پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، جلد 8 روابط دختر و پسر (2)

مشخصات كتاب

عنوان و نام پديدآور:پرسشهاي قرآني جوانان 7 روابط دختر و پسر 2/جمعي از پژوهشگران ؛ زيرنظر محمدعلي رضايي اصفهاني

مشخصات نشر :قم: پژوهش هاي تفسيرو علوم قرآن، 1386

مشخصات ظاهري:228ص

وضعيت فهرست نويسي:در انتظار فهرستنويسي (اطلاعات ثبت)

يادداشت:چاپ دوم

شماره كتابشناسي ملي:1286180

درآمد

قرآن كريم نوري همواره تابان است كه بر انديشه ي بشر تابيد و راه انسان ها را روشن ساخت، اين كتاب منبع عظيم معرفتي و سفره اي الهي است «1» كه مي تواند نسل هاي بشر را از زلال معرفت خويش سيراب سازد؛ و مقام دانش و دانشمندان را ارج مي نهد و عالمان و جاهلان را مساوي نمي داند، «2» بلكه با اشارات متعدد به مباحث علوم تربيتي، كيهان شناسي، زيست شناسي، رويان شناسي و روح و روان انسان بلكه با اشاره به مسائل فرا روانشناسي، حسّ كنجكاوي و پرسشگري انسان را تحريك مي كند و زمينه رشد علوم را فراهم مي سازد. «3»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 14

پرسش كليد دانش است. «1» و ذهن پرسشگر ارجمند است، و وظيفه دانشمندان دريافت پاسخ از منابعِ قرآن، حديث، عقل و علوم تجربي و ارائه آن به تشنگان حقيقت است.

از اين رو جمعي از پژوهشگران حوزه و دانشگاه گردهم آمده و با تأسيس «واحد پاسخ به پرسش هاي تخصصي قرآن و علم»، و ارسال پرسش نامه به دانشگاه هاي مختلف، به گردآوري پرسش ها و ارائه پاسخ پرداخته اند و حاصل تلاش اين عزيزان در اين مجموعه گردآوري شده است.

بنده كه از آغاز با اين عزيزان همراهي داشته ام، شاهد تلاش علميِ همراه با تعهد آنها بوده ام، كه در حد توان كوشيده اند پاسخ هاي مناسب و متين ارائه نمايند. البته برخي پرسش ها نيز از طريق شنوندگان محترم راديو قرآن دريافت شده و

در برنامه پرسش و پاسخ قرآني آنجا پاسخ داده ايم كه به اين مجموعه اضافه شده است.

اميدوارم خداي متعال اين خدمت علمي و قرآني را از همه ي ما بپذيرد و در پرتو قرآن و اهل بيت (ع) پاداش نيك عطا فرمايد!

از آنجا كه واحد تخصصي پاسخ به پرسش هاي قرآن و علم، مشمول حمايت ويژه «ستاد پاسخگويي به مسائل مستحدثه ديني دفتر تبليغات» بوده، بر خود لازم مي دانيم از مسئولين محترم ستاد تشكر كنيم.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 15

در ضمن از خوانندگان محترم درخواست داريم كه ما را از راهنمايي و پيشنهادات و انتقادات خويش محروم نفرمايند و از جوانان عزيز مي خواهيم كه اگر پرسش هايي در زمينه قرآن و علم دارند، به آدرس ما ارسال فرمايند. «1»

با سپاس

دكتر محمدعلي رضائي اصفهاني

قم- 7/ 6/ 85

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 17

فصل اول: ازدواج

اشاره

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 19

نظر قرآن در باره خواستگاري و مقدمات آن چيست؟

پرسش:

نظر قرآن در باره خواستگاري و مقدمات آن چيست؟

پاسخ:

درآمد:

در آغاز گسترش جامعه انساني، مسئله روابط ميان پسر و دختر در جوامع مطرح بوده است و اين چيز تازه اي نيست، ليكن در دوران توسعه سياسي، اجتماعي و ظهور رسانه هاي ارتباط جمعي، سمعي و بصري، اين مسئله شكل ديگري به خود گرفته و با نگرشي نو دوباره مطرح شده است، به ويژه كه در محيطهايي مانند دانشگاه، سينماها، پارك ها، خيابان ها و مانند آن ها كه نمود بيشتري پيدا مي كند، اين مسئله مي تواند بيش از پيش مورد توجه قرار گيرد.

بر اين اساس، اگر بخواهيم در اين زمينه موفقيتي داشته باشيم و تا حدي دغدغه خاطر خود را برطرف نماييم، مي بايد راهكارهاي درست را بيابيم و الگوي مناسب با فرهنگ جامعه اسلامي را به نسل جوان نشان دهيم. امري كه بايد گفت با همه اهميتي كه دارد. و دل مشغولي را كه براي متوليان امور

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 20

اجتماعي، فرهنگي و ديني فراهم كرده است، متأسفانه كم تر مورد توجه جدي قرار گرفته است.

به هر صورت، در اين نوشتار كوتاه تلاش برآن است تا از منظر قرآن به موضوع نگريسته و ديدگاه وحي طرح شود.

ديدگاه ها

در خصوص روابط دختر و پسر سه ديدگاه عمده و

يا به تعبير درست تر، سه فرض وجود دارد كه ضروري است اشارتي كوتاه بدآن ها داشته باشيم.

1. آزادي ارتباط

بر پايه اين ديدگاه، دو جنس مخالف به هر نحو كه خواسته باشند، اعم از گفت و شنود، مسافرت، رفاقت، تماس بدني و حتي كام گرفتن از يكديگر مي توانند با هم روابط داشته باشند، به اين گمان كه هرگونه محدوديت باعث فزوني ميل و رغبت مي شود.

اين كه عامل رويكرد به اين نظريه چيست و مروج اين طرز تفكر كيست، بررسي جداگانه اي مي طلبد كه از حوصله اين نوشتار خارج است، ولي به اجمال مي توان گفت: خواستگاه اين تز و مهد كنوني اين ارتباط افسار گسيخته، جهان غرب به خصوص آمريكا و اروپاي غربي است و معماران اصلي آن امثال «برتراند راسل» و «فرويد» مي باشند. «1»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 21

2. پرهيز از هر گونه ارتباط

مطابق اين ديدگاه، زن و مرد، پسر و دختر حق ندارند كم ترين ارتباطي با هم داشته باشند؛ خواه ارتباط مكالمه اي باشد يا مكاتبه اي و خواه با نگاه باشد يا در گفتار، و در نتيجه نبايد گذاشت اين دو جنس مخالف حتي در شعاع ديد و صداي يكديگر قرار گيرند.

اين نظريه بيشتر جنبه بهداشت اجتماعي- ديني دارد، و به عنوان راهكاري براي جلوگيري از فساد اجتماعي جامعه پيشنهاد مي شود.

3. ميانه روي

طبيعي است كه ميان دو ديدگاه افراط و تفريط همواره نظر سومي مطرح مي شود؛ زيرا آن دسته از انسان ها كه از انديشه متعادل برخوردارند، با نامعقول دانستن فرض اول، و ناممكن دانستن فرض دوم، راه سوم را بر مي گزينند، نقاط منفي هر دو ديدگاه را ناديده گرفته و نقاط مثبت هر

دو را برمي گزينند.

ديدگاه قرآن

از آن جا كه قرآن كريم مبيّن عدل در تكوين، بيان كننده اعتدال در تشريع و بيانگر عدالت اخلاقي است، مي توان گفت: فرض اخير به ديدگاه قرآن نزديك تر بوده، و اين همان نظريه اي است كه در ادامه بحث بدان خواهيم پرداخت.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 23

اصول اوليه در نگاه و گفتگو قبل از ازدواج چيست؟

پرسش:

اصول اوليه در نگاه و گفتگو قبل از ازدواج چيست؟

پاسخ:

براي دست يابي به موضع اسلام نسبت به نگاه و گفتگو در روابط پسر و دختر، ابتدا لازم است اصولي كلي ترسيم شود، تا روشن گردد ا صل در نمادهاي روابط، جواز است يا ممنوعيت؟

اين اصول عبارت است از:

1. چشم و گوش و زبان، براي ديدن، شنيدن و گفتن

شكي نيست كه وظيفه هريك از اعضاي بدن انسان همان است كه دست قدرتمند آفرينش آن را برايش معين كرده است، و وظيفه اصلي، اين سه عضو مهم منهاي برخي وظايف ديگر، نيز همان است كه براي آن ها مقرر شده است، چشم براي ديدن، گوش براي شنيدن و زبان براي گفتن؛ پس نبايد آن را تعطيل كرد و يا از آن ها كاري خواست كه از عهده آن ها بر نمي آيد.

2. افزايش آگاهي و شناخت

بديهي است كه نگاه، گفتن يا شنيدن براي افزايش شناخت و آگاهي انسان است. نگاه به مظاهر طبيعت، انسان را به شناخت هرچه بيشتر چيزها

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 24

مي رساند، و به اصطلاح فرهنگ ديني، او را به ياد آفريننده و سازنده آن مي اندازد، و سر انجام كارايي و انواع بهره دهي آن را تداعي مي نمايد. گفتگوي انسان ها نيز براي انتقال معلومات، كسب آگاهي، بيان نيازمندي ها و آموزش است.

قرآن

كريم نيز اين اصل را مورد تأكيد قرار داده، و به چشم و گوش به ديده ابزار شناخت نگريسته است؛ چشم را وسيله ديدن آيات تكويني، و گوش را وسيله شنيدن آيات تشريعي، و زبان را وسيله تشريح و تفسير هر دو قرار داده است.

3. انسان مظهر آيات الهي

وجود جسماني و روحاني انسان به عنوان يكي از مظاهر آيات الهي، بلكه از مهم ترين آن هاست. كه خود آفريننده آن پس از خلقتش فرموده است: «فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ؛ «1»

و خجسته باد خدا، كه بهترين آفرينندگان است!» و نيز فرموده است: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ؛ «2»

بيقين انسان را در بهترين (نظام معتدل و) استوار آفريديم»، و اگر درباره حيواني بيابانگرد مي فرمايد: «أَفَلَا يَنظُرُونَ إِلَي الْإِبِلِ؛ «3»

و آيا به شتر نظر نمي كنند.»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 25

4. التذاذ طبيعي

هر يك از قواي ظاهري و باطني انسان در راستاي اهداف مقرر آن ها، به لذت هاي طبيعي خود نيازمند است و بايد بدان برسد، زيرا انسان در هريك از ابعاد وجودي خويش، با پاسخ مثبت به خواسته ها و خواهش هايش لذت مي برد؛ يعني همان گونه كه انسان در بعد جسمي با رسيدن به غذا، آب، ميوه و لباس لذت مي برد، مهر، محبت، عاطفه و نيز شعر براي روح او لذت بخش است؛ به كار گرفتن چشم، گوش و زبان نيز مايه التذاذ طبيعي انسان خواهد بود.

5. آزادي

افزون بر آنچه گفته شد، محدود كردن افراد انسان در روابط با ديگران با اصل آزادي ناسازگار است؛ زيرا انسان آزاد آفريده شده و بايد در روابط اجتماعي اش معاشرت آزاد داشته، و ميان آن ها هيچ حريمي

وجود نداشته باشد.

بر پايه اين اصول كه برخي از آن ها تا حدي توجيه كننده ديدگاه نخست مي باشد، هر فرد انساني مجاز است به ديگري نگاه كند، با او به گفت و شنود بپردازد و يا به شكل هاي ديگر رابطه داشته باشد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 26

نتيجه سخن

نتيجه اين اصول به ظاهر جواز هر نوع ارتباط نگاه و گفتگو ميان پسر و دختر و به طور كلي زن و مرد است؛ اما حقيقت چيز ديگري است، و اگر نگوييم اصول ديگري را بايد ترسيم كرد، دستكم اين اصول داراي استثناهايي است كه در نهايت نتيجه ديگري را در پي خواهد داشت كه در تبيين ديدگاه قرآن بيان خواهيم داشت.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 27

نگاه به جنس مخالف از منظر قرآن چگونه است؟

پرسش:

نگاه به جنس مخالف از منظر قرآن چگونه است؟

پاسخ:

با نگاهي به آيات قرآن درمي يابيم كه قرآن ضمن تأييد مفاد اصول ذكر شده، توصيه مي كند تا از ابزار ادراكي خود به ويژه ديدگان و گوش استفاده كنند، و اگر مي فرمايد: به حيوان [شتر]، آسمان، كوه ها و زمين بنگريد كه چگونه آفريده، افراشته، نصب و گسترده شده است، اين موارد براي نمونه و مصداق بيان شده است و منحصر به اين ها نيست.

اما در اولين استثنا براي اين اصل انسان را از دائره فراگير و مطلق نگاه كردن بيرون مي كند و مي فرمايد: «قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يُغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ ... وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ؛ [اي پيامبر] به مردان با ايمان بگو چشم هاي خود را فرو بندند ... و به زنان با ايمان بگو چشم هاي خود را فرو گيرند. «1»»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 28

بررسي آيه

تشريع احكام در قرآن كريم با تعبيرهاي گوناگوني صورت گرفته است. گاهي با تعبير «كتب» آمده است؛ مانند: «كتب عليكم الصيام و ...» گاهي با فعل امر و نهي بيان شده است؛ مانند: «اقيموا الصلوه»، «اغسلوا وجوهكم»، «جاهدوا الكفار» و «لا تأكلوا اموالكم» و «لا تنكحوا ما ...»، گاهي به صورت جمله خبري تشريع شده است مثل: «الطلاق مرتان» و «لايحل لكم» گاهي با بيان وصف اعلام نموده است؛ همچون: «ماء طهوراً» و ... و در اين آيه مورد بررسي، خداوند سبحان با فعل مضارع كه توأم با تأكيد است، بيان فرموده؛ زيرا اين گونه تعبيرها، بيانگر انجام شدن موضوع است؛ بدين معنا كه صادر كننده حكم مي گويد: اين كار را انجام مي دهد!

به هر صورت، اين آيه مشتمل بر بيان حكم نگاه كردن زن و مرد به يكديگر است و حكم نيز از نوع تحريمي يعني ممنوعيت مي باشد.

نكته بسيار لطيفي كه در آيه وجود دارد، به كار رفتن واژه «غضّ» و «بصر» به جاي غمض و عين است. «غض» به معناي كوتاه كردن نگاه و صداست، «1» در حالي كه «غمض» به معناي بستن چشم است، و «عين» به معناي چشم و عضو مخصوص است، ولي «بصر» اگرچه در معناي مرادف با «عين» مي باشد، كاربرد آن بيشتر درباره ديدن (عمل كرد چشم) است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 29

ملاحظه مي شود كه قرآن نمي گويد زنان و مردان چشمان خود را ببندند، بلكه مي گويد: نگاه ها را كوتاه كنند و به يكديگر خيره نشوند.

درباره شأن نزول آيه مي نويسند: جواني در مسير خود با زني روبه رو شد و چون در آن زمان، زنان مقنعه خود را پشت

گوش ها قرار مي دادند و به طور طبيعي بخشي از بدن [گردن و سينه زن نمايان بود، چهره آن زن. نظر جوان را به خود جلب كرد و چشم خود را به او دوخت. هنگامي كه آن زن گذشت، جوان همچنان با چشمان خود او را تعقيب مي كرد، در حالي كه راه خود را ادامه مي داد، تا اين كه وارد كوچه تنگي شد و باز همچنان به پشت سر خود نگاه مي كرد كه ناگهان صورتش به ديوار خورد و زخم شد، بلافاصله خدمت پيامبر (ص) آمد و حكم مسئله را جويا شد كه در پي آن، اين آيه نازل گرديد. «1»

راز پرهيز از نگاه

در بدو نظر و با توجه به اصول گذشته چنين مي نمايد كه انسان بايد از اين ابزار ادراكي كمال بهره برداري را بنمايد و لذت هاي طبيعي هر عضو از جمله چشم را تأمين كند. آزادي انسان به او حكم مي كند تا به هرچه بخواهد نگاه كند؛ پس چرا ممنوعيت و چرا محدوديت؟

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 30

در پاسخ بايد گفت كه استفاده كامل از عضوي مانند چشم، گوش و ... هميشه به اين نيست كه هر آنچه در شعاع ديدش قرار مي گيرد، ببيند، يا به هر صدايي كه در فضاي زيست او وجود دارد، گوش فرا دهد. مگر هر ديدن و شنيدني مي تواند انسان را به شناخت جديد و معرفتي نو سوق دهد؟ مگر هر عكس و نقشي كه از شبكه چشم و هر صدايي كه از پنجره گوش به صفحه ادراك انسان برسد مي تواند كمك كار انسان در رفع نيازهاي مادي و معنوي او باشد.؟

آيا واقعاً نگريستن به پيكر و

هيكل انسان به خصوص جنس مخالف و به ويژه افراد صاحب جمال و موزون مي تواند مفسر آيات تكوين باشدو يا شنيدن صداي آن ها مي تواند شارح آيات تشريع گردد؟ آيا به همان اندازه كه انسان با نگاه كردن به كوه، دشت، دريا، افلاك، كواكب و ... كسب معرفت مي كند، از نگاه به انسان ها نيز مي تواند معرفت حاصل نمايد؟

مگر مي شود به همه لذت هاي طبيعي پاسخ مثبت داد؟ و اصلًا مگر گستره همه لذت ها يكسان است تا با همه آن ها به يك شيوه برخورد كرد؟ مگر نه اين است كه خواهش جسماني انسان با مقداري خوردني، آشاميدني و پوشاك اشباع مي شود و پس از سير شدن به لذيذترين غذاها و گواراترين نوشيدني ها ميلي ندارد، و حتي روح انسان نيز پس از چندي از شعر، سخنان موزون، محسنات لفظيه و محسنات معنويه خسته مي شود؟!

اما در آن سوي، غريزه جنسي هرگز سيري ندارد و هرچه بيشتر بدان پاسخ مثبت داده شود، ولع آن افزون مي شود و بسان آتش كه هرچه بر مواد

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 31

سوختي آن افزوده شود، شعله ورتر مي گردد و به قول شهيد مطهري: غريزه جنسي غريزه اي نيرومند، عميق و دريا صفت است كه هرچه بيشتر اطاعت شود، سركش تر مي شود. «1»

غزيزه جنسي افزون بر آن كه در درون همچون كوره آتش مي سوزد، از دريچه هاي گوش، چشم و لمس نيز پشتيباني مي شود و به وسيله اين ابزار صدا برداري، تصوير برداري و سايش، بيش از پيش تهييج مي شود و گويا با هر عكس، تصور، صداي جديد و تخيل شهواني به نوعي تجديد قوا مي كند، و چنان به پيش مي رود كه اگر به فرض از

نيمي از افراد جنس مخالف و موافق كام بگيرد، از نيم ديگر نيز چشم نمي پوشد، و به خصوص در مرحله نگاه كردن اين گونه نيست كه با يكي دو نگاه، به دو يا چند نفر و شنيدن صدايشان سير شده و ديگر ميلي بدان نداشته باشد، بلكه چنان است كه هرچه بيشتر نگاه كند، تشنه تر مي شود؛ از اين رو است كه امام صادق (ع) مي فرمايد: «لايشبعن العين من النظر و الانثي من الذكر؛ چشم از نگاه كردن و زن از مرد سير نمي شود.» «2» بنابراين، برداشتن حريم ميان پسر و دختر و آزادي معاشرت آن ها، ثمره اي جز التهاب جنسي در پي ندارد و با اندكي پيشرفت، تقاضاي سكس را به عطشي روحي و خواستي سيرناشدني بدل مي كند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 32

اگر واقعاً مي پذيريم كه انسان در بعد غريزه جنسي نيز نيازمند به آرامش است، نمي شود او را به ابزار گوناگون سمعي، بصري و سايشي تحريك و تهييج كرده و سپس بخواهيم با ارضاي آن، اين ديو وحشي و غريزه ديوانه آرام شود، بلكه بايد به نياز طبيعي او تا حدّي پاسخ مثبت داده و ارضاء شود و از بقيه جلوگيري كرد و اين جا است كه اسلام در برابر اخلاق جنسي نوين امروز غرب، كه همان اخلاق جنسي فرسوده جاهليت مي باشد، اخلاق جنسي ديگري را براي بشر ارائه كرده است، و بر اساس آن، حكم محدوديت روابط ميان زن و مرد، پسر و دختر، و نيز پسر با پسر، يا دختر با دختر، در حوزه نگاه، تماس، گفتگو و ديگر تمتعات را قرار داده است؛ چنان كه امام صادق (ع) مي فرمايد:

«اجتنب المسّ و القبله و النظر، فانّها سهم من سهام ابليس؛ از تماس [بدني و بوسيدن و نگاه كردن برحذر باشيد كه اين ها تيرهاي شيطان هستند.» «1» و بالاتر اين كه از نگاه، بوسيدن و لمس كردن به زناي چشم، لب و دستان ياد مي كند و مي فرمايد: «فزنا العينين النظر، و زنا الفم القبله و زنا اليدين اللمس؛ زناي چشمان نگاه كردن و زناي لب بوسيدن و زناي دستان سايش است.» «2»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 33

دستاورد نگاه

نگاه كردن پسر و دختر و به طور كلي زن و مرد به يكديگر موجب انتقال تصاوير به صفحه ذهن مي شود و به صورت غير ارادي آثار عميقي در خيال و تصورات شهواني انسان، حتي انسان هاي مؤمن به جاي مي گذارد؛ چرا كه اين عكس ها در قوه خيال به گونه اي نقش مي بندد كه جزء جداناپذير فكر انسان مي گردد.

امام علي (ع) به اين حقيقت اشاره كرده و مي فرمايد: «كم من نظره جلبت [اورثت حسره طويله؛ بسا يك نگاه، حسرت و اندوه دراز مدتي را به بار مي آورد.» «1» و نيز فرمود: «فكم من ناظر نظره زرعت في قلبه شهوه؛ چه بسيار نگاه هايي كه شهوت را در دل بيننده كاشته است.» «2»

و در جاي ديگر مي فرمايد: «اول نظره لك، و الثانيه لا لك، و النظره الثلاثه سهم مسموم من سهام ابليس؛ نگاه اول از آن تو است، نگاه دوم به سود تو نيست، و اما نگاه سوم تيري از تيرهاي زهرآگين شيطان است.» «3» زيرا نگاه اول چون بدون توجه است، اثر آن چنداني ندارد، نگاه دوم كه با توجه است، كمي اثر دارد، اما نگاه

سوم كه با قصد تصويربرداري انجام مي شود، به سان تيري است كه به سوي قلب نشانه مي رود، زيرا هر آنچه ديده مي بيند، دل از

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 34

آن ياد مي كند. اين را نيز مي پذيريم كه پاسخ مثبت به همه آنچه دل مي طلبد، نه عقلًا و عرفاً ممكن است و نه شرعاً جائز؛ بنابراين، بهتر آن است كه از همان چشم و چشمه جلوگيري شود.

نكته اخلاقي

نگاه آن چنان بي رحم است كه نه جوان را مي شناسد و نه پير، نه دختر مي شناسد و نه پسر، نه شهري مي شناسد و نه روستايي، نه شاه و نه شاهزاده مي شناسد و نه گدا. نگاه زليخا همسر عزيز مصر را شيفته يوسف كرده؛ يوسف را زنداني و زليخا را رسوا نمود. يك نگاه زنان مصري به يوسف باعث شد تا به جاي ميوه دست خود را بريدند. «1» اگر انسان و به ويژه جوان بتواند خود را از اين دام برهاند و از لذت پست، نگاه، چشم پوشي كند، به طور حتم شيريني ايمان را خواهد چشيد و خواهد فهميد كه لذت هميشه در لذت بردن نيست، بلكه گاهي در ترك لذت است؛ چنان كه پيامبر (ص) فرمود: «النظر سهم مسموم من سهام ابليس، من تركها خوفاً من الله اعطاه الله ايماناً يجد حلاوته في قلبه؛ نگاه، تير زهرآلود شيطان است، هركس به خاطر خداترسي آن را ترك نمايد، خداوند ايماني را به وي مي بخشد كه شيريني آن را در خويش احساس مي كند.» «2»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 35

گفتگوي دختر و پسر قبل از ازدواج چه حكمي دارد؟

پرسش:

گفتگوي دختر و پسر قبل از ازدواج چه حكمي دارد؟

پاسخ:

بعد از

نگاه، گفتگوي پسر با دختر از مهم ترين نمودهاي ارتباطي آن ها به شمار مي رود. حال بايد ديد اين مسئله از ديدگاه قرآن چه حكمي دارد؟ آيا دختر و پسر مي توانند با يكديگر به گفتگو بنشينند؟ با يكديگر بحث علمي داشته باشند يا خير؟

بررسي اين مهم پژوهش گسترده اي را مي طلبد، ولي به اجمال بايد گفت: قرآن كريم به اين مسئله اشاره دارد و صدور جواز اصل گفت و شنود همراه با شرايط آن را بيان كرده؛ مي فرمايد: «فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلَا مَعْرُوفاً؛ پس به نرمي (و ناز) سخن مگوييد، تا كسي كه در دلش (نوعي) بيماري است طمع ورزد؛ و سخني پسنديده بگوييد.» «1» مفهوم اين كلام الهي اين است كه زن و مرد و دختر و پسر مي توانند با يكديگر صحبت كنند، ولي با دو شرط:

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 36 1. محتواي سخن

در اين زمينه مي فرمايد: «قُلْنَ قَوْلَا مَعْرُوفاً» سخن شايسته بايد گفت، نه اين كه سخنان مهيج و تحريك كننده مانند عزيزم، جانم، فدات شوم، دوستت دارم و ... به يكديگر بگويند.

2. كيفيت سخن

سخن گفتن زن با مرد و دختر با پسر نبايد با ناز و عشوه باشد، بلكه بايد به فرمود قرآن «لَا تَخْضَعْنَ» ي عني با نرمي و خضوع (نازكي) در گفتار همراه نباشد؛ زيرا اين گونه سخن گفتن باعث تحريك انسان مي شود؛ از اين رو قرآن اين تدبير را براي سالم سازي جامعه اتخاذ كرد و فرمود: «فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ»؛ بيمار دلان با اين سخنان طمع پيدا مي كنند.

سخنان كذايي با شيوه اي تحريك آميز، در وهله اول دل هاي بيمار

و آنان كه جنون جنسي دارند را به هوس مي اندازد و باعث شعله ور شدن غريزه شهوتش در آن ها مي شود و در وهله دوم، امنيت خود دختر و زن را به مخاطره مي اندازد و شكي نيست كه هم بهداشت رواني افراد بايد حفظ شود و هم امنيت جاني و رواني آنان.

در نتيجه دختر و پسر و زن و مرد درباره مباحث علمي، پاسخ گويي به پرسش ها و مانند اين ها، با همكار، همكلاس، استاد و ... به شرط آن

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 37

كه قصد لذت بردن در كار نباشد و ايمن از آلوده شدن به گناه باشند، سخن مي گويند.

آيت الله سيد محمد كاظم طباطبايي يزدي- از فقهاي بزرگ- مي نويسد: شنيدن صداي زن در صورتي كه تلذذ و ريبه نباشد، جايز است. «1»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 39

دست دادن دختر و پسر چه حكمي دارد؟

پرسش:

دست دادن دختر و پسر چه حكمي دارد؟

پاسخ:

در قرآن كريم به اين مسئله اشاره نشده است و شايد به دليل روشن بودن آن باشد؛ زيرا وقتي مسئله نگاه و گفتگو بيان شد، ديگر نيازي به طرح اين مسئله نيست. از سوي ديگر، بر خلاف دو مورد پيشين كه در رويه مسلمانان نمونه هايي دارد، براي اين مورد در سيره عملي مسلمانان نمونه اي به چشم نمي خورد، و حتي در بيعت با پيامبر (ص) نيز زنان به آن حضرت دست ندادند، بلكه ظرف آبي واسطه دست پيامبر (ص) و زنان بيعت كننده بود. «1»

آري در روايات به اين مطلب اشاره شده و امامان معصوم (ع) در پاسخ به پرسش اصحابشان، جواز مصافحه (دست دادن) زن و مرد از زير پوشش را صادر كرده اند.

سماعه مي گويد: از امام صاق (ع) درباره دست دادن مرد و زن سؤال كردم، آن حضرت فرمود: «لا يحل للرجل ان يصافح المرأه الا امرأه يحرم عليه أن يتزوّجها، اخت او ابنه او عمها و خاله او بنت اخت و نحوها و اما المرأه التي يحل له ان

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 40

يتزوّجها، فلا يصافحها الّا من وراء الثوب و لا يغمزها؛ براي مرد روا نيست كه با زنان مصافحه كند، مگر زناني كه ازدواج با آنان حرام است (مَحرم ها)؛ مانند خواهر، دختر، عمه، خاله، دختر خواهرو امثال اين ها، و اما زني كه محرم نيست، تنها با استفاده از پوشش مي تواند مصافحه كند، ولي نبايد دستش را بفشارد. روايت ديگري نيز به اين مضمون وجود دارد. «1»

صاحب جواهر الكلام- از فقهاي نامدار شيعه- مي نويسد: مانعي ندارد كه زن با مرد اجنبي و برعكس از زير پوشش مصافحه كند، به شرط آن كه التذاذ و ريبه در كار نباشد. «2»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 41

حضور دختران در اجتماع تا چه اندازه جايز است؟

پرسش:

حضور دختران در اجتماع تا چه اندازه جايز است؟

پاسخ:

از جمله مسائل مهم مطرح در روابط پسر و دختر، حضور دختران در جمع جوانان و مردان است. قرآن به اين حقيقت نيز اشاره دارد و با پذيرش اصل مسئله، براي آن شرايطي مقرر مي كند و مي فرمايد: زن مسلمان نبايد به هنگام راه رفتن آن چنان پاهاي خود را بر زمين بكوبد كه زينت هاي پنهانش نمايان شود: «وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ». «1» به خوبي ملاحظه مي شود كه كلام وحي نمي گويد زن در اجتماع ظاهر نشود، بلكه مي فرمايد به طور معمولي و عادي

باشد، تا زيبايي ها و زينت هاي پنهانيشان آشكار نشود و موجب پيامدهاي سوئي نگردد؛ چنان كه در جاي ديگر مي فرمايد: «وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّهِ الْأُولَي»، و همانند خود آرايي (دوران) جاهليت نخستين، (بازيورها) خود نمايي نكنيد. «2» «تبرج» يعني

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 42

نماياندن زيبايي ها و انگشت نما شدن. «1» در زمان جاهليت زنان با وضع بسيار زشت و زننده در برابر مردان آشكار مي شدند كه قرآن كريم اين شيوه را شايسته زن مسلمان نمي داند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 43

مواردي كه در نگاه دختر و پسر استثنا شده كدام است؟

پرسش:

مواردي كه در نگاه دختر و پسر استثنا شده كدام است؟

پاسخ:

قرآن كريم با ترسيم اصل ثانوي، نگاه كردن زن و مرد به يكديگر را از مطلق نگاه كردن استثنا كرده و فرموده است به هرچه در ديدرس تو قراردارد، مي تواني نگاه كني، ولي در نگاه كردن به انسان ها «غضّ بصر» لازم است، در گفتگو و مصافحه با آنان نيز محدوديتي مقرر كرده است؛ اما براي اين اصل نيز استثناهايي قرار داده است كه در اين بخش از نوشتار، به بررسي آن ها مي پردازيم.

