97. سوره القدر

مشخصات کتاب

سرشناسه:مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان،1388 عنوان و نام پدیدآور:قرآن مجید به همراه 28 ترجمه و 6 تفسیر/ مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان مشخصات نشر دیجیتالی:اصفهان:مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان 1388. مشخصات ظاهری:نرم افزار تلفن همراه و رایانه

موضوع:معارف قرآنی

سوره القدر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ

إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ (1)

وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ (2)

لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ (3)

تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ (4)

سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ (5)

آشنايي با سوره

97- قدر [اندازه، سنجش، ارزش]

در اين سوره، از شب ارزش آفرينى و اندازه گيرى و مقدرات انسان سخن به ميان آمده است. شبى كه از هزار ماه برتر است (در بعضى روايات شيعه، اين هزار ماه به مدت حكومت ظالمانه بنى اميه تفسير شده كه هزار ماه طول كشيده است (به نقل الميزان جلد 20 ص 474.).) و در يكى از شبهاى ماه رمضان (21 يا 23) قرار دارد. و شبى است كه قرآن در آن بر قلب پيامبر نازل گشته است. شب اتصال مطلق ميان زمين و ملكوت اعلاست و فرود آمدن فرشته ها از آسمان، و شب سلامتى است. اين سوره، در حدود سال 4 بعثت، بعد از سوره «عبس در مكه نازل شده و 5 آيه دارد و سوره اى است بسيار مبارك و با فضيلت.

اعراب آيات

{بِسْمِ} حرف جر و اسم بعد از آن مجرور {اللَّهِ} مضاف اليه، مجرور يا در محل جر / فعل مقدّر يا محذوف / فاعل محذوف {الرَّحْمنِ} نعت تابع {الرَّحِيمِ} نعت تابع

{إِنَّا} حرف مشبه بالفعل يا حرف نفى ناسخ / (نا) ضمير متصل در محل نصب، اسم إنّ {أَنْزَلْناهُ} فعل ماضى، مبنى بر سكون / (نا) ضمير متصل در محل رفع و فاعل / (ه) ضمير متصل در محل نصب، مفعولٌ به / خبر إنَّ محذوف {فِي} حرف جر {لَيْلَةِ} اسم مجرور يا در محل جر {الْقَدْرِ} مضاف اليه، مجرور يا در محل جر

{وَما} (و) حرف اعتراض / مبتدا، مرفوع يا در محل رفع {أَدْراكَ} فعل ماضى، مبنى بر فتحه ظاهرى يا تقديرى / (ك) ضمير متصل در محل نصب، مفعولٌ به / فاعل، ضمير مستتر (هو) در

تقدير / خبر در تقدير يا محذوف يا در محل {ما} مبتدا، مرفوع يا در محل رفع {لَيْلَةُ} خبر، مرفوع يا در محل رفع {الْقَدْرِ} مضاف اليه، مجرور يا در محل جر

{لَيْلَةُ} مبتدا، مرفوع يا در محل رفع {الْقَدْرِ} مضاف اليه، مجرور يا در محل جر {خَيْرٌ} خبر، مرفوع يا در محل رفع {مِنْ} حرف جر {أَلْفِ} اسم مجرور يا در محل جر {شَهْرٍ} مضاف اليه، مجرور يا در محل جر

{تَنَزَّلُ} فعل مضارع، مرفوع به ضمه ظاهرى يا تقديرى {الْمَلائِكَةُ} فاعل، مرفوع يا در محل رفع {وَالرُّوحُ} (و) حرف عطف / معطوف تابع {فِيها} حرف جر و اسم بعد از آن مجرور {بِإِذْنِ} حرف جر و اسم بعد از آن مجرور {رَبِّهِمْ} مضاف اليه، مجرور يا در محل جر / (ه) ضمير متصل در محل جر، مضاف اليه {مِنْ} حرف جر {كُلِّ} اسم مجرور يا در محل جر {أَمْرٍ} مضاف اليه، مجرور يا در محل جر

{سَلامٌ} خبر مقدّم {هِيَ} مبتدا مؤخّر {حَتَّى} حرف جر {مَطْلَعِ} اسم مجرور يا در محل جر {الْفَجْرِ} مضاف اليه، مجرور يا در محل جر

آوانگاري قرآن

Bismi Allahi alrrahmani alrraheemi.

1.Inna anzalnahu fee laylati alqadri

2.Wama adraka ma laylatu alqadri

3.Laylatu alqadri khayrun min alfi shahrin

4.Tanazzalu almala-ikatu waalrroohu feeha bi-ithni rabbihim min kulli amrin

5.Salamun hiya hatta matlaAAi alfajri

ترجمه سوره

ترجمه فارسي استاد فولادوند

به نام خداوند رحمتگر مهربان

ما [قرآن را] در شب قدر نازل كرديم. (1)

و از شب قدر، چه آگاهت كرد. (2)

شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است. (3)

در آن [شب فرشتگان، با روح، به فرمان پروردگارشان، براى هر كارى [كه مقرّر شده است فرود آيند؛ (4)

[آن شب تا دمِ صبح، صلح و سلام است. (5)

ترجمه فارسي آيت الله مكارم شيرازي

به نام خداوند بخشنده بخشايشگر.

«1» ما آن (= قرآن) را در شب قدر نازل كرديم!

«2» و تو چه مى دانى شب قدر چيست؟!

«3» شب قدر بهتر از هزار ماه است!

«4» فرشتگان و (روح) در آن شب به اذن پروردگارشان براى [تقدير] هر كارى نازل مى شوند.

«5» شبى است سرشار از سلامت [و بركت و رحمت] تا طلوع سپيده!

ترجمه فارسي حجت الاسلام والمسلمين انصاريان

به نام خدا كه رحمتش بى اندازه است و مهربانى اش هميشگى.

ما قرآن را در شب قدر نازل كرديم. (1)

تو چه مى دانى شب قدر چيست؟ (2)

شب قدر، بهتر از هزار ماه است. (3)

فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان براى [تقدير و تنظيم] هر كارى نازل مى شوند. (4)

اين شب تا برآمدن سپيده دم [سراسر] سلام و رحمت است. (5)

ترجمه فارسي استاد الهي قمشه اي

بنام خداوند بخشنده مهربان

ما اين قرآن عظيم الشن را كه رحمت واسع و حكمت جامعست در شب قدر نازل كرديم (1)

و چه تو را به عظمت اين شب قدر آگاه تواند كرد (2)

شب قدر به مقام و مرتبه از هزار ماه بهتر و بالاتر است (3)

در اين شب فرشتگان و روح يعنى جبرئيل به اذن خدا بر مقام ولايت نبى و امام عصر (ع) از هر فرمان و دستور الهى و سرنوشت مقدرات خلق را نازل ميگرداند (4)

اين شب رحمت و سلامت و تهنيت است تا صبحگاه شهود (5)

ترجمه فارسي حجت الاسلام والمسلمين قرائتي

به نام خداوند بخشنده ى مهربان.

همانا ما قرآن را در شب قدر نازل كرديم. (1)

و تو چه دانى كه شب قدر چيست؟ (2)

شب قدر از هزار ماه بهتر است. (3)

در آن شب، فرشتگان و روح به اذن پروردگارشان براى انجام هر كارى فرود آيند. (4)

(آن شب) تا طلوع فجر، (سراسر) سلام و درود است. (5)

ترجمه فارسي استاد مجتبوي

به نام خداى بخشاينده مهربان

همانا آن (قرآن) را در شب قدر فرو فرستاديم. (1)

و تو چه دانى كه شب قدر چيست؟ (2)

شب قدر بهتر از هزار ماه است - كه در آن شب قدر نباشد -. (3)

فرشتگان و روح - جبرئيل يا فرشته همراه وحى - در آن شب به فرمان پروردگارشان از براى هر كارى - كه خداى حكم كرده باشد - فرو مى آيند. (4)

سلامت است آن (شب) تا هنگام برآمدن سپيده دم. (5)

ترجمه فارسي استاد آيتي

به نام خداي بخشاينده مهربان

ما در شب قدرش نازل كرديم. (1)

و تو چه داني كه شب قدر چيست؟ (2)

شب قدر بهتر از هزار ماه است. (3)

در آن شب فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان براي انجام دادن كارها نازل مي شوند. (4)

آن شب تا طلوع بامداد همه سلام و درود است. (5)

ترجمه فارسي استاد خرمشاهي

به نام خداوند بخشنده مهربان

ما آن [قرآن] را در شب قدر نازل كرده ايم (1)

و تو چه دانى شب قدر چيست؟ (2)

شب قدر بهتر از هزار ماه [عادى] است (3)

در آن [شب] فرشتگان و جبرئيل به اذن پروردگارشان براى انجام هر كار فرود آيند (4)

[اين شب] تا دميدن سپيده دم آكنده از سلامت [و امن و امان] است (5)

ترجمه فارسي استاد معزي

بنام خداوند بخشاينده مهربان

همانا فرستاديمش در شب قدر (1)

و چه دانستت چيست شب قدر (2)

شب قدر بهتر است از هزار ماه (3)

فرود آيند فرشتگان و روح در آن به دستور پروردگارشان در هر كار (4)

سلامى است آن تا برآمدن بامداد (5)

ترجمه انگليسي قرائي

In the Name of Allah, the All-beneficent, the All-merciful.

1 Indeed We sent it down on the Night of Ordainment.

2 What will show you what is the Night of Ordainment?

3 The Night of Ordainment is better than a thousand months.

4 In it the angels and the Spirit descend, by the leave of their Lord, with every com-mand.

5 It is peaceful until the rising of the dawn.

ترجمه انگليسي شاكر

Surely We revealed it on the grand night. (1)

And what will make you comprehend what the grand night (2)

The grand night is better than a thousand months. (3)

The angels and Gibreel descend in it by the permission of their Lord for every affair, (4)

Peace! it is till the break of the morning. (5)

ترجمه انگليسي ايروينگ

In the name of God, the Mercy-giving, the Merciful!

(1) We have sent it down on the Night of Power !

(2) What will make you realize what the Night of Power is like?

(3) The Night of Power is better than a thousand months.

(4) Angels and the Spirit descend on it on every errand with their Lord's permission;

(5) [it means] peace till the approach of daybreak.

ترجمه انگليسي آربري

In the Name of God, the Merciful, the Compassionate

Behold, We sent it down on the Night of Power; (1)

And what shall teach thee what is the Night of Power? (2)

The Night of power is better than a thousand months; (3)

in it the angels and the Spirit descend,by the leave of their Lord, upon every command. (4)

peace it is, till the rising of dawn. (5)

ترجمه انگليسي پيكتال

In the name of Allah, the Beneficent, the Merciful.

Lo! We revealed it on the Night of Power. (1)

Ah, what will convey unto thee what the Night of Power is! (2)

The Night of Power is better than a thousand months. (3)

The angels and the Spirit descend therein, by the permission of their Lord, with all decrees. (4)

(That night is) Peace until the rising of the dawn. (5)

ترجمه انگليسي يوسفعلي

In the name of Allah Most Gracious Most Merciful.

We have indeed revealed this (Message) in the night of Power. (1)

And what will explain to thee what the Night of Power is? (2)

The Night of Power is better than a thousand Months. (3)

Therein come down the angels and the Spirit by Allahs permission on every errand: (4)

Peace!... This until the rise of Morn! (5)

ترجمه فرانسوي

Au nom d'Allah, le Tout Miséricordieux, le Très Miséricordieux.

1. Nous l'avons certes, fait descendre (le Coran) pendant la nuit d'Al-Qadr.

2. Et qui te dira ce qu'est la nuit d'Al-Qadr?

3. La nuit d'Al-Qadr est meilleure que mille mois.

4. Durant celle-ci descendent les Anges ainsi que l'Esprit, par permission de leur Seigneur pour tout ordre.

5. Elle est paix et salut jusqu'à l'apparition de l'aube.

ترجمه اسپانيايي

1. Lo hemos revelado en la noche del Destino.

2. Y ¿cómo sabrás qué es la noche del Destino?

3. La noche del Destino vale más de mil meses.

4. Los ángeles y el Espíritu descienden en ella, con permiso de su Señor, para fijarlo todo.

5. ¡Es una noche de paz, hasta el rayar del alba!

ترجمه آلماني

Im Namen Allahs, des Gnنdigen, des Barmherzigen.

1. Wahrlich, Wir sandten ihn (den Koran) hernieder in der Nacht Al-Qadr.

2. Und was lehrt dich wissen, was die Nacht Al-Qadr ist?

3. Die Nacht Al-Qadr ist besser als tausend Monde.

4. In ihr steigen die Engel herab und der Geist nach dem Gebot ihres Herrn - mit jeder Sache.

5. Friede wنhrt bis zum Anbruch der Morgenrِte.

ترجمه ايتاليايي

In nome di Allah, il Compassionevole, il Misericordioso

1. Invero lo abbiamo fatto scendere nella Notte del Destino .

2. E chi potrà farti comprendere cos'é la Notte del Destino?

3. La NoNotte del Destino è migliore di mille mesi.

4. In essa discendono gli angeli e lo Spirito , con il permesso del loro Signore, per [fissare] ogni decreto .

5. E' pace, fino al levarsi dell'alba.

ترجمه روسي

Bo имя Aллaxa Милocтивoгo, Милocepднoгo!

1. Пoиcтинe, Mы ниcпocлaли eгo в нoчь мoгyщecтвa!

2. A чтo дacт тeбe знaть, чтo тaкoe нoчь мoгyщecтвa?

3. Hoчь мoгyщecтвa лyчшe тыcячи мecяцeв.

4. Hиcxoдят aнгeлы и дyx в нee c дoзвoлeния Гocпoдa иx для вcякиx пoвeлeний.

5. Oнa - миp дo вocxoдa зapи!

ترجمه تركي استانبولي

Rahman ve rahîm Allah adiyle.

1- قüphe yok ki indirdik Kur’ân' Kadir gecesi.

2- Ve ne bildirdi sana, nedir Kadir gecesi?

3- Bin aydan daha da hayrldr Kadir gecesi.

4- O gece melekler ve Rûh, takdîr edilen her i için, Rablerinin izniyle inerler.

5- Esenliktir, o gece, gün ًncaya dek sürer.

ترجمه آذربايجاني

Mərhəmətli, rəhmli Allahın adı ilə!

1. Həqiqətən, Biz onu (Qur'anı) Qədr gecəsi (lövhi-məhfuzda dünya səmasına) nazil etdik!

2. (Ya Peyğəmbər!) Sən nə bilirsən (haradan bilirsən) ki, Qədr gecəsi nədir?!

3. Qədr gecəsi (savab cəhətdən) min aydan daha xeyirlidir! (O, ramazan ayının on doqquzuna, iyirmi birinə, iyirmi üçünə, iyirmi beşinə, bir rəvayətə görə isə iyirmi yeddisinə təsadüf edir).

4. O gecə mələklər və ruh (Cəbrail) Rəbbinin izni ilə (həmin gündən gələn ilin Qədr gecəsinədək dünyada baş verəcək) hər bir işdən dolayı (Allah dərgahından əmrlər alaraq) yerə enərlər.

5. O gecə dan yeri sökülənə kimi (büsbütün) salamatlıqdır! (əmin-amanlıqdır) (Qədr gecəsi heç bir bəla nazil olmaz, o, bütünlüklə xeyir-bərəkətdən ibarətdir. O gecə mələklər yer üzündə gəzib Allahın müxlis bəndələrinə salam verərlər. Buna görə də Qədr gecəsi səhərə qədər oyaq qalıb ibadət etmək lazımdır!)

