سرشناسه : مجلسی، محمد باقربن محمدتقی، 1037 - 1111ق.
عنوان و نام پدیدآور : تحفه الزائر/ تالیف محمدباقر مجلسی.
مشخصات نشر : قم: موسسه پیام امام هادی (ع)، 1386.
مشخصات ظاهری : 144، [756] ص.: جدول.
شابک : 0 9000 ریال: 9789648837056
وضعیت فهرست نویسی : فاپا
یادداشت : عنوان روی جلد: زیارات چهارده معصوم علیهم السلام.
یادداشت : کتابنامه: ص. [735] - 743؛ همچنین به صورت زیرنویس.
یادداشت : نمایه.
عنوان روی جلد : زیارات چهارده معصوم علیهم السلام.
موضوع : حسین بن علی (ع)، امام سوم، 4 - 61ق -- زیارت نامه ها
موضوع : زیارت و زائران -- آداب و رسوم
شناسه افزوده : موسسه امام هادی (ع)
رده بندی کنگره : BP262/م3ت3 1386
رده بندی دیویی : 297/76
شماره کتابشناسی ملی : 1145212
دسترسی و محل الکترونیکی نسخه خطی : http://dl.nlai.ir/UI/767EBA12-266B-4314-98C5-2C7C63B55A77/Catalogue.aspx
ص: 1
ص: 1
ص: 2
کتاب شریف تحفة الزائر تألیف علامه مجلسی رحمه الله که در موضوع زیارت نوشته شده، از اعتبار و اهمیت و وزانت علمی خاصی برخوردار بوده و همواره مورد توجه علما و محققین و مورد استفاده عموم مردم بوده است.
با توجه به ارزش این کتاب از یک سو، و در دست نبودن آن و نیاز دانشمندان و عموم مردم از سوی دیگر، مؤسسه پیام امام هادی علیه السلام بر آن شد تا با انتشار آن خدمت دیگری به مجامع علمی و دوستداران آثار علمای اسلام کرده باشد.
این کتاب همراه با مقدمه ای در زندگی علامه مجلسی و نکاتی خواندنی از رفتار حکیمانه این دانشمند بزرگ در حفظ و نشر آثار شیعه و ترویج معارف شیعه اثنا عشری، و چند فهرست فنّی جهت استفاده پژوهشگران به چاپ رسید و در نظر است که چاپ دیگر آن با مقدمه ای کوتاه و بدون فهارس فنّی با حجمی کمتر در اختیار عموم قرار گیرد.
خدا را بر این نعمت شاکریم که ما را بر تصحیح و نشر این کتاب موفق ساخت.
مؤسسه پیام امام هادی علیه السلام
ص: 3
ص: 4
ص: 5
ص: 6
ص: 7
ص: 8
ص: 9
ص: 10
ص: 11
ص: 12
ص: 13
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
وبه نستعین، إنّه خیر ناصر ومعین، الحمد للَّه ربّ العالمین،
وصلّی اللَّه علی محمّد وآله الطاهرین، سیّما مولانا الحجة بن الحسن،
بقیّة اللَّه فی الأرضین عجل اللَّه تعالی فرجه الشریف
نزدیک اذان صبح بعد از نماز شب، مجلسی اول- محمد تقی- به حالتی روحانی و معنوی واصل شده بود که یقین داشت اکنون هر دعایی بکند خداوند اجابت می نماید، با خود می اندیشید که چه دعایی بکند و چه امری بخواهد؟ امر دنیا یا آخرت؟ و ...
ناگاه صدای گریه فرزندش محمد باقر از گهواره بلند شد، او چنین دعا کرد:
الهی بحق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله این طفل را از مروّجین دین و ناشرین احکام حضرت سیّد المرسلین قرار بده، و او را به توفیقات بی نهایت خود موفق بدار.(1) دعای پدر مستجاب شد واین کودک به آنچنان مقامات عالی علمی و معنوی نائل شد که نه تنها او را مجدّد قرن و احیاء کننده آثار شیعه و مروّج علوم و معارف اهل البیت علیهم السلام دانستند بلکه بعضی شیعه را همراه با علامه محمد باقر مجلسی معرفی کردند.(2) او در طول عمر با برکتش علاوه بر تقویت شیعه در جهان اسلام و تأثیر مثبت در حکومت وقت و تقویت حوزه های علمیه و پرورش شاگردان بسیار، کتابهای بزرگ و آثار علمی فراوان بجای گذاشت که مشهورترین آنها دو کتاب
ص: 14
بزرگ و گرانسنگ (بحارالانوار) و (مرآة العقول) است، و کتابهای وزین و مفید دیگری در رشته های مختلف در یک جلد یا بیشتر به زبانهای عربی و فارسی به رشته تحریر درآورد که از جمله آنها کتاب ارزشمند و بی مانند (تحفة الزائر) می باشد که در دست شما است.
اکنون بطور اجمال به زندگی این عالم برجسته و آثار او و انگیزه تحقیق و چاپ این کتاب شریف اشاره می شود.
بیشتر مورخان و صاحبان تراجم زمان تولد علامه محمد باقر مجلسی را سال 1037 هجری قمری گفته اند بدون ذکر روز و ماه تولد.(1) میر محمد صالح خاتون آبادی رحمه الله داماد و شاگرد علامه مجلسی رحمه الله (2) در حدائق المقربین گفته است که وی در ماه مبارک رمضان به دنیا آمده است.(3) علامه مجلسی رحمه الله در حاشیه جلد اول بحارالانوار گفته است:
از غریب اتفاق آنکه یکی از علمای اخیار جمله «جامع کتاب بحارالانوار» را مادّه تاریخ ولادت من یافته است (4). (که مطابق است با 1037)
دوره رضاع و شیرخوارگی علامه مجلسی در دامان مادری عفیفه و عابده و
ص: 15
زاهده تحت سرپرستی پدری بزرگوار و متقی گذشت. مؤلّف قصص العلماء در این باره می نویسد: محمد تقی مجلسی مقرر داشته بود که والده محمد باقر با جنابت او را شیر نداده باشد. البته از چنان پدری عابد و زاهد و متقی اینگونه دستور در تربیت فرزندش بعید به نظر نمی رسد.(1) از دوران کودکی در خانه علم و فضیلت تحصیل و رشد نمود و در نوجوانی از
ص: 16
عبداللَّه بن جابر عاملی اجازه روایت گرفت.(1) در جوانی به درجه اجتهاد رسید و در حوزه علمیه اصفهان صدها شاگرد داشت، و از جلسه درسش مجتهدین و محققین و نویسندگان بسیار بهره بردند، خدمات زیادی به فرهنگ اسلامی و شیعه امامیه نمود، کتابهای او در چند قرن اخیر مورد استفاده علماء و عموم مردم بوده است. او در سطوح مختلف کتاب نوشت، و با تألیف و ترجمه بعضی از کتب به زبان فارسی، به آگاهی دینی مردم فارسی زبان خدمت بی نظیری نمود. در حوزه علمیه اصفهان و سایر مراکز علمی مورد توجه همه علما و
مجتهدین زمان خود بود، و بواسطه تألیفات و تحقیقات بی نظیرش شهره جهان اسلام عموماً و شیعه امامیه خصوصاً گردید، در کمال عزّت و احترام با جدّیت و تلاش می زیست، در سال 1098 شاه سلیمان، شاه ایران از ایشان التماس و درخواست نمود تا منصب شیخ الاسلامی را بپذیرد(2)، ایشان برای ترویج مذهب و تقویت فرهنگ اسلام و بپا داشتن حق و امر به معروف و نهی از منکر و کمک به مظلومین این منصب را پذیرفت، و تا آخر عمر مبارکش با کمال تلاش و کوشش و خلوص، در خدمت به خدا و مردم بود.
محدث قمی رحمه الله بعد از نقل دعای پدرِ علامه در حق فرزندش (3) از مؤلف مرآة الاحوال چنین نقل می کند:
خوارق عاداتی که از علامه مجلسی رحمه الله ظاهر شده شکی نیست که از آثار این دعا است، چه آنکه او شیخ الاسلام بود از قِبَل سلاطین در بلدی مثل اصفهان،
ص: 17
و جمیع مرافعات و دعاوی مردم را به نفس نفیس خود رسیدگی می کرد، و فوت نمی شد از او نماز بر اموات و جماعات ... و از برای آن جناب شوق شدیدی بود به تدریس، و از مجلسش جماعت بسیاری از علماء بیرون آمدند، و در ریاض است که عدد ایشان به هزار می رسید، و زیارت کرد بیت اللَّه الحرام و ائمه عراق علیهم السلام را مکرّراً، و توجّه می کرد امور معاش خود را، و حوائج دنیای او در نهایت انضباط بود، و با این حال رسید تحریرات او به آنچه رسید، و در ترویج دین به مرتبه ای رسید که عبد العزیز دهلوی در تحفه خود گفته: که اگر بنامند دین شیعه را به دین مجلسی هرآینه در محل خواهد بود، زیرا که رونق آن از او شده».(1)
ص: 18
او شاگرد شیخ بهائی و مولی عبداللَّه شوشتری و بزرگان دیگری است.(1) محدث قمی از صاحب حدائق المقربین رحمه الله نقل می کند:
«مولی محمد تقی ... در علم فقه و تفسیر و حدیث و رجال فایق اهل دهر خویش بود و در زهد و تقوی و عبادت و ورع و ترک دنیا تالی تلو استادش ملا عبداللَّه بود. و پیوسته در ایام حیات خود مشغول به ریاضات و مجاهدات و تهذیب اخلاق و عبادات (2) و ترویج احادیث و سعی در حوائج
ص: 19
مؤمنین و هدایت خلق بوده، و به یمن همتش احادیث اهل بیت علیهم السلام انتشار یافت و به نور هدایتش جمع بسیاری هدایت یافتند».(1) مولی محمد تقی در سال 1003 ه ق به دنیا آمده و در سال 1070 ه ق به رحمت ایزدی پیوست.(2)
ص: 20
از نوشته میر محمدحسین فرزند صدرالدین محمد حسینی عاشوری چنین استفاده می شود که: مادر بزرگوار علامه مجلسی رحمه الله دختر سید صدر الدین محمد حسینی عاشوری قمی است.(1)
مجلسی اول فرزند مولی علی بود که به او مولی مقصود علی و مقصود بیک نیز گفته می شد.(2) مولی علی اشعاری زیبا و بدیع می سرود و متخلّص به مجلسی بود.(3) نسب پدری علامه مجلسی رحمه الله به حافظ ابو نعیم اصفهانی (4) احمد بن عبداللَّه بن احمد بن اسحاق بن موسی بن مهران، مولی عبداللَّه بن معاویة بن عبداللَّه بن جعفر طیّار می پیوندد، و این موضوع را مولی محمد تقی مجلسی رحمه الله در برخی از اجازات خود فرموده است. همچنین امیر محمّد حسین خاتون آبادی بنا بر نقل صاحب روضات الجنات و میرزا عبداللَّه افندی مؤلف کتاب ریاض العلماء بنا بر نقل
ص: 21
نامه دانشوران (1) نوشته و تصریح کرده اند.(2)
جدّه علامه مجلسی رحمه الله یعنی مادر مولی محمد تقی از زنان عابده و صالحه و زاهده بوده (3) و دختر عالم جلیل درویش کمال الدین محمد بن حسن عاملی نطنزی اصفهانی می باشد.(4)
ص: 22
کمال الدین محمد بن الحسن از محقق ثانی و شیخ بهائی روایت می کند، و او اولین کسی است که بعد از ظهور دولت صفویه احادیث شیعه را نشر داد.(1)
وجوه مختلفی برای این شهرت نقل کرده اند، و ما جهت اختصار آن وجه را که به واقع نزدیکتر است ذکر می کنیم:
محدّث قمی می نویسد: از آنجا که مولی مقصود علی (پدر مجلسی اول) مردی سخنور، خوش گفتار و خوش مجلس بود، به او لقب «مجلسی» داده شد، و خود نیز به آن در اشعارش تخلّص نمود، و بدین جهت این طایفه به آن ملقب گردیدند.(2)
او در 27 رمضان المبارک سال 1110 هجری قمری (3) در اصفهان وفات نمود
ص: 23
و فقیه محقّق آقا جمال الدین خوانساری بر او نماز خواند.(1) علامه حاج آقا بزرگ تهرانی می نویسد:
گفته شده که علامه مجلسی در سال 1111 (موافق با کلمه «غم و حزن» وفات نموده، ولی صحیح آن است که در تاریخ وفاتش به فارسی گفته شده و روز و ماه و سال وفات مطابق 1110 بیان شده است:
ماه رمضان چو بیست و هفتش کم شد
او در ضلع شمال غربی مسجد جامع اصفهان دربقعه مخصوص کنار پدر بزرگوارش مولی محمد تقی مجلسی رحمه الله به خاک سپرده شد، و سپس فرزندش محمد رضا مجلسی (4) را در کنار او دفن کردند و اکنون این سه عالم داخل یک ضریح، زیارت
ص: 24
می شوند و قبر هرکدام مشخص می باشد و نام آنها بر سنگ قبرشان نوشته شده است. در اطراف این بقعه و جوار آنها بزرگان دیگری چون فاضل جلیل مولی محمد صالح مازندرانی داماد مجلسی اول، و فرزندش ادیب فقیه آقا هادی، و محمد صالح خاتون آبادی داماد علامه مجلسی، و فاضل نحریر محمد مهدی هرندی، و فاضل محدث محمد علی استرآبادی داماد مجلسی اول، و میرزا محمد تقی الماسی (1)، و جمع کثیری از علمای زمان مجلسی و بعد از آن به خاک سپرده شده اند که نام جمعی از آنها در کتاب تذکرة القبور تألیف آیة اللَّه حاج شیخ عبد الکریم گزی اصفهانی آمده است، در این زمان نیز تنی چند از علمای نامدار و بزرگ اصفهان در این بقعه دفن شده اند از آن جمله آیة اللَّه طبیب زاده مؤلف الشمس الطالعه فی شرح الزیارة الجامعة و چندین اثر دیگر، آیة اللَّه صافی رئیس حوزه علمیه اصفهان، آیة اللَّه حاج آقا ضیاء الدین علامه فانی، آیة اللَّه هاشمی، آیة اللَّه مدرس، آیة اللَّه میر جهانی.
مزار علامه مجلسی از هنگام دفن تا کنون در طول چند قرن مورد عنایت و زیارت و پناهگاه علما و عامّه مردم بوده است، خصوصاً در شبها و روزهای جمعه که زائرین به مزارش توجه بیشتری دارند.
تجربه نشان داده است که دعا برای حاجات و خواسته ها در کنار این مزار با طلب شفاعت از ایشان به اجابت نزدیک است. از این رو علاوه بر کسانی که جهت احترام به علمای مذهب و ناشران دین و درک ثواب و فضیلت به زیارت می آیند، جمعی نیز علاوه بر درک ثواب با نیت و حاجت مخصوص می آیند و با تلاوت قرآن و اهداء ثواب آن به روح این عالم و پدرش، به برکت و شفاعت این دو بزرگوار و علمای مدفون در آن بقعه، به حاجت خود می رسند.
مؤلّف روضات الجنّات درباره این مزار و بقعه مبارکه می گوید:
ص: 25
ص: 26
از برکات این تربت نورانی و خاک پاک، بارها به مقصود و خواسته خود رسیده ام و این را تجربه کرده ام؛ و مردم از اطراف و اکناف به قصد زیارت به سوی این جایگاه نورانی رهسپار می شوند، و با بهره ای فراوان از خیر و کامیابی، شادمان و خرسند باز می گردند.(1) آیة اللَّه حاج آقا نصر اللَّه شاه آبادی (2)- حفظه اللَّه تعالی- فرزند حضرت آیة اللَّه العظمی فیلسوف بزرگ قرن و استاد امام راحل- رحمة اللَّه علیهما- می گفتند:
در زمان نوجوانی به اصفهان رفتم تا با خویشان خود در آن شهر ملاقات کنم، چون به تهران بازگشتم پدر بزرگوارم از من سؤال کردند که سر قبر مجلسی- رحمه اللَّه تعالی- رفتی؟
گفتم: نه.
فرمودند: پس رفتی اصفهان چه کنی؟!
سپس فرمودند: جا دارد، اگر کسی از اقصی نقاط عالم به قصد زیارت حضرت مجلسی به اصفهان بیاید و ایشان را زیارت کند.
ص: 27
با نگاهی به گفته ها و نوشته های دانشمندان و بزرگان در معرفی و توصیف علامه مجلسی، با آن القاب و اوصافی که برای او آورده اند، شأن و منزلت و کمالات و برجستگی او بیشتر روشن می شود؛ از این رو به گزیده ای از این موارد اشاره می کنیم:
1. علامه سید مهدی طباطبائی بروجردی رحمه الله معروف به «علّامه بحر العلوم» و خواهرزاده علامه مجلسی، در ضمن اجازه ای که برای سید عبد الکریم بن سید جواد- رحمة اللَّه علیهم- مرقوم داشته است، علّامه مجلسی را به عنوان ناشر علوم شریعت، عالم ربانی، نور شعشعانی، خادم اخبار ائمه اطهار، و ... معرفی می نماید.(1)
2. فقیه و محدث جلیل شیخ محمّد بن حسن حر عاملی رحمه الله مؤلف کتاب وسائل الشیعة در امل الآمل او را محقق، مدقق، علامه، فقیه، متکلم محدث، ثقه، جامع همه محاسن و فضائل معرفی می کند.(2)
ص: 28
3. عالم جلیل محمّد اردبیلی رحمه الله در کتاب جامع الرواة او را به عنوان شیخ الاسلام والمسلمین، خاتم المجتهدین، امام، علامه، محقق، مدقق، ... یگانه زمان خود، ثقه، کثیر العلم، صاحب تألیفات نیک و ارزشمند، متبحّر در علوم عقلی و نقلی، دقیق النظر، صائب الرأی، عادل و امین و ... معرفی می کند.(1)
4. عالم جلیل امیر محمد صالح خاتون آبادی رحمه الله در کتاب (حدائق المقرّبین) علامه مجلسی را از بزرگان علم حدیث، تفسیر، فقه، رجال، اصول، و سرآمد اهل روزگار و سرکرده علمای نامدار، معرفی کرده است.(2)
5. عالم محقق میرزا محمّد باقر موسوی چهار سوقی رحمه الله در (روضات الجنات) علّامه مجلسی را چنین معرفی می کند: دریای پهناور، خزانه سرشار دانش، عقل بسیط، و عدل اصلاحگر.(3)
ص: 29
6. عالم جلیل سید شفیع موسوی جاپلقی می گوید: ابر پربار، دریای موّاج، گشاینده دانشها و رازها، برطرف کننده پرده ها از اخبار، بیرون آورنده مرواریدها از آثار [اهل بیت علیهم السلام]، مایه افتخار پیشنیان و پسینیان.(1)
7. عالم نامبرده می گوید:
برای این شیخ- نه در زمان خودش و نه قبل از آن- همانندی نبود در امر ترویج و احیای دین سیّد المرسلین صلی الله علیه و آله و سلم به وسیله تصنیف و تألیف و امر و نهی، و پراکنده کردن متجاوزین و مخالفین اهل هوای نفس و بدعت- خصوصاً صوفیّه-، و او امام جمعه و جماعت بود، و رواج و نشر داد احادیث را خصوصاً در بین غیر عرب، و ترجمه نمود آنها را به فارسی در زمینه های مختلف فقه، دعا، قصّه و حکایات، معجزات و جنگها و غیر اینها که متعلق به شرع بود، و در امر به معروف و نهی از منکر جدّی بود، و هر که به سوی او می رفت و خواسته ای داشت از جود و کرم او بهره مند می شد.(2)
ص: 30
8. عالم مورخ رجالی آقا میرزا محمّد علی مدرس تبریزی رحمه الله صاحب ریحانة الادب او را چنین معرفی می کند:
از بزرگترین فقهای شیعه اثنا عشری، عادل، ثقه، فقیه کامل، محقق و مدقق متکلم، جامع معقول و منقول در فقه و تفسیر و حدیث و درایه و رجال و اصول فقه و کلام و دیگر علوم دینی، مسلّم خاص و عام، و شیخ الاسلام، و در اصفهان امام جمعه و جماعت بود و دارای نفوذ تمام، یگانه حامی دین مبین، و مجدّد سنن و شرایع سیّد المرسلین صلی الله علیه و آله و محیی آثار ائمه طاهرین علیهم السلام بود.(1)
9. محدث قمی رحمه الله درباره وی می گوید: مروج مذهب و دین، و احیا کننده شریعت سید المرسلین، علامه زمان، ... امام محدّثان تا روز قیامت، ... دریای مواج علوم، ...
جامع کتاب بحارالانوار ....(2)
10. محدّث بزرگ میرزا حسین نوری طبرسی رحمه الله مؤلف مستدرک الوسائل در این راستا می گوید: هیچیک از علما همانند این شیخ معظم توفیق حاصل ننمود در ترویج مذهب و گسترش آن، و نابودی ملحدین و احیاء سنّت دین مبین، و نشر آثار
ص: 31
ائمه مسلمین، که در تارک همه آنها و مهمترین و با ارزش ترین آنها، تألیفات بسیار عالی و نفیس او است که از آن، عالم و غیر عالم، عرب و عجم در شب و روز بهره می برند.(1)
11. عالم جلیل شیخ یوسف بحرانی صاحب حدائق می گوید: مجلسی در عصر خود پیشوا در علم حدیث و علوم دیگر بود، او شیخ الإسلام اصفهان- پایتخت آن روز- بود که ریاست دینی و دنیوی را هر دو با هم داشت، کشور شاه سلطان حسین- با آن سستی و بی تدبیری که در وی بود، با بودن و حضور شیخ ما مجلسی حفظ می شد، وقتی او از دنیا رفت مرزها از هم گسست، و آشفتگی آغاز شد، و در همان سال سرزمین قندهار از دست شاه سلطان حسین گرفته شد، و کشور پیوسته رو به ویرانی نهاد تا از دستش بیرون رفت.(2)
12. میرزا محمد تنکابنی رحمه الله از قول بعضی از شاگردان آخوند ملا علی نوری رحمه الله نقل
ص: 32
می کند که: «شنیدم آخوند ملا علی گفتند: هر که بخواهد بر فضیلت آخوند ملا محمد باقر اطّلاع یابد، کتاب سماء والعالم بحار باب حدوث عالم را مطالعه کند». الحاصل آن جناب در معقول و منقول و ریاضی و غیر آنها صاحب فن بوده چنانکه در کتاب بحار در مطالب عقلیه شبهات و ادلّه و اقوال و ردود حکماء را ذکر می کند و بعد همه را رد کرده و مسأله را با مضامین اخبار ائمه اطهار علیهم السلام منطبق می سازد مگر اینکه مذهب حکماء موافق با اخبار باشد. او در السنه علماء لاحقین معبّر به علامه مجلسی است و عجب از حاجی ملا احمد نراقی است که در کتبش از آن جناب به محدّث مجلسی تعبیر نموده است و این عبارت در نظر این احقر بسیار ناپسند آمد.
چه علامه مصطلح است در اینکه جامع منقول و معقول باشد و علامه مجلسی نیز چنین بوده است ....(1) میرزا محمد تنکابنی در جای دیگر می گوید: «معروف است که آن جناب 200 اصل از اصول روات را پیدا کرده و اخبار معتبره آنها را ذکر کرده و با صاحب وسائل تجازی دارند، رساله اعتقادات را در یک شب تألیف نمود؛ مانند بحار در عامّه و خاصه نوشته نشده است».(2)
13. علامه بحرانی صاحب حدائق از قول علامه مجلسی نقل کرده است که: من در سن پایین اجازه ای از عبداللَّه بن جابر عاملی- پسر عمه پدرم- دریافت نمودم.(3)
ص: 33
14. علامه بحر العلوم آرزو می کرده که ثواب همه نوشته های او را به علامه مجلسی می دادند و در عوض ثواب یکی از کتاب های فارسی علامه مجلسی در نامه اعمال او نوشته می شد.(1)
15. میر عبد الحسین خاتون آبادی معاصر و شاگرد علامه مجلسی می گوید: در تاریخ ماه جمادی الآخرة سال هزار و نود و هشت بتهای هنود را آخوندی شیخ الاسلامی مولانا محمد باقر المجلسی در دولتخانه شکستند، حسب الامر اعلی (2).
محدث قمی در این باره می گوید: از فضائل ویژه علامه مجلسی رحمه الله این بود که در سال 1098 قمری بتهای هندیان را شکست.(3)
16. محدّث نوری می نویسد: از کتب مجلسی عالم و جاهل، خاص و عام، مبتدی و منتهی بهره می برند. و به نقل از مؤلف مرآة الاحوال می گوید که: جایی از سرزمین اسلامی و غیر اسلامی نیست که از کتب او خالی باشد؛ سپس داستانی از آن کتاب نقل می کند که ما در اینجا از خود کتاب می آوریم:
از جمعی از ثقات شنیده ام که در ازمنه سابقه، کشتی ای طوفانی شد و مردمان آن
ص: 34
کشتی بعد از رنج و محنت بسیار در جزیره ای از جزایر افتادند که اصلًا از اسلام در آن اثری نبود، در خانه یکی از اهالی آنجا میهمان شدند و در ضمن صحبت معلوم شد که آن مرد مسلمان است، به او گفتند که با وجود آنکه این قریه دار الکفر است و از اسلام در آن نشانی نیست، و تو نیز به شهر مسلمانان نرفته ای، باعث بر اسلام تو چیست؟ آن شخص به خانه رفته کتاب (حق الیقین) مرحوم آخوند را آورد و گفت: من و قبیله من به شرافت و ارشاد این کتاب به درجه اسلام رسیدیم.(1)
17. میرزا محمد تنکابنی رحمه الله می گوید: او در امر به معروف و نهی از منکر و ترویج علم و تدریس و تألیف اوْحَد اهل زمان بود. قبل از او جماعت صوفیه را کثرت و غلوّ بود، همه آنها دفع و قمع و اصول آن شجره را قلع نمود.(2)
18. محدث قمی می گوید: فوت نمی شد از او نماز بر اموات و جماعات ...
زیارت کرد بیت اللَّه الحرام و ائمه عراق را مکرراً.(3) عالم جلیل سید نعمت اللَّه جزایری که یکی از شاگردان ممتاز علامه مجلسی می باشد چنین می گوید:
روش استاد معاصرم- که خدا عمرش را طولانی گرداند- این بود که از برادران ایمانی درخواست می نمود که گواهی بر ایمانش را با تربت سیّد الشهداء بر کفنش بنویسند. آنان چنین نوشتند: شکّی در ایمان علامه مجلسی نیست، این مطلب را فلانی در حالی که شهادت به آن می دهد نوشته است. و چه بسا در زیر این شهادتشان مهر و امضاء می نمودند.
ص: 35
سپس ادامه می دهد که:
روش استاد چنین بود که مردم را به اینگونه امور سفارش می فرمود. و این عمل پسندیده ای است زیرا خداوند متعال بخشنده ای است که وارد شونده بر او را کوچکترین عمل بس است.(1) و قبلًا به نقل از علامه مجلسی هنگام دفاع از پدر بزرگوارش ذکر شد که گفته است: جمع کثیری از تابعان شریعت مقدسه موافق قانون شریعت ریاضت می داشتند، و فقیر نیز مکرّر اربعینیات به سر آورده ام.(2)
19. سید نعمت اللَّه جزائری می گوید: چندین سال با وی معاشرت کردم و شب و روز با او بودم هیچ عمل مباحی از او ندیدم چه رسد به مکروهات زیرا وی از فرمایش رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پیروی می کرد که فرمودند: وَلْیکن فی کلّ شی ء نیّة حتی النوم والأکل (3) (باید در هر کاری نیت باشد حتی خوابیدن و خوردن) بلکه تمام اعمال و افعالش طاعت و عبادت بود ...(4)
20. علامه مجلسی رحمه الله در مصادر کتاب (بحارالانوار) از دو کتاب حافظ رجب البرسی بنام (مشارق الانوار) و کتاب (الالفین) نام می برد و می گوید: من مطالبی از این
ص: 36
دو کتاب را که موافق با اخبارِ برگرفته از اصول معتبره است نقل و بر آنها اعتماد نمودم، ولی مطالبی را که او خود به تنهایی نقل کرده مورد اعتماد و وثوق من نیست.(1)
21. علامه مجلسی رحمه الله در مقدمه بحار الانوار می گوید:
در بین آنچه آموختم فقط علم حدیث است که در سرای دیگر به حالم نفع دارد گرچه عمرم را در چیزهای دیگر صرف کرده بودم ... چون در احادیث و اخبار دقت کردم درباره آنها به بحث و تحقیق پرداختم، اخبار آل پیغمبر صلوات اللَّه علیه و علیهم را چون کشتی نجات یافتم مملو از ذخایر نیکبختی ها، و چون آسمانی دیدم مزیّن به ستارگان فروزان نجات دهنده از ظلمت جهل و نادانی ها، و راههای علوم و اخبار اهل بیت را روشن ... من در طی طریق آن به گلزارهای پر گل و بوستانهای سرسبز و خرّمی رسیدم که با شکوفه های هر علم و میوه های هر حکمتی زینت یافته بود ... به هیچ حکمتی بر نخوردم جز اینکه گزیده آنرا در اخبار اهل بیت پیغمبر دیدم و به حقیقتی دست نیافتم مگر آنکه اصل آن را در آنها یافتم.(2)
22. شدّت علاقه و تسلط وی بر اخبار به آن معنی نیست که وی در روش استنباط فقهی اخباری مسلک باشد، بلکه با مطالعه کتب او و روش اجتهاد او روشن می شود که او فقیهی اصولی است، در این زمینه نظر حضرت آیة اللَّه العظمی شبیری زنجانی- دام ظله الوارف- را نقل می کنیم:
«علامه مجلسی رحمه الله موارد زیادی در (مرآة العقول) از صاحب مدارک- که یک فقیه
ص: 37
اصولی است و اگر بگوییم (اصولی تندرو) بیجا نگفته ایم، زیرا ایشان در قبول خبر، صحیح اعلائی است و این مذاق شدّت اصولی بودن ایشان را می رساند- مطالبی نقل می کند.
علّامه مجلسی رحمه الله تقریباً ملتزم است در سرتاسر کتاب از (مدارک الاحکام) و (نهایة المرام) ایشان نقل کند و به قول و استدلال ایشان اکتفا می کند، و این نشانگر آن است که مجلسی، اخباری مسلک نیست و این تعبیر برای ایشان صحیح نمی باشد؛ چنانکه در- بحارالانوار ج 83 ص 74- 145- باب تحقیق منتصف اللیل ومفتتح النهار، قدرت فقهی و استدلالی ایشان آشکار می شود، و اینکه این نسبت به ایشان نارواست».(1) بنابراین علاقه و تسلط به اخبار و احادیث که از ویژگیهای علامه مجلسی می باشد مطلبی است، و اخباری بودن مطلب دیگر.(2)
23. آیة اللَّه ملا حبیب اللَّه کاشانی رحمه الله او را غوّاص دریاهای اخبار ... و جامع فنون عقلی و نقلی و مؤلف کتب بسیار و معتبر نزد بزرگان معرفی می نماید ...(3)
ص: 38
24. او در نوشته هایش چون بحارالانوار دائرة المعارف اسلامی شیعی ابتکار عمل داشت که این کار مهم علمی جامع، وی را جاودانه تاریخ نمود او از عقل سرشار و هوش بالایی بهره مند بود که توانست بر أقران خود برتری گیرد. روش و سبک جدید تفسیر موضوعی قرآن و شرح اخبار معصومین علیهم السلام و قرار دادن هر موضوع در جای مناسب و حلّ مشکلات و توضیح و بیان لازم هریک از آنها سبب امتیازش شد.(1)
25. علامه سید محسن امین می گوید:
مخفی نیست که علامه مجلسی را نویسندگانی بود که تحت نظر و راهنمائیش عهده دار نقل مطالب مورد نظر او از لابلای مصادر بودند، و خود شخصاً کار گزینش و مرتب سازی و چینش آنها را به عهده داشت، و غالباً آنها علامه را در نقل یاری می نمودند.(2) آیة اللَّه سبحانی حفظه اللَّه تعالی در این باره چنین می نویسد: «...
علامه مجلسی این پدیده را در تألیف بحارالانوار به کار گرفت و از گروهی از شاگردان خویش کمک گرفت؛ شاگردانی که تعداد آنان به دویست نفر از افراد مختلفی چون مجتهد، محدّث، مفسّر، ادیب، مورّخ، مصحّح و غیره می رسید و خود فقط به تفسیر احادیث مشکل و حلّ مشکلات و پیچیدگی های آنها می پرداخت. لذا در نسخه های اصلی و اوّلیه می بینیم که حدیث با یک خط و شرح آن حدیث با خط دیگری که همان خطّ علّامه مجلسی است نوشته شده است، که این خود نشانگر داشتن یک برنامه ریزی درست
ص: 39
و یک جدول کاری منظم می باشد، که مسؤولیت هر یک از افراد را در جمع آوری این دایرة المعارف مشخص می کند».(1)
26. دانشمند فرزانه محمد رضا حکیمی چنین می نویسد:
پنج ماه به درگذشت دکتر شریعتی، یکی از دوستان مشترک سفری کوتاه ترتیب داد، که دکتر شریعتی و دو سه تن از دوستان و اینجانب در آن سفر با هم بودیم. من با خود ضمن وسایل اندکی که داشتم، یک جلد از کتاب علمی و گرانقدر «مرآةُ العقول» را نیز برداشتم. کتاب مرآة العقول شرحی است تحقیقی و مفصّل بر کتاب «اصول کافی» تألیف علّامه مجلسی. مؤلّف بزرگوار در این شرح، بصورتی اجتهادی و تحقیقی وارد مباحث رجالی و سندشناسی احادیث می شود، و اسناد روایی «اصول کافی» را مورد بحث و نظر علمی قرار می دهد، و بنا بر مبانی علمی و نقد سند، درباره اسناد شیخ کُلینی سخن می گوید. جالب توجّه است که گاه با جمهور محدّثین یا شخص ثقة الاسلام کُلینی، درباره صحّت سندی یا ضعف آن به مخالفت می پردازد.
در این کتاب، تبحّر بسیار بالای علّامه مجلسی و مبانی اجتهادی مجلسی در نقد سَندی به خوبی آشکار می گردد.
اینجانب در صدد بودم که در این سفر، به صورتی مناسب و ظریف، این کتاب را به دکتر شریعتی نشان دهم و بشناسانم، تا به پایه علمی و مایه اجتهادی علّامه مجلسی در امر مربوط به اسناد حدیثی و نقل روایی پی ببرد. خوشبختانه چنین فرصتی پیش آمد، و من در آن فرصت کتاب را به وی معرّفی کردم، و برخی از جاهای آن را در بحثهای سندی خواندم؛ به شدّت تحت تأثیر کتاب قرار گرفت، و به نظرش بسیار مهم و جالب آمد، و در همان حال گله کرد که مردی با این مقام اجتهاد در سند شناسی
ص: 40
چرا باید فلان مطلب (در مورد آمدن یزید به مدینه ...) را در «بحار» نقل کند! آیا نبودن چنین مطلبی که از نظر تاریخی نیز مورد شک قرار گرفته است، چه زیانی به فرهنگ تشیّع می داشت؟ ...(1) و من فکر می کنم، اگر پس از آن روز، شرایطی برای او پیش می آمد تا یک سخنرانی عمومی بکند، و مناسبتی فراهم می گشت، از مقام علمی و آزادگی نظری علّامه مجلسی، با عظمت یاد می کرد.(2)
27. علامه مجلسی به تألیف و تصنیف اکتفا ننمود، بلکه به تدریس و تربیت نسل جدید از پیشتازان علم پرداخت، و از مدارک و شواهد موجود و اجازه نامه های اجتهادی روشن می شود که ایشان در سال 1070 ه. ق مدرّس و استاد معروفی بوده است، یعنی بعد از سی سالگی از اساتید بزرگ حوزه علمیه بشمار می رفته و تا اواخر عمر پر برکتش در تربیت علما و محققین و تدریس سعی وافر داشته است.
مسؤولیت های فراوان وی در آن زمان- که رهبری دینی جهان تشیع بخشی از آن بود-، وی را از تدریس و تعلیم نسل برجسته ای از علما و محدّثان بازنداشت.
هرچند در این مقدمه، بخش جداگانه ای برای پرداختن به شاگردانش و کسانی که از محضر درس او بهره برده اند، یا اجازه روایت گرفته اند، اختصاص یافته، و شمار قابل توجهی از آنها که نامشان در دسترس بوده در آن ذکر خواهد شد، ولی جهت اطلاع از گستره حوزه درسی او، در اینجا به اختصار اشاره می کنیم که
ص: 41
ص: 42
محدّث نوری رحمه الله چهل و نه نفر از آنان را در (الفیض القدسی) نام برده، و می گوید: من کسانی را نام می برم که بر آنها اطلاع یافتم، وگرنه عده آنها بیش از آن است که کسی چون من ادعای استقصا نماید. و سپس از ریاض العلماء نقل می کند که عدد آنها به هزار نفر می رسد، و از انوار نعمانیه نقل می کند که بیش از هزار نفراند.(1) علاوه بر افراد ذکر شده در الفیض القدسی، نام بسیاری از آنها در خلال مجلدات (الذریعه)، و (طبقات اعلام الشیعة) آمده است، و همچنین در کتاب (زندگی نامه علامه مجلسی)، و کتاب (تلامذة العلامة المجلسی) که در بخش مربوط به این موضوع بدانها اشاره خواهد شد.(2)
28. مورّخ رجالی اسماعیل پاشای بغدادی از دانشمندان اهل سنّت و مؤلف ایضاح المکنون (ذیل بر کشف الظنون) و هدیة العارفین در اسماء مؤلفین و آثار مصنفین، چنین می نویسد:
مجلسی اصفهانی محمّد باقر فرزند محمّد تقی فرزند مقصود علی اصفهانی مشهور به مجلسی، رئیس شیعه امامیه ... سپس اسامی حدود چهل کتاب از تألیفات وی را نام می برد.(3) آنچه تاکنون گفته شد همه حکایت از آن دارد که علامه مجلسی به عنوان عالمی کم نظیر سعی و کوشش بلیغی در تبلیغ آثار ائمه طاهرین و تقویت شیعه، و تدریس و تعلیم و تربیت، و نشر حدیث و ترویج علوم مربوط به آن داشته است.
