2591 حديث از حضرت امام صادق عليه السلام

مشخصات كتاب

سرشناسه:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان،1393

عنوان و نام پديدآور:2591 حديث از حضرت امام صادق عليه السلام/ واحد تحقيقات مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان .

مشخصات نشر ديجيتالي:اصفهان:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان ، 1393.

مشخصات ظاهري:نرم افزار تلفن همراه ، رايانه و كتاب

موضوع: احاديث شيعه -- قرن ‫ 13ق. ، خاندان نبوت -- احاديث ، خاندان نبوت -- فضايل

از1تا200

حديث1

امام صادق عليه السلام :

_ فيما وَعَظَ لُقمانُ ابنَهُ _ : صُم صَوماً يَقطَعُ شَهوَتَكَ ، ولا تَصُم صَوماً يَمنَعُكَ مِنَ الصَّلاةِ ؛ فَإِنَّ الصَّلاةَ أحَبُّ إلَى اللّه ِ مِنَ الصِّيامِ .

امام صادق عليه السلام _ در بيان نصايح لقمان عليه السلام به پسرش _ : روزه اى بگير كه شهوتت را قطع كند و روزه اى نگير كه از نماز، بازت دارد؛ زيرا نماز ، نزد خدا محبوب تر از روزه است .

تفسير القمي : ج 2 ص 164 ، قصص الانبياء للراوندى : ص 190 ح 238 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 411 ح 2 و ص 417 ح 10 .

حديث2

امام صادق عليه السلام :

قالَ لُقمانُ لاِبنِهِ : يا بُنَيَّ ، لِكُلِّ شَيءٍ عَلامَةٌ يُعرَفُ بِها ، ويُشهَدُ عَلَيها ... ولِلعالِمِ ثَلاثُ عَلاماتٍ : العِلمُ بِاللّه ِ ، وبِما يُحِبُّ ، وبِما يَكرَهُ .

امام صادق عليه السلام :لقمان به پسرش گفت: «اى پسرم! هر چيز نشانه اى دارد كه بدان شناخته مى شود و بر اساس آن ، گواهى مى گردد. دانشمند نيز سه نشانه دارد : شناختن خدا و آنچه خداوند دوست دارد و آنچه دوست ندارد» .

الخصال : ص 121 ح 113 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 415 ح 8 .

حديث3

امام صادق عليه السلام :

كانَ فيما وَعَظَ لُقمانُ ابنَهُ أن قالَ لَهُ : يا بُنَيَّ ، اِجعَل في أيّامِكَ ولَياليكَ وساعاتِكَ نَصيباً لَكَ في طَلَبِ العِلمِ ، فَإِنَّكَ لَن تَجِدَ لَهُ تَضييعا مِثلَ تَركِهِ .

امام صادق عليه السلام :يكى از نصايح لقمان به پسرش ، اين بود كه گفت : «اى پسرم! بخشى از روز و شب و ساعات خود را براى دانش پژوهى قرار ده؛ زيرا هيچ زيانى را مانند ترك آن نخواهى يافت» .

الأمالي للمفيد : ص 292 ح 2 ، الأمالي للطوسي : ص 68 ح 99 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 415 ح 7 .

حديث4

امام صادق عليه السلام :

_ فيما وَعَظَ لُقمانُ ابنَهُ _ : يا بُنَيَّ ، إن تَأَدَّبتَ صَغيراً انتَفَعتَ بِهِ كَبيراً ، ومَن عَنى

امام صادق عليه السلام _ در بيان موعظه لقمان عليه السلام به پسرش _ : اى پسرم! اگر در كودكى ادب آموختى ، در بزرگى سودش را مى برى . هر كس آهنگ ادب كند ، به آن اهتمام مى ورزد، و هر كس بدان اهتمام ورزد ، زحمتِ دانستن آن را تحمّل مى كند، و هر كس زحمت دانستن آن را بپذيرد ، جستجويش [در پى دانش] زياد مى شود، و هر كس جستجويش زياد شود، سودش را درمى يابد . پس آن را عادت خود قرار دِه؛ چرا كه تو جانشين گذشتگانى و به وسيله آن ، جانشين خود را سود مى بخشى و علاقه مند ، براى آن به تو اميد مى بندد و ترسان، از عظمت تو مى هراسد . و از تنبلى

نسبت به آن و از رفتن در پىِ غير آن بپرهيز ؛ زيرا اگر در برابر دنيا شكست بخورى ، در برابر آخرت ، مغلوب نمى شوى ؛ ولى اگر جستجوى دانش در جايگاه هاى خودش را از دست بدهى ، در برابر آخرت ، مغلوب مى شوى . بخشى از روزها و شب ها و لحظاتت را براى جستجوى دانش قرار بده ؛ چرا كه تو زيانى شديدتر از ترك آن را نمى يابى. و در آن ، با هيچ فرد لجوجى مستيز، و با هيچ فقيهى مجادله، با هيچ پادشاهى دشمنى، و با هيچ ستمگرى همراهى نكن و او را تصديق منما . و با فاسقِ آلوده به گناه ، همنشينى نكن، و با متّهم [نيز] همنشينى نكن، و دانش خود را ذخيره كن ، همان طور كه پولت را ذخيره مى كنى.

في المصدر : «غني» ، والتصويب من بحار الأنوار وقصص الأنبياء : ص 194 ح 243 . وعَنَى الأَمرُ فلاناً : أهَمَّهُ . ويقال : عَنى بأمر فلان (المعجم الوسيط : ج 2 ص 633 «عنا»).

حديث5

امام صادق عليه السلام :

قالَ لُقمانُ لاِبنِهِ : يا بُنَيَّ ، لا تَتَعَلَّمِ العِلمَ لِتُباهِيَ بِهِ العُلَماءَ ، أو تُمارِيَ بِهِ السُّفَهاءَ ، أو تُزانَ بِهِ فِي المَجالِسِ ، ولا تَترُكِ العِلمَ زَهادَةً فيهِ ورَغبَةً فِي الجَهلِ .

امام صادق عليه السلام :لقمان به پسرش گفت: «اى پسرم! دانش را براى فخر فروشى نزد دانشمندان يا نزاع با سفيهان يا زينت مجالس ، نياموز و همچنين ، دانش را از سرِ بى رغبتى به آن و تمايل به نادانى ، رها نكن» .

دعائم الإسلام

: ج 1 ص 83 ، قصص الأنبياء : ص 190 ح 238 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 417 ح 10 .

حديث6

امام صادق عليه السلام :

_ فيما وَعَظَ لُقمانُ ابنَهُ _ : يا بُنَيَّ ، جالِسِ العُلَماءَ وزاحِمهُم بِرُكبَتَيكَ ، لا تُجادِلهُم فَيَمنَعوكَ .

امام صادق عليه السلام _ در بيان نصايح لقمان عليه السلام به پسرش _ : اى پسرم! با دانشمندان همشين باش و با زانو زدنت ، جايشان را تنگ كن ؛ ولى با آنان به مجادله نپرداز ، كه در اين صورت ، تو را از حضور باز مى دارند.

تفسير القمّي : ج 2 ص 164 ، بحار الأنوار : ج 1 ص 204 ح 22 .

حديث7

امام صادق عليه السلام :

قالَ لُقمانُ عليه السلام : يا بُنَيَّ ، لا تَتَّخِذِ الجاهِلَ رَسولاً ، فَإِن لَم تُصِب عاقِلاً حَكيماً يَكونُ رَسولَكَ فَكُن أنتَ رَسولَ نَفسِكَ . يا بُنَيَّ ، اِعتَزِلِ الشَّرَّ يَعتَزِلكَ .

امام صادق عليه السلام :لقمان گفت: «اى پسرم! نادان را پيك خود انتخاب مكن. اگر شخص عاقل و حكيم كه فرستاده تو باشد، پيدا نكردى، خود فرستاده خودت باش. اى پسرم! از بدى دورى كن تا آن هم از تو دورى كند» .

قصص الأنبياء : ص 196 ح 247 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 421 ح 16 .

حديث8

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا قيلَ لَهُ ما كانَ في وَصِيَّةِ لُقمانَ _ : كانَ فيهَا الأَعاجيبُ ، وكانَ أعجَبَ ما فيها أن قالَ لاِبنِهِ : خَفِ اللّه َ خيفَةً لَو جِئتَهُ بِبِرِّ الثَّقَلَينِ لَعَذَّبَكَ ، وَارجُ اللّه َ رَجاءً لَو جِئتَهُ بِذُنوبِ الثَّقَلَينِ لَرَحِمَكَ .

امام صادق عليه السلام _ وقتى به ايشان گفته شد : در وصيت لقمان چه بود؟ _ : در آن ، شگفتى هاى فراوانى بود و عجيب تر از همه ، اين است كه به پسرش گفت: «از خدا چنان بترس كه [گويى] حتّى اگر با همه خوبى هاى انس و جن به پيشگاهش برسى ، عذابت مى كند و چنان به خدا اميدوار باش كه [گويى ]حتّى اگر با همه بدى هاى انس و جن به پيشگاهش برسى ، به تو رحم مى كند» .

الكافي : ج 2 ص 67 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 259 ح 151 .

حديث9

امام صادق عليه السلام :

_ فيما وَعَظَ لُقمانُ ابنَهُ _ : يا بُنَيَّ ، خَفِ اللّه َ خَوفاً لَو أتَيتَ القِيامَةَ بِبِرِّ الثَّقَلَينِ خِفتَ أن يُعَذِّبَكَ ، وَارجُ اللّه َ رَجاءً لَو وافَيتَ القِيامَةَ بِإِثمِ الثَّقَلَينِ رَجَوتَ أن يَغفِرَ لَكَ . فَقالَ لَهُ ابنُهُ : يا أبَتِ ، وكَيفَ أُطيقُ هذا وإنَّما لي قَلبٌ واحِدٌ . فَقالَ لَهُ لُقمانُ : يا بُنَيَّ لَوِ استُخرِجَ قَلبُ المُؤمِنِ فَشُقَّ لَوُجِدَ فيهِ نورانِ ، نورٌ لِلخَوفِ ونورٌ لِلرَّجاءِ

امام صادق عليه السلام :لقمان به پسرش موعظه كرد : «اى پسرم! از خدا چنان بترس كه اگر قيامت را با همه خوبى هاى انس

و جن دريابى، باز هم بهراسى كه خداوند عذابت كند. و به خدا چنان اميدوار باش كه اگر قيامت را با همه بدى هاى انس و جن دريابى، اميدوار باشى كه خداوند تو را بيامرزد » . پسرش به او گفت: اى پدرم! چگونه مى توانم چنين باشم ، در حالى كه تنها يك قلب دارم؟ لقمان گفت: «اى پسرم! اگر قلب مؤمن بيرون آورده و پاره شود، دو نور در آن دريافت مى گردد : نورى براى خوف و نورى براى رجا ، كه اگر وزن شوند ، هيچ يك ذرّه اى بر ديگرى ترجيح نخواهد داشت . هر كس به خدا ايمان آورَد ، سخن خدا را تصديق مى كند و هر كس گفته خداوند را تصديق كند، به دستور او جامه عمل مى پوشد . و هر كس به دستور او جامه عمل نپوشد، گفته خدا را تصديق نكرده است زيرا اين خلق و خوى ها ، بر درستىِ يكديگر شهادت مى دهند. پس هر كس به خدا ايمان صادقانه داشته باشد، در عمل نيز با خدا خالصانه و خيرخواهانه رفتار مى كند و هر كه در راه خدا خالصانه و خيرخواهانه عمل كند ، حقيقتا صادقانه به خدا ايمان آورده است . و هر كه خدا را اطاعت كند، از او مى ترسد و هر كه از او بترسد، او را دوست مى دارد و هر كه او را دوست بدارد، از فرمانش پيروى مى كند و هر كه از فرمانش پيروى كند ، مستحقّ بهشت و رضوانش مى گردد ، و هر كه از رضوان الهى پيروى نكند، غضب خدا

بر او هموار مى گردد. از غضب خدا ، به خدا پناه مى بريم!» .

في المصدر : «نورين نورا للخوف ونورا للرجاء» والصحيح ما أثبتناه كما في بحار الأنوار.

حديث10

امام صادق عليه السلام :

قالَ لُقمانُ لاِبنِهِ : يا بُنَيَّ ، اِختَرِ المَجالِسَ

امام صادق عليه السلام :لقمان به پسرش گفت: «اى پسرم! مجالس را با دو چشمانت، آگاهانه انتخاب كن. پس اگر گروهى را ديدى كه خدا را ياد مى كنند، همراهشان بنشين؛ زيرا اگر عالم باشى، هم دانشت به تو سود مى رساند و هم آنهابر دانشت مى افزايند، و اگر نادان باشى، تو را دانش مى آموزند و چه بسا خداوند بر آنان نظر رحمت افكنَد، پس تو را نيز در بر گيرد».

قال العلاّمة المجلسي رحمه الله : اختر المجالس على عينك : أي على بصيرة منك ، أو بعينك ، فإنّ «على» قد تجيئ بمعنى الباء ، أو رجحِّها على عينك ، وعلى الاخير التفصيل لبيان المجلس الذي ينبغي أن يختار على العين (بحار الأنوار : ج 1 ص 201) .

حديث11

امام صادق عليه السلام :

لَمّا وَعَظَ لُقمانُ ابنَهُ فَقالَ : أنَا مُنذُ سَقَطتُ إلَى الدُّنيَا استَدبَرتُ وَاستَقبَلتُ الآخِرَةَ ، فَدارٌ أنتَ إلَيها تَسيرُ أقرَبُ مِن دارٍ أنتَ مِنها مُتَباعِدٌ . يا بُنَيَّ ، لا تَطلُب مِنَ الأَمرِ مُدبِرا ، ولا تَرفُض مِنهُ مُقبِلاً ؛ فَإِنَّ ذلِكَ يُضِلُّ الرَّأيَ ويُزري بِالعَقلِ .

امام صادق عليه السلام :هنگامى كه لقمان پسرش را نصيحت كرد، گفت: «من از همان زمانى كه به دنيا آمدم ، به آن پشت كردم و به سوى آخرت رفتم. پس خانه اى كه تو به سوى آن روانى ، نزديك تر است از خانه اى كه تو از آن دور مى شوى. اى پسرم! در پىِ چيزى نباش كه پشت سر نهاده اى، و چيزى را

كه پيشِ رو دارى، رها نكن؛ زيرا اين كار، رأى و نظر را گم راه مى كند و عقل را بى مايه مى گرداند».

قصص الأنبياء : ص 193 ح 242 ، تنبيه الخواطر : ج 1 ص 138 نحوه .

حديث12

امام صادق عليه السلام :

_ فيما وَعَظَ لُقمانُ ابنَهُ _ : مَن أطاعَ اللّه َ خافَهُ ، ومَن خافَهُ فَقَد أحَبَّهُ ، ومَن أحَبَّهُ اتَّبَعَ أمرَهُ ، ومَنِ اتَّبَعَ أمرَهُ استَوجَبَ جَنَّتَهُ ومَرضاتَهُ ، ومَن لَم يَتَّبِع رِضوانَ اللّه ِ فَقَد هانَ عَلَيهِ سَخَطُهُ . نَعوذُ بِاللّه ِ مِن سَخَطِ اللّه ِ .

امام صادق عليه السلام _ در بيان نصايح لقمان عليه السلام به پسرش _ : هر كس خدا را اطاعت كند ، از او مى ترسد. و هر كس از خدا بترسد ، او را دوست مى دارد. و هر كس خدا را دوست بدارد ، از فرمانش پيروى مى كند. و هر كس از خدا پيروى كند ، بهشت و رضاى او را از آن خود مى سازد. و هر كس به دنبال رضاى الهى نباشد ، به آسانى ، خود را مشمول خشم الهى مى گرداند. از خشم خدا به خدا پناه مى بريم!

تفسير القمّي : ج 2 ص 162 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 412 ح 2 .

حديث13

امام صادق عليه السلام :

قالَ لُقمانُ عليه السلام لاِبنِهِ : ... يا بُنَيَّ ، إنَّ الدُّنيا قَليلٌ وعُمُرَكَ قَصيرٌ .

امام صادق عليه السلام :لقمان به پسرش گفت: «اى پسرم! [متاع] دنيا ناچيز است و عمر تو نيز كوتاه».

قصص الأنبياء : ص 195 ح 245 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 420 ح 14 .

حديث14

امام صادق عليه السلام :

في وَصِيَّةِ لُقمانَ لاِبنِهِ : يا بُنَيَّ ، اِعلَم أنَّ الدُّنيا قَليلٌ ، وعُمُرَكَ مِنها قَليلٌ مِن قَليلٍ ، ويَقِرُّ

امام صادق عليه السلام :لقمان در سفارش به پسرش، گفت: «اى پسرم! بدان كه [متاع] دنيا ناچيز است و عمر تو اندكى از آن ناچيز است، و از آن اندك نيز اندكى مانده است».

أي يبقى ويستقرّ .

حديث15

امام صادق عليه السلام :

قالَ لُقمانُ : يا بُنَيَّ ... اِقنَع بِقَسمِ اللّه ِ لَكَ يَصفُ عَيشُكَ ، فَإِن أرَدتَ أن تَجمَعَ عِزَّ الدُّنيا فَاقطَع طَمَعَكَ مِمّا في أيدِي النّاسِ ، فَإِنَّما بَلَغَ الأَنبِياءُ وَالصِّدّيقونَ ما بَلَغوا بِقَطعِ طَمَعِهِم .

امام صادق عليه السلام :لقمان گفت: «اى پسرم! ... به قسمت الهى قانع باش تا زندگى ات پاك باشد. پس اگر خواستى عزّت دنيا را گرد آورى ، طمع خود را از آنچه در دست مردم است، ببُر . همانا پيامبران و صدّيقان، به اندازه قطع طمعشان ، به آن مقامات رسيدند ».

قصص الأنبياء : ص 195 ح 244 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 420 ح 14 .

حديث16

امام صادق عليه السلام :

قالَ لُقمانُ عليه السلام لاِبنِهِ : ... يا بُنَيَّ ، اِحذَرِ الحَسَدَ فَلا يَكونَنَّ مِن شَأنِكَ ، وَاجتَنِب سوءَ الخُلُقِ فَلا يَكونَنَّ مِن طَبعِكَ ، فَإِنَّكَ لا تَضُرُّ بِهِما إلاّ نَفسَكَ ، وإذا كُنتَ أنتَ الضّارَّ لِنَفسِكَ كَفَيتَ عَدُوَّكَ أمرَكَ ، لِأَنَّ عَداوَتَكَ لِنَفسِكَ أضَرُّ عَلَيكَ مِن عَداوَةِ غَيرِكَ .

امام صادق عليه السلام :لقمان گفت: . . . «اى پسرم! از حسد بر حذر باش، كه در شأن تو نيست، و از بداخلاقى دورى كن، كه از سرشت تو نيست؛ زيرا تو به وسيله آن دو ، جز به خودت ضرر نمى زنى، و هر گاه به خودت ضرر رساندى، دشمنت را از پرداختن به كار تو كفايت مى كنى؛ زيرا دشمنى تو با خودت، از دشمنى ديگرى زيان بارتر است».

قصص الأنبياء : ص 195 ح 245 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 420 ح 14 .

حديث17

امام صادق عليه السلام :

قالَ لُقمانُ لاِبنِهِ : يا بُنَيَّ ، لِكُلِّ شَيءٍ عَلامَةٌ يُعرَفُ بِها ويُشهَدُ عَلَيها ... ولِلحاسِدِ ثَلاثُ عَلاماتٍ : يَغتابُ إذا غابَ ، ويَتَمَلَّقَ إذا شَهِدَ ، ويَشمَتُ بِالمُصيبَةِ .

امام صادق عليه السلام :لقمان به پسرش گفت: «اى پسرم! هر چيز ، نشانه اى دارد كه بدان شناخته مى شود و بر اساس آن، گواهى مى گردد... . حسود ، سه نشانه دارد : غايب را غيبت، حاضر را چاپلوسى، و گرفتار را شماتت مى كند» .

الخصال : ص 121 ح 113 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 415 ح 8 .

حديث18

امام صادق عليه السلام :

قالَ لُقمانُ لاِبنِهِ : يا بُنَيَّ ، لِكُلِّ شَيءٍ عَلامَةٌ يُعرَفُ بِها ويُشهَدُ عَلَيها ... ولِلمُرائي ثَلاثُ عَلاماتٍ : يَكسَلُ إذا كانَ وَحدَهُ ، ويَنشَطُ إذا كانَ النّاسُ عَندَهُ ، ويَتَعَرَّضُ في كُلِّ أمرٍ لِلمَحمَدَةِ .

امام صادق عليه السلام :لقمان به پسرش گفت: «اى پسرم! هر چيز نشانه اى دارد كه بدان شناخته مى شود و بر اساس آن، گواهى مى گردد... رياكار نيز سه نشانه دارد: هر گاه تنها باشد، كسل است، و هر گاه پيش مردم باشد ، شاد است، و هر كارى را كه در آن ستايش باشد ، انجام مى دهد».

الخصال : ص 121 ح 113 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 415 ح 8 .

حديث19

امام صادق عليه السلام :

قالَ لُقمانُ لاِبنِهِ : يا بُنَيَّ ، إيّاكَ وَالضَّجَرَ وسوءَ الخُلُقِ وقِلَّةَ الصَّبرِ، فَلا يَستَقيمُ عَلى هذِهِ الخِصالِ صاحِبٌ، وألزِم نَفسَكَ التُّؤَدَةَ في اُمورِكَ، وصَبِّر عَلى مَؤوناتِ الإِخوانِ نَفسَكَ ، وحَسِّن مَعَ جَميعِ النّاسِ خُلُقَكَ .

امام صادق عليه السلام :لقمان به پسرش گفت: «اى پسرم! از بى قرارى و بداخلاقى و كم صبرى بپرهيز، كه هيچ كس با اين خصوصيّات، پايدار نمى ماند. در كارهايت آرام و نرم باش، و بر خود هزينه برادران [ِدينى] را هموار كن ، و با همه مردم، اخلاق نيكو داشته باش».

قصص الأنبياء : ص 198 ح 245 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 419 ح 14 .

حديث20

امام صادق عليه السلام :

_ فيما وَعَظَ لُقمانُ ابنَهُ _ : يا بُنَيَّ ، لا تَركَن إلَى الدُّنيا ولا تَشغَل قَلبَكَ بِها ، فَما خَلَقَ اللّه ُ خَلقاً هُوَ أهوَنُ عَلَيهِ مِنها ، ألا تَرى لَم يَجعَل نَعيمَها ثَواباً لِلمُطيعينَ ، ولَم يَجعَل بَلاءَها عُقوبَةً لِلعاصينَ .

امام صادق عليه السلام _ در بيان نصايح لقمان عليه السلام به پسرش _ : اى پسرم! به دنيا تكيه نكن و دلت را به آن مشغول نگردان، كه خداوند ، چيزى پَست تر از دنيا نيافريده است. مگر نمى بينى كه خداوند ، نعمت هاى دنيا را براى فرمانبران، پاداش و گرفتارى هاى آن را براى گناهكاران كيفر قرار نداده است؟

تفسير القمّي : ج 2 ص 165 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 412 ح 2 .

حديث21

امام صادق عليه السلام :

قالَ لُقمانُ لاِبنِهِ : يا بُنَيَّ ، لِكُلِّ شَيءٍ عَلامَةٌ يُعرَفُ بِها ويُشهَدُ عَلَيها ... ولِلكَسلانِ ثَلاثُ عَلاماتٍ : يَتَوانى حَتّى يُفَرِّطَ ، ويُفَرِّطُ حَتّى يُضَيِّعَ ، ويُضَيِّعُ حَتّى يَأثَمَ .

امام صادق عليه السلام :لقمان به پسرش گفت: «اى پسرم! هر چيز ، نشانه اى دارد كه بدان شناخته مى شود و بر اساس آن، گواهى مى گردد ... . كاهل (تنبل) نيز سه نشانه دارد: به قدرى سستى مى كند كه كوتاهى مى نمايد، و چنان كوتاهى مى كند تا ضايع مى سازد، و آن چنان ضايع مى سازد كه مرتكب گناه مى شود ».

الخصال : ص 121 ح 113 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 415 ح 8 .

حديث22

امام صادق عليه السلام :

قالَ لُقمانُ لاِبنِهِ : يا بُنَيَّ ، إن كُنتَ زَعَمتَ أنَّ الكَلامَ مِن فِضَّةٍ ، فَإِنَّ السُّكوتَ مِن ذَهَبٍ

امام صادق عليه السلام :لقمان به پسرش گفت: «پسرم! اگر گمان كردى كه سخن، نقره است، پس [بدان كه ]سكوت، طلاست».

قال العلاّمة المجلسي قدس سره فى تبيين الحديث : «يدل على أن السكوت أفضل من الكلام ، وكأنه مَبنيّ على الغالب وإلاّ فظاهر أنّ الكلام خير من السكوت في كثير من الموارد ، بل يجب الكلام ويحرم السكوت عند إظهار اصول الدين وفروعه ، والأمر بالمعروف والنهي عن المنكر ، ويستحب في المواعظ والنصايح ، وإرشاد الناس إلى مصالحهم وترويج العلوم الدينية ، والشفاعة للمؤمنين ، وقضاء حوائجهم وأمثال ذلك، فتلك الأخبار مخصوصة بغير تلك الموارد أو بأحوال عامّة الخلق ، فإنّ غالب كلامهم إنما هو فيما لا يعنيهم ، أو هو

مقصور على المباحات وقد مرّ في كتاب العقل في حديث هشام أنّ أمير المؤمنين عليه السلام كان يقول : «إنّ من علامة العاقل أن يكون فيه ثلاث خصال يجيب إذا سئل ، وينطق إذا عجز القوم عن الكلام ، ويشير بالرأي فيه» (بحار الأنوار : ج 71 ص 297) .

حديث23

امام صادق عليه السلام :

قالَ لُقمانُ لاِبنِهِ : إذا سافَرتَ مَعَ قَومٍ فَأَكثِرِ استِشارَتَكَ إيّاهُم في أمرِكَ واُمورِهِم ، وأكثِرِ التَّبَسُّمَ في وُجوهِهِم ، وكُن كَريماً عَلى زادِكَ . وإذا دَعَوكَ فَأَجِبهُم ، وإذَا استَعانوا بِكَ فَأَعِنهُم ، وَاغلِبهُم بِثَلاثٍ: بِطولِ الصَّمتِ ، وكَثرَةِ الصَّلاةِ ، وسَخاءِ النَّفسِ بِما مَعَكَ مِن دابَّةٍ أو مالٍ أو زادٍ . وإذَا استَشهَدوكَ عَلَى الحَقِّ فَاشهَد لَهُم ، وَاجهَد رَأيَكَ لَهُم إذَا استَشاروكَ ثُمَّ لا تَعزِم حَتّى تَثَبَّتَ وتَنظُرَ ، ولا تُجِب في مَشوَرَةٍ حَتّى تَقومَ فيها وتَقعُدَ وتَنامَ وتَأكُلَ وتُصَلِّيَ وأنتَ مُستَعمِلٌ فِكرَكَ وحِكمَتَكَ في مَشوَرَتِهِ ، فَإِنَّ مَن لَم يُمحِضِ النَّصيحَةَ لِمَنِ استَشارَهُ سَلَبَهُ اللّه ُ تَبارَكَ وتَعالى رَأيَهُ ، ونَزَعَ عَنهُ الأَمانَةَ . وإذا رَأَيتَ أصحابَكَ يَمشونَ فَامشِ مَعَهُم ، وإذا رَأَيتَهُم يَعمَلونَ فَاعمَل مَعَهُم ، وإذا تَصَدَّقوا وأعطَوا قَرضاً فَأَعطِ مَعَهُم ، وَاسمَع لِمَن هُوَ أكبَرُ مِنكَ سِنّا ، وإذا أمَروك بِأَمرٍ وسَأَلوكَ فَقُل : نَعَم ولا تَقُل : لا ، فَإِنَّ لا عِيٌّ ولُؤمٌ . وإذا تَحَيَّرتُم في طَريقِكُم فَانزِلوا ، وإذا شَكَكتُم فِي القَصدِ فَقِفوا ، وتَآمَروا ، وإذا رَأَيتُم شَخصاً واحِداً فَلا تَسأَلوهُ عَن طَريقِكُم ولا تَستَرشِدوهُ ، فَإِنَّ الشَّخصَ الواحِدَ فِي الفَلاةِ مُريبٌ ، لَعَلَّهُ أن يَكونَ عَيناً لِلُّصوصِ ، أو يَكونَ هُوَ الشَّيطانَ الَّذي حَيَّرَكُم ، وَاحذَرُوا الشَّخصَينِ أيضاً

إلاّ أن تَرَوا ما لا أرى ؛ فَإِنَّ العاقِلَ إذا أبصَرَ بِعَينِهِ شَيئاً عَرَفَ الحَقَّ مِنهُ ، وَالشّاهِدَ يَرى ما لا يَرَى الغائِبُ . يا بُنَيَّ ، وإذا جاءَ وَقتُ صَلاةٍ فَلا تُؤَخِّرها لِشَيءٍ ، وصَلِّها وَاستَرِح مِنها ؛ فَإِنَّها دَينٌ . وصَلِّ في جَماعَةٍ ولَو عَلى رَأسِ زُجٍّ . ولا تَنامَنَّ عَلى دابَّتِكَ ؛ فَإِنَّ ذلِكَ سَريعٌ في دَبرِها ، ولَيسَ ذلِكَ مِن فِعلِ الحُكَماءِ إلاّ أن تَكونَ في مَحمِلٍ يُمكِنُكَ التَّمَدُّدُ لاِستِرخاءِ المَفاصِلِ ، وإذا قَرُبتَ مِنَ المَنزِلِ فَانزِل عَن دابَّتِكَ ، وَابدَأ بِعَلَفِها قَبلَ نَفسِكَ ، وإذا أرَدتَ النُّزولَ فَعَلَيكَ مِن بِقاعِ الأَرضِ بِأَحسَنِها لَوناً ، وأليَنِها تُربَةً ، وأكثَرِها عُشباً . وإذا نَزَلتَ فَصَلِّ رَكعَتَينِ قَبلَ أن تَجلِسَ ، وإذا أرَدتَ قَضاءَ حاجَةٍ فَأَبعِدِ المَذهَبَ فِي الأَرضِ ، وإذَا ارتَحَلتَ فَصَلِّ رَكعَتَينِ ، ووَدِّعِ الأَرضَ الَّتي حَلَلتَ بِها ، وسَلِّم عَلَيها وعَلى أهلِها ؛ فَإِنَّ لِكُلِّ بُقعَةٍ أهلاً مِنَ المَلائِكَةِ . وإنِ استَطَعتَ أن لا تَأكُلَ طَعاماً حَتّى تَبدَأَ فَتَتَصَدَّقَ مِنهُ فَافعَل ، وعَلَيكَ بِقِراءَةِ كِتابِ اللّه ِ عَزَّ وجَلَّ ما دُمتَ راكِباً ، وعَلَيكَ بِالتَّسبيحِ ما دُمتَ عامِلاً ، وعَلَيكَ بِالدُّعاءِ ما دُمتَ خالياً . وإيّاكَ وَالسَّيرَ مِن أوَّلِ اللَّيلِ ، وعَلَيكَ بِالتَّعريسِ وَالدُّلجَةِ مِن لَدُن نِصفِ اللَّيلِ إلى آخِرِهِ ، وإيّاكَ ورَفعَ الصَّوتِ في مَسيرِكَ .

امام صادق عليه السلام _ در بين سفارش لقمان عليه السلام به پسرش _ هر گاه با گروهى مسافرت كردى ، با آنان در كارهاى مربوط به خود و آنها، بسيار مشورت كن و به رويشان بسيار لبخند بزن و نسبت به زاد و توشه ات، كريم و بخشنده باش. هر گاه دعوتت

كردند، بپذير و هر گاه از تو يارى خواستند، كمكشان كن و با سه چيز، بر آنان فائق باش: سكوت طولانى، نماز گزاردنِ بسيار و سخاوتمندى نسبت به آنچه از حيوان و مال و توشه دارى. هر گاه تو را به گواهى طلبيدند، برايشان گواهى بده. هر گاه با تو مشورت كردند ، درباره رأى خود، كوشش كن؛ اما تصميم قطعى نگير، تا اين كه [انديشه ات] تثبيت شود و تأمّل كرده باشى . پاسخ هيچ مشورتى را نده ، مگر آن كه درباره آن _ در حالى كه قيام و قعود مى كنى و مى خوابى و مى خورى و نماز مى خوانى _ فكر كنى و حكمتت را به كار گيرى؛ زيرا هر كس براى مشورتْ خواه، خالصانه خيرخواهى نكند ، خداوند _ تبارك و تعالى _ نظرش را از او سلب مى كند و امانت [ _ِ اهليت مشورت ]را باز مى گيرد. و هر گاه ديدى كه يارانت مى روند ، تو هم با آنان برو، و هر گاه ديدى كار مى كنند ، تو هم با آنان كار كن. هر گاه صدقه دادند و قرضى عطا كردند، تو هم بده و حرف بزرگ تر را گوش بده. و هر گاه به تو امر كردند و از تو چيزى خواستند، در جوابشان آرى «بگو» و «نه» نگو؛ زيرا «نه» گفتن، درماندگى و پستى است . هر گاه در راهتان سرگردان شديد، پياده شويد و هر گاه در مقصدتان ترديد پيدا كرديد ، درنگ و مشورت كنيد و اگر شخص تنهايى را ديديد ، درباره راهتان از او نپرسيد و از او

راه نمايى نخواهيد؛ زيرا شخص تنها در بيابان، مشكوك است؛ شايد ديده بان و جاسوس دزدان باشد ، يا شايد او همان شيطانى باشد كه شما را متحيّر ساخته است. و اگر دو شخص بودند ، باز هم احتياط و حذر كنيد ، مگر چيزى را تشخيص دهيد كه من الآن تشخيص نمى دهم ؛ زيرا عاقل، وقتى به چيزى با ديده بصيرت بنگرد ، حق را در آن مى يابد و شخص شاهد و حاضر، چيزى را مى بيند كه غايب نمى بيند. اى پسرم! هر گاه وقت نماز رسيد ، آن را به خاطر چيز ديگرى به تأخير نينداز و آن را بخوان و خود را از آن راحت كن؛ زيرا نماز، بدهى [به خداوند ]است. نماز را به جماعت بخوان ؛ هرچند بر نوك پيكان باشد. بر روى حيوانت نخواب؛ زيرا اين كار ، پشت حيوان را زود زخم مى كند و اين ، كار حكيمان نيست؛ مگر محملى داشته باشد كه بتوانى در آن دراز بكشى و مفاصلت را راحت سازى. هر گاه به منزل نزديك شدى ، از حيوانت پياده شو و قبل از [پرداختن به] خود ، علف آن را بده . هر گاه خواستى در جايى نزول كنى ، بهترين جاى زمين را بر گزين كه خوش منظره، خاكش نرم و علفزار باشد. هر گاه پياده شدى ، قبل از نشستن ، دو ركعت نماز بخوان. هر گاه خواستى قضاى حاجت كنى ، قدرى در زمين راه برو كه دور[از ديگران] باشى. هر گاه خواستى كوچ كنى ، دو ركعت نماز بخوان و با زمينى كه در آن

بودى، وداع كن و بر آن زمين و اهل آن، سلام كن؛ زيرا هر جايى از زمين، ساكنانى از فرشتگان دارد . اگر توانستى از طعامى نخورى تا اين كه ابتدا از آن صدقه بدهى ، اين كار را انجام بده. و بر توباد كه تا سواره اى ، كتاب خداوند عز و جل را قرائت كنى، و بر توباد كه تا مشغول كارى هستى ، تسبيح بگويى، و بر توباد كه تا بيكارى ، دعا كنى. از سفر كردن در اوّل شب، بپرهيز و در آخر شب، رحل اقامت بيفكن و از نيمه شب به بعد تا آخر آن، سفر كن و در هنگام حركت، از بلند كردن صدا بپرهيز.

الكافي : ج 8 ص 348 ح 547 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 298 ح 2505 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 422 ح 18 .

حديث24

امام صادق عليه السلام :

في وَصِيَّةِ لُقمانَ لاِبنِهِ : يا بُنَيَّ ، سافِر بِسَيفِكَ وخُفِّكَ وعِمامَتِكَ وخِبائِكَ وسِقائِكَ وإبرَتِكَ وخُيوطِكَ ومِخرَزِكَ ، وتَزَوَّد مَعَكَ مِنَ الأَدوِيَةِ ما تَنتَفِعُ بِها أنتَ ومَن مَعَكَ ، وكُن لِأَصحابِكَ مُوافِقاً إلاّ في مَعصِيَةِ اللّه ِ عَزَّ وجَلَّ .

امام صادق عليه السلام _ در بيان سفارش لقمان عليه السلام به پسرش _ : پسرم! شمشير، كفش، عمامه، خيمه، مَشك ، سوزن، نخ و درفش خود را در مسافرت، همراه داشته باش و از ادويه، آنچه خود و همراهانت لازم داريد ، توشه بردار و با يارانت، جز در معصيت خداوند عز و جل سازگار باش .

الكافي : ج 8 ص 303 ح 466 ، بحار الأنوار

: ج 76 ص 270 ح 26 .

حديث25

امام صادق عليه السلام :

قالَ لُقمانُ لاِبنِهِ : ... يا بُنَيَّ ، إن عَدِمَكَ ما تَصِلُ بِهِ قَرابَتَكَ ، وتَتَفَضَّلُ بِهِ عَلى إخوَتِكَ فَلا يَعدَمَنَّكَ حُسنُ الخُلُقِ وبَسطُ البِشرِ ؛ فَإِنَّهُ مَن أحسَنَ خُلُقَهُ أحَبَّهُ الأَخيارُ وجانَبَهُ الفُجّارُ .

امام صادق عليه السلام _ در بيان آنچه لقمان عليه السلام به پسرش گفت _ : پسرم! اگر چيزى ندارى كه بدان صله رحم كنى و به برادران [دينىِ] خود بخشش نمايى، نيك خويى و گشاده رويى را از دست نده ؛ زيرا هر كس اخلاقش را نيكو گردانَد ، نيكوكاران او را دوست مى دارند و بدكاران از او كناره مى گيرند.

قصص الأنبياء : ص 195 ح 244 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 420 ح 14 .

حديث26

امام صادق عليه السلام :

_ فيما وَعَظَ لُقمانُ ابنَهُ _ : ولا تُجادِلَنَّ فَقيهاً ، ولا تُعادِيَنَّ سُلطاناً ، ولا تُماشِيَنَّ ظَلوماً ، ولا تُصادِقَنَّهُ ، ولا تُصاحِبَنَّ فاسِقاً نَطِفاً ، ولا تُصاحِبَنَّ مُتَّهَماً .

امام صادق عليه السلام _ در بيان موعظه لقمان عليه السلام به پسرش _ : با فقيه ، مجادله و با پادشاه ، دشمنى و با ستمگر ، همراهى و دوستى و با فاسقِ پليد ، رفاقت نكن و با متّهم نيز رفاقت نكن .

تفسير القمّي : ج 2 ص 164 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 412 ح 2 .

حديث27

امام صادق عليه السلام :

قالَ لُقمانُ عليه السلام : يا بُنَيَّ ، إنِ احتَجتَ إلَى السُّلطانِ فَلا تُكثِرِ الإِلحاحَ عَلَيهِ ، ولا تَطلُب حاجَتَكَ مِنهُ إلاّ في مَواضِعِ الطَّلَبِ ، وذلِكَ حينَ الرِّضا وطيبِ النَّفسِ ، ولا تَضجَرَنَّ بِطَلَبِ حاجَةٍ ؛ فَإِنَّ قَضاءَها بِيَدِ اللّه ِ ولَها أوقاتٌ ، ولكِنِ ارغَب إلَى اللّه ِ وسَلهُ ، وحَرِّك أصابِعَكَ إلَيهِ .

امام صادق عليه السلام :لقمان گفت: «اى پسرم! اگر محتاج پادشاه شدى ، زياد اصرار نكن و حاجت خود را جز در جاى مناسبِ درخواست ، از او نخواه، و آن، هنگام خشنودى و خوش حالى است. و در طلب حاجت ، بى قرارى نكن؛ زيرا برآورده شدن آن، به دست خداست و آن هم اوقاتى دارد ؛ ولى تمايل و توجّهت، به خداوند باشد و از او بخواه و انگشتانت را به سوى او بجنبان».

قصص الأنبياء : ص 195 ح 245 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 420 ح 14 .

حديث28

امام صادق عليه السلام :

لَمّا وَعَظَ لُقمانُ ابنَهُ فَقالَ : ... يا بُنَيَّ ، لِيَكُن مِمّا

امام صادق عليه السلام :وقتى كه لقمان پسرش را موعظه مى كرد ، به او گفت: « . . . اى پسرم! چيزهايى كه مى خواهى با آنها بر دشمنت چيره شوى، اينها باشند: پرهيز از محرّمات، برترى در دينت ، حفظ جوان مردى ات ، تكريم نفس خود تا به نافرمانى هاى خداى رحمان و اخلاق بد و كردار زشت، آلوده نگردد. رازت را پنهان كن و باطنت را نيكو گردان؛ چرا كه هر گاه چنين كردى ، در پناه خداوند خواهى بود

تا از دستيازىِ دشمن بر نقطه ضعف تو و يا پى بردن او به لغزشت ، در امان بمانى . خود را از حيله دشمن، در امان نبين تا مبادا در برخى از حالات ، فريبش را بخورى . هر گاه توانست، به تو حمله مى كند و هيچ لغزشى را از تو نمى بخشد. بايد يكى از سلاح هايى كه تو در برابر دشمنت به كار مى گيرى، اعلان رضايت از او باشد. در جلب منفعت، بسيار را اندك، و در زيان ديدن ، كوچك را بزرگ بشمار» .

في المصدر : «ما» ، وما أثبتناه من بحار الأنوار .

حديث29

امام صادق عليه السلام :

كانَ فيما أوصى بِهِ لُقمانُ ابنَهُ ناتانَ أن قالَ لَهُ : يا بُنَيَّ ، لِيَكُن مِمّا تَتَسَلَّحُ بِهِ عَلى عَدُوِّكَ فَتَصرَعُهُ المُماسَحَةُ وإعلانُ الرِّضا عَنهُ ، ولا تُزاوِلهُ بِالمُجانَبَةِ فَيَبدُوَ لَهُ ما في نَفسِكَ فَيَتَأَهَّبَ لَكَ .

امام صادق عليه السلام :در سفارش لقمان به پسرش ناتان است كه گفت: «اى پسرم! از جمله چيزهايى كه بايد داشته باشى تا بتواند تو را در برابر دشمن، مسلّح گرداند و زمينگيرش كند ، نرم زبانى با دشمن و اعلان رضايت از اوست؛ ولى با كناره گيرى ، او را رها نكن؛چرا كه در اين صورت ، آنچه در ضمير توست ، برايش آشكار مى شود و آن گاه، خود را برايت آماده مى كند ».

الأمالي للصدوق : ص 766 ح 1031 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 413 ح 3 .

حديث30

امام صادق عليه السلام :

قالَ لُقمانُ لاِبنِهِ : ... يا بُنَيَّ ، اِستَصلِحِ الأَهلينَ وَالإِخوانَ مِن أهلِ العِلمِ إنِ استَقاموا لَكَ عَلَى الوَفاءِ ، وَاحذَرهُم عِندَ انصِرافِ الحالِ بِهِم عَنكَ ؛ فَإِنَّ عَداوَتَهُم أشَدُّ مَضَرَّةً مِن عَداوَةِ الأَباعِدِ بِتَصديقِ النّاسِ إيّاهُم لاِطِّلاعِهِم عَلَيكَ .

امام صادق عليه السلام :لقمان به پسرش گفت: « . . . پسرم! ميان خودى ها و برادران اهل علم ، اگر به تو وفادارند ، اصلاح كن، و اگر موضعشان نسبت به تو عوض شده ، از آنان بر حذر باش ؛ زيرا از آن جايى كه مردم نظر آنها را _ به دليل آگاهى شان بر تو _ تصديق مى كنند، زيان دشمنىِ آنان، بيش از زيان دشمنىِ بيگانگان است » .

قصص

الأنبياء : ص 194 ح 244 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 419 ح 13 .

حديث31

امام صادق عليه السلام :

_ كانَ فيما أوصى بِهِ لُقمانُ ابنَهُ _ : يا بُنَيَّ ، حَمَلتُ الجَندَلَ وَالحَديدَ وكُلَّ حِملٍ ثَقيلٍ فَلَم أحمِل شَيئا أثقَلَ مِن جارِ السَّوءِ ، وذُقتُ المَراراتِ كُلَّها فَلَم أذقُ شَيئاً أمَرَّ مِنَ الفَقرِ .

امام صادق عليه السلام _ در بيان سفارش هاى لقمان عليه السلام به پسرش _ : اى پسرم! صخره بزرگ و آهن و هر چيز سنگينى را بر دوش خود كشيدم ؛ ولى بارى سنگين تر از همسايه بد حمل نكردم ، و همه تلخى ها را چشيدم ؛ ولى چيزى تلخ تر از فقر نچشيدم .

الأمالي للصدوق : ص 766 ح 1031 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 413 ح 3 .

حديث32

امام صادق عليه السلام :

قيلَ لِلعَبدِ الصّالِحِ لُقمانَ : ... أيُّ النّاسِ أشَرُّ ؟ قالَ : الَّذي لا يُبالي أن يَراهُ النّاسُ مُسيئاً .

امام صادق عليه السلام :به بنده صالح ، لقمان ، گفته شد : . . . بدترينِ مردم كيان اند ؟ گفت : «آن كه اهميّت ندهد كه مردم او را بدكار ببينند » .

قصص الأنبياء : ص 197 ح 248 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 421 ح 16 .

حديث33

امام صادق عليه السلام :

قالَ لُقمانُ عليه السلام لاِبنِهِ : ... يا بُنَيَّ ، سَيِّدُ أخلاقِ الحِكمَةِ دينُ اللّه ِ تَعالى ، ومَثَلُ الدّينِ كَمَثَلِ الشَّجَرَةِ الثّابِتَةِ ، فَالإِيمانُ بِاللّه ِ ماؤُها ، وَالصَّلاةُ عُروقُها ، وَالزَّكاةُ جِذعُها ، وَالتَّآخي فِي اللّه ِ شُعَبُها ، وَالأَخلاقُ الحَسَنَةُ وَرَقُها ، وَالخُروجُ عَن مَعاصِي اللّه ِ ثَمَرُها ، ولا تَكمُلُ الشَّجَرَةُ إلاّ بِثَمَرَةٍ طَيِّبَةٍ ، كَذلِكَ الدّينُ لا يَكمُلُ إلاّ بِالخُروجِ عَنِ المَحارِمِ .

امام صادق عليه السلام :لقمان به پسرش گفت: . . . «اى پسرم! سرور اخلاق حكيمانه، دين خداى متعال است . مَثَل دين ، همانند درخت استوار است ؛ ايمان به خدا آب آن است و نماز ، ريشه هاى آن و زكات ، تنه آن و برادرى در راه خدا ، شاخه هاى آن و اخلاق نيك ، برگ هاى آن و بيرون آمدن از گناهان ، ميوه آن و همان گونه كه درخت ، جز با [دادنِ] ميوه پاكيزه به كمال نمى رسد، دين نيز جز با بيرون آمدن از محرّمات، كامل نمى شود» .

قصص الأنبياء : ص 196 ح 245 ،

بحار الأنوار : ج 13 ص 420 ح 14 .

حديث34

امام صادق عليه السلام :

_ فيما وَعَظَ لُقمانُ ابنَهُ _ : يا بُنَيَّ ، إنَّ الدُّنيا بَحرٌ عَميقٌ ، قَد هَلَكَ فيها عالَمٌ كَثيرٌ ، فَاجعَل سَفينَتَكَ فيهَا الإِيمانَ ، وَاجعَل شِراعَهَا التَّوَكُّلَ ، وَاجعَل زادَكَ فيها تَقوَى اللّه ِ ، فَإِن نَجَوتَ فَبِرَحمَةِ اللّه ِ ، وإن هَلَكتَ فَبِذُنوبِكَ .

امام صادق عليه السلام _ در پندهاى لقمان عليه السلام به پسرش _ : اى پسرم! دنيا ، درياى عميقى است كه بسيارى در آن هلاك گرديده اند . پس كشتى ات را در دنيا ، ايمان به خدا قرار بده و بادبان آن را توكّل بر خدا ، و توشه راهت را تقواى خداوند عز و جل قرار بده ؛ اگر نجات يافتى، از رحمت خداست و اگر هلاك شدى، به سبب گناهانت خواهد بود .

تفسير القمّي : ج 2 ص 164 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 2 ص 282 ح 2457 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 411 ح 2 .

حديث35

امام صادق عليه السلام :

كانَ فيما وَعَظَ بِهِ لُقمانُ ابنَهُ : ... لا تَكُن في هذِهِ الدُّنيا بِمَنزِلَةِ شاةٍ وَقَعَت في زَرعٍ أخضَرَ فَأَكَلَت حَتّى سَمِنَت

امام صادق عليه السلام _ در بيان نصايح لقمان عليه السلام به پسرش _ : در اين دنيا ، همانند گوسفندى مباش كه در كشتزار سرسبزى وارد شود و آن قدر بخورد تا چاقى اش مايه مرگش شود .

في المصدر «سمن» وما أثبتناه من بحار الأنوار .

حديث36

امام صادق عليه السلام :

قالَ لُقمانُ لاِبنِهِ : يا بُنَيَّ ، إنِ احتَجتَ إلَى السُّلطانِ فَلا تُكثِرِ الإِلحاحَ عَلَيهِ ، ولا تَطلُب حاجَتَكَ مِنهُ إلاّ في مَواضِعِ الطَّلَبِ ، وذلِكَ حينَ الرِّضا وطيبِ النَّفسِ ، ولا تَضجَرَنَّ بِطَلَبِ حاجَةٍ ؛ فَإِنَّ قَضاءَها بِيَدِ اللّه ِ ولَها أوقاتٌ ، ولكِنِ ارغَب إلَى اللّه ِ ، وسَلهُ ، وحَرِّك أصابِعَكَ إلَيهِ . يا بُنَيَّ ، إنَّ الدُّنيا قَليلٌ ، وعُمُرَكَ قَصيرٌ . يا بُنَيَّ ، اِحذَرِ الحَسَدَ فَلا يَكونَنَّ مِن شَأنِكَ ، وَاجتَنِب سوءَ الخُلُقِ فَلا يَكونَنَّ مِن طَبعِكَ ، فَإِنَّكَ لا تَضُرُّ بِهِما إلاّ نَفسَكَ ، وإذا كُنتَ أنتَ الضّارَّ لِنَفسِكَ كَفَيتَ عَدُوَّكَ أمرَكَ ، لِأَنَّ عَداوَتَكَ لِنَفسِكَ أضَرُّ عَلَيكَ مِن عَداوَةِ غَيرِكَ . يا بُنَيَّ ، اِجعَل مَعروفَكَ في أهلِهِ ، وكُن فيهِ طالِباً لِثَوابِ اللّه ِ ، وكُن مُقتَصِداً ، ولا تُمسِكهُ تَقتيراً ، ولا تُعطِهِ تَبذيراً . يا بُنَيَّ ، سَيِّدُ أخلاقِ الحِكمَةِ دينُ اللّه ِ تَعالى ، ومَثَلُ الدّينِ كَمَثَلِ الشَّجَرَةِ الثّابِتَةِ ، فَالإِيمانُ بِاللّه ِ ماؤُها ، وَالصَّلاةُ عُروقُها ، وَالزَّكاةُ جِذعُها ، وَالتَّآخي فِي اللّه ِ شُعَبُها ، وَالأَخلاقُ الحَسَنَةُ وَرَقُها ، وَالخُروجُ عَن مَعاصِي

اللّه ِ ثَمَرُها ، ولا تَكمُلُ الشَّجَرَةُ إلاّ بِثَمَرَةٍ طَيِّبَةٍ ، كَذلِكَ الدّينُ لا يَكمُلُ إلاّ بِالخُروجِ عَنِ المَحارِمِ . يا بُنَيَّ ، لِكُلِّ شَيءٍ عَلامَةٌ يُعرَفُ بِها ، وإنَّ لِلدّينِ ثَلاثَ عَلاماتٍ : العِفَّةَ ، وَالعِلمَ ، وَالحِلمَ .

امام صادق عليه السلام _ در بيان سفارش لقمان عليه السلام به پسرش _ : اى پسرم ! اگر محتاج پادشاه شدى ، زياد پافشارى نكن و نيازت را جز در جاى مناسبِ درخواست ، از او نخواه ، و آن ، زمانِ خشنودى و نشاط اوست . و در درخواست حاجت ، بى قرارى نكن ؛ چرا كه برآورده شدن آن ، به دست خداست و آن هم زمان هايى دارد ؛ ولى به خدا علاقه نشان بده و از او درخواست كن و انگشتانت را به سوى او بجنبان . اى پسرم ! [متاع] دنيا اندك است و عمر تو كوتاه . اى پسرم ! از حسد بپرهيز ، كه در شأن تو نيست ، و از بد اخلاقى دورى كن ، كه از سرشت تو نيست ؛ چرا كه تو با آن دو ، جز به خودت زيان نمى رسانى ، و هر گاه خودت زيان رسانِ خود بودى ، زحمت دشمنت را درباره كارت كم كرده اى ؛ زيرا دشمنىِ تو با خودت ، زيان بارتر از دشمنىِ ديگرى است . اى پسرم ! كار خوبت را براى اهلش انجام بده و در آن ، از خدا پاداش بخواه . [در خرج كردن ]ميانه رو باش و از ترس فقر و فلاكت ، [از خرج كردنْ ]خوددارى نكن ؛ ولى ريخت

و پاش هم نكن . اى پسرم ! سرور اخلاق حكيمانه ، دين خداى متعال است . مَثَل دين ، مانند درخت استوار است ؛ ايمان به خدا آب آن است و نماز ريشه هاى آن ، و زكات تنه آن ، و برادرى در راه خدا شاخه هاى آن ، و اخلاق نيكْ برگ هاى آن ، و بيرون آمدن از گناهان ، ميوه آن . و همان گونه كه درخت ، جز با ميوه پاكيزه به كمال نمى رسد ، دين نيز جز با بيرون آمدن از محرّمات ، كامل نمى گردد . اى پسرم ! هر چيزى نشانه اى دارد كه بدان شناخته مى شود . دين نيز سه نشانه دارد : پاك دامنى ، دانش ، و بردبارى .

قصص الأنبياء : ص 196 ح 247 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 420 ح 14 .

حديث37

امام صادق عليه السلام :

كانَ فيما وَعَظَ بِهِ لُقمانُ ابنَهُ : يا بُنَيَّ ، إنَّ النّاسَ قَد جَمَعوا قَبلَكَ لِأَولادِهِم ، فَلَم يَبقَ ما جَمَعوا ولَم يَبقَ مَن جَمَعوا لَهُ ، وإنَّما أنتَ عَبدٌ مُستَأجَرٌ ؛ قَد اُمِرتَ بِعَمَلٍ ووُعِدتَ عَلَيهِ أجراً ، فَأَوفِ عَمَلَكَ وَاستَوفِ أجرَكَ ، ولا تَكُن في هذِهِ الدُّنيا بِمَنزِلَةِ شاةٍ وَقَعَت في زَرعٍ أخضَرَ ، فَأَكَلَت حَتّى سَمِنَت

امام صادق عليه السلام _ در بيان سفارش هاى لقمان عليه السلام به پسرش _ : اى پسرم! مردمِ پيش از تو ، براى فرزندانشان سرمايه جمع كردند ؛ ولى نه سرمايه باقى مانْد و نه آن كسى كه سرمايه برايش جمع شده بود. همانا تو بنده اى اجير شده هستى

كه به انجام دادن كارى مأمور شده اى و مزدى نيز به تو وعده داده شده است . پس به انجام دادن كارت وفادار باش و مزدت را بگير . در اين دنيا ، همانند گوسفندى مباش كه در زراعت سبزى داخل مى شود و آن قدر مى خورد كه چاق مى گردد و هنگام چاقى اش كشته مى شود ؛ بلكه دنيا را همانند پلى بر روى رودخانه اى به شمار آور كه از آن مى گذرى و آن را رها مى كنى و تا پايان روزگار ، به سوى آن باز نمى گردى. آن را خراب كن و آبادش نكن؛ زيرا تو مأمور آبادانى آن نيستى . بدان كه همانا تو ، فردا به هنگامى كه در پيشگاه خداوند عز و جل حاضر شوى ، درباره چهار چيز مورد سؤال قرار مى گيرى : جوانى ات را چگونه سپرى كردى؟ عمرت را چگونه گذراندى؟ مالت را از كجا به دست آوردى و در چه راهى هزينه كردى؟ بنا بر اين ، خود را براى چنين روزى آماده كن و براى اين پرسش ها ، جوابى فراهم كن . به خاطر آنچه از دنيا از دست دادى ، تأسف نخور؛ زيرا اندكِ دنيا دوام ندارد و زياد آن ، از بلا و گرفتارى در امان نيست. پس بر حذر باش و در كارت بكوش و پرده [ ى غفلت] را از روى خود ، كنار بزن و به كارهاى مطلوب پروردگارت مشغول باش و در دل خود ، توبه را تازه كن و پيش از اين كه مرگ ، آهنگ تو كند و درباره

تو حكم براند و بين تو و خواسته هايت حايل شود، تو به سوى آسايش خود بشتاب .

في المصدر «سمن» وما أثبتناه من بحار الأنوار .

حديث38

امام صادق عليه السلام :

قالَ لُقمانُ لاِبنِهِ : يا بُنَيَّ ، إيّاكَ وَالضَّجَرَ وسوءَ الخُلُقِ وقِلَّةَ الصَّبرِ ، فَلا يَستَقيمُ عَلى هذِهِ الخِصالِ صاحِبٌ ، وألزِم نَفسَكَ التُّؤَدَةَ في اُمورِكَ ، وصَبِّر على مَؤُوناتِ الإِخوانِ نَفسَكَ ، وحَسِّن مَعَ جَميعِ النّاسِ خُلُقَكَ . يا بُنَيَّ ، إن عَدِمَكَ ما تَصِلُ بِهِ قَرابَتَكَ ، وتَتَفَضَّلُ بِهِ عَلى إخوَتِكَ فَلا يَعدَمَنَّكَ حُسنُ الخُلقِ وبَسطُ البِشرِ ؛ فَإِنَّهُ مَن أحسَنَ خُلُقَهُ أحَبَّهُ الأَخيارُ وجانَبَهُ الفُجّارُ ، وَاقنَع بِقَسمِ اللّه ِ لَكَ يَصفُ عَيشُكَ ، فَإِن أرَدتَ أن تَجمَعَ عِزَّ الدُّنيا فَاقطَع طَمَعَكَ مِمّا في أيدِي النّاسِ ، فَإِنَّما بَلَغَ الأَنبِياءُ وَالصِّدّيقونَ ما بَلَغوا بِقَطعِ طَمَعِهِم .

امام صادق عليه السلام _ در بيان سفارش هاى لقمان عليه السلام به پسرش _ : اى پسرم ! از بى حوصلگى و بد اخلاقى و كم صبرى ، بپرهيز ؛ چرا كه هيچ كس با اين ويژگى ها استوار نمى ماند . خو كن كه در كارهايت با وقار باشى و بر زحمت هاى برادران ، شكيبايى كنى ، و با همه مردم ، خوش اخلاق باش . اى پسرم ! اگر چيزى ندارى كه با آن ، صله رحم به جا آورى و بر برادرانت بخششى نمايى ، خوش اخلاقى و خوش رويى را از دست نده ؛ چرا كه هر كس اخلاقش را نيكو گرداند ، نيكان او را دوست مى دارند و بدان از او كناره مى گيرند . و به

آنچه خدا قسمت تو فرموده ، قانع باش ، تا زندگى ات صفا يابد . پس اگر خواستى عزّت دنيا را گرد آورى ، طمع خود را از آنچه در دستان مردم است ، قطع كن ؛ زيرا پيامبران و صدّيقان ، تنها به سبب قطع طمع ، به چنان مقاماتى رسيدند .

قصص الأنبياء : ص 195 ح 245 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 419 ح 14 .

حديث39

امام صادق عليه السلام :

قالَ لُقمانُ لاِبنِهِ : إن تَأَدَّبتَ صَغيرا انتَفَعتَ بِهِ كَبيراً ، ومَن عَنى بِالأَدَبِ اهتَمَّ بِهِ ، ومَنِ اهتَمَّ بِهِ تَكَلَّفَ عِلمَهُ ، ومَن تَكَلَّفَ عِلمَهُ اشتَدَّ لَهُ طَلَبُهُ ، ومَنِ اشتَدَّ لَهُ طَلَبُهُ أدرَكَ بِهِ مَنفَعَةً ، فَاتَّخِذهُ عادَةً . وإيّاكَ وَالكَسَلَ مِنهُ وَالطَّلَبَ بِغَيرِهِ ، وإن غُلِبتَ عَلَى الدُّنيا فَلا تُغلَبَنَّ عَلَى الآخِرَةِ ، وإنَّهُ إن فاتَكَ طَلَبُ العِلمِ فَإِنَّكَ لَن تَجِدَ تَضييعا أشَدَّ مِن تَركِهِ . يا بُنَيَّ ، اِستَصلِحِ الأَهلينَ وَالإِخوانَ مِن أهلِ العِلمِ إنِ استَقاموا لَكَ عَلَى الوَفاءِ ، وَاحذَرهُم عِندَ انصِرافِ الحالِ بِهِم عَنكَ ، فَإِنَّ عَداوَتَهُم أشَدُّ مَضَرَّةً مِن عَداوَةِ الأَباعِدِ بِتَصديقِ النّاسِ إيّاهُم لاِطِّلاعِهِم عَلَيكَ .

امام صادق عليه السلام _ در بيان سفارش هاى لقمان عليه السلام به پسرش _ : اى پسرم! اگر در كودكى ادب شوى ، در بزرگى سودش را مى برى. هر كه قصد ادب كند ، به [كسب بيشتر] آن اهتمام مى ورزد و هر كه به آن اهتمام ورزد ، خود را براى آموختن آن ، به سختى مى اندازد و هر كه خود را براى آموختن آن ، خود را به سختى اندازد ،

شديدتر [و تشنه تر] آن را طلب مى كند و هر كه آن را به شدّت طلب كند ، به سودش دست مى يابد . پس آن را عادت خود قرار بده و بپرهيز از اين كه در كسب آن ، تنبلى كنى و در پىِ چيز ديگرى بروى . اگر در برابر دنيا شكست خوردى ، در برابر آخرت شكست نخور ، و اگر دانش نجويى ، هرگز زيانى شديدتر از ترك آن نخواهى يافت . اى پسرم ! ميان خودى ها و برادران اهل علم ، اگر به تو وفادارند ، اصلاح كن ، و اگر نظرشان نسبت به تو عوض شده ، از آنان بر حذر باش ؛ زيرا از آن جا كه مردم نظر آنان را _ به دليل آگاهى شان بر تو _ دشمنىِ آنان ، زيانبارتر از دشمنىِ بيگانگان است .

قصص الأنبياء : ص 194 ح 244 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 419 ح 13 .

حديث40

امام صادق عليه السلام :

لَمّا وَعَظَ لُقمانُ ابنَهُ فَقالَ : أنَا مُنذُ سَقَطتُ إلَى الدُّنيا استَدبَرتُ وَاستَقبَلتُ الآخِرَةَ ، فَدارٌ أنتَ إلَيها تَسيرُ أقرَبُ مِن دارٍ أنتَ مِنها مُتَباعِدٌ . يا بُنَيَّ ، لا تَطلُب مِنَ الأَمرِ مُدبِرا ، ولا تَرفُض مِنهُ مُقبِلاً ، فَإِنَّ ذلِكَ يُضِلُّ الرَّأيَ ويُزري بِالعَقلِ . يا بُنَيَّ ، لِيَكُن مِمّا

امام صادق عليه السلام :وقتى كه لقمان پسرش را موعظه كرد ، به او گفت : «من از وقتى به دنيا آمدم ، پشت به دنيا و رو به آخرت كرده ام . خانه اى كه تو به سوى آن مى روى ، نزديك

تر از خانه اى است كه از آن دور مى شوى . اى پسرم ! كارى را كه گذشته است ، پيگيرى نكن ، و كار پيشِ رو را رها نكن ؛ چرا كه آن ، انديشه را گم راه و خِرد را سبك مى گردانَد . اى پسرم ! از جمله چيزهايى كه به سبب آن ، بر دشمنت پيروز مى گردى ، اينها باشد : پرهيز از محرّمات ، برترى در دينت ، حفظ جوان مردى ات ، و گرامى داشتن نفْست ، به گونه اى كه آن را به گناهانِ خداى بخشنده و اخلاق بد و كارهاى زشت ، آلوده نسازى . رازت را پنهان كن و باطنت را نيكو گردان ؛ چرا كه تو هر گاه چنين كردى ، به سبب پوشش خداوندى ، از دستيابى دشمن به راز ، تو يا از پى بردن او به لغزش تو ، در امان مى مانى . خود را از مكر دشمن ، در امان نبين تا مبادا در بعضى از حالت ها فريبت دهد . پس هر گاه بر تو توانا گشت ، بر تو مى جهد و هيچ لغزشى را از تو نمى بخشد . بايد از جمله سلاح هايى كه در برابر دشمنت به كار مى گيرى ، اعلان رضايت از او باشد . در جلب منفعت ، بسيار را اندك ، و در زيان بينى ، كوچك را بزرگ بشمار . اى پسرم ! با مردم ، بر خلاف روش خودشان همنشينى نكن و بيش از توانشان بر آنان بار نكن كه [اگر چنين كنى ،] همنشين تو پيوسته

از تو گريزان مى گردد و كسى كه بيش از توانش بر او بار شده ، از تو كناره مى گيرد و در اين هنگام ، تو تنها خواهى ماند و نه رفيقى خواهى داشت كه همدمت شود و نه برادرى كه تو را يارى رسانَد ، پس وقتى كه تنها ماندى ، خوار مى شوى و ذليل مى گردى . به درگاه كسى كه دوست ندارد عذر تو را بپذيرد و براى تو حقّى قايل نيست ، عذر نبر . و در كارهايت ، از كسى يارى نجوى ، جز از كسى كه مى خواهد در برابرِ برآوردن حاجت تو ، مزدى بگيرد ؛ زيرا هر گاه چنين باشد ، همان گونه در پىِ بر آوردن آن حاجت براى تو مى رود كه گويى آن را براى خودش پيگيرى مى كند ؛ چرا كه او پس از برآورده شدن آن براى تو ، در دنياى فانى سودى مى بَرد و در خانه باقىِ آخرت نيز نصيب و ذخيره اى خواهد داشت ، پس بدين جهت ، در برآوردن آن براى تو مى كوشد . برادران و يارانى كه براى خود بر مى گزينى و از آنان براى كارهايت يارى مى جويى ، بايد اهل جوان مردى و قناعت و خير و خرد و پاك دامنى باشند ؛ كسانى كه اگر سودشان دهى ، سپاست بگزارند ، و اگر از همسايگى شان غايب شوى ، يادت كنند» .

في المصدر : «ما» ، وما أثبتناه من بحار الأنوار .

حديث41

امام صادق عليه السلام :

_ في تَفسيرِ قَولِهِ تعالى : «وَ إِذْ قَالَ لُقْمَ_نُ لاِبْنِهِ

وَ هُوَ يَعِظُهُ يَ_بُنَىَّ لاَ تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُ_لْمٌ عَظِيمٌ » _ : فَوَعَظَ لُقمانُ لاِبنِهِ بِآثارٍ حَتّى تَفَطَّرَ وَانشَقَّ . وكانَ فيما وَعَظَهُ بِهِ ... أن قالَ : يا بُنَيَّ ، إنَّكَ مُنذُ سَقَطتَ إلَى الدُّنيَا استَدبَرتَ وَاستَقبَلتَ الآخِرَةَ ، فَدارٌ أنتَ إلَيها تَسيرُ أقرَبُ إلَيكَ مِن دارٍ أنتَ مِنها مُتَباعِدٌ . يا بُنَيَّ ، جالِسِ العُلَماءَ وزاحِمهُم بِرُكبَتَيكَ ، لا تُجادِلهُم فَيَمنَعوكَ ، وخُذ مِنَ الدُّنيا بَلاغاً ، ولا تَرفُضها فَتَكونَ عِيالاً عَلَى النّاسِ ، ولا تَدخُل فيها دُخولاً يَضُرُّ بِآخِرَتِكَ ، وصُم صَوما يَقطَعُ شَهوَتَكَ ، ولا تَصُم صَوما يَمنَعُكَ مِنَ الصَّلاةِ ؛ فَإِنَّ الصَّلاةَ أحَبُّ إلَى اللّه ِ مِنَ الصِّيامِ . يا بُنَيَّ ، إنَّ الدُّنيا بَحرٌ عَميقٌ ، قَد هَلَكَ فيها عالَمٌ كَثيرٌ ، فَاجعَل سَفينَتَكَ فيهَا الإِيمانَ ، وَاجعَل شِراعَهَا التَّوَكُّلَ ، وَاجعَل زادَكَ فيها تَقوَى اللّه ِ ، فَإِن نَجَوتَ فَبِرَحمَةِ اللّه ِ ، وإن هَلَكتَ فَبِذُنوبِكَ . يا بُنَيَّ ، إن تَأَدَّبتَ صَغيرا انتَفَعتَ بِهِ كَبيراً ، ومَن عَنى

امام صادق عليه السلام _ در تفسير اين گفته خداى متعال : «و هنگامى كه لقمان به پسرش _ در حالى كه او را موعظه مى كرد _ گفت : «اى پسرك من ! به خدا شرك نورز ؛ چرا كه شرك ، ستمى بزرگ است»» _ : لقمان به حكمتى چند ، پسرش را موعظه كرد ، تا [سپيده صبح ،] شكافته شد . و در موعظه او به پسرش ، چنين بود كه گفت : «اى پسرم ! از زمانى كه تو به دنيا آمدى ، پشت به آن كرده اى و رو به آخرت

دارى ، پس خانه اى كه به سوى آن مى روى ، به تو نزديك تر است از خانه اى كه از آن دور مى شوى . اى پسرم ! با دانشمندان همنشينى كن و تنگاتنگ آنان بنشين ، [ولى] با آنان مجادله نكن ، كه بازت مى دارند . و به اندازه لازم ، از دنيا برگير ، و آن را چنان رها نكن كه سربارِ مردم شوى ، و آن چنان در آن وارد نشو كه به آخرتت زيان رسانَد . روزه اى بگير كه شهوتت را قطع كند ، و چنان روزه اى نگير كه از نماز ، بازت بدارد ؛ چرا كه نماز ، نزد خدا محبوب تر از روزه است . اى پسرم ! دنيا دريايى عميق است كه بسيارى در آن هلاك شده اند . پس كشتىِ خود را در دنيا ، ايمان ، بادبان آن را توكّل ، و توشه خود را در آن ، تقواى الهى قرار بده . پس اگر نجات يافتى ، در سايه رحمت خداست ، و اگر هلاك شدى ، به سبب گناهانت خواهد بود . اى پسرم ! اگر در كودكى ادب شوى ، در بزرگى سودش را مى برى . هر كه آهنگ ادب كند ، به [كسب هر چه بيشترِ] آن همّت مى گمارد و هر كه به آن همّت گمارد ، خود را براى آموختن آن ، به سختى مى اندازد و هر كه خود را براى آموختن آن ، به سختى بيندازد ، آن را شديدتر طلب مى كند و هر كه آن را به شدّت طلب كند

، به سودش دست مى يابد . بنا بر اين ، آن را عادت خود قرار بده . تو جانشين پيشينيانت هستى ، و جانشين تو از آن سود خواهد برد و مشتاق ، به تو اميد دارد و ترسا ، از قدرت تو مى هراسد . و بپرهيز از اين كه در كسب آن (ادب) ، تنبلى كنى و در پىِ چيز ديگرى بروى . اگر در برابر دنيا شكست خوردى ، در برابر آخرت شكست نخور ، حال اگر دانش را در جايگاهش نجستى ، هر آينه در برابر آخرت نيز شكست خورده اى . در روزها و شب ها و لحظاتت ، براى خودت زمانى را جهت جستجوى دانش قرار بده ؛ چرا كه تو براى آن ، چيزى ضايع كننده تر از رها كردنِ آن نمى يابى . و در باره آن ، با لجوج ، بگومگو نكن و با فقيه ، مجادله نكن و با پادشاه ، دشمنى نكن و با ستمگر ، همراهى و دوستى نكن و با فاسدِ پليد و متّهم ، رفاقت نكن و دانشت را ذخيره كن ؛ همان گونه كه سكّه ات را ذخيره مى كنى . اى پسرم ! از خدا چنان بترس كه اگر در روز رستاخيز ، نيكىِ دو جهان را به همراه داشته باشى ، [بازهم ]از عذابش بترسى ، و چنان به خدا اميدوار باش كه اگر در روز رستاخيز ، گناه دو جهان را به همراه داشته باشى ، [بازهم] به آمرزش او اميدوار باشى» . پسرش به او گفت : اى پدر ! چگونه مى توانم چنين باشم

، در حالى كه تنها يك دل دارم ؟ لقمان بدو گفت : «پسرم ! اگر دل مؤمن بيرون آورده شود و شكافته شود ، دو نور در آن يافت مى شود : نورى براى ترس و نورى براى اميد ، كه اگر وزن شوند ، هيچ يك بر ديگرى ، هموزن ذرّه اى برترى نمى يابد . هر كه به خدا ايمان آورَد ، سخن خدا را تصديق مى كند و هر كه سخن خدا را تصديق كند ، امر خدا را به جا مى آورد ، و هر كه امر خدا را به جا نياورَد ، سخن خدا را تصديق نكرده است . بخشى از اخلاق ، بخش ديگر را تأييد مى كند ؛ پس آن كه ايمانِ راستين به خدا دارد ، خالصانه و خيرخواهانه براى خدا كار مى كند و آن كه خالصانه و خيرخواهانه براى خدا كار كند ، هر آينه ايمان راستين به خدا دارد ، و آن كه خدا را اطاعت كند ، از او مى ترسد و آن كه از او بترسد ، دوستش دارد ، و آن كه دوستش داشته باشد ، از فرمانش پيروى مى كند و آن كه از فرمانش پيروى كند ، شايسته بهشت و خشنودىِ اوست ، و آن كه از خشنودى خدا پيروى نكند ، خشم او را بر خود آسان گردانيده است . از خشم خدا به خدا پناه مى بريم ! اى پسرم ! به دنيا اتّكا نكن و دلت را به آن مشغول نساز ؛ چرا كه خداوند ، هيچ چيزى را سست تر از آن نيافريده است

. مگر نمى بينى كه نعمتِ دنيا را پاداش فرمان بُرداران قرار نداده ، و گرفتارىِ آن را كيفر نافرمانان قرار نداده است ؟!» .

في المصدر : «غني» ، والتصويب من بحار الأنوار وقصص الأنبياء : ص 194 ح 243 . وعَنَى الأَمرُ فلانا : أهَمَّهُ . ويقال : عَنى بأمر فلان (المعجم الوسيط : ج 2 ص 633 «عنا») .

حديث42

امام صادق عليه السلام :

قالَ لُقمانُ لاِبنِهِ : يا بُنَيَّ ، لِكُلِّ شَيءٍ عَلامَةٌ يُعرَفُ بِها ويُشهَدُ عَلَيها ، وإنّ لِلدّينِ ثَلاثَ عَلاماتٍ : العِلمَ وَالإِيمانَ وَالعَمَلَ بِهِ . ولِلإِيمانِ ثَلاثُ عَلاماتٍ : الإِيمانُ بِاللّه ِ وكُتُبِهِ ورُسُلِهِ . ولِلعالِمِ ثَلاثُ عَلاماتٍ : العِلمُ بِاللّه ِ وبِما يُحِبُّ وبِما يَكرَهُ . ولِلعامِلِ ثَلاثُ عَلاماتٍ : الصَّلاةُ وَالصِّيامُ وَالزَّكاةُ . ولِلمُتَكَلِّفِ ثَلاثُ عَلاماتٍ : يُنازِعُ مَن فَوقَهُ ، ويَقولُ ما لا يَعلَمُ ، ويَتَعاطى ما لا يَنالُ . ولِلظّالِمِ ثَلاثُ عَلاماتٍ : يَظلِمُ مَن فَوقَهُ بِالمَعصِيَةِ ، ومَن دونَهُ بِالغَلَبَةِ ، ويُعينُ الظَّلَمَةَ . ولِلمُنافِقِ ثَلاثُ عَلاماتٍ : يُخالِفُ لِسانُهُ قَلبَهُ ، وقَلبُهُ فِعلَهُ ، وعَلانِيَتُهُ سَريرَتَهُ . ولِلآثِمِ ثَلاثُ عَلاماتٍ : يَخونُ ، ويَكذِبُ ، ويُخالِفُ ما يَقولُ . ولِلمُرائي ثَلاثُ عَلاماتٍ : يَكسَلُ إذا كانَ وَحدَهُ ، ويَنشَطُ إذا كانَ النّاسُ عِندَهُ ، ويَتَعَرَّضُ في كُلِّ أمرٍ لِلمَحمَدَةِ . ولِلحاسِدِ ثَلاثُ عَلاماتٍ : يَغتابُ إذا غابَ ، ويَتَمَلَّقُ إذا شَهِدَ ، ويَشمَتُ بِالمُصيبَةِ . ولِلمُسرِفِ ثَلاثُ عَلاماتٍ : يَشتَري ما لَيسَ لَهُ ، ويَلبَسُ ما لَيسَ لَهُ ، ويَأكُلُ ما لَيسَ لَهُ . ولِلكَسلانِ ثَلاثُ عَلاماتٍ : يَتَوانى حَتّى يُفَرِّطَ ، ويُفَرِّطُ حَتّى يُضَيِّعَ ، ويُضَيِّعُ حَتّى يَأثَمَ . ولِلغافِلِ ثَلاثُ عَلاماتٍ

: السَّهوُ وَاللَّهوُ وَالنِّسيانُ .

امام صادق عليه السلام _ در بيان آنچه لقمان عليه السلام به پسرش گفت _ : پسرم ! هر چيزى ، نشانه اى دارد كه بدان شناخته مى شود و بر اساس آن ، مورد گواهى قرار مى گيرد ، و همانا دين ، سه نشانه دارد : دانش ، ايمان ، و عمل به آن . ايمان ، سه نشانه دارد : ايمان به خدا و كتاب هاى او و فرستادگانش . دانشمند ، سه نشانه دارد : شناخت خدا و شناخت آنچه مى پسندد و شناخت آنچه نمى پسندد . صالح ، سه نشانه دارد : نماز و روزه و زكات . متظاهر نيز سه نشانه دارد : با برتر از خود مى ستيزد ، و چيزى را مى گويد كه نمى داند ، و در پىِ چيزى است كه به آن ، دست نمى يابد . ستمگر ، سه نشانه دارد : به بالاتر از خودش با نافرمانى ، و به پايين تر از خودش با چيرگى ، ستم مى كند و به ستمگران ، يارى مى رساند . منافق ، سه نشانه دارد : زبانش مخالف دلش ، و دلش مخالف كارش ، و ظاهرش مخالف باطنش است . گنهكار ، سه نشانه دارد : خيانت مى ورزد ، دروغ مى گويد ، و با سخن خودش نيز مخالفت مى كند . رياكار ، سه نشانه دارد : هنگامى كه تنها باشد ، تنبلى مى كند و هنگامى كه نزد مردم باشد ، چابك است و در هر كارى ، خود را در مَعرض ستايش ديگران

قرار مى دهد . حسود ، سه نشانه دارد : هر گاه غايب باشد ، غيبت مى كند و هر گاه حاضر باشد ، چاپلوسى مى كند ، و به خاطر گرفتارى ، سركوفت مى زند . اسرافكار ، سه نشانه دارد : چيزى را مى خرد كه لازم ندارد ، و چيزى را مى پوشد كه لازم ندارد ، و چيزى را مى خورد كه لازم ندارد . تنبل ، سه نشانه دارد : تا آن جا سستى مى كند كه كوتاهى مى شود ، و تا آن جا كوتاهى مى كند كه ضايع مى سازد ، و تا آن جا ضايع مى سازد كه گناه مى كند . غافل ، سه نشانه دارد : اشتباه و سرگرمى و فراموشى .

الخصال : ص 121 ح 113 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 415 ح 8 .

حديث43

امام صادق عليه السلام :

كانَ فيما أوصى بِهِ لُقمانُ ابنَهُ ناتانَ أن قالَ لَهُ : يا بُنَيَّ ، لِيَكُن مِمّا تَتَسَلَّحُ بِهِ عَلى عَدُوِّكَ فَتَصرَعُهُ المُماسَحَةُ وإعلانُ الرِّضا عَنهُ ، ولا تُزاوِلهُ بِالمُجانَبَةِ فَيَبدُوَ لَهُ ما في نَفسِكَ فَيَتَأَهَّبَ لَكَ . يا بُنَيَّ ، خَفِ اللّه َ خَوفا لَو وافَيتَهُ بِبِرِّ الثَّقَلَينِ خِفتَ أن يُعَذِّبَكَ اللّه ُ ، وَارجُ اللّه َ رَجاءً لَو وافَيتَهُ بِذُنوبِ الثَّقَلَينِ رَجَوتَ أن يَغفِرَ اللّه ُ لَكَ . يا بُنَيَّ ، حَمَلتُ الجَندَلَ وَالحَديدَ وكُلَّ حِملٍ ثَقيلٍ فَلَم أحمِل شَيئا أثقَلَ مِن جارِ السَّوءِ، وذُقتُ المَراراتِ كُلَّها فَلَم أذُق شَيئا أمَرَّ مِنَ الفَقرِ.

امام صادق عليه السلام :در سفارش هاى لقمان به پسرش ناتان ، اين است كه به او گفت

: «پسرم ! از چيزهايى كه بايد با آن ، در برابر دشمنت مسلّح شوى تا زمينگيرش كنى ، نرمى با او و اظهار خشنودى از اوست ؛ ولى با كناره گيرى ، خود را از او دور نكن ، كه رازت براى او آشكار مى شود و براى [سرنگونىِ ]تو تدارك مى بيند . پسرم ! از خدا چنان بترس كه اگر با نيكىِ دو جهان به او برخوردى ، [باز هم ]بترسى كه خدا كيفرت دهد ، و چنان به خدا اميدوار باش كه اگر با گناهان دو جهان به او برخوردى ، [باز هم] اميدوار باشى كه خدا تو را بيامرزد . پسرم ! صخره بزرگ و آهن و هر بار سنگينى را بر دوش كشيدم ؛ ولى چيزى سنگين تر از همسايه بد ، بر دوش نكشيدم . همه تلخى ها را چشيدم ؛ ولى چيزى تلخ تر از فقر نچشيدم» .

الأمالي للصدوق : ص 766 ح 1031 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 413 ح 3 .

حديث44

امام صادق عليه السلام :

نَيروزُنا كُلُّ يَومٍ ؛

امام صادق عليه السلام : هر روز ما نوروز است .

كتاب من لايحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 300 .

حديث45

امام صادق عليه السلام :

يَومُ النَّيروزِ هُوَ اليَومُ الَّذي يَظهَرُ فيهِ قائِمُنا أهلَ البَيتِ ؛

امام صادق عليه السلام : نوروز ، روزى است كه قائم ما اهل بيت در آن ظهور مى كند .

بحار الأنوار ، ج 52 ، ص 276 .

حديث46

امام صادق عليه السلام :

إذا كانَ يَومُ النَّيروزِ فَاغْتَسِل وَ البَسْ أنظَفَ ثِيابِكَ ؛

امام صادق عليه السلام : هرگاه نوروز فرار رسيد ، غسل كن و پاكيزه ترين لباس هايت را بپوش .

وسائل الشيعه ، ج 5 ، ص 288 .

حديث47

امام صادق عليه السلام :

ما مِن يَومِ نَيروزٍ إلاّ و نَحنُ نَتَوقَّعُ فِيهِ الفَرَجَ لأِنَّهُ مِن أيّامِنا و أيّامِ شِيعَتِنا ؛

امام صادق عليه السلام :هيچ نوروزى نيست مگر آن كه ما در آن روز منتظر فرج [ظهور قائم آل محمّد صلي الله عليه و آله] هستيم ؛ چرا كه نوروز از روزهاى ما و شيعيان ما است.

. مستدرك الوسائل ، ج 6 ، ص 352 .

حديث48

امام صادق عليه السلام :

لاتُفسِدْ عَلَى القَومِ ماءَهُم ؛

امام صادق عليه السلام : آب مورد نياز مردم را آلوده نكن .

تهذيب الأحكام ، ج 1 ، ص 185 .

حديث49

امام صادق عليه السلام :

إنَّ القَصدَ أمرٌ يُحِبُّهُ اللّه َ _ عَزَّوَجَلَّ _ و إنَّ السَّرَفَ يُبغِضُهُ . . . و حَتّى صَبُّكَ فَضلَ شَرابِكَ ؛

امام صادق عليه السلام :ميانه روى چيزى است كه خداى _ عزّوجلّ _ آن را دوست دارد و اسراف را ناخوش مى دارد . . . حتّى دور ريختن زياده نوشيدنى ات را .

الكافى ، ج 4 ، ص 52 .

حديث50

امام صادق عليه السلام :

أدنَى الإسرافِ هِراقَةُ فَضلِ الإناءِ ؛

امام صادق عليه السلام : كم ترين اندازه اسراف، دور ريختن ته مانده ظرف (غذا يا آب) است .

همان ، ج 6 ، ص 460 .

حديث51

امام صادق عليه السلام :

و هكَذا الهَواءُ ، لَولا كَثرَتُهُ و سَعَتُهُ لاَخْتَنَقَ هذا الأنامُ مِنَ الدُّخانِ و البُخارِ الَّذي يَتَحيَّرُ فيهِ ؛

امام صادق عليه السلام :هوا نيز چنين است : اگر فراوان و گسترده نبود، مردم از دود و بخار سرگردان در هوا خفه مى شدند .

بحار الأنوار ، ج 60 ، ص 88 .

حديث52

امام صادق عليه السلام :

إعتَبِر بِهذهِ الحَرِّ و البَردِ كَيفَ يَتَعاوَرانِ العالَمَ و يَتَصِّرفانِ، هذا التَّصَرُّفُ فِي الزِّيادَةِ و النُّقصانِ و الإعتِدالِ لإِقامَةِ هذِهِ الأزمِنَةِ الأربعَةِ مِنَ السَّنَةِ و ما فيهِما مِنَ المَصالِحِ ؛

امام صادق عليه السلام :به گرما و سرما بنگر كه چگونه چرخ نظام جهان را به گردش در مى آورند و خود نيز در گردش اند . اين گردش در فزونى و كاستى و اعتدال ، براى برقرار ماندن فصل هاى سال و مصالحى است كه در آن دو است .

همان ، ج 58 ، ص 173 .

حديث53

امام صادق عليه السلام :

إنَّ الصَّحوَ إذا دامَ جَفَّتِ الأرضُ وَاحتَرَقَ النَّباتُ وَ غيضَ ماءُ العُيُونِ والأودِيَةِ فَأضَرَّ بِالنّاسِ و غَلَبَ اليُبسُ عَلَى الهَواءِ فَأحدَثَ ضُرُوبا اُخرى مَنَ الأمراضِ ؛

امام صادق عليه السلام : اگر هوا هميشه صاف و آفتابى بود ، زمين خشك مى شد و گياهان مى سوخت ؛ آب چشمه ها و رودها فرو مى رفت و به مردم زيان مى رسيد ؛ خشكى بر هوا چيره مى شد و گونه ديگرى از بيمارى را پديد مى آورد .

همان ، ج 3 ، ص 125 .

حديث54

امام صادق عليه السلام :

فَإنَّهُ يُلَيِّنُ الأبدانَ و يَجلُو كَدِرَ الهَواءِ فَيَرتَفِعُ الوَباءُ الحادِثُ مِن ذلِكَ ؛

امام صادق عليه السلام :بارش باران بدن ها را لطيف مى كند و آلودگى را از هوا مى زدايد و وباىِ پديدآمده از آن را از بين مى برد .

بحار الأنوار ، ج 59 ، ص 386 .

حديث55

امام صادق عليه السلام :

لاتَطيبُ السُكنى إلاّ بِثَلاثٍ : الهَواءِ الطَّيِّبِ وَ الماءِ الغَزيرِ العَذبِ و الأرضِ الخَوّارَةِ ؛

امام صادق عليه السلام :زندگى با سه چيز خوش مى شود : هواى پاك ، آب فراوان گوارا و زمين نرم و سست [آماده زراعت] .

تحف العقول ، ص 320 .

حديث56

امام صادق عليه السلام :

النَّشوَةُ في عَشَرَةِ أشياءَ : المَشىِ و الرُّكُوبِ و الاِرتمِاسِ فِي الماءِ و النَّظَرِ إلَى الخُضرَةِ . . . ؛

امام صادق عليه السلام :شادابى در ده چيز است : پياده روى ، [اسب] سوارى ، آب تنى (شنا) و نگاه كردن به سبزه . . . .

الخصال ، ص 443 .

حديث57

امام صادق عليه السلام :

اِغسِلُوا أيدِيَكُم قَبلَ الطَّعامِ و بَعدَهُ ؛

امام صادق عليه السلام :دست هايتان را قبل از خوردن غذا و بعد از آن بشوييد .

المحاسن ، ج 1 ، ص 425 .

حديث58

امام صادق عليه السلام :

و نَهى [رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله] أن يُنفَخَ في طَعامٍ أو شَرابٍ ؛

امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا از فوت كردن در غذا و آشاميدنى نهى فرمودند .

بحار الأنوار ، ج 75 ، ص 50.

حديث59

امام صادق عليه السلام :

أصلُ خَرابِ البَدَن تَركُ العَشاءِ ؛

امام صادق عليه السلام :ريشه (بيمارى و) خرابى بدن ترك غذاى شب است .

. الكافى ، ج 6 ، ص 288.

حديث60

امام صادق عليه السلام :

الطَّعامُ الحارُّ غَيرُذِي بَرَكَةٍ ؛

امام صادق عليه السلام : غذاى داغ ، بى بركت است .

همان ، ج 6 ، ص 322 .

حديث61

امام صادق عليه السلام :

إيّاكَ و شُربَ الماءِ البارِدِ فِي الحَمّامِ فَإنَّهُ يُفسِدُ المِعدَةَ ؛

امام صادق عليه السلام :از نوشيدن آب سرد در حمّام بپرهيز كه معده را تباه مى كند .

الأمالى ، صدوق ، ص 445 .

حديث62

امام صادق عليه السلام :

وصُبَّ الماءَ البارِدَ عَلى قَدَميكَ إذا خَرَجتَ فَإنَّهُ يَسِلُّ الدّاءَ مِن جَسَدِكَ ؛

امام صادق عليه السلام :هنگام خارج شدن از حمّام بر دو پاى خود آب سرد بريز ؛ اين كار بيمارى را از بدنت بيرون مى كند .

همان ، ص 445 .

حديث63

امام صادق عليه السلام :

اِلبَس مالاتُشتَهَرُ بِهِ ولايُزري بِكَ ؛

امام صادق عليه السلام :نه لباس شهرت بپوش و نه لباسى كه تو را بى مقدار جلوه دهد .

ميزان الحكمه ، ح 18080 .

حديث64

امام صادق عليه السلام :

الثَّوبُ النَقيُّ يَكبِتُ العَدُوَّ ؛

امام صادق عليه السلام :جامه پاكيزه دشمن را خوار مى كند .

الكافى ، ج 6 ، ص 488 .

حديث65

امام صادق عليه السلام :

در تفسير آيه خُذُوا زِينَتَكُم عِندَ كُلِّ مَسجِدٍ

امام صادق عليه السلام :منظور شانه كردن است ؛ زيرا شانه كردن مو را زيبا مى كند .

اعراف ، آيه 31 .

حديث66

امام صادق عليه السلام :

كانَ رَسَولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله يَغسِلُ رَأسَهُ بِالسِّدرِ ؛

امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا سرش را با سدر مى شست .

همان ، ص 63 .

حديث67

امام صادق عليه السلام :

غَسلُ الرَّأسِ بِالخَطمِيِّ نُشرَةٌ ؛

امام صادق عليه السلام :شستن سر با خطمى موجب شادابى است .

همان ، ص 61 .

حديث68

امام صادق عليه السلام :

لا تَتَسَرَّحْ فِي الحَمّامِ فَإنَّهُ يُرِقُّ الشَّعرَ ؛

امام صادق عليه السلام : در حمّام شانه نزنيد كه موى را سست مى كند .

مكارم الأخلاق ، ج 1 ، ص 165 .

حديث69

امام صادق عليه السلام :

مِنَ السُّنَّةِ تَقلِيمُ الأظفارِ ؛

امام صادق عليه السلام :گرفتن ناخن از سنّت پيامبر است .

وسائل الشيعه ، ج 2 ، ص 132 .

حديث70

امام صادق عليه السلام :

إنَّما قُصّوا الأظفارَ لأِنَّها مَقيلُ الشَّيطانِ ؛

امام صادق عليه السلام :ناخن ها را كوتاه كنيد ؛ زيرا جايگاه شيطان (و ميكرب) است .

همان ، ص 132 .

حديث71

امام صادق عليه السلام :

قالَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله لِلرِّجالِ : قُصُّوا أظافيرَ كُم و لِلنّساءِ : اُترُكنَ مِن أظفارِكُنَّ ؛ فَإنَّهُ أزيَنُ لَكُنَّ ؛

امام صادق عليه السلام :پيامبر به مردان فرمودند : ناخن هايتان را كوتاه كنيد ، و به زنان فرمودند : ناخن هايتان را بلند بگذاريد ؛ زيرا براى شما زينت بخش تر است .

كتاب من لايحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 128 .

حديث72

امام صادق عليه السلام :

نَهى رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله عَن تَقليمِ الأظفارِ بِالأَسنانِ ؛

امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا از كوتاه كردن ناخن با دندان نهى فرمودند .

وسائل الشيعه ، ج 2 ، ص 134 .

حديث73

امام صادق عليه السلام :

الدُّهنُ يُلَيِّنُ البَشَرَةَ و يَزيدُ فِي الدِّماغِ و يُسَهِّلُ مَجارِيَ الماءِ و يُذهِب القَشَفَ و يُسفِرُ اللَّونَ ؛

امام صادق عليه السلام :روغن [ماليدن به پوست] آن را نرم و عقل را زياد مى كند ؛ روزنه هاى پوست را پاك مى كند و آلودگى تن را از بين مى برد و رنگ پوست را روشنى مى بخشد .

الكافى ، ج 6 ، ص 519 .

حديث74

امام صادق عليه السلام :

كَنسُ البَيتِ يَنفِي الفَقرَ ؛

امام صادق عليه السلام :جاروب كردن خانه ، فقر را از بين مى برد .

الكافى ، ج 6 ، ص 531 .

حديث75

امام صادق عليه السلام :

مِن سَعادَةِ المَرءِ سِعَةُ المَنزِلِ ؛

امام صادق عليه السلام :وسعت خانه ، از خوش بختى مرد است .

مكارم الأخلاق ، ص 125 .

حديث76

امام صادق عليه السلام :

إنَّما سُمِّيَ البَليغُ ؛ لأِنَّهُ يُبلِغُ حاجَتَهُ بِأهوَنِ سَعيِهِ ؛

امام صادق عليه السلام :بليغ از آن جهت بليغ ناميده شد كه خواسته خود را با كم ترين تلاش به مخاطب مى رساند .

تحف العقول ، ص 359 .

حديث77

امام صادق عليه السلام :

مَن قالَ فِينا بَيتَ شِعرٍ بَنَى اللّه ُ تعاليى لَهُ بَيتا فِي الجَنَّةِ ؛

امام صادق عليه السلام :هر كس درباره ما يك بيت شعر بگويد ، خداى بزرگ براى او در بهشت خانه اى مى سازد .

عيون أخبار الرضا عليه السلام ، ج 2 ، ص 15 .

حديث78

امام صادق عليه السلام :

ما بَعَثَ اللّه ُ نَبِيّا إلاّ حَسَنَ الصَّوتِ ؛

امام صادق عليه السلام :خداوند هيچ پيامبر را مبعوث نكرد مگر اين كه خوش آواز بود .

همان ، ص 616 .

حديث79

امام صادق عليه السلام :

كانَ عَليُّ بنُ الحُسَينِ عليهماالسلام أحسَنَ النّاسِ صَوتا بِالقُرآنِ . . . و كانَ أبوجَعفَرٍ عليه السلام أحَسَنَ النّاسِ صَوتا ؛

امام صادق صلي الله عليه و آله :على بن حسين عليهماالسلام خوش صداترينِ مردم در قرائت قرآن بود و امام باقر عليه السلامنيز خوش صداترينِ مردم بود .

ميزان الحكمه ، ح 16513 .

حديث80

امام صادق عليه السلام :

مِن أخلاقِ الأنبِياءِ السِّواكُ ؛

امام صادق :مسواك كردن از اخلاق پيامبران است .

ميزان الحكمه ، ح 9053 .

حديث81

امام صادق عليه السلام :

إنَّ رَسولَ اللّه ِ كانَ يَتَخَلَّلُ و هو يُطَيِّبُ الفَمَ ؛

امام صادق عليه السلام :رسول خدا دندان هايش را خلال مى كرد و خلال كردن ، دهان را خوش بو مى كند .

الكافى ، ج 6 ، ص 376 .

حديث82

امام صادق عليه السلام :

لَستُ اُحِبُّ أن أرَى الشّابَّ مِنكُم إلاّ غادِيا في حالَينِ : إمّا عالِما أومُتَعَلِّما ؛

امام صادق عليه السلام :دوست ندارم جوانى از شما [شيعيان] را جز بر دو گونه ببينم : دانشمند يا دانشجو .

الأمالى ، طوسى ، ص 304 .

حديث83

امام صادق عليه السلام :

لاتَكُونَنَّ أوَّلَ مُشيرٍ و إيّاك و الرَّأىَ الفَطيرَ ؛

امام صادق عليه السلام : در مشورت نخستين كس مباش كه نظر مى دهد و از اظهار نظر ناسخته بپرهيز .

ميزان الحكمه ، ح 9868 .

حديث84

امام صادق عليه السلام :

أعطِهِم اُجورَهُم قَبلَ أن يَجِفَّ عَرَقُهُم ؛

امام صادق عليه السلام :پيش از آن كه عرق آنان(كارگران) خشك شود ، مزدشان را بپرداز .

الكافى ، ج5، ص289 .

حديث85

امام صادق عليه السلام :

مَنِ استَأجَرَ أجيرا ثُمَّ حَبَسَهُ عَنِ الجُمُعَةِ يَبوَءُ بِإثمِهِ وَ إن كانَ هُوَ لَم يَحبِسهُ اشتَرَكا فِي الأجرِ ؛

امام صادق عليه السلام :هر كس كارگرى را به كار گيرد و او را از شركت در نماز جمعه باز دارد ، گناهش را به عهده گرفته است و اگر او را باز ندارد ، در اجر او شريك است .

تهذيب الأحكام ، ج2، ص175 .

حديث86

امام صادق عليه السلام :

تَواضَعُوا لِمَن طَلَبتُم مِنهُ العِلمَ ؛

امام صادق عليه السلام :در پيشگاه كسى كه از او دانش مى آموزيد ، فروتن باشيد .

همان ، ص 36 .

حديث87

امام صادق عليه السلام :

تَصَدَّقَ رَسُولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله بِأموالٍ جَعَلَها وَقفا ؛

امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا اموالى را صدقه داد و آنها را وقف كرد .

همان ، ص 341 .

حديث88

امام صادق عليه السلام :

قَسَمَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله الْفَيءَ فَأصابَ عَلِيّا أرضٌ فَاحتَفَرَ فِيها عَينا فَخَرَجَ مِنها ماءٌ . . . فَقالَ : هِيَ صَدقَةٌ بَتّا بَتْلاً في حَجيجِ بَيتِ اللّه ِ و عابِرِ سَبيلِهِ لاتُباعُ و لاتُوهَبُ و لاتُورَثُ ؛

امام صادق عليه السلام : پيامبر خدا غنايم را تقسيم كرد . قطعه زمينى به على رسيد . على در آن زمين چشمه اى حفر كرد و چشمه به آب رسيد . . . حضرت فرمود : «اين صدقه (و وقفى) است كه آن را به طور قطعى (از ملك خويش) جدا كردم و به حاجيان خانه خدا و در راه ماندگان حجّ، مخصوص گردانيدم ؛ نه فروختنى است ، نه بخشيدنى و نه ارث بردنى .

تهذيب الأحكام ، ج9 ، ح 148 .

حديث89

امام صادق عليه السلام :

لاتَطيبُ السُّكنى إلاّ بِثَلاثٍ : الهَواءِ الطَّيِّبِ و الماءِ الغَزيرِ العَذبِ و الأرضِ الخَوّارَةِ ؛

امام صادق عليه السلام :سه چيز زندگى را خوش مى كند : هواى پاك ، آب فراوان گوارا ، زمين نرم و سست (آماده زراعت) .

تحف العقول ، ص 320 .

حديث90

امام صادق عليه السلام :

لاتُفسِدْ عَلَى القَومِ ماءَهُم ؛

امام صادق عليه السلام :آب مورد نياز مردم را آلوده نكن .

الكافى ، ج 3 ، ص 65 .

حديث91

امام صادق عليه السلام :

لَقَد كانَ عَليُّ بنُ الحُسَينِ عليهماالسلام يَمُرُّ عَلَى المَدَرَةِ في وَسَطِ الطَّريِقِ فَيَنزِلُ عَن دابَّتِهِ حَتّى يُنَحِّيَها بِيَدِهِ عَنِ الطَّريقِ ؛

امام صادق عليه السلام :امام سجّاد عليه السلام هرگاه در ميان راه به كلوخى بر مى خورد ، از مركب پياده مى شد و با دستش آن را از راه دور مى كرد .

بحار الأنوار ، ج 75 ، ص 50 .

حديث92

امام صادق عليه السلام :

القُضاةُ أربَعَةٌ : ثَلاثَةٌ فِي النّارِ و واحِدٌ فِي الجَنَّةِ : رَجُلٌ قَضى بِجَورٍ و هُوَ يَعَلَمُ فَهُوَ فِي النّارِ ، و رَجُلٌ قَضى بِجَورٍ و هُوَ لايَعلَمُ فَهُوَ فِي النّارِ ، و رَجُلٌ قَضى بِالحَقِّ و هُوَ لايَعلَمُ فَهُو فِي النّارِ و رَ جُلٌ قضى بِالحَقِّ و هُوَ يَعلَمُ فَهُوَ فِي الجَنَّةِ ؛

امام صادق عليه السلام :قاضيان چهار گروهند : سه گروه دوزخى اند و يك گروه بهشتى : مردى كه ، دانسته ، حكم ناحق مى دهد ، دوزخى است . مردى كه ندانسته حكم ناحق دهد نيز دوزخى است . مردى كه ندانسته حكم حق دهد نيز دوزخى است ، و مردى كه دانسته حكم به حق دهد ، بهشتى است .

الكافى ، ج 7 ، ص 407 .

حديث93

امام صادق عليه السلام :

العَدلُ أحلى مِنَ الماءِ يُصيبُهُ الظَّمآنُ ؛

امام صادق عليه السلام :عدالت از آبى كه شخص تشنه به آن مى رسد ، گواراتر است .

الكافى ، ج 2 ، ص 146 .

حديث94

امام صادق عليه السلام :

كُلُّ ذِي صَناعَةٍ مُضطَرٌّ إلى ثَلاثِ خِصالٍ يَجتَلِبُ بِهَا المَكسَبَ و هُوَ أن يَكونَ حاذِقا بِعَمَلِهِ مُؤَدِّيا لِلأمانَةِ فِيهِ مُستَميلاً لِمَن استَعمَلَهُ ؛

امام صادق عليه السلام :هر صنعت گر از سه خصلت گزير ندارد تا با آنها كسبش را رونق بخشد : در كارش زبردست باشد ، امانت دار باشد و نظر كارفرماى خود را [تأمين و] به خود جلب كند .

بحار الأنوار ، ج 78 ، ص 236 .

حديث95

امام صادق عليه السلام :

ثَلاثَةُ أشياءَ يَحتَاجُ النّاسُ إلَيها : الأمنُ وَ العَدلُ و الخِصبُ ؛

امام صادق عليه السلام :سه چيز است كه مردم به آنها نيازدارند : امنيّت ، عدالت و رفاه .

تحف العقول ، ص 320 .

حديث96

امام صادق عليه السلام :

إنَّ أميرَالمُؤمِنينَ عليه السلام اُتِىَ بِرَجُلٍ اختَلَسَ دُرَّةً مِن اُذُنِ جارِيَةٍ فقالَ : هذِهِ الدُّغارَةُ المُعلِنَةُ فَضَرَبَهُ و حَبَسَهُ ؛

امام صادق عليه السلام :مردى را كه مرواريدى از گوش دخترى ربوده بود به محضر اميرالمؤمنين عليه السلامآوردند ؛ حضرت فرمود : «اين ربودنى آشكار است .» او را (تازيانه) زد و به زندان افكند .

الكافى ، ج 7 ، ص 226 .

حديث97

امام صادق عليه السلام :

يا اُمَّ إسحاقَ! لاتُرضِعِيهِ مِن ثَدىٍ واحدٍ و أرضِعِيهِ مِن كِلَيهِما يَكونُ أحدُهُما طَعاما و الآخَرُ شَرابا ؛

امام صادق عليه السلام :اى مادر اسحاق! فرزند خود را نه از يك پستان بلكه از دو پستان شير بده كه يكى برايش غذا و ديگرى آب باشد .

وسائل الشيعه ، ج 21 ، ص 453 .

حديث98

امام صادق عليه السلام :

لايَستَغنِي أهلُ كُلِّ بَلَدٍ عَن . . . طَبيبٍ بَصيرٍ ثِقَةٍ ؛

امام صادق عليه السلام :مردم هيچ شهرى از پزشكِ بصيرِ مورد اعتماد بى نياز نيستند .

تحف العقول ، ص 321 .

حديث99

امام صادق عليه السلام :

مَن قُتِلَ في سَبيلِ اللّه ِ لا يُعَرِّفُهُ اللّه ُ شَيئا مِن سَيِّئاتِهِ ؛

امام صادق عليه السلام :هر كه در راه خدا كشته شود ، خداوند چيزى از گناهانش را به او نمى نماياند .

وسائل الشيعه ، ج 15 ، ص 16 .

حديث100

امام صادق عليه السلام :

إنَّ المَلائكَةَ لَتَضَعُ أجنِحَتَها لِطالِبِ العِلمِ رِضيً بِهِ ؛

امام صادق عليه السلام :فرشتگان ، با خشنودى ، بال هايشان را براى جوينده علم مى گسترند .

ثواب الأعمال ، ص 131 .

حديث101

امام صادق عليه السلام :

لَيسَ مِنّا مَن لَم يُوَقِّر كَبيرَنا و يَرحَم صَغيرَنا ؛

امام صادق عليه السلام :از ما نيست كسى كه به بزرگ سالان ما حرمت ننهد و با خردسالان ما مهربان نباشد.

. الكافى ، ج 2 ، ص 165 .

حديث102

امام صادق عليه السلام :

عَظِّموا كِبارَكُم و صِلُوا أرحامَكُم ؛

امام صادق عليه السلام :سال خوردگان خود را بزرگ بداريد و صله ارحام به جاى آريد .

. ميزان الحكمه ، 9925 .

حديث103

امام صادق عليه السلام :

عَلِّموا صِبيانَكُم مِن عِلمِنا ؛

امام صادق عليه السلام :از دانش ما به كودكان خود بياموزيد .

وسائل الشيعه ، ج 21 ، ص 478 .

حديث104

امام صادق عليه السلام :

إنَّ خَيرَ ما وَرَّثَ الآباءُ لأِبنائِهِم الأدَبُ لاَ المالُ ؛

امام صادق عليه السلام :بهترين ارثى كه پدران براى فرزندان باقى مى گذارند ، ادب است نه ثروت .

. الكافى ، ج 8 ، ص 150 .

حديث105

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ لَيَرحَمُ العَبدَ لِشِدَّةِ حُبِّهِ لِوَلَدِهِ ؛

امام صادق عليه السلام :خداوند به بنده ، به خاطر محبّت شديد او به فرزندش ، رحم مى كند .

الكافى ، ج 6 ، ص 50 .

حديث106

امام صادق عليه السلام :

دَعِ ابنَكَ يَلعَبْ سَبعَ سِنينَ ؛

امام صادق عليه السلام :پسرت را رها كن كه تا هفت سالگى بازى كند .

وسائل الشيعه ، ج 21 ، ص 473 .

حديث107

امام صادق عليه السلام :

رَدُّ جَوابِ الكِتابِ واجِبٌ كَوُجوبِ رَدِّ السَّلامِ ؛

امام صادق عليه السلام :جواب دادن به نامه ، همچون جواب سلام ، واجب است .

. الكافى ، ج 2 ، ص 670 .

حديث108

امام صادق عليه السلام :

التَّواصُلُ بَينَ الإخوانِ فِي الحَضَرِ التَّزاوُرُ وَ التَّواصُلُ في السَّفَرِ المُكاتَبَةُ ؛

امام صادق عليه السلام :ارتباط ميان برادران در زمان حضور ، ديد و بازديد است و در سفر ، نامه نگارى.

. ميزان الحكمه ، ح 17340 .

حديث109

امام صادق عليه السلام :

طَعامُ اللَّيلِ اَنفَعُ مِن طَعامِ النَّهارِ ؛

امام صادق عليه السلام :غذاى شب سودمندتر از غذاى روز است .

. الكافى ، ج 6 ، ص 289 .

حديث110

امام صادق عليه السلام :

يَنبَغي لِلمُؤمِنِ أن لايَخرُجَ مِن بَيتِهِ حَتّى يَطعَمَ فَإنَّهُ أعزُّ لَهُ ؛

امام صادق عليه السلام :براى مؤمن شايسته است كه تا غذايى نخورده از خانه اش خارج نشود ؛ زيرا اين كار براى او عزّت مندانه تر است .

. بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 341 .

حديث111

امام صادق عليه السلام :

تَغَدَّ و تَعَشَّ ولاتَأكُل بَينَهُما شَيئا فَإنَّ فيهِ فَسادَ البَدَنِ ؛

امام صادق عليه السلام :صبحانه و شام بخور و ميان آنها چيزى مخور كه مايه تباهى بدن است .

الكافى ، ج 6 ، ص 288 .

حديث112

امام صادق عليه السلام :

دَخَلَ النَّبِيُ ذاتَ لَيلَةٍ بَيتَ فاطِمةَ و مَعَهُ الحَسنُ و الحُسَينُ عليهم السلامفَقالَ لَهُما النَّبِيُّ صلي الله عليه و آله : قُوما فَاصطَرِعا ، فَقاما لِيَصطَرِعا . . . ؛

امام صادق عليه السلام :پيامبر شبى به خانه فاطمه رفت و حسن و حسين با او بودند . پيامبر به آن دو فرمود : «برخيزيد و كشتى بگيريد» . آن دو بزرگوار برخاستند و كشتى گرفتند .

. بحار الأنوار ، ج 103 ، ص 189 .

حديث113

امام صادق عليه السلام :

النُشرَةُ في عَشَرَةِ أشياءَ : المَشيِ و الرُّكوبِ و.. . ؛

امام صادق عليه السلام :شادابى در ده چيز است : پياده روى ، سواركارى و... .

. الخصال ، ص 443 .

حديث114

امام صادق عليه السلام :

التَّقدِيرُ نِصفُ العَيشِ ؛

امام صادق عليه السلام :برنامه ريزى نيمى از زندگى است .

همان ، ص 221 .

حديث115

امام صادق عليه السلام :

عَلَيكَ بِالأْحداثِ فَإنَّهُم أسرَعُ إلى كُلِّ خَيرٍ ؛

امام صادق عليه السلام :نوجوانان را در ياب ، كه اين گروه در پذيرش هر خوبى ، بيشتر شتاب مى كنند .

. الكافى ، ج 8 ، ص 93 .

حديث116

امام صادق عليه السلام :

بادِرُو أحداثَكُم بِالحَديثِ قَبلَ أن تَسبِقَكُم إلَيهِمُ المُرجِئَةُ ؛

امام صادق عليه السلام :نوجوانان را قبل از اين كه دشمنانِ اعتقادى به سراغ آنان بروند ، حديث بياموزيد .

. ميزان الحكمه ، ح 22752 .

حديث117

امام صادق عليه السلام :

يأتي عَلَى النّاسِ زَمانُ هَرجٍ لا يأنِسونَ فِيهِ إلاّ بِكُتُبِهِم ؛

امام صادق عليه السلام :روزگار پر آشوبى فرا مى رسد كه در آن روز مردم جز با كتاب هاى خود انس نمى گيرند .

. الكافى ، ج 1 ، ص 52 .

حديث118

امام صادق عليه السلام :

مَن أضَرَّ بِشَى ءٍ مِن طَريقِ المُسلِمينَ فَهُوَ لَهُ ضامِنٌ ؛

امام صادق عليه السلام :هر كس بخشى از راه عبور مسلمانان را تباه كند ، ضامن آن است .

. الكافى ، ج 7 ، ص 350 .

حديث119

امام صادق عليه السلام :

الكِيمياءُ الأكبَرُ الزِّراعَةُ ؛

امام صادق عليه السلام :بزرگ ترين كيميا ، ثروت ، كشاورزى است .

. الكافى ، ج 5 ، ص 261 .

حديث120

امام صادق عليه السلام :

ما فِي الأعمالِ شَى ءٌ أحَبُّ إلَى اللّه ِ تعاليى مِنَ الزِّراعَةِ ؛

امام صادق عليه السلام :در ميان كارها ، كارى محبوب تر از كشاورزى ، در نزد خداى متعالي نيست .

. مستدرك الوسائل ، ج 13 ، ص 461 .

حديث121

امام صادق عليه السلام :

الزّارِعُونَ كُنوزُ الأنامِ ؛

امام صادق عليه السلام :كشاورزان گنج هاى مردمان اند .

. الكافى ، ج 5 ، ص 261 .

حديث122

امام صادق عليه السلام :

مَنَّ اللّه ُ عَلَى النّاسِ بَرِّهِم و فاجِرِهِم بِالكِتابِ و الحِسابِ و لَولا ذلِكَ لَتَغالَطُوا ؛

امام صادق عليه السلام :خداوند با نعمت نوشتن و حساب كردن ، بر مردم ، از نيك و بد ، منّت نهاد و اگر اين دو كار نبود آنان گرفتار اشتباه مى شدند .

. الكافى ، ج 5 ، ص 155 .

حديث123

امام صادق عليه السلام :

سَيَأتي زَمانٌ تَكونُ بَلدَةُ قُمَّ و أهلُها حُجَّةً عَلَى الخَلائِقِ و ذلِكَ في زَمانِ غَيبَةِ قائِمِنا إلى ظُهُورِهِ ؛

امام صادق عليه السلام :روزگارى خواهد آمد كه شهر قم و مردمان آن حجّت بر ديگر مردمان باشند؛ آن روزگار در زمان غيبت قائم ما است تا آن گاه كه ظهور كند .

بحار الأنوار ، ج 60 ، ص 213 .

حديث124

امام صادق عليه السلام :

اللّه ُ في عَونِ المُؤمِنِ ، مادامَ المُؤمِنُ في عَونِ أخيهِ ؛

امام صادق عليه السلام :خداوند در پى يارى مؤمن است ، تا وقتى كه مؤمن در پى يارى برادر خويش است .

. بحار الأنوار ، ج 74 ، ص 322 .

حديث125

امام صادق عليه السلام :

تَواصَلوا و تَبارُّوا و تَراحَموا و كُونُوا إخوَةً بَرَرَةً كَما أمَرَ كُمُ اللّه ُ ؛

امام صادق عليه السلام :با يكديگر پيوند داشته باشيد و به هم نيكى كنيد ، و با يكديگر مهربان باشيد و همچنان كه خداوند به شما دستور داده است ، برادرانى نيكوكار باشيد.

. الكافى ، ج 2 ، ص 175 .

حديث126

امام صادق عليه السلام :

اَيُّما مُؤمِنٍ نَفَّسَ عَن مُؤمِنٍ كُربَةً ، نَفَّسَ اللّه ُ عَنهُ سَبعينَ كُربَةً مِن كُرَبِ الدُّنيا و كُرَبِ يَومِ القيامَةِ ؛

امام صادق عليه السلام :هر مؤمنى كه گرفتارى مؤمنى را بر طرف كند ، خداوند هفتاد گرفتارى دنيا و آخرت را از وى دور مى سازد .

مستدرك الوسائل ، ج 12 ، ص 413 .

حديث127

امام صادق عليه السلام :

لاتَقطَعُوا الثِّمارَ فَيَبعَثَ اللّه ُ عَلَيكُم العَذابَ صَبًّا ؛

امام صادق عليه السلام :درختان ميوه را قطع نكنيد كه خداوند بر شما عذاب فرو مى ريزد .

. الكافى ، ج 5 ، ص 294 .

حديث128

امام صادق عليه السلام :

اِزرَعُوا و اغرِسُوا وَاللّه ِ ما عَمِلَ النّاسُ عَمَلاً اَجَلَّ و لاأطيَبَ مِنهُ ؛

امام صادق عليه السلام :كشت كنيد و درخت بنشانيد ؛ به خدا قسم آدميان كارى برتر و پاك تر از اين نكرده اند .

. بحار الأنوار ، ج 103 ، ص 68 .

حديث129

امام صادق عليه السلام :

وَيلٌ لِمَن يأمُرُ بِالمُنكَرِ و يَنهى عَنِ المَعروفِ ؛

امام صادق عليه السلام :واى بر آن كه به منكر امر كند و از معروف نهى كند !

. همان ، ج 100 ، ص 87 .

حديث130

امام صادق عليه السلام :

إنَّ يَومَ الحُسَينِ أعظَمُ مُصيبَةً مِن جَميعِ سائِرِ الأيّامِ ؛

امام صادق عليه السلام :روز شهادت امام حسين عليه السلام سوگناك ترين روزها است .

. علل الشرائع ، ص 225 .

حديث131

امام صادق عليه السلام :

أمّا يَومُ عاشُوراءَ فَيَومٌ اُصِيبَ فيهِ الحُسَينُ صَريعا بَينَ أصحابِهِ ؛

امام صادق عليه السلام :عاشورا روزى است كه حسين ميان يارانش كشته بر زمين افتاد .

. بحار الأنوار ، ج 45 ، ص 95 .

حديث132

امام صادق عليه السلام :

مَن سَرَّهُ أنَ يَكونَ عَلى مَوائِدِ النُّورِ يَومَ القِيامَةِ فَلْيَكُنْ مِن زُوّارِ الحُسَينِ بنِ عَليٍّ عليه السلام ؛

امام صادق عليه السلام :هر كس دوست دارد روز قيامت ، بر سر سفره هاى نور بنشيند ، بايد از زايران امام حسين عليه السلام باشد .

. همان ، ج 98 ، ص 72 .

حديث133

امام صادق عليه السلام :

لاتَدَعْ زيارَةَ الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ عليه السلام يَمُدُّ اللّه ُ في عُمرِكَ و يَزيدُ في رِزقِكَ و يُحييكَ اللّه ُ سَعيدا ولاتَموتُ إلاّشَهيدا ؛

امام صادق عليه السلام :زيارت امام حسين عليه السلام را فرو نگذار كه خدا عمرت را طولانى و روزى را زياد مى كند و زندگى با سعادت و مرگ با شهادت به تو خواهد بخشيد .

وسائل الشيعه ، ج 14 ، ص 431 .

حديث134

امام صادق عليه السلام :

زِيارَةُ قَبرِ الحُسَينِ بِن عَليٍّ عليه السلام مِن أفضَلِ ما يَكونُ مِنَ الأعمالِ ؛

امام صادق عليه السلام :زيارت قبر امام حسين عليه السلام از برترين اعمال است .

. مستدرك الوسائل ، ج 10 ، ص 311 .

حديث135

امام صادق عليه السلام :

مَن أرادَ اللّه ُ بِهِ الخَيرَ قَذَفَ في قَلبِهِ حُبَّ الحُسَينِ عليه السلامو حُبَّ زيارَتِهِ ؛

امام صادق عليه السلام :كسى كه خدا خيرخواه او باشد ، محبّت حسين و شوق زيارتش را در دل او مى اندازد .

. بحار الأنوار ، ج 98 ، ص 76 .

حديث136

امام صادق عليه السلام :

حَنِّكُوا أولادَكُم بِتُربَةِ الحُسَينِ عليه السلام فَإنَّها أمانٌ ؛

امام صادق عليه السلام :كام كودكانتان را با تربت حسين برداريد؛ زيرا موجب امنيّت كودكان است .

وسائل الشيعه ، ج 14 ، ص 524 .

حديث137

امام صادق عليه السلام :

في طِينِ قَبرِ الحُسَينِ الشِّفاءُ مِن كُلِّ داءٍ و هُوَ الدَّواءُ الأكبَرُ ؛

امام صادق عليه السلام :شفاى هر دردى در تربت مزار حسين است ، و آن بزرگ ترين درمان است .

كامل الزيارات ، ص 462 .

حديث138

امام صادق عليه السلام :

السُّجُودُ عَلى تُربَةِ الحُسَينِ عليه السلام يَخرُقُ الحُجُبَ السَّبعَ ؛

امام صادق عليه السلام :سجده بر تربت امام حسين حجاب هاى هفت گانه را مى درد .

. بحار الأنوار ، ج 98 ، ص 135 .

حديث139

امام صادق عليه السلام :

يُنادِي مُنادٍ يَومَ القيامَةِ أينَ زَينُ العابِدينَ؟ فَكَأنّي أنظُرُ إلى عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ عليه السلام يَخطُرُ بَينَ الصُّفُوفِ ؛

امام صادق عليه السلام :روز قيامت منادى ندا مى دهد : «زيور عبادت كنندگان كجاست؟» گويا على بن حسين عليه السلام را مى بينم كه ميان صف ها با ابّهت گام بر مى داد .

. ميزان الحكمه ، ح 1131 .

حديث140

امام صادق عليه السلام :

بَكَتِ السَّماءُ عَلَى الحُسَين أربَعينَ يَوما بالدَّم ؛

امام صادق عليه السلام :آسمان چهل روز بر حسين عليه السلام ، خون گريه كرد .

مناقب آل أبى طالب ، ج 3 ، ص 212 .

حديث141

امام صادق عليه السلام :

إنّ الحُسَينَ بنَ عَليٍّ عليه السلام أرادَ أن يَدفَنَ الحَسَنَ بنَ عَلِيٍّ عليه السلاممَعَ رَسُولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله ... جاءَت [عائِشةُ] و إلَى المَسجِدِ فَمَنَعَت أن يَدفَنَ مَعَ رَسولِ اللّه صلي الله عليه و آله... ؛

امام صادق عليه السلام :امام حسين عليه السلام مى خواست امام حسن عليه السلام را در كنار پيامبر خدا صلي الله عليه و آله دفن كند... عايشه به مسجد آمد و نگذاشت كه امام حسن عليه السلام در كنار رسول خدا صلي الله عليه و آله دفن شود.

علل الشرائع ، ج 1، ص 215 .

حديث142

امام صادق عليه السلام :

رَكعَتانِ يُصَلِّيهِما مُتَزوِّجٌ أفضَلُ مِن سَبعينَ رَكَعةٍ يُصَلِّيها غَيرُ مُتَزَوِّجٍ ؛

امام صادق عليه السلام :دو ركعت نمازى كه فرد همسر دار مى خواند ، برتر از هفتاد ركعت نمازى است كه فرد بى همسر مى خواند .

بحار الأنوار ، ج 103 ، ص 219 .

حديث143

امام صادق عليه السلام :

مَن بَنى مَسجِدا بَنَى اللّه ُ لَهُ بَيتا فِي الجَنَّةِ ؛

امام صادق عليه السلام :هر كس مسجدى بسازد ، خداوند براى او در بهشت خانه اى بسازد .

. الكافى ، ج 3 ، ص 368 .

حديث144

امام صادق عليه السلام :

كانَ عَلِيٌ عليه السلام قد جَعَلَ بَيتا في دارِهِ لَيسَ بِالصَّغيرِ و لابِالكَبيرِ لِصَلاتِهِ ؛

امام صادق عليه السلام :امام على عليه السلام در منزل خود اتاقى را ، كه نه كوچك بود و نه بزرگ ، به اقامه نماز مخصوص كرده بود .

. ميزان الحكمه ، ح 8297 .

حديث145

امام صادق عليه السلام :

عَلَيكُم بِإتيانِ المَساجِدِ فَإنَّها بُيوتُ اللّه ِ فِي الأرضِ ؛

امام صادق عليه السلام :بر شما باد به رفتن به مساجد ، كه مساجد ، خانه هاى خدا در روى زمين اند .

الأمالى ، صدوق ، ص 44 .

حديث146

امام صادق عليه السلام :

عَلَيكُم بِالصَّلاةِ فِي المَساجِدِ ؛

امام صادق عليه السلام :بر شما باد به نماز گزاردن در مساجد .

. الكافى ، ج 2 ، ص 635 .

حديث147

امام صادق عليه السلام :

صَلاةُ الرَّجُلِ جَماعَةً فِي المَسجدِ تَعدِلُ ثَمانِيَ و أرَبعينَ صَلاةً مُضاعَفَةً فِي المَسجِدِ ؛

امام صادق عليه السلام : نماز خواندن مرد به جماعت در مسجد ، برابر با چهل و هشت نماز ، [با پاداش ]دو چندان ، در مسجد است .

الأمالى ، طوسى ، ص 696 .

حديث148

امام صادق عليه السلام :

إنّي وَاللّه ِ ما آمُرُكُم إلاّ بِما نَأمُرُ بِهِ أنفُسَنَا فَعَلَيكُم بِالجِدِّ و الاِجتِهادِ ؛

امام صادق عليه السلام :به خدا سوگند من شما را به چيزى فرمان نمى دهم مگر آن كه خود را نيز بدان فرمان مى دهم ؛ پس بر شما باد كه تلاش و كوشش كنيد .

همان ، ج 5 ، ص 79 .

حديث149

امام صادق عليه السلام :

اَحَبُّ إخواني إلَىَّ مَن أهدى إلَىَّ عُيوُبي ؛

امام صادق عليه السلام :محبوب ترين برادرم كسى است كه عيب هايم را به من هديه كند .

. تحف العقول ، ص 366 .

حديث150

امام صادق عليه السلام :

ثَلاثَةٌ تُورِثُ المَحَبَّةَ : الدِّينُ و التِّواضُعُ و البَذلُ ؛

امام صادق عليه السلام :سه چيز محبّت مى آورد : دين دارى ، تواضع و بخشش .

. همان ، ص 315 .

حديث151

امام صادق عليه السلام :

الأُنسُ في ثَلاثٍ : فِي الزَّوجَةِ المُوافِقَةِ و الوَلَدِ البارِّ و الصَّديقِ المُصافِي ؛

امام صادق عليه السلام :انس در سه چيز است : زن سازگار ، فرزند نيكوكار و دوست يكرنگ .

. تحف العقول ، ص 318 .

حديث152

امام صادق عليه السلام :

صَلاحُ حالِ التَّعايُشِ و التَّعاشُرِ مِل ءُ مِكيالٍ ثُلُثاهُ فِطنَةٌ و ثُلُثُهُ تَغافُلٌ ؛

امام صادق عليه السلام :سامان يافتن همزيستى و معاشرت ، به پيمانه اى پُر مى ماند كه دو سومش هوشمندى و يك سومش ناديده گرفتن [خطاى ديگران ]است .

. همان ، ص 359 .

حديث153

امام صادق عليه السلام :

لايَصيرُ العَبدُ عَبدا خالِصا لِلّهِ حَتّى يَصيرَ المَدحُ و الذَّمُّ عِنَدهُ سَواءٌ ؛

امام صادق عليه السلام :آدمى بنده خالص خدا نمى شود تا آن گاه كه ستايش و نكوهش نزد او يكسان شود .

. بحار الأنوار ، ج 73 ، ص 294 .

حديث154

امام صادق عليه السلام :

مَن رَأى أخاهُ عَلى أمرٍ يَكرَهُهُ ، فَلَم يَرُدَّهُ عَنهُ _ و هُو يَقدِرُ عَلَيهِ _ فَقَد خانَهُ ؛

امام صادق عليه السلام :هر كه برادرش را در كارى ناپسند ببيند و بتواند او را از آن باز دارد و چنين نكند ، به او خيانت كرده است .

الأمالى ، صدوق ، ص 343 .

حديث155

امام صادق عليه السلام :

لايَنبَغي لِلمُؤمِنِ أن يَجلِسَ مَجلِسا يُعصَى اللّه ُ فيهِ و لايَقدِرُ عَلى تَغييرِهِ ؛

امام صادق عليه السلام :شايسته نيست مؤمن در مجلسى بنشيند كه در آن گناه مى شود و او توانايى تغيير دادن آن را ندارد .

الكافى ، ج 2 ، ص 374 .

حديث156

امام صادق عليه السلام :

مَن سَرَّهُ أن يُستَجابَ دُعاؤُهُ فَليُطَيِّب كَسبَهُ ؛

امام صادق عليه السلام :هر كه خوش دارد دعايش مستجاب شود ، بايد كسب خود را حلال كند .

. بحار الأنوار ، ج 93 ، ص 373 .

حديث157

امام صادق عليه السلام :

إنَّ لَنا حَرَما و هُوَ بَلَدَةُ قُمَّ و سَتُدفَنُ فيهَا امْرَأةٌ مِن أولادِي تُسَمّى فاطِمَةَ ، فَمَن زارَها وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ ؛

امام صادق عليه السلام :ما را حرمى است و آن «قم» است ، و به زودى بانويى از فرزندان من به نام فاطمه در آن دفن خواهد شد . هر كس او را زيارت كند ، بهشت بر او واجب شود .

. بحار الأنوار ، ج 60 ، ص 216 .

حديث158

امام صادق عليه السلام :

و تَدخُلُ بِشَفاعَتِها شِيعَتي الجَنَّةَ بِأجمَعِهِم ؛

امام صادق عليه السلام :همه شيعيان من با شفاعت او (فاطمه معصومه عليهاالسلام) وارد بهشت خواهند شد .

همان ، ص 228 .

حديث159

امام صادق عليه السلام :

يَكِرُّ مَعَ القائِمِ عليه السلام ثَلاثَ عَشرَةَ امرَأةً . . . . يُداوِينَ الجَرحى ويَقُمنَ المَرضى ؛

امام صادق عليه السلام :سيزده زن در ركاب امام مهدى عليه السلام حضور خواهند داشت . . . زخميان را درمان و از بيماران پرستارى مى كنند .

. دلائل الإمامه ، ص 484 .

حديث160

امام صادق عليه السلام :

أكثَرُ الخَيرِ فِي النِّساءِ ؛

امام صادق عليه السلام :بيشتر خوبى ها در زنان است .

. كتاب من لايحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 385 .

حديث161

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ جَعَلَ لِلمَرأةِ أن تَصبِرَ صَبرَ عَشرَةِ رِجالٍ ؛

امام صادق عليه السلام :خداوند صبر و تحمّلِ ده مرد را به زن عطا كرده است .

. الكافى ، ج 50 ، ص 339 .

حديث162

امام صادق عليه السلام :

لَيسَ لاِمرَأةٍ خَطَرٌ لا لِصالِحَتِهِنَّ ولالِطالِحَتِهِنَّ ؛

امام صادق عليه السلام :براى زن بهايى نمى توان تعيين كرد ، نه براى خوب آنها و نه براى بدشان .

ميزان الحكمه ، ح 7847 .

حديث163

امام صادق عليه السلام :

لا اعتِكافَ إلاّ في مَسجدِ جَماعَةٍ قَد صَلّى فيهِ امامُ عَدلٍ بصَلاةِ جَماعةٍ ؛

امام صادق عليه السلام :اعتكاف تنها در مسجد جامعى است كه امام عادل در آن نماز جماعت گزارده باشد .

. الكافى ، ج 4 ، ص 176 .

حديث164

امام صادق عليه السلام :

ما أفضَلُ ما يُفعَلُ فيهِ (شَعبانَ) ، الصَّدَقَةُ و الإستِغفارُ ؛

امام صادق عليه السلام در جواب كسى كه پرسيده بود :چه عملى در ماه شعبان برتر است؟ فرمودند : صدقه و استغفار .

. اقبال الأعمال ، ج 3 ، ص 294 .

حديث165

امام صادق عليه السلام :

كانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِيٍّ نافِذَ البَصيرَةِ صُلبَ الإيمانِ جاهَدَ مَعَ أبي عَبدِاللّه ِ و أبلى بَلاءً حَسَنا و مَضى شَهيدَا ؛

امام صادق عليه السلام :عموى ما ، عبّاس ، داراى بينشى ژرف و ايمانى راسخ بود ؛ همراه با امام حسين عليه السلامجهاد كرد و نيك آزمايش داد و به شهادت رسيد .

. عمدة الطّالب ، ص 356 .

حديث166

امام صادق عليه السلام :

كانَ عَليُّ بنُ الحُسَينِ عليه السلام إذا قامَ فِي الصَّلوةِ كَأَنَّهُ ساقُ شَجَرَةٍ لايَتَحرَّكُ مِنهُ شَى ءٌ إلاّ ما حَرَّكَهُ الرِّيحُ مِنهُ ؛

امام صادق عليه السلام :امام سجّاد عليه السلام هرگاه به نماز مى ايستاد چنان تنه درختى بود كه چيزى از آن نمى جنبيد مگر آنچه را كه باد مى جنباند .

. الكافى ، ج 3 ، ص 300 .

حديث167

امام صادق عليه السلام :

لَو أدرَكتُهُ لَخَدَمتُهُ أيّامَ حَياتي ؛

امام صادق عليه السلام : اگر او [امام زمان عليه السلام] را در يابم ، تمام عمر به او خدمت مى كنم .

الغيبه ، نعمانى ، ص 245 .

حديث168

امام صادق عليه السلام :

لِلقائِمِ غَيبَتانِ : إحداهُما طَويلَةٌ و الاُخرى قَصيرَةٌ ؛ فَالاُ ولى يَعلَمُ بِمَكانِهِ فيها خاصَّةٌ مِن شيعَتِهِ والاُخرى لايَعلَمُ بِمَكانِهِ فِيها إلاّ خاصَّةُ مَواليهِ فِيدِينِهِ ؛

امام صادق عليه السلام :قائم را دو غيبت است : يكى طولانى و ديگرى كوتاه . در غيبت نخستين جايگاه آن حضرت را شيعيان خاص او مى دانند ، و در غيبت دوم از جايگاه او كسى جز خدمتكارانش ، كه بر دين اويند ، آگاه نيست .

. ميزان الحكمه ، ح 1178 .

حديث169

امام صادق عليه السلام :

تَوَقَّع أمرَ صاحِبِكَ لَيلَكَ و نَهارَكَ ؛

امام صادق عليه السلام :در شب و روزت منتظر فرج مولايت باش .

. همان ، ج 98 ، ص 159 .

حديث170

امام صادق عليه السلام :

مَن آمَنَ بِنا و صَدَّقَ حَدِيثَنا وَانتَظَرَ أمرَنا كانَ كَمَن قُتِلَ تَحتَ رايَةِ القائِمِ ؛

امام صادق عليه السلام :آن كه به ما ايمان آورَد و سخن ما را تصديق كند و منتظر امر [فرج] ما باشد ، همچون كسى است كه زير پرچم قائم به شهادت برسد .

همان ، ج 27 ، ص 138 .

حديث171

امام صادق عليه السلام :

المُنتَظِرُ لِلثّاني عَشَرَ كَالشّاهِرِ سَيفَهُ بَينَ يَدَي رَسولِ اللّه ِ يَذُبُّ عَنهُ ؛

امام صادق عليه السلام :منتظر ظهور امام دوازدهم مانند كسى است كه در ركاب پيامبر خدا شمشير كشيده است و از ايشان دفاع مى كند .

. كمال الدّين ، ص 647 .

حديث172

امام صادق عليه السلام :

مَن سَرَّهُ أنْ يَكونَ مِن أصحابِ القائِمِ فَليَنتَظِر وَ لْيَعَمل بِالوَرَعِ ؛

امام صادق عليه السلام :هر كس خوش دارد از ياران امام مهدى عليه السلام باشد ، بايد منتظر باشد و پارسايى پيشه كند .

. الغيبة ، نعمانى ، ص 200 .

حديث173

امام صادق عليه السلام :

كانَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليه السلام إذا كانَ شَهرُ رَمَضانَ لَم يَتَكَلَّم إلاّ بِالدُّعاءِ و التَّسبيحِ و الاِستِغفارِ و التَّكبيرِ ؛

امام صادق عليه السلام :امام سجّاد عليه السلام در ماه رمضان جز به دعا و تسبيح و استغفار و تكبير لب نمى گشود .

. همان ، ص 88 .

حديث174

امام صادق عليه السلام :

كانَ الحَسَنُ أشبَهَ النّاسِ بِرَسولِ اللّه ِ خَلقا و سُؤدُدا و هَديا ؛

امام صادق عليه السلام :امام حسن عليه السلام در خلقت و سيرت و شرافت شبيه ترين مردم به رسول خدا بود .

. الإرشاد ، ج 2، ص 5 .

حديث175

امام صادق عليه السلام :

قَلبُ شَهرِ رَمَضانَ لَيلَةُ القَدرِ ؛

امام صادق عليه السلام :قلب ماه رمضان ، شب قدر است .

. بحار الأنوار ، ج 58 ، ص 376 .

حديث176

امام صادق عليه السلام :

مَن عَرَفَ فاطِمَةَ حَقَّ مَعرِفَتِها فَقَد أدرَكَ لَيلَةَ القَدرِ ؛

امام صادق عليه السلام :هر كه فاطمه را ، آن گونه كه سزاوار است ، بشناسد ، بى ترديد شب قدر را درك كرده است .

. همان ، ج 43 ، ص 65 .

حديث177

امام صادق عليه السلام :

التَّقديرُ في لَيلَةِ تِسعَ عَشرَةَ و الإبرامُ في لَيلَةِ إحدى و عِشرينَ و الإمضاءُ في لَيلَةِ ثلاثَ و عِشرينَ ؛

امام صادق عليه السلام :مقدّرات در شب نوزدهم تعيين ، در شب بيست و يكم تأييد و در شب بيست و سوم [ماه رمضان] امضا مى شود .

. الكافى ، ج 4 ، ص 159 .

حديث178

امام صادق عليه السلام :

الرِّوايَةُ لِلحَديثِ المُتَفَقِّهُ فِي الدِّينِ أفضَلُ مِن ألفِ عابِدٍ لافِقهَ لَهُ و لارِوايَةَ ؛

امام صادق عليه السلام :آن كه حديث روايت كند و دين شناس باشد ، از هزار عابد كه دين شناس و راوى حديث نباشد ، بهتر است .

همان ، ص 145 .

حديث179

امام صادق عليه السلام :

إعرِفُوا مَنازِلَ النّاسِ مِنّا عَلى قَدرِ رِوايَتِهم عَنّا ؛

امام صادق عليه السلام :جايگاه مردم را نزد ما از شمار رواياتى كه از ما نقل مى كنند بشناسيد .

ميزان الحكمه ، ح 3339 .

حديث180

امام صادق عليه السلام :

الغِيبَةُ أن تَقولَ في أخيكَ ما سَتَرهُ اللّه ُ عَلَيهِ ؛

امام صادق عليه السلام :غيبت آن است كه درباره برادرت چيزى بگويى كه خداوند آن را پنهان كرده است .

. ميزان الحكمه ، ح 15510 .

حديث181

امام صادق عليه السلام :

لايَتِمُّ المَعروفُ إلاّ بِثَلاثٍ : تَعجيلِهِ و تَصغيرِهِ و تَستيرِهِ ؛

امام صادق عليه السلام :كار نيك تمام نمى شود مگر به سه چيز : شتاب در انجام دادن ، كوچك شمردن و پنهان داشتن آن .

. خصائص الائمه ، ص 100 .

حديث182

امام صادق عليه السلام :

أروَحُ الرُّوحِ اليَأسُ عَنِ النّاسِ ؛

امام صادق عليه السلام :خوش ترين آسايش ، نوميدى از مردم است .

. مشكاة الأنوار ، ص 324 .

حديث183

امام صادق عليه السلام :

صِلَةُ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الحِسابَ يَومَ القيامَةِ ؛

امام صادق عليه السلام :صله رحم حساب را در روز قيامت آسان مى كند .

. بحار الأنوار ، ج 78 ، ص 210 .

حديث184

امام صادق عليه السلام :

مَن يَثِقَ بِاللّه ِ يَكفِهِ ما أهَمَّهُ مِن أمرِ دُنياهُ و آخِرَتِهِ ؛

امام صادق عليه السلام :هر كه به خدا اعتماد كند ، خداوند كارهاى دنيا و آخرتش را ، كه او را بى قرار كرده اند، كفايت مى كند.

. تحف العقول ، ص 304 .

حديث185

امام صادق عليه السلام :

إعمَلِ اليَومَ فِى الدُّنيا بِما تَرجُو بِهِ الفَوزَ فِي الآخِرَةِ ؛

امام صادق عليه السلام :امروز در دنيا كارى كن كه به وسيله آن اميد رستگارى در آخرت دارى .

. همان ، ص 306 .

حديث186

امام صادق عليه السلام :

مَن عَيَّرَ مُؤمِنا بِذَنبٍ لَم يَمُت حَتّى يَرتَكِبَهُ ؛

امام صادق عليه السلام :هر كس مؤمنى را بر انجام دادن گناهى سرزنش كند ، نمى ميرد تا آن كه خود آن گناه را مرتكب شود .

. الكافى ، ج 2 ، ص 356 .

حديث187

امام صادق عليه السلام :

ضَمِنتُ لِمَنِ اقتَصَدَ أن لايَفتَقِرَ ؛

امام صادق عليه السلام :من ضمانت مى كنم كه هر كه ميانه روى پيشه كند ، فقير نشود .

. الخصال ، ص 9 .

حديث188

امام صادق عليه السلام :

إعرِفُوا مَنازِلَ النّاسِ عَلى قَدرِ رِوايَتِهِم عَنّا ؛

امام صادق عليه السلام :منزلت مردم را به اندازه نقل حديث شان از ما بشناسيد .

. الكافى ، ج 1 ، ص 50 .

حديث189

امام صادق عليه السلام :

بَرُّوا آبائكُم يَبَرَّكُم أبنائُكُم ؛

امام صادق عليه السلام :به پدرانتان نيكى كنيد تا فرزندانتان به شما نيكى كنند .

. تحف العقول ، ص 359 .

حديث190

امام صادق عليه السلام :

مَن زَوَّجَ أعزَبا كانَ مِمَّن يَنظُرُ اللّه ُ إلَيهِ يَومَ القِيامَةِ ؛

امام صادق عليه السلام :هر كس بى زنى را همسر دهد از جمله كسانى است كه خداوند در روز قيامت به او نظر مى افكند .

. الكافى ، ج 5 ، ص 331 .

حديث191

امام صادق عليه السلام :

لَولا أنَّ اللّه َ خَلَقَ أميرَ المُؤمِنينَ لِفاطِمَةَ ما كانَ لَها كُفوٌ عَلَى ظَهرِ الأرضِ ؛

امام صادق عليه السلام :اگر خداوند اميرمؤمنان را براى فاطمه نمى آفريد ، در زمين همتايى براى او نبود .

. همان ، ج 1 ، ص 461 .

حديث192

امام صادق عليه السلام :

قالَ لي أبي : يا جَعفَرُ أوقِفْ لِي مِن مالي كَذا و كَذا ، النَّوادِبُ تَندُبُني عَشرَ سِنينَ بِمِنى أيّامَ مِنى ؛

امام صادق عليه السلام :پدرم به من فرمود : اى جعفر! فلان مقدار از دارايى ام را برايم وقف كن تا گريه كنندگان در مِنا و در ايّام مِنا ده سال بر من بگريند .

. بحار الأنوار ، ج 46 ، ص 220 .

حديث193

امام صادق عليه السلام :

تَخَيَّر لِنَفسِكَ مِنَ الدُّعاءِ ما أحبَبتَ واجْتَهِد ، فإنَّهُ (يَومَ عَرَفَة) يَومُ دُعاءٍ و مَسألَةٍ ؛

امام صادق عليه السلام :هر چه مى خواهى براى خود دعا بخوان و [در دعا كردن] بكوش كه آن روز [روز عرفه] روز دعا و درخواست است .

. التهذيب الأحكام ، ج 5 ، ص 182 .

حديث194

امام صادق عليه السلام :

أوحَى اللّه ُ إلى داودَ عليه السلام : بِي فَافرَح و بِذِكري فَتَلَذَّد و بِمُناجاتي فَتَنَعَّم ؛

امام صادق عليه السلام :خداوند به داوود عليه السلام وحى فرمود : «به من شاد باش و با ياد من سرخوشى كن و از نعمت مناجات با من برخوردار شو .»

. ميزان الحكمه ، ح 20035 .

حديث195

امام صادق عليه السلام :

مَن حَجَّ حَجَّةَ الإسلامِ ، فَقَد حَلَّ عُقدَةً مِنَ النّارِ مِن عُنُقِهِ ؛

امام صادق عليه السلام :هر كس حجّ واجبش را به جاى آورَد ، گره اى از آتش ، از گردن خويش گشوده است .

. كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج 2 ، ص 216 .

حديث196

امام صادق عليه السلام :

إذا أرَدتَ الحَجَّ فَجَرِّد قَلبَكَ لِلّهِ مِن كُلِّ شاغِلٍ وحِجابٍ ؛

امام صادق عليه السلام :هرگاه قصد حجّ كردى ، دلت را براى خدا از هر بازدارنده و حجابى بپيراى .

. مصباح الشريعه ، ص 142 .

حديث197

امام صادق عليه السلام :

إنَّ المَرءَ يَحتاجُ في مَنزِلِهِ و عيالِهِ إلى ثَلاثِ خِلالٍ يَتَكَلَّفُها و إن لَم يَكُن في طَبعِهِ ذلِكَ : مُعاشَرَةٍ جَميلَةٍ وسَعَةٍ بِتَقديرٍ و غَيرَةٍ بِتَحَصُّنٍ ؛

امام صادق عليه السلام :مرد براى اداره منزل و خانواده خود به سه خصلت نياز دارد كه اگر در طبيعت او نباشد ، بايد خود را با تكلّف به آنها وادارد : خوش رفتارى ، گشاده دستى سنجيده وغيرت براى حفاظت از آنها .

. تحف العقول ، ص 322 .

حديث198

امام صادق عليه السلام :

لاغِنى بِالزَّوجِ عَن ثَلاثَةِ أشياءَ فيما بَينَهُ و بَينَ زوجَتِهِ و هِي : المُوافَقَةُ لِيَجتَلِبَ بِها مُوافَقَتَها و مَحَبَّتَها و هَواها و حُسنُ خُلقِهِ مَعَها وَ استِعمالُهُ استِمالَةَ قَلبِها بِالهَيئَةِ الحَسَنَةِ في عَينِها و تَوسِعَتِهِ عَلَيها ؛

امام صادق عليه السلام :شوهر در رابطه خود با همسرش از سه چيز بى نياز نيست : سازگارى با او تا به اين وسيله سازگارى و محبت و عشق او را به خود جلب كند ، و خوش خويى با او و دلبرى از او با آراستن خود براى وى و فراهم آوردن امكانات رفاهى او .

. ميزان الحكمه ، ح 7876 .

حديث199

امام صادق عليه السلام :

مَن حَسُنَ بِرُّهُ بِأهلِ بَيتِهِ مُدَّ لَهُ في عُمرِهِ ؛

امام صادق عليه السلام :هر كس به خانواده اش نيكى كند ، عمرش زياد شود .

. الكافى، ج 2، ص 105 .

حديث200

امام صادق عليه السلام :

سَعيدَةٌ سَعيدَةٌ امَرأةٌ تُكرِمُ زَوجَها و لاتُؤذِيهِ و تُطيعُهُ في جَميعِ أحوالِهِ ؛

امام صادق عليه السلام :خوشبخت است خوشبخت ، آن زنى كه شوهر خود را گرامى مى دارد و آزارش نمى هد و در همه حال از وى فرمان مى برد .

. كنزالفوائد ، ج 1، ص 150 .

از201تا400

حديث201

امام صادق عليه السلام :

لاغِنى بِالزَّوجَةِ فيما بَينَها و بَينَ زَوجِها المُرافِقِ لَها عَن ثَلاثِ خِصالٍ و هُنَّ : صِيانَةُ نَفسِها عَن كُلِّ دَنَسٍ حَتّى يَطمَئِنَّ قَلبُهُ إلَى الثِّقَةِ بِها في حالِ المَحبوبِ والمَكروهِ و حِياطَتُهُ لِتَكِونَ ذلِكَ عاطِفا عَلَيها عِندَ زَلَّةٍ تَكونُ مِنها و إظهارُ العِشقِ لَهُ بِالخَلابَةِ و الهَيئَةِ الحَسَنَةِ لَها في عَينِهِ ؛

امام صادق عليه السلام :زن با شوهر سازگار خود ناگزير از رعايت سه نكته است : حفظ كردن خود از هر گناه و آلودگى تا شوهرش در هر حال ، خوشايند يا ناخوشايند ، در دل به او اطمينان داشته باشد ؛ مراقبت از او و زندگى اش تا شوهرش در صورتى كه لغزشى از او سرزند با او مهربانى كند ، و اظهار عشق به او با عشوه و دلبرى و ظاهر مناسب و خوشايند در نظر او .

. بحار الأنوار ، ج 78 ، ص 237 .

حديث202

امام صادق عليه السلام :

يَجِبُ لِلوالِدَينِ عَلَى الوَلَدِ ثَلاثَةُ أشياءَ ؛ شُكرُ هُما عَلى كُلِّ حالٍ و طاعَتُهُما فِيما يأمُرانِهِ و يَنهَيانِهِ عَنهُ في غَيرِ مَعصِيَةِ اللّه ِ و نَصيحَتُهُما فِي السِّرِّ وَ العلانِيَةِ ؛

امام صادق عليه السلام :پدر و مادر را بر فرزند سه حقّ است : در همه حال شكرگزار آنها باشد ؛ در هر چه او را امر و نهى مى كنند ، به جز معصيت خدا ، اطاعتشان كند و در نهان و آشكار خيرخواه آنان باشد.

. تحف العقول ، ص 322 .

حديث203

امام صادق عليه السلام :

يَخرُجُ قائِمُنا أهَلَ البَيتِ يَومَ الجُمُعَةِ ؛

امام صادق عليه السلام :قائم ما ، خاندان پيامبر ، روز جمعه قيام مى كند .

. بحار الأنوار ، ج 52 ، ص 279 .

حديث204

امام صادق عليه السلام :

إنَّ للّه ِ كَرامَةً في عِبادِهِ المُؤمِنينَ في كُلِّ يَومِ جُمُعَةٍ ؛

امام صادق عليه السلام :در هر روز جمعه خدا را بر بندگان مؤمنش كرامتى است .

. همان ، ج 89 ، ص 226 .

حديث205

امام صادق عليه السلام :

اُفٍّ لِلرَّجُلِ المُسلِمِ لايَفرُغُ نَفسَهُ فِي الاُسبُوعِ يَومَ الجُمُعَةِ لأَِمرِ دينِهِ ؛

امام صادق عليه السلام :اُفّ بر مسلمانى كه در روز جمعه هر هفته براى رسيدگى به كار دين خود ، دست از كار نمى كشد .

الخصال ، ص 393 .

حديث206

امام صادق عليه السلام :

غُسلُ يَومِ الجُمُعَةِ طَهُورٌ و كَفّارَةٌ لِما بَينَهُما مِنَ الذُّنوبِ مِنَ الجُمُعَةِ إلَى الجُمُعَةِ ؛

امام صادق عليه السلام :غسل جمعه سبب پاكى، و كفّاره گناهان از جمعه تا جمعه است .

. وسائل الشيعه ، ج 3 ، ص 315 .

حديث207

امام صادق عليه السلام :

الصَّدَقَةُ يَومَ الجُمُعَةِ تُضاعَفُ أضعافا ؛

امام صادق عليه السلام :صدقه روز جمعه چند برابر مى شود .

. ثواب الأعمال ، ص 172 .

حديث208

امام صادق عليه السلام :

ما مِن عَمَلٍ يوَمَ الجُمُعَةِ أفضَلَ مِنَ الصَّلاةِ عَلى مُحَمَّدٍ و آلِهِ؛

امام صادق عليه السلام :در روز جمعه عملى برتر از صلوات بر محمّد و خاندان او عليهم السلامنيست .

. الخصال ، ص 394 .

حديث209

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ اللّه َ يُحِبُّ اَنْ يُعْبَدَ فِى السِّرِ كَما يُحِبُّ اَنْ يُعْبَدَ فِى الْعَلانِيَةِ؛

خداوند دوست دارد كه در پنهان عبادت شود، چنانكه دوست دارد آشكارا عبادت شود.

كافى، ج 2، ص 223، ح 8

حديث210

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ اللّه َ عزّوَجَلَّ يُحِبُّ اَنْ يُسْاَلَ وَ يُطْلَبَ ما عِنْدَهُ؛

خداوند عزّوجل دوست دارد آنچه نزد اوست درخواست گردد و طلب شود.

كافى، ج 2، ص 475، ح4

حديث211

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ اللّه َ يُحِبُّ الْعَبْدَ الْمُفَتَّنَ التَّوّابَ وَ مَنْ لَمْ يَكُنْ ذلِكَ مِنْهُ كانَ اَفْضَلَ؛

خداوند بنده به گناه افتاده توبه كار را دوست دارد ولى كسى كه گناه نكند، از اوبرتر است.

كافى، ج 2، ص 435، ح9

حديث212

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ اللّه َ يُحِبُّ الْبَيْتَ الَّذى فيهِ الْعُرْسُ وَ يُبْغِضُ الْبَيْتَ الَّذى فيهِالطَّلاقُ؛

خداوند خانه اى را كه در آن عروسى برپا شود دوست دارد و با خانه اى كه در آن طلاقصورت گيرد، دشمن است.

كافى، ج 6، ص 54، ح3

حديث213

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ اللّه َ يُحِبُّ الْجَمالَ وَ التَّجَمُّلَ وَ يُبْغِضُ البُؤْسَ وَ التَّباؤُسَ؛

خداوند زيبايى و آراستگى را دوست دارد و با فقر و تظاهر به فقر دشمن است.

كافى، ج 6، ص 440، ح 14

حديث214

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ اللّه َ يُحِبُّ الْعَدْلَ؛

خداوند عدالت را دوست دارد.

محاسن، ج 2، ص 108، ح 1294

حديث215

امام صادق عليه السلام :

مَا كَلَّمَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله اَل_ْعِبادَ بِكُنْهِ عَقْلِهِ قَطُّ، قَالَ رَسُولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله: اِنّامَعاشِرَ الاَْنْبياءِ اُمِرْنا اَنْ نُ_كَلِّمَ النّاسَ عَلى قَدْرِ عُقولِهِمْ ؛

رسول خدا صلي الله عليه و آله هرگز با مردم به اندازه عقل خود سخن نگفتند و فرمودند: ما پيامبرانمأموريم كه با مردم به اندازه عقل و فهمشان سخن بگوييم.

كافى، ج 1 ، ص 23

حديث216

امام صادق عليه السلام :

كانَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله يُداعِبُ وَ لا يَقولُ اِلاّ حَقّ_ا؛

رسول اكرم صلي الله عليه و آله شوخى مى كردند ولى جز حقّ چيزى نمى گفتند.

مستدرك الوسائل، ج 8 ، ص 408

حديث217

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ لَمْ يَبْعَثْ نَبيّا اِلاّ بِصِدْقِ الْحَديثِ وَ اَداءِ الاَْمانَةِ اِلَىالْبَرِّ وَ الْفاجِرِ؛

خداوند عزّوجلّ هيچ پيامبرى را نفرستاد، مگر به راستگويى و برگرداندن امانت بهنيكوكار و بدكار .

كافى، ج 1، ص 104، ح 1

حديث218

امام صادق عليه السلام :

الاَكْلُ عِندَ اَهلِ المُصيبَةِ مِن عَمَلِ الجاهِليَّةِ وَ السُّنَّةُ البَعْثُ اِلَيْهِمبِالطَّعامِ؛

غذا خوردن نزد مصيبت زدگان و با خرج آنان، از رفتارهاى جاهليت است و سنّتپيامبر صلي الله عليه و آلهفرستادن غذا براى مصيبت زدگان است.

من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 182

حديث219

امام صادق عليه السلام :

اَلْمُفَوِّضُ أَمْرَهُ إلَى اللّه ِ فى راحَةِ الأَبَدِ وَالعَيْشِ الدّائِمِ الرَّغَدِوَالْمُفَوِّضُ حَقّا هُوَ الْعالى عَنْ كُلِّ هِمَّةٍ دُونَ اللّه ِ تَعالى؛

كسى كه كارهاى خود را به خدا بسپارد همواره از آسايش و خير و بركت در زندگىبرخوردار است و واگذارنده حقيقى كارها به خدا، كسى است كه تمام همّتش تنها بهسوى خدا باشد.

مصباح الشريعه، ج 1، ص 175، ح 83

حديث220

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ الْمُؤمِنَ لَيَسْكُنُ اِلَى الْمُؤْمِنِ كَما يَسْكُنُ الظَّمْآنِ اِلَى الْماءِ الْبارِدِ؛

به راستى كه مؤمن با برادر مؤمنش آرامش پيدا مى كند، چنان كه تشنه، با آب خنكآرامش مى يابد.

كافى، ج 2، ص 247

حديث221

امام صادق عليه السلام :

خَمْسُ خِصالٍ مَنْ فَ_قَ_دَ واحِدَةً مِنْهُنَّ لَمْ يَزَلْ ناقِصَ العَيْشِ زائِلَالْعَقْلِ مَشْغولَ الْقَلْبِ، فَاَوَّلُّها: صِحَّةُ البَدَنِ وَ الثّانيَةُ: اَلاَْمْنُ وَ الثّالِثَةُ: اَلسَّعَةُ فِى الرِّزْقِ، وَ الرّابِعَةُ: اَلاَْنيسُ الْمُوافِقُ (قال الراوى:) قُلْتُ: و مَا الاَْنيسُ الْمُوافِقُ؟ قال: اَلزَّوجَةُالصّالِحَةُ، وَ الوَلَدُ الصّالِحُ، وَ الْخَليطُ الصّالِحُ وَ الخامِسَةُ: وَ هِىَ تَجْمَعُ هذِه الْخِصالَ:الدَّعَةُ؛

پنج چيز است كه هر كس يكى از آنها را نداشته باشد، همواره در زندگى اش كمبوددارد و كم خرد و دل نگران است: اول، تندرستى، دوم امنيت، سوم روزى فراوان، چهارمهمراهِ همرأى. راوى پرسيد: همراهِ همرأى كيست؟ امام فرمودند: همسر و فرزند وهمنشين خوب و پنجم كه در برگيرنده همه اينهاست، رفاه و آسايش است.

خصال، ص 284

حديث222

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ الْقَلْبَ لَيَ_تَجَلْجَلُ فِى الْجَوْفِ يَطْلُبُ الحَقَّ فَاِذا اَصابَهُ اطْمَاَنَّ وَ قَرَّ؛

به راستى كه دل در درون سينه بى قرار است و به دنبال حق مى گردد و چون به آنرسيد، آرام و قرار مى گيرد.

كافى، ج 2، ص 421

حديث223

امام صادق عليه السلام :

ما مِنْ مُؤْمِنٍ اِلاّ وَ قَدْ جَعَلَ اللّه ُ لَهُ مِنْ ايمانِهِ اُنْسا يَسْكُنُ اِلَيْه، حَتّىلو كانَ عَلى قُلَّةِ جَبَلٍ لَمْ يَسْتَوحِشْ؛

هيچ مؤمنى نيست مگر آن كه خداوند ايمان را همدم و آرامش بخش او قرار مى دهد،چنانچه حتى اگر در قله كوهى هم باشد، احساس تنهايى نمى كند.

عدة الداعى، ص 218

حديث224

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ صاحِبَ الدّينِ فَكَّرَ فَ_عَ_لَ_تْهُ السَّكينَةُ وَ اسْتَ_كانَ فَ_تَواضَعَ وَ قَنِعَفَاسْتَغْنى وَ رَضىَ بِما اُعْطىَ وَ انْفَرَدَ فَكُفىَ الاِْخْوانَ وَ رَفَضَ الشَّهَواتِ فَصارَ حُرّا وَخَلَعَ الدُّنْيا فَتَحامَى الشُّرورَ وَ اطَّرَحَ الْحَسَدَ فَظَهَرتِ الْمَحَبَّةُ وَ لَمْ يُخِفِ النّاسَ فَ_لَ_مْيَخَفْهُمْ وَ لَمْ يُذْنِبْ اِلَيْهِمْ فَسَلِمَ مِنْهُمْ وَ سَخَتْ نَفْسُهُ عَنْ كُلِّ شَى ءٍ ففازَ وَ اسْتَكْمَلَالْفَضْلَ وَ اَبْصَرَ العافيَةَ فَاَمِنَ النَّدامَةَ؛

آدم دين دار چون مى انديشد، آرامش بر جان او حاكم است. چون خضوع مى كندمتواضع است. چون قناعت مى كند، بى نياز است. به آنچه داده شده خشنود است. چونتنهايى را برگزيده از دوستان بى نياز است. چون هوا و هوس را رها كرده آزاد است. چوندنيا را فرو گذارده از بدى ها و گزندهاى آن در امان است. چون حسادت را دور افكندهمحبتش آشكار است.مردم را نمى ترساند پس از آنان نمى هراسد و به آنان تجاوز نمى كند پس از گزندشاندر امان است. به هيچ چيز دل نمى بندد پس به رستگارى و كمال فضيلت دست مى يابد و عافيت را به ديده بصيرت مى نگرد پس كارش به پشيمانى نمى كِشد.

امالى مفيد، ص 52، ح 14

حديث225

امام صادق عليه السلام :

صَلاةُ اللَّيْلِ تُحَسِّنُ الْوَجْهَ وَ تُحَسِّنُ الْخُلْقَ وَ تُطَيِّبُ الرِّيحَ وَ تَدُرُّالرِّزْقَ وَ تَقْضِى الدَّيْنَ وَ تَذْهَبُ بِالْهَمِّ وَ تَجْلُو الْبَصَرَ؛

نماز شب، انسان را خوش سيما، خوش اخلاق و خوشبو مى كند و روزى را زياد و قرضرا ادا مى نمايد و غم و اندوه را از بين مى برد و چشم را نورانى مى كند.

ثواب الأعمال، ص 42

حديث226

امام صادق عليه السلام :

مَنْ تَصَدَّقَ فى يَوْمٍ اَو لَيْلَةٍ اِنْ كَانَ يَوْمٌ فَيَوْمٌ وَ اِنْ كانَ لَيْلَةٌ فَلَيْلٌدَفَعَ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ عَنْهُ الْهَمَّ وَ السَّبُعَ وَ ميتَةَ السُّوءِ؛

هر كس در روز و يا شب صدقه بدهد _ اگر روز است روز و اگر شب است، شب _ خداوندعزّوجلّ او غم و اندوه، درنده و مرگ بد را دور مى كند.

ثواب الأعمال، ص 140

حديث227

امام صادق عليه السلام :

مَنْ قالَ فى كُلِّ يَوْمٍ مِائَةَ مَرَّةٍ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّه ِ دَفَعَ اللّه ُ بِهاعَنْهُ سَبْعينَ نَوْعا مِنَ الْبَلاءِ اَيْسَرُهَا الْهَمُّ؛

هر كس در هر روز صد مرتبه لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّه ِ بگويد، خداوند هفتاد نوع بلا را از او دفع مى كند، كه كوچكترين آن غم و اندوه است.

ثواب الأعمال، ص 162

حديث228

امام صادق عليه السلام :

لَمّا سُئِلَ عَنْ طَريقِ الراحَةِ _ : فى خِلافِ الْهَوى. قيل: فَمَتى يَجِدُعَبدٌ الرّاحَةَ؟ فَقالَ عليه السلامعِنْدَ اَوَّلِ يَوْمٍ يَصيرُ فِى الْجَنَّةِ؛

در پاسخ به اين سؤال كه راه رسيدن به آسايش چيست؟ فرمودند: مخالفت با هوا وهوس. عرض شد: پس، چه وقت انسان به آسايش مى رسد؟ فرمودند: در نخستين روزورودش به بهشت.

تحف العقول، ص 370

حديث229

امام صادق عليه السلام :

اَلسُّرُورُ فى ثَلاثِ خِلالٍ: فِى الْوَفاءِ وَ رِعايَةِ الحُقوقِ وَ النُّهوضِ فِىالنَّوائِبِ؛

شادى در سه چيز است: وفادارى، رعايت حقوق و ايستادگى در برابر سختى ها.

تحف العقول، ص 323

حديث230

امام صادق عليه السلام :

النَّشْوَةُ فى عَشَرَةِ اَشْياءَ: فِى الْمَشْىِ وَ الرُّكُوبِ وَ الاِرتِماسِ فِىالْماءِ وَ النَّظَرِ اِلَى الْخُضْرَةِ وَ الاَكْلِ وَ الشُّرْبِ وَ الْجِماعِ وَ السِّواكِ وَ غَسْلِ الرَّأْسِبِالْخَطْمىِّ وَ النَّظَرِ اِلَى الْمَرْأَةِ الْحَسْناءِ وَ مُحادَثَةِ الرِّجالِ؛

نشاط در ده چيز است: پياده روى، سوارى، آب تنى (شنا)، نگاه كردن به سبزى، خوردن و آشاميدن، آميزش، مسواك كردن، شستن سر با خطمى، نگاه كردن به زن زيباو گفتگوى حكيمانه.

خصال، ص 443، ح 38

حديث231

امام صادق عليه السلام :

اَلنَّومُ راحَةٌ لِلْجَسَدِ وَ النُّطْقُ راحَةٌ لِلرُّوحِ وَ السُّكوتُ راحَةٌ لِلْعَقْلِ؛

خواب مايه آسايش جسم، سخن مايه آسايش جان و سكوت مايه آسايش عقل است.

من لايحضره الفقيه، ج4، ص402، ح5865

حديث232

امام صادق عليه السلام :

ما يَمْنَعُ اَحَدَكُمْ اِذا دَخَل عَلَيْهِ غَمٌّ مِنْ غُمُومِ الدُّنْيا اَنْ يَتَوَضَّاَ ثُمَّيَدْخُلَ مَسْجِدَهُ وَ يَرْكَعَ رَكْعَتَينِ فَيَدْعُوَ اللّه َ فيهِما؟ اَما سَمِعْتَ اللّه َ يَقُولُ: «وَاسْتَعينوابِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ»؟

چه چيز مانع مى شود كه هر گاه بر يكى از شما غم و اندوه دنيايى رسيد، وضو بگيرد وبه سجده گاه خود رود و دو ركعت نماز گزارد و در آن دعا كند؟ مگر نشنيده اى كه خداوندمى فرمايد: «از صبر و نماز مدد بگيريد»؟

تفسير عياشى، ج 1، ص 59، ح 39

حديث233

امام صادق عليه السلام :

حُرِمَ الْحَريصُ خَصْلَتَيْنِ وَلَزِمَتْهُ خَصْلَتانِ: حُرِمَ القَناعَةَ فَافْتَقَدَالرّاحَةَ وَحُرِمَ الرِّضا فَافْتَقَدَ الْيَقينَ؛

حريص از دو خصلت محروم و با دو خصلت همراه است: از قناعت محروم است و درنتيجه آسايش را از دست مى دهد، از راضى بودن محروم است، در نتيجه يقين را ازدست مى دهد.

خصال ص 69

حديث234

امام صادق عليه السلام :

مَنْ وَجَدَ هَمّا وَ لا يَدرى ما هُوَ فَلْيَغْسِلْ رَأْسَهُ؛

هر كس غمگين شد و علت آن را ندانست، سر خود را بشويد.

الدعوات للراوندى، ص 120، ح 284

حديث235

امام صادق عليه السلام :

صَدَقَةٌ يُحِبُّهَا اللّه ُ: إِصْلاحٌ بَيْنَ النّاسِ إِذا تَفاسَدوا، وَتَقارُبٌ بَيْنَهُمْ إِذاتَباعَدوا؛

صدقه اى كه خداوند آن را دوست دارد عبارت است از: اصلاح ميان مردم هرگاهرابطه شان تيره شد و نزديك كردن آنها به يكديگر هرگاه از هم دور شدند.

كافى، ج 2، ص 209، ح 1

حديث236

امام صادق عليه السلام :

إذا أرادَ أَحَدُكُمْ أَنْ يُسْتَجابَ لَهُ فَلْيُطَيِّبْ كَسْبَهُ وَلْيَخْرُجْ مِنْ مَظالِمِالنّاسِ ، وَ إِنَّ اللّه َ لا يَرْفَعُ إِلَيْهِ دُعاء عَبْدٍ وَ فى بَطْنِهِ حَرامٌ أَوْ عِنْدَهُ مَظْلَمَةٌ لأِحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ؛

هر كس بخواهد دعايش مستجاب شود، بايد كسب خود را حلال كند و حق مردم رابپردازد. دعاى هيچ بنده اى كه مال حرام در شكمش باشد يا حق كسى بر گردنش باشد،به درگاه خدا بالا نمى رود.

بحارالأنوار، ج 93، ص 321، ح 31

حديث237

امام صادق عليه السلام :

مَنْ بَغى صَيَّرَ اللّه ُ بَغْيَهُ عَلى نَفْسِهِ وَصارَتْ نُصْرَةُ اللّه ِ لِمَنْ بَغىعَلَيْهِ وَمَنْ نَصَرَهُ اللّه ُ غَلَبَ وَاَصابَ الظَّ_فَرَ مِنَ اللّه ِ؛

هر كس ستم كند خداوند ستمش را به خود او باز مى گرداند و يارى خدا نصيب كسىمى گردد كه به او ستم شده و كسى كه خدا او را يارى كند غلبه پيدا مى كند و از جانب خداپيروزى نصيبش مى شود.

تحف العقول، ص 315

حديث238

امام صادق عليه السلام :

مَنْ شَتَمَكَ فَقُلْ لَهُ: اِنْ كُنْتَ صادِقا فيما تَقولُ فَاَسْاَلُ اللّه َ اَنْ يَغْفِرَلى،وَ اِنْ كُنْتَ كاذِبا فيما تَقولُ فَاللّه َ اَسْاَلُ اَنْ يَغْفِرَ لَكَ. وَمَنْ وَعَدَكَ بِالْخَنى فَعِدْهُبِالنَّصيحَةِ وَالرِّعاءِ؛

اگر كسى به تو ناسزا گفت به او بگو: اگر راست مى گويى، از خدا مى خواهم كه مرابيامرزد و اگر دروغ مى گويى، از خدا مى خواهم كه تو را بيامرزد و اگر كسى تهديدت كرد،تو او را به خيرخواهى و مراقبت وعده ده.

بحارالأنوار، ج1، ص 244، ح17

حديث239

امام صادق عليه السلام :

اِعْلَموا اَنَّ اللّه َ تَعالى يُبْغِضُ مِنْ خَلْقِهِ الْمتَلَ_وِّنَ، فَلا تَزولوا عَنِ الْحَقِّوَاَهْلِهِ، فَاِنَّ مَنِ اسْتَبَدَّ بِالْباطِلِ وَاَهْلِهِ هَلَكَ وَفاتَتْهُ الدُّنْيا؛

بدانيد كه خداوند از انسان هايى كه دائما رنگ عوض مى كنند نفرت دارد. پس از حقو اهل آن جدا نشويد، چرا كه هر كس به باطل و اهل آن بپيوندد، نابود مى شود و دنيا راهم از دست مى دهد.

امالى مفيد، ص137، ح 6

حديث240

امام صادق عليه السلام :

يَنْبَغى لِلْمُؤْمِنِ اَنْ يَكونَ فيهِ ثَمانى خِصالٍ: وَقورا عِنْدَ الهَزاهِزِ،صَبورا عِندَ البَلاءِ، شَكُورا عِنْدَ الرَّخاءِ، قانِعا بِما رَزَقَهُ اللّه ُ، لايَظْلِمُ الاَعْداءِ، وَلايَتَحامَلُ لِلاَْصْدِقاءِ، بَدَنُهُ مِنْهُ فى تَعَبٍ وَ النّاسُ مِنْهُ فى راحَةٍ؛

سزاوار است مؤمن هشت خصلت داشته باشد: در سختى ها باوقار، در گرفتارىصبور، در آسايش شاكر و به روزى خداوند قانع باشد، به دشمنان ستم نكند، از دوستانكينه و دشمنى به دل نگيرد، بدنش از او در رنج و مردم از او در آسايش باشند.

كافى، ج2، ص 47، ح1

حديث241

امام صادق عليه السلام :

اِحتَجِز مِنَ النّاسِ كُلِّهِم ب_ِ «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ» و ب_ِ «قُلْ هُوَ اللّه ُ أحَدٌ»اِقرَأها عَن يَمينِكَ و عَن شِمالِكَ و مِن بَينِ يَدَيكَ و مِن خَلفِكَ و مِن فَوقِكَ ومِن تَحتِكَ؛

خود را از تمامى مردم با بسم اللّه الرحمن الرحيم و قل هو اللّه احد حفظ كن. آن را ازسمت راست و چپ و جلو و عقب و بالا و پايين بخوان.

كافى، ج 2، ص 624

حديث242

امام صادق عليه السلام :

لا تَدَعْ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ و إن كانَ بَعدَهُ شِعرٌ؛

بسم اللّه الرحمن الرحيم را رها مكن حتى اگر بعدش شعر باشد.

كافى، ج 2، ص 672

حديث243

امام صادق عليه السلام :

إذا تَوَضَّأَ أحَدُكُم و لَم يُسَمَّ كانَ لِلشَّيطانِ فى وُضوئِهِ شِركٌ و إنأكَلَ أو شَرِبَ أو لَبِسَ و كُلُّ شَى ءٍ صَنَعَهُ يَنبَغى أن يُسَمِّى عَلَيهِ فَإن لَم يَفعَل كانَلِلشَّيطانِ فيهِ شِركٌ؛

هر گاه يكى از شما وضو بگيرد و بسم اللّه الرحمن الرحيم نگويد. شيطان در آنشريك است و اگر غذا بخورد و آب بنوشد يا لباس بپوشد و هر كارى كه بايد نام خدا را برآن جارى سازد، انجام دهد و چنين نكند، شيطان در آن شريك است.

محاسن، ج 2، ص 433

حديث244

امام صادق عليه السلام :

بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ اسْمُ اللّه ِ الأْكبَرِ أو قالَ الأْعظَمِ؛

بسم اللّه الرحمن الرحيم، بزرگ ترين _ فرمود _ يا با عظمت ترين نام خداوند است.

بحارالأنوار، ج 90، ص 223

حديث245

امام صادق عليه السلام :

اَلباءُ بَهاءُ اللّه ِ وَ السِّينُ سَناءُ اللّه ِ وَ الْمِيمُ مَجدُ اللّه ِ و اللّه ُ إلهُ كُلِّ شَى ءٍالرَّحمنُ بِجَميعِ خَلقِهِ وَ الرَّحيمُ بِالْمُؤمنينَ خاصَّةً؛

باء (بسم اللّه الرحمن الرحيم) بهاء (روشنى) خدا و سين آن سناء (بزرگى) خدا و ميمآن مجد (عظمت) خدا، و اللّه معبود همه چيز، رحمن مهربان به همه خلق، رحيم مهربانفقط به مؤمنان است.

كافى، ج 1، ص 114

حديث246

امام صادق عليه السلام :

رُبَّما تَرَكَ بَعضُ شيعَتِنا فِى افْتِتاحِ أَمرِهِ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِفَ_يَمْ_تَحِنَهُ اللّه ُ بِمَكْروهٍ لِيُ_نَ_بِّهَهُ عَلى شُكرِ اللّه ِ وَ الثَّناءَ عَلَيهِ و يَمحَقُ وَ صَمةَ تَقصيرِهِعِندَ تَركِهِ قَولَ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ؛

بسا كه يكى از شيعيان ما در آغاز كارى، بسم اللّه الرحمن الرحيم نمى گويد و به همينخاطر، خداوند، او را گرفتار چيزى ناخوشايند مى سازد تا به شكر و ثناى الهى متوجّهگردد و كوتاهى اش را در گفتن بسم اللّه ، جبران كند.

التوحيد، ص 231

حديث247

امام صادق عليه السلام :

اَلْبَسمَلَةُ تيجانُ السُّوَرِ؛

بسم اللّه الرحمن الرحيم، تاج سوره هاست.

تفسير القرطبى، ج 1، ص 92

حديث248

امام صادق عليه السلام :

اِغْلِقُوا أَبوابَ الْمَعصيَةِ بِالإْسْتِعاذَةِ وَ افْتَحُوا أبوابَ الطّاعَةِبِالتَّسميَةِ ؛

درهاى گناهان را با استعاذه (پناه بردن به خدا) ببنديد و درهاى طاعت را با بسم اللّه گفتن بگشاييد.

الدعوات، ص 52

حديث249

امام صادق عليه السلام :

خَيْرُ النّاسِ قُضاةُ الْحَقِّ؛

بهترين مردم كسانى هستند كه به حق قضاوت كنند.

بحارالانوار، ج 104، ص 266، ح 20

حديث250

امام صادق عليه السلام :

اَ لْعالِمُ بِزَمانِهِ لا تَهْجُمُ عَلَيْهِ اللَّوابِسُ؛

كسى كه به اوضاع زمان خود آگاه باشد، گرفتار هجوم اشتباهات نمى شود.

تحف العقول ، ص 356

حديث251

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ الْمُؤْمِنَ وَلىُّ اللّه ِ يُعينُهُ وَ يَصْنَعُ لَهُ وَ لا يَقولُ عَلَيْهِ اِلاَّ الْحَقَّ وَ لايَخافُ غَيْرَهُ؛

مؤمن دوست خداست، ياريش مى رساند و براى او كار مى كند و درباره او جز حقنمى گويد و از غير او نمى ترسد.

كافى، ج 2، ص 171، ح 5

حديث252

امام صادق عليه السلام :

اِذا اَرادَ اللّه ُ بِقَوْمٍ هَلاكا ظَهَرَ فيهِمُ الرِّبا؛

هنگامى كه خداوند بخواهد ملتى را نابود كند، رباخوارى در ميان آنان رواج مى يابد.

وسائل الشيعه، ج 18، ص 123، ح 17

حديث253

امام صادق عليه السلام :

اَمّا الْعِلَّةُ فِى الصِّيامِ لِيَسْتَوِىَ بِهِ الْغَنىُّ وَ الْفَقيرُ و ذلِكَ لاَِنَّ الْغَنىَّ لَميَكُنْ لِيَجِدَ مَسَّ الْجوعِ فَيَرْحَمَ الْفَقيرَ لاَِنَّ الْغَنىُّ كُلَّما اَرادَ شَيئا قَدَرَ عَلَيْهِ فَاَرادَ اللّه ُعَزَّوَجَلَّ اَن يُسَوّى بَينَ خَلقِهِ و اَن يُذيقَ الغَنىَّ مَسَّ الجوعِ وَ الاَ لَمِ لِيَرِقَّ عَلَى الضَّعيفِو يَرحَمَ الجائِعَ ؛

علت روزه گرفتن آن است كه به سبب آن، ثروتمند و فقير برابر شوند، زيرا ثروتمندگرسنگى را احساس نكرده، تا به فقير رحم كند، هرگاه هم چيزى را بخواهد مى تواندفراهم كند. پس خداوند خواست ميان بندگانش برابرى ايجاد كند و توانمند مزهگرسنگى و درد را بچشد تا بر ناتوان مهر بورزد و بر گرسنه ترحم كند .

بحارالأنوار، ج 96، ص 371، ح 53

حديث254

امام صادق عليه السلام :

وَ لَيْسَ يُحَبُّ لِلْمُلوكِ أَنْ يُفَرِّطوا فى ثَلاثٍ: فى حِفْظِ الثُّغورِ وَ تَفَقُّدِالْمَظالِمِ وَ اخْتيارِ الصّالِحينَ لاَِعْمالِهِمْ؛

حاكم سزاوار نيست كه در سه كار كوتاهى كند: حفظ مرزها، رسيدگى به حقوقپايمال شده و انتخاب افراد شايسته براى كارهايشان.

تحف العقول، ص 319

حديث255

امام صادق عليه السلام :

اُن_ْظُرْ ما بَلَغَ بِهِ عَلىٌّ عليه السلام عِنْدَ رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آلهفَالْزَمْهُ فَاِنَّ عَليّا عليه السلاماِنَّمابَلَغَ ما بَلَغَ بِهِ عِنْدَ رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله بِصِدْقِ الْحَديثِ وَ اَداءِ الاَْمانَةِ؛

ببين على عليه السلام با چه چيز آن مَقام را نزد پيامبر خدا صلي الله عليه و آله پيدا كرد، همان را پيروى كن.در حقيقت على عليه السلام آن مَقام را نزد پيامبر خدا صلي الله عليه و آلهبا راستگويى و امانتدارى بدست آورد.

كافى ، ج 2، ص 104، ح 5

حديث256

امام صادق عليه السلام :

اَلسَّعيدُ مَنِ اتَّبَعَنا وَ الشَّقىُّ مَن عادانا وَ خالَفَنا؛

خوشبخت كسى است كه از ما پيروى كند و بدبخت كسى است كه با ما دشمنى ومخالفت نمايد.

دلائل الإمامة، ص 233

حديث257

امام صادق عليه السلام :

اَللّهُمَّ... ما أسعَدْتَ مَنِ اعْتَمَدَ عَلى مَخلُوقٍ مِثْلِهِ... وَ لا أشقَيتَ مَنِاعْتَمَدَ عَلَى الْخالِقِ الَّذى أنتَ هُوَ؛

خداوندا كسى را كه به مخلوقى همانند خود، متكى شد، خوشبخت نكردى و هر كه رابه خالقى كه تو باشى متكى شد، بدبخت نكردى.

فتح الأبواب، ص 199

حديث258

امام صادق عليه السلام :

اَلسَّعادَةُ سَبَبُ خَيرٍ تُمسِكُ بِهِ السَّعيدُ فَيَجُرُّهُ إلَى النَّجاةِ وَ الشَّقاوَةُسَبَبُ خِذلانٍ تُمسِكُ بِهِ الشَّقىُّ فَيَجُرُّهُ إلَى الْهَلَكَةِ؛

خوشبختى رشته خيرى است كه خوشبخت به آن چنگ زده پس او را به سوىنجات مى كشاند و بدبختى رشته درماندگى است كه بدبخت به آن مى آويزد و او را بههلاكت مى كشاند.

الاحتجاج، ج 2، ص 96

حديث259

امام صادق عليه السلام :

اُدعُ اللّه َ أن يَجعَلَ رِزقَكَ عَلى أيدى خيارِ خَلقِهِ فَإنَّهُ مِنَ السَّعادَةِ وَ لايَجْعَلَهُ عَلى أيدى شِرارِ خَلقِهِ فَإنَّهُ مِنَ الشَّقاوَةِ؛

از خدا بخواه كه روزيت را در دستان خوبان آفريدگانش قرار دهد كه ايناز خوشبختى است و آن را در دستان بَدان آفريدگانش قرار ندهد كه اين ازبدبختى است.

تحف العقول، ص 362

حديث260

امام صادق عليه السلام :

كَم مِن حَريصٍ عَلى أمرٍ قَد شَقِىَ بِهِ حينَ أتاهُ وَ كَم مِن تارِكٍ لأَِمرٍقَد سَعِدَ بِهِ حينَ أتاهُ؛

چه بسيار حريص بر كارى كه وقتى بدان دست يافت با آن بدبخت شد و چه بسياررها كننده كارى كه وقتى به آن رسيد، به وسيله آن خوشبخت شد.

تحف العقول، ص 377

حديث261

امام صادق عليه السلام :

مَلعونَةٌ مَلعُونَةٌ اِمْرَأَةٌ تُوذى زَوجَها وَ تَغُمُّهُ وَ سَعيدَةٌ سَعيدَةٌ اِمْرَأَةٌتُكرِمُ زَوجَها وَ لا تُؤذيهِ وَ تُطيعُهُ فى جَميعِ أحوالِهِ؛

ملعون است ملعون، آن زنى كه شوهر خود را بيازارد و غمگين كند و خوشبخت استخوشبخت، آن زنى كه شوهر خود را احترام نهد و آزارش ندهد و در همه حال از وىفرمان برد.

كنزالفوائد، ص 63

حديث262

امام صادق عليه السلام :

إذا أرَدتَ أن تَعلَمَ أَشَقيّا الرَّجُلُ أم سَعيدا فَانْظُر بِرَّهُ وَ مَعروفَهُ إلىمَن يَصنَعُهُ؟ فَإِن صَنَعَهُ إلى مَن هُوَ أهلُهُ فَاعلَمْ أنَّهُ إلى خَيرٍ يَصيرُ وَ إن كانَ يَصنَعُهُإلى غَيرِ أهلِهِ فَاعْلَم أَنَّهُ لَيسَ لَهُ عِندَ اللّه ِ خَيرٌ؛

اگر مى خواهى بدانى كه كسى بدبخت است يا خوشبخت؟ نگاه كن ببين به چه كسىخوبى و نيكى مى كند، اگر به اهلش خوبى مى كند بدان كه او به سوى خوبى مى رود و اگربه نااهلش خوبى مى كند بدان كه او را نزد خداوند خيرى نيست.

الأمالى، طوسى، ص 644، ح 1336

حديث263

امام صادق عليه السلام :

لِلمُفَضَّلِ بنِ عُمَرَ _ : اُنْظُرِ الآنَ اِلى ذَواتِ الاَْربَعِ كَيْفَ تَراهاتَتبَعُ اُمَّهاتِها مُستَقِلَّةً بِاَنفُسِها ... و كَذلِكَ تَرى كَثيرا مِنَ الطَّيرِ كَمِثلِ الدَّجاجِوَ الدُّرّاجِ وَ القَبَجِ تَدرُجُ و تَلقُطُ حينَ يَنقابُ عَنهَا البَيضُ فَاَمّا ما كانَ مِنها ضَعيفالا نُهوضَ فيهِ ، كَمِثلِ فِراخِ الحَمامِ وَ اليَمامِ وَ الحُمَّرِ فَقَد جُعِلَ فِى الاُمَّهاتِ فَضلُعَطفٍ عَلَيها فَصارَت تَمُجُّ الطَّعامَ فى اَفواهِها بَعدَما توعيهِ حَواصِلُها فَلا تَزالُ تَغذوهاحَتّى تَستَقِلَّ بِاَنفُسِها وَ لِذلِكَ لَم تُرزَقِ الحَمامُ فِراخا كَثيرَةً مِثلَما تُرزَقُالدَّجاجُ لِتَقوَى الاُمُّ عَلى تَربيَةِ فِراخِها فَلا تَفسُدَ وَ لا تَموتَ فَكُلٌّ اُعطىَ بِقِسطٍ مِنتَدبيرِ الحَكيمِ اللَّطيفِ الخَبيرِ ؛

به مفضل بن عمر: اكنون به اين چارپايان بنگر. ببين چگونه هر يك به طور جداگانهدر پىِ مادرانشان هستند... همچنين بسيارى از پرندگان، مانند: مرغ و قرقاول و كبك، رامى بينى كه از همان ساعتى كه از تخم بيرون مى آيند به دنبال دانه مى روند. آنجوجه هايى كه ناتوان اند و حركتى ندارند، مانند: جوجه كبوتر

اهلى و كبوتر صحرايى وسينه سرخ، در قلب مادران آنها، مهربانى زيادى نهاده شده است؛ به گونه اى كه خوراكرا پس از جمع آورى در چينه دانشان، در دهان آنها مى گذارند، و پيوسته آنها را غذامى دهند تا خودشان در انجام دادن كارهايشان استقلال يابند. به همين دليل (ناتوانىجوجه ها) است كه كبوتر، مانند مرغ، از جوجه زياد بر خوردار نمى شود، به جهت اين كهمادر بتواند جوجه هايش را خوب بپروراند تا رنجور نگردند و تلف نشوند. روزىِ همه آنهابه عدالت و از روى تدبير [خداوندِ] داناى مهربانِ آگاه، عطا شده است.

بحار الأنوار ، ج 64، ص 54

حديث264

امام صادق عليه السلام :

اَلنّاسُ يَسْتَغْنونَ اِذا عُدِلَ بَيْنَهُمْ وَ تُنْزِلُ السَّماءُ رِزْقَها وَ تُخْرِجُالاَْرْضُ بَرَكَ_تَها بِاِذْنِ اللّه ِ تَعالى؛

اگر در ميان مردم عدالت اجرا شود، بى نياز مى شوند و به اذن خداوند متعال، آسمانروزىِ خود را فرو مى فرستد و زمين بركاتش را بيرون مى ريزد.

كافى، ج 3 ، ص 568، ح 6

حديث265

امام صادق عليه السلام :

عن يونس... عن الإمام الصادق عليه السلام ، قالَ : قالَ لَهُ رَجُلٌ : جُعِلْتُ فِداكَ ،اَجبَرَ اللّه ُ العِبادَ عَلَى المَعاصى ؟ فَقالَ : اللّه ُ اَعدَلُ مِن اَن يُجبِرَهُم عَلَى المَعاصىثُمَّ يُعَذِّبَهُم عَلَيها . فَقالَ لَهُ : جُعِلتُ فِداكَ ، فَ_فَوَّضَ اللّه ُ اِلَى العِبادِ ؟ قالَ : فَقالَ :لَو فَوَّضَ اِلَيهِم لَم يَحصُرهُم بِالاَمرِ وَ النَّهىِ . فَقالَ لَهُ : جُعِلتُ فِداكَ فَبَينَهُما مَنزِلَةٌ ؟ قالَ : فَقالَ : نَعَم ، اَوسَعُ ما بَينَ السَّماءِ وَالاَْرضِ ؛

به نقل از يونس: مردى به امام صادق عليه السلامگفت: فدايت شوم! آيا خداوند، بندگان را برانجام گناهان مجبور ساخته؟ امام فرمودند:« خداوند، عادل تر از آن است كه آنان را برانجام گناهان مجبور سازد و سپس به خاطر آن، كيفرشان نمايد». گفت: فدايت شوم! پسخداوند، اختيار آن را به بندگان واگذاشته است؟ فرمودند: «اگر به اختيار آنانمى گذاشت، امر و نهيشان نمى كرد». عرض كرد: فدايت شوم! آيا ميان جبر و واگذار كردن،جايگاه ديگرى هم هست؟ فرمود: «آرى، گسترده تر از فاصله ميان آسمان و زمين».

كافى ، ج 1، ص 159، ح 11

حديث266

امام صادق عليه السلام :

ما نَهاهُ اللّه ُ عَنْ شَى ءٍ اِلاّ وَ قَدْ عَلِمَ اَ نَّهُ يُطيقُ تَرَ كَهُ ، وَ لا اَمْرَهُ بِشَى ءٍ اِلاّوَ قَدْ عَلِمَ اَ نَّهُ يَسْتَطيعُ فِعْلَهُ ؛ لاَِ نَّهُ لَيْسَ مِنْ صِفَتِهِ الْجَورُ وَ العَبَثُ وَالظُّلْمُ وَ تَكليفُ الْعِبادِما لا يُطيقونَ ؛

«خداوند از چيزى نهى نكرد، جز اين كه مى داند بنده توان ترك آن را دارد و به چيزىامر نكرد، جز اين كه مى داند

بنده توان انجام آن را دارد، زيرا جُور و سرگرمى و ستم وتكليف كردن بندگان به آنچه توانش را ندارند، از صفات خداوند نيستند».

الاحتجاج ، ج 2، ص 223

حديث267

امام صادق عليه السلام :

قَدْ عَلِمْتُ يا اِلهى اَ نَّهُ لَيْسَ فى حُكْمِكَ ظُلْمٌ وَ لا فى نَقْمَتِكَ عَجَلَةٌ وَاِنَّما يَعْجَلُ مَنْ يَخافُ الْفَوْتَ وَ يَحْتاجُ اِلَى الظُّلْمِ الضَّعيفُ وَ قَدْ تَعالَيْتَ يا اِلهى عَنْ ذلِكَعُلُوّا كَبيرا ؛

بار الها! به تحقيق دانستم كه در قضاوت تو، هيچ ظلمى و در كيفرت هيچ شتابىنيست. همانا كسى شتاب مى كند كه نگران از دست دادن فرصت است. و شخص ناتوانبه ظلم كردن، نياز دارد، در حالى كه _ اى پروردگار من _ مقام تو، بالاتر از آن است.

تهذيب الاحكام ، ج 5، ص 277، ح 946

حديث268

امام صادق عليه السلام :

... وَ لَو كانَتِ النِّيّاتُ مِنْ اَهْلِ الْفِسْقِ يُؤخَذُ بِها اَهْلُها ، اِذا لاَُخِذَ كُلُّمَنْ نَوَى الزِّنا بِالزِّنا ، وَ كُلُّ مَنْ نَوَى السَّرِقَةَ بِالسَّرِقَةِ ، وَ كُلُّ مَنْ نَوَى الْقَتلَ بِالْقَتْلِ ،وَ لكِنَّ اللّه َ عَدْلٌ حَ_كيمٌ ، لَيْسَ الْجَوْرُ مِنْ شَأنِهِ ، وَ لكِنَّهُ يُثيبُ عَلى نيّاتِ الْخَيرِ اَهْلَها ،وَ اِضْمارهِم عَلَيْها ، وَ لا يُؤاخِذُ اَهْلَ الْفُسوقِ حَتّى يَفْعَلوا ؛

اگر فاسقان به نيت هايشان بازخواست مى شدند، در اين صورت، هركس نيّت زنامى كرد، به زنا و هركس نيّت دزدى مى كرد، به دزدى و هر كس نيّت كشتن مى كرد، بهكشتن بازخواست مى شد، ولى خداوند عادل حكيم است و ظلم، از شأن او به دور است،امّا نيكوكاران را بر پايه نيت هاى خوبشان و بر پايه نيت هاى خوبى كه پنهان داشته اند،پاداش مى دهد و بدكاران را تا زمانى كه كار بد انجام نداده اند، باز خواست نمى كند.

قرب الإسناد ، ص9، ح 28 و

ص 48، ح 158

حديث269

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ بَنى اِسرائيلَ اَ تَوا موسى عليه السلام ، فَسَأَلوهُ اَنْ يَسْاَلَ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ اَنْيُمْطِرَ السَّماءَ عَلَيْهِمْ اِذا اَرادوا ، وَ يَحْبِسَها اِذا اَرادوا ، فَسَاَلَ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ ذلِكَ لَهُمْ . فَقالَاللّه ُ عَزَّوَجَلَّ : ذلِكَ لَهُم يا موسى ، فَاَخْبَرَهُم موسى فَحَرَثوا وَ لَمْ يَتْرُ كوا شَيْئا اِلاّزَرَعوهُ ثُمَّ اسْتَنْزَلُوا الْمَطَرَ عَلى اِرادَتِهِم ، وَ حَبَسوهُ عَلى اِرادَتِهِم ، فَصارَت زُروعُهُم كَاَنَّهَا الْجِبالُ وَ الآجامُ ، ثُمَّ حَصَدوا وَ داسوا وَ ذَرّوا فَلَمْ يَجِدوا شَيئا فَضَجّوااِلى موسى عليه السلام وَ قالوا : اِنَّما سَأَل_ْناكَ اَنْ تَسْاَلَ اللّه َ اَنْ يُمْطِرَ السَّماءَ عَلَيْنااِذا اَرَدْنا فَاَجابَنا ، ثُمَّ صَيَّرَها عَلَيْنا ضَرَرا فَقالَ : يا رَبِّ اِنَّ بَنى اِسرائيلَ ضَجّوامِمّا صَنَعْتَ بِهِم ، فَقالَ : وَ مِمَّ ذاكَ يا موسى ؟ قالَ : سَاَلونى اَنْ اَسْاَ لَكَ اَنْ تُمْطِرَالسَّماءَ اِذا اَرادوا وَ تَحبِسَها اِذا اَرادوا فَاَجَبْتَهُمْ ثُمَّ صَيَّرتَها عَلَيْهِمْ ضَرَرا ! فَقالَ :يا موسى ، اَ نَا كُنتُ المُقَدِّرَ لِبَنى اِسرائيلَ فَلَمْ يَرضَوا بِتَقديرى ، فَاَجَبْتُهُم اِلى اِرادَتِهِمْفَكانَ ما رَاَيْتَ ؛

بنى اسرائيل نزد موسى عليه السلام آمدند و از او خواستند كه از خداوند عزّوجلّدرخواست كند تا هرگاه آنان اراده كردند، آسمان برايشان ببارد و هرگاه آنان خواستند،آن را از باريدن باز دارد. موسى عليه السلام نيز خواسته آنان را از خداوند عزّوجلّ در خواستنمود. خداوند عزّوجلّ فرمود: «اى موسى! باشد[پذيرفتم]». موسى عليه السلام آنان را خبرداركرد. پس به كشت همه دانه ها پرداختند و چيزى را فروگذار نكردند. سپس بر پايهخواستشان، بارش باران را درخواست نمودند و براساس درخواستشان از آن جلوگيرىكردند. در نتيجه،

كشتزارهايشان چنان پُربار شد كه محصول آنها همانند كوه ها و نيزارهاگرديد. سپس درو كردند و كوبيدند و باد دادند، امّا چيزى به دست نياوردند. پس، نزدموسى عليه السلامفرياد و ناله سر دادند و گفتند: ما از تو در خواست كرديم كه از خدا بخواهى كههرگاه ما خواستيم، آسمان بر ما ببارد. خدا خواسته ما را پذيرفت و سپس آن را بر ضرر ماگرداند! موسى عليه السلام گفت: پروردگارا! بنى اسرائيل، از كار تو به فرياد آمدند. خدا فرمود: «اىموسى! براى چه؟» گفت: از من درخواست كردند كه از تو بخواهم هرگاه آنان خواستند،آسمان را ببارانى و هرگاه خواستند، آن را از بارش باز دارى . تو هم پذيرفتى، اما آن را بهضررشان گرداندى! خدا فرمود: «اى موسى! من براى بنى اسرائيل، تقدير كرده بودم،ولى آنان به مقدرات من راضى نشدند. پس، خواسته شان را پذيرفتم و نتيجه اش اينشد كه ديدى ».

كافى ، ج 5، ص 262، ح 2

حديث270

امام صادق عليه السلام :

هذِهِ الآفاتُ... مِنَ الوَباءِ وَ الجَرادِ و ما اَشبَهَ ذلِكَ ما بالُها لا تَدومُ ...و يُلذَعُ اَحيانا بِهذِهِ الآفاتِ اليَسيرَةِ لِتَأديبِ النّاسِ وَ تَقويمِهِم ، ثُمَّ لا تَدومُ هذِهِالآفاتُ ، بَل تَ_كشِفُ عَنْهُم عِندَ القُنوطِ مِنهُم ، فَتَ_كونُ وُقوعُها بِهِمْ مَوعِظَةً و كَشفُهاعَنهُم رَحمَةً ... . فَاِذا عَضَّتهُ المَكارِهُ وَ وَجَدَ مَضَضَهَا اتَّعَظَ وَ اَبصَرَ كَثيرا مِمّاكانَ جَهِلَهُ وَ غَفَلَ عَنهُ ، وَ رَجَعَ اِلى كَثيرٍ مِمّا كانَ يَجِبُ عَلَيهِ ... اِنَّ هذِهِ الآفاتِ وَ اِن كانَتتَنالُ الصّالِحَ وَ الطّالِحَ جَميعاً ، فَاِنَّ اللّه َ جَعَلَ ذلِكَ صَلاحا لِلصِّنفَينِ كِلَيهِما :اَمَّا الصّالِحونَ فَاِنَّ الَّذى يُصيبُهُم مِن هذا يَرُدُّهُم

نِعَمَ رَبِّهِم عِندَهُم فى سالِفِ اَيّامِهِم فَيَحدوهُم ذلِكَ عَلَى الشُّكرِ وَ الصَّبرِ ، وَ اَمَّا الطّالِحونَ فَاِنَّ مِثلَ هذا اِذا نالَهُمكَسَرَ شِرَّتَهُم وَ رَدَعَهُم عَنِ المَعاصى وَالفَواحِشِ ، وَ كَذلِكَ يَجْعَلُ لِمَن سَلِمَ مِنهُممِنَ الصِّنفَينِ صَلاحا فى ذلِكَ ، اَمَّا الاَبرارُ فَاِنَّهُم يَغتَبِطونَ بِماهُم عَلَيهِ مِنَ البِرِّوَ الصَّلاحِ و يَزدادونَ فيهِ رَغبَةً وَ بَصيرَةً ، و اَمَّا الفُجّارُ فَاِنَّهُم يَعرِفونَ رَأفَةَ رَبِّهِموَ تَطَوُّلَهُ عَلَيهِم بِالسَّلامَةِ مِن غَيرِ استِحقاقِهِم ، فَيَحُضُّهُم ذلِكَ عَلَى الرَّأفَةِ بِالنّاسِوَالصَّفحِ عَمَّن اَساءَ اِلَيهِم ؛

اين آفت ها، از قبيل وبا و هجوم ملخ و مانند اينها، دوام ندارند...و گاهىبا اين آفت هاى زودگذر، آسيبى به مردم مى رسد تا ادب شوند و مقاوم گردند.البته آفت ها دوامى ندارند و همين كه موجب نااميدى مردم شوند، برداشته مى شوندتا معلوم گردد كه گرفتار شدن به آفات، اندرزى براى مردم و برطرف شدن آفات [نيز]بخشايشى در حق آنان است... پس هرگاه سختى ها انسان را فرا گرفتند و او رنج آنهارا چشيد، پند مى گيرد و از بسيارى چيزها كه نمى دانست و غفلت داشت، آگاه مى گرددو به سوى بسيارى چيزها كه بر او واجب بوده، توجه مى كند... هرچند چنين آفت هايىهم به نيكوكاران و هم به بدكاران مى رسند، امّا خداوند، آنها را براى هر دو گروه، خوبقرار داده است.براى نيكوكاران، خوب است، چون هر آسيبى به آنان برسد، آنها را نسبت بهنعمت هاى پروردگارشان _ كه در گذشته داشته اند _ هشيارتر مى كند و به سپاس گزارى وصبر بر مى انگيزد. براى بدكاران هم خوب است، چون وقتى چنين آسيبى به آنها برسد،شرارتشان را در هم مى شكند و

از گناهان و زشتى ها بازشان مى دارد.همچنين خداوند، جانِ سالم به در بُردن از آفت ها را براى هر دو گروه،خوب قرار داده است. براى نيكوكاران، خوب است، چون آنها را به نيكىو درستكارى خويش اميدوار مى كند و براى بدكاران هم خوب است، چون مهربانى و احسان پروردگارشان را در مى يابند كه آنها را سالم قرار داد، با آن كهشايسته اش نبودند، و همين، آنها را به مهربانى با مردم و گذشت از بدى هاى ديگراندر حقّ خويش، تشويق مى كند.

بحار الأنوار ، ج 3، ص 138 و 139

حديث271

امام صادق عليه السلام :

سَاَلتُ اَبا عَبدِ اللّه ِ عليه السلام عَن قَولِ اللّه ِ عَزَّ وَ جَلَّ : «وَ ما اَصَابَكُم مِنْمُّصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ اَيْديكُمْ» اَرَاَيتَ ما اَصابَ عَليّا وَ اَهلَ بَيتِهِ عليهم السلاممِن بَعْدِهِ هُوَ بِماكَسَبَت اَيديهِم ، وَ هُم اَهلُ بَيتِ طَهارَةٍ مَعصومونَ ؟ فَقالَ : اِنَّ رَسولَ اللّه ِ صلي الله عليه و آله كانَ يَتوبُاِلَى اللّه ِ وَ يَستَغفِرُهُ فى كُلِّ يَومٍ وَ لَيلَةٍ مِئَةَ مَرَّةٍ مِن غَيرِ ذَنبٍ ، اِنَّ اللّه َ يَخُصُّ اَولياءَهُ بِالمَصائِبِ لِيَأْجُرَهُم عَلَيها مِن غَيرِ ذَنبٍ ؛

از امام صادق عليه السلام درباره اين سخن خداوند عزّ و جلّ: (و هرگونه مصيبتى به شمابرسد، نتيجه اعمال خود شماست) پرسيدم كه: درباره آنچه به على و اهل بيت او عليهم السلامپس از او رسيد، چه نظرى دارى؟ آيا آن هم نتيجه اعمال خودشان بود، در حالى كهآنان خاندانى پاك و معصومند؟ فرمودند: «پيامبر خدا صلي الله عليه و آله بدون آن كه گناهى كردهباشد، شبانه روزى، صد مرتبه به درگاه خداوند، توبه

مى كرد و آمرزشمى طلبيد. خداوند، اولياى خود را گرفتار مصائب مى كند تا به سبب آن پاداششان دهد،بدون آن كه گناهى كرده باشند.

كافى ، ج 2، ص 450، ح 2

حديث272

امام صادق عليه السلام :

إِنَّ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ لَمْ يَبْعَثْ نَبيّا إِلاّ بِصِدْقِ الْحَديثِ وَأَداءِ الأَْمانَةِ إِلَىالْبَرِّ وَالْفاجِرِ؛

خداى عزوجل هيچ پيامبرى را نفرستاد، مگر با راستگويى، و برگرداندن امانت بهنيكوكار و يا بدكار.

كافى، ج 2، ص 104، ح 1

حديث273

امام صادق عليه السلام :

إِنَّ الصّادِقَ أَوَّلُ مَنْ يُصَدِّقُهُ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ يَعْلَمُ أَنَّهُ صادِقٌ وَتُصَدِّقُهُنَفْسُهُ تَعْلَمُ أَنَّهُ صادِقٌ؛

راستگو را نخستين كسى كه تصديق مى كند، خداى عزوجل است كه مى داند اوراستگوست و نيز نفس او تصديقش مى كند كه مى داند راستگوست.

كافى، ج 2، ص 104، ح6

حديث274

امام صادق عليه السلام :

لا تَغْتَرّوا بِصَلاتِهِمْ وَلا بِصيامِهِمْ، فَإِنَّ الرَّجُلَ رُبَما لَهِجَ بِالصَّلاةِوَالصَّوْمِ حَتّى لَوْ تَرَكَهُ اسْتَوْحَشَ ، وَلكِنِ اخْتَبِروهُمْ عِنْدَ صِدْقِ الْحَديثِ وَأداءُ الأمانَةِ؛

فريب نماز و روزه مردم را نخوريد، زيرا آدمى گاه چنان به نماز و روزه خو مى كند كهاگر آنها را ترك گويد، احساس ترس مى كند، بلكه آنها را به راستگويى و امانتدارى بيازماييد.

كافى، ج2، ص 104، ح2

حديث275

امام صادق عليه السلام :

إِنَّ مِمّا أَعانَ اللّه ُ (بِهِ) عَلَى الْكَذّابينَ النِّسْيانَ؛

از جمله كمك هاى خداوند بر ضد دروغگويان فراموشى است.

كافى، ج 2، ص 341، ح 15

حديث276

امام صادق عليه السلام :

مَنْ صَدُقَ لِسانُهُ زَكى عَمَلُهُ؛

هر كس راستگو باشد عملش پاكيزه مى شود و رشد مى كند.

كافى، ج 2، ص 105، ح 11

حديث277

امام صادق عليه السلام :

اَلْكَلامُ ثَلاثَةٌ: صِدْقٌ وَكِذْبٌ وَ إِصْلاحٌ بَيْنَ النّاسِ قالَ: قيلَ لَهُ:جُعِلْتُ فِداكَ مَا الاِْصْلاحُ بَيْنَ النّاسِ؟ قالَ: تَسْمَعُ مِنَ الرَّجُلِ كَلاما يَبْلُغُهُفَتَخْبُثُ نَفْسُهُ، فَتَلْقاهُ فَتَقولُ: سَمِعْتُ مِنْ فُلانٍ قالَ فيكَ مِنَ الْخَيْرِ كَذا وَ كَذا، خِلافَ ماسَمِعْتَ مِنْهُ؛

سخن سه گونه است: راست و دروغ و اصلاح ميان مردم به آن حضرت عرض شد:قربانت اصلاح ميان مردم چيست؟ فرمودند: از كسى سخنى درباره ديگرى مى شنوىكه اگر سخن به گوش او برسد، ناراحت مى شود. پس تو آن ديگرى را مى بينى و بر خلافآنچه شنيده اى، به او مى گويى: از فلانى شنيدم كه در خوبى تو چنين و چنان مى گفت.

كافى، ج2، ص 341، ح 16

حديث278

امام صادق عليه السلام :

اَلْحِلْمُ سِراجُ اللّه ِ... وَالْحِلْمُ يَدورُ عَلى خَمْسَةِ أَوْجُهٍ: أَنْ يَكونَ عَزيزافَيَذِلَّ أَوْ يَكونَ صادِقا فَيُتَّهَمَ أَوْ يَدْعُوَ إِلَى الْحَقِّ فَيُسْتَخَفَّ بِهِ أَوْ أَنْ يُؤْذى بِلا جُرْمٍ أَوْأَنْ يُطالِبَ بِالْحَقِّ وَيُخالِفوهُ فيهِ، فَإِنْ آتَيْتَ كُلاًّ مِنْها حَقَّهُ فَقَدْ اَصَبْتَ... ؛

بردبارى چراغ خداست... پنج چيز است كه بردبارى مى طلبد: شخص عزيز باشدو خوار شود، راستگو باشد و نسبت ناروا داده شود، به حق دعوت كند و سبكش بشمارند،بى گناه باشد و اذيت شود، حق طلبى كند و با او مخالفت كنند. اگر در هرپنج مورد، به حق رفتار كنى، بردبار هستى... .

بحارالأنوار، ج 71، ص 422، ح61

حديث279

امام صادق عليه السلام :

لَيْسَ مِنّا مَنْ لَمْ يَمْلِكُ نَفْسَهُ عِنْدَ غَضَبِهِ؛

كسى كه هنگام خشم خوددار نباشد، از ما نيست.

كافى، ج 2، ص 637، ح2

حديث280

امام صادق عليه السلام :

ما مِنْ عَبْدٍ كَظَمَ غَيْظا اِلاّ زادَهُ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ عِزّا فِى الدُّنْيا وَالآخِرَةِ؛

هيچ بنده اى نيست كه خشمى را فرو خورد مگر آنكه خداوند عزوجل در دنيا وآخرت بر عزت او بيفزايد.

اصول كافى، ج 2، ص 110

حديث281

امام صادق عليه السلام :

اَلْغَضَبُ مِفْتاحُ كُلِّ شَرٍّ؛

خشم كليد همه بدى هاست.

كافى، ج2، ص 303، ح3

حديث282

امام صادق عليه السلام :

مَنْ غَضِبَ عَلَيْكَ ثَلاثَ مَرّاتٍ وَلَم يَقُل فيكَ سوءا فَاتَّخِذْهُ لِنَفْسكَخَليلاً؛

هر كس سه بار بر تو خشم گرفت ولى به تو بد نگفت، او را براى خود به دوستىانتخاب كن.

معدن الجواهر، ص34

حديث283

امام صادق عليه السلام :

اَلمُؤمِنُ اِذا غَضِبَ لَم يُخرِجْهُ غَضَبُهُ مِنْ حَقٍّ وَاِذا رَضِىَ لَم يُدخِلْهُرِضاهُ فى باطِلٍ وَالَّذى اِذا قَدَرَ لَم يَأخُذ اَكْثَرَ مِمّا لَهُ؛

مؤمن چون خشمگين شود، خشمش او را از حق بيرون نبرد و چون خشنود شود،خشنوديش او را به باطل نكشاند و چون قدرت يابد بيش از حقّ خود نگيرد.

بحارالأنوار، ج 78، ص 209، ح85

حديث284

امام صادق عليه السلام :

فِى السِّواكِ اثْنَتا عَشْرَةَ خَصْلَةً: هُوَ مِنَ السُّنَّةِ، وَمَطْهَرَةٌ لِلْفَمِ،وَمَجْلاةٌ لِلْبَصَرِ، وَيُرْضِى الرَّحْمنَ، يُ_بَيِّضُ الأَْسْنانَ، يَذْهَبُ بِالْحَفَرِ، وَيَشُدُّاللَثَّةَ، وَيُشَهِّى الطَّعامَ، وَيَذْهَبُ بِالْبَلْغَمِ، وَيَزيدُ فِى الْحِفْظِ، وَيُضاعِفُ الْحَسَناتِ،وَتَفْرَحُ بِهِ الْمَلائِكَةُ؛

در مسواك زدن دوازده فايده وجود دارد: 1. از سنت پيامبر صلي الله عليه و آلهاست، 2. دهان راپاكيزه مى كند، 3. نور چشم را زياد مى كند، 4. باعث خشنودى خداوند است،5 . دندان ها را سفيد مى كند، 6 . جِرم آنها را از بين مى برد، 7 . لثه را محكم مى كند،8 . اشتها آور است، 9 . بلغم را مى برد، 10. حافظه را زياد مى كند، 11. حسنات را چندبرابر مى كند، 12. فرشتگان از آن شاد مى گردند.

خصال، ص 481

حديث285

امام صادق عليه السلام :

اِيّاكَ وَ السِّواكَ فِى الْحَمّامِ فَاِنَّهُ يورِثُ وَباءَ اْلاَسْنانِ؛

در حمام مسواك نزنيد؛ زيرا كه دندان ها را فاسد مى كند.

علل الشرايع، ص 292

حديث286

امام صادق عليه السلام :

نِعْمَ اللُّقْمَةُ الجُبْنُ، تُعْذِبُ الْفَمَ وَ تُطَيِّبُ النَّ_كْهَةَ و ... ؛

خوب لقمه اى است پنير؛ آب دهان را گوارا و بوى آن را خوش مى نمايد ... .

بحارالأنوار، ج 66 ، ص 105، ح 11

حديث287

امام صادق عليه السلام :

ما أَدَرْتَ عَلَيْهِ لِسانَكَ فَأَخْرَجْتَهُ فَابْلَعْهُ وَما أَخْرَجْتَهُ بِالْخَلالِفَارْمِ بِهِ؛

بعد از غذا زبان را دور دهان بگردان، هرچه با زبان درآمد فرو ببر، و آنچه را با خلالبيرون آوردى از دهان بيرون افكن.

مكارم الأخلاق، ص152

حديث288

امام صادق عليه السلام :

مَنْ اَصابَهُ ضَعْفٌ فى قَلْبِهِ اَو بَدَنِهِ فَلْيَأكُلْ لَحْمَ الضَّأنِ بِاللَّبَنِ فَاِنَّهُيُخْرِجُ مِنْ اَوصالِهِ كُلَّ داءٍ وَ غائِلَةٍ وَ يُقَّوى جِسْمَهُ وَ يَشُدُّ لِثَ_تَهُ؛

هر كس به ضعفى در قلب يا بدن خويش گرفتار شد، بايد گوشت گوسفند با شيربخورد، چرا كه اين خوراك، هر درد و بلايى را از اندام وى بيرون مى بَرَد و تن او را تقويت ولثه اش را محكم مى كند.

محاسن، ج 2، ص 259، ح 1819

حديث289

امام صادق عليه السلام :

ثَلاثٌ يُذْهِبْنَ النِّسْيانَ وَ يُحْدِثْنَ الذُّكْرَ: قِراءَةُ الْقُرآنِ، وَ السِّواكُ وَالصِّيامُ؛

سه چيز، فراموشى را از بين مى برد و حافظه را زياد مى كند: خواندن قرآن، مسواكزدن و روزه گرفتن.

دعائم الاسلام، ج 2، ص 137، ح 481

حديث290

امام صادق عليه السلام :

كُلُوا الْبَصَلَ؛ فَاِنَّ فيهِ ثَلاثَ خِصالٍ: يُطَيِّبُ النَّ_كْهَةَ وَ يَشُّدُّ اللِّثَةَ وَيَزيدُ فِى الْماءِ وَ الْجِماعِ؛

پياز بخوريد؛ چرا كه سه ويژگى دارد: دهان را خوشبو، لثه را محكم و توان جنسى رازياد مى كند.

كافى، ج 6 ص 374، ح 3

حديث291

امام صادق عليه السلام :

اَلْخِلالُ بَعْدَ الطَّعامِ، يَشُدُّ اللِّثاتِ وَ يَجْلِبُ الرِّزْقَ وَ يُطَيِّبُ النَّ_كْهَةَ؛

خلال كردن بعد از غذا، لثه ها را محكم، روزى را زياد و دهان را خوشبو مى كند.

احقاق الحق، ج 12، ص 283

حديث292

امام صادق عليه السلام :

اَلحَوْكَ بَقْلَةُ الأَنْبياءِ. أَما إِنَّ فيهِ ثَمانُ خِصالٍ:... وَ يُطَيِّبُ النَّ_كْهَةَ ...؛

ريحان سبزى انبياست و در آن هشت خاصيت است: ... از جمله اين كه دهان راخوشبو مى سازد.

كافى، ج 6، ص 364، ح 4

حديث293

امام صادق عليه السلام :

خَلُّ الْخَمْرِ يَشُدُّ اللِّثَةَ وَ يَقْتُلُ دَوابَّ الْبَطْنِ وَ يَشُدُّ الْعَقْلَ؛

سركه لثه را تقويت مى كند، كِرم معده را از بين مى برد و عقل را نيرو مى بخشد.

كافى، ج 6 ، ص 330، ح 9

حديث294

امام صادق عليه السلام :

اَلحِنّاءُ يَذْهَبُ بِالسَّهَكِ وَ يَزيدُ فى ماءِ الْوَجْهِ وَ يُطَيِّبُ النَّكْهَةَ وَيُحَسِّنُ الْوَلَدَ؛

حنا، بوى بد عرق را از بين مى برد و چهره را شاداب، دهان را خوشبو و فرزند را زيبا مى كند.

كافى، ج 6، ص 484، ح 5

حديث295

امام صادق عليه السلام :

عَلَيْكُمْ بِالسِّواكِ فَاِنَّهُ يُذْهِبُ وَسْوَسَةَ الصَّدرِ؛

شما را سفارش مى كنم به مسواك زدن؛ چرا كه وسوسه دل را از بين مى برد.

امالى طوسى، ج 1، ص 667، ح 1396

حديث296

امام صادق عليه السلام :

نِعْمَ الطَّعامُ الزَّيْتُ يُطَيِّبُ النَّكْهَةَ وَيَذْهَبُ بِالْبَلْغَمِ وَيُصْفِى اللَّوْنَوَيَشُدُّ الْعَصَبَ وَيَذْهَبُ بِالْوَصَبِ وَيُطْفِئُ الْغَضَبَ؛

زيتون غذاى خوبى است، دهان را خوشبو مى كند، بلغم را از بين مى برد، رنگپوست را صفا مى بخشد، اعصاب را محكم مى كند، مرض را مى برد و خشم راخاموش مى كند.

مكارم الاخلاق، ص 190

حديث297

امام صادق عليه السلام :

اِذا قُمْتَ بِاللَّيْلِ فَاسْتكِ فَاِنَّ الْمَلَكَ يَاْتيكَ فَيَضَعُ فاهُ عَلى فيكَ فَلَيْسَمِنْ حَرْفٍ تَتْلوهُ وَ تَنْطِقُ بِهِ اِلاّ صَعِدَ بِهِ اِلَى السَّماءِ فَلْيَكُنْ فوكَ طَيِّبَ الرِّيحِ؛

شبانگاه كه (براى نماز) برخاستى، مسواك بزن چرا كه فرشته اى نزد تو مى آيد ودهانش را بر دهانت مى گذارد و آنگاه هيچ حرفى از قرآن و نماز و دعا نمى خوانى مگرآن كه آن را به آسمان بالا مى برد، پس بايد كه دهانت خوشبو باشد.

وسائل الشيعة، ج 1، ص 357

حديث298

امام صادق عليه السلام :

لَوْ يَعْلَمُ النّاسُ ما فِى التُّفّاحِ، ماداوَوْا مَرضاهُمْ إِلاّ بِهِ، أَلا وَإِنَّهُ أَسْرَعُشَىْ ءٍ مَنْفَعَةً لِلْفُؤادِ خاصَّةً وَإِنَّهُ نَضوحَةٌ؛

اگر مردم مى دانستند چه خواصى در سيب وجود دارد، بيماران خود را تنهابا آن درمان مى كردند. بدانيد كه سيب از هر چيزى سريع تر به قلب فايده مى بخشدو خوشبو كننده است.

طب الأئمه، ص 135

حديث299

امام صادق عليه السلام :

سُئِلَ اَبو عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام عَنِ الْكُرّاثِ، فَقالَ: كُلْهُ، فَاِنَّ فيهِ اَرْبَعَ خِصالٍ: يَطَيِّبُ النَّ_كْهَةَ و... ؛

از امام صادق عليه السلام درباره تره پرسيدند. امام فرمودند: آن را بخور؛ زيرا در آن، چهارفايده هست: دهان را خوشبو مى كند و... .

كافى، ج 6 ، ص 365، ح 4

حديث300

امام صادق عليه السلام :

... وَ السَّعْتَرُ وَ الْمِلحُ... يُطَيِّبانِ النَّ_كْهَةَ؛

آويش و نمك، دهان را خوشبو مى كنند.

مكارم الاخلاق، ج 1، ص 416، ح 1410

حديث301

امام صادق عليه السلام :

اَ لْكُحْلُ بِاللَّيلِ يُطَيِّبُ الْفَمَ وَ مَنْفَعَتُهُ اِلى اَرْبَعينَ صَباحا؛

سرمه كشيدن در شب، دهان را خوشبو مى كند و آثار آن تا چهل روز ادامه دارد.

مكارم الاخلاق، ص 46

حديث302

امام صادق عليه السلام :

كانَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله اِذا اَفْطَرَ بَدَاَ بِحَلْواءَ يُفْطِرُ عَلَيْها، فَاِنْ لَمْ يَجِدْفَسُكَّرَةٍ اَو تَمَراتٍ، فَاِذا اَعوَزَ ذلِكَ كُلَّهُ فَماءٍ فاتِرٍ وَ كانَ يَقولُ: يُنَقِّى الْمَعِدَةَ وَ الْكَبِدَ وَيُطَيِّبُ النَّ_كْهَةَ وَ الْفَمَ وَ يُقَوِّى الاَْضْراسَ... ؛

پيامبر خدا صلي الله عليه و آله با حلوا افطار مى كردند و اگر حلوا نبود، با چيز شيرين ديگر و يا چنددانه خرما و اگر نبود، با آب گرم و مى فرمودند: آب گرم معده و جگر را پاك، دهان راخوشبو و دندان ها را تقويت مى كند.

كافى، ج 4، ص 152، ح 4

حديث303

امام صادق عليه السلام :

صَلاةُ مُتَطَيِّبٍ اَفْضَلُ مِنْ سَبعينَ صَلاةً بِغَيْرِ طيبٍ؛

يك نماز با بوى خوش (عطر) بهتر از هفتاد نماز بدون بوى خوش است.

كافى، ج 6، ص 511 ، ح 7

حديث304

امام صادق عليه السلام :

صَلاةُ اللَّيْلِ تُحَسِّنُ الْوَجْهَ وَ تُحَسِّنُ الْخُلْقَ وَ تُطَيِّبُ الرِّيحَ وَ تَدُرُّالرِّزْقَ وَ تَقْضِى الدَّيْنَ وَ تَذْهَبُ بِالْهَمِّ وَ تَجْلُو الْبَصَرَ؛

نماز شب، انسان را خوش سيما، خوش اخلاق و خوشبو مى كند و روزى رازياد، بدهى را پرداخت مى نمايد، غم و اندوه را از بين مى برد و چشم را نورانى مى كند.

ثواب الأعمال، ص 42

حديث305

امام صادق عليه السلام :

مَنْ قَبِلَ اللّه ُ مِنْهُ صَلاةً واحِدَةً لَمْ يُعَذِّبْهُ وَ مَنْ قَبِلَ مِنْهُ حَسَنَةًلَمْ يُعَذِّبْهُ؛

خداوند از هر كس يك نماز و يا يك كار نيك قبول كند، عذابش نمى نمايد.

كافى، ج 3، ص 266، ح 11

حديث306

امام صادق عليه السلام :

اَحَبُّ الْعِبادِ اِلَى اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ رَجُلٌ صَدوقٌ فى حَديثِهِ مُحافِظٌعَلى صَلاتِهِ؛

محبوب ترين بنده نزد خداى عزوجل كسى است كه راستگو و مراقب نمازش باشد.

امالى صدوق، ص 371، ح 467

حديث307

امام صادق عليه السلام :

اِذا قامَ الْعَبْدُ فِى الصَّلاةِ مَخَفَّفَ صَلاتَهُ قالَ اللّه ُ تَبارَكَ وَ تَعالىلِمَلائِكَتِهِ: اَما تَرَوْنَ اِلى عَبْدى كَانَّهُ يَرى اَنَّ قَضاءَ حَوائِجِهِ بِيَدِ غَيْرى! اَما يَعْلَمُ اَنَّقَضاءَ حَوائِجِهِ بِيَدى؟

هرگاه بنده اى به نماز بايستد و آن را سبك به جا آورد، خداوند به فرشتگانشمى گويد: به بنده ام نمى نگريد؟ گويا برآوردن حاجت هايش را به دست كسى جز منمى داند؟ آيا او نمى داند تأمين نيازهايش به دست من است؟

كافى، ج 3، ص 269، ح 10

حديث308

امام صادق عليه السلام :

اِذا قُمْتَ فِى الصَّلاةِ فَاعْلَمْ اَنَّكَ بَيْنَ يَدَىِ اللّه ِ، فَاِنْ كُنْتَ لا تَراهُ فَاعْلَماَنَّهُ يَراكَ فَأَقْبِلْ قِبَلَ صَلاتِكَ ... ؛

هنگامى كه به نماز ايستادى بدان كه در پيشگاه خداوند هستى و اگر او را نمى بينى،او تو را مى بيند. پس به نمازت توجه كن... .

تهذيب الأحكام، ج 2، ص 325، ح 1332

حديث309

امام صادق عليه السلام :

مَنْ اَحَبَّ اَنْ يَعْلَمَ اَقُبِلَتْ صَلاتُهُ اَمْ لَمْ تُقْبَلْ، فَلْيَنْظُرْ هَلْ مَنَ_عَتْهُصَلاتُهُ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ؟ فَبِقَدْرِ ما مَنَ_عَتْهُ قُبِلَتْ مِنْهُ؛

كسى كه دوست دارد بداند نمازش قبول شده يا نه؟ بايد ببيند آيا نمازش او را از زشتى ها و ناپاكى ها دور كرده است يا خير؟ به همان اندازه كه دور كرده، قبول شده است.

بحار الأنوار، ج 82 ، ص 198

حديث310

امام صادق عليه السلام :

يُعْرَفُ مَنْ يَصِفُ الحَقَّ بِثَلاثِ خِصالٍ: يُنْظَرُ اِلى اَصْحابِهِ مَنْ هُمْ؟وَ اِلى صَلاتِهِ كَيْفَ هىَ؟ وَ فى اَىِّ وَقْتٍ يُصَلّيها؛

كسى كه از حق دَم مى زند با سه ويژگى شناخته مى شود: دوستانش ديده شوند كهچه كسانى هستند؟ نمازش چگونه است؟ و در چه وقت آن را مى خواند؟

محاسن، ج 1، ص 254، ح 281

حديث311

امام صادق عليه السلام :

ما عالَجَ النّاسُ شَيْئا اَشَدَّ مِنَ التَّعْقيبِ؛

مردم به چيزى بهتر از تعقيبات نماز (ذكر و دعا) نپرداخته اند.

تهذيب الأحكام، ج 2، ص 104، ح 393

حديث312

امام صادق عليه السلام :

تَسْبيحُ فاطِمَةَ عليهاالسلام فى كُلِّ يَوْمٍ فى دُبُرِ كُلِّ صَلاةٍ اَحَبُّ اِلَىَّ مِنْ صَلاةِاَلْفِ رَكْعَةٍ فى كُلِّ يَوْمٍ؛

تسبيحات فاطمه زهرا عليهاالسلام در هر روز پس از هر نماز، نزد من محبوب تر از هزار ركعتنماز در هر روز است.

كافى، ج 3، ص 343، ح 15

حديث313

امام صادق عليه السلام :

سَجْدَةُ الشُّكْرِ واجِبَةٌ عَلى كُلِّ مُسْلِمٍ تُتِمُّ بِها صَلاتَكَ وَ تُرْضى بِهارَبَّكَ وَ تُعْجِبُ الْمَلائِكَةَ مِنْكَ ... ؛

سجده شكر بر هر مسلمانى واجب است، با آن نمازت را كامل مى كنى، پروردگارت راخشنود مى سازى و فرشتگان را از خود به شگفتى مى آورى... .

تهذيب الأحكام، ج 2، ص 110، ح 415

حديث314

امام صادق عليه السلام :

قَضاءُ الْحَوائِجِ اِلَى اللّه ِ وَ اَسْبابُها _ بَعْدَ اللّه ِ _ الْعِبادُ تَجْرى عَلىاَيْديهِم فَما قَضَى اللّه ُ مِنْ ذالِكَ فَاقبَلوا مِنَ اللّه ِ بِالشُّكْرِ وَ ما زَوى عَنْ_كُم مِنْها فَاقْبَلوهُ عَنِاللّه ِ بِالرِّضا وَ التَّسْليمِ وَ الصَّبْرِ فَعَسى اَن يَ_كونَ ذالِكَ خَيْرا لَكُمْ فَاِنَّ اللّه َ اَعْلَمُ بِمايُصْلِحُ_كُم وَ اَنْتُمْ لا تَعْلَمونَ ؛

برآورده شدن حاجت ها در اختيار خداست و اسباب آن، بعد از خداوند ، بندگانهستند كه به دست آنها اجرا مى شود . پس هر حاجتى را كه خداوند برآوَرْد ،سپاس گزارانه از خداوند بپذيريد و آنچه برآورده نساخت ، آن را نيز با رضايتو تسليم و صبر ، از او بپذيريد ، زيرا بسا اين براى شما بهتر است ، چرا كه خداوند ،به صلاحِ كار شما داناتر است و شما نمى دانيد.

تحف العقول ، ص 365

حديث315

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ قَوما فيما مَضى قالوا لِنَبىٍّ لَهُم : اُدْعُ لَنا رَبَّكَ يَرْفَع عَنَّا الْمَوتَفَدَعا لَهُم فَرَفَعَ اللّه ُ عَنْهُمُ المَوتَ فَكَثُروا حَتّى ضاقَت عَلَيهِمُ المْنازِلُ وَ كَثُرَ النَّسلُوَ يُصْبِحُ الرَّجُلُ يُطْعِمُ اَباهُ وَ جَدَّهُ وَ اُمَّهُ وَ جَدَّ جَدِّهِ وَ يُوَضّيهِم وَ يَتَعاهَدُهُم فَشَغَلوا عَنْ طَ_لَبِ الْمَعاشِ . فَقالوا : سَل لَنا رَبَّكَ اَن يَرُدَّنا اِلى حالِنَا الَّتى كُنّا عَلَيها فَسَاَلَ نَبيُّهُم رَبَّهُفَرَدَّهُم اِلى حالِهِم ؛

يكى از اقوام گذشته به پيامبرشان گفتند : دعا كن پروردگارت مرگ را از ما بردارد . اودعا كرد و خداوند ، مرگ را از آنها برداشت . جمعيت آنان زياد شد، چندان كهمنزل هايشان ديگر گنجايش آنها را نداشت و جمعيت چنان زياد شد

كه هر مردى ناچاربود خرج پدر و جدّ و مادر و جدّ جدّش را بدهد و به نظافت و امور ديگر آنها رسيدگى كندو بدين ترتيب از طلب معاش باز ماندند .بار ديگر آمدند و درخواست كردند كه : دعا كن پروردگارت ما را به همان حال كه بوديمباز گرداند . پيامبرشان به درگاه پروردگارشان دعا كرد و آنها را به حال اوّلشان باز گرداند.

كافى ، ج 3، ص 260، ح 36

حديث316

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ فَرَضَ عَلَيكُمُ الصَّلَواتِ الخَمْسَ فى اَفضَلِ السّاعاتِفَعَلَيكُم بِالدُّعاءِ فى اَدبارِ الصَّلَواتِ ؛

خداوند عزّوجلّ نمازهاى پنجگانه را در بهترين اوقات ، بر شما واجب نموده است .پس بعد از نمازها ، دعا كنيد.

خصال ، ص 278، ح 23

حديث317

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ الرَّجُلَ لَيَخرُجُ اِلى قَبرِ الحُسَينِ عليه السلام فَلَهُ اِذا خَرَجَ مِن اَهلِهِ بِاَوَّلِخُطوَةٍ مَغفِرَةٌ لِذُنوبِهِ ثُمَّ لَم يَزَل يُقَدَّسُ بِكُلِّ خُطوَةٍ حَتّى يَاْتيَهُ فَاِذا اَتاهُ ناجاهُ اللّه ُ ، فَقالَ : عَبدى سَلنى اُعطِكَ ادعُنى اُجِبكَ اُطلُب مِنّى اُعطِكَ سَلنى حاجَتَكَ اَقضِها لَكَ . قالَاَبو عَبدِ اللّه ِ عليه السلام : و حَقٌّ عَلَى اللّه ِ اَن يُعطىَ ما بَذَلَ ؛

هر كس براى زيارت قبر حسين عليه السلامخارج شود ، هنگامى كه از خانه اش بيرون شد ،براى هر قدمى يك گناهش آمرزيده مى شود و پيوسته با هر قدمى كه برمى دارد ، پاك ترمى شود تا به آن جا برسد و چون به آرامگاه رسيد ، خداوند ، به صورت درگوشى به اومى گويد: بنده من! از من بخواه تا عطايت كنم ، مرا بخوان تا اجابتت نمايم ، از من بطلبتا به تو بدهم ، حاجتت را از من بخواه تا برآوَرم. و امام صادق عليه السلام فرمود: بر خداست كهآنچه را وعده داده است ، عطا كند.

ثواب الأعمال ، ص 117، ح 32

حديث318

امام صادق عليه السلام :

و سَمِعَ اَميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام رَجُلاً يَقولُ : اللّهُمَّ اِنّى اَعوذُ بِكَ مِنَ الفِتنَةِ .قالَ عليه السلام : اَراكَ تَتَعَوَّذُ مِن مالِكَ وَ وُ لدِكَ ! يَقولُ اللّه ُ تَعالى : «اِنَّما اَمْوَالُكُمْ وَ اَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ»وَلكِن قُل : اَللّهُمَّ اِنّى اَعوذُ بِكَ مِن مُضِلاّتِ الفِتَنِ ؛

امير مؤمنان عليه السلام ، شنيد كه مردى مى گويد : بار خدايا ! از فتنه به تو پناه مى برم . به اوفرمودند : مى بينم كه

از مال و فرزندت به خدا پناه مى برى. خداوند متعال مى فرمايد :«جز اين نيست كه دارايى ها و فرزندانتان فتنه اند» بلكه بگو : بار خدايا ! از فتنه هاى گم راهكننده ، به تو پناه مى برم.

امالى طوسى، ص 580 ، ح 1201

حديث319

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ العَبدَ لَيَدْعو فَيَقولُ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ لِلْمَلَكَيْنِ: قَدِ اسْتَجَبْتُ لَهُ وَلكِنِاحْبَسوهُ بِحاجَتِهِ ، فَاِنّى اُحِبُّ اَنْ اَسْمَعَ صَوْتَهُ وَ إِنَّ الْعَبْدَ لَيَدْعو فَيَقولُ اللّه ُ تَبارَكَوَ تَعالى: عَجِّلوا لَهُ حاجَتَهُ فَاِنّى اُبْغِضُ صَوْتَهُ؛

براستى كه انسان دعا مى كند و خداوند عزّوجّل به دو فرشته مى فرمايد: من دعاى اورا مستجاب كردم، اما حاجتش را نگهداريد، زيرا دوست دارم صداى او را بشنوم وديگرى دعا مى كند و خداوند تبارك و تعالى مى فرمايد: زود خواسته اش را برآوريد، كهمن خوش ندارم صداى او را بشنوم.

كافى، ج 2، 489، ح 3

حديث320

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ اللّه َ تَعالى اَوحى اِلى داوُودَ عليه السلام ، اَنْ بَلِّغ قَومَكَ اَ نَّهُ لَيسَ مِن عَبدٍمِنهُم آمُرُهُ بِطاعَتى فَيُطيعُنى اِلاّ كانَ حَقّ_ا عَلَىَّ اَن اُعينَهُ عَلى طاعَتى فَاِن سَاَ لَنىاَعطَيتُهُ وَ اِن دَعانى اَجَبتُهُ وَ اِنِ اعتَصَمَ بى عَصَمتُهُ و اِنِ استَ_كفانى كَفَيتُهُ و اِن تَوَكَّلَعَلَىَّ حَفِظتُهُ و اِن كادَهُ جَميعُ خَلقى كِدتُ دونَهُ ؛

خداوند متعال به داوود عليه السلام وحى فرمود كه : به قوم خود برسان كه هيچ بنده اى ازايشان نيست كه به فرمان بردارى از خودم فرمانش دهم و او فرمان برد ، جز آن كه بر مناست كه او را بر اطاعتم كمك كنم . پس اگر از من بخواهد ، عطايش مى كنم ، اگر مرابخواند ، پاسخش مى دهم ، اگر به من پناهنده شود ، پناهش مى دهم ، اگر از من كفايتطلبد ، كفايتش مى كنم ، اگر به من توكّل كند ، او را حفظ مى كنم و اگر

همه آفريدگانمعليه او نقشه كشند ، من به سود او نقشه مى كشم.

قصص الأنبياء ، ص 198، ح 251

حديث321

امام صادق عليه السلام :

اِذا اَرادَ اَحَدُكُم اَن يُسْتَجابَ لَهُ فَليُطَيِّب كَسبَهُ وَ ليَخرُج مِن مَظالِمِالنّاسِ وَ اِنَّ اللّه َ لا يُرفَعُ اِلَيهِ دُعاءُ عَبدٍ و فى بَطنِهِ حَرامٌ اَو عِندَهُ مَظلِمَةٌ لاَِحَدٍ مِن خَلقِهِ ؛

هرگاه فردى از شما خواست دعايش مستجاب شود، درآمدش را حلال گرداند و اززير بار حقوق مردم بيرون برود. دعاى بنده اى كه در شكمش حرام باشد، يا حق يكى از خلق خدا به گردنش باشد، به درگاه خداوند بالا نمى رود.

بحار الأنوار ، ج 93، ص 321، ح 31

حديث322

امام صادق عليه السلام :

اَلذُّنوبُ الَّتى تُغَيِّرُ النِّعَمَ البَغىُ ... وَ الَّتى تَرُدُّ الدُّعاءَ و تُظلِمُ الهَواءَعُقوقُ الوالِدَينِ ؛

گناهانى كه باعث از دست دادن نعمت ها مى شوند ، ستم كردن ... است و گناهانى كهدعا را رد مى كنند و فضا را تيره و تار مى گردانند ، نافرمانى از پدر و مادر و آزردن آنهاست.

كافى ، ج 2، ص 447، ح 1

حديث323

امام صادق عليه السلام :

مَنْ حَسُنَ بِرُّهُ فى اَهْلِ بَيْتِهِ زيدَ فى رِزْقِهِ؛

هر كس به شايستگى در حقّ خانواده اش نيكى كند، روزيش زياد مى شود.

الدعوات الراوندى، ص 127

حديث324

امام صادق عليه السلام :

مَنْ صَدَقَ لِسانُهُ زَكى عَمَلُهُ و مَن حَسُنَت نِيَّتُهُ زيدَ فى رِزقِهِ و مَنحَسُنَ بِرُّهُ بِأَهْلِ بَيْتِهِ مُدَّ لَهُ فى عُمُرِهِ؛

هر كس راستگو باشد، عملش پاكيزه مى شود و رشد مى كند؛ هر كس نيتش خوبباشد روزيش زياد مى شود و هر كس به شايستگى در حق خانواده اش نيكى كند، عمرشطولانى مى شود.

كافى، ج 2، ص 105، ح 11

حديث325

امام صادق عليه السلام :

لَمّا قالَ لَهُ اَبو عُبَيدةَ: اُدْعُ اللّهَ لى اَنْ لا يَجْعَلَ رِزْقى عَلى اَيْدِىالْعِبادِ _ : اَبَى اللّهُ عَلَيْكَ ذلِكَ اِلاّ اَنْ يَجْعَلَ اَرْزاقَ العِبادِ بَعْضِهم مِنْ بَعْضٍ وَلكنِ اُدْعُ اللّهَاَنْ يَجْعَلَ رِزْقَكَ عَلى اَيْدى خِيارِ خَلْقِهِ فَاِنَّهُ مِنَ السَّعادَةِ؛

ابو عبيده به امام صادق عليه السلام عرض كرد: «دعا كنيد كه خداوند روزى مرا دست بندگانشقرار ندهد»، امام فرمودند: خداوند چنين كارى نمى كند. او روزى بندگانش را در دستيكديگر قرار داده است؛ امّا از خدا بخواه كه روزيت را در دست بندگان خوبش قرار دهد،كه اين از خوش بختى است.

تحف العقول، ص 361

حديث326

امام صادق عليه السلام :

صَلاةُ اللَّيْلِ تُحَسِّنُ الْوَجْهَ وَ تُحَسِّنُ الْخُلْقَ وَ تُطَيِّبُ الرّيحَ وَ تَدُرُّالرِّزْقَ وَ تَقْضِى الدَّيْنَ وَ تَذْهَبُ بِالْهَمِّ وَ تَجْلُو الْبَصَرَ؛

نماز شب، انسان را خوش سيما، خوش اخلاق و خوشبو و روزى را زياد مى كند؛ [و زمينه]پرداخت بدهى را فراهم مى نمايد؛ غم و اندوه را از بين مى برد و چشم را نورانى مى كند.

ثواب الأعمال، ص 42

حديث327

امام صادق عليه السلام :

اَلْبِرُّ يَزيدُ فِى الرِّزْقِ؛

نيكوكارى روزى را زياد مى كند.

كتاب الزهد، ص 33

حديث328

امام صادق عليه السلام :

ما اَنْعَمَ اللّهُ عَلى عَبْدٍ مِنْ نِعْمَةٍ فَعَرَفَها بِقَلْبِهِ وَ حَمِدَ اللّهُ ظاهِرابِلِسانِهِ فَتَمَّ كَلامُهُ حَتّى يُؤمَرَ لَهُ بِالْمَزيدِ؛

چون خداوند به بنده اى نعمت بدهد و او آن را قلبا قدر بشناسد و به زبان سپاسبگويد، سخنش تمام نشده، فرمان افزايش نعمت براى وى صادر مى شود.

كافى، ج 2، ص 95، ح 9

حديث329

امام صادق عليه السلام :

الفَضْلُ بْنُ اَبى قُرَّةَ: دَخَلنا عَلى اَبى عَبدِاللّهِ عليه السلاموَ هُوَ يَعْمَلُ فى حائطٍلَهُ فَقُلنا: جَعَلَ_نَا اللّهُ فِداكَ! دَعْنا نَعْمَلْ لَكَ اَو تَعْمَلْهُ الغِلمانُ. قالَ: لا، دَعونى فَاِنّى اَشْتَهىاَنْ يَرانِى اللّهُ عَزَّوَجَلَّ اَعْمَلُ بِيَدى وَ اَطْ_لُبُ الحَلالَ فى اَذى نَفْسى؛

فضل بن ابى قرّه: خدمت امام صادق عليه السلام كه در باغشان مشغول كار بودند، رسيديم وعرض كرديم: خدا ما را فداى شما كند! اجازه بدهيد يا ما برايتان كار كنيم و يا غلامان.حضرت فرمودند: نه، مرا به حال خود بگذاريد؛ زيرا دوست دارم خداوند عزّوجلّ مرا درحال كار كردن و زحمت كشيدن براى كسب روزى حلال ببيند.

من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 163،ح 3595

حديث330

امام صادق عليه السلام :

فى قولِهِ تَعالى «وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ» اَىْ يُبارِكُ لَهُفيما آتاهُ؛

درباره اين فرموده خداوند والا «و او از جايى كه گمانش را نمى برد، روزى مى دهد»فرمودند: يعنى به آنچه كه عطايش فرموده است، بركت و فزونى مى بخشد.

تفسير مجمع البيان، ج 10، ص 43

حديث331

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ جَعَلَ اَرزاقَ الْمُؤمِنينَ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبونَ وَ ذلِكَاَنَّ الْعَبْدَ اِذا لَمْ يَعْرِفْ وَجْهَ رِزْقِهِ كَثُرَ دُعاؤَهُ؛

خداى عزيز و ارجمند، روزى مؤمنان را از جايى مى رساند كه فكرش را هم نمى كنند.علّتش اين است كه وقتى مؤمن نداند روزيش از كجا خواهد رسيد، زياد دعا مى كند.

توحيد صدوق، ص 402

حديث332

امام صادق عليه السلام :

مَنِ اهتَمَّ لِرِزْقِهِ كُتِبَ عَلَيْهِ خَطيئَةٌ؛

هر كس غم روزى خود را بخورد، برايش يك گناه نوشته مى شود.

امالى طوسى، ص 300، ح 593

حديث333

امام صادق عليه السلام :

لا يَسْتَغْنى أَهْلُ كُلِّ بَلَدٍ عَنْ ثَلاثَةٍ يُفْزَعُ اِلَيْهِمْ فى أَمْرِ دُنْياهُمْ وَ آخِرَتِهِمْفَاِنْ عَدِموا ذلِكَ كانوا هَمَجا: فَقيهٌ عالِمٌ وَرِعٌ وَ اَميرٌ خَيِّرٌ مُطاعٌ وَ طَبيبٌ بَصيرٌ ثِقَةٌ؛

مردم هر شهرى به سه چيز نيازمندند كه در امور دنيا و آخرت خود به آنها رجوعكنند و اگر آن سه را نداشته باشند گرفتار سرگردانى مى شوند: دين شناسِ داناىِپرهيزكار، حاكم نيكوكارى كه مردم از او اطاعت كنند و پزشك داناى مورد اعتماد.

تحف العقول، ص 321

حديث334

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ نَبيّا مِنَ الاَْنْبياءِ مَرِضَ، فَقالَ: لا اَتَداوى حَتّى يَكونَالَّذى اَمْرَضَنى هُوَ الَّذى يَشْفينى. فَاَوحَى اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ لا اَشْفيكَ حَتّى تَتَداوى، فَاِنَّ الشِّفاءَ مِنّى ؛

پيامبرى از پيامبران بيمار شد. گفت درمان نمى كنم تا همان كسى كه بيمارم كردهاست، خود درمانم كند. خداوند عزوجل به او وحى فرستاد: «شفايت نمى دهم، مگر آن كهدرمان كنى، كه شفا از من است».

مكارم الاخلاق، ص 362

حديث335

امام صادق عليه السلام :

مَنْ مَرِضَ ثَلاثَةَ اَي_ّامٍ فَكَتَمَهُ وَ لَمْ يُخْبِر بِهِ اَحَدا اَبدَلَ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ لَهُلَحْما خَيراً مِنْ لَحْمِهِ وَ دَماً خَيْرا مِنْ دَمِهِ وَ بَشَرَةً خَيْراً مِنْ بَشَرَتِهِ وَ شَعْرا خَيْرا مِنْشَعْرِهِ. قالَ: قُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِداكَ! وَ كَيْفَ يُبْدِلُهُ؟ قالَ: يُبْدِلُهُ لَحْما وَ دَما وَ شَعرا وَبَشَرَةً لَمْ يُذْنِبْ فيهَا؛

هر كس سه روز بيمار باشد و آن را پنهان كند و هيچ كس را از آن آگاه نسازد، خداوندبراى او گوشتى بهتر از آن گوشت (كه در بيمارى از دست رفته است)، خونى بهتر ازخونش، پوستى بهتر از پوستش و مويى بهتر از مويش جايگزين مى كند. پرسيدم:فدايت شوم! چگونه جايگزين مى سازد؟ فرمودند: «براى او گوشت، خون، پوست و مويىرا جايگزين مى كند كه با آنها گناه نكرده است».

كافى، ج 3، ص 116، ح 6

حديث336

امام صادق عليه السلام :

لَوْ يَعْلَمُ النّاسُ ما فِى التُّفّاحِ، ماداوَوْا مَرضاهُمْ اِلاّ بِهِ، اَلا وَ اِنَّهُاَسْرَعُ شَىْ ءٍ مَنْفَعَةً لِلْفُؤادِ خاصَّةً وَ اِنَّهُ نَضوحَةٌ؛

اگر مردم مى دانستند چه خواصى در سيب وجود دارد، بيماران خود را تنها با آندرمان مى كردند. سيب سريع تر از هر چيزى به قلب فايده مى رساند؛ به ويژه آن كهخوشبو كننده است.

طب الائمّة، ص 135

حديث337

امام صادق عليه السلام :

يُسْتَحَبُّ لِلْمَريضِ اَنْ يُعطىَ السّائِلَ بِيَدِهِ وَ يَأمُرَ السّائِلَ اَنْ يَدْعُوَ لَهُ؛

شايسته است بيمار با دست خود، صدقه به سائل بدهد و از او بخواهد برايش، دعا كند.

كافى، ج 4، ص 4، ح 9

حديث338

امام صادق عليه السلام :

لا تَدَعِ الْعَشاءَ وَ لَوْ بِثَلاثِ لُقَمٍ بِمِلْحٍ. مَنْ تَرَكَ العَشاءَ لَيْلَةً ماتَ عِرقٌفى جَسَدِهِ وَ لا يَحيا اَبَدا ؛

شام را ترك نكن، هر چند به سه لقمه نان و نمك باشد. هر كس يك شام را ترك كند،يك رگ در بدن وى مى ميرد و ديگر هرگز زنده نمى شود.

مكارم الاخلاق، ص 195

حديث339

امام صادق عليه السلام :

ثَلاثَةٌ يَهْدِمْنَ الْبَدَنَ وَ رُبَّما قَتَلْنَ: دُخولُ الْحَمّامِ عَلَى الْبِطْنَةِ، وَالْغِشيانُ عَلَى الاِْمْتِلاءِ وَ نِكاحُ العَجائِزِ؛

سه چيز بدن را فرسوده مى كند و شايد هم نابود كند: حمّام رفتن با شكم پُر، آميزشكردن با شكم پُر و همبسترى با پير زنان.

من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 555،ح 4904

حديث340

امام صادق عليه السلام :

... اِعلَم أنَّ آلامَ البَدَنِ و اَدواءَهُ تَخرُجُ بِخُروجِ الشَّعرِ فى مَسامِّهِو بِخُروجِ الأَظفارِ مِن اَنامِلِها و لِذلِكَ اُمِرَ الاِنسانُ بِالنّورَةِ و حَلقِ الرَّأسِو قَصِّ الاَظفارِ فى كُلِّ اُسبوعٍ لِيُسرِعَ الشَّعرُ وَ الاَظفارُ فِى النَّباتِ فَتَخرُجَ الآلامُوَ الاَدواءُ بِخُروجِهِما؛

بدان كه دردها و بيمارى هاى بدن، همراه با درآمدن موها از جايگاه خود و ناخن هااز انگشتان، از بدن بيرون مى روند. از همين رو، انسان به نوره كشيدن، سرتراشيدن(كوتاه كردن) و كوتاه كردن ناخن ها در هر هفته، موظف شده است، تا موها و ناخن هارشد شتابان ترى يابند و با درآمدن آنها، دردها و بيمارى ها از تن بيرون بروند.

توحيد مفضل، ص 32

حديث341

امام صادق عليه السلام :

اَقلِل مِن شُربِ الماءِ فَاِنَّهُ يَمُدُّ كُلَّ داءٍ وَ اجْتَنِبِ الدَّواءَ مَا احتَمَلَبَدَنُكَ الدّاءَ؛

كم آب بياشاميد، كه زياد آن هر مرضى را تقويت مى كند و تا بدنتان تحمل دارد ازمصرف دارو بپرهيزيد.

كافى، ج 6، ص 382، ح 2

حديث342

امام صادق عليه السلام :

مَوْلى لِجَعْفَرِبْنِ مُحَمَّدٍ عليه السلام مَرِضَ بَعْضُ مَواليهِ فَخَرَجْنا إِلَيْهِ نَعودُهُوَنَحْنُ عِدَّةٌ مِنْ مَوالى جَعْفَرٍ فَاسْتَقْبَلَنا جَعْفَرٌ عليه السلام فى بَعْضِ الطَّريقِ فَقالَ لَنا أَيْنَتُريدونَ؟ فَقُلْنا: نُريدُ فُلانا نَعودُهُ فَقالَ لَنا: قِفوا، فَوَقَفْنا، فَقالَ: مَعَ أَحَدِكُمْ تُفّاحَةٌ أَوْسَفَرْجَلَةٌ أَوْ اُتْرُجَّةٌ أَوْ لُعْقَهٌ مِنْ طيبٍ أَوْ قِطْعَةٌ مِنْ عودِ بُخورٍ؟ فَقُلْنا: ما مَعَنا شَىْ ءٌ مِنْهذا، فَقالَ: أَما تَعْلَمونَ أَنَّ الْمَريضَ يَسْتَريحُ إِلى كُلِّ مااُدْخِلَ بِهِ عَلَيْهِ؛

يكى از وابستگان امام صادق عليه السلام گويد: يك نفر از ياران حضرت بيمار شد و ما عده اىاز ياران امام براى عيادت او بيرون رفتيم. در راه با حضرت صادق عليه السلامروبرو شديم. از ماپرسيدند: كجا مى رويد؟ عرض كرديم به عيادت فلانى مى رويم. فرمودند: بايستيد. ماايستاديم. حضرت فرمودند: آيا سيبى، بهى، تُرنجى، كمى عطر يا قطعه اى عود با يكى ازشما هست؟ عرض كرديم: از اين چيزها با خود نداريم. حضرت فرمودند: مگر نمى دانيدكه بيمار از اين كه چيزى برايش ببرند، آرامش مى يابد.

كافى، ج 3، ص 118، ح 3

حديث343

امام صادق عليه السلام :

ثَلاثَةٌ لا يُرفَعُ لَهُم عَمَلٌ... وَ امرَاَةٌ زَوْجُها عَلَيْها ساخِطٌ ؛

سه نفرند كه هيچ عملى از آنها پذيرفته نمى شود... و زنى، كه شوهرش نسبت به اوخشمگين باشد.

كافى ، ج 5، ص 507، ح 3

حديث344

امام صادق عليه السلام :

لا غِنى بِالزَّوجِ عَنْ ثَلاثَةِ اَشْياءَ فيما بَيْنَهُ وَ بَيْنَ زَوْجَتِهِ وَ هِىالْمُوافَقَةُ لِيَجْتَلِبَ بِها مُوافَقَ_تَها وَ مَحَبَّتَها وَ هَواها وَ حُسْنُ خُلُقِهِ مَعَها وَ اِسْتِعْمالُهُاسْتِمالَةَ قَلْبِها بِالْهَيْئَةِ الْحَسَنَةِ فى عَيْنِها وَ تَوسِعَتِهِ عَلَيْها ؛

شوهر در رابطه با همسرش از سه چيز بى نياز نيست: سازگارى كه با آن، سازگارى ومحبت و عشق زن را به خود جلب كند و خوش اخلاقى با او و دلبرى از او با آراستن خودبراى وى و فراهم آوردن امكانات رفاهى او.

تحف العقول ، ص 323

حديث345

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ اللّه َ تَبارَكَ وَ تَعالى غَيورٌ وَ يُحِبُّ كُلَّ غَيورٍ وَ لِغَيْرَتِهِ حَرَّمَالْفَواحِشَ ظاهِرَها وَ باطِنَها؛

خداوند تبارك و تعالى با غيرت است و هر با غيرتى را دوست دارد و از غيرتمندىاوست كه زشتى ها را از پيدا و ناپيدا، حرام فرموده است.

كافى، ج 5 ، ص 535، ح 1

حديث346

امام صادق عليه السلام :

بِرُّوا آباءَكُمْ يَبِرَّكُمْ اَبْناؤُكُمْ وَ عِفُّوا عَنْ نِساءِ النّاسِ تَعِفَّ نِساؤُكُمْ ؛

به پدر و مادر خود نيكى كنيد، تا فرزندانتان به شما نيكى كنند و نسبت به زنان مردمپاكدامن باشيد، تا زنانتان پاكدامن باشند.

كافى ، ج 5، ص 554 ، ح 5

حديث347

امام صادق عليه السلام :

عَنْ اَبى وَلاّدٍ الْحَنّاطِ قالَ: سَاَ لْتُ اَبا عَبْدِاللّه ِ عليه السلامعَنْ قَوْلِ اللّه ِ:«وَ بِالْوالِدَيْنِ اِحْسانا» فَقالَ: اَلاِحْسانُ اَنْ تُحْسِنَ صُحْبَتَهُما وَ لا تُكَلِّفَهُما انْ يَسْألاكَشَيْئا هُما يَحْتاجانِ اِلَيْهِ؛

ابى ولاّد مى گويد: معناى آيه «به پدر و مادرتان نيكى كنيد» را از امام صادق عليه السلامپرسيدم، فرمودند: نيكى به پدر و مادر اين است كه رفتارت را با آنها نيكوكنى و مجبورشان نكنى تا چيزى كه نياز دارند از تو بخواهند (يعنى قبل ازدرخواست آنان، نيازشان را برطرف كنى).