ترجمه اردو

شروع خدا كا نام لے كر جو بڑا مہربان نہايت رحم والا ہے

1. ہم نے اس( قرآن) كو شب قدر ميں نازل (كرنا شروع) كيا

2. اور تمہيں كيا معلوم كہ شب قدر كيا ہے؟

3. شب قدر ہزار مہينے سے بہتر ہے

4. اس ميں روح (الامين) اور فرشتے ہر كام كے (انتظام كے) ليے اپنے پروردگار كے حكم سے اترتے ہيں

5. يہ( رات) طلوع صبح تك (امان اور) سلامتي ہے

ترجمه پشتو

1. شروع كوم د الله په نامه چې ډېر زيات مهربانه او پوره رحم لرونكې دے. بيشكه مونږ دا (قرآن) د قدر په شپه نازل كړے دے

2. او تا ته څه پته ده چې د قدر شپه څه ده؟!

3. د قدر شپه د زرو مياشتو نه غوره ده

4. فرښتې او روحونه پدغه شپه كښې دخپل رب په حكم د هر كار (د تقدير) لپاره نازليږي.

5. تر صبا (سهاره) پدغه شپه كښې امان او سلامتيا ده.

ترجمه كردي

l- Bi rastî me ewa (Qur'an a) di şevekê wuse da hînartî ye (ku pîvana kirina hemû tiştan di wê şevê da çê dibe.) (1)

2. (Muhemmed!) ti ji ku dizad ka şeva pivanê çîye?

3. Şeva pîvanê şeveke wusane ji hezar mehên (ku di wan mehan da perestî bê kirinê) qenctire.

4. Ferişte û can bi destüra Xuda yê xwe (şevê da boyerên, ku ji bona wê salê hatine pîvandinê) bi hînartin tînin.

5. Heya segura sibehê (ewan feriştan hey) berxudarîyê(di hênirînin)

ترجمه اندونزي

Di dalamnya terdapat (isi) kitab- kitab yang lurus.(3)

Dan tidaklah berpecah belah orang- orang yang didatangkan Al Kitab (kepada mereka) melainkan sesudah datang kepada mereka bukti yang nyata.(4) (1)

Padahal mereka tidak disuruh kecuali supaya menyembah Allah dengan memurnikan ketaatan kepada-Nya dalam (menjalankan) agama dengan lurus, dan supaya mereka mendirikan salat dan menunaikan zakat; dan yang demikian itulah agama yang lurus.(5) (2)

Sesungguhnya orang- orang kafir yakni ahli Kitab dan orang- orang musyrik (akan masuk) ke neraka Jahanam; mereka kekal di dalamnya. Mereka itu adalah seburuk- buruk makhluk.(6) (3)

Sesungguhnya orang- orang yang beriman dan mengerjakan amal saleh mereka itu adalah sebaik- baik makhluk.(7) (4)

Balasan mereka di sisi Tuhan mereka ialah surga Adn yang mengalir di bawahnya sungai- sungai; mereka kekal di dalamnya selama- lamanya. Allah rida terhadap mereka dan mereka pun rida kepada-Nya. Yang demikian itu adalah (balasan) bagi orang yang takut kepada Tuhannya.(8) (5)

ترجمه ماليزيايي

Dengan nama Allah, Yang Maha Pemurah, lagi Maha Mengasihani

Sesungguhnya Kami telah menurunkan (Al-Quran) ini pada Malam Lailatul-Qadar, (1)

Dan apa jalannya engkau dapat mengetahui apa dia kebesaran Malam Lailatul-Qadar itu? (2)

Malam Lailatul-Qadar lebih baik daripada seribu bulan. (3)

Pada Malam itu, turun malaikat dan Jibril dengan izin Tuhan mereka, kerana membawa segala perkara (yang ditakdirkan berlakunya pada tahun yang berikut); (4)

Sejahteralah Malam (yang berkat) itu hingga terbit fajar! (5)

ترجمه سواحيلي

Kwajina la Mwenyeezi Mungu, Mwingi wa rehema, Mwenye kurehemu

1. Hakika tumeiteremsha (Qur'an) katika usiku wa heshima.

2. Na nini kitakujulisha usiku wa heshima ni nini?

3. Usiku wa heshima ni bora kuliko miezi elfu.

4. Hushuka Malaika na Jibril katika (usiku) huo kwa amri ya Mola wao kwa kila jambo.

5. Ni amani mpaka alfajiri itoke.

تفسير سوره

تفسير الميزان

صفحه ى 559

(97) سوره قدر مكى است و پنج آيه دارد (5)

[سوره القدر (97): آيات 1 تا 5] ترجمه آيات به نام خداوند رحمان و رحيم.

ما اين قرآن عظيم الشان را (كه رحمت واسع و حكمت جامع است) در شب قدر نازل كرديم (1).

و تو چه مى دانى شب قدر چيست؟ (2).

شب قدر (در مقام و مرتبه) از هزار ماه بهتر و بالاتر است (3).

در اين شب فرشتگان و روح (يعنى جبرئيل) به اذن خدا از هر فرمان (و دستور الهى و سرنوشت خلق) نازل مى شوند (4).

اين شب رحمت و سلامت و تهنيت است تا صبحگاه (5).

بيان آيات اين سوره نزول قرآن در شب قدر را بيان مى كند، و آن شب را تعظيم نموده از هزار ماه بالاتر مى داند، چون در آن شب ملائكه و روح نازل مى شوند، و اين سوره، هم احتمال مكى بودن را دارد، و هم مى تواند مدنى باشد، و رواياتى كه درباره سبب نزول آن از امامان اهل بيت ______________________________________________________ صفحه ى 560

(عليهم السلام) و از ديگران رسيده خالى از تاييد مدنى بودن آن نيست، و آن رواياتى است كه دلالت دارد بر اينكه اين سوره بعد از خوابى بود كه رسول خدا (ص) ديد، و آن خواب اين بود كه ديد بنى اميه بر منبر او

بالا مى روند، و سخت اندوهناك شد، و خداى تعالى براى تسليتش اين سوره را نازل كرد (و در آن فرمود شب قدر بهتر از هزار ماه حكومت بنى اميه است).

[مفاد آيه:" إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ" اينست كه همه قرآن در شب قدر نازل شده است

" إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ" ضمير در" انزلناه" به قرآن برمى گردد، و ظاهرش اين است كه: مى خواهد بفرمايد همه قرآن را در شب قدر نازل كرده، نه بعضى از آيات آن را، مؤيدش هم اين است كه تعبير به انزال كرده، كه ظاهر در اعتبار يكپارچگى است، نه تنزيل كه ظاهر در نازل كردن تدريجى است.

و در معناى آيه مورد بحث آيه زير است كه مى فرمايد:" وَ الْكِتابِ الْمُبِينِ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ" «1»، كه صريحا فرموده همه كتاب را در آن شب نازل كرده، چون ظاهرش اين است كه نخست سوگند به همه كتاب خورده، بعد فرموده اين كتاب را كه به حرمتش سوگند خورديم، در يك شب و يكپارچه نازل كرديم.

پس مدلول آيات اين مى شود كه قرآن كريم دو جور نازل شده، يكى يكپارچه در يك شب معين، و يكى هم به تدريج در طول بيست و سه سال نبوت كه آيه شريفه" وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلى مُكْثٍ وَ نَزَّلْناهُ تَنْزِيلًا" «2»، نزول تدريجى آن را بيان مى كند، و همچنين آيه زير كه مى فرمايد:" وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ لا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً واحِدَةً كَذلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَكَ وَ رَتَّلْناهُ تَرْتِيلًا" «3».

و بنا بر اين، ديگر نبايد به گفته بعضى «4» اعتنا كرد كه گفته اند: معناى آيه" انزلناه" اين است كه

شروع به انزال آن كرديم، و منظور از انزال هم انزال چند آيه از قرآن است، كه در آن شب يكباره نازل شد نه همه آن.

_______________

(1) سوگند به كتاب مبين، ما آن را در شبى مبارك نازل كرديم. سوره دخان، آيه 3.

(2) ما قرآنى بر تو نازل كرديم كه به صورت آيات جدا از هم مى باشد، تا آن را تدريجا و با آرامش بر مردم بخوانى. و به طور قطع اين قرآن را ما نازل كرديم. سوره اسراء، آيه 106.

(3) آنان كه كافر شدند گفتند: چرا قرآن يكباره بر او نازل نشد، بله يكباره نازل نكرديم، تا قلب تو را ثبات و آرامش بخشيم، و بدين منظور آيه آيه اش كرديم. سوره فرقان، آيه 32.

(4) مجمع البيان، ج 10، ص 518. ______________________________________________________ صفحه ى 561

و در كلام خداى تعالى آيه اى كه بيان كند ليله مذكور چه شبى بوده ديده نمى شود بجز آيه" شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ" «1» كه مى فرمايد: قرآن يكپارچه در ماه رمضان نازل شده، و با انضمام آن به آيه مورد بحث معلوم مى شود شب قدر يكى از شبهاى ماه رمضان است، و اما اينكه كداميك از شب هاى آن است در قرآن چيزى كه بر آن دلالت كند نيامده، تنها از اخبار استفاده مى شود، كه ان شاء اللَّه در بحث روايتى آينده بعضى از آنها از نظر خواننده مى گذرد.

[وجه تسميه شب قدر، تقدير و احكام امور يك سال در شب قدر، يكى از شب هاى رمضان است و هر سال تكرار مى شود]

در اين سوره آن شبى كه قرآن نازل شده را شب قدر ناميده، و ظاهرا مراد از قدر تقدير و اندازه گيرى است، پس

شب قدر شب اندازه گيرى است، خداى تعالى در آن شب حوادث يك سال را يعنى از آن شب تا شب قدر سال آينده را تقدير مى كند، زندگى، مرگ، رزق، سعادت، شقاوت و چيزهايى ديگر از اين قبيل را مقدر مى سازد، آيه سوره دخان هم كه در وصف شب قدر است بر اين معنا دلالت دارد:" فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ أَمْراً مِنْ عِنْدِنا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ" «2»، چون" فرق"، به معناى جدا سازى و مشخص كردن دو چيز از يكديگر است، و فرق هر امر حكيم جز اين معنا ندارد كه آن امر و آن واقعه اى كه بايد رخ دهد را با تقدير و اندازه گيرى مشخص سازند.

و از اين استفاده مى شود كه شب قدر منحصر در شب نزول قرآن و آن سالى كه قرآن در آن شبش نازل شد نيست، بلكه با تكرر سنوات، آن شب هم مكرر مى شود، پس در هر ماه رمضان از هر سال قمرى شب قدرى هست، كه در آن شب امور سال آينده تا شب قدر سال بعد اندازه گيرى و مقدر مى شود.

براى اينكه اين فرض امكان دارد كه در يكى از شبهاى قدر چهارده قرن گذشته قرآن يكپارچه نازل شده باشد، ولى اين فرض معنا ندارد كه در آن شب حوادث تمامى قرون گذشته و آينده تعيين گردد. علاوه بر اين، كلمه" يفرق" به خاطر اينكه فعل مضارع است استمرار را مى رساند، در سوره مورد بحث هم كه فرموده:" شب قدر از هزار ماه بهتر است" و نيز فرموده:

" ملائكه در آن شب نازل مى شوند" مؤيد اين معنا است.

پس وجهى براى تفسير زير نيست كه بعضى

«3» كرده و گفته اند: شب قدر در تمام دهر

_______________

(1) سوره بقره، آيه 185.

(2) در آن شب هر حادثه اى كه بايد واقع شود خصوصياتش مشخص و محدود مى گردد، اين امرى است خلف ناپذير، امرى است از ناحيه ما كه اين ماييم فرستنده رحمتى از ناحيه پروردگارت. سوره دخان، آيه 6.

(3) تفسير قرطبى، ج 20، ص 135. ______________________________________________________ صفحه ى 562

فقط يك شب بود، و آن شبى بود كه قرآن در آن نازل گرديد، و ديگر تكرار نمى شود. و همچنين تفسير ديگرى كه بعضى «1» كرده و گفته اند: تا رسول خدا (ص) زنده بود شب قدر در هر سال تكرار مى شد، و بعد از رحلت آن جناب خدا شب قدر را هم از بين برد. و نيز سخن آن مفسر «2» ديگر كه گفته: شب قدر تنها يك شب معين در تمام سال است نه در ماه رمضان. و نيز سخن آن مفسر «3» ديگر كه گفته: شب قدر شبى است در تمام سال، ولى در هر سال يك شب نامعلومى است، در سال بعثت در ماه رمضان بوده در سال هاى ديگر در ماههاى ديگر، مثلا شعبان يا ذى القعده واقع مى شود، هيچ يك از اين اقوال درست نيست.

بعضى «4» ديگر گفته اند: كلمه" قدر" به معناى منزلت است، و اگر شب نزول قرآن را شب قدر خوانده به خاطر اهتمامى بوده كه به مقام و منزلت آن شب داشته، و يا عنايتى كه به عبادت متعبدين در آن شب داشته.

بعضى «5» ديگر گفته اند: كلمه" قدر" به معناى ضيق و تنگى است، و شب قدر را بدان جهت قدر خوانده اند كه زمين با نزول ملائكه تنگ مى گردد. و اين

دو وجه به طورى كه ملاحظه مى كنيد چنگى به دل نمى زند.

پس حاصل آيات مورد بحث به طورى كه ملاحظه كرديد اين شد كه شب قدر بعينه يكى از شبهاى ماه مبارك رمضان از هر سال است، و در هر سال در آن شب همه امور احكام مى شود، البته منظورمان" احكام" از جهت اندازه گيرى است، خواهيد گفت پس هيچ امرى از آن صورت كه در شب قدر تقدير شده باشد در جاى خودش با هيچ عاملى دگرگون نمى شود؟

در پاسخ مى گوييم: نه، هيچ منافاتى ندارد كه در شب قدر مقدر بشود ولى در ظرف تحققش طورى ديگر محقق شود، چون كيفيت موجود شدن مقدر، امرى است، و دگرگونى در تقدير، امرى ديگر است، هم چنان كه هيچ منافاتى ندارد كه حوادث در لوح محفوظ معين شده باشد، ولى مشيت الهى آن را تغيير دهد، هم چنان كه در قرآن كريم آمده:" يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ" «6».

_______________

(1) مجمع البيان، ج 10، ص 518.

(2) تفسير قرطبى، ج 20، ص 135.

(3) روح المعانى، ج 30، ص 190.

(4 و 5) مجمع البيان، ج 10، ص 518.

(6) خدا هر چه را كه از مقدرات بخواهد محو، و هر چه را بخواهد اثبات مى كند، و كتاب تغيير ناپذير نزد او است. سوره رعد، آيه 39. ______________________________________________________ صفحه ى 563

علاوه بر اين، استحكام امور به حسب تحققش مراتبى دارد، بعضى از امور شرايط تحققش موجود است، و بعضى ها ناقص است، و احتمال دارد كه در شب قدر بعضى از مراتب احكام تقدير بشود، و بعضى ديگرش به وقت ديگر موكول گردد، اما آنچه از روايات بر مى آيد و به

زودى رواياتش از نظر خواننده خواهد گذشت با اين وجه سازگار نيست.

" وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ" اين جمله كنايه است از جلالت قدر آن شب و عظمت منزلتش، چون با اينكه ممكن بود در نوبت دوم ضمير ليلة القدر را بياورد، خود آن را تكرار كرد. واضح تر بگويم، با اينكه مى توانست بفرمايد:" و ما ادريك ما هى، هى خير من الف شهر" براى بار دوم و بار سوم خود كلمه را آورد و فرمود:" وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ".