ص: 43
1. تدوین و تألیف بزرگترین دایرة المعارف شیعه (بحارالانوار) که مجموعه ای از کتابخانه بزرگ اسلامی است و این تدوین و تألیف یک ابتکار جدید در عالم تألیف بود که تا زمان حیات علامه مجلسی کسی چنین موفقیتی را بدست نیاورده بود.
2. جمع آوری کتب شیعه که علامه در این راه مشقت های فراوانی متحمل گردید و کتب زیادی را جمع آوری کرد و اکثر آنچه را از کتب شیعه که دسترسی به آنها پیدا ننمود هنوز مفقود است، مثل کتاب مدینة العلم شیخ صدوق که تا قرن نهم موجود بوده سپس مفقود گشت.
3. استنساخ کتب شیعه و نشر آن ...
4. إحیاء و ترویج کتب اربعه شیعه که در این رابطه اقدام به دو کار شد:
الف) شرح کتاب کافی و تهذیب الاحکام. و نسبت به کتاب من لا یحضره الفقیه به شرح پدرش بر آن کتاب بسنده کرد، و استبصار را هم به دامادش امیر محمدصالح خاتون آبادی امر و سفارش نمود که شرح نماید، و او این کار را آنگونه که خود گفته است، به یُمن این اشارت انجام داد.(1) ب) ترویج آن کتب به وسیله استنساخ که معمولًا مستنسخ مفتخر به أخذ اجازه روایتی می شد.
ص: 44
5. ترویج آداب و سنن اسلامی.
6. برآوردن نیازهای دینی و مذهبی و اعتقادی و اجتماعی و فطری قاطبه مردم.
7. بازسازی مساجد مخروبه و بناء مساجد بزرگ.
8. قضای حوائج مؤمنین و رفع گرفتاری مستمندان.
9. رهبری امّت اسلامی بعد از وفات مولی محمد باقر سبزواری.
10. احیای حوزه علمیه اصفهان.(1) دانشمند متتبع میرزا محمد باقر موسوی خوانساری اصفهانی در روضات الجنات در ضمن احوال علامه مجلسی رحمه الله می نویسد: تاکنون کسی را ندیده ام که شرح حال او را به دقّت دامادش امیر محمد صالح فرزند میر عبد الواسع حسینی بیان کرده باشد. سپس مؤلف روضات حاصل سخن امیر محمد صالح را از کتابش (حدائق المقربین) نقل می کند، و ما قسمتی از آن را که مناسب این بخش است در اینجا می آوریم. او گفته است:
حقوق این عالم بزرگ بر جامعه دینی از جهات گوناگون می باشد که شاخص ترین آنها شش جهت است:
1. به انجام رساندن شرح کتب اربعه، که در تمام عصرها مورد عنایت بوده، و در حلّ مشکلات و کشف معضلات آنها کار را آسان نمود.
2. جمع آوری سایر احادیث مرویه شیعه- که در مقایسه با آنها، محتوای کتب اربعه بخش کوچکی است-، در بیست وپنج جلد بحارالانوار که در شیعه کتابی همانند آن از جهت ضبط و جمع آوری و فائده و فراگیری ادله و اقوال نوشته نشده است، که هفده جلد آن از مسوّده خارج و- پاک نویس شده- و هشت جلد آن پاک نویس نشده، و به من وصیت کرده که آن را تمام کنم، که إن شاءاللَّه پس از فراغت از
ص: 45
ص: 46
شرح کافی (1) انجام خواهم داد.
3. تألیفات فارسی نافع و پرثمر او که وسیله هدایت عامه مردم است، و کمتر خانه ای است که از این تألیفات خالی باشد.
4. برپا داشتن جماعات و اجتماعات دینی و تقویت و ترویج مجامع عبادی بدانگونه که پس از فوت او چنان اجتماعات و مجامعی برگزار نشد، بلکه بیشتر آداب و سنن پسندیده ای که به برکت وجود ایشان عادت مردم شده بود ترک گردید. و در زمان او در ایّام شریفه و شبهای احیاء هزاران نفر از مردم با تجمع در مراکز عبادی به انجام وظایف شرعی و شب زنده داری پرداخته، و از موعظه های رسا و نصایح شفابخش او بهره مند می گشتند.
5. پاسخ به مسائل دینی مردم و صدور فتواهایی که به سهولت و راحتی مردم از آن بهره مند می شدند، و در این زمان با فقدان او مردم سرگردانند، گاهی به زید و گاهی به عمرو مراجعه می کنند و با جوابهای مختلف و عجیبی روبرو می شوند.
6. برآوردن حاجات مؤمنین و یاری ایشان و دفع ظلم وستم از آنها، و رساندن درد دلها و خواسته های مردم به والیان و مسلطین بر مردم برای نجات آنها.
خلاصه اینکه حقوق این منبع کمالات و معدن خیرات بر دین و اهل دین، بلکه اهل زمین بسیار است، و آثار و تألیفات او تا روز قیامت باقی است، و برکات آنها بر روح شریف او جاری می باشد ...(2)
ص: 47
علّامه مجلسی در طول هفتاد و سه سال عمر خود، با چهار تن از پادشاهان صفویه معاصر بوده که به ترتیب عبارت اند از:
1. شاه صفی، جانشین شاه عباس اوّل (1038- 1052 ق).
2. شاه عباس دوم (1052- 1077 ق).
3. شاه سلیمان صفوی (1077- 1106 ق).
4. شاه سلطان حسین، آخرین پادشاه سلسله صفویه (1106- 1135).
در زمان شاه صفی و شاه عباس دوم، همچنین در زمان شاه سلیمان قبل از پذیرش شیخ الاسلامی، برای علامه مجلسی فعالیت سیاسی چشمگیری ثبت نشده، بنابراین زندگی سیاسی او را از این زمان مورد بحث قرار می دهیم.
علّامه مجلسی، بعد از رحلت آقا حسین خوانساری که منصب شیخ الاسلامی را در زمان شاه سلیمان به عهده داشت، در سال 1098 ق با پیشنهاد و درخواست شاه سلیمان، از طرف وی به مقام شیخ الاسلامی دار السلطنه اصفهان منصوب شد و تا پایان سلطنت پادشاه مزبور در این مسند باقی ماند. بعد از مرگ شاه سلیمان، و جلوس شاه سلطان حسین به تخت سلطنت، علّامه مجلسی مجدداً از طرف شاه صفوی در مقام قبلی خود ابقا شد. او تا سال وفاتش عهده دار این منصب بود.
بنابراین، علّامه مجلسی حدود هفت سال در دوران سلطنت شاه سلیمان و پنج
ص: 48
سال نیز در سلطنت شاه سلطان حسین، در مجموع به مدت دوازده سال، شیخ الاسلام اصفهان بود. وی بعد از محقّق کَرَکی- که بعضی از مخالفان، او را به مخترع مذهب شیعه ملقّب ساختند(1)-، از بانفوذترین علمای دوران صفوی است که متصدّی این مقام بوده اند. از فعالیت های مهم سیاسی علّامه مجلسی در دوران تصدی شیخ الاسلامی که در تاریخ این دوران از آنها سخن به میان آمده، به چند مورد اجمالًا اشاره می کنیم:
1. نخستین کاری که مجلسی بعد از به دست گرفتن اجرای احکام شرع در دوران سلطنت شاه سلیمان انجام داد، شکستن بت کفّار هند در شهر اصفهان است. واقعه از این قراربود:
روزی مسموع شیخ افتاد که جماعتی از کفّار هند، پنهانی بتی را که در شهر اصفهان بوده، می پرستیدند. پس حکم شرعی به شکستن آن بت صادر کرد، و سعی و تلاش کفّار مؤثّر نیفتاد، و هرچه مال و منال و هدایا تقدیم همایونی نمودند که بلکه آن داهیه را از سر معبود خود شان دفع کرده باشند، سودی نبخشید و بر حسب حکم نافذ آن عالم ربّانی، بت را شکستند.(2) اهمیت این کار مجلسی در آن است که وجود بت در پایتخت کشورِ مدّعی شعار توحید و نفی شرک و بت پرستی، مایه ننگ بود. این اقدام علّامه مجلسی، در زمان او و بعد
از وی، مورد تحسین و ستایش عالمان دینی قرار گرفت. و به گفته ملک الشعراء «این عالم، در ترویج شیعه فایدتی بزرگ حاصل نمود».
2. مورد دوم از فعالیت های سیاسی علّامه مجلسی، در دوران سلطنت شاه سلطان حسین است. بر اساس آنچه مورّخان نوشته اند، در مراسم تاجگذاری شاه
ص: 49
سلطان حسین صفوی، شاه اجازه نداد کسی از صوفیان- به رسم معمول- شمشیر را زیب پیکر وی سازد، و در عوض انجام آن را از شیخ الاسلام خواست.
... شاه صفوی، در مقام سپاس از اقدام علّامه مجلسی، اظهار داشت که علّامه در عوض این خدمت، چه خواسته هایی دارد تا شاه آنها را برآورده سازد.
علّامه مجلسی سه خواسته را عنوان کرد:
نخست، منع شرابخواری و شراب فروشی.
دوم، منع جنگ طوایف.
سوم، منع دسته جات کبوتر بازی.
شاه نیز خواسته های مجلسی را پذیرفت و بلافاصله فرمان لازم را صادر کرد.
در مورد خواسته دوم و سوم مجلسی، باید اوضاع اجتماعی آن روز اصفهان، و دیگر شهرهای ایران را ملاحظه نمود. ظاهراً در آن عهد، اشخاصی با ارتکاب این اعمال، موجب اذیّت و آزار شهروندان می گشتند، و استمرار جنگ طوایف هم پیامدهای ناگواری را از قبیل کشته و زخمی شدن عده ای بی گناه به دنبال داشت، و این دو مسأله از مسائل و مشکلات اجتماعی آن دوران محسوب می شد، و رفع این منکرات جز با فرامین حکومتی امکان پذیر نبود.
و امّا درخواست نخستین او بسیار مورد توجّه و حائز اهمیت است. به نظر می رسد که علّامه مجلسی با تیزبینی و آینده نگری ای که داشت، متوجّه انحطاط دولت مقتدر صفویه در آینده نه چندان دور شده بود ...
با توجه به شرایط نا مناسب اخلاقی حاکم بر دربار صفوی و نیز جامعه آن روز، می توان گفت که علّامه مجلسی، از ابتدای تصدّی منصب شیخ الاسلامی، در پی فرصتی بود که فرمان منع شراب را از شاه صفوی
بگیرد، به گونه ای که این فرمان حکومتی، شامل خود شاه و درباریان نیز بشود. با وجود احتمال آلوده شدن شاه جدید به باده نوشی و لزوم پیشگیری از آن، اظهار چنین خواسته ای برای اجرای یکی از
ص: 50
احکام الهی ضروری می نمود، و این زمان پیش آمده برای علّامه مجلسی، بهترین فرصتی بود که می توانست خواسته خود را عملی سازد. بنابراین، آنچه را که مسؤولیت و وظیفه دینی و سیاسی علّامه مجلسی اقتضا می کرد، وی انجام داد. لذا او را در انحطاط دولت صفویه و حمله دشمنان خارجی به کشور نمی توان مقصّر و یا متّهم دانست ...(1) 3. یکی دیگر از اقدامات سیاسی علّامه مجلسی، تألیف رساله مستقلّی درباره آداب سلوک حاکم با رعیّت است که در واقع، ترجمه عهدنامه مالک اشتر، به همراه سه حدیث دیگر به زبان فارسی ساده و روان، جهت استفاده حکّام زمان خود است.
... به نظر می رسد که مجلسی، با مشاهده فساد دولتمردان صفوی و گرایش آنها به عیّاشی، تجمّل گرایی، اسراف و تبذیر، راحت طلبی، ظلم و ستم نسبت به مردم و غفلت آنان از امور کشورداری، درصدد نگارش این رساله برآمد، و هدف از تألیف آن را «تنبیه ارباب غفلت و اصلاح اصحاب دولت» بیان کرد.(2)
ص: 51
بحارالانوار بیشتر از دو جهت مورد نقد قرار گرفته است
1. اشتمال بر روایات ضعیف.
2. نظریات کلامی غیر مقبول برای فلاسفه.
جواب نقد اوّل:
مؤلف که پس از سعی و جدیّت فراوان در راستای گردآوری کتابها و منابع اولیه شیعه خصوصاً دسته ای از آنها که به علل مختلفی از دیده ها پنهان و از دسترس آنها دور مانده بود، توانست از نقاط مختلف سرزمینهای اسلامی بسیاری از آنها را جمع آوری نماید، و آنطور که خود در مقدمه بحار الانوار می گوید(1)، خوف از آن داشته که این آثار و منابع باز هم گرد فراموشی بر آنها نشسته و از دسترس جامعه اسلامی خارج شوند؛ و از جهت دیگر پراکندگی و تفرّق مطالب و محتوای این کتابها، دستیابی مراجعه کنندگان را به موضوعات مورد نظرشان دشوار می نمود، دست به کاری عظیم زد که حاصل آن دائرة المعارف گسترده ای است در زمینه اخبار و روایات پیامبر و آل طاهرین او- صلوات اللَّه علیهم اجمعین- بنام بحارالانوار؛ که مصون کننده آن میراث گرانقدر فرهنگی و معنوی است از تلف، و برخوردار از نظم و دسته بندی
ص: 52
و چینشی تحسین برانگیز، در جهت هموار کردن راه علما و دانشمندان، و آسان نمودن کار مراجعه کنندگان.
پس می توان گفت که بحارالانوار کتابی نیست که مؤلف آن درصدد جمع آوری اخبار کاملًا صحیح و معتبر باشد، بلکه کتابی است بزرگ و گسترده در آثار شیعه، که برای حفظ و نگهداری آنها از نابودی و تحریف و انتقال به آیندگان، به چنین سبک زیبایی تنظیم شده است.
با این حال هرچند مؤلف در بعضی از قسمت های آن اظهار نظرهای علمی و دقیقی نموده که حاکی از مقام والای علمی او است، ولی به جهت گستردگی کار، در نظر داشته- همانگونه که خود در مقدمه گفته است (1)- اگر فرصت یافت، کتابی در شرح و توضیح آن بنویسد؛ که متأسفانه برای این کار که می توانست جوابگوی بسیاری از سؤالها باشد، مهلت نیافت.
ما با بررسی کتب علامه مجلسی رحمه الله می بینیم که در بعضی از آنها که بنایش بر نقد و تصحیح بوده آنچنان با ذرّه بین دقت احادیث و روایات را چه از نظر سند و چه از نظر متن بررسی کرده که مورد اعجاب و تحسین همه دانشمندان در طول قرون بوده است، مانند کتاب شریف مرآة العقول شرح بر کتاب کافی و کتاب ملاذ الاخیار شرح بر تهذیب که هم اسناد احادیث را بررسی کرده و صحیح را از غیر صحیح جدا ساخته، و هم راجع به عبارات متن اظهار نظر کرده که مورد تحسین حدیث شناسان و فقها قرار گرفته است.
و یا در همین کتاب (تحفة الزائر) می بینیم که زیارات معتبر روایی را آورده و هنگامی که حدیثی را نقل می کند صحیح یا موثق یا حسن بودن و غیر آن را بیان می کند، تا خواننده به میزان اعتبار آن آگاهی یابد. و همچنین در کتاب اعتقادات که
ص: 53
دیده می شود چگونه مطالب اعتقادی را دقیق و علمی آورده است. بنابراین بحارالانوار را که یک کتاب جامع و دائرة المعارف گونه است با مرآة العقول یا اعتقادات یا تحفة الزائر و ... قیاس کردن کار دقیقی نیست، و باید دید مؤلف در هر کتابی چه منظوری از تألیف آن داشته و آیا به هدف خود نائل آمده است.
در اینجا نظر چند تن از بزرگان را درباره بحارالانوار نقل می کنیم:
امام خمینی- قدس سرّه الشریف- در این باره نوشته اند:
کتاب بحارالانوار که تألیف عالم بزرگوار و محدّث عالی مقدار محمدباقر مجلسی است، مجموعه ای است از قریب چهارصد کتاب و رساله، که در حقیقت یک کتابخانه کوچکی است که با یک اسم نام برده می شود. صاحب این کتاب چون دیده کتابهای بسیاری از احادیث است که بواسطه کوچکی و گذشتن زمانها از دست می رود، تمام آن کتابها را بدون آنکه التزام به صحّت همه آنها داشته باشد، در یک مجموعه به اسم (بحارالانوار) فراهم کرده، و نخواسته کتابی عملی بنویسد، یا دستورات و قوانین اسلام را در آنجا جمع کند تا در اطراف آن بررسی کرده و درست را از غیر درست جدا کند.
در حقیقت، بحار خزانه همه اخباری است که به پیشوایان اسلام نسبت داده شده، چه درست باشد یا نادرست.
در آن، کتابهایی هست که خود صاحب بحار آنها را درست نمی داند. و او نخواسته است کتاب عملی بنویسد، تا کسی اشکال کند که چرا این کتابها را فراهم کردی.
پس نتوان هر خبری که در بحار است، به رخ دینداران کشید که آن خلاف عقل یا حسّ است. چنانکه نتوان بی جهت اخبار آن را ردّ کرد که موافق سلیقه ما نیست. بلکه در هر روایتی باید بررسی شود، و آنگاه با میزانهایی که علما در اصول تعیین
ص: 54
کرد [ه ا] ند، عملی بودن یا نبودن آن را اعلان کرد.(1) علامه حاج میرزا ابو الحسن شعرانی- أعلی اللَّه مقامه الشریف- می گوید: کتاب بحارالانوار شیخ بزرگوار، محدث، علامه، و حافظ آثار اهل بیت علیهم السلام محمد باقر فرزند محمد تقی مجلسی- قدس اللَّه روحه- به اجماع بزرگان علماء امامیه از جامع ترین و فراگیرترین کتابهایی است که در زمینه احادیث گوناگون و اخبار و موضوعات متفرقه تألیف شده است. و نیز بیش از همه، اهداف مذهب امامیه را شمرده، و مقاصد پیشاهنگان آن را بیان کرده، و اقوال گوناگون علماء را نقل کرده است.
آری این کتاب همچون چشمه جوشانی است که آسان تر از همه، جویندگان تشنه خود را از معارف سیراب می کند.
این کتاب به گونه ای است که هیچ دینداری، خواه فقیه باشد یا محدث یا واعظ یا مورخ یا مفسر یا متکلم و یا حتی فیلسوف حکیم الهی، از آن بی نیاز نیست؛ زیرا همه خواسته ها را در خود جای داده است، بلی غوّاصی در این دریا جز برای کسی که در شناگری مهارت دارد جایز نیست، تا در امواج خروشان آن غرق نشود، و از ژرفای آن جز دُرّها را بیرون نکشد.
مؤلف آن- اعلی اللَّه مقامه- توفیق یافت به گنجهای دانش که برای هر کس رخ نمی دهد دست یابد، در نزدش از کتابهای قدمای ما و نسخه های کمیاب، آنچنان جمع شد که در هر زمان و هر دیاری پیش نمی آید، پس فرصت را غنیمت شمرد، و همه را در یک کتاب گرد آورد تا متفرق نشوند و از میان نروند. و اگر می خواست می توانست سره را از ناسره جدا کند اما به چند منظور این کار را نکرد، شاید از جمله آنها کمی وقت و تنگی فرصت بود، یا فتح باب اجتهاد، و دفع توهّم کسانی بود که گمان می کنند
ص: 55
محدّثان، اخبار مخالف با مقصد شان و ناسازگار با مذهبشان را عمداً نقل نمی کنند، چنانکه برخی از محدثان اهل سنت از نقل حدیث غدیر سرباز زده اند.
لذا او- که خدا رحمتش کند- هر حدیثی را که یافت (از صحیح و نا صحیح) گرد آورد، و پژوهش در آن را به بعدی ها سپرد.(1) دیدگاه آیة اللَّه حسن زاده آملی- ادام اللَّه أیّام إفاضاته- در این باره:
... چون به بحارالانوار رسیده ایم، باید گفت: «کلّ الصید فی جوف الفرا»(2) مرحوم علامه مجلسی ... مجلّد سیزدهم آن را به تاریخ و احوال امام اثنا عشر- صلوات اللَّه وسلامه علیه- اختصاص داده است و خطبه ای موجز و متین و متقن، مناسب با مطالب به عنوان براعت استهلال ذکر کرده است.
... و مجلسی دوم صاحب بحار و مرآة العقول و ...، هر یک از این بزرگان را در
ص: 56
علوم و فنون و کارهای علمی شان به نوعی است که از عهده اکثر اهل علم خارج است و آثار قلمی این نوابغ برای ما یک نحو کرامت است.(1) نظر آیة اللَّه مصباح یزدی- أدام اللَّه أیّام إفاضاته- در این زمینه: از بزرگان علما، و فرزانگانشان، و از فحول محدثان و نخبگانشان سرور ما شیخ الاسلام محمد باقر مجلسی- رضوان اللَّه علیه- است، که در گردآوری و حفظ سنت های پیامبر صلی الله علیه و آله، و آثار امامان از اهل بیت علیهم السلام بهره ای وافر دارد، ثنای عطرآگین، و سپاس پی در پی ما و همه شیعیان بر او باد.
او در گردآوری و تألیف و تنظیم و ترتیب آنها، چنان مشقت و رنج و دردسرهایی را تحمل کرده است که از حدّ بیان بیرون، و قلم و زبان را ناتوان ساخته است، و این نکته بر کسی که در آثار نفیس و ارزشمند او تأمل کند، و در کتاب های گرانبها و پر ارزش او بنگرد، و در تألیفات عظیم و پربهای او غور کند پنهان نیست، پس بر ما و بر هر که از میوه های آثار او می چیند، و در دریاهای پهناورش شنا می کند، و از چشمه های تألیفاتش می نوشد فرض است که برای بزرگداشتش سپاسگزار وی باشیم، و برای ادای حق او بسیار دعایش کنیم، خدا روحش را پاک، و درجه اش را بلند و مقامش را والا گرداند.(2)
ص: 57
جواب نقد دوم
از آنجا که هیچ دانشمندی معصوم نیست، اختلاف نظر علمی در بین آنها و نقد آن یک امر طبیعی و موجب رشد و تکامل است؛ که باید نقدها و برخورد با نظرها عالمانه و مؤدّبانه انجام پذیرند. علامه مجلسی نیز با آن مقام والای علمی، اختلاف نظرهایی با سایر دانشمندان اعم از فقها، حدیث شناسان، متکلمین، و غیر آنها داشته است که نمی توان گفت در کلیه این اختلاف آراء او مُصیب بوده و سایر اندیشمندان کاملًا در اشتباه بوده اند.
در برخورد با نظریات علامه مجلسی رحمه الله سه شیوه دیده می شود.
1. نقد با احترام به مقام او.
2. نقد تُند همراه با جملات نامناسب با شأن او.
3. برخورد غیر علمی با هتاکی و کلمات جسارت آمیز.
و ما در این قسمت به نمونه هایی از این سه روش اشاره می کنیم:
1. از جمله کسانی که برخی از نظریات علامه مجلسی را با کمال ادب و احترام نقد کرده اند آیة اللَّه مصباح یزدی حفظه اللَّه تعالی می باشد، ما پیش از بیان و نقد حضرت استاد مد ظلّه آن بخش از سخن علامه مجلسی رحمه الله را که مورد نقد واقع شده است می آوریم تا روشن شود نقد ایشان ناظر به کدام بخش از سخن او است:
علامه مجلسی رحمه الله: «بدان که اجماع امامیه بلکه اجماع مسلمین- مگر برخی که فیلسوف نما هستند و خود را در میان مسلمانان درآورده اند تا اصول آنان را تخریب و عقائد شان را تباه سازند- براین است که ملائکه وجود دارد، و آنان اجسام لطیف نورانی هستند که ...».(1)
ص: 58
استاد مصباح: گروهی از متکلمان به بحث درباره ماهیت ملائکه پرداخته اند و قائل اند که آنان اجسام لطیفی هستند که به اشکال خوب نمایان می شوند.
و جمعی از پژوهشگران امامیه و دیگران نیز از آنان پیروی نموده اند، سپس گروهی از فلاسفه اسلام که دوست داشتند ظواهر دینی را بر مبنای فلسفی و آراء خود در علوم عقلی تطبیق دهند، ملائکه را بر عقول مجرده و نفوس فلکیه تطبیق داده اند، چنانکه هفت آسمان، کرسی، و عرش را نیز به فلک های نه گانه منطبق کرده اند- با اینکه فلک های نه گانه فرضیه ایست که علم جدید آن را رد می کند-، و چون آنها در بعضی از تطبیقات اشتباه کرده اند ما به آنان این گمان بد را نمی بریم که خود را در میان مسلمانان در آورده اند تا دینشان را تباه سازند! چگونه و حال آنکه آنان بسیاری از پایه های دین، و قواعد عقلی را که بسیاری از اصول اعتقادی بر محور آنها می چرخد استوار ساخته اند، چه بسا امثال این اشتباهات از دیگران نیز بیش از آنان سر زده است، هرچند خود می پندارند که کار نیک می کنند، و ما در حق آنان نیز جز حسن ظن نداریم مگر کسی که دلیل قطعی بر سوء نیت و خباثت باطنی او داشته باشیم، به خدا پناه می بریم.
از سوی دیگر ما هیچ دلیلی نداریم که فلاسفه اسلامی ملائکه جسمانی را مطلقاً رد کرده باشند، بلکه دلیل بر خلاف آن داریم.
و از جهت دیگر اگر بپذیریم که اجماع امت یا امامیه بر جسمانی بودن برخی فرشتگان است، هیچ اجماعی بر جسمانی بودن همه ملائکه- حتّی کروبیون، و مهیمنین، و عالین- نداریم.
بنابراین مسأله به آنگونه که مؤلف- که خدایش رحمت کند- تصور می کند نیست.(1)
ص: 59
2. برخی دیگر نسبت به او و بحارالانوار به گونه ای به نقد پرداخته اند که گاه نقد که باید در راستای اثبات حقایق و جدا نمودن درست از نادرست و اصلاح کاستی ها باشد، به سمت تمسخر و حرمت شکنی تغییر جهت داده است.
از جمله استاد جلال الدین آشتیانی که ایراداتی بر علامه مجلسی رحمه الله و بحارالانوار وارد کرده است، و مُحقق معاصر آقای رضا مختاری ده مورد از آنها را عیناً نقل کرده و پس از پاسخ منطقی و مؤدّبانه با اشاره به خطاهای موجود در گفته های او چنین می نویسد:
اینها ده نمونه از سخنان و تسامحات حضرت استاد آشتیانی در یک مقاله چند صفحه ای است. وقتی در مقاله ای کوتاه این تعداد سهو و خطا رخ دهد (علاوه بر موارد جزئی دیگر که ذکر نشد) با اینکه مقاله به دلیل چاپ و نشر در شمارگانی وسیع، علی القاعده با دقت نوشته می شود، و از سویی دیگر از هفت خوان ویرایش و تحریریه مجله می گذرد، چگونه می توان انتظار داشت که در کتابی به عظمت بحار، هیچ اشتباهی رخ ندهد؟! با اینکه علامه
ص: 60
موفق به تبییض برخی مجلدات آن و تأمّل دوباره در آنها نشده است.
پیداست که انسان غیر معصوم، مصون از خطا نیست و کسی نگفته که علامه دچار هیچ اشتباهی نشده است. حتی ابن سینا- که به گفته استاد «در نبوغ نظیر ندارد» و به فرموده امام خمینی قدس سره الشریف: «لم یکن له کفواً أحد»- دچار اشتباهات بزرگ شده، و مرحوم صدر المتألهین- قدس سره- در اسفار (ج 9، ص 109- 120) بیش از ده اشتباه او را بیان کرده و چنین گفته است:
و اما شیخ صاحب «الشفاء» سرگرمیش به امور دنیوی بدینگونه نبوده است، و شگفت آنکه هر گاه بحثش به تحقیق درباره هویات وجودی- نه امور عامه و احکام کلی فلسفی- می رسد ذهنش کند و ناتوان می شود، و این در بسیاری از موارد رخ داده است، از جمله ...(1) بنابراین تبیین اشتباهات دیگران خدمتی به علم است؛ ولی تبیین اشتباه با برهان، با توهین و تمسخر فرق بسیار دارد.(2) 3. برخی نیز بجای نقد ناسزا گفته اند که در این زمینه حضرت آیة اللَّه سبحانی چنین نوشته اند:
«بعضی از مستشرقان چون «ادوارد براون» مؤلف تاریخ ادبیات ایران و بعضی از نویسندگان معاصر یعنی نویسندگانی که از نشر روایات خاندان عصمت و طهارت دلشاد نمی باشند، مجلسی را با نیزه های انتقادی خود، هدف قرار داده اند و در ترکش آنان جز ناسزاگویی چیز دیگری وجود ندارد که این خود از نقد منطقی کاملًا به دور است. اینها غیر از این موضوع راهی برای
ص: 61
حمله به مجلسی نیافته اند و همواره او را به کم خردی و به تلاش بی ثمر متهم می کنند.
البته هیچ کدام از این مسائل، از شخصیت و مقام شامخ علامه مجلسی نمی کاهد، چون گفته شده است که: «آن کس که تألیف کند، هدف قرار خواهد گرفت».
چنانچه علامه در صدد جلب رضایت این نوع افراد می بود، لازم بود که دست از تلاش بر می داشت. اما پشتوانه و حامی وی فقط رضایت خداوند متعال و پیامبر گرامیش و امامان معصوم بوده است. بیت زیر، گویای زبان حال اوست:
إذا رَضِیَتْ عَنِّی کِرامُ عَشیرتی
فَلا زال غضباناً عَلَیَّ لِئامُها
هرگاه بزرگواران قومم از من خشنود گردند، در عوض، فرومایگان آن از من خشمگین خواهند شد».(1)
ص: 62
1. حضور در دربار صفویه
یکی از انتقادهایی که بر عملکرد سیاسی علامه مجلسی شده، حضور وی در دسستگاه حکومت صفوی و همکاری با سلاطین معاصر خود و به عبارت صریحتر، وارد کردن اتهام عالمِ درباری بودن، نسبت به ایشان است.
آنچه در پاسخ به این انتقاد می توان گفت، این است که رابطه داشتن با سلاطین و همکاری با آنها در امور سیاسی و مذهبی، امر تازه و بدیعی نبوده که مجلسی آغازگر آن باشد. معاشرت با سلاطین با اغراض صحیح، امری است که در طول تاریخ اسلام، از دوران حضرت علی علیه السلام مرسوم و معمول بوده است.
از نمونه های حضور امامان و علمای شیعه در دربار خلفا و سلاطین، به موارد متعددی می توان اشاره کرد، مانند حضور حضرت علی علیه السلام در دستگاه خلافت خلفای ثلاث و در بعضی موارد همکاری با آنها، پذیرش منصب ولایت اهواز توسط عبداللَّه نجاشی یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام در حکومت منصور دوانیقی، قبول منصب وزارت از سوی علی بن یقطین به توصیه امام موسی کاظم علیه السلام در زمان خلافت هارون الرشید، قبول ولایت عهدی مأمون عباسی از طرف امام رضا علیه السلام، همچنین وزارت یافتن خواجه نصیر الدین طوسی در دستگاه سلطنتی هلاکوخان مغول، رابطه علامه حلی با الجایتو- سلطان مغول- و نیز در دوران صفویه، حضور و مشارکت سیاسی علمای برجسته و مشهور شیعه مانند محقق کرکی، شیخ بهایی، محمد تقی مجلسی، محمد باقر سبزواری، آقا حسین خوانساری و علامه مجلسی در حکومت صفوی و قبول مناصب و مشاغل سیاسی مذهبی توسط آنها، همه و همه، گویای این حقیقت است که همکاری علمای شیعه با حکام مسلمان شیعه و سنی، به منظور ترویج دین و تقویت مبانی مذهب جعفری، امری جایز و گاه واجب بوده است. بنابراین، اگر کسی به یکی از علمای بزرگ که
ص: 63
مورد احترام دانشمندان دینی هستند، خرده بگیرد، باید نسبت به عملکرد همه آنها پاسخ گو باشد؛ زیرا انتقاد از برخی از آنها در عمل مشترک، دور از انصاف است.
حضور علامه مجلسی در دربار صفوی و همکاری، مشارکت و مشاوره او با سلاطین معاصر در امور سیاسی، و قبول منصب شیخ الاسلامی بنابر مصالحی از قبیل اجرای احکام دینی، امر به معروف و نهی از منکر، دفع ظلم ظالم از مظلوم (1)، ترویج مذهب امامیه و معارف شیعه در قبال تبلیغ مذهب اهل تسنن توسط مخالفان در دولت عثمانی بوده است.
رعایت اصل مصلحت، امر به معروف و نهی از منکر، اصل نصیحت حکام و سلاطین (2)، و مراعات اهم و مهم در مقام تزاحم تکالیف شرعی، از قواعد فقهی و اصولی مذهب شیعه است که مبنای مشروعیت رابطه داشتن و همکاری علما با سلاطین به حساب می آید. البته در این میان، پادشاهان صفویه نسبت به سایر سلاطین، از امتیاز ویژه ای برخوردار بودند، و آن عبارت از این بود که سلاطین این سلسله، از آغاز تا فرجام، مروّج تشیّع، مجری احکام شریعت، و حامی دین و علمای دینی بودند. حتی برخی از سلاطین این سلسله چون شاه طهماسب اول، سلطنت را حق مجتهد و نایب امام زمان- عجل اللَّه تعالی فرجه- می دانست و خود را عامل مجتهد، معرفی می کرد. در واقع، در طول دوران صفویه به جز دوره کوتاه شاه اسماعیل دوم، سلاطین صفویه جملگی
ص: 64
تابع و مجری نظرهای علمای شیعه بودند. در تأیید مطالب فوق شواهد تاریخی فراوانی را از منابع دوره صفویه می توان ارائه نمود ... لذا علمای شیعه حفظ و تقویت یگانه حکومت مقتدر شیعی را که مدافع عقاید و مذهب تشیّع و عالمان شیعی و کشور شیعه در برابری مخالفان بوده است، بر اساس اصول و مبانی مذکور، وظیفه شرعی خود می دانستند و دانشمند مورد مطالعه ما نیز از این قاعده مستثنی نبود.(1)
کتابهایی که بعد از صفویه نوشته شده، سعی دارند سلاطین صفوی را افرادی حقّه باز و عیاش معرّفی کنند(2)؛ ولی کتابهایی که در زمان صفویه نوشته شده مثل تاریخ عالم آرای عباسی و نوشته های میرداماد در کتاب اربعة ایام (3) و گفته های شیخ بهایی (4) و امثال این بزرگان مطلب را به گونه دیگر بیان کرده اند.
از گفته های این بزرگان، استفاده می شود که حد اقل بعضی از آنان دارای معتقدات درست و اهل عبادت و اطاعت بوده اند. بررسی این امر مقاله مستقلی می طلبد. غرض اینکه قضاوت عجولانه و پذیرش شایعات از انصاف به دور است.
تاریخ نویسان بعد از صفویه نوعاً می نویسند: سلطان حسین مردی ساده لوح و ترسو بود. وی در مقابل افغان ها به زودی تسلیم شد؛ ولی صاحب روضات در شرح حال ملا اسماعیل خواجویی از مرحوم خاتون آبادی که خود، حاضر صحنه بود نقل کرده که هشت ماه قوای دولت در مقابل افغان ها ایستادگی کردند ...(5)
ص: 65
«وقتی که شاه سلیمان مرد، فرزندش سلطان حسین در 25 سالگی به سلطنت رسید، آن زمان ایران در معرض حمله افاغنه و ازبک ها و قدرت های عثمانی قرار داشت. اگر امثال مجلسی شاه جوان را هدایت نمی کردند، خطر دشمن در همان سالیان اول به جای اصفهان، کشور را نابود می کرد. در این وضع آشفته باید دید وظیفه شرعی چیست؟(1)
در زمانی که سلاطین با جملاتی چون: فرمان دادیم، امر فرمودیم، اراده نمودیم، به پابوس آمدید و ... با وزیران و صاحب منصبان سخن می گفتند، شاه سلیمان صفوی در حضور بزرگان مملکت چندین بار از علامه مجلسی التماس می کند و کلمه التماس بر زبان می آورد که علّامه مجلسی رحمه الله منصب شیخ الاسلامی را بپذیرد، در این زمینه مورخ شهیر خاتون آبادی می نویسد: «شاه سلیمان صفوی ... مکرر بر زبان
ص: 66
خجسته بیان لفظ التماس جاری ساختند ...»(1).
از آنچه گفته شد معلوم می گردد که علّامه مجلسی و سایر علما نیازی به سلاطین صفوی نداشتند، بلکه آنها محتاج این بزرگان بودند، و اینان به مقتضای مصالح اسلام و انجام وظایف شرعی برای پیاده نمودن حق و عدالت و سربلندی اسلام این مناصب را قبول می کردند؛ همانگونه که قبول نکردن و ابا نمودن آنان از قبول چنین مناصبی نیز بر همین مبنا است، و همه حکایت از آن دارد که معیار آنها آن چیزی است که به عنوان وظیفه و مسؤولیت دینی در هر زمان تشخیص می دادند.