بحارالأنوار، ج 74، ص 79، ح 78

حديث348

امام صادق عليه السلام :

خَيْرُ الرِّجالِ مِن اُمَّتِى الَّذينَ لا يَتَطاوَلونَ عَلى اَهليهِم و يَحِنُّونَ عَلَيهِم وَ لا يَظلِمونَهُم ؛

بهترين مردان امّت من كسانى هستند كه نسبت به خانواده خود خشن نباشند،اهانت نكنند، دلسوزشان باشند و به آنان ظلم ننمايند.

مكارم الاخلاق ، ص 216

حديث349

امام صادق عليه السلام :

دِعامَةُ الاِْنْسانِ الْعَقْلُ وَ الْعَقْلُ مِنْهُ الْفِطْنَةُ وَ الْفَهْمُ وَ الْحِفْظُ وَ الْعِلْمُوَ بِالْعَقْلِ يَكْمُلُ وَ هُوَ دَليلُهُ وَ مُبْصِرُهُ وَ مِفْتاحُ اَمْرِهِ فَاِذا كانَ تَاْييدُ عَقْلِهِ مِنَ النّورِ كانَعالِما حافِظا ذاكِرا فَطِنا فَهِما فَعَلِمَ بِذلِكَ كَيْفَ وَ لِمَ وَ حَيْثُ وَ عَرَفَ مَنْ نَصَحَهُ وَ مَنْغَشَّهُ فَاِذا عَرَفَ ذلِكَ عَرَفَ مَجْراهُ وَ مَوصولَهُ وَ مَفْصولَهُ وَ اَخْلَصَ الوَحْدانِيَّةَ لِلّهِ وَالاِْقْرارَ بِالطّاعَةِ فَاِذا فَعَلَ ذلِكَ كانَ مُسْتَدْرِكا لِما فاتَ وَ وارِدا عَلى ما هُوَ آتٍ يَعْرِفُما هُوَ فيهِ وَ لاَِىِّ شَىْ ءٍ هُوَ هاهُنا و مِنْ اَيْنَ يَاْتيهِ و اِلى ما هُوَ صائِرٌ وَ ذلِكَ كُلُّهُ مِنْتَاْييدِ العَقْلِ؛

ستون انسانيت، عقل است و از عقل، زيركى، فهم، حفظ و دانش بر مى خيزد. با عقل،انسان به كمال مى رسد. عقل، راهنماى انسان، بينا كننده و كليد كارهاى اوست. هر گاهعقل با نور يارى شود، دانا، حافظ، تيزهوش و فهيم مى شود و بدين وسيله (پاسخ)چگونه، چرا و كجا را مى فهمد و خيرخواه و دغلكار را مى شناسد و هرگاه اين را دانست،مسير حركت و خويش و بيگانه را مى شناسد و در توحيد و طاعت خداوند اخلاصمى ورزد و چون چنين كرد، آنچه از دست رفته جبران مى كند و بر آنچه در آينده مى آيدچنان وارد مى شود كه مى داند

در كجاى آن است و براى چه منظورى در آنجاست. از كجاآمده و به كجا مى رود. و اين همه از پرتو تأييد عقل است.

كافى، ج 1، ص 25، ح 23

حديث350

امام صادق عليه السلام :

لا يُعَدُّ الْعاقِلُ عاقِلاً حَتّى يَسْتَ_كْمِلَ ثَلاثا: اِعْطاءَ الْحَقِّ مِنْ نَفْسِهِعَلى حالِ الرِّضا وَ الْغَضَبِ وَ اَنْ يَرْضى لِلنّاسِ ما يَرْضى لِنَفْسِهِ وَ اسْتِعْمالَ الْحِلْمِعِنْدَ الْعَثْرَةِ؛

عاقل، عاقل نيست مگر آن كه سه صفت را در خود به كمال رساند: حق را در هنگامخشنودى و خشم ادا كند، آنچه را براى خود مى پسندد، براى ديگران هم بپسندد وهنگام خطاى ديگران، بردبار باشد.

تحف العقول، ص 318

حديث351

امام صادق عليه السلام :

اَلْخَيْرُ كُلُّهُ اَمامَكَ وَ اِنَّ الشَّرَّ كُلَّهُ اَمامَكَ وَ لَنْ تَرى الخَيْرَ وَ الشَّرَّ اِلاّبَعْدَ الاْخِرَةِ لاَِنَّ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ جَعَلَ الْخَيْرَ كُلَّهُ فِى الْجَنَّةِ وَ الشَّرَّ كُلَّهُ فِى النّارِ؛

همه خوبى ها و بدى ها در مقابل توست و هرگز خوبى و بدى واقعى را جز درآخرت نمى بينى، زيرا خداوند همه خوبى ها را در بهشت و همه بدى ها را در جهنم قرارداده است.

تحف العقول، ص 306

حديث352

امام صادق عليه السلام :

ما مِنْ عَبْدٍ اَسَرَّ خَيْرا فَذَهَبَتِ الاَيّامُ اَبَدا حَتّى يُظْهِرَ اللّه ُ لَهُ خَيْرا وَما مِنْ عَبْدٍ يُسِرُّ شَرّا فَذَهَبَتِ الاَيّامُ حَتّى يُظْهِرَ اللّه ُ لَهُ شَرّا؛

هر بنده اى كه خيرى را پنهان كند، با گذشت زمان خداوند خيرى را از اوآشكار مى سازد و هر بنده اى شرى را پنهان كند، با گذشت زمان خداوند شرى را از اوآشكار مى گرداند.

بحارالأنوار، ج 72، ص 282، ح 4

حديث353

امام صادق عليه السلام :

اِعْلَمى اَنَّ الشّابَّ الحَسَنَ الخُلقِ مِفْتاحٌ لِلْخَيْرِ مِغْلاقٌ لِلشَّرِّ وَ اَنَّالشّابَّ الشَّحيحَ الْخُلقِ مِغْلاقٌ لِلْخَيْرِ مِفتاحٌ لِلشَّرِّ؛

آگاه باش كه جوان خوش اخلاق، كليد خير و قفل شر است و جوان بداخلاق قفل خيرو كليد شر است.

امالى طوسى، ص 302، ح 598

حديث354

امام صادق عليه السلام :

مَنْ يَزْرَعْ خَيْرا يَحْصِدْ غِبْطَةً وَ مَنْ يَزْرَعْ شَرّا يَحْصِدْ نَدامَةً وَ لِكُلِّزارِعٍ ما زَرَعَ؛

هر كس خوبى بكارد، خشنودى درو مى كند و هر كس بدى بكارد، پشيمانى درومى كند، هر كس هر چه بكارد، همان را برداشت مى كند.

كافى، ج 2، ص 458، ح 19

حديث355

امام صادق عليه السلام :

الْمَرأَةُ تَحيضُ، يَحْرُمُ عَلى زَوْجِها اَن يَأتِيَها لِقَولِ اللّه ِ تَعالى «و لاتَقرَبوهُنَّ حَتّى يَطهُرْنَ)؛

زنى كه در عادت ماهيانه (حيض) است بر شوهرش آميزش با او حرام است به دليل اين گفته خداوند متعال: «به زنان حائض نزديك نشويد تا زمانى كه پاك گردند».

وسائل الشيعه ، ج 2، ص 322، ح 9

حديث356

امام صادق عليه السلام :

مَنْ اَكَلَ سَفَرجَلَةً عَلَى الرِّيقِ طابَ ماؤُهُ وَ حَسُنَ وَلَدُهُ ؛

هر كس ناشتا يك بِهْ بخورد ، نطفه اش پاكيزه مى شود و فرزندش نيكو مى گردد .

كافى ، ج 6، ص 357، ح 3

حديث357

امام صادق عليه السلام :

اَلرَّضاعُ واحِدٌ وَ عِشْرونَ شَهْرا، فَما نَقَصَ فَهُوَ جَورٌ عَلَىالصَّبىِّ ؛

شيرخوارى ، 21 ماه است . پس هر چه كم شود ، ظلم بر كودك است .

كافى ، ج 6، ص 40، ح 3

حديث358

امام صادق عليه السلام :

اَ لْبَنونَ نَعيمٌ وَ الْبَناتُ حَسَناتٌ وَ اللّه ُ يَسْألُ عَنِ النَّعيمِ ، وَ يُثيبُعَلَى الحَسَناتِ ؛

پسران، نعمت اند و دختران خوبى. خداوند ، از نعمت ها سؤال مى كند و به خوبى هاپاداش مى دهد .

كافى ، ج 6، ص 7، ح 12

حديث359

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ اللّه َ لَيَرْحَمُ الْعَبْدَ لِشِدَّةِ حُبِّهِ لِوَلَدِهِ ؛

بدون ترديد ، خداوند بر بنده خود به خاطر شدّت محبّت به فرزندش ، رحم مى كند .

كافى ، ج 6، ص 50، ح 5

حديث360

امام صادق عليه السلام :

اِذا بَلَغَتِ الجاريَةُ سِتَّ سِنينَ فَلا تُقَبِّلها وَالْغُلامُ لا يُقَ_بِّلُ الْمَرْاَ ةَ اِذاجاوَزَ سَبْعَ سِنينَ؛

چون دختر [نامحرم] شش ساله شد ، او را مبوس و پسر نيز چون از هفت سالگى گذشت ، زن [نامحرم] را نبوسد .

مكارم الأخلاق ، ج 1، ص 479، ح 1659

حديث361

امام صادق عليه السلام :

مَنِ اسْتَخارَ اللّه َ راضِيا بِما صَنَعَ اللّه ُ لَهُ خارَ اللّه ُ لَهُ حَتْما؛

هر كس از خدا خير بخواهد و به آنچه خدا خواسته راضى باشد، خداوند حتما براى او خير خواهد خواست.

كافى، ج 8 ، ص 241، ح330

حديث362

امام صادق عليه السلام :

مَن قَبِلَ اللّه ُ مِنْهُ صَلاةً واحِدَةً لَم يُعَذِّبْهُ وَمَن قَبِلَ مِنْهُ حَسَنَهًلَم يُعَذِّبْهُ؛

خداوند از هر كس يك نماز و يا يك كار نيك را قبول كند، عذابش نمى نمايد.

كافى، ج 3، ص 266، ح11

حديث363

امام صادق عليه السلام :

عَلَيْكُمْ بِالدُّعاءِ ، فَإِنَّكُمْ لاتَقَرَّبونَ إِلَى اللّه ِ بِمِثْلِهِ ، وَلا تَتْرُكوا صَغيرَةً لِصِغَرِها أَنْ تَدْعُوا بِها ، إِنَّ صاحِبَ الصِّغارِ هُوَ صاحِبُ الْكِبارِ؛

شما را سفارش مى كنم به دعا كردن، زيرا با هيچ چيز به مانند دعا به خدا نزديكنمى شويد. و دعا كردن براى هيچ امر كوچكى را، به خاطر كوچك بودنش رها نكنيد، زيراحاجتهاى كوچك نيز به دست همان كسى است كه حاجتهاى بزرگ به دست اوست.

كافى، ج 2، ص 467، ح6

حديث364

امام صادق عليه السلام :

مَنْ اَطاعَ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ فيما اَمَرَهُ ثُمَّ دَعاهُ مِنْ جِهَةِ الدُّعاءِ اَجابَهُ، قُلْتُ:وَ ما جِهَةُ الدُّعاءِ قالَ: تَبْدَأُ فَتَحْمَدُ اللّه َ وَ تَذْكُرُ نِعَمَهُ عِنْدَكَ ثُمَّ تَشْكُرُهُ ثُمَّ تُصَلّى عَلَىالنَّبِىِّ صلي الله عليه و آله ثُمَّ تَذْكُرُ ذُنوبَكَ فَتُقِرُّ بِها ثُمَّ تَسْتَعيذُ مِنْها فَهذا جِهَةُ الدُّعاءِ؛

هر كس اوامر خداوند را اطاعت كند سپس او را از جهت دعا بخواند، اجابتش مى كند. پرسيدند: جهت دعا چيست؟ فرمودند: با حمد الهى آغاز و نعمت هاى او را ياد و او را شكرمى كنى، سپس بر پيامبر صلي الله عليه و آلهدرود مى فرستى و گناهانت را ياد و به آنها اعتراف مى نمايى،آنگاه از آنها (به خدا) پناه مى برى؛ جهت دعا اين ا ست.

كافى، ج2، ص 486

حديث365

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ مِمّا يُزَيِّنُ الاِْسْلامَ الاَْخْلاقُ الْحَسَنَةُ فيما بَيْنَ النّاسِ؛

خوش اخلاقى در بين مردم، زينت اسلام است.

مشكاة الأنوار، ص 422

حديث366

امام صادق عليه السلام :

اَلا اُحَدِّثُكَ بِمَكارِمِ الاَْخْلاقِ؟ الصَّفْحُ عَنِ النّاسِ وَ مُواساةُ الرَّجُلِاَخاهُ فى مالِهِ وَ ذِكْرُ اللّه ِ كَثيرا؛

آيا به شما بگويم كه مكارم اخلاق چيست؟ گذشت كردن از مردم، كمك مالى به برادر (دينى) خود و بسيار به ياد خدا بودن.

معانى الأخبار، ص 191، ح 2

حديث367

امام صادق عليه السلام :

مَنْ اَحْسَنَ خُلْقَهُ اَحَبَّهُ الاَْخْيارُ وَ جانَبَهُ الفُجّارُ؛

انسان خوش اخلاق، از دوستى مردمان خوب برخوردار است و از تعرّض آدم هاىنابكار در امان است.

مستدرك الوسائل، ج 8 ، ص 449

حديث368

امام صادق عليه السلام :

وَ قَدْ سُئِلَ عَنْ مَكارِمِ الاَْخْلاقِ: اَ لْعَفْوُ عَمَّنْ ظَ_لَمَكَ وَ صِلَةُ مَنْ قَطَعَكَوَ اِعْطاءُ مَنْ حَرَمَكَ وَ قَوْلُ الْحَقِّ وَ لَوْ عَلى نَفْسِكَ؛

درباره مكارم اخلاق سؤال شد، فرمودند: گذشت از كسى كه به تو ظلم كرده، رابطه با كسى كه با تو قطع رابطه كرده، عطا به آن كس كه از تو دريغ داشته است و گفتن حق اگرچه بر ضد خودت باشد.

معانى الأخبار، ص 191، ح 1

حديث369

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ لاَِهْلِ الْجَنَّةِ اَرْبَعَ عَلاماتٍ: وَجْهٌ مُنْبَسِطٌ وَ لِسانٌ لَطيفٌ وَ قَلْبٌرَحيمٌ وَ يَدٌ مُعْطيَةٌ؛

بهشتى ها چهار نشانه دارند: روى گشاده، زبان نرم، دل مهربان و دستِ دهنده.

مجموعه ورام، ج 2، ص 91

حديث370

امام صادق عليه السلام :

لا عَيْشَ اَهْنَأُ مِنْ حُسْنِ الْخُلُقِ؛

هيچ زندگى گواراتر از اخلاق و رفتار پسنديده نيست.

علل الشرايع، ج 2، ص 559

حديث371

امام صادق عليه السلام :

قالَ لُقْمانُ لاِبْنِهِ: يا بُنَىَّ ايّاكَ وَ الضَّجَرَ وَ سوءَ الْخُلْقِ وَ قِلَّةَ الصَّبْرِفَلا يَسْتَقيمُ عَلى هذِهِ الْخِصالِ صاحِبٌ وَ اَ لْزِمْ نَفْسَكَ التُّؤَدَةَ فى اُمورِكَ وَ صَبِّرْ عَلىمَؤوناتِ الاِْخْوانِ نَفْسَكَ وَ حَسِّنْ مَعَ جَميعِ النّاسِ خُلْقَكَ؛

لقمان به فرزندش فرمود: فرزندم! از بى حوصلگى و بد اخلاقى و بى تابى دورى كن كه هيچ دوستى تحمل اين خصلت ها را ندارد. در كارهايت آرام و بردبار، در تحمّل زحماتبرادران صبور و با همه مردم خوش اخلاق باش.

قصص الأنبياء، ص 198، ح 245

حديث372

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ اللّه َ تَبارَكَ وَ تَعالى خَصَّ رَسولَ اللّه ِ صلي الله عليه و آلهبِمَكارِمِ الاَْخْلاقِ،فَامْتَحِنوا اَن_ْفُسَكُمْ، فَاِنْ كانَتْ فيكُمْ فَاحْمَدُوا اللّه َ عَزَّوَجَلَ وَ ارْغَبوا اِلَيْهِ فِى الزّيادَةِمِنْها. فَذَكَرَها عَشَرَةً: اليَقينُ وَ القَناعَةُ وَ الصَّبْرُ وَ الشُّكْرُ وَ الْحِلْمُ وَ حُسْنُ الْخُلْقِ وَالسَّخاءُ وَ الْغَيْرَةُ وَ الشَّجاعَةُ وَ الْمُروءَةُ؛

خداى تبارك و تعالى، رسول خدا صلي الله عليه و آله را به مكارم اخلاق، مخصوص گردانيد. پس شمانيز خود را بيازماييد، اگر اين صفات در شما بود خداى عزّوجل را سپاس گوييد و از خدااين مكارم را بيشتر بخواهيد. سپس آن ده صفت را برشمردند: يقين، قناعت، صبر،شكر، بردبارى، خوش اخلاقى، بخشندگى، غيرت، شجاعت و جوانمردى.

امالى صدوق، ص 290

حديث373

امام صادق عليه السلام :

ايّاكَ وَ خَصْلَتَينِ: اَلضَّجَرَ وَ الْكَسَلَ، فَاِنَّكَ اِنْ ضَجِرْتَ لَمْ تَصْبِرْعَلى حَقٍّ وَ اِنْ كَسِلْتَ لَمْ تُؤَدِّ حَقّا؛

از دو خصلت بپرهيز: بى حوصلگى و تنبلى، زيرا اگر كم حوصله باشى بر حق شكيبايىنكنى و اگر سست و تنبل باشى حقّى را ادا نكنى.

امالى صدوق، ص 636

حديث374

امام صادق عليه السلام :

اِذا اَرادَ اللّه ُ بِعَبْدٍ خَيْرا زَهَّدَهُ فِى الدُّنْيا وَ فَقَّهَهُ فِى الدِّينِ وَ بَصَّرَهُعُيوبَها وَ مَنْ اوتِيَهُنَّ فَقَدْ اوتىَ خَيْرَ الدُّنْيا وَ الآْخِرَةِ؛

هرگاه خداوند خير بنده اى را بخواهد، او را بى رغبت به دنيا، آگاه در دين و داناى بهعيوبش مى گرداند؛ به چنين كسى خير دنيا و آخرت داده شده است.

كافى، ج 2، ص 130

حديث375

امام صادق عليه السلام :

لا يَنْبَغى لِمَنْ لا يَتَّقى مَلامَةَ الْعُلَماءِ وَ ذَمِّهِمْ اَنْ يُرْجى لَهُ خَيْرُ الدُّنْياوَ الآْخِرَةِ؛

كسى كه از سرزنش و نكوهش علما پروا نمى كند، نمى توان به خير دنيا و آخرت اواميد داشت.

تحف العقول، ص 364

حديث376

امام صادق عليه السلام :

مَنْ يَتَّقِ اللّه َ فَقَدْ اَحْرَزَ نَفْسَهُ مِنَ النّارِ بِاِذْنِ اللّه ِ وَ اَصابَ الْخَيْرَ كُلَّهُفِى الدُّنْيا وَ الآخِرَةِ؛

هر كس تقواى الهى پيشه كند، خود را به خواست خداوند از آتش حفظ كرده و بههمه خير دنيا و آخرت دست يافته است.

بحارالأنوار، ج 24، ص 286، ح 1

حديث377

امام صادق عليه السلام :

مَنْ اَرادَ الْحَديثَ لِمَنْفَعَةِ الدُّنْيا لَمْ يَكُنْ لَهُ فِى الآخِرَةِ نَصيبٌ، وَ مَنْاَرادَ بِهِ خَيْرَ الآخِرَةِ اَعْطاهُ اللّه ُ خَيْرَ الدُّنْيا وَ الآْخِرَةِ؛

هر كس حديث را براى بهره دنيا بخواهد، در آخرت بهره اى نخواهد داشت و هر كسبراى خير آخرت بخواهد، خداوند به او خير دنيا و آخرت عطا فرمايد.

كافى، ج 1، ص 46

حديث378

امام صادق عليه السلام :

مَنْ قَرَاَها يَعْنى سُورَةَ الْفاتِحَةِ فَتَحَ اللّه ُ عَلَيْهِ خَيْرَ الدُّنْيا وَ الآْخِرَةِ وَقالَ اِنَّ اسْمَ اللّه ِ الاَعْظَمَ مُقَطَّعٌ فى هذِهِ السُّورَةِ؛

هر كس سوره فاتحه را بخواند خداوند خير دنيا و آخرت را به روى او مى گشايد. اسماعظم خداوند در اين سوره بخش بخش گرديده است.

مستدرك الوسائل، ج 4، ص 330

حديث379

امام صادق عليه السلام :

فَاِنْ اَرَدْتَ اَنْ تَقَرَّعَيْنُكَ وَ تَنالَ خَيْرَ الدُّنْيا وَ الآخِرَةِ فَاقْطَعِ الطَّمَعَمِمّا فى اَيْدِى النّاسِ وَ عُدَّ نَفْسَكَ فِى الْمَوتى وَ لا تُحَدِّثْ لِنَفْسِكَ اَنَّكَ فَوْقَ اَحَدٍ مِنَالنّاسِ وَ اخْزَنْ لِسانَكَ كَما تَخْزَنُ مالَكَ؛

اگر مى خواهى ديدگان تو روشن شود و به خير دنيا و آخرت دست يابى، طمع خود رااز آنچه در دست مردم است قطع كن و خود را از ميرندگان بشمار و گمان نكن كه از كسىبهترى و زبان خود را نگه دار همان گونه كه مال خود را نگه مى دارى.

بحارالأنوار، ج 13، ص 416، ح 8

حديث380

امام صادق عليه السلام :

اِبنُ اَبى يَعفورَ: رَاَيتُ عِندَ اَبى عَبدِاللّه ِ عليه السلام ضَيْفا، فَقامَ يَوْما فىبَعضِ الْحَوائِج، فَنَهاهُ عَنْ ذلِكَ ، وَ قامَ بِنَفْسِهِ إلى تِلكَ الْحاجَةِ، وَ قالَ عليه السلام: نَهى رَسولُاللّه ِ صلي الله عليه و آلهعَنْ أنْ يُستَخْدَمَ الضَّيفُ؛

ابن ابى يعفور : در خانه امام صادق عليه السلام ميهمانى را ديدم كه روزى براى انجام كارىبرخاست . حضرت او را از آن كار منع كردند و شخصا آن كار را انجام دادند و فرمودند :رسول خدا صلي الله عليه و آله از به كار گرفتن ميهمان ، نهى فرموده است .

كافى، ج 6، ص 283، ح 1

حديث381

امام صادق عليه السلام :

صِلَةُ الاَْرحامِ تُ_زَ كّى الاَْعمالَ وَتُنْمى الاَْموالَ وَ تَدْفَعُ الْبَلوى وَتُيَسِّرَالْحِسابَ وَتُنْسِئُ فِى الاَْجَلِ؛

صله رحم، اعمال را پاكيزه، اموال را بسيار، بلا را برطرف و حساب (قيامت) را آسانمى كند و مرگ را به تأخير مى اندازد.

كافى، ج 2، ص 157، ح 33

حديث382

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ صِلَةَ الرَّحِمِ وَالبِرَّ لَيُهَوِّنانِ الحِسابَ وَيَعْصِمانِ مِنَ الذُّنوبِ؛

صله رحم و نيكى، حساب (قيامت) را آسان و از گناهان جلوگيرى مى كند.

كافى، ج 2، ص 157، ح 31

حديث383

امام صادق عليه السلام :

صِلَةُ الاَْرحامِ تُحَسِّنُ الْخُلُقَ وَ تُسْمِحُ الكَفَّ وَتُطيبُ النَّفْسَ وَتَزيدُفِى الرِّزْقِ وَتُنْسِئُ فِى الاَْجَلِ؛

صله رحم، انسان را خوش اخلاق، با سخاوت و پاكيزه جان مى نمايد و روزى را زيادمى كند و مرگ را به تأخير مى اندازد.

كافى، ج 2، ص 151، ح 6

حديث384

امام صادق عليه السلام :

أفْضَلُ ما يوصَلُ بِهِ الرَّحِمُ كَفُّ الأذى عَنْها؛

بهترين صله رحم، خوددارى از آزار و اذيت خويشاوندان است .

بحارالأنوار، ج 74، ص 88 ، ح 1

حديث385

امام صادق عليه السلام :

اِذا اَتاكَ اَخوكَ فَ_آتِهِ بِما عِنْدَكَ وَ اِذا دَعَوْتَهُ فَ_تَ_كَ_لَّفْ لَهُ؛

هرگاه برادرت ناخوانده بر تو وارد شد، همان غذايى كه در خانه دارى برايش بياور وهرگاه او را دعوت كردى در پذيرايى از او خودت را به زحمت بينداز.

محاسن، ج 2، ص 410، ح 138

حديث386

امام صادق عليه السلام :

صِلُوا أرحامَكُمْ و بِرّوا بِإخْوانِكُمْ وَ لَوْ بِحُسْنِ السَّلامِ وَ رَدِّالجَوابِ؛

صله رحم نماييد و به برادران (دينى) خود نيكى كنيد، هر چند با سلام كردن خوب ويا جواب سلام خوب باشد.

كافى، ج 2، ص 157، ح 31

حديث387

امام صادق عليه السلام :

صِلَةُ الرَّحِمِ تَعْمُرُ الدِّيارَ وَ تَزيدُ فى الأعْمارِ وَ اِنْ كانَ اَهلُها غَيرَاَخْيارٍ؛

صله رحم، خانه ها را آباد و عمرها را طولانى مى كند، هر چند صله رحم كنندگانمردمان خوبى نباشند.

امالى طوسى، ص 481، ح 18

حديث388

امام صادق عليه السلام :

اِذا دُعىَ اَحَدُكُمْ اِلى طَعامٍ فَلا يَستَتْبِعَنَّ وَ لَدَهُ فَاِنَّهُ اِنْ فَعَلَ ذلكَ، كانَحَراما وَ دَخَلَ غاصِبا؛

هرگاه يكى از شما به ميهمانى دعوت شد، فرزندش را به دنبال خود راه نيندازد كهاگر چنين كند، كار حرامى كرده و غاصبانه وارد خانه ميزبان شده است.

كافى، ج 6 ، ص 270، ح 1

حديث389

امام صادق عليه السلام :

سُئِلَ الاِْمامُ الصّادِقُ عليه السلام عَنْ قَولِ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ: «اِتَّقُوا اللّه َ حَقَّ تُقاتِهِ»قال: يُطاعُ فَلا يُعْصى، وَ يُذْكَرُ فَلا يُنْسى، وَ يُشْكَرُ فَلا يُكْفَرُ؛

از امام صادق عليه السلام درباره آيه «تقواى الهى پيشه كنيد چنان كه حق اوست» پرسيدهشد. فرمودند: از خداوند، اطاعت شود و نافرمانى نشود، ياد شود و فراموش نشود وشكرگزارى گردد و كفران نگردد.

معانى الأخبار، ص 240

حديث390

امام صادق عليه السلام :

اِتَّقِ اللّهَ حَيْثُ كُنْتَ فَاِنَّكَ لا تَسْتَوْحِشُ؛

در هر حال كه هستى تقواى الهى پيشه كن تا هرگز احساس هراس و وحشت نكنى.

تفسير على بن ابراهيم، ج 2 ، ص 147

حديث391

امام صادق عليه السلام :

اَلنّاسُ مَأْمورونَ وَ مَنْهيّونَ وَ مَنْ كانَ لَهُ عُذْرٌ، عَذَرَهُ اللّه ُ؛

مردم به امورى امر و نهى شده اند، ولى هر كس (در انجام دادن آنها) عذرى داشتهباشد، خداوند عذرش را مى پذيرد.

محاسن، ج 1، ص 245، ح 242

حديث392

امام صادق عليه السلام :

إِنَّ رِضَا النّاسِ لايُمْلَكُ وَ اَلْسِنَتَهُمْ لا تُضْبَطُ وَ كَيْفَ تَسْلَمونَ مِمّا لَمْيَسْلَمْ مِنْهُ اَنبياءُ اللّه ِ وَ رُسُلُهُ وَ حُجَجُ اللّه ِ عليهم السلام... ؛

همانا خشنودى مردم را نتوان به دست آورد و جلو زبان هايشان را نتوان گرفت،چگونه در امان مانيد از چيزى (زبان مردم) كه پيامبران و فرستادگان و حجت هاىخدا عليهم السلام از آن در امان نماندند...؟

بحارالأنوار، ج 70، ص 2، ح 4

حديث393

امام صادق عليه السلام :

اَلنّاسُ سَواءٌ كَاَسْنانِ الْمُشْطِ وَ الْمَرْءُ كَثيرٌ بِاَخيهِ؛

مردم، همانند دندانه هاى شانه با هم برابرند و انسان با برادرش پر تعداد (و پرتوان) مى گردد.

تحف العقول، ص 368

حديث394

امام صادق عليه السلام :

اَلنّاسُ اِذا صَلَحُوا، كَفُّوا عَنْ تَتَبُّعِ عُيوبِهِمْ؛

مردم، هنگامى كه درستكار شوند، از عيب جويىِ يكديگر دست مى كِشند.

من لايحضره الفقيه، ج4، ص401، ح 5862

حديث395

امام صادق عليه السلام :

اَلنّاسُ رَجُلانِ: مُبْتَلىً وَ مُعافىً، فَارْحَمُوا الْمُبْتَلى وَ احْمَدُوا اللّه َ عَلَى الْعافيَةِ؛

مردم دو دسته اند: گرفتار و سلامت؛ پس به گرفتاران ترحم نماييد و خدا را برسلامتى سپاس گوييد.

تحف العقول، ص 305

حديث396

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ النّاسَ يَعْبُدونَ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ عَلى ثَلاثَةِ اَوْجُهٍ: فَطَبَقَةٌ يَعْبُدونَهُ رَغْبَةًفى ثَوابِهِ فَتِلْكَ عِبادَةُ الحُرَصاءِ وَ هُوَ الطَّمَعُ وَ آخَرونَ يَعْبُدونَهُ فَرَقا مِنَ النّارِ فَتِلْكَ عِبادَةُالْعَبيدِ وَ هِىَ الرَّهْبَةُ وَ لكِنّى اَعْبُدُهُ حُبّا لَهُ عَزَّوَجَلَّ فَتِلْكَ عِبادَةُ الكِرامِ وَ هُوَ الاَْمْنُ... ؛

عبادت كنندگان خداوند سه گروهند: گروهى او را براى پاداش عبادت مى كنند، كهطمعكارانه است و اينان حريصند. گروهى او را از ترس جهنم عبادت مى كنند كه اينعبادت بردگان و از روى ترس است. ولى من خداوند را از روى محبت عبادت مى كنم كهچنين عبادتى مايه امنيت و آرامش و عبادت كريمان است.

خصال، ص 188، ح259

حديث397

امام صادق عليه السلام :

اَلْعِلْمُ مَقْرونٌ اِلَى الْعَمَلِ ، فَمَنْ عَلِمَ عَمِلَ ، ومَنْ عَمِلَ عَلِمَ ، وَالْعِلْمُيَهْتِفُ بِالْعَمَلِ فَاِنْ اَجابَهُ وَ اِلاَّ ارْتَحَلَ عَنْهُ؛

دانش، با عمل همراه است ، پس هر كه دانست ، عمل كرد و هر كه عمل كرد ، دانست ودانش ، به عمل فرا مى خواند . پس اگر او را اجابت كرد ، چه بهتر وگرنه از او جدا مى گردد .

كافى ، ج 1، ص 44، ح 2

حديث398

امام صادق عليه السلام :

وَ الْمُتَعَلِّمُ يَحْتاجُ اِلى رَغْبَةٍ وَ اِرادَةٍ و فَراغٍ وَ نُسُكٍ وَ خَشْيَةٍ وَ حِفْظٍوَ حَزْمٍ؛

دانش اندوز به شوق، اراده، فراغت، عبادت، ترس از خدا، مراقبت و آينده نگرى نياز دارد.

مصباح الشريعه، ص 15

حديث399

امام صادق عليه السلام :

لا تَدَع زيارَةَ الحُسَيْنِ بْنِ عَلىّ عليه السلام و مُر اَصحابَكَ بِذالِكَ، يَمُدُّ اللّه ُ فىعُمْرِكَ و يَزيدُ اللّه ُ فى رِزقِكَ و يُحييكَ اللّه ُ سَعيدا و لاتَموتُ اِلاّ سَعيدا و يَكتُبكَ سَعيدا؛

زيارت امام حسين عليه السلام را رها نكن و دوستان خود را هم به آن سفارش كن، كه در اينصورت، خداوند عمرت را طولانى و روزى ات را زياد مى كند و زندگى ات را همراه باسعادت مى كند و جز سعادتمند نمى ميرى و نام تو را در شمار سعادتمندان، ثبت مى كند.

كامل الزيارات، ص 286

حديث400

امام صادق عليه السلام :

مَنْ حَسُنَ بِرُّهُ بِاَهْلِهِ زادَ اللّه ُ فى عُمُرِهِ ؛

هر كس به شايستگى در حقّ خانواده اش نيكى كند، خداوند بر عمرش مى افزايد.

كافى ، ج 8، ص 219، ح 269

از401تا600

حديث401

امام صادق عليه السلام :

اِنْ اَحْبَبْتَ اَنْ يَزيدَ اللّه ُ فى عُمُرِكَ فَسُرَّ اَبَ_وَيْكَ ؛

اگر دوست دارى كه خداوند عمرت را زياد كند، پدر و مادرت را شاد كن.

بحارالأنوار ، ج 74 ، ص 81 ، ح 84

حديث402

امام صادق عليه السلام :

تَجَنَّ_بُوا الْبَوائِقَ يُمَدَّ لَكُمْ فِى الاَْعْمارِ؛

از فتنه ها و بدى ها كناره بگيريد، تا عمرتان طولانى شود .

عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج 2، ص 40، ح 90

حديث403

امام صادق عليه السلام :

اِغْسِلُوا اَيْديَكُمْ قَبْلَ الطَّعامِ وَ بَعْدَهُ فَاِنَّهُ يَنْفِى الْفَقْرَ وَ يَزيدُفِى الْعُمُرِ؛

دست هايتان را قبل و بعد از غذا خوردن بشوييد، كه فقر را مى بَرَد و بر عمر مى افزايد.

محاسن ، ج 2، ص 202، ح 1594

حديث404

امام صادق عليه السلام :

ثَلاثَةٌ اِنْ يَعْلَمُهنَّ الْمُؤمِنُ كانَتْ زيادَةً فى عُمُرِهِ وَ بَقاءَ النِّعْمَةِ عَلَيْهِ:تَطْويلُهُ فى رُكوعِهِ وَ سجودِهِ فى صلاتِهِ وَ تَطْويلُهُ لِجلوسِهِ عَلى طَعامِهِ اِذا اَطْعَمَ عَلىمائِدَتِهِ وَ اصْطِناعُهُ الْمَعْروفَ اِلى اَهْلِهِ؛

سه چيز است كه اگر مؤمن از آنها مطلع شود، باعث طول عمر و دوام بهره مندى او ازنعمت ها مى شود: طول دادن ركوع و سجده، زياد نشستن بر سر سفره اى كه در آنديگران را اطعام مى كند و خوش رفتارى اش با خانواده.

كافى، ج 4، ص 49، ح 15

حديث405

امام صادق عليه السلام :

ما نَعْلَمُ شَيْئا يَزيدُ فِى الْعُمْرِ اِلاّ صِلَةَ الرَّحِمِ، حَتّى اِنَّ الرَّجُلَ يَكونُاَجَلُهُ ثَلاثَ سِنينَ فَيكونُ وَصولاً لِلرَّحِمِ فَيَزيدُ اللّه ُ فى عُمْرِهِ ثَلاثيْنَ سَنَةً فَيَجْعَلُها ثَلاثاوَ ثَلاثيْنَ سَنَةً، وَ يَكونُ اَجَلُهُ ثَلاثا وَ ثَلاثيْنَ سَنَةً فَيَكونَ قاطِعا لِلرَّحِمِ، فَيَنْقُصُهُ اللّه ُثَلاثيْنَ سَنَةً وَ يَجْعَلُ اَجَلَهُ اِلى ثَلاثِ سِنينَ؛

ما، غير از صله رحم، چيزى نمى شناسيم كه بر عمر بيفزايد، تا آن جا كه گاهى عمر كسىسه سال است، و وقتى كه اهل صله رحم مى شود، خداوند هم سى سال بر عمرش مى افزايدو آن را سى و سه سال مى كند و گاهى عمر كسى سى و سه سال است و قطع رحم مى كندو خداوند هم سى سال از عمر او مى كاهد و عمرش را به سه سال، كاهش مى دهد.

كافى ، ج 2، ص 152 ، ح 17

حديث406

امام صادق عليه السلام :

مَنْ رَجَعَ مِنْ مَكَّةَ وَ هُوَ يَنْوِى الْحَجَّ مِنْ قابِلٍ زيدَ فى عُمْرِهِ ؛

هر كس از مكّه بر گردد و تصميم داشته باشد كه سال بعد هم به حجّ برود، بر عمرشافزوده مى شود.

كافى، ج 4، ص 281، ح 3

حديث407

امام صادق عليه السلام :

اَلذُّنوبُ الَّتى تُغَيِّرُ النِّعَمَ الْبَغْىُ وَ الذُّنوبُ التَّى تورِثُ النَّدَمَ الْقَتْلُوَ الَّتى تُنْزِلُ النِّقَمَ الظُّلْمُ وَالَّتى تَهْتِكُ السُّتورَ شُرْبُ الْخَمْرِ وَ الَّتى تَحْبِسُالرِّزْقَ الزِّنا وَ الَّتى تُعَجِّلُ الْفَناءَ قَطيعَةُ الرَّحِمِ وَالَّتى تَرُدُّ الدُّعاءَ وَ تُظْلِمُ الْهَواءَعُقوقُ الْوالِدَيْنِ؛

گناهى كه نعمت ها را تغيير مى دهد، تجاوز به حقوق ديگران است. گناهى كهپشيمانى مى آورد، قتل است. گناهى كه گرفتارى ايجاد مى كند، ظلم است. گناهى كهآبرو مى بَرد، شرابخوارى است. گناهى كه جلوى روزى را مى گيرد، زناست. گناهى كهمرگ را شتاب مى بخشد، قطع رابطه با خويشان است. گناهى كه مانع استجابت دعامى شود و زندگى را تيره و تار مى كند، نافرمانى از پدر مادر است.

علل الشرايع ، ج 2، ص 584

حديث408

امام صادق عليه السلام :

اَرْبَعَةٌ تُهْرِمُ قَبْلَ اَوانِ الْهَرَمِ: اَكْلُ الْقَديدِ وَ الْقُعُودُ عَلَى النَّداوَةِ وَالصُّعودُ فِى الدَّرَجِ وَ مُجامَعَةُ الْعَجوزِ ؛

چهار چيز، انسان را پيش از فرا رسيدن هنگام پيرى، پير مى كند: خوردن گوشتخشكيده، نشستن بر جاى مرطوب، بالا رفتن از پلّه و آميزش با پير زنان.

تحف العقول ، ص 317

حديث409

امام صادق عليه السلام :

اَلْبِرُّ وَ حُسْنُ الْخُلْقِ يَعْمُرانِ الدّيارَ وَ يَزيدانِ فِى الاَْعْمارِ ؛

نيكوكارى و خوش اخلاقى، خانه ها را آباد و عمرها را طولانى مى كنند.

كافى ، ج 2، ص 100، ح 8

حديث410

امام صادق عليه السلام :

ثَلاثَةُ اَشْياءَ يَحْتاجُ النّاسُ طُرّا اِلَيْها: اَلاَْمْنُ وَالْعَدْلُ وَالْخِصْبُ ؛

سه چيز است كه همه مردم به آنها نياز دارند: امنيّت، عدالت و رفاه.

تحف العقول، ص 320

حديث411

امام صادق عليه السلام :

اَلْعَدْلُ اَحْلى مِنَ الشَّهْدِ وَاَلْيَنُ مِنَ الزُّبْدِ وَاَطيَبُ ريحا مِنَ الْمِسْكِ؛

عدالت از عسل شيرين تر، از كره نرم تر و از مُشك خوشبوتر است.

كافى، ج 2، ص 147، ح 15

حديث412

امام صادق عليه السلام :

اَلنّاسُ يَسْتَغْنونَ اِذا عُدِلَ بَينَهُمْ وَتُنْزِلُ السَّماءُ رِزْقَها وَتُخْرِجُالاَْرْضُ بَرَكَتَها بِاِذْنِ اللّه ِ تَعالى؛

هنگامى كه در ميان مردم عدالت برقرار شود، بى نياز مى شوند و به اذن خداوندمتعال آسمان روزىِ خود را فرو مى فرستد و زمين بركاتش را بيرون مى ريزد.

كافى، ج 3، ص 568، ح 6

حديث413

امام صادق عليه السلام :

لَمْ يَبْعَثِ اللّه ُ نَبيّا قَطُّ اِلاّ بِالْبِرِّ وَالْعَدْلِ؛

خداوند هيچ پيامبرى را جز به نيكى و عدالت بر نينگيخت.

بحارالأنوار، ج 24، ص 292

حديث414

امام صادق عليه السلام :

دِرْهَمُ رِبا أَعْظَمُ عِنْدَ اللّه ِ مِنْ سَبْعينَ زِنْيَةً بِذاتِ مَحْرَمٍ فى بَيْتِاللّه ِ الْحَرامِ؛

يك درهم ربا نزد خداوند سنگين تر است از هفتاد بار زنا كردن با محارم در خانه خدا.

نورالثقلين، ج 1، ص 295، ح 1177

حديث415

امام صادق عليه السلام :

آكِلُ الرِّبا لايَخْرُجُ مِنَ الدُّنْيا حَتّى يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطانُ؛

ربا خوار از دنيا نرود، تا آن كه شيطان ديوانه اش كند.

بحارالانوار، ج 103، ص 120، ح 30

حديث416

امام صادق عليه السلام :

إِنَّهُ لَو كانَ الرِّبا حَلالاً لَتَرَكَ النّاسُ التِّجاراتِ وَما يَحْتاجونَ إِلَيْهِفَحَرَّمَ اللّه ُ الرِّبا لِيَفِرَّ النّاسُ مِنَ الْحَرامِ إلَى الْحَلالِ وَ إِلَى التِّجاراتِ وَ إِلَى الْبَيْعِ وَالشِّراءِفَيَبْقى ذلِكَ بَيْنَهُمْ فِى الْقَرْضِ؛

براستى، اگر ربا حلال بود، مردم تجارت و تلاش براى معاش را رها مى كردند. بههمين دليل خداوند ربا را حرام كرد تا مردم از حرام به حلال و تجارت و خريد و فروش روبياورند و به يكديگر قرض بدهند.

من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 567،ح 4937

حديث417

امام صادق عليه السلام :

لَمّا سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ : (يَمْحَقُ اللّه ُ الرِّبا وَيُرْبِى الصَّدَقاتِ)وَقَد أَرى مَنْ يَأْكُلُ الرِّبا يَرْبُو مالُهُ؟ _ : فَأَىُّ مَحْقٍ أَمْحَقُ مِنْ دِرْهَمِ رِبا يَمْحَقُ الدّينَفَإِنْ تابَ مِنْهُ ذَهَبَ مالُهُ وَافْتَقَرَ؛

مردى از امام صادق عليه السلام درباره آيه «خداوند ربا را نابود مى كند و صدقات را افزايشمى دهد» سئوال كرد و گفت: گاه كسى را مى بينم كه ربا مى خورد و با اين حال ثروتشزياد مى شود؟ حضرت فرمودند: كدام نابودى، نابود كننده تر از يك درهم ربا كه دين رانابود مى كند. كه اگر توبه هم كند ثروتش از دست مى رود و فقير مى شود.

تهذيب الاحكام، ج 7، ص 19، ح 83

حديث418

امام صادق عليه السلام :

لاَِنْ اُقْرِضَ قَرْضا اَحَبُّ اِلَىَّ مِنْ اَنْ اَصِلَ بِمِثْلِهِ؛

مالى را قرض بدهم، بيشتر دوست دارم تا آن را ببخشم.

بحارالانور، ج 103، ص 139، ح 5

حديث419

امام صادق عليه السلام :

عَنْ اَبى موسى، قالَ: قُلْتُ لاَِبى عَبْدِاللّه ِ عليه السلام: جُعِلْتُ فِداكَ يَسْتَقْرِضُالرَّجُلُ وَ يَحِجُّ؟ قالَ: نَعَمْ، قُلْتُ: يَسْتَقْرِضُ وَ يَتَزَوَّجُ؟ قالَ: نَعَمْ، اِنَّهُ يَنْتَظِرُ رِزْقَ اللّه ِغُدْوَةً وَ عَشيَّةً؛

ابو موسى مى گويد: به امام صادق عليه السلام عرض كردم: فدايت شوم، آيا مرد،مى تواند قرض بگيرد و حج برود؟ فرمودند: بله، عرض كردم: آيا مى تواند قرضبگيرد و ازدواج كند؟ فرمودند: بله، قرض كند و ازدواج نمايد و شب و روز منتظر روزىخدا باشد.

وسائل الشيعه، ج 13، ص 82 ، ح 1

حديث420

امام صادق عليه السلام :

... فَاِنْ اَعْطاهُ اَكْثَرَ مِمّا اَخَذَهُ مِنْ شَرْطٍ بَيْنَهُما فَهُوَ مُباحٌ لَهُ، وَ لَيْسَلَهُ عِنْدَ اللّه ِ ثَوابٌ فيما اَقْرَضَهُ؛

اگر قرض گيرنده بدون قرار قبلى، سودى به قرض دهنده بدهد مُباح است، ولى آنقرض دهنده پاداشى از خدا نخواهد گرفت.

بحارالانوار، ج 103، ص 157، ح 1

حديث421

امام صادق عليه السلام :

عَنْ اَبى بصيرٍ قال: قُلْتُ: آكِلُ الرِّبا بَعْدَ البَيِّنَةِ؟ قالَ: يُؤَدَّبُ فَاِنْ عادَاُدِّبَ فَاِنْ عادَ قُتِلَ؛

ابو بصير از امام صادق عليه السلام پرسيد: حكم رباخوار بعد از روشن بودن حكم ربا براى وىچيست؟ حضرت فرمودند: تأديب مى شود و اگر (براى بار دوم) ربا گرفت باز تأديبمى شود و (براى بار سوّم) اگر ربا گرفت، كشته مى شود.

كافى، ج 7، ص 242، ح 9

حديث422

امام صادق عليه السلام :

لَوْ اَنَّ رَجُلاً وَرِثَ مِنْ اَبيهِ مالاً وَ قَدْ عَرَفَ اَنَّ فى ذلِكَ الْمالِ رِباوَلكِنْ قَدِ اخْتَلَطَ فِى التِّجارَةِ بِغَيْرِهِ حَلالٍ كانَ حَلالاً طَيِّبا فَلْيَأْكُلْهُ وَ اِنْ عَرَفَ مِنْهُ شَيْئاإنَّهُ رِبا فَلْيَأْخُذْ رَأْسَ مالِهِ وَلْيَرُدَّ الرِّبا؛

اگر كسى از پدرش مالى به ارث ببرد و بداند كه در آن مال ربا وجود دارد، ولى مالربوى با مال هاى ديگر مخلوط شده، آن مال براى او حلال و پاكيزه است و مى تواند از آناستفاده كند، و اگر به ربوى بودن مقدار مشخصى از آن يقين دارد بايد اصل مال را براىخود بردارد و مال ربوى را به صاحبش رد نمايد.

كافى، ج 5، ص 145، ح 4

حديث423

امام صادق عليه السلام :

إِنَّ الْمُنافِقَ لا يَرغَبُ فِيما قَد سَعِدَ بِهِ الْمُؤْمِنونَ وَ السَّعيدُ يَتَّعِظُبِمَوعِظَةِ التَّقْوى وَ إنْ كانَ يُرادُ بِالْمَوعِظَةِ غَيْرُهُ؛

منافق به آنچه مؤمنان بواسطه آن خوشبخت مى شوند، ميلى ندارد، ولى خوشبختسفارش به تقوا را مى پذيرد هر چَند مخاطب موعظه، كس ديگرى باشد.

الكافى، ج8 ، ص150، ح132

حديث424

امام صادق عليه السلام :

إنَّ الْمُؤْمِنَ يَغْبِطُ وَ لا يَحْسُدُ وَ الْمُنافِقُ يَحْسُدُ وَ لايَغْبِطُ؛

مؤمن غبطه مى خورد و حسد نمى ورزد، و منافق حسد مى ورزد و غبطه نمى خورد.

الكافى، ج2، ص 307، ح7

حديث425

امام صادق عليه السلام :

إنَّ الْحِكْمَةَ لَ_تَ_كُونُ في قَلْبِ الْمُنافِقِ فَتُجَلْجِلُ في صَدْرِهِ حَتّىيُخْرِجَها فَيُوعِيَهَا الْمُؤْمِنُ وَ تَ_كُونُ كَلِمةُ الْمُنافِقِ فى صَدْرِ الْمُؤْمِنِ فَتُجَلْجِلُ في صَدْرِهِحَتّى يُخْرِجَها فَيَعِيَهَا الْمُنافِقُ؛

به راستى حكمتى كه در قلب منافق جا مى گيرد، در سينه اش بى قرارى مى كند تا ازآن بيرون آيد و مؤمن آن را بر گيرد و سخن منافقانه (لغو و بيهوده) در سينه مؤمنبى قرارى مى كند تا از آن بيرون برود و منافق آن را برگيرد.

بحارالأنوار، ج2، ص 94، ح28

حديث426

امام صادق عليه السلام :

اَ لْمُؤْمِنُ لايُخْلَقُ عَلَى الْكِذْبِ وَلا عَلَى الْخيانَةِ وَ خِصْلَتانِ لايَجْتَمِعانِ فِى الْمُنافِقِ، سَمْتٌ حَسَنٌ وَ فِقْهٌ فِى السُّنَّةِ؛

مؤمن در سرشتش دروغ و خيانت نيست و دو صفت است كه در منافق جمع نگردد:سيرت نيكو و دين شناسى.

تحف العقول، ص367

حديث427

امام صادق عليه السلام :

اَلْحِنّاءُ يَذْهَبُ بالسَّهَكِ وَ يَزيدُ فى ماءِ الْوَجْهِ وَ يُطَيِّبُ الْنَّكْهَةَ وَيُحَسِّنُ الْوَلَدَ؛

حنا، بوى بد عرق را از بين مى برد، چهره را شاداب، دهان را خوشبو و فرزندرا زيبا مى كند.

كافى، ج 6، ص 484، ح 5

حديث428

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ اللّه َ يُحِبُّ الْجَمالَ وَ التَّجْميلَ وَ يَكْرَهُ البُؤْسَ وَ التَّباؤسَ فَاِنَّ اللّه َعَزَّوَجَلَّ اِذا اَنْعَمَ عَلى عَبْدٍ نِعْمَةً اَحَبَّ اَنْ يَرى عَلَيْهِ اَث_َرَها. قيلَ: وَ كَيْفَ ذلِكَ؟ قالَ:يُنَظِّفُ ثَوبَهُ وَ يُطَيِّبُ ريحَهُ وَ يُجَصِّصُ دارَهُ وَ يَكْنِسُ أفْنيَتَهُ حَتّى اِنَّ السِّراجَ قَبْلَمَغيبِ الشَّمْسِ يَنْفِى الْفَقْرَ وَ يَزيدُ فِى الرِّزْقِ؛

خداوند زيبايى و خودآرايى را دوست دارد و از فقر و تظاهر به فقر بيزار است.هرگاه خداوند به بنده اى نعمتى بدهد، دوست دارد اثر آن را در او ببيند.عرض شد: چگونه؟ فرمودند: لباس تميز بپوشد، خود را خوشبو كند، خانه اش راگچكارى كند، جلوى در حياط خود را جارو كند، حتى روشن كردن چراغ قبل از غروبخورشيد فقر را مى برد و روزى را زياد مى كند.

امالى طوسى، ص 275، ح 526

حديث429

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ لِكُلِّ ثَمَرَةٍ سَمّا فَاِذا اَتَيْتُمْ بِها فَمَسّوها بِالْماءِ أوْ اَغْمِسوهافِى الماءِ؛

هر ميوه اى سمّى دارد، هرگاه ميوه به دستتان رسيد، آن را با آب بشوييد و يا درآب فرو بريد.

كافى، ج 6، ص 350، ح 4

حديث430

امام صادق عليه السلام :

اَبْصَرَ رسول اللّه صلي الله عليه و آله رَجُلاً شَعْثا شَعْرُ رَأسِهِ وَ سَخَةً ثيابُهُ، سَيِّئَةًحالُهُ فَقال رسول اللّه صلي الله عليه و آله: مِن الدّينِ الْمُتْعَةُ وَ اِظْهارُ النِّعْمَةِ؛

پيامبر خدا صلي الله عليه و آله مردى را ديدند كه موهاى ژوليده و جامه اى چركين و سر و وضع نامرتّبىداشت، فرمودند: بهره بردن از نعمت هاى خدا و آشكار ساختن نعمت جزء دين است.

كافى، ج 6، ص 439، ح 5

حديث431

امام صادق عليه السلام :

غَسْلُ الاِْناءِ وَ كَسْحُ الْفِناءِ، مَجْلَبَةٌ لِلرِّزْقِ؛

شستن ظرف و جارو زدن جلو در منزل، باعث جلب روزى مى شود.

خصال، ص 54، ح 73

حديث432

امام صادق عليه السلام :

خُذْ مِنْ شارِب_ِكَ وَ اَظْفارِكَ فى كُلِّ جُمُعَةٍ فَاِنْ لَمْ يَكُنْ فيها شَىْ ءٌفَحُكَّها لا يُصيبُكَ جُنونٌ وَ لا جُذامٌ وَ لا بَرَصٌ؛

در هر جمعه، اندكى از سبيل و ناخن هاى خود را بگير، و اگر هم چيزى وجود نداشتهباشد، آن را (كمى) بساى، [كه در اين صورت] ديوانگى، جذام و پيسى به تو نمى رسد.

كافى، ج 6، ص 490، ح 3

حديث433

امام صادق عليه السلام :

غَسْلُ الرَّأسِ بِالْخَطْمىِّ اَمانٌ مِنَ الصُّداعِ وَ بَراءَةٌ مِنَ الْفَقْرِ وَ طَهورٌلِلرَّأسِ مِنَ الحَزاز؛

شستن سر با خطمى، مايه ايمنى از سر درد، بركنار ماندن از فقر و پاكيزگى سر ازشوره است.

ثواب الاعمال، ص 19

حديث434

امام صادق عليه السلام :

مَنْ عَرَفَ اللّه َ خافَهُ ، وَ مَنْ خافَ اللّه َ حَثَّهُ الْخَوفُ مِنَ اللّه ِ عَلَى الْعَمَلِبِطاعَتِهِ وَالاَْخْذِ بِتَأديبِهِ ، فَبَشِّرِ الْمُطيعينَ المُتَأَدِّبينَ بِاَدَبِ اللّه ِ وَ الاْخِذينَ عَنِ اللّه ِ اَنَّهُ حَقٌّعَلَى اللّه ِ اَنْ يُنْجيَهُ مِنْ مُضِلاّتِ الْفِتَنِ؛

آن كه خدا را شناخت ، از او ترسيد و آن كس كه از خدا ترسيد ، ترس از خدا او را بهعمل به فرمان او و در پيش گرفتن ادبش واداشت . پس فرمان بردارانِ ادب شده به ادبخدا و اطاعت كنندگان دستورهاى او را بشارت ده كه بر خداست كه آنها را از فتنه هاىگمراه كننده برهاند.

بحار الأنوار، ج 67، ص 400، ح 73

حديث435

امام صادق عليه السلام :

ما خَسِرَ وَ اللّه ِ مَنْ اَتى بِحَقيقَةِ السُّجودِ ... وَلا بَعُدَ عَنِ اللّه ِ اَبَدا مَنْاَحْسَنَ تَقَرُّبَهُ فِى السُّجودِ وَ لا قَرُبَ اِلَيْهِ اَبَدا مَنْ اَساءَ اَدَبَهُ وَضَيَّعَ حُرْمَتَهُ وَيَتَعَلَّقُ قَلْبُهُبِسِواهُ؛

سوگند به خدا ، هر كس كه حقيقت سجده را به جاى آورد ، زيان نكرد و كسى كه در سجده،به خوبى به خداوند نزديك شد، هرگز از خداوند دور نيست. و آن كه به [ساحت مقدس ]اوبى ادبى كرد و حرمتش را زير پا گذاشت ، و به غير او دل بست، هرگز به او نزديك نشد.

مصباح الشريعه، ص 108

حديث436

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ الشَّيْطانَ لَيَطْمَعُ فى عالِمٍ بِغَيْرِ اَدَبٍ اَكْثَرُ مِنْ طَمَعِهِ فى عالِمٍبِاَدَبٍ ، فَتَاَدَّبوا وَ اِلاّ فَاَنْتُمْ اَعرابٌ ؛

شيطان ، در عالِمِ بى بهره از ادب بيشتر طمع مى كند تا عالِمِ برخوردار از ادب . پسادب داشته باشيد وگرنه شما، بيابانى (فاقد تمدّن) هستيد.

اعلام الدين، ص 96

حديث437

امام صادق عليه السلام :

اَدَّبَنى اَبى عليه السلام بِثَلاثٍ ... ونَهانى عَنْ ثَلاثٍ : قالَ لى : يا بُنَىَّ مَنْ يَصْحَبْصاحِبَ السّوءِ لا يَسْلَمْ وَ مَن لا يُقَ_يِّد اَ لْفاظَهُ يَنْدَم ، وَ مَنْ يَدْخُل مَداخِلَ السَّوءِ يُتَّهَمْ...وَ نَهانى اَنْ اُصاحِبَ حِاسِدَ نِعْمَةٍ وَ شامِتا بِمُصيبَةٍ ، اَو حامِلَ نَميمَةٍ ؛

پدرم عليه السلام مرا به سه چيز ادب آموخت و از سه چيز نهى ام فرمود . سه نكته ادباين بود كه فرمود : فرزندم! هركس با دوست بد بنشيند ، سالم نمى ماند و هر كسگفتارش را كنترل نكند ، پشيمان مى شود ، و هر كس به جايگاه هاى بد وارد شود ، موردبدگمانى قرار مى گيرد (زير سؤال مى رود) و آن سه چيز كه مرا از آن نهى فرمود: دوستىبا كسى كه چشم ديدن نعمت كسى را ندارد، و با كسى كه از مصيبت ديگران شاد مى شودو با سخن چين.

تحف العقول، ص 376

حديث438

امام صادق عليه السلام :

اِنْ اُجِّلْتَ فى عُمُرِكَ يَومَيْنِ فَاجْعَلْ اَحَدَهُما لاَِدَبِكَ لِتَسْتَعينَ بِهِ عَلىيَومِ مَوتِكَ. فَقيلَ لَهُ : وَ ما تِلْكَ الاِْسْتِعانَةُ؟ قالَ : تُحْسِنُ تَدبيرَ ما تُخَلِّفُ وَ تُحْكِمُهُ؛

اگر در عُمرت دو روز مهلت داده شدى ، يك روز آن را براى ادب خود قرار ده تا از آنبراى روز مُردنت كمك بگيرى. به امام گفته شد : اين كمك گرفتن چگونه است؟ فرمودند :به اين كه آنچه را از خود برجا مى گذارى ، خوب برنامه ريزى كنى و محكم كارى نمايى.

كافى، ج 8 ، ص 150، ح 132

حديث439

امام صادق عليه السلام :

كَمالُ الاَْدَبِ وَالْمُروءَةِ سَبْعُ خِصالٍ : اَلْعَقلُ وَ الْحِلْمُ ، وَالصَّبْرُ ،وَالرِّفْقُ ، وَالصَّمْتُ ، وَحُسْنُ الْخُلْقِ وَ الْمُداراةُ؛

كمال ادب و مروت در هفت چيز است: عقل، بردبارى، صبر، ملايمت، سكوت،خوش اخلاقى و مدارا.

معدن الجواهر، ص 59

حديث440

امام صادق عليه السلام :

اِذا كانَ يَومُ القيامَةِ بَعَثَ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ العالِمَ وَ الْعابِدَ ، فَاِذا وَقَفا بَيْنَيَدَىِ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ قيلَ لِلْعابِدِ : اِنْطَلِقْ اِلَى الْجَنَّةِ وَ قيلَ لِلْعالِمِ : قِف تَشَفَّعْ لِلنّاسِ بِحُسْنِتَأديبِكَ لَهُمْ؛

هر گاه روز قيامت گردد ، خداى عزّوجلّ عالم و عابد را برانگيزاند . پس آن گاهكه در پيشگاه خداوند ايستادند به عابد گفته مى شود : «به سوى بهشت حركت كن»و به عالم گفته مى شود : «بايست و مردم را به خاطر آن كه نيكو ادبشان نمودى،شفاعت كن» .

علل الشرايع، ج 2، ص 394، ح 11

حديث441

امام صادق عليه السلام :

عَلَيكَ بِالأَحداثِ فَإِنَّهُم أسرَعُ إلى كُلِّ خَيرٍ ؛

جوانان را درياب، زيرا كه آنان سريع تر به كارهاى خير روى مى آورند.

كافى، ج 8، ص 93، ح 66

حديث442

امام صادق عليه السلام :

بادِروا اَحْداثَكُمْ بِالْحَديثِ قَبْلَ اَنْ تَسْبِقَكُمْ اِلَيْهِمُ الْمُرْجِئَةُ ؛

به آموختن حديث (معارف دينى) به جوانانتان ، پيش از آن كه منحرفين آنان راگمراه سازند، اقدام نماييد.

تهذيب الأحكام ، ج 8 ، ص 111، ح 381

حديث443

امام صادق عليه السلام :

اِعْلَمى اَنَّ الشّابَّ الْحَسَنَ الْخُلُقِ مِفْتاحٌ لِلْخَيْرِ ، مِغْلاقٌ لِلشَّرِّ وَ اِنَّالشّابَّ الشَّحيحَ الْخُلُقِ مِغْلاقٌ لِلْخَيْرِ مِفْتاحٌ لِلشَّرِّ ؛

بِدان كه جوانِ خوش اخلاق ، كليد خوبى ها و قفل بدى هاست و جوانِ بداخلاق ، قفلخوبى ها و كليد بدى هاست .

امالى طوسى ، ص 302، ح 598

حديث444

امام صادق عليه السلام :

لَسْتُ اُحِبُّ اَنْ اَرَى الشّابَّ مِنْ_كُمْ اِلاّ غادياً فى حالَيْنِ : اِمّا عالِماً اَوْمُتَعَلِّما ، فَاِنْ لَمْ يَفْعَلْ فَرَّطَ ، فَاِنْ فَرَّطَ ضَيَّعَ ، وَ اِنْ ضَيَّعَ اَثِمَ ، وَ اِنْ اَثِمَ سَ_كَنَ النّارَ وَ الَّذىبَعَثَ مُحَمَّدا بِالْحَقِّ ؛

دوست ندارم جوانانِ شما را جز در دو حالت ببينم : دانشمند يا دانش اندوز . اگرجوانى چنين نكند ، كوتاهى كرده و اگر كوتاهى كرد ، تباه ساخته و اگر تباه ساخت ، گناهكرده است و اگر گناه كند ، سوگند به آن كس كه محمّد صلي الله عليه و آله را به حق برانگيخت ،دوزخ نشين خواهد شد .

امالى طوسى ، ص 303، ح 604

حديث445

امام صادق عليه السلام :

مَنْ قَرَاَ الْقُرآنَ وَ هُوَ شابٌّ مُؤمِنٌ اِخْتَلَطَ الْقُرآنُ بِلَحْمِهِ وَ دَمِهِ وَ جَعَلَهُاللّه ُ عَزَّوَجَلَّ مَعَ الْسَّفَرَةِ الْكِرامِ الْبَرَرَةِ ، وَ كانَ الْقُرآنُ حَجيزا عَنْهُ يَوْمَ الْقيامَةِ ؛

هر جوان مؤمنى كه در جوانى قرآن تلاوت كند ، قرآن با گوشت و خونش مى آميزد وخداوند عزّوجلّ او را با فرشتگان بزرگوار و نيك قرار مى دهد و قرآن نگهبان او در روزقيامت ، خواهد بود .

كافى ، ج 2، ص 603 ، ح 4

حديث446

امام صادق عليه السلام :

اِجْتَهَدْتُ فِى الْعِبادَةِ وَ اَ نَا شابٌّ ، فَقالَ لى اَبى : يا بُنَىَّ دونَ ما اَراكَتَصْنَعُ ، فَاِنَّ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ اِذا اَحَبَّ عَبْداً رَضىَ عَنْهُ بِالْيَسيرِ ؛

در جوانى زياد عبادت مى كردم . پدرم به من فرمود : فرزندم! كمتر عبادت كن، زيراخداوند عزوجل ، اگر بنده اى را دوست بدارد ، با عبادت كم هم از او خشنود مى گردد .

كافى ، ج 2، ص 87 ، ح 5

حديث447

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ النّاسَ يَستَغْنونَ اِذا عُدِلَ بَيْنَهُمْ وَ تُنْزِلُ السَّماءُ رِزْقَها وَ تُخْرِجُالاَْرْضُ بَرَكَتَها بِاِذْنِ اللّه ِ تَعالى ؛

اگر در ميان مردم عدالت برقرار شود، همه بى نياز مى شوند و به اذن خداوند متعالآسمان روزى خود را فرو مى فرستد و زمين بركت خويش را بيرون مى ريزد.

كافى، ج 3، ص 568، ح 6

حديث448

امام صادق عليه السلام :

اَ لْبَرَكَةُ مِنْ قَبْرِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلىٍّ عليه السلام عَشَرَةُ اَمْيالٍ؛

تا ده ميل اطراف قبر حسين بن على عليه السلام بركت است.

بحارالأنوار، ج 101، ص116، ح 41

حديث449

امام صادق عليه السلام :

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ قَسَمْتَ لى مِنْ قِسْمٍ اَوْ رَزَقْتَنىمِنْ رِزْقٍ فَاجْعَلْهُ حَلالاً طَيِّبا واسِعا مُبارَكا قَريبَ الْمَطْلَبِ سَهْلَ الْمَاْخَذِ فى يُسْرٍ مِنْكَوَ عافَيةٍ وَ سَلامَةٍ وَ سعادَةٍ اِنَّك عَلى كُلِّ شَىْ ءٍ قَديرٌ؛

خدايا! بر محمّد و خاندان او، درود فرست و آنچه را برايم قسمت كرده و ياروزى نموده اى، حلال، پاك، فراوان، با بركت، دست يافتنى و آسان به دست آمدنى قراربده، با راحتى، عافيت، تندرستى و خوش بختى از سوى خود مقرر كن! به درستىكه تو بر هر چيز توانايى.

بحارالأنوار، ج 89، ص 377، ح 66

حديث450

امام صادق عليه السلام :

اَ لْكُمَّثرى يَدْبَغُ الْمَعِدَةَ وَ يُقَوّيها، هُوَ وَ السَّفَرجَلُ سَواءٌ، وَ هُوَ عَلَىالشِّبَعِ اَ نْ_فَعُ مِنْهُ عَلَى الرِّيقِ وَ مَنْ اَصابَهُ طَخاءٌ فَ_لْيَأكُ_لْهُ _ يَعنى عَلَى الطَّعامِ ؛

گلابى، معده را پاك و تقويت مى كند و بِه هم مثل گلابى است. خوردنش روى غذاسودمندتر است تا ناشتا. هر كس احساس سنگينى مى كند، آن را روى غذا بخورد.

كافى، ج 6، ص 358، ح 2

حديث451

امام صادق عليه السلام :

كُلُوا الرُّمّانَ بِشَحْمِهِ، فَاِنَّهُ يَدْبَغُ الْمَعِدَةَ وَ يَزيدُ فِى الذِّهْنِ؛

انار را با پيه اش بخوريد، چرا كه معده را پاك مى كند و مايه رشد ذهن مى شود.

كافى، ج 6، ص 354، ح 12

حديث452

امام صادق عليه السلام :

اَكْلُ الباقِلّى يُمَخِّخُ السّاقَينِ وَ يَزيدُ فِى الدِّماغِ وَ يُوَلِّدُ الدَّمَ الطَّرىَّ؛

خوردن باقلا، مايه تقويت مغز استخوان هاى ساق پا مى شود، توان مغز را افزونمى سازد و خون تازه توليد مى كند.

كافى، ج 6، ص 344، ح 1

حديث453

امام صادق عليه السلام :

اَطْعِمُوا الْمَبطونَ خُبزَ الاَْرُزِّ، فَما دَخَلَ جَوْفَ الْمَبطونِ شَىْ ءٌ اَنْفَعُعَنْهُ، اَما اِنَّهُ يَدْبَغُ الْمَعِدَةَ وَ يَسُلُّ الدّاءَ سَلاًّ ؛

به كسى كه دل درد (اسهال)، دارد نان برنجى بدهيد، چرا كه براى دل درد چيزىمفيدتر از آن نيست. بدانيد كه آن، معده را پاك و درد را كاملاً آرام مى كند.

كافى، ج 6، ص 305، ح 2

حديث454

امام صادق عليه السلام :

اَلْبَصَلُ يَذْهَبُ بِالنَّصَبِ وَ يَشُدُّ الْعَصَبَ وَ يَزيدُ فِى الْخُطى وَ يَزيدُفِى الْماءِ وَ يَذْهَبُ بِالحُمَّى؛

پياز، خستگى را مى برد، اعصاب را قوى مى كند، قدم ها را چاپك و نيروى جنسى رازياد مى كند و تب را مى برد.

كافى، ج 6، ص 374، ح 2

حديث455

امام صادق عليه السلام :

نِعْمَ الاِدامَ السَّمْنُ وَ اِنّى لاََكْرَهُهُ لِلشَّيْخِ؛

روغن حيوانى، خوب خورشتى است، ولى من آن را براى پير، خوشايند نمى دانم.

الدعوات، ص 152، ح 408

حديث456

امام صادق عليه السلام :

سُئِلَ اَبو عَبْدِاللّه ِ عليه السلام عَنِ الكُرّاثِ، فَقالَ: كُلْهُ، فَاِنَّ فيهِ اَرْبَعَ خِصالٍ:يُطَيِّبُ النَّكْهَةَ وَ يَطْرُدُ الرِّياحَ وَ يَقْطَعُ البَواسيرَ وَ هُوَ اَمانٌ مِنَ الْجُذامِ لِمَنْ اَدْمَنَ عَلَيْهِ؛

از امام صادق عليه السلام درباره تره پرسيدند، فرمودند: آن را بخوريد، چرا كه در آن، چهارويژگى است: دهان را خوشبو مى كند، بادها را از بدن مى برد، بواسير را ريشه كن مى كند،و براى كسى كه پيوسته بخورد، مايه ايمنى از جذام است.

كافى، ج 6، ص 365، ح 4

حديث457

امام صادق عليه السلام :

اَلْجَزَرُ اَمانٌ مِنَ القُولَنْجِ وَ الْبَواسيرِ وَ يُعينُ عَلَى الجِماعِ؛

هويج، مايه ايمنى از قولنج و بواسير است و آميزش جنسى را تقويت مى كند.

كافى، ج 6 ، ص 372، ح 2

حديث458

امام صادق عليه السلام :

نِعْمَ اللُّقْمَةُ الْجُبْنُ، تُعْذِبُ الْ_فَمَ وَ تُطَيِّبُ النَّ_كْهَةَ وَ تَهْضِمُ ما قَبْلَهُ وَتُشَهِّى الطَّعامَ؛

چه خوب لقمه اى است پنير، دهان را تر و تازه و خوشبو مى كند، غذاى قبلى را هضمو غذا را مطبوع مى سازد.

بحارالأنوار، ج 63، ص 105، ح 11

حديث459

امام صادق عليه السلام :

عَنْ اَبى عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام قالَ: سَاَ لَهُ رَجُلٌ عَنِ الْجُبْنِ... فَقالَ لى: هُوَ ضارٌّبِالْغَداةِ نافِعٌ بِالْعَشىِّ...؛

مردى درباره پنير از امام صادق عليه السلام پرسيد. امام فرمودند: خوردن پنير، صبحگاهانمضرّ است و شامگاهان مفيد.

كافى، ج 6، ص 340، ح 3

حديث460

امام صادق عليه السلام :

شَكا ذَريحٌ المُحارِبىُّ قَراقِرَ فى بَطْنِهِ اِلى اَبى عَبْدِاللّه ِ عليه السلام فَقالَ:اَتوجِعُكَ؟ قالَ: نَعَمْ. قالَ: ما يَمْنَعُكَ مِنَ الحَبَّةِ السَّوداءِ وَ الْعَسَلِ لَها؛

ذريح محاربى، به امام صادق عليه السلام گفت كه شكم او غُرغُر مى كند. امام پرسيدند: آيادرد هم دارد؟ گفت: آرى. امام فرمودند: چرا براى درمان آن از سياه دانه و عسل استفادهنمى كنى؟

طب الائمة، ص 100

حديث461

امام صادق عليه السلام :

اَ لْحَوكُ بَقْلَةُ الأَْنْبياءِ، اَما اِنَّ فيهِ ثَمانَ خِصالٍ: يُمْرِئُ وَ يَفْتَحُ السُّدَدَوَ يُطَيِّبُ الجُشاءَ وَ يُطَيِّبُ النَّ_كْهَةَ وَ يُشَهِّى الطَّعامَ وَ يَسُلُّ الدّاءَ وَ هُوَ أمانٌ مِنَ الجُذامِ وَإذا اسْتَقَ_رَّ فى جَوْفِ الإنسانِ قَمَعَ الدّاءَ كُلَّهُ؛

ريحان، سبزى انبياست و در آن هشت خاصيت است: هضم كننده است، رگ ها ومجارى را باز مى كند، بازدم را خوشبو مى سازد، بدن را بوى خوش مى بخشد، اشتها آوراست، درد را از بدن بيرون مى برد، از جذام در امان مى دارد و چون وارد معده شود درد رابه كلّى از بين مى برد.

كافى، ج 6، ص 364، ح 4

حديث462

امام صادق عليه السلام :

اَلْفُجُلُ اَصْلُهُ يَقْطَعُ الْبَلْغَمَ وَ لُ_بُّهُ يَهْضِمُ وَ وَرَقُهُ يَحْدِرُ البَولَ حَدرا؛

تُرب، ساقه اش بلغم را از بين مى برد، خودش غذا را هضم مى كند و برگش به دفعكامل ادرار كمك مى كند.

كافى، ج 6، ص 371، ح 2

حديث463

امام صادق عليه السلام :

لَوْ عَلِمَ اللّه ُ فى شَىْ ءٍ شِفاءً اَكْثَرَ مِنَ الشَّعيرِ ما جَعَلَهُ غِذاءَالاَْنْبياءِ عليهم السلام؛

اگر خداوند در چيزى بيشتر از جو شفادهندگى مى ديد، آن را خوراك پيامبرانقرار نمى داد.

مكارم الاخلاق، ص 154

حديث464

امام صادق عليه السلام :

عَنْ اَبى الْحَسَنِ الاصبهانى: كُنْتُ عِنْدَ اَبى عَبْدِاللّه ِ عليه السلام فَقالَ لَهُ رَجُلٌ وَاَن_َا اَسْمَعُ: جُعِلْتُ فِداكَ! اِنّى اَجِدُ الضَّعْفَ فى بَدَنى. فَقال لَهُ: عَلَيْكَ بِاللَّبَنِ، فَاِنَّهُ يُنْبِتُاللَّحْمَ وَ يَشُدُّ الْعَظْمَ؛

ابوالحسن اصفهانى _ : نزد امام صادق عليه السلام بودم. شنيدم، مردى به ايشان گفت: فدايتشوم! در بدنم احساس ضعف مى كنم. امام عليه السلامبه او فرموند: شيربخور، چرا كه گوشتمى روياند و استخوان را محكم مى كند.

كافى، ج 6، ص 336، ح 7

حديث465

امام صادق عليه السلام :

شَكا نَبىٌّ مِنَ الاَْنبياءِ اِلَى اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ اَلْغَمَّ فَاَمَرَهُ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّبِاَكْلِ الْعِنَبِ؛

پيامبرى از پيامبران به درگاه خداوند عزوجل از غم و اندوه شكايت نمود. خداوندعزوجل او را به خوردن انگور، امر فرمود.

كافى، ج 6، ص 351، ح 4

حديث466

امام صادق عليه السلام :

الْغُبَيراءُ لَحْمُهُ يُنْبِتُ اللَّحْمَ وَعَظمُهُ يُنْبِتُ الْعَظْمَ وَ جِلْدُهُ يُنْبِتُ الْجِلْدَ وَمَعَ ذلِكَ فَإِنَّهُ يُسَخِّنُ الْكُلْيَتَينِ وَ يَدْبَغُ الْ_مَعِدَةَ وَ هُوَ اَمانٌ مِنَ الْبَواسيرِ وَ التَّقْتيرِ وَيُقَوِّى السّاقَيْنِ وَ يَقْمَعُ عِرْقَ الْجُذامِ؛

گوشت سنجد، گوشت را، هسته اش استخوان را و پوستش پوست را تقويت، و كليه هارا گرم و معده را پاك مى كند، از بواسير و تسلسل ادرار جلوگيرى كرده، ساق پا را تقويت ورگ جذام را به كلى از بين مى برد.

كافى، ج 6، ص 361، ح 1

حديث467

امام صادق عليه السلام :

كونوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَيْرِ اَ لْسِنَتِكُمْ، لِيَرَوا مِنْكُمْ الْوَرَعَ وَ الاِْجْتِهادَ وَالصَّلاةَ وَ الْخَيْرَ، فَاِنَّ ذلِكَ داعيَةٌ؛

مردم را به غير از زبان خود، دعوت كنيد، تا پرهيزكارى و كوشش در عبادت و نماز وخوبى را از شما ببينند، زيرا اينها خود دعوت كننده است.

كافى، ج 2 ، ص 78، ح 14

حديث468

امام صادق عليه السلام :

اِذَا اتَّهَمَ الْمُؤُمِنُ اَخاهُ اِنْماثَ الايمانُ مِنْ قَلْبِهِ كَما يَنْماثُ الْمِلْحُ فِىالْماءِ ؛

هرگاه مؤمن به برادر [دينى] خود تهمت بزند، ايمان در قلب او از ميان مى رود،همچنان كه نمك در آب، ذوب مى شود.

كافى، ج 2، ص 361، ح 1

حديث469

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ لِلْمُؤْمِنِ عَلى الْمُؤْمِنِ سَبْعَةَ حُقوقٍ، فَاَوْجَبُها اَنْ يَقولَ الرَّجُلُ حَقّاوَ اِنْ كانَ عَلى نَفْسِهِ اَوْ عَلى والِدَيْهِ، فَلا يَميلَ لَهُمْ عَنِ الْحَقِّ؛

مؤمن را بر مؤمن، هفت حق است. واجب ترين آنها اين است كه آدمى تنهاحق را بگويد، هر چند بر ضد خود يا پدر و مادرش باشد و به خاطر آنها از حقمنحرف نشود.

بحار الأنوار ، ج 74 ، ص 223، ح 8

حديث470

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ مِنْ اَكْبَرِ السِّحْرِ النَّميمَةَ يُفَرَّقُ بِها بِيْنَ المُتَحابَّينِ وَ يُجْلَبُالعَداوَةُ عَلَى الْمُ_تَصافِيَيْنِ وَ يُسْفَكُ بِها الدِّماءُ وَ يُهْدَمُ بِها الدُّورُ وَ يُكْشَفُ بِها السُّتورُوَ النَّمّامُ اَشَرُّ مَنْ وَطى ءَ عَلَى الاَْرْضِ بِقَدَمٍ؛

از بزرگ ترين جادو، سخن چينى است؛ زيرا با سخن چينى، ميان دوستان جدايىمى افتد، دوستان يكدل با هم دشمن مى شوند، به واسطه آن خون ها ريخته مى شود،خانه ها ويران مى گردد و پرده ها دريده مى شود. سخن چين، بدترين كسى است كه روىزمين راه مى رود.

بحارالأنوار، ج 63، ص 21، ح 14

حديث471

امام صادق عليه السلام :

مَنْ اَحْصى عَلى اَخيهِ الْمُؤْمِنِ عَيْبا لِيَعيبَهُ بِهِ يَوْما ما كانَ مِنْ اَهْلِهذِهِ الآيَةِ قالَ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ: اِنَّ الَّذينَ يُحِبّونَ اَنْ تَشيعَ الْفِاحِشَةُ فِى الَّذينَ آمَنوا لَهُمْعَذابٌ اَليمٌ فِى الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ وَ اللّه ُ يَعْلَمُ وَ اَ نْتُمْ لا تَعْلَمونَ ؛

هر كس درصدد عيب جويى برادر مؤمنش برآيد، تا با آن روزى او را سرزنش كند،مشمول اين آيه است: كسانى كه دوست دارند، زشتى ها در ميان مردم با ايمان شيوعپيدا كند، عذاب دردناكى براى آنان در دنيا و آخرت خواهد بود و خداوند مى داند و شمانمى دانيد.

مستدرك الوسايل، ج 9، ص 110،ح 10379

حديث472

امام صادق عليه السلام :

مَنْ يَزْرَعْ خَيْرا يَحْصِدْ غِبْطَةً وَ مَنْ يَزْرَعْ شَرّا يَحْصِدْ نَدامَةً وَ لِكُلِّزارِعٍ ما زَرَعَ؛

هر كس خوبى بكارد، خشنودى درو مى كند و هر كس بدى بكارد، پشيمانىمى چيند، هر كس هر چه بكارد، همان را دِرو مى كند.

كافى، ج 2 ، ص 458، ح 19

حديث473

امام صادق عليه السلام :

ما اَنْعَمَ اللّه ُ عَلى عَبْدٍ مِنْ نِعْمَةٍ فَعَرَفَها بِقَلْبِهِ وَ حَمِدَ اللّه َ ظاهِرا بِلِسانِهِفَتَمَّ كَلامُهُ حَتّى يُؤْمَرَ لَهُ بِالْمَزيدِ؛

چون خداوند به بنده اى نعمت بدهد و او آن را قلبا قدر بشناسد و به زبان سپاسبگويد، هنوز سخنش به پايان نرسيده، فرمان افزايش نعمت براى وى صادر مى شود.

كافى، ج 2، ص 95، ح 9

حديث474

امام صادق عليه السلام :

بِرُّوا آباءَكُمْ يَبِرَّكُمْ اَبْناؤُكُمْ وَ عِفُّوا عَنْ نِساءِ النّاسِ تَعِفَّ نِساؤُكُمْ؛

به پدر و مادر خود نيكى كنيد تا فرزندانتان به شما نيكى كنند و به زنان مردم عفّتورزيد تا زنانتان عفّت ورزند.

كافى، ج 5، ص 554، ح 5

حديث475

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ اللّه َ تَبارَكَ وَ تَعالى لَمْ يَخْلُقْ خَلْقَهُ عَبَثا وَ لَمْ يَتْرُكْهُمْ سُدىً بَلْخَلَقَهُمْ لاِِظْهارِ قُدْرَتِهِ وَ لِيُكَ_لِّ_فَهُمْ طاعَتَهُ فَيَستَوجِبوا بِذلِكَ رِضْوانَهُ و ما خَلَقَهُمْلِيَجْلِبَ مِنْهُمْ مَنفَعَةً و لا لِيَدْفَعَ بِهِمْ مَضَرَّةً بَل خَلَقَهُم لِيَنْفَعَهُم و يوصِلُهُمْ اِلى نَعيمٍ؛

خداوند تبارك و تعالى آفريدگانش را بيهوده نيافريده و آنها را رها نكرده است. بلكهآنها را براى آشكار ساختن تواناييش آفريده و به فرمانبريش مكلفشان نموده است تا باآن، خشنودى خود را نصيب آنان كند. نيز آنها را نيافريده تا از آنها سودى ببرد و نهضررى را برطرف سازد، بلكه آنها را آفريده تا سودى به آنان برساند و به نعمت برساندشان.

نورالثقلين، ج 3 ، ص 566، ح 166

حديث476

امام صادق عليه السلام :

اَوْحَى اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ اِلى مُوسى عليه السلام يا مُوسى لا تَفْرَحْ بِكَثْرَةِ الْمالِ وَلا تَدَعْ ذِكْرى عَلى كُلِّ حالٍ فَاِنَّ كَثْرَةَ الْمالِ تُنْسِى الذُّنوبَ وَ اِنَّ تَرْكَ ذِكرى يُقْسِىالْقُلوبَ ؛

خداى عزّوجلّ به موسى عليه السلام وحى كرد: اى موسى! به زيادى ثروت شاد مشو و در هيچحالى مرا فراموش مكن، زيرا با زيادى ثروت گناهان فراموش مى شود و از ياد بردن منقساوت قلب مى آورد.

كافى، ج 4، ص 497، ح 7

حديث477

امام صادق عليه السلام :

يَعيشُ النّاسُ بِاِحْسانِهِمْ اَكْثَرَ مِمّا يَعيشونَ بِاَعْمارِهِمْ وَ يَموتونبِذُنوبِهِمْ اَكْثَرَ مِمّا يَموتونَ بِآجالِهِمْ؛

مردم، بيشتر از آن كه با عمر خود زندگى كنند، با احسان و نيكوكارى خود زندگىمى كنند و بيشتر از آن كه با اجل خود بميرند، بر اثر گناهان خود مى ميرند.

دعوات الراوندى، ص 291، ح 33

حديث478

امام صادق عليه السلام :

اَلرَّوْحُ وَ الرّاحَةُ فِى الرِّضا وَ الْيَقينِ وَ الْهَمُّ وَ الْحَزَنُ فِى الشَكِّوَ السَّخَطِ؛

خوشى و آسايش، در رضايت و يقين است و غم و اندوه در شكّ و نارضايتى.

مشكاه الأنوار، ص 34

حديث479

امام صادق عليه السلام :

ما ضَعُفَ بَدَنٌ عَمّا قَويَتْ عَلَيْهِ النِّ_يَّةُ؛

اگر اراده قوى باشد، هيچ بدنى براى انجام دادن كار، ناتوان نيست.

من لايحضره الفقيه، ج 4، ص 400، ح 5859

حديث480

امام صادق عليه السلام :

ايّاكَ وَ الْمِراءَ، فَاِنَّهُ يُحْبِطُ عَمَلَكَ وَ ايّاكَ وَ الْجِدالَ، فَاِنَّهُ يوبِقُكَ وَايّاكَ وَ كَثْرَةَ الْخُصوماتِ فَاِنَّها تُبْعِدُكَ مِنَ اللّه ِ ؛

از بگو مگو خوددارى كن، زيرا كه اين كار، عملت را نابود مى كند. از جدل و ستيز همخوددارى كن؛ زيرا كه تو را هلاك مى سازد و از دشمنى زياد كناره بگير؛ چه اين كه چنينكارى تو را از خدا دور مى كند.

تحف العقول، ص 309

حديث481

امام صادق عليه السلام :

اَوَّلُ النَّظَرَةِ لَكَ وَ الثّانيَةُ عَلَيْكَ وَ لا لَكَ وَ الثّالِثَةُ فيهَا الْهَلاكُ؛

نگاه اول [ناخودآگاه به نامحرم] براى تو [حلال ]است و نگاه دوم ممنوع است و حرامو نگاه سوم، هلاكت بار است.

من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 474، ح 4658

حديث482

امام صادق عليه السلام :

اَرْوَحُ الرَّوْحِ اَلْيَأسُ مِنَ النّاسِ؛

بهترين راحتى و آسودگى، بى توقعى از مردم است.

كافى ، ج 8، ص 243، ح 337

حديث483

امام صادق عليه السلام :

اَبَى اللّه ُ اَنْ يُعَرِّفَ باطِلاً حَقّا اَبَى اللّه َ اَنْ يَجْعَلَ الْحَقَّ فى قَلْبِ الْمُؤْمِنِباطِلاً لا شَكَّ فيهِ وَ اَبَى اللّه ُ اَنْ يَجْعَلَ الْباطِلَ فى قَلْبِ الْ_كافِر الْمُخالِفِ حَقّ_ا لا شَكَّ فيهِوَ لَوْ لَمْ يَجْعَلْ هذا هكَذا ما عُرِفَ حَقٌّ مِنْ باطِلٍ؛

خداوند اِبا دارد از اين كه باطلى را حق معرفى نمايد، خداوند اِبا دارد از اين كه حق را در دلمؤمن، باطلى ترديدناپذير جلوه دهد، خداوند اِبا دارد از اين كه باطل را در دل كافر حق ستيز بهصورت حقى ترديدناپذير جلوه دهد، اگر چنين نمى كرد، حق از باطل شناخته نمى شد.

محاسن، ج 1، ص 277

حديث484

امام صادق عليه السلام :

لا يَسْتَيْقِنُ الْقَلْبُ اَنَّ الْحَقَّ باطِلٌ اَبَدا وَ لا يَسْتَيقِنُ اَنَّ الْباطِلَ حَقٌّ اَبَدا؛

هرگز دل به باطل بودن حق و به حق بودن باطل يقين نمى كند.

تفسير العياشى، ج 2، ص 53، ح 39

حديث485

امام صادق عليه السلام :

لَيْسَ مِنْ باطِلٍ يَقومُ بِاِزاءِ الْحَقِّ اِلاّ غَلَبَ الْحَقُّ الْباطِلَ وَ ذلِكَ قَولُهُ:«بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الباطِلِ فَيَدْمَغُهُ...»؛

هيچ باطلى نيست كه در برابر حق بايستد مگر آن كه حق بر باطل چيره مى شود واين سخن خداوند است: «بلكه حق را بر سر باطل مى زنيم كه آن را در هم مى كوبد...».

كافى، ج 8 ، ص 242

حديث486

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ مِنْ حَقيقَةِ الاْيمانِ اَنْ تُؤْثِرَ الْحَقَّ وَ اِنْ ضَرَّكَ عَلَى الْباطِلِ وَ اِنْنَفَعَكَ وَ اَنْ لا يَجوزَ مَنْطِقُكَ عِلْمَكَ؛

از حقيقت ايمان اين است كه حق را بر باطل مقدم دارى، هر چند حق به ضرر تو وباطل به نفع تو باشد و نيز از حقيقت ايمان آن است كه گفتار تو از دانشت بيشتر نباشد.

محاسن، ج 1، ص 205

حديث487

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ لِلْحقِّ دَوْلَةً وَ لِلْباطِلِ دَوْلَةً وَ كُلُّ واحِدٍ مِنْهُما فى دَوْلَةِصاحِبِهِ ذَليلٌ؛

براستى كه حق را دولتى است و باطل را دولتى، و هر يك از اين دو، در دولت ديگرىذليل است.

كافى، ج 2، ص 447، ح 12

حديث488

امام صادق عليه السلام :

لَنْ تَبْقَى الاَرْضُ اِلاّ وَ فيها عالِمٌ يَعْرِفُ الْحَقَّ مِنَ الباطِلِ؛

هرگز زمين باقى نمى ماند مگر آن كه در آن دانشمندى وجود دارد كه حق را ازباطل مى شناسد.

محاسن، ج 1، ص 234

حديث489

امام صادق عليه السلام :

قُلْتُ لاَِبى عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام: اُطْعِمُ سائِلاً لا اَعْرِفُهُ مُسْلِما؟ فَقالَ: نَعَمْ اَعْطِمَنْ لا تَعْرِفُهُ بِوِلايَةٍ وَ لا عَداوَةٍ لِلْحَقِّ اِنَّ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ يَقولُ: «و قولوا لِلنّاسِ حُسْنا» ولا تُطْعِمْ مَنْ نَصَبَ لِشَىْ ءٍ مِنَ الْحَقِّ اَوْ دَعا اِلى شَىْ ءٍ مِنَ الْباطِلِ؛

به امام صادق عليه السلام گفتم: آيا به فقيرى كه نمى دانم مسلمان است غذا بدهم؟ حضرتفرمود: آرى، به كسى كه نمى دانى دوست است يا دشمن حق، غذا بده؛ زيرا خداوندمى فرمايد: «با مردم به نيكى سخن بگوييد» ولى به كسى كه با حق دشمنى مى كند و يا بهباطلى دعوت مى كند غذا مده.

كافى، ج 4، ص 13

حديث490

امام صادق عليه السلام :

كَلامٌ فى حَقٍّ خَيرٌ مِن سُكوتٍ عَلى باطِلٍ؛

سخن گفتن درباره حق، از سكوتى بر باطل بهتر است.

من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 396

حديث491

امام صادق عليه السلام :

طوبى لِمَن لَم تُلهِهِ الأمانِيُّ الكاذِبَةُ؛

خوشا بر آن كه آرزوهاى دورغين سرگرمش نكند!

حديث492

امام صادق عليه السلام :

يَا ابنَ جُندَبَ! لاتَقُل فِيالمُذنِبينَ مِن أهلِ دَعوَتِكُم إلاّ خَيرا وَاستَكينُوا إلَى اللّه ِ في تَوفيقِهِم وسَلُوا التَّوبَةَ لَهُم؛

اى پسر جندب! در حقّ گنهكارانى كه اهل دعوتِ شمايند ، جز نيك مگو و[همه] براى توفيق آنان به درگاه خداوند ، زارى كنيد و بازگشت از گناه را برايشان درخواست كنيد.

حديث493

امام صادق عليه السلام :

يَا ابنَ جُندَبَ! مَن حَرَّمَ نَفسَهُ كَسبَهُ فَإنَّما يَجمَعُ لِغَيرِهِ؛

اى پسر جندب! هر كه خود را از دستاورد خويش [كه دست مايه آخرت است] محروم دارد ، آن را براى ديگرى اندوخته است.

حديث494

امام صادق عليه السلام :

اُرجُ اللّه َ رَجاءً لايُجَرّيكَ عَلى مَعصِيَتِهِ وخَفهُ خَوفاً لايُؤيِسُكَ مِن رَحمَتِهِ؛

چندان به خداوند اميدوار باش كه [اين اميد] تو را به نافرمانىِ اونكشانَد ، و چندان از او بيم دار كه [اين بيم] تو را از رحمت او نوميد نسازد.

حديث495

امام صادق عليه السلام :

قِف عِندَ كُلِّ أمرٍ حَتّى تَعرِفَ مَدخَلَهُ مِن مَخرَجِهِ قَبلَ أن تَقَعَ فيهِ فَتَندَمَ؛

در برابر هر كارى درنگ كن تا [راهِ] درون شدن و برون آمدن از آن را ،

پيش از آن كه در آن وا مانى و پشيمان شوى ، نيك بشناسى.

حديث496

امام صادق عليه السلام :

إعمَل اليَومَ فِي الدُّنيا بِما تَرجُوا بِهِ الفَوزَ فِي الآخِرَةِ؛

امروز در دنيا كارى كن كه به وسيله آن ، اميد رستگارى در آخرت دارى .

حديث497

امام صادق عليه السلام :

لِكُلِّ شَيءٍ أساسٌ وأساسُ الإسلامِ حُبُّنا أهلَ البَيتِ؛

هر چيزى را شالوده اى است و شالوده اسلام ، دوستدارى ما اهل بيت است.

حديث498

امام صادق عليه السلام :

يَا بنَ النُّعمانِ! إن أردتَ أن يَصفُو لَكَ وُدُّ أخيكَ فَلا تُمازِحَنَّهُ ولاتُمارِيَنَّهُ ولاتباهِيَنَّهُ ولاتُشارَّنَّهُ؛

اى پسر نعمان! اگر مى خواهى برادرت با تو در دوستى با صفا [و يك دل ]باشد ، با او شوخى مكن و به كشمكش مپرداز و بر او مباهات مفروش وستيزه مجوى.

حديث499

امام صادق عليه السلام :

لاتَطَّلِع صَديقَكَ مِن سِرِّكَ إلاّ عَلى ما لَوِ اطَّلَعَ عَلَيهِ عَدُوُّكَ لَم يَضُرُّكَ؛

دوستت را بر راز خود آگاه مساز ، مگر آن رازى كه اگر دشمنت هم از آن آگاه شود ، زيانى به تو نرسد.

حديث500

امام صادق عليه السلام :

أكثِروا مِنَ الدُّعاءِ فَإنَّ اللّه َ يُحِبُّ مِن عِبادِهِ الَّذينَ يَدعونَهُ؛

بسيار دعا كنيد ؛ زيرا خداوند از ميان بندگانش كسانى را دوست دارد كه او را به دعا بخوانند.

حديث501

امام صادق عليه السلام :

ثَلاثَةٌ تُورِثُ المَحَبَّةَ : الدّينُ وَالتَّواضُعُ وَالبَذلُ؛

سه چيز است كه محبّت مى آورد : دين ، فروتنى و بخشش.

حديث502

امام صادق عليه السلام :

ثَلاثَةٌ تُزري بِالمَرءِ : الحَسَدُ والنَّميمَةُ والطَّيشُ؛

سه چيز است كه مرد را زبون مى سازد : رشك ، سخن چينى و سبُك سرى.

حديث503

امام صادق عليه السلام :

اَلجَهلُ في ثَلاثٍ : في تَبَدُّلِ الإخوانِ والمُنابَذَةِ بِغَيرِ بَيانٍ والتَجَسُّسِ عَمّا لايَعني ؛

نادانى در سه چيز است : عوض كردن دوستان ، ابراز مخالفت بى دليل ، و تجسّس در آنچه سودى ندارد.

حديث504

امام صادق عليه السلام :

اَلاُنسُ في ثَلاثٍ : فِي الزَّوجَةِ المُوافِقَةِ وَالوَلَدِ البارِّ وَالصِّديقِ المُصافي؛

انس (وآرامش) در سه چيز است : در زن سازگار ، فرزند خوش رفتار و دوست باصفاى وفادار.

حديث505

امام صادق عليه السلام :

ثَلاثَةُ أشياءَ يَحتاجُ النّاسُ طُرّا إلَيها : الأمنُ وَالعَدلُ والخِصبُ؛

سه چيز است كه همگان به آن نياز دارند : امنيّت ، عدالت و فراوانى نعمت.

حديث506

امام صادق عليه السلام :

تَحتاجُ الإخوَةُ فيما بَينَهُم إلى ثَلاثَةِ أشياءَ فَإنِ استَعمَلوها وإلاّ تَبايَنوا وتَباغَضُوا وهِىَ : اَلتّناصُفُ وَالتَّراحُمُ ونَفىُ الحَسَدِ؛

برادران در ميان خود به سه چيز نيازمندند . اگر آنها را به كار بندند [بربرادرى بپايند] ؛ وگرنه از يكديگر جدا شوند و دشمن هم گردند . آن سه چيز عبارت اند از : انصاف با يكديگر ، مهربانى با هم و دور كردن حسد.

حديث507

امام صادق عليه السلام :

اَلعالِمُ بِزَمانِهِ لاتَهجُمُ عَلَيهِ اللَّوابِسُ ؛

اشتباهات بر آن كس كه به زمانه خود داناست ، هجوم نمى آورد.

حديث508

امام صادق عليه السلام :

إن شِئتَ أن تُكرَمَ فَلِن وإن شِئتَ أن تُهانَ فَاخشُن؛

اگر مى خواهى گرامى ات دارند ، نرم خو باش ، و اگر مى خواهى خوارت شمارند ، درشتى كن.

حديث509

امام صادق عليه السلام :

مَن أنصَفَ النّاسَ مِن نَفسِهِ رُضِيَ بِهِ حَكَما لِغَيرِهِ؛

هر كه داد مردم را از خود بدهد ، مردم راضى باشند كه اوداور ديگران

شود.

حديث510

امام صادق عليه السلام :

صَلاحُ حالِ التَّعايُشِ والتَّعاشُرِ مِل ءُ مِكيالٍ ثُلثاهُ فِطنَةٌ وثُلثُهُ تَغافُلٌ؛

اصلاح وضع همزيستى و سازگارى مردم با يكديگر [مانند] پيمانه پُرى است كه دو سومش هوشمندى و يك سومش ناديده گرفتن [و چشمپوشى از خطاى ديگران] است.

حديث511

امام صادق عليه السلام :

فَوتُ الحاجَةِ خيرٌ من طَلَبِها مِن غَيرِ أهلِها؛

برآورده نشدن حاجت ، بهتر از درخواست آن از نااهل است.

حديث512

امام صادق عليه السلام :

بَرّوا آبائَكُم يَبَرَّكُم أبناؤُكُم وعِفُّوا عَن نِساءِ النّاسِ تَعِفَّ نِساؤكُم؛

به پدرانتان نيكى كنيد تا پسرانتان به شما نيكى كنند ، و از زنان مردم ، دامن پاك داريد تا زنانتان پاكْ دامن باشند.

حديث513

امام صادق عليه السلام :

تَصافَحوا ؛ فَإنَّها تَذهَبُ بِالسَّخيمَةِ ؛

به يكديگر دست دهيد ، كه كينه را از ميان مى برد.

حديث514

امام صادق عليه السلام :

إتَّقِ اللّه َ بَعضَ التُّقى وإن قَلَّ ودَع بَينَكَ و بَينَهُ سِترا وإن رَقَّ؛

از خداوند ، به نوعى ، هر چند اندك باشد ، پروا كن و ميان خود و او پرده اى ، هر چند نازك ، بياويز.

حديث515

امام صادق عليه السلام :

اَلعامِلُ عَلى غَيرِ بَصيرَةٍ كَالسائِرِ عَلى غَيرِ طَريقٍ فَلا تَزيدُهُ سُرعَةُ السَّيرِ إلاّبُعدا؛

عمل كننده بى بصيرت ، مانند رونده به بيراهه است و شتابش در رفتن ، جز بر دورى او از مقصد نيفزايد.

حديث516

امام صادق عليه السلام :

مَن ساءَ خُلُقُهُ عَذَّبَ نَفسَهُ؛

هر كه بد خوى شود ، خود را شكنجه دهد.

حديث517

امام صادق عليه السلام :

إذا رَأَيتُمُ العَبدَ يَتَفَقَّدُ الذُّنوبَ مِنَ النّاسِ ناسِيا لِذَنبِهِ فَاعلَمُوا أنَّهُ قَد مُكِرَ بِهِ؛

هرگاه ديديد بنده اى به گناهان مردم پرداخته و گناه خود را فراموش كرده است ، بدانيد گرفتار مكر شده است.

حديث518

امام صادق عليه السلام :

اَلطّاعِمُ الشاكِرُ لَهُ مثلُ أجرِ الصائِمِ المُحتَسِبِ؛

آن كه نعمت خوردن را شكر مى گزارد ، پاداشى مانند روزه دارِ حسابْ شمار مى بَرَد.

حديث519

امام صادق عليه السلام :

أفضَلُ العِبادَةِ العِلمُ بِاللّه ِ والتَّواضُعُ لَهُ؛

بهترينِ عبادت ها شناخت خدا و فروتنى كردن براى اوست .

حديث520

امام صادق عليه السلام :

إنَّ لِكُلِّ شَيءٍ زَكاةٌ و زكاةُ العِلمِ أن يُعَلِّمَهُ أهلَهُ؛

هر چيز را زكاتى است و زكات دانش ، آن است كه آن را به شايستگانش بياموزند.

حديث521

امام صادق عليه السلام :

لِداوودَ الرَّقِّيِّ : تُدخِلُ يَدَكَ في فَمِ التِّنِّينِ إلَى المِرفَقِ خَيرٌ لَكَ مِن طَلَبِ الحَوائِجِ إلى من لَم يَكُن لَهُ وكانَ؛

به داوود رقّى فرمود : «اگر دستت را تا آرنج به كام اژدها فرو كنى براى تو بهتر از آن است كه از نوكيسه اى ، حاجت بخواهى» .

حديث522

امام صادق عليه السلام :

أنفَعُ الأشياءِ لِلمَرءِ سَبقُهُ النّاسَ إلى عَيبِ نَفسِهِ؛

سودمندترينِ چيز براى مرد ، آن است كه در جستن عيب خويش بر ديگر مردم ، پيشى گيرد.

حديث523

امام صادق عليه السلام :

أروَحُ الرَّوحِ اليَأسُ مِنَ النّاسِ؛

آسودگىْ بخش ترينِ آسايش ها ، بُريدن اميد از مردم است.

حديث524

امام صادق عليه السلام :

أحَبُّ إخواني إلَىَّ مَن أهدى إلَىَّ عُيُوبي؛

محبوب ترينِ دوستانم نزد من ، كسى است كه عيب هايم را به من

هديه كند.

حديث525

امام صادق عليه السلام :

مُجامَلَةُ النّاسِ ثُلثُ العَقلِ؛

خوش رفتارى با مردم ، يك سومِ خرد است.

حديث526

امام صادق عليه السلام :

لاخَيرَ في صُحبَةِ مَن لَم يَرَ لَكَ مِثلَ الَّذي يَرى لِنَفسِهِ؛

در دوستى با كسى كه تو را همْ مصلحت با خود نبيند ، خيرى نيست.

حديث527

امام صادق عليه السلام :

مَن غَضِبَ عَلَيكَ مِن اخوانِكَ ثَلاثَ مَرّاتٍ فَلَم يَقُل فيكَ مَكروهاً فَأعِدَّهُ لِنَفسِكَ؛

هر يك از دوستانت كه سه بار بر تو خشم گرفت و ناروايى درباره تو نگفت ، او را براى خويش ، اندوخته اى آماده گير.

حديث528

امام صادق عليه السلام :

ضَع أمرَ أخيكَ عَلى أحسَنِهِ ولا تَطلُبَنَّ بِكَلِمَةٍ خَرَجَت مِن أخيكَ سُوءا وأنتَ تَجِدُ لَها فِي الخَيرِ مَحمِلاً؛

كار برادر خود را به بهترين صورتِ محتملِ آن حمل كن ، و سخنى را كه از دهان برادرت در مى آيد ، تا وقتى كه مى توانى محمِل خيرى براى آن بيابى ، به بدى تفسير مكن.

حديث529

امام صادق عليه السلام :

لاتُذهِبِ الحِشمَةَ بَينَكَ وبَينَ أخيكَ وَأبقِ مِنها ، فَإنَّ ذَهابَ الحِشمَةِ ذَهابُ الحَياءِ؛

ملاحظه كردن (و آزرم) را در ميان خود و برادرت به يك سو مَنهِ و چيزى از آن را بر جاى گذار ؛ زيرا از ميان رفتن ملاحظه (و آزرم) ، به منزله از ميان رفتن شرم است.

حديث530

امام صادق عليه السلام :

طَعمُ الماءِ الحَياةُ وطَعمُ الخُبزِ القُوَّةُ؛

مزه آب ، زندگى است و مزه نان ، نيروست.

حديث531

امام صادق عليه السلام :

_ عَن آبائِهِ عليهم السلام _ : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله : إنّي مُخَلِّفٌ فيكُمُ الثَّقَلَينِ : كتابَ اللّه ِ ، وعِترَتي أهلَ بَيتي ، فَإِنَّهُما لَن يَفتَرِقا حَتّى يَرِدا عَلَيَّ الحَوضَ كَهاتَينِ _ وضَمَّ بَينَ سَبّابَتَيهِ _ . فَقامَ إلَيهِ جابِرُ بنُ عَبدِاللّه ِالأَنصارِيُّ وقالَ: يا رَسولَ اللّه ِ، مَن عِترَتُكَ ؟ قالَ : عَلِيٌّ والحَسَنُ والحُسَينُ والأَئِمَّةُ مِن وُلدِ الحُسَينِ إلى يَومِ القِيامَةِ

امام صادق عليه السلام : به نقل از پدرانش عليهم السلام: پيامبر خدا صلي الله عليه و آله فرمود: من در ميان شما دو چيز گرانسنگ به يادگار مى نهم: كتاب خدا وعترتم كه همان اهل بيت من هستند، اين دو هرگز از يكديگر جدا نشوند تا كنار حوض كوثر بر من وارد شوند، مِثلِ اين دو _ و دو انگشت سبّابه خود را به يكديگر چسباند _، جابر بن عبداللّه انصارى برخاست وعرض كرد: يا رسول اللّه ! عترت تو چه كسانى هستند؟ فرمود: على، حسن، حسين و امامانى كه از پشت حسين هستند تا روز رستاخيز.

كمال الدين : 244 عن محمّد بن عمارة عن أبيه ، معاني الأخبار : 91 / 5 عن محمّد بن عمارة .

حديث532

امام صادق عليه السلام :

_ عَن آبائِهِ عليهم السلام _ : سُئِلَ أميرُالمُؤمِنينَ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَيهِ عَن مَعنى قَولِ رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله : إنّي مُخَلِّفٌ فيكُمُ الثَّقَلَينِ كِتابَ اللّه ِ وعِترَتي ، مَنِ العِترَةُ ؟

فَقالَ : أنَا والحَسَنُ والحُسَينُ والأَئِمَّةُ التِّسعَةُ مِن وُلدِ الحُسَينِ ، تاسِعُهُم

مَهدِيُّهُم وقائِمُهُم ، لا يُفارِقونَ كِتابَ اللّه ِ ولا يُفارِقُهُم حَتّى يَرِدوا عَلى رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله حَوضَهُ

امام صادق به نقل از پدرانش عليهم السلام مى فرمايد: درباره اين سخن پيامبر خدا صلي الله عليه و آله كه:

«من در ميان شما دو چيز گرانسنگ به يادگار مى نهم: كتاب خدا و عترتم» ، از امير المؤمنين عليه السلام پرسش شد كه «عترت» چه كسانى هستند؟ اميرالمؤمنين عليه السلامفرمود: من و حسن و حسين و امامان نه گانه از فرزندان حسين كه نهمين آنها مهدى ايشان و قائم آنهاست و هرگز از كتاب خدا جدا نشوند و كتاب خدا هم از ايشان جدا نشود تا در كنار حوض كوثر بر پيامبر خدا صلي الله عليه و آله وارد آيند.

كمال الدين : 240 / 64 ، معاني الأخبار : 90 / 4 ، عيون أخبار الرضا عليه السلام : 1 / 57 / 25 كلّها عن غياث بن إبراهيم .

حديث533

امام صادق عليه السلام :

عَن أبيهِ عَن جَدِّهِ عَنِ الحَسَنِ بنِ عَلِيٍّ عليهم السلام _ في بَيانِ قَولِهِ تَعالى : «إنَّما يُريدُ اللّه ُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ أهلَ البَيتِ ويُطَهِّرَكُم تَطهيرًا» _ : فَلَمّا نَزَلَت آيَةُ التَّطهيرِ جَمَعَنا رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله أنَا وأخي واُمّي وأبي ، فَجَلَّلَنا ونَفسَهُ في كِساءٍ لاُِمِّ سَلَمَةَ خَيبَرِيٍّ ، وذلِكَ في حُجرَتِها وفي يَومِها ، فَقالَ : اللّهُمَّ هؤُلاءِ أهلُ بَيتي ، وهؤُلاءِ أهلي وعِترَتي ، فَأَذهِب عَنهُمُ الرِّجسَ وطَهِّرهُم تَطهيرًا . فَقالَت اُمُّ سَلَمَةَ رَضِيَ اللّه ُ عَنها : أدخُلُ مَعَهُم يا رَسولَ

اللّه ِ ؟ فَقالَ لَها صلي الله عليه و آله : يَرحَمُكِ اللّه ُ ، أنتِ عَلى خَيرٍ ، وإلى خَيرٍ ، وما أرضاني عَنكِ ، ولكِنَّها خاصَّةٌ لي ولَهُم

امام صادق عليه السلام : به نقل از پدرش و او به نقل از جدّش حسن بن على عليه السلامدر بيان اين آيه مباركه: «اِنَّما يُريدُ اللّه ُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ البيتِ ويُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً» . فرمود: چون آيه تطهير نازل شد پيامر خدا صلي الله عليه و آله من و برادرم و مادرم و پدرم را گرد آورد و ما و خودش را با عبايى خيبرى كه از آنِ امّ سلمه بود پوشاند. اين در خانه امّ سلمه و در روزى بود كه پيامبر به خانه او مى رفت. پس پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: خدايا! اينان اهل بيت، خاندان و عترت من هستند، پس هر گونه پليدى را از آنها دور كن و كاملاً پاكشان گردان. امّ سلمه _ رضى اللّه عنها _ گفت: يا رسول اللّه ! آيا من هم همراه ايشان زير عبا بيايم؟ پيامبر صلي الله عليه و آله به او فرمود: خداوند بر تو رحمت آورَد، تو بر خير و به سوى خيرى و من چقدر از تو خشنودم، ولى اين به من و ايشان اختصاص دارد.

أمالي الطوسيّ : 564 / 1174 عن عبدالرحمن بن كثير ، وراجع ينابيع المودّة : 3 / 368 .

حديث534

امام صادق عليه السلام :

_ في حَديثٍ طَويلٍ _ : «إنَّما يُريدُ اللّه ُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ أهلَ البَيتِ ويُطَهِّرَكُم تَطهيرًا» ، فَكانَ عَلِيٌّ والحَسَنُ والحُسَينُ

وفاطِمَةُ عليهم السلام ، فَأَدخَلَهُم رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله تَحتَ الكِساءِ في بَيتِ اُمِّ سَلَمَةَ ، ثُمَّ قالَ : اللّهُمَّ إنَّ لِكُلِّ نَبِيٍّ أهلاً وثَقَلاً ، وهؤُلاءِ أهلُ بَيتي وثَقَلي . فَقالَت اُمُّ سَلَمَةَ : ألَستُ مِن أهلِكَ ؟ فَقالَ : إنَّكِ إلى خَيرٍ ، ولكِن هؤُلاءِ أهلي وثَقَلي

امام صادق عليه السلام در حديثى مفصّل مى فرمايد: مقصود از آيه: «اِنَّما يُريدُ اللّه ُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ البيتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً» على، حسن و حسين و فاطمه بود. پيامبر خدا صلي الله عليه و آله آنها را در خانه امّ سلمه زير عبايى قرار داد و سپس فرمود: خدايا هرپيامبر خانواده اى دارد و گنجينه اى نفيس واينان اهل بيت و گنجينه نفيس من هستند. امّ سلمه گفت: آيا من از اهل بيت تو نيستم؟ پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: تو به سوى خير روانى، ولى اهل بيت و گنجينه نفيس من اينانند.

الكافي : 1 / 287 / 1 عن أبي بصير .

حديث535

امام صادق عليه السلام :

_ فِي احتِجاجِهِ عَلى مُعاوِيَةَ عِندَ الصُّلحِ _ : ثُمَّ مَكَثَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله بَعدَ ذلِكَ

امام صادق عليه السلام : به نقل از پدرش به نقل از نيايش زين العابدين به نقل از حسن عليهم السلام در استدلالش با معاويه هنگام صلح: پس از آن (نزول آيه تطهير) پيامبر خدا صلي الله عليه و آله تا زمانى كه زنده بود هر روز هنگام دميدن سپيده نزد ما مى آمد و مى فرمود: رحمت خدا بر شما باد، گاه

نماز است «اِنَّما يُريدُ اللّه ُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ البيتِ ويُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً» .

أي بعد نزول آية التطهير وقضيّة الكساء ، وراجع ص 74 / 60 من كتابنا هذا .

حديث536

امام صادق عليه السلام :

_ عَن آبائِهِ عليهم السلام _ : كانَ النَّبِيُّ صلي الله عليه و آله يَقِفُ عِندَ طُلوعِ كُلِّ فَجرٍ عَلى بابِ عَلِيٍّ وفاطِمَةَ عليهماالسلامفَيَقولُ : الحَمدُ للّه ِِ المُحسِنِ المُجمِلِ ، المُنعِمِ المُفضِلِ ، الَّذي بِنِعمَتِهِ تَتِمُّ الصّالِحاتُ ، سَميعٌ سامِعٌ ، بِحَمدِ اللّه ِ ونِعمَتِهِ ، وحُسنِ بَلائِه عِندَنا ، نَعوذُ بِاللّه ِ مِنَ النّارِ ، نَعوذُ بِاللّه ِ مِن صَباحِ النّارِ ، نَعوذُ بِاللّه ِ مِن مَساءِ النّارِ ، الصَّلاةَ يا أهلَ البَيتِ «إنَّما يُريدُ اللّه ُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ أهلَ البَيتِ ويُطَهِّرَكُم تَطهيرًا

امام صادق عليه السلام به نقل از پدرانش عليهم السلام: پيامبر صلي الله عليه و آله در هر سپيده دم بر در خانه على و فاطمه مى ايستاد و مى فرمود: سپاس و ستايش خداى نيكوكار زيباكار، نعمت دهنده احسان بخش كه در پرتو نعمتهاى او اعمال صالح كمال مى يابد، سميع سامع است، به حمد الهى و نعمت او و آزمون نيكوى او در ميان ما، از آتش به خدا پناه مى بريم و از بام و شام آتش به خدا پناه مى بريم، اى اهل بيت! هنگام نماز است «اِنَّما يُريدُ اللّه ُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ البيتِ ويُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً» .

أمالي الصدوق : 124 / 14 عن إسماعيل بن أبي زياد السكونيّ .

حديث537

امام صادق عليه السلام :

خَرَجَ الحُسَينُ بنُ عَلِيٍّ عليهماالسلام عَلى أصحابِهِ فَقالَ : أيُّهَا النّاسُ ، إنَّ اللّه َ جَلَّ ذِكرُهُ ما خَلَقَ العِبادَ إلاّ لِيَعرِفوهُ ، فَإِذا عَرَفوهُ عَبَدوهُ ، فَإِذا عَبَدوهُ استَغنَوا بِعِبادَتِهِ عَن عِبادَةِ مَن سِواهُ ،فَقالَ لَهُ رَجُلٌ

: يَا بنَ رَسولِ اللّه ِ ، بِأَبي أنتَ واُمّي ، فَما مَعرِفَةُ اللّه ِ ؟ قالَ : مَعرِفَةُ أهلِ كُلِّ زَمانٍ إمامَهُمُ الَّذي يَجِبُ عَلَيهِم طاعَتُهُ

امام صادق عليه السلام : حسين بن على به سوى اصحابش آمد و گفت: اى مردم! خداوند والانام، بندگان را نيافريد مگر آن كه او را بشناسند، پس هر گاه او را شناختند خواهند پرستيدش و هر گاه او را بپرستند با پرستش او از پرستش جز او بى نياز خواهند گشت. مردى به ايشان عرض كرد: اى فرزند رسول اللّه ! پدر و مادرم فداى تو باد، شناخت خدا چيست؟ امام عليه السلامفرمود: اين كه مردم هر زمان امامشان را كه فرمانبرى از او واجب است بشناسند.

علل الشرائع: 9 / 1 عن سلمة بن عطاء ، وراجع كنز الفوائد : 1 / 328 ، إحقاق الحقّ : 11 / 594 نقلاً عن درّ بحر المناقب .

حديث538

امام صادق عليه السلام :

نَحنُ الَّذينَ فَرضَ اللّه ُ طاعَتَنا ، لا يَسَعُ النّاسَ إلاّ مَعرِفَتُنا ، ولا يُعذَرُ النّاسُ بِجَهالَتِنا ... ومَن لَم يَعرِفنا ولم يُنكِرنا كانَ ضالاًّ حَتّى يَرجِعَ إلَى الهُدَى الَّذِي افتَرَضَ اللّه ُ عَلَيهِ مِن طاعَتِنَا الواجِبَةِ ، فَإِن يَمُت عَلى ضَلالَتِهِ يَفعَلُ اللّه ُ بِهِ ما يَشاءُ

امام صادق عليه السلام : ما كسانى هستيم كه خداوند فرمانبرى از ما را واجب كرده است، مردم را نرسد مگر شناختن ما و مردم در نشناختن ما معذور نيستند... و هر كه ما را نشناسد و انكارمان هم نكند گمراه است تا به هدايتى كه خداوند بر او واجب فرموده است،

يعنى وجوب اطاعت از ما، باز گردد و اگر بر گمراهى خويش بميرد خداوند با او هر چه خواهد كند.

الكافي : 1 / 187 / 11 عن أبي سلمة .

حديث539

امام صادق عليه السلام :

_ في قَولِ اللّه ِ عَزَّوجَلَّ : «ومَن يُؤتَ الحِكمَةَ فَقَد اُوتِيَ خَيرًَا كَثيرًا

امام صادق عليه السلام _ درباره آيه شريفه «وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ اُوتِىَ خَيْراً كَثيراً » _ : مقصود فرمانبرى از خدا و شناخت امام است.

البقرة : 269 .

حديث540

امام صادق عليه السلام :

_ في دُعاءٍ عَلَّمَهُ لِزُرارَةَ _ : اللّهُمَّ عَرِّفنينَفسَكَ فَإِنَّكَ إن لَم تُعَرِّفني نَفسَكَ لَم أعرِف نَبِيَّكَ ، اللّهُمَّ عَرِّفني رَسولَكَ فَإِنَّكَ إن لَم تُعَرِّفني رَسولَكَ لَم أعرِف حُجَّتَكَ ، اللّهُمَّ عَرِّفني حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إن لَم تُعَرِّفني حُجَّتَكَ ضَلَلتُ عَن ديني

امام صادق عليه السلام _ در دعايى كه به زراره آموخت _ : خدايا! خود را به من بشناسان، زيرا اگر تو خود را به من نشناسانى پيامبرت را نخواهم شناخت، خدايا! پيامبرت را به من بشناسان كه اگر پيامبرت را به من نشناسانى حجّت تو را نخواهم شناخت، خدايا حجّت خود را به من بشناسان كه اگر حجّت خود را به من نشناسانى از دينت به كژ راهه خواهم افتاد.

الكافي : 1 / 337 / 5 عن زرارة .

حديث541

امام صادق عليه السلام :

كانَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليهماالسلامإذا زالَتِ الشَّمسُ صَلّى ثُمَّ دَعا ، ثُمَّ صَلّى عَلَى النَّبِيِّ صلي الله عليه و آله فَقالَ : اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ ، ومَوضِعِ الرِّسالَةِ ، ومُختَلَفِ المَلائِكَةِ ، ومَعدِنِ العِلمِ ، وأهلِ بَيتِ الوَحيِ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، الفُلكِ الجارِيَةِ فِي اللُّجَجِ الغامِرَةِ ، يَأمَنُ مَن رَكِبَها ، ويَغرَقُ مَن تَرَكَها ، المُتَقَدِّمُ لَهُم مارِقٌ ، والمُتَأَخِّرُ عَنهُم زاهِقٌ ،

واللاّزِمُ لَهُم لاحِقٌ

امام صادق عليه السلام : چون ظهر مى شد على بن الحسين عليه السلام نماز مى گزارد و دعا مى كرد، سپس به پيامبر صلي الله عليه و آله درود مى فرستاد و مى فرمود: خدايا بر محمّد و خاندان

محمّد كه درخت نبوّت و جايگاه رسالت و مكان آمد و شد فرشتگان و كان دانش و اهل بيت وحى هستند درود فرست، خدايا درود فرست بر محمّد و خاندان محمّد كه كشتى روان در درياهاى عميق پوشاننده بدان سوار شود

ايمنى يابد و هر كه از آن چشم پوشد غرق شود، هر كه از ايشان پيشى گيرد از دين بيرون رفته است و هر كه از ايشان عقب مانَد فنا پذيرد و هر كه ملتزم ركاب ايشان باشد به مقصد رسد.

جمال الاُسبوع : 251 .

حديث542

امام صادق عليه السلام :

لَيسَ مِن عالِمٍ يَموتُ ويَترُكُ خَلَفًا إلاّ نَحنُ ، كُلَّما ذَهَبَ مِنّا عالِمٌ طَلَعَ مَكانَهُ عالِمٌ ، نَحنُ النُّجومُ فِي السَّماءِ

امام صادق عليه السلام : عالمى نيست كه بميرد و جانشينى از خود گذارد مگر ما، پس هر گاه عالمى از ما برود ديگرى در جايگاه او ظهور مى كند. ما ستارگان هستيم در آسمان.

جامع الأحاديث للقمّيّ : 249 عن حصين بن مخارق .

حديث543

امام صادق عليه السلام :

قالَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله : مَن ماتَ وهُو لا يَعرِفُ إمامَهُ ماتَ ميتَةً جاهِلِيَّةً ، فَعَلَيكُم بِالطّاعَةِ ، قَد رَأَيتُم أصحابَ عَلِيٍّ ، وأنتُم تَأتَمّونَ بِمن لا يُعذَرُ النّاسُ بِجَهالَتِهِ ، لَنا كَرائِمُ القُرآنِ ، ونَحنُ أقوامٌ اِفتَرَضَ اللّه ُ طاعَتَنا ، ولَنا الأَنفالُ ، ولَنا صَفوُ المالِ

امام صادق عليه السلام : پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرموده است: هر كه بميرد و امامش را نشناسد مرده است چونان در جاهليت. بر شماست فرمانبرى، شما اصحاب على را ديديد و شما كسى را امام مى گيريد كه مردم در نشناختن او معذور نيستند، فضائل قرآن، از آنِ ماست و ما گروهى هستيم كه خداوند فرمانبرى از ما را واجب گردانيده است و انفال و برگزيده اموال از آنِ ماست.

المحاسن : 1 / 251 / 474 عن بشير الدهّان .

حديث544

امام صادق عليه السلام :

مَن ماتَ ولَيسَ في رَقَبَتِهِ بَيعَةٌ لاِءِمامٍ ماتَ ميتَةً جاهِلِيَّةً

امام صادق عليه السلام : هر كه بميرد و بيعت امام بر گردنش نباشد مرده است چونان در جاهليت.

أعلام الدين : 459 عن أبي بصير .

حديث545

امام صادق عليه السلام :

الأَنبِياءُ والأَوصِياءُ لا ذُنوبَ لَهُم، لِأَنَّهُم مَعصومونَ مُطَهَّرونَ

امام صادق عليه السلام : انبيا و اوصيا گناهى ندارند، زيرا معصوم و پاكند.

الخصال : 608 / 9 عن الأعمش .

حديث546

امام صادق عليه السلام :

إنَّ الشَّكَّ والمَعصِيَةَ فِي النّارِ ، لَيسا مِنّا ولا إلَينا

امام صادق عليه السلام : شكّ و گناه در آتش است و اينها نه از ما هستند و نه به سوى ما روانند.

الكافي : 2 / 400 / 5 عن بكر بن محمّد .

حديث547

امام صادق عليه السلام :

_ في قَولِ اللّه ِ عَزَّوجَلَّ : «إنَّما يُريدُ اللّه ُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ أهلَ البَيتِ ويُطَهِّرَكُم تَطهيرًا» _ : الرِّجسُ هُوَ الشَّكُّ

امام صادق عليه السلام : درباره آيه «اِنَّما يُريدُ اللّه ُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ البيتِ ويُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً» فرمود: رجس همان شكّ است.

معاني الأخبار : 138 / 1 عن عبدالغفّار الجازيّ .

حديث548

امام صادق عليه السلام :

الأَئِمَّةُ بِمَنزِلَةِ رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله إلاّ أنَّهُم لَيسوا بِأَنبِياءَ ، ولا يَحِلُّ لَهُم مِنَ النِّساءِ ما يَحِلُّ لِلنَّبِيِّ صلي الله عليه و آله ، فَأَمّا ما خَلا ذلِكَ فَهُم فيهِ بِمَنزِلَةِ رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله

امام صادق عليه السلام : امامان به منزله رسول خدا صلي الله عليه و آله هستند جز آن كه پيامبر نيستند و از زنان آن چه براى پيامبر صلي الله عليه و آله حلال است بر ايشان حلال نيست و در جز آن به منزله رسول خدا صلي الله عليه و آله شمرده مى شوند.

الكافي : 1 / 270 / 7 عن محمّد بن مسلم .

حديث549

امام صادق عليه السلام :

_ في هذه الآية : «يا أيُّهَا الَّذينَ آمَنوا أطِيعُوا اللّه َ وأطيعُوا الرَّسولَ واُولِي الأَمرِ مِنكُم» _ : واُولُو الأمرِ هُمُ الأَئِمَّةُ مِن أهلِ البَيتِ عليهم السلام

امام صادق عليه السلام _ درباره آيه شريفه «يا اَيُّهَا الّذينَ آمَنُوا اَطيعُوا اللّه َ وَاَطيعوا الرَّسُولَ وَاُولِى الاَْمْرِ مِنْكُمْ» _ : اولو الامر، همان امامان از اهل بيت عليهم السلامهستند.

ينابيع المودّة : 1 / 341 / 2 ، المناقب لابن شهرآشوب : 3 / 15 .

حديث550

امام صادق عليه السلام :

لِلذِّكرِ مَعنَيانِ : القُرآنُ ومُحَمَّدٌ صلي الله عليه و آله ، ونَحنُ أهلُ الذِّكرِ بِكِلا مَعنَيَيهِ

امام صادق عليه السلام : «ذِكر» دو معنى دارد: قرآن و محمّد صلي الله عليه و آله و به هر دو مفهوم اهل ذكر، ما هستيم، امّا ذكر به معناى قرآن، خداوند مى فرمايد: «بر تو قرآن نازل كرديم تا آن چه را براى مردم نازل شده است برايشان بيان كنى» و اين سخن پروردگار كه «و قرآن، سبب بلند آوازه گشتن تو و قوم توست و زودا كه بازخواست شويد» و امّا ذكر به معناى محمّد صلي الله عليه و آله . در سوره طلاق آمده است: «پس اى خردمندانى كه ايمان آورده ايد از خدا بترسيد، خدا بر شما قرآن را نازل فرموده است و پيامبرى كه آيات روشن خدا را برايتان مى خواند تا كسانى را كه ايمان آورده اند و كارهاى شايسته كرده اند از تاريكى به روشنايى در آورد» .

وفي المصدر «معنيه» والصحيح ما أثبتناه في المتن .

حديث551

امام صادق عليه السلام :

_ في حَديثٍ طَويلٍ _ : قالَ جَلَّ ذِكرُهُ : «فَاسأَلوا أهلَ الذِّكرِ إن كُنتُم لا تَعلَمونَ» قالَ : الكِتابُ (هُوَ) الذِّكرُ ، وأهلُهُ آلُ مُحَمَّدٍ عليهم السلام ، أمَرَ اللّه ُ عَزَّوجَلَّ بِسُؤالِهِم ، ولَم يُؤمَروا بِسُؤالِ الجُهّالِ

امام صادق عليه السلام _ در حديثى طولانى _ : خداوند و الانام مى فرمايد: «فَاسْأَلُوا اَهْلَ الذِّكْرِ اِنْ كُنْتُمْ لا تَعْمَلُونَ» : كتاب، همان ذكر است و اهل آن همان خاندان محمّد است كه خداوند دستور داده است از

آنها پرسش كنند و به سؤال كردن از نادانان مأمور نگشته اند .

الكافي : 1 / 295 / 3 .

حديث552

امام صادق عليه السلام :

_ في قَولِ اللّه ِ تَعالى : «وإنَّهُ لَذِكرٌ لَكَ ولِقَومِكَ وسَوفَ تُسأَلونَ» _ : الذِّكرُ القُرآنُ ، ونَحنُ قَومُهُ ، ونَحنُ المَسؤولونَ

امام صادق عليه السلام : درباره آيه شريفه «وَإِنَّه لَذِكْرٌ لَكَ وَلِقَوْمِكَ وَسَوْفَ تُسْأَلُونَ» _ : مقصود از «ذكر» قرآن است و ما قوم آن هستيم و از ما بايد سؤال شود!

الكافي : 1 / 211 / 5 ، تفسير القمّيّ : 2 / 286 عن عبد الرحمن بن كثير ، بصائر الدرجات : 37 / 1 عن الفضيل ، وذكره أيضًا في : 37 / 6 عن بريد بن معاوية عن الإمام الباقر عليه السلام .

حديث553

امام صادق عليه السلام :

_ في رِسالةٍ إلى أصحابِهِ _ : أيَّتُهَا العِصابَةُ المَرحومَةُ المُفلِحَةُ ، إنَّ اللّه َ أتَمَّ لَكُم ما آتاكُم مِنَ الخَيرِ ، واعلَموا أنَّهُ لَيسَ مِن عِلمِ اللّه ِ ولا مِن أمرِهِ أن يَأخُذَ أحَدٌ مِن خَلقِ اللّه ِ في دينِهِ بِهَوىً ولا رَأيٍ ولا مَقاييسَ ، قَد أنزَلَ اللّه ُ القُرآنَ ، وجَعَلَ فيهِ تِبيانَ كُلِّ شَيءٍ ، وجَعَلَ لِلقُرآنِ ولِتَعَلُّمِ القُرآنِ أهلاً ، لا يَسَعُ أهلَ عِلمِ القُرآنِ الَّذينَ آتاهُمُ اللّه ُ عِلمَهُ أن يَأخُذوا فيهِ بِهَوًى ولا رَأيٍ ولا مَقاييسَ ، أغناهُمُ اللّه ُ عَن ذلِكَ بِما آتاهُم مِن عِلمِهِ، وخَصَّهُم بِهِ، ووَضَعَهُ عِندَهُم ، كَرامَةً مِنَ اللّه ِ أكرَمَهُم بِها ، وهُم أهلُ الذِّكرِ الَّذينَ أمَرَ اللّه ُ هذِهِ الاُمَّةَ بِسُؤالِهِم

امام صادق عليه السلام _ در نامه اى به اصحابش _ : اى گروه رحمت شده رستگار! همانا خداوند با خيرى كه به

شما بخشيده نعمتش را بر شما كامل گردانيده است. بدانيد كه اگر كسى از خلق خدا در دين او به دلخواه و رأى و قياس عمل كند نه به علم الهى رسيده است و نه به امر او. خداوند قرآن را فرو فرستاده است و در آن بيان هر چيز را نهاده است. خداوند براى قرآن و آموختن آن اهلى را قرار داده است و اهل آگاهى از قرآن را كه خداوند علم آن را بديشان بخشيده، نرسد كه به دلخواه و بر اساس رأى و قياس در آن عمل كنند. خداوند با دادن علم خود بديشان آنها را از اين كار بى نياز ساخته است و آن را ويژه ايشان كرده و آن علم را نزد ايشان نهاده و اين كرامتى است كه خداوند با آن ايشان را ارجمند داشته است. اينها همان اهل ذكرى هستند كه خداوند به اين امّت دستور داده از ايشان سؤال كنند.

الكافي : 8 / 5 / 1 عن إسماعيل بن مخلّد السرّاج ، وراجع : «في أنّهم : أهل الذكر» ، الكافي : 1 / 210 باب أنّ أهل الذكر الذين أمر اللّه الخلق بسؤالهم هم الأئمّة عليهم السلام، وأيضًا : 4/599 ، و : 1 / 259 / 3 ، البحار : 23 / 172 باب 9 ، أمالي الطوسيّ : 664 / 1290 ، روضة الواعظين : 224 ، بصائر الدرجات : 37 / 5 و : 40 / 10 و : 511 / 23 ، كامل الزيارات : 54 ، إحقاق الحقّ : 2 / 482 و 483 ، و : 14 /

371 _ 375 .

حديث554

امام صادق عليه السلام :

إنَّ العُلَماءَ وَرَثَةُ الأَنبِياءِ ، وذاكَ أنَّ الأَنبِياءَ لَم يُورِثوا دِرهَمًا ولا دينارًا ، وإنَّما أورَثوا أحاديثَ مِن أحاديثِهِم ، فَمَن أخَذَ بِشَيءٍ مِنها فَقَد أخَذَ حَظًّا وافِرًا ، فَانظُروا عِلمَكُم هذا عَمَّن تَأخُذونَهُ ؟ فَإِنَّ فينا أهلَ البَيتِ في كُلِّ خَلَفٍ عُدولاً ، يَنفونَ عَنهُ تَحريفَ الغالينَ وانتِحالَ المُبطِلينَ وتَأويلَ الجاهِلينَ

امام صادق عليه السلام : دانشمندان علما وارثان انبيا هستند و اين از آن روست كه پيامبران نه درهمى به ارث مى نهند نه دينارى بلكه احاديثى از احاديث خود را به ارث مى نهند، پس هر كه قدرى از آن را فراستاند به بهره اى فراوان دست يافته است، پس بنگريد دانش خود را از چه كسى فرا مى ستانيد زيرا در هر نسلى افراد عادلى از ما اهل بيت هست كه تحريف زياده روان و در لباس دين در آمدن مبطلان و تأويل جاهلان را از اين دين دور مى كنند.

الكافي : 1 / 32 / 2 ، بصائر الدرجات : 10 / 1 كلاهما عن أبي البختريّ .

حديث555

امام صادق عليه السلام :

الأَوصِياءُ هُم أبوابُ اللّه ِ عَزَّوجَلَّ الَّتي يُؤتى مِنها ، ولَولاهُم ما عُرِفَ اللّه ُ عَزَّوجَلَّ ، وبِهِمُ احتَجَّ اللّه ُ تَبارَكَ وتَعالى عَلى خَلقِهِ

امام صادق عليه السلام : اوصياء همان درهاى خداوند عزّوجل هستند كه از آن وارد مى شوند و اگر ايشان نمى بودند خداوند عزّوجل شناخته نمى شد، خداوند تبارك و تعالى با آنها بر خلقش حجّت مى آورد.

الكافي : 1 / 193 / 2 عن أبي بصير .

حديث556

امام صادق عليه السلام :

_ في صِفَةِ الأَئِمَّةِ عليهم السلام _ : جَعَلَهُمُ اللّه ُ حَياةً لِلأَنامِ ، ومَصابيحَ لِلظَّلامِ ، ومَفاتيحَ لِلكَلام

امام صادق عليه السلام _ در توصيف امامان عليهم السلام : خداوند آنها را موجب زندگى مردم و چراغ تاريكى و كليدهاى سخن قرار داده است.

الكافي : 1 / 204 / 2 عن إسحاق بن غالب .

حديث557

امام صادق عليه السلام :

نَحنُ قَومٌ فَرَضَ اللّه ُ عَزَّوجَلَّ طاعَتَنا ، لَنَا الأَنفالُ ، ولَنا صَفوُ المالِ ، ونَحنُ الرّاسِخونَ فِي العِلمِ ، ونَحنُ المَحسودونَ الَّذينَ قالَ اللّه ُ : «أم يَحسُدونَ النّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللّه ُ مِن فَضلِهِ

امام صادق عليه السلام : ما گروهى هستيم كه خداوند عزّوجل فرمانبرى از ما را فرض كرده است. انفال و برگزيده اموال از آن ماست. ما راسخان در دانشيم. ما رشكيدگانى هستيم كه خداوند درباره آنها فرموده: «يا مردم بر آنها به سبب آن چه خداوند از فضل خود بديشان داده حسادت مى ورزند».

النساء : 54 .

حديث558

امام صادق عليه السلام :

إنّا أهلُ بَيتٍ عِندَنا مَعاقِلُ العِلمِ ، وآثارُ النُّبُوَّةِ ، وعِلمُ الكِتابِ ، وفَصلُ ما بَينَ النّاسِ

امام صادق عليه السلام : ما خاندانى هستيم كه سنگرهاى دانش و نشانه هاى نبوّت و آگاهى از قرآن و داورى بين مردم در ميان ما نهاده شده است.

الاختصاص : 309 ، بصائر الدرجات : 363 / 4 كلاهما عن الحسن بن يحيى ، وذكره أيضًا في : 365 / 13 عن الحسين الأخمسيّ .

حديث559

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ عَزَّوجَلَّ أوضَحَ بِأَئِمَّةِ الهُدى مِن أهلِ بَيتِ نَبِيِّنا عَن دينِهِ ، وأبلَجَ بِهِم عَن سَبيلِ مِنهاجِهِ ، وفَتَحَ بِهِم عَن باطِنِ يَنابِيعِ عِلمِهِ

امام صادق عليه السلام : خداوند عز و جل با امامان هدايت كه از خاندان پيامبر ما هستند از دينش پرده بر داشته و با آنها راه روشنش را آشكار نموده و با ايشان، كليد از نهفته هاى دانشش برگرفته است.

الكافي : 1 / 203 / 2 ، الغيبة للنعمانيّ : 224 / 7 كلاهما عن إسحاق بن غالب .

حديث560

امام صادق عليه السلام :

نَحنُ شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ ، وبَيتُ الرَّحمَةِ ، ومَفاتيحُ الحِكمَةِ ، ومَعدِنُ العِلمِ ، ومَوضِعُ الرِّسالَةِ ، ومُختَلَفُ المَلائِكَةِ ، ومَوضِعُ سِرِّ اللّه ِ ، ونَحنُ وَديعَةُ اللّه ِ في

عِبادِهِ ، ونَحنُ حَرَمُ اللّه ِ الأَكبَرُ ، ونَحنُ ذِمَّةُ اللّه ِ ، ونَحنُ عَهدُ اللّه ِ . فَمَن وَفى بِعَهدِنا فَقَد وَفى بِعَهدِ اللّه ِ ، ومَن خَفَرَها فَقَد خَفَرَ ذِمَّةَ اللّه ِ وعَهدَهُ

امام صادق عليه السلام : ما شجره نبوّت و خانه رحمت و كليدهاى حكمت و كان دانش و جايگاه رسالت و مكان آمد و شد فرشتگان و جاى اسرار الهى هستيم. ما سپرده خدا در ميان بندگان و پردگيان بزرگ خدا و پيمان پروردگاريم. پس

هر كس به عهد و پيمان ما وفا كند به پيمان خدا وفا كرده و هر كه آن را پاس بدارد عهد وپيمان الهى را پاس داشته است.

الكافي : 1 / 221 / 3 ، بصائر الدرجات : 57 /

6 كلاهما عن خيثمة .

حديث561

امام صادق عليه السلام :

نَحنُ شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ ، ومَعدِنُ الرِّسالَةِ ، ومُختَلَفُ المَلائِكَةِ ، ونَحنُ عَهدُ اللّه ِ وذِمَّتُهُ ، ونَحنُ ودائِعُ اللّه ِ وحُجَّتُهُ

امام صادق عليه السلام : ما شجره نبوّت و كان رسالت و جايگاه آمد و شد فرشتگان و عهد و پيمان الهى هستيم. ماييم سپرده هاى خدا و حجّت او.

تفسير القمّيّ : 2 / 228 عن شهاب بن عبد ربّه .

حديث562

امام صادق عليه السلام :

نَحنُ حُجَّةُ اللّه ِ في عِبادِهِ ، وشُهَداؤُهُ عَلى خَلقِهِ ، واُمَناؤُهُ عَلى وَحيِهِ ، وخُزّانُهُ عَلى عِلمِهِ ، ووَجهُهُ الَّذي يُؤتى مِنهُ ، وعَينُهُ في بَرِيَّتِهِ ، ولِسانُهُ النّاطِقُ ، وقَلبُهُ الواعي، وبابُهُ الَّذي يَدُلُّ عَلَيهِ . ونَحنُ العالِمونَ بِأَمرِهِ ، والدّاعونُ إلى سَبيلِهِ. بِنا عُرِفَ اللّه ُ ، وبِنا عُبِدَ اللّه ُ . نَحنُ الأَدِلاّءُ عَلَى اللّه ِ ، ولَولانا ما عُبِدَ اللّه ُ

امام صادق عليه السلام : ما حجّت خداييم در ميان بندگان و گواهان او در ميان خلايق و معتمدان او در وحى مقام كبريايى و گنجوران او در دانشش و چهره او كه بدان روى مى آورند و چشم او در ميان مردم و زبان گوياى او و دل ديده ور او و درى كه بدان هدايت مى كند. ماييم آگاهان از امر او و دعوتگران به راهش. خدا با ما شناخته و با ما پرستيده مى شود. ما رهنمايان به سوى خداييم و اگر ما نمى بوديم خداوند پرستش نمى شد.

التوحيد : 152 / 9 عن ابن أبي يعفور .

حديث563

امام صادق عليه السلام :

نَحنُ أصلُ كُلِّ خَيرٍ ، ومِن فُروعِنا كُلُّ بِرٍّ ، فَمِنَ البِرِّ : التَّوحيدُ ، والصَّلاةُ ، والصِّيامُ ، وكَظمُ الغَيظِ ، والعَفوُ عَنِ المُسيءِ ، ورَحمَةُ الفَقيرِ ، وتَعَهُّدُ الجارِ ، والإِقرارُ بِالفَضلِ لِأَهلِهِ . وعَدُوُّنا أصلُ كُلِّ شَرٍّ ، ومِن فُروعِهِم كُلُّ قَبيحٍ وفاحِشَةٍ ، فَمِنهُمُ : الكَذِبُ، والبُخلُ ، والنَّميمَةُ ، والقَطيعَةُ ، وأكلُ الرِّبا ، وأكلُ مالِ اليَتيمِ بِغَيرِ حَقِّهِ ، وتَعَدِّي الحُدودِ الَّتي أمَرَ اللّه ُ ،

ورُكوبُ الفَواحِشِ ما ظَهَرَ مِنها وما بَطَنَ ، والزِّنا ، والسَّرِقَةُ ، وكُلُّ ما وافَقَ ذلِكَ مِنَ القَبيحِ . فَكَذَبَ مَن زَعَمَ أنَّهُ مَعَنا وهُوَ مُتَعَلِّقٌ بِفُروعِ غَيرِنا

امام صادق عليه السلام : ما ريشه هر گونه خيرى هستيم و هر نيكى از شاخ و بر ماست. از اين نيكيهاست: يكتاپرستى، نماز، روزه، فرو خوردن خشم، گذشت از بدى كننده، رحم بر كم توشه، پرداختن به كار همسايه، اقرار به فضيلتِ فضيلت مندان. و دشمن ما ريشه هر گونه بدى است و هر زشتى و پليدكارى از شاخ و بر ايشان است كه از جمله آنهاست: دروغ، تنگ چشمى، سخن چينى، گسستن پيوند، رباخوارى، خوردن نارواى مال يتيم، در گذشتن از حدودى كه خداوند بدان دستور داده است، ارتكاب پنهان و پيداى پليدكارى، زنا، دزدى و هر كار زشتى كه با اينها همسو باشد. پس دروغ گفته هر كه گمان برده با ماست و به شاخه هاى ديگران چنگ افكنده است.

الكافي : 8 / 242 / 336 عن ابن مسكان ، تأويل الآيات الظاهرة : 22 عن شاذان بن جبرئيل بإسناده عنه عليه السلام .

حديث564

امام صادق عليه السلام :

نَحنُ مفِتاحُ الكِتابِ ، فَبِنا نَطَقَ العُلَماءُ ، ولَولا ذلِكَ لَخَرِسوا

امام صادق عليه السلام : ما كليد قرآن هستيم. علما در پرتو ما سخن مى گويند و اگر اين نمى بود هر آينه لال مى شدند.

الاختصاص : 90 عن أبي المغرا (حميد بن المثنّى العجليّ) .

حديث565

امام صادق عليه السلام :

نَحنُ وَرِثنَا النَّبِيّينَ ، وعِندَنا عَصا موسى ، وإنّا لَخُزّانُ اللّه ِ فِي الأَرضِ ، لا بِخُزّانِ ذَهَبٍ ولا فِضَّةٍ

امام صادق عليه السلام : ما از پيامبران ارث مى بريم و عصاى موسى نزد ماست، وما گنجوران خدا در زمين هستيم، نه گنجوران زر و سيم .

تفسير فرات الكوفيّ : 107 / 101 عن إبراهيم .

حديث566

امام صادق عليه السلام :

نَحنُ شَجَرَةُ العِلمِ، ونَحنُ أهلُ بَيتِ النَّبِيِّ ، وفي دارِنا مَهبَطُ جَبرائيلَ ، ونَحنُ خُزّانُ عِلمِ اللّه ِ ، ونَحنُ مَعادِنُ وَحيِ اللّه ِ . مَن تَبِعَنا نَجا ، ومَن تَخَلَّفَ عَنّا هَلَكَ ، حَقًّا عَلَى اللّه ِ عَزَّوجَلَّ

امام صادق عليه السلام : ما شجره علم و اهل بيت پيامبر هستيم، فرودگاه جبرئيل در خانه ماست و ما گنجوران علم خدا و كان وحى الهى هستيم. هر كه از ما پيروى كند رهايى مى يابد و هر كه از ما بازماند نابود شود و بر خدا سزاوار است كه چنين كند.

أمالي الصدوق : 252 / 15 ، بشارة المصطفى : 54 كلاهما عن أبي بصير ، روضة الواعظين : 299 مرسلاً ، وراجع بصائر الدرجات : 103 باب 19 في الأئمّة أنّهم خزّان اللّه على علمه .

حديث567

امام صادق عليه السلام :

نَحنُ وُلاةُ أمرِ اللّه ِ ، وخَزَنَةُ عِلمِ اللّه ِ ، وعَيبَةُ وَحيِ اللّه ِ

امام صادق عليه السلام : ما واليان امر الهى و گنجوران دانش خدا و ظرف وحى پروردگاريم.

الكافي : 1 / 192 / 1 ، بصائر الدرجات : 61 / 3 ، وذكره أيضًا في : 105 / 8 كلّها عن عبد الرحمن بن كثير .

حديث568

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ تَبارَكَ وتَعالَى انتَجَبَنا لِنَفسِهِ ، فَجَعَلَنا صَفوَتَهُ مِن خَلقِهِ ، واُمَناءَهُ عَلى وَحيِهِ ، وخُزّانَهُ في أرضِهِ ، ومَوضِعَ سِرِّهِ ، وعَيبَةَ عِلمِهِ

امام صادق عليه السلام : خداوند تبارك و تعالى ما را براى خود برگزيد و سپس ما را برگزيده مردمان و معتمدان بر وحى و گنجوران زمين و جايگاه راز و ظرف علم خود قرارمان داد.

بصائر الدرجات : 62 / 7 عن عبّاد بن سليمان عن أبيه .

حديث569

امام صادق عليه السلام :

نَحنُ وَرَثَةُ الأَنبِياءِ ، جَلَّلَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله عَلى عَلِيٍّ عليه السلامثَوبًا ، ثُمَّ عَلَّمَهُ ألفَ كَلِمَةٍ ، كُلُّ كَلِمَةٍ تَفتَحُ ألفَ كَلِمَةٍ

امام صادق عليه السلام : ما وارثان پيامبريم. پيامبر صلي الله عليه و آله على عليه السلام را به جامه اى پوشاند و سپس هزار كلمه به او آموخت كه هر كلمه آغازگر هزار كلمه بود.

الخصال : 651 / 49 عن ذريح المحاربيّ .

حديث570

امام صادق عليه السلام :

إنَّ عَلِيًّا عليه السلام كانَ عالِمًا والعِلمُ يُتَوارَثُ ، ولَن يهلِكَ عالِمٌ إلاّ بَقِيَ مِن بَعدِهِ مَن يَعلَمُ عِلمَهُ أو ما شاءَ اللّه ُ

امام صادق عليه السلام : على عليه السلام عالم بود وعلم به ارث برده مى شود و عالم، هرگز نميرد مگر اين كه پس از او كسى بماند كه علم او يا آن چه را خدا بخواهد بداند.

الكافي: 1/221/1، وذكره أيضًا في : 379 /3، علل الشرائع: 591 / 40، بصائرالدرجات: 118 / 2، الإمامة والتبصرة: 225 / 75 كلّها عن محمّدبن مسلم، كمال الدين : 223 / 13 عن محمّدبن مسلم عن الإمام الباقر عليه السلامنحوه .

حديث571

امام صادق عليه السلام :

إنَّ العِلمَ الَّذي نَزَلَ مَعَ آدَمَ عليه السلاملَم يُرفَع ، وما ماتَ عالِمٌ إلاّ وقَد وَرَّثَ عِلمَهُ ، إنَّ الأَرضَ لا تَبقى بِغَيرِ عالِم

امام صادق عليه السلام : علمى كه با آدم عليه السلام فرود آمد ديگر بالا نرفت (نابود نشد) و عالمى در نگذشت مگر آن كه علمش را به ارث نهاد. زمين بدون عالم باقى نمى ماند.

الكافي : 1 / 223 / 8 ، كمال الدين : 224 / 19 ، بصائر الدرجات : 116 / 9 كلّها عن الحارث بن المغيرة .

حديث572

امام صادق عليه السلام :

نَحنُ وَرَثَةُ الأَنبِياءِ ، ووَرَثَةُ كِتابِ اللّه ِ ، ونَحنُ صَفوَتُهُ

امام صادق عليه السلام : ما وارثان انبيا و ميراث بر آن كتاب الهى و برگزيدگان خداييم.

مختصر بصائر الدرجات : 63 عن عبد الغفّار الجازيّ .

حديث573

امام صادق عليه السلام :

حَديثي حَديثُ أبي ، وحَديثُ أبي حَديثُ جَدّي ، وحَديثُ جَدّي حَديثُ الحُسَينِ ، وحَديثُ الحُسَينِ حَديثُ الحَسَنِ ، وحَديثُ الحَسَنِ حَديثُ أمي_رِ المُؤمِنينَ عليهم السلام ، وحَديثُ أمي_رِ المُؤمِنينَ حَديثُ رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله ، وحَديثُ رَسولِ اللّه ِ قَولُ اللّه ِ عَزَّوجَلَّ

امام صادق عليه السلام : حديث من، حديث پدرم و حديث پدرم، حديث نيايم و حديث نيايم، حديث حسين و حديث حسين، حديث حسن و حديث حسن، حديث اميرالمؤمنين و حديث اميرالمؤمنين، حديث رسول خدا صلي الله عليه و آله و حديث رسول خدا، حديث خداوند عزّوجل است.

الكافي : 1 / 53 / 14 عن حمّاد بن عثمان وغيره ، روضة الواعظين : 233 وفيه «حديث جدّي حديث أمير المؤمنين» .

حديث574

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ فَرَضَ وَلايَتَنا ، وأوجَبَ مَوَدَّتَنا . واللّه ِ ، ما نَقولُ بِأَهوائِنا ، ولا

نَعمَلُ بِآرائِنا ، ولا نَقولُ إلاّ ما قالَ رَبُّنا عَزَّوجَلَّ

امام صادق عليه السلام : خداوند، ولايت و دوستى ما را واجب ساخته است، به خدا سوگند، ما از روى هوى و هوس خود سخن نمى گوييم و بر طبق آراء خود

عمل نمى كنيم ونمى گوييم مگر آن چه خداوند عزَّوجل فرموده است.

أمالي المفيد : 60 / 4 عن محمّد بن شريح .

حديث575

امام صادق عليه السلام :

قالَ لي : إنَّ الحَكَمَ بنَ عُتَيبَةَ مِمَّن قالَ اللّه ُ : «ومِنَ النّاسِ مَن يَقولُ آمَنّا بِاللّه ِ وبِاليَومِ الآخِرِ وما هُم بِمُؤمِنينَ

ابو بصير به نقل از امام صادق عليه السلام: حضرت عليه السلام به من فرمود: حكم بن عتيبه از كسانى است كه خداوند درباره او فرموده است: «برخى از مردم مى گويند كه به خدا و روز واپسين ايمان آورده ايم در حالى كه ايمان ندارند»، حكم چه به شرق برود چه به غرب، به خدا سوگند، به علمى دست نيابد مگر از اهل بيتى كه جبرئيل بر ايشان نازل شده است.

البقرة : 8 .

حديث576

امام صادق عليه السلام :

يا يونُسُ ، إذا أرَدتَ العِلمَ الصَّحيحَ فَخُذ عَن أهلِ البَيتِ ، فَإِنّا رُويناهُ ، واُوتينا شَرحَ الحِكمَةِ ، وفَصلَ الخِطابِ ، إنَّ اللّه َ اصطَفانا وآتانا ما لَم يُؤتِ أحَدًا مِنَ العالَمينَ

امام صادق عليه السلام : اى يونس! هرگاه طالب علم صحيح بودى آن را از اهل بيت بستان، چه، آن براى ما روايت شده است و به ما شرح حكمت و سخن فصل داده اند. خداوند ما را برگزيده است و به ما آن داده كه به هيچ يك از جهانيان نداده است.

البحار : 26 / 158 / 5 نقلاً عن كتاب المحتضر ، الصراط المستقيم : 2 / 157 نحوه ، إثبات الهداة : 1 / 602 كلّها عن يونس بن ظبيان .

حديث577

امام صادق عليه السلام :

_ وعِندَهُ اُناسٌ مِن أهلِ الكوفَةِ _ : عَجَبًا لِلنّاسِ ، إنَّهُم أخَذوا عِلمَهُم كُلَّهُ عَن رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله فَعَمِلوا بِهِ واهتَدَوا، ويَرَونَ أنَّ أهلَ بَيتِهِ لَم يَأخُذوا عِلمَهُ ! ونَحنُ أهلُ بَيتِهِ وذُرِّيَّتُهُ، في مَنازِلِنا نَزَلَ الوَحيُ ، ومِن عِندِنا خَرَجَ العِلمُ إلَيهِم ، أفَيَرَونَ أنَّهُم عَلِموا واهتَدَوا وجَهِلنا نَحنُ وضَلَلنا ؟! إنَّ هذا مُحالٌ

امام صادق عليه السلام : در حالى كه گروهى از كوفيان در خدمت ايشان بودند _ : شگفت از مردمى كه همه علم خود را از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله ستاندند و بدان عمل كردند و ره يافتند و گمان مى كنند اهل بيت او علمش را نستانده اند در حالى كه ما اهل بيت و ذرّيه

او هستيم، وحى در خانه هاى ما فرود آمد و علم از سوى ما بديشان صادر شد. آيا آنها گمان مى كنند كه آگاه شده اند و ره يافته اند، ولى ما نمى دانيم و گمراه شده ايم؟ اين امرى محال است.

الكافي : 1 / 398 / 1 ، أمالي المفيد : 122 / 6 ، بصائر الدرجات : 12 / 3 كلّها عن يحيى بن عبداللّه .

حديث578

امام صادق عليه السلام :

نَحنُ الرّاسِخونَ فِي العِلمِ ، ونَحنُ نَعلَمُ تَأويلَهُ

امام صادق عليه السلام : ما، راسخان در دانش هستيم و ما تأويل قرآن را مى دانيم.

الكافي : 1 / 213 / 1 ، بصائر الدرجات : 204 / 5 ، وذكره أيضًا في : 204 / 7 عن الإمام الباقر عليه السلام ، تفسير العيّاشيّ : 1 / 164 / 8 ، تأويل الآيات الظاهرة : 106 كلّها عن أبي بصير .

حديث579

امام صادق عليه السلام :

الرّاسِخونَ فِي العِلمِ : أميرُ المُؤمِنينَ والأَئِمَّةُ عليهم السلام مِن بَعدِهِ

امام صادق عليه السلام : راسخان در دانش، اميرالمؤمنين و امامان پس از او هستند.

الكافي : 1 / 213 / 3 عن عبد الرحمن بن كثير .

حديث580

امام صادق عليه السلام :

كانَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليهماالسلامإذا زالَتِ الشَّمسُ صَلّى ، ثُمَّ دَعا ، ثُمَّ صَلّى عَلَى النَّبِيِّ صلي الله عليه و آله : اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ ، ومَوضِعِ الرِّسالَةِ ، ومُختَلَفِ المَلائِكَةِ ، ومَعدِنِ العِلمِ ، وأهلِ بَيتِ الوَحيِ

امام صادق عليه السلام : چون زوال ظهر مى شد على بن الحسين عليه السلامنماز مى گزارْد و سپس دعا مى كرد و پس از آن بر پيامبر صلي الله عليه و آله چنين درود مى فرستاد: خدايا درود فرست بر محمّد و خاندان محمّد كه درخت نبوّت و جايگاه رسالت و مكان آمد و شد فرشتگان و كان علم و معرفت و اهل بيت وحى هستند.

جمال الاُسبوع : 250 ، مصباح المتهجّد : 361 .

ولكثرة الأحاديث في هذا المضمار راجع إحقاق الحقّ : 10 / 409 دعاء النبيّ صلي الله عليه و آله لعليّ وفاطمة عليهماالسلامليلة العرس ، وفيه «جعل نسلهما مفاتيح الرحمة ومعادن الحكمة» ، إقبال الأعمال : 3 / 299 في دعاء الإمام الكاظم عليه السلام وفيه «الأئمّة ينابيع الحكمة»، الكافي: 1/203/2 عن الإمام الصادق عليه السلام وفيه «إنّ اللّه عزّوجلّ ... فتح بهم عن باطن ينابيع علمه» ، البحار : 102 / 189 عن الإمام الرضا عليه السلام

وفيه «وأودع قلوبهم ينابيع الحكمة» .

حديث581

امام صادق عليه السلام :

_ في قَولِهِ تَعالى : «قالَ الَّذي عِندَهُ عِلمٌ مِنَ الكِتابِ أنَا آتيكَ بِهِ قَبلَ أن يَرتَدَّ إلَيكَ طَرفُكَ

عبدالرحمن بن كثير به نقل از امام صادق عليه السلام _ درباره اين آيه «قالَ الّذى عِنْدَه عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ اَنَا آتيكَ بِهِ قَبْلَ اَنْ يَرْتَدَّ اِلَيْكَ طَرْفُكَ» : امام صادق عليه السلامميان انگشتان خود را باز كرد و آنها را روى سينه اش نهاد و سپس فرمود: به خدا سوگند همه علم كتاب نزد ماست.

النمل : 40 .

حديث582

امام صادق عليه السلام :

إنَّ عيسَى بنَ مَريَمَ عليه السلاماُعطِيَ حَرفَينِ كانَ يَعمَلُ بِهِما ، واُعطِيَ موسى أربَعَةَ أحرُفٍ ، واُعطِيَ إبراهيمُ ثَمانِيَةَ أحرُفٍ ، واُعطِيَ نوحٌ خَمسَةَ عَشَرَ حَرفًا ، واُعطِيَ آدَمُ خَمسَةً وعِشرينَ حَرفًا ، وإنَّ اللّه َ تَعالى جَمَعَ ذلِكَ كُلَّهُ لِمُحَمَّدٍ صلي الله عليه و آله . وإنَّ اسمَ اللّه ِ الأَعظَمَ ثَلاثَةٌ وسَبعونَ حَرفًا ، اُعطِيَ مُحَمَّدٌ صلي الله عليه و آله اِثنَينِ وسَبعينَ حَرفًا وحُجِبَ عَنهُ حَرفٌ واحِدٌ

امام صادق عليه السلام : به عيسى بن مريم دو حرف داده شد كه به وسيله آن دو عمل مى كرد و به موسى چهار حرف و به ابراهيم هشت حرف و به نوح پانزده حرف و به آدم بيست و پنج حرف و خداوند تبارك و تعالى همه اينها را براى محمّد صلي الله عليه و آله گرد آورده است و اسم اعظم خداوند، هفتاد و سه حرف است كه هفتاد و دو حرف از آن را به محمّد داده اند و يك حرف را از او ممنوع داشته

اند.

الكافي : 1 / 230 / 2 ، بصائر الدرجات : 208 / 2 ، تأويل الآيات الظاهرة : 479 كلّها عن هارون ابن الجهم عن رجل من أصحاب الإمام الصادق عليه السلام .

حديث583

امام صادق عليه السلام :

دَخَلَ عَلَيهِ قَومٌ مِن أهلِ خُراسانَ ، فَقالَ _ ابتِداءً قَبلَ أن يُسأَلَ _ : مَن جَمَعَ مالاً يَحرُسُهُ عَذَّبَهُ اللّه ُ عَلى مِقدارِهِ ، فَقالوا لَهُ _ بِالفارِسِيَّةِ _ : لا نَفهَمُ بِالعَرَبِيَّةِ ، فَقالَ لَهُم : هر كه درم اندوزد جزايش دوزخ باشد

احمد بن قابوس به نقل از پدرش به نقل از امام صادق عليه السلاممى گويد: گروهى از مردم خراسان بر حضرت عليه السلام وارد شدند. پيش از اين كه آنها چيزى بپرسند، حضرت عليه السلام فرمود: هر كس مالى جمع كند و آن را نگه دارد خداوند به همان مقدار كيفرش كند. آنها به فارسى گفتند: ما عربى نمى فهميم. امام عليه السلام به زبان فارسى فرمود: «هر كه درم اندوزد جزايش دوزخ باشد».

الخرائج والجرائح : 2 / 753 / 70 .

حديث584

امام صادق عليه السلام :

اللّهُمَّ يامَن أعطانا عِلمَ ما مَضى وما بَقِيَ ، وجَعَلَنا وَرَثَةَ الأَنبِياءِ ، وخَتَمَ بِنَا الاُمَمَ السّالِفَةَ ، وخَصَّنا بِالوَصِيَّةِ

امام صادق عليه السلام : بار خدايا! اى كسى كه آگاهى از گذشته و آينده را به ما بخشيده است و ما را وارثان پيامبران قرار داده است و امّتهاى گذشته را با ما به پايان برده است و ما را به جانشينى اختصاص داده است.

بصائر الدرجات : 129 / 3 عن معاوية بن وهب .

حديث585

امام صادق عليه السلام :

إنّي لَأَعلَمُ ما فِي السَّماواتِ وما

فِي الأَرضِ ، وأعلَمُ ما فِي الجَنَّةِ ، وأعلَمُ ما فِي النّارِ ، وأعلَمُ ما كانَ وما يَكونُ . ثُمَّ مَكَثَ هُنَيئَةً فَرَأى أنَّ ذلِكَ كَبُرَ عَلى مَن سَمِعَهُ مِنهُ ، فَقالَ : عَلِمتُ ذلِكَ مِن كِتابِ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ ، إنَّ اللّه َ عَزَّوجَلَّ يَقولُ : فيهِ تِبيانُ كُلِّ شَيءٍ

حارث بن مغيره به نقل از امام صادق عليه السلام مى گويد كه امام فرمود: بدون ترديد من

به آن چه در

آسمانها و زمين و بهشت و دوزخ است و آن چه تحقّق يافته وتحقّق خواهد يافت آگاهى دارم. امام سپس لحظه اى درنگ كرد و چون ديد اين سخن بر شنوندگان گران آمد فرمود: اين را من از كتاب خداوند عزّوجل يافته ام، چه، خداوند مى فرمايد: «در آن بيان هر چيزى هست».

يشير عليه السلامبالمعنى إلى قوله تعالى «تِبيانًا لِكُلِّ شَيءٍ»(النحل : 89) .

حديث586

امام صادق عليه السلام :

قَد وَلَدَني رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله وأنَا أعلَمُ كِتابَ اللّه ِ وفيهِ بَدءُ الخَلقِ ، وما هُوَ كائِنٌ إلى يَومِ القِيامَةِ ، وفيهِ خَبَرُ السَّماءِ وخَبَرُ الأَرضِ ، وخَبَرُ الجَنَّةِ وخَبَرُ النّارِ ، وخَبَرُ ما كانَ (وخَبَرُ) ما هُوَ كائِنٌ ، أعلَمُ ذلِكَ كَما أنظُرُ إلى كَفّي ، إنَّ اللّه َ يَقولُ : فيهِ تِبيانُ كُلِّ شَيءٍ

امام صادق عليه السلام : من فرزند پيامبر خدا صلي الله عليه و آله هستم. من از كتاب خدا آگاهى دارم؛ كتابى كه آغاز آفرينش و آن چه تا روز رستاخيز وجود مى

يابد و خبر از آسمانها وزمين وبهشت ودوزخ وخبر از گذشته و حال در آن نهفته است. اينها را مانند كف دستم مى شناسم. خداوند مى فرمايد: «تِبْيانُ كُلِّ شى ءٍ» .

الكافي : 1 / 61 / 8 ، بصائر الدرجات : 197 / 2 ، ينابيع المودّة : 1 / 80 / 20 كلّها عن عبد الأعلى بن أعين ، وراجع تفسير العيّاشيّ : 2 / 266 / 56 .

حديث587

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ أجَلُّ وأعظَمُ مِن أن يَحتَجَّ بِعَبدٍ مِن عِبادِهِ ثُمَّ يُخفِيَ عَنهُ شَيئًا مِن أخبارِ السَّماءِ والأَرضِ

امام صادق عليه السلام : همانا خداوند برتر و بزرگ تر از آن است كه بنده اى از بندگانش را

حجّت قرار دهد و سپس چيزى از اخبار آسمان و زمين را بر او پوشيده دارد.

بصائر الدرجات : 126 / 6 عن صفوان .

حديث588

امام صادق عليه السلام :

اللّه ُ أحكَمُ وأكرَمُ مِن أن يَفرِضَ طاعَةَ عَبدٍ يَحجُبُ عَنهُ خَبَرَ السَّماءِ صَباحًا ومَساءً

امام صادق عليه السلام : خداوند حكيم تر و ارجمندتر از آن است كه فرمانبرى از بنده اى را واجب گرداند كه صبح و شام، خبر آسمان بر او پوشيده مانَد.

بصائر الدرجات : 125 / 5 عن المفضّل بن عمر .

حديث589

امام صادق عليه السلام :

ما مِن لَيلَةٍ تَأتي عَلَينا إلاّ وأخبارُ كُلِّ أرضٍ عِندَنا ، وما يَحدُثُ فيها ، وأخبارُ الجِنِّ ، وأخبارُ أهلِ الهَوى مِنَ المَلائِكَةِ

امام صادق عليه السلام : شبى نيست كه بر ما بگذرد و اخبار همه زمين و آن چه در آن رخ مى دهد و اخبار جن و فرشتگان شيفته نزد ما نباشد.

كامل الزيارات : 328 عن عبد اللّه بن بكر الأرجّانيّ .

حديث590

امام صادق عليه السلام :

إنَّ عِلمَ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ عليه السلام (مِن) عِلمِ رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله فَعَلِمناهُ نَحنُ فيما عَلِمناهُ

امام صادق عليه السلام : علم على بن ابى طالب عليه السلام (از) علم رسول خداست. پس آن چه را مى دانيم او به ما آموخته است.

الاختصاص : 279 ، بصائر الدرجات : 295 / 1 كلاهما عن أبي يعقوب الأحول .

حديث591

امام صادق عليه السلام :

لَولا أنَّ اللّه َ فَرَضَ طاعَتَنا ووَلايَتَنا وأمَرَ مَوَدَّتَنا ما أوقَفناكُم عَلى أبوابِنا ، ولا أدخَلناكُم بُيوتَنا ، إنّا وَاللّه ِ ما نَقولُ بِأَهوائِنا ، ولا نَقولُ بِرَأيِنا ، ولا نَقولُ إلاّ ما قالَ رَبُّنا، واُصولٌ عِندَنا نَكِنزُها كَما يَكنِزُ هؤُلاءِ ذَهَبَهُم وفِضَّتَهُم

امام صادق عليه السلام : اگر نبود اين كه خداوند، فرمانبرى از ما و ولايت ما و دوستى ما را واجب كرده است ما شما را بر درهاى خانه مان نمى ايستانديم و به سرايمان واردتان نمى كرديم. به خدا سوگند ما از سر هوى و هوس سخن نمى گوييم و نظر خود را بيان مى داريم و نمى گوييم مگر آن چه خداى ما گفته است و اصولى نزد ماست كه آن را مى اندوزيم، چنان كه اين جماعت زر و سيم خود را مى اندوزند.

بصائر الدرجات : 301 / 10 عن محمّد بن شريح .

حديث592

امام صادق عليه السلام :

ألواحُ موسى عليه السلامعِندَنا ، وعَصا موسى عِندَنا ، ونَحنُ وَرَثَةُ النَّبِيّينَ

امام صادق عليه السلام : ده فرمان موسى و عصاى او نزد ماست و ما وارثان پيامبران هستيم.

الكافي : 1 / 231 / 2 ، بصائر الدرجات : 183 / 32 ، إعلام الورى : 277 كلّها عن أبي حمزة الثماليّ.

حديث593

امام صادق عليه السلام :

قالَ لي : يا أبا مُحَمَّدٍ ، إنَّ اللّه َ عَزَّوجَلَّ لَم يُعطِ الأَنبِياءَ شَيئًا إلاّ وقَد أعطاهُ مُحَمَّدًا صلي الله عليه و آله . قالَ : وقَد أعطى مُحَمَّدًا جَميعَ ما أعطَى الأَنبِياءَ ، وعِندَنَا الصُّحُفُ الَّتي قالَ اللّه ُ عَزَّوجَلَّ : «صُحُفِ إبراهيمَ وموسى

ابوبصير به نقل از امام صادق عليه السلام: امام عليه السلام به من فرمود: اى ابا محمّد! همانا خداوند عز و جل به پيامبران چيزى نداده است كه به محمّد صلي الله عليه و آله نداده باشد. امام عليه السلامفرمود: خداوند هر آن چه به پيامبران داده به محمّد صلي الله عليه و آله نيز بخشيده است و نزد ماست صحفى كه خداوند درباره آن مى فرمايد: «صُحُف ابراهيم و موسى» . عرض كردم: قربانت گردم، همان لوحها؟ فرمود آرى.

الأعلى : 19 .

حديث594

امام صادق عليه السلام :

إنَّ رَسولَ اللّه ِ صلي الله عليه و آله اُفضِيَت إلَيهِ صُحُفُ إبراهيمَ وموسى فَائتَمَنَ عَلَيها عَلِيًّا، ثُمَّ ائتَمَنَ عَلَيها عَلِيٌّ الحَسَنَ، ثُمَّ ائتَمَنَ عَلَيها الحَسَنُ الحُسَينَ أخاهُ ، وائتَمَنَ الحُسَينُ عَلَيها عَلِيَّ بنَ الحُسَينِ ، ثُمَّ ائتَمَنَ عَلَيها عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ مُحَمَّدَ بنَ عَلِيٍّ ، وائتَمَنَني عَلَيها أبي فَكانَت عِندي ، وقَد ائتَمَنتُ ابني هذا عَلَيها عَلى حَداثَتِهِ وهِيَ عِندَهُ

امام صادق عليه السلام : صحف ابراهيم و موسى به رسول خدا صلي الله عليه و آله رسيد و پيامبر آنها را نزد على به امانت نهاد و على به حسن و حسن به برادرش حسين و حسين به على بن الحسين و على بن الحسين به محمّد

بن على و پدرم به من امانت داد و آنها نزد من بود و من آنها را نزد فرزندم كه هنوز كودك است به امانت نهادم و آنها هم اينك نزد اوست.

الغيبة للنعمانيّ : 325 / 2 ، رجال الكشّيّ : 2 / 643 / 663 كلاهما عن الفيض بن المختار .

حديث595

امام صادق عليه السلام :

«ولَقَد كَتَبنا فِي الزَّبورِ مِن بَعدِ الذِّكرِ

عبداللّه بن سنان به نقل از امام صادق مى آورد كه از حضرت عليه السلامدرباره آيه شريفه «و پس از ذكر در زبور نوشتيم» و اين كه «زبور» و «ذكر» چيست پرسش كرد . حضرت عليه السلام فرمود: ذكر، نزد خداست و زبور، همان كتابى است كه بر داود نازل شد و هر كتابى كه نازل شود نزد اهل علم است كه ماييم.

الأنبياء : 105 .

حديث596

امام صادق عليه السلام :

دَعا رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله عَلِيًّا عليه السلامودَعا بِدَفتَرٍ ، فَأَملى عَلَيهِ رَسولُ اللّه ِ صَلَّى اللّه ُ عَلَيهِما بَطنَهُ

امام صادق عليه السلام : پيامبر خدا صلي الله عليه و آله على عليه السلام را فرا خواند و دستور داد دفترى بياورند

و آن قدر بر على املا كرد كه شكم آن (پوست) پر شد.

الاختصاص : 275 عن حنان بن سدير .

حديث597

امام صادق عليه السلام :

إنَّ عِندَنا ما لا نَحتاجُ مَعَهُ إلَى النّاسِ، وإنَّ النّاسَ لَيَحتاجونَ إلَينا . وإنَّ عِندَنا كِتابًا إملاءُ رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله وخَطُّ عَلِيٍّ عليه السلام، صَحيفَةً فيها كُلُّ حَلالٍ وحَرام

امام صادق عليه السلام : نزد ما چيزى است كه ما با وجود آن ديگر نيازى به مردم نداريم و مردمند كه نيازمندِ مايند. نزد ما كتابى است كه پيامبر خدا صلي الله عليه و آله املا كرده و على عليه السلام با خط خود نوشته است. كتابى است كه هر حلال و حرامى در آن نگاشته آمده است.

الكافي : 1 / 241 / 6 عن بكر بن كرب الصيرفيّ .

حديث598

امام صادق عليه السلام :

دَفَعَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله إلى عَلِيٍّ عليه السلامصَحيفَةً مَختومَةً بِاثنَي عَشَرَ خاتَمًا وقالَ : فُضَّ الأَوَّلَ واعمَل بِهِ ، وادفَعها إلَى الحَسَنِ يَفُضَّ الثّانِيَ ويَعمَل بِهِ ، ويَدفَعها إلَى الحُسَينِ يَفُضَّ الثّالِثَ ويَعمَل بِما فيهِ ، ثُمَّ إلى واحِدٍ واحِدٍ مِن وُلدِ الحُسَينِ

امام صادق عليه السلام : پيامبر خدا صلي الله عليه و آله به على عليه السلام كتابى داد كه با دوازده مُهر، ممهور شده بود و فرمود: اوّلى را باز كن و بدان عمل كن و آن را به حسن بده تا دومى را باز كند و بدان عمل كند و آن را به حسين دهد تا سومى را باز كند و به آن چه در آن است عمل كند و همين طور يك يك به فرزندان حسين برسد.

الغيبة للنعمانيّ : 54 /

4 عن يونس بن يعقوب .

حديث599

امام صادق عليه السلام :

إنَّ عِندَنا لَمُصحَفَ فاطِمَةَ عليهاالسلام ، وما يُدريهِم ما مُصحَفُ فاطِمَةَ عليهاالسلام ؟! قُلتُ : وما مُصحَفُ فاطِمَةَ عليهاالسلام ؟ قالَ : مُصحَفٌ فيهِ مِثلُ قُرآنِكُم هذا ثَلاثَ مَرّاتٍ ، واللّه ِ ما فيهِ مِن قُرآنِكُم حَرفٌ واحِدٌ

ابو بصير به نقل از امام صادق عليه السلام: مصحف فاطمه نزد ماست و آنها چه مى دانند مصحف فاطمه چيست؟! عرض كردم: مصحف فاطمه چيست؟ فرمود: مصحفى است كه سه برابر قرآن شما در آن است. به خدا سوگند، از قرآن

شما يك حرف هم در آن نيست .

الكافي : 1 / 239 / 1 .

حديث600

امام صادق عليه السلام :

مُصحَفُ فاطِمَةَ عليهاالسلامما فيهِ شَيءٌ مِن كِتابِ اللّه ِ ، وإنَّما هُوَ شَيءٌ اُلقِيَ عَلَيها بَعدَ مَوتِ أبيها صَلَّى اللّه ُ عَلَيهِما

امام صادق عليه السلام : در مصحف فاطمه چيزى از كتاب خدا نيامده است و آن كتابى است كه پس از مرگ پدرش صلي الله عليه و آله بر فاطمه القا شده است.

بصائر الدرجات : 159 / 27 عن أبي حمزة .

از601تا800

حديث601

امام صادق عليه السلام :

_ لِوَليدِ بنِ صَبيحٍ _ : يا وَليدُ ، إنّي نَظَرتُ في مُصحَفِ فاطِمَةَ عليهاالسلامفَلَم أجِد لِبَني فُلانٍ فيهِ إلاّ كَغُبارِ النَّعلِ

امام صادق عليه السلام _ به وليد بن صبيح _: اى وليد! من در مصحف فاطمه نگريستم و اينك مورد سؤال قرار مى گيرم و براى بنى فلان در حكومت، بهره اى به اندازه غبار كفش نيافتم.

بصائر الدرجات : 170 / 7 .

حديث602

امام صادق عليه السلام :

يا أبا مُحَمَّدٍ ، وإنَّ عِندَنَا الجامِعَةَ ، وما يُدريهِم مَا الجامِعَةُ ؟ قُلتُ : جُعِلتُ فِداكَ ، ومَا الجامِعَةُ ؟ قالَ : صَحيفَةٌ طولُها سَبعونَ ذِراعًا بِذِراعِ رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله وإملائِهِ مِن فَلقِ فيهِ وخَطِّ عَلِيٍّ بِيَمينِهِ ، فيها كُلُّ حَلالٍ وحَرامٍ ، وكُلُّ شَيءٍ يَحتاجُ النّاسُ إلَيهِ حَتَّى الأَرشِ فِي الخَدشِ . وضَرَبَ بِيَدِهِ إلَيَّ فَقالَ : تَأذَنُ لي يا أبا مُحَمَّدٍ ؟ قُلتُ : جُعِلتُ

فِداكَ ، إنَّما أنَا لَكَ فَاصنَع ما شِئتَ ، فَغَمَزَني بِيَدِهِ وقالَ : حَتّى أرشِ هذا ، كَأَنَّهُ مُغضَبٌ ، قُلتُ : هذا واللّه ِ العِلمُ ، قالَ : إنَّهُ لَعِلمٌ ولَيسَ بِذاكَ

ابو بصير از امام صادق عليه السلام: اى ابا محمّد! «جامعه» نزد ماست و آنها چه مى دانند جامعه چيست؟ عرض كردم: قربانت گردم: «جامعه» چيست؟ فرمود: صحيفه اى است با طول هفتاد ذرع به ذرع رسول اللّه و املاى آن حضرت از دهان مباركش و دست خط على. هر حلال و حرام و هر چيزى كه مردم بدان نياز داشته باشند، حتّى ديه خراشهاى كوچك در

آن آمده است. امام با دستش به

من زد و فرمود: اى ابا محمّد! به من اجازه مى دهى؟

عرض كردم: قربانت گردم، من در اختيار تو هستم، هر چه مى خواهى بكن. حضرت عليه السلامهمچون كسى كه خشمگين است دست مرا نيشگون گرفت و فرمود: حتّى ديه اين. عرض كردم: به خدا اين علم است. فرمود: اين علم است ولى نه همه آن.

الكافي : 1 / 239 / 1 ، بصائر الدرجات : 143 / 4 إلى «في الخدش» .

حديث603

امام صادق عليه السلام :

ضَلَّ عِلمُ ابنِ شُبرُمَةَ

امام صادق عليه السلام : دانش «ابن شبرمه» در برابر جامعه كه به املاى پيامبر صلي الله عليه و آله و دست خط على مى باشد، گم است. جامعه، براى هيچ كس جاى سخنى باقى نگذاشته و در آن علم حلال و حرام نهفته است.

هو عبداللّه بن شبرمة ، كان قاضيًا على الكوفة للمنصور ، وكان يعمل بالقياس .

حديث604

امام صادق عليه السلام :

إنَّ عِندَنَا الجَفرَ ، ومايُدريهِم مَا الجَفرُ ؟ قُلتُ : ومَا الجَفرُ ؟ قالَ : وِعاءٌ مِن أدَمٍ فيهِ عِلمُ النَّبِيّينَ والوَصِيّينَ ، وعِلمُ العُلَماءِ الَّذينَ مَضَوا مِن بَني إسرائيلَ ، قُلتُ : إنَّ هذا هُوَ العِلمُ . قالَ : إنَّهُ لَعِلمٌ ولَيسَ بِذاكَ

ابو بصير از امام صادق عليه السلام: جفر نزد ماست و آنها چه مى دانند جفر چيست؟ عرض كردم: جفر چيست؟ فرمود: ظرفى از چرم كه علم انبيا و اوصيا و علماى درگذشته بنى اسرائيل در آن نهفته است. عرض كردم: اين همان علم است.

امام فرمود: البته اين علم است ولى همه آن نيست.

الكافي : 1 / 239 / 1 .

حديث605

امام صادق عليه السلام :

أخبِرني عَن عِلمِ عالِمِكُم . قالَ : وِراثَةٌ من رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله ومِن عَلِيٍّ عليه السلام . قُلتُ : إنّا نَتَحَدَّثُ أنَّهُ يُقذَفُ في قُلوبِكُم ويُنكَتُ في آذانِكُم ! قالَ : أو ذاكَ

حارث بن مغيره به نقل از امام صادق عليه السلام: عرض كردم: مرا از علم عالِمتان آگاه گردان. فرمود: ارثى است از پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و على عليه السلام. عرض كردم: ما مى گوييم كه آن به دل شما الهام و در گوشتان نجوا مى شود. فرمود: اين هم هست.

الكافي : 1 / 264 / 2 ، بصائر الدرجات : 327 / 5 .

حديث606

امام صادق عليه السلام :

كانَ عَلِيٌّ مُحَدَّثاً وكانَ سَلمانُ مُحَدَّثاً . قُلتُ : فَما آيَةُ المُحَدَّثِ ؟ قالَ : يَأتيهِ مَلَكٌ ، فَيَنكُتُ في قَلبِهِ كَيتَ وكَيتَ

ابو بصير از امام صادق عليه السلام: على عليه السلام، محدَّث بود و سلمان هم محدَّث بود. عرض كردم: نشانه محدَّث چيست؟ فرمود: فرشته اى نزد او مى آيد و به دلش چنين و چنان الهام مى كند.

أماليالطوسيّ : 407 / 914 ، وراجع رجال الكشّيّ : 1 / 64 / 36 ، بصائر الدرجات : 322 / 4 ، الخرائج والجرائح : 2 / 830 / 46 .

حديث607

امام صادق عليه السلام :

إنَّ الإِمامَ إذا شاءَ أن يَعلَمَ عَلِم

امام صادق عليه السلام : امام هر گاه بخواهد كه بداند، مى داند .

الكافي : 1 / 258 / 1 ، وذكره أيضًا في : ح 2 وفيه «اُعلم» بدل «علم» ، بصائر الدرجات : 315 / 3 كلّها عن أبي الربيع ، وذكره أيضًا في : ح 2 عن يزيد بن فرقد النهديّ .

حديث608

امام صادق عليه السلام :

يُبسَطُ لَنا فَنَعلَمُ ، ويُقبَضُ عَنّا فَلا نَعلَمُ ، والإِمامُ يولَدُ وَيلِدُ ، ويَصِحُّ ويَمرَضُ ، ويَأكُلُ ويَشرَبُ ، ويَبولُ ويَتَغَوَّطُ ، ويَفرَحُ ويَحزَنُ ، ويَضحَكُ ويَبكي ، ويَموتُ ويُقبَرُ ، ويُزادُ فَيَعلَمُ . ودَلالَتُهُ في خَصلَتَينِ : فِي العِلمِ ، واستِجابَةِ الدَّعوَةِ ، وكُلُّ ما أخبَرَ بِهِ مِنَ الحَوادِثِ الَّتي تَحدُثُ قَبلَ كَونِها كَذلِكَ ، بِعَهدٍ مَعهودٍ إلَيهِ مِن رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله تَوارَثَهُ مِن آبائِهِ عليهم السلام

امام صادق عليه السلام : علم براى ما گشايش مى يابد و ما آگاهى مى يابيم و يا گرفتگى مى يابد و ما آگاهى نمى يابيم. امام، زاده مى شود و مى زاياند و تندرستى مى يابد و بيمار مى شود و مى خورد و مى آشامد و بول و غائط مى كند و شاد مى شود و محزون مى گردد و مى خندد و مى گريد و مى ميرد و به خاك سپرده مى شود و رشد مى كند و آگاهى مى يابد و نشانه او، برخوردارى از دو ويژگى است: برخوردارى از علم و استجابت دعا و از هر رويدادى كه

پيشتر خبر دهد، همان شود و اين در پرتو عهدى است كه پيامبر خدا صلي الله عليه و آله به او سپرده و او، آن را از پدرانش به ارث برده است.

الخصال : 528 / 3 .

حديث609

امام صادق عليه السلام :

لَيسَ يَخرُجُ شَيءٌ مِن عِندِ اللّه عَزَّوجَلَّ حَتّى يُبدَأَ بِرَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله ، ثُمَّ بِأَميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام ، ثُمَّ بِواحِدٍ بَعدَ واحِدٍ لِكَي لا يَكونَ آخِرُنا أعلَمَ مِن أوَّلِنا

امام صادق عليه السلام : چيزى از درگاه خداوند عز و جل صادر نمى شود، مگر آن كه نخست از پيامبر خدا صلي الله عليه و آله آغاز شود و سپس به اميرالمؤمنين عليه السلام برسد و همين طور، يكى پس از ديگرى تا آخرين ما از نخستين ما اعلم نباشد.

الكافي : 1 / 255 / 4 ، الاختصاص : 313 ، بصائر الدرجات : 392 / 2 كلّها عن يونس بن عبدالرحمن عن بعض أصحابه .

حديث610

امام صادق عليه السلام :

اِمتَحِن_وا شيعَتَن_ا عِندَ ثَ_لاثٍ : عِندَ مَواقيتِ الصَّلاةِ كَيفَ مُحافَظَتُهُم عَلَيها ، وعِندَ أسرارِهِم كَيفَ حِفظُهُم لَها عَن عَدُوِّنا ، وإلى

أموالِهِم كَيفَ مُواساتُهُم لاِءِخوانِهِم فيها

امام صادق عليه السلام : شيعيان مرا در سه هنگام بيازماييد: هنگام نماز كه چگونه آن را پاس مى دارند وبه هنگام اسرار كه چگونه آن را از دشمنان ما پنهان مى دارند

و در دارايى هاشان كه چگونه در آن با برادرانشان هميارى مى كنند.

الخصال : 103 / 62 عن الليثيّ ، روضة الواعظين : 321 وفيهما «عند عدوّنا» ، وما أثبتناه لما في سائر المصادر ، مشكاة الأنوار : 78 ، قرب الإسناد : 78 / 253 .

حديث611

امام صادق عليه السلام :

إنَّما شيعَةُ جَعفَرٍ مَن عَفَّ بَطنُهُ وفَرجُهُ ، واشتَدَّ جِهادُهُ ، وعَمِلَ لِخالِقِهِ ، ورَجا ثَوابَهُ ، وخَافَ عِقابَهُ . فَإِذا رَأَيتَ اُولئِكَ فَاُولئِكَ شيعَةُ جَعفَرٍ

امام صادق عليه السلام : شيعه جعفرى كسى است كه شكم و شهوت خويش را نگاه دارد و سختكوش باشد و براى آفريدگارش كار كند و پاداش او را اميد بَرد و از كيفر او بهراسد. هرگاه آنان را ديدى، هم ايشان شيعيان جعفرى هستند.

صفات الشيعة : 89 / 21 ، الكافي : 2 / 233 / 9 وفي صدره «إنّما شيعة عليّ» ، الخصال : 296 / 63 كلّها عن المفضّل بن عمر .

حديث612

امام صادق عليه السلام :

شيعَتُنا مَن قَدَّمَ مَا استَحسَنَ ، وأمسَكَ مَا استَقبَحَ، وأظهَرَ الجَميلَ ، وسارَعَ بِالأَمرِ الجَليلِ رَغبَةً إلى رَحمَةِ الجَليلِ ، فَذاكَ مِنّا وإلَينا ومَعَنا حَيثُ ما كُنّا

امام صادق عليه السلام : شيعه ما كسى است كه آن چه را نيكو مى دارد، پيش اندازد و از آن چه زشت مى شمارد دست بدارد و زيبايى را آشكار سازد و به اميد رحمت نيكوى الهى، به انجام امر نيكو بشتابد. چنين كسى با ماست و به سوى ماست، هر كجا كه باشيم.

صفات الشيعة : 95 / 32 عن مسعدة بن صدقة .

حديث613

امام صادق عليه السلام :

شيعَتُنا أهلُ الوَرَعِ والاِجتِهادِ ، وأهلُ الوَفاءِ والأَمانَةِ ، وأهلُ الزُّهدِ والعِبادَةِ ، أصحابُ إحدى وخَمسينَ رَكعَةً فِي اليَومِ واللَّيلَةِ ، القائِمونَ بِاللَّيلِ ، الصّائِمونَ بِالنَّهارِ ، يُزَكّونَ أموالَهُم ، ويَحُجّونَ البَيتَ ، ويَجتَنِبونَ كُلَّ مُحَرَّم

امام صادق عليه السلام : شيعيان ما، اهل پاكدامنى و سختكوشى و وفادارى و امانتدارى و زهد و عبادت هستند و در شب و روز، پنجاه و يك ركعت نماز مى گزارند و شب را به عبادت مى ايستند و روز را روزه مى گيرند و زكات مالشان را مى پردازند و به حجّ خانه خدا مى روند و از هر حرامى كناره مى گيرند.

صفات الشيعة : 81 / 1 عن أبي بصير .

حديث614

امام صادق عليه السلام :

إنَّما شيعَتُنا يُعرَفونَ بِخِصالٍ شَتّى : بِالسَّخاءِ ، والبَذلِ لِلإِخوانِ ، وبِأَن يُصَلُّوا الخَمسينَ لَيلاً ونَهارًا

امام صادق عليه السلام : شيعيان ما با ويژگيهاى گوناگونى شناخته مى شوند: بخشش، فداكارى در برابر برادران و شبانه روز پنجاه ركعت نماز مى گزارند.

تحف العقول : 303 .

حديث615

امام صادق عليه السلام :

الشّيعَةُ ثَلاثٌ : مُحِبٌّ وادٌّ فَهُوَ مِنّا ، ومُتَزَيِّنٌ بِنا ونَحنُ زَينٌ لِمَن تَزَيَّنَ بِنا ، ومُستَأكِلٌ بِنَا النّاسَ ومَنِ استَأكَلَ بِنَا افتَقَرَ

امام صادق عليه السلام : شيعيان سه گروهند: آن كه دوستدار ماست و به ما مهر مى ورزد، چنين كسى از ماست و آن كه با ما، خود را مى آرايد و ما موجب زيبايى كسى هستيم كه خود را با ما بيارايد و آن كه با نام ما، مال و مردم را مى ستاند و هركه با نام ما، مال مردم ستاند، تهى دست گردد.

الخصال : 103 / 61 ، أعلام الدين : 130 كلاهما عن معاوية بن وهب ، روضة الواعظين : 321 ، مشكاة الأنوار : 78 .

حديث616

امام صادق عليه السلام :

اِفتَرَقَ النّاسُ فينا عَلى ثَلاثِ فِرَقٍ : فِرقَةٌ أحَبّونَا انتِظارَ قائِمِنا لِيُصيبوا مِن دُنيانا ، فَقالوا وحَفِظوا كَلامَنا وقَصَّروا عَن فِعلِنا ، فَسَيَحشُرُهُمُ اللّه ُ إلى النّارِ .

وفِرقَةٌ أحَبّونا وسَمِعوا كَلامَنا ولَم يُقَصِّروا عَن فِعلِنا ، لِيَستَأكِلُوا النّاسَ بِنا ، فَيَملَأُ اللّه ُ بُطونَهُم نارًا ، يُسَلِّطُ عَلَيهِمُ الجوعَ والعَطَشَ .

وفِرقَةٌ أحَبّونا وحَفِظوا قَولَنا وأطاعوا أمرَنا ولَم يُخالِفوا فِعلَنا ، فَاُولئِكَ مِنّا ونَحنُ مِنهُم

امام صادق عليه السلام : مردم درباره ما، سه گروه شده اند: گروهى كه به انتظار قائم ما دوستمان دارند تا از دنياى ما بهره گيرند. آنها سخن ما را مى گويند و حفظ مى كنند ولى از كردار ما كوتاهى مى ورزند، خداوند اين گروه را به آتش در اندازد و گروهى كه ما را

دوست دارند و سخن ما را مى شنوند و از كردار ما كوتاهى نمى ورزند تا با نام ما، اموال مردم را بستانند، خداوند، شكم آنان را از آتش مى آكند وگرسنگى و تشنگى بر ايشان حاكم گرداند و گروهى كه ما را

دوست دارند وسخن ما را حفظ مى كنند و فرمان ما مى برند و با رفتار ما مخالفت نمى ورزند، آنها از مايند و ما از ايشان هستيم .

تحف العقول : 514 عن المفضّل .

حديث617

امام صادق عليه السلام :

_ لِرَجُلٍ ادَّعَى الحُبَّ لِأَهلِ البَيتِ عليهم السلام _ : مِن أيِّ مُحِبّينا أنتَ ؟ فَسَكَتَ الرَّجُلُ ، فَسَأَلَهُ سَديرٌ

امام صادق عليه السلام : به مردى كه مدّعى حبّ اهل بيت عليهم السلام بود: تو از كدام دوستداران ما هستى؟ آن مرد خاموش ماند. سدير پرسيد: اى فرزند رسول خدا، دوستداران شما چند گروه هستند؟ امام عليه السلامفرمود: آنها سه گروهند: گروهى كه ما را در ظاهر دوست دارند و در خفا دوستمان ندارند و گروهى كه ما را در خفا دوست دارند و در ظاهر دوست ندارند و گروهى كه هم در ظاهر و هم در خفا ما را دوست مى دارند، اينان الگوى والا هستند. گروه دوم، پايين ترين طبقه هستند كه فقط در ظاهر ما را دوست دارند و شيوه سلاطين را در پيش مى گيرند، زبانشان با ما و شمشيرهايشان بر ماست. طبقه سوم، نمونه ميانه هستند كه ما را در پنهان دوست مى دارند و در آشكار دوستمان نمى دارند. به جان خودم سوگند آنها كه ما را در پنهان

دوست مى دارند و نه در ظاهر همانهايى هستند كه روزها روزه دار و شبها به عبادت مى ايستند و رنگ خدايى را در رخسارشان مى بينى و اهل سازگارى و فرمانبردارى اند.

آن مرد گفت: من از آنهايى هستم كه در ظاهر و خفا شما را دوست مى دارم. امام صادق عليه السلام فرمود: كسانى كه ما را در ظاهر و باطن دوست مى دارند، نشانه هايى دارند كه بدان شناخته مى شوند. آن مرد گفت: اين نشانه ها كدام است؟ امام عليه السلامفرمود: اينها صفاتى است كه نخستين آنها اين است كه توحيد را چنان كه بايد، شناخته اند و علم توحيد را استوار ساخته اند.

سدير بن حكيم بن صهيب الصيرفيّ من أصحاب السجّاد والباقر والصادق عليهم السلام(رجال الطوسيّ) .

حديث618

امام صادق عليه السلام :

كانَ عِندَ فاطِمَةَ شَعيرٌ فَجَعَلوهُ عَصيدَةً ، فَلَمّا أنضَجوها ووَضَعوها بَينَ أيديهِم، جاءَ مِسكينٌ ، فَقالَ المِسكينُ : رَحِمَكُمُ اللّه ُ ، فَقامَ عَلِيٌّ عليه السلامفَأَعطاهُ ثُلُثَها . فَلَم يَلبَث أن جاءَ يَتيمٌ فَقالَ اليَتيمُ : رَحِمَكُمُ اللّه ُ ، فَقامَ عَلِيٌّ عليه السلامفَأَعطاهُ الثُّلُثَ . ثُمَّ جاءَ أسيرٌ فَقالَ الأَسيرُ : رَحِمَكُمُ اللّه ُ ، فَأَعطاهُ عَلِيٌّ عليه السلام الثُّلُثَ الباقِيَ وما ذاقوها ، فَأَنزَلَ اللّه ُ سُبحانَهُ الآياتِ فيهِم

امام صادق عليه السلام: فاطمه، مقدارى جو داشت كه از آن كاچى فراهم آوردند. پس چون آن را پختند و براى خوردن در پيش روى خود نهادند، مسكينى بيامد و گفت: خداوند به شما رحم كند. على عليه السلامبرخاست و يك سوم خوراك را بدو داد. طولى نكشيد كه يتيمى

آمد و گفت: خداوند به شما رحم كند. على عليه السلامبرخاست و يك سوم خوراك را بدو داد و سپس اسيرى بيامد و گفت: خداوند بر شما رحم كند و على عليه السلاميك سوم باقيمانده خوراك را بدو داد و هيچ كدام آن خوراك را نچشيدند، پس خداوند اين آيات را در حقّ آنها نازل فرمود.

مجمع البيان : 10 / 612 ، تفسير القمّيّ : 2 / 398 وفيه «رحمكم اللّه أطعمونا ممّا رزقكم اللّه » كلاهما عن عبداللّه بن ميمون القداح .

حديث619

امام صادق عليه السلام :

إنَّ جَبرَئيلَ عليه السلامأتى رَسولَ اللّه ِ صلي الله عليه و آله فَخَيَّرَهُ ، وأشارَ عَلَيهِ بِالتَّواضُعِ ، وكانَ لَهُ ناصِحًا ، فَكانَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله يأكُلُ إكلَةَ العَبدِ ، ويَجلِسُ جِلسَةَ العَبدِ، تَواضُعًا للّه ِِ تَبارَكَ وتَعالى

امام صادق عليه السلام: جبرئيل نزد پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله آمد و او را مخيّر ساخت و به او اشاره كرد تا فروتنى را برگزيند، جبرئيل، خيرخواه پيامبر بود. پيامبر صلي الله عليه و آله براى فروتنى در برابر خداوند متعال، همچون بندگان، غذا مى خورد و همچون بندگان، مى نشست.

الكافي : 8 / 131 / 101 عن عليّ بن المغيرة ، وراجع الكافي : 6 / 270 ،المحاسن : 2 / 244 باب الأكل متّكئًا .

حديث620

امام صادق عليه السلام :

ما أكَلَ نَبِيُّ اللّه ِ صلي الله عليه و آله وهُوَ مُتَّكِئٌ مُنذُ بَعَثَهُ اللّه ُ عَزَّوجَلَّ ، وكانَ يَكرَهُ أن يَتَشَبَّهَ بِالمُلوكِ ، ونَحنُ لا نَستَطيعُ أن نَفعَلَ

امام صادق عليه السلام: پيامبر خدا صلي الله عليه و آله از هنگامى كه خداوند عزّوجل او را به پيامبرى برانگيخت، هرگز تكيه كرده خوراكى نخورد و كراهت داشت به سلاطين، مانند شود و ما توان چنين كارى نداريم.

الكافي : 6 / 272 / 8 عن المعلّى بن خنيس .

حديث621

امام صادق عليه السلام :

خَرَجَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلاموهُوَ راكِبٌ، فَمَشَوا مَعَهُ فَقالَ : ألَكُم حاجَةٌ ؟ قالوا : لا ، ولكِنّا نُحِبُّ أن نَمشِيَ مَعَكَ ، فَقالَ لَهُم : اِنصَرِفوا ؛ فَإِنَّ مَشيَ الماشي مَعَ الرّاكِبِ مَفسَدَةٌ لِلرّاكِبِ ومَذَلَّةٌ لِلماشي

امام صادق عليه السلام : اميرالمؤمنين، سواره از خانه خارج شد و گروهى، پياده همراه او راه افتادند. حضرت عليه السلام فرمود: آيا شما كارى داريد؟ گفتند: نه، ليكن دوست داريم با شما همراهى كنيم. حضرت عليه السلامبه آنها فرمود: باز گرديد، پياده رفتن به همراه سواره، موجب تباهى سواره و خوارى پياده است.

الكافي : 6 / 540 / 16 هشام بن سالم ، وراجع تحف العقول : 209 .

حديث622

امام صادق عليه السلام :

«إنَّهُ لا يُحِبُّ المُستَكبِرينَ

امام صادق عليه السلام : روايت شده است كه حسن بن على عليه السلام در كنار مساكين مى نشست و سپس اين آيه را تلاوت مى كرد: «خداوند مستكبران را دوست ندارد».

النحل : 23 .

حديث623

امام صادق عليه السلام :

(إنَّ) العُبّادَ ثَلاثَةٌ : قَومٌ عَبَدُوا اللّه َ عَزَّوجَلَّ خَوفًا فَتِلكَ عِبادَةُ العَبيدِ ، وقَومٌ عَبَدُوا اللّه َ تَبارَكَ وتَعالى طَلَبَ الثَّوابِ فَتِلكَ عِبادَةُ الاُجَراءِ ، وقَومٌ عَبَدُوا اللّه َ عَزَّوجَلَّ حُبًّا لَهُ فَتِلكَ عِبادَةُ الأَحرارِ ، وهِيَ أفضَلُ العِبادَةِ .

امام صادق عليه السلام : بندگان، سه گروهند: گروهى خدا را از سرِ هراس مى پرستند كه اين پرستش بردگان است و گروهى، در جستجوى پاداش كه اين پرستش مزدوران است و گروهى، خداوند را به سبب عشق و محبّت مى پرستند كه اين پرستش آزادگان و برترين پرستش است.

الكافي : 2 / 84 / 5 عن هارون بن خارجة .

حديث624

امام صادق عليه السلام :

كانَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله يُصَلّي مِنَ التَّطَوُّعِ مِثلَيِ الفَريضَةِ

امام صادق عليه السلام: پيامبر خدا صلي الله عليه و آله دو برابر نماز واجب، نماز نافله مى گزارد.

الكافي : 3 / 443 / 3 ، التهذيب : 2 / 4 / 3 ، الاستبصار : 1 / 218 / 7703 كلّها عن الفضيل بن يسار والفضل بن عبدالملك وبكير .

حديث625

امام صادق عليه السلام :

كانَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليه السلامشَديدَ الاِجتِهادِ فِي العِبادَةِ ، نَهارَهُ صائِمٌ ، ولَيلَهُ قائِمٌ ، فَأَضَرَّ ذلِكَ بِجِسمِهِ ، فَقُلتُ لَهُ : يا أبَه

امام صادق عليه السلام: على بن الحسين عليه السلام در عبادت، سخت كوش بود، روزش روزه داشت و شبش به عبادت مى ايستاد، پس اين كار به پيكر او آسيب رساند. به او عرض كردم: اى پدر! اين همه تلاش براى چه؟! فرمود: به درگاه خدايم اظهار محبّت مى كنم، شايد مرا به خود نزديك كند.

مضى عليّ بن الحسين عليهماالسلامفي عام خمسة و تسعين من الهجرة ، و كان مولد جعفر بن محمّد سنة ثلاث و ثمانين من الهجرة ، فكان مقامه مع جدّه اثنتى عشرة سنة (راجع تاريخ أهل بيت : 77 و 81) .

حديث626

امام صادق عليه السلام :

كانَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليهماالسلامإذا أخَذَ كِتابَ عَلِيٍّ عليه السلام فَنَظَرَ فيهِ قالَ : مَن يُطيقُ هذا ؟ مَن يُطيقُ ذا ؟ قالَ : ثُمَّ يَعمَلُ بِهِ ، وكانَ إذا قامَ إلَى الصَّلاةِ تَغَيَّرَ لَونُهُ حَتّى يُعرَفُ ذلِكَ في وَجهِهِ ، وما أطاقَ أحَدٌ عَمَلَ عَلِيٍّ عليه السلام مِن وُلدِهِ مِن بَعدِهِ إلاّ عَلِيَّ بنَ الحُسَينِ عليهماالسلام

امام صادق عليه السلام : على بن الحسين عليه السلام هنگامى كه كتاب على عليه السلامرا ستاند در آن

نگريست و فرمود: چه كسى چنين توانى دارد! چه كسى چنين توانى دارد! امام صادق عليه السلاممى فرمايد: على بن الحسين عليه السلاماز آن پس، بدان عمل مى كرد و هرگاه براى نماز برمى خاست رنگش دگرگون مى شد تا

آن جا كه در چهره اش نمايان مى گشت و هيچ كس در ميان فرزندان على عليه السلام، جز على بن الحسين عليه السلامتوان عمل او را نداشت.

الكافي : 8 / 163 / 172 عن سلمة بيّاع السابريّ .

حديث627

امام صادق عليه السلام :

كانَ أبي رضى الله عنهيُصَلّي في جَوفِ اللَّيلِ ، فَيَسجُدُ السَّجدَةَ فَيُطيلُ حَتّى نَقولُ : إنَّهُ راقِدٌ

امام صادق عليه السلام: پدرم در دل شب نماز مى گزارد و آن قدر سجده را طولانى مى گردانْد كه ما گمان مى كرديم خوابيده است.

قرب الإسناد : 5 / 15 عن مسعدة بن صدقة .

حديث628

امام صادق عليه السلام :

إنّي كُنتُ اُمَهِّدُ لِأَبي فِراشَهُ فَأَنتَظِرُهُ حَتّى يَأتِيَ ، فَإِذا أوى إلى فِراشِهِ ونامَ قُمتُ إلى فِراشي ، وإنَّهُ أبطَأَ عَلَيَّ ذاتَ لَيلَةٍ فَأَتَيتُ المَسجِدَ في طَلَبِهِ ، وذلِكَ بَعدَما هَدَأَ النّاسُ ، فَإِذا هُوَ فِيالمَسجِدِ ساجِدٌ ولَيسَ فِي المَسجِدِ غَيرُهُ ، فَسَمِعتُ حَنينَهُ وهُوَ يَقولُ : سُبحانَكَ اللّهُمَّ أنتَ رَبّي حَقًّا حَقًّا ، سَجَدتُ لَكَ يا رَبِّ تَعَبُّدًا ورِقًّا ، اللّهُمَّ إنَّ عَمَلي ضَعيفٌ فَضاعِفهُ لي ، اللّهُمَّ قِني عَذابَكَ يَومَ تَبعَثُ عِبادَكَ ، وتُب عَلَيَّ إنَّكَ أنتَ التَّوّابُ الرَّحيم

امام صادق عليه السلام: من بستر پدرم را مى گستردم و منتظر آمدنش مى ماندم، پس هرگاه در بسترش جاى مى گرفت و مى خوابيد، من نيز به بستر خود مى رفتم. شبى او دير كرد و من در جستجوى او به مسجد رفتم و اين در حالى بود كه مردم خوابيده بودند. ناگاه او را در مسجد يافتم كه به سجده رفته و در مسجد كسى جز او نبود. ناله او را شنيدم كه مى گفت: پاك هستى بار الها، بى شكّ و ترديد تو خداى پاك منى، خدايا در برابر تو از سرِ تعبد و بندگى به سجده افتاده ام، خدايا عمل

من ناچيز است، پس آن را براى من دو چندان كن، خدايا مرا از عذاب روزى كه بندگانت را برمى انگيزى، حفظ كن و مرا ببخش كه تو بخشنده و مهر ورزى.

الكافي : 3 / 323 / 9 عن إسحاق بن عمّار .

حديث629

امام صادق عليه السلام :

كانَ أبي عليه السلام كَثيرَ الذِّكرِ ، لَقَد كُنتُ أمشي مَعَهُ وإنَّهُ لَيَذكُرُ اللّه َ ، وآكُلُ مَعَهُ الطَّعامَ وإنَّهُ لَيَذكُرُ اللّه َ ، ولَقَد كانَ يُحَدِّثُ القَومَ وما يَشغَلُهُ ذلِكَ عَن ذِكرِ اللّه ِ ، وكُنتُ أرى لِسانَهُ لازِقًا بِحَنَكِهِ يَقولُ : لا إلهَ إلاَّ اللّه ُ ، وكانَ يَجمَعُنا فَيَأمُرُنا بِالذِّكرِ حَتّى تَطلُعَ الشَّمسُ ، ويَأمُرُ بِالقِراءَةِ مَن كان يَقرَأُ مِنّا ، ومَن كانَ لا يَقرَأُ مِنّا أمَرَهُ بِالذِّكرِ

امام صادق عليه السلام: پدرم، ذكر فراوان مى گفت، من با او راه مى رفتم، در حالى كه او ذكر خدا بر لب داشت و با او غذا مى خوردم در حالى كه او خدا را ياد مى آورد، او با مردم سخن مى گفت و اين هم او را از ذكر الهى باز نمى داشت، زبان او را مى ديدم كه از ذكر «لا اله الاّ اللّه » به سقف دهانش چسبيده بود. او ما را گرد مى آورد و از ما مى خواست تا بر آمدن آفتاب ذكر گوييم. هر كه را از ما [كه مى توانست] قرائت كند، دستور قرائت قرآن مى داد و به هر كه قرائت نمى كرد، دستور ذكر مى داد.

الكافي : 2 / 499 / 1 عن ابن القدّاح .

حديث630

امام صادق عليه السلام :

كانَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله لا يُؤثِرُ عَلى صَلاةِ المَغرِبِ شَيئًا إذا غَرَبَتِ الشَّمسُ حَتّى يُصَلِّيَها

امام صادق عليه السلام: پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله هنگامى كه خورشيد غروب مى كرد، هيچ چيز را

بر نماز مغرب ترجيح نمى داد تا آن كه آن را به جاى مى آورد.

في المصدر «يصلّها» والصحيح ما أثبتناه .

حديث631

امام صادق عليه السلام :

كانَ عَلِيٌّ عليه السلاميَركَعُ فَيَسيلُ عَرَقُهُ حَتّى يَطَأَ في عَرَقِهِ مِن طولِ قِيامِهِ

امام صادق عليه السلام: على عليه السلام آن قدر ركوع خود را ادامه مى داد كه عرقش روان مى شد تا جايى كه در عرق خود گام مى نهاد.

فلاح السائل : 109 عن أبي الصباح .

حديث632

امام صادق عليه السلام :

كانَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليهماالسلامإذا تَوَضَّأَ اصفَرَّ لَونُهُ ، فَقيلَ لَهُ : ما هذَا الَّذي يَغشاكَ ؟ فَقالَ : أتَدري لِمَن أتَأَهَّبُ لِلقِيامِ بَينَ يَدَيهِ ؟ !

امام صادق عليه السلام: على بن الحسين عليه السلام هرگاه وضو مى گرفت رنگش زرد مى گشت. به ايشان عرض شد: اين چه حالى است كه شما را در بر مى گيرد؟ فرمود: آيا مى دانى آماده ايستادن در برابر چه كسى مى گردم؟

إعلام الورى : 255 عن سعيد بن كلثوم ، الإرشاد : 2 / 143 ، كشف الغمّة : 2 / 298 كلاهما عن عبداللّه بن محمّد القرشيّ ، المناقب لابن شهرآشوب : 4 / 148 ، مكارم الأخلاق : 2 / 97/ 2277 .

حديث633

امام صادق عليه السلام :

كانَ أبي عليه السلام يَقولُ : كانَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَيهِما إذا قامَ فِي الصَّلاةِ كَأَنَّهُ ساقُ شَجَرَةٍ ، لا يَتَحَرَّكُ مِنهُ شَيءٌ إلاّ ما حَرَّكَهُ الرّيحُ مِنهُ

امام صادق عليه السلام: پدرم عليه السلام مى فرمود: على بن الحسين صلوات اللّه عليهما هرگاه به نماز برمى خاست گويى ساقه درختى است، چيزى از آن حركت نمى كرد مگر آن چه كه باد آن را به حركت در آوَرد.

الكافي : 3 / 300 / 4 ، فلاح السائل : 161 كلاهما عن جهم بن حميد .

حديث634

امام صادق عليه السلام :

لَقَد صَلّى أبو جَعفَرٍ عليه السلام ذاتَ يَومٍ فَوَقَعَ عَلى رَأسِهِ شَيءٌ ، فَلَم يَنزَعهُ مِن رَأسِهِ حَتّى قامَ إلَيهِ جَعفَرٌ فَنَزَعَهُ مِن رَأسِهِ، تَعظيمًا للّه ِِ وإقبالاً عَلى صَلاتِهِ، وهُوَ قَولُ اللّه ِ: «أقِم وَجهَكَ لِلدّينِ حَنيفًا

جابر جعفى به نقل از امام صادق عليه السلام: روزى امام باقر عليه السلام نماز مى گزارْد كه چيزى روى سرش افتاد. حضرت عليه السلام، آن را از سرش برنداشت تا آن كه خودِ امام صادق رفت و آن را از سر مبارك امام باقر عليه السلام برداشت. و اين (آرامش و بى توجهى به اطراف براى بزرگداشت مقام الهى و توجه به نمازش بود و اين، همان سخن پروردگار است : «به دين حنيف روى آور» .

يونس : 105 .

حديث635

امام صادق عليه السلام :

_ في قَولِهِ تَعالى : «ومِنَ اللَّيلِ فَسَبِّحهُ وإدبارَ النُّجومِ

امام باقر و امام صادق عليهماالسلام _ درباره اين فرموده الهى «و تسبيح گوى در پاره اى از شب و به هنگام ناپديد شدن ستارگان» _ : پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله ، شبانه، سه بار برمى خاست و در افقهاى آسمان مى نگريست و پنج آيه از سوره آل عمران تلاوت مى كرد كه پايان آن «انك لا تخلف الميعاد» است و سپس نماز شب را آغاز مى كرد.

الطور : 49 .

حديث636

امام صادق عليه السلام :

_ وذَكَرَ صَلاةَ النَّبِيِّ صلي الله عليه و آله _ : كانَ يُؤتى بِطَهورٍ فَيُخَمَّرُ عِندَ رَأسِهِ، ويوضَعُ سِواكُهُ تَحتَ فِراشِهِ ، ثُمَّ يَنامُ ما شاءَ اللّه ُ ، فَإِذَا استَيقَظَ جَلَسَ، ثُمَّ قَلَّبَ بَصَرَهُ فِي السَّماءِ، ثُمَّ تَلاَ الآياتِ مِن آلِ عِمرانَ : «إنَّ في خَلقِ السَّماواتِ والأَرضِ واختِلافِ اللَّيلِ والنَّهارِ...» ، ثُمَّ يَستَنُّ ويَتَطَهَّرُ ، ثُمَّ يَقومُ إلَى المَسجِدِ فَيَركَعُ أربَعَ رَكَعاتٍ عَلى قَدرِ قِراءَتِهِ رُكوعُهُ ، وسُجودُهُ عَلى قَدرِ رُكوعِهِ . يَركَعُ حَتّى يُقالَ مَتى يَرفَعُ رَأسَهُ ؟! ويَسجُدُ حَتّى يُقالَ مَتى يَرفَعُ رَأسَهُ ؟! ثُمَّ يَعودُ إلى فِراشِهِ فَيَنامُ ما شاءَ اللّه ُ ، ثُمَّ يَستَيقِظُ فَيَجلِسُ، فَيَتلُو الآياتِ مِن آلِ عِمرانَ، ويُقَلِّبُ بَصَرَهُ فِي السَّماءِ ، ثُمَّ يَستَنُّ ويَتَطَهَّرُ ، ويَقومُ إلَى المَسجِدِ فَيُصَلّي أربَعَ رَكَعاتٍ كَما رَكَعَ قَبلَ ذلِكَ ، ثُمَّ يَعودُ إلى فِراشِهِ فَيَنامُ ما شاءَ اللّه ُ ، ثُمَّ يَستَيقِظُ فَيَجلِسُ فَيَتلُو الآياتِ مِن آلِ عِمرانَ ويُقَلِّبُ بَصَرَهُ فِي السَّماءِ ، ثُمَّ يَستَنُّ ويَتَطَهَّرُ ، ويَقومُ

إلَى المَسجِدِ فَيوتِرُ ويُصَلِّي الرَّكعَتَينِ ثُمَّ يَخرُجُ إلَى الصَّلاةِ

امام صادق عليه السلام _ در ذكر نماز پيامبر صلي الله عليه و آله _ : حضرت صلي الله عليه و آله ، ظرف آبى مى آورد و روى آن را مى پوشاند و بالاى سر خود مى گذاشت و مسواكش را زير بسترش مى نهاد و قدرى مى آرميد، سپس بيدار مى شد و مى نشست و در پى آن ديده در آسمان مى گردانْد و اين آيه را تلاوت مى فرمود «اِنَّ فِى خَلْقِ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ وَاخْتِلافِ الَّليْلِ وَالنَّهارِ» ، آن گاه دندانهايش را مسواك مى زد و وضو مى گرفت و به مسجد مى رفت و چهار ركعت نماز مى گزارْد كه هر ركوعش، به قدر قيامش بود و هر سجودش، به قدر ركوعش. ركوع او، آن قدر طول مى كشيد كه گفته مى شد كى قامت راست مى كند؟! و سجده اش آن قدر طولانى مى گشت كه گفته مى شد كى سر از سجده برمى دارد؟! او سپس به بسترش باز مى گشت و قدرى مى آرميد، آن گاه بيدار مى شد و مى نشست و آياتى از سوره آل عمران را قرائت مى كرد و ديده در آسمان مى گرداند، سپس مسواك مى زد و وضو مى گرفت و به مسجد مى رفت و همانند دفعه قبل چهار

ركعت نماز مى گزارد، آن گاه به بستر برمى گشت و مقدارى مى خوابيد. سپس بيدار مى شد و مى نشست و آيات آل عمران را تلاوت مى كرد و به اطراف آسمان مى نگريست و آن گاه مسواك مى

زد و وضو مى گرفت و به مسجد مى رفت و وتر به جاى مى آورْد و دو ركعت نماز مى گزارْد و آن گاه براى نماز (صبح) بيرون مى رفت.

التهذيب : 2 / 334 / 1377 عن معاوية بن وهب .

حديث637

امام صادق عليه السلام :

كانَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلاميَدخُلُ إلى أهلِهِ ويَقولُ : عِندَكُم شَيءٌ وإلاّ صُمتُ ؟ فَإِن كانَ عِندَهُم شَيءٌ أتَوهُ بِهِ وإلاّ صام

امام صادق عليه السلام: امير المؤمنين عليه السلام به خانه در مى آمد و مى فرمود: آيا چيزى نزد شما هست، وگرنه روزه بگيرم. اگر نزد آنها چيزى يافت مى شد، نزد امام عليه السلاممى آوردند و در غير اين صورت، روزه مى گرفت.

التهذيب : 4 / 188 / 531 ، عوالي اللآلي : 3 / 135 / 15 كلاهما عن هشام بن سالم .

حديث638

امام صادق عليه السلام :

لا تَكسَلوا في طَلَبِ مَعايِشِكُم ؛ فَإِنَّ آباءَنا كانوا يَركُضونَ فيها ويَطلُبونَها

امام صادق عليه السلام: در طلب معاش خود كاهلى نكنيد كه پدران ما براى آن مى دويدند و آن را جستجو مى كردند.

الفقيه : 3 / 157 / 3576 عن حمّاد اللحّام .

حديث639

امام صادق عليه السلام :

قَسَّمَ نَبِيُّ اللّه ِ صلي الله عليه و آله الفَيءَ، فَأَصابَ عَلِيًّا عليه السلام أرضًا ، فَاحتَفَرَ فيها عَينًا فَخَرَجَ ماءٌ يَنبُعُ فِيالسَّماءِ كَهَيئَةِ عُنُقِ البَعيرِ فَسَمّاها يَنبُعَ، فَجاءَ البَشيرُ يُبَشِّرُ فَقالَ عليه السلام : بَشِّرِ الوارِثَ هِيَ صَدَقَةٌ بَتَّةً بَتلاً في حَجيجِ بَيتِ اللّه ِ وعابِري سَبيلِ اللّه ِ ، لا تُباعُ ولا توهَبُ ولا تورَثُ ، فَمَن باعَها أو وَهَبَها فَعَلَيهِ

لَعنَةُ اللّه ِ وَالمَلائِكَةِ وَالنّاسِ أجمَعينَ ، لا يَقبَلُ اللّه ُ مِنهُ صَرفًا ولا عَدلاً

امام صادق عليه السلام: پيامبر خدا صلي الله عليه و آله غنايم را تقسيم كرد و به على عليه السلامقطعه زمينى رسيد. امام عليه السلام در آن چاهى حفر كرد و از آن، آبى به قطر گردن شتر به آسمان جهيد، امام عليه السلام آن را «ينبع» ناميد. پس مردى آمد و آن را بشارت داد، امام عليه السلامفرمود: به وارث من بشارت ده كه آن را صدقه اى حتمى و قطعى

قراردادم براى حاجيان بيت اللّه و عابران راه الهى، نه فروخته مى شود و نه بخشيده مى گردد و نه به ارث مى رسد. هر كه آن را بفروشد يا هبه كند، لعنت خدا، فرشتگان و همه مردم بر او باد كه

خداوند،نه بازگشت و توبه اش را بپذيرد و نه عوض و فديه اش را.

الكافي : 7 / 54 / 9 ، التهذيب : 9 / 148 / 609 وفيه «عابر سبيله» بدل «عابري سبيل اللّه » وكلاهما عن أيّوب بن عطيّة الحذّاء .

حديث640

امام صادق عليه السلام :

_ عِندَ ذِكرِ عَلِيٍّ عليه السلام _ : وَاللّه ِ ، لَقَد أعتَقَ ألفَ مَملوكٍ لِوَجهِ اللّه ِ عَزَّوجَلَّ دَبِرَت فيهِم يَداهُ

امام صادق عليه السلام _ در يادكرد على عليه السلام _ : به خدا سوگند، او هزار برده را در راه خداوند عزّوجل آزاد كرد. دستان حضرت عليه السلام به خاطر آزاد كردن اين برده ها، زخم شده بود.

الكافي : 8 / 165 / 175 عن معاوية بن وهب ، وذكره أيضًا في : 5 / 74 / 2 عن الفضل بن أبي قرّة وفيه «إنّ أمير المؤمنين أعتق ... من ماله وكدّ يده» ، الغارات : 1 / 92 وفيه «أعتق عليّ عليه السلام ... ممّا عملت يداه» ، ودَبِرَت يداه : أصابتهما الدَّبَرة ، وهي القَرْحة . (لسان العرب : 4 / 273) .

حديث641

امام صادق عليه السلام :

إنَّ مُحَمَّدَ بنَ المُنكَدِرِ كانَ يَقولُ : ما كُنتُ أرى أنَّ عَلِيَّ بنَ الحُسَينِ عليهماالسلاميَدَعُ خَلَفًا أفضَلَ مِنهُ حَتّى رَأَيتُ ابنَهُ مُحَمَّدَ بنَ عَلِيٍّ عليهماالسلام ، فَأَرَدتُ أن أعِظَهُ فَوَعَظَني ، فَقالَ لَهُ أصحابُهُ : بِأَيِّ شَيءٍ وَعَظَكَ ؟ قالَ : خَرَجتُ إلى بَعضِ نَواحِي المَدينَةِ في ساعَةٍ حارَّةٍ ، فَلَقِيَني أبو جَعفَرٍ مُحَمَّدُ ابنُ عَلِيٍّ _ وكانَ رَجُلاً بادِنًا ثَقيلاً _ وهُوَ مُتَّكِئٌ عَلى غُلامَينِ أسوَدَينِ أو مَولَيَينِ ، فَقُلتُ في نَفسي : سُبحانَ اللّه ِ ! شَيخٌ مِن أشياخِ قُرَيشٍ في هذِهِ السّاعَةِ عَلى هذِهِ الحالِ في طَلَبِ الدُّنيا ! أما لَأَعِظَنَّهُ ، فَدَنَوتُ مِنهُ فَسَلَّمتُ

عَلَيهِ، فَرَدَّ عَلَيَّ السَّلامَ بِنَهرٍ

امام صادق عليه السلام : محمّدبن منكدر مى

گفت: من گمان نمى كردم على بن الحسين عليه السلامجانشينى برتر از خود بنهد تا آن كه پسرش محمّد بن على عليه السلامرا ديدم و خواستم بدو پند دهم، ولى او مرا پند داد. دوستانش به منكدر گفتند: امام عليه السلامبه چه چيزى تو را پند داد؟ گفت: در ساعات گرم روز به يكى از مناطق مدينه رفتم، ابو جعفر محمّد بن على _ كه مردى جسيم و سنگين بود _ مرا ديد، او به دو غلام سياه يا دو برده، تكيه كرده بود. با خود گفتم: سبحان اللّه ، بزرگى از

بزرگان قريش در اين ساعت، در طلب دنياست! خوب است او را اندرز دهم. به او نزديك شدم و سلام كردم. او در حالى كه عرق مى ريخت به تندى، جواب سلام مرا داد. گفتم: خدا حالت را نيكو گردانَد، بزرگى از بزرگان قريش در اين ساعت در طلب دنياست! هيچ مى دانى اگر در اين وضع مرگ تو فرا رسد چه مى كنى؟ فرمود: اگر در اين وضع، مرگ من فرا رسد در حالى فرا رسيده است كه من در حال فرمانبرى از خدا هستم و با اين فرمانبرى و اطاعت، خود و خانواده ام را از نياز به تو و مردم باز مى دارم، من از اين مى هراسم كه اگر مرگ من در حال معصيت خدا رسد، چه كنم. عرض كردم: خدا بر تو رحمت آورَد، راست مى گويى، من خواستم به تو پند دهم ليكن تو به من پند دادى.

النَّهْر : الزَّجْر ، يقال : نَهَره وانْتَهَره . (المصباح المنير : 628) .

حديث642

امام صادق

عليه السلام :

إنَّ الحَسَنَ بنَ عَلِيٍّ عليهماالسلامقاسَمَ رَبَّهُ ثَلاثَ مَرّاتٍ ، نَعلاً ونَعلاً، وثَوبًا وثَوبًا ، ودينارًا ودينارًا

امام صادق عليه السلام: حسن بن على عليه السلام سه بار هر آن چه داشت از كفش و جامه و دينار، با خدا تقسيم كرد.

التهذيب : 5 / 11 / 29 ، الاستبصار : 2 / 141 / 461 ، حلية الأبرار : 3 / 56 / 5 كلّها عن الحلبيّ ، وراجع تاريخ دمشق «ترجمة الإمام الحسن عليه السلام»: 142 / 236 _ 241 ، السنن الكبرى : 4/542/8645 ، المناقب لابن شهرآشوب : 4 / 14 .

حديث643

امام صادق عليه السلام :

كانَ أبي عليه السلام أقَلَّ أهلِ بَيتِهِ مالاً وأعظَمَهُم مَؤونَةً ، وكانَ يَتَصَدَّقُ كُلَّ جُمُعَةٍ بِدينارٍ ، وكانَ يَقولُ : الصَّدَقَةُ يَومَ الجُمُعَةِ تُضاعَفُ ؛ لِفَضلِ يَومِ الجُمُعَةِ عَلى غَيرِهِ مِنَ الأَيّام

امام صادق عليه السلام: پدر من در ميان اهل بيتش، مالش از همه كمتر و مخارجش از همه بيشتر بود. او هر جمعه، يك دينار صدقه مى داد و مى فرمود: صدقه در روز جمعه، به سبب فضيلت روز جمعه بر ديگر روزها، دو چندان مى شود.

ثواب الأعمال : 220 / 1 عن عبداللّه بن بكير وغيره .

حديث644

امام صادق عليه السلام :

في كِتابِ رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله : إذَا استَعمَلتُم ما مَلَكَت أيمانُكُم في شَيءٍ يَشُقُّ عَلَيهِم فَاعمَلوا مَعَهُم فيهِ ، وإن كانَ أبي لَيَأمُرُهُم فَيَقولُ : كَما أنتُم، فَيَأتي فَيَنظُرُ فَإِن كانَ ثَقيلاً قالَ: بِسمِ اللّه ِ، ثُمَّ عَمِلَ مَعَهُم، وإن كانَ خَفيفًا تَنَحّى عَنهُم

امام صادق عليه السلام: در نامه رسول خدا صلي الله عليه و آله آمده است: هرگاه خدمتگزارانتان را به كارى گمارديد كه بر آنها دشوار است، شما هم با آنها در آن كار، شركت جوييد. پدرم هرگاه بديشان دستورى مى داد، به آنها مى فرمود: چگونه ايد، پس مى آمد و بديشان مى نگريست و اگر كار، سنگين بود مى فرمود: بسم اللّه و همراه آنان كار مى كرد و اگر كار، سبك بود، آنها را به حال خود مى گذاشت.

الزهد للحسين بن سعيد : 44 / 117 عن داود بن فرقد .

حديث645

امام صادق عليه السلام :

ما أكَلَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله مُتَّكِئًا مُنذُ بَعَثَهُ اللّه ُ عَزَّوجَلَّ إلى أن قَبَضَهُ تَواضُعًا للّه ِِ عَزَّوجَلَّ ، وماأرى رُكبَتَيهِ أمامَ جَليسِهِ في مَجلِسٍ قَطُّ ، ولا صافَحَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله رَجُلاً قَطُّ فَنَزَعَ يَدَيهِ مِن يَدِهِ حَتّى يَكونَ الرَّجُلُ هُوَ الَّذي يَنزِعُ يَدَهُ ، ولا كافَأَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله بِسَيِّئَةٍ قَطُّ ، قالَ اللّه ُ تَعالى لَهُ : «اِدفَع بِالَّتي هِيَ أحسَنُ السَّيِّئَةَ

امام صادق عليه السلام: پيامبر اكرم از آن هنگام كه خداوند عز و جل او را

به پيامبرى برانگيخت تا آن هنگام كه او را به سوى خود برگرفت، براى فروتنى در پيشگاه الهى، هرگز لميده، چيزى نخورد و در هيچ مجلسى دو زانوى خود را در برابر همنشينش نشان نداد و هيچ گاه پيامبر صلي الله عليه و آله با مردى دست نداد كه دستش را از دست او بكشد تا آن كه آن مرد، دست خود را [عقب] كشد و هرگز پيامبر صلي الله عليه و آله ، كار كسى را با بدى جبران نكرد، خداوند تبارك و تعالى به او فرموده است: «سخن بد آنان را به هرچه نيكوترت مى آيد پاسخ گوى» و او نيز چنين كرد و هرگز گدايى را پس نزد، اگر چيزى نزدش بود مى بخشيد و گرنه مى فرمود: خدا بدو بدهد. پيامبر صلي الله عليه و آله هرگز به حساب خداوند عزّوجل چيزى را نبخشيد، مگر آن كه خداوند، آن را اجازه داد و اگر بهشت را هم [به حساب خدا به كسى مى بخشيد] خداوند عزّوجل آن را اجازه مى داد.

المؤمنون : 96 .

حديث646

امام صادق عليه السلام :

إنّا أهلُ بَيتٍ إِذا عَلِمنا مِن أحَدٍ خَيرًا لَم تُزِل ذلِكَ عَنهُ مِنّا أقاويلُ الرِّجالِ

امام صادق عليه السلام: ما خاندانى هستيم كه هرگاه خيرى در كسى سراغ داشته باشيم، گفته هاى مردم، اين خير را از نظر ما نمى بَرد.

بصائر الدرجات : 362 / 3 عن داود بن فرقد .

حديث647

امام صادق عليه السلام :

لَيسَ فِي الجُملَةِ مِن أخلاقِ الصّالِحينَ ولا مِن شِعار المُتَّقينَ التَّكَلُّفُ ! مِن أيِّ بابٍ كانَ . قالَ اللّه ُ تَعالى لِنَبِيِّهِ: «قُل ما أسأَلُكُم عَلَيهِ مِن أجرٍ وما أنَا مِنَ المُتَكَلِّفينَ

امام صادق عليه السلام: به طور كلّى تكلّف و رنج پذيرى بيهوده از اخلاق صالحان و شعار پرهيزگاران نيست، هر گونه كه باشد . خداوند به پيامبرش فرمود: «بگو من از شما مزدى نمى طلبم و از متكلفان نيستم» پيامبر نيز فرمود: ما پيامبران و امانت داران و پرهيزگاران، از تكلّف بيزاريم.

ص : 86 .

حديث648

امام صادق عليه السلام :

يَا بنَ جُندَبٍ ، بَلِّغ معاشِرَ شيعَتِنا وقُل لَهُم : لا تَذهَبَنَّ بِكُمُ المَذاهِبُ ، فَوَاللّه ِ لا تُنالُ وَلايَتُنا إلاّ بِالوَرَعِ وَالاِجتِهادِ فِي الدُّنيا ، ومُواساةِ الإِخوانِ فِي اللّه ِ ، ولَيسَ مِن شيعَتِنا مَن يَظلِمُ النّاسَ

امام صادق عليه السلام: اى پسر جندب! به گروه شيعيان ما [پيام] برسان و به آنان بگو: مبادا راههاى گوناگون، شما را به بيراهه كشاند، زيرا به خدا سوگند كه ولايت و دوستى ما، جز با پارسايى و سخت كوشى در دنيا و هميارى و همدردى با برادران دينى به دست نيايد و كسى كه به مردم ستم كند، شيعه ما نيست.

تحف العقول : 303 .

حديث649

امام صادق عليه السلام :

عَلَيكَ بِتَقوَى اللّه ِ وَالوَرَعِ والاِجتِهادِ وصِدقِ الحَديثِ وأداءِ الأَمانَةِ وحُسنِ الخُلُقِ وحُسنِ الجِوارِ ، وكونوا دُعاةً إلى أنفُسِكُم بِغَيرِ ألسِنَتِكُم ، وكونوا زَينًا ولا تَكونوا شَينًا ، وعَلَيكُم بِطولِ الرُّكوعِ وَالسُّجودِ ، فَإِنَّ أحَدَكُم إذا أطالَ الرُّكوعَ والسُّجودَ هَتَفَ إبليسُ مِن خَلفِهِ وقالَ : يا وَيلَهُ ! أطاعَ وعَصَيتُ، وسَجَدَ وأبَيتُ

امام صادق عليه السلام: بر تو باد پروا داشتن از خدا و پارسايى و سخت كوشى [در كار و عمل] و راستگويى وامانتدارى وخوشخويى وحُسن همسايگى. مردم را [عملاً و] با غير زبان به (مذهب) خود دعوت كنيد و زيور ما باشيد و مايه زشتى و ننگ ما نباشيد. بر شما باد طول دادن ركوع و سجود؛ زيرا هرگاه فردى از شما ركوع و سجود را به درازا كشاند، شيطان از پشت سر او فرياد برآورد و بگويد: اى واى! او فرمان

برد و من نافرمانى كردم، او سجده كرد و من سرپيچى .

الكافي : 2 / 77 / 9 عن أبي اُسامة .

حديث650

امام صادق عليه السلام :

مَعاشِرَ الشّيعَةِ ، كونوا لَنا زَينًا ولا تَكونوا عَلَينا شَينًا ، قولوا لِلنّاسِ حُسنًا، اِحفَظوا ألسِنَتَكُم وكُفّوها عَنِ الفُضولِ وقَبيحِ القَولِ

امام صادق عليه السلام: اى گروه شيعيان! زيور ما باشيد و مايه ننگ و زشتى ما نباشيد، با مردم نيكو سخن بگوييد، زبانهايتان را نگهداريد و آنها را از زياده گويى و زشت گويى باز داريد.

أمالي الصدوق : 326 / 17 ، أمالي الطوسيّ : 440 / 987 ، بشارة المصطفى : 170 وفيه «قبح القول» كلّها عن سليمان بن مهران .

حديث651

امام صادق عليه السلام :

كونوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَيرِ ألسِنَتِكُم ، لِيَرَوا مِنكُمُ الوَرَعَ وَالاِجتِهادَ وَالصَّلاةَ وَالخَيرَ ، فَإِنَّ ذلِكَ داعِيَةٌ

امام صادق عليه السلام: مردم را با غير زبان خود [به مذهب خويش] دعوت كنيد، تا پارسايى و سخت كوشى [در عمل و عبادت] و نماز و خوبى را از شما ببينند؛ زيرا اينها، خود [بهترين] مبلّغند.

الكافي : 2 / 78 / 14 ، وذكر أيضًا في : 105 / 10 وفيه «... بالخير بغير ألسنتكم ليروا منكم الاجتهاد والصدق والورع» كلاهما عن ابن أبي يعفور .

حديث652

امام صادق عليه السلام :

أي مَفَضَّلُ ، قُل لِشيعَتِنا : كونوا دُعاةً إلَينا بِالكَفِّ عَن مَحارِمِ اللّه ِ وَاجتِنابِ مَعاصيهِ وَاتِّباعِ رِضوانِ اللّه ِ ، فَإِنَّهُم إذا كانوا كَذلِكَ كانَ النّاسُ إلَينا مُسارِعينَ

امام صادق عليه السلام: اى مفضّل! به شيعيان ما بگو: با خويشتندارى از حرامهاى خدا و دورى از گناهان و در پى [جلب] خشنودى خدا بودن، دعوتگر (مردم) به سوى ما باشيد؛ زيرا اگر چنين باشند مردم، خود به جانب ما مى شتابند.

دعائم الإسلام : 1 / 58 ، شرح الأخبار : 3 / 506 / 1453 .

حديث653

امام صادق عليه السلام :

إيّاكُم أن تَعمَلوا عَمَلاً يُعَيِّرونا بِهِ ، فَإِنَّ وَلَدَ السَّوءِ يُعَيَّرُ والِدُهُ بِعَمَلِهِ ، كونوا لِمَنِ انقَطَعتُم إلَيهِ زَينًا ولا تَكونوا عَلَيهِ شَينًا

امام صادق عليه السلام: مبادا كارى كنيد كه به سبب آن، ما را سرزنش كنند؛ زيرا به سبب كردار فرزند بد، پدر او سرزنش مى شود، براى كسى كه به او دل سپرده ايد [امام خود ]مايه آراستگى باشيد و باعث ننگ و زشتى اش نباشيد.

الكافي : 2 / 219 / 11 عن هشام الكنديّ .

حديث654

امام صادق عليه السلام :

صانِعِ المُنافِقَ بِلِسانِكَ ، وأخلِص وُدَّكَ لِلمُؤمِنِ ، وإن جالَسَكَ يَهودِيٌّ فَأَحسِن مُجالَسَتَهُ

امام صادق عليه السلام: با منافق، به زبانت سازگارى كن و دوستيت را، براى مؤمن، خالص گردان و اگر يهوديى با تو همنشين شد، با او نيكو همنشينى كن.

الفقيه : 4 / 404 / 5872 ، أمالي الصدوق : 502 / 8 ، الاختصاص : 230 كلّها عن إسحاق بن عمّار ، أمالي المفيد : 185 / 10 ، الزهد للحسين بن سعيد : 22 / 49 كلاهما عن سعد بن طريف عن الإمام الباقر عليه السلام ، تحف العقول : 292 عن الإمام الباقر عليه السلام ، مشكاة الأنوار : 82 .

حديث655

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ عَزَّوجَلَّ أوضَحَ بِأَئِمَّةِ الهُدى مِن أهلِ بَيتِ نَبِيِّنا عَن دينِهِ ، وأبلَجَ بِهِم عَن سَبيلِ مِنهاجِهِ ، وفَتَحَ بِهِم عَن باطِنِ يَنابيعِ عِلمِهِ ، فَمَن عَرَفَ مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ صلي الله عليه و آله واجِبَ حَقِّ إمامِهِ وَجَدَ طَعمَ حَلاوَةِ إيمانِهِ وعَلِمَ فَضلَ طَلاوَةِ إسلامِهِ

امام صادق عليه السلام: خداوند عز و جل به وسيله پيشوايان هدايت از خاندان پيامبر ما دينش را آشكار ساخت و به وسيله ايشان راهش را روشن نمود و به واسطه آنان چشمه هاى پنهان دانش خود را گشود. پس از امّت محمّد صلي الله عليه و آله هركس كه حقّ واجب امامش را بشناسد، مزه شيرين ايمانش را بچشد و به ارزش دلپذيرى اسلام خود پى برد.

الكافي : 1 / 203 ، الغيبة للنعمانيّ : 224 / 7 ، مختصر بصائر

الدرجات : 89 وفيه «طراوة» بدل «طلاوة» كلّها عن إسحاق بن غالب ، بصائر الدرجات : 413 / 2 وفيه «طلاقة» بدل «طلاوة» عن ابن إسحاق بن غالب .

حديث656

امام صادق عليه السلام :

اِحفَظوا فينا ما حَفِظَ العَبدُ الصّالِحُ فِي اليَتيمَينِ ، وكانَ أبوهُما صالِحًا

امام صادق عليه السلام: درباره ما همان چيزى را نگهدارى كنيد كه آن بنده شايسته [خضر عليه السلام] براى آن دو كودك يتيم كه پدرشان مردى صالح بود نگهدارى كرد.

أمالي الطوسيّ : 273 / 514 عن البرذون بن شبيب .

حديث657

امام صادق عليه السلام :

إنَّ الأَنصارَ جاؤوا إلى رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله فَقالوا : يا رَسولَ اللّه ِ ، إنّا كُنّا ضُلاّلاً فَهَدانَا اللّه ُ بِكَ ، وعَيلَةً فَأَغنانَا اللّه ُ بِكَ ، فَاسأَلنا مِن أموالِنا ما شِئتَ فَهُوَ لَكَ ، فَأَنزَلَ اللّه ُ عَزَّوجَلَّ : «قُل لا أسأَلُكُم عَلَيهِ أجرًا إلاَّ المَوَدَّةَ فِي القُربى» . ثُمَّ رَفَعَ أبو عَبدِ اللّه ِ يَدَهُ إلَى السَّماءِ وبَكى حَتَّى اخضَلَّت لِحيَتُهُ

وقالَ : الحَمدُ للّه ِِ الَّذي فَضَّلَنا

امام صادق عليه السلام: انصار نزد رسول خدا صلي الله عليه و آله آمدند و عرض كردند: اى رسول خدا، ما مردمى گمراه بوديم و خداوند به واسطه تو ما را راهنمايى كرد و تنگدست بوديم و خدا به بركت وجود تو توانگرمان ساخت؛ بنابراين از دارايى هاى ما هرچه مى خواهى از ما بخواه تا به تو دهيم.

پس خداوند عز و جل اين آيه را فرو فرستاد: «بگو: من به ازاى آن از شما مزدى نمى خواهم جز دوستى كردن با خويشاوندان» . در اين هنگام امام صادق عليه السلامدستش را به طرف آسمان بالا برد و چندان گريست كه محاسنش تر شد و فرمود: سپاس و

ستايش خداى را كه به ما برترى بخشيد.

دعائم الإسلام : 1 / 67 ، وراجع : ص 68 .

حديث658

امام صادق عليه السلام :

إنَّ الرَّجُلَ (رُبَّما) يُحِبُّ الرَّجُلَ ويُبغِضُ وُلدَهُ ، فَأَبَى اللّه ُ عَزَّوجَلَّ إلاّ أن يَجعَلَ حُبَّنا مَفتَرَضًا _ أخَذَهُ مَن أخَذَهُ ، وتَرَكَهُ مَن تَرَكَهُ _ واجِبًا ، فَقالَ : «قُل لا أَسأَلُكُم عَلَيهِ أجرًا إلاَّ المَوَدَّةَ فِي القُربى

امام صادق عليه السلام: انسان گاه مردى را دوست دارد اما فرزند او را دشمن مى دارد، ليكن خداوند عزوجل جز اين نخواست كه دوستى و محبّت ما را واجب گرداند كه عده اى آن را گرفتند و عده اى رهايش كردند. فرموده است: «بگو: من در ازاى اين از شما مزدى نمى خواهم مگر دوستى با خويشاوندانم» .

المحاسن : 1 / 240 / 440 عن محمّد بن مسلم .

حديث659

امام صادق عليه السلام :

_ في قَولِهِ تَعالى : «وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللّه ِ جَميعًا» _ : نَحنُ الحَبلُ

امام صادق عليه السلام _ درباره آيه «همگى به ريسمان خدا چنگ زنيد» _ : آن ريسمان ما هستيم.

أمالي الطوسيّ : 272 / 510 عن عمر بن راشد ، وراجع مجمع البيان : 2 / 805 ، ينابيع المودّة : 1 / 356 / 10 ، إحقاق الحقّ : 13 / 84 نقلاً عن الأشراف .

حديث660

امام صادق عليه السلام :

ما يَمنَعُكُم إذا كَلَّمَكُمُ النّاسُ أن تَقولوا لَهُم : ذَهَبنا مِن حَيثُ ذَهَبَ اللّه ُ ، وَاختَرنا مِن حَيثُ اختارَ اللّه ُ . إنَّ اللّه َ سُبحانَهُ اختارَ مُحَمَّدًا صلي الله عليه و آله وَاختارَ لَنا آلَ مُحَمَّدٍ ، فَنَحنُ مُتَمَسِّكونَ بِالخِيَرَةِ مِنَ اللّه ِ عَزَّوجَلَّ

امام صادق عليه السلام : چه مانعى دارد كه هرگاه مردم با شما سخن گفتند به آنها بگوييد: ما از همان راهى رفته ايم كه خدا رفته است و همان چيزى را برگزيده ايم كه خدا برگزيده است. خداوند سبحان محمّد صلي الله عليه و آله را برگزيد و آل محمّد را براى ما گزينش فرموده؛ پس ما به برگزيدگان از جانب خداى عز و جلتمسّك جسته ايم.

أمالي الطوسيّ : 227 / 397 والمتن موافق لما في البحار : 27 / 326 / 5 عن أمالي الطوسيّ ، بشارة المصطفى : 111 كلاهما عن كليب بن معاوية الصيداويّ ، وراجع الكافي : 2 / 212 / 1 .

حديث661

امام صادق عليه السلام :

كَذَبَ منَ زَعَمَ أنَّهُ يَعرِفُنا وهُوَ مُتَمَسِّكٌ بِعُروَةِ غَيرِنا

امام صادق عليه السلام : دروغ مى گويد كسى كه مدعى است ما را شناخته اما به دامن ديگران چنگ آويخته است.

معاني الأخبار : 399 / 57 عن إبراهيم بن زياد ، صفات الشيعة : 82 / 4 عن المفضّل بن عمر وفيه «من شيعتنا» بدل «يعرفنا» .

حديث662

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ جَعَلَ وَلايَتَنا أهلَ البَيتِ قُطبَ القُرآنِ ، وقُطبَ جَميعِ الكُتُبِ، عَلَيها يَستَديرُ مُحكَمُ القُرآنِ، وبِها نَوَّهَتِ الكُتُبُ ويَستَبينُ الإِيمانُ. وقَد أمَرَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله أن يُقتَدى بِالقُرآنِ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وذلِكَ حَيثُ قالَ في آخِرِ خُطبَةٍ خَطَبَها : إنّي تارِكٌ فيكُمُ الثَّقَلَينِ : الثَّقَلَ الأَكبَرَ ، وَالثَّقَلَ الأَصغَرَ ، فَأَمَّا الأَكبَرُ فَكِتابُ رَبّي ، وأمَّا الأَصغَرُ فَعِترَتي أهلُ بَيتي ، فَاحفَظوني فيهِما فَلَن تَضِلّوا ما تَمَسَّكتُم بِهِما

امام صادق عليه السلام: خداوند ولايت ما اهل بيت را محور قرآن و محور همه كتابها [ى آسمانى] قرار داد كه قرآنِ استوار بر گرد آن مى چرخد و به واسطه آن همه كتابها ارج يافته اند و به واسطه آن حقيقت ايمان روشن مى شود. رسول خدا صلي الله عليه و آله دستور داد كه به قرآن و آل محمّد اقتدا شود، آن گاه كه در آخرين خطبه خود فرمود: من در ميان شما دو شى ء گرانسنگ بر جاى مى نهم: يكى بزرگتر، ديگرى كوچكتر، اما بزرگتر كتاب پروردگار من است و كوچكتر عترت يا همان اهل بيت منند، پس با پاسداشت آن دو

مرا پاس داريد؛ زيرا تا زمانى

كه به اين دو چنگ زنيد هرگز گمراه نخواهيد شد.

تفسير العيّاشيّ : 1 / 5 / 9 عن مسعدة بن صدقة .

حديث663

امام صادق عليه السلام :

مَن تَوَلّى آلَ مُحَمَّدٍ وقَدَّمَهُم عَلى جَميعِ النّاسِ بِما قَدَّمَهُم مِن قَرابَةِ رَسولِ اللّه ِ فَهُوَ مِن آلِ مُحَمَّدٍ لِتَوَلّيهِ آلَ مُحَمَّدٍ ، لا أنَّهُ مِنَ القَومِ بِأَعيانِهِم وإنَّما هُوَ مِنهُم بِتَوَلّيهِ إلَيهِم وَاتِّباعِهِ إيّاهُم ، وكَذلِكَ حُكمُ اللّه ِ في كِتابِهِ : «ومَن يَتَوَلَّهُم مِنكُم فَإِنَّهُ مِنهُم

امام صادق عليه السلام: هركس ولايت آل محمّد را بپذيرد وآنان را به سبب خويشاونديشان با رسول خدا صلي الله عليه و آله بر همه مردم مقدّم دارد، چنين كسى از آل محمّد است چون ولايت آل محمّد را دارد؛ نه به اين معنا كه در واقع جزء اين خاندان است بلكه از آنان است به سبب پذيرش ولايتشان وپيروى كردن از آنها. خداوند در كتاب خود اين گونه حكم كرده آن جا كه فرموده است: «و هركس از شما آنان را به ولايت گيرد از آنان خواهد بود» و ابراهيم عليه السلام فرمود: «پس هركه از من پيروى كند او از من است وهر كه نافرمانيم كند بى گمان تو آمرزنده مهربانى».

المائدة : 51 .

حديث664

امام صادق عليه السلام :

للّه ِِ عَزَّوجَلَّ في بِلادِهِ خَمسُ حُرُمٍ : حُرمَةُ رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله ، وحُرمَةُ آلِ رَسولِ اللّه ِ صَلَّى اللّه ُ عَلَيهِم ، وحُرمَةُ كِتابِ اللّه ِ عَزَّوجَلَّ ، وحُرمَةُ كَعبَةِ اللّه ِ ، وحُرمَةُ المُؤمِنِ

امام صادق عليه السلام: خداى عز و جل را درسرزمينش پنج حرمت است: حرمت رسول خدا صلي الله عليه و آله ، حرمت آل رسول خدا صلى اللّه عليهم، حرمت كتاب خداى عز

و جل، حرمت كعبه خدا و حرمت مؤمن.

الكافي : 8 / 107 / 82 عن عليّ بن شجرة .

حديث665

امام صادق عليه السلام :

إنَّ للّه ِِ عَزَّوجَلَّ حُرُماتٍ ثَلاثًا لَيسَ مِثلَهُنَّ شَيءٌ : كِتابَهُ وهُوَ حِكمَتُهُ ونورُهُ ، وبَيتَهُ الَّذي جَعَلَهُ قِبلَةً لِلنّاسِ لا يُقبَلُ مِن أحَدٍ تَوَجُّهًا إلى غَيرِهِ ، وعِترَةَ نَبِيِّكُم صلي الله عليه و آله

امام صادق عليه السلام: خداى عز و جل را سه حرمت است كه هيچ چيز [در حرمت ]مانند آنها نيست: كتاب او كه آن حكمت و نور اوست، خانه او كه آن را قبله مردم قرار داده و روى كردن به غير آن را از هيچ كس نمى پذيرد و عترت پيامبرتان صلي الله عليه و آله .

أمالي الصدوق : 339 / 13 ، معاني الأخبار : 117 / 1 كلاهما عن عبداللّه بن سنان ، الخصال : 146 / 174 عن ابن عبّاس قال : إنّ للّه . . . ، روضة الواعظين : 297 .

حديث666

امام صادق عليه السلام :

لا تَدَعوا صِلَةَ آلِ مُحَمَّدٍ مِن أموالِكُم ، مَن كانَ غَنِيًّا فَعَلى قَدرِ غِناهُ ، ومَن كانَ فَقيرًا فَعَلى قَدرِ فَقرِهِ ، فَمَن أرادَ أن يَقضِيَ اللّه ُ لَهُ أهَمَّ الحَوائِجِ إلَى اللّه ِ فَليَصِل آلَ مُحَمَّدٍ وشيعَتَهُم بِأَحوَجَ ما يَكونُ مِن مالِهِ

امام صادق عليه السلام: صله دادن از اموال خود به آل محمّد را فرو مگذاريد، هر كه داراست به قدر دارايى اش [صله دهد] و هر كه ناداراست به فراخور ناداريش. هر كه مى خواهد خداوند مهمترين حاجتهايى را كه از خدا مى خواهد برآورده سازد از مال خود آن چه را بيشتر از همه مورد نياز اوست به آل محمّد و شيعيان

آنان صله دهد.

بشارة المصطفى : 6 عن عمران بن معقل .

حديث667

امام صادق عليه السلام :

سَمِعَ أبي رَجُلاً مُتَعَلِّقًا بِالبَيتِ وهُوَ يَقولُ : اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ ، فَقالَ لَهُ أبي : يا عَبدَ اللّه ِ ، لا تَبتُرها ، لا تَظلِمنا حَقَّنا ، قُلِ : اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وأهلِ بَيتِهِ

امام صادق عليه السلام: پدرم مردى را ديد كه به كعبه آويخته و مى گويد: اللهم صلّ على محمّد. پدرم به او فرمود: اى بنده خدا، آن را ناقص مگو، حقّ ما را ضايع مگردان، بگو: اللهم صلّ على محمّد و اهل بيته.

الكافي : 2 / 495 / 21 ، عدّة الداعي : 149 كلاهما عن ابن القدّاح .

حديث668

امام صادق عليه السلام :

(إنَّ ذِكرَنا مِن ذِكرِ اللّه ِ) ، إنّا إذا ذُكرِنا ذُكِرَ اللّه ُ ، وإذا ذُكِرَ عَدُوُّنا ذُكِرَ الشَّيطانُ

امام صادق عليه السلام: [همانا ياد كردن از ما ياد كردن از خداست] هرگاه ما ياد شويم، خدا ياد شده است و هرگاه دشمن ما ياد شود، شيطان ياد شده است.

الكافي : 2 / 186 / 1 عن عليّ بن أبي حمزة .

حديث669

امام صادق عليه السلام :

_ لِداوُدَ بنِ سَرحانَ _ : يا داوُدُ ، أبلِغ مُوالِيَّ عَنِّي السَّلامَ ، وأنّي أقولُ : رَحِمَ اللّه ُ عَبدًا اِجتَمَعَ مَعَ آخَرَ فَتَذاكَرا أمرَنا ، فَإِنَّ ثالِثَهُما مَلَكٌ يَستَغفِرُ لَهُما . ومَا اجتَمَعَ اثنانِ عَلى ذِكرِنا إلاّ باهَى اللّه ُ تَعالى بِهِمَا المَلائِكَةَ ، فَإِذَا اجتَمَعتُم فَاشتَغِلوا بِالذِّكرِ ، فَإِنَّ فِي اجتِماعِكُم ومُذاكَرَتِكُم إحياءَنا . وخَيرُ النّاسِ مِن بَعدِنا مَن ذاكَرَ بِأَمرِنا ودَعا إلى ذِكرِنا

امام صادق عليه السلام: به داود بن سرحان _ : اى داود، سلام مرا به دوستدارانم برسان و به آنان ابلاغ كن كه من مى گويم: رحمت خدا بر آن بنده اى كه با ديگرى گرد آيد و دو نفرى درباره قضيه ما گفتگو كنند؛ كه در اين حال سومين نفر آنان فرشته اى است كه براى آن دو آمرزش مى طلبد. هيچ دو نفرى گرد هم نيامدند و از ما ياد نكردند مگر اين كه خداوند متعال به وجود آنان بر فرشتگان باليد. پس، هرگاه گرد هم آمديد به ذكر مشغول شويد؛ زيرا گردهمايى و مذاكره شما با يكديگر باعث زنده شدن ما مى شود. بهترين مردم بعد

از ما كسى است كه درباره كار ما مذاكره كند و به ياد و نام ما فرا خواند.

