (ذيل/ فغفور گيلانى)، مآثر رحيمى (927 -901 / 4)، مجمع الخواص (234 -233)، نامها و نامدارهاى گيلان (375).

فقيهي حكم آبادي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1305، مرتبه علمى: استاد، رشته: چشم پزشكى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران، دكتراى تخصصى چشم پزشكى از مركز پزشكى فارابى در سال 1332.

مرتبه علمى:

دانشيار در دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى مشهد در سال 1334، ارتقاء به درجه استادى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى مشهد.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

عوارض چشمى، درمان تراخم با الكتروكواگوسيون، ضايعات قرنيه در تراخم، گلوكوم حاد و درمان آن راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 30 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: متعدد، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

جديدترين طرق معالجه تب خال قرنيه.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

فلامرزيان، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: داروسازى، دانشكده: داروسازى، دانشگاه: علوم پزشكى اصفهان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

فلسفي كازروني، محمد

قرن:8

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمد بن عبداللَّه بن محمد مظفرالدين حميدالدين بن سعدالدين امامى فلسفى كازرونى از علماء امامى مذهب فلسفى مشرب و اطباء قرن نهم هجريست وى در 870 از دنيا رفته است.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

فلسفي ناييني حسيني، حسنعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهاردهم ق)، پزشك و نويسنده. از ابتداى جوانى به تحصيل علوم معمول زمان خود پرداخت. پس از آن به اصفهان سفر كرد و در مضحر ميرزا باقر حكيم باشى يك دوره طب قديم را گذراند و سپس در اواخر دوره ى مظفرى به تهران آمد و به فراگيرى زبان فرانسه و طب جديد پرداخت. او در فراگيرى چشم پزشكى و علم تاريخ و جغرافيا تلاش بسيار كرد. اثر وى: «هفت مقاله ى فلسفى»، در لزوم ديانت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :فهرست كتابهاى چاپى فارسى (3408 / 2)، مؤلفين كتب چاپى (683 -682 / 2).

فولادوند، بهزاد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

فيلسوف الدوله، عبدالحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1243- ح 1322 ش)، طبيب. نخست لقب ركن الحكما داشت و بعدا به فيلسوف الدوله شهرت يافت. وى در خدمت سيد على سيد الحكما و چند تن از اطباى نامى وقت هر دو قسمت علمى و عملى طب را تكميل نمود و طب جديد را نزد دكتر طولوزان فرانسوى فراگرفت. سالها در تبريز به وظائف مداوا و معالجه اشتغال داشت. در اواخر عمر از تبريز به قم رفت و رياست بيمارستانى را بر عهده گرفت. عاقبت به مشهد مقدس رضوى مهاجرت نمود و در آنجا وفات يافت وى طبيب مخصوص محمدعلى ميرزاى وليعهد نيز بود.از تأليفات وى: «تاريخ تبريز»؛ «الجدريه»؛ «الجذاميه»؛ «حاشيه ى تحرير اقليدس»؛ «مطرح الانظار فى تراجم اطباء الاعصار»؛ «معرفه السموم ناصرى»؛ «مفتاح الادويه»؛ «گريپ»، رساله در مرض آنفولوآنزا.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ريحانه (385 -384 / 4)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (154 / 5)، مؤلفين كتب چاپى (750 -749 / 3).

قاسم زاده، حبيب اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: روان پزشكى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى روانشناسى از دانشگاه تهران در سال 1347، دكتراى روانشناسى رشد از آمريكا در سال 1355.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تحقيق درباره ثبات آزمون ترستون، پسيكو پاتولوژى كودكان، پرخاشگرى در كودكان، تحليل چند متغيرى افسردگى در كودكان، آزمون Gestalt- Bender در تشخيص عقب ماندگى ذهنى و رشد طبيعى كودكان، تكنيك افتراق معنايى درباره ساختار روانشناسى كلمه، رشد اخلاق در كودك، ارتباط شيوه هاى كودك پرورى با اختلالهاى رفتارى كودكان، راهنمائى مشاوره و نظارت بر 15 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 4

تعداد تأليفات

(نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

روان شناسى زبان، شناخت، تفكر، رفتار درمانى، شناخت درمانى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 32، تعداد مقالات به زبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

رفتار درمانى، شناخت درمانى، روان درمانى، مفاهيم عمده روان شناسى، نوروپسيكولوژى، روان شناسى زبان، متدولوژى، اعتياد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

قاضي سعيدي، كبري

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد: 1320، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيهوشى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى بيهوشى از دانشگاه Dowstate Med.center نيويورك آمريكا به مدت سه سال.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بيهوشى، مراقبت هاى ويژه، تحقيق در مورد Pine Mechanism، استاد راهنماى 6 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

طب، بيهوشى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 3، تعداد مقالات به زبان خارجى: 6

زمينه علمى مقالات:

بيهوشى، مراقبت هاى ويژه، تحقيق در مورد مكانيسم ايجاد درد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

قاضي سعيدي، كيومرث

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: پاتولوژى، دانشكده: بهداشت، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى در رشته پاتوبيولوژى (ميكروبيولوژى) و ماستر بهداشت عمومى از دانشكده بهداشت دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1361.

مرتبه علمى:

استاديار دانشكده بهداشت دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1361، دانشيار دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1369.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

ميكروباكتريومها (سل، جذام و ميكروباكتريومهاى محيطى) عفونتهاى روده اى، عفونتهاى تنفسى، پيشگيرى بيمارى جذام در آذربايجان شرقى، گيلان و خراسان، راهنمائى مشاوره و نظارت بر 22 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

ميكروباكتيومهاى محيطى در ايران، بيمارى زائى ميكروباكتريومهاى محيطى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 8، تعداد مقالات به زبان خارجى: 10

زمينه علمى مقالات:

ميكروباكتريومها (سل، جذام و ميكروباكتريومهاى محيطى)، عفونت هاى روده اى، عفونت هاى تنفسى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

قاضي نوري، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1313، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: دندان پزشكى، دانشكده: دندان پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

گذراندن دوره يك ساله دكتراى دندان پزشكى و اندودانتيكس در دانشگاه ايلينويز در شيكاگو آمريكا.

مرتبه علمى:

دانشيار گروه اندودانتيكس دانشكده دندان پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بيماريهاى پالپ و پرى اپيكال، ميكروبيولوژى در اندودانتيكس، آناتومى داخلى دندانها، مقايسه آمارى درمان اندودانتيكس، استاد راهنماى 22 پايان نامه دكترا و 5 پايان نامه دكتراى تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

آناتومى داخلى دندانها و طرز تهيه حفره هاى اندودانتيك.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 6، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

اندودانتيكس.

برگرفته از كتاب

:شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

قايني، سبحانعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 1265 / 1260 ق)، فقيه، متكلم، فيلسوف، رياضيدان، طبيب، محقق، نويسنده و شاعر. معروف به فاضل سبحانعلى خان. وى در شهر لكنهو ساكن و از اميران و مراجع علمى، سياسى و اجتماعى اين شهر بود. او علاوه بر امر تدريس به امور سياسى نيز مى پرداخت. مدتى وزير و مشاور حيدر پادشاه بود و ساير حكام هند، همچون يمين الدوله سعادت على خان به او ارادت مى ورزيدند. ميرزا محمدعلى كشميرى (م 1309 ق) وى را از شاگردان شريف العلماء محمد شريف ابن ملا حسنعلى مازندرانى (م 1246 ق) ذكر كرده است. وى در هند درگذشت و طبق وصيتش پيكرش به كربلا منتقل و در آنجا دفن شد. از آثارش: «شرح حديث الاثره»؛ «شرح حديث الثقلين»؛ «شرح حديث الحوض»؛ «الوجيزه»، در علم كلام و اصول دين به فارسى؛ «لطافه المقال»، كه در رد اعتراضات فاضل رشيد نگاشت و فاضل رشيد اين كتاب را در تحت نام «ايضاح لطافه المقال» پاسخ گفت و فاضل سبحانعلى خان كتاب «فذلكه الكلام» را در جواب «ايضاح» نوشت. جواب رساله ى «مكاتيب» حيدرعلى فيض آبادى؛ «فيوضات سحبانى»؛ «فضائح البخارى فى صحيحه»، در مورد نويسنده و متن كتاب «صحيح» بخارى و روايات جعلى آن، كه به فارسى است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :بزرگان قائن (209 -207)، الذريعه (50 -49 / 25 ،323 / 18 ،249 ،130 / 16 ،198 ،195 ،187 -186 / 13 ،211 / 10)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 597 -596 / 13).

قائم مقامي هزاوه،محمدامين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: مغر و اعصاب، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

قائم مقامي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1323، مرتبه علمى: استاد، رشته: دندان پزشكى، دانشكده: دندان، پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى دندان پزشكى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1346.

مرتبه علمى:

استاديار رشته بيماريهاى دهان دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى در سال 1353، دانشيار در سال 1364، و استاد رشته بيماريهاى دهان دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى در سال 1370.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

دندان پزشكى عمومى، بيماريها و ضايعات مخاط دهان، راهنمائى مشاوره و نظارت بر 38 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيماريهاى مخاط دهان، تشخيص مخاطى،كاربرد داروها و آنتى بيوتيك ها در درمان بيماريهاى مخاط دهان.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 14، تعداد مقالات به زبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

بيماريهاى دهان و دندان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

قائمي، ابوالقاسم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1290 ش)، پزشك و نويسنده. تحصيلات متوسطه را در دبيرستان شرف به پايان رساند و از دانشكده ى پزشكى فارغ التحصيل شد. بعد از فراغت از تحصيل عهده دار مشاغلى چند از جمله: رياست درمانگاه، رياست بخش وابسته ى سرم شناسى بود. اثر وى: «كيميا پزشكى»، درباره ى پنى سيلين و موارد استعمال آن.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :فهرست كتابهاى چاپى فارسى (2702 / 2)، مؤلفين كتب چاپى (277 -276 / 1).

قدسي، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1279 ش)، پزشك و نويسنده. در تهران به دنيا آمد. تحصيلات ابتدايى و متوسطه و پزشكى را در زادگاهش گذراند. چندى در سمت رياست قرنطينه ى خوزستان به كار مشغول شد. در 1314 ش به پاريس عزيمت نمود. در انستيتو پاستور تحصيلات خود را تكميل كرد. پس از بازگشت به ايران در انستيتو پاستور ايران به درمان بيماران مبتلا به هارى پرداخت و حاصل تحقيقات خود را در مجلات بين المللى منتشر كرد و به واسطه همان مقالات از طرف سازمان بهداشت جهانى به عنوان كارشناس بين المللى برگزيده شد. وى به كشورهاى اروپا و آمريكا سفر كرد و در مراكز بهداشتى آن كشورها به تحقيق و مطالعه پرداخت و در بازگشت به ايران روش جديد مايه سازى ضد سل را در ايران مورد استفاده قرار داد. از جمله مشاغل وى: معاونت وزارت بهدارى، نيابت رياست انستيتو پاستور و رياست بخش ب. ث. ژ بود. از آثار وى: «بيمارى هارى و اقسام مختلف آن»؛ «درمان ضد هارى»؛ «سخنرانيهاى پرفسور آندره لمى ير»، در دانشكده ى پزشكى تهران؛ «مايه كوبى بر ضد سل بوسيله ب. ث. ژ».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :فهرست كتابهاى چاپى فارسى (2866 / 2 ،1397 ،572 / 1)،

مؤلفين كتب چاپى (424 -422 / 6).

قرباني ثمين، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1309، مرتبه علمى: استاد، رشته: انگل شناسى، دانشكده: بهداشت، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى حرفه اى داروسازى از دانشكده داروسازى دانشگاه تهران در سال 1337، كارشناسى ارشد انگل شناسى از دانشگاه ليوپول انگلستان در سال 1353، و دكتراى تخصصى انگل شناسى از دانشگاه تهران در سال 1354.

مرتبه علمى:

استاديار دانشكده داروسازى و دانشكده بهداشت از سال 1346، تا سال 1354، دانشيار دانشكده بهداشت و انستيتو تحقيقات بهداشتى دانشگاه تهران از سال 1354 تا سال 1364 و استاد دانشكده بهداشت و انستيتو تحقيقات بهداشتى دانشگاه تهران از سال 1364 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تدريس دروس انگل شناسى پزشكى در دانشگاه تهران و مجتمع پزشكى طالقانى، كوكسيدهاى بيمارى زا توكسوپلاسموز در ايران، سرواپيدميولوژى توكسوپلاسموز در ايران، بررسى سرولوژى توكسوپلاسموز در حيوانات، مطالعه روش هاى تشخيص آزمايشگاهى پنموسيستوزيس ريوى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 14 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 8

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

متون درسى پزشكى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 5، تعداد مقالات به زبان خارجى: 20

زمينه علمى مقالات:

توكسوپلاسموز، ليشمانيوز و مالاريا.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

قربانيان، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: اورلوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

قرقره چي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1313، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى عمومى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى جراحى عمومى از دانشگاه تبريز در سال 1346، فوق تخصص از دانشگاه لوئى پاستور فرانسه در سال 1353.

مرتبه علمى:

استاديار جراحى دانشگاه علوم پزشكى تبريز از سال 1348 تا سال 1353، دانشيار جراحى دانشگاه علوم پزشكى تبريز از سال 1353 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

پزشكى و جراحى عمومى، جراحى معده و دوازده.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى: 2

زمينه علمى تأليفات:

درمان جراحى زخم دوازده، ضربه هاى دست و انگشتان.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: متعدد، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

تعداد متعددى مقاله به زبان فراسى در رشته جراحى، تعدادى مقاله در رشته جراحى به زبان فرانسه.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

قره باغيان، مهين

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيهوشى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشكده پزشكى دانشگاه تهران، دكتراى تخصصى بيهوشى از دانشگاه تهران، ديپلم بيهوشى از كالج سلطنتى انگلستان.

مرتبه علمى:

دانشيار رشته بيهوشى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

كاربرد داروهاى مخلتف كه در ضمن بيهوشى مصرف مى شوند، مراقبت هاى مهم قبل از عمل و بعد از عمل، طب سوزنى، كاربرد درمانى داروها در ضمن عوارض بيهوشى، راهنمائى مشاوره و نظارت بر 8 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 14

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

روش هاى بيهوشى عمومى و بيحسى موضعى، ICU و بخش مراقبت هاى ويژه تنفسى، سندروم نارسائى تنفسى، بيهوشى در بيماريهاى غدد

داخلى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 3، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

اثرات داروهاى سراتيد و آنالژزيك و كاربرد آنها در بيهوشى عمومى و بيحسى هاى موضعى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

قره بيگلو، فيروز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى اطفال، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى جراحى عمومى از دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1341، طى دوره هاى تخصصى در دانشكده پرشكى بردو فرانسه و طى دوره جراحى اطفال در انگلستان از سال 1348 تا سال 1351 و دريافت گواهى فوق تخصص جراحى اطفال از وزارت فرهنگ و آموزش عالى در سال 1361، طى دوره كوتاه مدت جراحى كودكان و نوزادان در آمريكا.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تبريز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

جراحى هاى كودكان و نوزادان، استاد راهنماى 9 پايان نامه تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

جراحى كودكان و نوزادان.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 8، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

ضربه هاى قفسه صدرى و پانكراس و جراحى هاى اطفال.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

قريب ، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مرحوم دكتر محمد قريب در سال 1288 در يك خانواده مذهبي در تهران متولد شد. پدرش مرحوم علي اصغر از مردم گركان از توابع آشتيان بود . دوران ابتدايي را در دبستان سيروس و متوسطه را در دارالفنون گذرانيد. وي در سال 1306 شمسي در زمره اولين گروه دانشجويان ايراني بودند كه بري ادامه تحصيل در رشته پزشكي به فرانسه رفتند. وي در پايان سال اول در شهر رن فرانسه موفق به دريافت جايزه لابراتور تشريح دانشكده پزشكي شد. وي در سال 1314 نخستين ايراني بود كه توانست در كنكور انترني بيمارستان پاريس موفق شود. رساله دكتراي خودرا تحت عنوان (( وقفه تنفسي شيرخواران )) با درجه

بسيار خوب گذرانيد و در سال 1315 با دوشيزه زهرا قريب , دختر مرحوم آقا ميرزا عبدالعظيم خان قريب ازدواج كرد و نتيجه اين پيوند مبارك دو پسر ودو دختر مي باشد. پسران ايشان به پزشكي اشتغال دارند. ازدواج نموده ودر سال 1317 به ايران بازگشت نمود. پس از طي نمودن دوره سربازي در سال 1319 به عنوان دانشيار طب اطفال در دانشگاه به فعاليت علمي مشغول گرديد. وي ابتدا در بيمارستان رازي به اداره بخش اطفال مشغول شد و بعد از آن به بيمارستان هزار تختخوابي آمد و در آن بخش اطفال داير نمود. وي در سال 1319 كتاب بيماريهاي كودكان را به چاپ رساند و در سال 1335 با همكاري آقاي دكتر اهري آن را با اطلاحات جديد تجديد چاپ نمود. دكتر قريب در سال 1321 به دريافت نشان عالي دولت فرانسه شد و در سال 1350 به عضويت هيئت مديره انجمن بين المللي بيماريهاي كودكان در آمد. همچنين در آخرين سالهاي عمر وي موفق به نشان درجه اول فرهنگ از وزارت آموزش و پرورش شد.

وي در طول سالهاي فعاليت علمي خود در كنگره هاي مختلف بين المللي در كشورهاي مختلف از جمله فرانسه، آمريكا، كانادا، ژاپن، تركيه و اتريش شد و عضويت چندين مجمع علمي بين المللي را برعهده داشت. ايشان اولين تعويض خون را در ايران انجام دادند و از بنيانگذاران انتقال خون در ايران بودند.

از مهمترين اقدامات ايشان بنيانگذاري و تأسيس اولين بيمارستان تخصصي كودكان يعني بيمارستان مركز طبي كودكان به همراه دكتر اهري بود كه ايشان اين اقدام را در زمان بازنشستگي خود انجام دادند. آنچه دكترمحمد قريب

را شاخص مي نمود هوش سرشار, علاقه به فراگيري , قدرت كار واستقامت در مقابل مشكلات بود.

كلاس درس استاد كه تقريبا هميشه بر بالين بيمار بود , درنوع خود مكتبي از پيشرفته ترين روشهاي علمي كنوني به شمارمي رفت . استاد شاگرد را در برابر بيمار ومسايل وي قرار مي داد , وي را به تفكر وتعقل وسخن گفتن وا مي داشت وسپس راهنمايي مي نمود.

مرحوم دكتر قريب در حين فعاليت علمي فعاليت سياسي و اجتماعي نيز داشت به گونه اي كه بارها در كلاس درس به اقدامات رژيم انتقاد نموده و پس از واقعه 28 مرداد 32 نيز بدنبال امضاء يك بيانيه به همراه 10 تن ديگر از اعضاء هيئت علمي دانشگاه مانند مهندس بازرگان، دكتر سحابي و دكتر نعمت الهي به دستور شاه از دانشگاه اخراج شدند كه اين موضوع باعث افزايش محبوبيت ايشان در بين دانشجويان و جامعه دانشگاهي شد.

مرحوم دكتر قريب در سال 1351 به هماچوري (دفع خون از دستگاه ادراري) مبتلا شدند كه بعدها تشخيص كانسر مثانه داده شد و اقدامات درماني انجام شده درايران و آمريكا تأثير چنداني بر بيماري ايشان نداشته و سرانجام در روز سه شنبه اول بهمن ماه 1353 در بيمارستان مركز طبي كودكان محل خدمت خود دار فاني را وداع كردند و طبق وصيت خودشان در قبرستان شيخان قم به خاك سپرده شدند. براي مراسم تدفين دكتر محمد قريب، آيت الله العظمي گلپايگاني نماز ايشان را قرات فرمودند. از جمله شاگردان ايشان مي توان به دكتر ولايتي وزير امر خارجه سابق اشاره كرد. روزگار قريب نام مجموعه تلويزيوني است كه كيانوش عياري درباره زندگي

دكتر محمد قريب ساخته است.

برگرفته از كتاب :پايگاه راسخون

منابع زندگينامه :مركز طبي كودكان

سايت پروفسور سلطان زاده

پايگاه عصر ايران

قريب، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1308، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1332، دكتراى تخصصى كودكان و قلب كودكان از آمريكا در سال 1339.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه علوم پزشكى شيراز در سال 1341، دانشيار در سال 1354، استاد دانشگاه علوم پزشكى شيراز در سال 1350.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بيماريهاى كودكان.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيماريهاى كودكان و طب كودكان.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 15، تعداد مقالات به زبان خارجى: 23

زمينه علمى مقالات:

بيماريهاى كودكان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

قزل اياغ، حسينقلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1336 ش)، پزشك و نويسنده. تحصيلات پزشكى خود را در فرانسه به پايان رساند. چند دوره از طرف مردم سمنان و دامغان و جندق وكالت مجلس را به عهده داشت. از رجال علم و ادب و از پزشكان بنام بود و در مجله «يغما» مقالات از او به چاپ رسيده است. در اواخر عمر كتابهاى خود را به كتابخانه ى دانشكده ى پزشكى و كتابخانه ى ملى اهدا كرد. آثار وى: «پزشكى قانونى»؛ «حفظ الصحه ى عملى يا كليد صحت»؛ «دستور مادران جوان»؛ «سوزاك».[1]

فرزند قربان خان، در 1254 ش متولد شد. پس از اتمام تحصيلات مقدماتى وارد مدرسه ى دارالفنون شد و به تحصيل فن پزشكى پرداخت و درجه ى دكترا گرفت و به طبابت مشغول شد. به هنگام نهضت مشروطيت، مشروطه خواهان را يارى مى داد و با آنها حشر و نشر داشت و تدريجا در محافل اجتماعى و سياسى تهران اسم و رسمى پيدا كرد و با بزرگان و سياستمداران

محشور و نزديك شد. در انتخابات دوره ى سوم مجلس شوراى ملى، از سمنان به وكالت انتخاب شد و در مجلس به فرقه ى اعتدالى ها ملحق شد و در انتخابات هيئت رئيسه جزء هيئت مباشرت مجلس گرديد. در 1306 بنا به دعوت على اكبر داور، به عدليه رفت و رئيس پزشكى قانونى شد. ساليانى دراز در آن سمت بود و در دوره ى نهم مجددا از سمنان به وكالت رسيد. در ادوار دهم، يازدهم و دوازدهم نيز سمت خود را حفظ كرد. قزل اياغ مردى دانشمند و اديب بود. چندى نيز در فرانسه به تحصيل و تمرين پرداخت. در اواخر عمر از طبابت اعراض نموده و ايام خود را به مطالعه و معالجه مى گذرانيد. در 1334 قريب پانصد جلد از كتابهاى طبى خود را به كتابخانه ى مجلس اهدا نمود. وفات او در سال 1336 ش اتفاق افتاد. تاليفاتى نيز در رشته ى پزشكى از خود باقى گذاشت.

برگرفته از كتاب :شرح حال رجال سياسي و نظامي معاصر ايران (جلد دوم)

منابع زندگينامه :[1] فهرست كتابهاى چاپى فارسى (1429 ،1179 -1178 ،606 / 1)، مؤلفين كتب چاپى (940 -939 / 2)، يغما (س 7، ش 10، ص 478).

قضائي، صمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1304، مرتبه علمى: استاد، رشته: پزشكى قانونى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

تحصيلات عالى و تخصصى در رشته هاى پزشكى، پزشكى قانونى و اجتماعى.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

پزشكى قانونى، طب كار و بهداشت حرفه اى، استاد راهنماى 20 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 8

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان

خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

پزشكى قانونى، تروماتولوژى پزشكى قانونى، تعيين هويت و جرم يابى، معلوليت ها، بيماريهاى ناشى از كار، مسموميتهاى عمده ناشى از كار، بيماريهاى ناشى از عوامل فيزيكى و سرطانهاى ناشى از كار.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 11، تعداد مقالات به زبان خارجى: 7

زمينه علمى مقالات:

طب كار و پزشكى قانونى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

قطان مروزي، عين الزمان، ابوعلي حسن

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(548 -465 ق)، حكيم، رياضيدان و اديب. اصل وى از بخارا بود. در مرو به دنيا آمد. در طب، رياضيات، ادبيات و علوم دينى سرآمد ولى اشتغال وى بيشتر در علم طب بود. او از شاگردان ابوالعباس لوكرى بود. وى در فتنه ى غزان كشته شد. قطان در عروض، انساب، طب، هيئت و رياضى تأليفات متعدد دارد. مهمترين اثر رياضى او كتاب «گيهان شناخت» يا «كيهان شناخت» و «اختر شناخت» است. از ديگر آثارش: «الدوحه»، در انساب؛ «رسائل»، در طب.[1]

مروزى، عين الزمان ابوعلى حسن بن على؛ رياضى دان و طبيب و فيلسوف قرنهاى پنجم و ششم. اصل وى از بخارا بود و او خود به سال 465 در مرو ولادت يافت. تحصيلات علمى وى نزد لوكرى (ه.م) صورت گرفت و او در مرو مى زيست تا در 548 در فتنه ى غزان به دست آنان كشته شد. قطان در طب و علوم اوايل و رياضيات و ادبيات و علوم دينى سرآمد زمان خود بود، ولى بيشتر به طب علاقه داشت و در مرو دكانى داشت كه در آن به طبابت مشغول بود. مهمترين اثر رياضى او «گيهان شناخت» (ه.م) است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الاعلام (220 -219 / 2)، تاريخ ادبيات در ايران (967 -965 ،313 -312

،294 / 2)، تاريخ علوم و فلسفه ايرانى (587)، تاريخ نظم و نثر (127)، تتمه ى صوان الحكمه (91)، الذريعه (255 -254 / 18 ،272 -271 / 8)، كارنامه ى بزرگان (265)، معجم المؤلفين (260 / 3).

قطب الدين شيرازي، ابوالثناء محمود

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(710 -634 ق)، طبيب، رياضيدان، منجم، فيزيك دان، فيلسوف، عالم اشعرى شافعى و مفسر. معروف به قطب شيرازى و ملقب به علامه. در شيراز به دنيا آمد. پدرش ضياءالدين مسعود پزشك و مدرس طب در بيمارستان مظفرى شيراز و در همان حال از بزرگان فرقه سهرورديه بود. قطب الدين محمود علم طب را نزد پدر و عموى خود فراگرفت. خرقه ى تصوف را در ده سالگى از دست پدر خود پوشيد و از نجيب الدين على بن بزغش شيرازى نيز خرقه گرفت. در چهارده سالگى پدرش فوت كرد و او به جاى پدر به عنوان چشم پزشك در بيمارستان شروع به كار نمود. وى قرائت و شروح «قانون» را نزد استادان شيراز فراگرفت. چندى نيز شاگرد نجم الدين كاتبى قزوينى بود. سپس به مراغه رفت و در آنجا علم هئيت و «اشارات» ابن سينا را در خدمت خواجه نصيرالدين طوسى آموخت و نزد آن استاد و به يارى او به حل مشكلات «قانون» توفيق يافت. او همچنين سفرهايى به خراسان، عراق عجم، بغداد و روم داشت. در قونيه به خدمت صدرالدين قونيوى رسيد و علم شريعت و طريقت را نزد او فراگرفت. قطب الدين شيرازى از دانشمندان جامع و بزرگ، و در معقول يگانه زمان خود بود. او در طب و رياضيات و نجوم و حكمت و موسيقى دست داشت و در نظم و نثر پارسى و عربى داراى مهارت كامل بود. عده اى از رجال علم و دانش در

محضر او شاگردى كرده اند. از جمله شاگردان وى: قطب الدين رازى، كمال الدين فارسى و نظام الدين اعرج بودند. قطب الدين در اواخر عمر در تبريز سكنى گزيد و در همان جا درگذشت و در مقبره ى چرنداب تبريز در كنار قاضى بيضاوى دفن شد. از آثارش: «دره التاج لغره الديباج/ الدباج»، معروف به «انموذج العلوم»، به فارسى؛ كه به خواهش امير دباج، پادشاه اسحاق وند گيلان، تأليف كرد؛ «تحفه ى شاهى»، در علم هئيت، به فارسى؛ «نهايه الادراك فى درايه الافلاك»، در علم هئيت، به فارسى؛ «اختيارات مظفرى»، در هيئت و نجوم؛ «شرح حكمه الاشراق»؛ «شرح مفتاح العلوم» سكاكى، قسمت سوم؛ شرح «مختصر الاصول» حاجبى؛ «فتح المنان فى تفسير القرآن»، در حدود 40 مجلد؛ «مشكلات التفاسير».[1]

شيرازى، محمود بن مسعود بن مصلح فارسى كازرونى اشعرى شافعى مكنى به ابوالثناء، دانشمند معروف (ف. تبريز 710 يا 716 ه.ق). وى نزد نصيرالدين طوسى علم آموخت و سپس به روم (آسياى صغير) رفت و نزد صدرالدين قونوى تلمذ كرد و قاضى سيواس، ملطيه و زارالشام گرديد و سپس در تبريز ساكن شد و در امر رصدخانه با خواجه نصير همكارى داشت. وى در اغلب علوم عصر مانند طب و نجوم و حكمت و موسيقى تبحر و نيز ذوق ادبى و قريحه ى شعرى داشت. او راست: شرح قانون ابن سينا، شرح حكمةالاشراق، درةالتاج شامل علوم حكمى به فارسى، التحفةالشاهية، ترجمه ى تحرير اقليدس، شرح مفتاح العلوم سكاكى، نهايةالادراك فى درايةالافلاك.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] آثار عجم (328)، الاعلام (66 -65 / 8)، تاريخ ادبيات در ايران (1230 -1227 / 3)، تاريخ فلاسفه ى ايرانى (476 -460)، تاريخ گزيده (702 -701)، تاريخ نجوم اسلامى (53 -52)، تاريخ

مغول (507 -506)، تاريخ نظم و نثر (148 -147)، تذكره ى روز روشن (662 -661)، حبيب السير (117 -116 / 3)، دائره المعارف فارسى (2059 / 2)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (214 -205 / 4)، الذريعه (884 / 9)، روضات الجنات (129 / 8)، ريحانه (472 -470 / 4)، زندگينامه ى رياضى دانان (354 -351)، شخصيت هاى نامى (395 -394)، شرح و بررسى زندگانى و معرفى آثار علامه قطب الدين رازى ورامينى (96 -94)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 214 -212 / 8)، العبر (25 / 4)، فرهنگ سخنوران (472)، كشف الظنون (1985،1695 ،1235 ،738 ،367 ،35)، الكنى و الالقاب (73 / 3)، لغت نامه (ذيل/ قطب الدين شيرازى)، مجمل فصيحى (ذيل/ سال 710)، مرآت الفصاحه (504 -501)، معجم المؤلفين (203 -202 / 12)، مؤلفين كتب چاپى (91 -89 / 6)، هديه الاحباب (219)، هديه العارفين (407 -406 / 2)، هفت اقليم (209 -208 / 1).

قفقازي، تقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: فارماكولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اصفهان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

قلمبر، محمدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيوشيمى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى بيولوژى و كارشناسى آموزش از دانشگاه تهران، كارشناسى و كارشناسى ارشد در ميكروبيولوژى، دكترا در رشته ميكروبيولوژى و بيوشيمى، فوق تخصص در متابوليسم ميكروبى از دانشگاه ميشيگان در سال 1342، فوق تخصص در آنزيم شناسى از دانشگاه جانزهاپكينز آمريكا در سال 1346، فوق تخصصى بيولوژى مولكولى از دانشگاه كلرادو در سال 1367.

مرتبه علمى:

استاد مدعو در بيوشيمى در دانشگاههاى جانزهاپكينز، تنسى، كلرادو، كاليفرنيا، بنياد اسكريپز و هاروارد استاد بيوشيمى ميشيگان در سالهاى 1364 -57، استاد بيولوژى مولكولى دانشگاه تمپل، استاد بيوشيمى دانشگاه علوم پزشكى شيراز از سال 1368.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

متابوليسم ميكروبى، بيوسنتز پوسته خارجى ميكروبها، آنزيم هاى باكتريوفاژها، بيولوژى مولكولى بيمارى ديابت كودكان، ايمونوشيمى بيمارى ديابت، ژنهاى مربوط به كلروپلاتس و ميتوكندرى ها، جداسازى و تخليص آنتى بيوتيك ها، جداسازى و تخليص چهار آنزيم در مسير متابوليسم L-fucose استاد راهنماى 2 پايان نامه دكترا و كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى: 4

زمينه علمى تأليفات:

بيوشيمى تجربى عمومى، بيوشيمى تجربى بالينى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى:-، تعداد مقالات به زبان خارجى: 89

زمينه علمى مقالات:

آنزيم شناسى، بيولوژى مولكولى بيمارى ديابت، ايمونوشيمى، ژنتيك مولكولى، بيوسنتز و ساختمان شيميائى پوسته خارجى ميكروبها.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

قمري بخاري، ابومنصور حسن

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 380 ق)، طبيب. در قسمت علمى و عملى طّب مهارتى بسزا داشت و در زمان سامانيان مى زيست. شيخ ابوعلى سينا نزد وى درس خواند. برخى نوشته اند كه او نزد ابن سينا شاگردى كرد كه درست نيست. از جمله تأليفات وى: «علل العلل»؛ «غنى

و منى»؛ «مجموعه ى كبير»؛ «معالجات منصورى»؛ «رسالة ف امراض الصدر»؛ «رسالة فى الحميات»؛ «فى مرض الاستسقا».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (345 /1)، تاريخ طب (653 /2)، ريحانه (278 -276 /7)، كشف الظنون (1750)، لغت نامه (ذيل/ حسن قمرى)، معجم المؤلفين (299/3)، نامه ى دانشوران (230 /2)، هدية العارفين (272 /1).

قمي، تقي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، شاعر و طبيب. از نام آوران عراق بود و در فضل و كمال شهره ى آفاق. اين سخن از اوست: «عادل ترين دردها حسد است كه حاسد را در آتش حقد چنان مبتلا دارد كه داد محسود از او بستاند.» وى در كنار طبابت و معالجت بيماران شعر نيز مى سرود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (1258/3)، تذكره ى روز روشن (155)، الذريعه (174/9)، فرهنگ سخنوران (190)، هفت اقليم (502 -501 /2).

قناعت باجگيران، جواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1319، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: ميكروبيولوژى، دانشكده: داروسازى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

گذراندن دوره دستيارى ميكروبيولوژى پزشكى در سال 1352، دكتراى تخصصى ميكروبيولوژى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1353، درجه M.S.C از دانشگاه جرج تاون آمريكا در سال 1359.

مرتبه علمى:

طى مرحله استاديارى و ارتقاء به درجه دانشيارى دانشكده داروسازى دانشگاه علوم پزشكى مشهد.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

ميكروبيولوژى بالينى، استاد راهنماى 20 پايان نامه دكترا و دكتراى تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

ميكروبيولوژى پزشكى، ويروس شناسى پزشكى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 18، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

ميكروبيولوژى بالينى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

قنبرپور، عليرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

تولد: 1319.

درگذشت: 15 شهريور 1371.

دكتر عليرضا قنبرپور داراى درجه ى دكتراى علوم دارويى از دانشگاه كلمبيا بود و در دانشگاه تهران تدريس مى نمود.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

قنبرپورقوچاني، عليرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1319، مرتبه علمى: استاد، رشته: داروسازى، دانشكده: داروسازى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى داروسازى از دانشگاه تهران در سال 1342، كارشناسى ارشد داروسازى از دانشگاه تهران در سال 1343، كارشناسى ارشد علوم دارويى از دانشگاه كلمبياى آمريكا در سال 1349، دكتراى علوم دارويى از دانشگاه كلمبياى آمريكا در سال 1352.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه تهران از سال 1352، تا سال 1357، دانشيار دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1357 تا سال 1366، استاد دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1366 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تهيه دى سيكلومين، نيريدازول و متيل فنيديت، تيه مترونيدازول، آمپى سيلين و آموكسى سيلين، تهيه كلوكساسيلين و آمينوپنى سيلانيك اسيد، تهيه نيفيديپين، بوكلوزاميد، متوكلوپراميد و آنتازولين، تيه نالوكسان، تهيه نالتركسون، تهيه كدئين، تهيه كلر هيدرات سيكليزين، تهيه تيابندازول، سنتزپنى سيلين هاى جديد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

سنتتيك ساده واكنش هاى مبادى آنتى بيوتيك، شرح رياضى سنتتيك هاى شيميائى در محلول و شيمى داروئى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 5، تعداد مقالات به زبان خارجى: 5

زمينه علمى مقالات:

N- متيل بردارى از تبائين، N- بنزيل نورتبائين، سنتز مشتقات جديدى از تبائين، الكالوئيدهاى گلوسيوم فلاوم نوع لئوكاريوم رحمت آباد رودبار و غيره.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

قندي، شهريار

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

قنديها، احد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: فارماكولوژى، دانشكده: داروسازى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى فارماكولوژى از دانشگاه استرس كلايد انگلستان.

مرتبه علمى:

استاد دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تبريز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

فارماكولوژى بنيادى و نوروماسكولار، تحقيق در زمينه محل تلاقى عصبى و عضلانى مخطط شامل عصب حركتى و فيبر عضلانى مخطط، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 50 پايان نامه دكتراى فارماكولوژى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 50، تعداد مقالات به زبان خارجى: 10

زمينه علمى مقالات:

فارماكولوژى بنيادى، نوروماسكولار.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

قوام، فرخ

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: پاتولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اروميه.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

تحصيلات تخصصى و اخذ مدرك كلينيكال پاتولوژى و آناتوميكال پاتولوژى در بيمارستان هامراسميت دانشگاه لندن و داراى بورد تخصصى پاتولوژى بالينى و تشريحى از دانشگاه لندن.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى اروميه.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

نقش منزيم در انفاركتوس ميوكارد، بررسى سلنيوم و انفاركتوس ميوكارد، سل در زنان نازا، ارزش تومور ماركر، CA125 درتومورهاى تخمدان، هيستوپاتولوژيك لنفوم غير هوچكينى و طبقه بندى جديد آن، آمار مواد آپاندكتومى در بيمارستانهاى اروميه، بررسى هيستوپاتولوژيك تيروئيدهاى بزرگ شده در استان آذربايجان غربى، بررسى تومورهاى بدخيم استان آذربايجان غربى، طبقه بندى هيپرپلازى آندومتر، ميزان CA125 درتومورهاى تخمدان در شهرستان اروميه، نازائى و توكسوپلاسموزيى، نازائى و ليستريوزيس، پاتولوژى بالينى و تشريحى، راهنمائى مشاوره و نظارت بر 14 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

پاتولوژى،

ايمونوهيستو شيميائى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 11، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

كندروديسپلازى منقوط، پنوماتوزكيستيك روده، روش رنگ آميزى پراكسيد از- آنتى پراكسيداز، شيوع سرطان مثانه در آذربايجان غربى، ليوميوم با فعاليت ميتوزى زياد، سيالوزيس، تومور ماركرها در سرطان پستان، سندرم زلينجراليون، آنزيم هاى پروتئوليتيك در تشخيص قارچ ها، تومور ماركرها در تشخيص و درمان بيماريها، پديده كاتاستروف.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

قوام زاده، اردشير

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1319، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى از وين (اتريش)، دكتراتى تخصصى بيماريهاى داخلى از زرويخ (سوئيس)، دوره فوق تخصص هماتولوژى- انكولوژى از زوريخ (سوئيس)، دوره تخصصى پيوند مغز استخوان از زوريخ سوئيس.

مرتبه علمى:

پس از طى مرحله استاديارى، ارتقاء به درجه دانشيارى دانشكده علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

پيوند مغز استخوان، كم خونى، درمان سرطان پستان، سرطان پستان از نظر كروموزم، پيوند در تالاسمى ها، انجام پيوند مغز استخوان در ايران براى اولين بار در سال 1369، راهنمائى مشاوره و نظارت بر 21 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

اصول هماتولوژى بالينين، بيماريهاى خون و سرطان.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 21، تعداد مقالات به زبان خارجى: 10

زمينه علمى مقالات:

درمان سرطان پستان، درمان چكين، درمان لنفون، پيوند مغز استخوان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

قوامي، فرخ الدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

قوجقي، امان

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد 1318، مرتبه علمى: استاد، رشته: گوش و حلق و بينى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1347، گذراندن دوره سه ساله رزيدنتى در دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى از سال 1349، گذراندن فلوشيپ اتولوژى و اتونورولوژى در انگلستان و آمريكا به مدت دو سال.

مرتبه علمى:

استاد دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تحقيق در زمينه گوش، حلق و بينى، راهنمائى مشاوره و نظارت بر 48 پايان نامه تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 7

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

تكنيك جراحى در بازسازى و باز شنوائى گوش، آموزش بيماريهاى گوش و حلق و بينى، سر وگردن.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 43، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

گوش و حلق و بينى و اتونورولوژى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

قهرماني، ساسان

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: دندانپزشكى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

كاخكي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى عمومى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

كاخي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد 1313، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى عمومى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى از دانشگاه پاريس در سال 1344، دكتراى تخصصى در جراحى عمومى از دانشگاه مونترال كانادا در سال 1349 و فوق تخصص جراحى كبد ومرى از دانشگاه هنگ كنگ در سال 1357.

مرتبه علمى:

استاديار دانشكده پزشكى اهواز از سال 1349 تا سال 1355، دانشيار تمام وقت دانشكده پزشكى اهواز از سال 1355 تا سال 1358، دانشيار تمام وقت دانشگاه علوم پزشكى مشهد از سال 1358 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

عوارض عصبى روانى بعد از عمل جراحى، كيست هاى مادرزادى، تومورهاى كبد و مرى، تدريس در رشته جراحى عمومى در دانشگاههاى علوم پزشكى اهواز و مشهد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 4، تعداد مقالات به زبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

پارگى خود بخودى تومورهاى دو لبه كبد، آپانديست حاد در اطفال، تومورهاى مرى، وضع سرطان در ايران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

كار، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1285 ش)، پزشك، استاد دانشگاه و نويسنده. پس از اتمام تحصيلات ابتدايى دو سال به مدرسه ى آليانس رفت و سپس وارد دارالفنون گشت. دوره مدرسه ى طب را در تهران گذراند و در 1314 ش، بعد از دو سال طبابت، براى تكميل تحصيلات به اروپا عزيمت نمود و يك سال در برلن و سه سال در پاريس تحصيل نمود و موفق به اخذ ديپلم از دانشگاه پاريس گرديد. پس از آن به ايران بازگشت و در دانشگاه تهران به سمت دانشيار بافت شناسى و سپس آسيب شناسى به تدريس پرداخت.

در 1331 ش بار ديگر براى مطالعه به آلمان سفر كرد و مدت سه سال در قسمت آسيب شناسى و امراض داخلى در دانشگاه توينگن مشغول كار شد. وى در 1334 ش به ايران بازگشت و پس از چند ماه مأمور تأسيس دانشكده ى پزشكى جندى شاپور در اهواز گشت. از آثار وى: «فن كالبدگشايى و آسيب شناسى ماكروسكپيك».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (317/ 16)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (2470/ 2)، كتابنامه ى نخستين دهه ى انقلاب (284)، مؤلفين كتب چاپى (689 -687/ 5).

كاسمي ساروي تهراني، نصرت اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(توح 1287 ش)، استاد دانشگاه، پزشك، روزنامه نگار، نويسنده، مترجم و شاعر، متخلص به نصرت. اصلش از مازندران بود و در تهران به دنيا آمد. تحصيلات متوسطه را در دارالفنون به پايان رساند. وى بنابر ذوق و قريحه ى ادبى كه داشت، همزمان با تحصيل علوم ادبى، به تاريخ و فلسفه پرداخت و از محضر استادانى چون شيخ خندق آبادى و شيخ يداللَّه پاك نظر و شيخ مهدى نورى بهره مند شد و در همان زمان به عضويت انجمن ادبى ايران و انجمن ادبى فرهنگستان درآمد. كاسمى در 1314 ش از دانشكده پزشكى فارغ التحصيل شد و پايان نامه ى دكتراى خود را در زمينه ى «قطع عصب سياتيك حوصلى زنان» نوشت. پس از فراغت از تحصيل عهده دار مشاغل مختلفى از جمله: تدريس بيمارى هاى عمومى در دانشكده ى دندان پزشكى، نمايندگى دوره ى سوم مجلس مؤسسان، نمايندگى مردم سارى در دوره ى شانزدهم مجلس شوراى ملى، وزير مشاور در دولت دكتر اقبال، دبير كل بنياد نيكوكارى نوريانى، سرپرست مجله «گوهر» و انجمن ادبى گوهر و صاحب امتياز و مدير ماهنامه ى «دانشكده ى پزشكى» بود. دكتر كاسمى در سرودن شعر توانايى خاصى داشت و قصايدش

را به سبك خراسانى مى سرود. از ديگر آثار وى: «غدد مترشحه داخلى و بيماريهاى آن»؛ «راه خوشبختى»، در اخلاق و بهداشت، ترجمه؛ «آنچه بايد يك پسر جوان بداند»، ترجمه؛ «آنچه بايد يك دختر جوان بداند»، ترجمه؛ «مهر مادر»، شعر؛ «امواج»، شعر؛ «سه نامه»، حاوى سه نامه ادبى و فلسفى؛ «چهار صد سال بعد از فردوسى»، در نظم بعضى از وقايع عصر امير تيمور گوركانى؛ «داستان يوسف»، مثنوى به سبك «حديقه» سنايى؛ «دائرة المعارف پزشكى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ادبيات نوين (147)، الذريعه (265/ 12 ،63 -62/ 10 ،313/ 5)، روزشمار تاريخ (111 ،84/ 2 ،311/ 1)، زندگينامه مشاهير رجال پزشكى (83 -31/ 1)، سخنوران نامى معاصر (2919 -2914/ 5)، شرح حال رجال معاصر مازندران (134 -130/ 2)، صدف (552 -543)، فرهنگ سخنوران (754)، فرهنگ شاعران زبان پارسى (468 -466)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (3194 ،2044 ،1627/ 2 ،1126 -1125 ،338 ،65/ 1)، كتابنامه ى نخستين دهه ى انقلاب (286)، مؤلفين كتب چاپى (570 -568/ 6)، نخبگان سياسى ايران (513/ 4).

