استفتائات پرسش و پاسخ مسائل شرعى جلد 3 از:حضرت آيت الله العظمى سيد محمد صادق روحانى (مدظله العالى)

مشخصات كتاب

عنوان و نام پديدآور : استفتائات پرسش و پاسخ مسائل شرعی/محمد صادق روحانی

مشخصات نشر : قم: مهر امیرالمومنین علیه السلام، 1388

مشخصات ظاهری : ج 3

وضعیت فهرست نویسی : در انتظار فهرستنویسی (اطلاعات ثبت)

يادداشت : فهرستنویسی بر اساس جلد ششم

شماره کتابشناسی ملی : 1916480

اجتهاد و تقليد

س1: آيا در مستحبات و مكروهات هم تقليد لازم است يا خير؟

ج: هوالعالم، در مستحبات اگر بخواهيد به عنوان مستحب بياورد بلى. و نيز اگر نداند واجب است يا مستحب بلى بايد تقليد كند. و همچنين در مكروهات والا خير.

س2: كسى كه قدرت دارد بعضى از احكام را از مدارك آن را استنباط كند و نسبت به بعضى ديگر از احكام چنين قدرتى ندارد و نمى تواند استنباط كند، وظيفه او چيست؟

ج: هوالعالم، چنين شخصى مجتهد متجزى ناميده مى شود پس در مسائلى كه قدرت بر استنباط حكم شرعى دارد به فتواى خودش عمل كند در صورتى كه نخواهد احتياط كند و اما در غير آن مسائل يا بايد تقليد كند و يا به احتياط عمل كند.

بقاء بر تقليد ميت

س3: با توجه به اينكه شيخ انصارى (ره) بقاء برت قليد ميت مطلقا را اجازه نميدهد، به چه مدركى تقليد ابتدايى ميت را در مستحبات اجازه ميدهد؟

ج: هولاعالم، من فتواى شيخ (ره) را بر جايز بودن تقليد ميت ابتداء در مستحبات را نديدم و گمانم اين است كه فتواى او به اين مطلب همانند فتواى ساير فقهاء است بر اينكه تقليد لازم نيست در مسائلى كه علم به وجوب آنها يا حرمت آنها حاصل است و نيز در چيزى كه حرمت آن معلوم نيست و آنرا ترك كند و انجام ندهد.

راههاى شناخت مجتهد و اعلم

س4: اگر اعلم بودن مجتهدى ثابت شود آيا به مجتهدين ديگر لازم است اعلميت او را اعلام كنند؟

ج: هوالعالم، خير، لازم نيست.

مرجعيت و ولايت فقيه

س5: آيا از شخص مرجعى كه ولايت فقيه را قبول ندارد، مى توان تقليد نمود؟

ج: هوالعام، بلى مى توان تقليد نمود.

س6: اگر مرجع تقليد حكم تخريب مكان يا مقبره اى را صادر كند، دراين مورد وظيفه مردم چيست؟

ج: هوالعالم، به هر عملى كه مجتهد عادل واجد شرايط حكم كند بر همه افراد واجب است اطاعت به وجوب كفائى

س7: منصب و مقامى كه فقيه جامع شرايط به كسى بدهد _ مثلا منصب قضاوت، توليت موقوفه _ آيا با فوت آن فقيه از بين مى رود يا خير بلكه به قوت خود باقى است؟

ج: هوالعالم، چنانچه فقيه اجازه و اذن در تصرف در موقوفه را به كسى بدهد با موت فقيه اذن از بين مى رود. ولى اگر منصب توليت به او بدهد، با موت فقيه آن منصب باقى است از بين نمى رود

س8:در مسئله اى كه دو قول مخالف يا

بيشتر باشد، آيا همه آنها_ ولو بحسب ظاهر _ حكم الله ظاهرى مى باشند، در اين صورت اجتماع تنقيضين نيست؟

ج: هوالعالم، يك نفر دو قول متناقض نمى گويد بلكه بعد از نقض و ابرام كثير، يكى از اختيار مى كند.

س9: آيا تشكيل شوراى فقهى بين مراجع نمى تواند حلال مشكل تناقض در مسئله قبل شود؟ و يا اينكه از نظر عقل و شرع تشكيل آن ممكن نيست؟ با وجود اينكه اين امر در عصر حاضر به نظر يك ضرورت اجتماعى مى رسد؟

ج: هوالعالم، درس هاى خارج همه اش براى حل مسائل شرعى است و با وجود آن درسها _ كه فضلاء و مجتهدين شركت مى كنند و همه حق اظهار نظر دارند و تا مسئله حل نشود رد نمى شود، - احتياجى به شوراى فقها نيست. من خودم همانند بقيه مراجع پنجاه و پنج سال است از نجف برگشته ام و از اول درس خارج فقه و اصول گفته، جمعى از اساتيد فعلى حوزه و بعضى مراجع، درس من آمده اند. هنوز هم كه درس فقه مى گويم _ چه درس و چه در جلساتى كه هر روز در منزل داريم و فضلاء شركت مى كنند _ مسائل فقهى بحث مى شود بنابراين چه احتياجى به شورا مى باشد.

احكام نجاسات

بول و غائط

س10: فله حيواناتى همانند سوسك آيا پاكاست يا خير؟

ج: هوالعالم بلى، پاك است

خون

س11: آيا آن خونى كه در روز عاشورا از درختى در قزوين بيرون مى آيد اك است يا نجس؟

ج: هوالعالم، پاك است.

حيوان نجاستخوار

س12: اگر حيوان حلال گوشت نجاستخوار شود آيا گوشت، شير، بول و غائط آن حيوان نجس است؟

ج: هوالعالم، خصوص بول و غائط جلال نجس است، و گوشت و شير آن نجس نيست.

عرق جنب از حرام

س13: كسى كه از حرام جنب شده و پس از غسل، بدنش را با آب يا آب و صابون شسته آيا عرق او حكم عرق جنب از حرام است؟

ج: هوالعالم، عرق جنب از حرام نجس نيست، اگر هم نجس باشد در فرض سوال هيچ اشكال ندارد.

مسائل متفرقه نجاسات

س14: آيا هوا نجس مى شود؟ با اينكه هوا نيز جرم دارد؟

ج: هوالعالم، هوا نجس نمى شود.

س15: اگر آب متنجس را تجزيه كنند، به نحوى كه آب صاف در يكطرف قرار گيرد پاك مى شود يا نه؟

ج: هوالعالم، خير پاك نمى شود.

س16: در صورتى كه از چاه دستشويى رطوبت بالا زند و به ديوارهاى اطاق و آشپزخانه نفوذ كند آيا اين رطوبت نجس است؟

ج: هوالعالم، نجس نيست، ولى احتياط به اجتناب خوب است

احكام مطهرات

بر طرف شدن عين نجاسات

س17: اگر نجاستى از خارج به دهان برسد كه كما اينكه دست آلوده به خون را به دهانش بزند، چگونه دهانش را تطهير كند؟

ج: هوالعالم، باطن دهان نجس نمى شود بازوال عين نجاست محكوم به طهارت است.

آب

س18: اينكه فرموديد «پسر بچه اى كه شيرخوار است، اگر لباس يا بدن به بول او نجس شود با يكبار شستن پاك مى شود» آيا اين حكم نسبت به پسر بچه اى كه شيرخشك مى خورد نيز جارى است؟

ج: هوالعالم، بعيد است چون دليل در خصوص شير مادر است.

احكام وضو

كيفيت وضو گرفتن

س19: اگر در وضو، بخواهد از سر انگشت كوچك پا، تا كعبين مسح كند آيا لازم است به شكل مورب باشد؟

ج: هوالعالم، خير. لازم نيست موربا مسح كند چون كعبه قبه وسط قدم نيست.

س20: در وضو گرفتن آيا جايز است با دست راست پاى چپ را مسح كند؟

ج:هوالالم، خير جايز نيست.

س21: مسح كردن سر يا پاها، با پشت دست چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، جايز نيست.

شرايط وضو

س22: آبى كه در رفع خبث استفاده شده و بو و رنگ نجاست به خود نگرفته آيا مى شود با آن وضو گرفت يا غسل كرد؟

ج: هوالعالم،آب مسعمل در رفع خبث نجس است، و اگر هم قائل به طهارت آن شويم اما وضو و غسل با آن صحيح نيست.

س23: در صورتى كه دو ظرف آب داريم يكى آب مطلق و يكى ديگر مضاف است و در ضمن حيوانى هم تشنه است و با يك ظرف آب رفع تشنگى از او مى شود، وظيفه در وضو گرفتن چيست؟ آيا مى شود يكى را به حيوان داد ديگرى را وضو گرفت؟

ج: هوالعالم، چنانچه ممكن است در وضو با هر دو آب بگيرد وبقيه را براى رفع عطش بدهد متعين است، والا وضو مقدم است

س24: اگر در مسجد وضو بگيريم جهت با طهارت بودن براى فعاليت هاى فرهنگى و غيره، ولى در مسجد نمازنخوانيم اشكالى دارد؟

ج: هواالعالم، چنانچه مقيد نباشد كه موقوفه براى نمازگذاران در مسجد است _ گرچه بعيد است چنين قيدى _ اشكال ندارد.

س25: آيا طهارت آب براى وضو شرط واقعى است يا ظاهرى؟ و ثمره در قول چيست؟

ج: هوالعالم، شرط واقعى است و چنانچه معلوم شود نجس است معلوم مى

شود وضو باطل است.

مس اسامى محترم

س26: اگر اسمى از اسامى متبركه با قلم كشيدن از بين برود و اثرى از آن ديده نشود آيا ميتوان بدون وضو به آن دست زد؟

ج: هوالعالم، دست زدن بدون وضو با محو اسم اشكال ندارد.

س27: اسامى متبركه اگر مجددا تبديل به كاغذ شود چه صورت دارد؟ و بفرماييد اگر اسامى متبركه به زمين افتاده و گل آلوده شده، و چه بسا امكان برداشتن نيست، وظيفه چيست؟

ج: هوالالم، بعد از محو اسم تبديل به كاغذ و افتاده به زمين و گل آلود شدن هيچ گونه اشكالى ندارد.

احكام موجبات غسل

جنابت

س28: زنى كه جنب بوده و غسل جنابت را فراموش كرده و با اين حال مدتى نماز خوانده، و در همين اثناء هم غسل حيض نموده است بفرماييد وظيفه او نسبت به نمازهايى كه در اين مدت خوانده چيست؟

ج: هوالعالم، آنچه كه بعد از غسل حيض خوانده صحيح است.

حيض

س29: خانمى بعد از پنج روز از ايام عادتش پاك شده و غسل حيض كرده، سپس روز هشتم يك قطره خون مى بيند براى اين خون چه حكمى دارد؟ و اگر بعد از روز دهم باشد چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، چنانچه قبل از ده روز پاك شود خونى كه ديده و ايام قبل از آن حيض است، اگر تجاوز از ده روز شود حيض نيست بلكه استحاضه است

س30: جماع كردن با زنى كه از حيض پاك شده ولى غسل نكرده است چه صورت دارد؟

ج: هوالعالم، با شستن فرج جايز است. ولى بهتر است بعد از غسل باشد.

س31: حد حايض و نفساء آيا قضاى روزه ماه رمضان واجب است يا خير؟

ج: هوالعالم، بلى واجب است

س32: جماع كردن در روزهاى پايانى عادت ماهيانه چه حكمى دارد؟ با توجه به اينكه موارد بسيارى اين عمل واقع شده و تعدا آن فراموش شده؟

ج: هوالعالم، چهار و نخود و نيم طلا كفاره بايد بدهند براى هر دفعه جماع.

س33: هر گاه خون حيض مشتبه به خون بكارت شود شناختن آن به چه طريق است؟

ج: هوالعالم، بايد خود را وارسى كند يعنى مقدارى پنبه را داخل فرج كند و كمى صبر نمايد و بعد بيرون آورد پس اگر اطراف آن آلوده باشد خون بكارت است، و اگر به همه آن رسيده باشد حيض

مى باشد.

استحاضه

س34: جماع كردن با زنى كه در حال استحاضه است چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، چنانچه به وظائف مستحاضه عمل كند جايز است.

احكام غسل

س35: كسانيكه به علت كمر درد مجبورند مشمع به كمر بچسبانند و براى خوب شدن لازم است چند روزى به اين حال بگذرد، با اينكه مشمع مانع رسيد آب به بدن مى شود وظيفه آنها براى غسل چيست؟ آيا اعمالشان با غسل جبيره اى صحيح است يا بعد از برطرف شدن عذر قضا نمايند؟

ج: هوالعالم، چنانچه برداشتن مشمع و غسل كردن بى ضرر باشد بايد چنين عمل كنند و الا اگر همان نحو غسل كنند و تيمم نيز نمايند رفع اشكال مى شود و قضاء لازم نيست.

س36: آيا در غسل، مى شود غسل ديگر را اقدام كرد؟

ج: هوالعالم، بلى، مى شود چند غسل را قصد كند با اتيان به غسل واحد

احكام تيمم

س37: مسافرى كه جنب است اگر بخواهد براى نماز غسل جنابت كند، ماشين يا قطار حركت مى كند آيا مى تواند در چنين موردى با وجود آب، تيمم كند؟

ج: هوالعالم، تنها وجود آب كافى نيست بلكه بايد مانعى از استعمال هم نباشد و در فرض سوال مانع موجود است، پس تكليف مبدل مى شود به تيمم.

س38: در صورتى كه علم اجمالى است بر اينكه يا آب نجس است يا خاك، بفرماييد وظيفه براى نماز چيست؟ وضو و تيمم هر دو را انجام دهد يا به يكى اكتفاء كند؟

ج: هوالعالم، جمع بين وضو و تيمم كند، اول تيمم كند به نحوى كه خاك به صورت و دست ها نچسبد بعد وضو بگيرد و مواضع وضو را خشك كند. بااين كيفيت عمل به وظيفه طهارت حدثى نموده است و از حيث نجاست هم بدن (چون) ملاقى شبه محصوره است پاك است.

احكام ميت

س39: دعا يا قرآن بر كفن نوشتن با اينكه بدن ميت در قبر متلاشى مى شود چه صورت دارد؟

ج: هوالعالم، اشكال ندارد.

س40: آيا كفن كردن زن بر شوهر واجب است يا تنها كفن دادن واجب است؟

ج: هوالعالم، كفن دادن كه واجب است، اگر كسى نباشد قهرا كفن كردن هم واجب است و الا واجب كفايى است.

س41: اگر زن وصيت كند كه با اين كفن تهيه شده، شوهرش او را كفن كند آيا وصيت او مقدم است بر كفن دادن شوهر يا خير؟

ج: هوالعالم، عمل به وصيت مقدم نيست، بل اگر عمل به آن شود قهرا از شوهر ساقط مى شود.

نماز ميت

س42: اضافه كردن تصديق به ولايت حضرت اميرالمومنين (ص) و حضرات اهل بيت معصومين (ع) در

دعاى تكبير اول نماز ميت به قصد رجاء چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، اشكال ندارد.

س43: اضافه كردن جمله «و الائمه الهداة المهديين» بعد از «وصل على جميع الانبياء و المرسلين» در دعاى تكبير دوم نماز ميت به صد رجاء چه صورت دارد؟

ج: هوالعالم، اشكال ندارد.

تشييع جنازه

س44: شركت خانم ها در تشييع جنازه و نماز ميت چه صورت دارد؟

ج: هوالعالم، اشكال ندارد.

دفن ميت

س45: اگر كسى وصيت كند جنازه اش را در قبرستان بقيع مدينه منوره دفن كنند و به علت بسته بودن راه، امكان انتقال جنازه به آنجا نباشد چه بايد كرد؟

ج: هوالعالم، در صورت امكان جنازه اش را امانت بگذارند بلكه اگر دفن هم بكنند همين حكم را دارد، اگر راه باز شد ببرند مدينه و الا همينجا دفن كنند.

س46: بفرماييد اينكه علماء فرموده اند: دفن نودن دو وصيت در يك قبر مكروه است كدام يك از موارد ذيل را شامل مى شود:

الف) دو ميت را كنار هم در يك قبر دفن كردن ب) دفن نمودن در قبرى كه سابقا ميت ديگرى دفن شده ولكن اكنون به كلى از بين رفته ج) آنچه كه امروزه در بعضى قبرستانها معمول است كه قبرها دو طبقه يا بيشتر مى باشند.

ج: هوالعالم، اگر دو ميت را به تدريج در يك قبر دفن نمايند قبل از آنكه اولى از بين رفته باشد جايز نيست چون مستلزم نبش قبر است، ولى بعد از آنكه به كلى از بين رفت جائز است و مكروه هم نيست، ولى دو ميت را دفعة دفن كردن مكروه است و در دو طبقه كراهت ندارد.

س47: اگر شخصى وصيت نمود كه جنازه مرا به عتبات مقدسه ببريد و آنجا دفن كنيد لكن راه بسته باشد آيا مى شود جنازه را تكه تكه كرد و بهنحوى منتقل كرد؟

ج: هوالعالم، تكه كردن جايز نيست.

س48: آيا بر شوهر خريدن قبر براى زن فوت شده اشت، واجب است يا نه؟

ج: هوالعالم، ظاهرا واجب نيست، ولى

چون فقهاء فتوى به وجوب داده اند احتياط ترك نشود.

مستحبات بعد از دفن

س49: بفرماييد آيا تلقين ميثت را مى شود به هر زبانى گفت در صورتى كه ميثت زبان عربى نمى فهمد؟

ج: هوالعالم، در روايات چيزى نيافتم، ولى چون تلقين در دو يا سه مورد وارد شده است و اولى در حال احتضار است دعاها بايد به عربى باشد ولى تعليم بايد بالسانى باشد كه بفهمد، و لذا فقها نوشته اند بهتر اين است كه تلقين هم عرب يباشد و هم بالسان ميت.

س50: بعد از دفن ميت، پاشيدن آب بر قبر مستحب است، آيا اين استحباب منحصر به همان دقت دفن است يا اينكه در زمانهاى بعد هم استمرار دارد؟

ج: هوالعالم، از بعضى روايات، جعى از فقهاء استفاده استمرار نموده اند ولى قدر متيقن بعد از دفن است.

س51: در شب اول يكه ميت را دفن كرده اند آيا بيتوته كردن بر قبر او و دعا و قرآن براى او خواند، استحباب دارد يا خير؟

ج: هوالعالم، بلى استحباب دارد چون در آن شب ميت خيلى متوحش است و تنها اميد او به آنهايى است كه بر سر قبر قرآن و دعا مى خوانند، خيال مى كنم اگر تا هفته ادامه دهند بهتر است.

س52: بفرماييد زيارت اهل قبور در چه اوقاتى فضيلت بيشترى دارد؟

ج: هوالعالم، براى زيارت اهل قبور، دوشنبه و پنجشنبه و جمعه بهترين اوقات است.

مجلس ترميم

س53: رسوم است كه مراسماتى از قبيل هفتم، چهلم، سالگرد و... از طرف اولياى ميت واگذار مى گردد بفرماييد آيا نفس چنين مراسماتى استحباب دارد و آيا روايتى وارد شده است يا خير؟

ج: هوالعالم، احتياجى به ورود دليل خاصى نيست، مطلقا تشكيل مجلس فاتحه و تعزيه ماموريه است، خصوصيات هم تابع عادات

عرف محل است. به علاوه در آن مجالس كارهايى كه انجام داده مى شود همه اش از مستحبات است.

س54: در مجالس ترميم مرسوم است فردى را جهت قرائت قرآن و روضه خوانى دعوت مى نمايند كه در اصطلاح به آن «عشرخوان» گويند و با توجه به اينكه امرار معاش اين افراد از همين طريق عشر خوانى تامين مى شود بفرماييد:

الف) اين كار عشر خوانى و دعوت عشر خوان فى نفسه چه وجهى دارد؟ آيا شرعا حلال است؟

ج: هوالعالم، هر دو عمل _ عشر خوانى و دعوت عشر خوان _ حلال است و هيچ اشكالى ندارد.

س55: اگرر بدون ذكر قيمت، جهت مديريت اين جلسه، خودبانى، مبلغى به عشر خوان بدهد و او نيز راضى شود چه صورت دارد؟

ج: هوالعالم حلال و طيب است.

س56: اگر عشرخوان براى كارش مبلغى تعيين كند و به كمتر از آن نپذيرد، اين قرارداد و پرداخت پول، شرعا چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، اجير شدن بر عشر خوانى و تعيين قيمت هر دو جايز است بنابراين دادن پول بعد از تعيين و خواند، لازم است و حلال.

نبش قبر

س57: در قبرهايى كه به صورت طبقاتى هستند آبا مى شود از طبقه پايين _ مثل طبقه دوم يا سوم _ ميتى را از قبر بيرون آورند و به عتبات عاليات منتقل كنند؟

ج: بلى، خصوص در مورد وصيت، ولى بيرون آوردن در طبقه زيرى بايد به نحوى باشد كه موجب نبش قبر طبقه فوقانى نگردد.

س58: طبق وصيت پدرمان، او را بعد از فوت كنار قبر برادرش در يكى از دهات شهرستان... دفن كرديم، اما حالا به جهت اينكه آن ده دور است و نمى توانيم به

سر قبر او برويم، تصميم داريم قبر را نبش كنيم و پدرمان را به قم منتقل كنيم، تقاضا مى شود بفرماييد اولا: با توجه به اينكه ايشان در زمان حيات ميل داشتند در قم دفن شوند آيا از نظر شرعى مجاز هستيم قبر پدر و عمويمان را نبش كنيم و آنها را به قم بياوريم؟

ج: هوالعالم، در صورتى كه مطمئن هستيد كه بوى بد ندارد كه موجب هتك حرمت ميت بشود مانعى ندارد كه نبش كنيد و منتقل به قم نماييد.

ثانيا: اگر قبر پدر و عمويمان را نبش كرديم آيا لازم است هر دو را كنار هم دفن كنيم يا نه؟

ج: هوالعالم، لازم نيست.

س59: امروزه قبرهاى مردگان گذشته را باز مى كنند و مرده ديگر در آن دفن مى كنند و چه بسا براى آن قبرها به مدت سى تا چهل سال گذشته است، آيا اين نبش قبر جايز است يا خير؟

ج: هوالعالم، نبش قبر در سال هاى اوايل جايز نيست و مكروه است دفن مرده ديگر در آن قبر.

پول گرفتن براى قبر

س60: مسئولين بعضى از قبرستان ها مى گويند چونكه قبرستان زمينش وقفى است و نمى توان فروخت پس پولى كه دريافت مى شود بابت واگذارى قبر، تنها به عنوان حق اولويت است نه به عنوان فروش، آيا اين نظر درست است يا خير؟

ج: هوالعالم، در قبرستان وقفى نمى شود زمين آن را فروخت ولى پول به عنوان اجرت عمل مانعى ندارد بگيرند و به عنوان حق اولويت هم مانعى ندارد.

احكام نماز

آمادگى و حضور قلب

س61: براى تمركز فكر و حضور قلب در نماز چه توصيه اى مى فرماييد؟

ج: هوالعالم، توجه به خدا و فطرت او.

توشه دنيا و آخرت

س62: خواهشمند است ما را و خانواده هاى ما را با نصيحتى كه مفيد دنيا و آخرت باشد رهنمون شويد؟

ج: هوالعالم، شخصى از رسول خدا (ص) چنين تقاضايى كرد، حضرت فرمود: «مقيد به نماز اول وقت باشيد». وفقكم الله تعالى ارضاته.

مكان نمارگذار

س63:نمازخواندن درمنزل پدر ومادر، برادر وخواهر، عمو وعمه، دايى وخاله ودوست، بدون اذن جايز است ياخير؟

ج: هوالعالم، اگر برفرض جايز باشد درصورت جهل به رضايت است وبا علم به عدم رضايت جايز نيست .

س64: بهترين مكان عبادت ونماز خواندن، براى زنان كجامى باشد؟

ج: هوالعالم، خانه او.

س65:طبق روايت ((مسجد المراه بيتها)) كه نماز زن درمنزل افضل از جاى ديگر است بفرماييد آيا اين روايت شامل مى شود موردى را كه زن درحرم باشد نماز جماعت برقرار شود. ؟

ج: هوالعالم، بلى، روايت عام است

س66: از روايات استفاده مى شود استحباب زيارت پيامبر اكرم وامامان وامام زادگان وباتوجه به روايت ((مسجد المراه بيتها))بفرماييد آيا استحباب زيارت پيامبر وامامان وامام زادگان براى زنها هم هست يانه؟

ج: هوالعالم، بلى هست، ولى نماز در خانه ثوابش بيشتر است از نماز درمسجد.

ترتيب بين نماز ظهر و عصر

س67:شخصى كه نماز ظهر را خوانده، بعد از شروع درنماز عصر، يقين حاصل كرد كه نماز ظهرش باطل بوده است در اين صورت چه وظيفه اى دارد ؟_ چه اينكه بين دو نماز مطلبى بجا آورده باشد وچه مبطل بجا نياورده باشد؟

ج: هوالعالم،وظيفه او آن است كه در نيت عدول كند به نماز ظهر وبه آن عنوان تمام كند بعد نماز عصر بخواند،... وفرقى بين دو مورد ذكر شده نيست.

تكبيره الاحرام

س68:بفرماييد درنماز فريضه بعد از گفتن تكبيرة الاحرام اين كلمات را خواندن كما اينكه شيخ مفيد (ره)، شيخ صدوق (ره) وشيخ طوسى (ره) بيان فرموده اند از نظر جنابعالى چه صورت دارد؟ وآن كلمات عبارت است از ((وجهت وجهى للذى فطر السموات والارض حنيفا مسلما على ملة ابراهيم ودين محمد وولايت على امير المومنين عليهم السلام ومالنا من المشركين)).

ج: هوالعالم، ادعيه اى كه درنماز بعد از تكبيرة الاحرام وقبل از آن، خوانده مى شود دركتب فتاوى از جمله عروة الوثقى نقل شده است وچون از حضرات معصومين عليهم السلام است هيچ حرفى نيست. اما زيادى بر آنها كه روايتى متضمن آن نباشد به قصد ورود تشريع است، وبه قصد مطلق دعا وذكر قبل از تكبيرة الاحرام جائز است، وبعد از تكبيرة الاحرام چنانچه صدق ذكر ودعا بكند همين حكم را دارد والا مبطل نماز است .

قيام

س69: اگر كسى به خاطر عذرى همانند پادرد وكمر درد نمى تواند ايستاده نماز بخواند وبر صندلى نشسته نماز مى خواند وروى ميز سجده مى كند آيا بعد از اينكه عذرش برطرف شد وخوب شد لازم است نمازهايش را قضا كند يانه؟

ج: هوالعالم، قضاء لازم نيست .

قرائت

س70: اگر تنوين ونون ساكن به كلمه اى كه بايكى از حروف (يرملون) شروع مى شود برسد آيابه نظرمبارك شما اوغام واجب است يا خير؟

ج: هوالعالم، واجب نيست

س71: اگر نمازگزار بعد ازخواندن سوره حمد شك كرد كه آيا فلان آيه از سوره حمد را قرائت نموده يانه، بفرماييد قاعده تجاوز جارى مى شود ياخير؟

ج: هوالعالم، بلى، قاعده تجاوز جارى است.

س72:اگر براى نماگزار قبل از رسيدن به حد ركوع، ظن قوى به غلط بودن آيه يا كلمه اى از قرائت حمد، حاصل شود آيا حكمش حكم شك است يااينكه حكم شك نيست وبايد درمورد ظن به غلط، دومرتبه بخواند؟

ج: هوالعالم، حكم شك ندارد بكله بايد دو مرتبه خوانده شود .

س73: در فرض سؤال قبلى، اگر يقين به غلط بودن آيه ياكلمه اى از حمد حاصل شود وظيفه چيست؟

ج: هوالعالم، لازم است آيه تكرار شود.

س74: درفرض دو سؤال سابق، در دو صورت ظن قوى يايقين به غلط بودن آيه يا كلمه اى از حمد، اگر آيه تكرار شود بفرماييد براى زياد شدن مابقى حمد وسوره بعد از آن واحيانا قنوت، سجده سهو لازم است ياخير؟

ج: هوالعالم، سجده سهو لازم نيست.

قنوت

س75: درقنوت نماز واجب آيامى توان به زبان غير عربى از خداوند متعال حاجت خواست؟

ج: هوالعالم، خلاف احتياط لزومى است

سجود

س76:نمازگزارى كه ميتواند ايستاده نماز بخواند وطبق معمول ركوع نمايد لكن نمى توان بنشيند ومواضع سبعه را به زمين بگذارد وسجده نمايد بفرماييد جراى انجام سجده وظيفه اش چيست آيا درحال ايستاده براى سجده ايماء نمايد يا بر صندلى نشسته وبر روى ميز جلواش مهر بگذارد وسجده نمايد ودستها رانيز به ميز قرار دهد؟

ج: هوالعالم، درحال ايستاده، پس ازركوع، سجده را به نحو ايماء انجام دهد و گذاشتن مهر هم به پيشانى لازم نيست، البته ضرر هم ندارد.

س77: كسى كه بعلت مريضى نميتواند طبق معمول سجده كند وبر صندلى نشسته، روى ميز مقابلش مهر قرار داده سجده ميكند آيابعد از خوب شدن، لازم است نمازهايش را قضا نمايد ؟

ج: هوالعالم، قضا لازم نيست

چيزهايى كه سجده بر آنها صحيح است

س78: سجده بر انواع كاغذ _( سفيد، رنگى، روغنى، پوستر، دستمال كاغذى ،قوطى كبريت ) ونيز بر پوست ميوه جات ازجمله سيب، پرتقال، هنداونه، گردو،نارگيل وخرزه چه حمكمى دارد؟

ج: هوالعالم، كاغذى كه بدانيد متخذ است ازما يصح السجود عليه، جائز است سجده بر آن ولا احوط ترك سجده برآن است.وسجده بر پوست ميوه جات جائز است ولى درخصوص خيار وسيب جائز نيست چون آنهاخوراكى است

تشهد

س79: تربت هاى فعلى كه ازكربلا مى آورند آيا حكم تربت داخل حاير را دارد؟

ج: هوالعالم، براى خوردن خير چون موضوع طين قبر الحسين عليه السلام است، ولى براى نماز بلى.

س80:حدد حاير حسينى از كجا تاكجا است لطفا بيان فرماييد ؟

ج: هوالعالم، روايات مختلف است متيقن روضه مقدسه است كه مبدااولى محلى كه بعد از در رواق است.

س81:مهر كربلا به چاه دستشوئى افتاده وبيرون آوردنش امكان پذير نيست بفرماييد اگر مستهلك شود چه حكمى دارد واگر مستهلك نشود، تخليه چاه لازم است يا خير؟

ج: هوالعالم، در صورت استهلاك هيچ اشكالى ندراد وتخليه چاه هم مورد ندارد، ودر صورت عدم استهلاك چنانچه ممكن است با تخليه مهر را بيرون آورد، خوب است و الا اثر ندارد.

س82: در مسافر خانه ها وخانه هاى كربلا كه درحريم حسينى قرار دارند دستشويى وتوالت درست كرده اند خاك زمين آنها بامهر چه فرقى دارد؟

ج: هوالعالم، سيره متشرعه وعمل علماء وفقهاء دال است بر جواز، فارق بين آن دو همين است.

تشهد

س83:گفتن عبارت ((وعجل فرجهم)) بعد از صلوات در تشهد _ نماز واجب يا مستجب _ به چه قصدى، جائز است، به قصد ورود، به قصد دعا، به قصد رجاء؟

ج: هوالعالم، به قصد دعا.

سلام

س84:درنماز واجب، درسلام بعد از ((السلام عليك ايها النبى ورحمة الله وبركاته)) خواندن ((السلام على الائمة الهادين المهديين))چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، السلام على الائمة الهادين المهديين، دليل مخصوص ندارد چنانچه بخواهند اظهار ارادت به ائمه كنند به آن نحوى كه درعروة الوثقى ذكرشده است _ كه در السلام علينا وعلى عباد الله الصالحين قصد تحية حقيقه نكنند بلكه خطور به بال باشد انبياء وائمه وحفظه _ خوب است

تعقيب نماز

س85:بعضى از هيئت هايى كه در مسجد مافعاليت مى كنند بعد از ذكر صلوات وعجل فرجهم، مى گويند ((ياعلى)) بفرماييد چه صورتى دارد؟

ج: هوالعالم، من دراين جمله احتمال خلاف نمى بينم، كلمه ((ياعلى))براى مشكل گشائى بسيار مؤثر است

س86: در بعضى از هيئت ها بعد از اينكه نام مقدس حضرت على عليه السلام برده مى شود حضار مى گويند ((هو)) اين عمل چه صورت دارد؟

ج: هوالعالم، كلمه فى نفسه _ اگر شعار صوفيگرى غير صالح نباشد - عيب ندارد به شرط رمز شرك هم نباشد.

مبطلات نماز

س87:اگرنمازگزار در حال نماز به ساعت مچى نگاه كند يا به شخصى اشاره كند ويا پيراهن وشلوارش ر از تنش بيرون آوردآيا موجب بطلان نماز مى شود يانه، آيا مكروه است يا نه؟

ج: هوالعالم، چنانچه فعل كثير نباشد وبا صورت نماز عرفا منافى نباشد حرام نيست وموجب بطلان نمى شود، ولى هر فعلى درنماز كه موجب عدم توجه كامل باشد مكروه است.

س88: درحال نماز خواندن دعاى ((اللهم انى اسئلك بحق فاطمه وابيها وبعلها وبينهاوالسر السمتودع فيها)) چگونه است؟ ونيز نام بردن انبياء يا چهارده معصوم در حال نماز چگونه است؟ وبفرماييد سلام كردن بر انبياء يا چهارده معصوم دربين نماز با خواندن همانند زيارت عاشورا ودعاى توسل چه حكمى دارد ؟

ج: هوالعالم، اگر ذكر ودعا مانند ((اللهم انى اسئلك...))باشد اشكال ندارد. واگر اسم انبياء يا ائمه عليهم السلام را ببرد ودر سلام به آنان قصد دعاءبالسلامة داشته باشد اشكال ندارد، ونيز بردن اسم نيتى كه در قرآن است به قصد قرآنيت جايز است، واما غير اينها جائز نيست.

شكيات نماز

س89:بفرماييد اگر نمازگزار در حال جلوس شك كند كه جلوس بعد از سجده اول است يا جلوس بعد ازنماز، چه بايد كرد؟

ج: هوالعالم، بايد بنا بگذارد كه جلوس بعد از سجده اول است

س90:اگر بعد ازنماز عصر شك كند كه آيا نماز ظهر راخوانده يا خير؟ وظيفه چيست واگر در بين نماز عصر شك كند چى؟

ج: هوالعالم،اگر بعد از نماز عصر شك كند در خواندن نماز ظهر، اعتناء به شك نكند اگر در اثناء نماز عصر شك كند بايد عدول كند به ظهر وبعد نماز عصر را بخواند

س91:اگرشخصى در حال

قرائت نماز فراموش كند كه چه نمازى مى خواند وحمد وسوره را به حال شك ادامه مى دهد تا اينكه بعداز حمد متوجه مى شود كه چه نمازى بودهواحتياطا حمد وسوره را تكرار مى كند، لطفا بفرماييد:

اولاخواندن حمد باحالت شك در اينكه چه نمازى است چه صورتى دارد؟

ثانياتكرار حمد حكمش چيست؟

ج: هوالعالم، خواندن حمد در حال شك اگر به قصد قرآن باشد اشكال ندارد، بنابراين بعد از توجه به آن نماز خاص بايد حمد را دو مرتبه بخواند

س92: اگر نمازگزار شك كند بين ركعت اول ودوم وبا حالت شك نمازش را ادامه مى دهد واز طرفى هم قصد مى كند نمازش را بشكند چون شك بين يك ودو باطل است ولى قبل از شكستن نماز يادش آيد كه در چه ركعتى است بفرماييد آيانماز او صحيح است؟ ج: هوالعالم، چنانچه ادامه نماز به قصد امر جز مى باشد نماز باطل است واگر به قصد احتمال امر باشد ظاهرا نماز صحيح است، ولى مراعات احتياط اولى است

س93:كسى كه درنماز چهارركعتى بين ركعت دو وسه شك دارد ونيز شك دارد كه حدوث شك بعداز اكمال سجدتين بوده يانه؟ نمازش چه حكمى دارد ؟

ج: هوالعالم،نمازش باطل نيست وصحيح است چنانچه شك بعد از دخول در فعل ديگر يا ركعت ديگر باشد

س94:حكم شك بين سه وچهار وپنج در غير ازحال ايستاده _ مثلا در حالى كه نشسته، درحال رفتن به سجده، در سجده اول يا دوم، وبعداز سجدتين _ در رساله عمليه نيامده است، تقاضا مى شود بيان فرمائيد؟

ج: هوالعالم، به نظرمن نماز باطل مى شود، چون شك ذكر شده مركب

از سه شك است يكى از آنها شك بين سه وپنج است كه اگر در حال قيام نباشد نماز را باطل مى كند.

س95: كسى كه برايش در نماز شك بين دو وچهار پيدا شد وبعد ازنماز مشغول دو ركعت نماز احتياط شد، در حال نماز احتياط شك قبلى او منقلب شد به سه وچهار، بفرماييد آيا يك ركعت نماز احتياط ديگر لازم است يا خير؟

ج: هوالعالم، ظاهراً لازم نيست چون سك اول از بين رفته وشك دوم شك بعد از فراغ است ومورد قاعده فراغ

س96:شخصى كه براى حفظ عدد ركعات از نشانه اى استفاده مى كند ولى نه تنها وجود نشانه شك او را بر طرف نمى كند بكله گاهى شك مى كند كه از نشانه درست استفاده كرده يانه، حكم شك هاى او چيست، آيا تنها اعتماد به نشانه كند وبه شكش اعتناء نكند؟

ج: هوالعالم، چنين شخصى يقيناً كثير الشك است نبايد اعتناء كند به شكش.