أمالي الطوسيّ : 224 / 390 ، بشارة المصطفى : 110 وفيه «إحياء لأمرنا» بدل «إحياءنا» ، كلاهما عن معتب مولى أبي عبداللّه .

حديث670

امام صادق عليه السلام :

إنَّ مِنَ المَلائِكَةِ الَّذينَ فِي السَّماءِ لَيَطَّلِعونَ عَلَى الواحِدِ وَالاِثنَينِ وَالثَّلاثَةِ وهُم يَذكُرونَ فَضلَ آلِ مُحَمَّدٍ ، فَيَقولونَ : أما تَرَونَ إلى هؤُلاءِ في قِلَّتِهِم وكَثرَةِ عَدُوِّهِم يَصِفونَ فَضلَ آلِ مُحَمَّدٍ صلي الله عليه و آله ؟! فَتَقولُ الطّائِفَةُ الاُخرى مِنَ المَلائِكَةِ : «ذلِكَ فَضلُ اللّه ِ يُؤتيهِ مَن يَشاءُ وَاللّه ُ ذُو الفَضلِ العَظيمِ

امام صادق عليه السلام: برخى از فرشتگان آسمان يكى دو سه نفر [از اهل زمين ]را مى بينند كه مشغول سخن گفتن از فضايل آل محمّد هستند، پس مى گويند: نمى بينيد اين عده را كه با تعداد اندكشان وداشتن دشمنان فراوان، از فضايل آل محمّد صلي الله عليه و آله ياد مى كنند؟! گروه ديگرى از فرشتگان مى گويند: «اين فضل خداست كه آن را به هركه بخواهد عطا مى كند و خدا داراى فضل بسيار است».

الكافي : 8 / 334 / 521 ، وذكره أيضًا في : 2 / 187 / 4 ، تأويل الآيات الظاهرة : 667 كلّها عن المستورد النخعي عمّن رواه ، والآية : 4 من سورة الجمعة .

حديث671

امام صادق عليه السلام :

مَن دَمَعَت عَينُهُ دَمعَةً لِدَمٍ سُفِكَ لَنا ، أو حَقٍّ لَنا اُنقِصناهُ ، أو عِرضٍ اُنتُهِكَ لَنا أو لِأَحَدٍ مِن شيعَتِنا بَوَّأَهُ اللّه ُ تَعالى بِها فِي الجَنَّةِ حُقبًا

امام صادق عليه السلام: هركس به خاطر خونى كه از ما ريخته شده، يا حقّى كه از ما گرفته شده ويا هتك حرمتى كه نسبت به ما يا يكى از شيعيان ما شده باشد قطره اى اشكّ بريزد، خداوند متعال

به سبب آن او را يك حقب [هشتاد تا صد سال ]در بهشت جاى دهد.

أمالي الطوسيّ : 194 / 330 ، أمالي المفيد : 175 / 5 كلاهما عن محمّد بن أبي عمارة الكوفيّ .

حديث672

امام صادق عليه السلام :

تَجلِسونَ وتَتَحَدَّثونَ ؟ قُلتُ : جُعِلتُ فِداكَ ، نَعَم . قالَ : إنَّ تِلكَ المَجالِسَ اُحِبُّها فَأَحيوا أمرَنا ، إنَّهُ مَن ذَكَرَنا أو ذُكِرنا عِندَهُ فَخَرَجَ مِن عَينَيهِ مِثلُ جَناحِ الذُّبابِ غَفَرَ اللّه ُ لَهُ ذُنوبَهُ ولَو كانَت أكثَرَ مِن زَبَدِ البَحرِ

بكر بن محمّد اَزدى از امام صادق عليه السلام: آيا باهم مى نشينيد و گفتگو مى كنيد؟ عرض كردم، آرى، فدايت شوم. فرمود: من اين گونه مجالس را دوست دارم. پس ياد ما را زنده كنيد؛ كه هركس از ما ياد كند يا در حضور او از ما ياد شود و به اندازه پر مگسى اشكّ از ديدگانش بيرون آيد خداوند گناهان او را بيامرزد حتى اگر بيشتر از كف دريا باشد.

ثواب الأعمال : 223 / 1 ، بشارة المصطفى : 275 نحوه ، وراجع مستطرفات السرائر : 125 ، المحاسن : 1 / 136 / 174 ، كامل الزيارات : 104 ، تفسير القمّيّ : 2 / 292 .

حديث673

امام صادق عليه السلام :

مَن ذُكِرنا عِندَهُ فَفاضَت عَيناهُ حَرَّمَ اللّه ُ وَجهَهُ عَلَى النّارِ

امام صادق عليه السلام: هركس در نزد او از ما ياد شود و او بگريد، خداوند چهره اش را بر آتش حرام گرداند.

كامل الزيارات : 104 عن فضيل بن فضالة .

حديث674

امام صادق عليه السلام :

نَفَسُ المَهمومِ لِظُلمِنا تَسبيحٌ ، وهَمُّهُ لَنا عِبادَةٌ ، وكِتمانُ سِرِّنا جِهادٌ في سَبيلِ اللّه ِ . ثُمَّ قالَ أبو عَبدِاللّه ِ عليه السلام : يَجِبُ أن يُكتَبَ هذَا الحَديثُ بِالذَّهَبِ

ابان بن تغلب از امام صادق عليه السلام: نفس كشيدن غمديده از براى ستمى كه بر ما رفته، تسبيح است و اندوه او به خاطر ما عبادت است و پرده پوشى اسرار ما، جهاد در راه خداست. حضرت صادق عليه السلامسپس فرمود: بايد اين حديث را باطلا نوشت.

أمالي الطوسيّ : 115 / 178 ، أمالي المفيد : 338 / 2 ، بشارة المصطفى : 257 ، وراجع الكافي : 2 / 226 / 16 .

حديث675

امام صادق عليه السلام :

مَن عَرَفَ حَقَّنا وأحَبَّنا فَقَد أحَبَّ اللّه َ تَبارَكَ وتَعالى

امام صادق عليه السلام: هركه حقّ (و مقام) ما را بشناسد و دوستمان بدارد بى گمان خداى تبارك و تعالى را دوست داشته است.

الكافي : 8 / 129 / 98 عن حفص بن غياث ، تنبيه الخواطر : 2 / 137 .

حديث676

امام صادق عليه السلام :

إنَّ حُبَّنا (أهلَ البَيتِ) يُنَزِّلُهُ اللّه ُ مِنَ السَّماءِ مِن خَزائِنَ تَحتَ العَرشِ كَخَزائِنِ الذَّهَبِ وَالفِضَّةِ ، ولا يُنزِلُهُ إلاّ بِقَدَرٍ ، ولا يُعطيهِ إلاّ خَيرَ الخَلقِ ، وإنَّ لَهُ غَمامَةً كَغَمامَةِ القَطرِ ، فَإِذا أرادَ اللّه ُ أن يَخُصَّ بِهِ مَن أحَبَّ مِن خَلقِهِ أذِنَ لِتِلكَ الغَمامَةِ فَتَهَطَّلَت كَما تَهَطَّلَتِ السَّحابُ ، فَتُصيبُ الجَنينَ في بَطنِ اُمِّهِ

امام صادق عليه السلام: محبّت به ما [اهل بيت] را خداوند از خزانه هايى كه زير عرش اوست و مانند خزانه هاى زر و سيم مى باشند، از آسمان فرو مى فرستد و آن را جز به اندازه نفرستد و جز به بهترين آفريدگان عطايش نكند. اين محبّت را ابرى است، همچون ابرهاى باران زا؛ پس هرگاه خداوند بخواهد آن را به بنده اى كه دوستش مى دارد اختصاص دهد به آن ابر فرمان مى دهد و باران محبّت فرو مى ريزد، همچنان كه ابرهاى باران زا مى بارند و اين باران به جنين در شكم مادرش مى رسد.

تحف العقول : 313 عن أبي جعفر محمّد بن النعمان الأحول .

حديث677

امام صادق عليه السلام :

إنَّ فَوقَ كُلِّ عَبادَةٍ عِبادَةً ، وحُبُّنا أهلَ البَيتِ أفضَلُ عِبادَةٍ

امام صادق عليه السلام: بالا دست هر عبادتى عبادتى است و محبّت به ما اهل بيت بالاترين عبادت است.

المحاسن : 1 / 247 / 462 عن حفص الدّهان .

حديث678

امام صادق عليه السلام :

مَن وَجَدَ بَردَ حُبِّنا عَلى قَلبِهِ فَليُكثِرِ الدُّعاءَ لاُِمِّهِ ، فَإِنَّها لَم تَخُن أباهُ

امام صادق عليه السلام: هركه خنكاى محبّت ما را در دلش يافت، براى مادرش زياد دعا كند؛ زيرا [معلوم مى شود كه] به پدرش خيانت نكرده است.

معاني الأخبار : 161 / 4 ، بشارة المصطفى : 9 كلاهما عن المفضّل بن عمر .

حديث679

امام صادق عليه السلام :

مَن كانَ يُحِبُّنا وهُوَ في مَوضِعٍ لا يَشينُهُ فَهُوَ مِن خالِصِ اللّه ِ تَبارَكَ وتَعالى . قُلتُ : جُعِلتُ فِداكَ ، ومَا المَوضِعُ الَّذي لا يَشينُهُ؟ قالَ: لايُرمى فيمَولِدِهِ. _ وفيخب آخر: لَم يُجعَل وَلَدَزِنًا _

ابن بكير از امام صادق عليه السلام: هركس مارا دوست بدارد و در وضعى هم نباشد كه مايه عيب و ننگ او باشد، چنين كسى از مخلصان خداى تبارك و تعالى است. عرض كردم: فدايت شوم، يعنى چه در وضعى نباشد كه مايه عيب و ننگ او باشد؟ فرمود: در نسبش متهم نباشد.

در خبرى ديگر آمده است: زنازاده نباشد.

معاني الأخبار : 166 / 1 .

حديث680

امام صادق عليه السلام :

وَاللّه ِ لا يُحِبُّنا مِنَ العَرَبِ وَالعَجَمِ إلاّ أهلُ البُيوتاتِ وَالشَّرَفِ وَالمَعدِنِ ، ولا يُبغِضُنا مِن هؤُلاءِ وهؤُلاءِ إلاّ كُلُّ دَنَسٍ مُلصَقٍ

امام صادق عليه السلام: به خدا سوگند كه از عرب و عجم ما را دوست ندارند مگر كسانى كه خانواده دار و شريف و اصيل هستند و از اين رو از اينان و آنان ما را دشمن ندارد، مگر كسى كه آلوده و بى نسب باشد.

الكافي : 8 / 316 / 497 عن ربعيّ ، الملصق _ بتشديد الصاد ويخفّف _ : الدعيّ المتّهم في نسبه ، والرجل المقيم في الحيّ وليس منهم ، ووردت الأخبار المتواترة على أنّ حبّ أهل البيت علامة طيب الولادة وبغضهم علامة خبثها . (مرآة العقول : 26 / 420) .

حديث681

امام صادق عليه السلام :

رَأَيتُ جابِرًا مُتَوَكِّئًا عَلى عَصاهُ وهُوَ يَدورُ في سِكَكِ الأَنصارِ ومَجالِسِهِم وهُوَ يَقولُ : . . . يا مَعشَرَ الأَنصارِ ، أدِّبوا أولادَكُم عَلى حُبِّ عَلِيٍّ ، فَمَن أبى فَانظُروا في شَأنِ اُمِّهِ

ابو زبير مكّى: جابر را ديدم كه عصا زنان در كوى و برزن انصار و در انجمنهاى آنان مى گشت و مى گفت:... اى گروه انصار، فرزندان خود را دوستدار على بار آوريد و هريك نپذيرفت در حال مادر او بينديشيد.

علل الشرائع : 142 ، الفقيه : 3 / 493 / 4744 ، رجال الكشّيّ : 1 / 236 ، الثاقب في المناقب : 124 / 123 .

حديث682

امام صادق عليه السلام :

ابو زبير و عطيّه عوفى و جوّاب: هريك جداگانه گفته اند: جابر را ديدم كه تكيه زنان بر عصاى خويش در كوچه هاى مدينه و محل تجمع مردم مدينه مى گردد و اين خبر را روايت مى كند و سپس مى گويد: اى گروه انصار، فرزندان خود را دوستدار على بار آوريد و هر كدام آنها نپذيرفت بايد در حال مادر او انديشه كرد.

جوّاب _ بتثقيل الواو وآخره موحّدة _ : ابن عبداللّه التيميّ الكوفيّ ، صدوق رُمي بالإرجاء ، من السادسة .

حديث683

امام صادق عليه السلام :

يا مَعشَرَ الشّيعَةِ ، عَلِّموا أولادَكُم شِعرَ العَبدِيِّ

امام صادق عليه السلام: اى گروه شيعيان، به فرزندانتان اشعار عبدى را بياموزيد؛ چه او بر دين خداست. اينك نمونه هايى از اشعار عبدى:

آيا پرسشت از نشان خانه ويران يار، درد ناخوش عشقت را درمان مى كند؟!

و يا سوز دلت را در آن روز كه فراق دوست نزديك مى شود قطره هاى ريزان اشكت، فرو مى نشاند؟!

هيهات ، عشق برانگيخته را پايان نمى بخشد دورى دوستى كه رفته و ديگر باز نمى گردد.

اى پيشاهنگ قبيله! چشمان اشكبار، قبيله را از آب وگياه بى نياز مى كند

تا آن جا كه مى گويد:

اى شترسوارى كه گامهاى مركب نيرومندت پهناى دشت را به تقريب و جنب [دو نوع از راه سپردن شتر تند و كند] در مى نوردد. و در فزار غزال خوش خط و خال را مى گيرد و در نشيب شاهين

تيز بال را خسته مى كند.

و بادهاى سهمگين را چون اشتران خسته و رنجور بيابان پشت سر مى گذارد،

درود مرا به قبرى كه در نجف است و بهترين انسان از عرب و عجم را در بردارد برسان.

و در آن جا، شعار خدايى تو، فروتنى در برابرش باشد و بهترين وصّى و داماد بهترين پيامبر را ندا ده.

تا آن جا كه مى گويد:

تو كسى نيستى مگر برادر و ياور آن [پيامبر] راهنما و آشكار كننده حقّى و ستايش شده كتابها [ى آسمانى] .

تو همسر پاره تن پيغمبر، زهرايى و تنها نگهبان او و پدر فرزندان بزرگوار اويى.

فرزندانى كه در راه خدا سختكوشند و از او يارى مى جويند و بدو معتقدند و براى همو كار مى كنند.

و چنان راهنمايانى هستند كه اگر شب ديجور گمراهى همه جا را فرا گيرد شبروان را بهتر از هر كوكب و شهابى راهنمايى مى كنند.

از آن روز كه مهر خود را به پاى آنان ريختم مرا رافضى خواندند و اين بهترين لقبى است كه بدان خوانده مى شوم!

درود خداى عرش نشين، پيوسته و هماره، بر فرزند غمگسار فاطمه باد.

و آن دو فرزندى كه يكى به زهر ستم نابهنگام مرد و آن ديگرى كه با گونه خاك آلود به خاك رفت.

و پس از وى، بر آن عبادت پيشه پارسا، سجّاد و آن گاه بر شكافنده دانش كه به غايت طلب نزديك شد.

و

سپس بر جعفر و فرزندش موسى و آن گاه بر امام نيكوكار حضرت رضا و جواد عابد كوشا.

و بر عسكريين و مهدى كه قائم آنان و صاحب امر است و جامه هاى پاك و سپيد هدايت به تن دارد، همو كه زمين آكنده شده از ظلم و بيداد را از عدل و داد مى آكند و گمراهان و شرآفرينان را سركوب مى كند.

پيشواى دليران بى باك و رزمنده اى است كه براى بركندن گياهان هرزه به پيكار سركشان مى روند.

نمونه ديگرى از اشعار عبدى:

اى سروران من، اى فرزندان على، اى آل طه و اى آل «صاد».

كيست كه با شما برابرى كند، شمايانى كه نمايندگان خدا در زمين هستيد؟!

شما ستارگان راهنمايى هستيد كه خداوند هر رهجويى را به واسطه آن راه مى نمايد.

اگر رهبرى شما نبود ما گمراه مى شديم وراه از بيراهه بازشناخته نمى شد.

پيوسته عمر خويش را با مهر شما مى گذرانم و با دشمنان شما دشمنى مى ورزم.

توشه اى جز مهر شما ندارم و اين بهترين رهتوشه است.

مهر شما اندوخته من است كه در پهنه قيامت بدان تكيه مى كنم.

دوستى شما و بيزارى از آن كه دشمن شماست اعتقاد من است.

أبو محمّد سفيان بن مصعب العبديّ الكوفيّ ، من شعراء أهل البيت الطاهر المتزلّفين إليهم بولائه وشعره ، المقبولين عندهم لصدق نيّته وانقطاعه إليهم . وقد ضمّن شعره غير يسير من مناقب مولانا أمير المؤمنين الشهيرة ، وأكثر

من مدحه ومدح ذرّيّته الأطيبين وأطاب ، وتفجّع على مصائبهم ورثاهم على ما انتابهم من الِمحن ، ولم نجد في غير آل اللّه له شعرًا . . .

عدّه شيخ الطائفة في رجاله من أصحاب الإمام الصادق عليه السلام . ولم تك صحبته مجرّد اُلفة معه ، أو محض اختلاف إليه ، أو أنّ عصرًا واحدًا يجمعهما ، لكنّه حظي بزلفة عنده منبعثة عن صميم الودّوخالص الولاء ، وإيمان لا تشوبه أيّ شائبة ، حتّى أمر الإمام عليه السلامشيعته بتعليم شعره أولادهم وقال : إنّه على دين اللّه . كما رواه الكشّيّ في رجاله بإسناده عن سماعة قال : قال أبو عبداللّه عليه السلام : يا معشر الشيعة ، علّموا أولادكم شعر العبديّ فإنّه على دين اللّه .

وينمّ عن صدق لهجته واستقامة طريقته في شعره وسلامة معانيه عن أيّ مغمز ، أمر الإمام عليه السلام إيّاه بنظم ما تنوح به النساء في المآتم ، كما رواه الكشّيّ في رجاله .

لم نقف على تاريخَي ولادة المترجَم له ووفاته ، ولم نعثر على ما يقرّبنا إليهما إلاّ ماسمعت من روايته عن الإمام جعفر بن محمّد عليه السلام واجتماعه مع السيّد الحِمْيريّ المولود سنة 105 والمتوفّى سنة 178 ومع أبي داود المسترقّ . وملاحظة تاريخَي ولادة أبي داود المسترقّ الراوي عنه ووفاته يؤذننا بحياة شاعرنا العبديّ إلى حدود سنة وفاة الحِمْيريّ ، فإنّ أبا داود توفّي سنة 231 كما في فهرست النجاشيّ أو في سنة 230 كما في رجال الكشّيّ ، وعاش سبعين سنة كما ذكره الكشّيّ . فتكون ولادة أبي داود سنة 161 على قول النجاشيّ و 160 على اختيار الكشّيّ .

وبطبيعة الحال كان له من عمره حين روايته عن المترجم أقلّ ما تستدعيه الرواية ، فيستدعي بقاء المترجم أقلاًّ إلى أواخر أيّام الحِمْيريّ ، فما في أعيان الشيعة : 1 / 370 من كون وفاة المترجم في حدود سنة 120 قبل ولادة الراوي عنه أبي داود المسترقّ بأربعين سنة خالٍ عن كلّ تحقيق وتقريب ، (راجع الغدير : 2 / 290 _ 328 ترجمة العبديّ الكوفيّ وما في شعره من الحديث) .

حديث684

امام صادق عليه السلام :

قُلتُ لِأَبي عَبدِ اللّه ِ عليه السلام : أوصِني جُعِلتُ فِداكَ ، فَقالَ : اُوصيكَ بِتَقوَى اللّه ِ وَالوَرَعِ وَالعِبادَةِ وطولِ السُّجودِ وأداءِ الأَمانَةِ وصِدقِ الحَديثِ وحُسنِ الجِوارِ ، صِلوا عَشائِرَهُم وعودوا مَرضاهُم

علقمه: به حضرت صادق عليه السلام عرض كردم: فدايت شوم، مرا نصيحت و سفارشى فرما. حضرت فرمود: سفارش مى كنم تو را به تقواى الهى و پارسايى و عبادت وطول دادن سجده واداى امانت و راستگويى وحسن همسايگى. با كسانشان رفت و آمد كنيد و از بيمارانشان عيادت كنيد و در تشييع جنازه هايشان حاضر شويد. براى ما زيور باشيد و مايه زشتى ما نباشيد؛ كارى كنيد كه مردم دوستمان بدارند و كارى نكنيد كه مبغوض آنها واقع شويم؛ همه محبتها را به سوى ما بكشانيد و هرگونه زشتى را از ما بگردانيد؛ هر خوبى كه در حقّ ما گفته شود ما اهل آن هستيم و هر بدى كه درباره ما گفته شود نه چنانيم. ما را در كتاب خدا حقّى است و با پيامبر خدا خويشاونديم و پاك زاده شده ايم. اين چنين بگوييد.

وفي المصدر «عشايركم» و «مرضاكم» و ما

أثبتناه موافق لسياق الحديث و ما جاء في ح 767 .

حديث685

امام صادق عليه السلام :

مَن أحَبَّنا فَليَعمَل بِعَمَلِنا ، وليَتَجَلبَبِ الوَرَعَ

امام على عليه السلام: هر كه ما را دوست دارد بايد به كردار ما عمل كند و رداى پارسايى در بركند.

غرر الحكم : 8483 .

حديث686

امام صادق عليه السلام :

دَخَلتُ عَلى أميرِ المُؤمِنينَ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ عليه السلام فَقُلتُ : السَّلامُ عَلَيكَ يا أميرَ المُؤمِنينَ ورَحمَةُ اللّه ِ وبَرَكاتُهُ ، كَيفَ أمسَيتَ ؟ قالَ : أمسَيتُ مُحِبًّا لِمُحِبِّنا ، ومُبغِضًا لِمُبغِضِنا ، وأمسى مُحِبُّنا مُغتَبِطًا بِرَحمَةٍ مِنَ اللّه ِ كانَ يَنتَظِرُها ، وأمسى عَدُوُّنا يُؤَسِّسُ بُنيانَهُ عَلى شَفا جُرُفٍ هارٍ ، وكَأَنَّ ذلِكَ الشَّفا قَدِ انهارَ بِهِ في نارِ جَهَنَّمَ ، وكَأَنَّ أبوابَ الرَّحمَةِ قَد فُتِحَت لِأَهلِها ، فَهَنيئًا لِأَهلِ الرَّحمَةِ رَحمَتُهُم ، وَالتَّعسُ لِأَهلِ النَّارِ وَالنّارُ لَهُم .

يا حَنَشُ ، مَن سَرَّهُ أن يَعلَمَ أمُحِبٌّ لَنا أم مُبغِضٌ فَليَمتَحِن قَلبَهُ ، فَإِن كانَ يُحِبُّ وَلِيًّا لَنا فَلَيسَ بِمُبغِضٍ لَنا ، وإن كانَ يُبغِضُ وَلِيَّنا فَلَيسَ بِمُحِبٍّ لَنا ، إنَّ

اللّه َ تَعالى أخَذَ الميثاقَ لِمُحِبِّنا بِمَوَدَّتِنا ، وكَتَبَ فِي الذِّكرِ اسمَ مُبغِضِنا ، نَحنُ النُّجَباءُ وأفراطُنا أفراطُ الأَنبِياءِ

حَنَش بن مُعتَمر: بر اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليه السلاموارد شدم و عرض كردم: سلام و رحمت و بركات خداوند بر تو باد اى اميرالمؤمنين، چگونه روز خود را به شب رساندى؟ فرمود: روز خود را به شب رساندم در حالى كه دوستدار خود را دوست مى دارم و دشمنم را دشمن و دوستدار ما در حالى روز خود را به شب مى رساند كه نسبت به رحمت خداوند كه در انتظار آن

است، شادمان مى باشد و دشمن ما در حالى روز خود را به شب مى رساند كه بناى كار خود را بر لبه پرتگاهى در حال ريزش مى سازد و آن لبه، او را در آتش فرو مى افكند و درهاى رحمت به روى اهل آن گشوده شده است. پس اهل رحمت را رحمتشان گوارا باد و هلاكت و دوزخ، ارزانى دوزخيان باد.

اى حنش! هر كه خوشحال مى شود بداند كه آيا دوستدار ماست يا دشمن

ما دلش را بيازمايد، اگر دوست ما را دوست داشته باشد، دشمن ما نيست و

اگر دوست ما را دشمن داشته باشد دوستدار ما نمى باشد. خداوند متعال از دوستدار ما بردوستى ما پيمان گرفته ودر لوح محفوظ نام دشمن ما را نوشته است. ماييم برگزيدگان[خدا] وپيشتازانما [به سوى حوض كوثر] پيشتازان پيامبرانند.

أمالي الطوسيّ : 113 / 172 ، أمالي المفيد : 334 / 4 ، بشارة المصطفى : 45 ، كشف الغمّة : 2 / 8 ، الغارات : 2 / 585 نحوه .

حديث687

امام صادق عليه السلام :

وَجَدتُ في كِتابِ مَيثَمٍ رضى الله عنه يَقولُ : تَمَسَّينا لَيلَةً عِندَ أميرِ المُؤمِنينَ عَلِيِّ بن أبي طالِبٍ عليه السلام ، فَقالَ لَنا : لَيسَ مِن عَبدٍ اِمتَحَنَ اللّه ُ قَلبَهُ بِالإِيمانِ إلاّ أصبَحَ يَجِدُ مَوَدَّتَنا عَلى قَلبِهِ ، ولا أصبَحَ عَبدٌ مِمَّن سَخَطَ اللّه ُ عَلَيهِ إلاّ يَجِدُ بُغضَنا عَلى قَلبِهِ ، فَأَصبَحنا نَفرَحُ بِحُبِّ المُؤمِنِ لَنا ، ونَعرِفُ بُغضَ المُبغِضِ لَنا ، وأصبَحَ مُحِبُّنا مُغتَبِطًا بِحُبِّنا بِرَحمَةٍ مِنَ اللّه ِ يَنتَظِرُها كُلَّ يَومٍ ، وأصبَحَ مُبغِضُنا يُؤَسِّسُ بُنيانَهُ عَلى شَفا

جُرُفٍ هارٍ ، فَكَأَنَّ ذلِكَ الشَّفا قَدِ انهارَ بِهِ في نارِ جَهَنَّمَ ، وكَأَنَّ أبوابَ الرَّحمَةِ قَد فُتِحَت لِأَصحابِ الرَّحمَةِ ، فَهَنيئًا لِأَصحابِ الرَّحمَةِ رَحمَتُهُم ، وتَعسًا لِأَهلِ النّارِ مَثواهُم . إنَّ عَبدًا لَن يُقَصِّرَ في حُبِّنا لِخَيرٍ جَعَلَهُ اللّه ُ في قَلبِهِ ، ولَن يُحِبَّنا مَن يُحِبُّ مُبغِضَنا ، إنَّ ذلِكَ لا يَجتَمِعُ في قَلبٍ واحِدٍ و «ما جَعَلَ اللّه ُ لِرَجُلٍ مِن قَلبَينِ في جَوفِهِ

صالح بن ميثم تمّار (رحمه اللّه ): در كتاب ميثم رضى الله عنه ديدم كه مى گويد: شبى را در خدمت اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام بوديم. آن حضرت به ما فرمود: هيچ بنده اى نيست كه خداوند دلش را براى ايمان صاف و خالص كرده باشد مگر اين كه محبّت ما را در قلبش احساس مى كند وهيچ بنده اى نيست كه خداوند از او در خشم و ناخشنودى باشد مگر اين كه در قلبش نسبت به ما احساس بغض مى كند. بنابراين، ما از اين كه مؤمن دوستمان مى دارد شاد مى شويم و دشمنى كسى را كه با ما بغض مى ورزد مى دانيم. دوستدار ما از رحمت خداوند كه به واسطه محبّت ما هر روز انتظار آن را مى كشد شادمان است و دشمن ما بناى خود را در لبه پرتگاهى در حال ريزش پى ريزى مى كند كه اين لبه، او را در آتش دوزخ فرو مى افكند و درهاى رحمت به روى اهل رحمت گشوده شده است؛ پس گوارا باد اهل رحمت را، رحمتشان و نابود باد جايگاه اهل دوزخ. هر بنده اى كه خداوند در دل او خيرى

قرار داده باشد هرگز در دوست داشتن ما كوتاهى نمى كند و كسى كه دشمن ما را دوست بدارد هيچ گاه ما را دوست نخواهد داشت. اين دو در يك قلب با هم جمع نمى شوند و «خدا براى هيچ مردى در درونش دو دل ننهاده است» كه با اين يكى عده اى را دوست بدارد و با آن ديگرى دشمن آنها را. كسى كه ما را دوست مى دارد اين محبّت نسبت

به ما را، همچون زر نابى كه در آن ناخالصى نيست، خالص مى گرداند.

ماييم برگزيدگان [خدا] و پيشتازان ما (به سوى حوض كوثر) پيشتازان پيامبرانند؛ من وصى پيامبران هستم، من حزب خدا و رسول او هستم و آن گروه سركش و ياغى حزب شيطانند. پس هركه دوست دارد حال خود را درباره محبّت ما بداند دلش را بيازمايد، اگر در آن نسبت به كسى كه مردم را بر ضد ما مى شوراند احساس دوستى كرد، بداند كه خدا و جبرئيل و ميكائيل دشمن او هستند و خداوند دشمن كافران مى باشد.

الأحزاب : 4 .

حديث688

امام صادق عليه السلام :

مَن أحَبَّنا للّه ِِ نَفَعَهُ حُبُّنا ولَو كانَ في جَبَلِ الدَّيلَمِ ، ومَن أحَبَّنا لِغَيرِ ذلِكَ فَإِنَّ اللّه َ يَفعَلُ ما يَشاءُ ، إنَّ حُبَّنا أهلَ البَيتِ يُساقِطُ عَنِ العِبادِ الذُّنوبَ كَمايُساقِطُ الرّيحُ الوَرَقَ مِنَ الشَّجَرِ

امام سجاد عليه السلام: هر كه ما را به خاطر خدا دوست بدارد، اين محبّت او نسبت به ما، وى را سود بخشد حتى اگر در كوه ديلم باشد و هر كه ما را به خاطر چيزى غير از خدا

دوست بدارد، خداوند هر گونه كه بخواهد عمل خواهد كرد. همانا دوست داشتن ما اهل بيت، گناهان را از بندگان فرو مى ريزاند همان گونه كه باد، برگهاى درخت را مى ريزد.

بشارة المصطفى : 3 عن أبي رزين ، شرح الأخبار : 2 / 513 / 906 نحوه عن عليّ بن حمزة عن الحسين ، وذكر أيضًا في : 1 / 163 / 116 نحوه عن الإمام الحسين عليه السلام .

حديث689

امام صادق عليه السلام :

بِحُبِّنا تُغفَرُ لَكُمُ الذُّنوبُ

امام باقر عليه السلام: به واسطه دوست داشتن ما، گناهان شما آمرزيده مى شود.

أمالي الطوسيّ : 452 / 1010 عن شجرة ، بشارة المصطفى : 67 عن خالد بن طهماز أبي العلاء الخفّاف ، وفيه «لحبّنا يغفر لكم» .

حديث690

امام صادق عليه السلام :

مَن أحَبَّنا للّه ِِ وأحَبَّ مُحِبَّنا لا لِغَرَضِ دُنيا يُصيبُها مِنهُ ، وعادى عَدُوَّنا لا لإِحنَةٍ كانَت بَينَهُ وبَينَهُ ثُمَّ جاءَ يَومَ القِيامَةِ وعَلَيهِ مِنَ الذُّنوبِ مِثلُ رَملِ عالِجٍ وزَبَدِ البَحرِ غَفَرَ اللّه ُ تَعالى لَهُ

امام صادق عليه السلام: هر كس ما را و دوستدار ما را به خاطر خدا دوست بدارد، نه براى دست يافتن به غرضى دنيايى و دشمن ما را نيز دشمن بدارد، اما نه به خاطر كينه اى شخصى كه ميان آنهاست، اگر در روز قيامت با گناهانى به اندازه ريگهاى ريگستان و كف دريا بيايد، خداوند متعال او را بيامرزد.

أمالي الطوسيّ : 156 / 259 ، بشارة المصطفى : 90 كلاهما عن الحسين بن مصعب ، إرشاد القلوب : 253 ، وراجع أعلام الدين : 448 عن صفوان ، ثواب الأعمال : 204 / 1 عن صالح بن سهل الهمدانيّ .

حديث691

امام صادق عليه السلام :

_ في قَولِهِ تَعالى : «الَّذينَ آمَنوا وتَطمَئِنُّ قُلوبُهُم بِذِكرِ اللّه ِ ألا بِذِكرِ اللّه ِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ» _ : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله لِعَلِيٍّ عليه السلام : تَدري فيمَن نَزَلَت ؟ قالَ : اللّه ُ ورَسولُهُ أعلَمُ ، قالَ : فيمَن صَدَّقَ لي ، وآمَنَ بي ، وأحَبَّكَ وعِترَتَكَ مِن بَعدِكَ ، وسَلَّمَ الأَمرَ لَكَ ولِلأَئِمَّةِ مِن بَعدِكَ

امام صادق عليه السلام _ درباره آيه « كسانى كه ايمان آورده اند و دلهايشان به ياد خدا آرام مى گيرد؛ هان با ياد خداست كه دلها آرام مى گيرد» _ فرمود: رسول خدا صلي الله عليه و

آله به على عليه السلامفرمود: مى دانى درباره چه كسى نازل شده است؟ عرض كرد: خدا و رسول او بهتر مى دانند. پيامبر فرمود: درباره كسى كه مرا تصديق كند و به من ايمان آورد و تو و عترت تو را دوست بدارد و كار را به تو و امامان پس از تو واگذارد و تسليم فرمان شما باشد.

تفسير فرات الكوفيّ : 207 / 274 عن محمّد بن القاسم بن عبيد معنعنًا .

حديث692

امام صادق عليه السلام :

مَن أحَبَّنا أهلَ البَيتِ وحَقَّقَ حُبَّنا في قَلبِهِ جَرَت يَنابيعُ الحِكمَةِ عَلى لِسانِهِ ، وجُدِّدَ الإِيمانُ في قَلبِهِ

امام صادق عليه السلام: هر كه ما اهل بيت را دوست بدارد و دوستى ما را در قلبش تحقق بخشد، چشمه هاى حكمت بر زبانش جارى گردد و ايمان در دلش نو شود.

المحاسن : 1 / 134 / 167 عن المفضّل بن عمر .

حديث693

امام صادق عليه السلام :

إنَّ حُبَّنا أهلَ البَيتِ لَيُنتَفَعُ بِهِ في سَبعَةِ مَواطِنَ : عِندَ اللّه ِ

امام صادق عليه السلام: دوست داشتن ما اهل بيت، در هفت جا مفيد واقع مى شود: در

پيشگاه خدا، هنگام مردن، در قبر، روز محشر، در كنار حوض كوثر، نزد ميزان و در عبور از صراط.

قال المجلسيّ رحمه الله بعد نقل الخبر : عند اللّه : أي في الدّنيا بقربه لديه ، أو استجابة دعائه وقبول أعماله ، أو في درجات الجنّة ، أو عند الحضور عند اللّه للحساب ، أو استجابة دعائه وقبول أعماله . (بحارالأنوار : 27 / 158) .

حديث694

امام صادق عليه السلام :

لا تَجِدُ وَلِيًّا لَنا تَزِلُّ قَدَماهُ جَميعًا ، ولكِن إذا زَلَّت بِهِ قَدَمٌ اِعتَمَدَ عَلى الاُخرى حَتّى تَرجِعَ الَّتي زَلَّت

امام صادق عليه السلام: هيچ يك از دوستان ما را نخواهى يافت كه هر دو پايش بلغزد، بلكه هرگاه يك پايش بلغزد، به پاى ديگر خود تكيه كند تا اين كه پاى لغزيده اش به حال اوّل برگردد.

دعائم الإسلام : 1 / 63 .

حديث695

امام صادق عليه السلام :

وَاللّه ِ ، لا يَموتُ عَبدٌ يُحِبُّ اللّه َ ورَسولَهُ ويَتَوَلَّى الأَئِمَّةَ عليهم السلامفَتَمَسَّهُ النّارُ

امام صادق عليه السلام: به خدا سوگند، هر بنده اى كه خدا و رسولش را دوست داشته و ولايت ائمّه عليهم السلامرا پذيرفته باشد و از دنيا برود، آتش دوزخ به او نمى رسد.

رجال النجاشيّ : 1 / 138 عن إلياس بن عمرو البجليّ ، شرح الأخبار : 3 / 463 / 1355 عن الحضرميّ .

حديث696

امام صادق عليه السلام :

مَن أحَبَّنا لَم يُحِبَّنا لِقَرابَةٍ بَينَنا وبَينَهُ ولا لِمَعروفٍ أسدَيناهُ إلَيهِ ، إنَّما أحَبَّنا للّه ِِ ولِرَسولِهِ ، فَمَن أحَبَّنا جاءَ مَعَنا يَومَ القِيامَةِ كَهاتَينِ _ وقَرَنَ بَينَ سَبّابَتَيهِ _

امام صادق عليه السلام: هركس ما را دوست بدارد، نه به خاطر قرابتى كه ميان ما و اوست و يا به خاطر خوبى و احسانى كه به او كرده ايم، بلكه فقط به خاطر خدا و رسول او ما را دوست بدارد، در روز قيامت با ما مانند اين دو _ حضرت دو انگشت اشاره خود را به هم نزديك كرد _ وارد خواهد شد.

أعلام الدين : 460 عن عبيدة بن زرارة .

حديث697

امام صادق عليه السلام :

بَينا رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله في سَفَرٍ إذ نَزَلَ فَسَجَدَ خَمسَ سَجَداتٍ ، فَلَمّا رَكِبَ قالَ لَهُ بَعضُ أصحابِهِ : رَأَيناكَ يا رَسولَ اللّه ِ صَنَعتَ ما لَم تَكُن تَصنَعُهُ ! قالَ : نَعَم ، أتاني جَبرَئيلُ عليه السلام فَبَشَّرَني أنَّ عَلِيًّا فِي الجَنَّةِ ، فَسَجَدتُ شُكرًا للّه ِِ تَعالى ، فَلَمّا رَفَعتُ رَأسي قالَ : وفاطِمَةُ فِيالجَنَّةِ ، فَسَجَدتُ شُكرًا للّه ِِ تَعالى ، فَلَمّا رَفعتُ رَأسي قالَ : وَالحَسَنُ وَالحُسَينُ سَيِّدا شَبابِ أهلِ الجَنَّةِ ، فَسَجَدتُ شُكرًا للّه ِِ تَعالى ، فَلَمّا رَفَعتُ رَأسي قالَ : ومَن يُحِبُّهُم فِي الجَنَّةِ ، فَسَجَدتُ للّه ِِ تَعالى شُكرًا ، فَلَمّا رَفَعتُ رَأسي قالَ : ومَن يُحِبُّ مَن يُحِبُّهُم فِي الجَنَّةِ (فَسَجَدتُ شُكرًا للّه ِِ تَعالى

امام صادق عليه السلام: رسول خدا صلي الله عليه و آله در سفرى از مركب خود

پياده شد و پنج سجده به جاى آورد. چون بر مركب نشست، يكى از اصحابش عرض كرد: اى رسول خدا، ما كارى از شما ديديم كه قبلاً نكرده بوديد! حضرت فرمود: آرى، جبرئيل عليه السلام نزد من آمد و بشارتم داد كه على، اهل بهشت است و من به شكرانه آن در پيشگاه خداى متعال سجده كردم. چون سر برداشتم گفت: فاطمه هم اهل بهشت است و من به شكرانه آن نيز خداى متعال را سجده كردم. چون سربرداشتم گفت: حسن و حسين، سرور جوانان بهشتى اند و من باز به شكرانه آن خداى متعال را سجده كردم، چون سربرداشتم گفت: دوستدار آنان نيز اهل بهشت است و من براى خداى متعال، سجده شكر به جاى آوردم. چون سربرداشتم گفت: و هركس دوستدار ايشان را دوست بدارد، او نيز اهل بهشت است و من باز به شكرانه آن، در پيشگاه خداى متعال سجده كردم.

أمالي المفيد : 21 / 2 عن أبي عبد الرحمن .

حديث698

امام صادق عليه السلام :

إنَّ المُؤمِنَ لَيَشفَعُ لِحَميمِهِ إلاّ أن يَكونَ ناصِبًا ، ولَو أنَّ ناصِبًا شَفَعَ لَهُ كُلُّ نَبِيٍّ مُرسَلٍ ومَلَكٍ مُقَرَّبٍ ما شُفِّعوا

امام صادق عليه السلام: مؤمن براى خويشاوند خود شفاعت مى كند، مگر اين كه ناصبى باشد. در حقّ ناصبى، حتى اگر پيامبرى مرسل يا فرشته اى مقرّب هم شفاعت كنند، شفاعت پذيرفته نمى شود.

ثواب الأعمال : 251 / 21 ، المحاسن : 1 / 296 / 595 كلاهما عن عليّ الصائغ .

حديث699

امام صادق عليه السلام :

مَن سَرَّهُ أن يَعلَمَ أنَّ اللّه َ يُحِبَّهُ فَليَعمَل بِطاعَةِ اللّه ِ وَليَتَّبِعنا ، ألَم يَسمَع قَولَ اللّه ِ عَزَّوجَلَّ لِنَبِيِّهِ صلي الله عليه و آله : «قُل إن كُنتُم تُحِبّونَ اللّه َ فَاتَّبِعوني يُحبِبكُمُ اللّه ُ ويَغفِر لَكُم ذُنوبَكُم

امام صادق عليه السلام: هركس خوشحال مى شود كه بداند خداوند او را دوست مى دارد، طاعت خدا را به كار بندد و از ما پيروى كند. مگر اين سخن خداى عز و جلرا به پيامبرش نشنيده است كه: «بگو: اگر خدا را دوست داريد پس از من پيروى كنيد تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را بيامرزد» ؟ به خدا قسم، هيچ بنده اى نيست كه خدا را اطاعت كند، مگر اين كه خداوند در اطاعت او، پيروى از ما را وارد كند و به خدا قسم، هيچ بنده اى نيست كه از ما پيروى كند، مگر اين كه خداوند دوستش بدارد و به خدا قسم، هيچ بنده اى نيست كه پيروى از ما را فرو گذارد، مگر اين كه دشمن ما

شود و به خدا قسم، هيچ بنده اى نيست كه ما را دشمن بدارد، مگر اين كه خدا را نافرمانى كند و هركه با معصيت خدا از دنيا رود، خداوند او را خوار سازد و در آتش سرنگون كند و سپاس و ستايش خداى را كه پروردگار جهانيان است.

آل عمران : 31 .

حديث700

امام صادق عليه السلام :

إنَّ رَسولَ اللّه ِ صلي الله عليه و آله نَظَرَ إلى عَلِيٍّ وَالحَسَنِ وَالحُسَينِ عليهم السلامفَبَكى وقالَ : أنتُمُ المُستَضعَفونَ بَعدي

امام صادق عليه السلام: رسول خدا صلي الله عليه و آله به على و حسن و حسين عليهم السلامنگاه كرد و سپس گريست و فرمود: پس از من، شما را تضعيف خواهند كرد.

معاني الأخبار : 79 / 1 .

حديث701

امام صادق عليه السلام :

لَمَّا احتُضِرَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله غُشِيَ عَلَيهِ ، فَبَكَت فاطِمَةُ عليهاالسلامفَأَفاقَ وهِيَ تَقولُ: مَن لَنا بَعدَكَ يا رَسولَ اللّه ِ؟! فَقالَ: أنتُمُ المُستَضعَفونَ بَعدي وَاللّه ِ

امام صادق عليه السلام: رسول خدا صلي الله عليه و آله هنگام احتضار، از هوش رفت و فاطمه عليهاالسلامشروع به گريه كرد. پيامبر به هوش آمد، [شنيد] فاطمه مى گويد: اى رسول خدا، بعد از تو، چه بر سر ما خواهد آمد؟! پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: به خدا قسم كه شما را بعد از من، تضعيف خواهند كرد.

دعائم الإسلام : 1 / 225 ، وراجع الإرشاد : 1 / 184 ، أمالي المفيد : 212 / 2 ، مسند ابن حنبل : 10 / 257 / 26940 ، المعجم الكبير : 25 / 23 / 32 .

حديث702

امام صادق عليه السلام :

قالَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام : لَتَعطِفَنَّ عَلَينَا الدُّنيا بَعدَ شِماسِها عَطفَ الضَّروسِ

امام صادق عليه السلام: اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: دنيا پس از چموشيهايش، دوباره به ما روى خواهد كرد و مهربان خواهد شد، آن گونه كه ماده شتر بدخوى، با بچه خود مهربان مى شود. سپس اين آيه را قرائت كرد: «و مى خواهيم بر كسانى كه در زمين فرودست نگه داشته شده اند، منّت نهيم و آنان را پيشوايان (مردم) قرار دهيم و ايشان را وارث (زمين) كنيم» .

الناقة الضروس : هي التي تعضّ حالبتها . (لسان العرب : 6 / 118) .

حديث703

امام صادق عليه السلام :

إنَّ لَنا أيّامًا ودَولَةً يَأتي بِهَا اللّه ُ إذا شاءَ

امام صادق عليه السلام: ما را ايّام و دولتى است كه هر زمان خداوند بخواهد، آن را خواهد آورد.

أمالي المفيد : 28 / 9 عن حبيب بن نزار بن حيّان .

حديث704

امام صادق عليه السلام :

بِنا يَبدَأُ البَلاءُ ثُمَّ بِكُم ، وبِنا يَبدَأُ الرَّخاءُ ثُمَّ بِكُم ، وَالَّذي يُحلَفُ بِهِ لَيَنتَصِرَنَّ اللّه ُ بِكُم كَمَا انتَصَرَ بِالحِجارَةِ

امام صادق عليه السلام: بلا و گرفتاريها از ما آغاز مى شود و سپس به شما مى رسد و آسايش و رفاه نيز از ما آغاز مى گردد و آن گاه به شما مى رسد. سوگند به آن كس كه بدو سوگند ياد مى شود، بى گمان خداوند به دست شما پيروزى حاصل مى كند، همان گونه كه با سنگريزه (در واقعه اصحاب فيل) پيروزى به بار آورد.

أمالي المفيد : 301 / 2 ، أمالي الطوسيّ : 74 / 109 كلاهما عن سفيان بن إبراهيم الغامديّ القاضي .

حديث705

امام صادق عليه السلام :

سُئِلَ أبي عَن قَولِ اللّه ِ : «قاتِلُوا المُشرِكينَ كافَّةً كَما يُقاتِلونَكُم كافَّةً

امام صادق عليه السلام: از پدرم درباره آيه «و همگى با مشركان بجنگيد، همان گونه كه آنان همگى با شما مى جنگند» و آيه «تا فتنه اى بر جاى نماند و دين، يكسره از آنِ خدا گردد» سؤال شد؛ فرمود: زمان تأويل (و تحقق) اين آيه هنوز نرسيده است. بعد از قيام قائم ما، كسانى كه او را درك مى كنند خواهند ديد كه تأويل (و تحقق) اين آيه چگونه است. و دين محمّد تا به هرجا كه شب مى رسد گسترش مى يابد تا اين كه _ همچنان كه خداوند مى گويد _ اثرى از شرك [مشرك]، بر روى زمين باقى نماند.

التوبة : 36 .

حديث706

امام صادق عليه السلام :

_ في مَعنى قَولِهِ عَزَّوجَلَّ : «وَعَدَ اللّه ُ الَّذينَ آمَنوا مِنكُم وعَمِلُوا الصّالِحاتِ لَيَستَخلِفَنَّهُم فِي الأَرضِ كَمَا استَخلَفَ الَّذينَ مِن قَبلِهِم ولَيُمَكِّنَنَّ لَهُم دينَهُمُ الَّذِي ارتَضى لَهُم ولَيُبَدِّلَنَّهُم مِن بَعدِ خَوفِهِم أمنًا يَعبُدونَني لا يُشرِكونَ بي شَيئًا

امام صادق عليه السلام: درباره معناى آيه «خدا به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند، وعده داده است كه حتماً آنان را در زمين جانشين قرار دهد، همان گونه كه كسانى را كه پيش از آنان بودند، جانشين قرار داد و آن دينى را كه برايشان پسنديده است به سودشان مستقر كند و بيمشان را به ايمنى

مبدّل گرداند تا مرا عبادت كنند و چيزى را با من شريك نسازند» _ فرمود: اين آيه، درباره قائم

و ياران او نازل شده است

النور : 55 .

حديث707

امام صادق عليه السلام :

تُربَةُ قُمَّ مُقَدَّسَةٌ ، وأهلُها مِنّا ونَحنُ مِنهُم ، لا يُريدُهُم جَبّارٌ بِسوءٍ إلاّ عُجِّلَت عُقوبَتُهُ ما لَم يَخونوا إخوانَهُم (يُحَوِّلوا أحوالَهُم _ خ ل) ، فَإِذا فَعَلوا ذلكَ سَلَّطَ اللّه ُ عَلَيهِم جَبابِرَةَ سَوءٍ . أما إنَّهُم أنصارُ قائِمِنا ودُعاةُ حَقِّنا . ثُمَّ رَفَعَ رَأسَهُ إلَى السَّماءِ وقالَ : اللّهُمَّ اعصِمهُم مِن كُلِّ فِتنَةٍ ، ونَجِّهِم مِن كُلِّ هَلَكَةٍ

امام صادق عليه السلام: خاك قم، مقدّس است و مردم آن، از ما هستند و ما از آنهاييم. هر جبّارى كه بخواهد به آنان بدى و گزندى برساند، زود كيفر بيند و اين تا زمانى است كه آنان [اهل قم] به برادران خود خيانت نكنند؛ اگر اين كار را بكنند، خداوند پادشاهانى نابكار بر ايشان مسلّط گرداند. بدانيد كه مردم قم، ياران قائم ما و دعوتگران به حقّ ما هستند. حضرت سپس سرش را به طرف آسمان بلند كرد و گفت: بار خدايا، آنان را از هر فتنه اى نگه دار و از هر نابودى و هلاكتى نجاتشان بخش.

البحار : 60 / 218 / 49 نقلاً عن كتاب تاريخ قم .

حديث708

امام صادق عليه السلام :

سَتَخلو كوفَةُ مِنَ المُؤمِنينَ ، ويَأرِزُ

امام صادق عليه السلام: به زودى كوفه از مؤمنان خالى گردد و بساط علم از آن برچيده شود همان گونه كه مار در سوراخش مى خزد. سپس علم و دانش در شهرى به نام قم آشكار گردد و اين شهر به كانون علم و فضل تبديل شود، تا جايى كه در روى زمين، مستضعف دينى باقى نماند، حتى زنان پرده نشين.

اينها همه در زمانى اتفاق افتد كه ظهور قائم ما، نزديك است. خداوند، قم و اهل آن را به منزله حجّت قرار مى دهد. اگر نه چنين بود، بى گمان زمين، مردم را در كام خود فرو مى برد و در زمين، حجّتى باقى نمى ماند. علم و دانش از قم به ساير نقاط شرق و غرب عالم سرازير مى شود و بدين سان حجّت خدا بر خلق تمام مى شود، تا جايى كه در روى زمين كسى باقى نمى ماند كه دين و علم به او نرسيده باشد؛ پس از آن، قائم عليه السلام ظهور مى كند.

وفي المصدر : يأزر ، والصحيح ما فيالمتن . أرزت الحيّة : لاذت بجحرهاورجعت إليه . (لسان العرب: 5/305) .

حديث709

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ احتَجَّ بِالكوفَةِ عَلى سائِرِ البِلادِ ، وبِالمُؤمِنينَ مِن أهلِها عَلى غَيرِهِم مِن أهلِ البِلادِ ، وَاحتَجَّ بِبَلدَةِ قُمَّ على سائِرِ البِلادِ ، وبِأَهلِها عَلى جَميعِ أهلِ المَشرِقِ وَالمَغرِبِ مِنَ الجِنِّ وَالإِنسِ ، ولَم يَدَعِ اللّه ُ قُمَّ وأهلَهُ مُستَضعَفًا بَل وَفَّقَهُم . . . وسَيَأتي زَمانٌ تَكونُ بَلدَةُ قُمَّ وأهلُها حُجَّةً عَلَى الخَلائِقِ وذلِكَ في زَمانِ غَيبَةِ قائِمِنا عليه السلام إلى ظُهورِهِ ، ولَولا ذلِكَ لَساخَتِ الأَرضُ بِأَهلِها . وإنَّ المَلائِكَةَ لَتَدفَعُ البَلايا عَن قُمَّ وأهلِهِ ، وما قَصَدَهُ جَبّارٌ بِسوءٍ إلاّ قَصَمَهُ قاصِمُ الجَبّارينَ

امام صادق عليه السلام: خداوند، كوفه را براى ساير شهرها حجّت قرار داد و مردم مؤمن آن را براى مؤمنان ديگر شهرها و شهر قم را براى ديگر شهرها حجّت قرار داد و مردم آن را براى همه مردم شرق

و غرب عالم از جنّ و انس. خداوند، قم و مردم آن را مستضعف [در دين و معارف دينى ]رها نكرد، بلكه به آنان توفيق داد... و زمانى خواهد رسيد كه شهر قم و مردم آن، حجّت بر مردمان باشند و اين در زمان غيبت قائم عليه السلام ما تا هنگام ظهور او باشد؛ اگر چنين نبود، بى گمان زمين، اهلش را در كام خود فرو مى برد. فرشتگان، بلايا را از قم و اهل آن دور مى كنند و هيچ جبّارى نسبت به آنان قصد سوء نكند، مگر

اين كه [خداوند ]درهم شكننده جبّاران او را درهم شكند.

البحار : 60 / 212 / 22 نقلاً عن كتاب تاريخ قم .

حديث710

امام صادق عليه السلام :

_ في قَولِهِ تَعالى : «بَعَثنا عَلَيكُم عِبادًا لَنا اُولي بَأسٍ شَديدٍ فَجاسوا خِلالَ الدِّيارِ

امام صادق عليه السلام _ درباره آيه «بندگانى از خود را كه سخت نيرومندند بر شما مى گماريم تا در ميان خانه ها [يتان براى قتل و كشتار شما] به جستجو درآيند» _ : اينان مردمى هستند كه خداوند، قبل از ظهور قائم عليه السلام، آنان را مى فرستد و هركس را كه در حقّ آل محمّد ستم كرده باشد، مى كشند.

الإسراء : 5 .

حديث711

امام صادق عليه السلام :

لِكُلِّ اُناسٍ دَولَةٌ يَرقُبونَها ودَولَتُنا فِي آخِرِ الدَّهرِ تَظهَرُ

امام صادق عليه السلام: هر مردمى را دولتى است كه منتظر فرا رسيدن آن هستند و دولت ما در پايان روزگار، آشكار مى شود.

أمالي الصدوق : 396 / 3 ، روضة الواعظين : 234 ، وذكره أيضًا في : 293 .

حديث712

امام صادق عليه السلام :

ما يَكونُ هذَا الأَمرُ حَتّى لا يَبقى صِنفٌ مِنَ النّاسِ إلاّ وقَد وُلّوا عَلى النّاسِ ، حَتّى لايَقولَ قائِلٌ : «إنّا لَو وُلّينا لَعَدَلنا» ، ثُمَّ يَقومُ القائِمُ بِالحَقِّ وَالعَدلِ

امام صادق عليه السلام: اين امر (حكومت ما اهل بيت) فرا نرسد، تا اين كه هيچ گروهى از مردم باقى نماند، مگر اين كه بر مردم حكومت كرده باشد، تا كسى نگويد: «اگر ما به حكومت مى رسيديم، به عدل و داد رفتار مى كرديم». پس از آن، قائم عليه السلامقيام مى كند و حقّ و عدالت را برپا مى دارد.

الغيبة للنعمانيّ : 274 / 53 عن هشام بن سالم .

حديث713

امام صادق عليه السلام :

إنَّ مَنِ انتَظَرَ أمرَنا وصَبَرَ عَلى ما يَرى مِنَ الأَذى وَالخَوفِ هُوَ غَداً في زُمرَتِنا

امام صادق عليه السلام: هركس منتظر امر (حكومت و دولت) ما باشد و بر آزارها و رعب و وحشتى كه به او مى رسد شكيبايى كند، فردا در زمره ما باشد.

الكافي : 8 / 37 / 7 عن حمران .

حديث714

امام صادق عليه السلام :

المُنتَظِرُ (المُقِرُّ _ خ ل) لِلثّاني عَشَرَ مِنهُم كَالشّاهِرِ سَيفَهُ بَينَ يَدَي رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله يَذُبُّ عَنهُ

امام صادق عليه السلام: كسى كه در انتظار دوازدهمين آنان (امام مهدى عليه السلام) باشد، همانندكسى است كه پيشاپيش رسول خدا صلي الله عليه و آله شمشير بكشد واز او دفاع كند.

كمال الدين : 335 / 5 ، الغيبة للنعمانيّ : 91 / 21 ، إعلام الورى : 404 كلّها عن إبراهيم الكرخيّ .

حديث715

امام صادق عليه السلام :

مَن ماتَ مُنتَظِرًا لِهذَا الأَمرِ كانَ كَمَن كانَ مَعَ القائِمِ في فِسطاطِهِ ، لا بَل كانَ كَالضّارِبِ بَينَ يَدَي رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله بِالسَّيفِ

امام صادق عليه السلام: كسى كه در حال انتظار اين امر [ظهور قائم] از دنيا برود، همانند كسى است كه با قائم در خيمه او باشد، نه، بلكه همانند كسى است كه پيشاپيش رسول خدا صلي الله عليه و آله شمشير زند.

كمال الدين : 338 / 11 عن المفضّل بن عمر .

حديث716

امام صادق عليه السلام :

مَن سَرَّهُ أن يَكونَ مِن أصحابِ القائِمِ فَليَنتَظِر وَليَعمَل بِالوَرَعِ ومَحاسِنِ الأَخلاقِ وهُوَ مُنتَظِرٌ ، فَإِن ماتَ وقامَ القائِمُ بَعدَهُ كانَ لَهُ مِنَ الأَجرِ مِثلُ أجرِ مَن أدرَكَهُ ، فَجُدّوا وَانتَظِروا هَنيئًا لَكُم أيَّتُهَا العِصابَةُ المَرحومَةُ

امام صادق عليه السلام: هركه دوست دارد از ياران قائم باشد، پس بايد انتظار كشد و در حالى كه منتظر است، پارسايى و اخلاق نيك را در پيش گيرد. اگر (با چنين حالتى) از دنيا برود و بعد از مرگ او، قائم قيام كند، همانند اجر كسى را دارد كه قائم را درك كند. پس (در كار و عمل) بكوشيد و منتظر باشيد؛ گوارايتان باد اى جماعت مشمول رحمت.

الغيبة للنعمانيّ : 200 / 16 عن أبي بصير .

حديث717

امام صادق عليه السلام :

_ في دُعاءٍ لَهُ _ : اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وعَلى إمامِ المُسلِمينَ ، وَاحفَظهُ مِن بَينِ يَدَيهِ ومِن خَلفِهِ وعَن يَمينِهِ وعَن شِمالِهِ ومِن فَوقِهِ ومِن تَحتِهِ ، وَافتَح لَهُ فَتحًا يَسيرًا ، وَانصُرهُ نَصرًا عَزيزًا ، وَاجعَل لَهُ مِن لَدُنكَ سُلطان_ًا نَصي_رًا . اللّهُ_مَّ عَجِّل فَرَجَ آلِ مُحَمَّدٍ ، وأهلِك أعداءَهُم مِنَ الجِنِّ وَالإِنسِ

امام صادق عليه السلام _ در يكى از دعاهاى خود _ : بار خدايا، بر محمّد و ال محمّد و بر امام مسلمانان، درود و صلوات فرست و او را از پيش رو و از پشت سرش و از جانب راست و از جانب چپش و از بالاى سر و از زير پايش (از همه جهت) محافظت فرما و پيروزى و فتحى آسان (و بى

رنج) نصيبش گردان و نصرتى عزت بخش عطايش كن و از جانب خود براى او تسلطى (و قدرتى) يارى گر قرار ده؛ بار خدايا، فرج آل محمّد را شتاب بخش و دشمنان آنان را، از جنّ و انس، نيست و نابود گردان.

مصباح المتهجّد : 392 ، جمال الاُسبوع : 293 .

حديث718

امام صادق عليه السلام :

مَن قالَ إنّا أنبِياءُ فَعَلَيهِ لَعنَةُ اللّه ِ ، ومَن شَكَّ في ذلِكَ فَعَليهِ لَعنَةُ اللّه ِ

امام صادق عليه السلام: هر كه بگويد ما پيامبر هستيم، لعنت خدا بر او باد و لعنت خدا بر كسى كه در اين باره (كه ما پيامبر نيستيم) شكّ كند.

رجال الكشّيّ : 2 / 590 / 540 عن الحسن الوشّاء عن بعض أصحابنا .

حديث719

امام صادق عليه السلام :

_ في ذِكرِ الغُلاةِ _ : إنَّ فيهِم مَن يَكذِبُ ، حَتّى إنَّ الشَّيطانَ لاَحتاجَ إلى كَذِبِهِ

امام صادق عليه السلام: در وصف گزاف گويان _ : بعضى از آنها دروغهايى مى گويند كه حتى شيطان به دروغ آنها احتياج دارد [و بايد نزد آنها درس دروغ گويى بخواند].

رجال الكشّي : 2 / 587 / 526 عن هشام بن سالم .

حديث720

امام صادق عليه السلام :

_ بَعدَ ذَمِّ بَعضِ الغُلاةِ _ : فَوَاللّه ِ ما نَحنُ إلاّ عَبيدُ الَّذي خَلَقَنا وَاصطَفانا ، ما نَقدِرُ عَلى ضُرٍّ ولا نَفعٍ ، وإن رَحِمَنا فَبِرَحمَتِهِ ، وإن عَذَّبَنا فَبِذُنوبِنا . وَاللّه ِ ، ما لَنا عَلَى اللّه ِ مِن حُجَّةٍ ، ولا مَعَنا مِنَ اللّه ِ بَراءَةٌ ، وإنّا لَمَيِّتونَ ومَقبورونَ ومُنشَرونَ ومَبعوثونَ ومَوقوفونَ ومَسؤولونَ

امام صادق عليه السلام: بعد از نكوهش يكى از غاليان _ : به خدا قسم، ما نيستيم مگر بندگانى كه خداوند ما را آفريد و برگزيدمان، نه مى توانيم سودى برسانيم و نه زيانى وارد كنيم، اگر به ما رحم كند، از رحمت و مهربانى اوست و اگر عذابمان كند، به واسطه گناهانمان مى باشد. به خدا سوگند، ما را بر خدا حجّتى نيست و از او با خود براتى [براى آزادى از دوزخ] نداريم، ما نيز مى ميريم و دفن مى شويم و در روز قيامت محشور و برانگيخته مى شويم و براى حساب رسى نگهمان مى دارند و بازخواست مى شويم.

رجال الكشّيّ : 2 / 491 / 403 عن عبدالرحمن بن كثير .

حديث721

امام صادق عليه السلام :

لا تُصَلِّ خَلفَ الغالي وإن كانَ يَقولُ بِقَولِكَ ، وَالمَجهولِ وَالمُجاهِرِ بِالفِسقِ وإن كانَ مُقتَصِدًا

امام صادق عليه السلام: پشت سر غالى مذهب نماز مخوان، اگر چه به ظاهر عقيده تو

[تشيع] را داشته باشد؛ همچنين پشت سركسى كه مذهب وعقيده اش معلوم نيست و كسى كه آشكارا گناه مى كند، نماز مخوان، اگر چه ميانه رو باشد.

التهذيب : 3 / 31 /

109 عن خلف بن حمّاد عن رجل ، الفقيه : 1 / 379 / 1110 نحوه .

حديث722

امام صادق عليه السلام :

اِحذَروا عَلى شَبابِكُمُ الغُلاةَ لا يُفسِدونَهُم ، فَإِنَّ الغُلاةَ شَرُّ خَلقِ اللّه ِ ، يُصَغِّرونَ عَظَمَةَ اللّه َ ويَدَّعونَ الرُّبوبِيَّةَ لِعِبادِ اللّه ِ . وَاللّه ِ ، إنَّ الغُلاةَ أشَرُّ مِنَ اليَهودِ وَالنَّصارى وَالمَجوسِ وَالَّذينَ أشرَكوا

امام صادق عليه السلام: مواظب باشيد غاليان، جوانانتان را فاسد نكنند؛ زيرا غاليان بدترين خلق خدايند، عظمت خدا را پايين مى آورند و براى بندگان خدا ادعاى ربوبيّت مى كنند؛ به خدا قسم كه غاليان از يهود و نصارى و مجوس و مشركان بدترند.

أمالي الطوسيّ : 650 / 1349 عن فضيل بن يسار .

حديث723

امام صادق عليه السلام :

أدنى ما يَخرُجُ بِهِ الرَّجُلُ مِنَ الإِيمانِ أن يَجلِسَ إلى غالٍ فَيَستَمِعَ إلى حَديثِهِ ويُصَدِّقَهُ عَلى قَولِهِ ، إنَّ أبي حَدَّثَني عَن أبيهِ عَن جَدِّهِ عليهم السلامأنَّ رَسولَ اللّه ِ صلي الله عليه و آله قالَ : صِنفانِ مِن اُمَّتي لا نَصيبَ لَهُما فِي الإِسلامِ : الغُلاةُ ، وَالقَدَرِيَّةُ

امام صادق عليه السلام: كمترين چيزى كه آدمى را از ايمان خارج مى سازد اين است كه نزد غالى مذهب بنشيند و به سخنانش گوش دهد و گفته اش را تأييد كند. پدرم، از پدرش، از جدش عليهم السلام برايم روايت كرد كه رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: دو گروه از امّت من هستند كه بهره اى از اسلام ندارند: غالى مذهبان و قدريّه.

الخصال : 72 / 109 عن سالم .

حديث724

امام صادق عليه السلام :

_ لِلمُفَضَّلِ بنِ مَزيدٍ بَعدَ ماذَكَرَ أصحابَ أبِي الخَطّابِ وَالغُلاةَ _ : يامُفَضَّلُ ، لا تُقاعِدوهُم ولا تُواكِلوهُم ولا تُشارِبوهُم ولا تُصافِحوهُم ولاتُؤاثِروهُم

امام صادق عليه السلام: به مفضّل بن مزيد كه از پيروان ابوالخطاب و غالى مذهبان سخن به ميان آورد، فرمود: اى مفضّل، با آنان همنشينى نكن و در سر يك سفره با آنان غذا مخور و با آنها دست نده و با آنان به هم سخنى و مبادله اخبار مپرداز.

رجال الكشّيّ : 2 / 586 / 525 .

حديث725

امام صادق عليه السلام :

لَعَنَ اللّه ُ المُغيرَةَ بنَ سَعيدٍ ، إنَّهُ كانَ يَكذِبُ عَلى أبي ، فَأَذاقَهُ اللّه ُ حَرَّ الحَديدِ . لَعَنَ اللّه ُ مَن قالَ فينا ما لا نَقولُهُ في أنفُسِنا ، ولَعَنَ اللّه ُ مَن أزالَنا عَنِ العُبودِيَّةِ للّه ِِ الَّذي خَلَقَنا وإلَيهِ مَآبُنا ومَعادُنا وبِيَدِهِ نَواصينا

امام صادق عليه السلام: خدا مغيرة بن سعيد را لعنت كند. او به پدرم دروغ مى بست و خداوند، داغىِ آهن (طعم شمشير) را به او چشاند. لعنت خدا بر كسى كه

درباره ما چيزهايى بگويد كه ما خود نمى گوييم [و چنان اعتقادى نداريم]؛ لعنت خدا بر كسى كه ما را بنده خدا نداند؛ خدايى كه ما را آفريده و بازگشت و معاد ما به سوى اوست و زمام اختيار ما در كف اوست.

رجال الكشّيّ : 2 / 590 / 542 عن ابن مسكان عمّن حدّثه من أصحابنا .

حديث726

امام صادق عليه السلام :

مَنِ اتَّقى مِنكُم وأصلَحَ فَهُوَ مِنّا أهلَ البَيتِ . قيلَ لَهُ : مِنكُم يَا بنَ رَسولِ اللّه ِ ؟ ! قالَ : نَعَم مِنّا ، أما سَمِعتَ قَولَ اللّه ِ عَزَّوجَلَّ : «ومَن يَتَوَلَّهُم مِنكُم فَإِنَّهُ مِنهُم

امام صادق عليه السلام: هريك از شما كه پرهيزگار و درستكار باشد، او از ما اهل بيت است. راوى عرض كرد: يا بن رسول اللّه ، از شماست؟ فرمود: آرى، از ماست. آيا نشنيده اى اين سخن خداى عز و جلرا كه: «و هركس از شما آنها را به دوستى گيرد، از آنان خواهد بود» و اين سخن ابراهيم را كه: «پس هر

كه از من پيروى كند او از من است» ؟!

المائدة : 51 .

حديث727

امام صادق عليه السلام :

اِعلَموا أنَّهُ لَيسَ مِنّا مَن لَم يُحسِن مُجاوَرَةَ مَن جاوَرَهُ

امام صادق عليه السلام: بدانيد از ما نيست كسى كه براى همسايه خود، همسايه خوبى نباشد.

الكافي : 2 / 668 / 11 عن أبي الربيع الشامي .

حديث728

امام صادق عليه السلام :

لَيسَ مِنّا مَن لَم يُصَلِّ صَلاةَ اللَّيلِ

امام صادق عليه السلام: از ما نيست كسى كه نماز شب نخواند.

المقنع : 131 ، المقنعة : 119 ، روضة الواعظين : 321 وفيهما «شيعتنا» بدل «منّا» .

حديث729

امام صادق عليه السلام :

لَيسَ مِنّا _ ولا كَرامَةَ _ مَن كانَ في مِصرٍ فيهِ مِائَةُ ألفٍ وكانَ في ذلِكَ المِصرِ أحَدٌ أورَعَ مِنهُ

امام صادق عليه السلام: از ما نيست _ و ارزشى ندارد _ كسى كه در شهرى صدهزار نفرى زندگى كند و در آن شهر، پارساتر از او وجود داشته باشد.

الكافي : 2 / 78 / 10 عن عليّ بن أبي زيد عن أبيه .

حديث730

امام صادق عليه السلام :

لَيسَ مِنّا مَن تَرَكَ دُنياهُ لاِخِرَتِهِ ، ولا آخِرَتَهُ لِدُنياهُ

امام صادق عليه السلام: از ما نيست كسى كه دنياى خود را به خاطر آخرتش و يا آخرت خود را به خاطر دنيايش، رها كند.

الفقيه: 3 / 156 / 3568 ، فقه الرضا عليه السلام : 337 وفيه «ليس منّا من ترك دنياه لدينه ودينه لدنياه» .

حديث731

امام صادق عليه السلام :

لَيسَ مِن شيعَتِنا مَن وافَقَنا بِلِسانِهِ وخالَفَنا في أعمالِنا وآثارِنا

امام صادق عليه السلام: شيعه ما نيست كسى كه به زبان، دم از ما زند ولى برخلاف كردار و رفتار ما عمل كند.

مشكاة الأنوار : 70 ، مستطرفات السرائر : 147 / 21 عن محمّد بن عمر بن حنظلة .

حديث732

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ تَبارَكَ وتَعالى أوجَبَ عَلَيكُم حُبَّنا ومُوالاتَنا ، وفَرَضَ عَلَيكُم طاعَتَنا ، ألا فَمَن كانَ مِنّا فَليَقتَدِ بِنا ، وإنَّ مِن شَأنِنَا الوَرَعَ

وَالاِجتِهادَ وأداءَ الأَمانَةِ إلَى البَرِّ وَالفاجِرِ ، وصِلَةَ الرَّحِمِ وإقراءَ الضَّيفِ وَالعَفوَ عَنِ المُسيءِ ، ومَن لَم يَقتَدِ بِنا فَلَيسَ مِنّا

امام صادق عليه السلام: خداوند تبارك و تعالى دوستى و ولايت ما را بر شما واجب فرمود

و اطاعت از ما را بر شما فرض كرده است. پس آگاه باشيد كه هركس

از ماست، بايد به ما اقتدا كند و از جمله صفات ماست: پارسايى و كوشش در عمل و بازگرداندن امانت به نيكوكار و بدكار و به جاى آوردن صله رحم و مهمان دارى و گذشت كردن از كسى كه (به ما) بدى كند. هركه به ما اقتدا نكند، از ما نيست.

الاختصاص : 241 .

حديث733

امام صادق عليه السلام :

رَحِمَ اللّه ُ الفُضَيلَ بنَ يَسارٍ ، هُوَ مِنّا أهلَ البَيتِ

امام صادق عليه السلام: خدا فضيل بن يسار را رحمت كند، او از ما اهل بيت بود.

الفقيه : 4 / 441 ، رجال الكشّيّ : 2 / 473 / 381 كلاهما عن ربعيّ بن عبداللّه عن غاسل الفضيل بن يسار .

حديث734

امام صادق عليه السلام :

لَيسَ مِن أحَدٍ _ وإن ساعَدَتهُ الاُمورُ _ بِمُستَخلِصٍ غَضارَةَ

امام صادق عليه السلام : هيچ كس نيست كه به نوشى بى نيش دست يابد، اگر چه همه عوامل به يارى اش بيايد.

الغَضارَة : الطيب واللذّة (النهاية : ج 3 ص 370 «غضر») .

حديث735

امام صادق عليه السلام :

في وَصِيَّةِ لُقمانَ لاِبنِهِ : يا بُنَيَّ اعلَم أنَّ الدُّنيا قَليلٌ ، وعُمُرَكَ مِنها قَليلٌ مِن قَليلٍ ، ويَقِرُّ مِنَ القَليلِ قَليلٌ .

امام صادق عليه السلام _ در سفارش لقمان به فرزندش _ : فرزندم! بدان كه دنيا اندك است و عمر تو در آن ، اندكى از اندك است، و از اندك، اندك مى مانَد.

مشكاة الأنوار : ص 461 ح 1537 .

حديث736

امام صادق عليه السلام :

قالَ لُقمان لاِبنِهِ : . . . يا بُنَيَّ إنَّ الدُّنيا قَليلٌ ، وعُمُرَكَ قَصيرٌ .

امام صادق عليه السلام : لقمان به فرزندش گفت:... فرزندم! دنيا اندك است و عمر تو كوتاه.

قصص الأنبياء : ص 195 ح 245 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 420 ح 14 .

حديث737

امام صادق عليه السلام :

أيُّهَا النّاسُ ، إنَّ هذِهِ الدُّنيا دارُ فِراقٍ ودارُ التِواءٍ لا دارُ استِواءٍ ، عَلى أنَّ فِراقَ المَألوفِ حُرقَةٌ لا تُدفَعُ ، ولَوعَةٌ لا تُرَدُّ .

امام صادق عليه السلام : اى مردم! اين دنيا ، سراى فراق و خانه پيچ در پيچ است ، نه خانه اى سرْ راست. فراق عزيزان ، داغى است كه مانعش نمى توان شد و سوزى است كه جلوى آن را نمى توان گرفت.

كمال الدين : ص 74 ، الأمالي للصدوق : ص 309 ح 356 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 165 وفيه «لاتقلع» بدل «لاتردّ» ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 1 ص 267 وليس فيه ذيله من «على أنّ فراق . . .» وكلّها عن عنبسة بن بجّاد العابد ، روضة الواعظين : ص 486 ، بحار الأنوار : ج 47 ص 245 ح 3 .

حديث738

امام صادق عليه السلام :

عاشَ نوحٌ عليه السلام ألفَي سَنَةٍ وثَلاثَمِئَةِ سَنَةٍ ؛ مِنها ثَمانُمِئَةٍ وخَمسونَ سَنَةً قَبلَ أن يُبعَثَ ، وألفُ سَنَةٍ إلاّ خَمسينَ عاما وهُوَ في قَومِهِ يَدعوهُم ، وخَمسُمِئَةِ عامٍ بَعدَما نَزَلَ مِنَ السَّفينَةِ ونَضَبَ

امام صادق عليه السلام : نوح عليه السلام دو هزار و سيصد سال ، عمر كرد. هشتصد و پنجاه سالِ آن را پيش از آن كه برانگيخته شود، نهصد و پنجاه سال را به دعوت قومش پرداخت و پانصد سال پس از آن كه از كشتى فرود آمد و آب ، فروكش كرد و شهرها را ساخت و فرزندانش را در آبادى ها اسكان داد.

سپس ،

مَلَك الموت ، نزد او كه در گوشه آفتاب نشسته بود، آمد و گفت: سلام بر تو!

نوح عليه السلام جواب سلامش را داد و گفت: «براى چه آمده اى ، اى ملك الموت؟» .

گفت: آمده ام كه جان تو را بگيرم.

نوح عليه السلام گفت: «اجازه بده كه از آفتاب به سايه بروم».

ملك الموت گفت: باشد.

نوح عليه السلام به سايه رفت و سپس گفت: اى ملك الموت! اين همه عمرى كه در دنيا سپرى كردم ، همانند اين رفتنم از آفتاب به سايه بود . حالا مأموريتت را اجرا كن».

ملك الموت نيز جان نوح عليه السلام را گرفت.

نضبَ الماء : غار في الأرض (المصباح المنير : ص 609 «نضب») .

حديث739

امام صادق عليه السلام :

اِصبِروا عَلى طاعَةِ اللّه ِ وتَصَبَّروا عَن مَعصِيَةِ اللّه ِ ، فَإِنَّمَا الدُّنيا ساعَةٌ ؛ فَما مَضى فَلَيسَ تَجِدُ لَهُ سُرورا ولا حُزنا ، وما لَم يَأتِ فَلَيسَ تَعرِفُهُ ، فَاصبِر عَلى تِلكَ السّاعَةِ الَّتي أنتَ فيها ، فَكَأَنَّكَ قَدِ اغتَبَطتَ .

امام صادق عليه السلام : بر طاعت خدا بشكيبيد و بر ترك معصيت او صبورى كنيد ؛ چرا كه دنيا ساعتى بيش نيست؛ زيرا براى آنچه گذشته است ، نه شادى اى مى يابى و نه اندوهى، و آنچه هم كه نيامده است ، نمى دانى چگونه است. پس، بر آن ساعتى كه در آنى صبر كن، گويا كه تو رشك برده شده اى.

الكافي : ج 2 ص 459 ح 21 عن سماعة وص 454 ح 4 نحوه ،

تحف العقول : ص 396 عن هشام بن الحكم عن الإمام الكاظم عليه السلام وراجع الزهد للحسين بن سعيد : ص 46 ح 124 .

حديث740

امام صادق عليه السلام :

أحكِم أمرَ دينِكَ كَما أحكَمَ أهلُ الدُّنيا أمرَ دُنياهُم ، فَإِنَّما جُعِلَتِ الدُّنيا شاهِدا يُعرَفُ بِها ما غابَ عَنها مِنَ الآخِرَةِ ، فَاعرِفِ الآخِرَةَ بِها ، ولا تَنظُر إلَى الدُّنيا إلاّ بِالاِعتِبارِ .

امام صادق عليه السلام : كار دينت را استوار ساز ، چنان كه دنياداران ، كار دنيايشان را استوار مى سازند؛ زيرا دنيا، در حقيقت، علامت و گواهى قرار داده شده تا با آن ، غيب دنيا، يعنى آخرت، شناخته شود . پس به وسيله دنيا ، آخرت را بشناس و به دنيا ، جز با ديده اعتبار منگر.

الكافي : ج 8 ص 243 ح 337 عن خالد بن نجيح ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 153 .

حديث741

امام صادق عليه السلام :

إنَّ هذِهِ الدُّنيا وإن أمتَعَت بِبَهجَتِها وغَرَّت بِزِبرِجِها ، فَإِنَّ آخِرَها لا يَعدو أن يَكونَ كَآخِرِ الرَّبيعِ الَّذي يَروقُ بِخُضرَتِهِ ثُمَّ يَهيجُ عِندَ انتِهاءِ مُدَّتِهِ . وعَلى مَن نَصَحَ لِنَفسِهِ وعَرَفَ حَقَّ ما عَلَيهِ ولَهُ ، أن يَنظُرَ إلَيها نَظَرَ مَن عَقَلَ عَن رَبِّهِ جَلَّ وعَلا ، وحَذَرَ سوءَ مُنقَلَبِهِ ؛ فَإِنَّ هذِهِ الدُّنيا قَد خَدَعَت قَوما فارَقوها أسَرَّ

ما كانوا إلَيها ، وأكثَرَ ما كانُوا اغتِباطا بِها ، طَرَقَتهُم آجالُهُم بَياتا وهُم نائِمونَ ، أو ضُحىً وهُم يَلعَبونَ ... .

امام صادق عليه السلام : اين دنيا، اگرچه با خرّمى هايش لذّت مى بخشد و با زرق و برقش مى فريبد، امّا فرجامى جز فرجام بهار ندارد كه سرسبزى آن ، دل نشين است ؛ ليكن در پايان عمر بهار ، آن همه

خرّمى مى خشكد. آن كه دلسوز خويش است و وظايف و حقوق خويشتن را مى شناسد ، بايد به دنيا چونان كسى بنگرد كه خداپسندانه مى انديشد و از بدفرجامى خويش بترسد؛ زيرا اين دنيا ، مردمانى را فريفت و در حالى از دنيا جدا شدند كه در اوج سرخوشى از دنيا و شادمانى نسبت به آن بودند ، شب هنگام كه خفته بودند يا روز هنگام كه سرگرم بازى [و تفريح [بودند، اجل هايشان ، ناگاه به سراغشان آمد... .

بحار الأنوار : ج 94 ص 272 ح 1 نقلاً عن مهج الدعوات : ص 222 عن الربيع وفي بعض عباراته شيء من التصحيف .

حديث742

امام صادق عليه السلام :

كانَ فيما وَعَظَ بِهِ لُقمان ابنَهُ : يابُنَيَّ . . . اجعَلِ الدُّنيا بِمَنزِلَةِ قَنطَرَةٍ عَلى نَهرٍ ، جُزتَ عَلَيها وتَرَكتَها ، ولَم تَرجِع إلَيها آخِرَ الدَّهرِ .

امام صادق عليه السلام _ از اندرزهاى لقمان به فرزندش _ : فرزندم!... دنيا را به سان پلى بر رودخانه اى بدان كه از آن بگذرى و رهايش كنى و ديگر ، هرگز به سويش باز نگردى.

الكافي : ج 2 ص 134 ح 20 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 194 كلاهما عن يحيى بن عقبة الأزدي ، بحار الأنوار : ج 73 ص 69 ح 36 .

حديث743

امام صادق عليه السلام :

سَمِعتُ أبا عَبدِاللّه ِ عليه السلام يَقولُ : دَخَلَ عَلَى النَّبِي صلي الله عليه و آله رَجُلٌ وهُوَ عَلى حَصيرٍ قَد أثَّرَ في جِسمِهِ ، ووِسادَةِ ليفٍ قَد أثَّرَت في خَدِّهِ . فَجَعَلَ يَمسَحُ ويَقولُ : ما رَضِيَ بِهذا كِسرى ولا قَيصَر ، إنَّهُم يَنامونَ عَلَى الحَريرِ وَالدّيباجِ وأنتَ عَلى هذَا الحَصيرِ؟!

قالَ : فَقالَ رَسولُ اللّه صلي الله عليه و آله : لاَءَنا خَيرٌ مِنهُما وَاللّه ِ ، لاَءَنَا أكرَمُ مِنهُما وَاللّه ِ ، ما أنَا وَالدُّنيا ، إنَّما مَثَلُ الدُّنيا كَمَثَلِ رَجُلٍ راكِبٍ مَرَّ عَلى شَجَرَةٍ ولَها فَيءٌ فَاستَظَلَّ تَحتَها ، فَلَمّا أن مالَ الظِّلُّ عَنهَا ارتَحَلَ فَذَهَبَ وتَرَكَها .

الزهد حسين بن سعيد _ به نقل از عبداللّه بن سنان _ : شنيدم امام صادق عليه السلام مى فرمود : مردى بر پيامبر صلي الله عليه و آله وارد شد ، در حالى كه ايشان بر بوريايى

خفته بود و بالشى از ليف خرما زيرِ سر داشت و اثر [زِبرىِ] آن بوريا و بالش بر بدن و گونه پيامبر صلي الله عليه و آله مانده بود. مرد ، شروع به دست كشيدن [بر جاى بوريا] كرد و مى گفت: كسرا و قيصر به اين چيزها رضايت ندارند. آنان بر بستر حرير و ديبا مى خفتند و تو بر چنين بوريايى؟!

پيامبر خدا صلي الله عليه و آله فرمود: «سوگند به خدا كه من از آنها بهترم. به خدا سوگند كه من ، از آنان گرامى ترم. مرا چه به دنيا؟ حكايت دنيا، در حقيقت، حكايت مردى سواره است كه از درختى مى گذرد و آن درخت را سايه اى است و در سايه آن ، فرود مى آيد و چون سايه اش مى رود ، او مى كوچد و مى رود و درخت را رها مى كند».

الزهد للحسين بن سعيد : ص 50 ح 134 عن عبد اللّه بن سنان ، بحار الأنوار : ج 73 ص 126 ح 124 .

حديث744

امام صادق عليه السلام :

كانَ فيما وَعَظَ اللّه ُ بِهِ عيسَى بنَ مَريَم عليه السلام : . . . يا عيسى ، لاتُشرِك بي شَيئا ، وكُن مِنّي عَلى حَذَرٍ ، ولا تَغتَرَّ بِالصِّحَّةِ ولاتُغَبِّط نَفسَكَ ؛ فَإِنَّ الدُّنيا كَفَيءٍ زائِلٍ ، وما أقبَلَ مِنها كَما أدبَرَ .

امام صادق عليه السلام : از جمله اندرزهاى خداوند به عيسى بن مريم عليه السلام : ... اى عيسى! چيزى را شريك من مگردان، از من برحذر باش و به تن درستى غرّه مشو و خويشتن

را خوش بخت مپندار ؛ زيرا دنيا همانند سايه اى ناپايدار است و آنچه از آن بيايد ، به مانند آن است كه رفته است.

الأمالي للصدوق : ص 610 _ 613 ح 842 عن أبي بصير ، الكافي : ج 8 ص 141 ح 103 عن عليّ بن أسباط عنهم عليهم السلام ، تحف العقول : ص 500 من دون إسنادٍ إلى المعصوم ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 145 وفيه «بالنصيحة» بدل «بالصحّة» ، بحار الأنوار : ج 14 ص 299 ح 14 .

حديث745

امام صادق عليه السلام :

: إنَّ الدُّنيا خَلَقَهَا اللّه ُ تَعالى بِمَنزِلَةِ ظِلِّكَ ، إن طَلَبتَهُ أتعَبَكَ ولاتَلحَقُهُ أبَدا ، وإن تَرَكتَهُ يَتبَعُكَ وأنتَ مُستَريحٌ .

مصباح الشريعة _ در سخنى كه به امام صادق عليه السلام نسبت داده شده _ : دنيا را خداوند متعال به سان سايه تو قرار داده است كه اگر در پِى آن بدَوى ، تو را خسته مى كند و هرگز بدان نمى رسى و اگر رهايش كنى ، او در پىِ تو مى آيد و تو آسوده باشى.

مصباح الشريعة : ص 187 ، بحار الأنوار : ج 73 ص 165 ح 26 .

حديث746

امام صادق عليه السلام :

: يابُنَيَّ ، إنَّ الدُّنيا بَحرٌ عَميقٌ ، قَد هَلَكَ فيها عالَمٌ كَثيرٌ ، فَاجعَل سَفينَتَكَ فيهَا الإيمانَ ، وَاجعَل شِراعَهَا التَّوَكُّلَ ، وَاجعَل زادَكَ فيها تَقوَى اللّه ِ ، فَإِن نَجَوتَ فَبِرَحمَةِ اللّه ِ ، وإن هَلَكتَ فَبِذُنوبِكَ .

امام صادق عليه السلام _ در بيان اندرزهاى لقمان به فرزندش _ : فرزندم! دنيا ، دريايى ژرف است كه خلقى بسيار در آن نابود شدند . پس كِشتى خود را در آن ، ايمان قرار ده و بادبانش را توكلّ و توشه ات را تقواى الهى . [با اين حال] اگر رستى ، به لطف خدا رسته اى و اگر هلاك شدى ، به سبب گناهانت هلاك شده اى».

تفسير القمّي : ج2 ص163 عن حمّاد، كتاب من لايحضره الفقيه : ج2 ص282 ح2457، الاعتقادات : ص49، مكارم الأخلاق : ج 1 ص 540 ح 1875 ، أعلام الدين :

ص 93 نحوه ، بحار الأنوار : ج 6 ص 250 ح 87 .

حديث747

امام صادق عليه السلام :

كانَ أبوذَرٍّ رضى الله عنه يَقولُ في خُطبَتِهِ : يا مُبتَغِيَ العِلمِ ، كَأَنَّ شَيئا مِنَ الدُّنيا لَم يَكُن شَيئا ، إلاّ ما يَنفَعُ خَيرُهُ ويَضُرُّ شَرُّهُ إلاّ مَن رَحِمَ اللّه ُ .

يا مُبتَغِيَ العِلمِ ، لايَشغَلُكَ أهلٌ ولا مالٌ عَن نَفسِكَ ، أنتَ يَومَ تُفارِقُهُم كَضَيفٍ بِتَّ فيهِم ثُمَّ غَدَوتَ عَنهُم إلى غَيرِهِم ، وَالدُّنيا وَالآخِرَةُ كَمَنزِلٍ تَحَوَّلتَ مِنهُ إلى

غَيرِهِ ، وما بَينَ المَوتِ وَالبَعثِ إلاّ كَنَومَةٍ نِمتَها ثُمَّ استَيقَظتَ مِنها .

يا مُبتَغِيَ العِلمِ ، قَدِّم لِمَقامِكَ بَينَ يَدَيِ اللّه ِ ، فَإِنَّكَ مُثابٌ بِعَمَلِكَ ، كَما تَدينُ تُدانُ يا مُبتَغِيَ العِلمِ .

امام صادق عليه السلام : ابو ذر در سخنرانى اش مى گفت: اى جوينده دانش! هيچ چيز دنيا را چيز مينگار جز آنچه خيرش سود رساند و شرّش زيان زند ، مگر به كسى كه خدايش بدو رحم كند. اى جوينده علم! زنهار، زن و فرزند و مال ، تو را از خويشتن باز ندارد؛ چه، روزى كه از آنها جدا مى شوى ، [خواهى دانست كه [همانند ميهمانى بوده اى كه شبى را در ميان ايشان گذرانده اى و صحبگاهان از نزدشان به جاى ديگران رفته اى . دنيا و آخرت ، به سانِ منزلگاهى است كه از آن به منزلگاهى ديگر منتقل شده اى. فاصله اى ميان مرگ و رستاخير نيست ،

مگر به اندازه خوابى كوتاه كه بخوابى و سپس ، بيدار شوى.

اى جوينده دانش! براى

آن روز كه در پيشگاه خداوند قرارگيرى ، چيزى پيش فرست؛ زيرا كه تو در برابر عملت پاداش مى يابى . اى جوينده دانش! از هر دست كه بدهى ، با همان دست پس مى گيرى.

الكافي : ج 2 ص 134 ح 18 عن أبي بصير ، الأمالي للمفيد : ص 179 ح 1 وفيه «إلاّ عملاً ينفع» بدل «إلاّ ما ينفع» و«نزلته ثمّ عدلت عنه» بدل «تحوّلت منه» ، الاُصول الستّة عشر : ص 35 وفيهما «مرتهن» بدل «مثاب» ، المحاسن : ج 1 ص 357 ح 759 كلّها عن أبي بصير عن الإمام الباقر عليه السلام ، الأمالي للطوسي : ص 543 ح 1165 عن مسعدة بن زياد الربعي عن الإمام الصادق عن الإمام الباقر عليهماالسلام وكلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 73 ص 65 ح 34 .

حديث748

امام صادق عليه السلام :

في مُناجاةِ موسى عليه السلام : يا موسى ، إنَّ الدُّنيا دارُ عُقوبَةٍ ، عاقَبتُ فيها آدَم عِندَ خَطيئَتِهِ ، وجَعَلتُها مَلعونَةً ؛ مَلعونٌ ما فيها إلاّ ما كانَ فيها لي .

امام صادق عليه السلام : در مناجات خدا با موسى عليه السلام آمده است: «اى موسى! دنيا، سراى كيفر است . در آن ، آدم را بر خطايش كيفر دادم. دنيا و آنچه را در آن است ، لعنت شده قرار دادم ، مگر آنچه از آن كه براى من باشد».

الكافي : ج 2 ص 317 ح 9 ، ثواب الأعمال : ص 263 ح 1 ، الأمالي للصدوق : ص 765 ح 1028 ، تفسير القمّي : ج 1

ص 243 كلّها عن حفص بن غياث ، مشكاة الأنوار : ص 470 ح 1575 ، بحار الأنوار : ج 73 ص 21 ح 10 .

حديث749

امام صادق عليه السلام :

إنِ استَطَعتَ

امام صادق عليه السلام : اگر توانستى از دنيا چيزى به دست نياورى كه فردا [ى قيامت [براى آن بازخواست شوى، چنين كن.

في المصدر : «مِن ألاّ تنال» والصحيح ما أثبتناه كما في بحار الأنوار .

حديث750

امام صادق عليه السلام :

مَن يَتَّقِ اللّه َ فَقَد أحرَزَ نَفسَهُ مِنَ النّارِ بِإِذنِ اللّه ِ ، وأصابَ الخَيرَ كُلَّهُ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ .

امام صادق عليه السلام : هركه از خدا پروا كند، به اذن خداوند، خويشتن را از آتش مصون دانسته است و در دنيا و آخرت به همه خوبى ها دست يافته است.

مختصر بصائرالدرجات : ص 79 ، بصائرالدرجات : ص 526 ح 1 وفيه «من يتّق فقد ...» وكلاهما عن المفضّل بن عمر ، بحار الأنوار : ج 24 ص 286 ح 1 .

حديث751

امام صادق عليه السلام :

لَيسَ مِنّا مَن تَرَكَ دُنياهُ لاِآخِرَتِهِ ، ولا آخِرَتَهُ لِدُنياهُ .

امام صادق عليه السلام : كسى كه دنيايش را به خاطر آخرتش و يا آخرتش را به خاطر دنيايش ترك كند ، از ما نيست.

كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 3 ص 156 ح 3568 ، وسائل الشيعة : ج 12 ص 49 ح 1 ، المحجّة البيضاء : ج 7 ص 418 .

حديث752

امام صادق عليه السلام :

إنَّكُم في آجالٍ مَقبوضَةٍ ، وأيّامٍ مَعدودَةٍ ، وَالمَوتُ يَأتي بَغتَةً ، مَن يَزرَع خَيرا يَحصُد غِبطَةً ، ومَن يَزرَع شَرّا يَحصُد نَدامَةً ، ولِكُلِّ زارِعٍ ما زَرَعَ .

امام صادق عليه السلام : شما در عمرهايى به سر آمدنى و روزهاى چند به سر مى بريد و مرگ ، به ناگاه فرا مى رسد. هركه نيكى بكارد ، شادى مى دِرَود، و هركه بدى بكارد ، پشيمانى درو مى كند. هر كشتگرى ، آن درويد كه كاشت.

الكافي : ج 2 ص 458 ح 19 ، تحف العقول : ص 489 عن الإمام العسكري عليه السلام وفيه «منقوصة» بدل «مقبوضة» ، بحار الأنوار : ج 78 ص 373 ح 19 .

حديث753

امام صادق عليه السلام :

نِعمَ العَونُ الدُّنيا عَلَى الآخِرَةِ .

امام صادق عليه السلام : نيكو كمكى است دنيا براى آخرت!

الكافي : ج 5 ص 72 ح 8 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 3 ص 156 ح 3567 ، الاُصول الستّة عشر : ص 88 كلّها عن ذريح المحاربي ، الزهد للحسين بن سعيد : ص 51 ح 136 عن الإمام الباقر عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 73 ص 127 ح 126 .

حديث754

امام صادق عليه السلام :

: قالَ [الزِّنديقُ ] : فَلاِءَيِّ عِلَّةٍ خَلَقَ الخَلقَ وهُوَ غَيرُ مُحتاجٍ إلَيهِم ولا مُضطَرٍّ إلى خَلقِهِم ، ولايَليقُ بِهِ التَّعَبُّثُ بِنا؟

قالَ عليه السلام : خَلَقَهُم لاِءِظهارِ حِكمَتِهِ ، وإنفاذِ عِلمِهِ ، وإمضاءِ تَدبيرِهِ .

قالَ : وكَيفَ لايَقتَصِرُ عَلى هذِهِ الدّارِ فَيَجعَلَها دارَ ثَوابِهِ ومُحتَبَسَ عِقابِهِ؟

قالَ : إنَّ هذِهِ الدّارَ دارُ ابتِلاءٍ ، ومَتجَرُ الثَّوابِ ، ومُكتَسَبُ الرَّحمَةِ ، مُلِئَت

آفاتٍ ، وطُبِّقَت

الاحتجاج _ در بيان پرسش هاى زنديق از امام صادق عليه السلام _ : زنديق گفت: پس به چه علّت خداوند ، خلق را آفريد ، در حالى كه نه به آنها نياز داشت ، نه به آفريدنشان مجبور بود، و بازيچه قرار دادن ما هم شايسته او نيست؟

فرمود: «آنها را آفريد تا حكمت خويش را نمايان سازد و دانش خويش را به اجرا درآورد و تدبيرش را به كار بَرَد».

زنديق گفت: چرا به همين سرا بسنده نمى كند و آن را سراى پاداش و زندان كيفر خويش قرار

نمى دهد [و به آخرت موكول كرده است]؟

فرمود: «اين سرا، سراى آزمايش، تجارت خانه ثواب و محلّ كسب رحمت است ؛ آكَنده از آفات و پُر از شهوات ، قرار داده شده است تا خداوند ، در آن بندگانش را به طاعت بيازمايد. پس، خانه عمل، خانه پاداش نيست».

طَبَّقَ الغيم : إذا أصاب بمطره جميع الأرض (الصحاح : ج 4 ص 1512 «طبق») .

حديث755

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ _ تَبارَكَ وتَعالى _ أعطى مُحَمَّدا صلي الله عليه و آله شَرائِعَ نوح وإبراهيم وموسى وعيسى عليهم السلام : التَّوحيدَ وَالإِخلاصَ وخَلعَ الأَندادِ وَالفِطرَةَ الحَنيفِيَّةَ السَّمحَةَ ، ولا رَهبانِيَّةَ ولا سِياحَةَ ، أحَلَّ فيهَا الطَّيِّباتِ وحَرَّمَ فيهَا الخَبائِثَ ، ووَضَعَ عَنهُم إصرَهُم

امام صادق عليه السلام : خداى _ تبارك و تعالى _ شريعت هاى نوح و ابراهيم و موسى و عيسى عليهم السلام را به محمّد صلي الله عليه و آله عطا كرد: يكتاپرستى را ، اخلاص را ، شرك ستيزى را و فطرت حنيفى آسان (آيين اسلام و خداپرستى) را. رهبانيت و سياحت ، روا نيست. در اين شريعت ها ، چيزهاى پاك و پاكيزه را حلال كرد و پليدى ها را حرام گردانيد و سختگيرى ها و زنجيرهايى را كه بر گردن آنها بود، از ايشان برداشت.

الإصر : الإثم والعقوبة ، وأصله من الضيق والحبس ، يقال : أصره إذا حبسه وضيّق عليه (النهاية : ج 1 ص 52 «أصر») .

حديث756

امام صادق عليه السلام :

_ في قَولِهِ تَعالى : «يَ_أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لاَ تُحَرِّمُواْ طَيِّبَ_تِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ» _ : نَزَلَت هذِهِ الآيَةُ في أميرِ المُؤمِنين عليه السلام وبِلال وعُثمانَ بنِ مَظعون ، فَأَمّا أميرُ المُؤمِنين عليه السلام فَحَلَفَ ألاّ يَنامَ بِاللَّيلِ أبَدا ، وأمّا بِلالٌ فَإِنَّهُ حَلَفَ ألاّ يُفطِرَ بِالنَّهارِ أبَدا ، وأمّا عُثمانُ بنُ مَظعونٍ فَإِنَّهُ حَلَفَ ألاّ يَنكِحَ أبَدا .

فَدَخَلَتِ امرَأَةُ عُثمان عَلى عائِشَةَ وكانَتِ امرَأَةً جَميلَةً ، فَقالَت عائِشَة :

ما لي أراكِ مُعَطَّلَةً؟ فَقالَت : ولِمَن

أتَزَيَّنُ؟ فَوَاللّه ِ ما قارَبَني زَوجي مُنذُ كَذا وكَذا ، فَإِنَّهُ قَد تَرَهَّبَ ولَبِسَ المُسوحَ وزَهِدَ فِي الدُّنيا .

فَلَمّا دَخَلَ رَسولُ اللّه صلي الله عليه و آله أخبَرَتهُ عائِشَة بِذلِكَ ، فَخَرَجَ فَنادَى الصَّلاةَ جامِعَةً ، فَاجتَمَعَ النّاسُ ، فَصَعِدَ المِنبَرَ فَحَمِدَ اللّه َ وأثنى عَلَيهِ ، ثُمَّ قالَ :

ما بالُ أقوامٍ يُحَرِّمونَ عَلى أنفُسِهِمُ الطَّيِّباتِ؟! ألا إنّي أنامُ بِاللَّيلِ ، وأنكِحُ ، واُفطِرُ بِالنَّهارِ ، فَمَن رَغِبَ عَن سُنَّتي فَلَيسَ مِنّي .

فَقاموا هؤُلاءِ فَقالوا : يا رَسولَ اللّه ، فَقَد حَلَفنا عَلى ذلِكَ ! فَأَنزَلَ اللّه ُ تَعالى : «لاَ يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِى أَيْمَ_نِكُمْ وَلَ_كِن يُؤَاخِذُكُم بِمَا عَقَّدتُّمُ الاْءَيْمَ_نَ فَكَفَّ_رَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَ_كِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَ_ثَةِ أَيَّامٍ ذَ لِكَ كَفَّ_رَةُ أَيْمَ_نِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ»

امام صادق عليه السلام _ درباره آيه شريف «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! پاكيزه هايى را كه خدا براى شما حلال كرده است ، حرام مشماريد» _ : اين آيه درباره امير مؤمنان عليه السلام و بلال و عثمان بن مظعون ، نازل شد. امير مؤمنان ، سوگند خورد كه شب ، هرگز نخوابد ؛ بلال ، سوگند خورد كه هميشه روزه بگيرد عثمان بن مظعون نيز سوگند خورد كه هرگز نزديكى نكند.

[روزى] همسر عثمان _ كه زن زيبايى بود _ نزد عايشه آمد. عايشه گفت: چرا به خودت نمى رسى؟

گفت: براى چه كسى آرايش كنم؟ به خدا سوگند كه شوهرم از فلان و بهمان وقت با من نزديكى نكرده است ، رهبانيت پيشه كرده و

پشمينه پوشيده و زاهد شده است.

چون پيامبر خدا آمد، عايشه ، موضوع را به ايشان گفت. پيامبر صلي الله عليه و آله بيرون آمد و مردم را به مسجد فرا خواند. مردم جمع شدند. ايشان بر منبر رفت و حمد و ثناى الهى به جاى آورد و سپس فرمود: «عدّه اى را چه مى شود كه چيزهاى پاك و روا را بر خود ، حرام مى شمارند؟! بدانيد كه من ، شب مى خوابم و نزديكى مى كنم، و روز ، غذا مى خورم. پس، هر كه از راه و رسم من روى گردانَد ، از من نيست.

آن سه نفر برخاستند و گفتند: اى پيامبر خدا! ما بر اين كار ، سوگند خورده ايم .

در اين هنگام ، خداوند متعال اين آيات را فرو فرستاد: «خدا ، شما را بر سوگندهاى بيهوده تان مؤاخذه نمى كند ؛ بلكه به سوگندهايى كه [از روى اراده] ، مى خوريد [و مى شكنيد] ، شما را مؤاخذه مى كند وكفّاره اش ، خوراك دادن به ده بينوا _ از غذاهاى متوسّطى است كه به كسان خود مى خورانيد ، يا پوشانيدن آنان ، يا آزاد كردن بنده اى، و كسى كه [هيچ يك از اينها را ] نيابد ، سه روز روزه بدارد. اين است كفّاره سوگندهاى شما ، وقتى كه سوگند مى خوريد» .

المائدة : 89 .

حديث757

امام صادق عليه السلام :

جاءَتِ امرَأَةُ عُثمانَ بنِ مَظعون إلَى النَّبِي صلي الله عليه و آله فَقالَت : يا رَسولَ اللّه ، إنَّ عُثمانَ يَصومُ النَّهارَ ويَقومُ اللَّيلَ!

فَخَرَجَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله مُغضَبا يَحمِلُ نَعلَيهِ ، حَتّى جاءَ إلى عُثمان فَوَجَدَهُ يُصَلّي ، فَانصَرَفَ عُثمانُ حينَ رَأى رَسولَ اللّه صلي الله عليه و آله ، فَقالَ لَهُ : يا عُثمان ، لَم يُرسِلنِي اللّه ُ تَعالى بِالرَّهبانِيَّةِ ، ولكِن بَعَثَني بِالحَنيفِيَّةِ السَّهلَةِ السَّمحَةِ ، أصومُ واُصَلّي وألمِسُ أهلي ، فَمَن أحَبَّ فِطرَتي فَليَستَنَّ بِسُنَّتي ومِن سُنَّتِيَ النِّكاحُ .

امام صادق عليه السلام : زن عثمان بن مظعون ، نزد پيامبر صلي الله عليه و آله آمد و گفت: اى پيامبر خدا! عثمان، كارش اين شده كه روزها را روزه بگيرد و شب ها را به عبادت بگذراند .

پيامبر خدا ، پاى افزار به دست و خشمناك ، بيرون شد تا نزد عثمان آمد . او را مشغول نماز خواندن يافت. عثمان با ديدن پيامبر خدا ، نمازش را سلام داد و به او فرمود: «اى عثمان! خداوند متعال ، مرا با رهبانيت نفرستاده؛ بلكه با آيين مستقيم و ساده و آسانگير ، فرستاده است. من ، هم نماز مى خوانم، هم روزه مى گيرم و هم به همسرم مى رسم. پس، هر كه آيين مرا دوست دارد ، بايد از سنّت من پيروى كند، و از سنّت من است نزديكى كردن».

الكافي : ج 5 ص 494 ح 1 عن ابن القدّاح ، بحار الأنوار : ج 22 ص 264 ح 3 .

حديث758

امام صادق عليه السلام :

إنَّ ثَلاثَ نِسوَةٍ أتَينَ رَسولَ اللّه صلي الله عليه و آله فَقالَت إحداهُنَّ : إنَّ زَوجي لا يَأكُلُ اللَّحمَ ، وقالَتِ الاُخرى :

إنَّ زَوجي لا يَشُمُّ الطّيبَ ، وقالَتِ الاُخرى : إنَّ زَوجي لا يَقرَبُ النِّساءَ .

فَخَرَجَ رَسولُ اللّه صلي الله عليه و آله يَجُرُّ رِداءَهُ حَتّى صَعِدَ المِنبَرَ ، فَحَمِدَ اللّه َ وأثنى عَلَيهِ ، ثُمَّ قالَ : ما بالُ أقوامٍ مِن أصحابي لا يَأكُلونَ اللَّحمَ ولا يَشُمّونَ الطّيبَ ولا يَأتونَ النِّساءَ ! أما إنّي آكُلُ اللَّحمَ وأشُمُّ الطّيبَ وآتِي النِّساءَ ، فَمَن رَغِبَ عَن سُنَّتي فَلَيسَ مِنّي .

امام صادق عليه السلام : سه زن نزد پيامبر خدا آمدند. يكى از آنها گفت: شوهرم گوشت نمى خورد.

ديگرى گفت: شوهرم بوى خوش نمى بويد .

سومى گفت: شوهرم به زنان نزديك نمى شود.

پيامبر خدا ، رداكشان بيرون رفت و بر منبر شد و حمد و ثناى الهى به جاى آورد و سپس فرمود: «عدّه اى از ياران مرا چه شده است كه گوشت نمى خورند و عطر نمى بويند و به زنان نزديك نمى شوند؟! بدانيد كه من، خود، گوشت مى خورم و عطر مى بويم و پيش زنان مى روم. پس، هركه از سنّت من روى گردانَد ، از من نيست».

الكافي : ج 5 ص 496 ح 5 ، بحار الأنوار : ج 22 ص 124 ح 94 وراجع كنز العمّال : ج 3 ص 670 ح 8415 .

ولمزيد من الاطّلاع على روايات اُخرى في هذا الباب راجع تفسير الطبري: ج 5 الجزء 7 ص 9 والدرّ المنثور: ج 3 ص 139 .

حديث759

امام صادق عليه السلام :

: أمّا قَولُكَ فِي النِّساءِ فَقَد عَلِمتَ ما كانَ لِرَسولِ اللّه ِ صلي

الله عليه و آله مِنَ النِّساءِ، وأمّا قَولُكَ فِي الطَّعامِ فَكانَ رَسولُ اللّه صلي الله عليه و آله يَأكُلُ اللَّحمَ وَالعَسَلَ .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ نامه سُكين نخعى كه به عبادت روى آورده و زن و استعمال بوى خوش و خوردن غذا [هاى لذيذ] را ترك كرده و در اين باره از امام عليه السلام پرسيده بود چنين نوشت _ : امّا سخن تو درباره زن . تو خود مى دانى كه پيامبر خدا زنانى داشته است؛ و امّا سخن تو درباره خوراكى ها . پيامبر خدا ، گوشت و عسل مى خورد.

الكافي : ج 5 ص 320 ح 4 ، رجال الكشّي : ج 2 ص 688 ح 691 ، دعائم الإسلام : ج 2 ص 193 ح 702 كلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 70 ص 117 ح 6 .

حديث760

امام صادق عليه السلام :

_ في بَيانِ ما وَعَظَ بِهِ لُقمان ابنَهُ _ : خُذ مِنَ الدُّنيا بَلاغا ، ولا تَرفُضها فَتَكونَ عِيالاً عَلَى النّاسِ ، ولا تَدخُل فيها دُخولاً يَضُرُّ بِآخِرَتِكَ .

امام صادق عليه السلام _ در ذكر اندرزهاى لقمان به فرزندش _ : از دنيا به قدر كفاف برگير؛ نه آن را به كلّى كنار نِه كه نانخور مردم شوى، و نه آن سان به دنيا درآى كه به آخرتت زيان بزند.

تفسير القمّي : ج 2 ص 164 عن حمّاد ، قصص الأنبياء : ص 190 ح 238 عن إبراهيم بن عبد الحميد عن أبي الحسن عليه السلام نحوه ، بحار الأنوار : ج 13 ص

411 ح 2 .

حديث761

امام صادق عليه السلام :

_ في قَولِ اللّه ِ : «رَبَّنَا ءَاتِنَا فِى الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِى الآخِرَةِ حَسَنَةً» _ : رِضوانَ اللّه ِ وَالجَنَّةَ فِي الآخِرَةِ ، وَالمَعاشَ وحُسنَ الخُلُقِ فِي الدُّنيا .

امام صادق عليه السلام : _ درباره اين سخن خداوند «اى پروردگار ما! در دنيا به ما نيكى دِه و در آخرت نيز نيكى» _ : [يعنى] خشنودى خدا و بهشت در آخرت، و اخلاق خوش در دنيا.

الكافي : ج 5 ص 71 ح 2 ، تهذيب الأحكام : ج 6 ص 327 ح 900 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 3 ص 156 ح 3566 ، معاني الأخبار : ص 175 ح 1 وزاد فيهما «والسعة في الرزق» بعد «الآخرة» وكلّها عن جميل بن صالح ، تفسير العيّاشي : ج 1 ص 98 ح 274 عن عبد الأعلى وفيه «السعة في المعيشة» بدل «المعاش» ، بحار الأنوار : ج 71 ص 383 ح 18 .

حديث762

امام صادق عليه السلام :

كانَ عِلِيُّ بنُ الحُسَين عليه السلام يَدعو بِهذَا الدُّعاءِ :

اللّهُمَّ إنّي أسأَ لُكَ حُسنَ المَعيشَةِ ، مَعيشَةً أتَقَوّى بِها عَلى جَميعِ حَوائِجي ، وأتَوَصَّلُ بِها فِي الحَياةِ إلى آخِرَتي ، مِن غَيرِ أن تُترِفَني

امام صادق عليه السلام : على بن حسين عليهماالسلام اين دعا را مى خواند:

«بار خدايا! از تو نيكويىِ معشيت را درخواست مى كنم؛ معيشتى كه با آن بتوانم همه نيازهايم را برآورم، و بدان وسيله ، در اين زندگى به آخرتم نايل آيم؛ نه آن چنان مرا در آن غوطه ور سازى كه

دچار طغيان شوم، و نه آن سان بر من تنگ گيرى كه به رنج و سختى بيفتم، از روزىِ حلالت به من گشايش ده و از باران فضلت بر من بريزان. نعمتى بى نقض و دَهِشى بى وقفه از جانب خودت [به من ارزانى دار] ؛ امّا نه چندان بر آن بيفزاى كه خرّمى اش مرا به خود سرگرم سازد و شكوه و زيبايى اش فريفته ام گردانَد و در نتيجه ، از شكر نعمتت بازمانم، و نه چندان آن را بر من بِكاه كه رنج تحصيلش باعث كوتاهى ام در عمل [وعبادت] شود و همّ و غمش سينه ام را پُر كند.

اى معبود من! از اين روزى ات آن قدر به من عطا فرما كه از بَدانِ خَلقت

بى نياز شوم و به وسيله آن ، به خشنودىِ (/ بهشتِ) رضوان تو نايل آيم.

پناه مى برم به تو ، اى معبود من! از شرّ دنيا و شرّ آنچه در دنياست. دنيا را بر من زندان مگردان و جدايى آن را مايه اندوهم قرار مده. مرا از اين سراى آزمايش ، در حالى به سراى زندگانى و سكونتگاه نيكان [آخرت [بِبَر كه از من ، خشنود باشى و اعمالم پذيرفته باشد ، و نعمت هاى آن سراى ماندگار را جايگزين اين دنياى فنا پذيرم كن.

بار خدايا! به تو پناه مى برم از سختى و بلاهاى دنيا و يورش هاى شياطين و سلاطين آن ، و تنبيه و مجازات هايش، و از زورگويى و ستمِ كسى كه در اين دنيا به من ستم كند و زورگويى كند.

بار خدايا! هركه برايم نقشه كشيد ، تو برايش نقشه بكش، و هركه قصد من كرد ، قصد او كن و تيغ آن كس را كه بر رويم تيغ كشيد، كُند كن و آتش آن كس را كه براى من آتش افروخت ، خاموش كن و دسيسه دسيسه گران را از من بگردان و چشم هاى كافران را از من ، كور گردان و بدسِگالى كسى را كه نسبت به من در سر پرورانده ، از من دور كن و گزند بدخواهان (يا: شور چشمان) را از من دفع كن و با آرامش [خود] ، مرا از آن نگه دار و زره محكم خود را بر من بپوشان و مرا در پرده نگه دارنده ات پنهان بدار، حالم را نكو گردان و كردارم را مطابق گفتارم قرار ده و به خانواده ام و اموالم بركت عطا فرما.

المُتْرَفُ : المُتَنَعِّم المتوسّع في ملاذّ الدنيا وشهواتها (النهاية : ج1 ص 187 «ترف») .

حديث763

امام صادق عليه السلام :

: أعطِني مِن خَيرِ الدُّنيا وَالآخِرَةِ ما أنتَ أهلُهُ ، وَاصرِف عَنّي مِن شَرِّ الدُّنيا وَالآخِرَةِ ما أنتَ أهلُهُ .

امام صادق عليه السلام _ بخشى از دعايى كه امام عليه السلام به يونس بن عمّار آموخت _ : از نيكى دنيا و آخرت ، آنچه را كه تو اهل آنى ، به من عطا فرما و از بدى دنيا و آخرت نيز ، آنچه را كه تو اهل آنى ، از من بگردان.

الكافي : ج 2 ص 259 ح 30 و ص 565 ح 4 و ج 3 ص 327 ح

20 ، عدّة الداعي : ص 257 كلّها عن يونس بن عمّار ، مصباح المتهجّد : ص 139 ح 226 ، المصباح للكفعمي : ص 196 كلاهما من دون إسنادٍ إلى المعصوم ، بحار الأنوار : ج 95 ص 80 ح 6 .

حديث764

امام صادق عليه السلام :

: اللّهُمَّ لا تَشغَلني فِي الدُّنيا عَن شُكرِ نِعمَتِكَ ، ولا بِإِكثارٍ فيها فَتُلهِيَني عَجائِبُ بَهجَتِها وتَفتِنَني زَهرَتُها ، ولا بِإِقلالٍ يُضِرُّ بِعَمَلي ضَرُّهُ ويَملاَءُ صَدري هَمُّهُ ، أعطِني مِن ذلِكَ غِنىً عَن شِرارِ خَلقِكَ ، وبَلاغا

امام صادق عليه السلام _ از دعاى ايشان در زيارت خداحافظى با امام حسين عليه السلام _ : بار خدايا! در دنيا مرا از گزاردن شكر نعمت هايت باز مدار، نه چندان در دنيا فزونى ام بخش كه شُكوه خيره كننده آن ، مرا سرگرم سازد و زرق و برقش فريفته ام گرداند، و نه چندان تهى دستم كن كه به عملم لطمه بزند و دغدغه اش ذهنم را پُر كند ؛ [بلكه] از آن به اندازه اى به من ببخش كه از بَدانِ خلقت بى نيازم گرداند و در حدّى باشد كه با آن ، به خشنودى تو دست يابم، اى مهربان ترينِ مهربانان!

البَلاغ : ما يُتَبَلَّغ ويُتَوصَّل به إلى الشيء المطلوب(النهاية : ج 1 ص 152 «بلغ») .

حديث765

امام صادق عليه السلام :

مَن أرادَ الحَديثَ لِمَنفَعَةِ الدُّنيا لَم يَكُن لَهُ فِي الآخِرَةِ نَصيبٌ ، ومَن أرادَ بِهِ خَيرَ الآخِرَةِ أعطاهُ اللّه ُ خَيرَ الدُّنيا وَالآخِرَةِ .

امام صادق عليه السلام : هركه حديث را براى سود دنيا بخواهد [و فرا گيرد] ، در آخرت ، او را بهره اى نيست و هركه با آن خير آخرت را بخواهد ، خدا ، خيرِ دنيا و آخرت را به او عطا مى كند.

الكافي : ج 1 ص 46 ح 2 ، منية المريد

: ص 138 ، مشكاة الأنوار : ص 245 ح 714 كلّها عن أبي خديجة ، بحار الأنوار : ج 2 ص 158 ح 2 .

حديث766

امام صادق عليه السلام :

: سَأَلَهُ رَجُلٌ أن يُعَلِّمَهُ ما يَنالَ بِهِ خَيرَ الدُّنيا وَالآخِرَةِ ولا يُطَوِّلَ عَلَيهِ ، فَقالَ :

لا تَكذِب .

تحف العقول _ در بيان حكمت هاى امام صادق عليه السلام _ : مردى از امام عليه السلام تقاضا كرد به او چيزى بياموزد كه با آن به خير دنيا و آخرت ، دست يابد، و مختصر هم باشد. امام عليه السلام فرمود: «هيچ گاه دروغ مگو».

تحف العقول : ص 359 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 241 ح 27 .

حديث767

امام صادق عليه السلام :

مَن قَرَأَ سورَةَ «وَ الطُّورِ» ، جَمَعَ اللّه ُ لَهُ خَيرَ الدُّنيا وَالآخِرَةِ .

امام باقر و امام صادق عليهماالسلام : هركس سوره «والطور» را بخواند ، خداوند ، خير دنيا و آخرت را برايش گِرد مى آورد.

ثواب الأعمال : ص 143 ح 1 عن محمّد بن مسلم ، مكارم الأخلاق : ج 2 ص 185 ح 2492 عن الإمام الصادق عليه السلام ، مجمع البيان : ج 9 ص 245 عن محمّد بن هشام عن الإمام الباقر عليه السلام .

حديث768

امام صادق عليه السلام :

مَن قالَ : «يا رَبِّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد» مِئَةَ مَرَّةٍ ، قُضِيَت لَهُ مِئَةُ حاجَةٍ ؛ ثَلاثونَ لِلدُّنيا وَالباقي لِلآخِرَةِ .

امام صادق عليه السلام : هركس صد مرتبه بگويد: «پروردگارا ! بر محمّد وآل محمّد ، درود فرست»، صد حاجت او برآورده شود، سى تا براى دنيا و بقيه براى آخرت.

الكافي : ج 2 ص 493 ح 9 ، ثواب الأعمال : ص 190 كلاهما عن معاوية بن عمّار .

حديث769

امام صادق عليه السلام :

ثَلاثَةٌ مَن تَمَسَّكَ بِهِنَّ نالَ مِنَ الدُّنيا وَالآخِرَةِ بُغيَتَهُ : مَنِ اعتَصَمَ بِاللّه ِ ، ورَضِيَ بِقَضاءِ اللّه ِ ، وأحسَنَ الظَّنَّ بِاللّه ِ .

امام صادق عليه السلام : سه چيز است كه هركس به آنها چنگ زند ، در دنيا و آخرت به آرزوى خود برسد: آن كه به خدا متمسّك شود ؛ و به قضاى خدا رضايت دهد ؛ و به خدا حسن ظنّ داشته باشد.

تحف العقول : ص 316 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 229 ح 107 .

حديث770

امام صادق عليه السلام :

: ثَلاثَةُ أشياءَ في كُلِّ زَمانٍ عَزيزَةٌ ، وهِيَ : الإِخاءُ فِي اللّه ِ ، وَالزَّوجَةُ الصّالِحَةُ الأَليفَةُ في دينِ اللّه ِ ، وَالوَلَدُ الرَّشيدُ . ومَن أصابَ إحدَى الثَّلاثَةِ ، فَقَد أصابَ خَيرَ الدّارَينِ وَالحَظَّ الأَوفَرَ مِنَ الدُّنيا .

مصباح الشريعة _ در سخنى كه به امام صادق عليه السلام نسبت داده شده است _ : سه چيز است كه در هر زمانى كمياب است: برادرى براى خدا ؛ زن شايسته و يار و همراه در ديندارى ؛ و فرزند سر به راه . هركس به يكى از اين سه چيز برسد ، به خير هر دو سرا و به بيشترين سهم از دنيا رسيده است.

مصباح الشريعة : ص 307 ، بحار الأنوار : ج 74 ص 282 ح 3 .

حديث771

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ سَيَجمَعُ لَنا ولِشيعَتِنَا الدُّنيا وَالآخِرَةَ .

امام صادق عليه السلام : به زودى خداوند ، دنيا و آخرت را به ما و شيعيان ما خواهد داد.

الكافي : ج 1 ص 474 ح 4 ، الاختصاص : ص 269 ، دلائل الإمامة : ص 289 ح 238 ، بصائر الدرجات : ص 374 ح 1 ، الخرائج والجرائح : ج 2 ص 737 ح 52 كلّها عن يونس بن ظبيان والمفضّل بن عمر وأبي سلمة السرّاج والحسين بن ثوير بن أبي فاختة ، بحار الأنوار : ج 47 ص 87 ح 88 .

حديث772

امام صادق عليه السلام :

المَسجونُ مَن سَجَنَتهُ دُنياهُ عَن آخِرَتِهِ .

امام صادق عليه السلام : زندانى [واقعى] كسى است كه دنيايش او را از آخرتش باز داشته باشد.

الكافي : ج 2 ص 455 ح 9 ، المحاسن : ج 2 ص 6 ح 1074 ، بحار الأنوار : ج 73 ص 105 ح 99 .

حديث773

امام صادق عليه السلام :

لا يَشغَلُكَ طَلَبُ دُنياكَ عَن طَلَبِ دينِكَ ؛ فَإِنَّ طالِبَ الدُّنيا رُبَّما أدرَكَ ، ورُبَّما فاتَتهُ فَهَلَكَ بِما فاتَهُ مِنها .

امام صادق عليه السلام : طلب دنيايت ، تو را از طلب دينت باز ندارد؛ زيرا كه طالب دنيا ، گاه [آن را] به دست مى آورد و گاه از دستش مى دهد و به واسطه همان چيزى كه از دست داده است ، نابود مى شود.

المحاسن : ج 1 ص 356 ح 758 ، بحار الأنوار : ج 1 ص 214 ح 15 .

حديث774

امام صادق عليه السلام :

إن كانَتِ الدُّنيا فانِيَةً فَالطُّمَأنينَةُ إلَيها لِماذا؟!

امام صادق عليه السلام : اگر دنيا نابود شدنى است ، پس دل خوش كردن به آن ، چرا؟!

كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 393 ح 5836 ، الخصال : ص 450 ح 55 ، التوحيد : ص 376 ح 21 ، الأمالي للصدوق : ص 56 ح 12 ، مختصر بصائر الدرجات : ص 139 كلّها عن أبان بن عثمان ، بحار الأنوار : ج 78 ص 190 ح 1 .

حديث775

امام صادق عليه السلام :

كانَ عيسَى بنُ مَريَمَ عليه السلام يَقولُ لاِءَصحابِهِ : يا بَني آدَمَ اهرَبوا مِنَ الدُّنيا إلَى اللّه ِ ، وأخرِجوا قُلوبَكُم عَنها ؛ فَإِنَّكُم لا تَصلُحونَ لَها ولا تَصلُحُ لَكُم ، ولا تَبقَونَ فيها ولا تَبقى لَكُم ، هِيَ الخَدّاعَةُ الفَجّاعَةُ ، المَغرورُ مَنِ اغتَرَّ بِهَا ، المَغبونُ مَنِ اطمَأَنَّ إلَيها ، الهالِكُ مَن أحَبَّها وأرادَها ، فَتوبوا إلى بارِئِكُم وَاتَّقوا رَبَّكُم ، وَاخشَوا يَوما لا يَجزي والِدٌ عَن وَلَدِهِ ، ولا مَولودٌ هُوَ جازٍ عَن والِدِهِ شَيئا .

امام صادق عليه السلام : عيسى بن مريم عليهاالسلام به يارانش مى گفت: «اى فرزندان آدم! از دنيا به خدا بگريزيد و دل هايتان را از دنيا بيرون بريد ؛ زيرا كه نه شما شايسته دنياييد ، نه دنيا شايسته شماست . نه شما در دنيا مى مانيد ، نه دنيا براى شما مى مانَد. دنيا ، فريبكار و مصيبت بار است. فريب خورده [ى واقعى] كسى است كه فريب دنيا را بخورد؛ زيان ديده ، كسى

است كه به دنيا آرميد؛ به هلاكت در افتاده ، كسى است كه دنيا را دوست داشت و خواستارش شد. پس به درگاه آفريدگارتان توبه آريد و از پروردگارتان پروا كنيد و بترسيد از آن روزى كه هيچ پدرى به كار فرزندش نمى آيد و هيچ فرزندى نيز به كار پدرش نخواهد آمد.

الأمالي للصدوق : ص 650 ح 884 عن منصور بن حازم ، روضة الواعظين : ص 489 ، بحار الأنوار : ج 14 ص 288 ح 13 .

حديث776

امام صادق عليه السلام :

فيما ناجَى اللّه ُ بِهِ موسى عليه السلام : يا موسى ، لا تَركَن إلَى الدُّنيا رُكونَ الظّالِمينَ ورُكونَ مَنِ اتَّخَذَها أبا واُمّا . . . وَاترُك مِنَ الدُّنيا ما بِكَ الغِنى عَنهُ ، ولا تَنظُر عَينُكَ إلى كُلِّ مَفتونٍ بِها ومُوَكَّلٌ إلى نَفسِهِ ، وَاعلَم أنَّ كُلَّ فِتنَةٍ بَدؤُها حُبُّ الدُّنيا .

امام صادق عليه السلام : از نجواهاى خداوند با موسى عليه السلام اين بود كه: «اى موسى! به دنيا دل مبند ، همانند دل بستگىِ ستمگران و دل بستگىِ كسى كه دنيا را پدر و مادر خويش گرفته است... از دنيا ، آنچه را كه بدان نيازى ندارى ، رها كن و به آنان كه فريفته دنيا گشته اند و به خود ، وا نهاده شده اند، منگر و بدان كه هر گرفتارى اى، آغازش دنيا دوستى است».

الكافي : ج 2 ص 135 ح 21 عن ابن أبي يعفور ، قصص الأنبياء : ص 162 ح 184 عن أبي يعقوب وفيه «بذرها» بدل «بدؤها» ، بحار الأنوار : ج 73

ص 73 ح 37 .

حديث777

امام صادق عليه السلام :

: اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن دُنيا تَمنَعُ خَيرَ الآخِرَةِ ، ومِن عاجِلٍ يَمنَعُ خَيرَ الآجِلِ ، وحَياةٍ تَمنَعُ خَيرَ المَماتِ ، وأمَلٍ يَمنَعُ خَيرَ العَمَلِ .

امام صادق عليه السلام _ از دعاى ايشان در تعقيب نمازش _ : خدايا! پناه مى برم به تو از دنيايى كه مانعِ خير آخرت شود و از اكنونى كه مانعِ خير آينده شود و از زندگى اى كه مانعِ خير مرگ گردد و از آرزويى كه مانعِ نيكويىِ عمل گردد.

مصباح المتهجّد : ص 64 ح 101 ، فلاح السائل : ص 320 ح 215 ، البلد الأمين : ص 15 كلّها عن معاوية بن عمّار ، بحار الأنوار : ج 86 ص 69 ح 4 .

حديث778

امام صادق عليه السلام :

مَن طَلَبَ الدُّنيا بِغَيرِ حَقٍّ ، حُرِمَ الآخِرَةَ بِحَقٍّ .

امام صادق عليه السلام : هركس دنيا را به ناحق بجويد، از آخرت به حقْ محروم مى شود.

تحف العقول : ص 321 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 235 ح 57 .

حديث779

امام صادق عليه السلام :

خَرَجَ النَّبِي صلي الله عليه و آله وهُوَ مَحزونٌ ، فَأَتاهُ مَلَكٌ ومَعَهُ مَفاتيحُ خَزائِنِ الأَرضِ ، فَقالَ : يا مُحَمَّدُ ، هذِهِ مَفاتيحُ خَزائِنِ الأَرضِ ، يَقولُ لَكَ رَبُّكَ : اِفتَح وخُذ مِنها ما شِئتَ مِن غَيرِ أن تَنقُصَ شَيئا عِندي .

فَقالَ رَسولُ اللّه صلي الله عليه و آله : الدُّنيا دارُ مَن لا دارَ لَهُ ، ولَها يَجمَعُ مَن لا عَقلَ لَهُ .

فَقالَ المَلَكُ : وَالَّذي بَعَثَكَ بِالحَقِّ نَبِيّا ، لَقَد سَمِعتُ هذَا الكَلامَ مِن مَلَكٍ يَقولُهُ فِي السَّماءِ الرّابِعَةِ حينَ اُعطيتُ المَفاتيحَ!

امام صادق عليه السلام : روزى پيامبر صلي الله عليه و آله در حالى كه غمگين بود ، بيرون آمد. فرشته اى باكليدهاى خزانه هاى زمين ، نزد ايشان آمد و گفت: «اى محمّد! اينها كليدهاى خزانه هاى زمين است . پروردگارت به تو مى گويد: [خزانه ها را] باز كن و از آنها هر اندازه كه مى خواهى ، بردار ، بى آن كه از آنچه [از مقام و پاداش] نزد من دارى ، چيزى كم شود».

پيامبر خدا فرمود: دنيا ، سراى كسى است كه سرايى ندارد و كسى براى آن گِرد مى آورد كه خِرد ندارد.

فرشته گفت: «سوگند به آن

كه تو را به حق به پيامبرى برانگيخت، هنگامى كه در آسمان چهارم كليدها به من داده شد ، از فرشته اى نيز شنيدم كه همين سخن را مى گفت» .

الكافي : ج 2 ص 129 ح 8 عن عبد اللّه بن سنان ، بحار الأنوار : ج 73 ص 54 ح 26 .

حديث780

امام صادق عليه السلام :

كانَ فيما وَعَظَ اللّه ُ بِهِ عيسَى بنَ مَريَمَ عليه السلام أن قالَ لَهُ : . . . يا عيسى ، إنَّ الدُّنيا سِجنٌ ضَيِّقٌ مُنتِنُ الرّيحِ وَحِشٌ ، وفيها ما قَدتَرى مِمّا قَد ألَحَّ عَلَيهِ الجَبّارونَ ، فَإِيّاكَ وَالدُّنيا ، فَكُلُّ نَعيمِها يَزولُ ، وما نَعيمُها إلاّ قَليلٌ .

امام صادق عليه السلام : از جمله اندرزهاى خداوند به عيسى بن مريم عليهماالسلام اين بود كه به او فرمود: «... اى عيسى! دنيا، زندانى تنگ و بدبو و وحشتناك است و در آن ، گاه چيزهايى مى بينى كه گردنگشان بر آنها پاى مى فشارند. پس، از دنيا بپرهيز كه همه ناز و نعمت دنيا ، از بين رفتنى است و ناز و نعمتش جز اندك نيست».

الأمالي للصدوق : ص 610 ح 842 عن أبي بصير ، الكافي : ج 8 ص 137 ح 103 عن عليّ بن أسباط عنهم عليهم السلام وليس فيه «ضيّق» وفيه «وحسن فيها» بدل «وحش وفيها» ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 143 وفيهما «تذابح» بدل «ألحّ» ، أعلام الدين : ص 231 من دون إسنادٍ إلى المعصوم وفيه «وحسن فيها» بدل «وحش وفيها» و«يتذابح» بدل «ألحّ» ، بحار الأنوار : ج

14 ص 294 ح 14 .

حديث781

امام صادق عليه السلام :

إنَّ في كتابِ عَلِي صَلَواتُ اللّه ِ عَلَيهِ : إنَّما مَثَلُ الدُّنيا كَمَثَلِ الحَيَّةِ ؛ ما أليَنَ مَسَّها وفي جَوفِهَا السَّمُّ النّاقِعُ

امام صادق عليه السلام : در كتاب على _ كه درودهاى خدا بر او باد _ آمده است: حكايت دنيا، در حقيقت، حكايت مار است كه پوستى بس نرم دارد ؛ امّا در درونش

زَهر كُشنده است . آدم خردمند ، از آن پرهيز مى كند ؛ امّا كودك نادان ، دست به سويش دراز مى نمايد.

سَمٌّ ناقِع : بالغٌ ثابت (القاموس المحيط : ج 3 ص 90 «نقع») .

حديث782

امام صادق عليه السلام :

:

قَد رَأَيتُ القُرونَ كَيف تَفانَت دَرَسَت ثُمَّ قيلَ كانَ وكانَت

هِيَ دُنيا كَحَيَّةٍ تَنفُثُ السَّمَّ وإن كانَتِ المَجَسَّةُ

امام صادق عليه السلام _ در ديوان منسوب به ايشان _ :

ديدم كه چه سان نسل ها نابود شدند/ از ميان رفتند و آن گاه ، گفته شد: فسانه گشتند .

اين دنياست كه چون مار ، زهر مى ريزد/ هرچند پوستى نرم دارد .

چه بسيار كارها كه در آنها سخت گرفتم/ امّا بعد كه آسانشان گرفتم ، بر من آسان شدند .

جسّه : أي مسّه ، والمجسّة الموضع الذي يجسّه الطبيب (الصحاح : ج 3 ص 913 «جسس») .

حديث783

امام صادق عليه السلام :

مَثَلُ الدُّنيا كَمَثَلِ ماءِ البَحرِ ؛ كُلَّما شَرِبَ مِنهُ العَطشانُ ازدادَ عَطَشا حَتّى يَقتُلَهُ .

امام صادق عليه السلام : حكايت دنيا، حكايت آب درياست كه هرچه تشنه از آن بيشتر بنوشد ، تشنه تر مى شود تا سرانجام ، او را بكُشد.

الكافي : ج 2 ص 136 ح 24 ، الزهد للحسين بن سعيد : ص 48 ح 129 وفيه «البحر المالح» بدل «ماء البحر» وكلاهما عن طلحة بن زيد ، تحف العقول : ص396 عن الإمام الكاظم عليه السلام ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 195 ، بحار الأنوار : ج73 ص79 ح40 .

حديث784

امام صادق عليه السلام :

: الدُّنيا بِمَنزِلَةِ صورَةٍ ؛ رَأسُهَا الكِبرُ ، وعَينُهَا الحِرصُ ، واُذُنُهَا الطَّمَعُ ، ولِسانُهَا الرِّياءُ ، ويَدُهَا الشَّهوَةُ ، ورِجلُهَا العُجبُ ، وقَلبُهَا الغَفلَةُ ، ولَونُهَا الفَناءُ ، وحاصِلُهَا الزَّوالُ . فَمَن أحَبَّها أورَثَتهُ الكِبرَ ، ومَنِ استَحسَنَها أورَثَتهُ الحِرصَ ، ومَن طَلَبَها أورَثَتهُ الطَّمَعَ ، ومَن مَدَحَها ألبَسَتهُ الرِّياءَ ، ومَن أرادَها مَكَّنَتهُ مِنَ العُجبِ ، ومَنِ اطمَأَنَّ إلَيها أركَبَتهُ الغَفلَةَ ، ومَن أعجَبَهُ مَتاعُها فَتَنَتهُ ولا تَبقى لَهُ ، ومَن جَمَعَها وبَخِلَ بِها أورَدَتهُ إلى مُستَقَرِّها وهِيَ النّارُ .

مصباح الشريعة _ در سخنى به امام صادق عليه السلام نسبت داده شده است _ : دنيا ، به منزله شكلى است كه سرِ آن ، تكبّر است و چشمش ، آزمندى و گوشش ، طمع و زبانش ، ريا و دستش ، شهوت و پايش ، خودپسندى و قلبش ، غفلت و رنگش ، نابودى و حاصلش ،

زوال. پس، هركه دنيا دوست شد ، دنيا به او تكبّر داد و هر كه دنيا را پسنديد ، به او آزمندى داد و هركه دنيا را طلبيد ، به او طمع داد و هركه دنيا را ستود ، جامه ريا بر قامت او پوشانْد و هركه خواهان دنيا شد ، به او خودپسندى داد و هركه به دنيا اطمينان كرد ، او را بر مَركب غفلت نشانْد و هركه كالاى دنيا خوشايندش شد ، او را فريفت و برايش باقى نماند و هركه دنيا را گِرد آورد و بخل ورزيد ، او را به قرارگاهش، يعنى آتش، در آورد.

مصباح الشريعة : ص 196 ، بحار الأنوار : ج 73 ص 105 ح 100 .

حديث785

امام صادق عليه السلام :

تَمَثَّلَتِ الدُّنيا لِعيسى عليه السلام في صورَةِ امرَأَةٍ زَرقاءَ ، فَقالَ لَها : كَم تَزَوَّجتِ؟ قالَت: كَثيرا ، قالَ : فَكُلٌّ طَلَّقَكِ؟ قالَت : بَل كُلاًّ قَتَلتُ

امام صادق عليه السلام : دنيا به صورت زنى چشم آبى در برابر عيسى عليه السلام مجسّم شد. عيسى عليه السلام از او پرسيد: چند شوى كرده اى؟

گفت: بسيار.

پرسيد: «همه آنها تو را طلاق دادند؟» .

گفت: نه . همه را كُشتم. عيسى عليه السلام گفت: «بيچاره شوهران باقى مانده تو كه از [سرنوشتِ] گذشتگان ، عبرت نمى گيرند!» .

في المصدر : «بلى ، كلاًّ طلّقت» ، والتصويب من بحار الأنوار و المصادر الاُخرى .

حديث786

امام صادق عليه السلام :

إذا أقبَلَت دُنيا قَومٍ كُسوا مَحاسِنَ غَيرِهِم ، وإذا أدبَرَت سُلِبوا مَحاسِنَ أنفُسِهِم .

امام صادق عليه السلام : هرگاه دنيا به قومى رو كند ، خوبى هاى ديگران بر قامت آنان پوشانده مى شود و هرگاه پشت كند ، خوبى هاى خودشان هم از آنان رُبوده مى شود.

تحف العقول : ص 382 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 269 ح 185 .

حديث787

امام صادق عليه السلام :

مَرَّ رَسولُ اللّه صلي الله عليه و آله بِجَديٍ أسَكَّ مُلقىً عَلى مَزبَلَةٍ مَيِّتا ، فَقالَ لاِءَصحابِهِ : كَم يُساوي هذا؟ فَقالوا لَعَلَّهُ لَو كانَ حَيّا لَم يُساوِ دِرهَما !

فَقالَ النَّبِي صلي الله عليه و آله : وَالَّذي نَفسي بِيَدِهِ لَلدُّنيا أهوَنُ عَلَى اللّه ِ مِن هذَا الجَديِ عَلى أهلِهِ .

امام صادق عليه السلام : پيامبر خدا بر لاشه بزغاله گوش بريده اى كه در خرابه اى افتاده بود، گذشت. به يارانش فرمود: «اين، به چند مى ارزد؟» .

گفتند: شايد اگر زنده بود ، به درهمى هم نمى ارزيد!

پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: «سوگند به آن كه جانم در دست اوست، دنيا در نزد خداوند ، بى ارزش تر از اين بزغاله در نزد صاحب آن است».

الكافي : ج 2 ص 129 ح 9 عن جميل بن درّاج ، بحار الأنوار : ج 73 ص 55 ح 27 .

حديث788

امام صادق عليه السلام :

_ في قَولِهِ تَعالى : «وَ لَوْلاَ أَن يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَ حِدَةً لَّجَعَلْنَا لِمَن يَكْفُرُ بِالرَّحْمَ_نِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِّن فِضَّةٍ وَ مَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ» _ : لَو فَعَلَ لَكَفَرَ النّاسُ جَميعا .

امام صادق عليه السلام : _ درباره اين سخن خداى متعال «و اگر نبود بيم آن كه [همه [مردم امّتى واحد گردند ، قطعاً براى خانه هاى كسانى كه به [خداى] رحمانْ كفر مى ورزند ، سقف ها و نردبان هايى از نقره _ كه بر آنها بالا روند _ قرار مى داديم» _ : [يعنى [اگر

خداوند اين كار را بكند ، همه مردم ، كافر مى شوند.

الزهد للحسين بن سعيد : ص 47 ح 127 عن إسحاق بن غالب ، مشكاة الأنوار : ص 510 ح 1716 ، بحار الأنوار : ج 73 ص 125 ح 118 .

حديث789

امام صادق عليه السلام :

: لَو فَعَلَ اللّه ُ ذلِكَ لَما آمَنَ أحَدٌ ، ولكِنَّهُ جَعَلَ فِي المُؤمِنينَ أغنِياءَ

وفِي الكافِرينَ فُقَراءَ ، وجَعَلَ فِي الكافِرينَ أغنِياءَ وفِي المُؤمِنينَ فُقَراءَ ، ثُمَّ امتَحَنَهُم بِالأَمرِ وَالنَّهيِ وَالصَّبرِ وَالرِّضا .

امام صادق عليه السلام : _ درباره همين آيه _ اگر خداوند اين كار را مى كرد ، ديگر هيچ

كس ايمان نمى آورد ؛ ليكن در ميان مؤمنان، توانگر و تهى دست قرار داد و در ميان كافران نيز توانگر و تهى دست . سپس از طريق امر و نهى و صبر و رضايت ، آنان را آزمود.

تفسير القمّي : ج 2 ص 284 ، تفسير نور الثقلين : ج 4 ص 599 ح 31 .

حديث790

امام صادق عليه السلام :

قالَ اللّه ُ : لَولا أن يَجِدَ عَبدِيَ المُؤمِنُ في قَلبِهِ

امام صادق عليه السلام : خداوند فرمود: «اگر بنده مؤمنم دل آزرده نمى شد ، بر سر كافر ، دستمالى آهنين مى بستم تا هرگز سردرد نگيرد».

كأنّ مفعول الوجدان محذوف ، أي : شكّا أو حزنا شديدا ، أو يكون الوجد بمعنى الغضب أو بمعنى الحزن ، فقوله : «في قلبه» للتأكيد (مرآة العقول : ج 2 ص 346) .

حديث791

امام صادق عليه السلام :

قالَ اللّه ُ تَعالى : لَولا أن يَجِدَ عَبدِيَ المُؤمِنُ في نَفسِهِ ، لَعَصَّبتُ المُنافِقَ عِصابَةً لا يَجِدُ ألَما حَتّى يَموتَ .

امام صادق عليه السلام : خداوند متعال فرمود: «اگر بنده مؤمنم آزرده خاطر نمى شد ، هر آينه بر سر منافق ، دستارى مى بستم كه تا زنده است ، دردى نگيرد».

التمحيص : ص 48 ح 74 عن أبي بصير ، بحار الأنوار : ج 67 ص 242 ح 76 .

حديث792

امام صادق عليه السلام :

إنَّهُ _ تَبارَكَ وتَعالى _ لَم يُبالِ بِنَعيمِ الدُّنيا لِعَدُوِّهِ ساعَةً قَطُّ . . . ولَولا ذلِكَ لَما جاءَ فِي الحَديثِ : لَولا أن يَحزَنَ المُؤمِنُ لَجَعَلتُ لِلكافِرِ عِصابَةً مِن حَديدٍ لا يُصَدَّعُ رَأسُهُ أبَدا .

امام صادق عليه السلام : خداوند _ تبارك و تعالى _ به برخوردارى دشمنش از دنيا هرگز لحظه اى اهمّيت نداده است... . اگر چنين نبود ، در حديث نمى آمد كه: «اگر بيم آن نبود كه مؤمنْ اندوهگين شود ، هر آينه براى كافر ، دستارى آهنين قرار مى دادم كه هرگز سردرد نگيرد».

الإقبال : ج 3 ص 84 عن عطيّة بن نجيح وإسحاق بن عمّار الصيرفي ، بحار الأنوار : ج 82 ص 147 ح 32 .

حديث793

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ لَيَتَعاهَدُ عَبدَهُ المُؤمِنَ بِالبَلاءِ كَما يَتَعاهَدُ الغائِبُ أهلَهُ بِالطُّرَفِ

امام صادق عليه السلام : خداوند ، بنده مؤمنش را با بلا (گرفتارى) مى نوازد ، همچنان كه مسافر با تحفه ها خانواده اش را مى نوازد ، و او را از دنيا پرهيز مى دهد ، همچنان كه پزشك ، بيمار را پرهيز مى دهد.

أطرف الرجل : أعطاه ما لم يعطه أحدا قبله ، وأطرفت فلانا شيئا ، أي : أعطيته شيئا لم يملك مثله فأعجبه (لسان العرب : ج8 ص 145 «طرف») .

حديث794

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ يَطَّلِعُ عَلَى الدُّنيا في كُلِّ يَومٍ مَرَّةً أو مَرَّتَينِ ، فَيَقولُ : يا دُنيا ، أنتِ دَنِيَّةٌ فَتَكَدَّري عَلى عَبدِيَ المُؤمِنِ ولا تَحَلّي لَهُ فَيُفتَتَنَ .

امام صادق عليه السلام : خداوند هر روز ، يكى دو بار به دنيا سركشى مى كند و مى فرمايد: «اى دنيا ! تو پَستى. پس، بر بنده مؤمنم تيره شو و خود را برايش مياراى كه فريفته شود».

تنبيه الخواطر : ج 2 ص 200 .

حديث795

امام صادق عليه السلام :

إنّا لَنُحِبُّ الدُّنيا وألاّ نُعطاها خَيرٌ لَنا ، وما اُعطِيَ أحَدٌ مِنها شَيئا إلاّ نَقَصَ مِن حَظِّهِ فِي الآخِرَةِ .

امام صادق عليه السلام : ما البتّه دنيا را دوست داريم ؛ امّا اين كه به ما داده نمى شود ، برايمان بهتر است .به هيچ كس چيزى از دنيا داده نشد، مگر آن كه از بهره او در آخرت كم شد.

الزهد للحسين بن سعيد : ص51 ح138 عن أبي يعقوب ، الأمالي للطوسي : ص662 ح1381، مستطرفات السرائر: ص40 ح6 ، تنبيه الخواطر : ج2 ص79 كلّها عن عبداللّه بن أبي يعفور ، عدّة الداعي : ص100 نحوه ، بحار الأنوار : ج 73 ص 127 ح130 .

حديث796

امام صادق عليه السلام :

رَأسُ كُلِّ خَطيئَةٍ حُبُّ الدُّنيا .

امام صادق عليه السلام : ريشه هر خطايى، دنيادوستى است.

الكافي : ج 2 ص 315 ح 1 ، الأمالي للطوسي : ص 662 ح 1378 كلاهما عن هشام ، بحار الأنوار : ج 73 ص 7 ح 1 ؛ الزهد لابن حنبل : ص 117 عن جعفر بن جرفاس عن عيسى عليه السلام .

حديث797

امام صادق عليه السلام :

فيما ناجَى اللّه ُ بِهِ موسى عليه السلام : يا موسى . . . اِعلَم أنَّ كُلَّ فِتنَةٍ بَدؤُها حُبُّ الدُّنيا .

امام صادق عليه السلام : در نجواهاى خداوند با موسى عليه السلام آمده است: «اى موسى!... بدان كه هر فتنه اى ، آغازش دنيادوستى است».

الكافي : ج 2 ص 135 ح 21 عن ابن أبي يعفور ، قصص الأنبياء : ص 163 ح 184 عن أبي يعقوب وفيه «بذرها» بدل «بدؤها» ، بحار الأنوار : ج 73 ص 73 ح 37 .

حديث798

امام صادق عليه السلام :

وَاللّه ِ ، ما أحَبَّ اللّه َ مَن أحَبَّ الدُّنيا .

امام صادق عليه السلام : سوگند به خدا كسى كه دنيا را دوست دارد ، خدا را دوست ندارد.

الكافي : ج 8 ص 129 ح 98 عن حفص بن غياث ، تحف العقول : ص 357 ، بحار الأنوار : ج 75 ص 226 ح 95 .

حديث799

امام صادق عليه السلام :

كانَ فيما وَعَظَ بِهِ لُقمان ابنَهُ : يا بُنَيَّ . . . لا تَكُن في هذِهِ الدُّنيا بِمَنزِلَةِ شاةٍ وَقَعَت في زَرعٍ أخضَرَ فَأَكَلَت حَتّى سَمِنَت

امام صادق عليه السلام : از اندرزهاى لقمان به فرزندش اين بود كه: «فرزندم!... در اين دنيا به سان گوسفندى مباش كه در سبزه زارى افتاده و چندان چريده كه پروار گشته است و همان پروارى ، مايه مرگ اوست».

في الكافي : «سمن» ، والتصويب من بحار الأنوار .

حديث800

امام صادق عليه السلام :

أبناءُ الدُّنيا عَبيدُ ما يَأكُلونَ ويَلبَسونَ .

امام صادق عليه السلام : دنياپرستان ، بنده خوراك و پوشاك اند.

كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 272 ح 843 ، علل الشرائع : ص 341 ح 1 كلاهما عن هشام بن الحكم ، بحار الأنوار : ج 85 ص 147 ح 2 .

از801تا1000

حديث801

امام صادق عليه السلام :

مَن تَعَلَّقَ قَلبُهُ بِالدُّنيا تَعَلَّقَ قَلبُهُ بِثَلاثِ خِصالٍ : هَمٍّ لا يَفنى ، وأمَلٍ لا يُدرَكُ ، ورَجاءٍ لا يُنالُ .

امام صادق عليه السلام : هر كه به دنيا دل بسته شود، دلش به سه چيز بسته مى شود: اندوه پايان ناپذير، آرزوى دست نيافتنى، و اميد نارسيدنى.

الكافي : ج 2 ص 320 ح 17 ، الخصال : ص 88 ح 22 ، تحف العقول : ص 367 ، مشكاة الأنوار : ص 468 ح 1565 ، روضة الواعظين : ص 484 .

حديث802

امام صادق عليه السلام :

مَن كَثُرَ اشتِباكُهُ بِالدُّنيا ، كانَ أشَدَّ لِحَسرَتِهِ عِندَ فِراقِها .

امام صادق عليه السلام : كسى كه زياد گرفتار دنيا شود، هنگام جدا شدن از آن ، بيشترين افسوس را مى خورد.

الكافي : ج 2 ص 320 ح 16 عن حفص بن قرط ، عدّة الداعي : ص 105 ، مشكاة الأنوار : ص 473 ح 1582 ، بحار الأنوار : ج 73 ص 19 ح 8 .

حديث803

امام صادق عليه السلام :

مَن صَفَت لَهُ دُنياهُ فَاتَّهِمهُ في دينِهِ .

امام صادق عليه السلام : هر كه دنيايش به كام او شد ، وى را در دينش متّهم كن .

الأمالي للطوسي : ص 280 ح 540 وص 284 ح 552 كلاهما عن المنصوري عن عمّ أبيه عن الإمام الهادي عن آبائه عليهم السلام .

حديث804

امام صادق عليه السلام :

إذا صَلَحَ أمرُ دُنياكَ فَاتَّهِم دينَكَ .

امام صادق عليه السلام : هر گاه كار دنيايت درست شد ، به ديندارى ات بدگمان شو.

تحف العقول : ص 359 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 242 ح 30 .

حديث805

امام صادق عليه السلام :

قالَ لُقمانُ عليه السلام : . . . مَنِ اختارَ الدُّنيا عَلَى الآخِرَةِ يَخسَرُهُما كِلتَيهِما ، تَزولُ هذِهِ ولا تُدرَكُ تِلكَ .

امام صادق عليه السلام : لقمان عليه السلام گفت : «... هر كه دنيا را بر آخرت برگزيند ، هر دوى آنها را مى بازد: اين ، از بين مى رود، و به آن ، دست نمى يابد».

تفسير القمّي : ج 2 ص 163 عن حمّاد ، بحار الأنوار : ج 13 ص 410 ح 2 وراجع عوالي اللآلي : ج 3 ص 517 ح 11 .

حديث806

امام صادق عليه السلام :

كانَ المَسيح عليه السلام يَقولُ لاِءَصحابِهِ : وَيلٌ لِمَن كانَتِ الدُّنيا هَمَّهُ

وَالخَطايا عَمَلَهُ ، كَيفَ يَفتَضِحُ غَدا عِندَ رَبِّهِ؟

امام صادق عليه السلام : مسيح عليه السلام به يارانش مى گفت: «واى بر كسى كه دنيا دغدغه او باشد و خطا ، رفتارش! فرداى قيامت ، چه رسوايى اى نزد پروردگارش خواهد داشت!» .

الأمالي للمفيد : ص 209 ح 43 عن ابن سنان ، بحار الأنوار : ج 14 ص 325 ح 38 .

حديث807

امام صادق عليه السلام :

مَرَّ عيسَى بنُ مَريَمَ عليه السلام عَلى قَريَةٍ قَد ماتَ أهلُها وطَيرُها ودَوابُّها ، فَقالَ : أما إنَّهُم لَم يَموتوا إلاّ بِسَخطَةٍ

امام صادق عليه السلام : عيسى بن مريم عليه السلام بر آبادى اى گذشت كه مردمان و مرغان و چارپايان آن ، همگى مرده بودند. فرمود: «قطعاً اينها بر اثر خشم [الهى [مرده اند، كه اگر جدا جدا مرده بودند ، حتما يكديگر را دفن مى كردند».

حواريان گفتند: اى روح و كلمه خدا! دعا كن كه خداوند ، آنها را برايمان زنده گرداند تا به ما بگويند كه چه اعمالى داشته اند ، تا ما از آنها دورى گزينيم.

عيسى عليه السلام به درگاه پروردگارش دعا كرد. از آسمان ندا آمد كه: آنان را صدا بزن.

عيسى عليه السلام شب هنگام ، بر تپّه اى از زمين ايستاد و گفت: «اى اهالى اين آبادى!» .

از ميان آنان ، يكى پاسخش را داد كه: بله، اى روح خدا و كلمه او!

عيسى گفت:

«واى بر شما! اعمالتان چه بود [كه به اين روز افتاديد]؟» .

گفت: پرستش طاغوت و دنيادوستى، و ترس اندك [از خدا]، و آرزوى دراز، و غفلت و فرو رفتن در لهو و لعب.

عيسى گفت: «دنيادوستى تان چگونه بود؟» .

جواب داد: همانند علاقه مندى كودك به مادرش. هر گاه دنيا به ما رو مى آورد ، خوش حال و شاد مى شديم و هر گاه از ما روى بر مى گرداند، گريه مى كرديم و اندوهناك مى شديم.

عيسى گفت: «طاغوت پرستى شما چگونه بود؟» .

گفت: از گناهكاران اطاعت مى كرديم.

عيسى گفت: «فرجام كارتان چگونه بود؟» .

گفت : شب به سلامت خفتيم و صبح در هاويه بوديم.

عيسى گفت: «هاويه چيست؟» .

گفت: سجّين .

عيسى گفت: «سجّين چيست؟» .

گفت: كوه هايى از اخگر كه تا روز قيامت بر ما فروزان اند.

عيسى گفت: «شما چه گفتيد و چه پاسخ شنيديد؟» .

گفت: ما گفتيم: ما را به دنيا باز گردان تا در آن ، زهد ورزيم. و به ما گفته شد: دروغ مى گوييد.

عيسى گفت: «واى بر تو! چرا از ميان آنان ، فقط تو با من سخن گفتى؟» .

گفت: اى روح خدا! بر آنان لگامى از آتش زده شده كه در دست فرشتگانى خشن و سختگير است . من در ميان آنان بودم ؛ امّا از آنان نبودم و چون عذاب فرود آمد، مرا هم در بر گرفت، و من به مويى بر كناره دوزخ آويخته ام و نمى

دانم كه در آن خواهم افتاد ، يا نجات خواهم يافت.

عيسى عليه السلام به حواريان رو كرد و گفت: «اى اولياى خدا! خوردن نان خشك با نمكِ نيم كوفته و خفتن در خرابه ها به همراه عافيت دنيا و آخرت، بسيار بهتر است».

السُّخْط : الغضب (المصباح المنير : ص 269 «سخط») .

حديث808

امام صادق عليه السلام :

: الطَّمَعُ وَالرَّغبَةُ فِي الدُّنيا أصلانِ لِكُلِّ شَرٍّ ، وصاحِبُهُما لا يَنجو مِنَ النّارِ إلاّ أن يَتوبَ عَن ذلِكَ .

مصباح الشريعة _ در آنچه به امام صادق عليه السلام نسبت داده شده است _ : طمع و دنياخواهى ، ريشه هر بدى هستند، و دارنده آنها از آتش نمى رهد ، مگر آن كه از اين دو خصلت ، توبه كند.

مصباح الشريعة : ص 185 ، بحار الأنوار : ج 71 ص 349 ح 18 .

حديث809

امام صادق عليه السلام :

: الزُّهدُ وضِدُّهُ الرَّغبَةُ .

امام صادق عليه السلام _ در يادكرد از سربازان خِرد و نابخردى _ : زهد كه ضدّ آن ، رغبت است.

الكافي : ج 1 ص 21 ح 14 ، الخصال : ص 589 ح 13 ، علل الشرائع : ص 114 ح 10 ، المحاسن : ج 1 ص 312 ح 620 كلّها عن سماعة بن مهران ، بحار الأنوار : ج 1 ص 110 ح 7 .

حديث810

امام صادق عليه السلام :

: الزّاهِدُ ؛ الَّذي يَختارُ

الآخِرَةَ عَلَى الدُّنيا ، وَالذُّلَّ عَلَى العِزِّ ، وَالجَهدَ عَلَى الرّاحَةِ ، وَالجوعَ عَلَى الشِّبَعِ ، وعاقِبَةَ الآجِلِ عَلى مَحَبَّةِ العاجِلِ ، وَالذِّكرَ عَلَى الغَفلَةِ ، ويَكونُ نَفسُهُ فِي الدُّنيا وقَلبُهُ فِي الآخِرَةِ .

مصباح الشريعة _ در آنچه به امام صادق عليه السلام نسبت داده شده _ : زاهد ، كسى است كه آخرت را بر دنيا بر مى گزيند و خوارى [و گم نامى] را بر عزّت [و جاه

و جلال]، و رنج و زحمت را بر تن آسايى، و گرسنگى را بر سيرى، و سعادت آخرت را بر محبّت دنيا، و يادِ [خدا بودن] را بر غفلت؛ و پيكرش در دنياست و دلش در آخرت.

مصباح الشريعة : ص 192 ، بحار الأنوار : ج 70 ص 315 ح 20 .

حديث811

امام صادق عليه السلام :

إنَّ الزُّهّادَ فِي الدُّنيا نورُ الجَلالِ عَلَيهِم ، وأثَرُ الخِدمَةِ بَينَ أعيُنِهِم ، وكَيفَ لا يَكونونَ كَذلِكَ ؟ وإنَّ الرَّجُلَ لَيَنقَطِعُ إلى بَعضِ مُلوكِ الدُّنيا فَيُرى عَلَيهِ أثَرُهُ ، فَكَيفَ بِمَن يَنقَطِعُ إلَى اللّه ِ تَعالى لا يُرى أثَرُهُ عَلَيهِ؟!

امام صادق عليه السلام : زاهدانِ به دنيا ، از نور جلال و عظمت ، منوّرند و نشانه چاكرى بر پيشانى آنان ، هويداست. چگونه چنين نباشند؟ آدمى ، وقتى خود را وقف چاكرى حكمرانى از حكمرانان دنيا مى كند ، آثار آن در او ديده مى شود . پس چگونه ممكن است كسى خود را وقف خدمت به خداى متعال كند و اثر آن بر وى

ديده نشود؟!

أعلام الدين : ص304، نزهة الناظر : ص119 ح67 وفيه «إلى ملك الملوك» بدل «إلى اللّه »، بحار الأنوار: ج 78 ص 278 ح 113 .

حديث812

امام صادق عليه السلام :

حديث813

امام صادق عليه السلام :

جُعِلَ الخَيرُ كُلُّهُ في بَيتٍ وجُعِلَ مِفتاحُهُ الزُّهدَ فِي الدُّنيا .

امام صادق عليه السلام : همه خوبى ها در يك اتاق نهاده شده و كليد آن ، زهد به دنيا قرار داده شده است.

الكافي : ج 2 ص 128 ح 2 عن حفص بن غياث ، مشكاة الأنوار : ص 462 ح 1540 ، بحار الأنوار : ج 73 ص 49 ح 20 .

حديث814

امام صادق عليه السلام :

قالَ رَجُلٌ لاِءَبي : مَن أعظَمُ النّاسِ فِي الدُّنيا قَدرا؟ فَقالَ : مَن لَم يَجعَلِ الدُّنيا لِنَفسِهِ في نَفسِهِ خَطَرا .

امام صادق عليه السلام : مردى به پدرم گفت: پُر منزلت ترينِ مردم در دنيا ، چه كسى است؟

فرمود: «كسى كه دنيا در دل و ديده اش بى قدر و منزلت باشد».

مستطرفات السرائر : ص 165 ح 10 ، الحكايات للمفيد : ص 97 ح 10 عن يزيد بن خليفة وفيه «تجعل» بدل «يجعل» ، كشف الغمّة : ج 2 ص 363 عن الإمام الباقر عليه السلام نحوه .

حديث815

امام صادق عليه السلام :

طَلَبتُ الرّاحَةَ فَوَجَدتُها فِي الزُّهدِ .

امام صادق عليه السلام : آسايش را جستم و آن را در زهد يافتم.

مستدرك الوسائل : ج 12 ص 174 ح 13810 نقلاً عن مجموعة الشهيد .

حديث816

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ يَطَّلِعُ عَلَى الدُّنيا في كُلِّ يَومٍ مَرَّةً أو مَرَّتَينِ ، فَيَقولُ : يا دُنيا . . . مَن خَدَمَكِ فَاستَخدِميهِ ، ومَن خَدَمَني فَاخدُميهِ .

امام صادق عليه السلام : خداوند در هر روز ، يكى دو بار به دنيا سرى مى زند و مى فرمايد : «اى دنيا!... هر كه خدمتِ تو مى كند ، او را به خدمت گير، و هر كه خدمت من مى كند ، خدمتش كن».

تنبيه الخواطر : ج 2 ص 200 وراجع شرح نهج البلاغة : ج 2 ص 95 وج 6 ص 232 .

حديث817

امام صادق عليه السلام :

إذا تَخَلَّى المُؤمِنُ مِنَ الدُّنيا سَما ، ووَجَدَ حَلاوَةَ حُبِّ اللّه ِ ، وكانَ عِندَ أهلِ الدُّنيا كَأَنَّهُ قَد خولِطَ

امام صادق عليه السلام : هر گاه مؤمن از دنيا دست بشويد ، بلندى مى گيرد و شيرينى محبّت خدا را مى چشد، و در نظر اهل دنيا ديوانه مى نمايد ، حال آن كه در واقع ، شيرينىِ محبّت خداوند با [جان [آنان آميخته است و از اين رو ، به غير او نمى پردازند.

يقال : خولط فلان في عقله ؛ إذا اختلّ عقله (النهاية : ج 2 ص 64 «خلط») . وقال العلاّمة المجلسي قدس سره بعد نقل كلام ابن الأثير : فقوله : «خولط» بهذا المعنى وخالط بمعنى الممازجة ، وهذا أعلى درجات المحبّين حيث استقرّ حبّ اللّه تعالى في قلوبهم وأخرج حبّ كلّ شيء غيره منها فلا يلتفتون إلى غيره تعالى ، ويتركون معاشرة عامّة الخلق لمباينة طوره

أطوارهم ، فهم يعدّونه سفيها مخالطا كما نسبوا الأنبياء إلى الجنون لذلك (مرآة العقول : ج 8 ص 277) .

حديث818

امام صادق عليه السلام :

: يَابنَ جُندَب ، إن أحبَبتَ أن تُجاوِرَ الجَليلَ في دارِهِ ، وتَسكُنَ الفِردوسَ في جِوارِهِ ، فَلتَهُن عَلَيكَ الدُّنيا ، وَاجعَلِ المَوتَ نُصبَ عَينِكَ ، ولا تَدَّخِر شَيئا لِغَدٍ ، وَاعلَم أنَّ لَكَ ما قَدَّمتَ وعَلَيكَ ما أخَّرتَ .

امام صادق عليه السلام _ در توصيه هايش به عبد اللّه بن جُندَب _ : اى پسر جندب! اگر دوست دارى كه همجوار خداوندِ باشُكوه در سرايش گردى، و در بهشت در همسايگىِ او ساكن شوى ، بايد دنيا در نظرت خوار باشد، و [ نيز ] مرگ را در برابر چشمت قرار بده ، و چيزى براى فردايت پس انداز مكن، و بدان كه آنچه را [براى قيامتت] پيش بفرستى ، همان از آنِ توست و آنچه بر جاى بگذارى ، به زيان توست.

تحف العقول : ص 304 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 282 ح 1 .

حديث819

امام صادق عليه السلام :

إنَّ أعلَمَ النّاسِ بِاللّه ِ أخوَفُهُم مِنهُ ، وأخشاهُم لَهُ

امام صادق عليه السلام : داناترينِ مردم به خدا ، با خوف و خشيت ترينِ مردم از او و بى رغبت ترينِ آنان به دنياست.

الفرق بين الخوف والخشية : الخشية : خوف يشوبه تعظيم ، وأكثر ما يكون ذلك عن علم بما يخشى منه ، ولذلك خصّ العلماء بها . الخوف : توقّع مكروه عن أمارة مظنونة أو معلومة ، ويضادّ الخوف الأمن (مفردات ألفاظ القرآن : ص283 «خشى» وص303 «خوف») .

حديث820

امام صادق عليه السلام :

إنَّ أعلَمَ النّاسِ بِاللّه ِ أخوَفُهُم لِلّهِ ، وأخوَفُهُم لَهُ أعلَمُهُم بِهِ ، وأعلَمُهُم بِهِ أزهَدُهُم فيها .

امام صادق عليه السلام : خداشناس ترينِ مردم، خداترس ترينِ آنهاست، و خداترس ترينِ مردم ، خداشناس ترينِ آنهاست، و خداشناس ترينِ مردم ، زاهدترينِ آنان در دنياست.

تفسير القمّي : ج 2 ص 146 عن حفص بن غياث ، بحار الأنوار : ج 2 ص 27 ح 5 .

حديث821

امام صادق عليه السلام :

مَن عَرَفَ اللّه َ خافَ اللّه َ ، ومَن خافَ اللّه َ سَخَت نَفسُهُ

امام صادق عليه السلام : هر كه خدا را شناخت ، از خدا ترسيد و هر كه از خدا ترسيد ، دل از دنيا بر كند.

سَخِيَت نفسي عن الشيء : إذا تركتْه (الصحاح : ج 6 ص 2373 «سخا») .

حديث822

امام صادق عليه السلام :

في مُناجاةِ موسى عليه السلام : . . . يا موسى ، إنَّ عِبادِيَ الصّالِحينَ زَهِدوا فِي الدُّنيا بِقَدرِ عِلمِهِم ، وسائِرَ الخَلقِ رَغِبوا فيها بِقَدرِ جَهلِهِم ، وما مِن

أحَدٍ عَظَّمَها فَقَرَّت عيَناهُ فيها ، ولَم يُحَقِّرها أحَدٌ إلاَّ انتَفَعَ بِها .

امام صادق عليه السلام : در مناجات [خدا با] موسى عليه السلام است كه : «اى موسى! بندگانِ نيك

من ، به اندازه دانششان (معرفتشان) به دنيا زهد ورزيدند، و ديگر مردمان ، به اندازه نادانى شان به آن راغب گشتند. و هيچ كس نيست كه دنيا را بزرگ شمارد و چشمش در آن ، روشن گردد؛ و هيچ كس [ نيست كه ] آن را خُرد نشمرد ، مگر اين كه بِدان بهره مند مى شود».

الكافي : ج 2 ص 317 ح 9 ، ثواب الأعمال : ص 263 ح 1 ، الأمالي للصدوق : ص 765 ح 1028 ، تفسير القمّي : ج 1 ص 243 كلّها عن حفص بن غياث ، مشكاة الأنوار : ص 470 ح 1575 ، روضة الواعظين : ص 490 كلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 73 ص

21 ح 10 .

حديث823

امام صادق عليه السلام :

: إنَّهُ خَرَجَ يَقرَأُ الزَّبور ، وكانَ إذا قَرَأَ الزَّبورَ لايَبقى جَبَلٌ ولا حَجَرٌ ولا طائِرٌ إلاّ جاوَبَتهُ .

فَانتَهى إلى جَبَلٍ ، فَإِذا عَلى ذلِكَ الجَبَلِ نَبِيٌّ عابِدٌ ، يُقالُ لَهُ : حِزقيل ، فَلَمّا سَمِعَ دَوِيَّ الجِبالِ وأصواتَ السِّباعِ وَالطَّيرِ عَلِمَ أنَّهُ داوودُ عليه السلام ، فَقالَ داوودُ عليه السلام : يا حِزقيل ، تَأذَنُ لي فَأَصعَدَ إلَيكَ؟ قالَ : لا .

فَبَكى داوودُ عليه السلام ، فَأَوحَى اللّه ُ إلَيهِ : يا حزقيلُ ، لا تُعَيِّر داوودَ وسَلنِي العافِيَةَ .

قالَ : فَأَخَذَ حِزقيلُ بِيَدِ داوودَ ورَفَعَهُ إلَيهِ .

فَقالَ داوودُ عليه السلام : يا حِزقيل ، هَل هَمَمتَ بِخَطيئَةٍ قَطُّ؟

قالَ : لا .

قالَ : فَهَل دَخَلَكَ العُجبُ بِما أنتَ فيهِ مِن عِبادَةِ اللّه ِ ؟

قالَ : لا .

قالَ : فَهَل رَكَنتَ إلَى الدُّنيا فَأَحبَبتَ أن تَأخُذَ مِن شَهَواتِها ولَذّاتِها؟

قالَ : بَلى ، رُبَّما عَرَضَ ذلِكَ بِقَلبي .

قالَ : فَما كُنتَ تَصنَعُ إذا كانَ ذلِكَ؟

قالَ : أدخُلُ هذَا الشِّعبَ فَأَعتَبِرُ بِما فيهِ .

قالَ : فَدَخَلَ داوودُ عليه السلام الشِّعبَ ، فَإِذا سَريرٌ مِن حَديدٍ عَلَيهِ جُمجُمَةٌ بالِيَةٌ وعِظامٌ فانِيَةٌ ، وإذا لَوحٌ مِن حَديدٍ فيهِ كِتابَةٌ ، فَقَرَأَها داوودُ عليه السلام فَإِذا هِيَ :

أنَا أروَى بنُ سَلَم ، مَلَكتُ ألفَ سَنَةٍ ، وبَنَيتُ ألفَ مَدينَةٍ ، وافتَضَضتُ ألفَ بِكرٍ ، فَكانَ آخِرُ عُمُري أن صارَ التُّرابُ فِراشي ، وَالحِجارَةُ وِسادَتي ، وَالدّيدانُ وَالحَيّاتُ جيراني ، فَمَن رَآني فَلا

يَغتَرَّ بِالدُّنيا .

امام صادق عليه السلام _ در حديثى كه در آن ، قصّه داوود عليه السلام را فرمود _ : او بيرون رفت و به خواندن زبور پرداخت، و هر گاه زبور مى خواند ، همه كوه ها و سنگ ها و پرندگان ، با او هم صدا مى شدند.

به كوهى رسيد. بر آن كوه ، پيامبرى عابد بود كه به او حِزقيل مى گفتند. او چون همهمه كوه ها و صداى درندگان و پرندگان را شنيد ، دانست كه داوود عليه السلام است.

داوود عليه السلام گفت: اى حِزقيل! اجازه مى دهى كه به نزد تو فراز آيم؟

حزقيل گفت: نه.

داوود عليه السلام گريست.

خداوند به حزقيل وحى فرمود كه: «اى حزقيل! داوود را سرزنش مكن، و از من ، عافيت بخواه».

پس ، حزقيل ، دست داوود را گرفت و به سوى خود ، بالا كشيد.

داوود عليه السلام گفت: اى حزقيل! آيا هرگز قصد گناهى كرده اى؟

گفت: نه.

داوود گفت: آيا از اين كه عبادت خدا را در پيش گرفته اى هرگز دچار غرور شده اى؟

گفت: نه.

داوود گفت: آيا هرگز ميل به دنيا كرده اى و دوست داشته اى كه از خواسته ها و خوشى هاى آن برگيرى؟

گفت: آرى ، گاهى به دلم خطور كرده است.

داوود گفت: در اين صورت ، چه مى كنى؟

گفت: به اين درّه مى آيم و از آنچه در آن است ، عبرت مى گيرم.

داوود عليه السلام وارد درّه شد .

تختى آهنين ديد كه بر آن ، جمجمه اى فرسوده و استخوان هاى پوسيده است، و نيز لوحى از آهن كه در آن چيزى نوشته بود. داوود عليه السلام آن نوشته را خواند . چنين آمده بود:

«من اَروى پسر سَلَمْ هستم . هزار سال پادشاهى كردم، و هزار شهر بساختم، و با هزار دختر ، عروسى كردم؛ امّا سرانجام خاك ، بسترم شد و سنگ ، بالشم و كرم ها و مارها همسايگانم. پس ، هر كه مرا مى بيند ، نبايد فريب دنيا را بخورد».

كمال الدين : ص 524 ح 6 ، الأمالي للصدوق : ص 159 ح 157 كلاهما عن هشام بن سالم ، تفسير القمّي : ج 2 ص 231 ، روضة الواعظين : ص 484 كلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 14 ص 25 ح 3 .

حديث824

امام صادق عليه السلام :

لَمّا اُدخِلَ رَأسُ الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ عليه السلام عَلى يَزيد _ لَعنَهُ اللّه ُ _

واُدخِلَ عَلَيهِ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليه السلام . . . قالَ يَزيدُ : يا عَلِيَّ بنُ الحُسَين «وَ مَا أَصَ_بَكُم مِّن مُّصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ» !

امام صادق عليه السلام : چون سر حسين بن على عليهماالسلام را نزد يزيد _ كه لعنت خدا بر او

باد _ بردند و على بن الحسين عليهماالسلام را نيز آوردند... ، يزيد گفت: اى على بن الحسين! «و هر مصيبتى كه به شما مى رسد ، به سبب اعمال خودتان است» !

على بن الحسين عليهماالسلام فرمود: «هرگز! اين آيه در باره ما نازل نشد؛ بلكه

درباره ما اين آيه ديگر نازل شده است: «هيچ مصيبتى ، نه در زمين و نه در نفْس هاى شما [ به شما ] نمى رسد ، مگر آن كه پيش از اين كه آن را پديد آوريم، در كتابى است ، و البته اين كار ، براى خدا آسان است ، تا بر آنچه از دست شما رفته ، اندوهگين نشويد و به سبب آنچه به شما داده است ، شادمانى نكنيد . و خدا هيچ خودپسند فخرفروشى را دوست ندارد» . ما ، كسانى هستيم كه براى آنچه از دست مى دهيم ، افسوس نمى خوريم و براى آنچه به ما مى رسد ، شادمانى نمى كنيم».

الشورى : 30 .

حديث825

امام صادق عليه السلام :

كانَ فيما وَعَظَ بِهِ لُقمان ابنَهُ : يا بُنَيَّ . . . لا تَأسَ عَلى ما فاتَكَ مِنَ الدُّنيا ؛ فَإِنَّ قَليلَ الدُّنيا لا يَدومُ بَقاؤُهُ ، وكَثيرَها لا يُؤمَنُ بَلاؤُهُ .

امام صادق عليه السلام : از جمله پندهاى لقمان به فرزندش ، اين بود كه: «فرزندم!... براى از دست دادن چيزى از دنيا افسوس مخور؛ چرا كه اندكِ دنيا بقايش دوام ندارد، و بسيارِ آن ، خالى از رنج نيست».

الكافي : ج 2 ص 134 ح 20 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 194 كلاهما عن يحيى بن عقبة الأزدي ، بحار الأنوار : ج 13 ص 425 ح 19 .

حديث826

امام صادق عليه السلام :

تَشَوَّفَتِ

امام صادق عليه السلام : دنيا براى عدّه اى ، به صورت حلالِ محض خودنمايى كرد؛ ولى آنها آن را نخواستند و مردند. سپس براى عدّه اى به صورت حلال و شبهه ناك نمايان شد و آنها گفتند: «ما را به [مال [شبهه ناك ، نيازى نيست» و از حلال ، تا توانستند ، برگرفتند. سپس براى عدّه اى ديگر به صورت حرام و شبهه ناك خودنمايى نمود و آنها گفتند: «ما را به حرام نيازى نيست» و در [مال]

شبهه ناك ، غوطه ور شدند . و سپس براى عدّه اى ، به صورت حرامِ محض نمايان خواهد گرديد و آنان آن را مى طلبند؛ امّا آن را نمى يابند . مؤمن در دنيا از سرِ ناچارى مى خورد.

تَشَوَّفَت الجاريةُ : أي تَزيّنت (الصحاح : ج 4 ص 1383

«شوف») .

حديث827

امام صادق عليه السلام :

أنزِلِ الدُّنيا كَمَنزِلٍ نَزَلتَهُ فَارتَحَلتَ عَنهُ ، أو كَمالٍ أصَبتَهُ في مَنامِكَ فَاستَيقَظتَ ولَيسَ في يَدِكَ شَيءٌ مِنهُ . فَكَم مِن حَريصٍ عَلى أمرٍ قَد شَقِيَ بِهِ حينَ أتاهُ ، وكَم مِن تارِكٍ لاِءَمرٍ قَد سَعِدَ بِهِ حينَ أتاهُ .

امام صادق عليه السلام : دنيا را به سانِ منزلگاهى بدان كه در آن فرود مى آيى و سپس از آن مى كوچى، يا مانند مالى بدان كه در خوابت مى يابى و چون بيدار مى شوى ، اثرى از آن نمى بينى . اى بسا آزمندِ چيزى كه چون بدان رسيد ، مايه بدبختى او گرديد، و اى بسا ترك كننده چيزى كه چون آن چيز به او رسيد ، مايه خوشبختى اش گرديد!

تحف العقول : ص 377 عن سفيان الثوري و ص287 .

حديث828

امام صادق عليه السلام :

كانَ فيما وَعَظَ بِهِ لُقمان ابنَهُ : يا بُنَيَّ . . . اجعَلِ الدُّنيا بِمَنزِلَةِ

قَنطَرَةٍ عَلى نَهرٍ جُزتَ عَلَيها وتَرَكتَها ولَم تَرجِع إلَيها آخِرَ الدَّهرِ .

امام صادق عليه السلام : از اندرزهاى لقمان به فرزندش ، اين بود كه : «فرزندم!... دنيا را

به سان پلى بر رودخانه اى بدان كه از آن ، گذشته اى و آن را پشت سر نهاده اى و ديگر هرگز به سوى آن بر نمى گردى».

الكافي : ج 2 ص 135 ح 20 ، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 194 كلاهما عن يحيى بن عقبة الأزدي ، بحار الأنوار : ج 13 ص 425 ح 19 .

حديث829

امام صادق عليه السلام :

كانَ أبو ذَر رضى الله عنه يَقولُ في خُطبَتِهِ : يا مُبتَغِيَ العِلمِ ، كَأَنَّ شَيئا مِنَ الدُّنيا لَم يَكُن شَيئا إلاّ ما يَنفَعُ خَيرُهُ ويَضُرُّ شَرُّهُ ، إلاّ مَن رَحِمَ اللّه ُ .

امام صادق عليه السلام : ابو ذر ، در سخنرانى خود مى گفت: اى جوينده دانش! گويا هيچ چيز دنيا ، چيزى نبوده است ، جز اين كه خوبى اش سود مى رساند و بدى اش زيان مى زند، مگر كسى كه خدا به او رحم كند.

الكافي : ج 2 ص 134 ح 18 عن أبي بصير ، الأمالي للمفيد : ص 179 ح 1 وفيه «عملاً ينفع» بدل «ما ينفع» ، الاُصول الستّة عشر : ص 35 كلاهما عن أبي بصير عن الإمام الباقر عليه السلام ، بحار الأنوار : ج 22

ص 401 ح 11 .

حديث830

امام صادق عليه السلام :

:

اِعمَل عَلى مَهَلٍ فَإِنَّكَ مَيِّتٌ وَاختَر لِنَفسِكَ أيُّهَا الإِنسانُ

فَكَأَنَّ ما قَد كانَ لَم يَكُ إذ مَضىوكَأَنَّ ما هُوَ كائِنٌ قَد كانَ

امام صادق عليه السلام _ مى فرمود _ :

در مهلتى كه دارى ، بكوش؛ چرا كه تو مردنى هستى /

و براى خودت _ اى انسان _ نيكى برگزين

آنچه بود وگذشت، گويا اصلاً نبوده است/ و ه_ر آينده اى، گويا از ابتدا بوده اس_ت!

الأمالي للصدوق : ص 578 ح 793 عن محمّد بن أبي عمير ، المناقب لابن شهرآشوب : ج 4 ص 276 ، روضة الواعظين : ص 538 ، بحار الأنوار : ج 71 ص 172 ح 3 .

حديث831

امام صادق عليه السلام :

قيلَ لاِءَميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام : عِظنا وأوجِز ، فَقالَ : الدُّنيا حَلالُها حِسابٌ ، وحَرامُها عِقابٌ .

امام صادق عليه السلام : به امير مؤمنان عليه السلام گفته شد: ما را اندرزى كوتاه ده.

فرمود: «دنيا، حلالش حساب دارد و حرامش كيفر».

الكافي : ج 2 ص 459 ح 13 ، تنبيه الخواطر : ج 1 ص 137 نحوه .

حديث832

امام صادق عليه السلام :

دَخَلَ عَلَى النَّبِيِّ صلي الله عليه و آله رَجُلٌ وهُوَ عَلى حَصيرٍ قَد أثَّرَ في جِسمِهِ ، ووِسادَةِ ليفٍ قَد أثَّرَت في خَدِّهِ ، فَجَعَلَ يَمسَحُ ويَقولُ : ما رَضِيَ بِهذا كِسرى ولا قَيصَرُ ، إنَّهُم يَنامونَ عَلَى الحَريرِ وَالدّيباجِ وأنتَ عَلى هذَا الحَصيرِ ؟!

قالَ : فَقالَ رَسولُ اللّه صلي الله عليه و آله : لاَءَنا خَيرٌ مِنهُما ، وَاللّه ِ لاَءَنَا أكرَمُ مِنهُما ، وَاللّه ِ ما أنَا وَالدُّنيا ، إنَّما مَثَلُ الدُّنيا كَمَثَلِ رَجُلٍ راكِبٍ مَرَّ عَلى شَجَرَةٍ ولَها فَيءٌ فَاستَظَلَّ تَحتَها ، فَلَمّا أن مالَ الظِّلُّ عَنهَا ارتَحَلَ فَذَهَبَ وتَرَكَها .

امام صادق عليه السلام : مردى بر پيامبر صلي الله عليه و آله وارد شد . ديد كه پيامبر صلي الله عليه و آله بر بوريايى خفته است و بالشى از ليف خرما زير سر دارد كه بر بدن و صورت ايشان جا انداخته است . شروع به دست كشيدن بر بوريا كرد و در اين حال مى گفت: كسرا و قيصر ، به چنين چيزى رضايت نمى دهند. آنها بر حرير و ديبا مى خوابند و شما بر اين بوريا؟!

پيامبر خدا فرمود: «من از آنها بهترم. به خدا ، من از آنها ارجمندترم . به خدا، مرا چه به دنيا؟! حكايت دنيا، در حقيقت، حكايت مرد سوارى است كه از درختى مى گذرد كه سايه اى دارد و در سايه آن مى آرمد، و چون سايه بر مى گردد ، بار بر مى بندد و درخت را ترك مى كند و مى رود» .

الزهد للحسين بن سعيد : ص 50 ح 134 عن عبداللّه بن سنان ، حلية الأبرار : ج 1 ص 209 ح 4 ، بحار الأنوار : ج 73 ص 126 ح 124 وراجع مشكاة الأنوار : ص 463 ح 1545 .

حديث833

امام صادق عليه السلام :

كانَ عَليُّ بنُ الحُسَينِ عليه السلام يَدعو بِهذَا الدُّعاءِ ... : أعوذُ بِكَ يا إلهي مِن شَرِّ الدُّنيا وشَرِّ ما فيها ، لا تَجعَلِ الدُّنيا عَلَيَّ سِجنا ولا فِراقَها عَلَيَّ حُزنا ، أخرِجني مِن فِتنَتِها مَرضِيّا عَنّي ، مَقبولاً فيها عَمَلي إلى دارِ الحَيَوانِ .

امام صادق عليه السلام : على بن الحسين (امام زين العابدين) عليه السلام اين دعا را مى خواند ... :

«معبود من! از شرّ دنيا و از شرّ هر آنچه در دنياست ، به تو پناه مى برم . دنيا را بر من ، زندان مگردان و جدايى از آن را مايه اندوهم قرار مده . مرا از فتنه سراى دنيا چنان به سراى زندگى [حقيقى] ببَر كه از من خشنود باشى و اعمالم در آن ، پذيرفته شده باشد» .

الكافي : ج 2 ص 554 ح 13 عن أبي

بصير ، جمال الاُسبوع : ص 234 ، مصباح المتهجّد : ص 351 ح 466 كلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 90 ص 4 ح 1 .

حديث834

امام صادق عليه السلام :

اللّهُمَّ إنّي أعوذُ بِكَ مِن شَرِّ الدُّنيا وشَرِّ أهلِها وشَرِّ ما فيها ، ولا تَجعَلِ الدُّنيا عَلَيَّ سِجنا ، ولا تَجعَل فِراقَها لي حُزنا ، أجِرني مِن فِتنَتِها ، وَاجعَل عَمَلي فيها مَقبولاً وسَعيي فيها مَشكورا ، حَتّى أصِلَ بِذلِكَ إلى دارِ الحَيَوانِ ومَساكِنِ الأَخيارِ.

امام صادق عليه السلام : بارخدايا! از شرّ دنيا و شرّ اهل دنيا و شرّ آنچه در دنياست ، به تو پناه مى برم . بارخدايا! دنيا را بر من ، زندان مگردان و جدايى از آن را مايه اندوهم مساز . از فتنه دنيا پناهم بده و اعمالم در آن را پذيرفته درگاهت و تلاش هايم را مورد قدردانى خود قرار بده تا بدين وسيله به سراى زندگى [_ِ حقيقى [و سكونتگاه نيكان ، نايل آيم.

الإقبال : ج 1 ص 134 عن هارون بن موسى التلعكبري ، جمال الاُسبوع : ص 241 عن أبي يحيى الصنعاني عن الإمام الباقر عن الإمام زين العابدين عليهماالسلام نحوه ، مصباح المتهجّد : ص 394 ، البلد الأمين : ص 76 وفيهما ذيله من «لا تجعل الدنيا ... » نحوه ، بحار الأنوار : ج 97 ص 338 ح 1 .

حديث835

امام صادق عليه السلام :

: يَا بنَ جُندَبٍ ، الخَيرُ كُلُّهُ أمامَكَ ، وإنَّ الشَّرَّ كُلَّهُ أمامَكَ ، ولَن تَرَى الخَيرَ وَالشَّرَّ إلاّ بَعدَ الآخِرَةِ؛ لاِءنَّ اللّه َ _ جَلَّ وعَزَّ _ جَعَلَ الخَيرَ كُلَّهُ فِي الجَنَّةِ ، وَالشَّرَّ كُلَّهُ فِي النّارِ ؛ لاِءَن_َّهُما الباقِيانِ .

امام صادق عليه السلام _ در وصيّتش به پسر جندب _ : اى

پسر جندب ، همه خوبى ، فرا روى توست و همه بدى نيز فراروىِ توست و تو خوب و بد را جز پس از آخرت نمى بينى ؛ زيرا كه خداوند تمام خوب را در بهشت ، و تمام بد را در جهنّم قرار داد ؛ چرا كه اين دو ، ماندگارند.

تحف العقول : ص 306 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 284 ح 1 .

حديث836

امام صادق عليه السلام :

«عُلُوًّا فِى الاْءَرْضِ وَلاَ فَسَادًا»

امام صادق عليه السلام : _ درباره آيه شريف «در زمين ، خواستار برترى (سركشى) و فساد نيستند» _ : مراد از «عُلُوّ» ، بزرگى و برترى است ، و مراد از «فساد» ، زنا (زنبارگى و فساد جنسى) .

القصص : 83 .

حديث837

امام صادق عليه السلام :

: رَبِّ دَعَتني دَواعِي الدُّنيا فَأَجَبتُها سَريعا ورَكَنتُ إلَيها طائِعا ، ودَعَتني دَواعِي الآخِرَةِ فَتَثَبَّطتُ عَنها وأبطَأتُ فِي الإِجابَةِ وَالمُسارَعَةِ إلَيها ، كَما سارَعتُ إلى دَواعِي الدُّنيا وحُطامِهَا الهامِدِ

امام صادق عليه السلام _ در دعا _ : پروردگارا! دعوتگرانِ دنيا مرا فرا خواندند و من سراسيمه دعوت آنان را پذيرفتم و داوطلبانه اطاعتشان كردم ؛ و دعوتگرانِ آخرت مرا فرا خواندند و من درنگ كردم و در پذيرفتن دعوت آنان و شتافتن به سوى آنان كُندى ورزيدم ، چنان كه [بر عكس] به سوى دعوتگران دنيا و خس و خاشاك و علف هاى خشكيده نابودشونده آن (متاع پوچ و بى ارزش دنيا) و سراب از بين رفتنى اش ، شتاب كردم.

الهامِد : اليابس (النهاية : ج 5 ص 273 «همد») .

حديث838

امام صادق عليه السلام :

مَن كانَتِ الآخِرَةُ أكبَرَ هَمِّهِ ، كَشَفَ اللّه ُ عَنهُ ضيقَهُ ، وجَمَعَ لَهُ أمرَهُ ، وأتَتهُ الدُّنيا وهِيَ راغِمَةٌ.

امام صادق عليه السلام : كسى كه آخرت ، بزرگ ترين همّ و غم او باشد ، خداوند سختى و تنگنايى را از او برطرف مى سازد و امورش را سامان مى بخشد و دنيا به رغم ميلش ، به او روى مى آورد.

الزهد للحسين بن سعيد : ص 49 ح 132 عن أبي هاشم ، بحار الأنوار : ج 73 ص 126 ح 122.

حديث839

امام صادق عليه السلام :

كَم مِن طالِبٍ لِلدُّنيا لَم يُدرِكها ، ومُدرِكٍ لَها قَد فارَقَها ، فَلا

يَشغَلَنَّكَ طَلَبُها عَن عَمَلِكَ ، وَالتَمِسها مِن مُعطيها ومالِكِها ، فَكَم مِن حَريصٍ عَلَى الدُّنيا قَد صَرَعَتهُ ، وَاشتَغَلَ بما أدرَكَ مِنها عَن طَلَبِ آخِرَتِهِ ، حَتّى فَنِيَ عُمُرُهُ وأدرَكَهُ أجَلُهُ.

امام صادق عليه السلام : چه بسيار دنياطلبانى كه به آن نرسيدند و چه بسيار كسانى كه به

دنيا رسيدند و از آن جدا شدند [و رفتند] ! پس مبادا كه طلب دنيا ، تو را از عمل كردن [براى آخرت] باز بدارد . و دنيا را از دهنده آن و مالكش (خداوند) بخواه . اى بسا آزمندِ به دنيا كه دنيا او را به خاك افكنْد و به جهت آنچه از دنيا به دست آورْد ، از طلب آخرتش باز مانْد ، تا آن كه عمرش سپرى شد و مرگش فرا رسيد!

الكافي : ج 2 ص 455 ح 9 ، مشكاة الأنوار :

ص 464 ح 1549 نحوه .

حديث840

امام صادق عليه السلام :

تَقولُ إذا أصبَحتَ وأمسَيتَ : ... اللّهُمَّ إنَّ اللَّيلَ وَالنَّهارَ خَلقانِ مِن خَلقِكَ فَلا تَبتَلِيَنّي فيهِما بِجُرأَةٍ عَلى مَعاصيكَ ، ولا رُكوبٍ لِمَحارِمِكَ ، وَارزُقني فيهِما عَمَلاً مُتَقَبَّلاً وسَعيا مَشكورا وتِجارَةً لَن تَبورَ.

امام صادق عليه السلام : در هر بام و شام مى گويى : « ... بارخدايا! شب و روز ، دو آفريده از آفريده هاى تو هستند . پس ، در آنها مرا گرفتار گستاخى بر معاصى ات و ارتكاب حرام هايت مگردان ، و در آنها مرا عملى پذيرفته ، تلاشى در خورِ تقدير ، و تجارتى كه هرگز كساد نمى شود ، روزى فرما.

كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 337 ح 982 عن عمّار بن موسى ، مصباح المتهجّد : ص 206 ح 299 نحوه ، بحار الأنوار : ج 86 ص 287 ح 48.

حديث841

امام صادق عليه السلام :

إنّي لاَُملِقُ أحيانا فَاُتاجِرُ اللّه َ بِالصَّدَقَةِ.

امام صادق عليه السلام : من گاهى اوقات ، تنگ دست مى شوم و [براى رفع تنگ دستى خود ،] با صدقه دادن ، به تجارت با خداوند مى پردازم.

كشف الغمّة: ج 2 ص 417 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 206 ح 54 .

حديث842

امام صادق عليه السلام :

«وَ لَبِئْسَ مَا شَرَوْاْ بِهِ أَنفُسَهُمْ» بِالعَذابِ ، إذ باعُوا الآخِرَةَ بِالدُّنيا ورَهَنوا بِالعَذابِ الدّائِمِ أنفُسَهُم «لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ»

امام صادق عليه السلام : «چه بد است آنچه جان هايشان را به آن فروختند» ، يعنى به عذاب ؛ زيرا كه آخرت را به دنيا فروختند و جان هايشان را به گروِ عذابِ هميشگى دادند . (اى كاش مى دانستند) كه جان هايشان را به عذاب فروخته اند؛ امّا به دليل كافر بودنشان به آن (عذاب) ، اين را [كه جان خود را به بد چيزى فروخته اند ، [نمى دانند .

پس ، چون انديشيدن در حجّت هاى خدا را فرو نهادند تا [در نتيجه اين انديشه و تأمّل ، اين حقيقت را] بدانند ، خداوند آنان را به سبب اعتقاد باطلشان و انكار حق ، عذاب كرد.

البقرة: 102 .

حديث843

امام صادق عليه السلام :

: اللّهُمَّ ، إنّي أشهَد أنَّهُ ... بَذَلَ

مُهجَتَهُ فيكَ لِيَستَنقِذَ عِبادَكَ مِنَ الجَهالَةِ وحَيرَةِ الضَّلالَةِ ، وقَد تَوازَرَ عَلَيهِ مَن غَرَّتهُ الدُّنيا وباعَ حَظَّهُ بِالأرذَلِ الأدنى .

امام صادق عليه السلام _ در زيارت امام حسين عليه السلام در روز اربعين _ : بارخدايا! من گواهى مى دهم كه آن بزرگوار ... خون خود را در راه تو نثار كرد تا بندگانت را از

جهالت و سرگشتگىِ گم راهى برهاند ، در حالى كه آنان كه دنيا فريبشان داد و بهره خود [از آخرت] را به [دنياى] پَست فروختند ، عليه او هميار شدند.

تهذيب الأحكام : ج 6 ص 113

ح 201 ، مصباح المتهجّد : ص 788 ح 857 كلاهما عن صفوان بن مهران ، بحار الأنوار : ج 101 ص 331 ح 2 .

حديث844

امام صادق عليه السلام :

: فَأَعذَرَ فِي الدُّعاءِ ، وبَذَلَ مُهجَتَهُ فيكَ... حَتّى ثارَ عَلَيهِ مِن خَلقِكَ مَن غَرَّتهُ الدُّنيا ، وباعَ الآخِرَةَ بِالثَّمَنِ الأَوكَسِ

امام صادق عليه السلام _ در زيارت امام حسين عليه السلام _ : پس ، با دعوت [مردم به حق، [حجّت را تمام كرد و خون و جان خود را در راه تو بخشيد ... تا آن كه كسانى از خَلق تو كه دنيا فريبشان داد و آخرت را به كمترين بها فروختند ، بر او شوريدند.

الثمن الأوكس : الأنقص (مجمع البحرين: ج 3 ص 1969 «وكس») .

حديث845

امام صادق عليه السلام :

إنَّ روحَ الإيمانِ واحِدَةٌ ، خَرَجَت مِن عِندِ واحِدٍ ، وتَتَفَرَّقُ في أبدانٍ شَتّى ، فَعَلَيهِ ائتَلَفَت ، وبِهِ تَحابَّت .

امام صادق عليه السلام : روح ايمان ، يكى است كه از نزد [ خداى] يگانه فرود آمده و در پيكرهاى گوناگونى جاى گرفته است. پس بر اساس آن ، خو گرفته مى شود و بدان ، دوستى ها پديد مى آيد .

الاختصاص : 249 عن أبان بن تغلب الكندي، بحار الأنوار: 69 / 193 / 9 .

حديث846

امام صادق عليه السلام :

المُؤمِنونَ يَألَفونَ ويُؤلَفونَ ويُغشى رَحلُهُم .

امام صادق عليه السلام : مؤمنان ، با يكديگر اُنس مى گيرند و با آنان ، اُنس گرفته مى شود و خانه شان محلّ رفت و آمد دوستان است .

تاريخ اليعقوبي : 2 / 382 .

حديث847

امام صادق عليه السلام :

مَا التَقى مُؤمِنانِ قَطُّ إلاّ كانَ أفضَلُهُما أشَدَّهُما حُبّا لِأَخيهِ .

امام صادق عليه السلام : هرگاه دو شخص مؤمن يكديگر را ببينند ، برترين آن دو ، كسى است كه برادرش را بيشتر دوست مى دارد .

الكافي : 2 / 127 / 15 ، المؤمن : 31 / 60 ، المحاسن : 1 / 411 / 937 كلّها عن صفوان الجمّال ، تنبيه الخواطر : 2 / 191 عن الإمام الباقر عليه السلام ، بحار الأنوار : 69 / 250 / 26 و ج 74 / 398 / 32 .

حديث848

امام صادق عليه السلام :

أنَّهُ سَمِعَ جَعفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ عليه السلاميَقولُ : سَأَلَ داودُ النَّبِيُّ سُلَيمانَ عليه السلام _ وأرادَ عِلْمَ ما بَلَغَ مِنَ الحِكمَةِ _ قالَ: . . . أيُّ شَيءٍ أحلى ؟

قالَ : المَحَبَّةُ ، هِيَ رَوحُ اللّه ِ بَينَ عِبادِهِ ، حَتّى إنَّ الفَرَسَ لَيَرفَعُ حافِرَهُ عَن وَلَدِهِ.

قالَ : فَضَحِكَ داودُ عِندَ إجابَةِ سُلَيمانَ عليه السلام .

جامع الأحاديث _ به نقل از ابراهيم بن شعيب المُزنى ، از امام صادق عليه السلام _ : داوود پيامبر عليه السلام، براى اين كه بداند سليمان عليه السلام به چه حد از حكمت رسيده است ، از او پرسيد : «... چه چيز شيرين تر است؟».

سليمان پاسخ داد: «دوستى ، همان آرامش [ فروفرستاده] خدا ميان بندگانش است ، تا آن جا كه اسب ، سم خود را براى كره اش برمى دارد» .

آن گاه ، داوود از پاسخگويى سليمان ، شاد

شد .

جامع الأحاديث للقمّي : 193 .

حديث849

امام صادق عليه السلام :

أكثِروا مِنَ الأَصدِقاءِ فِي الدُّنيا ؛ فَإِنَّهُم يَنفَعونَ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ ، أمَّا الدُّنيا فَحَوائِجُ يَقومونَ بِها ، وأمَّا الآخِرَةُ فَإِنَّ أهلَ جَهَنَّمَ قالوا : «فَمَا لَنَا مِن شَ_فِعِينَ * وَ لاَ صَدِيقٍ حَمِيمٍ » .

امام صادق عليه السلام : در دنيا بر شمار دوستان بيفزاييد كه در دنيا و آخرت ، سود مى رسانند . امّا در دنيا نيازهايى برمى آورند ، و امّا در آخرت ، دوزخيان مى گويند : «پس ما را نه شفيعانى است و نه دوستى نزديك» .

مصادقة الإخوان : 149 / 1 عن جعفر بن إبراهيم .

حديث850

امام صادق عليه السلام :

اِستَكثِروا مِنَ الإِخوانِ ؛ فَإِنَّ لِكُلِّ مُؤمِنٍ دَعوَةً مُستَجابَةً .

امام صادق عليه السلام : بر شمار برادران بيفزاييد كه هر مؤمنى را دعايى اجابت شده است .

مصادقة الإخوان : 150 / 1 عن أحمد بن محمّد عن بعض أصحابه .

حديث851

امام صادق عليه السلام :

مَن لَم يَرغَب فِي الاِستِكثارِ مِنَ الإِخوانِ ابتُلِيَ بِالخُسرانِ .

امام صادق عليه السلام : هر كس به افزايش شمار برادرانْ رغبت نشان ندهد ، دچار زيان مى شود .

تحف العقول : 319 ، بحار الأنوار : 78 / 232 / 32 .

حديث852

امام صادق عليه السلام :

أكثِروا مُؤاخاةَ المُؤمِنينَ ؛ فَإِنَّ لَهُم عِندَ اللّه ِ تَعالى يَدا يُكافِئُهُم بِها يَومَ القِيامَةِ .

امام صادق عليه السلام : بر برادرى [و دوستى] با مؤمنان بيفزاييد كه آنان را نزد خدا دست توانى است كه روز قيامت ، بدان پاداششان مى دهد .

مصادقة الإخوان : 150 / 1 عن أحمد بن محمّد عن بعض أصحابه .

حديث853

امام صادق عليه السلام :

خَمسَةٌ لا يَنامونَ : الهامُّ بِدَمٍ يَسفِكُهُ ، وذُو المالِ الكَثيرِ لا أمينَ لَهُ ، وَالقائِلُ فِي النّاسِ الزّورَ وَالبُهتانَ عَن عَرَضٍ مِنَ الدُّنيا يَنالُهُ ، وَالمَأخوذُ بِالمالِ الكَثيرِ ولا مالَ لَهُ ، وَالمُحِبُّ حَبيبا يَتَوَقَّعُ فِراقَهُ .

امام صادق عليه السلام : پنج تن خواب ندارند : آن كه در پى ريختن خونى است؛ شخص بسيار دولتمندى كه امينى ندارد ؛ آن كه براى به چنگ آوردن متاع دنيا ، ميان مردم به باطل و بهتان سخن مى گويد ؛ آن كه ناگزير از پرداخت مالى فراوان است و هيچ مالى ندارد ؛ و دوستدارى كه در آستانه جدايى دوست خود است.

كتاب من لا يحضره الفقيه : 1 / 503 / 1446 ، الخصال : 296 / 64 كلاهما عن أبي بصير ، بحار الأنوار : 70 / 15 / 5 .

حديث854

امام صادق عليه السلام :

لا يَنبَغي لِمَن لَم يَكُن عالِما أن يُعَدَّ سَعيدا ، ولا لِمَن لَم يَكُن

وَدودا أن يُعَدَّ حَميدا .

امام صادق عليه السلام : سزاوار نيست آن كس كه دانا نيست ، نيك بخت ، و آن كس كه

پُر محبّت نيست ، ستوده به شمار آيند .

تحف العقول : 364 ، بحار الأنوار : 78 / 246 / 70 .

حديث855

امام صادق عليه السلام :

رَحِمَ اللّه ُ عَبدا اِجتَرَّ مَوَدَّةَ النّاسِ إلى نَفسِهِ ؛ حَدِّثوهُم بِما يَعرِفونَ ، وَاستُروا عَنهُم ما يُنكِرونَ .

امام صادق عليه السلام : خداوند رحمت كند بنده اى را كه دوستى مردم را به سوى خود جلب كند . با آنان (مخالفان) ، از آنچه نيك مى شمارند ، سخن بگوييد و آنچه را براى آنان خوشايند نيست نهان داريد .

الكافي : 2 / 223 / 5 ، الغيبة للنعماني : 35 / 3 نحوه وفيه «إلى نفسه وإلينا» ، مختصر بصائر الدرجات : 101 وفيه «إليَّ وإلى نفسه» كلّها عن عبدالأعلى ، الخصال : 25 / 89 عن مدرك بن الهزهاز ، روضة الواعظين : 404 وفيهما «وترك» بدل «واستروا عنهم» ، دعائم الإسلام : 1 / 61 ، شرح الأخبار : 3 / 507 / 1456 وفيهما «إلينا وإلى نفسه» ، بحار الأنوار : 75 / 74 / 22 .

حديث856

امام صادق عليه السلام :

لا يَزالُ إبليسُ فَرِحا مَا اهتَجَرَ المُسلِمانِ ، فَإِذَا التَقَيَا اصطَكَّت رُكبَتاهُ ، وتَخَلَّعَت أوصالُهُ ، ونادى : يا وَيلَهُ ، ما لَقِيَ مِنَ الثُّبورِ؟!

امام صادق عليه السلام : تا هنگامى كه دو مسلمان از يكديگر بريده اند ، شيطان ، همواره شادمان است و چون آن دو يكديگر را ديدار كنند ، زانوانش [از ترس ]به يكديگر مى خورد و [گويا] اعضايش از يكديگر جدا مى شود و بانگ مى زند : واى بر من ، چه سان هلاك شدم؟!

الكافي : 2 / 346 / 7 ، منية المريد : 326

كلاهما عن أبي بصير ، بحار الأنوار : 75 / 187 / 7 .

حديث857

امام صادق عليه السلام :

قامَ رَجُلٌ يُقالُ لَهُ هَمّامٌ _ وكانَ عابِدا ناسِكا مُجتَهِدا _ إلى

أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلاموهُوَ يَخطُبُ ، فَقالَ : يا أميرَ المُؤمِنينَ ، صِف لَنا صِفَةَ المُؤمِنِ كَأَنَّنا نَنظُرُ إلَيهِ . فَقالَ : يا هَمّامُ ، المُؤمنُ . . . لا يَهجُرُ أخاهُ ، ولا يَغتابُهُ ، ولا يَمكُرُ بِهِ .

امام صادق عليه السلام : در حالى كه امير مؤمنان خطبه مى خواند ، مردى عبادت پيشه ،

پرهيزگار و كوشا[در راه خدا] به نام همّام ، برخاست و گفت : اى «امير مؤمنان! شخص مؤمن را چنان براى ما وصف كن كه گويى او را مى بينيم» .

حضرت فرمود : «اى همّام ! مؤمن . . . از برادرش نمى بُرد ، غيبتش را نمى كند و به او نيرنگ نمى زند» .

الكافي : 2 / 226 / 1 عن عبداللّه بن يونس .

حديث858

امام صادق عليه السلام :

ثَلاثَةٌ مَكسَبَةٌ لِلبَغضاءِ : النِّفاقُ ، وَالظُّلمُ ، وَالعُجبُ .

امام صادق عليه السلام : سه چيز ، دشمنى به بار مى آورد : نفاق ، ستمگرى و خودپسندى .

تحف العقول : 316 ، بحار الأنوار : 78 / 229 / 6 .

حديث859

امام صادق عليه السلام :

: أما تُحِبّونَ أن يُظهِرَ اللّه ُ تَبارَكَ وتَعالَى الحَقَّ وَالعَدلَ فِي البِلادِ ، ويَجمَعَ اللّه ُ الكَلِمَةَ ، ويُؤَلِّفَ اللّه ُ بَينَ قُلوبٍ مُختَلِفَةٍ ؟!

امام صادق عليه السلام : _ در حديثى درباره به ارزش عبادتِ پنهانى با امام پنهان در دولت باطل _ آيا دوست نداريد كه خداوند متعال ، حق و عدالت را بر بسيط زمين ، آشكار ]و پيروز [كند و وحدت كلمه ايجاد كند و ميان دل هاى پراكنده ، الفت برقرار سازد ؟!

الكافي : 1 / 334 / 2 ، كمال الدين : 647 / 7 كلاهما عن عمّار الساباطي ، بحار الأنوار: 52 / 128 / 20 .

حديث860

امام صادق عليه السلام :

إنَّ الأَرواحَ جُنودٌ مُجَنَّدَةٌ ، فَما تَعارَفَ مِنها فِي الميثاقِ ائتَلَف

هاهُنا ، وما تَناكَرَ مِنها فِي الميثاقِ (اختَلَفَ هاهُنا)

امام صادق عليه السلام : جان ها [همچون ]سپاهيانى فراهم آمده اند . پس آنها كه در

[عالم ]ميثاق ، يكديگر را بشناسند ، در اين جا با يكديگر الفت مى گيرند وآنها كه [در عالم ميثاق ، ]يكديگر را نشناسند ، در اين جا اختلاف خواهند كرد .

مابين القوسين أثبتناه من بحار الأنوار نقلاً عن علل الشرايع .

حديث861

امام صادق عليه السلام :

الأَرواحُ جُنودٌ مُجَنَّدَةٌ ، تَلتَقي فَتَتَشامُّ كَما تَتَشامُّ الخَيلُ ، فَما تَعارَفَ مِنهَا ائتَلَفَ ، وما تَناكَرَ مِنها اختَلَفَ ، ولَو أنَّ مُؤمِنا جاءَ إلى مَسجِدٍ فيهِ اُناسٌ كَثيرٌ لَيسَ فيهِم إلاّ مُؤمِنٌ واحِدٌ لَمالَت روحُهُ إلى ذلِكَ المُؤمِنِ حَتّى يَجلِسَ إلَيهِ .

امام صادق عليه السلام : جان ها [همچون ]سپاهيانى فراهم آمده اند كه يكديگر را مى بينند و چنان كه اسبان يكديگر را مى بويند ، يكديگر را مى بويند . پس آنها كه يكديگر را شناختند ، با يكديگر الفت مى گيرند و آنها كه يكديگر را نشناختند ، با هم اختلاف خواهند كرد ، [تا آن جا كه] اگر مؤمنى به مسجد بيايد كه در آن ، مردمان بسيارى هستند و جز يك مؤمن در ميان آنان نيست ، جان او به سوى آن مؤمن ، ميل پيدا مى كند ، تا كنارش بنشيند .

المؤمن : 39 / 89 ، بحار الأنوار : 74 / 273 / 16 .

حديث862

امام صادق عليه السلام :

حديث863

امام صادق عليه السلام :

كانَ سَبَبُ نُزولِ هذِهِ الآيَةِ أنَّ أميرَ المُؤمِنينَ عليه السلام كانَ جالِسا بَينَ يَدَي رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله ، فَقالَ لَهُ : «قُل يا عَلِيُّ : اللّهُمَّ اجعَل لي في قُلوبِ المُؤمِنينَ وُدّا» ، فَأنزَلَ اللّه ُ: « إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّ__لِحَ_تِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَ_نُ وُدًّا » .

امام صادق عليه السلام : سبب نزول اين آيه آن بود كه امير مؤمنان ، مقابل پيامبر خدا نشسته بود كه حضرت به او فرمود : «اى على ! بگو : پروردگارا ! برايم در دل هاى مؤمنان محبّتى قرار ده» . پس از آن ، خداوند اين آيه را فرود

آورد : «آنان كه ايمان آورده وكارهاى شايسته كرده اند ، [خداى ]رحمان به زودى برايشان محبّتى قرار مى دهد» .

تفسير القمّي : 2 / 56 ، الفضائل : 106 عن ابن عبّاس ، تفسير فرات الكوفي : 250 / 338 عن الإمام الباقر عليه السلامو ص 252 / 342 عن البراء بن عازب عنه صلي الله عليه و آله كلّها نحوه وليس فيها صدره ، بحار الأنوار : 35 / 354 / 4 وراجع تفسير العيّاشي : 2 / 142 / 11 ؛ تفسير الدرّ المنثور : 5 / 544 .

حديث864

امام صادق عليه السلام :

طَلَبتُ صُحبَةَ النّاسِ فَوَجَدتُها في حُسنِ الخُلُقِ .

امام صادق عليه السلام : خواستار همراهى مردم شدم ، پس [ريشه] آن را در خوش خويى يافتم .

مستدرك الوسائل : 12 / 174 / 13810 نقلاً عن مجموعة الشهيد

.

حديث865

امام صادق عليه السلام :

حُسنُ الخُلُقِ مَجلَبَةٌ لِلمَوَدَّةِ .

امام صادق عليه السلام : خوش خويى ، جلب كننده دوستى است .

الكافي : 1 / 27 / 29 عن مفضّل بن عمر ، تحف العقول : 356 ، بحار الأنوار : 78 / 269 / 109 .

حديث866

امام صادق عليه السلام :

مَن كَرَّهَ اللّه ُ إلَيهِ الشَّرَّ . . . رَزَقَهُ اللّه ُ مَوَدَّةَ النّاسِ ومُجامَلَتَهُم ، وتَرَكَ مُقاطَعَةَ النّاسِ وَالخُصوماتِ ، ولَم يَكُن مِنها ولا مِن أهلِها في شَيءٍ .

امام صادق عليه السلام : هركه خداوند ، بدى را منفورش ساخته باشد ، . . . دوستى و سازگارى با مردم را روزى او ساخته است . چنين كسى ، از گسستن از مردم و دشمنى ها به دور است و هيچ نسبتى با اين خصلت ها و صاحبان آنها ندارد .

الكافي : 8 / 12 / 1 عن إسماعيل بن مخلّد السراج وإسماعيل بن جابر وحفص المؤذّن ، تحف العقول : 314 ، بحار الأنوار : 78 / 222 / 93 .

حديث867

امام صادق عليه السلام :

إنَّ صاحِبَ الدّينِ . . . اِطَّرَحَ الحَسَدَ فَظَهَرَتِ المَحَبَّةُ .

امام صادق عليه السلام : شخص ديندار ، . . . حسادت را رها كرده است . در نتيجه ، دوستى پديدار شده است .

الأمالي للمفيد : 52 / 14 عن محمّد بن نضر بن قرواش ، بحار الأنوار : 69 / 277 / 12 .

حديث868

امام صادق عليه السلام :

لا تَجتَمِعُ الرَّغبَةُ وَالرَّهبَةُ في قَلبٍ إلاّ وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ ، فَإِذا

صَلَّيتَ فَأَقبِل بِقَلبِكَ عَلَى اللّه ِ عز و جل ؛ فَإِنَّهُ لَيسَ مِن عَبدٍ مُؤمِنٍ يُقبِلُ بَقَلبِهِ عَلَى اللّه ِ عز و جل في صَلاتِهِ ودُعائِهِ إلاّ أقبَلَ اللّه ُ عز و جل عَلَيهِ بَقُلوبِ المُؤمِنينَ إلَيهِ ، وأيَّدَهُ مَعَ مَوَدَّتِهِم إيّاهُ بِالجَنَّةِ .

امام صادق عليه السلام : هرگاه بيم و اميد در دلى جمع شود ، بهشت برايش واجب

مى گردد. پس هرگاه به نماز ايستادى، با دل خود به خداوند عز و جل روى بياور؛ زيرا هيچ بنده مؤمنى در نمازش با دل خود به خداوند روى نمى آورد و او را به دعا نمى خواند ، مگر آن كه خداوند عز و جل ، دل هاى مؤمنان را متوجّه او مى سازد و افزون بر دوستى آنان نسبت به او ، با بهشت [نيز ]تأييدش مى كند .

كتاب من لا يحضره الفقيه : 1 / 209 / 632 ، بحار الأنوار : 84 / 260 / 59 نقلاً عن أسرار الصلاة .

حديث869

امام صادق عليه السلام :

إنّي لاَُحِبُّ لِلرَّجُلِ المُؤمِنِ مِنكُم إذا قامَ في صَلاتِهِ أن يُقبِلَ بِقَلبِهِ إلَى اللّه ِ تَعالى ، ولا يَشغَلَهُ بِأَمرِ الدُّنيا ؛ فَلَيسَ مِن مُؤمِنٍ يُقبِلُ بِقَلبِهِ في صَلاتِهِ إلَى اللّه ِ إلاّ أقبَلَ اللّه ُ إلَيهِ بِوَجهِهِ ، وأقبَلَ بِقُلوبِ المُؤمِنينَ إلَيهِ بِالمَحَبَّةِ لَهُ بَعدَ حُبِّ اللّه ِ إيّاهُ .

امام صادق عليه السلام : دوست دارم كه مؤمن شما هرگاه به نماز ايستاد ، با دل

خود به خداى متعال ، روى بياورد و دلش او را به امور دنيا مشغول نكند ؛ چون هيچ مؤمنى در نماز با همه قلبش به خدا روى نمى آورد ، مگر آن كه خداوندْ با وجه [كريم ]خود ، به او روى خواهد آورد و پس از آن كه خداوندْ او را دوست داشت ، دل هاى مؤمنان را نيز متوجّه او خواهد ساخت .

الأمالي للمفيد: 150/7، ثواب الأعمال: 163/1 نحوه كلاهما عن إبراهيم الكرخيّ، بحار الأنوار: 84/240/24.

حديث870

امام صادق عليه السلام :

كانَ أميرُ المُؤمِنينَ عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ عليه السلام يَقولُ لِأَصحابِهِ : مَن سَجَدَ بَينَ الأَذانِ وَالإِقامَ_ةِ فَق_الَ في سُجودِهِ : «رَبِّ لَكَ سَجَدتُ خاضِعا خاشِعا ذَليلاً» ، يَقولُ اللّه ُ تَعالى : مَلائِكَتي ، وعِزَّتي وجَلالي لَأَجعَلَنَّ مَحَبَّتَهُ في قُلوبِ عِبادِيَ المُؤمِنينَ ، وهَيبَتَهُ في قُلوبِ المُنافِقينَ .

امام صادق عليه السلام : امير مؤمنان ، على عليه السلام ، به يارانش مى فرمود : هر كس ميان اذان و اقامه، سجده كند و بگويد: «پروردگارا! از سرِ خوارى، افتادگى و فرمانبردارى برايت سجده كردم» ، خداوند متعال مى گويد : «اى ملائكه من ! به عزّت و جلالم سوگند كه محبّت او را در دل هاى مؤمنان ، و شكوه او را در دل هاى منافقان ، خواهم نهاد» .

فلاح السائل : 152 عن بكر بن محمّد الأزدي ، بحار الأنوار : 84 / 152 / 48 .

حديث871

امام صادق عليه السلام :

إن أرَدتَ أن يَصفُوَ لَكَ وُدُّ أخيكَ فَلا تُمازِحَنَّهُ ، ولا تُمارِيَنَّهُ ، ولا تُباهِيَنَّهُ ، ولا تُشارَنَّهُ .

امام صادق عليه السلام : اگر مى خواهى دوستى برادرت برايت خالص شود ، با او [زياد ]شوخى مكن ، بگو مگو منما ، بر او فخر مفروش و با او دشمنى مَوَرز .

تحف العقول : 312 ، بحار الأنوار : 78 / 291 / 2 .

حديث872

امام صادق عليه السلام :

ثَلاثَةٌ تورِثُ المَحَبَّةَ : الدّينُ ، وَالتَّواضُعُ ، وَالبَذلُ .

امام صادق عليه السلام : سه چيز ، دوستى به بار مى آورد : ديندارى ، فروتنى و بخشش.

تحف العقول : 316 ، غرر الحكم : 4678 وفيه «السخاء» بدل «البذل» ، بحار الأنوار : 78 / 229 / 4 .

حديث873

امام صادق عليه السلام :

لا تُفَتِّشِ النّاسَ ؛ فَتَبقى بِلا صَديقٍ .

امام صادق عليه السلام : نهان مردم را مكاو ، كه بى دوست مى مانى .

الكافي : 2 / 651 / 2 عن أبي بصير .

حديث874

امام صادق عليه السلام :

: يا أبا مُحَمَّدٍ لا تُفَتِّشِ النّاسَ عَن أديانِهِم ؛ فَتَبقى بِلا صَديقٍ .

امام صادق عليه السلام _ به ابو بصير _ : اى ابو محمّد! از دينِ مردمان بازجويى مكن ، كه بى دوست مى مانى .

تحف العقول : 369 ، بحار الأنوار : 78 / 253 / 109 .

حديث875

امام صادق عليه السلام :

مَن لَم يُؤاخِ إلاّ مَن لا عَيبَ فيهِ قَلَّ صَديقُهُ .

امام صادق عليه السلام : هركه تنها با افراد بى عيب برادرى كند ، دوستانش اندك شوند .

أعلام الدين : 304 ، بحار الأنوار : 78 / 278 / 113 .

حديث876

امام صادق عليه السلام :

لا تَطلُب مِنَ الدُّنيا أربَعَةً ؛ فَإِنَّكَ لا تَجِدُها و أنتَ لابُدَّ لَكَ مِنها : عالِما يَستَعمِلُ عِلمَهُ ؛ فَتَبقى بِلا عالِمٍ ، و عَمَلاً بِغَيرِ رِياءٍ ؛ فَتَبقى بِلا عَمَلٍ ، و طَعاما بِلا شُبهَةٍ ؛ فَتَبقى بِلا طَعامٍ ، و صَديقا بِلا عَيبٍ ؛ فَتَبقى بِلا صَديقٍ .

امام صادق عليه السلام : در دنيا جوياى چهار چيز مباش كه آنها را نخواهى يافت ، حال آن كه به آنها نيازمندى : عالمى كه علم خود را به كار بندد ، پس بى عالم مى مانى ؛ عملى پاك از رياكارى ، كه در اين صورت ، بى عمل مى مانى ؛ غذايى دور از شبهه [حُرمت] ، كه بى غذا مى مانى ؛ و دوستى بى عيب ، كه بى دوست مى مانى .

جامع الأخبار : 510 / 1423 ، المواعظ العدديّة : 230 .

حديث877

امام صادق عليه السلام :

مَنِ احتَشَمَ أخاهُ حَرُمَت وُ صلَتُهُ ، و مَنِ اغتَمَّهُ سَقَطَت حُرمَتُهُ .

امام صادق عليه السلام : هركه برادرش را خجالت دهد ، پيوند با او نارواست و هركه غمگينش سازد ، حرمتش شكسته است .

تحف العقول : 370 ، بحار الأنوار : 78 / 254 / 118.

حديث878

امام صادق عليه السلام :

إذا قالَ الرَّجُلُ لِأَخيهِ المُؤمِنِ : اُفٍّ، خَرَجَ مِن وِلايَتِهِ .

امام صادق عليه السلام : هرگاه شخص [از سر تنگ دلى و درد] به برادر مؤمنش اُف بگويد ، از [حريم ]دوستى اش بيرون مى رود .

الكافي : 2 / 361 / 8 و ج 8 / 365 / 556 ، المؤمن : 72 / 198 ، المحاسن : 1 / 184 / 297 ، مشكاة الأنوار: 103 عن الإمام الباقر عليه السلام وكلّها عن أبي حمزة الثمالي، بحار الأنوار: 75 / 146 / 16 و ص 166 / 38 .

حديث879

امام صادق عليه السلام :

لا تُشاوِر أحمَقَ ، و لا تَستَعِن بِكَذّابٍ ، و لا تَثِق بِمَوَدَّةِ مَلولٍ ؛ فَإِنَّ . . . المَلولَ أوثَقَ ما كُنتَ بِهِ خَذَلَكَ ، و أوصَلَ ما كُنتَ لَهُ قَطَعَكَ .

امام صادق عليه السلام : با هيچ احمقى مشورت مكن ، از هيچ دروغگويى يارى مخواه و به دوستى هيچ افسرده دلى ، اعتماد مكن ؛ زيرا ... افسرده دل ، زمانى كه بيشترين اتكا را به او داشته باشى ، تو را وامى گذارد و هنگامى كه بيشترين پيوند را با او دارى ، از تو مى بُرَد .

تحف العقول : 316 .

حديث880

امام صادق عليه السلام :

لا يَطمَعَنَّ ذُو الكِبرِ فِي الثَّناءِ الحَسَنِ . . . و لاَ المُستَهزِئُ بِالنّاسِ في صِدقِ المَوَدَّةِ .

امام صادق عليه السلام : شخص متكبّر ، نبايد اميد نيك ستايى را از ديگران داشته باشد ... ؛ همچنين كسى كه مردم را دست مى اندازد ، نبايد انتظار دوستى راستين داشته باشد .

الخصال : 434 / 20 عن يحيى بن عمران الحلبي ، بحار الأنوار : 72 / 190 / 1 .

حديث881

امام صادق عليه السلام :

إذا قالَ الرَّجُلُ لِأَخيهِ : اُفٍّ ، اِنقَطَعَ ما بَينَهُما مِنَ الوِلايَةِ ، و إذا قالَ : أنتَ عَدُوّي ، كَفَرَ أحَدُهُما ، فَإِذَا اتَّهَمَهُ انماثَ الإِيمانُ في قَلبِهِ كَما يَنماثُ المِلحُ فِي الماءِ .

امام صادق عليه السلام : هرگاه كسى به برادرش [از سر دل تنگى و درد] اُف بگويد ، دوستى ميان آنها گسسته مى شود و اگر بگويد :« تو دشمن منى» ، يكى از آن دو كافر شده است ، و هر گاه به او تهمتى بزند ، ايمان در دلش چنان آب مى شود كه نمك در آب ، ذوب مى شود .

الكافي : 2 / 170 / 5 عن إبراهيم بن عمر اليماني ، الخصال : 623 / 10 عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام عن الإمام عليّ عليه السلام وفيه «كافر» بدل «عدوّي» ، المؤمن : 67 / 175 ، تحف العقول : 114 عن الإمام عليّ عليه السلام وليس فيها «من الولاية» ، الاختصاص : 28 نحوه ،

مشكاة الأنوار : 105 وليس فيه «وإذا قال أنت عدوّي كفر أحدهما» وفيه «اهنته» بدل «اتهمه» و ص 319 وفيه ذيله فقط.

حديث882

امام صادق عليه السلام :

لا تَعتَدَّ بِمَوَدَّةِ أحَدٍ حَتّى تُغضِبَهُ ثَلاثَ مَرّاتٍ .

امام صادق عليه السلام : به دوستى كسى اعتماد مكن ، تا آن كه او را سه بار به خشم آورى.

تحف العقول : 357 ، بحار الأنوار : 78 / 239 / 5 .

حديث883

امام صادق عليه السلام :

لا تَسِمِ الرَّجُلَ صَديقا _ سِمَةَ مَعرِفَةٍ _ حَتّى تَختَبِرَهُ بِثَلاثٍ : تُغضِبَهُ فَتَنظُرَ غَضَبُهُ يُخرِجُهُ مِنَ الحَقِّ إلَى الباطِلِ ، و عِندَ الدّينارِ و الدِّرهَمِ ، و حَتّى تُسافِرَ مَعَهُ .

امام صادق عليه السلام : بر كسى از سرِ شناخت ، عنوان دوست مگذار ، تا آن كه او را به سه چيز بيازمايى: او را به خشم آورى و ببينى كه آيا اين خشم، او را از حق به سوى باطل مى برد [يا نه]؛ و به نزد درهم و دينار (در امور مالى) ؛ و تا آن كه با او همسفر شوى.

الأمالي للطوسي : 646 / 1339 عن عليّ بن عقبة ، مصادقة الإخوان : 178 / 1 نحوه ، بحار الأنوار : 74 / 180 / 28 .

حديث884

امام صادق عليه السلام :

مَن غَضِبَ عَلَيكَ ثَلاثَ مَرّاتٍ فَلَم يَقُل فيكَ سوءا فَاتَّخِذهُ لَكَ خِلاًّ .

امام صادق عليه السلام : هركس سه بار بر تو خشمگين شد و درباره ات سخنى ناروا نگفت ، او را به دوستى بگير .

تاريخ اليعقوبي : 2 / 383 ، الأمالي للصدوق : 767 / 1034 ، روضة الواعظين : 425 ، تنبيه الخواطر : 2 / 118 كلّها نحوه .

حديث885

امام صادق عليه السلام :

إذا كانَ لَكَ صَديقٌ فَوُلِّيَ وِلايَةً فَأَصَبتَهُ عَلَى العُشرِ مِمّا كانَ لَكَ عَلَيه

قَبلَ وِلايَتِهِ فَلَيسَ بِصَديقِ سوءٍ .

امام صادق عليه السلام : هرگاه دوستى داشتى و بعدها مقامى دولتى يافت و ديدى كه حتّى يك دهمِ دوستى پيش از كسب مقام خود را حفظ كرده است، پس دوست بدى نيست!

الأمالي للطوسي : 279 / 533 ، بحار الأنوار : 74 / 176 / 10 و ج 75 / 341 / 25 ؛ شرح نهج البلاغة : 20 / 295 / 372 عن الإمام علي عليه السلام نحوه .

حديث886

امام صادق عليه السلام :

يُمتَحَنُ الصَّديقُ بِثَلاثِ خِصالٍ ، فَإِن كانَ مُؤاتِيا فيها فَهُوَ الصَّديقُ المُصافي ، و إلاّ كانَ صَديقَ رَخاءٍ لا صَديقَ شِدَّةٍ : تَبتَغي مِنهُ مالاً ، أو تَأمَنُهُ عَلى مالٍ ، أو تُشارِكُهُ فِي مَكروهٍ .

امام صادق عليه السلام : دوست ، به سه خصلتْ سنجيده مى شود. پس اگر از آنها سرافراز بيرون آمد ، دوستى است يكرنگ و باصفا ، و گرنه دوست دوران آسايش است ، نه سختى : اين كه از او مالى بخواهى، يا او را بر مالى امين گردانى ، و يا او را در كارى ناخوشايند ، شريك سازى.

تحف العقول : 321 ، بحار الأنوار : 78 / 235 / 60 .

حديث887

امام صادق عليه السلام :

يَأتي عَلَى النّاسِ زَمانٌ لَيسَ فيهِ شَيءٌ أعَزُّ مِن أخٍ أنيسٍ ، وكَسبِ دِرهَمٍ حَلالٍ .

امام صادق عليه السلام : روزگارى بر مردم خواهد آمد كه در آن ، چيزى كمياب تر از برادرى دمساز و به دست آوردن دِرهمى حلال نيست .

تحف العقول : 368 ، بحار الأنوار : 78 / 251 / 102 .

حديث888

امام صادق عليه السلام :

الإِخوانُ ثَلاثَةٌ : فَواحِدٌ كَالغِذاءِ الَّذي يُحتاجُ إلَيهِ كُلَّ وَقتٍ فَهُوَ العاقِلُ ، وَالثّاني في مَعنَى الدّاءِ وهُوَ الأَحمَقُ ، وَالثّالِثُ في مَعنَى الدَّواءِ فَهُوَ اللَّبيبُ .

امام صادق عليه السلام : برادران ، سه گونه اند : يكى چون غذاست كه در همه وقت به آن نياز است و او شخص عاقل است . دوم به معناىِ درد است ، و او شخص احمق است . سوم به معناىِ دَواست و او شخص خردمند است .

تحف العقول : 323 ، بحار الأنوار : 78 / 238 / 75 .

حديث889

امام صادق عليه السلام :

الإِخوانُ ثَلاثَةٌ : مُواسٍ بِنَفسِهِ ، وآخَرُ مُواسٍ بِمالِهِ _ وهُمَا الصّادِقانِ فِي الإِخاءِ _ وآخَرُ يَأخُذُ مِنكَ البُلغَةَ، ويُريدُكَ لِبَعضِ اللَّذَّةِ ، فَلا تَعُدَّهُ مِن أهلِ الثِّقَةِ .

امام صادق عليه السلام : برادران ، سه گونه اند : آن كه [در راه دوست] از جان خود مى گذرد . ديگرى آن كه از مال خود مى گذرد و اين دو در برادرى خود صادق هستند . ديگرى آنچه را كه نياز دارد ، از تو مى گيرد و تو را براى پاره اى لذّت ها[ى خود ]مى خواهد . پس او را از افراد قابل اعتماد مشمار .

تحف العقول : 324 ، بحار الأنوار : 78 / 239 / 86 .

حديث890

امام صادق عليه السلام :

إنَّ الَّذينَ تَراهُم لَكَ أصدِقاءَ إذا بَلَوتَهُم وَجَدتَهُم عَلى طَبَقاتٍ شَتّى ؛ فَمِنهُم كَالأَسَدِ في عِظَمِ الأَكلِ وشِدَّةِ الصَّولَةِ ، ومِنهُم كَالذِّئبِ فِي المَضَرَّةِ ، ومِنهُم كَالكَلبِ فِي البَصبَصَةِ ، ومِنهُم كَالثَّعلَبِ فِي الرَّوَغانِ وَالسَّرِقَةِ ، صُوَرُهُم

مُختَلِفَةٌ وَالحِرفَةٌ واحِدَةٌ . ما تَصنَعُ غَدا إذا تُرِكتَ فَردا وَحيدا لا أهلَ لَكَ ولا وَلَدَ إلاَّ اللّه َ رَبَّ العالَمينَ ؟!

امام صادق عليه السلام : كسانى را كه دوستان خود مى بينى ، اگر آنان را بيازمايى، آنان را گونه هاى متفاوتى خواهى يافت : برخى در پرخورى و پرخاشگرى ، همچون شير (درنده) هستند. برخى در زيان زدن ، چون گرگ هستند . برخى در چاپلوسى چون سگ هستند. برخى در نيرنگبازى و دزدى ، چون روباه هستند. چهره هايشان گوناگون است ؛ امّا

پيشه يكى است . فردا

كه تنها و بى خانواده و فرزند ، رها خواهى شد و جز پروردگار عالميان را نخواهى داشت ، چه خواهى كرد ؟

الاختصاص : 252 ، بحار الأنوار : 74 / 179 / 22 .

حديث891

امام صادق عليه السلام :

إذا أحبَبتَ رَجُلاً فَأَخبِرهُ بِذلِكَ ؛ فَإِنَّهُ أثبَتُ لِلمَوَدَّةِ بَينَكُما .

امام صادق عليه السلام : هرگاه كسى را دوست داشتى ، از آن [محبّت] باخبرش ساز ، كه اين كار ، دوستى ميان شما را پايدارتر مى كند .

الكافي : 2 / 644 / 2 ، المحاسن : 1 / 415 / 952 وفيه صدره وكلاهما عن هشام بن سالم ؛ كنز العمّال : 9 / 35 / 24806 و ح 24807 .

حديث892

امام صادق عليه السلام :

إذا أحبَبتَ أحَدا مِن إخوانِكَ فَأَعلِمهُ ذلِكَ ؛ فَإِنَّ إبراهيمَ عليه السلامقالَ : «رَبِّ أَرِنِى كَيْفَ تُحْىِ الْمَوْتَى قَالَ أَوَ لَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَى وَلَ_كِن لِّيَطْمَ_ئنَّ قَلْبِى»

امام صادق عليه السلام : هرگاه يكى از برادرانت را دوست داشتى ، از آن [محبّت] ، باخبرش كن ؛ زيرا ابراهيم عليه السلامنيز گفت : «پروردگارا ! به من نشان بده كه چگونه مردگان را زنده مى كنى ؟`` . گفت : آيا ايمان نياورده اى ؟`` . گفت : چرا ؛ ولى مى خواهم دلم آرامش يابد``» .

البقرة : 260 .

حديث893

امام صادق عليه السلام :

عَلَيكَ بِالتِّلادِ ، و إيّاكَ و كُلَّ مُحدَثٍ لا عَهدَ لَهُ و لا أمانَةَ و لا ذِمَّةَ و لا ميثاقَ ، و كُن عَلى حَذَرٍ مِن أوثَقِ النّاسِ في نَفسِكَ ؛ فَإِنَّ النّاسَ أعداءُ النِّعَمِ .

امام صادق عليه السلام : دوست كُهَن و آزموده ات را نگه دار و از هر دوست نو يافته كه پاسِ هيچ عهد و پيمان و امانتى را نگه نمى دارد ، بپرهيز و درباره خودت ، از مورد اعتمادترينِ مردمان نيز بهوش باش ؛ زيرا مردم ، دشمن نعمت اند .

الكافي : 8 / 249 / 350 و ج 2 / 639 / 4 و ليس فيه «فإنّ الناس ...» و كلاهما عن ابن مسكان عن رجل من أهل الجبل.

حديث894

امام صادق عليه السلام :

مَوَدَّةُ يَومٍ صِلَةٌ ، و مَوَدَّةُ شَهرٍ قَرابَةٌ ، و مَوَدَّةُ سَنَةٍ رَحِمٌ ثابِتَةٌ ، مَن قَطَعَها قَطَعَهُ اللّه ُ .

امام صادق عليه السلام : دوستى يك روزه ، رابطه است . دوستى يك ماهه ، خويشى است و دوستى يك ساله ، خويشاوندى پايدارى است كه هركس آن را بِبُرد ، خداوند ، [رشته عمر] او را به سر مى آورد .

إحقاق الحقّ : 19 / 531 نقلاً عن الأنوار القدسيّة و ج 12/264 نقلاً عن آداب العشرة وذكر الصحبة والاُخوة.

حديث895

امام صادق عليه السلام :

صُحبَةُ عِشرينَ سَنَةً قَرابَةٌ .

امام صادق عليه السلام : دوستى بيست ساله ، [نوعى ]خويشاوندى است .

الكافي : 6 / 199 / 5 ، قرب الإسناد : 51 / 164 كلاهما عن الحسين بن علوان ، تحف العقول : 293 عن الإمام الباقر عليه السلام و ص 358 عن الإمام الصادق عليه السلام ، نثر الدرّ : 1 / 352 وفيه «يوما» بدل «سنة» ، بحار الأنوار : 78/210/92؛ الفردوس: 4 / 155 / 6480 عن الإمام عليّ عليه السلاموفيه : «معرفة عشرة» بدل «صحبة عشرين».

حديث896

امام صادق عليه السلام :

مَن تَبَسَّمَ في وَجهِ أخيهِ كانَت لَهُ حَسَنَةٌ .

امام صادق عليه السلام : هركه به روى برادرش لبخند بزند ، برايش ثوابى (پاداشى) خواهد بود .

الكافي : 2 / 205 / 1 عن سعدان بن مسلم ، مصادقة الإخوان : 158 / 3 .

حديث897

امام صادق عليه السلام :

قُلتُ لَهُ : ما حَدُّ حُسنِ الخُلُقِ ؟

قالَ : تُلينُ جَناحَكَ ، و تُطيبُ كَلامَكَ ، و تَلقى أخاكَ بِبِشرٍ حَسَنٍ .

الكافى _ به نقل از ابن محبوب، از يكى از ياران امام صادق عليه السلام _ : به ايشان (امام صادق) گفتم : «حدّ خوش خويى چيست ؟»

فرمود : «در رفتارت افتادگى كنى ، سخنت را شيرين نمايى و برادرت را با روى گشاده ديدار كنى .

الكافي : 2 / 103 / 4 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 4 / 412 / 5897 وفيه «سُئل الصادق عليه السلام» ، معاني الأخبار : 253 / 1 وفيهما : «جانبك» بدل «جناحك» .

حديث898

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ تَعالى أوحى إلى داودَ عليه السلام : إنَّ العِبادَ تَحابّوا بِالأَلسُنِ وتَباغَضوا بِالقُلوبِ ، و أظهَرُوا العَمَلَ لِلدُّنيا و أبطَنُوا الغِشَّ وَ الدَّغَلَ .

امام صادق عليه السلام : خداوند متعال به داوود عليه السلام وحى فرمود : بندگان به زبان ، دوستى مى كنند و به دل ، دشمنى مى ورزند و عمل براى دنيا را آشكار كرده اند و فريب و نيرنگ را نهان ساخته اند .

قصص الأنبياء : 199 / 255 عن يونس بن ظبيان ، بحار الأنوار : 14 / 37 / 14 .

حديث899

امام صادق عليه السلام :

قالَ سَلمانُ في خُطبَتِهِ : أيُّهَا النّاسُ ، لا تَكِلَّ أظفارُكُم عَن عَدُوِّكُم ، و لا تَستَغِشّوا صَديقَكُم ؛ فَيَستَحوِذَ الشَّيطانُ عَلَيكُم .

امام صادق عليه السلام : سلمان [فارسى ]در خطبه اش گفت : اى مردم ! ناخن هايتان از [جنگ با ]دشمنتان ، كُند نشود و دوستتان را فريب مدهيد كه [در اين صورت] ، شيطان بر شما چيره مى گردد .

رجال الكشّي : 1 / 92 عن عبداللّه بن سنان ، بحار الأنوار : 22 / 389 / 28 .

حديث900

امام صادق عليه السلام :

لا تُغَشِّشِ النّاسَ فَتَبقى بِغَيرِ صَديقٍ .

امام صادق عليه السلام : مردم را فريب مده ، كه بى دوست مى مانى .

مشكاة الأنوار : 104 عن أبي بصير و ص 186 ، بحار الأنوار : 74 / 286 / 13 .

حديث901

امام صادق عليه السلام :

لا يَطمَعَنَّ ذُو الكِبرِ فِي الثَّناءِ الحَسَنِ ، و لاَ الخَبُّ في كَثرَةِ الصَّديقِ .

امام صادق عليه السلام : نه شخص متكبّر ، اميد ستوده شدن به نيكى را داشته باشد، و نه شخص فريبكار ، اميد دوستانِ فراوان را .

الخصال : 434 / 20 عن يحيى بن عمران الحلبي ، بحار الأنوار : 73 / 304 / 18 .

حديث902

امام صادق عليه السلام :

لا تَثِق بِأَخيكَ كُلَّ الثِّقَةِ ؛ فَإِنَّ صِرعَةَ الاِستِرسالِ لَن تُستَقالَ .

امام صادق عليه السلام : به برادرت اعتماد مطلق نداشته باش ؛ زيرا زمين خوردن بر اثر اعتماد [به همه گفته ها و كرده هاى دوست] ، قابل جبران نيست .

الكافي: 2/672/6، مصادقه الإخوان: 188/3 وفيه«سرعة» بدل «صرعة» وكلاهما عن عبداللّه بن سنان، تحف العقول:357، الأمالي للصدوق:767/1035، مشكاه الأنوار:212،روضه الواعظين:425،بحارالأنوار:74/173/3.

حديث903

امام صادق عليه السلام :

مَن وَضَعَ حُبَّهُ في غَيرِ مَوضِعِهِ فَقَد تَعَرَّضَ لِلقَطيعَةِ .

امام صادق عليه السلام : هركه دوستى اش را نا به جا به كار گيرد ، خود را در معرض جدايى قرار داده است .

المحاسن : 1/415/950 عن عبداللّه بن القاسم الجعفريّ، مشكاة الأنوار : 122، بحار الأنوار: 74/187/11 .

حديث904

امام صادق عليه السلام :

لَيسَ مِنَ الإِنصافِ مُطالَبَةُ الإِخوانِ بِالإِنصافِ .

امام صادق عليه السلام : انصاف خواهى از برادران ، از انصافْ به دور است .

الأمالي للطوسي : 280 / 537 عن أبي عاصم الضحّاك بن مخلّد النبيل ، مشكاة الأنوار : 188 ، بحار الأنوار: 75 / 27 / 14 .

حديث905

امام صادق عليه السلام :

المُسلِمُ أخُو المُسلِمِ ؛ لا يَظلِمُهُ ، و لا يَخذُلُهُ ، و لا يَغتابُهُ ، و لا يَخونُهُ ، و لا يَحرِمُهُ .

امام صادق عليه السلام : مسلمان ، برادرِ مسلمان است ؛ به او ستم نمى كند ، او را تنها نمى گذارد ، غيبت او را نمى كند ، به او خيانت نمى ورزد و او را محروم نمى سازد .

الكافي : 2 / 167 / 11 عن فضيل بن يسار ، المؤمن : 45 / 105 ، مشكاة الأنوار : 186 وفيه «المؤمن» بدل «المسلم» ، بحار الأنوار : 74 / 273 / 14 .

حديث906

امام صادق عليه السلام :

المُؤمِنُ أخُو المُؤمِنِ ، عَينُهُ و دَليلُهُ ؛ لا يَخونُهُ ، و لا يَظلِمُهُ ، و لا يَغُشُّهُ ، و لا يَعِدُهُ عِدَةً فَيُخلِفَهُ .

امام صادق عليه السلام : مؤمن ، برادرِ مؤمن است ؛ ديده بان و راهنماى اوست ، به او خيانت نمى ورزد ، به او ستم نمى كند ، او را فريب نمى دهد و به او وعده اى كه آن را به جاى نياورد ، نمى دهد .

الكافي : 2 / 166 / 3 و ص 167 / 8 كلاهما عن عليّ بن عقبة ، مصادقة الإخوان : 152 / 3 عن أبي بصير ، بحار الأنوار : 74 / 268 / 7 ، وراجع مشكاة الأنوار : 104 .

حديث907

امام صادق عليه السلام :

المُسلِمُ أخُو المُسلِمِ ؛ لا يَظلِمُهُ ؛ ولا يَخذُلُهُ ، ولا يَخونُهُ . ويَحِقُّ عَلَى المُسلِمينَ الاِجتِهادُ فِي التَّواصُلِ ، وَالتَّعاوُنُ عَلَى التَّعاطُفِ ، وَالمُواساةُ لِأهلِ الحاجَةِ ، وتَعاطُفُ بَعضِهِم عَلى بَعضٍ ، حَتّى تَكونوا كَما أمَرَكُمُ اللّه ُ عز و جل رُحَماءَ بَينَكُم مُتَراحِمينَ ، مَغتَمّينَ لِما غابَ عَنكُم مِن أمرِهِم ، عَلى ما مَضى عَلَيهِ مَعشَرُ الأَنصارِ عَلى عَهدِ رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله .

امام صادق عليه السلام : مسلمان ، برادرِ مسلمان است ؛ به او ستم نمى كند ، او را تنها نمى گذارد و به او خيانت نمى ورزد . بر مسلمانان لازم است كه براى پيوند و همكارى در جهت توجّه به يكديگر و همدردى با نيازمندان و سهيم كردن آنان در

مال خود و مهربانى برخى نسبت به برخى ، كوشش كنند ، تا همان گونه باشيد كه خداوند عز و جل به شما فرمان داده است : مهربان و مهرورز ميان خودتان ، و اندوهگين از گرفتارى هايشان كه از شما پنهان مانده است ، به گونه اى كه انصار در روزگار پيامبر خدا بودند .

الكافي : 2 / 174 / 15 عن أبي المغرا .

حديث908

امام صادق عليه السلام :

قالَ الحارِثُ الأَعوَرُ لِأَميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام : يا أميرَ المُؤمِنينَ ، أنَا وَاللّه

اُحِبُّكَ .

فَقالَ لَهُ : يا حارِثُ ، أما إذا أحبَبتَني فَلا تُخاصِمُني ، ولا تُلاعِبُني ، ولا تُجاريني ، ولا تُمازِحُني ، ولا تُواضِعُني ، ولا تُرافِعُني .

امام صادق عليه السلام : حارث اَعوَر به امير مؤمنان گفت : اى امير مؤمنان ! به خدا

سوگند ، من تو را دوست دارم .

حضرت فرمود : «هان ! حال كه مرا دوست دارى ، پس با من ستيزه نمى كنى ، مرا بازى نمى دهى ، با من مجادله نمى نمايى ، با من شوخى نمى كنى ، و مرا از منزلت حقيقى ام پايين تر و بالاتر نمى نهى» .

الخصال : 334 / 35 عن أحمد بن نوح عن رجل .

حديث909

امام صادق عليه السلام :

مَن لَم يَرضَ مِن صَديقِهِ إلاَّ الإِيثارَ عَلى نَفسِهِ دامَ سَخَطُهُ .

امام صادق عليه السلام : هركه همواره انتظار داشته باشد كه دوستش او را بر خود مقدّم دارد ، هميشه خشمگين خواهد بود .

الدرّة الباهرة: 32 ، أعلام الدين : 304 ، غرر الحكم : 8976 عن الإمام عليّ عليه السلام ، بحار الأنوار : 74/180/28 و ج 78/278/113.

حديث910

امام صادق عليه السلام :

لَولا أنَّ اللّه َ تَعالى فَرَضَ وِلايَتَنا وأمَرَ بِمَوَدَّتِنا ما وَقَفناكُم عَلى أبوابِنا ، ولا أدخَلناكُم بُيوتَنا .

امام صادق عليه السلام : اگر نه آن كه خداوند متعال ، ولايت ما را واجب كرده و به دوست داشتن ما فرمان داده بود ، شما را بر درگاه خود ، نگه نمى داشتيم و به خانه هايمان راه نمى داديم .

بصائر الدرجات : 300 / 5 ، إعلام الورى : 285 .

حديث911

امام صادق عليه السلام :

صانِعِ المُنافِقَ بِلِسانِكَ ، و أخلِص وُدَّكَ لِلمُؤمِنِ . و إن جالَسَكَ يَهودِيٌّ فَأَحسِن مُجالَسَتَهُ .

امام صادق عليه السلام : با منافق به زبان ، مدارا كن و دوستى ات را براى مؤمن ، خالص ساز و اگر يهودى اى نيز با تو همنشين شد ، با او خوش مجلس باش .

كتاب من لا يحضره الفقيه : 4 / 404 / 5872 عن إسحاق بن عمّار ، الأمالي للمفيد : 185 / 10 عن سعد بن طريف ، تحف العقول : 292 ، أعلام الدين : 301 كلّها عن الإمام الباقر عليه السلام ، الاختصاص : 230 ، مشكاة الأنوار : 82 ، روضة الواعظين : 406 ، بحار الأنوار : 74 / 152 / 11 .

حديث912

امام صادق عليه السلام :

اُغدُ عالِما ، أو مُتَعَلِّما ، أو أحِبَّ أهلَ العِلمِ ، ولا تَكُن رابِعا فَتَهلِكَ بِبُغضِهِم

امام صادق عليه السلام : عالم باش ، يا آموزنده ، و يا دوستدار اهل علم . چهارمين مباش كه به سبب دشمنى با آنان هلاك مى شوى .

الكافي : 1 / 34 / 3 عن أبي حمزة الثمالي .

حديث913

امام صادق عليه السلام :

حُبُّ الأَبرارِ لِلأَبرارِ ثَوابٌ لِلأَبرارِ ، و حُبُّ الفُجّارِ لِلأَبرارِ فَضيلَةٌ لِلأَبرارِ ، و بُغضُ الفُجّارِ لِلأَبرارِ زَينٌ لِلأَبرارِ ، و بُغضُ الأَبرارِ لِلفُجّارِ خِزيٌ عَلَى الفُجّارِ .

امام صادق عليه السلام : دوست داشتن نيكان ، براى نيكان ، ثواب است ؛ و دوست داشتن بدان ، براى نيكان ، فضيلت است ؛ و دشمنى بدان با نيكان ، زيوَر نيكان است؛ و دشمنى نيكان با بدان ، ننگى است براى بدان .

الكافي : 2 / 640 / 6 عن عمّار بن موسى ، مصادقة الإخوان : 157 / 4 نحوه ، المحاسن : 1 / 414 / 949 كلاهما عن عبداللّه بن القاسم الجعفري ، الاختصاص : 239 ، تحف العقول : 487 عن الإمام العسكريّ عليه السلام ، بحار الأنوار : 74 / 279 / 4 .

حديث914

امام صادق عليه السلام :

عَلَيكُم بِحُبِّ المَساكينِ المُسلِمينَ ؛ فَإِنَّهُ مَن حَقَّرَهُم و تَكَبَّرَ عَلَيهِم فَقَد زَلَّ عَن دينِ اللّه ِ ، وَ اللّه ُ لَهُ حاقِرٌ ماقِتٌ ، و قَد قالَ أبونا رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله : «أمَرَني رَبّي بِحُبِّ المَساكينِ المُسلِمينَ (مِنهُم)» . وَ اعلَموا أنَّ مَن حَقَّرَ أحَدا مِنَ المُسلِمينَ ألقَى اللّه ُ عَلَيهِ المَقتَ مِنهُ وَ المَحقَرَةَ حَتّى يَمقُتَهُ النّاسُ ، وَ اللّه ُ لَهُ أشَدُّ مَقتا . فَاتَّقُوا اللّه َ في إخوانِكُمُ المُسلِمينَ المَساكينِ ؛ فَإِن

لَهُم عَلَيكُم حَقّا أن تُحِبّوهُم ؛ فَإِنَّ اللّه َ أمَرَ رَسولَهُ صلي الله عليه و آلهبِحُبِّهِم ، فَمَن لَم يُحِبَّ مَن أمَرَ اللّه ُ بِحُبِّهِ فَقَد عَصَى

اللّه َ و رَسولَهُ ، و مَن عَصَى اللّه َ و رَسولَهُ وماتَ عَلى ذلِكَ ماتَ و هُوَ مِنَ الغاوينَ .

امام صادق عليه السلام : مسكينانِ مسلمان را دوست بداريد ، كه هركس آنان را حقير شمارد و بر آنان بزرگى بفروشد ، از دين خدا لغزيده است و خداوند ، او را حقير مى كند و دشمنش مى دارد . پدرمان پيامبر خدا فرمود : «پروردگارم به من فرمان داد تا مسكينانِ مسلمان را دوست بدارم» .

بدانيد هركس مسلمانى را حقير شمارد ، خداوند ، دشمنى و حقارت را بر او خواهد فرستاد ، تا آن جا كه مردمْ دشمنش مى دارند ، حال آن كه دشمنى خدا شديدتر است . پس درباره برادرانِ مسلمان و مسكين خود ، از خدا بترسيد ، كه آنان را بر شما اين حق است كه دوستشان بداريد ؛ زيرا

خداوند به فرستاده اش فرمان داد كه آنان را دوست بدارد . پس هركه آن را كه خداوند به دوستى اش فرمان داده ، دوست نداشته باشد ، نافرمانى خدا و پيامبرش كرده است ، و هركه از خدا و فرستاده اش نافرمانى كند و بر آن حالت بميرد ، در حال گم راهى مرده است .

الكافي : 8 / 8 / 1 عن إسماعيل بن جابر ، تحف العقول : 315 ، بحار الأنوار : 78 / 217 / 93 .

حديث915

امام صادق عليه السلام :

العَبدُ كُلَّمَا ازدادَ لِلنّساءِ حُبّا ، ازدادَ في الإِيمانِ فَضلاً .

امام صادق عليه السلام : هر چه زنْ دوستى بنده

افزايش مى يابد ، بر ارزش ايمانش افزوده مى شود .

كتاب من لا يحضره الفقيه : 3 / 4 / 4350 عن أبي العبّاس فضل بن عبدالملك البقباق .

حديث916

امام صادق عليه السلام :

مِن أخلاقِ الأَنبياءِ صَلَّى اللّه ُ عَلَيهِم حُبُّ النِّساءِ .

امام صادق عليه السلام : زن دوستى ، از اخلاق پيامبران _ صلوات اللّه عليهم _ است .

الكافي : 5 / 320 / 1 ، تهذيب الأحكام : 7 / 403 / 1610 كلاهما عن إسحاق بن عمّار .

حديث917

امام صادق عليه السلام :

كُلُّ مَنِ اشتَدَّ لَنا حُبّا اشتَدَّ لِلنِّساءِ حُبّا .