البته پيش از بيان موارد استثنا يادآوري چند نكته ضروري است:

- هر شخص مقلد مي بايد جهت تعيين تكليف در اين گونه مسائل به مرجع تقليد خود مراجعه كند؛ زيرا اين مسائل نياز به كارشناسي فقهي بيشتري دارد.

- همه موارد استثنا به جز يكي دو مورد مشروط به اين است كه نگاه كردن از روي التذاذ و ريبه نباشد.

- اين استثناها تنها در حكم تكليفي است نه حكم وضعي؛ بدين معنا كه اگر فرض شود در حوزه تكليف، كسي كه به ديدگاه متعادل تري رسيد، و نگاه

پرسش

و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 44

به برخي انسان ها و يا مواضعي را از دايره منع بيرون كرد، نمي تواند آثار وضعي، تصورات و خطورات رسيده به ذهن را حتي براي يك لحظه از بين ببرد، مگر با توصيه هاي اخلاقي كه آن هم بايد در متون ديني يافت.

به هر صورت، مواردي از اصل منع از نگاه استثنا شده كه عبارت اند از:

1. زنان غير مسلمان

تعبير به «للمؤمنين» و «للمؤمنات» (نور/ 31 و 30) بيانگر اين است كه منع نگاه در راستاي كرامت انسان و ايمان او است؛ از اين رو، نگاه به زنان غير مسلمان به شرط آن كه همراه با التذاذ و ريبه نباشد، اشكالي ندارد؛ چنان كه طبق روايتي، امام اميرالمؤمنين علي (ع) مي فرمايد: «لابأس بالنظر الي رؤس اهل الذم؛ مانعي نيست كه به سر زنان اهل ذمه [زنان يهودي و نصراني ...] نگاه كنند.» «1» و در روايت ديگري از پيامبر (ص) آمده است: «لا حرمه لنساءاهل الذمه ان ينظر الي شعورهنّ و ايديهنّ؛ زنان اهل ذمه حرمتي ندارند و مي توان به موهايشان و دستانشان نگاه كرد. «2»»

بايد توجه داشت كه روا بودن نگاه به زنان كافر جايزه كفرشان نيست، بلكه به دليل نبودن ايمان در آنان، احترام برخاسته از ايمان نيز از آنان نفي شده است؛ يعني زن مسلمان و مؤمن، كالاي در معرض نمايش نيست و زيبايي و زينتش منحصر به خودش و همسرش مي باشد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 45

2. زينت آشكار

قرآن به اين استثنا تصريح كرده و مي فرمايد: «الّا ما ظهر منها؛ مگر آنچه آشكار است.» از اين تعبير معلوم مي شود كه زينت بر دو

نوع است آشكار و نهان؛ حال بايد ديد زينت آشكار و نهان چيست؟

در اصل معناي زينت در جمله «زينتهن» دو ديدگاه عمده وجود دارد:

نخست اين كه بعضي مفسران مي گويند منظور از زينت، جاي زينت در بدن است و زينت ظاهر عبارت است از چهره و دو دست و زينت نهان ديگر مواضع بدن است. «1»

در ديدگاه دوم، برخي ديگر از مفسران زينت را به همان زيور و وسيله آراستن تفسير كرده اند و اموري چون لباس، سرمه، خضاب، انگشتر و حلقه را در رديف زينت هاي آشكار دانسته، و مواردي چون گوشواره، خلخال (پاي برتجن)، دستبند، بازوبند و گردنبند را جزء زيورهاي پنهان مي دانند. «2»

در روايات نيز دو تفسير وارد شده است. در روايتي از امام صادق (ع) مي خوانيم: «الزينه ظاهره الكحل و الخاتم؛ زينت ظاهر عبارت است از سرمه و انگشتر.» و نيز فرمودند: «الخاتم و المسكه زينت آشكار انگشتر و دست بند است. «3» و امام باقر (ع) در روايتي ديگر فرمود: «هي الثياب و الكحل و الخاتم و

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 46

خضاب الكف و السوار، الزينه ثلاث: زينه للناس و زينه للمحرم و زينه للزوج، فاما زينه الناس فقد ذكر ناها، و اما زينه المحرم فموضع القلاده فما فئقها و الدملج و ما دونه و الخلخال و ما اسفل منه و اما زينه الزوج فالجسد كله؛ منظور از زينت ظاهر، جامه، سرمه، انگشتر و خضاب دست ها و النگو است. زينت بر سه نوع است: يكي براي همه و آن همين است كه گفتيم؛ دوم، براي محرم ها و آن جاي گردنبند و بالاتر و جاي بازوبند و پايين تر است و سوم، زينت

ويژه شوهر و آن تمام بدن است. «1»»

طبق دو روايت اول و بخش نخست روايت سوم زينت به همان وسيله آراستن معنا شده است، ولي در ادامه روايت سوم كه زينت محارم و زينت شوهر را بيان مي كند، زينت به جا و محل زيور و زينت تفسير شده است، و در روايت ديگري امام صادق (ع) در پاسخ كسي كه پرسيد مرد نامحرم چه مقدار مي تواند به زن نگاه كند؟ مي فرمايد: «الوجه و الكفان و القدمان»، چهره و دو دست و پشت دو پا. «2»

اين دو تفسير با هم ناسازگاري ندارند؛ زيرا نمايش زينت به تنهايي معنا ندارد؛ چرا كه زيور و زينت همواره با موضعي از بدن همراه است و معنا ندارد كه بگوييم زينت روي لباس مقصود است و اگر به فرض بين اين دو تفسير ناسازگاري باشد، مي توان به اين صورت ميان آن ها جمع كرد كه زينت ها و

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 47

زيبايي هاي آشكار و موضع آن؛ هر دو با هم مراد است؛ بدين معنا كه مواضع آشكار از جمله چهره، دو دست و پشت دو پا با زينت هاي مخصوصشان خواه طبيعي باشد يا مصنوعي، از محدوده منع نگاه استثنا شده است، ولي ديگر مواضع خواه آراسته باشد يا نباشد، نگاه بدان ممنوع است، و چنانچه زيورهايي باشد كه زنان با آويزان نمودن آن ها به لباس، خود را مي آرايند، از دائره جواز بيرون است.

3. مَحرم ها

ممكن است مرداني پيدا شوند كه با سرپيچي از دستور نخست (غضّ نظر) قصد نگاه هوس آلود به زنان را داشته باشند؛ از اين رو با طرح مسئله حجاب مي فرمايد: «وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَي جُيُوبِهِنَّ

وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ؛ و بايد روسري هايشان را بر گريبان هايشان (فرو) اندازند، و زيورشان را آشكار ننمايند.» «1» اين بدان معناست كه زن با پوشش خويش، از ديدرس مردان دور بماند، ليكن بلافاصله به بيان استثناي آن مي پردازد ومي فرمايد: «إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ ...؛ جز براي شوهرانشان، يا پدرانشان، يا پدران شوهرانشان، يا پسرانشان، يا پسران شوهرانشان، يا برادرانشان، يا پسران برادرانشان، يا پسران خواهرانشان.»؛ «2» بنابراين، زن مي تواند مطلق زينت، خواه ظاهر يا پنهان را براي

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 48

گروه ياد شده آشكار نمايد و با توجه به سوره نساء كه حكم زنان محرم را بيان كرده و مي فرمايد: «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ ....» «1»

عمو، دايي و نيز پدر و برادر رضاعي به صف مردان محرم و عمه، خاله و نيز مادر و خواهر رضاعي را به جمع زنان محرم اضافه مي شوند.

بر اين اساس، نگاه به افراد محرم و گفتگو با آنان اشكالي ندارد، خواه در خانه و خيابان باشد، يا در اداره و دانشگاه به شرط آن كه همراه با ريبه و التذاذ نباشد.

4. افراد فاقد از شهوت

استثناي ديگر بر دامنه منع نگاه و گفتگو اين است كه زن مي تواند زينت و زيور خود را در برابر كساني كه فاقد نيروي شهوت و ميل جنسي هستند آشكار كند: «أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَهِ مِنَ الرِّجَالِ» «ارب» هم به معناي حاجت است و هم به معناي عقل؛ «2» بنا بر معناي اول مقصود كساني اند كه نيازي به زن ندارند؛ مانند مردان پير. زنان سالخورده نيز

به همين نحو مستثنا شده اند: «وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحاً؛ و بازنشستگان از زنان كه اميد به ازدواج ندارند.» «3»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 49

و بنا بر معناي دوم افرادي (هرچند جوان) هستند كه هيچ احساس جنسي ندارند و بعيد نيست كه افراد خصي و خنثي نيز در اين استثنا قرار بگيرند.

5. كودكان

گروه ديگري كه از اين حكم مستثنا شده اند، كودكان اند: «أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَي عَوْرَاتِ النِّسَاءِ؛ يا كودكاني كه بر امور جنسي زنان آگاه نشده اند.»

تعبير به «لَمْ يَظْهَرُوا» ممكن است به معناي «لم يطلعوا» باشد؛ يعني آگاهي ندارند و امكان دارد به معناي «لم يقدروا» باشد؛ يعني توانايي ندارند كه بنابر معناي اول، مقصود كودكان غير مميز و بنا بر معناي دوم كودكان نا بالغ هستند و در هر دو صورت، به معناي عدم احساس جنسي است و در نهايت، از حكم منع روابط مستثنا مي باشند.

6. زنان

از جمله كساني كه در روابط اجتماعي، از دايره منع مستثنا شده اند، زنان هستند: «أَوْ نِسَائِهِنَّ»؛ جالب است بدانيم كه معناي اين سخن روا بودن نگاه مردان به زنان يا برعكس نيست، بلكه به اين معناست كه زن مي تواند زينتش را براي زن مسلمان آشكار كند، و مفهومش اين است كه زن مسلمان نبايد مواضع زينتي خود را براي زن نامسلماني نمايان كند؛ زيرا ممكن است زنان كافر اگر بر زينت زن مسلمان و زيبايي هاي او آگاه شوند، به مردان خود

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 50

منتقل كنند و به اين ترتيب زمينه نا امني براي زن مسلمان فراهم شود. در روايتي از امام صادق

(ع) مي خوانيم: «لا ينبغي للمرأه ان تنكشف بين اليهوديه و النصرانيه فانهن يصفن ذلك لازواجهن؛ روا نيست كه زن [مسلمان در ميان زنان يهودي و نصراني برهنه و مكشوف باشد؛ زيرا آن ها براي شوهرانشان خواهند گفت.» «1»

نتيجه گيري:

نتيجه اي كه اين دسته از آيات قرآن به دست مي دهد، اين است كه زن و مرد مسلمان حق دارند با يكديگر روابط اجتماعي داشته باشند به شرط آن كه رعايت محدوده نگاه، محتواي سخن، چگونگي اداي آن و ... را بنمايند، ولي مرد حق ندارد به بدن، مو، زيبايي ها و زينت هاي نهان زنان مؤمن نگاه كند و يا آن را لمس نمايد و زن نيز حق ندارد با آنان گفتگو هيجان برانگيز داشته باشد، و يا با شيوه تحريك آميز سخن بگويد؛ همچنان كه نبايد خود را در معرض چنين برنامه هايي قرار دهد.

خواستگاري امري طبيعي:

از آن جا كه پيش از ازدواج هيچ گونه رابطه و علاقه اي بين دختر و پسر، يا زن و مرد وجود ندارد و دختر هرچند از خويشاوندان پسر باشد، از جهت لذّات سمعي و بصري و زناشويي بيگانه و اجنبي به شمار مي رود، اين سؤال به ذهن

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 51 مي رسد كه اصلًا چرا پسر به سراغ دختر مي رود و از وي خواستگاري مي كند و چگونه اين پسر با شخصي نامحرم درباره همسري با وي گفتگو مي كند؟

در پاسخ به اين پرسش بايد گفت: خواستگاري به حكم طبيعت و فطرت انساني و نظام آفرينش از سوي مرد صورت مي گيرد و اين يكي از عوامل حفظ حيثيت و احترام زن مي باشد، و به قول شهيد مطهري آفريننده انسان، طبيعت مرد را مظهر طلب و

عشق آفريد و زن را مظهر مطلوب و معشوق بودن؛ طبيعت زن را گل، و طبيعت مرد را بسان بلبل، زن را شمع و مرد را پروانه او قرار داد. يكي از تدابير حكيمانه و شاهكارهاي خلقت اين است كه، در غريزه مرد، طلب و در غريزه زن، جلوه قرار داده است؛ «1» بنابراين، خواستار است و زن خواسته، گزينش از مرد است و پذيرش از زن؛ از اين رو، قرآن نيز در هماهنگي با تكوين مي فرمايد: «وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيَما عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَهِ النِّسَاءِ أَوْ أَكْنَنْتُمْ فِي أَنْفُسِكُمْ؛ و هيچ گناهي بر شما نيست كه در مورد خواستگاري زنان (پس از مرگ همسرانشان) به طور سر بسته بدان سخن بگوييد، يا [آن را] در دلتان پوشيده داريد.» «2»

يادآور مي شويم كه مرد با تقاضاي خود گزينش مي كند و زنان آن را مي پذيرند و اين هرگز به معناي خريدن زن به وسيله مرد نيست، بلكه به معناي خريداري زيبايي، هنر و جلوه گري زن است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 52

اما جواز شرعي و قانوني خواستگاري افزون بر دلالت اين آيه ازقرآن، در قوانين مدني نيز بدان تصريح شده است؛ چنان كه در ماده 1034 قانون مدني آمده است: «هر زني را كه خالي از موانع نكاح باشد، مي توان خواستگاري كرد.» «1»

بررسي آيه خواستگاري

درباره اين آيه فوق نكاتي وجود دارد كه لازم است بررسي شود.

1. معناي واژگان و مفهوم آيه

«خُطبه» بر وزن نُسخه، به معناي سخنراني كردن است و «خِطبه» بر وزن سِركه، اسم مصدر از اختطاب و به معناي خواستگاري كردن براي ازدواج است. تعريض در مقابل تصريح و رك گويي است؛

يعني به گونه اي سخن بگويد كه مقصودش را برساند و در عين حال نام نبرد؛ براي مثال، به جاي اين كه بگويداگر با من ازدواج كني سعادتمند مي شوي، بگويد من خيلي خوش اخلاق و زن دوست هستم. «اكنان» بر وزن انسان به معناي پنهان كردن است؛ «لؤلؤ مكنون» يعني مرواريد كه در صدف پنهان است.

مفهوم آيه اين است كه شما مي توانيد از زنان خواستگاري كنيد، ليكن مي بايد از رك گويي پرهيز نماييد؛ يعني صورت تعريض و غير صريح گفته شود، و نيز بر شما گناهي نيست كه در دل تصميم داشته باشيد تا با زني ازدواج كنيد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 53

2. امكان خواستگاري از زنان

زنان در رابطه با خواستگاري چند گروه هستند:

گروه اول: زنان بي همسري هستند كه هيچ مانعي از ازدواج با آن ها نيست، و تنها با توافق طرفين و اولياي آن ها ازدواج صورت مي گيرد؛ مانند دختران و نيز زناني كه در عده وفات نيستند. خواستگاري از اين دسته چه به صورت تصريح و يا تعريض اشكالي ندارد.

گروه دوم: زنان شوهردار و عدّه داري هستند كه به هيچ وجه نبايد از آن ها خواستگاري كرد؛ زيرا اين امر باعث تشويش و لرزش كانون خانواده و يا عامل سرعت در جدايي آنان است.

گروه سوم: زناني هستند كه نكاحشان فسخ شده و يا طلاق بائن گرفته اند. خواستگاري از آن ها توسط شوهر به تصريح و يا تعريض و از سوي ديگران به تعريض جايز است.

گروه چهارم: زناني هستند كه در عده وفات به سر مي برند كه آيه نيز ناظر به آن هاست. خواستگاري از اين گروه به صورت رك و صريح با مشكل روبه رو

است و مي بايد با تعريض و كنايه انجام پذيرد و راز آن نيز رعايت حريم شوهر سابق از يك سو و نياز طبيعي زن به همسر از سوي ديگر است.

3. فراگير بودن حكم آيه

آيه شريفه درباره زناني است كه همسرشان از دنيا رفته و در عده به سر مي برند، ولي شمول تعبير «خِطبه النساء» از يك سو و نبودن مانع در دختران و زنان بي عده از سوي ديگر، و با اولويت در مسئله مي توان به جواز اصل

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 54

خواستگاري و احكام مرتبط بر آن نسبت به همه زناني كه خالي از مانع هستند، حكم كرد؛ در نتيجه به جاست دختر و پسري كه قصد ازدواج با يكديگر را دارند، براي پرهيز از تهمت و افترا و ديگر پيامدها، پيش از جلب موافقت اوليا و به تعبير قرآن، «الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَهُ النِّكَاحِ؛ يا كسي كه پيوند ازدواج به دست اوست.» «1» از گفتگوي مستقيم خودداري كنند و آن را به فرد ميانجيگر واگذار نمايند، تا با اوليا به ويژه از ناحيه دختر گفتگو شود. همچنين به هنگام خواستگاري با تعريض و كنايه سخن گفته شود تا اثر بدي به دنبال نداشته باشد.

4. خواستگاري از نامزد ديگران

در اين كه آيا مي شود از زني كه از او خواستگاري شده و موافقت كرده است، خواستگاري كرد يا خير، نظرّياتي وجود دارد. علماي اهل سنت به حرمت فتوا داده اند، و برخي علماي شيعه مثل شهيد اول و شيخ طوسي نيز با آن ها موافق هستند، «2» دليل اين گروه روايتي است كه از پيامبر (ص) رسيده است.

پيامبر (ص) در اين

روايت مي فرمايد: «لا يخطب احدكم علي خطبه اخيه؛ نبايد كسي از شما نامزد ديگري را خواستگاري نمايد.» «3» اما ديگران با ديده ترديد بدان نگريسته و يا فتوا به كراهت داده اند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 55

5. پرهيز از خواستگاري پنهاني

اين نكته اي است كه قرآن بدان اشاره كرده است: «لَا تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلَّا أَن تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفاً؛ و ليكن پنهاني با آنها قرار [زناشوئي نگذاريد، مگر آنكه (به كنايه) سخن پسنديده اي بگوييد.» «1»

از آن جا كه در صدر آيه از خواستگاري صريح منع شده، و تنها آن را به صورت تعريض مجاز دانسته است، امكان دارد برخي تصور كنند كه در پنهاني اشكال ندارد كه به صراحت سخن بگويند از اين رو، در ادامه آيه مي فرمايد: در پنهان نيز نبايد خواستگاري كرده و وعده ازدواج بگذاريد، مگر اين كه سخني پسنديده (قَوْلًا مَعْرُوفاً) و توأم با ادب اجتماعي باشد.

اين آيه شريفه حكم زني را كه شوهرش از دنيا رفته و هنوز در عده وفات است، بيان مي كند، ولي با شمولي كه در تعبير «خِطْبَهِ النِّسَاءِ» از يك سو و اهتمامي كه نسبت به امور دختران از سوي ديگر وجود دارد، مي توان به فراگير بودن حكم در آيه دست يافت.

نمادهاي روابط در خواستگاري

به اين نكته بايد توجه داشته كه در مسئل خواستگاري دو نماد از نمادهاي روابط ميان پسر و دختر قابل استثناست، يكي نگاه و ديگري گفتگو.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 56

الف- نگاه خواستار به خواسته خود

نظر به آنچه گفته شد، نگاه كردن زن و مرد بيگانه به يكديگر طبق اصول ثانوي حرام است. جواني هم كه مي خواهد

ازدواج كند، تا عقد درست شرعي اجرا نشود، روا نيست كه به زن نامحرم نگاه كند؛ اما در خصوص خواستگاري، در مورد نگاه به زن مورد نظر خود، به جواز فتوا داده اند و از آيات قرآن نيز مي توان به اين جواز دست يافت.

در قرآن كريم تنها از يك آيه مي توان بر اين مسئله استدلال كرد، آن جا كه مي فرمايد: «لَا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ مِن بَعْدُ وَلا أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ؛ «1»

بعد از (اين همسران، ازدواج با) زنان و اينكه همسران (ديگري) جايگزين آنان كني، بر تو حلال نيست؛ هر چند نيكويي آنان تو را به شگفت آورد.» از اين كه فرمود: «وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ» معلوم مي شود كه پيامبر چون قصد ازدواج با زنان ديگر را داشته، مي توانسته به آن ها نگاه كند و از اين كه خداوند سبحان، پيامبر (ص) را تنها از ازدواج بعدي و تبديل ازواج نهي كرده، نه از نگاه كردن به آن ها، روشن مي شود كه نگاه پيامبر اشكالي نداشته است، و نيز بديهي است كه نگاه اعجاب برانگيز نمي تواند لحظه اي باشد؛ زيرا تفسير كردن نگاه پيامبر (ص) به نظرهاي تصادفي سخن درستي نيست.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 57

مرز نگاه در خواستگاري

در روا بودن نگاه مرد به زن، هنگامي كه قصد جدي براي ازدواج دارد، ترديدي نيست، ولي در اين كه تا چه اندازه و تا كجا مي تواند نگاه كند و اينكه آيا مرزي وجود دارد يا خير، بررسي گسترده مي طلبد كه از حوصله اين نوشتار بيرون است؛ اما به اجمال مي توان گفت: از مجموع روايات و فتواي فقها به دست مي آيد زماني كه مرد

تصميم قطعي بر ازدواج گرفت، حق دارد به صورت، دست، موي، بدن و زيبايي هاي زن مورد نظر خود، در حال ايستاده، در حال راه رفتن، روبه رو، يا پشت سر او نگاه كند، به شرط آن كه:

1. امكان فعلي ازدواج با زن باشد، نه اين كه زن شوهردار و يا عدّه دار باشد كه براي ازدواج با وي مانع وجود دارد.

2. احتمال توافق باشد؛ بدين معنا كه اگر مرد به طور قطع بداند كه به خواستگاري وي پاسخ مثبت نمي دهند، نمي تواند نگاه كند.

3. زن معيّن شده باشد، نه اين كه به همه دختران و زنان نگاه كند تا ببيند كدام يك از آن ها بيشتر مورد پسند او است.

4. به قصد لذت بردن نباشد و تنها براي فزوني بينش و بصيرت باشد؛ آري، اگر با اين انگيزه به خواسته خود نگريست و در بين نگاه التذاذي حاصل شد مانعي ندارد؛ زيرا كه شارع با علم به اين امر، نگاه خواستار را روا دانسته است.

بيشتر فقها نيز متعرّض اين مسئله شده اند، ولي به اين نكته اشارت نكرده اند كه آيا زن نيز مي تواند به خواستگار خود نگاه كند يا خير؟ تنها علامه حلّي با تعبير «و بالعكس» به اين مسئله اشاره كرده است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 58

اين مسئله نياز به بررسي تفصيلي دارد، ولي به اجمال مي توان گفت: وقتي براي دختر حق انتخاب همسر و دست كم در ميان خواستگارانش وجود دارد، رواست كه به خواستار خود با رعايت شرايط نگاه كند.

ب- گفتگوي خواستار با خواسته خود

گفتگو در حقيقت سومين مرحله از مراحل آشنايي پسر با دختري است كه قصد ازدواج با وي را دارد كه اگر

به شيوه درست صورت بگيرد، مي تواند در استحكام كانون زندگي آينده نقش به سزايي داشته باشد؛ بدين معنا كه اولًا: با هماهنگي اوليا باشد، ثانياً: تا آن جا كه امكان دارد در حضور آن ها باشد و ثالثاً: رعايت موازين شرعي بشود، براي اين كه اگر ازدواج صورت نگرفت، پيامدهاي اجتماعي ناگوار به دنبال نداشته باشد.

به هر صورت، در اين گفتگو مي توان با توجه به مرحله مورد نظر اهداف زير را تعقيب كرد:

1. آگاهي از وضعيت ظاهري و قيافه؛

2. اطمينان پيدا كردن به تحقيقات ميداني؛

3. آشنايي با خصوصيات ناگفته و ويژگي هاي ناپيدا؛

4. شناخت ديدگاه هاي اخلاقي، عقيدتي خانواده دو طرف؛

5. آشنايي با مهارت ها و مراتب علمي يكديگر؛

6. آشنايي با آداب و رسوم يكديگر؛

7. زمينه سازي براي انجام تشريفات و مراسم ازدواج.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 59

دوست گزيني از جنس مخالف

شايد براي بسياري از افراد به ويژه جوانان اين پرسش مطرح باشد كه آيا پسر و دختر مي توانند پيش از ازدواج با جنس مخالف به بهانه اين كه شايد در آينده همسر او شود، طرح دوستي بريزند يا خير؟

پاسخ اين است كه قرآن در دو جا به طور سر بسته به اين مسئله اشاره كرده است؛ يك جا مي فرمايد ... «وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ» «1»

و در جاي ديگر مي فرمايد: «و لامتخذات اخدان» «2» «خِدن» بر وزن سدر، به معناي دوستي پنهان است. «3» در آيه اول به مردان سفارش مي كند كه پنهاني با زنان و دختران اهل كتاب دوست نشوند، و در آيه دوم از دوستي پنهاني زنان (كنيزان) با مردان نكوهش مي كند.

اين دو آيه اگرچه درباره ازدواج با اهل كتاب و كنيزان است،

و واژه «خِدن» در كنار سفاح (زناي آشكار) و در مقابل احصان (عفت) قرار دارد و به معناي زناي پنهاني است، ولي عمل زنا در پنهاني چيزي نيست كه بشود بدون دوستي محكم و مطمئن صورت گيرد؛ از اين رو، از آن دوستي كه مايه چنين عملي است، استفاده مي شود.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 60

الگوي قرآن در روابط دختر و پسر

قرآن كريم با نقل داستان هاي پيامبران و امت هاي پيشين و تقرير آن، در حقيقت درستي عمل مثبت يا منفي بودن آن را تأييد كرده است؛ يعني هر كجا داستاني را نقل نموده و نسبت بدان موضع گيري منفي نكرده، به معناي صدور تأييد و جواز عمل بدان است، و هر جا كه پس از نقل داستان آن را مورد نقد قرار داده، به معناي رد آن و در حقيقت نهي از عمل به آن است. در خصوص روابط دختر و پسر مي توان به داستان موسي (ع) و دختران شعيب اشاره كرد.

موسي (ع) و دختران شعيب

قرآن كريم در بيش از سي سوره، به نقل داستان موسي پرداخته و در هر مورد به يكي از زواياي زندگي اين پيامبر بزرگ اشاره كرده است؛ از جمله داستان آشنايي موسي با شعيب پيامبر و دختران او در سور قصص است. داستان از آن جا آغاز مي شود كه موساي جوان از مصر به مدين آمد و به كنار چاه آبي رسيد. ديد مردم مشغول سيراب كردن چهارپايان خود هستند و كمي آن طرف تر دو زن مراقب گوسفندان خويش اند و به چاه نزديك نمي شوند: «وَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأَتَيْنِ تَذُودَانِ» موسي از آن ها درباره علت آب ندادن گوسفندانشان پرسيد: «مَا خَطْبُكُمَا» چه كار مي كنيد؟ آن ها پاسخ دادند: «لَا نَسْقِي حَتَّي يُصْدِرَ الرِّعَاءُ وَأَبُونَا شَيْخٌ كَبِيرٌ» ما آن ها را آب نمي دهيم تا چوپان ها همگي از [آبگاه خارج شوند. اين جا بود كه موسي به همياري آن ها شتافت و به آنان كمك نمود: «فَسَقَي لَهُمَا»، موسي به گوسفندان آن ها

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 61

آب داد، اما در كنار آن ها نماند و به گوشه اي رفت: «ثُمَّ تَوَلَّي

إِلَي الظِّلِّ؛ سپس رو به سايه آورد و گفت: «رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ؛ خدايا، هر خير و نيكي براي من بفرستي به آن نيازمندم». و اين در حالي بود كه دختران راه خود را گرفته و به خانه رفتند.

ديري نپاييد كه يكي از دختران شعيب با نهايت حيا به سراغ موسي آمد: «فَجاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَي اسْتِحْيَاءٍ»، و پيام پدر را به وي رساند، و گفت: «إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ مَا سَقَيْتَ لَنَا؛ پدرم از تو دعوت مي كند تا مزد سيراب كردن گوسفندان ما را به تو بپردازد.»

موسي در حالي كه از جلو و دختر شعيب پشت سر راه مي رفت، حركت كرده تا به خانه شعيب رسيدند،. موسي داستان گرفتاري خود در مصر و مسائل ديگر را با شعيب در ميان گذارد. در اين ميان يكي از دختران پيشنهاد استخدام موسي را مطرح كرد: «قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ» و اين براي اين بود كه آن دختر موسي را مردي قوي و امين يافته بود: «إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ؛ بهترين كسي كه استخدام مي كني (شخصِ) نيرومند درستكار است.»

در نهايت شعيب پيشنهاد ازدواج موسي با يكي از دخترانش را به وي مي دهد: «قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنكِحَكَ إِحْدَي ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ؛ من مي خواهم كه يكي از اين دو دخترم را به همسري تو درآورم. «1»»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 62

نكات موجود در اين داستان

1. دختر تنها از خانه بيرون نرود: «امرأتين».

2. مختلط نشدن دختران با جمعيت: «وجد من دونهم» و «لا نسقي حتي يصدر الرعاء».

3. سخن گفتن موسي با دختران: «ما خطبكما».

4. در كار كردن،

اولويت با مردان است: «ابونا شيخ كبير».

5. همكاري موسي با دختران: «فسقي لهما» كه ظاهراً به صورت تعاون بوده است نه معاونت.

6. پرهيز از تداوم ارتباط: «ثم تولي الي الظل».

7. رعايت شرم و حيا: «تمشي علي استحياء».

8. ارتباط با اذن پدر: «ان ابي يدعوك».

9. پيشنهاد رفاقت و اجرت: «يا ابت استأجره».

10. ارتباط وسيله شناخت: «القوي الامين»؛ زيرا دختران شعيب يافته هاي خود را به پدر منتقل كرده بودند و او را آن گونه كه شناخته بودند معرفي نمودند.

