پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، جلد 7- روابط دختر و پسر (1)

مشخصات كتاب

عنوان و نام پديدآور :پرسشهاي قرآني جوانان 7 روابط دختر و پسر 1/جمعي از پژوهشگران ؛ زيرنظر محمدعلي رضايي اصفهاني

مشخصات نشر:قم: پژوهش هاي تفسيرو علوم قرآن، 1386

مشخصات ظاهري:283ص

وضعيت فهرست نويسي:در انتظار فهرستنويسي (اطلاعات ثبت)

يادداشت :چاپ دوم

شماره كتابشناسي ملي:1286180

درآمد

قرآن كريم نوري همواره تابان است كه بر انديشه ي بشر تابيد و راه انسان ها را روشن ساخت، اين كتاب منبع عظيم معرفتي و سفره اي الهي است «1» كه مي تواند نسل هاي بشر را از زلال معرفت خويش سيراب سازد؛ و مقام دانش و دانشمندان را ارج مي نهد و عالمان و جاهلان را مساوي نمي داند، «2» بلكه با اشارات متعدد به مباحث علوم تربيتي، كيهان شناسي، زيست شناسي، رويان شناسي و روح و روان انسان بلكه با اشاره به مسائل فرا روانشناسي، حسّ كنجكاوي و پرسشگري انسان را تحريك مي كند و زمينه رشد علوم را فراهم مي سازد. «3»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 14

پرسش كليد دانش است. «1» و ذهن پرسشگر ارجمند است، و وظيفه دانشمندان دريافت پاسخ از منابعِ قرآن، حديث، عقل و علوم تجربي و ارائه آن به تشنگان حقيقت است.

از اين رو جمعي از پژوهشگران حوزه و دانشگاه گردهم آمده و با تأسيس «واحد پاسخ به پرسش هاي تخصصي قرآن و علم»، و ارسال پرسش نامه به دانشگاه هاي مختلف، به گردآوري پرسش ها و ارائه پاسخ پرداخته اند و حاصل تلاش اين عزيزان در اين مجموعه گردآوري شده است.

بنده كه از آغاز با اين عزيزان همراهي داشته ام، شاهد تلاش علميِ همراه با تعهد آنها بوده ام، كه در حد توان كوشيده اند پاسخ هاي مناسب و متين ارائه نمايند. البته برخي پرسش ها نيز از طريق شنوندگان محترم راديو قرآن دريافت شده و

در برنامه پرسش و پاسخ قرآني آنجا پاسخ داده ايم كه به اين مجموعه اضافه شده است.

اميدوارم خداي متعال اين خدمت علمي و قرآني را از همه ي ما بپذيرد و در پرتو قرآن و اهل بيت (ع) پاداش نيك عطا فرمايد!

از آنجا كه واحد تخصصي پاسخ به پرسش هاي قرآن و علم، مشمول حمايت ويژه «ستاد پاسخگويي به مسائل مستحدثه ديني دفتر تبليغات» بوده، بر خود لازم مي دانيم از مسئولين محترم ستاد تشكر كنيم.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 15

در ضمن از خوانندگان محترم درخواست داريم كه ما را از راهنمايي و پيشنهادات و انتقادات خويش محروم نفرمايند و از جوانان عزيز مي خواهيم كه اگر پرسش هايي در زمينه قرآن و علم دارند، به آدرس ما ارسال فرمايند. «1»

با سپاس

دكتر محمدعلي رضائي اصفهاني

قم- 7/ 6/ 85

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 17

فصل اول: كليات

اشاره

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 19

قرآن در مورد عدالت حقوقي و حقيقي بين دختر و پسر چه مي فرمايد؟

اشاره

پرسش:

قرآن در مورد عدالت حقوقي و حقيقي بين دختر و پسر چه مي فرمايد؟ پاسخ:

دختران و پسران جزئي از زنان و مردان اجتماع انساني هستند و قرآن از نظر حقيقي بين زن و مرد تفاوتي قائل نيست و اگر از نظر حقوقي نيز تفاوتي در بين باشد، براساس دليلي است كه از مطالب زير روشن مي شود:

تفاوت بين زن و مرد دو گونه است:

الف- تفاوت در ارزش، مقام و منزلت معنوي

همان گونه كه از آيات قرآن به دست مي آيد، دين اسلام نه تنها در اين زمينه بين زنان و مردان تفاوتي قائل نيست، بلكه زن و مرد را در ارزش ها، و مقام و منزلت معنوي و انساني مساوي مي داند «1» كه به ذكر نمونه هايي از آيات قرآن مي پردازيم:

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 20

1. تساوي ارزش و مقام زن و مرد از نظر خلقت: قرآن كريم در آياتي متعدد «1»، زن و مرد را از يك طينت دانسته و اعلام مي كند كه زن و مرد از «نفس واحده» خلق شده اند و مكمل يكديگرند. «2»

2. تساوي ارزش و مقام زن و مرد، در داشتن صفات برجسته و ارزش هاي والاي انساني و مقام معنوي. «3»

3. تساوي زن و مرد از نظر ثواب «4» و عقاب «5» اعمال: قرآن در كيفرها و ثواب اعمال، به زن و مرد به طور يكسان خطاب كرده، قبح گناه و اعمال حرام و كيفر آن ها، و نيز ثواب اعمال را در مورد زن و مرد مساوي بيان مي كند.

4. تساوي زن و مرد در تكليف و مسئوليت پذيري: قرآن كريم با مطرح كردن زندگي آدم و حوا و رانده شدن آن ها از بهشت، هيچ يك را مسئول اصلي

معرفي نمي كند و در بيشتر مواقع، هر دو را مسئول مي داند «6» و حتي گاهي به صراحت مي گويد: شيطان آدم را وسوسه كرد؛ و قرآن با اين بيان بر

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 21

روي اعتقاداتي مانند اين كه «زن را عنصر گناه و شيطان كوچك مطرح مي كنند» خط بطلان مي كشد. «1»

5. تساوي زن و مرد از نظرتعليم و تعلّم: از آيات قرآن كريم به دست مي آيد كه همه مسلمانان اعم از زن و مرد بايد به كسب علم و دانش اهتمام ورزند. «2» در حديثي از پيامبر اكرم (ص) آمده است: «فراگيري دانش بر هر مرد و زن مسلمان واجب است.» «3»

6. برابري زن و مرد در پيشگاه خدا: خداوند در قرآن مي فرمايد: «در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا، خود نگهدارترين [پارساترين شماست!» «4»

در واقع قرآن ملاك برتري نزد خداوند را تقوا مي داند (چه زن و چه مرد).

ب- تفاوت هاي طبيعي ميان زن و مرد

اشاره

با وجود مطالبي كه در مورد تساوي زن و مرد گذشت، تفاوت هاي موجود ميان زن و مرد را نمي توان انكار كرد؛ تفاوت هايي كه زن و مرد را از يكديگر متمايز مي سازند و همين تفاوت هاست كه باعث تفاوت در حقوق و وظايف زنان و مردان مي شود. در اين جا به برخي تفاوت هاي طبيعي زن و مرد اشاره مي كنيم:

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 22

1. تفاوت هاي زيستي (جسمي)

الف- تفاوت هاي اساسي تعيين كننده جنسيت.

ب- تفاوت هاي ثانوي در اندام.

براي مثال، به طور متوسط مردان درشت اندام تر، بلند قدتر، خشن تر

و داراي صداي متفاوت با زنان مي باشند. رشد عضلاني مرد و نيروي بدني او از زن بيشتر است؛ مقاومت زن در مقابل بسياري از بيماري ها، از مقاومت مرد بيشتر است و ... «1»

از آن جا كه بين نفس [روح و روان و جسم، تناسب و ارتباط متقابل برقرار است. تفاوت جسماني بدون تفاوت رواني [و روحي ممكن نيست و اين براي بقا و كمال جامعه و نسل بشري ضروري است. «2»

2. تفاوت هاي رواني

احساسات [و عواطف زن، از مرد جوشان تر است؛ زن از مرد زودتر به هيجان مي آيد و سريع تر تحت تاثير احساسات و عواطف خويش قرار مي گيرد. زن طبعاً به زينت و زيور و جمال و آرايش علاقه دارد. احساسات زن بي ثبات تر از مرد است، زن از مرد محتاطتر و مذهبي تر است [و مردها معمولًا

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 23

جسورتر و شجاع تر مي باشند] احساسات زن، مادرانه است و علاقه زن به خانواده بيشتر است و ... «1»

3. تفاوت هاي اجتماعي حاصل از جامعه انساني و رفتارها و مناسبات ميان آدميان

با توجه به تفاوت هايي كه در توانايي ها و نقش اجتماعي زن و مرد وجود دارد عقل سليم اقتضا مي كند كه براي انجام نقش ها، بين زن و مرد تفاوت قائل شويم؛ به اين ترتيب كه:

1. نقش ها و كارهايي كه زن و مرد هر دو امكان اجرا دارند؛

2. نقش هايي كه با ساخت جسمي و روحي زن متناسب است؛

3. نقش هايي كه با ساخت روحي و جسمي مرد متناسب است.

«2»

4. تفاوت در برخي احكام دينيِ نشأت گرفته از وحي

همان گونه كه گذشت، تفاوت هاي طبيعي و فطري (جسمي و روحي) وظايف و تكاليف خاصي را برعهده انسان ها (زن و مرد) مي گذارد و به علت همين تفاوت هاست كه براي مردان و زنان، احكام و تكاليف ديني خاصي معين شده است. «3»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 24

بعد از بيان تفاوت هاي بين زن و مرد و اقسام آن، لازم است نكاتي را مورد توجه قرار دهيم:

1. با دقت در آيه 11 سوره نساء در مي يابيم كه قرآن كريم براي اهتمام به حق زن هنگام تعيين سهم ارث، ارث زن را اصل و مبنا قرارداده و آن را مسلم دانسته و معيار ارث معرفي مي نمايد، آن گاه مي فرمايد: «لِلْذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ»؛ يعني موقع بيان سهم برادر، نمي فرمايد كه خواهر نصف سهم برادر مي برد تا معيار اصلي، سهم برادر باشد، بلكه معيار و اصل مفروض و مسلم را ارث خواهر كه دختر ميّت است، قرار مي دهد و سهم برادر را دو برابر سهم خواهر بيان مي كند، تا اصل ارث زن قطعي و مفروغ عنه باشد. «1»

اين احتمال نيز وجود دارد كه محور بودن دختر در آيه ياد شده براي جبران بي توجهي به دختر باشد. «2»

3. در مورد برخي احكام فلسفه هايي ذكر شده است كه بعضي از آن ها را عقل سليم درك مي كند و برخي از آن ها در منابع ديني به نام فلسفه احكام و اسرار عبادات آمده است كه البته به صورت كامل

نمي باشد و اين مورد حكمت حكم است نه علت آن، و بعضي ديگر از احكام نه فلسفه آن ها در كتاب هاي ديني آمده است و نه عقل ما آن ها را درك مي كند و ناگزير از روي

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 25

تعبد آن ها را بپذيريم و به آن ها عمل كنيم؛ زيرا براساس علم و حكمت الهي بوده است.

نكته جالب اين كه از آنجا كه خداوند تمام قوانين حقوقي را براساس حقوق فطري و ويژگي هاي انسان تنظيم و تدوين فرموده است، در پايان آيه ارث (نساء/ 11) دو اسم از اسماي حسناي الهي را يادآور مي شود ... و آن «علم» و «حكمت» خداوند است «... ان الله كان عليماً حكيما»؛ يعني شما از علم و حكمت كافي برخوردار نيستيد تا راز تفاوت را كه در هسته مركزي عدل نهفته است، در آن جستجو كنيد، ليكن خداوند آگاه و حكيم است؛ همه علل تساوي و عوامل تفاوت را جمع بندي نموده و بر مدار حكمت، به صورت دستورهاي معتدل حقوقي صادر مي فرمايد تا مسائل در سنت و مانند آن، از «تفريط» جاهليت كهن، و از «افراط» جاهليت جديد و مُدرن مصون بماند. «1»

5. عدالت آن نيست كه در تقسيم چيزي، به همه افراد به طور مساوي بدهند؛ براي مثال، در يكي از اتاق هاي بيمارستان كه يك متخصص مسئول معالجه بيماران آن اتاق است، براي هر كدام با توجه به وضعيت آن ها دستور غذايي خاص مي دهد؛ در دستور غذايي يكي چلومرغ است و

ديگري سوپ و به بيماري نيز اجازه غذا خوردن نمي دهد كه ممكن است براي برخي جاي تعجب باشد و بگويند چرا به همه يك نوع غذا نمي دهد؟

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 26

عدالت آن است كه هر چيزي را به موقع، و در جاي خودش قرار دهيم و خداوند كه حكيم و عليم است و خود خالق انسان ها مي باشد، مي داند كه مصالح و مفاسد بندگان خود در چيست و از اين رو، احكام را بر اساس مصالح و مفاسد وضع مي كند، هرچند در ظاهر براي برخي افراد ناخوشايند باشد؛ بنابراين، آنچه ناپسند است، تبعيض مي باشد نه تفاوت.

تذكر مهم

احكام اسلامي به صورت اجزاي يك سيستم و شبكه به همديگر مرتبط هستند و گاهي با توجه به همديگر حكم جديد وضع مي شود؛ از اين رو، در موقع قضاوت و داوري و اشكال گرفتن به يك حكم، بايد به احكام ديگر بي توجه نبود و از همه جوانب به آن نگاه كرد؛ براي مثال، داوري درباره تقسيم ارث زنان كه از قوانين اقتصادي اسلام است، بايد با توجه به قوانين اقتصادي ديگر اسلام باشد.

چنانچه بيان شد، اسلام مسئوليت اقتصادي خانواده را به مرد واگذار و بر او واجب كرده است، در حالي كه در اين باره به عهده زن هيچ مسئوليتي گذاشته نشده است، و از سوي ديگر، به هنگام ازدواج مهريه زن بر عهده مرد است كه پرداخت آن عند المطالبه بر مرد واجب مي باشد؛ از اين رو لازم است احكام

و قوانين اقتصادي را به صورت يك شبكه و سيستم به هم پيوسته نگريست نه از هم گسيخته و جدا جدا.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 27

6. در قانون ارث هميشه اين گونه نيست كه سهم پسر دو برابر دختر باشد و در مواردي از اين قانون تبعيت نمي شود كه عبارت اند از: «1»

الف- مواردي كه سهم زن بيشتر از مرد است

- موردي كه ميت غير از پدر و دختر، وارث ديگري نداشته باشد كه در اين جا پدر مي برد و دخترش بيش از او.

- موردي كه ميّت داراي نوه باشد و فرزندان او در زمان حيات وي مرده باشند، كه در اين جا نوه پسري، سهم پسر را مي برد (هرچند دختر باشد) و نوه دختري، سهم دختر را مي برد (هرچند پسر باشد).

ب. مواردي كه زن به مانند مرد ارث مي برد

- در صورتي كه ميت فرزند داشته باشد، هر يك از پدرو مادر از سهم ارث را مي برند، و سهم پدر از مال فرزند (در اين مورد) بيشتر از مادر نيست.

* كلاله مادري- يعني برادر و خواهر مادري ميت- به اندازه مساوي ارث مي برند. «2»

در وضع احكام و قوانين، قانون به صورت كلي وضع مي شود و ناظر به موارد جزئي و استثنايي نيست و بر محور افراد دور نمي زند؛ براي مثال، اسلام

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان،

ج 7، ص: 28

مسئوليت اقتصادي خانواده را بر عهده مرد قرار داده و بر او واجب كرده است؛ از اين رو در وضع قوانين، اسلام مرد را محور و ركن اقتصادي و نان آور خانواده مي داند، حال اگر دختري مجرد و ازدواج نكرده باشد، موردي استثنايي است، ولي قانون، كلي و براي همه زنان است.

اما در مورد قسمت دوم سوال كه گفته شده است: «در برخي روايات تبعيض حقوقي به ويژه بين زن و شوهر به چشم مي خورد.» توجه به چند نكته لازم است:

اولًا: تمام روايات را بررسي كرده و مورد مطالعه قرار دهيم تا بتوانيم به صورت جامع و دقيق قضاوت كنيم.

ثانياً: هر روايتي كه مشكل به نظر مي رسد، بايد به صورت خاص ذكر شود.

ثالثاً: بين تفاوت و تبعيض فرق بگذاريم؛ زيرا در بسياري از روايات تفاوت ها بيان شده نه تبعيض، همان گونه كه در بخش قبل بيان شد.

رابعاً: اگر در بعضي روايات برخي زنان نكوهش شده اند، دليلي خاص دارد.

ستايش ها و نكوهش ها

گاهي حادثه و يا موضوعي در اثر يك سلسله عوامل تاريخي، زماني، مكاني، افراد، و شرايط و علل و اسباب آن، ستايش يا نكوهش مي شود. معناي اين ستايش و نكوهش اين نيست كه اصل طبيعت آن شي ء قابل ستايش و يا مستحق نكوهش است، بلكه احتمال دارد زمينه خاصي سبب اين ستايش و نكوهش شده باشد؛ مثلًا اگر قبيله اي ستايش شود، احتمال دارد به خاطر آن

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 29

باشد كه مردان خوبي در آن عصر از اين قبيله برخاسته اند و شايد در موقعي ديگر افرادي از آن قبيله مستحق نكوهش باشند و مورد نكوهش واقع شوند؛ «1» همان گونه كه از بصره و كوفه نيز در زمينه هايي نكوهش شده، در صورتي كه بصره رجال علمي فراواني تربيت كرده و كوفه نيز مردان مبارز و كم نظيري را به اسلام تقديم كرده است، و كساني كه به خونخواهي سالار شهيدان (ع) برخاستند، از كوفه برخاسته بودند.

در نتيجه نمي توان گفت: «چون مثلًا كوفه يا بصره نكوهش شده است، آن دو شهر براي هميشه و ذاتاً بد و سزاوار نكوهش اند.»

آري قضاياي تاريخي در يك مقطع حساس زمينه ستايش و يا نكوهش را فراهم مي كند و با گذشت آن مقطع، زمينه مدح و ذم منتفي مي گردد. «2»

بخشي از نكوهش هاي نهج البلاغه در مورد زن نيز ظاهراً به جريان جنگ جمل باز مي گردد «3» و يك قانون كلي و همگاني درباره عموم زنان نيست، بلكه با توجه به اين كه اين خطبه بعد از جنگ جمل (كه عايشه به راه انداخت) از امام علي (ع) صادر شده است، درباره دسته خاصي از زنان مي باشد كه در اين گونه مسيرها گام برمي دارند؛ «4» چنانچه ابن ابي الحديد- از علماي سني مذهب

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 30

- در شرح نهج البلاغه در مورد اين خطبه مي نويسد: «هذا الفصل كله

رمز الي عايشه؛ «1» تمام اين خطبه اشاره به عايشه است.» وگرنه چه كسي مي تواند فداكاري هاي زنان بزرگ و با شخصيتي همچون حضرت خديجه (س)، حضرت فاطمه زهرا و زينب كبري- عليهن السلام- و ... را در راه اسلام، انكار كند؛ علي (ع) نيز براي آنان احترام فوق العاده اي قائل بود. «2»

معرفي كتاب:

1. تفسير الميزان، سيد محمدحسين طباطبايي، ذيل آيات مربوطه؛

2. تفسير نمونه، ناصر مكارم شيرازي و ديگران؛

3. تفسير نور، محسن قرائتي؛

4. قرآن در آيينه انديشه ها، جمعي از نويسندگان؛

5. سيري در مسائل خانواده، حبيب الله طاهري؛

6. شخصيت زن از ديدگاه قرآن، هادي دوست محمدي؛

7. نظام حقوق زن در اسلام، مرتضي مطهري؛

8. منزلت زن در انديشه اسلامي، محمد فنايي اشكوري؛

9. زن در آيينه جلال و جمال، عبدالله جوادي آملي.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 31

اگر دين اسلام ميان دختر و پسر تفاوتي قائل نيست، چرا ديه دختر نصف ديه پسر است؟

اشاره

پرسش:

اگر دين اسلام ميان دختر و پسر تفاوتي قائل نيست، چرا ديه دختر نصف ديه پسر است؟ پاسخ:

دختران و پسران جزئي از جامعه انساني زنان و مردان هستند و تفاوت بين زن و مرد دو گونه است:

الف- تفاوت در ارزش، مقام و منزلت معنوي زن و مرد

همان گونه كه از آيات قرآن به دست مي آيد، دين اسلام نه تنها در اين زمينه بين زنان و مردان تفاوتي قائل نيست، بلكه زن و مرد را در ارزش ها، و مقام و منزلت معنوي و انساني، مساوي مي داند كه به ذكر نمونه هايي از آيات قرآن مي پردازيم:

1. تساوي ارزش و مقام زن و مرد از لحاظ خلقت

قرآن كريم در آياتي متعدد زن و مرد را از يك طينت دانسته و اعلام مي كند كه زن و مرد از «نفس واحده» خلق شده اند و مكمل يكديگرند؛ از جمله: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِن نَفْسٍ وَاحِدَهٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 32

وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيراً وَنِسَاءً؛ «1»

اي مردم! [خودتان را] از [عذاب پروردگارتان حفظ كنيد، (همان) كسي كه شما را از يك شخص آفريد؛ و از او همسرش را آفريد، و از آن دو، مردان و زنان فراواني منتشر ساخت.»

2. تساوي ارزش و مقام زن و مرد در داشتن صفات برجسته و ارزش هاي والاي انساني و مقام معنوي

در سوره احزاب آيه 35 مي خوانيم: «به يقين مردان مسلمان و زنان مسلمان، و مردان با ايمان و زنان با ايمان، و مردانِ مطيع فرمان خدا و زنان مطيعِ فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و شكيبا و زنان صابر و شكيبا، مردان با خشوع و زنان

با خشوع، مردان انفاق كننده و زنان انفاق كننده، مردان روزه دار و زنان روزه دار، مردان پاكدامن و زنان پاكدامن و مرداني كه بسيار به ياد خدا هستند و زناني كه بسيار ياد خدا مي كنند، خداوند براي همه آن ها مغفرت و پاداش عظيمي فراهم ساخته است.» «2»

در تفسير آيه چنين آمده است: «گاه بعضي چنين تصور مي كنند كه اسلام كفه سنگين شخصيت را براي مردان قرار داده و زنان در برنامه اسلام چندان جايي ندارند؛ شايد منشأ اشتباه آن ها پاره اي از «تفاوت هاي حقوقي»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 33 باشد كه هر كدام دليل و فلسفه خاصي دارد، ولي بدون شك با قطع نظر از اين گونه تفاوت ها كه با موقعيت اجتماعي و شرايط طبيعي آن ها ارتباط دارد، هيچ گونه فرقي از جنبه هاي انساني و مقامات معنوي ميان زن و مرد در برنامه هاي اسلام وجود ندارد. آيه فوق دليل روشني بر اين واقعيت است؛ زيرا به هنگام بيان ويژگي هاي مؤمنان و اساسي ترين مسائل اعتقادي و اخلاقي و عملي، زن و مرد را در كنار يكديگر همچون دو كفه يك ترازو قرار مي دهد و براي هر دو ارزشي يكسان بدون كم ترين تفاوت قائل مي شود. ...» «1»

3. تساوي زن و مرد از لحاظ ثواب و عقاب اعمال

قرآن در احكام، كيفرها و ثواب اعمال به زن و مرد را يكسان خطاب كرده، قبح گناه و اعمال حرام و ممنوع، و كيفر آن ها، و نيز ثواب اعمال را در مورد زن و مرد مساوي بيان مي كند؛ از جمله:

- «و مردِ دزد و زنِ دزد، به كيفر آنچه بدست آورده اند [و] بخاطر مجازات [پيشگيرانه الهي، دست هايشان را قطع

كنيد؛ و خدا شكست ناپذيري فرزانه است.» «2»

- «خدا به مردان منافق و زنان منافق و كافران، آتش جهنّم را وعده داده است، در حالي كه در آن ماندگارند؛ آن (آتش) براي آنان كافي و خدا آنان را از رحمت خود دور ساخته؛ و برايشان عذابي پايدار است.» «3»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 34

- «و هر كس از مرد يا زن، (چيزي) از (اعمال) شايسته انجام دهد در حالي كه او مؤمن باشد، پس آنان داخل بهشت مي شوند؛ و كم ترين ستمي به آنها نخواهد شد.» «1»

- «هر كس از مرد يا زن، [كار] شايسته اي انجام دهد، در حالي كه او مؤمن است، پس قطعاً او را به زندگاني پاكيزه اي زنده مي داريم؛ و حتماً مزدشان را بر طبق بهترين چيزي كه همواره انجام مي دادند، به آنان پاداش خواهيم داد.» «2»

- «هر كس از مرد يا زن، (كار) شايسته اي انجام دهد، در حالي كه او مؤمن است، پس آنان داخل بهشت مي شوند در حالي كه در آنجا بي شمار «روزي» داده مي شوند.» «3»

4. تساوي زن و مرد در تحمل تكليف و مسئوليت

قرآن كريم با مطرح كردن زندگي آدم و حوا و رانده شدن آن ها از بهشت هيچ كدام را مسئول اصلي معرفي نمي كند و در بيشتر مواقع هر دو را مسئول مي داند و حتي گاهي به صراحت مي گويد: شيطان آدم را وسوسه كرد و قرآن

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 35

با اين بيان بر روي اعتقاداتي مانند اين كه «عنصر گناه و شيطان كوچك دانستن زن» خط بطلان مي كشد.

- «فَقُلْنَا يَاآدَمُ إِنَّ هذا عَدُوٌّ لَكَ وَلِزَوْجِكَ فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّهِ

فَتَشْقَي؛ «1»

پس گفتيم: اي آدم! اين (ابليس) دشمن تو و (دشمن) همسر توست، مبادا شما را از بهشت بيرون كند كه به رنج و زحمت خواهي افتاد!»

- «فَدَلَّاهُمَا بِغُرُورٍ ...؛ «2»

به اين ترتيب آن ها را با فريب از مقامشان فرود آورد.»

- «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ ...؛ «3»

پس شيطان آن دو را وسوسه كرد.»

5. تساوي زن و مرد از لحاظ تعليم و تعلّم

از آيات قرآن كريم به دست مي آيد كه همه مسلمانان اعم از زن و مرد بايد به كسب علم و دانش اهتمام ورزند؛ براي نمونه، قرآن بارها يادآور مي شود كه قرآن را بخوانيد، تلاوت كنيد و پيرامون آيات آن بينديشيد. تفكر و تدبر در آيات خداوند و در طبيعت و عبرت از آن ها نيز بارها در قرآن توصيه شده است و قرآن در اين زمينه ميان زن و مرد تفاوتي قائل نيست و هرگز كسب علم و دانش را به يك جنس خاص محدود نمي كند. از حضرت رسول

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 36

اكرم (ص) روايت شده است: «طلب العلم فريضه علي كل مسلم و مسلمه؛ «1» فراگيري دانش بر هر مرد و زن مسلمان واجب است.»

6. مساوات زن و مرد در پيشگاه خدا

خداوند در قرآن مي فرمايد: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ؛ «2»

ملاك برتري نزد خداوند تقوا مي باشد (چه زن چه مرد).»

اينها نمونه هايي از تساوي ارزشي و مقام و منزلت معنوي زن و مرد بود كه در اين جا به همين مقدار بسنده مي كنيم.

ب- تفاوت هاي بين زن و مرد

با وجود مطالبي كه در مورد تساوي زن و مرد گذشت، نمي توان تفاوت هاي موجود ميان زن و مرد را منكر شد، تفاوت هايي كه

زن و مرد را از يكديگر متمايز مي سازد و همين تفاوت هاست كه باعث تفاوت در حقوق و وظايف زن و مرد مي شود.

يادآوري: در مورد تفاوت هاي زن و مرد در مباحث قبلي مطالب مبسوطي بيان شد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 37

مقصود از «فمينيسم» چسيت و پيامدهاي منفي آن در روابط زن و مرد كدام است؟

پرسش:

مقصود از «فمينيسم» چسيت و پيامدهاي منفي آن در روابط زن و مرد كدام است؟ پاسخ:

فمينيسم (جنبش دفاع از حقوق زنان) با تمام افت و خيز و تشتّت دروني اش، به تدريج به يك حركت حقوقي وسيع انديشيد.

پيدايش سازمان ملل متحد به عنوان بالاترين نهاد مدني، تعاملات ملت ها را به سمت روابط ديپلماتيك تر سوق داد، و كميسيون حقوق بشر شوراي اقتصادي و اجتماعي اين سازمان اعلاميه اي را تهيه كرد كه در 10 دسامبر 1948 م، 19 آذر 1327 مجمع عمومي به تصويب رساند. شش سال بعد، مجمع عمومي بر اين اساس دو قرار يا دو ميثاق سامان داد كه يكي شامل «حقوق سياسي و مدني» و ديگري شامل «حقوق اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي» شد. اين دو ميثاق به منزله دو سازِ كار مهم براي اعلاميه اي جهاني حقوق بشر بودند كه در نهايت در 16 دسامبر 1966 ميلادي از تصويب مجمع عمومي گذشت. «1»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 38

آنچه اين پيشينه مختصر را به بحث ما مرتبط مي سازد، اين است كه تمام اين نوشته ها با وجود تاكيدشان بر «حقوق طبيعي و فطري» آحاد انسان ها، به صراحت وحديت زنان را مخاطب قرار نداده و مدافعان حقوق زن را ابداً راضي نكرده اند. بر اين اساس، آن ها تلاش خود را به اين سمت معطوف ساختند كه سازمان ملل متحد را به

عقد معاهده اي وادار نمايند كه موضوع اصلي آن، زنان و هدف اساسي آن، بررسي حقوق زنان و مردان باشد. اين تلاش ها در 7 نوامبر 1967 به تهيه پيش نويسي در باره مسائل زنان با عنوان «اعلاميه رفع تبعيض عليه زنان» انجاميد. پيش نويس ياد شده پس از تصويب نهايي به صورت «كنوانسيون محو كليه اشكال تبعيض عليه زنان» در آمد و در رديف معاهدات حقوقي بين المللي با تضمينات لازم قرار گرفت. زمان تصويب معاهده فوق 18 دسامبر 1979 م، آذرماه 1358 و زمان لازم الاجرا شدن آن (به دليل الحاق حد نصاب لازم از كشورها به آن) 3 سپتامبر 1981 م، 12 شهريور 1360 بود.

از آن پس، با رويكرد مستمر اين سازمان به مسئله زنان روبه رو هستيم، به گونه اي كه اين سازمان طي 27 سال گذشته پنج كنفرانس جهاني مخصوص زنان برگزار كرده كه در هر كدام از آن ها چگونگي پيشرفت يا ركود كشورها در مسائل زنان گزارش و بررسي شده است. در تمام اين اجلاس ها شاخص اصلي، كنوانسيون محو تبعيض از زنان بوده است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 39

كنفرانس هاي مزبور عبارت اند از: كنفرانس مكزيكوسيتي (1975)، كپنهاك (1980)، نايروبي (1985)، پكن (1194) و نيويورك (2000). «1»

جنبش فمينيستي و پيامدهاي اجتماعي

جنبش فمينيستي و پيامدهاي اجتماعي «كنوانسيون» كه در واقع نتيجه تلاش جنبش هاي فمينيستي است، همنوا با جنبش هاي فمينيستي زنان غرب به منظور استيفاي حقوق زنان و در جهت احيا و تثبيت جايگاه واقعي آنان، سياست ها و برنامه هايي را با تأكيد به اعضاي خود توصيه نموده است. مواردي نيز مانند فرصت هاي شغلي برابر، آموزش هاي مختلط به جاي قالب هاي سنّتي آموزش، الغاي محدوديت هاي سنّتي حضور اجتماعي زنان و

روابط آزاد مرد و زن از جمله برنامه هاي جنبش هاي فمينيستي و كنوانسيون براي يكسان سازي جايگاه زنان و مردان در جهان است كه از ديرباز بسياري از جوامع غربي تحت تأثير امواج اجتماعي و فرهنگي فمينيستي به اين توصيه ها عمل كرده اند. اكنون پس از چندين دهه فرصت آزمون و خطا، وقت ارزيابي برنامه هاي فمينيستي و توصيه هاي آنان فرا رسيده است. اين در حالي است كه جمعي از جامعه شناسان غربي و منتقدان اجتماعي مقولاتي را كه با تأكيد از سوي كنوانسيون و جنبش فمينيستي توصيه شده است، براي علل اصلي برخي معضلات اجتماعي بر شمرده اند. هدف ما در اين جا نشان دادن همين نقاط تلاقي است؛ يعني

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 40

مواردي كه از سوي كنوانسيون و جنبش فمينيستي به جوامع انساني، به ويژه جامعه زنان، توصيه شده اند، ولي نظريه هاي آسيب شناسي آن را علت بروز اختلالات و ناهنجاري هاي اجتماعي معرفي مي كند. اگر چه بررسي و تبيين همه نقاط تلاقي كار دشوار و پيچيده اي است كه فرصت مناسب تري را مي طلبد، مواردي كه در اين جا مورد بررسي و استناد قرار گرفته، در جدول (شماره 1) به نمايش گذاشته است:

جدول شماره 1:

توصيه هاي جنبش فمينيستي و كنوانسيون و پيامدهاي آن از نگاه صاحب نظران اجتماعي

توصيه هاي جنبش فمينيستي و كنوانسيون و پيامدهاي آن از نگاه صاحب نظران اجتماعي رديف

معضلات و ناهنجاري هاي در حال رشد جوامع غربيتوصيه هاي كنوانسيون و جنبش فمينيستي كه

از سوي صاحب نظران اجتماعي به عنوان علل ناهنجاري ها و معضلات اجتماعي معرفي شده اند 1 رشد منفي جمعيت- اشتغال زنان- روابط آزاد زن و مرد

2 روابط جنسي نامشروع (و پيامدهاي آن همچون آبستني هاي ناخواسته، سقط جنين مواليد امشروع، افول ازدواج، همجنسگرايي، روسپيگري و بيماري هاي مقاربتي)- اختلاط جنسي- آزادي در روابط جنسي

3 خشونت جنسي عليه زنان، آزار جنسي زنان- جايگزين حقوق به جاي اخلاق در روابط زن و مرد- ارتباط آزاد زن و مرد در جامعه

4 فشار مضاعف رواني عليه زنان- ترويج فرهنگ اشتغال بانوان و ناديده انگاري انگيزه هاي عاطفي مادران شاغل 5 بحران خانواده- روابط آزاد جنسي (عشق آزاد)- تأكيد بر حقوق به جاي اخلاق خانواده

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 41

در اينجا به بررسي معضلات اجتماعي جوامع صنعتي غرب و ارتباط آن ها با مقولات مورد عنايت كنوانسيون و جنبش فمينيستي مي پردازيم:

1. رشد منفي يا سير نزولي جمعيت

يكي از مسائل و معضلات بزرگ اجتماعي، تئوري هاي توسعه يافته رشد منفي (يا ساخت پير) جمعيت است. در جمعيت شناسي، «رشد منفي جمعيت» به سير نزولي و انقراض تدريجي يك نسل تعريف شده است؛ به تعبير روشن تر، با رشد منفي جمعيت در يك جامعه ناقوس هاي مرگ و انقراض آن جامعه به صدا در آمده است. اين پديده ناميمون هنگامي رخ مي دهد كه نسل حاضر به توليد نسل بعدي (جانشين) تمايلي نشان ندهند و يا حداكثر به يك (يا حتي دو) فرزند بسنده كنند، بديهي است كه در اين گونه جوامع، درصدد

بزرگسالان و سال خوردگان نسبت به درصد كودكان و نوجوانان مساوي يا بيشتر است.

مطالعات جامعه شناشي نشان مي دهد كه ساخت جمعيت در كشورهاي پيشرفته صنعتي اروپايي و آمريكايي، پير و در كشورهاي جهان سوم جوان است. مقايسه جمعيت زير 15 سال و بيش از 25 سال در چند كشور جهان سوم و جهان صنعتي غرب در سال 1997 مطلب فوق را تاييد مي كند:

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 42

جدول شماره 2: رديف

معضلات و ناهنجاري هاي در حال رشد جوامع غربيتوصيه هاي كنوانسيون و جنبش فمينيستي كه از سوي صاحب نظران اجتماعي به عنوان علل ناهنجاري ها و معضلات اجتماعي معرفي شده اند 1 رشد منفي جمعيت- اشتغال زنان- روابط آزاد زن و مرد

2 روابط جنسي نامشروع (و پيامدهاي آن همچون آبستني هاي ناخواسته، سقط جنين مواليد امشروع، افول ازدواج، همجنسگرايي، روسپيگري و بيماري هاي مقاربتي)- اختلاط جنسي- آزادي در روابط جنسي

3 خشونت جنسي عليه زنان، آزار جنسي زنان- جايگزين حقوق به جاي اخلاق در روابط زن و مرد- ارتباط آزاد زن و مرد در جامعه

4 فشار مضاعف رواني عليه زنان- ترويج فرهنگ اشتغال بانوان و ناديده انگاري انگيزه هاي عاطفي مادران شاغل 5 بحران خانواده- روابط آزاد جنسي (عشق آزاد)- تأكيد بر حقوق به جاي اخلاق خانواده

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 41

در اينجا به بررسي معضلات اجتماعي جوامع صنعتي

غرب و ارتباط آن ها با مقولات مورد عنايت كنوانسيون و جنبش فمينيستي مي پردازيم:

1. رشد منفي يا سير نزولي جمعيت

يكي از مسائل و معضلات بزرگ اجتماعي، تئوري هاي توسعه يافته رشد منفي (يا ساخت پير) جمعيت است. در جمعيت شناسي، «رشد منفي جمعيت» به سير نزولي و انقراض تدريجي يك نسل تعريف شده است؛ به تعبير روشن تر، با رشد منفي جمعيت در يك جامعه ناقوس هاي مرگ و انقراض آن جامعه به صدا در آمده است. اين پديده ناميمون هنگامي رخ مي دهد كه نسل حاضر به توليد نسل بعدي (جانشين) تمايلي نشان ندهند و يا حداكثر به يك (يا حتي دو) فرزند بسنده كنند، بديهي است كه در اين گونه جوامع، درصدد بزرگسالان و سال خوردگان نسبت به درصد كودكان و نوجوانان مساوي يا بيشتر است.

مطالعات جامعه شناشي نشان مي دهد كه ساخت جمعيت در كشورهاي پيشرفته صنعتي اروپايي و آمريكايي، پير و در كشورهاي جهان سوم جوان است. مقايسه جمعيت زير 15 سال و بيش از 25 سال در چند كشور جهان سوم و جهان صنعتي غرب در سال 1997 مطلب فوق را تاييد مي كند:

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 42

جدول شماره 2:

مقايسه جمعيت زير 15 سال و بيش از 65 سال جهان سوم و جهان صنعتي

كشور

زير 15 سالگي (درصد) 65 سال و بيشتر (درصد) ايران (1375) 5/ 392/ 3 مصر 394 كامرون 444 مكزيك 364 عربستان صعودي 423 دانمارك 1815 نروژ 2016 آلمان 1615 اسپانيا 1616 ويليام. ژگود كاهش درصد مواليد در كشورهاي مغرب زمين بين سال هاي 1866- 1961 را يادآور مي شود. اين كاهش به خصوص

در چهارده كشور، به موازات توسعه صنعتي مشاهده شده است: در فرانسه 25 تولد براي 1000 نفر در سال هاي 1881- 1185 در مقابل هجده تولد سال 1959 و 167 تولد در سال هاي 1967- 1969 بوده است. در ايالت متحده آمريكا چهل تولد براي هزار نفر در سال 1880، 5/ 23 تولد در سال 1961 و 5/ 17 تولد در سال 1968 ثبت شده است. در كشورهاي كاپيتاليست (ايالت متحده آمريكا، فرانسه، كانادا، بلژيك و ...) و

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 43

سوسياليست (شوروي، روماني، اتريش) درصد تولدها كاهش بيشتري داشته است. «1» در آمريكا طي سال هاي اخير به طرز قابل توجهي از تعداد خانواده هايي كه داراي سه فرزند يا بيشتر بودند كاسته شده و در مقابل به تعداد خانواده هايي كه داراي فرزند نيستند، افزوده شده است. «2» رشد منفي جمعيت و پيامدهاي زيانبار اجتماعي و سياسي آن، همان خطر و بحراني است كه فيلسوف و روانشناس شهير فرانسوي- پيرژانه- از سال ها قبل آن را به مغرب زمين، به ويژه فرانسه كشور متبوعش، گوش زد كرده بود.