امام صادق عليه السلام : هر كه دوستى اش نسبت به ما شديدتر شود ، زنْ دوستى اش شديدتر مى گردد .

مستطرفات السرائر: 143/8 نقلاً عن كتاب أبيالقاسم بن قولويه، بحارالأنوار: 66/287/11 و ج 103/227/20.

حديث918

امام صادق عليه السلام :

قالَ موسَى بنُ عِمرانَ عليه السلام : يا رَبِّ ، أيُّ الأَعمالِ أفضَلُ عِندَكَ ؟ قالَ : حُبُّ الأَطفالِ ؛ فَإِنّي فَطَرتُهُم عَلى تَوحيدي ، فَإِن أمَتُّهُم أدخَلتُهُم بِرَحمَتي جَنَّتي .

امام صادق عليه السلام : موسى بن عمران عليه السلام گفت : «پروردگارا ! كدام يك از اعمال ، نزدت برتر است ؟» . خداوند فرمود : دوست داشتن كودكان ، كه آنان را بر توحيد خود سرشته ام و چون آنان را بميرانم ، به رحمت خويش ، آنان را به بهشت خود وارد مى كنم .

المحاسن : 1/457/1057 عن المساور ، مكارم الأخلاق : 1 / 505 / 1751 ، بحار الأنوار : 104 / 97 / 57 .

حديث919

امام صادق عليه السلام :

جاءَ رَجُلٌ إلَى النَّبِيِّ صلي الله عليه و آله فَقالَ : ما قَبَّلتُ صَبِيّا قَطُّ . فَلَمّا وَلّى قالَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله : هذا رَجُلٌ عِندي إنَّهُ مِن أهلِ النّارِ .

امام صادق عليه السلام : مردى نزد پيامبر خدا آمد و گفت : «هرگز كودكى را نبوسيده ام» . چون آن مرد رفت ، پيامبر خدا فرمود : «به نظر من ، اين مرد ، دوزخى است» .

الكافي : 6 / 50 / 7 ، تهذيب الأحكام : 8 / 113 / 391 كلاهما عن الحسن بن عليّ بن يوسف الأزدي عن رجل ، عدّة الداعي : 79 نحوه .

حديث920

امام صادق عليه السلام :

إِنَّ اللّه َ لَيَرْحَمُ الْعَبْدَ لِشَدَّةِ حُبِّهِ لِوَلَدِهِ .

امام صادق عليه السلام : خداوند به بنده اى كه به فرزندش محبّت شديد دارد ، رحم مى كند .

الكافي: 6/50/5، ثواب الأعمال: 238 كلاهما عن ابن أبي عمير عمّن ذكره، مكارم الأخلاق: 1/472/1617 وفيهما «الرجل» بدل «العبد» ، عدّة الداعي : 78 وفيه «الولد» بدل «العبد» .

حديث921

امام صادق عليه السلام :

: يا داودُ ، إنَّ خِصالَ المَكارِمِ بَعضُها مُقَيَّدٌ بِبَعضٍ ، يَقسِمُهَا اللّه ُ حَيثُ يَشاءُ . . . وَ التَّوَدُّدُ إلَى الجارِ وَ الصّاحِبِ .

امام صادق عليه السلام _ به داوود بن سَرحان _ : اى داوود ! صفت هاى اخلاقى والا به يكديگر پيوسته اند كه خداوند ، آن جا كه بخواهد ، آنها را قسمت مى كند ... و [از جمله آنهاست :] ابراز دوستى به همسايه و دوست .

الأمالي للطوسي : 301 / 597 عن أبي قتادة ، بحار الأنوار : 69 / 375 / 23 و ج 75 / 458 / 3 .

حديث922

امام صادق عليه السلام :

: اِصحَب مَن تَتَزَيَّنُ بِهِ ، و لا تَصحَب مَن يَتَزَيَّنُ بِكَ .

امام صادق عليه السلاممى فرمود : با كسى مصاحبت كن كه خودت را بدو بيارايى . با كسى مصاحبت مكن كه خود را به تو مى آرايد .

كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 278 / 2440 ، المحاسن : 2 / 101 / 1266 كلاهما عن إسحاق بن جرير ، مكارم الأخلاق : 1 / 535 / 1857 ، عوالي اللآلي : 4 / 31 / 107 ، بحار الأنوار : 76 / 267 / 9 .

حديث923

امام صادق عليه السلام :

مَن أحَب

كافِرا فَقَد أبغَضَ اللّه َ ، ومَن أبغَضَ كافِرا فَقَد أحَبَّ اللّه َ . ثُمَّ قالَ عليه السلام : صَديقُ عَدُوِّ اللّه ِ عَدُوُّ اللّه ِ .

الأمالى صدوق _ به نقل از علاء بن فُضَيل، از امام صادق عليه السلام _ : «هركس كافرى

را دوست بدارد ، با خدا دشمنى كرده است و هركه با كافرى دشمنى كند ، خدا را دوست داشته است» .

سپس فرمود : «دوستِ دشمن خدا ، دشمن خداست» .

الأمالي للصدوق : 702 / 960 ، روضة الواعظين : 457 وفيه «أحبّ صديق اللّه » بدل «أحبّ اللّه » وليس فيه ذيله ، بحار الأنوار : 69 / 237 / 3 .

حديث924

امام صادق عليه السلام :

_ في قَولِ اللّه ِ عز و جل : «وَ لاَ تَرْكَنُواْ إِلَى الَّذِينَ ظَ_ لَمُواْ فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ» _ : هُوَ الرَّجُلُ يَأتِي السُّلطانَ فَيُحِبُّ بَقاءَهُ إلى أن يُدخِلَ يَدَهُ إلى كيسِهِ فَيُعطِيَهُ .

امام صادق عليه السلام _ در تفسير آيه «به ستمكاران ، ميل مكنيد كه آتش مى سوزاندتان» _ : مقصود ، شخصى است كه نزد سلطانى مى رود و به مقدارى كه سلطان ، دستش را در كيسه اش مى كند تا به او عطايى بدهد ، آرزومند زنده ماندنش است .

الكافي : 5 / 108 / 12 عن سهل بن زياد رفعه .

حديث925

امام صادق عليه السلام :

أربَعٌ يَذهَبنَ ضَياعا : مَوَدَّةٌ تُمنَحُ مَن لا وَفاءَ لَهُ ، و مَعروفٌ يوضَعُ عِندَ مَن لا يَشكُرُهُ ، و عِلمٌ يُعَلَّمُ مَن لا يَستَمِعُ لَهُ ، و سِرٌّ يودَعُ مَن لا حَضانَةَ لَهُ .

امام صادق عليه السلام : چهار چيزْ هدر مى رود : دوستى اى كه نثار شخص بى وفا شود ؛ نيكى كردن در حقّ آن كه سپاس آن را نمى گزارد ؛ آموختن دانش به آن كه بدان گوش نمى سپارد؛ و رازى كه با شخص كم ظرفيت در ميان گذاشته شود .

كتاب من لا يحضره الفقيه : 4 / 417 / 5907 عن أبي بصير ، الخصال : 264 / 144 عن درست بن أبي منصور الواسطي نحوه ، بحار الأنوار : 74 / 194 / 20 و ص 411 / 20 .

حديث926

امام صادق عليه السلام :

ألا كُلُّ خُلَّةٍ كانَت فِي الدُّنيا في غَيرِ اللّه ِ فَإِنَّها تَصيرُ عَداوَةً يَومَ القِيامَةِ .

امام صادق عليه السلام : هان ! هر دوستى اى كه در دنيا در راه خدا نباشد ، روز قيامت به دشمنى تبديل مى گردد .

تفسير القمّي : 2 / 287 ، بحار الأنوار : 69 / 237 / 4 .

حديث927

امام صادق عليه السلام :

اُنظُر إلى كُلِّ مَن لا يُفيدُكَ مَنفَعَةً في دينِكَ فَلا تَعتَدَّنَّ بِهِ ، و لا تَرغَبَنَّ فى ¨

صُحبَتِهِ ؛ فَإِنَّ كُلَّ ما سِوَى اللّه ِ تَبارَكَ و تَعالى مُضمَحِلٌّ وَخيمٌ عاقِبَتُهُ .

امام صادق عليه السلام : بنگر ، هركه در دينت به تو سودى نمى رساند ، به او توجّه مكن و به مصاحبت او رغبت منما ؛ زيرا هرچه جداى از خداوند تبارك وتعالى است ، نابود شونده و بد فرجام است .

قرب الإسناد : 51 / 167 عن داود الرقّي ، بحار الأنوار : 74 / 191 / 5 .

حديث928

امام صادق عليه السلام :

: اِحذَر أن تُؤاخِيَ مَن أرادَكَ لِطَمَعٍ أو خَوفٍ أو أكلٍ أو شُربٍ ، وَاطلُب مُؤاخاةَ الأَتقِياءِ _ ولَو في ظُلُماتِ الأَرضِ _ وإن أفنَيتَ عُمُرَكَ لِطَلَبِهِم ؛ فَإِنَّ اللّه َ عز و جل لَم يَخلُق عَلى وَجهِ الأَرضِ أفضَلَ مِنهُم بَعدَ النَّبِيِّينَ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَيهِم وَالأَولِياءِ ، وما أنعَمَ اللّه ُ عَلَى العَبدِ بِمِثلِ ما أنعَمَ بِهِ مِنَ التَّوفيقِ لِصُحبَتِهِم ؛ قالَ اللّه ُ عز و جل : «الْأَخِلاَّءُ يَوْمَ_ئذِ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقِينَ »

امام صادق عليه السلام _ بنا بر آنچه در مصباح الشريعة به ايشان نسبت داده شده است _ : از برادرى كردن با آن كه براى طمعى ، يا از ترس ، يا براى خوردن و نوشيدنىْ تو را مى خواهد ، بپرهيز . جوياى برادرى با پرهيزگاران باش ، گرچه در تاريكى هاى[زير ]زمين باشد و[گرچه ]عمرخودرادرجستجوشان به سر آورى ؛ زيرا خداوند عز و

جل ، بر گستره زمين ، پس از پيامبران _ صلوات اللّه عليهم _ و اوليا ، كسى برتر از آنان نيافريده است و خداوند به بنده اى نعمتى همانند توفيق مصاحبت با آنان ، نداده است . خداوند عز و جلمى فرمايد : «آن روز ، دوستان _ جز پرهيزگاران _ دشمن يكديگرند» .

الزخرف : 67 .

حديث929

امام صادق عليه السلام :

كانَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام إذا صَعِدَ المِنبَرَ قالَ : يَنبَغي لِلمُسلِمِ أن يَتَجَنَّبَ مُؤاخاةَ ثَلاثَةٍ : الماجِنِ الفاجِرِ ، وَ الأَحمَقِ ، وَ الكَذّابِ .

فَأَمَّا الماجِنُ الفاجِرُ فَيُزَيِّنُ لَكَ فِعلَهُ ، و يُحِبُّ أنَّكَ مِثلُهُ ، و لا يُعينُكَ عَلى أمرِ دينِكَ و مَعادِكَ ، و مُقارَبَتُهُ جَفاءٌ و قَسوَةٌ ، و مَدخَلُهُ و مَخرَجُهُ عارٌ عَلَيكَ .

و أمَّا الأَحمَقُ فَإِنَّهُ لا يُشيرُ عَلَيكَ بِخَيرٍ ، و لا يُرجى لِصَرفِ السّوءِ عَنكَ و لَو أجهَدَ نَفسَهُ ، و رُبَّما أرادَ مَنفَعَتَكَ فَضَرَّكَ ، فَمَوتُهُ خَيرٌ مِن حَياتِهِ ، و سُكوتُهُ خَيرٌ مِن نُطقِهِ ، و بُعدُهُ خَيرٌ مِن قُربِهِ .

وأمَّا الكَذّابُ فَإِنَّهُ لا يَهنَؤُكَ مَعَهُ عَيشٌ ، يَنقُلُ حَديثَكَ ، و يَنقُلُ إلَيكَ الحَديثَ ، كُلَّما أفنى اُحدوثَةً مَطَرَها بِاُخرى مِثلِها ، حَتّى أنَّهُ يُحَدِّثُ بِالصِّدقِ فَما يُصَدَّقُ ، و يُفَرِّقُ بَينَ النّاسِ بِالعَداوَةِ فَيُنبِتُ السَّخائِمَ فِي الصُّدورِ . فَاتَّقُوا اللّه َ عز و جلوَ انظُروا لِأَنفُسِكُم .

امام صادق عليه السلام : چون امير مؤمنان بر منبر بالا مى رفت ، مى فرمود : «شايسته مسلمان ، آن است كه از برادرى با سه تن بپرهيزد : بدكارِ بى

شرم ، احمق و دروغگو .

امّا بدكارِ بى شرم ، رفتار خود را برايت مى آرايد و دوست دارد كه تو نيز چون او باشى ، در كار دين و قيامتت به تو كمك نمى كند و نزديك شدن به او ، مايه جفا و سخت دلى است و رفت و آمدش ننگى است براى تو .

امّا احمق ، تو را به خيرى راهنمايى نمى كند ، و گرچه خود را رنجه و خسته كند ، انتظار آن كه بدى را از تو دور كند ، از او نمى رود و چه بسا بخواهد به تو سودى برساند ، امّا به تو ضرر بزند ؛ پس مرگش بهتر از زندگى اش و خاموشى اش بهتر از سخن گفتنش و دورى اش بهتر از نزديكى اش است .

امّا دروغگو ، با او زندگى برايت گوارا نخواهد بود . سخنت را پيش ديگران مى برد و سخن ديگران را نزد تو مى آورد . هرگاه دروغى ببافد و آن را به سر رساند ، آن را با دروغ ديگرى همچون آن ، درمى پيوندد ، تا آن جا كه گاه ، سخنِ راست مى گويد ؛ امّا تصديقش نمى كنند . ميان مردم ، با دشمنى جدايى مى اندازد و در دل ها تخم كينه مى كارد . پس ، از خداى عز و جلبترسيد و خود را بپاييد» .

الكافي : 2 / 639 / 1 و ص 376 / 6 كلاهما عن محمّد بن سالم الكندي عمّن حدّثه ، تحف العقول : 205 عن الإمام عليّ عليه السلام

وكلاهما نحوه ، بحار الأنوار : 78 / 42 / 31 .

حديث930

امام صادق عليه السلام :

إنَّما سُمّوا إخوانا لِنَزاهَتِهِم عَنِ الخِيانَةِ ، وسُمّوا أصدِقاءَ لِأَنَّهُم تَصادَقوا حُقوقَ المَوَدَّةِ .

امام صادق عليه السلام : [دوستان] به دليل دورى شان از خيانت ، «برادر» و به دليل پاسداشتِ حقوق دوستى و راستى ، «صَديق» ناميده شده اند .

الأمالي للطوسي : 609 / 1258 عن سفيان بن عيينة ، بحار الأنوار : 74 / 179 / 26 .

حديث931

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ جَلَّ ذِكرُهُ لَيَحفَظُ مَن يَحفَظُ صَديقَهُ .

امام صادق عليه السلام : خداوندِ والا نام ، حافظِ كسى است كه دوست خود را حفظ كند .

الكافي : 8 / 162 / 166 عن عبيد بن زرارة .

حديث932

امام صادق عليه السلام :

ما أقبَحَ بِالرَّجُلِ أن يَعرِفَ أخوهُ حَقَّهُ ، ولا يَعرِفَ حَقَّ أخيهِ!

امام صادق عليه السلام : چه قدر براى انسان ، زشت است كه برادرش حقّ دوستى او را بشناسد ؛ امّا او حقّ برادرش را نشناسد!

مصادقة الإخوان : 144 / 5 عن مرازم .

حديث933

امام صادق عليه السلام :

ما مِن مُؤمِنٍ يَخذُلُ أخاهُ وهُوَ يَقدِرُ عَلى نُصرَتِهِ إلاّ خَذَلَه

اللّه ُ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ .

امام صادق عليه السلام : هرگاه مؤمنى ، برادر مؤمنش را _ در حالى كه توانايى يارى دادنِ او را دارد _ تنها گذارد ، خداوند ، او را در دنيا و آخرت ،

تنها خواهد گذاشت .

ثواب الأعمال : 177 / 1 ، الأمالي للصدوق : 574 / 785 ، المحاسن : 1 / 183 / 296 كلّها عن إبراهيم بن عمر اليماني ، مشكاة الأنوار : 104 عن إبراهيم الثمالي ، المؤمن : 67 / 178 ، الاختصاص : 27 ، روضة الواعظين : 425 ، بحار الأنوار : 75 / 17 / 1 .

حديث934

امام صادق عليه السلام :

مَن عَظَّمَ دينَهُ عَظَّمَ إخوانَهُ ، ومَنِ استَخَفَّ بِدينِهِ استَخَفَّ بِإِخوانِهِ .

امام صادق عليه السلام : هركه دين خود را بزرگ شمارد ، برادران خود را بزرگ مى شمارد و هركه دين خود را سبك شمارد ، برادران خود را سبك مى شمارد .

الأمالي للطوسي : 98 / 150 عن عبداللّه بن أبي يعفور ، مشكاة الأنوار : 186 وفيه «دين اللّه » بدل «دينه» و «حقّ إخوانه» بدل «إخوانه».

حديث935

امام صادق عليه السلام :

مَن قالَ لِأَخيهِ المُؤمِنِ : «مَرحَبا» ، كَتَبَ اللّه ُ تَعالى لَهُ مَرحَبا إلى يَومِ القِيامَةِ .

امام صادق عليه السلام : هركه به برادر مؤمن خود ، خوش آمدى بگويد ، خداوند متعال برايش تا روز قيامت ، آفرين خواهد نوشت .

الكافي : 2 / 206 / 2 عن جميل بن درّاج ، ثواب الأعمال : 176 / 1 عن إسحاق بن عمّار ، مصادقة الإخوان : 183 / 2 عن السكوني عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام ، بحار الأنوار : 74 / 298 / 31 ؛ وراجع كنز العمّال : 9 / 38 / 24825 .

حديث936

امام صادق عليه السلام :

اُذكُروا أخاكُم إذا غابَ عَنكُم بِأَحسَنَ ما تُحِبّونَ أن تُذكَروا بِهِ إذا غِبتُم عَنهُ .

امام صادق عليه السلام : در نبود برادرتان ، به بهترين شكلى كه دوست داريد در نبودتان از شما ياد كند ، از او ياد كنيد .

الأمالي للطوسي : 225 / 391 عن عبيداللّه بن عبداللّه ، بحار الأنوار : 78 / 196 / 17 .

حديث937

امام صادق عليه السلام :

أحَبُّ إخواني إلَيَّ مَن أهدى إلَيَّ عُيوبي .

امام صادق عليه السلام : محبوب ترينِ برادرانم در نظر من ، كسى است كه عيب هايم را به من هديه كند .

الكافي : 2 / 639 / 5 عن أحمد بن محمّد رفعه ، تحف العقول : 366 ، الاختصاص : 240 ، بحار الأنوار : 74 / 282 / 4 .

حديث938

امام صادق عليه السلام :

مَن رَأى أخاهُ عَلى أمرٍ يَكرَهُهُ فَلَم يَرُدَّهُ عَنهُ _ وهُوَ يَقدِر

عَلَيهِ _ فَقَد خانَهُ .

امام صادق عليه السلام : هركه برادرش را در كارى ناپسند ببيند و بتواند او را از آن

بازدارد و اين كار را نكند ، به او خيانت كرده است .

الأمالي للصدوق : 343 / 409 عن عبد الرحمن بن الحجّاج ، روضة الواعظين : 320 ، مشكاة الأنوار : 77 ، بحار الأنوار : 75 / 65 / 2 .

حديث939

امام صادق عليه السلام :

اِلتَمِسوا لاِءِخوانِكُمُ العُذرَ في زَلاّتِهِم وهَفَواتِ تَقصيراتِهِم ، فَإِن لَم تَجِدوا لَهُمُ العُذرَ في ذلِكَ فَاعتَقِدوا أنَّ ذلِكَ عَنكُم ؛ لِقُصورِكُم عَن مَعرِفَةِ وُجوهِ العُذرِ .

امام صادق عليه السلام : براى لغزش ها و تقصيرهاى پيش آمده برادرانتان ، عذرى (توجيهى) بيابيد . اگر هم براى آن عذرى نيافتيد ، باور كنيد كه اين مسئله ، بر اثر ناآگاهى شما نسبت به گونه هاى عذر است .

تنبيه الخواطر : 2 / 250 ، مستدرك الوسائل : 9 / 57 / 10193 .

حديث940

امام صادق عليه السلام :

حَقُّ المُسلِمِ عَلَى المُسلِمِ أن لا يَشبَعَ ويَجوعُ أخوهُ ،

ولا يَروى ويَعطَشُ أخوهُ ، ولا يَكتَسِيَ ويَعرى أخوهُ . فَما أعظَمَ حَقَّ المُسلِمَ عَلى أخيهِ المُسلِمِ ! أحِبَّ لِأَخيكَ المُسلِمِ ما تُحِبُّ لِنَفسِكَ . وإذَا احتَجتَ فَسَلهُ ، وإن سَأَلَكَ فَأَعطِهِ ، لا تُملِهِ خَيرا ولا يُملِهِ لَكَ . كُن لَهُ ظَهرا ؛ فَإِنَّهُ لَكَ ظَهرٌ . إذا غابَ فَاحفَظهُ في غَيبَتِهِ ، وإذا شَهِدَ فَزُرهُ وأجِلَّهُ وأكرِمهُ ؛ فَإِنَّهُ مِنكَ وأنتَ مِنهُ . فَإِن كانَ عَلَيكَ عاتِبا فَلا تُفارِقهُ حَتّى تَسأَلَ سَميحَتَهُ . وإن أصابَهُ خَيرٌ فَاحمَدِ اللّه َ ، وإنِ ابتُلِيَ فَاعضُدهُ ، وإن تُمُحِّلَ لَهُ فَأَعِنهُ .

الكافى _ به نقل از ابراهيم بن عمر يمانى، از امام صادق عليه السلام_ : «حقّ مسلمان بر مسلمان ، آن است كه خود ، سير نباشد و برادرش گرسنه ؛ خود ، سيراب نباشد و برادرش تشنه ، و خود ، پوشيده نباشد و برادرش برهنه . چه قدر حقّ مسلمان بر

برادر مسلمانش بزرگ است!» .

نيز حضرت فرمود : «آنچه را براى خود دوست دارى ، براى برادرِ مسلمانت دوست بدار . هرگاه نيازمند شدى ، از او درخواست كن و اگر از تو چيزى درخواست كرد ، به او ببخش . در نيكى به او تأخير مكن و او نيز تأخير ميندازد . پشتيبان او باش كه او پشتيبان توست . هرگاه غايب گشت ، او را در غيابش حفظ كن و هرگاه حضور يافت ، به ديدارش شتاب . بزرگش شمار و گرامى اش دار كه او از توست و تو از اويى . اگر تو را توبيخ كرد ، تا از او عذرِ تقصير نخواسته اى ، از او جدا نشو . اگر خيرى به او رسيد ، خدا را سپاسْ گوى و اگر مبتلا شد ، حمايتش كن و اگر برايش دامى چيده شد ، او را يارى ده» .

الكافي : 2/170 / 5 ، المؤمن : 42 / 95 ، الأمالي للصدوق : 401 / 519 عن عبداللّه بن مسكان عن الإمام الباقر عليه السلام، الاختصاص : 27 ، مشكاة الأنوار : 104 كلّها نحوه ، بحار الأنوار : 74 / 243/43.

حديث941

امام صادق عليه السلام :

لا تَكونُ الصَّداقَةُ إلاّ بِحُدودِها ، فَمَن كانَت فيهِ هذِهِ الحُدودُ أو شَيءٌ مِنها فَانسِبهُ إلَى الصَّداقَةِ ، ومَن لَم يَكُن فيهِ شَيءٌ مِنها فَلا تَنسِبهُ إلى شَيءٍ مِنَ الصَّداقَةِ ؛ فَأَوَّلُها : أن تَكونَ سَريرَتُهُ وعَلانِيَتُهُ لَكَ واحِدَةً . وَالثّاني : أن يَرى زَينَكَ زَينَهُ ، وشَينَكَ شَينَهُ . وَالثّالِثَةُ : أن لا تُغَيِّرَهُ عَلَيكَ وِلايَةٌ ولا

مالٌ . وَالرّابِعَةُ : أن لا يَمنَعَكَ شَيئا تَنالُهُ مَقدُرَتُهُ . وَالخامِسَةُ _ وهِيَ تَجمَعُ هذِهِ الخِصالَ _ : أن لا يُسَلِّمَكَ عِندَ النَّكَباتِ .

امام صادق عليه السلام : دوستى ، جز با صفات و حدود آن ، راست نمى آيد و هركه همه يا بخشى از آنها در او بود ، عنوان دوست بر او بنه و اگر هيچ يك از آنها در او نبود ، هرگز عنوان دوست بر او منه .

نخستين حدّ دوستى ، آن است كه آشكار و نهانِ دوست ، برايت يكى باشد .

دومْ آن كه زيورِ تو را زيور خود و نقص تو را نقصِ خود بداند .

سومْ آن كه مال و مقام ، دوستى او را نسبت به تو تغيير ندهد .

چهارمْ آن كه آنچه را در اختيار دارد ، از تو باز ندارد .

پنجم _ كه عصاره همه اين صفات است _ ، آن كه تو را در گرفتارى ها رها نكند .

الكافي : 2 / 639 / 6 عن عبيداللّه الحلبي ، الخصال : 277 / 19 ، الأمالي للصدوق : 767 / 1033 كلاهما عن يزيد بن خالد (مخلد) النيسابوري ، تحف العقول : 366 كلّها نحوه ، بحار الأنوار : 74 / 173 / 1 .

حديث942

امام صادق عليه السلام :

لا تَطعَنوا في عُيوبِ مَن أقبَلَ إلَيكُم بِمَوَدَّتِهِ ، ولا توقِفوهُ عَلى سَيِّئَةٍ يَخضَعُ لَها ؛ فَإِنَّها لَيسَت مِن أخلاقِ رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آلهومِن أخلاقِ أولِيائِهِ .

امام صادق عليه السلام :

بر عيب هاى آن كه به دوستى شما روى آورده است ، طعنه مزنيد و او را به سبب كار زشتى كه از او سر مى زند ، از دوستى خود ، باز مداريد ، كه اين كار ، از اخلاق پيامبر خدا و دوستانش نيست .

تنبيه الخواطر : 2 / 146 .

حديث943

امام صادق عليه السلام :

اُنظُر قَلبَكَ ، فَإِذا أنكَرَ صاحِبَكَ فَإِنَّ أحَدَكُما قَد أحدَثَ .

امام صادق عليه السلام : به دل خود بنگر . هرگاه دوستت را ناپسند داشت ، بى گمان ، يكى از شما [زمينه دشمنى را ]پديد آورده است .

الكافي : 2 / 652 / 1 عن العلاء بن الفضيل وحمّاد بن عثمان و ص 653 / 5 عن جرّاح المدائني ، الأمالي للمفيد : 11 / 9 عن ربعي بن عبداللّه والفضيل بن يسار ، الاُصول الستّة عشر (أصل جعفر بن محمّدالحضرمي) : 70 عن جابر، مشكاة الأنوار: 105 عن الفضل بن سنان، بحار الأنوار: 74/182/6 .

حديث944

امام صادق عليه السلام :

حَقٌّ عَلَى اللّه ِ عز و جل أن تَصيروا مَعَ مَن عِشتُم مَعَهُ في دُنياهُ .

امام صادق عليه السلام : خداوند عز و جل بر خود لازم كرده است كه سرانجام ، همراه كسى شويد كه در دنيا با او زيسته ايد .

الكافي : 5 / 109 / 13 عن عليّ بن عقبة عن بعض أصحابنا.

حديث945

امام صادق عليه السلام :

مَنِ اتَّخَذَ في بَيتِهِ طَيرا فَليَتَّخِذ ورشاناً ؛ فَإِنَّهُ أكثَرُ شَيئا لِذِكرِ اللّه ِ عز و جلوأكثَرُ تَسبيحا ، وهُوَ طَيرٌ يُحِبُّنا أهلَ البَيتِ .

امام صادق عليه السلام : هركه مى خواهد در خانه اش پرنده اى نگه دارد ، قُمرى نگه دارد ؛ زيرا اين پرنده ، بيش از هرچيز به ذكر و تسبيح خداى عز و جلمشغول است و ما اهل بيت را دوست مى دارد .

الكافي : 6 / 550 / 1 ، بحار الأنوار : 65 / 21 / 30 .

حديث946

امام صادق عليه السلام :

ما أنعَمَ اللّه ُ عز و جل عَلى عَبدٍ أجَلَّ مِن أن لا يَكونَ في قَلبِهِ مَعَ اللّه ِ تَعالى غَيرُهُ .

امام صادق عليه السلام : خداوند عز و جلبه هيچ بنده اى نعمتى بزرگ تر از اين ارزانى نداشته است كه در دلش همراه خداوند متعال ، چيزى ديگرى نباشد .

التفسير المنسوب إلى الإمام العسكريّ عليه السلام : 328 ، عدّة الداعي : 219، بحار الأنوار : 70 / 211 و ص 249 .

حديث947

امام صادق عليه السلام :

الحُبُّ أفضَلُ مِنَ الخَوفِ .

امام صادق عليه السلام : دوستى [خدا] برتر از ترس [از خدا ]است .

الكافي : 8 / 129 / 98 عن حفص بن غياث ، تحف العقول : 357 ، بحار الأنوار : 78 / 226 / 95 و ص 270 / 109 .

حديث948

امام صادق عليه السلام :

أوحَى اللّه ُ عز و جل إلى داودَ عليه السلام : يا داودُ ، بي فَافرَح ، وبِذِكري فَتَلَذَّذ ، وبِمُناجاتي فَتَنَعَّم ، فَعَن قَريبٍ اُخلِي الدّارَ مِنَ الفاسِقينَ ، وأجعَلُ لَعنَتي عَلَى الظّالِمينَ .

امام صادق عليه السلام : خداوند عز و جل به داوود عليه السلاموحى كرد : «اى داوود ! به من شادمان باش و از يادم لذّت ببر و با مناجات من متنعّم شو كه به زودى ، خانه را از فاسقانْ خواهم پرداخت و نفرين خود را بر ظالمان قرار خواهم داد» .

الأمالي للصدوق : 263 / 280 ، قصص الأنبياء : 199 / 254 كلاهما عن يونس بن ظبيان وليس فيه «وأجعل لعنتي . . .» ، روضة الواعظين : 505 ، بحار الأنوار : 14 / 34 / 3 .

حديث949

امام صادق عليه السلام :

القَلبُ حَرَمُ اللّه ِ ، فَلا تُسكِن حَرَمَ اللّه ِ غَيرَ اللّه ِ .

امام صادق عليه السلام : دل ، حرم خداست . پس در حرم خدا ، جز خدا را جاى مده .

جامع الأخبار : 518 / 1468 .

حديث950

امام صادق عليه السلام :

: إلهي فَتَدارَكني بِرَحمَتِكَ الَّتي بِها تَجمَعُ الخَيراتِ لِأَولِيائِكَ ، وبِها تَصرِفُ السَّيِّئاتِ عَن أحِبّائِكَ .

امام صادق عليه السلام : بارالها! با رحمت خود كه با آن ، همه نيكى ها را براى اوليايت گِرد آورده اى و با آن ، بدى ها را از دوستانت دور ساخته اى ، مرا درياب .

مهج الدعوات : 263 ، بحار الأنوار : 94 / 381 / 3 .

حديث951

امام صادق عليه السلام :

لا يَمحَضُ رَجُلٌ الإِيمانَ بِاللّه ِ حَتّى يَكونَ اللّه ُ أحَبَّ إلَيهِ

امام صادق عليه السلام : ايمانِ كسى براى خدا خالص نمى شود ، تا آن كه خداوند ، نزدش از خودش ، پدرش ، مادرش ، فرزندانش ، خانواده اش و هر آنچه از مردم دارد ، محبوب تر باشد .

في المصدر : «أحبّ اللّه » ، والصحيح ما أثبتناه من بحار الأنوار .

حديث952

امام صادق عليه السلام :

_ لمّا سُئِلَ الصادِقُ عليه السلام عَنِ الصِّدقِ فَقالَ ما مَعناهُ _ هُوَ أن لا تَختارَ عَلَى اللّه ِ غَيرَهُ فَإِنَّهُ تَعالى قالَ (هُوَ اجتَباكُم) فإِذا كانَ اجتبَاكَ فَاجتَبِهِ أنتَ لآتَختَر عَلَيهِ هَواكَ ولا دُنياكَ .

فلاح السائل _ در پاسخ امام صادق عليه السلام به سؤال از معناى صدق _ : صدق ، يعنى جز خدا را به جاى او برنگزينى ؛ چرا كه خداى متعال ، شما را برگزيده است . پس چون او تو را برگزيده ، تو هم او را برگزين و هوا و دنياى خودت را به جاى او مگزين .

فلاح السائل : 223 / 125 .

حديث953

امام صادق عليه السلام :

: اللّهُمَّ هَدَأَتِ الأَصواتُ ، وسَكَنَتِ الحَرَكاتُ ، وخَلا كُلُّ حَبيبٍ بِحَبيبِهِ وخَلَوتُ بِكَ ، أنتَ المَحبوبُ إلَيَّ ، فَاجعَل خَلوَتي مِنكَ اللَّيلَةَ العِتقَ مِنَ النّارِ .

امام صادق عليه السلام _ در دعايش _ : بارالها ! صداها فرو نشست و جنبش ها آرام گرفت و هر دوستى ، با محبوب خود خلوت كرد . من نيز با تو خلوت كرده ام . تو محبوب منى . پس [تحفه] خلوت امشب مرا با خود ، رهايى از دوزخْ قرار ده .

الكافي : 2 / 594 / 33 عن أبي بصير ، مصباح المتهجّد : 278 ، جمال الاُسبوع : 144 وفيهما «يا إلهي» بدل «أنت المحبوب إليَّ» ، بحار الأنوار : 89 / 303 / 10 .

حديث954

امام صادق عليه السلام :

: اللّهُمَّ املَأ قَلبي حُبّا لَكَ ، وخَشيَةً مِنكَ ، وتَصديقا وإيمانا بِكَ ، وفَرَقا مِنكَ ، وشَوقا إلَيكَ ، يا ذَا الجَلالِ وَالإِكرامِ . اللّهُمَّ حَبِّب إلَيَّ لِقاءَكَ ، وَاجعَل لي في لِقائِكَ خَيرَ الرَّحمَةِ وَالبَرَكَةِ .

امام صادق عليه السلام _ در دعايش _ : بارالها ! اى صاحب كرامت و جلال ! قلبم را از دوستى تو، ترس از تو ، تصديق تو و ايمان به تو ، هراس از تو و اشتياق به خودت سرشار كن . بارالها ! ديدارت را محبوبم ساز و برايم در ديدارت ، بهترين رحمت و بركت را قرار ده .

الكافي : 2 / 586 / 24 عن ابن أبي يعفور ، مصباح المتهجّد : 143 ، إقبال الأعمال

: 1 / 173 ، مصباح الكفعمي : 795 ، البلد الأمين : 213 وفي الثلاثة الأخيرة عن أبي حمزة الثمالي عن الإمام زين العابدين عليه السلاموفيها «حبّب إليَّ لقاءك وأحبب لقائي واجعل لي في لقائك الراحة والفرج والكرامة»، بحار الأنوار: 98/92/ 2.

حديث955

امام صادق عليه السلام :

: سَيِّدي ، أنَا مِن حُبِّكَ جائِعٌ لا أشبَعُ ، أنَا مِن حُبِّكَ ظَمآنُ لا أروى ، وا شَوقاهُ إلى مَن يَراني ولا أراهُ ! يا حَبيبَ مَن تَحَبَّبَ إلَيهِ ، يا قُرَّةَ عَين

مَن لاذَ بِهِ وَانقَطَعَ إلَيهِ ، قَد تَرى وَحدَتي مِنَ الآدَمِيّينَ ووَحشَتي فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ وَاغفِر لي وآنِس وَحشَتي وَارحَم وَحدَتي وغُربَتي .

امام صادق عليه السلام _ در دعايش _ : سرورم ! من گرسنه دوستى توام و سير نمى شوم . من تشنه دوستى توام و سيراب نمى شوم . آه ، چه اشتياقى دارم به آن كه مرا مى بيند و من او را نمى بينم ! اى محبوبِ آن كه او را دوست بدارد ! اى روشنى چشم آن كه به او پناه ببرد و يكسره به او بپيوندد ! تو

تنهايى و بى كسىِ مرا در ميان آدميزادگان مى بينى . پس بر محمد و آل محمد ، درود بفرست و مرا بيامرز و وحشتم را به اُنس بدل كن و به تنهايى و غربتم ، رحم نما .

إقبال الأعمال : 1 / 135 ، بحار الأنوار : 97 / 338 / 1 .

حديث956

امام صادق عليه السلام :

إنَّ العُبّادَ ثَلاثَةٌ : قَومٌ عَبَدُوا اللّه َ عز و جل خَوفا فَتِلكَ عِبادَةُ العَبيدِ ، وقَومٌ عَبَدُوا اللّه َ تَبارَكَ وتَعالى طَلَبَ الثَّوابِ فَتِلكَ عِبادَةُ الاُجَراءِ ، وقَومٌ عَبَدُوا اللّه َ عز و جل حُبّا لَهُ فَتِلكَ عِبادَةُ الأَحرارِ ، وهِيَ أفضَلُ العِبادَةِ .

امام صادق عليه السلام : بندگان ،

سه گونه اند : مردمى كه از سرِ ترس ، خدا را مى پرستند كه اين، پرستش بندگان است. مردمى ، خداوند عز و جل را براى به دست آوردن پاداش مى پرستند كه اين ، پرستش مزدبگيران است . مردمى كه خداوند عز و جل را براى آن كه دوستش دارند ، مى پرستند . پس اين ، پرستش آزادگان است و برترين نوعِ پرستش است .

الكافي : 2 / 84 / 5 عن هارون بن خارجة ، نهج البلاغة : الحكمة 237 ، تحف العقول : 246 عن الإمام الحسين عليه السلام وكلاهما نحوه ، بحار الأنوار : 70 / 255 / 12 ؛ البداية والنهاية : 9 / 105 عن الإمام زين العابدين عليه السلام نحوه .

حديث957

امام صادق عليه السلام :

إنَّ النّاسَ يَعبُدونَ اللّه َ عز و جل عَلى ثَلاثَةِ أوجُهٍ : فَطَبَقَةٌ يَعبُدونَهُ رَغبَةً في ثَوابِهِ فَتِلكَ عِبادَةُ الحُرَصاءِ وهُوَ الطَّمَعُ ، وآخَرونَ يَعبُدونَهُ فَرَقا مِنَ النّارِ فَتِلكَ عِبادَةُ العَبيدِ وهِيَ الرَّهبَةُ ، ولكِنّي أعبُدُهُ حُبّا لَهُ عز و جل فَتِلكَ عِبادَةُ الكِرامِ وهُو

الأَمنُ ؛ لِقَولِهِ عز و جل : «وَ هُم مِّن فَزَعٍ يَوْمَ_ئذٍ ءَامِنُونَ »

امام صادق عليه السلام : مردم ، خداوند عز و جلرا سه گونه مى پرستند : طبقه اى خدا را به اميد پاداشش مى پرستند كه اين ، پرستش آزمندان است و [انگيزه] آن ، آزمندى است . ديگرانى ، خدا را از ترس دوزخ مى پرستند كه اين ، پرستش بندگان است و [انگيزه] آن ، ترس. ليكن من ، خداى عز و جل

را از سرِ دوستى اش مى پرستم كه اين ، پرستش بزرگواران است و [انگيزه] آن ، ايمنى است ؛ چون كه خداوند عز و جلمى فرمايد : «آنان در آن روز ، از هراس ، ايمن هستند» . نيز به سبب اين گفته خداى عز و جل : «بگو : اگر خدا را دوست مى داريد، از من پيروى كنيد تا دوستتان بدارد و گناهان شما را

بيامرزد» . پس هركه خدا را دوست بدارد ، خداوند عز و جل ، دوستش خواهد داشت و هركه خداوند عز و جلدوستش بدارد ، از آن افرادِ ايمن ، به شمار خواهد رفت .

النمل : 89 .

حديث958

امام صادق عليه السلام :

لَو يَعلَمُ النّاسُ ما في فَضلِ مَعرِفةِ اللّه ِ عز و جل ما مَدّوا أعيُنَهُم إلى ما مَتَّعَ اللّه ُ بِهِ الأعداءَ مِن زَهرَةِ الحَياةِ الدُّنيا ونَعيمِها ، وكانَت دُنياهُم أقَل

عِندَهُم مِمّا يَطَؤونَهُ بِأرجُلِهِم ، ولَنَعِموا بِمَعرِفَةِ اللّه ِ جَلَّ وعَزَّ ، وتَلَذَّذوا بِها تَلَذُّذَ مَن لَم يَزَل في رَوضاتِ الجِنانِ مَعَ أولِياءِ اللّه ِ .

إنَّ مَعرِفَةَ اللّه ِ عز و جل آنِسٌ مِن كُلِّ وَحشَةٍ ، وصاحِبٌ مِن كُلِّ وَحدَةٍ ، ونورٌ مِن كُلِّ ظُلمَةٍ ، وقُوَّةٌ مِن كُلِّ ضَعفٍ ، وشِفاءٌ مِن كُلِّ سُقمٍ .

امام صادق عليه السلام : اگر مردم از فضيلت شناختِ خداى عز و جل باخبر مى شدند ، به نعمت ها و خوشى هاى زندگى دنيوى كه خداوند ، دشمنان را از آن

برخوردار ساخته است ، چشم نمى دوختند و دنيايشان از آنچه با گام

هايشان بر آن پاى مى نهند نيز كمتر مى شد و با نعمت معرفت خدا عز و جلمتنعّم مى شدند و از آن ، لذّت مى بردند ؛ لذّت بردنِ كسى كه همواره در باغ هاى بهشت ، در كنار اولياى خداست!

در حقيقت ، شناخت خدا ، مونسى در برابر هر بى كسى ، همدمى در برابر هر تنهايى ، نورى در برابر هر تاريكى ، نيرويى در برابر هر ناتوانى ، و درمانى براى هر بيمارى است!

الكافي : 8 / 247 / 347 عن جميل بن درّاج .

حديث959

امام صادق عليه السلام :

العارِفُ شَخصُهُ مَعَ الخَلقِ وقَلبُهُ مَعَ اللّه ِ تَعالى ، ولَو سَها قَلبُهُ عَنِ اللّه ِ تَعالى طَرفَةَ عَينٍ لَماتَ شَوقا إلَيهِ . وَالعارِفُ أمينُ وَدائِعِ اللّه ِ تَعالى ، وكَنزُ أسرارِه ، ومَعدِنُ نورِهِ ، ودَليلُ رَحمَتِهِ عَلى خَلقِهِ ، ومَطِيَّةُ عُلومِهِ ، وميزانُ فَضلِهِ وعَدلِهِ ، وقَد غَنِيَ عَنِ الخَلقِ وَالمُرادِ وَالدُّنيا فَلا مونِسَ لَهُ سِوَى اللّه ِ ، ولا نُطقَ ولا إشارَةَ ولا نَفَسَ إلاّ بِاللّه ِ تَعالى ، وللّه ِِ ، ومِنَ اللّه ِ ، ومَعَ اللّه ِ ، فَهُوَ في رِياضِ قُدسِهِ مُتَرَدِّدٌ، ومِن لَطائِفِ فَضلِهِ مُتَزَوِّدٌ. وَالمَعرِفَةُ أصلٌ فَرعُهُ الإِيمانُ.

مصباح الشريعة _ در سخنى كه به امام صادق عليه السلاممنسوب است _ : پيكر عارف ، با خَلق ، و قلبش با خداست . اگر چشم به هم زدنى قلبش از خداوند متعال غافل شود ، از اشتياق به او خواهد مُرد . عارف ، امينِ سپرده هاى خداوند متعال ، گنجينه رازهايش ، معدن نورش ،

راهنماى رحمت او بر خلقش ، حامل علومش ، و ترازوى فضل و عدلش است . از خلق و خواسته و دنيا بى نياز است و مونسى جز خدا ندارد و نطق ، اشاره و دم زدنش جز با خدا ، از خدا ، براى خدا و همراه خدا نيست . پس او در باغ هاى قُدسِ خدا گام مى زند و از لطائف فضلش بهره مند مى شود . معرفت ، ريشه اى است كه شاخه اش ايمان است .

مصباح الشريعة : 519 .

حديث960

امام صادق عليه السلام :

: اللّهُمَّ ... أعلَمُ أفضَلُ زادِ الرّاحِلِ إلَيكَ عَزمُ الإِرادَةِ ، وخُضوعُ الاِستِغاثَةِ ، وقَد ناجاكَ بِعَزمِ الإِرادَةِ وخُضوعِ الاِستِكانَةِ قَلبي .

امام صادق عليه السلام _ در دعايش هنگام رفتن به نزد منصور ، خليفه عباسى _ : بارالها ! ... مى دانم برترين توشه رهرو به سوى تو ، اراده استوار و فروتنى يارى خواهانه است ، و اينك ، قلبم با اراده اى استوار و فروتنى متواضعانه با تو رازگويى مى كند .

بحار الأنوار: 94 / 310 / 2.

حديث961

امام صادق عليه السلام :

: اللّهُمَّ وقَد عَلِمتُ أنَّ أفضَلَ زادِ الرّاحِلِ إلَيكَ عَزمُ إرادَةٍ ، وإخلاصُ نِيَّةٍ ، وصادِقُ طَوِيَّةٍ .

امام صادق عليه السلام _ در دعايش به هنگام بامداد _ : بارالها ! مى دانم كه برترين توشه رهرو به سوى تو ، اراده استوار ، نيّت خالصانه و ضمير پاك است .

بحار الأنوار : 86 / 318 / 67 نقلاً عن مجموع الدعوات .

حديث962

امام صادق عليه السلام :

: صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ، وَاشغَل قَلبي بِعَظيمِ شَأنِكَ ، وأرسِل مَحَبَّتَكَ إلَيهِ حَتّى ألقاكَ وأوداجي تَشخَبُ دَما .

امام صادق عليه السلام _ در دعايش به هنگام رسيدن ماه رمضان _ : [خدايا! ]بر محمّد و آل محمّد ، درود بفرست و قلبم را به شكوهمندىِ جايگاهت مشغول بدار و محبّتت را بر آن بفرست، تا در حالى ديدارت كنم كه از رگ هاى گردنم، خونْ بيرون مى زند .

إقبال الأعمال : 1 / 129 .

حديث963

امام صادق عليه السلام :

: اللّهُمَّ املَأ قَلبي حُبّا لَكَ ، وخَشيَةً مِنكَ ، وتَصديقا وإيمانا بِكَ ، وفَرَقا مِنكَ ، وشَوقا إلَيكَ ، يا ذَا الجَلالِ وَالإِكرامِ .

امام صادق عليه السلام : بارالها ! قلبم را از محبّت نسبت به خودت ، ترس از خودت ، تصديق و ايمان به خودت ، هراس از خودت و شوق به خودت ، لبريز ساز ، اى صاحب جلال و كرامت !

الكافي : 2 / 586 / 24 عن ابن أبي يعفور ، مصباح المتهجّد : 601 ، إقبال الأعمال : 1 / 173 ، مصباح الكفعمي : 795 كلّها عن أبي حمزة الثمالي عن الإمام زين العابدين عليه السلام، البلد الأمين : 213 ، بحار الأنوار : 87 / 249 / 57 و ص 271 / 68 .

حديث964

امام صادق عليه السلام :

تَدعو بِهذَا الدُّعاءِ في دُبُرِ رَكَعَتي طَوافِ الفَريضَةِ ، تَقولُ بَعدَ التَّشَهُّدِ : اللّهُمَّ ارحَمني بِطَواعِيَتي إيّاكَ وطَواعِيَتي رَسولَكَ صلي الله عليه و آله ، اللّهُمَّ جَنِّبني أن أتَعَدّى حُدودَكَ ، وَاجعَلني مِمَّن يُحِبُّكَ ويُحِبُّ رَسولَكَ ومَلائِكَتَكَ وعِبادَكَ الصّالِحينَ .

امام صادق عليه السلام : پس از تشهّد و پايان دادن دو ركعت نماز طواف واجب ، اين دعا را مى خوانى : بارالها ! به سبب فرمانبرى ام از تو و فرمانبرى ام از پيامبرت به من رحم كن . بارالها ! مرا از تجاوز به حدودت بازدار و مرا از كسانى قرار ده كه دوستت دارند و پيامبرت و فرشتگانت و بندگان صالحت را نيز دوست دارند .

تهذيب الأحكام :

5 / 143 / 475 عن معاوية بن عمّار .

حديث965

امام صادق عليه السلام :

إذا تابَ العَبدُ تَوبَةً نَصوحا أحَبَّهُ اللّه ُ ، فَسَتَرَ عَلَيهِ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ .

امام صادق عليه السلام : هرگاه بنده خالصانه توبه كند ، خداوند ، او را دوست مى دارد و گناهانش را در دنيا و آخرت بر او مى پوشاند .

الكافي : 2 / 430 / 1 و ص 436 / 12 وليس فيه «في الدنيا والآخرة» ، ثواب الأعمال : 205 / 1 كلّها عن معاوية بن وهب ، مشكاة الأنوار : 111 عن الإمام الباقر عليه السلام وفيه «أحبّ اللّه أن يستر عليه» بدل «أحبّه اللّه فستر عليه» ، بحار الأنوار : 6 / 28 / 31 .

حديث966

امام صادق عليه السلام :

قُلتُ لَهُ : مَن أحَبُّ الخَلقِ إلَى اللّه ِ ؟

قالَ : أطوَعُهُم للّه ِِ .

مكارم الأخلاق _ به نقل از عثمان بن عيسى ، از كسى كه اين حديث را از امام صادق عليه السلامبرايش نقل كرد _ : به حضرت گفتم : محبوب ترين خلق در نزد خدا كيست ؟

فرمود : «فرمانبرترينِ آنان نسبت به خدا» .

مكارم الأخلاق : 2 / 100 / 2288 .

حديث967

امام صادق عليه السلام :

قالَ اللّه ُ تَبارَكَ وتَعالى : ما تَحَبَّبَ إلَيَّ عَبدي بِأَحَبَّ مِمَّا افتَرَضتُ عَلَيهِ .

امام صادق عليه السلام : خداوند متعال مى فرمايد : بنده ام با هيچ چيزى مانند [انجام دادن] آنچه بر او واجب كرده ام ، به من دوستى نمى ورزد .

الكافي : 2 / 82 / 5 عن محمّد الحلبيّ ، مشكاة الأنوار : 112 ، بحار الأنوار : 71 / 196 / 5 .

حديث968

امام صادق عليه السلام :

مَن سَرَّهُ أن يَعلَمَ أنَّ اللّه َ يُحِبُّهُ فَليَعمَلْ بِطاعَةِ اللّه ِ ، وَليَتَّبِعنا ؛ ألَم يَسمَع قَولَ اللّه ِ عز و جل لِنَبِيِّهِ صلي الله عليه و آله : «قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِى يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ» ؟ ! وَاللّه ِ لا يُطيعُ اللّه َ عَبدٌ أبَدا إلاّ أدخَلَ اللّه ُ عَلَيهِ فِي طاعَتِهِ اتِّباعَنا ، ولا وَاللّه ِ لا يَتَّبِعُنا عَبدٌ أبَدا إلاّ أحَبَّهُ اللّه ُ . ولا وَاللّه ِ لا يَدَعُ أحَدٌ اِتِّباعَنا أبَدا إلاّ أبغَضَنا ، ولا وَاللّه ِ لا يُبغِضُنا أحَدٌ أبَدا إلاّ عَصَى اللّه َ ، ومَن ماتَ عاصِيا للّه ِِ أخزاهُ اللّه ُ وأكَبَّهُ عَلى وَجهِهِ فِي النّارِ ، وَالحَمدُ للّه ِِ رَبِّ العالَمينَ .

امام صادق عليه السلام : كسى كه از دانستن اين كه خداوندْ دوستش مى دارد ، شادمان مى شود ، پس به فرمانبرى از خدا بپردازد و از ما پيروى كند . آيا سخن خداوند عز و جل را به پيامبرش صلي الله عليه و آلهنشنيده است : «بگو : اگر خدا را

دوست داريد ، از من پيروى كنيد تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را بيامرزد» ؟ به خدا سوگند ، هيچ بنده اى از خدا فرمانبرى نمى كند ، مگر آن كه خداوند ، پيروى از ما را نيز جزو طاعتش قرار مى دهد . به خدا سوگند ، هيچ بنده اى از ما پيروى نمى كند ، مگر آن كه خداوند ، دوستش خواهد داشت . به خدا سوگند ، هيچ بنده اى پيروى از ما را فرو نمى گذارد ، مگر آن كه با ما دشمنى كرده باشد . به خدا سوگند ، هيچ كس با ما دشمنى نمى كند ، مگر آن كه از خدا نافرمانى كرده باشد ، و هركه در حال نافرمانى خدا بميرد ، خداوند ، خوارش مى كند و او را به رو در آتش مى اندازد. ستايش، ويژه پروردگار عالميان است .

الكافي : 8 / 14 / 1 عن حفص المؤذّن وإسماعيل بن جابر وإسماعيل بن مخلّد السرّاج ، بحار الأنوار : 78 / 224 / 93 .

حديث969

امام صادق عليه السلام :

عَلَيكُم بِمَكارِمِ الأَخلاقِ ؛ فَإِنَّ اللّه َ عز و جل يُحِبُّها ، وإيّاكُم ومَذامَّ الأَفعالِ ؛ فَإِنَّ اللّه َ عز و جل يُبغِضُها .

امام صادق عليه السلام : خوى هاى والا را به دست آوريد كه خداوند عز و جل آنها را دوست دارد ، و از كارهاى نكوهيده بپرهيزيد كه خداوند عز و جلآنها را دشمن مى دارد .

الأمالي للصدوق : 441 / 586 عن المفضّل بن عمر ، روضة الواعظين : 413

وفيه إلى «يحبّها» ، بحار الأنوار : 92 / 197 / 4 .

حديث970

امام صادق عليه السلام :

ما يَقدَمُ المُؤمِنُ عَلَى اللّه ِ عز و جل بِعَمَلٍ _ بَعدَ الفَرائِضِ _ أحَبَّ إلَى اللّه ِ تَعالى مِن أن يَسَعَ النّاسَ بِخُلُقِهِ .

امام صادق عليه السلام : مؤمن ، پس از عمل به واجبات ، عملى محبوب تر از اين كه با مردم با اخلاقِ [نيك ]خود رو به رو شود ، به پيشگاه خداوند عز و جلتقديم نداشته است .

الكافي : 2 / 100 / 4 عن عنبسة العابد ، بحار الأنوار: 71 / 375 / 4 .

حديث971

امام صادق عليه السلام :

قالَ رَجُلٌ لِلنَّبِيِّ صلي الله عليه و آله : يا رَسولَ اللّه ِ ، عَلِّمني شَيئا إذا أنَا فَعَلتُهُ أحَبَّنِي اللّه ُ مِنَ السَّماءِ، وأحَبَّني أهلُ الأَرضِ.

قالَ: اِرغَب فيما عِندَ اللّه ِ يُحِبَّكَ اللّه ُ، وَازهَد فيما عِندَ النّاسِ يُحِبَّكَ النّاسُ.

امام صادق عليه السلام : مردى به پيامبر صلي الله عليه و آله گفت : اى پيامبر خدا ! به من كارى بياموز كه چون انجامش دهم ، هم خدا در آسمان و هم زمينيان ، دوستم بدارند .

حضرت فرمود : «به آنچه نزد خداوند است ، راغب باش ، تا خداوند ، دوستت بدارد و به آنچه نزد مردم است ، بى ميلى نشان بده ، تا مردم ، دوستت بدارند» .

تهذيب الأحكام : 6 / 377 / 1102 عن سليم بن داود عن بعض أصحابنا ، الخصال : 61 / 84 ، ثواب الأعمال : 217 / 1 كلاهما عن سليمان بن داود رفعه ، مكارم الأخلاق

: 1 / 296 / 928 ، أعلام الدين : 343 / 34 عن أبي سعيد الخدريّ عن رسول اللّه صلي الله عليه و آله وفيه من «ارغب فيما . . .إلخ» ، روضة الواعظين : 473 وفيه «روي أنّه قال رجل . . .» ، بحار الأنوار : 70 / 15 / 4 .

حديث972

امام صادق عليه السلام :

طَلَبتُ حُبَّ اللّه ِ عز و جل فَوَجَدتُهُ في بُغضِ أهلِ المَعاصي .

امام صادق عليه السلام : دوستى خدا را جُستم و آن را در دشمنى با معصيتكاران يافتم .

مستدرك الوسائل : 12 / 173 / 13810.

حديث973

امام صادق عليه السلام :

ما مِن جُرَعَةٍ يَتَجَرَّعُهَا العَبدُ أحَبُّ إلَى اللّه ِ عز و جل مِن جُرعَةِ غَيظٍ ، يَتَجَرَّعُها عِندَ تَرَدُّدِها في قَلبِهِ إمّا بِصَبرٍ وإمّا بِحِلمٍ .

امام صادق عليه السلام : هيچ جرعه اى كه بنده آن را فرو مى خورد، نزد خداوند ، محبوب تر از جرعه خشمى نيست كه چون در قلبش به جنبش در مى آيد، آن را با شكيبايى و يا با بردبارى فرو خورَد .

الكافي : 2 / 111 / 13 ، المحاسن : 1 / 456 / 1054 كلاهما عن أبي حمزة ، مشكاة الأنوار : 216 عن الإمام الباقر عليه السلام ، بحار الأنوار : 71 / 422 / 60 .

حديث974

امام صادق عليه السلام :

شابٌّ سَخِيٌّ مُرهَقٌ فِي الذُّنوبِ أحَبُّ إلَى اللّه ِ مِن شَيخٍ عابِدٍ بَخيلٍ .

امام صادق عليه السلام : جوان بخشنده فرو رفته در گناه ، نزدِ خداوند ، از پيرِ پارساى بخيل، محبوب تر است .

الكافي : 4 / 41 / 14 عن أبي جعفر المدائني ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 61 / 1708 ، مكارم الأخلاق : 1/295/919، مشكاه الأنوار: 230 عن الإمام الباقر عليه السلام وفيه «مقارف» بدل «مرهق» ، بحارالأنوار: 73/307/34.

حديث975

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ تَباركَ وتَعالى غَيورٌ يُحِبُّ كُلَّ غَيورٍ ، ولِغَيرَتِهِ حَرَّمَ الفَواحِشَ ظاهِرَها وباطِنَها .

امام صادق عليه السلام : خداوند متعال ، باغيرت است و هر باغيرتى را دوست دارد و به سبب غيرتش بود كه همه كارهاى زشت _ چه آشكار و چه نهان _ را حرام كرده است.

الكافي : 5 / 535 / 1 عن عثمان بن عيسى عمّن ذكره ، مشكاة الأنوار : 236 .

حديث976

امام صادق عليه السلام :

مَن قَرَأَ في كُلِّ لَيلَةِ جُمُعَةٍ الواقِعَةَ أحَبَّهُ اللّه ُ ، وأحَبَّهُ

امام صادق عليه السلام : هركس در هر شب جمعه ، سوره واقعه را بخواند، خداوند ، او را دوست مى دارد و محبوب همه مردمانش مى گرداند، و هرگز در دنيا گرفتار درويشى، فقر، درماندگى و هيچ آفتى از آفات دنيا نخواهد شد و از همراهان امير مؤمنان خواهد بود. اين سوره، ويژه اميرمؤمنان است و كسى در آن ، شريكش نيست.

في مكارم الأخلاق «حبّبه» وهو الصحيح .

حديث977

امام صادق عليه السلام :

لا تَدَعوا قِراءَةَ سورَةِ طه ؛ فَإِنَّ اللّه َ يُحِبُّها ، ويُحِبُّ مَن قَرَأَها . ومَن أدمَنَ قِراءَتَها أعطاهُ اللّه ُ يَومَ الِقيامَةِ كِتابَهُ بِيَمينِهِ ، ولَم يُحاسِبهُ بِما عَمِلَ فِي الإِسلامِ ، واُعطِيَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الأَجرِ حَتّى يَرضى .

امام صادق عليه السلام : خواندن سوره طه را ترك مكنيد كه خداوند، آن را و هركه آن را بخواند ، دوست دارد. هركه پيوسته آن را بخواند، خداوند در روز قيامت ، نامه اعمالش را به دست راستش خواهد داد و تنها از آنچه در زمان اسلام انجام داده است، از او حسابرسى خواهد كرد ، و در آخرت ، چندان به او پاداش داده مى شود تا خشنود گردد.

ثواب الأعمال : 134 عن إسحاق بن عمّار ، مصباح الكفعمي : 441 .

حديث978

امام صادق عليه السلام :

مَن قَرَأَ في فَرائِضِهِ «أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ . . .»

امام صادق عليه السلام : هركه در نمازهاى واجب خويش ، «آيا نديدى پروردگارت با اصحاب فيل چه كرد...» (سوره فيل) را بخواند، روز قيامت ، هر دشت و كوه و كلوخى برايش شهادت خواهد داد كه او از نمازگزاران بوده است و فريادگرى روز قيامتْ برايش ندا خواهد داد: «درباره بنده ام راست گفتيد. شهادت شما را درباره او و بر او مى پذيرم. او را به بهشت درآوريد و از او حسابرسى مكنيد كه او از كسانى است كه آنان را و كردارشان را دوست دارم».

الفجر : 6 .

حديث979

امام صادق عليه السلام :

أوحَى اللّه ُ عز و جل إلى ذِي القَرنَينِ : وعِزَّتي وجَلالي ، ما خَلَقت

خَلقا أحَبَّ إلَيَّ مِنَ المَعروفِ ، وسَأَجعَلُ لَهُ عَلَما ؛ فَمَن رَأَيتَني حَبَّبتُ

امام صادق عليه السلام : خداوند عز و جل به ذوالقرنين وحى كرد : به عزّت و جلالم

سوگند، هيچ آفريده اى كه نزدم محبوب تر از كار نيك باشد، نيافريدم. از اين رو ، نشانى برايش خواهم گذاشت. پس هركه را ديدى كه كار نيك و انجام دادن آن را برايش محبوب گردانده ام و درخواست كردن از او را محبوب مردم ساخته ام، او را دوست بدار و با او دوستى كن كه من دوستش دارم و با او دوستى مى كنم؛ و هركه را ديدى كه كار نيك را ناخوشايندش ساخته ام و درخواست از او را ناخوشايند مردم گردانده ام، با

او دشمنى كن و با او دوستى مكن كه او از بدترينْ آفريده هاى من است.

في المصدر «أحببت» والصحيح ما أثبتناه كما في كنز العمّال .

حديث980

امام صادق عليه السلام :

إنَّ مِمّا خَصَّ اللّه ُ عز و جل بِهِ المُؤمِنَ أن يُعرِّفَهُ بِرَّ إخوانِهِ وإن قَلَّ ،

ولَيسَ البِرُّ بِالكَثرَةِ ؛ وذلِكَ أنَّ اللّه َ عز و جل يَقولُ في كِتابِهِ : «وَ يُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ» ، ثُمَّ قالَ : «وَ مَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَ_ئكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ »

امام صادق عليه السلام : از جمله ويژگى هايى كه خداوند به مؤمن بخشيده ، آن است

كه نيكى كردن به برادرانش را _ گرچه كم باشد _ به او آموخته است . نيكى كردن ، به زياد بودن آن نيست ؛ زيرا خداوند عز و جل در كتابش مى فرمايد : «ديگران را بر خويشتن مقدّم مى دارند ، گرچه بدان نيازمند باشند» . آن گاه مى فرمايد : «آنان كه جانشان از بُخلْ ايمن گردد ، پس آنان همان رستگاران اند» . خداوند عز و جلهر كه را بدين صفت بشناسد ، او را دوست مى دارد و هر كه خداوند متعال ، دوستش بدارد ، روز قيامت ، پاداش او را بى حساب ، و به كمال ، پرداخت خواهد كرد .

الحشر : 9 .

حديث981

امام صادق عليه السلام :

إنَّ القَصدَ أمرٌ يُحِبُّهُ اللّه ُ عز و جل .

امام صادق عليه السلام : خداوند عز و جل ، ميانه روى را دوست دارد .

الكافي : 4 / 52 / 2 ، الخصال : 10 / 36 ، ثواب الأعمال : 221 / 1 كلّها عن داود الرقّي ، بحار الأنوار :

71 / 346 / 10 .

حديث982

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ عز و جل يُحِبُّ البَيتَ الَّذي فيهِ العُرسُ .

امام صادق عليه السلام : خداوند ، خانه اى را كه در آن عروسى است ، دوست دارد .

الكافي : 6 / 54 / 2 عن أبي خديجة .

حديث983

امام صادق عليه السلام :

مِن أحَبِّ الأَعمالِ إلَى اللّه ِ تَعالى زِيارَةُ قَبرِ الحُسَينِ عليه السلام .

امام صادق عليه السلام : از محبوب ترين كارها نزد خداوند متعال ، زيارت آرامگاه حسين عليه السلاماست .

كامل الزيارات : 146 عن أبان الأزرق عن رجل .

حديث984

امام صادق عليه السلام :

: هُمُ الزّارِعونَ كُنوزَ اللّه ِ في أرضِهِ . وما فِي الأَعمالِ شَيءٌ أحَبُّ إلَى اللّه ِ مِنَ الزِّراعَةِ ، وما بَعَثَ اللّه ُ نَبِيّا إلاّ زَرّاعا ، إلاّ إدريسَ عليه السلام فَإِنَّهُ كانَ خَيّاطا .

امام صادق عليه السلام _ چون يزيد بن هارون واسطى درباره كشاورزان از ايشان پرسيد _ : آنان ، كشتگران ، گنجينه هاى خدا در زمينش هستند . هيچ يك از كارها در نزد خداوند ، محبوب تر از كشاورزى نيست و هيچ پيامبرى برانگيخته نشد ، مگر آن كه كشاورز بود ، جز ادريس عليه السلامكه خيّاط بود .

تهذيب الأحكام: 6/384/1138، جامع الأحاديث للقمّي:183 وليس فيه صدره، بحار الأنوار: 103/69/25.

حديث985

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ يُحِبُّ العَبدَ أن يَطلُبَ إلَيهِ فِي الجُرمِ العَظيمِ ، ويُبغِض

العَبدَ أن يَستَخِفَّ بِالجُرمِ اليَسيرِ .

امام صادق عليه السلام : خداوند ، دوست دارد كه بنده اش درباره گناه بزرگ از او [بخشش ]بخواهد ، و بنده اى را كه گناه كوچك را سبك شمارد ، دشمن مى دارد .

الكافي : 2 / 427 / 6 ، المحاسن : 1 / 456 / 1055 كلاهما عن عنبسة العابد ، بحار الأنوار : 73 / 359 / 80 .

حديث986

امام صادق عليه السلام :

عِيالُ الرَّجُلِ اُسَراؤُهُ ، وأحَبُّ العِبادِ إلَى اللّه ِ عز و جلأحسَنُهُم صُنعا إلى اُسَرائِهِ .

امام صادق عليه السلام : نانخوران انسان ، بنديان اويند و محبوب ترينِ بندگان در نزد خداوند عز و جل ، نيكوكارترينشان نسبت به بنديان خويش است .

كتاب من لا يحضره الفقيه : 3 / 555 / 4909 ، وسائل الشيعة : 20 / 171 / 25338 .

حديث987

امام صادق عليه السلام :

إنَّ أحَبَّ عِبادِ اللّه ِ إلَى اللّه ِ عز و جل مَن حَبَّبَ إلَيهِ المَعروفَ ، وحَبَّبَ إلَيهِ فِعالَهُ .

امام صادق عليه السلام : محبوب ترينِ بندگان خدا نزد خداى عز و جل ، كسى است كه خداوند ، كار نيك و انجام دادن آن را محبوبش ساخته است .

قضاء الحوائج لابن أبي الدنيا : 22 / 2 عن أبي سعيد الخدريّ ، كنز العمّال : 6 / 344 / 15968 ؛ الكافي : 4 / 25 / 3 عن أبي حمزة الثمالي عن الإمام الباقر عليه السلام ، بحار الأنوار : 77 / 152 / 110 ، راجع المعروف .

حديث988

امام صادق عليه السلام :

سُئِلَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله : مَن أحَبُّ النّاسِ إلَى اللّه ِ ؟ قالَ : أنفَعُ النّاسِ لِلنّاسِ .

امام صادق عليه السلام : از پيامبر خدا صلي الله عليه و آلهپرسيدند : محبوب ترين مردم ، نزد خدا كيست ؟

فرمود : «سودمندترينِ مردم ، براى مردم است» .

الكافي : 2 / 164 / 7 عن سيف بن عميرة عمّن سمعه ، جامع الأحاديث للقمّي : 198 ، بحار الأنوار : 74 / 339 / 122 .

حديث989

امام صادق عليه السلام :

قالَ اللّه ُ عز و جل : الخَلقُ عِيالي ، فَأَحَبُّهُم إلَيَّ ألطَفُهُم بِهِم ، وأسعاهُم في حَوائِجِهِم .

امام صادق عليه السلام : خداوند عز و جلفرمود : «خلق ، نانخور من هستند ، از اين رو محبوب ترينشان نزد من ، مهربان ترينشان نسبت به آنان است و كسى كه بيشتر براى برآوردن نيازهايشان مى كوشد» .

الكافي : 2 / 199 / 10 عن ابن سنان ، مصادقة الإخوان : 178 / 12 عن محمّد بن عجلان وفيه «أعناهم باُمورهم وأقومهم بشأنهم» بدل «ألطفهم بهم» ، بحار الأنوار : 74 / 336 / 114 .

حديث990

امام صادق عليه السلام :

إنَّ فيما أوحَى اللّه ُ عز و جل إلى موسَى بنِ عِمرانَ عليه السلام : يا موسَى بنَ عِمرانَ ، ما خَلَقتُ خَلقا أحَبَّ إلَيَّ مِن عَبدِيَ المُؤمِنِ ؛ فَإِنّي إنَّما أبتَليهِ لِما هُوَ خَيرٌ لَهُ ، واُعافيهِ لِما هُوَ خَيرٌ لَهُ ، وأزوي عَنهُ ما هُوَ شَرٌّ لَهُ لِما هُوَ خَيرٌ لَهُ . وأنَا أعلَمُ بِما يَصلَحُ عَلَيهِ عَبدي ؛ فَليَصبِر عَلى بَلائي ، وَليَشكُر نَعمائي ، وَليَرضَ بِقَضائي ، أكتُبهُ فِي الصِّدّيقينَ عِندي إذا عمِلَ بِرِضائي وأطاعَ أمري .

امام صادق عليه السلام : از جمله آنچه خداوند عز و جل به موسى بن عمران عليه السلام وحى كرد ، آن بود : «اى موسى بن عمران ! هيچ آفريده اى محبوب تر از بنده مؤمنم نيافريدم . من او را به آنچه خيرش در آن است ، مبتلا مى كنم؛ بدانچه خيرش در آن است ، عافيت مى

بخشم؛ براى خيرش آنچه را كه شرّ او در آن است ، از او دور مى كنم . من بدانچه بنده ام را به صلاح مى آورد ، داناترم . پس در برابر بلايم شكيبايى و براى نعمتم سپاسگزارى كند و به قضايم خشنود باشد ، تا چون بر طبق خشنودى من رفتار كند و از من فرمانبرى نمايد ، او را از زمره صدّيقان نزد خودم بنويسم» .

الكافي : 2 / 61 / 7 عن داود بن فرقد ، بحار الأنوار : 13 / 348 / 36 .

حديث991

امام صادق عليه السلام :

أحَبُّ العِبادِ إلَى اللّه ِ عز و جل رَجُلٌ صَدوقٌ فِي حَديثِهِ ، مُحافِظٌ عَلى صَلَواتِهِ ومَا افتَرَضَ اللّه ُ عَلَيهِ ، مَعَ أداءِ الأَمانَةِ .

امام صادق عليه السلام : محبوب ترينِ بندگان در نزد خداوند عز و جل كسى است كه در گفتارش راستگوست و مواظب نمازهاى خود و واجباتى است كه خداوند ، بر او واجب داشته و امانتدار است .

الأمالي للصدوق : 371 / 467 ، الاختصاص : 242 كلاهما عن الحسين بن أبي العلاء ، مشكاة الأنوار : 53 و ص 82 ، روضة الواعظين : 408 ، بحار الأنوار : 75 / 114 / 4 .

حديث992

امام صادق عليه السلام :

إذا تَخَلَّى المُؤمِنُ مِن الدُّنيا سَما ، ووَجَدَ حَلاوَةَ حُبِّ اللّه ِ ،

وكانَ عِندَ أهلِ الدُّنيا كَأَنَّهُ قَد خُولِطَ ، وإنَّما خالَطَ القَومُ حَلاوَةَ حُبِّ اللّه ِ فَلَم يَشتَغِلوا بِغَيرِهِ .

امام صادق عليه السلام : هرگاه مؤمنْ خود را از دنيا خالى كند ، والا گردد وشيرينى

دوستىِ خدا را دريابد و از نظر اهل دنيا، گويى ديوانه به شمار آيد؛ حال آن كه شيرينىِ دوستى خدا، با اينان درآميخته است و در نتيجه ، به كسى جز او نمى پردازند.

الكافي : 2 / 130 / 10 عن عبداللّه بن القاسم ، مشكاة الأنوار : 121 وفيه «تحلّى ... بسيماء» بدل «تخلّى ... سما» ، بحار الأنوار : 73 / 56 / 28 .

حديث993

امام صادق عليه السلام :

إذا رَأَيتُمُ العالِمَ مُحِبّا لِدُنياهُ فَاتَّهِموهُ عَلى دينِكُم ؛ فَإِنَّ كُلَّ مُحِبٍّ لِشَيءٍ يَحوطُ ما أحَبَّ .

وقالَ صلي الله عليه و آله : أوحَى اللّه ُ إلى داودَ عليه السلام : لا تَجعَل بَيني وبَينَكَ عالِما مَفتونا بِالدُّنيا ؛ فَيَصُدَّكَ عَن طَريقِ مَحَبَّتي ؛ فَإِنَّ اُولئِكَ قُطّاعُ طَريقِ عِبادِيَ المُريدينَ . إنَّ أدنى ما أنَا صانِعٌ بِهِم أن أنزَعَ حَلاوَةَ مُناجاتي عَن قُلوبِهِم .

امام صادق عليه السلام : هرگاه عالمى را دوستدار دنيايش ديديد ، در دين خود، به او اعتماد مكنيد؛ زيرا هر دوستدار چيزى، آنچه را دوست دارد، حفظ مى كند.

نيز [حضرت] فرمود : خداوند به داوود عليه السلاموحى كرد كه : «ميان من و خودت ، عالِمى را كه دلباخته دنياست قرار

مده ، كه تو را از طريق محبّتم باز مى دارد . اينان ، در حقيقت ، راهزنان راه بندگانِ جوياى من هستند . كمترين كيفرى كه به آنان مى دهم ، اين است كه شيرينىِ مناجات با خودم را از دل هايشان بر مى دارم» .

الكافي : 1 / 46 / 4 ، علل الشرايع : 394 / 12 كلاهما عن حفص بن غياث ، منية المريد : 138 ، مشكاة الأنوار : 140 ، تحف العقول : 397 عن الإمام الكاظم عليه السلام لهشام وفيه من «أوحى اللّه تعالى إلى داود . . . إلخ» نحوه ، بحار الأنوار : 2 / 107 / 7 و ح 8 .

حديث994

امام صادق عليه السلام :

قالَ النَّبِيُّ صلي الله عليه و آله : إنَّ اللّه َ عز و جل لَيُبغِضُ المُؤمِنَ الضَّعيفَ الَّذي لا دينَ لَهُ . فَقيلَ لَهُ : ومَا المُؤمِنُ الَّذي لا دينَ لَهُ ؟ قالَ : الَّذي لا يَنهى عَنِ المُنكَرِ .

امام صادق عليه السلام : پيامبر صلي الله عليه و آلهفرمود : «خداوند عز و جل مؤمن ناتوانى را كه دين ندارد ، دشمن مى دارد» .

به ايشان گفتند : مؤمنى كه دين ندارد ، كيست ؟

فرمود : «آن كه نهى از منكر نمى كند» .

الكافي : 5 / 59 / 15 عن مسعدة بن صدقة ، المحاسن : 1 / 311 / 619 عن السكوني وفيه إلى «لا دين له» .

حديث995

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ عز و جليُبغِضُ الغَنِيَّ الظَّلومَ ، وَالشَّيخَ الفاجِرَ ، وَالصُّعلوكَ المُختالَ . ثُمَّ قالَ : أتَدري مَا الصُّعلوكُ المُختالُ ؟

فَقُلنا : القَليلُ المالُ .

قالَ : لا ، هُوَ الَّذي لا يَتَقَرَّبُ إلَى اللّه ِ عز و جل بِشَيءٍ مِن مالِهِ .

الخصال _ به نقل از ابن أبى عُمير از حسين بن عثمان ، از امام صادق عليه السلام _ : «خداوند عز و جلدولتمندِ ستمكار ، پيرِ زناكار و صُعلوكِ فخرفروش را دشمن مى دارد» . سپس فرمود : «مى دانى صُعلوكِ فخرفروش كيست ؟».

گفتيم : شخص مستمند است .

فرمود : «نه! كسى است كه با بخشيدن پاره اى از اموالش ، به خداوند عز و جلنزديكى نمى جويد» .

الخصال : 87 / 19 ، الاُصول الستّة عشر (أصل الحسين بن عثمان) : 109 عن الحسين بن مختار وفيه «المحتال» بدل «المختال» في كلا الموضعين ، بحار الأنوار : 72 / 65 / 19 .

حديث996

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ تَبارَكَ وتَعالى لَيُبغِضُ المُنفِقَ سِلعَتَهُ بِالأَيمانِ .

امام صادق عليه السلام : خداوند متعال ، فروشنده اى را كه كالايش را با سوگند خوردن به فروش مى رساند ، دشمن مى دارد .

الأمالي للصدوق : 571 / 775 ، المحاسن : 1 / 211 / 379 ، ثواب الأعمال : 264 / 3 وفيه «لا ينظر إليهم . . .» بدل «ليبغض» وكلّها عن الحسين بن المختار ، مكارم الأخلاق : 1 / 243 / 719 ، روضة الواعظين : 513 ، بحار الأنوار : 103 / 98 / 31 .

حديث997

امام صادق عليه السلام :

إذا أبغَضَ اللّه ُ عَبدا حَبَّبَ إلَيهِ المالَ ، وبَسَطَ لَهُ الآمالَ ، وألهَمَهُ دُنياهُ ، وَوكَلَهُ إلى هَواهُ ؛ فَرَكِبَ العِنادَ ، وبَسَطَ الفَسادَ ، وظَلَمَ العِبادَ .

امام صادق عليه السلام : هرگاه خداوند ، بنده اى را دشمن داشته باشد ، مال را محبوب او مى گرداند ، آرزوهايش را مى گستراند ، انديشه دنيا خواهى را در او مى افكند و او را با هواى نفسش وامى گذارد . در نتيجه ، او بر توسن سركشى سوار مى شود ، فساد را مى گسترد و به بندگان ، ستم مى كند .

أعلام الدين : 278 ، بحار الأنوار : 103 / 26 / 34 .

حديث998

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ عز و جل يُبغِضُ كَثرَةُ النَّومِ ، وكَثرَةَ الفَراغِ .

امام صادق عليه السلام : خداوند عز و جلپُرخوابى و بيكارى بسيار را دشمن مى دارد .

الكافي : 5 / 84 / 3 عن أبي بصير ، مكارم الأخلاق : 2 / 42 / 2092 .

حديث999

امام صادق عليه السلام :

ما خَلَقَ اللّه ُ عز و جل شَيئا أبغَضَ إلَيهِ مِنَ الأَحمَقِ ؛ لأَنَّهُ سَلَبَهُ أحَبَّ الأَشياءِ إلَيهِ ؛ وهُوَ العَقلُ .

امام صادق عليه السلام : خداوند عز و جل كسى را كه در نزدش دشمن تر از احمق باشد ، نيافريد؛ زيرا وى را از عقل، محروم ساخت كه محبوب ترين چيز در نزد اوست .

علل الشرايع : 101 / 1 عن محمّد بن أبي عمير عمّن ذكره ، بحار الأنوار : 1 / 89 / 16 .

حديث1000

امام صادق عليه السلام :

لَمّا صَعِدَ موسى عليه السلام إلَى الطّورِ فَنادى رَبَّهُ . . . قالَ : يا رَبِّ ، أيُّ خَلقِكَ أبغَضُ إلَيكَ؟

قالَ : الَّذي يَتَّهِمُني .

قالَ : ومِن خَلقِكَ مَن يَتَّهِمُكَ ؟ !

قالَ : نَعَم ، الَّذي يَستَخيرُني فَأَخيرُ لَهُ ، وَالَّذي أقضِي القَضاءَ لَهُ وهُوَ خَيرٌ لَهُ فَيَتَّهِمُني .

امام صادق عليه السلام : چون موسى عليه السلامبر بالاى طور رفت ، پروردگارش را خواند و گفت : پروردگارا ! دشمن ترين آفريدگان در نزدت كيست ؟

فرمود : «كسى كه مرا متّهم مى دارد» .

پرسيد : آيا از آفريدگانت ، كسى هست كه تو را متّهم بدارد ؟

فرمود : «آرى . كسى كه از من خير مى طلبد كند و من برايش خيرى برمى گزينم و برايش سرنوشتى رقم مى زنم كه خيرش در آن است و باز مرا متّهم مى دارد» .

قصص الأنبياء : 165 / 190 عن مقاتل بن سليمان ، بحار

الأنوار : 13 / 356 / 57 .

از1001تا1200

حديث1001

امام صادق عليه السلام :

قُلتُ لِأَبي عَبدِاللّه ِ عليه السلام : مَن أبغَضُ الخَلقِ إلَى اللّه ِ؟

قالَ : مَن يَتَّهِمُ اللّه َ .

قُلتُ : وأحَدٌ يَتَّهِمُ اللّه َ ؟!

قالَ : نَعَم ، مَنِ استَخارَ اللّه َ فَجاءَتهُ الخِيَرَةُ بِما يَكرَهُ فَسَخِطَ ، فَذلِكَ يَتَّهِمُ اللّه َ .

المحاسن _ به نقل از عثمان بن عيسى ، به نقل از يكى از راويان شيعه _ : از امام صادق عليه السلامپرسيدم : دشمن ترينِ خلق در نزد خداوند كيست ؟

فرمود : «كسى كه خدا را متّهم مى دارد» .

پرسيدم : مگر كسى خدا را متّهم مى دارد ؟

فرمود : «آرى . آن كه از خداوند ، خيرخواهى مى كند و چون خير با سختى و به صورت ناخوشايندِ او برايش پديدار شد ، خشمگين مى شود . اين همان كسى است كه خدا را متّهم مى دارد» .

المحاسن : 2 / 432 / 2499 ، تحف العقول : 364 ، جامع الأحاديث للقمّي : 204 عن القاسم بن الوليد ، مكارم الأخلاق : 2 / 100 / 2288، بحار الأنوار : 91 / 223 / 2 .

حديث1002

امام صادق عليه السلام :

ما مِن شَيءٍ مِمّا أحَلَّهُ اللّه ُ عز و جل أبغَضُ إلَيهِ مِنَ الطَّلاقِ . وإنَّ اللّه َ يُبغِضُ المِطلاقَ الذَّوّاقَ .

امام صادق عليه السلام : هيچ حلالى نزد خداوند ، منفورتر از طلاق نيست . بى گمان ، خداوند ، كسى را كه زود به زود طلاق مى دهد و همسر عوض

مى كند ، دشمن مى دارد .

الكافي : 6 / 54 / 2 عن ابن أبي عمير عن غير واحد .

حديث1003

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ عز و جل يُحِبُّ البيتَ الَّذي فيهِ العُرسُ ، ويُبغِضُ البيتَ الذي فيهِ الطَّلاقُ، وما مِن شَيءٍ أبغَضُ إلَى اللّه ِ عز و جل مِنَ الطَّلاقِ .

امام صادق عليه السلام : خداوند عز و جلخانه اى را كه در آن عروسى است ، دوست مى دارد و خانه اى را كه در آن طلاق است ، دشمن مى دارد . هيچ چيز در نزد خداوند عز و جلمنفورتر از طلاق نيست .

الكافي : 6 / 54 / 3 عن أبي خديجة .

حديث1004

امام صادق عليه السلام :

ثَلاثَةٌ

امام صادق عليه السلام : سه چيز ، خشم خداوند عز و جل را در خود دارد : خواب بدون شب زنده دارى ، خنده بدون [موجبات ]شگفتى و خوردنِ در حال سيرى .

موضعين وكلّها عن أبي بصير ، روضة الواعظين : 419 كلّها عن الإمام الباقر عليه السلامعنه صلي الله عليه و آله ، تحف العقول : 42 ، بحار الأنوار : 77 / 145 / 45 ؛ مسند ابن حنبل : 7 / 359 / 20660 عن أبي تميمة الهجيمي ، سنن أبي داود : 4 / 56 / 4084 ، السنن الكبرى : 10 / 399 / 21093 ، مسند الطيالسي : 167 / 1208 كلّها عن جابر بن سليم وليس فيها «والقميص» ، كنز العمّال : 15 / 881 / 43496 .

حديث1005

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ عز و جل يُبغِضُ كَثرَةَ الأَكلِ .

امام صادق عليه السلام : خداوند عز و جلپرخورى را دشمن مى دارد .

الكافي : 6 / 269 / 9 ، المحاسن : 2 / 231 / 1703 كلاهما عن صالح النيلي ، بحار الأنوار : 66/335/21 .

حديث1006

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ تَبارَكَ وتَعالى يُبغِضُ شُهرَةَ اللِّباسِ .

امام صادق عليه السلام : خداوند متعال ، لباسى را كه مايه انگشت نما شدن شخص مى شود ، دشمن مى دارد .

الكافي : 6 /445 /1 عن أبي أيّوب الخزّاز ، مكارم الأخلاق : 1 / 253 / 754 ، مشكاة الأنوار : 320 ، بحارالأنوار : 79/314/15.

حديث1007

امام صادق عليه السلام :

: قالَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله : إنَّ أحَبَّ السُّبحَةِ إلَى اللّه ِ عز و جلسُبحَةُ الحَديثِ ، وأبغَضُ الكَلامِ إلَى اللّه ِ عز و جل التَّحريفُ .

قيلَ : يا رَسولَ اللّه ِ وما سُبحَةُ الحَديثِ ؟

قالَ : الرَّجُلُ يَسمَعُ حِرصَ الدُّنيا وباطِلَها فَيَغتَمُّ عِندَ ذلِكَ ، فَيَذكُرُ اللّه َ عز و جل . وأمَّا التَّحريفُ فَكَقَولِ الرَّجُلِ : إنّي لَمَجهودٌ ، وما لي ، وما عِندي .

امام صادق عليه السلام _ به نقل از پدرانش _ : پيامبر خدا فرمود : «محبوب ترين تسبيح در نزد خداوند عز و جل"سُبحه حديث" و منفورترين سخن در نزد خداوند عز و جل"تجديف" است» .

پرسيدند : اى پيامبر خدا ! معناى سُبحه حديث چيست ؟

فرمود : «آن است كه انسان ، چون درباره آزمندى و باطلِ دنيا بشنود ، غمگين گردد و در آن هنگام ، به ياد خدا افتد . تجديف هم مانند اين است كه شخص بگويد : من درمانده ام ، دستم نمى رسد و چيزى ندارم» .

معاني الأخبار : 258 / 1 عن

السكوني ، الجعفريّات : 223 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام نحوه ، بحارالأنوار : 72 / 325 / 2 .

حديث1008

امام صادق عليه السلام :

إنَّ رَجُلاً مِن خَثعَمٍ جاءَ إلى رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله فَقالَ : يا رَسولَ اللّه ِ ، أخبِرني ما أفضَلُ الإِسلامِ؟

قالَ : الإِيمانُ بِاللّه ِ .

قالَ : ثُمَّ ماذا ؟

قالَ : ثُمَّ صِلَةُ الرَّحِم .

قالَ : ثُمَّ ماذا؟

قالَ : الأَمرُ بِالمَعروفِ ، وَالنَّهيُ عَنِ المُنكَرِ .

قالَ : فَقالَ الرَّجُلُ : فَأَيُّ الأَعمالِ أبغَضُ إلَى اللّه ِ؟

قالَ : الشِّركُ بِاللّه ِ .

قالَ : ثُمَّ ماذا؟

قالَ : قَطيعَةُ الرَّحِمِ .

قالَ : ثُمَّ ماذا؟

قالَ : الأَمرُ بِالمُنكَرِ ، وَالنَّهيُ عَنِ المَعروفِ .

الكافى _ به نقل از عبداللّه بن محمّد ، از امام صادق عليه السلام_ : مردى از قبيله خَثعَم به نزد پيامبر خدا آمد و گفت : اى پيامبر خدا ! مرا از برترين مرحله اسلام ، باخبر ساز .

فرمود : «ايمان به خدا» .

پرسيد : پس از آن چيست ؟

فرمود : «آن گاه ، پيوند با خويشان و صله رحم» .

پرسيد : پس از آن چيست ؟

فرمود : «امر به معروف و نهى از منكر» .

آن گاه آن مرد گفت : منفورترين كار در نزد خداوند چيست ؟

فرمود : «شرك ورزيدن به خداوند» .

پرسيد : پس از آن چيست ؟

فرمود :

«بريدن از خويشان» .

پرسيد : پس از آن چيست ؟

فرمود : «امر به منكر و نهى از معروف» .

الكافي : 5 / 58 / 9 ، تهذيب الأحكام : 6 / 176 / 355 ، تنبيه الخواطر : 2 / 123 ، الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام : 376 ، المحاسن : 1/454/1048 و ص 459/1064 كلاهما عن طلحة بن زيد ، مشكاة الأنوار : 49 و ص 167 ، روضة الواعظين : 399 ، بحار الأنوار : 74 / 96 / 30 .

حديث1009

امام صادق عليه السلام :

أبغَضُ ما يَكونُ العَبدُ إلَى اللّه ِ عز و جل إذَا امتَلَأَ بَطنُهُ .

امام صادق عليه السلام : منفورترين حالتِ بنده در نزد خداوند عز و جلهنگامى است كه شكمش پُر باشد .

الكافي: 6/269/4 ، المحاسن: 2/231/1707 كلاهما عن أبي بصير، بحار الأنوار : 66/336/25 .

حديث1010

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ تَبارَكَ وتَعالى أوحى إلى داودَ عليه السلام : ما لي أراكَ وحدانا ؟!

قالَ هَجَرتُ النّاسَ وهَجَروني فيكَ .

قالَ : فَما لي أراكَ ساكِتا ؟!

قالَ : خَشيَتُكَ أسكَتَتني .

قالَ : فَما لي أراكَ نَصِبا ؟!

قالَ : حُبُّكَ أنصَبَني .

امام صادق عليه السلام : خداوند متعال به داوود عليه السلام وحى كرد : «چرا تنهايت مى بينم ؟».

گفت : در راه تو از مردم بريده ام و آنان از من بريده اند .

خداوند فرمود : «چرا خاموشت مى بينم ؟».

گفت : ترس از تو خاموشم كرده است .

خداوند فرمود : «چرا خسته ات مى بينم ؟» .

گفت : محبتّت خسته ام ساخته است .

. الأمالي للصدوق: 263/280 عن يونس بن ظبيان، مشكاة الأنوار: 227وفيه من «فما لي أراك ساكتا» إلخ ، بحار الأنوار: 14/34/3.

حديث1011

امام صادق عليه السلام :

كانَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ عليه السلام شَديدَ الاِجتِهادِ فِي العِبادَةِ ؛ نَهارَهُ صائِمٌ ولَيلَهُ قائِمٌ ، فَأَضَرَّ ذلِكَ بِجِسمِهِ ، فَقُلتُ لَهُ : يا أبَة ، كَم هذَا الدُّؤوبُ ؟!

فَقالَ : أتَحَبَّبُ إلى رَبّي لَعَلَّهُ يُزلِفُني .

امام صادق عليه السلام : امام سجاد عليه السلامدر كار عبادت ، بسيار مى كوشيد . روز را روزه دار بود و شب را شب زنده دار . اين كار به بدنش زيان زد . از اين رو به او گفتم : پدر ! اين پيوستگى و خستگى در عبادت ، تا كى

و براى چيست ؟

فرمود : «بدين ترتيب ، با پروردگارم دوستى مى كنم ، تا مرا به خود ، نزديك سازد» .

المناقب لابن شهرآشوب : 4 / 155 عن معتب ، بحار الأنوار : 46 / 91 / 78 .

حديث1012

امام صادق عليه السلام :

وَاللّه ِ ما أحَبَّ اللّه َ مَن أحَبَّ الدُّنيا ووالى غَيرَنا ، ومَن عَرَفَ حَقَّنا وأحَبَّنا فَقَد أحَبَّ اللّه َ تَبارَكَ وتَعالى .

امام صادق عليه السلام : به خدا سوگند ، آن كه دنيا را دوست دارد و با جز ما دوستى مى كند ، خدا را دوست ندارد . هركه حقّ ما را بشناسد و ما را دوست بدارد ، در حقيقت ، خداوند متعال را دوست داشته است .

الكافي : 8 / 129 / 98 عن حفص بن غياث ، تحف العقول : 357 ، تنبيه الخواطر : 2 / 137 ، بحار الأنوار : 78 / 226 / 95 .

حديث1013

امام صادق عليه السلام :

كانَ فيما ناجَى اللّه ُ عز و جل بِهِ موسَى بنَ عِمرانَ عليه السلام أن قالَ لَهُ : يَابنَ عِمرانَ ، كَذِبَ مَن زَعَمَ أنَّهُ يُحِبُّني فَإِذا جَنَّهُ اللَّيلُ نامَ عَنّي ؛ ألَيسَ كُلُّ مُحِبٍّ يُحِبُّ خَلوَةَ حَبيبِهِ ؟! ها أنَا ذا _ يَابنَ عِمرانَ _ مُطَّلِعٌ عَلى أحِبّائي ، إذا جَنَّهُمُ اللَّيلُ حُوِّلَت أبصارُهُم مِن قُلوبِهِم ، ومَثُلَت عُقوبَتي بَينَ أعيُنِهِم ، يُخاطِبونّي عَنِ المُشاهَدَةِ ، ويُكَلِّمونّي عَنِ الحُضورِ .

يَابنَ عِمرانَ ، هَب لي مِن قَلبِكَ الخُشوعَ ، ومِن بَدَنِكَ الخُضوعَ ، ومِن عَينَيكَ الدُّموعَ فِي ظُلَمِ اللَّيلِ ، وَادعُني ؛ فَإِنَّكَ تَجِدُني قَريبا مُجيبا .

امام صادق عليه السلام : از جمله رازگويى هاى خداوند عز و جل با موسى بن عمران عليه السلام آن بود كه به او فرمود : «اى پور عمران ! دروغ مى گويد آن كه

مى پندارد دوستم مى دارد و چون شب درآيد ، از من غفلت مى كند و مى خوابد . مگر هر دوستدارى ، خلوت با محبوبش را دوست ندارد ؟ اى پور عمران ! اينك اين منم كه بر دوستانم آگاهم كه چون شبْ آنان را فرو پوشد ، ديده دلشان مى گردد و كيفرم (مجازاتم) پيش چشمانشان پديدار مى شود و چنان با من سخن مى گويند كه گويى مرا مى بينند و چنان مرا مخاطب مى سازند كه گويى در حضورم هستند .

اى پور عمران ! از قلبتْ شكستگى ، از تنتْ افتادگى و از چشمانتْ اشك ها را در تاريكى شب ، نثار من كن و مرا بخوان كه مرا نزديك و اجابت كننده خواهى يافت» .

الأمالي للصدوق : 438 / 577 عن المفضّل بن عمر ، روضة الواعظين : 361 ، بحار الأنوار : 13 / 329 / 7 وراجع أعلام الدين: 263، إرشادالقلوب: 93؛ وراجع ربيع الأبرار: 2/95 ، عيون الأخبار لابن قتيبة : 2/300 .

حديث1014

امام صادق عليه السلام :

: المُشتاقُ لا يَشتَهي طَعاما ، ولا يَلتَذُّ شَرابا ، ولا يَستَطيبُ رُقادا ، ولا يَأنَسُ حَميما ، ولا يَأوي دارا ، ولا يَسكُنُ عُمرانا ، ولا يَلبَسُ لَيِّنا ، ولا يَقِرُّ قَرارا ، ويَعبُدُ اللّه َ لَيلاً ونَهارا راجِيا بِأَن يَصِلَ إلى مَا اشتاقَ إلَيهِ ، ويُناجِيَهُ بِلِسانِ الشَّوقِ مُعَبِّرا عَمّا في سَريرَتِهِ ، كَما أخبَرَ اللّه ُ تَعالى عَن موسَى عليه السلام في ميعادِ رَبِّهِ بِقَولِهِ : «وَ عَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضَى »

امام صادق عليه السلام _ در آنچه

به ايشان نسبت داده شده است _ : مشتاق ، نه ميل به غذا دارد ، نه از نوشيدنى اى لذّت مى برد ، نه خوابى خوش دارد ، نه با دوستى انس مى گيرد ، نه به خانه اى روى مى آورد ، نه در جايى آبادان ، منزل مى كند ، نه لباسى نرم به تن مى كند و نه هيچ قرار و آرامى دارد . شب و روز ، خدا را عبادت مى كند و آرزومند رسيدن به چيزى است كه اشتياقش را دارد و با زبان شوقِ خود كه از نهانش خبر مى دهد ، با او راز مى گويد ؛ همان گونه كه خداوند ، از ميعاد موسى بن عمران عليه السلامبا پروردگارش ، چنين خبر مى دهد : «پروردگارا ! به سويت شتافتم تا خشنود گردى» . پيامبر صلي الله عليه و آله حال شوق موسى عليه السلامرا به پروردگارش چنين توضيح داده كه آن حضرت در مدت چهل روز كه رفت و آمدش به ميقات طول كشيد ، نه چيزى خورد ، و نه چيزى آشاميد ، و نه خوابيد ، و نه به چيزى از اين كارها ميل پيدا كرد .

پس هرگاه به ميدان شوق گام نهادى ، بر نفْست و خواسته دنيايى ات [به نشانه ترك آنها ]تكبير بزن و آنچه را بدان انس دارى ، واگذار و از هر چيزى جز معشوقت پرهيز نما و ميان زندگى و مرگت ، بانگ «لبيك ، اللهم لبيك!» سر ده كه خداوند متعال ، پاداشت را عظيم گرداند . حكايت

مشتاق ، حكايت غريق است

كه انديشه اى جز رهايى خويش ندارد و هر چيزى جز آن را فراموش مى كند .

طه : 84 .

حديث1015

امام صادق عليه السلام :

قُلتُ لِأَبي عَبدِاللّه ِ عليه السلام : إنَّ مَن قَبلَنا يَقولونَ : إنَّ اللّه َ تَبارَكَ وتَعالى إذا أحَبَّ عَبدا نَوَّهَ بِهِ مُنَوِّهٌ مِنَ السَّماءِ : إنَّ اللّه َ يُحِبُّ فُلانا فَأَحِبّوهُ،فَتُلقى لَهُ المَحَبَّةُ في قُلوبِ العِبادِ ، فَإِذا أبغَضَ اللّه ُ تَعالى عَبدا نَوَّهَ مُنَوِّهٌ مِنَ السَّماءِ : إنَّ اللّه َ يُبغِضُ فُلانا فَأَبغِضوهُ ، قالَ : فَيُلقِي اللّه ُ لَهُ البَغضاءَ في قُلوبِ العِبادِ ؟

قالَ : كانَ عليه السلام مُتَّكِئا فَاستَوى جالِسا ، فَنَفَضَ يَدَهُ ثَلاثَ مَرّاتٍ يَقولُ : لا ، لَيسَ كَما يَقولونَ ، ولكِنَّ اللّه َ عز و جل إذا أحَبَّ عَبدا أغرى بِهِ النّاسَ فِي الأَرضِ ؛ لِيَقولوا فيهِ فَيُؤثِمَهُم ويَأجُرَهُ ، وإذا أبغَضَ اللّه ُ عَبدا حَبَّبَهُ إلَى النّاسِ ؛ لِيَقولوا فيهِ فَيُؤثِمَهُم ويُؤثِمَهُ .

ثُمَّ قالَ عليه السلام : مَن كانَ أحَبَّ إلَى اللّه ِ مِن يَحيَى بنِ زَكَرِيّا عليه السلام ؟! أغراهُم بِهِ حَتّى قَتَلوهُ . ومَن كانَ أحَبَّ إلَى اللّه ِ عز و جل مِن عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ عليه السلام ؟! فَلَقِيَ مِنَ النّاسِ ما قَد عَلِمتُم . ومَن كانَ أحَبَّ إلَى اللّه ِ تَعالى مِنَ الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَيهِ ؟! فَأَغراهُم بِهِ حَتّى قَتَلوهُ .

معانى الأخبار _ به نقل از احمد بن محمّد بن عيسى ، از مفَضَّل بن عمر _ : به امام صادق عليه السلام گفتم : اطرافيان ما مى گويند: هرگاه خداوند متعال ،

بنده اى را دوست بدارد، كسى در آسمان ، او را بلند آوازه مى سازد و مى گويد : خداوند ، فلانى را دوست دارد. پس دوستش بداريد. در نتيجه ، محبّتش در دل هاى بندگان خدا افكنده مى شود و چون خداوند متعال، بنده اى را دشمن بدارد ، كسى در آسمان اعلام مى دارد . خداوند، فلانى را دشمن مى دارد . پس او را دشمن بداريد . در نتيجه ، دشمنى او در دل هاى بندگان خدا افكنده مى شود .

حضرت تكيه داده بود. نشست و سه بار دستانش را تكان داد و بر يكديگر زد و فرمود : «نه ! چنين نيست كه مى گويند؛ ليكن خداوند عز و جل

هرگاه بنده اى را دوست بدارد ، مردم را بر آن مى دارد تا از او بدگويى كنند و در نتيجه، آنان را گناهكار كند و به او پاداش دهد، و هرگاه خداوند عز و جل بنده اى را دشمن بدارد ، او را محبوب مردم مى گرداند تا درباره اش به نيكى سخن بگويند و در نتيجه، او را و آنان را گناهكار كند» .

سپس حضرت فرمود : «چه كسى نزد خداوند ، محبوب تر از يحيى بن زكريا عليه السلامبود ؟ مردم را بر او شوراند تا او را كشتند . چه كسى نزد خداوند عز و جلمحبوب تر از على بن ابى طالب عليه السلام بود ؟ در حالى كه مى دانيد كه از دست مردم چه كشيد. چه كسى نزد خداوند متعال ، محبوب تر از حسين بن على عليهماالسلام بود ؟ امّا

مردم را بر او شوراند تا او را كشتند» .

معاني الأخبار : 381 / 11 ، مشكاة الأنوار : 286 ، المؤمن : 20 / 18 ، أعلام الدين : 434 وزاد في آخرهما «ومن كان أبغض إلى اللّه من أبي فلان وفلان ، ليس كما قالوا» وكلّها نحوه ، بحار الأنوار : 71 / 371 / 2 .

حديث1016

امام صادق عليه السلام :

كانَ أميرُالمُؤمِنينَ عليه السلام يَقولُ وهُوَ ساجِدٌ : اِرحَم ذُلّي بَينَ يَدَيكَ، وتَضَرُّعي إلَيكَ، ووَحشَتي مِنَ النّاسِ ، واُنسي

امام صادق عليه السلام : امير مؤمنان در حال سجده مى گفت : «بر ذلّتم در برابر خودت، مويه ام برايت ، گريزم از مردم و همدمى ام با تو، رحم كن ، اى كريم !» .

في الطبعة المعتمدة «وآنسني» ، والصحيح ما أثبتناه كما في مرآة العقول : 15 / 139 .

حديث1017

امام صادق عليه السلام :

إنَّ الدُّنيا يُعطيهَا اللّه ُ عز و جل مَن أحَبَّ ومَن أبغَضَ ، وإنَّ الإِيمانَ لا يُعطيهِ إلاّ مَن أحَبَّهُ .

امام صادق عليه السلام : خداوند عز و جل دنيا را هم به كسى كه دوستش دارد و هم به كسى كه دشمنش مى دارد،مى بخشد؛ امّا ايمان را جز به كسى كه دوستش دارد، نمى بخشد .

الكافي : 2 / 215 / 4 ، المحاسن : 1 / 342 / 705 كلاهما عن ميسّر ، تحف العقول : 374 ، مشكاة الأنوار : 291 وفيه «أهل صفوته من خلقه» بدل «من أحبّه» ، بحار الأنوار : 68 / 204 / 5 .

حديث1018

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ إذا أحَبَّ عَبدا بَعَثَ إلَيهِ مَلَكا ، فَيَقولُ : أسقِمهُ ، وشَدِّد

البَلاءَ عَلَيهِ ، فَإِذا بَرَأَ مِن شَيءٍ فَابتَلِهِ لِما هُوَ أشَدُّ مِنهُ وقَوِّ عَلَيهِ حَتّى يَذكُرَني ؛ فَإِنّي أشتَهي أن أسمَعَ دُعاءَهُ .

امام صادق عليه السلام : خداوند هرگاه بنده اى را دوست بدارد ، فرشته اى به سوى او مى فرستد و مى گويد : «بيمارش كن و بلا را بر او سخت كن . پس هرگاه از

بيمارى بهبود يابد ، او را به سخت تر از آن گرفتار كن و بيمارى را بر او سخت گردان تا مرا ياد كند ؛ زيرا كه من خوش دارم دعايش را بشنوم» .

المؤمن: 26/44 ، وراجع التمحيص: 55/111 ، بحار الأنوار: 93/371/13؛ المعجم الكبير: 8/166/7697، شُعب الإيمان : 7 / 149 / 9801 .

حديث1019

امام صادق عليه السلام :

إنَّ عَظيمَ الأَجرِ لَمَعَ عَظيمِ البَلاءِ ، وما أحَبَّ اللّه ُ قَوما إلاَّ ابتَلاهُم .

امام صادق عليه السلام : پاداش بزرگ ، همراه بلاى بزرگ است و خداوند ، مردمى را دوست نمى دارد ، مگر آن كه مبتلايشان مى كند .

الكافي : 2 / 252 / 3 و ص 109 / 2 ، التمحيص : 31 / 6 كلّها عن زيد الشحّام ، المؤمن : 24 / 36 ، مشكاه الأنوار : 297 ، بحار الأنوار : 71 / 408 / 21 .

حديث1020

امام صادق عليه السلام :

إذا أحَبَّ اللّه ُ تَعالى عَبدا ألهَمَهُ العَمَلَ بثَمانِ خِصالٍ : غَضِّ البَصَرِ عَنِ المَحارِمِ ، وَالخَوفِ مِنَ اللّه ِ جَلَّ ذِكرُهُ ، وَالحَياءِ ، وَالحلفِ

امام صادق عليه السلام : هرگاه خداوند ، بنده اى را دوست بدارد ، عمل به هشت صفت را به او الهام مى فرمايد : چشمْ فرو پوشيدن از گناهان ، ترس از خداوند عز و جل ، شرم ، بردبارى ، شكيبايى ، امانتدارى ، راستى و بخشندگى .

هكذا في المصدر ، والصحيح «الحلم» .

حديث1021

امام صادق عليه السلام :

إنَّ مِمّا أوحَى اللّه ُ إلى موسى عليه السلام وأنزَلَ عَلَيهِ فِي التَّوراةِ : إنّي أنَا اللّه ُ لا إلهَ إلاّ أنَا ، خَلَقتُ الخَلقَ ، وخَلَقتُ الخَيرَ وأجرَيتُهُ عَلى يَدَي مَن اُحِبُّ ، فَطوبى لِمَن أجرَيتُهُ عَلى يَدَيهِ .

امام صادق عليه السلام : از جمله آنچه خداوند به موسى عليه السلام وحى كرد و در تورات بر او نازل فرمود ، اين بود : «من خدايى هستم كه جز من خدايى نيست . خلق را آفريدم و خير را آفريدم و عمل به آن را بر دستان آن كه دوست دارم ، جارى ساختم . پس خوشا به حال آن كه خير را بر دستانش جارى مى سازم !» .

الكافي : 1/154/1 ، المحاسن : 1/440/1018 كلاهما عن معاوية بن وهب ، بحار الأنوار : 5 / 160 / 18 .

حديث1022

امام صادق عليه السلام :

الفَقرُ مَخزونٌ عِندَ اللّه ِ كَالشَّهادَةِ ، ولا يُعطيهِما إلاّ مَن أحَبَّ مِن عِبادِهِ المُؤمِنينَ .

امام صادق عليه السلام : فقر ، همچون شهادت ، در خزانه خداوند است و آن را جز به بندگان مؤمنى كه دوستشان دارد ، نمى بخشد .

مشكاة الأنوار : 291 ، جامع الأخبار : 306 / 838 ، التمحيص : 51 / 96 عن عبداللّه بن سنان نحوه ، بحارالأنوار: 72 / 52 / 81 .

حديث1023

امام صادق عليه السلام :

اِجتَهَدتُ فِي العِبادَةِ وأنَا شابٌّ ، فَقالَ لي أبي : يا بُنَيَّ ، دونَ ما أراكَ تَصنَعُ ؛ فَإِنَّ اللّه َ عز و جلإذا أحَبَّ عَبدا رَضِيَ عَنهُ بِاليَسيرِ .

امام صادق عليه السلام : در جوانى ، سخت در عبادت كوشا بودم . پدرم به من فرمود : «پسركم ! كمتر از آنچه مى بينم ، خودت را رنجه ساز كه خداوند عز و جل هرگاه بنده اى را دوست بدارد ، از او به كم ، خشنود مى شود» .

الكافي : 2 / 87 / 5 عن حفص بن البختري وغيره ، بحار الأنوار: 71 / 213 / 7 .

حديث1024

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ عز و جل إذا أحَبَّ عَبدا فَعَمِلَ عَمَلاً قَليلاً جَزاهُ بِالقَليلِ الكَثيرَ ، ولَم

يَتَعاظَمهُ أن يَجزِيَ بِالقَليلِ الكَثيرَ لَهُ .

امام صادق عليه السلام : خداوند عز و جلهرگاه بنده اى را دوست بدارد و او اندك كار خيرى انجام دهد ، در برابر آن اندك ، به او پاداشِ بسيار مى دهد و

دادن پاداش بسيار در برابر كارِ اندك ، بر او سنگين نمى آيد .

الكافي : 2 / 86 / 3 عن حنان بن سدير ، بحار الأنوار: 71 / 213 / 5 .

حديث1025

امام صادق عليه السلام :

إذا أحَبَّ اللّه ُ تَعالى عَبدا ألهَمَهُ الطّاعَةَ ، وألزَمَهُ القَناعَةَ ، وفَقَّهَهُ فِي الدّينِ ، وقَوّاهُ بِاليَقينِ ؛ فَاكتَفى بِالكَفافِ ، وَاكتَسى بِالعَفافِ . وإذا أبغَضَ اللّه ُ عَبدا حَبَّبَ إلَيهِ المالَ ، وبَسَطَ لَهُ الآمالَ ، وألهَمَهُ دُنياهُ ، ووَكَلَهُ إلى هَواهُ ؛ فَرَكِبَ العِنادَ ، وبَسَطَ الفَسادَ ، وظَلَمَ العِبادَ .

امام صادق عليه السلام : هرگاه خداوند متعال ، بنده اى را دوست بدارد ، فرمانبرى را به او الهام مى كند ، قناعت را همراهش مى سازد ، فهم عميق در دين را ارزانى اش مى دارد و با يقين ، او را نيرومند مى كند . در نتيجه آن بنده به روزىِ مورد نيازش بسنده مى كند و لباس عفّت مى پوشد .

و هرگاه خداوند ، بنده اى را دشمن بدارد ، مال را محبوبش مى گرداند و آرزوهايش را مى گستراند و دنياخواهى را به او

الهام مى كند و او را به هواى نفسش وا مى گذارد . در نتيجه ، آن بنده بر توسن سركشى مى نشيند ، دامنه فساد را مى گسترانَد و به بندگان ، ستم مى كند .

أعلام الدين : 278 ، بحار الأنوار : 103 / 26 / 34 .

حديث1026

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ إذا أحَبَّ عَبدا عَصَمَهُ ، (وجَعَلَ غَناهُ في نَفسِهِ) ، وجَعَلَ ثَوابَهُ بَينَ عَينَيهِ .

امام صادق عليه السلام : خداوند ، هرگاه بنده اى را دوست بدارد ، او را از گناهان ، حفظ مى كند ، و بى نيازى اش را در جانش قرار مى دهد ، و پاداشش را برابر چشمانش مى نهد .

المؤمن : 35 / 72 ، أعلام الدين : 438 وفيه «عظّمه» بدل «عصمه» و «نوره» بدل «ثوابه» .

حديث1027

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ عز و جل أدَّبَ نَبِيَّهُ عَلى مَحَبَّتِهِ ، فَقالَ : «وَ إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ » .

امام صادق عليه السلام : خداوند عز و جلپيامبرش را بر اساس محبّت خود ، تربيت كرد و فرمود : «در حقيقت ، تو را خويى است والا» و نيز خداوند عز و جلفرمود : «هركه از پيامبر فرمان بَرد ، از خداوندْ فرمان برده است» .

القلم : 4 .

حديث1028

امام صادق عليه السلام :

إنَّما اُولُو الأَلبابِ الَّذينَ عَمِلوا بِالفِكرَةِ حَتّى وَرِثوا مِنهُ حُبَّ اللّه ِ ؛ فَإِنَّ حُبَّ اللّه ِ إذا وَرِثَهُ القَلبُ استَضاءَ ، وأسرَعَ إلَيهِ اللُّطفُ ، فَإِذا نَزَلَ مَنزِلَةَ اللُّطفِ صارَ مِن أهلِ الفَوائِدِ ؛ تَكَلَّمَ بِالحِكمَةِ ، فَإِذا تَكَلَّمَ بِالحِكمَةِ صارَ صاحِبَ فِطنَةٍ ، فَإِذا نَزَلَ مَنزِلَةَ الفِطنَةِ عَمِلَ بِها فِي القُدرَةِ ، فَإِذا عَمِلَ بِها فِي القُدرَةِ عَرَفَ الأَطباقَ السَّبعَةَ ، فَإِذا بَلَغَ إلى هذِهِ المَنزِلَةِ صارَ يَتَقَلَّبُ فِكرُهُ بِلُطفٍ وحِكمَةٍ وبَيانٍ ، فَإِذا بَلَغَ هذِهِ المَنزِلَةَ جَعَلَ شَهوَتَهُ ومَحَبَّته

امام صادق عليه السلام : خردمندان ، در حقيقت ، كسانى هستند كه انديشه شان را به كار بستند ، تا آن كه از آن ، خدا دوستى را به ميراث بردند ؛ زيرا چون قلبْ خدا دوستى را به ميراث بَرَد ، روشنى مى گيرد و لطف و توجّه به سويش مى شتابد. پس چون به منزلت لطف و توجّه برسد، از فايده مندان مى گردد؛ يعنى حكيمانه سخنى مى گويد . پس چون حكيمانه سخن بگويد ، داراى هشيارى و زيركى مى شود .

پس چون به منزلتِ زيركى برسد ، آن را در راه قدرت به كار مى برد و چون آن را در راه قدرت به كار بَرَد ، طبقات هفتگانه را مى شناسد و چون به اين منزلت برسد ، انديشه اش با لطف ، حكمت و بيان ، همراه مى شود و آنها را به كار مى بندد و چون به اين منزلت برسد ، خواسته و دوستى اش را در راه خالق خود قرار مى دهد . پس چون چنين كرد ، به منزلتِ بزرگ تر مى رسد و خدا را با چشمِ دلش مى بيند و حكمت را از راهى جز راه حكيمان به ميراث مى بَرد ، و علم را از راهى جز راه عالمان به ميراث مى بَرَد و صدق را از راهى جز راه صدّيقان به ميراث مى برد .

في المصدر «مَحَبَّة» والصحيح ما أثبتناه .

حديث1029

امام صادق عليه السلام :

مَن أحَبَّ اللّه َ أحَبَّهُ اللّه ُ ، ومَن أحَبَّهُ اللّه ُ عز و جل كانَ مِن الآمِنينَ .

امام صادق عليه السلام : هركس خدا را دوست بدارد ، خدا دوستش مى دارد و هركس خدا دوستش بدارد ، از ايمنان خواهد بود .

الخصال : 188 / 259 ، علل الشرايع : 13 / 8 ، الأمالي للصدوق : 92 / 65 كلّها عن يونس بن ظبيان ، روضة الواعظين : 456 وفيه «وكان» بدل «ومن أحبّه اللّه عز و جل كان » ، بحار الأنوار : 70 / 18 / 9 .

حديث1030

امام صادق عليه السلام :

: نَجوَى العارِفينَ تَدورُ عَلى ثَلاثَةِ اُصولٍ : الخَوفِ ، وَالرَّجاءِ ، وَالحُبِّ. فَالخَوفُ فَرعُ العِلمِ، وَالرَّجاءُ فَرعُ اليَقينِ، وَالحُبُّ فَرعُ المَعرِفَةِ . فَدَليلُ الخَوفِ الهَرَبُ ، ودَليلُ الرَّجاءِ الطَّلَبُ ، ودَليلُ الحُبِّ إيثارُ المَحبوبِ عَلى ما سِواهُ .

فَإِذا تَحَقَّقَ العِلمُ فِي الصَّدرِ خافَ . وإذا صَحَّ الخَوفُ هَرَبَ . وإذا هَرَبَ نَجا . . . وإذا تَمَكَّنَ مِنهُ رَجا . وإذا وَجَدَ حَلاوَةَ الرَّجاءِ طَلَبَ . وإذا وُفِّقَ لِلطَّلَبِ وَجَدَ . وإذا تَجَلّى ضِياءُ المَعرِفَةِ فِي الفُؤادِ هاجَ ريحُ المَحَبَّةِ ، وإذا هاجَ ريحُ المَحَبَّةِ استَأنَسَ (في) ظِلالِ المَحبوبِ ، وآثَرَ المَحبوبَ عَلى ما سِواهُ ، وباشَرَ أوامِرَهُ، وَاجتَنَبَ نَواهِيَهُ . وإذَا استَقامَ عَلى بِساطِ الاُنسِ بِالمَحبوبِ _ مَعَ أداءِ أوامِرِهِ وَاجتِنابِ نَواهيهِ _ وَصَلَ إلى روحِ المُناجاةِ .

مصباح الشريعة _ در سخنى كه به امام صادق عليه السلام نسبت داده شده است _ : مناجات عارفان ، بر سه

اصل مى چرخد : بيم ، اميد و دوستى .

بيم، خود، زاده دانش است و اميد ، زاده يقين و دوستى ، زاده شناخت .

نشانِ بيم ، گريز است و نشانِ اميد ، جستجوست و نشانِ دوستى ، مقدّم داشتن محبوب بر جز اوست .

پس چون دانش در سينه پديدار شد ، شخصْ بيمناك مى شود و چون بيم درست گردد ، شخصْ گريزان مى گردد و چون بگريزد ، نجات مى يابد ... و چون دلش استوار گردد ، اميد مى بندد و چون شيرينى اميد را دريابد ، به جستجو برمى آيد و چون توفيق جستجويش دهند ، مى يابد . هرگاه روشنى شناخت بر دل بتابد ، نسيم دوستى مى وزد و چون نسيم دوستى بوزد ، شخص در سايه سار محبوب ، انس مى گيرد و محبوب را بر جز او رجحان مى نهد و با فرمان هايش همگام مى شود و از نافرمانى هايش دورى مى گزيند و چون كنار بساط انس با محبوب ، استقامت ورزد و فرمان هايش را به جاى آورد و از نافرمانى او بپرهيزد ، به روح مناجات ، دست مى يابد .

مصباح الشريعة : 12 ، بحار الأنوار : 70 / 22 / 22 .

حديث1031

امام صادق عليه السلام :

: حُبُّ اللّه ِ إذا أضاءَ عَلى سِرِّ عَبدٍ أخلاهُ عَن كُلِّ شاغِلٍ . وكُل

ذِكرٍ سِوَى اللّه ِ تَعالى ظُلمَةٌ . وَالمُحِبُّ أخلَصُ النّاسِ سِرّا للّه ِِ تَعالى ، وأصدَقُهُم قَولاً ، وأوفاهُم عَهدا ، وأزكاهُم عَمَلاً ، وأصفاهُم ذِكرا ، وأعبَدُهُم

نَفسا ، يَتَباهَى المَلائِكَةُ بِهِ عِندَ مُناجاتِهِ ، ويَفخَرُ بِرُؤيَتِهِ ، وبِهِ يَعمُرُ اللّه ُ بِلادَهُ ، وبِكَرامَتِهِ يُكرِمُ عِبادَهُ ، يُعطيهِم إذا سَأَلوا بِحَقِّهِ ، ويَدفَعُ عَنهُمُ البَلايا بِرَحمَتِهِ . فَلَو عَلِمَ الخَلقُ ما مَحَلُّهُ عِندَ اللّه ِ ومَنزِلَتُهُ لَدَيهِ ما تَقَرَّبوا إلَى اللّه ِ تَعالى إلاّ بِتُرابِ قَدَمَيهِ .

مصباح الشريعة _ در سخنى كه به امام صادق عليه السلام نسبت داده شده است _ : دوستى خدا چون بر ضمير بنده اى بتابد ، او را از هر مشغوليتى مى پردازد

(خالى مى كند) . هر يادى جز ياد خداوند متعال ، تاريكى است . شخص دوستدار ، ضميرش از همه مردم براى خدا خالص تر، سخنش راست تر، عهدش وفادارانه تر ، كردارش پاك تر، يادش پاكيزه تر و جانش بنده تر است . چون مناجات كند ، فرشتگان به او مباهات مى ورزند و به ديدارش افتخار مى كنند . خداوند به سبب او ، سرزمين ها را آباد مى كند ، و به سبب گراميداشت او ، بندگانش را گرامى مى دارد و به سبب حقّ او ، چون بندگان از او درخواستى كنند ، به آنان مى بخشد ، و به سبب رحمت بر او ، بلاها را از آنان برطرف مى كند . اگر خلق مى دانستند كه وى در نزد خداوند ، چه جايگاه و منزلتى دارد ، جز با خاكِ پاى او ، به خداوند عز و جلتقرّب نمى جستند .

مصباح الشريعة : 521 ، بحار الأنوار : 70 / 23 / 23 .

حديث1032

امام صادق عليه السلام :

حُبُّ أولِياءِ اللّه ِ وَ الوِلايَةُ لَهُم واجِبَةٌ ، وَ البَراءَةُ مِن أعدائِهِم واجِبَةٌ .

امام صادق عليه السلام : دوست داشتن اولياى خدا و همدلى با آنان ، واجب است ؛ بيزارى از دشمنانشان نيز واجب است .

الخصال : 607 / 9 عن الأعمش ، بحار الأنوار : 27 / 52 / 3 .

حديث1033

امام صادق عليه السلام :

كُلُّ مَن لَم يُحِبَّ عَلَى الدّينِ و لَم يُبغِض عَلَى الدّين فَلا دينَ لَهُ .

امام صادق عليه السلام : هركه بر اساس دين ، دوستى نكند و بر اساس دين ، دشمنى نورزد ، دين ندارد .

الكافي : 2 / 127 / 16 عن إسحاق بن عمّار ، بحار الأنوار : 69 / 250 / 27 .

حديث1034

امام صادق عليه السلام :

مَن سَرَّهُ أن يَلقَى اللّه َ و هُوَ مُؤمِنٌ حَقّا حَقّا فَليَتَوَلَّ اللّه َ و رَسولَهُ وَالَّذينَ آمَنوا ، وَ لَيبرَأ إلَى اللّه ِ مِن عَدُوِّهِم ، و يُسَلِّم لِمَا انتَهى إلَيهِ مِن فَضلِهِم .

امام صادق عليه السلام : هركه شادمان مى شود كه خدا را در حالى ببيند كه به حقيقتْ مؤمن است ، بايد با خدا و پيامبرش و كسانى كه ايمان آورده اند ، دوستى كند و از دشمنان آنها ، بيزارى جويد و فضايلى را كه از آنها به وى رسيده است ، بپذيرد .

الكافي : 8 / 10 / 1 عن إسماعيل بن جابر ، بحار الأنوار : 78 / 219 / 93 .

حديث1035

امام صادق عليه السلام :

قالَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله لِأَصحابِهِ : أيُّ عُرَى الإِيمانِ أوثَقُ ؟

فَقالوا : اللّه ُ و رَسولُهُ أعلَمُ ، و قالَ بَعضُهُم : الصَّلاةُ ، و قالَ بَعضُهُم : الزَّكاةُ ، و قالَ بَعضُهُم : الصِّيامُ ، و قالَ بَعضُهُم : الحَجُّ وَ العُمرَةُ ، و قالَ بَعضُهُم : الجِهادُ .

فَقالَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله : لِكُلِّ ما قُلتُم فَضلٌ و لَيسَ بِهِ، و لكِن أوثَقُ عُرَى الإِيمانِ الحُبُّ فِي اللّه ِ وَ البُغضُ فِي اللّه ِ ، و تَوالي (وتَوَلّي) أولِياءِ اللّه ِ وَ التَّبَرّي مِن أعداءِ اللّه ِ .

امام صادق عليه السلام : پيامبر خدا به يارانش فرمود : «استوارترين دستاويز ايمان ، كدام است ؟».

گفتند : خدا و پيامبرش داناترند

.

برخى از آنان گفتند : نماز است .

پاره اى گفتند : زكات است .

عدّه اى گفتند : روزه است .

گروهى گفتند : حج و عمره است .

برخى نيز گفتند : جهاد است .

پيامبر خدا فرمود : «هر آنچه گفتيد ، فضيلتى دارد؛ امّا آن نيست . بلكه استوارترين دستاويز ايمان ، دوستى در راه خدا و دشمنى در راه خدا و دوستى كردن با دوستان خدا و بيزارى جستن از دشمنان خداست» .

الكافي : 2 / 125 / 6 ، المحاسن : 1 / 411 / 939 و ص 267 / 518 كلّها عن عمرو بن مدرك الطائي عن الإمام الصادق عليه السلام ، معاني الأخبار : 398 / 55 عن عليّ بن مروك الطائي عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلامعنه صلي الله عليه و آله ، بحار الأنوار : 69 / 242 / 17 وراجع الاختصاص : 365 ؛ وراجع شُعب الإيمان : 1 / 46 / 13 ، الإخوان : 86 / 1 .

حديث1036

امام صادق عليه السلام :

مِن أوثَقِ عُرَى الإِيمانِ أن تُحِبَّ فِي اللّه ِ و تُبغِضَ فِي اللّه ِ ، وتُعطِيَ فِي اللّه ِ و تَمنَعَ فِي اللّه ِ .

امام صادق عليه السلام : از استوارترين دستاويزهاى ايمان ، آن است كه در راه خدا دوست بدارى ، در راه خدا دشمن بدارى ، در راه خدا ببخشى و در راه خدا نبخشى .

الكافي : 2 / 125 / 2 ، ثواب الأعمال : 202 / 1 ،

الأمالي للمفيد : 151 / 1 ، الأمالي للصدوق : 674 / 911 ، المحاسن : 1 / 410 / 932 كلّها عن سعيد الأعرج ، الزهد للحسين بن سعيد : 17 / 35 ، تحف العقول : 362 ، روضة الواعظين : 457 ، بحار الأنوار : 69 / 236 / 2 .

حديث1037

امام صادق عليه السلام :

المُؤمِنُ أخُو المُؤمِنِ كَالجَسَدِ الواحِدِ ؛ إنِ اشتَكى شَيئا مِنهُ وَجَدَ ألَمَ ذلِكَ في سائِرِ جَسَدِهِ . وأرواحُهُما مِن روحٍ واحِدَةٍ ، وإنَّ روحَ المُؤمِنِ لَأَشَدُّ اتِّصالاً بِروحِ اللّه ِ مِنِ اتِّصالِ شُعاعِ الشَّمسِ بِها .

امام صادق عليه السلام : مؤمن ، برادرِ مؤمن است ، همچون يك پيكر كه اگر عضوى از آن بنالد ، [شخص دردمند ]درد آن را در ساير اعضاى خود مى بيند ؛ و روح هايشان از يك روح است و پيوستگىِ روحِ مؤمن به روح خدا ، بيشتر از پيوستگىِ پرتو خورشيد به خورشيد است .

الكافي : 2 / 166 / 4 ، مصادقة الإخوان : 151 / 2 كلاهما عن أبي بصير ، المؤمن : 38 / 86 ، الاختصاص : 32 وفيهما «روح اللّه » بدل «روح واحدة» ، بحار الأنوار : 74/268/8 و ص 277 / 9 .

حديث1038

امام صادق عليه السلام :

إنَّمَا المُؤمِنونَ إخوَةٌ بَنو أبٍ واُمٍّ ، وإذا ضَرَبَ عَلى رَجُلٍ مِنهُم عِرقٌ سَهَرَ لَهُ الآخَرونَ .

امام صادق عليه السلام : در حقيقت ، مؤمنان ، برادرند ؛ فرزندان يك پدر و مادر ، و هرگاه يكى از آنان بيمار شود ، ديگران برايش بى خوابى مى كشند .

الكافي : 2 / 165 / 1 عن المفضّل بن عمر ، المؤمن : 38 / 84 ، بحار الأنوار : 74 / 264 / 4 .

حديث1039

امام صادق عليه السلام :

قَد يَكونُ حُبٌّ فِي اللّه ِ و رَسولِهِ ، و حُبٌّ فِي الدُّنيا ، فَما كانَ فِي اللّه ِ ورَسولِهِ فَثَوابُهُ عَلَى اللّه ِ ، و ما كانَ فِي الدُّنيا فَلَيسَ بِشَيءٍ .

امام صادق عليه السلام : دوستى ، گاه در راه خدا و پيامبرش است و گاه در راه دنياست . پس آنچه در راه خدا و پيامبرش باشد ، پاداش آن بر عهده خداست و آنچه در راه دنيا باشد ، پوچ و بى اثر است .

الكافي : 2 / 127 / 13 ، المحاسن : 1 / 414 / 948 كلاهما عن بشير الكناسي و ص 263 / 506 ، تفسير العيّاشي : 1 / 167 / 26 كلاهما عن بشير الدهّان وفيه «حبّا للّه وفي اللّه » بدل «حبّ في اللّه » ، مصادقة الإخوان : 154 / 1 ، بحار الأنوار : 27 / 94 / 56 و ج 69 / 249 / 24 .

حديث1040

امام صادق عليه السلام :

: اِتَّقُوا اللّه َ ، و كونوا إخوَةً بَرَرَةً ، مُتَحابّينَ فِي اللّه ِ مُتَواصِلينَ مُتَراحِمينَ ، تَزاوَروا و تَلاقَوا و تَذاكَروا أمرَنا و أحيوهُ .

امام صادق عليه السلام _ به اصحاب خود _ : از خدا بترسيد و برادرانى نيكوكار باشيد . در راه خدا يكديگر را دوست بداريد ، به يكديگر بپيونديد ، با هم مهربان باشيد ، يكديگر را ببينيد و به ديدار يكديگر برويد و مسئله [امامت] ما را به يكديگر يادآورى كنيد و آن را زنده نگه داريد .

الكافي

: 2 / 175 / 1 ، مصادقة الإخوان : 137 / 8 ، تنبيه الخواطر : 2 / 179 وزاد فيه «متواضعين» بعد «متواصلين» وكلّها عن شعيب العقرقوفي ، الأمالي للطوسي : 60 / 87 عن أبي عبيد ، بحار الأنوار : 74 / 401 / 45 .

حديث1041

امام صادق عليه السلام :

مِن حُبِّ الرَّجُلِ دينَهُ حُبُّهُ إخوانَهُ .

امام صادق عليه السلام : دوست داشتن برادران ، از جمله دينِ انسان است .

الخصال : 3 / 4 ، مصادقة الإخوان : 181 / 1 كلاهما عن الفضيل بن يسار ، الاختصاص : 31 ، بحار الأنوار : 69 / 237 / 6 و ج 74 / 279 / 3 .

حديث1042

امام صادق عليه السلام :

مِن فَضلِ الرَّجُلِ عِندَ اللّه ِ مَحَبَّتُهُ لاِءِخوانِهِ .

امام صادق عليه السلام : محبّت انسان به برادرانش ، برايش نزد خداوند، فضيلتى به شمار مى رود.

ثواب الأعمال : 220 / 1 عن جميل بن درّاج ، بحار الأنوار : 74 / 397 / 29 .

حديث1043

امام صادق عليه السلام :

آخى رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله بَينَ سَلمانَ وأبي ذَرٍّ ، وَاشتَرَطَ عَلى أبي ذَرٍّ أن لا يَعصِيَ سَلمانَ .

امام صادق عليه السلام : پيامبر خدا ، ميان سلمان و ابوذر ، پيمان برادرى بست و با ابوذر شرط كرد كه از سلمان ، نافرمانى نكند .

الكافي : 8 / 162 / 168 عن صالح الأحول .

حديث1044

امام صادق عليه السلام :

مَن أحَبَّ للّه ِِ وأبغَضَ للّه ِِ وأعطى للّه ِِ فَهُوَ مِمَّن كَمُلَ إيمانُهُ .

امام صادق عليه السلام : هركه براى خدا دوست بدارد ، براى خدا دشمن بدارد و براى خدا ببخشد ، از كسانى است كه ايمانشان كامل شده است .

الكافي : 2 / 124 / 1 ، المحاسن : 1 / 410 / 934 وزاد فيه بعد «أعطى للّه » قوله «ومنع للّه » كلاهما عن أبي عبيدة الحذّاء ، غرر الحكم : 9031 نحوه ، بحار الأنوار : 69 / 238 / 10 .

حديث1045

امام صادق عليه السلام :

إنَّ النَّبِيَّ صلي الله عليه و آله قالَ لِأَصحابِهِ : ألا اُخبِرُكُم بِشَيءٍ إن أنتُم فَعَلتُموهُ تَباعَدَ الشَّيطانُ مِنكُم كَما تَباعَدَ المَشرِقُ مِنَ المَغرِبِ ؟

قالوا : بَلى .

قالَ : الصَّومُ يُسَوِّدُ وَجهَهُ ، وَالصَّدَقَةُ تَكسِرُ ظَهرَهُ ، وَالحُبُّ فِي اللّه ِ وَالمُوازَرَةُ عَلَى العَمَلِ الصّالِحِ يَقطَعُ دابِرَهُ ، وَالاِستِغفارُ يَقطَعُ وَتينَهُ .

امام صادق عليه السلام _ به نقل از پدرانش _ : پيامبر صلي الله عليه و آله به يارانش فرمود : «هان! شما را از كارى خبر دهم كه اگر انجامش دهيد ، شيطان از شما دور مى شود، آن گونه كه مشرق از مغرب دور شده است ؟».

گفتند : آرى .

فرمود : «روزه ، روسياهش مى كند . صدقه ، پشتش را مى شكند . دوستى در راه خدا و هميارى در انجام دادن كارهاى شايسته ، دنباله [سُلطه]اش را قطع مى كند و استغفار ، رگ گردنش

را مى بُرد» .

الكافي : 4 / 62 / 2 ، تهذيب الأحكام : 4 / 191 / 542 كلاهما عن إسماعيل بن أبي زياد ، كتاب من لا يحضره الفقيه : 2 / 75 / 1774 عنه صلي الله عليه و آله ومن دون نقله عنهم عليهم السلام ، الجعفريّات : 58 عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلامعنه صلي الله عليه و آله، النوادر للراوندي : 19 عن الإمام عليّ عليه السلاموكلاهما نحوه ، بحار الأنوار : 63 / 264 / 146 .

حديث1046

امام صادق عليه السلام :

لَقَد عَظُمَت مَنزِلَةُ الصَّديقِ ، حَتّى إنَّ أهلَ النّارِ لَيَستَغيثونَ بِهِ ويَدعونَهُ فِي النّارِ قَبلَ القَريبِ وَالحَميمِ ؛ قالَ اللّه ُ عز و جل مُخبِرا عَنهُم : «فَمَا لَنَا مِن شَ_فِعِينَ * وَ لاَ صَدِيقٍ حَمِيمٍ » .

امام صادق عليه السلام : چنان منزلت دوست ، والا و بزرگ است كه حتّى دوزخيان در آتش ، پيش از آن كه خويشاوندان و نزديكان را بخوانند ، آنان را مى خوانند و از آنان يارى مى خواهند . خداوند عز و جل از زبان آنان چنين خبر مى دهد : «ما را ، نه شفيعانى است و نه دوستى مهربان» .

الأمالي للطوسي : 517 / 1133 و ص 609 / 1259 وفيه «قبل القريب الحميم» وكلاهما عن الحسن ابن صالح بن حي ، بحار الأنوار : 74 / 176 / 11 .

حديث1047

امام صادق عليه السلام :

إنَّ المُتَحابّينَ فِي اللّه ِ يَومَ القِيامَةِ عَلى مَنابِرَ مِن نورٍ ، قَد أضاءَ نورُ وُجوهِهِم ونورُ أجسادِهِم ونورُ مَنابِرِهِم كُلَّ شَيءٍ حتّى يُعرَفوا بِهِ ،

فَيُقالُ : هؤُلاءِ المُتَحابّونَ فِي اللّه ِ .

امام صادق عليه السلام : روز قيامت ، دوستانِ در راه خدا بر منبرهايى از نور قرار دارند و نورِ چهره هايشان و نورِ پيكرهايشان و نورِ منبرهايشان ، همه چيز را روشن كرده و بر آنها تابيده است ، تا آن جا كه با اين نور شناخته

مى شوند و گفته مى شود : «اينان ، دوستان در راه خداوند هستند» .

الكافي : 2 / 125 /

4 ، المحاسن : 1 / 413 / 943 وليس فيه «نور وجوههم» وكلاهما عن أبي بصير ، ثواب الأعمال : 182 / 1 عن الحسن بن عليّ بن فضّال عن أبي الحسن عليه السلام ، الاُصول الستّة عشر (أصل جعفر بن محمّد الحضرمي) : 65 عن جابر ، بحار الأنوار : 7 / 195 / 63 .

حديث1048

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا سُئلَ عَن قَولِهِ تعالى : «اتَّقُوا اللّه َ حَقَّ تُقاتِهِ» _ : يُطاعُ فلا يُعصى ، ويُذكَرُ فلا يُنسى ، ويُشكَرُ فلا يُكفَرُ .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به سؤال از آيه «از خداآن گونه كه حقّ پروا كردن از اوست ، پروا كنيد» _ فرمود : [حقّ تقوا از خدا اين است] كه اطاعت شود و نافرمانى نشود و پيوسته ياد شود و هرگز فراموش نگردد و سپاسگزارى شود و ناسپاسى نشود.

بحار الأنوار : 70/291/31.

حديث1049

امام صادق عليه السلام :

مَنِ اعتَصمَ باللّه ِ بتَقواهُ عَصَمَهُ اللّه ُ ، ومَن أقبَلَ اللّه ُ عليهِ وعَصَمَهُ لَم يُبالِ لَو سَقَطَتِ السَّماءُ علَى الأرضِ ، وإنْ نَزلَتْ نازِلَةٌ على أهلِ الأرضِ فشَمِلَهُم بَلِيَّةٌ كانَ في حِرزِ اللّه ِ بِالتَّقوى مِن كُلِّ بَلِيَّةٍ ، ألَيسَ اللّه ُ تعالى يَقولُ : «إنّ المُتَّقِينَ في مَقامٍ أمِينٍ»

امام صادق عليه السلام : هر كه با تقوا داشتن از خدا به او پناه برد، خداوند او را نگه دارد و هر كس كه خداوند به او رو كند و نگهدارش باشد، وى را از افتادن آسمان بر زمين باكى نباشد و اگر بر اهل زمين بلايى فرود آيد و همگان را در بر گيرد، او به سبب تقوا از هر بلايى در امان ماند، مگر نه اينكه خداوند متعال مى فرمايد: «براستى كه پرهيزگاران در جايگاهى امن هستند»!

الدخان : 51 .

حديث1050

امام صادق عليه السلام :

ثَلاثَةٌ لا عُذرَ لأحَدٍ فيها :أداءُ الأمانَةِ إلَى البَرِّ والفاجِرِ ، والوَفاءُ بِالعَهدِ لِلبَرِّ والفاجِرِ ، وبِرُّ الوالِدَينِ بَرَّينِ كانا أو فاجِرَينِ .

امام صادق عليه السلام : سه چيز است كه هيچ كس در آنها معذور نيست: برگرداندن امانت به نيك و بد، وفاى به عهد با نيك و بد ، و خوشرفتارى با پدر و مادر، خوب باشند يا بد.

الخصال : 123/118.

حديث1051

امام صادق عليه السلام :

_ في قَولِهِ تعالى: «ومَا تَوْفِيقي إلّا بِاللّه ِ» وقَولِهِ: «إنْ يَنْصُرْكُمُ اللّه ُ فَلا غالِبَ لَكُمْ وإنْ يَخْذُلْكُم فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَعَلَى اللّه ِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» _ : إذا فَعَلَ العَبدُ ما أمرَهُ اللّه ُ عَزَّوجلَّ بهِ مِن الطّاعَةِ كانَ فِعلُهُ وَفْقا لأمرِ اللّه ِ عَزَّوجلَّ وسُمِّيَ العَبدُ بهِ مُوَفَّقا ، وإذا أرادَ العَبدُ أن يَدخُلَ في شيءٍ مِن مَعاصِي اللّه ِ فَحالَ اللّه ُ تبارَكَ وتعالى بَينَهُ وبَينَ تِلكَ المَعصِيَةِ فتَرَكَها كانَ تَركُهُ لَها بِتَوفيقِ اللّه ِ تعالى ذِكرُهُ ، ومَتى خَلّى بَينَهُ وبَينَ تِلكَ المَعصِيَةِ فلَم يَحُلْ بَينَهُ وبَينَها حتّى يَرتَكِبَها فَقَد خَذَلَهُ ولَم يَنصُرْهُ ولَم يُوَفِّقْهُ .

امام صادق عليه السلام _ درباره آيه «توفيق من جز به [يارى ]خدا نيست» و آيه «اگر خدا شما را يارى كند هيچ كس بر شما غالب نخواهد شد و اگر واگذاردتان چه كسى بعد از او شما را يارى خواهد كرد؟ و مؤمنان بايد فقط به خدا توكّل كنند» _ فرمود : هرگاه بنده طاعتى را كه خداوند عزّوجلّ بدان فرمان داده است انجام دهد، عمل او موافق فرمان

خداوند عز و جل مى باشد و بدين سبب بنده را موفّق ناميده اند و هرگاه بنده بخواهد در موردى نافرمانى خداوند كند و خداى تبارك و تعالى ميان او و آن معصيت حايل شود و در نتيجه بنده آن را مرتكب نشود اين ترك گناه او به توفيق خداوند تبارك و تعالى بوده است. اما هرگاه جلو او را از آن معصيت نگيرد و به حال خود رهايش كند تا مرتكب آن گناه شود، خداوند او را واگذارده و ياريش نرسانده و توفيقش نداده است.

التوحيد : 242/1.

حديث1052

امام صادق عليه السلام :

إنّ العالِمَ إذا لم يَعمَلْ بعِلمِهِ زَلَّت مَوعِظَتُهُ عنِ القُلوبِ كَما يَزِلُّ المَطَرُ عنِ الصَّفا .

امام صادق عليه السلام : عالم هرگاه به علم خود عمل نكند، پند او از دل ها فرو غلتَد، آن گونه كه باران از روى تخته سنگ فرو مى غلتد.

منية المريد : 146 و 181.

حديث1053

امام صادق عليه السلام :

أصدَقُ القَولِ ، وأبلَغُ المَوعِظَةِ ، وأحسَنُ القَصصِ : كِتابُ اللّه ِ .

امام صادق عليه السلام : راست ترين سخن و رساترين پند و بهترين حكايت، كتاب خداست.

الأمالي للصدوق : 576/788 .

حديث1054

امام صادق عليه السلام :

عِدَةُ المُؤمنِ أخاهُ نَذرٌلا كَفّارَةَ لَهُ ، فمَن أخلَفَ فبِخُلفِ اللّه ِ بَدأَ ، ولِمَقتِهِ تَعَرَّضَ ، وذلكَ قَولُهُ : «يا أيُّها الّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولونَ ما لا تَفْعَلُونَ»

امام صادق عليه السلام : وعده مؤمن نذرى است كه كفّاره اى برايش [متصوّر] نيست؛ زيرا هر كه خُلف وعده كند، قبل از هر چيز با خدا خُلف وعده كرده و خود را در معرض خشم و دشمنى او قرار داده است و اين سخن خداوند متعال است آنجا كه مى فرمايد: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! چرا چيزى مى گوييد كه انجام نمى دهيد؟» .

الصفّ : 2 .

حديث1055

امام صادق عليه السلام :

لاتَعِدَنَّ أخاكَ وَعدا لَيسَ في يَدِكَ وَفاؤُهُ .

امام صادق عليه السلام : هرگز به برادرت وعده اى نده كه انجام آن به دست تو نيست.

بحار الأنوار : 78/250/94.

حديث1056

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا سُئلَ عَنِ التَّواضُعِ _ : هُو أن تَرضى مِن المَجلِسِ بدُونِ شَرَفِكَ ، وأن تُسَلِّمَ على مَن لَقِيتَ ، وأن تَترُكَ المِراءَ وإن كُنتَ مُحِقّا .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به سؤال از فروتنى _ فرمود: فروتنى اين است كه از مجلس به نشستن در جايى پايين تر از مقام و موقعيّت خود رضايت دهى، به هر كه برخوردى سلام كنى و مجادله را رها كنى، اگرچه حق با تو باشد.

بحار الأنوار : 78/277/113.

حديث1057

امام صادق عليه السلام :

: إنّ مِن التَّواضُعِ أن يَرضى الرّجُلُ بِالمَجلِسِ دُونَ المَجلِسِ ، وأن يُسَلِّمَ على مَن يَلقى ، وأن يَترُكَ المِراءَ وإن كانَ مُحِقّا ، ولا يُحِبَّ أن يُحمَدَ علَى التَّقوى .

امام صادق عليه السلام _ به نقل از پدران بزرگوار خويش عليهم السلام _ فرمود: از فروتنى است كه انسان به پايين مجلس رضايت دهد، به هر كه برمى خورد سلام كند، مجادله را رها كند اگر چه حق با او باشد ودوست نداشته باشد كه او را به پرهيزگارى بستايند.

بحار الأنوار : 75/118/3.

حديث1058

امام صادق عليه السلام :

إنَّ مِن التَّواضُعِ أن يَجلِسَ الرّجُلُ دُونَ شَرَفِهِ .

امام صادق عليه السلام : از فروتنى است كه آدمى درجايى از مجلس بنشيند كه پايين تر از مقام و منزلت او باشد.

الكافي : 2/123/9.

حديث1059

امام صادق عليه السلام :

الوُضوءُ علَى الوُضوءِ نُورٌ على نُورٍ .

امام صادق عليه السلام : وضو روى وضو، روشنايى روى روشنايى است.

وسائل الشيعة : 1/265/8 ، عوالي اللآلي : 1/23/2.

حديث1060

امام صادق عليه السلام :

مَن جَدَّدَ وُضوءَهُ لِغَيرِحَدَثٍ جَدَّدَ اللّه ُ تَوبَتَهُ مِن غَيرِ استِغفارٍ .

امام صادق عليه السلام : هر كه بدون سرزدن حَدَثى ازاو، تجديد وضو كند، خداوند توبه او را، بى آنكه استغفار كند، تجديد گرداند.

وسائل الشيعة : 1/264/7 .

حديث1061

امام صادق عليه السلام :

مَن أوصى بِالثُّلُثِ فَقَد أضَرَّبِالوَرَثَةِ ، والوَصيَّةُ بِالخُمسِ والرُّبعِ أفضَلُ مِن الوَصيَّةِ بِالثُّلُثِ ، ومَن أوصى بِالثُّلُثِ فلَم يَترُكْ .

امام صادق عليه السلام : هر كه به يك سوم [داراييش]وصيّت كند به وارثان ضرر زده است و وصيّت كردن به يك پنجم و يك چهارم، از وصيّت كردن به يك سوم افضل است. كسى كه به يك سوم وصيّت كند، چيزى [از مورد مأذون و مجاز] را باقى نگذاشته است.

الكافي : 7/11/5.

حديث1062

امام صادق عليه السلام :

خَصلَتانِ مَن كانَتا فيهِ وإلّا فاعزُبْ ثُمّ اعزُبْ ثُمّ اعزُبْ ! قيلَ : وما هُما ؟ قالَ : الصَّلاةُ في مَواقيتِها والمُحافَظَةُ علَيها ، والمُواساةُ .

امام صادق عليه السلام : دو خصلت است كه در هركه نباشد ، از او دورى كن ، دورى كن ، دورى كن ! عرض شد : آن دو چيست ؟ فرمود : نمازِ به وقت و مواظبت كردن بر (آداب و شرايط) آن و همدردى (دستگيرى از برادران) .

الخصال : 47 / 50 .

حديث1063

امام صادق عليه السلام :

تَقَرَّبوا إلَى اللّه ِ تعالى بِمُواساهِ إخوانِكُم .

امام صادق عليه السلام : با دستگيرى از برادرانتان خودرا به خداوند متعال نزديك سازيد .

الخصال : 8 / 26

حديث1064

امام صادق عليه السلام :

_ وقد سُئلَ عَنِ الوَسوَسَةِوإن كَثُرَت _ : لا شيءَ فيها، تقولُ: لاإلهَ إلّا اللّه ُ.

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به سؤال از وسوسه زياد _ فرمود: اشكالى ندارد. مى گويى: «لا اله الّا اللّه ».

الكافي : 2/424/1.

حديث1065

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا سُئلَ عَن الوَرِعِ مِن النّاسِ _ : الّذي يَتَوَرَّعُ عَن مَحارِمِ اللّه ِ عَزَّوجلَّ .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به سؤال از مرد پارسا _ فرمود: كسى كه از حرام هاى خداوند عز و جلپرهيز كند.

الكافي : 2/77/8.

حديث1066

امام صادق عليه السلام :

_ أيضا _ : الّذي يَتَوَرَّعُ عَن مَحارِمِ اللّه ِ ، ويَجتَنِبُ هؤلاءِ ، وإذا لَم يَتَّقِ الشُّبُهاتِ وَقَعَ في الحَرامِ وهُو لايَعرِفُهُ .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به همين پرسش _ فرمود: پارسا كسى است كه از حرام هاى خدا پرهيز و دورى مى كند و اگر از شبهات [نيز ]پرهيز نكند، ندانسته به حرام افتد.

بحار الأنوار: 70/303/15.

حديث1067

امام صادق عليه السلام :

_ في وصيَّتِهِ لِعَمرِو بنِ سعيدٍ _ : اُوصيكَ بتَقوَى اللّه ِ والوَرَعِ والاجتِهادِ ، واعلَم أ نّهُ لا يَنفَعُ اجتِهادٌ لا وَرَعَ فيهِ .

امام صادق عليه السلام _ به عمروبن سعيد _ فرمود : تورا به تقواى الهى و پارسايى و كوشش [در عبادت ]سفارش مى كنم و بدان كه كوششى كه در آن پارسايى نباشد، سودى نمى دهد.

بحار الأنوار : 70/296/1.

حديث1068

امام صادق عليه السلام :

لا يَنفَعُ اجتِهادٌ لا وَرَعَ فيهِ .

امام صادق عليه السلام : كوششِ در عبادت اگر با پارسايى همراه نباشد، سودبخش نيست.

الكافي : 2/77/4.

حديث1069

امام صادق عليه السلام :

اِتَّقُوا اللّه َ وصُونوا دِينَكُم بِالوَرَعِ .

امام صادق عليه السلام : از خدا پروا كنيد و دين خود رابا پارسايى نگه داريد.

الكافي : 2/76/2.

حديث1070

امام صادق عليه السلام :

لَيسَ مِنّا _ ولا كَرامَةَ _ مَن كانِ فِيمِصرٍ فيهِ مِائةُ ألفٍ أو يَزيدونَ ، وكانَ في ذلكَ

المِصرِ أحَدٌ أورَعَ مِنهُ .

امام صادق عليه السلام : از ما نيست _ و ارزشى ندارد _ كسى كه در شهرى صد هزار نفرى يا بيشتر زندگى كند و در آن شهر، شخصى پارساتر از او

وجود داشته باشد.

الكافي : 2/78/10.

حديث1071

امام صادق عليه السلام :

علَيكُم بِالوَرَعِ ؛ فإنّهُ الدِّينُ الّذي نُلازِمُهُ ، ونَدينُ اللّه َ بِهِ ، ونُريدُهُ مِمَّن يُوالِينا .

امام صادق عليه السلام : بر شما باد پارسايى؛ زيراپارسايى همان دينى است كه ما از آن پيروى مى كنيم و خدا را با آن بندگى و اطاعت مى نماييم و [پايبندى به] آن را از دوستداران خود مى خواهيم.

الأمالي للطوسي : 281/544.

حديث1072

امام صادق عليه السلام :

المُسلِمُ يَحجُبُ الكافِرَ ويَرِثُهُ ، والكافِرُ لايَحجُبُ المُؤمنَ ولا يَرِثُهُ .

امام صادق عليه السلام : فرد مسلمان مانع [ارث بردن]كافر مى شود و از او (كافر) ارث مى برد ؛ ولى كافر نه مانع [ارث بردن ]مؤمن مى شود و نه از او ارث مى برد.

الكافي : 7/143/5.

حديث1073

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا سُئلَ عن عِلَّةِ إعطاءِالذَّكَرِ مِثلَ حَظِّ الاُنثَيَينِ _ : إنّ المرأةَ لَيسَ علَيها جِهادٌ ولا نَفَقَةٌ ولامَعقُلَةٌ

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به اين سؤال كه چرا سهم الارث مرد دو برابر زن است _ فرمود : چون بر زن نه جهادى واجب است نه نفقه اى [براى تأمين هزينه زندگى] و نه پرداخت ديه اى [در مورد عاقله] بلكه اينها به عهده مردان گذاشته شده است.

العاقلة : الدِّية (النهاية : 3/287) . أي لا تصير عاقلة في دية الخطأ. (كما في هامش المصدر).

حديث1074

امام صادق عليه السلام :

اِحذَروا أهواءكُم كماتَحذَرونَ أعداءكُم ، فلَيسَ شَيءٌ أعدى لِلرِّجالِ مِن اتِّباعِ أهوائهِم ، وحَصائدِ ألسِنَتِهِم .

امام صادق عليه السلام : همان گونه كه از دشمنان خودحذر مى كنيد، از هوس هايتان حذر كنيد؛ زيرا براى مردان دشمنى بدتر از پيروى از هوس هايشان و محصولات زبان هايشان (سخنان بيهوده و ياوه) نيست.

الكافي : 2/335/1.

حديث1075

امام صادق عليه السلام :

ثَلاثٌ يَحجُزنَ المرءَ عَن طَلَبِ المَعالي : قِصَرُ الهِمَّةِ ، وقِلَّةُ الحِيلَةِ، وضَعفُ الرّأيِ .

امام صادق عليه السلام : سه چيز انسان را از رفتن در پى مقامات عاليه و اهداف بلند باز مى دارد: كوتاهى همّت، چاره انديش نبودن، و سستى انديشه.

تحف العقول : 318.

حديث1076

امام صادق عليه السلام :

يُهلِكُ اللّه ُ سِتّا بِسِتٍّ : الاُمَراءَ بِالجَورِ ، والعَربَ بِالعَصَبيَّةِ ، والدَّهاقِينَ بِالكِبرِ ، والتُّجّارَ بِالخِيانَةِ ، وأهلَ الرُّستاقِ بِالجَهلِ ، والفُقَهاءَ بِالحَسَدِ .

امام صادق عليه السلام : خداوند شش گروه را به سبب شش خصلت نابود مى كند: فرمانروايان را به سبب ستمگرى، عرب ها را به سبب تعصّب، ملّاكان را به سبب كبر، بازرگانان را به سبب خيانت، روستاييان را به سبب نادانى و فقيهان را به سبب حسادت.

بحار الأنوار : 78/207/67.

حديث1077

امام صادق عليه السلام :

خَصلَتَينِ

امام صادق عليه السلام : دو كار ، هلاكتبار است: به رأى خود براى مردم فتوا دهى، يا ندانسته از چيزى (عقيده اى) پيروى كنى.

مفعول به لفعل محذوف تقديره «احذر» .

حديث1078

امام صادق عليه السلام :

أربَعَةٌ تُهرِمُ قَبلَ أوانِ الهَرَمِ:أكلُ القَديدِ ، والقُعودُ علَى النَّداوَةِ ، والصُّعودُ في الدَّرَجِ ، ومُجامَعَةُ العَجوزِ .

امام صادق عليه السلام : چهار چيز است كه پيرى زودرس مى آورد: خوردن گوشت نمك سود، نشستن روى زمين نمناك، بالا رفتن از پلكان، و نزديكى كردن با پير زنان.

تحف العقول : 317.

حديث1079

امام صادق عليه السلام :

_ في الرّجُلِ يَخرُجُ بِالصَّدَقَهِ لِيُعطِيَها السّائلَ فيَجِدَهُ قد ذَهَبَ _ : فلْيُعطِها غَيرَهُ ، ولا يَرُدَّها في مالِهِ .

امام صادق عليه السلام _ درباره مردى كه صدقه اى مى آورد تا به سائل بدهد، اما وقتى دَم در مى آيد مى بيند او رفته است _ فرمود : بايد آن را به سائل ديگرى بدهد و به مالش برنگرداند.

بحار الأنوار : 103/189/5.

حديث1080

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا سُئل عَنِ الآيَةِ _ : مَن أخرَجَها مِن ضَلالٍ إلى هُدى فكأنّما أحياها ، ومَن أخرَجَها مِن هُدىً إلى ضَلالٍ فَقد قَتَلَها .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به سؤال از همين آيه _ فرمود : يعنى كسى كه ديگرى را از گمراهى به راه راست درآورد، مانند اين است كه او را زنده كرده است و كسى كه ديگرى را از راه راست به گمراهى كشاند، او را كشته است.

الكافي : 2 / 210 / 1.

حديث1081

امام صادق عليه السلام :

_ في قولِهِ عَزَّوجلَّ : «إنّاهَدَيْناهُ السَّبيلَ ...»

امام صادق عليه السلام _ درباره آيه «براستى كه ما راه را به او نشان داديم...» _ فرمود : يعنى ما راه را به او شناسانديم؛ يا آن را در پيش مى گيرد و يا رهايش مى كند.

الإنسان : 3 .

حديث1082

امام صادق عليه السلام :

لا يَزالُ إبليسُ فَرِحا ما اهتَجرَ المُسلِمانِ ، فإذا التَقَيا اصطَكَّت رُكبَتاهُ وتَخَلّعَت أوصالُهُ

امام صادق عليه السلام : تا زمانى كه دو مسلمان با يكديگر قهر باشند، ابليس خوشحال است و هرگاه با هم ديدار (آشتى) كنند، زانوهايش به هم خورد و بندهايش از هم بگسلد و فرياد زند: اى واى بر من، هلاك شدم.

اصطَكَّت رُكبتاه : اضطَرَبتا، والتخلّع : التفكّك، الوَصل : المِفصل ، أو مجتمع العظام (المعجم الوسيط : 1 / 519 وص 250 وج 2 / 1037) .

حديث1083

امام صادق عليه السلام :

المُتَعَرِّبُ بَعدَ الهِجرَةِ التّارِكُ لهذا الأمرِ بَعدَ مَعرِفَتِهِ .

امام صادق عليه السلام : متعرِّب بعد از هجرت، كسى است كه بعد از شناختن اين امر (ولايت اهل بيت) آن را رها كند.

معاني الأخبار : 265 / 1 .

حديث1084

امام صادق عليه السلام :

_ فيقولِهِ تعالى : «يا عِباديَ الّذِينَ آمَنوا إنَّ اَرضي ...» _ : إذا عُصِيَ اللّه ُ في أرضٍ أنتَ فيها فاخرُجْ مِنها إلى غَيرِها .

امام صادق عليه السلام _ درباره آيه «اى بندگان من كه ايمان آورده ايد ! به راستى كه زمين من ...» _ فرمود : هرگاه در سرزمينى كه تو در آن به سر مى برى خداوند نافرمانى شد، از آنجا به جاى ديگر كوچ كن.

مجمع البيان : 8 / 455

حديث1085

امام صادق عليه السلام :

إنّ المُؤمنَ لَيَنوي الذَّنبَ فيُحرَمُ رِزقَهُ .

امام صادق عليه السلام : به راستى كه مؤمن نيّت گناه مى كند و بدان سبب از روزى خود محروم مى شود.

بحار الأنوار : 71 / 247 / 6 ، ثواب الأعمال : 288 / 1.

حديث1086

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا سُئلَ عن حَدِّ العِبادَةِ التي إذا فَعَلَها فاعِلُها كانَ مُؤدِّيا _ : حُسنُ النِّيَّةِ بالطّاعَةِ .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به سؤال از اندازه عبادتى كه چون كسى انجام دهد وظيفه خود را انجام داده است _ فرمود : حسن نيّت داشتن در طاعت.

الكافي : 2 / 85 / 4.

حديث1087

امام صادق عليه السلام :

مَن حَسُنَت نِيَّتُهُ زادَ اللّه ُ في رِزقِهِ .

امام صادق عليه السلام : هر كه نيّتش نيكو شود، خداوندبر روزيش بيفزايد.

المحاسن : 1 / 406 / 922.

حديث1088

امام صادق عليه السلام :

لابُدَّ لِلعَبدِ مِن خالِصِ النِّيَّهِ في كُلِّ حَرَكَةٍ وسُكونٍ ؛ لأ نَّهُ إذا لَم يَكُن هذا المَعنى يَكونُ غافِلاً .

امام صادق عليه السلام : بنده بايد در تمام حركات و سكنات خود نيّت خالص [براى خدا ]داشته باشد؛ زيرا اگر اين معنا در كار نباشد، در شمار غافلان است.

بحار الأنوار : 70 / 210 / 32.

حديث1089

امام صادق عليه السلام :

_ في الجَوابِ عَن عِلَّةِ فَضلِ نِيَّةِ المُؤمنِ على عَملِهِ _ : لأنَّ العَمَلَ رُبَّما كانَ رِياءً لِلمَخلوقينَ، والنِّيَّةُ خالِصَةٌ لرَبِّ العالَمينَ، فيُعطي تَعالى علَى النِّيَّةِ ما لا يُعطي علَى العَمَلِ .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به سؤال از علّت برترى نيّت مؤمن بر عمل او _ فرمود : چون عمل گاه ممكن است براى ريا و خودنمايى به مخلوقين صورت گيرد، اما نيّت به طور خالص از آنِ پروردگار جهانيان است. بنابراين، خداى متعال براى نيّت چيزى عطا مى كند كه براى عمل عطا نمى كند.

علل الشرائع : 524 / 1.

حديث1090

امام صادق عليه السلام :

إنّ اللّه َ يَحشُرُ النّاسَ على نِيّاتِهِم يَومَ القِيامَةِ .

امام صادق عليه السلام : خداوند در روز قيامت مردم را مطابق نيّت هايشان محشور مى كند.

المحاسن : 1 / 409 / 929.

حديث1091

امام صادق عليه السلام :

ما ضَعُفَ بَدَنٌ عمّا قَوِيَت علَيهِ النِّيَّةُ .

امام صادق عليه السلام : هيچ بدنى در انجام آنچه نيّتِ بر آن قوى باشد، ناتوان نيست.

كتاب من لا يحضره الفقيه : 4 / 400 / 5859.

حديث1092

امام صادق عليه السلام :

إذا أوَيتَ إلى فِراشِكَ فانظُرْما سَلَكتَ في بَطنِكَ وما كَسَبتَ في يَومِكَ ، واذكُرْ أ نَّكَ مَيِّتٌ وأنَّ لكَ مَعادا .

امام صادق عليه السلام : هرگاه به بسترت رفتى بينديش كه در آن روز چه غذايى روانه شكم خود كرده اى و چه به دست آورده اى و به ياد آر كه خواهى مرد و معادى در پيش دارى.

بحار الأنوار : 76 / 190 / 21.

حديث1093

امام صادق عليه السلام :

مَن تَطَهَّرَ ثُمّ أوى إلى فِراشِهِ ، باتَ وفِراشُهُ كمَسجِدِهِ ، فإن ذَكرَ أ نّهُ على غَيرِ وُضوءٍ فلْيَتَيمَّمْ مِن دِثارِهِ كائنا ما كانَ ، فإن فَعَلَ ذلكَ لَم يَزَلْ في الصَّلاةِ وذِكرِ اللّه ِ عَزَّوجلَّ .

امام صادق عليه السلام : هركه طهارت بگيرد و سپس به بسترش رود، در آن شب بستر او به منزله مسجد اوست و اگر يادش آيد كه وضو ندارد، به همان لحاف خود، هرچه باشد، تيمم كند، كه اگر چنين كرد پيوسته در نماز و ذكر خداوند عز و جل باشد.

بحار الأنوار : 76 / 182 / 6.

حديث1094

امام صادق عليه السلام :

مَن تَطَهَّرَ ثُمّ أوى إلى فِراشِهِ باتَ وفِراشُهُ كمَسجِدِهِ .

امام صادق عليه السلام : هركس طهارت (وضو) بگيردو سپس به بسترش رود، در آن شب بستر او چون مسجدش باشد.

ثواب الأعمال : 35 / 1.

حديث1095

امام صادق عليه السلام :

كَثرَةُ النَّومِ مَذهَبَةٌ للدِّينِ والدُّنيا .

امام صادق عليه السلام : پرخوابى، باعث از دست رفتن دين و دنياست.

الكافي : 5 / 84 / 1.

حديث1096

امام صادق عليه السلام :

_ لرجُلٍ قالَ لَهُ : أتَرى هذاالخَلقَ كُلُّهُ مِن النّاسِ ؟ : اِلقَ مِنهُمُ التّارِكَ للسِّواكِ ، والمُتَرَبِّعَ في مَوضِعِ الضِّيقِ ، والدّاخِلَ فيما لايَعنيهِ، والمُماريَ فيما لاعِلمَ لَهُ، والمُتَمَرِّضَ مِن غَيرِ عِلَّةٍ، والمُتَشَعِّثَ مِن غَيرِ مُصيبَةٍ، والمُخالِفَ على أصحابِهِ في الحَقِّ وقَدِ اتَّفَقوا علَيهِ، والمُفتَخِرَ يَفتَخِرُ بآبائهِ وهُو خِلْوٌ مِن صالِحِ أعمالِهِم، فهُو بمَنزِلَةِ الخَلَنجِ

امام صادق عليه السلام _ به مردى كه عرض كرد : آيااين خلايق همه در شمار آدميانند؟ _ فرمود : از شمار آنان بيفكن كسى را كه مسواك نمى زند، كسى كه در جاى تنگ چهار زانو مى نشيند، كسى كه به چيزهاى بى ربط و بيهوده مى پردازد، كسى كه در موضوعاتى كه نمى داند بحث و مجادله مى كند، كسى كه بى جهت خود را در بستر بيمارى مى اندازد، كسى كه بدون مصيبتى سر و وضعش ژوليده و پريشان باشد، كسى كه با ياران خود درباره حقيقتى كه همه آنها بر آن همداستانند مخالفت كند، كسى كه به مفاخر پدران خود ببالد اما از كارهاى نيك و شايسته آنان بى بهره باشد، چنين كسى به خَلنگ مى ماند كه پوسته هاى آن لايه لايه برداشته شود تا به مغزش برسد و نيز چنان است كه خداوند عز و جل فرموده است : «اينان نيستند مگر مانند چارپايان و بلكه اينان گمراهترند» .

الخَلَنْج

شجرٌ ، فارسي معرّب ، تتّخذ من خشبه الأواني. (لسان العرب : 2 / 261).

حديث1097

امام صادق عليه السلام :

علَيكُم بالأشكالِ مِن النّاسِ والأوساطِ مِن النّاسِ ، فعِندَهُم تَجِدون مَعادِنَ الجَوهر .

امام صادق عليه السلام : با همتايان [خود] از مردم و طبقات متوسط جامعه باشيد؛ كه معدن هاى گوهر را در ميان اينان مى يابيد.

الاُصول الستّة عشر : 57 .

حديث1098

امام صادق عليه السلام :

ثَلاثَةُ أشياءَ يَحتاجُ النّاسُ طُرّا إلَيها : الأمنُ ، والعَدلُ ، والخِصبُ .

امام صادق عليه السلام : سه چيز است كه همه مردم به آنها نياز دارند : امنيت و عدالت و رفاه.

تحف العقول : 320.

حديث1099

امام صادق عليه السلام :

طَلَبتُ نُورَ القَلبِ فوَجَدتُهُ في التَّفَكُّرِ والبُكاءِ ، وطَلَبتُ الجَوازَ علَى الصِّراطِ فوَجَدتُهُ في الصَّدَقَةِ ، وطَلَبتُ نُورَ الوَجهِ فوَجَدتُهُ في صَلاةِ اللَّيلِ .

امام صادق عليه السلام : روشنايى دل را جستم و آن رادر انديشيدن و گريستن يافتم، و گذر از صراط را جستم و آن را در صدقه دادن يافتم، و نورانيت چهره را جستم و آن را در نماز شب يافتم.

مستدرك الوسائل : 12 / 173 / 13810.

حديث1100

امام صادق عليه السلام :

لَيسَ العِلمُ بالتَّعلُّمِ ، إنّما هُونُورٌ يَقَعُ في قَلبِ مَن يُريدُ اللّه ُ تباركَ وتعالى أن يَهدِيَهُ .

امام صادق عليه السلام : علمْ به آموختن نيست، بلكه آن، در حقيقت، نورى است كه خداوند تبارك و تعالى در دل هر كس كه خواهان هدايتش باشد، مى نهد.

بحار الأنوار : 1 / 225 / 17.

حديث1101

امام صادق عليه السلام :

السّاعي قاتِلُ ثَلاثَةٍ :قاتِلُ نَفسِهِ ، وقاتِلُ مَن يَسعى بهِ ، وقاتِلُ مَن يَسعى إلَيهِ .

امام صادق عليه السلام : سعايت كننده، قاتل سه نفراست : قاتل خودش و قاتل كسى كه از او سعايت مى كند و قاتل كسى كه پيش او سعايت مى كند.

الخصال : 108 / 73 .

حديث1102

امام صادق عليه السلام :

إنّ مِن أكبَرِ السِّحرِ النَّميمَةَ؛يُفَرَّقُ بها بَينَ المُتَحابَّينِ ، ويُجلَبُ العَداوَةُ علَى المُتَصافِيَينِ ، ويُسفَكُ بها الدِّماءُ ، ويُهدَمُ بها الدُّورُ ، ويُكشَفُ بها السُّتورُ ، والنَّمّامُ أشَرُّ مَن وَطئَ علَى الأرضِ بقَدَمٍ .

امام صادق عليه السلام : از بزرگترين جادو، سخن چينى است، [زيرا] با سخن چينى ميان دوستان جدايى افكنده مى شود، ياران يكدل را با هم دشمن مى كند، به واسطه آن خون ها ريخته مى شود، خانه ها ويران مى گردد و پرده ها دريده مى شود. آدم سخن چين بدترين كسى است كه روى زمين گام برمى دارد.

بحار الأنوار : 63 / 21 / 14.

حديث1103

امام صادق عليه السلام :

لَو أنَّ النّاسَ أخَذوا ماأمَرَهُمُ اللّه ُ بهِ فأنفَقوهُ فيما نَهاهُم عَنهُ ما قَبِلَهُ مِنهُم ، ولو أخَذوا ما نَهاهُمُ اللّه ُ عَنهُ فأنفَقوهُ فيما أمَرَهُمُ اللّه ُ بهِ ما قَبِلَهُ مِنهُم ؛ حتّى يأخُذوهُ مِن حَقٍّ ويُنفِقوهُ في حَقٍّ .

امام صادق عليه السلام : اگر مردم از راهى كه خداوند به آنان فرمان داده است كسب درآمد كنند و آنها را در راهى كه خداوند از آن بازشان داشته است انفاق كنند، آن را از ايشان نمى پذيرد و اگر از راهى كه آنها را از آن نهى كرده است درآمد به دست آورند و آن درآمد را در راهى كه خداوند بدان فرمانشان داده است به مصرف رسانند باز از آنان نمى پذيرد، مگر اينكه از راه حلال به دست آورند و در راه حلال انفاق كنند.

كتاب من لا يحضره الفقيه :

2 / 57 / 1694.

حديث1104

امام صادق عليه السلام :

ما مِن عَبدٍ يَمنَعُ دِرهَما فيحَقِّهِ إلّا أنفَقَ اثنَينِ في غَيرِ حَقِّهِ .

امام صادق عليه السلام : هيچ بنده اى نيست كه از خرج كردن يك درهم در راهى كه حقّ آن است دريغ ورزد مگر اينكه دو درهم به ناحق خرج كند.

الكافي : 3 / 504 / 7.

حديث1105

امام صادق عليه السلام :

إنّ الصَّدَقَةَ تَقضي الدَّينَ وتَخلُفُ بالبَركَةِ .

امام صادق عليه السلام : صدقه دادن، بدهى را ادا مى كند وبركت مى آورد.

الكافي : 4 / 9 / 1.

حديث1106

امام صادق عليه السلام :

أنفِقْ وأيقِنْ بالخَلَفِ .

امام صادق عليه السلام : انفاق كن و به عوض يقين داشته باش.

بحار الأنوار : 96 / 130 / 57.

حديث1107

امام صادق عليه السلام :

مَلعونٌ مَلعونٌ مَن وَهَبَ اللّه ُ لَه مالاً فلَم يَتَصَدَّقْ مِنهُ بشيءٍ .

امام صادق عليه السلام : ملعون است، ملعون كسى كه خداوند مالى به او ببخشد و او از آن مال صدقه اى ندهد.

بحار الأنوار : 96 / 133 / 67.

حديث1108

امام صادق عليه السلام :

قلتُ لأبي عبدِ اللّه عليه السلام : ... قولُهُ تعالى : «وما أنفَقْتُم من شيء فهو يخلفه ...»

فَأراني اُنفِقُ ولا أرى خَلَفا! قالَ : أفَتَرَى اللّه َ أخلَفَ وَعدَهُ ؟! قلتُ : لا ، قالَ : فمِمَّ ؟ قُلتُ :لا أدري ، قالَ : لَو أنّ أحَدَكُمُ اكتَسَبَ المالَ مِن حِلِّهِ وأنفَقَهُ في حَقِّهِ لَم يُنفِقْ دِرهَما إلّا أخلَفَ اللّه ُ علَيهِ .

مكارم الأخلاق به نقل از مردى از اصحاب امام صادق عليه السلام : به امام صادق عليه السلام عرض كردم[به استناد] آيه «و آنچه انفاق كنيد عوضش

را او مى دهد...» انفاق مى كنم اما عوضى نمى بينم. حضرت فرمود : آيا خيال مى كنى خداوند خُلف وعده مى كند؟ عرض كردم : نه. فرمود : پس علّت چيست؟ عرض كرد : نمى دانم. حضرت فرمود : اگر فردى از شمامال حلال به دست آورد و به حقّ انفاق كند، درهمى انفاق نكند مگر اينكه خداوند عوض آن را بدهد.

مكارم الأخلاق : 2 / 21 / 2053.

حديث1109

امام صادق عليه السلام :

أربَعٌ مِن عَلاماتِ النِّفاقِ : قَساوَةُ القَلبِ ، وجُمودُ العَينِ ، والإصرارُ علَى الذَّنبِ ، والحِرصُ علَى الدُّنيا .

امام صادق عليه السلام : چهار چيز از نشانه هاى نفاق است : سختدلى، خشكيدگى چشم، مداومت بر گناه، و آزمندى به دنيا .

الاختصاص : 228.

حديث1110

امام صادق عليه السلام :

النَّعيمُ في الدُّنيا الأمنُ وصِحَّةُ الجِسمِ ، وتَمامُ النِّعمَةِ في الآخِرَةِ دُخولُ الجَنَّةِ ، وما تَمَّتِ النِّعمَةُ على عَبدٍ قَطُّ لَم يَدخُلِ الجَنَّةَ .

امام صادق عليه السلام : نعمت دنيا، امنيّت و تندرستى است و كمال نعمت آخرت، وارد شدن به بهشت است و بنده اى كه به بهشت نرود هرگز نعمت بر او تمام نشده است.

معاني الأخبار : 408 / 87.

حديث1111

امام صادق عليه السلام :

إنّي لَأكرَهُ لِلرّجُلِ أن يَكونَ علَيهِ نِعمَهٌ مِن اللّه ِ فلا يُظهِرُها .

امام صادق عليه السلام : من خوش ندارم كه كسى نعمتى از خدا داشته باشد و آن را اظهار نكند.

الكافي : 6/ 439 /9.

حديث1112

امام صادق عليه السلام :

إذا أنعَمَ اللّه ُ على عَبدِهِ بنِعمَةٍ فظَهَرَت علَيهِ سُمِّيَ حَبيبَ اللّه ِ مُحَدِّثا بنِعمَةِ اللّه ِ ، وإذا أنعَمَ اللّه ُ على عَبدٍ بِنِعمَةٍ فلَم تَظهَرْ علَيهِ سُمِّيَ بَغيضَ اللّه ِ مُكَذِّبا بنِعمَةِ اللّه ِ .

امام صادق عليه السلام : هرگاه خداوند به بنده خودنعمتى عطا كند و آن نعمت در وجود او به چشم خورد، او حبيب خدا و بازگو كننده نعمت خدا ناميده مى شود. و هرگاه خداوند به بنده اى نعمتى دهد وآن نعمت در وجودش نمايان نباشد، وى دشمن خدا و تكذيب كننده نعمت او خوانده مى شود.

الكافي : 6 / 438 / 2

حديث1113

امام صادق عليه السلام :

لا تَدومُ النِّعَمُ إلّا بعدَ ثَلاثٍ(إلّا بثَلاثٍ) : مَعرِفَةٌ بما يَلزَمُ للّه ِ سبحانَهُ فيها ، وأداءُ شُكرِها ، والتَّعَبُ فيها .

امام صادق عليه السلام : نعمت ها نپايند مگر بعد از سه كار : شناخت جايگاه شايسته خداوند در نعمت ها، گزاردن شكر آنها، و رنج و زحمت كشيدن براى آنها.

تحف العقول : 318.

حديث1114

امام صادق عليه السلام :

مَن عَظُمَت نِعمَةُ اللّه ِ علَيهِ اشتَدَّت مَؤونَةُ النّاسِ علَيهِ ، فاستَديموا النِّعمَةَ باحتِمالِ المَؤونَةِ ولا تُعَرِّضوها لِلزَّوالِ ، فقَلَّ مَن زالَتَ عَنهُ النِّعمَةُ فكادَت أن تَعودَ إلَيهِ .

امام صادق عليه السلام : هر كه نعمت خدا به او زيادشود، بار زحمت و هزينه مردم بر دوش او سنگين تر شود؛ بنابراين، با به دوش كشيدن بار زحمت و هزينه مردم نعمت [خود] را پايدار سازيد و آن را در معرض زوال قرار ندهيد؛ زيرا به ندرت پيش مى آيد كه نعمتى از كسى زوال يابد و دوباره به او باز گردد.

الكافي : 4 / 37 / 1 .

حديث1115

امام صادق عليه السلام :

غَسلُ الإناءِ وكَسحُ الفِناءِ، مَجلَبَةٌ للرِّزقِ .

امام صادق عليه السلام : شستن ظرف و جارو زدن جلو در منزل، باعث جلب روزى مى شود.

الخصال : 54 / 73.

حديث1116

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا سَألَهُ الطَّيّارُ عَن كَراهَةِ مُناظَرَةِ النّاسِ _ : أمّا كَلامُ مِثلِكَ فلا يُكرَهُ ، مَن إذا طارَ يُحسِنُ أن يَقَعَ ، وإن وَقَعَ يُحسِنُ أن يَطيرَ ، فمَن كانَ هكذا لا نَكرَهُهُ .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به طيّار كه پرسيدآيا مناظره كردن با مردم ناخوشايند است؟ _ فرمود : صحبت هاى امثال تو ناخوشايند نيست. كسى كه هرگاه به پرواز درآيد به خوبى فرود آيد و هرگاه بنشيند به خوبى به پرواز درآيد. كسى كه چنين قدرتى داشته باشد ما مناظره كردن هاى او را ناخوش نداريم.

بحار الأنوار : 2 / 136 / 39

حديث1117

امام صادق عليه السلام :

أوّلُ النَّظرَةِ لكَ ، والثّانِيَهُ علَيكَ ولا لَكَ ، والثّالِثَةُ فيها الهَلاكُ .

امام صادق عليه السلام : نگاهِ اول از آنِ توست، نگاه دوم به زيان توست نه به سود تو و نگاه سوم مايه هلاكت است.

كتاب من لا يحضره الفقيه : 3 / 474 / 4658

حديث1118

امام صادق عليه السلام :

النَّظرَةُ بعدَ النَّظرَةِ تَزرَعُ في القَلبِ الشَّهوَةَ ، وكفى بها لِصاحِبِها فِتنَةً .

امام صادق عليه السلام : نگاهِ بعد از نگاه، بذر شهوت در دل مى كارد و اين خود براى به فتنه كشاندن صاحبش كافى است.

كتاب من لا يحضره الفقيه : 4/18/4970.

حديث1119

امام صادق عليه السلام :

النَّظرَةُ سَهمٌ مِن سِهامِ إبليسَ مَسمومٌ ، مَن تَرَكَها للّه ِ عَزَّوجلَّ لا لغَيرِهِ أعقَبَهُ اللّه ُ إيمانا يَجِدُ طَعمَهُ .

امام صادق عليه السلام : نگاه كردن، تيرى از تيرهاى زهرآلود ابليس است. هركه براى خداوند عز و جل و نه براى غير او، چشم خود را فرو بندد خداوند در پى آن ايمانى به او ارزانى دارد كه مزه اش را بچشد.

كتاب من لا يحضره الفقيه : 4 / 18 / 4969.

حديث1120

امام صادق عليه السلام :

كَم مِن نَظرَةٍ أورَثَت حَسرَةً طَويلَةً !

امام صادق عليه السلام : بسى نگاه كه حسرتى طولانى به بار آورده است!

الكافي : 5 / 559 / 12.

حديث1121

امام صادق عليه السلام :

صِلْ مَنْ قَطَعَكَ ... واَنصِفْ مَن خاصمك

امام صادق عليه السلام : با كسى كه از تو بريده ، رابطه برقرار كن ... و با كسى كه با تو خصومت ورزيده ، به انصاف رفتار نما .

تحف العقول : 305 .

حديث1122

امام صادق عليه السلام :

ما ناصَحَ اللّه َ عَبدٌ مُسلِمٌ في نَفسِهِ ، فأعطَى الحَقَّ مِنها وأخَذَ الحَقَّ لَها ، إلّا اُعطِيَ خَصلَتَينِ : رِزقا مِن اللّه ِ عَزَّوجلَّ يَقنَعُ بهِ ورِضىً عنِ اللّه ِ يُنجيهِ .

امام صادق عليه السلام : هيچ بنده مسلمانى براى خدا خيرخواه نفس خود نشد و حقّ را از نفس خويش و براى آن نگرفت مگر اينكه دو نعمت به او داده شد : رزقى از جانب خداوند عز و جل كه او را كفايت كند و خشنودى و رضايتى از خدا كه وى را نجات بخشد.

الخصال : 46 / 47.

حديث1123

امام صادق عليه السلام :

النَّصيحَةُ مِن الحاسِدِ مُحالٌ.

امام صادق عليه السلام : خيرخواهى (ارشاد) از حسود محال است.

بحار الأنوار : 78 / 194 / 9.

حديث1124

امام صادق عليه السلام :

علَيكُم بالنُّصحِ للّه ِ في خَلقِهِ ، فلَن تَلقاهُ بعَمَلٍ أفضَلَ مِنهُ .

امام صادق عليه السلام : براى خدا خيرخواه خلق اوباشيد ؛ زيرا هرگز خداوند را با عملى بهتر از اين كار ملاقات نخواهى كرد.

الكافي : 2 / 208 / 6.

حديث1125

امام صادق عليه السلام :

يَجِبُ لِلمؤمنِ علَى المؤمنِ النَّصيحَةُ لَهُ في المَشهَدِ والمَغيبِ .

امام صادق عليه السلام : بر مؤمن واجب است كه در حضور و غياب مؤمن خيرخواه او باشد.

الكافي : 2/208/2

حديث1126

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا سألَهُ زِنديقٌ عن عِلمِ النُّجومِ _ : هُو عِلمٌ قَلَّت مَنافِعُهُ وكَثُرَت مَضَرّاتُهُ ؛ لأ نّهُ لا يُدفَعُ بهِ المَقدورُ ولا يُتَّقى بهِ المَحذورُ ، إن أخبَرَ المُنَجِّمُ بالبَلاءِ لَم يُنجِهِ التَّحَرُّزُ مِن القَضاءِ ، وإن أخبَرَ هُو بخَيرٍ لَم يَستَطِعْ تَعجيلَهُ ، وإن حَدَثَ بهِ سُوءٌ لَم يُمكِنْهُ صَرفُهُ ، والمُنَجِّمُ يَضادُّ اللّه َ في عِلمِهِ بزَعمِهِ أ نّهُ يَرُدُّ قَضاءَ اللّه ِ عَن خَلقِهِ .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به سؤال زنديقى از اخترشناسى _ فرمود : آن علمى است كه منافعش اندك و مضرّاتش بسيار است؛ زيرا آنچه مقدّر باشد به وسيله اين علم دفع نمى شود و جلو بلا را به كمك آن نمى توان گرفت. اگر منجّم از بلا خبر دهد محافظت و مراقبت از خود ، او را از قضاى الهى نجات نمى دهد و اگر از خير و خوبيى خبر دهد، نمى تواند به آن شتاب بخشد و اگر بديى برايش پيش آيد، نمى تواند آن را برگرداند. منجّم با علم خدا مى ستيزد و به خيال خودش قضاى خدا را از خلق او برمى گرداند.

بحار الأنوار : 58 / 223 / 3.

حديث1127

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا سُئلَ عمّا اشتَهَرَ بينَ النّاسِ مِن حُرمَةِ النَّظَرِ في النُّجومِ وعن ضَررِهِ بالدِّينِ _ : لَيس كما يَقولونَ ، لا تَضُرُّ بدِينِكَ. إنّكُم تَنظُرونَ في شَيءٍ مِنها كثيرُهُ لا يُدرَكُ ، وقَليلُهُ لا يُنتَفَعُ بهِ .

امام صادق عليه السلام _ وقتى به ايشان عرض شد : دربين مردم چنين شهرت

دارد كه پرداختن به علم نجوم حرام است و به دين انسان آسيب مى رساند _ فرمود : چنان نيست كه مى گويند، به دينت آسيبى نمى رساند. شما به موضوعى مى پردازيد كه زيادِ آن دست نيافتنى است و اندكِ آن هم كارآيى ندارد.

الكافي : 8 / 195 / 233.

أقول : قال الشيخ الأنصاريّ في كتاب «المكاسب» في مبحث التّنجيم : يجوز الإخبار بحدوث الأحكام عند الاتّصالات والحركات المذكورة ؛ بأن يحكم بوجود كذا في المستقبل عند الوضع المعيّن من القرب والبعد والمقابلة والاقتران بين الكوكبَين إذا كان على وجه الظنّ ... بل الظاهر حينئذٍ جواز الإخبار على وجه القطع إذا استند إلى تجربة قطعيّة ؛ إذ لا حرج على من حكم قطعا بالمطر في هذه الليلة نظرا إلى ما جرّبه من نزول كلبه عن السطح إلى داخل البيت مثلاً ، كماحكي أنّه اتّفق ذلك لمروّج هذا العلم بل محييه نصير الملّة والدين حيث نزل في بعض أسفاره على طحّان له طاحونه خارج البلد ، فلمّا دخل منزله صعد السطح لحرارة الهواء فقال له صاحب المنزل : انزل ونَم في البيت تحفّظا من المطر ، فنظر المحقّق إلَى الأوضاع الفلكيّة فلم يرَ شيئا فيما هو مظنّة للتأثير في المطر، قال صاحب المنزل : إنّ لي كلبا ينزل في كلّ ليلة يحسّ المطر فيهاإلَى البيت ، فلم يقبل منه المحقّق ذلك وبات فوق السطح فجاءه المطر في الليل وتعجّب المحقّق . (المكاسب : 25) .

حديث1128

امام صادق عليه السلام :

نَزَلَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله في غَزوَهِ ذاتِ الرِّقاعِ تَحتَ شَجَرَةٍ على شَفيرِ وادٍ ،فأقبَلَ

سَيلٌ فحالَ بَينَهُ وبَينَ أصحابِهِ فرآهُ رجُلٌ مِن المُشرِكينَ والمُسلِمونَ قِيامٌ على شَفيرِ الوادي يَنتَظِرونَ مَتى يَنقَطِعُ السَّيلُ ،فقالَ رجُلٌ مَن المُشرِكينَ لقَومِهِ : أنا أقتُلُ محمّدا ، فجاءَ وشَدَّ على رسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله بالسَّيفِ ، ثُمّ قالَ : مَن يُنْجِيكَ مِنّي يا محمّدُ ؟! فقالَ : رَبِّي ورَبُّكَ ، فنَسَفَهُ جَبرئيلُ عليه السلام عن فَرَسِهِ فسَقَطَ على ظَهرِهِ ، فقامَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله وأخذَ السَّيفَ وجَلَسَ على صَدرِهِ وقالَ : مَن يُنْجِيكَ مِنّي يا غورثُ ؟! فقالَ : جُودُكَ وكَرمُكَ يا محمّدُ ، فتَرَكَهُ فقامَ وهُو يقولُ : واللّه ِ، لَأنتَ خَيرٌ مِنّي وأكرَمُ .

امام صادق عليه السلام : در جنگ ذات الرقاع، رسول خدا صلى الله عليه و آله در كنار درّه اى زير درختى توقف كرد. در همين هنگام سيلى آمد و ميان آن حضرت ويارانش فاصله انداخت.

مردى از مشركان متوجه شد كه ياران پيامبر از او دور افتاده و منتظر بند آمدن سيل هستند، به همرزمان خود گفت : من محمّد را مى كشم. و آمد و به روى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شمشير كشيد و گفت : اى محمّد! كيست كه تو را از دست من نجات دهد؟ پيامبر فرمود : آنكه پروردگار من و توست. در اين هنگام جبرئيل آن مرد را از اسبش پرت كرد و او به پشت روى زمين افتاد. رسول خدا صلى الله عليه و آله برخاست و شمشير را برداشته روى سينه او نشست و فرمود : اى غورث! كيست كه تو را از دست من نجات

دهد؟ عرض كرد : بخشندگى و آقايى تو اى محمّد! پيامبر او را رها كرد. مرد از جا برخاست، در حالى كه مى گفت : به خدا قسم كه تو از من بهتر و بزرگوارترى .

الكافي : 8 / 127 / 97 .

حديث1129

امام صادق عليه السلام :

كانَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يُقَسِّمُ لَحَظاتِهِ بَينَ أصحابِهِ، يَنظُرُ إلى ذا ويَنظُرُ إلى ذا بالسَّوِيَّةِ .

امام صادق عليه السلام : رسول خدا صلى الله عليه و آله نگاه هاى خود را ميان اصحابش تقسيم مى كرد و به اين و آن يكسان مى نگريست.

الكافي : 8/268/393.

حديث1130

امام صادق عليه السلام :

... حتّى جاءَ محمّدٌ صلى الله عليه و آله فجاءَ بالقرآنِ وبشَريعَتِهِ ومِنهاجِهِ ، فحَلالُهُ حَلالٌ إلى يَومِ القِيامَةِ ، وحَرامُهُ حَرامٌ إلى يَومِ القِيامَةِ .

امام صادق عليه السلام : ... تا اينكه محمّد صلى الله عليه و آله آمد و قرآن و شريعت و طريقت خود را آورد. پس، حلال [دين ]او تا روز قيامت حلال است و حرام [دين ]او تا روز قيامت حرام.

الكافي : 2 / 17 / 2.

حديث1131

امام صادق عليه السلام :

إنّ اللّه َ عَزَّ ذِكرُهُ خَتَمَ بنَبِيِّكُمُ النَّبيِّينَ فلا نَبيَّ بَعدَهُ أبَدا ، وخَتَمَ بكِتابِكُمُ الكُتُبَ فلا كِتابَ بَعدَهُ أبدا .

امام صادق عليه السلام : خداوند _ عزّ ذكره _ با پيامبرشما، به پيامبران خاتمه داد. بنابراين، بعد از او هرگز پيامبرى برانگيخته نخواهد شد و [نيز] با كتاب شما به همه كتاب ها[ى آسمانى] پايان بخشيد . پس، بعد از كتاب شما هرگز كتابى نازل نخواهد شد.

الكافي : 1 / 269 / 3

حديث1132

امام صادق عليه السلام :

أماتَ اللّه ُ إرمياءَ النَّبيَّ عليه السلام الّذي نَظَرَ إلى خَرابِ بَيتِ المَقدِسِ وما حَولَهُ حِينَ غَزاهُم بُختُ نَصَّرُ ، وقالَ : أنَّى يُحيي هذهِ اللّه ُ بَعدَ مَوتِها ؟! فأماتَهُ اللّه ُ مِائةَ عامٍ ثُمّ أحياهُ ، ونَظَرَ إلى أعضائهِ كيفَ تَلتَئمُ وكيفَ تَلبَسُ اللَّحمَ ، وإلى مَفاصِلِهِ وعُروقِهِ كَيفَ تُوصَلُ ، فلَمّا استَوى قاعِدا قالَ : «أعْلَمُ أ نّ اللّه َ على كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ»

امام صادق عليه السلام : هنگامى كه ارمياى نبىّ به ويرانه هاى بيت المقدس و پيرامونش كه بخت نصّر در جنگ با يهود ويرانش كرده بود، نگاهى افكند و گفت : چگونه خداوند اين ها را پس از مرگشان زنده مى كند؟ خداوند او را به مدّت صد سال ميراند و سپس زنده اش كرد و او اعضايش را ديد كه چگونه به هم مى پيوندند و چگونه گوشت بر آنها مى رويد و چگونه بندها و رگ هايش به هم وصل مى شود. پس چون راست نشست گفت : «مى دانم كه خدا بر هر كارى

تواناست».

البقرة : 259 .

حديث1133

امام صادق عليه السلام :

_ في قولِهِ تعالى نَقلاً عن عيسى عليه السلام : «وجَعَلَنِي مُبارَكا أيْنَما كُنْتُ»

امام صادق عليه السلام _ درباره اين سخن خداوند متعال به نقل از عيسى : «و مرا هرجا كه باشم با بركت قرار داد» _ فرمود : يعنى پر سود و منفعت.

مريم : 31 .

حديث1134

امام صادق عليه السلام :

_ في ذِكرِ حَديثٍ ليحيى عليه السلام مَع الشَّيطانِ _ : قالَ يحيى عليه السلام : فهَل ظَفِرتَ بِي ساعَةً قَطُّ ؟ قالَ : لا ، ولكن فيكَ خَصلَةٌ تُعجِبُني . قالَ يحيى : فما هِي ؟ قالَ : أنتَ رَجُلٌ أكُولٌ ، فإذا أفطَرتَ أكَلتَ وبَشِمتَ فيَمنَعُكَ ذلكَ مِن بَعضِ صَلاتِكَ وقِيامِكَ باللَّيلِ . قالَ يحيى عليه السلام : فإنّي اُعطِي اللّه َ عَهدا أنّي لا أشبَعُ مِن الطَّعامِ حتّى ألقاهُ . قالَ لَهُ إبليسُ : وأنا اُعطي اللّه َ عَهدا أنّي لا أنصَحُ مُسلِما حتّى ألقاهُ ، ثُمّ خَرجَ فما عادَ إلَيهِ بعدَ ذلكَ .

امام صادق _ از پدران بزرگوارش عليهم السلام در گفتگويى ميان يحيى عليه السلام و شيطان _ فرمود : يحيى عليه السلام گفت : آيا هرگز شده است كه لحظه اى بر من چيره آيى؟ شيطان گفت : نه، امّا در توخصلتى است كه خوشايند من است. يحيى گفت : آن خصلت چيست؟ شيطان گفت : تو مرد پرخورى هستى. هرگاه افطار مى كنى، آن قدر مى خورى كه دچار تخمه مى شوى و اين كار تو را از برخى نمازها و شب زنده دارى هايت باز مى دارد. يحيى عليه السلام

گفت : با خدا عهد مى بندم كه از اين پس تا زنده هستم هرگز از غذايى سير نخورم. ابليس نيز به او گفت : من هم با خدا عهد مى بندم كه از اين پس تا زنده هستم، هرگز مسلمانى را اندرز ندهم. آن گاه بيرون رفت و بعد از آن ديگر نزد يحيى بازنگشت.

الأمالي للطوسي : 340/692 .

حديث1135

امام صادق عليه السلام :

كانَ سُلَيمانُ عليه السلام يُطعِمُ أضيافَهُ اللَّحمَ بالحُوّارى ، وعِيالَهُ الخُشكارَ ، ويأكُلُ هُو الشَّعيرَ (غَيرَ) مَنخولٍ .

امام صادق عليه السلام : سليمان عليه السلام به ميهمانان خود گوشت و نان سفيد مى خوراند و به خانواده اش نان گندم سبوس دار و خودش نان جو نابيخته مى خورد.

الدعوات : 142/363 .

حديث1136

امام صادق عليه السلام :

آخِرُ مَن يَدخُلُ الجَنّةَ مِن النَّبيِّينَ سُلَيمانُ بنُ داوودَ عليه السلام ، وذلكَ لِما اُعطِيَ في الدُّنيا .

امام صادق عليه السلام : آخرين پيامبرى كه وارد بهشت مى شود ، سليمان بن داود عليه السلام است و اين به سبب چيزى است كه در دنيا به او داده شد .

مستطرفات السرائر : 41 / 7 .

حديث1137

امام صادق عليه السلام :

إنّ سُلَيمانَ بنَ داوودَ عليه السلام قالَ ذاتَ يَومٍ لأصحابِهِ : إنّ اللّه َ تباركَ وتعالى قد وَهَبَ لِي مُلكا لا يَنبَغي لأحَدٍ مِن بَعدي ، سَخَّرَ لِي الرِّيحَ والإنسَ والجِنَّ والطَّيرَ والوُحوشَ ، وعَلَّمَني مَنطِقَ الطَّيرِ ، وآتاني مِن كلِّ شيءٍ ، ومَعَ جَميعِ ما اُوتِيتُ مِن المُلكِ ماتَمَّ لِي سُروري يَوم إلَى اللّيلِ ، وقد أحبَبتُ أن أدخُلَ قَصري في غَدٍ فأصعَدَ أعلاهُ وأنظُرَ إلى مَمالِكي ، فلا تَأذَنوا لأحَدٍ علَيَّ لِئلّا يَرِدَ علَيَّ ما يُنَغِّصُ علَيَّ يَومي ، فقالوا : نَعَم . فلَمّا كانَ مِن الغَدِ أخَذَ عَصاهُ بيَدِهِ وصَعِدَ إلى أعلى مَوضِعٍ مِن قَصرِهِ ، ووَقَفَ مُتَّكِئا على عَصاهُ يَنظُرُ إلى مَمالِكِهِ مَسرورا بِما اُوتِيَ فَرِحا بِما اُعطِيَ ، إذ نَظَرَ إلى شابٍّ حَسَنِ الوَجهِ واللِّباسِ قَد خَرَجَ علَيهِ مِن بَعضِ زَوايا قَصرِهِ ، فلَمّا أبصَرَهُ سُلَيمانُ قالَ لَهُ : مَن أدخَلَكَ إلى هذا القَصرِ ، وقد أرَدتُ أن أخلُوَ فيهِ اليَومَ ؟! وبإذنِ مَن دَخَلتَ ؟! فقالَ الشابُّ : أدخَلَني هذا القَصرَ رَبُّهُ وبإذنِهِ دَخَلتُ . فقالَ : ربُّهُ أحَقُّ بهِ مِنّي ، فمَن أنتَ ؟ قالَ : أنا مَلَكُ المَوتِ ، قالَ : وفيما جِئتَ ؟

قالَ : جِئتُ لأقبِضَ رُوحَكَ . قالَ : إمضِ لِما اُمِرتَ بهِ فهذا يَومُ سُروري ، وأبَى اللّه ُ عَزَّوجلَّ أن يكونَ لِي سُرورٌ دُونَ لِقائهِ . فقَبَضَ مَلَكُ المَوتِ رُوحَهُ وهُو مُتَّكئٌ على عَصاهُ ، فبَقِيَ سُلَيمانُ مُتّكِئا على عَصاهُ وهُو مَيِّتٌ ما شاءَ اللّه ُ والنّاسُ يَنظُرونَ إلَيهِ وهُم يُقَدِّرونَ أنّهُ حَيٌّ ، فافتُتِنوا فيهِ واختَلَفوا ؛ فمِنهُم مَن قالَ : إنّ سُلَيمانَ قَد بَقِيَ مُتَّكِئا على عَصاهُ هذهِ الأيّامَ الكَثيرَةَ ولَم يَتعَبْ ولَم يَنَمْ ولَم يَشرَبْ ولَم يَأكُلْ، إنّهُ لَرَبُّنا الّذي يَجِبُ علَينا أن نَعبُدَهُ ! وقالَ قَومٌ : إنّ سُلَيمانَ ساحِرٌ وإنّهُ يُرِينا أ نّهُ واقِفٌ مُتّكِئٌ على عَصاهُ ، يَسحَرُ أعيُنَنا ولَيس كذلكَ ! وقالَ المؤمنونَ : إنّ سُلَيمانَ ، هُو عَبدُ اللّه ِ ونَبيُّهُ يُدَبِّرُ اللّه ُ أمرَهُ بما شاءَ ؛ فلَمّا اختَلَفوا بَعَثَ اللّه ُ عَزَّوجلَّ الأرضَةَ فدَبَّت في عَصاةِ سُلَيمانَ، فلَمّا أكَلَت جَوفَها انكَسَرَتِ العَصا وخَرَّ سُلَيمانُ عليه السلام مِن قَصرِهِ على وَجهِهِ .

امام صادق عليه السلام : روزى سليمان بن داوود عليه السلام به اطرافيان خود گفت : خداوند تبارك و تعالى سلطنتى به من بخشيد كه پس از من شايسته هيچ كس نيست؛ باد و انس و جنّ ومرغان و ددان را به تسخير من درآورد و زبان پرندگان را به من آموخت و از هر چيزى به من عطا فرمود. امّا با همه سلطنتى كه به من داده شده يك روز نشد كه تا شب شاد و مسرور باشم. بنابراين، دوست دارم فردا به كاخ خود اندر شوم و بر بام آن روم و به قلمرو خود بنگرم. بنابراين، به احدى اجازه

ندهيد نزد من آيد تا مبادا مطلبى برايم بياورد كه روزم را بر من تلخ و منغّص سازد. اطرافيان گفتند : اطاعت مى شود. روز بعد، سليمان عصايش را برداشت و به بلندترين نقطه بام قصر خود رفت و بر عصاى خويش تكيه داد و شادمان از آنچه به او داده شده بود شروع به نگريستن به قلمرو پادشاهى خود كرد. ناگاه چشمش به جوانى خوبروى و خوش پوش افتاد كه از يكى از گوشه هاى قصرش پيش او آمد. سليمان چون او را ديد گفت : چه كسى تو را به اين كاخ درآورد، در حالى كه من مى خواستم امروز را در آن تنها بگذرانم؟ با اجازه چه كسى وارد شدى؟ آن جوان گفت : خداوندِ اين كاخ مرا به آن درآورد و با اجازه او وارد شدم. سليمان گفت : البته خداوندِ اين كاخ به آن از من سزاوارتر است. تو كيستى؟ گفت : من ملك الموت هستم. سليمان گفت : براى چه آمده اى؟ گفت : آمده ام جانت را بگيرم. سليمان گفت : مأموريت خود را انجام بده كه امروز روز شادى من است و خداوند عز و جل نخواسته است كه مرا شادى و سرورى جز ديدار او باشد. پس، در حالى كه سليمان به عصاى خود تكيه داده بود ملك الموت جان او را گرفت و سليمان مدّت ها همچنان مرده بر عصايش تكيه داشت و مردم او را مى ديدند و خيال مى كردند زنده است. پس از مدتى درباره او دچار ترديد و اختلاف شدند. بعضى گفتند : روزهاى زيادى است كه سليمان همچنان بر عصاى

خود تكيه داده است و نه خسته شده و نه خوابيده و نه چيزى آشاميده و نه چيزى خورده است. او همان خداوند ماست كه بايد عبادتش كنيم. عدّه اى گفتند : سليمان جادوگر است و با جادو كردن چشمان ما چنين وانمود مى كند كه به عصايش تكيه داده امّا چنين نيست. مؤمنان گفتند : سليمان بنده خدا و پيامبر اوست و خداوند كار او را به دلخواه خود تدبير و اداره مى كند. پس، چون اين اختلاف نظرها درباره سليمان پيدا شد، خداوند عز و جلموريانه اى فرستاد و او عصاى سليمان را از درون خورد و عصا شكست و سليمان عليه السلام از فراز كاخ خود به رو درافتاد.

علل الشرائع : 73/2 .

حديث1138

امام صادق عليه السلام :

إنّ اللّه َ تباركَ وتعالى أوحى إلى داوودَ عليه السلام : ما لِي أراكَ وَحدانا ؟ قالَ : هَجَرتُ النّاسَ وهَجَروني فيكَ . قالَ : فَما لِي أراكَ ساكِتا ؟ قالَ : خَشيَتُكَ أسكَتَتني . قالَ : فَما لِي أراكَ نَصِبا ؟ قالَ : حُبُّكَ أنصَبَني. قالَ : فما لِي أراكَ فَقيرا وقَد أفَدتُكَ ؟ قالَ : القِيامَ بحَقِّكَ أفقَرَني . قالَ : فَما لِي أراكَ مُتَذَلِّلاً ؟ قالَ : عَظيمُ جَلالِكَ الّذي لا يُوصَفُ ذَلّلَني ، وحقَّ ذلكَ لكَ يا سيّدي . قالَ اللّه ُ جَلّ جَلالُهُ: فأبشِرْ بالفَضلِ مِنِّي،

فَلَكَ ما تُحِبُّ يَومَ تَلقاني ، خالِطِ النّاسَ وخالِقهُم بأخلاقِهِم وزايلْهُم في أعمالِهِم تَنَلْ ما تُريدُ مِنّي يَومَ القِيامَةِ .

امام صادق عليه السلام : خداى تبارك و تعالى به داوود عليه السلام وحى فرمود : چه

شده است كه تو را تنها مى بينم؟ عرض كرد : به خاطر تو، مردم را ترك كرده ام و آنان نيز مرا ترك كرده اند. فرمود: چه شده است كه تو را خاموش مى بينم؟ عرض كرد : ترس از تو، مرا خاموش ساخته است. فرمود : چه شده است كه تو را رنجور مى بينم؟ عرض كرد : عشق و محبت تو، مرا رنجور ساخته است. فرمود : چه شده است كه تو را فقير مى بينم، حال آنكه تو را بهره مند ساخته ام؟ عرض كرد : گزاردن حقّ تو، مرا فقير كرده است.فرمود : چه شده است كه تو را خوار مى بينم؟ عرض كرد : عظمت وصف ناشدنى جلال تو، مرا خوار كرده است و اين حق توست اى آقاى من! خداوند جل جلاله فرمود : پس، مژده بادا تو را به فضل من. در آن روز كه مرا ملاقات كنى، هرچه دوست داشته باشى به تو بخشم. با

مردم بياميز و با اخلاق آنان بساز، امّا در اعمال و كردارشان با آن همراهى مكن تا روز قيامت بدان چه از من خواهى دست يابى.

الأمالي للصدوق : 263/280 .

حديث1139

امام صادق عليه السلام :

إنّ إسماعيلَ كانَ رَسولاً نَبيّا ، سُلِّطَ علَيهِ قَومُهُ فقَشَروا جِلدَةَ وَجهِهِ وفَروَةَ رأسِهِ ، فأتاهُ رَسولٌ مِن رَبِّ العالَمينَ، فقالَ لَهُ : ربُّكَ يُقرِئُكَ السّلامَ ويقولُ : قَد رأيتُ ما صُنِعَ بكَ وقد أمَرَني بطاعَتِكَ فمُرْني بما شِئتَ ، فقالَ : يكونُ لِي بالحُسَينِ بنِ عليٍّ عليهماالسلام اُسوَةٌ .

امام صادق عليه السلام : اسماعيل، فرستاده اى پيامبر بود.

قومش بر او مسلّط شدند و پوست سر و صورتش را كندند. پس ، فرشته اى از جانب پروردگار جهانيان آمد و گفت: پروردگارت تو را سلام مى رساند و مى گويد: آنچه را با تو شد ديدم. خداوند به من دستور داده كه از تو اطاعت كنم. پس هر دستورى مى خواهى به من بده. او گفت : حسين بن على عليهاالسلاممقتداى من است.

علل الشرائع : 78/3 .

حديث1140

امام صادق عليه السلام :

إنّ اسماعيلَ الّذي قالَ اللّه ُ عَزَّوجلَّ في كِتابهِ : «واذْكُرْ فِي الكِتابِ إسْماعيلَ ...» لَم يَكُن إسماعيلَ بنَ إبراهيمَ ، بَل كانَ نَبيّا مِن الأنبياءِ بَعَثَهُ اللّه ُ عَزَّوجلَّ إلى قَومِهِ ، فأخَذوهُ فسَلَخوا فَروَةَ

امام صادق عليه السلام : آن اسماعيل كه خداوند عز و جل دركتاب خود فرموده است: «در اين كتاب از اسماعيل ياد كن...» آن اسماعيل فرزند ابراهيم نيست. بلكه پيامبرى از پيامبران است كه خداوند عز و جل او را به سوى قومش فرستاد و آنها او را گرفتند و پوست سر و رويش را كندند. فرشته اى نزد وى آمد و گفت : خداوند مرا نزد تو فرستاده است، هر دستورى كه مى خواهى به من بده. او گفت : من به آنچه با حسين عليه السلام مى شود اقتدا مى كنم.

الفروة : جلدة الرأس . (القاموس المحيط : 4/373) .

حديث1141

امام صادق عليه السلام :

مَسجِدُ السَّهلَةِ مُناخُ الرَّاكِبِ . قيلَ :ومَنِ الرّاكِبُ ؟ قالَ : الخضرُ عليه السلام .

امام صادق عليه السلام : مسجد سهله، اقامتگاه آن سواره است، عرض شد : آن سواره كيست؟ فرمود : خضر عليه السلام .

بحار الأنوار : 13/303/25 .

حديث1142

امام صادق عليه السلام :

إنّ الخضرَ كانَ نَبيّا مُرسَلاً ،بَعَثَهُ اللّه ُ تباركَ وتعالى إلى قَومِهِ فدَعاهُم إلى تَوحيدِهِ والإقرارِ بأنبيائهِ ورُسُلِهِ وكُتُبِهِ ، وكانَتْ آيَتُهُ أ نّهُ كانَ لا يَجلِسُ على خَشَبَةٍ يابِسَةٍ ولا أرضٍ بَيضاءَ إلّا أزهَرَت خَضِرا ، وإنّما سُمِّيَ خضرا لذلكَ .

امام صادق عليه السلام : خضر، پيامبرى مرسل بود كه خداوند تبارك و تعالى وى را به سوى قومش فرستاد و او آنان را به يگانه دانستن خدا و اقرار به پيامبران و فرستادگان او و كتاب هايش فراخواند و معجزه اش اين بود كه روى هر چوب خشك يا هر زمين بى علفى مى نشست، سبز مى شد و از اين رو «خضر» ناميده شد.

علل الشرائع: 59/1 .

حديث1143

امام صادق عليه السلام :

إنّ فِرعَونَ لَمّا وَقَفَ على أنّ زَوالَ مُلكِهِ على يدِ موسى أمرَ بإحضارِ

الكَهَنَةِ ، فدَلُّوهُ على نَسَبِهِ وأ نّهُ مِن بَني إسرائيلَ ، فلَم يَزَلْ يأمُرُ أصحابَهُ بِشَقِّ بُطونِ الحَوامِلِ مِن بَني إسرائيلَ حتّى قَتَلَ في طَلَبِهِ نَيّفا و عِشرينَ ألفَ مَولودٍ ، وتَعَذّرَ علَيهِ الوُصولُ إلى قَتلِ موسى ؛ لحِفظِ اللّه ِ تباركَ وتعالى إيّاهُ .

امام صادق عليه السلام : هنگامى كه فرعون فهميد سلطنت او به دست موسى از بين خواهد رفت، دستور داد كاهنان را احضار كنند و آنان او را از نسب موسى و

اينكه او از بنى اسرائيل است آگاه ساختند. از آن پس، فرعون پيوسته به نيروهاى خود دستور مى داد شكم زنان باردار بنى اسرائيل را بدرند تا جايى كه براى نابودى موسى بيست و چند

هزار جنين را كشت، امّا موفق به كشتن موسى نشد؛ زيرا كه خداى تبارك و تعالى او را حفظ مى كرد.

بحار الأنوار : 13/47/15 .

حديث1144

امام صادق عليه السلام :

أوحَى اللّه ُ إلى موسَى بنِ عِمرانَ عليه السلام : أتَدري يا موسى لِمَ انتَجَبتُكَ مِن خَلقي واصطَفَيتُكَ لِكَلامي ؟ فقالَ : لا ياربِّ ، فأوحَى اللّه ُ إلَيهِ : إنّي اطَّلَعتُ إلَى الأرضِ فلَم أجِدْ علَيها أشَدَّ تَواضُعا لِي مِنكَ .

امام صادق عليه السلام : خداوند به موسى بن عمران عليه السلام وحى فرمود : اى موسى! آيا مى دانى چرا از ميان آفريدگانم تو را برگزيدم و براى [شنيدن ]سخنم تو را انتخاب كردم؟ عرض كرد : نه، اى پروردگار! خداوند به او وحى فرمود : من به زمين نگريستم و در روى آن كسى را نيافتم كه در برابر من متواضع تر از تو باشد.

الأمالي للطوسي: 165/275.

حديث1145

امام صادق عليه السلام :

ماسَألَ أيُّوبُ عليه السلام العافِيَةَ في شَيءٍ مِن بَلائهِ .

امام صادق عليه السلام : ايّوب عليه السلام در هيچ موردى از بلايش، عافيت (بهبودى) مسألت نكرد.

قصص الأنبياء : 139/147 .

حديث1146

امام صادق عليه السلام :

لَم يَبعَثِ اللّه ُ عَزَّوجلَّ مِنَ العَرَبِ إلّا خمسَةَ أنبياءَ : هُودا وصالِحا وإسماعيلَ وشُعَيبا ومُحمّدا خاتمَ النَّبيِّينَ صلواتُ اللّه ِ علَيهِم ، وكانَ شُعَيبٌ بَكّاءً .

امام صادق عليه السلام : خداوند عز و جل از عرب جز پنج پيامبر مبعوث نكرد : هود و صالح و اسماعيل و شعيب و محمّد خاتم پيامبران صلوات اللّه عليهم؛ و شعيب بسيار پرگريه بود .

قصص الأنبياء : 145/157 .

حديث1147

امام صادق عليه السلام :

ابتُلِيَ أيُّوبُ سَبعَ سِنينَ بلا ذَنبٍ .

امام صادق عليه السلام : ايّوب بى هيچ گناهى، هفت سال مبتلا شد.

علل الشرائع : 75/3 .

حديث1148

امام صادق عليه السلام :

إنّ اللّه َ تَباركَ وتعالَى ابتَلى أيُّوبَ عليه السلام بلا ذَنبٍ ، فصَبَرَ حتّى عُيِّرَ، وإنّ الأنبياءَ

لا يَصبِرونَ علَى التَّعيِيرِ .

امام صادق عليه السلام : خداوند تبارك و تعالى ايّوب را، بى هيچ گناهى، گرفتار بلا كرد و او شكيبايى

ورزيد تا جايى كه سرزنش شد و پيامبران سرزنش را تحمّل نمى كنند.

علل الشرائع : 75/4 .

حديث1149

امام صادق عليه السلام :

إنّ بني يَعقُوبَ لمّا سَألواأباهُم يَعقوبَ أن يَأذَنَ ليوسُفَ في الخُروجِ مَعهُم ، قالَ لَهم : «إنّي أخافُ أن يأكُلَه الذئبُ وَأنتم غافِلون»

امام صادق عليه السلام : وقتى پسران يعقوب از پدرشان خواستند كه اجازه دهد يوسف همراه آنان بيرون (از شهر) برود ، يعقوب به آنان گفت: «من مى ترسم شما از يوسف غافل شويد و گرگ او را بخورد» . يعقوب با اين سخن بهانه به دست آنان داد و آنها نيز از همين بهانه براى حيله در كار يوسف بهره بردند .

يوسف : 13 .

حديث1150

امام صادق عليه السلام :

ما بَعَثَ اللّه ُ نَبيّا بعدَ لُوطٍ إلّافي عِزٍّ مِن قَومِهِ .

امام صادق عليه السلام : خداوند بعد از لوط هيچ پيامبرى نفرستاد مگر اينكه ميان قومش عزّت داشت.

بحار الأنوار : 12/157/8 .

حديث1151

امام صادق عليه السلام :

«إنّي جاعِلُكَ لِلنّاسِ إماما» .

امام صادق عليه السلام : خداوند تبارك و تعالى ابراهيم عليه السلام را پيش از آنكه به پيامبرى برگزيند، به بندگى [خود ]گرفت و پيش از آنكه به رسولى برگزيندش به پيامبرى برگزيد و پيش از آنكه خليلش گرداند او را به رسولى برگزيد و پيش از آنكه امامش قرار دهد او را به خليلى گرفت و چون همه اين مقامات را برايش فراهم آورد، فرمود : «من تو را امام مردم قرار دادم» .

الكافي : 1/175/2 .

حديث1152

امام صادق عليه السلام :

لَمّا بَعثَ اللّه ُ عَزَّوجلَّ هُودا عليه السلام أسلَمَ لَهُ العَقِبُ مِن وُلدِ سامٍ ، وأمّاالآخَرونَ فقالوا: مَن أشَدُّ مِنّا قُوّةً ؟! فاُهلِكوا بالرِّيحِ العَقيمِ ، وأوصاهُم هُودٌ وبَشَّرَهُم بصالِحٍ عليه السلام .

امام صادق عليه السلام : هنگامى كه خداوند عز و جل هود را برانگيخت، بازماندگان از فرزندان سام در برابر او سر تسليم فرود آوردند.بقيه گفتند : از ما قوى تر كيست؟! پس، به وسيله بادى سترون (و عذاب آور) هلاك شدند و هود [نيز ]پيروان خود را سفارش كرد و به آمدن صالح عليه السلام بشارت داد.

كمال الدين : 136/5 .

حديث1153

امام صادق عليه السلام :

مَسجِدُ السَّهلَةِ مَوضِعُ بَيتِ إدريسَ النَّبيِّ عليه السلام الّذي كانَ يَخِيطُ فيهِ .

امام صادق عليه السلام : مسجد سهله جايگاه خانه ادريس پيامبر عليه السلام است كه در آن خياطى مى كرد.

بحار الأنوار : 11/284/12 .

حديث1154

امام صادق عليه السلام :

إنّما سُمِّيَ آدَمُ آدَمَ لأ نّهُ خُلِقَ مِن أديمِ الأرضِ .

امام صادق عليه السلام : آدم را آدم ناميده اند، چون ازاَديم (روى) زمين آفريده شده است.

علل الشرائع : 14/1 .

حديث1155

امام صادق عليه السلام :

ما بَعَثَ اللّه ُ نَبيّا قَطُّ حتّى يَستَرعِيَهُ الغَنَمَ ، يُعَلِّمُهُ بذلكَ رِعْيَةَ النّاسِ .

امام صادق عليه السلام : خداوند هرگز پيامبرى را مبعوث نكرد، مگر اينكه قبلاً او را به شبانى گوسفندان گماشت تا از اين طريق اداره مردم را به او تعليم دهد.

علل الشرائع : 32/2 .

حديث1156

امام صادق عليه السلام :

الأنبياءُ والمُرسَلونَ على أربَعِ طَبَقاتٍ : فنَبيٌّ مُنَبّأٌ في نَفسِهِ لا يَعدو غيرَها . ونَبيٌّ يَرى في النَّومِ ويَسمَعُ الصَّوتَ ولا يُعايِنُهُ في اليَقَظَةِ ، ولَم يُبعَثْ إلى أحَدٍ وعلَيهِ إمامٌ ، مِثل ما كانَ إبراهيمُ على لُوطٍ عليهماالسلام . ونَبيٌّ يَرى في مَنامِهِ ويَسمَعُ الصَّوتَ ويُعايِنُ المَلَكَ ، وقد اُرسِلَ إلى طائفةٍ قَلُّوا أو كَثُروا ، كيُونُسَ ، قالَ اللّه ُ ليونُسَ : «وأرْسَلْناهُ إلى مِائةِ ألْفٍ أو يَزيدونَ»

امام صادق عليه السلام : پيامبران و رسولان چهار طبقه اند:پيامبرى كه تنها براى خودش پيغمبر است و به ديگرى سرايت نمى كند، و پيامبرى كه در خواب مى بيند و صدا [ى هاتف] را مى شنود ولى خود او را در بيدارى نمى بيند و بر هيچ كس مبعوث نيست و خود او امام و پيشوايى دارد _ چنان كه ابراهيم بر لوط عليهماالسلامامام بود _ و پيامبرى كه در خواب مى بيند و صدا را مى شنود و فرشته را مى بيند و به سوى گروهى كم يا زياد مبعوث است، مانند يونس كه خدا درباره او فرموده : «ما او را به سوى صدهزار نفر يا بيشتر فرستاديم» . مراد از آن«بيشتر» سى هزار است

[يعنى يكصد و سى هزار نفر] و يونس نيز خود امام و پيشوايى داشت،و [سرانجام ]پيامبرى كه در عالم خواب مى بيند و صدا را مى شنود و در بيدارى مشاهده مى كند و امام هم مى باشد، مانند پيامبران اولوالعزم. ابراهيم عليه السلام [در ابتدا ]فقط پيامبر بود و امام نبود تا آنكه خدا فرمود : «من تو را امام مردم قرار دادم...» .

الصافّات : 147 .

حديث1157

امام صادق عليه السلام :

_ للزِّنديقِ الّذي سألَهُ: مِن أينَ أثبَتَّ الأنبياءَ ؟ _ : إنّا لَمّا أثبَتنا أنّ لَناخالِقا صانِعا مُتَعالِيا عنّا وعن جَميعِ ما خَلَقَ ، وكانَ ذلكَ الصّانِعُ حَكيما مُتَعالِيا لَم يَجُزْ أن يُشاهِدَهُ خَلقُهُ ، ولا يُلامِسوهُ ، فيُباشِرَهُم ويُباشِروهُ ، ويُحاجَّهُم ويُحاجُّوهُ ، ثَبَتَ أنَّ لَهُ سُفَراءَ في خَلقِهِ يُعَبِّرونَ عَنهُ إلى خَلقِهِ وعِبادِهِ ، ويَدُلُّونَهُم على مصالِحِهِم ومَنافِعِهِم ، وما بهِ بَقاؤهُم وفي تَركِهِ فَناؤهُم .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به زنديقى كه پرسيد : پيامبران را از چه راهى ثابت مى كنى؟ _ فرمود : چون ثابت كرديم كه ما را آفريدگار و سازنده اى است برتر از ما و از همه آنچه آفريده،و آن سازنده حكيم و متعال است به طورى كه ممكن نيست آفريدگانش او را ببينند يا لمسش كنند و در نتيجه، بتوانند با يكديگر ارتباط مستقيم و بى واسطه برقرار سازند و با هم بحث و محاجّه كنند، ثابت شد كه در ميان خلق خود سفيران و فرستادگانى دارد كه سخنان او را براى آفريدگان و بندگانش بيان مى كنند و آنان را به مصالح و منافعشان

و عوامل ماندگارى و نابوديشان رهنمون مى شوند.

الكافي : 1/168/1 .

حديث1158

امام صادق عليه السلام :

إنّما أعطاكُمُ اللّه ُ هذهِ الفُضولَ مِن الأموالِ لتُوَجِّهوها حيثُ وَجَّهَها اللّه ُ عَزَّوجلَّ ، ولَم يُعطِكُموها لِتَكنِزوها .

امام صادق عليه السلام : در حقيقت، خداوند اين مال هاى زيادى را به شما داده است تا آنها را در جهتى كه خداوند عز و جل معلوم كرده است به كار اندازيد. آنها را به شما نداده است كه بيندوزيد.

كتاب من لا يحضره الفقيه : 2/57/1693 .

حديث1159

امام صادق عليه السلام :

مَن كَسَبَ مالاً مِن غَيرِ حِلِّهِ سُلِّطَ علَيهِ البِناءُ والطِّينُ والماءُ .

امام صادق عليه السلام : هر كس مالى را از راه غير حلال به دست آورد، بنّايى و گل و آب بر او مسلّط شود.

المحاسن : 2/445/2528 .

حديث1160

امام صادق عليه السلام :

مَن طَلَبَ المالَ بغَيرِ حَقٍّ حُرِمَ بَقاءهُ لَهُ بِحَقٍّ .

امام صادق عليه السلام : هر كس مال و دارايى را به ناحق تحصيل كند، از ماندن آن برايش به حقّ محروم گردد.

تحف العقول : 321 .

حديث1161

امام صادق عليه السلام :

طَلَبتُ فَراغَ القلبِ فوَجَدتُهُ في قِلَّةِ المالِ .

امام صادق عليه السلام : آسايش دل را جستجو كردم و آن را در كمى مال و ثروت يافتم.

مستدرك الوسائل : 12/174/13810 .

حديث1162

امام صادق عليه السلام :

ما كَثُرَ مالُ رجُلٍ قَطُّ إلّاعَظُمَتِ الحُجّةُ للّه ِ تعالى علَيهِ ، فإن قَدَرتُم أن تَدفَعوها عَن أنفُسِكُم فافعَلوا ، فقيلَ : بماذا ؟ قالَ : بقَضاءِ حَوائجِ إخوانِكُم مِن أموالِكُم .

امام صادق عليه السلام : هيچ گاه ثروت مردى زياد نشد، مگر اينكه حجّت خداى متعال بر او بزرگ شد. پس، اگر مى توانيد اين حجّت را از خود دور كنيد، اين كار را بكنيد. عرض شد : با چه چيز؟ فرمود : با برآوردن نيازهاى برادران خود از اموالتان.

الأمالي للطوسي : 302/600 .

حديث1163

امام صادق عليه السلام :

لا خَيرَ فيمَن لا يُحِبُّ جَمعَ المالِ مِن حَلالٍ ، يَكُفُّ بهِ وَجهَهُ ويَقضي بهِ دَينَهُ ويَصِلُ بهِ رَحِمَهُ .

امام صادق عليه السلام : در كسى كه دوست نداشته باشداز راه حلال مال به دست آورد، تا به وسيله آن آبرويش را نگه دارد و بدهكاريش را بپردازد و صله رحم به جا آورد خيرى نيست.

الكافي : 5/72/5 .

حديث1164

امام صادق عليه السلام :

فيما ناجَى اللّه ُ عَزَّوجلَّ بهِ موسى عليه السلام : ... لا تَغبِطْ أحَدا بكَثرَةِ المالِ ؛ فإنَّ مَعَ كَثرَةِ المالِ تَكثُرُ الذُّنوبُ لِواجِبِ الحُقوقِ .

امام صادق عليه السلام : از نجواهاى خداوند متعال با موسى عليه السلام اين بود : به ثروت انبوهِ هيچ كس غبطه مخور؛ زيرا ثروت زياد مايه گناهان زياد مى شود؛ زيرا حق و حقوقى بر آن واجب مى گردد.

الكافي : 2/135/21 .

حديث1165

امام صادق عليه السلام :

سِتّةٌ يَلحَقنَ المؤمنَ بعدَوَفاتِهِ : ولدٌ يَستَغفِرُ لَهُ ، ومصحَفٌ يُخَلِّفُهُ ، وغَرسٌ يَغرِسُهُ ، وصَدَقَةُ ماءٍ يُجريهِ، وقَليبٌ يَحفِرُهُ ، وسُنّةٌ يُؤخَذُ بها مِن بَعدِهِ .

امام صادق عليه السلام : شش چيز است كه [ثواب آنها] بعد از وفات مؤمن به او مى رسد : فرزندى كه برايش آمرزش طلبد، مصحفى كه از خود بر جاى گذارد، نهالى كه بكارد، صدقه آبى [مانند نهر و قنات] كه جارى سازد، چاهى كه حفر كند و سنتى (كردار نيكى) كه بعد از او به كار بسته شود.

كتاب من لا يحضره الفقيه : 1/185/555 .

حديث1166

امام صادق عليه السلام :

يَنبَغي لأولياءِ المَيّتِ أن يُؤْذِنواإخوانَ المَيّتِ بمَوتهِ ، فيَشهَدونَ جَنازَتَهُ ويُصَلُّونَ علَيهِ ، فيُكسِبُ لَهُمُ الأجرَ ويُكسِبُ لِمَيّتهِ الاستِغفارَ .

امام صادق عليه السلام : شايسته است كه صاحبان عزا برادران دينى ميّت را از مرگ او با خبر سازند، تا در تشييع جنازه اش حاضر شوند و بر او نماز خوانند و بدين ترتيب، هم براى آنان اجرى حاصل شود و هم براى ميّت استغفار به عمل آيد.

علل الشرائع : 301/1 .

حديث1167

امام صادق عليه السلام :

أوّلُ ما يُتحَفُ بهِ المؤمنُ يُغفَرُ لِمَن تَبِعَ جَنازتَهُ .

امام صادق عليه السلام : نخستين تحفه اى كه به مؤمن داده مى شود، آمرزش تشييع كنندگان جنازه اوست.

الكافي : 3/173/3 .

حديث1168

امام صادق عليه السلام :

ما يَموتُ مُوالٍ لَنا مُبغِضٌ لأعدائنا إلّا ويَحضُرُهُ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله وأميرُالمؤمنينَ والحسنُ والحسينُ عليهم السلام فَيَسُرُّوهُ ويُبَشِّروهُ، وإن كانَ غيرَ مُوالٍ لَنا يَراهُم بحَيثُ يَسوؤهُ .

والدّليلُ على ذلكَ قَولُ أميرِ المؤمنينَ عليه السلام لحارثِ الهَمْدانيِّ :

يا حارَ هَمْدانَ مَن يَمُتْ يَرَني مِن مؤمنٍ أو مُنافِقٍ قُبُلا .

امام صادق عليه السلام : هيچ كس نيست كه دوستدار ما و دشمن دشمنان ما باشد و بميرد، مگر اينكه [در هنگام مرگش ]رسول خدا صلى الله عليه و آله و اميرمؤمنان و حسن و حسين _ صلوات اللّه عليهم _ حاضر شوند و اگر دوستدار ما نباشد، آنان را به گونه اى كه ناراحت شود، مشاهده كند. دليل بر اين مطلب، فرموده اميرمؤمنان عليه السلام به حارث همدانى است كه :

اى حارث همدانى! هر كس بميرد مرا

رو در رو مى بيند، مؤمن باشد يا منافق .

تفسير القمّي : 2/265 .

حديث1169

امام صادق عليه السلام :

_ لمّا سُئلَ : هل يُكرَهُ المؤمنُ على قَبضِ رُوحِهِ ؟ _ : لا واللّه ِ ، إنّهُ إذا أتاهُ ملَكُ المَوتِ لقَبضِ رُوحهِ جَزِعَ عِندَ ذلكَ ، فيَقولُ لَهُ ملَكُ المَوتِ : يا وَليَّ اللّه ِ لا تَجزَعْ ، فوالّذي بَعَثَ محمّدا صلى الله عليه و آله لَأنا أبَرُّ بِكَ وأشفَقُ علَيكَ من والِدٍ رَحيمٍ لو حَضَرَكَ ، افتَحْ عَينَكَ فانظُرْ . قالَ : ويُمَثَّلُ لَهُ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله وأميرُ المؤمنينَ وفاطمةُ والحسنُ والحسينُ والأئمةُ من ذُرِّيتِهِم عليهم السلام فيقالُ لَهُ

: هذا رسولُ اللّه ِ و ... رُفَقاؤكَ ... فما شيءٌ أحَبَّ إلَيهِ مِنِ استِلالِ رُوحِهِ واللُّحوقِ بالمُنادي .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به اين پرسش كه آيا مؤمن از جان كندن خود ناراحت مى شود؟ _ فرمود : نه، به خدا، زمانى كه ملك الموت براى ستاندن جانش مى آيد، او بى تابى مى كند. امّا ملك الموت به او مى گويد : اى دوست خدا! بى تابى مكن؛ زيرا سوگند به آنكه محمّد صلى الله عليه و آله را برانگيخت، من از پدر مهربانى كه به بالينت بيايد، با تو خوشرفتارتر و مهربانترم. چشمت را باز كن و بنگر. رسول خدا صلى الله عليه و آله و اميرمؤمنان و فاطمه و حسن و حسين و امامان از نسل آنها، عليهم السلام ، در برابرش نمايان مى شوند و به او گفته مى شود : اين رسول خدا و... رفيقان و همرهان تو هستند... در اين هنگام، چيزى براى او خوشتر از اين نيست كه جانش ستانده شود و به منادى بپيوندد.

الكافي : 3/127/2 .

حديث1170

امام صادق عليه السلام :

ذِكرُ المَوتِ يُميتُ الشَّهَواتِ في النَّفسِ ، ويَقلَعُ مَنابِتَ الغَفلَةِ ، ويُقَوّي القلبَ بمَواعِدِ اللّه ِ ، ويُرِقُّ الطَّبعَ ، ويَكسِرُ أعلامَ الهَوى ويُطفِئُ نارَ الحِرصِ ، ويُحَقِّرُ الدُّنيا .

امام صادق عليه السلام : ياد مرگ، خواهش هاى نفس را مى ميراند و رويشگاه هاى غفلت را ريشه كن مى كند و دل را با وعده هاى خدا نيرو مى بخشد و طبع را نازك مى سازد و پرچم هاى هوس را درهم مى

شكند و آتش آزمندى را خاموش مى سازد و دنيا را در نظر كوچك مى كند.

بحار الأنوار: 6/133/32

حديث1171

امام صادق عليه السلام :

أكثِروا ذِكرَ المَوتِ ؛ فإنّهُ ما أكثَرَ ذِكرَ المَوتِ إنسانٌ إلّا زَهِدَ في الدُّنيا .

امام صادق عليه السلام : مرگ را فراوان ياد كنيد؛ زيرا هيچ انسانى مرگ را بسيار ياد نمى كند، مگر اينكه به دنيا بى رغبت مى شود.

بحار الأنوار: 82/168/3

حديث1172

امام صادق عليه السلام :

_ في قولهِ تعالى : «لَهُمُ البُشْرى في الحَياةِ الدُّنيا»

امام صادق عليه السلام _ درباره آيه «برايشان بشارت است در زندگى دنيا» _ فرمود : هنگام مردن، محمّد و على عليهماالسلاماو را به بهشت بشارت مى دهند.

يونس : 64 .

حديث1173

امام صادق عليه السلام :

ما خَلقَ اللّه ُ عز و جل يَقينا لا شَكَ فيهِ أشبَهَ بشَكٍّ لا يَقينَ فيهِ مِن المَوتِ .

امام صادق عليه السلام : خداوند عز و جل هيچ چيزى مانندمرگ نيافري_ده است كه در عين آن كه يقينى است و هيچ شكّى در آن نيست ، چونان شكّى است كه در آن (كمترين) يقينى نباشد .

كتاب من لا يحضره الفقيه : 1 / 194 / 596 .

حديث1174

امام صادق عليه السلام :

_ في قولهِ تعالى: «قُلْ إنّ المَوتَ الّذي تَفِرّونَ مِنهُ فإنّهُ مُلاقِيكُم ...»

امام صادق عليه السلام _ درباره آيه «بگو : آن مرگى كه از آن مى گريزيد، قطعاً به سر وقت شما مى آيد...» _ فرمود : سال ها را مى شمرى، بعد ماه ها را مى شمرى، بعد روزها را مى شمرى، سپس ساعت ها را مى شمرى و آن گاه نَفَس ها را مى شمرى «پس، چون اجلشان فرا رسد نه [مى توانند ]ساعتى آن را پس اندازند و نه پيش» .

الجمعة : 8 .

حديث1175

امام صادق عليه السلام :

إنّ قَوما أتَوا نَبيّا فقالُوا : اُدعُ لَنا ربَّكَ يَرفَعْ عنّا المَوتَ ، فدَعا لَهُم فَرفَعَ اللّه ُ تباركَ وتعالى عنهُمُ المَوتَ، وكَثُروا حتّى ضاقَت بهِمُ المَنازِلُ وكَثُرَ النَّسلُ ، وكانَ الرّجُلُ يُصبِحُ فيَحتاجُ أن يُطعِمَ أباهُ واُمَّهُ وجَدَّهُ وجَدَّ جدِّهِ ويُرضِيَهُم

امام صادق عليه السلام : گروهى نزد پيغمبرى آمدندو گفتند : دعا كن پروردگارت مرگ را از ما بردارد. آن پيامبر برايشان دعا كرد. پس خداوند تبارك و تعالى مرگ را از آن جماعت برداشت. جمعيتشان چندان زياد شد كه خانه ها بر آنان تنگ گشت و نسلشان افزايش يافت. [به طورى كه ]صبح كه مى شد مرد [خانه ]مجبور بود پدر و مادر و پدربزرگ و پدربزرگِ پدربزرگش را غذا بدهد و آنها را راضى گرداند [يا به نظافت آنها برسد]و به ايشان رسيدگى نمايد. لذا از كسب و كار باز ماندند. اين بود كه آمدند و گفتند : از پروردگارت بخواه ما را به عمرهايى

كه داشتيم برگرداند. آن پيغمبر از پروردگارش عز و جل، چنين تقاضا كرد و خداوند آنها را به مدّت هاى [معيّن شده] عمرشان باز گرداند.

في نسخة «ويربّيهم» وفي نسخ اُخرى «ويوضّيهم» . (كما في هامش المصدر).

حديث1176

امام صادق عليه السلام :

إنّ الملائكةَ لا يأكُلونَ،ولا يَشرَبونَ ، ولايَنكِحونَ ، وإنّما يَعيشونَ بِنَسيمِ العَرشِ.

امام صادق عليه السلام : فرشتگان نه مى خورند، نه مى آشامند و نه ازدواج مى كنند؛ بلكه با نسيم عرش زندگى مى كنند.

تفسير القمّي : 2/206 .

حديث1177

امام صادق عليه السلام :

والّذي نَفسي بيَدِهِ ، لَملائكةُ اللّه ِ في السَّماواتِ أكثَرُ مِن عَدَدِ التُّرابِ في الأرضِ ، ومافي السَّماءِ مَوضِعُ قَدَمٍ إلّا وفيها مَلكٌ يُسَبِّحُهُ ويُقَدِّسُهُ ، ولا في الأرضِ شَجَرٌ ولا مَدَرٌ إلّا

وفيها مَلَكٌ مُوَكَّلٌ بِها .

امام صادق عليه السلام : سوگند به آنكه جانم در دست اوست، فرشتگان خدا در آسمان ها بيشتر از شمار خاك در زمين هستند و در آسمان هيچ جاى پايى نيست، مگر اينكه در آنجا فرشته اى مشغول تسبيح و تقديس خداست، و در زمين هيچ درخت و كلوخى نيست مگر اينكه در آن

فرشته اى است گماشته بر آن .

بحار الأنوار:59/176/7.

حديث1178

امام صادق عليه السلام :

إنّ اللّه َ عَزَّوجلَّ خَلَقَ المَلائكةَ مِن النُّورِ .

امام صادق عليه السلام : خداوند عز و جل، فرشتگان را از نور آفريد.

الاختصاص : 109 .

حديث1179

امام صادق عليه السلام :

أفضَلُ المُلوكِ مَن اُعطِيَثلاثَ خِصالٍ : الرّأفةَ ، والجُودَ ، والعَدلَ .

امام صادق عليه السلام : برترين شهرياران كسى است كه سه خصلت داشته باشد : مهربانى، بخشندگى و دادگرى.

تحف العقول : 319 .

حديث1180

امام صادق عليه السلام :

ليسَ لِلبَحرِ جارٌ،ولا للمَلِكِ

صَديقٌ ، ولا للعافِيَةِ ثَمَنٌ .

امام صادق عليه السلام : دريا، همسايه نمى شناسد و براى

پادشاه، دوستى نيست و عافيت، قيمت ندارد!

الخصال : 223/51 .

حديث1181

امام صادق عليه السلام :

إذا أحبَبتَ رجُلاً فلا تُمازِحْهُ ولاتُمارِهِ.

امام صادق عليه السلام : هرگاه مردى را دوست داشتى،با او نه شوخى كن نه مجادله.

الكافي : 2/664/9.

حديث1182

امام صادق عليه السلام :

المِزاحُ السِّبابُ الأصغَرُ .

امام صادق عليه السلام : شوخى، دشنام كوچك است.

الكافي : 2/665/15.

حديث1183

امام صادق عليه السلام :

لاتَمزَحْ فيَذهَبَ نورُكَ .

امام صادق عليه السلام : شوخى مكن؛ زيرا نورانيّتت ازبين مى رود.

الأمالي للصدوق : 636/853 .

حديث1184

امام صادق عليه السلام :

إنّ مِنَ التَّواضُعِ... أن يَترُكَ المِراءَ وإن كانَ مُحِقّا .

امام صادق عليه السلام : از فروتنى است كه... مجادله رارها كند هرچند حق با او باشد.

معاني الأخبار : 381/9.

حديث1185

امام صادق عليه السلام :

تَمامُ العِيادَةِ للمَريضِ أن تَضَعَ يَدَكَ على ذِراعِهِ وتُعَجِّلَ القِيامَ مِن عِندِهِ ؛ فإنَّ عِيادَةَ النَّوكى أشَدُّ علَى المَريضِ مِن وَجَعِهِ .

امام صادق عليه السلام : عيادت كامل، اين است كه دستت را روى بازوى بيمار بگذارى و زود از پيش او برخيزى؛ زيرا عيادت احمق ها براى بيمار سخت تر از درد خود اوست.

الكافي : 3/118/4

حديث1186

امام صادق عليه السلام :

العِيادَةُ قَدرُ فُواقِ ناقَةٍ أوحَلبِ ناقَةٍ .

امام صادق عليه السلام : زمان عيادت بايد به اندازه زمان رگ كردن پستان شتر يا يك دوشيدن شتر باشد.

الكافي : 3/118/2

حديث1187

امام صادق عليه السلام :

مَن عادَ مَريضا شَيَّعَهُ سَبعونَ ألفَ ملَكٍ يَستَغفِرونَ لَهُ حتّى يَرجِعَ إلى مَنزلِهِ .

امام صادق عليه السلام : هر كس به عيادت بيمارى برود، هفتاد هزار فرشته او را مشايعت مى كنند و برايش آمرزش مى طلبند تا آن گاه كه به منزل خود برگردد.

الكافي : 3/120/2.

حديث1188

امام صادق عليه السلام :

سَهَرُ لَيلَهٍ مِن مَرَضٍ أو وَجَعٍ أفضَلُ وأعظَمُ أجرا مِن عِبادَةِ سَنَةٍ .

امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام: شبى را از بيمارى يا درد نخفتن، برتر و اجرش بزرگتر از يك سال عبادت است.

الكافي : 3/114/6

حديث1189

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا سُئلَ عَنِ المُروءَةِ _ : لا يَراكَ اللّه ُ حَيثُ نَهاكَ ، ولا يَفقِدُكَ مِن حَيثُ أمَرَكَ .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به پرسش: مردانگى چيست؟ _ فرمود : اين كه خداوند تو را در جايى كه نهيت كرده است، حاضر نبيند و در آن جا كه فرمانت داده است، غايب نيابد.

تحف العقول : 359.

حديث1190

امام صادق عليه السلام :

مِن أخلاقِ الأنبياءِ صلّى اللّه ُ علَيهِم حُبُّ النِّساءِ .

امام صادق عليه السلام : از اخلاق پيامبران _ كه درود خدابر آنان باد _ ، زن دوستى است.

الكافي : 5/320/1.

حديث1191

امام صادق عليه السلام :

كُلُّ مَنِ اشتَدَّ لَنا حُبّا اشتَدَّ للنِّساءِ حُبّا وللحَلْواءِ .

امام صادق عليه السلام : هر كس علاقه اش به ما بيشتر باشد، علاقه اش به زن و شيرينى بيشتر است.

مستطرفات السرائر : 143/8.

حديث1192

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا سُئلَ عن قولِ اللّه ِعَزَّوجلَّ : «فلا تُزَكُّوا...» _ : قولُ الإنسانِ : صَلّيتُ البارِحَةَ وصُمتُ أمسِ ونَحو هذا . إنّ قَوما كانوا يُصبِحونَ فيَقولونَ : صَلَّينا البارِحَةَ وصُمنا أمسِ ، فقالَ عليٌّ عليه السلام : لكنّي أنامُ اللّيلَ والنّهارَ ، ولَو أجِدُ بَينَهُما شَيئا لَنُمتُهُ !

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به سؤال از آيه «پس خود را پاك مشماريد...» _ فرمود : مانند اين كه انسان بگويد: ديشب نماز خواندم، ديروز روزه گرفتم و امثال اين سخنان. عده اى بودند كه چون صبح مى شد، مى گفتند: ما ديشب نماز خوانديم و ديروز روزه گرفتيم. پس، على عليه السلام فرمود: اما من شب و روز مى خوابم و اگر بين شب و روز نيز فرصتى بيابم در آن هم مى خوابم.

معاني الأخبار : 243/1.

حديث1193

امام صادق عليه السلام :

خالِطِ النّاسَ تَخبُرْهُم ،ومتى تَخبُرْهُم تَقْلِهِم .

امام صادق عليه السلام : با مردم آميزش كن تا آنها را بيازمايى و چون امتحانشان كردى با آنان دشمن مى شوى.

الكافي : 8/176/196.

حديث1194

امام صادق عليه السلام :

اِمتَحِنوا شِيعَتَنا عِندَ ثَلاثٍ : عِندَمَواقيتِ الصَّلاةِ كيفَ مُحافَظَتُهُم علَيها ، وعِندَ أسرارِهِم كيفَ حِفظُهُم لَها عِندَ عَدُوِّنا ، وإلى أموالِهِم كيفَ مُواساتُهُم لإخوانِهِم فيها .

امام صادق عليه السلام : شيعيان ما را در سه چيز بيازماييد:در اوقات نمازشان كه چگونه بر آن مواظبت مى كنند. در رازهايشان كه چگونه آنها را از دشمنان ما حفظ مى كنند و در اموالشان كه چگونه با آن به برادران خود كمك مى كنند.

الخصال : 103/62.

حديث1195

امام صادق عليه السلام :

حَرّمَ اللّه ُ على كُلِّ دُبُرٍ مُستَنكَحٍ الجُلوسَ على إستَبرَقِ الجَنّةِ .

امام صادق عليه السلام : خداوند نشستن بر استبرق بهشت را بر دُبُرهاى لواط شده حرام كرده است.

بحار الأنوار : 79/72/27 .

حديث1196

امام صادق عليه السلام :

_ فيمَن طَلبَ الصَّيدَ لاهِيا _ : وإنّ المؤمنَ لَفي شُغُلٍ عن ذلكَ ، شَغَلَهُ طَلَبُ الآخِرَةِ عَنِ المَلاهي . . . وإنَّ المؤمنَ عَن جَميعِ ذلكَ لَفي شُغُلٍ ، ما لَهُ وللمَلاهي ؟! فإنَّ المَلاهيَ تُورِثُ قَساوَةَ القَلبِ وتُورِثُ النِّفاقَ .

امام صادق عليه السلام _ درباره كسى كه براى سرگرمى دنبال شكار مى رود _ فرمود : مؤمن، فرصت چنين كارهايى را ندارد. آخرت جويى او را از سرگرمى باز داشته است . . . مؤمن به هيچ يك از اين كارها نمى رسد، او را چه به سرگرمى ها؟! كارهاى لهو و سرگرم كننده، سختدلى مى آورد و نفاق بر جاى مى گذارد.

الاُصول الستّة عشر: 51 .

حديث1197

امام صادق عليه السلام :

قال الإمامُ الصّادقُ عليه السلام _ في قولهِ تعالى : «والّذينَ هُمْ عَنِ اللَّغوِ مُعْرِضونَ» _ : هُو أن يَتَقَوّلَ الرّجُلُ علَيكَ بالباطِلِ ، أو يأتِيَكَ بما لَيسَ فيكَ ، فتُعرِضَ عَنهُ للّه ِ .

وفي روايةٍ اُخرى : إنّهُ الغِناءُ والمَلاهي .

مجمع البيان : امام صادق عليه السلام _ درباره آيه «و كسانى كه از بيهوده اعراض مى كنند» _ فرمود : يعنى آن كه كسى درباره تو نادرستى ببافد، يا چيزى كه در تو نيست به تو نسبت دهد و تو به خاطر خدا، از او اعراض كنى.

در روايتى ديگر آمده است: مقصود، خنياگرى و كارهاى لهو وغفلت آور است.

مجمع البيان : 7/157.

حديث1198

امام صادق عليه السلام :

لا يَلبَسُ الرّجُلُ الحَريرَ والدِّيباجَ إلّا في الحَربِ .

امام صادق عليه السلام : مرد به جز در جنگ نبايد، جامه حرير و ديبا بپوشد.

الكافي : 6/453/1.

حديث1199

امام صادق عليه السلام :

عَمَّمَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله علِيّا عليه السلام بِيَدِهِ ، فسَدَلَها مِن بَينِ يَدَيهِ وقَصَّرَها مِن خَلفِهِ قَدْرَ أربَعِ أصابِعَ، ثُمّ قالَ : أدبِرْ فأدبَرَ، ثُمّ قالَ: أقبِلْ فأقبَلَ، ثُمّ قالَ: هكذا تِيجانُ المَلائكَةِ .

امام صادق عليه السلام : رسول خدا صلى الله عليه و آله با دست خود برسر على عليه السلام ، عمامه بست و از جلو، سر پَر آن را آويزان كرد و از پشت سر به اندازه چهار انگشت كوتاه كرد و آن گاه فرمود: برگرد. على عليه السلام برگشت. فرمود: رويت را به طرف من كن. و على عليه السلام به طرف پيامبر رو كرد. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: تاجهاى فرشتگان، اين گونه است.

الكافي: 6/461/4.

حديث1200

امام صادق عليه السلام :

المالُ مالُ اللّه ِ يَضَعُهُ عِندَ

الرّجُلِ وَدايِعَ ، وجَوّزَ لَهُم أن يأكُلوا قَصدا ويَلبَسوا قَصدا .

امام صادق عليه السلام : دارايى ها از آنِ خداست و آنها رانزد مردم به امانت مى سپارد و به آنها اجازه داده

است كه با ميانه روى، بخورند و با ميانه روى، بپوشند.

بحار الأنوار : 79/304/17.

از1201تا1400

حديث1201

امام صادق عليه السلام :

الكَتّانُ مِن لِباسِ الأنبياءِ ،وهُو يُنبِتُ اللَّحمَ .

امام صادق عليه السلام : كتان از لباسهاى پيامبران است و گوشت را مى روياند.

الكافي : 6/449/1.

حديث1202

امام صادق عليه السلام :

ثلاثُ خِصالٍ مَن رُزِقَها كانَ كامِلاً : العَقلُ ، والجَمالُ ، والفَصاحةُ .

امام صادق عليه السلام : سه خصلت است كه به هر كس روزى شود كامل است: خردمندى، زيبايى و شيوا سخنى.

تحف العقول : 320.

حديث1203

امام صادق عليه السلام :

مَعاشِرَ الشِّيعَةِ ، كونوا لنازَينا ولا تكونوا علَينا شَينا ، قولوا لِلناسِ حُسنا ، واحفَظُوا ألسِنَتَكُم ، وكُفُّوها عنِ الفُضولِ وقَبيحِ القَولِ .

امام صادق عليه السلام : اى گروه شيعه! مايه زيور ماباشيد و باعث عيب و ننگ، نباشيد. با مردم نيكو سخن بگوييد و زبانهايتان را نگه داريد و از زياده گويى و سخن زشت، بازشان داريد.

الأمالي للصدوق : 484/657 .

حديث1204

امام صادق عليه السلام :

إيّاكَ وفضولَ الكلامِ ؛ فإنّهُ يُظهِرُ مِن عُيوبِكَ ما بَطَنَ ، ويُحَرِّكُ علَيكَ مِن أعدائكَ ما سَكَنَ .

امام صادق عليه السلام : دانا، زياده گويى نمى كند.

غرر الحكم : 2720.

حديث1205

امام صادق عليه السلام :

ما اُمِرَ العِبادُ إلّا بِدُونِ سَعَتِهِم ، فُكلُّ شيءٍ اُمِرَ النّاسُ بأخذِهِ فهُم مُتَّسِعونَ لَهُ ، وما لا يَتَّسِعونَ لَهُ فهُو مَوضوعٌ عَنهُم .

امام صادق عليه السلام : بندگان، جز به كمتراز توانشان فرمان داده نشده اند. پس، هر چيزى كه مردم به انجام آن مأمور شده اند، توانايى آن را دارند و آنچه كه در توانشان نيست، از عهده آنان برداشته شده است.

التوحيد : 347/6 .

حديث1206

امام صادق عليه السلام :

بَرُّوا آباءَكُم يَبَرَّكُم أبناؤكُم ، وعِفّوا عَن نِساءِ النّاسِ تَعِفَّ نِساؤكُم .

امام صادق عليه السلام : با پدرانتان خوشرفتارى كنيد تا فرزندانتان با شما خوشرفتارى كنند، و نسبت به زنان مردم عفّت ورزيد تا نسبت به زنان شما عفّت ورزند.

تحف العقول : 359.

حديث1207

امام صادق عليه السلام :

مَن كافَأ السَّفيهَ بِالسَّفَهِ فقَد رَضِيَ بِما اُتيَ إلَيهِ حَيثُ احتَذى مِثالَهُ .

امام صادق عليه السلام : هر كس [رفتار]شخص نابخرد [نسبت به خود] را با نابخردى تلافى كند، به رفتارى كه [از جانب نابخرد] با او شده رضايت داده است؛ زيرا از نمونه او پيروى كرده است.

الكافي : 2/322/2.

حديث1208

امام صادق عليه السلام :

مَن أكرَمَكَ فأكرِمْهُ ، ومَنِ استَخَفَّكَ فأكرِمْ نَفسَكَ عَنهُ .

امام صادق عليه السلام : هر كس تو را گرامى داشت، تونيز او را گرامى بدار و هر كس به تو بى احترامى كرد، خودت را در مرتبه او قرار مده.

بحار الأنوار : 78/278/113 .

حديث1209

امام صادق عليه السلام :

يابنَ آدمَ... إذا ظُلِمتَ بِمَظلِمَةٍ فارضَ بِانتِصاري لَكَ؛ فإنَّ انتِصاري لَكَ خَيرٌ مِن انتِصارِكَ لِنفَسِكَ .

امام صادق عليه السلام : در تورات آمده است: اى آدمى زاده! هر گاه به تو ستمى شد، به انتقامى كه من برايت بگيرم رضايت ده؛ زيرا من بهتر از تو برايت انتقام مى گيرم.

الكافي : 2/304/10.

حديث1210

امام صادق عليه السلام :

_ لمّا سُئلَ عن مَنزِلَةِ رجُلٍ إن حَدَّثَ كَذَبَ ، وإن وَعَدَ أخلَفَ ، وإن ائتُمِنَ خانَ _ : هِي أدنَى المَنازِلِ مِن الكُفرِ وليسَ بكافِرٍ .

امام صادق عليه السلام _ وقتى از ايشان منزلت كسى را پرسيدند كه هرگاه سخن بگويد، دروغ گويد و هر گاه وعده دهد، خلف وعده كند و هر گاه امين شمرده شود، خيانت كند _ فرمود : منزلتش نزديكترين منازل به كفر است، اما كافر نيست.

الكافي : 2/290/5.

حديث1211

امام صادق عليه السلام :

_ لمّا سُئلَ عن أدنَى الإلحادِ _ : الكِبرُ مِنهُ .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به سؤال از كمترين درجه الحاد _ فرمود : كِبر از [جمله ]آن است.

معاني الأخبار : 394/47 .

حديث1212

امام صادق عليه السلام :

مَن شَكَّ في اللّه ِ وفي رسولِهِ صلى الله عليه و آله فهُو كافِرٌ .

امام صادق عليه السلام : كسى كه در خدا و رسول اوشكّ كند، كافر است.

الكافي: 2/386/10.

حديث1213

امام صادق عليه السلام :

_ لِبَعضِ وُلدِهِ _ : إيّاكَ والكَسَلَ والضَّجَرَ ؛ فإنّهما يَمنَعانِكَ مِن حَظِّكَ مِن الدُّنيا والآخِرَةِ .

امام صادق عليه السلام _ خطاب به يكى از فرزندان خود _ فرمود : از تنبلى و بى حوصلگى بپرهيز؛ زيرا كه اين دو خصلت، تو را از بهره دنيا و آخرتت باز مى دارند.