س97:شخصى كه درنماز كثير الشك است وبراى حفظ عدد ركعات ازنشانه اى استفاده مى كند، آيا به نشانه اعتماد كند يا به حكم كثير الشك عمل كند ؟

ج: هوالعالم، بيد به حكم كثير الشك عمل كند .

س98:كسى كه كثير الشك است آيا به كثير النسيان در موضوع ويادر حكم فرق دارد؟

ج: هوالعالم،بلى فرق دارند، كثير النسيان غير حكم ناسى حكمى ندارد.

س99:شخصى كه وطيفه اش يك ركعت نماز احتياط است به علت شك بين سه وچهار لكن بعد ازنماز، فراموش مى كند نماز احتياط بخواند وبعد از تسبيح حضرت زهرا( سلام الله عليها) يادش مى آيد و فورا نماز احتياط را مى خواند آيا

كفايت مى كند يا نمازش را اعاده كند؟

ج: هوالعالم، كفايت مى كند.

سجده سهو

س100:تكبير گفتن براى سجده سهو چگونه است ؟آيا شرط است ولازم يا مستحب ياجايز ؟

ج: هوالعالم، مشروعيت تكبير بر غير امام معلوم نيست، واجب يقينا نيست، بنابراين اگر خواست بگويد به قصد رجاء مطلوبيت بگويد

س101: اگر شخصى سهوا در سجده سهو، ذكر سجده نماز را بگويد وبعد از سر برداشتن از سجده يادش بيايد حكمش چيست ؟

ج: هوالعالم، وجوب ذكر در سجده سهو مبنى بر احتياط است. ولكن بر تقدير وجوب، ذكر سجده نماز كافى نيست بايد ذكر مخصوص بخواند.

نمازشب

س102:نسبت به چهل مؤمن كه درنماز وتر دعا مى شوند آيا دليل ياعرفى وجود دارد بر ترجيح وتقديم مؤمن متدين بر غير متدين؟ مرد برزن؟

ج: هوالعالم، اينجا مورد مراجعه به دليل عقلى وعرفى نيست بلكه متعين رجوع به دليل شرعى است كه رواتى است شيخ طوسى در مصباح المتهجد آورده ((ثم يد عولاخوانه المؤمنين ويستحب آن يذكر اربعين نفسا(رجلا) فجازا عليهم)) وبه مقتضاى اطلاق روايت فرقى بين متدين وغيرمتدين نيست، گرچه صريح روايت اختصاص دعا به امت وغير مؤمن را شمال نمى شود.

واما در مورد مرد وزن، نسخه هاى روايت مختلف است مفاء بعضى از نسخ اختصاص دعا به مرد امت ومفاء بعضى زا نسخ ديگر اطلاق وعدم فرق بين مرد وزن است.

نماز مسافر

س103:كسى كه به صورت غير طبيعى طى مسافت كند مثلا زمين زير پايش بچرخد يا باطى الارض حركت كند وبه جايى برود كه مسافت شرعى است آيا نمازش شكسته مى شود؟

ج: هوالعالم، خير، شكسته نمى شود چون صدق مسافر نمى كند .

س104:حكم نماز وروزه كسانى كه هرروز يا هفته اى يك روز ويا ده روز يكبار مسافرت مى كنند امثال طلاب، دانشجويان، سربازان، كارمندان، اساتيد، خلبانانو... چگونه مى باشد؟

ج: هوالعالم،هركسى كه در سفر نماز تمام بايد بخواند چنانچه در جائى ده روز بماند براى سفر اول بايد شكسته بخواند،واگر كمتر از ده روز بماند خلبان وراننده نمارشان تمام است وروزه آنها صحيح است، اما نسبت به ديگران من احتياط مى كنم مرجع ديگرى رجوع شود

س105:كسى كه شغلش سفر است همانند راننده كاميون، اگر در سفرش يك روز يا دوروز به ديدار فاميل برود ويامكان زيارتى

توقف كند آيا به وظيفه سفر هميشگى اش ضرر مى رساند يا خير ؟

ج: هوالعالم،چنانچه در همان سفركار، چنين مى كند مضر نيست .

س106:بفرماييد آيا تحصيل كردن شغل است يانه ؟

ج: هوالعالم،بلى شغل است .

س107:اشخاصى كه شغلشان هم در سفر است و هم در حضر، بفرماييد تكليف نمازشان در سفر چيست؟ و اگر چنانچه نمازشان در سفر تمام است در بين راه چه وظفه اى دارند؟

ج: هوالعالم،در سفر نمازشان تمام است و در بين راه هم چون سفر شغلى است تمام بايد بخوانند.

س108:اگر صاحب ماشين احتمال بدهد و يا بداند مسافر براى كار حرامى سفر مى كند آيا سوار كردنش جايز است؟ و كرايه گرفتن چه صورت دارد؟

ج: هوالعالم، چون سوار كردن علت تامه فعل حرام نيست جائز است و گرايه دريافتى هم حلال است.

س109: مسافرى كه در محلى به مدت ده روز اقامت كرده آيا مى تواند براى يكى، دو ساعت، از آنجا به كمتر از مسافت شرعى بيرون رود؟

ج: هوالعالم، چنانچه از اول صقصد بيرون رفتن نداشته باشد بيرون رفتن حتى شب هم بيرون باشد مضر به قصد اقامت نيست.

س110: مريضى كه بيهوش است او را از شهرى به شهر ديگر منتقل مى كنند. چنانچه مريض به هوش آمد با توجه به اينكه قدص سفر نداشته، حكم نماز و روزه اش چيست؟ قصر است يا تمام؟ و در حال برگشتن از آنجا چطور؟

ج: هوالعالم، چنانچه سفر به حد مسافت باشد بلى، وظيفه اش قصر است، چون شرط سير موجب قصر، اختيارى بودن نيست.

س111: چنانچه مبدا و مقصد سفر مسافر مسافت شرعى نباشد ولى مسافر در بين راه با نيت قبلى، به سمت

راست يا چپ جاده مسافتى را طى كند و بعد برگردد به جاده اصلى و ادامه راه خود بدهد پس مجموع راه اصلى و انحرافى به حد مسافت شرعى گردد ال بفرماييد اين سفر با انضمام راه انحرافى مسافت شرعى مى شود يا نه؟

ج: هوالعالم، بلى (نماز شكسته است چون) ميزان در قصر بعد از وطن نيست بلكه ميزان سير است.

وطن

س112: آيا انسان مى تواند در وطن براى خود اختيار كند يا نه؟

ج: هوالعالم، دو وطن بلى، كه بنا داشته باشد در هر كدام از دو محل شش ماه به قصد توطن بماند.

س113: شخصى كه از محل زادگاهش به شهر ديگرى رفته و زندگى مى كند و نمى خواهد دوباره به بادگاهش برگردد لكن در آنجا سهمى از منزل ارثى پدرش را مالك است بفرماييد حكم نماز و روزه اش در محل زادگاه در صورتى كه قصد اقامه ده روز نكند چيست؟

ج: هوالعالم، ماداميكه اعراض نكرده است و احتمال مى دهد بعدا براى زندگى به آنجا برگردد نماز او تمام است و روزه را هم بايد بگيرد ولو قصد اقامه ده روز نكند، و ملك داشتن هم شرط نيست.

نماز قضاء

س114:زنى كه جنب بوده و غسل جنابت را فراموش كرده و با اين حال مدتى نماز خوانده، و در همين اثناء هم غسل حيض نموده است بفرماييد: وظيفه او نسبت به نمازهايى كه در اين مدت خوانده چيست؟

ج: هوالعالم، آنچه كه بعد از غسل حيض خوانه صحيح است.

س115:دخترى هستم كه چندين سال بعد از سن تكليف دست به خود ارضائى زده ام و چون مسئله را نمى دانستم در اينچند سال بدون غسل نماز و روزه

ام را بجا آوردم تا اينكه چند روز پيش كه به مجلس روضه رفتم آخوندى پيرامون همين مطلب مسئله ميگ فت، يكه خوردم و فهميدم نماز و روزه هاى من اشكال داشتند حال از جنابعالى مى پرسم با اينكار قبيح و اشتباهى كه از روى بى عقلى كرده مام، تكليف اين همه سال از نماز و روزه ام چيست؟ چه مقدار لازم است؟ و آيا كفاره هم دارد؟

ج: هوالعالم، روزه هايتان قضاء و كفاره ندار، و اما نمازها، اگر با خود ارضائى نى خارج شده باشد بايد آنها را قضاء كنيد. و اگر منى خارج نشده باشد آنها هم قضاء ندارد، و به هر حال اگر غسل حيض كرده باشيد آن غسل كفايت از غسل جنابت مى كند، بنابراين آن اعمال قبيحى كه قبل از غسل حيض كرديد از ناحيه روزه و قضاء نماز هيچ اشكالى ندارد.

س116: نمازهايى بسيارى از من ترك شده كه حدود و مقدار آن از ذهنم رفته و نمى دانم چه مقدار بوده، بفرماييد تكليفم چيست؟

و در ضمن حديثى در كتاب... پيرامون دستورى براى نمازهاى قضايى كه فراموش شده اند از رسول خدا (ص) نقل شده: هر كس نمازش ترك كند از روى عمد يا جهالت و نداند چه مقدار بايد قضا كند پس شب دوشنبه پنجاه ركعت نماز بخواند و بعد در روز دوشنبه روزه بگيرد و در وقت ظهر نيز پنجاه ركعت نماز بخواند و بعد از اتمام نمازها صد مرتبه استغار كند، اين عمل معادل صد سال نماز قضاء، حساب مى شود آيا مى شود اين دستور اكتفا كرد؟

ج: هوالعالم، نمازهاى قضا شده همه را بايد بخوانيد، نهايت

امر، آنچه را فعلا مى دانيد و يقين داريد انجام دهيد. و اما روايت مذكور يا هيچ مجتهدى قبول ندارد.

س117: كسى كه در وقت مختص نماز عصر، به جاى اينكه نماز عصر بخواند، عمدا نماز عصرى كه به عهده اش است را رها كند و نماز قضا بخواند _ قضاى نماز عشاء يا غيره _ به نحوى كه نماز قضاء تمام شد وقت نماز عصر هم تمام شود آيا چنين كارى جايز است يا نه؟

ج: هوالعالم، تكليف جايز نيست ولى اگر اين كار خلاف را انجام داد نماز قضاى او جايز است وضعا - يعنى صحيح است.

نماز قضاى پدر و مادر كه بر پسر بزرگتر واجب است

س118: با اينكه در روايت است فرزند اكبر قضاى نماز و روزه پدر را بجا آورد با اينعبارت يقضى عند اكبر ولده، و كلمه اكبر افعل التفضيل است حال بفرماييد اگر شخصى تنها يك پسر دارد و افعل التفضيل بر او صدق نمى كند آيا نماز و روزه پدر بر اين پسر واجب است يا نه؟

ج: هوالعالم، بلى واجب است.

س119: اگر نماز پدر كه به عهده پسر بزرگتر است توسط او بجا آورده نشود آيا پسر كوچكتر مى تواند آن را بجا بياورد؟

ج: هوالعالم، لى ميتواند، ولى لازم نيست به آن گونه كه بر پسر بزرگ لازم است.

س120: پدرى كه مقيد به اقامه نماز يوميه نمى باشد آيا بعد از مرگش قضاى تمام نمازهاى مدت عمرش بر پسر بزرگتر واجب است؟

ج: هوالعالم، آنچه ثابت شود فوت آن _ ولو عمدى باشد _ بر پسر بزرگتر واجب است.

نماز جماعت

س121: هر گاه در نماز جماعت ماموم به گمان اينكه امام تكبيرة الاحرام را گفته و يا از روى سهو، پيش از امام جماعت، تكبيرة الاحرام را بگويد وظيفه اش چيست؟

ج: هوالعالم، نماز ماموم فرادى مى شود، و اگر بخواهد جماعت بخواند عدول كند به نافله و آن را قطع كند يا تمام كند.

س122: اگر شخصى بعد از اتمام نماز جماعت متوجه شود كه متصل به امام جماعت نبوده است، نمازش چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، اشكال ندارد، نمازش صحيح است.

س123: طلبه اى هستم كه در منطل پدرم زندگى مى كنم و پدرم نيز طلبه است و رسم منزلمان اين است كه اعضاى خانواده با پدرمان نماز جماعت مى خوانند و عدالت پدرم محرز است لكن وضو و قرائت

او را صحيح نمى دانم و محترمانه به او تذكر دادم ولى او نيز قطع دارد كه وضو و قرائتش صحيح است، با اين حال اگر اتدا نكنم پدر و مادرم متاذى و ملول مى شوند واگر اقتدا كنم، مشكل مى بينم لطفا مرا راهنمايى فرماييد؟

ج: هوالعالم، اگر تالى فاسدى بر نخواند مترتب مى شود گاهى بخوانيد و بعد اعاده كنيد احتياطا.

س124: بعد از نماز جماعت آيا دست دادن مامومين به همديگر جايز است؟

ج: هوالعالم، بلى، جايز است.

س125: در جايى كه نماز جماعت منعقد است نماز فرادى خواندن چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، چنانچه عنوان تفسيق منطبق نباشد اشكال ندارد.

مصافحه بعد از نماز جماعت

س126: در كتاب بحارالانوار و سفينة البحار _ ماده عرج و صفح _ حديثى از كتاب (سعد السعود سيد بن طاوس، نقل كرده اند به اين مضمون: رسول خدا (ص) در شب معراج با ابراهيم خليل و ملائكه نماز جماعت اقامه كرد و بعد از نماز با جبرئيل و ابراهيم مصافحه كرد...

آيا حديث مزبور دليل استحباب مصافحه بعد از نماز مى شود؟

ج: هوالعالم، بلى، نقل معصوم (ع اين عمل را دليل بر استحباب آن است.

امام جماعت

س127: صبى مميز آيا مى تواند براى اطفان ديگر اعم از مميز و غير مميز نماز جماعت بخواند؟

ج: هوالعالم، بلى جماعت صحيح است.

س128: در نماز جماعت آيا مى شود به صبى مميز يا شخص معلول اقتداء كرد؟

ج: هوالعالم، اقتداء بالغ به غير بالغ جايز نيست ولى اقتداء غير بالغ به غير بالغ جايز است. و اقتداء معلول به معلول مثل خودش جايز است، ولى اقتداء غير معلول به معلول جايز نيست مگر در موارد خاصه.

س129: در يك شهرك مسكونى سه مسجد

وجود دارد كه در يك مسجد توسط شخص روحانى نماز برگزار مى شود و در دو مسجد ديگر توسط اشخاص غير معمم، بفرماييد با وجود نماز جماعت توسط روحانى، مى شود بغ غير معمم اقتداء كرد؟

ج: هوالعالم، در نماز جماعت شرط نيست كه امام معمم باشد؟ پس چنانچه دسيسه اى براى اهانت به عمامه در كار نباشد _ اقتداء به غير معمم جايز است.

س130: در مسجدى كه امام جماعت روحانى دارد لكن به علت كهولت سن و ناتوانى، فرد غير مععمم را براى امامت معرفى مى كند آيا مى توانيم بر او اقتداء كنيم؟

ج: هوالعالم، بلى، مى توانيد اقتداء كنيد.

س131: آيا در مسجدى كه روحانى نداشته باشد مى توان نماز جماعت توسط شخص غير معمم برگزار كرد؟

ج: هوالعالم، بلى، مى توان توسط شخص غير معمم جماعت برقرار كرد با رعايت شرط جماعت كه عادل بوده است.

س132: آيا امام جماعت مى تواند براى خواندن نماز جماعت وجهى بگيرد؟

ج: هوالعالم، خير، جايز نيست. و چنين شخصى نماز پشت سر او نهر شده است.

س133: اگر كسى از روى جهل در غير مورد تقيه، اقتدا به نماز جماعت اهل سنت كرده، بعد حكم مسئله را فهميده. آيا نمازهايى كه خوانده صحيح است يا اعاده كند؟

ج: هوالعالم، اگر ركنى اضافه نكرده باشد نمازش صحيح است اعاده و قضاء ندارد.

س134: حكم امامت جماعت شخص غير روحانى را شرعا بفرماييد؟

ج: هوالعالم، بلى جايز است.

نماز جمعه

س135: آيا اقامه نماز جمعه بدون اذن مجتهد جامع شرايط جايز و رواجع است يا خير؟

ج: هوالعالم، به نظر ما با اذن مجتهد جامع شرايط هم، در زمان غيبت معلوم نيست راجع باشد و لذا گفته ايم

كه اگر كسى نماز جمعه خواند مقتضاى احتياط لزومى آن است كه نماز ظهر هم بخواند و يا اينكه ميتواند به مجتهد ديگر رجوع كند.

س136: نماز جمعه در عصر غيبت چه حكمى دارد و جنابعالى چه توصيه اى مى فرماييد؟

ج: هوالعالم، به نظر ما مجزى از نماز ظهر نيست، و اگر خوانده شود بايد بنابر احتياط لزومى نماز ظهر را هم بخواند.

نماز استيجارى

س137: كسب و امرار معاش از طرق اجرت نماز و روزه استيجارى آيا مرغوب است يا مرجوع؟

ج: هوالعالم، هيچ اشكالى ندارد؟

س138: رفع شبهه اكتساب با نماز و روزه استيجارى چگونه مى شود؟ آيا قصد اكتساب با قصد قربت تنافى ندارد؟

ج: هوالعالم، خير، تنافى ندارد چون قصد اكتساب از قبيل داعى بر داعى است.

س139: در صورتى كه موجر در نماز استيجارى شرط كند كه با اذان و اقامه خوانده شود آيا اجير مى تواند به اذان و اقامه نماز جماعت اكتفاء كند يا نه؟

ج: هوالعالم، بلى مى تواند، مگر آنكه موجر تصريح كند به اكتفاء نكردن به اذان و اقامه نماز جماعت.

س140: اينكه زنى نماز استيجارى از ميت مرد بخواند به نظر حضرتعالى آيا جايز است يا نه؟

ج: هوالعالم، بلى جايز است، ولى در جهر و اخفات لازم است زن به وظيفه خودش عمل كند يعنى در نماز جهرى كه بر مرد لازم است جهر بخواند بر او لازم نيست بلكه مخير در جهر و اخفات است.

نماز آيات

س141: نماز كسوف و خسوف تا چه زمانى اداء است؟

ج: هوالعالم، از اول گرفتن تا تمام باز شدن اداء است.

نماز عيد فطر و قربان

س142: بفرماييد شركت خانم ها در جماعت نماز عيد فطر و قربان چگونه است؟

ج: هوالعالم، اشكال ندارد.

احكام روزه

نيت

س143: آيا نيت يك ماه روزه گرفتن در اول ماه مبارك رمضان كفايت مى كند يا خير؟

ج: هوالعالم، بلى، به شرط بقاء حكم آن، به معناى عدم عدول از قصد و بدون قصد، درخزانه نفس.

كفاره روزه

س144: شخص مريضى كه علم وارد روزه ماه رمضان را نمى تواند بگيرد آيا مى تواند كفاره را قبل از ماه رمضان پرداخت نمايد؟

ج: هوالعالم، ظاهرا مى تواند ولى خلاف احتياط است و چنانچه به عنوان قرض بدهد و بعدا حساب كند بى اشكالتر است.

س145: كسى كه به خاطر مريض شدن، روزه اش را نگرفته و توان پرداخت كفاره آن را ندارد، بايد چكار كند؟

ج: هوالعالم، به مقدار ممكن كفاره كه يك مد طعام است بدهد، و در صورت عدم امكان استغفار نمايد كافى است.

روزه قضاء

(ت) س146: دخترى هستم كه بعد از سن تكليف نه سالگى از روى كودكى و نادانى خيلى از روزه هايم را خورده ام و الان تعداد آنها را به خاطر ندارم، تكليفم چيست؟

ج: هوالعالم، چنانچه ضعيف بوديد نمى توانستيد روزه بگيريد، فقط قضاء بر شما واجب است، آن هم آن تعداد كه يقين داريد نگرفته ايد.

س147: دخترى هستم كه از سن دوازده سالگى عادت ماهيانه را شروع كرده ام و اكنون بيست و سه ساله هستم و تعداد روزه هاى قضا شده ام را فراموش كرده ام بفرماييد وظيفه ام چيست؟

ج: هوالعالم، مقدار يقينى را قضاء كنيد.

س148: در صورت اتفاق جماع در ماه رمضان بدون قصد اين كار _ چه به اسرار شوهر و چه به اسرار زن _ و فراموش شدن تعداد روزه هاى باطل شده به سبب جماع، وظيفه در قضا و كفاره چيست؟ با توجه به اينكه دخترى هستم كه پنج سال است ازدواج كرده ام.

ج: هوالعالم، اگر جماع به زور و اكراه بوده فقط قضاء بر شما لازم است و اگر به اختيار بوده براى

هر روز كفاره بدهيد.

س149: من به خاطر حاملگى و استفراغ شديد طبق دستور دكتر معالج يك ماه روزه نگرفته ام تكليفم چيست؟

ج: هوالعالم، قضاء كنيد، كفاره لازم نيست.

س150: خانمى هستم كه به علت شير دادن به بچه، يك ماه به توصيه شوهر و اطرافيان روزه نگرفته ام، براى جبران چه وظيفه اى دارم؟

ج: هوالعالم، قضاء كنيد روزه ها را كافى است.

روزه مسافر

س151: بعضى از مقلدين حضرتعالى كارگر هستند و معمولا بيشتر از هشت فرسخ مى روند و بر مى گردند و نمى توانند ده روز در محل كار بمانند و روزه بگيرند، و همچنين بعضى از معلمين صبح به دهات مى روند و غروب بر مى گردند و يا بعضى ديگر شنبه مى روند و پنج شنبه بر مى گردند و...لهذا براى اين مقلدين روزه گرفتن مشكل است آيا اجازه مى دهيد در اين مسئله به مجتهدى كه روزه را براى كثير الاسفر اجازه مى دهد رجوع نمايند يا خير؟

ج: هوالعالم، چون اخيرا احتياط نموده ام لذا مى توانند به مجتهد ديگرى رجوع كنند.

كسانى كه روزه بر آنها واجب نيست

س152: فرد بيمارى كه قادر به روزه گرفتن نيست و پزشكان او را به طور جدى منع كرده اند، وظيفه اش براى روزه چيست؟ و اگر او پافشارى كند چه بايد كرد؟

ج: هوالعالم، با عدم قدرت و تشخيص دكتر پافشارى مورد ندارد و روزه لازم نيست، و حتى در بعضى مراتب جايز نيست.

س153: چونكه بعضى ناراحتى دارند و مى بايست از قرص استفاده كنند آيا مى شود از قرص استفاده كنند و روزه نگيرند؟ و يا روزه نگيرند و كفاره بدهند؟

ج: هوالعالم، استفاده از قرص اگر

به طريق تنقيه باشد موجب بطلان روزه نيست و اگر با خورد باشد روزه را باطل مى كند و در فرض سوال كفاره ندارد.

س154: دخترانى كه به حد بلوغ رسيده اند ولى چون ضعيف هستند و قدرت بدنى ندارند نمى توانند روزه بگيرند بفرماييد تكليف روزه آنها چيست؟ و آيا بايد كفاره بدهند يا خير؟

ج: هوالعالم، با عدم قدرت، كفاره لازم نيست، بعدا قضا نمايند.

مسائل متفرقه روزه

س155: افرادى كه شرعا از روزه گرفتن در ماه رمضان معذورند همانند زنهاى حائض، اگر در مكان هاى عمومى روزه خوارى كنند آيا كارشان حرام است و بايد نهى از منكر شوند يا تنها حكم استحبابى احترام به ماه رمضان را رعايت نكرده اند؟

ج: هوالعالم، البته كار خوبى نيست، ولى حرمت آن معلوم نيست.

س156:در صورتى كه شخصى در چند روز از ماه رمضان مثل دهم، پانزدهم،بيستم غسل كرده و سپس علم اجمالى پيدا كرده كه يكى از آنها باطل بوده تكليفش چيست؟

ج: هوالعالم، چنانچه غسل آخر در آن قاعده فراغ جارى نباشد مانند آنكه وسط غسل است در اغسال قبلى قاعده فراغ جارى است. و اگر در آن هم قاعده فراغ جارى باشد نسبت به صوم كه همه صحيح است و اما نسبت به نماز چنانچه آخرى كه علم اجمالى به بطلان يكى از آنها پيدا شده است در وقت باشد در خصوص آن نماز بايد بخواند و در گذشته ها قاعده حيلوله جارى است.

راه ثابت شدن اول ماه

س157: اثبات شب اول يا دوم ماه آيا به بزرگ و كوچك بودن ماه يا به مطوق بودن آن تشخيص داده مى شود؟

ج: هوالعالم، ميزان شب دوم بودن، مطوق بودن ماه است.

س158: در صورتى كه شك كرد آيا امروز عيد است يا نه؟ آيا دو اصل _ اصل عدم ازاى كونه عيدا و اصل انه عيد _ تعارض و تساقط مى كنند، آيا اصلا اصل جارى مى شود؟

ج: هوالعالم، اولا: اصل عدم كونه عيدا، اصل عدم ازاى نيست بلكه عدم نعتى است ثانيا: اصل انه عيد غير صحيح است.

احكام خمس

ربح و فائده

س159: جوانان و دانشجويانى كه پول پس انداز مى كنند براى اينكه در آينده ازدواج كنند، منزل بخرند، كتاب و كامپيوتر خريدارى كنند و... بفرماييد آيا براى اين پول هاى پس انداز، خمس تعلق مى گيرد يا خير؟ در حالى كه تهيه اين پول ها در زمان نيزا مشكل است.

ج: هوالعالم، به همه آنها خمس تعلق مى گيرد.

س160: اگر كسى براى تهيه منزل، ماشين و يا براى ازدواج،حج و ديگر احتياجات زندگى، پولى را پس انداز كند و سر سال خمسى اش برسد آيا بايد خمس آن را بدهد؟

ج: هوالعالم، بلى بايد بدهد.

س161: چنانچه زن مهريه خود را از شوهرش بگيرد آيا خمس دارد؟

ج: هوالعالم، بلى، خمس دارد.

س162: طلا و جواهراتى كه جهت زينت زنانه است آيا خمس و زكات در آنها است يا خير؟

ج: هوالعالم، خير، نيست.

س163: شخصى كه ماشين سوارى برايش ضرورت دارد و ناچار است در مدت چند سال پولش راجع كند تا آن را بخرد لطفا بفرماييد پول هاى جمع شده در سال هاى قبل خمس دارد؟

ج: هوالعالم، پول هاى جمع

شده در صورت گذشتن سال و زياد بودن از سال قبل خمس دارد؟

س164: آيا هديه يا ديه اى كه مى گيرد خمس دارد؟

ج: هوالعالم، بلى، خمس تعلق مى گيرد.

س165: جهيزيه اى كه براى دختران خريدارى مى شود و چند سال در خانه مى ماند آيا خمس تعلق مى گيرد يا نه؟

ج: هوالعالم، چنانچه نم يتوانند يك دفعه جهاز بگيرند خمس تعلق نمى گيرد.

س166: شخصى خانه اش را مى فروشد تا خانه بهتر بخرد، لكن خريدن خانه چند سالى طول مى كشد _ مثلا دو سال يا سه سال _ آيا پول خانه اول خمس دارد يا نه؟

ج: هوالعالم، بلى، خمس دارد.

س167: اگر شخصى چيزى را خريد و روز بعد سال خمسى او رسيد، گرچه اين چيز بعدا مؤنه اش مى شود آيا خمس آنرا بايد بدهد؟

ج: هوالعالم، بلى، بايد بدهد.

س168: اگر چند روز قبل از سال خمسى، مال خود را به ديگرى ببخشد مشروط به اينكه بعد از يك هفته برگرداند آيا خمس تعلق مى گيرد يا خير؟

ج: هوالعالم،بلى، خمس به اين گونه حيل نمى شود از بين برود.

س169: كسى كه با مبلغ يك ميليون تومان، حج تمتع ثبت نام كرده ولى بعد از چند سال نوبت او مى شود آيا به آن مبلغ مس تعلق مى گيرد يا خير؟

ج: هوالعالم، بلى، خمس تعلق مى گيرد چون حكم فائده را دارد.

س170: اگر با مبلغى حج يا عمره مستحبى ثبت نام كند و بيش از يك سال بگذرد تا نوبت او برسد آيا به مبلغ مذكور خمس تعلق ميگيرد؟

ج: هوالعالم، در صورتى كه شرايط تعلق خمس به فائده را واجد باشد، بلى تعلق مى گيرد.

س171: كسى

كه حج بر او مستقر شده مثل اينكه مستطيع بوده و نرفته و يا حج افسادى داشته، اگر پول حجش بيش از يك سال بماند تا نوبت او برسد خمس تعلق مى گيرد؟

ج: هوالعالم، در اين صورت تعلق نمى گيرد.

س172: اگر شخصى حج يا عمره نذرى دارد و ثبت نام مى كند ولى بعد از يك سال نوبت او مى شود آيا به پولش خمس تعلق مى گيرد؟

ج: هوالعالم، در صورتى كه رفتن حج يا عمره منحصر باشد به ماندن 1ول، خير تعلق نمى گيرد.

س173: اگر كسى اجير شده و ولى گرفت براى انجام حج نيابتى لكن آن پول خرج شد و بعدا با تهيه كردن پول، براى حج نيابتى ثبت نام مى كند و بعد از چند سال نوبت او مى سد آيا به اين پول خمس تعلق مى گيرد؟

ج: هوالعالم، خير چون مانند اداء دين است.

س174: اگر كسى پولى را براى حج واجب _ اعم از حجت الاسلام يا حج نذرى يا حج افسادى و يا نيابتى _ كنار بگذارد تا بعد از چند سال به حج برود آيا پول مذكور خمس دارد؟

ج: هوالعالم، بلى، واجب است تخميس شود.

س175: بفرماييد در چه صورتى پول حج خمس دادن آن واجب است و در چه صورتى واجب نيست؟

ج: هوالعالم، چنانچه حج واجب شده باشد و رفتن منحصر باشد كه پول را جايى بگذارد تا نوبت او برسد خمس واجب نيست و الا واجب است.

س176: كسى كه به جهت فرار از دادن خمس، مالش را نسيه مى فروشد و يا قرض مى دهد، تا بعد از سال خمسى، آيا بر اين شخص، قبل از وصول آن

نسيه يا قرض، تخميس آن واجب است؟

ج: هوالعالم، بلى، چون در ذمه مديون، پول دارد و زايد از مونه است.

س177: كسى كه اهل خمس دادن نبوده و خمس اموالش را نمى داده، از دنيا رفته است و اموال زيادى از خود باقى گذاشته، و وصيت هم نكرده كه خمسش را ورثه بدهد، حال بفرماييد: دادن خمس اين مال الارث بر ورثه واجب است يا خير؟

ج: هوالعالم، بلى واجب است.

س178: در فرض مسئله قبل، اگر ورثه هم خمس مال الارث را ندهد آيا مالك آن مال مى شود يا خير؟

ج: هوالعالم، به نحو اشتراك همه آنها مديون آن مقدار مال مى باشند به مقدار حصرشان.

س179: در فرض مسئله قبل، اگر ورثه مالك مال الارث نباشند، بفرماييد آيا معاشرت با آنها جايز است يا خير؟

ج: هوالعالم، مانعى ندارد.

س180: درفرض سابق آيا تصرف خود ورثه در اين مال الارث بدون اداء خمس كه از ديون ميت است، جايز است يا خير؟

ج: هوالعالم، خر تصرف جايز نيست، و اگر تصرف كنند مقدار خمس منتقل به ذمه شان مى شود.

سرمايه

س181: آيا سرمايه از مؤنه زندگى به حساب مى آيد؟

ج: هوالعالم، خير، سرمايه مؤنه زندگى كه خمس به آن تعلق نگيرد، نيست.

س182: شخصى مغازه اى با پول مخمس خريده ولى الان قيمت مغازه ترقى كرده آيا آن ترقى قيمت خمس دارد يا خير؟

ج: هوالعالم، بلى، ترقى قيمت با شرائط وجوب خمس، خمس دارد البته بايد با مجموع درآمد سال حساب شود.

س183: شخصى مغازه اى را به دوازده ميليون تومان خريده و خمس آن را پرداخت كرده لكن بعد از مدتى به علت كوچك بودنش براى كسبش، آنرا فروخته به مبلغ

چهل ميليون تومان و مغازه اى بزرگتر خريده به مبلغ شصت ميليون تومان و از اين بابت بيست ميليون تومان بدهكار گشته، حال بفرماييد براى آن ترقى قيمت مغازه قبلى خمس هست يا خير؟

ج: هوالعالم، بلى، مغازه فعلى را كه به شصت ميليون خريده، دوازده ميليون آن را قبلا تخميس نموده و بست ميليون هم بدهكار است، اين دو قلم كم شود پس بيست هشت ميليون بايد تخميس شود با رعايت شرايط.

س184: باز و زمين هايى كه چند سال پيش خريدارى شده و خمس آن را داده در صورتى كه الان بر قيمت آن اضافه شده آيا اضافه قيمت خمس دارد؟ اگر بخواهد بفورشد چطور؟

ج: هوالعالم، بلى، خمس دارد خصوصا در صورت فروش.

مؤنه

س185: عده اى قنات مشتركى براى آبيارى مزرعه دارند در صورتى كه قنات مذكرو نياز به خارجى براى تعمير و تميز كردن و... داشته باشد آيا آن خارج را مى شود از مؤنه و مخارج ساليانه حساب كرد؟

ج: هوالعالم، خير، از مونه حساب نمى شود چون مونه زندگى نيست، مؤنه كسب است.

س186: صدقات و خيراتى كه انسان مى پردازد و يا هدايايى كه براى كسى مى برد و يا ضيافتى انجام مى دهد آيا از مؤنه حساب مى شود؟

ج: هوالعالم، بلى، از مؤنه است.

س187: شخصى مبلغى را براى حرم امام رضا (ع) نذر كرده و آن را قبل از موعد سال خمسى به نيت نذر كنار گذاشته تا موقع تشرف به ضريح حضرت بيندازد آيا به مبلغ مذكور در موعد سال خمسى، خمس تعلق مى گيرد؟

ج: هوالعالم، خير، تعلق نمى گيرد.

س188: چيزى كه از مؤنه است همانند منزل، فرش، كتاب، لوازم منزل و

غيره كه به همين جهت در موعد سال خمسى، آن را استثناء كرده، حال بفرماييد اگر بعد از گذشته سال آن را بفروشد خمس به آن تعلق مى گيرد؟

ج: هوالعالم، بلى. تعلق مى گيرد.

س189: كسى كه خانه مسكونى خود را مى فروشد و با پولش خانه ديگرى مى خرد آيا با پولى كه خانه اش را فروخت و به دستش رسيد خمس تعلق مى گيرد يا خير؟

ج: هوالعالم، اگر وسط سال است خمس تعلق نمى گيرد.

س190: مقدارى سرمايه قالى بافى داريم آيا از اخراجات مؤنه است يا خير؟

ج: هوالعالم، مؤنه كسب مثل ساير فوائد است آنچه مستثنا است مؤنه زندگى است مثل خوراك و پوشاك و مسكن.

مصرف خمس

س191: لطفا بفرماييد به شخصى كه مبغى از وجوهات - سهم مبارك امام (ع) و سهم سادات _ بدهكار است آيا جايز است مقدارى از اين بدهى را به خودش بخشش كنند مثلا بيست ميليون تومان از وجوهات بايد بپردازد لكن پنج ميليون تومان آن را به خودش ببخشند واز او نگيرند؟

ج: هوالعالم، بخشيدن وجوهات به كسى كه بدهكار است جايز نيست. (حضرت رضا و امام جواد (ع) به عده اى كه از راه دور خمس آورده بودن و تقاضا كرده بودن كه مقدارى به ما گذشت كنيد، هر دو امام فرمودند كه ما نمى توانيم ببخشيم)، خدا هدايت كند كسانى كه اين كارها را مى كنند.

س192: از سهم مبارك امام (ع) آيا جايز است به فقرا غير اهل علم داده شود؟

ج: هوالعالم، چنانچه با مجتهد دستگردان شود و از طرف او به فقير داده شود اشكال ندارد.

س193: كسى كه مى تواند كار كند و مخارجش را تامين

نمايد لكن دنبال كار نمى رود و مخارج هم ندارد آيا مى شود به او خمس يا زكات داد؟

ج: هوالعالم، خير، نمى شود مگر اينكه طالب علم و خدمتگزار اسلام باشد.

س194: كسى كه تنها از طرف مادر سيد باشد آيا مى تواند خمس بگيرد؟

ج: هوالعالم، در مساله خمس اگر روايت معتبر خاصى نبود مى گفتم خمس مى شود به پسر دختر هم داد، ولى روايت به خصوص وارد شده است و صريح است در اينكه نمى شود به او خمس داد.

س195: آيا به زن علويه برايت امين مخارج خودش و شوهرش و اولادش، مى شود سهم سادات داد يا خير؟

ج: هوالعالم، خير نمى شود مگر آن كه شوهرش خرجى به او نمى دهد.

س196: زنى كه شوهرش سيد است و مفقود گشته، آيا مى شود به اين زن بابت نفقه اش كه از شوهرش طلبكار مى شود سهم سادات پرداخت كرد؟

ج: هوالعالم، خير، نمى شود مگر آن كه شخصى با اجازه مجتهد از طرف آن سيد قبول كند و بدهد به زن او.

س197: مال خمس در دست كسى به امانت بود پس او هم آن را به مستحق رد كرد لكن بعدا معلوم شد كه شخص گيرنده مستحق نبوده، آيا ضامن است يا نه؟

ج: هوالعالم، بلى، ضامن است.