كاشاني، عبدالمطلب

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم و چهاردهم ق)، اديب، مفسر، طبيب، مورخ و شاعر. مشهور به اديب كاشانى. سلسله نسب وى به طايفه غفارى و بنا به قول صاحب «گنج شايگان» به ابوذر غفارى مى رسد. وى در عصر ناصرالدين شاه (1313 -1264 ق) مى زيست. ميرزا عبدالمطلب، خواهرزاده ى ميرزا ابوالحسن خان نقاش باشى صنيع الملك بود. وى در قواعد عربى، علوم ادبى، تفسير و علم طب بى نظير بود و همگان او را در فنون مزبور به استادى قبول داشتند. اديب كاشانى تاريخى نيز تأليف كرده كه گويا از بين رفته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقة الشعراء

(1180 -1179/ 2)، شرح حال رجال (150/ 6)، گنج شايگان (348 -345).

كاظمي بجستاني، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: دندانپزشكى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

كاظمي، بهروز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1315، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: توانبخشى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكترا در پزشكى فيزيكى و توابخشى از دانشگاه نيويوك در سال 1345.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى اهواز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

فيزيوتراپى، بمياريهاى عصبى، فلج كودكان و تدريس دروس پزشكى فيزيكى و توانبخشى، حركت شناسى، ماساژ، تمرين درمانى، فيزتراپى در بيماريهاى عصبى، فيزيوتراپى در ارتوپدى، فيزيوتراپى در بيماريهاى داخلى، وسايل كمكى و اندامهاى مصنوعى در دانشگاه علوم پزشكى شيراز.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 2، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

بررسى پوليوميليت قبل و بعد از واكسيناسيون همگانى در جنوب ايران، بررسى سرعت سير عصبى در ديفترى، بررسى فلج Bolls اطفال در جنوب ايران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

كاظمي فرد، غلامعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1321، مرتبه علمى: استاد، رشته: داروسازى، دانشكده: داروسازى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى ارشد داروسازى از دانشگاه ورسبورگ آلمان در سال 1346، دكتراى تخصصى داروسازى از دانشگاه ارلانگن آلمان در سال 1349.

مرتبه علمى:

استاد دانشكده داروسازى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

سنتز تركيبات جديد از گروه سوفوناميدها، سنتز و آناليز داروها، تحقيق در زمنيه داروسازى در دانشگاههاى مونستر آلمان، بامبرگ آلمان، پوردو آمريكا، ملبورن استراليا، سيدنى استراليا، فردوسى مشهد، اصفهان و علوم پزشكى تهران راهنمائى مشاوره و نظارت بر 39 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

شيمى داروئى و روشهاى آناليز و كنترل داروها.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 5،

تعداد مقالات به زبان خارجى: 27

زمينه علمى مقالات:

ارائه روشهاى جديد براى آناليز مواد داروئى و شيمائى، سنتز يك سرى از مواد آلى، سنجش داروها در مايعات بيولوژيكى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

كامكار، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1313، مرتبه علمى: استاد، رشته: داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى داخلى از دانشگاه علوم پزشكى ميامى آمريكا در سال 1345، فوق تخصص قلب هسته اى از دانشگاه علوم پزشكى فيلادلفيا در سال 1346 و فوق تخصص قلب هسته اى از دانشگاه جرج واشنگتن در سال 1358.

مرتبه علمى:

دانشيار پايه 11 پزشكى هسته اى دانشگاه علوم پزشكى شيراز از سال 1366 تا سال 1371، استاد دانشگاه علوم پزشكى شيراز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى علل اورمى براساس تشخيص ميكروسكوپى در بيمارستانهاى دانشكده پزشكى، بررسى علل 100 مورد تب در مركز پزشكى گلستان اهواز در سالهاى 1353 و 1354، سرطان مرى، تشخيص افتراقى آسيت ها، تومورهاى بدخيم روده كوچك، تغييرات التكتروكارديوگرافيك بيماريهاى كرومز، تدريس دروس تشخيص فيزيكى بيماريها، قلب و عفونى، بالينى، پزكشى هسته اى و قلب در داشنكده هاى پزشكى اهواز و شيراز.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 2، تعداد مقالات به زبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

اندازه گيرى كاتكولامين و تغييرات شبانه روزى آن و رابطه آن با ريتم قلب، سندرم پارانئوپلاستيك، شوك عفونى، مطالعه كلينيكى 100 بيمار مبتلا به انفاركتوس ميوكارد، استفاده از مواد راديو اكتيو در ورزش دست و رابطه آن با بازدهى قلب، وجود و تأثير استروئيد روى ميوزيت.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

كامياب تهراني، ثريا

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: شيمى پاتولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى شيمى پاتولوژى Royal Postgraduate School از بيمارستان Hammersmith دانشگاه لندن.

مرتبه علمى:

استاد دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

انجام 15

طرح تحقيقاتى در زمينه اندوكرينولوژى و شيمى پاتولوژى، همكارى با دانشگاه علوم پزشكى تهران به مدت 25 سال، داراى 30 سال تجربه و تحقيق در زمينه اندوكرينولوژى آزمايشگاهى در انگلستان و ايران، عضويت در انجمن اندوكرينولوژى انگلستان، راهنمائى مشاوره و نظارت بر 30 پايان نامه شخصى دكترا و 10 پايان نامه مشترك.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

اندوكرينولوژى، كارهاى علمى آزمايشگاهى، بيوشيمى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 6، تعداد مقالات به زبان خارجى: 17

زمينه علمى مقالات:

اندوكرينولوژى و شيمى پاتولوژى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

كامياب تهراني، سيمين دخت

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: زنان و مامائى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

كاوياني، مسعود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1326، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: گوش و حلق و بينى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى و دكتراى تخصصى گوش و حلق و بينى از دانشگاه علوم پزشكى شيراز در سال 1359.

مرتبه علمى:

استاديار و دانشيار دانشگاه علوم پزشكى شيراز از سال 1359 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

مطالعه آينده نگر درمان بيماريهاى گوش با سولفات روى، مطالعه آينده نگر درمان وزوز گوش با تزريق وريدى گزيلوكائين و كاربامازپين، مطالعه آينده نگر عوارض گوش و حلق و بنين تالاسمى بتا، مطالعه آينده نگر هيپوتيروئيدى و سيستم شنوائى، مطالعه آينده نگر ترسيم پارگى پرده گوش با كوتيزاسيون اسيد، تدريس دروس گوش و حلق و بينى و سر و گردن در دانشگاه خلاصه علوم پزشكى شيراز، راهنمائى مشاوره و نظارت بر 11 پايان نامه دكترا و تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

الفباى گوش و حلق و بينى براى استفاده بهياران، پرستاران و دانشجويان پزشكى، عوارض گوش وحلق و بينى تالاسمى بتا، تروماهاى گوش.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 4، تعداد مقالات به زبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

عوارض گوش و حلق و بينى تالاسمى بتا، درمان وزوز گوش مقاوم به درمان در اثر موج انفجار در مجروحين جنگ تحميلى، مطالعه اتواسكلروز در جنوب ايران، مننژيت عود كننده در اثر فيستول پرى لنف، تومورهاى خوش خيم غده بزاقى، و گفروپرى و گفر، بازتاب كمبود روى در بيماريهاى گوش و حلق و بينى،

بيمارى ايدز و گوش و حلق و بينى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

كبيري هندي، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: ميكروب شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

كبيري، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1311، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى و دكتراى تخصصى كودكان از دانشگاه مانيس و فرانكفورت آلمان غربى در سال 1348، فوق تخصص متابوليك از دانشگاه فرانكفورت در سال 1350.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1350 تا سال 1356، دانشيار دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1356 تا سال 1363، و استاد دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1363، تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى شيوع بيمارى فنيل كتونورى در ايران به مدت 6 سال، تدريس بيماريهاى كودكان، بيماريهاى متابوليك و سيتوژنتيك در دانشگاههاى علوم پزشكى تهران و علوم پزشكى شيراز، راهنمائى مشاوره و نظارت بر 28 پايان نامه دكترا و 6 پايان نامه دكتراى تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

درمان عقب افتادگى رشد ذهنى در اختلالات مادرزادى متابوليسم ارثى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 24، تعداد مقالات به زبان خارجى: 13

زمينه علمى مقالات:

مطالعه پنوموتوراكس در كودكان، مطالعه پتاسيم سرم در كودكان مبتلا به كم آبى اتاكس در كودكان، تظاهرات ديررس توكسوپلاسموز مادرزادى، فينل كتونورى، تريزومى- E گزارش 6 مورد هموگلوبين O اندونزى، تشخيص فنيل كتونورى در هتروزيگوتها، تغذيه در بيماران فينل كتونورى و دارو درمانى سل كودكان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

كتابچي، ابراهيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى اعصاب، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

جراح و متخصص مغز و اعصاب.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

Percutancous discectpomy، تربيت رزيدنت جراحى مغز و اعصاب، عضويت در انجمن بين المللى جراحان

مغز و اعصاب، مطالعه و تحقيق در رابطه با كيست هيداتيك ستون فقرات، بررسى ضايعات تومرال مغزى در ايران، راهنمائى مشاوره و نظارت بر 8 پايان نامه تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

اصول جراحى مغز و اعصاب، سيستم اعصاب مركزى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 3، تعداد مقالات به زبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

جراحى مغز و اعصاب.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

كثيب فسائي، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مرحوم حاج ميرزا سيد حسن رئيس الاطباء فسائى متخلص به (كثيب) از اطباء و حكماء و شعراء معاصر بوده است.

ميرزا فرصت در آثار عجم گويد: وى طبيبى است حذاقت نصيب و در حكمت الهى نيز دانا و لبيب رأيى صائب دارد و فكرى ثاقب. گاهى بر سبيل تفنن شعرى مى فرمايد و سخنى مى سرايد.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد ششم)

كدخدايان، امين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1314، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى كليه، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى جراحى كليه از دانشگاه تهران در سال 1349.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشگاه علوم پزشكى مشهد.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

گذراندن كورس هاى آندوسكوپى در لندن سال 1982، استفاده از فرصت هاى مطالعاتى براى جراحى هاى پيوند كليه در لندن، اسكاتلند و آمريكا، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 8 پايان نامه دكترا و 4 پايان نامه تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 10، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

جراحى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

كرماني، ابراهيم، حسام الدين

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س هشتم و نهم ق)، طبيب. از پزشكان حاذق و از ملازمان دربار تيمور گوركانى بود كه در شطرنج و نرد نيز مهارت داشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حبيب السير (551 /3)، رجال حبيب السير (77).

كرمي، حسين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

آقاى حسين كرمى روز اول فروردين سال 1342 در شهر اردبيل در خانواده اى مذهبى و متوسط ديده به جهان گشود. جدّ مذهبى خانواده از همان آغاز، بر عشق و اشتياق به قرآن را در ژرفاى وجود او نشاند و ايشان را در جرگه عاشقان و دوستداران اين كتاب انسان ساز قرار داد. و به اين ترتيب او كه خانه دلش از شنيدن تلاوت قرآن از راديوى قاهره در 8 سالگى به قرائت قرآن علاقه مند شد و به جلسات قرآن شهر اردبيل رفت. دكتر حسين كرمى از همان سن 8 سالگى با شركت در جلسات قرآن شهر اردبيل و همزمان با تحصيل و تجويد به فراگيرى مقدمات تلاوت قرآن هم پرداخت و با گوش دادن به نوارهاى تلاوت اساتيد مشهور مصرى توانايى خودش را در مسير تلاوت بيشتر كرد. او با تقليد از تلاوت هاى استاد منشاوى در آغاز كار و بقيه اساتيد در ادامه كار، اولين گامها را در مسير تلاوت برداشت و توانست به موفقيتهاى چشمگيرى در مسير تلاوت دست پيدا كند.

دكتر كرمى از جمله قاريانى است كه علاوه بر فعاليت در زمينه هاى قرآنى و تلاوت به فراگيرى علم و دانش نيز اهتمامى وافر دارد. به همين دليل هم تحصيلات خود را تا مقطع فوق تخصص جراحى كليه ادامه داده و د حال حاضر داراى مدرك دكتراى فوق تخصص جراحى كليه است. دكتر

حسين كرمى به موسيقى عرفانى وهم چنين از ميان رشته هاى ورزشى به فوتبال علاقه دارد. وى علاوه بر مداراى بيماران كليوى در بيمارستان شهداى تجريش عضو هيأت علمى دانشگاه شهيد بهشتى نيز مى باشد.

رتبه هايى كه تا كنون آقاى حسين كرمى در مسابقات مختلف بدست آورده است عبارتند از:

1_ رتبه نخست در مسابقات كشورى كه در شهر مقدس قم برگزار شد.

2_ رتبه نخست در سال 1378 در شانزدهمين دوره مسابقات بين المللى قرآن كريم در تهران.

3_ رتبه دوم در سال 1372 در مسابقات جهانى قرآن كريم در كشور مالزى.

4_ رتبه نخست در سال 1377 در كشور سوريه و در مسابقات قرآنى.

آقاى حسين كرمى در سال 1378 ازدواج كرد و يك فرزند بنام امير على دارد و همسرشان داراى مدرك دكترا در رشته زنان و زايمان است و ايشان هم به مسائل مختلف قرآنى علاقه وافر دارند. دكتر حسين كرمى نيز مثل بسيارى از قاريان برجسته در ابتداى كار از سبك قاريان مصرى مثل استاد منشاوى تقليد كرده است امّا اعتقاد دارد كه هر قارى قرآنى در ابتداى كار تلاوت بايد از قاريانى مثل منشاوى، عبدالباسط، مصطفى اسماعيل، شحات محمد انور و متولى عبد العالى تقليد نمايد و بعد از طى مراحل ابتدايى بايد از تقليد محض خارج شود و با تسلط بر الحان و موسيقى عربى و قرآن به تلاوت بپردازد و ميان معنا و الفاظ آيات در تلاوتهايش پيوند برقرار نمايد. ايشان تا كنون به كشورهاى زيادى همچون مالزى، سنگاپور، هند، بنگلادش، سوريه و تركيه براى تلاوت قرآن سفر كرده و بيش از ده ها بار براى انجام مناسك سياسى عبادى حج به

عنوان قارى اعزام شده است. آقاى دكتر حسين كرمى از اساتيدى مثل مصطفى اسماعيل، عبد الباسط و منشاوى به عنوان بهترين و برترين قاريان عصر طلائى تلاوت در مصر ياد مى كند و همچنين از اساتيدى مثل شعيشع، شحات محمد انور و احمد نعينع به عنوان قاريان برتر كنونى در مصر نام مى برد. دكتر كرمى كه خود از قاريان برجسته كشور است و بارها در محضر مقام معظم رهبرى به تلاوت پرداخته است به قاريان ايرانى سفارش مى كند كه براى موفقيت در امر تلاوت ابتدا به فراگيرى تجويد و اصول صحيح آن از اساتيد برجسته فن تجويد بپردازند و بعد از آنكه تجويد را تكميل كردند به مسائل ديگر روى بياورند و براى فراگيرى لحن خوش و مطابق با آيات، بسيار به نوارهاى مختلف اساتيد قرآن گوش جان بسپارند و نكات لازمه آن را از تلاوتهاى مختلف فرا بگيرند.ايشان همچنين تقليد را در ابتداى امر تلاوت لازم و ضرورى مى دانند آنرا باعث خلاقيت در انسان مى شمارد زيرا هنگامى كه انسان به طور كامل تقليد از يك قارى را انجام داد بايد تقليد را كنار بگذارد و تمام آنچه را كه از تقليد آموخته و بدست آورده در تلاوتهاى خود به نحو بديع بكار برد و او آخر سفارش مى كند كه قاريان قرآنى اخلاق و رفتار قرآنى را رعايت كنند و به آن ملزم باشند و به پيش كسوتان در امر تلاوت احترام بگذارند و به آيات قرآن عمل كنند.

منابع زندگينامه :http://www.ommolketab.net

كشاورز دهنو، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: علوم تغذيه، دانشكده: بهداشت، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى

علوم زيستى، كارسشناسى ارشد تغذيه، دكتراى تغذيه و بيوشيمى كاربردى.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده بهداشت دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

انجام دو پروژه بزرگ تحقيقاتى پنج ساله و دو ساله در زمينه بهداشت و تغذيه، متخصص در توكسپولوژى مواد غذايى (تحقيقات تز كارشناسى ارشد)، بررسى نقش ميكرواورگانيسمى در سنتزئيزوز آمينها در مواد غذايى (تز دكترا)، راهنمائى مشاوره و نظارت بر 17 پايان نامه كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

ترجمه كتاب تغذيه و بهداشت عمومى از ديدگاه اپيدميولوژى و سياست هاى پيشگيرى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 6، تعداد مقالات به زبان خارجى: 5

زمينه علمى مقالات:

سرطان زدائى مواد غذائى، تغييرات مواد مغذى در مجروحان شيميائى (ويتامين ث وروى)، بررسى هاى بهداشتى و تغذيه اى، تغذيه مادارن حامله و شيرده.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

كشاورز، فريدون

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1286 ش)، پزشك، استاد دانشگاه، روزنامه نگار و نويسنده. در انزلى به دنيا آمد. تحصيلات ابتدايى را در رشت و دوره ى متوسطه را در دارالفنون به پايان برد. سپس براى تكميل تحصيلات خود به فرانسه عزيمت نمود و از دانشكده ى پزشكى پاريس موفق به اخذ درجه ى دكترا، در طب كودكان شد و پس از چندى معاونت بيمارستان اطفال را در پاريس بر عهده گرفت. سپس به ايران آمد و به سمت دانشيارى دانشكده ى پزشكى تهران منصوب شد و بعد از پنج سال به استادى دانشكده ى پزشكى رسيد. وى در دوره ى چهاردهم مجلس، از طرف مردم بندر انزلى، نماينده مجلس و عضو فراكسيون حزب توده بود. در 1324 ش براى شركت در جشن بيست ساله ى تأسيس دانشگاه

آسياى ميانه به تاشكند مسافرت كرد. وى مدير روزنامه ى «رزم» بود و همچنين در 1325 ش به وزارت فرهنگ منصوب شد. از آثارش: «آداب پرورش كودكان»؛ «دانستنيهاى كودكان»، راهنماى پدران و مادران براى تربيت اخلاقى كودكان.[1]

در 1286 ش در گيلان تولد يافت. پدرش وكيل التجار گيلانى حرفه ى تجارت داشت و دو دوره هم به وكالت مجلس رسيده بود. كشاورز پس از اخذ ديپلم به اروپا رفت و در رشته ى پزشكى در پاريس ادامه تحصيل داد و تخصص خود را در زمينه ى كودكان دريافت نمود. پس از مراجعت به ايران به دانشكده پزشكى دعوت شد و مقام دانشيارى گرفت و در چند بيمارستان نيز رياست بخش اطفال با او بود. وى به علت علاقه ى شديد به فن خود و مطالعات زياد، در تهران فوق العاده مورد توجه واقع شد و همه روزه مطب وى پر از بيمار بود. واقعا در علم پزشكى اعجاز مى كرد و پزشك دربار هم بود. در نيمه دوم 1320 كه حزب توده بنياد گرفت، دكتر فريدون كشاورز به آن حزب پيوست و يكى از فعالين درجه اول حزب مزبور گرديد. امتياز روزنامه اى به نام رزم گرفت كه گاهى يوميه و زمانى به صورت هفتگى انتشار مى يافت كه افكار و عقايد و فعاليت هاى حزب توده در آن منعكس مى شد. در دوره ى چهاردهم از طرف حزب توده كانديداى نمايندگى مجلس شد و از بندر انزلى به وكالت مجلس رسيد. در سال 1325 در كابينه ى ائتلافى قوام السلطنه به وزارت فرهنگ معرفى گرديد و چند ماهى كه در رأس آن وزارتخانه قرار داشت، تمام مشاغل وزارتخانه را به افراد حزب توده واگذار نمود. پس از 1327 كه حزب

توده غيرقانونى اعلام گرديد، وى توقيف و به زندان رفت و محكوميت يافت و سرانجام در 1329 از زندان فرار كرد. كشاورز چند سال پس از فرار خود از حزب توده كناره گرفت و حتى در مقام منازعه با آنها درآمد و افشاگرى كرد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1]ادبيات نوين (287 -286)، الذريعه (44/ 8)، روز شمار تاريخ (193/ 2 ،302 ،280 ،279 ،271/ 1)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (1347 ،23/ 1)، كتاب گيلان (597/ 3 ،674/ 1)، من متهم مى كنم (مقدمه)، مؤلفين كتب چاپى (837 -836/ 4)، وزيران علوم و معارف و فرهنگ (402 -401).

كشاورزوليان، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1334، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: انگل شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى كرمان.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى زيست شناسى از دانشگاه رازى در سال 1356، كارشناسى ارشد علوم بيولوژى از دانشگاه ايلينويز غربى آمريكا در سال 1358 و دكتراى تخصصى انگل شناسى از دانشگاه ايليونيز آمريكا در سال 1362.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه شهيد باهنر كرمان از سال 1362 تا سال 1367 و دانشيار دانشگاه علوم پزشكى كرمان از سال 1367 و استاد نمونه سال 1368.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تدريس دروس انگل شناسى و ايمنى شناسى در دانشگاههاى ايلينويز آمريكا و علوم پزشكى كرمان، تحقيق در زمينه هاى انگل روده اى، پلاسموديوم و توكسوپلاسما، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 5 پايان نامه دكتراى علوم آزمايشگاهى و 3 پايان نامه دكتراى داروسازى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

اشاراتى به ايمنى شناسى عمومى، ايمونولوژى پزشكى و ايمونولوژى عملى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 3 تعداد مقالات به زبان خارجى: 5

زمينه علمى مقالات:

انگل شناسى، ايمونولوژى و تغذيه، ايمونولوژى پلاسموديوم،

فيزيولوژى تريماتودها.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

كشكرايا، ابوالحسين

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 370 ق)، طبيب. از شاگردان ممتاز سنان بن ثابت بن فره بود. ابتدا در خدمت امير سيف الدوله بن حمدان خدمت مى كرد، و طبيب مخصوص او بود. زمانى كه عضدالدوله ديلمى بيمارستان عضدى را در بغداد ساخت، وى را به طبابت بيمارستان برگزيد. تاريخ تولد او معلوم نيست. وى بسيار زبان آور بوده و پيوسته با القاء سؤالات در مقام تخجيل اطباء برمى آمده است. ابوالحسين ماده ى تنقيه اى را از ساقه بعضى گياهها و مواد تند و گرم ساخت. كه به نام خودش معروف شد. از آثار وى: كناش معروف به «حاوى»؛ «معرفت نبض»؛ كناشى ديگرى نيز دارد كه به نام امير سيف الدوله است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ الحكماء قفطى (543)، تاريخ طب (673 -672 /2)، معجم المؤلفين (42/4).

كلانتر معتمدي، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى عمومى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

كلانتري، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى پلاستيك، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى ايران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

كلاني، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى اعصاب، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

كمال، فاطمه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: داروساز، دانشكده: داروسازى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

كماليان، ناصر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1310، مرتبه علمى: استاد، رشته: آسيب شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى آناتوموپاتولوژى از دانشگاه ويسكانسين آمريكا در سال 1352، و فوق تخصص نوروپاتولوژى از دانشگاه ويسكانسين آمريكا در سال 1352.

مرتبه علمى:

استاديار، دانشيار و استاد دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

لنفوم مخ، آدنومهاى هيپوفيزكوردوم، تومورهاى پراتيروئيد، تدريس دروس آسيب شناسى ماكروسكوپى، آسيب شناسى ميكروسكوپى، آسيب شناسى بيماريهاى پوست و چشم، جراحى و اسيب شناسى عملى و تئورى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 9

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

آسيب شناسى جراحى معده، آسيب شناسى دستگاه دتيكولوآندوتليال، آسيب شناسى بيماريهاى پوست، آسيب شناسى بيماريهى عفونى، آسيب شناسى دستگاه عصبى مركزى، آسيب شناسى تومورهاى شايع دوره كودكى، جنين شناسى لازتگمن و پاتولوژيك بيسيس.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى:-، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

كنگري، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيهوشى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى بيهوشى و متخصص آنستزيولوژى و مراقبت هاى ويژه.

مرتبه علمى:

مربى، استاديار و دانشيار دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

شناساندن رشته بيهوشى و هوشبرى به مردم با ارائه تأليفاتى چند درباره اين رشته، تحقيقات بسيار در مورد اثرات داروهاى مختلف، تأمين انرژى لازم براى بيماران بيهوشى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 4 پايان نامه كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

هوشبرى از راه وريد.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 12، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

رتشه آنستزيولوژى (هوشبرى).

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

كوثريان، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: آناتومى، دانشكده: دندانپزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

كوچك، محمدهادي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: فارماكولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اهواز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

كورانلو، جعفر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد 1324، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه شهيد بهشتى، دكتراى تخصصى جراحى عمومى از انگلستان و دكتراى فوق تخصصى در جراحى كودكان و نوزادان از دانشگاه شهيد بهشتى.

مرتبه علمى:

طى مرحله استاديارى و ارتقاء به درجه دانشيارى دانشگاه شهيد بهشتى در سال 1372.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

مطالعه و تحقيق در زمينه جراحى كودكان و نوزادان، شركت در كنگره هاى خارجى با ارائه مقالات متعدد و راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 11 پايان نامه دكتراى عمومى و تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 13، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

بيماريهاى اطفال، ضربه هاى شكمى در اطفال، كيست مادرزادى پانكراس، آپانديست حاد در اطفال، يبوست در اطفال.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

كوشانفر، اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

كوكب شيرازي، محمد صادق

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، طبيب و شاعر، متخلص به كوكب. از اهالى شيراز بود. وى در دوران نوجوانى با علوم عقلى و نقلى به ويژه علم طب و رياضى آشنايى كامل يافت. شعر را نيكو مى سرود و خط نستعليق و شكسته را خوب مى نوشت و در دولت زنديه خدمات ديوانى مى كرد. پس از انقضاى دولت زنديه (1208 ق) براى تجارت به هندوستان عزيمت نمود و در شهر مدرس آن ديار از دنيا رفت. از وى «ديوان» شعرى بر وزن «هفت پيكر» نظامى به جاى مانده كه با همت فرزندانش گردآورى شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقة الشعراء (1470 -1468/ 2)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (254 -252/ 4)، الذريعه (925/ 9)، سفينة المحمود (536 -535/ 2)، فرهنگ سخنوران (773)، لغت نامه (ذيل/ كوكب شيرازى)، مجمع الفصحا (894 -893/ 5)، مرآت الفصاحه (526 -524)، مصطبه ى خراب (153).

كومار، ويجندا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: آسيب شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

كوهلي، راگونات

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: دامپزشكى، دانشكده: دامپزشكى، دانشگاه: شهيد چمران اهواز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

كهنوئي، صمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: جراحى عمومى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى در جراحى عمومى و سرطان از آمريكا در سال 1346.

مرتبه علمى:

عضويت در هيأت علمى دانشگاه علوم پزشكى تبريز در سال 1346، استاديار دانشگاه علوم پزشكى تبريز دانشيار دانشگاه علوم پزشكى تبريز، استاد دانشگاه علوم پزشكى تبريز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى و جداسازى ميكروبهاى مولد عفونت دراتاق هاى عمل مركز پزشكى امام خمينى تبريز، عضويت در كالج بين المللى جراحان، شركت در كنگره هاى ملى و بين المللى در كراچى، استانبول و تهران به منظور شناساندن دانشگاه علوم پزشكى تبريز، راهنمائى مشاوره و نظارت بر 24 پايان نامه دكترا و تخصصى.

ابداع:

تكنيك تيروئيد كتومى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

تحقيق و بررسى در جراحى و بيماريهاى تيروئيد در منطقه آذربايجان و كردستان.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 6، تعداد مقالات به زبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

تحقيق در جراحى و بيماريهاى تيروئيد در منطقه آذربايجان و كردستان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

كيا، امير

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهاردهم ق)، پزشك و نويسنده. تحصيلات متوسطه را در دارالفنون به پايان رساند و جهت ادامه ى تحصيل به فرانسه عزيمت نمود و در 1315 ش از دانشكده ى پزشكى پاريس در رشته ى ارتوپدى فارغ التحصيل شد و به ايران بازگشت. بعد از بازگشت به وطن عهده دار مشاغلى از جمله: رياست درمانگاه جراحى و رياست بخش وابسته جراحى بيمارستان ابن سينا شد. آثار وى: «بررسى و تجربيات علمى در رفع نقائص پا»، پاهاى كج و دردناك؛ «شكسته بندى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :فهرست كتابهاى چاپى فارسى

(2158/ 2 ،482/ 1)، مؤلفين كتب چاپى (682 -681/ 1).

كيمياگر، مسعود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: تغذيه، دانشكده: تغذيه و بهداشت، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى تغذيه از دانشكده علوم تغذيه دانشگاه تهران در سال 1346، كارشناسى ارشد علوم بهداشتى در تغذيه از دانشكده بهداشت دانشگاه تهران در سال 1350، كارشناسى ارشد علوم غذائى و تغذيه از دانشگاه ايالتى ردآيلند آمريكا در سال 1353، دكتراى علوم زيستى در تغذيه از دانشگاه ايلتى ردآيلند آمريكا در سال 1357.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى در سال 1368 و ارتقاء به درجه دانشيارى دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى از سال 1368 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى وضع تغذيه استانها، مدارس، كودكان آواره عراقى، پيشگيرى از اختلالات ناشى از كمبود يد، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 9 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

اقتصاد تغذيه، زبان تخصصى (ويرايش).

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 17، تعداد مقالات به زبان خارجى: 18

زمينه علمى مقالات:

كم خونى، كمبود يد، وضعيت ويتامين A، وضعيت تغذيه، گواتر آندميك.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

كيهاني، عبدالحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بهداشت عمومى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

كيهاني، عزت اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: پزشكى، دانشكده: مركز تحقيقات بيوشيمى، دانشگاه: تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

كيهاني، منوچهر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1319، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده:پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه تهران در سال 1344، دكتراى تخصصى داخلى از نيويورك آمريكا در سال 1352، فوق تخصص خون از دانشگاه نيويورك آمريكا در سال 1354.

مرتبه علمى:

استاديار گروه داخلى دانشگاه تهران از سال 1354 تا سال 1364، دانشيار گروه داخلى دانشگاه تهران از سال 1364.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

كمكهاى لاپاروسكوپى، بررسى لوسمى حاد در بيماستان خصوصى و دولتى، ضد انعقادهاى اكتسابى، مواد شيميائى سرطان زا در انسان و حيوان، بررسى و مقايسشه ميزان افسردگى در كودك و روشهاى شيمى درمانى در سرطان، تدريس دروس خون در دانشگاه علوم پزشكى تهران.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى:-، تعداد مقالات به زبان خارجى: 9

زمينه علمى مقالات:

درمان PTT در ايران و ساير بيماريهاى داخلى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

كيهاني، نعمت اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1287 ش)، نويسنده، پزشك و استاد دانشگاه. در تهران به دنيا آمد. تحصيلات ابتدايى را در مدرسه ى ادب و تحصيلات متوسطه را در دارالفنون و تحصيلات عالى را در دانشكده ى پزشكى تهران به اتمام رساند و در 1309 ش موفق به دريافت دانشنامه ى دكترا شد. سپس به فرانسه رفت و تحصيلات پزشكى را در دانشكده ى مون پليه آغاز كرد و در دانشكده ى پزشكى پاريس به پايان رساند و پايان نامه ى خود را در باب «تجزيه خواص دفاعى بدن در مقابل ميكروبهاى عفونى» ارائه داد و موفق به اخذ مدرك دكترا از دانشكده پزشكى گرديد. سپس به ايران مراجعت كرد و عهده دار مشاغل

مختلفى از جمله: دانشيارى كرسى كالبد شناسى، استادى بدون كرسى در دانشكده ى پزشكى، تدريس كالبد شناسى و فيزيولوژى در آموزشگاه پرستارى دانشكده ى پزشكى و استادى كرسى كالبد شناسى گرديد. از آثار وى: «استخوان شناسى»؛ «فيزيولوژى هنرى»، حالات و حركات؛ «عضله و زيبايى پلاستيك»؛ «كالبد شكافى»، در سه زمينه ى تشريح عملى دست و پا، تشريح عملى سر و گردن و سلسله اعصاب مركزى، تشريح عملى قفسه ى سينه و قلب و ريه؛ «كالبد شناسى هنرى با راهنماى هنرمندان و نقاشان و پيكرسازان»؛ «تشريح عملى لگن».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :زندگينامه ى مشاهير رجال پزشكى (376/ 1)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (2596 ،2595 -2593 ،2591 ،2318/ 2 ،902 ،190/ 1)، كتابنامه ى نخستين دهه ى انقلاب (302)، مؤلفين كتب چاپى (636 -634/ 6).

گرانسر، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1321، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: آسيب شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشكده پزشكى دانشگاه تهران در سال 1348 و فوق تخصص پاتولوژى و هماتولوژى از دانشگاه كاليفرنيا آمريكا در سال 1355.

مرتبه علمى:

استاديار مؤسسه اهاترنوترن اهايو از سال 1358 تا سال 1363 و دانشيار دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1363.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تحقيق در زمينه مسائل گوناگون پزشكى و آسيب شناسى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

روشهاى نوين آزمايشگاهى، ايمونولوژى و سرولوژى، بيماريهاى خون، هماتولوژى و بانك خون.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى:-، تعداد مقالات به زبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

هماتوپاتولوژى، ميكروب مقاوم در زخم هاى عفونى، AIDS و هموفيلى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

گلپايگاني، محمد تقي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1298/ 1292 -1218 ق)، عالم دينى، فقيه، حكيم، طبيب، فيلسوف، مجتهد، عارف و زاهد. در 1258 ق به نجف رفت و در محضر شيخ محمد حسن نجفى، صاحب «جواهر»، و شيخ على كاشف الغطاء و سيد ابراهيم قزوينى و شيخ مرتضى انصارى و حجت الاسلام بروجردى تلمذ نمود. در زمان خودش، در نجف، كسى در حكمت و رشته هاى متنوع آن، برتر از او نبود. وى استاد صاحب «التكمله» در علم الهى است. در نجف درگذشت و همان جا به خاك سپرده شد. او كتاب هاى بسيارى در حكمت، طب و فقه تصنيف كرد. از آثارش: شرح «اصول الكافى»؛ شرح «الرسالة الذهبية»؛ منتخب «احياء العلوم»؛ منتخب «امل الآمل»؛ منتخب «جامع السعادات»؛ منتخب «شرح الهداية»؛ منتخب كتاب «السماء و العالم»؛ منتخب «الكشكول»؛ منتخب «الملل و النحل»؛ مختصر «مسكن

الشجون»؛ رساله اى در علم كلام؛ رساله در علم كيميا؛ «حاشيه»، در طب.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (193/ 9)، الذريعه (369/ 22 ،209 ،107 -106 ،96/ 20 ،271 -270/ 7)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 205/ 13)، فوائد الرضويه (438 -437)، گنجينه ى دانشمندان (499/ 7)، معجم رجال الفكر و الادب فى النجف (1112/ 3)، معجم المؤلفين (133 -132/ 9).

گلچين گيلاني، مجدالدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1353/ 1351 -1290/ 1289 ش)، پزشك و شاعر، متخلص به گلچين. معروف به گلچين گيلانى. در رشت به دنيا آمد. تحصيلات مقدماتى را در زادگاهش و متوسطه را در تهران به پايان رساند و در رشته ى فلسفه و علوم تربيتى موفق به اخذ ليسانس شد. سپس به انگلستان رفت و در رشته ى طب به دريافت درجه دكترا نايل گرديد. پس از آن در لندن اقامت گزيد و ديگر به ايران نيامد. گلچين از نوجوانى به شاعرى پرداخت و كم كم اشعارش مورد توجه قرار گرفت و براى اولين بار در 1307 ش در مجله «ارمغان» و بعدها در مجله هاى «روزگار نو»، «فروغ» و «سخن» انتشار يافت. شعر باران او يكى از معروفترين شعرهايى است كه قسمتى از آن در كتاب هاى ابتدايى كوكان به چاپ رسيد. در واقع او اولين شاعر نوپردازى است كه شعرش به كتاب هاى ابتدايى راه يافت. از آثارش: سه مجموعه ى شعرى: «گلى براى تو»، «مهر و كين» و «نهفته» يا «نهضت»، كه در 1948 م در لندن به چاپ رسيد؛ «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ادبيات نوين (355 ،169 ،81)، از بهار تا شهريار (383 -372/ 2)، چشمه ى روشن (545 -534)، چون سبوى تشنه (162 ،109 ،103 ،102)،

الذريعه (430/ 24 ،931/ 9)، سخنوران نامى معاصر (3052 -3049/ 5)، فرهنگ سخنوران (779)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (3333 ،3195/ 2)، كتاب گيلان (716 -715 ،609 -607/ 2)، كتابنامه ى نخستين دهه ى انقلاب (359)، مؤلفين كتب چاپى (187 -186/ 5)، نامها و نامدارهاى گيلان (435 -431).

گلژي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1293 ش)، پزشك و نويسنده. او در 1320 ش از دانشكده ى پزشكى تهران فارغ التحصيل شد و سپس رياست درمانگاه بيمارى هاى ميزه راه بيمارستان ابن سينا را بر عهده گرفت. از آثار وى: «بيماريهاى ميزه راه»، در دو جلد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :فهرست كتابهاى چاپى فارسى (571/ 1)، مؤلفين كتب چاپى (853/ 2).

گلسرخي، مرتضي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1318 ش)، پزشك، روزنامه نگار و نويسنده. وى فارغ التحصيل در رشته ى طب و دامپزشكى و از اعضاى عالى رتبه ى وزارت كشاورزى بود. در 1297 ش مجله ى «بيطارى» را منتشر كرد و در 1310 ش شروع به انتشار مجله ى «فلاحت» تحت نظارت اداره كل فلاحت در تهران نمود. نشر اين مجله تا آخر 1317 ش ادامه يافت و در 1318 ش گلسرخى به شغل ديگرى روى آورد. از ديگر آثارش: «امتحان گوشت»؛ «حفظ الصحه ى زنان و دختران»؛ «علاج الخيل» يا «فرس نامه»؛ «كتاب فلاحت»، در دو مجلد؛ «علاج الطير».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ جرايد (88 -87/ 4 ،46 -43/ 2)، الذريعه (302 ،171/ 16)، زندگينامه ى رجال و مشاهير (332 -331/ 5)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (2329/ 2 ،1178 ،330/ 1)، مؤلفين كتب چاپى (146/ 6).

گل گلاب، داريوش

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مترجم، محقق.

تولد: 1314، تهران.

درگذشت: 26 شهريور 1367، تهران.

داريوش گل گلاب فرزند حسين گل گلاب، متخصص راديولوژى و دانشيار دانشكده ى علوم پزشكى بود و علاوه بر اين به عكاسى هم مى پرداخت. وى سه كتاب در زمينه ى عكاسى تأليف و منتشر كرد. كتاب هاى او عبارتند از: بررسى فنى عكاسى (دو جلد، رنگى، سياه و سفيد) ترجمه تاريخ عكاسى (تأليف جين كيم)؛ نظارت بر ترجمه ى راديوگرافى دستگاه ادرار توسط مهدى غفورى و محمود بنى يعقوب، ترجمه و تأليف اطلس سونوگرافى.

داريوش گل گلاب به دليل نارسايى قلبى در بيمارستان توس درگذشت و در بهشت زهرا قطعه ى هشت به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

گنابادي خراساني، سلطانعلي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، طبيب و نويسنده. در دوره ى صفويه مى زيست. مدت چهل سال، يعنى تا 933 ق، در خراسان و ماوراء النهر و به ويژه در سمرقند به فراگيرى دانش پزشكى پرداخت و مدتى در دربار ابوالمنصور كوچكونجى خان ازبك، پسر ابوالخير خان، معروف به كوچوم خان (936 -916 ق) به سر مى برد و تحت ملازمت وى بود. از آثارش: كتاب «دستور العلاج»، به فارسى، كه در 933 ق در دو مقاله نوشته شده، در مورد بيمارى هاى موضعى، در بيست و پنج فصل و بيمارى هاى عمومى، در هشت فصل، وى اين كتاب را به درخواست ابوالمظفر محمود سلطان، پدر عبيد اللَّه خان ازبك، تأليف نمود؛ «مقدمه ى دستور العلاج»، در يك مقدمه و دو مقاله، در بيان حفظ صحت و بيان حد طب و احوال تندرستى و بيمارى و احوال نبض و غيره كه به دستور ابوالغازى سلطان ابوسعيد خان ازبك، پسر كوچوم خان (939 -936 ق) نوشت؛ «رساله ى علاجيه».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات

در ايران (356 -355/ 5)، تاريخ نظم و نثر (398)، الذريعه (162/ 8).

گنابادي، ابوالفتح

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 932 ق)، شاعر و پزشك. از پزشكان عهد شاه اسماعيل صفوى بود و طبعى موزون داشت. از اوست:

ابروان تو طبيبان افگارانند

هر دو پيوسته از آن بر سر بيمارانند

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تحفه ى سامى (57)، تذكره ى روز روشن (23)، فرهنگ سخنوران (31).

گنج بخش، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1290 ش)، نويسنده، پزشك و استاد دانشگاه. پس از به پايان رساندن تحصيلات متوسطه، از دانشكده ى طب، در 1317 ش فارغ التحصيل شد و بعدها عهده دار مشاغل مختلفى از جمله: پزشك بخش بيمارى هاى زنان در بيمارستان شهردارى، دانشيار كرسى كالبد شناسى و استاد بى كرسى دانشكده ى پزشكى گرديد. از آثارش: «كالبد شناسى انسانى»، در دو مجلد: جلد اول «كالبد شناسى سر و گردن»، توصيفى، موضعى، طرز تشريح و جلد دوم «كالبد شناسى تنه». لازم به ذكر است كه در هر دو اثر نامبرده دكتر منوچهر حكيم با وى همكارى داشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :فهرست كتابهاى چاپى فارسى (2595 ،2592/ 2)، مؤلفين كتب چاپى (854/ 2).

گنجرودي نيشابوري، ابوسعيد محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(بعد از 453 -360 ق)، فقيه، مسند، نحوى، اديب، طبيب و شاعر. اهل نيشابور و مسند خراسان بود. در بغداد بزرگان علم نحو را درك كرد. او از ابوعمرو محمد بن احمد بن حمدان و ابوسعيد عبداللَّه بن محمد رازى و حسينك بن على تميمى و شافع بن محمد اسفراينى و ابوبكر بن مهران مقرى و حافظ ابواحمد حاكم نيشابورى و ابوحسين بن دهثم و محمد بن بشر بصرى و ابوبكر محمد بن محمد طرازى و احمد بن محمد بالوى و احمد بن حسين مروانى و همطبقه ى آنها حديث شنيد. او گذشته از علوم اسلامى در طب و سواركارى و به كار بردن سلاح مهارت داشت و به نيكويى شعر مى سرود. اسماعيل بن عبدالغافر و ابوعبداللَّه محمد بن فضل فراوى و هبة اللَّه بن سهل سيدى و تميم بن ابوسعيد جرجانى و زاهر بن طاهر حامى و عبدالمنعم بن ابوالقاسم قشيرى و ابوسعد بن ابوصادق متطيب

و ابوبكر احمد بن حسين بيهقى در نيشابور، مرو و اصفهان از وى حديث شنيدند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :انساب سمعانى (101 -100/ 5)، سير النبلاء (102 -101/ 18)، شذرات الذهب (292 -291/ 3)، العبر (301/ 2)، معجم البلدان (394/ 5)، الوافى بالوفيات (231/ 3).