ترديدي نيست كه مواردي از اين امور ده گانه مي تواند نشانه جواز رابطه گفت و شنودي و نگاه ميان دختران و پسران باشد، ولي با رعايت آنچه گذشت؛ در ضمن پسران نيز مي توانند به دختران كمك كنند، ولي هنگامي كه كار به پايان رسيد، نبايد به بهانه هاي واهي با يكديگر به اختلاط بپردازند، بلكه بايد از هم فاصله بگيرند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 63

اصل ثانوي

با آنچه از آغاز تا انجام گفته شد، به اين نتيجه مي رسيم كه اصول اوليه در روابط زن و مرد و به اصطلاح دموكراسي جنسي و كام يابي آزادانه مردان از زنان و معاشرت هاي لذت بخش سمعي و بصري مورد تأييد اسلام نيست و به اين اصول تبصره ها و استثناهايي وارد شده است، تا آن جا كه در رابطه با انسان اصل را به روا نبودن نگاه و گفت و شنود گذاشته و لمس و بوسيدن را جز براي محارم جايز نمي شمارد، و ميان دختر و پسر حريمي به ضخامت حجاب و صلابت عفاف قرار داده است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 65

چرا در جامعه ما مرد به خواستگاري زن مي رود؟

پرسش:

چرا در جامعه ما مرد به خواستگاري زن

مي رود؟

پاسخ:

خواستگاري در لغت به معناي «درخواست ازدواج كردن از دختر يا زن» «1» است و در اصطلاح فقهي به آن «خطبه» اطلاق مي شود و آن عبارت است از درخواست مرد از زن براي ازدواج كه قبل از مراسم عقد و اجراي صيغه ازدواج صورت مي گيرد.

زن در فرهنگ ايران- جامعه ما- گوهري گران بها و ارزشمند مورد خواست مرد بوده و از قديم الأيام رسم بر اين بوده است كه مردان به عنوان خواستگار نزد زنان يا خانواده آن ها مي رفتند و تقاضاي همسري مي كردند. اين رسم ضمن سازگاري با روحيه لطيف زنان، با حياي اجتماعي نيز به طور كامل سازگار است و از جمله عوامل حفظ حيثيت و حرمت زن شمرده مي شود؛ البته خواستگاري در ميان هر قوم و ملتي آداب و سنن خاصي دارد پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 66

كه عرف عامه مردم، آن را ترسيم مي كند و اوضاع و شرايط زمان و مكان آن را تغيير مي دهد.

اين عمل از سوي اسلام مورد توجه قرار گرفته و در دستورهاي ائمه اطهار (ع) آداب و سنن خاصي براي آن شمرده شده است؛ از جمله اين كه از لحن روايات مي توان استفاده كرد كه خواستگاري از طرف مرد مي باشد؛ براي نمونه، از امام صادق (ع) روايت شده است به شخصي كه قصد ازدواج داشت، فرمود: «دقت كن خودت را كجا قرار مي دهي و چه كسي را شريك اموال خودت مي كني و بر دين و اسرار خود آگاه مي گرداني»؛ «1» «زن چون گردنبند است، بنگر كه چه به گردن مي آويزي. «2»»

البته در آيات قرآن خواستگاري حضرت شعيب از موسي (ع) براي يكي از دخترانش مطرح شده

است «3» كه خواستگاري خانواده عروس از داماد است.

حكمت ها و اسرار خواستگاري مرد از زن

1. خداوند طبيعت مرد را مظهر طلب، عشق و تقاضا، و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن آفريده است. طبيعت زن را گل و مرد را بلبل، زن را شمع و مرد را پروانه قرار داده است. از بزرگ ترين عوامل حفظ حيثيت و حرمت زن اين است كه مردان به خواستگاري زنان مي روند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 67

اين كه زن به دنبال مرد برود خلاف حيثيت و حرمت زن است. براي مرد قابل تحمل است كه از زني خواستگاري كند و جواب رد بشنود و از زن ديگري خواستگاري كند، ولي براي زن كه مي خواهد محبوب و معشوق و مورد ستايش باشد و بر قلب مرد بلكه بر سراسر وجودش حكومت كند، قابل تحمل نيست كه مردي را به همسري خود دعوت كند و احياناً جواب رد بشنود.

2. خواستگاري جنس مذكر از مونث شيوه اي طبيعي است كه اين اختصاص به جنس بشر ندارد بلكه حيوانات نيز معمولًا همين گونه عمل مي كنند.

در نتيجه، اصل طبيعي و غريزي در خواستگاري اين است كه طلب از سوي مرد اعلام شود و پذيرش و رضايت از سوي زن باشد.

3. عرف و عادت در نوع خواستگاري و كيفيت آن تاثير دارد و لازم است عرف هر منطقه رعايت شود تا افراد مورد تمسخر قرار نگيرند؛ براي مثال، در هند بسيار مي شود كه خواستگاري از ناحيه خانواده عروس صورت مي گيرد. آن ها به سراغ خانواده داماد و انتخاب او مي روند و حتي سعي مي كنند با تعهد جهيزيه هاي سنگين دل آن ها را به دست آورند. در بسياري از

كشورهاي غربي هر دو به خواستگاري يكديگر مي روند. دختر و پسر مشخصات خود را در بعضي از روزنامه ها عنوان كرده و آمادگي خود را براي ازدواج با همسري كه داراي شرايط و مشخصاتي چنين و چنان باشد، اعلام مي كند. «1»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 69

معيار انتخاب همسر شايسته از نظر قرآن چيست؟

پرسش:

معيار انتخاب همسر شايسته از نظر قرآن چيست؟

پاسخ:

آيات متعددي از قرآن كريم ويژگي هاي همسر شايسته را برمي شمارد كه برخي از آن ها عبارت اند از:

1. اسلام

قرآن كريم مي فرمايد:

«عَسَي رَبُّهُ إِن طَلَّقَكُنَّ أَن يُبْدِلَهُ أَزْوَاجاً خَيْراً مِنكُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحاتٍ ثَيِّبَاتٍ وَأَبْكَاراً؛ «1»

اميد است كه اگر شما را طلاق دهد، پروردگارش همسراني بهتر از شما براي او جايگزين كند، (زناني) مسلمان، مومن فرمانبردار [فروتن ، توبه كار، پرستشگر، روزه دار، بيوه و دوشيزه.»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 70

از اين آيه شريفه به دست مي آيد كه همسر مناسب براي زندگي، بايد مسلمان باشد و شرايط مسلماني را رعايت كند و قرآن كريم ازدواج با غيرمسلمان را براي پيروان خويش سفارش نمي كند.

2. ايمان

ويژگي ديگري كه در اين آيه و آيات ديگري از قرآن مطرح شده، ايمان است؛ چنان كه قرآن كريم در سوره بقره آيه 221 مي فرمايد:

«... وَلَأَمَهٌ مُؤْمِنَهٌ خَيْرٌ مِن مُشْرِكَهٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ ... وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِن مُشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ؛ «1» ... و مسلماً كنيز با ايمان، از زن (آزاد بت پرستِ) مشرك بهتر است؛ و اگر چه شما را به شگفت آورد. ... و مسلماً برده با ايمان، از مرد (آزاد بت پرستِ) مشرك، بهتر است؛ و اگر چه شما را به شگفت آورد.»

«ايمان» يعني اعتقادي كه

در اعماق قلب انسان نفوذ كند.

مي توان گفت: مهم ترين شرطي كه قرآن كريم در آيات متعدد براي همسر مطرح مي كند، ايمان و اعتقاد داشتن او است؛ زيرا ايمان و اعتقاد به خداوند و اسما و صفات او و باور قلبي به روز قيامت و حساب رسي دقيق آن، از آدمي انساني متعهد مي سازد؛ انساني كه شرايط يك همسر خوب را دارد و حقوق همسر خود را زير پا نمي گذارد. در واقع ايمان واقعي، سبب و سرمنشا همه خوبي ها است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 71

آري، نه مهريه هاي سنگين و نه الزامات ديگر هيچ كدام نمي تواند مانند «ايمان» و «اعتقاد» شخص را به زندگي و مسئوليت هاي آن پايبند كند.

بنابراين، اگر در فردي «ايمان قوي» يافتيم، مي توانيم اميدوار باشيم كه گزينه هاي ديگر را نيز دارد يا اگر ندارد، مي تواند آسان تر به دست آورد.

3. تواضع و فرمان برداري (قانتات)

براساس آي فوق، تواضع و پرهيز از تكبر و خودخواهي و فرمان برداري يك ويژگي لازم براي همسر است. مادر خانواده اگر اهل فرمان برداري نباشد و خضوعي را كه دين وظيفه او خوانده، ابراز نكند، زندگي از مسير طبيعي و فطري خود خارج مي شود و مشكلات متعددي به بار مي آورد؛ البته متواضع بودن زن به معناي ابراز عقيده و اظهار نظر نكردن او نيست؛ همچنين به اين معنا نيست كه هميشه حرف پدر خانواده بايد حرف اول و آخر باشد، بلكه از مجموع آيات و رواياتي كه در اين زمينه وارد شده، چنين به دست مي آيد كه مرد نقش مدير خانواده را دارد كه بايد با اعمال مديريت زندگي را اداره كرده و حقوق همه را رعايت كند، و زن نقش مشاور

و مدير داخلي خانه را دارد و مدير لايق كسي است كه اگر ديد يكي از اعضاي خانواده، اگرچه فرزند كوچك خانواده باشد، حرف حقي را ابراز مي كند، سخن او را ملاك عمل قرار دهد.

4. اعتراف به خطا و جبران آن (تائبات)

منظور از توبه كار بودن اين است كه اگر اشتباهي انجام داد درصدد جبران برآيد و با عذرخواهي و ابراز پشيماني و عزم بر جبران آن، مشكلات به

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 72

وجود آمده را برطرف سازد. كه اگر بعد از انجام اشتباه، متكبرانه بر خطاي خود اصرار كند و حاضر به عذرخواهي صادقانه نباشد، گام به گام به سست كردن ستون هاي زندگي خود نزديك مي شود.

5. عبادت و بندگي خداوند (عابدات)

عبادت خداوند تاثير بسزايي در تنظيم روحيه و افكار افراد دارد و باعث آرامش و بهداشت روان و لطافت روح شده و موجبات تقويت ايمان و صالح شدن اعمال آدمي را فراهم مي كند؛ از اين رو، قرآن يكي از شرايط همسر را اهل عبادت بودن مي داند؛ چنان كه در سوره عنكبوت مي خوانيم:

«و نماز را برپادار [چرا] كه نماز از [كارهاي زشت و ناپسند باز مي دارد، و البته ياد خدا بزرگ تر است و خدا آنچه را با زيركي انجام مي دهيد، مي داند.» «1»

بدين ترتيب نقش عبادت در سلامت زندگي معلوم مي شود.

6. سير طريق اطاعت خدا و اهل معصيت نبودن (سائحات)

«سائحات» جمع (سائح) را بسياري از مفسران به معناي «صائم» و روزه دار تفسير كرده اند، ولي به طوري كه «راغب» در «مفردات» مي گويد روزه بر دو گونه است: «روزه حقيقي» كه به معناي ترك غذا و آميزش است، و «روزه حكمي» كه

به معناي نگهداري اعضاي بدن از گناهان است، و منظور

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 73

از روزه در اين آيه، معناي دوم مي باشد. اين گفته «راغب» با توجه به مناسبت مقام جالب به نظر مي رسد، ولي بايد دانست كه «سائح» را به معناي كسي كه در طريق اطاعت خدا سير مي كند نيز تفسير كرده اند. «1»

با توجه به مطالب فوق مي توان نتيجه گرفت: كسي كه اهل انجام محرمات الهي مي باشد و حدود الهي را رعايت نمي كند، نمي تواند فرد مناسبي براي زندگي باشد؛ زيرا كسي كه حقوق الهي را رعايت نمي كند و بي باكانه با خدا مخالفت مي نمايد، چگونه حقوق بنده او را رعايت خواهد كرد؟! «2»

7. عيب پوشي و تامين نيازهاي همسر:

قرآن كريم در سوره بقره آيه 187 مي فرمايد:

«هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ؛ آنان لباسي براي شما، و شما لباسي براي آنان هستيد.»

«لباس» از يكسو انسان را از سرما و گرما و از خطر برخورد اشيا با بدن حفظ مي كند و از سوي ديگر، عيوب او را مي پوشاند و افزون بر اين دو، زينتي است براي تن آدمي، و اين تشبيه در آيه به همه اين نكات اشاره دارد؛ زيرا دو همسر شايسته كه عيوب همديگر را مي پوشانند، وسيله راحتي و آرامش

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 74

ي

كديگرند و هر يك براي ديگري زينت مي باشند و مهم تر اين كه يكديگر را از انحراف هاي جنسي حفظ و اين نياز را نيز تامين مي كنند. «1»

تعبيري كه در آيه دربار زن و شوهر آمده، كاملًا ارتباط معنوي مرد و زن و نزديكي آن ها به يكديگر و همچنين مساوات آن ها را

در اين زمينه روشن مي سازد؛ زيرا همان تعبير كه در مورد مردان آمده، درباره زنان نيز آمده است. «2»

8. مهرباني

قرآن كريم در اين باره مي فرمايد:

«وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَوَدَّهً وَرَحْمَهً إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ؛ «3»

و از نشانه هاي او اين است كه همسراني از (جنس) خودتان براي شما آفريد، تا بدآن ها آرامش يابيد و در بين شما دوستي و رحمت قرارداد؛ قطعاً در آن [ها] نشانه هايي است براي گروهي كه تفكّر مي كنند.»

چنان كه آيه شريف مي فرمايد، فلسفه ازدواج سكونت و آرامش جسمي و روحي مي باشد و راز بقاي آن مهرباني و مودت زن و شوهر است. حال كه

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 75

چنين است، پس بايد يكي از شرايط اساسي همسر شايسته را اهل مودت و مهرباني بودن شمرد؛ چرا كه اگر شخصي اهل عاطفه و ابراز آن نباشد، در زندگي آينده خود دچار مشكل خواهد شد و نمي تواند نياز عاطفي همسر و فرزندان خود را تامين كند.

9. صالح بودن (تعهد و مسئوليت پذيري)

خداي متعال مي فرمايد:

«وَأَنكِحُوا الْأَيَامَي مِنكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ؛ «1»

و افراد بي همسرتان، و شايستگان از بندگانتان، و كنيزانتان را به ازدواج (يكديگر) در آوريد؛ اگر نيازمند باشند، خدا از بخشش خود آنان را توانگر مي سازد؛ و خدا گشايشگري داناست.»

از نظر قرآن صالح بودن براي ازدواج شرط است. صالحان چه كساني هستند؟ در اين رابطه در تفسير الميزان چنين مي خوانيم:

و مراد از «صالحين» صالح براي تزويج است، نه صالح در اعمال.

از اين رو، بايد كساني را به عنوان همسر انتخاب نمود كه به بلوغ فكري و

اجتماعي و ... كه براي زندگي لازم مي باشد، رسيده باشند و به عبارت بهتر، مسئوليت پذير و توانايي ايفاي نقش را داشته باشند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 76

10. سنخيت و همتايي

قرآن كريم در سوره نور آيه 26 مي فرمايد:

«الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ؛ زنان پليد از آنِ مردان پليدند، و مردان پليد از آنِ زنان پليدند؛ و زنان پاكِ (نيكو)، از آنِ مردان پاك (نيكوي) ند، و مردان پاك (نيكو) از آنِ زنان پاك (نيكوي) ند! آنان از آنچه مي گويند، بر كنارند؛ و براي آنان آمرزش و روزي ارجمندي است.»

اين آيه كريمه نيز به اصل مهم ديگر به نام «همانند بودن» اشاره مي كند؛ مسئله اساسي كه با نبود آن زندگي صحنه ناسازگاري ها و اختلافات خواهد شد. آري، اگر زن و شوهر از نظر فكري و ارزش هاي روحي با هم سنخيت نداشته باشند و هر كدام براي امري خاص اهميت ويژه قائل باشند و نقاط اشتراك آن ها خيلي كم باشد، سرانجام اين زندگي يا طلاق است و يا بايد زندگي ناهمگون خود را به سختي ادامه داده و همديگر را تحمل كنند و شاهد به فعليت نرسيدن استعدادها و از بين رفتن فرصت ها باشند (كه در چنين مواقعي وضعيت فرزندان نيز روشن است).

پس پاكان بايد به دنبال امثال خود بوده و ناپاكان يا بايد خود را پاك كرده و با پاكان وصلت كنند و از اين رهگذر سعادت خود و فرزندان خود را رقم بزنند و يا با امثال خود ازدواج كنند. «1»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 77

در هنگام مخالفت پدر و مادر با ازدواج، چه بايد كرد؟

پرسش:

در هنگام مخالفت پدر و مادر با

ازدواج، چه بايد كرد؟

پاسخ:

امر ازدواج فوايد بسياري دارد و هيچ شالوده اي مقدس تر از بناي رفيع ازدواج نيست «1» و هر ملتي در دين و آيين خود، به نوعي از آن بهره مند است و دين اسلام بيش از همه، بر آن تاكيد دارد. فقيهان ازدواج را از مستحبات موكّد بر شمرده و آن را براي كسي كه به سبب نگرفتن همسر به گناه بيفتد، واجب دانسته اند. پيامبر اكرم (ص) فرمود: هر كس ازدواج كند، به درستي كه از نصف دينش پاسداري كرده است. «2»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 78

آري، ازدواج داراي چند فايده است: 1. بقاي نسل؛ 2. آرامش و تعادل روحي و جسمي؛ 3. سلامت اخلاقي و اجتماعي جامعه؛ 4. ارضاي حسّ محبت كردن و مورد محبت قرار گرفتن، و .... «1»

البته هر كس قصد ازدواج دارد و به دنبال زندگي سعادتمندي است، بايد عجولانه اقدام نكند، بلكه با استفاده از تجربيات ديگران به ويژه پدر و مادر و عقل و شرع اقدام نمايد. ازدواج امري است كه استاد راهنما مي خواهد و بهترين معلم، فطرت و موفق ترين واعظ و راهنما، عقل بيدار انسان است كه همواره با او و مراقب او است؛ اما بي شك بايد در آنچه نمي دانيم و آنچه از كمال و معنويت مي خواهيم و نداريم، از آگاهان كمك بگيريم، اين سنت الهي براي بشر است، حتي كسي چون موسي (ع) كه پيامبر اولوالعزم بود، از كسي چون خضر بي نياز نبود «2» ودر امر خطير ازدواج چه كسي آگاه تر و دلسوزتر از پدر و مادر انسان است؟

فتواهاي مراجع بزرگوار تقليد در مورد اذن پدر:

پرسش: آيا در ازدواج با دختر باكره اجازه پدر او واجب است؟

پرسش: آيا در ازدواج

با دختر باكره اجازه پدر او واجب است؟

امام (ره) و سيستاني: آري، بايد اجازه او باشد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 79

بهجت، تبريزي، خامنه اي، صافي، فاضل، مكارم و وحيد: بنابر احتياط واجب بايد اجازه او باشد.

نوري: خير، به طور كلي اجازه پدر يا جد پدري دختر لازم نيست، ولي اگر بخواهد به احتياط عمل كند، بر فرض مسئله اجازه او لازم است. «1»

پرسش: اگر دختر گفت پدر و مادرم رضايت قلبي به ازدواج دارند، آيا مي توان به گفته او بدون اذن پدر با او ازدواج كرد؟

همه مراجع: در اذن پدر، اظهار لازم است و رضايت قلبي كافي نيست. «2»

شرط صحت ازدواج در صورت عدم اذن ولي

پرسش: در صورتي كه دختر و پسري هم كفو باشند، ولي پدر دختر مخالف ازدواج آن ها باشد، آيا باز هم رضايت او لازم است؟ (بايد توجه داشت دختر بالغ و رشيده است و نياز به ازدواج دارد)

همه مراجع (به جز بهجت، تبريزي، صافي): اگر پسر شرعاً و عرفاً كفو و همتاي دختر باشد، اجازه پدر لازم نيست.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 80

بهجت و تبريزي: اگر پسر شرعاً و عرفاً كفو و همتاي دختر باشد و ازدواج هم به مصلحت او باشد، اجازه پدر لازم نيست.

خامنه اي و صافي: اگر پسر شرعاً و عرفاً كفو وهمتاي دختر باشد و كفو ديگري نيز پيدا نشود، اجازه پدر لازم نيست.

اذن ولي يك امر قانوني

در قانون مدني در ماده 1043، اذن پدر يا جدّ پدري در نكاح دختر باكره لازم شمرده شده است. «1»

فرق رضايت با اذن

«اذن» به معناي رخصت است كه گاهي در

زبان فارسي به آن «اجازه» گويند و فرق اذن ولي با رضايت امر در اين است كه اگر فقط رضايت و ميل قلبي در مورد آن كار باشد، رضايت ناميده مي شود و اگر رضايت به معناي قصد انشا به كار برود و به وسيله اي ابراز گردد، «اذن» خوانده مي شود. «2»

پس براي ازدواج افزون بر رضايت، اذن نيز لازم است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 81

حكمت دادن اذن وليّ

دخالت در ازدواج دختري كه به سن بلوغ رسيده است، برخلاف اصول و قواعد مي باشد، ولي قانون گذار براي حمايت از نهاد مهم خانواده و پيش گيري از انحراف هاي اجتماعي چنين حكمي را مقرر كرده است؛ زيرا دختران به دليل كم تجربگي و يا غلبه عواطف و احساسات ممكن است بدون بررسي كافي و بدون در نظر گرفتن مصلحت خود به ازدواجي نامناسب اقدام كنند و گرفتار هوس بازي مردان هرزه و ناپاك شوند. قانون مدني در اين حكم از نظر رايج ميان فقيهان معاصر پيروي كرده است. «1»

موارد سقوط اعتبار اذن وليّ

اذن ولّي در مواردي ساقط خواهد شد كه عبارت اند از:

1. منع غير موجّه ولّي:

در صورتي كه ولّي از اختيار خويش سوء استفاده كند و بدون دليل يا به دليلي غير موجّه از ازدواج دختر باكره با همسرمناسب و شايسته جلوگيري كند، وجهي براي بقاي اذن او باقي نمي ماند كه در ذيل قانون 1043 به آن اشاره شده است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 82

2. عدم دسترسي به ولّي:

در صورتي كه پدر يا جدّ پدري غايب بوده، به آن ها دست رسي نباشد، طبق نظر فقيهان اماميّه دختر مي تواند بدون اذن ولّي با همسر

شايسته و همتاي خويش ازدواج كند كه در ماده 1044 ذكر شده است.

3. حجر يا فوت ولي:

اگر پدر يا جد پدري دختر به علتي محجور و تحت قيموميّت باشد، اذن شخص ديگري مانند قيّم او لازم نمي باشد؛ همچنين اگرپدر يا جدّ پدري دختر از دنيا رفته باشند، دختر مكلّف به كسب اذن شخص ديگري نيست و اعتبار اذن ولّي ساقط است. «1»

منابعي جهت مطالعه بيشتر

1. بررسي فقهي حقوق خانواده نكاح و انحلال آن، دكتر سيد مصطفي محقق داماد، انتشارات مركز نشر علوم اسلامي، چاپ هفتم، 1379.

2. حقوق خانواده- نكاح و انحلال آن، سيد حسين صفايي و اسدالله امامي، انتشارات چاپ دانشگاه، چاپ چهارم، تهران 1374، ص 78 تا 104.

3. احكام ازدواج- دايم و موقت، سيد حجت موسوي خويي، انتشارات نشر نسيم انتظار چاپ دوم 1384. ش.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 83

آيا «قسمت بودن» در ازدواج از نظر اسلام صحيح است؛ يعني مشخص است كه در آينده با چه فردي ازدواج مي كند؟

پرسش:

آيا «قسمت بودن» در ازدواج از نظر اسلام صحيح است؛ يعني مشخص است كه در آينده با چه فردي ازدواج مي كند؟

پاسخ:

بخش اول پرسش:

1. مقصود از قسمت بودن

واژ «قسمت» كه در روايات از آن به «قضا و قدر» يا همان «تقدير و سرنوشت» تعبير مي شود، در بين مردم به معناي «توفيق» نيز به كار مي رود كه البته با دقتي در مورد آن، به همان معناي «تقدير و سرنوشت» است؛ براي مثال؛ به كسي مي گوييم: آيا به كربلا براي زيارت رفته اي؟ مي گويد: «قسمت نبود».

2. راستي چرا برخي در هر جا و سر هر مسئله مي گويند: قسمت اين بود؟ پاسخ آن را از دو جهت مي توان بررسي كرد:

نگاه اول: گاهي به خاطر كم كاري، بي احتياطي و آگاهي نداشتن كلم «قسمت» بر زبان

آورده مي شود. با بي احتياطي به ماشين شخصي مي زند، مي گويد قسمت بود، آگاهي از مسئله اي ندارد و به نوعي دچار گرفتاري مي شود، مي گويد قسمت اين بود و هزاران قسمت گفتن ديگر از اين قبيل.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 84 آري، درست است كه به نوعي تقدير الهي بوده است، ولي چرا او دقت نكرده است؟! مي توانست احتياط كند تا تصادف نكند، مي توانست علم و آگاهي كسب كند تا گرفتار نشود؛ زيرا اراده انسان هم جزء تقدير الهي است.

حال در اين موارد چون شخص به ماشيني زده و دچار گرفتاري شده است، براي اين كه مقداري از فشار عصبي و روحي اش كم شود، مي گويد: «قسمت بود و خدا اين طور خواسته بود» كه البته «انصاف» هم در اين جا به خوبي نمايان است؛ زيرا خداوند قوانين و سنت هاي هستي را به او معرفي كرده و به او علم و آگاهي و اراده داده بود و او بايد با «علم و آگاهي» و «اراده» خود راه صحيح را انتخاب مي كرد تا دچار مشكل نشود.

نگاه ديگر: تمام جوانب كار در نظر گرفته مي شود و با تحقيق، مشورت و نيز رعايت نكات مختلف ازدواج صورت مي پذيرد؛ آن گاه سخن از «قسمت بودن» نيز مطرح مي گردد؛ اين «قسمت» يعني همان قضا و قدر صحيح؛ همان سرنوشتي كه برايمان رقم خورده است؛ يعني حال كه به تمام وظايف خود عمل كرده و هيچ كوتاهي نكرده ايم، مي توانيم ادعا كنيم كه «قسمت» بود.

و بالاخره همان سرنوشتي كه بايد بدان راضي باشيم؛ همان گونه كه امام حسين (ع) در آخرين لحظات عمر گرامي اش فرمود: «صبراً علي قضائك يا رب لا اله سواك» «1»

پرسش و پاسخ هاي

قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 85

اگر تعيين شده كه در آينده با چه كسي ازدواج مي كنيم، آيا اين مصداق جبر نيست؟

بخش دوم پرسش:

اگر تعيين شده كه در آينده با چه كسي ازدواج مي كنيم، آيا اين مصداق جبر نيست؟

در جواب اين طور مي گوييم:

اين كه خداوند مي داند شما با چه كسي در آينده ازدواج مي كنيد، با اختيار شما منافات ندارد؛ زيرا انسان تصميم هاي زندگي را به اراده و اختيار خويش مي گيرد و خداوند به اين اراده علم دارد؛ يعني خداوند مي داند كه شما در آينده كدام مورد را به اراده خود انتخاب مي كنيد؛ براي مثال، در خياباني ترافيك طولاني شده و رانندگان خبر ندارند چرا راه بسته شده است، حال اگر شخصي از بالاي ساختماني كه به خيابان مشرف است، ببيند كه علت بسته شدن راه سرپيچي يك راننده از قوانين راهنمايي و رانندگي است كه موجب تصادف و بسته شدن راه شده است، ولي ساير رانندگان خبر نداشته باشند كه صد متر جلوتر چه اتفاقي افتاده است، حال سوال اين است آيا او كه از بالاي ساختمان آگاهي پيدا كرده، در اين ترافيك نقش داشته است و باعث ترافيك شده است؟!

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 86

در مثال ازدواج نيز چنين است. خداوند متعال با علم بي كران خود خبر دارد كه شما روزهاي آينده با چه كسي ازدواج مي كنيد و اگر ما با تصميم اشتباه سرپيچي از قوانين زندگي در ترافيك زندگي بمانيم، آيا تقصير او است كه از اين مسئله خبر داشته است؟!

يادآوري: با توجه به آيات قرآن و روايات اهل بيت (ع) حكمت هاي برخي تقديرات الهي كه براي انسان رقم مي خورد، براي ما معلوم است؛ از جمله:

الف- وجود حوادث و مشكلات، حكمت هايي مانند «شكوفا شدن

استعدادها» و همچنين «امتحان و آزمايش الهي» دارد كه براي رسيدن به مقام هاي بالاتر و رحمت بيشتر است؛ زيرا خداوند مي فرمايد: «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالَّثمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ ...؛ «1»

و قطعاً [همه شما را به چيزي از ترس و گرسنگي و كاهشي در ثروت ها و جان ها و محصولات، آزمايش مي كنيم؛ و به شكيبايان ...»

ب- چه بسيار چيزهايي كه ما داريم يا در اختيار ديگران است و ما در آرزوي داشتن آن هستيم، ولي در حقيقت آن ها «نعمت» نيست، بلكه «نقمت» اند و چه بسيار چيزهايي كه فكر مي كنيم «نقمت» است، ولي در حقيقت «نعمت» مي باشند. خداوند متعال با اين آيه شريفه: «... عَسَي أَن

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 87

تَكْرَهُوا شَيْئاً وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَي أَن تُحِبُّوا شَيْئاً وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ» «1»

آرامشي جديد به ما هديه مي كند تا به رضاي الهي راضي باشيم.

ج- از طرفي برخي مشكلات كه در زندگي براي ما پيش مي آيد، نتيجه اعمال و رفتار خود ماست [گناهان يا تصميمات اشتباه ؛ زيرا خداوند مي فرمايد: «و اگر (بر فرض) اهل آبادي ها ايمان مي آوردند و خودنگهداري (و پارسايي) مي كردند، حتماً بركاتي از آسمان و زمين بر آنان مي گشوديم؛ وليكن (آنان حق را) تكذيب كردند؛ پس بخاطر آنچه همواره كسب مي كردند، گرفتارشان كرديم.» «2» و در آي ديگر مي فرمايد: «... و هركس [خودش را از [عذاب خدا حفظ كند، برايش محل خارج شدن (از مشكلات) قرار مي دهد؛ و او را از جايي كه نمي پندارد روزي مي دهد؛ و هركس برخدا توكّل كند پس او برايش كافي است ...» «3»

و در

آيه ديگر مي فرمايد:

«بخاطر دستاورد مردم، تباهي در خشكي و دريا آشكارشد؛ تا (سزاي) بعضي از آنچه انجام داده اند را به آنان بچشاند! باشد كه آنان بازگردند ..» «4» پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 88

با توجه به آيات فوق به اين نتيجه مي رسيم كه تقوا در رقم خوردن سرنوشت ما نقش مهمي دارد؛ از اين رو با رعايت «تقوا» مي توانيم «سرنوشت» خود را با دست خود، به نفع خود رقم بزنيم و اگر در گذشته خطا يا گناهي از ما سرزده، مي توانيم توبه كنيم و با «استغفار» از گناهان گذشته طلب بخشش كنيم؛ زيرا: «قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَي أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَحْمَهِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ...» «1» و با دعا آينده اي زيبا را طلب كنيم كه «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ» «2».