الكافي : 5/85/2.

حديث1214

امام صادق عليه السلام :

عَدُوُّ العَمَلِ الكَسَلُ .

امام صادق عليه السلام : دشمنِ كار، تنبلى است.

الكافي : 5/85/1

حديث1215

امام صادق عليه السلام :

إنَّ أميرَ المؤمنينَ عليه السلام أعتَقَ ألفَ مَملوكٍ مِن كَدِّ يَدِهِ .

امام صادق عليه السلام : اميرالمؤمنين عليه السلام ، از دسترنج خود هزار بنده خريد و آزاد كرد.

تهذيب الأحكام: 6/326/895.

حديث1216

امام صادق عليه السلام :

ثلاثةٌ تَدُلُّ على كَرَمِ المَرءِ : حُسنُ الخُلُقِ ، وكَظمُ الغَيظِ ، وغَضُّ الطَّرْفِ .

امام صادق عليه السلام : سه چيز نشانگر بزرگوارى آدمى است: خوشخويى، فرو خوردن خشم و فروهشتن چشم.

تحف العقول : 319.

حديث1217

امام صادق عليه السلام :

_ لمّا سَألَهُ عبدُاللّه ِ بنُ بكيرٍعنِ الرجُلِ يُستَأذَنُ علَيهِ فيقولُ لِجاريَتِهِ قُولي: ليسَ هُو هاهُنا ؟ _ لا بَأسَ، ليسَ بكذبٍ

امام صادق عليه السلام _ وقتى عبداللّه بن بُكير به امام عليه السلام عرض كرد: كسى به خانه مردى مى آيد و او را مى خواهد، اما آن مرد به كنيزش مى گويد: بگو او اين جا (نقطه اى كه به آن اشاره مى كند) نيست [اين چه حكمى دارد؟ ]_ فرمود : اشكالى ندارد. اين دروغ نيست.

مستطرفات السرائر : 137/1.

حديث1218

امام صادق عليه السلام :

المُصلِحُ ليسَ بكاذِبٍ .

امام صادق عليه السلام : اصلاح دهنده [ميان مردم مسلمان]، دروغگو به شمار نمى آيد.

الكافي : 2/210/5.

حديث1219

امام صادق عليه السلام :

الكلامُ ثلاثةٌ : صِدقٌ ، وكِذبٌ ،وإصلاحٌ بينَ النّاسِ .

امام صادق عليه السلام : سخن بر سه گونه است: راست و دروغ و آشتى دادن ميان مردم.

الكافي : 2/341/16

حديث1220

امام صادق عليه السلام :

الكِذبُ مَذمومٌ إلّا فيأمرَينِ : دَفعِ شَرِّ الظَّلَمَةِ، وإصلاحِ ذاتِ البَينِ .

امام صادق عليه السلام : دروغ نكوهيده است، مگر دردو جا: دور كردن شرّ ستمگران و آشتى دادن ميان مسلمانان.

بحار الأنوار : 72/263/48.

حديث1221

امام صادق عليه السلام :

الكَذِبُ علَى اللّه ِ وعلى رسولِهِ صلى الله عليه و آله مِن الكبائرِ .

امام صادق عليه السلام : دروغ بستن به خدا و رسول او صلى الله عليه و آله ، از گناهان كبيره است.

الكافي : 2/339/5.

حديث1222

امام صادق عليه السلام :

إنَّ مِمّا أعانَ اللّه ُ (بهِ) علَى الكذّابينَ النِّسيانَ

امام صادق عليه السلام : از جمله كمكهاى خداوند بر ضدّ دروغگويان فراموشى است .

يعني أنّ النسيان يصير سببا لفضيحتهم ، وذلك لأنّهم ربّما قالوا شيئا فنسوا أنّهم قالوه فيقولون خلاف ما قالوه أوّلاً فيفتضحون (كما في هامش المصدر).

حديث1223

امام صادق عليه السلام :

إنّ الرجُلَ لَيَكذِبُ الكِذبَةَ فَيُحرَمُ بهاصَلاةَ الليلِ .

امام صادق عليه السلام : همانا فرد دروغى مى گويد و به سبب آن، از نماز شب محروم مى شود.

بحار الأنوار : 72/260/29.

حديث1224

امام صادق عليه السلام :

لا تَكذِبْ فَيَذهَبَ بَهاؤكَ .

امام صادق عليه السلام : دروغ مگو، كه شكوهت از بين مى رود.

بحار الأنوار : 72/192/8

حديث1225

امام صادق عليه السلام :

مُذيعُ السِّرِّ شاكٌّ ، وقائلُهُ عندَ غيرِأهلِهِ كافِرٌ .

امام صادق عليه السلام : فاش كننده راز [ما] شك كننده [و سست عقيده نسبت به حقانيّت ائمه عليهم السلام ]است و كسى كه آن را نزد نااهل بازگو كند، كافر است.

الكافي : 2/371/10

حديث1226

امام صادق عليه السلام :

_ في قولِهِ تعالى : «ذلكَ بأنّهُمْ كانُوا يَكْفُرُونَ بآياتِ اللّه ِ ويَقْتُلونَ النَبيِّينَ بغَيرِ الحَقِّ» _ : واللّه ِ ما قَتَلُوهُم بأيديهِم ولا ضَرَبُوهُم بأسيافِهِم ، ولكنَّهُم سَمِعُوا أحاديثَهُم فَأذاعُوها ، فَاُخِذُوا علَيها فقُتِلُوا .

امام صادق عليه السلام _ درباره آيه «اين بدان سبب است كه به آيات خدا كفر مى ورزيدند و پيامبران را بناحق مى كشتند» _ فرمود : به خدا قسم كه آنها را با دستهاى خود نكشتند و با شمشيرهاى خويش نزدند، بلكه سخنان ايشان را شنيدند و آنها را فاش ساختند و در نتيجه، آن پيامبران دستگير و كشته شدند.

الكافي : 2/371/6.

حديث1227

امام صادق عليه السلام :

ما قَتَلَنا مَن أذاعَ حَديثَنا قَتلَ خَطَأٍولكنْ قَتَلَنا قَتلَ عَمدٍ .

امام صادق عليه السلام : كسى كه حديث ما را فاش كند، ما را به خطا نكشته، بلكه عمدا كشته است.

الكافي : 2/370/4

حديث1228

امام صادق عليه السلام :

إنَّ أمرَنا مَستورٌ مُقنَّعٌ بالمِيثاقِ، فمَن هَتَكَ علَينا أذلَّهُ اللّه ُ .

امام صادق عليه السلام : بر امر (ولايت) ما پيمان گرفته شده كه در پرده و پشت نقاب باشد. پس هر كس به زيان ما پرده درى كند ، خداوند خوارش گرداند.

الكافي : 2/226/15.

حديث1229

امام صادق عليه السلام :

كِتمانُ سِرِّنا جِهادٌ في سبيلِ اللّه ِ .

امام صادق عليه السلام : پوشيده نگه داشتن اسرار ما، جهاد در راه خداست.

بحار الأنوار : 75/70/7.

حديث1230

امام صادق عليه السلام :

مَن أذاعَ علَينا حَديثَنا فهُو بمَنزِلَهِ مَن جَحَدَنا حَقَّنا .

امام صادق عليه السلام : كسى كه حديث ما را به زيانمان فاش سازد، به منزله كسى است كه حقّ ما را انكار كند.

الكافي : 2/370/2

حديث1231

امام صادق عليه السلام :

رَدُّ جَوابِ الكتابِ واجِبٌ كَوُجوبِ رَدِّ السَّلامِ .

امام صادق عليه السلام : جواب دادن به نامه، همچون جواب دادن به سلام، واجب است.

الكافي : 2/670/2.

حديث1232

امام صادق عليه السلام :

لا تَدَعْ بسمِ اللّه ِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ وإن كانَ بعدَهُ شِعرٌ .

امام صادق عليه السلام : بسم اللّه الرحمن الرحيم رافرو مگذار اگر چه قبل از يك شعر باشد.

الكافي : 2/672/1.

حديث1233

امام صادق عليه السلام :

التَّواصُلُ بينَ الإخوانِ فيالحَضَرِ التَّزاوُرُ ، والتَّواصُلُ في السَّفَرِ المُكاتَبةُ.

امام صادق عليه السلام : ارتباط ميان برادران در حَضَرديد و بازديد است و در سفر نامه نگارى.

تحف العقول : 358.

حديث1234

امام صادق عليه السلام :

اكتُبُوا ؛ فإنّكُم لا تَحفَظُونَ حتّى تَكتُبوا .

امام صادق عليه السلام : بنويسيد؛ زيرا تا ننويسيد، نگهدارى نمى كنيد .

الكافي : 1/52/9

حديث1235

امام صادق عليه السلام :

القَلبُ يَتَّكِلُ علَى الكِتابَةِ .

امام صادق عليه السلام : دل، به نوشتن آرام مى گيرد.

الكافي : 1/52/8 .

حديث1236

امام صادق عليه السلام :

إنّ في جَهنَّمَ لَوادِيا لِلمُتَكبِّرِينَ يقالُ لَهُ سَقَرُ ، شَكا إلَى اللّه ِ عَزَّوجلَّ شِدَّةَ حَرِّهِ وسَألَهُ أن يَأذَنَ لَهُ أن يَتَنَفَّسَ ، فَتَنَفَّسَ فَأحرَقَ جَهَنَّمَ .

امام صادق عليه السلام : در دوزخ درّه اى است براى متكبّران به نام «سَقَر». اين درّه از شدّت گرماى خود به خداوند عز و جل شكايت كرد و خواهش نمود كه به وى اجازه دهد تا نَفَسى بكشد. پس نَفَس كشيد و [از نفْس خود] دوزخ را سوزاند.

الكافي : 2/310/10.

حديث1237

امام صادق عليه السلام :

لا يَطمَعَنَّ ذو الكِبرِ فيالثَّناءِ الحَسَنِ .

امام صادق عليه السلام : متكبّر، هرگز نبايد توقّع تعريف و تمجيد [ديگران را] داشته باشد.

الخصال : 434/20.

حديث1238

امام صادق عليه السلام :

ما مِن رَجُلٍ تَكَبَّرَ أو تَجَبَّرَإلا لِذِلَّةٍ وَجَدَها في نفسِهِ .

امام صادق عليه السلام : هيچ مردى تكبّر يا گردنفرازى نكرد، مگر به سبب احساس خوارى و حقارتى كه در خود يافت.

الكافي : 2/312/17.

حديث1239

امام صادق عليه السلام :

الكِبرُ رِداءُ اللّه ِ ، فَمَن نازَعَ اللّه َ شيئامِن ذلكَ أكَبَّهُ اللّه ُ في النّارِ .

امام صادق عليه السلام : بزرگى ، رداى خداست. پس هر كه بر سر چيزى از آن با خدا كشمكش كند، خداوند او را در آتش سرنگون سازد .

بحار الأنوار : 73/215/5 .

حديث1240

امام صادق عليه السلام :

مَن بَرِئَ مِن الكِبرِ نالَ الكَرامَةَ .

امام صادق عليه السلام : هر كه از تكبّر پاك شود، به بزرگوارى دست يابد.

بحار الأنوار : 78/229/5

حديث1241

امام صادق عليه السلام :

اقنَعْ بما قَسَمَ اللّه ُ لكَ ولا تَنظُرْ إلى ما عِندَ غيرِكَ ولا تَتَمَنَّ ما لَستَ نائلَهُ ؛ فإنّهُ مَن قَنِعَ شَبِعَ ومَن لم يَقنَعْ لم يَشبَعْ ، وخُذْ حَظَّكَ مِن آخِرَتِكَ .

امام صادق عليه السلام : به آنچه خداوند قسمت تو كرده قانع باش و به آنچه ديگران دارند چشم مدوز و آنچه را كه بدان نمى رسى، آرزو مكن؛ زيرا كسى كه قانع باشد، سير مى شود و كسى كه قانع نباشد، سير نمى شود و به فكر بهره آخرتت باش.

الكافي : 8/243/337.

حديث1242

امام صادق عليه السلام :

مَن رَضِيَ مِن اللّه ِ بِاليَسيرِمِن المَعاشِ رَضِيَ اللّه ُ مِنهُ بِاليَسيرِ مِن العَمَلِ .

امام صادق عليه السلام : كسى كه به معاش (روزى) اندك خدا خرسند باشد، خداوند به عمل اندك او خرسند شود.

الكافي : 2/138/3.

حديث1243

امام صادق عليه السلام :

اُنظُرْ إلى مَن هُو دُونَكَ في المَقدُرَةِ ولا تَنظُرْ إلى مَن هو فَوقَكَ في المَقدُرَةِ ، فإنّ ذلكَ أقنَعُ لكَ بما قُسِمَ لكَ .

امام صادق عليه السلام : به ناتوانتر از خودت بنگر و به توانگر از خويش منگر؛ زيرا كه اين كار تو را به آنچه قسمت تو شده است قانع تر مى سازد.

الكافي : 8/244/338.

حديث1244

امام صادق عليه السلام :

_ في قولِهِ تعالى : «ولا تَأْكُلُواأموالَكُم بَينَكُم بالباطِلِ»

امام صادق عليه السلام _ درباره آيه «و اموالتان را ميان خود به ناروا مخوريد» _ فرمود : قريش بر سر زن و مال خود با يكديگر قمار مى زدند و خداوند عزّوجلّ آنها را از اين كار نهى فرمود.

البقرة : 188 .

حديث1245

امام صادق عليه السلام :

_ لِرجُلٍ مِن أصحابِهِ _ : لا تَكونَنَ إمَّعةً ، تقولُ : أنا مَع الناسِ وأنا كَواحِدٍ مِن الناسِ !

امام صادق عليه السلام _ خطاب به يكى از اصحاب خود _ فرمود : هرگز همرنگ جماعت نباش كه بگويى: من تابع مردم هستم و من هم مثل بقيه مردم.

معاني الأخبار : 266/1.

حديث1246

امام صادق عليه السلام :

_ في قولِهِ تعالى : «اتَّخَذُواأحْبارَهُم ورُهْبانَهُم أربابا مِن دُونِ اللّه ِ» _ : واللّه ِ ما صَلَّوا لَهُم ولا صامُوا ، ولكنَّهُم أحَلُّوا لَهُم حَراما ، وحَرَّموا علَيهِم حَلالاً فاتَّبَعُوهُم .

امام صادق عليه السلام _ درباره آيه «احبار و راهبان خود را به جاى خدا خداوندان خويش قرار دادند» _ فرمود : به خدا قسم كه برايشان نماز نمى خواندند و روزه نمى گرفتند بلكه براى مردم حرامى را حلال و حلالى را حرام مى كردند و مردم هم از ايشان پيروى مى نمودند.

المحاسن : 1/383/847 .

حديث1247

امام صادق عليه السلام :

إنَّ للقُلوبِ صَداءً كصَداءِ النُّحاسِ ، فاجلُوها بالاستِغفارِ .

امام صادق عليه السلام : دلها نيز، همچون مس، زنگار مى بندد، پس آنها را با استغفار صيقل دهيد.

عدّة الداعي : 249.

حديث1248

امام صادق عليه السلام :

إنّ لكَ قَلبا ومَسامِعَ ، وإنَّ اللّه َ إذا أرادَ أن يَهدِيَ عَبدا فَتَحَ مَسامِعَ قَلبِهِ ، وإذا أرادَ بهِ غيرَ ذلكَ خَتَمَ مَسامِعَ قَلبِهِ فلا يَصلُحُ أبدا ، وهُو قَولُ اللّه ِ تعالى «أم عَلى قُلُوبٍ أقْفالُها»

امام صادق عليه السلام : همانا تو را دلى است و گوشهايى.هر گاه خداوند بخواهد بنده اى را هدايت كند، گوشهاى دل او را باز مى كند و هر گاه جز اين براى او بخواهد، گوشهاى دلش را مى بندد و ديگر هرگز اصلاح نمى شود و اين است معناى سخن خداوند متعال: «يا بر دلهايشان قفلهاست؟» .

محمّد : 24 .

حديث1249

امام صادق عليه السلام :

إنّما شيعَتُنا أصحابُ الأربَعةِ الأعيُنِ : عَينانِ في الرَّأسِ ، وعَينانِ في القَلبِ ، ألا والخَلائقُ كُلُّهم كذلكَ ، ألا إنّ اللّه َ عَزَّوجلَّ فَتَحَ أبصارَكُم وأعمى أبصارَهُم .

امام صادق عليه السلام : شيعيان ما در حقيقت داراى چهار چشمند: دو چشم در سر و دو چشم در دل. البته همه مردمان چنين اند، اما خداوند عز و جلچشمهاى شما را باز كرده و چشمهاى آنان را كور كرده است.

الكافي : 8/215/260.

حديث1250

امام صادق عليه السلام :

_ أيضا _ : هُو القَلبُ الذي سَلِمَ مِن حُبِّ الدنيا .

امام صادق عليه السلام _ درباره همين آيه _ فرمود : قلب سالم، قلبى است كه از دنيا دوستى سالم باشد.

مجمع البيان : 7/305 .

حديث1251

امام صادق عليه السلام :

_ في قولِهِ تعالى : «إلّا مَن أتَى اللّه َ بِقَلبٍ سَليمٍ» _ : القَلبُ السَّليمُ الذي يَلقَى رَبَّهُ ، وليسَ فيهِ أحَدٌ سِواهُ ، وكُلُّ قَلبٍ فيهِ شِركٌ أو شَكٌّ فهُو ساقِطٌ .

امام صادق عليه السلام _ درباره آيه: «مگر كسى كه دلى سالم به سوى خدا بياورد» _ فرمود : دل سالم، دلى است كه پروردگارش را ديدار كند در حالى كه احدى جز او در خود نداشته باشد و هر دلى كه در آن شرك يا شك باشد، منحطّ است.

الكافي : 2/16/5.

حديث1252

امام صادق عليه السلام :

إنَّ مَنزِلَةَ القلبِ مِن الجَسَدِ بمَنزِلَهِ الإمامِ مِن الناسِ .

امام صادق عليه السلام : جايگاه دل نسبت به بدن، همچون جايگاه امام و پيشواست نسبت به مردم.

علل الشرائع : 109/8.

حديث1253

امام صادق عليه السلام :

مَوضِعُ العَقلِ الدِّماغُ ،والقَسوَةُ والرِّقَّةُ في القلبِ .

امام صادق عليه السلام : جايگاه خرد، مغز است و قساوت و رقّت در دل است.

تحف العقول : 371.

حديث1254

امام صادق عليه السلام :

إنَّ أميرَ المؤمنينَ عليه السلام ألقَى صِبيانُ الكُتّابِ ألواحَهُم بينَ يدَيهِ لِيُخَيِّرَ بينَهُم ، فقالَ : أما إنّها حُكومَةٌ ! والجَورُ فيها كالجَورِ في الحُكمِ ! أبلِغُوا مُعَلِّمَكُم إن ضَرَبَكُم فَوقَ ثلاثِ ضَرَباتٍ في الأدَبِ اقتُصَّ مِنهُ .

امام صادق عليه السلام : كودكان مكتبى دستخطهاى خودرا در مقابل اميرالمؤمنين عليه السلام نهادند، تا بهترين آنها را انتخاب كند؛ حضرت فرمود: هان! اين يك نوع داورى است! و ظلم در اين باره، مانند ظلم در قضاوت است! به معلّم خود بگوييد كه اگر براى تنبيه بيش از سه ضربه بزند، قصاص مى شود.

وسائل الشيعة : 18/582/2.

حديث1255

امام صادق عليه السلام :

إذا قامَ قائمُ آلِ محمّدٍ _ علَيهِ وعلَيهِمُ السلامُ _ حَكَمَ بينَ الناسِ بحُكمِ داودَ ، لا يَحتاجُ إلى بَيِّنةٍ ، يُلهِمُهُ اللّه ُ تعالى فَيَحكُمُ بعِلمِهِ .

امام صادق عليه السلام : زمانى كه قائم آل محمّد عليه السلام ، قيام كند، به حكم داوود ميان مردم داورى مى كند و نيازى به بيّنه (گواه و مدرك) ندارد. خداوند متعال حكم را به او الهام مى كند و او به علمش قضاوت مى كند.

بحار الأنوار : 14/14/23.

حديث1256

امام صادق عليه السلام :

القُضاةُ أربَعةٌ : ثلاثةٌ فيالنارِ وواحِدٌ في الجَنَّةِ : رجُلٌ قَضى بجَورٍ وهُو يَعلَمُ فهُو في النارِ ، ورَجُلٌ قَضى بجَورٍ وهو لا يَعلَمُ فهُو في النارِ ، ورجلٌ قَضى بالحَقِّ وهُو لا يَعلَمُ فهُو في النارِ ، ورجُلٌ قَضى بالحَقِّ وهو يَعلَمُ فهُو في الجَنَّةِ .

امام صادق عليه السلام : قاضيان چهار گروهند: سه گروه در آتشند و يك گروه در بهشت. مردى كه دانسته حكم ناحق صادر كند، اين قاضى در آتش است. مردى كه ندانسته [و بى اطلاع از احكام و قوانين ]حكم ناحق دهد، اين نيز در آتش است. مردى كه ندانسته حكم درست و حق صادر كند، اين هم در آتش است و مردى كه دانسته حكم حق و درست را صادر كند، اين قاضى در بهشت است.

الكافي : 7/407/1.

حديث1257

امام صادق عليه السلام :

إنَّ رجُلاً نَزَلَ بأميرِالمؤمنينَ عليه السلام فمَكَثَ عِندَهُ أيّاما ، ثُمّ تَقَدَّمَ إلَيهِ في خُصومَةٍ لم يَذكُرْها لأميرِ المؤمنينَ عليه السلام ، فقالَ لَهُ : أخَصمٌ أنتَ ؟ قالَ : نَعَم ، قالَ : تَحَوَّلْ عنّا ، إنَّ رسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله نَهى أن يُضافَ الخَصمُ إلّا ومَعهُ خَصمُهُ .

امام صادق عليه السلام : مردى بر امير المؤمنين عليه السلام واردشد و چند روزى ميهمان آن حضرت بود. سپس نزد ايشان دعوايى مطرح كرد كه قبلاً [يعنى از روز اول ورودش] با اميرالمؤمنين در ميان نگذاشته بود. حضرت فرمود: تو شاكى هستى؟ عرض كرد: آرى.امام فرمود: از پيش ما برو؛ زيرا رسول خدا صلى الله عليه و

آله نهى فرمود از اين كه شاكى ميهمان [قاضى ]باشد مگر آن كه طرف دعوايش نيز با او باشد.

الكافي : 7/413/4.

حديث1258

امام صادق عليه السلام :

لا يَطمَعَنَّ قَليلُ الفِقهِ في القَضاءِ .

امام صادق عليه السلام : كسى كه فقه (مسائل حقوقى و احكام قضايى) اندك مى داند، هرگز نبايد به كار قضاوت چشم طمع داشته باشد.

بحار الأنوار : 104/264/5 .

حديث1259

امام صادق عليه السلام :

إنَّ النَّواويسَ

امام صادق عليه السلام : نواويس (جايگاهى است در دوزخ) از گرماى سخت خود به درگاه خداوند عز و جل شكايت كرد. پس خداوند عز و جل خطاب بدان فرمود: خاموش باش؛ همانا جايگاه قاضيان گرمايش سخت تر از توست!

موضع في جهنّم .

حديث1260

امام صادق عليه السلام :

إيّاكُم أن يُحاكِمَ بعضُكُم بَعضا إلى أهلِ الجَورِ ، ولكنِ انظُرُوا إلى رجُلٍ مِنكُم يَعلَمُ شيئا مِن قَضايانا فاجعَلُوهُ بينَكُم، فإنّي قد جَعَلتُهُ قاضيَا فتَحاكَمُوا إلَيهِ .

امام صادق عليه السلام : مبادا فردى از شما (شيعيان) از ديگرى نزد سلطان ستمگر شكايت كند. بلكه ببينيد چه كسى از خود شما با احكام و داوريهاى ما آشناست همو را ميان خود داور قرار دهيد؛ زيرا كه من او را قاضى شما قرار داده ام. پس براى داورى ميان خود، نزد او رويد.

كتاب من لا يحضره الفقيه : 3/2/3216.

حديث1261

امام صادق عليه السلام :

_ في تَحاكُمِ رَجلَينِ مِن أصحابِهِ إلَى الطاغوتِ وبينَهُما مُنازَعَةٌ في دَينٍ أو مِيراثٍ _ : مَن تَحاكَمَ إلَى الطاغوتِ فَحُكِمَ لَهُ فإنّما يَأخُذُ سُحتا وإن كانَ حَقُّهُ ثابِتا لَهُ ، لأ نّهُ أخَذَ بحُكمِ الطاغوتِ ، وقد أمَرَ اللّه ُ أن يَكفُرَ بهِ .

امام صادق عليه السلام _ درباره دو نفر از اصحابش كهبا هم بر سر وام يا ارثيه اى اختلاف داشتند و داورىِ ميان خود را پيش طاغوت بردند _ فرمود : هر كه داورى پيش طاغوت (حاكم ستمگر) برد و او به نفعش حكم صادر كند، آنچه مى گيرد حرام است هر چند حق مسلّم او باشد؛ زيرا به حكم طاغوت گرفته است حال آن كه خداوند دستور داده است به طاغوت كفر ورزيده شود.

الكافي : 7/412/5.

حديث1262

امام صادق عليه السلام :

اتَّقُوا الحُكومَةَ ؛ فإنَ الحُكومَةَ إنّما هي لِلإمامِ العالِمِ بالقَضاءِ ، العادِلِ في المُسلمينَ ، لِنَبيٍّ أو وَصيِّ نبيٍّ .

امام صادق عليه السلام : از داورى كردن بپرهيزيد؛ زيرا [منصب ]داورى در حقيقت از آنِ امامى است كه در قضاوت دانا باشد و در ميان مسلمانان به عدالت حكم كند؛ از آنِ پيغمبرى يا وصىّ پيغمبرى.

الكافي : 7/406/1.

حديث1263

امام صادق عليه السلام :

ما قَضَى اللّه ُ لمؤمنٍ قَضاءً فَرَضِيَ بهِ إلّا جَعَلَ اللّه ُ لَهُ الخِيَرَةَ فيما يَقضي.

امام صادق عليه السلام : خداوند براى مؤمن هيچ قضايى نراند كه از آن خشنود باشد، مگر اين كه خدا در آنچه حكم و مقدّر فرموده خير او را قرار دهد.

التمحيص : 59/123.

حديث1264

امام صادق عليه السلام :

عَجِبتُ للمَرءِ المُسلمِ لا يَقضي اللّه ُ عَزَّوجلَّ لَهُ قَضاءً إلّا كانَ خَيرا لَهُ ، وإن قُرِضَ بالمَقاريضِ كانَ خَيرا لَهُ ، وإن مَلَكَ مَشارِقَ الأرضِ ومَغارِبَها كانَ خَيرا لَهُ .

امام صادق عليه السلام : در شگفتم از مرد مسلمان كه خداوند عز و جل هيچ قضايى براى او نراند جز اين كه خير او در آن باشد. اگر با قيچى تكه تكه شود برايش خير است و اگر از شرق تا غرب عالم را دراختيار گيرد باز برايش خير است.

الكافي : 2/62/8.

حديث1265

امام صادق عليه السلام :

إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ وجَمَعَ اللّه ُ الخَلائقَ سَألَهُم عمّا عَهِدَ إلَيهِم ولم يَسألْهُم عَمّا قَضى علَيهِم .

امام صادق عليه السلام : چون روز قيامت شود و خداوندخلايق را گرد آورد، از آنچه به آنها سفارش كرده وفرمان داده است بازخواستشان كند و از آنچه برايشان مقدّر و حكم فرموده است، نپرسدشان.

الدّرة الباهرة : 33.

حديث1266

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ إذا أرادَ شيئا قَدَّرَهُ ، فإذا قَدَّرَهُ قَضاهُ ، فإذا قَضاهُ أمضاهُ .

امام صادق عليه السلام : خداوند هرگاه چيزى را اراده كند، آن را مقدّر مى نمايد و چون مقدّرش سازد حكم آن را صادر مى كند و چون حكمش را داد به اجرايش در مى آورد.

بحار الأنوار : 5/121/64.

حديث1267

امام صادق عليه السلام :

إنّ القَضاءَ والقَدَرَ خَلقانِ مِن خَلقِ اللّه ِ ، واللّه ُ يَزيدُ في الخَلقِ ما يَشاءُ .

امام صادق عليه السلام : قضا و قدر دو آفريده از آفريدگان خدا هستند و خدا بر آفريده خود آنچه بخواهد مى افزايد.

التوحيد : 364/1.

حديث1268

امام صادق عليه السلام :

_ لمّا سُئلَ عن قَولِ اللّه ِعَزَّوجلَّ : «فَمَنْ تَصَدَّقَ بهِ فَهُوَ كفّارَةٌ لَهُ» _ : يُكَفَّرُ عَنهُ مِن ذُنوبِهِ بِقَدرِ ما عَفا .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به سؤال از آيه: «پس هر كه از آن [قصاص] درگذرد، آن كفّاره [گناهان ]او خواهد بود» _ فرمود: به قدر گذشتى كه كرده است از گناهانش پاك مى شود.

الكافي : 7/358/1.

حديث1269

امام صادق عليه السلام :

ضَمِنتُ لِمَنِ اقتَصَدَ أن لا يَفتَقِرَ .

امام صادق عليه السلام : من براى كسى كه ميانه روى كند، ضمانت مى كنم كه فقير نشود.

كتاب من لا يحضره الفقيه : 2/64/1721.

حديث1270

امام صادق عليه السلام :

على بابِ الجَنّةِ مَكتوبٌ : القَرضُ بثَمانيةَ عَشرَ ، والصَّدَقةُ بعَشرَةٍ ، وذلكَ أنّ القَرضَ لا يكونُ إلّا في يدِ المُحتاجِ ، والصَّدَقةُ ربّما وَقَعَت في يَدِ غَيرِ مُحتاجٍ .

امام صادق عليه السلام : بر در بهشت نوشته است: [ثواب ]وام، هيجده برابر است و صدقه، ده برابر. علّتش اين است كه وام جز به دست نيازمند، نمى رسد اما صدقه، ممكن است به دست غير محتاج بيفتد.

بحار الأنوار : 103/138/2.

حديث1271

امام صادق عليه السلام :

لَأن اُقرِضَ قَرضا أحَبُّ إلَيَّ مِن أن أصِلَ بمِثلِهِ .

امام صادق عليه السلام : اگر وامى پرداخت كنم، خوشتر دارم از اين كه به همان مقدار صله و بخشش دهم.

ثواب الأعمال : 167/4.

حديث1272

امام صادق عليه السلام :

ثلاثةٌ هُم أقرَبُ الخَلقِ إلَى اللّه ِ يَومَ القِيامَةِ حتّى يَفرُغَ (الناسُ) مِن الحِسابِ : رجُلٌ لم تَدَعْهُ قُدرَتُهُ في حالِ غَضَبِهِ إلى أن يَحيفَ على مَن تَحتَ يَدَيهِ ، ورجُلٌ مَشى بينَ اثنَينِ فلم يَمِلْ مَعَ أحَدِهِما علَى الآخَرِ بشَعيرَةٍ ، ورجُلٌ قالَ الحَقَّ فيما لَهُ وعلَيهِ .

امام صادق عليه السلام : سه نفرند كه در روز قيامت، نزديكترين خلق به خدايند تا آن گاه كه كار حسابرسى مردم تمام شود: مردى كه در حال خشم، قدرتش او را به ستم كردن بر زير دستش وا ندارد، مردى كه ميان دو نفر (براى انجام رسالتى) حركت كند و به اندازه جُوى به يكى از آن دو تمايل نداشته باشد و مردى كه حق را بگويد ؛ به سودش باشد يا به زيانش .

الخصال : 81/5.

حديث1273

امام صادق عليه السلام :

فيما أوحَى اللّه ُ عَزَّوجلَّ إلى داودَ عليه السلام : يا داودُ ، كما أنَّ أقرَبَ الناسِ مِن اللّه ِ المُتَواضِعُونَ كذلكَ أبعَدُ الناسِ مِن اللّه ِ المُتَكبِّرُونَ .

امام صادق عليه السلام : از وحى هاى خداوند عز و جل به داوود عليه السلام اين بود: اى داوود! همچنان كه نزديكترين مردم به خدا فروتنانند، دورترين مردم از خدا گردن فرازانند.

الكافي : 2/123/11

حديث1274

امام صادق عليه السلام :

مَن فَسَّرَ القرآنَ بِرَأيهِ فَأصابَ لم يُؤجَرْ ، وإن أخطَأَ كانَ إثمُهُ علَيهِ .

امام صادق عليه السلام : كسى كه قرآن را به رأى خودتفسير كند و تفسيرش درست باشد، مأجور نيست و اگر نادرست باشد، گناهش به گردن اوست.

بحار الأنوار : 92/110/11 .

حديث1275

امام صادق عليه السلام :

_ لمّا سَألَهُ زُرارَةُ عن وُجوبِ الإنصاتِ والاستِماعِ على مَن يَسمَعُ القرآنَ _ : نَعَم ،إذا قُرئَ القرآنُ عِندَكَ فقد وَجَبَ علَيكَ الاستِماعُ والإنصاتُ .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ سؤال زراره از وجوب خاموش ماندن و گوش دادن بر كسى كه قرآن را مى شنود _ فرمود : آرى، هرگاه قرآن در حضورت خوانده شد، واجب است كه گوش كنى و خاموش بمانى.

بحارالأنوار: 92/222/7

حديث1276

امام صادق عليه السلام :

_ لمّا سُئلَ عن قِراءةِ القرآنِ في ليلَةٍ _ : لا يُعجِبُني أن تَقرَأهُ في أقَلَّ مِن شَهرٍ .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به سؤال از ختم كردن قرآن در يك شب _ فرمود : خوش ندارم كه آن را در كمتر از يك ماه بخوانى.

الكافي : 2/617/1.

حديث1277

امام صادق عليه السلام :

_ لمّا سُئلَ عنِ التَّعوُّذِ عندَافتِتاحِ كُلِّ سُورَةٍ _ : نَعَم ، فَتَعَوَّذْ بِاللّه ِ مِن الشَّيطانِ الرَّجيمِ ، وذَكَرَ أنَّ الرَّجيمَ أخبَثُ الشَّياطينِ .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به سؤال از استعاذه هنگام شروع هر سوره _ فرمود : آرى، ازشيطان رجيم كه پليدترين شياطين است، به خدا پناه بر.

تفسير العيّاشي : 2/270/68.

حديث1278

امام صادق عليه السلام :

قالَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : نَظِّفُواطَريقَ القرآنِ ، قيلَ : يا رسولَ اللّه ِ ، وما طَريقُ القرآنِ ؟ قالَ : أفواهُكُم ، قيلَ : بماذا ؟ قالَ : بالسِّواكِ .

امام صادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: گذرگاه قرآن را نظافت كنيد. عرض شد: اى رسول خدا! گذرگاه قرآن چيست؟ فرمود: دهانهايتان. عرض شد: با چه تميزش كنيم؟ فرمود: با مسواك زدن.

بحار الأنوار : 92/213/11.

حديث1279

امام صادق عليه السلام :

_ في قولِهِ تعالى : «الَّذِينَ آتَيناهُمُ الكِتابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ» _ :يُرَتِّلُونَ آياتِهِ ، ويَتَفَهَّمونَ مَعانِيَهُ ، ويَعمَلُونَ بأحكامِهِ ، ويَرجُونَ وَعدَهُ ، ويَخشَونَ عَذابَهُ ، ويَتَمَثَّلُونَ قصَصَهُ ، ويَعتَبِرُونَ أمثالَهُ ، ويَأتُونَ أوامِرَهُ ، ويَجتَنِبونَ نَواهِيَهُ . ما هُو واللّه ِ بحِفظِ آياتِهِ وسَردِ حُروفِهِ ، وتِلاوَهِ سُوَرِهِ ودَرسِ أعشارِهِ وأخماسِهِ ، حَفِظُوا حُروفَهُ وأضاعُوا حُدودَهُ ، وإنّما هو تَدَبُّرُ آياتِهِ ، يقولُ اللّه ُ تعالى : «كِتابٌ أنْزَلناهُ إلَيكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّروا آياتِهِ»

امام صادق عليه السلام _ درباره آيه: «كسانى كه به آنان كتاب داديم، آن را تلاوت مى كنند آن گونه كه حق تلاوت آن است» _ فرمود : آياتش را روشن و شمرده مى خوانند، سعى مى كنند معانى اش را بفهمند، احكام و فرامينش رابه كار مى بندد، به وعده اش اميدوارند، از عذابش مى ترسند، از داستانهايش سرمشق مى گيرند، از مثلهايش پند مى گيرند،امرهايش را به جا مى آورند و از نهى هايش دورى مى كنند. به خدا سوگند كه حق تلاوت قرآن

به حفظ آيات و پشت سر هم خواندن حروف و كلماتش و تلاوت سوره اى و مطالعه حواشى و هوامش آن، نيست. حروف و كلماتش را حفظ مى كردند و حدود و معانيش را فرو گذاشتند، بلكه به تدبّر و تأمل در آيات آن است؛ خداوند متعال مى فرمايد: «كتابى است خجسته كه سوى تو فرو فرستاديم، تا در آيات آن تدبّر كنند» .

ص : 29 .

حديث1280

امام صادق عليه السلام :

مَن نَسِيَ سُورَةً مِن القرآنِ مُثِّلَت لَهُ في صُورَةٍ حَسَنةٍ ودَرَجةٍ رَفيعَةٍ ، فإذا رَآها قالَ : من أنتِ ؟ ما أحسَنَكِ ! لَيتَكِ لي ! فتقولُ : أما تَعرِفُني ؟ أنا سُورَةُ كذا وكذا ، لو لم تَنسَني لَرَفَعتُكَ إلى هذا المَكانِ .

امام صادق عليه السلام : هر كس سوره اى از قرآن رافراموش كند، آن سوره [در بهشت ]به صورتى زيبا و درجه اى رفيع در برابرش مجسم مى شود و چون او را ببيند، گويد: تو كيستى؟ چقدر زيبايى! كاش از آنِ من بودى. جواب دهد: مرا نمى شناسى؟ من فلان و بهمان سوره هستم. اگر مرا فراموش نكرده بودى، تو را به اين مكان بالا مى آوردم.

ثواب الأعمال : 283/1 .

حديث1281

امام صادق عليه السلام :

الحافِظُ للقرآنِ العامِلُ بهِ مَع السَّفَرَةِ الكِرامِ البَرَرَةِ .

امام صادق عليه السلام : حافظ قرآن كه به آن عمل كند،همراه فرشتگان پيغام آور ارجمند و نيكوكار است.

الكافي : 2/603/2.

حديث1282

امام صادق عليه السلام :

يَنبَغي للمؤمنِ أن لا يَموتَ حتّى يَتَعَلَّمَ القرآنَ ، أو يكونَ في تَعَلُّمِهِ .

امام صادق عليه السلام : سزاوار است كه مؤمن پيش از آن كه بميرد، قرآن را بياموزد يا در حال آموختن آن بميرد.

الدعوات : 220/600 .

حديث1283

امام صادق عليه السلام :

_ لمّا سُئلَ : ما بالُ القرآنِ لا يَزدادُ علَى النَّشرِ والدَّرسِ إلّا غَضاضَةً؟ _ : لأنَّ اللّه َ تباركَ وتعالى لم يَجعَلْهُ لِزمانٍ دونَ زَمانٍ ، ولا لِناسٍ دونَ ناسٍ ، فهُو في كلِّ زَمانٍ جَديدٌ ، وعِند كُلِّ قَومٍ غَضٌّ إلى يَومِ القِيامَةِ .

امام صادق عليه السلام _ وقتى از ايشان سؤال شد: چه سرّى است كه قرآن هر چه بيشتر خوانده و بحث شود، برتازگى وطراوت آن افزوده مى شود؟ _ فرمود : چون خداوند تبارك و تعالى، آن را تنها براى زمانى خاص و مردمى خاصّ قرار نداده است. از اين رو، در هر زمانى و براى هر مردمى، تا روز قيامت، تازه و باطراوت است.

بحار الأنوار : 92/15/8 . وعن يعقوب بن السكّيت النحوي قال : سألت أبا الحسن الثالث عليه السلام ما بال القرآن _ وذكر نحوه _ بحار الأنوار : 92/15/9.

حديث1284

امام صادق عليه السلام :

مَن قَتَلَ نفسَه مُتَعمِّدا فهُوفي نارِ جَهنَّمَ خالِدا فيها .

امام صادق عليه السلام : هر كه عمداً خودش را بكشد،در آتش دوزخ جاودانه است.

كتاب من لا يحضره الفقيه : 4/95/5163.

حديث1285

امام صادق عليه السلام :

_ لمّا سُئلَ : المؤمنُ يَقتُلُ المؤمنَ مُتَعمِّدا هَل لَهُ تَوبَةٌ ؟ _ : إن كانَ قَتَلَهُ لِاءيمانِهِ فلا تَوبةَ لَهُ ، وإن كانَ قَتَلَهُ لِغَضَبٍ أو لِسَبَبِ شيءٍ مِن أمرِ الدنيا فإنَّ توبَتَهُ أن يُقادَ مِنهُ .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به اين پرسش كه : اگر مؤمن عمداً مؤمنى را بكشد آيا توبه دارد؟ _ فرمود: اگر به خاطر ايمانش او را كشته باشد، توبه ندارد. ولى اگر از روى خشم يا به انگيزه امرى از امور دنيا بكشد، توبه اش اين است كه قصاص شود.

الكافي : 7/276/2 ، راجع وسائل الشيعة : 19/19 باب 9.

حديث1286

امام صادق عليه السلام :

لا يُسألُ في القَبرِ إلّا مَن مَحَضَ الإيمانَ مَحضا ، أو مَحَضَ الكُفرَ مَحضا .

امام صادق عليه السلام : در قبر پرسش نمى شود، مگر از كسى كه مؤمن محض باشد يا كافر محض.

الكافي : 3/236/4.

حديث1287

امام صادق عليه السلام :

يُسألُ المَيِّتُ في قَبرِهِ عن خَمسٍ : عن صَلاتِهِ ، وزَكاتِهِ ، وحَجِّهِ ، وصيامِهِ ، ووَلايَتِهِ إيّانا أهلَ البَيتِ ، فتَقولُ الوَلايةُ مِن جانِبِ القَبرِ للأربَعِ : ما دَخَلَ فِيكُنَّ مِن نَقصٍ فَعلَيَّ تَمامُهُ .

امام صادق عليه السلام : در قبر از مرده پنج سؤال مى كنند: از نماز، زكات، حجّ، روزه و ولايتش نسبت به ما خاندان. پس، ولايت از گوشه قبر به آن چهار چيز مى گويد: هر يك از شما كم و كاستى داشتيد، كامل كردن آن با من.

الكافي : 3/241/15

حديث1288

امام صادق عليه السلام :

إنّ لِلقَبرِ كلاما في كُلِ يَوم ، يقولُ : أنا بَيتُ الغُربَةِ ، أنا بَيتُ الوَحشَةِ ، أنا بَيتُ الدُّودِ ، أنا القَبرُ ، أنا رَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنّةِ أو حُفرَةٌ مِن حُفَرِ النارِ .

امام صادق عليه السلام : قبر را هر روز سخنى است كه مى گويد: من خانه غربتم، من خانه تنهايى ام، من خانه كرمها هستم، من قبرم، من باغى از باغهاى بهشت يا گودالى از گودالهاى دوزخم.

الكافي: 3/242/2.

حديث1289

امام صادق عليه السلام :

تَفَكُّرُ ساعَةٍ خَيرٌ مِن عِبادَةِ سَنَةٍ «إنَّما يَتَذَكَّرُ اُولُوا الأَلبابِ» .

امام صادق عليه السلام : يك ساعت انديشيدن بهتر از سالى عبادت است. «جز اين نيست كه خردمندان پند مى گيرند» .

بحار الأنوار : 71/327/22.

حديث1290

امام صادق عليه السلام :

أفضَلُ العِبادَةِ إدمانُ التَّفكُّرِفي اللّه ِ وفي قُدرَتِهِ .

امام صادق عليه السلام : برترين عبادت، انديشيدن مداوم درباره خدا و قدرت اوست.

الكافي : 2/55/3.

حديث1291

امام صادق عليه السلام :

الفِكرَةُ مِرآةُ الحَسَناتِ وكَفّارَةُ السَّيّئاتِ .

امام صادق عليه السلام : انديشه، آينه خوبيها و پوشاننده بديهاست.

بحار الأنوار : 71/326/20.

حديث1292

امام صادق عليه السلام :

مامِن أحَدٍ يَموتُ مِن المؤمنينَ أحَبَ إلى إبليسَ مِن مَوتِ فَقيهٍ .

امام صادق عليه السلام : براى شيطان، مرگ هيچ مؤمنى خوشايندتر از مرگ يك فقيه نيست.

الكافي : 1/38/1 .

حديث1293

امام صادق عليه السلام :

إذا ماتَ المؤمنُ الفَقيهُ ثُلِمَ في الإسلامِ ثُلمَةٌ لا يَسُدُّها شيءٌ .

امام صادق عليه السلام : هرگاه مؤمنِ فقيه بميرد، رخنه اى در اسلام پديد آيد كه هيچ چيز آن را نبندد.

الكافي : 1/38/2

حديث1294

امام صادق عليه السلام :

لا يكونُ الرجُلُ مِنكُم فَقيها حتّى يَعرِفَ مَعاريضَ كلامِنا .

امام صادق عليه السلام : هيچ فردى از شما فقيه نباشد، مگر آن گاه كه تعريضات كلام ما را بفهمد.

معاني الأخبار : 2/3 .

حديث1295

امام صادق عليه السلام :

إنَّ آخِرَ الأنبياءِ دُخولاً إلَى الجَنّةِ سُليمانُ ، وذلكَ لِما اُعطِيَ مِن الدنيا .

امام صادق عليه السلام : آخرين پيامبرى كه وارد بهشت مى شود، سليمان است و اين به سبب دنيايى است كه به او داده شد.

بحار الأنوار : 72/52/76

حديث1296

امام صادق عليه السلام :

أشَدُّ شيءٍ مَؤونةً إخفاءُالفاقَةِ .

امام صادق عليه السلام : دشوارترين و پر زحمت ترين كارها، پوشيده داشتن فقر است .

بحار الأنوار: 78/249/87.

حديث1297

امام صادق عليه السلام :

إنّ اللّه َ جلَّ ثناؤهُ لَيَعتَذِرُ إلى عَبدِهِ المؤمنِ المُحْوِجِ في الدنيا كما يَعتَذِرُ الأخُ إلى أخيهِ ، فيَقولُ : وعِزَّتي وجَلالي ، ما أحوَجتُكَ في الدنيا مِن هَوانٍ كانَ بِكَ عَلَيَّ ، فارفَعْ هذا السَّجْفَ فانظُرْ إلى ما عَوَّضتُكَ مِن الدنيا . قالَ : فَيَرفَعُ فيَقولُ : ما ضَرَّني ما مَنَعتَني مع ما عَوَّضتَني ؟!

امام صادق عليه السلام : [در روز قيامت] خداوند،جلّ ثناؤه، همچنان كه برادرى از برادرش پوزش مى خواهد، از بنده مؤمن نيازمند خود در دنيا، پوزش مى خواهد و مى فرمايد: به عزّت و جلالم سوگند كه من تو را در دنيا از سر خواريت نزد من، محتاج نكردم. اكنون اين روپوش را بردار و ببين به جاى دنيا به تو چه داده ام. او روپوش را برمى دارد و مى گويد: با اين عوضى كه به من دادى مرا چه زيان كه در دنيا ، چيزهايى را از من گرفتى!

الكافي : 2/264/18.

حديث1298

امام صادق عليه السلام :

أيُّما رَجُلٍ دَعا على ولَدِهِ أورَثَهُ الفَقرَ .

امام صادق عليه السلام : هر مردى كه فرزند خود رانفرين كند، فقر برايش به ارث مى گذارد.

بحار الأنوار : 104/99/ 77.

حديث1299

امام صادق عليه السلام :

_ عن آبائهِ عليهم السلام _ : مَن لم يَسألِاللّه َ مِن فَضلِهِ افتَقَرَ .

امام صادق عليه السلام _ به نقل از پدران پزرگوارش _ : هر كه از فضل خدا نطلبد ، فقير شود .

بحار الأنوار : 76 / 316 / 6 .

حديث1300

امام صادق عليه السلام :

ضَمِنتُ لِمَنِ اقتَصَدَ أن لا يَفتَقِرَ .

امام صادق عليه السلام : من براى كسى كه ميانه روى (صرفه جويى) كند، ضمانت مى كنم كه فقير نشود.

الخصال : 9/32 .

حديث1301

امام صادق عليه السلام :

الفَقرُ المَوتُ الأح_مَرُ ، [قالَ الراوي:]ف_قل_تُ لأبي عبدِاللّه ِ عليه السلام : الفَقرُ مِن الدِّينارِ والدِّرهَمِ ؟ فقالَ : لا ، ولكن مِن الدِّينِ .

امام صادق عليه السلام : فقر ، مرگ سرخ است . راوى مى گويد : به ابو عبداللّه عليه السلام عرض كردم : (منظورتان) فقر دينار و درم است ؟ فرمود : نه ؛ بلكه (مرادم) فقر دينى است .

الكافي : 2 / 266 / 2 .

حديث1302

امام صادق عليه السلام :

غِنىً يَحجُزُكَ عنِ الظُّلمِ خَيرٌ مِن فَقرٍ يَحمِلُكَ علَى الإثمِ .

امام صادق عليه السلام : ثروتى كه تو را از س_ت_م باز دارد ، بهتر از فقرى است كه تو را به گناه كشاند .

الفقيه : 3 / 166 / 3614 .

حديث1303

امام صادق عليه السلام :

الفَقرُ مَعَنا خَيرٌ من الغِنى مع غَيرِنا ،والقَتلُ مَعَنا خَيرٌ من الحَياةِ مَع غَيرِنا .

امام صادق عليه السلام : فقير بودن و با ما بودن بهتراست ، از توانگر بودن و با غير ما بودن . و كشته شدن و با ما بودن بهتر است ، از زنده بودن و با غير ما بودن .

الخرائج والجرائح : 2 / 739 / 54 .

حديث1304

امام صادق عليه السلام :

_ لمّا سُئلَ عمّا يُروى عن أبي ذَرٍّ : ثلاثةٌ يُبغِضُها الناسُ وأنا اُحِبُّها : اُحِبُّ المَوتَ واُحِبُّ الفَقرَ واُحِبُّ البَلاءَ _ : إنّ هذا ليس على ما يَرَونَ

امام صادق عليه السلام _ درباره سؤال از اين سخنِ نقل شده از ابوذر كه : «سه چيز است كه مردم از آنها نفرت دارند و من دوستشان دارم : من مرگ و فقر و بلا را دوست دارم» _ : اين مطلب آن گونه كه مردم (از سخن ابوذر) مى فهمند ، نيست . بلكه مقصود او اين است كه مرگ در راه طاعت خدا را خوشتر دارم ، تا زندگى توأم با معصيت خدا و فقر در طاعت خدا را دوست تر دارم ، تا توانگرى همراه با معصيت خدا و بلا و بيمارى در راه طاعت خدا را خوشتر دارم ، از تندرستى همراه با معصيت خدا .

في بعض النسخ «يروون» (كما في هامش المصدر) .

حديث1305

امام صادق عليه السلام :

في مُناجاةِ موسى عليه السلام :يا موسى ، إذا رَأيتَ الفَقرَ مُقبِلاً فَقُل : مَرحَبا بشِعارِ الصالِحينَ ، وإذا رأيتَ الغِنى مُقبِلاً فَقُل : ذَنبٌ عُجِّلَت عُقوبَتُهُ .

امام صادق عليه السلام : در نجواهاى خداوند م_تعال باموسى عليه السلام آمده است : اى موسى ! هرگاه ديدى كه فقر روى آورده است ، بگو : خوش آمدى ، اى بالاپوش صالحان ! و هرگاه ديدى كه ثروت و توانگرى روى آورده است ، بگو : (اين به خاطر) گناهى است كه كيفرش به سوى من شتافته است .

الكافي : 2 / 263 / 12 .

حديث1306

امام صادق عليه السلام :

المَصائِبُ مِنَحٌ مِنَ اللّه ِ ،وَالفَقرُ مَخزونٌ عِندَ اللّه ِ .

امام صادق عليه السلام : مصيبت ها هديه هاى خداوندندو فقر ، گنجينه اى است نزد خداى .

الكافي : 2 / 260 / 2 عن سعدان .

حديث1307

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ (لَ)يَدفَعُ بِمَن يُصَلِّيمِن شيعَتِنا عَمَّن لا يُصَلِّي مِن شِيعَتِنا ولو أجمَعُوا على تَركِ الصلاةِ لَهَلَكُوا ، وإنَّ اللّه َ لَيَدفَعُ بمَن يُزَكِّي مِن شيعَتِنا عَمَّن لايُزَكِّي ... وهو قولُ اللّه ِ عَزَّوجلَّ : «ولَولا دَفعُ اللّه ِ الناسَ بَعضَهُم بِبَعضٍ لَفَسَدَتِ الأَرضُ» .

امام صادق عليه السلام : خداوند به بركت وجود شيعيان نمازگزار ما، عذاب را از شيعيانى كه نماز نمى خوانند دفع مى كند. اگر همه آنها نماز را ترك مى كردند، قطعاً هلاك مى شدند ، و خداوند به بركت وجود شيعيان زكات پرداز ما [عذاب را] از شيعيانى كه زكات نمى دهند دور مى گرداند... و اين است معناى سخن خداوند عز و جلكه: «اگر خداوند برخى از مردم را به وسيله برخى ديگر دفع نمى كرد، قطعاً زمين تباه مى گرديد» .

الكافي : 2/451/1.

حديث1308

امام صادق عليه السلام :

قالَ اللّه ُ تبارَكَ وتعالى : ماتَحَبَّبَ إلَيَّ عبدِي بِأحَبَّ ممّا افتَرَضتُ علَيهِ .

امام صادق عليه السلام : خداوند تبارك و تعالى فرموده است: بنده ام به چيزى محبوبتر از آنچه بر او فرض كرده ام خود را محبوب من نكرده است.

الكافي : 2/82/5.

حديث1309

امام صادق عليه السلام :

مَنِ انتَظَرَ بمُعاجَلَةِ الفُرصَةِ مُؤاجَلةَ الاستِقصاءِ سَلَبَتهُ الأيّامُ فُرصَتَهُ ؛ لأنّ مِن شَأنِ الأيّامِ السَّلبَ ، وسَبيلُ الزَّمَنِ الفَوتُ .

امام صادق عليه السلام : به هر كس فرصتى دست دهد و اوبه انتظار دست دادن فرصت كامل آن را تأخير اندازد، روزگار همان فرصت را نيز از او بربايد؛ زيرا كار ايّام، ربودن است و شيوه زمان، از دست رفتن .

بحار الأنوار : 78/268/181.

حديث1310

امام صادق عليه السلام :

ثلاثٌ هُنَّ فَخرُ المؤمنِ وزَينُهُ في الدنيا والآخِرَةِ : الصلاةُ في آخِرِ اللّيلِ ، وَيأسُهُ مِمّا في أيدي الناسِ ، ووَلايَتُهُ الإمامَ مِن آلِ محمّدٍ صلى الله عليه و آله .

امام صادق عليه السلام : سه چيز است كه افتخار مؤمن و زيور او در دنيا و آخرت است : نماز آخر شب و چشم نداشتن به آنچه مردم دارند و ولايت و دوستى او نسبت به امام از خاندان محمّد صلى الله عليه و آله .

الكافي : 8/234/311.

حديث1311

امام صادق عليه السلام :

الفُحشُ والبَذاءُ والسَّلاطَهُ مِن النِّفاقِ .

امام صادق عليه السلام : دشنامگويى و بدزبانى و دريدگى ، از [نشانه هاى] نفاق است.

بحار الأنوار : 79/113/14.

حديث1312

امام صادق عليه السلام :

مَن خافَ الناسُ لِسانَهُ فهُو في النارِ .

امام صادق عليه السلام : هر كس كه مردم از زبانش بترسند، در آتش باشد.

الكافي : 2/327/3.

حديث1313

امام صادق عليه السلام :

اُهرُبْ مِن الفُتيا هَرَبَكَ مِنَ الأسَدِ ، ولاتَجعَلْ رَقَبَتَكَ للناسِ جِسرا .

امام صادق عليه السلام : از فتوا دادن چنان بگريز كه ازشير مى گريزى و گردنت را پل مردم قرار مده.

بحار الأنوار : 2/260 .

حديث1314

امام صادق عليه السلام :

مَن أفتَى النّاسَ بِرَأيهِ فَقَددانَ بِما لا يَعلَمُ ، ومَن دانَ بِما لا يَعلَمُ فَقَد ضادَّ اللّه َ حَيثُ أحَلَّ وَحَرَّمَ فِيما لايَعلَمُ .

امام صادق عليه السلام : كسى كه براساس رأى خود به مردم فتوا دهد، از چيزى كه نمى داند پيروى كرده است و كسى كه از آنچه نمى داند پيروى كند، با خدا به ضدّيت برخاسته است؛ زيرا ندانسته چيزى را حلال و حرام كرده است.

بحار الأنوار : 2/299/25

حديث1315

امام صادق عليه السلام :

لا غَيرَةَ في الحَلالِ... .

امام صادق عليه السلام : در حلال، غيرت و تعصّب نيست... .

الكافي : 5/537/1.

حديث1316

امام صادق عليه السلام :

إنّ اللّه َ تباركَ وتعالى غَيورٌيُحِبُّ كُلَّ غَيورٍ ، ولِغَيرَتِهِ حَرَّمَ الفواحِشَ ظاهِرَها وباطِنَها .

امام صادق عليه السلام : خداى تبارك و تعالى غيرتمند است و هر غيرتمندى را دوست مى دارد. و از غيرتمندى اوست كه زشتكاريها را ، چه پيدا و چه ناپيدا، حرام فرموده است.

الكافي : 5/535/1.

حديث1317

امام صادق عليه السلام :

قالَ رَجُلٌ لعليِّ بنِ الحسينِ عليهماالسلام : إنَ فُلانا يَنسُبُكَ إلى أ نّكَ ضالٌّ مُبتدِعٌ ! فقالَ لَهُ عليُّ بنُ الحسينِ عليهماالسلام : مارَعَيتَ حقَّ مُجالَسَةِ الرجُلِ حيثُ نَقَلتَ إلَينا حَديثَهُ ، ولا أدَّيتَ حَقِّي حيثُ أبلَغتَني عن أخي ما لَستُ أعلَمُهُ ! ... إيّاكَ والغِيبَةَ فإنّها إدامُ كِلابِ النارِ ، وَاعلَمْ أنّ مَن أكثَرَ مِن ذِكرِ عُيوبِ الناسِ شَهِدَ علَيهِ الإكثارُ أ نّهُ إنّما يَطلُبُها بقَدرِ ما فيهِ .

امام صادق عليه السلام : مردى به على بن الحسين عليهماالسلامگفت:فلانى به شما نسبت مى دهد كه گمراه و بدعتگذار هستى. على بن الحسين به او فرمود: حقّ همنشينى با آن مرد را پاس نداشتى؛ زيرا سخن او را به ما منتقل كردى. حقّ مرا نيز به جا نياوردى زيرا از برادرم چيزى به من رساندى كه من آن را نمى دانستم!... از غيبت بپرهيز، كه آن نواله سگهاى دوزخ است و بدان كسى كه از مردم زياد عيبگويى كند، اين عيبگويى زياد بر اين نكته گواهى دهد كه او اين عيبها را به همان اندازه اى كه در خودش هست، مى جويد (به همان اندازه عيب دارد ).

بحار الأنوار : 75/246/8.

حديث1318

امام صادق عليه السلام :

لا تَغتَبْ فتُغتَبُ ، ولا تَحفِرْ لِأخِيكَ حُفرَةً فَتَقَعَ فيها ؛ فإنَّكَ كما تَدينُ تُدانُ .

امام صادق عليه السلام : غيبت نكن، كه از تو غيبت مى شود. و براى برادرت چاه مكن كه خود در آن مى افتى؛ زيرا به هر دست بدهى، با همان دست پس مى گيرى.

بحار الأنوار : 75/249/16

حديث1319

امام صادق عليه السلام :

_ لمّا سُئلَ : هل يَعلَمُ الإمامُ بالغَيبِ _ : لا ، ولكن إذا أرادَ أن يَعلَمَ الشيءَ أعلَمَهُ اللّه ُ ذلكَ .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به اين پرسش كه آيا امام غيب مى داند _ فرمود : نه، اما هرگاه بخواهد چيزى را بداند، خداوند آن را به او مى آموزد.

الكافي : 1/257/4

حديث1320

امام صادق عليه السلام :

الغِناءُ يُورِثُ النِّفاقَ .

امام صادق عليه السلام : آوازه خوانى، از خود نفاق برجاى مى گذارد.

بحار الأنوار : 79/241/7 .

حديث1321

امام صادق عليه السلام :

ضَلَّت ناقَةُ رسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله في غَزوَةِ تَبُوكَ ، فقالَ المُنافقونَ : يُحَدِّثُناعَنِ الغَيبِ ولا يَعلَمُ مَكانَ ناقَتِهِ ! فأتاهُ جَبرَئيلُ عليه السلام فَأخبَرَهُ بما قالوا ، وقالَ : إنَّ ناقَتَكَ في شِعْبِ كذا ، مُتَعَلِّقٌ زِمامُها بشَجَرَةِ بَحرٍ . فَنادى رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : الصلاةَ جامِعَةً، قالَ : فاجتَمَعَ الناسُ ، فقالَ : أيُّها الناسُ ، إنّ ناقَتي بِشِعبِ كذا ، فَبادَرُوا إلَيها حتّى أتَوها .

امام صادق عليه السلام : در جنگ تبوك ناقه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله گم شد. منافقان گفتند : براى ما از غيب مى گويد اما جاى شترش را نمى داند! جبرئيل بر پيامبر صلى الله عليه و آله فرود آمد و گفته منافقان را به اطلاع حضرت رساند و گفت : ناقه ات در فلان درّه مى باشد و مهارش به درخت تنومندى گير كرده است. پس پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نداى نماز جماعت سر داد. مردم جمع شدند. حضرت فرمود : اى مردم! ناقه من در فلان درّه است. مردم به طرف آن شتافتند و شتر را يافتند.

قصص الأنبياء : 308/408.

حديث1322

امام صادق عليه السلام :

الغِناءُ مِمّا أوعَدَ اللّه ُ عَزَّوجلَ علَيهِ النارَ ، وهُو قَولُهُ عَزَّوجلَّ : «ومِنَ الناسِ مَن يَشْتَري لَهْوَ الحَديثِ لِيُضِلَّ عن سَبيلِ اللّه ِ بِغَيْرِ عِلْمٍ ويَتَّخِذَها هُزُوا اُولئكَ لَهُم عَذابٌ مُهينٌ» .

امام صادق عليه السلام : آوازه خوانى از جمله گناهانى است كه خداوند عز و جل براى آن وعده آتش

داده است، آن جا كه مى فرمايد : «و از مردم كسانى هستند كه سخن بيهوده را خريدارند تا [مردم را ]بى[هيچ ]دانشى از راه خدا گمراه كنند و راه خدا را به ريشخند گيرند. براى آنان عذابى خواركننده خواهد بود».

كتاب من لا يحضره الفقيه : 4/58/5092.

حديث1323

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا ذَكَرَ رجُلٌ عندَهُ الأغنياءَ ووَقَعَ فيهِم _ : اُسكُتْ ! فإنَّ الغَنيَّ إذا كانَ وَصُولاً لِرَحِمِهِ بارّا بِإخوانِهِ ، أضعَفَ اللّه ُ لَهُ الأجرَ ضِعفَينِ ؛ لأنَّ اللّه َ يقولُ : «وما أموالُكُم ولا أولادُكُم بالّتي تُقَرِّبُكُم عِندَنا زُلْفى إلّا مَن آمَنَ وعَمِلَ صالِحا فاُولئكَ لَهُم جَزاءُ الضِّعْفِ بِما عَمِلُوا وهُمْ في الغُرُفاتِ آمِنونَ » الآية .

امام صادق عليه السلام _ وقتى مردى در حضورش از توانگران سخن به ميان آورد و از آنان بدگويى كرد _ فرمود : خاموش! ثروتمند، چنانچه به خويشان خود رسيدگى كند و به برادرانش احسان نمايد، خداوند دو برابر به او مزد مى دهد؛ زيرا خدا مى فرمايد : «و اموال و فرزندانتان چيزى نيست كه شما را به پيشگاه ما نزديك گرداند، مگر كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده باشند. پس، آنان را براى آنچه كرده اند دو برابر پاداش است و آنان در غرفه ها[ى بهشتى ]آسوده خاطر خواهند بود» .

تفسير القمّي : 2/203.

حديث1324

امام صادق عليه السلام :

مَن رُزِقَ ثلاثا نالَ ثلاثاوهُو الغِنَى الأكبَرُ : القَناعَةُ بما اُعطِيَ ، واليَأسُ مِمّا في أيدِي الناسِ ، وتَركُ الفُضولِ .

امام صادق عليه السلام : هر كه از سه چيز برخوردار شود، به سه چيز دست يابد و اين بزرگترين ثروت است : قانع بودن به آنچه عطايش شده است، چشم اميد بركندن از آنچه مردم دارند و ترك زياديها (آنچه براى زندگى ضرورى نيست).

تحف العقول : 318.

حديث1325

امام صادق عليه السلام :

مَن قَنِعَ بما رَزَقَهُ اللّه ُ فهُو مِن أغنَى الناسِ .

امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام : هر كه به آنچه خداوند روزيش كرده است قانع باشد، توانگرترين مردم است.

الكافي : 2/139/9.

حديث1326

امام صادق عليه السلام :

سَلُوا اللّه َ الغِنى فِي الدّنيا والعافِيَةَ ، وفي الآخِرَةِ المَغفِرَةَ والجَنَّةَ .

امام صادق عليه السلام : از خداوند توانگرى و تندرستى در دنيا، و آمرزش و بهشت در آخرت را بخواهيد.

الكافي : 5/71/4.

حديث1327

امام صادق عليه السلام :

جاءَ رجُلٌ مُوسِرٌ إلى رسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله نَقِيُّ الثَّوبِ فَجَلَسَ إلى رسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، فجاءَ رَجُلٌ مُعسِرٌ دَرِنُ الثَّوبِ فَجَلَسَ إلى جَنبِ المُوسِرِ ، فَقَبَضَ المُوسِرُ ثيابَهُ مِن تَحتِ فَخِذَيهِ ، فقالَ لَهُ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : أخِفتَ أن يَمَسَّكَ مِن فَقرِهِ شَيءٌ ؟! قالَ : لا ، قالَ : فَخِفتَ أن يُصيبَهُ مِن غِناكَ شَيءٌ ؟! قالَ : لا ، قالَ : فَخِفتَ أن يُوَسِّخَ ثِيابَكَ ؟! قالَ : لا ، قالَ : فما حَمَلَكَ على ما صَنَعتَ ؟ فقالَ : يا رسولَ اللّه ِ ، إنَّ لي قَرينا يُزَيِّنُ لي كُلَّ قَبيحٍ ، ويُقَبِّحُ لي كُلَّ حَسَنٍ ، وقد جَعَلتُ لَهُ نِصفَ مالي !

فقالَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله للمُعسِرِ : أتَقبَلُ ؟ قالَ : لا ، فقالَ لَهُ الرَّجُلُ : ولِمَ ؟! قالَ : أخافُ أن يَدخُلَني ما دَخَلَكَ !

امام صادق عليه السلام : مرد ثروتمندى با لباسهايى نو و پاكيزه خدمت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمد و كنار آن حضرت نشست. پس از او مردى تهيدست با جامه هاى ژوليده و چركين وارد شد و كنار آن ثروتمند نشست. مرد ثروتمند جامه خود را

از زير ران او كشيد و جمع كرد. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به او فرمود : ترسيدى كه چيزى از فقر او به تو رسد؟ عرض كرد : نه. فرمود : ترسيدى از دارايى تو چيزى به او رسد؟ عرض كرد : نه. فرمود : ترسيدى لباست را كثيف كند؟ عرض كرد : نه. فرمود : پس چرا اين كار را كردى؟ عرض كرد : اى پيامبر خدا! من همدمى (شيطانى) دارم كه هر كار زشتى را در نظرم زيبا جلوه مى دهد و هر كار خوبى را برايم زشت نمايش مى دهد. اكنون نصف مال خود را به اين مرد بخشيدم. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به آن مرد تهيدست فرمود : تو مى پذيرى؟ عرض كرد : نه. مرد ثروتمند به او گفت : چرا؟! گفت : مى ترسم حالتى كه به تو راه يافت، به من هم راه يابد!

الكافي : 2/262/11.

حديث1328

امام صادق عليه السلام :

الغُلولُ

امام صادق عليه السلام : غلول عبارت است از هرچيزى كه از امام دزديده شود و خوردن مال يتيم به شبهه و خوردن حرام به شبهه.

قال ابن الأثير: قد تكرّر ذكر الغلول في الحديث ، وهو الخيانة في المَغنَم والسرقة من الغنيمة قبل القِسْمة ، يقال : غلَّ في المغنَم يَغُلُّ غُلولاً فهو غالٌّ ، وكلّ من خان في شيءٍ خُفْيَة فقد غلّ، وسُمّيت غُلولاً لأنّ الأيدي فيها مغلولة : أي ممنوعة مَجعُول فيها غُلٌّ ، وهو الحديدة التي تَجمع يد الأسير إلى عُنقه ، ويقال لها: جامعة أيضا. (النهاية : 3/380).

حديث1329

امام صادق عليه السلام :

صَلاحُ حالِ التَّعايُشِ والتَّعاشُرِ مِلْ ءُ مِكيالٍ : ثُلثاهُ فِطنَةٌ وثُلثُهُ تَغافُلٌ .

امام صادق عليه السلام : درستى وضع زندگى اجتماعى و معاشرت، پيمانه پُرى را مانَد كه دو سوم آن زيركى و هوشيارى است، و يك سومش چشم پوشى.

تحف العقول : 359.

حديث1330

امام صادق عليه السلام :

إن كانَ الشيطانُ عَدُوّافالغَفلَةُ لِماذا ؟ !

امام صادق عليه السلام : اگر شيطان دشمن است، پس غفلت چرا؟

بحار الأنوار : 78/190/1.

حديث1331

امام صادق عليه السلام :

إنّ العَبدَ إذا أذنَبَ ذَنبا اُجِّلَ مِن غُدوَةٍ إلَى الليلِ ، فإنِ استَغفَرَ اللّه َ لم يُكتَبْ علَيهِ .

امام صادق عليه السلام : هرگاه بنده گناهى مرتكب شود،از بامداد تا شب به او مهلت داده مى شود. اگر آمرزش خواست، آن گناه برايش نوشته نمى شود.

الكافي : 2/437/1.

حديث1332

امام صادق عليه السلام :

نِعمَ الجُرعَةُ الغَيظُ لِمَن صَبَرَ علَيها ... .

امام صادق عليه السلام : نيكو جرعه اى است خشم، براى كسى كه بر آن شكيبايى ورزد.

الكافي : 2/109/2.

حديث1333

امام صادق عليه السلام :

مَن لَم يَملِكْ غَضَبَهُ لَم يَملِكْ عَقلَهُ .

امام صادق عليه السلام : كسى كه اختياردار خشم خود نباشد ، اختياردار خِرد خود نيست.

الكافي : 2/305/13.

حديث1334

امام صادق عليه السلام :

الغَضَبُ مَمحَقَةٌ لِقَلبِ الحَكيمِ .

امام صادق عليه السلام : خشم، نابود كننده دل شخص حكيم است.

الكافي : 2/305/13.

حديث1335

امام صادق عليه السلام :

الغَضَبُ مِفتاحُ كُلِّ شَرٍّ .

امام صادق عليه السلام : خشم، كليد هر بدى است.

الكافي : 2/303/3

حديث1336

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا سُئلَ عَمَّن أخَذَ أرضابِغَيرِ حَقِّها وبَنى فيها _ : يُرفَعُ بِناؤهُ ، وتُسَلَّمُ التُّربَةُ إلى صاحِبِها ؛ ليسَ لِعِرقِ ظالِمٍ حَقٌّ .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به سؤال از حكم كسى كه زمينى را به ناحق گرفته و ساختمانى در آن ساخته است _ فرمود : ساختمانش ويران مى گردد و زمين به صاحبش برگردانده مى شود. براى عِرق ظالم (غاصب) حقى وجود ندارد .

وسائل الشيعة : 17/311/1.

حديث1337

امام صادق عليه السلام :

ليسَ مِنّا مَن غَشَّنا .

امام صادق عليه السلام : از ما نيست كسى كه با مادغلكارى كند.

الكافي : 5/160/1

حديث1338

امام صادق عليه السلام :

ما مَرَّ بالنبِيِّ صلى الله عليه و آله يَومٌ كانَ أشَدَّ علَيهِ مِن يومِ حُنَينٍ، وذلكَ أنَّ العَرَبَ تَباغَت علَيهِ.

امام صادق عليه السلام : روزى سخت تر از روز جنگ حنين بر پيامبر صلى الله عليه و آله نگذشت؛ چرا كه عربها براى ستم به آن حضرت همداستان شدند.

بحار الأنوار : 21/180/16.

حديث1339

امام صادق عليه السلام :

لَمّا حَفَرَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله الخَندَقَ مَرُّوا بِكُديَةٍ ، فَتَناوَلَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله المِعوَلَ مِن يَدِ أميرِ المؤمنينَ عليه السلام أو مِن يَدِ سلمانَ رضى الله عنهفَضَرَبَ بها ضَربَةً فَتَفَرَّقَت بثلاثِ فِرَقٍ ، فقالَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : لَقَد فُتِحَ عَلَيَّ في ضَربَتي هذِهِ كُنُوزُ كِسرى وقَيصرَ ، فقالَ أحَدُهُما لصاحِبِهِ : يَعِدُنا بكُنُوزِ كِسرى وقَيصرَ وما يَقدِرُ أحَدُنا أن يَخرُجَ يَتَخَلّى !

امام صادق عليه السلام : هنگامى كه پيامبرخدا صلى الله عليه و آله خندق را مى كند مسلمانان به مانعى برخوردند. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله كلنگ را از دست اميرالمؤمنين يا از دست سلمان گرفت و ضربه اى بر آن فرود آورد كه سه تكّه شد. در اين هنگام پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : خداوند با اين ضربه من گنجهاى كسرى و قيصر را برايم گشود. يكى از افراد به رفيقش گفت : وعده گنجهاى كسرى و قيصر را به ما مى دهد، در حالى كه هيچ يك از ما [از بيم دشمن ]قادر نيست براى قضاى حاجت بيرون رود!

الكافي : 8/216/264.

حديث1340

امام صادق عليه السلام :

نَزَلَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله في غزوةِ ذاتِ الرِّقاعِ تَحتَ شَجرَةٍ على شَفيرِ وادٍ ، فَأقبَلَ سَيلٌ فَحالَ بَينَهُ وبَينَ أصحابِهِ ، فَرآهُ رَجُلٌ مِن المُشركينَ ؛ والمسلمونَ قِيامٌ علَى شَفيرِ الوادِي يَنتَظِرُونَ متَى يَنقَطِعُ السَّيلُ ، فقالَ رجُلٌ مِن المُشركينَ لقومِهِ : أنا أقتُلُ محمّدا ! فَجاءَ وشَدَّ على رسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله بالسَّيفِ ، ثُمَّ قالَ : مَن يُنجِيكَ مِنّي يا محمّدُ ؟! فقالَ : رَبّي ورَبُّكَ ، فَنَسَفَهُ جَبرَئيلُ عليه السلام عن فَرَسِهِ فَسَقَطَ على ظَهرِهِ ، فقامَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله وأخَذَ السَّيفَ وجَلَسَ على صَدرِهِ ، وقالَ : مَن يُنجِيكَ مِنّي يا غَورثُ ؟ فقالَ : جُودُكَ وكَرَمُكَ يا محمّدُ ، فَتَرَكَهُ ، فقامَ وهُو يَقولُ : واللّه ِ لَأنتَ خَيرٌ مِنّي وأكرَمُ .

امام صادق عليه السلام : در جنگ ذات الرقاع پيامبر خدا صلى الله عليه و آله زير درختى در كنار درّه اى پياده شد. در اين هنگام سيلى آمد و ميان آن حضرت و يارانش جدايى انداخت. مردى از مشركان پيامبر صلى الله عليه و آله را در آن حال ديد و مسلمانان نيز در آن طرف درّه ايستاده ومنتظر بودند تا جريان سيل قطع شود. آن مرد مشرك به همراهان خود گفت : من محمّد را مى كشم. و آن گاه نزد پيامبر آمد و به روى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شمشير كشيد و گفت : اى محمّد! اينك چه كسى تو را از چنگ من مى رهاند؟

حضرت فرمود : پروردگار من و تو. در اين هنگام جبرئيل آن مرد را از اسبش پرت كرد و او به پشت افتاد. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله برخاست و شمشير كشيد و روى سينه اونشست و فرمود : اى غورث! چه كسى تو را از چنگ من مى رهاند؟ عرض كرد : بخشندگى و كرم تو اى محمّد! حضرت از آن مرد دست كشيد و او برخاست در حالى كه مى گفت : به خدا قسم كه تو از من بهتر و گرامى ترى.

بحار الأنوار : 20/179/6.

حديث1341

امام صادق عليه السلام :

مَن وَثِقَ بثلاثَةٍ كانَ مَغرورا:مَن صَدَّقَ بما لا يكونُ ، ورَكَنَ إلى مَن لا يَثِقُ بهِ ، وطَمِعَ فيما لا يَملِكُ .

امام صادق عليه السلام : هر كه به سه چيز اعتماد كند،گول خورده است : كسى كه آنچه را شدنى نيست، باور كند و به كسى كه بدو اعتماد ندارد، تكيه كند و در آنچه مالك آن نيست، چشم طمع بندد.

تحف العقول : 319.

حديث1342

امام صادق عليه السلام :

لا عَيشَ أهنَأُ مِن حُسنِ الخُلقِ .

امام صادق عليه السلام : زندگى اى گواراتر ازخوشخويى، نيست.

علل الشرائع : 560/1.

حديث1343

امام صادق عليه السلام :

ثَلاثَةٌ تُكَدِّرُ العَيشَ :السُّلطانُ الجائرُ ، والجارُ السَّوءُ ، والمَرأةُ البَذِيَّةُ.

امام صادق عليه السلام : سه چيز زندگى را تيره مى كند : فرمانرواى ستمگر، همسايه بد و زن بد دهن و وقيح.

تحف العقول : 320.

حديث1344

امام صادق عليه السلام :

لا تُبدي الشَّماتَةَ لِأخيكَ فيَرحَمَهُ اللّه ُ ويُصَيِّرَها بِكَ . مَن شَمَتَ بِمُصيبَةٍ نَزَلَت بِأخيهِ لَم يَخرُجْ مِنَ الدّنيا حَتّى يُفتَتَنَ .

امام صادق عليه السلام : از گرفتارى برادرت اظهار شادى مكن كه خداوند به او رحم مى كند و آن گرفتارى را به تو مى رساند. هر كس از گرفتارى و مصيبتى كه به برادرش رسيده است شاد شود، از دنيا نرود تا خود گرفتار آن شود.

الكافي : 2/359/1.

حديث1345

امام صادق عليه السلام :

مَن أ نَّبَ مُؤمِنا أ نَّبَهُ اللّه ُ فِيالدّنيا والآخِرَةِ .

امام صادق عليه السلام : هر كس مؤمنى را سرزنش كند، خداوند او را در دنيا و آخرت سرزنش كند.

الكافي : 2/356/1

حديث1346

امام صادق عليه السلام :

أبعَدُ ما يَكونُ العَبدُ مِنَ اللّه ِأن يَكونَ الرَّجُلُ يُواخي الرَّجُلَ وهُوَ يَحفَظُ (عَلَيهِ) زَلّاتِهِ لِيُعَيِّرَهُ بِها يَوما ما .

امام صادق عليه السلام : دورترين بنده از خدا ، آن مردى است كه با مردى طرح دوستى افكند و [حساب ] لغزشهاى او را نگه دارد تا روزى به واسطه آنها او را سرزنش كند.

الكافي : 2/355/7.

حديث1347

امام صادق عليه السلام :

أحَبُّ إخواني إلَيَّ مَن أهدى إلَيَّ عُيوبي .

امام صادق عليه السلام : محبوبترين برادرانم نزد من، كسى است كه عيبهايم را به من هديه كند.

تحف العقول : 366.

حديث1348

امام صادق عليه السلام :

إذا رَأيتُمُ العَبدَ مُتَفَقِّدا لِذُنوبِ (النّاسِ)ناسِيا لِذُنوبِهِ ، فَاعلَموا أنَّهُ قَد مُكِرَ بِهِ .

امام صادق عليه السلام : هر گاه ديديد بنده گناهان مردم را مى جويد و گناهان خودش را از ياد برده است، بدانيد كه گرفتار مكر [ خدا ]شده است.

مستطرفات السرائر : 48/7.

حديث1349

امام صادق عليه السلام :

أنفَعُ الأشياءِ لِلمَرءِ سَبقُهُ النّاسَ إلى عَيبِ نَفسِهِ .

امام صادق عليه السلام : سودمندترين چيزها براى آدمى، اين است كه در رسيدگى به عيبهاى خود بر مردم پيشى گيرد (پيش از پرداختن به عيوب مردم به عيبهاى خود بپردازد).

الكافي : 8/243/337.

حديث1350

امام صادق عليه السلام :

إذا كانَ يَومُ النَّيروزِ فَاغتَسِلْ وَالبَسْ أنظَفَ ثِيابِكَ ، وتَطَيَّبْ بِأطيَبِ طِيبِكَ ، وتَكونُ ذلكَ اليَومَ صائما .

امام صادق عليه السلام : چون نوروز فرا رسد، بدن خودرا بشوى و پاكيزه ترين جامه هايت را بپوش و با خوشبوترين عطرها خودت را معطّر كن و در آن روز روزه دار باش.

وسائل الشيعة : 7/346/1 .

حديث1351

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ تَبارَكَ وتَعالى ... إذاأرادَ بِعَبدٍ شَرّا حاسَبَهُ عَلى رُؤوسِ النّاسِ ، وبَكَّتهُ

امام صادق عليه السلام : خداوند تبارك وتعالى... هر گاه براى بنده اى بد بخواهد ، در حضور مردم از او حسابرسى كند و محكومش نمايد و كارنامه اش را به دست چپ او دهد. اين است مراد سخن خداوند عز و جل كه مى فرمايد : «و امّا كسى كه نامه اش از پشت سر به او داده شود، زودا كه بگويد : واى بر من هلاك شدم و به آتش افروخته در آيد، كه او در دنيا نزد كسانش شادمان زيسته بود».

التبكيت : التقريع والتوبيخ ، ويقال : بكته بالحجّة : إذا غلبه (مجمع البحرين : 1/177) .

حديث1352

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ تَبارَكَ وتَعالى إذا أرادَأن يُحاسِبَ المُؤمِنَ أعطاهُ كِتابَهُ بِيَمينِه وحاسَبَهُ فيما بَينَهُ وبَينَهُ ، فيَقولُ : عَبدي ، فَعَلتَ كَذا وكَذا وعَمِلتَ كَذا وكَذا ! فيَقولُ : نَعَم يا رَبِّ قَد فَعَلتُ ذلكَ ، فيَقولُ : قَد غَفَرتُها لَكَ وأبدَلتُها حَسَناتٍ ، فيَقولُ النّاسُ : سُبحانَ اللّه ِ أما كانَ لِهذا العَبدِ سَيِّئَةٌ واحِدَةٌ ؟! وهُوَ قَولُ اللّه ِ عَزَّوجلَّ : «فَأَمّا مَن اُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمينِهِ فَسَوْفَ يُحاسَبُ حِسابا يَسيرا وَيَنْقَلِبُ إلى أهْلِهِ مَسرورا» .

امام صادق عليه السلام : خداى تبارك و تعالى چون بخواهد به حساب مؤمن رسيدگى كند كارنامه اش را به دست راست او دهد و ميان خود و او به حسابش رسيدگى نمايد. پس گويد : بنده من! چنين و چنان كرده اى و فلان

و بهمان كار را انجام داده اى! عرض مى كند : آرى، پروردگارا من اين كارها را كرده ام. خداوند مى فرمايد : من آنها را بر تو بخشيدم و تبديل به كارهاى نيك كردم. پس، مردم گويند : سبحان اللّه ! اين بنده حتى يك گناه هم نداشت؟ اين است معناى سخن خداوند عز و جل : «اما آن كس كه نامه اش به دست راست او داده شود زودا كه آسان حسابرسى شود و به سوى كسان خود شادمان برگردد».

الزهد للحسين بن سعيد : 92/246.

حديث1353

امام صادق عليه السلام :

_ في قولِهِ تَعالى _ : «اِقْرَأْكِتابَكَ كَفى بِنَفْسِكَ اليَومَ» _ : يُذَكَّرُ العَبدُ جَميعَ ما عَمِلَ وما كُتِبَ عَلَيهِ ؛ كأنَّهُ فَعَلَهُ تِلكَ السّاعَةِ ، فلِذلكَ قالوا : «يا وَيْلَتَنا ما لِهذا الكِتابِ لا يُغادِرُ صَغيرَةً وَلا كَبيرَةً إلّا أحْصاها» ؟!

امام صادق عليه السلام _ درباره آيه «بخوان نامه ات راامروز تو براى رسيدگى به حسابت بسنده اى» _ فرمود : تمام كارهايى را كه بنده انجام داده و آنچه براى او نوشته شده است، به او يادآورى مى شود به طورى كه گويى در همان لحظه انجامشان داده است. به همين دليل مى گويند : «واى بر ما! اين چه نامه اى است كه هيچ ريز و درشتى را از قلم نينداخته است».

تفسير العيّاشي : 2/328/35.

حديث1354

امام صادق عليه السلام :

إذا كانَ يومَ القِيامَةِ نادى مُنادٍ : أينَ الصَّدودُ لِأولِيائي ؟ فيَقومُ قَومٌ لَيسَ عَلى وُجوهِهِم لَحمٌ ، فيُقالُ : هؤلاءِ الّذينَ آذَوُا المُؤمِنينَ ونَصَبوا لَهُم وعانَدوهُم وعَنَّفوهُم في دِينِهِم ، ثُمَّ يُؤمَرُ بِهِم إلى جَهَنَّمَ .

امام صادق عليه السلام : چون روز قيامت شود،آوازدهنده اى بانگ بر آورد كه : كجايند كسانى كه از دوستان من روى گرداندند (آنها را از حقوقشان محروم ساختند، يا آنان را ريشخند كردند)؟ پس، گروهى كه در چهره شان گوشتى وجود ندارد، برخيزند؛ گفته شود : اينان كسانى هستند كه مؤمنان را آزار دادند و با آنان دشمنى و عناد ورزيدند و به خاطر دينشان ايشان را سخت سرزنش كردند؛ آن گاه فرمان داده شود كه آنها را به دوزخ برند.

الكافي : 2/351/2.

حديث1355

امام صادق عليه السلام :

إنَّ المُتَكَبِّرينَ يُجعَلونَ فيصُوَرِ الذَّرِّيَتَوَطَّؤهُمُ النّاسُ حَتّى يَفرُغَ اللّه ُ مِنَ الحِسابِ .

امام صادق عليه السلام : [روز قيامت] افرادمتكبر به شكل مورچه در آورده مى شوند و مردم پيوسته آنها را لگدمال مى كنند، تا زمانى كه خدا از رسيدگى به حساب بندگان فارغ شود.

الكافي : 2/311/11

حديث1356

امام صادق عليه السلام :

مَن أكَلَ مِن مالِ أخيهِ ظُلما ولَم يَرُدَّهُ عَلَيهِ ، أكَلَ جَذوَةً مِنَ النّارِ يَومَ القِيامَةِ .

امام صادق عليه السلام : هر كس چيزى از مال برادر خود را به ناحق بخورد و آن را به او برنگرداند، روز قيامت شراره اى از آتش بخورد.

ثواب الأعمال : 322/8

حديث1357

امام صادق عليه السلام :

مَن قَرَأ القُرآنَ لِيَأكُلَ بِهِ النّاسَ جاءَيَومَ القِيامَةِ ووَجهُه عَظمٌ لا لَحمَ فيهِ .

امام صادق عليه السلام : هر كس براى تكدّى از مردم قرآن بخواند، روز قيامت در حالى بيايد كه چهره اش استخوان است و گوشتى بر آن نيست.

ثواب الأعمال : 329/ 1.

حديث1358

امام صادق عليه السلام :

مَن لَقِيَ المُسلِمينَ بِوَجهَينِ ولِسانَينِ ، جاءَ يَومَ القِيامَةِ ولَهُ لِسانانِ مِن نارٍ .

امام صادق عليه السلام : هر كه با مسلمانانْ دو رو و دو زبان برخورد كند، روز قيامت آورده شود در حالى كه دو زبان از آتش دارد.

ثواب الأعمال : 319/ 1

حديث1359

امام صادق عليه السلام :

قالَ عيسَى بنُ مَريَمَ عليهماالسلاملِجَبرَئيلَ عليه السلام : مَتى قِيامُ السّاعَةِ ؟ فَانتَفَضَ جَبرَئيلُ انتِفاضَةً اُغمِيَ عَلَيهِ مِنها ، فلَمّا أفاقَ قالَ : يا روحَ اللّه ِ ، ما المَسؤولُ أعلَمُ بِها مِنَ السّائلِ ، ولَهُ مَن فِي السَّماواتِ والأرضِ ، لا تَأتيكُم إلّا بَغتَةً .

امام صادق عليه السلام : عيسى بن مريم عليهماالسلام از جبرئيل عليه السلام پرسيد : كى قيامت بر پا مى شود؟ جبرئيل چنان بيتاب و مضطرب شد كه از هوش رفت و چون به هوش آمد، گفت : اى روح اللّه ! سؤال شونده در اين باره بيشتر از سؤال كننده نمى داند. و هركس در آسمانها و زمين است، از آنِ خداست . قيامت سراغ شما نمى آيد مگر ناگهانى و بى خبر.

قصص الأنبياء : 271/346.

حديث1360

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا سُئلَ عَن قَولِهِ تَعالى: «ياأيُّها الَّذينَ آمَنوا أوْفوا بِالعُقودِ» _ : العُهودِ.

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به سؤال از آيه «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! به قراردادها وفا كنيد» _ فرمود : مقصود پيمانهاست.

تفسير العيّاشي : 1/289/5.

حديث1361

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا سُئلَ عَن قَولِهِ تَعالى : «وَقُلِ اعْمَ_ل_وا فَسَيَ_رَى اللّه ُ عَمَلَكُ_مْ وَرَس_ولُ_هُ وَالمُؤمِنونَ» _ : إيّانا عَنى.

امام صادق عليه السلام : در پاسخ به سؤال از آيه «بگو : عمل كنيد ، بزودى خدا و پيامبر او و مؤمنان عمل شما را مى بينند» _ فرمود : مقصود [از مؤمنان] ما هستيم .

بحار الأنوار : 23/337/6.

حديث1362

امام صادق عليه السلام :

لَمّا ماتَ إبراهيمُ ابنُ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله رَأى النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله في قَبرِهِ خَلَلاً فسَوّاهُ بِيَدِه ِ، ثُمَّ قالَ : إذا عَمِلَ أحَدُكُم عَمَلاً فَلْيُتقِنْ .

امام صادق عليه السلام : چون ابراهيم فرزند پيامبر خدا صلى الله عليه و آله درگذشت، پيامبر در گور او شكافى ديد و آن را با دست پر و هموار كرد. سپس فرمود : هرگاه كسى از شما كارى كرد، محكم كارى كند.

وسائل الشيعة : 2/883/1.

حديث1363

امام صادق عليه السلام :

لا يَقبَلُ اللّه ُ مِن مُؤمِنٍ عَمَلاًوهُوَ مُضمِرٌ عَلى أخيهِ المُؤمِنِ سُوءا .

امام صادق عليه السلام : خداوند از مؤمنى كه نسبت به برادر مؤمن خود نيّت بد داشته باشد، هيچ عملى را نمى پذيرد.

الكافي : 2/361/8.

حديث1364

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا سُئلَ عَن أفضَلِ الأعمالِ _ : الصَّلاةُ لِوَقتِها ، وبِرُّ الوالِدَينِ ، والجِهادُ في سَبيلِ اللّه ِ عَزَّوجلَّ .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به پرسش از بهترين اعمال _ فرمود : نمازِ به وقت، نيكى كردن به پدر و مادر، و جهاد در راه خداوند عز و جل.

الكافي : 2/158/4.

حديث1365

امام صادق عليه السلام :

إذا كانَ الرَّجُلُ عَلى عَمَلٍ فَلْيَدُمْ عَلَيهِ سَنَةً ، ثُمَّ يَتَحَوَّلُ عَنهُ إن شاءَ إلى غَيرِهِ ؛ وذلكَ أنَّ لَيلَةَ القَدرِ يَكونُ فيها في عامِهِ ذلكَ ما شاءَ اللّه ُ أن يَكونَ .

امام صادق عليه السلام : هر گاه شخصى عملى را آغاز كند، تا يك سال آن را ادامه دهد. سپس، اگر خواست، به عمل ديگرى پردازد؛ زيرا شب قدر كه آنچه خداوند مى خواهد مقدر مى كند، در آن يك سال وجود دارد.

الكافي : 2/82/1.

حديث1366

امام صادق عليه السلام :

اِعمَلوا قَليلاً تَنَعَّموا كَثيرا .

امام صادق عليه السلام : اندكى عمل كنيد و بسيار متنعم شويد.

تنبيه الخواطر : 2/183.

حديث1367

امام صادق عليه السلام :

مَن قَبِلَ اللّه ُ مِنهُ صَلاةً واحِدَهً لَم يُعَذِّبْهُ ، ومَن قَبِلَ مِنهُ حَسَنَهً ... لَم يُعَذِّبْهُ .

امام صادق عليه السلام : هر كه خداوند يك نماز از او بپذيرد، عذابش نكند و از هر كه يك كار خوب بپذيرد... عذابش نكند.

الكافي : 3/ 266/ 11 .

حديث1368

امام صادق عليه السلام :

تَأمَّلِ الآنَ يا مُفَضَّلُ ما سُتِرَ عَنِ الإنسانِ عِلمُهُ مِن مُدَّةِ حَياتِهِ ؛ فإنَّهُ لَو عَرَفَ مِقدارَ عُمرِهِ وكانَ قَصيرَ العُمرِ لَم يَتَهنَّأْ بِالعَيشِ مَعَ تَرَقُّبِ المَوتِ وتَوَقُّعِهِ لِوَقتٍ قَد عَرَفَهُ ، بَل كانَ يَكونُ بِمَنزِلَةِ مَن قَد فَنى مالُهُ أو قارَبَ الفَناءَ ، فقَدِ استَشعَرَ الفَقرَ والوَجَلَ مِن فَناءِ

مالِهِ وخَوفِ الفَقرِ ، عَلى أنَّ الّذي يَدخُلُ عَلَى الإنسانِ مِن فَناءِ العُمرِ أعظَمُ مِمّا يَدخُلُ عَلَيهِ مِن فَناءِ المالِ ، لأِنَّ مَن يَقِلُّ مالُه يَأمَلُ أن يَستَخلِفَ مِنهُ فيَسكُنُ إلى ذلكَ ، ومَن أيقَنَ بِفَناءِ العُمرِ استَحكَمَ عَلَيهِ اليَأسُ ، وإن كانَ طَويلَ العُمرِ ثُمَّ عَرَفَ ذلكَ وَثِقَ بِالبَقاءِ ، وَانهَمَكَ فِي اللَّذّاتِ والمَعاصي ، وعَمِلَ عَلى أ نَّهُ يَبلُغُ مِن ذلكَ شَهوَتَهُ ثُمَّ يَتوبُ في آخِرِ عُمرِهِ ...

فإن قُلتَ : وها هُوَ الآنَ قَد سُتِرَ عَنهُ مِقدارُ حَياتِه وصارَ يَتَرَقَّبُ المَوتَ ، في كُلِّ ساعَةٍ يُقارِفُ الفَواحِشَ ويَنتَهِكُ المَحارِمَ ! قُلنا : إنَّ وَجهَ التَّدبيرِ في هذا البابِ هُوَ الّذي جَرى عَلَيهِ الأمرُ فيهِ ، فإن كانَ الإنسانُ مَعَ ذلكَ لا يَرعَوي ولا يَنصَرِفُ عَنِ المَساوئِ فإنَّما ذلكَ مِن مَرَحِهِ

امام صادق عليه السلام : اينك اى مفضل! درباره مخفى بودن مدت عمر انسان از

او، بينديش؛ زيرا اگر آدمى بداند كه مدت عمرش چقدر است و عمرش كوتاه باشد زندگى بر او ناگوار شود چون منتظر است كه مرگ در زمانى كه مى داند فرا رسد. بلكه مانند كسى است كه مالش از بين رفته يا در آستانه نابود شدن باشد. چنين كسى از ترس نابود شدن اموالش و گرفتار شدن به فقر عملاً احساس فقر مى كند. اين در حالى است كه ترس ناشى از به سر آمدن عمر به مراتب بيشتر از ترس ناشى از نابود شدن اموال است؛ زيرا كسى كه ثروتش كم شود به اميد اين كه آن را جايگزين كند آرامش پيدا مى كند ، اما كسى كه به تمام شدن عمرش [در زمان مشخص و معلوم ]يقين داشته باشد، يأس وجودش را فرا مى گيرد.

اما اگر عمرش دراز باشد و او از اين موضوع اطلاع داشته باشد، مطمئن مى شود كه هنوز خواهد بود و لذا غرق لذتها و گناهان مى شود و سعى مى كند كامرواييهايش را بكند و سپس در آخر عمر توبه نمايد...

ممكن است بگويى: هم اينك نيز كه مدت عمرش براى او نامعلوم است و هر لحظه انتظار فرا رسيدن مرگ را دارد، باز مرتكب زشتكارى و نافرمانى مى شود. در پاسخ مى گوييم: حكمتى كه براى نامعلوم بودن مدت عمر بيان كرديم همچنان به قوت خود باقى است. اما اگر انسان با اين حال، از زشتكارى باز نايستد و خويشتندارى نكند اين ديگر ناشى از سرمستى و سختدلى اوست نه اين كه تدبير و فلسفه كار، نادرست است.

المَرَحُ : شِدّة الفرح

والنشاط (الصحاح : 1/404) .

حديث1369

امام صادق عليه السلام :

إن أحبَبتَ أن يَزيدَ اللّه ُ في عُمرِكَ فسُرَّ أبَوَيكَ .

امام صادق عليه السلام : اگر دوست دارى خداوند بر عمرت بيفزايد، پدر و مادرت را خوشحال كن.

الزهد للحسين بن سعيد : 33/87 .

حديث1370

امام صادق عليه السلام :

مَن حَسُنَت نِيَّتُهُ زِيدَ في عُمرِهِ .

امام صادق عليه السلام : هر كه خوش نيّت باشد، عمرش زياد شود.

بحار الأنوار : 69/408/117 .

حديث1371

امام صادق عليه السلام :

مَن حَسُنَ بِرُّهُ بِأهلِ بَيتِهِ زِيدَ في عُمرِهِ .

امام صادق عليه السلام : هر كه با خانواده اش نيكوكار باشد، عمرش زياد شود.

الأمالي للطوسي : 245/425 .

حديث1372

امام صادق عليه السلام :

لَيسَ العِلمُ بِالتَّعَلُّمِ ، إنَّما هُوَ نورٌ يَقَعُ في قَلبِ مَن يُريدُ اللّه ُ تَبارَكَ وتَعالى أن يَهدِيَهُ ، فإن أرَدتَ العِلمَ فَاطلُب أوَّلاً في نَفسِكَ حَقيقَةَ العُبودِيَّةِ ، وَاطلُبِ العِلمَ بِاستِعمالِهِ ، وَاستَفهِمِ اللّه َ يُفهِمْكَ .

امام صادق عليه السلام : دانش به آموختن نيست، بلكه نورى است كه در دل هر كس كه خداوند تبارك و تعالى بخواهد هدايتش كند، مى افتد. بنابراين، اگر خواهان دانش هستى، نخست حقيقت عبوديت را در جانت جويا شو و [آن گاه] در پى دانش باش از طريق به كار بستن آن و از خداوند فهم و دانايى بخواه تا تو را فهم و دانايى دهد.

بحار الأنوار : 1/225/17 .

حديث1373

امام صادق عليه السلام :

لَيتَ السِّياطَ عَلى رُؤوسِ أصحابي حَتّى يَتَفَقَّهوا فِي الحَلالِ والحَرامِ .

امام صادق عليه السلام : كاش بالاى سر اصحابم تازيانه بود تا در احكام حلال و حرام دانا شوند.

المحاسن:1/358/765.

حديث1374

امام صادق عليه السلام :

جاءَ رَجُلٌ إلى رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله فقالَ : يا رسولَ اللّه ِ ، ما العِلمُ ؟ قالَ : الإنصاتُ ، قالَ : ثُمَّ مَه ؟ قالَ : الاستِماعُ ، قالَ : ثُمَّ مَه ؟ قالَ : الحِفظُ ، قالَ : ثُمَّ مَه ؟ قالَ : العَمَلُ بِهِ ، قالَ : ثُمَّ مَه يارَسولَ اللّه ِ ؟ قالَ : نَشرُهُ .

امام صادق عليه السلام : مردى خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله آمد و عرض كرد: اى رسول خدا! علم چيست؟ فرمود: خاموشى. عرض كرد: سپس چه؟ فرمود: گوش سپردن. عرض كرد: ديگر چه؟ فرمود: حفظ و مراقبت. عرض كرد: آن گاه چه؟ فرمود: به كار بستنِ آن. عرض كرد: سپس چه، اى رسول خدا؟ فرمود: انتشار دادن آن.

الكافي : 1/48/4.

حديث1375

امام صادق عليه السلام :

مَلعونٌ مَلعونٌ عالِمٌ يَؤمُ سُلطانا جائرا ، مُعينا لَهُ عَلى جَورِهِ .

امام صادق عليه السلام : ملعون است، ملعون است، آن عالمى كه پيشواى سلطانى ستمگر باشد و او را در ستمگريش يارى دهد.

بحار الأنوار : 75/381/45.

حديث1376

امام صادق عليه السلام :

إنَّهُ يُغفَرُ لِلجاهِلِ سَبعونَ ذَنبا قَبلَ أن يُغفَرَ لِلعالِمِ ذَنبٌ واحِ_دٌ .

امام صادق عليه السلام : از نادان هفتاد گناه آمرزيده مى شود پيش از آن كه يك گناه از دانا آمرزيده شود.

تفسير القمّيّ : 2/146.

حديث1377

امام صادق عليه السلام :

أشَدُّ النّاسِ عَذابا عالِمٌ لا يُنتَفَعُ مِن عِلمِهِ بِشَيءٍ .

امام صادق عليه السلام : در ميان مردمان [گنهكار ]سخت ترين عذاب را عالمى دارد، كه از علم خود كمترين سودى نبرد.

بحارالأنوار : 2/37/53

حديث1378

امام صادق عليه السلام :

العامِلُ عَلى غَيرِ بَصيرَهٍ كَالسّائرِ عَلى غَيرِ الطَّريقِ ، ولا يَزيدُهُ سُرعَةُ السَّيرِ مِنَ الطَّريقِ إلّا بُعدا .

امام صادق عليه السلام : كسى كه بدون بينش عمل كند، همچون كسى است كه در بيراهه رود، چنين كسى هر چه تندتر رود، از راه دورتر مى افتد.

الأمالي للصدوق : 507/705 .

حديث1379

امام صادق عليه السلام :

عُلَماءُ شيعَتِنا مُرابِطونَ فِيالثَّغرِ الّذي يَلي إبليسَ وعَفاريتَهُ ، يَمنَعونَهُم عَنِ الخُروجِ عَلى ضُعَفاءِ شيعَتِنا ، وعَن أن يَتَسَلَّطَ عَلَيهِم إبليسُ وشيعَتُهُ .

امام صادق عليه السلام : علماى شيعه ما، نگهبانان مرزى هستند كه در آن سويش ابليس و ديوهايش قرار دارند و [اين علما ]جلوى يورش آنها به شيعيان ناتوان ما و تسلّط يافتن ابليس و پيروان او بر ايشان را مى گيرند.

الإحتجاج : 1/13/7.

حديث1380

امام صادق عليه السلام :

_ في قولهِ تعالى : «وَلا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنّاسِ»

امام صادق عليه السلام _ درباره آيه «به تكبّر از مردم روى مگردان» _ فرمود : بايد مردمى كه براى آموختن علم نزد تو مى آيند، در نظرت يكسان باشند.

لقمان : 18 .

حديث1381

امام صادق عليه السلام :

عَلَى العالِمِ إذا عَلَّمَ أن لا يَعنُفَ ، وإذا عُلِّمَ أن لا يَأنَفَ .

امام صادق عليه السلام : بر دانشمند است كه هر گاه آموزش مى دهد، درشتى و خشونت نكند و هر گاه كسى بخواهد به او علم آموزد، ننگش نيايد.

تنبيه الخواطر : 1/85.

حديث1382

امام صادق عليه السلام :

مَن تَعَلَّمَ للّه ِِ وعَمِلَ للّه ِِ وعَلَّمَللّه ِِ دُعِيَ في مَلَكوتِ السَّماواتِ عَظيما ، فقيلَ : تَعَلَّمَ للّه ِِ ، وعَمِلَ للّه ِِ ، وعَلَّمَ للّه ِِ !

امام صادق عليه السلام : هر كه براى خدا علم بياموزد و براى خدا [به آن] عمل كند و براى خدا به ديگران آموزش دهد، در ملكوت آسمانها از او به بزرگى ياد شود و گفته شود: براى خدا آموخت، براى خدا عمل كرد و براى خدا آموزش داد!

الأمالي للطوسي : 167/280.

حديث1383

امام صادق عليه السلام :

إنَّ لِكُلِّ شَيءٍ زَكاةً ، وزَكاهُ العِلمِ أن يُعَلِّمَهُ أهلَهُ .

امام صادق عليه السلام : هر چيزى، زكاتى دارد و زكات دانش، آموختن آن است به اهلش.

تحف العقول : 364.

حديث1384

امام صادق عليه السلام :

لَو عَلِمَ النّاسُ ما في طَلَبِ العِلمِ لَطَلَبوهُ ولَو بِسَفكِ المُهَجِ وخَوضِ اللُّجَجِ .

امام صادق عليه السلام : اگر مردم مى دانستند كه علم چه فوايدى دارد، هر آينه در جستجوى آن بر مى آمدند گرچه در راه آن خون بريزند و در ژرفاى درياها فرو روند.

عوالي اللآلي : 4/61/9.

حديث1385

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا سُئلَ عَن قَولِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله : النَّظَرُ في وُجوهِ العُلَماءِ عِبادَةٌ _ : هُوَ العالِمُ الّذي إذا نَظَرتَ إلَيهِ ذَكَّرَكَ الآخِرَةَ ، ومَن كانَ خِلافَ ذلكَ فَالنَّظَرُ إلَيهِ فِتنَةٌ .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به پرسش از اين سخن پيامبر صلى الله عليه و آله كه: نگريستن به چهره علما عبادت است _ فرمود : منظور عالمى است كه چون به او بنگرى، تو را به ياد آخرت اندازد و كسى كه بر خلاف اين باشد، نگاه كردن به او فتنه (گمراهى) است.

تنبيه الخواطر : 1/84.

حديث1386

امام صادق عليه السلام :

إنَّ العُلَماءَ وَرَثَةُ الأنبِياءِ .

امام صادق عليه السلام : همانا علما وارثان پيامبرانند.

الكافي : 1/32/2.

حديث1387

امام صادق عليه السلام :

لَا اعتِكافَ إلّا في مَسجِدِ جَماعَهٍ قَد صَلّى فيهِ إمامُ عَدلٍ بِصَلاةِ جَماعَةٍ .

امام صادق عليه السلام : اعتكاف كردن فقط بايد در مسجد جامع باشد كه در آن پيشنمازى عادل به جماعت نماز خوانده است .

الكافي : 4/176/1.

حديث1388

امام صادق عليه السلام :

كانَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله إذا كانَ العَشرُ الأواخِرُ [ يَعني مِن رَمَضانَ ]اعتَكَفَ في المَسجِدِ ، وضُرِبَت لَهُ قُبَّةٌ مِن شَعرٍ ، وشَمَّرَ الميزَرَ وطَوى فِراشَهُ .

امام صادق عليه السلام : رسول خدا صلى الله عليه و آله ده روز آخر ماه رمضان را در مسجد اعتكاف مى كرد. در اين مدت براى آن حضرت چادرى سياه برپا مى شد و ايشان دامن به كمر مى زد و بسترش را بر مى چيد...

تهذيب الأحكام : 4/287/869 .

حديث1389

امام صادق عليه السلام :

الهَوى يَقظانٌ والعَقلُ نائمٌ .

امام صادق عليه السلام : هواى نفس، بيدار است و خرد خفته.

الدرّة الباهرة : 31.

حديث1390

امام صادق عليه السلام :

كَثرَةُ النَّظَرِ في الحِكمَةِ تَلقَحُ العَقلَ .

امام صادق عليه السلام : بسيار انديشيدن در حكمت ،خرد را بارور مى كند.

تحف العقول : 364.

حديث1391

امام صادق عليه السلام :

كَمالُ العَقلِ في ثَلاثَةٍ : التَّواضُعِ للّه ِِ، وحُسنِ اليَقينِ، والصَّمتِ إلّا مِن خَيرٍ.

امام صادق عليه السلام : كمال خرد در سه چيز است: خاكسارى در برابر خدا، داشتن يقين نيكو، و خاموش ماندن بجز از سخن نيك.

الاختصاص : 244.

حديث1392

امام صادق عليه السلام :

كَثرَةُ النَّظَرِ في العِلمِ يَفتَحُ العَقلَ .

امام صادق عليه السلام : بسيار نگريستن (انديشيدن)در دانش، خرد را باز و شكوفا مى كند.

الدعوات : 221/603 .

حديث1393

امام صادق عليه السلام :

عَلَى العاقِلِ أن يَكونَ عارِفابِزَمانِهِ ، مُقبِلاً عَلى شَأنِهِ ، حافِظا لِلِسانِهِ .

امام صادق عليه السلام : بر خردمند است كه زمان خودرا بشناسد، به كار خويش بپردازد و زبانش را نگه دارد.

الكافي : 2/116/20.

حديث1394

امام صادق عليه السلام :

لا يُلسَعُ العاقِلُ مِن جُحرٍمَرَّتَينِ .

امام صادق عليه السلام : خردمند، از يك سوراخ دوبارگزيده نمى شود.

الإختصاص : 245.

حديث1395

امام صادق عليه السلام :

العَقلُ دَليلُ المُؤمِنِ .

امام صادق عليه السلام : خرد ، راهنماى مؤمن است .

الكافي : 1 / 25 / 24 .

حديث1396

امام صادق عليه السلام :

لا مالَ أعوَدُ مِنَ العَقلِ .

امام صادق عليه السلام : هيچ مالى، سودمندتر از خرد نيست.

الاختصاص : 246.

حديث1397

امام صادق عليه السلام :

لا غِنى أخصَبُ مِنَ العَقلِ ، ولا فَقرَأحَطُّ مِنَ الحُمقِ .

امام صادق عليه السلام : هيچ ثروتى پر بركت تر از خردمندى نيست و هيچ فقرى پست تر از بى خردى.

الكافي : 1/29/34 .

حديث1398

امام صادق عليه السلام :

خَلَقَ اللّه ُ تَعالى العَقلَ مِن أربَعَةِ أشياءَ :مِنَ العِلمِ ، والقُدرَةِ ، والنّورِ ، والمَشيئَةِ بِالأمرِ ، فجَعَلَهُ قائما بِالعِلمِ ، دائما في المَلَكوتِ .

امام صادق عليه السلام : خداوند متعال عقل را از چهار چيز آفريد: از دانايى و توانايى و روشنايى و مشيّت به امر. پس، آن را به دانايى پايدار ساخت و در ملكوت پاينده.

الاختصاص : 244.

حديث1399

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ جلَّ ثَناؤهُ خَلَقَ العَقلَ،وهُوَ أوَّلُ خَلقٍ خَلَقَهُ مِنَ الرُّوحانيّينَ عَن يَمينِ العَرشِ مِن نورِهِ .

امام صادق عليه السلام : خداوند، جلّ ثناءه، خرد را آفريد و آن نخستين موجود روحانى است كه خداوند از سمت راست عرش، از نور خويش خلق كرد.

الخصال : 589/13.

حديث1400

امام صادق عليه السلام :

مَن سَرَّهُ طولُ العافِيَةِ فَلْيَتَّقِ اللّه َ.

امام صادق عليه السلام : هر كه خوش دارد از عافيت طولانى برخوردار شود، تقواى خدا در پيش گيرد.

بحار الأنوار : 72/232/2.

از1401تا1600

حديث1401

امام صادق عليه السلام :

العافِيَةُ نِعمَةٌ خَفِيَّةٌ ، إذاوُجِدَت نُسِيَت ، وإذا فُقِدَت ذُكِرَت .

امام صادق عليه السلام : عافيت نعمتى پنهان (ناشناخته) است. هر گاه باشد به دست فراموشى سپرده مى شود ( كسى قدرش را نمى داند) و هر گاه نباشد به ياد آورده مى شود.

كتاب من لا يحضره الفقيه : 4/406/5878.

حديث1402

امام صادق عليه السلام :

_ كانَ يَقولُ _ : اللّهُمَّ إنَّكَ بِماأنتَ لَهُ أهلٌ مِنَ العَفوِ ، أولى مِنّي بِما أنا لَهُ أهلٌ مِنَ العُقوبَةِ .

امام صادق عليه السلام _ بارها _ مى گفت : بار خدايا! سزامندىِ تو به گذشت بيشتر از سزامندىِ من به مجازات است.

كشف الغمّة : 2/418.

حديث1403

امام صادق عليه السلام :

ثَلاثٌ مِن مَكارِمِ الدّنيا والآخِرَةِ : تَعفو عَمَّن ظَلَمَكَ ، وتَصِلُ مَن قَطَعَكَ ، وتَحلِمُ إذا جُهِلَ عَلَيكَ .

امام صادق عليه السلام : سه چيز از خصلتهاى ارزشمنددنيا و آخرت است: گذشت از كسى كه به تو ستم كرده است، پيوستن به كسى كه از تو بريده است و بردبارى ورزيدن هر گاه نسبت به تو رفتار جاهلانه اى شود.

الكافي : 2/107/3.

حديث1404

امام صادق عليه السلام :

عِفّوا عَن نِساءِ النّاسِ تَعِفَّ نِساؤكُم .

امام صادق عليه السلام : نسبت به زنان مردم عفّت ورزيد،تا نسبت به زنان شما عفّت ورزند.

الخصال : 55/75.

حديث1405

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا سُئلَ عَنِ القِيامِ تَعظيما لِلرَّجُلِ _ : مَكروهٌ إلّا لِرَجُلٍ في الدِّينِ .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به پرسش درباره بلند شدن به احترام كسى _ فرمود : اين كار ناپسند است، مگر براى شخصيّتى دينى.

المحاسن : 1/364/786.

حديث1406

امام صادق عليه السلام :

نَحنُ تَراجِمَةُ أمرِ اللّه ِ ، نَحنُ قَومٌ مَعصُومونَ.

امام صادق عليه السلام : ما ترجمان فرمان خداييم، ما جماعتى معصوم هستيم.

الكافي : 1/269/6

حديث1407

امام صادق عليه السلام :

_ في صِفَةِ الإمامِ _ : مَعصومامِنَ الزَّلّاتِ ، مَصونا عَنِ الفَواحِشِ كُلِّها .

امام صادق عليه السلام _ در وصف امامان _ فرمود : از لغزشها محفوظند و از هر گونه زشتى و زشتكارى مصون.

الكافي : 1/204/2

حديث1408

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا سَألَهُ هِشامٌ عَن مَعنَى المَعصومِ _ : المَعصومُ هُوَ المُمتَنِعُ بِاللّه ِ مِن جَميعِ مَحارِمِ اللّه ِ ، وقالَ اللّه ُ تَبارَكَ وتَعالى : «ومَن يَعتَصِمْ بِاللّه ِ فقَد هُدِيَ إلى صِراطٍ مُستَقيمٍ» .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به سؤال هشام از معناى معصوم _ فرمود: معصوم كسى است كه به كمك خدا از همه محرّمات الهى خود را نگه دارد. خداوند تبارك و تعالى فرموده است: «و هر كه به خدا عصمت و پناه جويد، هر آينه به راه راست هدايت شده است».

معاني الأخبار : 132/2 .

حديث1409

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا سُئلَ عَنِ العِشقِ _ : قُلوبٌ خَلَت من ذِكرِاللّه ِ فأذاقَها اللّه ُ حُبَّ غَيرِهِ .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به سؤال از عشق _ فرمود : دلهايى از ياد خدا تهى مى گردد و خداوند محبت غير خود را به آنها مى چشاند.

الأمالي للصدوق : 765/1029 .

حديث1410

امام صادق عليه السلام :

مَن أنشَدَ في الحُسَينِ عليه السلام بَيتا مِن شِعرٍ فبَكى وأبكى عَشرَةً فَلَهُ ولَهُمُ الجَنَّةُ .

امام صادق عليه السلام : هر كس درباره حسين عليه السلام بيتى شعر بسرايد و خود بگريد و ده نفر را بگرياند، براى او و آن ده نفر بهشت باشد.

ثواب الأعمال : 110/3.

حديث1411

امام صادق عليه السلام :

مُجامَلَةُ النّاسِ ثُلثُ العَقلِ .

امام صادق عليه السلام : خوش برخوردى با مردم، يك سوم خردمندى است.

تحف العقول : 366

حديث1412

امام صادق عليه السلام :

إنَّ المَرءَ يَحتاجُ في مَنزِلِهِ وعِيالِهِ إلى ثَلاثِ خِلالٍ يَتَكَلَّفُها وإن لَم يَكُن في طَبعِهِ ذلكَ : مُعاشَرَةٍ جَميلَةٍ ، وسَعَةٍ بتَقديرٍ ، وغَيرَةٍ بتَحَصُّنٍ .

امام صادق عليه السلام : مرد براى اداره خانه و خانواده اش بايد سه كار انجام دهد، هر چند بر خلاف طبع او باشد: خوشرفتارى، گشاده دستى اما به اندازه، و غيرت و ناموس دارى.

بحار الأنوار : 78/236/63.

حديث1413

امام صادق عليه السلام :

كَفاكَ مِنَ التَّعزِيَةِ بأن يَراكَ صاحِبُ المُصيبَةِ .

امام صادق عليه السلام : براى تسليت گفتن، همين اندازه كافى است كه صاحب مصيبت تو را ببيند.

كتاب من لا يحضره الفقيه : 1/174/505.

حديث1414

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا سُئلَ عَن عِلَّةِ اعتِزالِه _ : فَسَدَ الزَّمانُ وتَغَيَّرَ الإخوانُ ، فرَأيتُ الانفِرادَ أسكَنَ لِلفُؤادِ .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به سؤال از علت گوشه نشينى ايشان _ فرمود : زمانه فاسد شده و برادران تغيير كرده اند. بنابراين، آرامش دل را در تنهايى يافتم.

بحار الأنوار : 47/60/116

حديث1415

امام صادق عليه السلام :

حِشمَةُ الانقِباضِ أبقى لِلعِزِّمن اُنسِ التَّلاقي .

امام صادق عليه السلام : تنهايى و دورى گزيدن از مردم عزّت و احترام را بيشتر نگه مى دارد تا دمخور شدن با آنان.

بحار الأنوار : 74/180/28 .

حديث1416

امام صادق عليه السلام :

ما مِن عَبدٍ كَظَمَ غَيظا إلّا زادَهُ اللّه ُعَزَّوجلَّ عِزّا في الدّنيا والآخِرَةِ .

امام صادق عليه السلام : هيچ بنده اى خشم خود را فرو نخورد، مگر اين كه خداوند عز و جل بر عزّت او در دنيا و آخرت افزود.

الكافي : 2/110/5.

حديث1417

امام صادق عليه السلام :

مَن أرادَ عِزّا بِلا عَشيرَةٍ ،وغِنىً بِلا مالٍ ، وهَيبَةً بِلا سُلطانٍ ، فَلْيُنقَلْ مِن ذُلِّ مَعصِيَةِ اللّه ِ إلى عِزِّ طاعَتِهِ .

امام صادق عليه السلام : هر كه مى خواهد بى آن كه ايل و تبارى داشته باشد عزتمند باشد و بدون آن كه مال و ثروتى داشته باشد بى نياز باشد و بدون آن كه قدرتى داشته باشد هيبت و شكوه داشته باشد، بايد از خوارى معصيت خدا به عزّت طاعت او در آيد.

الخصال : 169/222.

حديث1418

امام صادق عليه السلام :

العِزُّ أن تَذِلَّ لِلحَقِّ إذالَزِمَكَ .

امام صادق عليه السلام : عزّت آن است كه هر گاه با حق رو به رو شدى، در برابر آن خوار باشى.

بحار الأنوار : 78/228/105

حديث1419

امام صادق عليه السلام :

حَسبُ المُؤمِنِ عِزّا إذا رَأى مُنكَرا أن يَعلَمَ اللّه ُ عَزَّوجلَّ مِن قَلبِه إنكارَهُ .

امام صادق عليه السلام : براى عزّت مؤمن همين كافى است كه هر گاه منكرى را ببيند، خداوند عز و جل بداند كه در دل آن را انكار مى كند.

الكافي : 5/60/1.

حديث1420

امام صادق عليه السلام :

إنَّما يَأمُرُ بِالمَعروفِ ويَنهىعَنِ المُنكَرِ مَن كانَت فيهِ ثَلاثُ خِصالٍ : عامِلٌ بِما يَأمُرُ بِهِ وتارِكٌ لِما يَنهى عَنهُ ، عادِلٌ فيما يَأمُرُ عادِلٌ فيما يَنهى ، رَفيقٌ فيما يَأمُرُ ورَفيقٌ فيما يَنهى .

امام صادق عليه السلام : كسى [بايد] امر به معروف و نهى از منكر كند كه سه خصوصيت در او باشد: به آنچه فرمان مى دهد، خود عمل كند. آنچه را نهى مى كند، خود نيز ترك گويد. در امر و نهى خود عدالت را رعايت كند و در امر و نهيش، طريق ملايمت پيش گيرد.

الخصال : 109/79.

حديث1421

امام صادق عليه السلام :

رَأيتُ المَع_روفَ كَاسمِهِ،ولَيسَ شَيءٌ أفضَلَ مِنَ المَعروفِ إلّا ثَوابَهُ .

امام صادق عليه السلام : خوبى را همچون نامش [خوب ]ديدم و هيچ چيز برتر از خوبى كردن نيست مگر پاداش آن [كه خدا مى دهد].

مكارم الأخلاق : 1/294/915.

حديث1422

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا سُئلَ عَن عَلامَةِ قَبولِ العَبدِ عِندَ اللّه ِ _ : عَلامَةُ قَبولِ العَبدِ عِندَ اللّه ِ أن يُصيبَ بِمَعروفِهِ مَواضِعَهُ ، فإن لَم يَكُن كذلكَ فلَيسَ كذلكَ .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به اين سؤال كه نشانه پذيرفته شدن بنده به درگاه خدا چيست _ فرمود: نشانه پذيرفته شدن بنده به درگاه خدا اين است كه احسان و كمكش به جا صورت گيرد، اگر چنين نباشد چنان نيز نخواهد بود.

بحار الأنوار : 74/419/47

حديث1423

امام صادق عليه السلام :

لَو جَرَى المَعروفُ عَلى ثَمانينَ كَفّا لَاُجِروا كُلُّهُم فيهِ ، مِن غَيرِ أن يُنقَصَ صاحِبُهُ مِن أجرِهِ شَيئا .

امام صادق عليه السلام : اگر احسان و كمك هشتاد دست بگردد، همه آنها به سبب آن پاداش مى يابند، بى آن كه از اجر صاحبش چيزى كم شود.

الكافي : 4/18/2.

حديث1424

امام صادق عليه السلام :

أوَّلُ مَن يَدخُلُ الجَنَّةَ أهلُ المَعروفِ .

امام صادق عليه السلام : نيكوكاران ، نخستين كسانى اندكه به بهشت در مى آيند.

الدعوات: 108/240 .

حديث1425

امام صادق عليه السلام :

أهلُ المَعروفِ في الدّنيا هُم أهلُالمَعروفِ في الآخِرَةِ ؛ لأِ نَّهُم في الآخِرَةِ تَرجَحُ لَهُمُ الحَسَناتُ ، فيَجودونَ بِها عَلى أهلِ المَعاصي .

امام صادق عليه السلام : اهل خوبى در دنيا، در آخرت نيز اهل خوبى هستند؛ زيرا در آخرت كارهاى خوبشان سنگين مى شود. لذا از آنها به گنهكاران مى بخشند.

الأمالي للطوسي : 304/610.

حديث1426

امام صادق عليه السلام :

رَبُّنا نورِيُّ الذّاتِ ، حَيُّالذّاتِ ، عالِمُ الذّاتِ ، صَمَدِيُّ الذّاتِ .

امام صادق عليه السلام : پروردگار ما ذاتش نور است،ذاتش زنده است، ذاتش داناست، ذاتش صمد است.

التوحيد : 140/4

حديث1427

امام صادق عليه السلام :

إنَّ إبليسَ قالَ لِعيسَى ابنِ مَريَمَ عليه السلام : أيَقدِرُ رَبُّكَ عَلى أن يُدخِلَ الأرضَ بَيضَةً ؛ لا يُصغِّرُ الأرضَ ولا يُكَبِّرُ البَيضَةَ ؟ فقالَ عيسى عليه السلام : وَيلَكَ ! إنَّ اللّه َ لا يُوصَفُ بِعَجزٍ ، ومَن أقدَرُ مِمَّن يُلَطِّفُ الأرضَ ويُعَظِّمُ البَيضَةَ ؟ !

امام صادق عليه السلام : ابليس به عيسى بن مريم عليه السلام گفت:آيا پروردگار تو مى تواند [كره ]زمين را داخل تخم مرغى جاى دهد، بدون آن كه زمين را كوچك و تخم مرغ را بزرگ كند؟ عيسى عليه السلام فرمود: واى بر تو! خدا به صفت ناتوانى وصف نمى شود؛ كسى كه بتواند زمين را كوچك گرداند و تخم مرغ را بزرگ [چندان كه زمين داخل آن جاى گيرد ]تواناتر از چنين كسى كيست؟

التوحيد : 127/5 .

حديث1428

امام صادق عليه السلام :

_ وقد سُئلَ عَن أساسِ الدِّينِ _ : التَّوحيدُ والعَدلُ . . . أمّا التَّوحيدُ فأن لا تُجَوِّزَ عَلى رَبِّكَ ما جازَ عَلَيكَ ، وأمّا العَدلُ فأن لا تَنسِبَ إلى خالِقِكَ ما لامَكَ عَلَيهِ .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به پرسش از بنياددين _ فرمود : بنياد دين توحيد و عدل است... توحيد به اين معناست كه آنچه را درباره خودت روا مى دانى درباره پروردگارت روا نشمارى و معناى عدل اين است كه آنچه را آفريدگارت به سبب آنها تو را نكوهش كرده است، به او نسبت ندهى.

التوحيد : 96/1 .

حديث1429

امام صادق عليه السلام :

والعِلمُ ذاتُه ولا مَعلومَ ... فلَمَّا أحدَثَ الأشياءَ وكانَ المَعلومُ وَقَعَ العِلمُ مِنهُ عَلَى المَعلومِ .

امام صادق عليه السلام : علم ، ذاتى خداست و پيش از آن كه معلومى (متعلق علمى) در كار باشد، عالم بوده است... پس چون اشياء را پديد آورد و معلوم موجود شد علم او به معلوم تعلق گرفت.

الكافي : 1/107/1 .

حديث1430

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا سُئلَ عَن عِلمِهِ بِالمَكانِ: أكانَ قَبلَ تَكوينِهِ أم حِينَهُ وبَعدَهُ ؟ _ : تَعالَى اللّه ُ ! بَل لَم يَزَلْ عالِما بِالمَكانِ قَبلَ تَكوينِهِ كَعِلمِهِ بِهِ بَعدَ ما كَوَّنَهُ ، وكَذلِكَ عِلمُهُ بِجَميعِ الأشياءِ كعِلمِهِ بِالمَكانِ .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به اين پرسش كه: آيا علم خدا به مكان ، پيش از ايجاد آن بوده يا همزمان با ايجادش يا بعد از آن؟ _ فرمود : بلند مرتبه است خدا! او پيوسته عالم بوده است و علم او به مكان پيش از ايجاد آن همانند علم اوست به آن بعد از ايجادش. علم او به همه اشياء نيز همچون علم او به مكان است.

التوحيد : 137/9 .

حديث1431

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ عِلمٌ لا جَهلَ فيهِ ، حَياةٌ

لا مَوتَ فيهِ ، نورٌ لا ظُلمَةَ فيهِ .

امام صادق عليه السلام : خداوند علمى است كه هيچ نادانى

در او نيست، زندگى اى است كه مرگى با او نيست و روشنايى اى است كه هيچ تاريكى در او نباشد.

التوحيد : 137/11 .

حديث1432

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا سُئلَ عَنِ الدَّليلِ عَلى أنَّ اللّه َواحِدٌ _ : اتِّصالُ التَّدبيرِ ، وتَمامُ الصُّنعِ ، كَما قالَ اللّه ُ عَزَّوجلَّ : «لَو كانَ فيهِما آلِهَةٌ إلَا اللّه ُ لَفَسَدَتا» .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به اين پرسش كه دليل بر يگانگى خدا چيست _ فرمود : پيوستگى و هماهنگى تدبير و نظام حاكم بر هستى و كامل بودن آفرينش ؛ چنان كه خداوند عز و جل فرموده است : «اگر در زمين و آسمان خدايانى جز اللّه مى بود ، هر دو تباه مى شدند» .

التوحيد : 250 / 2

حديث1433

امام صادق عليه السلام :

_ مِن مُناظَرَتِهِ زِندِيقا _ : إن قُلتَ : إنَّهُما اثنانِ لَم يَخْلُ مِن أن يَكونا مُتَّفِقَينِ مِن كُلِّ جِهَةٍ ، أو مُفتَرِقَينِ مِن كُلِّ جِهَةٍ ، فلَمّارَأينا الخَلقَ مُنتَظِما،والفَلَكَ جارِيا

امام صادق عليه السلام _ در بخشى از مناظره خود با يك زنديق _ فرمود : اگر بگويى خدا دو تاست، از اين دو حالت بيرون نيست كه يا هر دو از هر جهت يكسانند يا از تمام جهات متفاوتند. از آن جا كه ما آفرينش را نظام مند مى بينيم و فلك را در گردش و آمد و شد شب و روز و خورشيد و ماه را مرتّب، درستى كار و تدبير و هماهنگى امور، دلالت بر اين دارد كه مدبّر يكى است.

وانگهى، اگر ادعا كنى خدا دو تاست لازمه اش اين است كه فاصله اى ميان آنها باشد تا دوتا بودن آنها صدق كند. در اين صورت، آن فاصله

خود خداى سومى است كه همچون آنها قديم است و در نتيجه، اعتقاد به خداى سومى بر تو لازم مى آيد و اگر سه خدا ادّعا كنى همان چيزى لازم مى آيد كه در مورد اعتقاد به دو خدا گفتيم؛ يعنى بايد ميان آنها، دو فاصله باشد كه در اين صورت وجود پنج خدا لازم مى آيد و به اين ترتيب تعداد خدايان تا بى نهايت پيش مى رود.

في الكافي : 1/81/5 هنا زيادة وهي «والتدبير واحدا» .

حديث1434

امام صادق عليه السلام :

_ لِرَجُلٍ _ : أمَّا التَّوحيدُ فأن لا تُجوِّزَ عَلى رَبِّكَ ماجازَ عَلَيكَ ، وأمَّا العَدلُ فأن لا تَنسِبَ إلى خالِقِكَ ما لامَكَ عَلَيهِ .

امام صادق عليه السلام _ خطاب به مردى _ فرمود : توحيد آن است كه آنچه را بر خود روا مى دانى بر پروردگارت روا ندانى، و عدل آن است كه آنچه را آفريدگارت به سبب آن تو را ملامت و سرزنش كرده به او نسبت ندهى.

معاني الأخبار : 11/2 .

حديث1435

امام صادق عليه السلام :

مَن نَظَرَ في اللّه ِ كَيفَ هُوَ هَلَكَ .

امام صادق عليه السلام : هر كه در چگونگى خدا بينديشد، نابود شود.

المحاسن : 1/371/808 .

حديث1436

امام صادق عليه السلام :

إيّاكُم والتَّفَكُّرَ في اللّه ِ؛ فإنَّ التَّفَكُّرَ في اللّه ِ لا يَزيدُ إلّا تِيها ، إنَّ اللّه َ عَزَّوجلَّ لا تُدرِكُهُ الأبصارُ ولا يُوصَفُ بِمِقدارٍ .

امام صادق عليه السلام : از انديشيدن درباره [ذات ]خدا بپرهيزيد؛ زيرا انديشه كردن در خدا جز بر حيرت و گمراهى نمى افزايد. همانا خداوند عز و جلرا نه ديدگان در مى يابند و نه به اندازه داشتن وصف مى شود.

الأمالي للصدوق : 503/690 .

حديث1437

امام صادق عليه السلام :

ثِقْ بِاللّه ِ تَكُن عارِفا .

امام صادق عليه السلام : به خدا اعتماد كن، تا خدا شناس باشى.

تحف العقول: 376 .

حديث1438

امام صادق عليه السلام :

إنَّ أعلَمَ النّاسِ بِاللّه ِ أرضاهُم بِقَضاءِاللّه ِ عَزَّوجلَّ .

امام صادق عليه السلام : داناترين مردم به خدا، خرسندترين آنها به قضا و حكم خداوند عز و جل است.

تنبيه الخواطر : 2/184 .

حديث1439

امام صادق عليه السلام :

مَن عَرَفَ اللّه َ خافَ اللّه َ ،ومَن خافَ اللّه َ سَخَت نَفسُهُ عَنِ الدّنيا .

امام صادق عليه السلام : هر كه خدا را بشناسد، از او بترسد و هر كه از خدا بترسد، دنيا را رها كند.

تنبيه الخواطر : 2/185

حديث1440

امام صادق عليه السلام :

لَو يَعلَمُ النّاسُ ما في فَضلِمَعرِفةِ اللّه ِ عَزَّوجلَّ ما مَدُّوا أعيُنَهُم إلى ما مَتَّعَ اللّه ُ بِهِ الأعداءَ مِن زَهرَةِ الحَياةِ الدّنيا ونَعيمِها ، وكانَت دُنياهُم أقَلَّ عِندَهُم مِمّا يَطَؤونَهُ بِأرجُلِهِم ، ولَنَعِموا بِمَعرِفةِ اللّه ِ جَلَّ وعزَّ ، وتَلَذَّذوا بِها تَلَذُّذَ مَن لَم يَزَلْ في رَوضاتِ الجِنانِ مَعَ أولِياءِ اللّه ِ . إنَّ مَعرِفةَ اللّه ِ عَزَّوجلَّ اُنسٌ مِن كُلِّ وَحشَةٍ ، وصاحِبٌ مِن كُلِّ وَحدَةٍ ، ونُورٌ مِن كُلِّ ظُلمَةٍ ، وقُوَّةٌ مِن كُلِّ ضَعفٍ ، وشِفاءٌ مِن كُلِّ سُقمٍ .

امام صادق عليه السلام : اگر مردم مى دانستند كه شناخت خداوند عز و جل چه ارزشى دارد، به زرق و برق زندگى دنيا و نعمتهاى آن كه خداوند دشمنان را از آنها بهره مند ساخته است چشم نمى دوختند و دنياى آنان در نظرشان كمتر از خاك زير پايشان بود و از معرفت خدا متنعم مى شدند و چونان كسى از آن لذّت مى بردند كه همواره در باغهاى بهشت با اولياء و دوستان خدا باشد. شناخت خدا، مونس هر تنهايى است و يار هر بى كسى و روشنايى هر تاريكى و نيروى هر ناتوانى و شفاى هر بيمارى.

الكافي : 8/247/347 .

حديث1441

امام صادق عليه السلام :

لا يَقبَلُ اللّه ُ عَمَلاً إلّا بِمَعرِفَةٍ،ولا مَعرِفَةً إلّا بِعَمَلٍ ، فمَن عَرَفَ دَلَّتهُ المَعرِفَةُ عَلَى العَمَلِ ، ومَن لَم يَعمَلْ فلا مَعرِفَةَ لَهُ .

امام صادق عليه السلام : خداوند هيچ عملى را جز با شناخت نپذيرد و هيچ شناختى را جز با عمل. پس هركه شناخت پيدا كند، آن

شناخت او را به عمل رهنمون شود و كسى كه عمل نكند، شناخت ندارد.

الكافي : 1/44/2 .

حديث1442

امام صادق عليه السلام :

إذا رَقَّ العِرضُ اسْتُصعِبَ جَمعُهُ .

امام صادق عليه السلام : هرگاه آبرو بريزد، جمع آورى آن دشوار است.

أعلام الدين : 303 .

حديث1443

امام صادق عليه السلام :

العَدلُ أحلى مِنَ الشَّهدِ، وأليَنُ مِنَ الزُّبدِ، وأطيَبُ ريحا مِنَ المِسكِ .

امام صادق عليه السلام : عدالت از عسل شيرين تر، از خامه نرمتر و از مشك خوشبوتر است.

الكافي : 2/147/15.

حديث1444

امام صادق عليه السلام :

العَدلُ أحلى مِنَ الماءِ يُصيبُهُ الظَّمآنُ .

امام صادق عليه السلام : عدالت، از آبى كه شخص تشنه به آن مى رسد شيرين تر است.

الكافي : 2/146/11

حديث1445

امام صادق عليه السلام :

كانَ أبي يَقولُ : إذا هَمَمتَ بِخَيرٍ فبادِرْ؛ فإنَّكَ لا تَدري ما يَحدُثُ .

امام صادق عليه السلام : پدرم مى فرمود: هرگاه آهنگ كار خوبى كردى، بشتاب؛ زيرا نمى دانى كه چه پيش خواهد آمد.

الكافي : 2/142/3 .

حديث1446

امام صادق عليه السلام :

مَ_عَ التَّثَبُّتِ تَك_ونُ السَّلامَةُ، ومَعَ العَجَلَةِ تَكونُ النَّدامَةُ .

امام صادق عليه السلام : با آرامش و درنگ، سلامت [از خطا و لغزش] همراه است و با شتابزدگى، پشيمانى.

الخصال : 100/52.

حديث1447

امام صادق عليه السلام :

المُعجِزَةُ عَلامةٌ للّه ِِ لا يُعطيهاإلّا أنبِياءَهُ ورُسُلَهُ وحُجَجَهُ؛ لِيُعرَفَ بهِ صِدقُ الصّادِقِ مِن كِذبِ الكاذِبِ .

امام صادق عليه السلام : معجزه، نشانه اى از خداست و آن را تنها به پيامبران و فرستادگان و حجّتهاى خود مى دهد تا به وسيله آن راستِ راستگو، از دروغِ دروغگو باز شناخته شود.

علل الشرائع : 122/1.

حديث1448

امام صادق عليه السلام :

إن كانَ المَمَرُّ عَلَى الصِّراطِ حَقّا فالعُجبُ لِماذا ؟!

امام صادق عليه السلام : اگر گذشتن از صراط راست است، پس چرا خودپسندى؟!

الأمالي للصدوق : 56/12.

حديث1449

امام صادق عليه السلام :

قالَ إبليسُ _ لَعنةُ اللّه ِ عَلَيهِ _ لِجُنودِهِ : إذا استَمكَنتُ مِنِ ابنِ آدَمَ في ثَلاثٍ لَم اُبالِ ما عَمِلَ؛ فإنَّهُ غَيرُ مَقبولٍ مِنهُ : إذا استَكثَرَ عَمَلَهُ، ونَسِيَ ذَنبَهُ، ودَخَلَهُ العُجبُ .

امام صادق عليه السلام : ابليس _ كه لعنت خدا بر او باد _ به لشكريانش گفت: اگر در سه كار بر فرزند آدم چيره آيم ، ديگر باكى ندارم كه چه كارى مى كند؛ زيرا آن كار از او پذيرفته نمى شود: هرگاه عملش را زياد شمارد و گناهش را از ياد برد و خودپسند شود.

الخصال : 112/86.

حديث1450

امام صادق عليه السلام :

مَن دَخَلَهُ العُجبُ هَلَكَ .

امام صادق عليه السلام : به هر كه خودپسندى راه يابد، نابود شود.

الكافي : 2/313/2.

حديث1451

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ تَبارَكَ وتَعالى يَقولُ : إنَّ مِن عِبادي مَن يَسأ لُني الشَّيءَ مِن طاعَتي لِاُحِبَّهُ، فأصرِفُ ذلكَ عَنهُ لِكَي لا يُعجِبَهُ عَمَلُه .

امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام: خداى تبارك و تعالى مى فرمايد: برخى از بندگان من از من توفيق طاعتى مى طلبند تا بدان وسيله دوستشان بدارم، اما من آن را به آنان نمى دهم، مبادا از عمل خود دچار خودپسندى شوند.

الزهد للحسين بن سعيد : 68/179.

حديث1452

امام صادق عليه السلام :

لا تُكَرِّهوا إلى أنفُسِكُمُ العِبادَةَ .

امام صادق عليه السلام : عبادت را به نفسهاى خود تحميل نكنيد .

الكافي : 2/86/2 .

حديث1453

امام صادق عليه السلام :

واللّه ِ ما عُبِدَ اللّه ُ بِشيءٍ أفضَلَ مِن أداءِحَقِّ المُؤمِنِ .

امام صادق عليه السلام : به خدا سوگند كه خداوند به چيزى برتر از گزاردن حق مؤمن، عبادت نشده است.

الاختصاص : 28.

حديث1454

امام صادق عليه السلام :

أعبَدُ النّاسِ مَن أقامَ الفَرائضَ .

امام صادق عليه السلام : عابدترين مردم، كسى است كه واجبات را به پا دارد.

الخصال : 16/56.

حديث1455

امام صادق عليه السلام :

أفضَلُ العِبادَةِ العِلمُ بِاللّه ِ والتَّواضُعُ لَهُ .

امام صادق عليه السلام : برترين عبادت، شناخت خدا و فروتنى در برابر اوست.

تحف العقول : 364.

حديث1456

امام صادق عليه السلام :

أفضَلُ العِبادَةِ إدمانُ التَّفَكُّرِ في اللّه ِوفي قُدرَتِهِ .

امام صادق عليه السلام : برترين عبادت، انديشيدن مداوم درباره خدا و قدرت اوست.

الكافي : 2/55/3.

حديث1457

امام صادق عليه السلام :

مَن أطاعَ رَجُلاً في مَعصِيَةٍ فقَد عَبَدَهُ .

امام صادق عليه السلام : هركه از كسى در معصيت خدا فرمان برد، هر آينه او را بندگى كرده است.

الكافي : 2/398/8

حديث1458

امام صادق عليه السلام :

(إنّ) العُبّادَ ثَلاثةٌ : قَومٌ عَبَدوااللّه َ عَزَّوجلَّ خَوفا فتِلكَ عِبادَةُ العَبيدِ، وَقَوم عَبَدوا اللّه َ تَباركَ وتَعالى طَلَبَ الثَّوابِ فتِلكَ عِبادَةُ الاُجَراءِ، وقَوم عَبَدوا اللّه َ عَزَّوجلَّ حُبّا لَهُ فَتِلكَ عِبادَةُ الأحرارِ، وهِيَ أفضَلُ العِبادَةِ .

امام صادق عليه السلام : عبادت كنندگان سه دسته اند: گروهى خداوند عز و جل را از ترس عبادت مى كنند، كه اين عبادت بردگان است؛ گروهى خداى تبارك و تعالى را به طمع ثواب عبادت مى كنند، كه اين عبادت مزدوران است؛ و گروهى خداوند عز و جل را از سر عشق و محبّت به او عبادت مى كنند كه اين عبادت آزادگان است و اين برترين عبادت است.

الكافي : 2/84/5

حديث1459

امام صادق عليه السلام :

إنّ فَوقَ كلِّ عِبادَةٍ عِبادَةً،و حُبُّنا أهلَ البَيتِ أفضَلُ عِبادَةٍ .

امام صادق عليه السلام : فوق هر عبادت، عبادتى است و دوست داشتن ما خاندان، برترين عبادت است .

المحاسن : 1/247/462.

حديث1460

امام صادق عليه السلام :

لَولا أنَّ بَنِي اُمَيَّةَ وَجَدُوا مَن يَكتُبُ لَهُم، ويَجبِي لَهُمُ الفَيءَ، ويُقاتِلُ عَنهُم، ويَشهَدُ جَماعَتَهُم، لَما سَلَبُونا حَقَّنا .

امام صادق عليه السلام : اگر بنى اميه كسى را نمى يافتند كه برايشان بنويسد و ماليات جمع آورى كند و برايشان بجنگد و در جماعتشان حاضر شود ، هرگز نمى توانستند حق ما را سلب كنند .

الكافي : 5/106/4، انظر تمام الكلام

حديث1461

امام صادق عليه السلام :

_ في قولِهِ تعالى : «ولا تَرْكَنُوا إِلى الَّذِينَ ظَلَمُوا ...» _ : هُوَ الرَّجُلُ يَأتِي السُّلطانَ فَيُحِبُّ بَقاءَهُ إلى أن يُدخِلَ يَدَهُ إلى كِيسِهِ فَيُعطِيَهُ .

امام صادق عليه السلام _ درباره آيه «و به كسانى كه ستم كرده اند متمايل مشويد ...» _ فرمود : هر كه نزد سلطان رود و آرزو داشته باشد او همين قدر زنده بماند كه دستش را در جيب خود برد و چيزى به وى دهد ، به ستمگر متمايل شده است .

الكافي : 5/108/12.

حديث1462

امام صادق عليه السلام :

العامِلُ بِالظُّلمِ والمُعينُ لَهُ والرَّاضِي بهِ شُرَكاءُ ثَلاثَتُهُم .

امام صادق عليه السلام : ستمگر و يارى دهنده او و كسى كه به ستم او راضى باشد، هر سه در ستم شريكند .

الكافي : 2/333/16

حديث1463

امام صادق عليه السلام :

نهى رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله أن يُؤكَلَ ماتَحمِلُ النَّملَةُ بِفِيها وقَوائمِها .

امام صادق عليه السلام : رسول خدا صلى الله عليه و آله از خوردن چيزى كه مور با دهان و پاهاى خود حمل مى كند ، نهى فرمود .

الكافي : 5/307/11.

حديث1464

امام صادق عليه السلام :

إنّ أستَرَ وأخفى ما يُسَلَّطُ الشَّيطانُ مِنِ ابنِ آدَمَ أن صارَ أن يَسكُنَ تَحتَ الأظافِيرِ.

امام صادق عليه السلام : پنهان ترين و ناپيداترين راهى كه از آن شيطان بر آدمى مسلط مى شود ، لانه كردن او در زير ناخنهاست .

الكافي : 6/490/7.

حديث1465

امام صادق عليه السلام :

الطِّيَرَةُ على ما تَجعَلُها إن هَوَّنتَها تَهَوَّنَت، وإن شَدَّدتَها تَشَدَّدَت، وإن لَم تَجعَلْها شَيئا لَم تَكُن شَيئا .

امام صادق عليه السلام : تأثير فال بد به خودت بستگى دارد : اگر آن را آسان بگيرى آسان مى شود ، اگر سخت بگيرى سخت مى شود ، و اگر آن را به چيزى نگيرى چيزى نخواهد بود .

الكافي : 8/197/235 .

حديث1466

امام صادق عليه السلام :

مَن تَطَيَّبَ أوَّلَ النهارِ لَم يَزَلْ عَقلُهُ مَعهُ إلى اللَّيلِ .

امام صادق عليه السلام : هركه در آغاز روز به خود عطر زند ، تا شب عقلش با او خواهد بود .

الكافي : 6/510/7

حديث1467

امام صادق عليه السلام :

كانَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يُنفِقُ في الطِّيبِ أكثَرَ مِمّا يُنفِقُ في الطَّعامِ .

امام صادق عليه السلام : رسول خدا صلى الله عليه و آله براى عطر بيشتر از غذا خرج مى كرد .

الكافي : 6/512/18

حديث1468

امام صادق عليه السلام :

العِطرُ مِن سُنَنِ المُرسَلِينَ .

امام صادق عليه السلام : عطر زدن از سنّتهاى پيامبران است .

الكافي : 6/510/2

حديث1469

امام صادق عليه السلام :

إنّ اللّه َ عَزَّوجلَّ جَعَلَ التُّرابَ

طَهورا كما جَعَلَ الماءَ طَهورا .

امام صادق عليه السلام : خداوند عز و جل خاك را نيز ، همچون

آب ، پاك كننده قرار داده است .

كتاب من لا يحضره الفقيه : 1/109/224 .

حديث1470

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ عَزَّوجلَّ يُحِبُّ البيتَ الذي فيهِ العُرسُ، ويُبغِضُ البيتَ الذي فيهِ الطلاقُ، وما مِن شَيءٍ أبغَضَ إلى اللّه ِ عَزَّوجلَّ مِن الطَّلاقِ .

امام صادق عليه السلام : خداوند عز و جل خانه اى را كه در آن عروسى باشد دوست دارد و خانه اى را كه در آن طلاق باشد ، دشمن دارد و نزد خداوند عز و جلچيزى منفورتر از طلاق نيست .

الكافي : 6/54/3 .

حديث1471

امام صادق عليه السلام :

ما مِن شَيءٍ مِمّا أحَلَّهُ اللّه ُ عَزَّوجلَّ أبغَضَ إلَيهِ مِن الطلاقِ، وإنَّ اللّه َ يُبغِضُ المِطلاقَ الذَّوّاقَ .

امام صادق عليه السلام : از چيزهايى كه خداوند عز و جل حلال فرموده هيچ چيز نزد او منفورتر از طلاق نيست . خداوند مردى را كه زن زياد طلاق مى دهد و پيوسته تغيير همسر مى دهد دشمن دارد .

الكافي : 6/54/2

حديث1472

امام صادق عليه السلام :

إنَّ أميرَ المؤمنينَ عليه السلام أشبَهُ الناسِ طُعمَةً برسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، كانَ يَأكُلُ الخُبزَ والخَلَّ والزَّيتَ، ويُطعِمُ الناسَ الخُبزَ واللَّحمَ .

امام صادق عليه السلام : امير المؤمنين عليه السلام در زمينه طعام و غذا شبيه ترين مردم به رسول خدا صلى الله عليه و آله بود ؛ خود نان و سركه و روغن مى خورد و به مردم نان و گوشت مى خوراند .

المحاسن : 2/279/1901 .

حديث1473

امام صادق عليه السلام :

مِن مُوجِباتِ الجَنَّةِ والمَغفِرَةِ إطعامُ الطَّعامِ السَّغْبانَ، ثُمَّ تَلا قولَ اللّه ِ عَزَّوجلَّ : «أَوْ إِطْعامٌ في يَومٍ ذِي مَسْغَبةٍ ...» .

امام صادق عليه السلام : يكى از موجبات بهشت و آمرزش ، اطعام گرسنه است ؛ سپس اين سخن خداوند عز و جل را تلاوت كرد : «يا در روز گرسنگى طعام دادن ...» .

المحاسن : 2/145/1381

حديث1474

امام صادق عليه السلام :

إذا أتاكَ أخُوك فَآتِهِ بما عِندَك، وإذا دَعَوتَهُ فَتَكَلَّفْ لَهُ .

امام صادق عليه السلام : هرگاه برادرت، ناخوانده بر تو وارد شد ، همان غذايى كه در خانه دارى برايش بياور و هرگاه او را دعوت كردى در پذيرايى از او زحمت بكش .

المحاسن : 2/179/1506 .

حديث1475

امام صادق عليه السلام :

لا غُرمَ على مُستَعِيرِ عارِيَةٍ إذا هَلَكَت إذا كانَ مَأمُونا .

امام صادق عليه السلام : اگر عاريه از بين برود ، در صورتى كه عاريه گيرنده، امين و مورد اعتماد باشد ، تاوانى بر او نيست .

الكافي : 5/239/5 .

حديث1476

امام صادق عليه السلام :

الكَفالَةُ خَسارَةٌ، غَرامَةٌ، نَدامَةٌ .

امام صادق عليه السلام : كفيل شدن خسارت است ، غرامت است ، پشيمانى است .

كتاب من لا يحضره الفقيه : 3/ 97/ 3405 .

حديث1477

امام صادق عليه السلام :

لا تُوجِبْ على نفسِكَ الحُقوقَ واصبِرْ على النَّوائبِ .

امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام : حقّ و حقوق بر خودت واجب مگردان و در برابر سختيها و ناملايمات صبر كن .

الكافي : 4/33/3 .

حديث1478

امام صادق عليه السلام :

مَن أضَرَّ بِشَيءٍ مِن طَريقِ المُسلِمينَ فَهُوَ لَهُ ضامِنٌ .

امام صادق عليه السلام : هر كس از طريق معابر عمومى ، اندك خسارتى [به كسى ]وارد كند ، ضامن است .

الكافي: 7 / 350 / 3.

حديث1479

امام صادق عليه السلام :

القَهقَهَةُ مِن الشَّيطانِ .

امام صادق عليه السلام : قهقهه زدن ، كار شيطان است .

الكافي : 2/664/10 .

حديث1480

امام صادق عليه السلام :

ضِحكُ المؤمِنِ تَبَسُّمٌ .

امام صادق عليه السلام : خنده مؤمن ، لبخند است .

الكافي : 2/664/5

حديث1481

امام صادق عليه السلام :

مَن تَبَسَّم في وَجهِ أخيهِ كانَت لَهُ حَسَنةٌ.

امام صادق عليه السلام : هر كه به چهره برادر خود لبخند زند ، آن لبخند براى او حسنه اى باشد .

الكافي : 2/206/1 .

حديث1482

امام صادق عليه السلام :

أفضَلُ الجِهادِ الصَّومُ في الحَرِّ.

امام صادق عليه السلام : برترين جهاد ، روزه گرفتن در هواى گرم است .

بحار الأنوار : 96/256/38 .

حديث1483

امام صادق عليه السلام :

الشِّتاءُ رَبِيعُ المُؤمِنِ، يَطُولُ فيهِ لَيلُهُ فَيَستَعِينُ بهِ على قِيامِهِ، ويَقصُرُ فيهِ نَهارُهُ فَيَستَعِينُ بهِ على صِيامِهِ .

امام صادق عليه السلام : زمستان ، بهار مؤمن است ؛ شبهايش طولانى است و براى عبادتِ نيمه شب از آن كمك مى گيرد و روزهايش كوتاه است و براى روزه گرفتن از آن مدد مى جويد .

معاني الأخبار : 228/1 .

حديث1484

امام صادق عليه السلام :

إنَّ الرَّجُلَ لَيَصُومُ يَوماتَطَوُّعا يُرِيدُ بهِ ما عِندَ اللّه ِ عَزَّوجلَّ فَيُدخِلُهُ اللّه ُ بهِ الجَنَّةَ .

امام صادق عليه السلام : آدمى ، براى رسيدن به پاداش الهى ، يك روز داوطلبانه روزه مى گيرد و خداوند بدان سبب او را به بهشت مى برد .

الكافي : 4/63/5 .

حديث1485

امام صادق عليه السلام :

مَن فَطَّرَ صائما فلَهُ مِثلُ أجرِهِ .

امام صادق عليه السلام : هركه روزه دارى را افطارى دهد ، اجرش همانند اجر او باشد .

الكافي : 4/68/1، انظر تمام الباب .

حديث1486

امام صادق عليه السلام :

لِلصائمِ فَرحَتانِ : فَرحَةٌ عندَ إفطارِهِ، وفَرحَةٌ عندَ لِقاءِ رَبِّهِ .

امام صادق عليه السلام : روزه دار دو شادى دارد : يك شادى هنگام گشودن روزه اش و شادى ديگر هنگام ديدار با پروردگارش .

الكافي : 4/65/15

حديث1487

امام صادق عليه السلام :

نَومُ الصائمِ عِبادَةٌ، وصَمتُهُ تَسبيحٌ،وعَمَلُهُ مُتَقَبَّلٌ، ودُعاؤهُ مُستَجابٌ .

امام صادق عليه السلام : خواب روزه دار ، عبادت است و سكوتش ، تسبيح و عملش ، پذيرفته و دعايش ، مستجاب .

كتاب من لا يحضره الفقيه : 2/76/1783 .

حديث1488

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ تبارَكَ وتعالى يقولُ : الصَّومُ لِي وأنا أجزِي علَيهِ .

امام صادق عليه السلام : خداوند تبارك وتعالى مى فرمايد : روزه از من است و پاداش آن را من مى دهم .

الكافي : 4/63/6 .

حديث1489

امام صادق عليه السلام :

مَن شَمِتَ بمُصيبَةٍ نَزَلَت بأخِيهِ لَم يَخرُجْ مِن الدنيا حتّى يُفتَتَنَ .

امام صادق عليه السلام : هر كه از مصيبتى كه به برادرش مى رسد شاد شود، از دنيا نرود تا آن كه خود گرفتار گردد .

الكافي : 2/359/1 .

حديث1490

امام صادق عليه السلام :

إنّ المَيِّتَ إذا ماتَ بَعَثَ اللّه ُ مَلَكا إلى أوجَعِ أهلِهِ، فَمَسَحَ على قَلبِهِ فَأنساهُ لَوعَةَ الحُزنِ، ولولا ذلكَ لَم تَعمُرِ الدنيا .

امام صادق عليه السلام : هرگاه كسى بميرد، خداوند فرشته اى را به سوى دردمندترين عضو خانواده او مى فرستد . پس بر قلب او دستى مى كشد و سوز و گداز غم را از ياد او مى برد و اگر چنين نبود، دنيا آباد نمى شد .

الكافي : 3/227/1

حديث1491

امام صادق عليه السلام :

_ إنّهُ كانَ يقولُ عندَ المُصيبَةِ _ : الحَمدُ للّه ِِ الذي لَم يَجعَلْ مُصِيبَتي في دِيني، والحَمدُ للّه ِِ الذي لو شاءَ أن تكونَ مُصيبَتي أعظَمَ مِمّا كانت (كانَت)، والحَمدُ للّه ِِ على الأمرِ الذي شاءَ أن يكونَ وكانَ .

امام صادق عليه السلام _ هنگام مصيبت _ مى فرمود : خداى را سپاس كه مصيبت مرا در دينم قرار نداد ، خداى را سپاس كه اگر مى خواست مصيبتم از اين هم بزرگتر مى شد ، خداى را بر امرى سپاس كه او خواست بشود و شد .

بحار الأنوار : 78 / 268 / 183 .

حديث1492

امام صادق عليه السلام :

مَن اُلهِمَ الاستِرجاعَ عندَ المُصيبَةِ وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ .

امام صادق عليه السلام : به هركس هنگام مصيبت ، استرجاع الهام شود ، بهشت واجب گردد .

ثواب الأعمال : 235/2 .

حديث1493

امام صادق عليه السلام :

_ لِرَجُلٍ قدِ اشتَدَّ جَزَعُهُ على وَلَدِهِ _ : يا هذا جَزِعتَ لِلمُصيبَةِ الصُّغرى، وغَفَلتَ عنِ المُصيبَةِ الكُبرى ! ولو كنتَ لِما صارَ إليه وَلَدُكَ مُستَعِدّا لَما اش_تَدَّ علَيه جَزَعُكَ ، فَمُصابُكَ بتَركِكَ الاستِعدادَ لَهُ أعظَمُ مِن مُصابِكَ بوَلَدِكَ .

امام صادق عليه السلام _ به مردى كه در مرگ فرزندش سخت بيتابى مى كرد _ فرمود : اى مرد! تو در كوچكترين مصيبت بيتابى مى كنى و از بزرگترين مصيبت غافلى! اگر براى آن جايى كه فرزندت رفت ، آماده بودى هرگز براى او بيتابى نمى كردى . مصيبت آماده نشدنِ تو براى آن روز، بزرگتر از مصيبتِ فرزند توست .

عيون أخبار الرِّضا : 2/5/10 .

حديث1494

امام صادق عليه السلام :

أثقَلُ مايُوضَعُ في المِيزانِ يَومَ القِيامَةِ الصَّلاةُ على محمّدٍ وعَلى أهلِ بَيتِهِ .

امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام : سنگين ترين عملى كه روز قيامت در ترازو [ى اعمال ]گذاشته مى شود ، درود بر محمّد و اهل بيت اوست .

بحار الأنوار : 94/49/9 .

حديث1495

امام صادق عليه السلام :

إنّ الرجُلَ لَيَكذِبُ الكِذبَةَ فيُحرَمُ بهاصلاةَ اللَّيلِ .

امام صادق عليه السلام : آدمى دروغى مى گويد و به سبب آن از نماز شب محروم مى شود .

علل الشرائع : 362/2 .

حديث1496

امام صادق عليه السلام :

صلاةُ اللَّيلِ تُبَيِّضُ الوَجهَ، وصلاةُ اللَّيلِ تُطَيِّبُ الرِّيحَ، وصلاةُ اللَّيلِ تَجلِبُ الرِّزقَ .

امام صادق عليه السلام : نماز شب، چهره را سفيد و نورانى مى كند ، نماز شب، انسان را خوشبو مى كند ، نماز شب، روزى مى آورد .

علل الشرائع : 363/1 .

حديث1497

امام صادق عليه السلام :

لا تَدَعْ قِيامَ اللَّيلِ، فإنَّ المَغبونَ مَن غُبِنَ قِيامَ اللَّيلِ .

امام صادق عليه السلام : شب زنده دارى را فرو مگذار ؛ زيرا مغبون [واقعى] كسى است كه شب زنده دارى را از دست بدهد .

معاني الأخبار : 342/1 .

حديث1498

امام صادق عليه السلام :

ما مِن عَمَلٍ حَسَنٍ يَعمَلُهُ العَبدُ إلّا ولَهُ ثَوابٌ في القرآنِ إلّا صلاةَ اللَّيلِ ؛ فإنَّ اللّه َ لَم يُبَيِّنْ ثَوابَها لِعَظيمِ خَطَرِها عندَهُ، فقالَ : «تَتَجافى جُنُوبُهم عَن المَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَ طَمَعًا وَ مِمَّا رَزَقْنَ_هُمْ يُنفِقُونَ * فلا تَعْلَمُ نَفسٌ ما أُخْفِيَ لَهُم مِن قُرَّةِ أعْيُنٍ جَزاءً بِما كانوا

يَعمَلونَ»

امام صادق عليه السلام : هر كار نيكى كه بنده مى كند ، در قرآن برايش ثوابى ذكر شده مگر نماز شب كه از بس نزد خدا پر اهميت است ثواب آن را معلوم نكرده و فرموده است : «پهلوهايشان را از

بسترها دور مى كنند[ و ]پروردگارشان را از روى بيم و طمع مى خوانند و از آنچه روزيشان داده ايم انفاق مى كنند و هيچ كس نمى داند به پاداش آنچه مى كرده اند چه مسرت هايى برايشان نهفته شده است» .

السجدة : 16 و 17 .

حديث1499

امام صادق عليه السلام :

شَرَفُ المُؤمِنِ صلاتُهُ بالليلِ، وعِزُّ المؤمِنِ كَفُّهُ عن أعراضِ الناسِ .

امام صادق عليه السلام : شرافت مؤمن در نماز شب اوست ، و عزّت مؤمن در خوددارى او از لطمه زدن به آبروى مردم .

الكافي : 3/488/9 .

حديث1500

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا سُئلَ عَمَّن أحَقُّ أن يَؤمَّ _ : إنَّ رسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله قالَ : يَتَقَدَّمُ القَومَ أقرَؤهُم لِلقرآنِ، فإن كانُوا في القِراءَةِ سَواءً فَأقدَمُهُم هِجرَةً ، فإن كانُوا في الهِجرَةِ سَواءً فَأكبَرُهُم سِنّا، فإن كانوا فِي السِّنِّ سَواءً فَليَؤمَّهُم أعلَمُهُم بِالسُّنَّةِ وأفقَهُهُم فِي الدِّينِ، ولا يَتَقَدَّمَنَّ أحَدُكُمُ الرَّجُلَ في مَنزِلِهِ، ولا صاحِبَ ( ال_ ) سُلطانِ في سُلطانِهِ .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به اين سؤال كه چه كسى براى امامت جماعت شايسته تر است _ فرمود : رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود : پيشنمازى مردم را كسى به عهده گيرد كه قارى تر (قرآن خوان تر يا قرائتش بهتر) باشد ؛ اگر در قرائت يكسان بودند آن كه در هجرت مقدمتر است ، پيشنماز شود و اگر در هجرت نيز يكسان بودند آنكه سنّش بيشتر است به عهده گيرد ؛ اگر همسنّ بودند آن كه به سنّت داناتر و در دين فقيه تر است ، امامت كند . هيچ يك از شما در خانه كسى بر صاحب خانه مقدم [در پيشنمازى ]نشود و نه بر صاحب نفوذى در قلمرو نفوذش .

الكافي : 3/376/5 .

حديث1501

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا سُئلَ عن عِلَّةِ تَسمِيَهِ تارِكِ الصَّلاةِ كافِرا دونَ الزّاني _ : لأِنَّ الزانيَ وما أشبَهَهُ إنَّما يَعمَلُ ذلكَ لِمَكانِ الشَّهوَةِ لأ نّها تَغلِبُهُ، وتارِكَ الصَّلاةِ لا يَترُكُها إلّا استِخفافا بها .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به اين پرسش كه چرا تارك نماز، كافر خوانده مى شود

اما زناكار، نه _ فرمود : چون كسى كه زنا و امثال اين كار را مى كند، بر اثر غلبه شهوت دست به اين كارها مى زند، اما تارك نماز، آن را ترك نمى كند ، مگر از روى سبك شمردن و بى اعتنايى به آن .

علل الشرائع : 339/1 .

حديث1502

امام صادق عليه السلام :

فَضلُ الوَقتِ الأوَّلِ على الآخِرِ كَفَضلِ الآخِرَةِ على الدُّنيا .

امام صادق عليه السلام : فضيلت اوّل وقت [نماز ]بر آخر وقت همچون فضيلت آخرت بر دنياست .

ثواب الأعمال : 58/2 .

حديث1503

امام صادق عليه السلام :

لا صلاةَ لِحاقِنٍ ولا لِحاقِبٍ ولا لحازِقٍ،فالحاقِنُ الذي بهِ البَولُ، والحاقِبُ الذي بهِ الغائطُ، والحازقُ الذي قَد ضَغَطَهُ الخُفُّ .

امام صادق عليه السلام : نماز حاقن و حاقب و حازق نماز نيست ؛ حاقن كسى است كه بولش گرفته و حاقب كسى است كه غائطش گرفته و حازق كسى است كه پايش از پاى افزار در فشار است .

الأمالي للصدوق : 498/683 .

حديث1504

امام صادق عليه السلام :

لا صلاةَ لِمَن لا زَكاةَ لَهُ .

امام صادق عليه السلام : كسى كه زكات ندهد ، نمازش نماز نيست .

مشكاة الأنوار:96/212.

حديث1505

امام صادق عليه السلام :

مَن صَلّى رَكعتَين يَعلَمُ ما يقولُ فيهِما، انصَرَفَ ولَيسَ بينَهُ وبينَ اللّه ِ ذَنبٌ .

امام صادق عليه السلام : هر كه دو ركعت نماز بخواند و بداند در آنها چه مى گويد ، نمازش كه تمام شد گناهى ميان او و خداوند باقى نماند .

الكافي : 3/266/12 .

حديث1506

امام صادق عليه السلام :

ما لَكَ مِن صلاتِكَ الّا ما أقبَلتَ علَيهِ فيها، فإن أوهَمَها كُلَّها أو غَفَلَ عن أدائها لُفَّت فَضُرِبَ بها وَجهُ صاحِبِها .

امام باقر و امام صادق عليهماالسلام : تنها آن مقدار از نمازت بهره توست كه با توجه قلبى همراه باشد . پس ، اگر كسى در همه نماز سهو كند (حواسش بكلى پرت باشد) يا از اداى آن غفلت ورزد (به وقت نگزارد) آن نماز مچاله و به صورت صاحبش پرت مى شود.

بحار الأنوار : 84/260/59 .

حديث1507

امام صادق عليه السلام :

قالَ اللّه ُ تَبارَكَ وتَعالى : إنَّماأقبَلُ الصَّلاةَ مِمَّن تَواضَعَ لِعَظَمَتي ، ويَكُفُّ نَفسَهُ عَنِ الشَّهَواتِ مِن أجلي ، ويَقطَعُ نَهارَهُ بِذِكري ، ولا يَتَعاظَمُ عَلى خَلقي ، ويُطعِمُ الجائِعَ ، ويَكسُو العاريَ ، ويَرحَمُ المُصابَ ، ويُؤوِي الغَريبَ ، فَذلِكَ يُشرِقُ نورُهُ مِثلَ الشَّمسِ ، وأجعَلُ لَهُ فِي الظُّلُماتِ نورًا وفِي الجَهالَةِ عِلمًا ، وأكلأُهُ بِعِزَّتي ، وأستَحفِظُهُ بِمَلائِكَتي ، يَدعوني فَاُلَبّيهِ ، ويَسأَلُني فَاُعطيهِ ، فَمَثَلُ ذلِكَ عِندي كَمَثَلِ جَنّاتِ الفِردَوسِ ، لا تَيبَسُ ثِمارُها ، ولا تَتَغَيَّرُ عَن حالِها .

امام صادق عليه السلام : خداوند تبارك وتعالى فرموده : من نماز كسى را مى پذيرم كه در برابر عظمت من فروتن باشد ، به خاطر من نفْس خود را از شهوتها باز دارد و روزش را با ياد من سپرى كند و بر آفريدگان من بزرگى نفروشد و گرسنه را غذا دهد و برهنه را بپوشاند و به مصيبت ديده رحم كند و غريب را جاى دهد ؛ چنين كسى مانند خورشيد مى درخشد ،

در تاريكيها براى او نورى قرار مى دهم ، و در نادانى ، دانشى . به عزت خودم ، عمرش را طولانى تر مى كنم . و با فرشتگانم ، پاسداريش مى نمايم . مرا مى خواند ، جوابش مى دهم . از من درخواست مى كند ، مى دهمش . مثل چنين شخصى در پيشگاه من ، همانند باغ هاى پرديس است كه ميوه هايش خشكيده نمى شوند و حالتشان دگرگون نمى گردد .

المحاسن : 1 / 79 / 44 عن ابن القدّاح وص 458 / 1059 عن عبداللّه بن ميمون القدّاح عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام ، تحف العقول : 306 .

حديث1508

امام صادق عليه السلام :

مَن نَظَرَ إلى أبَوَيهِ نَظَرَ ماقِتٍ وهُماظالِمانِ لَهُ، لم يَقبَلِ اللّه ُ لَهُ صلاةً .

امام صادق عليه السلام : هر كه به پدر و مادر خود ، گرچه به وى ستم كرده باشند ، با نگاه دشمنانه بنگرد ، خداوند از او نمازى را نمى پذيرد .

الكافي : 2/349/5 .

حديث1509

امام صادق عليه السلام :

مَن قَبِلَ اللّه ُ مِنهُ صلاةً واحِدَهً لم يُعَذِّبْهُ، ومَن قَبِلَ مِنهُ حَسَنةً لَم يُعَذِّبْهُ .

امام صادق عليه السلام : هر كه خداوند يك نماز از او بپذيرد، عذابش نمى كند و از هركه يك كار نيك بپذيرد عذابش نمى كند .

الكافي : 3/266/11

حديث1510

امام صادق عليه السلام :

لَو كانَ على بابِ أحَدِكم نَهرٌ فاغتَسَلَ مِنهُ كُلَّ يَومٍ خَمسَ مرّاتٍ هَل كانَ يَبقى على جَسَدِهِ مِن الدَّرَنِ شَيءٌ ؟ إنّما مَثَلُ الصَّلاةِ مَثَلُ النَّهرِ الذي يُنقِي، كُلَّما صَلّى صلاةً كان كَفَّارَةً لِذُنوبِهِ إلّا ذَنبٌ أخرَجَهُ مِن الإيمانِ مُقيمٌ علَيهِ .

امام صادق عليه السلام : اگر جلو در خانه يكى از شماجوى آبى باشد و روزى پنج بار خود را در آن بشويد آيا چرك و كثافتى بر تن او باقى مى ماند؟ حكايت نماز نيز حكايت جوى آبى است كه تميز و پاكيزه مى كند ؛ هر نمازى كه [آدمى ]بخواند گناهانش را پاك مى كند مگر گناهى كه او را از ايمان به دَر برد و بر آن اصرار ورزد .

بحار الأنوار : 82/236/66 .

حديث1511

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا سُئلَ عن أفضَلِ الأعمالِ وأحَبِّها إلى اللّه ِ _ : ما أعلَمُ شَيئا بعدَ المَعرِفَةِ أفضَلَ مِن هذِهِ الصَّلاةِ، ألا تَرى أنّ العَبدَ الصالِحَ عيسَى بنَ مريمَ قالَ : «وَأوْصانِي بِالصَّلاةِ»

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به سؤال از برترين اعمال و محبوبترينِ آنها نزد خداوند _ فرمود : بعد از معرفت [خدا ]چيزى برتر از اين نماز نمى شناسم . مگر نمى بينى كه بنده صالح ، عيسى بن مريم ، گفت : «و [خدا ]مرا به نماز سفارش كرد » ؟!

مريم : 31 .

حديث1512

امام صادق عليه السلام :

أحَبُّ الأعمالِ إلى اللّه ِ عَزَّوجلَّ الصَّلاةُ، وهي آخِرُ وَصايا الأنبياءِ .

امام صادق عليه السلام : محبوبترين كارها نزد خداوند عز و جل ، نماز است و آن آخرين سفارش پيامبران مى باشد .

كتاب من لا يحضره الفقيه : 1/210/ 638 .

حديث1513

امام صادق عليه السلام :

المُصلِحُ ليسَ بِكاذِبٍ .

امام صادق عليه السلام : آشتى دهنده ، دروغگو نيست .

الكافي : 2/ 210 /5

حديث1514

امام صادق عليه السلام :

الكلامُ ثلاثةٌ : صِدقٌ وكِذبٌ وإصلاحٌ بينَ الناسِ ... تَسمَعُ مِنَ الرَّجُلِ كلاما يَبلُغُهُ فَتَخبُثُ نَفسُهُ، فَتَلقاهُ فَتَقُولُ : سَمِعتُ مِن فُلانٍ قالَ فِيكَ مِنَ الخَيرِ كذا وكذا، خِلافَ ما سَمِعتَ مِنهُ .

امام صادق عليه السلام : سخن سه گونه است : راست و دروغ و اصلاح ميان مردم . . . از كسى سخنى درباره ديگرى مى شنوى كه اگر آن سخن به گوش وى برسد ، ناراحت مى شود ؛ پس تو آن ديگرى را مى بينى، و بر خلاف آنچه شنيده اى ، به او مى گويى : از فلانى شنيدم كه در خوبى تو چنين و چنان مى گفت .

الكافي : 2/ 341/16 .

حديث1515

امام صادق عليه السلام :

_ لِلمفضَّلِ _ : إذا رَأيتَ بينَ اثنَينِ مِن شِيعَتِنا مُنازَعَةً فافتَدِها مِن مالي .

امام صادق عليه السلام _ به مفضّل _ فرمود : هرگاه ميان دو نفر از شيعيان ما نزاعى [بر سرمالى] ديدى آن [وجه ]را از مال من بپرداز [و ميان آنان اصلاح كن] .

الكافي : 2 /209 /3، و انظر ح 4

حديث1516

امام صادق عليه السلام :

صَدَقةٌ يُحِبُّها اللّه ُ : إصلاحٌ

بَينَ الناسِ إذا تَفاسَدُوا، وتَقارُبُ بَينِ_هِم إذا تَباعَدُوا .

امام صادق عليه السلام : اصلاح ميان مردم، هر گاه با هم دچار خصومت شوند و نزديك كردن آنها

به يكديگر، هرگاه از هم دور گردند ، صدقه اى است كه خداوند آن را دوست دارد .

الكافي : 2 /209 /1

حديث1517

امام صادق عليه السلام :

إنّ الحَسنَ بنَ عليٍّ عليهماالسلام لَمّاطُعِنَ واختَلَفَ الناسُ عَليهِ سَلَّمَ الأمرَ لِمعاويةَ، فَسَلَّمَت علَيهِ الشِّيعَةُ «علَيكَ السَّلامُ يا مُذِلَّ المؤمنينَ !» فقالَ عليه السلام : ما أنا بِمُذِلِّ المُؤمنينَ، ولكِنّي مُعِزُّ المؤمنينَ، إنّي لَمّا رَأيتُكُم ليسَ بِكُم علَيهِم قُوَّةٌ سَلَّمتُ الأمرَ لأِبقى أنا وأنتُم بينَ أظهُرِهِم، كما عابَ العالِمُ السَّفِينَةَ لِتَبقى لأصحابِها، وكذلكَ نَفسِي وأنتُم لِنَبقى بَينَهُم .

امام صادق عليه السلام : حسن بن على عليهماالسلام پس از آن كه به جانش سوء قصد شد و پيروانش از در ناسازگارى با وى در آمدند ، كار را به معاويه واگذاشت . آنگاه شيعيانش به آن حضرت چنين سلام كردند : «سلام بر تو اى خواركننده مؤمنان!» . حضرت فرمود : من خواركننده مؤمنان نيستم ، بلكه عزّت بخش مؤمنانم . وقتى ديدم شما در برابر دشمن قدرتى نداريد ، كار را به او واگذاشتم تا من و شما در ميان آنان باقى بمانيم ؛ همچنان كه آن عالِم (خضر) كشتى را سوراخ كرد تا براى صاحبانش باقى بماند ، و اينچنين [است حكايت ]من و شما تا در ميان آنها باقى بمانيم .

بحار الأنوار : 78/287/2 .

حديث1518

امام صادق عليه السلام :

ما صافَحَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله رَجُلاً قَطُّ فَنَزَعَ يَدَهُ حتّى يَكونَ هُو الذي يَنزِعُ يَدَهُ مِنهُ .

امام صادق عليه السلام : رسول خدا صلى الله عليه و آله هرگاه با مردى دست مى داد ، هرگز دست خود را از دست او نمى كشيد تا اين كه او دستش را از دست حضرت بكشد

.

الكافي : 2/ 182/15 .

حديث1519

امام صادق عليه السلام :

أمّا المرأةُ التي يَحِلُّ لَهُ أن يَتَزَوَّجَها فلا يُصافِحْها إلّا مِن وراءِ الثَّوبِ، ولا يَغمِزْ كَفَّها .

امام صادق عليه السلام : با زنى كه ازدواج كردن با او حلال است (محرم نيست) نمى توان دست داد مگر از پس جامه و [در اين صورت هم ]نبايد دستش را فشرد .

الكافي : 5/525/1 .

حديث1520

امام صادق عليه السلام :

كانَ المُسلمونَ إذا غَزَوا مَع رسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ومَرُّوا بمَكانٍ كَثيرِ الشَّجَرِ ثُمّ خَرَجُوا إلى الفَضاءِ نَظَرَ بَعضُهُم إلى بعضٍ فَتَصافَحُوا .

امام صادق عليه السلام : مسلمانان هرگاه در ركاب رسول خدا صلى الله عليه و آله به جنگ بيرون مى رفتند و از جاى پر درختى مى گذشتند سپس به فضاى باز مى رسيدند ، به يكديگر نگاه مى كردند و با هم دست مى دادند .

الكافي : 2/181/12

حديث1521

امام صادق عليه السلام :

الناسُ يَمُرُّونَ على الصِّراطِ طَبَقاتٍ : ... فَمِنهُم مَن يَمُرُّ مِثلَ البَرقِ، ومِنهُم مَن يَمُرُّ مِثلَ عَدْوِ الفَرَسِ، ومِنهُم مَن يَمُرُّ حَبْوا، ومِنهُم مَن يَمُرُّ مَشْيا ، ومِنهُم مَن يَمُرُّ مُتَعَلِّقا قد تَأخُذُ النارُ مِنهُ شَيئا وتَترُكُ شيئا .

امام صادق عليه السلام : مردم در گذشتن از صراط به چند گروه تقسيم مى شوند : ... برخى مانند برق مى گذرند ، برخى مانند اسب به تاخت مى روند ، برخى با سينه خيز مى گذرند و برخى پياده مى روند و بعضى هم در حالى مى گذرند كه خود را به آن آويخته اند و آتش قسمتى از بدن آنها را گرفته و قسمتى را نگرفته است .

الأمالي للصدوق : 242/257 .

حديث1522

امام صادق عليه السلام :

_ في قولِ اللّه ِ عَزَّوجلَّ : «إنَ رَبَّكَ لَبِالْمِرصادِ» _ : قَنطَرَةٌ على الصِّراطِ لا يَجُوزُها عبدٌ بِمَظلِمَةٍ .

امام صادق عليه السلام _ درباره آيه «همانا پروردگار تو سخت در كمين است» _ فرمود : [كمينگاه ]پلى است بر روى صراط كه هر بنده اى مظلمه اى به گردن داشته باشد ، نمى تواند از آن بگذرد .

ثواب الأعمال : 321/2 .

حديث1523

امام صادق عليه السلام :

الصِّراطُ المُستَقيمُ أميرُالمؤمنينَ عَلِيٌّ عليه السلام .

امام صادق عليه السلام : صراط مستقيم ، اميرالمؤمنين على عليه السلام است .

معاني الأخبار : 32/2 .

حديث1524

امام صادق عليه السلام :

_ في معنى الصِّراطِ _ : هُو الطَّريقُ إلى مَعرِفَةِ اللّه ِ عَزَّوجلَّ، وهُما صِراطانِ : صِراطٌ في الدُّنيا وصِراطٌ في الآخِرَةِ، فأمّا الصِّراطُ الذي في الدُّنيا فهُو الإمامُ المَفروضُ الطاعَةِ، مَن عَرَفَهُ في الدُّنيا واقتَدى بِهُداهُ مَرَّ على الصِّراطِ الذي هو جِسرُ جَهَنَّمَ في الآخرةِ .

امام صادق عليه السلام _ درباره معناى صراط _ فرمود : آن، راه شناخت خداوند عز و جل است، و دو صراط وجود دارد : صراطى در دنياست و صراطى در آخرت . صراط دنيا همان امامى است كه اطاعتش واجب است . هركه در دنيا او را بشناسد و از راهنماييهايش پيروى كند از صراط آخرت كه پلى است بر روى دوزخ ، بگذرد .

بحار الأنوار : 24/ 11/3 .

حديث1525

امام صادق عليه السلام :

_ أيضا _ : المَحرومُ المُحارَفُ الذيقد حُرِمَ كَدَّ يَدِهِ في الشِّراءِ والبَيعِ .

امام صادق عليه السلام _ نيز درباره همين آيه _ فرمود : محروم ، شخص بى بخت و روزى اى است كه در خريد و فروش، چيزى نصيبش نمى شود .

الكافي : 3/500/12 .

حديث1526

امام صادق عليه السلام :

_ لمّا سُ_ئلَ عنِ الصَّدَقةِ على مَن يَسألُ على الأبوابِ، أو يُمسِكُ ذلكَ عَنهُم ويُعطِيهِ ذَوِي قَرابَتِهِ ؟ _ : لا، بل يَبعَثُ بها إلى مَن بينَهُ وبينَهُ قَرابَةٌ، فهذا أعظَمُ لِلأجرِ .

امام صادق عليه السلام _ وقتى از ايشان سؤال شد كه آيا به گداهايى كه درِ خانه ها را مى زنند ، مى توان صدقه داد يا بايد از اين كار خوددارى كند و آن را به خويشاوندان [مستمندش] بدهد؟ _ فرمود : به آنها ندهد ، بلكه براى خويشاوندان مستمندش بفرستد كه اين كار اجرش بيشتر است .

ثواب الأعمال: 171/20.

حديث1527

امام صادق عليه السلام :

الصَّدَقةُ واللّه ِ في السِّرِّ أفضَلُ مِنَ الصَّدَقةِ في العَلانِيَةِ، وكذلكَ واللّه ِ العِبادَةُ في السِّرِّ أفضَلُ مِنها في العَلانِيَةِ .

امام صادق عليه السلام : به خدا سوگند ، صدقه نهانى برتر از صدقه آشكار است و نيز به خدا سوگند ، كه عبادت نهانى برتر از عبادت آشكار است .

الكافي : 4/8/2 .

حديث1528

امام صادق عليه السلام :

إنّ صَدَقَةَ الليلِ تُطفِئُ غَضَبَ الرَّبِّ، وتَمحُو الذَّنبَ العَظيمَ، وتُهَوِّنُ الحِسابَ، وصَدَقةَ النَّهارِ تُثمِرُ المالَ، وتَزِيدُ في العُمرِ .

امام صادق عليه السلام : صدقه شبانه ، خشم پروردگار را فرو مى نشاند و گناه بزرگ را پاك مى كند و حساب را آسان مى گرداند، و صدقه روزانه، مال و ثروت را به بار مى نشاند و عمر را زياد مى كند .

بحار الأنوار : 96/125/39 .

حديث1529

امام صادق عليه السلام :

لا تَتَصَدَّقْ على أعيُنِ الناسِ لِيُزَكُّوكَ؛ فإنّكَ إن فَعَلتَ ذلكَ فَقَدِ استَوفَيتَ أجرَكَ، ولكنْ إذا أعطَيتَ بِيَمِينِكَ فلا تُطلِعْ علَيها شِمالَكَ؛ فإنَّ الذي تَتَصَدَّقُ لَهُ سِرّا يَجزِيكَ عَلانِيَةً .

امام صادق عليه السلام : جلو چشم مردم صدقه نده تا تو را ستايش كنند ؛ زيرا اگر چنين كنى هرآينه پاداش خود را گرفته اى ؛ بلكه اگر با دست راستت صدقه دادى دست چپت خبردار نشود ؛ زيرا آن كسى كه به خاطر او پنهانى صدقه مى دهى ، پاداش تو را آشكارا خواهد داد .

بحار الأنوار : 78/284/1 .

حديث1530

امام صادق عليه السلام :

أفضَلُ الصَّدَقةِ إبرادُ الكَبِدِ الحَرّى .

امام صادق عليه السلام : بهترين صدقه ، خنك كردن جگر تفتيده است .

بحار الأنوار : 96/172/8 .

حديث1531

امام صادق عليه السلام :

صَدَقةٌ يُحِبُّها اللّه ُ : إصلاحٌ بينَ الناسِ إذا تَفاسَدُوا، وتَقارُبٌ بَينَهِم إذا تَباعَدُوا .

امام صادق عليه السلام : صدقه اى كه خدا آن را دوست دارد عبارت است از : اصلاح ميان مردم هرگاه رابطه شان تيره شد، و نزديك كردن آنها به يكديگر هرگاه از هم دور شدند .

الكافي : 2/209/1 .

حديث1532

امام صادق عليه السلام :

إسماعُ الأصَمِّ مِن غَيرِ تَضَجُّرٍ صَدَقةٌ هَنِيئَةٌ .

امام صادق عليه السلام : فهماندن سخن به ناشنوا ، بى آن كه از اين كار اظهار ناراحتى كنى ، صدقه اى گواراست .

بحار الأنوار: 74/388/1.

حديث1533

امام صادق عليه السلام :

الصَّدَقةُ تَقضِي الدَّينَ وتُخلِفُ بِالبَرَكَةِ .

امام صادق عليه السلام : صدقه دادن قرض را ادا مى كند و بركت بر جاى مى گذارد .

بحار الأنوار:96/134/68

حديث1534

امام صادق عليه السلام :

إنّي لَاُملِقُ أحيانا، فَاُتاجِرُاللّه َ بِالصَّدَقةِ .

امام صادق عليه السلام : گاهى اوقات من تنگدست مى شوم و به وسيله صدقه ، با خدا سودا مى كنم .

بحار الأنوار:78/206/54

حديث1535

امام صادق عليه السلام :

إنّ اللّه َ تبارَكَ وتعالى يقولُ :

ما مِن شَيءٍ إلّا وقد وَكَّلتُ مَن يَقبِضُهُ غَيرِي، إلّا الصَّدَقةَ؛ فإنّي أتَلَقَّفُها بِيَدِي تَلَقُّ_فا .

امام صادق عليه السلام : خداوند تبارك و تعالى مى فرمايد : هيچ چيزى نيست مگر اين كه كسى را مأمور

گرفتن آن كرده ام بجز صدقه كه آن را با دست خودم به سرعت مى ربايم .

بحار الأنوار : 96/134/68 .

حديث1536

امام صادق عليه السلام :

لا تَكونُ الصَّداقَةُ إلّابِحُدُودِها، فَمَن كانَت فيهِ هذهِ الحُدودُ أو شَيءٌ مِنهُ ، وإلّا فلا تَنسِبْهُ إلى شَيءٍ مِن الصَّداقَةِ ، فَأوَّلُها : أن تكونَ سَرِيرَتُهُ وعَلانِيَتُهُ لكَ واحِدَةً ، والثانيةُ : أن يَرى زَينَكَ زَينَهُ ،وشَينَكَ شَينَهُ ، والثالثةُ : أن لا تُغَيِّرَهُ علَيكَ وِلايَةٌ ولا مالٌ ، والرابعةُ : لا يَمنَعُكَ شَيئاتَنالُهُ مَقدُرَتُهُ ، والخامسةُ _ وهي تَجمَعُ هذهِ

الخِصالَ _ : أن لا يُسلِمَكَ عِندَ النَّكَباتِ .

امام صادق عليه السلام : دوستى مرزهايى دارد كه هر كس همه يا برخى از آنها را داشته باشد، دوست است وگرنه او را اصلاً دوست مشمار: نخست اين كه ظاهر و باطنش با تو يكى باشد؛ دوم اين كه آبروى تو را آبروى خودش داند و عيب و بى آبرويى تو را عيب و بى آبرويى خودش؛ سوم اين كه مقام و مال ، (برخورد) او را نسبت به تو عوض نكند؛ چهارم اين كه هر كمكى از دستش

بر مى آيد از تو دريغ ننمايد ؛ و پنجم كه در بردارنده همه اين خصلتهاست، اين كه در هنگام

گرفتارى ها تو را تنها نگذارد .

بحار الأنوار : 78/249/90 .

حديث1537

امام صادق عليه السلام :

إن أرَدتَ أن يَصفُوَ لكَ وُدُّأخِيكَ فلا تُمازِحَنَّهُ ، ولا تُمارِيَنَّهُ ، ولا تُباهِيَنَّهُ ، ولا تُشارَّنَّهُ .

امام صادق عليه السلام : اگر مى خواهى كه دوستى برادرت براى تو خالص بماند، هرگز با او شوخى مَكن، با او ستيزه مَكن، به او فخر مفروش، و با وى خصومت مورز .

بحار الأنوار :78/291/2 .

حديث1538

امام صادق عليه السلام :

اِصحَبْ مَن تَتَزَيَّنُ بهِ ، ولا تَصحَب مَن يَتَزَيَّنُ بكَ

امام صادق عليه السلام : با كسى مصاحبت كن كه به او آراسته شوى ، و با كسى يار مشو كه به تو آراسته شود .

بحار الأنوار : 76/267/9 .

حديث1539

امام صادق عليه السلام :

لاتُسَمِّ الرَّجُلَ صَدِيقا سِمَةَ مَعرِفَةٍ حتّى تَختَبِرَهُ بثلاثٍ : تُغضِبُهُ فَتَنظُرُ غَضَبَهُ يُخرِجُهُ مِن الحَقِّ إلى الباطِلِ ، وعندَ الدِّينارِ والدِّرهَمِ ، وحتّى تُسافِرَ مَعهُ .

امام صادق عليه السلام : هيچ كس را به دوستى مشناس ، مگر آن كه در سه چيز او را بيازمايى : او را به خشم آورى و ببينى كه آيا اين خشم او را از

حق به باطل مى كشاند ، و در درهم و دينار (نيازهاى اقتصادى) ، و در سفر كردن با او .

الأمالي للطوسي : 646/1339 .

حديث1540

امام صادق عليه السلام :

أحسَنُ مِنَ الصِدقِ قائلُهُ ، وخَيرٌ مِن الخَيرِ فاعِلُهُ .

امام صادق عليه السلام : از راستى بهتر ، گوينده آن است و از كار خوب خوبتر ، كننده آن .

الأمالي للطوسي : 223/385 .

حديث1541

امام صادق عليه السلام :

الصِّدقُ عِزٌّ .

امام صادق عليه السلام : راستى ، ارجمندى است .

بحار الأنوار : 78/269/109 .

حديث1542

امام صادق عليه السلام :

مَن صَدَقَ لِسانُهُ زَكا عَمَلُهُ .

امام صادق عليه السلام : هركه زبانش راست باشد ، كردارش پاكيزه شود .

الكافي : 2/104/3

حديث1543

امام صادق عليه السلام :

لا تَغتَرُّوا بِصلاتِهِم ولا بِصِيامِهِم ؛ فإنَّ الرجُلَ ربّما لَهِجَ بِالصلاةِ والصومِ حتّى لَو تَرَكَهُ استَوحَشَ ، ولكنِ اختَبِرُوهُم عِند صِدقِ الحَديثِ وأداءِ الأمانَةِ .

امام صادق عليه السلام : فريب نماز و روزه مردم را نخوريد ؛ زيرا آدمى گاه چنان به نماز و روزه خو مى كند كه اگر آنها را ترك گويد ، احساس دلتنگى مى كند ، بلكه آنها را به راستگويى و امانتدارى بيازماييد .

الكافي : 2/104/2 .

حديث1544

امام صادق عليه السلام :

أيُّما رَجُلٍ اشتَكى فَصَبَرَ واحتَسَبَ ،كَتَبَ اللّه ُ لَهُ مِنَ الأجرِ أجرَ ألفِ شَهيدٍ .

امام صادق عليه السلام : هر مردى كه به دردى گرفتار شودو شكيبايى ورزد و آن را در راه خدا به شمار آورد ، خداوند اجر هزار شهيد را برايش رقم زند .

طبّ الأئمّة لابني بسطام : 17 .

حديث1545

امام صادق عليه السلام :

مَنِ ابتُلِيَ مِن شِيعَتِنا فَصَبَرَعلَيهِ كانَ لَهُ أجرُ ألفِ شَهيدٍ .

امام صادق عليه السلام : هريك از شيعيان ما كه گرفتار شود و شكيبايى ورزد ، اجر هزار شهيد دارد .

التمحيص : 59/125 .

حديث1546

امام صادق عليه السلام :

الصَّبرُ رَأسُ الإيمانِ .

امام صادق عليه السلام : شكيبايى ، سرِ ايمان است .

الكافي : 2/87/1 .

حديث1547

امام صادق عليه السلام :

المؤمنُ يُطبَعُ عَلَى الصَّبرِ عَلَى النَّوائبِ .

امام صادق عليه السلام : مؤمن بر صبر در برابر سختيها سرشته شده است .

مشكاة الأنوار : 59/72 .

حديث1548

امام صادق عليه السلام :

مَعاشِرَ الشِّيعَةِ ، كُونُوا لنا زَينا، ولا تَكُونُواعلَينا شَينا ، قُولُوا لِلناسِ حُسنا ، وَاحفَظُوا

ألسِنَتَكُم ، وكُفُّوها عنِ الفُضُولِ وقَبيحِ القَولِ .

امام صادق عليه السلام : اى جماعت شيعه! مايه آبروى ما باشيد نه باعث بدنامى ما . سخنان خوب به

مردم بگوييد ، زبانهايتان را نگه داريد و آنها را از بيهوده گويى و سخنان زشت باز داريد .

الأمالي للصدوق : 327/17 .

حديث1549

امام صادق عليه السلام :

_ لعبد الأعلى _ : ياعبدَ الأعلَى ... فَأقرِئهُمُ السلامَ ورَحمَةَ اللّه ِ _ يَعنِي الشِّيعَةَ _ وقُل : قالَ لَكُم : رَحِمَ اللّه ُ عَبدا استَجَرَّ مَوَدَّةَ الناسِ إلى نفسِهِ وإلَينا ، بأن يُظهِرَ لَهُم ما يَعرِفُونَ ويَكُفَّ عَنهُم ما يُنكِرُونَ .

امام صادق عليه السلام _ به عبد الأعلى _ : اى عبد الأعلى!...سلام و رحمت خدا را به شيعيان برسان و بگو : او (حضرت صادق) به شما مى گويد : رحمت خدا بر آن بنده اى باد كه با اظهار سخنانى كه مردم درك مى كنند، و با خوددارى از بيان آنچه درك نمى كنند ، دوستى مردم را به سوى خودش و ما جلب كند .

بحار الأنوار : 2/77/62 .

حديث1550

امام صادق عليه السلام :

الشِّيعَةُ ثلاثٌ : مُحِبٌّ وادٌّفهُو مِنّا ، ومُتَزَيِّنٌ بنا ونحنُ زَينٌ لِمَن تَزَيَّنَ بنا، ومُستَأكِلٌ بِنَا الناسَ ، ومَنِ استَأكَلَ بِنَا افتَقَرَ .

امام صادق عليه السلام : شيعه سه نوع است : دوستدارِ مهرورز ]نسبت به ما] . چنين شيعه اى از ماست، و شيعه اى كه خود را به ما مى آرايد و ما مايه آراستگى كسى هستيم كه خود را به ما بيارايد ، و شيعه اى كه ما را وسيله ارتزاق خود قرار مى دهد و كسى كه به وسيله ما ارتزاق كند فقير مى شود .

الخصال : 103/61 .

حديث1551

امام صادق عليه السلام :

ليسَ مِن شِيعَتِنا مَن أنكَرَ أربَعهَ أشياءَ: المِعراجَ ، والمُساءَلَةَ فِي القَبرِ ، وخَلقَ الجَنَّةِ وَالنارِ ، وَالشَّفاعَةَ .

امام صادق عليه السلام : شيعه ما نيست كسى كه چهار چيز را انكار كند : معراج ، سؤال قبر ، آفريده شدن بهشت و دوزخ ، و شفاعت .

بحار الأنوار : 69/9/11 .

حديث1552

امام صادق عليه السلام :

قَومٌ يَزعُمُونَ أ نّي إمامُهُم ، واللّه ِ ما أنالَهُم بِإمامٍ ، لَعَنَهُمُ اللّه ُ ، كُلَّما سَتَرتُ سِترا هَتَكُوهُ ، أقولُ : كذا وكذا ، فيقولونَ : إنّما يَعني كذا وكذا ، إنّما أنا إمامُ مَن أطاعَني .

امام صادق عليه السلام : گروهى مى گويند كه من امام آنها هستم . به خدا قسم كه من امام آنها نيستم . خدا لعنتشان كند ، هر چه من پرده پوشى مى كنم ، آنان پرده درى مى كنند . من مى گويم : چنين و چنان ، آنان مى گويند : مقصودش فلان و بهمان است . من در حقيقت امامِ كسى هستم كه اطاعتم كند .

بحار الأنوار : 2/80/76

حديث1553

امام صادق عليه السلام :

لَيسَ مِن شِيعَتِنا مَن قالَ

بِلِسانِهِ وخالَفَنا في أعمالِنا وآثارِنا .

امام صادق عليه السلام : شيعه ما نيست ، آن كه به زبان دم [از تشيع] زند امّا در عمل برخلاف اعمال و كردار

ما رفتار كند .

بحار الأنوار : 68/164/13

حديث1554

امام صادق عليه السلام :

إنّما شِيعَتُنا أصحابُ الأربَعةِ الأعيُنِ : عَينانِ فِي الرَّأسِ ، وعَينانِ فِي القَلبِ ، ألَا والخلائقُ كُلُّهُم كذلكَ إلّا أنَّ اللّه َ عَزَّوجلَّ فَتَحَ أبصارَكُم وأعمى أبصارَهُم .

امام صادق عليه السلام : شيعيان ما داراى چهار چشم هستند : دو چشم در سر و دو چشم در دل . بدانيد كه همه مردمان چنينند جز اين كه خداوند عزّوجلّ چشمان شما را باز و بينا كرده و چشمهاى آنان را كور ساخته است .

الكافي : 8/215/260 .

حديث1555

امام صادق عليه السلام :

اِمتَحِنُوا شِيعَتَنا عِندَ ثَلاثٍ : عِندَمَواقيتِ الصلَواتِ كيفَ مُحافَظَتُهُم علَيها ، وعِندَ أسرارِهِم كيفَ حِفظُهُم لَها عَن عَدُوِّنا ، وإلى أموالِ_هِم كيفَ مُواساتُهُم لإِخوانِهم فيها .

امام صادق عليه السلام : شيعيان ما را در سه چيز بيازماييد : در وقت نماز ، چگونگى مواظبتشان بر آن ، در نگهدارى اسرارشان از دشمنان ما ، و در همدردى و كمك مالى به برادرانشان .

بحار الأنوار : 83/22/40 .

حديث1556

امام صادق عليه السلام :

إنّما شِيعَةُ عليٍّ مَن عَفَ بَطنُهُ وفَرجُهُ ، واشتَدَّ جِهادُهُ ، وعَمِلَ لِخالِقِهِ ، ورَجا ثَوابَهُ ، وخافَ عِقابَهُ، فإذا رأيتَ اُولئكَ فاُولئكَ شِيعَةُ جعفرٍ .

امام صادق عليه السلام : در حقيقت شيعه على كسى است كه عفّت بطن و فَرْج دارد ، سختكوش است ، براى آفريدگار خود كار مى كند ، به پاداش او اميد دارد و از كيفرش بيمناك است ؛ هرگاه چنين افرادى را ديدى [بدان كه ]آنان شيعه جعفرند .

الكافي : 2/233/9 .

حديث1557

امام صادق عليه السلام :

ليسَ مِنّا مَن لَم يُوَقِّرْ كبيرَنا ويَرحَمْ صَغِيرَنا .

امام صادق عليه السلام : از ما نيست كسى كه به بزرگسالان ما حرمت ننهد و با خردسالانمان مهربان نباشد .

الكافي : 2/165/2 .

حديث1558

امام صادق عليه السلام :

عَظِّمُوا كِبارَكُم وصِلُوا أرحامَكُم .

امام صادق عليه السلام : بزرگسالان خود را احترام كنيد و صله ارحام به جاى آوريد .

الكافي : 2/165/3

حديث1559

امام صادق عليه السلام :

ما رَأيتُ شَيئا أسرَعَ إلى شيءٍ مِن الشَّيبِ إلَى المؤمنِ ، وإنّهُ وَقارٌ للمؤمِنِ في الدنيا ، ونورُ ساطِعٌ يَومَ القِيامَةِ ، بهِ وَقَّرَ اللّه ُ تعالى خَليلَهُ إبراهيمَ عليه السلام ، فقالَ : ما هذا يا رَبِّ ؟ قالَ لَهُ : هذا وَقارٌ ، فقالَ : يا رَبِّ زِدني وَقارا .

امام صادق عليه السلام : چيزى را نديدم كه به سوى چيزى شتابنده تر از سپيدى موى ، به سوى مؤمن باشد . موى سپيد در دنيا براى مؤمن وقار است و در روز قيامت نورى درخشان . خداوند متعال با موى سپيد به خليل خود ابراهيم عليه السلام وقار بخشيد . پس ابراهيم عرض كرد : پروردگارا! اين چيست؟ خداوند به او فرمود : اين وقار است . ابراهيم گفت : پروردگارا! بر وقار من بيفزاى .

الأمالي للطوسي : 699/1492 .

حديث1560

امام صادق عليه السلام :

مَنِ استَشارَ أخاهُ فَلَم يَنصَحْهُ مَحْضَ الرَّأيِ سَلَبَهُ اللّه ُ رَأيَهُ .

امام صادق عليه السلام : هركه با برادر خود مشورت كند و او خالصانه راهنماييش نكند ، خداوند انديشه او را از وى بگيرد .

المحاسن : 2/438/2521 .

حديث1561

امام صادق عليه السلام :

إنّ المَشورَةَ لا تكونُ إلّا بِحُدُودِها الأربَعةِ ... فأوَّلُها أن يكونَ الذي تُشاوِرُهُ عاقِلاً ، والثانيةُ أن يَكونَ حُرّا مُتَدَيِّنا ، والثالثةُ أن يكونَ صَديقا مُواخِيا ، والرابعةُ أن تُطلِعَه على سِرِّكَ فَيكونَ عِلمُهُ بهِ كَعِلمِكَ ثُمّ يُسِرَّ ذلكَ ويَكتُمَهُ .

امام صادق عليه السلام : مشورت جز با مرزهاى چهارگانه آن صحيح نيست . . . نخستين مرز آن اين است كه كسى كه با او مشورت مى كنى خردمند باشد ، دوم اين كه آزاده و متدين باشد ، سوم اين كه دوست و برادروار باشد، و چهارم اين كه راز خود را به او بگويى و او به اندازه خودت از آن راز آگاه باشد ، اما آن را بپوشاند و به كسى نگويد .

مكارم الأخلاق : 2/98/2280 .

حديث1562

امام صادق عليه السلام :

الشُّهرَةُ خَيرُها وشَرُّها في النارِ .

امام صادق عليه السلام : شهرت ، خوب و بدش ، در آتش است .

الكافي : 6/445/3 .

حديث1563

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ يُبغِضُ الشُّهرَتَينِ : شُهرَةَ اللِّباسِ وشُهرَةَ الصَّلاةِ .

امام صادق عليه السلام : خداوند دو شهرت را دشمن مى دارد : شهرت لباس و شهرت نماز .

مشكاة الأنوار : 553/1864 .

حديث1564

امام صادق عليه السلام :

كَفى بِالمَرءِ خِزيا أن يَلبَسَ ثَوبا يَشهَرُهُ ، أو يَركَبَ دابَّةً مَشهورَةً .

امام صادق عليه السلام : آدمى را رسوايى همين بس كه جامه اى بپوشد كه باعث انگشت نمايى او گردد يا مركبى انگشت نما سوار شود .

بحار الأنوار : 78/252/105 .

حديث1565

امام صادق عليه السلام :

_ في صفةِ المؤمنِ _ : لا يَرغَبُ في عِزِّ الدُّنيا ولا يَجزَعُ مِن ذُلِّها ، لِلناسِ هَمٌّ قد أقبَلُوا علَيهِ، ولَهُ هَمٌّ قد شَغَلَهُ .

امام صادق عليه السلام _ در وصف مؤمن _ فرمود : خواهان عزّت دنيا نيست و از خوارى آن نيز بى تابى نمى كند ؛ مردم را غم دنيايشان است و او را انديشه آخرتش مشغول كرده است .

بحار الأنوار : 67/271/3

حديث1566

امام صادق عليه السلام :

لا تَشهَدَنَّ بشهادَةٍ حتّى تَعرِفَها كما تَعرِفُ كَفَّكَ .

امام صادق عليه السلام : هرگز نبايد شهادتى بدهى مگر آن گاه كه آن را مانند كف دستت بشناسى .

الكافي : 7/383/3 .

حديث1567

امام صادق عليه السلام :

إنّ أميرَ المؤمنينَ عليه السلام كانَ لا يَقبَلُ شهادَةَ فَحّاشٍ، ولا ذِي مُخْزِيَةٍ في الدِّينِ .

امام صادق عليه السلام : امير المؤمنين عليه السلام نَه شهادت آدم فحّاش و بد زبان را مى پذيرفت و نه شهادت كسى را كه سوء پيشينه دينى داشت .

الكافي : 7/396/7 .

حديث1568

امام صادق عليه السلام :

لا أقبَلُ شهادَةَ الفاسِقِ إلّاعلى نَفسِهِ .

امام صادق عليه السلام : شهادت فاسق را جز بر ضد خودش نمى پذيرم .

الكافي : 7/395/5

حديث1569

امام صادق عليه السلام :

إذا دُعِيتَ إلى الشهادَةِ فَأجِبْ .

امام صادق عليه السلام : هرگاه براى شهادت دادن فرا خوانده شدى ، اجابت كن .

تهذيب الأحكام : 6/275/752 .

حديث1570

امام صادق عليه السلام :

_ أيضا _ : لا يَنبَغِي لِأَحَدٍ إذاما دُعِيَ للشهادَةِ شَهِدَ علَيها أن يَقولَ : لا أشهَدُ لَكُم .

امام صادق عليه السلام _ نيز درباره همين آيه _ فرمود : هرگاه فردى براى شهادت دادن دعوت شد ، سزاوار نيست بگويد : من براى شما شهادت نمى دهم .

تفسير العيّاشيّ : 1/156/524 .

حديث1571

امام صادق عليه السلام :

_ في قولِهِ تعالى : «لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ» _ : الرِّجسُ هُو الشَّكُّ ، واللّه ِ لا نَشُكُّ في رَبِّنا أبدا .

امام صادق عليه السلام _ درباره آيه: «مى خواهد آلودگى را از شما بزدايد» _ فرمود : [مراد از] آلودگى همان شكّ است . به خدا سوگند كه ما هرگز درباره پروردگار خود شكّ نمى كنيم .

الكافي : 1/288/1 .

حديث1572

امام صادق عليه السلام :

لَعَنَ اللّه ُ قاطِعِي سَبيلِ المَعروفِ ، وهُو الرجُلُ يُصنَعُ إلَيهِ المَعروفُ فَيَكفُرُهُ ، فَيَمنَعُ صاحِبَهُ مِن أن يَصنَعَ ذلكَ إلى غَيرِهِ .

امام صادق عليه السلام : خدا لعنت كند كسانى را كه راه نيكى كردن را مى بندند ؛ يعنى كسى كه به وى خوبى مى شود ، اما او ناسپاسى مى كند و در نتيجه ، نيكوكار را از نيكى كردن به ديگران باز مى دارد .

الاختصاص : 241 .

حديث1573

امام صادق عليه السلام :

كانَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله إذا وَرَدَ علَيهِ أمرٌيَسُرُّهُ قالَ : الحَمدُ للّه ِِ على هذِهِ النِّعمَةِ ، وإذا وَرَدَ علَيهِ أمرٌ يَغتَمُّ بهِ قالَ : الحَمدُ للّه ِِ على كُلِّ حالٍ .

امام صادق عليه السلام : رسول خدا هرگاه امر خوشحال كننده اى برايش پيش مى آمد ، مى فرمود : خدا را بر اين نعمت سپاس، و هرگاه پيشامدى مى كرد كه از آن غمگين مى شد ، مى فرمود : در هر حال خدا را سپاس .

الكافي : 2/97/19 .

حديث1574

امام صادق عليه السلام :

مَن أنعَمَ اللّه ُ علَيهِ بنِعمَةٍ فَعَرَفَها بقَلبِهِ ،فقد أدّى شُكرَها .

امام صادق عليه السلام : كسى كه خداوند نعمتى به وى ارزانى دارد و در دل آن را [به عنوان نعمت خدادادى ]بشناسد ، هر آينه شكر آن نعمت را گزارده است .

الكافي : 2/96/15

حديث1575

امام صادق عليه السلام :

شُكرُ النِّعمَةِ اجتِنابُ المَحارِمِ ، وتَمامُ الشُّكرِ قولُ الرجُلِ : الحَمدُ للّه ِِ رَبِّ العالَمِينَ .

امام صادق عليه السلام : شكر نعمت يعنى دورى كردن از حرامها، و شكر كامل اين است كه انسان بگويد : سپاس خدايى را كه پروردگار جهان هاست .

الكافي : 2/95/10

حديث1576

امام صادق عليه السلام :

أوحَى اللّه ُ تعالى إلى موسى عليه السلام : يا موسى ، اشكُرْني حَقَّ شُكرِي ، فقالَ : يا ربِّ كيفَ أشكُرُكَ حَقَّ شُكرِكَ ، وليسَ مِن شُكرٍ أشكُرُكَ بهِ إلّا وأنتَ أنعَمتَ بهِ عَلَيَّ ؟ ! فقالَ : يا موسى شَكَرتَني حَقَّ شُكري حينَ عَلِمتَ أنَّ ذلكَ مِنّي .

امام صادق عليه السلام : خداوند متعال به موسى عليه السلام وحى فرمود كه : اى موسى! مرا چنان كه حقّ شكر من است ، شكر كن . موسى عرض كرد : پروردگارا! چگونه تو را چنان كه حقّ شكر توست ، شكر گويم حال آن كه هر شكرى كه تو را مى گويم خود نعمتى است كه تو به من ارزانى داشته اى؟ فرمود : اى موسى! وقتى كه بدانى توفيق آن شكر را هم من به تو داده ام ، مرا چنان كه حقّ شكر من است، شكر كرده اى .

قصص الأنبياء : 161/178 .

حديث1577

امام صادق عليه السلام :

في كُلِّ نَفَسٍ مِن أنفاسِكَ شُكرٌ لازِمٌ لكَ ، بَل ألفٌ وأكثَرُ .

امام صادق عليه السلام : براى هر نَفَسى از نفسهايت شكرى و بلكه هزار و بيشتر از هزار شكر بر تو واجب است .

بحار الأنوار : 71/52/77 .

حديث1578

امام صادق عليه السلام :

إنّ اللّه َ تباركَ وتعالى يَنقُلُ العَبدَ مِنَ

الشَّقاءِ إلى السَّعادَةِ ، ولا يَنقُلُهُ مِن السَّعادةِ إلى الشَّقاءِ .

امام صادق عليه السلام : خداوند تبارك و تعالى بنده را از

بدبختى به خوشبختى منتقل مى كند ، ولى از خوشبختى به بدبختى منتقل نمى كند .

التوحيد : 358/6

حديث1579

امام صادق عليه السلام :

إنّ اللّه َ عَزَّوجلَّ خَلَقَ السَّعادَةَ والشَّقاوَةَ قَبلَ أن يَخلُقَ خَلْقَهُ ، فَمَن عَلِمَهُ اللّه ُ سَعيدا لَم يُبغِضْهُ أبَدا ، وإن عَمِلَ شَرّا أبغَضَ عَمَلَهُ ولَم يُبغِضْهُ ، وإن كانَ عَلِمَهُ شَقِيّا لَم يُحِبَّهُ أبدا ، وإن عَمِلَ صالحا أحَبَّ عَمَلَهُ وأبغَضَهُ لِما يَصِيرُ إلَيهِ .

امام صادق عليه السلام : خداوند عز و جل پيش از آن كه خلق خود را بيافريند خوشبختى و شوربختى را آفريد ؛ پس خداوند كسى را كه بداند خوشبخت است ، دشمن نمى دارد و چنانچه كار بدى انجام دهد ، كارش را دشمن مى دارد اما خود او را دشمن نمى دارد و هرگاه بداند بدبخت است ، هرگز او را دوست نمى دارد و چنانچه كار خوبى انجام دهد ، كارش را دوست مى دارد اما به خاطر سرنوشتش وى راناخوش مى دارد .

التوحيد : 357/5 .

حديث1580

امام صادق عليه السلام :

لَو أنَّ المَلائكَةَ المُقَرَّبِينَ والأنبياءَ المُرسَلِينَ شَفَعُوا في ناصِبٍ ما شُفِّعُوا .

امام صادق عليه السلام : حتى اگر فرشتگان مقرّب و پيامبران مرسل درباره فرد ناصبى شفاعت كنند ، شفاعتشان پذيرفته نمى شود .

المحاسن:1/294/587، وانظر بحار الأنوار:8/41/27 و68/126/54.

حديث1581

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا أمَرَ بِاجتِماعِ قَرابَتِهِ حَولَهُ وقد حَضَرَتهُ الوَفاةُ _ : إنَّ شَفاعَتَنا لَن تَنالَ مُستَخِفّا بِالصَّلاةِ.

امام صادق عليه السلام _ هنگامى كه در آستانه رحلت قرار گرفت و دستور داد بستگانش گرد او جمع شدند _ فرمود : كسى كه نماز را سبك بشمارد ، شفاعت ما هرگز شامل حالش نمى شود .

المحاسن : 1/159/225 .

حديث1582

امام صادق عليه السلام :

_ في قولهِ تعالى : « لا يَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ إلّا مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحمنِ عَهْدا» _ : إلّا مَن اُذِنَ لَهُ بِوَلايَةِ أميرِ المؤمنينَ والأئمَّةِ مِن بَعدِهِ فهُو العَهدُ عندَ اللّه ِ .

امام صادق عليه السلام _ درباره آيه: «اختيار شفاعت ندارند مگر كسى كه از جانب خداى رحمان پيمانى گرفته باشد» _ فرمود : مگر كسانى كه به ولايت اميرالمؤمنين و امامان بعد از او اعتقاد داشته باشند و اين همان پيمانى است كه نزد خدا دارند .

بحار الأنوار : 8/36/9 .

حديث1583

امام صادق عليه السلام :

الشَّفاعَةُ زَكاةُ الجاهِ .

امام صادق عليه السلام : ميانجيگرى ، زكات مقام است .

تحف العقول : 381 .

حديث1584

امام صادق عليه السلام :

شِعارُنا يَومَ بَدرٍ : يا نَصرَ اللّه ِ اقتَرِبْ اقتَرِبْ ... شِعارُ الحُسينِ عليه السلام : يا محمّدُ ، وشِعارُنا : يا محمّدُ .

امام صادق عليه السلام : شعار ما در روز بدر اين بود : اى پيروزى خدا! نزديك شو ، نزديك شو... شعار حسين عليه السلام «يا محمّد» بود ، و شعار ما نيز «يا محمّد» است .

الكافي : 5/47/1 .

حديث1585

امام صادق عليه السلام :

ما قالَ فِينا قائلٌ بَيتا مِن الشِّعرِ حتّى يُؤَيَّدَ بِرُوحِ القُدُسِ .

امام صادق عليه السلام : هيچ سراينده اى درباره ما بيت شعرى نگفت ، جز آن كه روح القدس كمكش كرد .

عيون أخبار الرِّضا : 1/7/ 2 .

حديث1586

امام صادق عليه السلام :

مَن قالَ فِينا بَيتَ شِعرٍ بَنَى اللّه ُ تعالى لَهُ بَيتا في الجَنَّةِ .

امام صادق عليه السلام : هركه درباره ما يك بيت شعر بگويد ، خداوند متعال در بهشت يك خانه برايش بسازد .

عيون أخبار الرِّضا : 1/7/1

حديث1587

امام صادق عليه السلام :

ليسَ لِاءبليسَ جُندٌ أشَدَّمِنَ النِّساءِ والغَضَبِ .

امام صادق عليه السلام : ابليس را سپاهى نيرومندتر از زنان و خشم نيست .

تحف العقول : 363 .

حديث1588

امام صادق عليه السلام :

قالَ إبليسُ : خَمسَةٌ ليسَ لي فيهِنَّ حِيلَةٌ وسائرُ الناسِ في قَبضَتي : مَنِ اعتَصَمَ بِاللّه ِ عن نيّةٍ صادِقَةٍ واتَّكَلَ علَيهِ في جَميعِ اُمُورِهِ ، ومَن كَثُرَ تَسبيحُهُ في لَيلِهِ ونَهارِهِ ، ومَن رَضِيَ لأخِيهِ المؤمِنِ بما يَرضاهُ لنفسِهِ ، ومَن لَم يَجزَعْ على المُصيبةِ حينَ تُصِيبُهُ ، ومَن رَضِيَ بما قَسَمَ اللّه ُ لَهُ ولَم يَهتَمَّ لِرِزقِهِ .

امام صادق عليه السلام : ابليس گفت : پنج دسته اند كه هيچ چاره اى براى آنها ندارم اما ديگر مردمان در مشت من هستند : هركه با نيّت درست به خدا پناه برد و در همه كارهايش به او تكيه كند ؛ كسى كه شب و روز بسيار تسبيح خدا گويد ؛ كسى كه براى برادر مؤمنش آن پسندد كه براى خود مى پسندد ؛ كسى كه هر گاه مصيبتى به او مى رسد بيتابى نمى كند؛ و كسى كه به آنچه خداوند قسمتش كرده خرسند است و غم روزيش را نمى خورد .

الخصال : 285/37 .

حديث1589

امام صادق عليه السلام :

يقولُ إبليسُ لِجُنُودِهِ : ألقُوا بَينَهُمُ الحَسَدَ والبَغيَ ؛ فإنّهُما يَعدِلانِ عِندَ اللّه ِ الشِّركَ .

امام صادق عليه السلام : ابليس به سپاهيان خود مى گويد : در ميان آدميان حسادت و تجاوزگرى افكنيد ؛ زيرا اين دو نزد خدا با شرك برابر است .

الكافي : 2/327/2 .

حديث1590

امام صادق عليه السلام :

لقد نَصَبَ إبليسُ حَبائلَهُ في دارِ الغُرورِ ، فما يَقصِدُ فيها إلّا أولِياءَنا .

امام صادق عليه السلام : ابليس، در اين سراى پُر فريب ، دامهاى خود را برنهاده است و هدفش كسى جز دوستدارانِ ما نيست .

تحف العقول : 301

حديث1591

امام صادق عليه السلام :

_ في قولِهِ تعالى : «وما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللّه ِ إِلّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ» _ : كانُوا يَقولونَ : نُمطَرُ بِنَوءِ كذا ، وبِنَوءِ كذا ، ومِنها أ نّهُم كانوا يَأتُونَ الكُهّانَ فَيُصَدِّقُونَهُم بما يَقولونَ .

امام صادق عليه السلام _ درباره آيه: «و بيشتر آنان ايمان نمى آورند مگر آن كه مشرك باشند» _ فرمود : آنها مى گفتند : با [غروب ]فلان ستاره و [طلوع ]بهمان ستاره باران مى بارد . يا به پيشگوها مراجعه مى كردند و گفته هاى آنان را باور مى داشتند [و همه اينها شرك خفى است] .

بحار الأنوار : 58/317/8 .

حديث1592

امام صادق عليه السلام :

إنَّ الشِّركَ أخفى مِن دَبِيبِ النَّملِ .وقالَ : مِنهُ تَحويلُ الخاتَمِ لِيَذكُرَ الحاجَةَ وشِبهُ هذا .

امام صادق عليه السلام : همانا شرك ناپيداتر از حركت مورچه است . جا به جا كردن انگشتر براى يادآورى كارى و امثال آن از شمار شرك [خفىّ ]است .

معاني الأخبار : 379/1.

حديث1593

امام صادق عليه السلام :

_ أيضا _ : شِركُ طاعَةٍ ولَيسَ شِركَ عِبادَةٍ

امام صادق عليه السلام _ درباره همين آيه _ فرمود : منظور شرك در اطاعت است نه شرك در عبادت .

الكافي : 2/397/4 .

حديث1594

امام صادق عليه السلام :

_ لمّا سُئل عَن أدنَى الشرك _ : مَنِ ابتَدَعَ رَأيا فَأحَبَّ علَيهِ أو أبغَضَ علَيهِ .

امام صادق عليه السلام _ نيز در همين باره _ فرمود : كسى كه عقيده اى را بدعت گذارد و به خاطر آن حبّ و بغض ورزد .

الكافي : 2/397/2 .

حديث1595

امام صادق عليه السلام :

إنَّ بَني اُمَيَّةَ أطلَقُوا لِلنّاسِ تَعليمَ الإيمانِ ولَم يُطلِقُوا تَعليمَ الشِّركِ ؛ لِكَي إذا حَمَلُوهُم علَيهِ لَم يَعرِفُوهُ .

امام صادق عليه السلام : بنى اميّه آموختن ايمان را براى مردم آزاد گذاشتند ، اما شرك شناسى را آزاد نگذاشتند، تا اگر آنان را به شرك بكشانند، مردم متوجّه نشوند.

الكافي : 2/415/1 .

حديث1596

امام صادق عليه السلام :

الغَضَبُ مِفتاحُ كُلِّ شَرٍّ .

امام صادق عليه السلام : خشم ، كليد همه بديهاست .

بحار الأنوار : 73/263/4

حديث1597

امام صادق عليه السلام :

مَكروهٌ قَطعُ النَّخلِ .

امام صادق عليه السلام : قطع درخت خرما ، مكروه است .

الكافي : 5/264/8 .

حديث1598

امام صادق عليه السلام :

لا تَقطَعُوا الثِّمارَ فَيَبعَثُ اللّه ُ عَليكُمُ العَذابَ صَبّا .

امام صادق عليه السلام : درختان ميوه را قطع نكنيد، كه خداوند بر سر شما عذاب فرو مى ريزد .

الكافي : 5/264/9

حديث1599

امام صادق عليه السلام :

أورَعُ الناسِ مَن وَقَفَ عِندَ الشُّبهَةِ .

امام صادق عليه السلام : پارساترين مردم كسى است كه به گاه شبهه توقّف كند .

الخصال : 16/56 .

حديث1600

امام صادق عليه السلام :

لَستُ اُحِبُّ أن أرى الشّابَّ مِنكُم إلّا غاديا في حالَينِ : إمّا عالِما أو مُتَعَلِّما ، فإن لَم يَفعَلْ فَرَّطَ ، فإن فَرَّطَ ضَيَّعَ ، وإنْ ضَيَّعَ أثِمَ ، وإن أثِمَ سَكَنَ النارَ والذي بَعَثَ مُحمّدا بِالحَقِّ .

امام صادق عليه السلام : دوست ندارم جوان شما را جز در دو حال ببينم : دانشمند يا دانش آموز ؛ زيرا اگر چنين نباشد كوتاهى كرده و چون كوتاهى كند ، ضايع گشته و چون ضايع گردد ، گنهكار باشد و چون گنهكار باشد ، سوگند به آن كه محمّد را بحقّ برانگيخت ، در آتش جاى گيرد .

الأمالي للطوسي : 303/604 .

از1601تا1800

حديث1601

امام صادق عليه السلام :

علَيكُم بالسِّواكِ ؛ فإنّهُ يُذهِبُ وَسوَسَةَ الصَّدرِ .

امام صادق عليه السلام : بر شما باد مسواك زدن؛ زيرا اين كار وسوسه سينه را از بين مى برد .

بحار الأنوار : 76/139/52

حديث1602

امام صادق عليه السلام :

في السِّواكِ اثنَتا عَشرَهَ خَصلَةً : هُو مِنَ السُّنَّةِ ، و مَطهَرَةٌ لِلفَمِ ،ومَجلاةٌ لِلبَصَرِ ، ويُرضِي الرحمنَ ، ويُبَيِّضُ الأسنانَ ، ويَذهَبُ بِالحَفرِ ، ويَشُدُّ اللِّثَّةَ ، ويُشَهِّي الطَّعامَ ، ويَذهَبُ بِالبَلغَمِ ، ويَزيدُ فيالحِفظِ ، ويُضاعَفُ بهِ الحَسَناتُ ، وتَفرَحُ بهِ المَلائكةُ .

امام صادق عليه السلام : مسواك زدن ، دوازده ويژگى دارد : از سنّت است ، دهان را تميز مى سازد ، نور چشم را زياد مى كند ، خداى رحمان را خشنود مى گرداند ، دندانها را سفيد مى كند ، پوسيدگى آنها را از بين مى برد ، لثه را محكم مى سازد ، اشتها را باز مى كند ، بلغم را مى برد ، حافظه را زياد مى كند ، حسنات دو چندان مى شوند ، و فرشتگان شاد مى گردند .

الخصال : 481/53 .

حديث1603

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا سُئلَ : أتَرى هذا الخَلقَ كُلَّهُ مِنَ الناسِ ؟ _ : فقالَ : ألْقِ مِنهُمُ التارِكَ للسِّواكِ .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به اين سؤال كه : آيا اين خلايق همه در شمار آدميانند؟ _ فرمود : افرادى را كه مسواك نمى زنند از شمار آنها بينداز .

بحار الأنوار : 76/128/11.

حديث1604

امام صادق عليه السلام :

تَأخِيرُ التَّوبَةِ اغتِرارٌ ، وطُولُ التَّسويفِ حَيرَةٌ .

امام صادق عليه السلام : به تأخير انداختن توبه، فريفتگى است، و امروز و فردا كردنِ بسيار، سرگشتگى .

بحار الأنوار : 73/365/97 .

حديث1605

امام صادق عليه السلام :

لا يَسودُ سَفِيهٌ .

امام صادق عليه السلام : هيچ سفيهى به سرورى نمى رسد .

الخصال : 271/10 .

حديث1606

امام صادق عليه السلام :

لا يَطمَعَنَّ... المُعاقِبُ على الذَنبِ الصغيرِ في السُّؤدُدِ ، ولا القَليلُ التَّجرِبَةِ المُعجَبُ بِرَأيِهِ في رئاسَةٍ .

امام صادق عليه السلام : كسى كه به اندك گناهى كيفر مى دهد ، هرگز نبايد چشم طمع به سرورى كردن بدوزد، و كسى كه كم تجربه و خودپسند و خود رأى است ، نبايد به رياست طمع بندد .

الخصال : 434/20

حديث1607

امام صادق عليه السلام :

لَرُبَّما تَرَكَ بَعضُ شِيعَتِنا في افتِتاحِ أمرِهِ بِسمِ اللّه ِ الرحمنِ الرحيمِ ، فَيَمتَحِنُهُ اللّه ُ بِمَكرُوهٍ لِيُنَبِّهَهُ على شُكرِ اللّه ِ تباركَ وتعالى والثَّناءِ علَيهِ .

امام صادق عليه السلام : گاه فردى از شيعيان ما كار خود را با بسم اللّه الرحمن الرحيم آغاز نمى كند و بدان سبب خداوند او را به گرفتارى و امرى ناخوشايند مبتلا مى كند ، تا او را به ذكر سپاس و ستايش خداوند تبارك و تعالى متنبه سازد .

التوحيد : 231/5 .

حديث1608

امام صادق عليه السلام :

لا تَدَعْ بِس_مِ اللّه ِ الرحمنِ الرحيمِ وإن كانَ بَعدَهُ شِعرٌ .

امام صادق عليه السلام : گفتن بسم اللّه الرحمن الرحيم را ترك نكن ، حتى اگر پس از آن شعرى باشد.

الكافي : 2/672/1 .

حديث1609

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا سُئلَ عنِ التَّسميَهِ بِأسماءِ الأئمّةِ ، أفِي ذلك نَفعٌ ؟ _ : إي واللّه ِ ، وهَلِ الدِّينُ إلّا الحُبُّ ؟! قالَ اللّه ُ : «إنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّه َ فاتَّبِعُوني يُحبِبْكُمُ اللّه ُ ويَغفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُم»

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به اين سؤال كه : آيا نامگذارى [فرزندان] به نامهاى ائمه سودى دارد؟ _ فرمود : آرى به خدا ، مگر دين جز محبت است؟ خداوند فرموده است : «اگر خدا را دوست داريد از من پيروى كنيد تا خدا دوستتان بدارد و گناهانتان را ببخشايد» .

آل عمران : 31 .

حديث1610

امام صادق عليه السلام :

إذا قالَ العبدُ : ما شاءَ اللّه ُ لاحَولَ ولا قُوَّةَإلّا بِاللّه ِ ، قالَ اللّه ُ : مَلائكَتي اِستَسلَمَ عَبدي أعِينُوهُ ، أدرِكُوهُ ، اُقضُوا حاجَتَهُ .

امام صادق عليه السلام : هرگاه بنده بگويد : ما شاء اللّه لا حول و لا قوّة الا باللّه ، خداوند فرمايد : اى فرشتگان من! بنده ام تسليم شد ، كمكش كنيد ، او را دريابيد ، حاجتش را برآوريد .

بحار الأنوار : 93/190/25 .

حديث1611

امام صادق عليه السلام :

لَم يَكُن رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يقولُ لِشيءٍ

قد مَضى : لو كانَ غَيرَهُ !

امام صادق عليه السلام : رسول خدا صلى الله عليه و آله هيچ گاه درباره

كارى كه گذشته بود نمى فرمود : كاش جز اين بود .

تنبيه الخواطر : 2/185 .

حديث1612

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا سُئلَ : بِأيِّ شَيء عُلِمُ المؤمنُ أ نّهُ مُؤمِنٌ ؟ _ : بِالتَّسليمِ للّه ِِ ، والرِّضا بما وَرَدَ علَيهِ مِن سُرورٍ وسَخَطٍ.

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به اين سؤال كه : از كجا دانسته مى شود كسى مؤمن است؟ _ فرمود : از تسليم او در برابر خدا و خرسنديش به هر خوشى و ناخوشى كه به او رسد .

بحار الأنوار:2/205/91.

حديث1613

امام صادق عليه السلام :

كانَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يُسَلِّمُ عَلَى النِّساءِ ويَردُدْنَ علَيهِ ، وكانَ أميرُ المؤمنينَ عليه السلام يُسَلِّمُ على النِّساءِ ، وكانَ يَكرَهُ أن يُسَلِّمَ على الشّابَّةِ مِنهُنَّ ، ويقولُ : أتَخَوَّفُ أن يُعجِبَني صَوتُها فَيَدخُلَ عَلَيَّ أكثَرُ ممّا طَلَبتُ مِنَ الأجرِ .

امام صادق عليه السلام : رسول خدا صلى الله عليه و آله به زنها سلام مى كرد و آنها جواب سلام حضرت را مى دادند . امير المؤمنين عليه السلام نيز به زنها سلام مى كرد، اما از سلام كردن به زنان جوان كراهت داشت و مى فرمود : مى ترسم صدايشان مرا خوش آيد و در نتيجه ، چيزى به دلم در آيد كه به ثوابش نيرزد .

الكافي : 5/535/3 .

حديث1614

امام صادق عليه السلام :

السَّلامُ قَبلَ الكلامِ .

امام صادق عليه السلام : نخست سلام كنيد ، بعد سخن آغازيد .

جامع الأخبار : 231/596 .

حديث1615

امام صادق عليه السلام :

: قالَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : مَن بَدَأ بِالكَلامِ قَبلَ السلامِ فلا تُجِيبُوهُ . وقالَ عليه السلام : لا تَدعُ إلى طَعامِكَ أحَدا حتّى يُسَلِّمَ .

الخصال به نقل از اسماعيل بن ابى زياد، از امام صادق عليه السلام ، از نياكان خود : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «هر كه پيش از سلام گفتن آغاز به سخن كند ، جوابش را ندهيد» . و امام صادق عليه السلام فرمود: هيچ كس را به غذايت تعارف مكن ، تا وقتى كه سلام كند .

الخصال : 19/67 .

حديث1616

امام صادق عليه السلام :

المُسلمُ مَن سَلِمَ الناسُ مِن يَدِهِ ولِسانِهِ ، والمُؤمِنُ مَنِ ائتَمَنَهُ الناسُ على أموالِهِم وأنفُسِهِم .

امام صادق عليه السلام : مسلمان ، كسى است كه مردم از دست و زبان او آسوده باشند و مؤمن ، كسى است كه مردم او را امين مال و جان خود بدانند .

معاني الأخبار : 239/1 .

حديث1617

امام صادق عليه السلام :

أيُّما مُؤمِنٍ خَضَعَ لِصاحِبِ سلطانٍ أو مَن يُخالِفُهُ على دِينِهِ طَلَبا لِما في يَدَيهِ ، أخمَلَهُ اللّه ُ ومَقَتَهُ علَيهِ ووَكَلَهُ إلَيهِ ، فإن هُو غَلَبَ عَلى شَيءٍ مِن دُنياهُ وصارَ في يَدِهِ مِنهُ شَيءٌ ، نَزَعَ اللّه ُ البَرَكَةَ مِنهُ .

امام صادق عليه السلام : هر مؤمنى در برابر صاحب قدرتى يا كسى كه مخالف دين اوست ، به قصد دست يافتن به چيزى كه در دست اوست ، كرنش و خضوع كند ، خداوند او را بى نام و نشان گرداند ، و براى اين كار بر او خشم گيرد ، و او را به خودش واگذارد ؛ و اگرهم بر چيزى از دنياى او دست يابد و اندكى از آن به دستش افتد ، خداوند بركت را از آن ببَرد .

ثواب الأعمال : 294 .

حديث1618

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ عَزَّوجلَّ بَعَثَ رسولَهُ بِالإسلامِ إلى الناسِ عَشرَ سِنِينَ ، فَأبَوا أن يَقبَلُوا حتّى أمَرَهُ بالقِتالِ ، فالخَيرُ في السَّيفِ وتَحتَ السَّيفِ ، والأمرُ يَعُودُ كما بَدَأ .

امام صادق عليه السلام : خداوند عز و جل رسول خود را ده سال مأمور تبليغ زبانى اسلام به مردم كرد ،اما آنها از پذيرفتن آن امتناع ورزيدند تا آن كه فرمان جنگ به او داد . بنابر اين ،خير در شمشير و در زير شمشير است و همچنان كه در آغاز چنين بود دوباره نيز چنين خواهد شد .

الكافي : 5/7/7 .

حديث1619

امام صادق عليه السلام :

مَن بَنى فَوقَ مَسكَنِهِ كُلِّفَ حَملَهُ يَومَ القِيامَةِ .

امام صادق عليه السلام : هر كه بنايى بيش از نياز سكونتش بسازد ، در روز قيامت مكلّف به حمل آن شود .

المحاسن : 2/446/2531 .

حديث1620

امام صادق عليه السلام :

كُلُّ بِناءٍ ليسَ بِكَفافٍ فهُووبالٌ على صاحِبِهِ يَومَ القِيامَةِ .

امام صادق عليه السلام : هر بنايى كه بيش از نياز باشد ، در روز قيامت وبال صاحبش مى باشد .

الكافي : 6/531/7 .

حديث1621

امام صادق عليه السلام :

أفضَلُ الصَّدقَةِ إبرادُ الكَبِدِ الحَرّى ، ومَن سَقى كَبِدا حَرّى مِن بَهيمَةٍ أو غَيرِها أظَلَّهُ اللّه ُ عزّوجلّ يَومَ لا ظِلَّ إلّا ظِلُّهُ .

امام صادق عليه السلام : بهترين صدقه، خنك كردن جگر تفته است . هركه جگر تفته حيوانى يا جز آن را سيراب كند خداوند عز و جل او را ، در آن روزى كه هيچ سايه اى جز سايه او نيست ، به سايه درآورد .

بحار الأنوار: 96/172/8

حديث1622

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا سَألَهُ محمّدُ بنُ مسلمٍ عنِ الرَّجُلِ يُجنِبُ في السَّفَرِ ، فلا يَجِدُ إلّا الثَّلجَ أو ماءً جامدا _ : هُو بِمَنزِلَةِ الضَّرُورةِ ، ولا أرى أن يَعُودَ إلى هذِهِ الأرضِ التي تُوبِقُ دِينَهُ .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به محمّد به مسلم كه حكم مردى را پرسيد كه در سفر جنب مى شود و [براى غسل كردن ]چيزى جز برف يا يخ نمى يابد _ فرمود : در اين جا موضوع ضرورت در ميان است . او نبايد بار ديگر به چنين جايى كه به دين او لطمه مى زند سفر كند .

بحار الأنوار : 76/222/9 .

حديث1623

امام صادق عليه السلام :

أمّا مُرُوَّةُ السَّفَرِ فَبَذلُ الزادِ ، والمِزاحُ في غَيرِ ما يُسخِطُ اللّه َ ، وقِلّةُ الخِلافِ على مَن تَصحَبُهُ، وتَركُ الرِّوايَةِ علَيهِم إذا أنتَ فارَقتَهُم .

امام صادق عليه السلام : جوانمردى در سفر عبارت است از : بخشيدن از رهتوشه ، شوخى كردن به گونه اى كه خشم خدا را همراه نداشته باشد ، كمتر ناسازگارى كردن با همسفران،و ترك بدگويى از همراهان بعد از جدا شدن از آنان .

الأمالي للمفيد : 44/3 .

حديث1624

امام صادق عليه السلام :

قالَ لقمانُ لابنِهِ : إذا سافَرتَ مَع قَومٍ فَأكثِرِ استِشارَتَهُم في أمرِكَ وأمرِهِم ، وأكثِرِ التَّبَسُّمَ في وُجوهِهِم ، وكُن كَريما على زادِكَ بَينَهُم ، وإذا دَعَوكَ فَأجِبهُم ، وإذا استَعانُوكَ فَأعِنهُم ، واغلِبهُم بثَلاثٍ : طُولِ الصَّمتِ ، وكَثرَةِ الصَّلاةِ ، وسَخاءِ النَّفسِ بما مَعكَ مِن دابَّةٍ أو مالٍ أو زادٍ .

امام صادق عليه السلام : لقمان به فرزندش گفت: هرگاه با عدّه اى همسفر شدى،دركارهاى مربوط به خودت و آنها با ايشان زياد مشورت كن و در روى آنان تبسّم زياد داشته باش، در زاد و توشه ات نسبت به آنان بخشنده باش ، اگر تو را دعوت كردند قبول كن و اگر از تو كمك خواستند كمكشان كن و در سه چيز از آنان برتر باش : خاموشى طولانى ، كثرت نماز و بخشندگى در مركب يا دارايى و يا توشه اى كه همراه دارى .

بحار الأنوار : 76/271/28 .

حديث1625

امام صادق عليه السلام :

اِفتَتِحْ سَفَرَكَ بالصَّدقَهِ واخرُجْ إذا بَدا لكَ؛ فإنَّكَ تَشتَرِي سلامَةَ سَفَرِكَ .

امام صادق عليه السلام : مسافرت خود را باصدقه دادن آغاز كن و هرگاه خواستى بيرون برو ؛ زيرا [با صدقه دادن ]سلامت سفرت را مى خرى .

بحار الأنوار : 100/103/5 ، وانظر : ج 76/226 و ص 227 و ص 231 و ص 232 وج 59/28 .

حديث1626

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا دَخَلَ علَيهِ عمرُو بنُ حُرَيثٍ وهُو في مَنزِلِ أخيهِ عبدِ اللّه ِ بنِ محمّدٍ فقالَ لَهُ : جُعِلتُ فِداكَ ، ما حَوَّلَكَ إلى هذا المَنزِلِ؟ _ : طَلَبُ النُّزهَةِ .

امام صادق عليه السلام _ آنگاه كه ايشان در منزلِ (تفريحگاه) برادر خود عبداللّه بن محمّد تشريف داشت و عمرو بن حريث نزد امام عليه السلام آمد وعرض كرد: فدايت شوم! چه شده كه به اين جا آمده ايد؟ _ فرمود : براى گردش و هواخورى .

المحاسن : 2/461/2595 .

حديث1627

امام صادق عليه السلام :

لا يَنبَغي لِمَن لم يَكُن عالِماأن يُعَدَّ سَعيدا .

امام صادق عليه السلام : كسى كه عالم نباشد سزاوار نيست كه خوشبخت شمرده شود .

تحف العقول : 364 .

حديث1628

امام صادق عليه السلام :

السّارقُ إذا جاءَ مِن قِبَلِ نَفسِهِ تائبا إلى اللّه ِ ، ورَدَّ سَرِقَتَهُ عَلى صاحِبِها ، فلا قَطعَ علَيهِ .

امام صادق عليه السلام : دزد اگر با پاى خود بيايد و خودش را معرّفى و به درگاه خدا توبه كند و مال دزدى را به صاحبش برگرداند ، دستش قطع نمى شود .

تهذيب الأحكام : 10/122/489 .

حديث1629

امام صادق عليه السلام :

لا يُقطَعُ الأجيرُ والضَّيفُ إذا سَرَقَ ؛ لأنّهُما مُؤتَمَنانِ .

امام صادق عليه السلام : مزدور (كارگر) و ميهمان اگر دزدى كنند دستشان قطع نمى شود (كيفر ديگرى دارند) ؛ چون آنها امين شمرده شده بوده اند .

علل الشرائع : 535/1 .

حديث1630

امام صادق عليه السلام :

لا يُقطَعُ السّارِقُ في عامِ سَنَةٍ _ يَعنِيفي عامِ مَجاعَةٍ _ .

امام صادق عليه السلام : در سال قحطى و گرسنگى ، دست دزد قطع نمى شود .

الكافي : 7/231/2 .

حديث1631

امام صادق عليه السلام :

لا يُقطَعُ إلّامَن نَقَبَ بَيتا أو كَسَرَ قُفلاً .

امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام : فقط دست دزدى قطع مى شود كه از طريق سوراخ كردن ديوار يا شكستن قفل وارد خانه اى شود .

وسائل الشيعة : 18/510/5 .

حديث1632

امام صادق عليه السلام :

إنّ امير المؤمنين عليه السلام اُتيبرجل اختَلَسَ دُرَّةً مِن اُذُنِ جاريَةٍ قال : هذِهِ الدَّغارَةُ المُعلَنَةُ ، فَضَرَبَهُ وحَبَسَهُ .

امام صادق عليه السلام : أمير المؤمنين عليه السلام درباره مردى كه مرواريدى را از گوش دخترى به زور ربوده بود فرمود : اين ربودن آشكار است . سپس او را تازيانه زد و زندانى كرد .

الكافي : 7/226/7

حديث1633

امام صادق عليه السلام :

لَيسَ فيما أصلَحَ البَدَنَ إسرافٌ...إنّما الإسرافُ فيما أتلَفَ المالَ وأضَرَّ بالبَدَنِ.

امام صادق عليه السلام : در آنچه بدن را سالم نگه مى دارد اسراف نيست . . . بلكه اسراف در چيزهايى است كه مال را تلف كند و به بدن زيان رساند .

بحار الأنوار : 75/303/6

حديث1634

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا سُئلَ عن أدنَى الإسرافِ _ : إبذالُكَ ثَوبَ صَونِكَ ، وإهراقُكَ فَضلَ إنائكَ ، وأكلُكَ التَّمرَ ورَميُكَ النَّوى هاهُنا وهاهُنا .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به سؤال از كمترين حدّ اسراف _ فرمود : كمترين اندازه آن اين است كه لباس بيرونت را لباس خانه و دم دستى قرار دهى ، ته مانده ظرفت را دور بريزى و خرما بخورى و هسته هايش را اين طرف وآن طرف پرت كنى.

الكافي : 4/56/10 .

حديث1635

امام صادق عليه السلام :

إذا بَعَثَ اللّه ُ المؤمنَ مِن قَبرِهِ خَرَجَ مَعهُ مِثالٌ يَقدُمُ أمامَهُ ، كُلَّما رَأى المؤمنُ هَوْلاً مِن أهوالِ يَومِ القِيامَةِ قالَ لَهُ المِثالُ : لا تَفزَعْ ولا تَحزَنْ... فيقولُ لَهُ المؤمنُ :... مَن أنتَ ؟ فيقولُ: أنا السُّرورُ الذي كُنتَ أدخَلتَ على أخيكَ المؤمِنِ.

امام صادق عليه السلام : چون خداوند مؤمن را از گورش درآورد مثالى با او خارج شود كه در جلو او راه مى رود و هرگاه مؤمن يكى از صحنه هاى هراس انگيز روز قيامت را ببيند آن مثال به او گويد : نترس و غم به خود را مده . . . مؤمن به او گويد : . . . تو كيستى؟ مثال گويد : من همان شادى و سرورى هستم كه به برادر مؤمنت رساندى .

الكافي : 2/190/8

حديث1636

امام صادق عليه السلام :

مَن نَفَّسَ عَن مؤمنٍ كُربَهً نَفَّسَ اللّه ُ عَنهُ كُرَبَ الآخِرَةِ ، وخَرَجَ مِن قَبرِهِ وهُو ثَلِجُ الفُؤادِ.

امام صادق عليه السلام : هر كه غمى از مؤمنى بزدايد ، خداوند اندوههاى آخرت را از او برطرف سازد و از گورش خنك دل بيرون آيد .

الكافي : 2/199/3

حديث1637

امام صادق عليه السلام :

لا يَرى أحَدُكُم إذا أدخَلَ على مُؤمِنٍ سُرورا أ نَّه علَيهِ أدخَلَهُ فَقَطْ بَل وَاللّه ِ علَينا ، بل وَاللّه ِ عَلى رسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله .

امام صادق عليه السلام : هيچ يك از شما فكر نكند كه اگر مؤمنى را شاد كرد فقط او را شادمان ساخته ، بلكه به خدا قسم ما را شاد كرده ، بلكه به خدا قسم رسول خدا را شاد كرده است .

الكافي : 2/189/6

حديث1638

امام صادق عليه السلام :

أربَعةٌ يَذهَبنَ ضَياعا : ... وسِرٌّ تُودِعُهُ عِندَ مَن لا حَصافَةَ لَهُ.

امام صادق عليه السلام : چهار چيز بر باد مى رود : . . . و رازى كه به كسى سپارى كه استوارانديش نيست .

بحار الأنوار : 75/69/4.

حديث1639

امام صادق عليه السلام :

سِرُّكَ مِن دَمِكَ فلا يَجرِيَنَّ مِن غَيرِ أوداجِكَ.

امام صادق عليه السلام : راز تو جزئى از خون توست ، پس مبادا كه در رگهاى غير تو جريان يابد .

بحار الأنوار:75/71/15.

حديث1640

امام صادق عليه السلام :

إفشاءُ السِّرِّ سُقوطٌ .

امام صادق عليه السلام : فاش كردن راز ، مايه سقوط است .

تحف العقول : 315.

حديث1641

امام صادق عليه السلام :

السَّخاءُ ما كانَ ابتِداءً ، فَأمّا ما كانَ مِن مَسألَةٍ فَحَياءٌ وتَذَمُّمٌ .

امام صادق عليه السلام : بخشندگى آن است كه بى خواهش كسى صورت گيرد ؛ امّا آن بخشندگى كه در مقابل درخواست انجام گيرد ناشى از شرمندگى و براى فرار از نكوهش است .

بحار الأنوار : 71/357/21

حديث1642

امام صادق عليه السلام :

السَّخِيُّ الكريمُ الذي يُنفِقُ مالَهُ في حَقٍّ .

امام صادق عليه السلام : سخاوتمندِ كريم كسى است كه اموال خود را به حق خرج كند .

بحار الأنوار : 71/353/11

حديث1643

امام صادق عليه السلام :

شابٌّ سَخِيٌّ مُرَهَّقٌ فيالذُّنوبِ أحَبُّ إلى اللّه ِ عزّوجلّ مِن شَيخٍ عابِدٍ بَخيلٍ .

امام صادق عليه السلام : جوانِ بخشنده آلوده به گناهان، نزد خداوند عز و جل محبوبتر از پيرمردِ عابد خسيس است .

بحار الأنوار : 73/307/34

حديث1644

امام صادق عليه السلام :

خِيارُكُم سُمَحاؤكُم وشِرارُكُم بُخَلاؤكُم.

امام صادق عليه السلام : بهترين افراد شما ، بخشندگان شمايند و بدترينتان ، بخيلانتان .

بحار الأنوار : 71/350/3.

حديث1645

امام صادق عليه السلام :

السَّخاءُ مِن أخلاقِ الأنبياءِ ، وهُو عِمادُ الإيمانِ ، ولا يكونُ مؤمنٌ إلّا سَخيّا ، ولا يكونُ سَخيّا إلّا ذو يَقينٍ وهِمَّةٍ عالِيَةٍ ؛ لأنَّ السَّخاءَ شُعاعُ نورِ اليَقينِ ، ومَن عَرَفَ ما قَصَدَ ، هانَ علَيهِ ما بَذَلَ.

امام صادق عليه السلام : بخشندگى از اخلاق پيامبران است و ستون ايمان مى باشد . هيچ مؤمنى نيست مگر آن كه بخشنده است و تنها آن كس بخشنده است كه از يقين و همّت والا برخوردار باشد ؛ زيرا بخشندگى ، پرتو نور يقين است . و هر كه هدف را بشناسد ، بخشش بر او آسان شود .

بحار الأنوار : 71/355/17

حديث1646

امام صادق عليه السلام :

مَن بَنى مَسجِدا بَنَى اللّه ُ لَهُ بَيتا في الجَنَّةِ .

امام صادق عليه السلام : هر كس مسجدى بسازد ، خداوند براى او در بهشت خانه اى بسازد .

الكافي : 3/368/1.

حديث1647

امام صادق عليه السلام :

علَيكُم بِإتيانِ المَساجِدِ؛فإنّها بُيوتُ اللّه ِ في الأرضِ ، ومَن أتاها مُتَطَهِّرا طَهَّرَهُ اللّه ُ مِن ذُنوبِهِ وكُتِبَ مِن زُوّارِهِ فَأكثِرُوا فيها مِن الصَّلاةِ والدُّعاءِ .

امام صادق عليه السلام : بر شما باد رفتن به مساجد ؛ زيرا مساجد خانه هاى خدا در روى زمينند . هر كه پاك و پاكيزه وارد آنها شود خداوند او را از گناهانش پاك گرداند و در زمره زايران خود قلمدادش كند . پس ، در مساجد نماز و دعا بسيار بگزاريد .

الأمالي للصدوق : 440/584 .

حديث1648

امام صادق عليه السلام :

السُّجودُ على تُربَةِ الحُسينِ عليه السلام يَخرُقُ الحُجُبَ السَّبعَ .

امام صادق عليه السلام : سجده كردن بر تربت حسين عليه السلام حجابهاى هفتگانه را از هم مى دَرد .

بحار الأنوار : 85/153/14.

حديث1649

امام صادق عليه السلام :

كانَ عليُّ بنُ الحسينِ عليه السلام ... إذا سَجَدَ لَم يَرفَعْ رَأسَهُ حتّى يَرْفَضَّ عَرَقا .

امام صادق عليه السلام : على بن الحسين عليه السلام ... هرگاه به سجده مى رفت سر بر نمى داشت چندان كه عرق از بدنش سرازير مى شد .

بحار الأنوار : 85/137/17.

حديث1650

امام صادق عليه السلام :

إنّ قَوما أتَوا رسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله فقالوا : يا رسولَ اللّه ِ، اضمَن لَنا على رَبِّكَ الجَنَّةَ ، فقالَ : على أن تُعِينُونِي بِطُولِ السُّجودِ .

امام صادق عليه السلام : گروهى خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله آمدند و عرض كردند : اى رسول خدا ! در برابر پروردگارت بهشت را براى ما ضمانت كن . رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود : به شرط آن كه با سجده هاى طولانى مرا يارى دهيد .

الأمالي للطوسي : 664/1389.

حديث1651

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا قالَ لَهُ سعيدُ بنُ يسارٍ : أدعُو وأناراكِعٌ أو ساجِدٌ ؟ _ : نَعَم اُدْعُ وأنتَ ساجِدٌ ، فإنَّ أقرَبَ ما يَكونُ العَبدُ إلى اللّه ِ وهُو ساجِدٌ ، اُدْعُ اللّه َ عزّوجلّ لِدُنياكَ وآخِرَتِكَ .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به سعيد بن يسار كه پرسيد : در حال ركوع يا سجود دعا كنم؟ _ فرمود : آرى ، در حال سجود دعا كن ؛ زيرا نزديكترين زمان بنده به خداوند زمانى است كه در سجده است . [در آن حال ]براى دنيا و آخرتت به درگاه خداوند عز و جل دعا كن .

بحار الأنوار : 85/131/6

حديث1652

امام صادق عليه السلام :

السُّجودُ مُنتَهى العِبادَةِ مِن بَني آدَمَ .

امام صادق عليه السلام : سجود ، اوج عبادت بنى آدم است .

الدعوات : 33/70.

حديث1653

امام صادق عليه السلام :

أطعِمُوا ثلاثةً ثُمّ أنتُم بالخِيارِ علَيهِ ،إن شِئتُم أن تَزدادُوا فَازدادُوا وإلّا فقد أدَّيتُم حَقَّ يَومِكُم .

امام صادق عليه السلام : تا سه سائل را غذا بدهيد ؛ پس از آن مختاريد ، اگر خواستيد به غير آنها نيز بدهيد وگرنه وظيفه آن روز خود را انجام داده ايد .

عدّة الداعي : 91 .

حديث1654

امام صادق عليه السلام :

إنّ الرَّجُلَ لَيَسألُني الحاجَةَ فَاُبادِرُ بقَضائها مَخافَةَ أن يَستَغنِيَ عَنها فلا يَجِدَ لَها مَوقِعا إذا جاءَتْهُ .

امام صادق عليه السلام : هرگاه مردى دست نياز سوى من دراز كند در رفع نياز او مى شتابم ؛ زيرا مى ترسم كار از كار بگذرد و اقدام من در كمك به او ديگر به كارش نيايد .

عيون أخبار الرِّضا : 2/179/2.

حديث1655

امام صادق عليه السلام :

ثلاثةٌ تُورِثُ الحِرمانَ : الإلحاحُ في المَسألَةِ ، والغِيبةُ ، والهُزءُ .

امام صادق عليه السلام : سه چيز موجب محروميت است : پافشارى در درخواست ، غيبت و ريشخند كردن .

تحف العقول : 321.

حديث1656

امام صادق عليه السلام :

لا تَسألْ مَن تَخافُ أن يَمنَعَكَ .

امام صادق عليه السلام : از كسى كه مى ترسى دست رد به سينه ات زند ، چيزى مخواه .

أعلام الدين : 304.

حديث1657

امام صادق عليه السلام :

شِيعَتُنا مَن لا يَسألُ الناسَ ولَو ماتَ جُوعا .

امام صادق عليه السلام : شيعه ما كسى است كه دست نيازبه سوى مردم دراز نمى كند ، گرچه از گرسنگى بميرد .

وسائل الشيعة : 6/309/15.

حديث1658

امام صادق عليه السلام :

للعالِمِ إذا سُئلَ عن شيءٍ وهُو لا يَعلَمُهُ أن يقولَ : اَللّه ُ أعلَمُ ، وليسَ لِغَيرِ العالِمِ أن يقولَ ذلكَ .