گنجويان، محمدصالح

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد 1314، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: ارتوپدى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى ايران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى حرفه اى پزشكى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1350، دكتراى تخصصى ارتوپدى از دانشگاه علوم پزشكى ايران در سال 1356 و فوق تخصص در جراحى ستون فقرات از دانشگاههاى مينه سوتاى آمريكا در سال 1358، و سنت لوئيس آمريكا در سال 1368.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشگاه علوم پزشكى ايران از سال 1368.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

كنتراكچر عضلانى پس از تزريق داخل عضله، ضايعات ستون فقرات ناشى از جنگ، دررفتگى چرخشى مهره هاى 26 -21 درمان جراحى سل ستون فقرات، تومرهاى ستون فقرات و تدريس ارتوپدى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 5 پايان نامه دكترا و 5 پايان نامه اختصاصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

معاينه فيزيكى ستون فقرات و اندام ها.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 3، تعداد مقالات به زبان خارجى: 6

زمينه علمى مقالات:

ساتئوميليت حاد هماتوژن، كله سيستيت حاد به دنبال عمل جراحى در ستون فقرات، جراحى ارتوپدى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

گنجي، ايرج

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى مشهد در سال 1343، دكتراى تخصصى كودكان از دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1346 و گذراندن دوره بيماريهاى كليه اطفال در پاريس.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى مشهد از سال 1364.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بيماريهاى كودكان، بياريهاى غددى شايع در اطفال، طب كودكان،

بيماريهاى كليوى كودكان، استاد راهنماى تعداد زيادى پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: متعدد، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

معرفى بيماران كمياب، راههاى تشخيص، درمان و در نتيجه بهبود و ارتقاء به سطح دانش پزشكى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

گوران سوادكوهي، داريوش

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى از دانشگاه شهيد بهشتى در سال 1351، دكتراى تخصصى ارتوپدى از دانشگاه تهران در سال 1357.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه تهران در سال 1357، دانشيار دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

سازماندهى مركز بانك استخوان در بخش ارتوپدى بيمارستان سينا، مطالعه و ساخت مفصل مصنوعى زانو، ترجمه كتب پزشكى، گذراندن دوره هاى كوتاه مدت ارتوپدى در لندن و كانادا، راهنمائى مشاوره و نظارت بر 20 پايان نامه دكترا و تخصصى ارتوپدى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

ترجمه كتاب معاينات بالينى در ارتوپدى، ترجمه كتاب ارتوپدى آدامز، تأليف كتاب گرافت يا پيوندهاى استخوان.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 6، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

كاربرد گرافت هاى استخوانى در ضايعات استخوانى مجروحين جنگ، دررفتگى استخوان اسكافوئيد مچ دست، اوستئوتومى كيارى و كاربرد آن در ضايعات ارتوپدى، كيست هيداتيك استخوان، اوستئوتومى كاپيتيت در درمان ضايعه كين بوك مچ دست.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

گيتي، ناصر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1293 ش)، استاد دانشگاه، پزشك و نويسنده. در تهران به دنيا آمد. تحصيلات متوسطه را در دبيرستان ثروت و تحصيلات عاليه را در دانشكده ى پزشكى دانشگاه تهران در 1319 ش به پايان رساند. سپس پايان نامه ى خود را درباره ى « پروتئيوتراپى در ديابت» با درجه ى ممتاز گذراند و بعد عهده دار مشاغل مختلفى از جمله: دستيارى آزمايشگاه فيزيولوژى، دانشيارى كرسى فيزيولوژى، استادى بى كرسى كالبد شناسى بود. در 1329 ش براى مطالعات علمى به آمريكا رفت. از ديگر آثار وى: «تكنيك

فيزيولوژى»؛ «طب تجربى»؛ «طب تجربى و فيزيولوژى تجربى»؛ «فيزيولوژى بالينى»؛ «فيزيولوژى طبيعى و فيزيوتولوژى دستگاه بينايى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :چهره هاى آشنا (509 -508)، الذريعه (404 ،403/ 16)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (2499 ،2385 ،2249/ 2 ،944/ 1)، كتابنامه ى نخستين دهه ى انقلاب (310)، مؤلفين كتب چاپى (514 -513/ 6).

گيلاني دواني، ابوالفتح مسيح الدين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 997 ق)، طبيب، شاعر و خطاط. پدرش در دانش پزشكى و روانشناسى و حكمت معروف زمان خود بود. حكيم ابوالفتح چنان كه از قول تذكره نويسان برمى آيد، در شعر دست داشته و در نوشتن خط نستعليق نيز استاد بوده است. وى پس از مرگ پدرش به سال 983 ق در زندان پادشاه صفوى، همراه دو برادر خود حكيم همان گيلانى و نورالدين قرارى، شاعر زمان، به هندوستان مهاجرت كرد و به دربار جلال الدين اكبر پادشاه گوركانى راه يافت. بر اثر حذاقت در مداواى بيماران و دقت در روانشناسى كه با تواضع و پاك نظرى همراه بود، منزلتى عظيم يافت و محسود همگنان گرديد. با اين همه، از يارى رساندن به اهل دانش دريغ نداشت. از تأليفات وى: «افادات حكيم ابوالفتح»؛ «رقعات حكيم ابوالفتح يا چهارباغ» مشتمل بر نامه هاى او؛ «قياسيه»، در حكمت؛ دو مثنوى به نامهاى «مظهر الاسرار» و «ضياء النيرين»؛ مجموعه ى اشعار خطى و اشعارى در جنگ «كنوز الشعرا».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (29 /1)، تاريخ ادبيات در ايران (469 -466 /5)، تاريخ نظم و نثر (833 ،542 -541)، تذكره ى ميخانه (218)، تذكره ى نصرآبادى (376)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (108 -107 /1)، الذريعه (300 ،238 /19 ، 131 /15 ،46 /9)، صبح گلشن (13 -12)، لغت

نامه (ذيل/ ابوالفتح)، كاروان هند (15 -13 /1)، نامها و نامدارهاى گيلان (14 -12).

گيلاني هندي، صدرالدين علي

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، عالم دينى، حكيم و طبيب. اهل گيلان بود. نزد علماى ايران تلمذ كرد. سپس به هند سفر نمود و ساكن آنجا شد. مير ابوالقاسم فندرسكى كه معاصر وى بود او را در هند، زمانى كه مشغول تأليف شرح «قانون» ابن سينا بود، ملاقات كرد. مشهور است كه گيلانى بر انديشه ى ميرفندرسكى تأثيرگذار بوده است. وى همان جا درگذشت. از آثارش: شرح «القاون» ابن سينا، كه شرح جامع و بزرگى است؛ رساله ى «السؤال و الجواب»، در طب؛ «الشفاء العاجل»، كه آن را در مقابل «برء الساعة» محمد بن زكرياى رازى نگاشته است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (205/ 14 ،389/ 13 ،246/ 12)، رياض العلماء (384/ 3)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 413/ 11).

گيلاني، ابونصر

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دهم ق)، طبيب. وى از اطباء دربار شاه طهماسب اول بود و مورد عنايت خاندان سلطنتى سرانجام به اتهام قصور در مداواى شاه طهماسب دستگير شد، و در دولت خانه ى همايون به دست قورچيان به قتل رسيد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :عالم آراى عباسى (168 /1)، نامها و نامدارهاى گيلان (23).

لاهيجي، محمد امين

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 1025 ق)، طبيب و خطاط. وى مدتى در محضر اطباى گيلان تحصيل علم كرد. بعد به تبريز رفت و نزد حكيم ابوطالب و حكيم باقر و حكيم جبرئيل به امر طبابت پرداخت. در دوران تصرف تبريز به وسيله ى امپراطور عثمانى، سرداران ترك به وى اعتقاد زيادى داشتند. بعد از آن به عثمانى مسافرت كرد و با بزرگان آن ديار آشنا شد و دوباره به تبريز بازگشت و اين زمانى بود كه شاه عباس (1038 -996 ق) آذربايجان را از وجود تركان خالى كرده بود و حكيم توانست به دربار شاه راه يابد. او پس از مدتى به گيلان بازگشت و از آنجا به هندوستان رفت و به گفته ى صاحب «مآثر رحيمى» به خدمت عبدالرحيم خان، خان خانان رسيد و از جمله ى خاصان و محرمان وى گرديد و تا 1025 ق در دربار خان به طبابت مشغول بود. لاهيجى گذشته از مراتب علمى، در خوشنويسى نيز دست داشت و خط نستعليق و شكسته را خوش مى نوشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (650 -649/ 3)، مآثر رحيمى (51 -50/ 3).

لساني، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

لساني، مرتضي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

لشكري، محمد حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1300 ش)، پزشك و نويسنده. تحصيلات خود را در دبستان فرهنگ و دبيرستان علميه و دانشكده پزشكى تهران به پايان رساند و در بيمارى هاى چشم و آسيب شناسى از دانشگاه شيكاگو و والترريد واشنگتن تخصص گرفت. او مبتكر روش جديد معالجه ى جراحى دكولمان رتين بود و گزارش آن را در 1962 م به انجمن چشم پزشكان پاريس ارائه داد. وى به زبان هاى فرانسه و انگليسى آشنايى داشت. او جهت مطالعه به كشورهاى مختلفى از جمله انگلستان، فرانسه، اسپانيا و ايتاليا سفر كرد. دكتر لشكرى با همكارى عده اى از پزشكان ديگر بيمارستان البرز را تأسيس نمود. از مشاغل وى: دستيارى كرسى بيمارى هاى چشم بيمارستان فارابى، رياست بخش چشم پزشكى بيمارستان فارابى. از آثارش: «دكولمان رتين و عمل جراحى در درمان آن»، با همكارى دكتر شمسا؛ «كراتيت داندريتيك»؛ «استرابيسم»؛ (انحراف چشم).

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :چهره هاى آشنا (512 -511)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (1446/ 1).

لطفي، بانونصرت

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد: 1317، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى بيماريهاى كودكان از دانشگاه علوم پزشكى مشهد در سال 1354، فوق تخصص ژنتيك از دانشگاه جانزهاپكينز آمريكا در سال 1350، فوق تخصص نوزادان نارس از Hamersmith لندن در سال 1352.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى مشهد.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

مسائل گوناگون بيماريهاى كودكان و تدريس دروس بيماريهاى كودكان (ژنتيك)، رشد و تكامل در دانشگاه علوم پزشكى مشهد، استاد راهنماى بيش از 20 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

واكسيناسيون و پيشگيرى در كودكان.

مقالات

تعداد مقالات به

زبان فارسى: 4، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

تأخير در بلوغ، اعتياد در حاملگى و اثرات آن بر جنين.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

لطفي، عطاءاللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1302، مرتبه علمى: استاد رشته: بيهوشى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1327، دكتراى بيهوشى از دانشگاه پاريس در سال 1331، دكتراى تخصصى بيهوشى از دانشگاه بستون آمريكا در سال 1335.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشگاه شيراز از سال 1340 تا سال 1346، استاد دانشگاه شيراز از سال 1346 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بيهوشى در پيوند كليه، دريافت لوح تقدير و سپاس وزارت درمان و آموزش عالى، دريافت نشان همايون از دانشگاه پهلوى (سابق) به خاطر عضويت در اولين تيم پيوند كليه در خاورميانه و تقديرنامه و جايزه دفتر نماينده ولى فقيه در استان فارس به خاطر خدمات زمان جنگ تحميلى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 3، تعداد مقالات به زبان خارجى: 10

زمينه علمى مقالات:

آماده كردن بيمار براى اتاق عمل، بخش بيهوشى دانشگاه پهلوى شيراز، بيهوشى در پيوند كليه، بيهوى با كتالار، موارد استعمال كتالار در سيكتامرى، معرفى 2100 مورد بيهوشى باكتالار، بيهوشى با كتالار در جراحى ركتال، اثر مستقيم كتالار در A.V.N.S.A.N و دسته His، روش قطره اى باهالوتان واتر.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

لطفي، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: اورلوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

لطفي زاده، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: پريودنتولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

لكستاني، بتول

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد: 1300، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: داروسازى، دانشكده: داروسازى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى داروسازى، دكتراى داروسازى از دانشگاه تهران در سال 1328.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده داروسازى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

اثرات چند آنتى بيوتيك در عفونت ادرارى، اثرات چند دارو در درمان بروسلوز، داروهاى ضد عفونى كننده و موارد استعمال آنها در بيمارستان، روش هاى توزيع دارو در بيمارستان ها، مسكن ها و عوارض و موارد استفاده آنها، تدريس دروس داروسازى در دانشگاه تهران.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

شناخت مواد اوليه داروهاى شيميائى، داروسازى بيمارستانى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 3، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

اثرات آنتى هيستامينيك ها، ناسازگارى شيميائى داروها، مسموميت با سرب.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

لواساني، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

لوي، حبيب

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1275 ش)، دندانپزشك و نويسنده. اجدادش اهل شيراز بودند و گويند از يهوديانى بودند كه در زمان كوروش هخامنشى از بابل به فارس مهاجرت كردند. لوى در تهران به دنيا آمد. تحصيلات خود را در رشته ى دندان پزشكى در فرانسه به پايان رساند و در جراحى دندان پزشكى ديپلم گرفت وى به زبان هاى فرانسه و عبرى مسلط بود. دكتر لوى براى مطالعه به كشورهاى اروپا و آمريكا و آفريقا سفر كرد. او مدتى هم رياست سرويس دندان پزشكى لشكر مركز را به عهده داشت وى مبتكر تأسيس دبيرستان كوروش كبير بود. از آثارش: «تاريخ يهود ايران»، در سه مجلد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :چهره هاى آشنا (515 -514)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (770/ 1)، مؤلفين كتب چاپى (474/ 3).

ماردوسپور، هاسميك

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: پروتزهاى ثابت، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

مازيار، غلامرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد 1318، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى عمومى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اهواز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشكده پزشكى جندى شاپور سابق اهواز در سال 1346، متخصص جراحى عمومى از دانشگاه جندى شاپور سابقه اهواز در سال 1355.

مرتبه علمى:

استاديار دانشكده پزشكى دانشگاه شهيد چمران اهواز، دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه شهيد چمران اهواز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تدريس به دانشجويان پزشكى، كارورزان و دستياران جراحى به مدت 17 سال، انجام پروژه هاى تحقيقاتى در زمينه هاى كانسر در گواترهاى ندولر در خوزستان، انسداد روده در مركز پزشكى گلستان اهواز، بررسى آسيب هاى نافذ و غير نافذ شكم در جنگ تحميلى، بررسى تروماى عروق در مجروحين جنگ، راهنمائى مشاوره و نظارت بر 27 پايان نامه دكتراى عمومى و تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

انديكاسيونهاى اسپلنكتومى در هماتولوژى به منظور ارائه روشهاى جراحى طحال در بيماريهاى خونى و بهترين شيوه درمان آنها.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 3، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

كيست هيداتيك فقرات كمر و عوارض و راههاى پيشگيرى آن.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ماسويه

قرن:3

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س دوم و سوم ق)، طبيب. مكنى به ابوزكريا. وى از اطباى سريانى و از تربيت يافتگان بيمارستان جندى شاپور بود كه حدود سى سال به خدمت اشتغال داشت. وى به آورده ى «ريحانة الادب» با اينكه علم طب نياموخته بود، ولى بر اثر تجربه و كثرت مواظبت عملى بصيرتى بسزا در معالجه داشت و عاقبت در سلك اطباى دربار هارون الرشيد (193 -149 ق) درآمد. فرزندانش، يوحنا (يحيى) و ميكائيل، نيز در

دربار خلفاى وقت داراى مقامى عالى بودند. ماسويه معاصر جبرئيل بن بختيشوع (م 212 ق) و دستيار وى بود. او علاوه بر تخصص در داروسازى در چشم پزشكى نيز تبحر داشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (279/ 9)، تاريخ طب (63/ 2)، تاريخ علوم عقلى در تمدن اسلامى (61)، دانشنامه ى ايران و اسلام (823/ 6)، دايرة المعارف فارسى (22/ 1)، ريحانه (184/ 8)، عيون الانباء فى طبقات الاطباء (220 -219)، لغت نامه (ذيل / ماسويه).

مالك، هايده

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

(ز 1345 ش)، نويسنده، مترجم و طبيب. پس از اتمام تحصيلات متوسطه و نيز اخذ ليسانس در رشته ى مامايى، وارد وزارت بهدارى شد. وى در ضمن خدمت، به تحصيل ادامه داد و در دانشكده ى پزشكى پس از اتمام دوره، موفق به اخذ درجه ى دكتراى طب شد. در 1345 ش به مقام استادى نايل گرديد و پس از آن به فرانسه رفت. از آثارش: «تست هاى كليوى»؛ «اختلال متابليسم گلوسيدها»؛ «پاستور و ميكروب شناسى»، ترجمه.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :فهرست كتابهاى چاپى فارسى (582/ 1)، كارنامه ى زنان (236 -235).

مالك نژاد، پرويز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: ميكروب شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

داراى تحصيلات عالى و دكتراى تخصصى در رشته ميكروب شناسى پزشكى از دانشكده پزشكى دانشگاه تهران در سال 1375، تخصص در علوم آزمايشگاهى از دانشگاه علوم پزشكى ايران در سال 1370.

مرتبه علمى:

استاديار گروه آموزشى ميكروب شناسى دانشگاه علوم پزشكى تهران، دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

پزشكى، داروسازى، انفلوانزا، و تشخيص اپيدمى آن، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 35 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

ميكروب شناسى، ويروس شناسى بالينى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 6، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

پزشكى، بالينى، و تشخيص.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

مالي شيرازي، ابوحيان

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف قبل از 1083 ق)، طبيب و شاعر، متخلص به مالى. معاصر نصرآبادى بود و در علم طب و ساير علوم تبحر داشت و شعر نيز مى سرود. مالى همراه ملا محمد صوفى مازندرانى (م 1035 ق) و ملا حسنعلى يزدى به هند رفت و پس از چندى به ايران بازگشت. او در 1030 ق در شيراز بر «ديوان» نظام دستغيب شيرازى (م 1029 ق) ديباچه نوشت و قبل از تحرير «تذكره ى نصرآبادى» (تأليف شده در 1083 ق) درگذشت. اشعارى از وى در تذكره ها آمده است. از اوست:

بعد وصف آن ميان ذكر دهانش مشكل است

در قلم چون مو بگيرد نقطه اى نتوان نهاد

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ تذكره هاى فارسى (174 -172/ 1)، تذكره ى نصرآبادى (383)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (301 -297/ 4)، الذريعه (952/ 9)، صبح گلشن

(358)، فرهنگ سخنوران (794 ،793)، كاروان هند (1211 -1210/ 2)، مجمع الفصحا (77/ 4).

متين، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1308، مرتبه علمى: استاد، رشته: زنان و مامائى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى پزشكى زنان و مامايى از دانشگاه نيويورك آمريكا در سال 1340.

مرتبه علمى:

تدريس در دانشگاه شهيد بهشتى از سال 1355، استاد دانشكده پزشكى دانشگاه شهيد بهشتى از سال 1360 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بهداشت و تنظيم خانواده، طرح بستن لوله هاى رحم به طريقه لاپاراسكوپى، مينى لاپاراتومى، مواد كاشتى و غيره، تدريس دروس زنان و مامائى در دانشكده پزشكى شهيد بهشتى، رياست انجمن زنان و مامائى ايران، دبير شوراى تخصصى زنان وزارت علوم و وزارت بهداشت و درمان، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 40 پايان نامه دكترا، تخصصى زنان و بهداشت خانواده.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

روشهاى پيشگيرى از باردارى و زنان و مامائى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: متعدد، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

زنان و مامايى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

مجد سرخكتي، مجدالدين محمد

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س ششم ق)، طبيب و شاعر. اصل وى از سرخكت، نزديك سمرقند، مى باشد. محمد عوفى خواهرزاده ى او بود. مجدالدين از 597 ق به دربار قلج طمغاج خان ابراهيم بن حسين، حاكم سمرقند، راه يافت و از اطباى خاص او و ملك الاطباء دربار شد. از آثار وى: «تاريخ تركستان»، در تاريخ ملوك خانيه؛ كتابى در «خواص اشياء»، كه قسمتى از آن در «جوامع الحكايات» عوفى آمده است. در «صبح گلشن» صاحب عنوان تحت نام مجدالدين سرخسى آورده شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (1027/ 2)، الذريعه (961/ 9)، صبح گلشن

(362)، فرهنگ سخنوران (799)، لباب الالباب (338 -337 ،301 ،181 -179/ 1).

مجد، سهيل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1303، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى عمومى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى و دكتراى تخصصى جراحى عمومى از دانشگاه تهران در سال 1334، فوق تخصص جراحى سرطان از دانشگاه لندن انگلستان در سال 1338، فوق تخصص جراحى سرطان از دانشگاه نيويورك آمريكا در سال 1351.

مرتبه علمى:

دانشيار مؤسسه سرطان ايران از سال 1346، دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تدريس دروس عوارض جراحى، جراحى دستگاه گوارش و جراحى سرطان اعضاء مختلف در دانشگاه علوم پزشكى تهران، تحقيق در زمينه روشهاى بهبود سرطان لب، استاد راهنماى 4 پايان نامه تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 4، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

تقسيم بندى سرطان پستان براى اولين بار و جراحى تومورهاى سرطانى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

مجوسي اهوازي

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

على بن عباس مجوسى اهوازى بزرگترين طبيب عالم اسلامى بعد از رازى است. وى طبيب عضدالدوله ى ديلمى و شاگرد پزشك بزرگ ايرانى ابوماهر موسى بن سيار قمى بوده است. چون دين زرتشتى داشت وى را مجوسى گفته اند. كتاب مشهور او كامل الصناعة فى الطب معروف به الطب الملكى و كناش عضدى است كه چند بار به چاپ رسيده است. اين كتاب پيش از قانون ابوعلى سينا كاملترين كتاب در فن طب شمرده مى شد.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد ششم)

مجيدي آهي، هرمز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: زنان و مامائى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى از دانشگاه فريدريك ويلهلم آلمان غربى (بن) در سال 1337، دكتراى تخصصى امراض داخلى از دانشگاه برلن غربى در سال 1344، فوق تخصص آنزيم شناسى بيماريهاى خون از دانشگاه وين اتريش در سال 1354.

مرتبه علمى:

استاديار بيمارستان دانشگاهى برلن غربى از سال 1334 تا سال 1345، استاديار دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1346 تا سال 1350، دانشيار دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1350 تا سال 1355، استاد دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1355 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بهداشت زنان و كودكان قالى باف در استان خراسان، اثر قلب و عروقى داروهاى روانگرا، ايزوآنزيم HDL در بيماريهاى خونى و سرطانى، بلوغ در دختران ايرانى، شيوع كانسر ريه در زنان ايرانى، بررسى آميلوئيدوز، استئومالاسى، در خانم هاى ايرانى، شيوع سل در مبتلايان به ديابت و درمان آن، ITP و جنس، راهنمائى مشاوره و نظارت بر 22 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه

علمى تأليفات:

استفاه از آنزيم ها در تشخيص بيماريها، بررسى سه هزار بيمار بيمارستانى در مجتمع بيمارستانى امام خمينى، ITP و جنس به صورت دفترچه به زبان فارسى و انگليسى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 14، تعداد مقالات به زبان خارجى: 10

زمينه علمى مقالات:

آنزيم شناسى در بيماريهاى خونى و سرطانى، كيست هيداتيك، فسفولپيدها در انفاركتوس ميوكارد، اثر قلب و عروق داروهاى ضد افسردگى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

محبوب، سلطانعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: تغذيه، دانشكده: بهداشت و تغذيه، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى شيمى از دانشگاه تبريز در سال 1344، اخذ مدرك CES DEA و دكتراى بيوشيمى از دانشگاه سوربن فرانسه در سال 1348.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشگاه علوم پزشكى تبريز در سال 1352، استاد دانشگاه علوم پزشكى تبريز در سال 1363.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

اثرات سوء تغذيه پروتئينى مادر در دوران حاملگى، اثرات متقابل سوء تغذيه پروتئينى مادر در دوران حاملگى بر روى فعاليت آنزيمهاى گوارشى و رشد و تكامل روده كوچك نوزاد، طرح هاى ارزيابى نسبت روى بر مس در اتيولوژى و شيوع بيماريهاى قلبى- عروقى، بررسى وضع تغذيه كودكان زير 5 سال در بيمارستان كودكان تبريز، متابوليسم تركيبات آليسكليك توسط نوكارديا، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 47 پايان نامه دكتراى داروسازى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 7

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيوشيمى ساختمانى: گلوسيدها، اسيدهاى نوكلئيك، ويتامين ها، كوآنزيمها، ليپيدها و مشتقات ايزوپرنى، پروتئين ها، متابوليسم مواد بيولوژيكى، مرورى بر بيوشيمى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 27، تعداد مقالات به زبان خارجى: 14

زمينه علمى مقالات:

بيوشيمى تغذيه، آنزيمهاى گوارشى، ويتامين ها و املاح.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي

استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

محبي، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: داخلى قلب، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى ايران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

محبيان، محمدابراهيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

محتشم نوري، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

محتشمي، بهمن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1315، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: راديولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه تهران در سال 1340، دكتراى تخصصى راديولوژى از دانشگاه بستون آمريكا در سال 1346.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى از سال 1351 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تدريس دروس راديولوژى و تكنيك راديولوژى در دانشگاههاى تبريز و علوم پزشكى شهيد بهشتى، تحقيق در زمينه هاى پزشكى و راديولوژى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر تعداد زيادى پايان نامه راديولوژى و تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

اصول راديوبيولوژى و دستور زبان فارسى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 3، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

ارائه يك نوموگرام براى محاسبات درمانى با كبالت 60، راديولوژى در سل استخوانى و مفصلى، تشخيص مقدار كم هواى داخلى صفاتى و مسائل مربوط به تابش پرتويونساز به جنين.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

محرابي، ولي اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: جراحى عمومى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

محرري، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1307، مرتبه علمى: استاد، رشته: روان پزشكى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى شيراز در سال 1335، دكتراى تخصصى روان پزشكى.

مرتبه علمى:

مربى بالينى بخش اعصاب و روان دانشگاه علوم پزشكى شيراز از سال 1341 تا سال 1343، آسيستان بالينى روان پزشكى دانشگاه ادينبورگ اسكاتلند از سال 1343 تا سال 1346، استاد علوم پزشكى شيراز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

روان پزشكى، تاريخ و بيوگرافى تحليل شخصيت ها، مكانيسم دفاعى، روان پزشكى قانون، علم الاخلاق پزشكى، راهنمائى مشاوره و نظارت بر 112 پايان نامه دكترا و كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 5

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

روان پزشكى، تحقيق در متون پزشكى اسلامى، علم الاخلاق، فرهنگ در روان شناسى و روان پزشكى، برگزيده متون فارسى براى درس فارسى دانشجويان پزشكى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 40، تعداد مقالات به زبان خارجى: 10

زمينه علمى مقالات:

روان پزشكى، اعتياد، بررسى متون پزشكى ايران، علم الاخلاق پزشكى، عوارض روان پزشكى جنگ.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

محسن زاده، محسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: چشم پزشكى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

محسني اردهالي، صدرالدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: ميكروب شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى ميكروبيولوژى (B.S) از داشنگاه ايالتى شهر سان ديگو كاليفرنيا در سال 1344، گذراندن دوره تكنولوژى پزشكى در بيمارستان Mercy و اخذ گواهينامه تكنولوژى پزشكى ايالت كاليفرنيا در سال 1345، كارشناسى ارشد ميكروبيولوژى (S.M) از بخش ميكروب شناسى دانشگاه شيراز در سال 1350، دكتراى ميكروبيولوژى و ايمونولوژى از مدرسه بهداشت و طب گرمسيرى لندن در سال 1353.

مرتبه علمى:

استاديار دانشكده شيراز در سال 1353، دانشيار ميكروب شناسى دانشكده پزشكى دانشگاه شيراز، استاد دانشكده پزشكى دانشگاه شيراز در سال 1370.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى وضعيت سيستم ايمنى در بيماران مبتلا به ليشمانيوز جلدى و احشائى، سعى در شناسائى انگل ليشمانيا در ايران، شناسائى انگلهاى ليشمانيائى كه داراى علائم غير معمول كلينيكى، راهنمائى مشاوره و نظارت بر 5 پايان نامه كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

انگل ليشمانيا و ليشمانيوزها، آشنائى با ايمن شناسى براى دانشجويان پزشكى تفسير آزمايشات سرولوژيكى در بيماريهاى عفونى و انگل.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 5، تعداد مقالات به زبان خارجى: 28

زمينه علمى مقالات:

عفونتهاى انگلى از نظر ايمنى شناسى و ايمنى تشخيص در انسان و همين طور به صورت تجربى در حيوانات آزمايشگاهى، ايمنى شناسى در ارتباط با بيمارى خود ايمنى Lupus در حيوانات آزمايشگاهى مستعد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

محسني، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: داروسازى، دانشكده: داروسازى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

محلاتي، كاظم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1313 ق)، شيميدان، داروساز، استاد، مترجم و شاعر، متخلص به شيوا. معروف به شيمى. برادر نصير الاطباء و پدر دكتر محمود شيمى و جد خاندان شيمى است. ميرزا كاظم از شاگردان دوره ى اول دارالفنون و از نخستين گروه محصلين اعزامى به اروپا در زمان ناصرالدين شاه بود. وى در رشته ى طبيعى و داروسازى تحصيل كرد و از محصلين خوب بود به طورى كه در گزارش سال اول مدرسه نام او و باقرخان بن هادى خان شيرازى در روزنامه ى «وقايع اتفاقيه» درج شد. پس از بازگشت از اروپا به سمت معلم شيمى در دارالفنون انتخاب شد و حدود چهل سال در آن مدرسه به جاى معلم خود تدريس كرد. وى كتاب «چرا به اين جهت»، در صحبت ساده ى طبيعى و هيئت، نوشته ى يكى از زنان دانشمند فرانسوى را ترجمه كرده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ مؤسسات تمدنى جديد در ايران (286 -285/ 1)، شرح حال رجال (141/ 3)، فرهنگ سخنوران (532)، مؤلفين كتب چاپى (44 -43/ 5).

محلوجي، خديجه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد: 1321، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: كودكان دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى ايران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى و دكتراى تخصصى پزشكى اطفال از دانشگاه تهران در سال 1355، و فوق تخصص عفونى اطفال.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه علوم پزشكى همدان از سال 1357، استاديار و دانشيار دانشگاه علوم پزشكى اهواز از سال 1362 تا سال 1366، و دانشيار دانشگاه علوم پزشكى ايران از سال 1366 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

عفونتهاى ادرارى در اطفال، علل يرقان در نوزادان و بررسى 60 مورد، بررسى موارد بسترى شدن گاستروآنتريت، بررسى موارد بسترى شده تيفوئيد، سندرم كاوازاكى و گزارش موارد،

مننژيت سلى و گزارش 23 مورد، مننژيت و گزارش موارد، بروسلوزيس، بررسى سطح HDL در مايع نخاع در مننژيت، گزارش موارد ماقوم شيگلوزيس و معرفى درمان جديد، گزارش موادر آتيپيك سالمونلازيس، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 25 پايان نامه دكترا و تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 5

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيماريهاى عفونى اطفال، تغذيه و بهداشت كودكان، بيماريهاى گاستورآنتريت حاد، سالمونلازيس شامل تب تيفوئيدى و بيماريهاى سل كودكان.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 7، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

گزارش يك مورد تومور نادر تخمدان، گاستروآنتريت و بررسى 300 مورد، تومور كولرزكونژنتيال، پنومونى كلاميد يا پنومونيه پنومونى ويسرال لارواميگرنس و پنومونى سالمونلائى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

محمد، كاظم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1317، مرتبه علمى: استاد، رشته: آمار حياتى، مرتبه علمى: بهداشت، دانشگاه: خلاصه شرح حال تخصصى

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى در رشته مهندسى شيمى و نفت از دانشگاه پلى تكنيك تهران در سال 1341، كارشناسى ارشد در رشته آمار زيستى از دانشگاه كاليفرنياى لوس آنجلس در سال 1349 و دكترا در رشته آمار زيستى از دانشگاه كاليفرنياى لوس آنجلس در سال 1352.

مرتبه علمى:

طى مراحل استاديارى، دانشيارى و ارتقاء به درجه استادى دانشكده بهداشت دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

آمار حياتى، طرح بررسى سلامت و بيمارى در ايران در زمينهاهاى بهداشتى، اجتماعى و ژنتيك، استاد راهنماى بيش از 20 پايان نامه كارشناسى ارشد و 1 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

آمار حياتى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 12، تعداد مقالات به زبان

خارجى: 14

زمينه علمى مقالات:

بهداشت، جمعيت، آمار، زنان و زايمان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

محمدزاده لاري، منوچهر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى از دانشكده پزشكى مشهد در سال 1344، دكتراى تخصصى بيماريهاى داخلى از آمريكا در سال 1350، فلوى بيماريهاى خون و انكولوژى از M.D.Anderson هوستون آمريكا در سال 1352.

مرتبه علمى:

طى مراحل استاديارى، دانشيارى و ارتقاء به درجه استادى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى مشهد.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى و تحقيق در مورد شيوع بيمارى تالاسمى در استان خراسان، نظارت بر 10 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 24، تعداد مقالات به زبان خارجى: 8

زمينه علمى مقالات:

بررسى موارد جالب، بررسى بيماريهاى خونى محلى، بررسى بيماريهاى انگلى شايع در استان خراسان، بررسى داروهاى شيميوتراپى، بررسى تومورها.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

محمدي گورگاني، يوسف

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: جراحى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى در رشته جراحى عمومى از دانشكده پزشكى دانشگاه تهران.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشكده پزشكى دانشگاه تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

آناتومى بالينى حنجره و مكانيسم توليد صوت، عوارض آپانديست، سرطان پستان، تشخيص و درمان ضايعات تروماتيك طحال، تشخيص و درمان تومورهاى تيروئيد، درمان سرطان هاى مرى، سابقه تدريس به مدت 20 سال، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 8 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 5

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

آناتوى سينه، اطلس روش هاى تشخيص ساده بر بالين بيمار، آناتومى بالينى، استخوان هاى سر

و صورت، تشريح سر و گردن.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 25، تعداد مقالات به زبان خارجى: 10

زمينه علمى مقالات:

آناتومى، جراحى عمومى، موارد نادر و غير عادى آناتومى اعضاء تشريح عناصر عصبى و احساسى بدن انسان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

محمديان شورچه، قربان

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: دندان پزشكى، دانشكده: دندان پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

گواهينامه تخصصى راديولوژى دهان از دانشگاه دندان پزشكى اورگان آمريكا در سال 1350.

مرتبه علمى:

استاديار دانشكده دندان پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1353، دانشيار راديولوژى دندان، فك و صورت دانشكده دندان پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1365.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

مدرس رشته تخصصى راديولوژى دندان، فك و صورت دانشكده هاى دندان پزشكى تهران، مشهد، اصفهان، عضويت در هيات ممتحنه رشته تخصصى راديولوژى دندان، فك و صورت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكى، راهنمائى مشاوره و نظارت بر 55 پايان نامه دندان پزشكى و راديولوژى دهان.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

تفسير راديولوژى ضايعات دهان، كرانپوگرافى، مبانى پرتونگارى دندان پزشكى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 4، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

دندانپزشكى، راديولوژى دهان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

محمودي مجدآبادي، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جمعيت شناسى پزشكى، دانشكده: بهداشت، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى رياضى از دانشسراى عالى تهران، كارشناسى ارشد آمار حياتى از دانشگاه تهران، فوق ليسانس جمعيت شناسى پزشكى از دانشگاه لندن، دكترا در رشته جمعيت شناسى (آمار پزشكى) از دانشگاه لندن.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده بهداشت دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بارورى، مرگ و مير، مدل سازى، سرطان، اپيدميولوژى، رشد و نمو، نيروى انسانى پزشكى، ويروس (سرخچه، سرخك، هپاتيت) جمعيت، بهداشت حرفه اى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 22 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا

ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

جمعيت شناسى، آمار و روش تحقيق.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 15، تعداد مقالات به زبان خارجى: 16

زمينه علمى مقالات:

جمعيت شناسى، ويروس هپاتيت، انگل، بهداشت حرفه اى، سرطان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

محموديان نجم آبادي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

محموديان، ژاله

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: ارتدنسى، دانشكده: دندان پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

محموديان، مسعود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: فارماكولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

محيط، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: روان پزشكى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى ايران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

مخبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: دامپزشكى آبزيان، دانشكده: دامپزشكى، دانشگاه: تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

مختاري اميرمجدي، نعمت اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد 1322، مرتبه علمى: استاد، رشته: گوش و حلق و بينى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى مشهد در سال 1348، متخصص گوش و حلق و بينى از دانشگاههاى امريكا، فوق تخصص جراحى سر و گردن از آمريكا در سال 1356.

مرتبه علمى:

عضويت در هيأت علمى دانشگاه علوم پزشكى مشهد از سال 1356، استاد دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى مشهد.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بنيانگذار، راه اندازى و اداره >مجله گوش و حلق و بينى و حنجره ايران< از انتشارات دانشگاه مشهد، عضويت در جامعه جراحان گوش و گلو بينى آمريكا، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 25 پايان نامه دكتراى عمومى، دندان پزشكى و تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيماريهاى گوش، سر و گردن و جراحى آنها.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

مدرس خراساني، عبدالجواد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از علما و حكما و مدرّسين حكمت در اصفهان، و از شاگردان آخوند ملا على نورى بوده، و در شب غرّه ماه صفر سال 1281 وفات يافته است. تدريس كتب حكمت در عصر او بدو منتهى مى شده است

در مآثر و الآثار (:183) درباره گويد: از علماى مشهور اصفهان بود، در فقه و اصول و طبّ و رياضيّات و ادبيّات جمله مهارت كلّى، و تدرّبى عظيم داشت.

صاحب عنوان: طبيبى فقيه، و فقيهى حكيم، و عالمى اديب بود. در نزد پدر، و ميرسيد محمّد شهشهانى، و ملاّ حسين على تويسركانى، و مير محمّد صادق كتابفروش، و حاج سيد اسداللَّه بيدآبادى و ديگران در طبّ و حكمت تحصيل نموده است.

در

مداواى بيماران و علاج امراض، نفسى عيسوى داشته، و تدريس طبّ قديم در زمان او بدون منحصر بوده است.

در 6 جمادى الاولى سال 1327 قمرى وفات يافته، در يكى از اطاقهاى غربى تكيه مزبور مدفون شد.

از آثارش كتابى مختصر در وبا به طبع رسيده است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

مدرس نراقي، منوچهر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: روان پزشكى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

مدرسي، علينقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: گوش و حلق و بينى دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

مدني همداني، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ح 1340 -1258 ش)، طبيب، خطاط، نقاش، موسيقيدان و شاعر، متخلص به صفاءالحق. وى گاهى در شعر صفا نيز تخلص مى كرد. نسبش از جانب پدر به امام زين العابدين (ع) مى رسد و از طرف مادر منسوب به علاءالدوله سمنانى است. در كردستان به دنيا آمد و در پنج سالگى همراه خانواده اش به همدان منتقل شد و مقدمات علوم فنون را نزد استادان آنجا آموخت. وى طبيعيات و الهيات و فلكيات را نزد مشكاة الملك، محمدعلى ميرزا پسر خسرو ميرزا قاجار، و طب قديم را نزد حاج ميرزا حسين، نواده ى كوثر عليشاه، و نقاشى و تذهيب را نزد صنيع الملك و ميرزا حسين، پسر سميعاى نقاش، و طب جديد را نزد ميرزا محمد صحت بخش و دكتر نجفقلى خان عراقى و موسيقى را نزد ميرزا حسينقلى و سيد احمد خان ساوجى و عرفان را نزد حاج عبدالوهاب شوشترى فراگرفت. صفاءالحق در فاصله ى سالهاى 1284 -1275 ش به ايرانگردى و سپس جهانگردى پرداخت و از مصر و سودان و عراق ديدن كرد و چند سال در بمبئى سكنى گزيد و معلومات و تجربيات طبى خود را تكميل كرد و در آنجا به سبك هندى شعر سرود و بعد از 150 سال، كه پيروى از اين سبك در ايران منسوخ شده بود، آن شيوه را به اين كشور بازگرداند. در واقع صفا مجدد غزل سبك هندى در ايران است. وى در هندوستان از محضر بزرگان اهل عرفان نيز بهره ها برد. پس از

بازگشت از هند، با معلوماتى كه از طب قديم داشت و تجاربى كه در معالجات جديد آموخته بود مطبى در همدان گشود. در ح 1293 ق وزارت معارف به وى گواهينامه ى طبيب مجاز اعطا كرد و او را به عنوان نماينده ى دولت جهت آبله كوبى منطقه ى اسدآباد و سپس رياست بهدارى آن منطقه اعزام نمود. او در موسيقى نيز دست داشت و سه تار را نيكو مى نواخت. وى همچنين خط خوبى داشت و به فن نقاشى و سوزن دوزى آشنا بود. او «سفرنامه»اى به خط خود نوشته و آن را به نقاشى هايى از هنر خود مزين ساخته است. وى را در كنار مرقد باباطاهر، در همدان، به خاك سپردند. از ديگر آثارش: «رساله پدگجى» يا «پداگوژى»، در تربيت؛ رساله ى «نمكدان»، آميزه اى از نظم و نثر و جد و هزل؛ مثنوى «پهلوى نامه»، در انتقاد بر حكومت رضاخان و مخالفت با كشف حجاب؛ رساله «بزبزگان»، در دامپزشكى؛ «كليه» در پاسخ به سؤالات ادبى و كلام و مذهبى، كه ناتمام است؛ قصايد و مثنويات و قطعات، كه از جهت مواد تاريخ و فولكلور همدان داراى فوايد است؛ «ديوان» غزليات، كه در آن بيشتر به صائب و سبك هندى نظر دارد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :بزرگان و سخن سرايان همدان (318 -315/ 2)، كيهان فرهنگى (س 5، ش 10، ص 40 -39).

مرآت، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1316، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيوشيمى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناس علوم طبيعى از دانشگاه تهران در سال 1338، كارشناسى ارشد تغذيه و بيوشيمى از دانشگاه آمريكائى بيروت در سال 1344، دكتراى تخصصى بيوشيمى از دانشگاه سارى انگلستان در سال

1350.

مرتبه علمى:

استاديار بيوشيمى دانشگاه مشهد از سال 1350 تا سال 1354، استاديار بيوشيمى دانشكده پزشكى دانشگاه شيراز از سال 1355 تا سال 1358 و دانشيار بيوشيمى دانشكده پزشكى دانشگاه شيراز از سال 1358 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

گانگليوزيدهاى مغز خرگوش در دوران رشد، آنزيم آريل آميداز در مغز موش، جداسازى زنجيرهاى آلفا و بتا در هموگلوبين بيماران تالاسمى، بررسى برخى هموگلوبينهاى غير طبيعى در استان، تشخيص نسبى دو هموگلوبين غير عادى در شيراز، بتاتالاسمى هتروزيگوت انترمديت در شيراز، تدريس در دانشگاههاى مختلف كشور، راهنمائى مشاوره و نظارت بر 7 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: متعدد

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيوشيمى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى:-، تعداد مقالات به زبان خارجى: 13

زمينه علمى مقالات:

بيوشيمى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

مرتضوي اصفهاني، محمدكاظم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

السيد محمدكاظم الموسوى الاصفهانى نورالله مرقده در سنه ى 1288 هجرى قمرى در قريه اسفيد واجان يكى از قراء بلوك كرون كه فاصله اين قريه با شهرستان اصفهان قريب به 9 فرسنگ است متولد شده و در سن 14 سالگى به علت اشتغال به تحصيل و تعليم علوم دينيه با موافقت والد ماجدش مرحوم حجه الاسلام حاج سيد حسين كه از بزرگترين علماء آن قريه به شمار مى آمده به اصفهان كه در آن تاريخ از بزرگترين حوزه هاى علميه جهان تشيع محسوب مى شده رفته و در مدرسه ى جده ى كوچك به تحصيل و فراگرفتن علوم مشغول گرديد.

اساتيد آن مرحوم: مقدمات و ادبيات عاليه را در نزد استاد الادباء مرحوم آقا سيد محمود دهكردى (شهر كردفعلى) كه در تدريس مغنى و مطول كم نظير بوده است

آموخته و در سطوح يكى از اساتيد معظم له مرحوم العلامه الفهامه الفقيه المدقق آقا مير محمدتقى مدرس ابن مرحوم حجه الاسلام والمسلمين علم الاعلام الميرسيد حسن مدرس بوده، ديگر شيخ الفقهاء و العماء مرحوم آقا شيخ عبدالكريم جزى (معروف به آخوند گزى) اعلى الله مقامه و اما درس خارج فقه و اصول، و قسمتى از اين دو را از محضر مرحوم آسيد محمدتقى مدرس فوق الذكر فراگرفته، ولى عمده ى درس خارج را از محضر سيد العلماء العاملين و استاد الفقهاء و المجتهدين مرجع الخاص و العام آيت الله السيد محمدباقر درچه اى كه از اعاظم علماء العصر بوده است استفاده نموده و در فلسفه و حكمت اساتيد ايشان مرحوم جهانگيرخان قشقائى اعلى الله مقامه و عارف ربانى مرحوم آقا ملا محمد كاشى (معروف به آخوند كاشى) بوده اند كه هر دو از مفاخر عصر به شمار مى آمدند و مرحوم ايشان معتقد به معنويت فوق العاده اى براى مرحوم آخوند كاشى بودند و مكرر مى فرمودند كه بسيارى از لطائف عرفانى و رقائق اخلاقى را از محضر آخوند فراگرفتم.

معظم له پس از طى مراحل تحصيلى و نيل به مدارج عاليه علمى به تدريس و تعليم پرداختند و در اصفهان صدها نفر از طلاب علوم دينيه كه بعضى آنها هم اكنون از شخصيتهاى علمى محسوب مى شوند در مدرسه جده كوچك و مسجد دارالشفاء و مسجد سرخى و مدرسه چهارباغ و مراكز ديگر از محضر درس ايشان استفاده مى كردند و پس از هجرت به تهران در سالهاى اخير در مسجد مرحوم حاج سيد عزيزالله واقع در بازار نيز تدريس مى كردند.