نتيجه:

از آنچه بيان كرديم بر مي آيد كه تمام تقديرات عالم هستي و انسان به دست قدرت خداوند رقم مي خورد و او است كه «تُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ»؛ «3»

يعني هر كه را بخواهد (و شايسته بداند) عزت مي دهد و هر كه را بخواهد، خوار مي كند. پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 89

بنابراين، تمام تقديرات و سرنوشت انسان به دست خداست، ولي قرآن بهر انسان «1» را به انداز تلاش و كوشش او مي داند؛ از اين رو، چيزهايي مانند تلاش انسان، اختيار انسان و دعاي انسان و ... جزء تقديرات الهي مي باشد كه انسان مي تواند با تلاش، علم، آگاهي، دعا و جز اين ها خود را در حلق «شايستگان» وارد كند و به تعبير ديگر، خود را از حلق «خوارشوندگان» خارج

كند و شايست عزتمندي شود تا خداوند او را عزت بخشد.

معرفي كتاب

براي جستار بيشتر در اين باره و بحث جبر و اختيار رجوع فرماييد:

1. درس هايي از اصول عقائد اسلامي، محمدي ري شهري؛

2. عدل الهي، شهيد مطهري.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 91

اهميت ازدواج از ديدگاه قرآن و احاديث در چيست؟

پرسش:

اهميت ازدواج از ديدگاه قرآن و احاديث در چيست؟

پاسخ:

مقدمه:

قرآن كريم كه چراغ فروزان هدايت انسان است، نسخه شفابخش همه آلام بشري و داروي مؤثر تمامي دردها و تأمين كننده همه نيازهاي مادي و معنوي آدميان است؛ كتاب مبيني است كه خود روشن و نيز روشنگر ديگران است، و ناب ترين آيين عبادي و اخلاقي و عالي ترين قانون اقتصاد و سياست و عادلانه ترين حقوق فردي و اجتماعي را ارائه كرده است و در ازدواج، اين امر بس حساس بشري نيز انسان را رها نكرده و با ريزبيني تمام به زير و بم برنامه نگريسته و بهترين برنامه زناشويي را از آغاز تا انجام آن تشريع و تشريح نموده است.

اينك پيش از پرداختن به اصل موضوع به جاست، معناي ازدواج و تعريف آن روشن شود تا محور اين پژوهش به خوبي آشكار گردد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 92

تعريف ازدواج

1. معناي لغوي

واژه «ازدواج» عربي است، ولي در فرهنگ عرب كاربرد چنداني در امور زناشويي ندارد و آنچه در اين زمينه در قرآن و زبان عرب، كاربرد بيشتري دارد، واژه هاي «نكاح» و «زواج» است.

«زوج» مصدر، و «زواج» اسم مصدر است، و افعال كاربردي آن عبارت اند از: زوّج و تزوّج.

«نكاح» مصدر است و مشتقات كاربردي آن عبارت اند از: نكح، انكح، تناكح و استنكح.

نكاح در اصل به معناي جفت

شدن، و به هم رسيدن است؛ چنان كه وقتي شاخه درختان به هم برسند و تو در توي شوند، مي گويند: «تناكح الاشجار» و هنگامي كه آب باران به زمين برسد و با آن مخلوط شود، مي گويند: «نكح المطر الارض».

«تزوّج» به معناي جفت و قرين يكديگر شدن است، و «تزويج» و «زَوَاج» به معناي جفت كردن و زوج دادن است؛ چنآن كه گفته مي شود: «زَوَّجتُ فلانا امرأهً فتزوّجها.» «1»

پس مي توان گفت: كه نكاح و زواج مرادف يكديگرند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 93

اما اين كه حقيقت نكاح چيست و آيا نكاح عبارت است از عقد و پيمان زناشويي، يا آميزش و التذاذ، ارباب لغت آراي گوناگوني دارند.

جوهري مي نويسد: «نكاح يعني وطي»، ابن فارس مي گويد: «نكاح يعني عقد»، و فيومي مي نويسد: «معناي حقيقي نكاح نه عقد است و نه وطي؛ زيرا در به كار بردن واژه نكاح در هر دو، نيازمند به قرينه است؛ بنابراين، حقيقت نكاح، عبارت است از: اختلاط و انضمام با يكديگر». «1»

از ملاحظه كاربرد اين واژه در روايات چون: «نَكَحَ امرأته و هو صائمُ في رمضان»، «الناكح نفسه (خود ارضايي)»، «النكاح في الدبر»، «نكاح البهائم.» «2» و گونه هاي مشابه، به خوبي روشن مي شود كه به خود اختلاط و آميزش، نكاح گفته مي شده؛ سپس اين واژه در مقدمات آن از قبيل عقد و پيمان زناشويي به كار رفته است.

2. تعريف حقوقي

حقوق دانان دو نوع تعريف براي نكاح ارائه كرده اند:

اول: نكاح عبارت است از: رابطه حقوقي- عاطفي، كه به وسيله عقد بين زن و مرد حاصل مي گردد و به آن ها حق مي دهد كه با يكديگر زندگي كنند و مظهر بارز اين رابطه،

حق تمتع جنسي است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 94

دوم: نكاح رابطه اي است بين زن و شوهر براي تشكيل خانواده. «1»

تعريف دوم تنها ازدواج دايم را مدّ نظر دارد و چهره اسلامي ندارد و با فرهنگ قرآن سازگار نمي باشد؛ زيرا قرآن كريم تعبير به ازدواج دارد كه با اطلاقش ازدواج دايم و موقت را شامل مي شود؛ از اين رو، تعريف اول مد نظر ماست.

اهميت ازدواج

وقوف بر جايگاه بلند ازدواج در گرو شناخت چند اصل اساسي است:

1. در وجود انسان و آفرينش او غريزه جنسي نيرومندي نهاده شده، كه خود به تنهايي با ديگر غرايز برابري مي كند. اين نيرومندي را مي توان از سخن نبوي (ص) به دست آورد كه مي فرمايد: «من تزوّج فقد احرَزَ نصفَ دينهِ؛ كسي كه همسر اختيار كند، نيمي از دين خود را حفظ كرده است.» «2»

2. در شرع مقدس اسلام ميان تشريع و تكوين هماهنگي برقرار است و هيچ گاه اجازه سركوب غريزه جنسي را نمي دهد، وگرنه تشريعش بر خلاف آفرينش و تكوينش خواهد بود؛ از اين رو پيامبر (ص) ضمن نكوهش عُزُوبَت (تنهايي) مي فرمايد: «ركعتان يصليهما متزوج افضل من رجل عزب يقوم ليله

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 95

و يصوم نهاره؛ دو ركعت نمازي كه مرد متأهل به جاي مي آورد، بر اين كه مرد غيرمتأهل شب ها نماز بخواند و روزها روزه بگيرد، برتري دارد.» «1»

تحقيقات علمي نيز نشان داده است، كه با سركوب غريزه جنسي، تلاش و حركت از انسان گرفته مي شود، حتي نبوغ و امكان ابداع از ميان مي رود؛ از اين رو، در ميان افراد خواجه، عالم، فيلسوف و نابغه يافت نمي شود. «2»

3. از

سوي ديگر آفريننده اين غريزه اجازه نمي دهد، انسان آن را در مسيري نادرست به كار گيرد؛ از اين رو طرفين در ازدواج، را يكي به منزله پاشنده بذر، و ديگري (زن) را به منزله زمين كشت آن لقب داد، و فرمود: «نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ؛ زنان شما، كشتزار شما هستند.» «3» البته اين بدان معنا نيست كه تكوّن فرزند از يك طرف و طرف ديگر بسان ظرف نگهداري آن است، بلكه بدين معناست كه همان گونه كه جامعه انساني براي حفظ بقاي خود به مزرعه، زراعت و مواد غذايي نياز دارد و بدون آن نمي تواند دوام داشته باشد، بدون وجود زن نيز حفظ جامعه انساني و بقاي نسل او ممكن نخواهد بود.

4. بايستن سه اصل بالا حكم مي كند كه براي بهره بري از غريزه جنسي، مرزبندي هايي در دو سري آن به وجود آيد، و قانون ازدواج تشريع شود،

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 96

لذا فرمود: «فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُم مِنَ النِّسَاءِ؛ پس آنچه از زنان، دلخواهتان است، به زني بگيريد.» «1»

قيد «طاب» بيانگر اهتمام به نسل بشري است كه مبادا نسلي نابهنجار از مادراني آلوده به جامعه سالم راه پيدا كنند؛ يعني پيش از ازدواج مي بايست به فكر تربيت بود.

با توجه به اين اصول، به اين نتيجه مي رسيم كه ازدواج همان بهره برداري درست از پديده غريزه جنسي است كه خالق حكيم در وجود انسان قرار داده است و انسان مي بايد در حد تعادل از آن استفاده كند تا ضمن هماهنگي تشريع با تكوين، زمينه دوام و بقاي نسل بشري را فراهم آورد.

به ديگر سخن، ازدواج و تأثير آن بر جامعه، به منزله آب و

غذا و حيات بخشي آن ها در بدن انسان است كه نبود آن در اندك زماني انسان را به نابودي مي كشاند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 97

آثار و قواعد ازدواج چيست؟

اشاره

پرسش:

آثار و قواعد ازدواج چيست؟

پاسخ:

ازدواج به عنوان يك پديده طبيعي، داراي آثار و فوايد فردي و اجتماعي فراواني است، كه در قرآن كريم نيز به برخي از آن ها اشاره شده است:

الف- اثر اجتماعي (حفظ نسل)

آن گونه كه پيش از اين نيز بدان اشاره شد، مهم ترين اثر در بعد اجتماعي ازدواج، بلكه راز اصلي اين پديده، استمرار نسل بشري است. افزون بر اشاره قرآن، امام علي (ع) در راز وجود شهوت در انبيا مي فرمايد: «و اما الشهوه فجعلها الله تعالي فيهم لما اراده من بقائهم في الدنيا ... فلولا موضع الشهوه، لما اكلوا، فبطل قوه اجسامهم عن تكاليفهم و يبطل حال النكاح، فلايكون لهم نسل ولا ولد، و ما جري مجري ذلك، فالشهوه مركبه فيهم لذلك؛ خداوند بدين جهت در انبيا شهوت قرار داد كه مي خواست آن ها بتوانند در دنيا زندگي كنند ...؛ پس اگر شهوت در آن ها نبود، غذا نمي خوردند، بدنشان از اداي وظايف باز مي ماند و نيروي نكاحشان از بين مي رفت، و ديگر نسل و فرزندي نداشتند؛ پس بدين

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 98

خاطر شهوت در درونشان جاسازي گرديد.» «1» بايد توجه داشت كه شهوت در سخن امام اعم از شهوت جنسي و اشتهاي شكمي است، ولي مصداق بارز خواست انساني شهوت جنسي است.

ب- آثار فردي

قرآن براي ازدواج در بُعد فردي، آثار چندي را بيان مي كند كه به برخي از آن ها اشاره مي كنيم:

1. آرامش روحي

وقتي بنا شد به حكم حكمت الهي و مصالح آفرينش، در درون انسان غريزه جنسي نهاده شود، چنان كه در روايتي از امام صادق (ع) به نقل از علي (ع)، آمده است: «ان الله ركب في الملائكه عقلًا بلا شهوه، و ركب في البهائم شهوه بلا عقل، و ركب في بني آدم كليهما، فمن غلب عقله علي شهوته، فهو خير من الملائكه، و من غلب شهوته علي عقله فهو شر

من البهائم؛ خداوند فرشتگان را از عقل محض آفريد، و حيوانات را از شهوت محض خلق كرد، ولي در آفرينش انسان، هر دوي عقل و شهوت را قرار داد؛ بنابراين، اگر عقل انسان بر شهوتش چيره شود، از فرشتگان برتر خواهد شد، و اگر شهوتش غالب گردد، از چهارپايان نيز پست تر مي شود.» «2»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 99

در درگيري ميان عقل و شهوت، به هنگام فوران كوره آتش شهوت، تنها چيزي كه مي تواند به انسان آرامش ببخشد، خاموش كردن طبيعي آتش شهوت است كه در قالب ازدواج قانوني انجام مي شود. اصلا وجود همسر شرعي و قانوني در كنار انسان از آن جهت كه هر زمان اراده كند، در اختيار او است، خود مايه آرامش است و از اين رو است كه قرآن مي فرمايد: «وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا؛ ديگر از نشانه هاي خدا اين است كه از جنس خودتان همسراني براي شما آفريد، تا در كنار آن ها آرامش يابيد» «1» با اين آرامش به دست آمده، انسان بهتر مي تواند از عالم خاكي رسته، از ملك فراتر رفته و به خدا برسد.

2. دوست يابي

انسان در اين دنيا، به حكم اين كه در درونش، يك جاذبه و كشش قلبي وجود دارد، نمي تواند همواره به تنهايي زندگي كند، بلكه مي بايست براي خود شريك و رفيقي برگزيند. بديهي است كه رفقاي درسي و شركاي مالي هر كدام در كوتاه مدت، و تنها در بخشي از نيازها مي توانند انسان را ياري كنند، ولي آن كه در دراز مدت مي تواند يار و غمخوار انسان و انيس و مونس وي باشد، همسر او

است؛ از اين رو، قرآن مي فرمايد: «وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَوَدَّهً وَرَحْمَهً؛ «2»

و در بين شما دوستي و رحمت قرارداد.»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 100

مودت در آغاز زندگي و رحمت در پايان آن است. مودت در بيشتر مواقع، دو سويه و رحمت از يك سوي مي باشد.

3. دژسازي

قرآن كريم از هر دوي زن و مرد نسبت به يكديگر تعبير به لباس مي كند و مي فرمايد: «هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ؛ آنان لباسي براي شما، و شما لباسي براي آنان هستيد.» «1» فلسفه آن نيز روشن است؛ زيرا اين لباس است كه انسان را از سرما و گرما و خطر برخورد اشياء به بدن حفظ مي كند، عيوب انسان را مي پوشاند و نيز زينتي براي انسان است.»

زن و مردي هم كه ازدواج كنند، به آثار ارزشمندي مي رسند؛ زيرا جوان، چه پسر و چه دختر، وقتي به مرحله اي از زندگي رسيد، از يك سو احساس استقلال مي كند و مي خواهد به نحوي از خانه و خانواده جدا شده و شانه خود را از زير اوامر و نواهي پدر و مادر خالي كند و از سوي ديگر، اين استقلال در بسياري امور نه تنها كارساز و مشكل گشا نيست، بلكه مشكل آفرين نيز هست.

در اين جا مي بايست ضمن دادن استقلال به فرزند، او را به جايي پيوند داد تا از تند بادهاي زندگي، حرارت شهوت، سردي عاطفه، گفتار نارواي مردم و ... در امان بماند و اين تنها ازدواج است كه مي تواند اين مهم را بر دوش بگيرد؛

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 101 يعني پسر و دختر را در برابر آتش شهوت بيمه كند،

در سردي زندگي عاطفه آن ها را تأمين نمايد، از گفت و شنودهاي بي پايه در امانشان دارد و هر كدام را مايه آبروي ديگري سازد. افزون بر آن، اين كه زن و مرد بسان لباس عيب هاي ظاهري و باطني يكديگر را مي پوشانند.

4. يادگار نيك

يكي از آثار مهم ازدواج اين است كه انسان مي تواند، يادگاري شايسته به نام فرزند صالح تحويل جامعه دهد، ثمره صالحي كه چه بسا به مصلحي بدل شود و با فكر و انديشه خود عالمي را دگرگون مي سازد. روشن است كه با خودداري از ازدواج ظهور چنين مصلحاني ممكن نخواهد بود؛ از اين رو قرآن به دنبال بيان «حرث لكم» مي فرمايد: «قَدِّمُوا لأَنْفُسِكُمْ؛ با پرورش فرزندان خوب، اثر نيكي را از پيش بفرستيد.» «1»

5. بي نيازي

افزون بر آثار عبادي و اخلاقي ازدواج، در بعد فردي و اجتماعي، اثر اقتصادي نيز در آن وجود دارد. قرآن مي فرمايد: «إِن يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ؛ اگر فقير و تنگدست باشند، خداوند آن ها را از فضل خود بي نياز مي كند.» «2» اين تعبير در پاسخ كساني است كه از ترس

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 102

فقر، تن به ازدواج نمي دهند، و حال آن كه قرآن نه تنها ازدواج را موجب تنگدستي نمي داند، بلكه بر عكس مايه توسعه زندگي مي داند؛ زيرا فرد مجرد ممكن است لقمه ناني را از خانه پدر به دست آورد؛ از اين رو خود را آزاد انگاشته و دنبال كار و تلاش نرود، ولي همين كه ازدواج كرد و وظايفي بر دوش خود احساس نمود، بي شك تلاش خواهد كرد تا خود و خانواده اش را تأمين كند، و

در پرتو اين سعي و كوشش به فضل الهي به زندگي اش فزوني بخشد.

6. كسب معنويت

وقتي بر اثر ازدواج، تعادل در غريزه جنسي ايجاد شد، انسان مي تواند در پرتو آرامش حاصل از آن به عبادت بپردازد و به مبدأ و معاد (خدا و قيامت) توجه بيشتري داشته باشد؛ چنان كه پيامبر (ص) مي فرمايد: «من احب ان يلقي الله طاهراً مطهراً فليقله بزوجه؛ هر كس مي خواهد پاك و پاكيزه خدا را ملاقات كند، بايد ازدواج كند.» «1»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 103

ازدواج چند قسم است؟

پرسش:

ازدواج چند قسم است؟

پاسخ:

در بسياري از جوامع بشري، ازدواج را تنها در شكل دايم آن مي پذيرند و چون به ازدواج موقت اعتقادي ندارند، كساني كه به هر دليل قادر به انجام ازدواج نباشند، بر اثر فشار شهوت به فساد روي مي آورند. اما شارع مقدس اسلام نظر به ضرورت و دلايلي، دو نوع ازدواج را تشريع كرده است كه عبارت اند از:

الف- ازدواج دائم: كه عبارت است از: پيمان زناشويي كه بين زن و مرد براي مدت غيرمعين بسته مي شود. اين نوع ازدواج محور احكام، حقوق، و آداب و رسوم است.

ب- ازدواج موقت (متعه)، و آن عبارت است از: پيمان زناشويي كه بين زن و مرد، در برابر مهر معين و براي مدت مشخص بسته مي شود. «1»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 104

بديهي است با توجه به حقوقي كه ازدواج براي طرفين ايجاد مي كند و سنگيني هزينه ها، ادامه تحصيل، آداب و رسوم پيچيده، ازدواج دائم چه بسا براي همه به سادگي مقدور نباشد؛ از اين رو، يا مي بايد با مشكل ارضا نشدن غريزه جنسي سوخت و ساخت و يا به

مسير انحرافي روي آورد؛ به ديگر سخن، يا بايد رهبانيت مسيحي را پذيرفت و يا به كمونيزم جنسي تن داد؛ يعني به دختر و پسر اجازه دهيم كه با ده ها بلكه صدها نفر رابطه جنسي داشته باشند و از هم كام بگيرند. راسل- فيلسوف انگليسي- وليندزي- قاضي آمريكايي- براي حل بحران جنسي، ازدواج رفاقتي و تجربي را پيشنهاد مي كنند. «1»

اسلام ضمن رد رهبانيت و نيز كمونيزم جنسي ازدواج موقت (متعه) «2» را مي پذيرد، «3» كه طرح «راسل» تا حدي با آن شباهت دارد. در قرآن به اين حقيقت اشاره شده است: «فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَهً؛ زناني را كه متعه مي كنيد، مهر آن ها را، واجب است بپردازيد.» «4»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 105

دلايل جواز ازدواج موقت

1. اطلاق آيه «فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُم مِنَ النِّسَاءِ؛ پس آنچه از زنان، دلخواهتان است، به زني بگيريد». «1»

2. اطلاق واژه «ازدواج» در آي: «وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ إِلَّا عَلَي أَزْوَاجِهِمْ؛ و كساني كه آنان دامانشان را (در امور جنسي) حفظ مي كنند، مگر در مورد همسرانشان يا آنچه (از كنيزان) مالك شده اند.» «2»

3. آيه استمتاع (متعه): «فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ ...» اين قسمت آيه دلالت دارد كه قبل از نزول آن، ازدواج موقت وجود داشته است. «3»

4. روايات: شيخ طوسي در كتاب «الخلاف»، روايات جواز متعه را از ابن مسعود، جابر بن عبدالله، سلمه بن اكوع، ابوسعيد خدري، مغيره بن شعبه، ابن عباس، ابن جريح، عطاء، سعيد بن جبير و جز اين ها نقل مي كند. «4»

مسلمانان و مسئله متعه (ازدواج موقت)

درباره متعه در بين مسلمانان، چند نظريه وجود دارد كه عمده آن عبارت اند از:

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 106

1. موقت بودن حكم آن در زمان پيامبر (ص)، براي چند روز. «1»

2. مباح بودن آن در زمان پيامبر (ص) و نسخ آن به وسيله خود آن حضرت. بيضاوي در تفسير خود به اين نظريه اشاره دارد. «2»

3. مباح بودن آن در زمان پيامبر (ص) و نسخ آن در زمان عمر. اين نظريه بيشتر مفسران و علماي اهل سنت است. «3»

معروف و مشهور اين است كه عمر خود گفته است: «متعتان كانتا علي عهد رسول الله (ص)، انا انهي عنهما و اعاقب عليهما؛ دو متعه [متعه نسا و متعه حج در زمان پيامبر (ص) وجود داشت، من آن را ممنوع كردم و عقاب آن را مي كشم.» «4»

4. جواز متعه و نسخ نشدن آن. اين نظريه همه فقها و مفسران شيعه و برخي علماي اهل سنت است. «5» شيعه معتقد است متعه در زمان پيامبر (ص) وجود داشته و حكم آن همچنان باقي است. روايات ائمه معصومين (ع) نيز بر همين معنا دلالت دارند. در روايتي از امام باقر (ع) مي خوانيم كه فرمود: «... احلها الله في كتابه و سنها رسول الله و عمل بها اصحابه؛ خداوند در كتابش

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 107

متعه را حلال كرده، و پيامبر (ص) آن را سنت قرار داد، و اصحاب آن حضرت بدان عمل مي كردند.» «1» در روايت ديگري آمده است كه ابوبصير از امام باقر (ع) درباره متعه پرسيد، امام فرمود: «نزلت في القرآن، فما استمتعتم ... «2»

وقتي تشريع حكمي در زمان پيامبر (ص) ثابت شد، نسخ شدن آن به نحو صحيح نيازمند دليل قطع

از سوي شارع مي باشد.

ج- ملك يمين: اين نوع سوم از نكاح است كه در قرآن بدان اشاره شده است: «... إِلَّا عَلَي أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ ... «3»»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 109

مسئوليت جامعه در مورد ازدواج جوانان چيست؟

پرسش:

مسئوليت جامعه در مورد ازدواج جوانان چيست؟

پاسخ:

قرآن كريم در بسياري از امور، وظايفي را بر دوش افراد جامعه گذاشته است و آن ها را مسئول رخدادهايي مي داند كه پيرامونشان روي مي دهد. مصداق بارز اين مسئوليت را مي تواند در مسئله امر به معروف و نهي از منكر جستجو كرد. نمونه ديگر آن همين مسئله ازدواج است؛ زيرا قرآن گاهي خطاب به افراد «عَزَب» مي فرمايد: «انكحوا»؛ يعني ازدواج كنيد.

اما گاهي به اوليا، پدر و مادر، دولت و ملت خطاب كرده و مي فرمايد: به فكر ازدواج نيازمندان باشيد: «وَأَنكِحُوا الْأَيَامَي مِنكُمْ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ؛ و افراد بي همسرتان، و شايستگان از بندگانتان، و كنيزانتان را به ازدواج (يكديگر) در آوريد.» «1»

«ايامي» مقلوب ايائم، جمع ايّم، بر وزن قيّم به معناي عزب و بي همسر است، خواه مرد باشد يا زن و پيش از اين همسر داشته يا نداشته است. «2»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 110

به اين نكته بايد توجه داشت كه ازدواج امري اختياري است و هيچ كس نمي تواند ديگري را به آن وادار كند، و اين كه قرآن خطاب به جامعه اسلامي سفارش مي كند افراد بي همسر را همسر دهيد، به هيچ وجه مجوز اجبار ديگران نيست، بلكه به معناي زمينه سازي و فراهم كردن مقدمات كار است.

نمودهاي همكاري

همكاري در امر ازدواج در چند چيز مي تواند نمود پيدا كند:

الف- تشويق آن ها به ازدواج؛

ب- شناسايي همسر شايسته و لايق؛

ج- كمك هاي

مالي به ويژه از ناحيه والدين؛

د- پا در مياني و وساطت كردن؛

ه-- كمك نمودن در انجام مراسم عقد و عروسي؛

همكاري و تعاون اسلامي در همه زمينه ها مطلوب است، اما در خصوص ازدواج شكل ديگري دارد؛ چنان كه در روايتي از امام علي (ع) مي خوانيم: «افضل الشفاعات ان تشفع بين اثنين في نكاح حتي يجمع الله بينهما؛ بهترين ميانجي گري آن است كه ميان دو نفر براي ازدواج وساطت كني، تا اين دو به سامان برسند.» «1» افزون بر آن كه همكاري در امر ازدواج مصداق بارز

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 111

«فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ»، «1»

است، چنان كه در روايتي ديگر، ثواب عظيمي (آسايش در قيامت، حور العين و همنشيني با انبياء) براي ميانجي گر ازدواج بيان شده است. «2»

نكته:

قرآن وقتي به خود فرد ازدواج را سفارش مي كند، به تعدد زوجات نيز اشاره دارد، ولي وقتي به ديگران دستور تلاش و كوشش مي دهد، سخني از چند همسري به ميان نمي آورد، و اين بيانگر اين است كه جامعه، تنها در رفع نياز اوليه مسئول است، ولي تعدد زوجات بستگي به عدالت، وسعت مالي و ديگر شرايط دارد كه متوجه خود شخص است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 113

ازدواج هاي ممنوع كدام است؟

پرسش:

ازدواج هاي ممنوع كدام است؟

پاسخ:

ازدواج در اسلام، همانند ديگر پديده هاي اجتماعي، قانونمند و داراي اصول مسلمي است كه بايد رعايت شود. اگر آفريننده انسان در وجود وي شهوت جنسي قرار داده و هماهنگ با تكوين، در تشريع، ازدواج را مقرر كرده است، اين گونه نيست كه مرد بتواند با هر زني پيمان زناشويي ببندد، و يا هر زني بتواند با هر مردي ازدواج نمايد؛ از اين رو قرآن

فهرستي از افرادي كه زناشويي با آن ها ممنوع است، ارايه مي كند.

عوامل منع ازدواج

آنچه موجب ممنوعيت ازدواج مي شود، نوعي ارتباط است كه ميان افراد وجود دارد، كه عبارت اند از:

الف- خويشاوندي يا ارتباط نسبي؛

ب- شيرخوارگي يا ارتباط رضاعي؛

ج- پيوند زناشويي يا ارتباط سببي (خواه مشروع باشد يا نامشروع)؛

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 114

د- كفر و طلاق نيز در مواردي موجب منع مي گردد كه پس از اين بدان اشاره مي شود؛

ارتباط خويشاوندي

ارتباط خويشاوندي باعث مي شود تا ازدواج با افراد زير ممنوع گردد:

1. مادر كه شامل مادر بزرگ نيز مي شود. 2. دختر كه شامل فرزند و نوه او (دختر) نيز مي شود. 3. خواهر. 4. دختر برادر و فرزند و نوه او. 5. دختر خواهر و فرزند و نوه او. 6. عمه كه شامل عمه پدر و مادر نيز مي شود. 7. خاله كه شامل خاله پدر و مادر هم مي شود. قرآن مي فرمايد: «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ وَعَمَّاتُكُمْ وَخَالاتُكُمْ وَبَنَاتُ الْأَخِ وَبَنَاتُ الْأُخْتِ؛ بر شما حرام شده است، (ازدواج با) مادرانتان، و دخترانتان، و خواهرانتان، و عمه هايتان، و خاله هايتان، و دخترانِ برادر، و دخترانِ خواهر.» «1»

گفتني است افراد براساس طبع دروني، از ازدواج با اين افراد متنفرند؛ از اين رو، در بيشتر جوامع ازدواج با اين دسته ممنوع است، به ويژه اين كه تأثير هم خوني كه ناشي از ازدواج با خويشاوندان است، در اين گونه افراد بيشتر مي باشد.

ارتباط شيري

ارتباط رضاعي با شرايط مقرر در فقه باعث مي شود تا ازدواج با خويشان نسبي فرد همشير كه جزء محارم او به شمار مي رود، ممنوع گردد. قرآن

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 115

مي فرمايد:

«وَأُمَّهَاتُكُمُ الَّلاتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَاتُكُم مِنَ الرَّضَاعَهِ؛ و مادران (رضاعي) تان كه شما را شير داده اند، و خواهران رضاعي شما بر شما حرام شده است.» «1»

نكته اي كه در اين جا وجود دارد، اين است كه در حرمت ازدواج با مرتبطان رضاعي، تنها مادر و خواهر بيان شده و سخني از عمه و خاله و ديگران به ميان نيامده است، ولي طبق روايات، اين منع شامل همه اصناف محرم نسبي مي شود چنان كه در روايتي از پيامبر (ص) مي خوانيم: «يحرم من الرضاع ما يحرم من النسب؛ تمام كساني كه از نظر ارتباط نسبي حرام اند، از نظر شيرخوارگي نيز حرام اند.» «2» در روايتي ديگر از امام صادق (ع) آمده است: «يحرم من الرضاع ما يحرم من القرابه؛ همه كساني كه از نظر نسب حرام اند، با شير نيز حرام مي شوند.» راز حرمت ازدواج با خويشاوندان شيري اين است كه كودكي كه گوشت و استخوانش با شير زني پرورش مي يابد، شباهت تامي به فرزندان او پيدا مي كند، و در حقيقت بخشي از بدن مادر و مانند خواهر و برادر نسبي آنان مي شود.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 116

ارتباط سببي

ارتباط سببي باعث مي شود تا چند گروه در دايره منع ازدواج قرار گيرند كه عبارت اند از: 1. مادر زن و نيز مادر او؛ 2. دختر زن با شرايط مقرر؛ 3. عروس و نيز عروس پسر و دختر؛ 4. خواهر زن به طور هم زمان؛ 5. زن پدر.

قرآن مي فرمايد: «وَأُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُم ... وَحَلَائِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِكُمْ وَأَن تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ؛ مادران همسرانتان، و دختران همسرتان كه در دامانِ شما [پرروش يافته اند،] ...؛ و (نيز حرام است بر

شما ازدواج با) همسران پسرانتان كه از پشت (و نسل) شما هستند، و اينكه بين دو خواهر (در ازدواج) جمع كنيد.»؛ «1» چنان كه مي فرمايد: «وَلَا تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النِّسَاءِ؛ و زناني را كه پدرانتان به ازدواج (خود) در آورده اند، به همسري نگيريد.» «2»

راز تحريم ازدواج با اين افراد آن است كه با اجراي صيغه عقد، در واقع آن ها به منزله خويشاوندان قرار گرفته اند؛ از اين رو همان حكم را دارند، به ويژه در جمع ميان دو خواهر كه تضاد عاطفي (درگيري انگيزه محبت و انگيزه رقابت) خود عامل ديگري در ممنوعيت است.