[مراد از بهتر بودن شب قدر از هزار شب، و منظور از تنزل ملائكه و روح به اذن پروردگارشان" مِنْ كُلِّ أَمْرٍ"]

" لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ" اين جمله به طور اجمال آنچه را كه در جمله" وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ" بدان اشاره شده بود، يعنى عظمت آن شب را بيان مى كند، و مى فرمايد: بدين جهت گفتيم آن شب مقامى ارجمند دارد كه از هزار شب بهتر است.

و منظور از بهتر بودنش از هزار شب به طورى كه مفسرين تفسير كرده اند بهتر بودنش از حيث فضيلت عبادت است، و مناسب با غرض قرآن هم همين معنا است، چون همه عنايت قرآن در اين است كه مردم را به سوى خدا نزديك، و به وسيله عبادت زنده كند، و زنده دارى آن شب با عبادت بهتر است از عبادت هزار شب. و ممكن است همين معنا را از آيه سوره دخان نيز استفاده كرد، چون در آنجا شب قدر را پر بركت خوانده، و فرموده:" إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ" «1». البته در اين ميان معناى ديگرى

نيز هست، كه ان شاء اللَّه در بحث روايتى آينده خواهد آمد.

" تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ" كلمه" تنزل" در اصل تتنزل بوده، و ظاهرا مراد از روح آن روحى است كه از عالم امر است و خداى تعالى در باره اش فرموده:" قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي" «2»، و اذن در هر چيز به معناى رخصت دادن در آن است، و يا به عبارت ديگر اعلام اين معنا است كه مانعى از اين كار نيست.

_______________

(1) ما آن را در شب مباركى نازل كرديم. سوره دخان، آيه 3.

(2) بگو روح از امر پروردگار من است. سوره اسراء، آيه 85. ______________________________________________________ صفحه ى 564

و كلمه" من" در جمله" مِنْ كُلِّ أَمْرٍ" به گفته بعضى «1» از مفسرين به معناى باء است.

بعضى «2» ديگر گفته اند: به معناى خودش است، يعنى ابتداى غايت، ولى سببيت را هم مى رساند، و آيه را چنين معنا مى دهد:" ملائكه و روح در آن شب به اذن پروردگارشان و به سبب هر امرى الهى نازل مى شوند".

بعضى «3» ديگر گفته اند: باء براى تعليل به غايت است، و معنايش اين است" ملائكه و روح در آن شب به اذن پروردگارشان نازل مى شوند، براى خاطر اينكه هر امرى را تدبير كنند".

ليكن حق مطلب اين است كه: مراد از امر، اگر آن امر الهى باشد كه آيه" إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ" «4» تفسيرش كرده، حرف" من" براى ابتدا خواهد بود، و در عين حال سببيت را هم مى رساند، و به آيه چنين معنا مى دهد:" ملائكه و روح در شب قدر به اذن پروردگارشان نازل مى شوند، در حالى كه

نزولشان را ابتدا مى كنند و هر امر الهى را صادر مى نمايند".

و اگر منظور از امر مذكور هر امر كونى و حادثه اى باشد كه بايد واقع گردد، در اين صورت حرف" من" به معناى لام تعليل خواهد بود، و آيه را چنين معنا مى دهد: ملائكه و روح در آن شب به اذن پروردگارشان نازل مى شوند براى خاطر تدبير امرى از امور عالم.

" سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ" در مفردات گفته: كلمه" سلام" و" سلامت" به معناى عارى بودن از آفات ظاهرى و باطنى است «5».

پس جمله" سلام هى" اشاره است به اينكه عنايت الهى تعلق گرفته است به اينكه رحمتش شامل همه آن بندگانى بشود كه به سوى او روى مى آورند، و نيز به اينكه در خصوص شب قدر باب نقمتش و عذابش بسته باشد، به اين معنا كه عذابى جديد نفرستد. و لازمه اين معنا آن است كه طبعا در آن شب كيد شيطان ها هم مؤثر واقع نشود، هم چنان كه در بعضى از روايات هم به اين معنا اشاره رفته است.

_______________

(1 و 2 و 3) روح المعانى، ج 30، ص 196.

(4) فرمان نافذ خدا (در عالم) چنين است كه وقتى اراده خلقت چيزى را بكند به محض اينكه بگويد باش، موجود مى شود. سوره يس، آيه 82.

(5) مفردات راغب، ماده" سلم". ______________________________________________________ صفحه ى 565

ولى بعضى «1» از مفسرين گفته اند: مراد از كلمه" سلام" اين است كه: در آن شب ملائكه از هر مؤمن مشغول به عبادت بگذرند سلام مى دهند. برگشت اين معنا هم به همان معناى اول است و اين دو آيه يعنى آيه" تنزل الملائكة و الروح" تا آخر سوره در معناى تفسيرى است

براى آيه قبلى كه مى فرمود" لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ".

بحث روايتى [رواياتى حاكى از اينكه شب قدر يكى از سه شب نوزدهم، بيست و يكم و بيست و سوم رمضان هر سال است

در تفسير برهان از شيخ طوسى از ابو ذر روايت آورده كه گفت: به رسول خدا (ص) عرضه داشتم يا رسول اللَّه آيا شب قدر شبى است كه در عهد انبياء بوده و امر بر آنان نازل مى شده و چون از دنيا مى رفتند نزول امر در آن شب تعطيل مى شده است؟ فرمود: نه بلكه شب قدر تا قيامت هست «2».

مؤلف: در اين معنا روايات زيادى از طرق اهل سنت نيز آمده «3».

و در مجمع البيان است كه از حماد بن عثمان از حسان ابن ابى على نقل شده كه گفت: از امام صادق (ع) از شب قدر پرسيدم، فرمود در نوزدهم رمضان و بيست و يكم و بيست و سوم جستجويش كن «4».

مؤلف: در معناى اين روايات رواياتى ديگر نيز هست، و در بعضى از اخبار ترديد بين دو شب شده، يكى بيست و يكم و ديگرى بيست و سوم، مانند روايتى كه عياشى از عبد الواحد از امام باقر (ع) روايت كرده «5». و از رواياتى ديگر استفاده مى شود كه شب قدر خصوص بيست و سوم است، و اگر معينش نكرده اند به منظور تعظيم امر آن بوده، تا بندگان خدا با گناهان خود به امر آن اهانت نكنند «6».

و نيز در تفسير عياشى در روايت عبد اللَّه بن بكير از زراره از يكى از دو امام باقر و صادق (ع) آمده كه فرمود: شب بيست و سوم همان شب جهنى

است، و حديث جهنى اين است كه گفت: به رسول خدا (ص) عرضه داشتم: منزل من از مدينه دور است، دستورم بده در شب معينى داخل مدينه شوم فرمود: شب بيست و سوم داخل شو «7».

_______________

(1) روح المعانى، ج 30، ص 197.

(2) تفسير البرهان، ج 4، ص 488، ح 26.

(3) الدر المنثور، ج 6، ص 371.

(4 و 5 و 6 و 7) مجمع البيان، ج 10، ص 519. ______________________________________________________ صفحه ى 566

مؤلف: حديث جهنى كه نامش عبد اللَّه بن انيس انصارى بود، از طرق اهل سنت نيز روايت شده، و سيوطى آن را در الدر المنثور از مالك و بيهقى نقل كرده «1».

و در كافى به سند خود از زراره روايت كرده كه گفت: امام صادق (ع) فرمود: تقدير در نوزدهم و ابرام در شب بيست و يكم و امضا در شب بيست و سوم است «2».

مؤلف: در اين معنا هم روايات ديگرى هست «3».

پس معلوم شد آنچه همه روايات مختلفى كه از ائمه اهل بيت (ع) وارد شده در آن اتفاق دارند اين است كه: شب قدر تا روز قيامت باقى است، و همه ساله تكرار مى شود، و نيز ليلة القدر شبى از شبهاى رمضان، و نيز يكى از سه شب نوزده و بيست و يك و بيست و سه است.

و اما از طرق اهل سنت روايات به طور عجيبى اختلاف دارند كه به هيچ وجه نمى شود بين آنها را جمع كرد، ولى معروف بين اهل سنت اين است كه شب بيست و هفتم است، و در آن شب بوده كه قرآن نازل شده. از خوانندگان محترم هر كه بخواهد آن روايات را ببيند بايد به

تفسير الدر المنثور و ساير جوامع حديث مراجعه كند.

[روايتى دال بر اينكه سوره قدر براى تسليت به رسول اللَّه (صلّى الله عليه وآله وسلّم) كه در رؤيا بنى اميه را بر منبر خود ديده بود نازل شده

و در الدر المنثور است كه خطيب از ابن مسيب روايت كرده كه گفت: رسول خدا (ص) فرمود: در خواب به من نشان دادند كه بنى اميه بر منبرم بالا مى روند، و اين معنا بر من سخت گران آمد و خداى تعالى در اين مناسبت سوره" إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ" را نازل كرد «4».

مؤلف: نظير اين روايت را خطيب هم در تاريخ خود از ابن عباس آورده. و ترمذى و ابن جرير، طبرانى، ابن مردويه و بيهقى هم روايتى در معناى آن از حسن بن على نقل كرده اند «5». و در اين ميان روايات بسيارى در اين معنا از طرق شيعه از ائمه اهل بيت (ع) نقل شده، و در آنها آمده كه خداى تعالى ليلة القدر را كه بهتر از هزار ماه سلطنت بنى اميه است به عنوان تسليت به رسول خدا (ص) عطا فرمود «6».

_______________

(1) الدر المنثور، ج 6، ص 373.

(2) فروع كافى، ج 4، ص 159، ح 9.

(3) نور الثقلين، ج 5، ص 627.

(4) الدر المنثور، ج 6، ص 371.

(5) الدر المنثور، ج 6، ص 371.

(6) نور الثقلين، ج 5، ص 621- 623. ______________________________________________________ صفحه ى 567

و در كافى به سند خود از ابن ابى عمير از عده اى راويان از امام صادق (ع) روايت آورده كه گفت: بعضى از اصحاب ما اماميه كه به نظرم مى آيد سعيد بن سمان بود از آن جناب پرسيد: چگونه

شب قدر از هزار ماه بهتر است؟ (با اينكه در آن هزار ماه در هر دوازده ماهش يك شب قدر است)، فرمود عبادت در شب قدر بهتر است از عبادت در هزار ماهى كه در آن شب قدر نباشد «1».

[رواياتى در باره بهتر بودن شب قدر از هزار ماه، تقدير امور و نزول ملائكه و روح در آن شب

و در همان كتاب به سند خود از فضيل، زراره و محمد بن مسلم از حمران روايت كرده كه از امام باقر (ع) از معناى آيه" إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ" سؤال كرد، فرمود بله شب قدر كه همه ساله در ماه رمضان در دهه آخرش تجديد مى شود شبى است كه قرآن جز در آن شب نازل نشده، و آن شبى است كه خداى تعالى در باره اش فرموده:" فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ".

آن گاه فرمود: در آن شب هر حادثه اى كه بايد در طول آن سال واقع گردد تقدير مى شود، چه خير و چه شر، چه طاعت و چه معصيت، و چه فرزندى كه قرار است متولد شود، و يا اجلى كه بنا است فرا رسد، و يا رزقى كه قرار است (تنگ و يا وسيع) برسد، پس آنچه در اين شب مقدر شود، و قضايش رانده شود قضايى است حتمى، ولى در عين حال مشيت خداى تعالى در آنها محفوظ است (و خدا با حتمى كردن مقدرات، العياذ باللَّه به دست خود دست بند نمى زند).

حمران مى گويد: پرسيدم منظور خداى تعالى از اينكه فرمود" شب قدر بهتر است از هزار شب" چيست؟ فرمود عمل صالح از نماز و زكات و انواع خيرات در آن شب بهتر است از

همان اعمال در هزار ماهى كه در آن شب قدر نباشد، و اگر خداى تعالى جزاى اعمال خير مؤمنين را مضاعف نمى كرد، مؤمنين بجايى نمى رسيدند، ولى خدا پاداش حسنات ايشان را مضاعف مى كند «2».

مؤلف: منظور امام از اينكه فرمود:" ولى در عين حال مشيت خداى تعالى در آنها محفوظ است"، اين است كه قدرت خداى تعالى هميشه مطلق است، او هر زمان هر كارى را بخواهد مى كند، هر چند قبلا خلاف آن را حتمى كرده باشد، و خلاصه حتمى كردن يك مقدر قدرت مطلقه او را مقيد نمى كند، او مى تواند قضاى حتمى خود را هم نقض نمايد هر چند كه هيچ وقت چنين كارى را نمى كند.

_______________

(1) فروع كافى، ج 4، ص 157، ح 4.

(2) فروع كافى، ج 4، ص 157، ح 6. ______________________________________________________ صفحه ى 568

و در مجمع است كه از ابن عباس از رسول خدا (ص) روايت شده كه فرمود: وقتى شب قدر مى شود ملائكه اى كه ساكن در سدرة المنتهى هستند و جبرئيل يكى از ايشان است نازل مى شوند، در حالى كه جبرئيل به اتفاق ساير سكان نامبرده پرچم هايى را به همراه دارند، يك پرچم بالاى قبر من، و يكى بر بالاى بيت المقدس، و پرچمى در مسجد الحرام و پرچمى بر طور سينا نصب مى كنند، و هيچ مؤمن و مؤمنه اى در اين نقاط نمى ماند مگر آنكه جبرئيل به او سلام مى كند، مگر كسى كه دائم الخمر و يا معتاد به خوردن گوشت خوك و يا زعفران ماليدن به بدن خود باشد «1».

و در تفسير برهان از سعد بن عبد اللَّه روايت كرده كه به سند خود از ابى بصير روايت كرده كه گفت: با

امام صادق (ع) بودم كه سخن از پاره اى خصائص امام در هنگام ولادت به ميان آمد، فرمود: وقتى شب قدر مى شود امام مستوجب روح بيشترى مى گردد. عرضه داشتم فدايت شوم مگر روح همان جبرئيل نيست؟ فرمود: روح از جبرئيل بزرگتر است، و جبرئيل از سنخ ملائكه است، و روح از آن سنخ نيست، مگر نمى بينى خداى تعالى فرموده:

" تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ" پس معلوم مى شود روح غير از ملائكه است «2».

مؤلف: روايات در معنا و خصائص و فضائل شب قدر بسيار زياد است، (كه ما در اينجا مختصرى از آن را آورديم)، و در بعضى از آن روايات علامتهايى براى شب قدر ذكر شده، از قبيل اين كه: صبح شب قدر آفتاب بدون شعاع طلوع مى كند، هوا در صبح آن شب معتدل است، و ليكن چون اين علامتها نه دائمى است و نه اغلب چنين است، لذا از ذكر آن روايات خوددارى نموديم.

_______________

(1) مجمع البيان، ج 10، ص 520.

(2) تفسير برهان، ج 4، ص 481، ح 1.

تفسير نمونه

سوره قدر

مقدمه

اين سوره در مكه نازل شده و داراى 5 آيه است.

محتوى و فضيلت سوره قدر

محتواى اين سوره چنانكه از نامش نيز پيدا است بيان نزول قرآن مجيد در شب قدر است ، و سپس بيان اهميت شب قدر و بركات و آثار آن .