علاوه بر تدريس نسبت به بيان معارف اسلام و حقائق دين و تفسير قرآن مبين و امر به

معروف و نهى از منكر اهتمام زيادى داشتند و در اين راه مجاهدتها نموده و رنجهاى فراوان متحمل شدند و در زمان سابق و روزهائى در گوشه زندان و پس از آن ماهها به اجبار دو زاويه خانه به سر مى بردند و پس از آن در سنوات اخير تنها به تفسير قرآن در محافل و مجالس صالحه مى پرداختند و عده اى از خواص از لطائف و دقائق تفسيرى وى استفاده مى نمودند كه هنوز برخى از آنان در قيد حياتند و به عقيده كثيرى از دانشمندان در عصر خود نسبت به تفسير آيات و تحقيق در معانى آنها كم نظير بوده است.

ضمنا يادآور مى شود مرحوم معظم له غير از ادبيات و فقه و اصول و حكمت و فلسفه و تحقيقات در آيات قرآن و روايات صعبه كثيرى از علوم غريبه و صنعت شيمى و طب قديم و خواص ادويه مفرده و مركبه و كيفيت تركيب آنها نيز اطلاعاتى وسيع داشتند به طورى كه گاهى بعضى امراض صعب العلاج را با داروهاى يونانى درمان مى نمودند چنانكه معالجات ايشان زبانزد عده اى از اهالى تهران و اصفهان مى باشد.

اولاد معظم له شش نفرند، پنج پسر و يك دختر كه دو نفر از فرزندان ذكور ايشان در لباس روحانيت و در تهران به انجام وظائف علمى و روحانى اشتغال دارند. 1-حجه الاسلام آقاى حاج سيد ابوالحسن مرتضوى 2- حجه الاسلام آقاى حاج سيد كمال مرتضوى. (نگارنده).

وفات مرحوم مغفور پس از تقريبا سى و پنج سال اقامت در تهران در ماه ذى القعده الحرام سنه 1366 ه. در تهران اتفاق افتاد و جنازه معظم له پس از تشييع كم نظير از طبقات مختلف به شهرستان قم حمل و در جوار حضرت معصومه

سلام الله عليها در قسمت جنوبى مقبره بيات مدفون گرديد. و همان شب از طرف مرحوم آيت الله العظمى آقاى بروجردى در مدرسه فيضيه مجلس ترحيم باشكوهى منعقد گرديد.

علاوه بر مجالس ترحيم متعدده كه تا مدتها در تهران و حومه ادامه داشت در نجف اشرف و اصفهان هم مجالس فاتحه برپا گرديد.

دو نفر از فرزندان ارجمند و دانشمند آن مرحوم كه ذيلا مى نگارم:

از علماء معاصر ما مى باشند و آنها عبارتند از...

حجتى الاسلام والمسلمين و عمادى المله والدين آقاى حاج سيد ابوالحسن و حاج آقا كمال مرتضوى اصفهانى كه هر دو در بيت فضل و دانش متولد و پرورش يافته و پس از خواندن درس جديد به مقدمات و ادبيات پرداخته و پس از تكميل آن دروس نهائى فقه و اصول را از علماء بزرگ و آيات عظام قم و تهران و غيره فراگرفته و پس از نيل و وصول به مقام علم و دانش از طريق گفتن تفسير و منبر و اقامه جماعت به وظائف دينى و روحى پرداخته بالاخص جناب آقاى حاج آقا كمال مرتضوى در مسجد فاطميه واقع در خيابان ناصرى شهباز به امامت و خدمات دينى و تبليغ احكام و نشر معارف اسلام اشتغال دارند.

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد دوم)

مرتضوي خسروشاهي، مجيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1313، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى از دانشگاه كلن آلمان و دكتراى تخصصى داخلى از دانشگاه بوخم آلمان.

مرتبه علمى:

مدرس و دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه تبريز از سال 1355 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى بيماران مبتلا به گلومر لونفريت اوليه، بررسى رنين- آنژيوتانسين در بيماران مبتلا به هيپرتانسيون ثانويه، راهنمائى مشاوره

و نظارت بر 23 پايان نامه دكترا و تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 1، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

گلومرلونفريت بعد از عفونت شنت هيدروسفال با استافيلوكوك كوآگولانز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

مرتضوي، جواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد 1313، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: گوش و حلق و بينى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1338، دكتراى تخصصى گوش و حلق و بينى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1341، فوق تخصص گوش و حلق و بينى از دانشگاه لندن در سال 1350.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه تهران و دانشيار دانشگاه تهران جمعا به مدت 29 سال، دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تومورهاى خوش خيم حنجره، بيماريهاى تيروئيد، آنوماليهاى باقى ماندن قوسها، خونريزيهاى بينى، گوش داخلى تدريس دروس رشته گوش و حلق و بينى در دانشگاههاى تهران و شهرستانها.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: متعدد، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

بررسى سرطان حنجره در ايران، گوش و حلق و بينى، بررسى جراحى گوش و دردهاى صورتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

مرتضوي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد 1317، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: راديولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از انگلستان در سال 1345 و دكتراى تخصصى راديولوژى از دانشگاه لندن در سال 1348.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه علوم پزشكى شيراز از سال 1348 تا 1350، دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

سرطان پستان، اثرات راديولوژى تشعشعات، عوارض راديولوژى روى قلب، عوارض راديولوژى روى تيروئيد، تدريس دروس راديولوژى و انكولوژى در پزشكى هسته اى در دانگكاه شهيد بهشتى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه

كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 1، تعداد مقالات به زبان خارجى: 6

زمينه علمى مقالات:

راديولوژى، انكولوژى، مسائل مربوطه به درمان سرطان پستان در مراحل ابتدائى، سرطان مرى و درمان آن در ايران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

مرشد، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1309، مرتبه علمى: استاد، رشته: جراحى اعصاب، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى و دكتراى تخصصى جراحى اعصاب از دانشگاه تهران در سال 1335، فوق تخصص جراحى اعصاب از دانشكده پزشكى دانشگاه تهران در سال 1339.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تدريس در دانشكده پزشكى دانشگاه تهران، مطالعه در زمينه جراحى اعصاب، راهنمائى مشاوره و نظارت بر 20 پايان نامه دكترا و تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

خونريزهاى داخل جمجمه و چندين فصل مسائل عصبى يا جراحى در كتاب هاى فارسى ديگر.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 3، تعداد مقالات به زبان خارجى: 5

زمينه علمى مقالات:

پارگى آنوريسم داخلى مخچه، اعصاب و جراحى اعصاب.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

مرشد، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1302، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1326، دكتراى تخصصى بيماريهاى داخلى از دانشگاه سانفرانسيسكو آمريكا در سال 1330.

مرتبه علمى:

استاد دانشگاه لندن در بخش هاى گوناگون، دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1344، و ارتقاء به درجه استادى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى و تحقيق درباره هموگولين C در بيماران ديابتى و پيشرفت و بهبودى نسبى آن، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 5 پايان نامه دكترا و تخصصى در هر سال.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه

كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

قسمتى از طب داخلى در سه جلد.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 24، تعداد مقالات به زبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

آزمايش بالينى دو داروى باز كننده عروق، بهبودى نسبى بيمارى قند، بيمارى خود ايمنى تيرويئد، نوروپاتى در آرتروروماتوئيد، بررسى كارديوميوپاتى قلبى، خيز به علت هيپوپروئينمى اصلى، پيشرفت هاى جديد در بيمارى نقرس، روشهاى جديد در درمان بيمارى روماتيسم.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

مرعشي نژاد، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: ارتوپدى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اهواز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

مرندي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1328، مرتبه علمى: دانشيار رشته: زنان و مامائى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

متخصص زنان و مامائى.

مرتبه علمى:

عضويت در هيأت علمى و دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى مشهد.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تدريس در دانشگاه علوم پزشكى مشهد به مدت 18 سال آموزش رشته تخصصى بيماريهاى زنان و زايمان در آموزشگاههاى وابسته به بهدارى استان خراسان به مدت 8 سال، راهنمائى مشاوره و نظارت بر 60 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 10، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

تحقيقات آمارى و بررسى مسائل در زمينه بيماريهاى زنان و زايمان و تنظيم خانواده.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

مرندي، عليرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دانشكده: 1318، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1343، دكتراى تخصصى بيماريهاى كودكان از دانشگاه ويرجينياى آمريكا در سال 1350 و فوق تخصص نوزادان از دانشگاه اوهايو آمريكا در سال 1356.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى از سال 1359 و ارتقاء به درجه استادى دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تدريس دروس بيماريهاى كودكان و نوزادان در ديتون آمريكا و دانشگاه شهيد بهشتى، انجام طرح هاى تحقيقاتى در زمينه بيماريهاى كودكان.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى:-، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

مرنديان، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

مستشفي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

در سال 1317 در قريه ى حبيب آباد برخوار اصفهان متولد گرديد، در اصفهان و طهران تحصيل نمود، از اطباى حاذق به شمار مى رفت. در شب 11 جمادى الاول سال 1373 در طهران وفات يافته.

كتب زير از اوست:

1 - ازدواج و حفظ الصحة 2 - وبائيه، كه آن را به اتفاق دكتر رضا بصير فرزند حاج ميرزا ابوالحسن طبيب اصفهان نوشته است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

مستوفي، كاظم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1315، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيمارى هاى پوست و آميزشى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى بيماريهاى پوست از دانشگاه تهران، گذراندن دوره تكميلى بيماريهاى پوست در كشور انگلستان و اخذ مدرك كلينيكال آسيستان.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى مشهد.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

استفاده از قطره Sabin در درمان بيماريها، كابرد لواميزول در ازدياد ايمنى بدن، درمان بيمارى سالك، بررسى تزريق گلوكانتيم در درمان بيمارى سالك، بررسى تست توبركولين در بيماران مبتلا به پورنابين، بررسى آنتى كورها در درمان بيماريها، راهنمائى مشاوره و نظارت بر 10 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكتراى تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 12، تعداد مقالات به زبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

بررسى فعاليت NBT در بيماريها، گزارش بيمارى بلوم. گزارش سالك در سر، بررسى آمارى B.C.C در مشهد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

مسجدي، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى ريوى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه تبريز در سال 1356، دكتراى تخصصى بيماريهاى داخلى از دانشگاه تهران در سال 1362، فوق تخصص بيماريهاى ريوى دستگاه تنفس از دانشگاه تهران و هاروارد آمريكا در سال 1367، ديپلم بيماريهاى سل از انستيتوسل ژاپن در سال 1368.

مرتبه علمى:

عضويت در هيأت علمى و دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1362.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى سلامت و بيمارى در ايران، آلودگى هواى شهر تهران، درمان سل، تشخيص سل، بيماريهاى انترستيسيل ريوى، سرطان ريه و راهنمائى مشاوره و نظارت بر

2 پايان نامه كارشناسى ارشد و 4 پايان نامه دكتراى آزمايشگاهى و داروسازى و 9 پايان نامه پزشكى عمومى و 3 پايان نامه دكتراى تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 5

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

جراحى عروق محيطى و بيماريهاى عروق كورونر (ترجمه)، مبانى سل شناسى،سل شناسى بالينى و كليات پزشكى براى تكنسين هاى مبارزه با بيماريها و بهداشت خانواده (تأليف).

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 15، تعداد مقالات به زبان خارجى: 15

زمينه علمى مقالات:

دارو و درمان، نبض، خلاصه مقالات كنگره هاى داخلى و مقالاتى چند در زمينه سل و بيماريهاى ريوى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

مسعود، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1322، مرتبه علمى: استاد، رشته: ايمونولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى ميكروب شناسى و ايمونولوژى از دانشگاه كلودبرنارد فرانسه در سال 1352.

مرتبه علمى:

استاد دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1352 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

ارزش RAST در lge تأثير هورمون در تكامل معمولى، بررسى ايمونولوژيك توكسوپلاسموز در مادران حامله، بررسى ايمنى سلولى در توكسوپلاسما، تدريس درس ايمونولوژى در دانشگاه تهران، راهنمائى مشاوره و نظارت بر 5 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

ايمونولوژى و مبانى ايمونولوژى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى:-، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

مقالات بسيار متعدد است از جمله: ارزش تشخيص سرولوژيك در لوپوس، روشهاى تشخيص lge در آلرژى، پذيرنده هاى ايمونوكلولينى در Diagnositic de PR,CLL.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

مسعود، جعفر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1312، مرتبه علمى: استاد، رشته: بهداشت، دانشكده: بهداشت، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى دامپزشكى از دانشگاه تهران در سال 1340، كارشناسى ارشد انگل شناسى از دانشكده بهداشت و بيماريهاى گرمسيرى دانشگاه لندن در سال 1348، دكتراى انگل شناسى از دانشكده بهداشت و بيماريهاى گرمسيرى در سال 1354، اتمام دوره تكميلى علوم آزمايشگاهى در دانشگاه علوم پزشكى ايران.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1349تا 1353، دانشيار دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1353 تا سال 1363، و استاد دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1363.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

طرح هاى كنترل و مبارزه با بيماريهاى انگلى، كم خونى و عوارض ناشى از آلودگيهاى كرمى، تهيه آنتى ژن خالص از كرمها جهت تشخيص، بررسى بيولوژى انگل هاى

منتقله به وسيله حلزونها، تعيين خون حلزونهاى آبزى ايران، نظارت بر 70 پايان نامه دكترا و كارشناسى ارشد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

كرم شناسى و انگل شناسى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 5، تعداد مقالات به زبان خارجى: 50

زمينه علمى مقالات:

انگل شناسى (كرم شناسى) اكولوژى، بيولوژى، اپيدميولوژى، پاتولوژى، حلزون شناسى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

مسيح كاشاني، ركن الدين مسعود

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1066/ 1057 ق)، طبيب، خطاط و شاعر، متخلص به مسيح. معروف به حكيم ركناى كاشانى. وى مسيحا و مسيحى نيز تخلص مى كرد. اصلش از شيراز بود و در كاشان به دنيا آمد. از مشاهير شعراى عصر خود و در طب و فلسفه و حكمت ماهر بود. خاندانش از ديرباز پيشه ى پزشكى داشتند و پدرش در عهد شاه طهماسب سه سال طبيب ديوان بود و مدتى نيز در دربار سلطان محمد خدابنده طبابت مى كرد. مسيح كاشانى نيز از آغاز جوانى در طبابت و شاعرى مشهور شد. وى از ملازمان و مقربان شاه عباس اول بود و در همين زمان به استقبال «خسرو و شيرين» حكيم نظامى، به نام شاه، منظومه اى سرود و نام آن را «مجموعه ى خيال» نهاد و در عين حال قصيده هايى نيز در مدح پيامبر و ائمه ى اطهار (ع) سرود. در «تذكره ى ميخانه» آمده كه شاه عباس سه روز در كاشان مهمان وى بوده و او در اين ايام به امر شاه «ديوان» بابافغانى را غزل به غزل جواب گفته است. وى در هنر خوشنويسى نيز دست داشته و نستعليق را خوش مى نوشته است. ركن الدين مسعود پس از مدتى به هندوستان رفت و ملازم

اكبرشاه گشت و سپس به اللَّه آباد سفر كرد و ملازم و مداح جهانگير پادشاه شد. بعد از آن به چند شهر ديگر هند سفر نمود و در نهايت دوباره به دربار جهانگير پادشاه بازگشت و در زمان جلوس شاه جهان در خدمت وى به سر برد. در 1041 ق از دربار شاه جهان به زيارت خانه خدا رفت و ضمنا به مشهد مقدس مشرف شد. بعد از مدتى اقامت در مشهد به كاشان و اصفهان رفت و چون شاه صفى به او توجه ننمود به شيراز سفر كرد و آخرالامر به كاشان بازگشت و تا هنگام فوت در آنجا به سر برد. از شاگردان او مى توان صائب تبريزى، شاعر معروف، را نام برد. از شاگردان او مى توان صائب تبريزى، شاعر معروف، را نام برد. ملكشاه حسين سيستانى شاگرد ديگر مسيح است كه بعد از ستايش استاد خود مى گويد كه وى در قصيده از خاقانى پيروى مى كرده است. بطور كلى تذكره ها سروده هاى او را تا صد هزار بيت نوشته اند. از ديگر آثارش: مثنوى «قضا و قدر»؛ «ساقى نامه»؛ منظومه اى در برابر «مخزن الاسرار»؛ سه «ديوان» شعر، يكى در ايران و دو تا در هند، شامل قصيده و غزل و رباعى و قطعه. تقى الدين كاشى كتابى به نام «ضابطة العلاج» را در طب، كه به زبان عربى است، به او نسبت مى دهد. تعدادى از تذكره ها او را مسيح ثانى ناميده اند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (902 -901/ 3)، ارمغان (س 5، ش 7 و 8، ص 438 -437)، ايضاح المكنون (530/ 1)، تاريخ ادبيات در ايران (1203 -1193/ 5)، تذكره ى ميخانه (522

-493)، تذكره ى نصرآبادى (217 -214)، الذريعه (284 ،264/ 19 ،146/ 17 ،115/ 21 ،1043 -1041 ،383 ،382/ 9)، رياض العارفين (232 -231)، ريحانه (313 -312/ 5)، سرو آزاد (90 -89)، صبح گلشن (410 -408)، فرهنگ سخنوران (843 -842)، فهرست نسخه هاى خطى فارسى (2528 -2527/ 3)، كاروان هند (1305 ،1293/ 2 ،90 -89/ 1)، مجمع الخواص (56 -53)، منظومه هاى فارسى (533 -532)، نتايج الافكار (643 -640)، هفت اقليم (466 -464/ 2).

مسيحي جرجاني، ابوسهل عيسي

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 401 ق)، پزشك، فيلسوف و رياضيدانان. در گرگان متولد شد و سالهاى نخست زندگى خود را در بغداد گذراند، در همان جا به فراگيرى دانشهاى زمان خود پرداخت، سپس به گرگانج رفت و به دربار ابوعلى مأمون بن محمد خوارزمشاه راه يافت و به زودى به مقامى بلند رسيد. برخى از تاريخ نگاران كه پزشكانى به نام نيز بودند ابوسهل را استاد ابن سينا در پزشكى مى دانند، اما ابن سينا درباره ى فراگيرى پزشكى از كسى نام نبرده و گفته است چون اين دانش چندان دشوار نيست، من در اندك مدتى بر همه ى آن آگاه شدم. ابوسهل در پزشكى از پيروان جالينوس بود، و در فلسفه نيز جايگاهى ويژه داشت. برخى آثار وى عبارت است از: «المائة فى الطب»؛ «كتاب فى العلم الطبيعى»؛ «طب كلى»؛ «مقاله فى الجدى يا آبله»؛ «اختصار كتاب المجسطى»؛ «كتاب فى الوباء»؛ «تعبير الرويا»؛ «منافع الاعضاء»؛ «فى اظهار كلمة الله تعالى فى خلق الانسان».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (298 -297 /5)، تاريخ ادبيات در ايران (346 /1)، تاريخ الحكماء قفطى (549)، تاريخ طب (676 /2)، تاريخ فلاسفه ى ايرانى (250 -249)، چهارمقاله (110)، دايرة المعارف فارسى (32/1)، ريحانه (148 /7)، لغت نامه

(ذيل/ ابوسهل)، كشف الظنون (1576 ،1498 ،416)، معجم المؤلفين (35 /8)، الملل و النحل (369)، نامه ى دانشوران (61 -57 /1)، هدية العارفين (806 /1).

مسيحي، ابوالحسن سعيد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(495 -436 ق)، طبيب و حكيم. وى از اطباى بيمارستان عضدى و طبيب مخصوص ركن الدوله و معاصر المقتدى بامراللَّه و پسرش، المستظهر بالله، از خلفاى عباسى، و حكيم باشى آنان بود. او از شاگردان ابوالعلاء بن تلميذ، ابوالفضل كتيفات و عبداللَّه كاتب بود. در «عيون الانباء فى طبقات الاطباء» از «الشامل فى الطب» ابوالخطاب نقل شده كه علم طب در آن عصر به ابوالحسن سعيد بن هبة اللَّه منتهى مى شده است. وى در بيمارستان عضدى مسئول مداواى بيماران و بويژه بيماران صفراوى بود. از آثارش: «المغنى فى الطب»، كه براى المقتدى بامراللَّه نگاشت؛ «مقاله اى در توصيف و كيفيت تركيب داروها»؛ «كتاب خلق الانسان»؛ كتابى درباره ى «يرقان»؛ «مقاله اى در تحديد مبادى الفاظ در گفتارها و شماره ى آنها و جوابهايى كه در مسائل طبى از او پرسيده اند»؛ «كتاب الاقناع»، در طب؛ «التلخيص النظامى»؛ «مقاله در بيان حدود و فروق»؛ «مقاله در تركيب داروها».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ طب (702 -701/ 2)، عيون الانباء فى طبقات الاطباء (315 -314)، كشف الظنون (1750 -140).

مشتاقي، علي اصغر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيوشيمى كلينيكى، دانشكده: داروسازى، دانشگاه: علوم پزشكى اصفهان.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى در رشته بيوشيمى كلينيكى از دانشگاه نيوكاسل انگلستان.

مرتبه علمى:

دانشيار و مدير گروه بيوشيمى بالينى دانشكده داروسازى و علوم مخصوصا در بيماران دياليزى، تحقيق بر روى ايزوآنزيمهاى جديد الكالن فسفاتاز، اثرات هورمونهاى استروئيد بر روى آنزيمهاى جديد الكالن فسفاتاز، اثرات حاد و مزمن مس بر متابوليسم كربوهيدرات، اثرات منتخبى از داروهاى مؤثر بر غلظت الكتروليتهاى سرم، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 42 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:

2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى: ز

زمينه علمى تأليفات:

بيوشيمى خون و ادرار، بيوشيمى آزمايشگاهى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 3، تعداد مقالات به زبان خارجى: 33

زمينه علمى مقالات:

بيوشيمى كلينيكى، متابوليسم عناصر، تداخل آلومينيم در برداشت آهن از روده، اثرات مس روى متابوليسم قندها در رات (Rat)، مطالعه مسموميت با كادميوم و پروتئينورى، مطالعه اثرات آهن و نيكل روى رشد باكترى با سيلوس، بررسى تغييرات بعضى از پارامترهاى شيميائى در ارتباط با بيماريهاى كليوى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

مشتاقي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اصفهان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

مشفق شيرازي، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1252 ق)، طبيب و شاعر، متخلص به مشفق. معروف به شفعنطوس. اصلش از شيراز است و در آن شهر علوم و طب را فراگرفت. سپس مدتى در خدمت شاهزاده محمدتقى ميرزا، حسام السلطنه پسر فتحعلى شاه، حكمران بروجرد، به طبابت مشغول بود. در اوخر دولت فتحعلى شاه به شيراز بازگشت و ملازم نواب فيروز ميرزا، كه از جانب محمدشاه حاكم شيراز بود، شد و شهرت يافت. وى در سرون غزل و قصيده با استعداد بود. از آثارش «ديوان» شعرى بالغ بر سه هزار بيت مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقة الشعراء (1656 -1655/ 3)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (440 -439/ 4)، الذريعه (1050/ 9)، سفينة المحمود (541 -538/ 2)، فارسنامه ى ناصرى (1179/ 2)، فرهنگ سخنوران (847)، مجمع الفصحا (950/ 5)، مرآت الفصاحه (590 -588)، مصطبه ى خراب (175)، مكارم الآثار (1415/ 4).

مشير، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: پوست، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى ايران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى و دكتراى تخصصى در رشته پوست از دانشگاه لندن.

مرتبه علمى:

درمان بيماريهاى پوستى، درماتولوژى، راهنمائى مشاوره و نظارت بر 36 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

درمان بيماريهاى پوستى، درماتولوژى، راهنمايى مشاوره و نظارت بر 36 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيماريهاى پوست، بيماريهاى پا.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 10، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

يافته هاى ايمونولوژيك در درماتولوژى طب اطفال.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

مصداقي نيا، عليرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بهداشت، دانشكده: بهداشت، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

مصدق، غلامحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1369 ش)، نويسنده، استاد دانشگاه و پزشك. در تهران به دنيا آمد. در سه سالگى، همراه پدرش دكتر محمد مصدق كه براى ادامه ى تحصيلات به اروپا مى رفت، عازم سوئيس شد و تا آغاز جنگ جهانى اول در آنجا ماند. پس از شروع جنگ به تهران آمد و در مدرسه ى سن لوئى مشغول تحصيل شد. در 1300 ش به همراه برادرش احمد به مدرسه ى علوم سياسى، به رياست على اكبر دهخدا، رفت و سپس در 1301 ش به اتفاق برادرش و رضازاده شفق به اروپا رفت و دوره ى متوسطه را در پاريس به اتمام رساند. او بعد به سوييس رفت و در 1310 ش موفق به اتمام دوره ى دانشكده پزشكى لوزان شد و در 1313 ش به اخذ ديپلم تخصصى جراحى زنان و مامايى از همان دانشكده نايل گرديد. او در سوئيس با محمدرضا پهلوى، شاه سابق ايران، در زمان وليعهدى، دوستى داشت كه اين آشنايى تا زمان پادشاهى او نيز ادامه داشت. وى در تهران با سمت استاد كرسى امراض زنان، در دانشكده پزشكى دانشگاه تهران به تدريس پرداخت. در 1319 ش با يارى و كمك ابوالقاسم نفيسى و خانم صديقه دولت آبادى و منصوره متين دفترى و ديگر دوستان اقدام به تأسيس سازمانى به نام انجمن حمايت مادران و نوزادان نمود. وى مدت چهارده سال عضو كميته اجرايى فدراسيون بين المللى زنان و مامايى، كه مركز آن در ژنو است، بود و همچنين هشت سال عضويت در هيئت مؤسس انجمن بارورى و نازايى

بين المللى را به عهده داشت. از آثارش: «امراض زنان»، به فارسى؛ «علل نازايى زن»، به فرانسه؛ «در كنار پدرم، مصدق»، خاطرات دكتر غلامحسين مصدق.[1]

استاد دانشگاه و پزشك حاذق و پركار، فرزند دكتر محمد مصدق است. وى در 1284 در تهران تولد يافت. وقتى كه دكتر مصدق براى ادامه تحصيلات عازم سويس شد فرزند خردسال خود غلامحسين را با خود برد. وى كليه تحصيلات خود را اعم از ابتدايى و متوسطه و عالى در سويس گذرانيد و درجه دكتراى پزشكى در رشته زنان گرفت. در 1316 به ايران آمد به تدريس در دانشگاه پرداخت و سالها كرسى مامائى نظرى در دانشكده پزشكى با او بود. علاوه بر آن جراح چندين بيمارستان شد و مدتها رياست بيمارستان نجميه موقوفه مادر مصدق السلطنه با او بود. دكتر غلامحسين مصدق سالها در تهران اشتهار زيادى داشت و در فن خود كم نظير شد. بارها او را براى مقامات مختلف دعوت به كار كردند ولى مصدق السلطنه زيربار نمى رفت و ورود فرزندان خود را به سياست منع مى كرد. وى مردى دانشمند، درستكار، جدى و ملايم بود و به كار خود عشق مى ورزيد. در 1369 در تهران درگذشت.

مدرس.

تولد: 1284، تهران.

درگذشت: مهر 1369.

غلامحسين مصدق، فرزند محمد مصدق نخست وزير سابق بود. تحصيلات خود را در مدرسه ى سن لويى تهران و دورس متوسطه را در كشورهاى فرانسه و سوييس و دوره ى عالى را در دانشكده ى پزشكى لوزان و دوره ى تخصصى را در همين دانشكده به پايان رسانيده است. از سال 1313 وارد دانشگاه تهران شد و به مقام استادى كرسى نايل آمد. مدتى در شير و خورشيد سرخ و بنگاه حمايت مادران خدمت كرد و مدتى نيز

رييس بخش جراحى زنان بيمارستان پلهوى بود. در دوران حكومت دو ساله ى پدرش، دائما مراقب احوال او بود و تمام خاطرات آن سال ها را تحت نام در كنار پدرم، مصدق تحرير كرد كه به چاپ رسيد. از وى مقاله هايى نيز در مجله ى «آينده» به چاپ رسيده است.

از تأليفات ديگر غلامحسين مصدق امراض زنان به فارسى و كتابى در علل نازايى زن به زبان فرانسوى است.

برگرفته از كتاب :شرح حال رجال سياسي و نظامي معاصر ايران (جلد سوم)

منابع زندگينامه :[1] چهره هاى آشنا (544)، در كنار پدرم، مصدق (44 -13).

مصري، صمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1308، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيهوشى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه تبريز در سال 1335، دكتراى تخصصى انستزى از دانشگاه تهران در سال 1338، فوق تخصص انستزى در قلب باز از بيمارستان سن توماس انگلستان در سال 1350.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه تهران از سال 1337 تا سال 1339، دانشيار دانشگاه تهران از سال 1339 تا سال 1354، استاد دانشگاه تهران از سال 1354 تا سال 1369.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

استاد راهنماى بيش از صدها مورد پايان نامه تخصصى بيهوشى و دكتراى پزشكى، تدريس درس انستزى و رانيماسيون در دانشگاه تهران، دريافت لوح تقدير و سپاس رسمى از وزير محترم بهداشت، درمان و آموزش پزشكى به خاطر تربيت بهترين متخصصين انستزى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

انستزى در فوريتهاى جراحى، انستزى در جراحى توراكس، فشار وريدى مركزى، روشهاى بيهوشيس براساس قواعد جديد.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 8، تعداد مقالات به زبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

نكات برجسته در

انستزى جراحى قلب باز در ايران، انستزى در جراحى قلب باز، اثرات نامطلوب در هيپروانتيلاسيون مادرى بر روى جنين، بيهوشى همراه با قلب و ريه مصنوعى، آخرين پيشرفتها در بيهوشى براى جراحى قلب باز، انوع هيپوكسى ها.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

مصري پور، منوچهر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيوشيمى دانشكده: داروسازى، دانشگاه: علوم پزشكى اصفهان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

مظفر، محمدتقي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1215 ق)، حكيم، طبيب، صوفى و شاعر، متخلص به مظفر. ملقب به مظفر عليشاه. برخى از تذكره ها تخلص وى را طريقتى ذكر كرده اند. در كرمان به دنيا آمد. در ابتداى جوانى تحصيل علوم عقلى و نقلى كرد. در كربلا نزد شريف العلماء فقه و اصول خواند. در حكمت الهى و طبيعى و علوم ادبى و عربى مرتبه اى عالى يافت. در نظم و نثر تحقيقات جامعى كرد. وى از مريدان و شيفتگان مشتاق عليشاه بود كه پس از كشته شدن مراد، «ديوان» شعرى به نام وى سرود، به همين دليل مظفرعليشاه را مولوى ثانى يا مولوى كرمانى خوانده اند، چرا كه همچون ملاى رومى در فراق مراد خود ديوانى سروده است. به قول صاحب «عرفاى كرمان» وى پس از مشتاق عليشاه به خدمت نورعليشاه و رونق عليشاه رسيد و به دستور نور عليشاه از رونق عليشاه ارشاد و تلقين گرفت تا اجازه ى ارشاد يافت و از خلفاى او شد. وى سرانجام در كرمانشاه درگذشت. در چگونگى مرگ او نيز اقوال متفاوتى وجود دارد. از آثار وى: «بحر الاسرار»، شعر؛ « مجمع البحار» يا «جامع البحار»، تفسير «سوره ى فاتحه»، در شرح «بحر الاسرار»؛ «ديوان مشتاقيه»، شعر؛ «كبريت احمر»؛ «خلاصة العلوم».[1]

محمدتقى بن محمدكاظم از عارفان بنام سلسله نعمةاللهيه (ف. كرمانشاه 1315 ه.ق). وى در علوم طبيعى، رياضى و علوم نقلى از اصول و فروع بهره كافى داشت و گروهى از محضر درس او استفاده مى كردند. در آغاز مجذوب مشتاق عليشاه كرمانى شد و به

خدمت نور عليشاه رسيد و از نور عليشاه تلقين ذكر يافت. پس از قتل مشتاق على شاه، مظفرعلى به انشاء غزليات و قصايد و قطعات و ترجيعات و رباعيات ديوان مشتاقيه پرداخت. فتحعلى شاه به اصرار آقا محمدعلى كرمانشاهى او را به تهران احضار كرد و به صوابديد حاجى ابراهيم خان او را به كرمانشاه فرستاد و در همان شهر درگذشت. از اوست تفسير منظوم به نام بحرالاسرار، تفسير منثور بنام مجمع البحار، رساله كبريت احمر (مشتمل بر اوراد و اذكار طريقت نعمت اللهيه)، ديوان مشتاقيه.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] تاريخ عرفان و عارفان ايرانى (233)، تذكره ى مشاعران كرمان (477 -471)، حديقة الشعراء (1681 -1671/ 3)، دنباله ى جستجو در تصوف (322)، الذريعه (21/ 20 ،260/ 17 ،1061/ 9 ،230/ 7 ،29/ 3)، رياض العارفين (302 -281)، ستارگان كرمان (361 -353)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 225/ 13)، طرائق الحقائق (208 -207/ 3)، عرفاى كرمان (108 -107)، فرهنگ سخنوران (854)، لغت نامه (ذيل/ مظفر كرمانى)، مجمع الفصحا (943 -934/ 5)، معجم المؤلفين (81/ 12)، مكارم الآثار (560 -556/ 2)، مؤلفين كتب چاپى (239 -238/ 2)، يادگار (س 3، ش 4، ص 54).

معاضدي، عبدالمجيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1321، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى ايران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه تهران و جندى شاپور سابق اهواز در سال 1348، دكتراى تخصصى داخلى از دانشگاه تهران در سال 1356، فوق تخصص هماتولوژى از دانشگاه تهران در سال 1368.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى ايران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بيماريهاى داخلى، بررسى تومورهاى ريه، بررسى ITP در حاملگى، نظارت بر 7 پايان نامه دكتراى عمومى و تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش

يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

فيزيولوژى بيماريهاى خون، رابطه با عوامل شيميائى كه در جنگ تحميلى توسط دولت بعثى آمريكا به كار برده شده با بيماريهاى خونى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 6، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

بيماريهاى داخلى و خون.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

معاون سعيدي نوقاني، كوكب

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

معتبري، منصور

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1307، مرتبه علمى: استاد، رشته: بهداشت، دانشكده: بهداشت، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1334، فوق تخصص انگل شناسى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1352 و از دانشگاه لندن در سال 1357.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشگاه تهران از سال 1324 تا سال 1352، استاد دانشكده بهداشت دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1352 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

راهنمائى، مشاوره و نظارت بر بيش از 15 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا، تدريس دروس اپيدميولوژى بيماريهاى، اصول اپيدميولوژى، انگل شناسى و حشره شناسى در اكثر دانشگاهها، دريافت جايزه خوارزمى از سازمان پژوهشهاى علمى و صنعتى كشور.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى:-، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

بيش از 80 مقاله به زبانهاى انگليسى و فارسى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

معتمدالملك، يحيي

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابى الفرج يحيى بن صاعد بن يحيى. حكيم طبيب نصرانى نسطورى، معروف به ابن التلميذ، طبيب و حكيم حاذق در عصر دولت عباسيان بوده، و در اصفهان مى زيسته، در 556 وفات يافته است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

معتمدي، فرشته

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: فيزيولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى فيزيولوژى از دانشگاه كلمبيا- ميسورى آمريكا.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

نوروترانسميترها و درد، مكانيسم هاى يادگيرى و حافظه، پتانسيل هاى كورتكس مغز و هيپوكامپ در رابطه با خوب و بيدارى، اثرات داروها بر بافت هاى ايزوله (روده ناى قلب) فيزيولوژى حركات، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 50 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 5

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

فيزيولوژى كليه، اعصاب، غدد، سلول، قلب و گردش خون، تنفس، گوارش، خون.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 40، تعداد مقالات به زبان خارجى: 29

زمينه علمى مقالات:

اثر عقده هاى قاعده اى مغز بر اعمال حركتى، نروترانسميترها و درد، مكانيسم هاى يادگيرى و حافظه، مكانيسم اثر داروها بر بافت هاى ايزوله (روده وناى)، اثر نوروترانسميترها بر خورانش و اشتها در حيوانات و فيزيولوژى حركات (رفلكس هاى كششى عضلانى) در انسان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

معتمدي، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: قلب و عروق، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

معتمدي، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: ارتوپدى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

متخصص ارتوپد از دانشگاه تهران.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه تهران در سال 1362، دانشيار دانشگاه تهران در سال 1368.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

استفاده كردن از پماد نيتروگليسرين در بيمارى Bed Sore راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 20 پايان نامه دكتراى پزشكى عمومى و 10 پايان نامه تخصصى ارتوپدى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

درمان جراحى سل ستون مهره ها، ترميم ديسك بجاى برداشتن آن.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 6، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

درمان جراحى سل ستون فقرات، درمان سيتوسنورلى هاى ناحيه ساعد، درمان ترميم ديسك بجاى برداشتن آن، درد زانو در ورزشكاران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

معتمدي، ملوك

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد: 1301، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: ايمنى شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى بيولوژى از كالج وسترن اوهايوى آمريكا در سال 1321، كارشناسى ارشد Zoology از كالج Mt.Holyke آمريكا در سال 1323، دكتراى ميكروبيولوژى از دانشگاه جانزهاپكينز آمريكا در سال 1372، فوق تخصص ايمونولوژى از لندن در سال 1358.

مرتبه علمى:

مربى دانشگاه شيراز از سال 1341 تا سال 1348، استاديار دانشگاه شيراز از سال 1348 تا سال 1364، دانشيار دانشگاه شيراز از سال 1346 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تدريس دروس ميكروبيولوژى و باكتريولوژى، ويروس و انگل و قارچ، ايمونولوژى و سرولوژى در دانشگاه شيراز دريافت سه سكه طلا از وزارت فرهنگ و آموزش عالى در سال 1356 به خاطر تحقيقات روى سالك.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش

يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

ايمنى شناسى، قارچ شناسى، اصول و تفسير آزمايش هاى سرولوژى و ايمونولوژى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى:-، تعداد مقالات به زبان خارجى: 19

زمينه علمى مقالات:

در زمينه هاى مختلف ميكروبيولوژى، باكتريولوژى و ايمونولوژى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

معصومي اصفهاني، ابوعبداللَّه محمد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 450 ق)، فقيه، طبيب، فيلسوف و حكيم. وى در اصفهان به دنيا آمد. از شاگردان برجسته ى ابن سينا و در حكمت و فلسفه مشهور بود. ابن سينا وى را به تمامى شاگردانش ترجيح مى داد و درباره ى او مى گفت: نسبت معصومى به من به منزله ى نسبت ارسطو است به افلاطون، و رساله ى «العشق» خود را به نام معصومى و به خواهش او تأليف كرد و در آغاز كتاب او را ابوعبداللَّه الفقيه معصومى ناميد. وى پس از درگذشت ابن سينا سالها به تدريس پرداخت. سال وفات وى را در حدود 460 ق نيز ذكر كرده اند. از آثارش: كتاب «المفارقات و اعداد العقول و الافلاك و ترتيب المبدعات» يا «رسالة فى اثبات المفارقات» كه گفته اند اين كتاب معشوق حكما بوده است؛ «حفظ الصحة»، در طب؛ شرح «كلمات متقدمين».[1]

ابوعبداللَّه محمد بن احمد المعصومى يكى از شاگردان ابن سينا است. ابوعلى سينا رسالةالعشق خود را به اسم اين شاگرد و به خواهش او نوشت. وفات او را بعضى در رى دانسته اند و گفته اند به حكم محمود كشته شد. از تأليفات مهم او يكى «كتاب المفارقات و اعداد العقول والافلاك و ترتيب المبدعات» يا رساله ى «فى اثبات المفارقات» كه در قرون پنجم و ششم هجرى شهرت بسيار داشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] الاعلام (103/ 7)، تاريخ ادبيات در ايران (319/ 1)، تاريخ طب (692

-691/ 2)، ريحانه (345 -344/ 5)، لغت نامه (ذيل/ ابوعبداللَّه)، نامه ى دانشوران (226 -165/ 6).

معين الاطباء اردستاني، عبدالوهاب

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

از پزشكان معروف، و به حذاقت مشهور بود. در 1356 وفات يافته، نزديك فاضلان در تخت فولاد مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

ملك الاطباء اصفهاني، محمد

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، طبيب و شاعر. از اعيان اصفهان بود و به دليل اينكه منزلش در محله ى احمدآباد اصفهان بوده، به احمدآبادى مشهور شده است. او مردى فاضل و عالم بود و در علم طب به درجه كمال رسيد. وى به علت معالجات خوبى كه انجام داد مشهور شد و به همين دليل فتحعلى شاه (1250 -1212 ق) به او لقب ملك الاطباء داد. وى گاهى شعر نيز مى گفت. از اوست:

شيرين نشد از شهد وصال تو مرا جام

اى نخل برومند كجا شد ثمر تو

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقة الشعراء (1558 -1557/ 3)، فرهنگ سخنوران (812)، مصطبه ى خراب (165).

ملك الاطباء رشتي، كاظم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1286 -1166 ش)، طبيب. از اطباء معروف عهد محمدشاه و حكيم باشى ناصرالدين شاه (1313 -1264 ق) بود. بعد از درگذشت حاج آقا باب ملك الاطباء رشتى، حكيم باشى و طبيب مخصوص ناصرالدين شاه، او به اين لقب ملقب شد. با اين حال يكى دو بار لقب خود را تغيير داد و از ناصرالدين شاه خواست كه لقب فيلسوف زمان را به او بدهد ولى اين لقب چندان شهرتى پيدا نكرد و كم كم تبديل به فيلسوف الدوله شد و او تا آخر عمر به فيلسوف الدوله معروف بود. از آثار خيريه ى ميرزا كاظم بناى مدرسه اى است براى طلاب علوم قديمه به نام مدرسه ى فيلسوف، در سيد اسماعيل در محله چاله ميدان تهران، كه قسمتى از املاك خود را براى مخارج طلاب وقف مدرسه ى مزبور كرد. از آثار علمى وى: «حفظ الصحه ناصرى»، به نام ناصرالدين شاه.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الذريعه (27/ 7)، شرح حال رجال (140 -138/ 3)، كتاب گيلان (586/ 3)، المآثر و الآثار (195).

ملك، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1311، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشكده پزشكى دانشگاه تهران در سال 1332، متخصص بيماريهاى كودكان از دانشگاه تهران در سال 1341.

مرتبه علمى:

تدريس در دانشكده پزشكى دانشگاه تهران به مدت 33 سال، استاد گروه كودكان دانشكده پزشكى دانشگاه تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

مدير آموزشى گروه كودكان دانشكده پزشكى بيمارستان بهرامى به مدت 20 سال، تحقيقات علمى و پژوهشى در زمينه بيماريهاى كودكان، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 75 پايان نامه دكترا و تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه

كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

طب كودكان.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 28، تعداد مقالات به زبان خارجى: 5

زمينه علمى مقالات:

بيماريهاى كودكان، گزارش موارد حساسيت.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ملك افشار، عزت

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد: 1308، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى عمومى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اروميه.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى جراحى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى اهواز در سال 1350.

مرتبه علمى:

استاديار و دانشيار دانشگاه علوم پزشكى شهيد چمران اهواز از سال 1350 تا سال 1363 و دانشيار دانشگاه علوم پزشكى اروميه از سال 1363.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تومورهاى پستان، بيماريهاى جراحى كبد و مجارى صفراوى، ضربه هاى شكمى، جراحتهاى ناشى از جنگ، سرطان مرى، تدريس دروس جراحى عمومى در دانشگاههاى علوم پزشكى اهواز و علوم پزشكى اروميه.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

جراحى پانكراس.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 4، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

تومورهاى مثانه، كيست هيداتيك ريه، كيست هيداتيك در ايران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ملك افضلي اردكاني، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1318، مرتبه علمى: استاد، رشته: آمار حياتى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى از دانشگاه تهران در سال 1344، گذراندن يك دوره سه ساله رزيدنسى آمار حياتى، (دوره يك ساله MPH، دوره يكساله رزيدنسى بهداشت و دوره يكساله رزيدنسى دانشگاه Usla)، متخصص آمار حياتى از دانشگاه UCLA.