ازدواج با نامادري افزون بر اين كه در حكم مادرشان (مادر دوم) است، باعث هتك حرمت پدر نيز شود؛ از اين رو، به دنبال حكم تحريم مي فرمايد: «إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَهً وَمَقْتاً وَسَاءَ سَبِيلًا؛ [چرا] كه آن، زشتكاري و كينه (ساز) و بد راهي است.» «3»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 117

چرا خطاب به مردان

آنچه در اين آيات آمده، همه خطاب به مردان است؛ زيرا نفرموده: «حرم عليكن آبائكن ...» رازش اين است كه تقاضاي ازدواج و خواستگاري به حسب عرف از سوي مردها صورت مي گيرد؛ از اين رو، به آن ها مي گويد: وقتي خواستيد ازدواج كنيد متوجه باشيد كه ازدواج با اين ها حرام است.

به هر صورت، ازدواج زن نيز با عده اي از مردان حرام مي باشد و كافي است براي روشن شدن محارم زن در ازدواج، عناوين را برعكس كنيم و به جاي مادر، پدر و به جاي خواهر، برادر و به جاي عمه، عمو و به جاي خاله، دايي و به جاي عروس، داماد و به جاي نامادري، ناپدري و

به جاي دختر خواهر و برادر، پسر خواهر و برادر قرار دهيم.

آميزش

آميزش پيش از ازدواج (زنا)، موجب مي شود مادر و دختر آن زن بر زنا كننده حرام شود؛ «1» چنان كه اگر كسي با زن شوهردار (مسلمان يا غيرمسلمان) زنا كند، هميشه بر زنا كننده حرام خواهد شد؛ بدين معنا كه اگر از شوهرش جدا هم بشود، نمي تواند با وي ازدواج كند.

يادآور مي شويم كه آميزش با مرد نيز موجب حرمت ازدواج با مادر مفعول (شخص لواط داده) و خواهر و دختر او مي شود؛ زيرا اين شخص در حكم همسر آن مرد قرار مي گيرد. «2»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 118

طلاق

طلاق نيز در صورتي كه مكرر (3 بار) انجام شود، باعث حرمت ازدواج با زن مطلقه مي شود. قرآن كريم مي فرمايد: «فَإِن طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِن بَعْدُ حَتَّي تَنكِحَ زَوْجاً غَيْرَهُ؛ و اگر (شوهر براي بار سوّم) آن (زن) را طلاق داد، پس از [آن به بعد بر آن (مرد) حلال نخواهد بود؛ تا اينكه با شوهري غير از او ازدواج كند. و اگر (شوهر دوّم) او را طلاق داد.» «1» اين محروميت براي كنترل مردان هوس بازي است كه زندگي زنان را به بازي مي گيرند.

گفتني است چنانچه با وساطت مُحَلِّل، نُه بار طلاق دهد، همواره بر او حرام مي شود. «2»

كفر

كفر به عنوان نمادي از باور نادرست، مانع از ازدواج انسان مؤمن با كافر مي شود؛ بدين معنا كه زن مسلمان حق ندارد با مرد كافر ازدواج كند، و مرد مسلمان نيز نبايد با زن كافر پيمان زناشويي ببندد. قرآن كريم مِي فرمايد: «وَلَا تَنكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّي يُؤْمِنَّ ... وَلَا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّي يُؤْمِنُوا؛ و

با زنان مشركِ [بت پرست ، ازدواج نكنيد؛ تا ايمان آورند ... و به مردان مشرك [بت پرست زن مدهيد، تا ايمان آورند.» «3»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 119

راز ممنوعيت ازدواج با مشركان اين است كه در معاشرت ها، و به ويژه در معاشرت زناشويي كه تأثير عميقي بر روحيه طرف مقابل دارد، مشرك سعي مي كند، همسر خود را به سوي عقايد باطل خويش دعوت نمايد.

مشرك به معناي كسي است كه شريكي براي خدا قرار مي دهد، و به اين معنا يهود و نصاري نيز (به خاطر اين كه به نحوي براي خدا شريك قرار مي دهند) جزء مشركان مي باشند، ولي از آن جا كه قرآن در خطاب با آن ها تعبير به (اهل الكتاب) مي كند، حكم شرك از اين جهت شامل آن ها نمي شود.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 121

رخصت در ازدواج چرا؟

اشاره

پرسش:

رخصت در ازدواج چرا؟

پاسخ:

در اين كه پسر و دختر در ازدواج خود مستقل اند يا بايد با اذن و توافق بزرگ ترها اقدام كنند، بايد گفت: از ناحيه پسر بي ترديد اجازه غير خودش شرط نيست. ولي در طرف مقابل جاي سخن است:

اقسام زنان و مسئله رخصت

پيش از بررسي مسئله يادآور مي شويم كه جنس مؤنثي كه در ازدواج مد نظر مي باشد، يكي از موارد زير است:

1. ازدواج مجدد باشد.

2. صغير و پيش از رسيدن به رشدِ كافي باشد.

3. رشيد و اولين ازدواج وي باشد.

زناني كه قصد ازدواج مجدد دارند

در اين باره قرآن اشاره دارد كه زن مختار است و هر تصميمي كه بخواهد، مي تواند بگيرد؛ از اين رو مي فرمايد: «فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيَما فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ؛ و هنگامي كه به سرآمدِ (عدّه) شان رسيدند، پس

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 122

هيچ گناهي بر شما نيست نسبت به آنچه بطور پسنديده در باره خودشان انجام دهند.» «1» اين آيه درباره زناني است كه شوهرشان را از دست داده اند و بايد چهار ماه و ده روز عده وفات نگهدارند، و پس از آن مي توانند با صلاح ديد خود ازدواج كنند، و نيز مي فرمايد: «وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا تَعْضُلُوهُنَّ أَن يَنكِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ؛ و هنگامي كه زنان را طلاق داديد و به سرآمدِ (عدّه) شان رسيدند. پس مانعشان نشويد كه با همسرانِ (سابقِ) شان، ازدواج كنند.» «2»

«عضل» بر وزن عزل، به معناي منع كردن از ازدواج و سخت گيري كردن در آن است؛ «3» يعني كسي (از اولياء زن) حق ندارد كه او را از ازدواج با كسي باز دارد، و يا به ازدواج با كسي

مجبور نمايند.

دختران نابالغ و غيررشيد

در اين مورد، در صورتي كه درستي ازدواج وي پذيرفته شود، بي شك مصلحت انديشي اولياي دختر لازم است؛ زيرا دختري كه به رشد عقلاني و اجتماعي كافي نرسيده، نمي تواند مصالح و مفاسد خود را تشخيص دهد؛ از اين رو، اجازه و موافقت پدر شرط است و اگر قرآن مي فرمايد: «الَّذِي بِيَدِهِ

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 123

عُقْدَهُ النِّكَاحِ؛ «1»

يا كسي كه پيوند ازدواج به دست اوست.» به ولايت پدر و پدر بزرگ پدري بر اين نوع ازدواج اشاره دارد كه بدون ترديد اختصاصي به دختر نيز ندارد.

البته قرآن در مورد ازدواج «ملك يمين: كنيزان» صراحت در لزوم اذن دارد. «فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ؛ «2»

پس آنان را با رخصت خانواده شان به همسري در آوريد.»

دوشيزگان رشيد

در مورد دختراني كه به بلوغ عقلاني و رشد كافي رسيده اند، هرچند بكر باشند، در هيچ آيه اي دلالت قطعي بر لزوم اذن و موافقت اوليا وجود ندارد.

روايات نيز بر مسئله دلالت قطعي ندارد؛ زيرا برخي روايات صراحت دارد بر اين كه كار بكر رشيد به دست خود او است، و اگر در پاره اي از روايات آمده است: «لا تنكح ذوات الآباء من الابكار الا باذن آبائهن؛ با دختراني كه پدر و پدر بزرگ پدري دارند، بدون اذن آن ها ازدواج نكن.» «3» منظور ارشاد به اين است كه ازدواج با دختري بدون موافقت پدرش ممكن است شادابي بايسته و شايسته را نداشته باشد. ناگفته نماند از نظر حكمت و مصلحت كه در برخي موارد نظارت و كنترل پدر و مانند او شرط اساسي است؛ زيرا مرد بنده شهوت

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان،

ج 8، ص: 124

و زن اسير محبت است، آنچه مرد را مي لرزاند، شهوت است و آنچه زن را از پاي در مي آورد، نغمه محبت و عشقي است كه از مردي بشنود، در لغزش مرد و اسارت زن، اين بزرگ ترها هستند كه مي توانند آن ها را به مسير درست و مطابق مصالح رهنمون باشند؛ از اين رو وقتي يك بار ازدواج كرد، و سردي و گرمي روزگار و شيريني و تلخي آن را چشيد و ورزيده شد، چندان نيازي به نظارت نيست.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 125

كابين (مهر) چرا و چگونه؟

اشاره

پرسش:

كابين (مهر) چرا و چگونه؟

پاسخ:

يكي از امور مهمي كه قرآن كريم در موضوع ازدواج مطرح كرده، مسئله كابين يا مهر است كه از آغاز پيمان زناشويي تا جدايي زن و شوهر از يكديگر مورد توجه قرار دارد و با تعبيرهاي مختلفي چون صدق، نحله، اجر و فريضه، «1» به بيان احكام آن پرداخته، و مي فرمايد: «وَآتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَهً؛ «2»

و مَهريه هاي زنان را (به عنوان هديه يا) بدهي به آنان بپردازيد.» و نيز مي فرمايد: «فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَهً؛ «3»

و كساني از زنان را كه (با مُتعه و ازدواج موقت) از او بهره مي بريد، پس مَهرشان را، در حالي كه واجب شده، به آنان بدهيد.»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 126

«صدق» به ضم دال، جمع صداق، از ريشه صدق به معناي راستي، و در مقابل دروغ است.

«نحله» به عطيه و بخشش بدون عوض گفته مي شود.

«اجر» به معناي چيزي است كه در ازاي عمل دنيوي يا اخروي عايد انسان مي گردد.

«فريضه» از ريشه فرض و به معناي جدا كردن

چيزي، علم و تقدير است. «1»

از اين تعبيرها واژه اجر درباره ازدواج موقت به كار رفته است كه خود كنايه از مهر است، و ديگر واژگان از زواياي گوناگون در معناي مهر به كار رفته است؛ يعني بدين جهت به مهر صداق (صدقه) گفته مي شود كه نشانه راستين بودن علاقه مرد است و به اين خاطر بدان نحله گفته اند كه در مقابل آن، عوض مالي وجود ندارد، و به اين دليل فريضه نام گرفته كه بر مرد واجب و مقدر است كه آن را بپردازد.

تعيين مهر

اگر چه مهر شرط صحت عقد ازدواج نيست و عقد بدون تعيين مهريه نيز درست است، ولي ازدواج نمي تواند بدون مهر باشد، مگر براي پيامبر (ص)؛ چنان كه قرآن كريم مي فرمايد: «... وَامْرَأَهً مُّؤْمِنَهً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 127

النَّبِيُّ أَن يَسْتَنكِحَهَا خَالِصَهً لَّكَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ؛ «1»

و (نيز حلال كرديم) زنِ با ايمان را، در صورتي كه خودش را به پيامبر ببخشد، اگر پيامبر بخواهد كه او را به همسري برگزيند؛ در حالي كه (چنين ازدواجي) مخصوص توست نه ساير مومنان».

اين نوع ازدواج به لفظ هبه (وَهَبتُ) صورت مي گيرد، نه با الفاظ انكَحتُ و زوّجت، و مهري نيز در بين نيست، ليكن اين امر ويژه پيامبر (ص) است؛ زيرا مي فرمايد: «خَالِصَهً لَّكَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ».

بايد توجه داشت كه پيامبر (ص) يك رشته ويژگي هايي خاص به خود داشته كه به «خصائص النبي» مشهور است؛ از جمله در ازدواج، مي توان به زنان بدون مهريه، تعدّد همسر، (بيش از چهار نفر) و ... اشاره كرد؛ اما پيمان زناشويي ديگران همراه با مهر

معين مي باشد، و اگر چه زن مي تواند مهر نخواهد- كه بدان (تفويض البضع: واگذاري حق التذاذ) گفته مي شود- و يا مي توانند بدون هيچ سخن مثبت يا منفي در باره مهر اجراي عقد ازدواج نمايند- اين عقد صحيح است- ولي وظيفه پرداخت، در برخي موارد از عهد شوهر ساقط نمي شود. با چنين عقدي، پيش از آميزش حق هيچ گونه مهري براي زن وجود ندارد؛ همچنين اگر زن يا شوهر بميرد، و يا عقد فسخ شود، حقي وجود ندارد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 128

اما اگر شوهر زن را طلاق بدهد، در اين صورت بستگي به حال شوهر از نظر فقر، غنا، رفاه و سختي دارد كه مي بايد متاعي به عنوان «مُتعه المطلقه» يا «صداق المتعه» پرداخت نمايد؛ چرا كه قرآن مي فرمايد:

«لَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِن طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ مَا لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَرِيضَهً وَمَتِّعُوهُنَّ عَلَي الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَعَلَي الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتَاعَاً بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَي الْمُحْسِنِينَ؛ هيچ گناهي بر شما نيست اگر زنان را طلاق دهيد، مادامي كه با آنان تماس نگرفته ايد يا برايشان مهريه اي تعيين نكرده ايد. و (در اين هنگام با هديه اي مناسب) بهره مندشان سازيد. توانگر به اندازه [توانايي اش و تنگدست به اندازه خودش كالايي (بعنوان هديه اي) پسنديده بدهد. [و اين كار] حقّي بر عهده نيكوكاران است.» «1»

«موسع» به معناي توانگر و «مقتر» به معناي تنگدست است، و «متاع» عبارت است از مركب، لباس و پول. «2» اما پس از آميزش، زن استحقاق مهرالمثل (مهريه اي كه براي امثال اين زن تعيين مي شود) را دارد، «3» و «معروف» يعني شايسته و پسنديده از نظر شرع و عرف، و «حقا» يعني اين

وظيفه واجب است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 129

مهر معيّن

چنانچه به هنگام پيوند زناشويي و اجراي عقد، مهريه تعيين شود، «1» ولي به دلايلي توافق و تفاهم براي ادامه زندگي نداشته باشد، و بخواهند از يكديگر جدا شوند، در صورتي كه پيش از آميزش جنسي باشد، شوهر مي بايد نصف مهر را بپردازد. قرآن كريم مي فرمايد:

«وَإِن طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَهً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ؛ «2»

و اگر آن (زن) ان را، پيش از آنكه با آنان تماس بگيريد، و در حالي كه مَهري براي آنها تعيين كرده ايد، طلاقشان دهيد، پس نصف آنچه را تعيين كرده ايد (به آنان بدهيد) مگر اينكه [آنان ببخشند.»

ولي اگر پس از آميزش، طلاق انجام گيرد، بايد تمام مهريه، هرچند زياد باشد، پرداخته شود: «وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَن تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئاً؛ «3»

و براي شما حلال نيست كه از آنچه به آنان داده ايد، چيزي [باز] ستانيد.»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 130

و نيز مي فرمايد: «وَإِنْ أَرَدتُّمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَكَانَ زَوْجٍ وَآتَيْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنطَاراً فَلَا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً؛ اگر خواستار جايگزيني همسري به جاي همسر (خود) شديد، و به يكي از آنان مال فراواني (بعنوان مهر) پرداخته ايد، پس هيچ چيزي از آن را (باز) مَگيريد. آيا آن [مهر] را با تهمت و گناهي آشكار (باز پس) مي گيريد؟» «1»

«قنطار» به معناي مال فراوان است كه مقدار آن دست كم تا چهار هزار دينار گفته اند. «2»

مهر عطيه است نه قيمت

برخي با توجه به فرضيه هاي ذهني خود و يافته هاي تحميل شده بر تاريخ، «3» بر اين باورند كه دادن مهريه به زن از سوي

شوهر به معناي پرداخت قيمت زن و خريدن او است، به ويژه اين كه در دريافت مهر پاي پدر و مادر دختر نيز در ميان است و هر كدام خود را صاحب بخشي از مهر و شير بها مي دانند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 131

بايد دانست كه شير بها نه مهر است و نه بخشي از مهر و چنانچه مبلغي به عنوان شير بهاء جزء مهر قرار گيرد و پدر شريك دختر در دريافت مهريه قلمداد شود، از نظر شرعي و قانوني تنها مقدار مهر صحيح و بقيه باطل است، و اگر از روي طيب خاطر مبلغي يا هديه اي به اين عنوان به پدر يا مادر دختر پرداخت، تا عين مال باقي است مي تواند پس بگيرد. «1»

اما در رابطه با اصل مهر، حق اين است كه ريشه مهر از جاي ديگر و براي چيز ديگراست. ريشه مهر را بايد در سيستم آفرينش زن جستجو كرد كه از سيستم آفرينش مرد متفاوت است. برخي تفاوت ها عبارت است از:

1. در مرد عشق و طلب وجود دارد، و در زن جمال و غنا.

2. زن از مرد شهواني تر، ولي در مقابل آن مرد تواناتر است. «2»

3. مرد شهوت كم تري دارد، ولي در برابر آن توان خودداري ندارد.

4. زن در پرتو آزرم و عفت دروني خود مي داند كه عزت و احترام او در اين است كه خود را رايگان در اختيار مرد قرار ندهد، بلكه بايد كاري كند كه مرد را به آستانه خود بكشد، و مردان را به رقابت با يكديگر وا دارد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 132

5. در طول تاريخ ثابت شده

است كه تأثير زن بر مرد، از تأثير مرد بر زن بيشتر بوده است. بسياري از هنرنمايي ها، دليري ها، نبوغ ها، موفقيت ها و حتي پيروزي در جنگ ها و ... برخاسته از اثر بخشي همين قدرت است. «1»

با توجه به ويژگي طلب و تقاضا و فقدان توانايي لازم براي كنترل خود، و نيز تاثيرپذيري مرد از زن از يك سو، و زيبايي و غنا، قدرت كنترل، آزرم و حيا، ربايش و قدرت اثر بخشي زن از سوي ديگر، توانسته است مرد را به پيشكشي هديه اي به نام مهر وادار سازد.

از سوي ديگر دريافت مهر توسط زن، خود پشتوانه هاي مالي براي استقلال وي در دوران زندگي مشترك به شمار مي رود و به هنگامي كه مرد سرناسازگاري نهاد و زمينه آزار زن را فراهم كرد، ابزار خوبي براي كنترل وي مي باشد؛ چرا كه اگر تاكنون مهريه را پرداخت نكرده است، به خاطر بار مالي نمي تواند زور بگويد، و اگر پرداخته است، زن مي تواند با هزينه كردن آن (فديه طلاق خلع و مبارات) به خواست خود برسد، و به هنگام جدايي كه بخشي از عمر زن گذشته و سرمايه جواني و زيبايي خود را از دست داده، خسارتي كه بر روح و تن وي وارد شده، تا حدي جبران مي كند و وسيله اي براي تأمين زندگي آينده او خواهد بود.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 133

چند همسري چرا و به چه شرطي؟

پرسش:

چند همسري چرا و به چه شرطي؟

پاسخ:

يكي ديگر از مسايلي كه قرآن در امر ازدواج بدان پرداخته، مسئله چند همسري يا تعدد زوجات است: «فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُم مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَي وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ؛ پس آنچه از زنان، دلخواهتان است، دو دو و (يا)

سه سه و (يا) چهار چهار، به زني بگيريد.» «1»

از آن جا كه بررسي اين مسئله نيازمند به فرصت بيشتري است و در اين نوشتار كوتاه مجال آن نيست، تنها به يادآوري چند نكته بسنده مي كنيم. و بررسي همه جانبه آن را به فرصتي ديگر واگذار مي نماييم.

1. «مثني» يعني دو تا دو تا «ثلاث» يعني سه تا سه تا، و «رباع» به معناي چهار تا چهار تاست؛ «2» البته اين بدان معنا نيست كه به هنگام ازدواج دو تا دو تا، سه تا سه تا و چهار تا چهار تا باشد، بلكه با توجه به عموم مردم چنين تعبير كرده است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 134

2. «واو» در آيه، اگر چه عطف است، به معناي جمع نيست تا دو تا، سه تا و چهارتا و در مجموع نُه تا معنا دهد، بلكه بدين معناست كه شما مي توانيد دو تا، يا سه تا و يا چهار همسر داشته باشيد؛ از اين رو، اگر با «او» عطف مي كرد، موهم اين معناي بود كه هر كسي لزوماً بايد دو يا سه و يا چهار تا زن بگيرد.

3. اسلام نه تنها چند همسري را اختراع نكرد، بلكه چند همسري نامحدود پيش از اسلام را كنترل و محدود نمود و براي آن مرزي (حداكثر تا چهار تا) قرار داد.

4. در تعدد زوجات قيد «طاب» وجود دارد كه بيانگر اين حقيقت است كه نبايد زنان هرزه را دور خود جمع كند و حرمسرا تشكيل بدهد.

5. در ادامه آيه جواز تعدد را مشروط به اجراي عدالت كرده، و مي فرمايد: «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَهً؛ و اگر مي ترسيد عدالت را

رعايت نكنيد، پس (به) يك (همسر)، اكتفا كنيد.»

قيد عدالت، آن هم با احتمال ترس، زمينه جلوگيري از هوس بازي هاي مردان است؛ زيرا از يك سو افرادي كه بتوانند رعايت عدالت كنند، كم هستند و از سوي ديگر، اگر به واقع عدالت اجرا شود، مشكلي نخواهد بود.

6. اسلام در ميان گونه هاي مختلف چند همسري (اشتراك جنسي از دو طرف، چند شوهري براي فرزند آوري، چند شوهري براي شهوت راني (روسپي گري) و چند زني) تنها نوع اخير را مجاز شمرده است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 135

عوامل چند همسري

عواملي كه مي تواند مسئله چند همسري را توجيه نمايد، عبارت اند از:

الف- بروز عادت ماهانه؛

ب- خستگي زن از زايمان؛

ج- نازا بودن زن و يائسه شدن او؛

د- فزوني جمعيت زنان بر تعداد مردان؛

ه-- نجات تك همسري.

شهيد مطهري مي نويسد: «وقتي عدد زنان نيازمند به ازدواج از مردان نيازمند فزوني يافت، اگر حق تأهل اين عده از زنان به رسميت شناخت نشود و به مردان اجازه چند همسري داده نشود، رفيقه بازي و معشوقه گري ريشه تك همسري واقعي را مي خشكاند. «1»

يادآوري اين نكته ضروري است كه اين عوامل، تنها حكمت «2» تشريع تعدّد زوجات است و علت واقعي آن را فقط ذات اقدس احدي مي داند و بس.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 137

قرآن چه توصيه هايي به زوجين دارد؟

پرسش:

قرآن چه توصيه هايي به زوجين دارد؟

پاسخ:

در اينجا به كساني كه ازدواج كرده و تشكيل خانواده داده اند، دو توصيه قرآني را يادآور مي شويم:

1. همزيستي مسالمت آميز

زن و شوهر مي بايد كانون خانواده را به بهشتي مبدّل سازند كه در آن دوستي، محبّت، موّدت و تفاهم بر قرار باشد، نه اين كه با مشاجره، كشمكش ها و جنگ و دعوا،

اين آشيانه مطمئن خود و فرزندان را به جهنمي سوزان بدل كنند كه همگان به ويژه فرزندان معصومشان در آتش آن بسوزند؛ البته اجراي اين برنامه بيشتر در گرو برخورد شايسته شوهر است؛ از اين رو، خطاب به وي مي فرمايد: «وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ؛ و با آنان، بطور پسنديده رفتار كنيد.» «1»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 138

زندگي مسالمت آميز بين زن و شوهر به اين محقق مي شود كه محبت، صفا، صميميت، فرمانبري، رعايت حقوق شرعي و قانوني و از همه مهم تر تفاهم اخلاقي در خانه حاكم باشد.

2. جدايي شايسته

اگر چنانچه زن و شوهر به هر دليلي نتوانستند با هم زندگي كنند، حق دارند از يكديگر جدا شوند، به شرط آن كه اين جدايي نيز شايسته باشد. اين سفارش قرآن است كه مي فرمايد: «فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ؛ «1»

پس به طور پسنديده نگاه داشتن، يا به نيكي آزاد كردن [همسر بر شما واجب است .» اما اين حق را ندارد كه همسر خود را تحت

فشارهاي جسمي و روحي قرار دهد تا وي مجبور شود براي رهايي خود بخشي از مهر خود را ببخشد: «وَلَا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ؛ «2»

و بر آنان سخت گيري نكنيد، تا بخشي از آنچه (مهريه) به آنان داده ايد، (از دستشان به در) بريد.» حتي در آخرين لحظات زندگي مشترك (روزهاي آخر طلاق رجعي) نيز سفارش مي كند كه يا ماندن به خوشي، يا رهايي به خوبي. «فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلَا تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَاراً لِتَعْتَدُوا؛ و به (روزهاي پاياني) سرآمدِ (عدّه) شان رسيدند، پس بطور پسنديده نگاهشان

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 139

داريد، يا بطور

پسنديده آزادشان سازيد؛ و بخاطر زيان رساندن نگاهشان نداريد، تا (به حقوقشان) تجاوز كنيد.» «1»

از اين همه سفارش و تأكيد، به روشني در مي يابيم كه روح پيام قرآن در زندگي، مودت و رحمت و پيوند زناشويي براي زندگي مسالمت آميز است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 141

خواستگاري و عروسي چه آدابي دارد؟

پرسش:

خواستگاري و عروسي چه آدابي دارد؟

پاسخ:

1. نگرش الهي به ازدواج

گروهي به حضرت علي (ع) طعنه مي زدند كه «تو با فضيلت ترين و شجاع ترين مرد عرب هستي و مي توانستي دختر ثروتمندي را به عقد خود درآوري تا با جهاز خود خانه ات را مزين كند.» آن حضرت در پاسخ فرمود: «همانا ما قوي هستيم كه به دستورهاي الهي رضايت داده ايم و جز رضايت خدا چيزي نمي خواهيم و افتخار ما نيزبه اعمال نيكو است نه مال و ثروت. «1»»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 142

همچنين به حضرت فاطمه (س) طعنه زدند كه تو همسر مرد فقيري شدي كه هيچ مالي ندارد و ايشان در پاسخ فرمود: «من به علي (ع) راضي هستم و رضايت من از او. بالاترين درجات رضايت است.» «1»

2. زمان مناسب

مستحب و نيكو است مراسم عروسي در شب برگزار شود؛ زيرا خداوند شب را زمان آرامش قرار داده است و وليمه (غذا) عروسي در شب يا روز باشد. امام صادق (ع) مي فرمايد: «زفّوا اعرائسكم ليلًا و اطعموا ضحاً؛ عروسي و زفاف را در شب برگزار كنيد و وليمه آن را در روز بدهيد.» «2»

حضرت باقر (ع) فرمود: «وليمه عروسي يك روز است و روز دوم بزرگواري و كرم و روز سوم خودنمايي و ريا «3» است» سزاوار است مؤمنان دعوت عروسي

را اجابت كرده و از وليمه عروسي تناول كنند.

3. مهريه (صداق) و جهيزيه

در صحت عقد ازدواج تعيين مهريه واجب است كه بر عهده مرد قرار مي گيرد. در روايات از خوبي هاي دختر براي شوهر كم بودن مهريه و زياد نبودن آن عنوان شده است و اين به خاطر توجه اسلام به سعادت و سلامت عروس و داماد و تشكيل خانواده سعادتمند بوده است و مي بينيم كه مهر و جهاز حضرت زهرا (س) با آنچه پدر بزرگوارشان فرموده، مطابقت دارد. «4»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 143

نگرش به مهريه

مهريه، بدهي مرد به زن و پرداخت آن بر او واجب است و اگر كسي مهريه زياد تعيين كند و قصد پرداخت آن را نداشته باشد؛ چنان كه در زمان ما گفته مي شود: «كي داده و كي گرفته»، معصيت كار بوده و نوعي دزدي محسوب مي شود.

4. دعا و صدقه

حضرت علي (ع) به مردي كه مي خواست ازدواج كند و از حضرت طلب دعايي كرد، حضرت به او فرمود كه بگويد: «اللهم بكلماتك استحللتها، و بامانتك اخذتها اللهم اجعلها ولوداً ودوداً لاتفرك تاكل ماراح و لاتسأل عمّا سرح «1»»

در هنگام عروسي حضرت زهرا (س) با ديدن جهيزيه مختصر دعا كردند و پس از اجراي صيغه عقد با تكبيرات و تسهيلات مراسم را برگزار كردند.

آري، از آغازين لحظه هاي تشكيل زندگي اين دو بزرگوار ارزش هاي الهي و انساني متجلي بود و سزاوار است شيعيان و محبان اين بزرگواران با شناخت بيشتر سيره و منش آنان در مسير حقيقت گام بردارند.

5. شادي و شادماني

مراسم عروسي نماد و نقطه آغازي براي تشكيل بنيان مقدس خانواده است و عرف جامعه

پس از برگزاري آن به هر شيوه اي باشد، اين پيوند مقدس

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 144

را به رسميت مي شناسد. اين مراسم در هر منطقه اي به شكلي خاص انجام مي گيرد كه نقطه مشترك همه آن ها در اين ويژگي است كه مجلس عروسي همراه با سرور و شادي بوده و گردانندگان مراسم از برنامه ها و امكاناتي استفاده مي كنند كه شادي بيشتري به همراه داشته باشد. در متون ديني نيز به اين مطلب اشاره شده است كه مؤمن واقعي فردي با نشاط و سر زنده است كه ناشي از ايمان مذهبي وي مي باشد و نمي توان نقش آن را در زمينه هاي پيدايش شادي و نشاط ناديده گرفت. درقرآن و روايات سفارش شده است كه عبادات خود را با نشاط و سرحالي انجام دهيد تا بدون داشتن نگراني به اطمينان قلبي برسيد.

براي برخي اين شبهه وجود دارد كه اساساً نمي توان در مراسم شادي مسائل شرعي و ديني را رعايت كرد و اين دو منافات دارند و شادي ها فقط به شادي هاي ظاهري اطلاق مي گردد، در حالي كه اگر دقت داشته باشيم به اين نكته مي رسيم كه ارمغان دين براي بشر شادي، سرور، بهجت به معناي عميق آن است و مؤمنان واقعي عميق ترين اين شادي و خوشحالي ها را دارند. زيارت با معرفت معصومين (ع)، نماز با حضور قلب، تدبر در قرآن تا انفاق و صدقه اي كه به اهلش مي رسد، كشف راز علمي، پيروزي در رقابت ورزشي، شادماني و خرسندي كه از حسن انجام وظيفه حاصل مي شود، احساسي كه پس از توسعه رزق و روزي كه براي خانواده مهيا كرده است، رضايت از خدمتي كه به

بشريت عرضه كرده است و ده ها و صدها احساس بهجت و سرور كه پس از انجام كارهاي خداپسندانه و مطابق فطرت پاك انساني پديدار

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 145

مي شود، برگرفته شده از يك جوهره و حقيقت بوده و همه جلوه اي از زيبايي و عظمت و كمال بي حد و حصر خداوند متعال است، كه براي كساني كه در اين مسير زندگي مي كنند، شادي هاي ظاهري و باطني به همراه دارد و در مقابل هر آنچه شادي و سرور از راه هاي شيطاني و انحرافي حاصل مي شود، زودگذر و لحظه اي بوده و پس از اندكي آثار سوء خود را مشخص خواهد كرد؛ همانند فردي كه از مواد مخدر و مشروبات الكلي براي شادي چند لحظه اي خود استفاده مي كند. اكنون كه با ماهيت شادي واقعي آشنا شديم، به اين نكته توجه مي كنيم كه مؤمن براي لذت و شادي چند دقيقه اي، مرتكب نافرماني خدا نمي شود تا براي شادي مراسم عروسي خود گرفتار آداب آلوده به گناه گردد.