س198: در صورتى كه شخص مستحق، مقدارى از خمس را در معصيت مصرف كند آيا دادن خمس به او جايز است؟

ج: هوالعالم، خير، جايز نيست.

س199: شخصى كه بدهكار خمس است،فرزندش طلبه مى باشد، آيا مى تواند از سهم امام (ع)ت به فرزندش بدهد؟

ج: هوالعالم، با اجازه يك مجتهد بلى مى تواند.

مسائل متفرقه خمس

س200: در تلويزيون حديثى پيرامون خمس از حضرت

صاحب الزمان (ع) نقل كردند كه حضرت فرموده: لعنت خدا و فرشتگان و جن و انس بر كسى باد كه يك درهم خمس ما بخورد و نپردازد، با بزرگوارى بفرماييد اين حديث در چه كتابى است؟

ج: هوالعالم، توقيع شريف در احتجاج طبرسى صفحه 480، و كلمه (من) در حديث نيست.

س201: خمس و زكات قرض آيا بر قرض گيرنده است يا بر قرض دهنده؟

ج: هوالعالم، بر قرض گيرنده نيست.

س202: اگر خمس و زكات، موعد هر دو، در سر سال خمسى فرا برسد، آيا هر دو را حساب كند يا يكى مقدم است؟

ج: هوالعالم، هر دو را بايد حساب كند.

س203: غذا خوردن در منزل كسى كه خمس نمى دهد چگونه است؟ آيا مى شود غذا خورد و مقدار خمس آن را پرداخت كرد؟

ج: هوالعالم، غذا خوردن اشكال ندارد و چنانچه خمس به غذا تعلق گرفته منتقل مى شود به قيمت آن در ذمه صاحب غذا.

س204: پرداخت حقوق شرعى _ خمس، زكات _ به شخصى كه مجتهد نيست و وكالت از مجتهد هم ندارد چگونه است؟ آيا جايز است يا نه؟

ج: هوالعالم، حقوق شرعى اگر زكات و يا سهم سادات است و شخص گيرنده مستحق و واجد شرايط مصرف است پرداخت به او جايز است. و اما در خصوص سهم مبارك امام (ع)، چنانچه گيرنده مجتهد مطلق است و علم هم حاصل شود كه طريق مصرف او با طريق مصرف مرجع تقليد پرداخت كنند يكى است اينجا نيز پرداخت به او جايز است. و چنانچه گيرنده مجتهد مطلق نباشد و يا علم به يكى بودن طريق مصرف حاصل نشود پرداخت به او جايز نيست. بلى، اگر چنانچه

گيرنده فرد موثقى است و دهنده حق شرط كند كه آن را به اهلش برساند، مى شود به او داد.

س205: منزل هايى كه دولت به صورت اقساط مى فروشد ولى ملك شخص نمى شود مگر تمام مبلغ را پرداخت كند. بفرماييد اگر يك سال در منزل ساكن نشد _ با اينكه منزل هنوز ملك او نشده است _ آيا خمس دارد يا نه؟

ج: هوالعالم، تا مادامى كه ملك او نشده است خمس ندارد اما اقساطى كه پرداخته آنها خمس دارد و بايد داده شود.

احكام زكات

نصاب زكات

س206: شخص كشاورزى داراى محصول گندم و جو است، در صورتى كه هيچ كدام به تنهايى به حد نصاب نرسند، آيا آن شخص بايد گندم و جو را روى هم حساب نمايد يا اينكه زكات بر او واجب نيست؟

ج: هوالعالم، بايد روى هم حساب نمايد.

س207: در صورتى كه مال زكوى با آب تلمبه و آب باران آبيارى شود بفرماييد كه چه مقدار زكات بايد بدهد؟

ج: هوالعالم، چنانچه صدق اشتراك بكند در نصف آن يك دهم، و در نصف ديگر يك بيستم بايد بدهد، و چنانچه غلبه با يكى بود همان ميزان است.

س208: كسى كه زكات بر او واجب است و داراى يك يا چند مال زكوى است كه به حد نصاب رسيده اند آيا مى تواند مقدار زكات را به پول بپردازد؟

ج: هوالعالم، بلى، مى تواند.

مصرف زكات

س209: كسى كه مى تواند كار كند و مخارج زندگى را به دست آورد لكن دنبال كار نمى رود و مخارج هم ندارد آيا مى شود به او خمس يا زكات داد؟

ج: هوالعالم، خير، نمى شود مگر طالب علم و خدمتگزار اسلام باشد.

س210: دادن زكات به شخص مستحقى كه مقدارى از آن را به مصرف خودش مى رساند و مقدارى از آن را در معصيت مصرف مى كنند جايز است يا خير؟

ج: هوالعالم، خير، جايز نيست.

مسائل متفرقه زكات

س211: اگر در سالى، موعد حساب خمس و موعد حساب زكات يك زمان شوند آيا مالك هر دو را بايد حساب كند يا يكى از آن دو مقدم است؟

ج: هوالعالم، هر دو را بايد حساب كند.

س212: همس و زكات قرض آيا بر شخص قرض گيرنده است يا قرض دهند؟

ج: هوالعالم، بر قرض گيرنده نيست.

س213: اگر صاحب مال زكوى، قبل از تعلق زكات، آنرا تبديل به مال ديگر كند و يا صاحب خمس قبل از سر سال خمسى مال خود را به ديگرى ببخشد مشروط بر اينكه بعد از چند روز به او برگرداند، بفرماييد آيا زكات يا خمس واجب است يا خير؟

ج: هوالعالم، بلى، خمس و زكات به اين گونه حيل نمى شود از بين برود.

زكات فطره

س214: كسى كه در شهرى مسافر است اگر روز آخر ماه مبارك رمضان وارد خانه اقوام خود شود و قبل از اذان مغرب از آنجا خارج شود و سپس بعد از اذان به همان خانه برگردد آيا فطره او بر عهده خودش است يا بر عهده صاحب خانه؟

ج: هوالعالم، فطريه او اگر بنا است آنجا بماند ولو يك روز به عهده صاحب خانه است.

س215: آيا به بى نماز و كسى كه روزه نمى گيرد مى شود زكات فطره داد يا نه؟

ج: هوالعالم، مقتضاى احتياط اين است ندهيد.

س216: اينكه در رساله نوشته شده: به كسى كه آشكارا گناه مى كند نمى شود زكات فطره داد، مراد چيست، لطفا توضيح دهيد؟

ج: هوالعالم، مراد اين است كه علنا و در نزد مردم گناه مى كند.

س217: اينكه در رساله فرموديد: «اگر مهمان پيش از غروب شب عيد فطر بر ميزبان وارد شود...» منظور

از غروب آيا غروب شمس است يا مغرب شرعى؟

ج: هوالعالم، منظور از غروب شب عيد، غروب شمس است.

س218: در صورتيك شب مهمان شدن شخصى بفرماييد آيا فطريه بر عهده مهمان است يا ميزبان؟

ج: هوالعالم، فطريه بر عهده ميزبان است.

صدقات و كفارات

س219: دادن صدقات مستحبى و كفارات به سادات چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، هيچ اشكالى ندارد.

س220: اگر پولى نزد صندوق صدقات افتاده آيا مى تواند آن را بر دارد و به فقير بدهد؟

ج: هوالعالم، اگر يقين ندارد از پول هاى صندوق است مى تواند بردارد يا به فقير بدهد.

احكام حج

س221: شخصى كه خانه مسكونى خود را مى فروشد و با پول آن خانه ديگر مى خرد بفرماييد آيا با پول فروش خانه اول. حج بر او واجب مى شود يا نه؟ و آيا خمس به آن پول تعلق مى گيرد يا نه؟

ج: هوالعالم، اگر وسط سال است خمس تعلق نمى گيرد و حج هم با اين كيفيت واجب نيست.

س222: كسى كه با قرض گرفتن به حج مى رود و اداى قرض بر او حرجى نيست آيا حجش حجت الاسلام حساب مى شود؟

ج: هوالعالم، خير، حساب نمى شود.

س223: در صورتى كه كافرى مسلمان شود و ايام حج نزديك بود و مستطيع هم گرديد ولكن نتوانست به حج تمتع برسد آيا حج او مبدل مى شود به حج افراد يا اينكه سال بعد به حج برود؟

ج: هوالعالم، خير، مبدل نمى شود بايد سال بعد حج تمتع انجام دهد.

س224: كسى كه نذر كرد روز عرفه در كربلا باشد و اتفاقا در همين سال مستطيع هم شد بفرماييد كدام يك مقدم است؟ حج يا نذر؟

ج: هوالعالم، وجوب حج مقدم است.

(جواب گنگ)

س225: شخصى كه منكر خمس و زكات است به حج رفته آيا حجش صحيح است يا خير؟

ج: هوالعالم، اگر منكر باشد شبه، حجش صحيح است و همچنين اگر توبه كرده باشد و الا باطل است.

س226: در صورتى كه روى جرات از طبقه پايين براى شخص حرجى باشد آيا از طبقه بالا جايز و مجزى است يا نه؟

ج: هوالعالم، اگر از بالا به آن مقدار از جمره كه در سابق باشد _ ولو نهى شده است _ جايز است ولى نبايد به بالاتر از آن رمى نمايد.

س227: آيا انجام دادن بيش از يك عمره مفرده _ چه براى خودش و چه براى نيابت از ديگران _ در يك ماه قمرى به قصد ورود جايز و صحيح است؟

ج: هوالعالم، ما فاصله بين دو عمره ولو براى خودش لازم نميدانيم و به قصد ورود بعد از تمام شدن عمره اولى ميتواند دو مرتبه عمره ايتان كند.

س228: اگر شخصى قبل از احرام حنا بزند و اثر آن بعد از احرام بماند، حرام است يا نه؟

ج: هوالعالم، استعمال حنا براى مرد و زن حتى در حال احرام و قبل از آن حرام نيست. بلكه مكروه هم نيست، بلى خصوص حنا بستن زن به قصد تزيين براى شوهر خود مكروه است.

س229: آيا بوييدن گل محمدى يا عود يا كافور براى محرم جايز است يا حرام؟

ج: هوالعالم، حرام نيست.

س230: خانم يا آقايى كه نمى تواند بول خود را كنترل كند و براى رفع آن از پوشاك يا پارچه استفاده مى كند، آيا مى تواند به زيارت خانه خدا برد يا نه؟

ج: هوالعالم، مى تواند برود به شرط رعايت عدم سرايت نجاست به

خانه خدا.

س231: كسى كه به حج عمره رفته، و به طور ناآگاهانه به گردنش كفاره آمده ولى توان پرداخت آن را ندارد، بايد چكار كند؟

ج: هوالعالم،

احكام معاملات

«بيع» (خريد و فروش)

س232: در عرف جامعه پنجاه سال پيش مثلا، عده اى از بزرگان جامعه، سند عقد بيع و سند مالكيت را مى نوشتند و اين نوشته حتى بدون امضاء بايع و مشترى سند دال بر خريد و فورش به حساب مى آمد و تمام افراد آن جاعه، آن را قبول و معتبر مى دانستند، حال سوال اين است امروزه كه طريقه نوشتن سند مالكيت تفاوت اساسى پيدا كرده آيا سند مالكيت نوشته شده در چند سال پيش توسط بزرگان آن جامع، امروز هم درااى اعتبار رسمى شرعى است يا خير؟

ج: هوالعالم، چنانچه به آن گونه كه نوشته ايد رسم چنين بوده است كه بزرگان قوم، اگر مى نوشتند رسميت داشته، بلى فعلا هم رسميت دارد. علاوه بر اين يد _ يعنى در تحت تصرف شخصى بودن _ اماره ملكيت است و اعتبار رسمى هم دارد.

س233: فروختن چك نقد به چك مدت دار _ مثلا چك صد هزار تومان نقد به چك يكصد و بيست هزار تومانى يك ماهه _ چگونه است؟

ج: هوالعالم، به نظر من اشكال دارد.

س234: به اطلاع حضرتعالى مى رساند كه قيمت تعيين شده روى كارت تلفن همگانى توسط شركت مخابرات، هزار و هشتصد تومان است، آيا خريد و روش اين كارتها به قيمت بيشتر از قيمت تعيين شده جايز و صحيح است يا خير؟

ج: هوالعالم، اگر به همان قيمت بفروشد و شرط كند در ضمن خريد كه مبلغ زيادى به واسطه داده شود آن هم اشكال ندارد.

س235:

امروزه در خريد و فروش سيم كارت موبايل چنين رايج است كه اگر قيمت آن مثلا هشتصد هزار تومان باشد به اين صورت مى فروشد كه مبلغ صد هزار تومان از قيمت آن را از خريدار فقط مى گيرد و پس از اينكه چند درصد _ مثلا سه درصد _ به مبلغ باقى مانده كه هفتصد هزار تومان باشد اضافه مى نمايد آن باقيمانده را در مدت چند ماه يا در طى چند فقره چك دريافت مى كند، البته مبلغ دريافتى در هر ماه يا در هر چك معين است _ مثلا صد هزار تومان _ بفرماييد آيا معامله به اين صورت صحيح است يا خير؟ و اگر معامله صحيح نباشد راه صحيح شرعى آن چه مى باشد؟

ج: هوالعالم، چنانچه به اين صورت معامله كند كه تلفن را خدش بخرد، بعد به اين نحو بفروشد به يك ميليون تومان كه يكصد هزار تومان نقد و نهصد هزار تومان نسيه باشد كه هر ماه مبغلى معينى بپردازد، صحيح است.

س236: اگر شخصى متاعى را كه قيمت آن يك ميليون تومان است به فردى به اين صورت بفروشد كه مبغل پانصد هزار تومان از قيمت آن را نقد بگيرد و پس از اضافه نمودن درصدى به مبلغ باقيمانده قيمت، آن را در چ ند فقره چك مدت دار بيگرد، آيا معامله به اين صورت صحى است يا خير؟ و اگر معامله صحى نباشد راه صحيح شرعى چه مى باشد؟

ج: هوالعالم، بلى صحيح است به اينگونه كه ثمن را مجموع يك مليون وزيادى قرار دهد.

س237: عده اى چند قطعه زمين با رنج و سختى خريده اند و بهاى آن

را پرداخته و به عنوان تصرف حدود آن را با علامت معين كرده اند اما حصارى دو زمين نكشيده اند، اكنون فروشنده فوت نموده و ورثه اش از تحويل زمين امتناع مى كنند در اين خصوص تكليف شرعى چيست؟

ج: هوالعالم، چنانچه ورثه قبول دارند كه بهاى زمين كاملا پرداخت شده موظفند زمين را تحويل دهند. و اگر قبول ندارند قضيه متوقف است بر حضور طرفين در مجلس و بعد از آن حكم شود.

س238: شخصى قطعه زمينى را به اينجانب... طبق قول نامه كتبى واگذار نموده بعد از گذشتن حدود پنج سال ادعا مى كند كه من اشتباه كرده زمين خودم را به من برگدان، در حال يكه پنج سال پيش جزء طرح بوده و الان طرح عوض شده. حال بفرماييد اينجانب كه نسبت به زمين از مالك اصلى مدرك مالكيت گرفته و براى زمين مبلغ زيادى خرج كردم و از شهردارى در حال پروانه گرتفن هستم آيا مالك واگذار كننده حق گرفتن زمين رادارد يا خير؟آيا اينجانب در زمين تصرف كنم يا خلع يد كنم؟

ج: هوالعالم، با اين خصوصيات كه نوشته ايد خلع يد شما مشروع نيست و زمين مال شما است.

س239: دو حق امتياز تلفن همراه (موبايل9 توسز زيد و عمرو خريدارى مى شود و دو فيش جداگانه به نام هاى هر يك به آنها تحويل مى گردد ولى يكى به تاريخ تحويل نزديك و ديگرى تحويل چند ماه بعد. سپس زيد فيش تلفن خود را نزد عمرو به امانت مى گذارد، پس از مدتى عمرو به او خبر مى دهد كه آن فيشى كه تاريخ ديرترى دارد به نام تو مى باشد. سپس

زيد با توجه به اين اخبار فيش مذكور را مى فروشد. لكن بعد از مدتى عمرو دوباره خبر ميدهد كه اشتباه شده و آن فيشى كه تاريخش نزديكتر است به نام تو بوده است، لطفا با توجه به فرض مذكور بفرماييد: اولا: آيا حق زيد نسبت به فيشى كه به نام خودش بوده محفوظ است؟ ثانيا: تكليف معامله اى كه صورت گرفته چيست؟

ج: هوالعالم، بلى، حق زيد به فيض تلفن كه به نام او است محفوظ است. معامله واقع شده، نسبت به او مسلما ملزم نيست، مى تواند فسخ كند و مى تواند اجازه دهد و مى تواند اجازه را مجانا بدهد و مى تواند مقدار تفاوت را بگيرد.

معاملات جديد و پورسانت

س240: اخير عده اى از مردم پول گرتفه و به آنها مى گويند بعد از چهل روز يا پول شما را به اضافه حدود چهل درصد به شما برمى گردانيم و يا وسيله اى را به شما تحيول خواهيم داد. مثلا چهار ميليون و پانصد هزار تومان مى گيرند و بعد از گشذت مدت ذكر شده يا شش ميليون تومان و يا يك دستگاه ماشين پيكان تحويل ميدهند. ضمنا به آنها مى گويند ما هيچ تعهدى نسبت به بازگشتن پول شما و يا تحويل وسيله مورد نظر نداريم و فرض كنيد پولتان را در رودخانه انداخته ايد. آيا چنين معاملاتى شرعا جايز مى باشد.

ج: هوالعالم، اين معامله بيع نيست، و قرض هم نيست، به نظر من اباحه به عوض است و آن معامله مستقلى است. ادله شرعيه از قبيل اوفوا بالعقود دلالت مى كند بر امضاء ان، و سيره متشرعه بر آن است ولكن در مورد

غرر است و چون دليل مسلم عدم امضاء معامله غرريد، «نهى النبى (ص) عن بيع الغر» است لذا مورد را نمى گيرد. بنابراين به نظر من اين معامله صحيح است.

س241: شركت هايى در اهواز وجوددارد كه فعاليت هاى فروش كالا مى باشد به نحوى كه كالاهاى فروشى خود را نازلتر از قيمت بازار، ولى مدت دار به خريداران عرضه مى نمايد مثلا قيمت كالايى كه در بازار يكصد و پنجاه هزار تومان مى باشد را به قيمت صد هزار تومان بعد از مدت پانزده روز به مشترى واگدار ميك ند و يا اينكه شركت مشترك مشترى را مخير مى كند بين اينكه كالا را با قيمت آن را كه يكصد و پنجاه هزار تومان باشد به مشترى تتحويل دهد آيا چنين معامله اى صحيح است؟ و آيا جهل به اينكه شركت با يان مبلغ هاى دريافتى چكار مى كند كه اين قدر سود داشته باشد به صحت معامله ضرر مى رساند يا خير؟

ج: هوالعالم، به اين گونه كه نوشته شده معامله صحيح است و هيچ اشكالى ندارد. و جهل به اينكه شركت در اين معامله چه نظرى دارد، هيچ ضررى به معامله نمى رساند.

س242: اخرا شركتى در ايران تاسيس شده كه نحوه فعاليت آن به اين صورت است كه صنايع دستى ايران و يكسرى از لوازمات منزل را به صورت بازاريابى اينترنتى به فروش مى رساند و كسى كه به اين سايت اينترنت مراجعه مى كند و خواهان خريد مى شو نجاه و پنج هزار تومان پرداخت مى كند كه بيست و پنج هزار تومان آن براى خريد مشخص پس انداز مى شود و سى

هزار تومان اين پول به حساب شركت ريخته مى شود. سپس به ازاى افرادى كه به اين شركت معرفى مى كند براى خريد، پورسانت ميگ يرد به طورى كه براى معرفى دو نفر اول، بيست هزار تومان، بعد از آن به ازاى معرفى هر شش نفر به مبلغ بيست و هفت هزار و پانصد تومان پورسانت مى گيرد كه بعضى از اين پورسانت ها پس انداز مى شود كه با آن مبغل بيست و پنج هزار اوليه براى خريد از شركت در نظر گرفته مى شود كه شخص مى تواند با نظر و ميل خود جنسى را خريدارى كند. حال بفرماييد پورسانت هايى كه شركت پرداخت مى كند چه حكمى دارد؟ و آيا سى هزار تومانى كه به حساب شركت وارزى مى شود و سرمايه گذارى مى شود حلال مى باشد؟ و اگر غير از اين است پس تكليف پول هايى كه به حساب شركت ريخته ايم و عضو شده ايم چه مى شود؟

ج: هوالعالم، به اين گونه كه نوشته ايد به نظر من هم معاملات انجام شده اشكال ندارد و پورسانت ها هم حلال است از باب شرط ضمن عقد يا جعاله.

س243: شركتى است به نام «كيش وست ويژن انترنشنال» كه اصلى ترين اهداف شركت عبارتند از :

كم كردن فشار از روى دولت در جهت ايجاد اشتغال، كمك به دولت محرتم در جهت جلوگيرى از خروج بى ضابطه ارز توسط شكرهاى هرمى شكل خارجى، كمك به اقتصاد ملى از طريق ايجاد نمايندگى در كشورهاى همسايه. ورود ارز،ايحاى صنايع دستى.حمايت از صنعتگران و تولدى كنندگان كشور و ايجاد توازن در قيمت كالاهاى مورد نياز....

اين شركت

داراى مجوز رسمى و ثبتى براى فروش كالاهاى بازگرانى. اتغال زائى از طريق بازاريابى و مشاركت عمومى و مردمى مى باشد كه عضو شدن افرادر آن به اين گونه است :

هر فرد با پرداخت پنجاه و پنج هزار تومان به جهت مشاركت در طرح. به عنوان بازارياب، نامش در رديف اول فرم هاى قرارداد مشاركت ثبت مى گردد و با اين مبلغ امتياز خريد سهم و نيز يك كارت تسهيلات براى خريد كالاهاى ضرورى از فروشگاه هاى طرف قرارداد شركت به وى واگذار مى شود، و علاوه بر خريد سهم و دريافت كارت تسهيلات، فرد مى تواند با جذب و بازاريابى مردمى مباغلى را به عنوان حق الزحمه در حساب شخصى اش دريافت نمايد. قلت و كثرت مبلغ دريافتى و زمان آن به صرعت و اندازه فعاليت شخص بستگى دارد و هيچ كس بدون فعاليت مشاركت در طرح نمى تواند از حق الزحمه بهره مند شود.

شركت به جهت فعالتى مستمر افراد و نيز به جهت ايجاد انگيزه مثبت و حمايت از اقشار كم در آمد. كالاهاى مورد نياز افراد را با تخفيف 15 الى 20 درصد متناسب با قيمت روز بازار به كسانى كه صاحب امتياز و مشترك اين شركت مى باشند در فروشگاه هاى طرف قرار داد شركت در معرض فروش قرار ميدهند.

حال از محضر مبارك سوال مى شود آيا خريد كالاهاى اساسى و مورد نياز مردم از طريق بازاريابى و مشاركت مردمى و نيز دريافت حق الزحمه كه شركت براى افراد در نشر گرفته، از نظر شرعى صحيح مى باشد يا خير؟

ج: هوالعالم، آنچه در فوق نوشته ايد دخيل در جواز نيست، آنها

مربوط است به راعى و ربطى به معامله ندارد. ولى آنچه سوال شده است _ چون معامله است مشروط به شرط ضمن معامله _ جايز است به مقتضاى ادله شرعيه.

خلاصه: اين گونه كه نوشته ايد اشكال شرعى ندارد.

س244: آيا همكارى و معامله با شركت هايى از قبيل، گلدكوئيست و گلدمان و نظاير آنها كه به طريق بازاريابى باعث سودهاى كلان مى شوند را جايز مى دانيد؟ با توجه به دو نكته كه: اولا: سران آن شركت ها يهودى باشند. و دوما: معامله مزبور اينترنتى است.

ج: هوالعالم، معامله با شركت هاى ذكر شده فى نفسها هيچ اشكال ندارد. سود كلان بردن از موانع صحت معالمه نيست و سران آن شركت ها اگر صهيونيست باشند _ كه در حال حربند با مسملانان _ تجايز نيست ولى مسلمان آنها نيستند. و يهودى بودن موجب اشكال نيست.

خلاصه: به نظر من هيچ اسكال ندارد.

و دولت هم اگر قانونا منع كرده است به عنوان خلاف شرع بودن، بنابراين چون خلاف شرع نيست قانونا هم بى اشكال است.

صلح

س245: شوهرم در زمان حيات و تحتعنوان صلح، ملكى را به فرزندان ذكور خود مصالحه و ضمن عقد شرط نموده است.

الف) منافع مورد مصالحه تا زمان حيات شخص مصالح. متعلق به خودش بوده و حق استيفاء رايگان منافع و يا واگذارى كان به غير به هر مدت و مبلغ و شرط، به نفع خو را دارا باشد.

ب) شخص مصالح مادامالحيات، حق فسخ صلح ناه را با رد مال الصحل به صورت يك جانبه دارا باشد.

حال با توجه به مطالب فوق، لطفا جواب سوالات را مرقوم فرماييد:

1_ در صورتى كه به قراين و امارات ثابت

باشد كه متعاملين قصد صلح نداشته و مقصود واقعى و پنهانى انان و وصيت به ثلث بوده است، چنين معامله اى صحيح مى باشد يا خير؟

ج: هوالعالم، در معاملات ميزان مقاصد صليه نيست بلكه ميزان آن است كه انشاء مى شود. در فرض سوال، انشاء صلح نموده بنابراين صلح واقع شده است.

س246:در فرض صلح تلقى كردن عقد _ اعم از اينكه مبتنى بر تسامح باشد يا نه _ آيا عدم تعيين مدت در اشتراط خيار. مخل صحت عقد مى باشد يا خير؟

ج: هوالعالم، خير، مخل نيست چون اشتراط امر مجهول، خصوص مادام الحياة صحيح است

س247: آيا سلب مالكيت منافع براى مدت موهوم به ترتيب فوق، موجب جهل طرين به عوضين. و در نتيجه غررى بودن آن بوده يا خير؟ معامله صحيح است يا خير؟

ج: هوالعالم، در عقد مصالحه جهل به اين گونه موجب بطلان نيست. خلاصه مصالحه مذكوره با همه خصوصياتش صحيح است بايد عمل شود.

مضاربه

س248: اگر دو نفر با شغل متفاوت _ مثلا يكى كشاورز و ديگر كاسب _ مبلغ معينى را مثلا دو ميليون تومان به صورت اشتراكى كنار بگذارند و قرارشان بر اين باشد كه هر يك در مدت معينى با آن مبلغ دو ميليون تومان كار كند و در آخر مدت معين، مبلغ دو ميليون و پانصد هزار تومان برگرداند بفرماييد معامله مذكور از نظر شرعى چه صورت دارد.

ج: هوالعالم، در حقيقت معامله مضاربه اشتراكى است، و اشكال ندارد با رعايت شرايط مضاربه

س249: شخصى مبلغى پول به عنوان مضاربه در بانك گذاشته بدين جهت كه گفته مى شود در بانك مضاربه انواع تجارت _ بساز و بفروش، دامدارى، راهسازى صورت

مى گرد و بانك هيچ موقع ضرر نمى كند اگر در معامله اى ضرر كند، در معامله ديگر سود مى كند و جبران مى شود.

حال بفرماييد شخصى كه در بانك اين پو را گذاشته اگر قصدش اين باشد كه از پولش ربح بگيرد و ضرر قبولنكند آيا اين مضاربه جايز است يا نه؟

ج: هوالعالم، اگر در ضمن مضاربه شرط كند، كه اگر ضررى متوجه شود خود بانك تقبل كند، اشكال ندارد و مضاربه صحيح است، البته بايد رعايت بقيه شرايط مضاربه بشود.

س250: اينجانب مبلغى را به شخصى سپرده ام به اين عنوان كه با آن كار كند و شرط گرديد كه هر ماه 5/2 درصد ربح به كل مبلغ اضافه نمايد _ مثلا اگر اصل مبغ صد هزار تومان باشد پس ربح ماه اول دو هزار و پانصد تومان مى شود كه بايد اضافه بر مبلغفوق نمايد و در ماه دوم كل مبغ صد و دو هزار و پانصد تومان مى شود كه ربح آن بايد محاسبه شود و همينطور در مبلغ ماه هاى بعد _ حال بفرماييد:

آيا چنين قرارداد و شرطى صحيح مى باشد يا خير؟

ج: هوالعالم، پولى كه سپرده ايد براى كار كردن، اگر به عنوان قرض است پس با شرط مزبور ربا است و حرام.

اگر به عنوان مضاربه است واجد شرط نيست چون شرط مضاربه آن است كه ربحى كه به صاحب پول داده مى شود كسر مشاع باشد. راه تصيح اين معامله اين است كه: در معامله شرط ربح به نحو كسر مشاع بنمايند و بعد از تمام شدن معامله، طرفين با يكديگر مصالحه نمايند كه آن كسر مشاع مصالحه

شود به مبلغ معين. و در ضمن شرط شود كه اگر در معامله مضرر شود. به صاحب مال ربطى نداشته باشد بلكه كسى كه مال به او داده شده است تدارك ضرر بنمايد.

هبه

س251: اگر كسى به زن خود چيزى هبه كند مشروط به اينكه رجوع نكند و از او پس نگيرد آيا بعدا مى تواند شرط را ناديده بگيرد و رجوع كند؟

ج: هوالعالم، تكليفا نمى تواند

رهن واجاره

س252: در ورد اجاره خانه اى كه بين موجر و مستاجر توافق مى گردد به مبلغ دو ميليون تومان رهن و ماهيانه مبلغ پانزده هزار تومان اجاره و طرفين ااره قولناه را در بنگاه امضاء مى نمايند و به دليل نياز منزل به تعميرات و موجود نبودن پول كامل رهن، فق به مبلغ دويست هزار تومان به موجر پرداخت مى گردد و الباقى مبلغ رهن و كليد منزل بين طرفين قبض و اقباض نمى گردد. سپس به دلى شرط و شروط مستاجر و شرايط خاص موجر، آندو راضى مى شوند از خير اين اجاره بگذرند و آن را بهم مى زنند، حال بفرماييد در اين فرض حق العملى كه بنگاه معاملات دريافت نموده آيا بايد مسترد نمايد يا خير؟ چنانچه مستمك بنگاه در اخذ حق العمل اين بند از قرارداد باشد كه فسخ و اقاله تاثيرى در ميزان حق العمل نخواهد داشت چه مى فرماييد؟

ج: هوالعالم، با خصوصياتى كه نوشته ايد حق العمل بنگاه بايد داده شود به همان گونه كه مرسوم است و قيد مى شود كه هر دو طرف معامله يا يك كدام هر نحو كه در قرارداد ذكر مى شود.

س253: شخصى كهب راى تعمير چاه حسينيه اى اجير گرديده و در حالى كه كار مى كرده به درون چاه افتاده و مصدوم شده، بفرماييد كه در اين خصوص چه كسى مسئول است؟ هيئت امناء حسينيه، يا اجير كننده

يا شخص اجير؟

ج: هوالعالم، به اين نحو كه سوال شده است هيئت امنا و اجيره كننده مسئوليت ندارند.

س254: اجرت گرفتن طبيب از براى معالجه مريض چه صورت دارد؟

ج: هوالعالم، جايز است.

س255: شخصى قطعه اى زمين به كسى اجاره داده و در قراردادنامه قيد نموده كه مستاجر فقط بار گندم بكارد. اما مستاجر از مفاد قرارداد تجاوز كرده، پس زمين را دانه روغن بهارى كاشته كه مجددا جاى آن گندم بكارد.

اينك مرقوم فرماييد آيا مستاجر حق كاشتن گندم را دارد يا خير؟

و آيا با كاشتن دانه روغنى به اجرة المثل ضامن است يا خير؟

ج: هوالعالم، مستاجر حق كاشتن دانه گندم مرتبه دوم را ندارد. و كاشتن دانه روغنى كه ربطى به مورد اجاره ندارد جايز نبوده و بايد اجرة المثل بدهد.

قرض

س256: چنانچه شخص طلبكار مديون را به چيزى متهم كند آيا مديون مى تواند براى رفع تهمت از مالى كه قرض گرفته كم كند؟

ج: هوالعالم، خير، نمى تواند.

س257: چنانچه قرض گيرنده اى اعلان كند كه: «هر كس فلان مبلغ به من قرض بدهد در قبال اينقدر _ مثلا ده درصد يا بيست درصد _ به او سود داده مى شود». حال بفرماييد:

اولا: با توجه به اينكه ربا از ناحيه شرط و شروط پيدا مى شود آيا قرض دادن به آن طرف بدون اينكه خود قرض دهنده شرط سود كند جايز است يا نه؟

ج: هوالعالم، جايز نيست. بلى ربا از ناحيه شروط است ولكن فرقى بين ذكر شرط به خصوص و عام و شرط ضمنى نيست.

س258: آيا فرقى در اين حكم بين بانك حكومتى و بانك اهلى است يا خير؟

ج: هوالعالم، خير، فرقى بين بانك حكومتى

و اهلى نيست.

س259: براى حلال شدن سود از آن قرض گيرنده راه حل شرعى چيست؟

ج: هوالعالم، راه حل آن است كه به عنوان اباحه به عوض بدهد.

س260: آيا مى توان از بدهكارى كه حق را نمى پردازد از راه دروغ يا حيله از او گرفت و يا تقاص كرد؟

ج: هوالعالم، از راه دروغ و حيله، خير. ولى تقاص جايز است.

بانك و قرض الحسنه

س261:با توجه به بعضى از كارهاى بانك، بفرماييد حقوقى كه كارمندان بانك از بانك مى گيرند چه صورت دارد؟

ج: هوالعالم، حلال است.

س262: بانك هايى كه وام ازداج مى دهند مبلغى در حدود بيست هزار تومان را به عنوان حق الزحمه، براى خودشان بر مى دارند، آيا اين مبلغ بيست هزار تومان در صورتى كه ما راضى نباشيم، براى آنهاچگونه است؟ حلال است يا حرام، و در صورتى كه راضى باشيم چگونه است؟

ج: هوالعالم، اشكال ندارد و جايز است، خصوصا در صورت رضايت دهنده پول كه هيچ اشكال ندارد.

س263: بعضى از موسسه ها و باك ها برايت اخير در پرداخت قسط وام جريمه يا ديركرد مى گيرند. اين جريمه يا ديركرد چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، چنانچه قرض است اشكال دارد، و اگر به عنوان مضاربه پول بگيرند اشكال ندارد.

س264:پول هايى كه به عنوان قرض الحسنه در بانك گذاشته مى شود و به آن جايزه تعلق مى گيرد چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، حلال است.

س265: پول هايى كه به عنوان سپرده در بانك گذاشته مى شود و به آن سود تعلق مى گيرد چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، حلال است.

س266: نزد مردم خصوصا خانم ها متداول شده است كه چند نفرى پول جمع مى كنند و در آخر هر

هفته يا هر ماه قرعه كشى مى كنند و قرعه به نام هر كه افتاد پول جمع آورى شده به او داده مى شود، و سپس آن فرد از قرعه كشى بعدى كنار گذاشته مى شود. حال سوال اين است:

اولا: آيا چنين كارى شرعا جايز است يا نه؟

ثانيا: در صورت جواز، اگر معلوم شود كه بعضى از خانم ها پولى كه در اين صندوق ها مى گذارند بدون اجازه از شوهرشان است و يا چه بسا از بعضى پول هاى حرام مخلوط شود. بفرماييد كه چه حكمى پيدا مى كند؟

ج: هوالعالم، چنانچه شرط پول گذاشتن در آن حل، قرعه كشى باشد و به حسب قرارداد لازم باشد عمل به قرعه كشى، اين عمل قمار است و حرام، و پول جمع شده را به هر كس بدهند برايش جايز نيست تصرف در آن. مگر آنكه تمام كسانى كه پول داده اد بگويند ولو ملزم نيستيم پول بدهيم لكن با رضايت خاطر و با علم به عدم استحقاق راضى هستيم تصرف شما را مجانا، پس در اين صورت تصرف جايز است. در صورت جواز و اگر پول حرام هم مخلوط باشد چنانچه صاحبش علوم نباشد با اجازه حاكم شرع بعد از اداى خمس تصرف كنند. و چنانچه صاحبش معلوم باشد به هيچ نحو تصرف جايز نيست.

س267: در منطقه ما صندوقى افتتاح شده به نام «بانك بلاد» كه تصميم دارد با مشاركت مردم و مجموعه اى از سهام كار كند و به مردم فرصت داده است كه در آن مشاركت كنند و سهام بخرند و به نحوى مقرر كرده است كه به مرور زمان قيمت سهام بالا رود

و براى خريدار سود كند حال بفرماييد:

اولا ك آيا جايز است خريدن سهام و مشاركت مردم در تاسيس آن با التزام به اينكه بتوانند اين سهام را بعد از سود كردن بفروشند؟

ثانيا: آيا جايز است مشاركت و خريد سهام و سپس فروش آنها در صورتى كه صندوق شروع به كار معاملات كرده و ما علم نداشته باشيم به عدم مشروعيت بعضى از معاملاتش، و در صورتى كه علم پيدا كنيم بهعدم مشروعيت بعضى از معاملات؟

ج: هوالعالم، مشاركت و سهام گذارى در اسيس بالتزام به فروش آن در زمان سود جايز است و اشكالى ندارد.

اما در صورت علم نداشتن به مشروعيت معاملات بانك، باز هم مشاركت اين است چون مقتضاى اصاله الصحه نباء گذاشتن بر صحت آن معاملات است. مگر در صورت علم به عدم مشروعيت بعضى معامله، كه بايد از اخذ سود همان معامله خاص امتناع شود.