امام صادق عليه السلام : عالم حق دارد كه هرگاه سؤالى از او شود كه پاسخش را نمى داند، بگويد : خدا داناتر است ، اما غير عالم حق ندارد چنين بگويد . [بلكه بايد بگويد : نمى دانم] .

الكافي : 1/42/5 .

حديث1659

امام صادق عليه السلام :

إنَّ مَن أجابَ في كُلِّ ما يُسألُ عَنهُ لَمَجنُونٌ

امام صادق عليه السلام : هر كس به هر سؤالى كه از او مى شود پاسخ دهد ، ديوانه است .

بحار الأنوار : 2/117/15 .

حديث1660

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا سَألَهُ داوود الرَّقِّيُّ : يقومُ الرجُلُ على قَبرِ أبيهِ وقَرِيبِهِ وغَيرِ قَرِيبِهِ ، هَل يَنفَعُهُ ذلكَ ؟ _ : نَعَم إنّ ذلك يَدخُلُ علَيهِ كما يَدخُلُ عَلى أحَدِكُم الهَدِيَّةُ ، يَفرَحُ بِها .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به داوود رقّى كه عرض كرد : انسان سر قبر پدر خود و خويشاوند و غريبه مى رود . آيا اين كار براى او سودى دارد؟ _ فرمود : آرى ، همان طور كه اگر به يكى از شما هديه اى داده شود خوشحال مى گردد ، مرده نيز از كار شما خوشحال مى شود .

بحار الأنوار : 102/296/6

حديث1661

امام صادق عليه السلام :

مَن لَم يِقدِرْ على زِيارَتِنافَلْيَزُرْ صالِحِي مَوالِينا ، يُكتَبْ لَهُ ثَوابُ زِيارَتِنا .

امام صادق عليه السلام : هر كه قادر به زيارت ما نيست ، دوستان صالح ما را زيارت كند ، كه ثواب زيارت ما برايش نوشته مى شود .

بحار الأنوار : 74 / 354 / 29 .

حديث1662

امام صادق عليه السلام :

إنّ ... لَنا حَرَما وهُو قُمّ ، وسَتُدفَنُ فيه امرَأةُ مِن وُلدِي تُسَمّى فاطِمَةَ ، مَن زارَها وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ .

امام صادق عليه السلام : ما را حرمى است و آن قم است و بزودى زنى از فرزندان من به نام فاطمه در آن جا دفن خواهد شد . هر كه او را زيارت كند ، بهشت بر او واجب مى شود .

بحار الأنوار : 102/267/5

حديث1663

امام صادق عليه السلام :

مَن زارَني غُفِرَتْ لَهُ ذُنُوبُهُ ولَم يَمُتْ فَقيرا .

امام صادق عليه السلام : هر كه مرا زيارت كند ، گناهانش آمرزيده شود و در فقر نميرد .

بحار الأنوار : 100/145/34 .

حديث1664

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا سُئلَ : ما لِمَن زارَ أحَداً مِنكُم ؟ _ : كَمَن زارَ رسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله .

امام صادق عليه السلام _ وقتى از ايشان سؤال شد : ثواب كسى كه يكى از شما را زيارت كند چيست؟ _ فرمود : مانند ثواب كسى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله را زيارت كند .

الكافي : 4/579/1 .

حديث1665

امام صادق عليه السلام :

إذا زُرتَ أبا عبدِاللّه ِ عليه السلام فَزُرْهُ وأنتَ حَزينٌ مَكروبٌ شَعْثٌ مُغْبَرٌّ جائعٌ عَطشانُ ، فإنَّ الحُسينَ عليه السلام قُتِلَ حَزينا مَكروبا شَعْثا مُغْبَرّا جائعا عَطشانا، واسألْهُ الحوائجَ وانصَرِفْ عَنهُ ولا تَتَّخِذْهُ وَطَنا .

امام صادق عليه السلام : هر گاه به زيارت اباعبداللّه عليه السلام رفتى ، با دلى غمزده و اندوهناك و پيكرى ژوليده و غبارگرفته و گرسنه و تشنه زيارتش كن ؛ زيرا كه حسين عليه السلام غمزده و اندوهناك و ژوليده و غبارگرفته و گرسنه و تشنه كشته شد . و حوايج خود را از او بخواه و برگرد و در كنار قبر او سكونت مگزين .

ثواب الأعمال: 114/21.

حديث1666

امام صادق عليه السلام :

إنّ الحُسينَ بنَ عليٍّ عليهماالسلام عندَ ربِّهِ يَنظُرُ ... ويقولُ : لَو يَعلَمُ زائرِي ما أعَدَّ اللّه ُ لَهُ لَكانَ فَرَحُهُ أكثَرَ مِن جَزَعِهِ . وإنّ زائرَهُ لَيَنقَلِبُ وما علَيهِ مِن ذَنبٍ .

امام صادق عليه السلام : حسين بن على عليه السلام در نزد پروردگارش نظر مى كند . . . و مى گويد : اگر زائر من بداند كه خداوند چه برايش آماده كرده است ، هر آينه شاديش بيش از بيتابيش (از رنج سفر) خواهد بود و همانا زائر او پاك از هر گناهى به خانه خود باز مى گردد .

الأمالي للطوسي : 55/74 .

حديث1667

امام صادق عليه السلام :

مَن زارَ الحُسينَ عليه السلام عارِفا بِحَقِّهِ كَتَبَ اللّه ُلَهُ ثوابَ ألفِ حَجَّةٍ مَقبولَةٍ وألفِ عُمرَةٍ مَقبولَةٍ ، وغَفَرَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ وما تَأخَّرَ .

امام صادق عليه السلام : هر كه حسين عليه السلام را، با معرفت به حق و مقام او، زيارت كند خداوند ثواب هزار حجّ پذيرفته و هزار عمره پذيرفته را برايش بنويسد و گناهان گذشته و آينده او را ببخشد .

بحار الأنوار : 100/257/1 .

حديث1668

امام صادق عليه السلام :

قالَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : ما بينَ قَبرِي ومِنبَرِي رَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ ، ومِنبَرِي على تُرْعَةٍ مِن تُرَعِ الجَنَّةِ ؛ لأنَّ قَبرَ فاطمةَ صلواتُ اللّه ِ علَيها بينَ قَبرِهِ ومِنبَرِهِ ، وقَبرَها رَوضَةٌ مِن رِياضِ الجَنَّةِ ، وإلَيهِ تُرْعَةٌ مِن تُرَعِ الجَنَّةِ .

امام صادق عليه السلام : رسول خدا فرمود : ميان قبر و منبر من باغى از باغهاى بهشت است و منبر من بر فراز آبراهه اى از آبراهه هاى بهشت است ؛ چون قبر فاطمه _ صلوات اللّه عليها _ ميان قبر رسول خدا و منبر اوست و قبر فاطمه باغى از باغهاى بهشت مى باشد و يكى از آبراهه هاى بهشت به سوى آن است .

معاني الأخبار : 267 / 1 .

حديث1669

امام صادق عليه السلام :

مَن زارَنا في مَماتِنا فكأنّما

زارَنا في حَياتِنا .

امام صادق عليه السلام : هر كه پس از مردنمان ما را زيارت كند ، چنان است كه در زمان حياتمان زيارت

كرده باشد .

بحار الأنوار : 100/124/34

حديث1670

امام صادق عليه السلام :

إنَّ إلى جانِبِها [أي جانِبِ الكوفَةِ] قَبرالا يَأتِيهِ مَكروبٌ فَيُصَلِّي عِندَهُ أربَعَ رَكعاتٍ، إلّا رَجَعَهُ اللّه ُ مَسرورا بقَضاءِ حاجَتِهِ .

امام صادق عليه السلام : نزديك كوفه قبرى است كه هر غمديده اى آن جا رود و در كنار آن چهار ركعت نماز گزارد ، خداوند با برآوردن حاجتش او را شادمان برگرداند .

بحار الأنوار : 100/259/7 .

حديث1671

امام صادق عليه السلام :

مَن زارَ أخاهُ في اللّه ِ وللّه ِِ ،جاءَ يَومَ القِيامَةِ يَخطِرُ بَينَ قُباطِيٍّ مِن نُورٍ لا يَمُرُّ بِشيءٍ إلّا أضاءَ لَهُ .

امام صادق عليه السلام : هر كه در راه خدا، و براى خدا،به ديدن برادر خود رود در روز قيامت ميان جامه هايى از نور مى خرامد و بر هر چه مى گذرد آن را روشن مى كند .

بحار الأنوار : 74/347/8.

حديث1672

امام صادق عليه السلام :

تَزاوَرُوا فإنّ في زِيارَتِكُم إحْياءًلِقُلوبِكُم ، وذِكرا لأحادِيثِنا ، وأحادِيثُنا تُعَطِّفُ بعضَكُم عَلى بعضٍ ، فإن أخَذتُم بها رَشَدتُم ونَجَوتُم ، وإن تَرَكتُمُوها ضَلَلتُم وهَلَكتُم ، فَخُذُوا بها وأنا بِنَجاتِكُم زَعِيمٌ .

امام صادق عليه السلام : ديد و بازديد كنيد كه ديدار شمااز يكديگر موجب زنده شدن دلهاى شما و ياد كرد احاديث ما مى شود و احاديث ما شما را به هم مهربان مى كند . اگر به آنها عمل كنيد ، كمال و نجات مى يابيد و اگر رهايشان كنيد، گمراه و هلاك مى شويد . پس به احاديث ما عمل كنيد كه در اين صورت من ضامن نجات شما هستم .

الكافي : 2/186/2 .

حديث1673

امام صادق عليه السلام :

أغلَبُ الأعداءِ للمؤمِنِ زَوجَةُ السُّوءِ .

امام صادق عليه السلام : چيره ترين دشمن مؤمن ، همسر ناشايست است .

كتاب من لا يحضره الفقيه : 3/390/4370 .

حديث1674

امام صادق عليه السلام :

كانَ مِن دعاءِ رسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : أعُوذُ بِكَ مِنِ امرَأةٍ تُشَيِّبُني قَبلَ مَشِيبِي .

امام صادق عليه السلام : يكى از دعاهاى رسول خدا صلى الله عليه و آله اين بود : پناه مى برم به تو از زنى كه پيش از آن كه زمان پيرى ام فرا رسد مرا پير كند .

الكافي : 5/326/3 .

حديث1675

امام صادق عليه السلام :

مَلعونةٌ مَلعونةٌ امرأةٌ تُؤذِي زَوجَها وتُغِمُّهُ ، وسَعيدةٌ سَعِيدةٌ امرأةٌ تُكرِمُ زَوجَها ولا تُؤذِيهِ وتُطِيعُهُ في جَميعِ أحوالِهِ .

امام صادق عليه السلام : ملعون است ، ملعون است آن زنى كه شوهر خود را بيازارد و غمگينش كند، و خوشبخت است ، خوشبخت آن زنى كه شوهر خود را احترام نهد و آزارش ندهد و در همه حال از وى فرمان برد .

بحار الأنوار : 103/253/55 .

حديث1676

امام صادق عليه السلام :

سَألَتْ اُمُّ سَلَمَةَ رسولَ اللّه صلى الله عليه و آله عن فَضلِ النساءِ في خِدمَةِ أزواجِهِنَّ ، فقال : أيُّما امرَأةٍ رَفَعَتْ مِن بَيتِ زَوجِها شيئا مِن مَوضِعٍ إلى مَوضِعٍ تُرِيدُ بهِ صَلاحا إلَا نَظَرَ اللّه ُ إلَيها ، ومَن نَظَرَ اللّه ُ إلَيهِ لَم يُعَذِّبْهُ .

امام صادق عليه السلام : امّ سلمه از رسول خدا صلى الله عليه و آله درباره فضيلت خدمت كردن زنان به شوهرانشان پرسيد ، آن حضرت فرمود : هر زنى كه در خانه شوهر خود به قصد مرتّب كردن آن ، چيزى را جابه جا كند خداوند به او نظر افكند و هر كه خداوند به او نظر كند عذابش ندهد .

بحار الأنوار : 103/251/49 .

حديث1677

امام صادق عليه السلام :

: أنّ رسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله قالَ لِلنّاسِ : إيّاكُم وخَضْراءَ الدِّمَنِ ، قيلَ : يا رسولَ اللّه ِ، وما خَضراءُ الدِّمَنِ ؟ قالَ : المَرأةُ الحَسناءُ في مَنبِتِ السُّوءِ .

امام صادق عليه السلام به نقل از پدرانش عليهم السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به مردم فرمود : از خضراء الدمن (گياه روييده در خرابه) بپرهيزيد. گفته شد: اى رسول خدا! خضراء الدمن چيست؟ فرمود: زن زيبارويى كه در خانواده اى فاسد رشد كرده است .

بحار الأنوار : 103/232/10

حديث1678

امام صادق عليه السلام :

أمّا شُؤمُ المَرأةِ فكَثرَةُ مَهرِها وعُقوقُ زَوجِها .

امام صادق عليه السلام : شومى و ناخجستگى زن ، زياد بودن مهريه او و نافرمانى از شوهرش است .

معاني الأخبار : 152/1 .

حديث1679

امام صادق عليه السلام :

مَن زَوَّجَ أعزَبا كانَ مِمَّن يَنظُرُ اللّه ُ عزّوجلّ إلَيهِ يَومَ القِيامَةِ .

امام صادق عليه السلام : هر كه عزبى را زن دهد ، از جمله كسانى است كه خداوند عز و جل در روز قيامت به او نظر مى افكند .

الكافي : 5/331/2 .

حديث1680

امام صادق عليه السلام :

رَكعَتانِ يُصَلّيهِما مُتَزَوِّجٌ أفضَلُ مِن سَبعينَ رَكعَةً يُصَلِّيها غيرُ مُتَزَوِّجٍ .

امام صادق عليه السلام : دو ركعت نمازى كه ازدواج كرده مى خواند ، برتر از هفتاد ركعت نمازى است كه فرد عزب بخواند .

بحار الأنوار : 103/219/15

حديث1681

امام صادق عليه السلام :

حَرامٌ على قُلوبِكُم أن تَعرِفَ حَلاوَةَ الإيمانِ حتّى تَزهَدَ في الدنيا .

امام صادق عليه السلام : چشيدن حلاوت ايمان بر دلهاى شما حرام است ، مگر آن گاه كه دلهايتان به دنيا بى رغبت باشند .

بحار الأنوار : 73/49/20 .

حديث1682

امام صادق عليه السلام :

_ لمّا سُئلَ عن الزاهِدِ في الدنيا _ : الذي يَترُكُ حَلالَها مخافَةَ حِسابِهِ ، ويَترُكُ حَرامَها مَخافَةَ عَذابِهِ .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به اين كه زاهدِ به دنيا كيست؟ _ فرمود : كسى كه از بيم حسابرسى ، حلال دنيا را ترك گويد و از بيم كيفر ، حرام آن را رها كند .

عيون أخبار الرِّضا : 2/52/199 .

حديث1683

امام صادق عليه السلام :

الزُّهدُ مِفتاحُ بابِ الآخِرَةِ ، والبَراءةِ مِنَ النارِ ، وهُو تَركُكَ كُلَّ شيءٍ يَشغَلُكَ عنِ اللّه ِ ، مِن غَيرِ تَأسُّفٍ على فَوتِها ، ولا إعجابٍ في تَركِها ، ولا انتِظارِ فَرَجٍ مِنها ، ولا طَلَبِ مَحمَدَةٍ علَيها ، ولا عِوَضٍ مِنها ، بل تَرى فَوتَها راحَةً وكَونَها آفَةً ، وتكونُ أبدا هارِبا مِنَ الآفَةِ ، مُعتَصِما بِالرّاحَةِ .

امام صادق عليه السلام : زهد كليد درِ آخرت است و برائت از آتش . زهد آن است كه هر چه تو را از خدا باز دارد رها كنى ، بى آن كه بر از دست دادن آن افسوس خورى و نه بر اثر فروگذاشتن آن دچار خودپسندى شوى و نه چشمداشت گشايشى از آن داشته باشى و نه خواهان ستايشى در قبال اين كار و نه طالب عوض و جبران آن باشى . بلكه از دست دادن آن را مايه آسايش و بودن آن را آفتى [براى خود ]دانى و همواره از آفت گريزان باشى و به آسايش چنگ زنى .

بحار الأنوار: 70/315/20

حديث1684

امام صادق عليه السلام :

جُعِلَ الخَيرُ كُلُّهُ في بَيتٍ ،وجُعِلَ مِفتاحُهُ الزُّهدَ في الدنيا .

امام صادق عليه السلام : همه خير در يك خانه نهاده شده و كليد آن ، دل بر كندن از دنيا قرار داده شده است .

بحار الأنوار : 73/49/20.

حديث1685

امام صادق عليه السلام :

إذا فَشا الزِّنا ظَهَرَتِ الزَّلازِلُ.

امام صادق عليه السلام : هرگاه زنا شيوع يابد ، زمين لرزه ها پديدار شود .

تهذيب الأحكام : 3/148/318 .

حديث1686

امام صادق عليه السلام :

إنَّ أشَدَّ الناسِ عَذابا يَومَ القِيامَةِ رَجُلٌ أقَرَّ نُطفَتَهُ في رَحِمٍ تَحْرُمُ علَيهِ .

امام صادق عليه السلام : سخت ترين عذاب را در روز قيامت آن مردى دارد كه نطفه خود را در رحمى كه بر وى حرام است جاى دهد .

بحار الأنوار : 79/26/28

حديث1687

امام صادق عليه السلام :

العالِمُ بِزَمانِهِ ، لا تَهجُمُ علَيهِ اللَّوابِسُ .

امام صادق عليه السلام : كسى كه زمان خود را بشناسد ، آماج اشتباهات قرار نگيرد .

تحف العقول : 356 .

حديث1688

امام صادق عليه السلام :

إنّ مِن تَمامِ الصَّومِ إعطاءَالزَّكاةِ _ يعني الفِطرَةَ _ كما أنَّ الصَّلاةَ على النبِيّ صلى الله عليه و آله مِن تَمامِ الصّلاةِ ، لأ نّه مَن صامَ ولَم يُؤَدِّ الزَّكاةَ فلا صَومَ لَهُ إذا تَرَكَها مُتَعَمِّدا .

امام صادق عليه السلام : تماميت روزه ، به دادن زكات (فطريه) است ، همچنان كه تماميت نماز به صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله مى باشد ؛ زيرا اگر كسى روزه بگيرد و زكات فطره را عمدا ندهد از روزه بى بهره است .

كتاب من لا يحضره الفقيه : 2/183/2085 .

حديث1689

امام صادق عليه السلام :

المَعروفُ زكاةُ النِّعَمِ ، والشَّفاعةُ زكاةُ الجاهِ ، والعِلَلُ زكاةُ الأبدانِ ، والعَفوُ زَكاةُ الظَّفَرِ ، وما أدّيتَ زكاتَهُ فهُو مَأمونُ السَّلْبِ .

امام صادق عليه السلام : نيكى كردن ، زكات نعمتهاست و وساطت كردن ، زكات جاه و مقام و بيماريها ، زكات بدنها و گذشت ، زكات پيروزى و هر چيزى كه زكاتش را بدهى ، از خطر نابودى در امان است .

بحار الأنوار: 78/268/182 .

حديث1690

امام صادق عليه السلام :

إنَّ لِكُلِّ شَيءٍ زكاةً ، وزكاهُ العِلمِ أن يُعَلِّمَهُ أهلَهُ .

امام صادق عليه السلام : هر چيزى زكاتى دارد و زكات دانش اين است كه آن را به اهلش بياموزد .

بحار الأنوار: 78/247/77

حديث1691

امام صادق عليه السلام :

مَن مَنَعَ قِيراطا مِنَ الزَّكاةِ فَلْيَمُتْ إن شاءَ يَهُوديّا وإن شاءَ نَصرانيّا .

امام صادق عليه السلام : هركه قيراطى از زكات را نپردازد ، گو بميرد، خواه يهودى و يا نصرانى .

ثواب الأعمال : 281/7 .

حديث1692

امام صادق عليه السلام :

_ في قولِهِ تعالى : «إنّما الصَّدَقاتُ للفُقَراءِ ...» _ : الفَقيرُ الذي لا يَسأ لُ الناسَ ، والمِسكينُ أجهَدُ مِنهُ ، والبائسُ أجهَدُهُم .

امام صادق عليه السلام _ درباره آيه «جز اين نيست كه صدقات براى فقيران است و...» _ فرمود : فقير كسى است كه دست گدايى به سوى مردم دراز نمى كند و مسكين وضعش از فقير بدتر است و بائس از همه آنان بينواتر است.

الكافي : 3/501/16 .

حديث1693

امام صادق عليه السلام :

السُّرّاقُ ثلاثةٌ : مانعُ الزَّكاةِ ، ومُستَحِلُّ مُهُورِ النِّساءِ ، وكذلكَ مَنِ استَدانَ ولَم يَنوِ قَضاءَهُ .

امام صادق عليه السلام : دزدان سه گروهند : كسى كه زكات ندهد، و كسى كه مهريه زنان را [بر خود ]حلال شمارد، و نيز كسى كه وام ستاند و قصد پرداختن آن را نداشته باشد .

بحار الأنوار : 96/12/15 .

حديث1694

امام صادق عليه السلام :

مَن مَنَعَ الزَّكاةَ سَألَ الرَّجعَةَ

عندَ المَوتِ، وهُو قولُ اللّه ِ عزّوجلّ : «حَتّى إذا جاءَ أحَدَهُمُ المَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّي أعْمَلُ صالِحا فيما تَرَكْتُ»

امام صادق عليه السلام : كسى كه زكات نپردازد ، هنگام

فرارسيدن مرگ خواهان بازگشت [به زندگى ]مى شود و اين است[منظور ]سخن خداوند عزّوجلّ كه : «چون يكى از آنان را مرگ فرا رسد ، گويد : پروردگارا! مرا برگردانيد باشد كه براى جبران آنچه فرو گذاشتم كارى نيك انجام دهم» .

المؤمنون : 99 _ 100 .

حديث1695

امام صادق عليه السلام :

إنّما وُضِعَتِ الزَّكاةُ اِختِبارا للأغنِياءِ ومَعُونَةً لِلفُقَراءِ ، ولَو أنَّ الناسَ أدَّوا زكاةَ أموالِهِم ما بَقِيَ مسلمٌ فَقيرا مُحتاجا ، ولَاسْتَغنى بما فَرَضَ اللّه ُ عزّوجلّ لَهُ ، وإنّ الناسَ ما افتَقَرُوا ، ولا احتاجُوا ، ولا جاعُوا ، ولا عَرُوا إلّا بِذُنوبِ الأغنياءِ .

امام صادق عليه السلام : زكات به منظور آزمودن توانگران و كمك به مستمندان وضع شده است. اگر مردم زكات اموال خود را مى پرداختند ، هيچ مسلمانى فقير و نيازمند نمى ماند و به سبب آنچه خداوند عز و جلبراى او واجب كرده است بى نياز مى شد . مردم ، فقير و نيازمند و گرسنه و برهنه نشدند مگر به گناه [ترك زكات ] از سوى ثروتمندان .

كتاب من لا يحضره الفقيه : 2/7/1579 .

حديث1696

امام صادق عليه السلام :

لا صلاةَ لِمَن لا زكاةَ لَهُ ، ولا زكاةَ لِمَن لا وَرَعَ لَهُ .

امام صادق عليه السلام : كسى كه زكات ندهد نمازش بى حاصل است، و كسى كه ورع نداشته باشد زكاتش پذيرفته نيست .

مشكاة الأنوار : 96/212 .

حديث1697

امام صادق عليه السلام :

ما فَرَضَ اللّه ُ عَزّ ذِكرُهُ على هذهِ الاُمّةِ أشَدَّ علَيهِم مِنَ الزَّكاةِ ، وما تَهلِكُ عامَّتُهُم إلّا فيها .

امام صادق عليه السلام : خداوند _ كه يادش بر فراز باد _ چيزى سخت تر از زكات بر اين امّت واجب نكرد و عموم آنان جز در اين مورد هلاك نشوند .

الأمالي للطوسي : 693/1474 .

حديث1698

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا سَألَهُ يزيدُ بنُ هارونَ الواسِطيُّ عنِ الفَلّاحِينَ _ : هُمُ الزّارِعُونَ كُنوزَ اللّه ِ في أرضِهِ ، وما في الأعمالِ شَيءٌ أحَبَّ إلى اللّه ِ مِن الزِّراعَةِ ، وما بَعَثَ اللّه ُ نبيّا إلّا زَرّاعا إلّا إدريسَ عليه السلام فإنّهُ كانَ خَيّاطا .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به يزيد بن هارون واسطى كه از ايشان درباره برزگران پرسيد _ فرمود : آنان كشتگران گنجهاى خدا در زمين اويند . در ميان كارها هيچ كارى نزد خداوند محبوب تر از كشاورزى نيست و خدا هيچ پيامبرى نفرستاد، مگر آن كه كشاورز بود، مگر ادريس عليه السلام كه خيّاط بود .

وسائل الشيعة : 12/25/3 .

حديث1699

امام صادق عليه السلام :

_ في قولِ اللّه عزّوجلّ: «وعَلَى اللّه ِ فَلْيَتَوَكَّلِ المُؤمِنُونَ»

امام صادق عليه السلام _ درباره آيه «و مؤمنان بايد به خدا توكّل كنند» _ فرمود : منظور از مؤمنان ، كشاورزان است .

آل عمران : 160 .

حديث1700

امام صادق عليه السلام :

الزّارِعُونَ كُنُوزُ الأنامِ،يَزرَعُونَ طَيِّبا أخرَجَهُ اللّه ُ عزّوجلّ ، وهُم يومَ القِيامَةِ أحسَنُ الناسِ مَقاما ، وأقرَبُهُم مَنزِلَةً ، يُدعَوْنَ المُبارَكِينَ .

امام صادق عليه السلام : كشاورزان گنجهاى مردمند ، بذر پاكيزه اى را مى كارند كه خداوند عز و جل آن را برآورده است . مقام آنان در روز قيامت از همگان بهتر و قرب و منزلتشان از همه بيشتر است و «مبارك» خوانده مى شوند .

الكافي : 5/261/7 .

حديث1701

امام صادق عليه السلام :

أروَحُ الرَّوْحِ اليَأسُ عنِ الناسِ .

امام صادق عليه السلام : بالاترين آسايش ، چشم اميد بركندن از مردم است .

مشكاة الأنوار: 324/1026.

حديث1702

امام صادق عليه السلام :

الرَّوْحُ والرّاحَةُ في الرِّضا واليَقينِ ، والهَمُّ والحَزَنُ في الشَكِّ والسَّخَطِ .

امام صادق عليه السلام : خوشى و آسايش در خشنودى و يقين است و غم و اندوه در شك و ناخشنودى .

مشكاة الأنوار: 74/138

حديث1703

امام صادق عليه السلام :

_ عندما سَألَه أبو بصيرٍ عنِ الرُّوحِ عِندَ النَّومِ أخارِجٌ مِن البَدَنِ ؟ _ : لا ياأبا بصيرٍ ، فإنَّ الرُّوحَ إذا فارَقَتِ البَدَنَ لَم تَعُدْ إلَيهِ ، غَيرَ أنّها بمَنزِلَةِ عَينِ الشَّمسِ مَركُوزةٌ في السماءِ في كَبِدِها ، وشُعاعُها في الدنيا .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ ابو بصير كه پرسيد : آيا هنگام خواب ، روح از بدن خارج مى شود؟ _ فرمود : نه ، اى ابوبصير! زيرا اگر روح از بدن جدا شود ديگر به آن باز نمى گردد ، منتها روح چون خورشيد وسط آسمان است كه پرتو آن همه جا را مى گيرد .

جامع الأخبار : 488/1360 .

حديث1704

امام صادق عليه السلام :

الرُّوحُ جِسمٌ رَقِيقٌ قد اُلبِسَ قالَباكثيفا .

امام صادق عليه السلام : روح جسم لطيفى است كه كالبد ستبرى بر آن پوشانده شده است .

بحار الأنوار : 61/34/7 .

حديث1705

امام صادق عليه السلام :

إنّ الأرواحَ لا تُمازِجُ البَدَنَ ولا تُواكِلُهُ ، وإنّما هِي كِلَلٌ لِلبَدَنِ مُحِيطَةٌ به .

امام صادق عليه السلام : ارواح با بدن آميخته نمى شوند و آن را رها هم نمى كنند ، بلكه [همچون ]پرده هاى نازكى براى بدن هستند كه آن را در ميان گرفته اند .

بحار الأنوار : 61/40/11

حديث1706

امام صادق عليه السلام :

مَن لَم يُغفَرْ لَهُ في شهرِرمضانَ لَم يُغفَرْ لَهُ إلى مِثلِهِ مِن قابِلٍ إلّا أن يَشهَدَ عَرَفَةَ.

امام صادق عليه السلام : كسى كه در ماه رمضان آمرزيده نشود ، تا رمضان آينده آمرزيده نگردد مگر آن كه در عرفه حاضر شود .

بحار الأنوار : 96/ 342/6 .

حديث1707

امام صادق عليه السلام :

_ مِن وَصِيَّتِهِ لِولْدِهِ عِندَدُخُولِ شَهرِ رَمَضانَ _ : فاجهَدُوا أنفُسَكُم فإنّ فيهِ تُقسَمُ الأرزاقُ ، وتُكتَبُ الآجالُ ، وفيهِ

يُكتَبُ وَفدُ اللّه ِ الذين يَفِدُونَ إلَيهِ ، وفيهِ ليلةٌ العَمَلُ فيها خَيرٌ مِن العَمَلِ في ألفِ شَهرٍ .

امام صادق عليه السلام _ در سفارشهاى خود به فرزندانش به هنگام حلول ماه رمضان _ فرمود : جانهاى خود را به تلاش و كوشش واداريد ؛ زيرا در اين ماه روزى ها قسمت و اجلها نوشته مى شود و در آن نام هاى ميهمانان خدا كه بر او وارد مى شوند ، نوشته مى گردد . در اين ماه شبى

هست كه عمل (عبادت) در آن از عمل (عبادت) هزار ماه بهتر است .

بحار الأنوار : 96/375/63

حديث1708

امام صادق عليه السلام :

كانَ فيما وَعَظَ اللّه ُ تَبارَكَ و تَعالى بهِ عيسَى بنَ مريمَ عليه السلام أن قالَ له : ... يا عيسى ، كُنْ حَيثُما كُنتَ مُراقِبا لي .

امام صادق عليه السلام : از موعظه هاى خداى تبارك و تعالى به عيسى بن مريم عليه السلام اين بود : اى عيسى! هرجا هستى مرا در نظر داشته باش .

بحار الأنوار : 14/289 و 293/14

حديث1709

امام صادق عليه السلام :

مَنِ اعتَدَلَ يَوماهُ فهُو مَغبونٌ ، ومَن كانَ في غَدِهِ شَرّا مِن يَومِهِ فهُو مَفتونٌ ، ومَن لَم يَتَفَقَّدِ النُقصانَ في نفسِهِ دام نَقصُهُ ، ومَن دامَ نَقصُهُ فالمَوتُ خَيرٌ لَهُ .

امام صادق عليه السلام : هر كه دو روزش يكنواخت باشد مغبون است و هر كه فردايش بدتر از امروزش باشد فريب خورده است و هر كه كاستيهاى خود را جستجو نكند پيوسته در كاستى ماند و هر كه كاستى اش بپايد مرگ برايش بهتر است .

بحار الأنوار : 78/277/113 .

حديث1710

امام صادق عليه السلام :

مَن كانَ رفيقا في أمرِهِ نالَ ما يُريدُ مِنَ الناسِ .

امام صادق عليه السلام : هر كه در كارهاى خود ملايمت داشته باشد ، به آنچه از مردم مى خواهد دست يابد .

الكافي : 2/120/16 .

حديث1711

امام صادق عليه السلام :

إن شِئتَ أن تُكرَمَ فَلِنْ ،وإن شِئتَ أن تُهانَ فاخشُنْ .

امام صادق عليه السلام : اگر مى خواهى گرامى باشى ملايم باش و اگر مى خواهى خوار شوى خشن باش .

بحار الأنوار : 78/269/109 .

حديث1712

امام صادق عليه السلام :

الرَّوحُ والرّاحَةُ في الرِّضا واليَقينِ ، والهَمُّ والحُزْنُ في الشَّكِّ والسُّخطِ .

امام صادق عليه السلام : خوشى و آسايش در خشنودى و يقين است، و غم و اندوه در شكّ و ناخشنودى .

بحار الأنوار : 71 / 159 / 75

حديث1713

امام صادق عليه السلام :

مَن لم يَرضَ بما قَسَمَ اللّه ُ عزّوجلّ ، اِتَّهَمَ اللّه َ تعالى في قَضائهِ .

امام صادق عليه السلام : هركه به آنچه خداوند عز و جل قسمت كرده خشنود نباشد ، [در واقع] خداوند متعال را در قضايش متهم كرده است .

بحار الأنوار : 78 / 202 / 33

حديث1714

امام صادق عليه السلام :

مَن رَضِيَ القَضاءَ أتى علَيهِ القَضاءُ وهُو مَأجُورٌ ومَن سَخِطَ القَضاءَ أتى علَيهِ القَضاءُ وأحبَطَ اللّه ُ أجرَهُ .

امام صادق عليه السلام : قضاى خداوند در هر حال جارى مى شود ؛ بنابراين ، كسى كه به آن خشنود باشد مأجور است و كسى كه از آن ناخشنود باشد خداوند اجرش را از بين مى برد .

بحار الأنوار : 71/139/26 .

حديث1715

امام صادق عليه السلام :

إنّ أعلَمَ الناسِ باللّه ِ أرْضاهُم بقَضاءِ اللّه ِ .

امام صادق عليه السلام : همانا خداشناسترين مردم ، خشنودترين آنها به قضاى خداست .

بحار الأنوار : 71/158/75

حديث1716

امام صادق عليه السلام :

رَأسُ طاعَةِ اللّه ِ الرِّضا بما صَنَعَ اللّه ُ فيما أحَبَّ العَبدُ وفيما كَرِهَ .

امام صادق عليه السلام : خشنودى به آنچه خدا مى كند ، چه خوشايند بنده باشد يا ناخوشايند او ، در رأس فرمانبرى از خداست .

بحار الأنوار: 71/139/28 .

حديث1717

امام صادق عليه السلام :

لَم يَكُن رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يقولُ لِشَيءٍ قد مَضى : لَو كانَ غَيرَهُ !

امام صادق عليه السلام : رسول خدا صلى الله عليه و آله هيچ گاه درباره چيزى كه گذشته بود، نمى گفت: كاش جز اين بود!

بحار الأنوار: 71/157/75

حديث1718

امام صادق عليه السلام :

رِضاعُ اليَهوديّةِ والنَّصرانيّهِ خَيرٌ مِن رِضاعِ الناصِبيّةِ .

امام صادق عليه السلام : شير دايه يهودى و مسيحى بهتر از شير دايه ناصبى (دشمن اهل بيت عليهم السلام ) است .

وسائل الشيعة : 15/187/1 .

حديث1719

امام صادق عليه السلام :

الرُّشى في الحُكمِ هُو الكُفرُ باللّه ِ .

امام صادق عليه السلام : رشوه در قضاوت ، كفر ورزيدن به خداست .

الكافي : 7/409/2 .

حديث1720

امام صادق عليه السلام :

كَثرَةُ السُحتِ يَمحَقُ الرِّزقَ .

امام صادق عليه السلام : حرامخوارى زياد ، روزى را مى برد .

تحف العقول : 372 .

حديث1721

امام صادق عليه السلام :

إنّ البِرَّ يَزِيدُ في الرِّزقِ .

امام صادق عليه السلام : نيكى ، روزى را زياد مى كند .

بحار الأنوار: 74/81/84

حديث1722

امام صادق عليه السلام :

حُسنُ الخُلُقِ يَزِيدُ في الرِّزقِ .

امام صادق عليه السلام : خوشخويى ، روزى را زياد مى كند .

بحار الأنوار: 71/396/77.

حديث1723

امام صادق عليه السلام :

مَن حَسَّنَ بِرَّهُ أهلَ بَيتِهِ زِيدَفي رِزقِهِ .

امام صادق عليه السلام : هركه با خانواده خود نيكوكار باشد ، روزى اش زياد شود .

. بحار الأنوار : 69/408/117 .

حديث1724

امام صادق عليه السلام :

مَنِ اهتَمَّ لِرِزقِهِ كُتِبَ علَيهِ خَطِيئَةٌ .

امام صادق عليه السلام : هركه غم روزى خود را بخورد ، برايش يك گناه محسوب شود .

الأمالي للطوسي: 300/593 .

حديث1725

امام صادق عليه السلام :

إنّ اللّه َ عزّوجلّ جَعَلَ أرزاقَ المؤمنينَ مِن حيثُ لا يَحتَسِبُونَ ،وذلكَ أنَّ العَبدَ إذا لَم يَعرِفْ وَجهَ رِزقِهِ كَثُرَ دُعاؤهُ .

امام صادق عليه السلام : خداوند عز و جل روزى مؤمنان را از جايى مى رساند كه فكرش را هم نمى كنند ؛ علّتش هم اين است كه وقتى بنده نداند روزى اش از كجا خواهد رسيد، زياد دعا مى كند .

الكافي : 5/84/4 .

حديث1726

امام صادق عليه السلام :

لِيَكُن طَلَبُكَ المَعيشَةَ فَوقَكَسبِ المُضَيِّعِ ، دُونَ طَلَبِ الحَريصِ الراضِي بالدنيا المُطمَئنِّ إلَيها ، ولكنْ أنزِلْ نفسَكَ مِن ذلكَ بمَنزِلَةِ المُنصِفِ المُتَعَفِّفِ تَرفَعُ نفسَكَ عن مَنزِلَةِ الواهِي الضَّعيفِ وتَكتَسِبُ ما لابُدَّ للمُؤمنِ مِنهُ .

امام صادق عليه السلام : بايد طلب تو در كسب معيشت بالاتر از كسى باشد كه كسب معيشت را فرو گذاشته و پايين تر از طلب شخص حريصى كه به دنيا خشنود و دل بسته است؛ بلكه ميانه رو و خويشتندار باش و از سستى و تنبلى دورى كن و براى كسب آنچه [از روزى كه ]مؤمن را گريزى از آن نيست، تلاش كن .

بحار الأنوار : 103/ 33/ 63 .

حديث1727

امام صادق عليه السلام :

إنّ اللّه َ تعالى وَسَّعَ أرزاقَ الحَمقى لِيَعتَبِرَ العُقَلاءُ ويَعلَمُوا أنّ الدنيا ليسَ يُنالُ ما فيها بِعَمَلٍ ولا حِيلَةٍ .

امام صادق عليه السلام : خداى تعالى روزى احمقان را فراخ گردانيد تا خردمندان درس عبرت بگيرند و بدانند كه دنيا نه با تلاش و كوشش به دست مى آيد و نه با زرنگى و تدبير .

بحار الأنوار : 103/34/63 .

حديث1728

امام صادق عليه السلام :

إن كانَ الرِّزقُ مَقسومافالحِرصُ لِماذا ؟!

امام صادق عليه السلام : اگر روزى مقدّر است ، پس حرص زدن چرا؟!

الأمالي للصدوق : 56/ 12 .

حديث1729

امام صادق عليه السلام :

صِلْ رَحِمَكَ ولو بِشَربَةٍ مِنماءٍ، وأفضَلُ ما تُوصَلُ بهِ الرَّحِمُ كَفُّ الأذى عَنها.

امام صادق عليه السلام : حتى اگر شده با نوشاندن جرعه اى آب، با خويشاوندت صله رحم كن و بهترين صله رحم، آزار نرساندن به خويشاوند است .

الكافي : 2/151/9 .

حديث1730

امام صادق عليه السلام :

الذُّنوبُ التي تُعَجِّلُ الفَناءَقَطيعَةُ الرَّحِمِ .

امام صادق عليه السلام : از جمله گناهانى كه مرگ و نابودى را شتاب مى بخشد ، قطع رحم است .

بحار الأنوار:74/94/23.

حديث1731

امام صادق عليه السلام :

إنّ الرَّجعَةَ لَيست بعامَّةٍ ،وهِي خاصّةٌ لا يَرجِعُ إلّا مَن مَحَضَ الإيمانَ مَحضا أو مَحَضَ الشِّركَ مَحضا .

امام صادق عليه السلام : رجعت، همگانى نيست بلكه خاص است و فقط كسانى به دنيا باز مى گردند كه مؤمن خالص يا مشرك محض باشند .

بحار الأنوار : 53/39/1 .

حديث1732

امام صادق عليه السلام :

أوَّلُ مَن يَرجِعُ إلى الدنيا ، الحسينُ بنُ عليٍّ عليه السلام فيُمَلَّكُ حتّى يَسقُطَ حاجِباهُ على عَينَيهِ مِن الكِبَرِ .

امام صادق عليه السلام : نخستين كسى كه به دنيا بر مى گردد حسين بن على عليه السلام است. او چندان فرمانروايى مى كند كه بر اثر پيرى، ابروانش بر روى چشمانش فرو مى افتد .

بحار الأنوار : 53/ 46/ 19

حديث1733

امام صادق عليه السلام :

واللّه ِ لا تَذهَبُ الأيّامُ واللّيالي حتّى يُحيِيَ اللّه ُ المَوتى ويُمِيتَ الأحياءَ ، ويَرُدَّ الحَقَّ إلى أهلِهِ ، ويُقِيمَ دينَهُ الذي ارتَضاهُ لِنَفسِهِ .

امام صادق عليه السلام : به خدا سوگند كه روزها و شبها به سر نيايد تا آن كه خداوند مردگان را زنده كند و زندگان را بميراند و حق را به اهلش باز گرداند و دين برگزيده خود را بر پا دارد (بر جهان حاكم گرداند) .

بحار الأنوار : 53/ 102/ 125

حديث1734

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا سُئلَ عن قَومٍ يَعمَلُونَ بالمَعاصِي ويَقولونَ : نَرجُو ، فلا يَزالُونَ كذلكَ حتّى يَأتِيَهُمُ الموتُ ؟ _ : هؤلاءِ قَومٌ يَتَرَجَّحُونَ في الأمانِيِّ كَذَبوا لَيسُوا بِراجِينَ ،إنّ مَن رَجا شَيئا طَلَبَهُ ومَن خافَ مِن شيءٍ هَربَ مِنهُ .

امام صادق عليه السلام _ هنگامى كه به ايشان عرض شد : عدّه اى هستند كه گناه مى كنند و مى گويند ما [به رحمت خدا ]اميدواريم و پيوسته در همين حالند تا مرگشان در رسد _ فرمود : اينها مردمانى هستند كه در آرزوها و خيالات خود غرقند . دروغ مى گويند . آنها اميدوار نيستند ؛ زيرا هركه به چيزى اميد داشته باشد در طلب آن مى كوشد و هركه از چيزى بترسد از آن مى گريزد .

الكافي : 2/68/5 .

حديث1735

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا بلَغهُ أنّ رَجلاً كانَ يَأكُلُ الرِّبا ويُسَمِّيهِ اللِّباءَ _ : لئن أمكَنَنِي اللّه ُ عزّوجلّ (مِنهُ) لَأضرِبَنَّ عُنُقَهُ .

امام صادق عليه السلام _ آنگاه كه به ايشان خبر رسيد مردى ربا مى خورد و اسم آن را «لباء» مى گذارد _ فرمود : اگر خداوند عز و جل مرا بر او چيره گرداند، هر آينه گردنش را خواهم زد .

الكافي : 5/147/11 .

حديث1736

امام صادق عليه السلام :

_ لَمَّا سُئلَ عن عِلَّةِ تحريمِ الرِّبا _ : لئلّا يَتَمانَعَ الناسُ المَع_روفَ .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به سؤال از علّت تحريم ربا _ فرمود : تا اين كه مردم از احسان كردن به يكديگر دريغ نورزند .

بحار الأنوار : 78/201/32

حديث1737

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا سَألَهُ هِشامُ بنُ الحَكَمِ عن عِلَّةِ تَحريمِ الرِّبا _ : إنّهُ لَو كانَ الرِّبا حلالاً لَتَرَكَ الناسُ التِّجاراتِ وما يَحتاجونَ إلَيهِ فحَرَّمَ اللّه ُ الرِّبا لتَفِرَّ

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به پرسش هشام بن حكم از علّت تحريم ربا _ فرمود : اگر ربا حلال بود ، مردم كار تجارت و كسب مايحتاج خود را رها مى كردند . پس خداوند ربا را حرام فرمود ، تا مردم از حرامخوارى دست كشيده به تجارت و خريد و فروش روى آورند و به يكديگر قرض دهند .

في وسائل الشيعة (12/424/8) : «لِتنفر الناس من الحرام إلى الحلال وإلى التجارات من البيع والشراء ، فيبقى ذلك بينهم في القرض» .

حديث1738

امام صادق عليه السلام :

آكِلُ الرِّبا لا يَخرُجُ مِنَ الدنيا حتّى يَتَخَبَّطَهُ الشيطانُ .

امام صادق عليه السلام : ربا خوار از دنيا نرود ، تا آن كه شيطان آشفته سرش كند .

تفسير العيّاشي : 1/152/503 .

حديث1739

امام صادق عليه السلام :

لَيسَ لِحاقِنٍ رأيٌ .

امام صادق عليه السلام : كسى كه در فشار بول است ، نبايد نظر بدهد .

الأمالي للطوسي : 301/595 .

حديث1740

امام صادق عليه السلام :

المُستَبِدُّ برأيِهِ مَوقوفٌ على مَداحِضِ الزَّلَلِ .

امام صادق عليه السلام : آدم خودْ رأى ، بر لبه لغزشگاهها ايستاده است .

بحار الأنوار : 75/105/41 .

حديث1741

امام صادق عليه السلام :

مَن عَمِلَ حَسَنَةً سِرّا كُتِبَت لَهُ سِرّا ، فإذا أقَرَّ بها مُحِيَتْ وكُتِبَت جَهرا ، فإذا أقَرَّ بها ثانيا مُحِيَت وكُتِبَت رياءً .

امام صادق عليه السلام : هر كه در نهان كار نيك انجام دهد ، برايش نهانى نوشته مى شود و چون آن را به زبان آورد ، آن عمل نهانى پاك مى شود و عملى آشكار نوشته مى گردد و اگر براى دومين بار به زبان آورد عمل آشكار هم پاك مى شود و برايش عمل رياكارانه مى نويسند.

عدّة الداعي : 221 .

حديث1742

امام صادق عليه السلام :

يُجاءُ بعَبدٍ يَومَ القِيامَةِ قدصَلّى فيقولُ : يا ربِّ صَلَّيتُ ابتِغاءَ وَجهِكَ فيُقالُ لَهُ : بل صَلَّيتَ لِيُقالَ ما أحسَنَ صلاةَ (فلانٍ)

امام صادق عليه السلام : در روز رستاخيز بنده اى را كه نماز خوانده ، مى آورند . او مى گويد : پروردگارا! من براى رضاى تو نماز خواندم ؛ امّا به او گفته شود : نه ، بلكه براى آن نماز خواندى كه گفته شود چه نماز خوبى مى خواند . او را به دوزخ بريد .

ما بين الهلالين أثبتناه من بحار الأنوار : 72/301/44 .

حديث1743

امام صادق عليه السلام :

إيّاك والرياءَ؛ فإنّهُ مَن عَمِلَ لِغَيرِ اللّه ِ وَكَلَهُ اللّه ُ إلى مَن عَمِلَ لَهُ .

امام صادق عليه السلام : از رياكارى بپرهيز ؛ زيرا هر كه براى غير خدا كارى كند ، خدا او را به همان كسى كه برايش كار كرده است واگذارد .

الكافي : 2/293/1 .

حديث1744

امام صادق عليه السلام :

الرؤيا على ثلاثةِ وُجوهٍ :بِشارَةٌ مِنَ اللّه ِ للمُؤمنِ ، وتَحذيرٌ مِنَ الشيطانِ ، وأضغاثُ أحلامٍ .

امام صادق عليه السلام : رؤيا سه گونه است : نويدى از جانب خدا به مؤمن ، ترسى كه شيطان مى افكند، و خوابهاى آشفته .

الكافي : 8/90/61 .

حديث1745

امام صادق عليه السلام :

طَلَبتُ الرئاسَةَ فَوَجَدتُها في النَّصيحَةِ لِعِبادِ اللّه ِ .

امام صادق عليه السلام : رياست را جستم ، و آن را در خير خواهى براى بندگان خدا يافتم .

مستدرك الوسائل : 12/173/13810 .

حديث1746

امام صادق عليه السلام :

مَن طَلَبَ الرئاسةَ هَلَكَ .

امام صادق عليه السلام : هر كه جوياى رياست باشد ، نابود شود .

الكافي : 2/297/2

حديث1747

امام صادق عليه السلام :

إيّاكُم وهؤلاءِ الرؤساءَ الذينَ يَتَرأّسُونَ ، فَوَاللّه ِ ما خَفَقَتِ النِّعالُ خَلفَ رَجُلٍ إلّا هَلَكَ وأهلَكَ .

امام صادق عليه السلام : از اين سران رياست پيشه بپرهيزيد ؛ زيرا به خدا سوگند كه كفشها در پى مردى به صدا در نيايد مگر آن كه او هلاك شود و ديگران (پيروانش) را نيز به هلاكت اندازد .

الكافي : 2/297/3

حديث1748

امام صادق عليه السلام :

جاءَ رَجُلٌ إلى رسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله فقالَ : يارسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، كَثُرَت ذُنُوبي وضَعُفَ عَمَلِي ، فقالَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : أكثِرِ السُّجودَ فإنّه يَحُطُّ الذُّنوبَ كما تَحُطُّ الرِّيحُ وَرَقَ الشَّجَرِ .

امام صادق عليه السلام : مردى خدمت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمدو عرض كرد : اى رسول خدا! گناهانم زياد شده و اعمالم سست [و اندك ]گشته است . رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود : زياد سجده كن ؛ زيرا همچنان كه باد، برگ درختان را فرو مى ريزاند ، سجده گناهان را مى ريزاند .

الأمالي للصدوق : 589/814 .

حديث1749

امام صادق عليه السلام :

إنَّ للّه ِِ عزّ ذِكرُهُ ملائكهً يُسقِطونَ الذُّنوبَ عن ظُهورِ شِيعَتِنا كما تُسقِطُ الرِّيحُ الوَرَقَ مِنَ الشَّجَرِ في أوانِ سُقُوطِهِ ، وذلكَ قولُهُ عزّوجلّ : «يُسَبِّحُونَ بحَمدِ رَبِّهِم ويَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنوا»

امام صادق عليه السلام : خداوند ، كه يادش بر فرازباد ، فرشتگانى دارد كه گناهان را از دوش شيعيان ما فرو مى ريزانند همچنان كه باد، برگ درختان را كه در آستانه ريزش است فرومى ريزاند. و اين سخن خداوند عز و جلاست آن جا كه مى فرمايد: «به ستايش پروردگارشان تسبيح مى گويند و براى مؤمنان آمرزش مى خواهند» . به خدا سوگند كه مقصود [از مؤمنان ]كسى جز شما نيست .

غافر : 7 .

حديث1750

امام صادق عليه السلام :

إنّ حُسنَ الخُلُقِ يُذِيبُ الخَطيئةَ كما تُذِيبُ الشمسُ الجَليدَ ، وإنّ سوءَ الخُلُقِ لَيُفسِدُ العَمَلَ كما يُفسِدُ الخَلُّ العَسَلَ .

امام صادق عليه السلام : همانا خوشخويى گناه راذوب مى كند ، همچنان كه آفتاب شبنم را، و بدخويى كردار را تباه مى سازد ، همچنان كه سركه عسل را .

بحار الأنوار : 71/395/74 .

حديث1751

امام صادق عليه السلام :

إنّ الهَمَّ لَيَذهَبُ بِذُنوبِ المُسلِمِ .

امام صادق عليه السلام : همانا غم و اندوه، گناهان مسلمان را مى برد .

الدعوات : 120/ 285 .

حديث1752

امام صادق عليه السلام :

إذا أرادَ اللّه ُ بعَبدٍ خيراً عَجَّلَ عُقوبَتَهُ في الدنيا ، وإذا أرادَ بعَبدٍ سوءاً أمسَكَ علَيهِ ذُنوبَهُ حتّى يوافِيَ بها يومَ القيامةِ .

امام صادق عليه السلام : هر گاه خداوند خوبى بنده اى را بخواهد در همين دنيا كيفرش دهد و چون براى بنده اى بد بخواهد گناهانش را نگه دارد تا در روز قيامت كيفر بيند .

بحار الأنوار : 81/177/18

حديث1753

امام صادق عليه السلام :

مَن يَموتُ بالذُّنوبِ أكثَرُ مِمَّن يَموتُ بِالآجالِ .

امام صادق عليه السلام : شمار كسانى كه بر اثر گناهان مى ميرند بيشتر از كسانى است كه به اجل مى ميرند.

الأمالي للطوسي : 701/1498 .

حديث1754

امام صادق عليه السلام :

إنّ الرَّجُلَ يُذنِبُ الذنبَ فَيُحرَمُ صلاةَ الليلِ ، وإنّ العَمَلَ السَ_يِّءَ أسرَعُ في صاحِبِهِ مِنَ السِّكِّينِ في اللَّحمِ .

امام صادق عليه السلام : همانا انسان گناهى مى كند و به سبب آن از نماز شب محروم مى شود . و همانا سرعت تأثير كار بد در آدمى از سرعت تأثير كارد در گوشت بيشتر است .

الكافي : 2/272/16 .

حديث1755

امام صادق عليه السلام :

ما أنعَمَ اللّه ُ على عبدٍ نِعمَةً فَسَلَبَها إيّاهُ حتّى يُذنِبَ ذَنباً يَستَحِقُّ بذلكَ السَّلبَ .

امام صادق عليه السلام : خداوند هر نعمتى را كه به بنده اى داد از او نگرفت مگر به سبب گناهى كه سزاوار سلب آن نعمت شد .

بحار الأنوار : 73/339/21 .

حديث1756

امام صادق عليه السلام :

إذا أذنَبَ الرجُلُ خَرَجَ فيقَلبِهِ نُكْتَةٌ سَوْداءُ ، فإن تابَ انمَحَتْ ، وإن زادَ زادَتْ حتّى تَغلِبَ على قَلبِهِ فلا يُفلِحُ بَعدَها أبداً .

امام صادق عليه السلام : هر گاه آدمى گناهى كند نقطه سياهى

در دلش پديد مى آيد . اگر توبه كرد آن نقطه پاك مى شود و اگر باز هم گناه كرد آن نقطه بزرگتر مى شود ، تا جايى كه همه دلش را فرا مى گيرد و زان پس هرگز روى رستگارى را نمى بيند .

بحار الأنوار : 73/327/10 .

حديث1757

امام صادق عليه السلام :

الكبائرُ سَبعٌ : قَتلُ المؤمِنِ مُتَعَمِّداً ، وقذفُ المُحصَنَةِ ، والفِرارُ مِنَ الزَّحفِ ، والتَّعَرُّبُ بعدَ الهِجرَةِ ، وأكلُ مالِ اليتيمِ ظُلماً ، وأكلُ الرِّبا بعدَ البَيِّنَةِ ، وكُلُّ ما أوجَبَ اللّه ُ عليهِ النارَ .

امام صادق عليه السلام : گناهان كبيره هفت تاست : كشتن عامدانه مؤمن ، تهمت زدن به زن پاكدامن ، فرار از ميدان جهاد با دشمن ، تعرّب بعد از هجرت ، خوردن به ناحق مال يتيم ، رباخوارى بعد از دانستن [حرمت آن] و هر چيزى كه خداوند به سبب آن آتش دوزخ را واجب كرده است .

الكافي : 2/ 277/3 .

حديث1758

امام صادق عليه السلام :

مَن أحَبَّ الحياةَ ذَلَّ .

امام صادق عليه السلام : هر كه شيفته زندگى شود، خوار گردد .

الخصال : 120/110 .

حديث1759

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ تَبارَكَ وتعالى فَوَّضَ إلى المؤمنِ كُلَّ شيءٍ إلّا إذلالَ نَفسِهِ .

امام صادق عليه السلام : خداوند تبارك و تعالى اختيار هر كارى را به مؤمن داده است ، مگر اختيار خوار كردن خويشتن را .

الكافي : 5/63/3 .

حديث1760

امام صادق عليه السلام :

لايَكتُبُ المَلَكُ إلّا ما يَسمَعُ ، قالَ اللّه ُ عزّوجلّ : «وَاذْكُ_رْ رَبَّكَ في نَفسِكَ» : لا يَعلمُ ثوابَ ذلكَ الذِّكرِ في نَفسِ العَبدِ غيرُ اللّه ِ تعالى .

امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام : فرشته ننويسد جز آنچه را كه مى شنود . خداوند عز و جلفرموده است : «و پروردگارت را در دل خود ياد كن» . [اندازه ]ثواب اين ذكر درونى بنده را كسى جز خداوند متعال نمى داند .

بحار الأنوار : 5/322/7 .

حديث1761

امام صادق عليه السلام :

الذِّكرُ ذِكرانِ: ذِكرٌ خالِصٌ يُوافِقُهُ القَلبُ ، وذِكرٌ صارِفٌ يَنفِي ذِكرَ غَيرِهِ .

امام صادق عليه السلام : ذكر بر دو گونه است : ذكر خالص كه با دل سازگار و همراه است و ذكر بازدارنده كه ياد هر كس جز او را از دل مى برد .

بحار الأنوار : 93 / 159 / 33

حديث1762

امام صادق عليه السلام :

اِجعَلْ ذِكرَ اللّه ِ مِن أجلِ ذِكرِهِ لكَ ،فإنّهُ ذَكَرَكَ وهُو غَنِيٌّ عنكَ فَذِكرُهُ لكَ أجَلُّ وأشهى وأتَمُّ مِن ذِكرِكَ لَهُ وأسبَقُ ... فَمَن أرادَ أن يَذكرَ اللّه َ تعالى فَلْيَعلَمْ أ نَّهُ ما لَم يَذكُرِ اللّه ُ العَبدَ بالتوفيقِ لِذِكرِهِ لا يَقدِرُ العَبدُ عَلى ذِكرِهِ .

امام صادق عليه السلام : ياد خدا را بدان سبب دان كه او به ياد توست ، او تو را ياد مى كند در حالى كه بى نياز از توست . پس ياد او از تو ارزشمندتر و خواستنى تر و كاملتر و پيش تر است تا ياد تو از او . . . بنابراين ، هر كه مى خواهد خداوند متعال را ياد كند بايد بداند كه اگر خداوند توفيق ياد خود را به ياد بنده نياورد ، بنده قادر به ذكر و ياد او نيست .

بحار الأنوار : 93 / 158 / 33

حديث1763

امام صادق عليه السلام :

_ في قولِهِ تعالى : «ولَذِكْرُ اللّه ِ أَكبَرُ»

امام صادق عليه السلام _ درباره آيه: «وياد خدا بزرگتر است» _ فرمود : خدا را به ياد داشتن، هنگام رو به رو شدن با حلال و حرام خدا .

العنكبوت : 45 .

حديث1764

امام صادق عليه السلام :

إنّ الصاعِقَةَ لا تُصِيبُ ذاكِراً للّه ِِ عزّوجلّ .

امام صادق عليه السلام : صاعقه به ياد كننده خداوند عز و جلگزند نمى رساند .

الأمالي للصدوق : 550/734 .

حديث1765

امام صادق عليه السلام :

قالَ اللّه ُ تعالى : ابنَ آدمَ ،اُذكُرْني في نَفسِكَ أذكُركَ في نَفسي . ابنَ آدمَ اُذكُرني في الخَلاءِ أذكُركَ في خَلاءٍ . ابنَ آدمَ اُذكُرني في مَلَأٍ أذكُرْكَ في مَلَأٍ خَيرٍ

مِن مَلَئِكَ .

امام صادق عليه السلام : خداوند متعال فرمود : اى پسرآدم! در درون خود به ياد من باش تا من نيز در جانم به ياد تو باشم ؛ اى پسر آدم! در خلوت به ياد من باش تا در خلوت به ياد تو باشم ؛ اى پسر آدم! در ميان جمع مرا ياد كن تا تو را در ميان

جمعى بهتر از جمع تو ياد كنم .

بحار الأنوار : 93/158/31 .

حديث1766

امام صادق عليه السلام :

قالَ موس_ى عليه السلام : يا ربِّ ، إنّي أكونُ في حالٍ اُجِلُّكَ أن أذكُرَكَ فيها . قالَ : يا موسى ، اُذكُرْني على كُلِّ حالٍ .

امام صادق عليه السلام : موسى عليه السلام عرض كرد : پروردگارا! [گاه ]من در حالى هستم كه شأن تو را بالاتر از آن مى دانم كه يادت كنم . خداوند فرمود : اى موسى! مرا در همه حال ياد كن .

بحار الأنوار : 80/176/21 .

حديث1767

امام صادق عليه السلام :

أكثِرُوا ذِكرَ اللّه ِ ما استَطَعتُم في كُلِّ ساعةٍ مِن ساعاتِ الليلِ والنهارِ ، فإنَّ اللّه َ أمَرَ بكَثرَةِ الذِكرِ لَهُ .

امام صادق عليه السلام : تا آن جا كه مى توانيد در تمام لحظات و ساعات شب و روز خدا را بسيار ياد كنيد ؛ زيرا خداوند به بسيار ياد كردن خود فرمان داده است .

الكافي : 8/7/1

حديث1768

امام صادق عليه السلام :

تَسبيحُ فاطمةَ الزهراءِ عليهاالسلاممِنَ الذِكرِالكثيرِ الذي قالَ اللّه ُ عزّوجلّ : «اُذْكُرُوا اللّه َ ذِكْراً كثيراً» .

امام صادق عليه السلام : تسبيح فاطمه زهرا عليهاالسلام از جمله همان ذكر كثير است كه خداوند عز و جل فرموده است : «خدا را بسيار ياد كنيد» .

الكافي : 2/500/4 .

حديث1769

امام صادق عليه السلام :

خَفِّفوا الدَّينَ ، فإنّ في خِفَّةِ الدَّينِ زيادَةَ العُمُرِ .

امام صادق عليه السلام : كمتر وام بگيريد كه كم قرض داشتن، عمر را زياد مى كند .

بحار الأنوار : 103/145/21 .

حديث1770

امام صادق عليه السلام :

مَن دَخَلَ في هذا الدِّينِ بالرِّجالِ أخرَجَهُ مِنهُ الرِّجالُ كما أدخَلُوهُ فيهِ ، ومَن دَخَلَ فيهِ بِالكِتابِ والسُّنَّةِ زالَتِ الجبالُ قَبلَ أن يَزولَ .

امام صادق عليه السلام : هر كه از طريق [مجذوب شدن به شخصيت] اشخاص به اين دين در آيد همان اشخاص همچنان كه او را به آن در آورده اند از آن خارجش كنند و كسى كه از طريق كتاب و سنّت به اين دين وارد شود ، كوهها بجنبند و او نجنبد (در عقيده و دينش متزلزل نشود) .

بحار الأنوار : 2/105/67 .

حديث1771

امام صادق عليه السلام :

مَن عَرَفَ دينَهُ مِن كتابِ اللّه ِ

عزّوجلّ زالَتِ الجِبالُ قبلَ أن يَزُولَ ، ومَن دَخَلَ فيأمرٍ بِجَهلٍ خَرَجَ منهُ بِجَهلٍ.

امام صادق عليه السلام : كسى كه دينش را از طريق كتاب خداوند عز و جل بشناسد، اگر كوهها از جاى خود

بجنبند، او در دين خود متزلزل نشود و كسى كه ندانسته عقيده اى را بپذيرد ندانسته هم از آن خارج شود .

بحار الأنوار : 23/103/11

حديث1772

امام صادق عليه السلام :

لادِينَ لِمَن لاعَهدَله .

امام صادق عليه السلام : كسى كه پايبند عهد و پيمان نيست دين ندارد .

بحار الأنوار : 84/252/47 .

حديث1773

امام صادق عليه السلام :

كُلُّ مَن لم يُحِبَّ على الدِّينِ ولم يُبغِضْ على الدِّينِ فلا دينَ لَهُ .

امام صادق عليه السلام : هر كه به خاطر دين ، حبّ و بغض نداشته باشد ، دين ندارد .

الكافي : 2/127/16 .

حديث1774

امام صادق عليه السلام :

لا دِينَ لِمَن دانَ بولايةِ إمامٍ جائرٍ لَيسَ مِنَ اللّه ِ .

امام صادق عليه السلام : كسى كه خود را به ولايت (حاكميت) پيشواى ستمگر غير خدايى ملتزم كند ، دين ندارد .

بحار الأنوار : 72/135/19

حديث1775

امام صادق عليه السلام :

_ كانَ يقولُ عندَ المُصيبةِ _ : الحمدُ للّه ِِ الذي لم يَجعَلْ مُصِيبَتِي في دِينِي .

امام صادق عليه السلام _ به هنگام مصيبت _ مى فرمود : خدا را سپاس و ستايش كه مصيبت مرا در دينم قرار نداد .

بحار الأنوار : 78/268/183 .

حديث1776

امام صادق عليه السلام :

آفَةُ الدِّينِ : الحَسَدُ والعُجبُ والفَخرُ .

امام صادق عليه السلام : آفت دين ، حسادت است و خودپسندى و فخر فروشى .

الكافي : 2/307/5 .

حديث1777

امام صادق عليه السلام :

كانَ أميرُالمؤمنينَ عليه السلام كثيراً مّا يقولُ في خُطبتِهِ : يا أيّها الناسُ ، دِينَكُم دِينَكم !! فإنّ السيّئةَ فيهِ خيرٌ مِن الحَسَنةِ في غَيرِهِ ، والسيّئةَ فيهِ تُغفَرُ ، والحَسَنةَ في غيرِهِ لا تُقبَلُ .

امام صادق عليه السلام : امير المؤمنين عليه السلام درسخنرانى هاى خود اين جمله را بسيار مى فرمود : اى مردم! ديندار باشيد ، ديندار! اگر گناه كنيد و ديندار باشيد بهتر است از اين كه نيكى كنيد و بى دين باشيد ؛ زيرا گناه، در آن آمرزيده مى شود و نيكى در بى دينى پذيرفته نمى شود .

الكافي : 2/464/6 .

حديث1778

امام صادق عليه السلام :

في طِينِ قبرِ الحسينِ عليه السلام الشِّفاءُ مِن كلِّ داءٍ وهُوَ الدواءُ الأكبَرُ .

امام صادق عليه السلام : در تربت قبر حسين عليه السلام شفاى هر دردى است و آن بزرگترين داروست .

بحار الأنوار : 101/123/18 .

حديث1779

امام صادق عليه السلام :

لا يَضُ_رُّ المَريضَ ما حَمَيتَ عنهُ الطَّعامَ .

امام صادق عليه السلام : پرهيز از غذا ، به بيمار زيانى نمى رساند .

بحار الأنوار : 62/140/2 .

حديث1780

امام صادق عليه السلام :

لا تَنفَعُ الحِميَةُ لمريضٍ بعدَ سبعَةِ أيّامٍ .

امام صادق عليه السلام : [ آغاز ] پرهيز ، پس از هفت روز براى بيمار سودى ندارد .

الكافي : 8/291/442 .

حديث1781

امام صادق عليه السلام :

إنَّ نبيّاً مِنَ الأنبياءِمَرِضَ ، فقالَ : لا أتَداوى حتّى يكونَ الذي أمرَضَنِي هُو الذي يَشفينِي ، فأوحَى اللّه ُ تعالى إلَيهِ: لا أشفِيكَ حتّى تَتَداوى ، فإنَّ الشِّفاءَ مِنّي .

امام صادق عليه السلام : يكى از پيامبران بيمار شد ؛پس گفت : خود را درمان نمى كنم تا همو كه بيمارم كرده است شفايم دهد . خداوند تعالى به او وحى كرد كه : تا خود را درمان نكنى شفايت ندهم ؛ زيرا شفا دادن از من است .

بحار الأنوار:62/66/15.

حديث1782

امام صادق عليه السلام :

آخِرُ نبيٍّ يَدخُلُ الجنّةَ سُليمانُ بنُ داوود عليه السلام ، وذلك لِما اُعطِيَ في الدنيا .

امام صادق عليه السلام : آخرين پيامبرى كه وارد بهشت مى شود سليمان بن داوود عليه السلام است ؛ و اين بدان سبب است كه دنيا به او داده شد .

بحار الأنوار : 14/74/16 .

حديث1783

امام صادق عليه السلام :

الدنيا سِجنُ المؤمنِ والقَبرُ حِصنُهُ والجنّةُ مَأواهُ ، والدنيا جَنَّةُ الكافِرِ والقبرُ سِجنُهُ والنارُ مَأواهُ .

امام صادق عليه السلام : دنيا، زندان مؤمن است و گور،دژ او و بهشت، جايگاهش، و دنيا بهشت كافر است و گور زندان او و آتش جايگاهش .

الخصال : 108/74 .

حديث1784

امام صادق عليه السلام :

مَن أصبَحَ وأمسى والدنيا أكبَرُ هَمِّهِ جَعَلَ اللّه ُ تعالى الفَقرَ بينَ عَينَيهِ وشَتَّتَ أمرَهُ ولم يَنَلْ مِن الدنيا إلّا ما قَسَمَ اللّه ُ له ، ومَن أصبَحَ وأمسى والآخرةُ أكبَرُ هَمِّهِ جَعَلَ اللّه ُ تعالى الغِنى في قلبِهِ وجَمَعَ لَهُ أمرَهُ .

امام صادق عليه السلام : كسى كه شب و روز بزرگترين همّ و غمش دنيا باشد، خداوند متعال فقر را در برابر چشمانش قرار دهد و كارش را پريشان سازد و از دنيا جز به آنچه خداوند قسمتش كرده است نرسد وكسى كه شب و روز بزرگترين همّ و غمش آخرت باشد خداوند متعال دلش را بى نياز گرداند و كارش را سامان دهد .

الكافي : 2/319/15 .

حديث1785

امام صادق عليه السلام :

إن كانتِ الدنيا فانيَهً فالطُّمأنينَةُ إلَيها لِماذا ؟!

امام صادق عليه السلام : اگر دنيا فناپذير است، پس دل خوش كردن به آن چرا؟

بحار الأنوار : 73/88/54 .

حديث1786

امام صادق عليه السلام :

مَن كَثُرَ اشتِباكُهُ بالدنيا كانَ أشَدَّلحَسرَتِهِ عند فِراقِها .

امام صادق عليه السلام : هر كه بيشتر به دنيا بچسبد ،هنگام جدايى از آن، بيشتر افسوس خورد .

الكافي : 2/320/16 .

حديث1787

امام صادق عليه السلام :

مَن تَعَلَّقَ قلبُهُ بالدنيا تَعَلَّقَ قلبُهُ بثلاثِ خصالٍ : هَمٍّ لا يَفنى ، وأمَلٍ لا يُدرَكُ ، ورجاءٍ لا يُنالُ .

امام صادق عليه السلام : هر كه به دنيا دل بندد به سه چيز دل بسته است : اندوه بى پايان و آرزوى دست نيافتنى و اميد نارسيدنى .

الكافي : 2/320/17

حديث1788

امام صادق عليه السلام :

رأسُ كلِّ خطيئةٍ حُبُّ الدنيا .

امام صادق عليه السلام : منشأ هر گناهى دنيا دوستى است .

الكافي : 2/315/1 .

حديث1789

امام صادق عليه السلام :

ما منزلةُ الدنيا مِن نفسي إلّا بمنزلةِ الميتةِ ، إذا اضطُرِرتُ إليها أكَلتُ مِنها .

امام صادق عليه السلام : دنيا در نظر من چونان مرداراست ، كه هر گاه ناچار شوم از آن مى خورم.

بحار الأنوار : 78/193/7

حديث1790

امام صادق عليه السلام :

اِعرِفْ طُرُقَ نجاتِكَ وهلاكِكَ كي لا تدعُوَ اللّه َ بشيءٍ منهُ هلاكُكَ وأنتَ تَظُنُّ فيهِ نجاتَكَ ، قالَ اللّه ُ عزّوجلّ: «ويَدْعُ الإِنسانُ بِالشَّرِّ دُعاءَهُ بِالخَيرِ وَ كَانَ الإنسانُ عَجولاً» .

امام صادق عليه السلام : راههاى نجات و نابودى خودت را بشناس، تا مبادا از خدا چيزى را به گمان اين كه نجات تو در آن است بخواهى ، حال آن كه سبب نابودى تو مى شود. خداوند عزّوجلّ فرموده است : «انسان به دعا شرّى را مى طلبد چنان كه گويى به دعا خيرى را مى جويد . و آدمى شتابزده است» .

بحار الأنوار : 93/322/36 .

حديث1791

امام صادق عليه السلام :

يَتَمَنّى المؤمنُ أ نّه لم يُستَجَبْ لَهُ دَعوَةٌ في الدنيا مِمّا يَرى مِن حُسنِ الثوابِ .

امام صادق عليه السلام : مؤمن پاداش نيك (چشمگير) آخرت را كه مى بيند آرزو مى كند كاش هيچ دعايى از او در دنيا مستجاب نمى شد .

الكافي : 2/491/9 .

حديث1792

امام صادق عليه السلام :

قالَ اللّه ُ تعالى : وعِزَّتيوجلالي وعَظَمَتي وبَهائي ، إنّي لَأَحمِي وَليّي أن اُعطِيَهُ في دارِ الدنيا شيئا يشغَلُهُ عن ذِكري حتّى يَدعُوَني فأسمَعَ صوتَهُ ، و إنّي لَأُعطي الكافرَ مُنيَتَهُ حتّى لا يَدعُوَني فَأسمَعَ صوتَهُ بُغضا لَهُ .

امام صادق عليه السلام : خداوند متعال فرموده است : به عزّت و جلال و عظمت و شكوهم سوگند كه من دريغم مى آيد در دنيا به دوست خود چيزى دهم كه او را از ياد من غافل كند ؛ زيرا مى خواهم مرا بخواند تا صدايش را بشنوم و كافر را به آرزويش مى رسانم ؛ زيرا از او نفرت دارم و نمى خواهم مرا بخواند و صدايش را بشنوم .

التمحيص : 33/17 .

حديث1793

امام صادق عليه السلام :

أربعٌ لا يُستَجابُ لَهُم دعاءٌ : الرجلُ جالسٌ في بَيتِهِ يقولُ : يا ربِّ ارزُقْني ، فيقولُ لَهُ : ألَم آمُرْكَ بالطَّلَبِ ؟ ! ورجلٌ كانَت لَهُ امرأةٌ فَدَعا علَيها ، فيقولُ : ألَم أجعَلْ أمرَها بيدِكَ ؟! ورجلٌ كانَ لَهُ مالٌ فأفسَدَهُ فيقولُ : يا ربِّ ارزُقْني ، فيقولُ لَهُ : ألَم آمُرْكَ بالاقتِصادِ؟! ... ورجلٌ كانَ لَهُ مالٌ فأدانَهُ بغيرِ بَيِّنَةٍ فَيَقولُ : ألَم آمُرْكَ بِالشَّهادَةِ ؟!

امام صادق عليه السلام : دعاى چهار كس مستجاب نمى شود : مردى كه در خانه اش بنشيند و بگويد: خدايا! روزى مرا برسان. پس خداوند به او مى فرمايد: مگر به تو دستور نداده ام كه در طلب كسب روزى برآيى؟ و مردى كه زنش را نفرين كند ؛ پس خداوند مى فرمايد :

مگر كار [طلاق ]او را به تو واگذار نكرده ام؟ نيز مردى كه مال و ثروتى داشته باشد و آن را هدر دهد و بگويد : خدايا! مرا روزى ده ؛ پس خداوند پاسخش دهد: مگر به تو دستور ندادم كه صرفه جو باش؟ ... و مردى كه مال خود را بدون مدرك و گواه به كسى وام دهد ؛ پس خداوند به او گويد : مگر به تو دستور ندادم كه [هنگام وام دادن ]گواه [ومدرك ]بگيرى؟

الدعوات : 33/75 .

حديث1794

امام صادق عليه السلام :

ثلاثةُ أوقاتٍ لا يُحجَبُ فيها الدُّعاءُ عن اللّه ِ : في أثَرِ المكتوبةِ ، وعند نُزُولِ القَطْرِ ، وظُهورِ آيةٍ معجزةٍ للّه ِ في أرضِهِ .

امام صادق عليه السلام : در سه زمان دعا از خداوندپوشيده نمى ماند [حتما مستجاب مى شود] : بعد از اداى فريضه ، هنگام بارش باران، و هنگام پديدارشدن نشانه اى از اعجاز خدا در زمين (مثل خورشيد گرفتگى و ...) .

بحار الأنوار : 85/321/8 .

حديث1795

امام صادق عليه السلام :

إذا دَعَوْتَ فَظُنَّ أنّ حاجَتَكَ بالبابِ .

امام صادق عليه السلام : چون دعا مى كنى چنين خيال كن كه حاجتت بر در خانه است .

الكافي : 2/473/1 .

حديث1796

امام صادق عليه السلام :

قالَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : خيرُ وقتٍ دَعَوتُم اللّه َ عزّوجلّ فيهِ الأسحارُ ، وتلا هذهِ الآيةَ في قولِ يعقوبَ عليه السلام : «سَوْفَ أسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي»

امام صادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : بهترين زمان براى اين كه خداوند عز و جل را بخوانيد سحرگاهان است. سپس اين آيه را كه نقل سخن يعقوب عليه السلام است تلاوت كرد : «بزودى از پروردگار خود براى شما آمرزش مى خواهم» . و فرمود : [دعا كردن براى ]آنها را به وقت سحر موكول كرد .

يوسف : 98 .

حديث1797

امام صادق عليه السلام :

ما اجتَمَعَ أربعةُ رَهطٍ قَطُّ على أمرٍ واحدٍ فَدَعَوا اللّه َ إلّا تَفَرَّقُوا عن إجابَةٍ .

امام صادق عليه السلام : هيچ گاه چهار نفر گرد نيامدند و براى مطلبى به درگاه خدا دعا نكردند ، مگر اين كه با اجابت آن دعا از هم پراكنده شدند .

الكافي : 2/487/2 .

حديث1798

امام صادق عليه السلام :

مَن تَوَضَّأ فَأحسَنَ الوُضوءَ ، ثُمَّ صَلّى رَكعَتَينِ ، فَأتَمَّ رُكوعَهُما وَسُجودَهُما ، ثُمَّ سَلَّمَ ، وأثنى عَلَى اللّه ِ عزّوجلّ وعَلى رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، ثُمَّ سَألَ حاجَتَهُ ، فَقَد طَلَبَ في مَظانِّهِ ، وَمَن طَلَبَ الخَيرَ في مَظانِّهِ لَم يَخِبْ .

امام صادق عليه السلام : هركه درست وضو بگيرد و دو ركعت نماز بگزارد و ركوع و سجود آنها رابه طور كامل به جا آورد ، سپس سلام گويد و خداوند عزّوجلّ و رسول خدا را مدح كند و آن گاه حاجتش را بخواهد هر آينه آن را در جاى خود جسته است و هر كه خير را در جايگاهش بجويد ناكام برنگردد .

بحار الأنوار : 93/314/20 .

حديث1799

امام صادق عليه السلام :

إنّما هِيَ المِدحَةُ ، ثُمَّ الإقرارُ بِالذَّنبِ ، ثُمَّ المَسألَةُ .

امام صادق عليه السلام : [در دعا] ابتدا بايد خدا را ستود ، سپس به گناه اعتراف نمود و آن گاه حاجت خواست .

بحار الأنوار : 93/318/23

حديث1800

امام صادق عليه السلام :

لا يَزالُ الدُّعاءُ مَحجوباحَتّى يُصَلّى عَلى مُحَمَّدٍ وعَلى آلِ مُحَمَّدٍ .

امام صادق عليه السلام : دعا پيوسته در حجاب است تا آن گاه كه بر محمّد و بر خاندان محمّد صلوات فرستاده شود .

الكافي : 2/491/1 .

از1801تا2000

حديث1801

امام صادق عليه السلام :

مَن كانَت لَهُ حاجَةٌ إلى اللّه ِ عزّوجلّ فَلْيَبدَأ بِالصَّلاةِ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، ثُمَّ يَسألْ حاجَتَهُ ، ثُمَّ يَختِمْ بِالصَّلاةِ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، فإنَّ اللّه َ عزّوجلّ أكرَمُ مِن أن يَقبَلَ الطَّرَفَينِ ويَدَعَ الوَسَطَ إذ كانَتِ الصَّلاةُ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ لا تُحجَبُ عَنهُ .

امام صادق عليه السلام : هر كه مى خواهد از خداوند عز و جلحاجتى طلب كند ، به صلوات فرستادن بر محمّد و خاندان او آغاز نمايد ، سپس حاجتش را بخواهد و در پايان نيز بر محمّد و آل محمّد صلوات فرستد ؛ زيرا خداوند عز و جل كريمتر از آن است كه آغاز و انجام دعا را بپذيرد و وسط را واگذارد ؛ چرا كه صلوات بر محمّد و آل محمّد از خداوند پوشيده نمى ماند [حتما مستجاب مى شود] .

مكارم الأخلاق:2/19/2040.

حديث1802

امام صادق عليه السلام :

جاءَ رجلٌ إلى أميرِ المؤمنينَ عليه السلام فقال : إنّي دَعَوتُ اللّه َ فلَم أرَ الإجابةَ ! فقالَ : لقد

وَصَفتَ اللّه َ بغيرِ صِفاتِهِ ، و إنَّ للدُّعاءِ أربعَ خصالٍ : إخلاصُ السَّريرةِ ، و إحضارُ النِّيّةِ ، ومَعرفةُ الوسيلةِ ، والإنصافُ في المسألةِ ، فهل دَعَوتَ وأنتَ عارفٌ بهذهِ الأربعةِ ؟ قالَ : لا ، قالَ : فاعرِفْهُنَّ .

امام صادق عليه السلام : مردى خدمت اميرالمؤمنين عليه السلام آمد و عرض كرد : من خدا را مى خوانم ولى اجابتى نمى بينم؟ حضرت فرمود : چون تو خدا را با صفاتى جز صفات او وصف مى كنى (مى خوانى) همانا دعا را چهار

خصلت باشد : اخلاص باطنى ، حضور نيّت (قلب) ، شناخت

وسيله، و انصاف داشتن در خواسته . آيا تو با آگاهى از اين چهار نكته دعا مى كنى؟ عرض كرد : خير . حضرت فرمود : پس ، آنها را بشناس [و با توجه به اين چهار نكته دعا كن] .

تنبيه الخواطر : 1/302 .

حديث1803

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ عزّوجلّ يَقولُ :وَعِزَّتي وَجَلالي ، لا اُجِيبُ دَعوَةَ مَظلومٍ دَعاني في مَظلِمَةٍ ظُلِمَها ولأحدٍ عندَهُ مثلُ تِلك المَظلِمَةِ .

امام صادق عليه السلام : خداوند عز و جل مى فرمايد: سوگندبه عزّت و جلالم كه نفرين ستمديده اى را در حقّ ستم كننده بدو اجابت نمى كنم اگر خود نسبت به ديگرى چنان ستمى را روا داشته است .

بحار الأنوار : 75/312/20 .

حديث1804

امام صادق عليه السلام :

إذا رَقَّ أحدُكُم فَليَدعُ ، فإنَّ القلبَ لا يَرِقُّ حَتّى يَخلُصَ

امام صادق عليه السلام : هر زمان كه به يكى از شمارقّت قلب دست داد ، دعا كند ؛ زيرا قلب تا خالص و پاك نشود رقّت نمى يابد .

الكافي : 2/477/5 .

حديث1805

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ لا يَستَجِيبُ دُعاءًبظَهرِ قلبٍ قاسٍ .

امام صادق عليه السلام : همانا خداوند دعايى را كه ازپشت قلب با قساوت برخيزد مستجاب نمى كند .

الكافي : 2/474/4

حديث1806

امام صادق عليه السلام :

إذا أرَادَ أحدُكُم أن يُستَجابَ لَهُ فَليُطَيِّبْ كَسبَهُ ولْيَخرُجْ مِن مَظالِمِ الناسِ ،

و إنَّ اللّه َ لا يُرفَعُ إلَيهِ دُعاءُ عبدٍ وفي بَطنِهِ حرامٌ أو عندَهُ مَظلِمَةٌ لِأحَدٍ مِن خَلقِهِ .

امام صادق عليه السلام : هر يك از شما كه مى خواهد دعايش مستجاب شود درآمد خود را پاك كند و حقّ مردم را بپردازد . همانا دعاى هيچ بنده اى كه مال حرامى در شكمش باشد يا

مظلمه كسى به گردنش باشد ، به درگاه خدا بالا نمى رود .

بحار الأنوار : 93/321/31 .

حديث1807

امام صادق عليه السلام :

_ في قَولِهِ : «فَلْيَستَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي»

امام صادق عليه السلام _ درباره آيه: «پس ، بايد دعوت مرا اجابت كنند و به من ايمان آورند» _ فرمود : يعنى بدانند كه من مى توانم آنچه را از من مى خواهند به آنان بدهم .

البقرة : 186 .

حديث1808

امام صادق عليه السلام :

_ و قَد سَألَهُ قومٌ : نَدعو فلا يُستَجابُ لَنا ؟! _ : لأ نَّكُم تَدعونَ مَن لا تَعرِفونَهُ .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به گروهى كه ازايشان پرسيدند : چرا ما دعا مى كنيم اما مستجاب نمى شود؟ _ فرمود : چون كسى را مى خوانيد كه نمى شناسيدش.

بحار الأنوار : 93/368/4 .

حديث1809

امام صادق عليه السلام :

مَن تَخَوَّفَ بَلاءً يُصيبُهُ فَتَقَدَّمَ فيهِ بِالدُّعاءِ لَم يُرِهِ اللّه ُ عزّوجلّ ذلكَ البَلاءَ أبَدا .

امام صادق عليه السلام : هر كه نگران رسيدن بلايى به خود باشد و پيش از رسيدن بلا دعا كند ، خداوند عز و جل هرگز آن بلا را به او نرساند .

مكارم الأخلاق : 2/10/1992 .

حديث1810

امام صادق عليه السلام :

أوْحَى اللّه ُ تَبارَكَ وتَعالى إلى داوود عليه السلام : اُذكُرْني في سَرَّائكَ أستَجِبْ لَكَ في ضَرَّائكَ .

امام صادق عليه السلام : خداوند _ تبارك و تعالى _ به داوود عليه السلام وحى فرمود كه : در زمان آسايشت به ياد من باش ، تا من هنگام گرفتارى ات دعاى تو را اجابت كنم .

مكارم الأخلاق : 2/10/1991 .

حديث1811

امام صادق عليه السلام :

الدُّعاءُ أنفَذُ مِنَ السِّنانِ الحَديدِ .

امام صادق عليه السلام : دعا از نيزه تيز كارى تر است .

الكافي : 2/469/7

حديث1812

امام صادق عليه السلام :

عَلَيكَ بِالدُّعاءِ ، فإنَّ فيهِ شِفاءً مِن كُلِّ داءٍ .

امام صادق عليه السلام : بر تو باد دعا كردن كه آن شفاى هر دردى است .

مكارم الأخلاق: 2/12/2008.

حديث1813

امام صادق عليه السلام :

صَلِّ رَكْعَتَينِ واسْتَخِرِ اللّه َ . فواللّه ِ ،ما اسْتَخارَ اللّه َ مسلمٌ إلّا خارَ لَهُ البَتّةَ .

امام صادق عليه السلام : دو ركعت نماز بخوان و از خدا طلب خير كن ؛ زيرا سوگند به خدا كه هيچ مسلمانى از خدا طلب خير نكند ، مگر آن كه خداوند قطعا براى او خير و نيكى قرار مى دهد .

الكافي : 3/470/1 .

حديث1814

امام صادق عليه السلام :

ما اسْتَخارَ اللّه َ عزّوجلّ عَبدٌ مؤمنٌ إلّا خارَ لَهُ و إنْ وَقَعَ ما يَكْرَهُ .

امام صادق عليه السلام : هيچ بنده مؤمنى از خداوند عز و جل طلب خير نكند ، جز آن كه به او خير دهد هر چند پيشامد ناخوشايندى برايش رخ دهد [چرا كه باز خير او درهمان است].

بحار الأنوار : 91/224/4

حديث1815

امام صادق عليه السلام :

_ لابنِ أبي يَعْفورٍ في الاسْتِخارَةِ _ : تُعَظِّمُ اللّه َ وتُمَجِّدُهُ وتَحْمَدُهُ وتُصلّي على النَّبيِّ وآلهِ ، ثُمّ تقولُ : اللّهُمَّ إنّي أسألُكَ بأنّكَ عالِمُ الغَيبِ والشَّهادَةِ الرّحمنُ الرّحيمُ ، وأنتَ عَلّامُ الغُيوبِ ، أسْتَخيرُ اللّه َ برَحْمتِهِ .

امام صادق عليه السلام _ به ابن ابى يعفور درباره طلب خير از خدا _ فرمود : ابتدا خدا را به بزرگى و عظمت ياد مى كنى و او را مى ستايى و بر پيامبر و خاندانش درود مى فرستى و سپس مى گويى : «اللّهمّ إنّى اسئلك بأنّك عالم الغيب والشهادة الرحمن الرحيم و أنت علّام الغيوب،أستخيراللّه برحمته (پروردگارا! از تو كه داناى غيب و آشكار و رحمان و رحيمى و تو كه داناى تمام رازهايى تقاضا مى كنم ؛ از خدا به مدد رحمتش طلب خير مى كنم)» .

بحار الأنوار : 91/256/1 .

حديث1816

امام صادق عليه السلام :

_ لِمَن قالَ لَهُ : اُريدُ الشَّيءَ وأستخيرُ اللّه َفيهِ فلا يُوَفَّقُ فيه الرَّأيُ _ : افْتَحِ المُصْحَفَ ، فانْظُرْ إلى أوّلِ ما تَرى فَخُ_ذْ بهِ ، إنْ شاءَ اللّه ُ .

امام صادق عليه السلام _ به كسى كه خدمت ايشان عرض كرد : گاه تصميم به انجام كارى مى گيرم و درباره آن از خدا طلب خير مى كنم ، اما فكرم به جايى نمى رسد _ فرمود : قرآن را باز كن و به اولين آيه اى كه چشمت مى افتد ، به خواست خدا ، عمل كن .

تهذيب الأحكام : 3/310/960 .

حديث1817

امام صادق عليه السلام :

أحْسنُ مِن الصِّدقِ قائلُهُ ،وخَيرٌ مِن الخَيرِ فاعِلُهُ .

امام صادق عليه السلام : بهتر از راستگويى راستگوست، و بهتر از خوبى كسى است كه خوبى مى كند.

الأمالي للطوسي: 223/385.

حديث1818

امام صادق عليه السلام :

لا تُصَغِّرْ شيئا مِن الخَيرِ ، فإنّكَ تَراهُ غدا حَيثُ يَسُرُّكَ .

امام صادق عليه السلام : كار خوب را هرگز خُرد مشمار؛ زيرا فردا[ى قيامت] آن را طورى مى بينى كه شادمانت مى كند .

بحار الأنوار : 71/182/37

حديث1819

امام صادق عليه السلام :

كانَ أبي يَقولُ : إذا هَمَمْتَ بخَيرٍ فبادِرْ ، فإنَّكَ لا تَدْري ما يَحْدُثُ .

امام صادق عليه السلام : پدرم مى فرمود : چون آهنگ كار خوبى كردى ، در انجام آن شتاب كن ؛ زيرا نمى دانى كه چه پيش مى آيد .

الكافي : 2/142/3 .

حديث1820

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ عزّوجلّ إذا أرادَ بعَبدٍ خَيرا نَكَتَ في قَلبِهِ نُكْتَةً بَيْضاءَ ، فَجالَ القَلبُ بطَلَبِ الحقِّ ، ثُمَّ هُو إلى أمْرِكُم أسْرَعُ مِن الطّيرِ إلى وَكْرِهِ .

امام صادق عليه السلام : خداوند عز و جل چون خوبى بنده اى را بخواهد، نقطه اى سفيد در قلب او ايجاد كند كه در نتيجه آن ، دل، در طلب حقّ به گردش در آيد و آن گاه شتابانتر از پرنده اى كه به آشيانه اش رسد ، به عقيده شما گرايد .

بحار الأنوار : 78/292/2 .

حديث1821

امام صادق عليه السلام :

أي_ُّما رجُلٍ مِن أصْحابِنااسْتَعانَ بهِ رجُلٌ من إخْوانِهِ في حاجَةٍ ، فلَم يُبالِغْ فيها بكُلِّ جُهْدِه ، فقد خانَ اللّه َ ورسولَهُ والمؤمنينَ .

امام صادق عليه السلام : هر يك از ياران ما كه برادرش در مشكلى از او كمك بخواهد و وى با تمام توان خود در كمك به او نكوشد ، هر آينه به خدا و پيامبر او و مؤمنان خيانت كرده است .

بحار الأنوار: 75/175/7

حديث1822

امام صادق عليه السلام :

يُجبَلُ المؤمنُ على كُلِ طَبيعةٍ إلّا الخِيانَةَ والكَذِبَ .

امام صادق عليه السلام : مؤمن بر هر خويى سرشته مى شود مگر خيانت و دروغ .

الاختصاص : 231 .

حديث1823

امام صادق عليه السلام :

إذا دَخَلتَ مَدْخَلاً تَخافُهُ فاقْرَأ هذهِ الآيةَ: «رَبِّ أدْخِلْني مُدْخَلَ صِدْقٍ وأخْرِجْني مُخْرَجَ صِدْقٍ واجْعَلْ لي مِن لَدُنْكَ سُلْطانا نَصيرا»

امام صادق عليه السلام : هرگاه وارد جايى شدى كه مى ترسى، اين آيه را بخوان : «رَبِّ أدْخِلْني مُدْخَلَ صِدْقٍ وأخْرِجْني مُخْرَجَ صِدْقٍ واجْعَلْ لي مِن لَدُنْكَ سُلْطانا نَصيرا (پروردگارا! مرا به ورودگاه راستين وارد و از خروجگاه راستين خارج كن و از جانب خويش ، قدرتى ياريگر برايم قرار بده)» و هرگاه كسى را كه از او مى ترسى ديدى آية الكرسى بخوان .

الإسراء : 80 .

حديث1824

امام صادق عليه السلام :

مَن خافَ اللّه َ أخافَ اللّه ُ مِنهُ كُلَّ شَيءٍ ، ومَن لَم يَخَفِ اللّه َ أخافَهُ اللّه ُ مِن كُلِّ شَيءٍ .

امام صادق عليه السلام : هركه از خدا بترسد خداوند همه چيز را از او بترساند و هركه از خدا نترسد خداوند او را از همه چيز ترسان كند .

الكافي : 2/68/3 .

حديث1825

امام صادق عليه السلام :

لا يكونُ العَبدُ مؤمنا حتّى يكونَ خائفا راجِيا ، ولا يكونُ خائفا راجِيا حتّى يكونَ عامِلاً لِما يَخافُ ويَرْجو .

امام صادق عليه السلام : بنده، مؤمن نباشد مگر آن گاه كه بيمناك و اميدوار باشد و بيمناك واميدوار نباشد مگر آن گاه كه بيم و اميد او را به عمل كشاند .

بحار الأنوار : 70/392/61

حديث1826

امام صادق عليه السلام :

الخائفُ مَن لَم تَدَعْ لَهُ الرَّهْبةُ لِسانايَنْطِقُ بهِ .

امام صادق عليه السلام : خائف [از خدا] كسى است كه هراس، زبانى برايش نگذاشته كه با آن سخن بگويد .

بحار الأنوار : 78/244/54 .

حديث1827

امام صادق عليه السلام :

كانَ أبي عليه السلام يقولُ : إنّهُ لَيس مِن عَبدٍمؤمنٍ إلّا و في قَلْبهِ نُورانِ : نورُ خِيفَةٍ ونورُ رَجاءٍ ، لَو وُزِنَ هذا لَم يَزِدْ على هذا ، ولَو وُزِنَ هذا لَم يَزِدْ على هذا .

امام صادق عليه السلام : پدرم عليه السلام مى فرمود: هيچ بنده مؤمنى نيست مگر آن كه در دلش دو نور است : نور ترس و نور اميد كه اگر هر يك از آنها وزن شود بر ديگرى فزونى نيابد .

الكافي : 2/67/1 .

حديث1828

امام صادق عليه السلام :

ارْجُ اللّه َ رَجاءً لا يُجَرّئُكَ على مَعاصيهِ ، وخَفِ اللّه َ خَوفا لا يُؤْيِسُكَ مِن رَحمَتِهِ .

امام صادق عليه السلام : به خداوند چنان اميدوارباش كه تو را بر انجام گناهان بى پروا نكند و ازخدا چنان بترس كه تو را از رحمت او نوميد نسازد .

بحار الأنوار : 70/384/39 .

حديث1829

امام صادق عليه السلام :

المؤمنُ بَينَ مَخافَتَينِ: ذَنبٌ قَد مَضى لا يَدْري ما صَنعَ اللّه ُ فيهِ ، وعُمرٌ قَد بَقيَ لا يَدْري ما يَكْتَسِبُ فيهِ مِن المَهالِكِ ، فهُو لا يُصْبِحُ إلّا خائفا ولا يُصْلِحُهُ إلّا الخَوفُ .

امام صادق عليه السلام : مؤمن ميان دو ترس به سر مى برد : گناهى كه در گذشته كرده است و نمى داند خدا با آن چه كرده است [و آن را بخشيده يا نه!] و عمرى كه باقى مانده است و نمى داند در آن مدت چه گناهان مهلكى مرتكب خواهد شد؛ بنابراين ، مؤمن پيوسته ترسان است و جز ترس اصلاحش نكند .

الكافي : 2/71/12 .

حديث1830

امام صادق عليه السلام :

إنّ أهلَ الرَّيِّ في الدُّنيا مِن المُسْكِرِ يَموتونَ عِطاشا ، ويُحْشَرونَ عِطاشا ، ويَدخُلونَ النّار عِطاشا .

امام صادق عليه السلام : آنان كه در دنيا از مسكرات سيراب شوند ، تشنه كام مى ميرند و تشنه كام محشور مى شوند و تشنه كام به دوزخ مى روند .

ثواب الأعمال : 290/5 .

حديث1831

امام صادق عليه السلام :

إنّ خِصالَ المَكارِمِ بَعْضُهامُقيَّدٌ ببَعْضٍ .

امام صادق عليه السلام : خصلتهاى نيك اخلاقى به يكديگر بسته اند .

الأمالي للطوسي : 301/597 .

حديث1832

امام صادق عليه السلام :

إنَّ سُوءَ الخُلقِ لَيُفسِدُ العَملَ كما يُفسِدُ الخَلُّ العسَلَ .

امام صادق عليه السلام : همانا بدخويى كردار را تباه مى سازد آنسان كه سركه عسل را .

الكافي : 2/321/1 .

حديث1833

امام صادق عليه السلام :

اللَّحْمُ يُنْبِتُ اللَّحْمَ ، ومَن تَرَكَ اللَّحْمَ أربَعينَ يَوما ساءَ خُلقُهُ .

امام صادق عليه السلام : گوشت، گوشت مى روياند و هركس چهل روز گوشت نخورد بدخُلق شود .

الكافي : 6/309/1 .

حديث1834

امام صادق عليه السلام :

الخُلقُ الحَسنُ يَميثُ الخَطيئةَ كما تَميثُ الشَّمسُ الجَليدَ .

امام صادق عليه السلام : خوشخويى گناه را ذوب مى كند ، همچنان كه آفتاب يخ را .

الكافي : 2/100/7 .

حديث1835

امام صادق عليه السلام :

إنّ اللّه َ تباركَ وتعالى خَصَّ رَسولَهُ صلى الله عليه و آله بمَكارِمِ الأخْلاقِ ، فامْتَحِنوا أنفسَكُم ؛ فإن كانتْ فِيكُم فاحْمَدوا اللّه َ عزّوجلّ وارغَبوا إلَيهِ في الزّيادَةِ مِنها . فذكَرَها عَشرَةً : اليَقينُ ، والقَناعَةُ ، والصَّبرُ ، والشُّكرُ ، والحِلْمُ ، وحُسنُ الخُلقِ ، والسَّخاءُ ، والغَيرَةُ ، والشَّجاعَةُ ، والمُروءَةُ .

امام صادق عليه السلام : خداوند تبارك و تعالى مكارم اخلاق را به رسولش صلى الله عليه و آله ارزانى داشت . پس شما نيز خود را بيازماييد ، اگر اين خويها در شما بود، خداوند عز و جل را سپاس گوييد و از او اين مكارم را بيشتر بخواهيد . سپس حضرت آنها را ده خوى برشمرد : يقين ، قناعت ، صبر ، شكر ، بردبارى ، خوشخويى ، بخشندگى ، غيرت ، شجاعت و مردانگى .

الأمالي للصدوق : 290/324 .

حديث1836

امام صادق عليه السلام :

_ وقد سُئلَ عن مَكارِمِ الأخْلاقِ _ : العَفْوُ عَمّنْ ظَلَمَكَ ، وصِلَةُ مَن قَطعَكَ ، و إعْطاءُ مَن حَرمَكَ ، وقَولُ الحقِّ ولَو على نَفْسِكَ .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به سؤال از مكارم اخلاق _ فرمود : گذشت از كسى كه به تو ستم كرده است ، ارتباط برقرار كردن با كسى كه از تو بُريده است ، عطا كردن به آن كه از دادن چيزى به تو دريغ كرده است و گفتن حقّ، اگر چه بر ضدّ خودت باشد .

معاني الأخبار : 191/1 .

حديث1837

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا سُئلَ عَن حَدّ حُسنِ الخُلقِ _ : تُلينُ جانِبَكَ ، وتُطيِّبُ كلامَكَ ، وتَلْقى أخاكَ ببِشْرٍ حَسَنٍ .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به پرسش از معناى حُسن خلق _ فرمود : حُسن خلق اين است كه نرمخو و مهربان باشى ، گفتارت پاكيزه و مؤدبانه باشد و با برادرت با خوشرويى برخورد كنى .

معاني الأخبار : 253/1 .

حديث1838

امام صادق عليه السلام :

لا عَيشَ أهْنَأُ مِن حُسنِ الخُلقِ .

امام صادق عليه السلام : زندگيى گواراتر از اخلاق خوش نيست .

علل الشرائع : 560/1 .

حديث1839

امام صادق عليه السلام :

إنّ البِرَّ وحُسنَ الخُلقِ يَعْمُرانِ الدِّيارَ ، ويَزيدانِ في الأعْمارِ .

امام صادق عليه السلام : همانا نيكى كردن و خوشخويى خانه ها را آباد و عمرها را زياد مى كند .

بحار الأنوار : 71/395/73 .

حديث1840

امام صادق عليه السلام :

حُسنُ الخُلقِ يَزيدُ في الرِّزقِ.

امام صادق عليه السلام : خوشخويى روزى را زيادمى كند .

بحار الأنوار : 71/396/77

حديث1841

امام صادق عليه السلام :

_ في جوابِ قولِ المُفَضَّلِ : يا مَولايَ ، إنّ قَوما يَزْعُمونَ أنَّ هذا مِن فِعلِ الطَّبيعَةِ _ : سَلْهُمْ عَن هذهِ الطَّبيعَةِ : أهِيَ شَيْءٌ لَهُ عِلمٌ وقُدرَةٌ على مِثْلِ هذهِ الأفْعالِ ، أمْ لَيست كذلكَ ؟ فإنْ أوْجَبوا لَها العِلْمَ والُقْدرَةَ فما يَمْنَعُهُم مِن إثْباتِ الخالِقِ ؟ فإنّ هذهِ صَنْعَتُهُ ، و إنْ زَعَموا أ نّها تَفْعَلُ هذهِ الأفْعالَ بغَيرِ عِلْمٍ ولا عَمْدٍ وكانَ في أفْعالِها ما قَد تَراهُ مِن الصَّوابِ والحِكمَةِ عُلِمَ أنّ هذا الفِعْلَ للخالِقِ الحَكيمِ ، وأنّ الّذي سَمَّوهُ طبيعَةً هُو سُنّةٌ في خَلْقِهِ الجارِيَةُ على ما أجْراها علَيهِ .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به مفضّل كه عرض كرد : مولاى من ! عده اى مى گويند آفرينش كار طبيعت است _ فرمود : از آنان بپرس كه آيا اين طبيعت داراى علم است و توانايى انجام چنين كارهايى را دارد يا نه ؟ اگر جواب دهند كه آرى علم و قدرت دارد ، در اين صورت چه چيز مانع از آنها مى شود كه آفريدگار را اثبات كنند (چرا به وجود آفريدگارى با اين خصوصيات قايل نباشند)؟؛ زيرا طبيعت ساخته و آفريده اوست . و اگر گفتند كه طبيعت اين كارها را بدون آگاهى و قصد انجام مى دهد ، با توجه به اين كه در كارهاى آن درستى و حكمت (اتقان) مشاهده مى كنى معلوم مى شود كه اين فعل

(طبيعت) كار آفريدگار حكيم است و آنچه را كه آنان طبيعت مى نامند همان قانونى است كه خداوند در آفرينش و عالم هستى جارى كرده است .

بحار الأنوار : 3/67 .

حديث1842

امام صادق عليه السلام :

_ وقد سُئلِ : بِما عَرفْتَ ربَّكَ ؟ _ : بفَسْخِ العَزْمِ ونَقْضِ الهَمِّ ؛ عَزمْتُ ففَسَخَ عَزْمي ، وهَمَمْتُ فنَقَضَ هَمّي .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به اين سؤال كه: خدايت را به چه شناختى؟ _ فرمود : به درهم شكستن تصميم و برهم خوردن خواست و اراده . تصميم گرفتم و تصميمم را درهم شكست، و اراده كردم اما اراده ام را برهم زد .

التوحيد : 289/8 .

حديث1843

امام صادق عليه السلام :

_ للمفضل بن عمر _ : فَكِّرْ يا مُفَضَّلُ في الأفْعالِ الّتي جُعِلَتْ في الإنْسانِ مِن الطُّعْمِ والنَّومِ ... لَو كانَ إنّما يَصيرُ إلى النَّوم بالتَّفَكُّرِ في حاجَتِهِ إلى راحَةِ البَدَنِ و إجْمامِ قُواهُ كانَ عَسى أنْ يَتَثاقَلَ عَن ذلكَ ، فيَدْمَغهُ حتّى يَنْهَكَ بَدَنُهُ .

امام صادق عليه السلام _ به مفضل بن عمر _ : اى مفضّل ! درباره كارهايى چون خوردن و خوابيدن و ... كه در وجود انسان نهاده شده است بينديش . اگر انسان [تنها] با انديشيدن به نيازش به آسودگى بدن و تجديد قوا به سوى خواب مى رفت، چه بسا كه در اين كار سنگينى و تنبلى مى كرد تا جايى كه بدنش فرسوده و نابود مى شد .

بحار الأنوار : 3/78

حديث1844

امام صادق عليه السلام :

لَو رَأيتَ فَرْدا مِن مِصْراعَيْنِ فيه كَلّوبٌ ، أكنتَ تَتَوهّمُ أ نَّهُ جُعِلَ كذلكَ بلا مَعنى ؟ بَلْ كُنتَ تَعلمُ ضَرورَةً أنّهُ مَصْنوعٌ يَلْقى فَردا آخَرَ ، فتُبْرِزُهُ لِيكونَ في اجْتِماعِهِما ضَرْبٌ مِن المَصلَحَةِ ، وهكذا تَجِدُ الذَّكَرَ مِن الحَيوانِ كأنّهُ فَردٌ مِن زَوْجٍ مَهَيّأٌ مِن فَردٍ اُنْثى ، فَيلْتَقيانِ لِما فيهِ مِن دَوامِ النَّسْلِ وبَقائهِ ، فَتَبّا وخَيْبَةً وتَعْسا لمُنْتَحلي الفَلسَفةِ ، كيفَ عَمِيَتْ قُلوبُهُم عن هذهِ الخِلْقَةِ العَجيبَةِ ، حتّى أنْكروا التّدبيرَ والعَمْدَ فيها ؟!

امام صادق عليه السلام : اگر ديدى كه يكى از دو لنگه در، زلفين دارد، آيا گمان مى برى آن زلفين بى خود و بى جهت نصب شده است؟ نه ، بلكه بى شكّ پى مى برى كه تعبيه شده تا با لنگه

ديگر جفت و بسته شود . لذا لنگه ديگر را فراهم مى آورى تا از اجتماع آنها سودى حاصل شود . به همين صورت است، وجود حيوان نر . گويى فردى از يك جفت است كه براى فردِ ماده مهيّا شده است . پس نر و ماده با هم جفت مى شوند، زيرا كه دوام و بقاى نسل در اين است . پس هلاك و نوميد و نگونبخت بادا اين مدّعيان فلسفه ! چگونه ديده دلشان، اين آفرينش شگفت را نمى بيند چندان كه وجود تدبير و آگاهى و قصد را در آن انكار مى كنند؟

بحار الأنوار : 3/75

حديث1845

امام صادق عليه السلام :

_ لمّا سألَهُ أبو شاكرٍ الدَّيْصانيُّ : ما الدّليلُ على أنّ لكَ صانِعا ؟ _ : وَجَدتُ نَفْسي لا تَخْلو مِن إحْدى جِهَتَينِ : إمّا أنْ أكون صَنَعْتُها أنا أو صَنَعَها غَيري ؛ فإن كنتُ صَنَعتُها أنا فلا أخْلو مِن أحدِ مَعْنَيَينِ ، إمّا أنْ أكونَ صَنَعتُها وكانتْ مَوجودَةً أو صَنَعْتُها وكانتْ مَعْدومَةً ، فإنْ كنتُ صَنَعْتُها وكانتْ مَوجودةً فَقَدِ اسْتَغْنَتْ بوجودِها عن صَنْعَتِها ، و إن كانتْ مَعْدومَةً فإنّكَ تَعلمُ أنّ المَعْدومَ لا يُحْدِثُ شَيئا ، فقد ثَبَتَ المَعنى الثّالثُ أنّ لي صانِعا وهُو اللّه ُ رَبُّ العالَمِينَ ، فقامَ وما أحارَ جَوابا .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به اين پرسش ابوشاكر ديصانى كه : دليل بر اين كه تو را آفريدگارى است چيست ؟ _ فرمود : خودم را از دو حال خالى نيافتم : يا من خود را آفريده ام يا كسى ديگر مرا آفريده است . اگر من خود را

آفريده ام از دو حال خارج نيستم : يا بوده ام و خود را آفريده ام و يا نبوده ام و خود را پديد آورده ام . اگر قبلاً بوده ام و خود را پديد آورده ام نيازى به پديد آوردن ندارم و اگر نبوده ام تو مى دانى كه معدوم چيزى را به وجود نمى آورد ، پس شقّ سوم ثابت مى شود و آن اين كه مرا آفريدگارى است و آن همان خداى پروردگار جهانيان است . ابوشاكر كه پاسخى براى گفتن نداشت، برخاست .

التوحيد : 290/10 .

حديث1846

امام صادق عليه السلام :

سُئلَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله عَن جماعَةِ اُمَّتهِ ، فقالَ : جَماعَةُ اُمَّتي أهلُ الحقِّ و إنْ قَلُّوا .

امام صادق عليه السلام : از پيامبرخدا صلى الله عليه و آله درباره جماعت امّتش سؤال شد ، فرمود : جماعت امت من، حقگرايانند ؛ هرچند اندك باشند .

معاني الأخبار : 154/1 .

حديث1847

امام صادق عليه السلام :

إنَّ المؤمنَ لَيَخشَعُ لَهُ كُلُ شيءٍ ويَهابُهُ كُلُّ شيءٍ . إذا كانَ مُخلِصا للّه ِ أخافَ اللّه ُ مِنهُ كُلَّ شيءٍ ، حتّى هَوامَّ الأرضِ وسِباعَها وطَيرَ السَّماءِ .

امام صادق عليه السلام : همه اشياء در برابر مؤمن خاشعند و از هيبت او مى هراسند . اگر براى خدا اخلاص ورزد خداوند همه چيز ، حتى گزندگان و درندگان زمين و پرندگان هوا را از او بترساند .

بحار الأنوار : 70/248/21 .

حديث1848

امام صادق عليه السلام :

العَمَلُ الخالِصُ : الّذي لا تُريدُأنْ يَحْمَدَكَ علَيهِ أحَدٌ إلّا اللّه ُ عزّوجلّ

امام صادق عليه السلام : عمل خالص آن است كه نخواهى كسى جز خداوند عز و جل ، تو را بر انجام آن بستايد.

الكافي : 2/16/4 .

حديث1849

امام صادق عليه السلام :

مَن قالَ: «لا إلهَ إلّا اللّه ُ»مُخْلِصا دَخَلَ الجَنّةَ ، و إخْلاصُهُ أنْ يَحْجِزَهُ «لا إلهَ إلّا اللّه ُ» عَمّا حَرّمَ اللّه ُ .

امام صادق عليه السلام : هركس مخلصانه «لا إله الّا اللّه » بگويد به بهشت رود و اخلاصش به اين است كه «لا إله الّا اللّه » او را از آنچه خداوند حرام كرده است باز دارد .

بحار الأنوار : 8/359/24 .

حديث1850

امام صادق عليه السلام :

قالَ اللّه ُ تَبارَك وتعالى : أناخَيرُ شَريكٍ ، مَن أشْرَكَ بِي في عَمَلِهِ لَن أقْبَلَهُ، إلّا ما كانَ لي خالِصا .

امام صادق عليه السلام : خداوند _ تبارك و تعالى _ فرموده است : من بهترين شريك هستم ؛ هر كس در عمل خود براى من شريك بياورد، هرگز آن را نپذيرم [و به شريك دهم]، مگر عملى را كه خالص براى من باشد .

تفسير العيّاشي : 2/353/94 .

حديث1851

امام صادق عليه السلام :

الإبْقاءُ على العَمَلِ حتّى يَخْلُصَ أشَدُّ مِن العَمَلِ .

امام صادق عليه السلام : پايدارى بر عمل تا خالص بماند ، سخت تر از خود عمل است.

الكافي : 2/16/4

حديث1852

امام صادق عليه السلام :

إخْدِمْ أخاكَ ، فإنِ اسْتَخْدَمَكَ فلا ولا كَرامَةَ .

امام صادق عليه السلام : برادر خود را خدمت كن، اما اگر او از تو خدمت خواست خدمتش نكن و وقعى هم بدو مگذار .

الاختصاص : 243 .

حديث1853

امام صادق عليه السلام :

_ لبعضِ النّاسِ _ : إنْ أرَدْتَ أنْ يُخْتَمَ بخَيرٍ عَمَلُكُ حتّى تُقْبَضَ وأنتَ في أفْضَلِ الأعْمالِ فعَظِّمْ للّه ِ حَقَّهُ أن تَبْذُلَ نَعْماءَهُ في مَعاصيهِ ، وأنْ تَغْتَرَّ بحِلْمِهِ عَنكَ ، وأكْرِمْ كُلَّ مَن وَجَدْتَهُ يُذْكَرُ مِنّا أو يَنْتَحِلُ مَوَدّتَنا .

امام صادق عليه السلام _ به يكى از مردم _ فرمود : اگر مى خواهى كه عملت ختم به خير شود و هنگام مردن با بهترين اعمال بميرى، حقّ خدا را پاس داشته نعمتهايش را در راه معصيت صرف نكن و به سبب بردباريى كه نسبت به تو نشان مى دهد دچار غرور و غفلت نشو و هر كس را كه ديدى از ما به نيكى ياد مى كند يا از محبت ما دم مى زند گرامى بدار .

عيون أخبار الرِّضا : 2/4/8 .

حديث1854

امام صادق عليه السلام :

لا إيمانَ لِمَن لا حياءَ لَهُ .

امام صادق عليه السلام : ايمان ندارد كسى كه شرم ندارد .

الكافي : 2/106/5 .

حديث1855

امام صادق عليه السلام :

إنّ امرأة عُذِّبَتْ في هِرّهٍ رَبَطتْها حتّى ماتَتْ عَطَشا .

امام صادق عليه السلام : زنى به سبب آن كه گربه اى را بسته بود تا از تشنگى مرد ، به عذاب گرفتار آمد .

مكارم الأخلاق : 1/280/864 .

حديث1856

امام صادق عليه السلام :

طَعْمُ الماءِ الحياةُ .

امام صادق عليه السلام : مزه آب ، زندگى است .

تحف العقول : 370

حديث1857

امام صادق عليه السلام :

خُذْ بالاحْتياطِ فيجَميعِ ما تَجِدُ إلَيهِ سبيلاً.

امام صادق عليه السلام : در همه كارهايى كه برايت پيش مى آيد، محتاط باش .

بحار الأنوار : 2/260/11 .

حديث1858

امام صادق عليه السلام :

لَكَ أنْ تَنْظُرَ الحَزْمَ وتأخُذَ الحائطَةَ لدِينِكَ .

امام صادق عليه السلام : در دين خود دورانديش و محتاط باش .

بحار الأنوار : 2/259/9

حديث1859

امام صادق عليه السلام :

إنَّ الرّجُلَ لَيَسْألُني الحاجَةَ فاُبادِرُ بقَضائها ؛ مَخافَةَ أنْ يَسْتَغْنيَ عنها ، فلا يَجِدَ لَها مَوقِعا إذا جاءَتْهُ .

امام صادق عليه السلام : هرگاه مردى دست نياز به سوى من دراز كند ، در رفع نياز و مشكل او شتاب مى ورزم ؛ زيرا بيم آن مى رود كه كار از كار بگذرد و اقدام من در كمك به او، ديگر به كارش نيايد .

عيون أخبار الرِّضا: 2/179/2.

حديث1860

امام صادق عليه السلام :

أيُّما مؤمنٍ حَبَسَ مؤمنا عن مالِهِ وهُو مُحتاجٌ إلَيهِ لَم يَذُقْ واللّه ِ مِن طَعامِ الجَنّةِ ، ولا يَشْرَبُ مِن الرَّحيقِ المَخْتومِ .

امام صادق عليه السلام : هر مؤمنى كه برادر مؤمن نيازمند خود را از مال خويش محروم كند ، به خدا قسم كه طعم خوراك بهشت را نچشد و از شراب ناب سر به مهر [بهشت ]ننوشد .

ثواب الأعمال : 286/2.

حديث1861

امام صادق عليه السلام :

أيُّما رجُلٍ مِن شِيعَتِنا أتاهُ رجُلٌ مِن إخْوانِنا فاسْتَعانَ بهِ في حاجَةٍ فلَم يُعِنْهُ وهُو يَقْدِرُ ، ابْتَلاهُ اللّه ُ عزّوجلّ بأنْ يَقْضيَ حوائجَ عَدُوٍّ مِن أعْدائنا يُعذّبُهُ اللّه ُ علَيهِ يَومَ القِيامَةِ .

امام صادق عليه السلام : هرگاه يكى از برادران ما دست حاجت به سوى يكى از شيعيان ما دراز كند و او بتواند كمكش كند و دريغ ورزد، خداوند عز و جل او را به برآوردن نيازهاى يكى از دشمنان ما مبتلا مى كند و به سبب آن او را در روز قيامت عذاب مى كند .

ثواب الأعمال : 297/1

حديث1862

امام صادق عليه السلام :

مَن سألَهُ أخوهُ المؤمنُ حاجَهً مِن ضُرٍّ فمَنَعهُ مِن سَعةٍ وهُو يَقْدِرُ علَيها _ مِن عِندِهِ أو مِن عندِ غَيرِهِ _ حَشَرهُ اللّه ُ يَومَ القِيامَةِ مَغْلولَةً يدُهُ إلى عُنُقِهِ حتّى يَفْرُغَ اللّه ُ مِن حِسابِ الخَلقِ .

امام صادق عليه السلام : كسى كه برادر مؤمنش، در هنگام تنگدستى، نياز خود را به او بگويد و او بتواند _ خودش يا ازطريق كسى ديگر _ حاجتش را روا سازد و نكند، خداوند در روز قيامت وى را، در حالى كه دستش به گردنش بسته شده است، محشور فرمايد و تا فارغ شدن از حساب بندگان خود، همچنان او را نگه دارد .

بحار الأنوار : 74/287/13 .

حديث1863

امام صادق عليه السلام :

لَقَضاءُ حاجَةِ امْرئٍ مؤمنٍ أحَبُّ إلى(اللّه ِ) مِن عِشرينَ حِجّةً ، كُلُّ حجّةٍ يُنْفِقُ فيها صاحِبُها مائةَ ألفٍ .

امام صادق عليه السلام : هر آينه روا ساختن حاجت مؤمن نزد خدا از بيست حجّ كه براى هر حجّ صد هزار [درهم يا دينار ]خرج شده باشد ، محبوبتر است .

الكافي : 2/193/4

حديث1864

امام صادق عليه السلام :

الماشي في حاجَةِ أخيهِ كالسّاعي بينَ الصَّفا والمَرْوَةِ .

امام صادق عليه السلام : كسى كه در راه برطرف ساختن نياز برادر خود قدم بردارد چونان كسى است كه سعى ميان صفا و مروه به جاى آورد .

تحف العقول : 303 .

حديث1865

امام صادق عليه السلام :

مَن قَضى لأخيهِ المؤمنِ حاجَةً قضى اللّه ُ عزّوجلّ لَهُ يَومَ القِيامَةِ مِائةَ ألفِ حاجَةٍ مِن ذلكَ ، أوَّلُها الجَنّةُ .

امام صادق عليه السلام : هر كس يك نياز از برادر مؤمن خود را برآورده سازد، خداوند عز و جل در روز رستاخيز صد هزار نياز او را برآورد كه نخستين آنها بهشت است.

الكافي : 2/193/1

حديث1866

امام صادق عليه السلام :

مَن سَعى في حاجَةِ أخيهِ المسلمِ _ طَلَبَ وَجْهِ اللّه ِ _ كَتبَ اللّه ُ عزّوجلّ لَهُ

ألفَ ألفِ حَسَنةٍ .

امام صادق عليه السلام : هر كه _ براى رضاى خدا _ در راه برآوردن نياز برادر مسلمان خود بكوشد،

خداوند عز و جل هزار هزار حسنه برايش بنويسد .

الكافي : 2/197/6 .

حديث1867

امام صادق عليه السلام :

مَن كانَ في حاجَةِ أخيهِ المؤمنِ المسلمِ كانَ اللّه ُ في حاجَتِهِ ما كانَ في حاجَةِ أخيهِ .

امام صادق عليه السلام : كسى كه به فكر برآوردن نياز برادر مؤمن مسلمان خود باشد، تا زمانى كه در فكر نياز او باشد، خداوند در كار نياز وى باشد .

الأمالي للطوسي : 97/147 .

حديث1868

امام صادق عليه السلام :

قالَ اللّه ُ عزّوجلّ : الخَلقُ عِيالي، فأحَبُّهُم إلَيَّألْطَفُهُم بهِم، وأسْعاهُم في حَوائجِهِم .

امام صادق عليه السلام : خداوند عز و جل فرموده است : مردم خانواده من هستند ، پس محبوبترين آنان نزد من كسانى هستند كه با مردم مهربانتر و در راه برآوردن نيازهاى آنان كوشاتر باشند .

الكافي : 2/199/10 .

حديث1869

امام صادق عليه السلام :

ثَلاثٌ يَهْدِمْنَ البدَنَ ورُبّماقَتَلْنَ : أكْلُ القَديدِ الغابِّ ، ودُخولُ الحَمّامِ على البِطْنَةِ ، ونِكاحُ العَجائزِ .

امام صادق عليه السلام : سه چيز بدن را خراب مى كند و گاه كشنده است : خوردن آبگوشت شب مانده ، حمام رفتن با شكم پر، و نزديكى كردن با زنان سالخورده .

بحار الأنوار : 76/75/19 .

حديث1870

امام صادق عليه السلام :

لا تَدخُلِ الحَمّامَ إلّا وفي جَوفِكَ شَيءٌ يُطفِئُ عنكَ وهَجَ المَعِدَةِ ، وهُو أقْوى للبَدَنِ .ولا تَدخُلْهُ وأنتَ مُمْتَلئٌ مِن الطَّعامِ .

امام صادق عليه السلام : زمانى حمام برو كه در معده ات اندك چيزى كه حرارت آن را فرو نشاند، وجود داشته باشد . اين براى تقويت بدن تو بهتر است . و با شكم پر [نيز ]حمام نرو .

مكارم الأخلاق : 1/125/298.

حديث1871

امام صادق عليه السلام :

ثَلاثةٌ يُسْمِنَّ وثَلاثةٌ يُهْزِلْنَ ،فأمّا الّتي يُسْمِنَّ : فإدْمانُ الحَمّامِ ، وشَمُّ الرائحَةِ الطَّيّبَةِ ، ولُبْسُ الثِّيابِ اللَّيّنَةِ ، وأمّا الّتي يُهْزِلْنَ : فإدْمانُ أكْلِ البَيضِ، والسَّمَكِ، والطَّلْعِ .

امام صادق عليه السلام : سه چيز انسان را فربه مى كند و سه چيز لاغر مى سازد. آن سه كه فربه مى كند : حمام رفتن مداوم ، استشمام بوى خوش و پوشيدن لباس نرم است ؛ و آن سه كه لاغر مى كند : خوردن زياد تخم مرغ ، ماهى و خرماى نارس است .

الخصال : 155/194 .

حديث1872

امام صادق عليه السلام :

مَن لَم يَجْتَنِبْ مُصادقَةَ الأحمَقِ أوْشَكَ أنْ يَتَخلّقَ بأخْلاقِهِ .

امام صادق عليه السلام : هركه از دوستى با احمق دورى نكند بزودى خلق و خوى او را به خود گيرد .

الأمالي للصدوق : 343 / 409 .

حديث1873

امام صادق عليه السلام :

كفى بالحِلمِ ناصِرا .

امام صادق عليه السلام : بردبارى، بهترين ياور است .

الكافي : 2/112/6 .

حديث1874

امام صادق عليه السلام :

مُجادَلَةُ

امام صادق عليه السلام : شمشير زدن، آسانتر از به دست آوردن مال حلال است .

في التهذيب : 7/13/58 «مُجالَدَة» وهو الأنسب .

حديث1875

امام صادق عليه السلام :

مَن حَلفَ على يَمينٍ وهُويَعلمُ أ نّهُ كاذِبٌ فقَد بارَزَ اللّه َ عزّوجلّ .

امام صادق عليه السلام : هركه سوگندى خورد و بداند كه دروغ مى گويد به جنگ خداوند عز و جل رفته است .

ثواب الأعمال : 269/1 .

حديث1876

امام صادق عليه السلام :

اليَمينُ الصَّبرُ الكاذِبَةُ تُورِثُ العَقِبَ الفَقْرَ .

امام صادق عليه السلام : سوگند اجبارى دروغ، براى بازماندگان فقر به بار مى آورد .

بحار الأنوار : 104/209/19 .

حديث1877

امام صادق عليه السلام :

لا تَحْلِفوا باللّه ِ صادِقينَ ولا كاذِبينَ ؛ فإنّهُ عزّوجلّ يقولُ : «ولا تَجْعَلوا اللّه َ عُرْضَةً لأيْمانِكُم» .

امام صادق عليه السلام : راست يا دروغ، به خداسوگند مخوريد ؛ زيرا خداوند عز و جل مى فرمايد : «و خدا را دستاويز سوگندهاى خود قرار مدهيد» .

الكافي : 7 / 434 / 1 .

حديث1878

امام صادق عليه السلام :

كَثرةُ النَّظَرِ في الحِكمَةِ تَلْقَحُ العَقلَ .

امام صادق عليه السلام : انديشيدن زياد در حكمت، خرد را بارور مى سازد .

بحار الأنوار : 78/247/73 .

حديث1879

امام صادق عليه السلام :

مَن زَهِدَ في الدُّنيا أثْبَتَ اللّه ُ الحِكمَةَ في قَلبِهِ ، وأنْطَقَ بها لِسانَهُ .

امام صادق عليه السلام : هركه به دنيا پشت كند، خداوند حكمت را در دلش استوار گرداند و زبانش را به آن گويا سازد .

الكافي : 2/128/1 .

حديث1880

امام صادق عليه السلام :

الغَضَبُ مَمْحَقةٌ لقَلبِ الحكيمِ ، ومَن لم يَمْلِكْ غَضَبَهُ لَم يَمْلِكْ عَقلَهُ .

امام صادق عليه السلام : خشم، دل حكيم را تباه مى كند و كسى كه اختيار خشم خود را نداشته باشد اختيار عقل خويش را ندارد .

بحار الأنوار : 78/255/129

حديث1881

امام صادق عليه السلام :

_ أيضا _ : إنّ الحِكمَةَ المَعرِفَةُ والتَّفَقّهُ في الدِّينِ ، فمَن فَقِهَ مِنكُم فهُو حَكيمٌ .

امام صادق عليه السلام _ نيز در تفسير همان آيه _ فرمود : همانا حكمت عبارت است از شناخت و فهم دين ؛ پس هر يك از شما كه در دين فقيه و فهيم باشد، حكيم است.

بحار الأنوار : 1/215/25

حديث1882

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ عزّوجلّ تَطَوّلَ على عِبادِهِ بالحَبَّةِ فسَلّطَ علَيها القُمَّلَةَ ، ولولا ذلكَ لخَزَنَتْها المُلوكُ كما يَخْزُنونَ الذَّهَبَ والفِضَّةَ .

امام صادق عليه السلام : خداوند عز و جل با نعمت دانه (گندم و...) بر بندگانش منت نهاد و شپش را آفت آن قرار داد و اگر نه چنين بود زمامداران آن را نيز همچون زر و سيم مى اندوختند .

بحار الأنوار: 103/87/3.

حديث1883

امام صادق عليه السلام :

_ في بيانِ حُقوقِ المؤمنِ على المؤمنِ _ : أيْسَرُ حقٍّ مِنها أنْ تُحِبَّ لَهُ ما تُحِبُّ لنَفْسِكَ ، وتَكْرَهَ لَهُ ما تَكْرَهُ لنَفْسِكَ .

امام صادق عليه السلام _ در بيان حقوق مؤمن بر مؤمن _ فرمود : آسانترين اين حقوق آن است كه براى او همان چيزى را دوست داشته باشى كه براى خود دوست دارى و بر او نپسندى آنچه را بر خود نمى پسندى .

الكافي : 2/169/2 .

حديث1884

امام صادق عليه السلام :

للمؤمنِ على المؤمنِ سَبْعَةُ حُقوقٍ واجِبَةٍ لَهُ مِن اللّه ِ عزّوجلّ ، واللّه ُ سائلُهُ عَمّا صَنَعَ فيها : الإجْلالُ لَهُ في عَيْنِهِ ، والوُدُّ لَهُ في صَدرِهِ ، والمُواساةُ لَهُ في مالِهِ ، وأنْ يُحِبَّ لَهُ ما يُحِبُّ لنَفْسِهِ، وأنْ يُحرِّمَ غِيبَتَهُ، وأنْ يَعودَهُ فيمَرضِهِ، ويُشَيّعَ جَنازَتَهُ ولا يَقولَ فيهِ بعدَ مَوتِهِ إلّا خَيرا .

امام صادق عليه السلام : مؤمن را بر مؤمن هفت حقّ است كه خداوند عز و جل آنهارا بر او واجب كرده است و خدا درباره آنها از او بازخواست مى كند: او را در چشم خود بزرگ شمارد ، در دل دوستش بدارد ، با مال و دارايى خود ياريش رساند ، بر او همان پسندد كه بر خود مى پسندد ، غيبت او را حرام شمارد ، در بيمارى به عيادتش رود ، در تشييع جنازه اش شركت كند و بعد از مرگ جز به خوبى از وى ياد نكند .

الخصال : 351/27 .

حديث1885

امام صادق عليه السلام :

ما عُبِدَ اللّه ُ بشيءٍ أفضَلَ مِن أداءِحقِّ المؤمنِ .

امام صادق عليه السلام : خداوند به چيزى برتر از اداى حقّ مؤمن عبادت نشده است .

الكافي : 2/170/4 .

حديث1886

امام صادق عليه السلام :

مَن عَظّمَ دِينَ اللّه ِ عظّمَ حقَّ إخْوانِهِ ، ومَنِ اسْتَخَفَّ بدِينهِ اسْتَخَفَّ بإخْوانِهِ .

امام صادق عليه السلام : هر كه دين خدا را ارج نهد، براى حقوق برادران خود نيز ارج قايل باشد و هركه دين خدا را خفيف شمارد، به برادران خود نيز اهميّتى ندهد .

بحار الأنوار : 74/287/13 .

حديث1887

امام صادق عليه السلام :

العِزُّ أنْ تَذِلَّ للحقِّ إذا لَزِمَكَ .

امام صادق عليه السلام : عزّت آن است كه چون حقّى بر گردنت آمد در برابر آن فروتنى كنى .

بحار الأنوار : 78/228/105 .

حديث1888

امام صادق عليه السلام :

لَيس مِن باطلٍ يَقومُ بإزاءِ الحقِّ إلّا غلَبَ الحقُّ الباطِلَ ، وذلكَ قولُهُ : «بَلْ نَقْذِفُ بالحَقِّ على الباطِلِ فيَدْمَغُهُ ...» .

امام صادق عليه السلام : هيچ باطلى نيست كه در برابر حقّ بايستد مگر آن كه حقّ بر باطل چيره شود و اين سخن خداوند است : «بلكه حقّ را بر سر باطل مى زنيم تا آن را درهم كوبد ...» .

بحار الأنوار : 5/305/24 .

حديث1889

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ تَباركَ وتعالى يَقولُ :مَن أهانَ لي وَليّا فقد أرْصَدَ لمُحارَبَتي ، وأنا أسرَعُ شَيءٍ إلى نُصْرَةِ أوْليائي .

امام صادق عليه السلام : خداوند تبارك وتعالى مى فرمايد : هر كه يكى از دوستان مرا خوار شمارد، آماده جنگ با من شده است و من در يارى دادن دوستدارانم شتابنده ترينم .

الكافي : 2/351/5 .

حديث1890

امام صادق عليه السلام :

مَن حَقّر مؤمنا مِسْكينا لم يَزَلِ اللّه ُ لَهُ حاقِرا ماقِتا حتّى يَرجِعَ عن مَحْقَرَتِهِ إيّاهُ .

امام صادق عليه السلام : هركه مؤمن بينوايى را حقير شمارد، خداوند پيوسته او را تحقير كند و دشمنش دارد تا آن گاه كه از تحقير او دست بردارد .

التمحيص : 50/89 .

حديث1891

امام صادق عليه السلام :

المؤمنُ يَحقِدُ مادامَ في مَجلسِهِ ، فإذا قامَ ذهبَ عنهُ الحِقدُ .

امام صادق عليه السلام : كينه مؤمن تا زمانى است كه نشسته است، همين كه برخاست كينه نيز از دل او مى رود .

تحف العقول : 310 .

حديث1892

امام صادق عليه السلام :

_ في حديثِ المفضَّلِ _ : أفَرَأيتَ لَو نُقصَ الإنسانُ مِن هذهِ الخِلالِ الحِفْظَ وَحدَهُ كيفَ كانَتْ تكونُ حالُهُ ؟! وكَم مِن خَلَلٍ كانَ يَدخُلُ علَيهِ في اُمورِهِ ومَعاشِهِ وتَجارِبهِ إذا لم يَحْفَظْ ما لَهُ وعَلَيهِ ، وما أخَذَهُ وما أعطى ، وما رأى وما سَمِعَ ...ثُمَّ كانَ لا يَهتدي لطريقٍ لو سَلَكَهُ ما لا يحصى ، ولا يَحفَظُ عِلْما ولو دَرَسَهُ عُمْرَهُ ، ولا يَعْتَقِدُ دِينا ، ولا يَنْتَفِعُ بتَجْرِبَةٍ ، ولا يَسْتَطيعُ أن يَعْتَبِر شيئا على ما مضى ، بَل كانَ حَقيقا أنْ يَنْسَلِخَ مِن الإنْسانيّةِ أصْلاً .

امام صادق عليه السلام _ در حديث مفضّل _ فرمود : آيا انديشيده اى كه اگر انسان از ميان اين ويژگيها، فقط حافظه را كم داشت، حال و روزش چگونه بود؟ و اگر موضوعات سودمند و زيانبار و گرفته ها و داده ها و ديده ها و شنيده هاى خود را در حافظه اش نگه نمى داشت چه اختلالاتى در كارها و زندگى و تجربياتش به وجود مى آمد ... ؟ اگر راهى را بارها و بارها مى پيمود، باز آن را گم مى كرد ، اگر همه عمرش را درس مى خواند، دانشى را به خاطر نمى سپرد ، به دينى اعتقاد نمى يافت و از تجربه

اى بهره مند نمى شد و نمى توانست از گذشته ها كمترين عبرتى بگيرد ، به طور كلى سزاوار بود كه از انسان بودن يكسره خارج شود .

بحار الأنوار : 3/80 .

حديث1893

امام صادق عليه السلام :

إذا أحْسَنَ المُؤمنُ عمَلَهُ ،ضاعَفَ اللّه ُ عَمَلَهُ لكُلِّ حَسَنةٍ سَبعَمائةٍ ، وذلكَ قولُ اللّه ِ تباركَ وتعالى : «واللّه ُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ»

امام صادق عليه السلام : هرگاه مؤمن كار خوبى انجام دهد خداوند هر كار خوب او را هفتصد برابر كند و اين سخن خداوند تبارك و تعالى است كه فرموده است : «و خداوند براى هر كس كه بخواهد مضاعف گرداند» .

البقرة : 261 .

حديث1894

امام صادق عليه السلام :

إنّ أعظَمَ النّاسِ يَومَ القِيامَةِ (حَسْرَةً) مَن وَصفَ عَدْلاً ثُمَّ خالَفَهُ إلى غَيرِهِ .

امام صادق عليه السلام : بيشترين افسوس را در روز قيامت كسى مى خورد كه سخن از عدالت بگويد اما خود با ديگران به عدالت رفتار نكند .

الأمالي للطوسي : 663/1386 .

حديث1895

امام صادق عليه السلام :

قالَ لُقمانُ لابنِهِ : للحاسِدِثَلاثُ عَلاماتٍ : يَغْتابُ إذا غابَ ، ويَتَملّقُ إذا شَهِدَ ، ويَشْمَتُ بالمُصيبَةِ .

امام صادق عليه السلام : لقمان به فرزندش گفت : حسود را سه نشانه است : پشت سر غيبت مى كند ، در حضور تملّق مى گويد و از گرفتارى ديگران شاد مى شود .

الخصال : 121/113 .

حديث1896

امام صادق عليه السلام :

إيّاكُم أنْ يَحْسُدَ بَعضُكُم بَعْضا ؛ فإنَّ الكُفْرَ أصلُهُ الحَسدُ .

امام صادق عليه السلام : از حسادت كردن به يكديگر بپرهيزيد ؛ زيرا كفر، ريشه اش حسادت است .

الكافي : 8/8/1 .

حديث1897

امام صادق عليه السلام :

ثَلاثةٌ يُدْخِلُهمُ اللّه ُ النّارَ بغَيرِ حِسابٍ ... إمامٌ جائرٌ ، وتاجرٌ كَذوبٌ ، وشَيخٌ زانٍ .

امام صادق عليه السلام : سه نفرند كه خداوند آنها را بدون حسابرسى به دوزخ مى برد ... پيشواى منحرف و ستمگر ، تاجر دروغگو و پيرمرد زناكار .

الخصال : 80/1 .

حديث1898

امام صادق عليه السلام :

قالَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : إذا نُشِرَتِ الدَّواوينُ ونُصِبَتِ المَوازينُ لم يُنْصَبْ لأهلِ البَلاءِ مِيزانٌ ، ولَم يُنْشَرْ لَهُم دِيوانٌ ، وتلا هذِه الآيةَ : «... إنَّما يُوَفّى الصّابِرونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسَابٍ » .

امام صادق عليه السلام : رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود : آن گاه كه نامه هاى اعمال گشوده و ترازوها برپا شود، براى بلاديدگان ترازويى برپا نگردد و نامه عملى گشوده نشود . آن گاه اين آيه را تلاوت كرد : «جز اين نيست كه شكيبايان مزد خود را بى حساب و نقص دريافت مى كنند» .

مشكاة الأنوار : 517/1742 .

حديث1899

امام صادق عليه السلام :

إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ قامَ عُنُقٌ مِن النّاسِ حتّى يَأتوا بابَ الجَنّةِ فيَضْرِبوا بابَ الجَنّةِ ، فيُقالُ لَهُم : مَن أنتُم ؟ فيقولونَ : نحنُ الفُقَراءُ ، فيقالُ لَهُم : أقَبْلَ الحِسابِ؟! فيقولونَ : ما أعْطَيْتُمونا شَيئا تُحاسِبونا علَيهِ ! فيقولُ اللّه ُ عزّوجلّ: صَدَقوا ، ادْخُلوا الجَنّةَ .

امام صادق عليه السلام : در روز قيامت گروهى از مردم برخيزند و نزديك بهشت آيند و در را بكوبند . به آنان گفته شود : شما كيستيد ؟ گويند : ما تهيدستانيم . گفته شود: آيا پيش از حسابرسى مى خواهيد وارد بهشت شويد؟ گويند: به ما چيزى نداديد تا درباره آن از ما باز خواست كنيد . پس ، خداوند عز و جل فرمايد : راست مى گويند؛ به بهشت در آييد .

الكافي : 2/264/19 .

حديث1900

امام صادق عليه السلام :

_ في قولهِ تعالى : «ويَخافُونَ سُوءَ الحِسابِ» _ : يُحْسَبُ علَيهِمُ السّيّئاتُ ويُحْسَبُ لَهُمُ الحَسَناتُ، وهُو الاسْتِقْصاءُ .

امام صادق عليه السلام _ درباره آيه «و از سختى حسابرسى بيم دارند» _ فرمود : بديها و خوبيهايشان به طور دقيق و كامل حسابرسى مى شود .

بحار الأنوار : 7/266/26 .

حديث1901

امام صادق عليه السلام :

إنَّ صِلَةَ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الحِسابَ يَومَ الِقيامَةِ ، ثُمّ قَرأَ : « (الّذينَ) يَصِلونَ ما أمَرَ اللّه ُ بهِ أنْ يُوصَلَ ويَخْشَونَ رَبَّهُم ويَخافُونَ سُوءَ الحِسابِ» .

امام صادق عليه السلام : صله رحم، حسابرسى روز قيامت را آسان مى كند . سپس اين آيه را تلاوت كرد : «آنان كه آنچه را خدا به پيوستن آن فرمان داده است پيوند مى دهند و از پروردگارشان مى ترسند و از سختى حسابرسى بيم دارند» .

بحار الأنوار : 74/102/54 .

حديث1902

امام صادق عليه السلام :

_ في قولِهِ تعالى : «لتُسْأَلُنَّ يَومَئذٍ عَنِ النَّعيمِ» _ : تُسألُ هذهِ الاُمَّةُ عَمّا أنْعَمَ اللّه ُ علَيهِم برسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ثُمَّ بأهْلِ بَيْتِهِ عليهم السلام .

امام صادق عليه السلام _ درباره آيه «در آن روز به يقين از نعمت ها سؤال مى شويد» _ فرمود : اين امّت درباره نعمت وجود رسول خدا صلى الله عليه و آله وسپس اهل بيت عليهم السلام كه خداوند به آنان داده است ، بازخواست مى شوند .

بحار الأنوار : 7/272/39 .

حديث1903

امام صادق عليه السلام :

ثلاثٌ لا يُسألُ عَنها العَبدُ : خِرْقَةٌ يُواري بهاعَوْرَتَهُ ، أو كِسْرَةٌ يَسُدُّ بها جَوْعَتَهُ، أو بَيتٌ يَكُنُّهُ مِن الحَرِّ والبَرْدِ .

امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام : سه چيز است كه بنده درباره آنها باز خواست نمى شود: تكّه پارچه اى كه به وسيله آن خود را مى پوشاند ، تكّه نانى كه با آن سدّ جوع مى كند، و خانه اى كه او را از گرما و سرما محفوظ مى دارد .

مجمع البيان : 10/812 .

حديث1904

امام صادق عليه السلام :

إنَّ أوَّلَ ما يُسألُ عنهُ العَبدُإذا وَقفَ بينَ يَديِ اللّه ِ جلّ جلالُهُ الصَّلَواتُ المَفْروضاتُ ، وعنِ الزَّكاةِ المَفْروضَةِ ، وعنِ الصِّيامِ المَفروضِ ، وعنِ الحَجِّ المَفْروضِ ، وعَن وَلايَتِنا أهلَ البيتِ ، فإنْ أقَرَّ بوَلايَتِنا ثُمَّ ماتَ علَيها قُبِلَتْ مِنهُ صَلاتُهُ وصَومُهُ وزَكاتُهُ وحَجُّهُ .

امام صادق عليه السلام : هنگامى كه بنده در برابر خداوند ، جلّ جلاله ، بايستد نخستين پرسشى كه از او مى شود درباره نمازهاى واجب، زكات واجب ، روزه واجب ، حجّ واجب و ولايت ما اهل بيت است. اگر با اعتراف به ولايت و دوستى ما از اين دنيا برود، نماز و روزه و زكات و حجّش پذيرفته مى شود .

الأمالي للصدوق : 328 / 388.

حديث1905

امام صادق عليه السلام :

نَفَسُ المَهْمومِ لَنا المُغْتَمِ لظُلْمِنا تَسْبيحٌ ، وهَمُّهُ لأمْرِنا عِبادَةٌ .

امام صادق عليه السلام : كسى كه براى ما نگران باشد و به خاطر ستمى كه بر ما برود غمگين ، نفس كشيدنش تسبيح است و غمخواريش براى ما عبادت .

الكافي : 2/226/16 .

حديث1906

امام صادق عليه السلام :

مَن وَجَدَ هَمّا ولا يَدري ما هُو فلْيَغْسِلْ رأسَهُ .

امام صادق عليه السلام : هر كس در خود اندوهى بيابد و علت آن را نداند، سر خود را بشويد.

الدعوات : 120/284 .

حديث1907

امام صادق عليه السلام :

شَكا نَبيٌّ مِن الأنبياءِ إلى اللّه ِ الغَمَّ ، فأمَرهُ بأكْلِ العِنَبِ .

امام صادق عليه السلام : يكى از پيامبران از غم و اندوه به درگاه خداوند شِكوه كرد ؛ خداوند به او دستور داد انگور تناول كند .

المحاسن : 2/362/2262 .

حديث1908

امام صادق عليه السلام :

إنْ كانَ كُلُّ شيءٍ بقَضاءٍ وقَدَرٍ ، فالحُزْنُ لِماذا ؟!

امام صادق عليه السلام : اگر همه چيز به قضا و قدر است پس اندوه خوردن چرا ؟!

الأمالي للصدوق: 56/12.

حديث1909

امام صادق عليه السلام :

الأحْزانُ أسْقامُ القُلوبِ، كما أنَّ الأمْراضَ أسْقامُ الأبْدانِ .

امام صادق عليه السلام : اندوهها، ناخوشى هاى دلند؛ همچنان كه بيماريها ناخوشيهاى تن .

الدعوات : 118/276 .

حديث1910

امام صادق عليه السلام :

الحَزمُ مِشْكاةُ الظَّنِّ .

امام صادق عليه السلام : دور انديشى، چراغدان گمانه زنى است .

تحف العقول : 356 . وفي الكافي : 1/27/29 : «الحزم مساءة الظنّ» .

حديث1911

امام صادق عليه السلام :

نَحنُ وشيعَتُنا حِزبُ اللّه ِ، وحِزبُ اللّه ِ هُمُ الغالِبونَ .

امام صادق عليه السلام : ما و شيعيانمان حزب خداييم و حزب خدا پيروز است .

التوحيد : 166/3 .

حديث1912

امام صادق عليه السلام :

_ في قولهِ عزّوجلّ : «وَ قَدِمْنَا إِلى مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَبَاءً مَّنثُورًا»

امام صادق عليه السلام _ درباره آيه «و به اعمالى كه كرده اند پردازيم وهمه را چون ذرات خاك بر باد دهيم» _ فرمود : به خدا سوگند، گرچه اعمالشان سفيدتر از كتان مصرى بود اما چنان بودند كه هرگاه با حرامى روبه رو مى شدند آن را فرو نمى گذاشتند .

الفرقان : 23 .

حديث1913

امام صادق عليه السلام :

كانَ أميرُ المؤمنينَ صلواتُ اللّه ِ علَيهِ يقولُ : ابنَ آدمَ ، إنْ كُنتَ تُريدُ مِن الدُّنيا ما يَكْفيكَ فإنَّ أيْسَرَ ما فيها يَكْفيكَ ، وإنْ كُنتَ إنَّما تُريدُ ما لا يَكْفيكَ فإنَّ كُلَّ ما فيها لا يَكْفيكَ .

امام صادق عليه السلام : امير المؤمنين ، صلوات اللّه عليه ، مى فرمود : اى آدميزاد ! اگر از دنيا به قدر كفايت خواهى همان كمترين دنيا تو را بس باشد و اگر بيش از كفايت خواهى همه دنيا هم تو را بس نباشد .

الكافي : 2/138/6 .

حديث1914

امام صادق عليه السلام :

إنَّ الحُرَّ حُرٌّ على جميعِ أحْوالِهِ : إنْ نابَتْهُ نائبَةٌ صَبرَ لَها ، وإنْ تَداكَّتْ علَيهِ المَصائبُ لَم تَكْسِرْهُ وإنْ اُسِرَ وقُهِرَ واسْتُبْدِلَ باليُسرِ عُسرا، كما كانَ يُوسُفُ الصِّدِّيقُ الأمينُ صلواتُ اللّه ِ علَيهِ : لَم يَضْرُرْ حُرِّيَّتَهُ أنِ اسْتُعبِدَ وقُهِرَ واُسِرَ .

امام صادق عليه السلام : آزاده در همه حال آزاده است . اگر بلا و سختى به او رسد شكيبايى ورزد و اگر مصيبتها بر سرش فرو ريزند او را نشكنند هرچند به اسيرى افتد و مقهور شود و آسايش را از دست نهاده به سختى و تنگدستى افتد . چنان كه يوسف صديق امين، صلوات اللّه عليه ، به بندگى گرفته شد و مقهور و اسير گشت اما اين همه به آزادگى او آسيب نرساند .

الكافي : 2/89/6 .

حديث1915

امام صادق عليه السلام :

خَمسُ خِصالٍ مَن لم تَكُنْ فيهِ خَصْلَةٌ مِنها فلَيس فيهِ كَثيرُ مُسْتَمْتَعٍ ، أوَّلُها : الوَفاءُ ، والثّانيةُ : التَّدْبيرُ ، والثّالثةُ : الحَياءُ ، والرّابعةُ : حُسنُ الخُلقِ، والخامِسةُ _ وهِي تَجْمَعُ هذهِ الخِصالَ _ : الحُرِّيّةُ .

امام صادق عليه السلام : پنج خصلت است كه درهر كس يكى از آنها نباشد خير و بهره زيادى در او نيست : اول : وفادارى ، دوم تدبير ، سوم : شرم و حيا ، چهارم : خوش خويى و پنجم _ كه چهار خصلت ديگر را نيز در خود دارد _ : آزادگى .

الخصال : 284/33 .

حديث1916

امام صادق عليه السلام :

_ وقد سُئلَ عن نَفْيِ المُحارِبِ _ : يُنْفى مِن مِصْرٍ إلى مِصْرٍ، إنّ عَليّا عليه السلام نَفى رجُلَينِ مِن الكُوفةِ إلى غَيرِها .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به سؤال از تبعيد محارب _ فرمود : از شهر تبعيد مى شود . امير المؤمنين عليه السلام دو مرد را از كوفه به جاى ديگر تبعيد كرد .

دعائم الإسلام : 2 / 477 / 1714 ، انظر وسائل الشيعة : 18/533/3 .

حديث1917

امام صادق عليه السلام :

إنّ رسولَ اللّه صلى الله عليه و آله خَرَج بالنِّساءِ في الحَرْبِ حتّى يُداوِينَ الجَرْحى .

امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام : رسول خدا صلى الله عليه و آله زنان را همراه خود به جنگ برد تا مجروحان را مداوا كنند .

الكافي : 5/45/8 .

حديث1918

امام صادق عليه السلام :

مَن فَرَّ مِن رجُلَينِ في القِتالِ مِن الزَّحفِ فَقَد فَرَّ ، ومَن فَرَّ مِن ثَلاثَةٍ في القِتالِ مِن الزَّحفِ فلَم يَفِرَّ .

امام صادق عليه السلام : هركس در جنگ از برابر دومرد بگريزد ، كارش گريختن به شمار مى آيد، و اگر در جنگ از برابر سه نفر بگريزد، كارش گريختن به شمار نمى آيد .

الكافي : 5/34/1 .

حديث1919

امام صادق عليه السلام :

: إنّ رسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله اُتيَ بامْرأةٍ لَها شَرَفٌ في قَومِها قَد سَرَقَتْ ، فأمَرَ بقَطْعِها ، فاجْتَمعَ إلى رسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ناسٌ مِن قُرَيشٍ وقالوا : يا رسولَ اللّه ِ، تُقْطَعُ امْرأةٌ شَريفةٌ مثلُ فُلانَةَ في خَطَرٍ يَسيرٍ؟!

قالَ : نَعَم ، إنّما هَلكَ مَن كانَ قَبْلَكُم بمِثْلِ هذا ، كانوا يُقيمونَ الحُدودَ على ضُعَفائهِم ويَتْرُكونَ أقْوِياءهُم وأشْرافَهُم فهَلَكوا .

امام صادق عليه السلام _ به نقل از پدرانش عليهم السلام _ فرمود : زنى را كه در ميان قوم و قبيله خود شرافت و حرمتى داشت به جرم دزدى نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله آوردند، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمان داد دست او را قطع كنند . عده اى از قريش نزد پيامبر آمدند و عرض كردند : اى پيامبر خدا! دست زن شريفى مثل او را به خاطر خطاى كوچكى قطع مى كنى؟!

فرمود : آرى ، پيشينيان شما به سبب چنين كارى به نابودى افتادند . آنها حدود (كيفرها) را درباره ضعيفانشان اعمال مى كردند و با قدرتمندان

واشراف خود، كارى نداشتند ؛ از اين رو هلاك گشتند .

دعائم الإسلام : 2/442/1539 .

حديث1920

امام صادق عليه السلام :

حَديثي حَديثُ أبي ، وحَديثُ أبي حَديثُ جَدّي ، وحَديثُ جَدّي حَديثُ الحُسَينِ ، وحَديثُ الحُسَينِ حَديثُ الحَسَنِ ، وحَديثُ الحَسَنِ حَديثُ أمي_رِ المُؤمِنينَ عليهم السلام ، وحَديثُ أمي_رِ المُؤمِنينَ حَديثُ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، وحَديثُ رَسولِ اللّه ِ قَولُ اللّه ِ عَزَّوجَلَّ .

امام صادق عليه السلام : حديث من حديث پدرم و حديث پدرم حديث نِيايَم و حديث نيايم حديث حسين و حديث حسين حديث حسن و حديث حسن حديث امير المؤمنين و حديث امير المؤمنين حديث رسول خدا صلى الله عليه و آله و حديث رسول خدا حديث خداوند عز و جل است .

الكافي : 1/53/14 .

حديث1921

امام صادق عليه السلام :

ما لَم يُوافِقْ مِن الحَديثِ القُرآنَ فهُو زُخْرُفٌ .

امام صادق عليه السلام : هر حديثى كه با قرآن سازگار نباشد، ساختگى است.

الكافي : 1/69/4 .

حديث1922

امام صادق عليه السلام :

حَديثٌ تَدْرِيهِ خَيرٌ مِن ألفِ حَديثٍ تَرْوِيهِ .

امام صادق عليه السلام : يك حديث بفهمى بهتر است ازآن كه هزار حديث [نفهميده ]روايت كنى.

معاني الأخبار : 2/3 .

حديث1923

امام صادق عليه السلام :

اعرِفُوا مَنازِلَ النّاسِ مِنّا على قَدْرِ رِواياتِهم عَنّا .

امام صادق عليه السلام : منزلت مردم را نزد ما از اندازه نقل رواياتشان از ما بشناسيد.

بحار الأنوار : 2/150/24

حديث1924

امام صادق عليه السلام :

الرّاويةُ للحَديثِ المُتَفقِّهُ فيالدِّينِ أفْضَلُ مِن ألفِ عابِدٍ لا فِقْهَ لَهُ ولا رِوايةَ .

امام صادق عليه السلام : راوى حديثِ دين شناس برتر از هزار عابدى است كه دين شناس و راوى حديث نباشد.

بحار الأنوار : 2/145/9

حديث1925

امام صادق عليه السلام :

الحُجَّةُ قَبل الخَلقِ ، ومَع الخَلقِ ،وبَعد الخَلقِ .

امام صادق عليه السلام : حجّت [خدا] پيش از خلق بوده و با خلق هست و بعد از خلق نيز خواهد بود.

الكافي : 1/177/4 .

حديث1926

امام صادق عليه السلام :

مَن شَكَّ أو ظَنَّ فأقامَ على أحَدِهِما

أحْبَطَ اللّه ُ عَمَلَهُ ، إنَّ حُجَّةَ اللّه ِ هِي الحُجَّةُ الواضِحَةُ .

امام صادق عليه السلام : هر كس بر اساس شكّ يا گمان

عمل كند، خداوند عملش را باطل گرداند؛ زيرا حجّت خدا روشن و آشكار است.

الكافي : 2/400/8 .

حديث1927

امام صادق عليه السلام :

«قُلْ فللّهِ الحُجَّةُ البالِغَةُ» _ : إنَّ اللّه َ تعالى يقولُ للعبدِ يَومَ القيامَةِ : عَبدي ، أكنتَ عالِما ؟ فإنْ قالَ : نَعَم ، قالَ لَهُ : أفلا عَمِلْتَ بما عَلِمْتَ ؟! وإنْ قالَ : كُنتُ جاهِلاً ، قالَ لَهُ : أفلا تَعلّمْتَ حتّى تَعْمَلَ ؟! فيُخْصَمُ ، فتِلكَ الحُجَّةُ البالِغَةُ .

امام صادق عليه السلام _ در توضيح آيه «بگو: حجّت قاطع ويژه خداست» _ فرمود : همانا خداوند متعال در روز قيامت به بنده فرمايد: بنده من! آيا مى دانستى؟ اگر پاسخ دهد: آرى ، خداوند به او فرمايد: آيا به آنچه مى دانستى عمل كردى؟ و اگر پاسخ دهد: نمى دانستم. بدو فرمايد: چرا نياموختى تا [بدانى و] عمل كنى. پس، او مجاب و محكوم شود. اين است آن حجّت قاطع.

بحار الأنوار : 2/29/10 .

حديث1928

امام صادق عليه السلام :

إنّ اللّه َ عزّوجلّ احْتَجَّ على النّاسِ بما آتاهُم وما عَرّفَهُم.

امام صادق عليه السلام : خداوند عز و جل به وسيله آنچه به مردم داده و به ايشان شناسانده است، بر آنان اقامه حجّت كرده است.

التوحيد : 410/2 .

حديث1929

امام صادق عليه السلام :

مَن ماتَ في طريقِ مَكّةَ ذاهِباأو جائيا ، أمِنَ مِن الفَزَعِ الأكْبَرِ يَومَ القِيامَةِ .

امام صادق عليه السلام : هركس در راه رفتن به مكه يا برگشتن از آن بميرد، روز قيامت از آن بزرگترين هراس در امان باشد.

الكافي : 4/263/45 .

حديث1930

امام صادق عليه السلام :

مَن ماتَ مُحْرِما بَعثَهُ اللّه ُ مُلَبِّيا .

امام صادق عليه السلام : هركس در حال احرام بميرد، خداوند او را لبّيك گويان برانگيزد.

بحار الأنوار : 7/302/56 .

حديث1931

امام صادق عليه السلام :

يَفْقِدُ النّاسُ إمامَهُم فيَشْهَدُ المَوْسِمَ فيَراهُم ولا يَرَوْنَهُ .

امام صادق عليه السلام : مردم امام خود را مى جويندو نمى يابند، ولى آن حضرت در موسم حجّ حاضر مى شود و مردم را مى بيند اما آنها او را نمى بينند.

كمال الدين : 346/33 .

حديث1932

امام صادق عليه السلام :

الحجُّ حَجّانِ : حَجٌّ للّه ِوحَجٌّ للنّاسِ، فمَنْ حَجَّ للّه ِ كانَ ثَوابُهُ على اللّه ِ الجَنّةَ، ومَن حَجَّ للنّاسِ كانَ ثَوابُهُ على النّاسِ يَومَ القِيامَةِ .

امام صادق عليه السلام : حجّ بر دو گونه است: حجّ براى خدا و حجّ براى مردم. كسى كه براى خدا حجّ گزارد، خداوند بهشت را به او پاداش دهد، و هر كه براى مردم حجّ رود،پاداش و ثوابش در روز قيامت به عهده همان مردم است.

ثواب الأعمال : 74/16 .

حديث1933

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا قالَ لَهُ عبدُالرّحمنِ : إنَّ ناسا مِن هؤلاءِ القُصّاصِ يَقولونَ : إذا حَجَّ رجُلٌ حجّةً ثُمَّ تَصدَّقَ ووَصَلَ كانَ خَيرا لَهُ _ : كَذَبوا ، لَو فَعلَ هذا النّاسُ لعُطِّلَ هذا البَيتُ ، إنَّ اللّه َ تعالى جَعلَ هذا البَيتَ قِياما للنّاسِ.

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به عبدالرحمن كه عرض كرد: عده اى از اين داستان گويان مى گويند: اگر كسى يك حجّ به جا آورد و سپس [به جاى رفتن مكرر به حجّ ]صدقه بدهد و صله رحم به جا آورد كار بهترى انجام داده است _ فرمود : دروغ مى گويند. اگر مردم اين كار را بكنند اين خانه به تعطيلى كشانده مى شود ، در حالى كه خداوند متعال اين خانه را قوام كار مردم قرارداده است.

علل الشرائع : 452/1 .

حديث1934

امام صادق عليه السلام :

ما رأيتُ شَيئا أسْرَعَ غِنىً ولاأنْفى للفَقرِ مِن إدْمانِ حَجِّ هذا البَيتِ .

امام صادق عليه السلام : نديده ام كه چيزى همانندمداومت بر زيارت اين خانه چنان سريع توانگرى آورد و فقر را بزدايد.

الأمالي للطوسي : 694/1478 .

حديث1935

امام صادق عليه السلام :

مَن حَجَّ ثَلاثَ حِجَجٍ لَم يُصِبْهُ فَقرٌأبَدا .

امام صادق عليه السلام : هر كس سه بار حجّ به جاآورد، هرگز به فقر گرفتار نيايد.

الخصال : 117/101 .

حديث1936

امام صادق عليه السلام :

ما مِن بُقْعَةٍ أحَبَّ إلى اللّه ِ تعالى مِن المَسْعى ؛ لأ نّه يَذِلُّ فيهِ كُلُّ جَبّارٍ .

امام صادق عليه السلام : هيچ جايى نزد خداوند متعال محبوبتر از مسعى نيست؛ زيرا كه هر گردنكش و متكبّرى در آن جا خوار و ذليل شود.

بحار الأنوار : 99/45/34 .

حديث1937

امام صادق عليه السلام :

وهذا بَيتٌ اسْتَعبَدَ اللّه ُ بهِ خَلقَهُ ليَخْتَبِرَ طاعَتَهُم في إتْيانِهِ ، فحَثَّهُ_م على تَعْظيمِ_هِ وزيارَت_ِهِ ، وق_َد جَعلَهُ مَح_لَّ الأنبياءِ وقِبْلَةً للمُصَلّينَ لَهُ ، وهُ_و شُعْبَ_ةٌ مِن رِضْوانِ_هِ ، وطري_قٌ ي_ُؤَدّي إلى غُفْ_رانِهِ ، مَنْصوبٌ على اسْتِ_واءِ الكَم_الِ ، ومُجْتَمَعِ العَظَمَةِ .

امام صادق عليه السلام : اين خانه اى است كه خداوند خلق خود را به وسيله آن به پرستش واداشته، تا با حضور در آن، فرمانبرى آنان را بيازمايد. از اين رو آنها را به بزرگداشت و زيارت آن تشويق فرموده و آن را جايگاه پيامبران و قبله نمازگزارانش كرده است. اين خانه، شاخه اى از رضوان و خشنودى خداست و راهى است كه به آمرزش او مى انجامد و بر بنياد كمال ، استوار ، و مركز عظمت است.

الأمالي للصدوق : 715/985 ، التوحيد : 253/4 .

حديث1938

امام صادق عليه السلام :

على الإمامِ أنْ يُخرِجَ المَحْبوسينَ في الدَّينِ يَومَ الجُمُعةِ إلى الجُمُعةِ ، ويَومَ العِيدِ إلى العِيدِ ، فيُرسِلَ مَعهُم ، فإذا قَضَوُا الصَّلاةَ والعِيدَ رَدّهُم إلى السِّجنِ .

امام صادق عليه السلام : امام بايد زندانيانى را كه به جرم نپرداختن بدهكارى خود زندانى شده اند، ايام جمعه و عيد، براى گزاردن نماز و ديد و بازديد عيد ، به همراه عده اى مأمور از زندان بيرون آورد و پس از تمام شدن نماز و ديد و بازديد عيد آنها را به زندان برگرداند.

كتاب من لا يحضره الفقيه : 3/31/3265 .

حديث1939

امام صادق عليه السلام :

إنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آله كانَ يَحبِسُ فيتُهَمَةِ الدَّمِ سِتَّةَ أيّامٍ ، فَإِن جاءَ أولِياءُ المَقتولِ بِثَبَتٍ وإلّا خَلّى سَبيلَهُ

امام صادق عليه السلام : پيامبر صلى الله عليه و آله متهم به قتل را شش روز دربازداشت نگه مى داشت . اگر در اين مدت اولياى مقتول دليلى بر اثبات قاتل بودن او ارائه نمى دادند آزادش مى كرد .

تهذيب : ج 10 ص 174 .

حديث1940

امام صادق عليه السلام :

قَضى عَلِيٌّ عليه السلام في رَجُلَينِ أمسَكَ أحَدُهُما وقَتَلَ الآخَرُ فَقالَ : يُقتَلُ القاتِلُ ويُحبَسُ الآخَرُ حَتّى يَموتَ غَمّا كَما حَبَسَهُ عَلَيهِ حَتّى ماتَ غَمّا

امام صادق عليه السلام : على عليه السلام درباره دو مرد كه يكى از آنها شخصى را نگه داشته و ديگرى او را كشته بود چنين داورى فرمود : قاتل كشته مى شود و آن ديگرى بازداشت مى گردد تا در تنگنا بميرد ؛ همچنان كه با نگه داشتن مقتول موجب مرگ او در تنگنا شده است .

كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 115 .

حديث1941

امام صادق عليه السلام :

اُتيَ أميرُ المؤمنينَ عليه السلام برجُلٍ قد تَكفَّلَ بنَفْسِ رجُلٍ،فحَبسَهُ وقالَ:اطلُبْ صاحِبَكَ.

امام صادق عليه السلام : مردى را كه ضامن جان مرد ديگرى شده بود نزد اميرالمؤمنين عليه السلام آوردند. حضرت او را بازداشت كرد و فرمود: رفيقت را پيدا كن.

وسائل الشيعة : 13/156/1 و ح 2 نحوه .

حديث1942

امام صادق عليه السلام :

كُلُّ مَن لَم يُحِبَّ على الدِّينِ ولَم يُبغِضْ على الدِّينِ، فلا دِينَ لَهُ .

امام صادق عليه السلام : هر كس دوستى و دشمنيش براى دين نباشد دين ندارد.

الكافي : 2/127/16 .

حديث1943

امام صادق عليه السلام :

ما الْتَقى مُؤمِنانِ قَطُّ إلّا كانَ أفْضَلُهُما أشَدَّهُما حُبّا لأخيهِ .

امام صادق عليه السلام : دو مؤمن هرگز با هم ديدارنكنند مگر اين كه آن بهتر است كه برادرش را بيشتر دوست داشته باشد.

المحاسن : 1/411/937 .

حديث1944

امام صادق عليه السلام :

واللّه ِ ، ما أحَبَّ اللّه َ مَن أحَبَ الدُّنيا ووالَى غَيرَنا .

امام صادق عليه السلام : به خدا سوگند كسى كه دنيا را دوست بدارد و سرپرستى غير ما را بپذيرد خداوند را دوست ندارد.

الكافي : 8/129/98 .

حديث1945

امام صادق عليه السلام :

_ فيما أوْحى اللّه ُ تعالى لى موسى عليه السلام _ : كَذبَ مَن زَعَمَ أنَّهُ يُحِبُّني فإذا جَنَّهُ اللّيلُ نامَ عَنّي، أليسَ كُلُّ مُحِبٍّ يُحِبُّ خَلْوةَ حَبيبِهِ ؟ !

امام صادق عليه السلام : خداوند به موسى عليه السلام وحى فرمود: آن كس كه گمان برد مرا دوست دارد اما چون شب فرا رسد چشم از عبادت من فرو بندد، دروغ مى گويد. مگر نه اين است كه هر دلداده اى دوست دارد با دلدار خود خلوت كند؟!

الأمالي للصدوق : 438/577 .

حديث1946

امام صادق عليه السلام :

مَن أرادَ أنْ يَعرِفَ كيفَ مَنزِلَتُهُ عِندَ اللّه ِ فلْيَعْرِفْ كيفَ مَنزِلَ_ةُ اللّه ِ عِندَهُ ، فإنَّ اللّه َ يُنزِلُ العَبدَ مِثلَ ما يُنزِلُ العَبدُاللّه َ مِن نَفْسِهِ .

امام صادق عليه السلام : هر كس مى خواهد بداند كه چه منزلتى نزد خداوند دارد بنگرد كه منزلت خدا نزد او چگونه است؛ زيرا بنده به همان اندازه نزد خدا منزلت دارد كه بنده براى خدا نزد خود منزلت قائل است.

بحار الأنوار : 71/156/74 ، كنز العمّال : 1882 نحوه .

حديث1947

امام صادق عليه السلام :

مَن سَرَّهُ أن يَعلمَ أنَّ اللّه َيُحِبُّهُ فلْيَعْمَلْ بطاعةِ اللّه ِ ولْيَتَّبِعْنا ، ألَمْ يَسْمَعْ قَولَ اللّه ِعزّ وجلّ لنَبيّهِ صلى الله عليه و آله : «قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِى يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ » ؟!

امام صادق عليه السلام : هر كس خوشحال مى شودكه بداند خداوند دوستش دارد بايد به فرمانهاى خدا عمل كند و از ما پيروى نمايد. آيا سخن خداوند عزّوجلّ به پيامبرش را نشنيده است كه فرمود: «بگو: اگر خدا را دوست داريد از من پيروى كنيد تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را ببخشايد، و خداوند آمرزنده مهربان است» .

الكافي : 8/14/1 .

حديث1948

امام صادق عليه السلام :

أحَبُّ العِبادِ إلى اللّه ِ عزّ وجلّ رجُلٌ صَدوقٌ في حَديثِهِ ، مُحافِظٌ على صَلَواتِه وما افْتَرَضَ اللّه ُ علَيهِ ، مَع أداءِ الأمانَةِ .

امام صادق عليه السلام : محبوبترين كس نزدخداوند عز و جلآن است كه در گفتارش راستگو باشد و بر گزاردن نماز و آنچه خدا بر او واجب كرده است مواظبت كند و امانت پرداز باشد.

الأمالي للصدوق : 371/467 .

حديث1949

امام صادق عليه السلام :

قالَ اللّه ُ تباركَ وتعالى :ما تَحبَّبَ إليَّ عبديبأحَبَّ مِمّا افْتَرَضتُ علَيهِ.

امام صادق عليه السلام : خداوند تبارك و تعالى فرموده است: بنده با هيچ كارى محبوب تر از عمل به آنچه بر او واجب كرده ام محبوب من نمى شود.

الكافي : 2/82/5

حديث1950

امام صادق عليه السلام :

إذا تَخَلّى المؤمنُ مِن الدُّنيا سَماووَجَدَ حَلاوَةَ حُبِّ اللّه ِ ، وكانَ عندَ أهلِ الدُّنيا كأنَّهُ قد خُولِطَ ، وإنَّما خالَطَ القَومَ حَلاوَةُ حُبِّ اللّه ِ فلَم يَشْتَغلوا بغَيرِهِ .

امام صادق عليه السلام : هرگاه مؤمن از دنيا كنار كشدبلند مرتبه گردد و شيرينى محبت خدا را دريابد و نزد دنيا پرستان چون ديوانه نمايد، در صورتى كه شيرينى محبت خدا با آنها درآميخته است و از اين رو دل را جز به او مشغول نكرده اند.

الكافي : 2/130/10 .

حديث1951

امام صادق عليه السلام :

الحُبُّ أفْضَلُ مِن الخَوفِ .

امام صادق عليه السلام : محبّت (خدا) برتر از ترس (از خدا) است .

الكافي : 8/129/98 .

حديث1952

امام صادق عليه السلام :

القلبُ حَرَمُ اللّه ِ ، فلا تُسْكِنْ حَرَمَ اللّه ِغَيرَ اللّه ِ .

امام صادق عليه السلام : دل حرم خداست، پس، جز خدارا در حرم خدا مَنِشان!

جامع الأخبار : 518/1468 .

حديث1953

امام صادق عليه السلام :

لا يَمْحضُ رجُلٌ الإيمانَ باللّه ِ حتّى يكونَ اللّه ُ أحَبَّ إلَيهِ مِن نَفْسِهِ وأبيهِ واُمِّهِ ووُلْدِهِ وأهْلِهِ ومالِهِ ومِن النّاسِ كُلِّهِم .

امام صادق عليه السلام : ايمان انسان به خدا ناب و خالص نشود مگر آن كه خداوند را از خودش و پدر و مادر و فرزند و زن و مالش و از همه مردم بيشتر دوست بدارد.

بحار الأنوار : 70/25/25 .

حديث1954

امام صادق عليه السلام :

ثلاثةٌ تُورِثُ المَحبَّةَ : الدِّينُ ، والتَّواضُعُ، والبَذْلُ .

امام صادق عليه السلام : سه چيز محبّت مى آورد: ديندارى، فروتنى و بخشندگى.

تحف العقول : 316 .

حديث1955

امام صادق عليه السلام :

حُسنُ الجِوارِ يُعمِّرُ الدِّيارَ ، ويَزيدُ في الأعْمارِ .

امام صادق عليه السلام : حُسن همسايگى ، خانه ها را آباد و عمرها را زياد مى كند.

الكافي : 2/667/8 .

حديث1956

امام صادق عليه السلام :

لا يَكونُ الجَوادُ جَوادا إلّابثَلاثةٍ : يَكونُ سَخِيّا بمالِهِ على حالِ اليُسْرِ والعُسْرِ ، وأنْ يَبْذلَهُ للمُستَحِقِّ ، ويَرى أنَّ الّذي أخَذَهُ مِن شُكْرِ الّذي أسْدى إلَيهِ أكْثَرُمِمّا أعْطاهُ.

امام صادق عليه السلام : بخشنده، بخشنده نباشد مگرآن كه سه خصلت داشته باشد: در توانگرى و تنگدستى مال خويش را ببخشد، آن را به كسى كه مستحقّ است ببخشد ، و تشكّرى را كه دريافت مى كند بيشتر و ارزشمندتر از آن چيزى بداند كه بخشيده است.

بحار الأنوار : 78/231/27 .

حديث1957

امام صادق عليه السلام :

إنّ مَن أجابَ في كلِّ مايُسْألُ عَنهُ لَمَجنونٌ .

امام صادق عليه السلام : هر كس به هر سؤالى كه ازاو مى شود پاسخ دهد ، ديوانه است.

معاني الأخبار : 238/2 .

حديث1958

امام صادق عليه السلام :

إنّما خُلِّدَ أهلُ النّارِ في النّارِلأنّ نِيّاتِهِم كانَت في الدُّنيا أنْ لَو خُلِّدوا فيها أنْ يَعْصوا اللّه َ أبَدا ، وإنّما خُلِّدَ أهلُ الجَنّةِ في الجنّةِ لأنَّ نِيّاتِهِم كانتْ في الدُّنيا أنْ لو بَقوا فيها أنْ يُطيعوا اللّه َ أبدا ، فبِالنِّيّاتِ خُلِّدَ هؤلاءِ وهؤلاءِ _ ثُمَّ تلا قولَهُ تعالى _ : «قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ على شَاكِلَتِهِ»

امام صادق عليه السلام : دوزخيان از اين رودر آتش جاويدانند كه در دنيا نيّتشان اين بود كه چنانچه تا ابد زنده بمانند تا ابد خدا را نافرمانى كنند و بهشتيان نيز از اين رو در بهشت جاويدانند كه در دنيا بر اين نيّت بودند كه اگر براى هميشه ماندگار باشند ، براى هميشه خدا را فرمان برند. پس، جاودانگى هر دو گروه به سبب نيّتهايشان است. آن گاه حضرت اين آيه را تلاوت كرد: «بگو هر كس طبق شاكله خود عمل مى كند» و فرمود: يعنى طبق نيّت خود.

الإسراء : 84 .

حديث1959

امام صادق عليه السلام :

إنّ في جَهنّمَ لَوادِياللمُتَكبِّرينَ يُقالُ لَه : سَقَرُ ، شَكا إلى اللّه ِعزّ وجلّ شِدّةَ حَرّهِ ، وسَألَهُ أنْ يأذَنَ لَه أنْ يَتَنفّسَ ، فتَنَفّسَ فأحْرَقَ جَهنّمَ !

امام صادق عليه السلام : همانا در جهنم براى متكبران درّه اى است به نام سقر. آن درّه از شدّت حرارتِ خود به خداوند عز و جلشكايت بُرد و خواهش كرد اجازه اش دهد تا نفسى بكشد. پس، نفسى كشيد كه دوزخ را سوزاند!

الكافي : 2/310/10 ، ثواب الأعمال : 265/7 .

حديث1960

امام صادق عليه السلام :

_ مِن قَولِ جبرئيلَ عليه السلام لِرسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله _ : لَو أنَّ قَطْرَةً من الضَّريعِ قَطَرتْ في شَرابِ أهلِ الدُّنيا لمَاتَ أهلُها من نَتْنِها .

امام صادق عليه السلام _ در بيان گفته جبرئيل عليه السلام به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ فرمود : اگر قطره اى از ضريع (خار خشك سمّى) در آب آشاميدنى مردم دنيا بچكد از بوى گند آن همگى بميرند.

بحار الأنوار : 8/280/1 .

حديث1961

امام صادق عليه السلام :

لَو أنّ سِرْبالاً مِن سَرابيلِ أهلِ النّارِ عُلِّقَ بينَ السَّماءِ والأرضِ لَماتَ أهلُ الدُّنيا مِن رِيحِهِ .

امام صادق عليه السلام _ در بيان گفته جبرئيل به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ فرمود : اگر يكى از جامه هاى دوزخيان در ميان آسمان و زمين آويخته شود همه مردم دنيا از بوى آن بميرند.

بحار الأنوار : 8/280/1 .

حديث1962

امام صادق عليه السلام :

_ مِن قَولِ جبرئيلَ عليه السلام لِرسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله _ : لو أنَّ حَلْقةً واحِدةً ، من السِّلسِلةِ الّتي طولُها سَبعونَ ذِراعا ، وُضِعتْ على الدُّنيا لذابَتِ الدُّنيا مِن حَرِّها .

امام صادق عليه السلام _ در بيان گفته جبرئيل عليه السلام به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله _ فرمود : اگر يك حلقه از آن زنجير هفتاد گزى بر دنيا نهاده شود دنيا از گرماى آن گداخته گردد.

بحار الأنوار : 8/280/1 .

حديث1963

امام صادق عليه السلام :

الجَهلُ في ثلاثٍ : في تَبدُّلِ الإخْوانِ ، والمُنابَذَةِ بغَيرِ بَيانٍ ، والتَّجَسُّسِ عمّا لا يَعني .

امام صادق عليه السلام : نادانى در سه چيز است:دوست عوض كردن، مخالفت كردن بدون دليل و برهان، و پرس و جو از چيزهاى بيهوده.

تحف العقول : 317

حديث1964

امام صادق عليه السلام :

كفى بخَشيَةِ اللّه ِ عِلْما ، وكفى بالاغْتِرارِ باللّه ِ جَهْلاً .

امام صادق عليه السلام : دانايى را همين بس كه ازخدا بترسى و نادانى را همين بس كه از [عذاب] خدا غافل شوى.

بحار الأنوار : 70/379/26 .

حديث1965

امام صادق عليه السلام :

مِن أخلاقِ الجاهِلِ الإجابَهُ قَبلَ أنْ يَسمَعَ ، والمُعارَضَةُ قَبلَ أنْ يَفْهَمَ ، والحُكْمُ بما لا يَعْلَمُ .

امام صادق عليه السلام : يكى از خويهاى نادان اين است كه قبل از شنيدن [مطلب] پاسخ مى دهد و پيش از آن كه [مقصود گوينده را ]بفهمد به مخالفت بر مى خيزد و ندانسته حكم مى كند.

أعلام الدين : 303 .

حديث1966

امام صادق عليه السلام :

اعْلَموا أنَّهُ لَيس بينَ اللّه ِ وبينَ أحَدٍمِن خَلْقِهِ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ ولا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ ولا مَن دونَ ذلكَ مِن خَلْقِهِ كُلِّهِم إلّا طاعَتُهُم لَهُ، فاجْتَهِدوا في طاعةِ اللّه ِ .

امام صادق عليه السلام : بدانيد كه ميان خدا و بندگانش نه فرشته مقرّبى واسطه شود نه پيامبر مرسلى و نه هيچ كس ديگر ، مگر طاعتشان از خداوند؛ پس در طاعت خدا بكوشيد.

الكافي : 8/11 .

حديث1967

امام صادق عليه السلام :

إنَّ مَن أجابَ في كلِّ ما يُسْألُ عَنهُ لَمَجْنونٌ .

امام صادق عليه السلام : هر كس به هر سؤالى كه از او مى شود جواب دهد ديوانه است.

معاني الأخبار : 238/2.

حديث1968

امام صادق عليه السلام :

إنَّ أدنى أهْلِ الجَنّةِ مَنزِلاً لَونَزلَ بهِ الثّقَلانِ _ الجِنُّ والإنسُ _ لَوَسِعَهُم طَعاما وشَرابا ، ولا يَنْقُصُ مِمّا عِندَهُ شَيءٌ .

امام صادق عليه السلام : دون پايه ترين فرد بهشت چنان است كه اگر جنّ و انس ميهمان او شوند همه را از خوراك و آشاميدنى پذيرايى مى كند و از آنچه دارد چيزى كم نمى شود!

بحار الأنوار : 8/120/11.

حديث1969

امام صادق عليه السلام :

ثلاثٌ مَن أتى اللّه َ بواحِدَهٍ مِنْهنَّ أوْجَبَ اللّه ُ لَهُ الجَنّةَ: الإنْفاقُ مِن إقْتارٍ ، والبِشْرُ لِجَميعِ العالَمِ ، والإنْصافُ مِن نَفْسِهِ .

امام صادق عليه السلام : سه كار است كه هر كس يكى از آنها را انجام دهد خداوند بهشت را بر او واجب مى گرداند: انفاق كردن در تنگدستى، خوشرويى با همه عالَم، و انصاف داشتن.

الكافي : 2/103/2.

حديث1970

امام صادق عليه السلام :

قَولُ « لا إلهَ إلّا اللّه ُ» ثَمَنُ الجَنّ_ةِ .

امام صادق عليه السلام : ذكر «لا إله إلّا اللّه » بهاى بهشت است.

التوحيد : 21/13.

حديث1971

امام صادق عليه السلام :

البَسْ وتَجَمّلْ ، فإنَّ اللّه َ جميلٌ يُحِبُّ الجَمالَ ، وليَكُن مِن حَلالٍ .

امام صادق عليه السلام : لباس زيبا بپوش؛ زيرا خداوند زيباست و زيبايى را دوست دارد؛ اما بايد از حلال باشد.

وسائل الشيعة : 3/340/4.

حديث1972

امام صادق عليه السلام :

إيّاكُم ومُجَالَسةَ المُلوكِ وأبناءِالدُّنيا ، ففي ذلكَ ذَهابُ دِينِكُم ويُعقِبُكُم نِفاقا ، وذلكَ داءٌ دَوِيٌّ لا شِفاءَ لَهُ ، ويُورِثُ قَساوَةَ القَلبِ ، ويَسْلُبُكُم الخُشوعَ ، وعلَيكُم بالأشْكالِ مِن النّاسِ والأوْساطِ مِن النّاسِ فعِندَهُم تَجِدونَ مَعادِنَ الجَوهرِ .

امام صادق عليه السلام : از همنشينى با شهرياران و دنيا پرستان بپرهيزيد كه اين كار دين شما را مى برد و نفاق و دورويى مى آورد و اين دردى سخت و بى درمان است، نيز سنگدلى به بار مى آورد و فروتنى را مى زدايد، با مردمان همتاى خود و افراد متوسط [جامعه] همنشينى كنيد كه كانهاى جواهر را در ميان آنها مى يابيد.

الاُصول الستّة عشر : 57.

حديث1973

امام صادق عليه السلام :

لا تَصْحَبوا أهلَ البِدَعِ ولا تُجالِسوه_ُم فتَصيروا عِن_د النّاسِ كواحِ_دٍ مِنهُم .

امام صادق عليه السلام : با بدعت گذاران رفاقت وهمنشينى نكنيد كه در نظر مردم ، شما هم مانند يكى از آنها خواهيد بود.

الكافي : 2/375/3.

حديث1974

امام صادق عليه السلام :

إنّ رسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله كانَ لا يَقومُ من مَجلِسٍ ، وإنْ خَفَّ ، حتّى يَستَغْفِرَ اللّه َعزّ وجلّ خَمْسا وعِشرينَ مَرّةً .

امام صادق عليه السلام : پيامبر خدا هرگاه از مجلسى بر مى خاست، اگر چه زمانى كوتاه در آن جا نشسته بود، بيست و پنج مرتبه از خدا آمرزش مى طلبيد.

الكافي : 2/504/4.

حديث1975

امام صادق عليه السلام :

لا يَنبغي للمؤمنِ أنْ يَجلِسَ مَجلسا يُعصى اللّه ُ فيهِ ولا يَقدِرُ على تغييرِهِ .

امام صادق عليه السلام : سزاوار نيست مؤمن درمجلسى بنشيند كه در آن معصيت خداوند مى شود و او نمى تواند آن وضع را تغيير دهد.

الكافي : 2/374/1.

حديث1976

امام صادق عليه السلام :

_ في قوله تعالى: «وقدنَزّلَ عليكم في الكتاب أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللّه ِ...» _ : إنّما عنى بهذا ( إذا سمعتم ) الرّجُلَ ( الّذي ) يَجحَدُ الحقَّ ويُكذّبُ بهِ ويَقَعُ في الأئمّةِ ، فقُمْ مِن عندِهِ ولا تُقاعِدْهُ كائنا مَن كانَ .

امام صادق عليه السلام _ درباره آيه «و به تحقيق در كتاب برشما نازل كرد كه چون شنيديد كه آياتِ خدا مورد انكار و ريشخند قرار مى گيرد...» _ فرمود : مقصود اين است كه [ هرگاه شنيديد ]كسى حق را انكار و تكذيب مى كند و از امامان بد مى گويد، از نزد چنين كسى برخيز و با او همنشينى مكن، هر كه مى خواهد باشد.

الكافي : 2/377/8

حديث1977

امام صادق عليه السلام :

كانَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله إذادَخلَ مَنزلاً قَعَدَ في أدنى المجلسِ حينَ يَدخُلُ .

امام صادق عليه السلام : پيامبر خدا هرگاه واردمنزلى مى شد در پايين ترين جاى مجلس مى نشست.

مكارم الأخلاق : 1/66/71.

حديث1978

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا سُئل عنِ القاضي أيَحِلُ لَه أن يَقضيَ بقَولِ البَيِّنَةِ إذا لَم يعرِفهُم مِن غَير مسألَةٍ _ : خَمسَةُ أشياءَ يَجِبُ على النّاسِ أنْ يأخُذوا بِها ظاهِرَ الحُكْمِ : الوِلاياتُ ، والتّناكُحُ، والمَوارِيثُ ، والذَّبائحُ ، والشّهاداتُ ، فإذا كانَ ظاهرُهُ ظاهرا مأمونا جازَتْ شهادتُهُ ، ولا يُسألُ عن باطنِهِ .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به پرسش از اينكه آيا قاضى مى تواند بر اساس گفته گواهان ناشناس حكم دهد بى آن كه درباره آنان پرس و جو كند؟ _ فرمود : پنج مورد است كه مردم بايد در آنها به ظاهر حكم عمل كنند: ولايت و سرپرستى، زناشويى، ارث و ميراث، ذبايح و شهادت دادن. اگر ظاهر فرد، درست و در خور اطمينان بود گواهى اش جايز است و نبايد از باطن او پرس و جو كرد.

الكافي : 7/431/15.

حديث1979

امام صادق عليه السلام :

كانَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله أكْثَرَما يَجلِسُ تُجاهَ القِبلةِ .

امام صادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هنگام نشستن، بيشتر رو به قبله مى نشست.

مكارم الأخلاق : 1/66/72.

حديث1980

امام صادق عليه السلام :

لا تُفَتِّشِ النّاسَ عن أديانِهِم فتَبقى بلا صَديقٍ .

امام صادق عليه السلام : از دين و آيين مردم پرس وجو مكن كه بى دوست مى مانى.

بحار الأنوار : 78/253/109.

حديث1981

امام صادق عليه السلام :

لا يَطْمَعنَّ ... القليلُ التَّجرِبةِ المُعْجَبُ برأيِهِ في رِئاسةٍ .

امام صادق عليه السلام : ... شخص كم تجربه خودرأى، هرگز نبايد به هيچ رياستى طمع بندد.

الخصال : 434/20.

حديث1982

امام صادق عليه السلام :

الجَبّارونَ أبْعَدُ النّاسِ مِن اللّه ِعزّ وجلّ يَومَ القيامةِ .

امام صادق عليه السلام : در روز رستاخيز، جبّاران دورترين مردمان از خداوند عز و جل هستند .

وسائل الشيعة : 11/304/7.

حديث1983

امام صادق عليه السلام :

مَن زعَمَ أنّ اللّه َ يَجبُرُ عِبادَه على المعاصي أو يُكلِّفُهُم ما لا يُطيقونَ فلا تأكُلوا ذَبيحَتَهُ ، ولا تَقْبَلوا شَهادَتَهُ ، ولا تُصَلُّوا وَراءهُ ، ولا تُعطُوهُ مِن الزّكاةِ شيئا .

امام صادق عليه السلام : هر كس معتقد باشد كه خداوند بندگان خود را بر انجام گناهان مجبور مى كند يا بيش از توانشان به آنان تكليف مى دهد از ذبحش نخوريد، شهادتش را نپذيريد، پشت سرش نماز نخوانيد و چيزى از زكات به او ندهيد.

بحار الأنوار: 5/11/17 .

حديث1984

امام صادق عليه السلام :

ما اسْتَطعتَ أنْ تَلومَ العبدَعلَيهِ فهُو مِنهُ، وما لَم تَسْتَطِعْ أنْ تَلومَ العَبدَ علَيهِ فهُو مِن فِعلِ اللّه ِ ، يقولُ اللّه ُ تعالى للعبدِ : لِمَ عَصَيْتَ ؟ لِمَ فَسَقْتَ ؟ لِمَ شَرِبْتَ الخَمرَ ؟ لِمَ زَنَيْتَ؟فهذا فعلُ العبدِ، ولا يقولُ لَه : لِمَ مَرِضْتَ؟ لِمَ قَصُرْتَ ؟ لِمَ ابْيَضَضْتَ ؟ لِمَ اسْوَدَدْتَ؟ لأنَّهُ مِن فِعلِ اللّه ِ تعالى .

امام صادق عليه السلام : هر چيزى كه بتوانى بنده رابه سبب انجام آن سرزنش كنى كار خود اوست و هر آن چيزى كه نتوانى بنده را به سبب آن سرزنش كنى كار خداست. خداى متعال به بنده اش مى فرمايد: چرا نافرمانى كردى؟ چرا نابكارى كردى؟ چرا شراب خوردى؟ چرا زنا كردى؟ پس، اينها كار بنده است. به او نمى فرمايد: چرا بيمار شدى؟ چرا قد و قامتت كوتاه شد؟ چرا سفيد پوست شدى؟ چرا سياه پوست شدى؟ چون اين امور فعل خداوند متعال است.

بحار الأنوار : 5/59/109.

حديث1985

امام صادق عليه السلام :

سَيأتي زَمانٌ تكونُ بَلْدةُ قُمّ وأهلُها حُجّةً على الخلائقِ ، وذلكَ في زمانِ غَيْبَةِ قائمِنا عليه السلام إلى ظُهورِهِ ، ولولا ذلكَ لَسَاخَتِ الأرضُ بأهلِها . وإنَّ الملائكةَ لَتَدْفَعُ البَلايا عَن قُمّ وأهلِهِ ، وما قَصدَهُ جَبّارٌ بسُوءٍ إلّا قَصمَهُ قاصِمُ الجَبّارِينَ .

امام صادق عليه السلام : روزگارى خواهد آمد كه شهر قم و مردمان آن بر ديگر مردمان حجّت باشند. آن روزگار از زمان غيبت قائم عليه السلام ماست تا هنگام ظهورش. اگر چنين نبود زمين اهل خود را در كامش فرو مى برد . فرشتگان

بلايا را از قم و مردم قم دور مى كنند. هيچ ستمگرى آهنگ بدى به آنان نمى كند مگر آن كه در هم شكننده ستمگران او را در هم مى شكند.

بحار الأنوار : 60/213/22.

حديث1986

امام صادق عليه السلام :

أوحى اللّه ُ عزّ وجلّ إلى داوودَ النَّبيِّ على نبيّنا وآلهِ وعلَيهِ السّلامُ : يا داوودُ ،إنّ عَبديَ المؤمنَ إذا أذْنَبَ ذَنبا ثُمّ رَجعَ وتابَ

مِن ذلكَ الذَّنبِ واسْتَحيى مِنّي عندَ ذِكْرِهِ غَفَرْتُ لَهُ ، وأنسَيْتُهُ الحَفَظَةَ وأبْدَلْتُهُ الحسَنَةَ ، ولا اُبالي وأنا أرْحَمُ الرّاحِمينَ .

امام صادق عليه السلام : خداوند عز و جل به داوود پيامبر _ كه بر پيامبر ما و خاندانش و بر او درود باد _ وحى كرد: اى داوود! هرگاه بنده مؤمن من گناهى كند و سپس از آن گناه برگردد و توبه نمايد و به

هنگام ياد كردن از آن گناه از من شرم كند، او را مى آمرزم و آن گناه را از ياد فرشتگان نگهبان اعمال مى برم و آن را به نيكى بدل مى كنم . و از اين كار باكى ندارم كه من مهربانترين مهربانانم.

بحار الأنوار : 6/28/30.

حديث1987

امام صادق عليه السلام :

إنّ اللّه َ تباركَ وتعالى لَيُبْغِضُ المُنَفِّق سِلْعتَهُ بالأيْمانِ .

امام صادق عليه السلام : هر آينه خداوند تبارك و تعالى از كسى كه با سوگند ياد كردن كالاى خود را به فروش رساند نفرت دارد.

الأمالي للصدوق : 571/775.

حديث1988

امام صادق عليه السلام :

_ وقد سُئلَ عنِ الخَبَرِ الّذي رُويَ أنّ رِبْحَ المؤمنِ على المؤمنِ رِبا ، ما هُو ؟ _ : ذاكَ إذا ظَهرَ الحقُّ وقامَ قائمُنا أهلَ البيتِ ، فأمّا اليومَ فلا بأسَ .

امام صادق عليه السلام _ آنگاه كه درباره اين روايت كه سود گرفتن مؤمن از مؤمن رباست سؤال شد _ فرمود: اين در زمانى است كه حق حاكم شود و قائم ما خاندان قيام كند؛ اما امروزه اشكالى ندارد.

وسائل الشيعة : 12/294/4.

حديث1989

امام صادق عليه السلام :

_ في رجُلٍ عِندَهُ بَيْعٌ ، فَسَعّرَهُ سِعْرا مَعلوما ، فمَنْ سَكَتَ عنهُ مِمّنْ يَشْتري مِنهُ باعَهُ بذلكَ السِّعْرِ ، ومَن ماكَسَهُ وأبى أنْ يَبْتاعَ مِنهُ زادَهُ _ : لو كانَ يَزيدُ الرَّجُلَينِ والثَّلاثةَ لم يَكُنْ بذلكَ بَأسٌ ، فأمَّا أنْ يَفعَلَهُ بمَن أبى علَيهِ وكايَسَهُ ويَمْنَعَهُ مِمَّن لَم يَفْعَلْ ذلك فلا يُعْجِبُني إلّا أنْ يَبيعَهُ بَيْعا واحِدا

امام صادق عليه السلام _ درباره مردى كه كالايى دارد و قيمت مشخصى روى آن مى گذارد و سپس همان قيمت را به خريدارى كه چانه نمى زند اعلام مى كند ولى به كسى كه چانه مى زند و حاضر نيست كالا را با همان قيمت از او بخرد بهاى بيشترى را اعلام مى كند _ فرمود : اگر به دو يا سه نفر قيمت بيشترى اعلام كند ، اشكالى ندارد اما اين كه با هر كسى كه حاضر نيست به آن قيمت مشخص شده بخرد و خواهان كمتر از آن قيمت [يعنى تخفيف ]است اين كار را بكند و با كسى كه چانه نمى

زند چنين نكند ، خوشايند من نيست بلكه بايد آن كالا را به يك قيمت بفروشد .

الكافي : 5/152/10.

حديث1990

امام صادق عليه السلام :

رِبْحُ المؤمنِ على المؤمنِ رِبا ، إلّاأنْ يَشْتريَ بأكْثَرَ مِن مائةِ دِرْهَمٍ فاربَحْ علَيهِ قُوتَ يَومِكَ ، أو يَشْتَرِيَهُ للتِّجارةِ فارْبَحُوا علَيهِم وارْفُقوا بهِم .

امام صادق عليه السلام : سود گرفتن مؤمن از مؤمن رباست، مگر اين كه جنسى را به بيشتر از صد درهم بخرد در اين صورت به اندازه خوراك روزانه ات روى قيمت آن بكش. يا اين كه براى تجارت كردن بخرد كه در اين صورت نيز از آنان سود بگيريد ولى مدارا كنيد.

الكافي : 5/154/22.

حديث1991

امام صادق عليه السلام :

لا يكونُ الوفاءُ حتّى يَميلَ المِيزانُ .

امام صادق عليه السلام : كامل كشيدن [كالا] وقتى است كه كفه ترازو سنگين شود.

الكافي : 5/159/1.

حديث1992

امام صادق عليه السلام :

مَن أرادَ التّجارةَ فلْيَتَفقَّهْ في دِينِهِ لِيَعلمَ بذلكَ ما يَحِلُّ لَهُ مِمّا يَحْرُمُ علَيهِ ، ومَن لَم يَتَفقّهْ في دِينِهِ ثُمّ اتّجَرَ تَورَّطَ الشُّبُهاتِ .

امام صادق عليه السلام : هر كس بخواهد تجارت كند بايد احكام دين خود را بياموزد تا بدين وسيله حلال را از حرام بازشناسند. كسى كه احكام دين خود را نياموزد و تجارت كند در كام شبهات فرو مى غلتد.

وسائل الشيعة : 12/283/4

حديث1993

امام صادق عليه السلام :

أيُّما مسلِمٍ أقالَ مسلِما بَيعَ نَدامَةٍ أقالَهُ اللّه ُ عزّ وجلّ عَثْرتَهُ يَومَ القيامةِ .

امام صادق عليه السلام : هرگاه مسلمانى ازمعامله پشيمان شود و تقاضاى فسخ كند و مسلمان طرف ديگر معامله تقاضاى فسخ معامله را بپذيرد، خداوند عز و جل در روز رستاخيز از لغزشهاى او درمى گذرد.

وسائل الشيعة : 12/287/4.

حديث1994

امام صادق عليه السلام :

التِّجارةُ تَزيدُ في العقلِ .

امام صادق عليه السلام : تجارت كردن ، خِرَد را مى افزايد.

الكافي : 5/148/2

حديث1995

امام صادق عليه السلام :

تَرْكُ التّجارةِ يَنْقُصُ العقلَ .

امام صادق عليه السلام : رها كردن تجارت، خرد را مى كاهد.

الكافي : 5/148/1

حديث1996

امام صادق عليه السلام :

_ وقد قالَ لَهُ مُعاذُ بنُ كثيرٍ بَيّاعُ الأكْسِيَةِ : إنّي قد هَمَمْتُ أنْ أدَعَ السُّوقَ وفي يَدي شَيءٌ _ : إذَنْ يَسْقُطَ رأيُكَ ولا يُسْتعانَ بكَ على شيءٍ .

امام صادق عليه السلام _ وقتى معاذ بن كثيرِ جامه فروش به ايشان عرض كرد: من براى خود ثروتى دارم و تصميم دارم بازار را رها كنم _ فرمود : در اين صورت، نظرت از اعتبار مى افتد و در هيچ چيز از تو كمك گرفته نمى شود.

الكافي : 5/149/10.

حديث1997

امام صادق عليه السلام :

إنّ نَصارى نَجْرانَ لَمّا وَفَدوا على رسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله وكانَ سيّدُهُم الأهْتَمَ والعاقِبَ والسَّيّدَ ... فقالوا : إلى ما تَدْعون ؟ فقالَ : إلى شَهادَةِ أنْ لا إلهَ إلّا اللّه ُ وأنّي رسولُ اللّه ِ وأنّ عيسى عَبدٌ مَخلوقٌ يأكُلُ ويَشْرَبُ ويُحْدِثُ ... فقالَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : فباهِلُوني ، فإنْ كُنتُ صادقا نزلَتِ اللّعنةُ علَيكُم ، وإنْ كنتُ كاذبا اُنزِلَتْ علَيَّ ، فقالوا : أنْصَفْتَ ، فتَواعَدوا للمُباهَلةِ .

فلَمّا رجَعوا إلى مَنازِلهم قالَ رؤساؤهُم... : إنْ باهَلَنا بقَومِهِ باهَلْناهُ ، فإنَّهُ ليسَ بِنَبيٍّ ، وإنْ باهَلَنا بأهْلِ بَيتِهِ خاصّةً فلا نُباهِلُهُ ، فإنَّهُ لا يُقْدِمُ على أهلِ بيتِهِ إلّا وهُو صادقٌ.

فلَمّا أصبَحوا جاؤُوا إلى رسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ومعَهُ أميرُ المؤمنينَ وفاطمةُ والحسنُ والحسينُ صلوات اللّه عليهم ... فَعَرَفوا

امام صادق عليه السلام : نصاراى نجران به همراه رئيس و نايب و ... نزد پيامبر خدا صلى الله عليه

و آله آمدند و عرض كردند: ما را به چه دعوت مى كنى؟ فرمود: به اين كه شهادت دهيد خدايى جز اللّه نيست و من فرستاده خدايم و عيسى بنده اى مخلوق است كه مى خورد و مى آشامد و صحبت مى كند ... پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: پس با من مباهله كنيد. اگر من راستگو باشم لعن و نفرين ، شما را مى گيرد و اگر دروغگو باشم لعن ونفرين ، مرا مى گيرد. گفتند: منصفانه است. آن گاه وعده مباهله گذاشتند.

وقتى به خانه هاى خود برگشتند بزرگانشان گفتند: اگر با قوم خود به مباهله آمد با او مباهله مى كنيم ؛ زيرا در اين صورت او پيامبر نيست اما اگر فقط با خانواده اش براى مباهله آمد با او مباهله نمى كنيم؛ چون اگر خانواده اش را به خطر انداخت حتما راست مى گويد.

صبح كه شد نزد پيامبر خدا آمدند، ديدند آن حضرت ، اميرالمؤمنين و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام را همراه خود آورده است . آنان متوجّه شدند و به رسول خدا گفتند: با تو توافق مى كنيم، ما را از مباهله معاف بدار. پس، رسول خدا بر گرفتن جزيه از آن ها مصالحه كرد و آنان پراكنده شدند و رفتند.

في نور الثقلين : 1/347/157 نقلاً عن المصدر: «فَفَرِقوا» بدل «فَعرَفوا».

حديث1998

امام صادق عليه السلام :

_ لأبي العبّاسِ في المُباهَلة _ : تُشَبِّكُ أصابِعَكَ في أصابِعِهِ ثُمَّ تقولُ : «اللّهُمَّ إنْ كانَ فُلانٌ جَحَدَ حقّا وأقَرَّ بباطلٍ فأصِبْهُ بِحُسْبانٍ مِن السَّماءِ أو بِعذابٍ مِن عِندِكَ» وتُلاعِنُهُ

سَبعينَ مرّةً .

امام صادق عليه السلام _ به ابوالعباس درباره مباهله _ فرمود : پنجه ات را در پنجه او مى گذارى، آن گاه مى گويى: «خدايا ! اگر فلانى حقّى را انكار يا به باطلى اقرار كرده او را به بلايى آسمانى، يا عذابى از جانب خودت گرفتار كن» و هفتاد بار او را نفرين مى كنى .

الكافي : 2/514/4.

حديث1999

امام صادق عليه السلام :

_ ناقِلاً عن حكيمٍ _ : البُهْتانُ على البَريءِ أثْقَلُ مِن الجِبالِ الرّاسِياتِ .

امام صادق عليه السلام _ به نقل از يك حكيم _ فرمود : بهتان زدن به آدم بيگناه سنگين تر از كوههاى استوار است.

بحار الأنوار : 75/194/3 .

حديث2000

امام صادق عليه السلام :

إذا اُضِيفَ البلاءُ إلى البلاءِ كانَ مِنَ البلاءِ عافيةً .

امام صادق عليه السلام : هرگاه بلا روى بلا بيايد، ازبلا رهايى حاصل مى شود.

تحف العقول : 357 .

از2001تا2200

حديث2001

امام صادق عليه السلام :

ثلاثٌ مَنِ ابتُليَ بواحدةٍ مِنهُنَّ تَمنَّى الموتَ : فَقرٌ مُتَتابِعٌ ، وحُرْمَةٌ فاضِحَةٌ ، وعدُوٌّ غالِبٌ .

امام صادق عليه السلام : سه چيز است كه هر كس به يكى از آنها گرفتار شود آرزوى مرگ كند: فقر پياپى، محروميت رسوا ، و دشمن چيره.

تحف العقول : 318.

حديث2002

امام صادق عليه السلام :

ما بَلا اللّه ُ العِبادَ بشَيءٍأشَدَّ علَيهِم مِن إخْراجِ الدِّرْهَمِ .

امام صادق عليه السلام : خداوند بندگان را به چيزى سخت تر از بذل مال نيازموده است.

الخصال : 8/27.

حديث2003

امام صادق عليه السلام :

_ فيما أوحى اللّه ُ تعالى إلى موسى عليه السلام _ : ما خَلَقتُ خَلْقا أحَبَّ إلَيَّ مِن عَبديَ المؤمنِ ، فإنّي إنّما أبْتَلِيهِ لِمَا هُو خَيرٌ لَهُ ، واُعافِيهِ لِما هُو خيرٌ لَهُ ، وأزْوِي عَنهُ لِما هُو خَيرٌ لَهُ ، وأنا أعلَمُ بما يَصلُحُ علَيهِ عبدي ، فلْيَصْبِرْ على بلائي ، ولْيَشكُرْ نَعْمائي ، ولْيَرْضَ بقَضائي ، أكتُبْهُ في الصِّدِّيقينَ عِندي .

امام صادق عليه السلام _ از جمله چيزهايى كه خداوند متعال به موسى عليه السلام وحى كرد ، اين بود كه _ : آفريده اى نيافريده ام كه نزد من محبوب تر از بنده مؤمنم باشد. او رامبتلا مى سازم چون برايش بهتر است؛ به او عافيت مى بخشم چون برايش بهتر است، از او مى گيرم و محرومش مى سازم چون برايش بهتر است. من بهتر مى دانم كه چه چيز بنده مرا اصلاح مى كند؛ پس بايد كه بر بلاى من صبور باشد و از نعمتهايم سپاسگزار و از حكم و قضاى من خشنود تا او را در شمار بندگان صدّيق خود بنويسم.

بحار الأنوار: 72/331/14

حديث2004

امام صادق عليه السلام :

إنّ في الجَنّةِ مَنزِلةً لا يَبلُغُها عبدٌ إلّا بالابْتِلاءِ في جَسدِهِ .

امام صادق عليه السلام : همانا در بهشت منزلتى است كه هيچ بنده اى بدان نمى رسد مگر با بلايى كه [در دنيا ]به بدنش مى رسد.

بحار الأنوار: 67/212/16.

حديث2005

امام صادق عليه السلام :

إنّه لَيكونُ لِلعبدِ مَنزِلةٌ عند اللّه ِفما يَنالُها إلّا بإحْدى خَصْلتَينِ : إمّا بذَهابِ مالِهِ أو ببَلِيّةٍ في جَسدِهِ .

امام صادق عليه السلام : بنده را نزد خداوند منزلتى است كه بدان نمى رسد مگر با يكى از اين دو: يا با از بين رفتن دارايى اش، يا با رسيدن بلايى به جسمش.

الكافي: 2 / 257 / 23.

حديث2006

امام صادق عليه السلام :

_ في كتابِ عليٍّ عليه السلام _ : إنّما يُبتلى المؤمنُ على قَدْرِ أعمالِهِ الحَسَنةِ ، فمَن صَحَّ دينُهُ وحَسُنَ عملُهُ اشْتدَّ بلاؤهُ ، وذلكَ أنَّ اللّه َ عزّ وجلّ لَم يَجعلِ الدُّنيا ثوابا لمؤمنٍ ، ولا عُقوبةً لكافرٍ، ومَن سَخُفَ دِينُهُ وضَعُفَ عملُهُ قلَّ بلاؤهُ .

امام صادق عليه السلام : در كتاب على عليه السلام آمده است: همانا مؤمن به اندازه كارهاى نيكش بلا مى بيند. پس، هر كه دينش درست و كردارش نيكو باشد بلايش سخت است؛ زيرا خداوند عز و جل دنيا را پاداش مؤمن و كيفر كافر قرار نداده است. و هر كه دينش سست و كردارش ضعيف باشد بلايش اندك است.

بحار الأنوار: 67/222/29

حديث2007

امام صادق عليه السلام :

إذا أحَبَّ اللّه ُ قَوما أو أحبَّ عبداصَبَّ علَيهِ البلاءَ صَبّا، فلا يَخرُجُ مِن غَمٍّ إلّا وقَعَ في غَمٍّ .

امام صادق عليه السلام : هرگاه خداوند مردمى يا بنده اى را دوست بدارد بر سر او بلا مى ريزد و از غمى به در نمى آيد مگر آن كه در غمى ديگر فرو مى افتد.

بحار الأنوار : 82/ 148/ 32.

حديث2008

امام صادق عليه السلام :

_ وعندَه سديرٌ _ : إنَّ اللّه َإذا أحَبَّ عبدا غَتَّهُ بالبلاءِ غَتّا ، وإنّا وإيّاكُم يا سديرُ لَنُصبِحُ بهِ ونُمْسي .

امام صادق عليه السلام _ در حضور سدير _ فرمود : خداوند هرگاه بنده اى را دوست بدارد او را در بلا غوطه ور مى سازد. اى سدير! ما و شما روز و شبمان را با بلا سپرى مى كنيم.

الكافي : 2/253/6.

حديث2009

امام صادق عليه السلام :

المؤمنُ لا يَمْضي علَيهِ أربَعونَ لَيلةً إلّا عَرَضَ لهُ أمرٌ يُحزِنُهُ يُذَكَّرُ بهِ .

امام صادق عليه السلام : مؤمن چهل شب بر او نمى گذرد جز آن كه پيشامدى برايش شود كه غمگينش سازد و بدان وسيله متنبّه گردد.

بحار الأنوار : 67/211/14.

حديث2010

امام صادق عليه السلام :

إذا أرادَ اللّه ُ عزّ وجلّ بعبدٍ خيرا فأذْنبَ ذَنبا تَبِعَهُ بنِقمَةٍ ويُذكِّرُهُ الاسْتِغفارَ ، وإذا أرادَ اللّه ُ عزّ وجلّ بعبدٍ شَرّا فأذْنبَ ذَنبا تَبِعَهُ بنِعمَةٍ لِيُنْسِيَهُ الاسْتِغفارَ ويَتَمادى بهِ ، وهُو قولُ اللّه ِ عزّ وجلّ : «سنَسْتدرِجُهُم من حيثُ لا يعلمونَ»

امام صادق عليه السلام : هرگاه خداوند خير بنده اى را بخواهد و از او گناهى سر زند، در پى آن گناه به مصيبتى گرفتارش مى سازد تا او را به ياد استغفار كردن اندازد. و هرگاه خداوند بدى بنده اى را خواهد و از او گناهى سر زند، در پى آن بدو نعمتى مى بخشد تا آمرزش خواهى را از ياد ببرد و آن گناه را ادامه دهد. اين است فرموده خداوند عز و جل كه: «از جايى كه خود نمى دانند بتدريج آنان را فرو مى گيريم» يعنى با نعمت دادن به هنگام گناه.

الأعراف : 182.

حديث2011

امام صادق عليه السلام :

إنّ أشدَّ النّاسِ بلاءً الأنبياءُ، ثُمّ الّذين يَلُونَهُم ، ثُمّ الأمْثَلُ فالأمثلُ .

امام صادق عليه السلام : سخت ترين بلاها وآزمايشها را پيامبران از سر مى گذرانند، پس از آنها جانشينان و پيروانشان و سپس به ترتيب ، كسانى كه نزد خدا مقامى ارجمندتر دارند.

الكافى : 2/252/1

حديث2012

امام صادق عليه السلام :

ليسَ شيءٌ فيهِ قَبضٌ أو بَسطٌ مِمّا أمرَ اللّه ُ بهِ أو نهى عنهُ إلّا وفيهِ مِن اللّه ِ عزّ وجلّ ابْتِلاءٌ وقَضاءٌ .

امام صادق عليه السلام : در امر و نهى خدا هيچ گرفتگى و گشايشى صورت نمى گيرد مگر از جانب خداوند عز و جلدر آن آزمايش و قضايى است.

التوحيد : 354/3.

حديث2013

امام صادق عليه السلام :

ما مِن قَبضٍ ولا بَسطٍ إلّا وللّه ِ فيهِ المَنُّ والابْتِلاءُ .

امام صادق عليه السلام : هيچ گرفتگى و گشايشى صورت نمى گيرد مگر اين كه خداوند در آن، بخشش و آزمايشى دارد.

التوحيد : 354/1

حديث2014

امام صادق عليه السلام :

رَحِمَ اللّه ُ قَوما كانوا سِراجا وَمَنارا ؛ كانوا دُعاةً إلَينا بِأعمالِهِم وَمَجهودِ طاقَتِهِم .

امام صادق عليه السلام : خداوند آن جمعيت را رحمت كند كه چراغ و مناره (هدايت)اند و مردم را با اعمال و نهايت توانشان به سوى ما فرامى خوانند .

تحف العقول : 301 .

حديث2015

امام صادق عليه السلام :

كونوا دُعاةً لِلناسِ بِالخَيرِ بِغَيرِ ألسِنَتِكُم ؛ لِيَرَوا مِنكُم الاجتِهادَ وَالصِّدقَ وَالوَرَعَ .

امام صادق عليه السلام : مردم را به غير از زبانتان به خوبى فرا خوانيد تا در شما كوشش و راستى و پرهيزكارى ببينند .

الكافي : 2/ 105/ 10 .

حديث2016

امام صادق عليه السلام :

_ لِعُمر بنِ حَنظَلة _ : يا عُمَرُ ، لا تُحَمِّلوا عَلى شيعَتِنا ، وَارفُقوا بِهِم ؛ فَإنَّ النّاسَ لا يَحتَمِلونَ ما تَحمِلونَ .

امام صادق عليه السلام _ خطاب به عمر به حنظله _ : اى عمر ، بار [سنگين ]بر دوش شيعيان ما مگذاريد و با آنان مدارا كنيد كه مردم آنچه را بر دوش آنان مى گذاريد به دوش نمى گيرند .

الكافي : 8/ 334/ 522 .

حديث2017

امام صادق عليه السلام :

_ فيما يُنسَبُ إلَيهِ في مِصباحِ الشَّريعَةِ _ : أحسَنُ المَواعِظِ ما لا يُجاوِزُ القَولُ حَدَّ الصِّدقِ، وَالفِعلُ حَدَّ الإخلاصِ

امام صادق عليه السلام _ چنان كه در كتاب مصباح الشريعه به ايشان نسبت داده شده است _ : بالاترين اندرزها آن است كه سخن از مرز راستگويى و عمل از مرز اخلاص فراتر نرود .

مصباح الشريعة : 395 .

حديث2018

امام صادق عليه السلام :

ثلاثةٌ فيهِنَّ البَلاغةُ : التّقَرُّبُ مِن معنى البُغْيةِ ، والتَّبَعُّدُ مِن حَشْوِ الكلامِ ، والدَّلالةُ بالقليلِ على الكثيرِ .

امام صادق عليه السلام : بلاغت در سه چيز است: نزديك شدن به معناى مورد نظر، دورى كردن از گفتار حشو و زايد، و رساندن معناى زياد با عبارت كوتاه.

تحف العقول : 317.

حديث2019

امام صادق عليه السلام :

لَيسَتِ البَلاغَةُ بحِدَّةِ اللِّسانِ ولا بِكَثْرةِ الهَذَيانِ ، ولكنَّها إصابةُ المَعنى وقَصْدُ الحُجّةِ .

امام صادق عليه السلام : بلاغت به [معناى] تندى زبان و پَرت و پلاگويى بسيار نيست بلكه بلاغت، رساندن معنا و آوردن دليل و برهانِ درست است.

تحف العقول : 312

حديث2020

امام صادق عليه السلام :

لا يَستَغْني أهلُ كلِ بلدٍ عن ثلاثةٍ يُفزَعُ إليهِم في أمرِ دُنياهُم وآخِرَتِهِم ، فإن عَدِموا ذلكَ كانوا هَمَجا : فَقيهٌ عالِمٌ وَرِعٌ ، وأميرٌ خَيّرٌ مُطاعٌ ، وطبيبٌ بَصيرٌ ثِقةٌ .

امام صادق عليه السلام : مردم هر شهرى به سه چيز نيازمندند كه در كار دنيا و آخرت خود به آنها رجوع مى كنند و چنانچه آن سه را نداشته باشند گرفتار پريشانى مى شوند: فقيه دانا و پارسا، فرمانرواى نيكوكار و مُطاع، و پزشك حاذق و مطمئن.

تحف العقول : 321.

حديث2021

امام صادق عليه السلام :

ما مِن شيءٍ إلّا ولَهُ كَيْلٌ أو وَزنٌ إلّا الدُّموعَ ، فإنّ القَطرةَ مِنها تُطْفِئُ بِحارا مِن نارٍ ، وإذا اغْرَوْرَقَتِ العَينُ بمائها لَم يَرْهَقْ وَجهَهُ قَتَرٌ ولا ذِلَّةٌ ، فإذا فاضَتْ حَرَّمَهُ اللّه ُ على النّارِ ، ولَو أنّ باكيا بكى في اُمَّةٍ لَرُحِموا .

امام صادق عليه السلام : هر چيزى پيمانه اى ياوزنى دارد مگر اشكها؛ زيرا قطره اى اشك، درياهايى از آتش را فرو مى نشاند. هرگاه چشم غرق در اشك خود شود، گَرد هيچ فقر و ذلّتى بر چهره آن نمى نشيند. و هرگاه اشكها سرازير شود خداوند آن چهره را بر آتش حرام مى گرداند. و اگر گرينده اى در ميان امّتى بگريد همه آن امّت مشمول رحمت مى شوند.

بحار الأنوار : 93/331/14

حديث2022

امام صادق عليه السلام :

إنْ لَم يُجِبْكَ البُكاءُ فَتَباكَ ، فإنْ خَرجَ مِنكَ مِثلُ رأسِ الذُّبابِ فَبَخٍ بَخٍ .

امام صادق عليه السلام : اگر گريه ات نمى آيد خود رابه گريه بزن كه اگر از چشمانت به اندازه سر مگسى اشك بيرون آمد زهى به سعادتت.

عدّة الداعي : 161.

حديث2023

امام صادق عليه السلام :

كانَ في قِتالِ عليٍّ عليه السلام أهلَ قِبْلةٍ بَرَكةٌ ، ولَو لَم يُقاتِلْهُم عليٌّ عليه السلام لَم يَدْرِ أحدٌ بعدَهُ كيفَ يَسيرُ فيهِم .

امام صادق عليه السلام : در جنگ على عليه السلام با اهل قبله بركت بود؛ زيرا اگر على عليه السلام با آنان نمى جنگيد، بعد از آن حضرت، هيچ كس نمى دانست با آنان چگونه رفتار كند.

وسائل الشيعة : 11 / 60 / 5.

حديث2024

امام صادق عليه السلام :

_ في قولِهِ تعالى: «فَمَنِ اضْطُرَّ غيرَ باغٍ ولا عادٍ»

امام صادق عليه السلام _ در تفسير آيه «هر كس ناچار شود بى آن كه سركشى ورزد و تجاوز كند» _ فرمود : ياغى و سركش كسى است كه بر امام خروج كند.

البقرة: 173.

حديث2025

امام صادق عليه السلام :

انظُرْ أنْ لا تَكَلَّمَنَّ بكَلِمةِ بَغيٍ أبَدا ، وإنْ أعجَبتْكَ نَفسُكَ وعَشيرَتُكَ .

امام صادق عليه السلام : مواظب باش كه هرگز سخن تعدّى آميزى از دهانت خارج نشود هر چند به قدرت خود و طايفه ات بنازى.

الكافي : 2 / 327 / 3.

حديث2026

امام صادق عليه السلام :

ثلاثةٌ مَكْسَبةٌ للبَغْضاءِ : النِّفاقُ، والظُّلمُ، والعُجْبُ .

امام صادق عليه السلام : سه چيز نفرت مى آورد: دورويى ، ستمگرى و خودپسندى.

تحف العقول : 316 .

حديث2027

امام صادق عليه السلام :

إنَّ رجُلاً مِن خَثْعَمٍ جاءَ إلَى النَّبيِّ صلى الله عليه و آله فقال : أيُّ الأعمالِ أبغَضُ إلَى اللّه ِ عزّ وجلّ ؟ فقالَ : الشِّركُ باللّه ِ . قالَ : ثُمّ ماذا؟ قالَ : قَطيعةُ الرَّحِمِ . قالَ: ثُمّ ماذا ؟ قالَ : الأمرُ بالمُنكَرِ والنَّهيُ عنِ المَعروفِ .

امام صادق عليه السلام : مردى از خثعم خدمت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمد و عرض كرد: كدام كار نزد خداوند عز و جل مبغوض تر است؟ فرمود: شرك ورزيدن به خدا. عرض كرد: ديگر چه؟ فرمود: بريدن از خويشاوندان. عرض كرد: سپس چه؟ فرمود: امر به منكر و نهى از معروف.

الكافي : 2 / 290 / 4.

حديث2028

امام صادق عليه السلام :

إنَّ أبغَضَ خَلقِ اللّه ِ عبدٌ اتّقَى النّاسُ لِسانَهُ .

امام صادق عليه السلام : مبغوض ترين خلق خدا بنده اى است كه مردم از زبان او بترسند.

الكافي : 2 / 323 / 4.

حديث2029

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ يُبْغِضُ كَثْرَةَ النَّومِ وكَثْرَةَ الفراغِ .

امام صادق عليه السلام : خداوند از پُرخوابى و بيكارى زياد نفرت دارد.

بحار الأنوار : 76 / 180 / 10.

حديث2030

امام صادق عليه السلام :

ثلاثٌ فيهِنَّ المَقْتُ مِن اللّه ِ عزّ وجلّ : نَومٌ مِن غيرِ سَهَرٍ ، وضِحكٌ مِن غيرِ عجَبٍ ، وأكلٌ علَى الشِّبَعِ .

امام صادق عليه السلام : سه چيز است كه خداوند آنها را دشمن مى دارد: خوابيدن در روز بدون شب زنده دارى، خنده بى دليل، و غذا خوردن از روى سيرى.

الخصال : 89 / 25.

حديث2031

امام صادق عليه السلام :

لا يَستَيقِنُ القلبُ أنَّ الحقَّ باطلٌ أبدا ، ولا يَستَيقِنُ أنَّ الباطلَ حقٌّ أبدا .

امام صادق عليه السلام : هرگز دل به باطل بودن حق و به حق بودن باطل يقين نمى كند .

تفسير العيّاشي : 2 / 53 / 39.

حديث2032

امام صادق عليه السلام :

أبَى اللّه ُ أنْ يُعَرِّفَ باطلاً حقّا، أبَى اللّه ُ أنْ يجْعَلَ الحقَّ في قلبِ المؤمنِ باطلاً لا شكَّ فيهِ ، وأبَى اللّه ُ أنْ يَجعَلَ الباطلَ في قلبِ الكافرِ المُخالِفِ حقّا لا شَكَّ فيهِ ، ولَو لَم يَجْعَلْ هذا هكذا ما عُرِفَ حقٌّ مِن باطلٍ .

امام صادق عليه السلام : خداوند ابا كرده است از اين كه باطلى را حق بشناساند؛ خداوند ابا كرده است از اين كه حق را در دل مؤمن، باطلى ترديد ناپذير جلوه دهد؛ خداوند ابا كرده است از اين كه باطل را در دل كافر حق ستيز به صورت حقّى ترديد ناپذير جلوه دهد؛ اگر چنين نمى كرد حق از باطل شناخته نمى شد.

بحار الأنوار : 5 / 303 / 12.

حديث2033

امام صادق عليه السلام :

_ في قولِه تعالى : «وجَعَلَني مُبارَكا أيْنَما كُنتُ» _ : نَفّاعا .

امام صادق عليه السلام _ در تفسير آيه «و هر جا كه باشم مرا بابركت ساخته است» _ فرمود : يعنى بسيار بهره رسان.

الكافي : 2 / 165 / 11 .

حديث2034

امام صادق عليه السلام :

إنّ أرواحَ الكُفّارِ في نارِ جَهنّمَ يُعْرَضونَ علَيها يقولونَ : ربَّنا ، لا تُقِمْ لنا السَّاعةَ ، ولا تُنْجِزْ لنا ما وَعَدْتَنا، ولا تُلْحِقْ آخِرَنا بأوَّلِنا!

امام صادق عليه السلام : جانهاى كافران در آتش دوزخ است و بر آن عرضه مى شوند و مى گويند: پروردگارا! قيامت را براى ما بر پا مدار و تهديدت را درباره ما اجرا مكن و آخر ما را به اوّل ما ملحق مكن.

بحار الأنوار : 6 / 270 / 127 .

حديث2035

امام صادق عليه السلام :

أرواحُ المؤمنينَ في حُجُراتٍ في الجنّةِ ، يأكُلونَ مِن طَعامِها ، ويَشْرَبونَ مِن شَرابِها ، ويَتَزاوَرونَ فيها ، ويقولونَ : ربَّنا ، أقِمْ

لنا السّاعةَ لِتُنْجِزَ لنا ما وَعَدْتَنا .

امام صادق عليه السلام : ارواح مؤمنان در اتاقهايى در بهشت ساكنند، از غذاى بهشت مى خورندو از نوشيدنيهاى آن مى آشامند. به ديدار هم مى روند و مى گويند: پروردگارا! قيامت را برپا دار تا آنچه را به ما وعده داده اى تحقّق بخشى.

المحاسن : 1 / 285 / 562 .

حديث2036

امام صادق عليه السلام :

_ في قولهِ تعالى : «ولا تُبَذِّرْ تَبْذِيرا» _ : مَن أنْفقَ شيئا في غيرِ طاعةِ اللّه ِ فهُو مُبَذّرٌ ، ومَن أنْفقَ في سبيلِ الخيرِ فهُو مُقْتَصِدٌ .

امام صادق عليه السلام _ درباره آيه «و ولخرجى مكن» _ فرمود : هر كس چيزى در راهى جز طاعت خدا انفاق كند ولخرج است و هر كس در راه خير و خوبى خرج كند مقتصد و صرفه جوى است.

تفسير العيّاشي : 2 / 288 / 53

حديث2037

امام صادق عليه السلام :

مَن دع_ا الن_ّاسَ إلى نفسِه وفيهِم مَن هُو أعلمُ مِنه فهُو مُبْتَدِعٌ ضالٌّ .

امام صادق عليه السلام : هر كه مردم را به خود فرا خواند، حال آن كه در ميان آنان داناتر و عالمتر از او هست، بدعتگذارى گمراه است.

تحف العقول : 375 .

حديث2038

امام صادق عليه السلام :

إنّ أميرَ المؤمنينَ عليه السلام بَعثَ إلى رجُلٍ بخَمسةِ أوْساقٍ مِن تَمرٍ ... فقالَ رجُلٌ لأميرِ المؤمنينَ عليه السلام : واللّه ِ ما سألَكَ فُلانٌ ، ولَقد كانَ يُجْزيهِ مِن الخَمسةِ أوْساقٍ وَسَقٌ واحدٌ ! فقالَ لَه أميرُ المؤمنينَ عليه السلام : لا كَثّرَ اللّه ُ في المؤمنينَ ضَرْبَكَ ! اُعطي أنا وتَبخَلُ أنتَ ؟ !

امام صادق عليه السلام : اميرالمؤمنين پنج بارِ شتر خرما براى مردى فرستاد ... مردى به اميرالمؤمنين عرض كرد: به خدا قسم فلانى از تو [اين مقدار ]نخواسته است، يك بار از پنج بار براى او كافى است! اميرالمؤمنين فرمود: خدا امثال تو را در ميان مؤمنان زياد نكناد! من مى بخشم و تو بخل مى ورزى؟!

وسائل الشيعة : 6 / 318 / 1 .

حديث2039

امام صادق عليه السلام :

إنّ أحقَّ النّاسِ بأن يَتمنّى للنّاسِ الغِنَى البُخَلاءُ ؛ لأنَّ النّاسَ إذا استَغْنَوا كَفُّوا عن أموالِهِم .

امام صادق عليه السلام : بخيلان بيش از همه بايد براى مردم آرزوى توانگرى كنند؛ زيرا وقتى مردم بى نياز شدند، از اموال و داراييهاى بخيلان چشم بر مى دارند.

الأمالي للصدوق : 471 / 629 .

حديث2040

امام صادق عليه السلام :

حَسْبُ البخيلِ مِن بُخلِهِ سُوءُ الظَّنِّ بربِّهِ ، مَن أيقَنَ بالخَلَفِ جادَ بالعَطيّةِ .

امام صادق عليه السلام : در بخل بخيل همين بس كه به خداى خود بدگمان است. كسى كه به عوض يقين داشته باشد، بذل و بخشش مى كند.

بحار الأنوار : 73 / 307 / 35 .

حديث2041

امام صادق عليه السلام :

الشُّحُّ أشَدُّ مِنَ البُخلِ ، إنَّ البَخِيلَ يَبخَلُ بما في يَدِهِ ، والشَّحِيحَ يَشُحُّ عَلى مافي أيدِي الناسِ وعلى ما في يَدِهِ ، حتّى لا يَرَى في أيدِي الناسِ شَيئا إلّا تَمَنّى أن يكونَ لَهُ بالحِلِّ والحَرامِ ، لا يَشبَعُ ولا يَنتَفِعُ بما رَزَقَهُ اللّه ُ .

امام صادق عليه السلام : تنگ چشمى ، بالاتر و بدتر از بخل است ؛ زيرا بخيل نسبت به آنچه خود دارد بخل مى ورزد ، امّا تنگ چشم هم به مال مردم و هم به مال خودش بخل مى ورزد ، تا جايى كه هر چه دست مردم مى بيند آرزو مى كند كه ، به حلال يا حرام ، از آن او باشد ؛ از آنچه خدا روزيش كرده نه سير مى شود و نه سودى بر مى گيرد .

تحف العقول : 371 ، 372 .

حديث2042

امام صادق عليه السلام :

إنّما الشَّحِيحُ مَن مَنَعَ حَقَّ اللّه ِ ، وأنفَقَ في غَيرِ حَقِّ اللّه ِ عز و جل .

امام صادق عليه السلام : تنگ چشم ، كسى است كه حقّ خدا را نپردازد و در راهى جز حقّ خداوند عز و جل خرج كند .

بحار الأنوار : 73 / 305 / 25 .

حديث2043

امام صادق عليه السلام :

_ في قولهِ تعالى : «ولا يَزالونَ مُختلفينَ * إلّا مَن رَحِمَ ربُّكَ ولذلكَ خَلَقهم» _ : خَلقَهُم لِيَفعَلوا ما يَسْتَوجِبونَ بهِ رَحمتَه فيَرْحَمَهُم .

امام صادق عليه السلام _ در تفسير گفته خدا كه «پيوسته در اختلاف اند مگر آن كس كه خدايت بر او رحمت آورد و براى همين آنان را آفريده است» _ فرمود : آنان را بيافريد تا كارى كنند كه به واسطه آن سزاوار رحمت خدا شوند و خداوند بر ايشان رحمت آورَد.

بحار الأنوار : 5 / 314 / 5 .

حديث2044

امام صادق عليه السلام :

_ في جَوابِ زِنديقٍ سألَهُ : فَلِأيِّ عِلّةٍ خَلقَ الخَلقَ وهُو غيرُ مُحتاجٍ إليهِم ولا مُضْطرٍّ إلى خَلْقِهِم ، ولا يَليقُ بهِ التَّعَبُّثُ بِنا ؟ _ : خلَقَهُم لإظهارِ حِكمتِهِ ، وإنْفاذِ علمِهِ ، وإمْضاءِ تَدبيرِهِ .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به اين پرسش زنديق كه چرا خدا خلايق را آفريد با آنكه نياز ندارد و از آفريدن آنها ناگزير نيست و بازيچه كردن ما نيز شايسته او نيست؟ _ فرمود : آفريدگان را بيافريد تا حكمت خود را پديدار كند و علم خود را به كار زند و تدبير خويش را بگذراند.

بحار الأنوار : 10 / 167 / 2

حديث2045

امام صادق عليه السلام :

_ وقد سألَهُ عبدُ اللّه ِ بنُ سِنانٍ : الملائكةُ أفضلُ أمْ بَنو آدمَ ؟ _ : قالَ أميرُ المؤمنينَ عليُّ بنُ أبي طالبٍ عليه السلام : إنّ اللّه َ عزّ وجلّ ركّبَ في الملائكةِ عقلاً بلا شَهوةٍ ، وركّبَ في البهائمِ شَهوةً بلا عقلٍ ، وركّبَ في بني آدمَ كِلْتَيْهما ، فمَنْ غلَبَ عقلُهُ شهوتَهُ فَهُو خيرٌ مِن

الملائكةِ ، ومَن غلَبتْ شَهوتُهُ عقلَهُ فهُو شَرٌّ مِن البهائمِ .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به اين پرسش عبداللّه بن سنان كه: فرشتگان برترند ياآدميان؟ _ فرمود : اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام فرموده است: خداوند عز و جل در فرشتگان فقط عقل نهاده است و نه خواهش نفسانى، و در ستوران ميل و خواهش نهاده است و عقل نه، و در بنى آدم هر دو را نهاده است. پس، آن

كه عقلش بر خواهشش چيره آيد از فرشتگان بهتر است و هر كه خواهشش بر

خردش غالب گردد از ستوران بدتر است.

بحار الأنوار : 60 / 299 / 5 .

حديث2046

امام صادق عليه السلام :

ما مِن مؤمنٍ إلّا وقد جَعلَ اللّه ُ لَهُ مِن إيمانِهِ اُنْسا يَسكُنُ إليهِ ، حتّى لو كانَ على قُلّةِ جَبلٍ لَم يَسْتَوحِشْ .

امام صادق عليه السلام : هيچ مؤمنى نيست مگر آنكه خداوند از ايمان او انيس و دلارامى براى او قرار مى دهد، چندان كه اگر بر قلّه اى باشد احساس تنهايى نكند.

بحار الأنوار : 70 / 111 / 14 .

حديث2047

امام صادق عليه السلام :

الاُنسُ في ثلاثٍ : في الزَّوجةِ المُوافِقَةِ، والوَلدِ البارِّ ، والصَّديقِ المُصافي .

امام صادق عليه السلام : سه چيز مايه انس هستند: زن سازگار، فرزند صالح و دوست يكرنگ.

بحار الأنوار : 78 / 231 / 25

حديث2048

امام صادق عليه السلام :

ما اُبالي ائْتَمَنْتُ خائنا أو مُضَيّعا

امام صادق عليه السلام : براى من فرقى نمى كند كه به خائن امانت بسپارم، يا به كسى كه از امانت مراقبت و نگهدارى نمى كند.

الكافي : 5 / 301 / 4 .

حديث2049

امام صادق عليه السلام :

الأمانةُ غِنىً

امام صادق عليه السلام : امانتدارى، [مايه] توانگرى است.

تنبيه الخواطر : 1 / 12 .

حديث2050

امام صادق عليه السلام :

اتَّقوا اللّه َ ، وعلَيكُم بأداءِ الأمانةِ إلى مَنِ ائْتَمَنكُم ، فلَو أنّ قاتِلَ أميرِ المؤمنينَ عليه السلام ائْتَمَنني على أمانةٍ لَأدّيْتُها إلَيهِ .

امام صادق عليه السلام : از خدا بترسيد وامانت را به كسى كه شما را امين دانسته است، بازگردانيد؛ زيرا حتّى اگر قاتل اميرالمؤمنين عليه السلام امانتى را به من بسپرد، آن را به او بر مى گردانم.

الأمالي للصدوق: 318 / 373

حديث2051

امام صادق عليه السلام :

أدُّوا الأمانةَ ولو إلى قاتِلِ الحسينِ بنِ عليٍّ عليهماالسلام

امام صادق عليه السلام : امانت را به صاحبش برگردانيد ، اگر چه قاتل حسين بن على عليهماالسلامباشد.

الأمالي للصدوق: 318/372.

حديث2052

امام صادق عليه السلام :

_ وقد سُئلَ : بأيِّ شيءٍ يَعلَمُ المؤمنُ بأنّهُ مؤمنٌ ؟ _ : بالتَّسْليمِ للّه ِ ، والرِّضا فيما وَردَ علَيهِ مِن سُرورٍ أو سُخْطٍ .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به اين پرسش كه: مؤمن بودن مؤمن با چه چيز شناخته مى شود؟ _ فرمود : با تسليم در برابر خدا و خشنود بودن به هر غم و شادى كه به او مى رسد.

بحار الأنوار : 72 / 336 / 24 .

حديث2053

امام صادق عليه السلام :

المؤمنةُ أعَزُّ مِن المؤمنِ ، والمؤمنُ أعَزُّ مِن الكبريتِ الأحمرِ ، فمَن رأى منكُمُ الكبريتَ الأحمرَ ؟!

امام صادق عليه السلام : زن مؤمن از مرد مؤمن كميابتر است و مرد مؤمن از كيميا . كدام يك از شما كيميا را ديده است؟!

الكافي : 2 / 242 / 1 .

حديث2054

امام صادق عليه السلام :

إنَّ المُؤمِنَ لَيَزهَرُ نورُهُ لِأَهلِ السَّماءِ كَما تَزهَرُ نُجومُ السَّماءِ لِأَهلِ الأَرضِ

امام صادق عليه السلام : نور مؤمن براى آسمانيان مى درخشد ، همان گونه كه ستارگان آسمان براى زمينيان مى درخشند .

الكافي : ج 2 ص 170 ح 5 .

حديث2055

امام صادق عليه السلام :

إنّ المؤمنَ أشدُّ مِن زُبَرِ الحديدِ ، إنّ زُبرَ الحديدِ إذا دَخلَ النّار تَغيّرَ ، وإنّ المؤمنَ لو قُتِلَ ثُمّ نُشِرَ ثُمّ قُتِلَ لم يَتغيّرْ قلبُهُ .

امام صادق عليه السلام : مؤمن از پاره هاى آهن محكمتر است؛ پاره هاى آهن هر گاه در آتش نهاده شود تغيير مى كند اما اگر مؤمن بارها كشته و زنده شود دلش تغييرى نمى كند.

بحار الأنوار : 67 / 303 / 34 .

حديث2056

امام صادق عليه السلام :

المؤمنُ مَن طابَ مَكْسبُهُ ، وحَسُنتْ خَليقَتُه ، وصَحَّتْ سَريرَتُهُ ، وأنْفقَ الفَضلَ مِن مالِهِ ، وأمْسكَ الفَضلَ مِن كلامِهِ .

امام صادق عليه السلام : مؤمن كسى است كه درآمدش حلال و پاك باشد و اخلاقش نيكو و باطنش درست؛ زيادى مالش را انفاق كند و زيادى گفتارش را نگه دارد.

الكافي : 2/235/18 .

حديث2057

امام صادق عليه السلام :

المؤمنُ حَسَنُ المَعونةِ ، خفيفُ المَؤونةِ، جَيّدُ التّدبيرِ لِمَعيشتِهِ ، لا يُلْسَعُ مِن جُحْرٍ مرّتينِ .

امام صادق عليه السلام : مؤمن، ياورى خوب و كم خرج و كم زحمت است؛ زندگى اش را خوب اداره مى كند؛ از يك سوراخ دوبار گزيده نمى شود.

الكافي : 2 / 241 / 38

حديث2058

امام صادق عليه السلام :

المؤمنُ لَه قوّةٌ في دِينٍ ، وحَزْمٌ في لِينٍ ، وإيمانٌ في يقينٍ ، وحِرْصٌ في فِقهٍ ، ونَشاطٌ في هُدىً ... وصَلاةٌ في شُغلٍ .

امام صادق عليه السلام : مؤمن در دين قدرتمند است و در عين نرمش، قاطع. ايمانش با يقين همراه است، در فهميدن [دين ]آزمند و در پيمودن راه راست با نشاط ... و با وجود كار و گرفتارى نمازش را ترك نمى كند.

الكافي : 2 / 231 / 4

حديث2059

امام صادق عليه السلام :

المؤمنُ أعظمُ حُرمَةً مِن الكعبةِ .

امام صادق عليه السلام : حرمت مؤمن از كعبه بيشتر است.

الخصال : 27 / 95 .

حديث2060

امام صادق عليه السلام :

ستّةٌ لا تكونُ في مؤمنٍ : العُسرُ ، والنَّكَدُ ، والحَسدُ، واللَّجاجةُ ، والكِذْبُ ، والبَغْيُ .

امام صادق عليه السلام : شش چيز در مؤمن نباشد: تنگنايى، تيره روزى (/ بى خيرى)، حسادت، لجبازى، دروغ و تجاوز.

تحف العقول : 377 .

حديث2061

امام صادق عليه السلام :

قَد يَخْرُجُ [العبدُ] مِن الإيمانِ بخَمْسِ جِهاتٍ مِن الفعلِ كُلُّها مُتَشابِهاتٌ مَعروفاتٌ : الكفرُ ، والشِّركُ ، والضّلالُ ، والفِسقُ ، ورُكوبُ الكبائرِ .

امام صادق عليه السلام : بنده به سبب يكى از پنج كار كه همگى مانند هم و شناخته شده هستند، از ايمان خارج مى شود: كفر، شرك، گمراهى، فسق و ارتكاب كبائر.

تحف العقول : 330 ، انظر تمام الحديث .

حديث2062

امام صادق عليه السلام :

حرامٌ على قلوبِكُم أنْ تعرِفَ حَلاوةَ الإيمانِ حتّى تَزهَدَ في الدّنيا .

امام صادق عليه السلام : چشيدن حلاوت ايمان بر دلهاى شما حرام گشته مگر آنگاه كه از دنيا روى گردان شويد .

الكافي : 2 / 128 / 2 .

حديث2063

امام صادق عليه السلام :

لا يَثْبُتُ لَه

امام صادق عليه السلام : ايمان مؤمن جز با عمل استوار نمى شود. عمل جزء ايمان است.

الضمير يرجع إلَى المؤمن .

حديث2064

امام صادق عليه السلام :

_ وقد سُئلَ عمّا يُثَبِّتُ الإيمانَ في العبدِ _ : الّذي يُثَبّتُهُ فيهِ الوَرَعُ ، والّذي يُخْرِجُهُ مِنهُ الطَّمَعُ .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به سؤال از عواملى كه ايمان را در انسان استوار مى سازد _ فرمود : آنچه ايمان را در آدمى استوار مى كند، وَرَع است و آنچه ايمان را از دل او بيرون مى راند طمع است.

الخصال : 9 / 29 .

حديث2065

امام صادق عليه السلام :

إنّ اللّه َ عزّ وجلّ وَضعَ الإيمانَ على سَبْعةِ أسْهُمٍ : على البِرِّ والصِّدقِ واليقينِ والرِّضا والوَفاءِ والعِلمِ والحِلمِ .

امام صادق عليه السلام : خداوند عز و جل ايمان را به هفت بخش تقسيم كرده است: نيكوكارى، راستگويى، يقين، خشنودى، وفادارى، دانش و بردبارى.

الكافي : 2 / 42 / 1 ، انظر تمام الحديث .

حديث2066

امام صادق عليه السلام :

إنّ الإيمانَ عَشْرُ دَرَجاتٍ بِمَنزِلَةِ السُلَّمِ، يُصْعَدُ مِنهُ مِرْقاةً بَعدَ مِرْقاةٍ، فلا يَقُولَنَّ صاحبُ الاثنَينِ لِصاحِبِ الواحدِ : لَستَ على شَيءٍ ، حتّى يَنْتهيَ إلَى العاشِرِ . فلا تُسْقِطْ مَن هُو دُونَكَ فيُسْقِطَكَ مَن هُو فَوقَكَ ، وإذا رأيتَ مَن هُو أسْفَلُ مِنكَ بدرجةٍ فارْفَعْهُ إليكَ برِفْقٍ ، ولا تَحْمِلَنَّ علَيهِ ما لا يُطيقُ فَتَكْسِرَهُ ، فإنّ مَن كَسَرَ مؤمنا فعلَيهِ جَبْرُهُ .

امام صادق عليه السلام : ايمان ، مانند نردبانى است كه ده پله دارد و پله هاى آن يكى پس از ديگرى پيموده مى شود. پس كسى كه در پله دوم است نبايد به آن كه در پله اول است بگويد تو چيزى نيستى، تا برسد به آن كه در پله دهم است (او هم نبايد به پايين تر خود چنين سخنى بگويد). آن را كه در پله پايينتر از تو قرار دارد نينداز كه بالاتر از تو نيز تو را مى اندازد. اگر ديدى كسى يك پله از تو پايينتر است با مهربانى و ملايمت او را به طرف خود بالاكشان و فراتر از توانش بارى به دوش او مگذار كه او را مى شكنى. و هر كس

مؤمنى را بشكند بايد شكستگى او را جبران كند.

الكافي : 2 / 45 / 2

حديث2067

امام صادق عليه السلام :

لا يَسْتَكمِلُ عبدٌ حقيقةَ الإيمانِ حتّى تكونَ فيه خِصالٌ ثلاثٌ : الفِقهُ في الدِّينِ ، وحُسْنُ التَّقديرِ في المَعيشةِ ، والصَّبرُ علَى الرَّزايا .

امام صادق عليه السلام : بنده اى حقيقت ايمان را به كمال نمى رساند مگر آن كه سه خصلت در او باشد: فهم در دين، برنامه ريزى درست در امر معاش، و شكيبايى در برابر گرفتاريها.

بحار الأنوار : 78 / 239 / 78 .

حديث2068

امام صادق عليه السلام :

إنّ مِن حقيقةِ الإيمانِ أنْ تُؤْثِرَ الحقَّ وإنْ ضَرَّكَ علَى الباطلِ وإنْ نَفَعَكَ .

امام صادق عليه السلام : همانا از نشانه هاى ايمان حقيقى اين است كه حق را، هر چند به زيان تو باشد، بر باطل، هر چند به سود تو باشد، ترجيح دهى.

بحار الأنوار : 70 / 106 / 2 .

حديث2069

امام صادق عليه السلام :

إنّ الإيمانَ ما وَقَرَ في القلوبِ ، والإسلامَ ما علَيهِ المَناكِحُ والمَوارِيثُ وحَقْنُ الدِّماءِ .

امام صادق عليه السلام : ايمان آن چيزى است كه دردلها جاى گيرد، و اسلام آن چيزى است كه ازدواج و ارث بردن و احترام جانها بر آن بنا مى شود.

الكافي : 2 / 26 / 3 .

حديث2070

امام صادق عليه السلام :

إذا خرجَ القائمُ عليه السلام خَرجَ مِن هذا الأمرِ مَن كانَ يرى أنّهُ مِن أهلِهِ ، ودخلَ فيهِ شِبْهُ عَبَدَةِ الشَّمسِ والقمرِ .

امام صادق عليه السلام : زمانى كه قائم عليه السلام قيام كند كسانى كه گمان مى شود از خاندان او هستند ، از صف آن حضرت خارج مى شوند و افرادى به مانند خورشيد و ماه پرستان به صف او در مى آيند.

الغيبة للنعماني : 317 / 1.

حديث2071

امام صادق عليه السلام :

إذا قامَ القائِمُ عليه السلام حَكَمَ بِالعَدلِ وَارتَفَعَ في أيّامِهِ الجَورُ ، وأمِنَت بِهِ السُّبُلُ ، وأخرَجَتِ الأَرضُ بَرَكاتِها ورَدَّ كُلَّ حَقٍّ إلى أهلِهِ .

امام صادق عليه السلام : هرگاه قائم برخيزد ، به دادگرى حكم راند و ستم در روزگار او به سر آيد و راه ها امن شود و زمين بركت هاى خود را بيرون ريزد و هر حقى به صاحبش داده شود .

كشف الغمة : ج 3 ص 255 .

حديث2072

امام صادق عليه السلام :

إنّ قائمَنا إذا قامَ مَدَّ اللّه ُ عزّ وجلّ لِشيعتِنا في أسْماعِهِم وأبْصارِهِم ، حتّى (لا) يكونَ بينَهُم وبينَ القائمِ بَريدٌ ، يُكلِّمُهُم فيَسْمَعونَ ، ويَنظُرُونَ إليهِ وهُو في مكانِهِ .

امام صادق عليه السلام : زمانى كه قائم ما قيام كند، خداوند عز و جل گوشها و چشمهاى شيعيان ما را چنان توانا مى كند كه ميان آنان و قائم پيكى نباشد. از همان جايى كه هست با شيعيان سخن مى گويد و آنها سخنانش را مى شنوند و او را مى بينند.

الكافي : 8 / 241 / 329 .

حديث2073

امام صادق عليه السلام :

ما يكونُ هذا الأمرُ حتّى لا يبقى صِنفٌ مِن النّاسِ إلّا وقد وُلّوا عَلَى النّاسِ، حتّى لا يَقولَ قائلٌ : إنّا لو وُلِّينا لَعَدَلْنا ! ثُمّ يَقومُ القائمُ بالحقِّ والعَدلِ .

امام صادق عليه السلام : اين كار (قيام قائم عليه السلام ) رخ نخواهد داد تا آن كه هر گروه و دسته اى حكومت بر مردم را به دست گيرد تا كسى نگويد : اگر حاكم مى شديم عدالت را مى گسترانديم. بعد از اين، قائم حق و عدل گستر قيام مى كند.

الغيبة للنعماني : 274 / 53 .

حديث2074

امام صادق عليه السلام :

القائمُ عليه السلام لَن يَظهرَ أبدا حتّى تَخرُجَ ودائعُ اللّه ِ تعالى [يعني بها المؤمنينَ مِن أصلابِ الكافرينَ ]فإذا خَرجَتْ ظَهرَ على مَن ظَهرَ مِن أعداءِ اللّه ِ فقتَلَهُم؟

امام صادق عليه السلام : قائم عليه السلام هرگز ظهور نمى كند تا آنگاه كه امانتهاى خداوند متعال (يعنى مؤمنان از صلب كافران) بيرون آيند . پس، هرگاه آنان بيرون آمدند قائم بر دشمنان خدا چيره مى شود و آنها را مى كشد.

علل الشرائع : 147 / 2 .

حديث2075

امام صادق عليه السلام :

إنّ هذا الأمرَ لا يَأتيكُم إلّا بعدَ إياسٍ ، لا واللّه ِ ، حتّى تُمَيَّزوا .

امام صادق عليه السلام : به خدا قسم اين امر (ظهور) برايتان در نمى رسد مگر پس از آن كه نوميد شويد، نه به خدا، مگر پس از آن كه سره از ناسره تان جدا شود.

بحار الأنوار : 52/111/20

حديث2076

امام صادق عليه السلام :

لابدّ للغُلامِ من غَيبةٍ، فقيلَ لَهُ : ولِمَ يا رسولُ اللّه ِ ؟ قال :

يَخافُ القَتْلَ .

امام صادق عليه السلام پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: آن جوان را لاجرم غيبتى بايد. عرض شد: چرا، اى رسول خدا؟ فرمود: بيم كشته شدن مى رود.

بحار الأنوار : 52 / 90 / 1 ، وقد ذكرت هذه العلّة في روايات كثيرة ، فانظر أيضا حديث : 5، 10 ، 16 _ 18، 20 ، 22 و ص 146 / 70منه .

حديث2077

امام صادق عليه السلام :

مَن ماتَ مُنتظِرا لهذا الأمرِ كانَ كَمَنْ كانَ مَع القائمِ في فُسْطاطِهِ ، لا بَلْ كانَ بمنزلةِ الضّاربِ بينَ يدَي رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله بالسَّيفِ .

امام صادق عليه السلام : هر كه در حال انتظار اين امر (ظهور قائم) بميرد ، همچون كسى است كه با قائم در خيمه او باشد؛ نه، بلكه به مانند كسى است كه پيشاپيش پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شمشير مى زند.

بحار الأنوار : 52/146/69.

حديث2078

امام صادق عليه السلام :

للقائمِ غَيبتانِ : إحْداهُما طويلةٌ ، والاُخرى قصيرةٌ ، فالاُولى يَعلَمُ بمكانِهِ فيها خاصّةٌ مِن شيعتِهِ، والاُخرى لا يَعلمُ بمكانِهِ فيها (إلّا) خاصّةُ مواليهِ في دِينهِ .

امام صادق عليه السلام : قائم را دو غيبت است: يكى طولانى و ديگرى كوتاه. در غيبت نخستين [كه كوتاه است]، جايگاه آن حضرت را شيعيان خاصّ او مى دانند و در غيبت دوم [كه طولانى است] از جايگاه او كسى خبر ندارد بجز خواصّ از بستگان هم آيين او.

بحار الأنوار : 52 / 155 / 10 .

حديث2079

امام صادق عليه السلام :

_ لمّا سُئلَ عن عِلّةِ تَسمِيَةِ القائمِ بالمَهديِّ _ : لِأنّه يُهدى إلى كلِّ أمرٍ خَفيٍّ .

امام صادق عليه السلام _ آن گاه كه از علت نامگذارى قائم به مهدى پرسيده شد _ فرمود : چون او به هر امر نهانى رهنمون مى شود.

الغيبة للطوسي : 471 / 489 .

حديث2080

امام صادق عليه السلام :

كانَ أبي عليه السلام كَثيرَ الذِّكرِ لَقَد كُنتُ أمشي مَعَهُ وَإنَّهُ لَيَذكُرُ اللّه َ ، وَآكُلُ مَعَهُ الطَّعامَ وَإنَّهُ لَيَذكُرُ اللّه َ ، وَلَقد كانَ يُحَدِّثُ القَومَ وَما يَشغَلُهُ ذلك عَن ذِكرِ اللّه ِ وَكُنتُ أرى لِسانَهُ لازِقا بِحَنَكِهِ يَقولُ : لا إلِهَ إلّا اللّه َ ، وَكانَ يَجمَعُنا فَيَأمُرُنا بِالذِّكرِ حَتَّى تَطلُعَ الشَّمسُ وَيَأمُرُ بِالقَراءَةِ مَن كانَ يَقرَأُ مِنّا وَمَن كانَ لا يَقرَأُ مِنّا أمَرَهُ بِالذِّكرِ .

امام صادق عليه السلام : پدرم عليه السلام بسيار ذكر خدا مى گفت ، هر وقت با ايشان راه مى رفتم مى ديدم ذكر خدا مى گويد . هر وقت با ايشان غذا مى خوردم مى ديدم ذكر خدا مى گويد . با مردم مشغول صحبت كردن بود ، امّا اين كار او را از ذكر خدا باز نمى داشت . مى ديدم زبانش به كامش چسبيده است و لا إله إلّا اللّه مى گويد . او ما را جمع مى كرد و دستور مى داد تا هنگام طلوع آفتاب ذكر بگوييم . به كسانى از ما كه قرآن بلد بوديم مى فرمود قرآن بخوانيم و به كسانى كه قرآن خواندن نمى دانستند ، دستور مى داد ذكر بگويند

.

الكافي : 2 / 499 / 1

حديث2081

امام صادق عليه السلام :

وَكانَ أبو جَعفَرٍ عليه السلام أحسَنُ الناسِ صَوتا .

امام صادق عليه السلام : امام باقر عليه السلام خوش صداترين مردم بود .

الكافي : 2 / 616 / 11 .

حديث2082

امام صادق عليه السلام :

كانَ أبي يَقولُ : كانَ عَليُّ بنُ الحُسَينِ عليهماالسلام إذا قامَ في الصَّلاةِ كَأنَّهُ ساقُ شَجَرةٍ لا يَتَحرَّكُ مِنهُ شَيءٌ إلاّ ما حَرَّكَهُ الرّيحُ مِنهُ .