گاهي در مراسم ازدواج، اختلاط زن و مرد با پوشش نامناسب، موسيقي حرام، مزاحمت براي ديگران از جمله همسايه ها و به راه انداختن كارناوال هاي پر طمطراق، اسراف، چشم و هم چشمي، بي توجهي به واجبات مهمي مانند نماز ديده مي شود كه ناشي از عدم آگاهي برگزار كنندگان از لذت و شادي واقعي است كه هميشه به دست خداست و با گناه و معصيت به دست نمي آيد.

راهكارها:

براي اجراي مراسم عروسي با رعايت اصل شادي و شادماني به دور از امور غير قابل قبول نزد شرع و عرف بايد نگرش هاي جديد و صحيح را اعتقاد و باور داشت و از مدت ها قبل

براي جايگزين كردن آن ها با امور خرافي و

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 146

غيرشرعي برنامه ريزي كرد. قبل از ذكر راهكارها اين نكته جالب توجه است كه با كسب آگاهي هاي لازم و اين كه انسان با توانايي خود مي تواند گره از مشكل ترين كارها بگشايد و امور را بر وفق مراد خود تنظيم كند، مي تواند بر موانع و مرارت ها پيروز گردد. براي اين كه مجلس عروسي برگزار كنيم كه هم سرشار از شادي باشد و هم از گناه و معصيت به دور ماند و خانواده و فاميل نيز راضي باشند، توجه به نكات زير سازنده خواهد بود:

1. سعي شود ابتدا دختر و پسر انجام چنين مراسمي را به صورت جدي از بزرگ ترها خواستار شوند و به برگزاري آن باور و اعتقاد داشته باشند؛ پس اهميت موضوع را در شرايط مختلف به اعضاي خانواده ها به ويژه والدين و خواهران و برادران خود تفهيم كنند و براي همه روشن كنند كه عروس و داماد حق دارند مطابق نظريات خودشان مراسم عروسي را برگزار كنند.

2. چون آداب نادرست در عروسي در طول زمان پايدار شده و به صورت يك فرهنگ در آمده است، مي توان با جايگزين هاي مناسب فرهنگ و آداب نادرست را تغيير داد؛ از جمله اين جايگزين ها مي توان به استفاده از مداحان موفق در اين گونه مجالس و هنرمنداني كه با تردستي هاي مفيد و يا خواندن اشعار و لطيفه هاي مناسب مجلس گرداني مي كنند، استفاده كرد.

بهتر است مجالس عروسي در مناسبت هاي مذهبي و جشن هاي ميلاد ائمه (ع) برگزار گردد و سپس از وجود مداحان و هنرمندان استفاده برد؛ همچنين حضور برخي شخصيت هاي مذهبي و معتمدان محلي نيز چاره ساز خواهد

بود.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 147

3. اگر ممكن نبود مراسمي صد در صد به دور از اين گونه برنامه ها باشد، سعي شود جلوي برخي گناهان بزرگ گرفته شود؛ مانند جلوگيري از اختلاط زن و مرد و ... و عروس و داماد به انجام اين امور رضايت ندهند تا گناهي به حساب آنان نباشد.

6. آداب خواستگاري

برخي فقهاء خواستگاري را مستحب دانسته اند و همچنين مستحب است مردي كه تصميم بر ازدواج مي گيرد، قبل از تعيين دختر و خواستگاري از او، دور ركعت نماز بخواند و پس از آن به دعاهايي كه از ائمه (ع) رسيده، تمسك جويد. «1»

از پسنديده ترين آداب ازدواج كه ريشه در فطرت انساني و طبيعت و نظام آفرينش دارد و در مناطق مختلف به عنوان يكي از رسوم و آيين و حامل اندرزهاي حكيمانه پذيرفته شده است و اجرا مي شود، خواستگاري است. در خواستگاري، مرد به خواستن زن اقدام مي نمايد و براي اجراي آن از طريق خود او و يا خانواده و دوستان او اولين گام برداشته مي شود و اين زن است كه مؤدبانه و پسنديده خواسته مي شود و طلب و عشق مرد را مي پذيرد كه به

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 148

قول شهيد مطهري يكي از تدابير حكيمانه و شاهكارهاي خلقت به شمار مي رود. «1»

از اين رو، در قرآن كه آيين فطرت است و روايات معصومين (ع) نيز در هماهنگي با فطرت و نظام آفرينش، مردان در امر ازدواج مورد خطاب واقع شده اند و به طور مستقيم به آن ها دستور خواستگاري و انتخاب همسر داده شده است، آن جا كه خداوند در آيه مربوط به

خواستگاري مي فرمايد: «وَلَا جُنَاحَ ... أَنْفُسِكُمْ» «2» و آيه ازدواج مي فرمايد: «فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُم مِنَ النِّسَاءِ؛ «3»

پس آنچه از زنان، دلخواهتان است به زني بگيريد.»

شايسته است زنان و خانواده هايشان مرداني را كه داراي صفات پسنديده اند و از برخي صفات ناپسند به دورند، بپذيرند و رد نكنند كه باعث فتنه انگيزي و فساد در جامعه خواهد شد. «4»

شوهر مطلوب

براساس دسته اي از روايات نوراني كه از معصومين (ع) رسيده است، پنج ويژگي خواستگار عبارت اند از: اخلاق، دين، امانت، عفت و توانايي در تأمين

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 149

هزينه زندگي. «1» و سزاوار است كه (زن) دختر و خانواده او به خواستگاري شارب الخمر (معتاد به شراب و يا مانند آن، بدخلق و خو، مخنث و فاسق جواب رد بدهند؛ زيرا چنين فردي همشان نمي باشد و نمي تواند زندگي سعادتمندي داشته باشد. «2»

همسر مطلوب

مردي كه قصد ازدواج دارد، نمي تواند از هر زني خواستگاري كند، بلكه از نظر دستورهاي ديني كه در قانون نيز بدان تصريح شده است، مي تواند از هر زني كه خالي از موانع ازدواج باشد. (موارد آن ذكر خواهد شد) يعني ازدواج با او مشروع باشد، خواستگاري نمايد. «3»

ازدواج با چند گروه از زنان حرام است و در نتيجه نمي توان از آنان خواستگاري كرد كه عبارت اند از:

1. زناني كه با انسان حرام دايمي هستند؛ مانند، خاله، عمه، مادر.

2. زناني كه به سببي خاص بر انسان حرام مي شوند؛ مانند زن پدر، خواهر زن مادامي كه همسر انسان زنده است و يا زناني كه همسر دارند، مادر زن، و ....

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 150

3. زناني كه

از طريق شير خوردن از يك مادر با شرايط خاص بر مرد حرام مي شوند.

4. زناني كه به خاطر كفر و طلاق و يا ارتباط نامشروع جنسي بر مرد حرام مي شوند. «1»

پيشنهاد خواستگاري

ممكن است اين پيشنهاد بدون دخالت خانواده و يا دوستان وي به دختر گفته شود؛ اما در اين مرحله نيز انسان عاقل سعي مي كند با در نظر گرفتن فرهنگ جامعه و آداب و رسوم اجتماعي و ارج نهادن به مقام و منزلت زن و همچنين احترام به والدين و ديگران و بهره مندي از حمايت هاي مادي و معنوي آن ها و احترام به پيوندهاي نزديك خانوادگي از تنها پيشقدم شدن اجتناب نمايد و باعث جلوگيري از برخي آسيب هاي روحي و رواني و برخي عوارض منفي شود كه معمولًا ناشي از تحت تاثير احساسات و عواطف قرار گرفتن طرفين به ويژه دختر مي باشد؛ بنابراين، مناسب است مقدمات خواستگاري نيز به شيوه پسنديده و معمول هر منطقه اي صورت بگيرد.

مستحب است مرد هنگامي كه تصميم بر ازدواج مي گيرد، قبل از اين كه دختر معيني را براي خواستگاري مدنظر قرار دهد، دو ركعت نماز بخواند و دعا كند و سپس به خواستگاري اقدام نمايد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 151

مجلس خواستگاري

جلسه خواستگاري در هر منطقه آدابي دارد كه مطابق آن برگزار مي شود، ولي وجوه مشتركي نيز وجود دارد؛ مانند گفتگوي خانواده ها در اين جلسه، امروزه تقريباً همه جا پسر و دختر نيز جداگانه با يكديگر به گفتگو نشسته و از نزديك در باره شخصيت خود و اهداف و ديدگاه ها و برنامه هايشان براي زندگي آينده صحبت مي كنند و در اين ديدار اگر به تفاهم رسيدند، انس

و الفت مضاعفي حاصل خواهد شد.

در اين ديدار، به مرد اجازه داده شده است كه به صورت و دست ها و مو و قسمت هاي زيباي (محاسن) دختر مورد نظر نگاه كند و احتياطاً از روي لباس نازك و چون كه براي شناخت و اطلاع يافتن بر حال و وضعيت دختر است، محدوديتي از نظر دفعات نگاه كردن نيست؛ البته توجه به اين نكته ضروري است كه جواز شرعي مسئله زماني است كه تصميم مرد به ازدواج جدي باشد و احتمال حصول توافق بر ازدواج بدهد و امكان ازدواج با زن فراهم و با اين نگاه در صدد انتخاب همسر باشد. «1»

از ديگر ويژگي هاي اين ديدار، اين است كه زيبايي هاي ظاهري را بر اساس گرايش طبيعي و فطري انسان به زيبايي و جمال، مورد توجه قرار مي دهد و نقش آن را در انتخاب هايي كه انسان در زندگي دارد، به ويژه ازدواج

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 152

نمي توان ناديده گرفت و از اين طريق، باعث ايجاد و استمرار محبت و صميميت مي گردد.

پيامبر خدا (ص) به جواني كه قصد ازدواج داشت، فرمودند: «لو نظرت اليها فانّه اخري ان يودم بينكما «1»؛ نگاه به دختر مورد نظر براي دوام ازدواج شما بهتر است.»

به ويژه اين كه مورد پسند بودن همسر تأثير عميقي در روابط سرشار از عاطفه و احساسات زن و شوهر دارد و حقيقت نگاه مرد كه به قول شهيد مطهري طبيعت و خلقت وي را مظهر طلب و عشق و تقاضا قرار داده، اين است كه كمك مي كند مرد به بهترين شكل به وصالش برسد.

7. روابط دوران نامزدي و لزوم خواندن صيغه محرميت

دوران نامزدي

پس از قبول پسر و دختر براي ازدواج شروع مي شود و تا زماني كه صيغه عقد شرعي خوانده نشده، دختر و پسر با يكديگر نامحرم و بيگانه اند، هرچند در آينده ازدواج كنند؛ بنابراين، بايد روابط خودشان را با معيارهاي شرعي بسنجند و از ملازمت با يكديگر، گفتگوي طولاني، خلوت كردن با يكديگر و ارتباط نزديك به ويژه ارتباط جنسي نامشروع بپرهيزند و در موارد ضروري از پدر يا سرپرست دختر رخصت بگيرند «2» و عقد موقت جاري كنند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 153

بنابراين، اگر فاصله بين خواستگاري و اجراي مراسم عقد شرعي طولاني مي شود، براي اين كه موانع شرعي روابط در اين دوران برداشته شود، مناسب است صيغه محرميت شرعي خوانده شود. اين عقد همان شرايط ازدواج موقت را دارد و خانواده ها مي توانند آن را به صورت مشروط اجرا كنند و از بعضي جهات محدوديت هايي را در روابط دختر و پسر اعمال نمايند.

از شرايط اصلي صيغه محرميت تعيين مهريه و تعيين مدت است. اگر طرفين بخواهند عقد دايم بخوانند، ولي هنوز مدتي كه در عقد محرميت ذكر كرده بودند، باقي است، مدت باقي مانده را مي بخشند و سپس عقد جديد جاري مي شود. «1»

براي اجراي اين كار فوايدي مادي و معنوي مترتب مي شود؛ از جمله اين كه اصل اجراي صيغه محرميت خشنودي خداوند را به همراه دارد و بهترين راه حل براي مقابله با رفتارهاي غير شرعي و باورهاي غلط در مقدمات ازدواج است و به جاي اين كه نامزدها از اين گونه روابط احساس تخلّف و دلهره و دغدغه داشته باشند، با خواندن عقد محرميت به اين ارتباط رسميت داده مي شود و (عوارض)

احساسات منفي جاي خود را به احساس عاطفي- الهي در مسير رشد و شكوفايي و آرامش رواني در راستاي تقويت ايمان مي دهد و از خوشگذراني و دوستي هاي خطرناك جلوگيري مي كند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 154

8. زمان اجراي عقد

در برگزاري مراسم عقد و عروسي بهتر است از بعضي امور كه پيامدهاي منفي دارد و در روايات به آن ها اشاره شده است، اجتناب گردد، از جمله اين كه صيغه عقد در زماني خوانده نشود كه قمر در برج عقرب باشد و يا در روز چهارشنبه و يا درزماني كه ماه در محاق باشد (دو يا سه شب آخر ماه) «1» و ايام وفات و سوگواري معصومين (ع) به ويژه ايام محرم و صفر.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 155

نظر قرآن در باره ازدواج موقت چيست؟

اشاره

پرسش:

نظر قرآن در باره ازدواج موقت چيست؟

پاسخ:

در مورد ازدواج موقت چند بحث اساسي وجود دارد:

الف- ازدواج موقت قبل از اسلام؛

ب- ازدواج موقت بعد از اسلام؛

- ازدواج موقت از منظر قرآن؛

- ازدواج موقت از منظر روايات؛

- ازدواج موقت در فتواي جديد برخي از علماي اهل سنت؛

- ازدواج موقت از منظر عقل؛

- ازدواج موقت از منظر حقوق؛

- راهكار اجراي ازدواج موقت؛

- شرايط و مقررات ازدواج موقت.

مقدمه

از شيرين ترين و پرخاطره ترين رخدادهاي دوران حيات هر فردي ازدواج است كه خداوند آن را از آيات خود معرفي كرده است:

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 156

«وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَوَدَّهً وَرَحْمَهً إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ؛ و از نشانه هاي او اين است كه همسراني از (جنس) خودتان براي شما آفريد، تا بدآن ها آرامش يابيد،

و در بين شما دوستي و رحمت قرارداد؛ قطعاً در آن [ها] نشانه هايي است براي گروهي كه تفكّر مي كنند.»

و در آيات ديگر به آن توصيه و سفارش نموده است و فقر را مانع آن نمي داند:

«وَأَنكِحُوا الْأَيَامَي مِنكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِن يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحاً حَتَّي يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْراً وَآتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ وَلَا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَي الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاهِ الدُّنْيَا وَمَن يُكْرِههُّنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِن بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَّحِيمٌ؛ و افراد بي همسرتان، و شايستگان از بندگانتان، و كنيزانتان را به ازدواج (يكديگر) در آوريد؛ اگر نيازمند باشند، خدا از بخشش خود آنان را توانگر مي سازد؛ و خدا گشايشگري داناست. و كساني كه (وسايل) ازدواج نمي يابند، بايد خويشتنداري كنند تا خدا از بخشش خود آنان را توانگر سازد. و از ميان آنچه (از بردگان) مالك شده ايد، كساني كه خواستار (قرارداد آزادي:) مُكاتبه هستند، پس با آنان (قرارداد) مُكاتبه ببنديد، اگر در (آزادي) ايشان نيكي مي دانيد؛ و از

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 157

مال خدا كه به شما داده، به آنان بدهيد. و كنيزان جوانسال خود را اگر پاكدامني را مي خواهند، بر تجاوزكاري (: زنا) به اكراه وامَداريد، تا (كالاي) ناپايدار زندگي پست (دنيا) را بجوييد؛ و هر كس آنان را (بر اين كار) به اكراه وادار كند (و پشيمان شود،) پس بعد از اكراه آنان خدا بسيار آمرزنده [و] مهرورز است.»

افزون بر آيات قرآن، روايات اسلامي نيز ضمن پرهيز دادن انسان ها از

رهبانيت، ازدواج را به عنوان سنت معرفي كرده و رويگرداني از آن را روي گرداني از سنت و دين رسول خدا (ص) معرفي مي كند: «النكاح سنتي فمن رغب عن سنتي فليس مني «1».»

بيش از اسلام و تشريع احكام نوراني آن، مردم در قالب هاي مختلفي ازدواج مي كردند و هر كدام از اين قالب ها براي ايشان از منزلگاه خاصي برخوردار بود. «2» در اين نوشتار برآنيم تا ضمن بررسي ازدواج موقت (متعه) چهره واضح و روشن از اين نوع ازدواج ارائه دهيم و آن را به عنوان راهكاري در ترويج فرهنگ ناب اسلامي در مسير كاهش آمار مفاسد اجتماعي آشكار و

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 158

نهان معرفي نماييم، باشد تا با به كارگيري اين شيوه صحيح گامي در راستاي اصلاح روابط زن و مرد در جامعه اسلامي برداريم.

1. سابقه تاريخي ازدواج موقت

اين نوع از ازدواج به همراه انواع ديگر در ميان امت هاي پيشين و قبل از اسلام وجود داشته است در كتاب دكتر عمر فروخ مي نويسد:

اين عقد كه از عقود ازدواج زمان قبل از اسلام است بين مرد و زن غير باكره بود كه اين عقد در زمان معيني براساس مهر مشخص بسته مي شد، و اين نوع از ازدواج با پايان يافتن مدت تمام مي شد. «1»

2. ازدواج موقت در اسلام

ازدواج موقت در زمان پيامبر اكرم (ص) و در دوران حكومت ابوبكر و بيشتر از نيمي از زمان حكومت عمر مرسوم بود، ليكن در اواخر حكومت عمر بن خطاب اين مسئله با نهي و جلوگيري شديد عمر رو به رو شده وي اعلام كرد: اگر به من خبر دهند كه مردي ازدواج موقت كرده،

وي را سنگسار خواهم كرد.

او در خطبه اي ديگر گفت: «همانا قرآن همان قرآن است و رسول، همان رسول، اگرچه دو متعه در زمان رسول خدا (ص) حلال بود [متعه حج و متعه

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 159 زنان پس من از آن دو نهي و جلوگيري مي كنم و بر مرتكب شونده آن حد زنا جاري مي سازم.» «1»

اين عمل خليفه مورد اعتراض بزرگان صحابه قرار گرفت؛ از جمله مخالفان عبارت اند از:

1. اميرالمومنين علي (ع) كه فرمودند: اگر عمر از ازدواج موقت جلوگيري نمي كرد، به جز شخص شقي و بد سرشت كسي زنا نمي كرد. «2»

2. عبدالله بن عمر؛

3. عبدالله بن عباس؛

4. جابر بن عبدالله انصاري.

راغب در كتاب محاضرات خود مي گويد: روزي يحيي بن اكثم به بزرگي از اهل بصره گفت: چرا ازدواج موقت را حلال مي داني و از چه كسي در اين مورد پيروي مي كني؟ شيخ گفت: به عمر بن الخطاب. يحيي گفت: چگونه ممكن است و حال آن كه عمر در اين مورد اول كسي بود كه جلوگيري كرد و خيلي در اين مورد تعصب به خرج داد.

شيخ گفت: به خاطر آن كه خبر صحيحي از جانب عمر به ما رسيده است و به آن عمل مي كنيم و آن خبر اين است كه: روزي عمر بالاي منبر رفت و گفت: به درستي كه خدا و رسولش براي شما دو نوع متعه را حلال كرده اند؛

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 160

متعه حج و متعه زنان، ولي من آن دو را بر شما حرام مي كنم و كسي كه مرتكب شود، او را سنگسار مي نمايم؛ پس ما شهادت عمر را بر حلال

بودن متعه قبول مي كنيم، ليكن حرام كردنش را خير. «1»

به گواهي تاريخ و به اتفاق همه علماي شيعه و سني، اولين كسي كه متعه و ازدواج موقت را منع كرد و به خلاف خدا و پيامبر اكرم (ص) در اين مورد دستور داد حتي براي مرتكب شونده حد قرار داد عمر بن الخطاب بود. «2» اما علماي شيعه به تبعيت از پيامبر اكرم (ص) و اهل بيت (ع) ازدواج موقت را جايز مي دانند. شهيد ثاني در اين مورد مي نويسد: آن قدر احاديث در مورد ازدواج موقت به ما رسيده كه نزديك است به حد تواتر برسد و البته اين كثرت احاديث در حالي است كه شيعه و امامان آن مراحل سخت سياسي دوران بني اميه و بني عباس را طي كردند و اين بسي جاي تعجب است كه با اين همه موانع اين قدر زياد احاديث در اين مورد به ما رسيده است.

ازدواج موقت در قرآن مجيد

«وَالُمحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُم مَا وَرَاءَ ذلِكُمْ أَن تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُم مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 161

فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَهً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيَما تَرَاضَيْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِيضَهِ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيماً حَكِيماً؛ «1»

و زنان شوهردار (نيز بر شما حرام است؛) مگر آنچه (از كنيزان) كه مالك شده ايد. (اين احكامي است كه) خدا بر شما مقرّر داشته است. و غير از اين (زنانِ نامبرده)، براي شماحلال است، كه با اموالتان آنان را طلب كنيد؛ در حالي كه پاكدامنانِ غير زشتكار (: غير زناكار) باشيد. و كساني از زنان را كه (با مُتعه

و ازدواج موقت) از او بهره مي بريد، پس مَهرشان را، در حالي كه واجب شده، به آنان بدهيد. و هيچ گناهي بر شما نيست در آنچه، بعد از وجوب (مَهر)، با يكديگر در موردش توافق كرديد؛ براستي كه خدا، داناي فرزانه است.»

در باره چگونگي استدلال به آيه شريفه بر ازدواج موقت توجه به نكات زير راهگشاست:

الف- شان نزول: اين آيه از آيات مدني است كه در سال اول هجرت در شرايطي كه مسلمانان در مقابل پرداخت اجرت، ازدواج موقت مي كردند، نازل شد. ليكن؛ البته مسلمانان در پرداخت اجرت به زنان مسامحه مي كردند؛ از اين رو، آيه بر طبق عادت معمولي براي تاكيد در پرداخت اجرت نازل شد كه بيانگر تاييد ازدواج موقت مي باشد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 162

ب- كاربرد واژه «متعه»: كاربرد اين واژه در عرف مردم به معناي متداول «ازدواج موقت» بيانگر اين مطلب است كه اين آيه در مورد ازدواج موقت است.

ج- سياق آيه: اين آيه در ادامه آيات مربوط به بيان شأن و جايگاه ارتباط زناشويي در قالب حلال و حرام است و نوعي ديگر ازدواج را بيان مي كند كه بايد در باره آن توضيح داده شود در آيه مي خوانيم: «و كساني از زنان را كه (با متعه و ازدواج موقت) از او بهره مي بريد، پس مهرشان را در حالي كه واجب شده به آن ها بدهيد.»

پرداخت اجرت نيز در بهره برداري در ازدواج موقت قابل تصور است. آيه بعد هم در مورد ارتباط صحيح زناشويي است.

د- نظرگاه مفسران: علامه اميني هجده منبع را از منابع اصلي معرفي مي كند و اين آيه را در مورد ازدواج موقت مي داند؛ «1» از جمله

مجمع البيان، الميزان، و ...

- گفته عمر: اين گفته كه متعه حج و متعه نسا در زمان پيامبر وجود داشت و من ممنوع كردم، دلالت بر وجود ازدواج موقت در زمان پيامبر (ص) دارد؛ همان طور كه از اين آيه به دست مي آيد.

ازدواج موقت در روايات شيعه

بيان شد كه تعداد قابل توجهي از روايات شيعه در تفسير آيه ازدواج موقت و پيرامون مسائل ديگر از جانب اهل بيت عصمت (ع) مطرح شده است. در يك تقسيم بندي مي توان روايات را به چهار دسته كلي تقسيم كرد:

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 163

دسته اول: احاديث دلالت كننده بر جواز ازدواج موقت و علت آن.

محمد بن مسلم مي گويد: امام صادق (ع) فرمود: خداوند تبارك و تعالي نسبت به شما رأفت و مهرباني كرده و عوض از حرام كردن شراب، ازدواج موقت را حلال نموده است. «1»

امام رضا (ع) متعه و ازدواج موقت را از شرايط اسلام دانسته و مي فرمايد: محض اسلام، و اساس اسلام شهادت به وحدانيت خداوند است .... و از اساس اسلام اين است كه متعتين (ازدواج موقت و تمتع و لذت جويي در ايام حج بين عمره و اعمال حج) را حلال بداني؛ آن دو متعه اي كه خداوند در كتابش آيه اي در موردش نازل فرموده، و پيامبر اكرم (ص) آن دو را سنت و مستحب قرار داده است. «2»

دسته دوم: احاديثي كه بر مستحب بودن ازدواج موقت دلالت دارند.

صالح بن عقبه از پدرش نقل مي كند كه گفت:

از امام صادق (ع) پرسيدم: آيا براي كسي كه ازدواج موقت بنمايد، ثوابي (از طرف خدا) در نظر گرفته شده است؟ امام صادق (ع) فرمودند: اگر با اين عمل

(ازدواج موقت) قصد قربت كند و ... كلمه اي با آن زن صحبت نمي نمايد، مگر آن كه خداوند به عدد هر كلمه حسنه اي براي او قرار مي دهد و دستي به طرف زن دراز نمي نمايد مگر اين كه خداوند براي او حسنه اي قرار مي دهد و

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 164

وقتي به او نزديك شود، خداوند گناهي از او مي آمرزد، و وقتي غسل مي كند، خداوند به عدد هر مويي از بدن او كه آب بر آن جريان پيدا مي كند، از او گناه مي بخشد.

عقبه مي گويد: (با تعجب) پرسيد: به عدد هرمو؟

حضرت فرمودند: (آري) به عدد هر مو (خداوند گناهي از او مي بخشد). «1»

هشام ازامام صادق (ع) نقل مي كند كه حضرت فرمودند: همانا دوست دارم كه مؤمن از دنيا نرود مگر آن كه ازدواج موقت كرده باشد، هرچند يك مرتبه. «2»

دسته سوم: احاديثي كه بر كراهت ازدواج موقت در مواردي دلالت مي كند.

محمد بن فيض گويد:

از امام صادق (ع) در مورد متعه و ازدواج موقت سوال كردم، حضرت فرمود: آري، اگر زن عارفه و آگاه باشد، اشكال ندارد (شما را از چند دسته زنان بر حذر مي دارم): از «كواشف» بر حذر باشيد، از «دواعي» بر حذر باشيد از «بغايا» بر حذر باشيد و از شوهرداران بر حذر باشيد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 165

عرض كردم: كواشف چه كساني هستند؟ حضرت فرمود: زناني كه كشف شده هستند (بي حجاب هستند) و خانه هايشان شخصي است و رفت و آمد (نامشروع) دارند.

عرض كردم: دواعي چه كساني هستند؟ حضرت فرمودند: زناني كه مردان را به خود مي خوانند و به فساد شناخته شده اند.

عرض كردم بغايا چه كساني هستند؟ حضرت فرمود: زناني

هستند كه به زنا معروف مي باشند.

عرض كردم: شوهرداران چه كساني هستند؟ حضرت فرمودند: زناني كه به طور غير شرعي طلاق داده شده اند. «1»

دسته چهارم: احاديثي كه احكام متعه را بيان مي كنند.

شيخ حر عاملي از محدثان قرن دوازدهم و نويسنده كتاب گران سنگ وسايل الشيعه در بخش نهم از كتاب النكاح، 46 باب با عناوين گوناگون باز كرده است و تعداد 223 روايت نقل مي كند؛ از جمله:

1. باب مباح بودن ازدواج موقت (32 روايت)؛

2. باب مستحب بودن ازدواج موقت (15 روايت)؛

3. باب مستحب بودن ازدواج موقت، اگرچه عهد بسته باشد كه آن را ترك كند يا بر او نذر كرده باشد (3 روايت)؛

4. مكروه بودن متعه در صورت بي نيازي و منجر شدن به فساد زنان (6 روايت)؛

5. باب مستحب بودن ازدواج موقت با زنان امين و عفيف (3 روايت)؛

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 166

و ابواب ديگر كه در بيان احكام، شرايط و آداب ازدواج موقت است.

اين تعداد روايت بيانگر اهميت موضوع در پيشگاه ائمه معصومين (ع) راويان و محدثان اخبار معصومين (ع) است.

فتواي جديد برخي از علماي اهل سنت درباره ازدواج موقت

مشكل بالا رفتن سن ازدواج دختران، تنها به كشورهاي عربي خاور ميانه محدود نمي شود، بلكه به يك شبح تهديد آميز براي همه كشورهاي اسلامي تبديل شده است. وب سايت «محيط» طي گزارشي، خاطر نشان كرد كه 34 دختران در كشورهاي عربي از سن 35 سال گذشته اند و اين افراد را دختران نااميد مي نامند، زيرا ديگراميدي به ازدواج با فردي شايسته و دلخواه ندارند. تنها در مصر 8 ميليون نااميد وجود دارد، در مراكش وضعيت بدتراست. ممكن است همين رقم و شايد هم بيشتر از آن وجود داشته باشند، البته كشورهاي

عربي خليج فارس نيز همين مشكل را به نوع ديگري دارند. در اين ميان، وضع «يمن» از همه بدتر است. درصد ازدواج هاي زود هنگام، اشتغال دختران خردسال به عنوان خدمتكار و .... ناهنجاري هاي بسياري را ايجاد كرده است. بالا رفتن آمار دختران نااميد به عوامل متعدد اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي برمي گردد. در اين ميان، بالا رفتن سن ازدواج پسران نيز

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 167

بر اين پديده تأثير گذاشته است. از نظر فرهنگي، امروزه ازدواج پسران در سن بالا، امري ناپسند به حساب نمي آيد، حال آنكه تا نيمه قرن گذشته، ميانگين سن ازدواج پسران 22 سال بود و مجرد بودن آنان، امري ناپسند تلقي مي شد، در سال هاي اخير در كشورهاي عربي، كنفرانس هاي متعددي در خصوص راهكارهايي براي حل مشكل دير ازدواجي و پير دختري برگزار شده است. يكي از راه هايي كه مورد بررسي قرار گرفت، ازدواج موقت است. در فقه شيعه، ازدواج موقت و زمان دار و به قصد طلاق براي زنان بدون شوهر با شرايط خاص، مجاز است، اما در فقه اهل سنت، ازدواج موقت و يا هر ازدواجي كه مدت دار باشد، حرام است.