س268: كسى كه براى حل مششكلش از بانك وام بر ميدارد و بانك هم روز آن وام سود مى كشد آيا برداشتن آن وام جايز است يا نه؟

ج: هوالعالم، وام با سود جايز نيست ولى چنانچه به عنوان مضاربه باشد اشكال ندارد.

س269: شخصى پولى به بانك سپرده، و هر ماه كه پولى از بانك مى گيرد قبل از تصرف، يك پنجم آن پول را بابت خمس _ سهم امام (ع) و سهم سادات _ مى دهد آيا مى توان در بقيه پول تصرف كند؟

ج: هوالعالم، بلى مى تواند.

س270: شخصى كه به عنوان مضاربه، در بانك هاى تارتى سپرده گذارى مى كند، و نمى داند كه مسؤولين بانك به طريق شرعى عمل مى كنند يا نه؟ حال سودى كه سپرده

گذارى مى گيرد آيا حلال است وتصرف در آن جايز است يا خير؟

ج: هوالعالم، همان كه احتمال بدهد كه به طريق شرعى عمل مى كنند حلال است و تصرف در آن بى اشكال است.

س271: كسى كه پولى در بانك سپرده به قصد سود گرفتن، در سر ماه كه سود از بانك مى گيرد اگر قبل از تصرف آن را تخميس نمايد و خمس آن را به مستحقين برساند آيا بقيه پول حلال است يانه؟

ج: هوالعالم، سود گرفتن از بانك در صورتى خمس آن واجب است كه زايد بر مؤنه سال باشد. و به هر حال سود حلال است.

ربا

س272: فروختن چك نقد به چك مدت دار _ مثلا چك يكصد هزار تومانى نقد به چك يكصد و بيست هزار تومانى يك ماهه _ چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، به نظر من اشكال دارد.

س273: معامله اى به صورت نقد واقع شده، لكن خريدار موقع تحويل ثمن، مى خواهد چك مدت دار سه ماهه بدهد و فروشنده نمى پديرد و مى گويد معامله نقد بوده نه نسيه، حال اگر خريدار با رضايت خويش ماوالتفاوت، ثمن نقد و نسيه را به فروشنده بدهد و او را راضى كند، آيا براى فروشنده گرفتن پول مذكور حلال است يا خير؟

ج: هوالعالم، بلى حلال است.

س274: با توجه با احكامى كه در مسئله خريد و فروش دو چيزى كه همجنس و مكيل و موزون هستند اما در مزاياى ذاتى مختلف مى باشند، بيان گشته و آن احكام عبارتند از:

الف) جواز فروش به همزون خود

ب) جواز فروش آن به دو معامله مستقل

ج) عدم جواز آن به بيشتر از هموزن خود

حال چند پرسش مطرح مى

گردد:

1_ آيا جنس برتر مستلزم ربانى ذاتى - هر چند حكمى _ نيست؟

ج: هوالعالم، رباى محرم رباى عينى است. اما حكمى به نظر ما حرام نيست

س275:اگر در ذات مستلزم ربا باشد. آيا با ادله حرمت ربا تعارض ندارد؟ آيا از نظر عقلا صدق ربا نمى كند؟

ج: هوالعالم، تعارض ندارد چون حرمت ربا مختص به عينى اس. و نظر ع™ĘǠميزان نيست.

س276: آيا مصلحت و مفسده فردى و اجتماعى در اين فرض با فرض فروختن به بيشتر يا كمتر، فرقى دارند؟

ج: هوالعالم، ما موظف به عمل شرعى هستيم. ملاكات را ميزان عمل نمى دانيم مگر آنكه خود شارع بيان كند.

س277: آيا اين مسئله با فروش به دو معامله جدا و مستقل، در مصلحت و مفسده با هم فرقى دارند؟

ج: هوالعالم، از جواب سوال قبلى فرق معلوم شد كه ما موظف به عمل شرعى هستيم و ملاكات را ميزان عمل نمى دانيم.

س278: آيا جواز بيع در دو عقد مستقل، جعل حكم بر مجرد لفظ خالى از معنا نيست؟

ج: هوالعالم، بسيارى از احكام باالفاط فرق مى كند، مثلا مرد و زن رضايت كامل به همخوابى دارند اگر كلمه «انكحث و قبلث» گفته نشود به همديگر حرامند و با گفتن آن كلمه، به همديگر حلال مى شوند.

س279: آيا جعل احكام مختلف در مورد الفاظى كه موجد مفهوم و معناى واحدى هستند، لغو و باطل و مخالف با حكمت نيست؟

ج: هوالعالم، خير نيست.

س280: آيا جواز فروش به هموزن خود مستلزم اضرار و ظلم به صاحب جنس برتر نيست؟

ج: هوالعالم، چنانچه با رضايت باشد ظلم نيست.

س281: آيا اين گونه معاملات از نظر عرف و عقلا سفهى نيست؟

ج: هوالعالم، عقلائى است.

س282: آيا چنين

حكمى مستلزم فساد اموال، كه علت حرمت ربا در روايات قرار داده شده نيست؟

ج: هوالعالم،

س283:آيا موجب تمركز ثروت - كه منهى قرآن است _ نيست؟

ج: هوالعالم، خير نيست.

س284: آيا مخالف با قرآن _ كه ربا را به طور مطلق حرام و بيع را به طور مطلق در برابر آن حلال نموده _ نيست؟

ج: هوالعالم، با بيان معصومين (ع)، اشكالات مرتفع مى شود.

س285: آيا تعبد در اين گونه موارد كه عقل حكم استقلالى به نفى و يا تعارض آن با ادله قطعى ديگر مى نمايد، جايز است؟

ج: هوالعالم، چنانچه تعبدى كه شارع مى كند منافى با قرآن نيست. مبين قرآن است.

س286: از آنجا كه اين پرسش ها در حقيقت مربوط به نحوه استنباط _ كه در كتب فقهى ذكر شده نظير اجماع، و بلا خلاف بين مسلمين يا شعيه، و اطلاق و عموم آيات و روايات. و قيد زدن حليت بيع به اينكه ربوى نباشد _ مى باشد نمى تواند دليل پرسش ها باشد زيرا معقول نيست چيزى دليل خود باشد؟

ج: هوالعالم، چنانچه سوال از حكم شرعى باشد دليل آن بايد از طريق آيا و روايات بررسى شود نه از راه عقل «لان دين الله لايصاب بالعقول»، «السنة اذا قيست محق الدين».

ضمان

س287: مستدعى است فتواى خود را در خصوص سوالات زير بيان فرماييد: الف) والدين در مراقبت از كودك خود تقصير و سهل انگارى مى كنند و او موجب ورود خسارت به شخص ثالثى مى شود، قرار ضمان بر چه كسى مى باشد؟

ج: هوالعالم، در غير باب ديات و فرض خسارت مالى، چنانچه صبى غير مميز باشد او ضامن نيست در صورتى كه اتلاف

به او مستند نشود و او آلت باشد. و اما والدين اگر تسبيب در جنايت نموده باشند قهرا ضامن هستند و الا آنها هم ضامنى ندارند.

ب) در صورت مراجعه شخص ثالث به مال كودك يا والدين مقصر. آيا آنها حق مراجعه به هم را خواهند داشت؟

ج: هوالعالم،اگر جنايت منتسب به هيچ كدام نباشد كه هيچ كدام حق مراجعه به ديگرى را ندارند، و اگر به هر دو منتسب باشد پس سبب اقوى از مباشر است.

س288: مربى يا مسول موسسه اى كه از كودكان حفاظت و نگهدارى مى كند در صورت تصير در نگهدارى، آيا ضامن خسارت ناشى از فعل كودك مى باشد؟

ج: هوالعالم، چنانچه تقصير در نگهدارى به نحو ياست كه عرفا صدق تسبيب در جنايت مى كند كه او ضامن است و الا وهى بر ضامن نيست.

س289: آيا فرقى بين صغير مميز و غير مميز در موضع ضمان فوق وجود دارد؟

ج: هوالعالم، فرق بين مميز و غير مميز در صدق تسبيب و عدم آن، موثر است، ولى در ضمان مستقيما دخيل نيست.

س290: امام راحل در رضوان الله تعالى عليه در مسئله 54 كتاب الغصب تحرير الوسيله مى فمرايند: «للضما سببان آخران: الا تلاف و التسبيب. و بعبارة اخرى سبب آخر و هو الا تلاف سواء كان بالمباشرة او التسبيب».

مستفاد از ماده 328 قانون مدنى اين است كه در ضمان حاصل از اتلاف، عمدى بودن يا غر عمدى بدن عمل مرتكب تفاوت ندارد، لكن از مواد 333 و 334 قانون مزبور استظهار شده است كه در تسبيب، شرط ضمان تعهد يا تقصير مرتكب است. حال نظر مبارك را بيان فرماييد آيا از جهت اشتراط

عمد و علم و تقصير بين احكام اتلاف و تسبيب تفاوت وجود دارد يا خير؟

ج: هوالعالم، اسباب ضمان را مى توان سه چيز بر شمرد 1_ تلف 2_ اتلاف 3_ تسبيب

سبب اولى عبارت است از استيلاى بر مال غير بدون اذن او. و دليل آن هم حديث «على اليه ما اخذت حتى تؤدى» است

و اما سبب دوم كه اتلاف باشد براى آن دليل زيادى ذكر كرده اند و از نظر ما همه اش خالى از اشكال نيست، لكن عمده دليل آن روايات خاصه است كه در ابواب مختلف فقه مانند عقود اتيمانيه _ مثل وكالت، مضاربه، رهن و غيره كه در همه اينها حكم به ضمان شده در صورت تعدى و تفريط، و مانند آنچه كه حديث «القصار يخرق الثوب» دلالت مى كند بر ضمان قصار به جهت «ما جنت به يده»، و مويد است اين سبب دوم به امورى كه ايه كريمه «من اعتدى علكيم فاعتدوا عليه بمثل ما اعتدى عليكم» و حديث «على اليد ما اخذت» و روايت «حرمة مال المسلم كحرمة دمه» و روايت «المغصوب مردود» و بسيارى از روايات ديگر، باشد. و اتلاف مباشرى عبارت است از فانى كردن خود اسنان مال غير را بدون واسطه فاعل ارادى يا غير ارادى ديگر.

و اما سبب سوم كه تسبيب باشد _ كه آن را يك قسم از اتلاف شمره اند _ عبارت است از هر فعلى كه سبب وقوع تلف گردد ولى علت قامه تلف نيست و يا جزء اخير از علت قامه است، و لهذا تعريف نموده اند سبب را به اينكه «انه مالا يلزم من وجوده الوجود ولكن يلزم من عدمه

العدم» و ظاهر اجماع است بر اينكه آن هم موجب ضمان است فى الجمله.

و ما موارد ضمان را در جلد 26 المصادق ص 316 مفصلا نوشته ايم مراجعه شود.

س291: ماده 328 قانون مدنى به تبعيت از نظر مشهور فقهاء مقرر مى دارد: «هر كس مال غير را تلف كند ضامن آن است و بايد مثل يا قيمت آن را بدهد اعم از اينكه از روى عمد تلف كرده باشد يا بدون عمد...»

و با توجه به مبانى فقهى اين قاعده در تحقق ضمان با اتلاف. فرقى بين عمد و غير عمد، داشتن تقصير و عدم آن، و حتى علم و جهل عامل ورود ضرر. قائل نشده اند. و در هر حال عامل ضرر را ضامن دانسته اند، از طرفى فقهاء اتلاف را به اتلاف بالمباشرة و اتلاف بالتسبيب تقسيم كرده و برخى تسبيب را به عنوان قاعده مستقلى مطرح نموده اند. در قانون مدنى نيز بحث تسبيب ذيل بحث اتلاف مطرح شده لكن از مواد 333 و 334 استظهار شده است كه ضمان عامل ضرر در صورت تسبيب منوط به اقدام عمدى يا بى احتياطى و تقصير وى مى باشد. حال با توجه به اين مقدمه استدعا مى شود به سوالات زير كه در مسائل قضايى متعددى مبتلا به مى باشد پاسخ داده شود:

1_ آيا تسبيب عامل مستقلى براى ضمان مى باشد يا يكى از اقسام و فروع اتلاف تلقى مى شود؟

ج: هوالعالم، بلى سبب مستقلى است.

س292: آيا بين احكام تسبيب و اتلاف تفاوت وجود دارد؟ «بخصوص از جهت اشتراط عمد و علم و تقصير».

3_ بنابر فرض تفاوت بين حكم اتلاف و تسبيب از نظر

حكم، ضابطه دقيق در تفكيك آن دو چيست؟ زيرا فقها در مواردى اتلاف را به اقدام بالمباشره مرتكب در از بين بردن مال معنا كرده اند لكن ايجاد علت تلف مثل روشن كردن اتش روزدن تير و امثال آن را نيز از مصاديق اتلاف دانسته اند. در صورتى كه برخى موارد مشابه مثل كندن چاه در سر راه و امثال آن را تسبيب تلقى كرده اند؟

4_ در مواردى كه فردى از طريق وسائل نقله يا ماشين آلات صنعتى اقدام نموده و با بى مبالاتى در اقدام موجب صدمه مى شود مصداق اتلاف است يا تسبيب؟

ج: هوالعالم، جواب اين سه سوال (2و3و4) از آنچه در جواب سوال سابق نسبت به تعريف و ادله اسباب ضمان ذكر شد، به خصوص بعد از مراجعه به فقه الصادق» معلوم مى شود.

س293: جزء مسلمات فقه در خصوص و فتاوى اين موضوع است كه «خطا القاضى على بيت المال». و اصل 171 قانون اساسى جمهور اسلامى نيز بر اين اساس مقرر داشته است كه:

هرگاه دراثر تقصير يا اشتباه قاضى در موضوع يا در حكم يا در تطبيق حكم بر مورد خاص ضرر مادى يا معنوى متوجه كسى گردد در صورت تقصير، مقصر طبق موازين اسلامى ضامن است و در غير اينصورت خسارت به وسيله دولت جبران مى شود»

1_ آيا اين كممنحصر به قاضى است يا شامل ساير كارگزاران حكومت نيز مى شود، به عبارت ديگر ار يكى از مسولين حكومتى _ اعم از وزر يا استاندار يا كارمند _ مرتكب عملى خلاف قانون و غيره مجاز شد كه از آن طريق آسيب و زيان به شخص يا اشخاص وارد شد

مسلما در فرض تعمد و تقصير فرد عامل زيان وى، طبق عمومات تسبيب ضامن و مسوول پرداخت خسارت شناخته مى شود.

لكن اگر كار او بدون عمد و تقصير بود، تكلف خسارت وارده چه مى شود؟ آيا خسارت بدون جبران باقى مى ماند يا مى شود به استناد به ادله «لا ضرر» يا «تسبيب» يا «تنقيح مناط» از قاعده «خطاء القاضى على بيت المال» _ دولت و حكومت را مسئول پرداخت خسارت تلقى كرد؟

2_ در صورت مسول دانست دولت و بيت المال، لطفا مبناى آن را ذكر فرماييد؟ و در صورت عدم سئول دانست دولت، تكليف جبران خسارت را مشخص فرماييد؟

ج: هوالعالم، در صورتى كه بر خلاف قانون عمل كند قطعا خود او بايد جبران كند. اما در صورتى كه بر طبق قانون شرعى عمل كرده است و حكومت هم حكومت اسلامى است بايد خسارت از بيت المال حساب شود. اما دليل و مدرك: نه بواسطه «لا ضرر» چون اين قاعده نافى حكم است نه مثبت آن، و نه به «تسبى» چون صدق تسبيب نمى كند، بلكه به واسطه همان دليلى كه دال است بر قاعده «خطا القاضى على بيت المال» چون اين قاعده تنها در اينمورد نيست مثلا در ازدحام جمعيت در نماز جمعه كسى تلف شود و يا ضررى بر او وارد شود همين حكم را دارد، و نيز در موارد ديگر. حال اسم اين دليل را «تنقيح مناط» بگذاريد يا «عموم علت» و يا «استفاده حكم كلى از موارد خاصه».

س294: آيا اجزاء مختلف حكومت، شخصيت حقوقى مستقل محسوب مى شود يا كل حكومت و دولت يك شخصيت حقوقى است؟ مثلا اگر سازمان اب

در حفارى خيابان براى كار گذاشتن لوله به تاسيسات منصوبه از سى سازمان ديگرى اسيب برساند و يا اگر شهردارى موقع تعريض يك خيابان، ملك مربوط به اداره ديگر را تصرف و تخريب نمايد، آيا سازمان اقدام كننده ضامن و مسئول جبران خسارت در مقابل سازمان زيان ديده مى باشد يا خير؟

ج: هوالعالم، چنانچه در ضرر و نفع مؤسسه و سازمان از اجزاء دولت. به دولت مراجعه مى شود كه ظاهر هم چنين است معلوم مى شود شخصيت حقوقى مستقلى ندارد. و الله العالم.

س295: اينجانب در سال 82 از اداره ارشاد اسلامى شهرستان... در خصوص برپايى نمايشگاه و فروشگاه دائمى كتاب در محلى... كه مالكيت زمين آن با اداره ارشاد اسلامى بوده است دريافت نمودم.

بلافاصله با موافقت شهردارى اقدام به ساخت نمايشگاه در آن زمين، با هزينه شخصى نمودم. اما اكنون پس از دو سال فعاليت مطلوب و مورد تاييد عموم، اداره ارشاد خواستار تخليه و تخريب ملك شده است، در حالى كه مجزو اينجانب دائمى بوده و قيد مكان هم در مجوز مشخص شده و مالكيت بناء با اينجانب است.

حال بفرماييد: در صورت تخليه و تخريب، خسارت و ضرر و زيانى اينجانب متوجه اداره ارشاد است يا خير

ج: هوالعالم، به اين گونه كه نوشته ايد تمام خسارات متوجه ارشاد است. و تا زمان تعيين تكليف درآمد حاصله متعلق به شما است.

احكام خيارات

س296: آيا غش در معامله، موجب خيار براى بايع يا مشترى مى شود؟

ج: هوالعالم، غش در معامله حرام است و موجب بثوت خيار براى شخص مغشوش مى شود، و در خصوص بيع مطلى بماء الذهب، موجب فساد معامله است.

س297: اگر كسى جنسى را

براى تعمير پيش تعميركار ببرد و تعمير كار قيمت بيشترى از ساير تعميركاران طى كند آيا در صورت با خبر بودن صاحب جنس از نرخ ديگر تعمير كاران، پول مذكور به تعمير كار حلال است؟

ج: هوالعالم، چونخيار غبن را مختص به بيع نمى دانم چنانچه غبن صدق كند _ يعنى اختلاف معتنى به باشد _ مى تواند فسخ اجاره كند. و اما اگر فسخ نكند زيادى حلال است.

س298: در صورتى كه تعميركار با صاحب جنس اجرت را به صورت نقدى طى كند لكن صاحب جنس هنگام تحويل گرفتن جنس، بگويد پول شما را بعد از پنج ماه مى دهم آيا تعمير كار براى تاخير در پرداخت اجرت، مى تواند زيادى بگيرد؟

ج: هوالعالم، مى تواند معامله را فسخ كند از باب خيار تاخير ثمن. و معامله ديگرى به مقدار زايد بنمايد و زيادى در اين فرض خالى از اشكال است.

س299: شخصى ملكى را با رعايت جميع اركان و شرايط صحت معامله، ابتياع نموده است. فروشنده مدعى است چون خريدار ثمن معامله را تاديه ننموده پس معامله باطل و خريدار شرعا مالك بيع شناخته نمى شود. حال مورد سوال در فرضى است كه اولا: عقد بيع با رعايت همه شروط معتبر در صحت عقد واقع شده، ثانيا: عقد به صورت مطلق و بدون قيد و شرط (غير خيارى) بوده، حال بفرماييد:

آيا فروشنده شرعا مجاز است با عذر به اينكه چون ثمن تاديه نشده، معامله فسخ و غير لازم الوفاء است يا اينكه عقد و معامله محكوم به صحت و لزوم بوده و خريدار فقط ملزم به تاديه ثمن است؟

ج: هوالعالم، يكى از مواردى كه فروشنده مى

تواند معامله را بهم بزند و فسخ نمايد موردى است كه خريدار ثمن معامله را تاديه ننماييد، بنابراين در فرض سوال چون خريدار ثمن را نپرداخته فروشنده مى تواند معامله را فسخ كند، بلى چنانچه در حين معامله شرط سقوط كافه خيارات بشود خيار نداارد. و اما اگر خريدار ادعا مى كند كه ثمن معامله را داده ام پس حكم تغيير مى كند.

س300: اينجانبه ساختمانى با وجوه شخصى و وام اعطايى در شهرستان... جهت نگهدارى سالمندان تاسيس نمودم و در طى قراردادى با اداره بهزيستى... منعقد نموده كه سالمندان معرفى شده از بهزيستى و يا خانواده ها را. با پرداخت شهريه ماهانه نگهدارى نمايم. اگر چنانچه شهريه تا 15 روز پرداخت نشود، اينجانبه حق دارم به صورت يكطرفه قرار داد را فسخ نمايم. و حل انكه به مدت شش ماه و حتى يكسال است شهريه آنهاپرداخت نگرديده.

اينجانبه از باب انسان دوستى در دستگاه ساختمان اجاره كرده و سالمندان را به آنجا منتقل نمودم، ولكن اداره بهزيستى به دليل انيكه سالمندان را به انجا منتقل نمودم، بر عليه اينجانبه شكايت نموده و اينجانبه را در دادگاه به عنوان كلاهبردار محكوم نموده. اينجانبه با اينكه مالك بالانحصار آن ساختمان هستم و آنها كه فقط حق انتفاع داشتند طبق قرارداد.آيا حق اداره بهزيستى شرعا ساقط مى گردد يا نه؟

ج: هوالعالم، به اين گونه كه نوشته ايد شما خيار تخلف شرط داريد و مى توانيد قرارداد را فسخ كنيد. بنابراين شما نه كلاهبرداريد و نه ظالم به مستمندان و حق انتفاعى كه داده بوديد با فسخ معامله به خودتان منتقل مى شود.

س301: اينجانب آپارتمانى را از شخصى كه سند

به نام او بود خريدارى نمودم به مبلغ بيست ميليون تومان، و قرار شد پنجاه درصد از مبلغ را در بنگاه پرداخت نمايم و پنجاه درصد ديگر را در محضر موقع انتقال سند پرداخت نمايم و در موقع مقرر تمام مبلغ را در دو قسمت پرداخت نمودم و سند نيز به نام اينجانب انتقال يافت. و فروشنده عنوان كرد چون آپارتمان در دست كسى مى باشد حدود شش ماه ديگر آن را تخليه مى نمايد و من هم قبول نمودم. لكن موقع تحويل منزل با مداركى كه داشتم به نزد ايشان رفته و تقاضاى تخليه آپارتمان را نمودم. ايشان در جواب گفتند: من آپارتمان را به فروشنده شما به طور مدتى فروخته و در قرارداد شرط كرده ام هر كدام از چك ها برگشت شود معامله فسخ است و من در اينجا به طور رايگان مى نشينم. در صورتى كه فروشنده دوم (خريدار اول) حدود دو ماه قبل از شرط مذكور سند را به نام اينجانب انتقال داد و تمام ثمن را دريافت نموده در حالى كه من هيچ عنوان از قرارداد و شرط اين دو نفر خبر نداشتم. حال تقاضا مى شود حكم شرعى را در خصوص سوالات ذيل بيان فرماييد:

1_ خيار جعل شده ميان فروشنده و خريدار اول، خيار شرط است يا خيار تخلف از شرط؟

ج: هوالعالم، شرط مذكور از دو جهت باطل است:

الف) چون شرط فعل نيست شرط حكم است و آن هم مخالف شرع مى باشد.

ب) مدت مجهول است.

س302: با جعل خيار مذكور، حكم معامله دوم - كه قبل از اعلان فسخ معامله اول صورت گرتفه است - چه مى باشد؟

ج:

هوالعالم، با بطلان شرط، ديگر وجهى بر بطلان بيع دوم نيست.

س303: بر فرض اينكه عامله دوم صحيح باشد، فروشنده اول الباقى طلب خود را از خرديار خودش بايد بگيرد يااز اينجانب كه تمام ثمن معامله را به فروشنده خود پرداخت نموده ام؟

ج: هوالعالم، بر فرض صحت معامله دوم، فروشنده اول نمى تواند طلب خود را از خريدار دوم مطالبه كند.

س304: آيا فروشنده اول _ بعد از معامله دم و انتقال سند به خريدار خود - مى تواند از تخليه و تحويل آپارتمان به خريدار دوم خوددارى نمايد يا خير؟

ج: هوالعالم، فروشنده اول نميت واند از تخليه و تحويل ملك به خريدار دوم خوددارى كند. اساسا اين گونه كه مسئله عنوان شده است همه حرف هاى زيادى همچون ادعايى است تا اثبات نشود مورد اعتناى شرع نيست. پس معامله صحيح بوده و آپارتمان مال خريدار دوم است.

س305: اگر عيب حادث بعد از عقد بيع، قبل از رد بيع، زايل شودخيرا و ارش هم ساقط مى شود؟

ج: هوالعالم، به نظر ما عب حادث بعد از عقد بيع موجب خيار نيست.

س306: عيوبى كه بعد از عقد بيع ظاهر مى شود اگر معامل در حال عقد آنها را اسقاط كند اسقاط م«مالم يجب» است آيا اسقاط «مالم يجب» به دليل «المؤمنون عند شروطهم» تصحيح مى شود؟

ج: هوالعالم، اسقاط مالم يجب در صورتى كه معلق بر ثبوت آن عيوب باشد مانعى ندارد، لذا شيخ انصارى (ره) استدلال فرموده بر صحت اسقاط در مورد سوال به عموم «المسلمون عند شروطهم».

س307: در صورتى كه مشترى بيع معيوب را به ديگرى هبه كند آيا خيار عيب او ساقط مى شود يا نه؟

ج: هوالعالم،

اگر هبه لازم باشد خيار ساقط مى شود در صورتى كه هبه بعد از علم به عيب باشد. و به هر تقدير ارش ساقط نمى شود. و اگر هبه جايز باشد و شخص موهوب له، تصرف متلف عين نكرده باشد، خيار ساقط نمى شود.

س308: شخصى ملك خود را به بيع مؤجل فروخته و متعاملين ضمن عقد شرط نموده اند چنانچه هر يك از اقساط در سر رسيد پرداخت نشود، فروشنده حق فسخ داشتهباشد، سپس خريدار، مذكور را به شخص ديگر فروخته و تمام ثمن معامله را دريافت نموده است. پس از وقوع معامله دوم، فروشنده اولى به علت پرداخت نشان اقساط ثمن معامله كه سر رسيد آن بعد از وقوع معامله دوم بوده است از حق فسخ خود استفاده نموده است. حال تقاضا مى شود نظر فقهى را در خصوص پرسش هاى زير مرقوم فرماييد:

اولا: خيار جعل شده ميان فروشنده و خريدار اول خيار شرط مى باشد يا خيار تخلف از شرط؟

ج: هوالعالم، به هر تقدير خيار فسخ ثابتاست و بايع مى تواند فسخ كند

س309:ثانيا: با جعل خيار و مذكور، حكم معامله دوم كه قبل از اعلان فسخ معامله اول صورت گرفته است چه مى باشد؟

ج: هوالعالم، بعد از فسخ چنانچه بايع اول آن معامله را امضاء كند صحيه است و الا باطل است.

و در فرض صحيت ثمن مال بايع اول مى شود چون اگر صحيح باشد معنايش اين است كه بعد از فسخ، معامله دومى بقاء فضولى است.

س310: ثالثا: در فرضى كه معامله دوم صحيح باشد نحوه جبران خسارت فروشنده اول چه مى باشد؟

ج: هوالعالم، لازمه صحت آن اين است كه مشترى اول بايد

فقط همان قسط معامله اول را بپردازد.

س311: اگر پاسخ سوال «ثالثا» بدل بيع باشد قيمت چه روزى بايد بدهد؟ قيمت روز فسخ يا روز اداء يا غير آن؟

ج: هوالعالم، در صورت استحقاق بدل بيع، قيمت يوم اداء را بايد بپردازد.

س312: در مورد خيار غبن و خيار عيب چنانچه بعد از اطلاع مخبون از غبن و بعد از اطلاع مشترى از عيب، قيمت بيع بالا رفته و تدارك ضرر نمايد آيا خيار مخبون و مشترى ساقط مى شود يا خير؟

ج: هوالعالم، در مورد خيار غبن خيار ساقط مى شود. و اما در خيار عيب خير ساقط نمى شود.

س313: هر گاه بايع بعد از وقوع معامله مفلس شود و ثابت شود كه در آن معامله مخبون واقع شده آيا مى تواند با اعمال خيار غبن، بيع را به ملك خود برگداند؟

ج: هوالعالم، اجازه بيع خيارى و فسخ آن _ چون تصرفى است كه اثر بر سابق بر حجر است _ در اختيار است مى تواند معامله غبنى رافسخ كند و بيع را به ملك خود برگرداند.

احكام ازدواج

احكام عقد

س314: اگر زن و مرد شخصى را وكيل كنند براى خواندن صيغه عقد ازدواج، لكن وكيل فراموش كند كه آيا عقد دائم بخواند يا عقد منقطع. در حالى كه دسترسى به موكل هم ندارد وظيفه اش چيست؟

ج: هوالعالم، احتياط دو عقد اجرا كند، يكى را دائم و ديگرى منقطع به آن مدتى كه موكل تعيين نموده است در صورت وكالت در اراى صيغه انقطاعى.

س315: آيا خواندن صيغه عقد دايم با عبارت «متعت» به نظر مبارك شما صحيح است يا خير؟

ج: هوالعالم، خلاف احتياط است.

س316: مرد و زنى كه هر دو قصد

ازدواج داشته اند _ بدون جارى كردن صيغه عقد عربى، و بدون جارى كردن ترجمه فارسى آن _ تنها با قصد واقع شدن ازدواج، نوشته اى رد و بدل كرده اند و مواقعه صورت گرفته است، حكم را بيان فرماييد؟

ج: هوالعالم، ازدواجى كه انشاء با ايجاب و قبول نباشد، صحيح نيست.

شرايط عقد

س317: دخترى كه باكره، بالغه، عاقله رشيده است و حدود سى سال از سن او مى گذرد و نياز به ازدواج دارد آيا مى تواند بدون اذن پدر با... با مردى كه مؤمن و متدين است ازدواج موقت دراز مدت نمايد؟

ج: هوالعالم، من نسبت به ازدواج دختر بالغه باكره رشيده اذن پدر و غير پدر را شرط نيم دانم حتى در ازدواج دائم و تحقق دخول، بنابراين ازدواج مشاراليه هيچ گونه اشكالى ندارد.

س318: آيا در ضمن عقد دايم جايز است شرط شود كه در فاصله زمانى بين عقد تا عروسى. زوج با زوجه آميزش و دخول نكند يا خير؟

و عقد دايمى كه چنين شرطى در ضمن آن شده است صحيح است يا باطل؟

(خواه اين شرط از طرف زوجه يا زوج يا هر دو باشد).

ج: هوالعالم، شرط جايز است و عقد هم صحيح است.

س319: آيا زوجه مى تواند در ضمن عقد ازدواج شرط كند كه تمامى كارهاى منزل را شوهر انجام دهد و او هيچ كارى انجام ندهد؟

ج: هوالعالم، بلى مى تواند.

زن هايى كه ازدواج با آنها حرام است

س320: مردى كه زنش فوت كرده يا طلاق داده، پس فورا با خواهرزنش ازدواج كرده بفرماييد حكم چيست؟

ج: هوالعالم، در صرت فوت زن جايز است ازدواج خواهر او. و در طلاق اگر رجعى باشد جايز نيست و اگر بائن باشد جايز است.

س321: شخصى كه زنش را طلاق بائن داده و يا مدت متعه اش تمام شده آيا جايز است خواهر آن زن را بگيرد؟

ج: هوالعالم، بلى، جايز است.

س322: زنى كه در عده است _ چه عده وفات و چه عده طلاق _ كسى با او ازدواج كرده، بفرماييد با علم به مسئله و يا

جهل به مسئله اين ازدواج چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، ازدواج در عده مطلقا جايز نيست. و چنانچه ازدواج نمايند زن محرم ابدى مىوشد به شرط يكى از دو امر 1_ يا يكى از آنها يا هر دو عالم به حكم و موضوع باشند 2 _ يا دخول محقق شده باشد و الا محرم ابدى نيست.

س323: در صورتى كه زن در حال عده باشد و نداند كه ازدواج در حال عده حرام است. پس شخصى او را براى خودش عقد مى كند، حال زن علم پيدا كرده آيا حرام ابدى مى شود؟

ج: هوالعالم، مزويج در عده با علم يا دخول موجب حرمت ابدى است.

س324: كسى كه علم اجمالى دارد به اينكه در بين اين چند زن، يكى در حال عده است و يكى از آنها را براى خود عقد كند، آيا عقد صحيح است يا خير؟

ج: هوالعالم، در صورت علم اجمالى واجب است ترك تزويج همه. و اگر تزويج يكى از آنها را بنمايد باطل است ولى موجب حرمت ابدى نمى شود.

مهريه

س325: اگر زن مهريه اش به شوهرش ببخشد آيا مى تواند برگردد يا خير؟ و آيا قصد قربت مدخليت دارد يا خير؟

ج: هوالعالم، بلى، مى تواند برگردد، و فرقى بين قصد قربت و عدم آن ندارد.

نفقه

س326: نفقه اى كه مرد به زنش مى دهد آيا به شأن و حال زن و حال مرد لحاظ مى گردد؟

ج: هوالعالم، به حسب عرف و شأن زن به شأن مرد مقياس گرفته مى شود، در كلمات فقها به اينگونه عنوان شده است.

س327: در صورتى كه مرد از زنش جدا شده آيا خرج سه ماه و ده روز را

بايد به آن زن بدهد؟

ج: هوالعالم، خير، لازم نيست خرج سه ماه و ده روز را بدهد.

س328: زنى كه شوهرش سيد است و مفقود گشته آيا مى شود به اينزن بابت نفقه كه از شوهرش طلبكار مى شود سهم سادات داد يا خير؟

ج: هوالعالم، خير، نمى شود مگر آنكه شخثى با اجازه مجتهد از طرف آن سيد قبول كند و بدهد به زن او.

متعه (عقد موقت)

س329: چنانچه كسى زنى را متعه كرد ولى مدت را معين نكرد آيا عقد باطل است؟

ج: هوالعالم، مدت بايد معين باشد.

س330: كسى كه زنى را صيغه غيردائم نموده ولى به وقت طولانى نود و نه ساله، حال تصميم گرفته اند از هم جدا شوند آيا صيغه طلاق لازم است يا آن وقت طولانى را ببخشد كافى است؟

ج: هوالعالم، صيغه طلاق لازم نيست چون آن زن متعه است و وقت طولانى را ببخشد كافى است.

س331: زنى كه متعه شده، مدت عقد را فراموش كرده، لكن مرد مدت را ميداند، با اين حال زن كه از باقى بودن يا نبودن مدت از مرد مى پرسد، مرد جواب نمى دهد و ميخواهد زن را اذيت كند. بفرماييد حكم مسئله چيست؟

ج: هوالعالم، نبايد اذيت مؤمن نمود، ولى تا زمانى كه احتمال مى دهد مدت باقى است نمى تواند بنا بگذارد بر اينكه شوهر ندارد.

س332: يك شخص چه تعداد زن متعه ميتواند اختيار كند؟

ج: هوالعالم، عدد خاصى براى متعه نيست.

س333: آيا ملا عبد با زن متعه در فراش همسر دائم جايز است يا خير؟

ج: هوالعالم، بلى جايز است در صورتى كه هبوها به عورت همديگر نگاه نكنند.

س334: آيا ملا بعد با زن متعه در فراش همسر

دائم حدود و شرايطى دارد؟

ج: هوالعالم، براى آن غير از شرط فوق _ كه هبوها به عورت يكديگر نگاه نكنند _ شرط ديگرى نيست.

(ت) س335: آيا عقد متعه در مورد زن هاى اديان ديگر _ غير از شيعه _ جايز و صحيح است يا خير؟

ج: هوالعالم، متعه در مورد زن هاى سنى صحيح است و در زنهاى كافر چنانچه مسيحى يا يهودى و يا مجهوسى باشند نيز جايز و صحيح است و لا در غير اينها جايز نيست.

س336: لطفا توضيح دهيد ازدواج متعه چه احكامى دارد؟

ج: هوالعالم، براى ازدواج متعه احكام بسيارى است كه به چند موردش اشاره مى شود

1_ ذكر مهر در عقد لازم است و بدون ذكر آن عقد باطل است.

2_ زوجه از زوج ارث نمى برد مگر در صورتى كه ارث بردن زوجه در ضمن عقد متعد شرط شود.

3_ در غير مورد وفات، عده زن متعه كمتر از عده زن دائم است.

4_ نسبت به زوجه متعه، ظهار، لعان و طلاق وجود ندارد.

5_ نسبت به فسخ عقد متعه، حضور دو شاهد عادل شرط نيست كه چنانچه در عقد دايم شرط است.

مسائل متفرقه ازدواج

س337: چنانچه كسى با زنى كه براى او مسجل نيست شوهر دارد يا نه. با رضايت زن در قبال مبلغى به ملا عبد و بازى بپردازد تا حدى كه جنب شود:

1_ آيا با توجه به رضايت طرفين مى تواند صيغه را حالا بخواند؟

2_ درغير اين صورت حكم شرعى اين فعل چيست؟ و آيا مى تواند كفاره پرداخت كند؟

ج: هوالعالم، عمل ملاعبد _ ولو با رضايت بوده، ولو بعدا صيغه بخوانند _ حرام بوده، كفاره ندارد لكن بايد توبه كند.