در اينكه اين سوره در مكه نازل شده ، يا مدينه ؟ مشهور ميان مفسران مكى بودن آن است ، ولى بعضى احتمال داده اند كه در مدينه نازل شده است ، زيرا در روايتى آمده كه پيغمبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) در خواب ديد كه بنى اميه از

منبر او بالا رفته اند، اين امر بر پيامبر گران آمد و ناراحت شد، سوره قدر نازل گرديد و پيامبر را تسلى دارد (لذا بعضى ليلة القدر خير من الف شهر را ناظر به مدت حكومت بنى اميه كه حدود يك هزار ماه بود مى دانند) و مى دانيم مسجد و منبر در مدينه تشكيل شد نه در مكه . <1>

ولى معروف چنانكه گفتيم مكى بودن است ، و اين روايت ممكن است از قبيل تطبيق باشد نه شاءن نزول :

در فضيلت تلاوت اين سوره همين بس كه از پيغمبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) نقل است كه فرمود: من قراءها اعطى من الاجر كمن صام رمضان و احيا ليلة القدر: هر كس آن را تلاوت كند مانند كسى است كه ماه رمضان را روزه گرفته ، و شب قدر را احيا داشته است . <2>

در حديث ديگرى از امام باقر (عليه السلام ) مى خوانيم : من قراء انا انزلناه بجهر كان كشاهر سيفه فى سبيل الله ، و من قراءها سرا كان كالمتشحط بدمه فى سبيل الله كسى كه سوره انا انزلناه را بلند و آشكار بخواند مانند كسى است كه در

راه خدا شمشير كشيده و جهاد مى كند، و كسى كه بطور پنهان بخواند مانند كسى است كه در راه خدا به خون آغشته است . <3>

واضح است اين همه فضيلت از آن كسى نيست كه آن را مى خواند و حقيقتش را درك نمى كند، بلكه از آن كسى است كه مى خواند و مى فهمد و به محتوايش جامه عمل مى پوشاند، قرآن

را بزرگ مى شمرد و آياتش را در زندگى پياده مى كند.

تفسير :

شب قدر شب نزول قرآن !

از آيات قرآن به خوبى استفاده مى شود كه قرآن مجيد در ماه مبارك رمضان نازل شده است : ((شهر رمضان الذى انزل فيه القرآن )) (بقره 185) و ظاهر اين تعبير آن است كه تمام قرآن در اين ماه نازل گرديد.

و در نخستين آيه سوره قدر مى افزايد: ما آن را در شب قدر نازل كرديم (انا انزلناه فى ليلة القدر).

گر چه در اين آيه صريحا نام قرآن ذكر نشده ولى مسلم است كه ضمير انا انزلناه به قرآن باز مى گردد و ابهام ظاهرى آن براى بيان عظمت و اهميت آن است .

تعبير به انا انزلناه (ما آن را نازل كرديم ) نيز اشاره ديگرى به عظمت اين كتاب بزرگ آسمانى است كه خداوند نزول آن را به خودش نسبت داده مخصوصا با صيغه متكلم مع الغير كه مفهوم جمعى دارد و دليل بر عظمت است . نزول آن در شب قدر همان شبى كه مقدرات و سرنوشت انسانها تعيين مى شود دليل ديگرى بر سرنوشت ساز بودن اين كتاب بزرگ آسمانى است .

از ضميمه كردن اين آيه با آيه سوره بقره نتيجه گيرى مى شود كه شب قدر در ماه مبارك رمضان است ، اما كدام شب است ؟ از قرآن چيزى در اين مورد استفاده نمى شود، ولى روايات در اين باره بحث فراوان كرده اند كه در پايان تفسير اين سوره به خواست خدا در اين زمينه و مسائل ديگر سخن خواهيم گفت .

در اينجا سؤ الى مطرح است و آن اينكه

هم از نظر تاريخى و هم از نظر ارتباط محتواى قرآن با حوادث زندگى پيغمبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) مسلم است كه اين كتاب آسمانى به طور تدريجى و در طى 23 سال نازل گرديد، اين امر چگونه با آيات فوق كه مى گويد در ماه رمضان و شب قدر نازل شده است سازگار مى باشد؟ پاسخ اين سؤ ال - به گونهاى كه بسيارى از محققان گفته اند اين است كه قرآن داراى دو نزول بوده است .

نزول دفعى كه در يك شب تمام آن بر قلب پاك پيغمبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) يا بيت المعمور يا از لوح محفوظ به آسمان دنيا نازل گرديد.

و نزول تدريجى كه در طول بيست و سه سال دوران نبوت انجام گرفت (شرح اين مطلب را ذيل آيه 3 سوره دخان جلد 21 تفسير نمونه صفحه 148 به بعد بيان كرده ايم ).

بعضى نيز گفته اند آغاز نزول قرآن در ليلة القدر بوده نه تمام آن ولى اين بر خلاف ظاهر آيه است كه مى گويد ما قرآن را در شب قدر نازل كرديم .

قابل توجه اينكه : درباره نازل شدن قرآن در بعضى از آيات تعبير به ((انزال )) و در بعضى تعبير به ((تنزيل )) شده است ، و از پاره اى از متون لغت استفاده مى شود كه تنزيل معمولا در جائى گفته مى شود كه چيزى تدريجا نازل گردد، ولى ((انزال )) مفهوم وسيع ترى دارد كه نزول دفعى را نيز شامل مى گردد <4> اين تفاوت تعبير كه در آيات قرآن آمده مى

تواند اشاره به دو نزول فوق باشد.

در آيه بعد براى بيان عظمت شب قدر مى فرمايد: تو چه مى دانى شب قدر

چيست ؟ (و ما ادراك ما ليلة القدر).

و بلافاصله مى گويد: شب قدر شبى است كه از هزار ماه بهتر است (ليلة القدر خير من الف شهر).

اين تعبير نشان مى دهد كه عظمت اين شب به قدرى است كه حتى پيغمبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) با آن علم وسيع و گسترده اش قبل از نزول اين آيات به آن واقف نبود.

مى دانيم هزار ماه بيش از هشتاد سال است ، به راستى چه شب با عظمتى است كه به اندازه يك عمر طولانى پر بركت ارزش دارد.

در بعضى از تفاسير آمده است كه پيغمبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) فرمود: يكى از بنى اسرائيل لباس جنگ در تن كرده بود و هزار ماه از تن بيرون نياورد و پيوسته مشغول (يا آماده ) جهاد فى سبيل الله بود، اصحاب و ياران تعجب كردند و آرزو داشتند چنان فضيلت و افتخارى براى آنها نيز ميسر مى شد، آيه فوق نازل گشت و بيان كرد كه ((شب قدر از هزار ماه برتر است )). <5>

در حديث ديگرى نيز آمده است كه پيغمبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) از چهار نفر از بنى اسرائيل كه هشتاد سال عبادت خدا را بدون عصيان انجام داده بودند سخن به ميان آورد، اصحاب آرزو كردند كه اى كاش آنها هم چنين توفيقى پيدا مى كردند آيه فوق در اين زمينه نازل شد. <6>

در اينكه

عدد هزار در اينجا براى تعداد است يا تكثير؟ بعضى گفته اند: براى تكثير است ، و ارزش شب قدر از هزاران ماه نيز برتر مى باشد، ولى رواياتى كه در بالا نقل كرديم نشان مى دهد كه عدد مزبور براى تعداد است ،

و اصولا عدد هميشه براى تعداد است مگر اينكه قرينه روشنى بر تكثير باشد.

سپس به توصيف بيشترى از آن شب بزرگ پرداخته ، مى افزايد: فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان براى تقدير هر كار نازل مى شوند (تنزل الملائكة و الروح فيها باذن ربهم من كل امر).

با توجه به اينكه ((تنزل )) فعل مضارع است ، و دلالت بر استمرار دارد (در اصل ((تتنزل )) بوده ) روشن مى شود كه شب قدر مخصوص به زمان پيغمبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) و نزول قرآن مجيد نبوده ، بلكه امرى است مستمر و شبى است مداوم كه در همه سال تكرار مى شود.

در اينكه منظور از روح كيست ؟ بعضى گفته اند: ((جبرئيل امين )) است كه ((روح الامين )) نيز ناميده مى شود، و بعضى ((روح )) را به معنى ((وحى )) تفسير كرده اند، به قرينه آيه 52 سوره شورى ((و كذلك اوحينا اليك روحا من امرنا)): ((همانگونه كه بر پيامبران پيش وحى فرستاديم بر تو نيز به فرمان خود وحى كرديم )).

بنابراين مفهوم آيه چنين مى شود: ((فرشتگان با وحى الهى در زمينه تعيين مقدرات در آن شب نازل مى شوند)).

در اينجا تفسير سومى وجود دارد كه از همه نزديكتر به نظر مى رسد، و آن اينكه ((روح )) مخلوق

عظيمى است ما فوق فرشتگان ، چنانكه در حديثى از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده است كه شخصى از آن حضرت سؤ ال كرد: ((آيا روح همان جبرئيل است ؟)) امام (عليه السلام ) در پاسخ فرمود: ((جبرئيل من الملائكة ، و الروح اعظم من الملائكة ، ا ليس ان الله عز و جل يقول : تنزل الملائكة و الروح ؟))

جبرئيل از ملائكه است ، و روح اعظم از ملائكه است ، مگر خداوند

متعال نمى فرمايد: ملائكه و روح نازل مى شوند؟)). <7>

يعنى به قرينه مقابله ، اين دو با هم متفاوتند، تفسيرهاى ديگرى نيز براى كلمه ((روح )) در اينجا ذكر شده چون دليلى براى آنها نبود از آن صرف نظر گرديد.

منظور از ((من كل امر)) اين است كه فرشتگان براى تقدير و تعيين سرنوشتها و آوردن هر خير و بركتى در آن شب نازل مى شوند، و هدف از نزول آنها انجام اين امور است .

يا اينكه هر امر خير و هر سرنوشت و تقديرى را با خود مى آورند. <8> بعضى نيز گفته اند منظور اين است كه آنها به امر و فرمان خدا نازل مى شوند، ولى مناسب همان معنى اول است .

تعبير به ((ربهم )) كه در آن تكيه روى مساءله ربوبيت و تدبير جهان شده است . تناسب نزديكى با كار اين فرشتگان دارد كه آنها براى تدبير و تقدير امور نازل مى شوند و كار آنها نيز گوشه اى از ربوبيت پروردگار است .

و در آخرين آيه مى فرمايد: شبى است آكنده از سلامت و خير و رحمت تا طلوع صبح (سلام هى حتى مطلع

الفجر).

هم قرآن در آن نازل شده ، هم عبادت و احياء آن معادل هزار ماه است ، هم خيرات و بركات الهى در آن شب نازل مى شود، هم رحمت خاصش شامل حال بندگان مى گردد، و هم فرشتگان و روح در آن شب نازل مى گردند.

بنابراين شبى است سرتاسر سلامت ، از آغاز تا پايان ، حتى طبق بعضى از

روايات در آن شب شيطان در زنجير است و از اين نظر نيز شبى است سالم و تواءم با سلامت .

بنابراين اطلاق ((سلام )) كه به معنى سلامت است بر آن شب (به جاى اطلاق سالم ) در حقيقت نوعى از تاءكيد است همانگونه كه گاه مى گوئيم فلانكس عين عدالت است .

بعضى نيز گفته اند كه اطلاق سلام بر آن شب به خاطر اين است كه فرشتگان پيوسته به يكديگر يا به مؤ منان سلام مى كنند، يا به حضور پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) و جانشين معصومش مى رسند و سلام عرضه مى دارند.

جمع ميان اين تفسيرها نيز امكانپذير است .

به هر حال شبى است سراسر نور و رحمت و خير و بركت و سلامت و سعادت و بى نظير از هر جهت .

در حديثى آمده است كه از امام باقر سؤ ال شد: آيا شما مى دانيد شب قدر كدام شب است ؟ فرمود: كيف لا نعرف و الملائكة تطوف بنا فيها: چگونه نمى دانيم ، در حالى فرشتگان در آن شب در گرد ما دور مى زنند!. <9> در داستان ابراهيم (عليه السلام ) آمده است كه چند نفر از فرشتگان الهى نزد او آمدند و

بشارت تولد فرزند براى او آوردند و بر او سلام كردند (هود - 69) مى گويند لذتى كه ابراهيم (عليه السلام ) از سلام اين فرشتگان برد با تمام دنيا برابرى نداشت ، اكنون بايد فكر كرد كه وقتى گروه گروه فرشتگان در شب قدر نازل مى شوند و بر مؤ منان سلام مى كنند چه لذت و لطف و بركتى دارد؟!

وقتى ابراهيم (عليه السلام ) را در آتش نمرودى افكندند فرشتگان آمدند و بر او سلام كردند، و آتش بر او گلستان شد، آيا آتش دوزخ به بركت سلام فرشتگان بر مؤ منان در شب قدر برد و سلام نمى شود؟

آرى اين نشانه عظمت امت محمد (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) است كه در آنجا بر خليل (عليه السلام ) نازل مى شوند و در اينجا بر اين امت اسلام . <10>

1 - چه امورى در شب قدر مقدر مى شود؟

در پاسخ اين سؤ ال ، كه چرا اين شب ، شب قدر ناميده شده ؟ سخن بسيار گفته اند، از جمله اينكه :

1 - شب قدر به اين جهت ((قدر)) ناميده شده كه جميع مقدرات بندگان در تمام سال در آن شب تعيين مى شود، شاهد اين معنى سوره دخان است كه مى فرمايد: انا انزلناه فى ليلة مباركة انا كنا منذرين فيها يفرق كل امر حكيم : ما اين كتاب مبين را در شبى پر بركت نازل كرديم ، و ما همواره انذار كننده بوده ايم ، در آن شب كه هر امرى بر طبق حكمت خداوند تنظيم و تعيين مى گردد (دخان - 3 و 4).

اين بيان هماهنگ

با روايات متعددى است كه مى گويد: در آن شب ، مقدرات يكسال انسانها تعيين مى گردد، و ارزاق و سرآمد عمرها، و امور ديگر، در آن ليله مباركه تفريق و تبيين مى شود.

البته اين امر هيچگونه تضادى با آزادى اراده انسان و مساءله اختيار ندارد، چرا كه تقدير الهى به وسيله فرشتگان بر طبق شايستگيها و لياقتهاى افراد، و ميزان ايمان و تقوى و پاكى نيت و اعمال آنها است .

يعنى براى هر كس آن مقدر مى كنند كه لايق آن است ، يا به تعبير ديگر زمينه هايش از ناحيه خود او فراهم شده ، و اين نه تنها منافاتى با اختيار ندارد

و بلكه تاءكيدى بر آن است .

2 - بعضى نيز گفته اند آن شب را از اين جهت شب قدر ناميده اند كه داراى قدر و شرافت عظيمى است (نظير آنچه در آيه 74 سوره حج آمده است ما قدروا الله حق قدره آنها قدر خداوند را نشناختند).

3 - گاه نيز گفته اند به خاطر آن است كه قرآن با تمام قدر و منزلتش بر رسول والا قدر، و به وسيله فرشته صاحب قدر نازل گرديد.

4 - يا اينكه شبى است كه مقدر شده قرآن در آن نازل گردد.

5 - يا اينكه كسى كه آن شب را احياء بدارد صاحب قدر و مقام و منزلت مى شود.

6 - يا اينكه در آن شب ، آنقدر فرشتگان نازل مى شوند كه عرصه زمين بر آنها تنگ مى شود، چون تقدير به معنى - تنگ گرفتن نيز آمده است مانند و من قدر عليه رزقه (طلاق - 7).