1. «از مرحوم آیت اللَّه آقای حاج سید احمد خوانساری نقل شده که یکی از راهیان سیر و سلوک و آگاهان به علوم غریبه که از هوش سرشار آقا حسین خوانساری در دوران تحصیلات او با خبر بوده، بعد از آنکه آقا حسین استاد کل گشته و شیخ الاسلامی دربار شاهان صفوی را قبول کرده است با او ملاقات می کند و به او می گوید: حیف از آن استعداد و نبوغ و تحصیلات عالیه که آن را سرانجام به دربار سلاطین معاوضه کردی. آقا حسین می فرماید: این پست را برای قضای حوائج مسلمین انتخاب کردم نه برای گذران امر زندگی خودم. آن عارف می گوید: اگر چنین است حق با تو است».(2) 2. محدث نوری در خاتمه مستدرک الوسائل به نقل از تاریخ خاتون آبادی نقل می کند که در سال 1115 شاه سلطان حسین صفوی از جمال المحقّقین خوانساری می خواهد که منصب شیخ الاسلامی را بپذیرد، و او جواب ردّ می دهد؛ و همچنین
ص: 67
عالم بزرگوار میر محمدباقر خاتون آبادی نیز از قبول آن سر باز می زند.(1) و در کتاب وقایع السنین و الأعوام چنین آمده:
اصرار پادشاه با جمعی از اشراف و عالیجاهان چون ابراهیم آقا یوزباشی و اسماعیل آقا جبّه دار باشی و جعفر قلی آقا و میرزا ابراهیم واقعه نویس و میرزا اشرف منجم باشی و میرزا معزّ حکیم باشی، با اصرار این جمع از بزرگان و سلطان وقت، عالم کامل میر محمد باقر با بیان وجوه شرعیه از پذیرش این شغل عذر خواهی کرد، و بالاخره با مشاوره ایشان و آقا جمال چهار نفر برای پذیرش این منصب معرفی شدند، و مرحوم میر محمد صالح این منصب را پذیرفت.(2) 2- مدح و ثناگویی سلاطین صفویه
دومین انتقادی که نسبت به رفتار سیاسی علامه مجلسی شده است، مدح و ثناگویی سلاطین صفوی است که در دیباچه برخی از کتب فارسی او آمده است. وی در مقدمه برخی از تألیفات فارسیش مانند: حق الیقین، زاد المعاد و رساله ترجمه قصیده دعبل خزاعی، پادشاهان معاصر خود را ستوده و القابی در مدح آنان آورده
است. برخی از نویسندگان معاصر، رفتار مزبور علامه مجلسی را مورد انتقاد قرار داده اند. به ویژه، وی از جانب مؤلف کتاب تشیع علوی و تشیع صفوی مورد شدیدترین اعتراضات و نکوهش ها قرار گرفته است.
در پاسخ به این انتقاد جوابهای متعددی داده شده که اجمالًا به آنها اشاره می شود:
اولًا: همان گونه که در پاسخ مورد اول گفته شد، علامه مجلسی، آغازگر
ص: 68
این رسم در بین علمای شیعه نبوده و آخرین آنها هم نیست. تألیف کتاب و اهدای آن به سلاطین، و مدح و ثنای آنها در مقدمه اینگونه تألیفات، از زمان شیخ صدوق رحمه الله، معمول و مرسوم بوده و عدّه زیادی از علمای شیعه، به این مرسومات عمل نموده اند که به برخی از آنها اشاره می شود:
شیخ صدوق رحمه الله، کتاب عیون اخبار الرضا علیه السلام را به اسم صاحب بن عبّاد، وزیر فخر الدوله دیلمی تألیف کرد و آن را به وی اهدا نمود.
علامه حلّی، به پاس خدمات و اقدامات الجایتو در رسمیّت بخشیدن به مذهب تشیّع، کتابهای معروف خود در بحث امامت، یعنی نهج الحق و کشف الصدق و منهاج الکرامة را به سلطان مغول اهدا کرد و او را در مقدمه این دو کتاب، با اوصاف و القاب اغراق آمیزی ستود.
... عبد الرزاق لاهیجی، گوهر مراد را به شاه عباس ثانی اهدا کرد.
همچنین ملا محسن فیض کاشانی، آقا جمال خوانساری و میر محمد حسین خاتون آبادی، برخی از تألیفاتشان را به نام سلاطین معاصر خود، تألیف و به آنان اهدا کردند. مانند نمونه های فوق، در میان عالمان شیعه بسیار است و علامه مجلسی نیز مانند دیگر علمای معاصر خود، به رسم معمول عمل کرده است.
ثانیاً: علما از باب نصیحت ملوک، این کتابها را به نام آنها می نوشتند و هدف آنها از اهدای این کتب به سلاطین، متنبّه و بیدار ساختن پادشاهان معاصر خود بوده است.
ثالثاً: غرض علما از اهدای آثار برجسته خود به سلاطین، حفظ و بقای آثار خود و امکان استفاده عموم از آن تألیفات بوده است.
در پایان سخن، نکته ای که در مورد علامه مجلسی گفتنی است اینکه این شخصیت بزرگ، اثر مشهور خود، یعنی کتاب بحارالانوار را به نام هیچ یک از پادشاهان معاصر خود، نکرده است. وی تنها برخی از کتبی را که در ایام تصدی منصب شیخ الاسلامی به رشته تحریر در آورده، به پادشاهان معاصر خود اهدا کرده، و غرض وی همانگونه که گفته شد، نصیحت حکام مسلمین و
ص: 69
متنبّه ساختن آنها به وظایف دینی شان بوده است.(1) «در خاتمه، مختصراً به علل و انگیزه های انتقاد برخی از نویسندگان نسبت به اندیشه و عمل سیاسی عالمان شیعه در دوران صفوی می پردازیم.
در مورد ریشه یابی علل و انگیزه های این انتقادها به موارد زیر می توان اشاره کرد.
نخستین علّت، عدم اطّلاع کامل منتقدان، از اوضاع و شرایط سیاسی- اجتماعی حاکم بر روابط سیاسی علما با سلاطین معاصر آنها است.
دومین عامل، نا آگاهی اینگونه نویسندگان نسبت به مسؤولیت بزرگ و مهم علمای دینی در برابر هدایت جامعه و ترویج دین و مذهب امامیه است.
انگیزه سوم، سوء نظر مستشرقان و پیروان آنها نسبت به عالمان دین، به ویژه عالمان شیعه است».(2) «علاوه بر آنچه گفته شد، نکته مهمّی را که باید در تبیین اندیشه سیاسی عالمان دینی و ارزیابی عملکرد سیاسی شان مورد توجه و تأمّل قرار داد، این است که اندیشه سیاسی و رفتار سیاسی آنان را باید بر اساس مبانی نظری خودشان و نیز بر مبنای مقتضیات اوضاع سیاسی اجتماعی و به عبارت دیگر، براساس شرایط زمان و مکان آن دوران، مورد نقد و بررسی قرار دهیم و بعد از آن، به داوری بپردازیم که آیا در آن زمان، با توجه به شرایط نظری و واقعی، اتخاذ چنان موضعی و یا انتخاب چنان عقیده ای صحیح و درست بوده است یا نه؟ والّا اگر اندیشه و عملکرد آنها را از چارچوب و بستر زمان و مکان خارج نموده، مطابق با شرایط فرهنگ و افکار عمومی معاصر، مورد مقایسه و قضاوت قرار دهیم، علاوه بر خطای نظری، دچار خطای عملی و ظلم نسبت به صاحبان اندیشه و گمان ناصواب در حقّ عالمان بزرگ شیعه نیز شده ایم.
ص: 70
نتیجه گیری:
با توجه به نمونه های تاریخی همکاری ائمه معصوم علیهم السلام با خلفا، و نیز تعامل و روابط نزدیک علمای شیعه با سلاطین و پادشاهان جائر، موضع و عکس العمل سیاسی علامه مجلسی در قبال سلاطین صفوی، و نیز عملکرد سیاسی وی را می توان بازتابی از شرایط محیط سیاسی و تاریخی او، و نیز پاسخی مثبت و کارآمد نسبت به نیازها و مقتضیات جامعه سیاسی و دینی در عصر این دانشمند، و استفاده مطلوب و عملی از اختیارات ولی فقیه در مسائل حکومتی، و واکنش بهنگام در برابر ناهنجاری های سیاسی اجتماعی، و بالأخره، حسّ
مسؤولیت پذیری وی در اصلاح جامعه مسلمانان دانست. از این رو، انتقادات برخی از نویسندگان نسبت به رفتار سیاسی این اندیشمند، ناعادلانه، غیر علمی و غیر مستند به واقعیات تاریخی است».(1)
همانگونه که ذکر شد، در مقدمه بعضی از کتب علامه مجلسی مدح و ثنای سلطان معاصر دیده می شود که از آن جمله است کتاب (زاد المعاد).
«... در کشور خودمان بعضی از نویسندگان، صفحه اول کتاب زاد المعاد مرحوم مجلسی را فتوکپی و بین بعضی از دانشجویان توزیع کرده بودند. به دنبال عبارات مقدمه زاد المعاد که مشتمل بر مدح و ثنای شاه سلطان حسین صفوی است نوشته بود: ببینید این عالم صفوی درباری در کتاب دعا که وضع شده برای (انقطاع عن الخلق و توجه به خالق) چه تمجیدی از سلطان صفوی نموده است. نگارنده گوید:
این شخص که خود را دلسوز مذهب معرفی کرده بود، هرگاه با خبرگان فنّ مشورت و انصاف را رعایت می کرد، خود را گرفتار اهانت به مرزبان دیانت نمی کرد.
ص: 71
اولًا: اینگونه مقدّمه نویسی، معلوم نیست از مؤلّف باشد زیرا شواهدی در کار است که ناسخان در مقدمه کتابها تصرّف، و چیزهایی را از پیش خود اضافه می کردند.
ثانیاً: نزد این جانب یک نسخه خطی قدیمی از زاد المعاد است که ذکری از سلطان حسین در آن نیست. همانگونه که در مقدمه بحار و تحفة الزائر و بسیاری از کتابهای دیگر ایشان این امر وجود ندارد.
ثالثاً: شرایط و موقعیّت تاریخی کشور و خطراتی را که متوجّه کشور و اساس مذهب بوده باید در نظر گرفت، نه اینکه چشم بسته شروع به هتّاکی نمود».(1) از آنچه گفته شد نتیجه می گیریم که:
الف) مجلسی عالمی بیدار و سیاستمداری هوشیار بوده است.
ب) مجلسی در اثر آتیه بینی علاوه بر آنکه برای پیش گیری از اندراس و نابودی میراث فرهنگی مذهب، کتاب بحارالانوار را تألیف نمود و با این تدبیر بزرگترین دائرة المعارف شیعی را به وجود آورده، از تحریف کتابهای اهل سنت نیز جلوگیری کرد و راه این خطر را تا حدّ زیادی مسدود نمود و با هشداری که داد وظیفه آیندگان را در مقابل تحریف محرّفان؛ و خیانت خائنان روشن ساخت.
ج) آنچه علامه به آن هشدار داد، امروز شاهد آن هستیم و باید تا حدّ امکان از تحریف حقایق جلوگیری نماییم.
د) با تحقیقی که نسبت به مقدمه زاد المعاد و امثال آن به عمل آمد مشخص شد که مدح و ثنای سلاطین در اول این کتاب و بعضی دیگر از
ص: 72
تألیفات این عالم ربانی مربوط به ناسخان این کتابها است، و یا محمول بر تشخیص وظیفه در شرایط خاص زمانی و مکانی بوده است.
ه) بر متصدّیان کتابخانه های ایران اسلامی است که از نسخه های خطی و چاپی بدون تحریف حدّ المقدور محافظت نموده و به ارباب تحقیق اجازه دهند برای ابطال تحریفات از آنها عکس برداری نمایند تا راه علامه مجلسی در حفظ کیان و مذهب ادامه یابد.(1)
ص: 73
در باب امور سیاسی، آن مقداری که من عرض کردم که تاریخ نمی دانم و اگر دیده باشم یادم نمانده است دیگر حالا، اما خوب این تاریخ صد ساله، صد و چند ساله اخیر در دست است، ما یک خرده جلوترش می رویم می بینیم که یک طایفه از علما، اینها گذشت کرده اند از یک مقاماتی و متصل شده اند به یک سلاطین، با اینکه می دیدند که مردم مخالفند، لکن برای ترویج دیانت و ترویج تشیع اسلامی و ترویج مذهب حق، اینها متصل شده اند به یک سلاطینی و این سلاطین را وادار کردند خواهی نخواهی برای ترویج مذهب، مذهب تشیع. اینها آخوند درباری نبودند، این اشتباهی است که بعضی نویسندگان ما می کنند، اطرافیان سلاطین این آقایان بودند، اینها اغراض سیاسی داشتند، اغراض دینی داشتند. نباید یک کسی تا به گوشش خورد که مثلًا مجلسی رضوان اللَّه علیه، محقق ثانی رضوان اللَّه علیه، نمی دانم شیخ بهائی رضوان اللَّه علیه، با اینها روابط داشتند و می رفتند سراغ اینها، همراهی شان می کردند، خیال کند که اینها مانده بودند برای جاه و- عرض می کنم- عزّت و احتیاج داشتند به اینکه سلطان حسین و شاه عباس به آنها عنایتی بکنند، این حرفها نبوده در کار، آنها گذشت کردند، یک گذشت، یک مجاهده نفسانی کردند برای اینکه این مذهب را به وسیله آنها، به دست آنها
ترویج کنند. در یک محیطی که اجازه می گرفتند که شش ماه دیگر اجازه بدهید ما حضرت امیر را سبّ کنیم، وقتی جلوگیری از سبّ حضرت امیر می خواستند بکنند- در یکی از بلاد ایران شنیدم اجازه خواستند که خوب شش ماه دیگر
ص: 74
صبر کنید ما سبّش بکنیم- اینها در یک همچو محیطی که سبّ حضرت امیر اینطورها بوده و رایج بوده و از مذهب تشیع هیچ خبری نبود و هیچ اسمی نبوده، اینها رفتند مجاهده کردند، خودشان را پیش مردم، مردم آن عصر شاید اشکال به آنها داشتند از باب نفهمی، چنانچه حالا هم اگر کسی اشکال کند نمی داند قضیه را، غرض ندارد، نمی داند قضیه را، زمان ائمه هم- خوب- بودند، علی بن یقطین از وزرا بود، در زمان ائمه هم بودند، حضرت امیر بیست و چند سال به واسطه مصالح عالیه اسلام در نماز اینها رفت- عرض بکنم که- تبعیت از اینها کرد برای اینکه یک مصلحتی بود که فوق این مسائل بود، سایر ائمه علیهم السلام هم گاهی مسالمت می کردند، یک وقتی نمی شد آن وقت چه می کردند. مصالح اسلام فوق این مسائلی است که ما خیال می کنیم، این دسته از علمایی که جانفشانی کردند و خودشان را جور می کردند که حالا شما به آنها اشکال می کنید از باب اینکه اطلاع بر واقعه ندارید، نه اینکه سوء قصد دارید، نه اینکه سوء نیّت دارید، اطلاع از واقعیات ندارید، این آدم سازی است، نه این است که اینها درباری شدند، اینها می خواهند آدم بسازند.(1)
امثال مرحوم مجلسی که در دستگاه صفویه بود، صفویه را آخوند کرد، نه خودش را صفویه کرد. آنها را کشاند توی مدرسه و توی علم و توی دانش و اینها تا آن اندازه ای که البته توانستند ... برای اینکه مقصد این است که انسان درست بکنیم. اگر انسان بتواند که محمد رضا را انسان کند، بسیار کار خوبی است. انبیا برای همین آمده اند. پیغمبر اکرم برای خاطر اینکه این کفار مسلمان نمی شدند و اعتنا به این مسائل را نمی کردند غصه می خورد، «فَلَعلَّک باخِعٌ نَفْسَک»(2).(3)
ص: 75
این عالم بزرگ که در نشر و بسط معارف اسلامی و علوم اهل بیت علیهم السلام و تربیت عالمان و مروّجان دین نقش بارزی داشت، خود از محضر گروهی از اساتید و شخصیتهای برجسته آن زمان در رشته های مختلف کسب علم و معارف نمود، و اجازه روایت گرفت. در این بخش نام جمعی از آنها که در دست بود آورده می شود:
1- ابو الحسن مولی حسن علی بن مولی عبد اللَّه بن حسین شوشتری اصفهانی رحمه الله، مؤلف کتاب تبیان در فقه، متوفای سال 1075. علّامه مجلسی در شمار تعدادی از بزرگان مشایخ و اساتید خود می گوید: الافضل الاکمل مولانا حسن علی التستری.(1)
2- امیر حسین بن حیدر عاملی کرکی رحمه الله صاحب تألیفاتی گرانقدر، علامه مجلسی در صحت کتاب فقه الرضا بر ایشان اعتماد نموده است.(2)
3- شیخ عبداللَّه بن جابر عاملی رحمه الله، پسر عمّه مجلسی اوّل.(3)
ص: 76
4- سید علی بن أحمد حسنی حسینی شیرازی رحمه الله، مصنف (ریاض السالکین) در شرح صحیفه کامله و (سلافة العصر) و (الکلم الطیب) و شرح بر صمدیه و کتب دیگر، معروف به سید علی خان مدنی، متولد سال 1052 در مدینه منوره، و متوفای حدود سال 1120.(1)
5- امیر علی بن حجّة اللَّه حسنی حسینی شولستانی رحمه الله، مؤلف کتاب (توضیح الاقوال) و (کنز المنافع فی شرح مختصر النافع) و کتب دیگر، و متوفای سال 1060.(2)
6- شیخ علی بن شیخ محمّد بن شیخ حسن بن شهید ثانی رحمه الله، مؤلف کتب ارزشمندی از جمله شرح کافی و حاشیه هایی بر شرح لمعه و غیر آن، و متوفای سال 1103 در سن 90 سالگی.(3)
7- امیر فیض اللَّه بن غیاث الدین محمّد طباطبائی کوهپائی رحمه الله.(4)
8- مولی محسن فیض کاشانی مؤلف کتاب (الوافی) و (الصافی)، حکیم و عارف و محدث بزرگ و مفسّر و دارای تألیفات بسیار، و به نقل از سید نعمة اللَّه جزائری گفته شده است که تعداد آنها قریب به 200 کتاب و رساله است. وفاتش در سال 1091 بوده است.(5)
ص: 77
9- شیخ محمّد بن حسن حرّ عاملی رحمه الله، صاحب (وسائل الشیعه) کتاب مشهور روائی متوفای سال 1104، هم اجازه داده است و هم اجازه گرفته.(1)
10- امیر رفیع الدین محمّد بن حیدر حسینی حسنی رحمه الله، صاحب حاشیه بر اصول کافی و شرح اشارات و صحیفه کامله و چندین کتاب دیگر، متوفای سال 1099.(2)
11- سیّد محمّد بن شرف الدین علی بن نعمت اللَّه موسوی جزائری، مشهور به سید میرزا جزائری رحمه الله، مؤلف کتاب (جوامع الکلم) که احادیث شیعه را از اصول و فروع تا (حج) در آن جمع آوری کرده با حواشی و توضیحات و تمییز بین صحیح و غیرصحیح، و متوفای سال 1098.(3)
12- مولی محمّد تقی رحمه الله معروف به مجلسی اوّل پدر بزرگوار علامه مجلسی رحمه الله، و متوفای سال 1070.(4)
13- مولی محمّد شریف بن محمّد رویدشتی اصفهانی رحمه الله.(5)
ص: 78
14- مولی محمد صالح مازندرانی رحمه الله، صاحب شرح کافی و چند کتاب دیگر، و متوفای سال 1081.(1)
15- مولی محمّد طاهر بن محمّد حسین شیرازی نجفی قمی رحمه الله، صاحب تألیفاتی ارزشمند از جمله (شرح تهذیب الاحکام)، (حکمة العارفین)، و کتاب (اربعین) در امامت امیر المؤمنین و ائمّه طاهرین علیهم السلام، که در آن چهل دلیل محکم بر این موضوع اقامه نموده است و همچنین کتاب (الجامع) در اصول و چندین کتاب و رساله دیگر، متوفای سال 1098 و مدفون در جوار زکریا بن آدم اشعری در قم.(2)
16- امیر محمد قاسم بن امیر محمد طباطبائی کوهپائی رحمه الله.(3)
17- مولی محمّد محسن بن محمّد مؤمن استرآبادی رحمه الله.(4)
18- امیر محمّد مؤمن بن دوست محمّد استرآبادی رحمه الله، مجاور بیت اللَّه الحرام، و شهید در مکه معظمه به دست جمعی از مخالفین در سال 1088.(5)
ص: 79
با توجه به اینکه علامه مجلسی در جوانی به مقام والای علمی رسیده، و از همان اوان به تدریس و تربیت شاگردان در حوزه علمیه اصفهان پرداخته بود، و این کار تا پایان عمرش ادامه داشت، و در سفرهای پیش آمده هم، طالبان علم فرصت را مغتنم شمرده از محضر او بهره می بردند- که از باب نمونه اشاره می کنیم به آنچه خود او در مقدمه اجازه ای که برای فاضل مشهدی نگاشته، و در بحارالانوار ضمن کتاب اجازات (1) زیر عنوان (صورت اجازه ای که قبلًا در مشهد الرّضا علیه السلام برای بعضی از تلامذه خود نوشته ایم) آمده، و حاکی از آن است که پس از ورود ایشان به مشهد مقدس، گروه زیادی از اهل فضل به منظور کسب علم به گرد ایشان جمع شده و از محضرش استفاده نموده اند-، این سخن که:
تعداد شاگردان علامه مجلسی از هزار نفر متجاوز بوده است (2)، مورد تأیید قرار می گیرد.
علامه مجلسی رحمه الله علاوه بر تعلیم صدها شاگرد، به تعداد زیادی از علما نیز اجازه نقل حدیث و روایت داده است. محدث نوری به نام چهل و نه نفر از شاگردان و مجازان او دست یافته و آنها را در (الفیض القدسی) ذکر کرده است (3)، و پس از او
ص: 80
همانگونه که قبلًا گفته شد(1) عالم بزرگوار مؤلف (الذریعه) و (طبقات اعلام الشیعه) در مجلدات مختلف این کتابها بر اساس مدارکی علاوه بر تعداد مذکور، افراد بسیار دیگری را نام برده است، و در کتابها و نوشته های دیگری که در این راستا تألیف و تنظیم شده، و به تفحّص و جمع بندی آنان پرداخته شده، نام بسیاری از آنها آمده است؛ از جمله نقل شده، که عالم محقق و متتبّع مرحوم سید عبدالعزیز طباطبائی اسامی 200 نفر از آنها را جمع آوری نموده است.(2) و در کتاب (زندگی نامه علامه مجلسی) نوشته محقق ارجمند مرحوم سید مصلح الدین مهدوی اصفهانی از حدود 218 نفر به ضمیمه شاگردان احتمالی نام برده شده است. و در کتاب (تلامذة العلامة المجلسی) نوشته عالم بزرگوار و متتبع حجة الاسلام والمسلمین سید احمد حسینی اشکوری، جمعاً بیش از 270 نفر ذکر گردیده است، که بنا بر گفته ایشان در مقدمه کتاب، غیر از دویست و یازده نفر آنها، بقیه احتمالی هستند. و این رقم در نسخه ای از کتاب مذکور که مورد بازنگری است و حاوی دست نوشته های مؤلف و اضافات است، جمعاً به حدود 310 نفر رسیده است.
در اینجا شایسته است از معظم له تشکر نماییم که با اطلاع یافتن از کار تحقیق و تفحص ما از شاگردان و مجازان علامه مجلسی، و پس از اینکه حدود 222 نفر از آنان را شمار نموده بودیم نسخه ذکر شده (3) از کتابشان را با خوشرویی و محبت در اختیار ما قرار دادند- شکر اللَّه سعیه.
در این قسمت، ما با استفاده از کتابهای ذکر شده و کتب دیگر، از 245 نفر زیر عنوان (شاگردان و مجازان)، و از 53 نفر زیر عنوان (شاگردان و مجازان احتمالی) نام می بریم، که مجموع آنها 298 نفر خواهد بود:
ص: 81
1- مولی ابراهیم گیلانی (ابراهیم بن محراب بن ابراهیم بن خلیل لاهیجانی گیلانی) شاگرد و مجاز.(1)
تحفة الزائر ؛ المقدمة ؛ ص81
ابوری مشهدی، شاگرد و مجاز.(2)
3- سید ابراهیم قطیفی، از شاگردان.(3)
4- ابن علی، مجاز.(4)
5- شیخ ابو البرکات بن محمد اسماعیل خادم مشهدی خراسانی، مؤلف کتاب ربیع المعجزات، از شاگردان.(5)
6- مولی ابو البقاء، شاگرد و مجاز.(6)
7- حاج ابو تراب اصفهانی، مجاز.(7)
8- شریف مولی أبو الحسن بن محمد طاهر بن عبد الحمید بن موسی بن علی بن معتوق بن عبد الحمید فتونی نباطی عاملی اصفهانی غروی، صاحب تفسیر (مرآة الأنوار) و کتاب (ضیاء العالمین) و تألیفات دیگر، متوفای حدود سال
ص: 82
1140، از شاگردان و مجازان.(1)
9- مولی ابو الحسن بن یوسف مازندرانی، مجاز.(2)
10- سید ابو الحسن حسنی حسینی، مجاز.(3)
11- سید امیر ابو الحسن حسینی استرآبادی مشهدی، مجاز.(4)
12- سید ابوطالب بن امیر ابوالمعالی طباطبائی اصفهانی، شاگرد و مجاز.(5) 13- میرزا ابو طالب بن میرزا بیک بن میر ابو القاسم موسوی فندرسکی اصفهانی، شاگرد و مجاز.(6)
14- شیخ احمد بن علی بن حسن ساری اوالی، مجاز.(7)
15- شیخ احمد بن محمد بن یوسف خطی بحرانی، از برجسته ترین علمای بحرین در زمان خود، متوفای سال 1102، مجاز.(8)
ص: 83
16- امیر احمد بن محمد هادی حسینی خاتون آبادی.(1)
17- مولی افضل بن خدابخش دماوندی.(2)
18- شیخ بهاء الدین کاشی (کاشانی)، دارای تألیفاتی از جمله شرح صحیفه کامله، و شرح نهج البلاغه. و شهید به دست افاغنه در سال 1137، شاگرد و مجاز.(3)
19- سید ابو القاسم جعفر بن حسین بن قاسم محب اللَّه موسوی خوانساری، دارای تألیفاتی از جمله (مناهج المعارف) در اصول دین، و کتب دیگر، شاگرد و مجاز.(4)
20- مولی جمشید بن محمد زمان کسکری جبلی، مجاز.(5)
21- مولی حبیب اللَّه بن ملا حسن علی، مجاز.(6)
22- مولی حبیب اللَّه بن محمد ابراهیم نصر آبادی، شاگرد و مجاز.(7)
23- مولی حسن بن حسین اصفهانی.(8)
ص: 84
24- مولی حسن بن محمد دیلمی قزوینی، از شاگردان.(1)
25- شیخ حسن بن ندی بحرانی، مجاز.(2)
26- امیر سید حسین حسینی، مجاز.(3)
27- خان محمد اردبیلی، شاگرد و مجاز.(4)
28- امیر دوست محمد مازندرانی.(5)
29- مولی ذوالفقار اصفهانی، از شاگردان.(6)
30- مولی رجب علی.(7)
31- مولی رضا قلی تبریزی.(8)
32- شیخ زین العابدین بن حسن بن علی عاملی، برادر شیخ حرّ عاملی و دارای تألیفاتی از جمله شرح الاثنی عشریه وغیره، متوفای سال 1087، مجاز.(9)
33- مولی زین العابدین بن مولی عبداللَّه بن مولی محمد تقی مجلسی، مجاز.(10)
ص: 85
34- سید زین العابدین بن محمد تقی حسینی اصفهانی، از شاگردان.(1)
35- زین العابدین بن نجم الدین انصاری، از شاگردان.(2)
36- شیخ ابو الحسن سلیمان بن عبداللَّه بن علی بن حسن بن احمد بن یوسف بن عمّار ماحوزی بحرانی معروف به محقق بحرانی، صاحب تألیفات زیاد، متوفای سال 1127، مجاز.(3)
37- مولی سلیمان بن محمد گیلانی تنکابنی.(4)
38- مولی عبد الباقی بن عبد الباقی بن رضی الدین محمد حسینی ارتیمانی، مجاز.(5)
39- مولی عبد الحسین بن عبد الرضا بن فلاح کاظمی، از شاگردان.(6)
40- مولی عبد الحسین مازندرانی، مجاز.(7)
41- مولانا عبد الرزاق، مجاز.(8)
42- عبد الرزاق بن ابراهیم رضوی، از شاگردان.(9)
43- مولی عبد الرزاق بن مولی مختار گیلانی، شاگرد و مجاز.(10)
ص: 86
44- مولی عبد الرزاق یزدی، مجاز.(1)
45- مولی عبد الرضا، مجاز.(2)
46- مولی عبد الرضا کاشانی، مجاز.(3)
47- مولی عبد الصمد شریف امامی، مجاز.(4)
48- مولی عبد العظیم کاشانی، مجاز.(5)
49- مولی عبداللَّه مدرس مشهدی، شاگرد و مجاز.(6)
50- مولی عبداللَّه (بن الحسین) یزدی، مجاز.(7)
51- میرزا عبداللَّه بن عیسی بیک بن محمد صالح تبریزی اصفهانی، معروف به (افندی)، مؤلف کتاب (ریاض العلماء) در رجال، و کتابهای دیگر، متوفای سال 1117، از خواصّ شاگردان و مجاز از او.(8)
52- مولی عبداللَّه بن نوراللَّه (نور الدین) بحرانی، صاحب کتاب عوالم العلوم
ص: 87
والمعارف (جامع العلوم والمعارف والاحوال من الآیات والاخبار والاقوال) در حدود یکصد مجلد، شاگرد و مجاز.(1)
53- مولی عبداللَّه بن هادی هرندی.(2)
54- مولی عبداللَّه اردبیلی، شاگرد و مجاز.(3)
55- سید میر عبد المطلب، شاگرد و مجاز.(4)
56- سید عبد الوهاب بن محمد سعید حسنی حسینی تبریزی- جدّ سادات معروف به قاضی-، مجاز.(5)
57- مولی عزیزاللَّه، شاگرد و مجاز.(6)
58- سید عزیزاللَّه جزائری، مجاز.(7)
59- سید عطاءاللَّه حسینی خاتون آبادی، مجاز.(8)
ص: 88
60- امیر سید علی، مجاز.(1)
61- صدر الدین سیّد علی خان بن نظام الدین احمد حسنی حسینی مدنی شیرازی، مجاز.(2) و قبلًا گفته شد که مجلسی هم مجاز است از او.(3)
62- علی بن حسین کربلائی، از شاگردان.(4)
63- شیخ علی بن سلیمان بحرانی، مجاز.(5)
64- سید علی بن محمد بن اسداللَّه بن ابی طالب بن اسداللَّه حسینی عریضی، صاحب تألیفات متعدد از جمله کتاب (التراجیح) در فقه، از شاگردان.(6)
65- مولی علی اصغر مشهدی، شاگرد و مجاز.(7)
66- مولی علی اکبر، شاگرد و مجاز.(8)
67- امیر علی خان گلپایگانی، شاگرد و مجاز.(9)
68- مولی علی نقی بن رمضان علی، شاگرد و مجاز.(10)
ص: 89
69- مولی علی نقی خوئی.(1)
70- سید امیر عین العارفین بن محمد مقیم علوی حسینی عاشوری قمی، شاگرد و مجاز.(2)
71- شیخ عین علی خوانساری، از شاگردان.(3)
72- مولی فضل علی بیک، مجاز.(4)
73- سید کاظم بن حسن حسینی، مجاز.(5)
74- مولی کلب حسین بن فضل علی تبریزی، شاگرد و مجاز.(6)
75- مولانا کمال الدین بن محمد، شاگرد و مجاز.(7)
76- امیر سید محمد، مجاز.(8)
77- علاء الدین محمد، از شاگردان.(9)
ص: 90
78- مولی غیاث الدین محمد، شاگرد و مجاز.(1)
79- میرزا سید علاء الدین محمد بن ابی تراب گلستانه اصفهانی، شارح نهج البلاغه و صاحب تألیفات دیگر، متوفای سال 1100، از شاگردان.(2)
80- مولی محمد بن ابی الفتح گیلانی، مجاز.(3)
81- سید محمد بن احمد حسینی لاهیجانی، مؤلّف فهرست الکتب المأخوذ منها البحار، و کتابهای دیگر، از شاگردان.(4)
82- مولی مسیح الدین محمد بن اسماعیل فسائی شیرازی، مجاز.(5)
معمولی محمد بن جابر اصفهانی، مجاز.(6)
84- شیخ ابو جعفر محمد بن حسن بن علی، حرّ عاملی مؤلف (وسائل الشیعه) و کتابهای دیگر، مجاز، و علامه مجلسی هم مجاز از او است.(7)
ص: 91
85- شیخ بهاء الدین محمد بن تاج الدین حسن بن محمد فلاورجانی (پل ورکانی) رویدشتی اصفهانی، معروف به فاضل هندی، مجاز.(1)
86- علاء الدین محمد بن سلیمان بسطامی، از شاگردان.(2)
87- مولی محمد بن عبد الفتاح تنکابنی اصفهانی، معروف به سراب، صاحب تألیفات متعدد، شاگرد و مجاز.(3)
88- مولی بهاء الدین محمد بن حسن علی بن مولی عبداللَّه بن حسین شوشتری اصفهانی، شاگرد و مجاز.(4)
89- شیخ محمد بن علی بن محمود بن ابراهیم جزائری شوشتری.(5)
ص: 92
90- حاج محمد بن حاج علی اردبیلی اصفهانی نجفی حائری، مؤلف کتاب معروف (جامع الرواة)، متوفای سال 1101، شاگرد و مجاز.(1)
91- مولی محمد بن لاچین بن عبداللَّه گرجی اصفهانی.(2)
92- محمد بن ماجد بن مسعود بحرانی ماحوزی، متوفای حدود سال 1105، مجاز.(3)
93- نور الدین محمد بن رفیع الدین محمد، مجاز.(4)
94- امیر سید بهاء الدین محمد بن محمد باقر حسینی مختاری سبزواری نائینی اصفهانی، دارای تألیفات زیاد، متوفای حدود سال 1140، مجاز.(5)
95- میرزا محمد بن محمد رضا بن اسماعیل بن جمال الدین محمد قمی مشهدی، مؤلف تفسیر (کنز الدقائق) و کتب دیگر، شاگرد و مجاز.(6)
96- سید محمد بن محمد قاسم بن محمد حسینی خلخالی، شاگرد و مجاز.(7)
97- میرزا سید قوام الدین محمد بن محمد مهدی حسینی سیفی قزوینی، متوفای سال 1150، مجاز.(8)
ص: 93
98- نور الدین محمد بن مرتضی بن محمد مؤمن بن مرتضی کاشانی، دارای تألیفاتی از جمله تفسیر (الوجیز اللطیف) و (درر البحار)، مجاز.(1)
99- امیر جمال الدین محمد بن مظفر حسینی دریاباری فیروزکوهی، شاگرد و مجاز.(2)
100- شیخ محمد بن یوسف بن علی بن کنبار ضبیری نعیمی بلادی، شهید در سال 1031، مجاز.(3)
101- شیخ مولی محمد ابراهیم بن عبداللَّه بوناتی (بواناتی)، مجاز.(4)
102- میرزا سید محمد ابراهیم (ابراهیم) بن امیر محمد معصوم بن میر محمد فصیح بن میر اولیا حسینی سیفی قزوینی، دارای تألیفات زیاد، متوفای سال 1145 یا 1149، مجاز.(5)
103- میرزا محمد ابراهیم نصیری، شاگرد و مجاز.(6)
ص: 94
104- امیر محمد اشرف بن سید عبد الحسیب محمد بن سید احمد علوی حسینی عاملی اصفهانی، مجاز.(1)
105- مولی محمد اصفهانی، از شاگردان.(2)
106- سید امیر محمد اصفهانی، مجاز.(3)
107- مولی رفیع الدین محمد اصفهانی، مجاز.(4)
108- مولی محمد اکمل بن محمد صالح بهبهانی اصفهانی، مجاز.(5)
109- مولی محمد امین، شاگرد و مجاز.(6)
110- میر محمد باقر بن علی رضا بن محمد باقر حسینی عاملی اصفهانی، معروف به پیشنماز، متوفای سال 1123، شاگرد و مجاز.(7)
111- امیر محمد باقر بن امیر سید علاء الدین محمد گلستانه حسنی، از شاگردان.(8)
112- سید امیر محمد باقر بن محمد اسماعیل حسینی اصفهانی خاتون آبادی، از شاگردان.(9)
ص: 95
113- سید محمد باقر بن محمد تقی شریف رضوی حسینی قمی، از شاگردان.(1)
114- مولی محمد باقر بن محمد حسین شهرستانی، از شاگردان.(2)
115- مولی محمد باقر بن محمد حسین نیشابوری طائفی مکی، متوفای سال 1144، مجاز.(3)
116- محمد باقر بن هاشم حسینی گیلانی، از شاگردان.(4)
117- امیر محمد باقر بیابانکی، شاگرد و مجاز.(5)
118- آخوند ملا محمد باقر گلپایگانی.(6)
119- مولی محمد باقر جزی، مجاز.(7)
120- امیر محمد باقر طباطبائی اصفهانی، شاگرد و مجاز.(8)
121- نظام الدین محمد بسطامی، شاگرد و مجاز.(9)
122- شیخ محمد تقی بن مولی احمد بروجردی، مؤلف کتاب (عین البکاء)،
ص: 96
شاگرد و مجاز.(1)
123- مولی محمد تقی بن مولی عبداللَّه بن مولی محمد تقی مجلسی اول، مجاز.(2)
124- مولی محمد تقی بن محمد رضا رازی، از شاگردان.(3)
125- میرزا محمد تقی بن محمد کاظم بن عزیز اللَّه بن محمد تقی مجلسی شمس آبادی اصفهانی الماسی، نوه دختری علامه مجلسی، متوفای سال 1159، مجاز.(4)
126- مولی محمد تقی شیرازی، مجاز.(5)
127- محمد جعفر بن سلیمان بن محمد تقی دشت بیاضی قائنی، مجاز.(6)
128- سید محمد جعفر بن علی بن ثابت حسینی.(7)
129- مولی محمد جعفر اصفهانی، شاگرد و مجاز.(8)
130- مولی محمد جعفر بن محمد صادق خطیب کاشانی، از شاگردان.(9)
131- مولی محمد جعفر بن محمد طاهر خراسانی اصفهانی، متولد 1080، مجاز.(10)