و اما بعد

بخواهند صيه بخوانند جايز است و زن و شوهر مى شوند و تمام اعمال زناشويى از ملاعبه و جماع حلال مى شود.

س338: شخصى به زن شوهردار تجاوز كرده و شوهرش او را طلاق داده پس همان مرد متجاوز او را عقد كرده حالا از او چندين اولاد دارد آيا اين اولاد حلال زاده هستند؟

ج: هوالعالم، فتواى فعلى من اين است كه حلال زاده مى باشند چون زنا به ذات بعمل موجب حرمت ابدى نمى شود.

س339: شخصى با پسرى لواط كرده. سپس با خواهر آن پسر ازدواج كرده آيا اولادشان حلال زاده هستند؟

ج: هوالعالم، چنانچه آن شخص حين لواط بالغ بوده و آن پسر غير بالغ بوده. آن ازدواج باطل بوده و اولادشان حلال زاده نيستند.

س340: پسر بچه صغير و نابالغى _ با رضايت ولى يا حاكم وطبق مصلحت _ به عقد زنى در مى آيد براى اينكه دختر آن زن به اين پسر محرم شود زيرا آن پسر تحت تكفل دختر آن زن است و چونكه بدون دخول، مهميت نسبت به دختر آن زن حاصل نمى شود آيا دخول قهرى به پسر نابالغ _ مثلا در حال خواب يا بدون اختيار پسر بچه _ مجزى است يا نه؟

و آيا ساير احكام وضعيه بر اين دخول قهرى مترتب مى شود مثل وجوب تمام مهر، حصول جنابت. حرام شدن ربيبه، حرمت ابدى در صورتى كه زن درعده باشد و لزوم عده بعد زا فراق؟ و آيا اگر زن شوهر داشته باشد صدق زنا مى كند؟ و آيا حد و رحيم مترتب مى شود يا خير؟

ج: هوالعالم، در احكام مصاهرة كه دخول معتبر است فرقى بين اختيارى

و غر اختيارى، محرم و غر محرم نمى كند و همچنين در لزوم عده بعد از فراق. و اما در حد، رجم با زناى صغير نيست بلكه حد زده مى شود.

س341: آيا اين روايت منقول در رسائل الشيعه «قال مسئل امير المومنين (ع) أتؤتيالنساء فى ادبارهن فقال (ع) -سفلت، سفل الله، اما سمعت بقول الله عزوجل - تتأتون الفاحشه ما سبقكم بها من احد من العالمين» دلالت بر حرمت وطى دبر خوددارد يا خير؟

ج: هوالعالم، بلى. اگر همين يك روايت بود حكم مى شد به حرمت، ولى معارض دارد.

س342: اگر در فاصله زمانى بين عقد تا عروسى، شهور با آميزش نكردن با زن شرعى خود به حرام دچار شد، آيا واجب است كه زن خودش را براى آميزش در اختيار شوهر قرار دهد؟ با عنايت به اينكه زن در فاصله مذكور در منزل پدرش زندگى مى كند.

ج: هوالعالم، اگر شرط ضمنى نكرده باشند كه زن مادامى كه در منزل پدر است مى تواند تمكين نكند. و شوهر هم درخواست آميزش كند. بلى واجب است.

س343: آيا ازدواج اجبارى صحيح است يا خير؟ و در صورت تحقق چنين ازداجى آيا فرزندان متولد شده ولد زنا محسوب مى شوند؟ و آيا ارث مى برند يا خير؟

ج: هوالعالم، ازدواج اجبارى صحيح نيست و اگر زوين خيال مى كردند صحيح است اولاد آنها ولد زنا محسوب نمى شود و ارث مى برند.

س344: حدود اطاعت زوجه از زوج، خصوصا در مسئله خروج از منزل را بفرماييد؟

ج: هوالعالم، خروج زن از منزل بدون اجازه زوج جايز نيست.

موارد فسخ عقد

س345: در صورتى كه زن بگويد آلت شوهرش كوتاه است و او را ارضاء نمى

كند، آيا اين عيب از موارد فسخ ازداج شمرده مى شود به حكم ثانوى؟

ج: هوالعالم، خير، مورد فسخ نيست چون ارضاء آن به حسب روايات به نحو ديگر ممكن است و جايز.

احكام والدين و اولاد

س346: در صورتى كه فرزند به سن تكليف رسيده و حلال و حرام را تشخيص مى دهد آيا باز هم بر در لازم است همه وقت، تكاليف شرعى را بر فرزندش يادآورى نمايد؟

ج: هوالعالم، بلى لازم است.

س347: با فرض مسئله قبلى آيا بر پدر لازم است فرزندش را براى انجام نماز صبح از خواب بيدار كند؟

ج: هوالعالم، بلى، بيدار كردن او و افراد ديگر لازم است.

س348: در صورتى كه فرزند نماز نخواند پدرش مى تواند با او قطع رابطه كند؟

ج: هوالعالم، به هر كيفيت كه ممكن است او را وادارد به نماز خواندن، بر پدر از باب امر به معروف لازم است.

س349: طلبه اى كه براى تحصيل علوم دينى از پدر و مادرش جدا شده و به شهر ديگر رفته، احساس مى كند _ از جهت اينكه تنها فرزند آنها است _ آنها ميل و رغبتى به هجرت و جدايى او ندارند آيا بر او واجب است پيش آنها بماند؟

ج: هوالعالم، بلى واجب است، خصوصا در صورتى كه از هجرت او اذيت شوند.

س350: با فرض اين مسئله كه، چنانچه زنى حامله باشد به دخترى و دختر در شكم مادر نيز حمل داشته باشد آيا اين حمل دختر نسبت به شوهر آن زن دختر حساب مى شود يا نوه او؟

ج: هوالعالم، نمى دانم آيا فرض مسئله ممكن است؟ بر فرض امكان آن دختر او مى شود.

س351: اينجانب به استحضار حضرتعالى مى رسانم كه:

پسرم

كه در خارج از كشور همسرى اختيار كرده كه دين بودايى (بت پرست) دارد لذا به عنوان يك فردمسلمان بارها به او متذكر شده ام كه همسرت را در جهت دينمبين اسلام راهنمايى كن و مسلمان نما، ولى پسرم از اين امر خوددارى مىورزد كه جاى چند سوال است.

1_ آيا بنده به عنوان يك مادر وظيفه ام را انجام داده ام ؟

ج: هوالعالم، شما به عنوان يك مسلمان و مادر وظيفه امر به معروف انجام داده ايد.

س352: آيا فرزندانى كه از او به دنيا مى آيند داراى اشكال شرعى هستند؟

ج: هوالعالم، فرزند در صورتى كه يكى از پدر و مادر مسلمان باشند محكوم به مسلمان بودنند. بنابراين اشكال ندارد چون پدرشان مسلمان است، ولى چون عقد باطل است حلال زاده نيستند.

س353: آيا اصلا جايز است كه فرزندم با زن مذكور ازواج كند؟

ج: هوالعالم، ازدواج مسلمان با مشركت باطل است.

س354: آيا پسرم با اين وصلت از اسلام خارج شده است.

ج: هوالعالم، خود پسرتان از اسلام خارج نشده است.

س355: وقتى كه آنها به منزل من مى آيند مى توانم راه بدهم؟

ج: هوالعالم، راه بدهيد، ولى راهنمايى كنيد اقلا از حال به بعد زن مسلمان شود تا بچه هاى بعدى حرام زاده نشوند، و پسرتان هم مبتلا به زنا نباشد.

س356: دختر چهارده ساله كه به بلوغ شرعى و رشد عقلى رسيده است و نسبت به رشد عقلى داراى گواهى از دادگاه حقوقى اسلامى مى باشد.

اين دختر به علت رفتار تبعيض آميز والدين قصد زندگى با برادر خويش كه داراى صلاحيت عقلى و علمى است را دارد.

آيا در اين مورد اذن والدين يا شخص پدر شرط است يااينكه دختر

با توجه به ثبوت رششد عقلى، آزاد در انتخاب است؟

ج: هوالعالم، اطاعت پدر و مادر بر فرزند واجب است، خصوص اگر اطاعت نكردن سبب اذيت آنهابشود. بلى در صورتى كه اطاعت آنان موجب مشقت بشود و حرجى باشد، و يا موب ضرر بشود به ضرر معتنى به. وجوب اطاعت ساقط مى شود.

س357: حدود اطاعت از والدين در موردى كه آنان با ايجاد مزاحمت و تهمت و عدم توجه به فرزند باعث به وجود امدن ناراحتى هاى جسمى و روحى فرزند گردند چيست؟

ج: هوالعالم، اطاعت والدين واجب است خصوصا در صورتى كه عدم اطاعت موجب ناراحتى آنان مى شود، ولى اينكه اجازه آنان در هر كارى لازم باشد ثابت نيست، و نسبت به موردى كه ذكر فرموديد اطاعت آنان لازم نيست.

س358: مردى زن خود را طلاق رجعى داده و زن در حال عده بوده كه مرد ديگر او را وطى به شبه كرده، و سپس از اين زن فرزندى به وجود آمده كه معلوم نيست آيا از شوهرش مى باشد و يا از مرد دوم؟ با وجود دليل «المطلقه رجعيه زوجه _ و الولد للفراش» آيا مى توان از طريق آزمايش خون. پدر بچه را تشخيص داد؟

ج: هوالعالم، با امكان الحاق به زوج، ملحق است به او

س359: در بخشش و احسان كردن آيا والدين انسان مقدمند يا همسر و بچه ها؟

ج: هوالعالم، در غير نفقه واجبه خيال مى كنم واليدن مقدم باشند.

س360: در كتاب منتهى الامال، پيرامون ولادت امام حسن مجتبى (ع) حديثى نل شده كه اما رضا (ع) فرمود:

بعد از تولد امام سن و امام حسين (ع) رسول خدا (ص) به امر جبرئيل، گوش راست

و چپ آن دو بزرگوار را سوراخ كردند

حال با توجه به اين حديث بفرماييد: آيا سوراخ كردن گوش نوزاد از مستحبات و از آداب مولود است به حسب عمل معصوم؟

ج: هوالعالم، در كتاب «وسائل الشيعه» باب 51 از ابواب احكام اولاد _ روايات زيادى دال بر استحباب سوراخ كردن گوش نقل كرده است، و در متون فقيه هم اين فتوى موجود است. و صاحب رياض ادعاى اجماع بر آن فتوى نموده، و من هم در كتاب فقه الصادق ج 22 مفصلا نوشته و استدلال مفصل هم نموده ام .

حضانت

س361: خانمى كه عقد متعه مردى بوده است ولى با پايان يافتن زمان متعه از همديگر جدا شده اند، اين خانم از شوهرش پسر بچه چهار ماهه دارد؟ آيا مرد مى تواند بچه را از مادر بگيرد يا اينكه لازم است دو سال صبر كند؟ با توجه به اينكه مادر از شير خودش به بچه نمى دهد بلكه شير خشك مى دهد.

ج: هوالعالم، مرد نمى تواند بچه را از مادر جدا كند خصوصا اگر از شير خودش به او بدهد و به هر تقدير به نظر ما مادر احق است به حضانت بچه تا هفت سال مطلقا.

احكام محرميت و شير دادن

س362: زنى كه دختر شيرخوار دارد از شير اين دختر به پسر بچه اى شير مى دهد آيا اين دختر و پسر مى توانند بعد با هم ازدواج كنند؟ و آيا پسر مى تواند با خواهر اين دختر ازدواج كند؟

ج: هوالعالم، خير نمى توانند، چون محرم به الرضاع مايحرم من النسب.

س363: شخصى كه مادرزنش به بچه اش مرتب شير داده و مسئله را نمى دانسته آيا اين شخص بايد زنش را رها كند؟

ج: هوالعالم، چنانچه رضاع محقق شده است بايد زن را رها كند.

س364: خانواده اى از پرورشگاه سرى گرفته اند و براى او شناسنامه صادر كرده اند و اين پسر الان از ده سال بيشتر سن دارد، بفرماييد: گرفتن شناسنامه براى او و بودنش در منزل آن خانواده و محرميت با زن آن خانواده چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، شناسنامه گرفتن اشكال ندارد، ولى به آن زن محرم نمى شود و حكم اجنبى را دارد.

س365: در صورتى كه خود مادرزن اعتراف دارد كه سه روز پى در پى

نوه دختريش را شير داده. دختر و دامادش از هم جدا كه نشده اند بلكه تازه داراى پسر ديگرى هم شده اند. حكم اين پسر دوم چيست؟

ج: هوالعالم، در صورتى كه مى دانستند حرام شده اند به يك ديگر، پس بچه حرام زاده است و الا چون با وطى به شبهه متولد شه است بچه حلال زاده است و ملحق به آنان مى باشد.

س366: اگر مردى بخواهد خواهر زنش به او محرم شود، راه محرم شدن چه مى باشد؟

ج: هوالعالم، چنانچه خواهر زن دخترى را شير دهد به لبن شوهرش و مرددختر را عقد موقت _ يكساعته مثلا _ كند، قهره خواهرزنش مادر زن، شوهر خواهر مى شود و مادر زن محرم است.

احكام نامحرم

نگاه به نامحرم

س367: ديدن تصاور عريان _ چه زن و چه مرد _ در تلويزيون يا كامپيوتر و ديدن عكس عريان - چه زن و چه مرد _ حكمش چيست؟

ج: هوالعالم، ديدن بدن عريان جنس مخالف و ديدن عورت همجنس در تلويزيون حرام است.

دست دادن به نامحرم

س368: دست دادن با زنان فاميل كه در بين ما به عنوان يك رسم مى باشد چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، دست دادن به نامحرمان، با دست برهنه جايز نيست.

دست زدن به عورت غير

س369: در صورتى كه دستكش در دست باشد آيا مى توانيم به عورت مرد يا زن چه محرم و چه نامحرم دست بزنيم؟

ج: هوالعالم، چنانه دستكش خيلى ن ازك نباشد و موجب تهييج قوه شهويه هيچ كدام نشود جايز است.

سفارش معنوى به بانوان و دوشيزگان

س370: خواهشمند است از باب «ان للذكرى تنفع المؤمننى» نصيتح و سفارش كه سفيد دنيا و آخرت بانوان و دوشيزگان باشد رهنمون شويد؟

ج: هوالعالم، در زمان حاضر كه رسائل فساد زياد است بانوان و دوشيزگان مهمترين چيزى كه موجب سعادت دنيا و آخرت است عفت است.

احكام طلاق

س371: در صورتى كه زن، پدر و مادر را اذيت كند و پدر و مادر شوهر _ هر دو يا يكى از آنها _ به پسر دستور لاق زنش را بدهند آيا بر پسر لازم است او را طلاق بدهد يا نه؟

ج: هوالعالم، در صورتى كه پدر و مادراذيت بشند بلى لازم است طلاق بدهد به شرط آنكه طلاق موجب ضرر نشود و الا واجب نيست.

س372: شوهرم به جرم كلاهبردارى و خوردن مال مردم به مدت هفت سال است در زندان شهرستان... است و چون طلبكاران درخواست يوم الاداء كرده اند تا بدكارى ها را ندهد بيرون نمى ايد و او هم اگر مالى داشته به نام ديگران نموده و حاضر به اداى دين خود نمى باشد، شايد سال هاى طولانى در زندان باشد از زمان محكوميت به زندان تاكنون به اينجانب و دختر دوازده ساله ام على رغم مراجعات مكرر به او و برادران و فامى هايش، دينارى خرج ندادند و نمى دهند اينجانب در سن چهل سالگى و مستأجرى و هزينه هاى كمرشكن زندگى و نداشتن هنر و توان كارى. هيچ گونه درامد ندارم و به ماركز امدادى هم مراجعه نخواهم كرد و تنها از راه فروش وسايل زندگى به صورت بخور و نمير زندگى كردم اگر چه مبالغى هم مقروض شده ام كه توان پرداخت ندارم.

خلاصه در عصرت و فقر مطلق و حرج كامل قرار گرفتم.

على رغم مراجعات مكرر براى طلاق، نامبرده به دليل لجبارى، نه خرجى مى دهد و نه حاضر به طلاق مى باشد و از طرفى او در زندان شهرستان... مى باشد و اينجانب در تهران زندگى مى كنم پس مراجعه به محاكم تهران كردم براى طلاق طبق شرط ضمن عقد كه وى نيز امضاء كرده، اما محاكم تهران مى گويند دادخواست بايد در شهرستان مربوطه انجام شود. به آنجا مراجعه كردم متاسفانه او حاضر به طلاق نگرديد. حال بنده نه توان وكيل گرفتن دارم و نه هزينه اياب و ذهاب.

آيا با شرح فوق و عسرت كاملى كه دارم آيا شرعا مجازم كه با مراجعه به طالق شرعا به اختيار طلاق در شرط ضمن عقد، خود را مطلقه نمايم يا نه؟

ج: هوالعالم، شما از دو جهت مى توانيد بدون موافقت شوهرتان مطلقه شويد:

1_ آنكه از راه شرط ضمن العقد كه مى گويند بوده.

2_ اينكه او نفقه نمى دهد و كسى هم نيست نفقه شما را بدهد.

و لذا به شما اجازه مى دهم كه يك نفر را وكيل بگيرد كه با اجازه من شما را مطلقه نمايد.

طلاق خلع

س373: در طلاق خلعى آيا زن مى تواند بعد از طلاق از بذل خود برگردد و طلاق لغو شود و رجوع كند؟

ج: هوالعالم، بلى مى تواند، ولى طلاق لغو نمى شود بلكه زوج مى تواند رجوع كند با تحقق شرايط.

س374: در صورتى كه زن مهريه خود را در ذمه زوج ابراء كند تا او را طلاق دهد و بعد از طلاق از ابراء برگردد آيا در اين صرت به طلاق رعى

بر مى گردد يا خير؟

ج: هوالعالم، بلى چنانچه در اثناء عده باشد.

عده طلاق

س375: زنى كه در حال عده طلاق است ار با خوردن قرص، عده خود را از مدت سه ماه تقليل دهد و به دو حيض و يك طهر تمام كند آيا مجزى است يا نه؟

ج: هوالعالم، بلى مجزى است.

احكام بلوغ

نشانه بلوغ

س376: اگر صبى قبل از مراحل بلوغ، جماع نمايد يا با خود استمناء كند آيا اين دو نشانه بلوغ او مى شود؟

ج: هوالعالم، با جماع خير، ولى با استمناء چنانچه انزال بشود. بلى.

احكام حجر

صغير و ديوانه

س377: آيا وصى شرعى صبى و يا مجنون در حالى كه اموال اين دو با اموال ديگر وراث غيرمحجور به صورت اشاعه مخلوط مى باشد، مى تواند قبل از تقسيم، از اين اموال به كسى هديه بدهد و ببخشد يا نه؟

ج: هوالعالم، بدون اجازه ورثه ديگر خير.

س378: با توجه به فرض قبل، آيا ديگران مى توانند به منزل اين افراد كه با هم زندگى مى كنند به مهمانى بروند و از عذا و ساير امكانات آنها استفاده نمايند يا اينكه بايد اول اموالشان را تقسيم نمايند تا بعد مهمان ها بتواننداستفاده نمايند؟

ج: هوالعالم، با اجازه حاكم شرعى و رعايت غبطه صغار بلى.

س379: با توجه به فرض قبل كه اشتراك اموال به صورت اشاعه باشد، اگر وصى صبى يا مجنون مادر آنها باشد و او چون زن است ناچار باشد با پسر بزرگترش كه متاهل است و داراى دو فرزند مى باشد و جمعا چهار نفر مى باشند در يك ساختمان زندگى كند و در قبال بچه هاى مهجور دو نفرند، حال بفرماييد:

چون نسبت محجورين با غير محجورين نسبت دو نفر به چهار نفر است آيا اجاره منزل و پول آب و برق و گاز و غذا و ساير مايحتاج زندگى را به نسبت دو به چهار تقسيم نمايند و بپردازند اى اينكه اين مقدار سداقه و دقت لازم نيست؟

ج: هوالعالم، دقت مزبور لازم است.

مفلس

س380: چنانچه بايع بعد از وقوع معامله مفلس شود و ثابت شود كه در آن معامله مجنون واقع شده، آيا مى تواند با اعمال خيار و غبن. بيع را به ملك خود برگرداند؟

ج: هوالعالم، اجازه بيع خيارى و فسخ

آن چون تصرفى است كه اثر امر سابق بر حجر است در اختيار او است مى تواند معامله غبنى را فسخ كند و بيع را به ملك خود برگرداند.

س381: با توجه به فرض سابق در صورت استمرداد بيع، آيا مفلس حق تصرف در آن را دارد يا اينكه متعلق حق طلبكاران قرار مى گيرد؟

ج: هوالعالم، متعلق حق طلبكاران نمى شود.

س382: آيا اقرار مفلس به دينى در ذمه اش يا به مال معينى از اموالش صحى و نافذ است يا خير؟

ج: هوالعالم، اقرار نافذ است و اگر مقر ثقه باشد _ علاوه بر اينكه اقرار او صحيح است _ مقرله با خرماء شريك مى شود و الا شريك نمى شود.

س383: لطفا بفرماييد كه: چنانچه شخصى مفلس شد آيا دين مؤجل او مبدل به حال مى شود يا خير؟

ج: هوالعالم، خير، دين مؤجل او حال نمى شود.

احكام شكار كردن

س384: در ايام قديم با تير و كمان شكار مى زدند اما امروز با اسلحه هايى كه گلوله آنها از سرب و امثلا آن است مثلا كبك را در هوا مى زنند وقتى كه به زمين مى رسد مرده است آيا با اين كيفيت، حيوان شكار شده حلال است يا حرام؟

ج: هوالعالم، چنانچه گلوله تيز باشد و در بدن حيوان فرو رود و آن را پاره كند، و يا با فشار در بدن حيوان فرو رود حيوان پاك و حلال است البته با رعايت شرايط ديگر.

احكام خوردن و آشاميدن

س385: كشمش را در آش ريختن و يا در روغن سرخ كردن و يا لابلاى پلو گذاشتن. چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، حلال است.

س386: براى قطع خون دماغ معمولا افراد سر خود را

بالا مى گيرند پس در اين حالت خون بدون ورود به دهان از راه حلق به معده مى رود آيا اين عمل خوردن خون است كه حرام مى باشد يا خير؟

ج: هوالعالم، خير خوردن خون حرام نيست.

س387: خوردن گوشت خرگوش _ نر يا ماده _ چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، حرام است.

س388: با فشار دادن جگر گوسفند خونى كه از آن مى ايد آيا خوردنش جايز است يا نه؟

ج: هوالعالم، آن خون پاك است و اگر مستهلك نشده است خوردن آن جايز است و اگر در غذا مستهلك شده است خوردن آن هم جايز است.

س389: اگر از آميزش سگ با گوسفند يا برعكس، حيوانى متولد شد كه شبيه هيچكدام نباشد آيا طاهر و خوردن آن جايز است يا خير؟

ج: هوالعالم، بلى طاهر و جايز است مگر اينكه صدق يك حيوان محرمى بر آن بشود.

س390: اگر كسى در دريا يا در نهر آب، آلتش را در دهان ماهى بگذارد آى آن ماهى حرام مى شود؟

ج: هوالعالم، خير، حرام نمى شود.

احكام لباس پوشيدن و آرايش كردن

كيفيت و مقدار پوشش

س391: اينجانب دخترى هستم كه دستكش در دست مى كنم و به صورت خود نقاب مى زنم و تا به حال كوچكترين ارتباطى با نامحرم نداشته ام حتى صداى مرا نامحرم نشنيده است و در اين عمل حضرت زهرا (س) را الگوى خود قرار داده ام، در حالى كه بسيارى از افراد در اين رفتار بر من ايراد مى گيرند، اكنون سوالات من اين است كه :

اولا: آيا رفتار و عمل من صحيح است؟

ج: هوالعالم، كار شما خوب است و شما چنانچه زيبا باشيد و يا زينت كنيد كه اگر با صورت

باز بيرون برويد و رو را از نامحرم نپوشانيد موجب تهيج قواى شهويه نامحرمان گردد پوشاندن صورت واجب است و الا واجب نيست.

ثانيا: آيا وجه و كفين مبارك حضرت زهرا (س) را نامحرم ديده بود يا نه؟ و آيا افرادى مانند جناب مسلمان و ابوذر كه نزديكترين صحابى پيغمبر اكرم (ص) بودند وجه و كفين مبارك آنحضرت را ديدند يا نه؟

ج: هوالعالم، قطعها نديده بودند، من حتى احتمال نميدهم بعضى از رواياتى كه در اين مورد ذكر شده است صحيح است.

ثالثا: اگر حضرت زهرا (س) وجه و كفين مباركش را از نامحرم مى پوشاند آيا عمل را به عنوان واجب انجام مى داده يا مستحب؟

ج: هوالعالم، پوشاندن وجه و كفين حضرت زهرا (س) معلوم نيست كه به عنوان واجب بوده يا مستحب.

س392:نمايان بودن پا _ روى پا، كف پا، پاشنه آن _ براى زن ها چه صورت دارد؟

ج: هوالعالم، نسبت به مستر در حال نماز جايز است مكشوف بودن قدمين تا ساق و اما نسبت به ستر از نامحرم لازم است پوشاندن.

س393: بانوانى كه از زيارت عتبات عاليات مى آيند اطرافيان آنها دور گردنشان گل مى اندازند كه رنگ هاى مختلفى دارد. حكم اين كار در صورتى كه جذب نظر نامحرم بكند و در صورتى كه جذب نظر نامحرم نكند چيست؟

ج: هوالعالم، هر عمل يكه موجب تهيج قوه شهويه نامحرم بشود در جايى كه نامحرم نيست اشكال ندارد، ولى در جايى كه نامحرمان هستند نبايد انجام داده شود.

تشبه مرد به زن و تشبه زن به مرد

س394: اينكه مرد موى خود را بلند كند به طور يكه شبيه زن شود و بر عكس زن موى خود

را كوتاه كند به طورى كه شبيه مرد شود حكمش چيست؟

ج: هوالعالم، بى اشكال است.

س395: پسرانى كه موى بلند مى گذارند و چه بسا بعضى از آنها با كش يا چيز ديگر مى بندند حكمش چيست؟ در حالى كه بعضى استناد مى كنند به عمل پيامبر (ص) كه موى بلند مى گذاشت و فرق باز مى كرد آيا اين استناد درست است يا خير؟

ج: هوالعالم، بلند گذاشتن مو به نحوى كه شبيه شوند به جنس مخالف حرام نيست ولى كار خوبى نيست. و پيغمبر (ص) هم بعد از رسالت چنين نمى كردد يا موى بلند نداشتند. ولى اگر شبيه به جنس مخالف نشوند هيچ اشكالى ندارد.

ناخن بلند كردن

س396:بلند گذاشتن ناخن توسط مردان يا زنان. حكمش چيست؟

ج: هوالعالم، ناخن بلند،اگر در وضو رعايت كنند هيچ اشكالى ندارد.

ريش تراش

س397:تراشيدن ريش چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، حرام است.

س398: ماشين كردن ريش. به نحوى كه از ته مى تراشد چگونه است؟

ج: هوالعالم، حرام است.

س399:ماليدن پماد براى ازاله ريش چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، جايز نيست.

س400: عمل جراحى پلاستيك براى از بين بردن ريش براى هميشه چگونه است؟

ج: هوالعالم، اشكال ندارد.

س401: تيغ زدن بر گردن و گونه صورت چگونه است؟

ج: هوالعالم، اشكال ندارد.

س402:دادن اجرت براى ريش تراشى چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، جايز نيست.

س403: دستمز گرفتن براى ريش تراشى چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، جايز نيست.

س404: خريد و فروش آلات ريش تراشى چه صورتى دارد؟

ج: هوالعالم، اگر استفاده ديگرى از آن ممكن است اشكال ندارد و جايز است.

س405: اطلاق ريش از جهت بلندى و كوتاهى چقدر مى باشد؟

ج: هوالعالم، از يك مشت بلندتر بودن ظاهرا مكروه است و از حيث كوتاهى به مقدارى كه

صدق ريش بكند كافى است.

س406: با توه به روايت «المقنع»: و لذا حلق رجل لهية رجل فان لم تنبت فعليه ديد كاملة و آن نبتت فعليه ثلث الديه» بفرماييد: ديه تراشيدن ريش چقدر است؟

ج: هوالعالم، در صورتى كه عدوانا بتراشد چنانچه نرويد تا يكسال بلكه تا ابد، پس دى كامله است. و چنانچه برويد ثلث ديد است. و اما اگر با رضايت خود آن شخص باشد ديه ندارد.

س407: اگر فاعل، ريش خود را بتراشد ديه را بايد به چه شخصى بدهد؟

ج: هوالعالم، ديه ندارد.

احكام لهو و لعب

س408: شنديه شده است كه بعضى از فقها، اشتغال به «لهو» و «لعب» را از گناهان كبيره مى دانند، حضرتعالى در اين خصوص نظرتان را بيان فرماييد؟

ج: هوالعالم، در بيان مراد از لهو در كلمات فقها اختلاف است و چند معنا بر آن ذكر مى كنند، و در حكم آن هم خلافى است عظيم. اما به نظر ما حرام نيست. و اما لعب، بعضى از قدماء فرموده اند حرام است، و شيخ انصارى، اختيار كراهت آن نموده است. لكن به نظر ما نه حرام است و نه مكروه.

س409: آيا هر لهوى حرام است؟

ج: هوالعالم، خير حرام نيست.

س410: آيا خواند ترانه ها و تصنيفات و اصوات لهوى حرام است؟

ج: هوالعالم، ترانه هاى لهوى حرام است.

كف زدن

س411: كف زدن به نحو لهوى چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، كف زدن غير مهيج شهوت جايز است.

س412: چه مى فرماييد در مورد مجالسى كه مردم در حال خواندن ماح، ف و دست مى زنند؟

ج: هوالعالم، كف زدن در اعياد مذهبى هيچ اشكالى ندارد.

س413: دست زدن به صورت بلند و طرب آور در روز ميلاد ائمه (ع) در مسجد يا حسينيه چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، دست زدن فى نفسه تا مادام كه عنوان محرم ديگرى بر آن منطبق نشود، جايز است.

غنا و موسيقى

س414: مديحه سرايى براى حضرات معصومين به سبك خوانندگان زن و مرد غربى و طاغوتى _ كه در مالس لهو و لعب استفاده ى شوند _ در مجالس اهل بيت چه حكمى دارد؟ و وظيفه ما در اين قبال چيست؟

ج: هوالعالم، چنانچه به نحو غنا و موسيقى باشد حرام است. و وظيفه همه نهى از منكر است و اگر قدرت ندارند بايد در آن مجلس ننشينند.

س415: در مورد موسيقى كه انسان را در خود فرو مى برد و به ياد گذشته يا آينده مى افتد و حالت خاصى به انسان نمى دهد، چه حكمى مى فرماييد؟

ج: هوالعالم، موسيقى مطلقا حرام است.

س416: گوش دادن به موسيقى در صورى كه انسان تحريك نشود و تنها براى سرگرمى باشد چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، گوش دادن به موسيقى مطلقا حرام است ولو براى سرگرمى.

س417: غنا چيست و چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، غنا صوت لهوى است كه موجب رقص و خفت مى شود و محرك قوه شهويه است و مناسب با بعضى آلات لهواست. و حكمش حرام است.

س418: آيا غناى حرام مستثيناتى هم دارد يا خير؟

ج: هوالعالم، مستثنيات آن يكى

غناى شب زفاف است. و چند مورد ديگر ذكر شده است كه به نظر ما تمام نيست.

س419: آيا گوش دادن به غنا، تعليم و تعلم آن، اخذ ارت بر خواندن آن، حرام است؟

ج: هوالعالم، همه سه مورد حرام است.

س420: آيا غنا در مراثى. در قرائت قرآن، در عروسى، مجلس ختان، اعياد و مجالس سرور، در حكم حليت و حرمت فرقى دارند؟

ج: هوالعالم، در تمام موارد _ غير از مورد زفاف _ همه اش حرام است بدن اينكه فرقى بين آنها باشد.

س421: آيا غنا در عروسى حلال است يا حرام. و اگر حرام نيست آيا حكم، اختصاص به هنگام زفاف دارد يا كل شب و روز عروسى بلا اشكال است. و يا مجموعه مجالس عقد و ازدواج را شامل است؟

ج: هوالعالم، حكم حليت غنا مختص به شب زفاف است و شامل بقيه مجالس نيست.

س422: نسبت به حكم حليت غنا در شب زفاف، بفرماييد، آيا اين حكم مخصوص زان است و يا مردان را نيز شامل مى شود؟ و آيا مردان محرم و يا نامحرم در اين خصوص فرقى دارند؟

ج: هوالعالم، مختص به زنان است و مشروط به اينكه مرد نامحرم حتى داماد در مجلس نباشد.

س423: آيا مقارنات غنا _ از قبيل استعمال آلات موسيقى و دست زدن و رقص _ در مجلس شب زفاف حلال است يا خير؟

ج: هوالعالم، استعمال آلات موسيقى جايز نيست و اما دست زدن و رقص زن براى زن مطلقا جايز است.

س424: آيا خواند ترانه ها و تصنيفات و اصوات لهوى حرام است؟ اصوات غير لهوى از قبيل هلهله چطور؟

ج: هوالعالم، ترانه هاى لهوى حرام و غير لهوى جايز است.

احكام فيلم و

نمايش

فيلم و سينما

س425: تحصيل در رشته سينما و حوزه علميه به صورت همزمان براى آشنايى با معارف دين و تبليغ آن از طريق سينما آيا از لحاظ شرعى اشكال دارد؟

ج: هوالعالم، خير، اشكال ندارد.

س426: آيا مى توان براى تحصيل در رشته سينما به خارج از كشور رفت؟

ج: هوالعالم، مانعى ندارد.

س427: آيا مى توان در خارج از كشور فيلم ساخت؟ و كسب درآمد از طريق فيلم سازى در كشورهايى غربى چگونه است.

ج: هوالعالم، فيلم غير منافى با موازين شرى، ساختن آن در خارج از كشور بى اشكال است. و همچنين كسب در آمد از آن بلا مانع است.

س428: آيا مى توان رسالت خويش را در تبليغ اسلام، قرآن، ائمه معصومين، شهداء و... از طريق فيلم به گوش جهانيان رساند؟

ج: هوالعالم، بلى بسيار كار خوبى است با رعايت موازين شرعيه.

س429: آيا با تبليغ دين از طريق فيلم ميتوان خشنودى خداوند و امام زمان را كسب كرد؟

ج: هوالعالم، بلى.

س430: آيا اين كار (تبليغ دين در فيلم) جهاد اكبر است؟ چرا كه امروزه دشمنان اسلام به جاى نگ از طريق فرهنگ اقدام مى كنند.

ج: هوالعالم، كار خوبى است ولى جهاد اكبر بودن معلوم نيست.

س431: نظر حضرتعالى درباره كتاب يا فيلم هايى كه در بر دارنده مضامين تخيلى هستند شخصيت هاى اصلى آن، كارهاى خارق العاده مشابه سحر و جادو و شعبده و... انجام مى دهند _ مثل هرى پاتر، دو قلوها، افاسنه مرلين، ديويد كاپر فيلد و... _ چيست؟ ساخت، نوشتن، پخش، خواندن، ديدن و ترجمه اين قبيل كتاب ها و فيلم ها شرعا چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، چنانچه معلوم است كه واقعى نيست و تخيلى است اشكال ندارد.

س432: فيلمى

كه مستهجن است و در آن موسيقى حرام و منظره غير شرعى وجود دارد نظير اختلاط زنها و مردهاى نامحرم، بوسيدن همديگر، ظاهرشان با لباس بدن نما و... چنانچه ترجمه و تبديل به سى دى شود تا در دسترس مردم قرار گيرد، بفرماييد كه:

اولا: شخصى كه مترجم و مبدل اين فيلم ها است تا آنها در دسترس مردمقرار گيرد كارش حرام است يا خير؟

ج: هوالعالم، بلى كار مبدل حرام است چون تسبيب به حرام است و نهى از منكر كه واجب است قهرا به طريق اولى تسبيب به فعل منكر حرام است.

س433: چنانچه تبديل فيلم به سى دى براى كسى انجام شود كه علم داريم از مواضع حرام اجتناب مى كند، در اين صورت كار مبدل چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، با علم به اجتناب شخص از حرام، تبديل براى او جايز است.

تلويزيون

س434: ديدن تصاوير عريان - چه زن و چه مرد _ در تلويزيون يا كامپيوتر چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، ديدن بدن عريان جنس مخالف، و ديدن عورت همجنس در تلويزيون حرام است.

سى دى

س435: حكم رايت كردن سى دى هاى يكه هنگام خريد آنها، فروشنده گفته است راضى نيستم از آن تكثير كنيد، چيست؟ در حالى كه الان در جامعه رايج است كه از سى دى مادر تكثير مى كنند.

ج: هوالعالم، تكثير اولى ها جايز نيست، ولى بعد از رواج و افتادن از ماليت، تكثير اشكال ندارد.

س436: سيستم عامل كامپيوتر (ويندوز) محصول يك شركت آمريكايى است كه نوع اصلى آن گفته مى شود حدود سيصد دلار قيمت دارد اما معمولا با شكستن قفل سى دى حاوى ويندوز بدون پرداخت وجهى از آن استفاده مى شود حال بفرماييد:

اولا: آيا اينگونه استفاده از اين محصول جايز است؟ و آيا اينك ار تصرف در حق ديگران بدون رضاى ذى حق نيست؟

ج: هوالعالم، تا قفل شكسته نشده حق استفاده متعلق به صاحب آن است ولى بعد از شكستن قف، اين حق به حسب خارج از ماليت مى افتد بنابراين استفاده از آن اشكال ندارد چون حقى بر كسى نيست.