جمع ميان تمام اين تفسيرها در

مفهوم گسترده ((ليلة القدر)) كام لا ممكن است هر چند تفسير اول از همه مناسب تر و معروف تر است .

2 - شب قدر كدام شب است ؟

در اينكه ليلة القدر در ماه رمضان است ترديدى نيست ، چرا كه جمع ميان آيات قرآن همين معنى را اقتضاء مى كند، از يكسو مى گويد: قرآن در ماه رمضان نازل شده (بقره - 185) و از سوى ديگر مى فرمايد: در شب قدر نازل گرديده (آيات مورد بحث ).

ولى در اينكه كدام شب از شبهاى ماه رمضان است ؟ گفتگو بسيار است ، و در اين زمينه تفسيرهاى زيادى شده ، از جمله شب اول ، شب هفدهم ، شب نوزدهم ، شب بيست و يكم ، شب بيست و سوم ، شب بيست و هفتم ، و شب بيست و نهم . ولى مشهور و معروف در روايات اين است كه در دهه آخر ماه رمضان و شب

بيست و يكم يا بيست و سوم است ، لذا در روايتى مى خوانيم كه در دهه آخر ماه مبارك پيغمبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) تمام شبها را احيا مى داشت و مشغول عبادت بود.

و در روايتى از امام صادق (عليه السلام ) آمده است كه شب قدر شب بيست و يكم يا بيست و سوم است ، حتى هنگامى كه راوى اصرار كرد كدام يك از اين دو شب است و گفت : اگر من نتوانم هر دو شب را عبادت كنم كدام يك را انتخاب نمايم ؟! امام (عليه السلام ) تعيين نفرمود، و افزود، ما ايسر ليلتين فيما تطلب :

چه آسان است دو شب براى آنچه مى خواهى !. <11>

ولى در روايات متعددى كه از طرق اهل بيت (عليهمالسلام ) رسيده است بيشتر روى شب بيست و سوم تكيه شده ، در حالى كه روايات اهل سنت بيشتر روى شب بيست و هفتم دور مى زند.

در روايتى از امام صادق (عليه السلام ) نيز نقل شده كه فرمود:

التقدير فى ليلة القدر تسعة عشر، و الابرام فى ليلة احدى و عشرين و الامضاء فى ليلة ثلاث و عشرين .

تقدير مقدرات در شب نوزدهم ، و تحكيم آن در شب بيست و يكم ، و امضاء در شب بيست و سوم است <12> و به اين ترتيب بين روايات جمع مى شود.

ولى به هر حال حالهاى از ابهام شب قدر را به خاطر جهتى كه بعدا به آن اشاره مى شود، فرا گرفته است .

3 - چرا شب قدر مخفى است ؟

بسيارى معتقدند مخفى بودن شب قدر در ميان شبهاى سال ، يا در ميان شبهاى

ماه مبارك رمضان براى اين است كه مردم به همه اين شبها اهميت دهند، همانگونه كه خداوند رضاى خود را در ميان انواع طاعات پنهان كرده تا مردم به همه طاعات روى آورند، و غضبش را در ميان معاصى پنهان كرده تا از همه بپرهيزند، دوستانش را در ميان مردم مخفى كرده تا همه را احترام كنند، اجابت را در ميان دعاها پنهان كرده تا به همه دعاها رو آورند، اسم اعظم را در ميان اسمائش مخفى ساخته تا همه را بزرگ دارند، و وقت مرگ را مخفى ساخته تا در همه حال آماده باشند.

و اين فلسفه مناسبى به نظر

مى رسد.

4 - آيا شب قدر در امتهاى پيشين نيز بوده است ؟

ظاهر آيات اين سوره نشان مى دهد كه شب قدر مخصوص زمان نزول قرآن و عصر پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) نبوده ، بلكه همه سال تا پايان جهان تكرار مى شود. تعبير به فعل مضارع (تنزل ) كه دلالت بر استمرار دارد، و همچنين تعبير به جمله اسميه ((سلام هى حتى مطلع الفجر)) كه نشانه دوام است نيز گواه بر اين معنى است .

بعلاوه روايات بسيارى كه شايد در حد تواتر باشد نيز اين معنى را تاءييد مى كند.

ولى آيا در امتهاى پيشين نيز بوده است يا نه .

صريح روايات متعددى اين است كه اين از مواهب الهى بر اين امت مى باشد، چنانكه در حديثى از پيغمبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) آمده است كه فرمود: ان الله وهب لامتى ليلة القدر لم يعطها من كان قبلهم : خداوند به امت من شب قدر را بخشيده و احدى از امتهاى پيشين از اين موهبت برخوردار نبودند. <13>

در تفسير آيات فوق نيز بعضى از روايات دلالت بر اين مطلب دارد.

5 - چگونه شب قدر برتر از هزار ماه است ؟

ظاهر اين است كه بهتر بودن اين شب از هزار ماه ، به خاطر ارزش عبادت و احياى آن شب است ، و روايات فضيلت ليلة القدر و فضيلت عبادت آن كه در كتب شيعه و اهل سنت فراوان است اين معنى را كاملا تاءييد مى كند.

علاوه بر اين ، نزول قرآن در اين شب ، و نزول بركات و رحمت الهى در

آن ، سبب مى شود كه از هزار ماه برتر و بالاتر باشد.

در حديثى از امام صادق (عليه السلام ) آمده است كه به على بن ابى حمزه ثمالى فرمود: فضيلت شب قدر را در شب بيست و يكم و بيست و سوم بطلب ، و در هر كدام از اين دو يكصد ركعت نماز بجاى آور، و اگر بتوانى هر دو شب را تا طلوع صبح احيا بدار و در آن شب غسل كن .

((ابوحمزه )) مى گويد: عرض كردم : اگر نتوانم ايستاده اين همه نماز بخوانم ؟

فرمود: نشسته بخوان ، عرض كردم : اگر نتوانم ؟ فرمود: در بستر بخوان ، و مانعى ندارد در آغاز شب خواب مختصرى بكنى و بعد مشغول عبادت شوى ، درهاى آسمان در ماه رمضان گشوده است ، و شياطين در غل و زنجيرند، و اعمال مؤ منين مقبول است و چه ماه خوبى است ماه رمضان ؟!. <14>

6 - چرا قرآن در شب قدر نازل شد؟

از آنجا كه در شب قدر سرنوشت انسانها براى يكسال ، بر طبق لياقتها و

شايستگيهاى آنها، تعيين مى شود، بايد آن شب را بيدار بود، و توبه كرد و خودسازى نمود و به درگاه خدا رفت و لياقتى بيشتر و بهتر براى رحمت او پيدا كرد.

آرى در لحظاتى كه سرنوشت ما تعيين مى شود نبايد انسان در خواب باشد، و از همه چيز غافل و بى خبر كه در اين صورت سرنوشت غمانگيزى خواهد داشت ! قرآن چون يك كتاب سرنوشت ساز است ، و خط سعادت و خوشبختى و هدايت انسانها در آن مشخص شده است بايد در

شب قدر،! شب تعيين سرنوشتها، نازل گردد، و چه زيبا است رابطه ميان قرآن و شب قدر؟ و چه پر معنى است پيوند اين دو با يكديگر؟

7 - آيا شب قدر در مناطق مختلف ، يكى است ؟

مى دانيم آغاز ماه هاى قمرى در همه بلاد يكسان نيست ، و ممكن است در منطقهاى امروز اول ماه باشد و در منطقه ديگرى دوم ماه ، بنابراين شب قدر نمى تواند يكشب معين در سال بوده باشد، چرا كه فى المثل شب بيست و سوم در مكه ممكن است شب بيست و دوم در ايران و عراق باشد، و به اين ترتيب قاعدتا هر كدام بايد براى خود شب قدرى داشته باشند، آيا اين با آنچه از آيات و روايات استفاده مى شود كه شب قدر يك شب معين است سازگار است ؟!

پاسخ اين سؤ ال با توجه به يك نكته روشن مى شود و آن اينكه :

شب همان سايه نيم كره زمين است كه بر، نيم كره ديگر مى افتد، و مى دانيم اين سايه همراه گردش زمين در حركت است ، و يك دوره كامل آن در بيست و چهار ساعت انجام مى شود، بنابراين ممكن است شب قدر يك دوره كامل شب به دور زمين باشد، يعنى مدت بيست و چهار ساعت تاريكى كه تمام نقاط زمين

را زير پوشش خود قرار مى دهد شب قدر است كه آغاز آن از يك نقطه شروع مى شود و در نقطه ديگر پايان مى گيرد (دقت كنيد).

خداوندا! به ما آنچنان بيدارى و آگاهى عطا كن كه از فضيلت ليلة القدر بهره كافى گيريم .

پروردگارا! چشم اميد

ما به لطفت دوخته است مقدرات ما را بر وفق آن تعيين فرما.

بارالها! ما را از محرومان اين ماه قرار مده كه محروميتى از آن بالاتر نيست .

آمين يا رب العالمين

تفسير مجمع البيان

آشنايى با اين سوره در آستانه بوستان پرگل و زيباى ديگرى ايستاده ايم، سوره نود و هفتم از سوره هاى قرآن؛ براى آشنايى با آن، به شناسنامه اش مى نگريم:

نام اين سوره نام جاودانه اين سوره، «قدر» به معنى اندازه، ارزش، و سنجش آمده است؛ چرا كه در آيات روح پرور آن از شب گرامى قدر، شب اندازه گيرى و ارزش آفرينى و شب مقدرات انسان، سخن به ميان آمده، و نام اين سوره نيز به همين تناسب انتخاب شده است.

2 - فرودگاه اين سوره به باور مفسران اين سوره در سال چهارم از بعثت پيامبر، و پس از سوره «عبس» در مكّه و كنار خانه خدا بر قلب پاك پيامبر فرود آمده است. امّا پاره اى نيز آن را از سوره هاى مدنى شمرده اند.

3 - شمار آيه ها و واژه هاى آن در مورد آيه هاى آن دو نظر است:

به باور قاريان مكّه و شام، اين سوره داراى شش آيه است، امّا از نظر ديگران پنج آيه دارد، و نيز از 32 واژه و 112 حرف پديد آمده است.

4 - پاداش تلاوت آن از پيامبر آورده اند كه فرموده اند:

من قراها اعطى من الاجر كمن صام رمضان، و احيا ليلة القدر.(219)

كسى كه اين سوره را بخواند و براى خودسازى و عمل شايسته در آن بينديشد، پاداش او بسان كسى خواهد بود كه ماه رمضان را روزه گرفته و شب «قدر» را

شب زنده دارى كرده است.

از امام صادق آورده اند كه فرمود:

من قرأ «انّا انزلناه...» فى فريضة من الفرائض نادى منادٍ يا عبدالله! قد غفر لك مامضى فاستأنف العمل.(220)

هر كس سوره «قدر» را در يكى از نمازهاى واجب خويش بخواند، از جانب حق ندا مى رسد كه: هان اى بنده خدا، گناه گذشته تو مورد آمرزش قرار گرفت، اينك كار خود را از سر بگير و مراقب باش.

و از امام باقر آورده اند كه فرمود:

من قرأ «انا انزلناه...» بجهر كان كشاهر سيفه فى سبيل اللّه...(221)

هر كس سوره «قدر» را با صداى بلند بخواند، بسان كسى است كه در راه خدا شمشير كشيده و جهاد مى كند، و كسى كه آن را آهسته بخواند مانند كسى است كه در راه خدا به خون خفته است.

دورنمايى از محتواى آن در اين سوره از اين نكات و مفاهيم سخن به ميان آمده است:

شب پرمعنويت «قدر» و ارزش آن،

فرود قرآن شريف در اين شب،

شب پيوند مطلق ميان آسمان و زمين،

شب فرود فرشتگان،

شب عبادت و نيايش،

شب سلامت و سعادت و نيك بختى.

1 - ما اين [قرآن را در شب قدر فروفرستاديم.

2 - و تو چه مى دانى شب قدر چيست؟!

3 - شب قدر از هزار ماه بهتر است.

4 - در آن شب، فرشتگان، با روح، به فرمان پروردگارشان، براى [تدبير ]هر كارى فرود مى آيند.

5 - آن [شب تا بر آمدن سپيده صبح، تنها سلامت [و بركت است.

نگرشى بر واژه ها

قدر: اين واژه به معنى ارزش، بها، اندازه، سنجش و برابرى چيزى

با پديده اى ديگر بدون هيچ فزونى و كاستى آمده است.

شهر: ماه.

تفسير

شب پرمعنويت «قدر»

خداى فرزانه آخرين آيات سوره پيش را با دستور سجده و نشان دادن بهترين راه تقرب به خدا، به پايان برد، اينك اين سوره را با توجه دادن به شب «قدر» و ارزش و بركات آن آغاز مى كند و روشنگرى مى نمايد كه در اين شب پرمعنويت از هر شب و رز ديگرى بهتر مى توان به خدا تقرب جست.

نخست مى فرمايد:

إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ

بى گمان ما قرآن را در شب قدر فرو فرستاديم.

ضمير در واژه «انزلناه» به قرآن شريف اشاره دارد و با اين كه نامى از كتاب پرشكوه خدا نيامده، موضوع روشن است.

در تفسير آيه ديدگاه متفاوت است:

«ابن عباس» مى گويد: خدا قرآن را يك بار در شب قدر از «لوح محفوظ» به آسمان دنيا فرود آورد، آن گاه آن را به تدريج در مدت 23 سال بر پيامبر فروفرستاد.

امّا «شعبى» مى گويد: منظور اين است كه: ما فرود تدريجى آيات قرآن را از شب قدر آغاز كرديم.

و به باور «مقاتل» قرآن يكبار از لوح محفوظ به فرشتگان نويسنده وحى در آسمان دنيا فرود مى آيد، آن گاه در شب قدر هر سال، آن آياتى كه بايد تا پايان سال فرود آيد، به وسيله فرشته وحى بر قلب پيامبر خوانده مى شود.

چرا شب قدر؟

در مورد شب قدر و فلسفه اين نامگذارى ديدگاه ها متفاوت است:

به باور پاره اى از جمله «مجاهد» بدان دليل شب قدر را با اين عنوان نام نهاده اند، كه در آن خداى فرزانه همه امور سال و همه رويدادهاى آن را

تقدير و تنظيم مى كند. آن شب، شب بسيار پربركتى است كه قرآن مى فرمايد: إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ مُبارَكةٍ... ما آن كتاب پر معنويت را در شبى فرخنده نازل كرديم.(222)

و بركت آن، به خاطر اين واقعيت است كه خدا در آن شب، خير و بركت و آمرزش خود را بر بندگان فرو مى فرستد.

از «ابن عباس» آورده اند كه: همه رويدادها در شب پانزدهم شعبان تقدير و تنظيم شده، و در شب قدر بر صاحبان آن ها سپرده مى شود.

زهرى مى گويد: منظور از شب قدر، عبارت است از شب بزرگ و با عظمت، چرا كه وقتى گفته مى شود: او در چشم مردم قدر و منزلت دارد، منظور اين است كه: او داراى عظمت و مقام در نظر مردم است. در اين آيه نيز واژه «قدر» به معنى عظمت و بزرگى آمده است، كه مى فرمايد:

و ما قدروااللّه حق قدرة...(223)

بزرگى و عظمت خدا را آن گونه كه بايد نشناخته و بزرگ نداشتند...

«ابوبكر وراق» مى گويد: بدان دليل شب قدر را به اين نام خوانده است كه هر كس حق آن شب را پاس دارد و شب زنده دارى كند، صاحب مقام و منزلت مى گردد.