ص: 97
132- مولی محمد جعفر بن محمد کاظم طالقانی، مجاز.(1)
133- محمد جعفر شیروانی، از شاگردان.(2)
134- شیخ بهاء الدین محمد گیلانی، مجاز.(3) 135- مولی محمد حسین بن ابی محمد بغمجی طوسی، مجاز.(4)
136- مولی محمد حسین بن اللَّه وردی اردبیلی، از شاگردان.(5)
137- مولی محمد حسین بن مولی حسن دیلمانی گیلانی اصفهانی، مشهور به لنبانی، متوفای 1129، از شاگردان.(6)
138- مولی محمد حسین بن حیدر علی تستری، شاگرد و مجاز.(7)
139- میر محمد حسین بن صدر الدین محمد حسینی عاشوری قمی، شاگرد و مجاز.(8)
140- امیر محمد حسین بن میر محمد صالح حسینی خاتون آبادی، نوه دختری علامه مجلسی، متوفای سال 1151، مجاز.(9)
ص: 98
141- امیر محمد حسین بن محمد طاهر بن مقصود علی، مجاز.(1)
142- میرزا محمد حسین بن میرزا محمد مؤمن شیرازی، مجاز.(2)
143- شیخ محمد حسین بن یحیی نوری مازندرانی، شاگرد و مجاز.(3)
144- شیخ محمد حسین مکی، مجاز.(4)
145- سید امیر محمد حسینی، مجاز.(5)
146- سید میرزا قوام الدین محمد بن محمد مهدی حسینی سیفی قزوینی، مجاز.(6)
147- ربیع الدین محمد حسینی اصفهانی، شاگرد و مجاز.(7)
148- میرزا رضی الدین محمد حسینی گیلانی، شاگرد و مجاز.(8)
149- امیر محمد حسینی مازندرانی، شاگرد و مجاز.(9)
150- حاج محمد خوانساری، شاگرد و مجاز.(10)
ص: 99
151- مولی محمد داود، مجاز.(1)
152- میرزا محمد رحیم بن محمد مؤمن عقیلی استرابادی اصفهانی، مجاز.(2)
153- مولی محمد رشید بن محمد علی، از شاگردان.(3)
154- محمد رضا بن ایوب کاظمی، از شاگردان.(4)
155- محمد رضا بن ملا حاجی شولستانی شیرازی، مجاز.(5)
156- محمد رضا بن صفی قلی تبریزی، از شاگردان.(6)
157- مولی محمد رضا بن محمد باقر بن محمد تقی مجلسی، معروف به آقاسی- فرزند علامه مجلسی- متوفای سال 1134، مجاز.(7)
158- محمد رضا بن حاج درویش شهمیرزادی کهدمی، شاگرد و مجاز.(8)
159- مولی محمد رضا بن مولی محمد صادق بن مولی مقصود علی مجلسی- پسر عموی علامه مجلسی-، شاگرد و مجاز.(9)
160- مولی محمد رضا اردبیلی، شاگرد و مجاز.(10)
ص: 100
161- سید امیر محمد رضا گلپایگانی، شاگرد و مجاز.(1)
162- مولی محمد رضا هزار جریبی، شاگرد و مجاز.(2)
163- مولی محمد رفیع بن فرج گیلانی، معروف به ملا رفیعا، شاگرد و مجاز.(3)
164- میر محمد رفیع بن محمد زمان بن شفیع طالقانی دیلمی گیلانی، از شاگردان.(4)
165- مولی محمد زمان بن کلب علی تبریزی اصفهانی، شاگرد و مجاز.(5)
166- مولی محمد سدید بن احمد گیلانی تنکابنی، شاگرد و مجاز.(6)
167- مولی محمد سعید اصفهانی تبریزی، مجاز.(7)
168- سید محمد سلیم بن برهان الدین بن سید شاهی موسوی زنجانی، از شاگردان.(8)
169- مولی محمد شفیع تویسرکانی، شاگرد و مجاز.(9)
ص: 101
170- مولی محمد شفیع بن نورالدین محمد اصفهانی خاتون آبادی، شاگرد و مجاز.(1)
171- محمد شفیع بن مولی محمد باقر نیشابوری، مجاز.(2)
172- محمد شفیع بن محمد رفیع اصفهانی، مشهور به قارئ البحار، شاگرد و مجاز.(3)
173- مولی محمد صادق، شاگرد و مجاز.(4)
174- مولی محمد صادق بن محمد بن عبد الفتاح تنکابنی اصفهانی، از شاگردان.(5)
175- مولی محمد صادق بن محمد تقی، مجاز.(6)
176- امیر محمد صادق بن محمد طاهر بن میر سید علی بن میر علاء الدین حسین مرعشی مازندرانی، مشهور به سلطان العلماء، شاگرد و مجاز.(7)
177- مولی محمد صادق بن محمد کاظم خوانساری اصفهانی، شاگرد و مجاز.(8)
178- محمد صادق بن محمد لاریجانی، مجاز.(9)
ص: 102
179- مولی محمد صادق استرآبادی، مجاز.(1)
180- محمد صالح، از شاگردان.(2)
181- مولی محمد صالح بن عبد الرحیم یزدی.(3)
182- امیر محمد صالح بن میر عبد الواسع حسینی خاتون آبادی- داماد علامه مجلسی-، شاگرد و مجاز.(4)
183- امیر محمد صالح حسینی قزوینی، شاگرد و مجاز.(5)
184- محمد طاهر بن محمد زمان اصفهانی، از شاگردان.(6)
185- حاج مولی محمد طاهر بن حاج مقصود علی اصفهانی، شاگرد و مجاز.(7)
186- مولانا محمد طاهر اصفهانی، شاگرد و مجاز.(8)
187- میرزا محمد طاهر نائینی، مجاز.(9)
ص: 103
188- مولی محمد علی بن شاه بیک مازندرانی، شاگرد و مجاز.(1)
189- حاج محمد علی بن غدیر، شاگرد و مجاز.(2)
190- مولی محمد علی بن محمد بن محمود بن علی طبسی، شاگرد و مجاز.(3)
191- مولی حاج ابو محمد محمد علی بن محمد شفیع مشهدی، شاگرد و مجاز.(4)
192- مولی محمد علی بن محمد قاسم بن سلیمان نوری، از شاگردان.(5)
193- مولی محمد علی بن یوسف گیلانی، شاگرد و مجاز.(6)
194- ملا محمد علی اصفهانی، شاگرد و مجاز.(7)
195- شیخ محمد فاضل بن محمد مهدی مشهدی، شاگرد و مجاز.(8)
196- مولی محمد قاسم بن محمد رضا تبریزی اصفهانی، شاگرد و مجاز.(9)
ص: 104
197- مولی ابو جعفر محمد قاسم بن محمد رضا هزار جریبی اصفهانی، شاگرد و مجاز.(1)
198- مولی محمد قاسم بن محمد صادق استرآبادی، مجاز.(2)
199- مولی محمد قاسم بن محمد مؤمن اردستانی، شاگرد و مجاز.(3)
200- مولی محمد کاشانی، از شاگردان.(4)
201- مولی محمد کاظم بن حمداللَّه گیلانی دیلمی تنکابنی، از شاگردان.(5)
202- مولی محمد کاظم بن محمد باقر گیلانی، شاگرد و مجاز.(6)
203- مولی محمد کاظم بن محمد علی سبزواری، از شاگردان.(7)
204- مولی محمد کاظم تبریزی، مجاز.(8)
205- مولی محمد کاظم خراسانی، شاگرد و مجاز.(9)
206- مولی محمد کاظم شوشتری، مجاز.(10)
ص: 105
207- مولی محمد کاظم مازندرانی، شاگرد و مجاز.(1)
208- مولی محمد محسن بن محمد صادق بروجردی، شاگرد و مجاز.(2)
209- مولی محمد محسن گیلانی، از شاگردان.(3)
210- مولی محمد مراد بن محمد صادق بن محمد علی بن حیدر کشمیری، شاگرد و مجاز.(4)
211- میر محمد معصوم بن میر محمد مؤمن عقیلی شیرازی، شاگرد و مجاز.(5)
212- مولی محمد مقیم، شاگرد و مجاز.(6)
213- مولی ابو الفتوح محمد مقیم بن ابی البقاء شریف بن عبداللَّه بن ابو الحسن اصفهانی، معروف به قاضی، مجاز.(7)
214- محمد مقیم بن عبدالعالی فریدنی خوانساری، از شاگردان.(8)
ص: 106
215- مولی محمد مقیم بن محمد باقر اصفهانی، مجاز.(1)
216- پیر محمد مقیم بن پیر نور الدین اصفهانی، از شاگردان.(2)
217- مولی محمد مقیم مازندرانی، شاگرد و مجاز.(3)
218- میر محمد مهدی بن سید ابراهیم بن امیر معصوم حسینی قزوینی، مجاز.(4)
219- محمد مهدی بن محمد (رضی الدین) هروی.(5)
220- محمد مهدی بن حاج محمود، از شاگردان.(6)
221- مولی محمد مهدی استرآبادی، شاگرد و مجاز.(7)
222- مولی محمد مهدی خوانساری، شاگرد و مجاز.(8)
223- مولی محمد مؤمن بن محمد قاسم جزائری شیرازی هندی، متوفای سال 1130، مجاز.(9)
224- مولی محمد مؤمن رازی، شاگرد و مجاز.(10)
ص: 107
225- مولی محمد مؤمن کوهپایی، شاگرد و مجاز.(1)
226- شیخ محمد نبی بن محمد رحیم جنابدی (گنابادی)، مجاز.(2)
227- مولی محمد نصیر بن عبد اللَّه بن محمد تقی بن مقصود علی مجلسی اصفهانی- پسر برادر علامه مجلسی-، شاگرد و مجاز.(3)
228- مولانا محمد نصیر اصفهانی، شاگرد و مجاز.(4)
229- حاج محمد نصیر گلپایگانی، از شاگردان.(5)
230- مولی محمد هادی طبسی، از شاگردان.(6)
231- سید محمد هاشم حسنی حسینی، از شاگردان.(7)
232- محمد یوسف بن پهلوان صفر قزوینی، مجاز.(8)
233- مولی محمد یوسف بن محمد مؤمن مازندرانی، شاگرد و مجاز.(9)
234- مولی محمد یوسف رازی، از شاگردان.(10)
235- محمد یوسف قزوینی، مجاز.(11)
ص: 108
236- حاج محمود بن غیاث الدین محمد اصفهانی، شاگرد و مجاز.(1)
237- مولی محمود بن محمد مقیم طبسی، مجاز.(2)
238- مولی محمود طبسی، مجاز.(3)
239- میرزا عماد الدین محمود قمی، شاگرد و مجاز.(4)
240- نواب معمور خان هندی، مجاز.(5)
241- مولی ملک مسیح، مجاز.(6) 242- مولی موسی بن محمد (جلال الدین) کاشانی، از شاگردان.(7)
243- سید نعمت اللَّه بن عبداللَّه بن محمد بن حسین موسوی، محدث جزائری، مؤلف (الانوار النعمانیه) و کتابهای دیگر، شاگرد و مجاز.(8)
244- مولی هادی بن محمد ابراهیم بن حبیب اللَّه نصر آبادی، از شاگردان.(9)
245- مولی ولی بن رضاخان بروجردی، شاگرد و مجاز.(10)
ص: 109
در پایان یادآور می شویم که محدث نوری در الفیض القدسی ص 103 ش 48 ابو اشرف (ابوالشرف) اصفهانی را در زمره شاگردان و مجازان علامه مجلسی آورده، به استناد عبارت امل الآمل «عالم فاضل یروی عن مولانا محمد باقر المجلسی» ولی عبارت در امل الآمل مطبوع ج 2 ص 353 ش 1096 چنین است: «... نروی عن مولانا محمد باقر المجلسی عنه». و مؤلف ریاض العلماء در ج 5 ص 463 هم به نقل از امل الآمل همین عبارت را آورده است، و می گوید: او از مشایخ مجلسی اول، و از معاصرین شیخ بهائی است. و عبارت امل الآمل را مورد تأمّل دانسته به جهت اینکه علامه مجلسی به واسطه پدرش از او روایت می کند، همانطور که خود مؤلف امل الآمل نیز در آخر وسائل الشیعه تصریح نموده است.
***
ص: 110
در این بخش نام کسانی آورده می شود، که آنها را بعضی از نویسندگان به موجب قرائنی احتمال داده اند یا گمان برده اند که از شاگردان یا مجازان علامه مجلسی باشند، و همچنین چند نفر که در شمار شاگردان و مجازان آمده بودند، و برای آن سند روشنی نبود.
1- شیخ ابراهیم بن حسین بن ابراهیم گیلانی تنکابنی.(1)
2- شیخ اسماعیل بن محمد رفیع دیهوکی (2)
طبسی.(3)
3- شیخ جعفر بن عبداللَّه بن ابراهیم حویزی کمره ای اصفهانی.(4)
4- سید حامد بن محمد حسینی بدلاء مشهدی.(5)
5- حاج ملا حسین تفریشی.(6)
تحفة الزائر ؛ المقدمة ؛ ص110
زانی.(7)
7- شرف الدین بن زین الدین نائینی.(8)
8- شیر علی بن محمد ذوالفقار.(9)
9- عبد الخالق بن محمد شفیع قاینی.(10)
ص: 111
10- عبد الرحیم بن عبد العظیم قمی.(1)
11- عبداللَّه بن عبد الرحیم گیلانی معروف به هندی.(2)
12- شیخ عیسی بن محمد مؤمن بن عیسی بن موسی مسیبی خزاعی.(3)
13- مولی عبد المطلب بن حسن بن محمد اصفهانی.(4) 14- علی رضا سمنانی.(5)
15- ملا قاسم بن درویش حیدر.(6)
16- مولی سلطان محمود بن غلام علی طبسی، گفته شده مجاز است.(7)
17- ملا مجد الدین شوشتری.(8)
18- مجید بن محمد صادق حسینی.(9)
ص: 112
19- رکن الدین محمد بن علی بن ثابت حسینی.(1)
20- محمد بن فیاض اصفهانی.(2)
21- محمد بن محمد رضی کاشانی.(3)
22- محمد بن محمد صالح معروف به حاجی.(4)
23- محمد بن محمد قاسم بن آقا محمد بن رجب بیک کاوکانی.(5)
24- محمد اشرف بن زین الدین اصفهانی.(6)
25- محمد باقر بن محمد علاء الدین بن شاه ابو تراب حسینی اصفهانی، معروف به گلستانه.(7)
26- محمد باقر بن محمد صالح زاآنی اصفهانی.(8)
27- مولی محمد جعفر.(9)
28- محمد جعفر بن محمد حسین.(10)
29- میرزا محمد حاجی بن مولی محمد صالح.(11)
30- محمد حسن.(12)
ص: 113
31- ملا محمد رضا.(1)
32- محمد سعید بن حاج علی ابهری اصفهانی.(2)
33- محمد شفیع بن علی مازندرانی.(3)
34- مولی محمد شفیع بن فرج گیلانی.(4)
35- سید محمد صالح بن محمد سعید حسینی.(5)
36- محمد طاهر بن محمد تقی شاه میرزائی.(6)
37- محمد علی بن حاجی فتحی.(7)
38- مولی محمد علی بن محمد مؤمن ابهری.(8)
39- محمد قاسم بن محمد اسماعیل اصفهانی.(9)
40- مولی محمد کاظم بن صفی اللَّه گیلانی دیلمی تنکابنی.(10) 41- مولی محمد کاظم بن محمد فاضل بن محمد مهدی مشهدی خراسانی.(11)
42- میر محمد معصوم بن میر فصیح الدین (محمد فصیح) بن میر اولیاء حسینی تبریزی قزوینی.(12)
ص: 114
43- میر محمد مفید بن محمد تقی حسینی یزدی.(1)
44- محمد نبی بن نقد علی رازی عبد العظیمی.(2)
45- محمد هادی بن محمد صالح شیرازی.(3)
46- حاج محمود میمندی.(4)
47- مرتضی بن محمد یوسف افشار.(5)
48- مولی مهدی خوانساری.(6)
49- میرزا بیک بن فیض اللَّه جوینی.(7)
50- نعمت اللَّه بن عنایت.(8)
51- مولی نور الدین مازندرانی.(9)
52- ولی قراچه داغی.(10)
53- میر هاشم بحرانی.(11)
ص: 115
کسان دیگری را هم بعضی احتمال داده اند که از شاگردان علامه مجلسی باشند، و ما به جهت ضعف احتمال از ذکر آنها در بخش قبل خودداری نمودیم، از جمله:
1- سید حسین حسینی.(1)
2- رجب علی اصفهانی.(2)
3- شمس الدین آقا رضا اصفهانی.(3)
4- آقا رضی بن نبی قزوینی.(4)
5- محمد جعفر بن محمد حسین مازندرانی.(5)
6- عبد الرحیم اصفهانی.(6)
7- علی اکبر بن محمد علی ابهری جئی اصفهانی.(7)
8- میرزا حسام الدین محمد اصفهانی.(8)
9- ملا محمد باقر بن محمد تقی لاهیجی.(9)
10- محمد بدیع بن حیدر علی.(10)
ص: 116
11- سید محمد زکی بن حاج محمد اصفهانی.(1)
12- مولی محمد سعید گیلانی.(2)
13- مولی محمد علی بن حسن بن ندا.(3)
ص: 117
ص: 118
از بارزترین خدمات علامه مجلسی به اسلام و جوامع اسلامی و فرهنگی، تألیفات ارزشمند او است به زبانهای عربی و فارسی، در زمینه های گوناگون. او با در نظر گرفتن نیازهای طبقات مختلف جامعه دست به تألیف زده که حاصل آن مجموعه ای از کتابها و رساله ها است که جزوه های چند صفحه ای را در خود جای داده تا بحارالانوار با آن وسعت و گستردگی. و ما در اینجا زیر دو عنوان (عربی، و فارسی) از کتابهایش نام می بریم:
ص: 119
1- «الأربعون حدیثاً» در اصول و فروع و خطب و مواعظ و آنچه مردم متدین بدان نیاز دارند، همراه با شرح و بیان.(1)
2- بحارالأنوار الجامعة لدُرر أخبار الأئمّة الأطهار علیهم السلام.(2)
3- جوابات المسائل الطوسیة.(3)
4- الحواشی المتفرّقة علی الکتب الأربعة وغیرها.(4)
5- رسالة فی الأوزان.(5)
ص: 120
6- رسالة فی الأذان.(1)
7- رسالة فی الإعتقادات.(2)
8- رسالة فی بعض الأدعیة الساقطة عن الصحیفة الکاملة.(3)
9- رسالة فی الشکوک.(4)
10- رسالة فی صلاة الجمعة.(5)
11- شرح روضة الکافی.(6)
12- الفوائد الطریفة فی شرح الصحیفة.(7)
ص: 121
13- فهرس مصنّفات الأصحاب.(1)
14- مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول صلی الله علیه و آله.(2)
15- المسائل الهندیة.(3)
16- ملاذ الأخیار فی شرح تهذیب الأخبار.(4)
17- الوجیزة فی الرجال.(5)
ص: 122
ص: 123
7- ترجمه حدیث رجاء بن أبی الضحاک.(1)
8- ترجمه حدیث عبداللَّه بن جندب.(2)
9- ترجمه دعای جوشن صغیر.(3)
10- ترجمه دعای سمات.(4)
11- ترجمه دعای کمیل.(5)
12- ترجمه دعای مباهله.(6)
13- ترجمه الرسالة الذهبیه.(7)
14- ترجمه زیارت جامعه.(8)
ص: 124
15- ترجمه فرحة الغری.(1)
16- ترجمه قصه یوذ اسف وبلوهر.(2)
17- ترجمه قصیده دعبل خزاعی.(3)
18- ترجمه نامه امیر المؤمنین علیه السلام به مالک اشتر نخعی.(4)
19- جلاء العیون.(5)
20- جواب سؤالهای متفرقه.(6)
21- چهل حدیث در امامت، با شرح فارسی.(7)
22- حق الیقین.(8)
23- حلیة المتقین.(9)
ص: 125
24- حیاة القلوب.(1)
25- ربیع الاسابیع.(2)
26- رساله اختیارات.(3) 27- رساله صغیره اعمال حج.(4)
28- رساله تحقیق آیه کریمه «السابقون السابقون ...».(5)
29- رساله صاعیه (رساله ای در تحدید صاع).(6)
30- رساله رمی (آداب تیراندازی).(7)
ص: 126
31- رساله آداب نماز.(1)
32- رساله جنائز.(2)
33- رساله کبیره اعمال حج و عمره.(3)
34- رساله ای در احکام نواصب غواصب.(4)
35- رساله اوقات نوافل شبانه روزی.(5)
36- رساله تحقیق بداء.(6)
37- رساله ترجمه نماز.(7)
ص: 127
38- رساله جبر و تفویض.(1)
39- رساله بهشت و دوزخ.(2)
40- رساله ای در حدود و دیات.(3)
41- رساله رجعت.(4)
42- رساله زکات.(5)
43- رساله ای در زیارت اهل قبور.(6)
44- رساله ای در سهام.(7)
45- رساله شکیات نماز.(8)
ص: 128
46- رساله نماز شب.(1)
47- رساله ای در صیغ عقود و نکاح.(2)
48- رساله فرق میان صفات ذاتی و صفات فعلی حق- سبحانه-.(3)
49- رساله ای در نماز و روزه.(4)
50- رساله کفّارات.(5)
51- رساله مال ناصب.(6)
52- رساله نکاح.(7)
53- رساله مفاتیح الغیب (در استخاره).(8)
54- زاد المعاد.(9)
55- شرح دعای جوشن کبیر.(10)
ص: 129
56- صواعق الیهود (در چگونگی جزیه یهود).(1)
57- عین الحیاة.(2)
58- مشکاة الأنوار (در آداب و فضل قرائت قرآن).(3)
59- مشکاة الأنوار (مختصر عین الحیاة).(4)
60- مقباس المصابیح.(5)
61- مناجات.(6)
ص: 130
ص: 131
تألیف این چهار کتاب نیز به او نسبت داده شده (1)، که انتساب بعضی از آنها نابجا و بعضی مورد تردید است:
1- کتاب اختیارات الایام (رساله ای بزرگ غیر از رساله ای که قبلًا ذکر شد).
2- کتاب تذکرة الائمة.
3- کتاب صراط النجاة.
4- کتابی در تعبیر خواب.
تذکرة الائمه را محقق بحرانی در لؤلؤة البحرین (2) به او نسبت داده، و مؤلف روضات الجنات به جهاتی این نسبت را نابجا شمرده و سپس در ضمن نام بردن از کتب علامه مجلسی، از کتاب اختیارات کبیر و صغیر نام برده و نوشته است: هرچند در انتساب کبیر به او مناقشه هست، بلکه گفته می شود: دو رساله اختیارات، و صراط النجاة، و تذکرة الائمه از تألیفات همنامش مولی محمدباقر بن محمد تقی لاهیجی است که از معاصران او می باشد.
محدث نوری در الفیض القدسی سخن مؤلف روضات را در مورد (تذکره) تأیید نموده به جهت اینکه مؤلف ریاض العلماء در بخش مربوط به کتب مجهوله
ص: 132
کتابش- که در زمان علامه مجلسی نوشته- آن را از تألیفات بعضی از معاصرین خود که تمایل به تصوف داشته می داند؛ ولی می گوید اینکه گفته شود علامه مجلسی رساله ای بنام اختیارات نداشته درست نیست،
چون او در آخر مجموعه ای که از جمله آنها (رساله اختیارات الایام والساعات) است، به خط خود اجازه ای برای مولی ابراهیم گیلانی نوشته است.(1)
ص: 133
1. در این کتاب- همانگونه که مؤلف آن در مقدمه اشاره کرده است- سعی بر این بوده که منحصراً زیارات و دعاهای مأثوره و منقوله از ائمه اطهار آورده شود، او در این باره چنین می گوید:
... و زیارات منقوله بسیار از ائمه اطهار علیهم السلام به نظر قاصر رسیده بود، که با وجود آنها به زیارات مؤلفه علما احتیاج نبود، بخواست که رساله ای تألیف نماید که مقصور باشد بر ذکر زیارات و ادعیه و آدابی که به اسانید معتبره از ائمه دین صلوات اللَّه علیهم اجمعین منقول گردیده است.(1) 2. روایاتی را که در این کتاب آورده است، چه آنها که حاوی زیارت و دعا است، و چه آنهایی که در موضوعات مختلف آمده اند، غالباً به درجه ارزش سند آنها از قبیل:
صحیح، حسن، موثّق، قوی، معتبر، اشاره می کند.
3. اگر به زیارت یا دعایی که روایت است، چیزی اضافه شده باشد، یا از روایات مختلف ترکیب شده باشد، آن را ذکر می کند، چنانچه در ص 105 در ابتدای زیارت اول می گوید:
زیارتی است که شیخ مفید و سید بن طاووس و شیخ شهید و غیر ایشان- قدّس اللَّه ارواحهم- در کتب خود ذکر کرده اند و به روایت نسبت داده اند؛ اگرچه از بعضی قرائن مفهوم می شود که دعایی چند در میان روایت درج فرموده باشند، و روایات دیگر نیز به این روایت ضمّ کرده باشند.
ص: 134
4. اگر روایت یکپارچه ای تقسیم شده باشد، به گونه ای که هر تکه از محتوای آن (زیارت یا دعا) در جای ظاهراً مناسب برده شده باشد به آن اشاره می نماید، چنانچه در ص 141 بعد از زیارت ششم چنین می گوید:
از قرائن روایات که در اینجا و در زیارات امام حسین علیه السلام در روز عاشورا ذکر کرده اند، معلوم می شود که مؤلّفان مزارات، این حدیث را تفریق و اختصار کرده اند ...
5. موردی را که روایت بودن آن احتمالی باشد، و احتمال خلاف در آن باشد، بدون توضیح و بیان نمی گذارد، چنانچه در ص 666 بعد از نقل روایتی از سعد اشعری در فضیلت زیارت حضرت معصومه علیها السلام و کیفیت زیارت آن حضرت می نویسد:
محتمل است که زیارت از تتمه حدیث نباشد، و از تألیفات علما بوده باشد.
6. اگر در موضوعی روایات مختلف و به ظاهر متعارضی آمده باشد، وجه یا وجوه جمع بین آنها را بیان می کند، چنانچه در باب حریم قبر امام حسین علیه السلام در ص 273- 274 می گوید:
علما جمع میان احادیث مختلفه در این باب، به حمل بر اختلاف مراتبِ فضیلت کرده اند که: اقصای مراتب ...
و ظاهر کلام اکثر علما و مشهور میان سکنه آن دیار، آن معنی اول است.
و در ص 240 به دنبال روایات مختلفی که در مقدار ثواب و فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام آمده می گوید:
این اختلافها که در فضیلت زیارت آن حضرت وارد شده است یا محمول است بر ... واللَّه یعلم.
7. نکات لازم را در خلال کتاب توضیح می دهد، و سؤالاتی که می تواند مطرح
ص: 135
شود بی پاسخ نمی گذارد، مثلًا در باب فضیلت تربت امام حسین علیه السلام، حکم حرمت خوردن خاک را بیان می کند، و به مقداری از تربت امام حسین علیه السلام که خوردن آن به قصد استشفا مجاز است اشاره می نماید.
8. از آنجا که این کتاب بعد از بحارالانوار که خود حاوی بخش مبسوطی در زیارات است تألیف شده، طبعاً مؤلف با اشراف و احاطه بیشتری این مجموعه را برگزیده و فراهم آورده است.
9. این کتاب به زبان فارسی نوشته شده است، تا فارسی زبانان را با منبع پرفیض زیارات و فضائل و برکات آنها آشنا نموده، و جوابگوی نیاز آنها در این زمینه باشد.
و مؤلف در این باره چنین می گوید:
اکثر کتبی که در زیارات مصنَّف گردیده است، به لغت عربی تألیف نموده اند، و اکثر خلق را از آن بهره کامل و حظّ شاملی نیست، ... بخواست که رساله ای تألیف نماید ... و فضائل و آداب هر یک را به لغت فارسی ترجمه نماید تا اکثر شیعیان این دیار از این رساله وافیه بهره مند گردند.(1)
1. عالم بزرگوار حاج آقا بزرگ تهرانی می گوید:
علامه مجلسی رحمه الله مزار بحار را در سال 1081 به پایان رسانید و همه زیاراتی را که در کتب مزار به آن دست یافته بود در آن جمع آوری کرد، سپس در سال 1085 کتاب تحفة الزائر را به فارسی تألیف نمود تا عموم از آن استفاده کنند.
و در این کتاب به زیاراتی که روایت شده و از نظر وی معتبر بوده اکتفا کرد، و مقداری از زیارات مخصوصه و غیر آن را در این کتاب نیاورد. این کتاب چندین بار چاپ شده است.
ص: 136
شیخ ما علامه نوری رحمه الله چون اسناد معتبر مقداری از این زیارات مخصوصه را دید به خواهرزاده و دامادش شهید حاج شیخ فضل اللَّه نوری- که در 13 رجب 1327 ه به دار آویخته شد- دستور داد که این کتاب را با ملحقات و همراه با چندین زیارت معتبر تجدید چاپ کند، که با دستور آن شهید بزرگوار در نهایت صحت و خوبی در سال 1314 به چاپ رسید.(1)
2. عالم جلیل سید عبداللَّه شبّر متوفای 1242 تحفة الزائر را به عربی ترجمه نمود که به عنوان (تحفة الزائر عربی یا معرّب) شناخته می شود(2)
، ترجمه این کتاب به عربی توسط این عالم بزرگ نشانگر اهمیت و وزانت آن می باشد.
ص: 137
1. چون در موضوع خود با محوریت روایات و احادیث معتبر تدوین شده است، و یک کتاب روائی در زمینه خاصّ محسوب می گردد، از این جهت برای اهل علم و تحقیق- گذشته از کاربرد آن در مقصدی که برایش تألیف شده- مورد عنایت و توجه بوده است.
2. به لحاظ اینکه به فارسی نگارش یافته، دسترسی جمعیت بسیاری از شیفتگان اهل بیت علیهم السلام و مشتاقان زیارتشان را که فارسی زبان اند، به منبعی معتبر از معارف و زیارات و دعاها آسان نموده، و از این جهت مورد توجه آنان است.
3. تألیف آن، توسط شخصیت علمیِ مورد شناخت و احترام و اعتماد دانشمندان و عموم مردم، یعنی علامه مجلسی رحمه الله، پس از تألیف بحارالانوار- که دریایی است از روایات و احادیث و آثار در موضوعات مختلف، از جمله (زیارات)-، با عنایت و دقت و دسته بندی خاصی انجام گرفته است.
با توجه به جهات ذکر شده و اینکه این اثر چندین بار چاپ و منتشر شده است، و اکنون ده ها سال است که نسخه های آن نایاب و از دسترس علاقه مندان به دور مانده است، لازم می نمود که با امکانات موجود روز، همراه با تصحیح و تحقیق، با کیفیّتی در خور آن چاپ شده و در اختیار پژوهشگران و عموم مردم قرار گیرد، تا بدین وسیله این کمبود فرهنگی جبران گردد.
ص: 138
1. در تصحیح این کتاب به منظور هرچه نزدیکتر نمودن متن آن با آنچه از قلم مؤلف صادر شده است- جز در مواردی که به رسم الخط مربوط می گردد- به دو نسخه خطی نفیس، بیشتر اعتماد شده است:
الف) نسخه گرانقدری که به خط مؤلف است (در صفحه بعد به خصوصیات آن اشاره می شود)، و کار مقابله با آن انجام گردید.
ب) نسخه کاملی که با نسخه مؤلف مقابله شده است.
2. چندین نسخه خطی و نفیس دیگر در دست بود که در مقابله و تصحیح، جهت اتقان مورد استفاده و مراجعه قرار گرفته اند.
3. در تصحیح متن از روش تلفیق استفاده شده است.
4. اگر در مواردی جمله ای یا کلمه ای از منابع و مآخذ متن یا بحارالانوار اضافه شده باشد، بین دو علامت [] قرار گرفته است، با ذکر نشانی منبع در پاورقی.
5. اگر در مواردی- هرچند کم- به منظور اصلاح متن، کلمه ای یا حرفی از خود اضافه نموده باشیم، بین دو علامت [] قرار گرفته است، بدون شماره و پاورقی.
6. آیات قرآنی بین دو علامت «» قرار گرفته اند با ذکر شماره آیه و نام سوره در پاورقی.
7. نشانی منابع احادیث و زیارات در پاورقی ذکر شده است.
8. اختلاف نسخه ها، در پاورقی به عنوان نسخه بدل اشاره شده است.
9. در حرکت گذاری و اعراب زیارات و ادعیه، بیشتر، حرکت و اعراب نسخه ها مورد توجه بوده است.
ص: 139
10. در آخر کتاب چند فهرست جهت تسهیل مراجعه پژوهشگران و محققین فراهم آمده است.
11. در اول کتاب مقدمه ای پیرامون شخصیت مؤلف، و اهمیت این کتاب و انگیزه تصحیح و چاپ آن تدوین گردیده است.
این نسخه حاوی نیمه دوم کتاب است تقریباً، و شروعش از اینجا است:
«زیارت اوّل: به سند قوی از ابو حمزه ثمالی منقول است که حضرت صادق علیه السلام فرمود که چون خواهی روانه زیارت قبر حسین بن علی صلوات اللَّه علیهما شوی، پس روزه بدار ...».(1) در این نسخه متون
احادیث و توضیحاتی که به فارسی نگاشته شده به خط مؤلف است، و متون زیارات و دعاها غالباً غیر از سطر اول یا نیم سطر آن، به خط شخص دیگری است- که نوعاً به جهت صرفه جویی در وقت و تسریع در کار، از کاتب یا کاتبانی کمک می گرفته است-، و بعداً خود او بازنگری و مقابله کرده و نسخه بدلها و نکاتی را به قلم خود در حاشیه منعکس نموده، و احیاناً کلمه یا جمله ای را قلم گرفته و یا اضافه کرده است.
در جای جای آن، خط خوردگیهای متعددی به جهت عوض نمودن کلمه یا عبارتی به قلم خودش انجام گرفته، که حکایت از آن دارد که نسخه اوّلیه از کتاب است که در حین تألیف نوشته شده است.
ص: 140
از همه پژوهشگران و کارکنان که در به ثمر رسیدن این کتاب با کمال خلوص و جدیّت در مقابله، تخریج مصادر، تصحیح و تحقیق متن کتاب و تهیه فهرست های فنی و مقدمه کتاب، و سایر امور همکاری نمودند تشکر و تقدیر می شود.
همچنین از مدیر و کارکنان کتابخانه ملّی ملک، کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی، کتابخانه ملّی، کتابخانه مسجد اعظم قم، کتابخانه آیة اللَّه العظمی گلپایگانی رحمه الله، کتابخانه آیة اللَّه العظمی نجفی مرعشی رحمه الله، مرکز احیاء تراث اسلامی، مرکز تحقیقات دار الحدیث، مؤسسة آل البیت لإحیاء التراث و سایر مؤسسات فرهنگی و علمی.
و نیز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مؤسسه فرهنگی فلاح، کمیته حمایت از فعالیت های مؤسسات فرهنگی و هنری و مراکز دیگری که نسبت به مؤسسه و چاپ این کتاب به اشکال گوناگون ابراز محبّت کردند، قدردانی می شود و از خداوند متعال برای همه عزیزان توفیقات روزافزون مسئلت می نماییم.
موسسه امام هادی علیه السلام
ص: 1
ص: 2
ص: 3
بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم
کبوتر ستایشی که از بروج مُشیّده افواهِ حامدان، آهنگِ در و بام صوامعِ مسامعِ قُدسیان را شاید، مُفیض الأنواری را سزا است که مراقد منوّره و ضرایح مطهّره انبیا و اوصیا - علیهم الصلاة و التحیّة و الثناء - را رشک فرمای عرش اعظم گردانید.
و شهباز نیایشی که در پروازِ معارج، قبولِ صید هر مقصود و مأمُول نماید، عالم الأسراری را روا است که از تراب عتبات مقرّبان درگاه عزّتش، در جبین شیعیان صد گلزار ارَم دمانید.
و شمیم صلواتی که عطسه فرمای مشام ساکنانِ مجامع قُدس گردد، نثار مشهد معطّر و روضه مُعنبر سیّد انبیا و زبده اصفیا محمد مُصطفی و آل بی مثالش، که مرغِ دعایی که نامه درودشان بر بال اقبال نبسته، بر کنگره عرشِ اجابت ننشسته؛ و پیکِ عبادتی در بقعه مبارکه قبول راه نیافته، تا حرز ولایتشان بر بازویِ حسن عقیدت نبسته.
فَصَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ ما دامَتِ الصَّلاةُ عَلَیْهِمْ ذَرِیْعَةً إلی إجابَةِ الدَّعَواتِ وَ زِیارَتُهُمْ وَسِیْلَةً لِنَیْلِ السَّعاداتِ.
امّا بعد: حَمامه خامه تراب اقدام المؤمنین محمد باقر بن محمد تقی - حشرهما اللَّه تعالی مع موالیهما الطاهرین - به هدیر (1) صریر (2)، بر ضمیرِ منیرِ هر خبیر بصیرْ تصویر می نماید که:
چون به مقتضای اخبار بسیار و احادیث بی شمار، زیارت رسول مختار و ائمه ابرار - صلوات اللَّه علیهم أجمعین - از اشرف قُربات است و در هر عمل رعایتِ آداب مأثوره و الفاظ منقوله از ائمّه هدی - صلوات اللَّه علیهم - موجب مزید قبول و قُرب
ص: 4
وصول به مأمول می گردد و اکثر کتبی که در زیارات مصنَّف گردیده است به لغت عرب تالیف نموده اند و اکثر خلق را از آن بهره کامل و حظّ شاملی نیست و بسیاری از زیاراتْ مظنون آن است که از تألیفات علما - رضوان اللَّه علیهم - است و زیارات منقوله بسیار از ائمه اطهار علیهم السلام به نظر این قاصر رسیده بود، که با وجود آنها به زیارات مؤلّفه علما احتیاج نبود، بخواست که رساله ای تألیف نماید که مقصور باشد بر ذکر زیارات و ادعیه و آدابی که به اسانید معتبره از ائمه دین - صلوات اللَّه علیهم اجمعین - منقول گردیده است و فضایل و آداب هر یک را به لغت فارسی ترجمه نماید، تا اکثر شیعیان این دیار از این رساله وافیه بهره مند گردند و اطّلاع بر فضایل زیارات موجب مزید رغبات ایشان گردد؛ شاید این مجرم را به مقتضای حدیث شریف
«الدّالُّ عَلَی الخَیْرِ کَفاعِلِهِ»
(1) بهره ای از ثواب ایشان حاصل شود.