«كشور فرانسه را اكنون خطري بزرگ و سهمناك تهديد مي كند. اين خطر را نياكان ما درست احساس نمي كرده اند، ولي در هر صورت حتمي و نزديك است. بسياري از گويندگان و نويسندگان بحران مواليد و خطر نقصان جمعيت را يادآوري كرده اند. از چند سال پيش، ميزان مواليد (يعني نسبت عده نوزادان هر سال به تعداد جمعيت) پيوسته رو به كاهش مي رود و اين كاهش در هر سرشماري بعدي محسوس تر است. تعداد نوزادان كه در سال 1869 در حدود يك ميليون بوده، به تدريج كاهش يافته است

و در سال 1922 به 760000 رسيده است. ... نقصان جمعيت، كشور را به سقوط سياسي و نظامي و همچنين به ورشكستگي اقتصادي، عقلي و اخلاقي تهديد

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 44

مي كند. ... نقصان جمعيت به تدريج از سلامت بدني و فكري نژاد ما مي كاهد. اگر نقصان نوزادان ادامه پيدا كند، ناچار كشور فرانسه شاهد و ناظر انحطاط و تنزل فاحش خود خواهد بود. «1»

اين خطر و پيامد منفي آنچنان آينده و بقاي كشورهاي صنعتي غرب را تهديد مي كند كه دولتمردان و سياستمداران آن سامان را به اتخاذ سياست و تدابير تشويقي براي افزايش بارداري ناگزير ساخته است. به گفته يكي از كارشناسان جمعيت شناسي «اصلي ترين سياست كشورهاي توسعه يافته در سال هاي اخير سياست جمعيتي تشويق ولادت بوده است.» «2»

چهارچوب تئوريك يك رشد منفي جمعيت و مفاد گزاره هاي فمينيستي در كنوانسيون

علت اصلي و اساسي اين سير نزولي جمعيت در كشورهاي فمينيستي، پيامد اجتماعي چه متغير مستقلي است؟

در پاسخ به سؤال فوق و در بررسي و تحليل رشد منفي جمعيت، صاحب نظران و منتقدان اجتماعي بر نقاط مشتركي دست گذاشته اند، ولي علل و عواملي كه از سوي آنان براي اين پديده ناخواسته معرفي شده، همان اموري است كه فمينيست ها در مفاد كنوانسيون بدان توصيه، سفارش و تاكيد مي كنند:

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 45

الف- اشتغال بانوان

اشتغال بانوان و ايجاد فرصت هاي شغلي برابر با مردان كه فمينيست ها در ماده 81 كنوانسيون بدان توصيه و تاكيد كرده اند، از سوي جمعيت شناسان و محققان اجتماعي از جمله عوامل اصلي كاهش ميزان رشد جمعيت در كشورهاي غربي و صنعتي معرفي شده

است.

اشتغال بانوان

خستگي مفرط و پديداري پديده فشار مضاعفعدم گرايش بانوان به مادريكاهش سطح باروري و بارداريكاهش نرخ جمعيت و رشد منفي آنانقراض تدريجي نسل ارتباط ميان اين دو متغير (اشتغال زنان و سقوط رشد جمعيت) در نزد جامعه شناسان و جمعيت شناسان به قدري بديهي است كه براي كنترل و تعديل رشد جمعيت در كشورهاي جهان سوم، اشتغال بانوان را

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 46

توصيه مي كنند: «1» خانم «اندره ميشل» در كتاب جامعه شناسي خانواده و ازدواج در بررسي عوامل كاهش ميزان جمعيت در كشورهاي صنعتي مي نويسد:

«در كشورهاي صنعتي، مطالعات نشان مي دهد كه نقش زن در خانواده دگرگون شده؛ زن ازدواج كرده كه در خارج از منزل كار مي كند، وظايف سنگين مربوط به خانه را نيز انجام مي دهد، پس اين سوال پيش مي آيد كه آيا وظايف دو جانبه ما در جامعه امروزي تا حدودي در كاهش متولدين موثر نيست؟ آمار فرانسه و آمريكا- من باب مثال- نشان مي دهد كه تعداد كودكان زنان شاغل معمولًا نسبت به زناني كه شاغل نيستند، كم تر است. در پاريس، يك مطالعه نمونه گيري احتمالي روي 450 خانواده پاريسي نشان داده كه ميانگين تعداد فرزندان زنان ازدواج كرده شاغل 48/ 1 است و ميانگين آن براي زناني كه كار نمي كنند 50/ 2 است. در ايالات متحده آمريكا تعداد فرزندان با تعداد سال هايي كه زن ازدواج كرده شاغل است، نسبت معكوس دارد.» «2»

به هر حال كشورهاي فمينيستي مغرب زمين، امروزه به سر دو راهي دشواري قرار گرفته اند؛ آيا بر شعار تساوي و برابري پافشارند و اشتغال بانوان را پا به پاي مردان ترويج كنند، يا از شعار جهاني خود

(ضرورت اشتغال برابر

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 47

زنان با مردان) دست بردارند و به برگشت بانوان به خانه براي توليد نسل و بهبود نرخ رشد جمعيت رضايت دهند؟

ب- روابط جنسي آزاد

از نظر كارشناسان علوم اجتماعي يكي ديگر از عوامل رشد منفي جمعيت در غرب، گسترش فزاينده روابط عاطفي و جنسي آزاد است. مواد 1 و 3 كنوانسيون، جوامع انساني را از اعمال هرگونه محدوديت زنان به سبب تمايزها و تفاوت هاي جنسيتي بر حذر مي دارد و اين گونه محدوديت ها را تبعيض ناروا بر زنان و ممنوع مي شمارد. دقيقاً بر هيمن اساس كنوانسيون در بند «ج» از ماده 10 خواستار اختلاط و ارتباط آزاد دختران و پسران در مدارس مي شود و در بند «الف» از ماده 5 نيز الغاي رسوم و روش هاي سنّتي، تعصب آميز و كليشه اي را در روابط زن و مرد توجيه مي كند.

در الگويي كه گزاره هاي فمينيستي و كنوانسيون از روابط اجتماعي زن و مرد ارائه مي دهند، زنان مانند مردان آزادند با هر فردي كه دوست دارند، روابط عاطفي و دوستانه برقرار كنند و در اين راه، تفاوت هاي جنسي و طبيعي آنان با مردان مجوز معقول و مشروعي براي ممنوعيت رابطه دوستي آنان با مردان نيست. پيامد طبيعي و منطقي چنين توصيه اي كه در كشورهاي اروپايي و صنعتي غرب به دقت عمل مي شود، طبق آمار و واقعيت موجود در

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 48

اين گونه كشورها، افزايش چشمگير ميزان روابط جنسي نامشروع به ويژه در قشر دانش آموزان دبيرستاني و حتي راهنمايي، است.

بنا بر برخي برآوردها شمار افرادي كه در آمريكا قبل از نخستين ازدواج خود تجربه زندگي

مشترك خارج از ازدواج با ديگري را داشته اند، از 11 درصد در سال 1970 به حدود 50 درصد در سال 1993 افزايش يافته است. به ادعاي يك پزشك آمريكايي كه در يكي از زايشگاه هاي اين كشور فعاليت داشته و در مورد مشكلات محل كار خود مقاله اي نوشته است، بيشتر مواليدِ مربوط به زنان پايين تر از 20 سال و تقريباً 9 درصد از زايمان هاي زنان سياه پوست همسن آنان مربوط به مواليد نامشروع بوده است. «1»

نكته اي كه در اين مطلب به بحث ما (رشد منفي جمعيت در غرب) مربوط مي شود، اين است كه شيوع روابط آزاد زنان و مردان موجب ارضاي غرايز و نيازهاي جنسي آنان مي گردد و تمايل نداشتن به تشكيل خانواده كه داراي بار مسئوليت است، يا تاخير در سن ازدواج را به دنبال دارد:

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 49

عمل به مفاد گزاره هاي فمينيستي و آزادي روابط عاطفي زن و مرد

روابط جنسي نامشروعارضاي غرايز جنسيعدم تمايل به ازدواج و تشكيل خانوادهعدم تشكيل خانواده و زندگي مشتركبالا رفتن سن ازدواجكاهش نرخ زاد و ولد و رشد منفي جمعيت آمارهاي اجتماعي در كشورهاي اروپايي و صنعتي نشان مي دهد ميان رشد و افزايش روابط جنسي نامشروع و تاخير در ازدواج، همبستگي و رابطه مستقيم وجود دارد؛ يعني به همان ميزان كه فراواني روابطه نامشروع افزايش مي يابد، سن ازدواج نيز بالا مي رود و پديده خانواده گريزي بروز مي كند.

خانم اندره ميشل در گزارش يونسكو (1991- 1992) اعلام مي كند كه شمار فزاينده اي از مردان و زنان در پي زندگي مشتركي هستند بيرون از مدار ازدواج قراردادي در سراسر اروپا. افزايش شمار وصلت هاي غيررسمي، كاهش در ميزان

ازدواج را ترسيم مي كند. تنها در فرانسه كه در اين زمينه از كشورهاي اسكانديناوي بسيار عقب تر است، ده درصد ازدواج ها

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 50

(حدود يك ميليون زوج) در دايره وصلت هاي آزاد با هم زندگي مي كنند. اين نسبت ميان زوج هاي جواني كه در پاريس و حول و حوش آن زندگي مي كنند و سن مرد در ميان آن ها از 25 سال كم تر است تا 50 درصد بالاتر مي رود.

گزارش كارشناسان اجتماعي مركز امور مشاركت زنان رياست جمهوري درباره وضعيت سياسي و اجتماعي آمريكا نيز نشان مي دهد كه رواج ارزش هاي جديد جوامع صنعتي و غربي همچون همجنس بازي، زندگي مشترك خارج از چهارچوب ازدواج، روابط جنسي غير مشروع ... در آمريكا، ازدواج سنتي و خانواده را با تهديدات زيادي مواجه كرده اند. در طي دو سه دهه گذشته در كشورهاي غربي زندگي مشترك خارج از ازدواج رشد زيادي كرده است. در نروژ، دانمارك و سوئد از هر 10 زوج 3 تا 4 زوج زندگي مشترك خارج از ازدواج دارند. اين نرخ در سوئيس، فرانسه، انگلستان و هلند بين 1 تا 2 و در ايتاليا، اسپانيا، ايرلند و ساير كشورهاي كاتوليك كم تر است. امروزه آمار زندگي مشترك خارج از ازدواج در آمريكا رشد نگران كننده اي يافته است؛ بنابر برخي تخمين ها، تعداد افرادي كه قبل از نخستين ازدواج خود تجربه زندگي مشترك خارج از ازدواج را با ديگري داشته اند، از 11% در سال 1970 به 50% در سال 1993 افزايش يافته است. ... «1»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 51

2. روابط نامشروع جنسي

دومين پيامد اجتماعي اجراي مفاد گزاره هاي فمينيستي و كنوانسيون در

مغرب زمين رشد فزاينده «روابط جنسي خارج از چهارچوب خانواده» است. فمينيست ها با التزام به ضرورت ناديده انگاري تفاوت هاي جنسي و طبيعي ميان زنان و مردان، از آزادي روابط زن و مرد و حتي اختلاط آزاد جنسي آنان در مدارس، حمايت و به آن توصيه كرده اند. جوامع غربي اين توصيه را مانند توصيه پيشين (فرصت هاي برابر شغلي براي زنان و مردان) تحت تاثير جنبش هاي فمينيستي پذيرفتند و دقيقاً اجرا كردند و جامه عمل پوشاندند، به گونه اي كه مدارس و ورزشگاه هاي مختلط از نمادهاي برجسته آن است؛ اما اين تمام داستان نيست. ناگفته پيدا است كه روابط آزاد جنسي، بستري مناسب براي رشد و گسترش تمايلات جنسي است. نظريات روان كاوي در مورد رفتار جنسي مؤيد اين واقعيت است؛ براي مثال، مي توان به نظريه «هورناي» در باره تمايلات جنسي اشاره كرد. هورناي معتقد است علت اين كه گاه نياز به محبت به صورت تمايلات جنسي در مي آيد، عوامل مختلفي از جمله اوضاع و احوال فرهنگي و تربيتي است. در اجتماع هايي كه روابط جنسي آزاد است، بسياري از احتياجات رواني شكل تمايلات جنسي پيدا مي كنند و به صورت عطش جنسي در مي آيند. «1»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 52

مطالعات و تحقيقات اجتماعي كه جامعه شناسان و روان شناسان اجتماعي در آمريكا و كشورهاي اروپايي انجام داده اند، نيز مويد نظريه فوق است.

«هانت» نتايج تحقيقات خود را در باره رفتارهاي جنسي در مردان و زنان در مقايسه با تحقيقات «كين» در سي سال گذشته در كتابي به نام رفتار جنسي نگاشت كه در اوايل دهه 1970، مؤسسه (yob yalp) آن را منتشر كرد. نتيجه مقايسه تحقيقات هانت و كين در

24 ايالت از ايالات متحده انجام شده، بيانگر آن است كه در دهه هاي اخير، آميزش جنسي قبل از ازدواج بر اثر آزادي هاي جنسي افزايش يافته است؛ اما آمريكاييان سعي داشته اند كه نتايج تحقيقات هانت را اشتباه جلوه دهند تا خود را از مشكلات مربوط به آن برهانند. «1»

گزارش نشريه آمريكايي ريدرز دايجست در سپتامبر 1996 نيز نظريه «هورناي» و نتايج تحقيقات «هانت» را تاييد كرد. طبق اين گزارش، هر ساله 350 هزار دختر نوجوان آمريكايي در سنين بين 15 تا 19 (دوره دبيرستان) به سبب ارتباطهاي نامشروع آبستن شده و فرزندان غير قانوني خود را به دنيا مي آورند كه اين آمار در دهه هاي اخير، سال به سال در حال افزايش است. اين دختران با رؤيايي چون ازدواج با دوستان پسرشان، اتمام تحصيلات، شروع يك زندگي ايده آل و دست يابي به يك شغل مناسب، به اين ارتباط

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 53

غير قانوني روي مي آورند، ولي بسيار زود پرده هاي سراب گونه اين اوهام به كنار رفته و واقعيت زندگي روي خود را نشان مي دهد و متاسفانه اين بيداري درست در زماني به دست مي آيد كه اين دختران نوجوان ديگر شأني براي برخورداري از يك زندگي سالم و ايده آل ندارند.

اين نشريه در ادامه گزارش خود، با اشاره به چگونگي آشنايي و برقراري ارتباط اين دختران نوجوان با هم كلاس هايي پسرشان، طي گفتگويي با برخي از اين دختران به نقل از يكي از آن ها مي نويسد:

«اي كاش زمان به عقب بر مي گشت! اي كاش من به عنوان عضوي از خانواده در ميان والدينم جاي داشتم! اي كاش هنگامي كه زمينه هاي ايجاد يك ارتباط نامشروع برايم فراهم شده

بود، كمي هم به زندگي آينده ام مي انديشيدم و اين گونه به پايان خط نمي رسيدم!» «1»

آمارهاي نگران كننده فراوان در اين زمينه ارائه شده است كه براي رعايت اختصار از بيان آن صرف نظر مي كنيم؛ اما از آنچه گذشت، مي توان نتيجه گرفت كه: اولًا: روابط نامشروع و خانواده هاي پيش از ازدواج، در آغاز پديده اي رايج اما ناخواسته و زيانبار نزد افكار عمومي غرب بوده است و ثانياً: رواج اين پديده از نظر جامعه شناسان و روان شناسان اجتماعي غربي، ارتباط و همبستگي مستقيمي اجرا و تحقق گزاره هاي فمينيستي، به ويژه آزادي روابط زن و مرد، دارد؛ اما قضيه به همين جا ختم نمي شود.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 54

براي آگاهي دقيق از پيامدهاي اجتماعي اجراي مفاد گزاره هاي فمينيستي، به ويژه آزادي روابط و اختلاط زن و مرد، در غرب بايد جاده روابط نامشروع را تا پايان بپيماييم؛ به بيان ديگر، ناني كه ديدگاه هاي فمينيستي بر سر سفره غربي ها گذاشته اند، در ظاهر به گسترش روابط نامشروع ختم مي شود، ولي واقعيت پنهان آن سقط جنين، مواليد نامشروع، خشونت و تجاوز به زنان، خانواده هاي تك والديني (مادر و فرزند)، بيماري هاي عفوني، واخوردگي جنسي و گرايش به همجنس بازي، روسپي گري و فروپاشي بنياد خانواده است كه از آن به بحران اخلاق و خانواده در غرب ياد مي كنند. «1»

در اين جا از نمايي نزديك، با گوشه اي از ارقام و آمار موجود درباره پيامدهاي روابط غير رسمي در غرب آشنا مي شويم:

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 55

1- 2. نوزادان ناخواسته

بي شك مواليد نامشروع بديهي ترين پيامد روابط غيررسمي در غرب است. به گفته «اندره ميشل» در ايالت متحده آمريكا درصد متولدين

كودكان نامشروع سفيد پوست و غير سفيد پوست در يك دوره سي ساله بالا رفته است. از سال 1940 تا سال 1969 از صد كودك به دنيا آمده غيرسفيدپوست، هفده كودك نامشروع بوده و در سال 1969 اين درصد به 31 رسيده است و براي سفيد پوستان در دوره ياد شده افزايش از 2 درصد به 3/ 5 درصد مي باشد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 56

امروزه يكي از بزرگ ترين معضلات جامعه آمريكا حاملگي دختران نوجوان و زايمان هاي نامشروع آنان است. طي سال هاي 1982 تا 1988 نسبت دختران 15 تا 19 ساله آمريكايي كه سابقه آميزش جنسي داشتند، از 47 درصد به 52 درصد افزايش يافت و با توجه به اين كه اكثر آنان از وسايل پيشگيري از بارداري نيز استفاده نمي كردند، آمار مواليد نامشروع نيز افزايش چشمگيري يافت. «1»

نوزادان نامشروع، عقده هاي رواني و فشارهاي زندگي

حال كه جريان بحث، به ميزان فزاينده مواليد ناخواسته در غرب رسيد، بد نيست به واقعيتي تلخ در اين باره اشاره كنيم. مواليد نامشروع در كشورهاي غربي، سرنوشت شومي پيش رو دارند. آن ها محكوم اند كه در كنار مادر (خانواده هاي تك والديني)، اقوام و بستگان مادر يا در پرورشگاه ها زندگي سخت و پر مشقتي را سپري كنند و از آن بدتر، عنوان تحقير آميز و شكننده «بچه سر راهي و نامشروع» را تا پايان عمر بر دوش كشند. مواليد نامشروع به سهم خود عامل بسياري از بحران ها، ناامني ها و انحراف ها در جوامع غربي بوده و هستند كه امروزه قتل هاي خياباني و خودكشي هاي جوانان و ... معلول همين علت است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 57

2- 2.

سقط جنين

روابط غيررسمي و آبستني هاي ناخواسته راهي است كه در پايان به مواليد نامشروع يا سقط جنين مي انجامد؛ به بيان ديگر سقط جنين در كنار تولد مواليد نامشروع، آخرين ايستگاهي است كه روابط آزاد بدان منتهي مي شود؛ از اين رو، در كنار شمار روزافزون مواليد نامشروع آمار سقط جنين در كشورهاي غربي به ويژه دانش آموزان همواره رو به افزايش بوده است:

بنابر آمارهاي منتشر شده در سال 1993 هر ساله حدود يك ميليون زن نوجوان آمريكايي حامله مي شوند كه 40 درصد آنان داوطلبانه و 13 درصد آن به علت بيماري، اقدام به سقط جنين مي كنند و 47 درصد باقي، فرزند نامشروع خويش را به دنيا مي آورند. نرخ سقط جنين هاي قانوني كه در سال 1991 در آمريكا صورت گرفته 937/ 388/ 1 مورد بوده است؛ به سخن ديگر، در اين سال در مقابل هر هزار نوزادي كه متولد شده، 339 مورد سقط جنين صورت گرفته كه رقم بسيار بالايي است. «1»

اين پديده ناهنجار كه معلول روابط آزاد جنسي به ويژه اختلاط دختران و پسران دانش آموز است، خطري است كه جان شمار زيادي از زنان را تهديد مي كند؛ از اين رو، همان كساني كه ديروز از روابط آزاد و اختلاط دختران و

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 58

پسران دانش آموز (كه زمينه را براي روابط نامشروع و آبستني هاي ناخواسته فراهم كرده اند) حمايت مي كردند، امروزه فريادشان به وانفسا برخواسته است. در ماده 96 از اعلاميه پاياني چهارمين كنفرانس جهاني زنان (پكن 1995) آمده است:

سقط جنين هاي ناايمن جان شمار زيادي از زنان را تهديد مي كند و بيانگر مسئله اي خطير در بهداشت عمومي است؛ زيرا عمدتاً فقيرترين و

جوان ترين افراد در معرض بيشترين خطرها قرار مي گيرند.

سپس در بند دال از ماده 106 با عنوان «اقداماتي كه بايد اتخاذ شود» براي جلوگيري از اين پديده شوم آمده است:

بررسي و بازنگري قوانيني كه در بردارنده اقدامات جزايي عليه زنان است كه به سقط جنين غير قانوني دست زده اند، در پرتو مفاد بند 25/ 8 برنامه عمل كنفرانس بين المللي جمعيت و توسعه مي باشد كه بيان مي دارد: تحت هيچ شرايطي نبايد سقط جنين به عنوان روش تنظيم خانواده مطرح گردد و از دولت ها و سازمان هاي ذي ربط بين الدولي و غير دولتي مصرّاً درخواست مي شود تعهد خويش را به بهداشت زنان تحكيم بخشند و با پيامدهاي سقط جنينِ ناايمن به منزله يكي از نگراني هاي عمده بهداشت عمومي برخورد نمايند.

3- 2. گسترش روسپي گري و شيوع بيماري هاي مقاربتي

گسترش روسپي گري و بيماري هاي عفوني و مقاربتي را بايد از ضلع هاي ديگر مثلث شوم روابط آزاد جنسي برشمرد؛ به بيان ديگر، روابط آزاد جنسي

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 59

نقطه عزيمت و سكّوي پرش به سوي روسپي گري و بيماري هاي مقاربتي است. اين پديده به ويژه در بين دختران جواني كه به طور ناخواسته، آبستن و صاحب فرزند (يا فرزندان) نامشروع شده اند، شايع است؛ زيرا بدين وسيله فرصت هاي اشتغال و تحصيل را از دست مي دهند و براي تامين هزينه هاي زندگي و رهايي از فقر به خودفروشي رو مي آورند. ارتباط و همبستگي واقعي ميان سه پديده ياد شده به گونه اي است كه حتي مراكز رسمي بين المللي كه مروج روابط آزاد دختران و پسران بوده اند، نتوانسته اند آن را انكار كنند، بلكه به اشاره آن را تأييد كرده اند. اعلاميه

جهاني پكن (1995) در ماده 122 ضمن تاييد روابط و همبستگي ميان روابط آزاد و آميزش نامشروع، پيامدهاي روابط آزاد دختران و پسران (آبستني هاي ناخواسته و بيماري هاي مقاربتي) به ويژه در مدارس و آموزشگاه ها را هشدار مي دهد و براي كنترل اين عواقب زيانبار، طرح ها و برنامه هاي آموزش جنسي را توصيه مي كند؛ از سوي ديگر، همين اعلاميه خطرهاي مادر شدن زود هنگام دختران جوان و پيامدهاي آن (ترك تحصيل و از دست دادن فرصت هاي اشتغال) را كه به فقر شديد آنان ختم مي شود، گوشزد مي كند:

دختران نوجوان، هم از نظر زيست شناختي و هم از نظر ويژگي هاي رواني- اجتماعي در برابر سوء استفاده و خشونت جنسي و روسپي گري و نيز پيامدهاي روابط جنسي بي محافظه و پيش از بلوغ آسيب پذيرند. روندي كه هم اينك به راستاي تجربه زود هنگام جنسي پيش مي رود، همراه با فقدان

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 60

اطلاعات و خدمات، احتمال خطر آبستني هاي ناخواسته و بسيار زود هنگام، آلودگي به ايدز و ديگر بيماري هايي كه انتقالشان از طريق دستگاه جنسي است و نيز سقط جنين هاي نا ايمن را افزايش مي دهد. فرزند آوري زود هنگام همچنان يكي از موانع بهبود منزلت آموزشي، اقتصادي و اجتماعي زنان در همه نقاط جهان است. ...

روابط آزاد

افزايش نرخ روابط غيررسميافزايش نرخ خانواده هاي متشكل از مادر و فرزند (فرزندان) از دست رفتن فرصت هاي اشتغال و تحصيل براي دختران جوان مادر شدهفقر شديد اقتصاديخودفروشي (فحشا) بيماري هاي عفوني و مقاربتي

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 61

4- 2. افول ازدواج و تشكيل خانواده

براي بررسي پيامدهاي روابط جنسي آزاد در غرب، اينك بر اساس آخرين گزارش،

به سقوط آمار ازدواج و تشكيل خانواده در غرب مي پردازيم.

خانواده يكي از كهن ترين، گسترده ترين و كارآمدترين نهادهاي اجتماعي است. قدمت اين نهاد به آغاز زندگي بشر باز مي گردد. گستره خانواده به يك منطقه يا قبيله اختصاص ندارد، بلكه چتر جغرافيايي آن همه جوامع، ملل، قبايل و نژادها را در بر مي گيرد. اگر چه دنياي مدرن و فرهنگ مدرنيته، بسياري از عناصر و مولفه هاي سنتي زندگي اجتماعي را ناكار آمد و از صحنه خارج كرد، كاركردهاي متنوع، متعدد و انكارناپذير اين درخت كهن به گونه اي است كه سازمان هاي بين المللي در سال هاي اخير براي حفظ، احيا و گسترش آن در مقابل امواج سهمگين و خانمان برانداز فرهنگ مدرنيته سالي را به نام «سال خانواده» تعيين كردند.

ضعف و رخوت اين نهاد كهن و مبارك را هيچ جامعه اي بر نمي تابد. اين در حالي است كه فرهنگ مدرن در كشورهاي صنعتي غرب سر ناسازگاري با ازدواج و تشكيل خانواده گذاشته و آمار ازدواج و تشكيل خانواده در اين گونه جوامع در دهه هاي اخير سير نزولي شديدي داشته است. گزارش اداره كل غرب اروپا- وزارت خارجه- از آخرين شاخصه هاي جمعيتي اروپا خبر داده است. طبق اين گزارش در سراسر اروپا ازدواج قانوني در خطر انحطاط قرار دارد. نرخ ازدواج كه در سال 1980 به ميزان 3/ 6 در هر 1000 نفر بوده، اينك به 005% كاهش يافته است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 62

گزارش ياد شده كه به آمار و گزارش هاي «يورو استارت» (ارائه آمار كميسيون اروپا) مستند است، در جايي ديگر اعلام مي كند كه ميزان ازدواج در اروپاي مركزي و شرقي در فاصله سال هاي 1980 تا 1997

به طور فاجعه آميزي به نصف و حتي كم تر سقوط كرده است.

امروزه با توجه به كاهش شديد ازدواج در آمريكا، ساختار خانواده در اين كشورها با مشكلات متعددي رو به رو شده است. در مورد كاهش ميزان ازدواج در اين كشور همين بس كه 12 درصد از زنان 35 تا 39 ساله در سال 1991 هرگز ازدواج نكرده بودند. اين ميزان در سال 1998 تنها 2/ 6 درصد بود و در طي 10 سال تقريباً دو برابر شده است. «1»

علت ركود ازدواج و تشكيل خانواده در غرب

اكثر قريب به اتفاق كارشناسان و نظريه پردازان علوم اجتماعي، علت اساسي اين پديده را گسترش روابط آزاد و نامشروع جنسي پيش از ازدواج دانسته اند. ناگفته پيداست كه غريزه جنسي و نياز به محبت و عاطفه، از جمله علل و انگيزه هاي اصلي گرايش انسان به ازدواج و تشكيل خانواده است؛ از اين رو، جوامع انساني در طول تاريخ براي پاسخ گويي به نيازهاي جنسي و عاطفي بيشتر- نوعاً- به ازدواج و تشكيل خانواده روي آورده اند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 63

حال اگر نيازهاي مذكور از راهي آسان تر، كم هزينه تر، متنوع تر، با كم ترين مسئوليت فردي و اجتماعي تامين و تدارك شود، بديهي است كه ازدواج و تشكيل خانواده حداقل در بدو امر مطلوبيت خود را از دست مي دهد. روابط آزاد جنسي زن و مرد در غرب پديده جديدي است كه به سبب تنوع، تعدد و كم ترين مسئوليت قانوني طرفين، با استقبال عمومي روبه رو شده و توانسته است رقيب ديرينه خود (خانه و خانواده) را از صحنه خارج كند. يكي از جامعه شناسان معاصر ضمن تاييد نظريه فوق مي گويد:

«خانواده كه در غرب يكي يكي اين ابعاد را كه در گذشته داشت و امروز دارد از دست مي دهد، اصلي آن را فقط ارضاي نياز جنسي تشكيل مي دهد. حالا اگر اين نياز با توجه به بي بند و باري و انحطاط فرهنگي حاكم بر غرب، به راحتي قابل دسترسي باشد و فرد هر وقت و هرگونه كه خود خواست اين نياز را ارضا كند، ديگر چه ضرورتي دارد ازدواج كند؟ يعني واقعاً فلسفه تشكيل خانواده به دليل وجود مؤسسات بيروني كه نيازها را به راحتي برطرف مي كند، دارد از بين مي رود ...» «1»

گزارش مقايسه اي اداره كل غرب اروپاي وزارت خارجه نشان مي دهد به همان نسبت كه آمار روابط آزاد و نامشروع جنسي در كشورهاي غربي رو به

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 64

افزايش است، آمار ازدواج و تشكيل خانواده سير نزولي دارد. در اين گزارش كه مربوط به سال 1998 ميلادي است، آمده است:

بر اساس گزارشي كه از سوي يورو استارت- اداره آمار كميسيون اروپا- منتشر شده، تقريباً يك چهارم نوزادان در اتحاديه اروپا خارج از چهارچوب هاي زناشويي متولد مي شوند. اين تناسب در سال 1980 كم تر از 10 درصد بوده است. ... به گزارش «يورو استارت»، زندگي در شرايط غير زناشويي به طور فزاينده اي در حال رشد است. اين ارزيابي به خصوص در كشورهاي اسكانديناوي (كه مصداق برابري زن و مرد در آن سامان، بيش از ديگر كشورهاست) مصداق بيشتري دارد. در ايسلند از هر سه كودك متولد شده، دو نوزاد و در دانمارك رستوني، نروژ و سوئد نيمي از نوزادان خارج از پيمان هاي زناشويي متولد مي شوند. ... اين در حالي است

كه، همانطور كه بيان شد، در سراسر اروپا ازدواج قانوني در خطر انحطاط قرار دارد؛ نرخ ازدواج كه در سال 1980 به ميزان 3/ 6 در هر 1000 نفر بوده، اكنون به 005% كاهش يافته است.

فرانسيس، كاري و كريستين كوري در مقاله «ساختارهاي جديد خانواده» كه مجله پيام يونسكو به چاپ رسيده است، اين وضعيت (رواج و گسترش روابط آزاد جنسي و از هم پاشيدگي خانواده) را در غرب به صراحت از پيامدها و امتيازهاي نهضت برابري زنان اعلام كرده اند و مي نويسند: «نهضت زنان در ارتقاي مقام زن تا حد برابري او با مرد در به دست آوردن حق سقط

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 65

جنين و استفاده از وسايل جلوگيري از آبستني و آزادي عمل و آوردن خواسته هاي زن بيرون از كانون خانواده و دايره زناشويي پيشرفت كرده و موقعيت او را تحكيم كرده است. با اين شيوه آزاد زندگي، زنان ديگر مكلف نيستند به شيوه محدود و انعطاف پذير گذشته، ميان زوج بودن، مادر بودن و شغل داشتن يكي را برگزيند.» «1»

5- 2. همجنس گرايي

شيوه روابط آزاد و تعدد آن از علل عمده پديده واخوردگي جنسي و گرايش به همجنس بازي در كشورهاي صنعتي به شمار مي آيد. در حقيقت همجنس بازي و پيامدهاي آن مانند ايدز براي اولين بار در كشورهاي صنعتي به ويژه در آمريكا مشاهده شد؛ كشوري كه روابط زن و مرد و ارضاي نيازهاي جنسي در متنوع ترين، متعددترين و افراطي ترين شكل آن، آزاد و متداول است؛ تنها 65 درصد از آمريكاييان با همجنس بازي مخالف بوده و طبق آخرين آمار بيش از 80 درصد از مبتلايان به ايدز

در قاره آمريكا و اروپا زندگي مي كنند. «2»

برخي از فمينيست هاي معاصر، اين گونه روابط جنسي را جايگزيني براي «خانواده سنتي» در عصر برابري زن و مرد دانسته و از آن به عنوان «خانواده شاد» ياد كرده اند. «3»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 66

3. خشونت جنسي عليه بانوان

در جوامعي كه با نديدانگاري تفاوت هاي زيستي و طبيعي، روابط آزاد و برابر زنان و مردان تشويق و ترويج و بر آن پافشاري مي شود، روابط ناسالم و خشونت جنسي دو روي يك سكه اند؛ به بيان ديگر، در روابط آزاد زن و مرد اگر تمايل آنان به يكديگر دو سويه و متقابل باشد، به پيوندهاي مشروع و نامشروع ختم مي شود، اما اگر تمايل يك طرفه باشد و زن علاقه و تمايلي به ايجاد رابطه نداشته باشد، در بسياري موارد پديده اي با نام تجاوز و خشونت جنسي و در مواقعي آزار جنسي رخ مي نمايد. اين پديده در كشورهاي صنعتي غرب در دهه هاي اخير همواره رو به افزايش بوده است. در اين جا نيز جامعه شناسان و روان شناسان اجتماعي علت اساسي اين پديده را رابطه آزاد زن و مرد و به ويژه تحريكات زنانه معرفي كرده اند.

تمايل دو طرفه روابط نامشروع

روابط آزاد و برابر زن و مرد

مشكلات زنان و بحران اخلاقي

در كشورهاي صنعتي غرب

تمايل يك طرفه خشونت و آزار جنسي

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 67

دانيل سيلورمن (1978) از مشاوران بحران تجاوز درباره زناني كه مورد خشونت و تجاوز جنسي قرار گرفته اند، مي گويد: «چنين زناني پس از مدت كمي دچار پشيماني شده و خود را سرزنش مي كنند و پيوسته اين جملات را بر زبان جاري مي كنند: اي كاش آن لباس

را نپوشيده بودم تا جلب توجه كنم! اي كاش به او لبخند نزده بودم! ...» «1»

واقعيت هاي موجود نيز فرضيه فوق را تاييد مي كند. بررسي ها و تحقيقات اجتماعي در كشورهاي صنعتي غرب نشان مي دهد در اين گونه جوامع كه روابط زن با مرد آزاد است و زنان از پوشش مشابه مردان برخوردارند و هيچ محدوديتي ندارند، آمار خشونت جنسي و تجاوز به عنف رو به افزايش است. «ميشل اوبرمن» در مقاله اي در نشريه حقوق زنان بركلي به اين نتيجه مي رسد:

«اگر سقط جنين به صورت قانوني متوقف شود، زنان اصلًا نمي توانند زنده بمانند. علتش اين است كه فرهنگ آمريكا فرهنگ تجاوز است؛ فرهنگي كه در آن زندگي زنان به خاطر ترس از خشونت جنسي همه جا حاضر، محدود شده است ... همه زنان با خطر تهاجم جنسي مردان زندگي مي كنند و با خطر حاملگي ناخواسته.» «2»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 68

طبق آمارهاي سال 1992 در هرشش دقيقه يك بار يك تجاوز جنسي در آمريكا صورت مي گيرد. در برخي شهرهاي آمريكا همچون «سنت لوئيز» آمار تجاوز گزارش شده به زنان نسبت به هر 000/ 100 نفر از جمعيت در سال 1992، 1733 مورد بوده است كه آمار بسيار بالايي است. در شهرهايي همچون والاس، هرستون و نيويورك نيز آمار جنسي نسبت به ديگر ايالات بسيار بالا بوده است. «1»

از پيامدهاي ناگوار خشونت و تجاوز جنسي براي فرد و جامعه همين بس كه زنان قرباني تجاوز، از فشار رواني، عصبانيت و احساس گناه شديدي رنج مي برند. «بوركس» و «لينداهلموستروم» كه در اين زمينه به مطالعه و تحقيق پرداخته و اثر تجاوز را با عنوان «سندرم

ضربه تجاوز» مطرح كرده اند، واكنش قرباني را در اثر تجاوز به دو مرحله تقسيم مي كنند: 1. مرحله حاد 2. مرحله تجديد سازمان

در مرحله حاد، حالتي از گسيختگي و بي نظمي رواني در شيوه زندگي زن مورد تجاوز بروز مي كند و احساساتي از قبيل ترس، شوك، نگراني و احساس گناه شديد ديده مي شود. حادترين واكنش قرباني در برابر تجاوز، سردرگمي است. زنان پس از تجاوز، خود را كالاي صدمه ديده اي مي دانند كه از جامعه اخراج شده اند و جايي براي رفتن ندارند. در مطالعه وسيعي كه در آمريكا

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 69

صورت گرفت و در سال 1990 گزارش شد، «ينفيلد» و همكارانش بين تهاجم جنسي و افسردگي رابطه معنادار 93/ 12 درصد يافتند. اما در مرحله تجديد سازمان، زن مي كوشد آنچه را بر او گذشته است، فراموش كند و براي تحقق اين هدف، خود را به كارهاي عادي مشغول مي نمايد. مهم تر آن كه نگرش جامعه و به ويژه مردان به اين گونه زنان تغيير مي كند و با آنان به عنوان كالاي آسيب ديده برخورد مي كنند. عكس العمل پدران با دختران خود كه مورد تجاوز قرار گرفته اند، اين است كه آن ها را بايد از خانه اخراج كرد يا اين كه براي مدتي در منزل زنداني شوند. «سيلورمن»، در اين باره مي نويسد: اغلب اين زنان مورد تنفر و سرزنش همسران واقع شده اند و از نظر شوهرانشان زناني سهل انگار و بي اراده اند. «1»

پيامد ديگر آن بر جامعه زنان به گفته جامعه شناسان و آسيب شناسان غرب، ايجاد فضايي از ترس، نگراني و اضطراب بر جامعه زنان كشورهاي صنعتي است؛ به همين سبب، كشورهاي صنعتي غرب به ويژه

آمريكا از شعارهاي اوليه خود در باره حضور فيزيكي آزاد و برابر زنان در اماكن عمومي دست برداشتند و براي مصونيت و حفاظت از زنان، تدابير و محدوديت هاي اجتماعي را وضع و توصيه كردند. آنچه در زير مي آيد، فهرستي از «بايدها و نبايدها» براي زناني است كه سعي دارند خطر تجاوز جنسي را كاهش دهند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 70

اين فهرست را يكي از سازمان هاي زنان در ايالات متحده آمريكا منتشر كرده است:

1. خانه خود را تا آن جا كه ممكن است ايمن كنيد؛ قفل ها، پنجره ها، و درها بايد در وضع مناسبي باشند؛ اگر به آپارتمان يا خانه جديدي نقل مكان كرديد، قفل ها را عوض كنيد. واحد پيشگيري جنايت پليس محلي مي تواند در مورد ضرورت ضد دزد كردن محل سكونت، و در نتيجه ضد تجاوز كردن آن، شما را راهنمايي كند.

2. اگر تنها زندگي مي كنيد:

الف- چراغ ها را روشن بگذاريد تا تصور شود كه بيش از يك نفر در خانه زندگي مي كند.