س437: آيا فرقى بين محصولات ايرانى و خارجى به خصوص محصولات كفار در اين جهت مى باشد؟

ج: هوالعالم، و اما اينكه محصولات كفار است، سبب جواز تصرف نيست چون فقط مال كافر حربى حلال است.

احكام بازى ها

بازى ورزى

س438: با توجه به فقدان بودجه كافى براى برگزارى مسابقات ورزشى جهت جوايز و امور ديگر، مبالغى از تيم هاى شركت كننده دريافت مى شود تقاضا مى شود بفرماييد:

اولا: آيا دريافت اين مبالغ از تيم هاى شركت كننده و خرج آن براى مراسم اشكال دارد يا خير؟

ج: هوالعالم، خير. اشكال ندارد.

س439: با توجه به اينكه ممكن است از آن مبالغ، مقدارى اضافه بماند، با عنايت به رضايت دهندگان آيا

صرف مقدار مازاد در امور فرنگى و عقيدتى اشكال دارد؟

ج: هوالعالم،خير اشكال ندارد.

بازى قمار

س440:نظر حضرت تعالى در مورد شطرنج چيست؟

ج: هوالعالم، حرام است مطقا.

س441:بازى كردن با شطرنج درمواقع بيكارى تنها به عنوان تفريح وسرگرمى چگونه است ؟

ج: هوالعالم، ازمحرمات اكيده مسلمه است

س442:قمار از نظر فنى چگونه تعريف مى شود

ج: هوالعالم، قمار، بازى كردن باآلات است در آن برد وباخت باشد

س443: درقمار آيا بازى كردن باآلات به خصوصى شرط است يا اينكه بابازى كردن به هر چيزى واقع مى شود وآلات به خصوص شرط نيست؟

ج: هوالعالم،آلات به خصوصى شرط نيست

س444: اگر شخصى به تنهايى با آلات قمار بازى كند قمار صدق مى كند يا خير بلكه قمار متقوم است به اينكه از دو نفر باشد؟

ج: هوالعالم، خير، به تنهايى قمار نيست بلكه متقوم است به دو طرف

س445:آيا قصد ونيت قمار در تحقق قمار مدخليت دارد پس هر اگر هر دو آنهايا يكى از آنها قصد قمار نداشته باشند قمار محقق نشود ويا اينكه قصد مدخليت ندارد ؟

ج: هوالعالم، قمار بدون قصد ونيت محقق مى شود وقصد مدخليت ندارد .

س446:آيا در تحقق قمار شرط است كه مبلغ برد وباخت از فرد بازنده باشد ياخير، اگر مبلغ توسط شخص ديگرى غير بازى كنندگان هم هبه شود قمار محقق مى شود؟

ج: هوالعالم،خير، شرط نيست كه مبلغ از فرد بازنده باشد.

س447:لطفا بفرماييد: بازى كردن باآلات قمار از طريق كامپيوتر چه حكمى دارد؟ اولا: با شخص ديگرى كه درهمانجا حضور دارد ويا باشخص ديگرى كه درجاى ديگر است بوسيله ارتباط اينترنتى ؟

ج: هوالعالم،دراين صورت برد وباخت جايز نيست ولى

بدون برد وباخت مانعى ندارد

ثانيا: بازى كردن با برنامه كامپيوترى نه باشخص ديگرى؟

ج: هوالعالم، جايز است

س448: نظر حضرت تعالى درمورد نرد وشطرنج چيست؟ وبفرماييد اگر نرد وشطرنج از آلات قمار بودن خارج شوند آيا بازى با آنها در چنين صورتى جايز است يا خير؟

ج: هوالعالم، بازى كردن با نرد وسطرنج حرام است، واين حرمت ثابت است حتى در صورت نبودن برد وباخت.

س449:اينكه چه بازى قمار بر او صدق مى كند وچه بازى از قمار خارج است ملاك تعيين آن چيست؟ آياعرف است؟ وبر فرض معيار بودن عرف، نسبت به خروج يك بازى از قمار، آيا نظر همه ملاك كاست يا اكثر آنها؟

ج: هوالعالم،ملاك تعيين، روايات است مبنى بر اينكه هر بازى كه برد وباخت در آن باشد مطلقا حرام است چه از آلات معده قمار باشد وچه از آلات غيرمعده. وچنانچه بردوباخت در آن نباشد جايز است مگر نرد وشطرنج كه بازى كردن به اين حتى در صورت نبودن برد وباخت نيز حرام

است.

س450:آياجايزاست رفاقت وسياحت باكسى كه اهل شطرنج است؟ وآيا سلام كردن بر او در حال بازى كردن جايز است يانه؟

ج: هوالعالم، جايزنيست ودر روايت نهى شده است از سلام بر او در حال بازى

بازى ومسابقات باحيوانات

س451:بعضى افراد بين حيوانات دعوا ومسابقه مى اندازند _ مثلا بين دو خروس يا دوگاو _ وعدهاى سرگرم ميشوند آيا چنين كارهايى شرعا جايز است؟

ج: هوالعالم، روايتى است در بحارالنوار از عبدالله بن نافع از پيغمبر اكرم

صلى الله عليه وآله _ كه آن حضرت در ضمن حديثى پيرامون اذيت خروس وخصى كردن آن حيوانات ديگر مى فرمايد: حرام است

كه خروس ها را به جان هم بيندازيد.

س452:اگر بارى تماشاكردن دو خروس را به جنگ هم اندازند ويكى از آن دو يا هردو زخمى شوند آيا باشرط يابدون شرط جايز است؟

ج: هوالعالم،بدون شرط جايز است وبا شرط جايز نيست.

احكام هوا و زمين

محيط زيست

س453:باتوجه به اينكه حفظ ونگهدارى محيط زيست كه شامل آب وخاك وهوا ودريا وجنگل مى باشد، آيا حفظ ونگهدارى آن وپرهيز وجلوگيرى وپيشگيرى از تخريب محيط زيست بر آحاد مردم واجب است يا خير؟

ج: هوالعالم،از احكام اسلام حرمت ضرر زدن به غير است ودر صورت ضرر به جامعه اسلامى نه فرد، اين حرمت اكيدتر مى شود، بنابراين تخريب محيط زيست كه موجب ضرر به جامعه باشد، مسلماجايز نيست (و) پس حفظ محيط زيست هم مطلوب شارع است

س454:درصورت وجوب حفظ محيط زيست آيااين وجوب عينى است يا كفايى ؟

ج: هوالعالم، موارد و افراد مختلف است در جايى كه جلوگيرى از تخريب متوقف باشد بر اقدام عده اى نه همه مردم، قهرا وجوب كفايى است. و چنانچه متوقف باشد بر اقدام شخص حقيقى يا حقوقى خاصلى. قهرا بر آنها واجب عينى است.

س455: آيا اين وجوب حفظ محيط زيست ارشادى است يا مولوى؟

ج: هوالعالم، مولوى است در صورت ثبوت.

س456: آيا اگر تاسيس كارخانه و توسعه آن باعث آلودگى هوا يا آب شود، از نظر شرعى حرام است؟

ج: هوالعالم، اگر به نحوى باشد كه موجب ضرر به جامعه يا افرادى باشد قهرا حرام است.

س457: با توجه به اينكه مادران و فرزندان بى شمارى در جهان در اثر وضعيت بد بهداشتى و ناسالم بودن محسط زيست و عوارض آن جان مى دهند آيا سالم سازى محيط

زيست بر دولت واجب است يا خير؟

ج: هوالعالم، بلى. بر دولت واجب است.

س458: آيا رعايت اخلاق زيست محيطى كه عبارت است از كليد اقداماتى كه باعث بهره بردارى مفيد از فناورى محيط زيست و دانش علوم زيست محيطى و مضرات و خطرات احتمالى آن، واجب است؟

ج: هوالعالم، مطلوب است نه واجب.

س459: توسعه و رشد محيط زيست از نظر شرعى چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، آنچه موجب عزت و عظمت و شرافت و سلامت جامعه اسلامى است مطلوب شارع است.

س460: با توجه به نقش سازنده محيز زيست مطلوب در بهداشت روح و روان آيا بر دولت اسلامى واجب است كه به تاسيس و توسعه و ترميم عوامل زيست محيطى مانند پارك ها، بهينه سازى اب ها و دريا و جنگل و هوا و خاك بپردازد؟

ج: هوالعالم، بلى واجب است.

س461: ترميم محيط زيست و جلوگيرى از تخريب آن چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، حكم آن از جواب مسائل قبل معلوم مى شود، و آن لزوم است

س462: آيا دست يابى به دانش فنى توليد و توسعه محيط زيست واجب است؟

ج: هوالعالم، در اخبار به طلب علم و فن زياد توصيه شده ااست و در بعضى از روايات لازم شمرده است.

س463: دستيابى و بكارگيرى فناورى زيستى در زمينه گياهان و حفظ تنوع زيستى چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، هر دانشى كه موجب استفاده جامعه اسلامى باشد امر به آن شده است.

س464: هكارى با جامعه جهانى براى توسعه محيط زيست و تحقيقات و فناورى عوامل زيست محيطى و استفاده صلح آميز از اين فناورى نوين و راهبردى روز، چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، روايت «اطلبوا العلم ولو من سين (چين)» مراد علم دين

نيست چون در چين آن زمان علم دين مورد نداشته است.

س465: ارتقاء سطح علمى و دانش فنى زيست فناورى كشور و كسب سهم علمى شايسته در عرصه جهانى در توسعه بخش كشاورزى، بهداشت و درمان، صنعت، معدن، دريا، نگل و ديگر عوامل زيست محيطى. لطفا بفرماييد چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، همه اينها مامور به است و زياد سفارش شده است، قهرا براى يك عدد هم لازم است.

س466: بفرماييد كه بهبود كمى و كيفى محصولات كشاورى اعم ازگياه، دام، طيور و آبزيان براى تامين امنيت غذايى كشور با استفاده از زيست فناورى، چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، واجب كفائى است بر كسانى كه تمكن دارند. و در راس آنها دولت است.

س467: آيا بكارگيرى اصول اخلاقى اسلام و رعايت حقوق پذيرفته شده بين المللى در توسعه محيط زيست در كليه مراحل تحقيق، توليد و عرضه محصولات مرتبط با زيست فناورى. واجب است؟

ج: هوالعالم، بلى، واجب است.

احكام غصب

س468: با توجه به اينكه شخصى بدون اجازه مالك. زمينى را تصاحب كرده و در آن زمين خانه سكونى ساخته است. لطفا جواب سوالات زير را مرقوم فرماييد: شخص ديگرى كه به آن خانه دعوت شده است خواند نماز و انجام ساير فرايض دينى اين شخص در آن خانه چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، در صورتى كه مى داند زمين غصبى است در آن زمين نمى تواند نماز بخواند.

س469: شخصى كه زمين را غصب كرده و در آن ملك مسكونى ساخته است. اگر آن ملك را بهاين شرط بفروشد كه فقط آجر و آهن آن را مى فروشم نه زمين را. پول آن ملك براى مالك غاصب چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، اگر خريدار

بداند زمين غصبى است پول آن مالك براى مالكغاصب حلال است. و اگر نداند معامله صحيح است ولى بعد از فهميدن، خيار دارد كه معامله را فسخ كند.

س470:در صورتى كه مالك اصلى زمين از طريق قانونى ثابت كند كه زمين غصب شده از آن او است و خريدار آن ملك را بيرون كند و بگويد كه آجر و آهن را از زمين بيرون ببر، بفرماييد آيا صحيح است يا خير؟

ج: هوالعالم، بلى صحيح است.

س471: در صورتى كه بيرون كردن خريدار ملك صحيح باشد، ضرر و زيان و خرج و مخارج بدون آن آجر و آهن به عهده چه كسى مى باشد؟

ج: هوالعالم، به عده غاصب است چون در روايت است كه «الغاصب يؤخذ با شق الاحوال». بلى اگر خريدار راضى شده بود به عامله باعلم داشتن به غصبى بودن زمين. پس مخارج و ضرر به عهده خود او است.

س472: منافع غير مستوفا را آيا غاصب ضامن است يا نه؟ مثلا ماشين يا منزلى را غصب كرده است و استفاده هم نكرده است آيا بعد از باز گرداندن به مالك بايد اجاره مدت مزبور را بدهد يا نه؟

ج: هوالعالم، بلى. منافع غير مستوفاة را غاصب ضامن است.

س473: بر فرض ضامن بودن غاصب نسبت به منافع غير مستوفا بفرماييد كه در صورت تعدد منافع و عدم امكان جمع آن در زمان واحد و تفاوت قيمت منافع، كداميك را ضامن است؟

ج: هوالعالم، اعلى القيم را ضامن است.

س474: مالك قطعه زمين قصد داشته با استقراض از ديگران و فورش مايملك خود. در زمين مزبور براى عائله اش سرپناهى احداث نماى، لكن بدون رضايت مالك زمين، وسيله احراز ادارات دولتى

تملك شده است، آيا از نظر شرعى چنين تملكى مشروع است يا غصب و حرام؟

ج: هوالعالم، چنانچه زمين را تملك نموده بوده است و تعطيل اختمان از روى اهمال نبوده، كسى نمى تواند آن را تملك بدون رضات مالكش بنمايد.

س475: غاصب مال در صورت تلف آن مال و يا اتلاف ان، آيا آن رادر كدام زمان يوم التلف يا يوم الدفع و يا اعلى القيم. ضامن است؟

ج: هوالعالم، ميزان قيمت يوم الاداء و الدفع است.

احكام وقف

س476: زمين موقوفه اى در بيرون از هر، در دوران قديم آباد و قابل استفاده بوده است اما الان بخاطر شرايط نبود امكانات كشاورزى، هيچگونه استفاده عملى از آن برده نمى شود و در جهت وقف كاربرد ندارد لكن در حال حاضر در نزديكى اين زمين پالايشگاه... بهوجود آمده است كهفقط مى توان آن زمين را فروخت و در عوض آن در شهر اقدام به ساخت حسينيه نمود، آيا فروختن آن با اين كيفيت جايز است؟

ج: هوالعالم، با خصوصياتى كه نوشته ايد زمين موقوفه را ميتوانيد بفروشيد و پول آن را در مصرفى كه تعيين شده است مصرفى نماييد. و چنانچه مصرف معينى ندارد، و يا معلوم نيست، پس صرف در ساخته حسينيه مى تواند نمود.

س477: مدرسه اى است در كاشان از بناهاى فتحعليشاه، كه در متن وقف نامه چنين است:

«امر توليت درحال با اعلم العلماء العظام. افضل الفضلاء المجتهدين الفحام، جامع المعقول و المنقول، حاوى الفروع و الاصول آخوند ملا احمد رزاقى، و بعد از وفات او متعلق است به اعدل و ارشد اولاد و اعقاب او بطنا بعد بطن، و در صورت نبود اعدل و ارشد با اعلم

علماى بلد»

بفرماييد آيا اعقاب و اولاد دخترى اگر در آن اعدل وارد شده باشد مى تواند امر توليت را به عهده بگيرد و متولى باشد؟

ج: هوالعالم، بلى مى تواند متولى باشد زيرا ولد بر او صدق مى كند.

س478: در صورتى كه در مسأله قبلى فرزند دختر بتواند متولى وقف شود. و ولد شمرده شود پس شخصى كه ولد دخترى هاشم جد رسول خدا(ص) باشد نيز بايد بتواند خمس بگيرد، آيا چنين است يا فرقى بين مسئله خمس و مسئله قبل وجود دارد؟ لطلفا بيان فرماييد؟

ج: هوالعالم، در مسئله خمس اگر روايت معتبر خاصى نبود مى گفتم خمس مى شود به پسر دختر هم داد، ولى روايت به خصوص وارد شده است و صريح است در اين كه نمى شود به او خمس داد، بنابراين فرق واضح است.

س479: منصب و مقامى كه فقيه جامع شرايط به كسى بدهد همانند تليت موقوفه اى، آيا آن منصب به فوت آن فقيه باطل مى شود يا خير بلكه بعد از فوت او نيز به قوت خود باقى است؟

ج: هوالعالم، چنانچه فقيه اجازه و اذن در تصرف در موقوفه را به كسى بدهد با موت فقيه اذن از بين مى رود، ولى اگر منصب توليت به او بدهد با موت فقيه آن منصب باقى است و از بين نمى رود.

س480: اينجانب داراى دو برادر و چهار خواهر هستم كه در مجموع هفت نفريم و پدرمان در زمان حياتش يكباب دكان ملكى خود را _ بدون اينكه نشوته اى تنظيم كند _ به صورت شفاهى وقف نمود براى حضرت عباس (ع) و دو سال هم در حال حياتش در جهت وقف

اعام نمود و سال سوم با اينكه برنج و روغن اطعام را خريدارى كرده قبل از ايام محرم فوت كرد و لكن در وصيت عمل به اطعام را متذكر شده است و نيز دو دفعه اين وقف مذكور را در حضور عده اى بيان كرد

1_ در مغازه خود بين عده اى دوستان و رفايش 2_ در منزل با حضور خويشاوندان، زن و فرزندان و در خطاب به پسران چنين گفت:

«اين مغازه وقف حضرت عباس است و هيچ كس حق فروش آن را ندارد و سه كار خير انجام مى دادم كه شما نيز بايد انجام دهيد و متولى اين كار خير فرزندان من هستند بدين ترتيب اول: اولاد من به ترتيب من، دوم: با فوت اولاد من، نوه ها به ترتيب سن، سه كار عبارتند از 1_ اطعام روز تاسوعا 2_ اداره سقاخانه جلو مغازه 3_ پختن آش.»

حالا بعد از فوت او بين ورثه اختلاف شده و دو پسر در دادگاه اقرار كردند و چهار سهم خود را به عنوان وقف پذيرفتند اما يك پسر و چهار دختر نمى پذيرند و قسم خوردند، دامادها هم كتمان مطلب مى كنند و شهود هم بوده اند كه يكبار در دادگاه حاضر شدند و قارى پرونده با آنها درگيرى ايجاد نمود و قهر كردند و رفتند و الان هم آنها جز يك نفر فوت كرده اند.

آن بچه هايى كه وقف را قبول ندارند و نيز دامادها مى گويند: پدر پير مرد بوده بايد با اجازه زن. امر خيرى مقرر مى كرد يا فلا دخترش محتاج است بايد به فكر او مى بود و... اين مسئله را

قبلا از سه مرجع استفتاء نمودم كه چنين فرمودند:

1_ حضرت آيت الله العظمى گلپايگانى: «اگر كسى ملكى را وقف كند و در حيات خود عمل به وقف نمايد وقف تمام است و ورثه از آن ارث نمى برند.»

2_ حضرت آيت الله العظمى مرعشى نجفى: «در صورت ثبوت وقفيت، مغازه وصيت نبوده بلكه از تصرفات منجز آن مرحوم بوده است و مربوط به ثلث نيست.»

3_ حضرت آيت الله العظمى اقاى سيد روح الله خمينى: «اگر پدر و در زمان حيات وقف كرده و طبق آن عمل نموده بايد بر طبق وقف عمل شود. و در صورتى كه وقفيت در زمان حيات او ثابت نباشد حكم وصيت را دارد.»

لطفا با توجه به مطالب فوق، حكم و وظيفه را بيان فرماييد.

ج: هوالعالم، آنچه آيات ثلاث نوشته اند حكم الله است. و دعواى _ اينكه پدر پير بوده، يا آنكه حرفى زد، و يا دخترش احتياج دارد _ همه بيهوده است. در صورت ثبوت وقفيت _ ولو نوشته نباشد _ بايد به آن عمل شود. و خورد مال موقوفه عواقب سختى در دنيا و آخرت دارد.

مسجد

س481: مسجدى مخروبه شده و چون حيوانات به داخل آن مى روند و باعث هتك حرمت آن مى شود تصميم گرفتيم آن را تجديد بنا كنيم ولى شهردارى مى گويد بايد براى تجديد بنا عقب نشينى شود بفرماييد آيا عقب نشينى جايز است؟

ج: هوالعالم، اگر مختار باشيد جايزن نيست. ولى در صورت اجبار اشكال ندارد.

س482: مسجدى بر اثر تعريض كوچه، از بين رفته و فقط به متراژ 5×075/ از آن باقيمانده، كه با آن نمى شود مسجد ساخت و از طرفى شهردارى پول

زمين خيابان شده را به عنوان خسارت مى پردازد آيا مى شود مبلغ خسارتى شهردارى را براى بناى مسجد سوال قبلى مصرف كرد؟

ج: هوالعالم، بلى مى شود.

س483: با توجه به اينكه بسيارى از مساجد مخروبه در شهرستان ها هست كه بر اثر تعريض خيابان يا كوچه، قابليت احداث مسجد را ندارند و از طرفى چه بسا مورد هتك حرمت حيوانات قرار ميگيرند. بفرماييد نسبت به مقدار باقيمانده آنها. تكليف چيست؟

ج: هوالعالم، موقوفات ديگر غير از مسجد را مى توان فروخت اما مسجد قابل بيع نيست، ولى مى توان اجاره داد براى زراعت يا بناى خانه و دكان و غير ذلك، و پول آن را در مسجد ديگر مصرف نمود.

س484: اهالى روستايى كمك كردند و مسجد قديمى روستا را بازسازى نموده اند سفت كارى مسجد انجام گرفت و يك مقدار آهن و آجر و سيمان براى ساخت وضو خانه باقى مانده بود بفرماييد:

اولا: آيا مى توان اين مصالح باقيمانده را براى ساختمان شخصى مصف كرد؟

ج: هوالعالم، خير نمى شود. بلى چنانچه مسجد حتى براى وضو خانه احتياج به آنها ندارد. مى شود با نظر مجتهد برداشت و پول آن را براى مصارف ديگر مسجد بپردازند.

س485: ثانيا: اين مصالح باقيمانده را شخصى براى ساختمان خود استفاده كرده. آيا آن شخص مالك ساختمان مى شود؟

ج: هوالعالم، البته خلاف شرع نموده و آن ساختمان مشترك مى شود بين او و مسجد، پس با نظر مجتهد پول آن باقيمانده را بپردازد براى مصارف مسجد.

س486: در صورتى كه مسجد در طرح توسعه خيابان قرار بگيرد به چه علتى تخريب آن حرام است ولى در عوض تخريب مدرسه، مغازه و منازل مردم

جايز است؟

ج: هوالعالم، در مواردى كه جايز است تخريب، فرقى بين مسجد و غير مسجد نيست. كما اينكه در موارد حرام فرق بين آن دو نيست.

س487: اينجانب... در يكى از مساجد منطقه محرم در شهرستان... به اقامه جماعت و تبليغ مشغول مى باشم و چون شبستان اين مسجد كوچك بود به همت خيرين و مؤمنين چند خانه اطراف را خريديم و به مسد اضافه كرديم و آن را توسعه داديم و الان قرار بر اين شده كه قسمت جيد داراى سه طبقه باشد:

1_ طبقه همكف، شبستان مسجد است كه وقفيت و مسجديت آن تا ارتفاع هفت متر قرار داده شده است.

2_ طبقه اول، داراى يك سالن مى باشد كه جهت اطعام در مراسم هاى مذهبى و ختم و... مورد استفاده قرار مى گيرد.

3_ طبقه دوم، بنابراين شد كه چند واحد مسكونى جهت احتياجات مسجد احداث شود لكن چون مسجد بودجه اى براى احداث اين واحدها در اختيار ندارد. اينجانب تصميم گرفتم كه از بودجه مردسه علميه امام صادق (عليه افضل الصلوة و السلام) كه در مجاورت مسجد قرار دارد و بنده آن را تاسيس نمودم، اين واحدها را تكميل نمايم و در اختيار اساتيد و طلاب مدرسه قرار دهم. تا هر گاه كه بودجه اى براى مسجد تامين شد و مه هزينه احداث اين واحدها را به مدرسه برگرداندند پس اين واحدها را در اختيار مسجد قرار دهم، حال سوالم اين است كه آيا انجام چنين كارى جايز است يا خير؟

ج: هوالعالم، با خصوصياتى كه مرقوم فرموده ايد: كه با اموالى كه وقف براى مصرف خاصى نشده است و بنا داريد بعد از تامين بودجه

مسجد، وقف براى مسجد شود همه اعمالتان صحيح و موافق شرع است و مورد رضايت ولى عصر -ارواحنا فداه_ كه لابد مقدارى از پول ها از سهم آن سرور است.

س488: اينكه در روايت امام صادق (ع) آمده: «يكره النوم فى المساجد و لا يجوز فى المسجدين الذين كانا على عهد النبى (ص) آيا آن مقدارى كه اضافه به دو مسجد الحرام و مسجد النبى شده حكم همان بناء سابق دارد؟

ج: هوالعالم، در مسجدين اگر نهى هم باشد محمول بركراهت است پس حرام نيست نوم در مسجدين ثانيا: و على التقديرين حكم مختص است به مسجد زمان النبى (ص) و شامل زيادى نيست.

حسينه

س489: شخصى در كتابش نوشته: شيعيان يك محل به نام «حسينيه» به نام حضرت عباس، به نام حضرت زينب، به نام حضرت صاحب الزمان (عج) و... درست مى كنند و نامش در زبان اردو «امام بارگاه» مى نهند و در اين محل مجالس عزادارى برگذار مى كنند و پول زيادى بر ساختمان خرج مى نمايند و براى آن محل احترام قائلند ولو احكام مسجد جارى نمى دانند اما احترام فوق العاده قائلند و خيال مى كنند كه در مجالس عزادارى و يا مجالس اعياد ائمه اطهار (ع) ارواح آنها در مجالس حاضر مى شوند و نيز در ايام عزاء آن محل ها را سياهپوش مى كنند.

اين شخص صحبت را به درازا كشيد تا اينكه گفته: غير از مجسد هيچ جا مقدس و احترام ندارد و همه اينها از بدعاتاست و مصرف كردن براى اين طور جاها جايز نيست.

لطفا بيان فرماييد جاى مخصوصى را به نام حسينيه بنا كردن، موجب تقدس و احترام

آن مى شود؟ و مصرف كردن پول براى اين محل ها شرعا چگونه است آيا ثواب دارد؟ آيا اين محل ها كه در آنها ذكر مصائب ااهل بيت (ع) و عزاى آنها مى شود از شعائر الله به حساب مى آيد؟

ج: هوالعالم، احترام اين اماكن يك امر عرفى عقلايى است شما ببينيد در تاريخ تمام اديان و عقلاء بر محلى كه امر مهمى انجام شده است و يا شخصيت مهمى در آنجا زندگى كرده چقدر اهميت قائلند.

س490:شخصى در كويت منزلش را به نام حسينيه وقف مؤبد كرده و حدود هفده سال به صورت حسينيه بوده و در آن عزادارى و ذكر امام حسين (ع) برقرار شده اما بعد از هفده سال. خود واقف در زمان حياتش، وقف حسينيه را تغيير داده و آن جا را تبديل به منزل اجاره اى كرده كه در آمدش به مصرف حسينيه ديگرى به نام حسينيه جعفريه شود پس بعد از مدتى آن منزل را فروخته و عوض آن عمارتى خريده كه اجاره داده مى شود و در امدش صرف حسينيه جعفريه مى شود و اين تغيير وقف بااذن مرجع دينى كويت آقاى... صورت گرفه و با اشرف او بوده است. حال بفرماييد.

اولا: آيا تغيير وقف حسينيه به منزل يا عمارت توسط مرجع دينى جايز است؟

ج: هوالعالم، طبق فتواى من جايز نيست ولكن كسى كه خودش را مرجع مى داند _ همانگونه كه نوشتيد _ به فتواى خودش عمل مى كند و فتواى غير براى او اثرى ندارد بلى تنها در صورتى كه حسينيه خراب شده باشد و بدون هيچ فائده اى رها شده باشد جايز است با اذن مجتهد

جامع شرايط فروختن و تبديل آن به حسينيه ديگرى.

س491: ثانيا: آيا لازم است عمارت خريدراى شده فروخته شود و تبديل به حسينيه ديگر گردد؟

ج: هوالعالم، از جواب سال اول، جواب اين سوال هم معلوم مى شود.

س492: شخصى اجير شده براى تعمير كردن چاه حسينيه اى، پس اجير به درون چاه افتاده و مصدوق گرديده، لطفا بفرماييد كه در اين بين چه كسى مسئول است آيا هيئت امناى حسينيه يا اجير كنند و يا شخص اجير؟

ج: هوالعالم، به اين نحو كه سوال شده است هيئت امنا و اجير كننده مسووليت ندارند.

احكام نذر

س493: اگر شخصى نذر كند چيزى به شخصى بدهد و قبل از پرداخت، آن شخص بميرد و ورثه او مستحق نباشند آيا مى توان مورد نذر را به فقير داد؟

ج: هوالعالم، استحقاق ورثه شرط نيست اگر قبل از مردن عمل به نذر واجب شده باشد و تاخير در اداء بنمايد آن شخص مالك مى شود و بعد از مردن او به ورثه اش مى رسد.

س494: آيا زوجه بدون اذن زوج و ولد بدون اذن پدر مى تواند نذر كند و يا اعمال مستحبى انجام دهند؟

و آيا زوج و پدر مى توانند نذر زوجه را حل كنند و يا نهيى از اعمال مستحبى نمايند؟

ج: هوالعالم، نذر زوجه بدون اذن زوج منعقد نمى شود. نذر ولد منعقد مى شود ولى پدر مى تواند منحل كند نذر را.

اما نسبت به اعمال مستحبى چنانچه عمل مستحب لازمه اش خرج از خانه است نسبت به زن مشروط است به اذن زوج و همچنين اگر منافى حق استمتاع باشد و الا بدون اذن صيح است ولى زوج و پدر مى

توانند نهى كنند.

س495: كسى كه ندر كرده با غسل وارد حرم امام رضا(ع) شود و با آن نماز بخواند، اگر بعد از غسل حدث اكبر يا حدث اصغر از او صادر شود آيا مى تواند وارد حرم شود، و اگر وضو بگيرد مى تواند نماز بخواند؟

ج: هوالعالم، نذر دخول حرم اگر تنها بود مى گفتم غسل اول روز تا آخر آن و اول شب تا آخر شب كافى است و لازم نيست اگر محدث شد دو مرتبه غسل كند ولى چون نذر كرده است كه با آن نماز بخواند، وارد حرم مى تواند بشود ولى براى نماز بايد وضو بگيرد و اگر جنب شد غسل كند.

(جواب گنگ) س496: كسى كه يقين دارد نذرى كرده است ولى جنس و نوع نذر را فراموش كرده است تكليف او چيست؟

ج: هوالعالم، به مقدار متيقن خرج مطلق وجوه بر بنمايد.

س497: كسى كه براى حرم امام رضا (ع) مبلغى نذر كرده و قبل از رسيدن سال خمسى مبلغ مذكور را به نيت نذر جدا كرده است تاموقع تشرف به ضرحى شريف بيندازد آيا موقع رسيدن سال خمسى به مبلغ مذكور خمس تعلق مى گيرد؟

ج: هوالعالم، خير تعلق نمى گيرد.

احكام شرط

س498: آيا شرط بندى حرام است يا نه؟ مثلا معلم به شاگردش مى گويد اگر سوال مرا جواب بدهى پس چيزى به شما مى دهم. بفرماييد كه اين عمل چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، خود عمل كار خلافى نيست ولى معلم (شرط كننده) مديون نمى شود حتى در صورتى كه شاگرد جواب درست بدهد و چنانچه پول را از روى رضا و رغبت بدهد حلال است بر شاگرد، و اگر رضايت نباشد

بر شاگرد جايز نيست گرفتن آن پول.

خلاصه: شرط بندى حرام نيست ولى ملزم هم نيست.

احكام وصيت

س499: در صورتى كه شخصى وصيت كرده كه ثلث زمين مرا بفروشيد و به نيابت از من به زيارت امام رضا (ع) يا عمره برويد آيا خود وصى اين عمل را انجام دهد جايز است؟

ج: هوالعالم، بلى جايز است مگر اينكه قرينه اى در وصيت باشد كه خود وصى عمل نكند.

س500: كسى كه وصيت كرده به اينكه ثلث مال مرا به مصرف خيرات برسانيد آيا مى توان بدن او را به اعتاب مقدسه معصومين (ع) انقال داد و اين جزء خيرات است؟

ج: هوالعالم، بلى جز خيرات است.

س501: شخصى در وصيت نامه خود چنين مرقوم داشته است كه: «منافع زمين موسوم به نام... مختص روضه خوانى ساليانه است و ورثه حقى در آنندارند» آيا عبارت مزبور منصرف به وقف است يا وصيت؟ با توجه به اينكه آن شخص در زمان حياتش در آمد زمين مذكور را صرف عزادارى سيد الشهداء (ع) مى كرده است و در بين فاميل معروف است به زمين روضه،

ج: هوالعالم، ظاهر حال وصيت است و اگر مراد او وقف بوده وقف منفعت باطل است و على التقديرين منفعت آن زمين تا ابد بايد صرف روضه خوانى شود.

س502: زمين مذكور در سوال قبل، حالا در مسير رفت و آمد عموم قرار گرفته است و توسط شهردارى خيابان شده است و شهردارى مبلغى بابت قيمت زمين به ورثه داده است بفرماييد كه آن مبلغ كه عوض زمين است به چه مصرفى برسد؟

ج: هوالعالم، بايد صرف عزادارى شود.

س503: لطفا با توجه به دو سوال قبلى بفرماييد كه: مسووليت مباشرت بر

در آمد زمين و اقامه مجالس با فرض موت وصى، به عهده كيست؟

ج: هوالعالم، با مجتهد جامع الشرايط است.

احكام ارث

س504: اينجانب دو برادر و سه خواهر مادرى دارم و پدرم از آنها جدا است. پدر و مادرمان قبلا فوت كرده اند. و يكى از برادر مادرى من هم نه سال پيش فوت كرده است و اولاد هم ندارد، آقاى... مال اين برادر را بين برادر و خواهرهاى ديگر تقسيم كرده و به من سهمى نداده است. از حضرتعالى تقاضا مى شود بفرماييد آيا از مال او سهمى به من ارث مى رسد يا خير؟

ج: هوالعالم، چنانچه ميت پدر و مادر و اولاد ندارد _ مانند برادر شما _ اگر بعد از پدر و مادرش فوق تكرده است پس وارث او برادر و خواهر پدر ومادرى باشند و يك برادر مادرى _ كه ظاهرا وضع شما چنين است _ در نتيجه يك ششم مال او به شما تعلق مى گيرد و بقيه به باقى ورثه. به هر حال شما ارث مى بريد.

س505: زن و شوهرى كه اگر يكى از آنها قبل از نزديكى زفاف بميرد آيا ديگرى ارث مى برد يا خير؟

ج: هوالعالم، بلى، چون در ارث بردن دخول شرط نيست.

س506: شخصى فوت كرده و از او يك باب ساختمان مسكونى باقى مانده و متوفقى داراى فرزندان پسر و دختر و يك زوجه مى باشد و با توجه به اينكه فرزندان آن مرحوم همگى كبير و رسيد مى باشند از بابت قيمت يك هستم ماع اعيانى سهم الارث زوجه با توافق زوجه از عين اعيانى به وى انتقال داده اند و بر همين اساس سند مالكيت

يك هشتم مشاع اعيانى به نام زوجه تنظيم و اخذ شده است و پس از مدتى در اثر حوادث طبيعى از قبيل سيد و زلزله و... كل اعيانى از بين رفته است و در واقع تمامش تلف شده است و فرزندان عرصه زمين را دارند، حال بفرماييد آيا زوجه مى تواند ادعاى حقى از قبيل حق اختصاص يا هر حق ديگرى نسبت به ديگر وارث و يا زمين داشته باشد؟

ج: هوالعالم، با خصوصياتى كه نوشته ايد زوجه هيچ گونه حقى ندارد.

س507:قطعه زمينى به مساحت پنجهزار متر مربع به صورت مزرعه است كه صاحبش به عنوان ثلث از اموالش، براى خودش نزد سيدى در حدود هشتاد سال قبل قرار داده _ كه به صورت ثبتى گويا بوده _ كه در آمد آن براى صاحبش بعد از فوت او خرج گردد ولى مدتى بعد از فوتش پسرش كه وارث او بوده تنگدست شده و چون استعاعت مالى نداشته آن قطعه زمين را در معرض فروش مى گذارد و از پدرم تقاضاى خريد آن را مى كند پس پدرم در قبال مبلغى در حدود سى سال پيش آن قطعه زمين را از سيد مى خرد و تحويل آن وارث تنگدست مى گذارد تا با زراعت امرار معاش خود و خانواده اش بنمايد حال تمام افراد ياد شده از فروشنده و خريدار فوت كرده اند و تنها سه دختر از واقف و صاحب اصل زمين باقى ماندند و پدرمان و ما وارثين او هيچ احتياجى به آن زمين نداشته و نداريم. حال بفرماييد:

اولا: با توجه به فعل خريدن و واگذارى آن قطعه زمين به فرزندش و احتياج مبرم اين

سه دختر كه وارث صاحب زمنى مى باشند آيا مى توانند آن قطعه زمين را بفروشند يا خير؟

ج: هوالعالم، چنانچه ثلث را صاحبش براى خودش قرار داده به وراث نمى رسد

س508: ثانيا: بعد از فوت آن فرزند _ فرزند صاحب اصلى زمين _ زمين به صورت اجاره، منبع درآمد همسرش بوده و چيزى هم براى شوهر و پدر شوهرش خرج مى كرده، آيا اين عمل مشروع است؟

ج: هوالعالم، منافع زمين بايد خرج آن صاحب زمين _ كه ثلث را براى خودش قرار داده _ بشود.

س509: ثالثا: حال آن همسر نيز فوت كرده و تنها سه دخر فوق الذكر به جا مانده اند آيا آنها حق استفاده و برداشت از زمين دارند؟

ج: هوالعالم، سه دختر حقى در زمين ندارند.