و به باور پاره اى ديگر، اين نامگذارى به خاطر پاداش بزرگ عبادت ها و برنامه هاى آن شب است.

به باور برخى دليل اين نامگذارى آن است كه در چنين شبى كتاب پرشكوهى چون قرآن، بر انسان والايى چون محمد(ص)، براى مردمى چون امت پيامبر و به وسيله فرشته گرانقدرى چون جبرئيل فرود آمده است.

اما به باور برخى ديگر، بدان دليل شب قدر را به اين نام خوانده اند كه شب تقدير است، و خدا فرود

قرآن را در آن مقرر فرموده است.

و پاره اى نيز واژه «قدر» را به معنى تنگ گرفته اند و مى گويند: دليل اين نامگذارى آن است كه در شب قدر، زمين بر فرشتگان تنگ مى شود. در اين آيه نيز واژه «قدر» به معنى «تنگ» به كار رفته است كه مى فرمايد:

... و من قدر عليه رزقة...(224) بر انسان ثروتمند و توانگر است كه از دارايى خود هزينه كند، و هر كس روزى او تنگ باشد، بايد از آنچه خدا به او داده است هزينه نمايد...

در كدامين ماه است؟

دراين مورد كه شب قدر كدامين شب است، ميان دانشمندان بحث و گفت گو است:

گروهى بر اين عقيده اند كه منظور شب قدر زمان پيامبر خدا بود، آن گاه بر داشته شد.

امّا «ابوذر» آورده است كه: به پيامبر گفتم: اى پيامبر خدا، شب قدر در روزگار پيامبران پيشين بود و در آن مقدرات انسان ها نازل مى شد، آيا پس از آنان برداشته شد؟ فرمود: نه، بلكه اين شب پربركت تا روز رستاخيز خواهد بود.

برخى برآنند كه شب قدر، در ميان همه شب هاى سال است، به همين دليل به باور پاره اى اگر كسى طلاق همسر خود را بر شب قدر معلق سازد تا پايان سال طلاق او مؤثر نيست.

«ابن مسعود» بر اساس همين ديدگاه آورده است كه: اگر كسى در همه شب هاى سال به عبادت و شب زنده دارى برخيزد، به پاداش شب قدر مى رسد. اين سخن به گوش «عبد اللّه بن عمر» رسيد و گفت: خداى او را بيامرزد كه مى دانست شب قدر در ماه رمضان است، امّا او خواست مردم به يك شب بسنده نكنند و شب هاى

بيشترى به عبادت و نيايش برخيزند. به همين دليل هم دانشمندان بر آنند كه شب قدر در ماه رمضان است.

كدامين شب است؟

در اين مورد كه شب قدر كدامين شب ماه رمضان است؟ ديدگاه ها متفاوت است:

از ديدگاه «ابن زيد» شب قدر، شب اول ماه رمضان است.

امّا از ديدگاه «حسن» شب هفدهم ماه خداست.

در روايت آمده است كه اين شب، شب «فرقان» است و روز آن، روز برخورد دو گروه حق طلب و حق ستيز. ديدگاه درست اين است كه شب قدر در ده شب سوم ماه رمضان است. اين ديدگاه را «شافعى» نيز برگزيده است.

در روايت از پيامبر آورده اند كه: شب قدر را در شب هاى دهه سوم ماه رمضان بجوييد. التمسوها فى العشر الاواخر.(225)

از اميرمؤمنان آورده اند كه: پيامبر گرامى شب هاى دهه سوم ماه رمضان را به عبادت و نيايش به سحر مى آورد، و خاندانش را نيز به اين سبك شايسته راه نموده بود.

و از امام صادق آورده اند كه پيامبر در دهه سوم رمضان كمر همت را سخت مى بست و از همسران خود خداحافظى مى كرد و شب ها را تا سپيده دم به عبادت مى گذارند. كان رسول الله اذا دخل العشر الاواخر ... و احيا الليل و تفرغ للعبادة...(226)

پس از روشن شدن اين موضوع كه شب قدر در ميان شب هاى دهه سوم ماه خداست، اينك در اين مورد، كه اين شب مبارك، كدام يك از اين شب هاست؟ ميان دانشمندان بحث و گفت گو است:

به باور گروهى از جمله «شافعى»، شب قدر، شب بيست و يكم ماه رمضان است.

«خدرى» از پيامبر آورده است كه: شب قدر را در دهه آخر ماه رمضان

و در شب هاى طاق بجوييد...

از ديدگاه «عبداللّه عمر» شب قدر، شب بيست و سوم ماه خداست.

در روايت است كه مردى به حضور پيامبر رسيد و گفت: من در خواب ديدم كه شب قدر در ميان هفت شب آخر ماه رمضان است. آن حضرت فرمود: خواب شما با شب بيست و سوم هماهنگى دارد، از اين رو هر كس از شما مى خواهد شبى از شب هاى رمضان را شب زنده دارى كند، شب بيست و سوم را برگزيند.

«معمر» آورده است كه: «ايوب» شب بيست و سوم غسل مى كرد و با پوشيدن لباس پاك و پاكيزه، و خوشبو ساختن خويش به عبادت و نيايش و نماز و سجده مى پرداخت.

«عمر» از ياران پيامبر پرسيد: شما مى دانيد كه پيامبر فرمود: شب قدر رادر دهه سوم ماه رمضان بجوييد، اينك شما آن را در كدامين شب طاق مى بينيد؟ آنان بيشتر از شب طاق سخن گفتند و بر اين بودند كه يكى از شب هاى طاقِ دهه آخر ماه خدا، شب قدر است.

«ابن عباس» مى گويد: «عمر» به من گفت: تو چرا چيزى نمى گويى؟

من گفتم: در قرآن شريف شماره هفت بسيار به كار رفته است. براى نمونه: در قرآن از آسمان ها به صورت هفتگانه سخن رفته است. همين گونه از زمين، طواف برگرد خانه خدا، رمى جمرات، و نيز مراحل هفتگانه در آفرينش انسان، و بر شمردن رزق و روزى انسان در نعمت هاى هفتگانه و...

«عمر» گفت: آن چه در اين مورد بيان شد شناختم، اينك بگو منظور از مراحل هفتگانه در آفرينش انسان و قرارداده شدن رزق انسان در نعمت هاى هفتگانه چيست؟

گفتم: خدا در قرآن در مورد

آفرينش انسان و مراحل هفتگانه آن مى فرمايد:

و لقد خلقنا الانسان من سلالة من طين ثم جعلناه نطفة فى قرار مكين...(227) و به يقين انسان را از عصاره اى از گل آفريديم، سپس او را به صورت نطفه اى در جايگاهى استوار قرار داديم. آن گاه نطفه را به صورت علقه در آورديم، پس آن علقه را به صورت مضغه گردانيديم و آن گاه مضغه را استخوان هايى ساختيم، و بعد استخوان ها را با گوشتى پوشانيديم. آن گاه جنين را در آفرينشى ديگر پديد آورديم. آفرين بر خدا كه بهترين آفرينندگان است.

و در مورد نعمت هاى هفتگانه در رزق و روزى انسان مى فرمايد:

انّا صببنا الماء صبّاً ثم شققنا الارض شقاً فانبتنا...(228)

ما آب را به صورت بارشى فرو ريختيم؛ آن گاه زمين را آن گونه كه بايد شكافتيم؛ پس در آن، دانه رويانيديم. و انگور و سبزى، و زيتون و درخت خرما و باغ هاى انبوه، و ميوه و چراگاه پديدآورديم...

بنابر اين به باور من شب قدر، شب بيست و سوم و يا بيست هفتم است.

«عمر» رو به حاضران كرد و گفت: چگونه شما در برابر پرسش من ناتوان مانديد و اين جوان اين گونه زيبا پاسخ داد.

آن گاه افزود من نيز با ديدگاه اين جوان موافق هستم. سپس دست بر شانه من زد و گفت: تو از نظر سن و سال جوان هستى، امّا از نظر دانش و بينش، دانشمندى به نام مى باشى.

امام باقر در پاسخ كسى كه از شب قدر مى پرسيد، فرمود: يكى از دو شب بيست و يكم و بيست و سوم است.

راوى پرسيد، نمى خواهيد تعيين فرماييد؟

فرمود: نمى خواهيد هر دو شب را عبادت

كنيد؟ از امام صادق نيز همين گونه روايت شده است.

در روايت ديگرى فرمود: شب قدر را ميان شب نوزدهم، بيست و يكم و بيست و سوم ماه رمضان بجوييد.

از «ابو بصير» آورده اند كه به امام صادق گفتم! فدايت گردم، آن شبى كه اميد مى رود شب قدر باشد، كدام شب است؟

فرمود: يكى از دو شب بيست و يكم و بيست و سوّم.

گفتم: اگر نتوانستم هر دو شب را شب زنده دارى كنم، چه كنم؟

فرمود: آنچه توانستى از اين دو شب را به نيايش و عبادت بپرداز.

گفتم: گاه ما، هلال ماه را در منطقه اى مى بينم، اما خبر مى رسد كه در شهر و منطقه ديگر اين گونه نيست و گاه يك روز تفاوت مى كند.

فرمود: تا آن جايى كه ممكن است در همه چهار شب خداى را عبادت نما و خواسته هايت را از بارگاه او بخواه...

گفتم: فدايت گردم، شب بيست و سوم به وسيله «جهنى» از پيامبر نيز روايت شده است.

فرمود: آرى، اين گونه آمده است.

گفتم: «سليمان بن خالد» آورده است كه: در شب نوزدهم ماه رمضان كسانى كه بايد در سال آينده براى شركت در مراسم حج در مكّه موفق شوند، مقدر مى گردد.

فرمود: نه تنها آنان، كه همه نيازها، خواسته ها، رزق ها، گرفتارى ها تا شب قدر آينده نوشته مى شود. همه اين ها را در شب بيست و يكم و بيست سوم طلب نما، و در هر يك از اين شب ها صد ركعت نماز بخوان و اگر توانستى تا سپيده دم دوبار غسل نما.

گفتم اگر نتوانستم چه كنم؟

فرمود به هر صورتى كه توانستى و هر عبادتى موفق شدى

انجام بده... چراكه در ماه رمضان درهاى آسمان گشوده مى شود و شيطان ها به بند كشيده مى شوند و عملكرد مردم با ايمان پذيرفته مى شود و در زمان پيامبر ماه رمضان «روزى شده» خوانده مى شد.(229)

«زراره» آورده است كه: از امام باقر در مورد شب هايى از رمضان كه در آن ها غسل مستحب است جويا شدم. فرمود شب نوزدهم، بيست و يكم و بيست و سوم.

آن گاه فرمود: شب بيست و سوم به وسيله «جهنى» از پيامبر روايت شده است، چراكه او به پيامبر گفت: خانه من از مدينه دور است، از اين رو مرا به شبى كه بايد شب زنده دارى نمايم، هدايت كن تا به مدينه بيايم. پيامبر شب بيست و سوم را به او نشان داد.

برخى از جمله «عايشه» آورده اند كه شب قدر، شب بيست و هفتم ماه رمضان است.

و برخى از جمله «ابن عباس» در روايت آورده اند كه پيامبر فرمود: شب بيست و هفتم را دريابيد. و در برخى از روايات نيز آورده اند كه: فرمود: شب قدر را در شب هاى بيست و يكم، بيست و سوم، بيست هفتم و بيست نهم دريابيد.

فلسفه نهان بودن شب قدر

به باور بسيارى از مفسران، بدان دليل شب قدر در ميان شب هاى سال، يا ماه و يا در شب هاى ماه رمضان نهان داشته شده است كه مردم كمال طلب و خداجو در تلاش براى عبادت و شب زنده دارى، و در پرتو آن، تزكيه جان و پاكسازى دل اززنگارهاى گناه، و كوشش براى آراستگى به ارزش ها و والايى ها به ره آورد ارزنده تر و موفقيت بيشترى برسند، و بكوشند تا به اميد درك آن شب گرانقدر، شب هاى بسيارى

را با راز و نياز سپرى كنند.

اين ظرافت در برنامه هاى ديگر نيز هست، براى نمونه: خداى فرزانه در ميان نمازها، «نماز ميانه» را نهان داشت تا از همه نمازها بيشتر مراقبت گردد. در ميان نام هاى خدا، اسم اعظم او را نهان داشت، و ساعت اجابت دعا را در ساعت ها، و خشم خود را در ميان همه گناهان، و نيز هنگامه فرارسيدن مرگ را از انسان ها، تا بندگانش به موفقيت بيشترى در تقرب به خدا نايل آيند و از گناهان دورى جويند.

برترى «شب قدر» در روايت در مورد فضيلت شب قدر روايت بسيارى رسيده است كه به پاره اى مى نگريم:

1 - از پيامبر گرامى آورده اند كه فرمود: هنگامى كه شب قدر فرامى رسد فرشتگان «سدرة المنتهى» كه جبرئيل هم از آنان است فرود مى آيند و فرشته وحى در حالى كه پرچم هايى با اوست، يكى از آن ها را بر تربت من، دومى را بر «بيت المقدس»، سومى را بر بام كعبه و ديگرى را بر «طور سينا» نصب مى كند. آن گاه بر همه ايمان آوردگان درود مى فرستد، و آمرزش مى طلبد و از اين مهر و رحمت عناصر شراب خور و بدمست و حرام خوران و آلودگان و ظالمان محروم خواهند بود. آن گاه افزود:

من قام ليلة القدر ايماناً و احتساباً غفرله ما تقدم من ذينة(230)

كسى كه در شب قدر با ايمان و يقين به محاسبه رستاخيز، براى عبادت و نيايش برخيزد، گناهان او مورد بخشايش قرار مى گيرد.

و نيز آورده اند كه فرمود:

انّ الشيطان لايخرج هذه الليلة حتى يضيئ فجرها و لا يستطيع فيها على احد...(231)

شيطان در شب قدر تا سپيده آن، از لانه

خود خارج نمى گردد، و نيز نمى تواند كسى را بيمار يا ديوانه كند، و يا به يكى از تباهى ها و پليدى ها بكشد، و افسون هيچ افسونگرى در شب قدر اثر نمى گذارد.

و نيز آورده اند كه فرمود: شب قدر شبى است آرام و آرام بخش و معتدل، نه كرمايش آزار مى رساند و نه سرمايش. خورشيد در بامداد آن سر بر مى آورد، در حالى كه نور خيره كننده اى ندارد.

وصف و ويژگى شب قدر

در دومين آيه مورد بحث روى سخن را به پيامبر مى كند و در بيان عظمت و وصف ناپذيرى شب قدر مى پرسد؟

وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ

و تو اى محمد(ص): چه مى دانى كه شب قدر چيست و از شب قدر و بزرگى و شكوه و حرمت آن، چه چيزى آگاهت نمود؟

و اين بيان در جهت ترغيب و تشويق به شناخت آن شب پربركت و عبادت و نيايش در آن است.

آن گاه در تفسير و بيان حرمت و عظمت آن شب مى فرمايد:

لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ

شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است.

«قتاده» و مقاتل» مى گويند: منظور آيه اين است كه: شب زنده دارى و عبادت خالصانه و هدفدار شب قدر و انجام كارهاى شايسته و عادلانه و بشردوستانه در آن، از قيام هزار شب ديگر بهتر و بالاتر است؛ چرا كه پديد آورنده ماه و سال و شب و روز خواسته است كه برخى از روزها و شب ها را بركت و معنويتى ويژه ارزانى دارد كه از ديگر شب ها و روزهاى ماه ها و سال ها برتر باشند و شب قدر به خاطر خير و بركت بسيارش از همه شب ها

برتر است.