ب- هنگامي كه به زنگ در جواب مي دهيد، وانمود كنيد كه مردي در خانه است (با صداي بلند بگوييد: «من نمي بينم چه كسي زنگ مي زند.»)

ج- نام كوچك خود را روي زنگ در يا دفتر تلفن ننويسيد، در عوض از حرف اول آن استفاده كنيد.

3. به طور كلي، از غريبه ها دوري كنيد و هرگز در را به روي يك غريبه باز نكنيد. هميشه از ماموران تحويل اجناس يا كارگران خدمات كارت شناسايي بخواهيد (كارت شناسايي آن ها مي تواند از زير در به داخل انداخته شود) اگر بچه ها در خانه زندگي مي كنند، مواظب باشيد كه آن ها در را به روي غريبه باز نكنند.

پرسش و

پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 71

4. اگر در يك خانه آپارتماني زندگي مي كنيد، تنها وارد يك زيرزمين متروك، گاراژ، يا اتاق رختشويي نشويد يا تنها در آن جا نمانيد.

نگاهي ديگر:

اگر به روابط زن و مرد از ديدگاه قرآن و اسلام بنگريم:

1. شخصيت و حقوق زن قابل احترام است. (ر. ك: سوره نساء، بقره)

2. روابط دختر و پسر قانون مند است و روابط نامشروع زن و مرد جايز نيست. «1» (ر. ك: سوره نور و قصص)

3. حريم خانواده محترم است.

4. اسلام به ازدواج و توليد نسل تشويق مي كند.

5. شغل متناسب با روحيه و وقت خانم ها با توافق شوهر جايز است.

در نتيجه، در جوامع اسلامي مشكلات فوق (رشد منفي جمعيت و مشكلات جنسي و ...) يا اصلًا وجود ندارد يا كم تر پديد مي آيد، و معمولًا در مواردي كه زن آزاري و مشكلاتي از اين قبيل وجود دارد، در اثر عدم رعايت قوانين و اخلاق اسلامي است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 73

فصل دوم: عشق

اشاره

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 75

عشق چيست و چرا بايد عاشق شويم؟

اشاره

پرسش:

عشق چيست و چرا بايد عاشق شويم؟ پاسخ:

مقدمه

عشق اصلي ترين ميل و گرايش انساني است كه انسان را سريع تر از هر چيزي به خوشبختي كامل مي رساند. عشق عامل بهسازي و تصفيه روح و روان بوده و همو است كه به زندگي زيبايي مي دهد. عشق بالاترين مقام را در زندگي دارد و در پرتو آن، زندگي لذت بخش مي باشد. اگر انسان به اين مقام برسد، ديگر بدون عشق زندگي نتوان كرد.

عشق را زماهي بايد آموخت

كه چون از آب گيرندش بميرد الف- تعريف عشق

معناي لغوي عشق: در كتاب هاي لغت چند معنا براي واژه «عشق» ارائه شده كه در اين جا به معناي مشترك بين آن ها اشاره مي كنيم:

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 76

عشق عبارت است از علاقه شديد يا محبت از حد گذشته. «1»

معناي اصطلاحي: علاقه به شخصي يا شيئي وقتي كه به اوج شدت برسد، به گونه اي كه وجود انسان را تسخير كند و حاكم مطلق وجود او گردد، عشق ناميده مي شود. «2»

در زبان عربي، واژه «عشق» در اصل از ماده «عشقه» است و عشقه نام گياهي است كه در فارسي به آن «پيچك» مي گويند كه به هر چيزي برسد، دور آن مي پيچد؛ مثلًا وقتي به گياهي ديگر مي رسد، دور آن چنان مي پيچيد كه تقريباً آن را محدود و محصور مي كند و در اختيار مي گيرد. يك چنين حالتي اثرش اين است كه بر خلاف محبت عادي، انسان را از حال عادي خارج مي كند، خواب و خوراك را از او مي گيرد و توجه را منحصر به همان معشوق مي كند؛ يعني او را از همه چيز مي برد و تنها به

يك چيز متوجه مي كند. اين تعريف عشق بيانگر حال معشوق است. «3»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 77

ب- منشا عشق

مقصود از منشأ عشق اين است كه در يك رابطه عاشقانه چه چيزي باعث مي شود كه يك شخص عاشق ديگري شود. آيا علت اصلي اين رابطه غيرعادي، نقص و كمبود در يكي و كمال و خوبي در ديگري است كه سبب كشش او به سوي خود مي شود؟ يا خير، علت اين رابطه «شباهت» است؛ يعني شكل هم بودن؟

در پاسخ به اين پرسش ديدگاه هاي گوناگوني مطرح است كه به گذري اجمالي بر آن ها بسنده مي كنيم.

1. منشا ارگانيكي؛ يعني عشق از تراوش غدد جنسي حاصل مي شود كه در اين صورت با استفاده از علم پزشكي قابل كم و زياد مي باشد. «1»

2. هدف جنسي منع شده منشا عشق است «2» (ديدگاه فرويد)؛ يعني علت عشق آن است كه ما از طرفي مصرانه خواستار رابطه جنسي هستيم و از سوي ديگر نيز از دست يافتن به اين هدف منع شده ايم كه در نتيجه اصطكاك اين دو برخورد، محبت و مهرباني حاصل مي شود؛ از اين رو، اگر رابطه جنسي كاملا آزاد مي بود، هيچ گاه كسي عاشق نمي شد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 78

3. عشق يك منشا فطري دارد.

4. تمايل انسان به كمال منشا عشق است. «1»

بررسي:

در اين جا اين مطلب قابل ذكر است كه منشا عشق به چند دليل نمي تواند ارگانيكي يا هدف جنسي منع شده باشد.

الف- عشق منحصر در عشق شهواني و جنسي نيست؛ زيرا موارد زيادي پيدا مي شود كه خلاف اين باشد؛ مانند عشق انسان به خداوند يا به خود و يا به گل

....

ب- اگر منشا عشق تراوش غدد جنسي باشد، بايد افراد پير هرگز عاشق نشوند، در حالي كه خيلي از افراد سن زيادي دارند و در عين حال عاشق هستند.

ج- اصلا عشق جنسي و شهواني عشق نيست، بلكه يك رابطه غريزي است كه در همه موجودات وجود دارد.

براساس عقيده صحيح، عشق يك منشا فطري دارد كه در اثر شناخت انسان نسبت به خوبي هاي موجود در يك شخص يا يك شئ و از سوي ديگر، نقصان آن ها در وجود خود، حاصل مي شود و هرچه اين شناخت كامل تر شود،

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 79

اين علاقه بيشتر مي شود تا جايي كه انسان را وارد معركه عشق مي كند و انسان حاضر مي شود براي به دست آوردن آن خوبي ها همه هستي خود را فدا كند.

د- واژه عشق در قرآن مجيد حتي براي يكبار هم به كار نرفته است؛ اما با اين حال كلمات و واژه هايي كه با اين مفهوم مترادف و رساننده معناي آن مي باشد، به شكل هاي گوناگون آمده است؛ مانند حبّ، ود، مودت و ....

ج- اقسام عشق

پيش از بيان اقسام عشق و بيان ديدگاه قرآن كريم در باره آن، ذكر چند نكته لازم است:

[قاعده يكم انسان اگر كسي را دوست داشته باشد، خويشاوندان و دوستان او را نيز دوست مي دارد و حتي شهر، لباس، باغ، نوشته و ساير چيزهايي كه با او ارتباط دارند، در نظرش محبوب است. [

قاعده دوم امور و اميال فطري از جهت شدت و ضعف داراي مراتبي هستند كه هر مرتبه اي از آن ها داراي اسم و آثار خاصي مي باشد و اين مراتب در افراد بشر مختلف است؛ از جمله اين

امور «محبت» است كه مراتب آن طبق تفسير آلوسي به شرح ذيل مي باشد. 1. هوي: نخستين مرتبه محبت «تمايل داشتن»؛

2. علاقه: محبتي است كه هميشه همراه و درون قلب است.

3. كلف: محبت شديد را گويند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 80

4. عشق: حب شديد يا افراط در محبت را گويند.

5. شعف: مرحله اي كه عشق به تمام زواياي قلب نفوذ كند.

6. تدله: مرحله اي كه عشق عقل انسان را مي ربايد.

7. هيوم: مرحله اي كه عشق انسان را بي قرار و بي اختيار مي كند و او را به هر سوي مي كشاند. «1»

تقسيم ديگر عشق

با توجه به منشأ عشق، عشق به اقسام زير تقسيم مي شود:

1. حقيقي؛

2. مجازي؛

3. سرابي، جنسي و كاذب. «2»

1. عشق حقيقي

به عشقي گفته مي شود كه معشوقش حقيقي باشد؛ يعني زيبايي هاي او نامحدود باشد و داراي هيچ گونه نقصي نباشد، و به ديگر سخن، عشق يعني پرواز انسان به سوي بي نهايت، يعني اتصال قطره به دريا «وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبَّاً لِلَّهِ؛ «3»

و [لي كساني كه ايمان آورده اند خدا را بيشتر دوست دارند.»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 81

2. عشق مجازي

عشق و علاقه اي واسطه اي به موجودات در راه خدا است كه هدف از آن رسيدن به عشق حقيقي مي باشد؛ يعني وسيله اي است براي رسيدن به معشوق حقيقي، و در واقع به خاطر معشوق حقيقي ابراز علاقه مي كند؛ مانند عشقي كه حضرت يعقوب را از درون مي سوزاند: «قَالُوا تَاللَّهِ تَفْتَأُ تَذْكُرُ يُوسُفَ حَتَّي تَكُونَ حَرَضاً أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهَالِكِينَ؛ «1» (فرزندان) گفتند: «به خدا سوگند، پيوسته يوسف را ياد مي كني تا بيمار مشرف به مرگ شوي يا هلاك گردي!»

3. عشق سرابي، جنسي و

كاذب

عشق به غير از معشوق حقيقي است، به گونه اي كه هدف از آن خاموش شدن غريزه جنسي و كام گرفتن از معشوق مي باشد نه رسيدن به معشوق حقيقي، و منشأ آن شهوت است؛ مانند «قَدْ شَغَفَهَا حُبّاً ...؛ «2» و زنان در شهر گفتند: «زن عزيز (مصر) از غلام جوانش تمنّاي كامجويي از وجودش كرده، و محبت (يوسف) در دلش جاي گرفت! قطعاً ما او را در گمراهي آشكاري مي بينيم.»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 82

قرآن سخن از عشق و محبت را با روشي خاص و با شيوايي و زيبايي تمام بيان مي كند، و آنچه لازم است از اقسام عشق و علاقه را در ضمن آيات يادآور مي شود و جالب اين كه در بين يكصد و چهارده سوره قرآن كه در بيشتر آن ها از عشق، محبت و مترادف هاي آن ها سخن رفته، يك سوره به تمامي به شرح حال يكي از اولياي خدا اختصاص يافته و در آن عشق و علاقه بيان شده است.

روح كلي و پيام هاي سوره يوسف:

1. عشق به خداوند مطمئن ترين مانع در برابر عشقهاي جنسي مي باشد و با سختي هايي كه دارد، معجزه آسا انسان را نجات مي دهد. «1»

2. عشق هاي كاذب معمولًا مقدمه اي براي عشق هاي حقيقي نيست، بلكه به ظلم و فساد مي انجامد. عشق زليخا به يوسف (ع) كه بيانگر نقطه اوج عشق شهواني و جنسي مي باشد، «2» به بيان قرآن آثاري چون خيانت، ظلم، فحشاء، رسوايي و مكر و حيله داشت. «3»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 83

نتيجه:

با توجه به بيان اقسام عشق و نظر قرآن كريم در اين باره، به اين نتيجه مي رسيم كه عشق

هديه اي الهي است كه در فطرت همه انسان ها به امانت گذاشته شده است؛ اما چگونگي بروز و استفاده انسان ها از آن متفاوت است؛ برخي با استفاده صحيح از آن به سعادت، خوشبختي و بالندگي و كمال مي رسند، ولي برخي ديگر با استفاده نادرست از آن به بيابان خشكيده شقاوت و بدبختي گام مي نهند و هر لحظه بيش از پيش از قافله انسانيت فاصله مي گيرند؛ همانند آتش كه بدون آن نمي توان زندگي كرد، ولي اگر به علت استفاده نادرست مقداري از آن در خرمني بيفتد، يك جا همه آن را نابود مي كند.

اين شيوه استفاده ما باز مي گردد به اين كه آيا ما در تشخيص و انتخاب معشوق، راه درست را پيموده ايم يا راه نادرست را. نكته قابل توجه كه به ويژه براي جوانان داراي اهميت مي باشد، اين است كه آيا عشق هاي خياباني مي تواند انسان را خوشبخت كند يا خير؟

پاسخ اين پرسش با توجه به تقسيم بندي عشق و آثار مترتب بر هر قسم آن آشكار مي شود.

قرآن كريم عشق را بارزترين صفات مومنين مي داند «1» و اصيل ترين عشق را، عشق حقيقي به معشوق حقيقي بيان مي كند و خداي تبارك و تعالي را به

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 84

عنوان معشوق حقيقي معرفي مي نمايد؛ زيرا خداوند است كه همه خوبي ها و زيبايي ها را در خود جمع دارد و در عشق نيز انسان دنبال خوبي ها و زيبايي ها مي باشد كه در معشوق وجود دارد و خود از آن ها بهره اي ندارد، و با عشق به معشوق مي خواهد كمبودهاي دروني خود را جبران كند و نهايت استفاده را از زيبايي هاي معشوق ببرد.

در اين جا اين پرسش مطرح مي شود كه اگر بيش از

يك معبود و يك معشوق در عالم وجود ندارد و عشق نيز فقط منحصر در عشق حقيقي است، پس عشق به ديگران به ويژه اولياي خدا چه صورتي دارد. پاسخ اين است كه خداوند عشق به اولياي خود به ويژه پيامبر اكرم و اهل بيت (ع) را در طول محبت خود بيان مي كند و آن دو را يكي مي داند. «1»

عشق سرابي و كاذب

عشق دروغين به جريان آب رودخانه اي كه از مسير اصلي خود منحرف شده، مي ماند كه اگر در مسير اصلي خود قرار نگيرد، خرابي هاي فراواني به بار مي آورد.

نمونه بارز اين عشق، عشق هاي خياباني، رابطه هاي غيرمشروع و دوستي هاي پنهاني است كه در بين برخي دختران و پسران جوان رواج دارد و

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 85

معمولا نتيجه اين دوستي ها نيز ناخوشايند است؛ زيرا اين نوع علاقه ها هدايت و عنايت الهي نمي باشد و به جاي اين كه وسيله اي براي اطاعت اوامر الهي و رسيدن انسان به همه خوبي ها مي باشد، سبب مي شود كه انسان لحظه به لحظه از زيبايي ها و خوبي ها فاصله بگيرد و معصيت الهي را مرتكب «1» شود، تا جايي كه خيلي از آن ها به قتل و جنايت و جدايي هاي غم انگيز و همچنين فروپاشي كانون گرم خانواده ها مي انجامد.

توجه به اين نكته ضروري است كه ما در اين جا نمي خواهيم اميال غريزي انسان را نفي كنيم و آن را ناديده بگيريم، اسلام هرگز با غرايز انسان خصوصاً غريزه جنسي مخالف نيست، بلكه چيزي را كه اسلام با آن مخالف است، افراط و تفريط در اين غرايز مي باشد؛ از اين رو، وقتي اين اميال غريزي تحت مديريت اسلام و هدايت الهي قرار بگيرند، اعتدال در

آن ها شكل مي گيرد و در آن صورت جامعه بشري به سعادت و سلامت همه جانبه مي رسد.

اينك مناسب است به سخن يكي از دانشمندان غربي به نام «اريك فروم» اشاره اي داشته باشيم. وي مي گويد:

«عشق جنسي فريبكارترين نوع عشق است. عشق جنسي در وهله اول، با احساس شديد گرفتار شدن اشتباه مي شود، در حالي كه اين احساس دلبستگي ناگهاني طبيعتاً عمرش كوتاه است وبعد از اين كه بيگانه اي از نزديك

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 86

شناخته مي شود، ديگر حجابي باقي نمي ماند و ديگر هيچ نوع نزديكي ناگهاني در كار نيست، تا براي رسيدن به آن كوشش شود.

در اين نوع عشق به مرور زمان اين نزديك شدن ها كاهش مي يابد و عاشق احساس مي كند كه آن كسي كه فكر مي كرد به او نزديك است، نه تنها نزديك نيست، بلكه فرسنگ ها با هم فاصله دارند؛ در نتيجه شخص هوس مي كند به سراغ بيگانه اي تازه برود و عشقي جديد را آغاز و تجربه كند و باز اين بيگانه بعد از مدتي تبديل يك آشناي تكراري مي شود و عاشق هميشه با خود مي گويد اين فرد كه اين بار از او خوشم آمده با قبلي ها فرق مي كند؛ اين يك چيز ديگر است.

بسياري از اوقات ما متوجه نيستيم و حال آن كه اين انگيزه هاي ناهشيار فعال اند، مخصوصاً در ابتداي جواني كه هنوز تجربه اين گونه محبت ها بسيار اندك است. حال اگر مثلا دو نفر كه قصد ازدواج دارند، تمام ارتباط خود را براساس اين نوع عشق پايه ريزي كنند، بي گمان دچار پيامدهاي آن نيز خواهند شد كه نمونه هاي آن در عشق هاي خياباني و طلاق هاي وحشتناك بعد قابل رؤيت است.» «1»

نكته پاياني اين

است كه، عشق سرابي، عشق نيست بلكه فوران اميال غريزي و شهواني است كه به صورت مقطعي بروز و ظهور دارد؛ زيرا در

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 87

حقيقت ريشه و سنگ بناي عشق، علم و شناخت است، و به طور طبيعي هر اندازه كه علم و شناخت عاشق نسبت به معشوق بيشتر شود به همان اندازه نيز عشق و علاقه اش بيشتر مي شود؛ زيرا ابعاد وجودي معشوق يكي پس از ديگري براي عاشق آشكار مي شود. بديهي است هر چقدر زيبايي هاي معشوق بيشتر باشد، عشق و علاقه عاشق به آن بيشتر مي شود و باعث استمرار اين رابطه مي باشد و اين مؤلفه فقط در عشق حقيقي وجود دارد، ولي عشق سرابيِ جنسي به چند دليل اين گونه نيست:

الف- هدف آن ارضاي شهوت است كه عمري كوتاه دارد و نمي تواند براي استمرار ايجاد انگيزه كند.

ب- ريشه و سنگ بناي عشق سرابيِ جنسي جهل و ناداني است كه از دريچه جادويي به نام چشم صورت مي گيرد؛ از اين رو، هر اندازه كه شناخت عاشق به معشوق بيشتر شود، فاصله و شكاف بيشتري ايجاد مي شود؛ زيرا زيبايي هاي اين معشوق محدود است و عشق نيز يك حالت روحي است كه دنبال نامحدود مي باشد. از سوي ديگر، زيبايي ها منحصر در اين فرد نيست، بلكه شايد اشخاص ديگر بهره اي بيشتر داشته باشند.

آثار عشق

هر يك از اقسام عشق داراي آثار و پيامدهاي خاص خود مي باشد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 88

آثار

عشق حقيقي:

1. رسيدن به درجات عالي انسانيت يا همان كمال نهايي؛ «1»

2. لذت بردن از عبادت؛

3. رهايي از گناه؛ «2»

4. سلامت و آرامش روحي و رواني؛ «3»

5. اطلاع بعضي از اسرار غيبي؛ «4»

6. رسيدن به مقام استجابت دعا؛ «5»

7. حلاوت سختيهاي زندگي؛ «6»

8. بندگي و عبوديت. «7»

در قرآن و سنت به تمامي آثار عشق به خداوند و اوليا خدا اشاره شده است، ولي به جهت اختصار از ذكر آن ها صرف نظر مي كنيم. پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 89

آثار عشق سرابي جنسي

عشق سرابي مانند راهزني ماهر داراي آثاري نامطلوب فردي و اجتماعي است كه به برخي از آن ها اشاره مي شود:

1. دوري از حق و حقيقت؛

2. مانع رسيدن انسان به كمال واقعي؛

3. كشيدن انسان به سوي انحراف و گناه و سقوط او از انسانيت؛

4. به انحطاط كشيدن فرد و جامعه؛

5. زود گذر بودن آن؛

6. سلب آرامش روحي و رواني از فرد و جامعه؛

7. فروپاشي كانون گرم خانواده؛

8. ايجاد روحيه، طغيان و سركشي در انسان؛

9. دوري انسان از اطاعت و بندگي؛

10. تيرگي قلب؛

11. ايجاد تضاد و تراحم اخلاقي در فرد و جامعه؛

12. توام بودن آن شكست و ناكامي هاي فراوان؛

13. ايجاد دغل بازي و عوام فريبي در جامعه؛

14. ايجاد قتل و غارت و تجاوز در جامعه. «1»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 90

پيشنهاد:

پس از بيان

اقسام عشق و آثار آن، اينك اين پرسش مطرح مي شود كه چرا بايد عاشق نشويم و چرا بايد عاشق شويم؟ شايد اين پرسش در ذهن افراد زيادي به ويژه قشر جوان وجود داشته باشد، و يا در مواردي موجب آزار آنان شود.

پاسخ اين پرسش در قالب يك پيشنهاد ارائه مي شود:

عاشق شويد اما در كمند عشق هاي ناپخته، جوان و كاذب گرفتار نگرديد، بلكه آن ها را نردباني براي زندگي سعادتمندانه و شناخت محبوب واقعي قرار دهيد:

عشق هايي كز پي رنگي بود

عشق نبود، عاقبت ننگي بود» لذت عشق، جوهر آدمي است و حيات بدون عشق ناممكن است؛ بلبل اگر نغمه سرايي دارد به عشق معشوق است و انگيزه وصال و درك لذت دارد. آنان كه همتي بلند دارند و به حقيقت مردان روزگارند، هرگز خويشتن خويش را در قفس تن اسير نمي كنند و جوهر وجودي خويش را در چنگال طبيعت و لذايذ پست مادي و شهواني گرفتار نمي سازند.

خشم و شهوت وصف حيواني بود

مهر و رقت وصف انساني بود «2» پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 91 بياييد لذت ببريم، اما از حقيقت و عشق حقيقي، از طهارت و پاكي؛ بياييد صفا كنيم در فضاي پاك تقوا، در محيطي آرام و

سالم، در اقيانوس پرهيزكاري، در جاي طهارت، در باران معنويت و در آبشار حقيقت. چه بسيار جواناني كه عشقشان پير، پخته و پايدار است، و چه بسيار پيراني كه عشق هاي جوان، ناپخته و ناپايدار در سر دارند. آنان كه دار و ندار خويش را در گرو تار مويي و خط و خالي مي گذارند و با يك نگاه ظاهري همه هستي خويش را مي بازند، عشقشان جوان و لذت شان بسيار گذرا و ناپايدار است، و هرگز به عشق حقيقي نخواهند رسيد؛ چرا كه محل عشق قلب انسان است و هر قلبي ظرفيت يك عشق را دارد. اين گونه نيست كه يك شخص دو قلب داشته باشد كه هم عشق به معشوق حقيقي داشته باشد و هم عشق به معشوق سرابي. «1»

اما آنان كه عاشق معبود و معشوق حقيقي هستند، معشوق آن ها هميشه و همه جا همراه آنان است، حتي در قبر و قيامت، و هرگز از لذت عشق جدا نمي شوند، حتي در فراي زمان و مكان.

پس عشق مذموم نيست، بلكه اگر منشأ عشق صحيح باشد، رويكرد عشق نيز صحيح خواهد بود و اگر رويكرد صحيح شد، آثار عشق صحيح مي شود.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 92

آنچه در اين جا مذموم است و مورد نكوهش قرار گرفته، عشق و لذت جواني نيست، بلكه جواني عشق و ناپختگي لذت است.

نه امروز بلكه در هميشه ايام سخن از عشق و عاشقي بوده، هست و خواهد بود؛ اما آنچه به ندرت يافت مي شده و مي شود، عشق حقيقي به

خداوند و اولياي او است و اين جاست كه فلسفه عشق براي ما روشن مي شود:

رسيدن انسان به كمال حقيقي و انسانيت و اين تنها در عشق حقيقي است؛ اما عشق حيواني سرابي است كه جنبه حيوانيت انسان رشد مي كند و نمي تواند عهده دار اين رسالت خطير باشد. مگر اين كه انسان عشق به مخلوقات الهي را در راستاي عشق الهي طلب كند و به دستور پروردگار به پدر، مادر، همسر و فرزند عشق بورزد و آن ها را مقدمه صعود به محبوب نهايي قرار دهد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 93

نظر قرآن درباره غريزه جنسي و لذت طلبي چيست؟

اشاره

پرسش:

نظر قرآن درباره غريزه جنسي و لذت طلبي چيست؟ پاسخ:

انسان گل سرسبد مخلوقات خداوند است كه همه نعمت ها براي او آفريده شده است: «هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُم مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً؛ «1» او كسي است كه همه آنچه در زمين است را براي شما آفريد» او است خدايي كه آنچه در زمين است براي شما (انسان ها) آفريد.»

اما استفاده از اين نعمت ها كه خداوند متعال در اختيار انسان قرار داده، مي تواند به دو گونه باشد:

الف- بهره بري مثبت از نعمت ها؛

ب- بهره بري منفي از نعمت ها.

براي مثال، «انگور» يك نعمت الهي است كه فوايد مثبت زيادي براي بشر دارد؛ مانند انواع ويتامين ها، ساختن كشمش، سركه، سركه شيره و ... و از همين انگور نيز مي توان شراب ساخت كه بهره بري منفي

از اين ميوه است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 94

اين دو بهره بري (مثبت و منفي) هر كدام علتي دارد و آن ستيز و كشمكش بين عقل و نفس است؛ عقل انسان و پيامبران الهي به بهره وري مثبت از اشيا دستور مي دهند، ولي هواي نفس و شيطان انسان را به سوي استفاده هاي منفي و نادرست از اشيا تشويق مي كند.

1. لذت طلبي

يكي از گرايش هاي فطري انسان گرايش به لذت طلبي، خوش گذراني و راحت طلبي است كه به طور طبيعي توام با رنج گريزي و فرار از درد و ناراحتي خواهد بود. قرآن كريم نه تنها وجود گرايش به لذت را در انسان انكار و يا آن را محكوم نمي كند، بلكه يك سلسله از تعاليم خود را بر اساس اين ميل طبيعي انسان مبتني مي سازد و در روش تربيتي خود از وجود آن بهره مي برد. در قرآن تعبيرهايي مانند «سعادت»، «فلاح»، «فوز» و مانند آن ها آمده بدين معنا كه انسان فطرتاً طالب سعادت و خوشبختي و كاميابي است و بايد به دستورهاي ديني عمل كند تا به گمشده و ايده و هدف حقيقي خود برسد. در برخي آيات نيز از تعبير ويژه «لذت» استفاده شده است، مانند آن جا كه

درباره بهشت صالحان مي فرمايد: «وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ؛ «1» هر چه را خودشان بدان ميل كنند و چشم ها لذت ببرند، در آن (بهشت موجود)

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 95

است؛» و آيات ديگر نيز مانند 15 سوره محمد و 17 سوره سجده و ... كه تعبيرهايي در همين راستا دارند.

در نتيجه، اصل اين كه انسان طالب لذت باشد، از نظر قرآن مورد تاييد و بي اشكال است؛ زيرا اين يك ميل فطري است؛ البته بديهي است كه قرآن هيچ گاه آن را رها و افسار گسيخته نگذاشته بلكه آن را در جهت صحيح خود هدايت مي كند.

لذت طلبي نكوهيده

پس از آن كه روشن شد قرآن وجود اين ميل را نامطلوب نمي داند، جاي طرح اين پرسش است كه با وجود اين ديد مثبت قرآني، چرا گاهي لذت طلبي مذمت و نكوهش شده است و آيا وجود اين گونه نكوهش ها و مذمت ها با اين ديدگاه قرآني قابل جمع است؟

در پاسخ به اين پرسش مي گوييم: مذمت ها و نكوهش هايي كه در اين زمينه و در رابطه با اين ميل انجام شده، به اصل لذت طلبي مربوط نمي شود تا با اين ديدگاه قرآني در تعارض باشد، بلكه منشأ اين نكوهش ها عواملي جنبي است كه به برخي از آن ها اشاره مي كنيم:

الف- فراموش كردن لذت هاي ارزنده تر؛ زيرا ممكن است انسان خود را در لذايذ آني و لحظه اي زودگذر غرق كرده و در آن متمركز شود و تمام همت خود را به هوس هاي كم ارزش تر متوجه نمايد و از

لذت هاي معنوي و برتر غافل شود و از كمال باز ماند. انسان از ميان لذت ها به جهت غفلت به دنبال

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 96

آن مقدار لذتي است كه برايش ممكن و ميسور است، ولي طبيعي است كه عقل، منطق و اختيار دارد و مي تواند از ميان همه انواع لذت ها با كميت ها، كيفيت ها و شدت هاي مختلف بهترين، شديدترين و عميق ترين لذت ها را در محدوده گزينش خود قرار دهد، ولي او گاهي در اين انتخاب دچار اشتباه و لغزش مي شود و بدون توجه به لذت هاي عميق و والاتر (لذت هاي معنوي) خود را با لذت هاي زودگذر مادي مأنوس مي كند.

ب- فرار از تلاش و كوشش: گاهي انسان به خاطر تن ندادن به سختي و كار و كوشش به طرف لذت هاي بي اهميت مي رود و در هوس هاي پست و كم ارزش تا حد افراط غرق مي شود. خداوند زندگي و رنج را توأمان آفريده است: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي كَبَدٍ؛ «1»

كه بيقين انسان را در رنج و مشقت آفريديم.» و از اين سختي در زندگي گريزي نيست، حال اگر كسي به خاطر فرار از كار و تلاش و زحمت خود را به تنبلي و تن پروري و لذت گرايي افراطي عادت دهد، لذتي گذرا به دست مي آورد، ولي از لذت هاي و الا و برتر چشم پوشي مي كند و با اين كار خود به يقين مورد مذمت و نكوهش قرار مي گيرد.

ج- كوتاهي در شكوفا كردن استعداد درك لذت هاي والاي انساني و اكتفا

كردن به لذت هاي طبيعي خود جوش نيز عامل جنبي ديگري است كه منشأ نكوهش لذات مي شود. بدان معنا كه انسان با عادت كردن به معنويات

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 97

مي تواند استعداد درك لذت ها را شكوفايي ببخشد، ولي به لذت هاي طبيعي گذرا اكتفا مي كند و اين لذت طبيعي چون در مقابل لذات معنوي كم ارزش است، سرزنش مي شود.

لذت حقيقي چيست؟

انسان بر اثر ممارست با زندگي مادي لذت هاي مادي اين دنيا را لذت حقيقي مي پندارد، ولي قرآن كريم (ضمن اين كه استفاده از زينت هاي دنيا را تاييد مي كند) لذت حقيقي را رسيدن به نعمت هاي اخروي مانند لقاء الله، محشور شدن با اولياي الهي، بهشت عدن و ... بيان مي كند. اگر كسي از ميان اين دو لذت، لذت هاي آني و لحظه اي و كم ارزش دنيايي را انتخاب كند، به لذت هاي ابدي و ارزشمند نخواهد رسيد و بايد دانست كه درك لذت حقيقي تنها با رياضت و عرفان حقيقي كه همان عمل صالح و انجام دادن واجبات و ترك گناه باشد، حاصل مي شود. در واقع لذت هاي آني كه لذت نيستند، بايد ترك كرد تا به لذت بالاتري رسيد؛ به قول شاعر:

اگر لذتِ ترك لذت بداني

دگر لذت نفس، لذت نخواني

2. غريزه جنسي

يكي ديگر از مجاري و موارد لذت انسان علاقه به همسر و ارضاي غريزه جنسي است. اسلام درباره

غريزه جنسي و چگونه استفاده كردن از آن و نيز محدوديت هاي فطري غريزه جنسي مطالب جالب و كمال آفريني دارد؛

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 98

از جمله اين كه زن و مرد در آفرينش، مكمل يكديگرند و مقتضاي فطرت انسان اين است كه هر يك از اين دو يعني زن و مرد نسبت به جنس مخالف خود گرايش جنسي دارد، ولي اين گرايش از ديدگاه قرآني داراي ويژگي هاي زير است:

1. گرايش به جنس مخالف بدان جهت است كه هر يك از زن و مرد مايه آرامش و آسايش يكديگرند. خداوند متعال مي فرمايد: «وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا؛ «1»

از نشانه هاي او اين است كه همسراني از (جنس) خودتان براي شما آفريد، تا بدان ها آرامش يابيد.»

2. گرايش براي توليد و تكثير نسل در متن آفرينش است كه حفظ و بقاي نوع انساني براي توليد نسل است. خداوند مي فرمايد: «الَّذِي خَلَقَكُم مِن نَفْسٍ وَاحِدَهٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيراً وَنِسَاءً؛ «2»

(همان) كسي كه شما را از يك شخص آفريد؛ و از او همسرش را آفريد، و از آن دو، مردان و زنان فراواني منتشر ساخت.» و نيز مي فرمايد: «وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيراً وَنِسَاءً؛ و از آن دو، مردان و زنان فراواني منتشر ساخت.»

بديهي است كه توليد نسل و فرزندان زياد با ازدواج صورت پذيرفته است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 99

3. راه صحيح تكثير نسل تنها تشكيل خانواده است و خانواده آثار بسيار پرارزش و والايي دارد.

استفاده از غريزه جنسي در چهارچوب ذكر شده (در قالب ازدواج قانوني) مطلوب و هماهنگ با فطرت انسان و غريزه طبيعي او است؛ اما اگر رفتار جنسي انسان از اين مرز تجاوز كرد، ارزش منفي پيدا مي كند و قرآن كريم نيز از چنين عملي به تجاوز تعبير كرده است: «وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ إِلَّا عَلَي أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ فَمَنِ ابْتَغَي وَرَاءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْعَادُونَ؛ «1»

و همان كساني كه دامانشان را (در امور جنسي) حفظ مي كنند؛ مگر در مورد همسرانشان يا آنچه (از كنيزان) مالك شده اند؛ كه در حقيقت آنان (در اين موارد) سرزنش نمي شوند؛ كساني كه فراتر از اين جُويند، پس تنها آنان تجاوزگرند.»

اگر بنا باشد هر انساني با هر فردي از جنس مخالفش كه بخواهد، رابطه جنسي داشته باشد، به يقين بنياد خانواده متزلزل و فحشا و منكرات در جامعه رواج و امنيت از بين خواهد رفت.

بنابراين، براي حفظ مصالح مترتب بر خانواده و دفع مفاسد مترتب بر بي بند و باري جنسي، لازم است همه افراد جامعه به اين محدوديت معقول و منطقي كه قرآن نيز بيانگر آن است، گردن نهند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 100

4. آزادي غريزه و بي بند و باري جنسي موجب اختلاط نسل هاست و با اختلاط نسل ها و نطفه ها

هدف از آفرينش انسان از بين خواهد رفت؛ زيرا هدف آن است كه انسان با عبادت خليفه خدا روي زمين شود و براي رسيدن به اين هدف به پاكي ذاتي نياز است، ولي اختلاط نسل بنياد معنويت و پاك بودن ذاتي كه لازمه خليفه اللهي است، را از بين مي برد.

5. گرايش به جنس موافق خلاف فطرت و نظام آفرينش است و در واقع يك نوع انحراف در گرايش جنسي به شمار مي رود. قرآن كريم همجنس گرايي را به قوم لوط نسبت داده و آن را يك ضدارزش معرفي نموده است. «1»

نتيجه: از بحث هاي گذشته روشن شد كه لذت جويي در فطرت انسان ريشه دارد و قرآن نيز كاميابي از زينت هاي دنيا را حق فطري انسان مي داند؛ اما لذت حقيقي تنها در اين دنيا نيست، بلكه لذت حقيقي را بايد لذت هاي معنوي دانست.

و نيز روشن شد كه استفاده از غريزه جنسي، فطري انسان است و قرآن نيز آن را تاييد مي كند؛ زيرا خداوند براي انسان همسري از خودش آفريده كه مايه آرامش او است، و او مي تواند تشكيل خانواده دهد و غريزه جنسي خود را از اين راه تعديل نمايد، ولي رها كردن اين غريزه مشكلاتي براي بشر به بار خواهد آورد؛ از جمله تزلزل بنياد خانواده، ايجاد اختلاط نطفه ها و دور شدن

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 101

از هدف خلقت؛ بنابراين، همان گونه كه دين امري فطري است، قوانين آن نيز در همه جا فطرت انساني را ملاحظه و محافظت

كرده است.

قوانين خداوند مانند نسخه پزشك است كه مصلحت بيمار را به خوبي مي داند، در حالي كه بيمار ممكن است ميل به خوردني هاي زيادي داشته باشد، ولي پزشك مصلحت نمي داند براي او تجويز كند؛ انسان نيز اين چنين است كه اگر طبق نسخه خداوند عمل كند، از نظر روحي، معنوي و حتي جسمي سالم مي ماند؛ اما اين انسان ميل و اشتها به چيزهاي فراواني دارد كه به صلاح او نيست و برخي از آن ها كشنده است و حق تعالي مصلحت انسان را بهتر مي داند كه موارد مضر را براي بشر تجويز نكرده است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 103

تحليل روان شناختي- قرآني رابطه ميان دختر و پسر چيست؟

اشاره

پرسش:

تحليل روان شناختي- قرآني رابطه ميان دختر و پسر چيست؟ پاسخ:

درآمد:

عقل و عاطفه دو نيروي ضروري براي زندگي بشري هستند كه به انسان عطا شده اند. خالق هستي به اقتضاي شرايط و شرح وظايف زن و مرد، آن دو را حكيمانه ميان آن ها تقسيم كرده است كه هر يك با تفاوت هاي طبيعي موقعيت هاي ويژه اي را براي زندگي انساني فراهم آورند.

در مورد وجود اين تفاوت ها، ميان روان شناسان ديدگاه هاي متفاوتي ارايه شده است. برخي مي گويند: از نظر رواني بين زن و مرد تفاوت هاي قابل ملاحظه اي ديده مي شود، به طور كلي مرد برون گر است، او فعال و مايل است بر دنياي اطراف چيره شود؛ در نتيجه فكر و ملموسات در او بيش از شور و

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 104

احساس رشد مي كند، در حالي كه زن بيشتر درون گرا و غير

فعال است و احساس بر او چيره است. «1»

در مورد نوع رابطه ميان زن و مرد از نظر يونگ- روان كاو مشهور- مسئله «جبران» مطرح است. توضيح اين كه: ميان رابطه زن و مرد حالتي مكمل گونه وجود دارد تا تضاد گونه. او بيان مي كند كه مردان و زنان اگر در درون خود حالت هاي تضاد، مثلًا مرد حالت زنانگي و زن حالت مردانگي، داشته باشد، نه تنها باعث جذب و عشق نمي شود بلكه باعث همرنگ شدن مي گردد؛ از اين رو، آنچه در خارج با آن رو به رو هستيم، رابطه اي تكميلي است كه توسط دوست داشتن ميان دو جنس مخالف حاصل مي شود و تمام كمبودهاي وجودي را نيز برطرف مي كند. «2»

به هر حال وجود مرد و زن در كنار يكديگر در صورتي كه همراه با ارتباطي سالم به دور از اضطراب باشد، خود عاملي در برقراري اعتدال روحي- رواني است كه باعث مي شود افراد از زندگي خود لذت ببرند.

آلپورت مي گويد: «داشتن هدف هاي دراز مدت، اكنون وجود آدمي را تشكيل مي دهد و شخصيت سالم را از شخصيت بيمار متمايز مي سازد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 105

«رابطه» مهم ترين نقش را در زندگي آدمي ايفا مي كند. شايد هيچ يك از ابعاد تجارب زندگي انسان به اندازه رابطه دو نفر سرشار از عاطفه و هيجان نباشد؛ همچنين است توانايي در برقراري روابط محبت آميز. از نشانه هاي شخصيت سالم است.» «1»

مفهوم شناسي:

تعريف: پژوهش در رابطه با ارتباط ميان فردي، از ديرباز مورد توجه دانشمندان و صاحب نظران تربيتي بوده است. براي روشن شدن موضوع به بررسي اين واژه مي پردازيم.