به تازگي، تعدادي از علماي اهل سنت اعلام كرده اند كه خليفه دوم، سنت خدا و پيامبر را حرام كرده است، در حالي كه اين حرمت، جايگاه شرعي و قانوني نداشته است. از جمله در كتابي به نام «ازدواج متعه حلال است»، صالح ورداني، فقيه سني سلفي مصري، نوشته است كه دلايلي بر تحريم ازدواج موقت و نيز دلايلي بر تأييد آن وجود دارد، اما دلايلي كه در تأييد وجود دارند، محكم ترند، زيرا همه آنها به پيامبر اعظم (ص) منسوبند، اما دلايل ابطال

به خليفه دوم و صحاح سته منسوب است. ولي در استدلال هاي خود، به فقه شيعه نزديك شده و بطور ضمني، احاديث شيعه را در مورد ازدواج موقت، صحيح دانسته و ادله فقهايي كه در نسخ آن، سخن گفته اند را با نقد و بررسي فقهي رد كرده است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 168

اين نخستين بار است كه يك مفتي سني، وارد مباحث و مفاهيم بنيادين در رفتارشناسي جنسي مانند: آموزش و تربيت جنسي، جنسيت يا تمايل جنسي، هويت جنسي، نقش جنسي، حدود و ثغور آموزش و تربيت جنسي، آموزش جنسي قبل از ازدواج مي شود و درباره آنها كند و كاو مي كند.

به هر حال، مسئله ازدواج موقت، يكي از موضوعات قابل بحث در حوزه وضعيت زنان در كشورهاي عربي است. بيوه زناني كه در كشورهايي مانند مغرب، مصر، الجزاير و يمن زير فشارهاي اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي، كمر خم كرده اند، «ازدواج موقت» را به عنوان وسيله اي براي آرامش و تأمين حداقل معيشت مي يابند. آنان نه تنها اين را عملي از روي اكراه و اجبار، بلكه با رضايت مي پذيرند. امروزه، زنان از قشرهاي مختلف، پذيراي اين پيشنهاد هستند. زنان و دختران جوان گرفتار، براي گره گشايي از وضعيت نابسامان مالي خود، ازدواج زمان داررا مي پذيرند و پس از نااميدي، خوشبختي خود را يك بار ديگر آزمايش مي كنند.

مشكل اساسي، قبلا اين بود كه فرزندان ناشي از ازدواج هاي موقت، وضعيت حقوقي و شرعي مشخصي نداشتند و اين ازدواج هاي عرفي توسط شاهداني از فاميل و يا وعاظ درجه پايين انجام مي شد، ولي اگر قانوني و شرعي بودن اين نوع زناشويي رسما پذيرفته شود، مشكل حضانت كودكان نيز قانونمند خواهدشد.

روند فزاينده اين

گونه ازدواج ها در بين اقشار تحصيل كرده و شهرنشين، افراد جدا شده و كساني كه مسافرت هاي كاري طولاني مدت و يا سفر فصلي

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 169

دارند به گونه اي است كه قبح و زشتي حرمت اين گونه ازدواج ها نزد عامه مردم از بين رفته است.

به طوري كه شايد ميزان ازدواج هاي عرفي سال هاي اخير در كشورهاي عربي سني، از جمله در يمن به مراتب بيشتر از جوامع شيعي است.

بسياري از دختران و يا بيوه زنان تحصيل كرده كه صاحب شغل هستند نيز براي حفظ موقعيت خود در محل كار و تثبيت وضعيت اقتصاديشان، گاه مجبور به پذيرفتن ازدواج موقت از سوي كارفرماي خود مي شوند. اين امر چنان امروزه در كشورهاي عربي پيداست كه هيچ كس نمي تواند، منكر آن شود.

عقل و ازدواج موقت

شهوت يك نوع غريزه در وجود انساني است اگر در راه خود مصرف نشود، ناگزير در غير راه خود مصرف خواهد شد و انسان را به انحراف هاي جنسي پنهاني و يا علني خواهد كشيد. زني كه طلاق گرفته يا شوهر او از دنيا رفته و زماني با شوهر زندگي كرده، چگونه مي تواند بعد از چشيدن لذت از شوهر اكنون بدون آن زندگي كند؟ آيا اين زن نمي تواند به انحراف هاي جنسي ديگر مانند، خود ارضايي، زناي مخفيانه و يا ارضاع با همجنس كشيده شود؟ آيا اگر شرايط مساعدتر شود، اين زن تن به زناي آشكار نمي دهد؟

جواني كه در بحران جواني و شهوت قرار دارد و شهوت عقل او را مي ربايد و قدرتي نيز براي ازدواج دائم در خود سراغ ندارد، براي ارضاي غريزه جنسي به طور مشروع راهي به جز ازدواج

موقت ندارد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 170

عقل سالم و انسان منصف براي پيشگيري از گرفتاري هاي نامشروع جنسي براي ارضاي غريزه قوي شهوت، راه صحيح و شرعي ازدواج موقت را توصيه مي كند كه با شرايط، آداب و احكام خاص خود و حفظ حريم هاي شرعي انجام مي پذيرد.

ازدواج موقت در حقوق

قانون مدني مصوب 1313 در كتاب هفتم از جلد دوم به پيروي از فقه اماميه بر ازدواج موقت صحه گذاشته است. ماده 1075 قانون ياد شده مي گويد: نكاح وقتي منقطع است كه براي مدت معيني باشد.

ماده 1076: مدت نكاح منقطع بايد كاملًا معين شود.

ماده 1095: در نكاح منقطع عدم مهر در عقد موجب بطلان است.

ماده 1096: در نكاح منقطع موت زن در اثناي مدت موجب سقوط مهر نمي شود و همچنين است اگر شوهر تا آخر مدت با او نزديكي نكند.

ماده 1097: در نكاح منقطع هرگاه شوهر قبل از نزديكي تمام مدت نكاح را ببخشد، بايد نصف مهر را بدهد.

ماده 1098: در صورتي كه عقد نكاح اعم از دائم يا منقطع باطل بوده و نزديكي واقع نشده، زن حق مهر ندارد و اگر مهر را گرفته شوهر مي تواند آن را استرداد نمايد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 171

1113. در عقد منقطع، زن حق نفقه ندارد مگر اين كه شرط شده يا آن كه عقد مبني بر آن جاري شده باشد. «1»

شرايط و احكام «2» ازدواج موقت

شرايط:

اول: صيغه عقد ازدواج موقت (ايجاب و قبول)

در زناشويي، چه دائم و چه غير دائم، بايد صيغه خوانده شود و تنها راضي بودن زن و مرد كافي نيست و صيغه عقد را يا خود زن و مرد مي خوانند، يا

ديگري را وكيل مي كنند كه از طرف آنان بخواند. (م 2363)

- وكيل لازم نيست مرد باشد، زن هم مي تواند براي خواندن صيغه عقد از طرف ديگري وكيل شود. (م 2364)

- زن و مرد تا يقين نكنند كه وكيل آن ها صيغه را خوانده است، نمي توانند به يكديگر نگاه محرمانه نمايند و گمان به اين كه وكيل صيغه را خوانده كفايت نمي كند، ولي اگر وكيل بگويد صيغه را خوانده ام كافي است. (م 2365)

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 172

الف- ايجاب (آنچه زن موقع خواندن صيغه ازدواج موقت مي گويد): اگر خود زن و مرد بخواهند صيغه عقد غير دائم بخوانند، بعد از آن كه مدت و مهر را تعيين كردند، زن بگويد:

«متعتك نفسي في المدّه المعلومه علي المهر المعلوم؛ خودم را مورد بهره برداري تو (مرد) قرار دادم در مدت معلوم بنابر پاداش معلوم.»

ب- قبول (آنچه مرد در پاسخ زن مي گويد): مرد بدون فاصله بگويد: «قَبِلْتُ» و اگر ديگري را وكيل كنند، اول وكيل زن به وكيل مرد بگويد: «متعت موكلتي موكلك في المده المعلومه علي المهر المعلوم» پس بدون فاصله وكيل مرد بگويد: «قبلت لموكلي هكذا» (2369)

احكام:

1. در صورتي كه صيغه عقد ازدواج موقت صحيح خوانده نشود، عقد باطل است. اگر در عقد يك حرف غلط خوانده شود كه معني آن را عوض كند، عقد باطل است. (2371)

2. در صورتي كه زن و مرد نمي توانند صيغه را صحيح بخوانند، بايد به شخص ثالثي كه مي تواند صيغه را صحيح بخواند، وكالت دهند تا از جانب آن ها اجراي صيغه نمايد.

3. در صورتي كه زن به تنهايي قادر به تلفظ صحيح صيغه عقد ازدواج موقت از جانب خود

نباشد، مي تواند به شوهر موقت خود وكالت دهد تا از طرف او اجراي صيغه نمايد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 173

4. در صورتي كه مهريه مشخص نباشد و اجراي صيغه عقد موقت شود، عقد باطل است.

5. كسي كه دستور زبان عربي را نمي داند، اگر قرائتش صحيح باشد و معناي هر كلمه از عقد را جداگانه بداند و از هر لفظي معناي آن را قصد نمايد، مي تواند عقد را بخواند. (2372، ص 386 مراجع)

6. عقد ازدواج بايد به عربي صحيح خوانده شود و اگر خود زن و مرد نتوانند صيغه را به عربي صحيح بخوانند، به هر لفظي كه صيغه را بخوانند، صحيح است و لازم نيست وكيل بگيرند، اما بايد لفظي بگويند كه معني را بفهماند.

دوم: تعيين مهر در ازدواج موقت

بايد طرفين بر مال توافق نمايند. مهر زن مي تواند پول يا منفعت و انجام كاري حلال و يا مباح باشد.

در صورت معلوم نبودن مهريه چه از نظر كيفيت يا كميت، عقد ازدواج باطل است.

سوم: تعيين وقت در صيغه عقد ازدواج موقت

تعيين وقت در موقع اجراي صيغه از شرايط عقد ازدواج موقت است و در صورت تعيين نكردن وقت، عقد باطل مي شود. «1»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 174

چهارم: خالي بودن زن از موانع ازدواج

1. زن نبايد موقع خواندن صيغه ازدواج موقت در عده شوهر قبلي باشد.

تبصره: عده به ايامي مي گويند كه پس از جدا شدن، زن بايد صبر كند و حق شوهر كردن ندارد تا زماني كه دو باره خون حيض ببيند و همين كه حيض دوم را ديده، عده او تمام مي شود و مي تواند

شوهر ديگر اختيار نمايد.

اگر زن به طور طبيعي خون حيض نمي بيند و يا به اين علت كه رحمش را در آورده باشند، اگر در سن كساني مي باشد كه حيض مي بينند (از 9 سال تا 50 يا 60 سالگي) بايد 45 روز عده نگهدارد و سپس ازدواج نمايد.

زناني كه عده ندارند

يك- زني كه اگر سيده باشد، در شصت سالگي و اگر غير سيده باشد، در پنجاه سالگي ديگر خون حيض نمي بيند (يائسه).

د- زني كه ازدواج كرده، ولي با او همبستر نشده باشد.

سه- زني كه 9 سالش تمام نشده باشد.

زناني كه عده ندارند مي توانند پس از تمام شدن وقت ازدواج موقت، بلافاصله با شخص ديگري ازدواج كنند.

- اگر شوهر موقت بخواهد در ايام عده ازدواج دو مرتبه به همان زن رجوع كند، لازم نيست زن ايام عده را به پايان برساند.

- زني كه در ايام عده (ممنوعيت از ازدواج) به سر مي برد، اگر مسئله حرمت ازدواج در اين ايام را نمي دانست و ازدواج مجدد نمايد، در صورتي كه به او دخول نشده باشد، زن به مرد حرام ابدي نخواهد شد، ليكن در صورتي

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 175

كه دخول انجام گرفته باشد، هر چند مسئله را نمي دانسته، زن بر مرد حرام ابدي خواهد شد.

- زن و مردي كه مي دانسته اند ازدواج در ايام عده حرام است، اگر ازدواج نمايند، زن بر مرد حرام ابدي خواهد شد.

- عده زني كه از ازدواج موقت حامله شده باشد، به وضع حمل او، يا ديدن دو حيض (در كساني كه حيض مي بينند) و يا 45 روز در كساني كه حيض نمي بينند، به هر كدام

كه زمانش بيشتر باشد، مي باشد.

- عده زني كه شوهرش بميرد، چه ازدواج موقت و يا دائم، چهار ماه و ده روز قمري مي باشد. چه يائسه باشد يا زير 9 سال و چه دخول شده باشد يا نشده باشد.

- اگر زن بگويد من در ايام عده نيستم، در صورتي كه متهم به دروغ گويي و يا فحشا نباشد، مي شود سخن او را قبول و با او ازدواج كرد.

2. زن نبايد محرم مرد باشد.

- ازدواج با زن هايي مثل مادر، خواهر، (دختر، عمه، خاله، دختر برادر و دختر خواهر)، مادر زن (فعلي و قبلي)، مادر مادر زن و مادر پدر زن با مرد محرم هستند، حرام است. (2384 م)

اگر كسي زني را براي خود عقد نمايد، اگرچه با او نزديكي نكند، مادر و مادر مادر آن زن و مادر پدر او هرچه بالا رود، به آن مرد محرم مي شوند. (2385)

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 176 - اگر زني را عقد كند و با او نزديكي نمايد، دختر و نوه دختري و پسري او، هرچه پايين روند، چه در وقت عقد باشند و يا بعداً به دنيا بيايند، به آن مرد محرم مي شوند. (2387 م)

- ازدواج با زن هايي كه از طريق شير خوردن به انسان محرم مي شوند (خواهر رضاعي) حرام مي باشد.

- ازدواج با خواهر زن حرام و باطل است، مگر آن كه زن خود را طلاق بدهد و يا اگر ازدواج با او موقت است، باقي وقت را به او ببخشد و بعد از خروج آن زن از عده، با خواهرش ازدواج نمايد. (394) (2397 م)

احكام و مسائل متفرقه

1. كسي كه صيغه را مي خواند بايد بالغ و

عاقل باشد، چه براي خودش بخواند يا از طرف ديگري وكيل شده باشد. (2370)

2. در ازدواج موقت هر كدام از طرفين مي توانند به نفع خود شروطي را قرار دهند و پس از آن كه به توافق برسند، صيغه عقد ازدواج را بخوانند.

3. در موقع خواندن صيغه، زن و مرد بايد قصد انشا كنند؛ به اين معنا كه با خواندن صيغه همين الان زن با اين مرد و يا مرد با اين زن محرم خواهند شد.

4. مردم و يا زن و يا هر دو مي توانند به صورت تلفني شخص ديگري را وكيل خود نمايند تا در غياب آن ها اجراي صيغه عقد نمايد.

5. در ازدواج موقت زن از مرد ارث نخواهد برد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 177

6. زن مسلمان نمي تواند به عقد كافر در آيد، مرد مسلمان هم نمي تواند با زن هاي كافره غير كتابيه به طور دائم ازدواج كند وبه احتياط واجب ازدواج دائم با زن هاي كافره اهل كتاب نيز جايز نيست، ولي صيغه كردن زن هاي اهل كتاب مانند يهود و نصاري مانعي ندارد. (2397)

7. اگر با زني كه در عده طلاق رجعي است، زنا كند، آن زن بر او حرام مي شود و اگر با زني كه در عده متعه يا طلاق يا عده وفات است، زنا كند، بعداً مي تواند او را عقد نمايد (اگرچه احتياط مستحب آن است كه با او ازدواج نكند) (2398)

8. اگر با زن بي شوهري كه در عده نيست، زنا كند، بعداً مي تواند آن زن را براي خود عقد نمايد، ولي احتياط مستحب آن است كه صبر كند تا آن زن حيض ببيند بعد او را عقد نمايد، بلكه

احتياط مزبور حتي الامكان نبايد ترك شود و همچنين است اگر ديگري بخواهد آن زن را عقد كند. (2399)

9. اگر زني را كه در عده ديگري است براي خود عقد كند، چنانچه مرد و زن يا يكي از آنان بدانند كه عده زن تمام نشده و بدانند عقد كردن زن در عده حرام است، آن زن بر او حرام مي شود، اگرچه مرد بعد از عقد با آن زن نزديكي نكرده باشد. (2400)

10. اگر زني را براي خود عقد كند و بعد معلوم شود كه در عده بوده، چنانچه هيچ كدام نمي دانسته اند زن در عده است و نمي دانسته اند كه عقد كردن زن در عده حرام است، در صورتي كه مرد با او نزديكي كرده باشد، آن زن بر او حرام مي شود. (2401)

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 178

11. اگر انسان بداند زني شوهر دارد و با او ازدواج كند، بايد از او جدا شود و بعداً هم نمي تواند او را براي خود عقد كند. (2402)

12. شوهر بيش از چهار ماه نبايد نزديكي با متعه خود را ترك كند. (2422)

13. زني كه صيغه مي شود اگر در عقد شرط كند كه شوهر با او نزديكي نكند، عقد و شرط او صحيح است و شوهر فقط مي تواند لذت هاي ديگر از او ببرد، ولي اگر بعداً به نزديكي راضي شود، شوهر مي تواند با او نزديكي نمايد. (2423)

14. زني كه صيغه شده است اگر چه آبستن شود، حق خرجي ندارد. (2424)

زني كه صيغه شده است حق همخوابي ندارد و از شوهر ارث نمي برد و شوهر هم از او ارث نمي برد (2425)

15. زني كه

صيغه شده مي تواند بدون اجازه شوهر از خانه بيرون برود، ولي اگر به واسطه بيرون رفتن حق شوهر از بين مي رود، بيرون رفتن او حرام است. (2427)

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 179

از نظر قرآن و فقه چه تفاوتي بين زنا و عقد موقت وجود دارد؟

پرسش:

از نظر قرآن و فقه چه تفاوتي بين زنا و عقد موقت وجود دارد؟

پاسخ:

اين پرسش را مي توان به دو بخش تقسيم كرد:

1. تفاوت بين زنا و ازدواج موقت از نظر قرآن چيست؟

2. زنا و عقد موقت از نظر فقه چه تفاوتي دارند؟

پيش از بيان تفاوت بين زنا و ازدواج موقت، مناسب است آن دو را تعريف كنيم.

تعريف:

در تعريف «زنا» گفته اند: «نزديكي با زن، بدون عقد شرعي را زنا گويند.» «1» و در تعريف ازدواج موقت مي توان گفت: «نزديكي با زن با عقد شرعي كه مدت و مهر آن معلوم باشد.»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 180

گناه بزرگ

قرآن كريم «زنا» را در رديف شرك به خدا و قتل نفس معرفي مي كند. «1» در اين باره ابن عباس حديثي نقل مي كند از پيامبر گرامي (ص): سوال كردم،

كدام گناه از همه گناهان بزرگ تر است؟ حضرت فرمود: اين كه براي خداوند شريكي قرار دهي، در حالي كه او تو را خلق كرده است؛ بعد گفتم: بعد از آن كدام گناه؟ فرمود: اين كه به قتل برساني فرزند خود را به خاطر ترس از اين كه با تو هم غذا شود. بعد پرسيدم: بعد از آن كدام گناه؟ فرمود: اين كه با زن همسايه ات زنا كني. «2»

قرآن كريم در مذمت و تقبيح عمل زنا مي فرمايد:

«وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَي إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَهً وَسَاءَ سَبِيلًا «3»؛

و نزديك زنا نشويد؛ [چرا] كه آن، زشتكاري است، و بد راهي است.»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 181

خداوند در اين آيه، «زنا» را عملي بسيار زشت و ناپسند و راهي بسيار بد و خطرناك معرفي مي كند و مي فرمايد: هيچ كس حق ندارد به آن نزديك

شود!

راهكار قرآني براي سلامت جامعه

قرآن كريم براي حفظ جامعه، عقد موقت را به عنوان راهي بسيار مناسب و مطابق با حكمت براي انسان قرار داده است:

«فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَهً ... إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيماً حَكِيماً؛ «1»

و كساني از زنان را كه (با مُتعه و ازدواج موقت) از او بهره مي بريد، پس مَهرشان را، در حالي كه واجب شده، به آنان بدهيد ... براستي كه خدا، داناي فرزانه است.»

از اين بخش از آيه استفاده مي شود كه اصل ازدواج موقت و صيغه، قبل از نزول اين آيه براي مسلمانان امري مسلم بوده كه در اين آيه نسبت به پرداخت مهر توصيه مي كند. «2» در پايان آيه آمده است: و خداوند نسبت به مصالح بندگان آگاه و احكامش مطابق با حكمت است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 182

ازدواج موقت يك ضرورت اجتماعي

با توجه به اين كه غريزه شهوت يكي از غرايز نيرومند انسان است و نمي شود آن را از بين برد؛ زيرا خداوند آن را به خاطر حفظ بقاي انسان در نهاد او گذاشته است، بايد از طريق شرعي تعديل كرد. اكنون در بسياري از محيطها و شرايط، افرادي به خاطرمشكلات مادي و يا به خاطر تحصيلات

طولاني قادر به ازدواج دائم نيستند و يا برخي افراد متأهل در مسافرت هاي طولاني كه با مشكل عدم ارضاي غريزه جنسي مواجه مي شوند، چكار بايد بكنند؟ آيا بايد اين غريزه خدادادي را سركوب كنند و راه راهبان را پيش بگيرند؟- اسلام به اين امر راضي نيست- و يا بايد آزاد و بي بند و بار باشند؟ در اين جا راه سومي نيز هست كه نه مشكلات ازدواج دائم

را به دنبال دارد و نه به سركوب غريزه جنسي مي انجامد و نه آن بي بند و باري را در پي دارد و آن ازدواج موقت (صيغه) است كه اسلام آن را پيش روي ما گذاشته است؛ بنابراين، در صورت ضرورت و اضطرار مي توان بدان عمل كرد.» پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 183

تفاوت هاي زنا و عقد موقت:

1. عمل «زنا» به تعبير قرآن (إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَهً وَسَاءَ سَبِيلًا) «1»

عمل زشت و بد راهي است و ازدواج موقت از روي حكمت و علم خداوند به مصلحت بندگان است: «إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيماً حَكِيماً».

2. بر اثر اين عمل زشت اگر فرزندان نامشروعي ب ه وجود آيند، بين آنان هيچ گونه ارتباطي وجود نخواهد داشت و خودشان را نسبت به يكديگر بيگانه قلمداد خواهند كرد؛ چرا كه از اصالت خانوادگي، عاطفه و محبت كه موجب ارتباط و اتصال است، برخوردار نمي باشند؛ اما در ازدواج موقت اگر صاحب

فرزند شوند چون شرعي و قانوني است، با فرزنداني كه از ازدواج دائم به دنيا مي آيند، هيچ تفاوتي ندارند.

3. عمل زنا غالباً همراه با اضطراب و ترس است، به ويژه براي كساني كه اهل ايمان باشند، حال اگر فرزندي به وجود آيد طبعاً اضطراب و دلهره در فرزند تاثير مي گذارد كه اين خود مشكلات جسمي و روحي- رواني براي وي به بار مي آورد؛ اما نزديكي بر اساس عقد موقت چون شرعي و قانوني است و قرآن آن را مباح دانسته، مفاسد مذكور را به همراه نخواهد داشت.

4. فرزندان نامشروع خودشان را به كسي و جايي منتسب نمي دانند و خود را معلول شهوات و غرايز جنسي يك عده شهوت ران مي دانند؛ در نتيجه

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 184

روشن است كه در جامعه بحران آفريني مي كنند، به طوري كه امنيت و آسايش از جامعه سلب خواهد شد، ولي مقاربت مشروع آن عواقب سوء را به دنبال نخواهد داشت.

فرزند نامشروع سرنوشت خود را در آينده مبهم مي داند، ولي فرزند قانوني و شرعي اين گونه نيست؛ زيرا از اصالت خانوادگي بهره مند و نسب وي براي ديگران معلوم است. ممكن است گفته شود: با ايجاد كانون هاي تربيتي چه بسا بشود مشكلات مذكور را حل كرد؛ اما بايد دانست كه ممكن است در يك مقطع زماني با محبت و عاطفه هاي مجازي از بروز مشكلات پيش گيري كرد، ولي از آن جا كه آنان از نعمت محبت و عاطفه واقعي محروم اند مشكلات تربيتي و اخلاقي همچنان باقي مي ماند.

5. ارتباط زن و مرد در قالب ازدواج موقت خود به خود روابط زناشويي را مديريت مي كند و از ارتباط با افراد متعدد كاسته مي شود و همين كه اين روابط در چهارچوبي نظام مند شد، به طور طبيعي از بسياري از بيماري هاي مقاربتي و ... كاسته مي شود و بهداشت جسم و روانِ زن و مرد و جامعه را به ارمغان مي آورد.

با توجه به تفاوت هايي كه بين زنا و ازدواج موقت بيان شد، حكمت اين مطلب روشن مي شود كه چرا قرآن از عمل زنا نهي كرده و عقد موقت را مباح و جايز دانسته است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 185

ويژگي هاي ازدواج موقت از منظر فقه

در كتب فقهي براي ازدواج موقت ويژگي هايي ذكر شده كه از آن ها تفاوت ازدواج موقت با زنا روشن مي شود. اكنون به بعضي از آن ها اشاره مي كنيم:

1. ازدواج موقت كه به آن «متعه» نيز

گفته مي شود، مانند ازدواج دائمي است كه احتياج به عقد مشتمل بر ايجاب و قبول دارد و تنها رضايت قلبي دو طرف و نگارش و اشاره و داد و ستد كافي نيست. «1»

2. زن بايد در طول مدت ازدواج موقت (صيغه) در اختيار مرد باشد و حق ندارد خودش را در معرض مرد ديگري براي صيغه شدن قرار دهد؛ اما در زنا اين حكم رعايت نمي شود.

3. زن بايد بعد از اتمام مدت صيغه عدّه نگه دارد؛ يعني اگر زن «رگل» مي شود، در صورت آميزش بايد به اندازه ي دو نوبت قاعدگي عدّه نگه دارد و اگر «رگل» نمي شود، بايد 45 روز عده نگه دارد «2» و در اين مدت با مرد ديگري ازدواج نكند. در اين حكم فرق نمي كند از وسايل جلوگيري كننده از باردار شدن استفاده كرده باشد يا نه، در حالي كه در زنا اين حكم رعايت نمي شود. «3»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 186

4. اگر مردي از زنش صاحب فرزندي شد، بايد مثل فرزند ازدواج دائم مورد حمايت مرد قرار گيرد و نفقه او را پرداخت نمايد؛ اما در زنا چون فرزند شرعي و قانوني نيست، از حمايت مرد محروم است.

5. در صورتي كه مرد بعد از ازدواج موقت بميرد، فرزندش از او ارث مي برد، بر خلاف فرزند نامشروع.

ي ادآوري

اين كه شهوت راني لجام گسيخته را بتوان به شكل قانوني و در چهارچوب خاصي مديريت كرد، دغدغه اي بوده كه فكر انديشمندان را همواره به خود مشغول داشته است؛ چنان كه برتراند راسل- دانشمند معروف انگليسي- ازدواج موقت را به نام «زنا شويي دوستانه» راه حل مشكل جنسي جوانان در

عصر حاضر مي داند و آن

را به دولت ها پيشنهاد مي كند «1» و يكي از علماي اهل سنت، پس از نقل اين پيشنهاد، افتخار مي كند كه اين قانون جزو قوانين يكي از مذاهب اسلامي يعني شيعه است. «2»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 187

بديهي است طرح فوق از جهات زيادي به «ازدواج موقت» در اسلام نزديك است، ولي طرح اسلام از جهات زيادي روشن تر و كامل تر و جامع تر مي باشد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 189

فصل دوم: مسائل گوناگون

اشاره

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 190

روابط دختر و پسر

اگر شخص به خاطر اين كه فرد مورد نظر از نظر ايمان كامل نيست و يا ...، با او ازدواج نكند، نظر اسلام در اين مورد چيست؟

اشاره

پرسش: اگر شخص به خاطر اين كه فرد مورد نظر از نظر ايمان كامل نيست و يا ...، با او ازدواج نكند، نظر اسلام در اين مورد چيست؟

پاسخ:

اگر انسان با فردي كه مورد علاقه او نيست و يا شرايط همسر خوب را ندارد، ازدواج نكند، اين گونه نيست كه تا آخر عمر بدون همسر بماند؛ زيرا اگر خانم ها در محيط خانه و اجتماع به وظايف ديني و شخصي خود عمل كنند، با اميد به رحمت و فضل الهي، ان شاءاللَّه در كار آن ها گشايش حاصل خواهد مي شود و نبايد با نااميدي، در حال در باره ي آينده نامعلوم قضاوت كرد.

ازدواج كه بنيان گذار كانون پر مهر خانواده است، آن قدر مهم و با ارزش است كه حتي در جوامع غيراسلامي و غيرديني نيز اهتمام ويژه اي نسبت به آن دارند.

در قرآن كريم نيز از آن به عنوان آيه و نشانه خدا كه باعث آرامش و سكونت انسان مي گردد، ياد شده است و اين نياز طبيعي همه انسان هاست.

ازدواج امري فطري، خدادادي و طبيعي است كه سلامت «جسم و روح» انسان را تأمين مي كند و نقش فراواني در پرورش استعدادهاي روحي و فكري

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 191

و جسمي انسان برعهده دارد و باعث تكامل انسان

مي گردد. شهيد مطهري در اين راستا مي گويد: انسان بدون ازدواج به مرحله تكامل نمي رسد، اگر چه مراحل علمي و معنوي بالايي را گذرانده باشد.

هر شخصي كه بخواهد ازدواج موفقي داشته باشد، بايد ويژگي هاي همسر مناسب را بداند و طبق آن ويژگي ها «انتخاب» كند.

ويژگي هاي همسر مناسب

با توجه به روايات و سخن بزرگان، ويژگي هايي گوناگون براي همسر شايسته بيان شده كه براي رعايت اختصار برخي از آن ها را بر مي شماريم:

برخي براي انتخاب همسر شايسته چهار ويژگي اساسي و چهار ويژگي كه شرط كمال است را نامبرده اند كه «ويژگي هاي اساسي» عبارت اند از:

الف: تديّن و تعهد

در روايت مي خوانيم: «عليك بذوات الدين» «1» با انسان متدين ازدواج كنيد. اعتقاد به خدا و دين باوري نگاه انسان را به هستي و خوشبختي تغيير مي دهد، و ارزش هاي واقعي را مي فهماند و در فراواني نعمت روحيه شكر و انفاق به ديگران، در سختي و مشكلات زندگي، به جاي كج خُلقي و بدبيني، اميد و تلاش را سرلوحه زندگي قرار مي دهد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 192

«دين» انسان را مسئوليت پذير مي كند و استقلال شخصيت و روي پاي خود ايستادن را به انسان هديه مي دهد؛ همان چيزي كه زن ها از مردشان انتظار دارند، و رهايي از تنبلي و انجام ندادن كارهاي لغو و دوري از گناه كه بنيان خانواده را سست مي كند، از ديگر نتايج ايمان مي باشد. خلاصه در «سايه دين» است كه انسان «طعم خوشبختي» را مي چشد.