«ابن عباس» آورده است كه: در حضور پيامبر گفته شد، مردى از بنى اسرائيل لباس رزم بر تن و سلاح خود را به دوش كشيد و خدا به او عمرى طولانى داد، و او هزار ماه در راه حق وعدالت و پيكار با ستم لباس رزم را از تن در نياورد و جهاد كرد! پيامبر از اين داستان، شگفت زده گرديد و آروز كرد كه كاش در امت من هم چنين انسان هاى پرتلاش و موفقى بودند! آن گاه رو به بارگاه خدا كرد كه:

يا ربّ! جعلت امتى اقصر الناس اعماراً، و اقلها اعمالاً، فاعطاه الله ليلة القدر و قال: ليلة القدر خير من الف شهر.(232)

پرودگارا، عمر امّت مرا كوتاه تر و كارهاى شايسته آنان را كمتر قرار دادى. آن گاه بود كه خداى مهربان شب قدر را به آن حضرت بخشيد و فرمود: شب قدر از هزار ماه جهاد آن مرد اسرائيلى بهتر است. و اين شب گرامى را تا روز رستاخيز، در ماه رمضان هر سال، براى تو و امّت تو قرار دادم تا با همه وجود آن را دريابيد و ارج گزاريد.

آن گاه در اشاره به وصف بيشترى از آن شب بزرگ و رويدادهاى آن مى فرمايد:

تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ

در آن شب پرمعنويت فرشتگان با روح به فرمان پروردگارشان براى هر كارى كه مقرر گرديده است فرود مى آيند.

در تفسير آيه ديدگاه ها متفاوت است:

1 - از ديدگاه پاره اى منظور اين است كه: فرشتگان به همراه جبرئيل در شب قدر به زمين فرود مى آيند تا زمزمه عبادت و نيايش و تلاوت قرآن و راز و

نياز بندگان خالص و كمال طلب خدا را بشنوند و توبه و اصلاح پذيرى و كارهاى شايسته آنان را بنگرند.

2 - امّا به باور پاره اى ديگر، تا بر بندگان با معنويت خدا به امر او سلام نثار كنند.

3 - از ديدگاه برخى، فرشتگان به همراه جبرئيل هر آنچه را تدبير و مقدّر و مقرر شده است به آسمان دنيا مى آورند تا ساكنان آسمان دنيا بدانند و از رويدادهاى سال آينده به لطف حق آگاهى يابند.

4 - امّا از ديدگاه «كعب» و «مقاتل» منظور از «روح» گروهى از فرشتگان گرانقدرند كه آنان را ديگر فرشتگان، جز شب قدر نمى بينند، و آنان در اين شب مبارك از هنگامه غروب آفتاب تا طلوع سپيده فجر براى انجام فرمان خدا فرود مى آيند.

5 - و به باور پاره اى «روح» به معنى وحى مى باشد و منطور اين است كه: در آن شب، فرشتگان با وحى خدا و پيام او كه در بردارنده مقدّرات و سرنوشت ها و بركت هاست فرود مى آيند.

گفتنى است كه در آيه ديگرى «روح» به معنى وحى به كار رفته است كه:

و كذلك اوحينا اليك روحاً من امرنا(233)

همان گونه كه بر پيامبران پيشين وحى فرستاديم، برتو نيز اى محمّد(ص)! به فرمان خود وحى نموديم.

و بدين سان آخرين ديدگاه در تفسير آيه تأييد مى گردد.

در مورد «من كل امر» در آيه مورد بحث، دو نظر است:

1 - به باور پاره اى منظور هر خير و بركت براى مردم و مقدّرات و سرنوشت هاست كه فرشتگان و روح به همراه مى آورند. با اين بيان «من امر اللّه» در حقيقت «بامراللّه» است؛ نظير اين آيه كه مى فرمايد: يحفظونه من

امراللّه كه در حقيقت «بامراللّه» است.

2 - اما به باور پاره اى ديگر منظور اين است كه: فرشتگان هر فرمان و سرنوشت و تقديرى، تا شب قدر آينده را با خود مى آورند.

و در آخرين آيه مورد بحث كه پايان بخش اين سوره است مى فرمايد:

سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ

آن شب، شبى است سرشار از سلامت و رحمت، و تا سپيده دم مژده رسان و ارزانى دارنده صلح و سلام و خير و بركت براى خوبان و كمال جويان است.

به باور «قتاده» منظور اين است كه: آن شب تا پايانش از شرور و بلاها و وسوسه ها و آفت هاى شيطان به دور است.

امّا از ديدگاه «مجاهد» منظور اين است كه: در آن شب پربركت، نه رويداد بدى خواهد بود، و نه از شيطان وسوسه و شرارتى ساخته است.

به باور «عطاء» منظور اين است كه: در آن شب پربركت، سلام بر دوستان خدا و بندگان فرمانبردار حق، كه فرشتگان هرگاه آنان را ببينند از سوى خدا به آنان سلام مى كنند.

به باور پاره اى سخن در «باذن ربهم» تمام است و آيه بعد از «من كلّ امر» آغاز مى گردد و منظور اين است كه: براى هر كارى در آن شب تا سپيده دم سلامتى و خير و بركت است و تقديرها و سرنوشت ها در آن فرود مى آيند.

پرتوى از سوره مباركه سه نكته در عظمت شب قدر

1 - در آيات پنج گانه اين سوره، فروفرستنده قرآن نخست به فرود اين كتاب پرشكوه در شب ارجدار «قدر» توجّه مى دهد؛ درست همان شبى كه مقدّرات و سرنوشت ها نيز فرود مى آيند. اين فرودِ همزمان مقدّرات

و سرنوشت ها با قرآن و برنامه آسمان به زمين، نشانگر آن است كه هر كس به قرآن و برنامه هاى قرآن و خداى قرآن به راستى ايمانى خالص آورد و خود را به ارزش هاى آن آراسته سازد و مقررات خدا و حقوق مردم را پاس دارد، سرنوشتى سرشار از نيك بختى خواهد داشت و كسانى كه جز اين كنند سرنوشتى تيره و تار.

2 - آن گاه به وصف و ويژگى هاى شب قدر مى پردازد و روشنگرى مى كند كه شب قدر داراى اين ويژگى هاست.

الف - عظمت و معنويت آن بسيار است.

ب - شبى است بهتر از هزار ماه.

ج - شب فرود قرآن است.

د - شب فرود مقدرات جهان و انسان است.

ه - شب فرود فرشتگان بر زمين است.

و - شب سرشار از سلامت و سعادت براى مردم كمال جو و شايسته كردار است.

ز - شب توبه و جبران و فرصت اصلاح براى همگان است.

3 - و بدين سان به گرامى داشت شب قدر و بهره ورى و عبادت آن شب و توبه و اصلاح خود و زدودن زنگارهاى مستى و پلشتى توجه مى دهد تا انسان بتواند براى هميشه خود را از اسارت نفس، اسارت ظالمان و اسارت شيطانها نجات بخشد و به بارگاه خدا بار يابد.

بار خدايا! به لطف خود ما را از توبه كاران و اصلاح پذيران شب قدر قرار ده، و ما را براى رسيدن به پاداش پر شكوه آن موفّق بدار.

تفسير اطيب البيان

سوره قدر ، غرض سوره :تذكر دادن به اين نكته كه قرآن در شب قدر نازل شده و توصيف وبزرگداشت شب قدر و برتري آن نسبت به ساير

اوقات .

(1) (انا انزلناه في ليله القدر):(اين قرآن عظيم الشأن را در شب قدر نازل كرديم )از آيات قرآن استفاده مي شود كه قرآن دو نحو نزول داشته ، يكي نزول دفعي ويكپارچه و در يك شب معين كه همان شب قدر است و يكي هم نزول تدريجي كه درطول بيست و سه سال نبوت رسولخدا ص صورت گرفته .و مراد از شب قدر، شبي است كه تمام حوادث سال آينده تقدير مي شود، يعني تمام حوادثي كه از اين شب قدر تا شب قدر سال ديگر بايد واقع شود خداي تعالي آن حوادث را در شب قدر مقدر مي كند مانند: زندگي ، مرگ ، رزق ، سعادت ، شقاوت و ... واز آيات ديگر قرآن استفاده مي شود كه شب قدر منحصر در شب نزول قرآن نيست ،بلكه با تكرار هر سال ، آن شب هم مكرر ميشود.

(2) (و ما ادريك ما ليله القدر):(و تو چه مي داني كه شب قدر چيست ؟)اين عبارت كنايه از جليل القدر بودن و عظمت منزلت شب قدر است و به همين دليل هم به جاي استفاده از ضمير، اسم ظاهر را بكار برده .

(3) (ليله القدر خير من الف شهر):(شب قدر از هزار ماه برتر است )

(4) (تنزل الملئكه و الروح فيها باذن ربهم من كل امر):(در اين شب فرشتگان وروح به اذن خدا از هر فرمان نازل مي شوند)

(5) (سلام هي حتي مطلع الفجر):(اين شب تاصبحدم رحمت وسلامت وتهنيت است )در تعليل عظمت و ارجمندي شب قدر مي فرمايد: آن شب در مقام و ارج از هزار ماه برتر است ، يعني از جهت فضيلت

عبادت و بركت ، شب قدر، بهتر از هزار ماه است وملائكه و روحي كه از عالم امر است به اذن پروردگارشان در آن شب نازل مي شوند تاهر امري را تدبير كنند و اذن خداوند به معناي رخصت دادن و رفع مانع است ، البته اين معنا در صورتي است كه مراد از امر، امر وجودي و كلمه (كن ) باشد و (من ) ابتدائيه باشد، اما اگر منظور از امر، هر امر كوني و حادثه اي باشد كه بايد واقع گردد، در اين صورت (من )در معناي تعليلي خواهد بود، و آيه چنين معنا مي دهد كه ملائكه و روح در آن شب به اذن پروردگارشان نازل مي شوند، بخاطر تدبير، امري از امور عالم ، درادامه مي فرمايد: شب قدر تا هنگام صبح ، سلام و سلامت و عاري از آفات ظاهري وباطني است ، بنابراين در آن شب رحمت الهي شامل همه بندگاني كه به سوي او متوجه شده و روي آورند، مي گردد و در آن شب باب نقمت و عذاب بسته است و خدا عذاب جديدي نمي فرستد و كيد شيطانها در آن شب مؤثر واقع نمي شود و رواياتي نيز در تأييداين معناوجود دارد(44).

تفسير نور

خداوند، امور عالم را از طريق فرشتگان و با واسطه آنان به انجام مى رساند. لذا در بسيارى از آيات قرآن، فعل ها و ضميرهاى مربوط به خداوند به صورت جمع آمده است. چنانكه در آغاز اين سوره مى فرمايد: <<انّا انزلناه>> ما قرآن را نازل كرديم.

بر اساس نظر مفسّران،<912> قرآن دو بار نازل شده است. يكبار به صورت يكپارچه در شب قدر كه اين سوره به

آن اشاره دارد و بار ديگر به صورت تدريجى در مدت بيست و سه سال دوره رسالت پيامبر. تعبيرات قرآن نيز درباره نزول اين كتاب آسمانى دو گونه است. برخى با واژ

<<انزلنا>> از ريشه انزال به معناى نزول دفعى آمده و برخى ديگر با واژه <<نزّلنا>> از ريشه تنزيل به معناى نزول تدريجى آمده است.

از انضمام آيه <<انّا انزلناه فى ليلة القدر>> با آيه <<شهر رمضان الّذى انزل فيه القرآن>><913> معلوم مى شود كه شب قدر در ماه رمضان است، امّا اينكه كدام يك از شب هاى ماه رمضان است، در قرآن چيزى بر آن دلالت ندارد و در روايات نيز به صورت مردّد ميان يكى

سه شب آمده است. چنانكه از امام صادق عليه السلام در مورد شب قدر پرسيدند: آن حضرت فرمود: در شب نوزدهم، بيست و يكم و بيست و سوم رمضان جستجويش كن.<914> البته معروف ميان اهل سنّت آن است كه شب بيست و هفتم رمضان، شب قدر است.

1- شب قدر، شب شكرگزارى و تشكر از خداوند است. زيرا مهم ترين نعمت خداوند بر بشر، يعنى قرآن نازل شده است. <<انّا انزلناه فى ليلة القدر>>

2- ظرف و مظروف بايد متناسب باشند. بهترين كتاب در بهترين شب بر بهترين انسان ها نازل مى شود. <<انّا انزلناه فى ليلة القدر>>

كلمه «قدر» در قرآن، در چند معنا به كار رفته است:

الف) مقام و منزلت. چنانكه مى فرمايد: <<و ما قدروا اللّه حقّ قدره>><915> آن گونه كه بايد، مقام و منزلت الهى را نشناختند.

ب) تقدير و سرنوشت. چنانكه مى فرمايد: <<جئت على قدر يا موسى>><916> اى موسى تو بنا بر تقدير (الهى به اين مكان مقدّس) آمده اى.

ج) تنگى و سختى. چنانكه مى فرمايد: <<و من

قدر عليه رزقه...>><917> كسى كه رزق و روزى بر او تنگ و سخت شود...

دو معناى اول در مورد <<ليلة القدر>> مناسب است، زيرا شب قدر، هم شب با منزلتى است و هم شب تقدير و سرنوشت است.

هستى، حساب و كتاب و قدر و اندازه دارد. <<و اِن مِن شى ء الاّ عندنا خزائنه و ما ننزّله الاّ بقدر معلوم>><918> هيچ چيز نيست مگر آنكه خزانه آن نزد ماست و جز به مقدار تعيين شده فرونمى فرستيم. حتّى مقدار نزول باران از آسمان حساب شده است. <<و انزلنا من ا

ماء ماء بقدر>><919> نه تنها باران، بلكه هر چيز نزد او اندازه دارد. <<و كلّ شى ء عنده بمقدار>><920> چنانكه خورشيد و ماه، از نظر حجم و وزن و حركت و مدار آن حساب و كتاب دقيق دارد. <<و الشمس و القمر بحسبان>><921>

خداوند در شب قدر، امور يك سال را تقدير مى كند، چنانكه قرآن در جايى ديگر مى فرمايد: <<فيها يفرق كلّ امر حكيم>><922> در آن شب، هر امر مهمّى، تعيين و تقدير مى شود. بنابراين، شب قدر منحصر به شب نزول قرآن و عصر پيامبر نيست، بلكه در هر رمضان، شب قدرى هست

ه امور سال آينده تا شب قدر بعدى، اندازه گيرى و مقدّر مى شود.

بيدار بودن شب قدر و احياى آن با دعا و نماز و قرآن، مورد سفارش پيامبر و اهل بيت آن حضرت بوده است و در ميان سه شب، بر شب بيست و سوم تأكيد بيشترى داشته اند. چنانكه شخصى از پيامبر پرسيد: منزل ما از مدينه دور است، يك شب را معيّن كن تا به شهر بيايم. حضرت ف

ود: شب بيست و سوم به مدينه داخل شو.<923>

امام صادق عليه السلام

در حالى كه بيمار بودند، خواستند كه شب بيست و سوم ايشان را به مسجد ببرند<924> و حضرت زهراعليها السلام در اين شب، با پاشيدن آب به صورت بچه ها، مانع خواب آنها مى شدند.<925>

در روايات آمده است كه دهه آخر ماه رمضان، پيامبر بستر خواب خود را جمع نموده و ده شب را احيا مى داشت.<926>

در حديثى طولانى از پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله مى خوانيم كه حضرت موسى عليه السلام به خدا عرض كرد: خدايا مقام قربت را خواهانم. پاسخ آمد: «قُرْبى لِمَن اسْتَيْقَظَ لَيْلَةَ الْقَدْر»، قرب من، در بيدارى شب قدر است.