1. ارسطو درباره ي اين مفهوم چنين مي گويد: ارتباط (ريطوريقا) جستجو براي

دست يافتن به كليه وسايل و امكانات موجود براي ترغيب و اقناع ديگران است. ايشان مفهوم ارتباط را معادل فعاليت و عمليات هاي انفعالي دانسته است و بعيد نيست آنچه در نظر اين دانشمند بوده، ارتباط در صحنه هاي سياسي و اقتصادي باشد.

2. از نگاه روانشناسان اجتماعي و دانشمندان علوم ارتباطات انساني، ارتباط ميان فردي فرايندي است كه طي آن اطلاعات، معاني و احساسات از

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 106

طريق پيام هاي كلامي و غير كلامي با ديگران در ميان گذارده مي شود؛ يعني همان فرايند ارسال و دريافت پيام است. طبق اين تعريف، ارتباط يك مفهوم دو سويه است و بر تاثير و تأثّر ارتباط برقرار كنندگان بر يكديگر در يك سيستم دو سويه تاكيد مي كند.

3. در تعريفي ديگر چنين آمده است: ارتباط ميان فردي يك تعامل گزينشي نظام مند، منحصر به فرد و رو به پيشرفت است كه سازنده شناخت طرفين از يكديگر مي باشد و محصول اين شناخت، خلق معاني مشترك بين اعضا و طرفين ارتباط است. «1»

در تعريف سوم، انتخاب گري جزء مقومات تعريف است. اين تعريف بر اين تاكيد دارد كه نتيجه يك ارتباط، رسيدن به شناخت طرفيني از يكديگر و يك پيشرفت اجتماعي مي باشد. در ضمن در اين گونه ارتباطات، معاني جديد و قابل قبول طرفين خلق مي شود.

4. مقصود از دوستي دختر و پسر، رابطه اي نسبتاً صميمانه و گرم و عمدتاً پنهاني است كه از طريق ديدارهاي مخفيانه، رد و بدل كردن نامه و يا برقرار ساختن ارتباط تلفني بين دختر و پسر ايجاد مي شود. «2»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 107

جمع بندي: آنچه در اين مقال مورد نظر است،

مطلق برخوردهاي ميان دختر و پسر و برقرار كردن رابطه اعم از گفتاري و غيره مي باشد كه همراه با اهداف متفاوتي صورت مي پذيرد.

از آنجا كه بشر موجودي بالطبع اجتماعي است و لازمه جدايي ناپذير زندگي انسان ورود به عرصه اجتماع و برقرار كردن تعاملات ميان افراد است، در نظام ترسيم شده در قرآن كريم نيز بدان پرداخته شده و رابطه آنها به عنوان دو نيمه مكمل هم در نظام آفرينش جايگاهي را به خود اختصاص داده است. ولي در اينجا پرسشي مطرح مي شود كه آيا جامعه مورد نظر قرآن بسته و منحصر به حضور مرد در عرصه اجتماع است و يا جامعه اي باز و رها شده بوده و با هرگونه ايجاد رابطه ميان افراد موافق است و يا اين كه جامعه مورد نظر آن جامعه اي همراه با ارتباطاتي نظام مند و كارشناسي شده و هدفمند مي باشد كه بر اساس همين هدفمندي، احكام اجتماعي و فردي آن انشا شده است؟

در مواردي از آيات قرآن، چگونگي ارتباط ميان افراد جامعه، زن و مرد، به گونه اي حكيمانه بيان شده است كه با بررسي آنها مي توان درباره ي نگاه قرآن به موضوع به جمع بندي مناسبي دست يافت. ذكر اين نكته خالي از لطف نيست كه از نگاه قرآن كريم رابطه سالم ميان زن و مرد باعث ايجاد آرامش و سكون نفس مي گردد؛ آرامشي كه تمام دانشمندان مختلف تربيتي سال ها براي رسيدن به قاعده اي كه به آن بينجامد، فعاليت مي كنند، ولي بر اثر

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 108

تكبعد نگري نسبت به انسان تاكنون راه حلي نهايي ارايه ننموده اند. در آيه اي از قرآن كريم چنين آمده است: «وَمِنْ

آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا». «1»

در اين آيه شريفه، رسيدن به آرامش نتيجه يك تعامل سالم ميان مرد و زن به نام ازدواج دانسته شده است.

از سوي ديگر، از نگاه قرآن، با توجه به آيه ياد شده، يكي از مهم ترين اهداف خلقت بشر به دوگونه زن و مرد، آرامش بخشيدن و ماندگاري نسل انساني است؛ از اين رو، قوانين مطرح در اين نظام الهي نبايد با اين هدف اوليه خلقت مغاير باشد، بلكه بايد تكميل كننده و در راستاي اين هدف تعريف و انشا شود.

طرح آيات ارتباط

1. «قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكَي لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ» «2» اين آيه شريف به تمام مومنان دستور مي دهد كه در هنگام ارتباط با زنان از نگاه مستقيم بر حذر باشند. مي فرمايد: (اي پيامبر)، به مردان مؤمن بگو:

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 109

«چشم هايشان را (از نگاه حرام) فرو كاهند، و دامانشان را (در امور جنسي) حفظ كنند.»

در اين آيه، حفظ فرج به معناي جلوگيري از نظر افكندن به آن است. «1» ذكر حفظ فرج پس از فرو بستن چشم ذكر معلول بعد از علت است؛ زيرا هر كس به چشم چراني عادت داشته باشد، بدون شك آثار سوء آن از جمله از دست دادن عفت دامن گير او خواهد شد، و چون به غض بصر (پوشاندن چشم) عادت كنند، بدون شك اثر آن كه حفظ فرج باشد، به دنبال آن خواهد آمد. «2» در ادامه آيه، حكمت اين حكم بيان شده كه اين كار براي آن ها پاكيزه تر است و اين پاكيزگي هم براي فرد

است و هم اجتماع. در ادامه بحث براي اين كه كسي گمان نكند خداوند راضي مي شود محيط سالم اجتماع به انحطاط كشيده شود و يا روح و روان افراد دستخوش افكار ناسالم گردد، با يك جمله تهديدآميز مي فرمايد: «خداوند به آنچه مي سازيد، آگاه تر است». تعبير به ساختن به جاي «يعملون» مي تواند اشاره به بازتاب اين عمل در اجتماع باشد؛ يعني آنچه شما انجام مي دهيد، باعث بروز و ظهور يك انحراف اجتماعي است و خداوند نسبت به آن آگاهي كامل دارد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 110

2. «وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا ....» «1» در ادامه دستور به مردان، براي چگونه ارتباط برقرار كردن، روي سخن را به نيمه ديگر افراد اجتماع كرده و وظايف مفصل تري را براي آن ها بر مي شمارد:

الف- «قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ»

اين قسمت، زنان مومن را به بازداشتن چشم خود از نگاه به مردان نامحرم امر مي كند؛ زيرا نظر افكندن به محيطهاي شهوت آلود باعث ايجاد اختلال در سيستم عصبي شده و ذهن بيننده را براي مدتي به خود مشغول مي كند و همان گونه كه در آيه قبل بيان شد، بازتاب و آثار اين عمل، زير پا گذاشتن عفت و سلامت انساني است.

همان گونه كه گذشت، نگاه از جمله عواملي است كه مي تواند غريزه جنسي را به حركت در آورد. «فرويد» منشأ تمام بيماري هاي عصبي را غريزه جنسي مي داند و تظاهرات مرضي در اين گونه بيماران را فعاليت هاي جنسي بيمار گونه آن ها بيان مي كند. «2» از ديدگاه اين روانكاو، عوامل بر انگيختگي ميل

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه

جوانان، ج 7، ص: 111

جنسي مشتمل بر عوامل بيروني و دروني است. فكر زياد، دقت زياد و بيش از اندازه بر يك موضوع جنسي از جمله عوامل دروني تحريك ميل جنسي به شمار مي آيد؛ اين همان چيزي است كه در اين آيه شريفه در دو كلمه پر مغز بيان شده است كه عمل به آن بيمه شدن جامعه انساني در برابر انحراف را به دنبال دارد.

از جمله عوامل بيروني در تحريك جنسي افراد، جذبه هاي موجود در جنس مخالف است؛ به عبارت ديگر، آنچه باعث جلب نظر مي شود، زيبايي جنس مخالف و بروز دادن و در معرض قرار دادن اين زيبايي است. اين لذت در نگاه، كه به علت زيبايي فرد مقابل ايجاد مي شود، به مرور زمان حالت صعودي پيدا مي كند و اگر اين حالت به نااميدي بينجامد، چيزي جز درد و اندوه دروني را به دنبال نخواهد داشت. «1»

با توجه به اين بيان معنا و هدف آيه از بيان غض بصر و حفظ فرج به نهايت وضوح مي رسد و معلوم مي شود كه اين حكم نيز در راستاي همان هدف كلي خلقت كه رساندن جامعه به آرامش رواني است، وضع شده است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 112

ب- «وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا»

زنان مومن بايد درباره آشكار شدن زينت ها نهايت دقت را به كار بندند. آنچه در اين مسئله مهم است و برخي مفسران نيز بر آن تاكيد دارند، اين است كه اظهار محل زينت؛ مراد از نهي خداوند است نه خود زينت زيرا اظهار زينت حرام نيست، بلكه آنچه حرام است، به نمايش گذاردن محل آنهاست. «1»

علت بيان اين حكم بعيد

نيست كه ناظر به يكي از غرايز مهم نهفته در زنان به نام «تبرج» و «خود آرايي» باشد. همه زنان به طور طبيعي به خودآرايي و دل ربايي تمايل دارند. به اين مسئله در آيه ديگر چنين اشاره شده است:

ج- «وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّهِ الْأُولَي» «2» شهيد مطهري در اين باره مي گويد: «اما علت اين كه در اسلام پوشش اختصاص به زنان يافته است، اين است كه ميل به خودنمايي و خودآرايي مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب ها و دل ها مرد شكار است و زن شكارچي؛ هم چنان كه از نظر تصاحب جسم و تن زن شكار است و مرد شكارچي.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 113

ميل زن به خود آرايي از اين نوع حس شكارچي گري او ناشي مي شود. در هيچ جاي دنيا سابقه ندارد كه مردان لباس هاي بدن نما و آرايش هاي تحريك كننده به كار برند. اين زن است كه به حكم طبيعت خاص خود مي خواهد دلبري كند و مرد را دلباخته و به دام خود اسير كند.» «1»

وجود غريزه تبرج و آثار آن از ديد دانشمندان روان شناس نيز پنهان نمانده است. «لمبروزو»- روان شناس معروف ايتاليايي- در اين باره مي گويد: «در زن علاقه به دلبر بودن و دل باختن، مورد پسند بودن و مايه خرسند شدن بسيار شديد است.» در جاي ديگر مي گويد: «يكي از تمايلات عميق و آرزوهاي اساسي زن آن است كه در چشم ديگران اثري مطلوب بخشيده و به وسيله حسن قيافه، زيبايي اندام، موزون بودن حركات، خوش آهنگي صدا، طرز تكلم و بالاخره شيوه خرام خود، مطبوع قرار گرفته، احساسات آن ها را تحريك و روحشان را مجذوب سازد.» «2»

پس

وجود غريزه خودآرايي در زنان امري مسلم مي باشد. حال خداوند حكيم از آن جا كه به اين مسئله علم و آگاهي داشته و پيامد آن را در اجتماع انساني مي دانسته است، با يك حكم «منع اظهار زينت» جامعه رو به سعادت بشري را از خطر انحراف جنسي و درنتيجه بروز اختلالات رواني نجات داده

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 114

است؛ البته در اين مورد راه افراط را در پيش نگرفته و جايي را كه احتمال ريبه و خطر انحراف نبوده، استثني كرده است.

د- «وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَي جُيُوبِهِنَّ»

در ادامه آيه خداوند موضوع پوشش را مطرح كرده و مي فرمايد: بايد اطراف مقنعه خود را بر سينه ها انداخته و فضاهاي خالي را پر كند. از نظر اسلام تمام بدن زن جزء عورت او به شمار مي رود؛ يعني تمام اندام زن باعث تحريك جنس مخالف مي شود. فيزيولوژيست ها و روانشناسان در مقام مقايسه زن و مرد به اين مطلب تصريح كرده و گفته اند: ميان زن و مرد در تمام سلول هاي آن ها تفاوت وجود دارد. در توضيح آيه بايد گفت:

«زن مظهر جمال و مرد مظهر شيفتگي است و طبعاً بيش از مرد در معرض چشم چراني قرار مي گيرد. جهت حفظ سلامت رواني جامعه بر حفظ پوشش و عدم تحريك غرايز در روابط اجتماعي تاكيد شده است. اين كه در آخر آيه مي فرمايد: «لعلكم تفلحون» نشانگر اين مهم است كه عدم تحريك غرايز در روابط اجتماعي به رستگاري و سعادت افراد جامعه مي انجامد.» «1»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 115

- «وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ»

زنان مومن نبايد به گونه اي پا بر زمين بكوبند كه

زينت هاي آن ها به صدا در آيد و باعث جلب نظر افراد اجتماع گردد. اين نيز در راستاي غريزه تبرج و خودآرايي صادر گرديده و باعث نوعي پيش گيري از اختلالات رواني در اجتماع است.

3. «يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلَا مَعْرُوفاً» «1»

در اين آيه شريف، خداوند شرط ديگر را در رابطه ميان فردي بيان مي كند. در مورد ارتباط زن و مرد آنچه مهم به نظر مي رسد، اين است كه با توجه به ويژگي هاي خاص زنان در لطافت و ظرافت هاي جسمي و روحي و ... نبايد در روابط اجتماعي و سازماني، جذابيت زن واسطه ارتباط قرار گيرد، چه جذابيت چهره و چه جذابيت كلامي. براي رعايت اين امر، قرآن كريم در اين آيه چگونگي ارتباط كلامي زنان با مردان را مطرح كرده است؛ البته ممكن است كسي گمان كند كه اين آيات خاص زنان پيغمبر اسلام (ص) است، ولي اين برداشت به چند دليل مردود و آنچه مورد نظر آيه است، عموميت حكم مي باشد؛ زيرا اولًا: در آيه علت حكم بيان شده و توسعه و محدوده حكم، دار و مدار دليل حكم است و دليل

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 116

مذكور در آيه دليل عام و گسترده مي باشد. مي فرمايد: «فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ» كه تعميم آن نشان مي دهد احكام مذكور به زنان پيامبر (ص) اختصاص ندارد.

ثانياً: اين كه خداوند زنان پيامبر (ص) را مخاطب قرار داده نشان از غلظت و شدت حكم نسبت به زنان ديگر است؛ زيرا زنان پيامبر (ص) از لحاظ حقوقي حكم مادر مومنان را دارند؛

از اين رو، اساساً بعد از پيامبر (ص) ازدواج با آن ها حرام است.

افزون بر آن، هيبت پيامبر خدا (ص) بر همسرانش سايه افكن است و لذا كسي جرات نمي كند خيال هوسراني در ارتباط با آن ها در سر بپروراند؛ از اين رو، ضعيف ترين موردي كه احتمال سوء استفاده در مورد آن مطرح مي شود، زنان پيامبر (ص) است و خداوند با مورد خطاب قرار دادن آن ها حكم را به طريق اولويت به همه جامعه سرايت داده است. «1»

در اين آيه، خداوند از خضوع و طنازي زنان در گفتار با غير محارم كه ممكن است در قالب شوخي و لطيفه گويي مصداق پيدا كند، نهي كرده است؛ زيرا اين گونه ارتباط باعث حركت شهواني گرديده و افكار اجتماع را به خود مشغول مي كند و همان گونه كه گفته شد، برخي روان شناسان اين گونه

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 117

رفتارها را باعث ايجاد فكر زياد و دقت بيش از اندازه دانسته و معتقدند كه موجب فعاليت هاي جنسي و در نتيجه اضطراب و تشويش رواني مي گردد، و جامعه اي اين چنين، بيمار، راكد و به دور از هرگونه فعاليت رو به رشدي است كه با هر عامل بيروني آسيب مي پذيرد.

با توجه به اين آيات كه قوانين و مقررات مربوط به پوشش زن و شيوه رفتار او در اجتماع را مطرح كرده و نيز با توجه به احكامي كه مالكيت زن را به رسميت شناخته و بسياري از حوادث تاريخي مستند، از زمان حكومت نبوي و علوي و ديگر ائمه كه در تاريخ بيان گرديده، اصل ارتباط ميان زن و مرد از نگاه قرآن امري مسلم و ثابت شده

است «1» و نگاه دين نگاهي اعتدالي، و قرار دادن شرايط ارتباط به هدف جلوگيري از هرج و مرج هاي روحي- رواني اجتماع مي باشد.

بررسي مؤلفه هاي ارتباط:

هر ارتباطي مؤلفه هايي دارد كه برخي از آن ها عبارت اند از:

1. برقرار كنندگان ارتباط؛

2. پيام: همان محتواي ارتباط است كه منظور ارتباط كنندگان را روشن مي كند. پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 118

3. رسانه: منظور شيوه خاص برقراري ارتباط است.

4. كانال: آنچه ارتباط برقرار كنندگان را به هم پيوند مي دهد و رسانه را در خود جاي مي دهد.

5. انگيزه ارتباط: در اين بحث مي تواند عشق ورزي و ابراز علاقه باشد.

وجود اين مولفه ها نشان دهنده ارتباطي هدفمند است.

آنچه از آيات شريف استفاده شد، شرايط برقرار كنندگان ارتباط است، ولي از فحواي اين آيات فهميده مي شود كه پيام ارتباط نيز نبايد به گونه اي باشد كه باعث تحريك شهوات جنسي گردد؛ زيرا در غير اين صورت هدف از وجود شرايط تامين نمي گردد.

از برخي آيات استفاده مي شود كه تعدادي از شرايط ياد شده مانند پوشش زن، ناظر به ارتباط حضوري زن و مرد است و شرايطي مانند نوع سخن گفتن مي تواند ناظر به ارتباط اعمي (حضوري و تلفني) باشد؛ البته بيان علت حكم مي تواند ناظر به محتواي ارتباطات نامه اي نيز باشد؛ زيرا به كار بردن جملات شهوت انگيز نيز مشمول نهي ياد شده مي شود.

به هر حال آنچه از نگاه قرآن مهم است، سالم سازي جامعه است لذا بايد از هرگونه ارتباطي كه منجر به از بين رفتن آرامش روحي افراد اجتماع مي گردد خودداري شود.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 119

نگاه افراطي به ارتباط

در مورد ارتباط ميان دختر و پسر در محيط اجتماع و

عرف مردم ضرب المثلي وجود دارد كه دختر را به پنبه و پسر را به آتش مانند مي كند كه بدون شك در صورت نزديك شدن آن دو به يكديگر، پنبه شعله ور مي شود. اين ضرب المثل به عنوان يك گزاره رفتاري و يك الگوي اجتماعي در ميان افراد جامعه وجود دارد. خانواده ها با اين گزاره رفتاري به تربيت و خط دهي فرزندان اهتمام مي ورزند، در حالي كه اين سخن به معناي ناديده گرفتن اراده و اختيار انسان و پايين آوردن شخصيت والاي انساني افراد در حد جمادات است كه امري غير صحيح و به دور از دليل مي باشد. آنچه مهم مي نمايد اين است كه بايد رفتارها و ارتباطات داراي مرز و همراه با رعايت اصول برخاسته از شرع باشد كه در اين فرض، ارتباط هيچ منعي ندارد. در تربيت فرزند مهم اين است كه معرفت بخشي مناسب و به جا انجام پذيرد؛ يعني والدين بايد تلاش كنند نوجوان و جوان خود را در خود نگهداري، بصيرت لازم ببخشند؛ «1» يعني لازم است والدين علت نهي و يا امر خود را در مورد رفتارهاي مختلف بيان كنند تا فرزند در يك سردرگمي تربيتي قرار نگيرد؛ امري كه در موارد مختلف مورد اهتمام قرآن كريم بوده و به عنوان اصلي متقن مورد اشاره قرار

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 120

گرفته است. قرآن در هر زمينه اي نخست معرفت بخشي مي كند و در مرحله بعد، حكم خاص آن را بيان مي نمايد. «1»

در نتيجه لازم است براي ساختن جامعه اي سالم و متعادل در وهله اول به افراد شناخت و بينش رفتاري صحيح داده شود تا رفتارها كوركورانه و آسيب

پذير نباشد.

پيامد دور شدن از واقعيت:

دور شدن از واقعيت موجود ميان تفاوت هاي فردي در بين زن و مرد و پيروي از اصول غير متقن و تك بعد نگري افراد در ميان جوامع غربي پيامدهاي جبران ناپذيري را براي زنان جامعه به همراه داشته است. توضيح اين كه:

جنبش اجتماعي دهه 1960 م به تغييرات بنيادي در كيان خانواده انجاميد. جنبش آزادي زنان آن ها را به كار بيرون از خانه ترغيب نمود. جنبش ضد فرهنگي، رهيافت هاي جديدي در روابط جنسي مطرح كرد كه در نتيجه آن، زوج هاي بسياري بدون ازدواج با هم زندگي مي كردند. در اين زمان، خانواده هاي نامتعارفي از قبيل خانواده هاي تك والديني و زندگي همجنس گراها

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 121

به پديده شايع تبديل گرديد. برخي پيامدهاي اين خانواده ها در غرب عبارت اند از:

1. افزايش چشمگير شمار كودكان نامشروع؛

2. افزايش چشمگير مسائل روان پريشي بين كودكان و والدين مجرد؛

3. افزايش خط خشونت و آزار كودكان؛

4. افزايش مشكلات مربوط به سلامت كودكان و والدين مجرد؛

5. افزايش آسيب هاي آموزشي و تحصيلي؛

6. افزايش احتمال استفاده از مواد مخدر همراه با هزينه هاي اجتماعي آن؛

7. افزايش ميزان جرايم اجتماعي. «1»

بايد تذكر داد كه اين گونه پيامدها، بار اقتصادي و اجتماعي سنگيني بر دولت هاي تحميل كرده است.

علت برقراري روابط دوستانه ناسالم دختر و پسر

برقراري اين گونه ارتباطات فرايند عوامل گوناگوني است كه برخي از آنها عبارت اند از:

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 122

1. ضعف بينش مذهبي

نوجوان يا جواني كه از لحاظ بينشي قائل به مرز بين محرم و نامحرم نيست، آمادگي بيشتري براي گرفتار آمدن در چنين دامي را دارد. اين مشكل در صورتي رفع مي شود كه والدين به بينش دهي صحيح به

فرزند رو كنند و اوامر و نواهي خود را با دلايلي همراه سازند.

2. عدم رعايت حجاب

ضعف بينش مذهبي در دختران باعث بي توجهي به مسئله پوشش و حجاب سالم مي گردد. از آن جا كه غريزه تبرج امري طبيعي در دختران است و از سوي ديگر، دختر جوان توجهي به مهار و كنترل اين غريزه از نگاه شرع ندارد بي حجابي در جامعه امري رو به رشد مي گردد كه پيامد اوليه آن چيزي جز ارتباطهاي غير اخلاقي چيزي نيست.

3. آرايش هاي غير مناسب دختران

دختر خود موجودي جذاب و ذاتاً باعث تحريك نگاه هاست. اگر اين شخص به آرايش ظاهري مبادرت ورزد و در اجتماع ظاهر گردد، اين جذابيت دو چندان شده و باعث جلب توجه جنس مخالف مي شود، و نهي شارع مقدس از نمايان كردن آرايش زنان در اجتماع، حكمي براي كنترل ارتباطات نامشروع مي باشد كه بايد به آن بيشتر توجه شود.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 123

4. وجود الگوهاي منحرف

سن نوجواني و زمان گذر از آن، حساس ترين دوران زندگي هر فرد به شمار مي آيد. در اين دوران، هر نوجوان به دنبال معيار و الگويي براي رفتار خود است، و چنانچه در اين الگوگيري مشورت داده نشود، ممكن است الگويي را برگزيند كه او را به سوي انحراف سوق دهد. قرآن كريم نيز به اين مهم توجه نموده و در چند مورد به معرفي الگوهاي رفتاري مناسب اقدام كرده است. آياتي كه حضرت ابراهيم (ع)، پيامبر اكرم (ص) و زنان فرعون و حضرت مريم (س) را معرفي مي كند، از اين قبيل است.

عوامل ديگري نيز در اين روند ارتباطي مؤثر است؛ عواملي از قبيل

سهل انگاري برخي مادران و بي خبري پدران، اشتغالات فراوان والدين، وجود مشكلات عاطفي در خانواده و دلايل جنسي و زياد شدن سن ازدواج. «1»

پيامدهاي دوستي ناسالم دختر و پسر

ارتباط هايي كه از راه غير صحيح و به دور از اصول مطرح در اين گونه ارتباطات ايجاد مي شود ممكن است در پي دارنده پيامدهايي باشد كه جبران آن براي افراد ممكن نباشد. در يك نگاه اجمالي برخي از اين پيامدها را مي توان چنين برشمرد:

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 124

1. نگراني برملا شدن اين ارتباط

اين گونه روابط از آن جا كه به دور از چشم والدين برقرار شده است، در هر دو طرف يك حالت ترس و اضطراب به خاطر آشكار شدن آن به وجود مي آيد كه مي تواند در روند سالم زندگي فردي شخص تاثيري منفي بر جاي گذارد.

2. نگراني والدين

اين نگراني پس از آشكار شدن ارتباط فرزند با ديگران براي آن ها حاصل مي شود و باعث روان پريشي افراد خانواده مي گردد و زندگي سالم آن ها را دچار نگراني و اضطراب مي كند.

3. افت آموزشي و ترك تحصيل

با توجه به آزمايش هاي ميداني كه صورت گرفته، اين گونه ارتباطات باعث بروز عشق و عاشقي و افتادن به ورطه خيال مي شود كه نتيجه آن در اغلب موارد افت شديد تحصيل و در مواردي نيز ترك تحصيل است.

4. ابتلا به افسردگي

برقراري عاطفي اين گونه روابط در سن نوجواني از آن جا كه اغلب به ازدواج نمي انجامد، فرد را دچار افسردگي مي كند. اسلام با انشاي

حكم ازدواج موقت به عنوان حكمي ثانوي و همراه با شرايط خاص، اين معضل را معالجه كرده كه لازم است در اين زمينه تحقيقي مستقل ارائه شود.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 125

5. خودكشي

6. انجام ازدواج هاي عشقي

اين گونه ازدواج ها جنبه عقلاني ندارد و صرفاً عملي عاطفي محسوب مي گردد و به گفته بسياري از روان شناسان عشق اوليه معمولًا پايدار نمي ماند؛ از اين رو، در بيشتر موارد به طلاق و جدايي مي انجامد؛ به گفته مولوي:

عشق هايي كز پي رنگي بود

عشق نبود عاقبت ننگي بود 7. برقراري ارتباطات جنسي نامشروع

8. احتمال استمرار جنسي نامشروع بعد از ازدواج. «1»

ذكر نمونه قرآني از يك ارتباط سالم

در پايان به جاست كه به يك نمونه قرآني در مورد ارتباط سالم بين دختر و پسر اشاره شود. در اين داستان جواني است به نام موسي (ع) كه به شهر مدين وارد شده است. او پس از ورود بر سر چاه شهر مي رود و گروهي از مردم را مي بيند كه براي آب دادن به چهارپايان خود جمع شده اند. در اين هنگام دو دختر را مي بيند كه كناري ايستاده و از گوسفندان خود مراقبت مي كنند و

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه

جوانان، ج 7، ص: 126

به چاه نزديك نمي شوند. در اين حال جوان به سوي آن ها گام برمي دارد و علت كناره گيري آن ها را جويا مي شود. مي گويند: ما به گوسفندان خود تا زماني كه همه مردان چوپان كنار نروند، آب نمي دهيم و بيان مي كنند كه علت حضور ما در اين جا اين است كه پدرمان فردي كهنسال است.

جوان به ياري آنها مي شتابد و پس از سيراب كردن گوسفندان آنها براي استراحت به زير درختي مي رود و در برابر خداوند ابراز نيازمندي مي كند. در اين هنگام ناگهان يكي از آن دو دختر به طرف جوان مي آيد. قرآن نوع حضور اين دختر را چنين بيان مي كند: «فَجاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَي اسْتِحْيَاءٍ قَالَتْ إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ مَا سَقَيْتَ لَنَا» «1» اين دختر در هنگام گام برداشتن، حيا را فراموش نمي كند. «2» بيان دعوت را از زبان پدر مي گويد تا شائبه ميل فردي در مخاطب ايجاد نگردد. در اين داستان نكات زير قابل تامل است:

1. حضور دختران دراجتماع به علت ضرورت خانوادگي؛

2. برقراري ارتباط سالم با افراد؛

3. عدم اختلاط دختران با مردان؛

4. توجه به حياي فردي در نوع راه رفتن؛

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 127

5. سخن گفتن با جوان بدون ايجاد ريبه و شهوت؛

6. نتيجه ارتباط ازدواج سالم و به پيشنهاد پدر دختران به جوان.

آنچه گذشت، بيان داستاني قرآني از يك رابطه انساني است كه اصل ارتباط ميان پسر و دختر را در صورت حفظ شرايط ارتباط تاييد مي كند. ذكر اين نكته لازم

است كه اين حفظ حريم شخصي در ارتباط با جنس مخالف، از نگاه خداوند دور نماند. و در نهايت، اين پاكي جوان باعث بعثت او به نبوت الهي گرديد كه خود مي تواند درسي سازنده براي جوانان مومن باشد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 129

براي بر طرف كردن شهوت و زياد كردن تقوا چه راهكارهايي وجود دارد؟

اشاره

پرسش:

براي بر طرف كردن شهوت و زياد كردن تقوا چه راهكارهايي وجود دارد؟ پاسخ:

پاسخ را در دو بخش «شهوت» و «تقوا» ارائه مي كنيم:

اول: شهوت و راه هاي كنترل آن

واژه «شهوت» در موارد مختلفي مانند شهوت مال، شهوت پست و مقام، شهوت كار، شهوت جنسي و ... كاربرد دارد، ولي از آن جا كه پرسش به «غريزه جنسي» اشاره دارد؛ در پاسخ بايد گفت خداوند تمايل و غريزه جنسي را مانند غرايز و تمايلات ديگر در وجود انسان به امانت گذاشته و ما در قبال آن سه راه داريم:

1. سركوب كردن يا از بين بردن غريزه جنسي؛

2. رها كردن افسار شهوت و غريزه جنسي؛

3. تحت برنامه دين در آوردن شهوت.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 130

راه اول، يعني سركوب كردن، باعث نقص جسماني مي شود و به دنبال آن بسياري از استعدادهاي دروني انسان را نابود مي كند و اجازه شكوفايي و رشد نمي دهد و دين اسلام با اين راه مخالف است.

راه دوم، يعني رها كردن افسار شهوت نيز هم موجب هلاكت انسان و بروز بيماري هاي روحي و جسمي مي شود كه امروزه در بسياري از كشورهاي غربي شاهد آن مي باشيم و اسلام با اين راه نيز مخالف است.

راه سوم اين كه نه اين غريزه و نعمت الهي را سركوب كنيم و نه آن را رها نماييم، بلكه طبق دستورهاي شرع آن را مديريت نماييم.

اينك به برخي از اين دستورها توجه مي نماييم:

1. ازدواج

يكي از بهترين راهكارهايي كه در قرآن و روايات

بدان سفارش شده «ازدواج» است و حتي در قرآن دستور بسيج همگاني براي فراهم كردن اسباب ازدواج جوانان داده شده است. در سوره نور آيه 32 به مومنان دستور مي دهد: «وَأَنكِحُوا الأَيَامَي مِنكُمْ ...؛ و افراد بي همسرتان، و شايستگان از بندگانتان، و كنيزانتان را به ازدواج (يكديگر) در آوريد؛ ...»

در آيه بعد مي فرمايد: «و كساني كه (وسايل) ازدواج نمي يابند، بايد خويشتنداري كنند تا خدا از بخشش خود آنان را توانگر سازد.»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 131

2. كنترل چشم

پرهيز از چشم چراني و حاضر نشدن در مجالس و محل هايي كه نامحرمان حضور بيشتري دارند و تماشا نكردن فيلم ها و عكس هاي مبتذل؛ از اين رو در آيه 30 و 31 سوره نور مي فرمايد: (اي پيامبر) به مردان مؤمن بگو: «چشم هايشان را (از نگاه حرام) فرو كاهند، و دامانشان را (در امور جنسي) حفظ كنند.» كه اين براي آنان [پاك كننده تر و] رشد آورتر است؛ [چرا] كه خدا به آنچه با زيركي انجام مي دهند آگاه است.

«و به زنان مؤمن بگو: چشمانشان را (از نگاه حرام) فروكاهند؛ و دامان (عفت) شان را حفظ كنند؛ ...»

3. دوري از ناپاكان

برخي افراد نا اهل و منحرف در لباس دوست ظاهر مي شوند و انسان را از مسير صحيح خارج مي كنند؛ از اين رو، قرآن خطر همنشيني با اين افراد را چنين گوشزد مي كند: «خدا مي خواهد توبه شما را بپذيرد؛ و [لي كساني كه پيرو شهواتند، مي خواهند كه [شما] با انحرافي بزرگ منحرف

شويد.» «1»

4. روزه

روزه گرفتن در فرو نشاندن آتش شهوت بسيار موثر است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 132

5. دوري از تخيلات شيطاني

تخيلات شيطاني همچون «طوفاني» بر «تلاطم امواج شهوت» مي افزايد؛ از اين رو، توصيه مي شود:

الف- لحظات قبل از خواب، با قرائت قرآن يا دعا و يا مطالعه كتابي سودمند در بستر سپري شود.

ب- تا خسته نشده ايم به رختخواب نرويم. [پيش از خواب با كار يا ورزش يا مطالعه و يا جز اين ها خود را آماده خواب كنيم.]

ج- نماندن در محلي كه تنها هستيم و كسي حضور ندارد.

افزون بر اين ها هر مورد ديگري را كه باعث حركت «پرنده خيال» ما مي شود، بايد مورد توجه قرارداد؛ از اين رو قرآن در مورد دوري از خيالات شيطاني مي فرمايد: «اي كساني كه ايمان آورديد! از گام هاي شيطان پيروي مَكنيد. و هر كس از گام هاي شيطان پيروي كند، (گمراهش مي سازد،) چراكه او به [كارهاي زشت و ناپسند فرمان مي دهد.» «1»

به توصيه برخي صاحب نظران موارد ذيل در كنترل شهوت مؤثر است: «2»

الف- ورزش و عضويت در تيم هاي ورزشي؛

ب- مطالعه كتب مفيد (به ويژه زندگي علما و اولياي خدا)؛

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 133

ج- پرهيز از غذاهاي محرّك؛

د- نپوشيدن لباس هاي تنگ و چسبان؛

و جز اين ها.

دوم: تقوا و راه هاي افزايش آن

«تقوا» يعني خود نگهداري و خويشتن داري و در قرآن

كريم آمده است: «در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا خود نگهدارترين (و پارساترين) شماست»؛ «1» «و توشه برگيريد، و در حقيقت بهترين توشه، پارسايي (و خود نگهداري) است ...» «2»

بله، در اهميت تقوا همين آيات كافي است كه خدا مي فرمايد گرامي ترين و بزرگوارترين بنده نزد من كسي است كه وقتي در موقعيت گناه قرار گيرد، خويشتن داري كند و مرتكب گناه نشود.

حال براي دست يابي به راهكارهاي افزايش تقوا، به سراغ آيات الهي مي رويم و از غذاهاي معنوي آن بهره مي بريم:

1. عبادت

قرآن مي فرمايد: «اي مردم! پروردگارتان را پرستش كنيد، ... تا شايد شما [خودتان را] حفظ كنيد.» «3»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 134

از اين آيه فهميده مي شود كه افزون بر عباداتي مانند روزه، نماز، تلاوت قرآن و ...، عباداتي مانند كمك به بينوايان، يتيم نوازي و خدمت به خلق و ... مانند اين ها نيز به افزايش تقوا كمك مي كند.

2. مطالعه احوال اقوام گذشته و عبرت گرفتن از آن ها

«و بيقين دانستيد (حال) كساني از شما را، كه در (روز) شنبه [از حدّ]، تجاوز كردند و به آنان گفتيم: «ميمون هايي طرد شده باشيد! و آن (كيفر) را عبرتي براي (مردم) در پيش رويشان (در آن عصر) و (نسل هاي) پشت سرشان و پندي براي پارسايان (خود نگهدار) قرار داديم ..» «1»

3. روزه

«اي كساني كه ايمان آورده ايد! روزه بر شما مقرر شده، همان گونه كه بر كساني كه پيش از شما بودند مقرر شد؛ تا شايد شما [خودتان را] حفظ كنيد.» «2»

در آيه 21 سوره بقره عبادت را براي افزايش تقوا معرفي كرد، و در اين آيه به طور خاص «روزه» را معرفي مي نمايد،

با اين كه روزه يكي از عبادات است؛ بنابراين، روشن مي شود كه نقش روزه در افزايش تقوا بسيار مهم است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 135

4. پرهيز از راه هاي انحرافي

5. سير در مسير الهي

«و اين راه راست من است؛ پس از آن پيروي كنيد؛ و از راه ها [ي ديگر] پيروي نكنيد، كه شما را از راه او پراكنده مي سازد؛ اين [ها] است كه [خدا] شما را به آن [ها] سفارش كرده، تا شايد شما [خود را] حفظ كنيد.» «1»

6. يادآوري نعمت هاي الهي و انجام وظايف «2»

7. توجه و تفكر در آيات معاد و آگاهي از عالم برزخ، قيامت و چگونگي حساب رسي انسان ها

آياتي مانند: «و [خودتان را] از (عذابِ) روزي حفظ كنيد، كه هيچ كس به جاي شخص (ديگري) چيزي (از عذاب) كيفر نمي شود، و از او هيچ شفاعتي پذيرفته نمي شود، و هيچ عوضي از او گرفته نمي شود، و آنان ياري نمي شوند.» «3»

8. باور و يقين قلبي به موارد زير نيز باعث ايجاد انگيزه در رعايت تقوا مي شود؛ اين كه انسان بداند:

الف- خدا با متقين است. (بقره/ 194)

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 136

ب- خدا متقيان را دوست دارد. (آل عمران/ 76)

ج- متقيان از نعمت هاي الهي بهشتي برخوردارند. (حجر/ 45)

د- تقوا عامل فلاح، رستگاري و سعادت است. (بقره/ 189)

- تقوا عامل وسعت و زياد شدن رزق مي باشد.

- «و اگر (بر فرض) اهل آبادي ها ايمان مي آوردند و خودنگهداري (و پارسايي) مي كردند، حتماً بركاتي از آسمان و زمين بر آنان مي گشوديم؛ وليكن (آنان حق را) تكذيب كردند؛ پس بخاطر آنچه همواره كسب مي كردند، گرفتارشان كرديم.» «1»

- «... و هركس [خودش

را از [عذاب خدا حفظ كند، برايش محل خارج شدن (از مشكلات) قرار مي دهد؛ و او را از جايي كه نمي پندارد روزي مي دهد؛ ....» «2»- «... و هركس [خود را] از [عذاب خدا حفظ كند براي او كارش را آسان قرار مي دهد.» «3»

- در پايان يادآور مي شويم كه ملاقات و ديدار با علماي رباني و اولياي خدا و مطالعه احوال و زندگي نامه بزرگان، بسيار مؤثر و راهگشا مي باشد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 137

معرفي كتاب

براي مطالعه بيشتر در اين باره به كتاب هاي زير رجوع فرماييد:

1. تفسير نمونه، زير نظر آيه اللَّه العظمي مكارم شيرازي مباحث مربوط به آياتي كه در پاسخ آمده؛

2. گناهان كبيره آيه اللَّه شهيد دستغيب (ره)؛

3. كنترل غرايز جنسي، آيه اللَّه العظمي مكارم شيرازي، انتشارات مدني؛

4. جوانان در طوفان غرايز، همت سهراب پور، چاپ دفتر تبليغات اسلامي؛

5. آنچه يك جوان بايد بداند [ويژه پسران ، رضا فرهاديان، چاپ دفتر تبليغات اسلامي؛

6. چشم چراني- به قلم دوشيزگان- انتشارات الزهرا.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 139

اسلام براي كنترل عشق به جنس موافق و مخالف چه راهكاري پيشنهاد كرده است.