مرتبه علمى:

استاد دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

گسترش شبكه هاى بهداشتى درمانى كشور، بررسى ميزان مرگ و مير و تولد در جمهورى اسلامى ايران، بررسى دستاوردهاى بسيج سلامت كودكان، بررسى وضعيت تنظيم خانواده در ايران، بررسى نظام نوين آمارهاى بهداشتى و درمانى كشور، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 20 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 5

تعداد

تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى: 1

زمينه علمى تأليفات:

اصول و كليات خدمات بهداشتى، روشهاى آمارى و شاخصهاى بهداشتى، عيارگيرى زيستى، اصول اپيدميولوژى، حداقل نيازهاى اساسى در مراقبتهاى بهداشتى، تحقيق در نظام بهداشتى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 50، تعداد مقالات به زبان خارجى: 10

زمينه علمى مقالات:

آمارهاى حياتى، تنظيم خانواده، تغذيه شير مادر، مديريت خدمات بهداشتى درمانى، اندازه هاى بيوشيميائى و فيزيكى بدن انسان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ملك الاطباء شيرازي، محمدتقي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 1290 ق)، دانشمند، پزشك، حكيم و رياضيدان. ملقب به ملك الاطباء شيرازى. اصلاً شيرازى و در تهران سكونت داشت. از طبيبان دوره ى فتحعلى شاه، محمدشاه و ناصرالدين شاه بود. در طبابت زبردست و با بكارگيرى داروها و روشهاى درمان فرنگى مخالف بود. مهارت او در تشخيص امراض را به بقراط تشبيه مى كردند. وى از علوم ديگر بهره ور از حكمت و رياضى باخبر بود. ميرزامحمود، فرزند جالينوس الزمان، معروف به ميرزاجان، شاگرد او است. در اواخر عمر به قصد مجاورت به عتبات رفت و در كربلا درگذشت. از آثار وى: «البحرانيه»، مباحث بحران امراض، شامل معارضات بين او و ميرزا محمد طبيب تنكابنى؛ «تسهيل العلاج»؛ «الجوهرية»؛ در منع استفاده از داروها و روشهاى درمان فرنگى؛ «حافظ الصحة» و «حفظ الصحة»؛ «مسكن الفؤاد»، فارسى، در علاج طاعون؛ «الرسالة الوبائية» صغير و كبير؛ «شرح لغزالقانون» كه آن را به درخواست شاگردش نوشته؛ «كليات طب»، منظومه ى فارسى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :اعيان الشيعه (191 /9)، الذريعه (20 /21 ،46 /14 ،229 /11 ،26 /7 ،233 /6 ،294 /5 ،182 /4 ،50 -49 /3)، ريحانه (390 /5)، طبقات اعلام الشيعه (قرن 204 /13)، مؤلفين

كتب چاپى (223 /2)، معجم المؤلفين (130 /9).

ملك زاده، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1330، مرتبه علمى: استاد، رشته: گوارش و كبد، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى از دانشگاه شيراز در سال 1357، دكتراى تخصصى داخلى از دانشگاه شيراز در سال 1361، فوق تخصص گوارش و كبد از دانشگاه لندن انگلستان در سال 1363.

مرتبه علمى:

استاديار دانشكده پزشكى دانشگاه شيراز از سال 1364، دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه شيراز در سال 1370، ارتقاء به درجه استادى دانشكده پزشكى دانشگاه شيراز در سال 1371.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بيماريهاى گوارشى و كبد، نظارت بر 10 پايان نامه دكتراى حرفه اى و 5 پايان نامه كارشناسى ارشد و 8 پايان نامه تخصصى پزشكى و 3 پايان نامه فوق تخصصى پزشكى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

گزارش موارد آموزنده در بيماريهاى گوارشى و كبد، فيزيوپاتولوژى گوارشى و كبد و يك هزار پرسش و پاسخ در بيماريهاى گوارش و كبد.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 10، تعداد مقالات به زبان خارجى: 9

زمينه علمى مقالات:

بيماريهاى گوارشى و كبد و مقالات متعدد پزشكى به زبان انگليسى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ملك نيا، ناصر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

منادي زاده، داوود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

منتظم الحكماء، مهدي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، موسيقيدان و پزشك. وى از شاگردان ميرزا عبداللَّه بود و در نواختن سه تار مهارتى بسزا داشت و شاگردان ميرزا عبداللَّه بعد از فوت استادشان، او را جانشين استاد خود مى دانستند. منتظم الحكماء مدتى هم شاگرد محمدصادق خان سرورالملك بود و به همين جهت در رديف نوازى او، آثارى از آن استاد ديده مى شود. مهدى قلى خان هدايت، مخبر السلطنه (م 1334 ق)، سالها معاصر و معاشر وى بود. مخبرالسلطنه تمام دستگاهها را طبق روايت او به خط موسيقى نگاشته و اين كار در حدود هفت سال به طول انجاميده است و اكنون يكى از بهترين منابع موسيقى ايرانى و رديف ميرزا عبداللَّه مى باشد. منتظم الحكماء در زمينه پزشكى نيز استاد بود و در مطب خود بيماران را معالجه مى كرد و به دليل علاقه به موسيقى، عصرها نيز كلاس موسيقى داير كرده بود. حاجى آقا محمد ايرانى مجرد، اسماعيل قهرمانى، سيد مهدى دبيرى نخست و قوام السلطان از شاگردان وى بودند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :استادان موسيقى (57 -56)، تاريخ موسيقى (712 ،578 ،518 ،508 ،504/ 2)، سرگذشت موسيقى (121 -120/ 1)، مردان موسقى (182/ 3).

منصف، مهدي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1316، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: دندان پزشكى، دانشكده: دندان پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى دندان پزشكى از دانشگاه تهران در سال 1343، اخذ مدرك SM در رشته اندودنتيكس از دانشگاه لندن در سال 1349.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده دندان پزشكى دانشگاه علوم پزشكى مشهد.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

انجام 6 پروژه تحقيقاتى در زمينه معالجه ريشه دندان چند بر روى دندان هاى حيوانات به صورت آزمايشى كه نتيجه آن به صورت يك گزارش

در سال 1993 در آمريكا مطرح گرديد، عضويت در جامعه دندان پزشكان ايران (F.D.I) و عضو اندودنتيستهاى آمريكا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 17، تعداد مقالات به زبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

تحقيقات دندان پزشكى به صورت مقاله كه در كنگره هاى بين المللى ارائه گرديد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

منصوري، پروين

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى پوست و آميزشى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

منوچهري نائيني، عبدالوهاب

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1306، مرتبه علمى: استاد، رشته: انگل شناسى، دانشكده: بهداشت، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى دامپزشكى از دانشگاه تهران در سال 1334، كارشناسى ارشد انگل شناسى از دانشگاه ليوپول انگلستان در سال 1351، دكتراى تخصصى مالاريالوژى از دانشگاه تهران در سال 1352، فوق تخصص حشره شناسى مالاريا از مركز آموزشى سازمان بهداشت جهانى مانيل فيليپين در سال 1355.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده بهداشت دانشگاه تهران از سال 1348 تا سال 1354، استاد دانشكده بهداشت دانشگاه تهران از سال 1354 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

انجام 30 طرح تحقيقاتى در زمينه هاى ارزشيابى حشره كش ها، لاروكش ها، پراكندگى آنوفل هاى ايران، بررسى بيولوژى و اكولوژى ناقلين مالاريا در جنوب ايران، شناسائى گونه آنوفل ماكولى پنيز در ايران ارزشيابى برنامه هاى مبارزه با مالاريا در ايران، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 25 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

درمان شيميائى مالاريا، برنامه ريزى و مبارزه با مالاريا.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 20، تعداد مقالات به زبان خارجى: 65

زمينه علمى مقالات:

اپيدميولوژى مالاريا، حشره شناسى مالاريا، درمان مالاريا، كابرد داروهاى ضد مالاريائى، مقاومت حشرات در برابر سموم، مقاومت انگلهاى مالاريا نسبت به دارو، بيولوژى و اكولوژى ناقلين مالاريا، شناسايى ناقلين مالاريا در ايران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

منوچهري، حسينعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: جراحى عمومى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

متخصص جراحى عمومى و شكسته بندى در سال 1335.

مرتبه علمى:

استاد دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

انجام مطالعات روى غده تيروئيد و چگونگى كار اين غده درون ريز

و جراحى آن در شهر وين (اتريش)، مسافرت علمى به كشور فرانسه با هزينه شخصى به منظور اطلاع از آخرين رخدادهاى علمى و انجام عمل جراحى احشاء بدون شكافتن شكم و يا قفسه صدرى در كشور فرانسه و در ايران با همكارى پروفسور MELMS آلمانى، آشنائى كامل با پيوند كبد و چگونگى انجام آن با اطلاعات وسيع و نوآوريهاى جديد.

ابداع:

بستن فيستولهاى سرطان مرى كه براى اولين بار در دنيا انجام گرفت، ابداع نوعى عمل جراحى مخصوص در واريس بيضه ها.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى: 4

زمينه علمى تأليفات:

پزشكى، جراحى و تحقيقات پزشكى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 12، تعداد مقالات به زبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

علوم پزشكى و تحقيقات پزشكى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

موالي توني

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 949 ق)، شاعر و طبيب. اهل تون است. وى طبيبى حاذق بود و در شعر گويى طبع خوبى داشت. در ابتدا به تحصيل كمالات پرداخت. در يزد مدتى با شاه نعمت اللَّه ولى مصاحبت داشت. «فرهنگ سخنوران» او را استاد شاه نعمت اللَّه مى داند. «لغت نامه» تاريخ فوت وى در 1257 ق نوشته است. از آثارش: «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آتشكده ى آذر (265 -264/ 1)، تحفه سامى(221)، الذريعه (1116/ 9)، فرهنگ سخنوران (892)، لغت نامه (ذيل/ موالى)، نتايج الافكار (618)، هفت اقليم (319/ 2).

موتمني، احمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: هورمون شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

گذراندن يك دوره هورمون شناسى بالينى در دانشگاه ميلان ايتاليا، طى يك دوره پيشرفته هورمون شناسى استورئيد در بخش پاتولوژى دانشگاه ليدز انگلستان، كارشناسى ارشد تخصصى هورمون شناسى از دانشگاه ليدز انگلستان.

مرتبه علمى:

استاد هورمون شناسى دانشكده پزشكى دانشگاه شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى هورمونى و تغييرات هورمون ها و تعيين منشاء آنها در بيمارى هيرسوتيسم، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 2 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيوشيمى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 5، تعداد مقالات به زبان خارجى: 5

زمينه علمى مقالات:

بيوشيمى و متابوليسم هورمون هاى استروئيدى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

موزه، محمدباقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1327، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: پريودنتولوژى، دانشكده: دندان پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى از سال 1362 تا سال 1368 و دانشيار دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى از سال 1368 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى و مقايسه تأثير خوف ناهنجاريهاى دندان بر روى لثه دندان، بررسى مقدماتى اپيدميولوژى بيماريهاى پريودنتال در شهر تهران، تكنيك درمان ژنژيوكتون، قلبهاى پريودنتال، كنترل مردمك ميكروبى، تغييرات لثه در زمان بلوغ، حاملگى و يائسگى، رابط پريودنتيكى و پرگودنتيكى، قواعد و اصول كلى در جراحيهاى پريودنتال، درمان ضايعات محل ريشه دندان، تدريس مربوطه به دانشجويان و رزيدنت هاى تخصصى دانشكده دندان پزشكى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

انساج پريودنشيوم در سلامت و بيمارى، تشخيص و درمان بياريهاى

پريودنتال.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 10، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

مرورى بر ضايعات مشترك پريودنتال و اندودنتيكى، تغذيه و بيماريهاى پريودنتابل، ژنژيوزيس، علل پيدايش تحليل لثه، پيوندهاى آلوپلاست، اثرات سوء عادات دهانى، ازدياد حجم لثه به علت مصرف ديلانس، بررسى عوامل حركت موضعى بر روى انساج پريودتيوم و علل از دست رفتن دندانها.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

موسوي اصفهاني، فهيمه

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: دهان و دندان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

موسوي زاده، تقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيهوشى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

موسيوند، توفيق

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

پروفسور توفيق موسيوند،متولد سال 1315در روستاي وركانه همدان،فارغ التحصيل رشته مهندسي كشاورزي از دانشگاه تهران و فوق ليسانس مهندسي مكانيك از كانادا و دكتراي پزشكي و فوق تخصص جراحي قلب از كانادا مي باشد.او صاحب اختراعاتي چون قلب مصنوعي،امكان تشخيص پزشكي از راه دور و تنظيم و معالجه قلب،تعيين DNA انسان توسط اثر انگشت و 14 اختراع پزشكي ديگر،عالي ترين مقام علمي جهان از انجمن سلطنتي كانادا و انگلستان و نيز عضو انجمن دانشمندان نيويورك، بنيانگذار درمان پزشكي از راه دور،رئيس بخش قلب و عروق انستيو تحقيقات قلب دانشگاه اوتاوا (پايتخت كانادا) است.او بعد از 37 سال،در سال 1381 و در همايش بين المللي بوعلي سينا به زادگاهش (همدان) بازگشت.كسي كه آمادگي خود را براي تأسيس دانشگاه و بيمارستاني بزرگ در كيش اعلام كرده است؛بيمارستاني كه با بزرگترين دانشگاه و بيمارستان جهان قابل رقابت باشد،و كمترين و كوچك ترين هزينه اي براي دولت ايران در برنداشته باشد و تمام منابع آن از اعتبارات شخصي او تأمين شود.او درباره زندگي خود مي گويد: «خانواده شلوغي بوديم،ساده زندگي كردن را دوست دارم،گله چراني و دعوا و آشتي و عيد نوروز و… من خيلي خوشبخت بودم كه پدرم گذاشت درس بخوانم،فرصتي كه نصيب خواهرانم نشد.بعد،از چوپاني هايش مي گويد و شب هايي كه نتوانسته بود بخوابد و اينكه چرا پيامبران بيشتر چوپان و يا نجار بودند.او مي گويد:«به ياد كودكي آرامش پيدا مي كنم،آنجا (كانادا) هم،هميشه دنبال خاطراتي بوده ام كه در دنياي مدرن و پيچيده به من آرامش بدهد.آنها را در چوپاني و همان

شب هاي مهتابي مي يافتم.يك چوپان به خدا نزديكتر از ديگران است و هميشه به خلقت فكر مي كند.آن وقت ها،من خداي گوسفندانم بودم.چوپاني،انسان را به اصل خود،خدا و طبيعت نزديك مي كند و به همين خاطر خدا دوستي و ذهن من مترادف با چوپاني است،وقتي براي كارهايم جوابي نمي يابم،به خدا بيشتر التماس مي كنم.اين حالت اغلب،وقتي پيش مي ايد كه جواب مسأله اي را نمي دانم و از پس حل آن بر نمي ايم.من خيلي سجده شكر به جاي مي آورم و در جراحي هايم كه انگار دخالت در كار خدا است. فكر مي كنم كه خداوند به همه آدم ها مغز داده كه از آن استفاده كنند و براي كمك به خود و ديگران از آن بهره ببرند.با اين حال عده اي قدرت وعده اي شهرت،وعدّه اي ثروت را دوست دارند.عدّه اي هم دلشان مي خواهد به مردم خدمت كنند،حتي بيشتر از آنچه كه مردم انتظار دارند،احساس وظيفه مي كنند و بس.[چيزي شبيه سكوت ميان خالق و مخلوق!]

قلب مصنوعي و ديگر اختراعات پروفسور موسيوند جان هزارها تن را نجات داده است.او به كساني كه مي خواهند از وي قدرداني كنند مي گويد:اگر راستي مي خواهيد به من هديه بدهيد،آن موقع كه به خدا نزديك مي شويد،براي من دعا كنيد كه چاقي ام كم شود و عمرم زياد!(با اشاره طنزآميز) زندگي پروفسور فراز و فرودهاي زيادي داشته است كه مجال كوتاهي را از زبان خود ايشان مي آوريم:«من اول براي تحصيل به دانش سراي معلمي همدان رفتم .همه انتظار داشتند،من معلم بشوم و خودم دوست داشتم نفر اول بشوم كه نشدم و با خدا دعوا كردم كه چرا اينطور نشد.بعد رفتم سراغ مهندسي مكانيك و بعد از آن،سراغ رشته كشاورزي و دست آخر از ايران خارج شدم و 30 سال

بعد بود كه به حكمت خدا پي بردم و ديدم اگر در دانش سراي تربيت معلم نفر اول مي شدم،اين فرصت را نمي يافتم كه اين همه ياد بگيرم و به مردم خدمت كنم. بعدها فهميدم كه ما،چه عامي و چه دانشمند،حكمت خدا را نمي دانيم و نمي فهميم و اين يك واقعيت است.من فكر مي كنم مذهب و علم با هم اختلاف ندارند.اينها دست به دست هم، پيش مي روند.علم ابزاري است كه خدا ايجاد كرده و مذهب دستوري است كه بايد انجامش بدهيم.سپس در پايان گفته هايش،رباعي معروف بوعلي سينا را مي خواند كه:

دل گرچه در اين باديه بسيار شتافت يك موي ندانست ولي موي شكافت

ان_در دل من ه_زار خ_ورشيد بتافت آخ_ر ب_ه ك_م_ال ذره اي راه ني_اف_ت

مويدي اصفهاني، بهجت السادات

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: پزشكى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اصفهان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

مهاجر، مرتضي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: روان پزشكى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

مهدوي، اصغر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

او فرزند حسين امين الضرب مهدوى بود. امين الضرب از بازرگانان متنفذ و از مروجين اصول مشروطيت بود. پدر امين الضرب موسوم به حاج محمد حسن و ملقب به امين دارالضرب در دو سوم از عصر ناصرالدين شاه تاجرى معتبر و خيّرى به نام و يكى از رجال مهم مردم شناس در شمار بود. او مدتها مسؤول امور ضرابخانه و از ياران نزديك اتابك امين السلطان بود.

دكتر اصغر مهدوى پس از گذراندن دوران تحصيل در خانه و در دبستان وارد به دبيرستان دارالفنون شد و پس از آن تحصيلات خود رادر دانشسراى عالى آغاز كرد. تا اينكه براى ادامه تحصيلات دانشگاهى به فرانسه رفت و در رشته اقتصاد درجه دكترى گرفت. موضوع رساله دكتريش ديوان محاسبات ايران بود. ايامى كه در فرانسه درس مى خواند مصادف با دوران جنگ جهانى دوم بود. ناچار چندى بعداز آن در فرانسه ماند تا راهها باز شد و توانست به ايران باز گردد (حدود سال 1327). جمعاً در روزگار جنگ سختى بسيار ديده بود.

پس از مدّتى اقامت در وطن ناگزير از سفر ديگرى به فرانسه شد كه منجر به سالى ماندن در آن كشور شد. در بازگشت چون دانشكده حقوق و علوم سياسى و اقتصاد در جستجوى دانشياران جديد برآمد او يكى از برگزيدگان براى براى رشته اقتصاد بود. پس به عضويت در هيأت علمى آنجا در آمد و چون شعبه اقتصاد به دانشكده اقتصاد تبديل وضع پيدا كرد اصغر مهدوى در دانشكده جديد سمت استادى يافت و چندى

گروه اقتصاد سياسى آنجا را تصدى مى كرد. البته به مؤسسه تحقيقات اقتصادى - كه وابسته به آن دانشكده بود - هم پيوستگى علمى داشت. مهدوى هيچ گاه در پى دست يافتن به مقام و منصب سياسى و دولتى نبود. او به مناسبت آنكه شخصيت متين وموقرى داشت خود به خود ترتيب و آدابى را پيش گرفته بود كه اصحاب منصب و قدرت نمى توانستند تصدى مقامى را به او پيشنهادكنند. در دانشكده اقتصاد هم قبول تصدى گروه اقتصاد سياسى، براى آن نبود كه از «حق رياست» بهره ور شود. او در طول مدت خدمت حقوق دانشگاهى خود را از زمان عضويت در دانشگاه به پيروى از برادر نامدارش (دكتر يحيى مهدوى) صرف چاپ مجموعه كتابهايى كرد از قبيل ترجمه قديم فارسى از النهايه شيخ طوسى (شماره سوم در سه مجلد) به كوشش محمدتقى دانش پژوه و رجال برقى به كوشش جلال الدين محدث و تحقيق عباس اقبال در سرگذشت ميرزا تقى خان اميركبير و «مجموعه اسناد و مدارك چاپ نشده درباره سيدجمال مشهور به افغانى» (شماره 2) كه او و من با هم گردآورى كرديم.

به هر اندازه كه از ورود در كارهاى ادارى و رسمى دورى مى جست در مواردى كه مربوط به قلمرو نشر كتابهاى جدّى و خريد نسخه هاى خطى بود و او مى توانست همكارى داشته باشد ازقبول خدمت خوددارى نداشت. سالهاى دراز عضو شوراى كتابخانه مجلس بود و جز آن در گروه تشخيص و تقويم نسخه هاى خطى آن كتابخانه شركت مؤثر داشت. همزمان، كتابخانه هاى مجلس سنا و مركزى دانشگاه تهران در همين زمينه از اطلاعات بسيط و دانش تخصصى او بهره ياب مى بودند. كتابخانه هاى ملى و ملك هم در موارد خاص نظر او را خواستار مى شدند.

او بهاى نسخه را باعنايت و نگرش علمى و رعايت جوانب ديگر مشخص مى كرد. گاهى كه صورت مجلس براى امضا حاضر شده بود مى گفت حق اين است كه فلان قدر بر مبلغى كه نوشته شده است افزوده شود. مبادا صاحب كتاب آن را نفروشد و كتاب از دست برود. يا اينكه ناراضى باشد و به اضطرارمجبور بشود كه به تقويم ما تن بدهد. ضمناً بايد بگويم كه هيچ گاه از بابت ساعاتى كه مصروف اين خدمت مى كرد دينارى نپذيرفت، يعنى به رايگانى خدمتگزار بود.

در رشته شناخت نسخه هاى خطى از تيزبينان و نادره شناسان بود. خودش از دوره بازگشت به ايران به خريدارى نسخه هاى خطى علاقه مندى پيدا كرده بود. چون درين زمينه ذوقى پخته داشت بسيار كارآمد در كهنه جويى عاشقانه در پى يافتن خطوط خوشنويسان بود و به تدريج برزير و بم نسخه شناسى و ضوابط و قواعد خاص و پيچيده آن وقوف پيدا كرد و در همنشينى بانسخه شناسانى چون جعفر سلطان القرايى و دكتر مهدى بيانى توانست در آن رشته به خبرويّت مسلّم برسد. نسخه را كه باز مى كرد به يك نگاه حكمى كارشناسانه درباره آن مى كرد. اغلب درست و قاطع بود. در تقويم كردن نسخه ها مآل انديش و دلسوز بود. قدر نسخه خطى رامى شناخت و هميشه نيّتش بر آن بود كه نسخه خريدارى شود تا در كتابخانه هاى كشور بماند.ضمناً مى گفت فروشنده نسخه خطى حتماً بايد به حق خودش برسد زيرا خودش يا اسلافش آن را نگاه دارى كرده اند و مى گفت شك نداشته باشيد اگر امروز فروشنده شده است اغلب به مناسبت آن است كه نيازمند شده است.

فهرست نسخه هاى خطى از مجموعه گرانبهاى او تا سال 1340 به كوشش دوست فقيدمان محمدتقى دانش پژوه تهيه و

در نشريه نسخه هاى خطى (دفتر دوم - 1341) چاپ شد. پس ازآن مهدوى باز نسخه هايى چند خريدارى كرد و تعداد آنها از هزار در گذشت. درين چند سال اخيربا همكارى فاضل گرامى اشك شيرين به فهرست نويسى تازه اى از مجموعه خود پرداخته بود كه به تدريج آماده چاپ مى شد.

براى نشان دادن ميزان علاقه مندى او به نسخه خطى مى توانم ياد كنم از روزهاى بسيارى راكه شخصاً صرف وصّالى اوراق پريشيده قرآن كهنه اوراق شده اى كرد. مى گفت اگر به دست وصال بدهم با اين دقت و دلسوزى نمى تواند نسخه را چنانكه شايسته است آماده تجليد كند.چون آماده شد آن را به دوستمان مهندس محمدحسين اسلام پناه مقيم كرمان سپرد تا جلدى مناسب براى آن فراهم سازد.

بُخل وضنّتى نداشت كه از نسخه هاى پر ارزش او عكس بردارى بشود. به همين ملاحظه اجازه داده بود تا عكاس كتابخانه مركزى دانشگاه تهران از نسخه هايى كه كتابخانه علاقه مند به آنها مى بود عكس تهيه كند. اخيراً هم ديديم كه دو مجموعه كهنه از كتابخانه او به نامهاى «جنگ مهدوى» (مورخ 753) و ديگرى به نام «مجموعه فلسفى مراغه» (مورخ 596) توسط مركز نشردانشگاهى به همّت دكتر نصرالله پورجوادى و فهرست نگارى مهدى قمى نژاد به چاپ عكسى رسيد و فايدت مندرجات آنها عام شد. اين دو مجموعه در برگيرنده رساله هاى فلسفى و حكمى و عرفانى و از شمار نوادر مخطوطات است. اگر مهدوى به مانند اكثر مجموعه داران طمعكار يابخيل كردار، جسم نسخه را از آن خود مى دانست هرگز رضايت نمى داد كه چاپ نسخه برگردان ازآنها به دسترس دانشى مردان برسد، به تصور موهوم آنكه ممكن است از بهاى پولى آن كاسته شود.

او خود را نگاهبان نسخه مى دانست ولى بمانند كتابدارى رفتار مى كرد

كه مسؤوليتش به اصطلاح امروز اطلاع رسانى و دست ياب كردن مراجع و منابع پژوهشى است. او عاشقانه ولى بااين خصيصه به نسخه نگاه مى كرد. البته به حق در حفاظت و ماندگارى آنها پاى بندى داشت.

مهدوى از دوستان نزديك مجتبى مينوى بود و مينوى او را يكى از چهار عضو هيئت امناى كتابخانه اهدايى خود بر بنياد شاهنامه فردوسى قرار داده بود.

درين سى سال كه از درگذشت مينوى گذشته است هماره با شور و شوق در جلسات هيأت امنا شركت مى كرد و چون كليد صندوق نسخه هاى خطى و اسناد و مدارك نوشته اى و عكسى آن كتابخانه به تقاضاى ديگر اعضا به مهدوى سپرده شده بود ايشان، به دلخواهى و بى كراهتى اين زحمت را پذيرفته بود كه هر بار براى آنها كه مى خواستند نسخه خطى ببينند از خانه دورافتاده خود به دلپذيرى به كتابخانه مى رفت و نسخه را براى ديدن مراجعه كننده در اختيار كتابدارمى گذارد. ايشان آقاى دكتر مصطفى محقق داماد را به جاى خود برگزيده است.

ايشان در شوراى توليت موقوفات دكتر محمود اشار هم عضويت داشت و قضيه چنين بودكه چون استاد دانشمند آقاى دكتر منوچهر مرتضوى (جانشين منصوص از جانب دكتر يحيى مهدوى) خود را از اجراى وظيفه توليت معاف داشتند شورا دكتر اصغر مهدوى را برگزيد تاهمسانى مرتبت كه مورد نظر واقف بود رعايت شده و از نكته بينى و دقت نظر و امانت دارى دكتراصغر برخوردار باشد. بايد دانست كه ايشان دكتر محمدرضا شفيعى كدكنى را به جانشينى منصوص خود انتخاب كرد. امانتدارى و كردار دلسوزانه اى كه ايشان در كارها بر خود واجب مى دانست موجب شد كه حسينعلى سودآور بنيادگذار مؤسسه فرهنگى غيرانتفاعى «دانش گستر»هم دكتر اصغر مهدوى را يكى از

اعضاى شوراى امور خود قرار داده بود.

براى آنكه از علاقه ورزى مهدوى به گسترش كتابخانه مجتبى مينوى آگاهى بيشترى به دست افتد ناچارم قضيه اى را كه در اولين سال درگذشت دكتر يحيى مهدوى پيش آمد بنويسم. دكتراصغر و همسر بزرگوارشان شهين خانم مقدمات برگزارى مراسم سال را فراهم كرده و در صددبودند كه به دعوت دوستان بپردازند و در محلى شايسته و به شيوه مرسوم مجلسى آراسته را به ياد دكتر يحيى مهدوى ترتيب بدهند. من در سفر كوهستانها بودم. روزى كه بازگشتم فرزند فقيدم بابك گفت غروبى اصغر آقا و سركار خانم و مژده و جناب دكتر حسين صديقى براى صحبت درباره نحوه برگزارى آن مجلس پيش ما خواهند آمد. تشريف آوردند و صحبت به آنجا كشيد كه سخنانى هم بايد درباره دكتر يحيى خان گفته شود. نظر دكتر مهدوى و شهين خانم آن بود كه من سخنگو باشم. طبعاً براى من وظيفه دوستى و افتخارى بايسته مى بود ولى در يك لحظه به يادم آمد كه دكتر يحيى خان مطلقاً به اين گونه تشريفات پاى بندى نداشت و كليه درآمدهايى كه ازحق التأليف كتابهايش عايد مى شد همه را صرف خريد كتاب براى اهدا كردن به كتابخانه مجتبى مينوى مى كرد. بى ملاحظه اى گفتم تصور نمى كنم دكتر يحيى خان راضى باشد كه به جاى اجراى كارى فرهنگى مراسمى از آن گونه ترتيب يابد كه پيش بينى شده است. پيشنهادم اين است كه مخارج برگزارى آن مجلس براى خريدن كتاب در اختيار هيأت امناى كتابخانه گذاشته شود. اصغرآقا فوراً و بى چون و چرا پذيرفت و گفت همين كار اصلح و موجب شادمانى برادرم خواهد بود.پس معادل دو ميليون تومان چك نوشت و با نامه اى به پژوهشگاه علوم انسانى فرستاد

كه كتابخانه مينوى بدان جا وابسته است. اگر اصغر مهدوى كتابدوست و دلبسته به كتابخانه مينوى نبود آن پيشنهاد را نمى پذيرفت و تن به مجلس آرايى و پذيرايى دو سه ساعته مى داد.

دكتر اصغر مهدوى به مراكز فرهنگى ديگر هم كمك مى كرد. از جمله كمك مالى براى ساختن مدرسه در محله اى از اصفهان كرد كه نيايش ايام جوانى خود در آنجا زيسته بود. يا اهداكردن قالى قديمى به موزه فرش و دستگاههاى عكاسى عصر ناصرى به «عكاسخانه شهر»وابسته به شهردارى.

بازگرديم به نسخه هاى خطى و علاقه هاى مهدوى بدين رشته. موقعى كه در بهار 1357پيش بينى شده بود كه نمايشگاهى از هنر جلدسازى و صحافى سنتى در كتابخانه مركزى و مركزاسناد دانشگاه تهران در مهر ماه ترتيب داده شود دكتر اصغر مهدوى با شور و حال خاصى به انتخاب جلدها و بازشناسى آنها يارى مؤثر كرد. در جلسه هاى مشورتى كه از متخصصان مانندجعفر سلطان القرايى، محمدتقى دانش پژوه يحيى ذكاء و ديگران تشكيل مى شد شركت مى كرد.همان طور كه در اين چهار سال اخير از ارشاد و حمايت و دلسوزى در مورد «نامه بهارستان»(مجله مطالعات و تحقيقات نسخه هاى خطى) از انتشارات كتابخانه مجلس كوتاهى نداشت ويكى از مشاوران علمى آن نشريه بود و مى دانم كه آقاى نادر مطلبى كاشانى (سردبير مجله) گاه به گاه براى شور با ايشان به خدمتشان مى رفت و مهدوى با حوصله و از سر دلسوزى آنچه بايدگفت مى گفت.

به شركت در كنگره هاى تخصصى نسخه شناسى علاقه داشت. من سعادت داشتم كه با هم به مجمع علمى مربوط به ضوابط و قواعد نسخه شناسى يك بار به بولونيا (ايتاليا) و بار ديگر به استانبول (برگزار شده توسط مركز باستانشناسى آلمان در تركيه و

لبنان) رفتيم و او در هر دومجمع فيض رسان بود و متخصصان از و استفاده مى كردند و از نفايس مجموعه اش پرسان مى شدند. نيز دعوت شده بود كه در مجمع علمى مربوط به «سفينه تبريز» كه در اواسط ماه خردادامسال در ليدن (هلند) تشكيل مى شود شركت نمايد ولى فرا رسيدن مرگ، شركت كنندگان را ازدريافت آگاهيهايى كه او مى توانست در آن مجمع ابراز كند محروم ساخت.

در زمينه معرفى نسخه هاى خطى، يكى از كارهاى ارجمند او فهرست نگارى مندرجات جنگ اسكندر ميرزاى تيمورى است كه نسخه اش در كتابخانه بريتانيا نگاه دارى مى شود. اين معرفى نامه در جلد بيست و ششم فرهنگ ايران زمين (1365) چاپ شده است. ديگر تنظيم جدول تطبيقى است از اختلاف ضبط در نسخه هاى خطى مهم ديوان حافظ (هجده نسخه) كه درنامواره دكتر محمود افشار جلد نهم (1375) چاپ شده است. جدولهايى كه براى نماياندن تفاوتها ترتيب داده است حكايت مى كند ازين كه با چه دقت و حوصله اى هر كلمه اى را در هجده نسخه ديده بود و يكى را با ديگرى به مقايسه كشانيده است.

بخشى از دوران زندگى پژوهشى مهدوى به بازبينى و ترتيب اسناد و مدارك تجارى و مالى گذشت كه از دستگاه حاج محمدحسن امين دارالضرب و حاج حسين آقا امين الضرب بر جاى مانده است و صندوقهاى مخزون بدانها سالهاى دراز در زيرزمينهاى خانه پدرى گرد و خاك مى خورد. دكتر اصغر پس از اينكه از اروپا بازگشت و متوطن در خانه پدرى شد يك يك صندوقها (يخدان) را باز مى كرد و اسناد اوراق گذشته را به دقت از يكديگر جدا مى ساخت و نوع به نوع در پاكتها و جزوه دانها قرار مى داد و براى آنها فهرست و راهنما تهيه مى كرد. درين كارمدتى دكتر

حسين محبوبى اردكانى و مهدى قمى نژاد او را يارى مى دادند. مخصوصاً قمى نژاد بامداومت اين كار را به علاقه مندى پيش مى برد.

همين جا به يادم افتاد كه بايد از همكارى مفيد دكتر مهدوى با دكتر حسين محبوبى اردكانى در كار ديگرى ياد كنم و آن تهيه فهرست و شناساندن اشخاص در عكسهاى قديمى بود كه كتابخانه مركزى توانسته بود اصل آنها را ازين گوشه و آن گوشه خريدارى كند. آن قدر كه ياد دارم مدت دو سالى اين كار دوام داشت و هفته اى يك روز آن دو دانشمند تهيه آن فهرست را دنبال مى كردند.

مجموعه آرشيوى پدرى مهدوى اهميت بيش بهايى دارد، ازين روى كه دستگاه تجارى امين الضربها به مدّت بيش از هفتاد سال بر جاى بود و طرف مراجعه مملكتى بودند و اغلب رجال كشور مانند واليان، حاكمان با آن دستگاه خصوصى مطالبات و مراودات و معاملات ومكاتبات داشته اند. مهدوى مقاله اى مهم و اساسى در معرفى اين مجموعه به دو زبان فارسى وفرانسه نوشته و از روى متن فرانسه ترجمه به انگليسى شده و انتشار يافته است.

جمعى از دوستان و همكاران گرامى مهدوى مانند دكتر هوشنگ ساعدلو، دكتر منوچهر آگاه،دكتر ناصر پاكدامن، پرويز خزيمه علم در سالهاى دهه پنجاه در صدد آن برآمدند تا مقدارى از اين اسناد را كه براى روشن شدن تاريخ تجارى، مالى و وضع پولى و اقتصادى مملكت تا عصرپهلوى مفيد است به صورت كتابهايى سندى منتشر كنند. از جمله مكتوب هاى مربوط به تجارت در سال قحطى 1288 مورد نظرشان قرار گرفت. ولى با پيش آمدن حوادث سال 1357آن نيّت بلند متوقف ماند. ولى بعدها دكتر اصغر مهدوى همّت كرد و اجازت فرمود كه آن مجموعه به نام

«اسناد تجارت ايران در سال 1288« به چاپ برسد و رسيد.

يكى ديگر از كارهاى برجسته و نمونه كه براساس اسناد موجود نزد خود انجام داد استخراج و جداسازى نامه هاى مربوط به تجارت يزد و ملك دارى حاج محمدحسن در اين شهر بود.مهدوى نخست گزارشى از اين اسناد را به صورت مقاله نوشت و افتخار نشرش را به نامواره دكترمحمود افشار داد. سپس به استدعاى من به استخراج مواد مهم مندرج در نامه ها پرداخت و چون آن كار پايان گرفت توانستيم مطالب را موضوع بندى كنيم. حاصل آن همكارى كتابى است كه بانام «يزد در اسناد امين الضرب» نشر شده است و قطعاً يكى از اهم منابع براى آشنا شدن باخصائص تجارت يزد و منضمّات بدان است. ترديد نيست كه نمونه خوبى است از آنچه مى توان درباره شهرهاى ديگر، از جمله كرمان، مشهد، اصفهان و تبريز براساس آن مجموعه بيش بها انجام داد. مرحوم اصغر آقا درين سه چهار سال اخير گاه به گاه به خواندن نامه هاى كرمانيان مى پرداخت و يادداشت بردارى از آنها را با كمك خانم نرگس نفر - با مجموعه اسناد آشنايى پيداكرده است - آغاز كرده بود.

آن قدر كه به ياد دارم در يكى از دوره هاى كنگره تحقيقات ايرانى هم توصيف شايسته اى ازاين مجموعه بى نظير ارائه كرد. مهدوى به شركت در اين كنگره دلبستگى داشت و در اغلب مجامع آن حضور مى يافت مگر آن مواقعى كه در ايران نمى بود. ايرانشناسى از علاقه هاى دلپسنداو بود و مى كوشيد كه از دريافت اطلاعات مربوط بدان دور نماند.

يك بار هم كه به كنفرانس اوضاع اقتصادى ايران در عصر قاجار برگزار شده در مؤسسه خاورميانه دانشگاه آكسفورد رفته بوديم، به خواهش

شركت كنندگان درباره اين مجموعه گزارش موشكافانه ديگرى ارائه كرد.

ديگر از كنگره هايى كه حضور او ارزشمند افتاد در مجمعى بود كه مؤسسه «ايلكس» وابسته به دانشگاه هاروارد در همان دانشگاه برقرار كرد و من مى ديدم فضلاى شركت كننده با او چه گونه مباحثاتى و مفاوضائى را دنبال مى كنند. از آنجا خود را به لوس آنجلس كشيديم و به خواستارى او سر زديم به موزه هنرهاى آن شهر كه نمايشگاهى راجع به آثار هنرى عصر تيمور به نمايش گذاشته شده بود و موزه داران جوان از اطلاعات مهدوى نسبت به نسخه هاى خطى كسب نظرمى كردند. ايشان در كنگره كتاب آرايى در تمدن اسلامى (مشهد) هم شركت كرد و چون روزى گذشت گفت وقت آن است كه سرى به كلات و سرخس بزنيم تا در كرانگى خاوران، شهرهاى تاريخى را ديده باشيم.

سخن از مجموعه اسناد در ميان بود. پس بايد بنويسم كه صندوقهايى حاوى كتابها و اسناد ومدارك سيد جمال الدين اسدآبادى مشهور به افغانى در خانه امين دارالضرب بر جاى مانده بود(در سال 1308 قمرى كه سيد را از ايران باز گردانيدند.)

مهدوى چون دريافت كه كتابها و اسناد از آن سيدجمال بوده است قاصد بر آن شد كه آنها رابه يكى از كتابخانه هاى مملكت بدهد و جزو كتابخانه خود نگاه دارى نكند. امّا پيش از اين كه چنان نيتى را عملى سازد به من پيشنهاد كرد كه مشتركاً فهرستى از اسناد تهيه كنيم. اين كاروقت گير در مدّت دو سالى انجام شد و به صورت كتابى از محل حقوق دانشيارى او در سلسله انتشارات دانشگاه تهران در سال 1342 به چاپ رسيد با نام «مجموعه اسناد و مدارك چاپ نشده درباره سيدجمال الدين مشهور به افغانى.»

مهدوى تاريخ قاجارى را

- مخصوصاً در عصر ناصرى و مظفرى به بعد - از حيث اجتماعى و رجالى و اقتصادى - خوب مى شناخت. قسمتى از اين آگاهى را از مطاوى اوراق و اسنادتجارى خاندان خود حاصل كرده بود. قسمتى هم دانستنى هايى بود كه از پدرش و اقران او - چه در ايران و چه اروپا - شنيده بود. مقاله «روزگار يك اهل قلم در دوره قاجار» مندرج در راهنماى كتاب (1354) 18 راجع به بدايع نگار طهرانى كه با همكارى دكتر هما ناطق به رشته نگارش درآمده و نيز «چند نامه مربوط به ايران» كه در كتاب «هفتاد مقاله» جشن نامه دكتر غلامحسين صديقى نشر شده (1371) يادگارى است از دلبستگى او به شناساندن منابع آن دوره و سرگذشت ايرانيان. تاريخ آن دوران در ذهن اصغر مهدوى مجسم و بى سايه بود. به خوبى مى دانست كه دوام و قوام جامعه در آن روزگاران متكى به چه نوع عوامل اقتصادى و مالى بوده و طبقات مختلف چگونه و با چه مؤونه اى روز خود را به شام مى رسانيده اند. نيك مى دانست كه ميزان فقرو مسكنت و بى درآمدى ناشى از چه بوده است. اين نكته امتيازى است براى داناى علم اقتصادسياسى و هميشه بر من روشن بود كه اقتصاد خوانها و اقتصاددانهاى ديگر ايران از آن گونه سرچشمه بهره وافى نداشته اند.

حال كه سخن از اقتصاد در ميان است ضرورت دارد كه نام سه تأليف او را بياورم. نام يكى«تشكيل و تقويم محصول ملى» است (تهران، 1339). پيش آن كتابى به نام «قيمت» نوشت كه در سلسله انتشارات اهدايى خود او به چاپ رسيد (تهران، 1337) و تجديد چاپ هم شد.سومين كتابش «اقتصاد - كليات» نام داشت (تهران، 1341).

يكى از پژوهشهاى

برجسته مهدوى تصحيح و چاپ انتقادى و نمونه وار ترجمه فارسى

سيرت رسول اللّه از عصر سعدى است. او آن را از روى پنج نسخه اساسى تر و سه نسخه ديگر باروش علمى و دقت اعجاب انگيز به انجام رسانيده است. سيره تنها كتاب جامع و مدوّنى است ازقرن دوم اثر محمدبن اسحق كه به دست رفيع الدين اسحق بن محمد همدانى قاضى ابرقوه ازروى روايت عبدالملك ابن هشام در نيمه دوم قرن هفتم به فارسى نقل شده است. مهدوى مقدمه اى متقن و محققانه در دويست و بيست صفحه دارد و آنچه را كه در معرفى متن و نسخه هاو سوابق مربوط به سيره در بايست بوده به قلم استوار و گيرا منضم كرده است. پس از اينكه متن را در دو مجلد در سلسله انتشارات بنياد فرهنگ ايران منتشر كرد (1360) تصحيح و انتشار«خلاصه سيرت رسول الله» را كه تلخيص و انشاى شرف الدين محمدبن عبدالله بن عمر ازعلماى قرن هفتم هجرى است با همكارى مهدى قمى نژاد به سرانجام رسانيد (1368). بر اين متن هم مقدمه اى گويا و مبسوط در يكصد و بيست و هفت نوشت.

مهدوى داراى صفات ممتاز انسانى بود. نيكوكار بود و نسبت به كسانى كه حسّ مى كردنيازمند به نوعى توجهند كمك و مساعدت مى كرد و به گونه اى كه پنهان و پوشيده مى ماند.

مهدوى ضنّت و بخل نداشت از اين كه ديگران از منابع و مداركى كه او به دشوارى گردآورى كرده است بهره ورى يابند. هر دانش پژوهى را به خوش رويى پذيرا مى شد و آنچه را كه مطلوب شخص بود بر مى آورد.

مهدوى زندگى در باغ و خانه پدرى را بر هر جاى ديگر برتر مى دانست و از آنجا دل برنمى كند. در نگاهبانى

آن ميراث كه براى او جنبه اى معنوى و تاريخى داشت كوشا بود. تصرفاتى كه در آن ساختمان شد، از قبيل تبديل كردن انبارها و آشپزخانه گنبدى شكل قديم به سالن پذيرايى، بر زيبايى مجموعه بسيار افزود. مهندس پرويز كيهان - پسر دايى مهدوى - كه مجرى طرح بود نه تنها صدمه اى به آن بناى يادگار نزده است بلكه مهارتهايى را به كار برده است كه هربيننده اى را به اعجاب و تحسين وامى دارد. مهدوى ازين حال و شور لذت مى برد و بيشتر مصرّبر ماندن در آن خانه محله قديمى مى شد.

مهدوى نسبت به برادر بزرگتر خود - دكتر يحيى مهدوى - حسّ احترام زائد الوصف داشت و يحيى نيز نسبت به او. هر دو در همين باغ مورد سخن زندگى مى كردند.

مهدوى نكته سنج و بديعه پرداز ولى آرام و خوش برخورد بود. در مباحثات و مجادلات ازكوره در نمى رفت. به تندى گرايش نداشت. در جمع بيشتر نيوشنده بود تا گوينده. سخنان مخالف را مى شنيد و اگر با گفته اى هماوازى نداشت و خوشايندش نبود و نمى خواست كه به صورت لفظ ابراز خلاف گويى كند دو كف دستش را با حركتى ملايم به دو سو مى كشانيد تابدين تمهيد اظهار ابهام و اشكال نسبت به گفته معارض كرده باشد. يا اين كه مى گفت چيزى دراين مورد نمى دانم.