عرضه داشت: پروردگارا، رحمتت را خواستارم. پاسخ آمد: «رَحْمَتى لِمَنْ رَحمَ الْمَساكِينَ لَيلةَ الْقَدر»، رحمت من در ترحّم بر مساكين در شب قدر است.

گفت: خدايا، جواز عبور از صراط مى خواهم. پاسخ آمد: «ذلِكَ لِمَنْ تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ لَيْلَةَ الْقَدْر»، رمز عبور از صراط، صدقه در شب قدر است.

عرض كرد: خدايا بهشت و نعمت هاى آن را مى طلبم. پاسخ آمد: «ذلك لِمَنْ سَبَّحَ تَسْبيحَة فى ليلةِ القدر»، دستيابى به آن، در گرو تسبيح گفتن در شب قدر است.

عرضه داشت: پروردگارا، خواهان نجات از آتش دوزخم. پاسخ آمد: «ذلك لِمَنْ اسْتَغْفَرَ فِى لَيلةِ الْقَدْر»، رمز نجات از دوزخ، استغفار در شب قدر است.

در پايان گفت: خدايا رضاى تو را مى طلبم. پاسخ آمد: «رِضاىَ لِمَنْ صَلّى رَكْعَتَينِ فِى لَيلةِ الْقَدْر»، كسى مشمول رضاى من است كه در شب قدر، نماز بگذارد.<927>

از وقايع عجيب تاريخى، ضربت خوردن حضرت على عليه السلام در شب قدر، در محراب عبادت و به هنگام نماز است. آرى، اشرف خلق خدا، در اشرف مكان ها و اشرف زمان ها، در اشرف حالات، شهيد شد.

شب جايگاه ويژه اى در مسائل معنوى دارد

كه به چند مورد اشاره مى كنيم:

خداوند براى اهداى تورات، حضرت موسى را به مناجات شبانه فراخواند: <<اربعين ليلة>><928>

قرآن، زمان مناسب براى استغفار را، هنگام سحر مى داند: <<و بالاسحار هم يستغفرون>><929>

عروج پيامبر به آسمان، به هنگام شب بود. <<اسرى بعبده ليلاً من المسجد الحرام>><930>

پيامبر مأمور بود كه مناجات و عبادات شبانه داشته باشد. <<و من الّيل فتهجّد به نافلة لك>><931>، <<قم الّيل الاّ قليلا>><932>

خداوند از عابدان در شب ستايش مى كند. <<يتلون ايات اللّه اناء الّيل>><933> و به تسبيح در شب سفارش مى كند. <<فسبّحه ليلا طويلا>><934>

خداوند در قرآن، به زمان طلوع فجر و هنگام عصر يك بار سوگند ياد كرده است ولى به هنگام سحر سه بار. <<و الّيل اذا عسعس>><935>، <<و الّيل اذ ادبر>><936>، <<و الّيل اذا يسر>><937>

طول شب قدر، يك شب كامل كره زمين است كه 24 ساعت مى شود، نه آنكه مخصوصِ مكان خاصّى همچون مكّه و آن هم به ميزان 8 ساعت شب آن منطقه باشد. چنانكه مراد از روز عيد فطر، يك روز كامل كره زمين است كه شامل همه نقاط و مناطق مى شود.

تقارن شب تقدير بشر با شب نزول قرآن، شايد رمز آن باشد كه سرنوشت بشر، وابسته به قرآن است. اگر پيرو قرآن باشد، سعادت و رستگارى و اگر دور از قرآن باشد، شقاوت و بدبختى براى او رقم مى خورد.

ابوذر مى گويد: به رسول خدا عرضه داشتم آيا شب قدر در عهد انبيا بوده و امر بر آنان نازل مى شده و پس از آنكه از دنيا مى رفتند، نزول امر در آن شب تعطيل مى شده است؟ حضرت فرمودند: شب قدر تا قيامت هست.<938>

شايد رمز اينكه شب قدر مخفى است، آن باشد كه مردم

شب هاى متعدّد را به عبادت بپردازند، كسانى كه يك شبِ آنرا درك كردند مغرور نشوند و كسانى كه آنرا درك نكردند، از باقى شب ها مأيوس نشوند.

در روايات آمده است: «العمل الصالح فيها خير من العمل فى الف شهر ليس فيها ليلة القدر»<939> كار نيك در شب قدر، بهتر از كار نيك در هزار ماه بدون شب قدر است.

1- براى امور مقدّس، زمان مقدّس انتخاب كنيد. <<ليلة القدر خير من الف شهر>>

2- زمان ها يكسان نيست، بعضى زمان ها بر بعضى ديگر برترى دارد. <<ليلة القدر خير من الف شهر>>

از امام صادق عليه السلام پرسيدند: آيا روح همان جبرئيل است؟ فرمود: جبرئيل از ملائكه است و روح برتر از ملائكه است. سپس اين آيه را تلاوت فرمودند: <<تنزل الملائكة والروح...>><940>

با نزول فرشتگان بر قلب پيامبر و امام معصوم در شب قدر، ارتباط زمين با آسمان، مُلك با ملكوت و طبيعت با ماوراء طبيعت برقرار مى شود.

روح انواعى دارد:

- روحى كه منشأ تمايلات و شهوات است.

- روحى كه منشأ قدرت و حركات است. اين دو روح، مشترك ميان انسان و حيوان است.

- روحى كه منشأ اختيار و انديشه است، كه اين روح مختص انسان است.

- روحى كه عقل محض است و جوهر وجودى فرشتگان را تشكيل مى دهد.

- روحى كه برتر از فرشتگان است و شب قدر همراه آنان به زمين نازل مى شود.

در روايات آمده است كه با منكران امامت، با سوره قدر احتجاج كنيد.<941> زيرا بر اساس اين سوره، فرشتگان هر سال در شب قدر نازل مى شوند. در زمان حيات پيامبر بر وجود شريف حضرتش وارد مى شدند. پس از آن حضرت بر چه كسانى نازل مى شوند؟

روشن است كه هر كسى نمى تواند

ميزبان فرشتگان الهى باشد و بايد او همچون پيامبر، معصوم بوده و ولايت امور بشر به عهده او باشد و او كسى جز امام معصوم نيست كه در زمان ما، حضرت مهدى عليه السلام مى باشد و فرشتگان در شب قدر شرفياب محضرش مى شوند.

نگاهى به فرشتگان در قرآن 942>

فرشتگان، كارگزاران نظام هستى و مأمور انجام فرامين خداوند در اداره امور هستند. در قرآن براى هر دسته از فرشتگان مأموريّت و نقش خاصّى تعيين شده است و با همان مأموريّت نام گزارى شده اند: <<النّازعات>><943>، <<الصّافات>><944>، <<الزّاجرات>><945>، <<

نّاشرات>><946>، <<الفارقات>><947>، <<المدبّرات>><948>

برخى فرشتگان براى حفاظت گماشته شده اند. <<انّ عليكم لحافظين>><949>

بعضى فرشتگان با اولياء الهى گفتگو دارند. با زكريا سخن گفتند و او را به فرزندى به نام يحيى بشارت دادند <<نادته الملائكة>><950> و همين فرشتگان با حضرت مريم گفتگو كردند. <<اذ قالت الملائكة يا مريم>><951>

در مواردى، سخن از امداد فرشتگان به رزمندگان در جبهه هاى جنگ به ميان آمده است. چنانكه در جنگ بدر، خداوند سه هزار فرشته را به يارى مسلمانان فرستاد. <<يمدّكم ربّكم بثلاثة ءالاف من الملائكة>><952>

برخى فرشتگان مسئول گرفتن جان مردم هستند. <<يتوفّيكم ملك الموت>><953> و دسته اى ديگر، مسئول امور عرش. <<يحمل عرش ربّك>><954>

از امتيازات فرشتگان، عبادت دائمى و خستگى ناپذير آنهاست كه قرآن مى فرمايد: <<و من عنده لايستكبرون عن عبادته و لا يستحسرون>><955>، <<يسبحون اليل و النهار لايفترون>><956>

از وظايف ديگر فرشتگان، دعا و استغفار براى مؤمنين <<يستغفرون لمن فى الارض>><957> و صلوات بر پيامبر اسلام است. <<انّ اللّه و ملائكته يصلّون على النّبى>><958>

فرشتگان درجاتى دارند و همه در يك سطح و مقام نيستند. <<ما منّا الا له مقام معلوم>><959> خداوند، همان گونه كه بعضى از انبيا را بر برخى ديگر

برترى داده، از ميان فرشتگان نيز بعضى را برگزيده است. <<اللّه يصطفى من الملائكة>><960>

قدرت تمام فرشتگان يكسان نيست و ظرفيّت هاى متفاوتى دارند. <<اولى اجنحة مثنى و ثلث و رباع>><961> بعضى فرمانبرند و بعضى فرمانده، ولى همه معصوم و امين. <<مطاع ثَمَّ امين>><962>

ايمان به همه فرشتگان لازم است، <<كلّ آمن باللّه و ملائكته>><963> و انكار آنان در كنار انكار خداوند آمده است. <<و من يكفر باللّه و ملائكته>><964>

فرشتگان، لشگر الهى هستند و تعدادشان را جز خداوند هيچ كس نمى داند. <<و ما يعلم جنود ربّك الاّ هو>><965> و اگر گاهى سخن از تعداد به ظاهر اندك آنان است، نظير آيه <<عليها تسعة عشر>><966> كه مى فرمايد: مأموران دوزخ نوزده نفرند، دلايل ديگرى دارد، نه آن

به خاطر نداشتن نيرو باشد.

فرشتگان، اطاعت مطلق از خداوند دارند و هر چه را مأمور شوند انجام مى دهند و هرگز نافرمانى ندارند. <<لايعصون اللّه ما امرهم و يفعلون ما يؤمرون>><967>

آنان بر فرمان خداوند پيشى نمى گيرند و فقط فرمان او را عمل مى كنند. <<لايسبقونه بالقول و هم بامره يعملون>><968>

اطاعت آنان آگاهانه و بر اساس تقواى الهى است و در اطاعت، كار خاصّى را گزينش نمى كنند، بلكه هر كارى كه به آنان محوّل شود انجام مى دهند. <<يخافون ربهم من فوقهم و يفعلون ما يؤمرون>><969>

پيامبر اسلام فرمود: آفرينش فرشتگان، همه از نور است. «انّ اللّه عزّ و جلّ خلق الملائكة من النور»<970> و خداوند هيچ موجودى را به اندازه فرشتگان نيافريده است. «ما من شى ء مما خلق اللّه اكثر من الملائكة»<971>

امام صادق عليه السلام فرمود: فرشتگان، اهل خوردن و آشاميدن و آميزش جنسى نيستند. «انّ الملائكة لا يأكلون و لا يشربون و لاينكحون»<972>

1- فرشتگان بدون اذن خداوند كارى

انجام نمى دهند. <<تنزّل الملائكة... باذن ربّهم>>

2- تقدير امور در شب قدر، با نزول و حضور فرشتگان صورت مى گيرد. <<تنزّل الملائكة... من كل امر>>

3- تقدير امور در شب قدر، گوشه اى از ربوبيّت الهى است.<<باذن ربّهم من كل امر>>

«سلام»، يكى از نام هاى خداوند در قرآن است. <<هو اللّه الّذى لا اله الا هو الملك القدوس السلام...>><973>

مراد از «سلام» در اين آيه، لطف و عنايت ويژه الهى نسبت به بندگان در شب قدر است كه سلامت و رحمت و بركت را به دنبال دارد و باب نقمت و عذاب را مى بندد، زيرا كيد و وسوسه شيطان در آن شب مؤثر واقع نشود.<974>

در شب قدر، فرشتگان به زمين نازل مى شوند و بر هر مرد و زنى كه در حال عبادت باشند، سلام مى كنند.<975> چنانكه در قيامت نيز با گفتن سلام به استقبال بهشتيان مى روند: <<سلام عليكم طبتم فادخلوها خالدين>><976>

1- شب قدر، شب سلامت فكر و روح آدمى و تعالى به سوى خداوندِ سلام است. <<سلام هى حتّى مطلع الفجر>>

2- شب قدر، شب رحمت است و مى توان با توبه، الطاف خداوند را به خود جلب كرد. <<سلام هى حتّى مطلع الفجر>>

3- تقدير امور از سوى خداوند، بر اساس سعادت بشر است، مگر آنكه او خود جز اين بخواهد. <<سلام هى حتّى مطلع الفجر>>

«والحمدللّه ربّ العالمين»

تفسير انگليسي

Qadr is power, honour, glory, grandeur.

Refer to the commentary of Dukhan: 3 to 6 and references mentioned therein to have a clear understanding about the doctrine of determinism propagated by a large number of Muslim schools of thought; and also the true, rational and Islamic article of faith based on divine adl (justice) presented by

the Ahl ul Bayt that man has been given a free will to do good or do evil on the basis of which or as a consequence of which he will be examined on the day of judgement. Refer to the commentary of Baqarah: 2 on page 20; and 5 on page 24; and 21 on page 55.

Laylatil Qadr means the night of power or grandeur. As verses 2 and 3 suggest it is, in the spiritual sense, a secret kept hidden, and it transcends time because in it Allahs power dispels the darkness of ignorance through His revelation.

Jalal al Din al Suyuti, in Durr al Manthur, says that laylatil qadr stands for the Holy Prophet and his Ahl ul Bayt.

Aqa Mahdi Puya says: The night of qadr is in the month of Ramadan. See Baqarah: 185 and Dukhan: 1 to 3 wherein it is stated that the whole Quran was revealed in this night. The descension of the angels and the spirit is a regular occurrence since the creation of Allah till the day of resurrection, and the place of descent is a thoroughly purified heart (Ahzab: 33). Therefore there should be such a purified heart in existence at all times.

Imam Muhammad bin Ali al Baqir said:"Present this surah as a decisive argument for the continuity of the divine vicegerency on the earth."

The 19th, 21st, 23rd, 25th, 27th or 29th night of Ramadan is the night of qadr.

The whole Quran was revealed to the Holy Prophet in this night but he used to recite

or convey to the people only such passages or verses as he was commanded by Allah through Jibrail. It is known as gradual revelation. Refer to the commentary of Baqarah: 2 and Aqa Puyas essay "The Genuineness of the Holy Quran".

Verse 2 suggests that the spiritual nature of this night and its value is known to Allah only.

Quoting Sajdah: 4, 5 and Ma-arij: 4, Abdullah Yusuf Ali says that "a thousand months" refers to "timeless time". One moment of enlightenment under Allahs light is better than thousands of months or years of animal life, and such a moment converts the night of darkness into a period of spiritual glory.

The Imams of Ahl ul Bayt have asked their followers to pray to Allah and invoke His forgiveness and blessings during the night of Qadr.

It is said that angels and holy spirits descend on the earth with peace and special blessings from Allah for those who seek Allahs mercy and bounties through prayers and supplications during this night. In the month of Ramadan the believers fast, pray and do good, therefore Allah sends down His forgiveness, mercy and blessings on those believers who obey His commands, and the boon of blessings and bounties promised to the sincere devotees of Allah continues until the rising of the dawn.

When the spiritual darkness is dispelled by the light from Allah, a sense of security and peace dawns on the soul.

(see commentary for verse 1)

(see commentary for verse 1)

(see commentary for verse 1)

(see commentary for verse 1)

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109