پرسش:

اسلام براي كنترل عشق به جنس موافق و مخالف چه راهكاري پيشنهاد كرده است. پاسخ:

براي دستيابي به پاسخي مناسب، نخست لازم است به مقدماتي درباره ي معناي «عشق» و انسان عاشق توجه نماييم.

معناي عشق:

در لغت، «عشق» را محبت شديد و علاقه افراطي و دل بستگي زياد نسبت به يك شئ و يا يك شخص معرفي كرده اند. محقق بزرگ خواجه طوسي در شرح اشارت بوعلي مي نويسد: «والحب اذا افرط سمي عشقاً؛ محبتي كه از اندازه زيادتر شود و از حد خود بگذرد، عشق مي نامند».

آيت اللَّه جوادي آملي نيز در كتاب حماسه و عرفان به همين معنا اشاره

دارند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 140

ريشه اين واژه از «عشقه» گرفته شده است، و آن نام گياهي است كه بر تنه درخت مي پيچد، آب آن را مي خورد، رنگ آن را زرد مي كند و بالاخره آن را خشك مي كند و خود با طراوات مي ماند. «1»

اما در اصطلاح: عشق را از كيفيات نفساني قلمداد مي كنند كه به سبب سيطره شديد تفكر در زيبايي و نيكويي محبوب و كثرت مشاهده شئون اطوار و آثار حسن معشوق در نفس و جان آدمي تحقق مي يابد. «2» از نظر بوعلي عشق حقيقي در تمام موجودات ساري و جاري است. عشق حقيقي همان ابتهاج، سرور، نشاط ناشي از تصور ذات معشوق مي باشد. «3»

عشق در قرآن و روايات

واژه «عشق» در قرآن نيامده اما مفهوم آن كه محبت شديد و دل باختن به محبوب مي باشد، وجود دارد. در سوره بقره آيه 165 مي خوانيم: «الَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبَّاً لِلَّهِ؛ و [لي كساني كه ايمان آورده اند خدا را بيشتر دوست دارند».

گروهي از مترجمان و مفسران «اشد حباً» را به عشق ترجمه كرده اند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 141

در سوره يوسف نيز آمده است: وقتي جريان محبت و علاقه شديد زليخا به يوسف در شهر منعكس شد) گروهي از زنان شهر گفتند: همسر عزيز، جوانش (غلامش) را به سوي خود دعوت مي كند عشق اين جوان در اعماق قلبش نفوذ كرده است.

در روايات واژه عشق و مفهوم آن به طور مستقيم به كار رفته است؛ براي نمونه از پيامبر اكرم (ص) روايت شده است:

«افضل الناس من عشق العباده فعانقها واحبها بقلبه و باشرها بجسده و تفرغ لها «1»؛ بهترين

مردم كسي است كه به عبادت عشق بورزد و با عبادت هم آغوش گردد و از قلب، دوستش بدارد و آن را با بدن انجام دهد و خود را در اختيار آن بگذارد.»

سخن ديگر از امير بيان و مولاي متقيان در خطبه 108 نهج البلاغه است: «من عشق شيئاً غشي بصره و أمرض قلبه و ...؛ هر كس عاشق چيزي شود، آن چيز چشمش را كور مي سازد و دلش را بيمار مي گرداند [به طوري كه عيب آن را ننگريسته، زشتي اش را نيكوبيند].»

اين محبت شديد در دعاها و مناجات اهل بيت نيز به كار رفته است. «2»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 142

عشق در كلام بزرگان

يكي از موهبت هاي بزرگ و ارزشمند الهي به انسان خاكي، كيمياي ناشناخته عشق است؛ حالتي كه منشأ تمام كمالات والاي نفساني و يكي از مهم ترين عوامل حركت، آگاهي و رشد در انسان بوده و جايگاه والاي قلب، مكان و ظرف آن مي باشد.

حريم عشق را در گه بسي بالاتر از عقل است

كسي اين آستان بوسد كه سر در آستين دارد «1» به فرموده برخي، عشق ستاره اي برافروخته از تجلي حسن معشوق ازلي است كه آدمي و پري، طنين هستي اويند و آن قدر اين عشق مقدس است كه دست فرشته به آن نرسد. عشق معجوني است كه همه جهان زنده به او و جنبش افلاك به بركت او است. مولانا عشق را وصف ايزد و از اوصاف خداوند بي نياز مي داند.

عشق از اوصاف خداي بي نياز عاشقي بر غير او باشد مجاز «2» عشق رها شدن از پليدي ها و عيب ها، و سوختن در برق عشق، نوازشگر دل و روح

آدمي است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 143

هر كه را جامه زعشقي چاك شد

او ز حرص و جمله عيبي پاك شد «1» در پايان يادآور مي شويم كه صدرالمتالهين- عارف و حكيم نامور- مي گويد: «عشق» عين «وجود» و وجود عين عشق است و هر دو عين حسن و جمال اند و مراتب و درجات عشق به اندازه مراتب وجود است و اين دو با هم ملازم بوده، و بين تمام موجودات عالم جريان دارند. «2»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 144

انواع عشق

براي عشق تقسيم بندي هاي متعددي نقل شده، ولي معروف ترين آن ها به قرار ذيل است:

1. عشق حقيقي: كه همان محبت الهي و عشق به لقاي محبوب حقيقي يعني ذات احديت است.

2. عشق مجازي: عشق هاي غيرحقيقي، زودگذر و ظاهري كه بين موجودات وجود دارد و منحصر به انسان هم نيست، بلكه ممكن است يك طرف انسان و طرف ديگر موجودات ديگر باشند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 144

يادآور مي شويم كه عشق هاي وهمي و خيالي در محدوده عشق هاي مجازي است.

راه حل ها:

با توجه به اين مقدماتي كه بيان شد و تقسيماتي كه در باره عشق مطرح گرديد، اينك به اين مسئله توجه مي نماييم كه اگر جواني به دلايلي گرفتار عشق هاي مجازي شد و در وجود خود احساس گناه كرد، براي معتدل كردن اين عشق چه بايد بكند.

آنچه مهم است كنترل عقلايي و ديني اين احساسات مي باشد تا فرد دچار گرفتاري ها و دردهاي جسمي و روحي نگردد و اين علاقه و دوست داشتن در مسير معين به اندازه مشخص جهت دهي شود، و در غير اين صورت موجب

بر هم خوردن برنامه سعادت او مي گردد.

حكما گفته اند: «شدت و ضعف محبت» متناسب است با «ميزان درك كمال محبوب»؛ توضيح مطلب اين كه: هرچه «معرفت و آگاهي» انسان نسبت به خوبي ها و كمالات محبوب بيشتر شود، «محبت» به او نيز بيشتر مي شود؛ براي مثال، شما شخصي را به عنوان دوست انتخاب مي كنيد، در هر ملاقات و ارتباط جديد هرچه از خوبي هاي او با خبر مي شويد، محبت شما به او بيشتر مي شود. مثلًا در ملاقات اولي به خاطر ورزشكار بودن به او علاقه مند مي شويد، ولي بعد متوجه مي شويد دانش آموز موفقي نيز هست و در كنار درس و موفقيت در ورزش، حافظ قرآن نيز مي باشد،

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 145

و خلاصه هرچه از كمالات و خوبي هاي او بيشتر آگاه مي شويد، علاقه شما به او بيشتر مي شود. «1»

با توجه به مطالبي كه گذشت، مي بينيم گاهي برخي افراد به يكديگر علاقه مند مي شوند، در حالي كه هيچ شناختي نسبت به هم ندارند و بعد هم كه ملاقات ها بيشتر مي شود، كمال و خوبي خاصي در محبوب خود نمي بيند، ولي علاقه او بيشتر مي شود و اين محبت آن قدر شديد مي شود كه گاهي به مرحله عشق مي رسد. اين واقعيت چطور با آن قاعده بالا سازگار است؟!

قاعده ياد شده مي گويد: «هرچه كمالات بيشتر باشد، علاقه بيشتر مي شود.» ولي اين جا مي بينيم كمالي وجود ندارد، ولي علاقه و عشق آمده. به نظر مي رسد پاسخ اين باشد كه برخي افراد به ويژه بعضي جوانان پس از ملاقات اول و علاقه ابتدايي كه به محبوب خود پيدا مي كنند، از محبوب خود يك شخصيت ايده آل و با كمالي در ذهن خود مي سازند و به آن شخصيت

كه در ذهن و خيال خود دارند، علاقه مند مي شوند و هر روز كمالاتي را براي او فرض مي كنند و خوبي هايي را براي او توهم مي كنند، و براساس آن شخصيت

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 146

و محبوب خيالي و مفروض كه براي خود ساخته اند، محبتشان بيشتر مي شود و عشق، علاقه و دفاع از او نيز لحظه به لحظه افزايش مي يابد. اين در حالي است كه خود او مي داند و همه اطرافيان نيز مي دانند كه آن محبوب اين كمالات را كه ندارد هيچ، ارزش اين همه دفاع و وقت صرف او كردن را نيز ندارد؛ اما او كمالات و ارزش هايي را براي او تصور كرده و دارد با آن عشق بازي مي كند تا حدي كه معايب او اصلًا ديده نمي شود و گاهي «معايب» را نيز «محاسن» مي شمارد. «1»

راه حل اول:

به نظر مي رسد انسان براي خروج از اين بن بست و رهايي از بند عشق هاي مجازي اين چنيني بايد قدري «تفكر» كند و شخصيت محبوب خود را از زير ذره بين «عقل» بگذراند و ببيند آيا واقعاً او اين همه كمال را دارد و آيا اصلًا عيبي ندارد كه اين مقدار براي او ارزش قائل شده است؟! به سخن ديگر چنين افرادي اگر به واقعيت گرايي نزديك شوند و از خيال بافي و توهم فاصله بگيرند، بخش عمده اي از مشكلشان حل مي شود و محبت آن ها به افراد اعتدال مي يابد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 147

راه حل دوم:

نكته قابل توجه ديگر اين است كه نيازهاي «عاطفي» و «جنسي» دو عاملي هستند كه انسان را به سوي دوست داشتن و عشق ورزيدن به ديگران سوق مي دهد

و اين امري طبيعي است. با توجه به اين نكته بايد ببينيم اين عشقي كه ايجاد شده آيا ريشه عاطفي دارد يا ريشه جنسي اگر علاقه جنسي است آيا معشوق از جنس مخالف است يا همجنس، و هريك از اين موارد پاسخ خاص خود را مي طلبد كه به اجمال اشاره مي كنيم.

- اگر ريشه اين عشق و علاقه كه انسان را به اين مشكل گرفتار كرده، مسائل «عاطفي» باشد، شخص بايد اين خلأ را از درون خانواده پر كند. با علاقه به پدر و مادر و ديگر افراد خانواده مي توان اين خلأ عاطفي را از بين برد تا نياز به جايگزيني افراد ديگر نبوده و در دام عشق هاي مهلك مجازي گرفتار نيايد. «1»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 148

- اگر اين علاقه «جنسي» است و معشوق نيز از جنس موافق است، انسان بايد در مورد عاقبت اخروي و دنيوي اين نوع عشق و علاقه خوب فكر و مطالعه كند؛ چنان كه حضرت علي (ع) مي فرمايد: «هر وقت خواستيد كاري انجام دهيد، نخست در عاقبت آن كار خوب تفكر نماييد.» «1»

بنابراين بايد توجه داشت كه عاقبت اخروي اين كار عذاب آلود است و عاقبت دنيوي آن افزون بر آبروريزي و لگدمال شدن شخصيت انسان، فرد را گرفتار بيماري هاي جسمي و روحي خطرناك و استعدادهاي انسان را ضايع مي كند و از شكوفا شدن آن جلوگيري مي كند.

اما اگر اين علاقه عاطفي يا جنسي به جنس مخالف است، راه حل هاي خود را مي طلبد؛ از جمله:

1. انسان مسئله را با خانواده خود در ميان بگذارد تا رسماً از معشوق مورد علاقه خود براي ازدواج خواستگاري كند و از

اين كار هراسي در دل نداشته باشد؛ البته اين كار بايد با توكل بر خدا و همراه با شناخت و مشورت با ديگران و بدون عجله و با انجام تحقيقات كامل صورت گيرد.

اما اگر جواب آن ها منفي بود يا شرايط ازدواج وجود نداشت، چه بايد كرد؟

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 149

2. پس از صبر و بردباري، قاطعانه و با اراده محكم و با توكل بر خدا تصميم بگيرد او را به فراموشي بسپارد، و مهم ترين عامل در اين مرحله اين است كه مطمئن باشد در آينده نزديك او را فراموش خواهد كرد و ان شاء اللَّه همسر بهتري براي او پيدا خواهد شد.

3. ايجاد پيوند و رابطه قلبي عميق با خالق زيبايي ها و كمالات، يعني خداوند متعال، با اين عقيده كه هرچه زيبايي و كمال در عالم هست، از او است «1» و عشق به او، پايدار و بقيه عشق ها فاني و زودگذر است.

4. با برنامه ريزي دقيق و منظم، وقت خود را به مطالعه و ورزش و كار و تلاش و رفاقت و مجالست با دوستان مذهبي و شركت در مجالس اهل بيت و مانند اينها، به نحو احسن بگذارند، و سعي كند از بيكاري و پرداختن به امور بيهوده و خلوت گزيني و گوشه گيري پرهيز كند، تا ذهن خود به خود از اين محبت ها خالي شود.

5. دوران جواني پر از شور و هيجان و احساس است. اين نوع مسايل طبيعي است و با اندك بهانه اي به وجود مي آيد و با اندك بهانه و تلاشي فراموش مي شود؛ براي مثال، همين اندازه كه انسان متوجه شود محبوب او با

پرسش و پاسخ هاي قرآني

ويژه جوانان، ج 7، ص: 150

شخص ديگري رفت و آمد مي كند، از او دلگير مي شود و در نتيجه رفته رفته به قطع رابطه مي انجامد.

6. در نظر خود بين عشق حقيقي كه مربوط به خدا و اولياي خداست، و عشق مجازي مقايسه كند و توجه كند كه عاقبت عشق حقيقي عزت نفس، حقير شدن مشكلات، تاثير نداشتن تعريف و مدح ديگران، احساس امنيت و آرامش و ثبات قدم داشتن- و محبوب شدن پيش ديگران و نتيجه عشق هاي غيرحقيقي خفّت و خواري و حقير شدن است.

در پايان يادآور مي شويم كه به باور عموم روان شناسان، جوانان افزون بر مطالعه منابعي در اين خصوص، بي نياز از مشاوره حضوري با كارشناسان نيستند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 151

فصل سوم: معاشرت

اشاره

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 153

آيين معاشرت و ارتباط جوان مسلمان با جنس موافق و مخالف چيست؟

پرسش:

آيين معاشرت و ارتباط جوان مسلمان با جنس موافق و مخالف چيست؟ پاسخ:

مقدمه:

برقراري ارتباط و بهره برداري از معاشرت با ديگران، از لوازم زندگي است؛ زيرا بدون ارتباط و معاشرت، ادامه زندگي سخت و يا غيرممكن خواهد شد. قرآن مجيد در اين باره در سوره زخرف آيه ي 32 مي فرمايد:

«آيا آنان رحمت پروردگارت را تقسيم مي كنند؟! ما وسايل زندگي آنان را در زندگي پست (دنيا) بين آنان تقسيم كرديم و رتبه هاي برخي آنان را بر برخي [ديگر] برتري داديم، تا برخي آنان برخي [ديگر] را به خدمت گيرند؛ و رحمت پروردگارت از آنچه جمع آوري مي كنند بهتر است.»

اين مطلب در آيه 62 سوره نور با بياني ديگر آمده و ضرورت زندگي دسته جمعي و معاشرت انسان ها با يكديگر، لازمه زندگي معرفي شده است.

از آن جا كه دين اسلام جامع و كامل است، همان گونه كه معاشرت را لازمه زندگي مي داند، براي آن حد و مرزهايي نيز قرار داده است كه با توجه

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 154

به دستورهاي اسلام محدوديت هاي جوان مسلمان در ارتباط تبيين مي شود. منظور از محدوديت روابط و معاشرت ها در دين اسلام روشن شدن حد و مرز است و با آزادي انسان، ناسازگار نمي باشد؛ به تعبير ديگر، تعيين حد و مرز براي روابط و معاشرت ها يكي از كاركردهاي دين جامع و كامل اسلام است.

اسلام از سويي معاشرت و ارتباط را ضرورتي براي جامعه رو به پيشرفت و

ترقي مي داند، و از سوي ديگر، همين ارتباط و معاشرت را قانونمند و هدفمند كرده و روابط را با توجه به همين اهداف مديريت مي كند.

با تقسيم بندي اقسام ارتباط، حدود و مرزهاي هر قسم مشخص مي شود:

الف- ارتباط با جنس موافق

در نگاه ابتدايي و سطحي، جوان مسلمان در ارتباط با جنس موافق هيچ محدوديتي ندارد، ولي در اين نوع ارتباط نيز محدوديت هايي وجود دارد:

1. نوع نگاه (توضيح آن در بخش جنس مخالف خواهد آمد)؛

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 155

2. رعايت حقوق معاشرت؛

3. سخن گفتن و پيشگيري از انحراف هاي دروغ، غيبت و تهمت كه از گناهان زبان محسوب مي شود و نتيجه ارتباط و معاشرت است.

ب- ارتباط با جنس مخالف

در اين مورد افراد به دو دسته تقسيم مي شوند، نخست افراد محرم؛ يعني خويشاونداني مانند پدر، مادر و همسر كه احكام خاص دارند و انسان محدوديت كم تري در ارتباط با آن ها دارد و ديگر افراد نامحرم مانند افراد بيگانه كه در ارتباط با آن ها انسان محدوديت بيشتري دارد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 157

راه هاي ارتباط

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 158

2. سخن گفتن يكي از شيوه هاي رايج ارتباط و معاشرت است.

در يك تقسيم بندي كلي:

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 159

تفاوت اين قسمت با نگاه كردن در اين است كه

در نگاه كردن به نامحرم، غير از دست و صورت جايز نبود، ولي در صحبت كردن تنها قصد شهوت مانع است، و از اين باب، معاشرت در تعليم و تعلم، خريد و فروش و معاملات و ساير معاشرت هاي روزمره جايز مي باشد؛ مشروط به اين كه در آن ها قصد لذت نباشد. «1»

3. سومين راه ارتباط و معاشرت دست دادن و تماس فيزيكي است:

چنانچه از آيات و روايات بر مي آيد و در فقه آمده است «تماس بدني با كساني كه نگاه كردن به آنان حرام است، جايز نيست؛ بنابراين، دست دادن

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 160

زن و مرد بيگانه با هم جايز نيست، ولي دست دادن از زير لباس [يا با دستكش اشكالي ندارد، ولي نبايد دست همديگر را بفشارند.» «1» (و به قصد لذت هم نباشد.)

4. نامه نگاري هاي عادي يا رايانه اي (چت)

از شيوه هاي متدوال امروزي كه با استفاده از رايانه رواج يافته است، نامه نگاري اينترنتي است كه اگر قصد شهوت راني در آن ها نباشد، از نظر شرعي اشكالي ندارد، هرچند كه از نظر اتلاف عمر، هر انساني مسئول پاسخ گويي نسبت به چگونگي گذران عمر خويش است؛ چنان كه از پيامبر اكرم روايت شده است: «پنج چيز را پيش از پنج چيز غنيمت شمار، جوانيت را پيش از پيري، سلامتت را پيش از بيماري، تمكنت را پيش از تهي دستي، فراغتت را پيش از گرفتاري و زندگانيت را پيش از مرگ.» «2»

5. بهره برداري جنسي

از نظر قرآن و روايات هرگونه بهره برداري جنسي به

زن و شوهر اختصاص دارد:

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 161

«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ ... وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ إِلَّا عَلَي أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ فَمَنِ ابْتَغَي وَرَاءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْعَادُونَ.» «1» تصريح به ويژگي خاص مؤمنان در ابتداي سوره و نيز تصريح به تجاوزگري در صورت عدم پايبندي به اين اصل، از مهم ترين دلايل تأكيد قرآن مجيد بر اين گونه روابط است. تعبير «عادون» كه به معناي «متجاوزون» (تجاوزگران) به حدود الهي آمده، سخت ترين تعبيري است كه در اين باره شده است.

افزون بر اين، در آيات آغازين سوره نور دربرخورد جدي با زناكار، پيامبر خود را از برخورد مهربانانه با اين پديده شوم و زيان آور بر حذر و اعلام مي دارد كه عده اي از مومنان مي بايد بايستي عذاب و شكنجه اي كه براي اين گناه مقرر شده است، را شاهد باشند؛ و از سوي ديگر آن ها را از نظر اجتماعي مطرود و معاشرت با آنان را ممنوع كرده و ازدواج با آنان را اجازه نمي دهد. «2»

قرآن كريم در سوره اسراء آيه 32 مي فرمايد: «وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَي إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَهً وَسَاءَ سَبِيلًا؛ و نزديك زنا نشويد؛ [چرا] كه آن، زشتكاري است، و بد راهي است».

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 162

و در سوره فرقان آيه 68 مي فرمايد: «وَالَّذِينَ ... وَلَا يَزْنُونَ وَمَن

يَفْعَلْ ذلِكَ يَلْقَ أَثَاماً؛ ... و هر كس اين (كارها) را انجام دهد، [كيفرِ] گناه را خواهد ديد.»

لذت معاشرت و گفتگوي با جنس مخالف هرچند شيرين باشد، كوتاه مدت است و حزن و اندوه و نگراني طولاني را به دنبال خواهد داشت.

آري، خداوند تمايل و غريزه جنسي را مانند غرايز و تمايلات ديگر در وجود انسان به امانت گذاشته و ما در قبال آن سه راه داريم:

1. سركوب كردن يا از بين بردن غريزه جنسي؛

2. رها كردن افسار شهوت و غريزه جنسي؛

3. تحت برنامه دين درآوردن آن.

راه اول: يعني راه سركوب كه باعث نقص جسماني شده، و به دنبال آن بسياري از استعدادهاي دروني انسان نابود مي گردد و اجازه شكوفايي و رشد نمي يابد و دين اسلام با اين راه مخالف است.

راه دوم: رها كردن افسار شهوت كه اين هم موجب هلاكت انسان و بروز بيماري هاي روحي و جسمي مي شود كه امروزه در بسياري از كشورهاي غربي شاهد آن مي باشيم و اسلام با اين راه نيز مخالف است.

راه سوم: اين كه نه اين غريزه و نعمت الهي را سركوب كنيم، و نه آن را رها نماييم، بلكه طبق دستورهاي دين شهوت خود را مديريت كنيم؛ از اين رو

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 163

در اسلام براي كنترل شهوب به، ازدواج، «1» كنترل چشم، «2» دوري از ناپاكان، «3» دوري از تخيلات شيطاني «4» و روزه گرفتن «5» توصيه شده است

نتيجه گيري:

از آنچه بيان شد، نتيجه مي گيريم كه دين اسلام نه تنها

با معاشرت مخالف نيست بلكه به آن توصيه نيز مي كند، ولي معاشرتي را مي پذيرد و به آن توصيه مي كند كه داراي ضوابط خاص خود باشد، و به تعبير ديگر قانونمند و هدفمند باشد؛ زيرا اگر هدفمند و قانونمند شد، اين معاشرت به سير تكاملي انسان كمك مي كند، ولي اگر بدون ضابطه باشد، رهزن انسان مي شود و مشكلات فراواني به بار مي آورد كه نمونه هاي آن را در برخي جوامع شاهد هستيم.

بنابراين، دستورهاي دين «محدوديت» نيست بلكه مايه «مصونيت» است و با رعايت آن «بهداشت رواني» و «بهداشت جسمي» جامعه تامين مي شود.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 165

آيات مربوط به روابط دختر و پسر را بيان كرده و توضيح دهيد.

اشاره

پرسش:

آيات مربوط به روابط دختر و پسر را بيان كرده و توضيح دهيد. پاسخ:

اين آيات چند دسته است:

الف- آيات مربوط به گفتگوي موسي با دختران شعيب

قرآن كريم در آيات 23 و 24 سوره قصص به ماجراي برخورد موسي با دختران شعيب و ياري رساندن به آنان و مناجات موسي اشاره كرده و مي فرمايد:

«وَلَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ امَّهً مِنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَوَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأتَيْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُكُمَا قَالَتَا لا نَسْقِي حَتَّي يُصْدِرَ الرِّعَاءُ وَأ بُونَا شَيْخٌ كَبِيرٌ* فَسَقَي لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّي إلَي الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إنِّي لِمَا أنزَلْتَ إلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ؛ و هنگامي كه به (چاهِ) آب مَدين رسيد، گروهي از مردم را در آنجا يافت كه (چهارپايان خود را) سيراب مي كردند؛ و پايين تر از آنان دو زن را يافت كه (گوسفندان خود را از رفتن به طرف آبشخور) بازمي داشتند. (موسي به آن دو) گفت: « [جريان كارشما چيست؟» [آن دو زن گفتند: « (ما گوسفندهايمان را) سيراب

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 166

نمي كنيم تا اينكه شبان ها خارج شوند؛ و پدر ما پير كهنسالي است.» پس (موسي) براي آن دو (گوسفندان را) سيراب كرد، سپس (از آنان) به سوي سايه روي برتافت و گفت: «پروردگارا! در حقيقت من به آنچه از نيكي كه به سوي من فروفرستي، نيازمندم.»

نكته ها:

1. موسي از مصر خارج شد و به سوي «مَدْين» حركت كرد و چند روز راه رفت وخسته و گرسنه و تشنه به سرزمين «مدين» رسيد، و به طور طبيعي نخست به سراغ محل آب رفت تا آبي بنوشد و خستگي را از تن بدر كند. «1»

2. از اين آيات استفاده

مي شود كه موسي هنوز جواني طرفدار مظلومان ونيكوكار بود و به اطراف خود توجه مي كرد و هنگامي كه ديد دو دختر با عفت در كنار آب ايستاده اند و چوپانان راه را باز نمي كنند كه آنان از آبشخور براحتي استفاده كنند، به سراغ آنان رفت و از كار آنان پرسيد و جالب آن است كه هردو دختر را مخاطب ساخت، و با يكي از آنان سخن نگفت تا مورد اتّهام قرار گيرد؛ سپس به آنان كمك كرد تا دام هاي خود را سيراب كنند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 167

3. نكته جالب آن است كه موسي (ع)، به نفع بانوان وارد عمل شد و دام هاي آنان را برد و سيراب كرد و بدين وسيله به وضع موجود شهر «مدين» اعتراض كرد، كه چرا زنان را معطل مي كنيد و رعايت حال آنان را نمي نماييد.

4. نكته ديگر آن است كه موسي با آن كه در آن شرايط كاملًا نيازمند بود، هيچ مزدي در برابر كارخود از دختران شعيب نخواست، ولي درآيات بعدي مي خوانيم كه چگونه خدا پاداش اين نيكوكاري او را داد و غذا و خانواده اي پاكدامن و معلّمي همچون شعيب نصيب او كرد.

5. موسي (ع) فردي بود كه درموارد متعدد با خدا مناجات مي كرد و در اين آيات نيز به سايه رفت و به پروردگارش عرض كرد كه من نيازمند نيكي هاي تو هستم. نكته ي جالب اين كه به خدا نگفت به من غذا و همسر بده، بلكه گفت من نيازمند احسان تو هستم، (توخود هر طور مي داني و صلاح است عمل نما.) «1»

6. دختران شعيب درخانه پيامبري الهي تربيت يافته اند؛ و مي توانند الگوي دختران جوان

باشند و از اين رو است كه قرآن سخنان و رفتار آنان را به تصوير كشيده تا سرمشق ديگران شوند. در زندگي اين دختران چند نكته جالب وجود دارد:

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 168

اوّل اين كه آنان بيرون از خانه كار مي كردند و به پدرشان در دامداري كمك مي نمودند.

دوّم آن كه كار بيرون از خانه را باعفت همراه كرده بودند و طوري عمل مي كردند كه با مردان بيگانه مخلوط نشوند و كاركردن آن ها عوارضي به دنبال نداشته باشد.

سوّم آن كه در برابر پرسش موسي زيركانه و كوتاه جواب دادند، از طرفي اشاره كردند كه براي سيراب كردن گوسفندان آمده ايم و از طرف ديگر بيان كردند كه نمي خواهيم با مردان بيگانه مخلوط شويم، و عفّت خود را به موسي گوشزد نمودند، و از طرف سوّم، علت كاركردن خود را بيان كردند كه به خاطر ياري پدر بوده است.

چهارم آن كه به طور طبيعي احتمال مي رفت جواني كه با دختران شعيب سخن مي گويد، فردي طمع كار باشد، از اين رو به او گوشزدكردند كه ما پدر داريم و بي سرپرست نيستيم، ولي پدر ما پير است و اگر ما به ميان اجتماع مردان آمده ايم، از سراضطرار بوده است.

7. از اين آيات استفاده مي شود كه سخن گفتن پسر و دختر نامحرم در مورد برنامه هاي كاري (اگر بدون شهوت راني و خطرگناه آلود و در حضور جمع باشد) مانعي ندارد؛ چراكه قرآن جريان گفتگوي موسي و دختران شعيب را بدون هيچ سرزنشي نقل مي كند، درحالي كه آنان با همديگر نا محرم بودند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 169

آموزه ها و پيام ها:

1. آموزه آيه بيست و

سوم براي ما آن است كه دركارهاي اجتماعي رعايت بانوان را بنماييم، و حق زنان با عفت را پايمال نكنيم.

2. پيام آيه آن است كه زنان درهنگام ضرورت مي توانند بارعايت عفّت در خارج از خانه كاركنند.

3. آموزه ديگر آيه براي دختران جوان آن است كه در گفتگوهاي اجتماعي، زيركانه پاسخ دهيد و از توهمات طرف مقابل جلوگيري كنيد.

4. آموزه آيات براي جوانان آن است كه در اجتماع به اطراف خود توجه كنيد و حامي مظلومان به ويژه زنان باشيد.

5. آموزه ديگر آيات براي جوانان آن است كه نيكوكار باشيد و به ناموس مردم چشم طمع نورزيد، و از خدا (امكانات) نيكو بخواهيد (و خدا به لطف و كرمش زندگي شمارا سامان مي بخشد.)

6. آموزه ديگر آيات آن است كه درهنگام نياز به درگاه بي نياز برويد.

*** قرآن كريم در آيه بيست و پنجم سوره قصص به حياي دختر شعيب و ملاقات موسي با او و پاداش كار نيكش اشاره كرده و مي فرمايد:

25. «فَجَاءَتْهُ إحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَي اسْتِحْيَاءٍ قَالَتْ إنَّ أبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أجْرَ مَا سَقَيْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءَهُ وَقَصَّ عَلَيْهِ القَصَصَ قَالَ لا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ القَوْمِ الظَّالِمِينَ؛ و يكي از آن دو (دختران شعيب) به سراغ او آمد درحالي كه با شرم، گام

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 170

برمي داشت، گفت: «درحقيقت پدرم تو را فرا مي خواند تا پاداش آب دادن (گوسفندان) ما را به تو بپردازد.» و هنگامي كه (موسي) نزد او [: شعيب آمد و حكايت ها را براي او حكايت كرد، گفت: «نترس كه ازگروه ستمكاران نجات يافتي.»

نكات و اشارات:

1. هنگامي كه موسي (ع) به «مدين» آمد، ترسان، گرسنه و بدون

خانواده بود، ولي ديري نپاييد كه به بركت كارخيري كه انجام داد و به دختران بي پناهي كمك كرد، خدا زندگي او را دگرگون ساخت. آري، شعيب او را به خاطر كار نيكش نزد خود فرا خواند، و غذا، مسكن، خانواده و امنيت او را تأمين كرد.

2. در اين آيه بيان شده كه دختر شعيب از سوي پدرش مأمور شده بود موسي را به خانه و نزد پدر ببرد، ولي چنان با حيا و عفت بود كه حياي او در راه رفتنش هويدا بود؛ يعني تلاش مي كرد كه كاملًا با حيا راه رود «1» و اين الگويي براي دختران جوان است. «2»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 171

3. دختر شعيب از طرف خود دعوت نكرد، بلكه پيام پدر را رساند كه او مي خواهد مزد آب رساني تورا بدهد.

از اين سخن روشن مي شود كه دختران شعيب به خانه رفتند و ماجراي گفتگو و برخورد خود با جوان مصري را مخفي نكرده و جريان جوان نيرومند و نيكوكار را براي پدرشان حكايت كردند، و او نيز با فراست (يا علم غيب نبوّت) دريافت كه اين جوان مي تواند فردي مناسب براي چوپاني يا دامادي او باشد، از اين رو درپي تحقيق بيشتر برآمد واورا به خانه دعوت كرد.

4. شعيب پيامبر (ع) در اين پيام، روح حق شناسي خويشتن را آشكار ساخت كه اگر كسي به دخترانش كمك كند، فوري به او پاداش مي دهد؛ آري اين روش مردان الهي است.

5. در برخي روايات آمده است كه موسي به مكان خانه شعيب آگاه نبود و اگر دختر شعيب از جلو حركت و اورا راهنمايي مي كرد، ممكن بود باد لباس

او را كنار زند، از اين رو موسي گفت: من از جلو مي روم و تو مرا از پشت سرراهنمايي كن. «1»

همين مطلب پاكي و درستكاري موسي را اثبات كرد و زمينه اي شد كه دختر شعيب به پدر پيشنهاد كند اورا براي چوپاني استخدام كند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 172

6. موسي به ملاقات با پير مدين، يعني شعيب پيامبر، نائل شد و ماجراي زندگي پر ماجراي خود را بازگو كرد كه چگونه در كاخ فرعون بزرگ و براي دفاع از مظلومي وارد درگيري شده و يك نفر به قتل رسيده و او فرار كرده است و هم اينك تحت تعقيب، گرسنه و بدون خانواده است.

7. شعيب پيامبر (ع) موسي را دلداري داد و نخست امنيت او را تأمين كرد و گفت: نترس كه دست ستمكاران (فرعوني) به تو نمي رسد؛ زيرا موسي به سرزمين مدين و خانه معلّم وحي آمده و از غربت و تنهايي نجات يافته بود و شعيب به او پناه داد.

آموزه ها و پيام ها:

1. آموزه ي آيه براي ما آن است كه هركس به ما نيكي كرد، پاداش او را بدهيم.

2. آموزه ديگر آيه براي دختران جوان آن است كه در هنگام راه رفتن با حيا حركت كنند كه شيوه ي راه رفتن نشان دهنده شخصيت آن است.

3. پيام آيه آن است كه به بي پناهان ظلم ستيز پناه و امان دهيد.

4. پيام ديگر آيه آن است كه دختران جوان، جريان برخوردها و گفتگوهاي بيرون خانه را به پدرشان اطلاع دهند (تا پدر به آنان كمك كند.)

***

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 173

قرآن كريم درآيه بيست و ششم سوره

قصص به پيشنهاد استخدام موسي و شرايط كارگزار خوب اشاره مي كند و مي فرمايد:

26. «قَالَتْ إحْدَاهُمَا يَا أبَتِ اسْتَأجِرْهُ إنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأجَرْتَ القَوِيُّ الأمِينُ؛ يكي از آن دو (دختر) گفت: «اي پدر [من ! اورا استخدام كن، [چرا] كه بهترين كسي كه استخدام مي كني (شخصِ) نيرومند درستكار است.»

نكات و اشارات:

1. در اين جا پرسشي مطرح مي شود كه دختر شعيب از كجا متوجه شد موسي قوي و امين است؛

پاسخ آن است كه دختران شعيب درهنگام آب رساني، و عقب زدن چوپانان ديگر و كشيدن دلوچاه قدرت موسي را ديده بودند. درستكاري او نيز به هنگام آمدن به خانه شعيب روشن شد كه حاضر نشد پشت سردختر شعيب حركت كند؛ همان گونه كه از بازگوكردن سرگذشت او بافرعونيان اين مطالب هويدا شده بود.

2. از اين آيه استفاده مي شود كه اولًا: دختران شعيب رفتار اين جوان را به دقت تحليل كرده و متوجه شدند كه او امين و قوي است و ثانياً: درمورد پيشنهاد استخدام گرفتار احساسات نشدند، بلكه بر اساس عقل خويش عمل كرده و به صفات اساسي موسي توجه نمودند، نه به وضع ظاهري او.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 174

3. در اين آيه به دو شرط اساسي كارگزاران اشاره شده است. كارگزاري كه مي خواهد براي يك خانواده و يا يك شهر يا يك ملت خدمت كند، بايد قوي و امين باشد و به عبارت ديگر تخصص و تعهد داشته باشد.

4. قوي بودن افراد به نيروي جسمي تنها نيست، بلكه توان مديريت، تخصص دريك رشته و آگاهي كافي بركار و قدرت برنامه ريزي و مديريت همگي مصداق قوي بودن افراد است.

5. امين و درستكار

بودن كارگزاران نيز بسيار مهم است كارگزار خيانت پيشه، باعث نابودي منابع و كارفرما مي شود.

6. از اين آيه استفاده مي شود كه شعيب پيامبر، فرزندان خود را چنان تربيت كرده بود كه به راحتي در مسائل خانوادگي پيشنهاد مي دادند و اظهار نظر مي كردند.

آموزه ها و پيام ها:

1. آموزه آيه براي كارفرمايان آن است كه در استخدام كارگزاران به دو شرط توانمندي و امانت داري توجه كنند.

2. پيام آيه براي پدران آن است كه به فرزندان جوان خود اجازه اظهار نظر در امور خانوادگي بدهند.

***

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 175

قرآن كريم در آيه بيست و هفتم و بيست هشتم سوره قصص به ازدواج موسي با دختر شعيب و مهريه او اشاره كرده و مي فرمايد:

«قَالَ إنِّي ارِيدُ أنْ انكِحَكَ إحْدَي ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَي أنْ تَأجُرَنِي ثَمَانِيَهَ حِجَجٍ فَإنْ أتْمَمْتَ عَشْراً فَمِنْ عِنْدِكَ وَمَا ارِيدُ أنْ أشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ* قَالَ ذَلِكَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ أيَّمَا الأجَلَيْنِ قَضَيْتُ فَلا عُدْوَانَ عَلَيَّ وَاللَّهُ عَلَي مَا نَقُولُ وَكِيلٌ؛ (شعيب) گفت: «در حقيقت من مي خواهم كه يكي از اين دو دخترم را به همسري تو درآورم، بر (اساس اين مهريه) كه هشت سال در استخدام من باشي؛ و اگر تا ده سال تكميل كني، پس (لطفي) از نزد توست؛ و نمي خواهم كه برتو سخت گيري كنم؛ اگر خدا بخواهد، بزودي مرا از شايستگان خواهي يافت.» (موسي) گفت: «اين (قراردادي) ميان من و ميان تواست؛ هركدام از دو سرآمد (مدّت) را به پايان رساندم پس هيچ تعدّي بر من نخواهد بود؛ و خدا نسبت به آنچه مي گوييم گواه و نگهبان است.»

نكات و اشارات:

1. از لحن گفتگوي شعيب

با موسي استفاده مي شود كه اين سخنان مقدماتي براي ازدواج موسي با دختر شعيب بوده است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 176

آنان در مقام اجراي صيغه عقد نبوده اند. بلكه شايد صيغه را بعداً جاري كرده اند؛ «1» از اين رو است كه دختر مورد نظر مشخص نشد و شعيب گفت يكي از دخترانم را به ازدواج تو درمي آورم و مهريه او را هم كاملًا مشخص نكرد.