مهدوى سفر دوست بود. از سال 1340 به اين سو چند ده هزار كيلومتر با هم در اكناف خاك وطن گردش و از گوشه و كنارهاى پرت و خرده پا ديدار كرديم. نخستين سفرمان به يزد بود.غروبى از تهران حركت كرديم و نيمه شب مجبور شديم در بيابانى نزديك به ارجنان (عقدا) اتراق كنيم. راه خاكى و پر شن بود

و من خسته از رانندگى. بهرام و كوشيار كه كوچك بودند همراهان بودند. جل و پلاسى را كه به همراه داشتم بر صحرا گستردم و به خواب خوشى رفتيم. مهدوى دربيابان قفر بى رفت و آمد و سكوت محض ناآرامى نشان نداد. مى گفت به ياد ايامى افتاده است كه با پدرش در سفر خراسان چنين شبى را گذرانيده بوده است. مرادم آن است كه از رنج سفرنمى هراسيد. پس از آن بارها در سفرها دشواريها مى ديد ولى خم به ابرو نمى آورد. در سفر به همه چيز مى نگريست و درباره ديده ها مى انديشيد و نكته اى را اگر فراياد مى آورد مى گفت.خرابه ها، قناتها، كشت كاريها هر يك به نحوى و مناسبتى جلب نظرش را مى كرد. چون به غريبه اى مى رسيديم مى گفت از اين مرد پرسشى بكنيم و از وضع و حال محل اطلاعى به دست بياوريم. مردمان قديمى و بومى برايش معنى خاص داشتند و برايش محترم بودند. گويى ازگفتار با آنها به روزگارى نزديك مى شد كه جدّش در آن عصر مى زيست. به روزگارهايى برمى گشت كه هر روز ازين گونه مردم به خانه نيا يا پدرش سر مى زدند و حوائج خود را رفع مى كردند. گفتنى در اين باره زياد دارم. افسوس مى خورم كه خود هيچ گاه رو به آن نكرد كه خاطرات و مشاهداتش را ازين سفرها بر صفحه كاغذ بنگارد.

منابع زندگينامه :http://www.yadeyar.ir/

مهدويان، جلال

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: پروتزهاى ثابت، رشته: دندان پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

مهذب ليقواني، علي نقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بهداشت عمومى، دانشكده: بهداشت و تغذيه، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تبريز در سال 4331، DPH در رشته مديريت بهداشت عمومى از دانشگاه آمريكائى بيروت AUB در سال 1340، طى يك دوره MSC بهداشت حرفه اى در دانشكده بهداشت دانشگاه لندن.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده بهداشت و تغذيه دانشگاه علوم پزشكى تبريز از سال 1362، تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بهداشت عمومى و حرفه اى، بهداشت محيط، استاد راهنماى 2 پايان نامه دكترا

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى: 2

زمينه علمى تأليفات:

بهداشت علمى تأليفات:

بهداشت عمومى و حرفه اى، بهداشت محيط.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 4، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

بهداشت عمومى، بهداشت حرفه اى، مبارزه با بيماريهاى عفونى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

مهذب، جعفر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بهداشت عمومى، دانشكده: بهداشت و تغذيه، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

مهر، بوذرجمهر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: آسيب شناسى دهان و دندان، دانشكده: دندانپزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

مهران پور، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى ايران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

مهربان، داراب

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1328، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى كليه، دانشكده: پزشكى دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى جراحى كليه از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1360 و فوق تخصص پيوند كليه از دانشگاه لندن در سال 1369.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1362 تا سال 1368 و دانشيار دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1686.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تنگى مجراى خلفى پيچيده، درمان فيستول هاى پيچيده تناسلى ادرارى، تروماى كليه، تدريس جراحى كليه و ميز راه در دانشگاه علوم پزشكى تهران.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 2، تعداد مقالات به زبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

تكنيك جديد و درمان مثانه عصبى، بدرفتارى مثانه، ارزيابى نابارورى مرد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

مهربد، مسيح

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: گوش و حلق و بينى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اهواز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

مهرداد، كاظم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: دندان پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

مهزاد، منصور

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: پاتولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اصفهان.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پاتولوژى، متخصص پاتولوژى از رويال كالج پاولوژزيست هاى انگستان.

مرتبه علمى:

دستيار پاتولوژى دانشكده پزشكى اصفهان در سال 1349، استاديار پاتولوژى در سال 1353، دانشيار پاتولوژى دانشگاه اصفهان در سال 1357، استاد پاتولوژى دانشگاه اصفهان از سال 1369 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

پاتولوژى عمومى و اختصاصى، سيتوپاتولوژى، شركت در كنگره هاى متعدد بين المللى، عضويت در آكادمى بين المللى سيتولوژى و هيأت ممتحنه و ارزشيابى رشته تخصصى پاتولوژى در ايران، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 10 پايان نامه كارشناسى ارشد و 9 پايان نامه تخصصى پاتولوژى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

پاتولوژى، سيتوپاتولوژى دستگاه تناسلى زنان، مغز استخوان و تفسير آن در بيماريها.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 12، تعداد مقالات به زبان خارجى: 10

زمينه علمى مقالات:

پاتولوژى، سيتوپاتولوژى، زنان مامائى، اتوپسى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

مهلبي نيشابوري، ابويعلي، حمزة

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 406 ق)، محدث و طبيب. شيخ الاطباء و مسند نيشابور بود. نسبش به امير خراسان، مهلب بن ابى صفره ازدى، مى رسد. از محمد بن احمد بن دلويه و محمد بن حسين قطان نيشابورى و ابوحامد بن بلال و ابوجعفر محمد بن حسن اصفهانى و جماعتى ديگر حديث شنيد. به گفته ى حاكم نيشابورى، او پس از فراگيرى حديث در طلب علم طب كوشيد. ابوعبداللَّه حاكم و ابونصر عبيداللَّه بن سعيد سجزى و ابوالقاسم عبداللَّه بن على طوسى و ابوبكر بيهقى و محمد بن اسماعيل تفليسى و ابوبكر بن خلف و ديگران از وى روايت كردند.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكرة الحفاظ (1064/ 3)،

سير النبلاء (264/ 17)، شذرات الذهب (181/ 3)، العبر (212/ 2).

مؤمن زاده خولنجاني، عباس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد 1313، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيمارى هاى كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى و گذراندن دوره تخصصى در رشته اطفال با درجه ممتاز از پاريس فرانسه در سال 1346، تأييد فوق تخصص عفونى اطفال فرانسه از سوى وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكى ايران در سال 1371.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1351 تا سال 1354، دانشيار دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى در سال 1355، ارتقاء به درجه استادى دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى در سال 1356.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تحقيق در زمينه بيماريهاى كودكان، راهنمائى مشاوره و نظارت بر 20 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيماريهاى رايج اطفال، آموزش دانشجويان پزشكى و رزيدنتهاى رشته اطفال.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 24، تعداد مقالات به زبان خارجى: 5

زمينه علمى مقالات:

بيماريهاى رايج اطفال، طب اطفال و موارد نادر بيمارى اطفال.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

مؤمن زاده، هوشنگ

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

مؤيد، محمدجعفر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1319، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى پوستى، دانشكده: پزشكى دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه تهران در سال 1345، دكتراى تخصصى در بيماريهاى پوست و آميزشى از دانشگاه تهران در سال 1351، فوق تخصص ايمونولوژى پوست از دانشگاه كلودبرنارد فرانسه در سال 1363.

مرتبه علمى:

استاديار و دانشيار دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى از سال 1356.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

مطالعه و تحقيق درباره بيماريهاى پوستى و آميزشى و تدريس دروس بيماريهاى پوست و پاتولوژى بيمارى هاى پوست در دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى و راهنمائى بيش از 10 پايان نامه دكترا و تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 2، تعداد مقالات به زبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

بيماريهاى پوستى و آميزشى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

مير سپاسي، عبدالحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1355 -1286 ش)، روان پزشك، استاد دانشگاه، نويسنده و مترجم. در تفرش به دنيا آمد. تحصيلات متوسطه را در مشهد و دارالفنون گذراند و در 1315 ش تحصيلات پزشكى خود را در دانشكده پزشكى ليون فرانسه به پايان رساند. اما به علت علاقه شخصى، به تحصيل در رشته ى روان پزشكى و پزشكى قانونى و همكارى با پروفسور باروك پرداخت. پس از بازگشت به ايران در بيمارستان روزبه تحت عنوان پزشك بيمارى هاى روانى مشغول خدمت شد. او همچنين بيمارستان ميمنت را تأسيس كرد و تا پايان عمر به مداواى بيماران پرداخت. از آثارش: «تاريخ تكامل مراكز دماغى»؛ «تاريخ تكامل هيسترى يا بيمارى حمله ى از ديرگاهان تا امروز»؛ «جنون جوانى»؛ «روانشناسى پزشكى»؛ «قانون و جنون»؛ «روانپزشكى اجتماعى»،

ترجمه ى حواشى؛ «خلاصه روانپزشكى»، با همكارى حسن بطحائى و مسعود ميربهاء.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :سالنامه ى تفرش (50 -49 ،1377)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (2520 ،1906 ،1758 ،1754/ 2 ،1068 ،685 ،478/ 1)، كتابنامه ى نخستين دهه ى انقلاب (358)، مؤلفين كتب چاپى (757 -756/ 3).

ميراحمدي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1308، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: گوش و حلق وبينى، دانشكده: پزشكى دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى گوش و حلق و بينى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1339، گذراندن دوره تكميلى از داشنگاه پاريس در سال 1345.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1337 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 35 تز تخصصى دكترا در زمينه گوش و حلق و بينى، تدريس دروس رشته گوش و حلق و بينى در دانشگاه تهران.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

درمان جراحى كريهاى گوشى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 15، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

گوش و حلق و بينى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ميراحمديان، ماهرو

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: ايمونولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه تهران در سال 1344، دكتراى تخصصى علوم عالى آزمايشگاهاى بالينى از دانشگاه تهران در سال 1349، متخصص ايمونولوژى عمومى از دانشگاه پزشكى دانشگاه تهران در سال 1351، فوق تخصص ايمونولوژى از دانشكده پزشكى وست ميستر دانشگاه لندن در سال 1357.

مرتبه علمى:

طى مرحله استاديارى و ارتقاء به درجه دانشيارى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

لنفوم مديترانه در ايران، سيستم ايمنى در بيماران تالاسمى، پروتئين هاى ميلومى در ايران، تعيين ميزان هاى آلفافتو پروتئين سرمى مادر جهت تشخيص نقائص جنينى، هموگلوبينوپاتيها در ايران، اندازه گيرى تباد و ميكروگلوبين در تشخيص رد پيوند، تأثير روزه ماه رمضان بر سيستم ايمنى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 15

پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

ايمونولوژى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 12، تعداد مقالات به زبان خارجى: 10

زمينه علمى مقالات:

گاموپاتيها، نقص ايمنى، لنفوم مديترانه، تشخيص زودرس رد پيوند با اندازه گيرى تباد و ميكروگلوبين، آلفافتوپروتئين در تشخيص زودرس هپاتوم.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ميربد، پروين

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد: 1315، مرتبه علمى: استاد، رشته: سرطان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1341، دكتراى تخصصى آسيب شناسى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1347، فوق تخصص سيتولوژى از دانشگاه تهران در سال 1348.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1346 تا سال 1353، دانشيار دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1353 ت 1369، استاد دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1369 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

آسيب شناسى، سلول شناسى و سرطان، تدريس درس آسيب شناسى در دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

تكنيك پاتولوژى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 10، تعداد مقالات به زبان خارجى: 6

زمينه علمى مقالات:

پاتولوژى بالينى، راديولوژى، بيماريهاى پاژه استخوان، رابدوميوساركوم، گزارش يك مورد سندرم سزارين، لوسمى مزمن، گزارش دو مورد ساركوم اوليه قلب.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ميردهقان، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1310، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى اهواز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى از دانشگاه مدرس هندوستان در سال 1345، طى دوره طب بهداشت اطفال در دانشگاه بمبئى، طى دوره دستيارى اطفال در دانشگاه پونا هندوستان، تكميل دوره تخصصى اطفال در هندوستان در سال 1350، طى دوره طب بهداشت اطفال در دانشگاه لندن.

مرتبه علمى:

استاديار طب اطفال و درمان كودكان دانشگاه علوم پزشكى اهواز از سال 1351، دانشيار دانشگاه علوم پزشكى اهواز به مدت 12 سال.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

شير مادر و فوايد آن، مطالعه و پژوهش در زمينيه بيماريهاى كودكان، بنيانگذارى

مركز طب كودكان در اهواز، تأسيس بخشهاى ماتولوژى و آنكولوژى نوزادان، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 4 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 5

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

كمبود آنزيم گلوكز فسفات دهيدروژناز، نگارش و تصحيح نهج البلاغه ترجمه عسگرى، راهنمائى، بيماران ديابتيك، آب و الكتروليتها.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 3، تعداد مقالات به زبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

راشيتيسم، نوردرمانى، سرخچه.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ميرزا حسابي، عبدالحميد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1309، مرتبه علمى: استاد، رشته: جراحى عمومى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه تهران در سال 1335، و دكتراى تخصصى جراحى عمومى از دانشكده پزشكى دانشگاه تهران در سال 1338.

مرتبه علمى:

استاديار رشته جراحى دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1340، دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1347 و ارتقاء به درجه استادى دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1363.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

جراحى عمومى و شكسته بندى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 200 پايان نامه دكترا و تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

شكستگى هاى استخوان هاى كوچك، سميولوژى جراحى، شكستگى اطفال در زمينه جراحى و ارتوپدى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 100، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

جراحى عمومى و اخلاق پزشكى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ميرسپاسي، غلامرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: روان پزشكى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ميرصالحي، مرتضي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: گوش و حلق و بينى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ميرصدرايي، سعادت

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1342، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: آسيب شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى آسيب شناسى از دانشگاه علوم پزشكى مشهد در سال 1355.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى مشهد.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

ايمونولوژى، هيستوپاتولوژى، آسيب شناسى، نظارت بر 6 پايان نامه تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 9، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

دو قلوهاى چسبيده به هم، سرطان پستان، پارگى خود بخود سرطان كبد، تومورهاى تيروئيد، سرطانهاى معده.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ميرفخرائي، علي محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى پلاستيك، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ميركازروني، محمدتقي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1294/ 1292 ش)، طبيب، نويسنده و شاعر، متخلص به مير. در كازرون به دنيا آمد. تحصيلات ابتدايى و متوسطه را در زادگاهش به پايان برد و جهت ادامه ى تحصيل به تهران آمد و در رشته ى طب به تحصيل پرداخت. در 1317 ش موفق به اخذ درجه ى دكترا و در 1324 ش موفق به گرفتن تخصص در قسمت جراحى از دانشگاه تهران شد. سپس براى تكميل فنون جراحى به اروپا و آمريكا رفت. پس از بازگشت به ايران سمت استادى كرسى جراحى دانشگاه شيراز را گرفت. از آثار وى: «پزشكى عملى»؛ «جراحى عمومى»؛ «قديمترين يادداشت پزشكى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دانشمندان و سخن سرايان فارس (590 -588/ 5)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (1020 ،605/ 1)، مؤلفين كتب چاپى (260 -259/ 2).

ميرلوحي، مسيح اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى عفونى، دانشكده: بهداشت، دانشكده: علوم پزشكى اصفهان.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى بهداشت (بيماريهاى عفونى) از دانشگاه تهران در سال 1346، اخذ درجه ماستر در اپيدميولوژى (MPH) از دانشكده بهداشت دانشگاه تهران درسال 1350، متخصص بهداشت از دانشگاه علوم پزشكى اصفهان در سال 1351، متخصص طب كار (MSC) از دانشگاه لندن در سال 1352، دپيلم طب صنعتى (CIH) از كالج سلطنتى 6 انگلستان در سال 1353، سم شناسى صنعتى از دانشگاه بلگراد در سال 1354، كنترل بيمارى سل (T.L.R) از دانشگاه كيدسه ژاپن در سال 1363.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده علوم پزشكى اصفهان.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

انجام طرح هاى مصوب شوارى پژوهش دانشگاه اصفهان، شامل: بررسى حوادث، بررسى گواترآندميك، بررسى مصونيت نسبت به سرخچه.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى

تأليفات:

كليات پزشكى، كتاب درسى براى دانشجويان رشته هاى بهداشت، اصول خدماتى بهداشتى، كتاب درسى براى دانشجويان رشته هاى پزشكى، بهداشت كار و بيماريهاى شغلى، كتاب درسى براى دانشجويان رشته بهداشت حرفه اى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 2، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

بررسى بيمارى سل در شاغلين بيمارستها، بهداشت و اپيدميولوژى بيماريهاى عفونى، بررسى گواتراندميك در اصفهان.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ميكائيليان، ماسيس

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

دانشكده: 1311، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيهوشى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى بيهوشى از دانشگاه مونترال كانادا در سال 1347.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشگاه علوم پزشكى مشهد از سال 1349 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

راهنمائى، مشاوره و نظارت بر حدود 15 پايان نامه پزشكى بيهوشى، تدريس درس بيهوشى رانيماسيون در دانشگاه علوم پزشكى مشهد.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى:-، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ميلانيان، ايرج

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: فارماكولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى ايران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

نادري كازروني، محمد ابراهيم

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1260/ 1258 -1175 ق)، طبيب، عالم، صوفى و شاعر، متخلص به نادرى. معروف به حاجى ميرزا ابراهيم حكيمى. در كازرون به دنيا آمد. در جوانى براى ادامه تحصيل به شيراز رفت. حكمت طبيعى را نزد عمويش كه در دوران زنديه حكيم باشى مشهورى بود، فراگرفت. وى بارها به همراه پدر خود براى تحصيل علوم متداوله به عتبات عاليات مسافرت كرد. در 1218 ق همراه محمدنبى خان شيرازى، نماينده ى سياسى ايران در هندوستان، به آن كشور رفت و پس از چندى به ايران بازگشت. عاقبت در شيراز متوطن شد و به خدمت ميرزا ابراهيم در علوم عقلى و نقلى، فنون طب، هيئت و حساب و هندسه مهارت و در زمينه شعر نيز طبعى خوش داشت و قصايد و غزليات و ترجيعات بسيارى سرود. به آورده ى بعضى از تذكره ها وى با رضاقلى خان هدايت معاصر و معاشر بوده است. نادرى در شيراز درگذشت. در سال مرگ وى اختلافاتى وجود دارد. از آثارش: مثنويات: «گلستان خليل»، «مشرق الاشراق»، «انفس و آفاق»، «منهج العشاق»، «شايق و مشتاق» و «چهل صباح». در «حديقةالشعراء» دو مثنوى اول تحت نامهاى «گلستان خيال» و «شرق الاشراق» ذكر شده است. از ديگر آثارش: «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (329 -328)، حديقةالشعراء (1785 -1783/ 3)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (610 -607/ 5)، الذريعه (295/ 19 ،220/ 18 ،230/ 13 ،1149/ 9)، رياض العارفين (327 -320)، ريحانه (92/ 6)، شرح حال رجال (3/ 6)، فارسنامه ى ناصرى (1447/ 2)، فرهنگ سخنوران (907)،

گلزار جاويدان (1582/ 3)، لغت نامه (ذيل/ نادرى كازرونى)، مجمع الفصحا (1034 -1033/ 6)، مرآت الفصاحه (632 -631)، مصطبه ى خراب (193)، مكارم الآثار (1622/ 5)، هديةالعارفين (44/ 1).

نادري نرميقي، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

مرتبه علمى:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بهداشت عمومى، دانشكده: بهداشت، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

داراى تحصيلات عالى و دكتراى پزشكى و درجه M.P.H در زمينه مديريت بهداشت عمومى از دانشكده بهداشت دانشگاه تهران و درجه ماستر در زمينه مشكلات بهداشتى از دانشگاه لئوپولد بلژيك.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بهداشت، تغذيه، اجتماع و فرهنگ در جوامع شهرى و روستائى، آمار بيماريهاى عفونى، بهداشت محيط، راهنمائى تعداد زيادى پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى: 1

زمينه علمى تأليفات:

اپيدميولوژى عملى، بهداشت عمومى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى:-، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

اپيدميولوژى، طب پيشگيرى، تغذيه كودكان و زنان باردار، واكسيناسيون، تنظيم خانواده و كنترل جمعيت بهداشت محيط، بهداشت مادران و كودكان، كنترل بيماريهاى شايع در ايران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

نادري، شاهرخ

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: زنان و مامائى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

نادعليان، محمدقلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى دام كوچك، دانشكده: دامپزشكى، دانشگاه: تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ناسي زاده، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1310، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى عمومى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى شيراز در سال 1342، فوق تخصص جراحى عمومى از دانشگاه دترويت آمريكا در سال 1346، و فوق تخصص جراحى قلب از دانشگاه دترويت امريكا در سال 1348.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تبريز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

آبسه ريه، يرقان بعد از اعمال جراحى قلب باز، درمانهاى عمده و اصلى در مصدومين شديد، معاينه عروق خونى و لنفاوى، علائم و درمان زخمهاى ناشى از گاز گرفتگى حيوانات و نيش حشرات، سوء تغذيه در مجروحين، سرطان و تكامل بيولوژيك انسان، تومورهاى قلب، تومورهاى مرى، ناهنجاريهاى مادرزادى مرى، واريسهاى اندام تحتانى و علل آن.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 1، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

تاريخچه جراحى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ناصري، كيومرث

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: اپيدميولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ناصري، مجتبي

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران پروفسور ناصري اولين پزشك ايراني است ، كه پيوند دست انسان را در اروپا انجام داده اند.

بيوگرافي پرفسور ناصري و اعمال جراحي ويژه در برلين

پرفسور دكتر مجتبي ناصري در تار يخ 1307 (1328) در زنجان، متولد شده است 1313_ 1319 آموزش در دبستان سعادت زنجان. 1320 استخدام در شركت پخش دخانيات ايران د رزنجان وتهران براي تامين زندگي . 1326_ 1330 آموزش در كلاسهاي متفرقه وگرفتن ديپلم نهايي درتهران . 1330 شركت دركنكور هنر سراي عالي دانشگاه تهرا ن وشروع تحصيلات شيمي عالي در دانشگاه تهران . 1951 پس از غلبه به مشگلات خروج از كشوردر دسامبر همان سال، ايران را ترك كرده ودر شهر ْگوتينگن آلما ن تحصيلات پزشكي را شروع كرد. 1957پس از 10 ترم (زيمستر)امتحانات نهايي را داده با ارايه تزي در باره تغيرات خون پس از بكاربردن دستگاه قلب و ريه درجه دكتراي خودرا به دست آورد. 1957 شروع كارهاي تحقيقاتي در انستيتوي ماگس پلانك گوتينگن با موضوعات اندازه گيري جريان گردش خون درعروق كرونر قلبي ومتابوليسم قلب. 1958 اولين كرونروگرافي بادرست كردن كاتتر مخصوص براي سرخرگهاي قلبي، اندازه گيري جريان خون كرونر باكمك كارديوگرين به متد هميلتون . 1959 درست كردن الكترودهاي مخصوص براي اندازه گيري پي اچ خون، همراه با پرفسور بارتل و شواب . 1960 ورود به تيم جراحي قلب در دانشگاه برلين تحت نظر پرفسور ليندر. 1960 شروع تجربيات آزمايشي بوسيله پيوند ريه درحيوانات، به همراه پرفسور بوشرل. 1961 شروع تجربيات آزمايشي

با پيوند قلب كه نتايج آن در كنگره هاي ملي و بين المللي به اطلاع عموم رسانده شد. 1961 جراحي قلب و آزمايشات با دستگاه قلب و ريه . 1964 پس از اقامت كوتاه در شهر كور / سويس در نزد پرفسور آلگوور متد استيو سينتز آموخته و در بيمارستان نوي كلن برلين بنيان گذاري شد. 1964 انتخاب به معاونت بيمارستان نوي كلن. 1967 نوشتن تز مخصوص راجع به هيپر اوكسيژناسيون در انواع حيوات و گرفتن درجه استادي دانشگاه آزاد برلين. 1967/68 به دست آوردن تخصصي جراحي عمومي(1)،تخصصي جراحي قلب _ ريه وعروق(2) و تخصصي جراحي عروق محيطي (3) 1968 پيوند اندام پايين براي اولين بار در آلمان فدرال دربيمارستان نوي كلن . 1968 اولين پيوند ريه روي جواني كه در اثر تصادف به هر دو ريه وي صدمه شديد خورده بود به همراه پرفسور بوشرل . 1969 برگشت به بيمارستان دانشگاهي وست اند و انتخاب به معاونت و كارمند رسمي دولت . 1969 اولين پيوند بازوي قطع شده در آلمان فدرال . 1970 مسافرت به دانشگاه هاي مختلف آمريكا براي كار آموزي جراحي كرونر (كلولند، نيويورك، سانفرانسيسكو، يوستن تكزاس) . 1971 شروع وبنيانگذاري جراحي كرونر در برلين . 1971 به دست آوردن رتبه پرفسوري دانشگاه آزاد برلين. 1972 براي اولين بار پيوند آزمايشي قلب ثانوي به عنوان بايپاس قلب چپ و گزارش آن دركنگره بين المللي بارسلون (اسپانيا) . 1975 انتساب به رياست بيمارستان آموزشي دانشگاهي شلوس پارك كلينيك برلين شروع جراحي عمومي، قفسه سينه و عروق دراين بيمارستان وتدريس در دانشگاه. 1990 اهداي مدال شايستگي آلمان فدرال براي كارهاي تحقيقاتي. 1993 بازنشستگي و

ترك بيمارستان شلوس پارك كلينيك. 1995-99رياست كانون پزشكان، دندانپزشكان و داروسازان ايراني در برلين. 1999 دريافت مدال نور تدريس پس از بيست سال تدريس جراحي در دانشگاههاي آلمان. تاحال بيش از 300 سخنراني، انتشارات در مجلات علمي ملي و بين المللي و مقالات در كتابهاي مختلف و آخرين انتشار كتابي بنام دانشنامه جراحي به زبان فارسي كه در تهران در نشريه علمي بچاپ رسيده است. از دو ازدواج داراي دو پسر ويك دختر است . از 1990 كمك به بيمارستان ولي العصر زنجان وسخنراني براي پزشكان جوان .اهداي ميكروسكوپ اطاق عمل براي اعمال جراحي چشم در زنجان

ناظري، ايرج

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1318، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: قلب و عروق، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1344، دكتراى تخصصى قلب و عروق از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1355، فوق تخصص قلب و عروق از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1367.

مرتبه علمى:

استاديار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1358 تا سال 1366، و دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1366 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

داروهاى آنتى آريتميك جديد، تومورهاى قلب، تدريس دروس تخصصى قلب در دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيماريهاى مادرزادى قلب و عروق.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 1، تعداد مقالات به زبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

پزشكى، كيست هيداتيك قلب.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ناظم الاطباء، موسي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند مير سيد عقيل حسينى، از اطباى معروف اصفهان است كه علاوه بر اطلاعات وسيع علمى، داراى نفسى قدسى بوده، و در 1304 وفات يافته، جنب تكيه ى ملك مدفون گرديد.

ماده تاريخ وفاتش اين است:

بهر تاريخ وفاتش خرد اين مصرع گفت

بود عيسى نفس و معجزه موسى داشت

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

ناظم شيرازي، مهدي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم و چهاردهم ق)، طبيب و شاعر، متخلص به ناظم. ملقب به نقيب الممالك و ناظم الشعراء. ميرزا مهدى معلومات اوليه را از پدرش آموخت و در حكمت و طبابت مهارت داشت. معتمدالدوله فرهاد ميرزا لقب ناظم الشعرايى به وى داد. داور (م 1325 ق)، صاحب «مرآت الفصاحه»، با وى ملاقات داشت. ناظم بعد از فوت پدرش به اصفهان رفت. از آثارش: «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (263)، حديقةالشعراء (1828 -1826/ 3)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (632 -629/ 5)، الذريعه (1162/ 9)، طرائق الحقائق (463/ 3)، فارسنامه ى ناصرى (1180 ،957/ 2)، مرآت الفصاحه (640 -638).

ناظم، حبيب الله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

خلاصه : دكتر حبيب اله ناظم در سال 1331 در شهر رضا به دنيا آمد بعد از گذراندن دوره متوسطه وارد دانشگاه شد وي داراي مدرك دكتراي تخصصي بيوشيمي بالين از دانشگاه تهران است و هم اكنون عضو هيئت علمي در دانشگاه علامه طباطبايي است.

گروه : علوم پايه

رشته : بيوشيمي

گرايش : بيوشيمي باليني

والدين و انساب : پدر وي حاج ميرزا حسن ناظم و مادر محترمشان سركار خانم فاطمه الي قي است و برادران وي دكتر سعيد ناظم و دكتر احمد ناظم و دكتر ناصر ناظم همگي داراي فوق تخصص جراحي قلب ، دكتر فضل اله ناظم و دكتر منصور ناظم است.

خاطرات كودكي : دكتر ناظم از آن دوران عدم وجود وسائل تفريحي و سرگرميهاي وقت گير در شهر رضا را عنوان ميكند كه همين امر باعث شده بود كه او و ديگر فرزندان توانستند دروس خود را بنحو احسن فرا بگيرند و جزء شاگردان ممتاز شوند . و در حين و ادامه تحصيل تشويق برادران بزرگتر كه در رشته پزشكي

تحصيل ميكردند بي تاثير نبود.

اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : دكتر ناظم در يك خانواده مذهبي كه از درآمد مالي برخوردار نبودند پرورش يافت، پدر متدين و مادر مقيد به اجراي مراسم ذهبي بودند و بطور مجموع محيط خوبي براي فراگيري علم فراهم مي آمد . او مي گويد:« مادرم سواد نداشت ولي علاقه زيادي به قرآن داشت و من هم مشغول خواندن آن در يكي دو روز از ايام هفته بودم وقتي گوش فراميداد و با اينكه مفهوم آن را درك نمي كرد بسيار مشوق ميشد »

تحصيلات رسمي و حرفه اي : مدرك دكتراي تخصصي بيوشيمي (بيوشيمي پاتولوژِي) از دانشگاه علوم پزشكي تهران

فعاليتهاي ضمن تحصيل : دكتر ناظم در دوران تحصيل به امور دارويي و داروشناسي مشغو بود و همواره مصر به آن كه شيمي حياتي را بنحو احسن ياد بگيرد.

استادان و مربيان : دكتر ناظم از محضر اساتيد بزرگي مانند دكتر ناصر ملك ، استاد ممتاز دانشگاه در تهران در رشته بيوشيمي استفاده كرده است

همسر و فرزندان : همسر دكتر ناظم سركار خانم نوشين حقيقي ديپلم علوم تجربي و خانه دار ميباشند و تنها فرزند وي مانيا ناظم است.

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : - مشاور رياست دانشگاه پيام نور كشور و رئيس منطقه 3 دانشگاه پيام نور - رياست دانشگاه پيام نور زرين شهر 1377 - رياست دانشگاه پيام نور شاهين شهر - راه اندازي دانشگاه پيام نور دولت آباد - معاون آموزش دانشگاه آزاد اسلامي نجف آباد - مدير گروه زيست شناسي دانشگاه پيام نور - سردبير مجله علمي پژوهشي پيك ارز علوم - عضو كميته برنامه ريزي شوراي گسترش وزارت

علوم - عضو هيئت تحريريه مجله پژوهشي پزشك آزمايشگاه

فعاليتهاي آموزشي : دكتر ناظم عضو هيئت علمي دانشگاه علامه طباطبائي است وي تدريس در دانشكده پزشكي و پرستاري دانشگاه تهران، تدريس در دانشكده هاي پزشكي و داروسازي دانشگا آزاد اسلامي ، تدريس در دوره فوق ليسانس دانشكده علوم تغذيه دانشگاه شهيد بهشتي ،تدريس در دانشكده بهداشت دانشگاه اصفهان و دوره فوق ليسانس در دانشگاه تربيت مدرس در كارنامه دارد.

مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : - ساخت مركز پيام نور شهر رضا كه قبلا بنام دانشگاه آزاد واحود شهر رضا ناميده ميشد به همت و كوشش دكتر ناظم و برادرانشان و مردم آن منطقه. - ساخت دانشگاه زرين در دوران جمهوري اسلامي كه به همت ايشان و و فرد نيكوكار ايجاد شد و هم اكنون فعال ميباشد. - همچنين دانشگاه پيام نور شاهين شهر و دولت آباد.

جوائز و نشانها : مرد سال 1998 مركز بين المللي كمريج انگلستان ________________________________________

آثار :

1 بهداشت و كمكهاي اوليه

2 بيماريهاي دهان و دندان

3 پيش گيري درمان فشار خون

4 تشخيص سرطان سينه

5 فارموكولوژي پزشكي

ويژگي اثر : 1988 و 1984

ناظم، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1315، مرتبه علمى: استاد، رشته: ميكروب شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

گذراندن دوره تكميلى ميكروبيولوژى، باكتريولوژى، سروايمونولوژى و ويرولوژى در انستيتو پاستور پاريس در سال 1350، گواهى تخصص ميكروب شناسى در سال 1360.

مرتبه علمى:

دستيار دانشگاه علوم پزشكى مشهد در سال 1344، استاديار در سال 1348، دانشيار در سال 1356، ارتقاء به درجه استادى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى مشهد در سال 1366.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

ميكولوژى، آنتى بيوتيكها، باكترويولژى،

سابقه تدريس در دانشگاه، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 11 پايان نامه تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 6

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

باكترى شناسى، ايمنى شناسى، ويروس شناسى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 32، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

باكتريولوژى، سرولوژى، ويرولوژى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ناهيد شيرازي، مريم

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

(س چهاردهم ق)، دندان پزشك، رونامه نگار، نويسنده و شاعر، متخلص به ناهيد. در شيراز به دنيا آمد. وى علوم ابتدايى و متوسطه را در تهران به انجام رساند و در 1310 ش براى تحصيل زبان و ادبيات فرانسه رهسپار پاريس گرديد و در دانشگاه سوربن به تحصيل پرداخت و از آنجا فارغ التحصيل شد. پس از بازگشت به ايران در 1313 ش وارد دانشكده ى طب شد و تحصيلات خود را در آن دانشكده به پايان رساند و در 1320 ش رساله ى دكتراى خود را درباره ى «سيفيليس دهان» نوشت و با درجه ى عالى قبول شد. دكتر ناهيد به زبانهاى انگليسى، فرانسه، عربى و تركى تسلط داشت. وى از 1315 ش وارد خدمات فرهنگى- اجتماعى گرديد و به نشر آثار نظمى و نثرى خود در جرايد و مجلات پرداخت و پس از چندى امتياز روزنامه اى به نام «نداى زنان» را گرفت و مدتى آن را منتشر كرد. او همچنين انجمن ادبى ناهيد را تأسيس نمود. در 1331 ش از طرف سنديكاى دندان پزشكان ايران در يازدهمين كنگره جهانى دندان پزشكان در لندن شركت كرد. در 1334 ش از طرف وزارت فرهنگ به دانشگاه پاريس اعزام شد و ضمناً در رشته ى بيمارى هاى دهان و دندان از اين دانشگاه و در رشته ى امراض

كودكان از دانشگاه لندن تخصص گرفت. سپس به عضويت كنگره ى انجمن سلطنتى بهداشت لندن پذيرفته شد. از ديگر آثار وى: «تاريخ نويسندگان پاريس»؛ «خاطرات لندن» يا «مشاهدات ناهيد»؛ «زندگانى من»؛ «سرطان فك»؛ «آماس گوشت دندان» يا «التهاب لثه»؛ «ديوان» شعر.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :دانشمندان و سخن سرايان فارس (648 -645/ 5)، الذريعه (1167/ 9)، زنان روزنامه نگار و انديشمند (189)، سخنوران نامى معاصر (3617 -3613/ 6)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (2002 ،1850/ 2 ،1237 ،763 ،55/ 1)، مؤلفين كتب چاپى (164/ 6).

نايبي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: پاتولوژى پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى، شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى داروسازى دانشگاه تبريز در سال 1339، طى مدارج علمى، SM در ميكروبيولوژى، S.M در اپيدميولوژى و MPH در مديريت بيمارستان، دكتراى ميكروبيولوژى از دانشگا ميشيگان آمريكا.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشكده پزشكى دانشگاه شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

اپيدميولوژى بيمارى ايدز در كشورهاى جهان سوم و تكنيكهاى جديد جهت تشخيص آميب هيستوليكا، در همين رابطه گزارشى در مورد نوع جدى آميب هيستولكيا (باسم نوع شيرازى) از منطقه اطراف شيراز ارائه نموده اند، نظارت بر 4 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 8

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى: 1

زمينه علمى تأليفات:

ميكروبيولوژى، ويرولوژى، ميكرولوژى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 17، تعداد مقالات به زبان خارجى: 5

زمينه علمى مقالات:

تشخيص عوامل عفونى، سالمونلاها، ويروسهاى انفلوآنزا، آميب هاى بيمارى زا.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

نجاتي بافقي، محمدعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س سيزدهم ق)، شاعر و طبيب. در اوايل عمر از بافق كه وطنش بود، به يزد آمد و مشغول تحصيل علم ابدان (علم پزشكى) و علم اديان شد. چندى به مسافرت پرداخت تا به درجه ى طبابت رسيد و دوباره به يزد بازگشت و در آنجا سكنى گزيد. وامق يزدى بعضى از اشعارش را در تذكره ى خود آورده است. او در حيات وامق (م 1262 ق) از دنيا رفت. ضمناً قابل ذكر است كه صاحب «تذكره ى نصرآبادى» سخنى از يك نجاتى بافقى به ميان آورده كه بسيار معمر بوده و با اين حال «شاهنامه» را به طرز خوش مى خوانده شايد

اين نجاتى، پسر يا نوه ى آن نجاتى معمر باشد. از آثار وى: «نجاةالابدان».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى نصرآبادى (307)، حديقةالشعراء (1861 -1860/ 3).

نجم آبادي، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1282 ش)، طبيب، نويسنده، مترجم و روزنامه نگار. نسبش از طرف مادر به شيخ هادى نجم آبادى و از طرف پدر به حاج محمد نجم آبادى، اولين متولى مدرسه ى عالى شهيد مطهرى مى رسد. در تهران به دنيا آمد. تحصيلاتش را در مدرسه ى شركت گلستان و مدرسه ى قديم ايران و آلمان و سپس در دارالفنون و دارالمعلمين به اتمام رساند و از آنجا به مدرسه ى طب رفت و تحصيلات خود را در آنجا تكميل نمود. در 1309 ش در قوچان و در 1312 ش در سبزوار طبابت كرد و پس از آن به تهران آمد و در انستيتو پاستور مشغول كار شد. وى رياست بيمارستان هاى نجات و لقمان الدوله (لقمان حكيم) را به عهده داشت. دكتر نجم آبادى در اكثر كنگره ها درباره ابن سينا و رازى سخنرانى داشت و سالها نايب رئيس انجمن بين المللى تاريخ طب در پاريس بود. وى به زبان هاى آلمانى، فرانسوى و عربى تسلط داشت و تحقيقاتى در زمينه ى تاريخ طب و طب سنتى انجام داد و آثارى در اين زمينه نوشت. او همچنين ماهنامه ى «جهان پزشكى» را تأسيس و منتشر نمود. او ديگر آثار وى: «محمد زكرياى رازى»؛ «اصول بهداشت»؛ «بلاى عظيم نسل بشر، سيفيليس و سوزاك»؛ «تاريخ طب ايران»؛ «تعاليم پزشكى صد ساله ى فرانسويان در ايران»؛ «راهنماى پزشكان»؛ «مختصرى از طب اسلامى بخصوص خدمات ايرانيان»؛ «فهرست كتابهاى چاپى فارسى طبى»؛ «آبله و سرخك»، ترجمه؛ «آيين پزشكى يا پندنامه ى اهوازى»، ترجمه؛ تصحيح «رساله ى جوديه»؛ مقدمه بر «طب اسلامى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان

(جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :زندگينامه ى دكتر محمود نجم آبادى، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (2959 ،2486 ،2116 ،1691 ،1639 ،910 ،811 ،720 ،625 ،513 ،408 ،248 ،78 ،4 -3 / 1)، كيهان فرهنگى (س 2، ش 4، ص 14 -3)، مؤلفين كتب چاپى (102 -99/ 6).

نحوي، محمد حسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

طبيب فاضل متطبّب، از شاگردان حاج ميرزا محمّد باقر حكيم باشى است. در 1282 متولّد، و در 1340 وفات يافته، جنب آباء خويش مدفون گرديد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد اول)

نخجواني، نجم الدين احمد

قرن:7

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 651 ق)، طبيب. وى اهل نخجوان آذربايجان بود. از آثارش: شرح «اشارات» ابن سينا؛ «حل شكول القانون»، در شرح «قانون» ابن سينا، كه در 651 ق آن را نگاشت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :ريحانه (137/ 6)، لغت نامه (ذيل/ احمد)، معجم المؤلفين (178/ 1).

نديم، ابوالحسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1307، مرتبه علمى: استاد، رشته: بهداشت عمومى، دانشكده: بهداشت، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه تهران در سال 1332، دكتراى حرفه اى بهداشت و بيماريهاى گرمسيرى از دانشگاه لندن در سال 1339، كارشناسى ارشد انگل شناسى پزشكى و حشره شناسى از دانشگاه لندن در سال 1340، دكتراى تخصصى بهداشت عمومى از دانشگاه كاروليناى شمالى آمريكا در سال 1349 و دكتراى اپيديولوژى از دانشگاه كاروليناى شمالى آمريكا در سال 1355.

مرتبه علمى:

استاديار دانشكده دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1341 تا سال 1343، دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1343، تا سال 1348 و استاد دانشكده پزشكى علوم پزشكى تهران از سال 1348 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

ليشمانيوز احشانى، ليشمانيوز، جلدى شهرى و طريقه كنترل آن به وسيله پشه بند و تور آغشته به حشره كش، اپيدميولوژى بيماريهاى قلب و عروق، اپيدميولوژى تصادفات در آذربايجان شرقى و راهنمائى، مشاوره و نظارت بر تعداد زيادى پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

ليشمانيا و ليشمانيوزها و بهسازى محيط در بلادهاى طبيعى و درسنامه پزكشى آكسفورد، واكسيناسيون و بيماريهاى اسهالى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 70، مقاله تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

فارسى و خارجى در زمينه هاى مختلف بهداشت به خصوص مسائل اپيدميولوژى و

بيماريهاى گرمسيرى و قلب و عروق، بهداشت عمومى، ليشمانيوزها.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

نصر المظفر، نصر

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 534 ق)، طبيب و شاعر. معروف به مظفر. مشهور به بلمظفر. از پزشكان معروف روزگار خود و از مشايخ حكماى اسلام بود كه در طب و نجوم و كيميا مهارت داشت. از آثار وى: «مختارات»، در طب؛ كتابى در «نجوم»؛ متفرقاتى در «كيميا». ابن ابى اصيبعه در «عيون الانباء فى طبقات الاطباء» آورده كه: خط بلمظفر طبيب را در آخر تفسير اسكندر افروديسى در باب كتاب «كون و فساد» ارسطو ديدم كه نوشته بود كه نزد على بن العين رزبى درس خوانده ام و تاريخ آن كتاب در 534 ق بود.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ طب (703/ 2)، ريحانه 281/ 1)، عيون الانباء فى طبقات الاطباء (527)، معجم المؤلفين (92/ 13)، هديةالعارفين (491/ 2).

نصر، ولي الله

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

يكى از دانشمندان و اساتيد مسلم قرن اخير است. وى فرزند نصرالاطباء كاشى و متولد 1257 ش در كاشان است در 12 سالگى پس از آموختن زبان فارسى و مقدمات عربى براى ادامه تحصيل به تهران آمد و وارد مدرسه دارالفنون شد رشته پزشكى را انتخاب نمود و پس از سالها تحصيل به درجه پزشكى رسيد، ضمنا براى تكميل معلومات خود علم حقوق و فلسفه و حكمت و ادبيات عربى و معارف اسلامى را نيز فرا گرفت، بطورى كه در دوران جوانى گذشته از اينكه طبيب حاذقى بود دانشمندى والامقام نيز بود. وى خدمات خود را از معلمى دارالفنون آغاز كرد و همچنين به خدمت دادگسترى وارد شد. پس از صدور فرمان مشروطيت و تشكيل مجلس شوراى ملى از طرف اصناف تهران به وكالت مجلس اول برگزيده شد. بعد از اتمام مجلس خدمات خود را در دادگسترى ادامه داد.

مدتى رياست كل محاكمات وزارت دارايى با او بود تا سرانجام به معاونت وزارت دادگسترى منصوب گرديد. علاقه وى به تدريس و كار علمى موجب شد مدتى رياست مدرسه عالى علوم سياسى را برعهده بگيرد و زمانى نيز رياست مدرسه طب با او بود. از 1300 به وزارت معارف رفت و يكى از اركان اساسى و درجه اول آن وزارتخانه گرديد و در بنيانگذارى فرهنگ جديد ايران زحمات زيادى متحمل شد. ظاهرا شغل وى مدير كل وزارت معارف و بعدا فرهنگ بود ولى عملا تمام كارهاى آن وزارتخانه با صلاحديد او انجام مى گرفت و در تعميم فرهنگ در سطح كشور و تأليف كتب مفيده تلاش زيادى كرد. چندى نيز كفالت آن وزارتخانه را برعهده داشت.

در 1313 كه دانشگاه تهران بنياد گرفت و وزير فرهنگ بر آن رياست داشت دكتر نصر معاونت دانشگاه را تصدى مى نمود و سالها در مسند معاونت دانشگاه منشاء خدماتى گرديد. پس از تشكيل فرهنگستان به عضويت آنجا انتخاب شد و در وضع لغات جديد، نظريات مفيد و سودمند او مورد استفاده قرار گرفت.