س510: ملكى در محلى پس از فوت مورث بين وراث به صورت شرعى و قانونى تقسيم گرديده و سهم هر يك به استناد سند مالكيت و علائم اهرى تفكيك شده، توضيح اينكه ملك مزبور به صورت باغ و ساختمان مسكونى هم اكنون در تصرف هر يك از مالكين مى باشد _ حال بفرماييد آيا يكى از وراث بدون توافق و رضايت ديگران مى تواند قسمتى از اين ملك را كه در تصرف او نيست به عنوان معدن سنگ، پروانه استخراج را با تبانى صادر كرده و بهره بردارى را كلا بدون لحاظ منافع ديگران به خود اختصاص دهد؟

ج: هوالعالم، بدون رضايت ديگران عملى است غير ممضى شرعا، بلى چنانچه بقيه ورثه بعدا رضايت بدهند و شريك در بهره بردارى بشوند معامله اى كه كرده است فضولى است و با اجازه بقيه شركاء كامل مى شود و ممضى،

شرعا.

احكام قضاوت

س511: در باب قضاوت آيا مجتهدى متجزى مى تواند قاضى شود و يا اينكه معتبر است كه قاضى مجتهد مطلق باشد؟

ج: هوالعالم، معتبر است مجتهد مطلق باشد.

س512: آيا اعلميت در قاضى شرط است و يا اينكه غير اعلم هم ميتواند قاضى شود؟

ج: هوالعالم، اعلميت در قاضى شرط نيست.

س513: اينكه حاكم مى تواند به علم خود قضاوت كند آيا علم حاكم ملحق است به عنوان اقرار يا به بيند و يا اينكه عنوان مستقلى است؟

ج: هوالعالم، يكى از اسبابى كه قاضى مى تواند بر طبق آن قضاوت كند علم قاضى است ولكن اظهر اين است كه عنوان مستقلى است و مشهور فقهاء هم به همين قائلند.

س514: لطفا بفرماييد چرا در باب قضاوت بيند بر قاعده يد مقدم است؟

ج: هوالعالم، چون اصل قضاوت متوقف بر آن است و روايات هم تواتر دلالت مى كند بر آن.

س515: آيا شهادت وسواس در باب شهادت صحيح است و بر آن ترتيب اثر داده مى شود؟

ج: هوالعالم، عنوان وسواس مانع از قبيل شهادت نيست.

س516: آيا قاضى تحكيم در زمان غيبت كبرى داريم؟ و چه شرايطى دارد؟

ج: هوالعالم، قاضى تحكيم مختص به زمان حضور است.

س517: فرق خبر و شهادت چه مى باشد؟ و آيا خبر نيز حجت است؟

ج: هوالعالم، شهادت مربوط به باب قضاوت است در آن تعدد شرط است. خبر در غير آن باب است و به نظر ما خبر ثقه در موضوعات حجت است.

(ت) س518: آيا اجازه قضاوت براى زنان مى فرماييد يا خير؟

ج: هوالعالم، زن حق قضاوت ندارد.

احكام گناهان

غيبت

س519: اگر شخصى بگويد هر كس غيبت مرا بنمايد من راضى هستم آيا غيبت او جايز است يا نه؟

ج: هوالعالم، در

حرمت غيبت معتبر است آنكه چيزى كه شخص از ذكر آن كراهت دارد گفته شود، بنابراين اگر بگويد در هر موردى من به ذر اين عيب راضيم و ناراحت نمى شوم جايز است آن غيبت، ولى باز در مورد عيب ديگر حرام است.

س520: اينجانب در موارد بسيارى مرتكب گناه غيبت مى شوم، غيبت مى كنم و يا غيبت مى شنوم. و اگر بخواهم وجدانم را تسكين دهم و به سراغ كسانى برم كه غيبت آنها كرده ام و يا شنيده ام و از آنها حلاليت بطلبم كار به قهر و درگيرى مى كشد و راضب هم نمى شوند لطفا مرا راهنمايى فرماييد؟

ج: هوالعالم، توبه كنيد و استغفار نماييد، انشاء الله خداى تعالى شما را مى بخشد.

س521: در صورتى كه پدر يا مادر غيبت ديگران مى كنند و ما مى شنويم اگر بخواهيم اعتراض كنيم و مخالف غيبت كردن باشيم، شديدا دل آزده و ناراحت مى شند، تقاضا مى شود ما را راهنمايى فرماييد؟

ج: هوالعالم، شما با زبان ملايم آنها را نهى كنيد و گوش به حرف هاى آنها ندهيد و در مجلسى كه غيبت مى كنند ننشينيد.

س522: شوهرم بسيار انسان متدين و پاك است ولى اين عيب را دارد كه بسيار اهل غيبت كردن و شوخى كردن و مسخره كردن ديگران است به طريقى كه از بدن يا قيافه دوست و آشنا مى گويد و مسخره مى كند و هيچ منظور بدى هم ندارد فقط به قصد خنداندن و عصبانى كردن من است هر چه نصيحت مى كنم و نهى از منكر مى كنم باز هم دست از اين كار بر نمى دارد، بفرماييد وظيفه

من چيست؟

ج: هوالعالم، شما بيش از نهى از منكر وظيفه نداريد.

اسراف

س523: اسراف در چه مواردى حرام است و در چه مواردى حرام نيست؟

ج: هوالعالم، اسراف در جميع موارد حرام است و روايات در مورد طيب وضوء و يا حج و عمره و يا مأكول و مشروب وارد شده است كه دلالت بر جواز اسراف در اين موارد دارند ولى مراد آن روايات آن است كه اسراف نيست و الا اگر صدق اسراف كند حرام است.

جادو و طلسم

س524: اينجانب اطلاع يافتم كه براى يكى از دختران فاميل ما جادو كرده ادن و بخت او را بسته اند و به اين دليل به هر خواستگارى كه مى ايد جواب منفى مى دهد لذا خواهشمندم اگر در احاديث معصمين (ع) براى باطل شدن چنين جادويى، دستور العملى بيان شده است مرقوم نماييد تا به وسيله آن دستور كه توسط دخر و خانواده اش انجام مى گيرد از آن رفع مشكل گردد؟

ج: هوالعالم، براى هر حاجتى بايد مراجعه به اخبار وارده از حضرات معصومين (ع) نمود. آنچه كه بر هر كارى دوا است نماز حضرت پيغمبر اكرم (ص) و حضرت امير المومنين (ع9 و حضرت فاطمه زهرا (س) و جعفر طيار و زيارت عاشورا خصوصا چهل روز متوالى خواند است.

و قطع نظر از همه اينها يك ختمى كه در روايت است و جمعى ادعاى تجربه كرده اند و گفته اند بسيار سريع التأثير است و آن ختم به اين نحو است كه: روز پنجشنبه را روزه گرفته و با غسل صد مرتبه صلوات بفرستد و دو ركعت نماز حاجت بخواند و در هر ركعت بعد از حمد پانزده

مرتبه آية الكرسى و بيست و پنج مرتبه «قل هو الله احد» بخواند و بعد از سلام بلافاصله چهل و يك هزار بار بگويد «يا وهاب»

س525: متاسفانه در عصر حاضر گستره خراقه و خرافه پرستى به حدى رسيده است كه در هر كوى و برزن شاهد هستيم كه افرادى به عنوان فال گير، رمال، جادوگر، طالع بين، كف بين، با انواع و اقسامش _ همچون فال هندى، فال چينى، فال قهوه، فال پرنده. طالع زنان در بروج، فال حافظ _ احضار اراح، جن گيرى، انتقال انرژى، تجويز طلسمات و برخى موارد خاص. ادعاى گره گشايى. معالجه امراض. خبر از گذشته و اينده و مغيبات مى دهند كه در بخرى م وارد آيات و اسماء الهى را نيز مورد استفاده قرار مى دهند و به كارشان رنگ و بوى دينى مى دهند و از آن راهى نيز براى كاسبى خود پيدا مى كنند مثلا مى گويند چيزى از تو خواهند دزديد. مال و ثروت به تو مى رسد. صاحب فرزند پسر مى شود. يك خانم بلند قد يا كوتاه قد دشمن و بدخواه تو است و به تو حسودى مى كند و.. حال اگر مى خواهى از شرش خلاص شوى بايد فلان مبلغ پول بدهى تا دعا و طلسم به تو بدهم. بنابراين نظر حضرتعالى را در خصوص سوالات ذيل مرقوم بفرماييد:

1_ فال گيرى، رمالى، سحر و جادو، هيپنوتيزم، جفر، انتقال انرژى، دراسلام داراى چه حكمى است. نظر شارع مقدس در مورد پرداختن به اين امور چيست؟

ج: هوالعالم، سوال خيلى مجمل است چون بر سحر هشت معنا كرده اند به هر حال سحر فى نفسه

حرام مؤكد است در رايت نبوى است: «السحر و الشرك تعرونان» و در رايت علوى است: «من تعلم شيئا من السحر فقد كفر». و جادو نيز حرام است، ولى جفر نمى دانم كه حرام باشد.

و اما دف سحر به سحر، فقها گفته اند كه جايز است و ما هم در صورت انحصار. فتوى به جواز داده ايم.

و اما شعبده. كهانه همه اينها حرام است و نيز رجوع به ساحر و كاهن و... جايز نيست و اما جن گيرى و احضار ارواح اگر اهانت به كسى كه جايز نيست اهانتش نباشد جايز است.

س526: آيا رجوع به افراد مذكور برايگره گشايى و معالجه جايز است؟

ج: هوالعالم، رجوع به افراد مذكور جايز نيست خصوصا كه اغلب انان بازيگر و در دروغگو مى باشند.

س527: تعليم و تعلم اين امور چه حكمى دارد؟ نگهدارى و مطالعه كتبى كه در اين زمينه نگاشته شده است داراى چه حكمى است؟

ج: هوالعالم، تعليم و تعلم سحر در صورت احتياج به دفع سحر ساحرين جايز است در غير اين صورت جايز نيست.

نگهدارى كتب اشكال ندارد خصوصا ممكن است براى رد آنان مورد حاجت قرار گيرد.

س528: بعضى از فال گيران به درخواست مراجعين به قران مجيد تفأل زده و بدون داشتن علم كافى به تفسير آن مى پردازند و در جواب تفأل نظر خود را مى گويند نه نظر قرآن را، آيا اين عمل جايز است؟

ج: هوالعالم، تفتل به قران به خصوص رواياتى _ غير از رايات نهى از تفسير به راى _ وارد شده است كه دلالت بر حرمت آن دارد.

س529: آيا افراد مذكور _ همانند دكتر معالج انسان _ محرم هستند؟ آيا

مى توانند جهت معالجه به وسيله طلسمات و انتقال انرژى دست به اعضاى بدن نامحرم بكشند.

ج: هوالعالم، ابدا محرم نيستند.

س530: توصيه حضرتعالى به افرادى كه به جاى پيدا كردن راه حل مناسب براى رفع مشكلاتشان _ به اين گونه افراد متوسل شده و نه تنها مال خود را از دست مى دهند بلكه در برخى موارد عرض خود را نيز از دست مى دهند چيست؟

ج: هوالعالم، توصيه ما به اين افراد اين است كه تابع دستوراتاسلامى باشند. كه در آن دستورات شديدا نهى شده از مراجعه به اين گونه افراد.

از مصائب شديده اين ايام اينكه جماعتى ادعاى تشرف به حضور انور حضرت بقيه الله فى الرضين _ ارواح من سواه فداه _ مى نمايند و از آن بزرگوار چيزهايى نقل مى كنند و اين ها روز به روز زياد مى شوند سوالات زيادى از ممالك اسلامى _ مانند عراق، حجاز، امارات و پاكستان _ از ما مى شود كه اگر اجازه مى دهيد ما به آنهارجوع كنيم و مى گويند جوانان ما زياد دور آنها را گرفته اند و قضيه بالاتر از اين حرف ها است كه نمى توانم بنويسم.

مسائل متفرقه گناه

س531: تقلب در امتحال چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، تقلب مطلقا كار بدى است.

س532: آيا شرط بندى حرام است يا نه؟ مثلا معلم به شاگردش بگويد اگر سوال مرا جواب بدهى چيزى به شما مى دهم؟

ج: هوالعالم، خود عمل كار خلافى نيست ولى معلم مديون نمى شود حتى در صورتى كه شاگرد جواب درست بدهد.

خلاصه: شرط بندى حرام نيست ولى ملزم هم نيست.

س533: در مسير مورچه ها اگر انسانى ندانسته پا روى آنهابگذارد و مبيرند و

يا دانسته _ چون راه ديگرى ندارد _ پا رى آنها بگذارند آيا گناه محسوب مى شود؟

ج: هوالعالم، خير گناه ندارد.

توبه

س534: متأسفانه اينجانب از سن تكليف تاكنون كه بيست و سه سال دارم مرتكب گناه استمناع شده ام ويكى دو سال است كه با عنايت خداوند خيل كم به اين وسوسه و گناه دچار مى شوم و در هر دفعه غسل جنابت كرده ودر دلم توبه ميكنم و باز گاهى به اين وسوسه دچار مى شوم آيا غسل نابت انسان را پاك مى كند؟ و يااينكه اگر براى هميشه دست از اين كار كثيف بردارم خداوند توبه مرا مى پذيرد؟

ج: هوالعالم، چنانچه توبه كنيد و ديگر اين عمل قبيح را مرتكب نشويد خداوند شما را مى بخشد.

س535: جوانى به همراه گروهى براى صيد ماهى رفتند و با همديگر ماهى حرام بدون فلس صيد كردند و آن را به گروهى از شيعه فروختند و آنها نيز به گروهى از عامل فروختند حال آن جوان پشيمان از عمل خويش شده و توبه كرده بفرماييد براى اينكه برئى الذمه شود چكار كند؟

ج: هوالعالم، چنانچه كسانى كه از او خريدند را مى شناسد به آنها مراجعه كند و از آنها حلاليت بطلبد و اگر نمى شناسد پس به عنوان صدقه مبغلى به مقدار ثمن با اذن فقيه به فقرا بدهد.

احكام ديات

س536: عاقله چه كسانى هستند و آيا در روايات تصريح به آنان شده است يا نه؟ و آيا خود شخص جانى متحمل بخشى از ديد مى شود يا نه؟

ج: هوالعالم، عاقله متقربين به ميت هستند _ به اوين و يا به اب فقط _ به شرط ذكوريت مثل برادرها و اولاد آنها و عموها و اولاد آنها، و شرط نيست كه در حال ارث ببرند. اما قاتل داخل در

عاقله نيست.

عاقله متحمل ديد نمى شود در صورتى كه قتل با اقرار ثابت شده باشد. و چنانچه جانى عاقله نداشته باشد و يا نشود از آنها _ به واسطه عجز يا غيره _ گرفت از خود جانى گرفته مى شود.

در تقسيم بر عاقله قريب و بعيد فرق ندارد و بالسويه تقسيم مى شود. و اصل دين به ذمه قاتل است و عاقله موظف به ابراء ذمه او مى باشد.

س537: با توجه به روايت كتاب المقنع «اذا حلق رجل لحية رجل فان لم تنبت فعليه دية كامله ونبتت فعليه ثلث الديه» بفرماييد ديه تراشيدن ريش چقدر است؟

ج: هوالعالم، در صورتى كه عدوانا بتراشد چنانچه نرويد _ تا يكسال بكله تا ابد _ ديه كامله است. و اگر برويد ثلث ديه است. و اگر با رضايت خود آن شخص باشد ديه ندارد.

احكام قصاص

س538: فرض مسئله اين است كه مربى ورزشى كه در تعليمات خود رعايت موازين شرعى و قانونى را داشته است و با توجه به فعاليت هاى ورزشى بر روى وزشكاران كه به همه افراد ضربه متعارفى وارد مى كرد اتفاقا يك نفر در بين آنهاتوسط هين ضربه به قتل رسيد. حال بفرماييد آيا اين مربى عمل او جرم محسوب مى شود يا خير؟

و اگر جرم است قتل او از كدام نوع قتل _ عمد، شبه عمد، خطاى محض _ است؟

ج: هوالعالم، چون براى مربى در وقت استخدام شرط ضمنى است كه در بعضى موارد ضربه متعارفى بزند، پس ضربه اى كه در مورد سوال وارد كرده است جرم نيست يعنى خلاف شرع نيست.

ولى چون قتل كه اصلا احتمال داده نشده است در موقع استخدام و

با فعل او محقق شده است قتل غير عمد است و حكم آن را دارد و بر اين مطلب روايات متعديد دلالت مى كند مثل روايت ( )يونس از امام صادق (ع) «ان ضرب رجل رجلا بعصا ازو بحجر خمات من ضربد واحدة قبل آن يتكلم فهو يشبه العمد» و امثال اين روايت.

س539: در صورتى كه مربى ورزشى با رعايت تمامى موازين شرعى و قانونى عملى را بر روى ورزشكارانش انجام مى دهد كه متعارف بين باشگاه ها مى باشد اما فرض در جايى است كه مربى با قصد قتل يك نفر از كارآموزانش عملى متعارف يك ورزشكار انجام داده و هيچ نوع تخطى از موازين ننموده است و آن شخص اتفاقا به وساطه اين عمل فوت نموده است. حال سوال اين است كه آيا اين عمل مربى با توجه به قصد قتل. بدون عملى كه نوعا كشنده باشد جرم است يا خير؟

و اگر جرم است قتل واقع شده منسب به مربى از چه نوع قتلى _ عمد، شبه عمد، خطاى محض_ مى باشد؟ لطفا مبناى روايى را مبسوطا بيان فرماييد؟

ج: هوالعالم، در اين فرض چون قصد قتل نموده به آن عمل، لابد احتمال تحقق قتل هم مى دهد بنابرانى جرم است و قتل عمد.

و دليل آن هم روايات زيادى است كه در كتاب رسائل الشيعه ( ) مذكور است مانند روايت صحيح عبدالرحمن از امام صادق (ع) «انما الخطأ آن تريد شيئا فتصيب غيره فاما كل شيئى قصدت اليه فاصبته فهو الحمد» و روايات متعدد ديگر.

احكام مسائل اجتماعى

دين و سياست

س540: چه نوع سياستى با دين مبين اسلام سازگار مى باشد؟

ج: هوالعالم، چون جمله اى از احكام اسلام

احكام سياسى است و لذا خود پيغمبر اكرم (ص) اول عملى كه انجام داد بعد از گرويدن اهل ميدنه به اسلم تشكيل حكومت اسلامى بود پس سياستى كه بر وفق موازين اسلامى باشد سياستى صحيح است.

جهاد

س541: كسانى كه در جنگ تحميلى عراق عليه ايران به جببه ها رفته اند و در دفاع از كشور اسالمى ايران كشته شده اند آيا جر و پاداش شهدا را دارا مى باشند؟

ج: هوالعالم، آنهايى كه با اعتقاد به اينكه جنگى است بين اسلام و كفر و با استناد به فتواى مجتهد عادلى كه او معتقد به او است، رفته اند بلى حكم شهيد را دارند.

س542: آيا مثله كردن كافر يا مشرك چه قبل از مرگ و چه بعد از مرگ جايز است يا خير؟

ج: هوالعالم، خير جايز نيست.

س543: مثله كردن كافر در حال حيات و يا بعد از مردم آيا جايز است يا خير؟ به چه دليل؟

ج: هوالعالم، در غير حال حرب جايز نيست و همانا در روايت است كه مثله كردن جايز نيست حتى نسبت به كلب

امر به معروف و نهى از منكر

س544: نظر آيت الله خوئى (قدس سره) در كتاب «صراط النجاة» اين است كه: «امر به معروف و نهى از منكر اختصاص ندارندبه غير والدين» و نظر آيت الله تبريزى (دام ظله) اين است كه :

« اينكه ضرب و جرح و مانند آن از مراتب امر به عروف و هى از منكر باشد مورد اشكال است ولى ضرب و جرح و مانند آن توسط پدر و مادر و ديگر افراد خانواده در صورتى كه ممانعت آنها از گاه متوقف بر آن باشد جايز است»

حال با توجه به اين دو فتوا بفرماييد: نظر حضرتعالى نسبت به مطلب فوق چيست؟ و اينكه امر به معروف و نهى از منكر به نسبت به پدر و مادر چه مراتبى دارد؟

ج: هوالعالم، امر به معروف و نهى از منكر بر دو

قسم است.

1_ دعوت خاص و انفرادى، و آن عبارت است از دعوت بعضى افراد نسبت به بعضى ديگر مثل امر به فريضه خاصى نسبت به شخص تارك آن و نهى از منكر خاصى همانند دروغ و غيبت و... نسبت به شخصى كه مرتكب آن است .

2_ دعوت عام و اجتماعى، و آن عبارت است از دعوت امت پيامبر ساير است را بر خير و هدايت و نور اين دعوت عام به بيان طرق. مبانى، حقايق و احكام شريعت مقدس است براى امت ديگر.

اما مورد سوال در مراتب امر به معروف و نهى از منكر از قسم اول است كه دعوت خاص و انفرادى باشد و براى آن مراتبى است:

اول: انكار قلبى مثل اظهار كراهت. اعراض، ترك كلام و غيره نسبت به مرتكب گناه.

دوم: انكار لسانى.

سوم: انكار بديد و اين مرتبه به دو شرط است اينكه اسير نالايسر رعايت شود و مفسده اى در پى نداشته باشد.

چهارم: انكار به ضرب و جرح، با عدم تأثير مراتب قبل نوبت به اين مرتبه مى رسد.

پنجم: قتل، باعدم كفايت مراتب قبل نوبت به قتل مى رسد در صورتى كه مفسده گناه معصيت كار اهم از قتل باشد و يا مصلحت قتلش اهم باشد.

و در هيچ از يك از مراتب ذكر شده دليلى بر انحصار نداريم تا بتوان به آن استدلال كرد به فرق بين والدين و بين غير آنها در مراتب امر به معروف و نهى از منكر.

س545: آيا اغراء به ظلم و يا كشتن مسلمين مشمول ادله شريك در گناه غير بودن و مشمول اين فقره و لعن الله امه سمعت بذلك فرضيت به است؟

ج: هوالعالم، امر به

منكر مسلما از محرمات است.

س546: يكى از اقوام ما كه در منزلش سگ نگهدارى مى كند آن را به داخل اطاق مى برد و با ظرف هاى خود غذا مى دهد و با خود به حمام مى برد و بدن خيس او به فرش هاى منزل ماليده مى شود و با خود به رختخواب مى برد كه تمامى موارد به يقين مشاهده شده است.

آيا رفت و آمد ما به منزل وى جايز است يا خير؟ و يا گاهى دست و پاى ما خيس است و روى فرش قرار مى گيرد و راه مى رويم چه حكمى دراد؟ و غذا خوردن با آن ظرف ها چگونه است؟

ج: هوالعالم، در صورت احتمال تأثير، رفتن شما به حكم نهى از منكر حرام است. و به هر تقدير با دست و پاى خيس اگر به فرش او راه برويد يا بماليد نجس مى شود. و در ظرف هاى او اگر اب نكشد غذا خوردن جايز نيست.

تعديب دانش آموز در مدرسه

س547: آيا جايز است براى مدير مدرسه با سمت مديريت، به جهت تأديب، دانش آموزان را بزند؟

ج: هوالعالم، روايات متعددى وارد شده پيرامون تعديب دانش آموز در خصوص معلم و در آنها زدن هم تجويز شده است. اما مدير مدرسه اگر وظيفه تربيتى دانش آموزان را دارد براى او زدن هم جايز است و الا اگر وظيفه تربيتى ندارد قهرا جايز نيست.

س548: بر فرض اينكه زدن دانش آموزان براى مدير مدرسه جايز باشد ايااين حكم در موارد مختلف _ بين اينكه زدن اثر منفى بر دانش آموز داشته باشد مثلا تضعيف شخصيت او شود و بين اينكه اثر منفى نداشته باشد _ فرق

دارد؟

ج: هوالعالم، خير. اثر مثبت و منفى كه بعدا بر ضرب مترتب مى شود نمى تواند ملاك جواز يا عدم جواز ضرب دانش آموز باشد.

س549: آيا اجازه ولى دانش آموز دخيل در جواز ضرب است، كه چنانچه اگر ولى اجازه زدن بچه اش را نداد مدير هم حق زدن نداشته باشد؟

ج: هوالعالم، اينكه ولى بچه اش به مدرسه مى فرستد و تعليم و تأديب او را به مديريت مدرسه واگذار مى كند، نفس اين عمل اجازه دادن به مديريت است و همين مقدار اجازه براى ضرب للتعديب كفايت مى كند.

س550: مدير مدرسه با اين عذر كه در مواردى تنها با عصبانيت و داد شيدن مى شود بچه ها را آرام و منضبط كرد حال بفرماييد آيا براى او جايز است بر سر آنها داد بكشد؟ و آيا سب و شتم آنها در حالت عصبانيت جايز است؟

ج: هوالعالم، سب و شتم جايز نيست و اما داد كشيدن مانعى ندارد چون از لوازم تتديب است و بعضى افراد بدون آن آرام و منظبت نمى شوند.

س551: آيا احكامى كه براى مدير مدرسه در سوالات سابق بيان شد براى معلم هم مطرح است؟ و آيا براى معلم ضرب و تأديب مختص به زمان تعليم است يا در هر زمانى به طور مطلق جايز است مثلا در زنگ تفريح يا بيرون از مدرسه؟

ج: هوالعالم، جواز ضرب توسط معلم مختص است به زمان مرتبط با تعليم، و در غير آن زمان معلم و غير معلم فرقى ندارند در عدم جواز ضرب.

س552: آيا حكم ضرب در تأديب مخصوص پسر بچه ها است و يا اينكه آن حكم در دختر بچه ها هم

جارى است؟

ج: هوالعالم، دليل جواز ضرب براى تأديب عام است و شامل دختر بچه ها هم مى شود.

س553: اينكه معلم يا مدير مدرسه اجازه دارنددانش آموز را براى تأديب بزنند دليلش چيست؟ و زدن چه مقدار است؟

ج: هوالعالم، در روايت معتبر علوى است «ادب اليتيم و اضربه كما تؤدب و تضرب ولدك( )» و اما مقدار ضرب در جنايات شرعى، بتسگى به نظر حاكم شرع دارد و در غير آن موارد، روايات در غايت اختلافند و كلمات فقها نيز متفاوت است عده اى قائل به كرات ضرب شده اند و عده اى قائل به حرمت ضرب شده اند نسبت به اكثر از ده سوط. و اظهر به نظر من جواز ضرب است به حدى كه تا مطلوب از تأديب حاصل شود.

مسائل متفرقه اجتماعى

س554: سلب ارامش از اهالى خيابان هاى... به واسطه آلودگى صوتى افتضاح ناشى از جيغ هاى نابهنجار راكبين وسايل تفريحى برقى پارك... بالاخص ترانه هاى كذايى و سوت و كف راكبين چرخ و فكل كه حتى در ليالى شهادت ائمه اطهار (ع) ساعت ها و تا ساعت يك بامداد به طول مى انجامد، همچنين سلب احساس امنيت و ازادى از خانواده ها به واسطه اشراف راكبين چرخ و فلك به حريم و حرز منازل مشكونى اطراف، بعلاوه امحاء و سوزاندن زباله هاى پارك با دود و بويى مشمئز كننده، چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، نامه تان موجب تاسف است چون در قم كه در واقع پايتخت حكومت اسلامى استاين گونه اعمال خلاف شرع وايذاى مردم و سلب امنيت و آزادى از خانواده ها و... علنى بشود و متصديان امر هيچگونه عكس العملى نشان ندهند.

ولى

ن خيال مى كنم مقصر خانواده هاى محترمند كه تا حال سكوت كرده اند در حال كه تظلم و قبول ظلم مانند خود ظلم موافق شرع نيست.

به هر حالشما وظيفه اوليتان اين است كه رجوع نماييد به شهردارى و قوه انتظاميه و فرماندارى،... و بدون اعتراض تقاضا نماييد كه آنها كه موظف به اصلاح امرند، رسيدگى نمايند. من مطمئنم كه مصادر امر رسيدگى خواهند نمود چون ظاهرا اكثرا متدين و مايل به خدمتگزارى مى باشند.

احكام مسايل جديد(مستحدثه)

عقيم كردن

س555: بستن لوله هاى رحم در زنان و يا استفاده از قرص ضد باردارى به منظور كنترل جمعيت چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، جايز است.

جنين آزمايشگاهى

س556: آيا از بين بردن جنين آزمايشگاهى قبل از استقرار در رحم جايز است يا خير؟

ج: هوالعالم، بلى جايز است.

س557:نطفه اى كه پس از تلقيح در ازمايشگاه، صلاحيت تبديل به انسانى را دارد آيا مى شود آنرا با دست كارى تبديل به عضو يا بافت كرد؟

ج: هوالعالم، مادامى كه روح دميده نشده جايز است.

(ت) س558: چنانچه تلقيح سلول انسانى با نطفه زنى در آزمايشگاه صورت بگيرد آيا مى توان اين موجود را قبل از استقرار در رحم از بين برد و يا آن را تبديل به بافت يا عضو كرد؟

ج: هوالعالم، بعد از استقرار در رحم نمى شود، ولى قبل از آن اشكال ندارد.

سقط جنين

س559: چنانچه زنى براى سلامتى خودش، جنين را سقط كند چون بر او جرح است آيا جايز است يا نه؟

ج: هوالعالم، اگر هنوز روح ندميده است و جرح شديد است بلى جايز است.

س560: زنى با رضايت شوهرش براى سقط جنين به دكتر مراجعه نموده و دكتر با اجازه زن عمل سقط جنين انجام داده بفرماييد:

اولا: ديه بر ذمه كداميك از اين سه نفر است؟

ج: هوالعالم، ديه بر ذمه زن است.

س561: كداميك از اين سه نفر مرتبك معصيت شده؟

ج: هوالعالم، دكتر مرتكب معصيت شده است مگر انكه حرمت سقط جنين به واسطه مزاحمت حرمت آن با يك حكم ديگر _ از قبيل حفظ حيات مادر و يا حفظ آبروى يك فاميل _ ساقط شده باشد كه در اين صورت هيچ كدام مرتكب معصيت نشده اند.

تعيير جنسيت

س562:آيامرد يا زن مى تواند تغيير جنسيت بدهد؟ و اگر تغيير جنسيت داد ولكن باطنش خلاف ظاهر است مثلا مردى كه رحم هم دارد، چه حكمى در

اين مسئله است؟

ج: هوالعالم، تغيير جنسيت فى نفسه اشكال ندارد. و چنانچه در ظاهر تغيير پيدا شده اما باطن يكى است معامله به آن نحو باطن بايد شود.

احكام دخانيات

س563: استعمال دخانيات چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، اگر مضر به نفس باشد _ به نحوى كه موجب فلج شدن عضوى از اعضا باشد و يا هلاكت نفس _ جايز نيست، در غير اين دو مورد جايز است.

احكام مسائل اخلاقى

خودسازى

س564: بهترين راه خودسازى براى آدمى چيست؟

ج: هوالعالم، عمل به وظيفه شرعيه

س565: لفا بنده حقير را در سير و سلوك راهنمايى بفرماييد؟ آيا در اين راه از قطب و مرشد پيروى كنيم يا خير؟

ج: هوالعالم، از در خانه اهل بيت (ع) به جايديگر نرويد و به دستورات آنها عمل كنيد.

س566: بهترين راه براى طرد شيطان چيست؟

ج: هوالعالم، عبادت خداى تعالى و ترك محرمات.

صله رحم

س567: بعضى مى گويند قطع رحم حرام است نه اينكه صله رحم واجب است لطفا نظر خود را بيان فرماييد؟

ج: هوالعالم، البته صلح رحم بسيار كار خوبى است و در روايات زياد سفارش شده است ولى همان گنه كه اشاره كرده ايد قطع رحم حرام است

نفرين كردن

س568: آيا نفرنكردن شرعا حرام است؟

ج: هوالعالم، نفرين كردن حرمتش معلوم نيست.

لعن كردن

س569: آيا لعنت كردن اشخاص جايز است يا حرام؟

ج: هوالعالم، لعنت كردن بدون آنكه آن اشخاص خلاف شرعى انجام دهند كار صحيحى نيست ولو حرام نباشد.

احكام سادات

س570: صدقات مستحبى و كفارات را به سادات دادن چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، هيچ اشكال ندارد.

س571: با توجه به اينكه در آيه 85 سوره انعام «و زكريا و يحيح و عيى و الياس كل من الصالحين» حضرت عيسى از ذريه حضرت ابراهيم شمرده شده است با اينكه انتساب او به حضرت ابرهيم از طرف مارد است. و با توه به اينكه در جواب اعتراض مامون به امام رضا (ع) كه چرا شما فرزند رسول خدا (ص) نامرده مى شويد با اينكه تنها از مادر به آن حضرت منتسب هستيد نه از پدر، امام رضا (ع) فرمود چون دختران تو به رسول خدا (ص) محرم نيستند اگر الان رسول خدا باشد مى تواند با آنهاازداج كند اما دختران من به رسول خدا محرم هستند چون آن حضرت (ص) جد آنها مى شود بفرماييد آيا مى شود به كسى كه مادرش علويه و سيد است او را سيده بدانيم و به عنوان «سيد» صدا بزنيم؟

ج: هوالعالم، اين مسئله در فقه معنون است و من هم در جلد 7 فقه الصادق مفصلا بحث كرده ام و اجمال آن اينكه:

اولاك خمس _ يعنى سهم سادات _ را بايد به هاشمى داد _ و او مراد از آل، ذريه، عترت، و قرابت است _ و به نبوهاشم. و اين دو عنوان صدق نمى كند مرگ بر كسى كه منتسب بههاشم باشد از

طرف پدر چون ظاهر اين است كه اين دو عنوان به ملاحظه معناى اسمى است نه اضافى

ثانيا: آنكه در روايت معتبر از امام صادق (ع) نقل شده است كه فرموده «من كانت امه من بنى هاشم و ابوه من ساير قريش، فان الصدقات تحل له ول يس له من الخمس شيىء لان الله تعالى يقول: ادعوهم لآبائهم».

احكام عيد

عيد الزهراء

س572: روز نهم ربيع الاول را چرا عيد الزهراء مى نامند؟

ج: هوالعالم، معروف است كه روز قتل... است و مرحوم حاج شيخ عباس قمى هم چيزهايى نوشته اند و رساله مختصرى يك نفر نوشته، و در آن رساله از امام عسگرى (ع) روايتى براى اعمال آن روز به عنوان روز عيد نقل نموده است. و اولين روز تصدى امامت ولى عصر (عج) هم مى باشد ابراز مسرت به مقتضاى «يفرحون لفرحنا» خوب است.

س573: در مورد جشن مجلس عيد الزهراء چه مى فرماييد با اينكه بعضى افراد ايراد مى گيرند؟

ج: هوالعالم، مجلس حشن عيد الزهراء بسيار كار حسنى است.

عيد ميلاد معصومين(ع)

س574: كف زدن در مجلس مذهبى در حال مدح خواند مداح چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، كف زدن در اعياد مذهبى هيچ اشكالى ندارد.

س575: در ايام ميلاد حضرات معصومى (ع)، استفاده كردن از برق تير برق بدون اجازه اداره برق، جهت روشنايى چراغاى محله، چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، جايز نيست مگر با اذن اداره.

احكام مجلس عروسى

س576: موسيقى، آواز، رقص در مجلس عروسى چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، موسيقى مطلقا حرام است و همچنين غناء و رقص مرد در مجالس زنانه و زن در مجالس مردانه.

س577:طشت زدن، دايره زدن، همراه با كف زدن و شعر خواند در مجلس عروسى چنانچه تحريك كننده و مفسده انگيز نباشد چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، غير از دايره بقيه اشكال ندارد.

احكام قرآن

قرائت قرآن

س578: چنانچه كسى قرآن را بدون قصد قربت بخواند لطفا بفرماييد كه، اولا: آيا عرفا و شرعا قرآن خوانده است يا خير؟

ج: هوالعالم، قرآن خوانده است ولى ثواب به او داده نمى شود.

س579: شخصى در كتابش نوشته: قرآن فقط براى شفاى امراض روحانى است و قرائت آن شفاى امراض جسمانى نمى شود قهرا براى شفاى امراض جسمانى، بعضى از آيات را وسيله قرار دادن درست نيست چون قرآن يك كتاب هدايت است نه اينكه يك كتاب طب باشد و اياتش موجب شفاى بيمارى هاى بدنى شود. در اين رابطه ما را راهنمايى فرماييد؟

ج: هوالعالم، قران فى نفسه نه شفاى مرض روحانى مى شود، نه شفاى مرض جسمانى، بلكه عمل به آن موجب سعادت مى شود. وى يك از طرق عمل، آن است حضرات معصومين (ع) بفرمايند: خواندن قرآن با خصوصيات خاصه، موجب سعادت خاص دنيوى مى شود. و التزام به آن هيچ محذورى ندارد.

مسائل متفرقه قرآن

س580: با توجه به اينكه در حال حاضر در مساجد چاه نگهدارى و امحاى قرآن ها و اسماى جلاله وجود ندارد و اخيرا سازمان با زيافت كاغذها درخواست مى كند كتابهاى مستعمل و غير قابل استفاده را به آنهاداده و در قبال آن مبلغى به مسجد مى دهند. بفرماييد كه تحيلو آنها براى تبديل به كاغذ و يا محصولات كاغذى چه صورت دارد؟

ج: هوالعالم، ضرر ندارد شما كه تسبيب به كار خلافى نمى كنيد.

س581: مراد از «من شر ما خلق» در سوره فلق چيست؟

ج: هوالعالم، مفسرين معنا كرده اند من شر ما يتحمل الشر من المخلوقات و مرادش اين نيست كه همه مخلوق شر هستند» در مقابل اين مطلب كه «وجود

خير محض است».