2. از لحن آيات استفاده مي شود كه مهريه واقعي هشت سال خدمت موسي بوده است و دو سال اضافي، الزامي نبوده بلكه متوقف برميل موسي بوده؛ «2» و در احاديث آمده است كه موسي ده سال را انجام داد. «3»

3. براساس اين آيات، خدمت موسي و هشت سال چوپاني او مهريه قرار داده شد؛ زيرا اولًا: موسي چيز ديگري نداشت كه مهريه قرار دهد و ثانياً: كار، چيزي با ارزش است كه مي تواند مهريه قرار گيرد و لازم نيست كه يك جا پرداخت شود، بلكه برعهده شوهر مي ماند. «4»

4. مهريه زنان وسيله اي براي تامين آينده زنان و نوعي بيمه حوادث زندگي است؛ همان گونه كه باعث ثبات زندگي و عامل جلوگيري از طلاق هاي احساساتي و زودرس مي باشد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 177

5. مهريه دختر شعيب هشت يا ده سال خدمت چوپاني موسي بود، و اگر حقوق متوسط كارگران در ده سال در نظر گرفته شود، اين مهريه سنگيني به شمار مي آيد، ولي با توجه به اين كه در اين مدت مخارج زندگي و مسكن و غذاي موسي و خانواده اش به عهده شعيب بود، روشن مي شود كه مقدار مهريه چندان سنگين نبوده است.

6. در اين جا پرسشي

مطرح مي شود كه چرا مهريه دختر شعيب به پدر و خانواده او تعلّق گرفت و موسي چوپان خانواده شعيب شد.

پاسخ آن است كه اولًا: چوپاني موسي در درجه نخست به نفع زندگي خود و خانواده اش بود، و ثانياً: مالك اصلي مهريه دختر شعيب بود؛ اما از آنجا كه زندگي آنان مشترك بود، جدايي در ميان آنان وجود نداشت. و ثالثاً: بدون شك شعيب رضايت دخترش را در اين مورد احراز كرده بود كه چنين عقدي را اجرا كند.

7. از اين آيات استفاده مي شود كه مانعي ندارد خانواده دختر اگر كسي را شايسته همسري دخترش يافت، به او پيشنهاد ازدواج كند؛ يعني خواستگاري خانواده پسر از دختر الزامي نيست و مي تواند برعكس نيز عمل شود؛ همان گونه كه شعيب چنين كرد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 178

8. نام دختران شعيب را «صَفوره (يا صفراء يا صَفورا)» و «ليا» نوشته اند كه دختر كوچك تر شعيب- صفورا- با موسي ازدواج كرد. وي همان دختري بودكه موسي را به خانه دعوت كرد و پيشنهاد استخدام اورا داد. «1»

9. از اين آيه با توجه به روايت استفاده مي شود كه ازدواج دختر كوچك قبل از دختر بزرگ تر مانعي ندارد، بلكه هرگاه شوهري مناسب و در شأن دختر پيدا، و توافق حاصل شد، مانعي در برابر ازدواج دختر كوچك نيست.

10. نكته جالب اين ماجرا آن است كه دختر شعيب به پدرش پيشنهاد كرد كه موسي را براي چوپاني استخدام كند، ولي شعيب در برابر آن، ازدواج و استخدام موسي را پيشنهاد كرد. شايد شعيب از اشاره دختر متوجه شد كه مايل به ازدواج با موسي است؛ از اين رو

ترجيح داد كه مسئله را به طور واضح بيان كند. همچنين شايد صلاح ندانسته مردي جوان و بدون همسر در خانه اي استخدام شود كه دو دختر جوان وجود دارند؛ از اين رو با پيشنهاد خود تلاش كرد كه هم موسي داراي همسر و محرم خانواده شود و هم مشكل كمبود چوپان مرتفع گردد، و هم به پيشنهاد فرزند جوان خود احترام گذاشت؛ يعني مشكل شرعي و اقتصادي را يك جا حلّ كرد و اين نشان دهنده مديريت عالي شعيب در خانواده خود است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 179

11. شعيب به موسي مي گويد من نمي خواهم برتو سخت بگيرم؛ از اين رو مهريه را بين هشت تا ده سال آزاد مي گذارد. اين مطلب آموزه اي براي همه پدران است كه در برخورد با دامادهاي خودش سخت گيري نكنند و حداقل و حداكثر مهريه را تعيين كنند و آن را به ميل داماد بگذارند.

12. از اين آيات استفاده مي شود كه شعيب سعي نكرد كه يك دختر خاص را بر موسي تحميل كند، بلكه به هر دو طرف آزادي انتخاب داد تا ببيند كدام يك از دختران مايل به ازدواج با موسي هستند و موسي نيز مايل به كداميك آن هاست.

13. موسي (ع) ازدواج را پذيرفت، ولي شرط اختيار در مهريه را تكرار كرد و خدا را شاهد و وكيل قرارداد گرفت، تا بعداً اختلاف و مشكلي پيدا نشود.

آري، شاهد و وكيل قراردادهاي مردان الهي خداست، و براي اجراي آن نيازي به ضمانت و ضامن هاي ديگر نيست.

14. در اين آيات شعيب به دنبال سخنان خود «ان شاء اللَّه» مي گويد، و موسي نيز از وكالت خدا و توكّل بر او سخن

مي راند. آري؛ «راهرو گر صد هنر دارد، توكّل بايدش.»

آموزه ها و پيام ها:

1. آموزه آيه براي ما اين است كه در استخدام كارگزاران خانگي، مراعات مسائل شرعي را بنماييم. و تلاش كنيم كه افراد محرم، كارِ خانه شما را انجام دهند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 180

2. آموزه ديگر آيه آن است كه پدران به فكر ازدواج دختران خود باشند و در مواقع لزوم از دامادهاي خوب خواستگاري كنند.

3. آموزه ديگر آيه آن است بردامادها سخت گيري نكنند و آنان را در انتخاب همسر و مقدار مهريه آزاد بگذارند.

4. آموزه ديگر آيه اين است كه شرايط خود را درهنگام ازدواج كاملًا بيان كنيد. تا بعداً مشكلي پيش نيايد.

5. پيام آيه اين است كه مهريه، پيشينه اي چند هزار ساله دارد و درميان ملت هاي مختلف وجود داشته و روش پيامبران الهي بوده است.

6. پيام ديگر اين آيه آن است كه خدا را شاهد و وكيل قراردادهاي خود بدانيد (و از آن ها تخلّف نكنيد.) «1»

*** اشارات آموزنده ديگر دختران شعيب:

1. دختران شعيب با يكديگر بودند (امْرَأَتَيْنِ) نه به تنهايي؛ يعني دختران در بيرون رفتن سعي كنند تنها نروند، بلكه حداقل دو نفر باشند تا امنيت بيشتري براي آنان حاصل شود.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 181

2. دختران شعيب براي آب دادن گوسفندان به محل اجتماع مردم رفتند؛ بنابراين، اشتغال زنان و حضور آنان در اجتماع و محل كار جايز است. (البته با شرايطي)

3. اگر خانم ها در اجتماع ظاهر مي شوند، از اجتماعي كه باعث اختلاط با مرد است، پرهيز كنند و حريمشان را از مردان جدا كنند (مِن دُونِهِمُ)

4. از جمله «قَالَ مَا خَطْبُكُمَا» استفاده مي شود

كه:

الف- بهتر است خانم ها در سخن گفتن با نامحرم پيش قدم نشوند.

ب- مردان احساس مسئوليت كنند و نسبت به زنان باحياء و با عفت بي تفاوت نباشند.

ج- مردان حق پرسش و شروع سخن را در موارد خاص دارند. (البته در صورتي كه در منظر همگان بوده و مورد تهمت واقع نشوند.)

5. كلام حضرت موسي (ع) خيلي كوتاه است؛ يعني به حداقل كلام در گفتگوي با جنس مخالف اكتفا مي كند؛ پس حد ضرورت سخن گفتن با نامحرم لازم است رعايت شود.

6. «قَالَتَا لَا نَسْقِي»: دختران شعيب به طور مستقيم به حضرت موسي پاسخ نمي دهند و در پاسخ اختصار را رعايت و هدف و نيّت پاك و خير خويش را ابراز مي كنند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 182

7. «أَبُونَا شَيْخٌ كَبِيرٌ»: اصالتاً مردها بايد كار كنند، ولي در خانواده شعيب از آن جا كه مرد خانواده كهن سال است، زن ها كارها را بر عهده گرفته اند؛ يعني در ضرورت زن ها كار كنند.

8. حضور زن ها در اجتماع و اشتغال به علت شرايط خاص، با محدوديت هايي روبه رو است؛ از اين رو دختران شعيب آزادانه نتوانستند در جمع مردان به كار خويش ادامه دهند و كناره گرفتند؛ يعني گفتار و رفتار دختران شعيب از ذهن طرف مقابل دفع توهم مي كند كه به چه علت اينجا ايستاده اند.

9. «قَالَتَا»: هر دو به موسي پاسخ دادند، يعني تا آنجا كه ممكن است تنهايي وارد صحبت نشدند.

10. گفتار و رفتار دختران شعيب از ذهن طرف مقابل اين توهم را برطرف مي سازد كه به چه دليل اينجا ايستاده اند. دختران شعيب با پاسخ هاي خود چندين دفع توهم كردند:

الف: ما بي حيا نيستيم؛

ب: ما بي سرپرست

نيستيم و اصالت خانوادگي داريم.

ج: علت آمدن ما به اينجا كهن سالي پدرمان هست.

11. «فَسَقَي لَهُمَا»: از اين كه موسي به گوسفندان آب داد، جواز كمك كردن مردان بيگانه به زنان در مقام ضرورت طبق شرائطي خاص به دست مي آيد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 183

12. «لَهُمَا»: حضرت موسي به هر دو دختر كمك كرد نه به يك دختر كه ايجاد شبهه كند و اين دفع توهم كرد.

13. «ثُمَّ تَوَلَّي إِلَي الظِّلِّ»: حضرت موسي به دختران كمك كرد و به سايه رفت و اين ارتباط را ادامه نداد؛ يعني به حد ضرورت اكتفا كرد و به سرعت از آن ها جدا شد.

14. حضرت موسي خواسته هايش را در درگاه پروردگار مطرح كرد و دعا كرد (و در نتيجه داراي خانواده و زندگي شد.)

15. «فَجاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَي اسْتِحْيَاءٍ»: حيا و عفت در ارتباط با دختر و پسر رعايت شود؛ يعني راه رفتن دختران با حيا باشد و حيا در ظاهر آن ها ظهور و بروز كند، تا كسي طمع نكند.

16. «استحيا» از باب استفعال و با (علي) آمده يعني:

اولًا: در ارتباط با دختر و پسر حيا باشد؛

ثانياً: حيا را بسيار رعايت كنند؛

ثالثاً: با علي (حرف جر) آمده، يعني حيا براي آن ها ملكه و عادي شود، همچون (مركبي راهوار)؛ به عبارت ديگر، حيا براي آن ها نهادينه شود.

17. «تَمْشِي عَلَي اسْتِحْيَاءٍ» منحصر به راه رفتن نيست و اين مورد براي بيان مصداق است و از مشي القاي خصوصيت شود و شامل همه رفتارها مي گردد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 184

18. دختران حيا را در رفتار خودشان ظهور و بروز دهند و فقط به نيت و

دل اكتفا نكنند.

آموزه آيه آن است كه دختران عفت و حيا را در ظاهر آشكار كنند و مواظب حركات و سكنات خود در بيرون خانه باشند تا ديگران طمع نكنند.

19. دختر حضرت شعيب با اجازه پدر به ملاقات موسي آمد. پدر يكي از مصاديق ولي مي باشد؛ پس مي توان استفاده كرد اجازه ولي در موارد ملاقات دختر و پسر لازم است.

20. حضرت شعيب نيز به دخترش اعتماد داشته و در تربيت او موفق بوده است.

«جاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا»: يك دختر را فرستاد و يك نوع اعتماد و اطمينان به دخترش را نشان داد و اين از فضاي باز و اعتماد افراد خانواده به يكديگر است.

21. «إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ»: دختر ابراز مي كند كه فقط يك واسطه است و پسر را از طرف پدر به خانه دعوت مي كند.

22. ملاقات اول دختران و حضرت موسي در آيه 23 با ملاقات دوم آنان در آيه 25 تفاوتي داشته است؛ يعني از حياي بالاتري برخوردار بوده تا اين ملاقاتها عادي نشود.

23. از آيه 25 جواز ارتباط دختر و پسر را (بنابر شرايطي) مي توان استفاده كرد؛ مانند اجازه پدر و حيا و ...

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 185

24. «لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ مَا سَقَيْتَ»: حضرت شعيب حق شناس است؛ از اين رو مسئله ي پاداش را مطرح مي كند. آموزه آيه براي پدران آن است كه اگر كسي به خانواده شما (دختر شما) كمك كرد، او را بي پاداش و مزد نگذاريد.

25. «إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ»: پدرش آن جوان را خواست و دختر را وارد كارهاي اقتصادي نكرد.

26. پدران روابط دختران را با افراد بيروني مديريت كنند. حضرت شعيب به عنوان پدر خانواده با دخترش

خشن رفتار نكرد كه چرا با او سخن گفتي بلكه آن را جهت داد و مديريت كرد. آري، اگر يك جوان عفيف و پاكدامني پيدا شد، پدر دختر، او را تكريم كند و آن جوان عفيف و پاكدامن را بي درنگ جذب نمايد و پدر خانواده جوان را دعوت و او را ارزيابي كند كه آيا صلاحيت دارد با اين خانواده ارتباط برقرار كند يا خير.

27. دختران شعيب از گفتگو و ارتباط خود با جوان غريب در خانواده و با پدر به راحتي سخن گفتند؛ يعني دختران ارتباط صميمانه اي با پدر داشتند.

آموزه آيه آن است كه دختران اگر ارتباطي با غريبه اي در بيرون داشتند، به راحتي با پدر در ميان بگذارند.

آموزه ديگر اين است كه پدر و مادرها آن قدر فضاي خانه را باز و عاطفي كنند تا دختران مسائل را به راحتي با آن ها در ميان بگذارند.

28. حضرت شعيب به عنوان يك پدر نسبت به فرزندانش بد دلي نكرد و فكر بد به خود راه نداد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 186

آموزه اين مطلب آن است كه به دختر اعتماد بكنيد و به آن ها شخصيت بدهيد و بد دلي نكنيد و ارتباطهاي آن ها را مديريت نماييد.

29. مطلوب بودن كوتاه سخن گفتن و ارتباط دختر و پسر به حد ضرورت (إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ) از اين آيه نيز استفاده مي شود (كه البته در آيات قبلي نيز اشاره شده بود) البته اين ضرورت سخن گفتن پسر با دختر ضرورت عرفي است نه ضرورت عقلي.

30. در روايات وارد شده كه دختران از عقب حركت مي كردند و موسي از جلو و در روايات وارد شده اگر زن

جلو حركت كند و مرد از پشت سرش، شيطان مرد را رها نخواهد كرد. «1»

31. «لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ مَا سَقَيْتَ»: دختر (شعيب) در برخورد با جوان دفع توهم مي كند كه هدف ارتباط با تو پاداش دادن به تو است نه چيز ديگر.

32. از كل اين مسئله برداشت مي شود كه پسران به منزلهايي كه دختر دارند، وارد نشوند، مگر با اجازه پدر يا ولي و بدون دليل دنبال دختر راه نيفتند.

33. «سَقَيْتَ لَنَا»: اين عبارت نوعي دفع توهم است؛ يعني براي من تنها كار نكردي بلكه به ما كمك كردي. نفرمود: «سقيت لي ...» اين يك نوع حيا در گفتار است؛ البته نوعي تكريم موسي نيز بود.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 187

34. «إِنَّ أَبِي ...»: پدرم مي خواهد به تو پاداش بدهد نه من؛ مديريت اقتصادي خانواده را پدر دارد و در موارد غير ضروري دختران وارد كارهاي اقتصادي خارج خانه نمي شوند؛ زيرا مفاسدي را به دنبال دارد.

35. «قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ»: در روايات آمده است كه گوينده اين جمله دختر كوچك تر شعيب بود و اين نكته را مي رساند كه آن قدر فضاي خانه شعيب باز است كه دختران بتوانند در خانه مشورت بدهند و راجع به مردان بيگانه قضاوت كنند. «يَا أَبَتِ» نيز كه فضاي عاطفي خانه را مي رساند.

36. «الْقَوِيُّ الْأَمِينُ»: دخترها مشورت مي دهند كه موسي «قوي» در آب دادن و «امين» در برخورد با اين دخترها (به سمت سايه رفت، در راه آمدن جلو حركت كرد) و دختران شعيب به دقت رفتار اين جوان را تحليل كردند كه آيا امين هست يا خير؟ آيا به درد زندگي مي خورد يا خير؟ و

دچار احساسات نشدند و نگفتند او زيباست، گفتند: «قوي امين»؛ يعني تعبيراتي به كار بردند كه دور از احساسات است.

37. دختران روابط اقتصادي را پيشنهاد دادند كه موسي كارگزار اقتصادي آن ها شود، ولي خودشان وارد نشدند.

38. «الْقَوِيُّ الْأَمِينُ» به معناي تخصص و تعهد است، كه از «قوي» مي توان نكاتي مانند قدرت در جسم و قدرت در برنامه ريزي مدير را استفاده كرد و از «امين» تعهد مدير استفاده مي شود. قوي امين يك كبراي كلي است و مصاديق مختلفي را در بر مي گيرد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 188

39. «يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ»: آيات قبلي مجوز اشتغال زنان را مطرح كرده است و از اين آيه استفاده مي شود كه اگر با آمدن مردان ضرورت برطرف شد، لازم نيست زن ها كار كنند.

40. «قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنكِحَكَ»: خواستگاري از طرف خانواده دختر مانعي ندارد بلكه سيره برخي پيامبران همين بوده است.

41. توجه پدر به خواست غير مستقيم دختران در مورد ازدواج.

42. حضرت شعيب به عنوان پدر حق انتخاب را براي دختران و اختيار در ازدواج را لحاظ كرد و اين اختيار هم از طرف دختر بوده و هم از طرف پسر (إِحْدَي ابْنَتَيَّ) فحواي سخن اين مطلب را مي رساند و كلمه (أُرِيدُ) نه براي موسي الزام بود و نه براي دختران، هرچند شعيب خواست خود را ابراز داشت.

آري، تصميم گيرنده اصلي در امر ازدواج طرفين هستند نه پدر.

43. داماد مي تواند قبل از ازدواج دختر را ببيند (هَاتَيْنِ). (اشاره يا ذهني است يا حضوري)

44. «إِنِّي»: جمله اسميه و با تاكيد آورده شده؛ يعني اگر پسر مناسبي پيدا شد، پدر به دنبال شوهر دادن دخترش باشد و

از فرصت استفاده كند.

45. «عَلَي أَن تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ»: مسئله مهريه را مطرح مي كند كه امري معقول و آينده ساز دختر است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 189 46. «فَإِنْ اتْمَمْتَ عَشْراً» درازدواج نبايد سخت گيري كرد و اين يك اصل است، القاي خصوصيت مي كنيم و در تمام ازدواج ها اين قاعده را جاري مي نماييم كه به داماد سخت گرفته نشود.

47. حضرت موسي به جاي مهريه كار مي كند؛ يعني در ازدواج ملاحظه كنيد كه از داماد چه كاري بر مي آيد، همان را مهريه قرار دهيد.

48. مهريه دختر شعيب 8 يا 10 سال مزد چوپاني موسي بود كه مقدار كمي نيست.

49. چرا مهر دختر حضرت شعيب به خانواده تعلق گرفت نه خودش:

الف- اولًا. چوپاني حضرت موسي (ع) به نفع خود و خانواده اش بود.

ب- بدون شك رضايت دخترش را حضرت شعيب دريافت كرده بود.

ج- زندگي در قديم دسته جمعي بود، پس سود اين كار به تمامي خانواده بازگشت مي كرد.

50. مهريه مطلوب:

الف- مهريه را به صورتي انتخاب كنيد كه سود آن هم براي خود داماد باشد و هم به ديگران نفع برساند؛ يعني براي تمامي اعضاي خانواده مفيد باشد.

ب- مهريه به گونه اي باشد كه اشتغال بيافريند؛ يعني يك سرمايه راكد و بي استفاده نباشد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 190

51. حضرت شعيب به عنوان پدر زن به فكر آينده شغلي داماد مي باشد؛ يعني شرطي مي گذارد و مهريه را به صورتي انتخاب مي كند كه آينده اقتصادي داماد را فراهم مي كند (نه اين كه شرطي بگذارد كه داماد از آينده ي مطلوب نااميد شود.)

52. اگر خواستيم مهريه را كم يا زياد كنيم، اختيار را به داماد بدهيم

و اين كمال احترام به داماد را مي رساند و اين نكته نيز قابل توجه است كه تعيين مهر را از پايين شروع مي كند (8 سال يا 10 سال)؛ يعني در مسئله مهريه جريان را به سخت گيري و خشونت نرسانيد و اختيار را به داماد بدهيد تا محبت زياد شود و حضرت موسي هم متقابلًا در كمال احترام و ادب پاسخ داد.

53. اين داستان مي رساند كه داماد را به علت بيكاري و فقر رد نكنيد؛ اگر متخصص و متعهد است او را بپذيريد و زمينه اشتغال او را فراهم كنيد.

54. از مجموع آيات اين نكته استفاده مي شود كه لازم است دختر و پسر از يكديگر شناخت داشته باشند؛ البته اطلاعات را با نظارت پدر و مادر از يكديگر كسب كنند.

55. در روايات آمده است كه با وجود دختر بزرگ تر ابتدا دختر كوچك شعيب ازدواج مي كند و اين خود نوعي فرهنگ سازي است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 191

56. «سَتَجِدُنِي إِن شَاءَ اللَّهُ» در ازدواج ياد خدا كرد؛ آري چه نيكوست كه طرفين در ازدواج بر خدا توكل كنند و هنگام ازدواج نكات مثبت يكديگر را مطرح مي كنند.

ب- آيات مربوط به تعيين افراد محرم و نامحرم و نگاه به آن ها

قرآن كريم در آيه 30 سوره نور به ممنوعيت چشم چراني و لزوم حجاب مردان و تأثير آن در پاكي و رشد آنان اشاره مي كند و مي فرمايد:

«قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضواْ مِنْ أَبْصَرِهِمْ وَيحْفَظواْ فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَي لهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ؛ (اي پيامبر) به مردان مؤمن بگو: «چشم هايشان را (از نگاه حرام) فرو كاهند، و دامانشان را (در امور جنسي) حفظ كنند.» كه اين براي آنان [پاك كننده تر و] رشد آورتر است؛ [چرا] كه خدا

به آنچه با زيركي انجام مي دهند آگاه است.»

شأن نزول:

داستان نزول آيه فوق اين گونه حكايت شده كه جواني از مسلمانان انصار مدينه، با زني روبه رو شد. (و زنان در آن زمان مقنعه خود را پشت گوش ها قرار مي دادند و طبيعي است كه صورت، گردن و مقداري از سينه آنان نمايان مي شد.) آن جوان در حال راه رفتن به زن چشم دوخت تا اينكه صورتش به ديوار خورد و در اثر چيز تيزي كه در ديوار بود، صورتش شكافت و خون بر لباس و سينه اش ريخت.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 192

او ناراحت شد و به همان صورت خدمت پيامبر (ص) رسيد و ماجرا را نقل كرد. در اين هنگام پيك وحي فرود آمد و آيه فوق را نازل كرده و به مردان مؤمن دستور داد كه از چشم چراني دوري كنند «1» (و در آيه بعد به زنان دستور حجاب داد.)

نكات و اشارات:

1. سوره نور خط عفت و پاكي مؤمنان را دنبال مي كند، و در راستاي دور كردن جامعه از اعمال منافي عفت و سوق دادن مردم به سوي پاكي است؛ از اين رو، در اين آيات با چشم چراني و ترك حجاب مبارزه مي كند تا مقدمات پاكي جامعه فراهم گردد و زمينه آلودگي بر طرف شود.

2. واژه «يَغُضُّوا» در اصل به معناي كم كردن و كوتاه كردن است؛ يعني اين آيه به مردان مؤمن دستور مي دهد كه نگاه خود را كوتاه كنند؛ اما دستور نمي دهد كه چشمان خود را فرو بندند تا در راه رفتن دچار مشكل شوند. «2»

3. كم كردن و كوتاه نمودن نگاه در برابر نامحرمان آن است كه قلمرو

نگاه كم شود؛ يعني اگر انسان در حالت عادي به منطقه گسترده اي نگاه مي كند، در هنگام روبه رو شدن با زنان نامحرم، قلمرو ديد خود را كم كند تا

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 193

گرفتار نگاه حرام نشود، به عبارت ديگر، از اندام و اعضايي كه ديدن آن ها حرام است، نگاه خويش را برگيرد و از نگاه خود فرو كاهد و خيره نظر نكند. «1»

4. در اين آيه متعلَّق نگاه حذف شده است؛ يعني نمي گويد نگاه خود را از چه چيزي فرو گيريد. اين مطلب دليل بر عموميت است؛ يعني نگاه خود را از مشاهده هر چه حرام است، برگيريد كه شامل فرو گرفتن نگاه از زنان نامحرم و هر صحنه حرام است؛ اما با توجه به آيات قبل و بعد، روشن مي شود كه مقصود نگاه به زنان نامحرم مي باشد كه زمينه ساز انحراف هاي جنسي است.

اين ديده شوخ مي كشد دل به كمند

خواهي كه به كس دل ندهي ديده ببند (سعدي)

5. واژه «فَرْج» در اصل به معناي شكاف است، و در اين جا كنايه از مواضع جنسي است؛ يعني مردان بايد مواضع جنسي بدن خود را از نگاه ديگران بپوشانند تا سبب تحريك افراد و زمينه آلودگي و انحراف جامعه نشود.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 194

آموزه ها و پيام ها:

1. چشم چراني ممنوع مي باشد.

2. آموزه آيه آن است كه مردان نيز حجاب خويش را رعايت كنند و مواضع جنسي خود را بپوشانند.

3. پيام آيه براي مردان آن است كه فروكاستن نگاه، از حرام عامل پاكي و رشد است.

4. آموزه آيه براي مردان آن است كه با پوشاندن مواضع جنسي خود، به

پاكي و رشد جامعه كمك كنيد.

5. پيام هشدار آميز آيه آن است كه با زيركي سعي نكنيد از اين دستورها فرار كنيد؛ زيرا خدا از حال شما آگاه است.

*** قرآن كريم در آيه 31 سوره نور به ممنوعيت چشم چراني زنان و حدود حجاب آنان و موارد دوازده گانه استثناي آن اشاره كرده و مي فرمايد:

31. «وَقُل لِّلْمُؤْمِنَتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَرِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضرِبْنَ بخُمُرِهِنَّ عَلَي جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ ءَابَآئهِنَّ أَوْ ءَابَآءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَآئهِنَّ أَوْ أَبْنَآءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَنِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَنِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَتِهِنَّ أَوْ نِسَآئِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَنُهُنَّ أَوِ التَّبِعِينَ غَيْرِ أُوْلِي الْإِرْبَهِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظهَرُواْ عَلَيْ عَوْرَتِ النِّسَآءِ وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُواْ إِلَي اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكمْ تُفْلِحُونَ؛

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 195

و به زنان مؤمن بگو: «چشمانشان را (از نگاه حرام) فروكاهند؛ و دامان (عفت) شان را حفظ كنند؛ و زيورشان را آشكار ننمايند، جز آنچه را كه از آنها ظاهر است؛ و بايد روسري هايشان را بر گريبان هايشان (فرو) اندازند، و زيورشان را آشكار ننمايند جز براي شوهرانشان، يا پدرانشان، يا پدران شوهرانشان، يا پسرانشان، يا پسران شوهرانشان، يا برادرانشان، يا پسران برادرانشان، يا پسران خواهرانشان، يا زنان (هم كيش) شان، يا آنچه (از كنيزان) مالك شده اند، يا مردان (خدمتكار) تابع (خانواده) كه (از زنان) بي نيازند، يا كودكاني كه بر امور جنسي زنان آگاه نشده اند؛ و پاهايشان را (به زمين) نزنند تا آنچه از زيورشان پنهان مي دارند، معلوم گردد؛ و اي مؤمنان! همگي به سوي

خدا بازگرديد باشد كه شما رستگار (و پيروز) شويد.»

نكات و اشارات:

1. در آيه موارد دوازده گانه ي استثنا را بر مي شمارد و مي فرمايد: «زنان زينت خود را آشكار نسازند، مگر (براي دوازده گروه)».

1. براي شوهرانشان؛

2. يا براي پدرانشان؛

3. يا براي پدران شوهرانشان؛

4. يا براي پسرانشان؛

5. يا براي پسران همسرانشان؛

6. يا براي برادرانشان؛

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 196

7. يا براي پسران برادرانشان؛

8. يا براي پسران خواهرانشان؛

9. يا زنان (هم كيش) آنان؛

10. يا براي بردگان (: كنيزانشان)؛

11. يا براي مردان دنباله روي كه تمايلي (به زنان) ندارند؛

12. يا براي كودكاني كه توانائي و اطلاعي از امور جنسي زنان ندارند.

در اين آيه دو دستور اساسي به زنان مي دهد كه عبارت اند از:

پرهيز از چشم چراني و لزوم پوشاندن مواضع جنسي از نگاه ديگران.

اين دو قانون عمومي بوده و شامل مردان و زنان مؤمن مي شود؛ البته در آيه قبل اين دو دستور را براي مردان و در اين آيه براي زنان واجب كرد. بيان جداگانه حكم مردان و زنان در اين دو آيه براي تأكيد و اهميت آن است تا روشن شود كه اين قوانين مخصوص قشري خاص نيست.

3. در اين آيه فرمان حجاب خاص زنان را صادر كرده است كه شامل دو دستور اساسي است: نخست اين كه زنان بايد زيورهاي مخفي خود را براي نامحرمان آشكار نسازند؛ ودوم اين كه پوشش هاي خود را بر گريبان خويش بيفكنند.

4. مفسران قرآن در مورد زيورهاي مخفي زنان اختلاف نظر دارند: برخي اين زيورها را به معناي زينت طبيعي زنان، يعني اندام هاي آنان دانسته اند، و برخي ديگر به معناي محل زيور آلات زنان همچون گوش و دست دانسته اند،

پرسش و پاسخ هاي قرآني

ويژه جوانان، ج 7، ص: 197

و برخي ديگر از مفسران زينت را به معناي زيور آلات زنان دانسته اند؛ البته در حالي كه بر بدن قرار گرفته اند و به طور طبيعي آشكار كردن چنين زينتي همراه با آشكار ساختن اندامي است كه زيور بر آن قرار گرفته است.

گفتني است ظاهر آيه با تفسير سوم سازگارتر است. «1»

5. در برخي احاديث اهل بيت (ع) آمده است كه مقصود از زينت پنهان زنان در اين آيه، همان گردنبند، بازوبند و پاي بند است؛ «2»

البته اين گونه احاديث مصاديق اين زيورها را بيان مي كند، ولي آيه شامل هرگونه زيور مخفي زنان همچون لباس هاي زينتي مي شود (كه زير چادر يا زير لباس عادي قرار مي گيرد.)

6. در احاديث اهل بيت (ع) آمده است كه مقصود از زيورهاي آشكار زنان كه پوشاندن آن ها لازم نيست، همان دستبند، انگشتر و سرمه و مانند آن است «3» و در احاديث ديگر مي خوانيم كه مقصود صورت و دو دست زن است (كه لازم نيست پوشانده شود.)

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 198

البته فقهاي شيعه در مورد استثناي اين امور اختلاف نظر دارند، و هر زن مكلّف در اين موارد به فتواي مرجع تقليد خويش مراجعه كند. «1»

7. واژه «خُمُر» به معناي پوشش است و معمولًا به چيزي گفته مي شود كه زنان سرخود را با آن مي پوشانند (مثل مقنعه يا روسري).

و واژه «جُيُوب» به معناي يقه پيراهن است كه به آن گريبان گويند و گاهي به معناي قسمت بالاي سينه نيز كه مجاور آن است، گفته مي شود؛ «2» يعني اين آيه دستور مي دهد كه زنان روسري خود را برگريبان خود بيفكنند تا گردن و

قسمتي از سينه كه معمولًا باز مي ماند، پوشيده شود.

8. فلسفه حجاب در اسلام آن است كه:

الف- حجاب وقار و شخصيت زن را افزايش مي دهد و اسلام مي خواهد زنان اين گونه باشند.

ب- محيط جامعه، محيطي پاك باشد و زمينه هاي فساد و انحراف برچيده شود.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 199

ج- محيط جامعه براي مردان جوان تحريك آميز نباشد و آنان را به فشارهاي رواني و بيماري هاي عصبي گرفتار نسازد.

د- يكي از پيامدهاي بي حجابي و بدحجابي، افزايش فحشا و اعمال منافي عفت و پيدايش فرزندان نامشروع است، همان گونه كه در عصر ما در جوامع غير مذهبي مشاهده مي شود و حجاب يكي از موانع اين فسادهاست.

ياد آوري اين نكته لازم است كه حجاب به معناي محروميت زنان در انجام وظايف فردي و اجتماعي نيست و زنان مسلمان مي توانند با حفظ حجاب خود تا مراتب عالي علمي، فرهنگي و اجرايي پيشرفت كنند.

9. در اين آيه دوازده مورد به عنوان استثنا ذكر شده اند كه زنان حق دارند در برابر آنان حجاب خود را رعايت نكنند. اين دوازده مورد عبارت اند از:

شوهر، پدر، پدر شوهر، پسر، پسر شوهر، برادر، پسر برادر، پسر خواهر، زنان (هم كيش)، بردگان (كنيز)، مردان كم خرد كه دنباله رو افراد هستند و طالب مسائل شهواني نيستند و كودكان ناتوان كه از امور جنسي زنان آگاهي ندارند.

10. مقصود از «نِسائهُنّ» زنان غير مسلمان هستند؛ يعني زنان مسلمان در برابر زنان مسلمان ديگر حق دارند كه حجاب خود را برگيرند؛ اما در برابر زنان غير مسلمان نبايد بي حجاب شوند؛ زيرا آنان با وصف زنان مسلمان

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 200

براي ديگران موجب

فساد مي شوند. به اين مطلب در برخي احاديث اهل بيت (ع) نيز اشاره شده است. «1»

11. مقصود از بردگاني كه زنان مسلمان حق دارند، حجاب خود را در برابر آنان برگيرند، كنيزان اند «2» كه در اعصار پيشين در جوامع وجود داشته اند و اسلام با برنامه اي جالب، ريشه برده داري را از جامعه اسلام بركند.

12. مقصود از مردان دنباله رو خانواده كه ميل شهواني ندارند، و زنان مي توانند در برابر آنان حجاب خود را برگيرند، همان مردان كم خرد و سفيه هستند كه احساس جنسي ندارند. و معمولًا خدمتكار ديگران هستند. «3»

و يا منظور پير مردان و افراد خنثي و خواجه هستند. كه ميل شهواني ندارد. «4»

13. در اين آيه از عمو و دائي به عنوان محرم زنان ياد نشده است، شايد اين بخاطر آن است كه از پسر برادر و پسر خواهر ياد شد و با توجه به محرميت دو جانبه آنان روشن مي شود كه عمو و دائي نيز محرم هستند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 201

14. در اين آيه بيان شده بود كه زنان با زدن پا به زمين باعث نشوند زينت هاي آنان آشكار شود و صداي پابند (و خلخال ها) به گوش مردان برسد و شهوت آنان تحريك شود. اين مطلب نهايت دقت و ظريف نگري اسلام را نشان مي دهد.

اين مطلب هرچند يك مصداق تحريك شهواني است، با الغاي خصوصيت مي توان گفت كه زنان لازم است از هر گونه كار تحريك آميز در برابر مردان نامحرم خودداري كنند.

آموزه ها و پيام ها:

1. آموزه آيه براي زنان مؤمن آن است كه با دوري از چشم چراني و حفظ حجاب، محيط جامعه را پاك نگاه داريد.

2. پيام آيه

آن است كه زنان با آشكار كردن زيورهاي مخفي، عامل تحريك (و فساد) جامعه نشوند.

3. آموزه ديگر آيه آن است كه زنان در برابر دوازده گروه اجتماعي آزادند كه حجاب خويش را فروگذارند.

4. پيام ديگر آيه آن است كه راه توبه، بازگشت و رستگاري براي خطاكاران باز است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 202

ج: آيات مربوط به حجاب (تأمين سلامت اجتماعي و بهداشت رواني زنان)

در اين مورد چند آيه وجود دارد؛ از جمله آيه 31 نور كه توضيح آن گذشت و آيه 32 و 59 سوره احزاب كه در مورد زنان پيامبر (ص) است؛ اما درس هاي آموزنده آن كلي است. قرآن كريم در آيه 32 سوره احزاب به جايگاه همسران پيامبر و شيوه شايسته گفتگوي زنان با مردان اشاره مي كند و مي فرمايد:

32. «يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلَا مَعْرُوفاً؛ و افراد بي همسرتان، و شايستگان از بندگانتان، و كنيزانتان را به ازدواج (يكديگر) در آوريد؛ اگر نيازمند باشند، خدا از بخشش خود آنان را توانگر مي سازد؛ و خدا گشايشگري داناست.»

نكات و اشارات:

1. در اين آيه جايگاه و مسئوليت بزرگ زنان پيامبر (ص) بيان شده است. آنان از طرفي منسوب به پيامبر (ص) هستند و از سوي ديگر الگوي زنان مسلمان مي باشند.

آن ها مي توانند دستورهاي خدا و پيامبر را در زندگي خود اجرا كنند و با تقوا باشند و سرمشق ديگران قرار گيرند. و اين مقام ممتازي است كه زنان عادي از آن بي بهره اند.

2. در اين آيه به زنان پيامبر (صلي الله عليه وآله) آموزش مي دهد كه چگونه با مردان بيگانه سخن گويند. بانوان بايد با مردان بيگانه جدّي، خشك و

پرسش

و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 203

معمولي سخن گويند، و از شوخي و تعبيرهاي هوس انگيز پرهيز كنند تا افراد بيماردل و شهوت ران در مورد آنان طمع نورزند.

3. در اين آيه از افراد هوس ران با عنوان «كساني كه در دلشان بيماري است» ياد شده است، اين جمله اشاره به آن است كه اگر شهوت انسان به صورت متعادل باشد، آن انسان سالم است؛ اما اگر كسي شهوت ران و هوس ران باشد، از حالت تعادل و سلامت خارج شده و به نوعي بيماري دروني و رواني گرفتار مي شود كه در برخي مراحل به سرحدّ جنون جنسي نيز مي رسد. «1»

4. مقصود از گفتار شايسته آن است كه گفتار بيهوده و باطل و گناه آلود و مخالف حق نگويند و شايسته، نيكو، پسنديده و طبق عرف صحيح با مردان سخن بگويند.

5. مخاطبان اين آيه زنان پيامبر (ص) هستند، ولي مقصود همه زنان مسلمان بوده و اين آيه نوعي آموزش همگاني براي گفتگوي زن و مرد بيگانه است.

6. از اين آيه استفاده مي شود كه سخن گفتن زن و مرد بيگانه، اگر بدون هوس راني و به طور شايسته باشد، جايز است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 204

آموزه ها و پيام ها:

1. آموزه اين آيه براي زنان مسلمان آن است كه شما مي توانيد با مردان بيگانه به طور شايسته و طبق عرف صحيح گفتگو كنيد.

2. پيام آيه آن است كه هرگاه زني هوس انگيز سخن گويد، خود را در معرض طمع بيمار دلان قرار مي دهد.

3. آموزه ديگر آيه آن است كه زنان وابسته به شخصيت ها و كساني كه جايگاه اجتماعي دارند، مراقب شيوه ي سخن گفتن خود باشند.