امام صادق عليه السلام : پدرم مى فرمود : على بن الحسين عليهماالسلامهرگاه به نماز مى ايستاد به ساقه درختى مى مانست كه اصلاً تكان نمى خورَد مگر قسمتهايى از آن كه باد تكان مى دهد .

الكافي : 3 / 300 / 4 .

حديث2083

امام صادق عليه السلام :

لِفاطِمَةَ سَلامُ اللّه ِ عَلَيها تِسعَةُ أسماء عِندَ اللّه ِ عزّ وجلّ : فَاطِمَةُ وَالصِّديقَةُ والمُبارِكَةُ والطّاهِرَةُ و الزَّكيَّةُ والرَّضيَّةُ والمَرضيَّةُ والُمحَدَّثَةُ والزَّهراءُ .

امام صادق عليه السلام : فاطمه عليهاالسلام ، در نزد خداوند عز و جل نُه اسم دارد : فاطمه ، صدّيقه ، مباركه ، طاهره ، زكيّه ، رضيّه ، مرضيّه ، مُحدَّثه ، و زهراء .

الأمالي للصدوق : 474 / 18 .

حديث2084

امام صادق عليه السلام :

واللّه ِ، إنّي لَأعلَمُ كتابَ اللّه ِ مِن أوّلِهِ إلى آخِرهِ كأنّهُ في كَفِّي ، فيهِ خَبَرُ السّماءِ وخَبرُ الأرضِ ، وخَبرُ ما كانَ وخَبرُ ما هو كائنٌ ، قالَ اللّه ُ عزّ وجلّ : فيهِ تِبيانُ كلِّ شيءٍ

امام صادق عليه السلام : به خدا سوگند من كتاب خدا را ، از آغاز تا پايانش، چنان مى دانم كه گويى در مشت من است. خبر آسمان و زمين و گذشته و حال (آينده) در قرآن موجود است . خداوند عز و جلفرموده است: «بيان هر چيز در قرآن هست» .

إشارة إلى الآية

حديث2085

امام صادق عليه السلام :

إنّ علِيّا كانَ عالِما والعلمُ يُتوارَثُ ، ولَن يَهْلِكَ عالِمٌ إلّا بَقِيَ مِن بَعدِهِ مَن يَعلَمُ عِلمَهُ أو ما شاءَ اللّه ُ .

امام صادق عليه السلام : على عليه السلام عالم بود، و علم ، ارث برده مى شود. هرگز عالمى نمى ميرد مگر آن كه پس از او كسى مى ماند كه علم او يا آنچه را خدا خواهد، بداند.

الكافي : 1 / 221 / 1.

حديث2086

امام صادق عليه السلام :

_ في ذِكْرِ حالِ الأئمّهِ وصِفاتِهمِ _ : جَعَلَهُمُ اللّه ُ حياةً للأنامِ ، ومَصابيحَ

للظَّلامِ ، ومَفاتيحَ للكلامِ ، ودَعائمَ للإسلامِ .

امام صادق عليه السلام _ در بيان حال ائمّه و ويژگيهاى آنان _ فرمود : خداوند آنان را [مايه ]حيات مردمان و چراغهايى در تاريكى و كليدهاى سخن و ستونهاى اسلام قرار داد.

الكافي : 1 / 204 / 2 .

حديث2087

امام صادق عليه السلام :

مَنِ ادّعى الإمامةَ ولَيسَ مِنْ أهلِها فَهُوَ كافِرٌ .

امام صادق صلى الله عليه و آله : هر كه ادّعاى امامت كند در حالى كه شايستگى آن را ندارد، كافر است.

بحار الأنوار : 25 / 112 / 7.

حديث2088

امام صادق عليه السلام :

مَنْ أشْرَكَ مَعَ إمامٍ إمامتُهُ مِنْ عِنْدِ اللّه ِ مَنْ لَيسَتْ إمامَتُهُ مِنَ اللّه ِ كانَ مُشْرِكا باللّه ِ .

امام صادق عليه السلام : هركس پيشواى غيرالهى را با پيشوايى كه امامتش از جانب خداست شريك گرداند به خدا شرك ورزيده است.

الكافي : 1 / 373 / 6 .

حديث2089

امام صادق عليه السلام :

لا يَقْبَلُ اللّه ُ مِنَ العِبادِ الأعمالَ الصّالحةَ الّتي يَعْمَلونَها إذا تَوَلَّوا الإمامَ الجائرَ الّذي ليسَ مِنَ اللّه ِ تعالى .

امام صادق عليه السلام : اگر بندگان، پيشواى ستمگر را كه از جانب خدا نيست به زمامدارى گيرند، خداوند كارهاى شايسته اى را كه انجام مى دهند نخواهد پذيرفت.

الأمالي للطوسي: 417 / 939 .

حديث2090

امام صادق عليه السلام :

مَن لَم يَعْرِفْنا ولَم يُنْكِرْنا كانَ ضالّاًحتّى يَرْجِعَ إلَى الهُدَى الّذي افْتَرَضَ اللّه ُ عَلَيْهِ مِنْ طاعَتِنا الواجِبةِ ، فإن يَمُتْ على ضَلالَتِهِ

يَفْعَلِ اللّه ُ بهِ ما يَشاءُ .

امام صادق عليه السلام : كسى كه ما را نشناسد و منكر ما هم نباشد گمراه است، تا آن كه به سوى هدايتى كه خدا بر او واجب كرده، يعنى لزوم اطاعت از ما، برگردد. و اگر در حال گمراهى اش بميرد، خدا با او

هر طور كه خود بخواهد عمل مى كند.

الكافي : 1 / 187 / 11 .

حديث2091

امام صادق عليه السلام :

الإمامُ عَلَمٌ بَيْنَ اللّه ِ عزّ وجلّ وبَيْنَ خَلْقِهِ ، فَمَنْ عَرَفَهُ كانَ مُؤمنا ، ومَنْ أنْكَرَهُ كانَ كافرا .

امام صادق عليه السلام : امام راهنماى ميان خداوند عز و جلو آفريدگان اوست ؛ هر كه او را بشناسد مؤمن است و هر كه منكرش شود كافر.

بحار الأنوار : 23 / 88 / 32 .

حديث2092

امام صادق عليه السلام :

_ في قولِهِ تعالى: «وَ منْ يُ_ؤْتَ الحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِىَ خَيْرًا كَثِيرًا»

امام صادق عليه السلام _ درباره آيه «و هر كه را حكمت داده شود به يقين ، خيرى فراوان داده شده است» _ فرمود : [يعنى ]فرمانبرى از خدا و شناخت امام.

البقرة : 269 .

حديث2093

امام صادق عليه السلام :

إذا كانَ يومُ القِيامةِ ... يَأتي النِّداءُ مِنْ عِنْدِ اللّه ِ جلَّ جلالُهُ : ألَا مَنِ ائْتَمَّ بإمامٍ في دارِ الدُّنيا فَلْيَتَّبِعْهُ إلى حَيْثُ يَذْهَبُ بهِ ، فَحِينَئذٍ «تَبَرَّأ الَّذينَ اتُّبِعُوا مِنَ الّذينَ اتَّبَعُوا...»

امام صادق عليه السلام : چون روز قيامت شود... از سوى خداوند جلّ جلاله، ندا مى آيد كه: هان! هر كس در سراى دنيا به امامى اقتدا كرده است، پس، در پى او به همان جا رود كه او را مى برند. در اين هنگام است كه «پيروى شدگان ازپيروان خود بيزارى مى جويند» .

البقرة: 166 .

حديث2094

امام صادق عليه السلام :

إنّ الأرضَ لا تكونُ إلّا وفيها حُجَّةٌ ، إنَّهُ لا يُصْلِحُ النّاسَ إلّا ذلكَ ، ولا يُصْلِحُ الأرضَ إلّا ذاكَ .

امام صادق عليه السلام : در زمين هميشه حجّت هست؛ زيرا مردم را اصلاح نمى كند مگر حجّت و زمين را به سامان نمى آورد مگر حجّت.

بحار الأنوار : 23 / 51 / 101 .

حديث2095

امام صادق عليه السلام :

لَو بَقِيَتِ الأرضُ بِغَيْرِ إمامٍ لَسَاختْ .

امام صادق عليه السلام : اگر زمين بدون امام مى ماند، به يقين در هم فرو مى ريخت.

الكافي : 1 / 179 / 10 .

حديث2096

امام صادق عليه السلام :

إنَّ الحُجَّةَ لا تَقُومُ للّه ِ عزّ وجلّ على خَلْقِهِ إلّا بإمامٍ حتّى يُعْرَفَ .

امام صادق عليه السلام : حجّت خداوند عز و جل بر خلقش بر پا نمى گردد مگر به وجود امامى كه شناخته شده باشد .

الكافي : 1 /177 /2.

حديث2097

امام صادق عليه السلام :

إنَّ الأرضَ لا تَخْلُو إلّا وَفِيها إمامٌ ، كَيْما إنْ زادَ المُؤمنونَ شَيْئا رَدَّهُمْ ، وإنْ نَقَصُوا شَيْئا أتَمَّهُ لَهُم .

امام صادق عليه السلام : زمين هيچگاه خالى از امام نمى ماند تا اگر مؤمنان چيزى [به دين] افزودند ، آنها را [از اين كژراهه ]برگرداند و اگر چيزى را كاستند برايشان كامل كند .

الكافي : 1 / 178 / 2

حديث2098

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ تبارَكَ وتعالى اتَّخَذَ إبراهيمَ عَبْدا قَبْلَ أنْ يَتَّخِذَهُ نَبِيّا ، وإنَّ اللّه َ اتَّخَذَهُ نَبِيّا قَبْلَ أنْ يَتَّخِذَهُ رَسُولاً، وإنَّ اللّه َ اتَّخَذَهُ رَسُولاً قَبْلَ أنْ يَتَّخِذَهُ خَليلاً، وإنَّ اللّه َ اتَّخ_َذَهُ خَليلاً قَبْلَ أنْ يَجْعَلَهُ إماما ، فَلَمّا جَمَعَ لَهُ الأشياءَ قالَ : إنّي جاعِلُكَ لِلنّاسِ إماما .

امام صادق عليه السلام : خداوند تبارك و تعالى ابراهيم را به بندگى گرفت پيش از آن كه او را به پيامبرى برگزيند، و او را به نبوّت رساند پيش از آن كه به رسالت گزيند و او را رسول خود ساخت پيش از آن كه به دوستى برگزيند و او را دوست و خليل خود گردانيد پيش از آن كه امامش قرار دهد. و چون همه اين مقامات را در او گرد آورد فرمود: من تو را پيشواى مردم قرار دادم.

الكافي : 1 / 175 / 2

حديث2099

امام صادق عليه السلام :

كَمْ مِنْ نِعمةٍ للّه ِ على عبدِهِ في غَيْرِ أملِهِ ، وكَمْ مِنْ مُؤَمِّلٍ أملاً الخِيارُفي غَيرِهِ .

امام صادق عليه السلام : بسا نعمتى كه خداوند به بنده اش مى دهد بى آن كه آرزويش را كرده باشد و بسا كسى كه آرزوى چيزى داشته و خلاف آن نصيبش شده است.

بحار الأنوار : 71/152/55 .

حديث2100

امام صادق عليه السلام :

إنَّ سُرْعةَ ائْتِلَافِ قُلُوبِ الأبْرَارِ إذا الْتَقَوا _ وَإنْ لَمْ يُظهِرُوا التَّوَدُّدَ بأَلْسِنَتِهِمْ _ كَسُرْعَةِ اخْتِلَاطِ ماءِ السَّمَاءِ بِماءِ الأنْهَارِ . وإنَّ بُعْدَ ائْتِلَافِ قُلُوبِ الفُجَّارِ إذَا الْتَقَوا _ وَإنْ أظْهَ_رُوا الت_َّوَدُّدَ بأَلْسِنَتِهِ_مْ _ كَبُعْ_دِ البَهَ_ائِ_مِ مِ_نَ التَّعَاطُفِ وَإنْ طَالَ اعْتِلَافُهَا عَلى مِذْوَدٍ واحِدٍ .

امام صادق عليه السلام : نيكوكاران چون با هم روبه رو شوند _ هر چند به زبان اظهار دوستى نكنند _ دلهايشان، به سرعتِ درآميختن باران با آب رودخانه ها، با هم الفت مى گيرد. و بدكاران هر گاه با هم روبه رو شوند _ هر چند به زبان اظهار دوستى كنند _ دلهايشان از الفت با يكديگر دور است، همانند چارپايان كه از مهرورزى با هم بدورند، گرچه روزگارى دراز بر سر يك آخور، علوفه خورند.

تحف العقول : 373

حديث2101

امام صادق عليه السلام :

مَنْ غَسَلَ يَدَهُ قَبْلَ الطَّعَامِ وَبَعْدَهُ بُورِكَ لَهُ فِي أوَّلِهِ وَآخِرِهِ ، وَعَاشَ مَاعَاشَ في سَعَةٍ، وَعُوفِيَ مِنْ بَلْوىً فِي جَسَدِهِ .

امام صادق عليه السلام : هر كه قبل و بعد از غذا دستهايش را بشويد، در اول و آخر آن غذا به او بركت داده مى شود و تا زنده است در نعمت به سر مى برد و از بيمارى جسمى در امان مى ماند.

المحجّة البيضاء : 3/6 ، انظر وسائل الشيعة : 16/470 باب 49 .

حديث2102

امام صادق عليه السلام :

_ عن آبائهِ عليهم السلام في حديثِ مَناهي النّبيِّ صلى الله عليه و آله _ : ونَهَى أنْ يُنْفَخَ فِي طَعَامٍ أو شَرَابٍ .

امام صادق عليه السلام _ از قول پدران خود در حديث «نهى هاى پيامبر صلى الله عليه و آله » _ فرمود : پيامبر از دميدن در غذا يا آشاميدنى نهى فرمود.

وسائل الشيعة : 16/518/1

حديث2103

امام صادق عليه السلام :

لَا تَدَعُوا آنِيَتَكُمْ بِغَيْرِ غِطَاءٍ ؛ فإنَ الشَّيْطَانَ إذَا لَمْ تُغَطَّ الآنِيَةُ بَزَقَ فِيها، وَأخَذَ مِمَّا فِيهَا مَا شَاءَ .

امام صادق عليه السلام : ظرفهاى خود را بدون در پوش نگذاريد؛ زيرا هر گاه روى ظرفها پوشيده نباشد شيطان در آنها آب دهان مى اندازد و هر چه بخواهد از آنها بر مى دارد.

وسائل الشيعة : 16/510/1

حديث2104

امام صادق عليه السلام :

إنّ عليّا عليه السلام كان يُطعِمُ مَن خُلِّدَ في السِّجْنِ مِن بيتِ مالِ المسلمينَ .

امام صادق عليه السلام : على عليه السلام كسى را كه زندانى مى شد، از بيت المال مسلمانان غذا مى داد.

وسائل الشيعة : 11/69/2.

حديث2105

امام صادق عليه السلام :

إطعامُ الأسيرِ حقٌّ على مَن أسَرَهُ وإن كان يُرادُ مِن الغدِ قَتْلُهُ ، فإنّه يَنبغي أن يُطعَمَ ويُسْقى ويُظَلّ ويُرفَقَ بهِ ، كافرا كان أو غَيْرَهُ .

امام صادق عليه السلام : غذا دادن به اسير حقّى است به گردن كسى كه او را به اسارت گرفته است، هر چند بنا باشد فردا كشته شود. بايد به اسير، آب و خوراك و جاى مناسب داد و با او مدارا كرد، كافر باشد يا غير كافر.

الكافي : 5/35/2.

حديث2106

امام صادق عليه السلام :

لمّا بَعثَ رسولُ اللّه صلى الله عليه و آله بِبراءةٍ معَ عليٍّ عليه السلام بَعثَ مَعهُ اُناسا ، وقالَ رسولُ اللّه صلى الله عليه و آله : مَنِ اسْتُؤْسرَ مِنْ غيرِ جِراحةٍ مُثْقِلةٍ فليسَ مِنّا .

امام صادق عليه السلام : زمانى كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله على عليه السلام را براى اعلام برائت فرستاد، عده اى را نيز به همراه او گسيل داشت و فرمود: هر كس، تن به اسارت دهد، بى آنكه زخم كارى برداشته باشد، از ما نيست.

الكافي : 5/34/2.

حديث2107

امام صادق عليه السلام :

قالَ اللّه ُ عزّ وجلّ : لِيأذَنْ بِحَربٍ منّي مَن آذى عَبديَ المؤمنَ .

امام صادق عليه السلام : خداوند عز و جل فرموده است : هر كه بنده مؤمن مرا بيازارد، به من اعلان جنگ مى دهد.

الكافي : 2/350/1.

حديث2108

امام صادق عليه السلام :

مَن كَفّ يدَهُ عنِ النّاسِ فإنّمايكُفُّ عَنهُم يَدا واحدةً ويَكُفّونَ عنه أياديَ كثيرةً .

امام صادق عليه السلام : هر كه دست از آزار مردم بردارد، يك دست از آنها نگه داشته و مردم دستهاى بسيار از [آزار ]او نگه مى دارند.

الخصال : 17/60.

حديث2109

امام صادق عليه السلام :

فاز واللّه ِ الأبرارُ ، أتدري مَن هُم؟ هُمُ الّذينَ لا يُؤذُونَ الذَّرَّ .

امام صادق عليه السلام : به خدا سوگند كه نيكان رستگارند. آيا مى دانيد آنها چه كسانى هستند؟ كسانى كه آزارشان به مورچه اى نمى رسد.

تفسير القمّي : 2/146.

حديث2110

امام صادق عليه السلام :

مَن ساءَ خُلُقُه فأَذِّنوا في اُذنِهِ .

امام صادق عليه السلام : اگر كسى بد اخلاق شد، در گوش او اذان بگوييد.

بحار الأنوار : 104/122/61.

حديث2111

امام صادق عليه السلام :

يُؤدَّبُ الصَّبيُّ علَى الصَّومِ ما بينَ خَمْسَ عَشْرةَ سَنةً إلى سِتَّ عَشرةَ سنةً .

امام صادق عليه السلام : پسر بچّه را بايد از پانزده شانزده سالگى بر روزه گرفتن تأديب كرد.

بحار الأنوار : 103/162/6

حديث2112

امام صادق عليه السلام :

لمّا نَزَلتْ هذه الآية : «يا أيُّها الّذينَ آمَنوا قُوا أنفسَكُم وأهليكُم نارا»

امام صادق عليه السلام : چون آيه «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! خود و خانواده خود را از آتش نگه داريد» نازل شد، مردم گفتند: يا رسول اللّه ! چگونه خود و خانواده مان را حفظ كنيم؟ فرمود: عمل خير انجام دهيد و آن را به خانواده خود نيز يادآورى كنيد و بر پايه فرمانبردارى از خدا پرورششان دهيد.

التحريم : 6 .

حديث2113

امام صادق عليه السلام :

أدَّبَني أبي عليه السلام بثلاثٍ ...قالَ لي : يا بُنيَّ مَن يَصْحَبْ صاحبَ السَّوْءِ لا يَسْلمْ ، ومَن لا يُقيِّدْ ألفاظَهُ يَنْدَمْ ، ومَن يدخُلْ مَداخِلَ السُّوءِ يُتَّهمْ .

امام صادق عليه السلام : پدرم سه ادب به من آموخت ... به من فرمود: پسرم! هر كه با دوست بد همنشينى كند سالم نمى ماند، و هر كه گفتار خود را مهار نكند پشيمان مى گردد، و هر كه به جاهاى بد در آيد آماج تهمت و بدگمانى مى شود.

تحف العقول : 376.

حديث2114

امام صادق عليه السلام :

كَفى بالمَرْءِ اعتِمادا على أخيهِ أنْ يُنْزِلَ بهِ حاجتَهُ .

امام صادق عليه السلام : در اعتماد انسان به برادرش همين بس كه نياز خود را پيش او بَرَد .

الكافي : 2/198/8.

حديث2115

امام صادق عليه السلام :

اللّه ُ في عَونِ المؤمنِ ما كانَ المؤمنُ في عَونِ أخيهِ .

امام صادق عليه السلام : خداوند مددكار مؤمن است تا زمانى كه مؤمن مددكار برادر خود باشد.

بحار الأنوار : 74/322/89

حديث2116

امام صادق عليه السلام :

مَن قَضى لأخيهِ المؤمنِ حاجةً قضى اللّه ُ عزّوجلّ له يومَ القيامةِ مائةَ ألفِ حاجةٍ .

امام صادق عليه السلام : هر كه يك نياز از برادر مؤمن خود را برآورده سازد، خداوند عز و جل در روز رستاخيز صد هزار نياز او را برمى آورد.

بحار الأنوار : 74/322/90 .

حديث2117

امام صادق عليه السلام :

مَن رأى أخاهُ عَلى أمرٍ يَكرَهُهُ فَلم يَرُدَّه عَنهُ وَهُو يَقدِرُ علَيهَ فقد خانَهُ .

امام صادق عليه السلام : هر كه در برادر خود امر ناخوشايندى بيند و بتواند او را از آن باز دارد و چنين نكند، به او خيانت كرده است.

بحار الأنوار : 75/65/2 .

حديث2118

امام صادق عليه السلام :

مَن أتاهُ أخوهُ المسلمُ فأكرَمَهُ فإنّما أكرَمَ اللّه َ عزّ وجلّ .

امام صادق عليه السلام : كسى كه برادر مسلمانش بر او واردشود ووى گرامى اش بدارد، در حقيقت خداوند عز و جل را گرامى داشته است.

بحار الأنوار : 74/298/32

حديث2119

امام صادق عليه السلام :

اختبِرُوا إخْوانَكُم بخَصلَتَينِ؛ فإنْ كانَتا فيهِم وإلّا فاعْزُبْ ثمّ اعزُبْ ثمّ اعزُبْ : محافظةٌ علَى الصّلواتِ في مَواقِيتِها ، والبِرُّ بالإخْوانِ في العُسْر واليُسرِ .

امام صادق عليه السلام : برادران خود را به دو خصلت بيازماييد. اگر آن دو خصلت را داشتند با آنها دوستى كنيد و گرنه از ايشان دورى كن، دورى كن ، دورى كن. [آن دو خصلت اينهاست]: پايبندى به خواندن نماز در وقت خود، و نيكى كردن به برادران در سختى و آسايش.

الكافي : 2/672/7.

حديث2120

امام صادق عليه السلام :

أحبُّ إخْواني إليَّ مَن أهْدَى عُيُوبي إلَيَّ .

امام صادق عليه السلام : دوست داشتنى ترين برادرانم كسى است كه عيبهايم را به من هديه كند.

بحار الأنوار : 74/282/4.

حديث2121

امام صادق عليه السلام :

مَن لَم يُؤاخِ إلّا مَن لا عَيبَ فيهِ قَلَّ صَديقُهُ .

امام صادق عليه السلام : كسى كه تنها با آن كه هيچ عيبى ندارد برادرى كند دوستان اندكى خواهد داشت.

أعلام الدين : 304.

حديث2122

امام صادق عليه السلام :

احذَرْ أن تُواخيَ مَن أرادَكَ لِطَمعٍ أو خَوفٍ أو مَيْلٍ أو للأكلِ والشُّرْبِ ، واطلبْ مُواخاةَ الأتقياءِ ولو في ظُلُماتِ الأرضِ ،وإنْ أفنيتَ عُمْرَكَ في طلبِهِم

امام صادق عليه السلام : از برادرى كردن با كسى كه تو را به طمع چيزى يا از سر ترس يا خواهشى و يا به خاطر خورد و خوراك مى خواهد، دورى كن و برادرى پرهيزگاران را بجوى، هر چند براى جستن آنها در اعماق زمين فرو روى و هر چند عمر خود را در اين راه صرف كنى.

بحار الأنوار : 74 / 282 / 3 .

حديث2123

امام صادق عليه السلام :

الإخْوانُ ثلاثةٌ : مُواسٍ بنفسِهِ ، وآخرُ مُواسٍ بمالِهِ ؛ وهُما الصّادقانِ في الإخاءِ ، وآخَرُ يأخذُ منكَ البُلْغَةَ ، ويُريدُكَ لِبَعضِ اللّذَّةِ ، فلا تَعُدَّه مِن أهلِ الثِّقَةِ .

امام صادق عليه السلام : برادران سه گروهند: آن كه باجان همراهى مى كند، ديگرى آن كه با مال يارى مى رساند و اين دو گروه در برادرى صادقند؛ و سومى آن كه از تو وجه معاش مى گيرد و تو را براى اندكى لذّت و خوشى مى خواهد، او را مورد اعتماد مدان.

تحف العقول : 324.

حديث2124

امام صادق عليه السلام :

الإخوانُ ثلاثةٌ: فواحِدٌ كالغِذاءِ الّذي يُحتاجُ إليهِ كلَّ وقتٍ فَهُو العاقلُ، والثّاني فيمعنَى الدّاءِ وهُو الأحْمَقُ، والثّالثُ في معنَى الدّواءِ فَهُو اللّبِيبُ .

امام صادق عليه السلام : برادران سه دسته اند: يكى چون خوراك است كه هميشه بدان نياز است و آن خردمند است، و دومى چون درد است و آن نابخرد است، و سومى چون داروست و آن شخص هوشمند است.

تحف العقول : 323

حديث2125

امام صادق عليه السلام :

مَن وضَعَ حُبَّهُ في غيرِ موضعِهِ فقد تَعرَّضَ للقَطيعةِ .

امام صادق عليه السلام : هر كس دوستى و محبت خود

را در جايگاه مناسبش ننهد، [خود را] در معرض قطع رابطه قرار داده است.

المحاسن : 1/415/950.

حديث2126

امام صادق عليه السلام :

تَحتاجُ الإخْوةُ فيما بَيْنَهُم إلى ثلاثةِ أشياءَ ، فإنِ استَعمَلُوها وإلّا تَبايَنُوا وتَباغَضُوا، وهي : التَّناصُفُ ، والتَّراحُمُ ، ونَفْيُ الحَسَدِ .

امام صادق عليه السلام : برادران در ميان خود به سه چيز نيازمندند كه اگر به كار بندند دوستى مى پايد و گرنه از يكديگر جدا و دشمن هم مى شوند. آن سه چيز اينهاست: انصاف با يكديگر، مهربانى با يكديگر ، و حسد نبردن به هم.

تحف العقول : 322.

حديث2127

امام صادق عليه السلام :

يابنَ النُّعمان ، إنْ أردتَ أن يَصْفُوَ لكَ وُدُّ أخيكَ فلا تُمازِحَنَّهُ، ولا تُمارِيَنَّهُ ، ولا تُباهِيَنَّهُ ، ولاتُشارَّنَّهُ .

امام صادق عليه السلام : اى پسر نعمان! اگر مى خواهى محبّت برادرت براى تو خالص باشد، هرگز با او شوخى [بيجا ]مكن، از جدال با او بپرهيز، بر او فخر مفروش، و با او ستيزه مكن.

بحار الأنوار:78/291/2.

حديث2128

امام صادق عليه السلام :

مِن حُبِّ الرَّجلِ دِينَه حبُّهُ أخَاهُ .

امام صادق عليه السلام : از نشانه هاى دين دوستى آدمى اين است كه برادرش را دوست داشته باشد.

الاختصاص : 31.

حديث2129

امام صادق عليه السلام :

المُؤمنُ أخو المؤمنِ ، عَينُهُ ودَليلُهُ ، لا يَخونُهُ ، ولا يَظْلِمُهُ ، ولا يَغُشُّهُ ، ولا يَعِدُهُ عِدَةً فيَخْلِفَهُ .

امام صادق عليه السلام : مؤمن برادر مؤمن است، چشم او و راهنماى اوست. به او خيانت نمى كند، به او ستم نمى كند، كلاه سرش نمى گذارد، و به او وعده اى نمى دهد كه بدان عمل نكند.

الكافي : 2/ 166/3

حديث2130

امام صادق عليه السلام :

المؤمنُ أخو المؤمنِ كالجَسَدِ الواحدِ، إنِ اشتكَى شيئا مِنهُ وَجَدَ ألمَ ذلكَ في سائرِ جسدِهِ ، وأرواحُهُما مِن رُوحٍ واحدةٍ .

امام صادق عليه السلام : مؤمن برادر مؤمن است، همچون يك پيكر كه هرگاه عضوى از آن به درد آيد ديگر اندامها آن درد را حس مى كنند؛ و ارواح آنها از يك روح است.

الكافي : 2/166/4 .

حديث2131

امام صادق عليه السلام :

يَعيشُ النّاسُ بإحسانِهِم أكثرَ مِمّا يَعيشُونَ بأعمارِهِم ، ويَموتُونَ بذُنوبِهِم أكثرَ مِمّا يَموتُونَ بآجالِهِم .

امام صادق عليه السلام : مردم بيش از آن كه با عمر خود زندگى كنند ، با احسان و نيكوكارى خويش مى زيند. و بيش از آن كه به سبب فرا رسيدن اجل خود بميرند ، بر اثر گناهان خويش مى ميرند .

بحار الأنوار : 5/140/7 .

حديث2132

امام صادق عليه السلام :

_ في تفسيرِ الآيةِ _ : الأجلُ الّذي غَيرُ مُسمّى مَوقوفٌ ، يُقدِّمُ مِنه ما شاءَ ، ويؤخِّرُ مِنه ما شاءَ ، وأمّا الأجَلُ المُسمّى فهُوَ الّذي يَنزِلُ مِمّا يُريدُ أنْ يكونَ مِن ليلةِ القَدْرِ إلى مِثلِها مِن قابِلٍ ، فذلك قولُ اللّه ِ: «إذا جَاء أجلُهم لا يستأخِرونَ ساعةً ولا يستقدِمون»

امام صادق عليه السلام _ در تفسير اين آيه _ فرمود : اجل غير مسمّى (غير قطعى) ، موقوف و معلّق است و به خواست خدا پس و پيش مى شود . اما اجل مسمّى (قطعى)، آن است كه از شب قدر تا شب قدر سال آينده مقدّر مى فرمايد و اين است سخن خداوند كه: «چون اجلشان در رسد ساعتى از آن پس و پيش نمى افتند» .

الأعراف : 34 .

حديث2133

امام صادق عليه السلام :

_ في قَولِهِ تَعالى : «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَ يَتِيمًا وَ أَسِيرًا» _ : كانَ عِندَ فاطِمَةَ عليهاالسلام شَعيرٌ ، فَجَعَلوهُ عَصيدَةً ، فَلَمّا أنضَجوها ووَضَعوها بَينَ أيديهِم جاءَ مِسكينٌ، فَقالَ المِسكينُ : رَحِمَكُمُ اللّه ُ ! أطعِمونا مِمّا رَزَقَكُمُ اللّه ُ ، فَقامَ عَلِيٌّ عليه السلام فَأَعطاهُ ثُلُثَها. فَما لَبِثَ أن جاءَ يَتيمٌ ، فَقالَ اليَتيمُ : رَحِمَكُمُ اللّه ُ ! أطعِمونا مِمّا رَزَقَكُمُ اللّه ُ ، فَقامَ عَلِيٌّ عليه السلام فَأَعطاهُ ثُلُثَهَا الثّانِيَ. فَما لَبِثَ أن جاءَ أسيرٌ ، فَقالَ الأَسيرُ : يَرحَمُكُمُ اللّه ُ ! أطعِمونا مِمّا رَزَقَكُمُ اللّه ُ ، فَقامَ عَلِيٌّ عليه السلام فَأعطاهُ الثُّلُثَ الباقِيَ ، وما ذاقوها. فَأَنزَلَ اللّه ُ فيهِم هذِهِ الآيَةَ إلى قَولِهِ

: «وَ كَانَ سَعْيُكُم مَّشْكُورًا» .

امام صادق عليه السلام : درباره اين گفته خداوند «و غذا را به پاس دوستى [خدا] به مسكين و يتيم و اسير مى دهند» : فاطمه عليهاالسلام مقدارى جو در خانه داشت و از آن كاچى تهيه كردند . چون آماده شد و آن را در برابر خود نهادند [تا تناول كنند ]بينوايى از راه رسيد و گفت : خداوند شما را رحمت كند . از آنچه خدا روزيتان كرده ، به ما هم بخورانيد پس ، على برخاست و يك سوم غذا را به او داد . ديرى نپاييد كه يتيمى آمد و گفت : خدايتان رحمت كناد ، از آنچه خدا روزيتان كرده ، به ما هم بخورانيد . پس ، على عليه السلام برخاست و يك سوم ديگر را به او داد . سپس اسيرى از راه رسيد و گفت : رحمت خدا بر شما باد ، از آنچه خدا روزيتان كرده به ما هم بخورانيد . على عليه السلام يك سوم باقيمانده را نيز بدو داد و خود هيچ از آن نچشيدند . پس ، خداوند سبحان اين آيات را تا «و تلاشتان مشكور باد» درباره ايشان فروفرستاد .

تفسير القمّي : 2 / 398 ، مجمع البيان : 10 / 612 نحوه و كلاهما عن عبداللّه بن ميمون القدّاح ، بحار الأنوار : 35/243/ 3 .

حديث2134

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا سُئلَ عَن تَفسيرِ التَّقوى _ : أن لا يَفقِدَكَ اللّه ُحَيثُ أمَرَكَ، ولا يَراكَ حَيثُ نَهاكَ.

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ به سؤال از

معناى تقوا _ فرمود : تقوا اين است كه خداوند تو را در جايى كه فرمانت داده است غايب نبيند و در آنجا كه نهيت كرده است، حاضر نيابد.

بحار الأنوار : 70/285/8

حديث2135

امام صادق عليه السلام :

لا يَغُرَّنَّكَ بُكاؤهُم ، إنّما التَّقوى فيالقَلبِ .

امام صادق عليه السلام : هرگز گريه آنان تو را نفريبد، كه تقوا در دل جاى دارد.

بحار الأنوار : 70/286/9.

حديث2136

امام صادق عليه السلام :

التَّقيَّة تُرسُ اللّه ِ بَينَهُ وبَينَ خَلقِهِ .

امام صادق عليه السلام : تقيّه، سپر خدا ميان او و آفريدگانش مى باشد.

الكافي : 2/220/19

حديث2137

امام صادق عليه السلام :

اتَّقُوا على دِينِكُم فاحجِبُوهُ بِالتَّقيَّةِ ؛فإنّهُ لا إيمانَ لِمَن لا تَقيَّةَ لَهُ ، إنّما أنتُم في النّاسِ كالنَّحلِ في الطَّيرِ ؛ لَو أنَّ الطَّيرَ تَعلَمُ ما في أجوافِ النَّحلِ ما بَقِيَ مِنها شيءٌ إلّا أكَلَتهُ .

امام صادق عليه السلام : نگران دين خود باشيد و آن را با تقيّه پوشيده نگه داريد؛ زيرا كسى كه تقيّه ندارد ايمان ندارد. شما در ميان مردم مانند زنبوران عسل در ميان پرندگان هستيد. اگر پرندگان بدانند كه درون زنبور عسل چيست، همه آنها را مى خورند و چيزى باقى نمى گذارند.

الكافي : 2/218/5.

حديث2138

امام صادق عليه السلام :

المُؤمنُ مُجاهِدٌ ؛ لأنّهُ يُجاهِدُ أعداءَاللّه ِ عَزَّوجلَّ في دَولَةِ الباطِلِ بِالتَّقيَّةِ ، وفي دَولَةِ الحَقِّ بِالسَّيفِ .

امام صادق عليه السلام : مؤمن [هميشه] مجاهد است؛ چون در دولت باطل از طريق تقيّه با دشمنان خدا مى جنگد و در دولت حقّ به وسيله شمشير.

علل الشرائع : 467/22.

حديث2139

امام صادق عليه السلام :

لِلتَّقيَّةِ مَواضِعُ ، مَن أزالَهاعَن مَواضِعِها لَم تَستَقِمْ لَهُ، وتَفسيرُ ما يُتَّقى مِثلُ (أنْ يَكونَ) قَومُ سَوءٍ ظاهِرُ حُكمِهِم وفِعلِهِم على غَيرِ حُكمِ الحَقِّ وفِعلِهِ ، فكُلُّ شيءٍ يَعمَلُ المؤمنُ بَينَهُم لِمَكانِ التّقيَّةِ مِمّا لا يُؤدّي إلَى الفَسادِ في الدِّينِ فإنّهُ جائزٌ .

امام صادق عليه السلام : تقيّه جايگاه هايى دارد. هر كه آنها را از جايگاهشان دور كند براى او استوار نمانند و توضيح مورد تقيّه مثل اين است كه مردمى بدكار ظاهرِ حكم و كردارشان برخلاف حكم و كردار حقّ باشد. در چنين وضعى هر عملى كه مؤمن در ميان اين مردم از روى تقيّه انجام دهد به شرط آنكه به تباهى دين نينجامد جايز است.

الكافي : 2/168/1.

حديث2140

امام صادق عليه السلام :

إنّما جُعِلَتِ التَّقيَّةُ لِيُحقَنَ بِها الدَّمُ ،فإذا بَلَغَتِ التَّقيَّةُ الدّمَ فلا تَقيَّةَ . وايمُ اللّه ِ ، لَو دُعِيتُم لِتَنصُرونا لَقُلتُم: لا نَفعَلُ ، إنّما نَتَّقي ، ولَكانَتِ التَّقيَّةُ أحَبَّ إلَيكُم مِن آبائكُم واُمَّهاتِكُم ، ولَو قَد قامَ القائمُ ما احتاجَ إلى مُساءلَتِكُم عَن ذلكَ ، ولَأقامَ في كَثيرٍ مِنكُم مِن أهلِ النِّفاقِ حَدَّ اللّه ِ .

امام صادق عليه السلام : تقيّه در حقيقت براى جلوگيرى از ريختن خون ها قرار داده شده است. پس هرگاه تقيّه منجر به ريخته شدن خون شود، ديگر تقيّه نباشد. به خدا سوگند كه اگر شما رادعوت كنند كه ما را يارى دهيد قطعاً خواهيد گفت ما اين كار را نمى كنيم بلكه تقيّه مى كنيم وتقيّه را از پدر و مادرتان دوست تر خواهيد داشت و زمانى كه قائم

قيام كند، نيازى ندارد كه دراين باره از شما سؤال كند و درباره بسيارى از منافقان شماحدّ خدا را جارى خواهد ساخت.

وسائل الشيعة : 11/483/2 .

حديث2141

امام صادق عليه السلام :

إنّ الغِنى والعِزَّ يَجُولانِ ،فإذا ظَفِرا بمَوضِعِ التَّوكُّلِ أوطَنا .

امام صادق عليه السلام : بى نيازى و عزّت در گردش اندو چون به جايگاه توكّل مى رسند، در آنجا سكنا مى گزينند.

الكافي : 2/65/3

حديث2142

امام صادق عليه السلام :

إنّ قَوما مِن أصحابِ رسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله لَمّا نَزَلَت : «ومَن يَتَّقِ اللّه َ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا ويَرْزُقْهُ مِن حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ» أغلَقوا الأبوابَ وأقبَلوا علَى العِبادَةِ وقالوا : قد كُفِينا ، فبَلَغَ ذلكَ النَّبيَّ صلى الله عليه و آله فأرسَلَ إلَيهِم فقالَ : ما حَمَلَكُم على ما صَنَعتُم؟ قالوا : يا رسولَ اللّه ِ ! تُكُفِّلَ لَنا بأرزاقِنا فأقبَلنا علَى العِبادَةِ ، فقالَ : إنّهُ مَن فَعَلَ ذلكَ لَم يُستَجَبْ لَهُ، علَيكُم بِالطَّلَبِ.

امام صادق عليه السلام : وقتى آيه «و هركه از خدا پروا كند خداوند براى او راه خروجى قرار مى دهد و از جايى كه گمان نمى برد روزيش مى دهد» نازل شد، عدّه اى از اصحاب رسول خدا صلى الله عليه و آله درها را به روى خود بستند و به عبادت پرداختند و گفتند: [روزى ]ما را ضمانت كردند. اين خبر به گوش پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد. حضرت در پى آنان فرستاد و فرمود: چه چيز شما را واداشت كه چنين بكنيد؟ عرض كردند: اى رسول خدا! روزى ما تضمين شده ، از اين رو به عبادت روى آورده ايم. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: بدانيد كه هركس چنين كند، دعايش مستجاب نمى شود. دنبال كسب و كار

برويد.

الكافي : 5/84/5.

حديث2143

امام صادق عليه السلام :

لا تَدَعْ طَلَبَ الرِّزقِ مِن حِلِّهِ فإنّهُ أعوَنُ لَك على دِينِكَ، واعقِلْ راحِلَتَكَ وتَوَكَّلْ .

امام صادق عليه السلام : به دست آوردن روزى حلال رارها مكن؛ زيرا روزى حلالْ تو را در دينت بيشتر كمك مى كند، زانوى اشترت را ببند و آنگاه توكّل كن.

الأمالي للطوسيّ : 193/326.

حديث2144

امام صادق عليه السلام :

إنّ اللّه َ عَزَّوجلَّ لَيَرحَمُ العَبدَ لِشِدَّةِ حُبِّهِ لِوَلَدِهِ .

امام صادق عليه السلام : خداوند عز و جل به انسان، براى محبت شديد او به فرزندش، رحم مى كند.

الكافي : 6/50/5.

حديث2145

امام صادق عليه السلام :

مِيراثُ اللّه ِ مِن عَبدِهِ المؤمنِ وَلَدٌ صالِحٌ يَستَغفِرُ لَهُ .

امام صادق عليه السلام : ميراث خدا از بنده مؤمنش،فرزند صالحى است كه براى او آمرزش بطلبد.

مكارم الأخلاق : 1/471/1610.

حديث2146

امام صادق عليه السلام :

البَنونَ نَعيمٌ والبَناتُ حَسَناتٌ ، واللّه ُ يَسألُ عَنِ النَّعيمِ ويُثيبُ علَى الحَسَناتِ .

امام صادق عليه السلام : پسران نعمتند و دختران حسنه،و خداوند از نعمت ها بازخواست مى كند و براى حسنات پاداش مى دهد.

الكافي : 6/7/12.

حديث2147

امام صادق عليه السلام :

بَرُّوا آباءكُم يَبَرَّكُم أبناؤكُم.

امام صادق عليه السلام : با پدرانتان خوش رفتار باشيد،تا فرزندانتان با شما خوشرفتارى كنند.

بحار الأنوار : 74/65/31.

حديث2148

امام صادق عليه السلام :

بِرُّ الوالِدَينِ واجِبٌ ، فإن كانا مُشرِكَينِ فلا تُطِعْهُما ولا غَيرَهُما في المَعصيَةِ ؛ فإنّهُ لاطاعَةَ لِمَخلوقٍ في مَعصِيَةِ الخالِقِ .

امام صادق عليه السلام : نيكى به (اطاعت از) پدر و مادرواجب است، اما اگر مشرك بودند، در كار معصيت، از آنان و از هيچ كس ديگرى اطاعت نكن؛ زيرا در معصيت خالق، از هيچ مخلوقى اطاعت نبايد كرد.

الخصال : 608/9

حديث2149

امام صادق عليه السلام :

جاءَ رجُلٌ إلَى النَّبيِّ صلى الله عليه و آله فقالَ : يا رسولَ اللّه ِ ، مَن أبَرُّ ؟ قالَ : اُمَّكَ ، قالَ : ثُمّ مَن ؟ قالَ : اُمَّكَ ، قالَ : ثُمَّ مَن ؟ قالَ : اُمَّكَ ، قالَ : ثُمّ مَن ؟ قالَ : أباكَ .

امام صادق عليه السلام : مردى خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمدو عرض كرد: اى رسول خدا! به چه كسى نيكى كنم؟ فرمود: به مادرت. عرض كرد: سپس به چه كسى؟ فرمود: به مادرت. عرض كرد: بعد از او به چه كسى؟ فرمود: به مادرت. عرض كرد: سپس به چه كسى؟ فرمود: به پدرت.

الكافي : 2/159/9

حديث2150

امام صادق عليه السلام :

أدنَى العُقوقِ : «اُفٍّ» ، ولَوعَلِمَ اللّه ُ عَزَّوجلَّ شَيئا أهوَنَ مِنهُ لَنَهى عَنهُ .

امام صادق عليه السلام : كمترين بى احترامى به پدر و مادر،«افّ» گفتن است و اگر خداوند عز و جل چيزى كمتر از آن سراغ داشت، بى گمان از آن نهى مى كرد.

الكافي : 2/348/1.

حديث2151

امام صادق عليه السلام :

_ في قولِهِ تعالى : «واخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ»

امام صادق عليه السلام _ درباره آيه «و از روى مهربانى، در برابر آنان خوار و فروتن باش» _ فرمود : نگاهت را جز از سر مهر و دلسوزى به آنان خيره مكن و صدايت را از صداى آنها بلندتر مگردان و رو دست آنها نيز بلند نشو و از آنها جلو نَيُفت.

الإسراء : 24 .

حديث2152

امام صادق عليه السلام :

_ في قَولِهِ تعالى : «وقُلْ لَهُما قَوْلاً كَرِيما» _ : إن ضَرَباك فَقُلْ لَهُما : غَفَرَ اللّه ُ لَكُما .

امام صادق عليه السلام _ درباره آيه «و به آن دو به شايستگى سخن بگو» _ فرمود : اگر تو را كتك زدند، بگو: خدا شما را بيامرزد.

الكافي : 2/158/1.

حديث2153

امام صادق عليه السلام :

عُقوقُ الوالِدَينِ مِن الكَبائرِ؛لأنَّ اللّه َ تعالى جَعَلَ العاقَّ عَصِيّا شَقِيّا .

امام صادق عليه السلام : نافرمانى والدين از گناهان كبيره است؛ زيرا خداوند متعال فرزند نافرمان را عصيانگر بدبخت قرار داده است.

علل الشرائع : 479/2.

حديث2154

امام صادق عليه السلام :

مِن العُقوقِ أن يَنظُرَ الرّجُلُ إلى والِدَيهِ فيُحِدَّ النَّظَرَ إلَيهِما .

امام صادق عليه السلام : و از جمله نافرمانى از والدين آن است كه انسان به آنان خيره نگاه كند.

الكافي : 2/349/7.

حديث2155

امام صادق عليه السلام :

مَن نَظَرَ إلى أبَويهِ نَظَرَ ماقِتٍ وهُماظالِمانِ لَهُ ، لَم يَقبَلِ اللّه ُ لَهُ صَلاةً .

امام صادق عليه السلام : هركه به پدر و مادر خود كه به او ستم كرده اند كينه توزانه نگاه كند، خداوند هيچ نمازى از او نپذيرد.

بحار الأنوار : 74/61/26

حديث2156

امام صادق عليه السلام :

تَجِبُ للوَلَدِ على والِدِهِ ثَلاثُ خِصالٍ : اختِيارُهُ لِوالِدَتِهِ ، وتَحسينُ اسمِهِ ، والمُبالَغَةُ في تَأديبِهِ .

امام صادق عليه السلام : فرزند سه حق بر گردن پدرش دارد: مادر خوبى برايش انتخاب كند، نام نيكويى بر او بگذارد و در تربيت او بكوشد.

بحار الأنوار : 78/236/67.

حديث2157

امام صادق عليه السلام :

بِرُّ الرّجُلِ بوَلَدِهِ ، بِرُّهُ بوالِدَيهِ .

امام صادق عليه السلام : نيكى كردن مرد به فرزندش،نيكى كردن اوست به پدر ومادرش.

مكارم الأخلاق : 1/475/1633.

حديث2158

امام صادق عليه السلام :

الغُلامُ يَلعَبُ سَبعَ سِنينَ ، ويَتَعَلَّمُ الكِتابَ سَبعَ سِنينَ ، ويَتَعَلَّمُ الحَلالَ والحَرامَ سَبعَ سِنينَ .

امام صادق عليه السلام : پسر بايد هفت سال بازى كند، هفت سال سواد بياموزد و هفت سال حلال و حرام را ياد بگيرد.

وسائل الشيعة : 12/247/12.

حديث2159

امام صادق عليه السلام :

مَن تَوَلّى أمرا مِن اُمورِ النّاسِ فعَدَلَ وفَتَحَ بابَهُ ورَفَعَ شَرَّهُ ونَظَرَ في اُمورِ

النّاسِ ، كانَ حَقّا علَى اللّه ِ عَزَّوجلَّ أن يُؤمِنَ رَوعَتَهُ يَومَ القِيامَةِ ويُدخِلَهُ الجَنَّةَ .

امام صادق عليه السلام : هر كس زمام امرى از امور مردم را به دست گيرد و عدالت پيشه كند و درِ خانه خود را به روى مردم بگشايد و شرّ نرساند و به امور

مردم رسيدگى كند، بر خداوند عز و جل است كه در روز قيامت او را از ترس و هراس ايمن گرداند و به بهشتش بَرَد.

بحار الأنوار : 75/340/18.

حديث2160

امام صادق عليه السلام :

قالَ أميرُ المؤمنينَ عليه السلام لِعُمرَ بنِ الخَطّابِ : ثَلاثٌ إن حَفِظتَهُنَّ وعَمِلتَ بِهِنَّ كَفَتكَ ماسِواهُنَّ ، وإن تَرَكتَهُنَّ لَم يَنفَعْكَ شيءٌ سِواهُنَّ . قالَ : وما هُنَّ يا أباالحَسَنِ ؟ قالَ : إقامَةُ الحُدودِ علَى القَريبِ والبَعيدِ ، والحُكمُ بكِتابِ اللّه ِ في الرِّضا والسُّخطِ ، والقَسْمُ بِالعَدلِ بَينَ الأحمَرِ والأسوَدِ . فقالَ لَهُ عُمَر : لَعَمري لَقَد أوجَزتَ وأبلَغتَ .

امام صادق عليه السلام : امام على عليه السلام به عمربن خطّاب فرمود : سه چيز است كه اگر آنها را به خاطر سپارى و به كار بندى به چيز ديگرى نياز نخواهى داشت و اگر آنها را فرو گذارى، هيچ چيز ديگرى سودت نبخشد. عمر گفت: آنها چيست اى ابا الحسن؟ فرمود: جارى ساختن حدود و كيفرها درباره خويش و بيگانه، حكم كردن بر اساس كتاب خدا در حال خشنودى و خشم و تقسيم عادلانه [بيت المال ]ميان سرخ و سفيد.

عمر گفت: به جانم سوگند كه كوتاه و رسا گفتى.

تهذيب الأحكام : 6/227/547.

حديث2161

امام صادق عليه السلام :

ثَلاثَةٌ تَجِبُ على السُّلطانِ لِلخاصَّةِ والعامَّةِ : مُكافأةُ المُحسِنِ بالإحسانِ لِيَزدادُوا رَغبَةً فيهِ ، وتَغَمُّدُ ذُنوبِ المُسيءِ لِيَتُوبَ ويَرجِعَ عَن غَيِّهِ (عَتبِهِ) ، وتَألُّفُهُم جَميعا بالإحسانِ والإنصافِ .

امام صادق عليه السلام : سه چيز است كه بر زمامدار واجب است درباره خواص و عوام رعايت كند: پاداش نيكوكار را به نيكى دادن تا رغبت مردم به كارهاى نيك افزون شود، پوشاندن گناهان بدكار تا توبه كند و از گمراهى و انحراف خود برگردد و ايجاد الفت ميان همه آنان از طريق احسان و رعايت انصاف و داد.

تحف العقول : 319.

حديث2162

امام صادق عليه السلام :

مَن تَولّى أمرا مِن اُمورِالنّاسِ ، فعَدَلَ ، وفَتَحَ بابَهُ ، ورَفَعَ سِترَهُ ، ونَظَرَ في اُمورِ النّاسِ ، كانَ حَقّا علَى اللّه ِ أن يُؤمِنَ رَوعَتَهُ يَومَ القِيامَةِ ويُدخِلَهُ الجَنَّةَ .

امام صادق عليه السلام : هر كه عهده دار امرى از امورمردم شود و عدالت پيشه كند و دَرِ خود را [به روى مردم ]باز گذارد و پرده اش را كنار زند و به كارهاى مردم رسيدگى نمايد، بر خداست كه در روز قيامت او را از ترس و هراس ايمن گرداند و به بهشتش برد.

تنبيه الخواطر : 2/165.

حديث2163

امام صادق عليه السلام :

يا أبا بَصيرٍ، طُوبى لِشِيعَهِ قائمِناالمُنتَظِرِينَ لِظُهورِهِ في غَيبَتِهِ ، والمُطيعينَ لَهُ في ظُهورِهِ ، اُولئكَ أولِياءُ اللّه ِ الّذينَ لا خَوفٌ علَيهِم ولا هُم يَحزَنونَ .

امام صادق عليه السلام : اى ابوبصير ، خوشا به حال شيعيان قائم ما كه در زمان غيبت او منتظر ظهورش هستند و در زمان ظهورش فرمانبردار اويند . اينان دوستان خدايند كه نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين مى شوند .

كمال الدين : 357/54 .

حديث2164

امام صادق عليه السلام :

إذا اتَّهَمَ المؤمنُ أخاهُ انْماثَ الإيمانُ مِن قلبِهِ كما يَنْماثُ المِلحُ في الماءِ .

امام صادق عليه السلام : هرگاه مؤمن به برادر خودتهمت زند ايمان در قلب او آب مى شود همچنان كه نمك در آب حل مى شود.

الكافي : 2/361/1

حديث2165

امام صادق عليه السلام :

مَنِ اتَّهمَ أخاهُ في دِينِهِ فلا حُرمَهَ بَينَهُما .

امام صادق عليه السلام : هر كس به برادر دينى خود تهمت زند حرمتى ميان آن دو به جا نمى ماند.

الكافي : 2/361/2.

حديث2166

امام صادق عليه السلام :

اليَأسُ مِمّا في أيدي النّاسِ عِزٌّ لِلمُؤمنِ في دِينِهِ .

امام صادق عليه السلام : قطع اميد كردن از آنچه مردم دارند، مايه عزّت دينى مؤمن است.

وسائل الشيعة : 6/314/5.

حديث2167

امام صادق عليه السلام :

إنّ الإيمانَ أفضَلُ من الإسلامِ ، وإنّ اليَقينَ أفضَلُ مِن الإيمانِ ، وما مِن شيءٍ أعَزُّ مِن اليَقينِ .

امام صادق عليه السلام : ايمان از اسلام برتر است و يقين از ايمان برتر، و چيزى كميابتر از يقين وجود ندارد.

الكافي : 2/51/1

حديث2168

امام صادق عليه السلام :

إنّ العَمَلَ الدّائمَ القَليلَ علَى اليَقينِ أفضَلُ عِندَ اللّه ِ مِن العَمَلِ الكَثيرِ على غَيرِ يَقينٍ .

امام صادق عليه السلام : عملِ پيوسته و اندك كه بايقين همراه باشد، نزد خداوند برتر از عمل بسيار است كه با يقين توأم نباشد.

الكافي : 2/57/3.

حديث2169

امام صادق عليه السلام :

حُرِمَ الحَريصُ خَصلَتَينِ ولَزِمَتهُ خَصلَتانِ : حُرِمَ القَناعَةَ فافتَقَدَ الرّاحَةَ ، وحُرِمَ الرِّضا فافتَقَدَ اليَقينَ .

امام صادق عليه السلام : انسان آزمند از دو خصلت محروم و دو خصلت پيوسته با اوست: از قناعت محروم است و از اين رو آسايش ندارد و از خرسندى محروم است و از اين رو يقين را از دست داده است.

بحار الأنوار : 73/161/6.

حديث2170

امام صادق عليه السلام :

الصَّبرُ مِن اليَقينِ .

امام صادق عليه السلام : شكيبايى، برخاسته از يقين است.

مشكاة الأنوار : 56/58 .

حديث2171

امام صادق عليه السلام :

الرِّضا بِمَكروهِ القَضاءِ مِن أعلى دَرَجاتِ اليَقينِ .

امام صادق عليه السلام : رضايت به قضاى ناخوشايند، از بالاترين درجات يقين است.

بحار الأنوار : 71/152/60.

حديث2172

امام صادق عليه السلام :

مَا كَلَّمَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آلهاَلْعِبادَ بِكُنْهِ عَقْلِهِ قَطُّ، قَالَ رَسُولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله: اِنّا مَعاشِرَ الاَْنْبياءِ اُمِرْنا اَنْ نُ_كَلِّمَ النّاسَ عَلى قَدْرِ عُقولِهِمْ ؛

رسول خدا صلي الله عليه و آله هرگز با مردم به اندازه عقل خود سخن نگفتند و فرمودند: ما پيامبران مأموريم كه با مردم به اندازه عقل و فهمشان سخن بگوييم.

كافى، ج 1 ، ص 23 .

حديث2173

امام صادق عليه السلام :

بِرُّ الْوالِدَيْنِ مِنْ حُسْنِ مَعْرِفَةِ العَبْدِ بِاللّه ِ؛ اِذْ لا عِبادَةَ اَسْرَعُ بُلوغا بِصاحِبِها اِلى رِضَا اللّه ِ تَعالى مِنْ حُرْمَةِ الْوالِدَيْنِ المُسْلِمينَ لِوَجْهِ اللّه ِ، لاَِنَّ حَقَّ الْوالِدَيْنِ مشْتَقٌّ مِنْ حَقِّ اللّه ِ تَعالى اِذا كانا عَلى مِنْهاجِ الدّينِ وَ السُّنَّةِ، وَ لا يَكونانِ يَمْنَعانِ الْوَلَدِ مِنْ طاعَةِ اللّه ِ تَعالى اِلى مَعْصيَتِهِ، وَ مِنَ الْيَقينِ اِلَى الشَّكِّ، وَ مِنَ الزُّهْدِ اِلَى الدُّنْيا، وَ لا يَدْعُوانِهِ اِلى خِلافِ ذالِكَ، فَاِذا كانَ كَذالِكَ فَمَعْصيَتُهما طاعَةٌ وَ طاعَتُهُما مَعْصيَةٌ، قالَ اللّه ُ تَعالى «وَ إنْ جاهَداكَ عَلى اَنْ تُشْرِكَ بى ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما» (سوره لقمان). وَ اَمّا فى بابِ العِشْرَةِ فَدارِهِما وَ احْتَمِلْ اَذاهُما نَحْوَ مَا احْتَمَلا عَلَيكَ فى حالِ صِغَرِكَ، وَ لا تُضَيِّقْ عَلَيْهِما مِمّا قَدْ وَسَّعَ اللّه ُ عَلَيكَ مِنَ الْمالِ وَ الْمَلْبوسِ، وَ لا تُحَوِّلْ بِوَجْهِكَ عَنْهما، وَ لا تَرفَعْ صَوْتَ_كَ فَوْقَ اَصْواتِهِما؛ فَاِنَّ تَعْظيمَهُما مِنَ اللّه ِ تَعالى، وَ قُلْ لَهُما بِاَحْسَنِ الْقَولِ وَ اَلْطَفِهِ، فَاِنَّ اللّه َ لا يُضيعُ اَجْرَ المُحْسِنينَ؛

نيكى كردن به پدر و مادر، نتيجه معرفت و ايمان خوب بنده به خداست؛ زيرا هيچ

عبادتى نيست كه زودتر از احترام گذاشتن به پدر و مادر مسلمان، انسان را به خشنودى خداى تعالى برساند؛ چرا كه حقّ پدر و مادر، از حق خداى تعالى سرچشمه گرفته است و البته اين، در صورتى است كه پدر و مادر، در راه دين و سنّت اسلام باشند و فرزند را از اطاعت خدا باز ندارند و به معصيت، وادار نكنند و از يقين به شك و از زهد به دنيا دوستى ناگزير نسازند؛ امّا اگر پدر و مادرى اين گونه رفتار مى كنند، ديگر نافرمانى از آنها اطاعت خداوند و اطاعت از آنها معصيت خداوند خواهد بود، كه خداى تعالى مى فرمايد: «و اگر تو را وادار كنند كه بدون آگاهى به من شرك بورزى، ديگر از آنان اطاعت مكن»؛ ولى در معاشرت، با آنان مدارا كن و رنج ايشان را چنان تحمّل كن كه آنان رنج تو را در كودكى تحمل مى نمودند و از وسعتى كه خدا در اموال و خوراك و پوشاك، نصيب تو كرده، بر آنان سخت نگير و از آنان رويگردان مباش و صداى خود را از صداى آنان بلندتر مساز؛ زيرا بزرگداشت آنان، به دستور خداى تعالى است، و با آنان به بهترين و لطيف ترين وجه، سخن بگو، كه خدا پاداش نيكوكاران را ضايع نمى سازد.

تفسير نور الثقلين، ج 4، ص 202، ح 38.

حديث2174

امام صادق عليه السلام :

تَواصَلُوا وَ تَبارُّوا وَ تَراحَمُوا، وَ كُونُوا اِخْوَةً بَرَرَةً كَما اَمَرَكُمُ اللّه ُ عَزَّ وَ جَلَّ؛

با يكديگر، رفت و آمد [و ارتباط] داشته باشيد و به هم نيكى كنيد و با هم مهربان باشيد و چنان

كه خداى عزوجل به شما فرمان داده است، برادرانى نيكوكار [براى هم] باشيد.

كافى، ج 2، ص 175، ح 2.

حديث2175

امام صادق عليه السلام :

فى كِتابِ اللّه ِ نَجاةٌ مِنَ الرَّدى، وَ بَصيرَةٌ مِنَ الْعَمى، وَ دَليلٌ اِلَى الهُدى؛

در كتاب خدا، نجات از هر سقوط، و بينايى از هر كوردلى، و راهنمايى به هدايت، نهفته است.

بحار الأنوار، ج 6، ص 32، ح 39.

حديث2176

امام صادق عليه السلام :

اِنَّما شيعَتُنا اَصحابُ الاَرْبَعَةِ الاَعْيُنِ: عَينانِ فِى الرَّاْسِ وَ عَيْنانِ فِى القَلْبِ .اَلا وَ الْخَلائِقُ كُلُّهُمْ كَذالِكَ اِلاّ اَنَّ اللّه َ عَزَّ وَ جَلَّ فَتَحَ اَبْصارَكُمْ وَ اَعْمى اَبْصارَهُمْ؛

شيعيان ما، با چهار چشم مى بينند: دو چشم در سر و دو چشم در دل. بدانيد كه همه مردم، چهار چشم دارند؛ امّا خداوند چشم هاى دل شما را بينا و چشم هاى دل آنها (مخالفانتان) را نابينا ساخته است.

كافى، ج 8، ص 215، ح 260.

حديث2177

امام صادق عليه السلام :

اَحَبُّ الْعِبادِ اِلَى اللّه ِ عَزَّ وَ جَلَّ رَجُلٌ صَدوقٌ فى حَديثِهِ مُحافِظٌ عَلى صَلاتِهِ؛

محبوب ترين بنده نزد خداى عزوجل كسى است كه راستگو و مراقب نمازش باشد.

أمالى صدوق، ص 371، ح 467 .

حديث2178

امام صادق عليه السلام :

يُعْرَفُ مَنْ يَصِفُ الحَقَّ بِثَلاثِ خِصالٍ: يُنْظَرُ اِلى اَصْحابِهِ مَنْ هُمْ؟ وَ اِلى صَلاتِهِ كَيْفَ هىَ؟ وَ فى اَىِّ وَقْتٍ يُصَلّيها؛

كسى كه از حق دَم مى زند با سه ويژگى شناخته مى شود: دوستانش ديده شوند كه چه كسانى هستند؟ نمازش چگونه است؟ و در چه وقت آن را مى خواند؟

محاسن، ج 1، ص 254، ح 281 .

حديث2179

امام صادق عليه السلام :

اَلا اُحَدِّثُكَ بِمَكارِمِ الاَْخْلاقِ؟ الصَّفْحُ عَنِ النّاسِ وَ مُواساةُ الرَّجُلِ اَخاهُ فى مالِهِ وَ ذِكْرُ اللّه ِ كَثيرا؛

آيا به شما بگويم كه مكارم اخلاق چيست؟ گذشت كردن از مردم، كمك مالى به برادر (دينى) خود و بسيار به ياد خدا بودن.

معانى الأخبار، ص 191، ح 2.

حديث2180

امام صادق عليه السلام :

اَلنَّعيمُ فِى الدُّنْيا اَلاَْمْنُ وَ صِحَّةُ الْجِسْمِ، وَ تَمامُ النِّعْمَةِ فِى الآْخِرَةِ دُخولُ الْجَنَّةِ، وَ ما تَمَّتِ النِّعْمَةُ عَلى عَبْدٍ قَطُّ لَمْ يَدْخُلِ الْجَنَّةَ؛

نعمت در دنيا، امنيّت و تندرستى است و بالاترين نعمت در آخرت، ورود به بهشت است و هرگز نعمت بر بنده تمام نيست، تا وارد بهشت شود.

بحار الأنوار، ج 95، ص 135، ح 7.

حديث2181

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ سُرْعَةَ ائْتِلافِ قُلوبِ الاَْبْرارِ اِذَا الْتَقَوا _ وَ اِنْ لَمْ يُظْهِرُوا التَّوَدُّدَ بِاَ لْسِنَتِهِمْ _ كَسُرْعَةِ اخْتِلاطِ ماءِ السَّماءِ بِماءِ الاَْنْهارِ، وَ اِنَّ بُعْدَ ائْتِلافِ قُلوبِ الفُجّارِ اِذَا الْتَقَوْا _ وَ اِنْ اَظْهُروا التَّوَدُّدَ بِاَ لْسِنَتِهِمْ _ كَ_بُعْدِ البَهَائِمِ مِنَ التَّعاطُفِ وَ اِنْ طالَ اعْتِلافُها عَلى مِذْوَدٍ واحِدٍ؛

نيكوكاران، چون با هم روبه رو شوند، هر چند به زبان باهم اظهار دوستى و محبّت نكنند، دل هايشان، به سرعتِ پيوستن باران به آب رودخانه ها، با هم انس مى گيرد، و بدكاران، هرگاه با هم روبه رو شوند، هر چند به زبان با هم اظهار دوستى و محبّت كنند، ولى دل هايشان از اُنس و الفت گرفتن با يكديگر دور است، همانند چارپايان كه از عاطفه به دورند، گرچه روزگارى دراز از يك آخور، علوفه بخورند.

تحف العقول، ص 373.

حديث2182

امام صادق عليه السلام :

اِذا تَزَوَّجَ الرَّجُلُ المَرْاَةَ لِما لِها اَوْ جَمالِها لَمْ يُرْزَقْ ذلِكَ فَاِنْ تَزَوَّجَها لِدينِها رَزَقَهُ اللّه ُ عَزَّ وَ جَلَّ جَمالَها وَمالَها؛

اگر مردى با زنى به خاطر ثروت يا زيبايى ازدواج كند، آن را بدست نمى آورد و اگر به خاطر دينش با او ازدواج نمايد، خداوند زيبايى و ثروت او را نيز نصيبش مى گرداند.

من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 392.

حديث2183

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا سَاَ لَهُ العَلاءُ بْنُ فُضَيْلٍ عَنْ تَفْسيرِ هذِهِ الآيَةِ «فَمَنْ كانَ يَرجُوا لِقاءَ رَبِّهِ...» _ : مَنْ صَلّى اَوْ صامَ اَوْ اَعتَقَ اَوْ حَجَّ يُريدُ مَحْمَدَةَ النّاسِ فَقَدْ اَشْرَكَ فى عَمَلِهِ، وَ هُوَ شِركٌ مَغفورٌ؛

در پاسخ سؤال علاء بن فُضَيل از تفسير اين آيه: «پس هر كس اميد ديدار پروردگارش را دارد...» فرمودند: هر كس به خاطر ستايش مردم نماز بخواند يا روزه بگيرد يا بنده آزاد نمايد و يا حج برود، عمل خود را به شرك آميخته است كه البته اين شرك، قابل آمرزش است [بر خلاف شرك در پرستش، كه قابل آمرزش نيست].

بحار الأنوار، ج 72، ص 301، ح 40.

حديث2184

امام صادق عليه السلام :

فى قَولِهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «فَمَن كانَ يَرْجوا لِقاءَ رَبِّهِ...»_ : اَلرَّجُلُ يَعْمَلُ شَيْئا مِنَ الثَّوابِ لا يَطْلُبُ بِهِ وَجْهَ اللّه ِ، اِنَّما يَطْلُبُ تَزْكيَةَ النّاسِ؛ يَشْتَهى اَنْ يُسْمَعَ بِهِ النّاسُ، فَهذا الّذى اَشْرَكَ بِعِبادَةِ رَبِّهِ؛

درباره آيه «هر كس اميد ديدار پروردگارش را دارد...» فرمودند: گاهى انسان كار ثوابى مى كند امّا با آن، در پى رضاى خدا نيست، بلكه ستايش مردم را در نظر دارد و مشتاق است آن را به گوش مردم برساند. چنين كسى در عبادت پروردگار خود، شرك آورده است.

كافى، ج 2، ص 294، ح 4.

حديث2185

امام صادق عليه السلام :

فَكِّرْ يا مُفَضَّلُ فى هذِهِ المَعادِنِ وَ ما يُخْرَجُ مِنْها مِنَ الْجَواهِرِ الْمُخْتَلِفَةِ؛ مِثْلِ الْجِصِّ، وَ الْكِلسِ، وَ الْجِبْسينِ، وَ الزَّرانيخِ، وَ الْمَرتَ_كِ، وَ الْقوينا، وَ الزِّئْبَقِ، وَ النُّحاسِ، وَ الرَّصاصِ، وَ الْفِضَّةِ، وَ الذَّهَبِ، وَ الزَّبَرْجَدِ، وَ الْياقُوتِ، وَ الزُّمُرُّدِ، وَ ضُروبِ الْحِجارَةِ! وَ كَذالِكَ ما يُخْرَجُ مِنْها مِنَ الْقارِ، وَ الْمُومْيا، وَ الْكِبْريتِ، وَ النِّفطِ، وَ غَيرِ ذالِكَ مِمّا يَسْتَعْمِلُهُ النّاسُ فى مَآرِ بِهِمْ. فَهَلْ يَخْفى عَلى ذى عَقْلٍ اَنَّ هذِهِ كُلَّها ذَخَائِرُ ذُخِرَتْ لِلاِْنْسانِ فى هذِهِ الاَرْضِ لِيَسْتَخْرِجَها فَيَسْتَعْمِلَها عِنْدَ الْحاجَةِ اِلَيْها؟!

اى مُفَضَّل! در اين معدن ها و موادّ معدنىِ گوناگونى كه از آنها استخراج مى شود، بينديش: موادّ معدنى اى چون گچ و آهك و سنگ گچ و زرنيخ و مردار سنگ و قونيا و جيوه و مس و سرب و نقره و طلا و زِبَرجَد و ياقوت و زُمرّد و انواع سنگ ها و نيز ديگر چيزها (مانند: قير و موميا و گوگرد و نفت و جز اينها)

كه از معادن، استخراج مى شوند و مردم، آنها را براى نيازهايشان به كار مى گيرند. آيا بر هيچ عاقلى پوشيده است كه اينها همه گنج هايى هستند كه براى انسان در زمين، اندوخته شده اند تا آنها را استخراج كند و به هنگام نياز، مورد استفاده قرار دهد؟... .

بحار الأنوار، ج 60، ص 186، ح 18.

حديث2186

امام صادق عليه السلام :

مَنْ اَحَبَّ كافِرا فَقَدْ اَبْغَضَ اللّه َ، وَ مَنْ اَبْغَضَ كافِرا فَقَدْ اَحَبَّ اللّه َ... صَديقُ عَدُوِّ اللّه ِ عَدُوُّ اللّه ِ؛

هر كس كافرى را دوست بدارد، با خدا دشمنى ورزيده است و هر كس با كافرى دشمنى ورزد، خدا را دوست داشته است... دوستِ دشمن خدا، دشمن خداست.

أمالى صدوق، ص 702، ح 960.

حديث2187

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ مِنْ اَكبَرِ السِّحْرِ النَّميمَةَ؛ يُفَرَّقُ بِها بَيْنَ المُتَحابَّيْنِ، وَ يُجْلَبُ العَداوَةُ عَلَى الْمُتصافِيَينِ، وَ يُسْفَكُ بِهَا الدِّماءُ، وَ يُهْدَمُ بِهَا الدّورُ، وَ يُكْشَفُ بِها السُّتورُ. وَ النَّمّامُ اَشَرُّ مَنْ وَطئَ عَلَى الاَْرْضِ بِقَدَمٍ؛

از بزرگ ترين جادوها سخن چينى است؛ زيرا با سخن چينى، ميان دوستان جدايى انداخته مى شود، ياران يكدل با هم دشمن مى گردند، خون ها ريخته مى شود، خانه ها ويران مى گردد و پرده ها دريده مى شود. آدم سخن چين، بدترين كسى است كه روى زمين قدم برمى دارد.

بحار الأنوار، ج 63، ص 21، ح 14.

حديث2188

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ اللّه َ عَزَّ وَ جَلَّ قالَ: «اَلمالُ وَ البَنونَ زينةُ الْحَياةِ الدُّنْيا»، اِنَّ الثَّمانىَ رَكَعاتٍ يُصَلّيهَا العَبْدُ آخِرَ اللَّيلِ زينَةُ الآخِرَةِ؛

خداى عزوجل فرموده است: «مال و فرزند، زينت زندگى دنيا هستند»؛ ليكن هشت ركعتى كه بنده در آخر شب مى خواند، زينت آخرت است.

بحار الأنوار، ج 83، ص 126، ح 75.

حديث2189

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ الْمُتَ_كَ_بِّرينَ يُجْعَلونَ فى صُوَرِ الذَّرِّ، يَتَوَطَّؤُهُمُ النّاسُ حَتّى يَفْرُغَ اللّه ُ مِنَ الحِسابِ؛

افراد متكبّر، [در روز قيامت] به شكل مورچه درآورده مى شوند و مردم، پيوسته آنها را لگد مى كنند، تا وقتى كه خدا از رسيدگى به حساب بندگان، فارغ شود.

كافى، ج 2، ص 311، ح 11.

حديث2190

امام صادق عليه السلام :

مَنْ اَكَلَ مِنْ مالِ اَخيهِ ظُلْما وَ لَمْ يَرُدَّهُ عَلَيْهِ، اَكَلَ جَذوَةً مِنَ النّارِ يَوْمَ الْقيامَةِ؛

هر كس چيزى از مال برادر [دينى] خود را به ستم و ناحق بخورد و آن را به او برنگردانَد، روز قيامت، شراره اى از آتش مى خورد.

ثواب الاعمال، ص 322، ح 8.

حديث2191

امام صادق عليه السلام :

لا يَنْتَصِفُ ذالِكَ اليَومُ حَتّى يَقيلَ اَهْلُ الْجَنَّةِ فِى الجَنَّةِ، وَ اَهْلُ النّارِ فِى النّارِ؛

پيش از آن كه آن روز (قيامت) به نيمه برسد، بهشتيان در بهشت و دوزخيان در دوزخ، مستقر شده اند.

بحار الأنوار، ج 7، ص 123.

حديث2192

امام صادق عليه السلام :

لا يَطْمَعَنَّ المُستَهزِئُ بِالنّاسِ فى صِدْقِ المَوَدَّةِ؛

كسى كه مردم را مسخره مى كند، نبايد به دوستىِ خالصانه آنان، اميد داشته باشد.

بحار الأنوار، ج 75، ص 144، ح 9.

حديث2193

امام صادق عليه السلام :

اُنْظُرْ ما بَلَغَ بِهِ عَلىٌّ عليه السلامعِنْدَ رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آلهفَالْزَمْهُ فَإِنَّ عَليّا عليه السلامإِنَّما بَلَغَ ما بَلَغَ بِهِ عِنْدَ رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آلهبِصِدْقِ الْحَديثِ وَأَداءِ الأَْمانَةِ؛

بنگر على عليه السلام با چه چيز آن مَقام را نزد پيامبر خدا صلي الله عليه و آله پيدا كرد همان را پيروى كن. همانا على عليه السلام آن مقام را نزد پيامبر خدا صلي الله عليه و آلهبا راستگويى و امانتدارى بدست آورد.

كافى، ج 2، ص 104، ح 5.

حديث2194

امام صادق عليه السلام :

إذا تَوَضَّأَ أحَدُكُم و لَم يُسَمَّ كانَ لِلشَّيطانِ فى وُضوئِهِ شِركٌ و إن أكَلَ أو شَرِبَ أو لَبِسَ و كُلُّ شَى ءٍ صَنَعَهُ يَنبَغى أن يُسَمِّى عَلَيهِ فَإن لَم يَفعَل كانَ لِلشَّيطانِ فيهِ شِركٌ؛

هر گاه يكى از شما وضو بگيرد و بسم اللّه الرحمن الرحيم نگويد. شيطان در آن شريك است و اگر غذا بخورد و آب بنوشد يا لباس بپوشد و هر كارى كه بايد نام خدا را بر آن جارى سازد، انجام دهد و چنين نكند، شيطان در آن شريك است.

محاسن، ج 2، ص 433 .

حديث2195

امام صادق عليه السلام :

_ لاِسْحاقَ بْنِ عَمّارٍ _ : اَحْسِنْ يا اِسحاقُ اِلى اَوْليائى مَا اسْتَطَعْتَ، فَما اَحْسَنَ مُو?مِنٌ اِلى مُو?مِنٍ وَ لا اَعانَهُ اِلاّ خَمَشَ وَجْهَ اِبْليسَ وَ قَرَّحَ قَلْبَهُ؛

به اسحاق بن عمّار فرمودند: اى اسحاق! تا مى توانى، به دوستداران من نيكى كن؛ زيرا هيچ مؤمنى به مؤمن ديگر نيكى نكرد، مگر اين كه با اين كار، روى ابليس را خراش انداخت و قلبش را جريحه دار كرد.

كافى، ج 2، ص 207، ح 9.

حديث2196

امام صادق عليه السلام :

لَوْ اَنَّ رَجُلاً اَ نْفَقَ ما فى يَدَيْهِ فى سَبيلٍ مِنْ سَبيلِ اللّه ِ، ما كانَ اَحْسَنَ وَ لا وُفِّقَ؛ اَ لَيْسَ يَقُولُ اللّه ُ تَعالى: «وَ لا تُلْقُوا بِاَيْدِيكُمْ اِلَى التَّهلُ_كَةِ وَ اَحْسِنُوا اِنَّ اللّه َ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ» يَعنِى المُقْتَصِدينَ؛

اگر كسى دار و ندار خود را در راهى از راه هاى خدا خرج كند، كار نيكويى نكرده و توفيق داده نشده است. مگر نه اين است كه خداى متعال مى فرمايد: «خود را به دست خود به هلاكت نيفكنيد و نيكى كنيد كه خداوند، نيكوكاران را دوست دارد»؟ مقصود [خداوند]، ميانه روها هستند.

كافى، ج 4، ص 53، ح 7.

حديث2197

امام صادق عليه السلام :

لَمّا سُئلَ عَنْ قَولِهِ تَعالى «وَ اذْكُرْ رَبَّ_كَ اِذا نَسيتَ» _ : اَنْ تَسْتَثْنىَ، ثُمَّ ذَكَرْتَ بَعْدُ، فَاسْتَثْنِ حينَ تَذْكُرُ؛

در پاسخ به سؤال از آيه «و چون فراموش كردى، پروردگارت را به ياد آر» فرمودند: يعنى اگر فراموش كردى اِن شاء اللّه بگويى و بعد يادت آمد، هر زمان كه يادت آمد، اِن شاء اللّه بگو.

تفسير عياشى، ج 2، ص 325، ح 19.

حديث2198

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ اَشَدَّ النّاسِ عَذابا يَوْمَ القيامَةِ رَجُلٌ اَقَرَّ نُطْفَتَهُ فى رَحِمٍ تَحْرُمُ عَلَيْهِ؛

سخت ترين عذاب را در روز قيامت، مردى دارد كه نطفه خود را در رَحِمى كه بر او حرام است، جاى دهد.

بحار الأنوار، ج 79، ص 26، ح 28.

حديث2199

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ اللّه َ يُحِبُّ الْجَمالَ وَ التَّجَمُّلَ وَ يُبْغِضُ البُؤْسَ وَ التَّباؤُسَ؛

خداوند زيبايى و آراستگى را دوست دارد و با فقر و تظاهر به فقر دشمن است.

كافى، ج 6، ص 440، ح 14.

حديث2200

امام صادق عليه السلام :

خَمْسُ خِصالٍ مَنْ فَ_قَ_دَ واحِدَةً مِنْهُنَّ لَمْ يَزَلْ ناقِصَ العَيْشِ زائِلَ الْعَقْلِ مَشْغولَ الْقَلْبِ، فَاَوَّلُّها: صِحَّةُ البَدَنِ وَ الثّانيَةُ: اَلاَْمْنُ وَ الثّالِثَةُ: اَلسَّعَةُ فِى الرِّزْقِ، وَ الرّابِعَةُ: اَلاَْنيسُ الْمُوافِقُ (قال الراوى:) قُلْتُ: و مَا الاَْنيسُ الْمُوافِقُ؟ قال: اَلزَّوجَةُ الصّالِحَةُ، وَ الوَلَدُ الصّالِحُ، وَ الْخَليطُ الصّالِحُ وَ الخامِسَةُ: وَ هِىَ تَجْمَعُ هذِه الْخِصالَ: الدَّعَةُ؛

پنج چيز است كه هر كس يكى از آنها را نداشته باشد، همواره در زندگى اش كمبود دارد و كم خرد و دل نگران است: اول، تندرستى، دوم امنيت، سوم روزى فراوان، چهارم همراهِ همرأى. راوى پرسيد: همراهِ همرأى كيست؟ امام فرمودند: همسر و فرزند و همنشين خوب و پنجم كه در برگيرنده همه اينهاست، رفاه و آسايش است.

خصال، ص 284.

از2201تا2400

حديث2201

امام صادق عليه السلام :

النَّشْوَةُ فى عَشَرَةِ اَشْياءَ: فِى الْمَشْىِ وَ الرُّكُوبِ وَ الاِرتِماسِ فِى الْماءِ وَ النَّظَرِ اِلَى الْخُضْرَةِ وَ الاَكْلِ وَ الشُّرْبِ وَ الْجِماعِ وَ السِّواكِ وَ غَسْلِ الرَّأْسِ بِالْخَطْمىِّ وَ النَّظَرِ اِلَى الْمَرْأَةِ الْحَسْناءِ وَ مُحادَثَةِ الرِّجالِ؛

نشاط در ده چيز است: پياده روى، سوارى، آب تنى (شنا)، نگاه كردن به سبزى، خوردن و آشاميدن، آميزش، مسواك كردن، شستن سر با خطمى، نگاه كردن به زن زيبا و گفتگوى حكيمانه.

خصال، ص 443، ح 38.

حديث2202

امام صادق عليه السلام :

لا تَسْتَصْغِرْ مَوَدَّتَنافَاِنَّها مِنَ الْباقياتِ الصّالِحاتِ؛

دوستى ما را دست كم نگيريد، كه از باقياتِ صالحات (كارهاى خير ماندگار) است.

بحار الأنوار، ج 24، ص 304، ح 16.

حديث2203

امام صادق عليه السلام :

_ فى قَوْلِهِ تَعالى «وَ الْباقياتِ الصّالِحاتِ»_ : القِيامُ آخِرَ اللَّيْلِ لِصَلاةِ اللَّيلِ، وَ الدُّعاءُ فِى الاَسْحارِ؛

مقصود خداوند از «باقياتِ صالحات» در قرآن، برخاستن در پايان شب براى نماز شب و دعا كردن در سحرگاهان است.

تبيان طوسى، ج 7، ص 146.

حديث2204

امام صادق عليه السلام :

يَسْتَأْذِنُ الرَّجُلُ اِذا دَخَل عَلى اَبيهِ، وَ لا يَسْتَأْذِنُ الأَبُ عَلَى الاِبْنِ. قَالَ: وَ يَسْتَأْذِنُ الرَّجُلُ عَلى ابنَتِهِ وَ اُخْتِهِ اِذا كانَتا مُتَزَوِّجَتَيْنِ؛

مرد، هنگام وارد شدن بر پدرش، بايد اجازه بگيرد؛ ولى پدر، لازم نيست از پسرش اجازه بگيرد. همچنين مرد، از دخترش و خواهرش، اگر ازدواج كرده باشند، بايد اجازه بگيرد.

كافى، ج 5، ص 528، ح 3.

حديث2205

امام صادق عليه السلام :

لا يُجامِعُ الرَّجُلُ امْرَاَ تَهُ وَ لا جاريَتَهُ وَ فِى الْبَيْتِ صَبىٌّ؛ فَاِنَّ ذالِكَ مِمّا يورِثُ الزِّنا؛

مرد نبايد در حالى كه كودكى در اتاق است، با همسر يا كنيزش آميزش كند؛ چرا كه اين كار، از عواملى است كه موجب زناكار شدنِ فرزند مى شود.

كافى، ج 5، ص 499، ح 1.

حديث2206

امام صادق عليه السلام :

لِيَسْتَأْذِنِ الَّذينَ مَلَ_كَتْ اَيْمانُ_كُم وَ الَّذينَ لَمْ يَبْلُغُوا الحُلُمَ مِنْكُم ثَلاثَ مَرَّاتٍ كَما اَمَرَكُمُ اللّه ُ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ مَنْ بَلَغَ الْحُلُمَ فَلا يَلِجُ عَلى اُمِّهِ وَ لا عَلى اُخْتِهِ وَ لا عَلى خالَتِهِ وَ لا عَلى سِوى ذالِكَ اِلاّ بِاِذْنٍ، فَلا تَاْذَنوا حَتّى يُسَلِّمَ؛

كسانى كه در مِلكيّت شما هستند [يعنى غُلام و كنيزتان] و نيز كسانى كه بالغ نشده اند، بايد در سه وقت از شما اجازه بگيرند، همان گونه كه خداوند عزّ و جل به شما امر كرده است، و كسى كه بالغ شد، بدون اجازه، نه بر مادرش، نه بر خواهرش، نه بر خاله اش و نه بر ديگران، وارد نشود. پس اجازه [ى ورود] ندهيد تا [براى اطلاع دادنِ ورودش] سلام كند.

كافى، ج 5، ص 529، ح 1.

حديث2207

امام صادق عليه السلام :

مَنْ لَمْ يَعْرِفِ الحَقَّ مِنَ القُرآنِ لَمْ يَتَنَ_كَّبِ الفِتَنَ؛

هر كس حقيقت را از طريق قرآن نشناسد، از فتنه ها بركنار نمى ماند.

محاسن، ج 1، ص 341، ح 702.

حديث2208

امام صادق عليه السلام :

لا يُعَدُّ الْعاقِلُ عاقِلاً حَتّى يَسْتَ_كْمِلَ ثَلاثا: اِعْطاءَ الْحَقِّ مِنْ نَفْسِهِ عَلى حالِ الرِّضا وَ الْغَضَبِ وَ اَنْ يَرْضى لِلنّاسِ ما يَرْضى لِنَفْسِهِ وَ اسْتِعْمالَ الْحِلْمِ عِنْدَ الْعَثْرَةِ؛

عاقل، عاقل نيست مگر آن كه سه صفت را در خود به كمال رساند: حق را در هنگام خشنودى و خشم ادا كند، آنچه را براى خود مى پسندد، براى ديگران هم بپسندد و هنگام خطاى ديگران، بردبار باشد.

تحف العقول، ص 318.

حديث2209

امام صادق عليه السلام :

اِذا اَحْسَنَ المُؤْمِنُ عَمَلَهُ ضاعَفَ اللّه ُ عَمَلَهُ لِكُلِّ حَسَنةٍ سَبعَمائةٍ وَ ذلِكَ قولُ اللّه ِ تَبارَكَ وَ تَعالى: «وَ اللّه ُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ»)؛

هر گاه مؤمن، كارش را به خوبى انجام دهد، خداوند در برابر هر خوبى، كارش را هفتصد برابر مى كند و اين، معناى آن سخن خداى تبارك و تعالى است كه فرمود: «و خداوند براى هر كس كه بخواهد، چند برابر مى گردانَد».

بحار الأنوار، ج 71، ص 247، ح 7.

حديث2210

امام صادق عليه السلام :

نِعْمَ الطَّعامُ الزَّيْتُ، يُطَيِّبُ النَّ_كْهَةَ وَ يَذْهَبُ بِالْبَلْغَمِ وَ يُصْفِى اللَّوْنَ وَ يَشَدُّ الْعَصَبَ وَ يَذْهَبُ بِالْوَصَبِ وَ يُطْفِى ءُ الْغَضَبَ؛

زيتون غذاى خوبى است، دهان را خوشبو مى كند، بلغم را از بين مى برد، چهره را باز، اعصاب را محكم مى كند و مرض را مى برد و خشم را خاموش مى كند.

مكارم الأخلاق، ص 166.

حديث2211

امام صادق عليه السلام :

(سَمِعْتُ أَبا عَبْدِاللّه ِ عليه السلاميَقولُ فِى الْغُبَيْرا:) إِنَّ لَحْمَهُ يُنْبِتُ اللَّحْمَ وَ عَظْمُهُ يُنْبِتُ الْعَظْمَ وَ جِلْدُهُ يُنْبِتُ الْجِلْدَ وَ مَعَ ذلِكَ فَإِنَّهُ يُسَخِّنُ الْكُلْيَتَينِ وَ يُدَبِّغُ الْمِعْدَةَ وَ هُوَ أَمانٌ مِنَ الْبَواسيرِ وَ التَّقْطيرِ وَ يُقَوِّى السّاقَينِ وَ يَقْمَعُ عِرْقَ الْجُذامِ؛

از امام صادق عليه السلام درباره سنجد شنيدم كه مى فرمودند: گوشت سنجد براى گوشت، هسته آن براى استخوان و پوست آن براى پوست مفيد است و در عين حال كليه ها را گرم، معده را ضدعفونى كرده و بازدارنده از بواسير و تسلسل بول است. ساق پا را تقويت و جذام را از بدن ريشه كن مى كند.

مكارم الأخلاق، ص 176.

حديث2212

امام صادق عليه السلام :

كُلُوا الرُّمّانَ بِشَحْمِهِ، فَاِنَّهُ يَدْبَغُ الْمَعِدَةَ وَ يَزيدُ فِى الذِّهْنِ؛

انار را با پيه اش بخوريد، چرا كه معده را پاك مى كند و مايه رشد ذهن مى شود.

كافى، ج 6، ص 354، ح 12 .

حديث2213

امام صادق عليه السلام :

شَكا نَبىٌّ مِنَ الاَْنبياءِ اِلَى اللّه ِ عَزَّ وَ جَلَّ اَ لْغَمَّ، فَاَمَرَهُ اللّه ُ عَزَّ وَ جَلَّ بِاَكْلِ الْعِنَبِ؛

پيامبرى از پيامبران به درگاه خداوند _ عزّ و جلّ _ از غم و اندوه، شكايت نمود. خداوند _ عزّ و جلّ _ او را به خوردن انگور، امر فرمود.

كافى، ج 6، ص 351، ح 4.

حديث2214

امام صادق عليه السلام :

ثَلاثَةٌ اُقْسِمُ بِاللّه ِ أَ نَّهَا الْحَقُّ ما نَقَصَ مالٌ مِنْ صَدَقَةٍ وَ لا زَكاةٍ وَ لا ظُلِمَ أَحَدٌ بِظَلامَةٍ فَقَدَرَ أَنْ يُكافِئَ بِها فَكَظَمَها إِلاّ أَبْدَ لَهُ اللّه ُ مَكانَها عِزّا، وَ لا فَتَحَ عَبْدٌ عَلى نَفْسِهِ بابَ مَسْأَلَةٍ إِلاّ فُتِحَ عَلَيْهِ بابُ فَقْرٍ؛

به خدا قسم سه چيز حق است: هيچ ثروتى بر اثر پرداخت صدقه و زكات كم نشد، در حق هيچ كس ستمى نشد كه بتواند تلافى كند، اما خويشتندارى نمود مگر اين كه خداوند به جاى آن به او عزّت بخشيد و هيچ بنده اى درِ خواهشى را به روى خود نگشود مگر اين كه درى از فقر به رويش باز شد.

بحار الأنوار، ج 78، ص 209، ح 79.

حديث2215

امام صادق عليه السلام :

اَرْبَعَةٌ لا يُسْتَجابُ لَهُمْفَذَكَرَ عليه السلامالرّابِ_عَ: رَجُلٌ كانَ لَهُ مالٌ فَاَدانَهُ بِغَيْرِ بَ_يِّنَةٍ، فَيَقُولُ اللّه ُ عَزَّ وَ جَلَّ: اَ لَمْ آمُرْكَ بِالشَّهادَةِ؟

دعاى چهار نفر مستجاب نمى شود و چهارمين آنها كسى است كه مالش را بدون شاهد، به ديگرى وام بدهد [و گيرنده وام، آن را بر نگردانَد]، خداى _ عزّ و جلّ _ مى فرمايد: «آيا به تو فرمان ندادم كه شاهد بگير؟!». [مقصود، آيه 282 از سوره بقره است كه توصيه مى كند براى هر معامله اى، سندى نوشته شود و شاهدانى به گواهى گرفته شوند].

فروع كافى، ج 5، ص 298، ح 2.

حديث2216

امام صادق عليه السلام :

مَنْ ذَهَبَ حَقُّهُ عَلى غَيْرِ بَ_يِّنَةٍ لَمْ يُو?جَرْ؛

كسى كه به خاطر نگرفتن شاهد، حَقّش (مالَش) از دست برود، اَجرى نخواهد بُرد.

فروع كافى، ج 5، ص 298، ح 3.

حديث2217

امام صادق عليه السلام :

ما مِنْ عَبْدٍ اَسَرَّ خَيْرا فَذَهَبَتِ الاَْيّامُ اَبَدا حَتّى يُظْهِرَ اللّه ُ لَهُ خَيْرا وَ ما مِنْ عَبْدٍ يُسِرُّ شَرّا فَذَهَبَتِ الاَْيّامُ حَتّى يُظْهِرَ اللّه ُ لَهُ شَرّا؛

هر بنده اى كه خيرى را پنهان كند، با گذشت زمان خداوند خيرى را از او آشكار مى سازد و هر بنده اى كه شرّى را پنهان كند، با گذشت زمان خداوند شرى را از او آشكار مى گرداند.

بحار الأنوار، ج 72، ص 282، ح 4.

حديث2218

امام صادق عليه السلام :

لِلْمُسْرِفِ ثَلاثُ عَلاماتٍ: يَشْتَرى ما لَيْسَ لَهُ وَ يَلْبِسُ ما لَيْسَ لَهُ وَ يَأْكُلُ ما لَيْسَ لَهُ؛

اسراف كننده، سه نشانه دارد: آنچه در شأنش نيست خريدارى مى كند، آنچه در شأنش نيست مى پوشد و آنچه در شأنش نيست مى خورد.

تفسير نور الثقلين، ج 1، ص 772، ح 313.

حديث2219

امام صادق عليه السلام :

رُوىَ أَ نَّهُ نَظَرَ الصّادِقُ إِلى فاكِهَةٍ قَدْ رُميَتْ مِنْ دارِهِ لَمْ يُسْتَقْصَ أَكْلُها فَغَضِبَ وَ قالَ: ما هَذا إِنْ كُنْتُمْ شَبِعْتُمْ فَإِنَّ كَثيرا مِنَ النّاسِ لَمْ يَشْبَعوا فَأَطْعِموهُ مَنْ يَحْتاجُ اِلَيْهِ؛

نقل شده است كه امام صادق عليه السلام مشاهده كردند كه سيبى نيم خورده از خانه ايشان بيرون افتاده است. خشمگين شدند و فرمودند: اگر شما سير هستيد، خيلى از مردم گرسنه اند. خوب بود آن را به نيازمندش مى داديد.

بحار الأنوار، ج 66، ص 432، ح 16.

حديث2220

امام صادق عليه السلام :

مِنْ اَوْثَقِ عُرَى الاْيمانِ اَنْ تُحِبَّ فِى اللّه ِ، وَ تُبْغِضَ فِى اللّه ِ، وَ تُعْطىَ فِى اللّه ِ، وَ تَمْنَعَ فِى اللّه

از محكم ترين دست آويزهاى ايمان، اين است كه: در راه خدا دوست بدارى و در راه خدا دشمن بدارى و در راه خدا ببخشى و در راه خدا دريغ كنى.

بحار الأنوار، ج 78، ص 245، ح 57.

حديث2221

امام صادق عليه السلام :

عَلَيْ_كَ بِاِخْوانِ الصِّدْقِفَاِنَّهُمْ عُدَّةٌ عِنْدَ الرَّخاءِ، وَ جُنَّةٌ عِنْدَ البَلاءِ؛

دوستان وفادار داشته باش؛ چرا كه آنان، در روزگار آسودگى، ذخيره محسوب مى شوند و در روزگار گرفتارى، سپر بلا خواهند بود.

بحار الأنوار، ج 78، ص 251، ح 103.

حديث2222

امام صادق عليه السلام :

لا خَيْرَ فى صُحْبَةِ مَنْ لَمْ يَرَ لَ_كَ مِثْلَ الَّذى يَرى لِنَفْسِهِ؛

دوستى با كسى كه براى تو حقّى مانند حقوق خودش قائل نيست، ارزشى ندارد.

تحف العقول، ص 368.

حديث2223

امام صادق عليه السلام :

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ قَسَمْتَ لى مِنْ قِسْمٍ اَوْ رَزَقْتَنى مِنْ رِزْقٍ فَاجْعَلْهُ حَلالاً طَيِّبا واسِعا مُبارَكا قَريبَ الْمَطْلَبِ سَهْلَ الْمَاْخَذِ فى يُسْرٍ مِنْكَ وَ عافَيةٍ وَ سَلامَةٍ وَ سعادَةٍ اِنَّك عَلى كُلِّ شَىْ ءٍ قَديرٌ؛

خدايا! بر محمّد و خاندان او، درود فرست و آنچه را برايم قسمت كرده و يا روزى نموده اى، حلال، پاك، فراوان، با بركت، دست يافتنى و آسان به دست آمدنى قرار بده، با راحتى، عافيت، تندرستى و خوش بختى از سوى خود مقرّر كن! به درستى كه تو بر هر چيز توانايى.

بحار الأنوار، ج 89، ص 377، ح 66 .

حديث2224

امام صادق عليه السلام :

مَلْعونٌ مَلْعونٌ رَجُلٌ يَبْدَؤُهُ اَخوهُ بِالصُّلْحِ فَلَمْ يُصالِحْهُ؛

از رحمت خدا به دور است، از رحمت خدا به دور است كسى كه برادر دينى اش، او را به آشتى [و اصلاح روابط] دعوت كند و او نپذيرد.

بحار الأنوار، ج 74، ص 236، ح 35.

حديث2225

امام صادق عليه السلام :

_ فى قَولِهِ تَعالى: «وَ لا يُو?ذَنُ لَهُم فَيَعْتَذِرونَ» _ اللّه ُ اَجَلُّ وَ اَعْدَلُ وَ اَعْظمُ مِنْ اَنْ يَكونَ لِعَبدِهِ عُذْرٌو لا يَدَعَهُ يَعْتَذِرُ بِهِ، وَ لكِنَّهُ فُلِجَ فَلَمْ يَ_كُنْ لَهُ عُذْرٌ؛

درباره اين فرموده خداى متعال كه: «به آنان اجازه داده نمى شود تا عذرخواهى كنند» فرمودند: خداوند، ارجمندتر و عادل تر و بزرگ تر از آن است كه بنده اش عذرى داشته باشد و اجازه ندهد عذرش را بياورد؛ بلكه بنده است كه مغلوب [هوس] مى شود و ديگر عذرى برايش باقى نمى مانَد.

تفسير نور الثقلين، ج 5، ص 490، ح 22.

حديث2226

امام صادق عليه السلام :

اَلرَّضاعُ واحِدٌ وَ عِشْرونَ شَهْرا، فَما نَقَصَ فَهُوَ جَورٌ عَلَى الصَّبىِّ ؛

شيرخوارى ، 21 ماه است . پس هر چه كم شود ، ظلم بر كودك است .

كافى ، ج 6، ص 40، ح 3 .

حديث2227

امام صادق عليه السلام :

لا يَنْبَغى لِلْمَراَةِ اَنْ تُجَمِّرَ ثَوْبَها اِذا خَرَجَتْ مِنْ بَيْتِها؛

شايسته نيست كه زن مسلمان، آن گاه كه از خانه خويش بيرون مى رود، لباس خود را وسيله جلب توجّه ديگران نمايد. [خوشبو و يا جذاب نمايد].

كافى، ج 5، ص 519، ح 3.

حديث2228

امام صادق عليه السلام :

لِلْمُفَضَّلِ _ : إِذا رَأَيْتَ بَيْنَ اثْنَيْنِ مِنْ شيعَتِنا مُنازَعَةً فَافْتَدِها مِنْ مالى؛

به مفضل فرمودند: هرگاه ميان دو نفر از شيعيان ما نزاعى ديدى از مال من غرامت بده (يعنى با پرداخت وجه مورد اختلاف، ميان آنان را اصلاح كن).

كافى، ج 2، ص 209، ح 3.

حديث2229

امام صادق عليه السلام :

صَدَقَةٌ يُحِبُّهَا اللّه ُ: إِصْلاحٌ بَيْنَ النّاسِ إِذا تَفاسَدوا، وَتَقارُبٌ بَيْنَهُمْ إِذا تَباعَدوا؛

صدقه اى كه خداوند آن را دوست دارد عبارت است از: اصلاح ميان مردم هرگاه رابطه شان تيره شد و نزديك كردن آنها به يكديگر هرگاه از هم دور شدند.

كافى، ج 2، ص 209، ح 1.

حديث2230

امام صادق عليه السلام :

اَ لْكَلامُ ثَلاثَةٌ: صِدْقٌ وَكِذْبٌ وَإِصْلاحٌ بَيْنَ النّاسِ قالَ: قيلَ لَهُ: جُعِلْتُ فِداك مَا الاِْصْلاحُ بَيْنَ النّاسِ؟ قالَ: تَسْمَعُ مِنَ الرَّجُلِ كَلاما يَبْلُغُهُ فَتَخْبُثُ نَفْسُهُ، فَتَلْقاهُ فَتَقولُ: سَمِعْتُ مِنْ فُلانٍ قالَ فيكَ مِنَ الْخَيْرِ كَذا وَكَذا، خِلافَ ما سَمِعْتَ مِنْهُ؛

سخن سه گونه است: راست و دروغ و اصلاح ميان مردم. به آن حضرت عرض شد: قربانت اصلاح ميان مردم چيست؟ فرمودند: از كسى سخنى درباره ديگرى مى شنوى كه اگر سخن به گوش او برسد، ناراحت مى شود. پس تو آن ديگرى را مى بينى و برخلاف آنچه شنيده اى، به او مى گويى: از فلانى شنيدم كه در خوبى تو چنين و چنان مى گفت.

كافى، ج 2، ص 341، ح 16.

حديث2231

امام صادق عليه السلام :

اَ لْمُؤْمِنُ لا يَمْضى عَلَيْهِ اَرْبَعونَ لَيْلَةً اِلاّ عَرَضَ لَهُ اَمْرٌ يَحْزُنُهُ يُذَكَّرُ بِهِ؛

مؤمن، در طول چهل شب، حتما حادثه اى برايش پيش مى آيد كه ناراحتش كند و بيدارش سازد.

بحار الأنوار، ج 67، ص 211، ح 14.

حديث2232

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ بَلاياهُ مَحْشُوَّةٌ بِكَراماتِهِ الاَْبَديَّةِ، وَ مِحَنَهُ مورِثَةٌ رِضاهُ وَ قُرْبَهُ وَ لَوْ بَعْدَ حينٍ؛

بلاهايى كه از جانب خدا [به بنده مؤمن] مى رسند، به يقين، كرامت هاى جاودان او را به دنبال خود دارند و سختى هايى كه در راه او باشند نيز خشنودى او و نزديكى به او را به بار مى آورند، اگر چه ممكن است اندكى به طول بينجامد.

بحار الأنوار، ج 78، ص 200، ح 27.

حديث2233

امام صادق عليه السلام :

كانَ رَسُولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله اِذا اَرادَ اَنْ يَبْعَثَ سَريَّةً دَعاهُمْ فَاَجْلَسَهُمْ بَيْنَ يَدَيْهِ، ثُمَّ يَقولُ: سيروا بِسْمِ اللّه ِ وَ بِاللّه ِ وَ فى سَبيلِ اللّه ِ وَ عَلى مِلَّةِ رَسولِ اللّه ِ لا تَغُلّوا، وَ لا تُمَثِّلوا، وَ لا تَغْدِروا، وَ لا تَقْتُلوا شَيْخا فانيا وَ لا صَبيّا، وَ لا اِمْرَاَةً، وَ لا تَقْطَعوا شَجَرا اِلاّ اَنْ تُضْطَرُّوا اِلَيْها، وَ اَ يُّما رَجُلٍ مِنْ اَدْنَى الْمُسْلِمينَ اَوْ اَفْضَلِهِمْ نَظَرَ اِلى رَجُلٍ مِنَ الْمُشْرِكينَ فَهُوَ جارٌ حَتّى يَسْمَعَ كَلامَ اللّه ِ فَاِنْ تَبِعَ_كُمْ فَاَخوكُمْ فِى الدّينِ، وَ اِنْ اَبى فَاَبْلِغُوهُ مَأْمَنَهُ وَ اسْتَعينوا بِاللّه ِ عَلَيهِ؛

رسول خدا، هرگاه تصميم مى گرفت كه گروهى را براى جنگ بفرستد، آنها را فرا مى خواند و پيش روى خويش مى نشاند و مى فرمود: با نام خدا و براى خدا و در راه خدا و بر دين رسول خدا برويد و كينه توزى نكنيد و كُشته هاى دشمن را مُثله نكنيد (گوش و بينى و ساير اعضاى بدنشان را نبُريد) و پيمان شكنى نكنيد و پيرمردِ از كار افتاده و كودك

و زنى را نكشيد و درختى را قطع نكُنيد _ مگر وقتى كه چاره اى جز آن نباشد _ و اگر مسلمانِ دون پايه يا عالى رتبه اى يكى از مُشركان را پناه داد، آن مشرك، در پناه اسلام است تا كلام خدا را بشنود. پس از آن، اگر از شما پيروى كرد [و مسلمان شد]، برادر دينى شماست و اگر امتناع ورزيد، او را به پناهگاهش برسانيد و از خدا بخواهيد كه در فرصت ديگرى، شما را بر او چيره سازد.

فروع كافى، ج 5، ص 27، ح 1.

حديث2234

امام صادق عليه السلام :

سِتَّةٌ لاتَ_كونُ فِى الْمُؤْمِنِ: اَلْعُسْرُ وَ النَّ_كَهُ وَ الْحَسَدُ وَ اللَّجاجَةُ وَ الْكَذِبُ وَ الْبَغْىُ؛

شش (صفت) در مؤمن نيست: سخت گيرى، بى خيرى، حسادت، لجاجت، دروغگويى و تجاوز.

تحف العقول، ص 377.

حديث2235

امام صادق عليه السلام :

قيلَ لِلصّادِقِ عليه السلام: إِنّى اُنْفِقُ وَ لا أرى خَلَفا! قالَ: اَفَتَرَى اللّه َ عَزَّ وَ جَلَّ أخْلَفَ وَعْدَهُ؟ قيلَ: لا، قالَ: فَمِمَّ ذالِكَ؟ قيل: لا اَدْرى. قالَ: لَوْ اَنَّ اَحَدَكُمُ اِكْتَسَبَ الْمالَ مِنْ حِلِّهِ لَمْ يُنْفِقْ دِرْهَما اِلاّ اَخْلَفَ عَلَيْهِ؛

شخصى به امام صادق عليه السلام عرض كرد من اِنفاق مى كنم ولى عوضى براى آن نمى بينم. حضرت فرمودند: آيا ديده اى كه خداى _ عزّ و جلّ _ وعده خلاف بدهد؟ گفت: نه! فرمودند: پس اين [مشكل] از كجاست؟ عرض كرد: نمى دانم. فرمودند: اگر كسى مال حلالى به دست آوَرَد و از آن مال، دِرهمى انفاق كند، خدا، قطعا عوض آن را به وى مى دهد.

تفسير صافى، ج 4، ص 223، ح 39.

حديث2236

امام صادق عليه السلام :

_ لَمّا ذَكَرَ رَجُلٌ عِنْدَهُ الاَْغْنياءَ وَ وَقَعَ فيهِم _ : اُسْكُتْ! فَاِنَّ الغَنَّى اِذا كانَ وَصولاً لِرَحِمِهِ بارّا بِاِخْوانِهِ اَضْعَفَ اللّه ُ لَهُ الاَجْرَ ضِعْفَيْنِ لاَِنَّ اللّه َ يَقولُ: «وَ ما اَمْوالُكُمْ وَ لا اَوْلادُكُم...»؛

مردى در حضور امام صادق عليه السلام از ثروتمندان، سخن به ميان آورد و از آنان بدگويى كرد. حضرت فرمودند: خاموش! ثروتمند، چنانچه به خويشاوندان خود رسيدگى كند و به برادرش احسان نمايد، خداوند دو برابر به او مزد مى دهد؛ زيرا خداوند مى فرمايد: «اموال و فرزندانتان، شما را به ما نزديك نمى كنند، مگر مؤمنان و شايسته كاران را كه پاداش دو چندان دارند».

تفسير على بن ابراهيم، ج 2، ص 203.

حديث2237

امام صادق عليه السلام :

رَاَيْتُ الْمَعْروفَ كَاسْمِهِ، وَ لَيْسَ شَى ءٌ اَفْضَلَ مِنَ الْمَعْروفِ اِلاّ ثَوابُهُ، وَ ذلِكَ يُرادُ مِنْهُ، وَ لَيْسَ كُلُّ مَنْ يُحِبُّ اَنْ يَصنَعَ الْمَعْروفَ اِلَى النّاسِ يَصْنَعُهُ، وَ لَيْسَ كُلُّ مَنْ يَرْغَبُ فيهِ يَقْدِرُ عَلَيْهِ وَ لا كُلُّ مَنْ يَقْدِرُ عَلَيْهِ يُو?ذَنُ لَهُ فيهِفَاِذَ ا اجْتَمَعَتِ الرَّغْبَةُ وَ الْقُدْرَةُ وَ الاِْذْنُ فَهُنالِكَ تَمَّتِ السَّعادَةُ لِلطّالِبِ وَ المَطْلوبِ اِلَيْهِ؛

من خوبى را مانند نامش [خوب و زيبا] ديدم و هيچ چيز بهتر از خوبى نيست، مگر پاداش آن و همين هم از آن اميد مى رود. و چنين نيست كه هر كس دوست داشت به مردم خوبى كند، اين كار را انجام دهد و چنين نيست كه هر كس رغبت به خوبى كردن داشت توان انجام آن را داشته باشد يا هر كس توانايى خوبى كردن را داشت [فرصت و] توفيق آن را نيز به دست آورد؛

بلكه هرگاه رغبت و توانايى و توفيق با هم گرد آيند، آن گاه است كه خوشبختى براى خوبى كننده و آن كه در حقّش خوبى شده است، به طور كامل فراهم مى آيد.

كافى، ج 4، ص 26، ح 3.

حديث2238

امام صادق عليه السلام :

اِنْ كانَتْ لَ_كَ يَدٌ عِندَ اِنْسانٍ فَلا تُفْسِدْها بِكَثْرَةِ المِنَنِ وَ الذِّكْرِ لَها، وَ ل_كِنِ اَتْبِعْها بِاَفْضَلَ مِنْها فَاِنَّ ذلِكَ اَجْمَلُ بِكَ فى اَخْلاقِكَ، وَ اَوجَبَ لِلثَّوابِ فى آخِرَتِكَ؛

اگر به كسى خوبى كردى، آن را با منّت گذاشتن و به رخ كشيدنِ زياد، ضايع نكن؛ بلكه با خوبى بهترى ادامه اش بده؛ زيرا اين كار براى اخلاق تو زيبنده تر است و پاداش آخرتت را حتمى تر مى كند.

بحار الأنوار، ج 78، ص 283، ح 1.

حديث2239

امام صادق عليه السلام :

اَ لْمَنُّ يَهْدِمُ الصَّنيعَةَ؛

منّت گذاشتن، كار خوب را از بين مى برد.

كافى، ج 4، ص 22، ح 2.

حديث2240

امام صادق عليه السلام :

فيهِ خَبَرُكُم وَ خَبَرُ مَنْ قَبلَ_كُم وَ خَبَرُ مَنْ بَعْدَكُم وَ خَبَرُ السَّماءِ وَ الاَْرضِ، وَ لَو اَتاكُم مَنْ يُخْبِرُكُمْ عَنْ ذالِكَ لَتَعَجَّبْتُمْ؛

اخبار شما و گذشتگان و آيندگان شما و خبرهاى آسمان و زمين، در قرآن آمده است، و اگر كسى نزد شما بيايد و [با تكيه بر قرآن] از آنها خبرتان دهد، حتما تعجب خواهيد نمود.

كافى، ج 2، ص 599، ح 3.

حديث2241

امام صادق عليه السلام :

_ فى قَولِهِ تَعالى: «فَاسْاَلوا اَهْلَ الذِّكْرِ...» _ : اَ لْكِتابُ الذِّكْرُ، وَ اَهْلُهُ آلُ مُحَمَّدٍ عليهم السلام؛

در اين سخن خداوند كه فرمود: «اگر نمى دانيد، از اهل ذكر (دانايان) بپرسيد»، ذكر، همان قرآن است و اهل ذكر، خاندان محمّد عليهم السلاماند.

تفسير نور الثقلين، ج 3، ص 57، ح 97.

حديث2242

امام صادق عليه السلام :

مَنْ اَطْعَمَ مُسلِما حَتّى يُشْبِعَهُ، لَمْ يَدْرِ اَحَدٌ مِنْ خَلْقِ اللّه ِ ما لَهُ مِنَ الاَْجْرِ فِى الآْخِرَةِ لا مَلَ_كٌ مُقَرَّبٌ وَ لا نَبىٌّ مُرْسَلٌ اِلاَّ اللّه ُ رَبُّ العالَمينَ؛

هر كس مسلمانى را غذا دهد تا سير شود، از پاداش آخرت او، جز خداوندِ پروردگار جهانيان هيچ كس ديگرى، حتى فرشته مُقرّب و پيامبر مُرسَل، خبر ندارد.

محاسن، ج 2، ص 145، ح 1381.

حديث2243

امام صادق عليه السلام :

اِطْعامُ الاَْسيرِ حَقٌّ عَلى مَنْ اَسَرَهُ ... فَاِنَّهُ يَنْبَغى اَنْ يُطْعَمَ وَ يُسْقى وَ يُظَلَّ وَ يُرْفَقَ بِهِ كافِرا كانَ اَوْ غَيْرَهُ؛

غذا دادن به اسير، وظيفه اى است به گردن كسى كه او را به اسارت گرفته است ... پس سزاوار است كه اسير، چه كافر باشد و چه غير كافر، خوراك و آب داده شود و در سايه قرار گيرد و با او مُدارا شود.

كافى، ج 5، ص 35، ح 2.

حديث2244

امام صادق عليه السلام :

حَقُّ الصَّدَقَةِ اَنْ تَعْلَمَ اَ نَّها ذُخْرُكَ عِنْدَ رَبِّ_كَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ وَديعَتُ_كَ الَّتى لا تَحْتاجُ اِلَى الاِْشْهادِ عَلَيْها، وَ كُنْتَ بِما تَسْتَوْدِعُهُ سِرّا اَوثَقَ مِنْ_كَ بِما تَسْتَوْدِعُهُ عَلانيَةً، وَ تَعْلَمَ اَ نَّها تَدْفَعُ الْبَلايا وَ الاَْسْقَامَ عَنْكَ فِى الدُّنْيا، وَ تَدْفَعُ عَنْكَ النّارَ فِى الآْخِرَةِ؛

حقِّ صدقه اين است كه بدانى هر صدقه اى، پس اندازِ تو نزد پروردگارت _ عزّ و جلّ _ است و سپرده اى است كه احتياجى به شاهد گرفتن براى آن نيست و اين كه اطمينان تو به سپرده اى كه پنهانى به وديعه مى گذارى (صدقه اى كه پنهانى مى دهى)، بيشتر از چيزى باشد كه آشكارا مى سپارى و اين كه بدانى صدقه، در دنيا بلاها و بيمارى ها را از تو دور مى گرداند و در آخرت، آتش جهنّم را.

بحار الأنوار، ج 74، ص 4، ح 1.

حديث2245

امام صادق عليه السلام :

_ فى قَوْلِهِ تَعالى: «اِنَّ اِبْراهيمَ لَحَليمٌ اَوّاهٌ مُنيبٌ»_ : دَعّاءٌ؛

در اين گفته خداوند كه فرمود: «ابراهيم، بردبار و زارى كننده و توبه كار بود»، [زارى كننده] يعنى بسيار دعا كننده.

بحار الأنوار، ج 12، ص 12، ح 32.

حديث2246

امام صادق عليه السلام :

اَ تَرى اللّه َ اَعْطى مَنْ اَعْطى مِنْ كَرامَتِهِ عَلَيْهِ، وَ مَنَعَ مَنْ مَ_نَ_عَ مِنْ هَوانٍ بِهِ عَلَيْهِ؟! لا، وَ لكِنَّ المالَ مالُ اللّه ِ يَضَعُهُ عِنْدَ الرَّجُلِ وَ دائِعَ، وَ جَوَّزَ لَهُمْ أنْ يَاْكُلوا قَصْدا وَ يَلْبَسوا قَصْدا وَ يَنْ_كِحوا قَصْدا وَ يَرْكَبوا قَصْدا، وَ يَعودُوا بِما سِوى ذالِكَ عَلى فُقَراءِ الْمُؤْمِنينَ وَ يَلُمُّوا بِهِ شَعَثَهُمْ، فَمَنْ فَعَلَ ذالِكَ كانَ ما يَأْ كُلُ حَلالاً وَ يَشْرَبُ حَلالاً وَ يَرْكَبُ وَ يَنْ_كِحُ حَلالاً، وَ مَنْ عَدا ذالِكَ كانَ عَلَيْهِ حَراما. اَ تَرَى اللّه َ اَ ئْتَمَنَ رَجُلاً عَلى مالٍ لَهُ اَنْ يَشْتَرىَ فَرَسا بِعَشْرَةِ آلافِ دِرْهَمٍ وَ يُجْزيهِ فَرَسٌ بِعِشْرينَ دِرْهَما؟! وَ قالَ: «لا تُسْرِفوا اِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفينَ»؟!

فكر مى كنى اگر خداوند به كسى چيزى داده، به اين خاطر است كه او در پيشگاه خدا احترام دارد؟ و اگر به كسى چيزى نداده، از آن روست كه او در نظر خدا، خوار و بى مقدار است؟ نه! بلكه مال و ثروت، از آنِ خداست كه نزد انسان به امانت مى گذارد و به انسان ها اجازه مى دهد كه با رعايت ميانه روى، بخورند و بپوشند و ازدواج كنند و وسيله سوارى سوار شوند و اضافه آن را به مؤمنانِ نيازمند بدهند و به اين وسيله، آنها را از پريشانى برهانند. پس هر كس

چنين كند، آنچه مى خورد و مى نوشد و سوار مى شود و ازدواج مى كند، حلال است و هر كس از اين حد تجاوز كند، بر او حرام است ... آيا خيال مى كنى اگر خداوند مالى را به امانت به كسى بدهد، او حق دارد اسبى را به ده هزار دِرهم بخرد، در حالى كه اسب بيست دِرهمى هم برايش كافى است؟ ... و حال آن كه خداوند فرموده است: «اسراف نكنيد كه خدا اسرافكاران را دوست ندارد»؟!

بحار الأنوار، ج 79، ص 304، ح 17.

حديث2247

امام صادق عليه السلام :

لَوْ يَعْلَمُ النّاسُ ما فِى التُّفّاحِ، ما داوَوْا مَرضاهُمْ إِلاّ بِهِ، أَلا وَ إِنَّهُ أَسْرَعُ شَىْ ءٍ مَنْفَعَةً لِلْفُؤادِ خاصَّةً وَ إِنَّهُ نَضوحَةٌ؛

اگر مردم مى دانستند چه خواصى در سيب وجود دارد، بيماران خود را تنها با آن درمان مى كردند. سيب از هر چيزى سريع تر به قلب فايده مى بخشد بويژه آن كه خوش بو كننده است.

طبّ الأئمّه، ص 135.

حديث2248

امام صادق عليه السلام :

نَحْنُ اَصْلُ كُلِّ خَيْرٍ، وَ مِنْ فُروعِنا كُلُّ بِرٍّ، فَمِنَ البِرِّ: التَّوحيدُ، وَ الصَّلاةُ، وَ الصّيامُ وَ كَظْمُ الْغَيْظِ، وَ الْعَفْوُ عَنِ المُسى ءِ، وَ رَحْمَةُ الفَقيرِ، وَ تَعَهُّدُ الجارِ، وَ الاِقرارُ بِالفَضْلِ لاَِهلِهِ. وَ عَدُوُّنا اَصْلُ كُلِّ شَرٍّ، وَ مِنْ فُروعِهِمْ كُلُّ قَبيحٍ وَ فاحِشَةٍ، فَمِنْهُمُ الْكِذْبُ، وَ الْبُخْلُ، وَ النَّميمَةُ، وَ الْقَطيعَةُ، وَ اَكْلُ الرِّبا، وَ اَكْلُ مالِ الْيَ_تيمِ بِغَيْرِ حَقِّهِ، وَ تَعَدّى الْحُدودِ الَّتى اَمَرَ اللّه ُ، وَ رُكوبُ الْفَواحِشِ مَا ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ، وَ الزِّنا، وَ السَّرِقَةُ، وَ كُلُّ ما وافَقَ ذلِكَ مِنَ القَبيحِ. فَ_كَذَبَ مَنْ زَعَمَ اَ نَّهُ مَعَنا وَ هُوَ مُتَعَلِّقٌ بِفُروعِ غَيْرِنا؛

ما [خاندان پيامبر]، ريشه همه خوبى ها هستيم و هر نيكى اى، [ميوه اى] از شاخه هاى ماست و از جمله نيكى هاست: يكتا دانستن خدا، نماز، روزه، فروخوردن خشم، گذشت از كسى كه بدى اى كرده است، ترحّم به نيازمند، رسيدگى به همسايه و اعتراف به كمال اهل كمال. دشمن ما نيز ريشه همه بدى هاست و هر زشتى و بدكارى اى، [ميوه اى ]از شاخه هاى اوست و از جمله زشتى هاست: دروغ، بُخل، سخن چينى، قطع رابطه با

خويشاوندان، رِبا خوارى، به ناحقْ خوردنِ مال يتيم، تجاوز از حدودِ فرمان هاى الهى، بدكارگى آشكار و پنهان، زنا، دزدى و هر زشتىِ ديگرى از اين دست. پس هر كس بگويد: با ماست، امّا به شاخه هاى دشمن ما چنگ بزند، دروغگوست.

كافى، ج 8، ص 242، ح 336.

حديث2249

امام صادق عليه السلام :

اَلْغِناءُ مِمّا اَوعَدَ اللّه ُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيهِ النّارَ وَ هُوَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَشْتَرى لَهْوَ الحَديثِ لِيُضِلُّ عَنْ سَبيلِ اللّه ِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَها هُزُوا اُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهينٌ»؛

ساز و آواز، از جمله گناهانى است كه خداوند _ عزّ و جلّ _ براى آن وعده آتش داده است، آن جا كه مى فرمايد: «و از مردم كسانى هستند كه سخن بيهوده را مى خرند تا مردم را از روى نادانى از راه خدا گمراه سازند و آيات الهى را مسخره كنند؛ براى آنان عذابى خوار كننده خواهد بود».

من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 58، ح 5092.

حديث2250

امام صادق عليه السلام :

عَبدُ الاَْعْلى: سَاَ لْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ عليه السلامعَنْ قَوْلِ اللّه ِ عَزَّ وَ جَلَّ: «فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الاَوْثانِ وَ اجْتَنِبوا قَوْلَ الزّورِ»، قالَ: اَلرِّجْسُ مِنَ الاَْوْثانِ: الشِّطْرَنْجُ، وَ قَوْلُ الزّورِ: اَلْغِناءُ. قُلتُ: قَولُهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَشْتَرِى لَهْوَ الْحَديثِ» قالَ: مِنْهُ الْغِناءُ؛

عبد الاعلى: از امام صادق عليه السلام درباره اين سخن خداى _ عزّ و جلّ _ پرسيدم كه مى فرمايد: «از پليدى بُت ها، دورى كنيد و از گفتار باطل، اجتناب ورزيد». فرمودند: پليدى بت ها، شطرنج است و گفتار باطل، ساز و آواز. عرض كردم: منظور از سخن بيهوده در آيه «و از مردم كسانى هستند كه سخن بيهود مى خرند» چيست؟ فرمودند: يكى از نمونه هاى آن، ساز و آواز است.

بحار الأنوار، ج 79، ص 245، ح 20.

حديث2251

امام صادق عليه السلام :

الْمَرأَةُ تَحيضُ، يَحْرُمُ عَلى زَوْجِها اَن يَأتِيَها لِقَولِ اللّه ِ تَعالى «و لا تَقرَبوهُنَّ حَتّى يَطهُرْنَ»؛

زنى كه در عادت ماهيانه (حيض) است بر شوهرش آميزش با او حرام است به دليل اين گفته خداوند متعال: «از زنان حائض كناره گيرى كنيد و با آنان نزديكى ننمايد تا پاك شوند».

وسائل الشيعه ، ج 2، ص 322، ح 9.

حديث2252

امام صادق عليه السلام :

عَنْ عُذافِرَ الصَّيرَفىِّ: قالَ اَبو عَبدِ اللّه ِ عليه السلام: تَرى هؤُلاءِ المُشَوَّهينَ خَلْقُهُمْ؟ قالَ: قُلْتُ: نَعَمْ. قَالَ هؤُلاءِ الَّذينَ آباؤهُمْ يَأْتونَ نِساءَهُمْ فِى الطَّمَثِ؛

عذافر صيرفى _ : امام صادق عليه السلام فرمودند: اين گروه زشت چهره را مى بينى؟ گفتم: بله. فرمودند: اينان كسانى هستند كه پدرانشان با مادرانشان در حال حيض، آميزش كرده اند.

كافى، ج 5، ص 539، ح 5.

حديث2253

امام صادق عليه السلام :

ما خَلَتِ الدُّنْيَا مُنْذُ خَلَقَ اللّه ُ السَّماواتِ وَ الاَْرْضَ مِنْ اِمامٍ عَدْلٍ اِلى اَنْ تَقومَ السّاعَةُحُجَّةً لِلّهِ فيها عَلى خَلْقِهِ؛

جهان، از هنگامى كه خدا آسمان ها و زمين را آفريد، از امام عادل، خالى نبوده است و تا برپايى قيامت نيز [از امام عادلْ] خالى نخواهد ماند، تا حجّت خدا بر خلقش در روى زمين باشد.

بحار الأنوار، ج 23، ص 24، ح 28.

حديث2254

امام صادق عليه السلام :

اَ لْبَنونَ نَعيمٌ وَ الْبَناتُ حَسَناتٌ وَ اللّه ُ يَسْأَلُ عَنِ النَّعيمِ ، وَ يُثيبُ عَلَى الْحَسَناتِ ؛

پسران، نعمت اند و دختران خوبى. خداوند ، از نعمت ها سؤال مى كند و به خوبى ها پاداش مى دهد .

كافى ، ج 6، ص 7، ح 12 .

حديث2255

امام صادق عليه السلام :

اَلصَّبْرُ يُظْهِرُ ما فى بَواطِنِ الْعِبادِ مِنَ النّورِ وَ الصَّفاءِ، وَ الْجَزَعُ يُظْهِرُ ما فى بَواطِنِهِمْ مِنَ الظُّلْمَةِ وَ الْوَحْشَةِ؛

صبر، نور و صفايى را كه در باطن بندگان است، ظاهر مى سازد و ناله و بى تابى، ظلمت و ترس درونى آنها را آشكار مى كند.

بحار الأنوار، ج 71، ص 90، ح 44.

حديث2256

امام صادق عليه السلام :

إِنَّما خُلِّدَ أَهْلُ النّارِ فِى النّارِ لأَِنَّ نيّاتَهُمْ كانَتْ فِى الدُّنْيا أَنْ لَوْ خُلِّدُوا فيها أَنْ يَعْصُوا اللّه َ أَبَدا وَ إِنَّما خُلِّدَ أَهْلُ الْجَنَّةِ فِى الْجَنَّةِ لأَِنَّ نيّاتَهُمْ كانَتْ فِى الدُّنْيا أَنْ لَوْ بَقُوا فيها أَنْ يُطيعُوا اللّه َ أَبَدا فَبِالنِّيّاتِ خُلِّدَ هؤُلاءِ وَ هؤُلاءِ ثُمَّ تَلا قَوْلَهُ تَعالى: (قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى شاكِلَتِهِ) قالَ: عَلى نيَّتِهِ؛

جهنّميان از اين رو در آتش، جاويدانند كه در دنيا، نيّتشان اين بود كه چنانچه تا ابد زنده بمانند تا ابد خدا را نافرمانى كنند و بهشتيان نيز از اين رو در بهشت، جاويدانند كه در دنيا بر اين نيّت بودند كه اگر براى هميشه ماندگار باشند براى هميشه خدا را فرمان برند. پس، جاودانگى هر دو گروه به سبب نيّت هايشان است. آن گاه حضرت اين آيه را تلاوت كردند: «بگو هر كس طبق نيّت خود عمل مى كند».

كافى، ج 2، ص 85، ح 5.

حديث2257

امام صادق عليه السلام :

لَوْ اَنَّ رَجُلاً اَ نْ_فَقَ ما فى يَدَيهِ فى سَبيلٍ مِنْ سَبيلِ اللّه ِ ما كانَ اَحْسَنَ وَ لا وُفِّقَ، اَ لَيْسَ يَقولُ اللّه ُ تَعالى: «وَ لا تُلقوا بِاَيْديكُمْ اِلَى التَّهْلُ_كَةِ وَ اَحْسِنوا اِنَّ اللّه َ يُحِبُّ المُحْسِنينَ»؟! يَعنِى الْمُقْتَصِدينَ؛

اگر كسى دار و ندار خود را در راهى از راه هاى خدا خرج كند، كار خوبى نكرده و توفيقى نيافته است. مگر نه اين كه خداى تعالى مى فرمايد: «با دست هايتان خود را به هلاكت نيندازيد و نيكى كنيد كه خداوند، نيكوكاران را دوست دارد»؟ مقصود [از نيكوكاران]، ميانه رَوى كنندگان هستند.

كافى، ج 4، ص 53، ح 7.

حديث2258

امام صادق عليه السلام :

فى قَولِهِ تَعالى: «وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلولَةً اِلى عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ البَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلوما مَحْسورا» _ : اَلاِحْسارُ الْفاقَةُ؛

درباره آيه «هرگز دست خود را به گردن نياويز [و بُخل نورز] و آن را بيش از حد نيز مگشاى كه سرزنش شده و حسرت زده بنشينى» فرمودند: مقصود از حسرت، تهى دستى است.

كافى، ج 4، ص 55، ح 6.

حديث2259

امام صادق عليه السلام :

لَيْسَ السَّخىُّ المُبَذِّرُ الَّذى يُنفِقُ مالَهُ فى غَيْرِ حَقِّهِ، وَ لكِنَّهُ الَّذى يُؤَدّى اِلَى اللّه ِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا فَرَضَ عَلَيْهِ فى مالِهِ مِنَ الزَّكاةِ وَ غَيرِها؛

سخاوتمند، آن ولخرجى نيست كه اموال خود را نابه جا مى بخشد؛ بلكه كسى است كه زكات و ديگر حقوق مالى اى را كه خداى _ عزّ و جلّ _ بر او واجب كرده است، مى پردازد.

بحار الأنوار، ج 71، ص 352، ح 9.

حديث2260

امام صادق عليه السلام :

لَمّا قالَ لَهُ اَبو عُبَيدةَ: اُدْعُ اللّهَ لى اَنْ لا يَجْعَلَ رِزْقى عَلى اَيْدِى الْعِبادِ _ : اَبَى اللّهُ عَلَيْكَ ذلِكَ اِلاّ اَنْ يَجْعَلَ اَرْزاقَ الْعِبادِ بَعْضِهم مِنْ بَعْضٍ وَلكنِ اُدْعُ اللّهَ اَنْ يَجْعَلَ رِزْقَكَ عَلى اَيْدى خِيارِ خَلْقِهِ فَاِنَّهُ مِنَ السَّعادَةِ؛

ابو عبيده به امام صادق عليه السلام عرض كرد: «دعا كنيد كه خداوند روزى مرا دست بندگانش قرار ندهد»، امام فرمودند: خداوند چنين كارى نمى كند. او روزى بندگانش را در دست يكديگر قرار داده است؛ امّا از خدا بخواه كه روزيت را در دست بندگان خوبش قرار دهد، كه اين از خوش بختى است.

تحف العقول، ص 361 .

حديث2261

امام صادق عليه السلام :

لا يَ_كونُ الْعَبْدُ مُؤْمِنا حَتّى يَ_كونَ خائِفا راجيا، وَ لا يَ_كونُ خائِفا راجيا حَتّى يَ_كونَ عامِلاً لِما يَخافُ وَ يَرْجو؛

بنده، مؤمن نباشد مگر آن گاه كه بيمناك و اميدوار باشد و بيمناك و اميدوار نباشد مگر آن گاه كه بيم و اميد، او را به عمل وادارد.

بحار الأنوار، ج 70، ص 392، ح 61.

حديث2262

امام صادق عليه السلام :

اِذَ ا اتَّهَمَ الْمُؤُمِنُ اَخاهُ اِنْماثَ الاْيمانُ مِنْ قَلْبِهِ كَما يَنْماثُ الْمِلْحُ فِى الْماءِ؛

هرگاه مؤمن به برادر [دينى] خود تهمت بزند، ايمان در قلب او از ميان مى رود، همچنان كه نمك در آب، ذوب مى شود.

كافى، ج 2، ص 361، ح 1 .

حديث2263

امام صادق عليه السلام :

لا يَسْتَيْقِنُ الْقَلْبُ اَنَّ الْحَقَّ باطِلٌ اَبَدا وَ لا يَسْتَيقِنُ اَنَّ الْباطِلَ حَقٌّ اَبَدا؛

هرگز دل به باطل بودن حق و به حق بودن باطل، يقين نمى كند.

تفسير العياشى، ج 2، ص 53، ح 39.

حديث2264

امام صادق عليه السلام :

مَنْ كافَأَ السَّفيهَ بِالسَّفَهِ فَقَدْ رَضىَ بِما اُتىَ اِلَيهِ حَيْثُ احْتَذى مِثالَهُ؛

هر كس [رفتار] نابخرد را با نابخردى تلافى كند، به رفتار وى رضايت داده است؛ زيرا از الگوى آن پيروى كرده است.

كافى، ج 2، ص 322، ح 2.

حديث2265

امام صادق عليه السلام :

مَنْ اَوصى بِالثُّ_لُثِ فَقَدْ اَضَرَّ بِالْوَرَثَةِ، وَ الْوَصيَّةُ بِالْخُمسِ وَ الرُّبعِ اَفْضَلُ مِنَ الْوَصيَّةِ بِالثُّ_لُثِ. وَ مَنْ أوصى بِالثُّ_لُثِ فَلَم يَتْرُكْ275. نزديك ترين ها را تأمين كنيد

هر كس در باره يك سوم [دارايى اش] وصيّت كند، به وارثان، زيان زده است و وصيّت كردن در باره يك پنجم و يك چهارم، از وصيّت كردن در باره يك سوم، بهتر است. كسى كه در باره يك سومْ وصيّت مى كند، در واقع، چيزى باقى نگذاشته است.

كافى، ج 7، ص 11، ح 5.

حديث2266

امام صادق عليه السلام :

إنَّ صَدَقَةَ اللَّيْلِ تُطْفِى ءُ غَضَبَ الرَّبِّ وَ تَمْحُو الذَّنْبَ الْعَظيمَ وَ تُهَوِّنُ الْحِسابَ وَ صَدَقَةُ النَّهارِ تُثْمِرُ الْمالَ وَ تَزيدُ فِى الْعُمْرِ؛

صدقه در شب، خشم پروردگار را فرو مى نشاند و گناه بزرگ را پاك مى كند و حساب (قيامت) را آسان مى گرداند و صدقه در روز، ثروت مى آورد و عمر را زياد مى كند.

كافى، ج 4، ص 9، ح 3.

حديث2267

امام صادق عليه السلام :

مَرَّ اَميرُ الْمُؤْمِنينَ عليه السلامعَلى جاريَةٍ قَدِ اشْتَرَتْ لَحْما مِنْ قَصّابٍ وَ هِىَ تَقولُ: زِدْنى، فَقالَ لَهُ اَميرُ الْمُؤْمِنينَ عليه السلام: زِدْها فَاِنَّهُ اَعْظَمُ لِلبَرَكَةِ؛

امير المؤمنين عليه السلام از جايى عبور مى كردند كه ديدند دخترى از قصّاب، گوشت خريده است و مى گويد: سنگين تر بِكِش. امير المؤمنين عليه السلام به قصّاب فرمودند: بيشتر بده؛ چرا كه اين كار، بركت [دارايى ات] را بيشتر مى كند.

كافى، ج 5، ص 152، ح 8.

حديث2268

امام صادق عليه السلام :

اَبو بَصيرٍ عَنِ الاِْمامِ الصّادِقِ عليه السلام: لَيْسَ شَىْ ءٌ اِلاّ وَ لَهُ حَدٌّ. قُلْتُ: جُعِلْتُ فِداكَ فَما حَدُّ التَّوَكُّلِ؟ قالَ: اَلْيَقينُ. قُلْتُ: فَما حَدُّ الْيَقينِ؟ قالَ: اَلاّ تَخافَ مَعَ اللّه ِ شَيْئا؛

ابو بصير مى گويد: امام صادق عليه السلام فرمودند: هيچ چيزى نيست كه حَدّ و نهايتى نداشته باشد. عرض كردم: فدايت شوم! حَدّ و نهايتِ توكّل چيست؟ فرمودند: يقين. عرض كردم: حَدّ و نهايت يقين چيست؟ فرمودند: اين كه جز خدا، از كسى و چيزى نترسى.

كافى، ج 2، ص 57، ح 1.

حديث2269

امام صادق عليه السلام :

إِنَّهُ لَو كانَ الرِّبا حَلالاً لَتَرَكَ النّاسُ التِّجاراتِ وَ ما يَحْتاجونَ إِلَيْهِ فَحَرَّمَ اللّه ُ الرِّبا لِيَفِرَّ النّاسُ مِنَ الْحَرامِ إلَى الْحَلالِ وَ اِلَى التِّجاراتِ وَ إِلَى الْبَيْعِ وَ الشِّراءِ فَيَبْقى ذلِكَ بَيْنَهُمْ فِى الْقَرْضِ؛

به راستى، اگر ربا حلال بود، مردم تجارت و تلاش براى معاش را رها مى كردند. به همين دليل خداوند ربا را حرام كرد تا مردم از حرام به حلال و تجارت و خريد و فروش رو بياورند و به يكديگر قرض بدهند.

من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 567، ح 4937.

حديث2270

امام صادق عليه السلام :

لَمّا سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اللّه ِ عَزَّ وَ جَلَّ : «يَمْحَقُ اللّه ُ الرِّبا وَ يُرْبِى الصَّدَقاتِ» وَ قَد أَرى مَنْ يَأْكُلُ الرِّبا يَرْبُو مالُهُ؟ _ : فَأَىُّ مَحْقٍ أَمْحَقُ مِنْ دِرْهَمِ رِبا يَمْحَقُ الدّينَ فَإِنْ تابَ مِنْهُ ذَهَبَ مالُهُ وَ افْتَقَرَ؛

مردى از امام صادق عليه السلام درباره آيه «خداوند ربا را نابود مى كند و صدقات را افزايش مى دهد» سؤال كرد و گفت: گاه كسى را مى بينم كه ربا مى خورد و با اين حال ثروتش زياد مى شود؟ حضرت فرمودند: كدام نابودى، نابود كننده تر از يك درهم ربا كه دين را نابود مى كند. كه اگر توبه هم كند ثروتش از دست مى رود و فقير مى شود.

تهذيب الأحكام، ج 7، ص 19، ح 83 .

حديث2271

امام صادق عليه السلام :

إِنَّ الصّادِقَ اَوَّلُ مَنْ يُصَدِّقُهُ اللّه ُ عَزَّ وَ جَلَّ يَعْلَمُ أَنَّهُ صادِقٌ وَ تُصَدِّقُهُ نَفْسُهُ تَعْلَمُ أَنَّهُ صادِقٌ؛

راستگو را نخستين كسى كه تصديق مى كند، خداى _ عزّ و جلّ _ است كه مى داند او راستگوست و نيز نفس او تصديقش مى كند كه مى داند راستگوست.

كافى، ج 2، ص 104، ح6.

حديث2272

امام صادق عليه السلام :

فى قَولِهِ تَعالى: «وَ الّذينَ هُمْ عَنِ اللَّغوِ مُعْرِضونَ»_ : هُوَ اَنْ يَتَقَوَّلَ الرَّجُلُ عَلَيْ_كَ بِالْباطِلِ، اَوْ يَأْتيَ_كَ بِما لَيْسَ فيكَ فَ_تُعْرِضَ عَنْهُ لِلّهِ. وَ فى رِوايَةٍ اُخرى: اِنَّهُ الْغِناءُ وَ الْمَلاهى؛

درباره آيه «و كسانى كه از لَغْو، روى مى گردانند» فرمودند: يعنى كسى درباره تو حرف نادرستى ببافد، يا چيزى را كه در تو نيست به تو نسبت بدهد و تو به خاطر خدا، از او روى بگردانى. در روايتى ديگر آمده است: مقصود از لغو، ساز و آواز و كارهاى غفلت آور است.

تفسير مجمع البيان، ج 7، ص 158.

حديث2273

امام صادق عليه السلام :

_ عِنْد ما سَاَ لَهُ المُفَضَّلُ عَنْ عِلَّةِ تَحْريمِ الْخَمْرِ _ : حَرّمَ اللّه ُ الْخَمْرَ لِفِعْلِها وَ فَسادِها لاَِنَّ مُدْمِنَ الْخَمْرِ تُورِثُهُ الاِْرْتِعاشَ، وَ تَذْهَبُ بِنورِهِ، وَ تَهْدِمُ مُرُوَّتَهُ، وَ تَحْمِلُهُ عَلى اَنْ يَجْتَرِئَ عَلَى اِرْتِكابِ الْمَحارِمِ وَ سَفْ_كِ الدِّماءِ وَ رُكوبِ الزِّنا، وَ لا يُؤْمَنُ اِذا سَ_كِرَ اَنْ يَثِبَ عَلى حُرَمِهِ وَ لا يَعْقِلُ ذالِكَ، وَ لا يَزيدُ شارِبَها اِلاّ كُلَّ شَرٍّ؛

در پاسخ به سؤال مُفَضَّل از علّت تحريم شراب فرمودند: خداوند، شراب را به علت تأثير بد و فسادى كه به وجود مى آورد حرام كرد؛ زيرا شراب خوار دچار رَعْشه مى شود، نورانيت دلش از بين مى رود، مردانگى و مروّت را از دست مى دهد، بر ارتكاب كارهاى حرام و خونريزى و زنا، گستاخ و بى پروا مى شود و در حال مستى و بى عقلى، هيچ بعيد نيست كه به محارم خود نيز تجاوز كند. شراب، براى شراب خوار، جز شرّ و بدى به همراه ندارد.

علل

الشرايع، ص 476، ح 2.

حديث2274

امام صادق عليه السلام :

لَمّا اُسرىَ بِرَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله حَضَرتِ الصَّلاةُ، فَاَذَّنَ وَ اَقامَ جَبْرَئيلُ فَقالَ: يا مُحَمَّدُ، تَقَدَّمْ. فَقالَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله: تَقَدَّمْ يا جَبرَئيلُ. فَقالَ لَهُ: اِنّا لا نَ_تَقَدَّمُ الآْدَميّينَ مُنْذُ اُمِرْنا بِالسُّجودِ لآِدَمَ عليه السلام؛

شبى كه پيامبر صلي الله عليه و آله به معراج برده شد، وقت نماز رسيد. پس جبرئيل، اذان و اقامه گفت و سپس عرض كرد: اى محمّد! [براى امامت نمازْ] پيش برو. پيامبر خدا صلي الله عليه و آله فرمودند: تو پيش برو، اى جبرئيل! جبرئيل گفت: از آن زمان كه به ما دستور داده شد بر آدمْ سجده كنيم، خود را بر آدميان، مقدّم نمى داريم.

بحار الأنوار، ج 18، ص 404، ح 108.

حديث2275

امام صادق عليه السلام :

_ وَ قَد سَاَ لَهُ عَبدُ اللهِ بنُ سِنانٍ: اَلمَلائِكَةُ اَفْضَلُ اَمْ بَنو آدَمَ؟ _ : قالَ اَميرُ المؤْمِنينَ عَلىُّ بنُ اَبى طالِبٍ عليه السلام: اِنَّ اللّه َ عَزَّ وَ جَلَّ رَكَّبَ فِى الْمَلائِكَةِ عَقْلاً بِلا شَهْوَةٍ، وَ رَكَّبَ فِى الْبَهائِمِ شَهوَةً بِلا عَقْلٍ، وَ رَكَّبَ فى بَنى آدَمَ كِلْتَيْهِما فَمَنْ غَلَبَ عَقْلُهُ شَهْوَتَهُ فَهُوَ خَيرٌ مِنَ الْمَلائِكَةِ، وَ مَنْ غَلَبَتْ شَهْوَتُهُ عَقْلَهُ فَهُوَ شَرٌّ مِنَ الْبَهائِمِ؛

در پاسخ به اين سؤالِ عبد اللّه بن سنان كه: فرشتگان بهترند يا آدميان؟ فرمودند: امير المؤمنين على ابن ابى طالب عليه السلام فرموده است: خداوند در فرشتگان، عقل تنها نهاده است، بدون خواهش نفسانى و در حيوانات، ميل و خواهش نهاده است و عقل ننهاده، و در بنى آدم، هر دو را نهاده است. آن كس كه عقلش

بر خواهشش چيره آيد، از فرشتگان برتر است و هر كس خواهشش بر عقلش غالب گردد، از حيوانات، پايين تر است.

بحار الأنوار، ج 60، ص 299، ح 5.

حديث2276

امام صادق عليه السلام :

اِحْذَرْ مِنَ النّاسِ ثَلاثَةً: اَلْخائِنَ، وَ الظَّلومَ، وَ النَّمّامَ لاَِنَّ مَنْ خانَ لَ_كَ خانَ_كَ، وَ مَنْ ظَ_لَمَ لَ_كَ سَيَظْلِمُ_كَ، وَ مَنْ نَمَّ اِلَيْكَ سَيَنِمُّ عَلَيْكَ؛

در ميان مردم، از سه كس، دورى كن: خيانتكار، ستمكار و سخن چين؛ زيرا كسى كه به خاطر تو [به ديگرى] خيانت كند، به خود تو نيز خيانت مى كند و كسى كه به خاطر تو [به ديگرى] ستم كند، به خود تو نيز ستم مى كند و كسى كه براى تو سخن چينى كند، بر ضدّ تو نيز سخن چينى خواهد كرد.

بحار الأنوار، ج 78، ص 229، ح 11.

حديث2277

امام صادق عليه السلام :

لَمّا سُئلَ عَنْ قَولِهِ تَعالى: «وَ نَضَعُ المَوازينَ الْقِسْطَ...» _ : هُمُ الاَْنبياءُ وَ الاَْوصياءُ عليهم السلام؛

در پاسخ به سؤال از معناى آيه «و در روز قيامت، ترازوهاى عدل را مى نهيم و هيچ كس در چيزى ستم نمى بيند» فرمودند: مقصود از اين ترازوها، پيامبران و اوصياى آنها هستند.

بحار الأنوار، ج 7، ص 249، ح 6.

حديث2278

امام صادق عليه السلام :

نَحْنُ وَ شيعَتُنا حِزْبُ اللّه ِ، وَ حِزْبُ اللّه ِ هُمُ الْغالِبونَ؛

ما و شيعيانمان، حزب خداييم و حزب خدا، پيروز است.

التوحيد، ص 166، ح 3.

حديث2279

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ لاَِهْلِ الْجَنَّةِ اَرْبَعَ عَلاماتٍ: وَجْهٌ مُنْبَسِطٌ وَ لِسانٌ لَطيفٌ وَ قَلْبٌ رَحيمٌ وَ يَدٌ مُعْطيَةٌ

بهشتى ها چهار نشانه دارند: روى گشاده، زبان نرم، دل مهربان و دستِ دهنده.

مجموعه ورام، ج 2، ص 91.

حديث2280

امام صادق عليه السلام :

قالَ لُقْمانُ لاِبْنِهِ: يا بُنَىَّ ايّاكَ وَ الضَّجَرَ وَ سوءَ الْخُلْقِ وَ قِلَّةَ الصَّبْرِ فَلا يَسْتَقيمُ عَلى هذِهِ الْخِصالِ صاحِبٌ وَ اَ لْزِمْ نَفْسَكَ التُّؤَدَةَ فى اُمورِكَ وَ صَبِّرْ عَلى مَؤوناتِ الاِْخْوانِ نَفْسَكَ وَ حَسِّنْ مَعَ جَميعِ النّاسِ خُلْقَكَ؛

لقمان به فرزندش فرمود: فرزندم! از بى حوصلگى و بد اخلاقى و بى تابى دورى كن كه هيچ دوستى، تحمّل اين خصلت ها را ندارد. در كارهايت آرام و بردبار، در تحمّل زحمات برادران، صبور و با همه مردم، خوش اخلاق باش.

قصص الأنبياء، ص 198، ح 245.

حديث2281

امام صادق عليه السلام :

مَنْ قالَ فينا بَيْتَ شِعْرٍ بَنَى اللّه ُ تَعالى لَهُ بَيتا فِى الْجَنَّةِ؛

هر كس درباره ما يك بيت شعر بگويد، خداى تعالى در بهشت، يك خانه برايش بنا مى كند.

عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج 1، ص 7، ح 1.

حديث2282

امام صادق عليه السلام :

يُو?تى بِالْمَرأَةِ الْحَسْناءِ يَوْمَ القيامَةِ الَّتى قَدِ افْتُتِنَتْ فى حُسْنِها، فَتَقولُ: يا رَبِّ، حَسَّنْتَ خَلْقى حَتّى لَقيتُ ما لَقيتُ! فَيُجاءُ بِمَرْيَمَ عليهاالسلامفَيُقالُ: اَ نْتِ اَحْسَنُ اَوْ هذِهِ؟ قَدْ حَسَّنّاها فَلَمْ تُفْتَتَنْ. وَ يُجاءُ بِالرَّجُلِ الْحَسَنِ الَّذى قَدِ افْتُتِنَ فى حُسْنِهِ فَيَقولُ: يا رَبِّ، حَسَّنْتَ خَلْقى حَتّى لَقيتُ مِنَ النِّساءِ ما لَقيتُ! فَيُجاءُ بِيوسُفَ عليه السلامفَيُقالُ: اَ نْتَ اَحْسَنُ اَوْ هذَا؟ قَد حَسَّنّاهُ فَلَمْ يُفْتَتَنْ. وَ يُجاءُ بِصاحِبِ الْبَلاءِ الَّذى قَدْ اَصابَتْهُ الْفِتْنَةُ فى بَلائِهِ، فَيَقولُ: يا رَبِّ، شَدَّدْتَ عَلَىَّ الْبَلاءَ حَتّى اَفْتُتِنْتُ فَيُجاءُ بِاَيّوبَ عليه السلامفَيُقالُ: اَ بَليَّتُ_كَ اَشَّدُ اَوْ بَليَّةُ هذَا؟ فَقَدِ ابْتُلىَ فَلَمْ يُفْتَتَنْ؛

روز قيامت، زن زيبايى را كه به خاطر زيبايى اش به گناه افتاده، مى آورند. مى گويد: پروردگارا! مرا زيبا آفريدى و به همين خاطر، اين بر سرم آمد. آن گاه، مريم عليهاالسلام را مى آورند و مى گويند: آيا تو زيباترى يا او؟ ما به او هم زيبايى داديم؛ امّا به گناه نيفتاد. همچنين مرد زيبايى را كه به خاطر زيبايى اش به گناه افتاده، مى آورند. مى گويد: پروردگارا! مرا زيبا آفريدى و به خاطر آن، اين بر سرم آمد. آن گاه، يوسف عليه السلام را مى آورند و به آن مرد مى گويند: تو زيباترى يا او؟ ما به او هم زيبايى داديم؛ امّا به

گناه نيفتاد. همچنين شخص گرفتارى را كه به خاطر گرفتارى اش به گناه افتاده، مى آورند. مى گويد: پروردگارا! مرا به گرفتارى هاى سخت، مبتلا كردى و به همين خاطر، اين بر سرم آمد. آن گاه، ايّوب عليه السلام را مى آورند و مى گويند: آيا گرفتارى تو سخت تر بود يا گرفتارى او؟ ما، او را هم به گرفتارى ها مبتلا كرديم؛ امّا به گناه نيفتاد.

بحار الأنوار، ج 7، ص 285، ح 3.

حديث2283

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ البُيوتَ الَّتى يُصَلّى فيها بِاللَّيْلِ بِتَلاوَةِ القُرآنِ تُضى ءُ لاَِهْلِ السَّماءِ كَما تُضيئُى نُجومُ السَّماءِ لاَِهْلِ الاَْرْضِ؛

خانه هايى كه در آنها نماز شب خوانده مى شود و قرآنْ تلاوت مى گردد، بر اهل آسمان، نور مى افشانند، همچنان كه ستارگان، بر اهل زمين، نور مى افشانند.

تفسير مجمع البيان، ج 2، ص 816.

حديث2284

امام صادق عليه السلام :

كَذِبَ مَنْ زَعَمَ اَ نَّهُ يُصَلّى صَلاةَ اللَّيْلِ وَ هُوَ يَجوعُ! اِنَّ صَلاةَ اللَّيْلِ تَضْمَنُ رِزْقَ النَّهارِ؛

كسى كه فكر مى كند نماز شب خوان است و با اين حال، گرسنه مى مانَد، [بداند كه] فكرش خطاست؛ چرا كه نماز شب، ضامن روزى روز است.

محاسن، ج 1، ص 125، ح 141.

حديث2285

امام صادق عليه السلام :

مَنْ شَ_كَرَ اللّه َ عَلى ما اُفيدَ فَقَدِ اسْتَوْجَبَ عَلَى اللّه ِ الْمَزيدَ، وَ مَنْ أَضاعَ الشُّ_كْرَ فَقَدْ خاطَرَ بِالنِّعَمِ وَ لَمْ يَأْمَنِ التَّغَيُّرَ وَ النِّقَمَ؛

هر كس خدا را به خاطر نعمتى كه به وى عطا كرده شُكر گويد، خود را شايسته افزونى نعمت از جانب خدا نموده است و هر كس شكر را چنان كه بايد به جا نياوَرَد، نعمتى را كه دارد، در مَعرض خطر قرار داده است و از دگرگونى ها و عُقوبت ها، در اَمان نخواهد بود.

مشكاة الأنوار، ص 70، ح 115.

حديث2286

امام صادق عليه السلام :

ثَلاثٌ لا يَضُرُّ مَعَهُنَّ شَىْ ءٌ: اَلدُّعاءُ عِنْدَ الكَرْبِ، وَ الاِْسْتِغْفارُ عِنْدَ الذَّنْبِ، وَ الشُّ_كْرُ عِنْدَ النِّعْمَةِ؛

سه كار است كه با انجام دادن آنها، زيانى به انسان نمى رسد: دعا كردن در هنگام گرفتارى، آمرزش خواهى [از خدا] در هنگام مبتلا شدن به گناه، و شكرگزارى در هنگام بهره مندى از نعمت.

اصول كافى، ج 2، ص 95، ح 7.

حديث2287

امام صادق عليه السلام :

عَنْ عُمَر بْنِ يَزيدَ قالَ: قُلْتُ لاَِبى عَبْدِ اللّه ِ عليه السلام: اِنّى سَاَ لْتُ اللّه َ عَزَّ وَ جَلَّ اَنْ يَرْزُقَنى مَالاً فَرَزَقَنى، وَ اِنّى سَاَ لْتُ اللّه َ اَنْ يَرْزُقَنى وَلَدا فَرَزَقَنى، وَ سَاَ لْتُهُ اَنْ يَرْزُقَنى دارا فَرَزَقَنى، وَ قَدْ خِفْتُ اَنْ يَ_كُونَ ذالِكَ اسْتِدْراجا! فَقالَ: اَما وَ اللّه ِ مَعَ الْحَمْدِ فَلا؛

عمر بن يزيد مى گويد: به امام صادق عليه السلام عرض كردم: من از خداى _ عزّ و جلّ _ ثروت خواستم، به من عطا فرمود. فرزند خواستم، به من عطا فرمود. خانه خواستم، به من عطا فرمود؛ امّا مى ترسم كه اين، استدراك باشد [؛ يعنى خداوند دارد اندك اندك، مرا به خودم وامى گذارد و سزاوار عذاب خويش مى گردانَد]. امام فرمودند: بدان كه به خدا قسم، اگر خدا را [به خاطر اين نعمت ها] شُكر كنى، جاى هيچ گونه نگرانى نيست.

سفينة البحار، ج 6، ص 27.

حديث2288

امام صادق عليه السلام :

عَلَيكُم بِحَجِّ هذَا البَيْتِ فَأدمِنوهُ فَاِنَّ فى اِدْمانِكُمُ اَلحَجَّ دَفْعَ مَ_كارِهِ الدُّنْيا عَنكُم وَ اَهْوالِ يَومِ القيامَةِ؛

شما را به حجّ خانه خدا، سفارش مى كنم. هر زمان كه توانستيد، حج بگزاريد؛ چرا كه اهتمام شما به حج، گرفتارى هاى دنيا و هَراس هاى روز قيامت را از شما دور مى كند.

أمالى طوسى، ص 668، ح 1398.

حديث2289

امام صادق عليه السلام :

لا يُقْطَعُ السّارِقُ فى عامِ سَنَةٍ _ يَعنى فى عامِ مَجاعَةٍ؛

در سال قحطى و گرسنگى، دست دزد را نبايد قطع كرد.

كافى، ج 7، ص 231، ح 2.

حديث2290

امام صادق عليه السلام :

... فَقالَ نُوحٌ: قَد اَجَّلْتُهُمْ ثَلاثَ مِئَةِ سَنَةٍ، فَلَمّا اَتى عَلَيْهِمْ تِسْعُ مِئَةِ سَنَةٍ وَ لَمْ يُؤْمِنوا هَمَّ اَنْ يَدْعُوَ عَلَيْهِمْ، فَاَ نْزَلَ اللّه ُ عَزَّ وَ جَلَّ: «اِنَّهُ لَنْ يُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ اِلاّ مَنْ قَدْ آمَنَ فَلا تَبْتَئِسْ بِما كانوا يَفْعَلونَ» فَقالَ نُوحٌ: «رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الاَرْضِ مِنَ الكافِرينَ دَيّارا اِنَّ_كَ اِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا يَلِدوا اِلاّ فاجِرا كَفّارا»، فَاَمَرَهُ اللّه ُ عَزَّ وَ جَلَّ اَنْ يَغْرِسَ النَّخْلَ، فَاَقْبَلَ يَغْرِسُ النَّخْلَ، فَ_كانَ قَوْمُهُ يَمُرّونَ بِهِ فَيَسْخَرونَ مِنْهُ وَ يَسْتَهْزِؤونَ بِهِ وَ يَقُولونَ: شَيْخٌ قَدْ اَتى لَهُ تِسْعُ مِئَةِ سَنَةٍ يَغْرِسُ النَّخْلَ! وَ كانُوا يَرْمونَهُ بِالْحِجارَةِ. فَلَمّا اَتى لِذلِكَ خَمْسونَ سَنَةً وَ بَلَغَ النَّخْلُ وَ اسْتَحْ_كَمَ اُمِرَ بِقَطْعِهِ، فَسَخِروا مِنْهُ وَ قالوا: بَلَغَ النَّخْلُ مَبْلَغَهُ قَطَعَهُ! اِنَّ هذَا الشَّيْخَ قَدْ خَرِفَ وَ بَلَغَ مِنْهُ الْكِبَرُ، وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعالى: «وَ كُلَّما مَرَّ عَلَيْهِ مَلأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِروا مِنْهُ قالَ اِنْ تَسْخَروا مِنّا فَاِنّا نَسْخَرُ مِنْ_كُمْ كَما تَسْخَرونَ فَسَوْفَ تَعْلَمونَ». فَاَمَرَهُ اللّه ُ اَنْ يَتَّخِذَ السَّفينَةَ، وَ اَمَرَ جَبْرَئيلَ اَنْ يَنْزِلُ عَلَيْهِ وَ يُعَلِّمَهُ كَيْفَ يَتَّخِذُها. فَقَدَّرَ طولَها فى الاَْرْضِ اَ لْفا وَ مِئَتَى ذِراعٍ، وَ عَرْضَها ثَمانَ مِئَةِ ذِراعٍ، وَ طولَها فِى السَّماءِ ثَمانونَ ذِراعا، فَقالَ: يا رَبِّ، مَنْ يُعينُنى عَلَى اتِّخاذِها؟ فَاَوْحَى اللّه ُ اِلَيْهِ: نادِ فى قَوْمِكَ: مَنْ اَعانَنى عَلَيْها وَ نَجَرَ مِنْها شَيْئا صارَ ما يَنْجُرُهُ ذَهَبا وَ فِضَّةً. فَنادى

نوحٌ فيهِمْ بِذالِكَ، فَاَعانوه عَلَيْها وَ كانوا يَسْخَرونَ مِنْهُ وَ يَقولونَ: يَتَّخِذُ سَفينَةً فِى البَرِّ!؛

نوح گفت: «سيصد سال به قومم مهلت مى دهم» امّا چون نُهصد سال بر آنان گذشت و ايمان نياوردند، تصميم گرفت كه نفرينشان كند. خداى _ عزّ و جلّ _ به او وحى فرمود: «از قوم تو، هرگز كسى ايمان نمى آوَرد، مگر همان ها كه پيش از اين، ايمان آورده اند. پس از كار آنان اندوهگين مباش». نوح، عرض كرد: «پروردگارا! اَحَدى از كافران را بر روى زمين، باقى مگذار؛ چرا كه اگر آنها را باقى گذارى، بندگانت را گمراه مى كنند و جز تبهكار و ستمگر نمى زايند».

پس خداى _ عزّ و جلّ _ به نوح، فرمان داد كه نخل بكارد. نوح عليه السلام به دستور خدا به كاشتن نخل پرداخت؛ ولى قومش بر او مى گذشتند و مسخره اش مى كردند و مى گفتند: «پيرمردى كه نُهصد سال عمر كرده، نخل مى كارد!» و به او سنگ مى زدند.

پس چون پنجاه سال گذشت و نخل ها رسيدند و محكم شدند، نوح عليه السلاممأمور شد كه درختان نخل را قطع كند. قومش او را مسخره كردند و گفتند: «نخل ها به بار نشسته اند؛ امّا [اين پيرمردْ] آنها را قطع مى كند! اين پيرمرد، خِرِفت شده و پيرى اش از حد، گذشته است». خداوند در اين باره مى فرمايد: «و ثروتمندان قومش، هرگاه بر او مى گذشتند، مسخره اش مى كردند. نوح گفت: اگر ما را مسخره مى كنيد، بدانيد كه ما نيز، روزى، به همين گونه، شما را مسخره خواهيم كرد، و به زودى خواهيد دانست».

پس از آن،

خدا به نوح، فرمان داد كه كشتى بسازد و به جبرئيل، فرمان داد كه بر نوح، نازل گردد و چگونگى ساختن كشتى را به وى بياموزد و معيّن نمود كه درازاى كشتى، هزار و دويست ذراع (ششصد متر) و پهناى آن، هشتصد ذراع (چهارصد متر) و ارتفاعش هشتاد ذراع (چهل متر) باشد.

نوح گفت: «پروردگارا! چه كسانى در اين كار، يارى ام مى كنند؟». خدا به او وحى فرمود: «در ميان قوم خود، اعلام كن كه هر كس در ساختن كشتى و نجّارى آن به من كمك كند، در برابر كارش، زر و سيم خواهد گرفت».

نوح، فرمان خداوند را به قوم خود، اعلام كرد و آنان يارى اش نمودند؛ ولى همچنان مسخره اش مى كردند كه در بيابان، كشتى مى سازد!

بحار الأنوار، ج 11، ص 311، ح 5.

حديث2291

امام صادق عليه السلام :

اَلنّاسُ يَسْتَغْنونَ اِذا عُدِلَ بَينَهُمْ وَ تُنْزِلُ السَّماءُ رِزْقَها وَ تُخْرِجُ الاَْرْضُ بَرَكَ_تَها بِاِذْنِ اللّه ِ تَعالى؛

هنگامى كه در ميان مردم، عدالت برقرار شود، بى نياز مى شوند و به اِذن خداوند متعال، آسمان، روزىِ خود را فرو مى فرستد و زمين، بركاتش را بيرون مى ريزد.

كافى، ج 3، ص 568، ح 6.

حديث2292

امام صادق عليه السلام :

ثَلاثَةُ اَشْياءَ يَحْتاجُ النّاسُ طُرّا اِلَيْها: اَلاَْمْنُ وَ الْعَدْلُ وَ الْخِصْبُ؛

سه چيز است كه همه مردم به آنها نياز دارند: امنيّت، عدالت و رفاه.

تحف العقول، ص 320.

حديث2293

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ الْمُؤْمِنَ وَلىُّ اللّه ِ، يُعينُهُ وَ يَصْنَعُ لَهُ وَ لايَقولُ عَلَيْهِ اِلاَّ الْحَقَّ وَ لايَخافُ غَيْرَهُ؛

مؤمن، دوست خداست، ياريش مى رساند و براى او كار مى كند و درباره او، جز حقّ نمى گويد و از غير او نمى ترسد.

كافى، ج 2، ص 171، ح 5.

حديث2294

امام صادق عليه السلام :

كونوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَيْرِ اَ لْسِنَتِكُمْ، لِيَرَوا مِنْكُمُ الْوَرَعَ وَ الاِْجْتِهادَ وَ الصَّلاةَ وَ الْخَيْرَ، فَاِنَّ ذلِكَ داعيَةٌ؛

مردم را به غير زبان خود دعوت كنيد، تا پرهيزكارى و كوشش در عبادت و نماز و خوبى را از شما ببينند؛ زيرا اينها خود دعوت كننده است.

كافى، ج 2، ص 78، ح 14.

حديث2295

امام صادق عليه السلام :

اَوْحَى اللّه ُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ اِلى مُوسى عليه السلام: يا مُوسى! لاتَفْرَحْ بِكَثْرَةِ الْمالِ وَ لاتَدَعْ ذِكْرى عَلى كُلِّ حالٍ، فَاِنَّ كَثْرَةَ الْمالِ، تُنْسِى الذُّنُوبَ وَ اِنَّ تَرْكَ ذِكْرى، يُقْسِى الْقُلُوبَ؛

خداى _ عزّ و جلّ _ به موسى عليه السلام وحى كرد: اى موسى! به زيادى ثروت، شاد مشو و در هيچ حالى مرا فراموش مكن؛ زيرا با زيادى ثروت، گناهان فراموش مى شود و از ياد بردن من، قساوت قلب مى آورد.

كافى، ج 2، ص 497، ح 7.

حديث2296

امام صادق عليه السلام :

اَ لْمُفَوِّضُ اَمْرَهُ اِلَى اللّه ِ، فى راحَةِ الاَْبَدِ وَ الْعَيْشِ الدّائِمِ الرَّغَدِ، وَ الْمُفَوِّضُ حَقّا هُوَ الْعالى عَنْ كُلِّ هَمِّهِ دُونَ اللّه ِ تَعالى؛

كسى كه كارهاى خود را به خدا بسپارد، همواره از آسايش و خير و بركت در زندگى برخوردار است و واگذارنده حقيقى كارها به خدا، كسى است كه تمام همّتش تنها به سوى خدا باشد.

مصباح الشريعة، ج 1، ص 175، ح 83 .

حديث2297

امام صادق عليه السلام :

رَحِمَ اللّه ُ عَبْداً حَبَّبَنا اِلَى النّاسِ وَ لَمْ يُ_بَغِّضْنا اِلَيْهِم! اَما وَ اللّه ِ لَو يَروونَ مَحاسِنَ كَلامِنا، لَكانوا بِهِ اَعَزَّ وَ مَا اسْتَطاعَ اَحَدٌ اَنْ يَتَعَلَّقَ عَلَيْهِمْ بِشَىْ ءٍ، وَلكِنَّ اَحَدَهُم يَسْمَعُ الْكَلِمَةَ فَيَحُطُّ اِلَيْهَا عَشْراً؛

رحمت خداوند بر آن كس كه ما را نزد مردم، محبوب گردانَد و در نظر آنان، منفورمان نسازد. بدانيد كه به خدا سوگند، اگر راويان، سخنان زيباى ما را روايت مى كردند، عزيزتر مى شدند و هيچ كس نمى توانست به آنان ايرادى وارد سازد؛ ولى برخى از آنان، سخنى از ما مى شنوند و ده تا بر آن مى افزايند.

كافى، ج 8، ص 229، ح 293.

حديث2298

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ اللّهَ _ تَبارَكَ وَ تَعالى _ لَمْ يَخْلُقْ خَلْقَهُ عَبَثاً وَ لَمْ يَتْرُكْهُمْ سُدًى، بَلْ خَلَقَهُمْ لاِِظْهارِ قُدْرَتِهِ وَ لِيُكَلِّفَهُمْ طاعَتَهُ، فَيَسْتَوْجِبُوا بِذلِكَ رِضْوانَهُ وَ ماخَلَقَهُمْ لِيَجْلِبَ مِنْهُمْ مَنْفَعَةً وَ لا لِيَدْفَعَ بِهِمْ مَضَرَّةً، بَلْ خَلَقَهُمْ لِيَنْفَعَهُمْ وَ يوصِلَهُمْ اِلى نَعيمِ الاَْبَدِ؛

خداوند _ تبارك و تعالى _ ، آفريدگان خود را بيهوده نيافريد و آنان را به حال خود رها نكرد؛ بلكه آنها را آفريد تا قدرت خويش را نشان دهد و تكليف عبادت (اطاعت) خود را به دوش آنها نهد تا با آن، سزاوار خشنودى او شوند. آنان را نيافريد تا از آنها سودى ببرد و يا زيانى را به وسيله آنها از خود، دور سازد. بلكه آفريدشان تا به آنها سود برساند و آنها را به نعمت جاودان (بهشت) برساند.

علل الشرايع، ص 9.

حديث2299

امام صادق عليه السلام :

قالَ اللّه ُ تَبارَكَ وَ تَعالى: يا عِبادىَ الصِّدِّيقينَ! تَنَعَّموا بِعبادَتى فِى الدُّنْيا، فَاِنَّكُمْ تَتَنَعَّمونَ بِها فِى الآْخِرَةِ؛

خداى تبارك و تعالى فرموده است: اى بندگان راستين من! در دنيا، از [نعمت] عبادت من، بهره بگيريد كه در آخرت، به خاطر آن، به رفاه [و آسايش] خواهيد رسيد.

كافى، ج 2، ص 83، ح 2.

حديث2300

امام صادق عليه السلام :

فِى التَّوْراةِ مَكتوبٌ: يَابْنَ آدَمَ! تَفَرَّغْ لِعِبادَتى اَمْلأَْ قَلْبَكَ خَوْفا، و اِلاّ تَفَرَّغْ لِعِبادَتى اَمْلأَْ قَلْبَكَ شُغْلاً بِالدُّنْيا، ثُمَّ لا اَسُدُّ فاقَتَكَ وَ اَكِلُكَ اِلى طَ_لَبِها؛

در تورات نوشته شده است: اى فرزند آدم! دلت را براى عبادت من، فارغ (خلوت) گردان تا آن را از ترس خودم پر كنم، كه اگر دلت را خلوت نكنى، آن را از سرگرمى هاى دنيا پر مى كنم و آن گاه، مانع فقر تو نمى شوم و تو را در طلب دنيا رها مى كنم.

قصص الأنبياء، ص 166، ح 193.

حديث2301

امام صادق عليه السلام :

يَعيشُ النّاسُ بِاِحْسانِهِمْ، اَكْثَرَ مِمّا يَعيشونَ بِاَعْمارِهِمْ، وَ يَموتون بِذُنوبِهِمْ، اَكْثَرَ مِمّا يَموتونَ بِآجالِهِمْ؛

مردم، بيشتر از آن كه با عمر خود زندگى كنند، با احسان و نيكوكارى خود زندگى مى كنند و بيشتر از آن كه با اجل خود بميرند، بر اثر گناهان خود مى ميرند.

دعوات الراوندى، ص 291، ح 33.

حديث2302

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ الْقَلْبَ يَتَلَجْلَجُ فِى الْجَوْفِ يَطْلُبُ الْحَقَّ، فَاِذا اَصابَهُ اِطْمَاَنَّ وَ قَرَّ؛

همانا، دل در درون سينه، بى قرار است و به دنبال حقّ مى گردد و چون به آن رسيد، آرام و قرار مى گيرد.

مشكاة الأنوار، ص 445.

حديث2303

امام صادق عليه السلام :

يَنْبَغى لِلْمُؤْمِنِ اَنْ يَكونَ فيهِ ثَمانى خِصالٍ: وَقوراً عِنْدَ الْهَزاهِزِ، صَبوراً عِندَ الْبَلاءِ، شَكوراً عِنْدَ الرَّخاءِ، قانِعا بِما رَزَقَهُ اللّه ُ، لايَظْلِمُ الاَْعْداءَ، وَ لايَتَحامَلُ لِلاَْصْدِقاءِ، بَدَنُهُ مِنْهُ فى تَعَبٍ وَ النّاسُ مِنْه فى راحَةٍ؛

سزاوار است مؤمن، هشت خصلت داشته باشد: در سختى ها باوقار، در گرفتارى صبور، در آسايش شاكر و به روزى خداوند قانع باشد، به دشمنان ستم نكند، از دوستان كينه و دشمنى به دل نگيرد، بدنش از او در رنج و مردم از او در آسايش باشند.

كافى، ج 2، ص 47، ح 1.

حديث2304

امام صادق عليه السلام :

فى تَفْسيرِ قَوْلِهِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ «رَبَّنا آتِنا فِى الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِى الآْخِرَةِ حَسَنَةً»: رِضْوانُ اللّهِ وَ الْجَنَّةُ فِى الآْخِرَةِ وَ السَّعَةُ فِى الرِّزْقِ وَ الْمَعاشِ وَ حُسْنُ الْخُلْقِ فِى الدُّنْيا؛

در تفسير آيه «پروردگارا! در دنيا و آخرت، به ما نيكى عطا فرما»: نيكى در آخرت، خشنودى خدا و بهشت است و در دنيا، وسعت در روزى و (وسايل) زندگى و خوش اخلاقى است.

بحار الأنوار، ج 71، ص 383، ح 18.

حديث2305

امام صادق عليه السلام :

اَلنّاسُ اِذا صَلَحُوا، كَفُّوا عَنْ تَتَبُّعِ عُيوبِهِمْ؛

مردم، هنگامى كه درستكار شوند، از عيب جويىِ يكديگر دست مى كِشند.

من لايحضره الفقيه، ج 4، ص 401، ح 5862.

حديث2306

امام صادق عليه السلام :

مَنْ يَزْرَعْ خَيْرا، يَحْصِدْ غِبْطَةً وَ مَنْ يَزْرَعْ شَرّا، يَحْصِدْ نَدامَةً وَ لِكُلِّ زارِعٍ، ما زَرَعَ؛

هر كس خوبى بكارد، خشنودى درو مى كند و هر كس بدى بكارد، پشيمانى مى چيند، هر كس هر چه بكارد، همان را دِرو مى كند.

كافى، ج 2، ص 458، ح 19.

حديث2307

امام صادق عليه السلام :

ما نَهاهُ اللّه ُ عَنْ شَى ءٍ اِلاّ وَ قَدْ عَلِمَ اَ نَّهُ يُطيقُ تَرَ كَهُ، وَ لا اَمْرَهُ بِشَى ءٍ اِلاّ وَ قَدْ عَلِمَ اَ نَّهُ يَسْتَطيعُ فِعْلَهُ؛ لاَِ نَّهُ لَيْسَ مِنْ صِفَتِهِ الْجَورُ وَ الْعَبَثُ وَ الظُّ_لْمُ وَ تَ_كليفُ الْعِبادِ ما لا يُطيقونَ؛

خداوند، از چيزى نهى نكرد، جز اين كه مى داند، بنده، توان ترك آن را دارد و به چيزى امر نكرد، جز اين كه مى داند، بنده، توان انجام آن را دارد؛ زيرا جُور و سرگرمى و ستم و تكليف كردن بندگان به آنچه توانش را ندارند، از صفات خداوند نيستند.

الإحتجاج، ج 2، ص 223.

حديث2308

امام صادق عليه السلام :

ثَلاثٌ مَنْ اَتَى اللّه َ بِواحِدَةٍ مِنْهُنَّ، اَوْجَبَ اللّه ُ لَهُ الْجَنَّةَ: اَلاِْنْفاقُ مِنْ اِقْتارٍ وَ الْبِشْرُ لِجَميعِ الْعالَمِ وَ الاِْنْصافُ مِنْ نَفْسِهِ؛

هر كس يكى از اين كارها را به درگاه خدا ببرد، خداوند، بهشت را براى او واجب مى گرداند: انفاق در تنگدستى، گشاده رويى با همگان و رفتار منصفانه.

كافى، ج 2، ص 103، ح 2.

حديث2309

امام صادق عليه السلام :

مَنْ اَحَبَّ اَنْ يَعْلَمَ اَ قُبِلَتْ صَلاتُهُ اَمْ لَمْ تُقْبَلْ، فَلْيَنْظُرْ هَلْ مَنَ_عَتْهُ صَلاتُهُ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ؟ فَبِقَدْرِ ما مَنَ_عَتْهُ قُبِلَتْ مِنْهُ؛

كسى كه دوست دارد بداند نمازش قبول شده يا نه؟ بايد ببيند آيا نمازش او را از زشتى ها و ناپاكى ها، دور كرده است يا خير؟ به همان اندازه كه دور كرده، قبول شده است.

بحار الأنوار، ج 82، ص198.

حديث2310

امام صادق عليه السلام :

صَلاةُ اللّيْلِ، تُحَسِّنُ الْوَجْهَ وَ تُحَسِّنُ الْخُلْقَ وَ تُطَيِّبُ الرّيحَ وَ تَدُرُّ الرِّزْقَ وَ تَقْضِى الدَّيْنَ وَ تَذْهَبُ بِالْهَمِّ وَ تَجْلُو الْبَصَرَ؛

نماز شب، انسان را خوش سيما، خوش اخلاق و خوش بو و روزى را زياد مى كند؛ [و زمينه ]پرداخت بدهى را فراهم مى نمايد؛ غم و اندوه را از بين مى برد و چشم را نورانى مى كند.

ثواب الأعمال، ص 42.

حديث2311

امام صادق عليه السلام :

لا يُصْلِحُ الْمَرْءَ المُسْلِمَ اِلاّ ثَلاثَةٌ: اَلتَّ_فَقُّهُ فِى الدّينِ وَ الصَّبْرُ عَلَى النّائِبَةِ وَ حُسْنُ التَّقْديرِ فِى الْمَعيشَةِ؛

مسلمان را جز سه چيز، اصلاح نمى كند: فهم عميق دين، صبر بر گرفتارى و تدبير خوب در زندگى.

كافى، ج 5، ص 87.

حديث2312

امام صادق عليه السلام :

صَلاةُ مُتَطَيِّبٍ، اَفْضَلُ مِنْ سَبعينَ صَلاةً بِغَيْرِ طيبٍ؛

يك نماز با بوى خوش (عطر)، بهتر از هفتاد نماز بدون بوى خوش است.

كافى، ج 6، ص 511، ح 7.

حديث2313

امام صادق عليه السلام :

اِذا قامَ الْعَبْدُ فِى الصَّلاةِ مَخَفَّفَ صَلاتَهُ، قالَ اللّه ُ تَبارَكَ وَ تَعالى لِمَلائِكَتِهِ: اَ ما تَرَوْنَ اِلى عَبْدى كَانَّهُ يَرى اَنَّ قَضاءَ حَوائِجِهِ بِيَدِ غَيْرى؟ اَ ما يَعْلَمُ اَنَّ قَضاءَ حَوائِجِهِ بِيَدى؟

هرگاه بنده اى به نماز بايستد و آن را سبُك به جا آورد، خداوند به فرشتگانش مى گويد: به بنده ام نمى نگريد؟ گويا برآوردن حاجت هايش را به دست كسى جز من مى داند؟ آيا او نمى داند تأمين نيازهايش به دست من است؟

كافى، ج 3، ص 269، ح 10.

حديث2314

امام صادق عليه السلام :

لَيْسَ مِنّا وَ لا كَرامَةَ مَنْ كانَ فى مِصْرٍ فيهِ مِائَةُ اَ لْفٍ اَوْ يَزيدونَ وَ كانَ فى ذلِكَ الْمِصْرِ اَحَدٌ اَوْرَعُ منْهُ؛

از ما نيست و كرامتى هم ندارد كسى كه در شهر صد هزار نفرى يا بيشتر باشد و در آن شهر كسى پرهيزكارتر از او وجود داشته باشد.

كافى، ج 2، ص 78.

حديث2315

امام صادق عليه السلام :

اِذا اَرادَ اللّه ُ بِعَبْدٍ خَيْرا نَ_كَتَ فى قَلْبِهِ نُ_كْتَةً بَيْضاءَ، فَجالَ الْقَلْبُ يَطْلُبُ الْحَقَّ ثُمَّ هُوَ اِلى اَمْرِكُمْ اَسْرَعُ مِنَ الطَّيْرِ اِلى وَكْرِهِ؛

چون خدا، خير بنده اى را بخواهد، نقطه سفيدى در دلش مى نهد تا دلش در پى حق برآيد؛ در نتيجه، او به پذيرش عقيده شما (شيعه)، سريع تر از پرنده به سوى آشيانه اش است.

بحار الأنوار، ج 5، ص 204، ح 33.

حديث2316

امام صادق عليه السلام :

دِعامَةُ الاِْنْسانِ الْعَقْلُ وَ الْعَقْلُ مِنْهُ الْفِطْنَةُ وَ الْفَهْمُ وَ الْحِفْظُ وَ الْعِلْمُ. وَ بِالْعَقْلِ يَكْمُلُ وَ هُوَ دَليلُهُ وَ مُبْصِرُهُ وَ مِفْتاحُ اَمْرِهِ، فَاِذا كانَ تَاْييدُ عَقْلِهِ مِنَ النّورِ كانَ عالِما حافِظا ذاكِرا فَطِنا فَهِما، فَعَلِمَ بِذلِكَ كَيْفَ وَ لِمَ وَ حَيْثُ وَ عَرَفَ مَنْ نَصَحَهُ وَ مَنْ غَشَّهُ، فَاِذا عَرَفَ ذلِكَ عَرَفَ مَجْراهُ وَ مَوْصولَهُ وَ مَفْصولَهُ وَ اَخْلَصَ الْوَحْدانِيَّةَ لِلّهِ وَ الاِْقْرارَ بِالطّاعَةِ، فَاِذا فَعَلَ ذلِكَ كانَ مُسْتَدْرِكا لِما فاتَ وَ وارِدا عَلى ما هُوَ آتٍ، يَعْرِفُ ما هُوَ فيهِ وَ لاَِىِّ شَىْ ءٍ هُوَ هاهُنا و مِنْ اَيْنَ يَاْتيهِ و اِلى ما هُوَ صائِرٌ وَ ذلِكَ كُلُّهُ مِنْ تَاْييدِ الْعَقْلِ؛

ستون انسانيت، عقل است و از عقل، زيركى، فهم، حفظ و دانش بر مى خيزد. با عقل، انسان به كمال مى رسد. عقل، راهنماى انسان، بيناكننده و كليد كارهاى اوست. هر گاه عقل با نور يارى شود، دانا، حافظ، تيزهوش و فهيم مى شود و بدين وسيله (پاسخ)، چگونه، چرا و كجا را مى فهمد و خيرخواه و دغلكار را مى شناسد و هرگاه اين را دانست، مسير حركت و خويش و بيگانه را

مى شناسد و در توحيد و طاعت خداوند اخلاص مى ورزد و چون چنين كرد، آنچه از دست رفته جبران مى كند و بر آنچه در آينده مى آيد چنان وارد مى شود كه مى داند در كجاى آن است و براى چه منظورى در آنجاست. از كجا آمده و به كجا مى رود. و اين همه از پرتو تأييد عقل است.

كافى، ج 1، ص 25، ح 23.

حديث2317

امام صادق عليه السلام :

فى قَولِهِ تَعالى: «اِنَّ السَمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ اُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً»: يُسْاَلُ السَّمْعُ عَمّا سَمِعَ، وَ الْبَصَرُ عَمّا نَظَرَ اِلَيْهِ، وَ الْفُؤادُ عَمّا عَقَدَ عَلَيْهِ؛

درباره آيه «زيرا كه گوش و چشم و دل، همه مسئولند»، فرمودند: از گوش، درباره آنچه شنيده است، از چشم، درباره آنچه بدان نگريسته و از دل، درباره باورها و دل بستگى هايش بازخواست مى شود.

مشكاة الأنوار، ص 255.

حديث2318

امام صادق عليه السلام :

مَنْ تَعَلَّمَ الْعِلْمَ وَ عَمِلَ بِهِ وَ عَلَّمَ لِلّهِ، دُعىَ فى مَلَكُوتِ السَّماواتِ عَظيما، فَقيلَ: تَعَلَّمَ لِلّهِ، وَ عَمِلَ لِلّهِ، وَ عَلَّمَ لِلّهِ؛

هر كس براى خدا دانش بياموزد و به آن عمل كند و به ديگران آموزش دهد، در ملكوت آسمان ها، به بزرگى ياد شود و گويند: براى خدا آموخت و براى خدا عمل كرد و براى خدا آموزش داد.

كافى، ج 1، ص 35، ح 6.

حديث2319

امام صادق عليه السلام :

قالَ رَسولَ اللّه ِ صلي الله عليه و آله: اَ لْمُعْتَبِرُ فِى الدُّنْيا عَيْشُهُ فيها كَعَيْشِ النّائِم يَراها و لا يَمَسُّها، وَ هُوَ يُزيلُ عَنْ قَلْبِهِ وَ نَفْسِهِ _ بِاسْتِقْباحِهِ مُعامَلَةَ الْمَغْرورينَ بِها _ ما يورِثُهُ الْحِسابَ وَ الْعِقابَ؛

رسول اكرم صلي الله عليه و آله فرمودند: آنها كه از دنيا عبرت گرفته اند، زندگى شان در آن، همانند كسى است كه دنيا را در خواب مى بيند ولى آن را لمس نمى كند. او با زشت ديدن رفتار فريب خوردگان دنيا، محبّت آنچه را كه حساب و كيفر دارد، از دل و جان خود مى زدايد.

مصباح الشريعه، ص 204.

حديث2320

امام صادق عليه السلام :

اِتَّقُوا اللّه َ وَ عَلَيْكُمْ بِاَداءِ الاَْمانَةِ اِلى مَنِ ائْتَمَنَ_كُمْ، فَلَوْ اَنَّ قاتِلَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ عليه السلامائْتَمَنَنى عَلى اَمانَةٍ لاََدَّيْتُها اِلَيْهِ؛

تقواى الهى پيشه كنيد و امانت را به كسى كه شما را امين دانسته است، باز گردانيد؛ زيرا حتّى اگر قاتل امير المؤمنين عليه السلامامانتى را به من بسپرد، هر آينه آن را به او برمى گردانم.

امالى صدوق، ص 318.

حديث2321

امام صادق عليه السلام :

خَيْرُ النّاسِ قُضاةُ الْحَقِّ؛

بهترين مردم، كسانى هستند كه به حقّ، قضاوت كنند.

بحار الأنوار، ج 104، ص 266، ح 20.

حديث2322

امام صادق عليه السلام :

فى قَوْلِهِ «فَاَ لْهَمَها فُجورَها وَ تَقْواها»، اَىْ: عَرَّفَها وَ اَ لْهَمَها، ثُمَّ خَيَّرَهَا فَاخْتارَتْ؛

درباره آيه «شر و خير را به انسان الهام كرد)، يعنى انسان را آگاه كرد و به او الهام نمود و آنگاه به او اختيار انتخاب داد و او خود انتخاب مى كند.

تفسير القمى، ج 2، ص 424.

حديث2323

امام صادق عليه السلام :

إِنَّ اللّه َ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ لَمْ يَبْعَثْ نَبيّا اِلاّ بِصِدْقِ الْحَديثِ وَ اَداءِ الاَْمانَةِ اِلَى الْبَرِّ وَ الْفاجِرِ؛

خداى _ عزّ و جلّ _ هيچ پيامبرى را نفرستاد، مگر با راستگويى و برگرداندن امانت، به نيكوكار و يا بدكار.

كافى، ج 2، ص 104، ح 1.

حديث2324

امام صادق عليه السلام :

سُئِلَ الاِْمامُ الصّادِقُ عليه السلام عَنْ قَولِ اللّه ِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ : «اِتَّقُوا اللّه َ حَقَّ تُقاتِهِ». قال: يُطاعُ فَلايُعْصى، وَ يُذْكَرُ فَلايُنْسى، وَ يُشْكَرُ فَلايُكْفَرُ؛

از امام صادق عليه السلام درباره آيه «تقواى الهى پيشه كنيد چنان كه حق اوست»، پرسيده شد. فرمودند: از خداوند، اطاعت شود و نافرمانى نشود، ياد شود و فراموش نشود و شكرگزارى گردد و كفران نگردد.

معانى الأخبار، ص240.

حديث2325

امام صادق عليه السلام :

اِتَّقِ اللّهَ حَيْثُ كُنْتَ فَاِنَّكَ لاتَسْتَوْحِشُ؛

در هر حال كه هستى، تقواى الهى پيشه كن تا هرگز احساس هراس و وحشت نكنى.

تفسير على بن ابراهيم، ج 2، ص 147.

حديث2326

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ فيما اَوحَى اللّهُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ اِلى موسَى بنِ عِمرانَ عليه السلام: يا موسَى بنَ عِمرانَ! ماخَلَقْتُ خَلْقا اَحَبَّ اِلَىَّ مِنْ عَبْدِىَ الْمُؤْمِنِ، فَاِنّى اِنَّما اَبْتَليهِ لِما هُوَ خَيرٌ لَهُ، وَ اُعافيهِ لِما هُوَ خَيرٌ لَهُ، وَ اَزْوى عَنْهُ ما هُوَ شَرٌّ لَهُ لِمَا هُوَ خَيرٌ لَهُ، وَ اَ نَا اَعْلَمُ بِما يَصْلُحُ عَلَيهِ عَبْدى، فَلْيَصْبِرْ عَلى بَلائى، وَ لْيَشْكُرْ نَعْمَائى، وَ لْيَرْضَ بِقَضائى، اَكْتُبْهُ فِى الصِّدّيقينَ عِندى اِذا عَمِلَ بِرِضائى وَ اَطاعَ اَمْرى؛

از وحى هاى خدا به موسى بن عمران عليه السلام بود كه: اى موسى بن عمران! آفريده اى را نيافريده ام كه نزد من محبوب تر از بنده مؤمنم باشد. بنا بر اين، او را گرفتار مى كنم، در جايى كه برايش بهتر است و به او آسايش مى بخشم، در جايى كه برايش بهتر است و از او آنچه را كه برايش بد است مى گيرم و از آن محرومش مى كنم؛ زيرا برايش بهتر است. و من بهتر مى دانم كه چه چيز به صلاح بنده من است. پس بايد كه بر بلاى من صبور و از نعمت هايم سپاسگزار و بر خواست من خشنود باشد، كه او را در شمار بندگان راستين خود خواهم نوشت، اگر به رضاى من عمل كند و دستورم را فرمان برد.

كافى، ج 2، ص 62، ح 7.

حديث2327

امام صادق عليه السلام :

فيما سَاَ لَهُ الزِّنْديقُ: فَلاَِىِّ عِلَّةٍ خَلَقَ الْخَلْقَ وَ هُوَ غَيْرُ مُحْتاجٍ اِلَيْهِم وَ لا مُضْطَرٍّ اِلى خَلْقِهِم وَ لايَليقُ بِهِ التَّعَبُّثُ بِنا؟ _: خَلَقَهُمْ لاِِظْهارِ حِكْمَتِهِ وَ اِنْفاذِ عِلْمِهِ وَ اِمْضاءِ

تَدْبيرِهِ؛

در پاسخ سؤال زنديقى كه از ايشان پرسيد: چرا خداوند، خلايق را آفريد با آن كه به آنها نياز ندارد و ناچار نبوده آنها را بيافريند و شايسته او هم نيست كه ما را به بازيچه آفريده باشد؟ امام صادق عليه السلامفرمودند: آنها را آفريد تا حكمتش را آشكار و علمش را عملى كند و تدبيرش را به انجام رساند.

احتجاج، ج 2، ص 217.

حديث2328

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ اللّهَ تَبارَكَ وَ تَعالى، لَمْ يَخْلُقْ خَلْقَهُ عَبَثاً وَ لَمْ يَتْرُكْهُمْ سُدىً، بَلْ خَلَقَهُمْ لاِِظْهارِ قُدْرَتِهِ وَ لِيُكَلِّ_فَهُمْ طاعَتَهُ... لِيَنْفَعَهُمْ وَ يوصِلَهُمْ اِلى نَعيمِ الاَْبَدِ؛

خداوند، بندگانش را بيهوده نيافريده و پوچ رها نكرده، بلكه آنان را براى آشكار كردن قدرت خود و موظّف كردنشان به طاعت خود، آفريده است ... تا آنان را نفع بخشد و به نعمت (بهشت) جاويدان برساند.

تفسير نور الثقلين، ج 3، ص 566، ح 166.

حديث2329

امام صادق عليه السلام :

يَقولُ اللّهُ تَعالى: «وَ نَبْلوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً...»، فَالخَيْرُ الصِّحَّةُ وَ الْغِنى، وَ الشَّرُّ الْمَرَضُ وَ الْفَقْرُ ابْتِلاءً وَ اِخْتِباراً؛

خداى متعال مى فرمايد: «و شما را با بدى ها و خوبى ها آزمايش مى كنيم». خوبى، همان سلامتى و بى نيازى و بدى، همان بيمارى و فقر است كه اين هر دو، براى آزمايش و امتحان است.

بحار الأنوار، ج 81، ص 209، ح 25.

حديث2330

امام صادق عليه السلام :

ما مِنْ قَبْضٍ وَ لا بَسْطٍ اِلاّ وَ لِلّهِ فيهِ الْمَنُّ و الاِْبْتِلاءُ؛

هيچ تنگنا و گشايشى نيست، مگر اين كه خداوند در آن، نعمت و آزمايشى براى انسان قرار داده است.

التوحيد، ص 354، ح 1.

حديث2331

امام صادق عليه السلام :

مَنِ اسْتَخارَ اللّه َ راضِيا بِما صَنَعَ اللّه ُ لَهُ خارَ اللّه ُ لَهُ حَتْما؛

هر كس از خدا خير بخواهد و به آنچه خدا خواسته راضى باشد، خداوند حتما براى او خير خواهد خواست.

كافى، ج 8، ص 241، ح330.

حديث2332

امام صادق عليه السلام :

مَنْ شَتَمَكَ فَقُلْ لَهُ: اِنْ كُنْتَ صادِقا فيما تَقولُ فَاَسْاَلُ اللّهَ اَنْ يَغْفِرَ لى، وَ اِنْ كُنْتَ كاذِبا فيما تَقولُ فَاللّهَ اَسْاَلُ اَنْ يَغْفِرَ لَكَ. وَ مَنْ وَعَدَكَ بِالْخَنى فَعِدْهُ بِالنَّصيحَةِ وَ الرِّعاءِ؛

اگر كسى به تو ناسزا گفت، به او بگو: اگر راست مى گويى، از خدا مى خواهم كه مرا بيامرزد و اگر دروغ مى گويى، از خدا مى خواهم كه تو را بيامرزد. و اگر كسى تهديدت كرد، تو، او را به خيرخواهى و مراقبت وعده ده.

بحار الأنوار، ج 1، ص 244، ح 17.

حديث2333

امام صادق عليه السلام :

كَمالُ الاَْدَبِ وَ الْمُروءَةِ سَبْعُ خِصالٍ: اَ لْعَقلُ وَ الْحِلْمُ، وَ الصَّبْرُ وَ الرِّفْقُ وَ الصَّمْتُ وَ حُسْنُ الْخُلْقِ وَ الْمُداراةُ؛

كمال ادب و مروّت، در هفت چيز است: عقل، بردبارى، صبر، ملايمت، سكوت، خوش اخلاقى و مدارا.

معدن الجواهر، ص 59.

حديث2334

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ لِلْمُؤْمِنِ عَلى الْمُؤْمِنِ سَبْعَةَ حُقوقٍ، فَاَوْجَبُها اَنْ يَقولَ الرَّجُلُ حَقّ_ا وَ اِنْ كانَ عَلى نَفْسِهِ اَوْ عَلى والِدَيْهِ، فَلايَميلَ لَهُمْ عَنِ الْحَقِّ؛

مؤمن را بر مؤمن، هفت حقّ است؛ واجب ترين آنها اين است كه آدمى تنها حقّ را بگويد، هر چند بر ضد خود يا پدر و مادرش باشد و به خاطر آنها از حقّ، منحرف نشود.

بحار الأنوار ، ج 74، ص 223، ح 8.

حديث2335

امام صادق عليه السلام :

ثَلاثٌ مَنْ اَ تَى اللّهَ بِواحِدَةٍ مِنْهُنَّ، اَوْجَبَ اللّهُ لَهُ الْجَنَّةَ: اَلاِْنْفاقُ مِنْ اِقتارٍ، وَ الْبِشْرُ لِجَميعِ الْعالَمِ، وَ الاِْنْصافُ مِنْ نَفْسِهِ؛

هر كس يكى از اين كارها را به درگاه خدا ببرد، خداوند، بهشت را براى او واجب مى گرداند: انفاق در تنگدستى، گشاده رويى با همگان و رفتار منصفانه.

كافى، ج 2، ص 103، ح 2.

حديث2336

امام صادق عليه السلام :

صِلْ مَنْ قَطَعَكَ وَ اَعْطِ مَنْ حَرَمَكَ وَ اَحْسِنْ اِلى مَنْ اَساءَ اِلَيْكَ وَ سَلِّمْ عَلى مَنْ سَبَّ_كَ وَ اَ نْصِفْ مَنْ خاصَمَكَ وَ اعْفُ عَمَّنْ ظَ_لَمَكَ؛

با كسى كه با تو قطع رابطه كرد، رابطه برقرار كن. به كسى كه از تو دريغ داشت، ببخش. به كسى كه به تو بدى كرد، نيكى كن. بر كسى كه تو را ناسزا گفت، سلام كن. با دشمنت، منصفانه رفتار كن و كسى را كه بر تو ستم نمود، عفو كن.

تحف العقول، ص 305.

حديث2337

امام صادق عليه السلام :

مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فِى السِّرِّ فَلْيَعْمَلْ حَسَنَةً فِى السِّرِّ وَ مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فِى الْعَلانيَةِ فَلْيَعْمَلْ حَسَنَةً فِى الْعَلانيَةِ؛

هر كس كه پنهانى، عمل بدى مرتكب شد، بايد پنهانى، كار خوبى انجام دهد و هر كس كه آشكارا، عمل بدى مرتكب گرديد، بايد آشكارا، كار خوبى انجام دهد.

معانى الأخبار، ص 237، ح 1.

حديث2338

امام صادق عليه السلام :

فى قوله تعالى: «اِلاّ مَنْ اَتَى اللّهَ بِقَلْبٍ سَليمٍ»قالَ: هُوَ الْقَلْبُ الَّذى سَلِمَ مِنْ حُبِّ الدُّنْيا؛

امام صادق عليه السلام درباره آيه «مگر كسى كه با دلى پاك به پيشگاه خدا آيد» فرمودند: قلب سالم، قلبى است كه [بيمارى ]دنيادوستى در آن نباشد.

تفسير نور الثقلين، ج 4، ص 58، ح 50.

حديث2339

امام صادق عليه السلام :

فى قَولِهِ تَعالى: «اِلاّ مَنْ اَتَى اللّهَ بِقَلْبٍ سَليمٍ»قَالَ: الْقَلْبُ السَّليمُ الَّذى يَلْقى رَبَّهُ وَ لَيْسَ فيهِ اَحَدٌ سِواهُ، وَ كُلُّ قَلْبٍ فيهِ شِرْكٌ اَوْ شَكٌّ فَهُوَ ساقِطٌ؛

امام صادق عليه السلام درباره آيه «مگر كسى كه با دلى پاك به پيشگاه خدا آيد» فرمودند: دل سالم، دلى است كه پروردگارش را در حالى ديدار كند كه هيچ كس جز او در آن نباشد و هر دلى كه در آ ن، شرك يا ترديد باشد، سقوط كرده است.

كافى، ج 2، ص 16، ح 5.

حديث2340

امام صادق عليه السلام :

صاحِبُ النِّيَّةِ الصّادِقَةِ صاحِبُ الْقَلْبِ السَّليمِ لاَِنَّ سَلامَةَ الْقَلْبِ مِنْ هَواجِسِ الْمَحْذوراتِ بِتَخْليصِ النِّيَّةِ لِلّهِ فِى الاُْمُورِ كُلِّها، قالَ اللّه ُ تَعالى: «يَوْمَ لايَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنونَ اِلاّ مَنْ اَتَى اللّه َ بِقَلْبٍ سَليمٍ»؛

كسى كه نيّت درست داشته باشد، دل سالم و پاك دارد؛ زيرا سالم داشتن دل از وسوسه هاى شيطانى، به سبب خالص گردانيدن نيّت در همه كارها براى خداوند است. خداوند تعالى مى فرمايد: «روزى كه مال و فرزندان سودى نمى دهند، مگر كسى كه با دلى پاك به پيشگاه خدا آيد».

بحار الأنوار، ج 70، ص 210، ح 32.

حديث2341

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ اَدَّبَ نَبيَّهُ عَلى مَحَبَّتِهِ فَقالَ: «وَ اِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ»، ثُمَّ فَوَّضَ اِلَيهِ فَقالَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ : «و ما آتاكُمُ الرَّسولُ فَخُذُوهُ و ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهوا»؛

خداى _ عزّ و جلّ _ پيامبرش را در سايه مهر و محبّت خويش پروراند و آن گاه فرمود: «تو، حقيقتا داراى اخلاقى بزرگوارانه هستى». [آن گاه كار دين و امّت را] به او واگذار كرد و فرمود: «هر چه را پيامبر براى شما آورد، بگيريد و از هر چه نهيتان كرد، خوددارى كنيد».

كافى، ج 1، ص 265، ح 1.

حديث2342

امام صادق عليه السلام :

اِذا اَرادَ اَحَدُكُمْ اَنْ يُسْتَجابَ لَهُ فَلْيُطَيِّبْ كَسْبَهُ وَ لْيَخْرُجْ مِنْ مَظالِمِ النّاسِ، وَ اِنَّ اللّه َ لايَرْفَعُ اِلَيْهِ دُعاءُ عَبْدٍ وَ فى بَطْنِهِ حَرامٌ اَوْ عِنْدَهُ مَظْلَمَةٌ لاَِحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ؛

هر كس بخواهد دعايش مستجاب شود، بايد كسب خود را حلال كند و حقّ مردم را بپردازد. دعاى هيچ بنده اى كه مال حرام در شكمش باشد يا حق كسى بر گردنش باشد، به درگاه خدا بالا نمى رود.

بحار الأنوار، ج 93، ص 321، ح 31.

حديث2343

امام صادق عليه السلام :

عَلَيْكُمْ بِالدُّعاءِ، فَاِنَّكُمْ لاتَقَرَّبونَ اِلَى اللّه ِ بِمِثْلِهِ، وَ لاتَتْرُكوا صَغيرَةً لِصِغَرِها اَنْ تَدْعُوا بِها، اِنَّ صاحِبَ الصِّغارِ هُوَ صاحِبُ الْكِبارِ؛

شما را سفارش مى كنم به دعا كردن؛ زيرا با هيچ چيز به مانند دعا به خدا نزديك نمى شويد. و دعا كردن براى هيچ امر كوچكى را، به خاطر كوچك بودنش رها نكنيد؛ زيرا حاجت هاى كوچك نيز به دست همان كسى است كه حاجت هاى بزرگ به دست اوست.

كافى،ج 2، ص 467، ح 6.

حديث2344

امام صادق عليه السلام :

اِنْ اَرَدْتَ اَنْ يُخْتَمَ بِخَيْرٍ عَمَلُكَ حَتّى تُقْبَضَ وَ اَ نْتَ فى اَفْضَلِ الاَْعْمالِ، فَعَظِّمْ لِلّهِ حَقَّهُ اَنْ لاتَبْذُلَ نَعْماءَهُ فى مَعاصيهِ؛

اگر مى خواهى عملت ختم به خير شود و وقتى مى ميرى با بهترين اعمال بميرى، حقّ و حُرمت خداى را پاس بدار به اين كه نعمت هاى او را در نافرمانى اش به كار نبرى.

عيون اخبار الرضا7، ج 2، ص 4، ح 8.

حديث2345

امام صادق عليه السلام :

اَدْنَى الشُّكْرِ رُؤْيَةُ النِّعْمَةِ مِنَ اللّه ِ مِنْ غَيْرِ عِلَّةٍ يَتَعَلَّقُ الْقَلْبُ بِها دُونَ اللّه ِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ وَ الرِّضا بِما اُعْطىَ وَ اَلاّ تَعْصيَهُ بِنِعْمَتِهِ و تُخالِفَهُ بِشَىْ ءٍ مِنْ اَمْرِهِ وَ نَهْيِهِ بِسَبَبِ نِعْمَتِهِ؛

كم ترين سپاسگزارى، اين است كه انسان، نعمت را (مستقيما) از خدا بداند و جز او علّتى براى آن نداند و نيز به آنچه خداوند عطايش كرده، خرسند باشد و با نعمت او مرتكب گناه وى نشود و نعمت خدا را وسيله مخالفت با امر و نهى او قرار ندهد.

مصباح الشريعة، ص 24.

حديث2346

امام صادق عليه السلام :

ما اَ نْعَمَ اللّه ُ عَلى عَبْدٍ مِنْ نِعْمَةٍ فَعَرَفَها بِقَلْبِهِ وَ حَمِدَ اللّه َ ظاهِرا بِلِسانِهِ فَتَمَّ كَلامُهُ حَتّى يُؤْمَرَ لَهُ بِالْمَزيدِ؛

چون خداوند به بنده اى نعمت بدهد و او آن را قلبا قدر بشناسد و به زبان سپاس بگويد، هنوز سخنش به پايان نرسيده، فرمان افزايش نعمت براى وى صادر مى شود.

كافى، ج 2، ص 95، ح 9.

حديث2347

امام صادق عليه السلام :

اَوْحَى اللّه ُ تَعالى اِلى موسى عليه السلام: يا موسى! اُشْكُرْنى حَقَّ شُكْرى. فَقالَ: يا رَبِّ! وَ كَ_يْفَ اَشْكُرُكَ حَقَّ شُكْرِكَ، وَ لَيْسَ مِنْ شُكْرٍ اَشْكُرُكَ بِهِ اِلاّ و اَ نْتَ اَ نْعَمْتَ بِهِ عَلَىَّ؟! فَقالَ: يا موسى! اَلآْنَ شَكَرْتَنى حينَ عَلِمْتَ اَنَّ ذلِكَ مِنّى؛

خداى تعالى به موسى عليه السلام وحى فرمود كه: اى موسى! مرا چنان كه بايد شكر كن. موسى عرض كرد: پروردگارا! چگونه تو را چنان كه بايد شكر گويم حال آن كه هر شكرى كه تو را مى گويم خود نعمتى است كه تو به من ارزانى داشته اى؟ فرمود: اى موسى! حال كه دانستى توفيق آن شكر را هم من به تو داده ام، شكر مرا ادا كرده اى.

كافى، ج 2، ص 99، ح 27.

حديث2348

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ اللّهَ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ اَ نْعَمَ عَلى قَوْمٍ بِالْمَواهِبِ فَلَمْ يَشْكُروا فَصارَتْ عَلَيْهِمْ وَبالاً، وَ ابْتَلى قَوْما بِالْمَصائِبِ فَصَبَروا فَصارَتْ عَلَيْهِمْنِعْمَةً؛

خداوند _ عزّ و جلّ _ به مردمى نعمت داد؛ اما آنان شكرش را به جاى نياوردند. در نتيجه، آن نعمت ها به زيان آنان تمام شد و [برعكس،] مردمى را به مصيبت ها گرفتار كرد؛ ولى آنان صبر كردند، در نتيجه، آن مصيبت ها براى آنان به نعمت مبدّل گشت.

تهذيب الأحكام، ج 6، ص 377،ح 222.

حديث2349

امام صادق عليه السلام :

مَنْ عَرَفَ اللّهَ خَافَ اللّهَ، وَ مَنْ خافَ اللّهَ سَخَتْ نَفْسُهُ عَنِ الدُّنْيا؛

هر كس خدا را شناخت، از خدا ترسيد و هر كس از خدا ترسيد، دل از دنيا كَند.

كافى، ج 2، ص 68، ح4.

حديث2350

امام صادق عليه السلام :

مَنْ ذَهَبَ يَرى اَنَّ لَهُ عَلَى الآْخَرِ فَضْلاً فَهُوَ مِنَ الْمُسْتَ_كْبِرينَ (قالَ حَفْصُ بْنُ غياثٍ): فَقُلْتُ لَهُ اِنَّما يَرى اَنَّ لَهُ عَلَيْهِ فَضْلاً بِالْعافيَةِ اِذا رَآهُ مُرْتَ_كِبا لِلْمَعاصى. فَقالَ: هَيهاتَ هَيهاتَ! فَلَعَلَّهُ اَنْ يَكونَ قَدْ غُفِرَ لَهُ ما اَتى وَ اَ نْتَ مَوْقوفٌ مُحاسَبٌ اَما تَلَوْتَ قِصَّةَ سَحَرَةِ موسى عليه السلام؛

هر كس خودش را بهتر از ديگران بداند، او از متكبّران است. حفص بن غياث مى گويد: عرض كردم: اگر گنهكارى را ببيند و به سبب بى گناهى و پاك دامنى خود، خويشتن را از او بهتر بداند چه؟ فرمودند: هرگز هرگز! چه بسا كه او آمرزيده شود اما تو را براى حسابرسى نگه دارند، مگر داستان جادوگران و موسى عليه السلام را نخوانده اى؟

كافى، ج 8، ص 128، ح 98.

حديث2351

امام صادق عليه السلام :

اَ لْكِبْرُ اَنْ تَغْمِصَ النّاسَ وَ تُسَفِّهَ الْحَقَّ؛

تكبّر، اين است كه مردم را تحقير كنى و حق را خوار شمارى.

كافى، ج 2، ص 310، ح 8.

حديث2352

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ مِنْ اَكْبَرِ السِّحْرِ النَّميمَةَ، يُفَرَّقُ بِها بِيْنَ الْمُتَحابَّينِ وَ يُجْلَبُ الْعَداوَةُ عَلَى الْمُ_تَصافِيَيْنِ وَ يُسْفَكُ بِها الدِّماءُ وَ يُهْدَمُ بِها الدُّورُ وَ يُكْشَفُ بِها السُّتورُ وَ النَّمّامُ اَشَرُّ مَنْ وَطْى ءَ عَلَى الاَْرْضِ بِقَدَمٍ؛

از بزرگ ترين جادو، سخن چينى است؛ زيرا با سخن چينى، ميان دوستان جدايى مى افتد، دوستان يكدل با هم دشمن مى شوند، به واسطه آن خون ها ريخته مى شود، خانه ها ويران مى گردد و پرده ها دريده مى شود. سخن چين، بدترين كسى است كه روى زمين راه مى رود.

بحار الأنوار، ج 63، ص 21، ح 14.

حديث2353

امام صادق عليه السلام :

لاتَقْبَلْ فى ذى رَحِمِكَ وَ اَهْلِ الرِّعَايَةِ مِنْ اَهْلِ بَيْتِكَ قَوْلَ مَنْ حَرَّمَ اللّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَ جَعَلَ مَاْواهُ النّارَ، فَاِنَّ النَّمّامَ شاهِدُ زورٍ وَ شَريكُ اِبْليسَ فِى الاِْغْراءِ بَيْنَ النّاسِ ... ؛

درباره خويشان و افراد تحت حمايتت، سخن كسى را كه خداوند، بهشت را بر او حرام كرده و جايگاهش را دوزخ قرار داده نپذير؛ زيرا كه سخن چين، شهادت دروغ مى دهد و در دشمنى افكندن ميان مردم، شريك شيطان است.

امالى صدوق، ص 710.

حديث2354

امام صادق عليه السلام :

اَ لْجَهرُ بِالسّوءِ مِنَ الْقَولِ اَنْ يُذكَرَ الرَّجُلُ بِما فيهِ؛

مقصود از [عبارت قرآنىِ] «بدگويى آشكار درباره ديگرى»، گفتن عيب هايى است كه در او هست (نه غير از آن).

بحار الأنوار، ج 75، ص 258، ح 50.

حديث2355

امام صادق عليه السلام :

قالَ اللّه ُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ : لِيَاْذَنْ بِحَرْبٍ مِنّى مَن آذى عَبْدىَ الْمُؤْمِنَ، وَ لْيَأْمَنْ غَضَبى مَنْ اَكْرَمَ عَبدىَ الْمُؤْمِنَ؛

خداوند _ عزّ و جلّ _ فرمود: هر كس بنده مؤمن مرا آزار دهد، به من اعلام جنگ كرده است و هر كس بنده مؤمن مرا احترام كند، از خشم من در امان است.

كافى، ج 2، ص 350، ح 1.

حديث2356

امام صادق عليه السلام :

مَنْ بَغى، صَيَّرَ اللّه ُ بَغْيَهُ عَلى نَفْسِهِ وَ صارَتْ نُصْرَةُ اللّه ِ لِمَنْ بَغى عَلَيْهِ وَ مَنْ نَصَرَهُ اللّه ُ غَلَبَ وَ اَصابَ الظَّ_فَرَ مِنَ اللّه ِ؛

هر كس ستم كند، خداوند، ستمش را به خود او باز مى گرداند و يارى خدا نصيب كسى مى گردد كه به او ستم شده و كسى كه خدا او را يارى كند، غلبه پيدا مى كند و از جانب خدا پيروزى نصيبش مى شود.

تحف العقول، ص 315.

حديث2357

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ اللّه َ لَيَرْحَمُ الْعَبْدَ لِشِدَّةِ حُبِّهِ لِوَلَدِهِ؛

بدون ترديد، خداوند بر بنده خود به خاطر شدّت محبّت به فرزندش، رحم مى كند.

كافى، ج 6، ص 50، ح 5.

حديث2358

امام صادق عليه السلام :

... وَ لَوْ كانَتِ النِّيّاتُ مِنْ اَهْلِ الْفِسْقِ يُؤْخَذُ بِها اَهْلُها، اِذا لاَُخِذَ كُلُّ مَنْ نَوَى الزِّنا بِالزِّنا، وَ كُلُّ مَنْ نَوَى السَّرِقَةَ بِالسَّرِقَةِ، وَ كُلُّ مَنْ نَوَى الْقَتْلَ بِالْقَتْلِ، وَ لكِنَّ اللّه َ عَدْلٌ حَ_كيمٌ، لَيْسَ الْجَوْرُ مِنْ شَاْنِهِ، وَ لكِنَّهُ يُثيبُ عَلى نيّاتِ الْخَيرِ اَهْلَها، وَ اِضْمارهِم عَلَيْها، وَ لايُؤاخِذُ اَهْلَ الْفُسوقِ حَتّى يَفْعَلوا؛

اگر فاسقان به نيّت هايشان بازخواست مى شدند، در اين صورت، هركس نيّت زنا مى كرد، به زنا و هركس نيّت دزدى مى كرد، به دزدى و هر كس نيّت كشتن مى كرد، به كشتن بازخواست مى شد، ولى خداوند، عادل حكيم است و ظلم، از شأن او به دور است، امّا نيكوكاران را بر پايه نيّت هاى خوبشان و بر پايه نيّت هاى خوبى كه پنهان داشته اند، پاداش مى دهد و بدكاران را تا زمانى كه كار بد انجام نداده اند، باز خواست نمى كند.

قرب الإسناد، ص 9، ح 28 و ص 48، ح 158.

حديث2359

امام صادق عليه السلام :

مَنْ حَسُنَ بِرُّهُ فى اَهْلِ بَيْتِهِ زيدَ فى رِزْقِهِ؛

هر كس به شايستگى در حقّ خانواده اش نيكى كند، روزيش زياد مى شود.

الدعوات الراوندى، ص 127.

حديث2360

امام صادق عليه السلام :

اَ لْبِرُّ يَزيدُ فِى الرِّزْقِ؛

نيكوكارى، روزى را زياد مى كند.

كتاب الزهد، ص 33.

حديث2361

امام صادق عليه السلام :

اَ لْخَيْرُ كُلُّهُ اَمامَكَ وَ اِنَّ الشَّرَّ كُلَّهُ اَمامَكَ وَ لَنْ تَرَى الْخَيْرَ وَ الشَّرَّ اِلاّ بَعْدَ الاْخِرَةِ لاَِنَّ اللّه َ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ جَعَلَ الْخَيْرَ كُلَّهُ فِى الْجَنَّةِ وَ الشَّرَّ كُلَّهُ فِى النّارِ؛

همه خوبى ها و بدى ها در مقابل توست و هرگز خوبى و بدى واقعى را جز در آخرت نمى بينى، زيرا خداوند، همه خوبى ها را در بهشت و همه بدى ها را در جهنم قرار داده است.

تحف العقول، ص 306.

حديث2362

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ اللّه َ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ اخْتارَ لاَِنْبيائِهِ الْحَرْثَ وَ الزَّرْعَ كَيْلا يَكْ_رَهوا شَيْئا مِنْ قَطْرِ السَّماءِ؛

خداوند _ عزّ و جلّ _ كشت و زرع را براى پيامبران خود برگزيد تا هيچ يك از بارش هاى آسمان را ناخوش ندارند.

كافى، ج 5، ص 260، ح 1.

حديث2363

امام صادق عليه السلام :

سُئِلَ النَّبىُّ صلي الله عليه و آله: اَىُّ الْمالِ خَيْرٌ؟ قالَ: زَرْعُ زَرَعَهُ صاحِبُهُ وَ اَصْلَحَهُ وَ اَدّى حَقَّهُ يَوْمَ حَصادِهِ؛

از پيامبر صلي الله عليه و آله پرسيده شد: كدام مال بهتر است؟ فرمودند: بذرى كه كشاورزى بكارد و به آن رسيدگى نمايد و حقّ آن را هنگام درو، ادا كند.

وسائل الشيعه، ج 13، ص 194، ح 9.

حديث2364

امام صادق عليه السلام :

بِرُّوا آباءَكُمْ يَبِرَّكُمْ اَبْناو?كُمْ، وَ عِفُّوا عَنْ نِساءِ النّاسِ تَعِفَّ نِساؤُكُمْ؛

به پدر و مادر خود نيكى كنيد تا فرزندانتان به شما نيكى كنند، و نسبت به زنان مردم عفّت ورزيد تا زنانتان عفّت ورزند.

كافى، ج 5، ص 554، ح 5.

حديث2365

امام صادق عليه السلام :

سُئِلَ الصّادِقُ عليه السلامعَمّا تُظْهِرُ الْمَرْاَةُ مِنْ زينَتِها؟ قَالَ: «الوَجْهُ وَ الْكَفَّيْنِ»؛

از امام صادق عليه السلام درباره زينت هايى كه زن مى تواند آنها را در بين نامحرمان آشكار نمايد، سؤال شد. فرمودند: تنها گردى صورت و از مچ دست ها به پايين.

قرب الاسناد، ص 82، ح 270.

حديث2366

امام صادق عليه السلام :

لايَزالُ الْمُؤْمِنُ يُورِثُ اَهْلَ بَيْتِهِ الْعِلْمَ وَ الاَْدَبَ الصّالِحَ حَتّى يُدْخِلَهُمُ الْجَنَّةَ جَميعا؛

مؤمن، همواره خانواده خود را از دانش و تربيت شايسته بهره مند مى سازد تا همه آنان را وارد بهشت كند.

مستدرك الوسائل، ج 12، ص 201، ح 13881.

حديث2367

امام صادق عليه السلام :

فى قَوْلِهِ تَعالى: «لَذِكْرُ اللّه ِ اَكْبَرُ» _: ذِكْرُ اللّه ِ عِنْدَ ما اَحَلَّ وَ حَرَّمَ؛

درباره آيه «ياد خدا، بزرگ تر است» _: به ياد خدا بودن در هنگام رو به رو شدن با حلال و حرام.

نور الثقلين، ج 4، ص 162، ح 61.

حديث2368

امام صادق عليه السلام :

عَنْ اَبى وَلاّدٍ الْحَنّاطِ قالَ: سَاَ لْتُ اَبا عَبْدِ اللّه ِ عليه السلامعَنْ قَوْلِ اللّه ِ: «وَ بِالْوالِدَيْنِ اِحْسانا»فَقالَ: اَلاِْحْسانُ اَنْ تُحْسِنَ صُحْبَتَهُما وَ لاتُ_كَلِّفَهُما انْ يَسْاَلاكَ شَيْئا هُما يَحْتاجانِ اِلَيْهِ؛

اَبى ولاّد مى گويد: معناى آيه «به پدر و مادرتان نيكى كنيد» را از امام صادق عليه السلامپرسيدم، فرمودند: نيكى به پدر و مادر اين است كه رفتارت را با آنها نيكو كنى و مجبورشان نكنى تا چيزى كه نياز دارند از تو بخواهند (يعنى قبل از درخواست آنان، نيازشان را برطرف كنى).

بحار الأنوار، ج 74، ص 79، ح 78.

حديث2369

امام صادق عليه السلام :

كانَ اَبوعَبْدِ اللّه ِ عليه السلاماِذَا اَعْتَمَ وَ ذَهَبَ مِنَ اللَّيْلِ شَطْرُهُ اَخَذَ جِرابا فيهِ خُبْزٌ وَ لَحْمٌ وَ الدَّراهِمُ فَحَمَلَهُ عَلى عُنُقِهِ ثُمَّ ذَهَبَ بِهِ اِلى اَهْلِ الْحاجَةِ مِنْ اَهْلِ الْمَدينَةِ فَقَسَّمَهُ فيهِمْ وَ لايَعْرِفونَهُ فَلَمّا مَضى اَبوعَبْدِ اللّه ِ عليه السلام فَقَدوا ذلِكَ فَعَلِموا اَ نَّهُ كانَ اَباعَبْدِ اللّه ِ عليه السلام؛

هوا كه تاريك مى شد و پاسى از شب مى گذشت، امام صادق عليه السلام انبانى پر از نان و گوشت، و دِرهم بر مى داشتند و آن را بر دوش خود مى نهادند و براى نيازمندان مدينه مى بردند و در ميانشان تقسيم مى كردند و آنها او را نمى شناختند. وقتى حضرت عليه السلام در گذشتند، ديگر از آن كمك ها خبرى نشد. در نتيجه فهميدند كه آن مرد، امام صادق عليه السلام بوده است.

كافى، ج 4، ص 8، ح 1.

حديث2370

امام صادق عليه السلام :

_ وَ قَد قيلَ لَهُ و كانَ يَتَصَدَّقُ بِالسُّكَّرِ _ : اَ تَصَدَّقُ بِالسُّكّرِ؟! قال: نَعَم، اِنَّهُ لَيْسَ شَىْ ءٌ اَحَبَّ اِلَىَّ مِنْهُ فَاَنا اُحِبُّ اَنْ اَ تَصَدَّقَ بِاَحَبِّ الاَْشْياءِ اِلَىَّ؛

به امام صادق عليه السلام كه داشت شِكر صدقه مى داد، عرض شد: آيا شِكر صدقه مى دهيد؟ فرمودند: آرى. شكر را از هر چيز ديگرى بيشتر دوست مى دارم، از اين رو، خوش دارم آنچه را بيشتر دوست دارم، صدقه بدهم.

كافى، ج 4، ص 61، ح 3.

حديث2371

امام صادق عليه السلام :

اِعْلَموا اَنَّ اللّه َ يُبْغِضُ مِنْ خَلْقِهِ الْمُتَلَوِّنَ، فَلاتَزولوا عَنِ الْحَقِّ وَ اَهْلِهِ، فَاِنَّ مَنِ اسْتَبَدَّ بِالْباطِلِ وَ اَهْلِهِ هَلَكَ وَ فَاتَتْهُ الدُّنْيا؛

بدانيد كه خداوند از انسان هايى كه دائما رنگ عوض مى كنند، نفرت دارد، پس از حقّ و اهل او جدا نشويد؛ چرا كه هر كس به باطل و اهل آن بپيوندد، نابود مى شود و دنيا را هم از دست مى دهد.

امالى مفيد، ص 137، ح 6.

حديث2372

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ اللّه َ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ يُحِبُّ اَنْ يُسْاَلَ وَ يُطْلَبَ ما عِنْدَهُ؛

خداوند _ عزّ و جلّ _ دوست دارد آنچه نزد اوست، درخواست گردد و طلب شود.

كافى، ج 2، ص 475، ح4.

حديث2373

امام صادق عليه السلام :

اِنَّهُ لَيْسَ مِنْ اَحَدٍ اِلاّ وَ مَعَهُ مَلَكٌ وَ شَيْطَانٌ فَاِذا كانَ فَرَحُهُ كانَ دُنُوُّ الْمَلَكِ مِنْهُ وَ اِذا كانَ حُزْنُهُ كانَ دُنُوُّ الشَّيْطانِ مِنْهُ؛

احدى نيست مگر اين كه با او فرشته اى و شيطانى است. هرگاه خوشحال شد، فرشته به او نزديك شده است و هرگاه اندوهگين شد، از نزديك شدن شيطان به اوست.

بحار الأنوار، ج 61، ص 145، ح 21.

حديث2374

امام صادق عليه السلام :

اَلذُّنوبُ الَّتى تُغَيِّرُ النِّعَمَ الْبَغْىُ، وَ الذُّنوبُ الَّتى تورِثُ النَّدَمَ الْقَتْلُ، وَ الَّتى تُنْزِلُ النِّقَمَ الظُّلْمُ، وَ الَّتى تَهْتِكُ السِّتْرَ شُرْبُ الْخَمْرِ، وَ الَّتى تَحْبِسُ الرِّزْقَ الزِّنا، وَ الَّتى تُعَجِّلُ الْفَناءَ قَطيعَةُ الرَّحِمِ، وَ الَّتى تَرُدُّ الدُّعاءَ وَ تُظْلِمُ الْهَواءَ عُقوقُ الْوالِدَينِ؛

گناهانى كه نعمت ها را دگرگون مى كند، زورگويى و سركشى است و گناهانى كه پشيمانى به بار مى آورد، آدم كشى است، و گناهانى كه انتقام و كيفرها را فرود مى آورد، ستم است و گناهانى كه پرده ها را مى درد (و آبرو و حيثيت ها را مى برد)، شراب خوارى است و گناهانى كه جلوى روزى را مى گيرد، زناست و گناهانى كه مرگ را شتاب مى بخشد، قطع رحم است و گناهانى كه مانع استجابت دعا مى شود و فضا را تيره و تار مى كند، آزردن پدر و مادر است.

كافى، ج 2، ص 447، ح 1.

حديث2375

امام صادق عليه السلام :

مَنْ اَحْصى عَلى اَخيهِ الْمُو?مِنِ عَيْبا لِيَعيبَهُ بِهِ يَوْما ما كانَ مِنْ اَهْلِ هذِهِ الاْيَةِ، قالَ اللّه ُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ : «اِنَّ الَّذينَ يُحِبُّونَ اَن تَشيعَ الْفاحِشَةُ فِى الَّذينَ آمَنوا لَهُمْ عَذابٌ اَليمٌ فِى الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ وَ اللّهُ يَعْلَمُ وَ اَنتُمْ لاَ تَعْلَمونَ»؛

هر كس در صدد عيب جويى برادر مؤمنش برآيد، تا با آن روزى او را سرزنش كند، مشمول اين آيه است: «كسانى كه دوست دارند، زشتى ها در ميان مردم با ايمان، شيوع پيدا كند، عذاب دردناكى براى آنان در دنيا و آخرت خواهد بود. و خداوند مى داند و شما نمى دانيد».

مستدرك الوسائل، ج

9، ص 110، ح 10379.

حديث2376

امام صادق عليه السلام :

مَنْ قالَ فى مُؤْمِنٍ ما رَاَتْهُ عَيْناهُ وَ سَمِعَتْهُ اُذُناهُ فَهُوَ مِنَ الَّذينَ قالَ اللّه ُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ : «اِنَّ الَّذينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشيعَ الْفاحِشَةُ فِى الَّذينَ آمَنوا لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ فِى الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ وَ اللّهُ يَعْلَمُ وَ اَنتُمْ لاَ تَعْلَمونَ»؛

هر كس درباره مؤمنى چيزى را كه با چشم هاى خود ديده و با گوش هاى خود شنيده است بازگو كند، از شمار كسانى است كه خداى _ عزّ و جلّ _ فرموده است: «كسانى كه دوست دارند كه زشتى ها در ميان مردم با ايمان، شيوع پيدا كند، عذاب دردناكى براى آنان در دنيا و آخرت خواهد بود. و خداوند مى داند و شما نمى دانيد».

كافى، ج 2، ص 357، ح 2.

حديث2377

امام صادق عليه السلام :

... وَ اللّه ِ ما اوتىَ لُقْمانُ الْحِكْمَةَ بِحَسَبٍ وَ لا مالٍ وَ لا اَهْلٍ وَ لا بَسْطٍ فى جِسْمٍ وَ لا جَمالٍ، وَلكِنَّهُ كانَ رَجُلاً قَويّا اِلى اَنْ قالَ: وَ لَمْ يَمُرَّ بِرَجُلَيْنِ يَخْتَصِمانِ اَوْ يَقْتَتِلانِ اِلاّ اَصْلَحَ بَيْنَهُما وَ لَمْ يَمْضِ عَنْهُما حَتّى تَحاجَزا؛

... به خدا قسم كه به لقمان، تنها حكمت و دانش عطا نشده بود، و نيز دارايى، خانواده، قدرت جسمى و زيبايى چشمگير نداشت، ولى او مردى با اراده بود تا آنجا كه امام فرمودند: و او به دو نفر كه با هم نزاع مى كردند و يا مى جنگيدند، نمى گذشت مگر اين كه ميانشان صلح برقرار مى كرد و از پيش آنان نمى رفت تا آن كه آنها دست از نزاع و جنگ كشيده و متفرّق مى شدند.

مستدرك الوسائل،

ج 13، ص 442، ح 3.

حديث2378

امام صادق عليه السلام :

كَسْبُ الْحَرامِ يَبينُ فِى الذُّرّيَّةِ؛

درآمد حرام، در نسل، اثر مى گذارد.

كافى، ج 5، ص 125، ح 4.

حديث2379

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ للّه َ _ تَبارَكَ وَ تَعالى _ بِقاعا تُسَمَّى الْمُنْتَقِمَةُ، فَاِذا اَعْطَى اللّه ُ عَبْدا مالاً لَمْ يُخْرِجْ حَقَّ اللّه ِ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ مِنْهُ، سَلَّطَ اللّه ُ عَلَيْهِ بُقْعَةً مِنْ تِلْكَ الْبِقاعِ، فَاَتْلَفَ ذلِكَ الْمالَ فيها ثُمَّ ماتَ وَ تَرَكَها؛

خداوند تبارك و تعالى، زمين هايى دارد به نام انتقامگير كه چون خدا به بنده اى مالى بدهد و او حقّ خداى _ عزّ و جلّ _ را از آن مال نپردازد، خداوند، يكى از آن زمين ها را بر وى مسلّط مى فرمايد كه آن مال را در آن جا تلف كند، سپس بميرد و آن جا را باقى بگذارد.

من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 417، ح 5908.

حديث2380

امام صادق عليه السلام :

مَنْ صَدَقَ لِسانُهُ زَكى عَمَلُهُ و مَن حَسُنَت نِيَّتُهُ زيدَ فى رِزقِهِ و مَن حَسُنَ بِرُّهُ بِاَهْلِ بَيْتِهِ مُدَّ لَهُ فى عُمُرِهِ؛

هر كس راستگو باشد، عملش پاكيزه مى شود و رشد مى كند؛ هر كس نيّتش خوب باشد، روزيش زياد مى شود و هر كس به شايستگى در حق خانواده اش نيكى كند، عمرش طولانى مى شود.

كافى، ج 2، ص 105، ح 11.

حديث2381

امام صادق عليه السلام :

صِلَةُ الاَْرْحامِ تُحَسِّنُ الْخُلُقَ وَ تُسْمِحُ الْ_كَفَّ وَ تُطيبُ النَّفْسَ وَ تَزيدُ فِى الرِّزْقِ وَ تُنْسِئُ فِى الاَْجَلِ؛

صله رحم، اخلاق را خوب، دست را بخشنده، جان را پاكيزه، روزى را زياد مى كند و مرگ را به تأخير مى اندازد.

كافى، ج 2، ص 151، ح 6.

حديث2382

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ اَدْنى اَهْلِ الْجَنَّةَ مَنْزِلاً لَو نَزلَ بِهِ الثَّقَلانِ الْجِنُّ وَ الاِْنْسُ لَوَسِعَهُم طَعاما وَ شَرابا وَ لايَنْقُصُ مِمّا عِندَهُ شَىْ ءٌ؛

كمترين فرد بهشت، چنان است كه اگر جنّ و انس ميهمان او شوند همه را با خوردنى و آشاميدنى پذيرايى كند و از آنچه دارد چيزى كم نشود.

بحار الأنوار، ج 8، ص 120، ح 11.

حديث2383

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ اللّه َ فَوَّضَ اِلَى الْمُؤْمِنِ اُمورَهُ كُلَّها وَ لَمْ يُفَوِّضْ اِلَيْهِ اَنْ يَكونَ ذَ ليلاً، اَما تَسْمَعُ اللّه َ تَعالى يَقولُ: «وَ لِلّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنينَ»؟ فَالْمُؤْمِنُ يَكونُ عَزيزا وَ لايَكونُ ذَ ليلاً. قالَ: اِنَّ الْمُؤْمِنَ اَعَزُّ مِنَ الْجَبَلِ لاَِنَّ الْجَبَلَ يُسْتَقَلُّ مِنْهُ بِالْمَعاوِلِ وَ الْمُؤْمِنُ لايُسْتَقَلُّ مِن دينِهِ بِشَىْ ءٍ؛

خداوند، اختيار همه كارها را به مؤمن داده، اما اين اختيار را به او نداده است كه ذليل باشد. مگر نشنيده اى كه خداى تعالى مى فرمايد: «عزّت، از آن خدا و رسولش و مؤمنين است»؟ پس، مؤمن، عزيز است و ذليل نيست. [در ادامه ]فرمودند: مؤمن، از كوه محكم تر است؛ زيرا از كوه با ضربات تيشه كم مى شود اما با هيچ وسيله اى از دين مؤمن نمى توان كاست.

التهذيب، ج 6، ص 179، ح 367.

حديث2384

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ مِنْ حَقيقَةِ الاْيمانِ اَنْ تُؤْثِرَ الْحَقَّ وَ اِنْ ضَرَّكَ عَلَى الْباطِلِ وَ اِنْ نَفَعَكَ وَ اَنْ لايَجوزَ مَنْطِقُكَ عِلْمَكَ؛

از حقيقت ايمان اين است كه حقّ را بر باطل، مقدّم دارى، هر چند حق به ضرر تو و باطل به نفع تو باشد، و نيز از حقيقت ايمان آن است كه گفتار تو از دانشت بيشتر نباشد.

محاسن، ج 1، ص 205.

حديث2385

امام صادق عليه السلام :

قُلْ لَهُمْ: اِنَّ رَحْمَتى سَبَقَتْ غَضَبى، فَلاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَتى فَاِنَّهُ لايَتَعاظَمُ عِنْدى ذَ نْبٌ اَغْفِرُهُ؛

به آنان بگو: رحمت من بر خشمم، مقدّم است. پس، از رحمتم نااميد نشويد؛ زيرا گناهى كه من آن را بيامرزم، در نزد من بزرگ نيست.

كافى، ج 2، ص 274، ح 25.

حديث2386

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ رَسُولَ اللّهِ صلي الله عليه و آلهنَزَلَ بِاَرْضٍ قَرْعَاءَ فَقالَ لاَِصْحابِهِ: ائْتُوا بِحَطَبٍ. فَقالُوا: يا رَسُولَ اللّهِ! نَحْنُ بِاَرْضٍ قَرْعاءَ، ما بِها مِنْ حَطَبٍ. قالَ: فَلْيَاْتِ كُلُّ اِنْسانٍ بِما قَدَرَ عَلَيْهِ فَجاؤوا بِهِ حَتّى رَمَوْا بَينَ يَدَيْهِ بَعْضَهُ عَلى بَعْضٍ. فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلي الله عليه و آله: ه_كَذا تَجْتَمِعُ الذُّنوبُ. ثُمَّ قالَ: ايّاكُم وَ الْمُحَقَّراتِ مِنَ الذُّنوبِ، فَاِنَّ لِكُلِّ شَىْ ءٍ طالِباً اَلا وَ اِنَّ طالِبَها يَكْتُبُ «ما قَدَّموا وَ آثارَهُم وَ كُلَّ شَىْ ءٍ اَحْصَيْناهُ فى اِمامٍ مُبينٍ»؛

رسول خدا صلي الله عليه و آله در زمينى خشك و بى گياه، فرود آمدند و به اصحابشان فرمودند: مقدارى هيزم بياوريد. عرض كردند: اى رسول خدا! ما در زمينى خشك و بى گياه هستيم كه در آن، هيزمى يافت نمى شود. حضرت فرمودند: هر كس هر چه يافت، بياوَرَد. آنها هيزم ها را جمع كردند و در برابر حضرت، انباشتند. سپس، رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند: گناهان نيز اين گونه جمع مى شوند. آن گاه فرمودند: از گناهانى كه كوچك شمرده مى شوند، بپرهيزند؛ زيرا هر چيزى جستجوكننده اى دارد. و بدانيد كه جستجوكننده گناهان، [آنها را پيدا مى كند و] مى نويسد. خداوند مى فرمايد: «هر كارى را كه پيش از

اين كرده اند و هر اثر و نشانى را كه به جا گذاشته اند [، مى نويسيم] و البته هر چيزى را در كتاب مبين (لوح محظوظ) شماره كرده ايم».

كافى، ج 2، ص 288، ح3.

حديث2387

امام صادق عليه السلام :

قالَ اِبْليسُ: خَمْسَةُ (اَشْياءَ) لَيْسَ لى فيهِنَّ حيلَةٌ وَ سائِرُ النّاسِ فى قَبْضَتى: مَنِ اعْتَصَمَ بِاللّه ِ عَنْ نِيَّةٍ صادِقَةٍ وَ اتَّ_كَلَ عَلَيهِ فى جَميعِ اُمورِهِ وَ مَنْ كَثُرَ تَسْبيحُهُ فى لَيْلِهِ وَ نَهارِهِ وَ مَنْ رَضِىَ لاَِخيهِ الْمُؤْمِنِ بِما يَرْضاهُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ لَمْ يَجْزَعْ عَلَى الْمُصيبَةِ حينَ تُصيبُهُ وَ مَنْ رَضِىَ بِما قَسَمَ اللّه ُ لَهُ وَ لَمْ يَهْتَمَّ لِرِزْقِهِ؛

شيطان گفت: پنج نفرند كه هيچ راهى به آنها ندارم اما ديگر مردم در مشت من هستند: 1. هر كس با نيّت درست به خدا پناه ببرد و در همه كارهايش بر او توكّل كند؛ 2. كسى كه شب و روز بسيار تسبيح خدا گويد؛ 3. كسى كه براى برادر مؤمنش آن پسندد كه براى خود مى پسندد؛ 4. كسى كه هرگاه مصيبتى به او مى رسد، بى تابى نمى كند؛ 5. و هر كسى كه به آنچه خداوند قسمتش كرده، خرسند است و غم روزيش را نمى خورد.

خصال، ص 285.

حديث2388

امام صادق عليه السلام :

اَ لْبَيْتُ الَّذى لايُقْرَاُ فيهِ الْقُرآنُ وَ لايُذْكَرُ اللّه ُ _ عَزَّ وَ جَلَّ _ فيهِ تَقِلُّ بَرَكَتُهُ وَ تَهْجُرُهُ الْمَلائِكَةُ وَ تَحْضُرُهُ الشَّياطينِ؛

خانه اى كه در آن قرآن خوانده نمى شود و از خدا ياد نمى گردد، بركتش كم شده، فرشتگان آن را ترك مى كنند و شياطين در آن حضور مى يابند.

كافى، ج 2، ص 499، ح 1.

حديث2389

امام صادق عليه السلام :

لايَزالُ اِبْليسُ فَرِحا مَا اهْتَجَرَ الْمُسْلِمانِ، فَاِذَا الْتَقَيَا اصْطَكَّتْ رُكْبَتاهُ وَ تَخَلَّعَتْ اَوْ صالُهُ وَ نادى يا وَيْلَهُ ما لَقِىَ مِنَ الثُّبورِ؛

وقتى كه ميان دو نفر مسلمان، قهر و جدايى به وجود آيد، شيطان بسيار خوشحال مى شود، اما همين كه با يكديگر آشتى كنند، زانوهايش مى لرزد و بندبند وجودش پاره مى شود و فرياد مى زند: اى واى بر من كه به سبب اين آشتى، هلاك شدم.

كافى، ج 2، ص 346، ح 7.

حديث2390

امام صادق عليه السلام :

عَلَيْكَ بِالاَْحْداثِ فَاِنَّهُم اَسْرَعُ اِلى كُلِّ خَيْرٍ؛

جوانان را درياب؛ زيرا كه آنان سريع تر به كارهاى خير روى مى آورند.

كافى، ج 8، ص 93، ح 66.

حديث2391

امام صادق عليه السلام :

_ في قَولِ اللّه ِ عز و جل : «أَوَ لَمْ نُعَمِّرْكُم مَّا يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَن تَذَكَّرَ»

امام صادق عليه السلام _ درباره اين سخن خداوند عز و جل : _ (مگر شما را [آن قدر ]عمر دراز نداديم كه هر كس مى خواست در آن عبرت گيرد ، عبرت مى گرفت؟) : [اين سخن] سرزنش هجده ساله هاست .

فاطر : 37 .

حديث2392

امام صادق عليه السلام :

مَنِ استَوى يَوماهُ فَهُوَ مَغبونٌ ، ومَن كانَ آخِرُ يَومَيهِ شَرَّهُما فَهُوَ مَلعونٌ ، ومَن لَم يَعرِفِ الزِّيادَةَ في نَفسِهِ كانَ إلَى النُّقصانِ أقرَبَ ، ومَن كانَ إلَى النُّقصانِ أقرَبَ فَالمَوتُ خَيرٌ لَهُ مِنَ الحَياةِ .

امام صادق عليه السلام : آن كه دو روزش برابر باشد ، مغبون است ، و آن كه دومين روزش بدتر باشد ، نفرين شده است . آن كه پيشرفت را در خود نبيند ، به نقصانْ نزديك تر است و هر كه به نقصانْ نزديك تر باشد ، مرگ از زندگى برايش بهتر است .

الأمالي للصدوق : ص 766 ح 1030 .

حديث2393

امام صادق عليه السلام :

يَابنَ أخي عَلَيكَ بِالشَّبابِ ودَع عَنكَ الشُّيوخَ

امام صادق عليه السلام : فرزند برادر! جوانان را درياب و پيران را رها كن .

عند خروج محمّد بن عبداللّه بن الحسن عليه السلام بعد قتل أبيه ودعوة الناس والإمام الصادق عليه السلاملبيعته .

حديث2394

امام صادق عليه السلام :

لَستُ اُحِبُّ أن أرَى الشَّبابَ مِنكُم إلاّ غادِيا في حالَينِ : إمّا عالِما أو مُتَعَلِّما ، فَإِن لَم يَفعَل فَرَّطَ ، فَإِن فَرَّطَ ضَيَّعَ ، وإن ضَيَّعَ أثِمَ ، وإن أثِمَ سَكَنَ النّارَ . وَالَّذي بَعَثَ مُحَمَّدا صلي الله عليه و آلهبِالحَقِّ .

امام صادق عليه السلام : دوست ندارم جوانانِ شما را جز در دو حالت ببينم : دانشمند يا دانشجو . اگر [جوانى] چنين نكند ، كوتاهى كرده و اگر كوتاهى كرد ، تباه ساخته و اگر تباه ساخت ، گناه كرده است و اگر گناه كند ، سوگند به آن كه محمّد صلي الله عليه و آله را به حق برانگيخت ، دوزخ نشين خواهد شد .

الأمالي للطوسي : ص 303 ح 604 .

حديث2395

امام صادق عليه السلام :

_ في قَولِ اللّه ِ عز و جل «وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى ءَاتَيْنَ_هُ حُكْمًا وَ عِلْمًا» _ : أشُدّهُ ثَماني عَشرَةَ سَنَةً ، وَاستَوى : اِلتَحى .

امام صادق عليه السلام _ درباره سخن خداوند عز و جل : _ (چون به رشد و كمال خويش رسيد ، به او حكمت و دانش عطا كرديم) : «أَشُدَّ» ، يعنى : هجده سالگى و «اِسْتَوى» ، يعنى : ريش درآورد .

معاني الأخبار : ص 226 .

حديث2396

امام صادق عليه السلام :

لَو قَد قامَ القائِمُ لأََنكَرَهُ النّاسُ ، لِأَنَّهُ يَرجِعُ إلَيهِم شابّا مُوَفَّقا

امام صادق عليه السلام : اگر قائم ، به پا خيزد ، مردمْ او را نمى شناسند؛ زيرا كه به صورت جوانى خوش تركيب ، به سوى مردم ، باز مى گردد .

هو الذي أعضاؤه موافقة لحسن الخلقة ، أو المستوى . بحار الأنوار : ج 3 ص 301 .

حديث2397

امام صادق عليه السلام :

بَينا شَبابُ الشّيعَةِ عَلى ظُهورِ سُطوحِهِم نِيامٌ إذ تَوافَوا إلى صاحِبِهِم في لَيلَةٍ واحِدَةٍ عَلى غَيرِ ميعادٍ فَيُصبِحونَ بِمَكَّةَ .

امام صادق عليه السلام : هنگامى كه جوانان ، شبانگاه بر پشت بام ها در خواب اند ، به ناگاه ، بدون وعده قبلى ، در يك شب ، گِرد صاحب خود جمع مى شوند و صبحْ هنگام در مكّه خواهند بود .

الغيبة للنعماني : ص 316 ح 11 .

حديث2398

امام صادق عليه السلام :

_ وقَد سَأَلَهُ عَبدُاللّه ِ بنُ سِنانٍ المَلائِكَةكُ أفضَلُ أم بَنو آدَمَ؟ _ : قالَ أميرُالمُؤمِنينَ عَلِيُ بنُ أبي طالِبٍ عليه السلام : إنَّ اللّه َ عز و جلرَكَّبَ فِي المَلائِكَةكِ عَقلاً بِلا شَهوَةٍ ، ورَكَّبَ فِي البَهائِمِ شَهوَةً بِلا عَقلٍ ، وَرَكَّبَ في بَني آدَمَ كِلَيهِما ، فَمَن غَلَبَ عَقلُهُ شَهوَتَهُ فَهُوَ خَيرٌ مِنَ المَلائِكَةكِ ، وَمَن غَلَبَت شَهوَتُهُ عَقلَهُ فَهُوَ شَرٌّ مِنَ البَهائِمِ .

امام صادق عليه السلام _ در پاسخ عبد اللّه بن سنان كه پرسيد : فرشتگان برترند يا فرزندان آدم؟ _ : امير مؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام فرمود : «خداى عز و جلفرشتگان را از عقلِ بدون شهوت آفريد و چارپايان را از شهوتِ بدون عقل ، خلق كرد و در انسان ، هر دو را به هم آميخت . پس ، هر كه عقلش بر شهوتش پيروز شود ، از فرشتگان بهتر است و هر كه شهوتش بر عقلش پيروز گردد ، از چارپايان ، بدتر است .

علل الشرايع : ص 4 .

حديث2399

امام صادق عليه السلام :

مَن قَرَأَ القُرآنَ وَهُوَ شابٌّ مُؤمِنٌ اِختَلَطَ القُرآنُ بِلَحمِهِ ودَمِهِ وَجَعَلَهُ اللّه ُ عز و جل مَعَ السَّفَرَةِ الكِرامِ البَرَرَةِ ، وكانَ القُرآنُ حَجيزا عَنهُ يَومَ القِيامَةِ .

امام صادق عليه السلام : آن كه قرآن را در جوانى بخواند ، با گوشت و خونش عجين مى گردد و خداوند عز و جل او را با فرشتگان بزرگوار و نيك ، همراه مى كند و قرآن در روز قيامت ، نگهبانى برايش خواهد بود .

الكافي : ج 2 ص 603 ح 4 .

حديث2400

امام صادق عليه السلام :

لَو اُتيتُ بِشابٍّ مِن شَبابِ الشّيعَةعِ لا يَتَفَقَّهُ فِي الدّينِ لَأَدَّبتُهُ .

امام باقر عليه السلام و امام صادق عليه السلام : اگر جوانى از جوانان شيعه را بيابم كه در پىِ كسب آگاهى دينى نيست ، او را ادب مى كنم .

المحاسن : ج 1 ص 357 ح 760 .

از2401تا2591

حديث2401

امام صادق عليه السلام :

لَو اُتيتُ بِشابٍّ مِن شيعَتِنا لَم يَتَفَقَّه لأََحسَنتُ أدَبَهُ .

امام صادق عليه السلام : اگر جوانى را از شيعيانمان بيابم كه درپى كسب آگاهى دينى نيست ، او را نيكو ادب مى كنم .

دعائم الإسلام : ج 1 ص 80 .

حديث2402

امام صادق عليه السلام :

بادِروا أحداثَكُم بِالحَديثِ قَبلَ أن تَسبِقَكُم إلَيهِمُ المُرجِئَةئُ .

امام صادق عليه السلام : جوانان را با حديث (معارف دينى) دريابيد ، پيش از آن كه مُرجِئه [يا ديگر گروه هاى انحرافى ]بر شما پيشى گيرند و به سوى آنان بروند .

تهذيب الأحكام : ج 8 ص 111 ح 381 .

حديث2403

امام صادق عليه السلام :

لَستُ اُحِبُّ أن أرَى الشّابَّ مِنكُم إلاّ غادِياً في حالَينِ : إمّا عالِماً أو مُتَعَلِّما ، فَإِن لَم يَفعَل فَرَّطَ ، فَإِن فَرَّطَ ضَيَّعَ ، وإن ضَيَّعَ أثِمَ ، وإن أثِمَ سَكَنَ النّارَ وَالَّذي بَعَثَ مُحَمَّدا بِالحَقِّ .

امام صادق عليه السلام : دوست ندارم جوانان شما را ببينم ، مگر در دو حالت : دانشمند يا دانشجو . اگر [جوانى] چنين نكند ، كوتاهى كرده و اگر كوتاهى كند ، تباه ساخته است و اگر تباه سازد ، گناه كرده است و اگر گناه كند ، سوگند به آن كه محمّد را به حق به پيامبرى برانگيخت ، دوزخ نشين خواهد شد .

الأمالي للطوسي : ص 303 ح 604 .

حديث2404

امام صادق عليه السلام :

: إنَّما يَهلِكُ النّاسُ ؛ لأَِنَّهُم

لا يَسأَلونَ .

امام صادق عليه السلام _ به حُمران بن اَعيَن ، درباره مطالبى كه پرسيد _ : همانا مردم ، نابود مى شوند ، چون نمى پرسند .

الكافي : ج 1 ص 40 ح 2 .

حديث2405

امام صادق عليه السلام :

إنَّ النَّبِيَّ صلي الله عليه و آله ذُكِرَ لَهُ أنَّ رَجُلاً أصابَتهُ جَنابَةٌ عَلى جُرحٍ كانَ بِهِ ، فَاُمِرَ بِالغُسلِ فَاغتَسَلَ فَكَزَّ

امام صادق عليه السلام : به پيامبر صلي الله عليه و آله گزارش داده شد كه مردى مجروح و آسيب ديده ، جُنُب شد . به وى گفته شد غسل كند . او هم غسل كرد و سپس ، سرما خورد و لرزيد و از دنيا رفت .

پيامبر خدا فرمود : «او را كُشتند . خداوند ، آنان را بكُشد! همانا داروى درمانده [از پاسخ] ، پرسيدن [از دانا] است» .

كُزّ الرجل فهو مكزوز : إذا تقبّض من البرد (الصحاح : ج 3 ص 893) .

حديث2406

امام صادق عليه السلام :

ثَلاثٌ يَحجُزنَ المَرءَ عَن طَلَبِ المَعالي : قَصرُ الهِمَّةِ ، وقِلَّةُ الحيلَةِ ، وضَعفُ الرَّأيِ .

امام صادق عليه السلام : سه چيز ، آدمى را از دستيابى به بزرگى بازمى دارند : پستْ همّتى ، كم چارگى و سستى رأى .

تحف العقول : ص 318 .

حديث2407

امام صادق عليه السلام :

مَن أرادَ عِزّاً بِلا عَشيرَةٍ وغِنىً بِلا مالٍ وهَيبَةً بِلا سُلطانٍ فَليَنقُل مِن ذُلِّ مَعصِيَةِ اللّه ِ إلى عِزِّ طاعَتِهِ .

امام صادق عليه السلام : هر كس عزّت و آقايىِ بدون تبار ، و بى نيازىِ بدون ثروت ، و هيبتِ بدون قدرت (سلطنت) مى خواهد ، مى بايد خود را از خوارىِ نافرمانى خدا ، به عزّتِ پيروى از او بكشاند .

الخصال : ص 169 ح 222 .

حديث2408

امام صادق عليه السلام :

إنَّ أحَبَّ الخَلائِقِ إلَى اللّه ِ تَعالى شابٌّ حَدَثُ السِّنِّ في صورَةٍ حَسَنَةٍ ، جَعَلَ شَبابَهُ وجَمالَهُ في طاعَةِ اللّه ِ تَعالى ، ذاكَ الَّذي يُباهِي اللّه ُ تَعالى بِهِ مَلائِكَتَهُ ، فَيَقولُ : هذا عَبدي حَقّا .

امام صادق عليه السلام : به راستى كه دوست داشتنى ترينِ آفريدگان نزد خداوند ، جوانِ كم سال و خوش سيمايى است كه جوانى و زيبايى اش را در راه فرمانبرى از خداوند بزرگ ، قرار داده است؛ آن كه خداوند بزرگ به وى نزد فرشتگان افتخار مى كند و مى فرمايد : «اين ، بنده حقيقى من است» .

أعلام الدين : ص 120 .

حديث2409

امام صادق عليه السلام :

ثَلاثَةٌ يُدخِلُهُمُ اللّه ُ الجَنَّةَ بِغَيرِ حِسابٍ ... : إمامٌ عادِلٌ ، وتاجِرٌ صَدوقٌ ، وشَيخٌ أفنى عُمُرَهُ في طاعَةِ اللّه ِ .

امام صادق عليه السلام : خداوند ، سه گروه را بدون حسابرسى وارد بهشت مى كند : ... پيشواى عدالت پيشه ، بازرگان راستگو ، و پيرمردى كه عمر خود را در فرمانبرى از خداوند ، سپرى كرده است .

الخصال : ص 80 ح 1 .

حديث2410

امام صادق عليه السلام :

اِجتَهَدتُ فِي العِبادَةِ وأ نَا شابٌّ ، فَقالَ لي أبي : يا بُنَيَ ، دونَ ما أراكَ تَصنَعُ ، فَإِنَّ اللّه َ عز و جل إذا أحَبَّ عَبداً رَضِيَ عَنهُ بِاليَسيرِ .

امام صادق عليه السلام : در جوانى ، بسيار در عبادت مى كوشيدم . پدرم به من فرمود : «فرزندم! از آنچه انجام مى دهى ، كم كن ؛ زيرا خداوند عز و جل ، اگر بنده اى را دوست بدارد ، با عبادت كم هم از او خشنود مى گردد» .

الكافي : ج 2 ص 87 ح 5 .

حديث2411

امام صادق عليه السلام :

إذا كانَ لَكَ صَديقٌ فَوُلِّيَ وِلايَةً فَأَصَبتَهُ عَلَى العُشرِ مِمّا كانَ لَكَ عَلَيهِ قَبلَ وِلايَتِهِ فَلَيسَ بِصَديقِ سَوءٍ

امام صادق عليه السلام : هر گاه دوست تو بر كرسى رياست نشست و يكْ دهمِ رفتار پيش از رياست را با تو داشت ، دوستِ بدى نيست .

الأمالي للطوسي : ص 279 ح 533 .

حديث2412

امام صادق عليه السلام :

الإِخوانُ ثَلاثَةٌ : فَواحِدٌ كَالغِذاءِ الَّذي يُحتاجُ إلَيهِ كُلَّ وَقتٍ

فَهُوَ العاقِلُ ، وَالثّاني في مَعنَى الدّاءِ وهُوَ الأَحمَقُ ، والثّالِثُ في مَعنَى الدَّواءِ فَهُوَ اللَّبيبُ .