دكتر ولى الله خان نصر در تمام مدت زندگى خود دقيقه اى از تدريس غافل نبود. او سالها استادى مدرسه طب دارالفنون و مدرسه علوم سياسى و دانشكده هاى طب و حقوق و معقول و منقول را برعهده داشت. وفات او در 1324 ش اتفاق افتاد و با مرگ وى يكى از دانشمندان بزرگ ايران كه در رشته هاى مختلف سرآمد دوران بود از دست رفت. شادروان نصر به تلفظ صحيح كلمات علاقه خاصى نشان مى داد و اگر ارباب رجوعى در مطلبى با وى سخن مى گفت وى ابتدا سخن او را از نظر

دستورى اصلاح مى كرد و سپس به كار او رسيدگى مى نمود. دكتر سيد حسين نصر استاد دانشگاه كه تحصيلات خود را در دانشگاه هاروارد در رشته فلسفه پايان داده و مدتى رئيس دانشكده ادبيات و زمانى معاون دانشگاه تهران و چندى رئيس دانشگاه صنعتى بود فرزند شادروان دكتر ولى الله نصر مى باشد.

دكتر ولى الله خان نصر به زبانهاى عربى و فرانسه تسلط داشت و تأليفات زيادى دارد كه از جمله مى توان جغرافياى اقتصادى عالم، جغرافياى طبيعى و سياسى كامل ايران، حيوان شناسى، و مجموعه مقالات دانش و اخلاق را نام برد. او مدتى هم رياست دانشكده ادبيات و علوم دانشگاه تهران را تصدى مى كرد و در تنظيم قانون اساسى و متمم آن نيز دست داشت.

دكتر سيد ولى اللَّه، فرزند سيد احمد، نصرالاطباء (و. 29 رجب 1293 ه.ق- ف. 29 بهمن 1324 ه.ش) مولد وى شهر كاشان است. دوازده سالگى به تهران آمد و به تحصيل علم طبابت و علوم اسلامى پرداخت. از دارالفنون درجه ى دكترى در پزشكى يافت و به طبابت پرداخت. در دوره ى اول مجلس از تهران انتخاب شد. مدتى رياست مدرسه ى علوم سياسى و دانشكده ى پزشكى و دانشكده ى ادبيات و محاكمات ماليه و ثبت اسناد را عهده دار بود و به كفالت وزارت دادگسترى نايل گرديد. در دانشكده هاى حقوق، طب، معقول و منقول به تدريس پرداخت. به مديريت كل وزارت فرهنگ منصوب شد و تا پايان عمر اين سمت را عهده دار بود. وى علاوه بر طب در علوم اسلامى و مقدمات آن تبحر كامل داشت. از آثار او كه به چاپ رسيده است: رساله ى دانش و اخلاق مى باشد.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد ششم)

نصير تنكابني، محمد

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س يازدهم ق)، طبيب

و شاعر. اهل تنكابن و داماد علامه شيخ حسين تنكابنى بود. در زمان تأليف «تذكره ى نصرآبادى» (1083 ق) به اصفهان رفت و در مسجد لنبان با ميرزا طاهر نصرآبادى ملاقات كرد. اشعارى از وى در تذكره ها آمده است. از اوست:

دل منبع حصول جميع مطالب است

اى راهرو چرا نفتادى به پاى دل

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تذكره ى نصرآبادى 202 -201)، الذريعه (1198/ 9)، فرهنگ سخنوران (936)، گلزار جاويدان (1634/ 3).

نصيرپور، باقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: جراحى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

نصيرزاده، محمدحسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى عفونى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

نصيري سمناني، نصرت اللَّه

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1336 -1283 ش)، پزشك و نويسنده. در سمنان به دنيا آمد. تحصيلات ابتدايى را در زادگاهش و تحصيلات متوسطه را در تهران و در مدرسه ى علميه و دارالفنون به پايان رساند و وارد دانشكده پزشكى شد. وى علاوه بر شغل طبابت در طى دوران خدمت خود مشاغل ديگرى از جمله: رياست كارگزينى و رياست بازرسى و معاونت وزارت فرهنگ و همچنين رايزنى فرهنگى و سرپرستى محصلين در سوئيس را بر عهده داشت. وى بر اثر سكته قلبى در سوئيس درگذشت. از آثارش: «دوره ى الكتريسته»؛ «بهداشت دبيرستانها»، با مشاركت دكتر عباس مودب نفيسى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ قومس (443)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (1466 ،538/ 1)، مؤلفين كتب چاپى (571/ 6).

نصيري، پروين

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: داشنيار، رشته: فيزيك مواد، دانشكده: بهداشت، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

نظيف

قرن:4

جنسيت:مرد

مليت:ايران

القس، نظيف بن يمين. از پزشكان معاصر عضدالدوله ى ديلمى و از جمله ى بيست و چهار طبيبى بود كه آن پادشاه آنان را در بيمارستان خود در بغداد به كار معالجه ى مريضان گماشته بود. كتابهاى اقليدسى را به عربى ترجمه كرد.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد ششم)

نفيس كرماني، برهان الدين نفيس

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(ز 853 ق)، طبيب. معروف به طبيب نفيس. وى در كرمان مى زيست و از اطباى مشهور عهد خود بود كه به سبب همين شهرت، ميرزا الغ بيگ بن شاهرخ تيمورى او را به سمرقند احضار نمود. نفيس مدتى در اين ديار در خدمت الغ بيگ به سر برد و شرح عربى كتاب «الاسباب والعلامات» نجيب الدين محمد بن على سمرقندى را كه از مهم ترين كتابهاى طبى بود، به نام الغ بيگ در 827 ق به پايان رسانيد. پس از كشته شدن الغ بيگ (853 ق)، وى به كرمان بازگشت و تا پايان عمر در آنجا ماند. از ديگر آثارش: رساله اى در «سمومات»، شرح «موجز القانون» على بن ابى الحزم قرشى، كه از بهترين شروح اين كتاب است و برهان الدين آن را در 841 ق در سمرقند به پايان رسانده است. اين كتاب به «شرح نفيسى» نيز مشهور مى باشد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (16/ 9)، اعيان الشيعه (227/ 10)، تاريخ ادبيات در ايران (109/ 4)، حبيب السير (35/ 4) الذريعه (110 ،96 -95/ 14 ،82/ 13)، ريحانه (127 -122/ 6)، سرآمدان فرهنگ (222/ 1)، كشف الظنون (1900 ،77)، لغت نامه (ذيل/ نفيس)، معجم المؤلفين (114/ 13).

نفيسي، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ناظم الاطباء ميرزا على اكبرخان (و. كرمان 1263 ه.ق- ف. 1342 ه.ق) فرزند محمدحسن بن على اكبر بن محمد بن محمدكاظم بن ابى القاسم بن محمدكاظم بن سعيد شريف نفيسى. پزشك، اديب و لغوى، تحصيلات مقدماتى را در كرمان فراگرفت، سپس به سال 1282 ه.ق به تهران آمد و به مدرسه ى دارالفنون رفت و در سال 1289 ه.ق فارغ التحصيل شد. سپس به رياست مريضخانه ى دولتى منصوب شد و تا سال 1298 در اين سمت باقى بود. در سال

1303 ه.ق به دعوت ظل السلطان به اصفهان رفت و دو سال بدانجا بود. در سال 1310 جزو اطباى حضور ناصرالدين شاه درآمد. او را تأليفات متعددى در طب و تشريح و لغت است. اثر معروف او فرنودسار (فرهنگ نفيسى) است.

لقب ميرزا على اكبرخان نفيسى (1263 ه.ق- 1342)، از اطباى معروف و دانشمند قرن چهاردهم و مؤلف فرهنگ نفيسى يا «فرنودسار». در كرمان تولد يافت. تحصيلات مقدماتى را در همان شهر به پايان رساند سپس به فراگرفتن حكمت الهى و فلسفه پرداخت و در دارالفنون تهران كه تازه تأسيس شده بود به تحصيل طب پرداخت. در سال 1289 از آن مدرسه فارغ التحصيل شد و به تأسيس بيمارستان دولتى به سبك بيمارستانهاى اروپا از طرف ناصرالدين شاه مأمور شد. تأليفات وى در طب شامل يك سلسله كتابهاى سودمند است كه يا خود مستقيماً نوشته و يا از كتب فرانسه ترجمه كرده است بدين قرار: 1- كتابى در پاتولوژى و كلينيك جراحى. 2- رساله اى در فيزيك. 3- رساله اى در جراحى، 4- رساله اى در تراپوتيك. 5- دو رساله در سوء هضم. 6- كتابى بنام مذاكرات. على اكبر نفيسى در نهضتهاى فرهنگى نيز پيشقدم بود. به «عضويت انجمن معارف» درآمد و مدرسه ى شرف را به روش مدارس اروپائى تأسيس كرد. مهمترين تأليف او كتاب فرهنگ نفيسى يا فرنودسار مى باشد كه بيست و پنج سال عمر خود را صرف آن كرد. نسخه ى اصلى اين كتاب شامل چهار مجلد بزرگ است در 3317 صفحه و شامل 99552 لغت تازى و 58879 لغت فارسى است.

(1343/ 1342 -1263 ق)، پزشك، نويسنده و مؤسس. ملقب به ناظم الاطباء. در كرمان به دنيا آمد. پس از تحصيلات مقدماتى در

زادگاهش با مساعدت وكيل الملك، حاكم كرمان، جهت ادامه ى تحصيل به تهران آمد و در دارالفنون به تحصيل طب پرداخت. در 1285 ق قبل از اتمام دوره ى طب، طبابت هنگ مهندسى در تهران به او سپرده شد. وى بعد از فراغت از تحصيل به پيشنهاد ميرزا حسين خان مشيرالدوله، نخستين بيمارستان جديد را به روش اروپايى در ايران كه همان مريضخانه ى دولتى (بيمارستان سينا) است، تأسيس كرد و خود رياست آن را به عهده گرفت. وى رد مجلس حفظ الصحه (متشكل از پزشكان نامى شهر) كه نخستين بار در تهران تشكيل شد، حضور داشت. او پس از كناره گيرى از رياست بيمارستان دولتى در 1298 ق با ميرزا حسين خان مشيرالدوله به مشهد رفت و در آنجا بيمارستان رضوى را، از موقوفات آستان قدس رضوى، بنيان نهاد و آن دومين بيمارستان به روش اروپايى در ايران بود. از 1310 ق جزو اطباى ناصراالدين شاه و مظفرالدين شاه شد و به طبابت در دربار اشتغال ورزيد. وى كتاب هايى در «پاتولوژى و كلينيك جراحى»، «فيزيك»، «جراحى»، «تراپوتيك»، «تشريح» و دو رساله در «سوء هضم» تأليف كرده است. از ديگر آثارش: «پزشكى نامه»، نامه داروهاى طب قديم در برابر نامهاى اروپايى؛ «تعليمات ابتدايى»؛ «فرهنگ نفيسى»، در لغت، «نامه ى زبان آموز».[1]

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد ششم)

منابع زندگينامه :[1] تاريخ بيدارى ايرانيان (مقدمه/ 219 -215)، دايرةالمعارف فارسى (2994/ 2)، روز شمار تاريخ (133/ 1)، ريحانه (123 -121/ 6)، شرح حال رجال (435/ 2)، فرهنگ نفيسى (1/ مقدمه)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (2442/ 2)، لغت نامه (ذيل/ ناظم الاطباء)، مكارم الآثار (1702 -1701/ 5) مؤلفين كتب چاپى (549 -547/ 4)، يادگار (س 3، ش

4، ص 65 -52).

نفيسي، محسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

نقشينه، رضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: آسيب شناسى دامپزشكى، دانشكده: دامپزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

نمازي شاهرودي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

على نمازى شاهرودى فرزند عالم ربانى و زاهد سبحانى حاج شيخ محمد نمازى شاهرودى از علماء مبرز و متقى و دانشمندان متتبع و نويسندگان متبحر حوزه علميه مشهد مقدس بوده اند.

در سال 1332 قمرى در شهرستان شاهرود متولد شده و در بيت علم و تقوا پرورش يافته و مقدمات و سطوح را در زادگاه خود نزد والدشان و ساير اساتيد فراگرفته و آنگاه براى تكميل مبانى فقه و اصول مهاجرت به مشهد مقدس نموده و و از محضر آيات عظام و فقهاء كرام آن سامان به ويژه مرحوم آيت اللَّه حاج ميرزا مهدى غروى اصفهانى كه در معارف اهل بيت عصمت و طهارت نادره زمان واغلوطه اوان بوده و شاگردان مكتبش چون حاج شيخ مجتبى و حاج شيخ هاشم قزوينى و حاج شيخ كاظم دامغانى و ميرزا جواد آقاى تهرانى و صدها نفر ديگر امثالهم از آيات بزرگ و دانشمندان بنام معاصر بودند استفاده فقه و معارف الهى نموده و به نجف اشرف مشرف و چندى هم در آنجا اقامت و از مبانى مدرسين و مجتهدين حوزه نجف مطلع و استفاده نموده و به مشهد مراجعت و به تأليف كتب مفيده و تدريس پرداخته و مهارتى عجيب در مناظره با پيروان اديان ديگر و مذاهب باطله داشت و نيز در احتجاج و مباحثه با اهل سنت و جماعتى و در سفرهاى عديده اش به حجاز و كشور سعودى مباحثاتى با حضرات داشته كه موجب استبصار عده اى از مردم پاكستان و هندوستان شده است.

آن مرحوم

در علوم غريبه و علم طلب قديم و گياه شناسى و رياضى هم اطلاع عميق داشته و با زبان فرانسه هم آشنائى داشته حدود سه دوره بحارالانوار را از اول تا آخر مطالعه و در اثر اين مطالعات موفق به تأليف مستدرك البحار در ده مجلد شده كه پنج جلد آن در زمان حيات خودش به طبع رسيده و پنج مجلد آن پس از رحلتش فرزند ياد شده اش اقدام به طبع و نشر آن نموده و حافظ تمام قرآن و يا اكثر آن بوده زيرا از هر آيه كه مى پرسيدند فورا آدرس درس آن را مى داد و به گفته برخى از مرحوم آيت اللَّه مرعشى نجفى قدس اللَّه سره از ايشان پرسيده بودند فرموده بود كه آقاى نمازى مجلسى زمان ما بوده است.

نگارنده اين كتاب چون مدتى در مدرسه نواب مشهد با ايشان همسايه و مرواده داشتم ايشان را از جهاتى كم نظير يافتم. تأليفات بسيارى دارد كه از ديدگان عزيزان مى گذرانم.

1- اثبات ولايت كه 6 مرتبه به چاپ رسيده.

2- ابواب رحمت 2 مرتبه چاپ شده.

3- تاريخ فلسفه و تصوف 2 مرتبه چاپ شده.

4- مقام قرآن و عترت 3 مرتبه چاپ شده.

5- اركان دين 2 مرتبه چاپ شده در خداشناسى و پيغمبر و امام شناسى و فروع دين و نماز و زكوه و روزه و حج و ولايت. و زيارت پيغمبر و ائمه هدى و شرح قيامت صغرى و رجعت و قيامت كبرى تدوين شده است.

6- الهدى الى صراط مستقيم.

7- دوره مستدرك سفينه البحار در ده جلد به طبع رسيده.

8- رساله تفويض

9- تاريخ مجالس روضه خوانى

10- زندگانى حبيب بن مظاهر

11- اصول دين

12- الاسلام الهاديه فى الاعتبار الكتب الاربعه

13- رساله نور الابصار

14- مناسك

حج- مشتمل بر وجوب حج و مذمت تارك آن و خلقت كعبه و حجرالاسود و حرم و قضاياى آن.

تأليفات طبع نشده علامه نمازى

1- روضات النظرات، دوره فقه استدلالى ده جلد.

2- مستدركات علم رجال، ده جلد.

3- مستطرفات المعالى در احوال راويان احاديث.

4- دوره معارف القرآن مشتمل بر چهل و سه جزو.

5- رساله اى در طب.

6- معرفه الاشياء- گياه ها- درختها حيوانات و جمادات.

7- مباحث اصول.

متاسفانه اين دانشمند متتبع و محدث متبحر و مؤلف مكثر در شب دوشنبه دوم ماه ذيحجه سال 1405 هجرى قمرى برابر 28 مرداد ماه 1364 شمسى از دنيا رفته و در جوار سلطان سرير ارتضا حضرت على بن موسى الرضا عليه الصلوه والسلام مدفون گرديد عاش سعيدا و مات سعيدا حشره اللَّه مع الشهداء والسعداء آمين يااللَّه.

محقق، عالم دينى.

تولد: 1294 ق.، شاهرود.

درگذشت: 28 مرداد 1364، (دوم ذيحجه سال 1405 ق.).

آيت الله على نمازى شاهرودى، فرزند آيت الله محمد نمازى شاهرودى، مقدمات و سطوح عالى را در شاهرود نزد پدر و ديگر اساتيد فراگرفت. سپس رهپسار مشهد شد . در آنجا مدارج عاليه فقه و اصول را يكى پس از ديگرى پشت سر گذاشت به گونه اى كه در بيست و دو سالگى شروع به تقرير فقه استدلالى نمود.

مدتى نيز به حوزه ى نجف اشرف رفت و در آنجا به تحصيل فقه و مبانى اصول پرداخت. سپس به ايران بازگشت و در مشهد مقيم شد. ايشان همچنين به علم رياضى و تاريخ و نيز خطاطى آشنايى داشت و به ويژه كتاب هايش را به خط خودش مى نوشت. آيت الله نمازى به زبان عربى مسلط بود و با زبان فرانسوى هم آشنايى داشت. وى طب سنتى و گياه شناسى و علوم غريبه را خوب مى دانست،

ضمنا به روش هاى مباحثه و مناظره نيز مسلط بود. فعاليت عمده و اساسى ايشان پيرامون احاديث و رجال حديث بحارالانوار اختصاص داشت.

آثار ايشان عبارتند از: مستدرك سفينه البحار (در ده جلد)؛ الاحتجاج بالتاج على اصحاب اللجاج (الهادى)؛ الاعلام الهاديه فى اعتبار الكتب الاربعه؛ ابواب رحمت (جلد اول، مشهد، 1337، ق.، قم، 1362)؛ تاريخ فلسلفه و تصوف (يا مناظره دكتر با سياح پياده، جلد اول، 1377 ق.)؛ مناسك حج؛ رساله تفويض؛ رساله علم غيب (ع)؛ اصول دين؛ رساله نورالانوار؛ اركان دين؛ زندگانى حبيب بن مظاهر اسدى؛ تاريخچه ى مجالس روضه خوانى و عزادارى سيد مظلومان (ع) قرآن و عترت در اسلام.

آثار علمى خطى چاپ نشده وى به اين شرح هستند: مستطرفات المعالى؛ مستدركات علم رجال (پانزده جلد)؛ روضات النظرات؛ مجموعه نفيسه در طب؛ معرفة الاشياء (گياه شناسى)؛ مطرف الهيه؛ حواشى بر بعضى كتب مانند: حاشيه بر تفسير برهان، حاشيه بر رجال ممقانى، حاشيه بر رجال آيت الله خويى؛ حاشيه بر رجال شيخ طوسى و تصحيح آن، حاشيه بر كتاب جواهر در فقه تأليف محمدحسن نجفى، حاشيه بر كتاب وقايع المشهور، حاشيه بر كتاب بحارالانوار آيت الله غرورى، حاشيه بر رساله ى شريف رجبيه محدث بيرجندى و حواشى ديگر.

(تو ح 1332 ق)، عالم دينى، فقيه، محدث و متكلم. در شاهرود به دنيا آمد. پس از فراگيرى مقدمات و استفاده از محضر پدرش، به مشهد مهاجرت نمود و سطوح را نزد مدرسين بزرگ حوزه ى مشهد به پايان رسانيد. آنگاه از بحثهاى معارف و اخلاق آيت اللَّه آقا ميرزا مهدى غروى اصفهانى بهره مند گشت. او علاوه بر امامت جماعت يكى از مساجد مشهد به كار تأليف و تصنيف كتب دينى و تحقيقات در اين زمينه اشتغال

داشت و تأليفات بسيارى از خود باقى گذاشت. از آثارش: «مستدرك سفينةالبحار»؛ «ابواب رحمت»؛ «تاريخ فلسفه و تصوف»؛ «اركان دين»؛ «مقام قرآن و عترت در اسلام»؛ فهرست «منتقى الجمان»؛ كتاب «اثبات ولايت»؛ تذييلات كتاب «مجموعة الاخبار»؛ «شرح زندگانى حبيب بن مظاهر»؛ «تاريخچه ى مجالس روضه خوانى»؛ «مناسك حج و وجوب و فضيلت آن»؛ «نورالانوار»، به فارسى و عربى؛ رساله اى در «علم غيب امام (ع)».[1]

على ابن العالم الكامل و العابد الزاهد آيت اللَّه حاج شيخ محمد معروف به (نمازى) شاهرودى از علماء و ائمه جماعت معاصر مشهد مقدسند.

وى در حدود سال 1332 قمرى متولد شده و در بيت علم و ورع و تحت تربيت پدر دانشمند و زاهدش پرورش يافته و پس از خواندن مقدمات و قسمتى از سطوح را از مدرسين بزرگ حوزه مشهدبه پايان رسانيده سپس از محضر مرحوم عالم ربانى و آيت اللَّه سبحانى مربى نفوس و مهذب اخلاق آيت اللَّه الملك العلام آقا ميرزا مهدى غروى اصفهانى سالهاى متمادى استفاده نموده و با هم از محضر آيات ديگر مشهد بهره مند گرديده و در مسجدى از مساجد بالا خيابان به اقامه جماعت و تبليغ احكام تا حال تحرير اشتغال دارند

نگارنده گويد از سال 1364 ق كه در مشهد اقامت داشتم و در مدرسه نواب از محضر مرحوم آيت اللَّه ميرزا مهدى اصفهانى خارج مبحث حج را استفاده مينمودم با معظم له آشنا شده و بعد از درس مذاكره بحث را مى نموديم وى را دانشمندى متقى و پارسا و مشغول به مطالعه و تأليف شناخته ام خداوند امثال ايشان را همواره موفق بدارد.

تأليفات مطبوع ايشان از اينقرار است.

1- ابواب رحمت دو مرتبه به طبع رسيده 2- تاريخ فلسفه تصوف 3- متدرسك

سفينه البحار ج 1 و 2 بطبع رسيده 4- كتاب اركان دين در آن شرح اصول دين (خداشناسى و فروع دين نماز و زكوه و روزه و حج و ولايت و زيارت پيغمبر و ائمه هدى و شرح قيامت صغرى (رجعت) و قيامت كبرى) 5- مقام قرآن و عترت در اسلام 6- فهرست منتقى الجمان 7- تذييلات كتاب مجموعه الاخيار 8- شرح زندگانى حبيب ابن مظاهر 9- تاريخچه مجالس روضه خوانى 10- مناسك حج و وجوب و فضيلت آن 11- كتاب اثبات ولايت 13 -12- نورالانوار فارسى و عربى 14- رساله اى در علم غيب امام (ع)

تأليفات مخلوط ايشان

1- تتمه مستدرك سفينه البحار ده جلد 11- مستدركات علم رجال شيخ 5 جلد 16- كتاب اصول دين 17- كتاب مستطرفات المعالى در احوال رجال و راويان اخبار 18- روضات النضرات در فقه استدلالى ده مجلد 19- معارف الهيه 20- مجموعه نفيسه در طب 21- معرفه الاشياء و غيره

برگرفته از كتاب :گنجينه دانشمندان (جلد نهم)

منابع زندگينامه :[1] گنجينه ى دانشمندان (184 -183/ 7 ،374/ 5)، مؤلفين كتب چاپى (437/ 4).

نواب سيد محمد واجد علي خان

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ابن حكم سيد جعفر على خان بن غلام حسين خان بن قاسم على خان اصفهانى. طبيب حاذق و حكيم، مؤلف مجموعه اى در پزشكى به زبان فارسى، از فضلاى قرن سيزدهم و اوايل قرن چهاردهم هجرى است. تاريخ نسخه 1316 هجرى مى باشد.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

نواب شيخ الاسلامي، عيسي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1317، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه پاريس در سال 1342، دكتراى تخصصى جراحى عمومى از دانشگاه پاريس در سال 1348، و فوق تخصص ارتوپدى از دانشگاه پاريس در سال 1350.

مرتبه علمى:

استاديار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1352 تا سال 1360 و دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1360 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

تدريس دروس جراحى و ارتوپدى در دانشگاههاى پاريس و علوم پزشكى تهران، نظارت بر چندين پايان نامه تخصصى جراحى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 2، تعداد مقالات به زبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

ارتوپدى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

نوازي، محمدعلي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى عمومى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

نوبخت حقيقي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: داخلى نفرولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى بيماريهاى داخلى در سال 1361 و فوق تخصصى نفرولوژى در سال 1367.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى علوم پزشكى شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

پژوهش هاى متعدد در زمينه نفرولوژى و دستگاه ادرارى، استاد راهنماى 2 پايان نامه دكتراى پزشكى و داخلى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

نفرولوژى، دستگاه ادرارى و تناسلى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 4، تعداد مقالات به زبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

نفرولوژى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

نوحي، فريدون

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى قلب، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى ايران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

نوربخش

قرن:9

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محمدحسين نوربخش فرزند مير قوام الدين معروف به «بهاءالدوله» از پزشكان مهم قرن نهم هجرى است. بهاءالدوله طب را نخست در رى و سپس در هرات نزد استادان هندى بياموخت و مدتى در خدمت سلطان حسين ميرزا بود و عاقبت به رى بازگشت و در همانجا درگذشت. تنها كتابى كه از او باقى است «خلاصةالتجارب» است كه در حقيقت خلاصه ى تجربه هاى خود او است.

برگرفته از كتاب :فرهنگ فارسي معين (جلد ششم)

نوربخش، خسرو

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1321، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى عمومى از دانشكده پزشكى دانشگاه مشهد در سال 1347، دكتراى تخصصى بيماريهاى داخلى در سال 1354، طى يك دوره يك ساله بيماريهاى گوارش در بيمارستان هاى جرج تاون و جرج واشنگتن آمريكا، طى يك دور دو ساله گاستروآنترولوژى در دانشگاه منچستر انگلستان و اخذ مدرك فوق تخصص بيماريهاى گوارشى.

مرتبه علمى:

عضويت در هيأت علمى دانشگاه مشهد، ارتقاء به درجه دانشيارى دانشگاه مشهد در سال 1366.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

پژوهش در زمينه بيماريهاى گوارشى و روشهاى درمان آنها، راهنمائى مشاوره و نظارت بر 10 پايان نامه تخصصى دستگاه گوارش.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 6

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

فيزيوپاتولوژى كبد و مجارى صفراوى، داخلى و دندان پزشكى، بيماريهاى داخلى براى دانشجويان داروسازى، بخشى از بيماريهاى كبدى، فيزيوپاتولوژى بيماريهاى معده و اثنى عشر، داروهاى گوارشى، فيزيولوژى لوله گوارش.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 9 تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

درمان طبى سنگهاى صفراوى، درمان طبى سندرم سوء جذب، عوارض گوارشى بيماريهاى ديابت، عوارض درمانى داروهاى خواركى، استفاه از همودياليز در سندرم هپاتورنال،

تغييرات SEL در بيماريهاى مرى، شناسائى ناقلين و بيماران با سابقه هپاتيت ويرال در مطب.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

نوروزبيگي، يحيي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1315، مرتبه علمى: استاد، رشته: گوش و حلق و بينى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى در سال 1345، دكتراى تخصصى گوش و حلق و بينى و طى دوره هاى تخصصى در لندن.

مرتبه علمى:

استاديار دانشكده پزشكى دانشگاه مشهد در سال 1349، دانشيار دانشده پزشكى دانشگاه مشهد در سال 1356 و ارتقاء به درجه استادى دانشكده پزشكى دانشگاه مشهد در سال 1363.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى ضايعات گوش و حلق و بينى و حنجره در 412 مجذوم آسايشگاه محراب خان مشهد در سال 1351، راهنمائى مشاوره و نظارت بر 12 پايان نامه دكتراى پزشكى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 23، تعداد مقالات به زبان خارجى: 2

زمينه علمى مقالات:

گوش و حلق و بينى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

نوروزي، ضياءالدين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1317، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى زيست شناسى از دانشكده علوم پزشكى تهران، كارشناسى ارشد زيست شناسى از دانشكده علوم پزشكى تهران، دكتراى پزشكى از دانشگاه تهران در سال 1346، دكتراى تخصصى كودكان در بيمارستان بهرامى وابسته به دانشكده پزشكى تهران.

مرتبه علمى:

استاديار دانشكده پزشكى تهران از سال 1353، ارتقاء به درجه دانشيارى در سال 1369.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

طرح روشهاى نوين درمان خوراكى اسهال و استفراغ و مقايسه روشهاى تزريقى و خوراكى و نتيجه گيرى، راهنمائى مشاوره و نظارت بر 30 پايان نامه تخصصى و دكتراى عمومى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى:

15، تعداد مقالات به زبان خارجى: 3

زمينه علمى مقالات:

بيماريهاى اسهال و استفراغ، انواع ذرهيدراتاسيون با اختلالات الكتروليتى، مقايسه سرم هاى تزريقى و خوراكى و ساير بيماريهاى اطفال.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

نهائي، محمدرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1330، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: ميكروب شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى علوم آزمايشگاهى از دانشگاه تبريز در سال 1356 و دكتراى تخصصى ميكروب شناسى پزشكى از دانشكده پزشكى دانشگاه نيوكاسل انگلستان در سال 1362.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه علوم پزشكى تبريز از سال 1362 تا سال 1369 و دانشيار دانشگاه علوم پزشكى تبريز از سال 1369.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى نقش آنزيم بتالاكتاماز در باكتريهاى گروه انتر و باكترياسه مقاوم در مقابل آمپى سيلين، كنترل ميكروبى چند فرآورده داروئى، بررسى ميكروبى برخى از فرآورده هاى داورئى، مطالعه باكترى هاى بيمارى زاى روده اى در نوزادان و تهيه ديسك آنتى بيوتيك ها و بررسى ارزش كاربردى آن در ميكروب شناسى بالينى، مطالعه تولد بتاكتاماز در باكترى هاى شايع ايزوله شده از نمونه هاى بالينى و رابطه آن با MIC، بررسى اثرات باكتريسيدى و باكتريواستاتيكى ترى سايكلين B بر روى تعدادى از باكترى ها و بررسى ظهور مقاومت احتمالى، مطالعه عفونت هاى شايع در بيماران مبتلا به لوسمى حاد، مطالعه عفونت هاى ادرارى ناشى از دستكارى و سوند گذارى در بيماران بسترى در بخش جراحى مركز پزشكى امام خمينى تبريز، مطالعه سودوموناهاى جدا شده از نمونه هاى بالينى و الگوى مقاومت آنها در برابر آنتى بيوتيك ها، مطالعه عفونت هاى روده اى، مطالعه الگوى حساسيت باكتريهاى ايزوله شده از عفونتهاى ادرارى، بررسى كمپلوباكترپيلورى در بيوپسى هاى معده، مقايسه كشت ادرار مثانه با كشت.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا

ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

روشهاى آزمايشگاهى ميكروب شناسى پزشكى و اصول بيولوژيك و بالينى بيمارى هاى عفونى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى:-، تعداد مقالات به زبان خارجى: 15

زمينه علمى مقالات:

علوم آزمايشگاهى، ميكروب شناسى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

نياز شيرازي، علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1263 -1197 ق)، خطاط، طبيب و شاعر، متخلص به نياز. مشهور به خوشنويس. از سادات شيراز بود. طب و حكمت و ساير علوم را در محضر پدر آموخت و نزد دايى خود، حاج ميرزا ابراهيم مجتهد، فقه و اصول را فراگرفت. وى در خط شكسته نيز ماهر بود و اين فن را نزد خواجه ابوالحسن خوشنويس فسايى، شاگرد بلا واسطه ى درويش عبدالمجيد طالقانى آموخت. او به سه شيوه مى نوشت. يكى به شيوه ى خواجه ابوالحسن، ديگر به شيوه ى درويش عبدالمجيد و سوم به شيوه ى خاصى كه از تركيب اين دو به دست آمده بود. وى براى سياحت به هندوستان رفت و دو سال در آنجا ماند. سپس به شيراز بازگشت و به علت اختلال در امرار معاش، مدتى خانه نشين شد و بعد به فسا رفت. پس از مدتى به شيراز مراجعت نمود و در آن شهر انزوا گزيد. نياز در زمان حيات خويش به شاعرى معروف نبود، ولى بعد از فوت، اشعارش به دست آمد. از آثارش: حاشيه بر شرح قطب الدين شيرازى بر «كليات قانون»؛ حاشيه بر شرح قرشى بر «تشريح قانون»؛ مثنوى «فيروز و نسرين»، مشتمل بر نكات حكمى، موعظه و نصيحت كه در «مكارم الآثار» نام اين مثنوى، «راز و نياز» بر وزن «گلشن راز» ذكر شده است؛ «ديوان» شعر، در حدود پنج هزار بيت به همراه «ساقى نامه». از آثار خطى وى كتابت

چند نسخه «ديوان» حافظ و «خسرو و شيرين» وحشى و «خمسه» نظامى و «شاهنامه» فردوسى را مى توان نام برد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :آثار عجم (545)، حديقةالشعراء (1947 -1943/ 3)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (756 -752/ 5)، الذريعه (1240 -1239/ 9)، ريحانه (273/ 6)، طرائق الحقائق (333 -322/ 3)، فارسنامه ى ناصرى (1108 -1104/ 2)، فرهنگ سخنوران (961)، مرآت الفصاحه (675 -673)، مصطبه ى خراب (194)، مكارم الآثار (1722/ 5 ،60 -57/ 1).

نياكي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: ارتوپدى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

نيتي، جمال

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: بهداشت، دانشكده: بهداشت، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى بهداشت از دانشگاه تهران، كارشناسى ارشد بهداشت از دانشگاه الكساندريا آمريكا و دكتراى تخصصى بهداشت از دانشگاه پيتسبورگ آمريكا.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشكده بهداشت دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

توسعه بهداشت و آموزش پزشكى، بهداشت عمومى، طب پيشگيرى، راهنمائى مشاوره و نظارت بر 10 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى: 10

زمينه علمى تأليفات:

بهداشت عمومى، اپيدميولوژى، آموزش بهداشت، طب پيشگيرى، بهداشت محيط.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 30، تعداد مقالات به زبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

بهداشت عمومى، توسعه آموزش پزشكى و بهداشت.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

نيري كمان، گيتي دخت

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد: 1326، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: فيزيولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى فيزيولوژى از دانشكده پزشكى دانشگاه بريستول انگلستان در سال 1353.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى شيراز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

lesions on the food behaviour of diabettes by aiioxan in young dogs EffectsRat of hypothalamic ventromfast and

slow twith muscle Blood chare cterstic of the donkey Induction the plasma and cardiovascular state in hypo

and hyperthyroid rats

تدريس دروس فيزيولوژى پيشرفته و پزشكى و دامپزشكى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

فيزيولوژى دستگاه گوارش.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى:-، تعداد مقالات به زبان خارجى: 6

زمينه علمى مقالات:

Communication between nerves and Structure Features of muscle

fibers

froma a fast and a slow twitch in the kitten during posnatal development ارتباط بين رگها و ماهيچه ها.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

نيك بين، بهروز

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: ايمونولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

نيك پور، بهمن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1322، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بهداشت، دانشكده: بهداشت، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى از دانشكده اصفهان در سال 9431، M.P.H در رشته بهداشت از دانشگاه تهران در سال 1353، تخصص مديريت خدمات بهداشتى و درمانى از دانشگاه تهران در سال 1355.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده بهداشت دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى طولى مسائل بهداشتى درمانى در استان چهارمحال و بختيارى، بررسى تست سل دريچه هاى كمتر از يك سال در استان چهارمحال و بختيارى، بررسى طول مسائل جمعيتى در روستاهاى مباركه اصفهان و بررسى نحوه تغيير نظام آموزش پزشكى براساس نيازمنديهاى جامعه، استفاده از فرصت مطالعاتى در كشور هندوستان، راهنمائى مشاوره و نظارت بر 20 پايان نامه كارشناسى ارشد و دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى: 1

زمينه علمى تأليفات:

مديريت و برنامه ريزى خدمات بهداشتى درمانى، سيماى بهداشت و درمان در ايران، بهداشت و درمان در روستاهاى چهارمحال و بختيارى، بررسى نحوه تغييرات نظام آموزشى و ارائه خدمات بهداشتى درمان براساس نيازمنديهاى جامعه.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 4، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

بررسى كم خونى در روستاهاى مباركه اصفهان، وضعيت بيماردهى در استان اصفهان، نقش بسترى در منزل در خدمات بهداشتى درمانى، پزشكى اجتماعى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

نيك نفس، پدرام

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1325، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى كرمان.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى بيماريهاى كودكان از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1356.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه علوم پزشكى كرمان از سال 1358 تا سال 1368 و دانشيار دانشگاه علوم

پزشكى كرمان از سال 1369 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى علل زردى در نوزادان، بررسى نوزادان مادران ديابتى، مايع درمانى خوراكى با پودر پيشنهادى سازمان بهداشت جهانى، بررسى تأثير پيشگيرى گاماگلوبين عضلانى در اطرافيان بيمار مبتلا به هپاتيت عفونى، تدريس دروس بيماريهاى كودكان و نوزادان در دانشگاه علوم پزشكى كرمان.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) بزبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

دارو در دوران باردارى و شيردهى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 2، تعداد مقالات به زبان خارجى:-

زمينه علمى مقالات:

بررسى نوزادان مادران ديابتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

نيلي نيشابوري، ابوسهل سعيد

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(420 -353 ق)، فقيه، طبيب، اديب، نحوى و شاعر. اهل نيشابور بود. او در علم طب استاد بود و از مشاهير اطبا به شمار مى آمد و تصانيفى در اين زمينه دارد. وى همچنين در فقه و فنون شعر و ادب نيز متبحر بود. از آثار او: اختصار كتاب «المسائل» حنين بن اسحاق؛ تلخيص «شرح فصول بقراط» جالينوس همراه با نكاتى از «شرح ابوبكر رازى».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الاعلام (150/ 3)، تاريخ طب (679 -678/ 2)، عيون الانباء فى طبقات الاطباء (314)، كشف الظنون (1668)، معجم الادباء (218/ 11)، معجم المؤلفين (225/ 4)، الوافى بالوفيات (240/ 15).

واعظ شيرازي، علي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

فرزند حاج على اكبر بن حاج قاسم. عالم فاضل زاهد عابد، اديب كامل، و طبيب ماهر، از نوادر زمان، و مفاخر علمى و عملى اصفهان به شمار مى رفت. در زد و تقوا وحيد و يگانه بود.

در شعبان 1294 متولد، و در نزد جمعى كثير از فضلاء تحصيل نمود كه از آن جمله است: شيخ عبدالحسين محلاتى، و حاج آقا حسين بروجردى (در موقع تحصيل در اصفهان) و آقا سيد محمد باقر درچه اى، و آخوند كاشى، و حاج ميرزا محمدباقر حكيم باشى؛ و در نجف از محضر: شيخ الشريعه ى اصفهانى، و آقا سيد محمدكاظم يزدى، و آخوند خراسانى و غيره استفاده برده، پس از مراجعت به اصفهان سال ها به شغل تجارت مشغول بوده، سپس مدتى طبابت مى فرموده، پس از آن ترك تجارت و طب گفته، جهت ارشاد و هدايت مردم منبر رفته، به مداواى روحى مردم پرداخته.

واعظى بود شيرين بيان، و متكلمى فصيح اللسان، منابرش شام مواعظ شافيه، و نصايح كافيه، از حديث و اخبار و تفسير و تاريخ بود.

در مدرسه ى

صدر ادبيات و نهج البلاغه و تفسير مى فرمود، و عده اى از طلاب از محضرش مستفيد مى شدند.

در شب 24 جمادى الاولى سال 1357 وفات يافته، جنازه با احترامات لازم به قم منتقل گرديده، و در مقبره ى شيخان مدفون گرديد.

از آثارش تصحيح و مقابله ى قسمتى از تفسير «تبيان» شيخ طوسى است كه به طبع رسيده است.

پدرش از تجار و فضلا بوده، و در نجف نزد مولى محمد حسين كاظمينى تحصيل نموده، و كتابى در شرح چهل حديث در فضيلت صلوات بر پيغمبر و آل او عليهم السلام نوشته، و در سال 135 در آنجا وفات يافته است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

وحدت رشتي، حسين

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1260 -1250 ق)، طبيب و شاعر. اصلش از رشت است. وى غير از تحصيلات متداول زمان، در علم طب مهارت داشت و در اطراف رشت و گيلان به طبابت مشغول بود. ظاهراً وى در هنگام مرگ بيش از سى و پنج سال نداشته است. از اوست:

خونين جگر نمود خطت مشك تاب را

خالت ستاره سوخته كرد آفتاب را

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقةالشعراء (1983 -1982/ 3)، فرهنگ سخنوران (977)، مصطبه ى خراب (213 -212).

وصال، عبدالكريم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: راديولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

تحصيل پزشكى در دانشگاه مونيخ، برلين غربى و لندن، گذراندن دوران رزيدنسى، جراحى رزيدنسى راديولوژى در بيمارستانهاى راندولف ويرشو ونيوكلن در برلين غربى و دكتراى تخصصى راديولوژى از برلين غربى.

مرتبه علمى:

طى مراحل استاديارى، دانشيارى و ارتقاء به درجه استادى دانشگاه علوم پزشكى شيراز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

راديولوژى، نظارت و راهنمائى 10 پايان نامه تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

اصول پزشكى هسته اى.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 1، تعداد مقالات به زبان خارجى: 34

زمينه علمى مقالات:

پزشكى راديولوژى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

وصال، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1319، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيوشيمى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى كشاورزى از دانشگاه آمريكائى بيروت در سال 1343، كارشناسى ارشد بيوشيمى و تغذيه و صنايع غذائى از دانشگاه آمريكائى بيروت در سال 1345، دكتراى تخصصى بيوشيمى و تغذيه از دانشگاه ايالتى و انستيتو پلى تكنيك ويرجينا آمريكا در سال 1348، فوق تخصص بيوشيمى از دانشگاههاى بركلى آمريكا، سانفرانسيسكو، ويرجينيا و استراليا.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه شيراز از سال 1346 تا سال 1349، استاد مدعو و محقق دانشگاه سانفرانسيسكو از سال 1356 تا سال 1357، استاد مدعو و محقق دانشگاه ايالتى و انستيتو پلى تكنيك ويرجيناى آمريكا از سال 1369 تا سال 1370، استاد مدعو و محقق در دانشگاه گونيرلند استراليا در سال 1367، استاد بيوشيمى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى شيراز.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بيوشيمى كيست هيداتيك، ليشمانيا، و داروهاى گياهى حاوى مواد ضد استروژنى و ضد باردارى،

استفاده از 4 فرصت مطالعاتى در دانشگاه هاى بركلى، سانفرانسيسكو، ويرجينيا، و استراليا، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 11 پايان نامه كارشناسى ارشد و بيوشيمى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

تغذيه و سوء تغذيه.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى:-، تعداد مقالات به زبان خارجى: 15

زمينه علمى مقالات:

بيوشيمى اكينوكوكوس، ليشمانيا و اثرات ضد استروژنى گياه physalis alkebeugi تأثير كمبود روى بر رسپتورهاى هورمونهاى استروئيدى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

وطن خواه، حسن

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1311، مرتبه علمى: استاد، رشته: روانپزشكى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

كارشناسى روانشناسى از دانشگاه آلبرت لوردويگ آلمان در سال 1334، كارشناسى ارشد پيوسته انترنى پزشكى از دانشگاه آلبرت لوردويگ آلمان در سال 1337، كارشناسى ارشد روانشناسى از دانشگاه آلبرت لوردوگ آلمان در سال 1338، دكتراى روان پزشكى از دانشگاه ويلهلم وستفالن آلمان در سال 1345، دكتراى بيماريهاى اعصاب از دانشگاه ويلهلم وستفالن آلمان در سال 1345 و فوق تخصص روشهاى جديد روان درمانى يومانيستيك پيسكولوژى از دانشگاه نورتس ايستون ايلينويز (فورست هوسپيتال) آمريكا در سالهاى 1352و 1353.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى اختلالات روانى در مصدومين جنگى، عوامل آشكاركننده حالات عصبى در طبقه خاصى از مردم ايران، برداشت هاى تازه درباره پاراپسيكوپاتولوژى، عامل آشكاركننده بيماريها و اختلالات روانى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر بيش از 5 پايان نامه دكترا و تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 7

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

كاربرد روان درمانى با

نگرش اسلامى در كودكان و نوجوانان، كارآيى روان درمانى با نگرش اسلامى در اختلالات عصبى پوست، تشخيص و درمان افسردگى در سنين بالا، روانشناسى- روان پزشكى، روان پزشكى عملى و روان پزشكى براى سال ششم پزشكى و رزيدنت ها، نگرش روان درمانى، روان پزشكى و روانشناسى در زمينه جراحى ترميمى پستان و روان درمانى چند بعدى گسترده.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 22، تعداد مقالات به زبان خارجى: 8

زمينه علمى مقالات:

استفاده از روشهاى متفاوت روان درمانى در اختلالات مختلف روانى، روان درمانى و خودكشى، روان درمانى معتادان، علل ايجاد اختلافات زناشوئى، پيشگيرى و درمان اختلافات زناشوئى.

struktur psychische stoemingen bei frauen in bezug Nervoese stoerungen und soziale

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

وفاي شيرازي، حسنعلي

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1276 -1224 ق)، طبيب، خطاط و شاعر، متخلص به وفا. مشهور به ميرزا بزرگ طبيب. در شيراز به دنيا آمد. در خدمت پدر كسب كمال كرد و در علم طب مهارت يافت. وى خط نستعليق را خوب مى نوشت و در زمينه ى شاعرى نيز تبحر داشت. در 1254 ق به هندوستان مسافرت كرد و از آنجا به سفر حج رفت. وفا در مدح محمد على پاشا، خديو مصر، كه در مكه او را ملاقات كرد، قصيده اى سرود. از طريق مصر و اسكندريه براى تكميل علم طب به اروپا رفت و مدتى در شهرهاى پاريس و لندن مشغول تحصيل بود، سپس به هندوستان برگشت و چند سال در كلكته به تدريس طب اشتغال داشت. وى در راه بازگشت به ايران به منظور زيارت مشهد رضوى، از كلكته به بمبئى رفت و در آنجا درگذشت. از آثار وى: «ديوان» شعر، شامل كليات، قصايد،

غزليات، قطعات و رباعيات، قريب پانزده هزار بيت.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :احوال و آثار خوشنويسان (100 -99/ 1)، حديقةالشعراء (2009 -2007/ 3)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (820 -815/ 5)، الذريعه (1272/ 9)، صبح گلشن (595)، فارسنامه ى ناصرى (1112 -1108/ 2)، فرهنگ سخنوران (984)، مرآت الفصاحه (694 -693)، مصطبه ى خراب (208 -207).