*** قرآن كريم در آيه 59 سوره احزاب با

دستور حجاب جلوي سوء استفاده و آزار زنان را مي گيرد و مي فرمايد:

59. «يَا أَيُّهَا الْنَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلَالبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنَي أَن يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِيماً؛ اي پيامبر! به همسرانت و دخترانت و زنان مومنان بگو: «از پوشش هاي بلند (چادر مانند) شان به خودشان نزديك كنند، اين [كار] براي اينكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند نزديك تر است؛ و خدا بسيار آمرزنده مهرورز است.»

شأن نزول:

داستان نزول اين آيه اين گونه حكايت شده است كه در عصر پيامبر (ص) زناني كه براي نماز عشا به مسجد مي رفتند، توسط جوانان هرزه مورد آزار و مزاحمت قرار مي گرفتند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 205

آيه فوق بدين مناسبت فرود آمد و به زنان دستور داد كه حجاب خود را به طور كامل رعايت كنند تا مورد آزار قرار نگيرند.

و در پايان آيه يادآور مي شود كه: «خدا بسيار آمرزنده و مهرورز است (و خطاهاي گذشته شما را مي بخشد)».

نكات و اشارات:

1. در اين آيه به مزاحمت هاي خياباني عليه زنان مومن اشاره كرده و يكي از راه حل هاي آن را حفظ حجاب آنان معرفي كرده است.

2. مفسران حكايت كرده اند كه در آن زمان، كنيزان بدون پوشش مناسب سروگردن از خانه ها بيرون مي آمدند و برخي از آنان از نظر اخلاقي وضع خوبي نداشتند؛ از اين رو، برخي جوانان مزاحم آنان مي شدند؛ اما زنان آزاد مسلمان كه شناخته مي شدند، از تعرّض در امان بودند؛ از اين رو در اين آيه دستور داده شد كه زنان حجاب كامل خود را رعايت كنند تا از كنيزان و آلودگان باز شناخته شوند و مورد آزار

قرار نگيرند.

3. مفهوم آيه فوق آن نيست كه جوانان حق مزاحمت براي زنان غير مومن و كنيزان را دارند، بلكه مقصود آيه آن است كه بهانه از دست افراد فاسد گرفته شود.

در اجتماع امروز نيز هنگامي كه زنان حجاب و شخصيت اجتماعي خويش را حفظ كنند، جوانان هرزه به آنان طمع نمي ورزند؛ زيرا زمينه انحراف را در آنان نمي بينند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 206

4. واژه «جلباب» يا به معناي پارچه بزرگ (چادر مانند) است كه سر، گردن و سينه ها را مي پوشاند و يا به معناي روسري و مقنعه و يا به معناي پيراهن گشاد است. قدر مشترك همه اين معاني آن است كه بدن زن به وسيله اين پارچه ها پوشيده شود و معناي اول مورد تاكيد برخي لغت شناسان است. «1»

5. مقصود از نزديك ساختن روسري و چادر آن است كه زنان آن را به بدن خويش نزديك كنند تا به درستي محفوظ بمانند و آن را رها نسازند تا گاهي كنار رود و بدن آن ها آشكار شود.

6. در اين آيه به پيامبر (ص) دستور مي دهد كه اصلاح جامعه را نخست از خانه خويش شروع كند و اول به همسرانش دستور حفظ حجاب بدهد و آن گاه به دخترانش و در نهايت «2» به زنان مؤمن دستور دهد حجاب خود را حفظ كنند.

آموزه ها و پيام ها:

1. پيام اين آيه براي زنان مومن آن است كه حجاب (شخصيت) شما را معرفي مي كند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 207

2. حجاب، شما را از شرّ مزاحمان حفظ مي كند.

3. با حفظ كامل حجاب، بهانه از دست مزاحمان گرفته مي شود.

4. اصلاح جامعه را از خانواده خويش

شروع كنيد.

5. خانواده رهبر، در انجام دستورهاي الهي پيشگام باشند.

6. خطاهاي گذشته شما را به لطف خويش مي آمرزد. «1»

د: آيات مربوط به ازدواج و خواستگاري

اين آيات در مباحث آينده به صورت گسترده مورد بررسي قرار مي گيرد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 209

آيا رابطه با جنس مخالف از اقوام نزديك جايز است؟

پرسش:

آيا رابطه با جنس مخالف از اقوام نزديك جايز است؟ پاسخ:

الف- در اين جا لازم است نخست اطرافيان خود را به دو دسته محارم و غيرمحارم تقسيم كنيم؛ سپس مسئله را مورد بررسي قرار دهيم.

1. محارم كه خود بر سه دسته است:

1- 1. محارم نسبي: هفت دسته از بانوان و دوشيزگان بر هفت دسته از مردان و پسران محرم اند؛

يعني ازدواج آن ها با يكديگر حرام است.

رديف

براي مردها و پسرانبراي بانوان و دختران 1 مادر (و مادر بزرگ) پدر (و پدر بزرگ) 2 دختر (و نوه هاي دختري) پسر (و نوه هاي پسري) 3 خواهربرادر 4 دختر خواهر و نوادگان اوپسرخواهر و نوادگان او 5 دختر برادر و نوادگان اوپسربرادر و نوادگان او 6 عمه (شامل عمه پدر و مادر) عمو (شامل عموي پدر و مادر) 7 خاله (شامل خاله پدر و مادر) دايي (شامل دايي پدر و مادر)

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 210

محارم نسبي بر دو گونه اند:

1. شرعي كه از راه حلال و ازدواج شرعي متولد شده باشند.

2. غيرشرعي كه از راه نامشروع و يا زنا متولد شده باشند.

هر دو دسته محرم اند و ازدواج با آنان حرام است.

ما در بخش توضيح پاسخ از همه اين افراد با عنوان محارم ياد مي كنيم.

2- 1. محارم رضاعي

كساني كه از راه شيرخوارگي با آن ها بستگي پيدا مي شود، با شرايطي خاص، «1» محارم رضاعي محسوب مي شوند و ازدواج با آن ها حرام است.

هرگاه كودكي با شرايطي خاص شير زني را بنوشد، آن زن و شوهرش، مادر

و پدر رضاعي آن كودك به شمار مي روند.

3- 1. محارم سببي

پيوند و علاقه زناشويي موجب محرم شدن هر يك از زن و شوهر نسبت به خويشاونداني است كه در اين جدول مي آيد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 211

رديف

براي مردها براي زن ها 1 مادر و مادر بزرگ زنپدر و پدر بزرگ شوهر 2 دختر زن و نوه هاي زن «1» پسر شوهر 3 زن پدر (نامادري) شوهر مادر (ناپدري) 4 زن پسر (عروس) شوهر دختر (داماد)* ازدواج با اين افراد حرام است. افزون بر آن، ازدواج مرد با خواهر زن تا وقتي كه همسر او است و همچنين ازدواج با شوهر خواهر تا وقتي كه همسر خواهر او است، حرام مي باشد.

ب- ارتباط يا رابطه به مجموع رفتارهاي متقابل و كنش ها و واكنش هاي دو جانبه «2» اطلاق مي شود. اين رفتارها شامل رفتارهاي اقتصادي، علمي، زناشويي و سياسي مي شود. ارتباط با جنس مخالف از يكي از حالات پيش گفته خارج نيست. دو جنس مخالف يا رفتار اقتصادي دارند يا علمي، يا زناشويي و يا سياسي. صرف نظر از رفتار زناشويي كه در قالب خاص خود و بر اساس پيوند ازدواج بين زن و شوهر محقق مي شود، ساير رفتارها مورد توجه است؛ زيرا اين نوشتار درصدد بيان رفتار زناشويي نيست.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 212

ارتباطهاي اقتصادي، علمي، سياسي و هر نوع ارتباط قابل تصوّر ديگر به جز ارتباط زناشويي در يكي از اشكال ارتباط گفتاري، شنيداري و فيزيكي محقق مي شود. براي مثال، در بحث اقتصادي، زن و مرد براي انجام يك معامله ابتدا همديگر را ملاقات كرده، گفت و شنود مي كنند و

پس از عقد قرارداد، بر اساس عرف با يكديگر دست مي دهند و معامله را به انجام مي رسانند.

تمامي اين موارد اگر بر اساس آنچه در ادامه مي آيد، صورت پذيرد، مانعي ندارد و در اين مسئله فرقي بين اقوام و ديگران نيست.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 215

ارتباط دختر و پسر براي استفاده علمي چگونه است؟

اشاره

پرسش:

ارتباط دختر و پسر براي استفاده علمي چگونه است؟ پاسخ:

يكي از انواع ارتباط و معاشرت زنان و مردان، ارتباط علمي است، به گونه اي كه مرد و زن (دختر و پسر) براي مباحث علمي با يكديگر ارتباط برقرار مي كنند كه در صورت توجه به مسائل زير هرگونه ارتباط بين دختر و پسر از جمله ارتباطات علمي كه در چهارچوب ضوابط و به دور از شهوتراني باشد، اشكال ندارد. در رابطه علمي صورت هاي زير قابل تصور است:

1. ارتباط كلامي؛

2. ارتباط نگاهي؛

3. ارتباط فيزيكي.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 216

اول: ارتباط كلامي

قرآن مجيد به زنان مؤمن دستور مي دهد: در كلام فروتنانه سخن مگوييد «فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلَا مَعْرُوفاً؛ «1»

پس به نرمي (و ناز) سخن مگوييد، تا كسي كه در دلش (نوعي) بيماري است، طمع ورزد، و سخني پسنديده بگوييد.»

آيه درصدد بيان دو مطلب است:

الف- فضيلت زنان پيامبر بر ديگر زنان، اگر تقوا داشته باشند.

ب- كيفيت و اسباب تقوا كه برخي از آن ها عبارت است؛ از جمله اين كه: 1. زن نبايد هنگام صحبت كردن فروتنانه صحبت كند. 2. زينت آرايي و خودنمايي نكردن در جامعه اسلامي.

در نتيجه صحبت كردن زن و مرد اگر با قصد لذت و شهوت راني باشد، هم شنيدن صداي زن براي مرد و هم رسانيدن صدا به گوش مرد براي زن حرام است، و در غير اين صورت، شنيدن صداي جنس مخالف يا رسانيدن صدا به گوش او جايز است.

تذكرات:

1. مردها مي توانند با نامحرم صحبت كنند با شرايط زير:

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 217

الف- به قصد لذت و ريبه

نباشد.

ب- با صحبت كردن به گناه آلوده نشوند. «1»

2. براي زنان حرام است صداي خود را به گوش نامحرم برسانند. «2»

صحبت كردن با نامحرم در امور غيرضروري مكروه است، به ويژه اگر مخاطب جوان باشد. «3»

3. اگر مردي بداند در صورتي كه با نامحرم صحبت كند، به گناه خواهد افتاد، نبايد با او صحبت كند، خواه زن به گونه اي سخن گويد كه مرد را به گناه بيندازد يا درباره مطلبي صحبت كند كه مرد به گناه بيفتد. «4»

4. اگر مردي به قصد به حرام انداختن نامحرمي با او صحبت كند، حرام است. «5»

5. خانم ها نبايد در هنگام صحبت كردن با نامحرم صداي خود را رقيق و نازك كنند، به گونه اي كه اگر در دل مخاطب مرضي باشد، او را به خود جلب كند، هرچند در باره مطالب عادي (و علمي) صحبت كنند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 218

دوم: ارتباط نگاهي

تمام سخناني كه در ارتباط با سخن گفتن بيان كرديم در مورد نگاه كردن نيز مطرح است در اين جا به چند مساله اشاره مي شود.

نگاه كردن مرد به بدن زن نامحرم چه با قصد لذت و چه بدون آن حرام است و نگاه كردن به صورت و دست ها اگر به قصد لذت باشد، حرام است، ولي اگر بدون قصد لذت باشد، مانعي ندارد.

نگاه كردن زن به بدن مرد نامحرم حرام است و نگاه كردن به صورت، بدن و موي دختر نابالغ اگر به قصد لذت نباشد و بواسطه نگاه كردن هم انسان نترسد كه به حرام بيفتد، اشكال ندارد، ولي بنابر احتياط بايد جاهايي را كه مثل ران و شكم معمولًا

مي پوشانند نگاه نكند.

زن بايد بدن و موي خود را از مرد نامحرم بپوشاند. «1»

سوم. ارتباط فيزيكي

سماعه بن مهران مي گويد: از دست دادن مرد با زن پرسيدم، امام صادق (ع) فرمود:

حلال نيست مرد با زن مصافحه كند مگر زني كه ازدواج كردن با او حرام است كه عبارتند از: خواهر، دختر، عمه، خاله، دختر خواهر، دختر برادر و مادر زن مصافحه تنها از روي لباس بايد باشد و نبايد دست زن را فشار دهد. «2»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 219

ظاهراً اين حكم به دست دادن اختصاص ندارد، بلكه هر تماسي را شامل مي شود؛ زيرا ويژگي خاصي در مصافحه وجود ندارد و علت اين كه در روايات از آن ياد شده، اين است كه مورد ابتلا است. همچنين روايت وارد شده درباره بيعت زنان با پيامبر اكرم (ص) به وسيله فرو كردن دست درون ظرف آب، بيانگر جايز نبودن مصافحه است.

افزون بر اين، وقتي نگاه حرام باشد، به يقين لمس كردن حرام است و اين مقتضي اولويت قطعي است كه از عرف فهميده مي شود.

گفتني است بين جواز نگاه و جواز لمس، ملازمه اي وجود ندارد؛ يعني اگر بگوييم نگاه كردن به صورت و دست هاي بيگانه جايز است، لمس آن جايز نيست، مگر از روي لباس، و به طور كلي در تماس فيزيكي، قصد لذت ملاك نيست، بلكه صرف اين عمل اگر از روي عمد انجام پذيرد، از نظر شرع جايز نيست. «1»

نتيجه:

هرگونه ارتباط و معاشرت علمي با رعايت موارد ياد شده جايز است؛ اما گاهي ديده مي شود در دل برخي مردان و زنان شيطان چنان رسوخ مي كند كه به مراوده و معاشرت با نامحرم

گرايش دارند و در حالي كه مي توانند

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 220

مطلبي را از همجنس خود و يا محرم بپرسند، اصرار دارند از غير همجنس نامحرم سئوال كنند كه از اين جهت نيز بايد اجتناب و دوري كرد؛ زيرا اين گونه مراوده ها معمولًا با قصد لذت همراه است و شرعاً حرام مي باشد و در برخي زمينه ها به عنوان مقدمه ترك حرام واجب مي شود كه هرچند اين معاشرت خالي از اشكال باشد، اين معاشرت (سخن گفتن، نگاه كردن) را انجام ندهد.

علاوه بر اين كه واقع شدن در جايگاه گناه نيز حرام است.

مساله ديگر خلوت است كه صرف خلوت (خالي از نگاه، صحبت و يا تماس) موضوعيت دارد و بر منع آن و پيشگيري از آن اصرار شده است.

بودن زن و مرد نامحرم در جاي خلوت جايز نيست يا خلاف احتياط است «1» در ذيل اين مساله علماء و مراجع بزرگ تقليد توضيحاتي داده اند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 221

آيا داشتن دوست دختر (براي امر به معروف و نهي از منكر) مشكل دارد؟

پرسش:

آيا داشتن دوست دختر (براي امر به معروف و نهي از منكر) مشكل دارد؟ پاسخ:

در دين اسلام بر دوستي افراد با يكديگر تاكيد شده است و دوستي را وسيله اي براي تهذيب نفس و اصلاح اخلاق، و تفريحي سالم و كمك به يكديگر قرارداده است؛ اما در مواردي كه دوستي و رابطه موجب مفاسد اجتماعي و فردي، و وسيله اي براي شهوت راني و نابود كردن فضايل انساني باشد، ممنوع شده است، حتي اگر اين دوستي با «جنس موافق» باشد و بلكه اگر زمينه ساز انجام كار واجب مثل امر به معروف و نهي از منكر نيز باشد و بدين جهت در رساله هاي توضيح

المسائل در قسمت امر به معروف و نهي از منكر آمده است: انجام گناه براي جلوگيري از گناه جايز نيست.

داشتن دوست دختر پيامدهاي زير را به دنبال دارد:

1. كمرنگ شدن اعمال و افعال معنوي و عبادي كه وسيله رسيدن انسان به كمال است.

2. آبروي اجتماعي و خانوادگي تهديد مي شود.

3. ترويج فرهنگ غرب كه درصدد نابود كردن اسلام است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 222

4. دلسرد شدن نسبت به تشكيل خانواده.

5. تحريك غريزه جنسي و به دنبال آن بيماري هاي عصبي و از بين رفتن قواي جسمي.

6. افت تحصيلي و ....

اما امر به معروف و نهي از منكر را مي توان با تذكري لفظي انجام داد و يا يكي از محرم ها را فرستاد تا انجام وظيفه كند.

در اينجا سوالي كه از يكي از مراجع تقليد حضرت آيت الله العظمي فاضل لنكراني شده است را بيان مي كنيم:

سوال: آيا دوستي دختر و پسر شرعاً حرام است مطلقاً، يا اگر منجر به حرام شود، حرام است، و اگر مقدمه انجام امر به معروف و نهي از منكر باشد حرام است؟

جواب: باسمه تعالي، چنانچه مستلزم نگاه به نامحرم و حرف زدن با او باشد، اشكال دارد و جايز نيست. «1»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 223

امتياز و آسيب هاي چت و ارتباطات اينترنتي چيست؟

پرسش:

امتياز و آسيب هاي چت و ارتباطات اينترنتي چيست؟ پاسخ:

الف- امتياز

1. ارتباط سريع و آسان؛

2. استفاده هاي علمي از اشخاص (و مراكز و ...)؛

3. دسترسي به حجم وسيع اطلاعات طرف مقابل؛

و ....

تذكر: از آنجا كه مكتب اسلام با علم و پيشرفت فني موافق است، ارتباط صحيح اينترنتي را نيز براساس آموزه هاي عمومي علمي و اخلاقي و با رعايت موازين قانوني و

شرعي پذيرفته و تشويق مي كند.

ب- آسيب ها

1. محيط چت يك محيط مجازي است و امكان دارد همه چيز تخيلي و غير واقع بينانه باشد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 224

2. اين محيط غير قابل اطمينان است، حتي به صدا و تصوير طرف نمي توان اطمينان كرد.

3. با اين كه مجازي است، قابليت اثر گذاري شديد روحي و ذهني را دارد، به طوري كه ممكن است دو نفر با چت كردن، عاشق يكديگر شوند، قهر كنند و ....

4. ايجاد محبت ها در اين فضاها بدون شناخت دقيق خواهد بود. در محيطي كه شناخت دقيقي از قدرت جسمي، روحي و ذهني طرف مقابل در دست نيست و حتي برخي رفتارهاي عادي مثل شيوه راه رفتن، نشستن عكس العمل ها در شرايط مختلف و ... غير قابل بررسي و شناخت است.

5. محيط چت با جاذبه هاي نوشتاري، صوتي و تصويري به تخيّل شما لذت مي بخشد، به طوري كه جواناني كه در ارتباطات خياباني دوستان زيادي دارند، باز به اين عرصه مي پردازند.

6. لذّت هاي تخيلي باعث ايجاد شكاف بين تصور، آرزو، توقع، تمايل با واقعيت بيروني (كه تغيير ناپذير است)، مي شود، اين مسئله بر اساس تجربه هاي مكرر باعث مشكلات روحي و رواني در برخي افراد مي شود كه برخي از آن ها عبارت اند از:

- افسردگي شديد؛

- ضعف اعصاب؛

- انزوا و دوري از اجتماع؛

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 225

- عدم موفقيت در محيط خانواده و اطراف خود؛

- خيال پردازي؛

- از دست دادن اعتماد به نفس؛

- از دست دادن عزت نفس؛

- خنده هاي بدون علت؛

- دلگرفتگي و گريه هاي بدون علت؛

- پوچ گرايي و احساس بيهوده بودن همه چيز و همه كس؛

- و ....

عواقب

اين مشكلات روحي، به ويژه پوچگرايي كه به حالتهاي جنون آميز و خودآزاري و حتي خودكشي مي انجامد؛ همگي از لذت هاي خيالي ناشي مي شود.

7. بسياري از شناخت هايي كه از طرف مقابل به دست مي آيد، تنها با تخيل آدمي سازگار است نه با واقعيت. آري، وجود محبت صرف، عامل بي دقتي در شناخت مي شود و انسان را از واقعيت دور مي كند؛ زيرا محبت نقايص و عيوب طرف مقابل را مي پوشاند و حتي نقايص را به محسنات و ويژگيهاي مثبت تبديل مي كند.

8. بيشتر انسان هايي كه براي مسائل غيرعلمي چت مي كنند، به مشكلات ذيل گرفتار مي شوند:

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 226

- بهره هوشي پايين؛

- خوش گذراني و وقت گذراني؛

- اعتياد به لذت هاي موقت و تخيلي؛

- مشكلات روحي و رواني؛

- چند شخصيتي؛

- رفتارهاي غير منطقي؛

- از كار و تلاش جدي دورشدن؛

- از فكر و تدبير دورشدن؛

- شخصيت اجتماعي غيرمناسب؛

- و ....

البته انسان هاي مثبت نيز يافت مي شوند؛ اما در محيط آزاد و مجازي چت مطالب علمي، بسيار كم است.

9. در روابط خياباني كه دو نفر يكديگر را مي بينند، ساعتها با هم گفتگو دارند، پارك مي روند، كوهپيمايي مي كنند، در مورد علايق و سلايق يكديگر سخن مي گويند، ممكن است خانه و محل زندگي و پدر و مادر همديگر را بشناسند و ... با اين حال احتمال شكست و جداييشان بيش از 90% مي باشد، علت آن اين است كه پس از مدتي كه ارتباطات عادي شد و ديگر خبري از آن حرارتها و هيجانات دوستي و شور عشق نبود، نقايص اصلي دختر و پسر براي يكديگر آشكار مي شود و حس اطمينان در طرف مقابل

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان،

ج 7، ص: 227

كاهش مي يابد و شك و ترديد جايگزين آن مي گردد؛ به عبارت ديگر، همان مسائلي كه روزي باعث ارتباط دختر و پسر و ايجاد محبت و عشق شد، روز ديگر باعث جدايي مي شود، و اين آسيب در ارتباط اينترنتي دختر و پسر چندين برابر است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 229

در چه مواردي حضور زنان در ورزشگاه ها و چت كردن اينترنتي و همكار شدن يك زن و يك مرد جايز است؟

پرسش:

در چه مواردي حضور زنان در ورزشگاه ها و چت كردن اينترنتي و همكار شدن يك زن و يك مرد جايز است؟ پاسخ:

مقدمه:

زن در اسلام يك ركن اساسي اجتماع به شمار مي رود و هرگز نبايد با او معامله يك موجود فاقد اراده و وابسته و نيازمند به قيّم نمود. نكته اساسي اين است كه در معناي تساوي، نبايد اشتباه كرد و تنها مطلبي كه بايد به آن توجه داشت (و در اسلام به آن توجّه خاص شده) ولي بعضي روي يك سلسله احساسات افراطي و حساب نشده آن را انكار مي كنند، مسئله تفاوت هاي روحي و جسمي زن و مرد و تفاوت وظايف آنهاست. با وجود اين اختلافات دامنه دار آيا مي توان گفت زن و مرد بايد در تمام شئون همراه يكديگر گام برداشته و در تمام كارها صد در صد مساوي باشند؟!

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 230

مگر نه اين است كه بايد طرفدار عدالت در اجتماع بود؟ آيا عدالت غير از اين است كه هر كس به وظيفه خود پرداخته و از مواهب و مزاياي وجودي خويش بهره مند گردد؟!

بنابراين، آيا دخالت دادن زن در كارهايي كه خارج از تناسب روحي و جسمي او است، بر خلاف عدالت نمي باشد؟ «1»

اسلام موافق حضور زن در اجتماع و محل كار

و محل ورزش به صورت قانونمند و با رعايت حرمت و مصالح خانم هاست.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 231

چت كردن اينترنتي

پرسش:

چت كردن با جنس مخالف و رد و بدل كردن صحبت هاي معمولي چه حكمي دارد؟

پاسخ:

در صورتي كه خوف فتنه و كشيده شدن به گناه وجود داشته باشد، جايز نيست. «1»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 233

پرسش:

چت كردن با شخصي كه از جنسيت او ناآگاهيم، چه حكمي دارد؟

پاسخ:

(مراجع محترم): اگر ترس افتادن به حرام باشد، جايز نيست. «1»

چون به هر حال در چت كردن نوعي سخن گفتن بين دو جنس مخالف ممكن است وجود داشته باشد و احتمال گرفتار شدن فتنه و گناه وجود دارد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 235

حضور زنان در ورزشگاه ها

پرسش:

حضور بانوان در ميدان هاي ورزشي مردان (مانند فوتبال و كشتي) وقتي كه با شورت و زيرپوش بازي مي كنند، چه حكمي دارد؟

پاسخ:

نگاه زن به بدن نامحرم جايز نيست، هرچند بدون قصد لذت باشد.

آيات عظام تبريزي و سيستاني: با توجه به اين كه حضور زنان در اين گونه ورزشگاه ها، باعث مفسده است، جايز نيست.

آيه الله بهجت: نگاه به آن ها بنابر احتياط واجب جايز نيست و اگر باعث مفسده شود، حضور آنان حرام است. «1»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 236 «قرآن كريم نيز صريحاً از نگاه به نامحرم صريحاً منع كرده، آنجا كه مي فرمايد: «قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ؛ «1»

(اي پيامبر) به مردان مؤمن بگو: «چشم هايشان را (از نگاه حرام) فرو كاهند».

و همين امر را نسبت به زنان نيز مي فرمايد: «وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ؛ و به زنان مؤمن بگو: «چشمانشان

را (از نگاه حرام) فروكاهند.»

نگاه حرام در شرع عبارت است از: نگاه مرد به بدن زن نامحرم (به جز صورت و دست ها تا مچ) خواه با قصد باشد يا بدون آن و نيز نگاه به صورت و دست ها اگر با قصد شهوت يا ترس افتادن به حرام باشد. همچنين نگاه زن به مرد نامحرم (به جز صورت، گردن و دست ها و مقداري از پا خواه با قصد باشد يا بدون آن و نيز به مواضع ياد شده، اگر با قصد شهوت يا ترس افتادن به حرام باشد. «2»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 237

زن و مرد در محيط كار

پرسش:

آيا خلوت كردن دو نفر نامحرم در يك مكان جايز است؟

پاسخ:

اگر كسي نمي تواند وارد آن مكان شود و آن ها بترسند كه به حرام بيفتند، ماندنشان در آن جا حرام است.

(آيه الله صافي): اگر كسي نمي تواند وارد آن مكان شود، ماندنشان در آن جا حرام است، هرچند احتمال فساد ندهند و به گفتگوهاي علمي و ضروري بپردازند.

(آيه الله مكارم): اگر كسي نمي تواند وارد آن مكان شود، بنابر احتياط واجب ماندنشان در آن جا حرام است، هرچند احتمال فساد ندهند و به گفتگوهاي علمي و ضروري و مانند آن بپردازند.

(آيات عظام بهجت، سيستاني و وحيد): اگر احتمال فساد برود، ماندنشان در آن جا حرام است، هرچند طوري باشد كه كس ديگري بتواند وارد شود.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 238

(آيات عظام تبريزي و فاضل): اگر كسي نمي تواند وارد آن مكان شود، در صورتي كه احتمال فساد برود، ماندنشان در آن جا حرام است. «1»

در نتيجه زن و مرد همكار نيز اگر احتمال مفسده

و گناه را بدهند، نمي توانند در يك اطاق با هم همكار باشند كه در مسئله بعد به صراحت از آن ياد خواهد شد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 239

پرسش:

آيا ارتباط صميمي بين دختر و پسر در هنگام همكاري يا ميهماني اشكال دارد؟

پاسخ:

دوستي بين دختر و پسر جايز نيست؛ زيرا ترس افتادن به گناه در ميان است؛ اما ارتباط شغل، اگر باعث مفسده نشود و موازين شرع در آن رعايت شود، اشكال ندارد. «1»

منابعي براي مطالعه بيشتر

1. ارزش ها و ضد ارزش ها در قرآن، ابوطالب تجليل، انتشارات دفتر انتشارات اسلامي وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم.

2. اوامر و نواهي الله در قرآن، عبدالصمد اسلامي، انتشارات نصايح.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 241

همجنس بازي و پيامدهاي آن را از منظر قرآن، حديث، فقه و بهداشت توضيح دهيد.

پرسش:

همجنس بازي و پيامدهاي آن را از منظر قرآن، حديث، فقه و بهداشت توضيح دهيد. پاسخ:

1. همجنس بازي در آيات قرآني:

در قرآن مجيد در سوره هاي اعراف، هود، حجر، انبيا، نمل و عنكبوت اشاره هايي به وضع قوم لوط و گناه بسيار زشت آن ها شده است، ولي در هر مورد تعبير با مورد ديگر متفاوت است و در حقيقت هر يك از اين تعبيرها به يكي از ابعاد شوم اين عمل ننگين اشاره دارد. اين عمل زشت با عنوان هاي اسراف، خبيث، فسق، تجاوز، جهل و قطع سبيل مطرح شده است.

در سوره اعراف آيه 81 آمده است كه لوط به آنها مي گويد: «بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ؛ بلكه شما گروهي اسراف كار (و متجاوز) يد.» «1»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 242

در سوره انبيا آيه 74 مي خوانيم:

«وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْقَرْيَهِ الَّتِي كَانَتْ تَعْمَلُ الْخَبَائِثَ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَ

سَوْءٍ فَاسِقِينَ؛ و او را از آبادي كه همواره (مردمش كارهاي) پليد انجام مي دادند، نجات داديم؛ [چرا] كه آنان گروهي بد [كار و] نافرمانبردار بودند.» «1»

و در جاي ديگر خوانديم كه لوط به آن ها مي گويد: «بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ عَادُونَ؛ بلكه شما گروهي تجاوزگريد!» «2»

و در سوره نمل آيه 55 آمده است: «بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ؛ آيا واقعاً شما از روي شهوت، به غير از زنان به سراغ مردان مي رويد؟! بلكه شما گروهي هستيد كه ناداني مي كنيد.» «3»

و در سوره عنكبوت آيه 29 از زبان لوط چنين آمده است: «أَءِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَتَقْطَعُونَ السَّبِيلَ؛ آيا واقعاً شما به سراغ مردان مي رويد و راه (تداوم نسل انسان) را قطع مي كنيد.»

ويژگي هاي همجنس باز در قرآن:

«اسراف» از اين نظر كه آنها نظام آفرينش را در اين امر فراموش كرده و از حد تجاوز كردند و تعدي نيز به همين جهت بر آن اطلاق شده است.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 243

«خبيث» به معناي كار يا چيز آلوده اي است كه طبع سالم آدمي از آن تنفر دارد، و چه عملي از اين عمل تنفر آميزتر است.

«فسق» به معناي خروج از اطاعت پروردگار و برهنگي از شخصيت انساني است كه از لوازم حتمي اين كار مي باشد.

«جهل» به خاطر بي خبري از عواقب شومي است كه اين عمل براي فرد و جامعه در پي دارد.

و «قطع سبيل» از اين جهت است كه اين عمل در صورت گسترش به قطع نسل انساني مي انجامد؛ علاقه به جنس موافق جانشين علاقه جنس مخالف مي شود. «1»

2. همجنس بازي در احاديث

در حديثي از پيامبر گرامي اسلام (ص) مي خوانيم: «لايجد ريح

الجنه زنوق، و هو المخنث!؛ بوي بهشت به مشام كسي كه مورد همجنس گرايي واقع مي شود، نخواهد رسيد.» در حديث ديگري از علي (ع) مي خوانيم كه لواط را در سر حد كفر معرفي فرموده است. «2»

در حديثي از امام علي بن موسي الرضا (ع) در فلسفه تحريم همجنس گرايي چنين آمده است: «عله تحريم الذكران للذكران، و الاناث للاناث، لما ركب

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 244

في الاناث و ما طبع عليه الذكران، و لما في اتيان الذكران، الذكران و الاناث للاناث، من انقطاع النسل، و فساد التدبير، و خراب الدنيا؛ فلسفه تحريم مردان بر مردان و زنان بر زنان اين است كه اين امر بر خلاف طبيعتي است كه خداوند براي زن و مرد قرار داده (و مخالفت با اين ساختمان فطري و طبيعي، سبب انحراف روح و جسم انسان خواهد شد) و نيز به خاطر اين است كه اگر مردان و زنان همجنس گرا شوند، نسل بشر قطع مي گردد، و تدبير زندگي اجتماعي به فساد مي گرايد و دنيا به ويراني روي مي نهد. «1»

رواياتي كه در مذمت همجنس گرايي از پيشوايان اسلام نقل شده، آن قدر زياد و تكان دهنده است كه با مطالعه آن هر كس احساس مي كند كه زشتي اين گناه به اندازه اي است كه كم تر گناهي در پايه آن قرار دارد؛ از جمله در روايتي از پيامبر اسلام (ص) مي خوانيم: «لما عمل قوم لوط ما عملوا بكت الارض الي ربها حتي بلغ دموعها الي السماء، بكت السماء حتي بلغ دموعها الارض، فاوحي الله الي السماء ان احصي بهم، و اوحي الي الارض ان اخسفي بهم؛ هنگامي كه قوم

لوط آن اعمال ننگين را انجام دادند، زمين آن چنان ناله و گريه سر داد كه اشكهايش به آسمان رسيد، و آسمان آن چنان گريه كرد كه اشكهايش به عرش رسيد، در اين هنگام خداوند به آسمان وحي فرستاد

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 245

كه آن ها را سنگباران كن و به زمين وحي فرستاد كه آن ها را فرو بر (بديهي است گريه و اشك جنبه تشبيه و كنايه دارد).» «1»

همچنين در حديثي از امام صادق (ع) مي خوانيم كه پيامبر (ص) فرمود: «من جامع غلاما جاء جنبا يوم القيامه لاينقيه ماء الدنيا و غضب الله عليه و لعنه و اعد له جهنم و سائت مصيرا ... ثم قال ان الذكر يركب الذكر فيهتز العرش لذلك؛ هر كس با نوجواني آميزش جنسي كند، روز قيامت ناپاك وارد محشر مي شود، آن چنان كه تمام آب هاي جهان او را پاك نخواهد كرد، و خداوند بر او غضب مي كند و او را از رحمت خويش دور مي دارد و دوزخ را براي او آماده ساخته است و چه بد جايگاهي است ...؛ سپس فرمود: هرگاه جنس مذكر با مذكر آميزش كند، عرش خداوند به لرزه در مي آيد.» «2»

در حديث ديگري از امام صادق (ع) مي خوانيم: آن ها كه تن به چنين كاري مي دهند، بازماندگان سدوم (قوم لوط) هستند؛ سپس اضافه فرمود: من نمي گويم از فرزندان آنها هستند، ولي از طينت آن ها هستند. پرسيده شد: همان شهر سدوم كه زير و رو شد؟ فرمود: آري، چهار شهر بودند سدوم و صريم و لدنا و غميرا (عمورا). «3»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 246

3. حكم فقهي همجنس بازي

اين

مسئله تا آنجا از ديدگاه اسلام زشت و ننگين است كه در ابواب حدود اسلامي حد آن اعدام قرار داده شده است، و حتي براي كساني كه مراحل پايين تر همجنس بازي را انجام مي دهند، مجازاتهاي شديدي ذكر شده است، از جمله در حديثي از پيامبر (ص) مي خوانيم: «من قبل غلاما من شهوه الجمه الله يوم القيامه بلجام من نار؛ كسي كه پسري را از روي شهوت ببوسد، خداوند در روز قيامت لجامي از آتش بر دهان او مي زند.» «1»

مجازات كسي كه مرتكب چنين عملي شود، از 30 تا 99 تازيانه است.

همجنس گرايي چه در مردان باشد و چه در زنان، در اسلام از گناهان بسيار بزرگ و هر دو داراي حد شرعي است.

حد همجنس گرايي در مردان خواه فاعل باشد يا مفعول، اعدام است «2» و براي اين اعدام راه هاي مختلفي در فقه بيان شده است؛ البته اثبات اين گناه بايد از راه هاي معتبر و قاطعي كه در فقه اسلامي و روايات وارده از معصومين ذكر شده، صورت گيرد، و حتي سه مرتبه اقرار هم به تنهائي كافي نيست و بايد حداقل چهار بار به اين عمل اقرار كند. «3»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 247

اما حد همجنس گرايي در زنان پس از چهار بار اقرار و يا ثبوت به وسيله چهار شاهد عادل (به شرايطي كه در فقه گفته شده) صد تازيانه است، «1» و بعضي از فقها گفته اند اگر زن شوهرداري اين عمل را انجام بدهد، حد او اعدام است.

ذكر اين نكته نيز قابل توجه است كه اسلام يكي از مجازاتهايي را كه براي چنين افراد قائل شده، آن است كه

ازدواج خواهر، مادر و دختر شخص مفعول بر فاعل حرام است، يعني اگر چنين كاري قبل از ازدواج صورت گرفت، اين زنان براي او حرام ابدي مي باشند.

اجراي اين حدود، شرايط دقيق و حساب شده اي دارد كه در كتب فقه اسلامي آمده است و اجراي آن بر عهده محاكم صالحه و قانوني مي باشد.

4. بحث اجتماعي

شك نيست كه انحراف جنسي از خطرناكترين انحراف هايي است كه امكان دارد در جوامع انساني پيدا شود، زيرا سايه شوم خود را بر همه مسائل اخلاقي مي افكند و انسان را به انحراف عاطفي مي كشاند.

در دنياي غرب كه آلودگي هاي جنسي فوق العاده زياد است، اين گونه زشتي ها مورد تنفر نيست و حتي شنيده مي شود در بعضي كشورها همانند

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 248

انگلستان، طبق قانوني كه با كمال وقاحت از پارلمان گذشته، اين موضوع جواز قانوني پيدا كرده، با اين حال شيوع اين گونه زشتي ها هرگز از قبح آن نمي كاهد و مفاسد اخلاقي و رواني و اجتماعي آن در جاي خود ثابت است.

گاهي برخي پيروان مكاتب مادي كه اين گونه آلودگي ها را دارند، براي توجيه عملشان مي گويند ما هيچ گونه منع پزشكي براي آن سراغ نداريم، ولي آن ها فراموش كرده اند كه اصولًا هرگونه انحراف جنسي در تمام روحيات و ساختمان وجود انسان اثر مي گذارد و تعادل او را بر هم مي زند.

توضيح اين كه: انسان به صورت طبيعي و سالم تمايل جنسي به جنس مخالف دارد و اين تمايل از ريشه دارترين غرايز انسان و ضامن دوام نسل است و هر كاري كه تمايل را از مسير طبيعيش منحرف سازد، نوعي بيماري و انحراف رواني در انسان ايجاد مي كند. مردي

كه به جنس موافق تمايل دارد و يا مردي كه به چنين كاري تن مي دهد، هيچ كدام كامل نيستند. در كتاب هاي امور جنسي، هموسكوآليسم (همجنس گرايي) يكي از مهم ترين انحرافها ذكر شده است. ادامه اين كار تمايلات جنسي را نسبت به جنس مخالف در انسان به تدريج از بين مي برد و در مورد كسي كه به اين كار تن مي دهد، احساسات زنانه به تدريج در او پيدا مي شود، و هر دو گرفتار ضعف مفرط جنسي و به اصطلاح سرد مزاجي مي شوند، به طوري كه بعد از مدتي قادر به آميزش طبيعي (آميزش با جنس مخالف) نخواهند بود.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 249

با توجه به اين كه احساسات جنسي مرد و زن هم در ارگانيسم بدن آن ها مؤثر است و هم در روحيات و اخلاق ويژه آنان، روشن مي شود كه از دست دادن احساسات طبيعي تا چه حد بر جسم و روح انسان ضربه وارد مي سازد، و حتي ممكن است افرادي كه گرفتار چنين انحرافي هستند، آن چنان گرفتار ضعف جنسي شوند كه ديگر قدرت توليد فرزند را نداشته باشند. اين گونه اشخاص غالباً از نظر رواني غالباً سالم نيستند و در خود نوعي بيگانگي از خويشتن و بيگانگي از جامعه اي كه به آن تعلق دارند، احساس مي كنند.