امام صادق عليه السلام : برادران ، سه گروه اند . دسته اى از آنان ، مانند غذايند كه هميشه

بدان ، نياز است و آن ، خردمند است . دسته دوم ، مانند بيمارى و آفت است و آن ، نادان است . گروه سوم ، مانند داروست و آن ، حكيم است .

تحف العقول : ص 323 .

حديث2413

امام صادق عليه السلام :

: عَلَيكَ بِالتِّلادِ ، و إيّاكَ وَ كُلَّ مُحدَثٍ لا عَهدَ لَهُ و لا أمانَةَ و لا ذِمَّةَ و لا ميثاقَ ، و كُن عَلى حَذَرٍ مِن أوثَقِ النّاسِ في نَفسِكَ ؛ فَإِنَّ النّاسَ أعداءُ النِّعَمِ .

امام صادق عليه السلام _ خطاب به مردى _ : بر تو باد دوستانِ قديمى ، و بپرهيز از هر دوست جديدى كه هيچ پيمان و امانتدارى و پايبندى اى ندارد و حتى از مورد اعتمادترينِ مردم نيز پرهيز داشته باش كه مردم ، دشمن نعمت هايند .

الكافي : ج 8 ص 249 ح 350 .

حديث2414

امام صادق عليه السلام :

إنَّ في حِكمَةِ آلِ داوودَ : ... يَنبَغي لِلمُسلِمِ العاقِلِ أن يَكونَ لَهُ ساعَةٌ يُفضي بِها إلى عَمَلِهِ فيما بَينَهُ وبَينَ اللّه ِ عز و جل ، وساعَةٌ يُلاقي إخوانَهُ الَّذينَ يُفاوِضُهُم

امام صادق عليه السلام : در حكمت آل داوود ، چنين آمده است : سزاوار است مسلمان خردمند ، زمانى را به اعمال ميان خود و خداوند ، اختصاص دهد ، و زمانى را به ديدار برادران و گفتگوى درباره امور آخرت ، اختصاص دهد ، و زمانى را با خوشى هاى حلال سپرى كند كه اين زمان ، كمك به آن دو وقت ديگر خواهد بود .

فاوضه في أمره : أي جاراه، و تفاوضوا الحديث : أخذوا فيه (لسان العرب : ج 7 ص 210).

حديث2415

امام صادق عليه السلام :

النُشرَةُ في عَشَرَةِ أشياءَ: المَشيِ، وَالرُّكوبِ ، وَالاِرتِماسِ فِي الماءِ ، وَالنَّظَرِ إلَى الخُضرَةِ ، وَالأَكلِ وَالشُّربِ ، وَالنَّظَرِ إلَى المَرأَةِ الحَسناءِ ، وَالجِماعِ ، وَالسِّواكِ ، وغَسلِ الرَّأسِ بِالخَطمِيِّ فِي الحَمّامِ وغَيرِهِ ، ومُحادَثَةِ الرِّجالِ.

امام صادق عليه السلام : شادابى ، در ده چيز است : پياده روى ، سواركارى ، فرو رفتن در آب ، نگاه كردن به سبزه ، خوردن و آشاميدن ، نگاه كردن به زن زيبا ، هم بسترى ، مسواك كردن ، شستن سر با [گُل] خَطْمى در حمّام و جاهاى ديگر ، و گفتگو با مردان [بزرگ] .

المحاسن : ج 1 ص 78 ح 40.

حديث2416

امام صادق عليه السلام :

كانَ عابِدٌ في بَني إسرائيلَ لَم يُقارِف مِن أمرِ الدُّنيا شَيئا ، فَنَخَرَ إبليسُ نَخرَةً فَاجتَمَعَ إلَيهِ جُنودُهُ ، فَقالَ : مَن لي بِفُلانٍ .

فَقالَ بَعضُهُم : أ نَا لَهُ .

فَقالَ : مِن أينَ تَأتيهِ؟

فَقالَ : مِن ناحِيَةِ النِّساءِ .

قالَ : لَستَ لَهُ ، لَم يُجَرِّبِ النِّساءَ .

فَقالَ لَهُ آخَرُ : فَأَ نَا لَهُ .

فَقالَ لَهُ : مِن أينَ تَأتيهِ؟

قالَ : مِن ناحِيَةِ الشَّرابِ وَاللَّذّاتِ .

قالَ : لَستَ لَهُ ، لَيسَ هذا بِهذا .

قالَ آخَرُ : فَأَ نَا لَهُ .

قالَ : مِن أينَ تَأتيهِ؟

قالَ : مِن ناحِيَةِ البِرِّ؟

قالَ : انطَلِق فَأَنتَ صاحِبُهُ ، فَانطَلَقَ إلى مَوضِعِ الرَّجُلِ فَأَقَامَ حِذاهُ يُصَلّي .

قالَ : وكانَ الرَّجُلُ يَنامُ وَالشَّيطانُ لا يَنامُ ، ويَستَريحُ

والشَّيطانُ لا يَستَريحُ ، فَتَحَوَّلَ إلَيهِ الرَّجُلُ وقَد تَقاصَرَت إلَيهِ نَفسُهُ وَاستَصغَرَ عَمَلَهُ .

فَقالَ : يا عَبدَ اللّه ِ بأَيِّ شَيءٍ قَويتَ عَلى هذِهِ الصَّلاةِ؟ فَلَم يُجِبهُ ، ثُمَّ أعادَ عَلَيهِ فَقالَ : يا عَبدَ اللّه ِ إنّي أذنَبتُ ذَنبا وأ نَا تائِبٌ مِنهُ ، فَإِذا ذَكَرتُ الذَّنبَ قَويتُ عَلَى الصَّلاةِ .

قالَ : فَأَخبِرني بِذَنبِكَ حَتّى أعمَلَهُ وأتوبَ فَإِذا فَعَلتُهُ قَويتُ عَلَى الصَّلاةِ .

قالَ : اُدخُلِ المَدينَةَ فَسَل عَن فُلانَةَ البَغِيَّةِ فَأَعطِها دِرهَمَينِ ونِل مِنها .

قالَ : ومِن أينَ لي دِرهَمَينِ ما أدري مَا الدِّرهَمَينِ ، فَتَناوَلَ الشَّيطانُ مِن تَحتِ قَدَمِهِ دِرهَمَينِ فَناوَلَهُ إيّاهُما .

فَقامَ فَدَخَلَ المَدينَةَ بِجَلابيبِهِ يَسأَلُ عَن مَنزِلِ فُلانَةَ البَغِيَّةِ ، فَأَرشَدَهُ النّاسُ ، وظَنّوا أنَّهُ جاءَ يَعِظُها ، فَأَرشَدوهُ فَجاءَ إلَيها فَرَمى إلَيها بِالدِّرهَمَينِ وقالَ : قومي ، فَقامَت فَدَخَلَت مَنزِلَها .

وقالَت : اُدخُل ، وقالَت : إنَّكَ جِئتَني في هَيئَةٍ لَيسَ يُؤتى مِثلي في مِثلِها ، فَأَخبِرني بِخَبَرِكَ ، فَأَخبَرَها ، فَقالَت له : يا عَبدَ اللّه ِ إنَّ تَركَ الذَّنبِ أهوَنُ مِن

طَلَبِ التَّوبَةِ ، ولَيسَ كُلُّ مَن طَلَبَ التَّوبَةَ وَجَدَها ، وإنَّما يَنبَغي أن يَكونَ هذا شَيطانا مُثِّلَ لَكَ ، فَانصَرِف فَإِنَّكَ لا تَرى شَيئا ، فَانصَرَفَ ، وماتَت مِن لَيلَتِها ، فَأَصبَحَت فَإِذا عَلى بابِها مَكتوبٌ : اُحضُروا فُلانَةَ فَإِنَّها مِن أهلِ الجَنَّةِ ، فَارتابَ النّاسُ فَمَكَثوا ثَلاثا لا يَدفِنوهَا ارتِيابا في أمرِها .

فَأَوحَى اللّه ُ عز و جل إلى نَبِيٍّ مِنَ الأَنبِياءِ لا أعلَمُهُ إلاّ موسَى بنَ عِمرانعَ عليه السلام : أنِ ايتِ فُلانَةَ فَصَلِّ عَلَيها ، ومُرِ النّاسَ أن يُصَلّوا

عَلَيها ، فَإِنّي قَد غَفَرتُ لَها ، وأوجَبتُ لَهَا الجَنَّةَ بَتَثبيطِها عَبدي فُلاناً عَن مَعصِيَتي .

امام صادق عليه السلام : عابدى در بنى اسرائيل بود كه هيچ از دنيا استفاده نمى كرد . [روزى] شيطان ، نعره زد و لشكريانش را جمع نمود و گفت : چه كسى مى تواند اين عابد را از راه به دَر كند؟

يكى گفت : من .

شيطان پرسيد : چگونه؟

گفت : از طريق زنان .

شيطان گفت : نمى توانى . اين عابد ، زنان را تجربه نكرده است .

ديگرى گفت : من [مى توانم] .

پرسيد : چگونه؟

گفت : از راه مى گسارى و خوش گذرانى .

شيطان گفت : نمى توانى . او اين كاره نيست .

ديگرى گفت : من[مى توانم] .

پرسيد : چگونه؟

گفت : با كارهاى خوب .

شيطان گفت : برو كه تو مى توانى . شيطانك به محل سكونت عابد رفت و در كنار او به نماز ايستاد . عابد ، مى خوابيد و شيطانك ، نمى خوابيد . عابد ، استراحت مى كرد و شيطانك ، استراحت نمى كرد . عابد ، رو به او كرد و در حالى كه خود و كارهاى خود را كوچك مى ديد ، پرسيد : اى بنده خدا! چگونه اين همه توان بر انجام دادن نماز دارى؟ شيطانك ، پاسخ نداد . [عابد ]دوباره پرسيد .

شيطانك ، در پاسخ گفت : اى بنده خدا! من گناه كردم و از آن ، توبه نمودم .

اينك ، هرگاه به ياد آن گناه مى افتم ، بر انجام دادن نماز ، نيرو مى گيرم .

عابد گفت : بگو چه گناهى مرتكب شدى تا من هم انجام بدهم و توبه كنم و بر نماز خواندن بيشتر ، نيرومند گردم .

شيطانك گفت : وارد شهر شو و سراغ فلان زن روسپى را بگير و دو درهم به وى بده و مرتكب فحشا شو .

عابد گفت : دو درهم را از كجا بياورم؟ اصلاً دو درهم چيست؟ شيطانك از زير پايش دو درهم بيرون آورد و به وى داد . عابد با لباس بلند خود ، وارد شهر شد و سراغ خانه زن روسپى را گرفت . مردم ، او را راهنمايى كردند و گمان كردند كه آمده تا او را موعظه نمايد . عابد ، نزد زن آمد و دو درهم را پيش او انداخت و گفت : بلند شو! زن بلند شد ، داخل خانه شد و به عابد گفت : داخل شو .

سپس به عابد گفت : با هيئتى نزد من آمدى كه آن گونه ، كسى نزد من نمى آيد . داستانت چيست؟ به من بگو . عابد ، داستان را برايش تعريف كرد .

زن گفت : اى بنده خدا! ترك گناه ، آسان تر از توبه است و چنين نيست كه

هر كسى بخواهد توبه كند ، بدان ، دست يابد . به نظر مى رسد آن مرد ، شيطانى بوده كه در شمايل مردى ظاهر شده است . بازگرد كه چيزى نخواهى ديد .

مرد عابد

، بازگشت . آن زن ، همان شب از دنيا رفت . صبح ، بر درِ خانه اش نوشته شده بود : «بر جنازه اين زن ، حاضر شويد كه از بهشتيان است» .

مردم ، به ترديد افتادند . سه روز صبر كردند و او را دفن نكردند . خداوند عز و جلبه پيامبرى از پيامبرانش (يعنى موسى بن عمران عليه السلام) وحى فرستاد كه : «بر جنازه آن زن ، حاضر شو ، بر او نماز بگزار و به مردم ، دستور بده كه بر او نماز بگزارند . به راستى كه او را بخشيدم و بهشت را بر او واجب كردم؛ زيرا بنده ام را از گناه ، باز داشت» .

الكافي : ج 8 ص 384 ح 584 .

حديث2417

امام صادق عليه السلام :

إنَّ أميرَالمُؤمِنينَ عليه السلام كانَ يَخرُجُ ومَعَهُ أحمالُ النَّوى ، فَيُقالُ لَهُ : يا أبَا الحَسَنِ ما هذا مَعَكَ؟

فَيَقولُ : نَخلٌ إن شاءَ اللّه ُ ، فَيَغرِسُهُ فَلَم يُغادِر مِنهُ واحِدَةً .

امام صادق عليه السلام : امير مؤمنان ، از خانه بيرون مى رفت و با خود ، هسته خرما حمل مى كرد . به وى گفته شد : اى ابو الحسن! اينها چيست؟

مى فرمود : «إن شاءاللّه ، درخت خرماست!» .

آنها را مى كاشت و هيچ يك خطا نمى رفت .

الكافي : ج 5 ص 75 ح 9 .

حديث2418

امام صادق عليه السلام :

مَن لَم يَستَحيِ مِن طَلَبِ المَعاشِ خَفَّت مَؤونَتُهُ ، ورَخى بالُهُ ، ونُعِّمَ عِيالُهُ

امام صادق عليه السلام : آن كه از كسبِ روزى حيا نكند ، هزينه اش آسان و خاطرش آسوده و خانواده اش در رفاه خواهد بود .

ثواب الأعمال : ص 200 .

حديث2419

امام صادق عليه السلام :

إنَّ رَسولَ اللّه ِ صلي الله عليه و آله نَزَلَ حَتّى لَحَدَ سَعدَ بنَ مُعاذٍ وسَوَّى اللَّبِنَ عَلَيهِ ، وجَعَلَ يَقولُ : ناوِلني حَجَرا ، ناوِلني تُرابا رَطبا ، يَسُدُّ بِهِ ما بَينَ اللَّبِنِ ، فَلمَّا أن فَرَغَ وحَثَا التُّرابَ عَلَيهِ وسَوّى قَبرَهُ ، قالَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله : إنّي لأََعلَمُ أ نَّهُ سَيَبلى ويَصِلُ إلَيهِ البَلاءُ ، ولكِنَّ اللّه َ يُحِبُّ عَبدا إذا عَمِلَ عَمَلاً أحكَمَهُ .

امام صادق عليه السلام : پيامبر خدا ، در گور سعد بن معاذ ، فرود آمد ، خشت ها را مرتّب مى كرد و مى فرمود : «به من سنگ بدهيد! گِل بدهيد!» و لابه لاى خشت ها را پُر مى كرد. وقتى از كار، فراغت يافت و خاك بر گور ريخت و آن را صاف كرد، فرمود: «مى دانم به زودى اين بدن از بين مى رود و تباه مى گردد؛ ليكن خداوند ، دوست مى دارد كه هرگاه بنده اش كارى انجام مى دهد ، آن را استوار گردانَد» .

وسائل الشيعة : ج 3 ص 230 ح 3484 .

حديث2420

امام صادق عليه السلام :

_ في قَولِ اللّه ِ عز و جل «وَ جَعَلَنِى مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنتُ»

امام صادق عليه السلام _ درباره اين سخن خداوند عز و جل : _

(و هر جا كه باشم ، مرا با بركت ساخته) : يعنى سودمند [براى ديگران] .

مريم : 31 .

حديث2421

امام صادق عليه السلام :

سُئِلَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله : مَن أحَبُّ النّاسِ إلَى اللّه ِ؟ قالَ : أنفَعُ النّاسِ لِلنّاسِ .

امام صادق عليه السلام : از پيامبر صلي الله عليه و آله سؤال شد : دوست داشتنى ترينِ مردم در نزد خداوند كيست؟

فرمود : «آن كه براى مردم ، سودمندتر باشد» .

الكافي : ج 2 ص 164 ح 7 .

حديث2422

امام صادق عليه السلام :

إنَّ عيسى عليه السلام مَرَّ بِقَومٍ مُجَلِّبينَ فَسَأَلَ عَنهُم ، فَقيلَ : بِنتُ فُلانٍ تُهدى إلى بَيتِ فُلانٍ ، فَقالَ : صاحِبَتُهُم مَيِّتَةٌ مِن لَيلَتِهِم ، فَلَمّا كانَ مِنَ الغَدِ ، قيلَ : إنَّها حَيَّةٌ .

فَذَهَبَ مَعَ النّاسِ إلى دارِها ، فَخَرَجَ زَوجُها ، فَقالَ لَهُ : سَل زَوجَتَكَ ما فَعَلتِ البارِحَةَ مِنَ الخَيرِ .

فَقالَت : ما فَعَلَتُ شَيئا إلاّ أنَّ سائِلاً كانَ يَأتيني كُلَّ لَيلَةِ جُمُعَةٍ فيما مَضى ،

وإنَّهُ جاءَنا لَيلَتَنا فَهَتَفَ فَلَم يُجَب ، فَقالَ : عَزَّ عَلَيَّ أَنَّها لا تَسمَعُ صَوتي ، وعِيالي يَبقَونَ اللَّيلَةَ جِياعا ، فَقُمتُ مُتَنَكِّرَةً فَأَنَلتُهُ مِقدارَ ما كنُتُ اُنيلُهُ فيما مَضى .

قالَ عيسى عليه السلام : تَنَحَّي عَن مَجلِسِكِ ، فَتَنَحَّت فإِذا تَحتَ ثِيابِها أفعىً عاضٌّ عَلى ذَنَبِهِ .

فَقالَ : بِما تَصَدَّقتِ صُرِفَ عَنكِ هذا.

امام صادق عليه السلام : عيسى عليه السلام از كنار قومى گذشت كه در ميانشان هياهو برپا بود . پرسيد : «چه خبر است؟» . گفته شد : دختر فلانى به خانه شوهر مى رود . فرمود : «آن زن ،

امشب مى ميرد» .

چون فردا شد ، به عيسى عليه السلام گفته شد : آن زن ، زنده است .

عيسى عليه السلام با مردم به خانه آن زن رفت . شوهرش بيرون آمد . به وى گفت : «از همسرت بپرس كه شب گذشته چه كار نيكى انجام داده است» .

زن گفت : كارى نكردم ، جز اين كه مستمندى در شب هاى جمعه گذشته نزد من مى آمد . ديشب نيز آمد و بانگ زد . كسى پاسخش را نداد . مرد مستمند با خود گفت : چه قدر سخت است كه صدايم را نمى شنود و امشب ، خانواده ام گرسنه مى مانند . [چون چنين گفت ،] به صورت ناشناس ، برخاستم و به اندازه شب هاى گذشته چيزى به وى دادم .

عيسى عليه السلام فرمود : «از جايت بلند شو» .

چون زن بلند شد ، در زير فرش ها افعى اى آماده نيش زدن بود . عيسى عليه السلام فرمود : «به خاطر صدقه ات اين بلا از تو دور شد» .

بحار الأنوار : ج 14 ص 324 ح 37.

حديث2423

امام صادق عليه السلام :

اُنظُر ما بَلَغَ بِهِ عَلِيٌّ عليه السلام عِندَ رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آلهفَالزَمهُ ، فَإِنَّ عَلِيّا عليه السلامإنَّما بَلَغَ ما بَلَغَ بِهِ عِندَ رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله بِصِدقِ الحَديثِ ، وأداءِ الأَمانَةِ .

امام صادق عليه السلام : بنگر به منزلتى كه على عليه السلام نزد پيامبر خدا يافت و آن را كنار مگذار؛

چرا كه على عليه السلام همانا با راستگويى و امانتدارى ، بدان منزلت نزد پيامبر خدا دست يافت .

الكافي : ج 2 ص 104 ح 5.

حديث2424

امام صادق عليه السلام :

لا يَنبَغي لِلمَرأَةِ أن تُعَطِّلَ نَفسَها ولَو تُعَلِّقُ في عُنُقِها قِلادَةً .

امام صادق عليه السلام : لباس بپوش و خود را بيارا؛ زيرا كه خداوند ، زيباست و زيبايى را دوست مى دارد ؛ ولى مى بايد از حلال باشد .

الكافي : ج 5 ص 509 ح 2 .

حديث2425

امام صادق عليه السلام :

حُسنُ الخُلُقِ مِنَ الدّينَ وهُوَ يَزيدُ فِي الرِّزقِ .

امام صادق عليه السلام : خوش خُلقى ، بخشى از ديندارى است و روزى را افزون مى كند .

تحف العقول : ص 373 .

حديث2426

امام صادق عليه السلام :

وَصِيَّةُ وَرَقَةَ بنِ نَوفَلٍ لِخَديجَةَ بِنتِ خُوَيلِدٍ عليهاالسلام إذا دَخَلَ عَلَيها يَقولُ لَها : ... اِعلَمي أنَّ الشّابَّ الحَسَنَ الخُلُقِ مِفتاحٌ لِلخَيرِ ، مِغلاقٌ لِلشَّرِّ ، وإنَّ الشّابَّ الشَّحيحَ الخُلُقِ مِغلاقٌ لِلخَيرِ مِفتاحٌ لِلشَّرِّ .

امام صادق عليه السلام : ورقه بن نَوفَل ، هرگاه بر خديجه دختر خُوَيلِد وارد مى شد ، به وى چنين سفارش مى كرد : ... بدان كه جوانِ خوش اخلاق ، كليد خوبى ها و قفل بدى هاست و جوانِ بداخلاق ، قفل خوبى ها و كليد بدى هاست .

الأمالي للطوسي : ص 302 ح 598 .

حديث2427

امام صادق عليه السلام :

النَّظرَةُ سَهمٌ مِن سِهامِ إبليسَ مَسمومٌ ، مَن تَرَكَها لِلّهِ عز و جللا لِغَيرِهِ أعقَبَهُ اللّه ُ إيمانا يَجِدُ طَعمَهُ

امام صادق عليه السلام : نگاه ، تيرى زهرآلود از تيرهاى شيطان است . هر كس از اين نگاه به خاطر خداوند ، بگذرد ، خداوند ، به وى ايمانى مى بخشد كه لذّتش را بچشد .

كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 18 ح 4969 .

حديث2428

امام صادق عليه السلام :

أتى رَسولَ اللّه صلي الله عليه و آله شابٌّ مِنَ الأَنصاراِ فَشَكا إلَيهِ الحاجَةَ ، فَقالَ لَهُ : تَزَوَّج .

فَقالَ الشّابُّ : إنّي لأََستَحيي أن أعودَ إلى رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله .

فَلَحِقَهُ رَجُلٌ مِنَ الأَنصاراِ ، فَقالَ : إنَّ لي بِنتا وَسيمَةً فَزَوَّجَها إيّاهُ .

قالَ : فَوَسَّعَ اللّه ُ عَلَيهِ ، قالَ : فَأَتَى الشّابُّ النَّبِيَّ صلي الله عليه و آله فَأَخبَرَهُ .

فَقالَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله : يا مَعشَرَ الشَّبابِ عَلَيكُم بِالباهِ .

امام صادق عليه السلام : جوانى از انصار ، نزد پيامبر صلي الله عليه و آله آمد و از نيازمندى اش نزد ايشان ، شِكوه كرد . پيامبر صلي الله عليه و آله به وى فرمود : «ازدواج كن!» .

جوان گفت : خجالت مى كشم بار ديگر نزد پيامبر صلي الله عليه و آله باز گردم [و بگويم كه با دستِ خالى چگونه ازدواج كنم] .

آن گاه ، مردى از انصار به وى رسيد و

گفت : دخترى زيبا دارم . آن گاه ، او را به ازدواج آن جوان در آورد . پس از آن ، خداوند ، گشايشى در زندگى او ، ايجاد كرد . جوان ، نزد پيامبر صلي الله عليه و آله آمد و داستان را باز گفت : آن گاه پيامبر خدا فرمود : «اى جوانان! بر شما باد ازدواج» .

الكافي : ج 5 ص 330 ح 3 .

حديث2429

امام صادق عليه السلام :

الحَياءُ عَشَرَةُ أجزاءٍ ، تِسعَةٌ فِي النِّساءِ وواحِدَةٌ فِي الرِّجالِ .

امام صادق عليه السلام : حيا ، ده قسمت است . نُه قسمت آن ، در زنان است و يك قسمتش در مردان .

كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 3 ص 468 ح 4630 .

حديث2430

امام صادق عليه السلام :

الحَياءُ عَلى وَجهَينِ: فَمِنهُ ضَعفٌ ومِنهُ قُوَّةٌ و إسلامٌ وإيمانٌ.

امام صادق عليه السلام : حيا ، دو گونه است : حيا از روى ناتوانى و حيا از روى توانمندى و اسلام و ايمان .

تحف العقول : ص 360 .

حديث2431

امام صادق عليه السلام :

مَن رَقَّ وَجهُهُ رَقَّ عِلمُهُ .

امام صادق عليه السلام : آن كه خجالت بكَشَد ، دانشش كم مى شود .

الكافي : ج 2 ص 106 ح 3 .

حديث2432

امام صادق عليه السلام :

خَيرُ شُبّانِكُم مَن تَشَبَّهَ بِكُهولِكُم ، وَشرُّ كَهولِكُم مَن تَشَبَّهَ بِشُبّانِكُم .

امام صادق عليه السلام : بهترينِ جوانان شما كسانى اند كه خود را به بزرگ سالان ، شبيه سازند و بدترين كهن سالانِ شما كسانى اند كه خود را به جوانان شما شبيه سازند.

معاني الأخبار : ص 401 ح 63 .

حديث2433

امام صادق عليه السلام :

إنَّ رَجُلاً أتَى النَّبِيَّ صلي الله عليه و آله ، فَقالَ لَهُ : يارسَولَ اللّه ِ ، أوصِني .

فَقالَ لَهُ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله : فَهَل أنتَ مُستَوصٍ إن أنَا أوصَيتُكَ ؟ حَتّى قالَ لَهُ ذلِكَ ثَلاثا ، وفي كُلِّها يَقولُ لَهُ الرَّجُلُ : نَعَم يا رَسولَ اللّه ِ .

فَقالَ لَهُ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله : فَإِنّي اُوصيكَ إذا أنتَ هَمَمتَ بِأَمرٍ فَتَدَبَّر عاقِبَتَهُ ، فَإِن يَكُ رُشدا فَامضِهِ ، وإن يَكُ غَيّا فَانتَهِ عَنهُ .

امام صادق عليه السلام : مردى نزد پيامبر صلي الله عليه و آله آمد و گفت : اى پيامبر خدا! به من سفارشى بنما .

پيامبر خدا به وى فرمود : «آيا نصيحت پذير هستى ، اگر به تو سفارشى كنم؟» .

اين سخن را سه بار تكرار كرد و هر دفعه ، مرد مى گفت : بلى ، اى پيامبر خدا!

آن گاه پيامبر صلي الله عليه و آله ، به وى فرمود : «تو را سفارش مى كنم هرگاه در كارى تصميم گرفتى ، پايان (عاقبت) آن را بنگر . اگر پايانش

خير و نيكى است ، انجام بده ، و اگر گم راهى است ، از آن خوددارى كن» .

الكافي : ج 8 ص 150 ح 130 .

حديث2434

امام صادق عليه السلام :

قِف عِندَ كُلِّ أمرٍ حَتّى تَعرِفَ مَدخَلَهُ مِن مَخرَجِهِ ، قَبلَ أن تَقَعَ فيهِ فَتَندَمَ .

امام صادق عليه السلام : در برابر هر كارى بِايست [و فكر كن] تا آغاز و فرجامش را بدانى ، پيش از آن كه در آن قرار گيرى و پشيمان شوى .

تحف العقول : ص 304 .

حديث2435

امام صادق عليه السلام :

خَمسُ خِصالٍ مَن لَم تَكُن فيهِ خَصلَةٌ مِنها فَلَيسَ فيهِ كَثيرُ مُستَمتِعٍ ، أوَّلُهَا : الوَفاءُ ، وَالثّانِيَةُ : التَّدبيرُ ، وَالثّالِثَةُ : الحَياءُ ، وَالرّابِعَةُ : حُسنُ الخُلُقِ ، وَالخامِسَةُ _ وهِيَ تَجمَعُ هذِهِ الخصِالَ _ : الحُرِّيَّةُ .

امام صادق عليه السلام : پنج خصلت است كه هر كس يكى از آنها در او نباشد ، چندان قابل بهره مندى نيست : نخست ، وفادارى ؛ دوم ، عاقبت انديشى ؛ سوم ، حيا ؛ چهارم ، خوش خُلقى ؛ پنجم ، آزادگى؛ و اين [آخَرى] ، جامع همه اين پنج صفت است .

الخصال : ص 284 ح 33 .

حديث2436

امام صادق عليه السلام :

مَن كَسِلَ عَن طَهورِهِ وصَلاتِهِ فَلَيسَ فيهِ خَيرٌ لأَِمرِ آخِرَتِهِ ، ومَن كَسِلَ عَمّا يُصلِحُ بِهِ أمرَ مَعيشَتِهِ فَلَيسَ فيهِ خَيرٌ لأَِمرِ دُنياهُ .

امام صادق عليه السلام : آن كه در كارِ طهارت و نماز ، كاهل باشد ، در او خيرى براى آخرتش نيست و آن كه در آنچه زندگى اش را سر و سامان مى دهد ، كاهل است ، در او خيرى براى دنيايش نيست .

الكافي : ج 5 ص 85 ح 3 .

حديث2437

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ عز و جل يُبغِضُ كَثرَةَ النَّومِ وكَثرَةَ الفَراغِ .

امام صادق عليه السلام : خداوند عز و جل ، خواب بسيار و بيكارى فراوان را دشمن مى دارد .

الكافي : ج 5 ص 84 ح 3 .

حديث2438

امام صادق عليه السلام :

كانَ بِالمَدينَةنِ رَجُلٌ بَطّالٌ يَضحَكُ النّاسُ مِنهُ ، فَقالَ : قَد أعياني هذَا الرَّجُلُ أن اُضحِكَهُ _ يَعني عَلِيَّ بنَ الحُسَينِ عليهماالسلام_ ، فَمَرَّ عَلِيٌّ عليه السلاموخَلفَهُ مَولَيانِ لَهُ ، قالَ : فَجاءَ الرَّجُلُ حَتَّى انتَزَعَ رِداءَهُ مِن رَقَبَتِهِ ، ثُمَّ مَضى فَلَم يَلتَفِت إلَيهِ عَلِيٌّ عليه السلام ، فَاتَّبَعوهُ وأخَذُوا الرِّداءَ مِنهُ ، فَجاؤوا بِهِ فَطَرَحوهُ عَلَيهِ ،

فَقالَ لَهُم : مَن هذا؟

فَقالوا : هذا رَجُلٌ بَطّالٌ يُضحِكُ أهلَ المَدينَةنِ .

فَقالَ : قولوا لَهُ : إنّ لِلّهِ يَوما يَخسَرُ فيهِ المُبطِلونَ .

امام صادق عليه السلام : در مدينه ، مردى بيكار بود كه مردم را مى خندانْد . آن مرد گفت : اين مرد (امام سجّاد عليه السلام) مرا ناتوان كرد در اين كه او را بخندانم . امام سجّاد عليه السلاممى گذشت و پشتِ سر ايشان ، دو غلامش حركت مى كردند . آن مرد آمد و عباى امام عليه السلام را از دوشش برداشت و رفت . امام سجّاد عليه السلام ، به وى هيچ التفاتى نكرد . غلامان ، دنبال مرد رفتند و عبا را از وى گرفتند و آمدند و آن را بر دوش ايشان انداختند . امام سجّاد فرمود : «اين مرد كيست؟» .

گفتند

: اين ، مرد بيكارى است كه مردم مدينه را مى خندانَد .

فرمود : «به وى بگوييد كه : خداوند را روزى است كه باطل كاران ، در آن زيان مى كنند » .

بحار الأنوار : ج 46 ص 68 ح 39 .

حديث2439

امام صادق عليه السلام :

اُنظُر إلى كُلِّ من لا يُفيدُكَ مَنفَعَةً في دينِكَ فَلا تَعتَدَّنَّ بِهِ ، و لا تَرغَبَنَّ في صُحبَتِهِ ؛ فَإِنَّ كُلَّ ما سِوَى اللّه ِ _ تَبارَكَ وَ تَعالى _ مُضمَحِلٌّ وَخيمٌ عاقِبَتُهُ

امام صادق عليه السلام : بنگر ، هر كه براى ديندارى ات سودمند نيست ، به او اعتنا مكن و در همنشينى اش رغبت مدار؛ چرا كه هر چيزى غير از خداوند متعال ، نابود و بَدپايان است .

بحار الأنوار : ج 74 ص 191 ح 5 .

حديث2440

امام صادق عليه السلام :

النَّظَرُ سَهمٌ مِن سِهامِ إبليسَ مَسمومٌ ، وكَم مِن نَظرَةٍ أورَثَت حَسرَةً طَويلَةً!

امام صادق عليه السلام : نگاه ، تيرى زهرآگين ، از تيرهاى شيطان است ، و چه بسيار نگاهى كه پشيمانى درازمدّت به جاى مى گذارد .

الكافي : ج 5 ص 559 ح 12 .

حديث2441

امام صادق عليه السلام :

كانَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله يُسَلِّمُ عَلَى النِّساءِ ويَردُدنَ عليه السلام وكانَ أميرُالمُؤمِنينَ عليه السلاميُسَلِّمُ عَلَى النِّساءِ وكانَ يَكرَهُ أن يُسَلِّمَ عَلَى الشّابَّةِ مِنهُنَّ ويَقولُ : أتَخَوَّفُ أن تُعجِبَني صَوتُها فَيَدخُلَ عَلَيَّ أكثَرُ مِمّا أطلُبُ مِنَ الأَجرِ .

امام صادق عليه السلام : پيامبر خدا ، به زنانْ سلام مى كرد و آنان پاسخ مى دادند ، و اميرمؤمنان ، به زنان سلام مى كرد؛ ولى خوش نداشت به زن جوان ، سلام كند و مى فرمود : «مى ترسم از صدايش خوشم بيايد و گناهى بيش از پاداشى كه جستجو مى كنم ، بر من وارد گردد» .

الكافي : ج 2 ص 648 ح 1 .

حديث2442

امام صادق عليه السلام :

: قُلوبٌ خَلَت عَن ذِكرِ اللّه ِ ، فَأَذاقَهَا اللّه ُ

حَبَّ غَيرِهِ .

امام صادق عليه السلام _ آن گاه كه از عشق سؤال شد _ : دل هايى كه از ياد خدا تهى

است ، خداوند ، دوستى ديگرى را به آن مى چشانَد .

بحار الأنوار : ج 73 ص 158 ح 1 .

حديث2443

امام صادق عليه السلام :

اِحذَروا عَلى شَبابِكُم الغُلاةَ

امام صادق عليه السلام : بر جوانان خود ، از خطر غاليان بپرهيزيد تا [عقيده ]آنان را فاسد نكنند؛ چرا كه غاليان ، بدترينِ مخلوقات خدايند . بزرگى خدا را كوچك مى كنند و براى بندگان خدا ، ادّعاى ربوبيت مى كنند .

الغلاة : فرقة ترفع بعض الناس إلى مرتبة الاُلوهية ، وترى أنّ اللّه تعالى فوّض أمر الرزق والتدبير للأئمة عليهم السلام .

حديث2444

امام صادق عليه السلام :

بادِروا أولادَكُم بِالحَديثِ قَبلَ أن يَسبِقَكُم إلَيهِمُ المُرجِئَةئُ

امام صادق عليه السلام : به فرزندانتان حديث بياموزيد ، پيش از آن كه مرجئه به سوى آنان بشتابند .

المرجئة : فئة ترى أنّ الإيمان لا تضرّ معه المعصية ، كما لاينفع مع الكفر طاعة ، وقالوا : إنّ الإيمان قول بلا عمل ، كأنّهم قدّموا الإيمان وأرجئوا العمل ، أي أخّروه؛ لأنّهم يرون إذا لم يصلّوا ولم يصوموا نجّاهم إيمانهم وأسقطوا الوعيد جملة عن المسلمين .

حديث2445

امام صادق عليه السلام :

: لا تَكونَنَّ إمَّعَةً ، تَقولُ : أنَا مَعَ النّاسِ وأنَا كَواحِدٍ مِنَ النّاسِ .

امام صادق عليه السلام _ به مردى از يارانش _ : سُست رأى و دهن بين مباش ، كه بگويى : «من با مردمم» و «من يكى از مردمم» .

معاني الأخبار : ص 266 ح 1 .

حديث2446

امام صادق عليه السلام :

يا مَعشَرَ الأَحداثِ اتَّقُوا اللّه َ ولا تَأتُوا الرُّؤَساءَ دَعوهُم حَتّى يَصيروا أذنابا ، لا تَتَّخِذُوا الرِّجالَ وَلائِجَ مِن دونِ اللّه ِ

امام صادق عليه السلام : «اى گروه جوانان! تقوا پيشه كنيد و نزد رئيسان نرويد . رهايشان كنيد تا زمانى كه از رياست بيفتند . مردان (شخصيت هاى برجسته) را به جاى خداوند ، دوستِ همراز مگيريد . ما به خدا سوگند ، ما به خدا سوگند ، برايتان بهتر از آنان هستيم» . آن گاه با دست بر سينه اش زد[ ؛ يعنى به جاى ما به دنبال رهبران ستمكار نرويد] .

إشارة إلى قوله تعالى :

حديث2447

امام صادق عليه السلام :

أدنَى العُقوقِ اُفٌّ ولَو عَلِمَ اللّه ُ عز و جل شَيئا أهوَنَ مِنهُ لَنَهى عَنهُ .

امام صادق عليه السلام : كمترين نافرمانى «اُف» گفتن است و اگر خداوند عز و جلچيزى كمتر از آن مى شناخت ، از آن نهى مى كرد .

الكافي : ج 2 ص 348 ح 1 .

حديث2448

امام صادق عليه السلام :

مَن ساءَ خُلُقُهُ عَذَّبَ نَفسَهُ .

امام صادق عليه السلام : آن كه اخلاقش بد باشد ، خود را شكنجه مى دهد .

الكافي : ج 2 ص 321 ح 4 .

حديث2449

امام صادق عليه السلام :

قالَ لُقمانُ : يابُنَيَّ ، إيّاكَ وَالضَّجرَ ، وسوءَ الخُلُقِ ، وقِلَّةَ الصَّبرِ ، فَلا يَستَقيمُ عَلى هذِهِ الخِصالِ صاحِبٌ ، وألزِم نَفسَكَ التَّؤُدَةَ في اُمورِكَ ، وصَبِّر عَلى مَؤوناتِ الإِخوانِ نَفسَكَ ، وحَسِّن مَعَ جَميعِ النّاسِ خُلُقَكَ .

امام صادق عليه السلام : لقمان عليه السلام گفت : «فرزندم! بپرهيز از گرفتگى و بدخُلقى ، و ناشكيبايى؛ چرا كه با اين خصلت ها ، دوستى ، استوار نمى مانَد . آرامش و وقار را در كارها حفظ كن و خود را بر هزينه كردن براى برادران ، وا دار و با تمام مردم ، اخلاقت را نيكو ساز» .

بحار الأنوار : ج 13 ص 419 ح 14 .

حديث2450

امام صادق عليه السلام :

مَن خافَ النّاسُ لِسانَهُ فَهُوَ فِي النّارِ .

امام صادق عليه السلام : آن كه مردم از زبانش بترسند ، در آتش است .

الكافي : ج 2 ص 327 ح 3 .

حديث2451

امام صادق عليه السلام :

اِتَّقُوا اللّه َ وَلا يَحسُدُ بَعضُكُم بَعضا ، إنَّ عيسَى بنَ مَريمَ عليه السلامكانَ مِن شَرائِعِهِ السَّيحُ فِي البِلادِ ، فَخَرَجَ في بَعضِ سَيحِهِ وَمَعَهُ رَجُلٌ مِن أصحابِهِ قَصيرٌ وكانَ كَثيرَ اللُّزومِ لِعيسَى بنِ مَريَمَ عليه السلام ، فَلَمَّا انتَهى عيسى إلَى البَحرِ قالَ «بِسْمِ اللَّهِ» بِصِحَّةِ يَقينٍ مِنهُ ، فَمَشى عَلى ظَهرِ الماءِ ، فَقالَ الرَّجُلُ القَصيرُ حينَ نَظَرَ إلى عيسى عليه السلامجازَه : «بِسْمِ اللَّهِ» بِصِحَّةِ يَقينٍ مِنهُ ، فَمَشى عَلَى الماءِ ولَحِقَ بِعيسى عليه السلامفَدَخَلَهُ العُجبُ بِنَفسِهِ ، فَقالَ : هذا عيسى روحُ اللّه ِ يَمشي عَلَى الماءِ ، وأ نَا أمشي عَلَى الماءِ فَما فَضلُهُ عَلَيَّ ، قالَ : فَرُمِسَ فِي الماءِ فَاستَغاثَ بِعيسى عليه السلامفَتَناوَلَهُ مِنَ الماءِ فَأَخرَجَهُ ، ثُمَّ قالَ لَهُ : ما قُلتَ يا قَصيرُ ؟

قالَ : قُلتُ : هذا روحُ اللّه ِ يَمشي عَلَى الماءِ ، وأ نَا أمشي ، فَدَخَلَني مِن ذلِكَ عُجبٌ .

فَقالَ لَهُ عيسى عليه السلام : لَقَد وَضَعتَ نَفسَكَ في غَيرِ المَوضِعِ الَّذي وَضَعَكَ اللّه ُ فيهِ فَمَقَتَكَ اللّه ُ عَلى ما قُلتَ فَتُب إلَى اللّه ِ عز و جل مِمّا قُلتَ .

قالَ : فَتابَ الرَّجُلُ وعادَ إلى مَرتَبَتِهِ الَّتي وَضَعَهُ اللّه ُ فيها ، فَاتَّقُوا اللّه َ ولا يَحسُدَنَّ بَعضُكُم بَعضا.

امام صادق عليه السلام : تقواى

الهى پيشه سازيد و به يكديگر ، حسادت نورزيد . گشت و گذار در شهرها ، جزو شريعت عيسى بن مريم عليه السلام بود . در يكى از سفرهاى عيسى عليه السلام ، مردى كوتاه قد ، همراه او بود كه از ملازمان وى به شمار مى رفت . وقتى عيسى عليه السلام به دريا رسيد ، «بسم اللّه » را از روى يقين گفت و بر روى آب ، راه رفت . مرد كوتاه قد ، چون ديد عيسى عليه السلام عبور كرد ، «بسم اللّه » را با يقين گفت و بر روى آب ، راه رفت و به عيسى عليه السلام پيوست .

در اين هنگام ، عُجْب او را فرا گرفت . [با خود] گفت : اين ، عيسى روح اللّه است كه بر روى آب راه مى رود و من هم بر روى آب ، راه مى روم . پس او چه برترى اى بر من دارد؟

در اين هنگام ، در آب فرو رفت و از عيسى عليه السلامكمك خواست . عيسى عليه السلام او را از آب بيرون كشيد و به وى گفت : «مرد! چه گفتى [كه چنين گرفتار شدى]؟» .

مرد گفت : [با خود] گفتم : اين ، روح اللّه است كه بر آب راه مى رود و من هم بر روى آب راه مى روم ، و گرفتار عُجب شدم .

عيسى عليه السلام به وى فرمود : «خود را در منزلتى غير از آنچه خدا برايت مقر?رّر كرده بود ، قرار دادى . پس خداوند بر گفته ات بر

تو خشم گرفت . از گفته ات به سوى خداوند ، توبه كن» .

مرد ، توبه كرد و به منزلتى كه خداوند برايش قرار داده بود ، بازگشت .

پس ، تقواى الهى پيشه كنيد و به يكديگر ، حسادت نورزيد .

الكافي : ج 2 ص 306 ح 3 .

حديث2452

امام صادق عليه السلام :

قالَ لُقمانُ لاِبنِهِ : . . . لِلحاسِدِ ثَلاثُ عَلاماتٍ : يَغتابُ إذا غابَ ، وَيَتَمَلَّقُ اذا شَهِدَ ، وَيَشمَتُ بِالمُصيبَةِ .

امام صادق عليه السلام : لقمان به فرزندش گفت : حسود ، سه نشانه دارد : پشت سر ، بدگويى مى كند؛ در حضور ، چاپلوسى مى نمايد؛ و در گرفتارى ها شادى مى كند .

الخصال : ص 121 ح 113 .

حديث2453

امام صادق عليه السلام :

الحاسِدُ مُضِرٌ بِنَفسِهِ قَبلَ أن يَضُرَّ بِالمَحسودِ ، كَإِبليسَ أورَثَ بِحَسَدِهِ لِنَفسِهِ اللَّعنَةَ ولآِدَمَ عليه السلام الاِجتِباءَ .

امام صادق عليه السلام : حسود به خود زيان مى رساند ، پيش از آن كه به شخص مورد حسادت ، زيان رسانَد ، مانند شيطان كه با حسادتش براى خود ، نفرين بر جاى گذاشت و براى آدم ، برگزيده شدن را .

بحار الأنوار : ج 73 ص 255 ح 23 .

حديث2454

امام صادق عليه السلام :

اِجتَمَعَ الحَوارِيّونَ إلى عيسى عليه السلام فَقالوا لَهُ : يا مُعَلِّمَ الخَيرِ أرشِدنا .

فَقالَ لَهُم : إنَّ موسىع كَليمَ اللّه ِ عليه السلام أمَرَكُم ألاّ تَحلِفوا بِاللّه ِ _ تَبارَكَ وتَعالى _ كاذِبينَ ، وأ نَا آمُرُكُم ألاّ تَحلِفوا بِاللّه ِ كاذِبينَ ولا صادِقينَ .

قالوا : يا روحَ اللّه ِ زِدنا .

فَقالَ : إنَّ موسىع نَبِيَّ اللّه ِ عليه السلام أمَرَكُم ألاّ تَزنوا ، وأ نَا آمُرُكُم ألاّ تُحَدِّثوا أنفُسَكُم بِالزِّنا فَضلاً عَن أن تَزنوا ، فَإِنَّ مَن حَدَّثَ نَفسَهُ بِالزِّنا كانَ كَمَن أوقَدَ

في بَيتٍ مُزَوَّقٍ فَأَفسَدَ التَّزاويقَ الدُّخانُ ، وإن لَم يَحتَرِقِ البَيتُ.

امام صادق عليه السلام : حواريان بر گِرد عيسى عليه السلام جمع شدند و به وى گفتند : اى آموزگار نيكى ها! ما را راهنمايى كن .

عيسى عليه السلام به آنان فرمود : «موسى ، كليم خداوند ، به شما دستور داد كه سوگند دروغ به خداوند مخوريد ، و من به شما فرمان مى دهم كه سوگند راست و دروغ به خداوند

مخوريد» .

گفتند : اى روح خدا! بيشتر راهنمايى كن .

فرمود : «موساى پيامبر ، به شما دستور داد كه زنا مكنيد و من به شما

دستور مى دهم درباره آن ، انديشه [نيز] مكنيد ، چه رسد كه زنا كنيد؛ زيرا هر كه در زنا انديشه كند ، مانند كسى است كه در خانه آراسته [و زينت شده] ، آتش روشن كند ، كه اگر خانه را نسوزاند ، دودش آراستگىِ خانه را تباه مى سازد» .

الكافي : ج 5 ص 542 ح 7 .

حديث2455

امام صادق عليه السلام :

دَعِ ابنَكَ يَلعَب سَبعَ سِنينَ ، ويُؤَدَّب سَبعَ سِنينَ وألزِمهُ نَفسَكَ سَبعَ سِنينَ .

امام صادق عليه السلام : بگذار فرزندت هفت سال بازى كند ، هفت سال تربيت شود و هفت سال ، او را با خود ، همراه بدار .

كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 3 ص 492 ح 4743 .

حديث2456

امام صادق عليه السلام :

العَدلُ أحلى مِنَ الماءِ يُصيبُهُ الظَّمآنُ ، ما أوسَعَ العَدلَ إذا عُدِلَ فيهِ وإن قَلَّ .

امام صادق عليه السلام : عدالت ، گواراتر است از آبى كه به تشنه اى برسد . و چه قدر عدالت ، گشايش ايجاد مى كند _ اگر بدان رفتار شود _ گرچه اندك باشد!

الكافي : ج 2 ص 146 ح 11.

حديث2457

امام صادق عليه السلام :

أيُّما رَجُلٍ دَعا عَلى وَلَدِهِ أورَثَهُ اللّه ُ الفَقرَ .

امام صادق عليه السلام : هر كس فرزند خود را نفرين كند ، فقر [و تنگ دستى] را برايش به ارث گذاشته است .

عدّة الداعي : ص 80 .

حديث2458

امام صادق عليه السلام :

يَذكُرانِ أنَّهُ لَمّا كانَ يَومُ التَّروِيَةِ قالَ جَبرَئيلُ لاِءِبراهيمَ عليهماالسلام : تَرَوَّه مِنَ الماءِ فَسُمِّيَتِ التَّروِيَةَ ، ثُمَّ أتى مِنىً فَأَباتَهُ بِها ، ثُمَّ غَدا بِهِ إلى عَرَفاتٍ فَضَرَبَ خِباهُ بِنَمِرَةَ دونَ عَرَفَةَ فَبَنى مَسجِدا بِأَحجارٍ بيضٍ وكانَ يُعرَفُ أثَرُ مَسجِدِ إبراهيمَ حَتّى اُدخِلَ في هذَا

المَسجِدِ الَّذي بِنَمِرَةَ حَيثُ يُصَلِّي الإِمامُ يَومَ عَرَفَةَ فَصَلّى بِهَا الظُّهرَ وَالعَصرَ ، ثُمَّ عَمَدَ بِهِ إلى عَرَفاتٍ ، فَقالَ : هذِهِ عَرَفاتٌ فَاعرِف بِها مَناسِكَكَ وَاعتَرِف بِذَنبِكَ فَسُمِّي عَرَفاتٍ ، ثُمَّ أفاضَ إلَى المُزدَلِفَةِ فَسُمِّيَتِ المُزدَلِفَةَ ، لِأَ نَّهُ ازدَلَفَ إلَيها ، ثُمَّ قامَ عَلَى المَشعَرِ الحَرامِ فَأَمَرَهُ اللّه ُ أن يَذبَحَ ابنَهُ وقَد رَأى فيهِ شَمائِلَهُ وخَلائِقَهُ وأنِسَ ما كانَ إلَيهِ .

فَلَمّا أصبَحَ أفاضَ مِنَ المَشعَرِ إلى مِنىً فَقالَ لاُِمِّهِ : زورِي البَيتَ أنتِ وَاحتَبَسَ الغُلامَ ، فَقالَ : يا بُنَيَّ هاتِ الحِمارَ وَالسِّكّينَ حَتّى اُقَرِّبَ القُربانَ .

فَقالَ أبانٌ : فَقُلتُ لِأَبي بَصيرٍ : ما أرادَ بِالحِمارِ وَالسِّكّينِ .

قالَ : أرادَ أن يَذبَحَهُ ، ثُمَّ يَحمِلَهُ فَيُجَهِّزَهُ ويَدفِنَهُ ، قالَ : فَجاءَ الغُلامُ بِالحِمارِ وَالسِّكّينِ ، فَقالَ : يا أبَتِ أينَ القُربانُ ؟

قالَ : رَبُّكَ يَعلَمُ أينَ هُوَ؟ يا بُنَيَّ أنتَ وَاللّه ِ هُوَ إنَّ اللّه َ قَد أمَرَني بِذَبحِكَ ، فَانظُر ماذا

تَرى ؟

قالَ : «يَ_أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِى إِن شَآءَ اللَّهُ مِنَ الصَّ_بِرِينَ» قالَ : فَلَمّا عَزَمَ عَلَى الذَّبحِ ، قالَ : يا أبَتِ ، خَمِّر وَجهي وشُدَّ وَثاقي .

قالَ : يا بُنَيَ ، الوَثاقُ مَعَ الذَّبحِ وَاللّه ِ لا أجمَعُهُما عَلَيكَ اليَومَ .

قالَ أبو جَعفَرٍ عليه السلام : فَطَرَحَ لَهُ قُرطانَ الحِمارِ ، ثُمَّ أضجَعَهُ عَلَيهِ وأخَذَ المَديَةَ فَوَضَعَها عَلى حَلقِهِ ، قال َ: فَأَقبَلَ شَيخٌ فَقالَ : ما تُريدُ مِن هذَا الغُلامِ ؟

قالَ : اُريدُ أن أذبَحَهُ .

فَقالَ : سُبحانَ اللّه ِ ! غُلامٌ لَم يَعصِ اللّه َ طَرفَةَ عَينٍ تَذبَحُهُ ؟

فَقالَ : نَعَم ، إنَّ اللّه َ قَد أمَرَني بِذَبحِهِ .

فَقالَ : بَل رَبُّكَ نَهاكَ عَن ذَبحِهِ ، وإنَّما أمَرَكَ بِهذَا الشَّيطانُ في مَنامِكَ ، قالَ :

وَيلَكَ ! الكَلامُ الَّذي سَمِعتُ هُوَ الَّذي بَلَغَ بي ماتَرى، لا وَاللّه ِ لا اُكَلِّمُكَ ، ثُمَّ عَزَمَ عَلَى الذَّبحِ .

فَقالَ الشَّيخُ : يا إبراهيمُ ، إنَّكَ إمامٌ يُقتَدى بِكَ فَإِن ذَبَحتَ وَلَدَكَ ذَبَحَ النّاسُ أولادَهُم ، فَمَهلاً فَأَبى أن يُكَلِّمَهُ .

قالَ أبو بَصيرٍ : سَمِعتُ أبا جَعفَرٍ عليه السلاميَقولُ : فَأَضجَعَهُ عِندَ الجَمرَةِ الوُسطى ، ثُمَّ أخَذَ المَديَهَ فَوَضَعَها عَلى حَلقِهِ ، ثُمَّ رَفَعَ رَأسَهُ إلَى السَّماءِ ، ثُمَّ انتَحى عَلَيه فَقَلَبَها جَبرَئيلُ عليه السلام عَن حَلقِهِ فَنَظَرَ إبراهيمُ فَإِذا هِيَ مَقلوبَةٌ ، فَقَلَبَها إبراهيمُ عَلى خَدِّها وقَلَبَها جَبرَئيلُ عَلى قَفاها فَفَعَلَ ذلكَ مِرارا ، ثُمَّ نودِيَ مِن مَيسرَةِ مَسجِدِ الخَيفِ : يا إبراهيمُ ، قَد صَدَّقتَ الرُّؤيا واجتَرَّ الغُلامَ مِن تَحتِهِ ، وتَناوَلَ جَبرَئيلُ

الكَبشَ مِن قُلَّةِ ثَبيرٍ فَوَضَعَهُ تَحتَهُ .

وخَرَجَ الشَّيخُ الخَبيثُ حَتّى لَحِقَ بِالعَجوزِ حينَ نَظَرَت إلَى البَيتِ ، وَالبَيتُ في وَسَطِ الوادي فَقالَ : ما شَيخٌ رَأَيتُهُ بِمِنىً ؟ فَنَعَتَ نَعتَ إبراهيمَ .

قالَت : ذاكَ بَعلي .

قالَ : فَما وَصيفٌ رَأَيتُهُ مَعَهُ ، ونَعَتَ نَعتَهُ .

قالَت : ذاكَ ابني .

قالَ : فَإِنّي رَأَيتُهُ أضجَعَهُ وأخَذَ المَديَةَ لِيَذبَحَهُ .

قالَت : كَلاّ ما رَأَيتُ إبراهيمَ إلاّ أرحَمَ النّاسِ وكَيفَ رَأَيتَهُ يَذبَحُ ابنَهُ .

قالَ : ورَبِّ السَّماءِ وَالأَرضِ ، ورَبِّ هذِهِ البَنِيَّةِ ، لَقَد رَأَيتُهُ أضجَعَهُ وأخَذَ المَديَةَ لِيَذبَحَهُ .

قالَت : لِمَ ؟

قالَ : زَعَمَ أنَّ رَبَّهُ أمَرَهُ بِذَبحِهِ .

قالَت : فَحَقٌّ لَهُ أن يُطيعَ رَبَّهُ .

الكافى _ به نقل از ابان ، از ابو بصير كه وى از امام باقر و امام صادق عليهماالسلامشنيده است _ : چون روز ترويه فرا رسيد ، جبرائيل عليه السلام به ابراهيم عليه السلام گفت : «با خود ، آب بردار» و بدين جهت ، «ترويه» ناميده شد .

آن گاه به مِنا آمد و شب ، ابراهيم عليه السلام را در آن جا نگاه داشت . آن گاه ، صبح روز بعد ، او را به سرزمين عرفات بُرد و در سرزمين نمره ، پيش از عرفه ، خيمه اش را برپا كرد و با سنگ هاى سفيد ، مسجدى ساخت و نشانه هاى مسجد ابراهيم ، معلوم بود و در داخل مسجدى قرار گرفت كه اينك در نمره است . همان جا كه امام عليه السلام در

روز عرفه نماز مى گزارد ، ابراهيم عليه السلام ، نماز ظهر و عصر را در آن جا به جا آورد .

سپس او را به عرفات بُرد و گفت : «اين ، سرزمين عرفات است . مناسك آن را بشناس و به گناهانت اعتراف كن» . از اين رو ، «عرفات» نام گرفت . سپس او را به «مزدلفه» كوچ داد و از آن رو مزدلفه گفته شد كه بدان نزديك شد . آن گاه در مشعر الحرام ، اقامت كرد و خداوند به وى [در خواب] دستور داد فرزندش را قربانى كند و در خواب ، شمايل و خُلق و خويَش را ديد و با آنچه در پيش است ، مأنوس گشت . چون صبح شد ، از مشعر به سمت منا كوچ كرد و به مادر فرزند گفت : «تو كعبه را زيارت كن» و فرزند را نزد خود ، نگاه داشت .

آن گاه به فرزند گفت : «فرزندم! الاغ و كارد را بياور تا قربانى كنم» .

ابان مى گويد : به ابو بصير گفتم : الاغ و كارد را چرا درخواست كرد .

گفت: زيرا مى خواست فرزند را قربانى كند ، سپس او را كفن كرده ، دفن نمايد.

جوان ، الاغ و كارد را آورد و گفت : پدرم! قربانى كجاست؟

ابراهيم عليه السلام گفت : «پروردگارت مى داند كجاست . فرزندم! به خدا سوگند ، تو همان قربانى اى هستى كه خدا مرا به قربانى كردنت دستور داد. نظرت چيست؟».

جوان گفت : پدرم! آنچه را بدان مأمور شدى

، انجام بده . ان شاء اللّه ، مرا از شكيبايان خواهى يافت .

چون ابراهيم عليه السلام خواست فرزند را قربانى كند ، جوان گفت : پدرم! صورتم را بپوشان و دست و پايم را محكم ببند .

ابراهيم عليه السلام گفت : فرزندم! دست و پا بستن و قربانى كردن؟! به خدا سوگند ، امروز ، اين دو را با هم درباره تو انجام نمى دهم .

امام باقر عليه السلام فرمود : «ابراهيم عليه السلام ، روانداز الاغ را روى زمين پهن كرد . سپس ، فرزند را به پهلو بر زمين خوابانيد و كارد را برداشت و بر گلوى فرزند نهاد .

در اين هنگام ، پيرمردى آمد و گفت : از اين جوان ، چه مى خواهى؟

ابراهيم عليه السلام گفت : «مى خواهم او را قربانى كنم» .

پير مرد گفت : پناه بر خدا! جوانى را كه هرگز گناهى مرتكب نشده ، قربانى مى كنى؟!

ابراهيم عليه السلام گفت : «بلى! خداوند ، مرا بدان دستور داد» .

پير مرد گفت : پروردگارت تو را از اين كار نهى كرده و همانا شيطان ، در خواب ، اين مطلب را به تو القا كرده است .

ابراهيم عليه السلام گفت : «صدايى كه شنيدم ، همان صدايى بود كه مرا بدين منزلت و مرتبت (پيامبرى) رسانيد . به خدا سوگند ، ديگر با تو سخن نمى گويم» . سپس تصميم بر قربانى كردن گرفت .

پيرمرد گفت : اى ابراهيم! تو پيشوايى هستى كه به تو اقتدا مى

گردد . اگر فرزندت را قربانى كنى ، مردم هم فرزندان خود را قربانى مى كنند . پس در اين كار ، درنگ كن .

ابراهيم عليه السلام با وى سخن نگفت .

ابو بصير مى گويد : شنيدم كه امام باقر عليه السلام مى فرمود : «ابراهيم ، فرزندش را نزديك جَمَره وُسطا خوابانيد و كارد را گرفت و بر گلويش نهاد . سپس ، سر به آسمان بلند كرد و كارد را كشيد ؛ امّا جبرئيل عليه السلام آن را وارونه كرد . ابراهيم عليه السلامنگاه كرد و كارد را وارونه يافت . مجدّدا آن را با لبه تيز بر گلوى فرزند نهاد و جبرئيل عليه السلامآن را واژگون كرد . اين كار ، چند بار تكرار شد . آن گاه ، از سمت چپ مسجد خيف ، صدايى آمد كه : اى ابراهيم! خوابت را درست تعبير كردى . جوان را از زير كارد ، كنار ببر .

و جبرائيل عليه السلام قوچى را از قلّه ثُبَير آورد و زير كارد نهاد . پيرمرد پليد ، از آن جا خارج شد و هنگامى كه مادر به كعبه نظر مى افكند و كعبه در وسط گودى بود ، خود را به مادر جوان رسانيد و چنين گفت : پيرمردى را كه در منا ديدم . كيست؟ و اوصاف ابراهيم عليه السلام را بازگو كرد .

مادر گفت : او شوهر من است .

سپس گفت: جوانى را به همراه او ديدم. او كيست؟ و اوصاف جوان را باز گفت.

مادر گفت : او فرزند من است .

پيرمرد گفت : ديدم كه آن پيرمرد ، جوان را بر زمين خوابانده بود و كارد برداشته بود تا او را بكشد .

مادر گفت : هرگز! ابراهيم ، مهربان ترينِ مردم است . چگونه ديدى كه فرزندش را مى كشد؟

پيرمرد گفت : به پروردگار آسمان و زمين و اين خانه سوگند كه ديدم او را خوابانده بود و كارد برداشته بود تا او را بكشد .

مادر گفت : چرا [چنين مى كرد؟] .

پير مرد گفت : گمان مى كرد خداوند ، او را به قربانى كردن جوان ، فرمان داده است .

مادر گفت : سزاوار است كه از پروردگارش اطاعت كند .

الكافي : ج 4 ص 207 ح 9 .

حديث2459

امام صادق عليه السلام :

_ في قَولِهِ تَعالى «إِنَّ إِبْرَ هِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّ هٌ مُّنِيبٌ » _ : دَعّاءٌ .

امام صادق عليه السلام _ درباره تفسير كلمه «اَوّاه» : _

«به راستى كه ابراهيم ، بردبار ، اَوّاه و انابه كننده بود» : يعنى بسيار دعا كننده بود .

تفسير العيّاشي : ج 2 ص 154 ح 51 .

حديث2460

امام صادق عليه السلام :

اِستَأذَنَت زَليخا عَلى يوسُفعَ ، فَقيلَ لَها : يا زَليخا ، إنّا نَكرَهُ أن نُقَدِّمَ بِكِ عَلَيهِ لِما كانَ مِنكِ إلَيهِ ؛ قالَت : إنّي لا أخافُ مَن يَخافُ اللّه َ ، فَلَمّا دَخَلَت .

قالَ لَها : يا زَليخا ، مالي أراكِ قَد تَغَيَّرَ لَونُكِ؟

قالَت : الحَمدُ لِلّهِ الَّذي جَعَلَ المُلوكَ بِمَعصِيَتِهِم عَبيدا ، وجَعَلَ العَبيدَ بِطاعَتِهِم مُلوكا .

قالَ لَها : يا زَليخا ، مَا الَّذي دَعاكِ إلى ما كانَ مِنكِ؟

قالَت : حُسنُ وَجهِكَ يا يوسُفعُ .

فَقالَ : كَيفَ لَو رَأَيتِ نَبِيّا يُقالُ لَهُ : مُحَمَّدٌ يَكونُ في آخِرِ الزَّمانِ أحسَنَ مِنّي وَجها ، وأحسَنَ مِنّي خُلُقا ، وأسمَحَ مِنّي كَفّا .

قالَت : صَدَقتَ .

قالَ : وكَيفَ عَلِمتِ أنّي صَدَقتُ؟

قالَت : لِأَ نَّكَ حينَ ذَكَرتَهُ وَقَعَ حُبُّهُ في قَلبي ، فَأَوحَى اللّه ُ عز و جلإلى يوسُفعَ : أنَّها قَد صَدَقَت ، وأنّي قَد أحبَبتُها لِحُبِّها مُحَمَّدا صلي الله عليه و آله ، فَأَمَرَهُ اللّه ُ _ تَبارَكَ وتَعالى _ أن يَتَزَوَّجَها.

امام صادق عليه السلام : زليخا از يوسف عليه السلام اجازه [ى ملاقات] خواست

. به وى گفته شد : اى زليخا! به خاطر رفتارت با يوسف ، خوش نداريم تو را نزد او ببريم .

زليخا گفت : من از كسى كه از خدا مى ترسد ، نمى ترسم .

وقتى بر يوسف عليه السلاموارد شد ، يوسف عليه السلام به وى گفت : «زليخا! چه شد كه تو را رنگ پريده مى بينم؟» .

زليخا گفت : سپاس ، خداى را كه پادشاهان را بر اثر معصيت ، برده گردانيد و بردگان را به خاطر اطاعت ، پادشاه گردانيد .

يوسف عليه السلام به وى گفت : «چه چيزى تو را بدان رفتار ، وا داشت؟» .

گفت : زيبايىِ چهره ات ، اى يوسف!

يوسف عليه السلام گفت : «چه مى كردى كه اگر پيامبرى را به نام محمّد مى ديدى كه در آخر زمان ، خواهد بود و او از من ، زيباروتر ، خوش خُلق تر و دست و دل بازتر است؟» .

زليخا گفت : راست مى گويى .

يوسف عليه السلام گفت : «چگونه دانستى كه من راست مى گويم؟» .

زليخا گفت : زيرا هنگامى كه از او ياد كردى ، مهرش در دلم افتاد .

آن گاه ، خداوند عز و جل به يوسف عليه السلام وحى كرد كه : «زليخا راست مى گويد و من هم او را دوست مى دارم ، چون محمّد صلي الله عليه و آله را دوست دارد .»

پس از آن ، خداوند _ تبارك و تعالى _ به يوسف عليه السلام دستور

داد با زليخا ازدواج كند .

علل الشرائع : ص 55 ح 1 .

حديث2461

امام صادق عليه السلام :

لَمّا تَلَقّى يوسُفعُ يَعقوبَ تَرَجَّلَ لَهُ يَعقوبُ ولَم يَتَرَجَّل لَهُ يوسُفعُ ، فَلَم يَنفَصِلا مِنَ العِناقِ حَتّى أتاهُ جَبرَئيلُ ، فَقالَ لَهُ : يا يوسُفعُ ، تَرَجَّلَ لَكَ الصِّدّيقُ ولَم تَتَرَجَّل لَهُ ! ابسُط يَدَكَ ، فَبَسَطَها فَخَرَجَ نورٌ مِن راحَتِهِ .

فَقالَ لَهُ يوسُفعُ : ما هذا؟

قالَ : هذا آيَةٌ لا يَخرُجُ مِن عَقِبِكَ نَبِيٌّ عُقوبَةً.

امام صادق عليه السلام : وقتى يوسف عليه السلام با يعقوب عليه السلام ملاقات كرد ، يعقوب عليه السلامپياده شد؛ ولى يوسف عليه السلام پياده نشد . هنوز از آغوش يكديگر جدا نشده بودند كه جبرئيل عليه السلام بر يوسف عليه السلامفرود آمد و به وى گفت : «اى يوسف! صدّيق (يعقوب) براى تو پياده شد ؛ ولى تو برايش پياده نشدى . دستت را باز كن» .

يوسف عليه السلام ، دستش را باز كرد . نورى از كف دستش بيرون رفت . يوسف عليه السلامبه جبرئيل گفت : اين ، چه بود؟

جبرئيل عليه السلام گفت : «اين ، نشانه اى است كه به عنوان كيفر ، از نسل تو پيامبرى بيرون نخواهد آمد» .

علل الشرائع : ص 55 ح 1 .

حديث2462

امام صادق عليه السلام :

إنَّ يوسُفعَ لَمّا تَزَوَّجَ امرَأَةَ العَزيزِ وَجَدَها عَذراءَ ، فَقالَ لَها : ما حَمَلَكِ عَلَى الَّذي صَنَعتِ؟

قالَت : ثَلاثُ خِصالٍ : الشَّبابُ ، وَالمالُ ، وأنّي كُنتُ لا زَوجَ لي _ يَعني كانَ المَلِكُ عِنّينا _ .

امام صادق عليه السلام : وقتى يوسف عليه السلام با همسر عزيز ،

ازدواج كرد ، او را باكره يافت . به وى گفت : «چه چيزى تو را بر آن كار ، وا داشت؟» .

گفت : سه خصلت : جوانى ، ثروت ، و اين كه همسر نداشتم (يعنى پادشاه ، ناتوانى جنسى داشت) .

بحار الأنوار : ج 12 ص 296 ح 79.

حديث2463

امام صادق عليه السلام :

تُؤتى بِالمَرأَةِ الحَسناءِ يَومَ القِيامَةِ الَّتي قَدِ افتُتِنَت في حُسنِها ، فَتَقولُ : يا رَبِّ ، حَسَّنتَ خَلقي حَتّى لَقيتُ ما لَقيتُ ، فَيُجاءُ بِمَريَمعَ عليهاالسلام

فَيُقالُ : أنتِ أحسَنُ أو هذِهِ؟ قد حَسَّنّاها فَلَم تُفتَتَن ، ويُجاءُ بِالرَّجُلِ الحَسَن الَّذي قَدِ افتُتِنَ في حُسنِهِ ، فَيَقولُ : يا رَبِّ ، حَسَّنتَ خَلقي حَتّى لَقيتُ مِنَ النِّساءِ ما لَقيتُ ، فَيُجاءُ بِيوسُفعَ عليه السلامفَيُقالُ : أنتَ أحسَنُ أو هذا؟ قَد حَسَّنّاهُ فَلَم يُفتَتَن ، و يُجاءُ بِصاحِبِ البَلاءِ الَّذي قَد أصابَتهُ الفِتنَةُ في بَلائِهِ فَيَقولُ : يا رَبِّ ، شَدَّدتَ عَلَيَّ البَلاءَ حَتَّى افتُتِنتُ ، فَيُؤتى بِأَيّوبَ فَيُقالُ : أبَلِيَّتُكَ أشَدُّ أو بَلِيَّةُ هذا؟ فَقَدِ ابتُلِيَ فَلَم يُفتَتَن.

امام صادق عليه السلام : روز قيامت ، زنى زيبا آورده مى شود كه به خاطر زيبايى اش فريب خورده است . زن مى گويد : خدايا! مرا زيبا آفريدى و گرفتار شدم .

مريم عليه السلام ، آورده مى شود و گفته مى شود : «تو زيباترى يا اين؟ او را زيبا قرار داديم و فريفته نشد» .

و نيز مرد زيبايى آورده شود كه به خاطر زيبايى اش فريفته شده و مى گويد : پروردگارا! مرا زيبا آفريدى و چنين

، گرفتار زنان شدم .

در اين هنگام ، يوسف عليه السلام آورده مى شود و به وى گفته مى شود : «تو زيباترى يا اين؟ او را زيبا قرار داديم و فريفته نشد» .

و مصيبت زده اى را مى آورند كه به خاطر مصيبت ، در فتنه افتاده است و مى گويد : پروردگارا : گرفتارى ام را فراوان كردى و چنين ، فريب خوردم .

آن گاه ، ايّوب آورده شود و به وى گفته مى شود : «گرفتارى تو بيشتر بود يا اين؟ وى ، گرفتار شد و فريب نخورد» .

الكافي : ج 8 ص 228 ح 291 .

حديث2464

امام صادق عليه السلام :

_ في قَولِ اللّه ِ عز و جل «وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُو وَاسْتَوَى» _ : أشُدُّهُ ثَمانِيَ عَشرَةَ سَنَةً.

امام صادق عليه السلام : درباره سخن خداوند عز و جل : «و چون [موسى] به رشد و كمال خويش رسيد» _ : يعنى به هيجده سالگى رسيد .

بحار الأنوار : ج 12 ص 284 ح 68.

حديث2465

امام صادق عليه السلام :

_ في قَولِ اللّه ِ عز و جل حِكايَةً عَن موسىع عليه السلام «رَبِّ إِنِّى لِمَآ أَنزَلْتَ إِلَىَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ» _ : سَأَلَ الطَّعامَ .

امام صادق عليه السلام _ درباره سخن خداوند عز و جل به عنوان حكايت از موسى عليه السلام : _

«پروردگارا! من به هر چيزى كه سويم بفرستى ، سخت نيازمندم» : موسى عليه السلام ، غذا درخواست كرد .

الكافي : ج 6 ص 287 ح 5.

حديث2466

امام صادق عليه السلام :

: «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَ_بَ الْكَهْفِ وَ الرَّقِيمِ كَانُواْ مِنْ ءَايَ_تِنَا عَجَبًا» : هُم قَومٌ فَرّوا وكَتَبَ مَلِكُ ذلِكَ الزَّمانِ بِأَسمائِهِم وأسماءِ آبائِهِم وعَشائَرِهِم في صُحُفٍ مِن رَصاصٍ فَهُوَ قَولُهُ : «أَصْحَ_بَ الْكَهْفِ وَ الرَّقِيمِ» .

امام صادق عليه السلام _ درباره اين آيه : _

«مگر پنداشته اى اصحاب كهف و رقيم از آيات شگفت انگيز ما بوده اند؟» : آنان ، مردمانى بودند كه فرار كردند و پادشاه آن زمان ، نام آنان و پدران و خاندان آنان را در برگ هايى از سرب نوشت ، و اين ، معناى آيه است : اصحاب كهف و رقيم .

تفسير العيّاشي : ج 2 ص 321 ح 5.

حديث2467

امام صادق عليه السلام :

إنَّ أصحابَ الكَهفِ وَالرَّقيمِ كانوا في زَمَنِ مَلِكٍ جَبّارٍ عاتٍ وكانَ يَدعو أهلَ مَملَكَتِهِ إلى عِبادَةِ الأَصنامِ ، فَمَن لَم يُجِبهُ قَتَلَهُ ، وكانَ هؤُلاءِ

قَوما مُؤمِنينَ يَعبُدونَ اللّه َ عز و جل ووَكَّلَ المَلِكُ بِبابِ المَدينَةِ وُكَلاءَ ولَم يَدَع أحَدا يَخرُجُ حَتّى يَسجُدَ لِلأَصنامِ ، فَخَرَجَ هؤُلاءِ بِحيلَةِ الصَّيدِ وَذلِكَ أنَّهُم مَرّوا بِراعٍ في طَريقِهِم فَدَعَوهُ إلى أمرِهِم فَلَم يُجِبهُم وكانَ مَعَ الرّاعي كَلبٌ فَأَجابَهُمُ الكُلبُ وخَرَجَ مَعَهُم ... فَلَمّا أمسَوا دَخَلوا ذلِكَ الكَهفَ وَالكَلبُ مَعَهُم ، فَأَلقَى اللّه ُ عَلَيهِمُ النُّعاسَ كَما قالَ اللّه ُ تَعالى : «فَضَرَبْنَا عَلَى ءَاذَانِهِمْ فِى الْكَهْفِ سِنِينَ عَدَدًا» ، فَناموا حَتّى أهلَكَ اللّه ُ ذلِكَ المَلِكَ وأهلَ مَملَكَتِهِ ، وذَهَبَ ذلِكَ الزَّمانُ وجاءَ زَمانٌ آخَرُ وقَومٌ آخَرونَ ، ثُمَّ انتَبَهوا فَقَال بَعضُهُم لِبَعضٍ : كَم نِمنا هاهُنا؟ فَنَظَروا إلَى الشَّمسِ قَدِ

ارتَفَعَت فَقالوا : نِمنا يَوما أو بَعضَ يَومٍ ، ثُمَّ قالوا لِواحِدٍ مِنهُم: خُذ هذَا الوَرَقَ وَادخُلِ المَدينَةَ مُتَنَكِّرا لا يَعرِفوكَ فَاشتَرِ لَنا طَعاما؛ فَإِنَّهُم إن عَلِموا بِنا وعَرَفونا يَقتُلونا أو يَرُدّونا في دينِهِم ، فَجاءَ ذلِكَ الرَّجُلُ فَرَأى مَدينَةً بِخِلافِ الَّذي عَهِدَها ورَأى قَوما بِخِلافِ اُولئِكَ لَم يَعرِفهُم ولَم يَعرِفوا لُغَتَهُ ولَم يَعرِف لُغَتَهُم .

فَقالوا لَهُ : مَن أنتَ ، ومِن أينَ جِئتَ ؟ فَأَخبَرَهُم فَخَرَجَ مَلِكُ تِلكَ المَدينَةِ مَعَ أصحابِهِ وَالرَّجُلُ مَعَهُم حَتّى وَقَفوا عَلى بابِ الكَهفِ وأقبَلوا يَتَطَلَّعونَ فيهِ ، فَقالَ بَعضُهُم : هؤُلاءِ ثَلاثَةٌ ورابِعُهُم كَلبُهُم .

وقالَ بَعضُهُم : خَمسَةٌ وسادِسُهُم كَلبُهُم .

وقالَ بَعضُهُم : هُم سَبعَةٌ وثامِنُهُم كَلبُهُم وحَجَبَهُمُ اللّه ُ عز و جلبِحِجابٍ مِنَ الرُّعبِ فَلَم يَكُن أحَدٌ يَقدَمُ بِالدُّخولِ عَلَيهِم غَيرُ صاحِبِهِم ، فَإِنَّهُ لَمّا دَخَلَ إلَيهِم وَجَدَهم خائِفينَ أن يَكونَ أصحابُ دَقيانوسَ شَعَروا بِهِم فَأَخبَرَهُم صاحِبُهُم أنَّهُم كانوا نائِمينَ هذَا الزَّمنَ الطَّويلَ ، وأنَّهُم آيَةٌ لِلنّاسِ فَبَكَوا وسَأَلُوا اللّه َ تَعالى أن يُعيدَهُم إلى مَضاجِعِهِم نائِمينَ كَما كانوا .

ثُمَّ قالَ المَلِكُ : يَنبَغي أن نَبنِيَ هاهُنَا مَسجِدا ونَزورَهُ فَإِنَّ هؤُلاءِ قَومٌ

مُؤمِنونَ ، فَلَهُم في كُلِّ سَنَةٍ نَقلَتانِ يَنامونَ سِتَّةَ أشهُرٍ عَلى جُنوبِهِمُ اليُمنى ، وسِتَّةَ أشهُرٍ عَلى جُنوبِهِمُ اليُسرى ، وَالكَلبُ مَعَهُم قَد بَسَطَ ذِراعَيهِ بِفِناءِ الكَهفِ .

امام صادق عليه السلام : اصحاب كهف و رقيم ، در زمان پادشاهى جبّار و طغيانگر ، زندگى

مى كردند . وى ، مردم سرزمينش را به پرستش بت ها فرا مى خواند و هر كس اجابت نمى كرد ، او را مى كُشت . اينان ،

مردمانى مؤمن بودند كه خداوند عز و جل را پرستش مى كردند . پادشاه ، بر دروازه شهر ، نمايندگانى گماشت و نمى گذاشت كسى بيرون برود ، مگر بر بت ها سجده كند .

آنان ، با به بهانه شكار ، بيرون رفتند . در ميان راه ، بر چوپانى گذشتند . وى را به كيش خود دعوت كردند؛ ولى چوپان ، اجابت نكرد . با چوپان ، سگى بود و سگ ، اجابت كرد و با آنان بيرون رفت . ... چون شب شد ، بدان غار داخل شدند و سگ ، همراه آنان بود . خداوند ، بر آنان خوابى مستولى كرد ، چنان كه در قرآن فرموده است : «پس در آن غار ، ساليانى چند بر گوش هايشان پرده زديم» .

آنان ، خوابيدند تا خداوند ، آن پادشاه و مردمانش را نابود ساخت . آن دوران ، سپرى شد و دوره جديد و مردمانى جديد آمدند . آن گاه ، آنان از خواب برخاستند . به يكديگر گفتند : چه قدر در اين جا خوابيديم؟ به خورشيد نگريستند كه بالا آمده بود و گفتند : يك روز يا پاره اى از روز . آن گاه به يكى از خود گفتند : اين پول را بگير و به صورت ناشناس ، وارد شهر شو تا تو را نشناسند و براى ما غذايى تهيه كن؛ چرا كه اگر از ما اطّلاع يابند و ما را بشناسند ، خواهند كُشت و يا به دين خود برمى گردانند .

آن مرد آمد و شهر را به گونه اى ديگر يافت

و مردمان را بر خلاف مردمان زمان خود ديد . آنان را نمى شناخت و آنان ، زبان او را نمى فهميدند و وى ، زبان آنان را نمى فهميد . مردم به وى گفتند : كيستى و از كجا آمده اى؟

داستان را به آنان گفت . پادشاه و مردم شهر ، همراه آن مرد از شهر بيرون آمده ، بر درِ غار ايستادند و به درون ، سر مى كشيدند . برخى گفتند : «آنان ، سه نفرند و چهارمِ آنان سگ آنهاست» و برخى گفتند : «پنج نفرند و سگشان ، ششمين آنهاست» و برخى گفتند : «هفت نفرند و سگشان هشتمين آنهاست» .

خداوند عز و جل ، پرده اى از ترس و رُعب را حجاب آنان قرار داد و كسى جرئت وارد شدن نداشت ، جز رفيق آنها . وقتى او داخل غار شد ، يارانش در هراس و

ترس ديد كه مبادا ياران دقيانوس بر آنان دست يافته اند . وى به آنان گزارش داد كه اين مدّت طولانى در خواب بوده اند و آنان براى مردم ، نشانه اند . همه گريستند و از خداوند خواستند كه آنان را به خواب برگرداند ، چنان كه در خواب بودند . پادشاه گفت : سزاوار است در اين جا مسجدى بسازيم و آن را زيارت كنيم؛ چرا كه اينها مردمانى مؤمن اند .

آنان ، در هر سال ، دو بار حركت مى كردند ، شش ماه بر پهلوى راست مى خوابيدند و شش ماه بر پهلوى چپ ، و سگ به همراه آنان ، دست

هايش را بر درِ غار ، پهن كرده بود .

تفسير القمّي : ج 2 ص 32 .

حديث2468

امام صادق عليه السلام :

اِنهَزَمَ النّاسُ يَومَ اُحُدٍ عَن رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آلهفَغَضِبَ غَضَبا شَديدا ، قالَ : وكانَ إذا غَضِبَ انحَدَرَ عَن جَبينِهِ مِثلُ اللُّؤلُؤِ مِنَ العَرَقِ ، قالَ : فَنَظَرَ فَإِذا عَلِيٌّ عليه السلام إلى جَنبِهِ فَقالَ لَهُ : اِلحَق بِبَني أبيكَ مَعَ مَنِ انهَزَمَ عَن رَسولِ اللّه ِ .

فَقالَ : يارَسولَ اللّه ِ ، لي بِكَ اُسوَةٌ .

قالَ : فَاكفِني هؤُلاءِ فَحَمَلَ فَضَرَبَ أوَلَّ مَن لَقِيَ مِنهُم .

فَقالَ : جَبرَئيلُ عليه السلام : إنَّ هذِهِ لَهِيَ المُؤاساةُ يا مُحَمَّدُ .

فَقالَ : إنَّهُ مِنّي وأ نَا مِنُه .

فَقالَ جَبرَئيلُ عليه السلام : وأ نَا منِكُما يا مُحَمَّدُ .

فَقالَ أبو عَبدِ اللّه ِ عليه السلام : فَنَظَرَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آلهإلى جَبرَئيلَ عليه السلام عَلى كُرسِيٍّ مِن ذَهَبٍ بَينَ السَّماءِ وَالأَرضِ ، وهُوَ يَقولُ : لا سَيفَ إلاّ ذُو الفَقارِ ولا فَتىً إلاّ عَليٌّ .

امام صادق عليه السلام : در روز نبرد اُحُد ، مردم از اطراف پيامبر صلي الله عليه و آله گريختند . پيامبر خدا به شدّت خشمگين شد و هرگاه خشمگين مى شد ، از گونه هايش عرق ، مانند مرواريد ، فرو مى ريخت . آن گاه پيامبر صلي الله عليه و آلهنگاه كرد و على عليه السلام را در كنار خود ديد . به وى فرمود : «تو هم به [آن دسته از] برادرانت كه

از پيامبر خدا گريختند ، بپيوند» .

على عليه السلام گفت : اى پيامبر خدا! تو برايم الگو هستى .

پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود : «پس مرا از شرّ اينها در امان بدار» .

على عليه السلام بر آنان يورش بُرد و به نخستين كسى كه از دشمن ديد ، ضربتى زد . جبرئيل عليه السلام گفت: اى محمّد! اين همان مُواسات (از خود گذشتگى/فداكارى) است .

پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود : «او از من است و من از اويم» .

جبرئيل عليه السلام هم گفت : و من از شمايم ، اى محمّد!

امام صادق عليه السلام فرمود : «پيامبر صلي الله عليه و آله به جبرئيل عليه السلام نظر افكند كه بر تختى طلايى ميان آسمان و زمين نشسته و مى گويد : "شمشيرى جز ذو الفقار و جوان مردى جز على نيست"» .

الكافي : ج 8 ص 110 ح 90 .

حديث2469

امام صادق عليه السلام :

إنَّ وَلِيَّ عَلِيٍّ عليه السلام لا يَأكُلُ إلاَّ الحَلالَ ؛ لأَِنَّ صاحِبَهُ كانَ كَذلِكَ . . . أما وَالَّذي ذَهَبَ بِنَفسِهِ ، ما أكَلَ مِنَ الدُّنيا حَراما قَليلاً ولا كَثيرا حَتّى فارَقَها ، ولا عَرَضَ لَهُ أمرانِ كِلاهُما لِلّهِ طاعَةٌ إلاّ أخَذَ بِأَشَدِّهِما عَلى بَدَنِهِ ، ولا نَزَلَت بِرَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله شَديدَةٌ قَطُّ إلاّ وَجَّهَهُ فيها ثِقَةً بِهِ ، ولا أطاقَ أحَدٌ مِنَ هذِهِ الاُمَّةِ عَمَلَ رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله بَعدَهُ غَيرُهُ ، ولَقَد كانَ يَعمَلُ عَمَلَ رَجُلٍ كَأَنَّهُ يَنظُرُ إلَى

الجَنَّةِ وَالنّارِ .

ولَقَد أعتَقَ ألفَ مَملوكٍ مِن صُلبِ مالِهِ ، كُلُّ ذلِكَ تَحَفّى

امام صادق عليه السلام : دوستدار على عليه السلام جز حلال نمى خورَد؛ زيرا رهبرش چنين بود . سوگند به خدايى كه جان او را گرفت ، از مال دنيا حرامى را تناول نكرد ، نه كم و نه زياد ، تا از دنيا رحلت كرد . و هيچ گاه دو كار بر او عرضه نشد كه در هر دو مورد ، خشنودى خدا بود ، جز آن كه سخت ترينش را بر جسم خود برمى گزيد ، و هيچ حادثه دشوارى بر پيامبر صلي الله عليه و آله روى نياورد ، جز آن كه به جهت اطمينان و اعتماد ، على عليه السلام را بدان مأمور كرد . هيچ يك از امّت اسلامى

توان انجام دادن كارهاى پيامبر صلي الله عليه و آله را جز او نداشت . وى مانند كسى رفتار مى كرد كه به بهشت و جهنّم مى نگرد . هزار برده از ثروت خويش ، آزاد ساخت ، كه همه آن ، حاصل دست رنج و عرق پيشانى اش بود و اين همه را به خاطر خداوند عز و جل و رهايى از آتش ، انجام مى داد . غذاى او سركه و روغن زيتون بود و شيرينى اش خرما ، اگر بدان دست مى يافت . لباسش كرباس بود و اگر لباس بلند بود ، قيچى مى خواست و آن را كوتاه مى كرد .

تحفّى : بالغ، أو من الحَفا : وهو رقّة القدم (لسان العرب : ج 14 ص 186 _

187) .

حديث2470

امام صادق عليه السلام :

پيش از اين توضيح داديم كه «جوانى» ، نقشى بنيادين در پذيرش حق ، خودسازى و سازندگى دارد . پيامبران خدا همگى جوان بودند و پيروان پيامبر اسلام را نيز غالبا قشر جوان تشكيل مى دادند . همچنين اشاره شد كه ارائه الگوهاى عينى براى پرورش ارزش هاى اخلاقى در جوانان مى تواند فوق العاده مؤثّر باشد . بر اين اساس ، نمونه هايى از جوانانى كه در صدر اسلام با رهنمود پيامبر خدا و امام على عليه السلامپرورش يافتند و تا پايان زندگى در همه صحنه هاى سياسى و اجتماعى ، ثابت قدم و استوار ماندند و در فتنه ها نلغزيدند و از آزمون ها سربلند بيرون آمدند ، ارائه مى گردد ، بدان اميد كه تأمّل در زندگى آنان ، درسى باشد براى جوانانِ امروز و فرداى ما .

گفتنى است آنچه در اين فصل مى آيد ، گزيده اى است از جلد دوازدهم دانش نامه امير المؤمنين عليه السلام ، و كسانى كه علاقه مندند اطّلاعات بيشترى از بزرگانى كه شرح حال آنان در اين جا آمده ، داشته باشند ، به آن كتاب مراجعه كنند .

ابو ذر غِفارى

جُندَب بن جُناده ، كه به كنيه اش (ابو ذر) مشهور است ، صداى رساى حق ، فرياد بلندِ فضيلت و عدالت ، از صحابيان والا مقام و از پيش گامان ايمان و از استوارْ گامان صراط مستقيم بود . او پيش از اسلام ، موحّد بود و از بت پرستى تَن زده بود . او از باديه به

مكّه آمد و آيين حق را با همه وجود پذيرفت و آيات الهى را نيوشيد .

ابو ذر را چهارمين و يا پنجمين كسى دانسته اند كه اسلام را پذيرفته و اسلام جويى و حق خواهى و باور به آيين جديد را از آغازين روز ، آشكارا اظهار كرده بود .

او در استوارگامى ، راستگويى و صراحت لهجه ، بى بديل بود . پيامبر خدا ، در كلامى جاودانه به پاس اين ويژگى والاى او فرمود :

ما أظَلَّتِ الخَضراءُ وما أقَلَّتِ الغَبراءُ أصدَقَ لَهجَةٍ مِن أبي ذَرٍّ .

آسمان ، بر كسى سايه نيفكنْد و زمين ، كسى را بر پشت خود نگرفت كه راستگوتر از ابو ذر باشد .

ابوذر ، از معدود كسانى است كه در هنگامه ديگرسانى هاى پس از پيامبر صلي الله عليه و آله ، حريم حق را پاس داشت و جان خويش را سپر دفاع از جايگاه والاى ولايت على عليه السلامساخت و از سه نفرى است كه هرگز از آن بزرگوار ، جدا نشدند .

در والايى ها و فضليت هاى ابو ذر ، بايد از نماز گزاردن او بر پيكر مطهّر بانوى اسلام ، حضرت زهرا عليهاالسلامنيز ياد كرد . او از معدود كسانى است كه در آن هنگامه آميخته به رنج و غم ، بر پيكر فاطمه زهرا عليهاالسلام نماز خواندند .

خروش او عليه بيداد ، شُهره تاريخ است . او اسراف ، تبذير و بخشش هاى ناهنجار خليفه سوم را برنتابيد و عليه آنها خروشيد و تحريف هايى را كه مى خواستند براى پشتوانه سازى اين حاتم بخشى ها

درست كنند ، نيارَست و بر خليفه و توجيه گرى كعب الأحبار ، طعن زد و خليفه ، او ، اين فريادِ رساى

عدالتخواهى را به شام _ كه ديارى تازه مسلمان و ناآشنا به فرهنگ اسلام بود _ تبعيد كرد .

معاويه نيز كه در شام ، چونان شاهان مى زيست و اعمال قيصرگونه انجام مى داد و عملاً احكام اسلام را زير پا مى نهاد ، از فريادهاى ابو ذر در امان نماند و بدين سان ، به عثمان نوشت كه اگر ابو ذر در شام بماند ، آن جا را به آشوب خواهد كشيد . عثمان نيز دستور داد كه ابو ذر را به مدينه بازگردانند ، و چنين كردند ، با سخت ترين و رنج آميزترين شكل .

ابو ذر به مدينه آمد . نه شيوه عثمان ديگرگون شده بود و نه موضع ابو ذر ! پس اعتراض بود و فرياد كردن ، حق گويى بود و افشاگرى ؛ و چون تطميع ها و تهديدهاى دستگاه حكومت ، كارگر نيفتاد ، شيوه برخورد حكومت به گونه اى ديگر شد : تبعيد او به رَبَذه ، بيابان خشك و سوزان ، و بخش نامه خليفه كه هيچ كس حق ندارد ابو ذر را بدرقه كند .

على عليه السلام ، آن بخش نامه ستمگرانه را برنتابيد و با فرزندان و تنى چند از صحابيان ، ابو ذر را بدرقه كرد و در جملاتى سنگين ، مظلوميت ابو ذر را بيان فرمود . ديگران نيز سخن گفتند تا مردمان بدانند كه ابو ذر ، اين صحابى بزرگ را ، حقگويى و

ستم ستيزى اش به ربذه مى فرستد ، نه چيزهاى ديگر .

تبعيد ابو ذر ، از جمله زمينه هاى شورش عليه عثمان بود . او به ربذه رفت ، با دلى شاد از اين كه از زير بار مسئوليت حقگويى ، شانه خالى نكرده است و با قلبى آكنده از غم كه تنهايش گذاشتند و او را از مرقد مطهّر حبيبش پيامبر خدا ، جدا ساختند .

عبد اللّه بن حواش كعبى مى گويد : ابو ذر را در ربذه ديدم ، نشسته در سايه سايبانى ، تنهاى تنها . گفتم : هان ، ابو ذر! تنهايى؟

گفت : هماره امر به معروف و نهى از منكر ، شعارم بود و حقگويى شيوه ام و اين همه ، همراهى برايم باقى نگذاشت .

ابو ذر ، به سال 32 هجرى ، زندگى را بدرود گفت و آنچه را كه پيامبر خدا در آينه زمان ديده بود ، جامه واقعيت پوشيد . پيامبر خدا فرموده بود :

يَرحَمُ اللّه ُ أبا ذرٍّ ، يَعيشُ وَحدَهُ ، ويَموتُ وَحدَهُ ، ويُحشَرُ يَومَ القِيامَةِ وَحدَهُ .

خدا رحمت كند ابو ذر را ! تنها زندگى مى كند ، تنها زندگى را بدرود مى گويد و در هنگامه قيامت ، تنها برانگيخته مى شود .

گروهى از مؤمنان ، از جمله مالك اشتر ، پس از مرگ آن صحابى بزرگ ، فرا رسيدند و با تجليل و احترام ، پيكر نحيف آن حقگوى روزگار را به خاك سپردند .

ابو هَيثم

مالك بن تَيِّهان بن مالك كه به كُنيه اش (ابو

هَيثَم) مشهور است ، جزو نخستين گروه انصار بود كه پيش از هجرت پيامبر صلي الله عليه و آله در مكّه ايمان آوردند . او قبل از اسلام هم موحّد بود و از پرستش بت ، تن مى زد .

ابوهيثم ، در تمام نبردهاى پيامبر خدا شركت داشت و از جمله كسانى است كه «حديث غدير» را روايت كرده اند . او از پيش گامان شناختِ حق پس از پيامبر خداست كه پس از ايشان ، در شناخت خلافت حق ، پيشتاز شد و به ديگرسانى خلافت ، تن نداد و در زمره دوازده نفرى بود كه در مسجد النبى ، به دفاع از على عليه السلامدر برابر دگرگونى مسير خلافت ، فرياد اعتراض برآوردند . چنين بود كه ابو هيثم ، از آغاز شكل گيرى خلافت على عليه السلام با ايشان همراه شد و همراه با عمّار بن ياسر ، مسئول بيعت گرفتن از مردم شد . امام عليه السلام ، ابو هيثم را به همراه عمّار بن ياسر ، بر بيت المال گمارد كه نشانى است از سلامت نفس او .

على عليه السلام ، در اوج تنهايى و در تنگناى سستى همراهانش ، آن گاه كه با سوز و گداز ، ياران استوار گامِ از دست رفته اش را ياد كرده است ، از مالك بن تَيّهان نيز نام برده و بر نبودش تأسف خورده است .

مورّخان ، درباره زمان درگذشت ابو هيثم ، يكْ داستان نيستند ؛ امّا على عليه السلامهم زمان و در يك سخن ، از نبود او و عمّار و خُزَيمة بن ثابت (ذو شهادتين) ،

با سوز

ياد كرده و فرموده است :

أينَ إخوانِيَ الَّذينَ رَكِبُوا الطَّريقَ ومَضَوا عَلَى الحَقِّ ؟ أينَ عَمّارٌ ؟ وأينَ ابنُ التَّيِّهانِ ؟ وأينَ ذُو الشَّهادَتَينِ؟ وأينَ نُظَراؤُهُم مِن إخوانِهِمُ الَّذينَ تَعاقَدوا عَلَى المَنِيَّةِ ، واُبرِدَ بِرُؤوسِهِم إلَى الفَجَرَةِ ؟

كجايند برادران من كه بر راه [ صحيح] رفتند و با حق گذشتند؟! كجاست عمّار؟ و كجاست ابن تيّهان؟ و كجاست ذو شهادتين؟! و كجايند برادران همانند ايشان كه پيمان مرگ بستند و سرهايشان را براى فاجران فرستادند؟!

از اين سخن امام عليه السلام ، روشن مى شود كه وى در صفّين به شهادت رسيده است . ابن ابى الحديد و علاّمه محمّد تقى شوشترى ، بر اين نظر ، تصريح كرده اند .

اَصبغ بن نُباته

اَصبَغ بن نُباته تميمى حَنْظلى مُجاشِعى ، از ياران ويژه امير مؤمنان على عليه السلامو از چهره هاى برجسته ياران ايشان و از معتمدان ايشان است .

استوار گامى او در دوستى على عليه السلام مشهور است . او در متون كهن تاريخى ، به «شيعه» معروف است . او از «شُرطة الخَميس (نيروهاى ويژه)» و از فرماندهان آنان است كه تا مرز مرگ و شهادت ، با مولا على عليه السلامپيمان بسته بودند .

اصبغ ، در جنگ هاى جمل و صِفّين ، همراه على عليه السلام بود و از ياران باوفاى وى به شمار مى رفت. اصبغ ، سفارش نامه على عليه السلام به مالك اشتر را نقل كرده كه مجموعه اى بزرگ و جاودان است . پس از ضربت خوردن على عليه السلام ، وى از

معدود افرادى است كه اجازه حضور بر بالين ايشان را يافت . اصبغ را از ياران امام حسن عليه السلام نيز شمرده اند .

اُوَيس قَرَنى

اُوَيس بن عامر بن جَزْء مُرادى قَرَنى ، پاكْ نهادى نيك انديش و از چهره هاى پرفروغ تاريخ اسلام است . او به روزگار پيامبر صلي الله عليه و آله اسلام آورد ؛ امّا ايشان را نديد . از اين رو ، او را در شمار تابعيانْ ياد كرده اند .

پيامبر صلي الله عليه و آله ، او را بهترين و برترينِ تابعيان شمرده است و بر شفيع بودن او در قيامت _ كه كسان بسيارى را شفاعت خواهد كرد _ تصريح كرده است . او را يكى از زهّاد مشهور و از هشت زاهد معروف صدر اسلام برشمرده اند .

اويس ، در جريان هاى اجتماعى حضور آشكارى نداشته ؛ ولى در عبادت ، بسى سختكوش بوده است . آورده اند كه او گاهى شب را يكسر در سجود به سر مى برد .

اويس ، در جنگ هاى جمل و صِفّين ، شركت كرد و در صفّين ، تا مرز شهادت با على عليه السلامپيمان بست و در همان نبرد ، خونين چهره ، شهدِ شهادت نوشيد و در همان مكان ، به خاك سپرده شد .

توصيف امام موسى بن جعفر عليهماالسلام از اويس ، ياد كردنى است كه فرمود :

إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ نادى مُنادٍ ... : أينَ حوارِيُّو عَلِيِّ بن أبي طالِبٍ . . . فَيَقومُ عَمرُو بنُ الحَمِقِ ... و اُوَيسٌ القَرَنِيُّ .

چون قيامت

بر پا گردد و ندا دهنده اى ندا در دهد : "حواريان على كجايند ؟" ، عمرو بن حَمِق و ... و اويس قرنى به پا خواهند خاست .

بلال بن رَباح

بلال بن رَباح كه كنيه اش «ابو عبد الكريم» بود ، از پيشتازان در پذيرش اسلام بود . وى از كسانى است كه در راه خداوند عز و جل شكنجه مى شد و استقامت مى ورزيد .

ابو جهل ، او را در برابر خورشيد ، بر صورت فرو مى افكنْد و سنگ آسياب به رويش مى گذاشت تا آفتاب ، او را بسوزاند و به وى مى گفت : به پروردگار محمّد ، كافر شو .

بلال در پاسخ مى گفت : «اَحَدْ ، اَحَد (خداى يگانه ، خداى يگانه)!» ، و در دينش بسيار استوار بود . ابو بكر ، در حالى كه بلال در زير سنگ ها شكنجه مى شد ، او را خريد . بلال ، نخستين كسى است كه براى پيامبر خدا ، اذان گفت و مؤذّن و خزانه دار پيامبر صلي الله عليه و آله بود .

هنگامى كه پيامبر صلي الله عليه و آله از دنيا رفت ، بلال تصميم گرفت به شام برود؛ ولى ابو بكر به وى گفت : نزد من باش .

بلال در پاسخ گفت : اگر مرا براى خود آزاد ساختى ، اينك ، مرا حبس كن و اگر به خاطر خداوند آزاد كردى ، رهايم كن تا به سوى خداوند عز و جل بروم . آن گاه ، ابو بكر اجازه داد و او به

سوى شام رفت و در همان جا سكونت داشت تا از دنيا رفت .

بلال ، در دمشق به سال 20 هجرى در شصت و چند سالگى از دنيا رفت و در باب الصغير ، مدفون شد . برخى گفته اند او در سال هفدهم يا هيجدهم هجرى درگذشته است .

جابر بن عبد اللّه انصارى

ابو عبد اللّه جابر بن عبد اللّه بن عمرو انصارى ، از صحابيان بلندآوازه اى بود كه روزگارى دراز بزيست . او در شب تاريخى و سرنوشت ساز پيمان بستنِ يثربيان با پيامبر خدا ، براى دفاع و پشتيبانى از او (كه در تاريخ اسلام به «بيعت عقبه دوم» مشهور است) ، به همراه پدرش شركت جُست . چون پيامبر صلي الله عليه و آله وارد مدينه شد ، او با آن بزرگوار ، همراهى كرد و در جنگ هاى پيامبر خدا ، كنار ايشان حاضر بود .

جابر بن عبد اللّه ، پس از پيامبر صلي الله عليه و آله ، از پاسدارى حق ، تن نزد و از اين كه ، جايگاه والاى على عليه السلام را فرياد كند ، دريغ نكرد .

امامان عليهم السلام ، جايگاه والاى جابر را در شناخت مكانت ائمه عليهم السلام و درك عميق او از جريان هاى پس از پيامبر خدا و معارف ويژه تشيّع ، و فهم نافذ او را از ژرفاى قرآن ، ستوده اند و او را از معدود كسانى دانسته اند كه پس از پيامبر خدا ، راه ديگرى نجست و بر صراط مستقيم ، پاى فشرد .

گفتيم كه او روزگارى

دراز بپاييد و بدين سان ، نام ارجمند او در ميان صحابيان امام على ، امام حسن ، امام حسين ، امام سجّاد و امام باقر عليهم السلام آمده است . او حامل سلام پيامبر خدا براى امام باقر عليه السلامبود .

جابر ، در جنگ صِفّين ، همراه على عليه السلام بود . او اوّلين كسى است كه پس از حادثه كربلا بر مزار شهيدان ، حضور يافته و بر ابا عبد اللّه الحسين عليه السلام ، سرشك فشانده است .

روايات منقول از او درباره على عليه السلام ، نقل هاى تفسيرى بر جاى مانده از او ، و گفتگوها و مناظرات او ، همه وهمه ، نشان دهنده استوارگامى ، نيك انديشى و ايمان ژرف و باور پايدار اوست . «صحيفه جابر» نيز مشهور است .

او عثمان را يارى نكرده بود . از اين رو ، حَجّاج بن يوسف ، به قصد خوار كردن وى ، بر دست او مُهر زد . جابر به سال 78 هجرى ، زندگى را بدرود گفت .

جارية بن قُدامه سَعدى

جارية بن قدامه تميمى سعدى ، از صحابيان پيامبر خدا و از ياران پاكْ نهاد و شجاع على عليه السلاماست . او بُرنا دل و ژرف نگر بود و از شخصيتى والا و محبوبيتى بسيار ، برخوردار بود . او در دوستى على عليه السلام ، استوار گام و بر دشمنان او بسى سختگير بود .

چون على عليه السلام به خلافت رسيد ، جاريه در بصره براى او بيعت گرفت . او از جمله شخصيت هاى پاكبازى بود كه به

«شُرطة الخميس (نيروهاى ويژه)» مشهور بودند . وى در نبردهاى سه گانه على عليه السلامحضورى جدّى داشت و در صِفّين ، فرماندهى

قبيله هاى سعد و رَباب به عهده او بود .

جاريه ، سخنورى چيره دست بود . گفتگوهاى او در كشاكش جنگ صِفّين و سخنرانى دليرانه او در كاخ معاويه ، و سخنان كوبنده و استوارش در دفاع از مولا على عليه السلام ، گواهى است بر بلاغت و زبان آورى او .

هنگامى كه اهالى نَجرانْ مرتد شدند ، على بن ابى طالب عليه السلام ، او را به سوى آنان فرستاد . پس از جنگ نهروان ، غارتگرى ها و هجوم هاى ستمگرانه معاويه در اطراف سرزمين عراق ، آغاز شد . معاويه ، عبد اللّه بن عامر حَضْرَمى را به بصره فرستاد تا براى او بيعت گيرد . ابن حضرمى چنين كرد و بر شهر ، مسلّط شد .

امام عليه السلام ، ابتدا اَعيَن بن ضبيعه را براى خاموش كردن فتنه ابن حضرمى به بصره گسيل داشت كه شبانه در بستر به شهادت رسيد . پس از آن ، جاريه را به بصره فرستاد و او با تدبير ، دقّت و شجاعت ، بر شهر ، مسلّط شد و امام عليه السلام ، او را ستود .

على عليه السلام در آخرين روزهاى حيات خود ، جاريه را براى خاموش ساختن فتنه گرى هاى بُسر بن اَرْطات _ كه در تيره جانى و زشت خويى بى بديل بود _ به سوى وى گسيل داشت . جاريه در مأموريت بود كه على عليه السلام به شهادت رسيد .

جاريه ، استوار گام و با شناخت ژرف از حق ، از مردم مكّه و مدينه براى امام حسن عليه السلام بيعت گرفت .

او جانى منوّر و روحى بزرگ داشت و از بيان حق ، هرگز نمى هراسيد . چنين بود كه پس از صلح امام حسن عليه السلام نيز در حضور معاويه ، از على عليه السلام دفاع كرد و بر استوارى در موضع خود ، تأكيد كرد .

جاريه بعد از به خلافت رسيدنِ يزيد ، زندگى را بدرود گفت .

جعفر بن ابى طالب

جعفر پسر عموى پيامبر صلي الله عليه و آله و برادر تنىِ على بن ابى طالب عليه السلام است . وى ، ده سال از امام على عليه السلام بزرگ تر بود و اندكى پس از اسلام آوردن على عليه السلام ، مسلمان شد .

روايت شده كه ابو طالب ديد پيامبر صلي الله عليه و آله و على عليه السلام نماز مى گزارند و على عليه السلام در سمت راست پيامبر عليه السلامايستاده است . به جعفر گفت : بال ديگر پسر عمويت را بساز و در سمت چپ او نماز بگزار .

از امام على عليه السلام روايت شده كه پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود :

وأمّا أنتَ _ يا جَعفَرُ _ فَأَشبَهتَ خَلقي وخُلقي ، و أنتَ مِن عِترَتِيَ الَّتي أنَا مِنها .

اى جعفر! تو در سيرت و صورت ، شبيه منى . و تو از عترت (خانواده) منى ، همچنان كه من از آنم .

پيامبر خدا ، او را «پدرِ تهى

دستان» مى ناميد . جعفر ، دو بار هجرت كرد : هجرت به حبشه و هجرت به مدينه . پيامبر صلي الله عليه و آله ، جعفر را در جمادى سال هشتم به جنگ موته فرستاد و چون زيد بن حارثه كشته شد ، او پرچم را به دست گرفت و جنگيد تا كشته شد .

روايت شده كه چون خبر شهادت جعفر به پيامبر خدا رسيد ، نزد همسرش اسماء بنت عميس آمد و مرگ جعفر را به وى تسليت گفت . در اين هنگام ، فاطمه عليهاالسلاموارد شد ، در حالى كه گريه مى كرد و مى گفت :

وا عمّاه!

آه ، عمو جان!

آن گاه ، پيامبر خدا فرمود :

عَلى مِثلِ جَعفَرٍ فَلتَبكِ البَواكي .

گريه كنندگان بايد بر مانند جعفر ، گريه كنند .

از خبر شهادت جعفر ، اندوهى بسيار بر پيامبر خدا رسيد ، تا اين كه جبرئيل عليه السلامبر ايشان فرود آمد و خبر داد كه :

أنَّ اللّه َ قَد جَعَلَ لِجَعفَرٍ جَناحَينِ مُضَرَّجَينِ بِالدَّمِ يَطيرُ بِهِما مَعَ المَلائِكَةِ .

خداوند ، براى جعفر دو بال آغشته به خون قرار داده و همراه فرشتگان ، پرواز مى كند .

هنگامى كه آزار قريش نسبت به پيامبر صلي الله عليه و آله و يارانش كه به وى ايمان آورده بودند ، در مكّه ، پيش از هجرت به مدينه ، شدّت يافت ، پيامبر صلي الله عليه و آله به يارانش دستور داد به حبشه هجرت كنند و به جعفر بن ابى طالب ، دستور داد تا همراه آنان ،

هجرت كند . جعفر و هفتاد مرد از مسلمانان ، از مكّه بيرون رفتند تا به دريا رسيده ، بر كشتى سوار شدند . وقتى خبر به قريش رسيد ، عمرو بن عاص و عَمّارة بن وليد را به سوى پادشاه حبشه ، نجاشى فرستادند تا مهاجران را برگرداند . . . نمايندگان قريش ، بر نجاشى وارد شدند و با خود ، هدايايى برده بودند . نجاشى ، هدايا را از آنان پذيرفت .

عمرو بن عاص گفت : اى پادشاه! گروهى از مردم ما به مخالفت با آيين ما برخاسته و خدايان ما را دشنام مى دهند و اينك ، نزد تو آمده اند . آنها را به ما برگردان .

نجاشى به دنبال جعفر فرستاد . او را آوردند . رو به جعفر كرد و گفت : اينها چه مى گويند؟

جعفر گفت : اى پادشاه! چه مى گويند؟

گفت : مى خواهند شما را به آنان بازگردانم .

جعفر گفت : اى پادشاه! از آنان بپرس آيا ما برده آنانيم؟

عمرو بن عاص گفت : خير؛ آزادگانى بزرگوارند .

جعفر گفت : اى پادشاه! از آنان بپرس آيا ما به آنان بدهكاريم كه آن را مطالبه مى كنند؟

عمرو گفت : خير ، ما از شما طلبى نداريم .

جعفر گفت : آيا بر عهده ما خون بهايى است كه مطالبه مى كنيد؟

عمرو گفت : خير .

جعفر گفت : پس از ما چه مى خواهيد؟ ما را آزار داديد . بدين جهت ، از شهرتان خارج شديم .

عمرو بن عاص گفت : اى پادشاه! آنان با

آيين ما مخالفت كردند و خدايان ما را دشنام دادند ، جوانان ما را گم راه كرده ، در جامعه تفرقه انداختند . آنان را به ما بازگردان تا جامعه ما اتّحاد خود را باز يابد .

جعفر گفت : اى پادشاه! ما با آنان مخالفت كرديم؛ زيرا خداوند ، از ميان ما پيامبرى برانگيخت كه دستور داد بت ها را كنار نهيم و قرعه زدن را رها كنيم . ما را به نماز و زكات ، فرمان داد . ستم و خونريزى به ناحق و زنا ، رباخوارى ، خوردن مردار و خون را حرام كرد ، ما را به عدل و احسان و بخشش به خويشاوندان ، فرمان داد و از زشتى ها و منكر ، باز داشت .

نجاشى گفت : خداوند ، عيسى بن مريم عليه السلام را نيز با همين تعاليم ، مبعوث كرد . آن گاه افزود : اى جعفر! آيا از آنچه خداوند بر پيامبرت نازل كرده ، چيزى در حفظ دارى؟

جعفر گفت : آرى . و سوره مريم را خواند تا به اين آيه رسيد :

«وَ هُزِّى إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَ_قِطْ عَلَيْكِ رُطَبًا جَنِيًّا * فَكُلِى وَ اشْرَبِى وَ قَرِّى عَيْنًا ؛ و تنه درخت خرما را به طرف خود [ بگير و] بتكان ، بر تو خرماى تازه مى ريزد . و بخور و بنوش و ديده ، روشن دار» .

چون نجاشى اين آيه را شنيد ، به شدّت گريست و گفت : به خدا سوگند ، اين سخنان ، حق است .

عمرو بن عاص گفت : اى پادشاه! اين مرد

، مخالف ماست . او را به ما بازگردان .

نجاشى ، به صورت عمرو سيلى زد و گفت : ساكت باش! به خدا سوگند ، اگر از وى به بدى سخن بگويى ، نابودت مى كنم .

عمرو بن عاص برخاست ، در حالى كه خون از صورتش جارى بود و مى گفت : اى پادشاه! اگر چنان است كه مى گويى ، ما ديگر با وى كارى نداريم .

جُوَيرية بن مُسهِر

جُوَيرية بن مُسهِر عبدى ، از ياران ديرين و نزديكان امام على عليه السلام بود . او فردى شايسته ، مورد اطمينان و علاقه امام و دوست او بود . در روزگار خلافت معاويه ، زياد بن اَبيه ، دست و پاى او را بُريد و وى را به دار كشيد و به شهادت رساند .

حارث هَمْدانى

ابو زُهَير ، حارث بن عبد اللّه بن كعب اَعوَر هَمْدانى كوفى ، از ياران امام على و امام حسن عليهماالسلام و از شيعيان نخستين به شمار مى رود . او دانشى فراوان داشت و از دين شناس ترينِ مردم و آشناترينِ افراد به احكام ارث بود و اين دانش را از امام على عليه السلام آموخته بود .

او از سرشناسان كوفه و از جمله كسانى بود كه بر عثمان شوريدند و خواستار عزل سعيد بن عاص شدند . عثمان هم آنان را تبعيد كرد . او در سال 65 هجرى در كوفه درگذشت .

حُجْر بن عَدى

ابو عبد الرحمان ، حُجْر بن عَدىّ بن معاويه كِنْدى ، مشهور به «حُجرُ

الخير (حجر

نيكوكار)» و «ابن اَدبَر» ، از كسانى است كه جاهليت و اسلام را درك كرده است . او بر پيامبر صلي الله عليه و آلهوارد شد و با ايشان ، مصاحبت داشت .

حُجر ، از چهره هاى منوّر تاريخ اسلام و از قلّه سانان پُرفروغ تاريخ تشيّع است . او هنوز در سنين جوانى بود كه به محضر پيامبر خدا درآمد و اسلام آورد . دنيا گريزى ، زهد ، نمازگزارى و روزه دارىِ بسيار ، سلحشورى و رزم آورى ، شرافت و كرامت و درستكارى و عبادت ، از ويژگى هاى اوست .

او به زهد ، معروف بود . روح پاك ، نفْس سالم ، مَنش والا و روش پيراسته حُجر ، او را مستجاب الدعوه ساخته بود . او هرگز در برابر حق كشى ها و باطل گرايى ها سكوت نمى كرد . چنين بود كه همراه مؤمنان و مجاهدان ، بر عثمان شوريد و در عينيت بخشيدن به حاكميت مولا على عليه السلام ، از هيچ كوششى دريغ نكرد و بدين سان ، از ياران ويژه و پيروان مطيع او به شمار مى رفت .

او در نبردهاى على عليه السلام نيز شركت داشت . در جمل ، فرمانده سواره نظام كِنديان بود و در صفّين ، فرماندهى قبيله خود را به عهده داشت و در نهروان ، جناح چپ و يا راست سپاه على عليه السلام را فرماندهى مى كرد .

او زبانى گويا و كلامى نافذ داشت ، به بلاغتْ سخن مى گفت و با فصاحت ، حقايق را بيان مى نمود . سخنان

زيبا و بيدارگر او درباره جايگاه والاى على عليه السلام ، نشانى است از اين حقيقت .

او يار باوفاى على عليه السلام و از مدافعان سختكوش وى بود . چون ضحّاك بن قيس براى غارتگرى روى به عراق نهاد ، حجر بن عدى از على عليه السلام براى رويارويى با او فرمان گرفت و با دلاورى ، او را شكست داد و ضحّاك ، پا به فرار نهاد .

حجر ، لحظاتى قبل از ضربت خوردن على عليه السلام ، از توطئه خبر يافت و با تمام توان كوشيد تا ايشان را خبر كند ؛ امّا موفّق نشد و غمِ به خون نشستن على عليه السلام بر جانش نشست .

او از ياران غيور و استوارْگام امام حسن عليه السلام نيز بود . وى چون خبر صلح را شنيد ، خون غيرت در رگ هايش به جوش آمد و بر اين صلح ، اعتراض كرد . امام حسن عليه السلامبه او فرمود :

لَو كانَ غَيرُك مِثلَكَ لَما أمضَيتُهُ .

اگر ديگران نيز چون تو [ عزّت طلب] بودند ، هرگز اين قرارداد را امضا نمى كردم .

حجر ، از معاويه دلى آكنده از درد داشت و هماره ، از اين چهره پليد «حزب الطُّلَقاء (گروه آزادشدگان فتح مكّه)» كه حكومت يافته بودند ، بيزارى مى جست و همراه با جمع شيعيان ، بِدو نفرين مى كرد؛ چرا كه آنها گروهى بودند كه پيامبر خدا ، آنها را «ملعون» دانسته بود .

هرگاه مُغَيره _ كه در پليدى و زشت خويى و پَستى نظير نداشت و با حاكميت

«حزب الطلقاء» ، حكومت كوفه را يافته بود _ بر على عليه السلام و پيروان او طعن مى زد ، حجر ، بى هيچ هراسى به دفاع مى ايستاد و او را ملامت مى كرد .

معاويه كه از موضعگيرى ها ، افشاگرى ها ، سرسختى ها و استوارى هاى حجر به ستوه آمده بود ، دستور قتل او را صادر كرد و او را به همراه يارانش در «مَرْج عَذراء» به سال 51 هجرى به شهادت رساند .

حجر ، چهره اى محبوب ، شخصيتى نافذ و وجهه اى نيكو داشت . شهادت او بر مردم ، گران آمد . لذا به معاويه اعتراض كردند و او را بر اين كردار پليد ، نكوهش كردند . از جمله ، امام حسين عليه السلام در نامه اى به معاويه ، ضمن ستايش فراوان و يادكردِ نيكو از ستم ستيزى حُجر ، بدو اعتراض كرد و يادآورى كرد كه معاويه ، پيمان شكسته و ستمكارانه ، خون پاك حُجر را بر زمين ريخته است . عايشه نيز با ذكر روايتى درباره شهيدانِ «مَرْج عَذراء» ، به معاويه ، اعتراض كرد .

معاويه ، با همه تيره جانى ، قتل حُجر را از اشتباهاتش مى دانست و از آن ، اظهار ندامت مى كرد و در هنگام مرگ مى گفت : اگر نصيحتگرى مى بود ، ما را از قتل حجر ، باز مى داشت .

مُصعَب بن زُبَير ، دو فرزند حُجْر (عبيد اللّه و عبد الرحمان) را پس از به بند كشيدن ، به قتل رساند .

على عليه السلام از شهادت حجر

خبر داده بود و شهادت او و يارانش را به شهادت «اصحاب اُخدود» ، مانند كرده بود .

روايت شده هنگامى كه حجر را آوردند و فرمان قتل او را صادر شد ، گفت : مرا در لباس هايم دفن كنيد ، كه در قيامت به دادخواهى بر مى خيزم .

حُذَيفة بن يَمان

ابو عبد اللّه ، حُذَيفة بن يَمان بن جابر عَبْسى ، از ياران برجسته پيامبر خداست . رجاليان و شرح حال نگاران ، او را با ويژگى هايى چون : نجيب زاده ، صحابى بزرگ پيامبر خدا ، رازدار پيامبر صلي الله عليه و آله و داناترينِ مردم به منافقان ، ستوده اند .

پيامبر خدا ، نام هاى منافقان را چون رازى به حُذَيفه سپرد و بدو سفارش كرد كه در هنگامه بروز فتنه ها ، آنها را آشكار ننمايد . آن راز بايد بماند تا روزگارى كه پرده ها كنار مى روند و رازها هويدا مى شوند . او پس از جنگ بدر ، هماره بِشْكوه و نستوه ، در نبردهاى پيامبر صلي الله عليه و آلهحاضر بود . حُذَيفه ، از معدود كسانى است كه باورهاى خود را ديگرگون نكردند و پس از وفات پيامبر خدا ، دگرگونى حقّ خلافت و خلافت حق را بر نتابيدند و با استوار گامى تمام در كنار على عليه السلامايستادند .

حُذَيفه ، از معدود كسانى است كه همراه با على عليه السلام بر پيكر مطهّر فاطمه عليهاالسلامنماز خواند . او در زمان عمر و عثمان ، حكومت مدائن را به عهده داشت و در هنگام خلافت يافتن امير

مؤمنان ، در بستر بيمارى بود . با اين همه ، بيان نكردن والايى ها و فضايل على عليه السلام را برنتابيد و با تن رنجور ، بر فراز منبر شد و على عليه السلامرا با بيانى

شكوهمند و از جمله با تعبيرهايى چون «به خدا سوگند ، او از آغاز تا انجام ، بر حق است» و «او بهترين فرد در ميان درگذشتگان و بازماندگان پس از پيامبرتان است» ، ستود و براى على عليه السلام بيعت گرفت و با وى بيعت كرد و به فرزندانش وصيّت كرد كه هم گامى با على عليه السلام را فرو نگذارند . او در اين وصيّت ، سفارش كرد كه : «به خدا سوگند ، او (على عليه السلام) بر حق است و مخالفانش بر باطل اند» . او سپس هفت و يا چهل روز پس از اين ، زندگانى را بدرود گفت .

حنظله غَسيلُ الملائكه

حنظله فرزند ابو عامر ، مردى از قبيله خزرج بود . او در شامى كه صبح آن جنگ اُحُد رُخ داد ، با دختر عبد اللّه بن ابى سلول ، ازدواج كرد و در همان شب ، عروسى نمود . وى پيش از زفاف ، از پيامبر صلي الله عليه و آله اجازه خواست شب را نزد همسرش بماند . پس ، اين آيه نازل شد :

«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِى وَ إِذَا كَانُواْ مَعَهُو عَلَى أَمْرٍ جَامِعٍ لَّمْ يَذْهَبُواْ حَتَّى يَسْتَ_?ذِنُوهُ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَ_?ذِنُونَكَ أُوْلَ_ل_ءِكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِى فَإِذَا اسْتَ_?ذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَن لِّمَن شِئْتَ مِنْهُمْ ؛ همانا

مؤمنان ، كسانى اند كه به خدا و پيامبرش گرويده اند ، و هنگامى كه با او بر سرِ كارى اجتماع كردند ، تا از وى كسب اجازه نكنند ، نمى روند . در حقيقت ، كسانى كه از تو كسب اجازه مى كنند ، آنان اند كه به خدا و پيامبرش ايمان دارند . پس چون براى برخى از كارهايشان از تو اجازه خواستند ، به هر كس از آنان كه خواستى ، اجازه ده» .

پيامبر صلي الله عليه و آله نيز اجازه داد ... صبح آن روز ، حنظله ، با حالت جنابت در نبرد حاضر شد . هنگام رفتن به نبرد ، همسر حنظله ، چهار نفر از انصار را فرا خواند و در حضور

حنظله ، آنان را گواه گرفت كه آنان ، عروسى كرده اند . به زن گفته شد : چرا چنين كردى؟

گفت : ديشب در خواب ديدم آسمان ، دهان باز كرد و حنظله در آن افتاد و آسمان ، بسته شد . آن را به شهادت تعبير كردم . از اين رو ، نمى پسنديدم بدون گواه ، از وى حامله شوم .

وقتى حنظله در صحنه نبرد حضور يافت ، ابو سفيان را ديد كه سوار بر اسبى ميان دو لشكر جولان مى دهد . به وى حمله بُرد و بر پىِ پاى اسبش ضربه زد . اسب ، حركتى كرد و ابو سفيان بر زمين افتاد و فرياد زد : اى قريشيان! من ابو سفيانم و حنظله مى خواهد مرا بكشد .

ابو سفيان ، پا به فرار گذارد و حنظله

به دنبالش بود تا اين كه يكى از مشركان به سويش آمد و نيزه اى به او زد . حنظله با نيزه به سمت مرد رفت و او را به قتل رساند و خود نيز در ميان حمزه ، عمرو بن جموح ، عبد اللّه بن حزام و گروهى از انصار ، بر زمين افتاد . پيامبر خدا فرمود :

رَأَيتُ المَلائِكَةَ يُغَسِّلونَ حَنظَلَةَ بَينَ السَّماءِ وَالأَرضِ بِماءِ المُزنِ في صَحائِفَ مِن ذَهَبٍ .

ديدم فرشتگان در ميان زمين و آسمان ، حنظله را با آب باران ، در برگ هايى از طلا ، غسل مى دادند .

بدين جهت ، وى «غسيل الملائكه (غسل داده شده توسط فرشتگان)» ، نام گرفت .

خُزَيمة بن ثابت (ذو شهادَتَين)

ابو عماره ، خُزَيمة بن ثابت بن فاكِه انصارى اَوسى ، از ياران برجسته پيامبر

خداست . او در جنگ اُحد و ديگر نبردهاى پيامبر خدا ، همگام آن بزرگوار بود و از آن رو كه پيامبر خدا گواهى او را در حُكمِ دو شاهد قرار داد ، به «ذو شهادَتَين» مشهور شد .

خزيمه ، از معدود كسانى است كه پس از پيامبر صلي الله عليه و آله بر «حقّ خلافت» و «خلافت حق» ، استوار ماند و از جمله كسانى بود كه فرياد دفاع از خلافت على عليه السلام را در مسجد پيامبر صلي الله عليه و آلهسرداد و با تكيه بر عنوان و جايگاهى كه پيامبر خدا به او داده بود ، گواهى داد كه پيامبر صلي الله عليه و آله ، اهل بيت عليهم السلام

را معيارِ شناخت حق از باطل ، معرّفى كرده است و پيشوايى را به نام آنان ، رقم زده است .

خزيمه ، در نبردهاى على عليه السلام ، در محضر آن بزرگوار ، استوار گام بود و پس از شهادت عمّار بن ياسر ، او نيز شهدِ شهادت نوشيد .

رُشَيد هَجَرى

رُشَيد هَجَرى ، از عالمان و محدّثان بزرگ شيعى و از ياران بيداردل و استوارگام على عليه السلاماست . او را از ياران امام حسن و امام حسين عليهماالسلام نيز شمرده اند .

على عليه السلام رُشَيد را بزرگ مى داشت و به او «رُشَيد بلايا» مى گفت . نگاه نافذ او به فراسوى ظاهر دنيا راه يافته بود و از اين رو ، او را عالم به حوادث گذشته و آينده دانسته اند . على عليه السلام روزى به رُشيد فرمود :

كَيفَ صَبرُكَ إذا أرسَلَ إلَيكَ دَعِيُّ بَني اُمَيَّةَ ، فَقَطَعَ يَدَيكَ و رِجلَيكَ و لِسانَكَ ؟

آن گاه كه زنازاده بنى اميّه ، تو را به برائت جُستن از من فرا خوانَد و چون تن ندهى ، دست ها و پاهايت را قطع كند ، چگونه شكيبايى خواهى كرد؟ .

گفت : آيا فرجام آن ، بهشت است؟

امام عليه السلام فرمود :

نَعم يا رُشَيدُ ، و أنتَ مَعي فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ .

آرى! و تو در دنيا و آخرت با من خواهى بود .

بدين سان ، رُشيد ، شكوه شكيبايى را رقم زد و استوار گامى در عشق على عليه السلام را بيان كرد و چون

آن هنگامه رسيد و زياد بن اَبيهْ چنان كرد ، او از حق ، روى برنتافت و شهد شهادت نوشيد و به دار كشيده شد .

از زياد بن نضر حارثى نقل شده كه مى گويد : نزد زياد بودم كه رُشَيد هَجَرى را آوردند . زياد به او گفت : سرورت (يعنى على عليه السلام) به تو گفته است كه ما با تو چه مى كنيم؟

گفت : دست و پايم را مى بُريد و به دارم مى كشيد .

زياد گفت : به خدا سوگند ، كارى مى كنم كه سخنش دروغ درآيد . آزادش بگذاريد .

و چون رشيد خواست بيرون برود ، زياد گفت : به خدا سوگند ، كارى بدتر از آنچه سرورش خبر داده ، نمى توانيم بر سرش بياوريم . دست و پايش را ببُريد و به دارش كشيد .

رشيد گفت : دريغا كه هنوز كار ديگرى مانده كه امير مؤمنان ، خبرش را به من داده و شما هنوز نكرده ايد .

زياد گفت : زبانش را ببُريد .

رشيد گفت : به خدا سوگند ، اكنون خبر امير مؤمنان ، تصديق شد .

زيد بن صُوحان

زيد بن صوحان بن حجر عبدى ، برادر صَعصَعه و سَيحان ، از خطيبان زِبَردست ، شجاعان استوارگام ، بزرگان ، زاهدان ، ارجمندان و از ياران وفادار امير مؤمنان بود . او به روزگار پيامبر خدا ، اسلام آورد و از ياران پيامبر صلي الله عليه و آلهشمرده شده و به حضور

ايشان نيز رسيده است .

پيامبر صلي الله عليه و

آله ، از او به نيكى ياد مى كرد و مى فرمود :

مَن سَرَّهُ أن يَنظُرَ إلى رَجُلٍ يَسبِقُهُ بِعضُ أعضائِهِ إلَى الجَنَّةِ فَليَنظُر إلى زَيدِ بنِ صوحانَ .

هر كس دوست دارد مردى را ببيند كه يكى از اعضايش پيش تر از او به سوى بهشت مى رود ، به زيد بن صوحان بنگرد .

اين سخن والاى پيامبر خدا _ كه فضيلتى بزرگ براى زيد بود _ در جنگ جَلولاء ، مصداق يافت .

زيد ، زبانى حقگو و افشاگر داشت . چنين بود كه عثمان ، وجودش را در مدينه برنتابيد و او را به شام ، تبعيد كرد و چون انقلابيانْ حركت اعتراض آميز خود عليه عثمان را در مدينه شكل دادند ، زيد بدانها پيوست .

او در جنگ جمل ، شركت كرد و خود از شهادتش خبر داد . عايشه ، با نامه اى از وى دعوت كرد كه به يارى اش برخيزد . او چون نامه را خواند ، هوشمندانه و زيبا گفت : تو را به چيزى فرمان داده اند و ما را به چيزى ديگر ؛ امّا تو به كار ما پرداخته اى و به ما فرمان مى دهى كه به كار تو بپردازيم . به تو فرمانِ در خانه نشستن داده شده و به ما فرمانِ جنگيدن تا رفع فتنه . والسلام!

زيد ، در دفاع از على عليه السلام ، زبانى گويا و در حراست از آن بزرگوار ، گامى استوار داشت . على عليه السلام ، چون بر بالينش نشست ، فرمود :

رَحِمَكَ اللّه ُ ، يا زَيدُ

، قَد كُنتَ خَفيفَ المَؤونَةِ ، عَظيمَ المَعونَةِ .

خدا تو را رحمت كند! همانا تو كم هزينه و بسيار يارى رسان بودى .

سعيد بن قيس

سعيد ، جنگاورى دلير و قهرمانى كم نظير بود . او در جنگ هاى جمل و صِفّين ،

شركت داشت و در جمل و صفّين ، امام عليه السلام ، او را به سردارى بنى هَمْدان گماشت . او در ضمن سخنرانى اى رسا در جمع يارانش چگونگى دو سپاه را به نيكويى بَر نمود و عظمت سپاه على عليه السلام را _ كه گروهى از بدريان در آن حضور داشتند _ نشان داد و آن گاه ، جايگاه والاى على عليه السلام را به زيبايى تبيين كرد و با تكيه هوشمندانه بر پيشينه زشت معاويه ، رسوايى او و پدرانش را بيان كرد .

او در موارد بسيارى ، اطاعت مطلق خود از على عليه السلام را با عبارت هايى هيجان بار بيان كرده است . على عليه السلامنيز آن پارسامرد رزم آور را مى ستود . از جمله فرمود :

يَقودُهُمُ حامِي الحَقيقَةِ ماجِدٌ سَعيدُ بنُ قَيسٍ ، وَالكَريمُ مُحامٍ .

پشتيبان بزرگ حقيقت ، آنان را به پيش مى بَرَد /

سعيد بن قيس [ را مى گويم] ، آن بزرگْ پشتيبان را .

پس از جنگ صِفّين ، امام عليه السلام براى جلوگيرى از غارتگرى هاى سفيان بن عوف در شهر انبار ، او را بدان سوى ، گسيل داشت .

سعيد ، پس از على عليه السلام نيز بر صراط حق ، استوار ماند و در

جمع ياران امام حسن عليه السلامقرار گرفت و امام حسن عليه السلام او را به عنوان جانشين قيس بن سعد به نبرد با معاويه گسيل داشت .

ابو عمرو كَشّى ، او را بدين سان ستوده است : او از بزرگان تابعيان و از سران و زاهدان آنان بود .

سعيد بن قيس ، حدود سال 41 هجرى ، زندگى را بدرود گفت .

سهل بن حُنَيف

سهل بن حُنَيف بن واهب انصارى اَوسى ، برادر عثمان بن حُنَيف و از صحابيان پيامبر خدا و از بدريان است . سهل در تمام نبردهاى پيامبر صلي الله عليه و آله حضور داشت و در

هنگامه شكست سپاه پيامبر صلي الله عليه و آله در اُحد و در اوج دشوارى نبرد ، از جمله معدود افرادى بود كه در كنار پيامبر صلي الله عليه و آلهماند و نگريخت .

سهل ، از پيشتازان مدافعانِ على عليه السلام است كه پس از پيامبر خدا ، حريم «خلافت حق» را پاس داشت و از جمله معدود افرادى است كه آشكارا به دفاع از على عليه السلامپرداخت .

على عليه السلامبه روزگار خلافتش او را به حكومت شام برگزيد ؛ امّا سربازان معاويه ، او را از ميانه راه ، بازگرداندند . سپس ، مدّتى او را به حكومت مدينه گماشت تا اين كه در جنگ صِفّين ، وى را به لشكرش فرا خواند و تمّام بن عبّاس را به جانشينى او گمارد .

او در جنگ صفّين ، فرماندهى سواره نظام سپاه بصره را به عهده داشت . پس از آن ، فرماندار فارس

شد ؛ امّا به سبب تشنّج و هرج و مرجى كه در آن ديار به وجود آمده بود ، على عليه السلام به پيشنهاد كسانى چون ابن عبّاس ، زياد بن ابيه را به جاى وى منصوب كرد .

او به سال 38 هجرى ، در كوفه درگذشت و امام عليه السلامدر مراسم تدفين وى از او به بزرگى ياد كرد .

از ذَريح محاربى نقل شده كه امام صادق عليه السلام از سهل بن حُنَيف ، ياد كرد و فرمود :

كانَ مِنَ النُّقَباء .

از نقيبان بود .

گفتم : از نقيبان دوازده گانه پيامبر خدا؟

فرمود :

نَعَم ، كانَ مِنَ الَّذينَ اختيروا مِنَ السَّبعينَ .

آرى . از كسانى كه از ميان هفتاد نفر [انصار نخستين] ، برگزيده شدند .

به او گفتم : آنان كه كفيلِ (عهده دار) امور قوم خود شدند؟

فرمود :

نَعَم ، إنَّهُم رَجَعوا وفيهِم دَمٌ فَاستَنظَروا رَسولَ اللّه ِ صلي الله عليه و آلهإلى قابِلٍ ، فَرَجَعوا فَفَزِعوا مِن دَمَهِم وَاصطَلَحوا ، وأقبَلَ النَّبِيُّ صلي الله عليه و آلهمَعَهُم .

آرى . آنان بازگشتند ، در حالى كه ميانشان جنگ و خونريزى بود . پس منتظر شدند تا در سال بعد ، پيامبر خدا را ببينند . پس بازگشتند و از خونريزى بيزار شدند و صلح نمودند و پيامبر صلي الله عليه و آله با آنان آمد .

امام صادق عليه السلام از سهل ، ياد كرد و فرمود :

ما سَبَقَهُ أحَدٌ مِن قُرَيشٍ ولا مِنَ النّاسِ بِمَنقَبَةٍ .

نه از قريش

و نه از ديگر مردم ، كسى در فضيلت و كمال ، بر او پيشى نگرفت .

جوانى اهل معرفت

نوجوانى كه به سنّ بلوغ نرسيده بود ، بر پيامبر صلي الله عليه و آلهسلام كرد و از شادمانى به پيامبر صلي الله عليه و آله لبخند زد . پيامبر صلي الله عليه و آله به وى فرمود :

أتُحِبُّني يا فَتى؟

جوان! آيا مرا دوست دارى؟ .

گفت : بلى ، به خدا سوگند ، اى پيامبر خدا!

پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود :

مِثلَ عَينَيكَ؟

مانند چشمانت؟

گفت : بيشتر .

فرمود :

مِثلَ أبيكَ؟

مانند پدرت؟

گفت : بيشتر .

فرمود :

مِثلَ اُمِّكَ ؟

مانند مادرت؟

گفت : بيشتر .

فرمود :

مِثلَ نَفسِكَ ؟

به اندازه خودت؟

گفت : به خدا سوگند ، بيشتر ، اى پيامبر خدا!

فرمود :

أمِثلَ رَبِّكَ ؟

مانند پروردگارت؟

گفت : خدا ، خدا ، خدا! اى پيامبر! اين دوستى از آنِ تو يا هيچ كس ديگر نيست . همانا تو را به خاطر دوستى خداوند ، دوست مى دارم .

پيامبر صلي الله عليه و آله به اطرافيانش رو كرد و فرمود :

هكذا كونوا ، أحِبُّوا اللّه َ لاِءِحسانِهِ إلَيكُم وإنعامِهِ عَلَيكُم ، وأحِبّونِي لِحُبِّ اللّه ِ .

اين چنين باشيد . خداوند را به خاطر احسان و نعمت هايش بر شما دوست بداريد و مرا به خاطر دوستى خداوند .

جوان روشن ضمير

از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود : پيامبر خدا ، نماز صبح را با مردم

خواند . سپس ، جوانى را در مسجد ديد كه از شدّت بى خوابى سر مى جنبانَد . رنگش زرد بود ، جسمش لاغر شده و چشمانش در كاسه سر ، فرو رفته بود . پيامبر صلي الله عليه و آلهبه وى فرمود : «جوان! چگونه صبح كردى؟» .

گفت : اى پيامبر! با يقين صبح كردم .

پيامبر صلي الله عليه و آله از سخنش شگفت زده شد و فرمود : «هر يقينى حقيقتى دارد . حقيقتِ يقين تو چيست؟» .

گفت : اى پيامبر! يقين من همان است كه مرا اندوهگين ساخته و شب ها بيدار نگاهم داشته و روزها تشنه ام كرده است . خودم را از دنيا و آنچه در آن است ، رها ساختم ، گويا بر عرش پروردگارم مى نگرم كه براى رستاخيز ، بر پا شده و مردم ، براى حسابرسى از قبرها سر برآورده اند و من در ميان آنانم .

پيامبر خدا به يارانش فرمود : «اين ، بنده اى است كه خداوند ، دلش را به نور ايمان ، روشن ساخته است» .

سپس فرمود : «آنچه دارى ، نگه دار!» .

جوان گفت : اى پيامبر! برايم دعا كن همراه تو به شهادت نايل آيم .

پيامبر صلي الله عليه و آله برايش دعا كرد . چيزى نگذشت كه در يكى از جنگ هاى پيامبر صلي الله عليه و آله ، شركت جُست و پس از به شهادت رسيدن نُه نفر ،

به شهادت رسيد و او دهمين نفر بود .

صَعصَعة بن صُوحان

صَعْصَعة بن صوحان بن حُجر عبدى ، در زمان پيامبر صلي الله عليه و آله مسلمان شد ؛ امّا به زيارتش نايل نيامد . او از بزرگان ياران امام على عليه السلام و از كسانى بود كه او را چنان كه بايد ، شناختند .

صعصعه ، سخنورى چيره دست و پُرآوازه بود . اديب نام آور عرب ، جاحظ ، او را در

فنّ خطابه ، پيشتاز دانسته و برترين گواه بر اين حقيقت را خطابه گويى او در محضر على عليه السلام و درخواست على عليه السلام از او براى ايراد سخن دانسته است . شرح حال نگاران ، او را با عناوينى چون : شريف ، امير ، فصيح ، گشاده زبان ، سخنور ، زبان آور ، ديندار و فاضل ، ستوده اند .

عثمان ، او را به همراه مالك اشتر و بزرگانى ديگر ، از كوفه به شام تبعيد كرد و چون مردمان بر عثمان شوريدند و پس از آن بر خلافت على عليه السلام يكْ داستان شدند ، او _ كه در شناخت عظمت على عليه السلام ژرف انديش و كم نظير ، و در خطابه ، چيره دست و گزيده گوى بود _ به پا خاست و بدين سانْ گويا و زيبا ، باور ارجمندش را درباره على عليه السلام بازگفت : اى امير مؤمنان! به خدا سوگند ، تو خلافت را زينت دادى و خلافت ، سبب زينت تو نشد . و تو خلافت را بالا بردى و آن

، مقام تو را بالا نبرد . و نياز خلافت به تو ، بيشتر از نياز تو به آن است !

در منابع به نقل از صعصعه آمده است : با گروهى از مصريان بر عثمان بن عفّان ، وارد شديم . عثمان گفت : فردى از خود را مقدّم داريد تا با من سخن بگويد .

مرا جلو انداختند . عثمان گفت : «اين؟!» ، و گويى مرا جوان مى ديد .

به او گفتم : اگر علم به سن بود ، من و تو از آن نصيبى نداشتيم ؛ بلكه به تعلّم است .

عثمان گفت : [ آنچه مى خواهى] بگو .

گفتم : به نام خداوند بخشنده مهربان .

«الَّذِينَ إِن مَّكَّنَّ_هُمْ فِى الْأَرْضِ أَقَامُواْ الصَّلَوةَ وَ ءَاتَوُاْ الزَّكَوةَ وَ أَمَرُواْ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْاْ عَنِ الْمُنكَرِ وَ لِلَّهِ عَ_قِبَةُ الْأُمُورِ ؛ آنان كه چون در زمينْ مسلّطشان كرديم ، نماز مى خوانند و زكات مى پردازند و به نيكى فرمان مى دهند و از زشتى باز مى دارند . و فرجام كارها ، از آنِ خداست» .

عثمان گفت : اين آيه ، در شأن ما نازل شده است .

به او گفتم : پس به نيكى فرمان ده و از زشتى ، باز دار .

عثمان گفت : اين را وا گذار و مقصودت را بگو .

به او گفتم : به نام خداوند بخشنده مهربان .

«الَّذِينَ أُخْرِجُواْ مِن دِيَ_رِهِم بِغَيْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَن يَقُولُواْ رَبُّنَا اللَّهُ ؛ آنان كه به ناحق از ديارشان رانده شده اند ، تنها به جرم اين كه مى گفتند

: پروردگار ما ، خداى يگانه است ...» .

عثمان گفت : اين آيه هم در حقّ ما نازل شده است .

به او گفتم : پس آنچه را از خدا گرفته اى ، به ما

حديث2471

امام صادق عليه السلام :

«وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُم بِإِيمَ_نٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ» : قَصَرَتِ الأبناءُ عَن عَمَلِ الآباءِ، فألحَقُوا الأبناءَ بِالآباءِ لِتَقَرَّ بِذلِكَ أعيُنُهُم.

امام صادق عليه السلام : _ درباره اين سخن خداوند عز و جل «و آنان كه ايمان آوردند و فرزندانشان [با درجه اى از] ايمان ، آنان را پيروى كردند ، فرزندانشان را به آنان ملحق مى كنيم» _ : عمل فرزندان از پدرانشان كمتر است . پس فرزندان را به پدرانشان ملحق مى كنند تا ديده آنان روشن گردد .

الكافي : ج3 ص249 ح 5 عن ابن بكير ، التوحيد : ص 394 ح 7 عن أبي بكر الحضرمي .

حديث2472

امام صادق عليه السلام :

لَمّا لَقِيَ يوسُفُ أخاهُ قالَ لَهُ : يا أَخي كَيفَ استَطَعتَ

أن تَتَزوَّجَ النِّساءَ بَعدي؟

قالَ : إنَّ أبي أمَرَني و قالَ : إنِ استَطَعتَ أن تَكونَ لَكَ ذُرِّيَّةٌ تُثقِلُ الأَرضَ بِالتَّسبيحِ فَافعَل .

امام صادق عليه السلام : وقتى يوسف عليه السلام برادرش (بنيامين) را ملاقات كرد ، به وى گفت : «برادر! چگونه توانستى پس از من با زنان ازدواج كنى ؟».

گفت : پدرم به من امر كرد و گفت : اگر مى توانى فرزندانى داشته باشى كه به وسيله تسبيحِ خداوند ، زمين را گران بها سازند ، پس ازدواج كن .

الكافي : ج 6 ص 2 ح 4 عن عبداللّه بن سنان ، عوالي اللآلي : ج 3 ص 288 ح 36 من دون إسناد الى المعصوم.

حديث2473

امام صادق عليه السلام :

البَنونَ نَعيمٌ ، وَ البَناتُ حَسَناتٌ، وَ اللّه ُ يَسألُ عَنِ النَّعيمِ ، و يُثيبُ عَلَى الحَسَناتِ.

امام صادق عليه السلام : پسرها نعمت اند و دخترها نيكى . خداوند ، از نعمت ها سؤال مى كند و بر نيكى ها پاداش مى دهد .

الكافي : ج 6 ص 7 ح 12 عن أحمد بن الفضل .

حديث2474

امام صادق عليه السلام :

إيّاكُم أن تَعمَلوا عَمَلاً يُعيِّرونا بِهِ ، فَإِنَّ وَلَدَ السَّوءِ يُعَيَّرُ والِدُهُ بِعَمَلِهِ .

امام صادق عليه السلام : از انجام دادن كارى كه ما را به خاطر آن سرزنش مى كنند ، بپرهيزيد ؛ چراكه فرزند ناشايست ، پدرش با عمل او سرزنش مى شود .

الكافي : ج 2 ص 219 ح 11 عن هشام الكندي .

حديث2475

امام صادق عليه السلام :

تَجِبُ لِلوَلَدِ عَلى والِدِهِ ثَلاثُ خِصالٍ : اختِيارُهُ لِوالِدَتِهِ، و تَحسينُ اسمِهِ، وَ المُبالَغَةُ في تَأديبِهِ.

امام صادق عليه السلام : سه چيز براى فرزند بر عهده پدر است : مادر خوب براى او برگزيدن ، نام نيك بر او نهادن ، و تلاش فراوان در تربيت او نمودن .

تحف العقول : ص 322 ، بحار الأنوار : ج 78 ص 236 ح 67 .

حديث2476

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ عز و جل خَلَقَ لِلرَّحِمِ أربَعَةَ أوعِيَةٍ، فَما كانَ فِي الأوَّلِ فَلِلأبِ، وما كانَ فِي الثّاني فَلِلاُمِّ ، و ما كانَ فِي الثّالِثِ فَلِلعُمومَةِ، وَ ما كانَ فِي الرّابِعِ فَلِلخُؤُولَةِ.

امام صادق عليه السلام : همانا خداوند عز و جل براى رَحِم ، چهار ظرف آفريده است . از اين رو ، آنچه [از نطفه كه ]در ظرف نخستين قرار گيرد ، براى پدر است و آنچه در دومين قرار گيرد ، براى مادر است و آنچه در سومين قرار گيرد ، براى عموهاست و آنچه در چهارمين قرار گيرد ، براى دايى هاست .

الكافي : ج 6 ص 17 ح 2 ، عوالي اللآلي : ج 3 ص 419 ح 22 كلاهما عن محمد بن حمران .

حديث2477

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ تبارَكَ وتعالى إذا أرادَ أن يَخلُقَ خَلقا جَمَعَ كُلَّ صورَةٍ بَينَهُ و بَينَ آدَمَ ، ثُمَّ خَلَقَهُ عَلى صُورَةِ إحداهُنَّ، فَلا يَقولَنَّ أحَدٌ لِوَلَدِهِ :

هذا لا يُشبِهُني ولا يُشبِهُ شَيئا مِن آبائي.

امام صادق عليه السلام : همانا خداوند _ تبارك و تعالى _ هرگاه اراده كند كه كسى را بيافريند ، همه صورت هاى بين او تا آدم عليه السلام را جمع مى كند.

سپس او را برصورت يكى از آنان مى آفريند . پس هرگز كسى درباره فرزند خود نگويد : اين ، نه شبيه من است ، نه شبيه هيچ يك از نياكان من .

كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 3 ص 484 ح 4709

، علل الشرايع : ص 103 ح 1.

حديث2478

امام صادق عليه السلام :

: بِأَبي أنتَ و اُمِّي يَا ابنَ رَسولِ اللّه ِ، أشهَدُ أنَّكَ كُنتَ نُورا فِي الأصلابِ الشّامِخَةِ وَ الأرحامِ الطّاهِرَةِ، لَم تُنَجِّسكَ الجاهِلِيَّةُ بِأنجاسِها، و لَم تُلبِسكَ المُدلَهِمَّاتِ

امام صادق عليه السلام _ در زيارت اربعين سيّد الشهدا _ : پدر و مادرم فداى تو اى فرزند پيامبر خدا! گواهى مى دهم كه تو نورى در پشت هاى بزرگوار و رَحِم هاى پاك بودى ، آلودگى هاى جاهليت ، تو را نيالود و ناپاكى ها ، لباسش را بر تو نپوشانْد .

المُدْلَهِمُّ : الأَسْوَدُ (لسان العرب : ج 12 ص 206 «لهم»).

حديث2479

امام صادق عليه السلام :

قامَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آلهخَطيبا فَقالَ : أيُّهَا النّاسُ، إيّاكُم و خَضراءَ الدِّمَنِ . قيلَ : يا رَسولَ اللّه ِ ، و ما خَضراءُ الدِّمَنِ؟ قالَ : المَرأَةُ الحَسناءُ في مَنبَتِ السَّوءِ .

امام صادق عليه السلام : پيامبر خدا ، خطبه خواند و فرمود : «اى مردم! از سبزه هاى مَزبَله بپرهيزيد».

گفته شد : اى پيامبر خدا! سبزه مزبله چيست ؟

فرمود : «زن زيباروى در رستنگاه (خانواده) بد» .

الكافي : ج 5 ص 332 ح 4 ، تهذيب الأحكام : ج 7 ص 403 ح 1608 كلاهما عن السكوني ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 3 ص 391 ح 4377 ، بحار الأنوار : ج 103 ص 232 ح 10 نقلاً عن معاني الأخبار عن محمّد بن أبيطلحة .

حديث2480

امام صادق عليه السلام :

شِركُ الشَّيطانِ ما كانَ مِن

مالٍ حَرامٍ فَهُوَ مِن شِركَةِ الشَّيطان، و يَكونُ مَعَ الرَّجُلِ حِينَ يُجامِعُ ، فَيَكونُ نُطفَتُهُ مَعَ نُطفَتِهِ إذا كانَ حَراما، قالَ : كِلتَيهِما جَميعا مُختَلِطَينِ ، و قالَ : رُبَّما خُلِقَ مِن واحِدَةٍ ، و رُبَّما خُلِقَ مِنهُما جَميعا.

تفسير العيّاشى _ به نقل از محمّد، از امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام _ :

همتاى شيطان ، فرزندى است كه از مال حرام به وجود آيد. [چنين فرزندى در واقع] از مشاركت شيطان ، متولّد شده است . اگر مال ، حرام باشد، او همراه مرد خواهد بود تا اين كه آميزش كند و از اين رو، نطفه اش با

نطفه مرد مى آميزد . هر دو (نطفه) با هم آميخته هستند. گاهى فرزند از يك نطفه آفريده مى شود و گاهى از هر دو با هم.

تفسير العياشي : ج 2 ص 300 ح 108 ، بحار الأنوار : ج 103 ص 294 ح 48.

حديث2481

امام صادق عليه السلام :

كَسبُ الحَرام يَبينُ فِي الذُّرِيَّةِ.

امام صادق عليه السلام : [اثر] درآمد حرام ، در نسل آشكار مى شود .

الكافي : ج 5 ص 124 ح 4 عن عبيد بن زرارة.

حديث2482

امام صادق عليه السلام :

مَن أكَلَ سَفَرجَلَةً عَلَى الرِّيقِ طابَ ماؤُهُ ، و حَسُنَ وَلَدُهُ.

امام صادق عليه السلام : هر كس ناشتا يك بِهْ بخورد ، نطفه اش پاكيزه مى شود و فرزندش نيكو مى گردد .

الكافي : ج 6 ص 357 ح 3 ، المحاسن : ج 2 ص 365 ح 2273 .

حديث2483

امام صادق عليه السلام :

: يَنبَغي أن يَكونَ أبو هذَا الغُلامِ أكَلَ السَّفَرجَلَ .

امام صادق عليه السلام _ هنگامى كه به جوان زيبايى نگاه كرد _ : بايد پدر اين پسر ، بهْ خور باشد .

الكافي : ج 6 ص 22 ح 2 ، المحاسن : ج 2 ص 365 ح 2274 كلاهما عن محمّد بن مسلم ، مكارم الأخلاق : ج 1 ص 373 ح 1241 و زاد في آخره «ليلة الجماع» .

حديث2484

امام صادق عليه السلام :

عَلَيكَ بالهِندَباءِ ؛

امام صادق عليه السلام : بر تو باد كاسنى ؛ چرا كه منى را افزايش مى دهد و فرزند

را نيكو مى گردانَد . گرم و مليّن است و برمردانگى فرزند مى افزايد .

الهِنْدَباءُ : بَقلَة مَعرُوفَة ، نافِعَة للمَعِدَة و الكَبِد و الطّحال أكلاً (مجمع البحرين : ج 3 ص 1884 «الهندباء»).

حديث2485

امام صادق عليه السلام :

أطعِمُوا البَرنِيَ نِساءَكُم في نِفاسِهِنَّ تَحلُمُ أولادُكُم.

امام صادق عليه السلام : به زنانتان در دوران نفاسشان بَرنى دهيد ، تا فرزندانتان بردبار گردند .

الكافي : ج 6 ص 22 ح 5 ، المحاسن : ج 2 ص 345 ح 2190 كلاهما عن صالح بن عقبة ، مكارم الأخلاق : ج 1 ص 366 ح 1206 وفيه «تجمّلوا» بدل «تحلم».

حديث2486

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ تَعالى خَلَقَ الجَنَّةَ طاهِرَةً مُطَهَّرَةً، فلا يَدخُلُها إلاّ مَن طابَت وِلادَتُهُ.

امام صادق عليه السلام : خداوند متعال ، بهشت را پاك و پاكيزه آفريد . از اين رو ، وارد آن نمى شود ، مگر كسى كه ولادتش پاك باشد .

علل الشرايع : ص 564 ح 1 عن سعد بن عمر الجلاب ، المحاسن : ج 1 ص 233 ح 424 عن عبداللّه بن سنان .

حديث2487

امام صادق عليه السلام :

مَن وَجَدَ بَردَ حُبِّنا عَلى قَلبِهِ فَليُكثِرِ الدُّعاءَ لاُِمِّهِ ؛ فَإِنَّها لَم تَخُن أباهُ.

امام صادق عليه السلام : هر كس خُنكاى محبّت ما را در دل خود يافت ، مادرش را بسيار دعا كند ؛ چرا كه به پدرش خيانت نكرده است .

كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 3 ص 493 ح 4745 ، علل الشرايع : ص 142 ح 5 عن المفضّل بن عمر.

حديث2488

امام صادق عليه السلام :

لا يُبغِضُنا إلاّ مَن خَبُثَت وِلادَتُهُ، أو حَمَلَت بِهِ اُمُّهُ في حَيضِها.

امام صادق عليه السلام : ما را دشمن نمى دارد ، مگر كسى كه ولادتش ناپاك باشد يا مادرش در زمان حيض ، باردار شده باشد .

كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 96 ح 203.

حديث2489

امام صادق عليه السلام :

مَن أرادَ أن يُحبَلَ لَهُ فَليُصَلِّ رَكعَتَينِ بَعدَ الجُمعَةِ ، يُطيلُ فيهِمَا الرُّكوعَ وَ السُّجودَ، ثُمَّ يَقولُ : اللّهُمَّ إنّي أَسأَلُكَ بِما سَأَلَكَ بِهِ زَكرِيّا، يا رَبِّ لا تَذَرنِي فَردا و أنتَ خَيرُ الوارِثينَ، اللّهُمَّ هَب لي مِن لَدُنكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً، إنَّكَ سَمِيعُ الدُّعاءِ، اللّهُمَّ بِاسمِكَ استَحلَلتُها، و في أمانَتِكَ أخَذتُها، فَإِن قَضَيتَ في رَحِمِها وَلَدا فَاجعَلهُ غُلاما مُبارَكا زَكِيّا، و لا تَجعَل لِلشَّيطانِ فيهِ شِركا و لا نَصيبا.

امام صادق عليه السلام : كسى كه مى خواهد همسرش باردار گردد ، بعد از نماز جمعه ، دو ركعت نماز با ركوع و سجودِ طولانى بخواند و سپس بگويد : «بار الها! همان چيزى را از تو مى خواهم كه زكريا از تو خواست . بار الها! مرا تنها مگذار و تو بهترين وارثى . بار الها! از جانب خودت نسلى پاك به من ببخش . همانا تو شنواى دعايى . بار الها! به نام تو او را بر خود حلال كردم و به عنوان امانت تو ، او را گرفتم .پس اگر در رَحِم او فرزندى تقدير كردى ، او را پسرى مبارك و پاك قرار ده و براى شيطان ، نه شراكتى در او قرار ده

، نه بهره اى» .

الكافي : ج 6 ص 8 ح 3 ، تهذيب الأحكام : ج 3 ص 315 ح 974 كلاهما عن محمّد بن مسلم.

حديث2490

امام صادق عليه السلام :

أكبَرُ ما يَكونُ الإِنسانُ يَومَ يولَدُ، و أصغَرُ ما يَكونُ

يَومَ يَموتُ.

امام صادق عليه السلام : بزرگ ترين روز انسان ، روزى است كه زاده مى شود

و كوچك ترين روز او ، روزى است كه مى ميرد .

كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 194 ح 595 .

حديث2491

امام صادق عليه السلام :

هَنَّأَ رَجُلٌ رَجُلاً أصابَ ابنا فَقالَ : يُهنِئُكَ الفارِسُ . فَقالَ لَهُ الحَسَنُ عليه السلام : ما عِلمُكَ يَكونُ فارِسا أو راجِلاً؟

قَالَ : جُعِلتُ فِداكَ فَما أَقولُ؟

قال : تَقولُ : شَكَرتَ الواهِبَ ، و بورِكَ لَكَ فِي المَوهوبِ ، و بَلَغَ أَشُدَّه ، و رَزَقَكَ بِرَّهُ.

امام صادق عليه السلام : شخصى در تبريك به كسى كه پسردار شده بود ، گفت : تولّد فرزند سواركار ، بر تو مبارك باد .

امام حسن عليه السلام به او فرمود : «تو چه مى دانى كه او سواركار خواهد شد يا پياده ؟».

گفت : فدايت شوم ، پس چه بگويم ؟

فرمود : بگو : سپاس گزاردى بخشنده [ى اين نعمت] را و هديه [ى خداوند ]بر تو مبارك باد . [اميدوارم ]به كمال برسد و خداوند ، نيكى اش را روزى تو گردانَد .

الكافي : ج 6 ص 17 ح 3 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 3 ص 480 ح 4687.

حديث2492

امام صادق عليه السلام :

غَسلُ المَولودِ واجِبٌ.

امام صادق عليه السلام : غُسل نوزاد ، لازم است .

الكافي : ج 3 ص 40 ح 2 ، تهذيب الأحكام : ج 1 ص 104 ح 270 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 78 ح 176 كلّها عن سماعة .

حديث2493

امام صادق عليه السلام :

مُرُوا القابِلَةَ أو بَعضَ مَن يَليهِ أن تُقيمَ الصَّلاةَ في اُذُنِهِ اليُمنى ؛ فَلا يُصيبُهُ لَمَمٌ

امام صادق عليه السلام _ درباره آنچه هنگام ولادت نوزاد ، انجام مى دهند _ : به ماما يا كسى كه نزد اوست ؛ فرمان دهيد به گوش راست او اذان بگويد ، تا هرگز ديوانه و جن زده نشود .

اللَّمَم : طرف من الجنون يلمّ بالإنسان أي يقرب من الإنسان ويعتريه (النهاية : ج 4 ص 272 «لمم»).

حديث2494

امام صادق عليه السلام :

: و أذِّن في اُذُنِهِ اليُمنى و أقِم فِي اليُسرى ، تَفعَلُ بِهِ ذلِكَ قَبلَ أن تَقطَعَ سُرَّتَهُ ؛ فَإِنَّهُ لا يَفزَعُ أبَدا ، و لا تُصيبُهُ اُمُّ الصِّبيانِ .

امام صادق عليه السلام _ در بيان آنچه هنگام ولادت ، شايسته است _ : در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه بگو . اين كار را پيش از بُريدن ناف انجام بده كه [در اين صورت] هرگز ترسان نمى شود و دچار [بيمارى] امّ صبيان نمى گردد .

الكافي : ج 6 ص 23 ح 1 ، تهذيب الأحكام : ج 7 ص 436 ح 1738 كلاهما عن أبي يحيى الرازي ، وسائل الشيعة : ج 21 ص 137 ح 2 .

حديث2495

امام صادق عليه السلام :

حَنِّكوا أولادَكُم بِتُربَةِ الحُسَينِ عليه السلام ؛ فَإِنَّها أمانٌ .

امام صادق عليه السلام : كام فرزندانتان را با تربت امام حسين عليه السلام برداريد ؛ چرا كه مايه ايمنى است .

تهذيب الأحكام : ج 6 ص 74 ح 143 عن الحسين بن أبي العلا ، الدعوات : ص 185 ح 513 .

حديث2496

امام صادق عليه السلام :

لا يولَدُ لَنا وَلَدٌ إلاّ سَمَّيناهُ مُحَمَّدا ، فَإِذا مَضى لَنا سَبعَةُ أَيّامٍ فَإِن شِئنا غَيَّرنا ، و إِن شِئنا تَرَكنا.

امام صادق عليه السلام : هيچ فرزندى براى ما زاده نمى شود ، مگر اين كه او را «محمّد» مى ناميم . وقتى هفت روز گذشت ، اگر بخواهيم ، تغيير مى دهيم و اگر بخواهيم ، وا مى گذاريم .

الكافي : ج 6 ص 18 ح 4، تهذيب الأحكام : ج 7 ص 437 ح 1746، عدّة الداعي : ص 77 عن الإمام الرضا عليه السلام .

حديث2497

امام صادق عليه السلام :

جاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِ صلي الله عليه و آله، فَقالَ : يا رَسولَ اللّه ِ ، وُلِدَ لي غُلامٌ فَماذا اُسَمِّيهِ؟ قالَ : سَمِّهِ بِأَحَبِّ الأَسماءِ إلَيَ : حَمزَةَ.

امام صادق عليه السلام : كسى خدمت پيامبر صلي الله عليه و آله رسيد و گفت : اى پيامبر خدا! فرزندى برايم زاده شده است ، او را چه بنامم ؟

فرمود : «او را به محبوب ترين نام نزد من ، حمزه بنام» .

الكافي: ج6 ص19 ح9، تهذيب الأحكام: ج7 ص438 ح1749 كلاهماعن ابن القدّاح.

حديث2498

امام صادق عليه السلام :

: تَطهيرُهُ مِن شَعرِ الرَّحِمِ.

امام صادق عليه السلام _ وقتى علّت تراشيدن سرِ نوزاد را از ايشان پرسيدند _ : [به جهت] پاك كردن او از موى رَحِم .

كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 3 ص 489 ح 4728، علل الشرايع : ص 505 ح 1، مكارم الأخلاق : ج 1 ص 488 ح 1693.

حديث2499

امام صادق عليه السلام :

أَلْمَولودُ إِذا وُلِدَ عُقَّ عَنهُ و حُلِقَ رَأسُهُ ، و تُصُدِّقَ بِوَزنِ شَعرِهِ وَرِقا ،

امام صادق عليه السلام : هرگاه كودك زاده شد ، [مستحب است] براى او عقيقه كنند، سر او را بتراشند و به وزن موى او ، نقره صدقه بدهند و پا و ران

عقيقه به ماما هديه داده شود و گروهى از مسلمان ها دعوت شوند ؛ آنان بخورند و براى فرزند دعا كنند ، و روز هفتم ، نام بر او بگذارند .

الوَرِق : الفِضَّة (لسان العرب : ج 10 ص 375 «ورق»).

حديث2500

امام صادق عليه السلام :

كُلُّ مَولودٍ مُرتَهَنٌ بِالعَقيقَةِ .

امام صادق عليه السلام : هر نوزادى در گرو عقيقه است .

الكافي : ج 6 ص 24 ح 2 ، تهذيب الأحكام : ج 7 ص 441 ح 1762 ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 3 ص 484 ح 4711 كلّها عن أبي خديجة .

حديث2501

امام صادق عليه السلام :

العَقيقَةُ يَومَ السابِعِ ، و تُعطَى

امام صادق عليه السلام : عقيقه كردن ، در روز هفتم است و به ماما ، ران [گوسفند ]همراه با سَرين آن داده مى شود و استخوان آن ، شكسته نمى شود .

في المصدر «و يُعطى»، و التصويب من المصادر الاُخرى .

حديث2502

امام صادق عليه السلام :

تَقولُ عَلَى العَقِيقَةِ إذا عَقَقتَ : «بِسمِ اللّه ِ و بِاللّه ِ ، اللّهُمَّ عَقيقَةٌ عَن فُلانٍ ، لَحمُها بِلَحمِهِ ، و دَمُها بِدَمِهِ ، و عَظمُها بِعَظمِهِ ، اَللّهُمَّ اجعَلهُ وِقاءً لآِلِ مُحمّدٍ صَلَّى اللّه ُ عَليهِ و عَلَيهِم» .

امام صادق عليه السلام : هنگامى كه عقيقه كردى ، بگو : «به نام خدا و به كمك خدا . بار الها! عقيقه اى است از فلانى . گوشتش در برابر گوشت او ، خونش در برابر خون او و استخوانش در برابر استخوان او . بار الها! او را سپر (بلا گردان) خاندان محمّد _ كه درودهاى تو بر او و آنان باد _ قرار ده» .

الكافي : ج 6 ص 30 ح 1 عن إبراهيم الكرخي ، وسائل الشيعة : ج 15 ص 154 ح 1 .

حديث2503

امام صادق عليه السلام :

اِختِنوا أَولادَكُم لِسَبعَةِ أَيّامٍ ؛ فَإِنَّه أَطهَرُ و أَسرعُ لِنَباتِ اللَّحمِ ، وإِنَّ الأَرضَ لَتَكرَهُ بَولَ الأَغلَفِ.

امام صادق عليه السلام : روز هفتم [تولّد] ، فرزندانتان را ختنه كنيد ؛ چرا كه مايه پاكيزگى بيشتر و رويش زودتر گوشت است و زمين ، بول ختنه نشده را ناپسند مى دارد .

الكافي : ج 6 ص 34 ح 1، تهذيب الأحكام : ج 7 ص 444 ح 1777 كلاهما عن مسعدة بن صدقة.

حديث2504

امام صادق عليه السلام :

خِتانُ الغُلامِ مِنَ السُّنَّةِ، و خفضُ الجَوارِي لَيسَ مِنَ السُّنَّةِ .

امام صادق عليه السلام : ختنه كردن پسر ، از سنّت است ؛ ولى ختنه كردن دختر ، از سنّت نيست .

الكافي : ج 6 ص 37 ح 2 عن عبد اللّه بن سنان .

حديث2505

امام صادق عليه السلام :

ألرَّضاعُ واحِدٌ و عِشرونَ شَهرا، فَما نَقَصَ فَهُوَ جَورٌ عَلَى الصَّبِيِ.

امام صادق عليه السلام : شيرخوارى ، 21 ماه است . پس هر چه كم شود ، ستم بر كودك است .

الكافي : ج 6 ص 40 ح 3، تهذيب الأحكام : ج 8 ص 106 ح 357، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 3 ص 474 ح 4661 كلّها عن سماعة .

حديث2506

امام صادق عليه السلام :

لا تُستَرضَعُ لِلصَّبيِ المَجوسِيَّةُ، و تُستَرضَعُ لَهُ اليَهودِيَّةُ وَالنَّصرانِيَّةُ، ولا يَشرَبنَ الخَمرَ يُمنَعنَ مِن ذلِكَ، ويُكرَهُ لَبَنُ الحَمقاءِ وقَبيحَةِ الوَجهِ، ويُستَحَبُّ لَبَنُ الوِضاءِ مِنَ النِّساءِ.

امام صادق عليه السلام : براى كودك ، از زن مجوس درخواست شير دادن [به فرزند ]نكن ، ولى از زن يهودى و مسيحى درخواست كن . البته نبايد شراب بنوشند و بايد از اين كار ، بازداشته شوند . شير دايه احمق و زشت رو ، مناسب نيست ؛ و[لى ]شير زن پاكيزه زيبا ، خوب است .

تهذيب الأحكام : ج 8 ص 110 ح 374، الكافي : ج 6 ص 44 ح 14 وليس فيه «ذيله» و كلاهما عن سعيد بن يسار.

حديث2507

امام صادق عليه السلام :

أَطعِموا صِبيانَكُم الرُّمّانَ ؛ فَإنَّهُ أسرَعُ لِشَبابِهِم.

امام صادق عليه السلام : به كودكانتان انار بدهيد ، چرا كه مايه زودتر جوان شدن آنهاست .

المحاسن : ج 2 ص 360 ح 2254 عن عبد الرحمن بن الحجاج، بحار الأنوار : ج 66 ص 164 ح 47.

حديث2508

امام صادق عليه السلام :

صَلَّى رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله الظُّهرَ وَالعَصرَ فَخَفَّفَ الصَّلاةَ فِي الرَّكعَتَينِ، فَلَمَّا انصَرَفَ قالَ لَهُ النّاسُ : يا رسولَ اللّه ِ أحَدَثَ فِي الصَّلاةِ شَيءٌ؟ قالَ : وما ذاكَ؟ قالوا : خَفَّفتَ فِي الرَّكعَتَينِ الأَخيرَتَينِ! فَقالَ لَهُم : أمَا سَمِعتُم صُراخَ الصَّبِيِ؟!.

امام صادق عليه السلام : پيامبر خدا ، نماز ظهر و عصر را خواند و دو ركعت [آخر ]را سريع به جا آورد. [بعد از نماز ]مردم به ايشان گفتند : اى پيامبر خدا! در[باره ]نماز ، چيز تازه اى آمده است ؟

فرمود : «اين [سؤال ]به خاطر چيست ؟» .

گفتند : دو ركعت آخر را سريع خواندى .

فرمود : «آيا صداى گريه كودك را نشنيديد؟» .

تهذيب الأحكام : ج 3 ص 274 ح 796 ، الكافي : ج 6 ص 48 ح 4 نحوه كلاهما عن عبداللّه بن سنان.

حديث2509

امام صادق عليه السلام :

إنَّ خَيرَ ما وَرَّثَ الآباءُ لِأَبنائِهِم الأَدَبُ لاَ المالُ ؛ فَإِنَّ المالَ يَذهبُ ، و الأَدَبَ يَبقى.

امام صادق عليه السلام : بهترين چيزى كه پدران براى پسرانشان به ارث مى گذارند ، تربيت است ، نه مال ؛ چرا كه مال مى رود و تربيت مى ماند .

الكافي : ج 8 ص 150 ح 132 عن مسعدة بن صدقة، غرر الحكم : ح 5036 نحوه .

حديث2510

امام صادق عليه السلام :

لا يَزالُ العَبدُ المُؤمِنُ يُوَرِّثُ أهلَ بَيتِهِ العِلمَ وَ الأَدَبَ الصّالِحَ، حَتّى يُدخِلَهُمُ الجَنَّةَ جَميعا، حتّى لا يَفقِدَ مِنهُم صَغيرا و لا كَبيرا و لا خادِما و لا جارا، و لا يَزالُ العَبدُ العاصِي يُوَرِّثُ أهلَ بَيتِهِ الأدَبَ السَّيِّئَ حَتّى يُدخِلَهُمُ النّارَ جَميعا، حَتّى لا يَفقِدَ فيها مِن اهلِ بَيتِهِ صَغيرا و لا كَبيرا و لا خادِما و لا جارا.

امام صادق عليه السلام : مؤمن ، همواره به خانواده اش ، دانش و تربيت شايسته ارث مى دهد تا همه را وارد بهشت سازد ، به گونه اى كه نه از كوچكشان ، نه از بزرگشان ، نه از خادمشان ، نه از پناهنده شان خالى نباشد . بنده نافرمان [خدا ]براى خانواده اش ادب ناشايست به ارث مى گذارد تا همه آنان را وارد دوزخ سازد ، به گونه اى كه نه از كوچك خانواده اش ، نه از بزرگشان ، نه از خادمشان و نه از همسايه شان تهى نباشد .

دعائم الإسلام : ج 1 ص 82 .

حديث2511

امام صادق عليه السلام :

قالَ لُقمانُ : يا بُنَيَ إن تَأدَّبتَ صَغيرا انتَفَعتَ بِهِ كَبيرا، و مَن عَنا بِالأَدَبِ اهتَمَّ بِهِ، و مَنِ اهتَمَّ بِهِ تَكَلَّفَ عِلمَهُ، و مَن تَكَلَّفَ عِلمَهُ اشتَدَّ لَهُ

طَلَبُهُ، ومَنِ اشتَدَّ لَهُ طَلَبُهُ أدرَكَ بِهِ مَنفَعَةً

امام صادق عليه السلام : لقمان گفت : اى فرزندم! اگر در كودكى تربيت شدى ، در بزرگ سالى از آن بهره مند مى شوى . هر كس آهنگِ تربيت كند ، به

آن اهتمام مى ورزد و

هر كس به آن اهتمام ورزد ، براى دانستن آن ، خود را به زحمت مى اندازد و هر كس خود را براى دانستن آن به زحمت مى اندازد ، به شدّت در جستجوى آن مى شود و هر كس جستجويش شدّت يابد ، از آن ، بهره مند مى شود .

في تفسير القمي : «مَنفَعَتَهُ»، و هو الأصوب .

حديث2512

امام صادق عليه السلام :

دَخَلَ عَلى أبي عليه السلام رَجُلٌ فَقالَ : رَحِمَكَ اللّه ُ ، اُحَدِّثُ أهلِي؟ قالَ نَعَم، إنَّ اللّه َ يَقولُ : «يَ_أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ قُواْ أَنفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ» ، وَقالَ : «وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَوةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْهَا» .

امام صادق عليه السلام : كسى بر پدرم وارد شد و گفت : رحمت خدا بر تو باد! براى خانواده ام حديث بخوانم ؟

فرمود: آرى . خداوند عز و جل مى فرمايد : «اى كسانى كه ايمان آورديد! خودتان و خانواده تان را از آتشى نگه داريد كه آتشگيره آن ، مردم و سنگ ها هستند» .

و فرمود : «وخانواده ات را به نماز امر كن و خود بر آن ، شكيبا باش» » .

الاُصول الستة عشر : ص 70 عن جابر الجعفي ، بحار الأنوار : ج 2 ص 25 ح 92.

حديث2513

امام صادق عليه السلام :

إذا بَلَغَ الغُلامُ ثَلاثَ سِنينَ، يُقالُ لَهُ : قُل لا إلهَ إلاَّ اللّه سَبْعَ مَرّاتٍ . ثُمَّ يُترَكُ حَتّى يَتِمَّ لَهُ ثَلاثُ سِنينَ و سَبعَةُ أشهُرٍ و عِشرونَ يَوما، فَيُقالُ لَهُ : قُل : «مُحَمَّدٌ رَسولُ اللّه ِ» سَبعَ مَرّاتٍ . و يُترَكُ حَتّى يَتِمَّ لَهُ أربَعُ سِنينَ، ثُمَّ يُقالُ لَهُ قُل : سَبعَ مَرّاتٍ : «صَلَّى اللّه ُ عَلى مُحَمَّدٍ و آلِهِ». ثُمَّ يُترَكُ حَتّى يَتِمَّ لَهُ خَمسُ سِنينَ ، ثُمَّ يُقالُ لَهُ : أيُّهُما يَمينُكَ و أيَّهُما شِمالُكَ ؟ فَإِذا عَرَفَ ذلِكَ حُوِّلَ وَجهُهُ إلى القِبلَةِ و يُقالُ لَهُ : أسجُد. ثُمَّ يُترَكُ حَتَّى يَتِمَّ لَهُ

سَبعُ سِنينَ، فَإِذا تَمَّ لَهُ سَبعُ سِنينَ قيلَ لَهُ : اغسِل وَجهَكَ و كَفّيكَ، فَإِذا غَسَلَهُما قيلَ لَهُ : صَلِّ . ثُمَّ يُترَكُ حَتّى يَتِمَّ لَهُ تِسعُ سِنينَ ، فَإِذا تَمَّت لَهُ عُلِّمَ الوُضوءَ، و ضُرِبَ عَلَيهِ، و اُمِرَ بِالصَّلاةِ، و ضُرِبَ عَلَيها . فَإِذا تَعَلَّمَ الوُضوءَ وَالصَّلاةَ غَفَرَ اللّه ُ عز و جل لَهُ و لِوَالِدَيهِ إن شاءَ اللّه ُ.

امام باقر و امام صادق عليهماالسلام : چون پسر به سه سالگى رسيد ، بايد به او بگويند: هفت مرتبه بگو «لا إله إلاّ اللّه ». سپس ، رهايش كنند تا سه سال و هفت ماه و بيست روزِ او كامل شود. سپس بايد به او بگويند: هفت مرتبه بگو «محمّد رسول اللّه » ؛ و او را رها كنند تا چهار سال او تمام شود . آن گاه بايد به او بگويند: هفت مرتبه بگو «صلى اللّه على محمّد وآله» . سپس رهايش كنند تا پنج سال او تمام شود. آن گاه از او بپرسند: دست چپ و راستت كدام است؟ اگر شناخت، بايد صورتش را به سمت قبله برگردانده ، به او بگويند: سجده كن. سپس ، رهايش كنند تا هفت سال او تمام شود. پس وقتى هفت سال او تمام شد، بايد به او بگويند: صورت و دو دستت را بشوى وقتى آن دو را شُست ، بايد به او بگويند: نماز بخوان . سپس ، رهايش كنند تا نُه سال او تمام شود. وقتى تمام شد، وضو به او ياد داده شود و بر [ترك] آن ، تنبيه گردد و به نماز ، امر شود و بر [ترك] آن

، تنبيه گردد. وقتى وضو و نماز را فراگرفت، خداوند ، او و پدر و مادرش را مى آمرزد ؛ إن شاء اللّه !

كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 1 ص 281 ح 863 ، الأمالي للصدوق : ص 475 ح640 وفيه «عن الإمام الباقر أو الإمام الصادق عليهماالسلام» كلاهما عن عبداللّه بن فضالة .

حديث2514

امام صادق عليه السلام :

إنَّا نَأمُرُ صِبيانَنا بِالصَّلاةِ وَ الصِّيامِ ما أطاقوا، إذا كانوا أبناءَ سَبعِ سِنينَ.

امام صادق عليه السلام : ما كودكان خود را وقتى هفت ساله شدند ، به نماز و روزه به اندازه اى كه توان داشته باشند ، وا مى داريم .

دعائم الإسلام : ج 1 ص 194 ، بحار الأنوار : ج 88 ص 134 ح 5 .

حديث2515

امام صادق عليه السلام :

مَتى تَجِبُ الصَّلاةُ عَلَى الصَّبِيِ ؟ : إذا كانَ ابنَ سِتِّ سِنينَ، وَالصِّيامُ إذا أطاقَهُ .

امام صادق عليه السلام : _ در پاسخ به اين سؤال كه چه هنگام ، نماز بر كودك لازم مى شود ؟ _ : [نماز ، ]هنگامى كه شش ساله باشد و روزه ، هنگامى كه توان آن را داشته باشد .

الكافي : ج 3 ص 206 ح 2 عن الحلبي و زرارة ، تهذيب الأحكام : ج 2 ص 381 ح 1591 عن إسحاق بن عمّار نحوه .

حديث2516

امام صادق عليه السلام :

الحافِظُ لِلقُرآنِ العامِلُ بِهِ مَعَ السَّفَرَةِ

امام صادق عليه السلام : حافظ قرآن كه به آن عمل كند ، همراه سفيران (فرشتگان) ارجمند و نيكوكار است .

السَّفَرَةُ : الملائِكةُ الذينَ يَسفِرونَ بين اللّه ِ و أنبيائه (مجمع البحرين : ج 2 ص 849 «سفر»).

حديث2517

امام صادق عليه السلام :

بادِروا أحداثَكُم بِالحَديثِ قَبلَ أن تَسبِقَكُم إلَيهِمُ المُرجِئَةُ .

امام صادق عليه السلام : در آشنا كردن جوانانتان به حديث ، شتاب كنيد ، پيش از آن كه مرجئه بر شما پيشى گيرند .

تهذيب الأحكام : ج 8 ص 111 ح 381 ، الكافي : ج 6 ص 47 ح 5 وفيه «أولادكم» بدل «أحداثكم» كلاهما عن جميل بن درّاج .

حديث2518

امام صادق عليه السلام :

كانَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام يُعجِبُهُ أن يُروى شِعرُ أبي طالِبٍ ، و أن يُدَوَّنَ، و قالَ : تَعَلَّموهُ و عَلِّموهُ أولادَكُم، فَإِنَّهُ كانَ عَلى دينِ اللّه ِ، و فيهِ عِلمٌ كَثيرٌ.

امام صادق عليه السلام : امير مؤمنان از اين كه شعر [پدرش ]ابو طالب ، روايت و تدوين شود ، خرسند مى شد و مى فرمود : «آن را فرا بگيريد و به فرزندانتان ياد بدهيد ؛ چرا كه او بر دين خدا بود و در آن ، دانشِ بسيار است» .

إيمان أبي طالب المشتهر بكتاب الحجّة على الذاهب إلى تكفير أبيطالب : ص 130 ، بحار الأنوار: ج 35 ص 115 ح 54 .

حديث2519

امام صادق عليه السلام :

يا مَعشَرَ الشّيعَةِ عَلِّموا أولادَكُم شِعرَ العَبدِيِ ، فَإِنَّهُ عَلى دينِ اللّه ِ .

امام صادق عليه السلام : اى گروه شيعه! به فرزندانتان شعر عبدى را ياد بدهيد ؛ چرا كه او بر دين خداوند است .

رجال الكشي : ج 2 ص 704 ح 748 عن سماعة ، بحار الأنوار : ج 79 ص 293 ح 16 .

حديث2520

امام صادق عليه السلام :

أمهِل صَبِيَّكَ حَتّى يَأتِيَ لَهُ سِتُّ سِنينَ، ثُمَّ ضُمَّهُ إلَيكَ سَبعَ سِنينَ فَأدِّبهُ بِأدَبِكَ ، فَإِن قَبِلَ وصَلَحَ وإلاّ فَخَلِّ عَنهُ .

امام صادق عليه السلام : پسرت را تا شش سالگى رها كن . سپس او را هفت سال همراه خود ساز و با ادب خود ادبش كن . اگر پذيرفت و شايسته شد كه خيلى خوب و گرنه رهايش كن .

الكافي : ج 6 ص 46 ح 2، تهذيب الأحكام : ج 8 ص 111 ح 379 كلاهما عن يونس بن يعقوب .

حديث2521

امام صادق عليه السلام :

الغُلامُ يَلعَبُ سَبعَ سِنينَ ، ويَتَعَلَّمُ الكِتابَ سَبعَ سِنينَ ، ويَتَعَلَّمُ الحَلالَ وَالحَرامَ سَبعَ سِنينَ .

امام صادق عليه السلام : پسر ، هفت سال بايد بازى كند ، هفت سال آموزش قرآن ببيند و هفت سال ، حلال و حرام را فرا گيرد .

الكافي : ج 6 ص 47 ح 3 ، التهذيب : ج 8 ص 111 ح 380 كلاهما عن يعقوب بن سالم .

حديث2522

امام صادق عليه السلام :

لَمَّا نَزَلَت هذهِ الآيَةُ : «يَ_أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ قُواْ أَنفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ نَارًا» جَلَسَ رَجُلٌ مِنَ المُسلِمينَ يَبكي وقالَ : أنا عَجَزتُ عَن نَفسي، كُلِّفتُ أهلي؟! فَقالَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله : حَسبُكَ أن تأمُرَهُم بِما تَأمُرُ بِهِ نَفسَكَ ، وتَنهاهُم عَمَّا تَنهى عَنهُ نَفسَكَ.

امام صادق عليه السلام : هنگامى كه اين آيه نازل شد : «اى كسانى كه ايمان آورديد! خودتان و خانواده تان را از آتش ، نگه داريد» ، يكى از مردان مسلمان به گريه نشست و گفت : من از [نگه داشتن] خودم ناتوان بودم، به خانواده ام نيز مكلّف شدم .

پيامبر خدا فرمود : «براى تو همين كافى است كه آنچه خودت را به آن امر مى كنى ، آنان را بدان امر كنى و از آنچه خودت را نهى مى كنى ، آنان را نهى كنى» .

الكافي : ج 5 ص 62 ح 1، تهذيب الأحكام : ج 6 ص 179 ح 364 كلاهما عن عبد الأعلى مولى آل سام، مكارم الأخلاق : ج 1 ص

468 ح 1600.

حديث2523

امام صادق عليه السلام :

كونوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغيرِ ألسِنَتِكُم ؛ لِيَرَوا مِنكُمُ الوَرَعَ وَالاجتِهادَ وَالصَّلاةَ وَالخَيرَ ، فَإِنَّ ذلِكَ داعِيَةٌ .

امام صادق عليه السلام : با غير از زبانتان ، [با رفتار ]دعوت كننده مردم باشيد . بايد مردم از شما پرهيزگارى ، تلاش خستگى ناپذير و نماز و خوبى ببينند كه اين، دعوت كردن است .

الكافي : ج 2 ص 78 ح 14 و ص 105 ح 10 ، الاصول الستة عشر : ص 151 كلاهما نحوه وكلّها عن ابن أبي يعفور ، بحار الأنوار : ج 70 ص 303 ح 13 .

حديث2524

امام صادق عليه السلام :

قالَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله : رَحِمَ اللّه ُ مَن أعانَ وَلَدَهُ عَلى بِرِّهِ.

قالَ : قُلتُ : كَيفَ يُعينُهُ عَلى بِرِّهِ؟

قالَ : يَقبَلُ مَيسورَهُ، ويَتَجاوَزُ عَن مَعسورِهِ، ولا يُرهِقُهُ ، ولا يَخرَقُ بِهِ

الكافى _ به نقل از يونس بن رباط ، از امام صادق عليه السلام _ : پيامبر خدا فرمود : خدا رحمت كند كسى را كه فرزندش را بر فرمانبَرى از وى يارى كند .

[كسى ]پرسيد : چگونه او را بر فرمانبَرى يارى مى كند ؟

فرمود: «آنچه را در توانش بوده ، بپذيرد و از آنچه در توانش نيست ، بگذرد و به آنچه نمى تواند ، وا ندارد و بر او سخت نگيرد كه چيزى ميان او و ورود در قلمروى از قلمروهاى كفر نيست ، مگر اين كه وارد نافرمانى [والدين] و يا بُريدن ارتباط خويشاوندى شود .

قوله

«ولا يرهقه» : أي لا يسفّه عليه ولا يظلمه ؛ من الرَّهَق محرَّكَة. أو : لا يحمل عليه ما لا يطيقه من الإرهاق يقال : لا يرهقني لا أرهقَكَ اللّه أي لا أعسَرَك اللّه ؛ والخرق _ بالضمّ والتحريك _ : ضدّ الرفق (مرآة العقول : ج 21 ص 87).

حديث2525

امام صادق عليه السلام :

يُفَرَّقُ بَينَ الغِلمانِ وَالنِّساءِ فِي المَضاجِعِ اذا بَلَغوا عَشرَ سِنينَ.

امام صادق عليه السلام : پسران ، وقتى به ده سالگى رسيدند ، بسترشان از زنان ، جدا مى شود .

الكافي : ج 6 ص 47 ح 6 عن ابن القداح ، الخصال : ص 439 ح 30 وفيه «الصبيان» بدل «الغلمان» عن ابن القداح عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام.

حديث2526

امام صادق عليه السلام :

إذا بَلَغَتِ الجارِيَةُ الحُرَّةُ سِتَّ سِنينَ فلا يَنبَغي لَكَ أن تُقَبِّلَها .

امام صادق عليه السلام : وقتى دختر آزاد به شش سالگى رسيد ، براى تو شايسته نيست كه او را ببوسى .

الكافي : ج 5 ص 533 ح 2 ، تهذيب الأحكام : ج 7 ص 481 ح 1929 وكلاهما عن زرارة ، مشكاة الأنوار : ص 353 ح 1143 وليس فيهما «الحُرَّة» .

حديث2527

امام صادق عليه السلام :

يَستأذِنُ الرَّجُلُ إذا دَخَل عَلَى أبيهِ ، ولا يَستَأذِنُ الأَبُ عَلَى الابنِ.

قالَ : ويَستأذِنُ الرَّجُلُ عَلَى ابنَتِهِ واُختِهِ إذا كانَتا مُتَزَوِّجَتَينِ .

امام صادق عليه السلام : [لازم است ]مرد هنگام وارد شدن بر پدرش اجازه بگيرد ؛ ولى لازم نيست پدر از پسرش اجازه بگيرد ، و مرد از دخترش و خواهرش ، هنگامى كه ازدواج كرده باشند ، [لازم است ]اجازه بگيرد .

الكافي : ج 5 ص 528 ح 3 عن أبي أيوب الخزّاز وراجع : مشكاة الأنوار : ص 344 ح 1101 .

حديث2528

امام صادق عليه السلام :

لِيَستَأذِنِ الَّذينَ مَلَكَت أيمانُكُم وَالَّذين لَم يَبلُغُوا الحُلُمَ مِنكُم ثَلاثَ مَرَّاتٍ كَما أمَرَكُمُ اللّه ُ عز و جل ، ومَن بَلَغَ الحُلُمَ فَلا يَلِجُ عَلى اُمِّهِ ولا عَلى اُختِهِ ولا عَلى خالَتِهِ ولا عَلى سِوى ذلِكَ إلاّ بإذنٍ، فَلا تَأذَنوا حَتّى يُسَلِّمَ.

امام صادق عليه السلام : كسانى كه مملوك شما هستند و كسانى كه بالغ نشده اند ، بايد در سه هنگام ، اجازه بگيرند ، همان گونه كه خداوند عز و جلبه شما امر كرده است ، و كسى كه بالغ شد ، بدون اجازه ، نه بر مادرش ، نه بر خواهرش ، نه بر خاله اش و نه بر ديگران ، وارد نشود . اجازه [ى ورود] ندهيد ، تا [براى اطّلاع دادن ورودش ]سلام كند .

الكافي : ج 5 ص 529 ح 1 عن جرّاح المدائني ، مشكاة الأنوار : ص 342 ح 1097.

حديث2529

امام صادق عليه السلام :

لا يُجامِعِ الرَّجُلُ امرَأَتَهُ ولا جارِيَتَهُ وفِي البَيتِ صَبِيٌ ؛ فَإِنَّ ذلِكَ مِمَّا يورِثُ الزِّنا.

امام صادق عليه السلام : در حالى كه كودكى در اتاق باشد ، مرد نبايد با زن و كنيزش آميزش كند ؛ چرا كه اين ، از آن چيزهايى است كه زنا را در پى مى آورد .

الكافي : ج 5 ص 499 ح 1 عن ابن راشد عن أبيه ، تهذيب الأحكام : ج 7 ص 414 ح 1655 عن أبي راشد عن أبيه .

حديث2530

امام صادق عليه السلام :

إنَّ اللّه َ لَيَرحَمُ العَبدَ لِشِدَّةِ حُبِّهِ لِوَلَدِهِ.

امام صادق عليه السلام : بدون ترديد ، خداوند بر بنده خود به خاطر شدّت محبّت به فرزندش ، رحم مى كند .

الكافي : ج 6 ص 50 ح 5 عن ابن أبي عمير عمّن ذكره ، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 3 ص 482 ح 4695.

حديث2531

امام صادق عليه السلام :

قالَ موسَى بنُ عِمرانَ عليه السلام : يا رَبِّ، أيُ الأعمالِ أفضَلُ عِندَكَ ؟

فَقالَ : حُبُّ الأَطفالِ، فَإِنِّي فَطَرتُهُم عَلى تَوحيدي، فَإِن أَمَتُّهُم أدخَلتُهُم بِرَحمَتِي جَنَّتي.

امام صادق عليه السلام : موسى بن عمران عليه السلام گفت : پروردگارا ! كدام عمل ، نزد تو برترين است ؟

فرمود : «دوست داشتن كودكان ؛ چرا كه من ، آنان را بر توحيد خود سرشته ام . اگر آنان را بميرانم ، به رحمت خودم آنان را وارد بهشتم خواهم كرد» .

المحاسن : ج 1 ص 457 ح 1057 ، مكارم الأخلاق : ج 1 ص 505 ح 1751 كلاهما عن المساور ، بحار الأنوار : ج 104 ص 97 ح 57 .

حديث2532

امام صادق عليه السلام :

جاءَ رَجُلٌ إلَى النَّبِيِ صلي الله عليه و آله فَقالَ : ما قَبَّلتُ صَبِيّا قَطُّ. فَلَمّا وَلّى قالَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله : هذا رَجُلٌ عِندِي أنَّهُ مِن أهلِ النّارِ.

امام صادق عليه السلام : مردى خدمت پيامبر صلي الله عليه و آله رسيد و گفت : هرگز كودكى را نبوسيده ام . وقتى بازگشت پيامبر خدا فرمود : «اين ، كسى است كه در نظر من از اهل آتش است» .

الكافي : ج 6 ص 50 ح 7 ، تهذيب الأحكام : ج 8 ص 113 ح 391 .

حديث2533

امام صادق عليه السلام :

قالَ والِدي عليه السلام : وَاللّه ِ إنِّي لاَُصانِعُ بَعضَ وُلدِي واُجلِسُهُ عَلى فَخِذِي واُكثِرُ لَهُ المَحَبَّةَ ، واُكثِرُ لَهُ الشُّكرَ، وإنَّ الحَقَّ لِغَيرِهِ مِن وُلدِي ، ولكِن مُحافَظَةً عَلَيهِ مِنهُ ومِن غَيرِهِ ؛ لِئَلاّ يَصنَعوا بِهِ ما فَعَلَ بِيوسُفَ

امام صادق عليه السلام : پدرم عليه السلامفرمود : «به خدا سوگند ، من نسبت به يكى از فرزندانم تظاهر مى كنم و او را بر زانويم مى نشانم و بسيار به او محبّت مى كنم و بسيار از او تشكّر مى كنم . هر چند حق با فرزند ديگر من است ؛ ليكن به خاطر حفاظت كردن وى از او و ديگران ، چنين مى كنم تاكارى را كه برادران يوسف با او كردند ، اينان با وى نكنند . خداوند ، سوره يوسف را فرو نفرستاده است ، مگر نمونه اى براى آن كه برخى از ما نسبت به برخى ديگر ،

حسادت نورزد ، همان گونه كه برادران يوسف بر او حسادت ورزيدند و ستم نمودند» .

في المصدر : «وإخوته» ، وما أثبتناه هو الصحيح .

حديث2534

امام صادق عليه السلام :

دَع ابنَكَ يَلعَبُ سَبعَ سِنينَ، ويُؤَدَّبُ سَبعَ سِنينَ، وألزِمهُ نَفسَكَ سَبعَ سِنينَ، فإن أفلَحَ، وإلاّ فَإنّهُ مِمَّن لا خَيرَ فيهِ.

امام صادق عليه السلام : فرزندت را رها كن تا هفت سال بازى كند و در هفت سال [دوم] ، او را تربيت كن و هفت سال [سوم] ، او را با خودت همراه كن . اگر رستگار شد ، چه خوب ؛ در غير اين صورت ، از كسانى است كه هيچ خيرى در آنها نيست .

كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 3 ص 492 ح 4743، مكارم الأخلاق : ج 1 ص 477 ح 1647 .

حديث2535

امام صادق عليه السلام :

أيُّما رَجُلٍ دَعا عَلى وَلَدِهِ أورَثَهُ اللّه ُ الفَقرَ.

امام صادق عليه السلام : هر كس فرزندش را نفرين كند ، خداوند او را فقير نمايد .

عدّة الداعي : ص 80 ، بحار الأنوار : ج 104 ص 99 ح 77.

حديث2536

امام صادق عليه السلام :

«وَبِالْوَ لِدَيْنِ إِحْسَ_نًا» : الإحسانُ

أن تُحسِنَ صُحبَتَهُما، وألاّ تُكَلِّفَهُما أن يَسألاكَ شَيئا مِمّا يَحتاجانِ إلَيهِ وإن كانا مُستَغنِيَينِ .

امام صادق عليه السلام : _ درباره اين سخن خداوند متعال كه فرموده «و نيكى

كردن به پدر و مادر» _ : نيكى كردن ، اين است كه با آنان خوبْ همراهى كنى ، و اين كه آنان را به زحمت نيندازى كه چيزى از نيازهايشان را از تو بخواهند ، هر چند توانگر باشند .

الكافي : ج 2 ص 157 ح 1 عن أبي ولاّد الحنّاط، مشكاة الأنوار : ص 282 ح 854 .

حديث2537

امام صادق عليه السلام :

«إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ ...» : إن أضجَراكَ فَلا تَقُل لَهُما : اُفٍّ، ولا تَنهَرهُما إن ضَرَباكَ.

امام صادق عليه السلام : _ درباره سخن خداوند متعال «اگر كنار تو به پيرى رسيدند . . .» _ : اگر آنان ، تو را به تنگ آوردند ، ناراحتى ات را ابراز مكن واگر تو را زدند ، بر آنان فرياد مزن [و درشتى مكن] .

الكافي : ج 2 ص 158 ح 1، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 408 ح 5883 كلاهما عن أبي ولاّد الحنّاط .

حديث2538

امام صادق عليه السلام :

أدنَى العُقوقِ : «اُفٍّ»، ولَو عَلِمَ اللّه ُ عز و جلشَيئا أهوَنَ مِنهُ لَنَهى عَنهُ .

امام صادق عليه السلام : پايين ترين درجه نافرمانى ، «اُف» گفتن است و اگر خداوند عز و جلچيزى كمتر از اين سراغ داشت ، بى ترديد ، از آن نهى مى نمود .

الكافي : ج 2 ص 348 ح 1 عن حديد بن حكيم، عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج 2 ص 44 ح 160 عن داود بن سليمان الفرا عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام .

حديث2539

امام صادق عليه السلام :

«وَ اخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ» : لا تَملَأ عَينَيكَ مِنَ النَّظَرِ إلَيهِما إلاّ بِرَحمَةٍ ورِقَّةٍ، ولا تَرفَع صَوتَكَ فَوقَ أصواتِهِما، ولا يَدَكَ فَوقَ أيديهِما، ولا تَقَدَّم قُدّامَهُما.

امام صادق عليه السلام : _ درباره سخن خداوند متعال «و از سرِ رحمت ، بال فروتنى بر آنان بگستر» _ : چشمانت را جز با مهربانى و دلسوزى از نگاه به آنان ، پُر مكن و صدايت را بالاتر از صداى آنان و دستت را بالاتر از دستان آنان ، بلند مكن و بر گام هاى آنان ، پيشى مگير .

الكافي : ج 2 ص 158 ح 1، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 408 ح 5883 كلاهما عن أبي ولاّد الحنّاط.

حديث2540

امام صادق عليه السلام :

«وَ قُل لَّهُمَا قَوْلاً كَرِيمًا » : إن ضَرَباكَ فَقُل لَهُما : غَفَرَ اللّه ُ لَكُما.

امام صادق عليه السلام : _ درباره سخن خداوند متعال «محترمانه با آنان سخن بگو» _ : اگر تو را زدند ، به آنان بگو : خداوند ، شما را بيامرزد!

الكافي : ج 2 ص 158 ح 1، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 408 ح 5883 كلاهما عن أبي ولاّد الحنّاط .

حديث2541

امام صادق عليه السلام :

يَجِبُ لِلوالِدَينِ عَلَى الوَلَدِ ثَلاثَةُ أشياءَ : شُكرُهُما عَلى كُلِّ حالٍ، وطاعَتُهُما فيما يَأمُرانِهِ ويَنهَيانِهِ عَنهُ في غَيرِ مَعصيَةِ اللّه ِ، ونَصيحَتُهُما فِي السِّرِّ وَالعَلانِيَةِ .

امام صادق عليه السلام : پدر و مادر ، سه حق بر فرزند دارند : سپاس گزارى از آنان در همه حال ؛ فرمان بُردارى از آنان در هرآنچه به او امر و نهى مى كنند ، غير از نافرمانى خدا ؛ و خيرخواهى براى آنان ، در نهان وآشكار .

تحف العقول : ص 322، بحار الأنوار : ج 78 ص 236 ح 67 .

حديث2542

امام صادق عليه السلام :

بَرُّوا آباءَكُم ؛ يَبَرَّكُم أبناؤُكُم.

امام صادق عليه السلام : به پدرانتان ، نيكى كنيد تا فرزندانتان به شما نيكى كنند .

الكافي : ج 5 ص 554 ح 5 عن عبيد بن زرارة، كتاب من لا يحضره الفقيه : ج 4 ص 21 ح 4985.

حديث2543

امام صادق عليه السلام :

ما مِن مُؤمِنٍ يَخذُلُ أخاهُ وهُوَ يَقدِرُ عَلى نُصرَتِهِ ، إلاّ خَذَلَهُ اللّه ُ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ.

امام صادق عليه السلام : هيچ مؤمنى نيست كه برادرش را تنها بگذارد ، در حالى كه مى تواند او را يارى دهد ، مگر آن كه خداوند ، در دنيا و آخرت ، او را بى ياور خواهد ساخت .

ثواب الأعمال : ص 177 ح 1، الأمالي للصدوق : ص 574 ح 785، المحاسن : ج 1 ص 183 ح 296 كلّها عن إبراهيم بن عمر اليماني.

حديث2544

امام صادق عليه السلام :

مَن قالَ لِأَخيهِ المُؤمِنِ : «مَرحَبا»، كَتَبَ اللّه ُ تَعالى لَهُ مَرحَبا إلى يَومِ القِيامَةِ.

امام صادق عليه السلام : هر كس به برادر مؤمن خود بگويد : «خوش آمدى!» ، خداوند متعال تا روز قيامت براى او خوشامد مى نويسد .

الكافي : ج 2 ص 206 ح 2 عن جميل بن درّاج، ثواب الأعمال : ص 176 ح 1 عن إسحاق بن عمّار.

حديث2545

امام صادق عليه السلام :

اُذكُروا أخاكُم إذا غابَ عَنكُم بِأَحسَنِ ما تُحِبّونَ أن تُذكَروا بِهِ إذا غِبتُم عَنهُ .

امام صادق عليه السلام : وقتى برادرتان نزد شما نبود ، از او به بهترين شكلى ياد كنيد كه دوست مى داريد وقتى شما نزد او نيستيد ، از شما آن گونه ياد شود .

الأمالي للطوسي : ص 225 ح 391 عن عبيد اللّه بن عبد اللّه ، بحار الأنوار : ج 78 ص 196 ح 17.

حديث2546

امام صادق عليه السلام :

أحَبُّ إخواني إلَيَ مَن أهدى إلَيَ عُيوبي.

امام صادق عليه السلام : دوست داشتنى ترينِ دوستان من ، كسى است كه عيب هايم را به من هديه دهد .

الكافي : ج 2 ص 639 ح 5 ، تحف العقول : ص 366.

حديث2547

امام صادق عليه السلام :

لا تَطعَنوا في عُيوبِ مَن أقبَلَ إلَيكُم بِمَوَدَّتِهِ، ولا توقِفوهُ عَلى سَيِّئَةٍ يَخضَعُ لَها ؛ فَإِنَّها لَيسَت مِن أخلاقِ رَسولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آلهومِن أخلاقِ أولِيائِهِ .

امام صادق عليه السلام : به كسى كه با دوستى به شما رو آورده است ، طعنه نزنيد و كار بدى را كه انجام داده، به رخُش نكشيد كه موجب سرافكندگى او مى گردد ؛ چرا كه اين ، از اخلاق پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و از اخلاقِ دوستان او نيست .

الكافي : ج 8 ص 150 ح 132، تنبيه الخواطر : ج 2 ص 146 كلاهما عن مسعدة بن صدقة .

حديث2548

امام صادق عليه السلام :

فازَ وَاللّه ِ الأبرارُ ، أتَدري مَن هُم؟ هُمُ الَّذينَ لا يُؤذونَ الذَّرَّ

امام صادق عليه السلام : به خدا سوگند ، نيكوكاران رستگارند . آيا مى دانى آنان چه كسانى هستند ؟ آنان ، كسانى اند كه [حتّى ]مورچه را نمى آزارند .

الذَّرُّ : صِغارُ النَّملِ (المصباح المنير : ص 207 «ذرّ») .

حديث2549

امام صادق عليه السلام :

درآمد

بررسى رهنمودهاى پيشوايان اسلام درباره حقوق نوزاد ، نشان مى دهد كه كودك ، در آغاز تولّد ، هشت حق بر خانواده خود دارد .اين حقوق ، عبارت اند از :

1 . بزرگداشت تولّد

روزى كه خداوند متعال ، نعمتى به انسان عنايت كند ، «عيد» است و فرخنده و مبارك . نوزاد ، نعمت بزرگى براى خانواده است و جشن تولّد ، در حقيقت ، جشن سپاس گزارى از اين نعمت بزرگ الهى است و تهنيتِ گفتن آن و وليمه دادن براى بزرگداشت آن ، مطلوب است .

جشن تولّد ، بزرگداشت روزى است كه نخستين

نعمت الهى كه خلعت وجود است ، انسان را فرا مى گيرد و او با كمال عزّت و بزرگوارى ، ديده به جهان مى گشايد .

پيامبر خدا از امام على عليه السلام پرسيد: «نخستين نعمتى كه خداوند به تو عنايت كرد ، چيست ؟

امام پاسخ داد : «نخستين نعمت الهى بر من ، اين است كه مرا آفريد ، در حالى كه چيز در خور ذكرى نبودم .

بنا بر اين ، تكرار همه ساله جشن تولّد ، به

منظور سپاس گزارى از نخستين نعمت الهى ، شايسته و نيكوست ، هرچند دليل خاصّى كه استحباب اين جشن را اثبات نمايد ، وجود ندارد ؛ مانند جشن تكليف .

2 . غُسل دادن

درباره غسل نوزاد ، چند نكته قابل توجّه است :

الف _ مقصود از اين غُسل ، شستشوى نوزاد نيست ؛ بلكه مقصود ، غُسل به مفهوم شرعى آن است . بنا بر اين ، كسى كه نوزاد را غُسل مى دهد ، بايد احكام غسل (مانند: قصد قربت و ترتيب) را رعايت نمايد .

ب _ استحباب اين غسل ، مشروط است به ضرر نداشتن آن براى كودك .

ج _ استحباب غسل نوزاد ، هنگام تولّد است و تأخير در آن ، تا دو سه روز ، مانعى ندارد .

د _ برخى از فقهاى گذشته ، غسل نوزاد را واجب دانسته اند .

3 . اذان و اقامه گفتن در گوش نوزاد

نكاتى كه در مورد اين اقدام قابل توجّه است ، اينهاست :

الف _ اذان ، بايد در گوش راست نوزاد گفته شود و اقامه ، در گوش چپ او .

ب _ هنگام گفتن اذان و اقامه در گوش نوزاد ، در برخى روايات ، پس از بلند شدن صداى طفل و در برخى ، قبل از افتادن ناف او ذكر شده است .

ج _ اين سنّت اسلامى ، حاكى از نقش آفرينى نخستين صداها در طبيعت كودك و تأثير آن در تربيت و سرنوشت اوست .

4 . برداشتن كام كودك

مقصود از اين عمل

، ماليدن مقدارى تربت سيّدالشهدا عليه السلام و آب فرات به كام نوزاد است .

حكمت اين كار ، آن است كه حق طلبى ، عدالت خواهى و دوستى اهل بيت عليهم السلامدر آغاز زندگىدر جان كودك نفوذ كند ، چنان

كه در برخى روايات به اين معنا اشاره شده است .

در شمارى از روايات ، برداشتن كام كودك با آب باران ، آب گرم ، خرما و عسل نيز توصيه شده است و از اين رو ، در صورت امكان ، بهتر است قدرى عسل و خرما با كمى آب فرات يا آب باران مخلوط كنند و به كام كودك بمالند .

اين رهنمود نيز نشان دهنده نقش نخستين خوردنى ها ، مانند نخستين شنيدنى ها ، در سرنوشت كودك است .

5 . انتخاب نام نيكو

در روايات اسلامى ، انتخاب نام نيكو براى نوزاد ، نخستين نيكى خانواده به فرزند ، شمرده شده است . شايسته است خانواده هاى مسلمان ، با بهره گيرى از رهنمودهاى پيشوايان خود ، بهترين نام را براى فرزندان خويش انتخاب نمايند . اين رهنمودها عبارت اند از :

الف _ خانواده ها مى تواند هر نام زيبايى را براى كودك خود ، انتخاب كنند ؛

ب _ صادق ترين نام ها ، نام هايى است كه حاكى از عبوديت و پيوند انسان با آفريدگار خود باشد ؛

ج _ بهترين نام ها ، نام انبياى الهى و پيشوايان دينى و بهتر از همه ، نام محمّد است ؛

د _ كسانى كه خداوند

متعال ، چهار فرزند پسر به

آنها عنايت كرده ، نكوهيده است كه نام يكى از آنها را «محمّد» نگذارند ؛

ه _ نام گذارى فرزند قبل از تولّد ، انجام شود و اگر معلوم نيست كه جنين ، دختر است يا پسر ، نامى كه با هر دو تناسب دارد ، انتخاب گردد . البته تغيير نام پس از تولّد مانعى ندارد ؛

و _ نام گذارى پسر به «محمّد» تا هفت روز پس از تولّد ، و تغيير آن پس از گذشتن اين مدّت ، در صورت تمايل .

ز _ برخى نام ها مانند : محمّد و فاطمه ، به دليل ارتباط آنها با شخصيت هاى بزرگ اسلامى احترام ويژه اى دارند كه بايد رعايت گردد ؛

ح _ نام هايى مانند : شهاب ، حريق ، حباب ، كلب ، فرار ، حرب و ظالم ، كه حاكى از شر و يا اشرارند مكروه است ؛

ط _ نام هايى كه حاكى از خودستايى است يا هنگام نفى آنها در گفتگو فال بد زده مى شود (مانند : مبارك) ، نكوهيده شمرده شده است .

ى _ نام هايى كه شايسته خداوند متعال است (مانند : قدوس ، حَكَمْ ، وخالق) ، نبايد در نام گذارى مورد استفاده قرار گيرند و برخى ، اين گونه نام گذارى را تحريم كرده اند .

6 . تراشيدن سرِ نوزاد

مستحب است كه روز هفتم ولادت ، موهاى سر نوزاد ، تراشيده شود و هم وزن آن ، طلا يا نقره ، صدقه داده شود . در استحباب اين عمل ،

تفاوتى ميان نوزد دختر و

پسر نيست .

7 . عقيقه كردن براى نوزاد

عقيقه كردن ، عبارت است از ذبح گوسفند هنگام ولادت براى اطعام .

نكاتى كه در اين بايد مورد توجّه قرار گيرد ، عبارت است از :

الف _ عقيقه كردن براى فرزند ، مستحبّ مؤكّد است ؛ بلكه برخى از فقها

آن را واجب دانسته اند .

ب _ مستحب است براى پسر ، گوسفند نر عقيقه شود و براى دختر ، گوسفند ماده .

ج _ زمان عقيقه كردن ، روز هفتم ولادت است و اگر در آن تأخير بيفتد ، استحباب آن ساقط نمى شود ؛ بلكه اگر پدر و مادر براى فرزند عقيقه نكردند ، مستحب است شخص پس از بلوغ براى خود ، عقيقه كند .

د _ مستحب است كه گوشت عقيقه را ميان مؤمنان تقسيم كنند و از آنان بخواهند براى نوزاد ، دعا كنند ؛ ولى بهتر است عقيقه را بپزند و حدّاقل ، ده نفر از اهل ايمان را براى خوردن آن ، دعوت كنند تا از آن بخورند و براى نوزاد ، دعا نمايند .

ه _ مستحب است در

تقسيم كردن گوشت عقيقه ، استخوان هاى آن را نشكنند و پا و ران ، بلكه يك چهارم آن را براى ماما بفرستند .

و _ براى پدر و مادر نوزاد و عائله پدر ، مكروه است از عقيقه نوزادشان بخورند و اين كراهت ، براى مادر نوزاد ، بيشتر است .

ز _ دعا كردن هنگام ذبح عقيقه ، مستحب است . دعاهايى كه در اين باره از اهل بيت

عليهم السلاموارد شده ، بسيار است .

8 . ختنه كردن نوزاد

ختنه كردن پسر در روز هفتم ولادت ، مستحب است و تأخير آن تا هنگام بلوغ ، جايز است . احتياط ، آن است كه اولياى كودك ، او را قبل از بلوغ ختنه كنند ؛ امّا پس از بلوغ ، ختنه ، واجبِ فورى است و تأخير آن جايز نيست .

همچنين ، مستحب است كه هنگام ختنه كودك ، دعاى مأثور خوانده شود .

حديث2550

امام صادق عليه السلام :

يكى از مباحث مهم تربيتى ، عدالت ورزى والدين در اظهار محبّت به فرزندان و واگذارى امكانات مادّى به آنهاست . اين مسئله از دو نگاه ، قابل بحث و بررسى است : فقهى _ حقوقى و تربيتى .

آنچه در اين جا مورد نظر است ، عدالت ورزى نسبت به فرزندان از نگاه دوم است .

عدالت ورزى نسبت به فرزندان ، مى تواند آثار تربيتى مهمّى را بدين شرح به دنبال داشته باشد :

1 . فرزندان نيز متقابلاً به والدين لطف و نيكى مى كنند و حقوق آنان را رعايت خواهند كرد .

2 . آنان نيز نسبت به فرزندان خود ، از مرز عدالت تجاوز نخواهند كرد .

3 . عدالت ورزى ميان فرزندان ، مانع از حسادت و كينه ورزى آنان نسبت به هم خواهد شد .

4 . مهم تر اين كه كودك ، از آغاز زندگى با روح عدالت ورزى پرورش خواهد يافت و رفتار عادلانه خانواده ، زمينه را براى تأمين عدالت اجتماعى فراهم

خواهد ساخت .

بر عكس ، بى عدالتى و رفتار تبعيض آميز نسبت به فرزندان ، نه تنها والدين را از محبّت آنان محروم مى كند ؛ بلكه آينده فرزندان را نيز با خطر مواجه مى نمايد . از اين رو ، دانشمندان تعليم و تربيت در عصر حاضر ، رعايت عدالت در برخورد با فرزندان را براى پرورش انسان هاى شايسته ، ضرور مى دانند ؛ امّا اسلام از چهارده قرن پيش بر اين امر تأكيد نموده است و پيامبر خدا به مسلمانان توصيه مى فرمود كه نه تنها در واگذارى امكانات مادّى ، بلكه در بوسيدن فرزندان نيز عدالت را رعايت كنند .

بديهى است كه رفتار عادلانه ، به معناى برخورد مساوى و يكسان نيست . چه بسا رعايت عدالت ايجاب مى نمايد كه پدر براى برخى از فرزندان خود ، به دليل استعداد بيشتر و

يا كمتر ، يا به دليل بيمارى و يا جهات ديگر ، هزينه بيشترى را متحمّل گردد . اين ، به معناى بى عدالتى نيست . البته در اين گونه موارد نيز بايد ساير فرزندان را نسبت به اقدام خود ، توجيه نمايند .

همچنين ، در صورتى كه پدر احساس كرد رعايت حقّ يكى از فرزندان ، پيامدهاى منفى و خطرناكى را به دنبال خواهد داشت ، از آن صرف نظر نمايد ، چنان كه امام صادق عليه السلاممى فرمايد :

قالَ والِدي عليه السلام : وَاللّه ِ إنِّي لاَُصانِعُ بَعضَ وُلدِي واُجلِسُهُ عَلى فَخِذِي واُكثِرُ لَهُ المَحَبَّةَ ، واُكثِرُ لَهُ الشُّكرَ، وإنَّ الحَقَّ لِغَيرِهِ مِن وُلدِي ، ولكِن مُحافَظَةً عَلَيهِ مِنهُ

ومِن غَيرِهِ ؛ لِئَلاّ يَصنَعوا بِهِ ما فَعَلَ بِيوسُفَ إخوَتُهُ؛

پدرم عليه السلام فرمود : «به خدا سوگند ، من نسبت به يكى از فرزندانم تظاهر مى كنم و او را بر زانويم مى نشانم و بسيار به او محبّت مى كنم و بسيار از او تشكّر مى كنم . هر چند حق با فرزند ديگر من است ؛ ليكن به خاطر حفاظت كردن وى از او و ديگران ، چنين مى كنم تاكارى را كه برادران يوسف با او كردند ، اينان با وى نكنند .

همان طور كه در اين حديث آمده است ، امام باقر عليه السلام براى پيشگيرى از حسادت برخى از فرزندان خود و تبعات سوء آن ، نه تنها نسبت به فرزندى كه بايد بيش از ديگران مورد محبّت او قرار گيرد ، اظهار محبّت نمى كند ؛ بلكه فرزند ديگرى را كه در معرض بيمارى حسادت است ، مورد لطف و محبّت قرار مى دهد تا بدين وسيله ، فرزند برتر را از خطر حسادت برادر ، حفظ نمايد و اين ، درس تربيتى مهمّى است براى مربّيان ، بويژه پدران و مادران .

حديث2551

امام صادق عليه السلام :

از هنگامى كه كودك به مرحله درك مى رسد ، در تعامل خود با والدين ، با وعده هايى برخورد مى كند . اين وعده ها گاه عملى مى شوند و گاه نمى شوند . در آموزه هاى اسلام ، اين مسئله مورد توجّه قرار گرفته و نسبت به وفاى به عهد ، توصيه اكيد شده است . دليل اين توصيه را به چند وجه

مى توان تحليل و تبيين كرد :

يكى جنبه اخلاقى مسئله است . تخلّف از وعده ، از اخلاق ناپسند است و در همه جا و نسبت به هر كس ، صادق است و يكى از مصاديق آن هم كودك است .

ديگرى ، جنبه بدآموزى آن براى كودك است . هر چند خُلف وعده ، نهى عام دارد ؛ ولى درباره كودك به جهت شرايط سنّى و تربيتى خاصّى كه دارد ، از اهميّت ويژه اى برخوردار است . كودك ، از رفتار ديگران ، بخصوص والدين ، الگو مى گيرد و اين الگوگيرى ، چون در سنين كودكى است ، تأثير پايدار و عميق بر شخصيت وى مى گذارد ، به گونه اى كه اصلاح آن ، غير ممكن يا بسيار دشوار خواهد بود .

و امّا جنبه سوم ، تأثير منفى آن بر رابطه كودك با خدا در آينده

است . برخى پژوهش ها نشان داده كه نوع ارتباط كودك با خداوند ، تحت تأثير نحوه ارتباط والدين با كودك بوده است . پيش از آن كه كودك با مفهوم خدا آشنا شود ، والدين ، بخصوص پدر را رب و صاحب اختيار خود مى داند و به تعبيرى نقش خداوندى براى وى قائل است (و به همين دليل ، والدين خود را بى عيب و نقص و داراى همه كمالات و فضايل مى داند و حتّى تصوّر هم نمى كند كه آنان ، داراى عيب و نقصى باشند) . حال اگر والدين به وعده هايى كه به كودك خود داده اند ، عمل نكنند ، او اين خُلفِ وعده

را به مفهوم خداوندى تسرّى مى دهد و ناخودآگاه ، در آينده ، رابطه او با خداوند را تحت تأثير منفى قرار مى دهد . اتّفاقا در حديث شريف نيز تعليلى آمده كه به اين حقيقت ، اشاره دارد : «آنان تصور مى كنند شما به آنها روزى مى دهيد» .

آن مفهومى كه از خداوندى براى كودك ، قابل فهم است ، «روزى رسانى» است و روزى رسانى در نظر او ، برابر با خداوندگارى است . حال اگر از خداوندگارِ كودكى خود ، خُلف وعده ببيند ، نسبت به خداوند و جايگاه او ، همواره بدبين مى گردد . حديث شريف : «الجنّة تحت أقدام الاُمّهات» نيز در همين بستر مى تواند تحليل گردد ؛ يعنى گذشته از تلاش هايى كه مادران براى تربيت دينى كودك مى كنند ، شكل ارتباط مادر با كودك ، تأثير مهمّى در شكل گيرى تصوّر كودك از خداوند دارد و اين ، مى تواند در آينده كودك تأثير گذار باشد .

حديث2552

امام صادق عليه السلام :

مَنْ بَدَءَ بِكَلامٍ قَبْلَ سَلامٍ فَلاتُجيبُوهُ.

ام_ام ص_ادق عليه السلام فرم_ود:

كسى كه قبل از سلام سخن گويد،

ب_ه او اعت_نا نكن_يد.

تحف العقول/ 245

حديث2553

امام صادق عليه السلام :

صَلاحُ حالِ التَّعايُشِ وَالتَّعاشُرِ مِلْ ءُ مِكْيالٍ

ثُلْث_اهُ فِطْنَةٌ وَثُلْث_ُهُ تَغ_افُلٌ.

ام_ام ص_ادق عليه السلام فرم_ود:

اصلاح زندگانى فردى و معاشرت اجتماعى

پيمانه پُرى است كه دو سومش زيركى

و يك س_ومش چشم پ_وشى است.

تحف العقول/ 376

حديث2554

امام صادق عليه السلام :

اِذا صَلُحَ اَمْرُدُنْياكَ فَاتَّهِمْ دينَكَ.

ام_ام ص_ادق عليه السلام فرم_ود:

هر گاه كار دنيايت به سامان شد،

دينت را مته_م س_از.

(مواظب باش دينت آسيب نديده باشد.)

تحف العقول/ 377.

حديث2555

امام صادق عليه السلام :

لاتَنْظُرُوا في عُيُوبِ النّاسِ كَالْأرْبابِ

وَانْظُرُوا في عُيُوبِكُمْ كَهَيْئَةِ الْعَب_ْدِ.

ام_ام ص_ادق عليه السلام فرم_ود:

ارباب گونه به عيوب ديگران ننگريد،

ب_لكه چ_ون بن_ده اى مت_واضع،

عيب هاى خود را وارسى كنيد.

تحف العقول/ 295.

حديث2556

امام صادق عليه السلام :

ثَلاثٌ مَنْ كُنَّ فيهِ فَهُوَ مُنافِقٌ وَاِنْ صامَ وَصَلّى:

مَنْ اِذا حَدَّثَ كَذِبَ وَاِذا وَعَدَ اَخْلَفَ

وَ اِذَا ائْت_ُمِنَ خ_انَ.

ام_ام ص_ادق عليه السلام فرم_ود:

سه خصلت ع_لامت نفاق اس_ت،

گر چه صاحبش اهل نماز و روزه باشد:

دروغگويى، خلف وعده و خيانت در امانت.

تحف العقول/ 229.

حديث2557

امام صادق عليه السلام :

اِزالَةُ الْجِ_بالِ اَه_ْوَنُ

مِنْ اِزالَةِ قَلْبٍ عَنْ مَوْضِعِهِ.

ام_ام ص_ادق عليه السلام فرم_ود:

كوه كندن از دل كندن آسانتر است.

تحف العقول/ 240.

حديث2558

امام صادق عليه السلام :

اِيّاكُمْ اَنْ يَحْ_سُدَ بَعْضُكُمْ بَعْضا

فَاِنَّ الْكُفْرَ اَصْلُهُ الْحَ_سَدُ.

ام_ام ص_ادق عليه السلام فرم_ود:

مب_ادا با يكدي_گر حس_د ورزي_د،

زيرا كفر و بى دينى از حسد بر مى خيزد.

اعيان الشيعه ج 1 /673

حديث2559

امام صادق عليه السلام :

اَرْبَعَةُ اَشْي_اءٍ اَلْقَلي_لُ مِنْها كَثيرٌ:

الَنّارُ وَالْعَداوَةُ وَالْفَقْرُ وَالْمَرَضُ.

ام_ام ص_ادق عليه السلام فرم_ود:

چهار چيز است كه اندك آن هم بسيار است:

آت_ش، دش_منى، ف_قر و بي_مارى.

اعيان الشيعه ج 1 /674.

حديث2560

امام صادق عليه السلام :

مَنْ كَشَفَ حِجابَ غَيْرِهِ

اِنْكَشَفَتْ عَوْراتُ بَيْتِ_هِ.

ام_ام ص_ادق عليه السلام فرم_ود:

ه_ر كه پ_رده درى كن_د،

اسرار و عيوبِ خانه خودش آشكار مى شود.

اعيان الشيعه ج 1 /674.

حديث2561

امام صادق عليه السلام :

إخْتَبِرُوا إخْوانَكُمْ بِخَصْلَتَينِ: فَإنْ كانَتا فيهِمْ وَإلاّ فَأعْزُبْ ثُمَّ اَعْزُبْ ثُمَّ أعْزُبْ: ألْمُحافَظَةُ عَلَى الصَّلَواتِ فى مَواقيتِها وَالبِرُّ بِالإخْوانِ فِى العُسْرِ وَاليُسْرِ.

ام_ام ص_ادق عليه السلام فرم_ود:

برادران خود را با دو صفت امتحان كنيد، كه اگر آن دو صفت را داشتند به دوستى و رفاقت خود با آنها ادامه دهيد وگرنه از آنان دورى كنيد ، دورى كنيد، دورى كنيد:

1 _ مراقبت بر نماز اول وقت. 2 _ نيكى به برادران چه در سختى وتنگدستى، چه درهنگام آسايش وگشايش .

وسائل الشيعه ج8، ص503

حديث2562

امام صادق عليه السلام :

يَابْنَ جُنْدَب! ...

حَقٌّ عَلى كُلِّ مُسلِمٍ يَعرِفُنا اَن يُعرِضَ عَمَلَهُ فى كُلِّ يَومٍ وَلَيلَةٍ عَلى نَفْسِهِ فَيَكُونَ مُحاسِبَ نَفْسِهِ فَإنْ رَأى حَسَنَةً استَزادَ مِنها وَإنْ رَاى سَيِّئَةً استَغفَرَ مِنها لِئَلاّ يَخزِىَ يَومَ القِيامَةِ.

ام_ام ص_ادق عليه السلام فرم_ود:

اى پسر جندب ... سزاوار است هر مسلمانى كه مارا مى شناسد، كردارش را در هر شبانه روز بر خودش عرضه كند و خود را حسابرسى نمايد، اگر خوبى ديد برآن بيفزايد و اگر گناه ديد، از آن آمرزش بخواهد تا در روز قيامت رسوا نشود .

تحف العقول ص311.

حديث2563

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ العَبدَ المُؤمِنَ الفَقيرَ لَيَقوُلُ : يارَبِّ ارزُقنى حَتىّ أفعَلَ كَذا وَ كَذا مِن البِرِّ وَ وُجُوهِ الخَيرِ، فَاذا عَلِمَ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ ذلِكَ مِنهُ بِصِدقِ نِيَّةٍ كَتَبَ اللّه ُ لَهُ مِنَ الأجرِ مِثلَ ما يَكتُبُ لَهُ لَو عَمِلَهُ، اِنَ اللّه َ واسِعٌ كَريمٌ.

ام_ام ص_ادق عليه السلام فرم_ود:

بنده مؤمن فقير مى گويد: پروردگارا ثروتى روزى ام كن تا در راه خير واحسان چنين و چنان كنم .و چون خداوند به راستىِ نيتش پى مى برد ، براى او همان اجر وپاداش را مى نويسد كه اگر انجام مى داد مى نوشت. همانا خداوند وسعت بخش وكريم است.

اصول كافى ج3، ص 135

حديث2564

امام صادق عليه السلام :

اِنَّما خُلِّدَ أهلُ النّارِ فِى النّارِ ِلأَنَّ نِيّاتِهِم كانَتْ فِى الدُّنيا أنْ لَو خُلِّدُوا فيها أن يَعصُوااللّه َ أبَداً ؛

وَإنَّما خُلِّدَ أهلُ الجَنَّة ِ فِى الجَنَّة ِ لاِ?نَّ نِيّاتِهِم كانَتْ فِى الدُّنيا أن لَو بَقَوا فيها أن يُطيعُوااللّه َ أبَداً ؛

فَبِالنِّياتِ خُلِّدَ هؤُلاءِ وَ هؤُلاءِ.

ثُمَّ تَلا قَولَهُ تَعالى :

«قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى شاكِلَتِهِ» قالَ: عَلى نِيَّتِهِ.

ام_ام ص_ادق عليه السلام فرم_ود:

اهل دوزخ از اين رو در دوزخ براى هميشه مى مانند كه قصد داشتند، اگر در دنيا جاودان ماندند، هميشه نافرمانى خدا كنند و اهل بهشت از اين رو در بهشت جاودانند كه نيت داشتند اگر در دنيا باقى بمانند هميشه در اطاعت خدا باشند؛ پس اين دسته و آن دسته به سبب نيّت خود (در بهشت يا جهنم) جاودانى شدند.

سپس اين آيه را تلاوت فرمود:

« بگو هركس برابرِ برنامه خود عمل مى كند»، يعنى برابر نيت خويش .

اصول كافى ج3، ص 135 و 136

حديث2565

امام صادق عليه السلام :

مَكتُوبٌ فِى التَّوراةِ:

نُحنا لَكُم فَلَم تَبكُوا، وَشَوَّقناكُم فَلَم تُشاقُوا.

أعلِمِ القَتّالينَ أنَّ لِلّهِ سَيفاً لايَنامُ وَ هُوَ جَهَنَّمُ.

أبناءُ الاربَعينَ أوفُوا لِلحِسابِ،

أبناءُ الخَمسينَ زَرعٌ قَد دَنا حَصادُهُ،

أبناءُ السِّتينَ ماذا قَدَّمتُم وَ ماذا أخَّرتُم ؟

أبناءُ السَّبعينَ عُدُّوا أنفُسَكُم فِى المَوتى،

أبناءُ الثَّمانينَ تُكتَبُ لَكُمُ الحَسَناتُ وَ لا تُكتَبُ عَلَيكُمُ السَّيِّئاتُ ،

أبناءُ التِّسعينَ أنتُم اُسَراءُاللّه ِ فى أرضِهِ ثُمَّ يَقُولُ: ما يَقُولُ كَريمٌ أسَرَ رَجُلاً؟ ماذا يَصنَعُ بِهِ؟

قُلتُ: يُطعِمُهُ وَ يُسقيهِ وَ يَفعَلُ بِهِ .

فَقالَ: فَما تَرَى اللّه َ صانِعاً بِأسيرِهِ ؟

ام_ام ص_ادق عليه السلام فرم_ود:

در تورات چنين آمده است:

برايتان نوحه سرايى كرديم، اما نگريستيد، تشويقتان كرديم اما به شوق نيامديد.

(اى پيامبر) به خونريزان بفهمان كه

خداى را شمشيرى است كه آرامش ندارد وآن جهنم است .

پس اى چهل ساله ها آماده حساب باشيد،

پنجاه ساله ها شما كاشته اى هستيد كه زمان برداشتش نزديك است .

شصت ساله ها! چه پيش فرستاده ايد وچه به جاى نهاده ايد ؟

هفتاد ساله ها! خود را جزء رفتگان به حساب آريد،

هشتاد ساله ها! فقط برايتان حسنه مى نويسند و گناه برايتان نوشته نمى شود،

نود ساله ها! شما اسيران خدا در زمينيد،

سپس مى گويد: بخشنده اى كه مردى را اسير كرده چه مى گويد؟ وبا اسير خود چه مى كند؟

راوى مى گوي_د: عرض كردم او را نان و آب مى دهد و از او كار مى كشد؟.

ام_ام فرم_ود: بنا بر اين مى خواهى رفتار خ_دا با اسيرش چگونه باشد.

موسوعة الامام الصادق عليه السلام ج11 ص17 به نقل از روضه الواعظين ص490

حديث2566

امام صادق عليه السلام :

ألا بَشِّرِ المَشّائينَ فِى الظُلُماتِ إلَى المَساجِدِ

بِالنُّورِ السّاطِعِ يَومَ القِيامَةِ .

ام_ام ص_ادق عليه السلام فرم_ود:

هان، بشارت ده آنانى را كه در تاريكى ها به سوى مساجد مى روند، به نور درخشانى كه در روز واپسين بر آنان پرتو افكن خواهد بود.

ثواب الاعمال، ص45 ح 1.

حديث2567

امام صادق عليه السلام :

اُسكُتْ

فَإنَّ الغَنِىَّ إذا كانَ وَصُولاً لِرَحِمِهِ بارّاً بِإخْوانِهِ،

اَضْعَفَ اللّه ُ لَهُ الأجرَ ضِعفَينِ لِأَنَ اللّه َ يَقُولُ:

«وَ ما اَمُوالُكُمْ وَ لا أوُلادُكُمْ...» ألايَة.

هنگامى كه مردى نزد امام صادق عليه السلام از ثروتمندان بدگويى كرد، امام صادق عليه السلام فرمود:

ساكت باش! ثروتمند اگر هميشه صله رحم كند و نسبت به برادرانش نيكى كند، خداوند دوبرابر به او پاداش خواهد داد، زيرا خداوند مى گويد:

« هرگز اموال واولادتان چيزى نيست كه شما را به درگاه ما نزديك سازد، مگر آنكه با ايمان و عمل صالح، كسى مقرّب شود وآنانند كه پاداش اعمال صالحشان دوچندان است و در غرفه هاى بهشت ايمن و آسوده خاطرند.»سوره سبأ، آيه 37.

علل الشرايع، 604 _ 73.

حديث2568

امام صادق عليه السلام :

لَستُ اُحِبُّ أنْ أرَى الشّابَّ مِنْكُمْ اِلاّغادِياً فى حالَيْنِ:

إمّا عالِماً أوْ مُتَعَلِّماً، فَإنْ لَمْ يَفْعَلْ فَرَّطَ،

فَإنْ فَرَّطَ ضَيَّعَ، فَإنْ ضَيَّعَ أثِمَ،

وَإنْ اَثِمَ سَكَنَ النّارَ وَالَّذى بَعَثَ مَحُمَّداً بِالحَقِّ.

ام_ام ص_ادق عليه السلام فرم_ود:

هيچ دوست ندارم جوانى از شما را ببينم مگر در يكى از اين دو حالت:

يا دانا باشد و يا در حال آموختن، و اگر چنين نباشد، كوتاهى كرده است، و اگر تفريط كند، تباه كرده است، و اگر تباه كند، گناه كرده، و اگر گناه كند، به خدايى كه محمد صلي الله عليه و آله را به حق مبعوث كرده قسم، كه اين جوان در آتش ماندگار خواهد شد.

امالى طوسى، 303 _ 604.

حديث2569

امام صادق عليه السلام :

قُلتُ لأبِى عَبْدِاللّه عليه السلاماِنَّ قَوماً يَروُونَ اَنَّ رَسُولَ اللّه صلي الله عليه و آله قالَ: اختِلافُ اُمَّتى رَحَمَةٌ.

فَقالَ عليه السلام: صَدَقُوا.

فَقُلتُ: اِنْ كانَ اختِلافُهُمْ رَحَمَةً فَاجتِماعُهُم عَذابٌ؟

قالَ عليه السلام: لِيْسَ حَيْثُ تَذهَبُ وَذَهَبُوا، اِنّما اَراد قَولَ اللّه ِ عَزَّوَجلَّ: «فَلَوْلاَ نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِيالدِّينِ وَلِيُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ»

فَأمَرَهُمْ أنْ يَنَفِرُواإلى رَسُولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله، وَيَختَلِفُوا اِليَهِ فَيَتَعَلَّمُوا ثَّمْ يَرْجِعُوا اِلى قَومِهِم فَيُعَلِّمُوهُمْ، إنَّما اَراد اختِلافَهُمْ مِنْ البُلدان لااختِلافاً فىدين اللّه ِ إنَّمَا الدّينُ واحِدٌ.

عبدالمؤمن انصارى مى گويد:

به امام صادق عليه السلام عرض كردم گروهى از پيامبر نقل مى كنند كه آن حضرت فرموده اختلاف امت من رحمت است. امام صادق عليه السلامفرمود: راست گفته اند.

انصارى مى گويد، عرض كردم: اگر اختلافشان رحمت است پس با هم بودنشان عذاب است؟ امام صادق عليه السلامفرمود:

نه چنين است كه تو مى پندارى

وآنان پنداشته اند. پيامبر صلي الله عليه و آله اين آيه را در نظر داشته است كه «چرا از هر گروهى عده اى نمى كوچند تا داناى در دين شوند و سپس به سوى قوم خود بازگشته وآنها را [از آتش] بيم دهند.»

پس پيامبر صلي الله عليه و آله مسلمانان را امر كرد كه براى يادگيرى دين به سويش بيايند وسپس به سوى قوم خود رهسپار شوند وآنان را آموزش دهند؛ پس پيامبر صلي الله عليه و آله رفت و آمد در شهرها را اراده كرده نه اختلاف در دين خدا را ؛ دين خدا يكى بيش نيست.

موسوعة الامام الصادق(ع)، ج 4، ص 66،بنقل ازالاحتجاج ص355.

حديث2570

امام صادق عليه السلام :

مَنْ طَلَبَ ثَلاثَةً بِغَيْرِحَقٍّ حَرُمَ ثَلاثَةً بِحَقٍّ:

مَنْ طَلَبَ الدُّنيا بِغَيْرِحَقٍّ حَرُمَ الاخِرَةَ بِحَقٍّ؛

وَمَنْ طَلَبَ الرِّآسَةَ بِغَيْرِحَقٍّ حَرُمَ الطّاعَهَ لَهُ بِحَقٍّ؛

وَ مَنْ طَلَبَ المال بِغَيْرِحَقٍّ حَرُمَ بَقاؤُهُ لَهُ بِحَقٍّ.

ام_ام ص_ادق عليه السلام فرم_ود:

هر كه سه چيز را بناحقّ بخواهد، از سه چيز ديگر بحقّ محروم مى گردد:

هر كه دنيا را به بناحق بخواهد از آخرت حقيقتاً محروم مى گردد؛

و هر كه بناحقّ رياست طلبى كند از اطاعت زيردستان بحقّ محروم مى شود؛

و هر كه بناحقّ مالى را بخواهد، از ماندگار بودن آن مال بحقّ محروم مى شود.

تحف العقول، ص 335.

حديث2571

امام صادق عليه السلام :

ما ضَعُفَ بَدَنٌ عَمّا قَوِيَتْ عَلَيْهِ النِّيَّةُ.

ام_ام ص_ادق عليه السلام فرم_ود:

در موردى كه نيت و اراده آدمى قوى باشد،

ب_دن دچ_ار ضع_ف و نات_وانى نمى گ_ردد.

وسائل الشيعه، ج 1، باب استحباب نية الخير.

حديث2572

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ أَولِياءَ اللّه ُ لَم يَزالُوا مُستَضعَفينَ قَليلينَ

مُن_ذُ خ_َلَقَ اللّه ُ آدَمَ.

ام_ام ص_ادق عليه السلام فرم_ود:

اولياء خدا، از زمانى كه خداوند آدم را آفريد،

همواره در ضعف و اقليت بوده اند.

بحار الأنوار، ج 68 ص 154

حديث2573

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ اللّه َ جَعَلَ وَلِيَّهُ فِى الدُّنيا غَرَضاً لِعَدُوِّهِ.

ام_ام ص_ادق عليه السلام فرم_ود:

خ__داوند در دنيا دوست خود را،

آماج دشمن خويش قرار داده است.

بحارالانوار، ج 68 ص 221

حديث2574

امام صادق عليه السلام :

عَلَيكَ بِالسَّخاءِ وَ حُسْنِ الخُلقِ

فَإنَّهُما يَزينانِ الرَّجُلَ كَما تَزينُ الواسِطَةُ الْقِلادَةَ.

ام_ام ص_ادق عليه السلام فرم_ود:

بر تو باد بخشندگى و خوشخويى، زيرا همان گونه كه گوهر درشتِ وسط گردنبند، سبب زيبايى آن است، اين دو خصلت نيز مايه زينت و زيور مردند.

ميزان الحكمه ص 2300 ح 8010 به نقل از بحار ج 71 ص 391

حديث2575

امام صادق عليه السلام :

اِتَّقُوا عَلى دينِكُم فَاحْجُبُوهُ بِالتَّقِيَّةِ؛

فَاِنَّهُ لا ايمانَ لِمَن لا تَقِيَّةَ لَهُ،

اِنَّما اَنتُم فِى النّاسِ كَالنَّحْلِ فِى الطَّيرِ،

لَو اَنَّ الطَّيرَ تَعلَمُ ما فى أجْوافِ النَّحلِ،

ما بَقِىَ مِنها شَىْ ءٌ اِلا أَكَلَتْهُ.

ام_ام ص_ادق عليه السلام فرم_ود:

نگران دين خود باشيد و آن را با تقيه پوشيده نگهداريد، زيرا كسى كه تقيه ندارد، ايمان ندارد. شما در ميان مردم مانند زنبوران عسل در ميان پرندگان هستيد. اگر پرندگان بدانند كه درون زنبور عسل چيست، همه آنها را مى خورند و چيزى باقى نمى گذارند.

ميزان الحكمه ج 14 ح 22494 ص 7046

به نقل از كافى ج 2 ص 218

حديث2576

امام صادق عليه السلام :

مَنْ تَوَلّى أمْراً مِن اُمُورِالنّاسِ فَعَدَلَ وَ فَتَحَ بابَهُ وَ رَفَعَ شَرَّهُ وَ َنَظَرَ فى اُمُورِ النّاسِ كانَ حَقّاً عَلَى اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ أَن يُؤَمِّنَ رَوْعَتَهُ يَومَ القِيامَةِ وَ يُدْخِلَهُ الجَنَّةَ.

ام_ام ص_ادق عليه السلام فرم_ود:

هركس زمام امرى از امور مردم را به دست گيرد و عدالت پيشه كند و درِ خانه خود را به روى مردم بگشايد وشر نرساند وبه امور مردم رسيدگى كند، برخداى عزّوجل است كه در روز قيامت او را از ترس وهراس ايمن گرداند و به بهشتش برد.

ميزان الحكمه ح 2773 ص 7122 به نقل از بحار ج 75 ص 340

حديث2577

امام صادق عليه السلام :

لا يا أبابَصيرُ، فَاِنَّ الرُّوحَ اِذا فارَقَتِ البَدَنَ

لَمْ تَعُدْ اِلَيهِ، غَيْرَ أَنَّها عَينُ الشَّمسِ

مَركُوزَةً فِى السَّماءِ فِى كَبِدِها وَ شعاعُها فِى الّدنيا.

ابوبصير از امام صادق عليه السلام پرسيد: آيا هنگام خواب روح از بدن خارج مى شود؟ حضرت فرمودند:

نه!اى ابابصير، روح اگر از بدن جدا شود، ديگر به آن باز نمى گردد، امّا روح چون خورشيد است كه در وسط آسمان جاى دارد، امّا پرتو آن همه جا را فرامى گيرد.

ميزان الحكمه ص 2158 ح 7505 به نقل از بحار ج 61 ص 43 ح 19

حديث2578

امام صادق عليه السلام :

اِنّا اَهْلَ بَيْتٍ مُرُوَّتُنا العَفوُ عَمَّنْ ظَلَمَنا.

ام_ام ص_ادق عليه السلام فرم_ود:

م_ا خان_دانى هست_يم كه م_ردانگى م_ا

گذشت از كسى است كه به ما ستم كرده است.

ميزان الحكمه ص 3834 به نقل از امالى صدوق ص 238 ح 7

حديث2579

امام صادق عليه السلام :

إذا رَقَّ العِرْضُ استَصْعَبَ جَمْعُهُ.

ام_ام ص_ادق عليه السلام فرم_ود:

هرگاه آب_رو ب_ريزد،

جمع آورى و (جبران) آن دشوار است.

ميزان الحكمه ص 3550 ح 12154 به نقل از اعلام الدين ص 303

حديث2580

امام صادق عليه السلام :

يا جارِيَةُ هاتِ ذلِكَ الْكيسَ، هذِهِ أَرْبَعْمِائةَ دينارٍ وَصَلَنى بَها أَبُوجَعفَرٍ، فَخُذْها وَ تَفَرَّجْ بِها. قالَ فَقُلتُ لا وَاللّه ِ جُعِلتُ فَداكَ ما هذا دَهرى وَلكن اَحْبَبْتُ أَن تَدعُوَ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ لى.

قالَ فَقالَ: اى سَأَفعَلُ وَلكن اِيّاكَ أَن تُخبِرَ النّاسَ بِكُلِّ حالِكَ فَتَهُونَ عَلَيْهِمْ.

مفضل بن قيس مشكل مالى خود را براى امام صادق عليه السلامشرح داد. حضرت فرمود:

اى كنيز آن هميان را بياور.

پس فرمود:

اين چهارصد دينار است كه ابوجعفر (منصور دوانيقى) به من پيشكش كرده است، بردار و با آن به زندگى خود گشايشى بده.

مفضل مى گويد عرض كردم:

فدايت شوم به خدا مقصودم اين نبود بلكه دوست داشتم تا به درگاه خداوند برايم دعا كنيد.

مفضل مى گويد: حضرت فرمود:

اين كار را خواهم كرد. اما مبادا مشكلات و گرفتارى هاى خود را به مردم بگويى كه نزد آنها بى مقدار مى شوى.

ميزان الحكمه ح 8098 ص 233 به نقل از كافى ج 4 ص 21 ح 7

حديث2581

امام صادق عليه السلام :

مَن رَوى عَلى مُؤمِنٍ رِوايَةً يُريدُ بِها شَيْنَهُ وَ هَدْمَ مُرُوَّتِهِ لِيَسقُطَ مِن أَعيُنِ النّاسِ، اَخَرَجَهُ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ مِن وِلايَتِهِ اِلى وِلايَةِ الشَّيطانِ.

ام_ام ص_ادق عليه السلام فرم_ود:

هركس چيزى را نقل كند و قصدش ظاهر ساختن عيب و بدى و ريختن آبروى مؤمنى باشد و بخواهد او را از ديده هاى مردم بيندازد و در انظار، سبك و بى ارزش كند، خداوند متعال او را از دوستى خود خارج و در دوستى شيطان وارد مى كند.

ثواب الاعمال ص 547

حديث2582

امام صادق عليه السلام :

لايَزال الْعَبْدُ المُؤمِنُ يُكتَبُ مُحسِناً مادامَ ساكِتاً،

فَاِذا تَكَلَّمَ كُتِبَ مُحْسِناً أَو مُسيئاً.

ام_ام ص_ادق عليه السلام فرم_ود:

بنده مؤمن تا خاموش است، نيكوكار نوشته مى شود،

وچون لب گشايد، نيكوكاريا بدكار نوشته خواهد شد.

ثواب الاعمال ص 364

حديث2583

امام صادق عليه السلام :

تَأْمُرُهُمْ بِما أَمَرَهُم اللّه ُ وَ تَنهاهُم عَمّا نَهاهُمُ اللّه ُ عَنْهُ

فَاِنْ أَطاعُوكَ كُنْتَ قَدْ وَقَيتَهُم

وَ إِنْ عَصَوكَ فَكُنتَ قَدْ قَضَيتَ ما عَلَيكَ.

امام صادق عليه السلام در پاسخ به ابوبصير از آيه «خود و خانواده خود را از آتش ... نگه داريد»، پرسيد چگونه خانواده را بايد از آتش نگه داشت؟ فرمود:

آنها رابه انجام آن چه خدا فرمان داده است فرمان دهى

و از آن چه خدا منعشان فرموده است، منع كنى.

اگر از تو اطاعت كردند آنان را از آتش حفظ كرده اى

و اگر نافرمانيت كردند تو وظيفه ات را انجام داده اى.

ميزان الحكمه ص 3704 ح 12710 به نقل از تحف العقول ص 237

حديث2584

امام صادق عليه السلام :

السُّجُودُ مُنتَهَى العِبادَةِ مِن بَنى آدَمَ.

ام_ام ص_ادق عليه السلام فرم_ود:

س_ج_ده، اوج عبادت بنى آدم است.

ميزان الحكمه ص 2380 ح 8272

حديث2585

امام صادق عليه السلام :

بَيْنا رَسُولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله فى سَفَرٍ اِذا نَزَلَ فَسَجَدَ خَمْسَ سَجَداتٍ فَلَمّا رَكِبَ قالَ لَهُ بَعضُ اَصحابِهِ: رَأَيناك يا رَسُولَ اللّه ِ صَنَعْتَ مالَمْ تَكُنْ تَصْنَعُهُ: قالَ صلي الله عليه و آله: نَعَمْ أَتانى جَبْرَئيلُ عليه السلام فَبَشَّرَنى اَنَّ عَليّاً فى الَجنَّةِ فَسَجَدْتُ شُكْراً لِلّهِ تَعالى، فَلمّا رَفَعْتُ رَأسِى قالَ: وَ فاطمةُ فى الجَنَّةِ فَسَجَدْتُ شُكْراً لِلّهِ تَعالى، فَلمّا رَفَعْتُ رَأسى قالَ: وَ الحَسَنُ وَ الحُسَينُ سَيِّدا شبابِ أَهَل الجَنَّةِ، فَسَجَدْتُ شُكراً لِلّهِ تَعالى، فَلمّا رَفَعْتُ رَأسِى قالَ: وَ من يُحِبُّهُم فى الجَنَّةِ، فَسَجَدْتُ شُكْراً لِلّهِ تَعالى، فَلمّا رَفَعْتُ رَأسى قالَ: وَ مَنْ يُحِبُّ مَنْ يُحِبُّهُمْ فى الجَنَّةِ.

امام صادق عليه السلام فرمود:

رسول خدا در سفرى از مركب خود پياده شد و پنج مرتبه به سجده افتاد، چون سوار مركب شد يكى از يارانش عرض كرد: ما كارى از شما ديديم كه تاكنون چنان نكرده بوديد؟!

فرمود: آرى جبرئيل عليه السلام نزد من آمد و مرا بشارت داد كه على عليه السلام اهل بهشت است. من بشكرانه اين نعمت به پيشگاه خدا سجده آوردم، چون سر برداشتم گفت فاطمه هم اهل بهشت است. من بشكرانه آن نيز سجده آوردم. چون سر برداشتم گفت: حسن و حسين دو سرور جوانان بهشتى اند. بازهم بشكرانه آن سجده كردم. چون سر برداشتم گفت هركس هم كه ايشان را دوست بدارد نيز اهل بهشت است. من بشكرانه آن سجده كردم. چون سر برداشتم، گفت هركس هم

كه دوستِ دوستان ايشان باشد، اهل بهشت است و من بشكرانه آن نيز سجده كردم.

امالى شيخ مفيد، مجلس سوم ح 2 ص 32 و 33

حديث2586

امام صادق عليه السلام :

عَلَيْكُمْ بِالدُّعاءِ فَاِنَّكُمْ لاتَتَقَرَّبُونَ بِمِثْلِهِ وَ لاتَتْرُكُوا صَغيرَةً لِصِغَرِها أَنْ تَسأَلُوها فَإِنَّ صاحِبَ الصِّغارِ هُوَ صاحِبُ الكِبارِ.

سيف تمّار گويد از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى فرمود:

هيچگاه دست از دعا بر نداريد، كه شما به هيچ وسيله اى بمانند آن به درگاه خدا نزديكى پيدا نمى كنيد، و هيچ گاه درخواست حاجتى را بخاطر كوچك بودنش رها نكنيد، چرا كه اختياردار حاجات ناچيز همان اختياردار حوائج بزرگ است.

امالى مفيد، مجلس دوم ح 9 ص 31

حديث2587

امام صادق عليه السلام :

اِنَّ العَبْدَ إذا كَثُرَتْ ذُنُوبُهُ وَ لَمْ يكُنْ عِندَهُ مايُكَفِّرُها

إبت_َلاهُ اللّه ُ تَعالى بِالحُزْنِ فَيُكَفِّرُ عَنهُ ذُنُوبَهُ.

ام_ام ص_ادق عليه السلام فرم_ود:

چون گناه بنده (مؤمنى) فراوان شود و عمل صالحى نداشته باشد كه جبران آن گناهان كند، خ_داوند او را به غ_م و ان_دوه گرفتار مى سازد تا گناهانش را پاك كند.

امالى مفيد، مجلس سوم ح 7 ص 36

حديث2588

امام صادق عليه السلام :

هُمُ البَرَرَةُ بِالاِخْوانِ فى حالِ العُسرِ وَاليُسرِ،

ألمُؤثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِم فى حالِ العُسرِ،

كَذلِكَ وَصَفَهُمُ اللّه ُ فَقالَ:

«وَيُؤثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِم وَلَوْ كانَ بِهِم خَصاصَةٌ.»

امام صادق عليه السلام در وصف مؤمنان كامل مى فرمايد:

آنان كسانى اند كه در روزگار سختى وآسايش به برادران خود نيكى مى كنند، در تنگدستى ديگران را بر خود ترجيح مى دهند و خداوند در وصف ايشان فرموده است «و از خود گذشتگى مى كنند، در حالى كه خود بشدّت به آن نياز دارند.»

بحارالأنوار ج 67 ص 351 ح54

حديث2589

امام صادق عليه السلام :

تَكاريْنا لأبي_apos;daَبدِاللّه عليه السلام قَوْما يَعْمَلُونَ في بُستانٍ لَهُ وَكانَ اَجَلُهُمْ إلى العَصرِ فَلَمّا فَرَغُوا قالَ لِمُعَتَّبٍ:

أَعطِهِمْ أُجُورَهُمْ قَبلَ أَنْ يَجُفَّ عَرَقُهُم.

شعيب مى گويد:

گروهى را اجير كرديم كه تا هنگام عصر در باغ امام صادق عليه السلام كار كنند. همين كه كارشان تمام شد آن حضرت فرمود:

مزد آنان را قبل ازآنكه عرقشان خشك شود، بپرداز.

اصول كافى ج 2 ص 289 ح 3

حديث2590

امام صادق عليه السلام :

يَعيشُ الناسُ بِاِحسانِهِم أَكثَرَمِمّا يَعيشُونَ بِأَعْمارِهِمْ

وَ يَمُوتُونَ بِذُنُوبِهِم أَكثَرَ مِمّا يَمُوتُونَ بِآجالِهِم.

ام_ام ص_ادق عليه السلام فرم_ود:

مردم بيش از آنكه با عمر خود زندگى كنند،

ب_ااحس_ان و ني_كو كارى خ_ويش مى زين_د،

وبيش از آنكه به سبب فرارسيدن اجل خود بميرند،

براثر گن_اهان خ_ود مى م_يرند.

بحارالأنوار، ج 5 ص 140 ح7

حديث2591

امام صادق عليه السلام :

ثَلاثَةٌ لا تُعرَفُ إلاّ فى ثَلاثِ مَواطِنَ:

لا يُعرَفُ الحَليمُ إلاّ عِندَ الغَضَبِ،

وَ لاَ الشُّجاعُ إلاّ عِندَ الحَربِ،

وَ لا أخٌ إلاّ عِندَ الحاجَةِ.

ام_ام ص_ادق عليه السلام فرم_ود:

سه كس را جز در سه جا نتوان شناخت:

انسان بردبار را به هنگام خشم،

شج_اع را ب_ه گاه نبرد،

و برادر را به وقت نياز.

تحف العقول ص 329

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109