وكيلي طالقاني، ارسلان

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: پزشكى هسته اى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1343، دكتراى تخصصى داخلى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1349، دكتراى تخصصى پزشكى هسته اى در آفريقاى جنوبى در سالهاى 1349 تا سال 1351، دكتراى تخصصى پزشكى هسته اى در آمريكا از سال 1357 تا سال 1359.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

پزشكى هسته اى، غدد داخلى، انكولوژى، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 7 پايان نامه دكترا و دكتراى تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 2، تعداد مقالات به زبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

پزشكى هسته اى و غدد داخلى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ولايتي، علي اكبر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1324، مرتبه علمى: استاد، رشته: عفونى اطفال، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1350، دوره تخصصى طب اطفال از مركز طبى كودكان دانشكده پزشكى تهران در سال 1353، فوق تخصص بيماريهاى عفونى اطفال از دانشگاه جان هاپكينز آمريكا در سال 1355، دكتراى افتخارى از دانشگاه دولتى الفارابى قزاقستان در سال 1371، دكتراى افتخارى از دانشگاه علوم پزشكى تفليس گرجستان در سال 1372.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى، ارتقاء به درجه استادى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى مايكوباكتريومهاى ماهيان پرورشى شمال ايران، شيوع آنمى در نوزادان ايرانى و ارتباط آن با هموگلوبين مادران، اثر واكسيناسيون BCG در پيشگيرى از بيماريهاى سل در

كودكان، بررسى حوادث در كودكان، ليشمانيوز و تلاش براى يافتن واكسن مؤثر، آموزش بيماريهاى عفونى و گرمسيرى، آموزش استئوميليت، آموزش سپتى سمى و مننژيت نوزادان، آموزش سل، آموزش بالينى عفونى اطفال بيماريهاى ريوى وسل، آموزش مننژيتهاى باكتريال، مقايسه هيدراتهاى كربن سرم خون افراد مسلول، مشكوك و سالم با استفاده از گاز ليوكئد كروماتوگرافى گامى در جهت تشخيص سريع سل، بررسى علائم تكنيكى و پاراكلينيكى در 50 بيمار مبتلا به هپاتيت B، عفونت هاى ادرارى در بالغين، مطالعه كلينيكى و ايمونولوژيكى كودكان شير مادرخوار و شير گاوخوار در ايران، شوك سپتيك، عضويت در مجامع بين المللى و ارائه مقالات بسيار در كنفرانس هاى پزشكى، راهنمايى و مشاوره و نظارت بر 25 پايان نامه دكتراى عمومى و تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 15

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى: 1

زمينه علمى تأليفات:

بيماريهاى سل (بهترين كتاب سال 13767)، بيماريهاى تنفسى كودكان، طب كودكان، نظرى اجمالى به بيمارى جذام، مجموعه مقالات صاحب نظران اخلاق پزشكى، تاريخچه پزشكى در ايران و اسلام، بيماريهاى عفونى كودكان، مقدمه فكرى نهضت هاى مشروطيت، آشنائى با مجلس شوراى اسلامى، تاريخ روابط خارجى ايران.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 78، تعداد مقالات به زبان خارجى: 24

زمينه علمى مقالات:

مقدمه اى بر تاريخ پزشكى اسلام و ايران، سل كودكان، واكسيناسيون، عفونت ادرارى در كودكان، عفونت مايكوباكتريومهاى غير سلى، مننژيت باكتريائى در كودكان، پيشگيرى از مننژيت هموفيلوس انفلونزا نوع B در كودكان، تغذيه و سرطان، ايمنى در سل، جذام، نظرى به طب رازى، اپيدميولوژى بروسلوز، اثر ختنه در كودكان و اثر آن در پيشگيرى عفونت و بدخيمى، درمان آنتى بيوتيكى عفونتهاى مهلك گرم منفى، پيشگيرى به وسيله عوامل ضد ميكروبى،

نقش طحال در سيستم ايمنى، ايمونولوژى و واكنش مالاريا، ايدز در كودكان مننژيت سلى، تهيه واكسن سل و جذام در ايران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

وليخاني، مهين

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد: 1321، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى پوست و آميزشى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى بيماريهاى پوست و آميزشى از دانشگاه تهران در سال 1351.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ولي زاده باكوچي، غلامرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى كودكان، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ولي زاده، يوسف

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

وهاب زاده، عظيم

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

محقق، مؤلف.

تولد: 1309، اردبيل.

درگذشت: 23 مرداد 1365.

عظيم وهاب زاده دوره ى تحصيلات ابتدايى و دبيرستان را در زادگاه خويش به پايان رساند. وى در سال 1330 به دانشكده ى پزشكى دانشگاه تهران راه يافت و در سال 1342 موفق به دريافت دانشنامه ى دكترى از دانشگاه مذكور گرديد. وهاب زاده ابتدا در بيمارستان ازگل و سپس در بيمارستان روزبه به آموختن علم روان پزشكى پرداخت و با اندوخته هاى علمى خود، طى سال ها كار مداوم در بيمارستان ونك در بخش هاى روان پزشكى و اعتياد به مداواى بيماران روانى شتافت. همزمان در دانشگاه آزاد اسلامى ويراستارى كتاب هاى پزشكى را به عهده گرفت. وى در سال هاى قبل از انقلاب اسلامى به كار علمى اشتغال داشت و نام او با چند پژوهش بين المللى در زمينه ى اعتياد همراه است. وى پس از انقلاب به كار تدريس و تحقيق در انستيتو روان پزشكى تهران پرداخت و همزمان در مركز نشر دانشگاهى به ويراستارى كتاب هاى پزشكى اهتمام ورزيد كه ويراستارى ترجمه ى كتاب مختصر روان پزشكى (برگزيده ى چهارمين دوره ى كتاب سال جمهورى اسلامى ايران) كه با تلاش گروهى از مترجمان فراهم گرديد، يكى از يادگارهاى اوست. از فعاليت هاى علمى و پژوهشى ديگر نامبرده عبارت است از: درج مقالاتى در زمينه هاى علوم رفتارى در مجله «بازتاب»، برنامه ريزى در طرح و تنظيم و انتشار ويژه نامه ى «اعتياد» بنيانگذار نخستين كنگره ى نوروپسيكولوژى در ايران در ارديبهشت 1365.

دكتر وهاب زاده در تاريخ 23 مرداد سال 1365 بر اثر ابتلاء به بيمارى سرطان درگذشت.

برگرفته از كتاب :گلزار مشاهير

هاتف اصفهاني

قرن:12

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1198 ق)، طبيب و شاعر. اصل وى از اردوباد آذربايجان بود و اجدادش در زمان سلاطين صفويه به اصفهان مهاجرت كردند و در آن شهر سكنى گزيدند. هاتف در

اصفهان به دنيا آمد و در همان جا به كسب دانش پرداخت و رياضى، حكمت، طب و علوم عربى را آموخت. او در طب و حكمت از محضر ميرزا محمد نصير طبيب اصفهانى، صاحب «مرآت الحقيقه»، بهره برد و به كمك و ارشاد و اشراف او، در اين علوم تبحر يافت و از اطباى نامدار عهد كريم خان زند شد. در شاعرى نيز مشتاق را به عنوان استاد خود اختيار نمود. وى با انجمن مشتاق، كه محل تجمع طالبان تجدد در شعر بود، ارتباط پيدا كرد و در حلقه ى درس و بحث ميرزا نصير و مشتاق، با لطفعلى بيگ آذر و سليمان صباحى بيدگلى كاشى، دوستى و رفاقت يافت. او مدتى ملازم و مورد توجه مير عبدالوهاب موسوى، حاكم اصفهان بود كه پس از عزل حاكم، در آنجا نماند و به همراه لطفعلى بيگ آذر به قم و پس از مدتى به كاشان رفتند و از مصاحبان صباحى شدند. بعضى از تذكره ها مى گويند كه اين سه شاعر چندين بار به شهرهاى كاشان، اصفهان و قم سفر كرده اند. هاتف سرانجام در قم درگذشت و در همان جا به خاك سپرده شد. بعضى از تذكره ها فوتش را در كاشان و مدفنش را در قم مى دانند. هاتف در نظم عربى و فارسى ماهر بود و اشعار بسيارى در مدح ائمه اطهار (ع) و خصوصا حضرت على (ع) سروده است. وى در غزل شيوه ى سعدى و خواجوى كرمانى را، كه در آن عصر متروك بود، احيا كرد و در قصيده شيوه ى انورى و كمال الدين اصفهانى را دنبال مى كرد. ترجيع بند او كه ظاهراً بلندترين شعر دوره ى بازگشت است، به

ترجيعات شيخ فخرالدين عراقى شبيه مى باشد. اين ترجيع بند داراى پنج بند و در موضوع وحدت وجود است كه هاتف به واسطه ى آن مشهور و معتبر گرديد. از آثارش: «ديوان» شعر، مشتمل بر قصايد، غزليات، مقطعات، ترجيعات و رباعيات.[1]

سيد احمد هاتف اصفهانى شاعر معروف قرن دوازدهم هجرى (ف. 1198- ه.ق 1783- م.) كه به خاطر منظومه ى عرفانيش با مطلع زير:

«اى فداى تو هم دل و هم جان

وى نثار رهت هم اين و هم آن»

و با ترجيع بند:

«كه يكى هست و هيچ نيست جز او

وحده لااله الا هو»

شهرتى فراوان دارد. وى شاعر دوره ى افشاريان و زنديان است. خاندان او از قصبه ى اردوباد آذربايجان بودند ولى هاتف در اصفهان متولد شد و در آنجا و در قم و كاشان زندگى كرد. هاتف در عربيت توانا بود و به عربى شعر مى سرود. ديوان او مركب از قصايد و غزليات و مقطعات و رباعيات است. در غزل از سعدى و حافظ پيروى نمود. وفاتش در قم مقارن تشكيل دولت قاجاريه است و پسرش سيد محمد سخاب (ه.م) است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] با كاروان حله (327 -315)، تاريخ ادبيات ايران، براون (191 -187/ 4)، تاريخ ادبيات ايران، در دوره ى بازگشت (313 -310/ 2)، تذكره ى روز روشن (917 -915)، دانشمندان آذربايجان (396)، دايرةالمعارف فارسى (3226/ 2)، ديوان هاتف اصفهانى (14 -7)، الذريعه (232/ 19 ،1283/ 9)، ريحانه (345 -344/ 6)، سفينةالمحمود (209 -200/ 1)، صبح گلشن (603 -602)، طرائق الحقائق (220/ 3)، فرهنگ سخنوران (991)، كارنامه ى بزرگان (301)، الكنى والالقاب (289/ 3)، گنج سخن (160 -150/ 3)، لغت نامه (ذيل/ هاتف)، مجمع الفصحا (1184 -1175/ 6)، مكارم الآثار (75 -74/ 1)، مؤلفين

كتب چاپى (496 -494/ 1)، نتايج الافكار (786)، نگارستان دارا (278 -277).

هاشمي راد، منصور

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

هاشمي طرقي، حسين

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1319، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشكده پزشكى دانشگاه تهران در سال 1345، دكتراى تخصصى دستگاه گوارش، كبد، آندوسكوپى و بيماريهاى داخلى از كشور فرانسه در سال 1356.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1357 تا سال 1367 و دانشيار دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1367 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

لاپاروسكوپى در بيماريهاى دستگاه گوارش، درمان داروئى هيپرتانيسون پورت، بررسى هاى تازه در مورد كانسرپانكرانس، بررسى درمان هاى نوين زخم پيتيك، بررسى هپپرتانيسون پرتال ايديوپاتيك، راهنمائى مشاوره و نظارت بر 20 پايان نامه فوق تخصصى گوارش و 5 پايان نامه تخصصى داخلى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 3

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

سرطانهاى دستگاه گوارش در ايران، اسهال هاى حاد عفونى و خلاصه بيماريهاى دستگاه گوارش و كبد.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 3، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

معرفى 3 مورد بيمارى كرون در ايران، معرفى اولسر منفرد ركتوم، عوارض گوارشى بيماران كليوى و تحقيق و بررسى بيماريها در ايران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

هاشمي معتمدي، علي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

هاشميان، جواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: گوش و حلق و بينى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

هبةالله اصفهاني، ابوالقاسم

قرن:6

جنسيت:مرد

مليت:ايران

حسين بن على. اديب ماهر، و حكيم حاذق، و طبيب متبحر، از محاسن روزگار، و افاضل زمان خود بوده، و در جميع فضايل بى نظير مى نموده است.

در 534 به عارضه ى سكته وفات يافته، در سرداب منزل خود دفن گرديده، و پس از چند ماه از فوت و دفنش درب سرداب را كه باز كردند مرده ى او را نشسته در پاى پله ها يافتند.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

هدايت، انوشيروان

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1310، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه تهران در سال 1335، دكتراى تخصصى جراحى از دانشگاه تهران در سال 1339.

مرتبه علمى:

استاديار دانشگاه تهران از سال 1343 تا سال 1348، دانشيار دانشگاه علوم پزشكى تهران از سال 1348 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

بررسى پاتولوژى 2072 مورد بيماران تيروئيد در بخش جراحى بيمارستان دكتر شريعتى، كيفيت انعكاس ترشح كورتيزول در بيمارستان قبل و بعد از عمل جراحى، پركارى قسمت مركزى فوق كليه و درمان جراحى آن، صدمات مجارى صفراوى، تدريس دروس جراحى عمومى در دانشگاه تهران، نظارت بر 5 پايان نامه دكتراى تخصصى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 1

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

بيماريهاى طحال در زمينه آناتومى جراحى طحال و مواظبتهاى قبل و بعد از عمل جراحى طحال.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 5، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

پانكراتيت حاد در اطفال، زخمهاى قلب، آناتومى جراحى طحال، مواظبت هاى قبل و بعد از عمل جراحى طحال.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

هدايتي، جمال

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

هدايتي، جواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(تو 1296 ش)، پزشك، نويسنده و استاد دانشگاه. در تهران به دنيا آمد. تحصيلات ابتدايى را در دبستان اسلام و دوره ى متوسطه را در دارالفنون گذراند و سپس دانشكده ى پزشكى دانشگاه تهران و نيويورك را به اتمام رساند. پس از مدتى دوره رزيدنتى و تخصصى را در رشته بيمارى هاى گوش و حلق و بينى بيمارستان حلق و بينى نيويورك، وابسته به دانشگاه نيويورك و دوره رزيدنتى برونكوازو فاگولوژى و جراحى حنجره را در بيمارستان دانشگاه تمپل فيلادلفيا گذراند. هدايتى در 1333 ش پس از مدتى طبابت در نيويورك به تهران بازگشت. از مشاغل مهم وى استادى بيمارى هاى گوش و حلق و بينى و رياست دانشكده پزشكى دانشگاه ملى ايران بود. دكتر هدايتى عضو ممتاز و صاحب درجه بورد تخصصى از جامعه متخصصين آمريكا، عضو آكادمى و صاحب نشان از آكادمى چشم و گوش و حلق و بينى آمريكا و عضو ممتاز كالج بين المللى جراحان از ژنو و شيكاگو و عضو انجمن بين المللى برونكوازو فاگولوژى و عضو جراحان سر و گردن آمريكا بود. از آثار وى: «آثار چشم پزشكى تومورهاى هيپوفيز»؛ «تغييرات آناتوميك حلزون در گوش داخلى»؛ «نقش عضله كريكو تيروئيد در فلج هاى حنجره».

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :چهره هاى آشنا (660).

هرنديان، باقر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1309، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: جراحى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى از دانشگاه تهران، متخصصى جراحى عمومى از آمريكا، فوق تخصص در جراحى پلاستيك از آمريكا.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشكده پزشكى علوم پزشكى تهران.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

جراحى عمومى، سوختگى، ترميم لب شكرى و جراحى پلاستيك، بررسى 50 مورد سرطان پوست، شكستگى فك و درمان آن، نظات بر

2 پايان نامه دكترا.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى:-

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 5، تعداد مقالات به زبان خارجى: 4

زمينه علمى مقالات:

جراحى عمومى و پلاستيك.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

هروي، ابومنصور موفق

قرن:5

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(س چهارم و پنجم ق)، طبيب. از شرح حال و زندگى وى اطلاع دقيقى در دست نيست، فقط معلوم است كه مسافرتهايى در داخل ايران داشته و سفرى به هند كرده است. اما در مورد اثر وى، «الابنية عن حقايق الادوية» يا «روضة الانس و منفعة النفس»، بايد گفت كه قديم ترين كتاب طبى پارسى است كه در دست است. او در اين كتاب پانصد و هشتاد و پنج دارو را بر حسب تأثيرشان طبقه بندى كرده است. عده اى از مستشرقين از مقدمه وى چنين فهميده اند كه او در زمان منصور بن نوح سامانى (366 -350 ق) مى زيسته، اما اين ادعا مورد قبول بسيارى از محققين ايرانى نمى باشد. اسدى طوسى اين كتاب را در 447 ق كتابت نموده و در پايان براى سلامت مؤلف دعا كرده است. گرچه اين احتمال هم داده شده كه ممكن است اسدى تمام عبارت دعا را عينا از روى نسخه اصلى، كه در حيات مؤلف نوشته شده، استنساخ كرده باشد. نام صاحب عنوان در برخى از منابع به صورت موفق الدين ابومنصور على هروى ذكر شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :الابنيه عن حقايق الادويه (مقدمه/ 13 -3)، تاريخ ادبيات در ايران (625 ،348/ 1)، تاريخ طب (640 -634/ 2)، دايرةالمعارف فارسى (35/ 1)، فرهنگ ادبيات فارسى (18)، گنج و گنجينه (46 -44)، لغت نامه

(ذيل/ ابومنصور، موفق)، مؤلفين كتب چاپى (351 -349/ 6).

همايون پور، جواد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيهوشى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى مشهد.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

همتي بريوانلو، يحيي

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1308، مرتبه علمى: استاد، رشته: باكتريولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى تخصصى ميكروب شناسى از دانشكده پزشكى دانشگاه پاريس و انستيتوى پاستور پاريس، فوق تخصص بيماريهاى عفونى از دانشكده پزشكى دانشگاه پاريس و دانشگاه تهران.

مرتبه علمى:

پس از طى مراحل استاديارى و دانشيارى ارتقاء به درجه استادى دانشكده پزشكى دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

نقش كلاميديا در نزد زنان، بررسى لژيونلاها در ايران، تدريس دروس ميكروب شناسى، ايمنى شناسى، بيماريهاى عفونى در دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 2

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى:-

زمينه علمى تأليفات:

باكتريولوژى، باكتريهاى بيمارى زا براى انسان.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى: 2، تعداد مقالات به زبان خارجى: 1

زمينه علمى مقالات:

درمان كزاز و اپيدميولوژى آن، بررسى روى هزار مورد كزاز، باكتريولوژى و عفونتها، بيمارى وبا.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

هنجي، علي محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1304، دانشكده: مرتبه علمى: استاد، رشته: قلب و عروق، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شيراز.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى پزشكى عمومى از دانشگاه تهران در سال 1330، دكتراى تخصصى داخلى از دانشگاه نيبراسكاى آمريكا در سال 1339، و فوق تخصص قلب از دانشگاه پاريس فرانسه در سال 1335.

مرتبه علمى:

دانشيار دانشگاه شيراز از سال 1339 تا سال 1351، استاد دانشگاه شيراز از سال 1351 تاكنون.

زمينه هاى علمى و تحقيقاتى:

مسوميت ديژيتال، آندوكارديت عفونى، روشهاى جديد درمان انفاركتوس قلبى حاد، اثر داروهاى ترمبوليتيك در سكته قلبى، كارديوميوپاتى حاملگى، آنوريسم بطنى، تأثير آدرنالين و نورآدرنالين در قلب، آنفاركتوس قلبى در نى ريز، تدريس قلب، نشانه شناسى عملى، قلب و داخلى در دانشگاههاى نيبراسكاى آمريكا

و شيراز، راهنمائى، مشاوره و نظارت بر 9 پايان نامه دكترا و تخصصى در هر سال.

تأليفات

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان فارسى: 4

تعداد تأليفات (نگارش يا ترجمه كتاب) به زبان خارجى: 2

زمينه علمى تأليفات:

تفسير الكتروكارديو گرافى، نشانه شناسى قلبى، فوريت هاى قلب، شناخت محيط طبيعت قلب انسان، نقش اغذيه در سلامتى و قسمتى از كتاب آكسفورد.

مقالات

تعداد مقالات به زبان فارسى:-، تعداد مقالات به زبان خارجى: 15

زمينه علمى مقالات:

كيست هيداتيك قلب، حاملگى مكرر و روماتيسم قلبى، اهميت T برجسته در تشخيص كم خونى قلبى، Zinc خون در سكته حاد قلب، آهن خون در سكته حاد قلب و مقايسه آهن خون SGOT و CPK در سكته حاد قلب و چند مقاله ديگر.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

هندي اصفهاني، محمد داود

قرن:11

جنسيت:مرد

مليت:ايران

معروف و ملقب به تقرب خان. از اطباى معروف اصفهان است كه به هند رفته و در آنجا شهرت يافته، ثروتى بى كران اندوخته، در اصفهان سال 1055 مسجد جامع جور جير يا جؤجؤ را تجديد ساختمان كرده كه به نام مسجد حكيم شهرت دارد.

يكى از فرزندانش: ميرزا محمد تقى طبيب است كه ساكن بوده، و ظاهرا به ميرزا كوچك شهرت داشته است.

برگرفته از كتاب :دانشمندان و بزرگان اصفهان (جلد دوم)

هنر جهرمي فارسي، ابوالحسن

قرن:13

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 1267 ق)، طيب و شاعر، متخلص به هنر. وى سالها در جهرم و شيراز به تدريس علوم و طبابت مشغول بود و در طب شهرتى پيدا كرد. او قصيده اى در مدح و منقبت حضرت رسول (ص) به نام «جام جم» دارد. برخى از اشعار وى در تذكره ها آمده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :حديقةالشعراء (2109 -2105/ 3)، دانشمندان و سخن سرايان فارس (872 -871/ 5)، الذريعه (1303/ 9)، فارسنامه ى ناصرى (1285 -1282/ 2)، فرهنگ سخنوران (1006)، مرآت الفصاحه (718 -717)، مصطبه ى خراب (214 -213).

ياسمي، نادر

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيهوشى، دانشكده: پزشكى.، دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

ياوري، پروين

قرن:14

جنسيت:زن

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: اپيدميولوژى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى شهيد بهشتى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

يزدجردي، هادي

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف 950 ق)، طبيب و شاعر، متخلص به هادى. گفته اند كه اصل وى از يزدجرد است و در كاشان نشو و نما يافت، به همين دليل به او كاشى هم مى گويند. به آورده ى «تاريخ نظم و نثر» او بروجردى است و به خطا به وى هادى يزدجردى گفته اند. وى در عهد شاه طهماسب صفوى مى زيست و در علم طب ماهر بود. شاه طهماسب او را به احتساب ممالك ايران گماشت. هادى در اواخر عمر توبه كرد و به توليت آستان قدس رضوى مفتخر گرديد و به طاعت و عبادت پرداخت. او طبع شعر خوبى داشت و اشعارى از وى در تذكره ها نقل شده است. در «تحفه سامى» صاحب عنوان تحت نام هادى موسوى آورده شده است. شيخ آقا بزرگ تهرانى در «الذريعه» از هادى اصفهانى (م 950 ق)، فرزند شاه تقى شيخ الاسلام، نام مى برد و او را با هادى يزدجردى و هادى موسوى يكى مى داند. همچنين محمدطاهر نصرآبادى در «تذكره ى» خويش، (تأليف شده در 1083 ق) از معاصر خود مير محمد هادى، عموزاده ى مير عبدالرزاق كاشى، كه شغل طبابت داشته و شعر هم مى گفته ذكرى به ميان آورده است. بر اين اساس در «فرهنگ سخنوران» هادى كاشى تنظيم يافته و اين شخصيت با صاحى عنوان خلط شده است.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ نظم و نثر (665)، تحفه سامى (38 -37)، تذكره ى روز روشن (920)، تذكره ى نصرآبادى (115)، الذريعه (1286 ،1285/ 9)، صبح گلشن (604)، فرهنگ سخنوران (994

،993).

يزدچي مرندي، محمد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: استاد، رشته: آسيب شناسى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم پزشكى تبريز.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

يزدي، اسماعيل

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد: 1310، مرتبه علمى: استاد، رشته: آسيب شناسى دهان و دندان، دانشكده: پزشكى دانشگاه: علوم پزشكى تهران.

خلاصه شرح حال تخصصى

سوابق تحصيلى:

دكتراى دندانپزشكى از دانشگاه علوم پزشكى تهران در سال 1332، دكتراى تخصصى آسيب شناسى.

زمينه علمى مقالات:

بيوشيمى، بيوشيمى ملكولى.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

يزديان، ضياءالدين

قرن:15

جنسيت:مرد

مليت:ايران

ضياءالدين يزديان درسال 1328 دريزد زاده شد. پس ازاخذ ديپلم در1346دريزد، وارد دانشگاه شد ودكتري پرشكي عمومي ازدانشگاه تهران در1353و سپس تخصصي چشم پزشكي ازهمان دانشگاه در1357 اخذ كرد و بعد از گذارندن دوره فلوشيپ دررشته چشم پزشكي اطفال (واسترابيسم) در سال1365 ، به امريكا رفت دربيمارستان كودكان تگزاس دوره هاي تكميلي استرابيسم رادردانشگاه هوستون گذراندوي اكنون استاددانشگاه تهران وعضوهئيت علمي گروه چشم پزشكي بخش استرابيسم بيمارستان فارابي است.گروه : علوم پزشكيرشته : چشم پزشكيگرايش : استرابيسم و چشم پزشكي اطفالوالدين و انساب : ضياءالدين يزديان پدر خود را در سن 11 ماهگي از دست داده است و مادر او پس از دست دادن همسر ازدواج نكرده و تك فرزند خود را بزرگ نموده است.خاطرات كودكي : نداشتن پدر در دوران كودكي او موثر بود و لي باعث شد كه او اعتماد به نفس خود را پيدا نموده و بتنواند در دوران تحصسل شاگرد ممتاز و در بعضي از سال ها شاگرد اول باشد از دوران كودكي علاقه زيادي به موسيقي سنتي ايران داشت و بخصوص در بين سازها ويلن را، ولي هيچگاه موفق به يادگيري آن نشد. . ولي علاقه زياد باعث شد كه با كثرت گوش دادن، بعضي از دستگاههاي موسيقي ايران را ياد بگيرد و تا كنون اين اشتياق همراه وي بوده است.اوضاع اجتماعي

و شرايط زندگي : اپس از فوت پدر در منزل پدر بزرگ مادري بزرگ شد و پس از اخذ ذيپلم و ورود به دانشگاه از سال سوم دانشكده مجبور به كاركردن همراه به تحصيل شد و از سال ششم پزشكي مادر خد را بهمراه مادر بزرگ به تهران آورد و مخارج آنها را ضمن تحصيل تامين نمود پس از اخذ تخصص چشم پزشكي در سال 1357 سال بعد از ازدواج نموده و مخارج ازدواج خود را خود تامين نمود بطور كلي از كودكي سعي ميكرد روي پاي خود بايستد و مخارج خود را هميشه خود تامين نمايد.تحصيلات رسمي و حرفه اي : - ديپلم متوسطه با رتبه ممتاز از استان يزد در سال 1346 - ديپلم پزشكي عمومي از دانشگاه علوم پزشكي تهران سال 1353 - ديپلم تخصصي چشم پزشكي ازدانشگاه علوم پزشكي دانشگاه تهران سال 1357 - اخذ مدرك فلوشيب چشم پزشكي اطفال و استرابيسم سال 1381 خاطرات و وقايع تحصيل : ضياءالدين يزديان از خاطرات آن دوران اين چنين ميگويد: در دوران متوسطه موضوع انشائي توسط معلم مربوط مطرح شد تحت اين عنوان " دانشمندان فرمانرواياني هستند كه هيچگاه طعم شكست را نمي چشند" اين موضوع انشاء تاثير زيادي در پيشرفت تحصيلي اينجانب داشت و هميشه سعي كردم از آن حداكثر استفاده را بكنمفعاليتهاي ضمن تحصيل : در ضمن تحصيل با توجه به همزماني آن با سلطنت پهلوي دانشجويان علاقه زيادي به مذهب نداشتند ولي يزديان هميشه سعي ميكرد كه حافظ دين و ديانت خود بوده و احكام عملي مذهب را بخوبي به جا بياورد و با دانشجويان گروه انجمن اسلامي ارتباط داشته

است.استادان و مربيان : با توجه به فوت بعضي از اساتيد دوران پزشكي عمومي ولي ضياءالدين يزديان از آنان دكتر يوسف بهرامي مؤيد، دكتر حسن شهيدي، دكتر محمد شكري، دكتر محمدصادق پيروز، و از اساتيد خارجي پروفسور گانتر وان نوردن را به نيكي ياد ميكند.هم دوره اي ها و همكاران : دكتر احود جواديان، دكتر هرمز شمرف دكتر عادل رزاقي، دكتر زهرا اعلمي هرندي، دكتر مرتضي مواسات، دكتر ناصر مشهودي، در رشته چشم پزشكي و دكتر محمد اباذري و دكتر حسين آذر نيك متخصص قلب و خانم دكتر ايزديار متخصص اطفال و آقار دكتر اصفهاني فوق تخصص نفرولوژي از همدوره ايها و همكاران ضياءالدين يزديان هستند.همسر و فرزندان : همسر وي كارشناس پرستاري است و در سال 1358 با وي ازدواج كرد و حاصل اين ازدواج سه فرزند است كه همگي دانشجو هستندوقايع ميانسالي : ضياءالدين يزديان از وقايع اين دوران بعد از فوت پدر در 11 ماهگي درگذشت پدر بزرگش در سال چهارم پزشكي كه مسئوليت وي را داشت ذكر ميكند. و مجبور ميشود ضمن تحصيل به كار كردن نيز بپردازد و مسئوليت خود و مادر را بعهده داشته باشد.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : 1- رئيس بخش استرابيسم بين سالهاي 1378-1365 2- رئيس كميته تدوين آئين نامه دستياري چشم پزشكي ازسال 1379 3- عضو هيئت بورد تخصصي چشم پزشكي بين سالهاي 79-1367 4- عضو انجنم علمي چشم پزشكي ايران از سال 1378 5- دبير علمي كنگره سراسري چشم پزشكي در سال 1385 6- دبير علمي سميار لچي هاي چشم در سال 1367فعاليتهاي آموزشي : ضياءالدين يزديان در سال 1381 به درجه استادي نائل

آمد و هم اكنون استاد دانشگاه تهران و عضو هيئت علمي گروه چشم پزشكي بخش استرابيسم بيمارستان فارابي است وي همچنين تدريس به دانشجويان پزشكي و دستياران چشم پزشكي و همچنين كساني كه در دوره هاي فلوشيب چشم پزشكي اطفال و استرابيسم از بدو استخدام تا كنون را بر عهده دارد و استاد راهنماي بسياري از پايان نامه هاي چشم پزشكي بود ه است.مراكزي كه فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : ضيا الدين يزديان امجري و موسس بخش استرابيسم بيمارستان فارابي در سال 1365 است كه براي اولين بار بود كه اين كار انجام ميشد و منحصر به فرد است و در هيچ جا چنين بخشي به گفته خودشان داير نشده است. و نيز تزريق سم بوتولينم A در بيماران استرابيسمي و آموزش آن به همكاران براي اولين بار در ايران در سال 1372 از ديگر فعاليت هاي وي است.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : عضو انجمن استرابيسمو لوژيست هاي بين المللي از سال 1987 عضو چشم پزشكان اطفال و استرابيسم آمريكا از سال 1995 عضو آكادمي چشم پزشكي آمريكا از سال 1983 عضو گروه تحريريه مجله چشم پزشكي بينا از سال 1374 از ديگر فعاليت هاي دكتر يزديان است كه علاوه بر تدريس و آموزش و طبابت به آنها ميپردازد.شاگردان : دكتر ايرج احدزادگان، دكتر عليرضا كشتكار جعفري، دكتر فرامرز انوريف دكتر احمد عمري، در رشته استرابيسم و از مراكز ديگر دكتر عباس باقري ، دكتر سلطان سنجري، دكتر رضا اسدي از شاگردان وي هستند.همفكران فرد : از همكاران وي دكتر حسن هاشمي، دكتر علي صادقي تاوي، دكتر محمد رضا

منصوري، دكتر احمد جواديان، از مراكز ديگر دكتر عباس باقري ، دكتر سلطان سنجري، دكتر رضا اسدي ميتوان اشاره كرد.آرا و گرايشهاي خاص : موسيقي اصيل ايراني، ورزش تنيس،درمان بيماران استرابيسمي، تدريس، تحقيق و نوشتن مقالات در زمينه استرابيسم از گرايشات خاص دكتر يزدانيان است.جوائز و نشانها : شاگرد اول ديپلم از استاد يزد لوح تقدير به مناسبت دبيري علمي كنگره سراسري چشم پزشكي در سال 1385

--------------------------------------------------------------------------------

آثار : nbsp1 Re-recession of lateral rectus muscles in patients with recurrent exotropia ويژگي اثر : اين مقاله در مجله خارجي ژورنال AAPOS جلد 10 شماره 2 ماه آوريل شال 2006 ميلادي به چاپ رسيده است.2 اصلاح تورتيكولي چشمي يا جابجايي افقي عضلات ركتوس عمودي ويژگي اثر : اينن مقاله در مجله بينا سال اول شماره 2 سا 1374 چاپ شده است3 ايجاد فيوژن و استرئوپسين بعد از عمل جراحي استرابيسم در افراد بالاي 10 سال ويژگي اثر : اين مقاله در مجله بينا سال اول، شماره چهارم سال 1375به چاپ رسيده است.4 بررسي اثر لودوپا-كاربي دوپا در درمان آميليو پسي بزرگسالان ويژگي اثر : اين مقاله اثر دكتر يزديان در مجله بينا سال دوم ، شماره 2در زمستان 1375ه.ش به چاپ رسيده است.5 مباني چشم پزشكي (مبحث استرابيسم و آمبليويي) ويژگي اثر : استاد دكترضياءالدين يزديان مبحث استرابيسم و آمپليوپي را در كتاب مباني چشم پزشكي اثر دكتر محمد علي جوادي تهيه كرده است.6 مقايسه نتايج جراحي جابجايي افقي عضلات ركتوس عمودي به محل اتصال ركتوس خارجي توام با موتور تقويت كننده ويژگي اثر : اين مقاله در مجله چشم پزشكي ايران شكاره 3 جلد 12 سال

1379 به چاپ رسيده است.

يزدي زاده، محمود

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(1372 -1294 ش)، نويسنده و استاد دانشگاه. تحصيلات خود را در 1307 ش در دارالفنون به پايان رساند و در همان سال از طرف دولت جهت گذراندن دوره ى دانشكده ى دامپزشكى به پاريس رفت و سپس با درجه ى دكترا به ايران آمد و مأمور تشكيلات دامپزشكى خراسان شد. وى همچنين در دانشكده ى دامپزشكى، بهداشت اندام شناسى و دامپرورى تدريس مى كرد. از آثار وى: «اندام شناسى اسب»؛ «اصلاح گاو به وسيله ى انتخاب و تلقيح مصنوعى»؛ «پرورش گوسفند يا دامپرورى»؛ «پرورش گاوهاى شيرى».[1]

مدرس.

تولد: 1294، تهران.

درگذشت: بهمن 1372، تهران.

محمود يزدى زاده تحصيلات خود را در دارالفنون در سال 1307 به پايان رسانيد و در همان سال از طرف دولت به فرانسه روانه شد و دوره ى دانشكده ى دامپزشكى پاريس را در دانشگاه آلفر به پايان رسانيد و پس از گذرانيدن درجه ى دكترى در سال 1314 به ايران بازگشت و در بدو ورود مأمور تشكيلات دامپزشكى خراسان شد. در سال 1319 به رياست بنگاه دامپرورى حيدرآباد مشغول شد و سپس استاد بهداشت و اندام شناسى و دامپرورى دانشكده ى دامپرشكى شد. وى تا سال 1328 مؤسسه ى دامپرورى حيدرآباد را اداره مى كرد. دكتر يزدى زاده در سال 1344 بازنشسته شد. وى همچنين در تأسيس كارخانه ى شير پاستوريزه تهران نيز مشاركت داشت.

از آثار اوست: اندام شناسى اسب (1337، نشريه ى 493 دانشگاه)؛ اصلاح گاو به وسيله ى انتخاب؛ پرورش گاوهاى شيرى؛ پرورش گوسفند.

محمود يزدى زاده در بهمن 1372 در تهران درگذشت و پيكر وى در ابن بابويه به خاك سپرده شد.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :[1] فهرست كتابهاى چاپى فارسى (600 ،353 ،244/ 1)، مؤلفين كتب چاپى (112 -111/ 6).

يگاني، جمشيد

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

سال تولد:-، مرتبه علمى: دانشيار، رشته: بيماريهاى داخلى، دانشكده: پزشكى، دانشگاه: علوم

پزشكى تهران.

برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

يلدا، عليرضا

قرن:14

جنسيت:مرد

مليت:ايران

عليرضا يلدا درسال 1309 ه.ش، تهران به دنيا آمد. وي پس از گذراندن تحصيلات مقدماتي، وارد دانشگاه تهران شد و پس از اخذ مدرك پزشكي عمومي و دوره تحصيلي بيماريهاي عفوني را طي نمود. او مدتي در بيمارستان امام خميني، به كار طبابت اشتغال داشته و ضمن آن عضو هئيت علمي دانشگاه تهران شد و مدتها بعد به درجه استادي نايل آمد. وي در نخستين همايش چهره هاي ماندگار به عنوان چهره ماندگار در رشته پزشكي ( بيماريهاي عفوني) معرفي شد. ( 1381)گروه : علوم پزشكيرشته : بيماريهاي عفونيتحصيلات رسمي و حرفه اي : عليرضا يلدا پس از گذراندن تحصيلات مقدماتي در زادگاه خود تهران، وارد دانشكده پزشكي دانشگاه تهران شد. وي پس از فارغ التحصيلي در سال1336 و گذراندن يك دوره تخصصي بيماريهاي عفوني، عضو هئيت علمي دانشگاه تهران شد و پس از سالها تدريس به مرتبه استادي نائل گشت.خاطرات و وقايع تحصيل : عليرضا يلدا در سال 1336 ه.ش به احراز مدرك دكتري عموي نايل آمد و پس از آن به تحصيل در دوره تخصصي بيماريهاي عفوني پرداخت.فعاليتهاي ضمن تحصيل : عليرضا يلدا در هنگام تحصيل در دوره تخصصي بيماريهاي عفوني ( پس از دريافت مدرك دكتري خود)، به طور همزمان به كار طبابت در بيمارستان امام خميني تهران مشغول بوده است.وقايع ميانسالي : عليرضا يلدا در سال 1336 به دريافت دكتري پزشكي از دانشگاه تهران نايل آمد سپس به گذراندن دوره تخصصي بيماريهاي عفوني مشغول شد مدتي بعد به عضويت هئيت علمي دانشگاه تهران در آمد و از آن

پس به امر تدريس مشغول شد و تا مرتبه استادي پيش رفت.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : عليرضا يلدا عضو هئيت علمي دانشكده علوم پزشكي دانشگاه تهران از سال 1336 تا كنون، عضو هئيت تحريريه نشريه هاي معتبر علمي و عضو پيوسته فرهنگستان علوم پزشكي جمهوري اسلامي ايران مي باشد.فعاليتهاي آموزشي : عليرضا يلدا از سال 1336 به عنوان عضو هئيت علمي دانشكده علوم پزشكي دانشگاه تهران به تدريس درسهايي چون درمان بيماريهاي عفوني مشغول بوده است.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : تدريس، مطالعه، تحقيق و تاليف آثاري در زمينه بيماريهاي عفوني از اموري است كه زمان و انرژي عليرضا يلدا را به خود مصروف داشته است.آرا و گرايشهاي خاص : عليرضا يلدا درزمينه پزشكي به بيماريهاي عفوني و روشهاي درمان آنها توجه ويژه اي دارد و تاليفاتي نيز درزمينه اخلاق پزشكي نيز دارد.

--------------------------------------------------------------------------------

آثار : درمان بيماريهاي عفوني ويژگي اثر : استاد دكتر عليرضا يلدا شش جلد كتاب در زمينه پزشكي و درمان بيماريهاي عفوني تاليف كرده است.2 مقالات متعدد پزشكي nbsp3 نكته ها در زمينه اخلاق پزشكي ويژگي اثر : دكتر عليرضا يلدا كتاب نكته ها در زمينه اخلاق پزشكي را به شكل اندرزهايي اخلاقي و حرفه اي به پزشكان و همكاران خود نگاشته است برگرفته از كتاب :شرح حال تخصصي استادان و دانشياران كشور (جلد دوم)

يوسفي خوافي، يوسف

قرن:10

جنسيت:مرد

مليت:ايران

(وف ح 950 ق)، طبيب و شاعر، متخلص به يوسفى. اصل او از خواف بود و در ماوراءالنهر دانش آموخت. او سالهاى زيادى از عمر خود را در هرات گذراند. در اواخر عمر به هندوستان رفت و به دربار بابر شاه و همايون شاه راه

يافت و ملازم آنان گرديد و به نام آن دو، چند كتاب تأليف نمود. وى عاقبت در همان ديار از دنيا رفت. در «هديةالعارفين» سال مرگ وى 966 ق ذكر شده است. اهميت يوسفى بويژه در آن است كه براى آسان كردن دانش پزشكى چند منظومه در اين فن سرود. از آثار وى: منظومه «علاج الامراض»، درباره ى نشانه هاى بيمارى ها و مداواى آنها، مشتمل بر دويست و هشتاد و نه رباعى، و شرح آن به نام «جامع الفوائد» يا «طب يوسفى»؛ قصيده اى در «حفظ الصحه»، به نام بابر شاه، كه در آن شرايط حفظ صحت را در خوردن، آشاميدن و خواب و بيدارى، در فصلها و هواهاى مختلف بيان كرده است؛ «رياض الادويه»، به نام همايون شاه در 946 ق؛ مثنوى «مأكول و مشروب»، در 946 ق، در مورد تدبيرهاى پزشكى براى خوردنى ها و آشاميدنى ها؛ منظومه ى «فوائد يوسفيه» يا «فوائد الاخيار»، در طب و رويا، در 912 ق، كه در هر دو يا سه بيت آن يكى از مسئله هاى پزشكى توضيح داده شده است؛ «بدايع الانشاء» يا «انشاى يوسفى»، در 940 ق براى پسرش رفيع الدين حسين؛ «جواهر اللغه» يا «بحرالجواهر»، در بيان واژه ها و اصطلاحات پزشكى.

برگرفته از كتاب :اثرآفرينان (جلد اول-ششم)

منابع زندگينامه :تاريخ ادبيات در ايران (1595 ،1486 ،358 -356/ 5)، تاريخ نظم و نثر (808 ،399 -398 ،282)، تحفه سامى (290)، الذريعه (364 ،322/ 16 ،1321/ 9)، ريحانه (403/ 6)، صبح گلشن (619)، فرهنگ سخنوران (1020)، فهرست كتابهاى چاپى فارسى (2476 ،2329 ،2254/ 2 ،1448 ،1447 ،999 ،373/ 1)، كاروان هند (1560 -1558/ 2)، كشف الظنون (567)، لغت نامه (ذيل/ يوسفى)، مجالس النفائس (156)، معجم المؤلفين (334/ 13)، منظومه هاى

فارسى (631 -630)، مؤلفين كتب چاپى (904 -903/ 6)، هديةالعارفين (564/ 2).

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109