مأمول از برادران ایمانی که به این کتاب مفصّل الأبواب عمل نمایند آنکه در هنگام مطالعه و زیارت، این غریق بحار معاصی را از دعای خیر فراموش نفرمایند و بر سهو و خطای لفظ و معنی مؤاخذه ننمایند.
و این رساله را مسمّی گردانید به «تحفة الزّائر» و مرتّب داشت بر مقدّمه و دوازده باب و خاتمه.
ص: 5
پس در بیان آداب سفر است
چون در کتاب حلیة المتّقین احادیث آداب سفر را استیفا نمودیم و بعد از این در زیارات مخصوصه، بسیاری از آداب مذکور خواهد شد، در اینجا اکتفا می نماییم به آنچه سیّد ابن طاووس - علیه الرحمة و الرضوان - و غیر او در کتب مزار ایراد نموده اند، تا آنکه این رساله خالی نباشد از آنچه زائر را به آن احتیاج می باشد:
فرموده اند که: چون اراده خروج به سفر داشته باشی، سزاوار آن است که روزه بداری در روز چهار شنبه و پنجشنبه و جمعه و اختیار نمایی روز شنبه را از برای بیرون رفتن.
چنانچه مروی است از حضرت صادق علیه السلام که: هر که اراده سفری نماید، باید که سفر کند در روز شنبه؛ که اگر سنگی از کوهی بگردد در روز شنبه هر آینه خدا برگرداند آن را به جای خود. یا روز سه شنبه را، که آن روزی است که حق تعالی نرم گردانید در آن آهن را برای داود علیه السلام (1).
یا روز پنجشنبه را، به درستی که حضرت رسول صلی الله علیه و آله در روز پنجشنبه سفر می کرد (2).
و اجتناب کن از سفر کردن در روز دوشنبه و چهارشنبه و پیش از ظهر روز جمعه.
ص: 6
و مکروه است سفر کردن در روز سوم و چهارم و پنجم و ششم و سیزدهم و شانزدهم و بیست و یکم وبیست و چهارم و بیست و پنجم و بیست و ششم از هر ماه.
و روایت دیگر وارد شده است که روز چهارم و ششم و بیست و یکم برای سفر و غیر آن خوب است و روز هشتم و بیست و سوم خوب نیست (1).
و سفر مکن در حالی که قمر در برج عقرب باشد؛ چنانچه از حضرت صادق علیه السلام مروی است که سفر در این وقت کراهت دارد (2).
و اگر ضرورتی حاصل شود برای سفر کردن در این اوقات، دعاهایی که بعد از این مذکور می شود بخواند و تصدّق کند و هر وقت که خواهد به سفر رود. زیرا که از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: افتتاح کن سفر خود را به صدقه و بیرون رو هر وقت که خواهی؛ به درستی که سلامتی سفر خود را می خری (3).
و منقول است که: حضرت رسول صلی الله علیه و آله هر گاه به سفر می رفتند، پنج چیز با خود برمی داشتند: آینه و سرمه دان و مسواک و شانه و مقراض (4).
و مستحب است که پیش از متوجّه شدن غسل بکند و نزد غسل بگوید:
بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إلّا بِاللَّهِ وَ عَلی مِلَّةِ رَسُوْلِ اللَّهِ وَ الصّادِقِیْنَ عَنِ اللَّهِ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أجْمَعِیْنَ.
اللَّهُمَّ طَهِّرْ بِهِ قَلْبِی وَ اشْرَحْ بِهِ صَدْری وَ نَوِّرْ بِهِ قَلْبِی.
اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ لِی نُوْراً وَ طَهُوْراً وَ حِرْزاً وَ شِفاءً مِنْ کُلِّ داءٍ وَ آفَةٍ وَ عاهَةٍ وَ سُوْءٍ وَ مِمّا أخافُ وَ أحْذَرُ وَ طَهِّرْ قَلْبِی وَ جَوارِحِی وَ عِظامِی و َدَمِی وَ شَعْرِی وَ مُخِّی
ص: 7
وَ عَصَبِی وَ ما أقَلَّتِ الأرْضُ مِنِّی.
اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ لی شاهِداً یَوْمَ حاجَتِی وَ فَقْرِی وَ فاقَتِی إلَیْکَ، یا رَبَّ العالَمِینَ، إنَّکَ عَلی کُلِّ شَی ءٍ قَدِیْرٌ (1).
پس جمع می کنی اهل خود را نزد خود و دو رکعت نماز می گزاری و از خدا خیر خود را سؤال می نمایی و آیة الکرسی می خوانی و حمد و ثنای الهی به جا می آوری و صلوات بر حضرت رسول و آل او - صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیهِم - می فرستی و می گویی:
اللَّهُمَّ إنِّی أسْتَوْدِعُکَ الیَوْمَ نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ مالِی وَ وُلْدِی وَ مَنْ کانَ مِنِّی بِسَبِیْلٍ، الشّاهِدَ مِنْهُمْ وَ الغائِبَ.
اللَّهُمَّ احْفَظْنا بِحِفْظِ الإیْمانِ وَ احْفَظْ عَلَیْنا.
اللَّهُمَّ اجْعَلْنا فی رَحْمَتِکَ وَ لاتَسْلُبْنا فَضْلَکَ، إنّا إلَیْکَ راغِبُوْنَ.
اللَّهُمَّ إنّا نَعُوْذُ بِکَ مِنْ وَعْثاءِ السَّفَرِ وَ کَآبَةِ المُنْقَلَبِ وَ سُوْءِ الْمَنْظَرِ فی الْأهْلِ وَ الْمالِ وَ الْوَلَدِ، فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ.
اللَّهُمَّ إنِّی أتَوَجَّهُ إلَیْکَ هذَا التَّوَجُّهَ طَلَباً لِمَرْضاتِکَ وَ تَقَرُّباً إلَیْکَ، فَبَلِّغْنِی ما أُؤَمِّلُهُ وَ أرْجُوْهُ فِیْکَ وَ فِی أوْلِیائِکَ، یا أرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ.
و اگر خواهی بگو:
اللَّهُمَّ إنِّی خَرَجْتُ فی وَجْهِی هذا بِلا ثِقَةٍ مِنِّی لِغَیْرِکَ وَ لا رَجاءٍ یَأوی بی إلّا إلَیْکَ وَ لا قُوَّةٍ أتَّکِلُ عَلَیْها وَ لا حِیْلَةٍ أرْجِعُ إلَیْها إلّا طَلَبَ رِضاکَ وَ ابْتِغاءَ رَحْمَتِکَ وَ تَعَرُّضاً لِثَوابِکَ وَ سُکُوناً إلی حُسْنِ عائِدَتِکَ وَ أنْتَ أعْلَمُ بِما سَبَقَ لی فی عِلْمِکَ فی وَجْهِی مِمّا أُحِبُّ وَ أکْرَهُ.
ص: 8
اللّهُمَّ اصْرِفْ عَنِّی مَقادِیْرَ کُلِّ بَلاءٍ وَ مَقْضِیَّ کُلِّ لَأوآءٍ وَ ابْسُطْ عَلَیَّ کَنَفاً مِنْ رَحْمَتِکَ وَ لُطْفاً مِنْ عَفْوِکَ وَ حِرْزاً مِنْ حِفْظِکَ وَ سَعَةً مِنْ رِزْقِکَ وَ تَماماً مِنْ نِعْمَتِکَ وَ جِماعاً مِنْ مُعافاتِکَ وَ وَفِّقْ لی یا رَبِّ فِیْهِ جَمِیْعَ قَضائِکَ عَلی مُوافَقَةِ هَوایَ وَ حَقِیْقَةِ أمَلِی و ادْفَعْ عَنِّی ما أحْذَرُ وَ ما لا أحْذَرُ عَلی نَفْسِی مِمّا أنْتَ أعْلَمُ بِهِ مِنِّی وَ اجْعَلْ ذلِکَ خَیْراً لی لِآخِرَتِی وَ دُنْیایَ مَعَ ما أسْأَلُکَ أنْ تَخْلُفَنِی فِیمَنْ خَلَّفْتُ وَرائِی، مِنْ أهْلٍ وَ مالٍ وَ إخْوانٍ وَ جَمِیْعِ حُزانَتِی، بِأفْضَلِ ما تَخْلُفُ غائِباً مِنَ المُؤْمِنِیْنَ فی تَحْصِیْنِ کُلِّ عَوْرَةٍ وَ حِفْظِ کُلِّ مَضِیْعَةٍ وَ تَمامِ کُلِّ نِعْمَةٍ وَ دِفاعِ کُلِّ سَیِّئَةٍ وَ کِفایَةِ کُلِّ مَحْذُوْرٍ وَ صَرْفِ کُلِّ مَکْرُوْهٍ وَ کَمالِ ما تَجْمَعُ لی بِهِ الرِّضا وَ السُّرُوْرَ فی الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ. ثُمَّ ارْزُقْنِی ذِکْرَکَ وَ شُکْرَکَ وَ طاعَتَکَ وَ عِبادَتَکَ حَتّی تَرْضی وَ بَعْدَ الرِّضا.
اللّهُمَّ إنِّی أسْتَوْدِعُکَ الْیَوْمَ دِینِی وَ نَفْسِی وَ مالِی وَ أهْلِی وَ ذُرِّیَّتِی وَ جَمِیْعَ إخْوانِی.
اللّهُمَّ احْفَظِ الشّاهِدَ مِنّا وَ الغائِبَ.
اللَّهُمَّ احْفَظْنا وَ احْفَظْ عَلَیْنا.
اللَّهُمَّ اجْعَلْنا فی جِوارِکَ وَ لا تَسْلُبْنا نِعْمَتَکَ وَ لا تُغَیِّرْ ما بِنا مِنْ نِعْمَةٍ وَ عافِیَةٍ وَ فَضْلٍ (1).
و مروی است که: هر گاه خواهی متوجّه شوی در وقتی که سفر در آن وقت کراهت دارد، یا از چیزی خوف داشته باشی، پس پیش از متوجّه شدن بخوان سوره «حمد» و «قل أعوذ بربّ الناس» و «قل أعوذ بربّ الفلق» و «آیة الکرسی» و سوره «إنّا أنزلناه فی لیلة القدر» و آخر «آل عمران» را، یعنی: «إنَّ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الأرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لَآیاتٍ لِأُوْلِی الألْبابِ * الَّذِینَ یَذْکُرُوْنَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوْداً وَ عَلی جُنُوْبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُوْنَ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الأرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا
ص: 9
سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النّارِ * رَبَّنا إنَّکَ مَنْ تُدْخِلِ النّارَ فَقَدْ أخْزَیْتَهُ وَ ما لِلظّالِمِیْنَ مِنْ أنْصارٍ * رَبَّنا إنَّنا سَمِعْنا مُنادِیاً یُنادِی لِلْإیْمانِ أنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنّا رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوْبَنا وَ کَفِّرْ عَنّا سَیِّئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الأبْرارِ * رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلی رُسُلِکَ وَ لا تُخْزِنا یَوْمَ القِیامَةِ إنَّکَ لا تُخْلِفُ المِیْعادَ» (1).
پس بگو:
اللَّهُمَّ بِکَ یَصُوْلُ الصّائِلُ وَ بِقُدْرَتِکَ یَطُوْلُ الطّائِلُ وَ لا حَوْلَ لِکُلِّ ذِی حَوْلٍ إلّا بِکَ وَ لا قُوَّةَ یَمْتارُها ذو قُوَّةٍ إلّامِنْکَ.
بِصَفْوَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ وَ خِیَرَتِکَ مِنْ بَرِیَّتِکَ، مُحَمَّدٍ نَبِیِّکَ وَ عِتْرَتِهِ وَ سُلالَتِهِ - عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ - صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ عَلَیْهِمْ وَ اکْفِنِی شَرَّ هذَا الیَوْمِ وَ ضُرَّهُ.
وَ ارْزُقْنِی خَیْرَهُ وَ یُمْنَهُ. وَ اقْضِ لِی فی مُتَصَرَّفاتی بِحُسْنِ العاقِبَةِ وَ بُلُوْغِ المَحَبَّةِ وَ الظَّفَرِ بِالأُمْنِیَّةِ وَ کِفایَةِ الطاغِیَةِ الغَوِیَّةِ وَ کُلِّ ذِی قُدْرَةٍ لِی عَلی أذِیَّةٍ، حَتّی أکُوْنَ فی جُنَّةٍ وَ عِصْمَةٍ وَ نِعْمَةٍ وَ أبْدِلْنِی فِیْهِ مِنَ المَخاوِفِ أمْناً وَ مِنَ العَوائِقِ فِیْهِ بِرّاً یُسْراً، حَتّی لا یَصُدَّنی صادٌّ عَنِ المُرادِ وَ لا یَحُلَّ بِی طارِقٌ مِنْ أذَی العِبادِ، إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیْرٌ وَ هُوَ السَّمِیْعُ البَصِیْرُ (2).
پس وداع کن اهل خود را و برخیز و بر در خانه بایست و تسبیح حضرت فاطمه - صلوات اللَّه علیها - را بخوان و سوره حمد را از پیش رو و از جانب راست و از جانب چپ بخوان و همچنین آیة الکرسی را از سه جانب بخوان و بگو:
اللَّهُمَّ إلَیْکَ وَجَّهْتُ وَجْهِی وَ عَلَیْکَ خَلَّفْتُ أهْلِی وَ مالِی وَ ما خَوَّلْتَنِی وَ قَدْ وَثِقْتُ بِکَ فَلا تُخَیِّبْنی، یا مَنْ لا یُخَیِّبُ مَنْ أرادَهُ وَ لا یُضَیِّعُ مَنْ حَفِظَهُ.
ص: 10
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ احْفَظْنِی فِیْما غِبْتُ عَنْهُ وَ لا تَکِلْنی إلی نَفْسِی، یا أرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ.
اللَّهُمَّ بَلِّغْنی ما تَوَجَّهْتُ لَهُ وَ سَبِّبَ إلَیَّ المَزارَ(1) وَ سَخِّرْ لِی عِبادَکَ وَ بِلادَکَ وَ ارْزُقْنی زِیارَةَ نَبِیِّکَ وَ وَلِیِّکَ أمِیْرِالمُؤْمِنِیْنَ وَ الأئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ وَ جَمِیْعِ أهْلِ بَیْتِهِ - عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ - وَ امْلَأْنِی (2) مِنْکَ بِالمَعُوْنَةِ فی جَمِیْعِ أحْوالی وَ لا تَکِلْنِی إلی نَفْسِی وَ لا إلی غَیْرِی فَأَکِلَّ وَ أعْطَبَ وَ زَوِّدْنِی التَّقْوی وَ اغْفِرْ لِی فی الآخِرَةِ وَ الأُوْلی.
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی أوْجَهَ مَنْ تَوَجَّهَ إلَیْکَ.
و باز می گویی:
بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ، تَوَکَّلْتُ عَلَی اللَّهِ وَ اسْتَعَنْتُ بِاللَّهِ وَ ألْجَأْتُ ظَهْرِی إلَی اللَّهِ وَ فَوَّضْتُ أمْرِی إلَی اللَّهِ، رَهْبَةً مِنَ اللَّهِ وَ رَغْبَةً إلَی اللَّهِ وَ لا مَلْجَأَ وَ لا مَنْجا وَ لا مَفَرَّ مِنَ اللَّهِ إلّا إلَی اللَّهِ.
رَبِّ آمَنْتُ بِکِتابِکَ الَّذی أنْزَلْتَ وَ بِنَبِیِّکَ الَّذِی أرْسَلْتَ، لِأنَّهُ لا یَأْتِی بِالخَیْرِ إلهِی إلّا أنْتَ وَ لا یَصْرِفُ السُّوْءَ إلّا أنْتَ، عَزَّ جارُکَ وَ جَلَّ ثَناؤکَ وَ تَقَدَّسَتْ أسْماؤکَ وَ عَظُمَتْ آلاؤکَ وَ لا إلهَ غَیْرُکَ.
پس به درستی که روایت شده است که: هر که از خانه خود بیرون رود در صبح و این دعا بخواند، بلائی به او نرسد تا شام یا به خانه خود برگردد. و همچنین اگر در شام بیرون رود و این دعا بخواند، بلائی به او نرسد تا صبح یا به منزل خود برگردد (3).
پس بخوان سوره «قل هو اللَّه احد» را یازده مرتبه، و سوره «إنّا أنزلناه» و «آیة الکرسی»
ص: 11
و سوره «قل أعوذ بربّ الناس» و «قل أعوذ برب الفلق»، پس دست بر جمیع بدن خود بمال و تصدّق کن به هر چه میسّر باشد و بگو:
اللَّهُمَّ إنِّی اشْتَرَیْتُ بِهذِهِ الصَّدَقَةِ سَلامَتِی وَ سَلامَةَ سَفَرِی وَ ما مَعِی.
اللَّهُمَّ احْفَظْنِی وَ احْفَظْ ما مَعِی وَ سَلِّمْنِی وَ سَلِّمْ ما مَعِی وَ بَلِّغْنِی وَ بَلِّغْ ما مَعِی، بِبَلاغِکَ الحَسَنِ الجَمِیْلِ (1).
پس بگو:
لا إلهَ إلَّا اللَّهُ الحَلِیْمُ الکَرِیْمُ، لا إلهَ إلَّا اللَّهُ العَلِیُّ العَظِیْمُ، سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ السَّماواتِ السَّبْعِ وَ رَبِّ الأرَضِیْنَ السَّبْعِ وَ ما فِیْهِنَّ وَ ما بَیْنَهُنَّ وَ رَبِّ العَرْشِ العَظِیْمِ وَ سَلامٌ عَلَی المُرْسَلِیْنَ وَ الحَمْدُ للَّهِ رَبِّ العالَمِیْنَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِیْنَ.
اللَّهُمَّ کُنْ لی جاراً مِنْ کُلِّ جَبّارٍ عَنِیْدٍ وَ مِنْ کُلِّ شَیْطانٍ مَرِیْدٍ، بِسْمِ اللَّهِ دَخَلْتُ وَ بِسْمِ اللَّهِ خَرَجْتُ.
اللَّهُمَّ إنِّی أُقَدِّمُ بَیْنَ یَدَیْ نِسْیانِی وَ عَجَلَتِی بِسْمِ اللَّهِ وَ ما شاءَ اللَّهُ فی سَفَرِی هذا، ذَکَرْتُهُ أمْ نَسِیْتُهُ.
اللَّهُمَّ أنْتَ المُسْتَعانُ عَلَی الأُمُوْرِ کُلِّها وَ أنْتَ الصّاحِبُ فی السَّفَرِ وَ الخَلِیْفَةُ فی الأهْلِ.
اللَّهُمَّ هَوِّنْ عَلَیْنا سَفَرَنا وَ اطْوِ لَنا الأرْضَ وَ سَیِّرْنا فِیْها بِطاعَتِکَ وَ طاعَةِ رَسُوْلِکَ.
اللَّهُمَّ أصْلِحْ لَنا ظَهْرَنا وَ بارِکْ لَنا فِیْما رَزَقْتَنا وَ قِنا عَذابَ النّارِ.
ص: 12
اللَّهُمَّ إنِّی أعُوْذُ بِکَ مِنْ وَعْثاءِ السَّفَرِ وَ کَآبَةِ المُنْقَلَبِ وَ سُوْءِ المَنْظَرِ فی الأهْلِ وَ المالِ وَ الوَلَدِ.
اللَّهُمَّ أنْتَ عَضُدِی وَ ناصِرِی. اللَّهُمَّ اقْطَعْ عَنِّی بُعْدَهُ وَ مَشَقَّتَهُ وَ اصْحَبْنِی فِیْهِ وَ اخْلُفْنِی فی أهْلِی بِخَیْرٍ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إلّا بِاللَّه العَلِیِّ العَظِیْمِ (1).
و با خود بردار عصایی از چوب درخت بادام تلخ، به درستی که روایت رسیده است از رسول خدا صلی الله علیه و آله که: هر که برود به سفر و با او باشد عصای بادام تلخ و بخواند این آیه را:
«وَ لَمّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْیَنَ قالَ عَسی رَبِّی أنْ یَهْدِیَنِی سَواءَ السَّبِیْلِ * وَ لَمّا وَرَدَ ماءَ مَدْیَنَ وَجَدَ عَلَیْهِ أُمَّةً مِنَ النّاسِ یَسْقُوْنَ وَ وَجَدَ مِنْ دُوْنِهِمُ امْرَأَتَیْنِ تَذُوْدانِ قالَ ما خَطْبُکُما قالَتا لا نَسْقی حَتّی یُصْدِرَ الرِّعاءُ وَ أَبُوْنا شَیْخٌ کَبِیْرٌ * فَسَقی لَهُما ثُمَّ تَوَلّی إلَی الظِّلِّ فَقالَ رَبِّ إنِّی لِما أنْزَلْتَ إلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیْرٌ * فَجاءَتْهُ إحْداهُما تَمْشِی عَلَی اسْتِحْیاءٍ قالَتْ إنَّ أبِی یَدْعُوْکَ لِیَجْزِیَکَ أجْرَ ما سَقَیْتَ لَنا فَلَمّا جاءَهُ وَ قَصَّ عَلَیْهِ القَصَصَ قالَ لا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ القَوْمِ الظّالِمِیْنَ * قالَتْ إحْداهُما یا أبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ القَوِیُّ الأمِیْنُ * قالَ إنِّی أُرِیْدُ أنْ أُنْکِحَکَ إحْدَی ابْنَتَیَّ هاتَیْنِ عَلی أنْ تَأْجُرَنِی ثَمانِیَ حِجَجٍ فَإنْ أتمَمْتَ عَشْراً فَمِنْ عِنْدِکَ وَ ما أُرِیْدُ أنْ أشُقَّ عَلَیْکَ سَتَجِدُنِی إنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصّالِحِیْنَ * قالَ ذلِکَ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ أیَّمَا الأجَلَیْنِ قَضَیْتُ فَلا عُدْوانَ عَلَیَّ وَ اللَّهُ عَلی ما نَقُوْلُ وَکِیْلٌ» (2).
ایمن گرداند خدا او را از هر سبع درنده و از هر دزد ظلم کننده و از هر حیوان صاحب زهری، تا به خانه خود برگردد. و با او باشد هفتاد و هفت ملک که طلب
ص: 13
آمرزش کنند برای او تا برگردد و عصا را بگذارد (1).
و تنها به سفر مرو و اگر به ضرورت بی رفیق به سفر بروی بگو:
ما شاءَ اللَّهُ، لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إلّا بِاللَّهِ.
اللَّهُمَّ آنِسْ وَحْشَتِی وَ أعِنِّی عَلی وَحْدَتِی وَ أدِّ غَیْبَتِی (2).
و سنّت است که با عمامه بیرون روی و سر عمامه در زیر حنک بگردانی؛ به درستی که از حضرت امام موسی علیه السلام منقول است که فرمود که: من ضامنم برای کسی که بیرون رود به اراده سفری و عمامه را در زیر حنک بسته باشد، اینکه به او آسیبی نرسد از دزد و غرق شدن و سوختن (3).
و قدری از تربت حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - با خود بردار و در وقت برداشتن بگو:
اللَّهُمَّ هذِهِ طِیْنَةُ قَبْرِ الحُسَیْنِ - عَلَیْهِ السَّلامُ - وَلِیِّکَ وَ ابْنِ وَلِیِّکَ، اتَّخَذْتُها حِرْزاً لِما أخافُ وَ ما لا أخافُ (4).
و این دعا را از طریق دیگر روایت کرده اند:
اللَّهُمَّ إنِّی أخَذْتُهُ مِنْ قَبْرِ وَلِیِّکَ وَ ابْنِ وَلِیِّکَ، فَاجْعَلْهُ لی أمْناً وَ حِرْزاً مِمّا أخافُ وَ ما لا أخافُ (5).
به درستی که روایت شده است که هر که ترسد از سلطان یا غیر او و از خانه خود
ص: 14
بیرون آید و این کار بکند، حرزی باشد برای او (1).
و اگر در روز خواهی راه روی، باید که اوّل و آخر روز راه روی و میان روز فرود آیی و اگر در شب راه روی باید که آخر شب راه روی، که زمین برای مسافر در آخر شب پیچیده می شود، چنانکه در روایت وارد شده است (2).
پس چون اراده کنی که سوار شوی بگو: بِسْمِ اللَّهِ وَ اللَّهُ أکْبَرُ.
پس چون درست بر روی راحله بنشینی بگو:
الحَمْدُ للَّهِ الَّذِی هَدانا لِلإسْلامِ وَ عَلَّمَنا القُرْآنَ وَ مَنَّ عَلَیْنا بِمُحَمَّدٍ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - «سُبْحانَ الَّذِی سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما کُنّا لَهُ مُقْرِنِیْنَ * وَ إنّا إلی رَبِّنا لَمُنْقَلِبُوْنَ» (3) وَ الحَمْدُ للَّهِ رَبِّ العالَمِیْنَ.
اللَّهُمَّ أنْتَ الحامِلُ عَلَی الظَّهْرِ وَ المُسْتَعانُ عَلَی الأمْرِ.
اللَّهُمَّ بَلِّغْنا بَلاغاً یُبَلِّغُ إلی خَیْرٍ، بَلاغاً یُبَلِّغُ إلی رَحْمَتِکَ وَ رِضْوانِکَ وَ مَغْفِرَتِکَ.
اللَّهُمَّ لا ضَیْرَ لَنا إلّاضَیْرُکَ وَ لا خَیْرَ لَنا إلّاخَیْرُکَ وَ لا حافِظَ غَیْرُکَ (4).
و هفت مرتبه سُبْحانَ اللَّهِ و هفت مرتبه الحَمْدُ للَّهِ و هفت مرتبه لا إلهَ إلَّا اللَّهُ می گویی و می خوانی آیه سخره را: «إنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الأرْضَ فی سِتَّةِ أیّامٍ ثُمَّ اسْتَوی عَلَی العَرْشِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهارَ یَطْلُبُهُ حَثِیْثاً وَ الشَّمْسَ وَ القَمَرَ وَ النُّجُوْمَ مُسَخَّراتٍ بِأمْرِهِ أَلا لَهُ الخَلْقُ وَ الأمْرُ تَبارَکَ اللَّهُ رَبُّ العالَمِیْنَ * ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً إنَّهُ لا یُحِبُّ المُعْتَدِیْنَ * وَ لا تُفْسِدُوا فی الأرْضِ بَعْدَ إصْلاحِها وَ ادْعُوْهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إنَّ رَحْمَةَ اللَّهِ قَرِیْبٌ مِنَ المُحْسِنِیْنَ» (5)
ص: 15
پس می گویی:
أسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِی لا إلهَ إلّا هُوَ الحَیُّ القَیُّوْمُ وَ أتُوْبُ إلَیْهِ. اللَّهُمَّ اغْفِرْ لی ذُنُوْبِی، إنَّهُ لا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ الّا أنْتَ (1).
پس به راه می روی و می گویی:
اللَّهُمَّ خَلِّ سَبِیْلَنا وَ أحْسِنْ تَسْیِیْرَنا وَ أعْظِمْ عافِیَتَنا(2). (3) و می گویی:
اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَسِیْرِی عِبَراً وَ صَمْتِی تَفَکُّراً وَ کَلامِی ذِکْراً (4).
و باز می گویی:
خَرَجْتُ بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ، بِغَیْرِ حَوْلٍ مِنِّی وَ لا قُوَّةٍ، لکِنْ بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ، بَرِئْتُ إلَیْکَ یا رَبِّ مِنَ الحَوْلِ وَ القُوَّةِ.
اللَّهُمَّ إنِّی أسْأَلُکَ بَرَکَةَ سَفَرِی هذا وَ بَرَکَةَ أهْلِهِ.
اللَّهُمَّ إنِّی أسْأَلُکَ مِنْ فَضْلِکَ الواسِعِ رِزْقاً حَلالًا طَیِّباً تَسُوقُهُ إلَیَّ وَ أنا خافِضٌ فی عافِیَةٍ، بِقُوَّتِکَ وَ قُدْرَتِکَ.
اللَّهُمَّ إنِّی سِرْتُ فی سَفَرِی هذا بِلا ثِقَةٍ مِنِّی لِغَیْرِکَ وَ لا رَجاءٍ لِسِواکَ، فَارْزُقْنِی فی ذلِکَ شُکْرَکَ وَ عافِیَتَکَ وَ وَفِّقْنِی لِطاعَتِکَ وَ عِبادَتِکَ حَتّی تَرْضی وَ بَعْدَ الرِّضا (5).
ص: 16
و حضرت رسول صلی الله علیه و آله هر گاه سرازیر می رفتند سُبْحانَ اللَّهِ می گفتند و هر گاه به سوی بلندی بالا می رفتند، اللَّهُ أکْبَرُ می گفتند (1).
و می گویی هر گاه بر بلندی یا تلّی یا پلی بالا روی:
اللَّهُ أکْبَرُ، اللَّهُ أکْبَرُ، اللَّهُ أکْبَرُ، لا إلهَ إلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أکْبَرُ وَ الْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمِیْنَ، اللَّهُمَّ لَکَ الشَّرَفُ عَلی کُلِّ شَرَفٍ.
و هر گاه به جسری برسی چون قدم بر آن می گذاری بگو:
بِسْمِ اللَّهِ، اللَّهُمَّ ادْحَرْ عَنِّی الشَّیطانَ (2).
و هر گاه مُشرف شوی بر منزلی یا دهی یا شهری، بگو:
اللَّهُمَّ رَبَّ السَّماواتِ السَّبْعِ وَ ما أظَلَّتْ وَ رَبَّ الأرَضِیْنَ السَّبْعِ وَ ما أقَلَّتْ وَ رَبَّ الشَّیاطِیْنِ وَ ما أضَلَّتْ وَ رَبَّ الرِّیاحِ وَ ما ذَرَتْ وَ رَبَّ البِحارِ وَ ما جَرَتْ، إنِّی أسْأَلُکَ خَیْرَ هذِهِ القَرْیَةِ وَ خَیْرَ ما فِیها وَ أعُوْذُ بِکَ مِنْ شَرِّها وَ شَرِّ ما فِیْها.
اللَّهُمَّ یَسِّرْ لِی ما کانَ فِیْها مِنْ یُسْرٍ وَ أعِنِّی عَلی قَضاءِ حاجَتِی یا قاضِیَ الحاجاتِ وَ یا مُجِیْبَ الدَّعَواتِ، «أدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطاناً نَصِیْراً» (3). (4) و چون به منزل فرود آیی بگو:
اللَّهُمَ «أنْزِلْنِی مُنْزَلًا مُبارَکاً وَ أنْتَ خَیْرُ المُنْزِلِیْنَ» (5).
و دو رکعت نماز بگزار پیش از آنکه بنشینی، پس بگو:
اللَّهُمَّ ارْزُقْنا خَیْرَ هذِهِ البُقْعَةِ وَ أعِذْنا مِنْ شَرِّها.
ص: 17
اللَّهُمَّ أطْعِمْنا مِنْ جَناها وَ أعِذْنا مِنْ وَباها وَ حَبِّبْنا إلی أهْلِها وَ حَبِّبْ صالِحِی أهْلِها إلَیْنا (1).
و بگو:
أشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیْکَ لَهُ وَ أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُوْلُهُ وَ أنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤْمِنِیْنَ وَ الأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ أئِمَّةٌ أتَوَلّاهُمْ وَ أبْرَأُ مِنْ أعْدائِهِمْ.
اللَّهُمَّ إنِّی أسْأَلُکَ خَیْرَ هذِهِ البُقْعَةِ وَ أعُوْذُ بِکَ مِنْ شَرِّها.
اللَّهُمَّ اجْعَلْ أوَّلَ دُخُوْلِنا هذا صَلاحاً وَ أَوْسَطَهُ فَلاحاً وَ آخِرَهُ نَجاحاً (2).
و اگر فرود آیی به منزلی که ترسی از درنده، بگو:
أشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیْکَ لَهُ، لَهُ المُلْکُ وَ لَهُ الحَمْدُ، بِیَدِهِ الخَیْرُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیْرٌ. اللَّهُمَّ إنِّی أعُوْذُ بِکَ مِنْ شَرِّ کُلِّ سَبُعٍ (3).
و اگر از جانوران زمین ترسی، بگو در آن مکان که می ترسی:
یا ذارِئَ ما فی الأرْضِ کُلِّها لِعِلْمِکَ بِما یَکُوْنُ مِمّا ذَرَأْتَ، لَکَ السُّلْطانُ عَلی کُلِّ مَنْ دُوْنَکَ، إنِّی أعُوْذُ بِکَ وَ بِقُدْرَتِکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ مِنَ الضُّرِّ فی بَدَنِی، مِنْ سَبُعٍ أو هامَّةٍ أو عارِضٍ مِنْ سائِرِ الدَّوابِّ. یا خالِقَها بِقُدْرَتِهِ ادْرَأْها عَنِّی وَ احْجُزْها وَ لا تُسَلِّطْها عَلَیَّ وَ عافِنِی مِنْ شَرِّها وَ بَأْسِها، یا اللَّهُ یا ذَا العالَمِ العَظِیْمِ، حُطْنِی بِحِفْظِکَ وَ أجِنَّنِی بِسِتْرِکَ الواقِی فی مَخاوِفِی، یا رَحِیْمُ (4).
ص: 18
و اگر از دشمنی یا دزدی ترسی در آن مکان، بگو:
یا آخِذاً بِنَواصِی خَلْقِهِ وَ السّابِقَ (1) بِها إلی قُدْرَتِهِ وَ المُنْفِذَ فِیْها حُکْمَهُ وَ خالِقَها وَ جاعِلَ قَضائِهِ لَها غالِباً، إنِّی مَکِیْدٌ لِضَعْفِی وَ لِقُوَّتِکَ عَلی مَنْ کادَنِی، تَعَرَّضْتُ لَکَ، فَإنْ حُلْتَ بَیْنی وَ بَیْنَهُمْ فَذلِکَ ما أرْجُوْ وَ إنْ أسْلَمْتَنِی إلَیْهِمْ غَیَّرُوْا ما بِی مِنْ نِعْمَتِکَ یا خَیْرَ المُنْعِمِیْنَ، لا تَجْعَلْ أحَداً مُغَیِّراً نِعَمَکَ الَّتی أنْعَمْتَ بِها عَلَیَّ سِواکَ وَ لا تُغَیِّرْها، أنْتَ رَبِّی قَدْ تَرَی الَّذِی نَزَلَ بی، فَحُلْ بَیْنِی وَ بَیْنَ شَرِّهِمْ، بِحَقِّ ما بِهِ تَسْتَجِیْبُ الدُّعاءَ، یا اللَّهُ یا رَبَّ العالَمِیْنَ (2).
و بگو:
بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ مِنَ اللَّهِ وَ إلَی اللَّهِ وَ فی سَبِیْلِ اللَّهِ. اللَّهُمَّ إلَیْکَ أسْلَمْتُ نَفْسِی وَ إلَیْکَ وَجَّهْتُ وَجْهِی وَ إلَیْکَ فَوَّضْتُ أمْرِی، فَاحْفَظْنِی بِحِفْظِ الإیْمانِ مِنْ بَیْنِ یَدَیَّ وَ مِنْ خَلْفِی وَ عَنْ یَمِیْنِی وَ عَنْ شِمالی وَ مِنْ فَوْقِی وَ مِنْ تَحْتِی وَ ادْفَعْ عَنِّی بِحَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ، فَإنَّهُ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إلّا بِاللَّه العَلِیِّ العَظِیْمِ.
به درستی که روایت رسیده است از حضرت امام زین العابدین - صلوات اللَّه علیه - که فرمود که: من پروا نمی کنم هر گاه بگویم این کلمات را، اگر جمع شوند برای ضرر من جنّ و انس (3).
و اگر ترسی از جنّی یا شیطانی بگو:
یا اللَّهُ، الإلهُ الأکْبَرُ، القاهِرُ بِقُدْرَتِهِ جَمِیْعَ عِبادِهِ، المُطاعُ لِعَظَمَتِهِ عِنْدَ کُلِّ خَلِیْقَتِهِ،
ص: 19
وَ المُمْضِی مَشِیَّتَهُ لِسابِقِ قُدْرَتِهِ، أنْتَ الَّذِی تَکْلَأُ ما خَلَقْتَ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ، لا یَمْتَنِعُ مَنْ أرَدْتَ بِهِ سُوْءاً بِشَیْ ءٍ دُوْنَکَ مِنْ ذلِکَ السُّوْءِ وَ لا یَحُوْلُ أحَدٌ دُوْنَکَ بَیْنَ أحَدٍ وَ بَیْنَ ما تُرِیْدُهُ مِنَ الخَیْرِ، کُلُّ ما یُری وَ ما لا یُری فی قَبْضَتِکَ وَ جَعَلْتَ قَبائِلَ الْجِنِّ وَ الشَّیاطِیْنِ یَرَوْنا وَ لا نَراهُمْ وَ أنا لِکَیْدِهِمْ خائِفٌ، فَآمِنِّی مِنْ شَرِّهِمْ وَ بَأْسِهِمْ، بِحَقِّ سُلْطانِکَ العَزِیْزِ، یا عَزِیْزُ (1).
و در تمام احوال خود این دعا را بخوان برای حفظ خود و بر گردیدن به وطن خود:
یا جامِعاً بَیْنَ أهْلِ الْجَنَّةِ عَلی تَأَلُّفٍ مِنَ القُلُوْبِ وَ شِدَّةِ تَواصُلٍ لَهُمْ فی الْمَحَبَّةِ وَ یا جامِعاً بَیْنَ أهْلِ طاعَتِهِ مِنْ خَلْقِهِ وَ یا مُفَرِّجَ حُزْنِ کُلِّ مَحْزُوْنٍ وَ یا مُسَهِّلَ کُلِّ غُرْبَةٍ وَ یا أرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ، ارْحَمْنِی فی غُرْبَتِی بِحُسْنِ الحِفْظِ وَ الکَلاءَةِ وَ المَعُوْنَةِ وَ فَرِّجْ ما بِی مِنَ الضِّیْقِ وَ الحُزْنِ بِالجَمْعِ بَیْنِی وَ بَیْنَ أحِبّائِی وَ لا تُفْجِعْنِی بِانْقِطاعِ رُؤْیَةِ أهْلِی عَنِّی وَ لا تُفْجِعْ أهْلِی بِانْقِطاعِ رُؤْیَتِی عَنْهُمْ، بِکُلِّ مَسائِلِکَ أسْأَلُکَ وَ أدْعُوْکَ فَاسْتَجِبْ لِی (2).