قدرت اراده را كه شرط هر نوع پيروزي است، به تدريج از دست مي دهند، و يك نوع سرگرداني و بي تفاوتي در روح آنها لانه مي كند. آنها اگر خيلي زود به اصلاح خويشتن روي نياورند و حتي در صورت لزوم از پزشك جسمي يا رواني كمك نگيرند و اين عمل به صورت عادتي براي

آن ها در آيد، ترك آن مشكل خواهد شد، ولي در هر حال هيچ وقت براي ترك اين عادت زشت دير نيست؛ تصميم مي خواهد و عمل.

در هر صورت، سرگرداني رواني به تدريج آنها را به مواد مخدر و مشروبات الكلي و انحراف هاي اخلاقي ديگر خواهد كشانيد و اين يك بدبختي بزرگ ديگر است.

جالب اين كه در روايات اسلامي در عبارت هايي كوتاه و پرمعنا به اين مفاسد اشاره شده است؛ از جمله در روايتي از امام صادق (ع) مي خوانيم: كسي از او پرسيد «لم حرم الله اللواط»، چرا خداوند لواط را حرام كرده است؟

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 250

فرمود: من احل انه لو كان اتيان الغلام حلالا لا ستغني الرجال عن النساء و كان فيه قطع النسل و تعطيل الفروج و كان في اجازه ذلك فساد كثير؛ اگر آميزش با پسران حلال بود، مردان از زنها بي نياز (و نسبت به آنها بي ميل) مي شدند، و اين باعث قطع نسل انسان مي شد و باعث از بين رفتن آميزش طبيعي جنس موافق و مخالف مي گشت و اين كار مفاسد زياد اخلاقي و اجتماعي به بار مي آورد.

عوامل و زمينه هاي همجنس بازي

كشيده شدن افراد به اين گونه انحراف جنسي عوامل بسيار گوناگوني دارد و حتي گاهي شيوه رفتار پدر و مادر با فرزندان، و يا عدم مراقبت از فرزندان همجنس، و طرز معاشرت و خواب آنها با هم در خانه ممكن است از عوامل اين آلودگي باشد.

گاهي ممكن است انحراف هاي اخلاقي ديگر سر از اين انحراف در آورد. حتي شوخي هاي بي موردي كه گاهي در ميان پسران و دختران نسبت به هم جنسان خود مي شود، گاهي انگيزه كشيده شدن

به اين انحراف ها مي گردد و به هر حال بايد به دقت مراقب اين گونه مسائل بود، و آلودگان را به سرعت نجات داد و از خدا دراين راه توفيق خواست.

همجنس گرايي چه در ميان مردان باشد (لواط) و چه در ميان زنان (مساحقه) از بدترين انحراف هاي اخلاقي است كه سرچشمه مفاسد زيادي در جامعه خواهد بود. موضوع مهم اين است كه بي بند و باري و تنوع طلبي

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 251

بيمار گونه دنياي متمدن مادي، بسياري از پسران و دختران را به سوي اين انحراف بزرگ مي كشاند. نخست پسران را به لباس هاي جلف و زنانه و خودآرايي مخصوص و دختران را به لباس هاي پسرانه تشويق مي كند، و از اينجا انحراف و هم جنس گرايي آغاز مي شود، تا جايي كه به زشت ترين اعمال در اين زمينه، شكل قانوني مي دهند و از هرگونه پيگرد و مجازات بر كنار مي مانند كه قلم از شرح و وصف آن شرم دارد. «1»

5. پيامدهاي بهداشتي همجنس بازي

الف- شيوع بيماري هاي مقاربتي:

«برخي پزشكان در رابطه با شيوع بيماري هاي آميزشي مي گويند علت اصلي انتشار و شيوع بيماري هاي مقاربتي اساساً به روابط جنسي آزاد و هر چيز كه موجب بر هم خوردن كانون خانوادگي گردد، باز مي گردد.»

دكتر «جان بيستون» نيز در همين رابطه مي گويد: «از قرائن به دست آمده ثابت مي شود كه اغلب بيماري هاي آميزشي در نتيجه وجود روابط جنسي خارج از دايره ازدواج [زنا] شيوع پيدا مي كند.»

در بيست سال اخير دانشمندان به رغم كشف پني سيلين ( (nillicineP و پايين آمدن آمار مبتلايان به اين بيماري ها، به خطر بزرگي كه از اين جهت

پرسش و

پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 252

متوجه بشريت است، پي بردند، از اين رو در سال 1964 به تشكيل يك سمينار بزرگ جهاني با حضور 1500 متخصص از 50 كشور در آمريكا براي بحث پيرامون بيماري هاي مقاربتي اقدام كردند و همه مطالب و مقالات ارائه شده در اين سمينار را در كتابي به نام «عمل كرد سمينار جهاني بيماري هاي مقاربتي» جمع آوري و منتشر نمودند. از بررسي هاي ارائه شده در اين سمينار مشخص گرديد كه نسبت بيماري هاي مقاربتي در فاصله زماني 1950- 1960 در 71 كشور از مجموع 105 كشور مورد مطالعه، افزايش يافته كه اغلب اين كشورها را كشورهاي اروپايي تشكيل مي دهند؛ يعني از مجموع 20 كشور اروپايي در 19 كشور آن بيماري هاي مقاربتي افزايش يافته بود. كم ترين ميزان رشد اين بيماري ها در كشورهاي شرق مديترانه بود كه از مجموع 12 كشور فقط در 6 مورد آنها افزايش بيماري هاي مقاربتي وجود داشت.

در همين سمينار مشخص گرديد كه موارد ابتلا به سيفليس در آمريكا در سال 1957 در مجموع 7600 مورد بوده كه اين رقم در سال 1961 به 20800 مورد رسيد؛ يعني تقريباً ظرف فقط چهار سال، سه برابر شده بود و اين بسيار وحشتناك است. اما موارد ابتلا به سوزاك فقط در كشور آمريكا به تنهايي به يك ميليون مورد در سال مي رسد. آمار تخمين مبتلايان به سيفليس در سر تا سر جهان در سال 1953 به 20 ميليون نفر مي رسيد. «1»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 253

ب- سست شدن عضلات مقعد و از دست دادن كنترل قضاي حاجت، از اين رو، ممكن است مدفوع شخص بدون اراده از

او خارج شود.

پ- انعكاس رواني و تحت تاثير قرار گرفتن شخص (مفعول مرد) به طوري كه تصور كند كه مرد نيست و همين مسئله باعث ايجاد اختلالاتي در رفتار وي مي گردد و دچار بيماري هاي رواني مي شود كه از مهم ترين اين بيماري ها مي توان به بيماري هاي مازوفيسم و ساديسم را نام برد.

ت- از هم پاشيدن كانون خانواده به دليل عدم تمايل مرد به آميزش با همسر خود.

ث- پيدايش ناراحتي هاي رواني بين زن و شوهر.

ج- پيدايش و رشد بيماري ايدز در اثر لواط. «1»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 255

راهكارهاي سالم سازي ارتباط دختر و پسر چيست؟

پرسش:

راهكارهاي سالم سازي ارتباط دختر و پسر چيست؟ پاسخ:

سالم سازي ارتباط دختر و پسر وابسته به تقويت مباني اخلاقي و اعتقادي است كه طرفين (دختر و پسر) با تقويت اين دو مبنا مي توانند ارتباط سالمي در جامعه اسلامي داشته باشند.

در صورت عدم تحقق مباني پيش گفته و ضرورت ارتباط طولاني مدت، راهكار شرعي، ايجاد عقد موقت است. «1»

توضيح راهكارها

1. تخلق به اخلاق معاشرت كه در زمينه هاي زير توصيه مي گردد:

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 256

الف- حيا

از اميرالمومنين علي (ع) نقل شده است كه حيا موجب پيدايش هر زيبايي است «1»؛ بنابراين، براي زيبا شدن هرچه بيشتر زندگي و جلا بخشيدن به روابط و معاشرت، به كار بردن اين مفهوم راهگشاست. شرم و حيا به معناي خودداري از حركت و عملي است كه انجامش مورد سرزنش و ملامت باشد. و در اين مورد خاص حالتي بسيار با ارزش و مانعي فوق العاده مهم در برابر گناه و كيفيتي قابل توجه است. بي ترديد كسي كه به خداوند ايمان دارد و از قيامت و

حوادث آن بيمناك است، چه در آشكار و چه در پنهان از اين كه در محضر پروردگار به گناه و معصيت دست بزند، حيا و شرم مي كند و در نهايت با كمك و ياري اين حالت نفساني، به سوي گناه گام بر نمي دارد.

پيامبر اسلام (ص) فرمود: اما حيا، حقيقتي است كه امور و خصلت هايي از آن منشعب مي شود؛ مانند نرم خويي، مهرباني، آگاهي و توجه به مراقبت خدا در پنهان و آشكار، سلامت نفس، دوري از گناه و شر، خوش رويي، بزرگواري و بلندي نظر، پيروزي، نام نيك در ميان مردم ...؛ اين ها خصلت هايي است كه خردمند به وسيله حيا به آن ها مي رسد؛ پس خوشا به حال كسي كه خيرخواهي خدا را بپذيرد و از رسوايي اش در محضر حق بترسد. «2»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 257

از رسول گرامي اسلام (ص) نقل شده است كه مانند پيامبران باقي نمي ماند مگر سخن مردم كه اگر حيا نكني هر كاري انجام خواهي داد. «1»

اين سخن رسول خدا كه بيانگر و مؤيد ضرب المثل معروف عرب است، روشنگر اين واقعيت مي باشد كه حيا جوهره هر خوبي است؛ زيرا اگر انسان به مرتبه اي برسد كه هرچه بخواهد انجام بدهد، از مرتبه انسانيت خارج مي شود و آنچه در اين راستا پيشگير، مانع و همچون سدي است در برابر تمايلات انساني، حياء و شرم مي باشد.

همچنين از اميرالمومنين علي (ع) نقل شده است كه عاقل ترين مردم با حياترين آن هاست. «2»

نقش حيا در سالم سازي روابط به گونه اي پر اهميت است كه بدون آن حتي ايماني وجود ندارد «3» و جايي كه ايمان وجود نداشته باشد، رابطه معنا ندارد و براي

ايجاد يك ارتباط خوب و شايسته، حيا ضرورت دارد.

ب- رعايت حجاب شرعي

دختر در ارتباط با پسر بايد مراقب حريم خود باشد و در پاسخ بي حيايي او خود را در دژ مستحكم حجاب بپوشاند؛ زيرا پوشش كامل همچون سدي

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 258

مي تواند جلوي روابط ناسالم را بگيرد و روابط سالم را تقويت كند؛ البته از نظر روابط اجتماعي ثابت شده است كه افراد بي حيا نسبت به افراد محجب و پوشيده مراقب اعمال خود هستند و آن گاه بي حيايي خود را ظاهر مي سازند كه از طرف مقابل نيز بي حيايي ببينند. استاد شهيد مرتضي مطهري در اين زمينه مي نويسد: نبودن حريم ميان زن و مرد و آزادي معاشرت هاي بي بند و بار، هيجان ها و التهاب هاي جنسي را افزايش مي دهد و تقاضاي سكس را به صورت يك عطش روحي و يك خواست اشباع نشدني در مي آورد. غريزه جنسي غريزه اي نيرومند، عميق و دريا صفت است، هرچه بيشتر اطاعت شود سركش تر مي گردد؛ همچون آتش كه هرچه به آن بيشتر خوراك بدهند، شعله ورتر مي شود «1» ...»

ضرورت حجاب و پوشش در مورد زن جاي هيچ شك و ترديدي نيست، ولي آنچه در سالم سازي روابط كمك مي كند، افزون بر پوشش زن، پوشش مرد است.

درست است كه مردها وظيفه دارند تنها شرمگاه (از ناف تا زانو) خود را بپوشانند، ولي مرحوم صاحب عروه الوثقي مسئله را اين گونه مطرح مي كند: «بر مردان پوشش واجب نيست، مگر در عورت؛ اما اگر علم داشته باشيم كه زنان عمداً به بدن ما نگاه مي كنند، پوشش از باب حرمت تعاون بر اثم واجب

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان،

ج 7، ص: 259

است. «1» به اين معنا كه اگر مرد برهنه ظاهر شود؛ در صورت نگاه زنان به او مقدمات گناه فراهم مي شود.»

اگر مردي با قصد به حرام انداختن زن بدون لباس بيرون بيايد، كمك به گناه صدق مي كند؛ زيرا قصد وقوع گناه توسط زنان را نموده و اين كار كمك به انجام دادن گناه است، ولي اما اگر چنين قصدي نداشته باشد و فقط احتمال داشته باشد از عدم پوشش وي عده اي به گناه بيفتند، كمك به گناه صدق نمي كند.

اما آنچه در سالم سازي روابط دختر و پسر مطرح مي باشد، پوشش طرفين است؛ آن جا كه دختر و پسر با هم معاشرت دارند، بايد تمامي مقدمات احتمالي وقوع گناه از جمله برهنه بودن مرد برداشته شود و مرد با ظاهري محجوب حاضر شود و البته حجاب مرد ارتباطي كامل و استوار با حيا دارد كه پيش تر از آن ياد شد.

ج- عفت چشم و چشم پوشي

نگاهي شهوت آلود به جنس مخالف تنها به زن و شوهر اختصاص دارد و هيچ زن و مرد ديگري نمي توانند چنين نگاهي به يكديگر داشته باشند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 260

نگاه بدون قصد شهوت به غير از دست و صورت زن نامحرم حرام است. در مورد نگاه كردن به دست و صورت زن نامحرم «1» صاحب عروه الوثقي و حضرت امام مي فرمايند: احتياط در اين است كه نگاه كردن جايز نباشد. «2»

افزون بر اين، آگاهي از آثار وضعي نگاه به نامحرم مي تواند گام مؤثري در تقويت اين راهكار باشد. از امام صادق (ع) روايت شده است: «نگاه، تيري است از تيرهاي زهرآگين شيطان؛ كسي كه

براي خداوند متعال نگاه را ترك كند، خداوند عزوجل آرامشي همراه با ايمان به او مي چشاند. «3»

از سوي ديگر توجه به آثار فراوان چشم پوشي، خود راهكاري است براي سالم سازي ارتباط دختر و پسر كه تنها به يك نمونه اشاره مي شود. از امام صادق (ع) روايت شده است: «هر كس زني را ببيند و چشمش را به آسمان

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 261

بياندازد يا آن را برگرداند، به زودي خداوند مزه ايمان را به او خواهد چشاند. «1»»

د- تقويت اعتقاد به مبدأ و معاد

امام خميني (ره) در كلام نغز و شيوايي كه برگرفته از آيات و روايات است، مي فرمايند: «عالم محضر خداست، در محضر خدا معصيت نكنيد.»

تمام هستي (عالم) به صورت يك مجموعه واحد محضر و دفتر دادگاه است و قاضي اين دادگاه نيز حاضر است؛ اعتقاد به وجود خداي متعال و نظارت دائمي او و همچنين اعتقاد به روز رستاخيز از مهم ترين راهكارهاي سالم سازي ارتباط دختر و پسر است. در اين زمينه، اشاره به ارتباط حضرت يوسف (ع) و زليخا مي تواند راه گشاي بسياري از مسايل پيش آمده براي جوانان باشد. حضرت يوسف (ع) در پاسخ افزون طلبي زليخا به او يك جمله گفت: «معاذ الله»؛ «و آن [زني كه آن (: يوسف) در خانه اش بود، از وجودش تمنّاي كامجويي كرد؛ و همه درها را محكم بست و گفت: «بيا (كه من آماده) براي توام!» (يوسف) گفت: «پناه بر خدا! در حقيقت او پرورش دهنده من است؛ جايگاه مرا نيكو داشت؛ (پس خيانت به او ستمكاري است و) قطعاً ستمكاران رستگار نمي شوند.» «2»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه

جوانان، ج 7، ص: 262

پيام هاي هشدارآميز داستان يوسف و زليخا:

1. پسرهاي جوان كه در خانه هاي زنان كم تقوا و نامحرم هستند، تنها نباشند؛ زيرا باب مراوده باز مي شود.

2. گناهان بزرگ با مراوده و نرمش شروع مي شود.

3. حضور زن و مرد، پسر و دختر در فضاي در بسته، زمينه را براي گناه فراهم مي كند.

4. عشق در اثر مراوده و به تدريج پيدا مي شود، نه به صورت دفعي و يك باره؛ بنابراين از معاشرت هاي طولاني مدت تا حد امكان پرهيز شود.

5. در برابر قدرت شهوت، همسر پادشاه نيز به زانو در مي آيد.

6. موقع هجوم حمله شيطان ياد خدا بهترين راهكار است.

7. ياد عاقبت گناه مانع ارتكاب آن است.

8. توجه به خدا مهم ترين عامل بازدارنده است.

9. يك لحظه گناه، انسان را از رستگاري ابدي دور مي سازد.

10. ضرورت شكر نعمت دهنده اقتضا مي كند گناه نكنيم. «1»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 263

نظر قرآن و روايات در مورد تفريح هاي سالم و شادي و نشاط چيست؟

اشاره

پرسش:

نظر قرآن و روايات در مورد تفريح هاي سالم و شادي و نشاط چيست؟ پاسخ:

مفهوم شناسي

«تفريح» به معاني شادماني نمودن، شادي كردن، شاد كردن، شادمان ساختن، «1» فعاليت غيرجدي به قصد سرگرمي، وقت گذراني رفع خستگي «2» آمده است.

تفريح سالم، يعني تفريح بي عيب، بي گزند، درست و صحيح «3»، و تفريحات سالم به تفريحاتي گفته مي شود كه از نظر اخلاقي و اجتماعي زيان آور نباشند. «4»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 264

شادي يعني خوشحالي و شادماني، «1» دوري از غم و اندوه، خوشحالي و سرور. «2»

نشاط به معناي سبكي و چالاكي يافتن براي اجراي امور «3» و به معناي شادي، خوشي و سرزندگي «4» است.

تقسيم بندي

در يك تقسيم بندي كلي، آنچه به معناي

تفريح مورد بررسي قرار مي گيرد، به دو دسته تقسيم مي شود:

1. تفريح سالم؛

2. تفريح غيرسالم.

انواع مختلف تفريح، براساس به كارگيري اسباب و وسايل ايجاد شادي و خوشحالي، و نتايج آن، مي تواند براي انسان مفيد و يا مضر باشد؛ و همين تفاوت در اسباب و نتايج است كه تفريح را به آن دو قسم عمده تقسيم مي كند.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 265

نياز به شادي و تفريح

درباره ضرورت تفريح و نياز انسان به خوشحالي و شادابي، مطالب فراواني بيان شده است. «1»

همچنان كه بدن انسان نياز به مواد غذايي سالم دارد، روح و روان آدمي نيز اين نياز را دارد. تشويش، نگراني و اضطراب در زندگي مانند تب، لرز، سر درد و هزاران درد جسمي ديگر است كه افزون بر تحليل و از بين بردن توان جسمي، كاهش عمل كرد اجتماعي فرد را نيز در پي دارد.

در روايات نسبت به نكوهش حزن و اندوه مطالبي به اين شرح وارد شده است:

1. از امام علي (ع) روايت شده است كه: حزن و اندوه نصف پيري و درهم شكستگي است. «2»

2. غصه و اندوه بدن را آب مي كند. «3»

3. از حضرت عيسي (ع) روايت است: كسي كه حزن و اندوه او زياد باشد، بدنش مريض است (مريض مي شود). «4»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 266

4. از امام صادق (ع) روايت شده است:

اندوه ها و غصه ها بيماري قلب است؛ همان گونه كه امراض، دردهاي بدن و جسم هستند. «1»

همچنين در آيات و روايات، راهكارهاي

مبارزه با پديده ي اندوه ارائه شده است؛ براي مثال، خداوند متعال مي فرمايد:

آگاه باشيد! كه دوستان خدا، هيچ ترسي بر آنان نيست، و نه آنان اندوهگين مي شوند.» «2»

ايمان به خدا و ارتباط با او، اندوه را از دل برطرف مي كند و اين، بهترين راهكار برطرف كردن حزن و اندوه و جايگزين كردن شادي است. از رسول گرامي اسلام روايت شده است:

خداي متعال به واسطه حكمت و فضلش، راحتي، آسايش و خوشحالي را در يقين و رضا و غم و اندوه را در شك قرارداده است.» «3»

خوشحالي و آسايش نشان دهنده يقين و رضاست و يقين و رضا بالاترين مراتب ايمان است؛ بنابراين، پرداختن به مقوله تفريح، براي تعالي روح در

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 267

راستاي تعاليم قرآني و رسيدن به سعادت نهايي، «1» نه تنها كار بيهوده اي نيست، بلكه از ضروريات مباحث اخلاقي و اسلامي است.

در فرهنگ غني اسلام كه برگرفته از دو سرچشمه ي نوراني كتاب (قرآن) و اهل بيت (ع) است «2»، هرچند به طور صريح واژه ي «تفريحات سالم» نيامده است ولي با دقت و بررسي آيات، روايات و دستورهاي اسلام در مي يابيم كه مجموعه ي دين براي زندگي با كرامت انسان «3» تدوين شده و كرامت انسان در پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 268

گروِ برخوردار بودن از روح سالم و جسم

سالم است. در يك كلمه، «دين» راه و روش چگونه زندگي كردن را به ما مي آموزد. كه با به كارگيري اين مجموعه دستورها، مي توان سلامت كامل جسمي و روحي خود را تضمين كرد. «1»

در اين جا سخنان آيت الله شهيد دكتر بهشتي را با عنوان «اسلام دين نشاط است، «2» نه اندوه» از نظر مي گذرانيم:

«براساس برخي از حكايات صوفيانه كه ارتباط چنداني با قرآن كريم ندارد، قرن هاي متمادي، تفريح و شادي را نقطه ضعف معرفي مي كردند؛ مثلًا به ما مي گفتند: قرآن مجيد مي فرمايد: «و بايد كم بخنديد و بسيار گريه كنيد.» «3» از ظاهر اين آيه بدون توجه به شأن نزول و مراد اصلي آيه چنين تلقي مي شود كه «بايستي فراوان گريه كرد و اندك خنديد.»

و عده اي با اين آيه مردم را از خنداندن و خنديدن منع مي كردند؛

اما اگر در همين يك آيه دقت كنيم، مطلب را درست بر خلاف مفهوم ظاهري به دست مي آوريم؛ مطلب از اين قرار است كه

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 269

پيغمبر (ص) دستور مبارزه عليه كفار و مشركين را صادر كرده بود، وقتي كاروان نظامي حضرت به سوي مبارزه حركت كرد، عده اي از فرمان بسيج خدا و پيامبر (ص) تخلف كردند، اين آيات مي گويد: لعنت خدا بر كساني باد كه ديدند پيامبر با مسلمانان به ميدان نبرد مي رود اما باز هم زندگي دوستي آن ها را وادار كرد از فرمان خدا و رسولش تخلف كنند. لعنت خدا بر آن ها باد! محروم باد

اين گروه از رحمت حق و به عنوان يك نفرين مي گويد: از اين پس اين گروه نافرمان، كم بخندند و زياد بگريند؛ خنده در زندگي آن ها كم باد و گريه در زندگي آن ها فروان باد!

آيا از اين آيه فهميده نمي شود كه اسلام دين نشاط است و زندگي توأم با گريه و زاري و ناله، خلاف رحمت و نعمت خداست؟!

تفريح سالم يكي از نيازهاي زندگي انسان است، نه فقط به عنوان تجديد قوا، بلكه اصولًا به عنوان يكي از نيازهاي اصلي، مثل نياز به مواد غذايي، يك نياز طبيعي است. خداي آفريدگار طبيعت و نظام طبيعت، خواسته است آدمي با احساس احتياج به تفريح، همواره نشاط زنده ماندن و زندگي كردن داشته باشد. خداي متعال به پيامبرش مي فرمايد: « [اي پيامبر] بگو: «چه كسي زيور [هاي الهي را كه براي بندگانش پديد آورده، و روزي هاي پاكيزه را حرام كرده است؟!» بگو: «اين [ها] در زندگي پست (دنيا)، براي كساني است كه

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 270

ايمان آورده اند؛ (اگر چه ديگران نيز از آنها استفاده مي كنند،) در حالي كه در روز رستاخيز مخصوص (مؤمنان) خواهد بود.» اين گونه آيات (خود) را براي گروهي كه آگاهند، شرح مي دهيم.» «1»

اين آيه از محكمات قرآن است كه در سال هاي آخر بعثت و هجرت نازل شده است.

مي گويد: اي پيغمبر، در برابر كساني كه بسياري از مواهب زندگي را حرام مي شمردند، اعلام كن و بگو چه كسي زينت و آرايش و زيبايي هايي را

كه خداوند از درون طبيعت براي بندگانش بيرون كشيده، حرام كرده است؟ چه كسي روزي هاي پاك، مواهب پاك، مواهبي را كه انسان از آن ها لذت مشروع و صحيح مي برد، حرام كرده است؟ بگو اين مواهب، اين روزي هاي پاك، اين زيبايي ها، براي مردم با ايمان در همين زندگي دنياست.

در زندگي جاويد و آخرت هم همين زيبايي ها و همين مواهب براي مردم با ايمان است با يك تفاوت كه در اين دنيا، زيبايي ها به زشتي ها آميخته و آلوده است.

شادي ها به غم آميخته است، ولي در دنياي ديگر اين زيبايي ها و مواهب پاك براي مردم با ايمان به صورت خالص وجود دارد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 271

از اين آيه مي فهميم اسلام به بهره مند شدن از زيبايي ها، مواهب زندگي و عوامل نشاطآور اهميت مي دهد. طبيعي است كه در اين دنيا، خدا نشاط و شادي را با غم همراه قرار داده است، نشاط و شادي خالص، در دسترس هيچ كس نيست، ولي در حدودي كه قوانين و حق و عدالت اجازه مي دهد مردم با ايمان از آن بهره مند شوند و مال آنهاست.

بيش از چند صد آيه از قرآن كريم، مردم مسلمان را به ايمان و راستي و درستكاري دعوت مي كند و به آن ها مي گويد: اگر در اين دنيا براساس صحيح زندگي كرديد، با عدالت، با پاكي و درستي، با ايمان صحيح، حركت كرديد آن وقت به شما بهشت مي دهيم.

بهشت چيست؟

قرآن در ترسيم بهشت مي گويد: بهشت يك زندگي سراسر نشاط، بهره مند از تمام زيبايي هاي

خالص و پاك مي باشد. باغ، ميوه، گل، جوي روان، آب هاي زلال، بهترين همسران، بهترين پذيرايي ها، بهترين تخت ها، زيباترين بسترها «1» و «فِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَتَلَذُّ

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 272

الْأَعْيُنُ» «1» هر چه را خودشان بدان ميل كنند و چشم ها لذت ببرند در آن (بهشت موجود) است.

اسلام دين فطرت است «2» و ارتباط فطرت با نشاط و شادابي بسيار زياد است.

مولا علي (ع) روزي به خانه يكي از دوستانش قدم نهاد. ديد خانه وسيعي دارد. به او فرمود: هان! در اين دنيا چنين خانه وسيعي مي خواهي چه كني؟ آيا در روز قيامت بدين خانه محتاج تر نبودي- اول امام اين مطلب را مي گويد- بعد براي اين كه آن فرد اشتباه نكند، فرمود: هان! اشتباه نكن تو با داشتن همين خانه وسيع مي تواني در همين دنيا آن را براي آخرت به كار بگيري از مهمانان پذيرايي كني، صله رحم كني اين خانه را پايگاه اجتماعات براي تلاش در راه حق و عدالت قرار بدهي. دوست امام ديد كه نه، مطلب آن طور كه او خيال مي كرد كه امام مي خواهد به او زاهدمنشي و ترك دنيا تلقين بكند، نيست، بلكه مي خواهد بگويد يادت باشد كه خانه فقط براي كامروايي نيست، چيزهاي ديگر هم بايد باشد. عرض كرد: يا علي، برادر من را نصحيت كن، امام فرمود: موضوع چيست؟ گفت: برادرم لباس هاي پشمينه مي پوشد، خانه را رها كرده و رفته در يك گوشه اي مي گويد:

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 273

«من بايد عبادت كنم.» نه به زنش مي رسد نه به فرزندش، امام فرمود: به او بگو نزد من بيايد. وقتي آمد، امام به او پرخاش كرد و فرمود: هان! تو چه خيال مي كني؟ چه گماني درباره خدا مي بري؟ آيا فكر مي كني كه خدا اين همه مواهب را در اين دنيا آفريد و حلال كرده ولي بعد از آفريدن و حلال كردن، دلش مي خواهد ما به آن ها پشت پا بزنيم؟

آن مرد عرض كرد پس چرا شما اينگونه زندگي مي كنيد؟ لباس شما از من خيلي خشن تر است. خوراكت از من خيلي ساده تر است. بي اعتنايي ات به مواهب زندگي از من خيلي بيشتر است. مولا فرمود: مطلب بر تو اشتباه نشود، حساب من از حساب تو جداست، من زمامدار امت اسلام هستم كه واجب است زندگي شان هم سطح بينواترين مسلمانان باشد.» «1»

نمودهاي تفريح هاي سالم در دستورهاي اسلام

با جستجو در آيات و با دقت در روايات و دستورهاي ديني مي توان به اين حقيقت پي برد كه دين اسلام به چه ميزان، اين مسئله را مورد تاكيد قرارداده است. برخي از اين دستورهاي ديني كه هدفي جز تأمين سلامت روحي و جسمي انسان را تعقيب نمي كنند، از قرار ذيل است:

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 274

1. ورزش و مسابقه

«أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدَاً يَرْتَعْ وَيَلْعَبْ» «1» در قرآن كريم در

داستان حضرت يوسف و يعقوب آمده است: آن گاه كه فرزندان او خواستند يوسف را از ايشان جدا كنند، ورزش را بهانه كردند و گفتند: «فردا او را همراه ما بفرست تا ورزش و بازي كند و ما هم يقيناً از او محافظت مي كنيم.» «2» و اين بهانه هايي بود كه حضرت يعقوب در برابر آن سكوت اختيار كرد، سكوتي كه علامت رضايت و بيانگر تأييد اين كار است.

نقل تاييدآميز بازي و ورزش يوسف در داستان او، و نيز تاكيد بر ورزش و مسابقات در روايات «3» و سفارش هاي فراوان در خصوص ورزش هايي كه پيش از همه نشاطآور و مفرّح است «4»، خود مي تواند دليلي بر تاكيد دين اسلام بر تفريح هاي سالم باشد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 275

افزون بر اين، قرآن كريم از دو پيامبر به خاطر ويژگي «قوت» و «نيروي بدني» تعريف و تمجيد مي كند؛ يكي از طالوت «1» و ديگري از حضرت موسي در جريان كمك كردن او به دختران شعيب «2» كه همگي نشان دهنده ي توصيه به قدرتمند شدن در پي تلاش و كوشش است.

ورزش هاي سواركاري، تيراندازي و شنا سه ورزش مورد تاكيد اسلام است كه فرح بخشي اين سه در ميان رشته هاي فراوان ديگر بر اهل فن پوشيده نيست.

2. صله رحم و ديد و بازديد

نشست و برخاست با يكديگر، به ويژه اقوام و خويشان، يكي از بهترين انواع تفريح هاي سالم است. اين عمل آن چنان مورد تأكيد است كه روايات فراوان و نيز آياتي در اين

زمينه وارد شده است. خداوند متعال در آيات مختلف اين حقيقت را اينگونه بيان مي كند:

«و به پدر و مادر، و نزديكان و يتيمان و بينوايان نيكي كنيد و با مردم نيكو سخن گوييد.» «3» پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 276

«و (بيان) راه معتدل و راست بر عهده خداست، و برخي از آن (راه ها) كژ است؛ و اگر (بر فرض خدا) مي خواست حتماً همه شما را (به اجبار) راهنمايي مي كرد.» «1»

از امام صادق (ع) در تفسير آيه ي 19 سوره ي رعد نقل شده است كه آنچه خدا به آن فرمان داده كه آن پيوند را قطع نكنيد، «صله رحم» است. «2»

همچنين از رسول خدا (ص) روايت شده است: «زودترين خير از نظر ثواب صله رحم است.» «3»

از امام باقر (ع) براي صله رحم آثاري نقل شده است كه به قرار ذيل است:

1. اعمال را پاكيزه مي كند.

2. اموال را زياد مي كند.

3. بلا را دفع مي كند.

4. حساب را آسان مي كند.

5. اجل را به تأخير مي اندازد. «4»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 277

از رسول خدا (ص) روايت شده است: كسي كه برادر مؤمنش را در منزل او بدون حاجت و درخواست زيارت كند، خداوند نام او را از زيارت كنندگان خودش مي نويسد و واجب است بر خدا كه زائر خود را گرامي بدارد. «1»

3.

اطعام و پذيرايي از مهمان

خوردن و آشاميدن و خوراندن و نوشانيدن و ميهماني از موضوعات مورد تأكيد اسلام است.

قرآن كريم در داستان حضرت ابراهيم (ع)، به ميهماني او و غذاي فراواني كه آماده كرد (گوساله بريان شده) «2» و نيز ميهماني در منزل پيامبر اسلام اشاره كرده است. «3»

ميهماني كردن كه نقش بسزايي در ايجاد شادي در دل مردم دارد، مورد تاكيد دين اسلام است. از اميرالمؤمنين علي (ع) نقل شده: «لذت كريمان در خوراندن است و لذت لئيمان در خوردن.» «4»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 278

و همچنين از ايشان نقل شده است: «قوي كردن و توانمند سازي اجسام با غذا خوردن است و توانمندسازي روح با غذا خوراندن مي باشد.» «1»

4. سير و سفر و گردش

سير و سفر و گردش و استفاده از مناظر زيباي طبيعت، آبشارها، كوه ها، درياها و آثار باستاني دشت ها و حتي كوير مورد سفارش دين اسلام است، تا آن جا كه سير و سفر را مقدمه ي علم آموزي و عبرت اندوزي مي داند: «سِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَهُ الْمُكَذِّبِينَ» «2»

و از رسول اكرم روايت شده است كه مي فرمايد: «مسافرت كنيد تا صحت يابيد و غنيمت به دست آوريد.» «3»

5. استفاده از مظاهر زيباي موجود در طبيعت:

قرآن كريم مي فرمايد:

«و در آنها براي شما زيبايي است، آنگاه كه [آنها را] از چراگاه بر مي گردانيد و هنگامي كه (صبحگاهان) به چراگاه مي فرستيد.» «4»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 279

صبح هنگام و عصرگاهان مواقعي است كه انسان نياز به آرامش روحي دارد. صبح گاهان، آن گاه كه قصد شروع فعاليت روزانه را دارد و عصرگاهان، آن هنگام كه نيازمند رفع خستگي تلاش روزانه است. قرآن مجيد براي كساني كه در صحرا زندگي مي كنند و از نعمت آب و هواي پاك و زندگي در طبيعت بهره مند هستند، توصيه مي كند كه به چارپاياني كه خدا به شما عنايت كرده بيشتر توجه كنيد كه موقع رفتن و برگشتن آن ها، زيبايي و حسن نظر وجود دارد. خداوند به چنين مردمي توصيه كرده براي آرامش اعصاب و تفريح به چارپايان نگاه كنند و از نگاه به آنان لذت ببرند؛ حال آيا جا دارد بگوييم خدا مردمي را كه هر روز با دود و دم و سر و صدا همنشين هستند از اين نعمت و از ساير تفريح ها منع كرده باشد؟! هرگز چنين نيست و انسان هاي شهرنشين نيز بايد از اين مواهب براي تأمين بهداشت روان و جسم و تفريح بهره گيرند و اين نيز توصيه اي است براي رفتن به دل طبيعت و تماشاي آن مناظر زيبا.

آيات ديگري نيز از جمله توصيه توجه به گياهان زيبا (حج/ 5)، آب هاي روي زمين (كهف/ 7)، زينت آسمان ها در شب (صافات/ 6 و فصلت/ 12 و ملك/ 5 و حجر/ 16 و ق/ 6) و ... بيانگر بهره برداري و لذت از مواهب الهي است كه در طبيعت وجود دارد.

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 280

6. خودآرايي و رسيدگي به سر و وضع و لباس

انسان چون مي خواهد براي عبادت و حضور در مسجد از منزل خارج شود، به سفارش خداوند لازم است خود را زيبا كرده و زينت هاي خود را بردارد. «يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ» «1» همچنين جواز استفاده از زينت هاي خدا و طيبات رزق در آيه بعد صادر شده است «2» و به طور كلي هر زيبايي كه در روح و روان انسان و ديگران تاثير مثبت گذارد، مورد تاييد آيات و روايات فراوان مي باشد.

از امام صادق (ع) روايت شده است: «بپوشيد و زينت كنيد (خود را بيارائيد) كه خداوند زيباست و زيبايي را دوست دارد (اما اين زينت و خود آرايي) بايد از راه حلال باشد.» «3»

7. استفاده از لذات حلال در مسائل زناشويي

يكي ديگر از تفريح هاي سالم كه ضرورت آن نمي توان مورد شك قرار داد، بهره برداري جنسي مشروع و قانوني است كه در آيه ي 58 سوره ي نور در قالبي زيبا و كنايي بيان شده است:

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 281

«اي كساني كه ايمان آورده ايد! بايد كساني (از بردگان) كه مالك شده ايد و كساني (از كودكان) كه به بلوغ نرسيده اند، در سه مرتبه از شما رخصت بگيرند:

پيش از نماز صبح، و هنگام نيم روز كه لباس هاي رسمي خود را فرو مي نهيد، و بعد از نماز عشا، [اينها]

سه (وقت مخصوص) امور جنسي شماست كه بعد از آن (زمان ها هيچ گناهي بر شما و بر آنان نيست (كه بدون (اجازه) رخصت وارد شوند؛ چرا كه) برخي از شما بر (گردن برخي ديگر) از شما مي چرخيد، اين گونه خدا آيات را براي شما روشن بيان مي كند و خدا داناي فرزانه است.»

در طول شبانه روز براي بهره برداري از لذت ها سه وقت مخصوص وجود دارد، به گونه اي كه ورود اطفال غيربالغ ممنوع شمرده شده است، و افراد بالغ نيز كه هيچ گاه بدون اذن وارد نمي شوند؛ زيرا در آيه ي بعد مي فرمايد: «هنگامي كه كودكان شما به بلوغ مي رسند، پس بايد (در همه اوقات براي ورود به اتاق خصوصي پدر و مادر) رخصت بگيرند، همان گونه كه كساني (از بزرگسالان) كه پيش از آنان بودند، رخصت مي گرفتند.» «1»

پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 282

از رسول گرامي اسلام (ص) نقل شده است: هر كار بيهوده اي از انسان مومن باطل است، مگر در سه چيز: تربيت و تعليم اسب (سواركاري) و تيراندازي و بازي با همسر كه اين سه چيز حق است.

8. كار، بالاترين تفريح «1»

اين سخن كه از امام علي (ع) روايت شده است، راهي نوين در تفريحات سالم مي گشايد كه انسان اوقات فراغت خود را با كارهاي مفيد (مثل صنايع دستي و ...) پر كند.

نتيجه گيري

دين اسلام نظر روشني درباره ي تفريح هاي سالم دارد و با سفارش به تقويت قواي جسمي و روحي، «2» انسان را در راه مبارزه با دشمنان ظاهري

و باطني، آماده مي سازد؛ تا راه براي رسيدن به كمال نهايي و سعادت ابدي از مسير همين دنيا فراهم آيد. پرسش و پاسخ هاي قرآني ويژه جوانان، ج 7، ص: 283

افزون بر اين، غني سازي اوقات فراغت و اشتغال دائم به كارهايي از اين قبيل، مانع از هجوم وسوسه هاي شيطاني است؛ زيرا شيطان به دنبال فرصت مناسب مي گردد تا انسان را به گونه اي فريب دهد و به هدف اصلي خود يعني «سقوط معنوي انسان» برسد.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109