ب- اخلاق نيك

از امام باقر (ع) نقل شده كه فرمود: «اذا جاءكم من ترضون خُلقه و دينه فزوجوه؛ «1»

اگر كسي كه براي خواستگاري شما آمد از اخلاق و دين داري او راضي

هستيد، پس با او ازدواج كنيد.»

ج- شرافت خانوادگي و اصالت داشتن

اين ويژگي به اين معنا نيست كه شهرت يا ثروت و يا موقعيت اجتماعي بالا داشته باشند، بلكه با نجابت بزرگوار باشند و به كارهاي باطل و حرام شهرت نداشته باشند.

د- عاقل باشد و احمق و نادان نباشد

فرق است بين «عاقل» و «عالم و با سواد»، زيرا چه بسا افرادي كه سواد زيادي ندارند، ولي تدبير و عقل معاش و عقل معاد خوبي دارند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 193

شرايط چهارگانه كمال در همسر

الف- سلامت جسمي و روحي

اگر شخص بيماري خاصي دارد، از چگونگي آن پيش از عقد با خبر شود و با آگاهي كافي ازدواج كند.

ب- زيبايي

از نظر ظاهري حداقل زيبايي را داشته باشد؛ البته كمال زيبايي يك «امتياز» است و «شرطي» كه مانع ازدواج باشد نيست. برخي افراد به هنگام انتخاب همسر فقط زيبايي هاي معنوي همسر خود را مد نظر دارند و نسبت به زيبايي هاي ظاهري بي توجهي مي كنند و مهم نمي دانند و از سوي ديگر، برخي افراد نيز به خاطر انتخاب همسر زيبا بقيه ويژگي هاي همسر مناسب را فدا مي كنند و به صِرفِ داشتن زيبايي ظاهر بسنده مي نمايند. اين دو گروه «افراط» و «تفريط» مي كنند، و بديهي است كه در طول زندگي با مشكل روبه رو مي شوند؛ از اين رو، پيشنهاد مي شود در اين زمينه معتدل و ميانه رو باشند.

ج- علم

«آگاهي»، درك انسان را نسبت به زندگي بالا مي برد، البته ضرورت آن تا حد معمول است و اصرار بر مدارج بالا براي تشكيل زندگي نياز نيست.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 194

د- هم شأني

كُفو بودن

و هم شأني در مسائل مختلف مثل ايمان، توانايي هاي فكري و فرهنگي، مسائل جسمي، زيبايي و در امور مالي، اقتصادي و سياسي و ... مطلوب است.

نكات:

در پايان بيان چند نكته ضروري به نظر مي رسد:

اول اين كه پيدا شدن شخصي؛ با همه اين اوصاف امري است دور از دسترس. بلكه گاهي افراد ممكن است مثلًا اعتقاد به نماز و روزه داشته باشند، ولي براي مثال اهل گوش دادن به نوار ترانه نيز باشند، و اين كار از روي اعتقاد آن ها نباشد، بلكه از روي تقليد از دوستان و جمع باشد و در خلوت همراه با ترس انجام مي دهند. اين گونه افراد با افرادي كه به مسائل ديني پايبند نيستند، فرق دارند؛ از اين رو، در برخورد با هر گروه بايد برخود مناسب داشت.

دوم اين كه اين سوال مطرح مي شود كه خود خانم تا چه حد مقيد است؟ و از طرفي آيا آن توانايي را دارد كه در همسر خود تحول و تغيير ايجاد كند؟

سوم اينكه شايد هم اكنون ازدواج نكردن قابل تحمل باشد، ولي در آينده كه شرايط تغيير مي كند و سن شخص بالا مي رود، تحمل او نيز كم مي شود و يا مثلًا با فقدان پدر رو به رو مي شود كه در آن وقت تحمل آن شرايط غيرممكن است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 195

يادآوري:

انسان در باره مسئله مهم ازدواج نيازمند مطالعه و مشاوره حضوري يا غيرحضوري با كارشناسان و روان شناسان متخصص و متعهد است.

معرفي چند كتاب پيرامون ازدواج در اسلام:

1. جوانان و انتخاب همسر، آيه اللَّه حسين مظاهري

2. ازدواج مكتب انسان سازي، شهيد پاك نژاد

3. انتخاب همسر، آيت اللَّه ابراهيم اميني

4. اسلام و ازدواج، آيت اللَّه مشكيني

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 196

آيا مي توان با ارتباط تلفني دختر يا پسري را ارشاد كرد؟

پرسش:

آيا مي توان با ارتباط تلفني دختر يا پسري را ارشاد كرد؟

پاسخ:

چنانچه خوف مفسده نباشد با رعايت كامل موازين شرعي مانعي ندارد.

استفتاء از آيت اللَّه العظمي فاضل لنكراني- حفظه اللَّه.

***

اگر دختري براي انسان مزاحمت ايجاد كند، مي تواند براي دور كردن آن از خويش با او صحبت كند؟

پرسش:

اگر دختري براي انسان مزاحمت ايجاد كند، مي تواند براي دور كردن آن از خويش با او صحبت كند؟

پاسخ:

چنانچه موجب تهييج و مفسده نباشد، به مقدار ضرورت براي رفع مزاحت مانعي ندارد و در غير اين صورت جايز نيست.

استفتاء از: آيت اللَّه العظمي فاضل لنكراني- حفظه اللَّه.

***

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 197

آيا آرايش زنانه براي مردان اشكال دارد؟

پرسش:

آيا آرايش زنانه براي مردان اشكال دارد؟ توضيح اين كه برخي از جوانان مبادرت به برداشتن زير ابرو، بند انداختن و ... مي نمايند، لطفاً حكم و فلسفه آن را مرقوم بفرماييد.

پاسخ:

اگر موجب ترويج فرهنگ دشمنان اسلام و يا مستلزم مفسده و يا تشبّه به زن باشد، جايز نيست.

استفتاء از دفتر آيت اللَّه العظمي خامنه اي- دامت بركاته.

***

حكم نامه نگاري بين دختر و پسر نامحرم چيست و آيا ارتباط تلفني جايز است؟

پرسش:

حكم نامه نگاري بين دختر و پسر نامحرم چيست و آيا ارتباط تلفني جايز است؟

پاسخ:

جايز نيست.

استفتاء از: آيت اللَّه العظمي فاضل لنكراني- حفظه اللَّه.

***

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 198

شيوه اجراي عقد ازدواج و شرايط آن چگونه است؟

پرسش:

شيوه اجراي عقد ازدواج و شرايط آن چگونه است؟

پاسخ:

الف- شيوه اجراي عقد ازدواج موقت و شرايط آن:

اين مطلب در مبحث ازدواج موقت توضيح داده شد.

ب- شيوه اجراي عقد ازدواج دائم و شرايط آن:

در اين مورد دستور و شرايط و مسائل عيناً از رساله مراجع تقليد «1» نقل مي شود:

احكام ازدواج در رساله مراجع چيست؟

احكام ازدواج در رساله مراجع چيست؟

پاسخ:

احكام نكاح يا ازدواج و زناشويي «2» ب- واسطه عقد ازدواج، «3» زن به م----- رد «4» ح---- لال مي شود و آن بر دو قسم پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 199

است: دائم و غيردائم. «1» عقد دائم آن است كه مدت زناشوئي در آن معين نشود «2» و زني را كه به اين قسم عقد مي كنند «دائمه» گويند. و عقد غيردائم آن است كه مدت زناشويي در آن معين شود، مثلًا زن را به مدت يك ساعت يا يك روز يا يكماه يا يكسال يا بيشتر عقد نمايند «3» و زني را كه به اين قسم عقد كنند «متعه و صيغه» مي نامند.* «4»

***

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 200

احكام عقد

مسأله 2363- در زناشويي- چه دائم و چه غيردائم- بايد صيغه خوانده شود و تنها راضي بودن زن و مرد «1» كافي نيست و صيغه عقد را يا خود زن و مرد مي خوانند، يا ديگري را وكيل مي كنند كه از طرف آنان بخواند.

مسأله 2364- وكيل لازم نيست مرد باشد، زن هم مي تواند براي خواندن صيغه عقد از طرف ديگري وكيل شود.* «2»*

*** مسأله 2365- زن و مرد تا يقين «3» نكنند كه وكيل آنها صيغه را خوانده است، نمي توانند به يكديگر نگاه محرمانه نمايند «4» و گمان به اين كه وكيل صيغه را خوانده است كفايت نمي كند «5» ولي اگر وكيل بگويد صيغه را خوانده ام كافي است.

اين مسأله، در رساله آيت الله بهجت نيست

***

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 201

مسأله 2367- يك نفر مي تواند براي خواندن صيغه عقد دائم يا غيردائم

از طرف دو نفر «1» وكيل شود و نيز انسان «2» مي تواند از طرف زن وكيل شود و او را براي خود به طور دائم يا غيردائم عقد كند، «3» ولي احتياط مستحب آن است كه عقد را دو نفر بخوانند.* «4»

اين مسأله، در رساله آيت الله بهجت نيست

***

دستور خواندن عقد دائم

مسأله 2368- اگر صيغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و «5» اول زن بگويد: «زَوَّجْتُكَ نَفْسيِ عَلَي الصَّداقِ الْمَعْلُومِ» ي عني خود را زن تو نمودم به مهري كه معين شده، پس از آن بدون فاصله «6» مرد بگويد: «قَبِلْتُ التَّزْويجَ» پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 202

يعني قبول كردم ازدواج را، عقد صحيح است»

و اگر ديگري را وكيل كنند كه از طرف آنها صيغه عقد را بخواند چنانچه مثلًا اسم مرد «احمد» و اسم زن «فاطمه» باشد و وكيل زن بگويد: «زَوَّجْتُ مُوَكِلِّتِي فاطِمَهَ مُوَكّلَكَ احْمَدَ عَلي الصَّداقِ الْمَعْلُوم»، «2»

پس بدون فاصله «3» وكيل مرد بگويد: «قَبِلْتُ لِمُوَكِّلي احْمَدَ عَلي الصَّداقِ» «4»

صحيح مي باشد. «5»-* «6»

***

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 203

دستور خواندن عقد غيردائم

مسأله 2369- اگر خود زن و مرد بخواهند صيغه عقد غيردائم را بخوانند، بعد از آن كه مدت و مهر را معين كردند، چنانچه زن بگويد:

«زَوَّجْتُكَ نَفْسيِ فِي الْمُدَّهِ الْمَعْلُومَهِ عَلَي الْمَهْرِ الْمَعْلُوم» «1»

بعد بدون فاصله «2» مرد بگويد: «قَبِلْتُ»، صحيح است. و اگر ديگري را وكيل كنند و اول وكيل زن به وكيل مرد بگويد: «مَتَّعْتُ «3» مُوَكِّلَتِي مُوَكّلَكَ «4» فِي الْمُدَّهِ الْمَعْلُومَهِ عَلَي الْمَهْرِ الْمَعْلُوم» پس بدون فاصله «5» وكيل مرد بگويد: «قَبِلْتُ «6» لِمُوَكّلي هكَذا» صحيح مي باشد. پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 204

شرايط عقد

مسأله 2370- عقد ازدواج چند شرط دارد:

اول: آن كه به عربي صحيح خوانده شود به احتياط واجب، «1» و اگر خود مرد و زن نتوانند صيغه را به عربي صحيح بخوانند، به هر لفظي كه صيغه را بخوانند صحيح است و لازم هم نيست كه وكيل بگيرند، «2» اما بايد لفظي بگويند كه معني «زَوَّجْتُ» و «قَبِلْتُ» را بفهماند.

دوم: مرد و زن يا وكيل آنها كه صيغه را مي خوانند قصد انشاء داشته باشند يعني اگر خود مرد و زن صيغه را مي خوانند، زن به گفتن «زَوَّجْتُكَ نَفْسِي» قصدش اين باشد كه خود را زن او قرار دهد و مرد به گفتن «قّبَلْتُ پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 205

التَّزْويجَ» زن بودن او را براي خود قبول نمايد و اگر وكيل مرد و زن صيغه را مي خوانند، به گفتن «زَوَّجْتُ و قَبِلْتُ» «1» قصدشان اين باشد كه مرد و زني كه آنان را وكيل كرده اند، زن و شوهر شوند.

سوم: كسي كه صيغه «2» را مي خواند بالغ و عاقل باشد، «3»

چه براي خودش بخواند

يا از طرف ديگري وكيل شده باشد. «4»

چهارم: اگر وكيل زن و شوهر يا ولي آنها صيغه را مي خوانند،

در عقد، زن و شوهر را معين كنند مثلًا اسم آنها را ببرند يا به آنها اشاره نمايند. پس كسي كه چند دختر دارد، اگر به مردي بگويد «زَوَّجْتُكَ إِحْدي بَناتِي» (يعني زن تو نمودم يكي از دخترانم را) و او بگويد «قَبِلْتُ» يعني قبول كردم، چون در موقع عقد، دختر را معين نكرده اند عقد باطل است. پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 206

پنجم: زن و مرد به ازدواج راضي باشند، «1»

ولي اگر زن ظاهراً به كراهت اذن دهد و معلوم باشد قلباً راضي است عقد صحيح است.* «2»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 207

مسأله 2376- دختري كه به حد بلوغ رسيده و رشيده است، يعني مصلحت خود را تشخيص مي دهد، اگر بخواهد شوهر كند، چنانچه باكره باشد، «1» بايد «2» از پدر يا جد پدري خود اجازه بگيرد «3» و اجازه مادر و برادر لازم نيست. «4» پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 208

فهرست منابع دو جلد

فهرست منابع دو جلد

1. قرآن كريم.

2. نهج البلاغه.

3. االاشارات و التنبيهات، ابوعلي سينا، مع شرح خواجه نصيرالدين طوسي، التحقيق: سليمان دنيا، موسسه النعمان بيروت، 1413 ق.

4. اخلاق جنسي، مرتضي مطهري، انتشارات صدرا، چاپ شانزدهم، تير 1381.

5. اذن و آثار حقوقي آن، عليرضا فخيم زاده، دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، چاپ اول، 77.

6. استفتاء، دفتر آيت الله تبريزي

7. استفتاء، دفتر آيت الله خامنه اي

8. استفتاء، دفتر آيت الله سيستاني

9. استفتاء، دفتر آيت الله فاضل لنكراني

10. استفتائات، امام خميني (ره)

11.

پرسش و پاسخ هاي قرآني

ويژه جوانان، ج 8، ص: 209

امالي، شيخ صدوق، المكتبه الاسلاميه، قم، الطبعه الرابعه المصححه، 1404 ق.

12. انتخاب همسر و ازدواج، سيد مهدي شمس الدين، شفق، چاپ اول، قم، 1375 ش.

13. اولين دانشگاه و آخرين پيامبر، شهيد دكتر سيد رضا پاك نژاد، 1350 ش، انتشارات كتابفروشي اسلامي.

14. آيه هاي زندگي، حسين اسكندري، انتشارات سروش صدا و سيما، چاپ اول، 1381.

15. بحارالانوار، علامه محمدباقر مجلسي، موسسه الوفاء، بيروت، الطبعه الرابعه، 1404 ق.

16. البرهان في تفسير القرآن، البحراني، سيد هاشم الحسيني، دار الكتب العلميه، قم، 1334 ش، پنج جلدي.

17. پرسش ها و پاسخ ها، رساله دانشجويي مطابق با نظر ده تن از مراجع عظام، سيد مجتبي حسيني، انتشارات دفتر نشر معارف، چاپ اول، 1384

18. تاج العروس من جواهر القاموس، محمدمرتضي الزبيدي، مكتبه الحياه، بيروت، بي تا.

19. تاريخ الجاهليه، عمر فروخ

20.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 210

تحرير الوسيله، روح الله الموسوي خميني، دار الكتب الاسلاميه، قم، دو جلد، 1390 ق.

21.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 211

تحف العقول، الحسن بن شبعه الحراني، موسسه النشر الاسلامي، قم، 1404 ق.

22. التحقيق في كلمات القرآن الكريم، حسن مصطفوي، وزارت ارشاد جمهوري اسلامي ايران، الطبعه الاولي، 1371 ش.

23. تحليلي تربيتي بر روابط دختر و پسر در ايران، دكتر علي اصغر احمدي.

24. ترجمه نهج البلاغه، ناصر مكارم شيرازي، مطبوعاتي هدف، قم، چاپ نهم، 1372.

25. تفسير القمي، علي بن ابراهيم بن هاشم القمي، موسسه دارالكتاب، قم، 1404 ق.

26. تفسير روح المعاني، في تفسير القرآن العظيم و السبع، ابوالفضل شهاب الدين انسيه محمود الالوسي، 30 جلد.

27. تفسير كبير (مفاتيح الغيب)، فخرالدين رازي، بيروت، دارالكتب العلميه، 1411 ق، 32 جلدي.

28. تفسير نمونه، آيت الله ناصر مكارم شيرازي، 1373

ش، دار الكتب الاسلاميه، تهران چاپ بيست و ششم (27 ج).

29.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 212

تفسير نور، محسن قرائتي، انتشارات در راه حق، قم، 1374 ش.

30. تهذيب الاحكام في شرح المقنعه، شيخ طوسي، حققه و علق عليه، سيد حسن موسوي الخرسان، دارالكتب الاسلاميه، تهران، 1390 ق.

31. توضيح المسائل، آيت الله بهجت

32. توضيح المسائل، آيت الله نوري همداني

33. توضيح المسائل، آيت الله وحيد خراساني

34. توضيح المسايل مراجع، جامعه مدرسين

35. توضيح المسايل، آيت الله ناصر مكارم شيرازي

36. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شيخ صدوق، مكتبه الحيدريه، نجف، 1385 ق.

37. جاذبه و دافعه امام علي (ع)، شهيد مطهري، انتشارات صدرا، تهران، چاپ سي و سوم، 1379 ش.

38. جواهر الكلام، الشيخ محمدحسن النجفي، التحقيق: عباس القوچاني، دارالكتب الاسلاميه، آخوندي، الطبعه الثالثه، 1367 ش.

39. حكمت الهي عام و خاص، مهدي الهي قمشه اي، چ 3.

40. الحكمه المتعاليه في الاسفار الاربعه، صدرالدين محمد شيرازي (ملاصدرا)، دارالاحياء التراث العربي، بيروت، الرابعه، 1410 ق.

41.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 213 الخلاف، شيخ طوسي، التحقيق: سيدعلي الخراساني، سيد جواد شهرستاني، محمد مهدي نجف، موسسه النشر الاسلامي، قم، الاولي، 1417 ق.

42. دعائم الاسلام، نعمان بن محمد بن منصور بن احمد بن حيون التميمي المغزي، التحقيق: آصف بن علي اصغر فيضي، دارالمعارف، 1383 ش.

43. ديوان حافظ، شمس الدين محمد حافظ شيرازي، مؤسسه انتشارات اميركبير، تهران، 1366 ش.

44. روان شناسي عشق ورزيدن، اينياس لپ، ترجمه كاظم سامي و محمود رياحي، انتشارات چاپ پخش.

45. روزنامه كيهان، ش 13895، 10 آذر 84

46. زن در آيينه جلال و جمال، عبداللَّه جوادي آملي، نشر دارالهدي، چاپ ششم، تابستان 1380، بي جا.

47. سيري

در مسائل خانواده، حبيب اللَّه طاهري، چاپ و نشر سازمان تبليغات، چاپ اول، بهمن 1370، بي جا.

48. شخصيت زن از ديدگاه قرآن، هادي دوست محمدي، چاپ و نشر بين الملل سازمان تبليغات، چاپ اول، بهار 1380، بي جا.

49.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 214

شرح لمعه، (الروضه البهيه في اللمعه الدمشقيه)، شهيد ثاني (زين الدين الجبعي العاملي)، انتشارات داوري، قم، الاولي، 1410 ق.

50. شرح نهج البلاغه، عبدالحميد بن هبه اللَّه، ابن ابي الحديد، تهران، انتشارات كتاب آوند دانش، 1379 ش.

51.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 215

الصافي، محمد محسن فيض كاشاني، 1402 ق، مؤسسه الاعلمي للمطبوعات، بيروت، الطبعه الثانيه، 5 جلدي.

52. صحاح تاج اللغه و صحاح العربيه، اسماعيل بن حماد الجوهري، التحقيق: احمد بن عبدالغفار عطار، دارالعلم الملايين بيروت، الرابعه، 1407 ق.

53. صحيفه سجاديه، امام سيد الساجدين و زين العابدين علي بن الحسين (ع)، نشر الهادي، قم، 1376 ش.

54. طب در قرآن، دكتر دياب و دكتر قرقوز، ترجمه علي چراغي، تهران، انتشارات حفظي، بي تا.

55. العروه الوثقي، سيد محمدكاظم طباطبائي يزدي، التحقيق و النشر موسسه النشر الاسلامي، التابعه لجماعه المدرسين، قم، الاولي، 1420 ق.

56. علل الشرايع، شيخ صدوق ابو جعفر محمد بن علي بن حسين بن موسي بن بابويه قمي، مكتبه الداوري قم، 1386 ق.

57.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 216

علل گرايش به مادي گري، مطهري، شهيد مرتضي، انتشارات صدرا، تهران، قم، 1372 ش (جلد اول مجموعه آثار).

58. عوالم العلوم، بحراني، الشيخ عبدالله، التحقيق والنشر: مدرسه الامام المهدي (ع)، الطبعه الاولي، 1407 ق.

59.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 217

عيون اخبار الرضا (ع)، الشيخ الصدوق، دارالعالم للنشر (جهان)، 1378 ق.

60. الغدير في الكتاب

و السنه و الادب، عبدالحسين احمد الاميني النجفي، بيروت، دارالكتب العربي، 1387 ق، 11 جلدي.

61. غررالحكم و درر الكلم، عبدالواحد بن محمد التميمي آمدي (گردآورنده)، مكتبه الاعلام الاسلامي، قم، 1366 ش.

62. فرهنگ جامع سخنان امام حسين (ع)، گروه حديث پژوهشكده باقرالعلوم (ع)، ترجمه: علي مويدي، نشر معروف، قم، چاپ دوم، 1378 ش.

63. فرهنگ سخن (بزرگ)، حسن انوري، انتشارات سخن، تهران، چاپ اول، 1381 ش.

64. فرهنگ فارسي، محمد معين، موسسه انتشارات اميركبير، تهران، چاپ هشتم، 1371 ش.

65.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 218

فقه الرضا (ع)، علي بن بابويه، التحقيق: موسسه آل البيت (ع)، الناشر: المؤتمر العالمي للامام الرضا (ع)، الطبعه الاولي، 1406 ق.

66. فهرست موضوعي تفسير نمونه، احمد علي بابائي و رضا محمدي، زير نظر آيت الله مكارم شيرازي، مدرسه الامام اميرالمومنين (ع)، قم، پنجم، 1370 ش.

67.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 219

قرآن در آئينه انديشه ها، جمعي از نويسندگان سازمان تبليغات اسلامي، نشر سازمان تبليغات، تهران، آذر 1364.

68. قواعد، الاحكام علامه حلي، التحقيق والنشر: موسسه النشر الاسلامي، قم، الاولي، 1413 ق.

69. كافي، كليني، محمد بن يعقوب، تحقيق علي اكبر غفاري، دارالكتب الاسلاميه، بي جا، چ سوم، 1388 ق.

70. الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، محمود بن عمر الزمخشري، بيروت، ادب الحوزه، دارالمعرفه، دارالكتب، 1400 ق.

71. كشف الاسرار و عده الابرار، رشيد الدين الميبدي، (معروف به تفسير خواجه عبداللَّه انصاري).

72. كيمياي محبت، لاله اي از ملكوت

73. لسان العرب، ابن منظور، نشر ادب الحوزه، الاولي، 1405 ق.

74.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 220

اللمعه الدمشقيه، محمد بن جمال الدين مكي العاملي (شهيد اول)، التحقيق: علي كوراني، دارالفكر، الاولي، 1411 ش.

75. ماهنامه اصلاح

و تربيت، ش 29.

76. ماهنامه معارف، شماره 36، خرداد و تير 1385 ش.

77. مباني فلسفه عشق از منظر ابن سينا و ملاصدرا، مؤسسه بوستان كتاب، انتشارات دفتر تبليغات حوزه علميه قم، چاپ اول، 1382.

78.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 221

مبسوط في فقه الاماميه، شيخ طوسي، صححه و علق عليه:

سيد محمدتقي الكشفي، المكتبه المرتضويه لاحياء الآثار الجعفريه، 1387 ق.

79. مثنوي معنوي، (مثنوي معنوي براساس نسخه نيكلسون) جلال الدين محمد بن محمد مولوي، راستين، جانبي 1375.

80. مجله زن روز، ش 985

81. مجله كتاب زن، ش 26، زمستان 83

82. مجله كتاب زنان، ش 24، سال 1383.

83. مجله معرفت، ش 87

84. مجله معرفت، ش 97، سال چهارم.

85. مجمع البحرين، فخرالدين طريحي، التحقيق: السيد احمد الحسيني، مكتب نشر الثقافه الاسلاميه، الثانيه، 1408 ق.

86.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 222

مجمع البيان، ابوعلي الفضل بن الحسن الطبرسي، موسسه الاعلمي للمطبوعات، بيروت، الطبعه الاولي، 1415 ق.

87. مجموعه مباحثي از مديريت در اسلام، دكتر ولي اللَّه نقي پور، مركز مطالعات و تحقيقات مديريت اسلامي، تهران، چاپ اول، 1382.

88. مساله حجاب، شهيد مرتضي مطهري، انتشارات صدرا، تهران، چاپ پنجاه و دوم، 1379 ش.

89.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 223

مستدرك وسايل الشيعه و مستنبط المسائل، محدث نوري طبرسي، التحقيق و النشر: موسسه آل البيت (ع) لاحياء التراث الاولي، 1408 ق.

90. مسند احمد، احمد بن حنبل، دار صادر، بيروت، بي تا.

91. مصباح المنير، فيومي، دارالهجره، قم، 1405 ق.

92. معاشرت زنان و مردان از ديدگاه اسلام، حسن صادقي، مركز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيما، چاپ اول، 1382.

93. مفاتيح الجنان، محدث قمي (شيخ عباس قمي)، انتشارات قدياني، تهران.

94. المفردات في غريب القرآن، الراغب

الاصفهاني، تهران، المكتبه المرتضويه، 1332 ش.

95.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 224

مقائيس اللغه، ابوالحسين احمد بن فارس بن زكريا، تحقيق و ضبط: عبدالسلام محمد هارون، مركز النشر مكتب الاعلام الاسلامي، 1404 ق.

96. المقنعه، شيخ مفيد، التحقيق والنشر: موسسه النشر الاسلامي التابعه لجماعه المدرسين، قم، الثانيه، 1410 ق.

97. من لايحضره الفقيه، شيخ صدوق، التحقيق: علي اكبر غفاري، جامعه المدرسين، الثانيه، 1404 ق.

98. منزلت زن در انديشه اسلامي، محمد فنائي اشكوري، مؤسسه آموزشي پژوهشي امام خميني (ره)، چاپ اول، بهار 1377، قم.

99.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 225

منهاج الصالحين، آيت الله سيد علي سيستاني، النشر: مكتب آيت الله العظمي سيد علي الحسيني السيستاني، قم، الاولي، 1416 ق.

100. ميزان الحكمه، محمد محمدي ري شهري، دفتر تبليغات اسلامي، قم، چاپ سوم، 1367 ش.

101. الميزان في تفسير القرآن، سيدمحمد حسين طباطبائي، قم، مؤسسه ي مطبوعاتي اسماعيليان، 1393 ق، 20 جلدي.

102. نظام حقوق زن در اسلام، مرتضي مطهري، صدرا، چاپ سيزدهم، زمستان 1368، قم.

103.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 226

نگرشي نو بر ازدواج موقت، سيد محمدحسين سجاد، چاپ اول، قم، 1375.

104. النهايه في غريب الحديث، ابن اثير، التحقيق: طاهر احمد الزاوي، محمود محمد الطناحي، موسسه اسماعيليان، قم، الرابعه، 1364 ش.

105. نهج البلاغه، ترجمه سيد جعفر شهيدي، شركت انتشارات علمي و فرهنگي، تهران، نوبت چهاردهم، 1378 ش.

106. نورالثقلين، عبدعلي بن جمعه حويزي عروسي، قم، المطبعه العلميه، الطبعه الثانيه، 1383 ق، پنج جلدي.

107. ورزش و تربيت بدني در جمهوري اسلامي، اداره كل تربيت بدني وزارت آموزش و پرورش، 1360.

108. وسائل الشيعه الي تحصيل مسائل الشريعه، محمد بن الحسن حرّ عاملي، داراحياء التراث العربي، بيروت، 1391

ق.

109. سيستاني gro. inatsis اينترنت، دفتر

110. تبريزي gro. izirbat اينترنت، دفتر

و نيز از منابع زير استفاده شده است:

1. آنچه يك جوان بايد بداند، رضا فرهاديان

2. انس التائبين، امام محمد غزالي.

3.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 227

اوصاف الاشراف، خواجه نصيرالدين طوسي،

4. بررسي فقهي حقوق خانواده، سيد مصطفي محقق داماد

5. تعليقات علي العروه، آيت الله مكارم شيرازي

6. تفسير بيضاوي، قاضي بيضاوي

7. جامع المسايل، فاضل لنكراني

8. جامعه شناسي خانواده و ازدواج، اندره ميشل، ترجمه فرنگيس اردلان

9. جامعه شناسي، آنتوني گيدنز

10. جاهليت و اسلام، يحيي نوري

11. جمعيت و تنظيم خانواده، حلم سرشت، پرپوش و دل پيشه، اسماعيل

12. جمعيت و تنظيم خانواده، صمد كلانتري

13. خانواده در گذشته و حال، اندره ميشل

14. درآمدي بر انديشه ها و نظريه هاي جمعيت شناسي، احمد كتابي

15. رساله نوين امام خميني

16. رفتارهاي جنسي انسان، علي اسلامي نسب

17. فرهنگ علوم عقلي، سيد جعفر سجادي

18. فرهنگ مهرورزي، حسين انصاريان

19. فمينيسم جهاني و چالش هاي پيش رو، عبدالرسول هاجري

20. منهاج الصالحين، آيت الله تبريزي

21.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 8، ص: 228

منهاج الصالحين، آيت الله وحيد خراساني

22. نظام بين الملل حقوق بشر، حسين مهرپور

23. نقد كنوانسيون رفع كليه اشكال تبعيض عليه زنان، خانم علاسوند

24. هنر عشق ورزيدن، اريك فروم

25. يكصد و هشتاد پرسش و پاسخ، جمعي از فضلاي حوزه علميه قم.

26. انگيزش و شخصيت؛ 27. آيين بهزيستي اسلام؛ 28. بررسي تاريخ منزلت زن از ديدگاه اسلام؛ 29. التعريفات، فرهنگ معارف اسلامي؛ 30. جنگ عليه زنان؛ 31. زنان، جنون و پزشكي؛ 32. سيماي زن در جهان آمريكا؛ 33. فرهنگ فارسي عميد.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109