و چون اراده نمایی که بار کنی از منزل، دو رکعت نماز بگزار و از خدا طلب نما حفظ را و وداع کن آن منزل و اهل آن منزل را، زیرا که هر موضع را اهلی هست از ملائکه و بگو:
السَّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ الحافِظِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْنا وَ عَلی عِبادِ اللَّهِ الصّالِحِیْنَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ (3).
و بگو:
اللَّهُمَّ قَدِ ارْتَحَلْنا مِنْ مَنْزِلِنا هذا وَ نَحْنُ عَنْکَ راضُوْنَ، فَارْضَ عَنّا بِرَحْمَتِکَ.
ص: 20
و هر گاه که گم کنی راه را، ندا کن:
یا صالِحُ وَ یا أبا صالِحٍ، أرْشِدُوْنا إلَی الطَّرِیْقِ یَرْحَمْکُمُ اللَّهُ (1).
به درستی که مروی است از حضرت صادق علیه السلام که موکّل است به صحرا صالح و به دریا حمزه (2).
و مروی است که هر گاه راه را گم کنید، به جانب راست راه میل کنید (3).
و هر گاه چموشی کند دابّه تو در راه، در گوش راستش این آیه را بخوان: «وَ لَهُ أسْلَمَ مَنْ فی السَّماواتِ وَ الأرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً وَ إلَیْهِ یُرْجَعُوْنَ» (4). (5) و هر گاه به کشتی سوار شوی صد مرتبه اللَّهُ أکْبَرُ و صد مرتبه اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ بگو، پس بگو:
بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ الصَّلاةُ عَلی رَسُوْلِ اللَّهِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - وَ عَلَی الصّادِقِیْنَ.
اللَّهُمَّ أحْسِنْ مَسِیْرَنا وَ عَظِّمْ أُجُوْرَنا.
اللَّهُمَّ بِکَ انْتَشَرْنا وَ إلَیْکَ تَوَجَّهْنا وَ بِکَ آمَنّا وَ بِحَبْلِکَ اعْتَصَمْنا وَ عَلَیْکَ تَوَکَّلْنا.
اللَّهُمَّ أنْتَ ثِقَتُنا وَ رَجاؤُنا وَ ناصِرُنا، لا تُحِلَّ بِنا ما لانُحِبُّ.
اللَّهُمَّ بِکَ نَحِلُّ وَ بِکَ نَسِیرُ.
اللَّهُمَّ خَلِّ سَبِیْلَنا وَ أعْظِمْ عافِیَتَنا، أنْتَ الخَلیْفَةُ فی الأهْلِ وَ المالِ وَ أنْتَ
ص: 21
الحامِلُ فی الماءِ وَ عَلَی الظَّهْرِ، «و قالَ ارْکَبُوْا فِیْها بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها إنَّ رَبِّی لَغَفُوْرٌ رَحِیْمٌ» (1) «وَ ما قَدَرُوْا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَ الأرْضُ جَمِیْعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ القِیامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِیّاتٌ بِیَمِیْنِهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمّا یُشْرِکُوْنَ» (2).
اللَّهُمَّ أنْتَ خَیْرُ مَنْ وَفَدَ إلَیْهِ الرِّجالُ وَ شُدَّتْ إلَیْهِ الرِّحالُ وَ أنْتَ - سَیِّدِی - أکْرَمُ مَزُوْرٍ وَ مَقْصُوْدٍ وَ قَدْ جَعَلْتَ لِکُلِّ زائِرٍ کَرامَةً وَ لِکُلِّ وافِدٍ تُحْفَةً، فَأسْأَلُکَ أنْ تَجْعَلَ تُحْفَتَکَ إیّایَ فَکاکَ رَقَبَتِی مِنَ النّارِ وَ اشْکُرْ سَعْیِی وَ ارْحَمْ مَسِیْرِی مِنْ أهْلِی بِغَیْرِ مَنٍّ مِنِّی عَلَیْکَ، بَلْ لَکَ المِنَّةُ عَلَیَّ أنْ جَعَلْتَ لی سَبِیْلًا إلی زِیارَةِ وَلِیِّکَ وَ عَرَّفْتَنِی فَضْلَهَ وَ حَفِظْتَنِی فی لَیْلِی وَ نَهارِی حَتی بَلَّغْتَنِی هذَا المَکانَ وَ قَدْ رَجَوْتُکَ فَلا تَقْطَعْ رَجائِی وَ قَدْ أمَّلْتُکَ فَلا تُخَیِّبْ أمَلِی وَ اجْعَلْ مَسِیْرِی هذا کَفّارَةً لِذُنُوْبی، یا أرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ (3).
تمام شد کلام سیّد و غیر او - رحمهم الله - .
و در حدیث معتبر منقول است که شخصی به خدمت حضرت إمام علی نقی علیه السلام نوشت که: داخل می شود ماه مبارک رمضان بر شخصی، پس در دلش می افتد که به زیارت حضرت امام حسین علیه السلام برود یا به زیارت پدرت در بغداد، پس بماند در خانه خود تا بیرون رود ماه مبارک رمضان و بعد از آن به زیارت ایشان برود، یا در اثنای ماه مبارک برود و روزه را بخورد؟
حضرت در جواب نوشتند که: ماه رمضان را فضیلتی و اجری هست که ماههای دیگر را نیست، پس چون داخل شود ماه، باید که آن را اختیار نماید و روزه بگیرد (4).
و در روایت معتبر دیگر منقول است که ابوبصیر از حضرت صادق علیه السلام پرسید
ص: 22
که: فدای تو شوم داخل می شود بر من ماه رمضان و روزه می گیرم بعضی از آن را، پس اراده زیارت حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - می کنم، آیا بروم به زیارت و در رفتن و برگشتن روزه را بخورم، یا بمانم تا عید و بعد از عید به یک روز یا دو روز بروم؟
فرمود که: بمان تا عید. گفت: فدای تو شوم این بهتر است؟ فرمود که بلی، مگر نخوانده ای در کتاب خدا «فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ» (1). (2) مؤلّف گوید که: چون در احادیث تجویز و امر به روزه خوردن از برای امری چند که فضیلتش بسیار کمتر است از زیارت ائمه علیهم السلام وارد شده، مثل تشییع و استقبال مؤمنان و ترغیب و تحریص به زیارت امام حسین علیه السلام در بسیاری از شبهای ماه رمضان و شب عید وارد شده است و اکثر مردم را بدون افطارِ روزه میسّر نمی شود، دور نیست که این دو حدیث محمول بر تقیه باشد؛ و اللَّه یعلم.
ص: 23
ص: 24
به سندهای صحیح و معتبر از حضرت امام رضا - صلوات اللَّه علیه - منقول است که: هر امام را عهدی در گردن دوستان و شیعیانش هست و از جمله تمامی وفا کردن به عهد و نیکو ادا نمودن آن، زیارت کردن قبرهای ایشان است؛ پس هر که زیارت کند ایشان را برای رغبت در زیارت ایشان و تصدیق کردن به آنچه ترغیب نموده اند در آن، بوده باشند امامان او شفیعان او در روز قیامت (1).
و به سندهای معتبر منقول است که زید شحّام به حضرت امام جعفر صادق - صلوات اللَّه علیه - عرض کرد که: چه ثواب است کسی را که یکی از شما را زیارت کند؟
فرمود که: چنان است که زیارت کرده باشد رسول خدا صلی الله علیه و آله را (2).
و به سند بسیار معتبر از حضرت امام جعفر علیه السلام منقول است که: خلق نکرده است حق تعالی خلقی را که بیشتر باشند از فرشتگان و به درستی که نازل می شوند
ص: 25
از آسمان در هر شام هفتاد هزار فرشته که طواف می کنند به خانه کعبه در آن شب، تا چون طلوع صبح می شود می روند به سوی قبر حضرت رسول صلی الله علیه و آله پس سلام می کنند بر آن حضرت، پس می روند به سوی قبر امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - و سلام می رسانند به آن حضرت، پس می روند به سوی قبر امام حسن - صلوات اللَّه علیه - پس سلام می کنند بر آن حضرت، پس می روند به نزد قبر امام حسین - صلوات اللَّه علیه - پس سلام می کنند بر آن حضرت، پس بالا می روند به سوی آسمان پیش از طلوع آفتاب، پس نازل می شوند فرشتگان روز - هفتاد هزار فرشته - ، پس می گردند گرد کعبه معظّمه در تمام روز، چون نزدیک شد که آفتاب غروب کند می روند به سوی قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله، پس سلام می کنند بر آن حضرت، پس می روند به سوی قبر امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - پس سلام می رسانند به آن حضرت، پس می روند به سوی قبر امام حسن - صلوات اللَّه علیه - پس سلام می کنند بر آن حضرت، پس می روند به نزد قبر امام حسین - صلوات اللَّه علیه - پس سلام می کنند بر آن حضرت، پس برمی گردند به سوی آسمان پیش از فرو رفتن آفتاب (1).
و از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: هر که یکی از ما را زیارت کند، چنان است که حضرت امام حسین علیه السلام را زیارت کرده باشد (2).
و به سند معتبر از امام محمّد باقر - صلوات اللَّه علیه - مروی است که حضرت امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - گفت که: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله بدیدن ما آمد و به هدیه آورده بود برای ما امّ ایمن شیری و کره ای و خرمایی، قدری از آنها را به نزد آن حضرت آوردیم تناول نمود، پس برخاست و رفت به گوشه خانه و چند رکعت نماز گزارد، پس در سجده آخر گریه ای سخت کرد و احدی از ما به سبب جلالت و عظمت آن حضرت از سبب آن سؤال ننمود.
ص: 26
پس برخاست حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - و در دامن آن حضرت نشست و گفت: ای پدر به خانه ما درآمدی و ما به هیچ چیز شاد نشدیم مثل شادی ما به آمدن تو، پس گریه کردی گریه ای که ما را به اندوه آوردی، سبب گریه چیست؟
حضرت رسول صلی الله علیه و آله گفت که: ای فرزند، در این وقت جبرئیل علیه السلام آمد و مرا خبر داد که شماها کشته خواهید شد و محلّ کشته شدن شما پراکنده خواهد بود.
پس حضرت امام حسین علیه السلام گفت که: چه ثواب است کسی را که زیارت کند قبرهای ما را با این پراکندگی؟
فرمود که: ای فرزند، ایشان گروهی چند اند از امّت من که زیارت می کنند شما را، وطلب می کنند به سبب این زیارت برکت را و لازم است بر من اینکه بیایم به نزد ایشان در روز قیامت، تا خلاصی دهم ایشان را از هولهای قیامت و ساکن گرداند خدا ایشان را در بهشت (1).
و به سند معتبر از حضرت امام محمّد باقر - صلوات اللَّه علیه - منقول است که هر گاه حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - به نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله می آمد او را به سوی خود می کشید، پس به حضرت امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - می گفت که:
او را نگاه دار، پس حضرت امام حسین را می بوسید و می گریست و می فرمود که:
ای فرزند، می بوسم جای ضربت شمشیرها را که بر تو خواهند زد.
پس حضرت امام حسین علیه السلام می فرمود که: ای پدر، من کشته خواهم شد؟
حضرت رسول صلی الله علیه و آله می فرمود که: بلی، واللَّه تو و پدرت و برادرت همه کشته خواهید شد.
می گفت که: ای پدر، محل کشته شدن ما دور از هم خواهد بود.
می گفت: بلی ای فرزند.
می گفت که: پس کی زیارت ما خواهد کرد از امّت تو؟
ص: 27
می فرمود که: زیارت نمی کند مرا و پدرت را و برادرت را و تو را، مگر صدّیقان از امّت من (1).
و به چندین سند معتبر منقول است که از امام جعفر صادق علیه السلام پرسیدند که: چه ثواب است کسی را که زیارت کند قبر امام حسین - صلوات اللَّه علیه - را؟
گفت: هر که برود نزد قبر آن حضرت و دو رکعت نماز یا چهار رکعت نماز نزد او بکند، نوشته شود برای او ثواب حجّی و عمره ای.
پس گفت که: همین ثواب هست کسی را که برود به زیارت هر امامی که حق تعالی فرمان برداری او را بر خلق واجب گردانیده است (2).
و در کتابهای معتبر به سندهای معتبر منقول است که: واعظ اهل حجاز به حضرت امام جعفر صادق علیه السلام عرض کرد که: ای فرزند رسول خدا، چه ثواب است کسی را که زیارت کند قبر حضرت امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - را و عمارت کند تربت آن حضرت را؟
فرمود که: خبر داد مرا پدرم از پدرش از جدّش امام حسین علیه السلام از پدرش امیرالمؤمنین که حضرت رسول صلی الله علیه و آله گفت به آن حضرت که: واللَّه که کشته خواهی شد در زمین عراق و مدفون خواهی شد درآنجا.
حضرت امیرالمؤمنین گفت: یا رسول اللَّه، چه ثواب است کسی را که زیارت کند قبرهای ما را و عمارت نماید و جستجو نماید آنها را؟
گفت: ای ابو الحسن به درستی که حق تعالی گردانیده است قبر تو را و قبر امامان از فرزندان تو را، بقعه ای چند از بقعه های بهشت و عرصه ای چند از عرصه های بهشت. و به درستی که خدا گردانیده است دلهای نجیبان از خلقش را و برگزیدگان از بندگانش که میل می نمایند به سوی شما و بر می تابند خواری و آزار را برای شما، پس
ص: 28
عمارت می کنند قبرهای شما را و بسیار زیارت می کنند آنها را برای تقرّب جستن به جناب مقدّس الهی و برای دوستی ایشان مر رسول خدا صلی الله علیه و آله را.
یا علی، این جماعت مخصوص اند به شفاعت من و وارد می شوند بر حوض من و ایشان زیارت کنندگان من اند فردا در بهشت.
یا علی، هر که معمور گرداند قبرهای شما را و جستجو نماید و رعایت کند آنها را، چنان باشد که یاری کرده باشد حضرت سلیمان بن داوود را بر ساختن بیت المقدس.
و هر که زیارت کند قبرهای شما را، ثوابش برابر است با ثواب هفتاد حج که بعد از حج واجب کنند. و از گناهان بیرون آیند در وقتی که برگردند از زیارت شما، مانند روزی که از مادر متولّد شده اند.
پس بشارت باد تو را و بشارت ده شیعیان و دوستان خود را از نعمتهای بهشت و آنچه موجب روشنی چشم و شادی گردد، به آنچه چشم ندیده باشد و گوش نشنیده باشد و بر خاطر کسی نگذشته باشد.
ولیکن جمعی از اراذل مردم سرزنش کنند زیارت کنندگان قبرهای شما را، چنانچه سرزنش کنند زن زناکننده را به زنای او. ایشان بدترین امّت من اند. نرسد به ایشان شفاعت من و وارد نشوند بر حوض من (1).
و به سند معتبر منقول است از عبد الرّحمن بن مسلم که گفت: رفتم به خدمت امام موسی کاظم - صلوات اللَّه علیه - و سؤال کردم که زیارت کدام یک از ائمه - صلوات اللَّه علیهم - بهتر است؟
فرمود که: هر که اوّلِ ما را زیارت کند چنان است که آخرِ ما را زیارت کرده باشد و هر که آخرِ ما را زیارت کند چنان است که اوّلِ ما را زیارت کرده باشد.
و هر که ولایت و دوستی اوّلِ ما را داشته باشد، چنان است که ولایت و دوستی
ص: 29
آخر ما را داشته باشد. و هر که ولایت آخرِ ما را داشته باشد، چنان است که ولایت اوّل ما را داشته باشد.
و هر که برآورد حاجت یکی از شیعیان ما را، چنان است که حاجت همه ما را برآورده باشد (1).
و به سند معتبر از حضرت موسی بن جعفر - صلوات اللَّه علیه - منقول است که:
چون روز قیامت شود، بر عرش خداوند رحمن چهار کس باشند از پیشینیان و چهار کس از پسینیان.
امّا آن چهار کس که از پیشینیان اند: پس نوح و ابراهیم و موسی، وعیسی علیهم السلام اند.
وآن چهار که از پسینیان اند: پس محمّد، وعلیّ، وحسن، وحسین - صلوات اللَّه علیهم - اند.
پس طعام بکشند و بنشینند با ما هر که زیارت کرده باشد قبرهای ائمه را.
به درستی که زیارت کندگان قبر فرزندم امام رضا، درجه ایشان از همه بلندتر و عطایشان از همه بزرگتر باشد (2).
و به سند معتبر دیگر مروی است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله با حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام گفت که: یا علی هر که مرا زیارت کند در حیات من یا بعد از مرگ من، یا تو را زیارت کند در حیات تو یا بعد از مرگ تو، یا زیارت کند حسن و حسین - صلوات اللَّه علیهما - را در حیات ایشان یا بعد از مرگ ایشان، ضامن شوم برای او در روز قیامت اینکه خلاصی دهم او را از ترسها و سختیهای آن روز، تا ببرم او را با خود به درجه خود در بهشت (3).
و به سند معتبر از امام محمد باقر علیه السلام منقول است که: حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود که: هر که زیارت کند مرا، یا زیارت کند احدی از ذریّه و فرزندان مرا، زیارت کنم او را
ص: 30
در روز قیامت، پس خلاص کنم او را از ترسهای آن روز (1).
و به سند صحیح منقول است که: حسن بن علی وشّاء از حضرت امام رضا - صلوات اللَّه علیه - سؤال کرد که: چه ثواب است کسی را که زیارت کند قبر یکی از امامان را؟
فرمود که: او را است مثل ثواب کسی که حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - را زیارت کرده باشد.
پس پرسید که: چه ثواب دارد کسی که حضرت امام حسین علیه السلام را زیارت کند؟
فرمود که: واللَّه که ثوابش بهشت است (2).
و از امام جعفر صادق علیه السلام منقول است که: هر که زیارت کند ما را بعد از فوت ما، چنان است که ما را زیارت کرده باشد در حیات ما (3).
و از امام محمد باقر - صلوات اللَّه علیه - منقول است که: هر که قصد کند از خانه خود زیارت قبر امامی را که اطاعتش واجب باشد و برای خرج خود یک درهم بیرون آورد، بنویسد حق تعالی برای او هفتاد هزار حسنه و محو کند از او هفتاد هزار گناه و بنویسد نام او را در دیوان صدّیقان و شهیدان، خواه اسراف کند در خرج کردن و خواه اسراف نکند (4).
ص: 31
اوّل از آداب زیارت غسل کردن است و افضل آن است که پیش از آنکه حدثی از او صادر شود، زیارت را واقع سازد (1).
و محتمل است که غسلی که در روز کنند تا شام کافی باشد و غسلی که در شب کنند تا صبح کافی باشد (2).
و از روایت معتبر دیگر ظاهر می شود که غسل روز از برای شبِ بعد از آن و غسل شب از برای روزِ بعد از آن نیز کافی باشد (3).
و در حدیث معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است در تفسیر قول حق تعالی:
«خُذُوْا زِیْنَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ» (4) - که ترجمه اش این است که: بگیرید زینت خود را نزد هر مسجدی - فرمود که: مراد غسل کردن است نزد ملاقات هر امامی (5).
و احادیث غسل زیارت هر امامی، در باب زیارت ایشان خواهد آمد - إن شاءاللَّه تعالی - .
دوم: دعا خواندن در حال غسل و بعد از غسل است؛ و در احادیثِ کیفیّت
ص: 32
زیارت هر امام علیه السلام إن شاء اللَّه تعالی مذکور خواهد شد.
و در حدیث معتبر منقول است که: چون حضرت صادق علیه السلام از غسل زیارت فارغ می شدند، این دعا می خواندند:
اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ لی نُوْراً وَ طَهُوْراً وَ حِرْزاً وَ کافِیاً مِنْ کُلِّ داءٍ وَ سُقْمٍ وَ مِنْ کُلِّ آفَةٍ وَ عاهَةٍ وَ طَهِّرْ بِهِ قَلْبِی وَ جَوارِحِی وَ عِظامِی وَ لَحْمِی وَ دَمِی وَ شَعْرِی وَ بَشَرِی وَ مُخِّی وَ عَصَبِی وَ ما أقَلَّتِ الأرْضُ مِنِّی وَ اجْعَلْهُ لِی شاهِداً یَوْمَ القِیامَةِ، یَوْمَ حاجَتِی وَ فَقْرِی وَ فاقَتِی (1).
جمعی از علما - رضوان اللَّه علیهم - این حدیث را در باب غسل زیارت ائمه علیهم السلام ذکر کرده اند؛ و در نظر این قاصر، محتمل است که مراد غسلِ طواف زیارت باشد.
و از ابن عیّاش نقل شده است که در اثنای غسل زیارت، سنّت است که این دعا بخوانند:
اللَّهُمَّ طَهِّرْنِی مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَ نَجِّنِی مِنْ کُلِّ کَرْبٍ وَ ذَلِّلْ لِی کُلَّ صَعْبٍ، إنَّکَ نِعْمَ المَوْلی وَ نِعْمَ الرَّبُّ، رَبُّ کُلِّ یابِسٍ وَ رَطْبٍ (2).
و شیخ کفعمی ذکر کرده است که: مروی است که در غسل زیارت این دعا بخوانند:
بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ، اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ لِی نُوْراً وَ طَهُوْراً وَ حِرْزاً وَ شِفاءً مِنْ کُلِّ داءٍ وَ آفَةٍ وَ عاهَةٍ.
اللَّهُمَّ طَهِّرْ بِهِ قَلْبِی وَ اشْرَحْ بِهِ صَدْرِی وَ سَهِّلْ بِهِ أمْرِی (3).
سوم: آنکه باید که با جنابت داخل روضه های مقدّس ایشان نشود.
چنانچه به سند صحیح منقول است از بکر بن محمّد که گفت: با ابو بصیر رفتم
ص: 33
به خدمت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام - و نمی دانستم که او جنب است - چون سلام کردیم حضرت فرمود که: ای ابوبصیر! مگر نمی دانی که سزاوار نیست جُنب را که داخل خانه پیغمبران شود. پس برگشت ابوبصیر و من داخل شدم (1).
و در روایت دیگر آن است که حضرت نظر تندی کرد به سوی ابوبصیر و فرمود که: همچنین داخل خانه پیغمبران می شوی و حال آنکه جُنبی!
ابوبصیر گفت که: پناه می برم به خدا از غضب خدا و غضب شما و از خدا طلب آمرزش می کنم و دیگر چنین نخواهم کرد (2).
پس از این حدیث شریف مفهوم می شود که جُنب داخل روضات نباید شد، زیرا که اخبار وارد شده است که: مرده و زنده ما یک حکم دارد و حرمت ما بعد از وفات ما مثل حرمت ما است در حال حیات (3).
و احوط آن است که زنان حائض و نفسا نیز داخل نشوند، چنانچه وارد شده است که باعث نفرت ملائکه می شوند (4).
چهارم: بر در روضه مقدّسه ایستادن و رخصت طلبیدن و سعی کردن در حصول رقّت و خضوع و بعد از حصولْ داخل شدن است.
و در روایت صفوان که در زیارت حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - وارد شده است مذکور است (5).
و آیه کریمه «لاتَدْخُلُوْا بُیُوْتَ النَّبِیِّ إلّاأنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ» (6) - یعنی داخل مشوید به خانه های پیغمبر مگر آنکه رخصت دهند شما را - مؤیّد این معنی است.
ص: 34
و چون حدیث وارد شده است که رقّت علامت استجابت دعا است (1)، مؤیّد حصولِ رخصت بعد از تحقّق آن می شود.
پنجم: پوشیدن جامه های نفیس و پاکیزه و بوی خوش کردن است، چنانچه جمعی ذکر کرده اند (2) و در بعضی زیارات خواهد آمد.
و در زیارت حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - منع از بوی خوش کردن خواهد آمد (3).
و آیه کریمه «خُذُوْا زِیْنَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ» (4) شاید مؤیّد زینت کردن و پاکیزه بودن و بوی خوش کردن بشود.
ششم: بوسیدن عتبه است و در زیارتی که شیخ مفید و غیر او به صفوان نسبت داده اند، امر به آن هست (5).
و بعضی در استحبابش تأمّل دارند و شیخ شهید - علیه الرحمه - گفته است که:
مطّلع نشده ام در باب بوسیدن عتبه بر نصّی که اعتمادی بر آن داشته باشم، ولیکن فرقه امامیّه بر این اند که خوب است. و اگر زیارت کننده سجده کند و نیّت کند که از برای خدا سجده می کنم، به شکر اینکه مرا به این مکان رسانید، بهتر خواهد بود (6).
و گمان این فقیر آن است که چون منعی از بوسیدن عتبه وارد نشده است، اگر به عموماتی که در باب تعظیم و تکریمِ ایشان وارد شده است، به عمل آورد خوب است.
هفتم: گمان فقیر آن است که اگر در وقت زیارت، صدا بلند نکنند بهتر است؛ به عموماتی که در اخفای ذکر وارده شده است.
و به آیه کریمه «یا أیُّهَا الَّذِیْنَ آمَنُوْا لا تَرْفَعُوْا أصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ» - تا
ص: 35
آخر دو آیه (1) - که مضمونشان این است که: ای گروه مؤمنان، بلند مکنید صداهای خود را بالای صدای پیغمبر و آواز بلند مکنید برای او به گفتار، مانند آواز بلند کردن بعضی از شما برای بعضی، که مبادا باطل شود عملهای شما و شما ندانید. به درستی که آنان که پست می کنند صداهای خود را نزد رسول خدا، ایشان گروهی اند که امتحان کرده است خدا دل ایشان را برای پرهیزکاری، برای ایشان است آمرزش گناهان و اجری بزرگ.
و در حدیث معتبر منقول است که: چون عایشه مانع شد که حضرت امام حسن - صلوات اللَّه علیه - را نزد حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله دفن کنند، حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - فرمود که: ای عایشه، برادرم مرا امر کرده است که او را نزدیک پدرش رسول خدا بیاورم که با او عهد خود را تازه کند؛ و برادرم داناترین مردم بود به حرمت خدا و رسول و به معنی کتاب خدا از آن داناتر بود که هتک حرمت رسول خدا صلی الله علیه و آله بکند، زیرا که حق تعالی می فرماید که «یا أیُّهَا الَّذِیْنَ آمَنُوْا لا تَدْخُلُوْا بُیُوْتَ النَّبِیِّ إلّاأنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ» (2) و داخل کردی تو در خانه رسول خدا صلی الله علیه و آله مردان را بی رخصت او.
و به تحقیق که خدا فرموده است که: «یا أیُّهَا الَّذِیْنَ آمَنُوْا لا تَرْفَعُوْا أصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ».
و تو و عمر برای پدرت ابوبکر نزد گوش رسول خدا کلنگها زدید و حال آنکه خدا می فرماید که: آنها که صدا را آهسته و پست می کنند نزد رسول خدا، آنها جماعتی اند که امتحان کرده است خدا دل ایشان را برای پرهیزکاری.
و به جان خودم سوگند که داخل کرد پدرت و عمر به رسول خدا صلی الله علیه و آله به نزدیکی ایشان آزارها و رعایت نکردید از حق او آنچه خدا امر به آن کرده بود بر زبان پیغمبرش. به درستی که خدا حرام کرده است از مؤمنان در حال مردن ایشان، آنچه را حرام کرده است در حال زندگی ایشان (3).
ص: 36
مؤلّف گوید که: از این حدیث معلوم می شود که در زیارت حضرت رسول صلی الله علیه و آله صدا بلند نباید کرد و چون از احادیث ظاهر می شود که اکرام ائمه طاهرین علیهم السلام مثل اکرام ایشان لازم است، پس در زیارات ائمه علیهم السلام بهتر آن است که این رعایت بکنند.
هشتم: آنکه با موزه (1) و کفش و نعلین داخل روضه نشوند و عمومات تعظیم بر این دلالت دارد و آیه کریمه «فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إنَّکَ بِالْوادِ المُقَدَّسِ طُویً» (2) مؤیّد است (3)؛ خصوصاً در روضه حضرت امیرالمؤمنین و حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیهما - ، که در حدیث وارد شده است که شجره موسی علیه السلام در کربلا بوده (4) و نجف قطعه ای است از کوه طور (5). بلکه بهتر آن است که چون نزدیک هر روضه شوند پا را برهنه کنند (6)؛ چنانچه در بعضی از زیارات مخصوصه خواهد آمد (7). و عمومات اکرام و اعظام ظاهراً کافی باشد در استحباب آن در سائر زیارات که به خصوص در آنها وارد نشده است.
نهم: آنکه در وقت زیارت به نزدیک ضریح مقدّس برود با خضوع و خشوع و وقار و پشت به قبله و رو به معصوم - صلوات اللَّه علیه - بایستد؛ چنانچه در زیارات منقوله مذکور خواهد شد (8).
و امّا زیارت غیر معصوم، جمعی را اعتقاد آن است که در زیارت ایشان رو به قبله
ص: 37
در عقب ضریح باید ایستاد، چنانچه در زیارت سایر مؤمنان مستحب است. و روایت صریحی در این باب به نظر نرسیده است، مگر یکی از زیارات منقوله شهداء - رضی اللَّه عنهم - که از ناحیه مقدّسه حضرت صاحب الامر - صلوات اللَّه علیه - بیرون آمده است، که در آنجا وارد شده است که ایشان را رو به قبله زیارت کنند (1).
و دور نیست که در زیارت غیر معصومین علیهم السلام اگر پشت به قبله بایستند به روش متعارف مخاطبه و مکالمه که به عنوان مواجهه واقع می شود - با آنکه ظاهر بعضی روایات در زیارت عباس رضی اللَّه عنه و غیر آن این است - ، یا رو به قبله کنند به اعتبار آن حدیث مزبور و احادیث مطلق زیارت مؤمنان و عمل اکثر اصحاب، هر دو خوب باشد.
دهم: آیا بر دور ضریح مقدّس گردیدن خوب است یا نه؟
بعضی را اعتقاد آن است که خوب نیست، چون در حدیث صحیح از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: مخور آبْ ایستاده و طواف مکن به قبر و بول مکن در آبِ ایستاده، به درستی که کسی که بکند این را پس برسد به او بلائی، ملامت نکند مگر خود را. و کسی که یکی از اینها را بکند، دیگر از او جدا نمی شود مگر آنکه خدا خواهد (2).
و بعضی خوب می دانند، زیرا که محتمل است که مراد از طواف در این حدیث آن باشد که به روش طواف دور خانه کعبه، هفت شوط بگردند.
یا آنکه جمعی بر دور قبر بنشینند و سخن گویند - که از باب افعال باشد (3) - .
یا آنکه مراد غایط کردن بر قبر باشد. و به این معنی در لغت وارد شده است (4) و سایر فقرات حدیث فی الجمله مؤیّد این معنی است.
یا اینکه در بعضی از زیارات خواهد آمد این عبارت که : إلّاأنْ نَطُوْفَ حَوْلَ مَشاهِدِکُمْ (5) و در بعضی دیگر امر واقع شده است که ببوس چهار جانب قبر را؛ پس ممکن است که آن نهی در قبر غیر معصوم باشد.
و اگر کسی به قصد دور قبر گردیدن نکند، بلکه به قصد دعا خواندن در اطراف قبر یا بوسیدن و امثال آن که در زیارات جامعه و غیر آن وارد شده است بکند، احوط است.
ص: 38
یازدهم: احوط آن است که سجده بر قبر نکنند، امّا پهلوهای رو را بر قبر گذاشتن و دعا و تضرّع نمودن سنّت است.
چنانچه در حدیث معتبر مروی است که عبداللَّه بن جعفر حِمیَری عریضه نوشت به خدمت حضرت صاحب الامر - صلوات اللَّه علیه - که: مردی که زیارت قبور ائمه علیهم السلام کند آیا جایز است که سجده کند بر قبر یا نه؟
جواب رسید که: سجده بر قبر جایز نیست، نه در نافله و نه در فریضه و نه در زیارت؛ و آنچه می باید کرد آن است که پهلوی راست رو را بر قبر گذارند (1).
و احادیث در ابواب کیفیّات زیارات، در استحباب وضع طرفینِ رو بر قبر بسیار است (2).
دوازدهم: نماز زیارت و غیر آن را به گمان فقیر در پشت قبر و بالای سر کردن بهتر است و در پایین پا هم می توان کرد؛ و باید که پیشتر از قبر و مساوی قبر نایستد و پشت به قبر نکند؛ اگرچه بعضی از علما تجویز کرده اند (3).
و در حدیث معتبر منقول است که حمیری عریضه به خدمت حضرت صاحب الامر - صلوات اللَّه علیه - نوشت و سؤال نمود که: جایز است کسی را که نماز کند نزد قبور ائمه علیهم السلام اینکه عقب قبر بایستد و قبر را قبله خود گرداند، یا نزد سر یا پا بایستد؟
و آیا جایز است مقدّم بر قبر بایستد و نماز کند و قبر را عقب خود قرار دهد یا نه؟
جواب رسید که: نماز را پشت قبر باید کرد و قبر را پیش رو قرار باید داد و جایز نیست که نماز کند پیش روی قبر و نه جانب راست و نه جانب چپ، زیرا که مقدّم بر امام و مساوی او نباید شد (4).
و بعضی از علما گفته اند که عقب قبر نماز نمی باید کرد (5)، زیرا که در حدیث حسن منقول است که: زراره از حضرت امام محمد باقر علیه السلام سؤال کرد از نماز کردن در میان
ص: 39
قبرها. جواب فرمود که: نماز کن در میان قبرها و هیچ یک از آنها را قبله خود مگردان؛ به درستی که رسول خدا صلی الله علیه و آله نهی فرموده است از این و فرمود که: اخذ مکنید قبر مرا قبله و نه موضع سجود، به درستی که خدای عزیز جلیل لعنت کرده است آنها را که قبرهای پیغمبران خود را مسجدها گردانیدند (1).
مؤلّف گوید که: چون احادیث بسیار خواهد آمد که امر کرده اند به نماز کردن رو به قبور شریفه ائمه علیهم السلام، مثل حدیث سابق؛ ممکن است حمل کردن این حدیث را بر تقیّه، یا بر اینکه از همه طرف رو به قبر کند مثل کعبه، چنانچه در این زمان بعضی از اعراب می کنند.
سیزدهم: در حدیث صحیح منقول است که هر که از مکّه یا مدینه یا مسجد کوفه یا حایر امام حسین - صلوات اللَّه علیه - بیرون رود پیش از آنکه انتظار جمعه را بکشد، ندا کنند او را ملائکه که: کجا می روی، خدا تو را بر نگرداند (2)؟!
مؤلّف گوید که: محتمل است که مراد این باشد که نزدیک روز جمعه شده باشد و انتظار نکشد که زیارت شب جمعه و روز جمعه را بکند. و ممکن است که مراد این باشد که روز جمعه پیش از نماز جمعه مسافر شود، چنانچه شیخ شهید علیه الرّحمه فهمیده است (3). و هر دو را رعایت کردن اولی است.
چهاردهم: در حدیث معتبر منقول است که: شخصی از حضرت صادق علیه السلام پرسید که گاه هست که می باشیم در مکّه یا مدینه یا حایر امام حسین علیه السلام، یا موضعی چند که امید فضل و ثواب در آنها هست، پس بسیار است که بیرون می رود شخصی برای وضو ساختن، پس دیگری می آید و به جای او می نشیند؟
حضرت فرمود که: هر که سبقت گیرد به موضعی، پس او سزاوارتر است به آن موضع در آن روز و آن شب (4). تمام شد حدیث.
ص: 40
و اکثر متأخّرین گفته اند که:
اگر از آن موضع برخیزد نه به قصد برگشتن، حقّش برطرف می شود.
و اگر اراده برگشتن داشته باشد، اگر چیزی از متاع او در آنجا باقی باشد، او سزاوارتر است به آن موضع اگر زود برگردد.
و اگر بسیار به طول انجامد مدّت مفارقتش، باز حقّش باطل می شود.
و اگر چیزی از او در آن محل باقی نباشد، اگر بی ضرورتی برخیزد باز حقّش باطل می شود - موافق مشهور (1) - . و بعضی گفته اند که حقّش باقی است.
و اگر از برای ضرورتی برخیزد مثل تجدید وضو و ازاله نجاست، باز خلاف است که آیا حقّش باقی است یا نه؛ و ظاهر حدیث آن است که باقی است (2).
پانزدهم: در نماز زیارت هر امام سنّت است که در رکعت اوّل بعد از حمد، سوره «یس» بخواند و در رکعت دوم سوره «الرّحمن»؛ چنانچه در حدیث ابو حمزه ثمالی مذکور است (3).
و بعضی در رکعت اوّل «الرحمن» و در رکعت دوّم «یس» ذکر کرده اند (4).
و از بعضی احادیث ظاهر می شود که نماز زیارت اقلّش دو رکعت است و چهار رکعت و شش رکعت و هشت رکعت، بهتر است (5).
و از بعضی روایات مفهوم می شود که نماز زیارت مخصوص معصوم است و آنچه در زیارت حمزه - رضی اللَّه عنه - وارد شده است (6)، معلوم نیست که نماز زیارت باشد؛ و چون در احادیث وارد شده است که نماز از برای مؤمنان کردن و هدیه روح ایشان کردن خوب است (7)، اگر از آن جهت بکنند بد نیست.
شانزدهم: شیخ شهید - رضی اللَّه عنه - ذکر کرده است که: مستحبّ است که
ص: 41
تلاوت قرآن نزد ضریح هر امام بکند و ثوابش را هدیه روح مقدّس آن حضرت کند و نفع آن به زیارت کننده عاید می شود و متضمّن تعظیم امام علیه السلام است (1).
مؤلّف گوید که: دلالت می کند بر این مضمون، احادیثی که در کتاب قرآن ذکر کرده ایم در فضیلت هدیه قرآن به روح مقدّس ایشان (2).