احكام استخاره

س582: آيا استخاره با قرآن يا تسبيح و يا انواع ديگر آن صحيح مى باشد و در صورت صحت كدامى بر ديگرى ترجيح دارد؟

ج: هوالعالم، همه اش خوب است.

س583: آيا حضرات معصومين (ع) نيز براى خود يا ديگران استخاره مى نموده اند؟

ج: هوالعالم، يقينا آنها اگر دستور داده باشند به چيزى و موضوع آن بر آنها صدق كند عمل مى كردند.

س584: اگر كسى كثير الاستخاره باشد آيا عمل او به استخاره ها صحيح است؟

ج: هوالعالم، اگر مورد استخاره باشد بلى.

س585: آيا عمل به استخاره - با شرايط صحيح آن _ واجب است؟

ج: هوالعالم، واجب نيست.

س586: آيا تكرار استخاره در موضوعى صحيح است، يعنى استخاره بد بيايد و دوباره استخاره نمايد و يا به عكس؟

ج: هوالعالم، خير صحيح نيست.

س587: فرق استخاره با قرعه اى كه همراه با خير خواهى نمودن از خداوند است، چيست؟

ج: هوالعالم، بعضى از استخاره ها - مانند استخاره ذات الرقاع _ قرعه يكى از اجزاى آن است.

س588: استخاره يك فرد براى ديگرى صحيح است يا خير، چرا؟

ج: هوالعالم، صحيح است چون فرقى در مووضع بين افراد نيست.

س589: استخاره در مورد واجب و مستحب و مباح و مكروه و حرام، چه صورتى دارد؟

ج: هوالعالم، در مباح بلى، بلكه در مستحب و كروه نيز بلى، ولى در واجب و حرام خير.

س590: اگر استخاره كند شخصى سيد باشد آيا اولى بر عام است يا خير؟

ج: هوالعالم، فرقى نيست بين سيد و عام.

س591: آيا مطرح نمودن استخاره از طرف دين مبين اسلام. زمينه اى براى جلوگيرى از فكر و عقل در بين مردم عوام نمى شود، چرا؟

ج: هوالعالم، خير، چون در صورتى استخاره

صحيح است كه بعد از تفكر و مشورت باشد، اگر باز متحير ماند استخاره بنمايد، و قبل از آن استخاره مورد ندارد.

س592: انسان براى اينكه به اسخاره اى كه نموده عمل نكند، چه كارى مى كند تا مورد غضب خداوند واقع نشود؟

ج: هوالعالم، عمل نكردن به استخاره موجب غضب الهى نيست.

س593: استخاره نمودن زنان _ اعم از اينكه استخاره بگيرند و يا اينكه ديگران براى آنهااسخاره كنند _ چه صورتى دارد؟

ج: هوالعالم، فرقى بين زن و مرد نيست.

س594: استخاره براى ازداج چه مقدار حجت شرعى دارد و انسان بايد با چه نيتى براى ازدواج استخاره بنمايد؟

ج: هوالعالم، حجت شرعيه ندارد، استخاره مانند مشورت با يك بزرگ متفكرى است.

س595: اگر استخاره خوب بيايد و بعد انسان در موردش سختى و ضرر ببيند. مى گويند خير و صلاح شما در همان بوده پس در اين صورت استخاره چه معنى دارد چون در حالت عادى نيز هر امرى بارى انسان مؤمن واقع مى شود خير و صلاح او مى باشد؟

ج: هوالعالم، در اين صورت معناى خوبى استخاره اين است كه اگر اين كار را نمى كردى ضرر بيشترى متوجه مى شد.

س596: كسانى كه مرتبا براى همه كارهاى خود _ اعم از كوچك و بزرگ _ استخاره مى كنند چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، صحيح نيست مگر آنكه مريض باشند و راهى براى فهميدن صلاح وف ساد نداشته باشند مگر استخاره.

س597: كسانى كه مى گويند «مطالب قران بسار عميق است و به سادگى فهميده نمى شود» پس با اين توضيح بفرماييد چگونه مى شود خوبى يا بدى حجتى را از قرآن به طريق استخاره متوجه شد؟

ج: هوالعالم، قرآن ظاهرى

دارد و باطنى. اما باطن قرآن را كى جز ائمه (ع) نمى فهمند و اما ظاهر قرآن را همه مى فهمند و لذا در كتب استدلالى همه به ظاهر قرآن براى استفاده احكام استدلال مى كنند.

س598: كسى كه خيلى دقيق به معانى قرآن واقف نيست اگر براى مردم استخاره نمايد چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، چنانچه نمى تواند خوب و بد را تشخيص دهد، نبايد استخاره كند.

س599: در مورد استخاره با قران بعضى مى گويند «بايد قرآن كامل باشد» حال بفرماييد آيا استخاره با قرآن ناقص هم صحيح است يا خير، چرا؟

ج: هوالعالم، با قران ناقص هم مى شود استخاره نمود چون مقصد فهميدن صلاح و فساد دنيوى است.

س600: بفرماييد كه نظر كلى حضرتهالى، راجع به استخاره چيست؟ و براى اطلاع بيشتر به چه منابعى بايد رجوع نماييم؟

ج: هوالعالم، بعضى از اقسام استخاره روايت دارد و شهيد (قد سره) نقل مى كند: كه مواردى كه استخاره كرده است با تجربه قطعى مى فرمايد استخاره صحيح است. و كتابى در استخاره هست ولى عربى است.

مسائل اعتقادى

اصول دين

س601: بعضى در كتابشان القا مى كنند كه «اصول دين سه تا مى باشد و كسانى كه مى گويند اصول دين پنج تا است اشتباه مى كنند» لطفا بفرماييد كسى كه اين عقيده داشته كه اصول دين پنج تا است _ توحيد، عدل، نبوت امامت، قيامت _ خطا كرده است و گناهكار است؟

ج: هوالعالم، معناى دين اخص از اسلام است، دين عبارت است از قوانينى كه خداوند تعالى جعل كرده و قرار داده است از اصول عقائد و فروع، و واضح است كه اصول دين پنج است.

اسلام و ايمان

س602: اينكه شيعيان در كلمه طيبه اين طور عبارت را ادا مى نمايند «لا اله الا الله، محمد رسول الله، على ولى الله، وصى رسول الله و خليفته بلافصل» بعضى در كتابشان القا مى كنند كه «خليفته بلافصل» در كلمه طيبه ذكر كردن از بدعات است ولو مضمون اين جمله را ادا نمايند چون به اين لفظ در حديث موجود نيست. و مى نويسد كلمه اسلام «لا اله الا الله، محمد رسول الله» مى باشد و كلمه ايمان و لا اله الا الله، محمد رسول الله، على ولى الله و خليفة رسول الله مى باشد اضافه بر اين جايز نيست حال بفرماييد آيا شيعيان مرتكب گناه شده اند؟

ج: هوالعالم، آنچه دستور شرع است كلى است و در خصوصيات الفاظ موكول به نظر افراد است مشروط به انكه الفاظ از مضمون ان كلى زياد نباشد و لفظ و خليفته بلافصل، مضمون همان عبارت رسول خدا (ص) در روز غدير است. بنابراين هيچ اشكالى ندارد گفتن آن.

نبوت وامامت

س603: بعضى افراد در كتابهايشان نوشته اند كه:

«شيعيان ائمه اطهار را وسيله براى امور دينوى و برآوردن حاجات دنيوى قرار مى دهند با اينكه ايشان براى هدايت بشر آمده اند نه اينكه مسائل دنيوى مردم را حل نمايند چون مسايل دنيوى تابع وسائل طبيعى است و از همين باب است كه بعضى ها وقتى به مزارات و حرم ها مشرف مى شوند از قبور ائمه اطهار (ع) حاجات دنيوى طلب مى كنند كه اين كار درست نيست و بدعت مى باشد، آنهافقط براى امور معنوى واسطه مى باشند و ارتباطى به امور تكوينى ندارد»

لطفا بفرماييد آيا ائمه اطهار (ع) در

حال حيات و بعد از حيات، تنها وسائل و بركات الهى در امور معنوى مى باشند و يا اينكه در امور دنيوى و تكوينى هم مى شود از آنهاكمك خواست و آنها را وسيله قرار داد؟

ج: هوالعالم، امام قطع نظر از دارا بودن ولايت تكوينى كه عبارت است از تصرف در عالم كردن ايجاد اواعدما، و اينكه عالم طبيعت منقاء آن بزرگواران است _ البته نه به نحو استقلال بلكه در طول قدرت خداوند تعالى و اختيار او _، خداوند مى فرمايد در طلب حاجات «وابتغوا اليه الوسيله» _ يعنى واسطه قرار دهيد نزد پروردگار در طلب حاجات _ و آن واسطه هم اهل بيت (ع) مى باشند و خداوند به واسطه آنها حاجات شما را برآورده مى نمايد. و لذا در وقت كم آبى مى فرمايند در دعا خدا به حق امام زمان قسم بدهيد و به واسطه ان بزرگوار ياران رحمت الهى بر شما نازل مى گردد.

س604: اينكه براى معصوم (ع) مى گوييم «روحى و ارواح العالمين لك العذاء» با اينكه روح در اختيار ما نيست بفرماييد مراد آن چيست؟

ج: هوالعالم، در اين موارد اين جملات معناى كنايى دارند يعنى من آن قدر به شما اهميت مى دهم كه اگر دوران امر بين از بين رفتن شما يا همه باشد، من از بين رفتن همه را مقدم مى دارم.

س605: با توه به ايه مباركه «يا ايها الرسلو بلغ ما انزل اليك من ربك... ( )» و آيه مباركه «اليوم المكت لكم دينكم... ( )» در امر ولايت على بن ابيطالب (ع)، و با توجه به خطبه بنى اكرم (ص) در غدير خم، پيرامون

ولايت آن حضرت. بفرماييد آن كسانى كه قبول ندارند و يا اين آيات و روايات را تأديل مى كنند به چيز ديگرى غر از امامت و ولايت، آيا كافرند يا خير؟

ج: هوالعالم، خير كافر نيستند.

شيعه و تشيع

س606: ملاك در تشيع و شيعه بودن چيست؟ و آيا مأمنون الرشيد قاتل امام رضا (ع) شيعه بود يا نه؟

ج: هوالعالم، ميزان اعتراف به امامت اثناعشر داشتن است. و چنانچه مأمون هم اينگونه بوده است او هم شيعه فاسق بدتر از هر كافرى است.

تولى و تبرى

س607: در مورد جواز لعن سه غاصب ازل و ابد در مجالى كه دوستان و محبين اهل بيت مى باشند چون بعضى مى گويند كه در اين زمان بايد تقيه كرد و اگر ما آنهارا لعن كنيم آنهاتلافى مى كنند و بعضى مى گويند الان مصلحت اتحاد دنياى اسلام، اقتضا مى كند دست از لعن آنها برداشته شود، نظر حضرتعالى در اين مورد چيست؟

ج: هوالعالم، در مورد لعن غاصبين چنانچه علنى باشد در حضور مخالفين و موجب اختلاف شود نبايد انجام شود به موجب آيه كريمه «لا تسبوا الذين يدعون من دون الله نيست الله عدوا...» و اما در مجالسى كه مخالفين نيستند بسيار ذكر خوبى است.

غلو

س608: لفا بفرماييد كسانى كه در مقام اهل بيت عصمت و طهارت (ع) غلو مى كنند و جملاتى امثال «خدا على و على خدا _ لا اله الا الزهراء _ بسم الله الرحمن الرحيم يعنى امير المؤمنين _ مالك يوم الدين يعنى زينب كبرى» مى گويند آيا شرت رد چنين مجالى جايز است؟ براى ما تعيين تكليف فرماييد؟

ج: هوالعالم، اين جملات موجب كفر است و روايات متعددى از خود حضرت امير المومنين _ عليه الاف التحيه و الئناء _ وارد شده كسانى كه نظير اين جملات بلكه كمتر از اين معانى مى گفتند ان حضرت تبرى از آنها نموده و از زمره مسلمين خارج دانستند.

به هر حال اين جملات به آن گونه كه از آنهاظاهر است موجب كفر است و رسول خدا (ص) و ائمه طاهرين (ع) از اين گونه افراد بيزارند.

س609: اشعار سبك و دون شأن اهل بيت (ع) و دور از واقعيت، و بعضا غلو اميز

از جمله عباراتى چون، حسين را مى پرستم ، بسم الله الحسين، لا اله الا فاطمه، از نظر شرعى چگونه است؟

ج: هوالعالم، كلمات كفرآميز را هيچ مسلمانى نمى پذيرد خود امام حسين (ع) به حدى در اين جهت حساس بودن كه قابل بيان نيست.

رجعت

س610: نظر شريف شما در رجعت چيست؟ آيا آن را قبول داريد؟

ج: هوالعالم، اصل رجعت ثابت و مسلم است و هيچ جاى ترديد نيست و روايات متواترى كه تعداد آنها به دويست روايت مى رسد بر آن دلالت دارد. لكن جزئيات و خصوصيات رجعت بر ما معلوم نيست.

فشار قبر

س611: آيا فشار قبر بر روح در قالب مثالى مى شود يا بر همين جسم؟ اگر بر همين جسم بشود چرا بعد از دو روز اگر قبر را بشكافند همان بدن به طور سالم هست و تغييرى نكرده يا اينكه ميت هم استحقاق فشار قبر داشته ؟

ج: هوالعالم، كيفيت فشار قبر بر ما روشن نيست و خدا كند تا آخر هم نفهمين و مبتلا نشويم به آن.

حادث يا قديم بودن عالم

س612: در نظر متكلمين عالم حادث است به اين معنا كه اگر به گذشته برگرديم به لحظه اى مى رسيم كه عالم پديد امده، نه خودش قديم است و نه ماده اش قديم است. بلكه خداوند ان را از نيستى به هستى آورده است.

در نظر فلاسفه عالم قديم است يعنى ماده اولى آن ازلى است و هر چه به گذشته برگرديم به مبدا و آغاز آن نمى رسيم.

حال بفرماييد آيا حدوث عالم به همين معنا از ضروريات دين است يا دقيم بودن عالم؟ آيا مى شود با برهان عقلى قائل به قديم بودن عالم شويم؟

ج: هوالعالم، مسئله حدوث عالم و خالفيت خدا از واضحات است چون وجود بلاموجد و ترجح محال است و از ضروريات همه اديان است.

و قدم به معناى مبدأ حدوث پيدا نكردن اشكال ندارد ولى قدم به معناى آنچه راجع به خداوند تعالى معتقديم التزام به آن شرك است.

مسائل متفرقه اعتقادى

س613: آيا خداوند متعال از ازل علم به اشياء و حوادث قبل از ايجاد داشته يا نه؟ با اينكه شيخ صدوق در اعتقادات روايت كرده «سئل الصادق (ع) هل يعلم الله قديما و ازلا بالاشياء؟ قال: أنى يعلم و لامعلوم....»

ج: هوالعالم، علم دو نوع اطلاق دارد و بر دو اصطلاح است.

1_ علم به معناى خود اضافه بين عالم و معلوم. به اين معنا. علم بعد از تحقق و وجود دو طرف آن _ عالم و معلوم _ حاصل مى شود و اضافه عالم به معلوم اضافه حقيقى است اين علم چنين براى خداوند قبل از ايجاد نيست.

2_ علم به معناى مبدا اضافه عالم و معلوم، اين علم براى خداوند قبل از ايجاد است.

علم به معناى اول از صفات ذاتيه خداوند نيست ولى علم به معناى دوم همين ذات خداوند است. قهرا با اين بيان تنافى بين علم خداوند قبل از ايجاد و معناى روايت. مرتفع مى شود.

س614: آيا كفار با اينكه ايمان به خدا و رسولش (ص) ندارند مكلف به فروع دين هستند يا خير؟

ج: هوالعالم، بلى مكلف به فورع مى باشند وليو بدون اسلام و ايمان اعمالشان صحيح نيست، ولى چون قدرت بر اسلم آوردن دارند مكلف به فروع مى باشند.

س615: اعتقاد افرادى كه مى گويند: ذات خدا بلند مرتبه بذاته، به صورتهاى اين معلومات و حقايق آنها متجلى مى شود، پس ظاهر شدن ولى به صورتهاى اين معلومات و حقايق آنها، بنابر اقتضاى ذات و قابليت مظاهر براى ظهور واجب است.

يا اينكه مى گويند: ان الذات الالهيه هى التى تظهر بصور العالم و ان اصل تلك الحقايق و صورها تلك الذات.

يا قائلند به اينكه: فما عبد غير الله فى كل معبود اذا لا غير فى الوجود، فكل ماتدركه فهو وجود الحق فى اعيان الممكنات فالعالم متوهم، ماله وجود حقيقى و هذا معنى الخيال، و در اشعار خود چنين سروده اند:

يكى شمس حقيقت مى درخشد در همه عالم

تعيين هاى امكانى بود مانند روزن ها

به جز يكتا جمال حسن مطلق نيست در هستى

(حَسَن) را چشم حق بين است و حق گويند روشنها

وجود اندر كمال خويش سارى است

تعين ها امور اعتبارى است

امور اعتبارى نيست موجود

عدد بسيار و يك چيز است موجود

گويند كه كند ذات حق نتوان يافت

ما يافته ايم كه كنه ذاتش مائيم

و قائلند كه: عالم عبارت از تجلى وجود مطلق است بر خود در كسوت

تعينات كونيه اعياناو اجساما، غيبا و شهودا. جبروتا و ملكوتا و ملكا.

در نهايت چون به دقت بنگرى معتقدند: آنچه در دار وجود است وجوب است و بحث در امكان براى سرگرمى است.

خلاصه اعتقاد به اين وحدت وجود از نظر اسلام چگونه است؟

ج: هوالعالم، قائل به وحدت وجود به اين معنا كه ذكرشده است در سؤال، كافر است مگر آن كه بگويد «من معتقد به آن نيستم و از اين الفاظ معناى ظاهر آن را اراده ندارم» خداوند همه را هدايت كند.

مسائل تاريخى

تاريخ حضرت زهراء (س)

س616: بعضى در كتاب هاى خود نوشته اند:

«بعضى از مصيبت ها. تظلم ها كه براى جناب سيده زهراء مرضيه (س) بر منبرها خوانده مى شود، از قبيل احراق باب. كسر ضلع، شهادت محسن و شبانه روز گريه و اه و فغان كردن، بعيد به نظر مى رسد و بعدها براى مصالح سياسى و براى ايجاد نقلاب بر عليه بنى اميد و بنى عباس توسط شيعيان افراطى ايجاد شده است كه در اين زمان. گفتن اين مطالب موجب تفرقه بين مسلمين و باعث ضعف قدرت مسلمين مى باشد»

لطفا در اين رابطه بيان فرماييد كه به طور كلى، تظلم هاى يكه براى سيده زهراء مرضيه (س) خوانده مى شود صحت دارد يا فقط شهرت است؟

ج: هوالعالم، بسيارى از اين مطالبى كه نقل كرده اند از مسلمات است. و راستى مايه شگفتى است وبسيار سخت است قبول آنها. كه شقاوت افرادى به حد مرحله غير تصورى برسد كه چنين اعمالى از آنها نسبت به چنين شخصيتى كه هر چه در عظمت او بگوييد كم فته اند سر بزند.

آيا ان اعمال موجب تفرقه نشده است ولى گفتن آنها

موجب تفرقه است آن هم در بين دوستان گفتن، خداوند به همه قدرى انصاف بدهد.

تمثال و تصوير معصومين (ع)

س617: نقاشى از شخصيت هاى مذهبى اعم از حضرات معصمين و غير آنها مدت ها است كه رواج دارد و در هيئات مذهبى و ساير اماكن عمومى نصب مى گردد، نظر مباركتان درباره اين قبيل تصاوير چيست؟

ج: هوالعالم، به نظر من كار درستى نيست و كذب عملى است و گاهى هم اهانت است.

زيارت عصمين (ع)

س618: با توجه به اينكه روايات دلالت دارند بر استحباب زيارت پيامب راكرم (ص) و امامان (ع) و امام زادگان، و با توجه به روايت «مسجد المرئة بيتها»، بفرماييد آيا استحباب زيارت معصومين و امام زادگان براى زن هم هست يا خير؟

ج: هوالعالم، بلى هست، ولى نماز در خانه ثوابش بيشتر است از نماز در مسجد.

س619: ما كه به زيارت معصومين (ع) مى رويم با اينكه قبر آنهادر سردابه است و در مكان بالاتر هستيم آيا بى احترامى به انان نمى شود؟

ج: هوالعالم، قبر همه معصومين (ع) در زير زمين است يقينا اهانت نيست.

س620: رفتن به زيار عتبات عاليات از جمله حضرت سيد الشهداء (ع) با اخذ ويزا و يا به صورت قاچاق، چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، در صورت خوف بر نفس جايز نيست و در غير آن مورد جايز است و حَسَن. اما بر زن مطلقا من جايز نمى دانم.

س621: رفتن به زيارت عتبات عاليات در صورت ناامنى عراق چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، در غير مورد خوف بر نفس و هتك ناموس، بسيار كار خوبى است.

س622: پيرامون زيارت اما محسين (ع) روايت مختلف است مثل «زر الحسين (ع) ولو على خوف»، و يجب عمليك زيادته» و غيره لطفا بفرماييد عمل به اين روايات در صورت خطر بر نفس يا مال، يا

كتك خوردن، يا به زندان افتادن و يا... به چه وجهى مى باشد؟

ج: هوالعالم، در صورت خطر بر نفس جايز نيست اما بقيه امور مانع از زيارت و مطلوبيت آن نيست.

س623: در صورتى كه رفتن به زيارت امام حسين (ع) خطر جانى يا مالى يا عرضى داشته باشد آيا جايز است به زيارت بروند؟

ج: هوالعالم، در صورت خطر عرضى جايز نيست و در صورت خطر مالى يا جانى غير از هلاكت نفس جايز است. و در صورت خطر هلاكت نفس جايز نيست.

س624: در زمان ما رسم دولت بر اين است كه براى گرفتن گذرنامه بايد براى بانوان عكس رنگى و برقى تحويل شود و مأمور گذرنامه عكس را با صاحب عكس رؤيت و تطبيق كند و چه بسا در عكس زنهاى جوان و با آرايش مظفه ريبه و اناره شهوت است. حال بفرماييد آيا گرفتن گذرنامه براى زيارت هاى مستحبى عتبات عاليات و يا براى عمره مستحبى چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، گرفتن گذرنامه براى زيارت هاى مستحبى. ول با عكس گرفته شود و تطبيق كنند با خود آن شخص، اشكال ندارد. در نهايت بايد خانم ها را متنبه نمود كه ارايش نكنند. و در صورت امكان مأمور تطبق هم زن باشد.

عزادارى

س625: اگر بعضى از واجبات از مكلف به واسطه شركت در مجالس عزادارى حضرت سيد الشهداء (ع) فوت شود مثلا نمازش قضا شود. آيا بهتر است بعد از اين در اين مجالس شركت نكند و يا اينكه اين عمدم شركت باعث دورى از اهل بيت (ع) مى شود؟

ج: هوالعالم، هيچ گونه تزاحمى بين اين دو عمل نيست. در جالس عزادارى شركت كند و نماز

هم بخواند.

س626:عزادارى حضرت سيد الشهداء (ع)، در مساجد و حسينيه ها بهتر است يا در خانه و خيابان ها ؟

ج: هوالعالم،در همه امكند خوب است.

س627: اجراى دسته هاى عزادارى «شاه حسين گويان» بعد از عاشوراى حسينى به خصوص شام غريبان چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، بسيار كار خوبى است.

س628: استفاده كردن از آلات موسيقى همانند طبل، صنج و شيپور در دسته هاى عزادارى سيد الشهداء (ع) چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، هر عملى كه فى نفسه حرام است مانند موسيقى و غناء نبايد در عزادارى حضرت سيد الشهداء داخل شود.

س629:طبل و شيپور و صنج زدن در عزادارى سيد الشهدا (ع) چگونه است؟

ج: هوالعالم، طبل و شيپور جايز است، صنج خلاف احتياط است.

س630: هيئت هاى حسينى چگونه مى توانند شأن امام حسين (ع) و شهداى كربلا را نگه بدارند؟

ج: هوالعالم، مرثيه بخوانند، سينه بزنند، زنجير بزنند در خيابان ها برگردند و...

س631: زنان چگونه مى توانند در عزادارى سيد الشهداء (ع) شركت نمايند لطفا راهنمايى فرماييد؟

ج: هوالعالم، زن ها به جامع روضه خوانى بروند و جاى آنهااز مردها حبا باشد و به بدن لخت مردان سينه زن نگاه نكنند.

س632: پول هاى نذرى كه براى هيئت حسينى جمع مى گردد آيا هيئت مى تواند از اين پول ها به كسانى كه احتياج دارند قرض الحسنه بدهد؟ و الا در چه مصرفى خرج شوند؟

ج: هوالعالم، مصرف اين پول ها بسته به قصد نذر كننده است.

س633: بعضى از هيئات حسينى كه مراسمشان تا نيمه شب طول مى كشد. بلند گويى در بيرون هيئت دارند كه صداى ان قاصدها متر پخش مى شود و بسيارى از مردم _ كه بيمار و پير و

كودك هستند _ ناراحت مىوند. نظر حضرتعالى در اين خصوص چيست؟

ج: هوالعالم، البته اين كار خوب نيست ولى نبايد سبب شود كه عزادارى تعطيل شود بلكه بايد عزادارى باشد و رعايت حال مجتمع هم بشود.

س634: ضمن اهميت اقامه عزا براى امام حسين (ع) و ديگر امامان (ع) و با توجه به اينكهاين عبادت بزرگ در مواردى الوده به امور سبك و خلاف شأن ائمه هدى (ع) شده است بفرماييدك آيا تشخيص عزادارى مقبول از اعمال نامشروع به نام اقامه عزا. منحصرا با فقيه جامع شرايط است و يا خير بلكه عموم مردم مى توانند در اين مورد تشخيص بدهند؟

ج: هوالعالم، بعضى از امور تشخيص ان با فقيه است مانند جواز قمه زدن و طبل و شيپور نواختن. و مرد به صورت زن در آمدن و غيره.

س635:برداشتن علامت هاى آهنى بزرگ، حتى بعضى به عرض خيابان، و نصب پارچه هاى گران قيمت و مجسمه هاى انواع حيوانات بر روى آن. ضمن نوشتن نام مبارك ائمه هدى (ع) و آيات قرآن، و حاجت طلبيدن از آن و نصب و حمل آن در مساجد و معابر عمومى، آيا شرعا جايز است يا خير؟

ج: هوالعالم،بعضى از آنها جايز، و بعضى جايز نيست.

س636: آيا صرف هزينه براى برگزارى تعزيه. خريد علامت هاىچند ميليونى به شكل صليب، و يا خريد آلات موسيقى از مله طبل و چنگ و... آيا شرعا جايز است يا خير؟

ج: هوالعالم، خريد علامت به شكل صليب و آلات موسيقى جايز نيست.

س637: استفاه از آلات موسيقى از جمله طبل. شيپور، نى، ارگ و... و نواختن اهنگ هايى بعضا طرب انگيز در دسته هاى عزادارى، آيا شرعا جايز

است يا خير؟

ج: هوالعالم،اين گونه امور خلاف است وبايد جلوگيرى نمود.

س638:خواندن اشعار سبك ودون شان ومنزلت اهل بيت _ عيلهم السلام _ وبه دوراز واقعيت وبعضا غلوآميز از حمله عباراتى چون ((حسين را مى پرستم))،((بسم الله الحسين))، ((لااله الافاطمه))، آيا شرعا جايز است؟

ج: هوالعالم،كلمات كفرآميز را هيچ مسلمانى نمى پذيرد خود

امام حسين _ عليه صلوات الله_ به حدى دراين جهت احساس بودند كه قابل بيان نيست .

س639:اعمالى چون تيغ زدن، زنجيز زدن، قفل بستن به بدن، قلاده بستن، آويزان نمودن سنگ از بدن، عريان شدن درمجالس عزا وغيره كه چه بسا توهين به مقدسات وسبك شمردن مجلس عزاى اهل بيت _ عليهم السلام است آيا جايزاست ياخير؟

ج: هوالعالم،اغلب آنچه اشاره كرديد بسيار كار صحيحى است، من از شخص جنابعالى تقاضا مى كنم دربعضى ازآن مجالس شركت كنيد ببنيد خودتان منقلب مى شويد يانه؟ يا رفتن هندى ها را در آتش وسالم بيرون آمدن در موقع عزادارى را ملاحظه نماييد. البته بعضى كارها خلاف هم هست كه بايد جلوگيرى نمود .

س640:درمورد عزادارى امام حسين _ عليه السلام _ وبرهنه كردن سينه، سينه زدن، برسر زدن، چه مى فرماييد؟

ج: هوالعالم،در مورد عزادارى امام حسين _ عليه السلام _ به نحو سينه زدن، زنجيز زدن، بر سر وصورت، همه اينها از شعائر مذهبى است وبسيار كار خوبى است بقاء دين به بقاء اين شعائر بستگى دارد، ولذا درهمه زمان مانند زمان رضاخان پهلوى كه خيال كردند بادين مبارزه كنند اول بامراسم عزادارى امام حسين _ عليه السلام _ مبارزه نمودند .

س641: گل مالى كردن عزاداران در حال عزادارى، توسط بعضى، چنانچه بعضى ازعزاداران

ناراضى باشند به دليل گلى شدن لباس يا به دليل ديگر، جايز است يانه

ج : هوالعالم،اگر راضى نباشند جايز نيست.

س642:بعبضى هادركتاب خود القاء مى كنند كه؟

((در شيعيان رواج يافته است اكه پشت بام خانه يك علم وپرجم نصب مى كنند ودر جلوس هاى عزاء را همراه دارند ونام اين علم را ((علم عباس)) گذاشته اند واز آن خيلى احترام مى كنند بااينكه علم عباس هيچ احترام ندارد، علم اگر مقدس بود بايدنامش علم اسلام ياعلم رسول الله گذاشته مى شد...))

خلاصه:اين شخص دركتابش براى عنوان علم خيلى بحث كرده ودرنهايت علم عباس را از بدعت ها شمرده است.

لطفا بفرماييد: آياعلم عباس از شعاير حسينى محسوب مى شود يا خير؟

ج: هوالعالم،عزادارى بر امام حسين_ عليه السلام به تمام معناى كلمه از مستحبات اكيده است وازشعاير مذهبى است وپرچم سياه كه به عنوان اعلام آنكه زمان ومكان آماده است براى عزادارى، نه اينكه بدعت نيست بلكه از شعاير مذهبى است.

س643:آياآنچه ازاموال كه درعزاى ائمه طاهرين، خاصه اباعبدالله الحسين _ عليهم السلام _ مصرف مى شود بايد خمس باشد يعنى خمس آن پرداخت شده باشد ؟

ج: هوالعالم،درعزاى ائمه طاهرين_ عليهم السلام _ بايدمال حلال صرف شود، مالكى كه تخميس نشده است صرف آن خلاف است.

س644:باتوجه بااينكه پوشيدن لباس سياه مكروه است بفرماييد: آيا ضرورت دارد درعزاى ائمه بپوشيم؟

ج: هوالعالم، سياه پوشيدن درعزاى ائمه _ عليهم السلام _ بدون شك مكروه نيست بلكه مستحسن است، من خودم مقيدم به پوشيدن سياه.

ودر غير عزاداراى هم كراهت پوشيدن سياه معلوم نيست بلكه در زمان خاصى _ زمان خلافت بنى عباس _ چون شعار آنان

پوشيدن سياه بود نهر شده است، فعلا هيچ اشكال ندارد.

شبيه خوانى

س645:در بسيارى ازمناطق، به خصوص روستاها، مراسم شبيه خوانى به اعتبار از سنتهاى قدمى است برگزار مى شود كه گاهى اثر مثبت هم درمردم مى گذارد، بفرماييد، اين مراسم چگونه است؟

ج: هوالعالم،خوب است چون آنچه مصداق عزادارى حضرات اهل بيت _ عليهم السلام _ است توصيه شده است واز شعاير مذهبى است.

س646:اجراى تعزيه وشبيه خوانى به خصوص ساختن شبيه ،نعش، حجله حضرت قاسم(ع) گهواره حبضرت على اصغر (ع)، خيمه امام (ع)...كه با صرف هزينه گزاق صورت مى گيرد آيا شرعا جايز است يا خير؟

ج: هوالعالم،خيمه امام (ع) ،حجله، گهواره، واين قبيل امور، در دنيا رسم است، در وقت مجلس عزا گرفتن از اين كارها استفاده مى شود به نظرمن اشكال ندارد .

س647:طبل وشيپور وسنج زدن در تعزيه حضرت سيد الشهدا _ عليه السلام _ چه حكمى دارد؟

ج: هوالعالم، طبل وشيپور جايز است، صنج خلاف احتياط است .

نصيحت به عزادار

س648:لطفا از باب ((فذكر فانالذكرى تنفع المؤمنين)) اعضاى هيئت هاى حسينى را نصيحتى كه مفيد دنيا وآخرت باشد رهنمون شويد؟

ج: هوالعالم،از در خانه امام حسين _ عليهم السلام _ كنار نرويد وبه ايرادلت مخالفين اعتنانكنيد. ورعيات موازين شرع راهم بنماييد.

س649:باتوجه به اهميت عزادارى وسفارش اكيد ائمه هدى _ عليهم السلام _ مبنى بر عزادارى وگريه برمصائب اهل بيت _ عليهم السلام _ حضرتعالى چه توصيه اى بر عزاداران در نحوه عمل به اين عبادت بزرگ مى فرماييد ؟

ج: هوالعالم،همه نوع عزادارى از شعاير است مگر آنكه ازمحرمات داخل شود كه اساس را لكه دار مى كند. واز آن

بدتر جملات كفرآميز، وعدم رعايت مقامات عاليه ائمه هدى _ عليهم السلام _ واهانت به مقدسات دين است.

عباس عموى پيامبر (ص) ابن عباس

س650:لطفا بفرماييد نظرتان درمورد شخصيت عباس عموى پيامبر _ ص _ وفرزندش عبدالله بن عباس چيست؟

ج: هوالعالم،ابن عباس مرد بزرگوارى است وروايات در ذم او سه تااست وهر سه آنها _ همانگونه كه شهيد فرموده _ ضعيف است واماعباس، من هرچه فكر كردم كه اين مرد درايام بعد از پيغمبر _ ص _ چراحمايت از صديقه كبرى ننمود وحتى به عيادت اونرفت، فكرم به جايى نرسيد من به او عقديه ندارم واو را آدم خوبى نميدانم.

مفضل بن عمر ومعاويه ثانى

س651: لطفا بفرماييد نظرتان درمورد شخصيت مفضل بن عمر ومعاويه ثانى پسر يزيد چيست؟

ج: هوالعالم،مفضل بن عمر ثقه است ومعاوية بن يزيد از مصاديق ((يخرج الحى عن الميت)) است واو دربنى اميه همانند مؤمن آل فرعون در قوم فرعون است.

مسائل دعاها

س652:از دعاها كدام براى نوانيت قلب خوب است ؟

ج: هوالعالم،قران خواندن .

س653:در زيارت عاشورا آمده است ((اللهم العن اباسفيان ومعاويه ويزيد بن معاويه...)) سپس در آخر زيارت وارد شده ((وابدابه اولا، ثم العن الثانى والثالث والرابع...)) با اينكه مراد از ((الرابع))معاويه _ لع _ است چرانام او صريحا برده نشده است؟

ج: هوالعالم، به واسطه رعايت مشابهت به آن سه نفر. واز جمله بعدى ((اللهم العن يزيد خامسا))صريحا استفاده مى شود كه مراد از ((الرابع)) معاويه _ لع _ است.

س654:بعضى در كتاب خود نوشته اند:

((شيعيان حديث كساء را براى تبرك وتيمن در مجالس ومحافل به روايت حضرت جابر به ترتيب مخصوص مى خوانند اين حديث از مجعولات است وبه نيت مروى خواندن نه تنها موجب ثواب نيست بلكه گناه مى باشد))

لطفا بفرماييد: حديث كساء كه درآخر مفاتيح الجنان است به اين ترتيب خواندن موجب ثواب است يا خير ؟

ج: هوالعالم، اصل حديث كساء ازمسلمات است. به خصوص آنچه در آخر مفاتيح است روايت معتبر به آن ترتيب من نديدم، ولى به مقتضاى اخبار ((من بلغ))درمستحباب، روايت ضعيف هم كفايت مى كند وپيغمبر _ صلى اله عليه وآله _ فرموده است كه ((من آن ثواب ها راكه نقل شده ميدهم ولو روايت دروغ نقل شده باشد))

نصيحت معنوى

س655:خواهشمنداست نصيحتى كه مفيد دنيا و آخرت همه ماباشد رهنمون شويد ؟

ج : هوالعالم،عمل به واجبات وترك محرمات موجب سعادت دنيا وآخرت است.

س656:تقاضا مى شود اينجانب وخانواده ام را با نصيحتى كه مفيد دنيا وآخرت باشد رهنمون شويد؟

ج: هوالعالم، شخصى از رسول خدا _ صلوات الله عليه _ چنين تقاضايى كرد

حضرت فرمود: ((مقيد به نماز اول وقت باشيد))

كيفيت خوابيدن رو به قبله

س657:از مستحبات، روبه قبله خوابيدن است، لطفا بفرماييد نحوه روبه قبله خوابيدن چگونه است _ همانند خوابيدن محتضر ياهمانند خوابيدن ميت در قبر؟ آيا نص معتبرى در اين باب وجود دارد؟

ج: هوالعالم،حاجى نورى _ ره _ دركتابش چند روايت نقل مى كند: كه مستحب است مؤمن، به شكل ميت در قبر بخوابد.

ومى نويسد: من روايتى كه دلالت كند بر استحباب شكل محتضر نديدم.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109