هفدهم: علما ذکر کرده اند که چون خواهد بیرون آید، پشت به قبر امام نکند و از پس پشت برگردد (3)؛ و در حدیث صفوان در کیفیت زیارت امیرالمؤمنین علیه السلام و غیر آن وارد است (4) و عموماتِ تعظیم مؤیّد است.
و شیخ شهید علیه الرحمه فرموده است که: روایت وارد شده است که باید که پشت به قبر نکند در هنگام بیرون آمدن و از عقب برگردد تا ضریح پنهان شود (5).
و باز شیخ شهید فرموده است که:
باید که در روضه توبه کند از گناهان و با حضور قلب باشد در جمیع احوال و تصدّق کند بر خدمه و ساکنان آن مکان شریف و تعظیم و تکریم ایشان به جا آورد که مستلزم تعظیم امام است.
و خدمه و حافظان و متولّیان آن مکان شریف باید که از اهل خیر و صلاح و دین و مروّت باشند و بر آزارهای زائران صبر کنند و خشم خود را فرو نشانند و غلظت و خشونت با ایشان نکنند و قیام به حوائج ایشان بنمایند و راهنمائی غریبان بکنند و از احوال ایشان خبر بگیرند.
و مستحبّ است که چون زیارت کننده فارغ شود از زیارت و به خانه برگردد، قصد برگشتن به زیارت داشته باشد مادام که در آنجا هست.
و چون اراده بیرون رفتن کند زیارتِ وداع بکند و از حق تعالی سؤال کند که باز
ص: 42
او را برگرداند.
و باید که زائر بعد از زیارت بهتر باشد از پیش از زیارت، زیرا که اگر زیارت مقبول باشد گناهانش آمرزیده شده است.
و چون از زیارت فارغ شود، بیرون رود از برای مزید احترام و زیادتی شوق به رجوع.
و باید که تصدّق کند در آن محلّ شریف بر فقرا، زیرا که ثوابش مضاعف است، خصوصاً بر سادات.
و کسی که وقتی برسد که پیشنماز به نماز ایستاده باشد، اوّل نماز کند پیش از زیارت. و همچنین اگر وقتِ نماز واجب داخل شده باشد، ابتدا به نماز کند.
و اگر وقت نماز نباشد، ابتدا به زیارت کند. و اگر در اثنای زیارت اقامه نماز بگویند، ترک کند زیارت را و متوجه نماز شود.
و زنان باید که جدا از مردان زیارت کنند و اگر در شب زیارت کنند بهتر است.
و باید که تغییر وضع کنند که کسی ایشان را نشناسد و پنهان بیایند. و اگر با مردان زیارت کنند نیز جائز است، اگر چه مکروه است.
و سزاوار آن است که اگر زائران بسیار باشند، آنها که سبقت به ضریح مقدّس گرفته اند تخفیف دهند زیارت را و برگردند، تا دیگران به قرب ضریح فایز گردند (1).
و مستحبّ است که زیارت از برای پدر و مادر و دوستان و جمیع مؤمنان بکند و بگوید: السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَوْلایَ مِنْ - فُلان بْنِ فُلان - ، أتَیْتُکَ زائِراً عَنْهُ، فَاشْفَعْ لَهُ عِنْدَ رَبِّکَ. و به جای «فلان بن فلان»، نام او و پدر او را بگوید و دعا کند از برای او (2).
تا اینجا کلام شیخ شهید علیه الرحمه است.
و کیفیت زیارت به نیابت در باب خود خواهد آمد إن شاء اللَّه (3).
ص: 43
ص: 44
در روایت معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: هر گاه احدی از شما حج کند، باید که ختم کند حجّش را به زیارت ما؛ زیرا که این از تمامی حج است (1).
و در حدیث دیگر فرمود که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود که: هر که مرا زیارت کند در حیات من، یا بعد از فوت من، شفیع او گردم من در روز قیامت (2).
و در حدیث معتبر از حضرت امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - منقول است که:
تمام کنید حجّ خود را به زیارت حضرت رسول صلی الله علیه و آله، که ترک زیارت آن حضرت بعد از حجّ جفا و خلاف ادب است و شما را امر به این کرده اند. و بروید به زیارت قبری چند که خدا لازم گردانیده است بر شما حق آنها و زیارت آنها را و روزی از خدا طلب کنید نزد آن قبرها (3).
و به سند معتبر از حضرت امام رضا صلوات اللَّه علیه منقول است که:
حق تعالی پیغمبرش محمّد صلی الله علیه و آله را افضل گردانید از جمیع خلقش - از پیغمبران و ملائکه - و اطاعت او را اطاعت خود شمرده و بیعت او را بیعت خود شمرده،
ص: 45
و زیارت او را در دنیا و آخرت زیارت خود شمرده.
و حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود که: هر که مرا زیارت کند در حال حیات یا بعد از فوت، چنان است که حق - تعالی شأنه - را زیارت کرده باشد (1).
و به سندهای معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود که: هر که به سوی مکّه آید برای حجّ و مرا زیارت نکند در مدینه، جفا کنم او را در روز قیامت.
و هر که به زیارت من بیاید واجب شود برای او شفاعت من و هر که واجب شود برای او شفاعت من، بهشت او را واجب گردد.
و هر که در حرم مکّه یا حرم مدینه بمیرد، او را در قیامت حساب نکنند و مرده باشد هجرت کننده به سوی خدا و محشور شود در روز قیامت با شهیدان بدر (2).
و به چندین سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: حضرت امام حسن - صلوات اللَّه علیه - از حضرت رسول صلی الله علیه و آله پرسید که: چه ثواب دارد کسی که تو را زیارت کند؟
فرمود که: ای فرزند، هر که مرا زیارت کند در حال حیات من یا بعد از موت من، یا پدرت را زیارت کند یا برادرت را زیارت کند یا تو را زیارت کند، لازم است بر من که او را زیارت کنم در روز قیامت، پس خلاص گردانم او را از گناهانش و او را داخل بهشت گردانم (3).
و ایضاً در احادیث معتبره منقول است که: روزی حضرت امام حسن علیه السلام در دامن حضرت رسول صلی الله علیه و آله نشسته بود، پرسید که ای پدر، چه ثواب است کسی را که تو را بعد از موت تو زیارت کند؟
ص: 46
فرمود که: ای فرزند، هر که مرا بعد از موت من زیارت کند، از برای او است بهشت.
و هر که پدرت را بعد از موت او زیارت کند، از برای او است بهشت.
و هر که برادرت را بعد از موت او زیارت کند، از برای او است بهشت.
و هر که تو را بعد از موت تو زیارت کند، از برای او است بهشت (1).
و به سند معتبر از امام جعفر صادق علیه السلام منقول است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمودند که: هر که به زیارت من بیاید، من شفیع او باشم در روز قیامت (2).
و در چند حدیث صحیح و قوی منقول است که از حضرت امام محمّد تقی - صلوات اللَّه علیه - پرسیدند که: چه ثواب دارد کسی که زیارت کند رسول خدا صلی الله علیه و آله را و به قصد زیارت آمده باشد؟
فرمود که: از برای او است بهشت (3).
و از حضرت رسول صلی الله علیه و آله مروی است که فرمود که: هر که مرا زیارت کند در حیات من، یا بعد از وفات من، در جوار من باشد در روز قیامت (4).
و در حدیث معتبر دیگر منقول است که فرمود که: هر که مرا زیارت کند بعد از وفات من، چنان است که مرا زیارت کرده باشد در حیات من؛ و من گواه و شفاعت کننده او باشم در روز قیامت (5).
و در حدیث معتبر از علی بن الحسین - صلوات اللَّه علیه - منقول است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود که: هر که قبر مرا زیارت کند بعد از موت من، چنان است که هجرت کرده باشد به سوی من در حیات من. و اگر نتوانید، از دور سلام به سوی من
ص: 47
بفرستید که به من می رسد (1).
و در حدیث معتبر از امام محمد باقر علیه السلام منقول است که زیارت قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله برابر است با حجّ مقبول، که با رسول خدا صلی الله علیه و آله به جا آورده باشند (2).
و در حدیث معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: هر که حضرت رسول صلی الله علیه و آله را زیارت کند، چنان است که حق تعالی را در عرش عبادت کرده باشد (3).
و به سند معتبر مروی است که از حضرت علیّ بن موسی الرّضا علیه السلام سؤال نمودند که کدام بهتر است: کسی که به حج برود و به زیارت حضرت رسول صلی الله علیه و آله نرود، یا به زیارت آن حضرت برود و به حج نرود؟
حضرت از سائل پرسید که: شما چه می گویید در این باب؟
گفت که: ما زیارت حضرت امام حسین را بهتر از حج می دانیم، چون زیارت حضرت رسول را بهتر ندانیم!
حضرت امام رضا علیه السلام فرمود که: حضرت امام جعفر صادق علیه السلام روز عیدی در مدینه بود و رفت به زیارت حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله و بر آن حضرت سلام کرد و فرمود که: ما بر اهل همه شهرها فضیلت داریم - خواه مکّه و خواه غیر مکه - بسبب زیارت حضرت رسول صلی الله علیه و آله (4).
و در حدیث معتبر منقول است که: شخصی به خدمت حضرت فاطمة زهرا - صلوات اللَّه علیها - رفت، حضرت از او پرسید که برای چه آمده ای؟
گفت: از برای طلب برکت و ثواب.
فرمود که: پدرم صلی الله علیه و آله مرا خبر داد که هر که بر او و بر من سه روز سلام کند، حق تعالی بهشت را از برای او واجب گرداند.
ص: 48
آن شخص گفت که: در حیات او و شما؟
فرمود که: در حیات ما و بعد از موت ما (1).
و در حدیث معتبر از عبداللَّه بن عبّاس منقول است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود که: هر که حضرت امام حسن - صلوات اللَّه علیه - را در بقیع زیارت کند، قدمش بر صراط ثابت باشد در روزی که قدمها از آن لغزد (2).
و از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام منقول است که فرمود که: هر که مرا زیارت کند گناهانش آمرزیده شود و پریشان نمیرد (3).
و از حضرت امام حسن عسکری علیه السلام منقول است که: هر که زیارت کند حضرت امام جعفر صادق و پدرش حضرت امام محمّد باقر علیهما السلام را آزار چشم نکشد و بیماری و دردی به او نرسد و مبتلا به بلای بدی نشود تا بمیرد (4).
و در حدیث معتبر از هشام منقول است که به حضرت صادق علیه السلام عرض نمودم که: آیا پدرت را زیارت می باید کرد؟ فرمود: بلی.
گفتم: چه ثواب است کسی را که او را زیارت کند؟
فرمود که: بهشت ثواب او است اگر اعتقاد به امامت او داشته باشد و متابعت او کند. و هر که نخواهد زیارت او را و ترک کند، حسرت خواهد داشت در روز قیامت (5).
ص: 49
بدان که غسل کردن سنّت است و علما دو غسل را مستحبّ دانسته اند، یکی برای داخل شدن مدینه مشرّفه و یکی برای زیارت حضرت رسول صلی الله علیه و آله (1).
و آنچه از احادیث ظاهر می شود آن است که یک غسل سنّت است و آن را اگر پیش از دخول مدینه واقع سازد بهتر است. و اگر در آن غسل قصد دخول مدینه و دخول مسجد و زیارت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و حضرت فاطمه صلوات اللَّه علیها، بلکه توبه از گناهان بکند، شاید که بهتر باشد.
و بهتر آن است که در دَرِ مسجد بایستد و رخصت داخل شدن بطلبد و بعد از حصول رقّت با خضوع و خشوع و حضور قلب و آرام تن داخل شود - چنانچه در باب سابق مذکور شد (2) - .
و اگر دعای اذنی که علما ذکر کرده اند بخواند خوب است و دعا این است:
اللَّهُمَّ إنِّی وَقَفْتُ عَلی بابِ بَیْتٍ مِنْ بُیُوْتِ نَبِیِّکَ وَ آلِ نَبِیِّکَ - عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ - وَ قَدْ مَنَعْتَ النّاسَ الدُّخُوْلَ إلی بُیُوْتِهِ إلّابِإذْنِ نَبِیِّکَ، فَقُلْتَ: «یا أَیُّها الَّذِیْنَ آمَنُوْا لا تَدْخُلُوْا بُیُوْتَ النَّبِیِّ إلّا أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ» (3).
ص: 50
اللَّهُمَّ وَ إنِّی أعْتَقِدُ حُرْمَةَ نَبِیِّکَ فِی غَیْبَتِهِ کَما أَعْتَقِدُ فِی حَضْرَتِهِ وَ أَعْلَمُ أَنَّ رُسُلَکَ وَ خُلَفاءَکَ أحْیاءٌ عِنْدَکَ یُرْزَقُوْنَ؛ یَرَوْنَ مَکانِی فِی وَقْتِی هذا وَ زَمانِی وَ یَسْمَعُوْنَ کَلامِی فی وَقْتِی هذا وَ یَرُدُّوْنَ عَلَیَّ سَلامِی وَ أَنَّکَ حَجَبْتَ عَنْ سَمْعِی کَلامَهُمْ وَ فَتَحْتَ بابَ فَهْمِی بِلَذِیْذِ مُناجاتِهِمْ.
فَإِنِّی أَسْتَأْذِنُکَ یا رَبِّ أَوَّلًا وَ أَسْتَأْذِنُ رَسُولَکَ - صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - ثانِیاً وَ أَسْتَأْذِنُ خَلِیفَتَکَ المَفْرُوْضَ عَلَیَّ طاعَتُهُ فِی الدُّخُوْلِ فِی ساعَتِی هذِهِ إلی بَیْتِهِ وَ أَسْتَأْذِنُ مَلائِکَتَکَ المُوَکَّلِیْنَ بِهذِهِ البُقْعَةِ المُبارَکَةِ المُطِیْعَةِ للَّهِ السّامِعَةِ. السَّلامُ عَلَیْکُمْ أیُّها المَلائِکَةُ المُوَکَّلُوْنَ بهذِهِ المَشاهِدِ المُبارَکَةِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
بِإِذْنِ اللَّهِ وَ إِذْنِ رَسُوْلِهِ وَ إِذْنِ خُلَفائِهِ وَ إذْنِکُمْ - صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ أجْمَعِیْنَ - أَدْخُلُ هذَا البَیْتَ مُتَقَرِّباً إلَی اللَّهِ بِاللَّهِ وَ رَسُوْلِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرِینَ، فَکُوْنُوْا مَلائِکَةَ اللَّهِ أعْوانِی وَ کُوْنُوْا أنْصارِی حَتّی أَدْخُلَ هذَا البَیْتَ وَ أدْعُوَ اللَّهَ بِفُنُوْنِ الدَّعَواتِ وَ أعْتَرِفَ للَّهِ بِالعُبُوْدِیَّةِ وَ لِلرَّسُوْلِ وَ لِأَبْنائِهِ - صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ - بِالطّاعَةِ (1).
پس بِسْمِ اللَّهِ بگوید و داخل شود.
و علما گفته اند که بگوید:
بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ فِی سَبِیْلِ اللَّهِ وَ عَلی مِلَّةِ رَسُوْلِ اللَّهِ، «رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطاناً نَصِیْراً» (2). (3) و در اکثر کتب مذکور است که: بعد از داخل شدن صد مرتبه اللَّهُ أکْبَر بگوید(4)، پس بیاید به جانب بالای سر حضرت و در پیش ستون دوم که برابر سر مبارک
ص: 51
حضرت است رو به قبله بایستد و زیارت کند؛ و اگر تقیّه باشد به برابر روی حضرت برود و زیارت کند، چنانچه سنّیان می کنند.
و در حدیث صحیح از امام جعفر صادق علیه السلام منقول است که: چون خواهی داخل بشوی، پیش از داخل شدن یا بعد از آن غسل می کنی و می روی به نزد قبر رسول صلی الله علیه و آله پس سلام می کنی بر آن حضرت، پس می ایستی نزد ستون پیش که از جانب راست قبر است رو به قبله، که دوش چپ به جانب قبر باشد و دوش راست به جانب منبر، که آن موضع سر رسول خدا صلی الله علیه و آله است و می گویی:
أشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیْکَ لَهُ وَ أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُوْلُهُ وَ أشْهَدُ أنَّکَ رَسُوْلُ اللَّهِ وَ أنَّکَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِاللَّهِ وَ أشْهَدُ أنَّکَ قَدْ بَلَّغْتَ رِسالاتِ رَبِّکَ وَ نَصَحْتَ لِأُمَّتِکَ وَ جاهَدْتَ فی سَبِیْلِ اللَّهِ وَ عَبَدْتَ اللَّهَ حَتی أتاکَ الیَقِیْنُ، بِالحِکْمَةِ وَ المَوْعِظَةِ الحَسَنَةِ وَ أدَّیْتَ الَّذِی عَلَیْکَ مِنَ الحَقِّ وَ أنَّکَ قَدْ رَؤُفْتَ بِالمُؤْمِنِیْنَ وَ غَلُظْتَ عَلَی الکافِرِیْنَ، فَبَلَغَ اللَّهُ بِکَ أفْضَلَ شَرَفِ مَحَلِّ المُکَرَّمِیْنَ، الحَمْدُ للَّهِ الَّذی اسْتَنْقَذَنا بِکَ مِنَ الشِّرْکِ وَ الضَّلالَةِ.
اللَّهُمَّ اجْعَلْ صَلَواتِکَ وَ صَلَواتِ مَلائِکَتِکَ المُقَرَّبِیْنَ وَ عِبادِکَ الصّالِحِیْنَ وَ أنْبِیائِکَ المُرْسَلِیْنَ وَ أهْلِ السَّماواتِ وَ الأرَضِیْنَ وَ مَنْ سَبَّحَ لَکَ یا رَبَّ العالَمِیْنَ مِنَ الأوَّلِیْنَ وَ الآخِرِیْنَ، عَلی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُوْلِکَ وَ نَبِیِّکَ وَ أمِیْنِکَ وَ نَجِیْبِکَ وَ حَبِیْبِکَ وَ صَفِیِّکَ وَ خاصَّتِکَ وَ صِفْوَتِکَ وَ خِیْرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ.
اللَّهُمَّ وَ أعْطِهِ الدَّرَجَةَ وَ الْوَسِیْلَةَ مِنَ الْجَنَّةِ وَ ابْعَثْهُ مَقاماً مَحْمُوْداً یَغْبِطُهُ بِهِ الأوَّلُوْنَ وَ الآخِرُوْنَ.
اللَّهُمَّ إنَّکَ قُلتَ: «وَلَوْ أنَّهُمْ إذْ ظَلَمُوْا أنْفُسَهُمْ جاؤُوْکَ فَاسْتَغْفَرُوْا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُوْلُ لَوَجَدُوْا اللَّهَ تَوّاباً رَحِیْماً» (1) وَ إنِّی أتَیْتُ نَبِیَّکَ مُسْتَغْفِراً تائِباً مِنْ ذُنُوْبِی،
ص: 52
وَ إنِّی أتَوَجَّهُ إلَیْکَ بِنَبِیِّکَ نَبِیِّ الرَّحْمَةِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله.
یا مُحَمَّدُ، إنِّی أتَوَجَّهُ إلَی اللَّهِ رَبِّی وَ رَبِّکَ بِکَ لِیَغْفِرَ لی ذُنُوْبِی.
و اگر تو را حاجتی باشد، بگردان قبر رسول صلی الله علیه و آله را پشت کتف خود و رو به قبله کن و دستها را بردار و حاجت خود را بطلب؛ به درستی که سزاوار است که برآورده شود إن شاءاللَّه تعالی (1).
و ابن بابویه رحمه الله گفته است که: داخل مسجد شو از در جبرئیل (2).
مؤلّف گوید که: در جبرئیل دری است که به جانب بقیع مفتوح می شود، یا در دیگر در آن سمت بوده است.
و گویا مراد به گرفتن قبر در پشت کتف، آن باشد که از آن محلّ که زیارت کرده است اندکی پیشتر رود که محاذی قبر نباشد و چون مقابل حقیقی قبر نیست باکی نیست.
و از کلام جمعی - موافقِ ظاهر بعضی از اخبار - ظاهر می شود که اگر محاذی قبر نیز پشت به قبر و رو به قبله کند، به قصد استظهار به آن حضرت و توجّه به جانب مقدّس الهی، خوب است.
و آنچه اوّل مذکور شد، به گمان فقیر احوط و اولی است؛ با آنکه در این زمانها به اعتبار تقیه غالباً موجب ضرر عظیم است و مشروع نیست.
و به سند معتبر از محمّد بن مسعود منقول است که گفت: دیدم حضرت صادق علیه السلام را که به نزد قبر حضرت رسول صلی الله علیه و آله آمد و دست مبارک خود را بر قبر گذاشت و فرمود:
أسْأَلُ اللَّهَ الَّذِی اجْتَباکَ وَ اخْتارَکَ وَ هَداکَ وَ هَدی بِکَ، أنْ یُصَلِّیَ عَلَیْکَ.
پس فرمود:
«إنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّوْنَ عَلَی النَّبِیِّ یا أیُّها الَّذِیْنَ آمَنُوْا صَلُّوْا عَلَیْهِ
ص: 53
وَ سَلِّمُوْا تَسْلِیْماً» (1). (2) و به سند معتبر از ابن ابی نصر منقول است که: به خدمت حضرت امام رضا - صلوات اللَّه علیه - عرض کردم که: چگونه سلام باید کرد بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نزد قبرش؟
فرمود:
السَّلامُ عَلی رَسُوْلِ اللَّهِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا حَبِیْبَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا صِفْوَةَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَمِیْنَ اللَّهِ، أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ نَصَحْتَ لِأُمَّتِکَ وَ جاهَدْتَ فی سَبِیْلِ اللَّهِ وَ عَبَدْتَهُ حَتّی أَتاکَ الیَقِیْنُ، فَجَزاکَ اللَّهُ أَفْضَلَ ما جَزی نَبِیّاً عَنْ أُمَّتِهِ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، أَفْضَلَ ما صَلَّیْتَ عَلی إِبْراهِیْمَ وَ آلِ إِبْراهِیْمَ، إِنَّکَ حَمِیْدٌ مَجِیْدٌ (3).
و در حدیث معتبر دیگر منقول است که حضرت امام رضا علیه السلام از شخصی سؤال کرد که: چه می گویی در سلام کردن بر حضرت رسول صلی الله علیه و آله؟
گفت: هر چه می دانیم و روایت به ما رسیده است.
حضرت فرمود که: آیا تعلیم نکنم تو را چیزی که بهتر از این باشد؟
گفت: بلی. فرمود که: چون بایستی نزد قبر آن حضرت، بگو:
أَشْهَدُ أَنْ لا إلهَ إلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیْکَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ رَسُوْلُ اللَّهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِاللَّهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ خاتَمُ النَّبِیِّیْنَ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ بَلَّغْتَ رِسالَةَ رَبِّکَ وَ نَصَحْتَ لِأُمَّتِکَ وَ جاهَدْتَ فی سَبِیْلِ رَبِّکَ وَ عَبَدْتَهُ حَتّی أتاکَ الیَقِیْنُ وَ أدَّیْتَ الَّذِی عَلَیْکَ مِنَ الحَقِّ.
ص: 54
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ ورَسُوْلِکَ ونَجِیْبِکَ وَ أَمِیْنِکَ وَ صَفِیِّکَ وَ خِیْرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ، أَفْضَلَ ما صَلَّیْتَ عَلی أَحَدٍ مِنْ أَنْبِیائِکَ وَ رُسُلِکَ.
اللَّهُمَّ سَلِّمْ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَما سَلَّمْتَ عَلی نُوْحٍ فی العالَمِیْنَ وَ امْنُنْ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَما مَنَنْتَ عَلی مُوْسی وَ هارُوْنَ وَ بارِکْ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَما بارَکْتَ عَلی إبْراهِیْمَ وَ آلِ إبْراهِیْمَ، إنَّکَ حَمِیْدٌ مَجِیْدٌ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَرَحَّمْ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ.
اللَّهُمَّ رَبَّ البَیْتِ الحَرامِ وَ رَبَّ المَسْجِدِ الْحَرامِ وَ رَبَّ الرُّکْنِ وَ المَقامِ وَ رَبَّ الْبَلَدِ الْحَرامِ وَ رَبَّ الْحِلِّ وَ الحَرامِ وَ رَبَّ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ، بَلِّغْ رُوْحَ مُحَمَّدٍ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - مِنِّی السَّلامَ (1).
و در حدیث معتبر منقول است که حضرت امام زین العابدین - صلوات اللَّه علیه - می ایستادند نزد قبر حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلام می کردند و شهادت می دادند از برای آن حضرت به تبلیغ رسالت و آنچه می توانستند دعا می کردند، پس پشت می دادند به جانب قبر آن حضرت برسنگ مرمر سبز نازکی که نزدیک قبر است و پشت را به قبر می چسبانیدند و رو به قبله می کردند و این دعا می خواندند:
اللَّهُمَّ إلَیْکَ أَلْجَأْتُ أمْرِی وَ إلی قَبْرِ مُحَمَّدٍ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - عَبْدِکَ وَ رَسُوْلِکَ أَسْنَدْتُ ظَهْرِی وَ القِبْلَةَ الَّتِی رَضِیْتَ لِمُحَمَّدٍ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - اسْتَقْبَلْتُ.
اللَّهُمَّ إنِّی أَصْبَحْتُ لا أَمْلِکُ لِنَفْسِی خَیْرَ ما أَرْجُوْ لَها وَ لا أَدْفَعُ عَنْها شَرَّ ما أَحْذَرُ عَلَیْها وَ أَصْبَحَتِ الأُمُوْرُ بِیَدِکَ وَ لا فَقِیْرَ أَفْقَرُ مِنِّی، «إنِّی لِما أَنْزَلْتَ إلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیْرٌ» (2).
ص: 55
اللَّهُمَّ أَرِدْنِی مِنْکَ بِخَیْرٍ، ولا رادَّ لِفَضْلِکَ.
اللَّهُمَّ إنِّی أَعُوْذُ بِکَ مِنْ أَنْ تُبَدِّلَ اسْمِی، أَو أنْ تُغَیِّرَ جِسْمِی، أَوْ تُزِیْلَ نِعْمَتَکَ عَنِّی.
اللَّهُمَّ زَیِّنِّی بِالتَّقْوی وَ جَمِّلْنِی بِالنِّعَمِ وَ اعْمُرْنِی بِالْعافِیَةِ وَ ارْزُقْنِی شُکْرَ العافِیَةِ. (1) و در اکثر کتب زیارات مذکور است که بعد از این دعا یازده مرتبه سوره «إنّا أنزلناه فی لیلة القدر» بخوانند (2).
و در بعضی از کتب معتبره، قبل از این دعا ذکر کرده اند؛ و گفته اند که بعد از این برود به نزد ستونی که نزدیک منبر است و مقام حضرت رسول است و دو رکعت یا چهار رکعت نماز زیارت بکند. و بعضی شش رکعت و هشت رکعت ذکر کرده اند و از روایتی که در باب سابق مذکور شد (3) مفهوم می شود.
و بعضی ذکر کرده اند که در نماز زیارت در رکعت اوّل بعد از حمد سوره «یس» بخواند و در رکعت دوم سوره «الرَّحمن»؛ و در باب اوّل گذشت (4).
و در فقه رضوی - صلوات اللَّه علیه - مذکور است که: در زیارت حضرت رسول صلی الله علیه و آله در بالای سر آن حضرت بایست رو به قبله و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا النَّبِیُّ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَبَا القاسِمِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْأَوَّلِیْنَ وَ الآخِرِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا زَیْنَ الْقِیامَةِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا شَفِیْعَ الْقِیامَةِ.
أَشْهَدُ أَنْ لا إلهَ إلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریْکَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ عَبْدُهُ وَ رَسُوْلُهُ، بَلَّغْتَ الرِّسالَةَ وَ أَدَّیْتَ الْأمانَةَ وَ نَصَحْتَ أُمَّتَکَ وَ جاهَدْتَ فی سَبِیْلِ رَبِّکَ حَتّی أَتاکَ الْیَقِیْنُ.
ص: 56
صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ وَ عَلی أَهْلِ بَیْتِکَ، طِبْتَ حَیّاً وَ طِبْتَ مَیِّتاً.
صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ وَ عَلی أَخِیْکَ وَ وَصِیِّکَ وَ ابْنِ عَمِّکَ أَمِیْرِ الْمُؤْمِنِیْنَ. وَ عَلَی ابْنَتِکَ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِیْنَ وَ عَلی وَلَدَیْکَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ أَفْضَلُ السَّلامِ وَ أَطْیَبُ التَّحِیَّةِ وَ أَطْهَرُ الصَّلاةِ؛ وَ عَلَیْنا مِنْکُمُ السَّلامُ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
و دعا می کنی از برای خود و بسیار دعا کن از برای پدر و مادر خود و سایر مؤمنان (1).
و در حدیث موثّق منقول است که ابن فضّال به حضرت امام رضا علیه السلام عرض نمود که:
دیدم شما را که سلام می کردید بر حضرت رسول صلی الله علیه و آله در غیر آن موضعی که ما سلام می کنیم، روبروی قبر؟! حضرت فرمود که: تو سلام کن در آن موضعی که دیگران سلام می کنند (2).
پس از این حدیث ظاهر شد که زیارت را در بالای سر باید کرد و در وقت تقیّه روبروی قبر خوب است.
و به سند موثّق دیگر از ابن فضّال مروی است که گفت: دیدم حضرت امام رضا - صلوات اللَّه علیه - را که می خواست وداع کند حضرت رسول صلی الله علیه و آله را برای رفتن به عمره، پس آمد به بالای سر حضرت رسول صلی الله علیه و آله بعد از نماز شام و سلام کرد بر آن حضرت و خود را به قبر چسبانید، پس ایستاد پهلوی قبر و دوش چپ خود را به قبر چسبانید، نزدیک به ستونی که برابر ستونی است که نزد سر رسول خدا است، پس شش رکعت نماز یا هشت رکعت نماز گزارد با نعلین که در پا داشت و رکوع و سجودش به قدر سه تسبیح بود یا بیشتر، پس چون از نماز فارغ شد سجده ای طولانی کرد که از عرق مبارکش سنگ ریزه مسجد تر شد (3).
و در روایت دیگر وارد است که: دو طرف روی مبارک خود را بر زمین چسبانید(4).
و به سند صحیح از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: نماز کنید به جانب قبر پیغمبر صلی الله علیه و آله، هر چند نماز مؤمنان می رسد به آن حضرت هر جا که باشند (5).
ص: 57
و احتمال دارد که مراد این باشد که صلوات فرستید بر آن حضرت نزد قبر، هرچند صلواتِ مؤمنان هر جا که بفرستند به آن حضرت می رسد.
و در حدیث صحیح از ابن ابی نصر منقول است که از حضرت امام رضا علیه السلام پرسید که: چگونه سلام باید کرد بر حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله نزد قبرش؟
فرمود که: می گویی:
السَّلامُ عَلی رَسُوْلِ اللَّهِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - ، السَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُوْلَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا خِیَرَةَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا حَبِیْبَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا صِفْوَةَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَمِیْنَ اللَّهِ.
أَشْهَدُ أَنَّکَ رَسُوْلُ اللَّهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ نَصَحْتَ لِأُمَّتِکَ وَ جاهَدْتَ فی سَبِیْلِ اللَّهِ (1) وَ عَبَدْتَهُ حَتّی أَتاکَ الیَقِیْنُ؛ فَجَزاکَ اللَّهُ أَفْضَلَ ما جَزی نَبِیّاً عَنْ أُمَّتِهِ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، أَفْضَلَ ما صَلَّیْتَ عَلی إبْراهِیْمَ وَ آلِ إبْراهِیْمَ، إنَّکَ حَمِیْدٌ مَجِیْدٌ (2).
ص: 58
به سندهای معتبر از معاویة بن عمّار منقول است که حضرت صادق علیه السلام فرمود که: چون از دعای نزد قبر فارغ شوی برو و دست بر آن بمال و دو قبّه پایین منبر را بگیر و چشمها و روی خود را بر آنها بمال - که می گویند که باعث شفای چشم می شود - و بایست نزد منبر و حمد و ثنای الهی به جا آور و حاجت خود را بطلب؛ به درستی که رسول خدا صلی الله علیه و آله گفت که: میان منبر و خانه من باغی است از باغهای بهشت و منبر من بر دری است از درهای بهشت و ستونهای منبر در بهشت تربیت یافته است - یا نصب شده است - .
پس برو به نزد ستونی که مقام حضرت رسول است و هر چه خواهی نماز بکن و هر وقت که به مسجد آیی و بیرون روی این اعمال را به جا بیاور و صلوات بر پیغمبر و آل او صلی الله علیه و آله در مسجد بسیار بفرست (1).
و به سند حسن از حضرت صادق علیه السلام منقول است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود که:
میان خانه و منبر من باغی است از باغهای بهشت.
سائل از حضرت صادق علیه السلام پرسید که: امروز باغ است؟
ص: 59
فرمود که: بلی، اگر پرده گشوده شود هر آینه خواهید دید (1).
مؤلّف گوید که: وصف این موضع شریف به باغ بهشت یا از جهت این است که اعمال صالحه در این موضع سبب دخول بهشت است، یا از جهت این است که این موضع چون در عصر حضرت رسالت پناه صلی الله علیه و آله منبت اشجار رائقه حقایق و مواعظ بوده است، که هر یک مُثمر انواع ریاحین و ثمار طاعات و عبادات است به این سبب آن را تشبیه به ریاض بهشت فرموده اند. و آنچه حضرت صادق علیه السلام فرمود، گویا مراد این است که اگر پرده غفلت و حُجُب حبّ شهوات دنیا از پیش دیده دل برخیزد، هر آینه معلوم خواهد شد که باغستانهای معنوی مرغوبتر از جنّات صُوری است و درختهای حقایق و معارف و میوه های طاعات و عبادات، برای تقویت عقل و روح اقوی و انفع و خوش آیندترند از اشجار و ثمار ظاهره که مورث تقویت و تفریح قوای جسمانی می گردند.
و محتمل است که محمول بر ظاهر باشد که در زیر این موضع باغی از باغهای بهشت بوده باشد، یا آنکه در قیامت این محلّ شریف را به بهشت برند و وسعت دهند و بهترین باغستانهای بهشت گردانند.
و حدّ روضه در طول، از قبر مقدّس حضرت رسول صلی الله علیه و آله است تا منبر. و در عرض، از منبر است تا چهار ستون که بشماری از مسجد.
چنانچه در حدیث معتبر از حضرت صادق علیه السلام پرسیدند که حدّ روضه چیست؟
فرمود که: چهار ستون می شماری از منبر به سوی آنچه سقف دارد از مسجد.
پرسید که: از صحن مسجد چیزی در روضه داخل است؟ فرمود که نه (2).
و در حدیث صحیح منقول است که ابو بصیر از آن حضرت پرسید از حدّ روضه.
فرمود که: تا آنجا است که سقف دارد از مسجد. و حدّ مسجد تا دو ستون است که از جانب راست منبر منتهی می شود به راه از جانب سوق اللیل (3).
ص: 60
مؤلّف گوید که: گویا در این زمان سقف مسجد را زیاد کرده اند، پس منافات با حدیث سابق ندارد.
و در حدیث صحیح معتبر دیگر از آن حضرت منقول است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود که: میان منبر و خانه های من روضه ای است از روضه های بهشت و منبر من بر تُرعه ای است از ترعه های بهشت. و یک نماز در مسجد من، برابرست با هزار نماز در مسجدهای دیگر به غیر از مسجد الحرام.
راوی از حضرت صادق علیه السلام پرسید که: خانه های پیغمبر صلی الله علیه و آله و خانه امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - در این داخل است؟ فرمود که: بلی و افضل و بهتر است (1).
مؤلّف گوید که: تُرعه دَرِ کوچک و به معنی پایه و به معنی باغ آمده است؛ و همه مناسب است.
و در احادیث معتبره منقول است که: نماز در مسجد رسول صلی الله علیه و آله برابر است با ده هزار نماز (2).
و به سند حسن بلکه صحیح از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: چون داخل مسجد مدینه شوی اگر توانی سه روز در مدینه اقامت نما، روز چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه و این سه روز را روزه بدار، پس روز چهارشنبه نماز کن در میان قبر و منبر نزد ستونی که در پهلوی قبر است، پس خدا را بخوان نزد آن ستون و هر حاجت دنیا و آخرت که خواهی از خدا سؤال کن و روز دوم نزد ستون توبه که ستون ابی لبابه می گویند و روز جمعه نزد مقام نبیّ صلی الله علیه و آله مقابل آن ستونی که خَلوق (3) بسیار بر آن می پاشند، پس خدا را بخوان نزد آن ستون برای هر حاجتی (4).
و در حدیث صحیح دیگر از آن حضرت منقول است که: روزه بدار روز
ص: 61
چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه را و شب و روز چهار شنبه نزد ستونی که نزدیک سر حضرت رسول صلی الله علیه و آله است نماز کن و شب و روز پنجشنبه نزد ستون ابی لبابه نماز کن و شب و روز جمعه نزد ستونی که در پهلوی مقام پیغمبر صلی الله علیه و آله است نماز کن و این دعا را برای حاجت خود بخوان:
اللَّهُمَّ إنِّی أسْأَلُکَ بِعِزَّتِکَ وَ قُوَّتِکَ وَ قُدْرَتِکَ وَ جَمِیْعِ ما أحاطَ بِهِ عِلْمُکَ، أنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أنْ تَفْعَلَ بِی - کذا و کذا - .
و حاجات خود را بطلبد (1).
و در حدیث صحیح دیگر فرمود که: برو به نزد مقام جبرئیل - و آن در زیر ناودان است و آن مقامی است که چون جبرئیل به سوی حضرت رسول صلی الله علیه و آله نازل می شد، آنجا می ایستاد و رخصت می طلبید و بعد از رخصت داخل می شد - و بگو:
أیْ جَوادُ، أیْ کَرِیْمُ، أیْ قَرِیْبُ، أیْ بَعِیْدُ، أسْأَلُکَ أنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ أهْلِ بَیْتِهِ وَ أسْأَلُکَ أنْ تَرُدَّ عَلَیَّ نِعْمَتَکَ.
پس فرمود که: هر زنی که خون استحاضه اش منقطع نشود، اگر رو به قبله کند و این دعا بخواند، البته استحاضه اش برطرف می شود (2).
و ابن بابویه - علیه الرّحمه - در من لایحضر این دعا را به این نحو ذکر کرده است:
اللَّهُمَّ إنِّی أَسْأَلُکَ بِکُلِّ اسْمٍ هُوَ لَکَ، أَوْ تَسَمَّیْتَ بِهِ لِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ، أَوْ هُوَ مَأْثُوْرٌ فی عِلْمِ الغَیْبِ عِنْدَکَ؛ وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الأَعْظَمِ الأَعْظَمِ الأَعْظَمِ وَ بِکُلِّ حَرْفٍ أَنْزَلْتَهُ عَلی مُوْسی وَ بِکُلِّ حَرْفٍ أَنْزَلْتَهُ عَلی عِیْسی وَ بِکُلِّ حَرْفٍ أَنْزَلْتَهُ عَلی مُحَمَّدٍ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ عَلی أَنْبِیاءِ اللَّهِ، إلّافَعَلْتَ بِی - کذا وکذا - .
و حاجات خود را می طلبد.
و اگر زن مستحاضه خواند، به جای «إلّا فعلتَ» می گوید: إلّا أَذْهَبْتَ عَنِّی هذَا الدَّمَ (3).
ص: 62
و در حدیث دیگر منقول است که از حضرت صادق علیه السلام سؤال نمودند که:
کجاست مقام جبرئیل؟
فرمود که: در زیر ناودانی است که هر گاه بیرون می روی از دری که آن را درِ فاطمه می گویند، هر گاه محاذی در بایستی که ناودان در بالای سرت باشد و در از پشت سرت.
اگر توانی که دو رکعت نماز در آنجا بکنی بکن، که هیچ کس در آنجا دعا نمی کند مگر آنکه دعایش مستجاب می شود (1).
و در حدیث معتبر دیگر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: روزه گرفتن در مدینه و نماز کردن نزد ستونها واجب نیست، ولیکن هر که خواهد روزه بدارد، که بهتر است از برای او.
و بسیار بکنید نماز در این مسجد تا توانید، که بهتر است از برای شما.
و بدانید که آدمی گاه هست زیرک می باشد در کار دنیا، مردم او را مدح می کنند که چه بسیار زیرک است فلانی؛ پس چون باشد کسی که در باب آخرت زیرک باشد (2).
و در حدیث صحیح از آن حضرت منقول است که: اگر اقامت در مدینه تو را میسّر شود سه روز روزه می داری و شب چهارشنبه نماز می کنی نزد ستون ابی لبابه - که خود را بر آن ستون بست تا توبه او از آسمان نازل شد - و روز چهارشنبه نزد آن ستون می نشینی، پس می روی شب پنجشنبه نزد ستونی که بعد از اوست و پهلوی مقام رسول صلی الله علیه و آله است، پس می نشینی نزد آن ستون در آن شب و آن روز و روزه می داری در روز پنجشنبه، پس می روی به نزد ستونی که متصل به مقام پیغمبر صلی الله علیه و آله است در شب جمعه و در آن شب و روز در آنجا نماز می گزاری و روز جمعه را روزه می داری و اگر توانی در این سه روز سخن مگو مگر به قدر ضرورت و از مسجد بیرون مرو مگر از برای حاجتی و در شب و روز خواب مکن، به درستی که
ص: 63
این عمل فضیلت عظیم دارد، پس در روز جمعه حمد و ثنای الهی به جا آور و صلوات بر رسول خدا و آلش صلی الله علیه و آله بفرست و حاجت خود را سؤال کن. و باید که این دعا بخوانی:
اللَّهُمَّ ما کانَتْ لی إلَیْکَ مِنْ حاجَةٍ، شَرَعْتُ أنا فی طَلَبِها وَ الْتِماسِها أوْ لَمْ أشْرَعْ، سَأَلْتُکَها أوْ لَمْ أسْأَلْکَها، فَإنِّی أتَوَجَّهُ إلَیْکَ بِنَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - نَبِیِّ الرَّحْمَةِ فی قَضاءِ حَوائِجِی، صَغِیْرِها وَ کَبِیْرِها.
اگر چنین کنی، سزاوار است که حاجتت برآورده شود (1).
و در کتاب فقه رضوی علیه السلام مذکور است که: چون از زیارت حضرت رسول صلی الله علیه و آله فارغ شوی نماز می کنی نزد ستون توبه و نزد حنّانه و در روضه و نزد منبر و تا توانی نماز بسیار در این مواضع بکن و برو به نزد مقام جبرئیل علیه السلام - و آن نزد ناودان است هر گاه بیرون روی از دری که آن را درگاه فاطمه علیها السلام می گویند و آن دری است که در برابر بازار بقیع است - پس در آنجا دو رکعت نماز بکن و بگو:
یا جَوادُ یا کَرِیْمُ، یا قَرِیْباً غَیْرَ بَعِیْدٍ، أَسْأَلُکَ بِأَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ لَیْسَ کَمِثْلِکَ شَیْ ءٌ، أَنْ تَعْصِمَنِی مِنَ المَهالِکِ وَ أَنْ تُسَلِّمَنِی مِنْ آفاتِ الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ وَ وَعْثاءِ السَّفَرِ وَ سُوْءِ المُنْقَلَبِ؛ وَ أَنْ تَرُدَّنِی سالِماً إِلی وَطَنِی بَعْدَ حَجٍّ مَقْبُوْلٍ وَ سَعْیٍ مَشْکُوْرٍ وَ عَمَلٍ مُتَقَبَّلٍ وَ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّی مِنْ حَرَمِکَ وَ حَرَمِ نَبِیِّکَ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - (2).
ص: 64
در احادیث صحیحه و معتبره از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: چون خواهی که از مدینه بیرون آیی، غسل بکن و برو به نزد قبر پیغمبر صلی الله علیه و آله بعد از آنکه از کارهای خود فارغ شده باشی و به عمل آور آنچه پیشتر می کردی نزد داخل شدن مسجد و بگو:
اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَةِ قَبْرِ نَبِیِّکَ؛ فَإِنْ تَوَفَّیْتَنِی قَبْلَ ذلِکَ فَإنِّی أَشْهَدُ فی مَماتِی عَلی ما شَهِدْتُ عَلَیْهِ فی حَیاتِی أَنْ لا إلهَ إلّا أَنْتَ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُکَ وَ رَسُوْلُکَ (1).
و به سند موثّق از آن حضرت منقول است که: در زیارت وداع می گویی:
صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ، السَّلامُ عَلَیْکَ، لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ تَسْلِیْمِی عَلَیْکَ (2).
و ابن بابویه - رضی اللَّه عنه - گفته است که چون خواهی که بیرون آیی از مدینه، برو به بالای سر حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلام کن بر آن حضرت، پس برو به نزد منبر و صلوات بر آن حضرت و آلش بسیار بفرست و دعا از برای دین و دنیای خود آنچه
ص: 65
خواهی بکن، پس برگرد به سوی قبر و بچسبان دوش چپ خود را به قبر، نزدیک به ستونی که بعد از ستونی است که خلوق بر آن می پاشند نزد سر پیغمبر صلی الله علیه و آله و شش رکعت یا هشت رکعت نماز بکن و در هر رکعت حمد و سوره بخوان و در هر دو رکعت قنوت بخوان، پس چون فارغ شوی رو به قبر بکن و وداع کن و بگو:
صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ، السَّلامُ عَلَیْکَ، لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ تَسْلِیْمِی عَلَیْکَ. اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ - تا آخر آنچه مذکور شد در روایت اوّل (1) - .
و در فقه رضوی علیه السلام مذکور است که: چون خواهی که از مدینه بیرون آیی، وداع کن قبر آن حضرت را و بکن آنچه پیشتر می کردی، پس بگو:
اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّی مِنْ زِیارَةِ قَبْرِ نَبِیِّکَ وَ حَرَمِهِ، فَإنِّی أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ فی حَیاتِی إِنْ تَوَفَّیْتَنِی قَبْلَ ذلِکَ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُکَ وَ رَسُوْلُکَ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - .
و وداع مکن قبر را مگر با غسل؛ و اگر غسل ممکن نباشد وضو بساز (2). تمام شد عبارت فقه رضوی.
و بدان که تصدّق کردن در مدینه - خصوصاً در مسجد - فضیلت عظیم دارد، به درستی که در روایت معتبر وارد شده است که: درهمی که در آنجا تصدّق کنند، برابر است با ده هزار درهم که در جاهای دیگر تصدّق کنند (3).
و زیارت حضرت رسول صلی الله علیه و آله در اوقات شریفه و ایّام متبرّکه ثوابش مضاعف است، خصوصاً ایّامی که وقایعی چند در آنها واقع شده است که اختصاصی به آن حضرت دارد، مثل:
روز ولادت آن حضرت، که موافق مشهور میان شیعه و احادیث معتبره روز
ص: 66
هفدهم ماه ربیع الاوّل است و بعضی دوازدهم نیز گفته اند؛ و اوّل اقوی است.
و روز وفات آن حضرت، که مشهور آن است که روز بیست و هشتم ماه صفر است.
و روز مبعث آن حضرت، که بیست و هفتم ماه رجب است.
و روز فتح بدر، که هفدهم ماه رمضان است.
و روز فتح مکّه، که بیستم ماه رمضان است.
و روز جنگ احد، که هفدهم شوّال است.
و روز فتح خیبر، که بیست و چهارم ماه رجب است.
و ایّام سایر فتوحات آن حضرت، چنانچه در کتاب احوال آن حضرت بیان کرده ایم.
و روز مباهله، که بیست و چهارم ماه ذی الحجّة است و بعضی بیست و پنجم گفته اند.
و شب هجرت آن حضرت از مکّه به مدینه، که شب اوّل ماه ربیع الاوّل است.
و روزی که داخل مدینه شد آن حضرت، که دوازدهم ماه ربیع الاوّل است.
و روزی که از شعب ابی طالب بیرون آمدند، که آن پانزدهم ماه رجب است.
و شبی که آمنه - رضی اللَّه عنها - به آن حضرت حامله شد، که نوزدهم جمادی الآخره است.
و شب معراج، که شب بیست و یکم ماه رمضان است. و بعضی گفته اند که نهم ماه ذی الحجة است و بعضی گفته اند که هفدهم ماه ربیع الاوّل است.
و روزی که حضرت خدیجه را به عقد خود درآورد، که دهم ماه ربیع الاوّل است. و همچنین زیارت حضرت خدیجه که قبر شریفش در مکّه معظّمه است، در این روز و سایر روزها که اختصاص به آن حضرت دارد انسب و اولی است (1).
و آنچه ذکر کردیم موافق اقوال مشهوره است. و در بعضی از آنها اقوال دیگر هست، چنانچه در عرض کتاب بحار الانوار اشاره به آنها کرده ام.
ص: 67
از رسول خدا صلی الله علیه و آله منقول است که: خدا را ملکی چند هست که می گردند در زمین و هر که از امّت من بر من سلام می فرستد به من می رسانند (1).
و به سند معتبر از حضرت امام محمد باقر علیه السلام منقول است که: ملکی از ملائکه از خدا سؤال نمود که هر چه بندگان خدا گویند او بشنود و حق تعالی به او عطا کرد؛ پس آن ملک ایستاده است تا روز قیامت و هر که از مؤمنان بگوید: صَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ، البته آن ملک می گوید: وَ عَلَیْکَ - یعنی بر تو باد نیز سلام - .
پس آن ملک می گوید: یا رسول اللَّه، فلان شخص سلام رسانیده است بر شما.
پس حضرت می فرماید: و علیه السّلام (2) - یعنی بر او باد نیز سلام - .
و به سند معتبر از حضرت امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - منقول است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود که: هر که در هر جای زمین بر من سلام کند به من می رسانند و هر که نزد قبر من بر من سلام کند من می شنوم (3).
و در حدیث حسن از حضرمی منقول است که: حضرت صادق علیه السلام مرا امر فرمود
ص: 68
که در مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله بسیار نماز کنم تا توانم و فرمود که همیشه تو را میسّر نمی شود که به این مکان شریف بیایی. و فرمود که به نزد قبر رسول صلی الله علیه و آله می روی؟
گفتم: بلی.
فرمود که: به درستی که سلامی که از نزدیک می کنی آن حضرت می شنود و اگر دور باشی سلامت به آن حضرت می رسد (1).
و در حدیث معتبر دیگر از آن حضرت منقول است که: بروید به مدینه و سلام کنید بر رسول خدا صلی الله علیه و آله، هر چند صلوات مؤمنان در هر جا که بفرستند به آن حضرت می رسد (2).
و در حدیث صحیح از آن حضرت منقول است که: صلوات فرستید بر حضرت رسول صلی الله علیه و آله در پهلوی قبر آن حضرت، هرچند صلوات مؤمنان هر جا که باشند به آن حضرت می رسد (3).
و این حدیث احتمالِ نماز هدیّه دارد، که در نزدیک و دور نماز کنند و ثوابش را هدیه روح مقدّس آن حضرت کنند.
و احادیث صلوات و سلام بر آن حضرت و زیارت آن حضرت در شهرهای دور، بسیار است.
و به سند صحیح منقول است که ابن ابی نصر به خدمت حضرت امام رضا - صلوات اللَّه علیه - عرض کرد که: بعد از نماز چگونه صلوات و سلام بر حضرت رسول صلی الله علیه و آله باید فرستاد؟
فرمود که: می گویی:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُوْلَ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدَ بنَ عَبْدِاللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا خِیَرَةَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا حَبِیْبَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا صَفْوَةَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَمِیْنَ اللَّهِ.
ص: 69
أَشْهَدُ أَنَّکَ رَسُولُ اللَّهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ نَصَحْتَ لِأُمَّتِکَ وَ جاهَدْتَ فی سَبِیْلِ رَبِّکَ وَ عَبَدْتَهُ حَتّی أَتاکَ الیَقِیْنُ؛ فَجَزاکَ اللَّهُ یا رَسُوْلَ اللَّهِ أَفْضَلَ ما جَزی نَبِیّاً عَنْ أُمَّتِهِ.
اللَّهُمَّ صَلِ (1) عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، أَفْضَلَ ما صَلَّیْتَ عَلی إبْراهِیْمَ وَ آلِ إبْراهِیْمَ، إنَّکَ حَمِیْدٌ مَجِیْدٌ (2).
و در روایت معتبر از حضرت صادق - صلوات اللَّه علیه - منقول است که: هر که خواهد زیارت کند قبر حضرت رسول و قبر امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین را و قبرهای حجّتهای خدا را صلوات اللَّه علیهم اجمعین - و او در شهر خود باشد - پس غسل کند در روز جمعه و دو جامه پاکیزه بپوشد و بیرون رود به صحرایی پس چهار رکعت نماز بگزارد با هر سوره ای که میسّر شود، پس بایستد رو به قبله و بگوید:
السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّها النَّبِیُّ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ، السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّها النَّبِیُّ المُرْسَلُ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ وَ الْوَصِیُّ الْمُرْتَضی وَ السَّیِّدَةُ الزَّهْراءُ وَ السِّبْطانِ الْمُنْتَجَبانِ وَ الْأَوْلادُ الْأَعْلامُ وَ الْأُمَناءُ الْمُنْتَجَبُوْنَ.
جِئْتُ انْقِطاعاً إلَیْکُمْ وَ إلی آبائِکُمْ وَ وَلَدِکُمُ الْخَلَفِ عَلی بَرَکَةِ الْحَقِّ، فَقَلْبِی لَکُمْ مُسَلِّمٌ وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ، حَتّی یَحْکُمَ اللَّهُ لِدِینِهِ؛ فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ، لا مَعَ عَدُوِّکُمْ، إنِّی لَمِنَ الْقائِلِیْنَ بِفَضْلِکُمْ، مُقِرٌّ بِرَجْعَتِکُمْ، لا أُنْکِرُ للَّهِ قُدْرَةً وَ لا أَزْعُمُ إلّاما شاءَ اللَّهُ.
سُبْحانَ اللَّهِ ذِی الْمُلْکِ وَ الْمَلَکُوتِ، یُسَبِّحُ اللَّهَ بِأَسْمائِهِ جَمِیْعُ خَلْقِهِ وَ السَّلامُ عَلی أَرْواحِکُمْ وَ أَجْسادِکُمْ وَ السَّلامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
و در روایت دیگر وارد است که این زیارت را در بام خانه خود بکن (3).
ص: 70
و در حدیث معتبر دیگر از مبشّر بن عبد العزیز منقول است که گفت:
نزد حضرت صادق صلوات اللَّه علیه بودم، شخصی آمد و گفت: فدای تو شوم من پریشانم.
حضرت فرمود که: روز چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه را روزه بدار، پس چون چاشت روز جمعه شود زیارت کن رسول خدا صلی الله علیه و آله را از بالای بام خانه ات، یا در بیابانی از زمین در جایی که نبیند تو را کسی، پس در آن مکان دو رکعت نماز بگزار، پس به دو زانو در آ و زانوهای خود را به خاک برسان در حالتی که رو به قبله کرده باشی و دست راست خود را بالای دست چپ گذاشته باشی و بگو:
اللَّهُمَّ أَنْتَ أَنْتَ، انْقَطَعَ الرَّجاءُ إلّامِنْکَ وَ خابَتِ الْآمالُ إلّافِیْکَ، یا ثِقَةَ مَنْ لا ثِقَةَ لَهُ، لا ثِقَةَ لِی غَیْرُکَ، اجْعَلْ لِی مِنْ أَمْرِی فَرَجاً وَ مَخْرَجاً وَ ارْزُقْنِی مِنْ حَیْثُ أَحْتَسِبُ وَ مِنْ حَیْثُ لا أَحْتَسِبُ.
پس سجده رو به روی زمین و بگو:
یا مُغِیْثُ، اجْعَلْ لِی رِزْقاً مِنْ فَضْلِکَ.
اگر چنین کنی، طالع نمی شود بر تو روز شنبه مگر با روزی تازه.
و یکی از راویان این حدیث گوید که: من گفتم به محمد بن عثمان عَمْری - که یکی از نایبان حضرت صاحب الامر صلوات اللَّه علیه است - که: هر گاه کسی که دعای روزی کند که در مدینه نباشد چه کند؟
گفت که: حضرت رسول صلی الله علیه و آله را زیارت کند در بالای سر امامی که قبرش در آن شهر باشد.
پرسید که: اگر در آن شهر قبر امامی نباشد؟
فرمود که: نزد قبر یکی از صالحان برود و یا بیرون رود به صحرائی و به جانب دست راست آن صحرا پاره ای راه برود و آنچه مذکور شد بکند، که حاجتش برآورده
ص: 71
است ان شاء اللَّه تعالی (1).
مولّف گوید که: سؤال راوی بعد از آنچه در اصل حدیث مذکور شده است خالی از غرابتی نیست و جواب محمد بن عثمان نیز فی الجمله تنافی با اصل حدیث دارد؛ و چون از معتمدین و نُوّاب حضرت صاحب علیه السلام بوده و از پیش خود حرفی هرگز نمی گفته اند، اگر به گفته او عمل نمایند، خوب است.
و بدان که از اخبار سابقه معلوم شد که بهتر آن است که اگر آن حضرت را از دور خواهند که زیارت کنند، به صحرائی یا بامی بروند - و بهتر آن است که بلندترین بامهای خانه باشد - و زیارت کنند.
و اگر هر کجا که باشند زیارت کنند بی آنکه بر بامی یا صحرائی روند، به عمومات اکثر اخبار - خصوصاً زیارت بعد از نماز - بد نخواهد بود.
و کیفیت نماز زیارت بعید و عددش در باب سابق مذکور شد (2). و علما ذکر کرده اند که مخیّر است میان دو رکعت و چهار رکعت.
ص: 72
بدان که چون حضرت فاطمه صلوات اللَّه علیها وصیّت نمود که آن دو ملعون که باعث شهادت او شدند و اعوان ایشان، بر او نماز نگزارند، آن حضرت را در شب مخفی دفن کردند؛ و به این سبب محل قبر شریف آن حضرت مختلفٌ فیه است میان علمای خاصّه و عامّه.
و مشهور میان علمای خاصّه و عامّه و ظاهر اکثر احادیث معتبره آن است که آن حضرت در خانه خود مدفون گردیده است (1)، که متّصل به حجره حضرت رسول صلی الله علیه و آله است؛ و اکنون ضریحی نیز برای آن حضرت ساخته اند.
و بعضی گفته اند که: در روضه مدفون است، که میان قبر و منبر باشد (2).
و بعضی گفته اند که: در بقیع نزدیک به قبر ائمه بقیع مدفون است (3).
و احوط آن است که در هر سه موضع زیارت کنند؛ اگرچه اظهر آن است که در خانه خود مدفون است.
چنانچه منقول است به سند معتبر که ابن ابی نصر از حضرت امام رضا - صلوات
ص: 73
اللَّه علیه - سؤال نمود از قبر حضرت فاطمه علیها السلام.
فرمود که: در خانه خود مدفون شد؛ پس چون زیاد کردند بنی امیّه مسجد را، داخل مسجد شد (1).
و به سند صحیح باز منقول است از ابن ابی نصر که از آن حضرت این سؤال نمود؛ حضرت فرمود که: حضرت امام جعفر علیه السلام فرمود که در خانه خود مدفون است (2).
و در حدیث معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: آن حضرت در روضه مدفون است و به این سبب حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود که: روضه ای از روضه های بهشت است. و فرمود که: دری از درهای بهشت؛ زیرا که قبر فاطمه باغی از باغهای بهشت است و به سوی آن گشوده است دری از درهای بهشت (3).
مؤلّف گوید که: چون سابقاً مذکور شد که روضه به قدر چهار ستون عرض دارد و مذکور شد که پاره ای از خانه حضرت فاطمه را داخل مسجد کرده اند، پس ممکن است جمع میان این حدیث و احادیث پیش کردن که: حضرت در خانه خود مدفون شده باشند در جانب مسجد، که محاذی ما بین قبر و منبر باشد و داخل روضه باشد.
و مؤیّدِ این است آنچه در روایت سابق مذکور شد، که خانه حضرت داخل روضه و بهترین جاهای روضه است.
و در حدیث موثّق منقول است که یونس بن یعقوب از حضرت صادق علیه السلام پرسید که: نماز در خانه فاطمه علیها السلام افضل است یا در روضه؟
فرمود که: در خانه فاطمه - صلوات اللَّه علیها - (4).
و در حدیث معتبر دیگر از آن حضرت منقول است که: نماز در خانه فاطمه علیها السلام بهتر از نماز در روضه است (5).
ص: 74
و در حدیث صحیح دیگر از آن حضرت منقول است که: خانه علی و فاطمه - صلوات اللَّه علیهما - میان خانه ای است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله در آنجا مدفون است و راهی که منتهی می شود به دری که محاذی بازار بقیع است؛ که اگر از آن در داخل مسجد شوی و راست بیایی، دوش چپت به دیوار خانه می رسد (1).
و در حدیث معتبر دیگر فرمود که: چون از در بقیع داخل می شوی، خانه امیرالمؤمنین در جانب چپ تو است، به قدر آنکه بُزی تواند رفت؛ و متّصل است به خانه رسول خدا صلی الله علیه و آله و درهایشان مقرون به یکدیگر است (2).
و به سند معتبر ازحضرت امام محمّد تقی - صلوات اللَّه علیه - منقول است که به شخصی از سادات فرمود که: چون می روی به سوی قبر جدّه خود فاطمه - صلوات اللَّه علیها - بگو:
یا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَکِ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ فَوَجَدَکِ لِمَا امْتَحَنَکِ صابِرَةً وَ زَعَمْنا أَنَّا لَکِ أَوْلِیاءُ وَ مُصَدِّقُوْنَ وَ صابِرُوْنَ لِکُلِّ ما أَتانا بِهِ أَبُوْکِ وَ أَتانا بِهِ وَصِیُّهُ؛ فَإنّا نَسْأَلُکِ إِنْ کُنَّا صَدَّقْناکِ إلّاأَلْحَقْتِنا بِتَصْدِیْقِنا لَهُما لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنا بِأَنّا قَدْ طَهُرْنا بِوِلایَتِکِ (3).
و سیّد ابن طاووس - رضی اللَّه عنه - در کتاب اقبال ذکر کرده است که: روایت کردیم از جماعتی از اصحاب ما که وفات حضرت فاطمه - صلوات اللَّه علیها - در روز سوم ماه جمادی الآخره بوده است؛ پس سزاوار آن است که آن حضرت را در آن روز زیارت کنند.
و روایت کرده است جامع کتاب مسائل که: ابراهیم بن محمّد همدانی عریضه نوشت به خدمت حضرت امام علی نقی - صلوات اللَّه علیه - که مرا خبر ده از قبر حضرت فاطمه علیها السلام، آیا در مدینه است یا در بقیع؟
حضرت جواب نوشتند که: با جدّم رسول خدا صلی الله علیه و آله مدفون است.
ص: 75
سیّد - علیه الرّحمه - گفته است که پس می گویی:
السَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَةَ نِساءِ العالَمِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکِ یا والِدَةَ الحُجَجِ عَلَی النّاسِ أَجْمَعِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا المَظْلُوْمَةُ المَمْنُوْعَةُ حَقَّها.
پس بگو:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی أَمَتِکَ وَ ابْنَةِ نَبِیِّکَ وَ زَوْجَةِ وَصِیِّ نَبِیِّکَ، صَلاةً تُزْلِفُها فَوْقَ زُلْفی عِبادِکَ الْمُکْرَمِیْنَ، مِنْ أَهْلِ السَّماواتِ وَ أَهْلِ الأَرَضِیْنَ.
به تحقیق که روایت رسیده است که هر که به این زیارت آن حضرت را زیارت کند و از خدا طلب آمرزش کند، حق تعالی گناهانش را بیامرزد و او را داخل بهشت گرداند (1).
مؤلّف گوید که: چون زیارت منقولِ مبسوطی از برای آن حضرت در روایاتی که به ما رسیده است به نظر نیامده بود، به همین اکتفا نمودیم. و اگر زیارت جامعه را بخوانند شاید مناسب باشد. و در بحار الانوار زیاراتِ مبسوطه مؤلَّفه اکابر علما - رضوان اللَّه علیهم - را ایراد نموده ایم.
و سیّد ابن طاووس علیه الرّحمة در نماز زیارت آن حضرت گفته است که: اگر توانی نماز حضرت فاطمه - صلوات اللَّه علیها - را به جا آور؛ و آن دو رکعت است و در هر رکعت بعد از حمد شصت مرتبه «قُلْ هُوَ اللَّهُ أحَدٌ» باید خواند و اگر نتوانی در رکعت اوّل بعد از حمد سوره «قُلْ هُوَ اللَّهُ أحَدٌ» بخوان و در رکعت دوم سوره «قُلْ یا أیُّهَا الکافِرُوْنَ» (2).
و بدان که زیارت آن حضرت در اوقات شریفه و ازمنه مخصوصه به آن حضرت، اولی و انسب و افضل است، مثل:
روز ولادت آن حضرت، که بیستم ماه جمادی الثانیه است بر قول شیخ مفید و سیّد ابن طاووس، یا دهم آن بر قول جمعی.
و روز وفات آن حضرت، که سوم ماه مذکور است بر قول سیّد و جمعی، یا بیست
ص: 76
و یکم ماه رجب است بر قول ابن عیّاش.
و روز تزویج آن حضرت به امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیهما - که پانزدهم ماه رجب است، یا اوّل ماه ذی الحجّة، یا ششم ماه ذی الحجة.
و شب زفاف آن حضرت، که نوزدهم ماه ذی الحجّه است، یا بیست و یکم ماه محرّم.
و روز مباهله، که گذشت (1).
و روز نزول «هَلْ أتی»، که روز بیست و پنجم ماه ذی الحجة است.
و غیر اینها از ایّامی که فضیلتی یا کرامتی از آن حضرت در آنها ظاهر شده باشد (2)؛ چنانچه در کتاب بحارالانوار ایراد شده است.
ص: 77
باید که آدابی که در باب اوّل مذکور شد (1)، از غسل و تطهیر جامه ها و بوی خوش کردن و رخصت طلبیدن در دخول، و غیر آنها را به عمل بیاورد.
و اگر در دعای اذن آنچه محمد بن المشهدی رحمه الله ذکر کرده است بخواند بد نیست؛ گفته است که: بر در بایستد و بگوید:
یا مَوالِیَّ یا أَبْناءَ رَسُوْلِ اللَّهِ، عَبْدُکُمْ وَ ابْنُ أَمَتِکُمْ، الذَّلِیْلُ بَیْنَ أَیْدِیْکُمْ وَ الْمُضْعَفُ فی عُلُوِّ قَدْرِکُمْ وَ الْمُعْتَرِفُ بِحَقِّکُمْ، جاءَکُمْ مُسْتَجِیْراً بِکُمْ، قاصِداً إلی حَرَمِکُمْ، مُتَقَرِّباً إلی مَقامِکُمْ، مُتَوَسِّلًا إلَی اللَّهِ بِکُمْ، أَأَدْخُلُ یا مَوالِیَّ، أَأَدْخُلُ یا أَوْلِیاءَ اللَّهِ، أَأَدْخُلُ یا مَلائِکَةَ اللَّهِ الْمُحْدِقِیْنَ بِهذَا الْحَرَمِ، الْمُقِیْمِیْنَ بِهذَا الْمَشْهَدِ.
و بعد از خشوع و رقّت داخل شود و پای راست را مقدّم دارد و بسم اللَّه بگوید.
پس بگوید آنچه محمد بن المشهدی گفته است:
اللَّهُ أَکْبَرُ کَبِیْراً وَ الْحَمْدُ للَّهِ کَثِیْراً وَ سُبْحانَ اللَّهِ بُکْرَةً وَ أَصِیْلًا وَ الْحَمْدُ للَّهِ الْفَرْدِ الصَّمَدِ، الْماجِدِ الْأَحَدِ، الْمُتَفَضِّلِ الْمَنّانِ، الْمُتَطَوِّلِ الْحَنّانِ، الَّذِی مَنَّ بِطَوْلِهِ وَ سَهَّلَ زِیارَةَ سادَتِی بِإِحْسانِهِ وَ لَمْ یَجْعَلْنِی عَنْ زِیارَتِهِمْ مَمْنُوْعاً، بَلْ تَطَوَّلَ وَ مَنَحَ (2).
ص: 78
و اگر دعاهای اذن و دخول که در زیارت حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - به روایت صفوان وارد شده است - و بعد از این خواهد آمد (1) - بخواند، مناسب است.
پس نزدیک قبور مقدّسه برود و پشت به قبله کرده رو به قبور ایشان کرده بگوید آنچه کلینی و ابن قولویه و شیخ طوسی و غیر ایشان - رضی اللَّه عنهم - روایت کرده اند از ائمه صلوات اللَّه علیهم که فرموده اند که:
چون بروی به نزد قبور ائمّه علیهم السلام که در بقیع اند، بایست نزد ایشان و قبر را پیش روی خود قرار ده و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکُمْ أَئِمَّةَ الهُدی، السَّلامُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ التَّقْوی، السَّلامُ عَلَیْکُمْ الحُجَّةَ(2) عَلی أَهْلِ الدُّنْیا.
السَّلامُ عَلَیْکُمْ أیُّها القُوّامُ فی البَرِیَّةِ بِالقِسْطِ، السَّلامُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الصِّفْوَةِ، السَّلامُ عَلَیْکُمْ آلَ رَسُوْلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ النَّجْوی.
أَشْهَدُ أَنَّکُمْ قَدْ بَلَّغْتُمْ وَ نَصَحْتُمْ وَ صَبَرْتُمْ فی ذاتِ اللَّهِ وَ کُذِّبْتُمْ وَ أُسِیْ ءَ إلَیْکُمْ فَغَفَرْتُمْ.
وَأَشْهَدُ أَنَّکُمُ الْأَئِمَّةُ الرّاشِدُوْنَ الْمَهْدِیُّوْنَ (3) وَ أَنَّ طاعَتَکُمْ مَفْرُوْضَةٌ وَ أَنَّ قَوْلَکُمُ الصِّدْقُ وَ أَنَّکُمْ دَعَوْتُمْ فَلَمْ تُجابُوْا وَ أَمَرَتْمُ فَلَمْ تُطاعُوْا وَ أَنَّکُمْ دَعائِمُ الدِّیْنِ وَ أَرْکانُ الْأَرْضِ.
لَمْ تَزالُوْا بِعَیْنِ اللَّهِ، یَنْسَخُکُمْ من أَصْلابِ کُلِّ مُطَهَّرٍ وَ یَنْقُلُکُمْ مِنْ أَرْحامِ الْمُطَهَّراتِ، لَمْ تُدَنِّسْکُمُ الْجاهِلِیَّةُ الْجَهْلاءُ وَ لَمْ تَشْرَکْ فِیْکُمْ فِتَنُ الْأَهْواءِ، طِبْتُمْ وَ طابَ مَنْبَتُکُمْ.
ص: 79
مَنَّ بِکُمْ عَلَیْنا دَیّانُ الدِّیْنِ، فَجَعَلَکُمْ «فی بُیُوْتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیْها اسْمُهُ» (1) وَ جَعَلَ صَلَا تَنا عَلَیْکُمْ رَحْمَةً لَنا وَ کَفّارَةً لِذُنُوْبِنا، إذِ اخْتارَکُمُ اللَّهُ لَنا وَ طَیَّبَ خَلْقَنا بِما مَنَّ عَلَیْنا مِنْ وِلایَتِکُمْ وَ کُنّا عِنْدَهُ مُسَمَّیْنَ بِعِلْمِکُمْ، مُعْتَرِفِیْنَ بِتَصْدِیْقِنا إیّاکُمْ وَ هذا مَقامُ مَنْ أَسْرَفَ وَ أَخْطَأَ وَ اسْتَکانَ وَ أَقَرَّ بِما جَنی وَ رَجا بِمَقامِهِ الْخَلاصَ وَ أَنْ یَسْتَنْقِذَهُ بِکُمْ مُسْتَنْقِذُ الْهَلْکی مِنَ الرَّدی، فَکُوْنُوْا لِی شُفَعاءَ، فَقَدْ وَفَدْتُ إلَیْکُمْ إذْ رَغِبَ عَنْکُمْ أَهْلُ الدُّنْیا وَ اتَّخَذُوْا آیاتِ اللَّهِ هُزُواً وَ اسْتَکْبَرُوْا عَنْها.
یا مَنْ هُوَ قائِمٌ لا یَسْهُوْ وَ دائِمٌ لا یَلْهُوْ وَ مُحِیْطٌ بِکُلِّ شَیْ ءٍ، لَکَ الْمَنُّ بِما وَفَّقْتَنِی وَ عَرَّفْتَنِی بِما أَقَمْتَنِی عَلَیْهِ، إذْ صَدَّ عَنْهُ عِبادُکَ وَ جَهِلُوْا مَعْرِفَتَهُ وَ اسْتَخَفُّوْا بِحَقِّهِ وَ مالُوْا إلی سِواهُ؛ فَکانَتِ المِنَّةُ مِنْکَ عَلَیَّ مَعَ أَقْوامٍ خَصَصْتَهُمْ بِما خَصَصْتَنِی بِهِ، فَلَکَ الْحَمْدُ إذْ کُنْتُ عِنْدَکَ فی مَقامِی هذا مَذْکُوْراً مَکْتُوْباً، فَلا تَحْرِمْنِی ما رَجَوْتُ وَ لا تُخَیِّبْنِی فِیْما دَعَوْتُ، بِحُرْمَةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرِیْنَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ.
پس دعا کن از برای خود به هر چه خواهی (2).
و شیخ رحمه الله در تهذیب گفته است که: بعد از آن هشت رکعت نماز زیارت بکن (3).
و شیخ محمّد بن المشهدی بعد از «وَ اسْتَکْبَرُوْا عَنْها» گفته است که: پس سر را بالا می کنی و می گویی:
یا مَنْ هُوَ قائِمٌ - تا آخر - (4).
و سیّد ابن طاووس - علیه الرّحمة - گفته است که: چون خواهی که ایشان را وداع کنی بگو:
السَّلامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
أَسْتَوْدِعُکُمُ اللَّهَ وَ أَقْرَأُ عَلَیْکُمُ السَّلامَ، آمَنّا بِاللَّهِ وَ بِالرَّسُوْلِ وَ بِما جِئْتُمْ بِهِ وَ دَلَلْتُمْ
ص: 80
عَلَیْهِ، اللَّهُمَّ فَاکْتُبْنا مَعَ الشّاهِدِیْنَ.
پس دعا بسیار بکن و از خدا سؤال کن که دیگر تو را به زیارت ایشان برگرداند و آخر عهدِ تو نباشد از زیارت ایشان (1).
بدان که بهترین زیارات از برای ایشان، زیارتهای جامعه است که ان شاءاللَّه بعد از این مذکور خواهد شد (2).
و به سند معتبر منقول است که محمّد بن الحنفیّة - رضی اللَّه عنه - به زیارت برادر خود امام حسن صلوات اللَّه علیه می رفت و می گفت:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّةَ المُؤْمِنِیْنَ وَ ابْنَ أَوَّلِ الْمُسْلِمِیْنَ وَ کَیْفَ لا تَکُوْنُ کَذلِکَ وَ أَنْتَ سَلِیْلُ الْهُدی وَ حَلِیْفُ التُّقی وَ خامِسُ أَصْحابِ الْکِساءِ، غَذَّتْکَ یَدُ الرَّحْمَةِ وَ رُبِّیْتَ فی حِجْرِ الْإِسْلامِ وَ رَضِعْتَ مِنْ ثَدْیِ الْإِیْمانِ، فَطِبْتَ حَیّاً وَ طِبْتَ مَیِّتاً، غَیْرَ أَنَّ الْأنْفُسَ غَیْرُ طَیِّبَةٍ بِفِراقِکَ وَ لا شاکَّةٍ فی الْحَیاةِ لَکَ، یَرْحَمُکَ اللَّهُ (3).
و به سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که فرمود که: می گویی نزد قبر علیّ بن الحسین - صلوات اللَّه علیه - آنچه خواهی (4).
یعنی به هر لفظ که زیارت کنی، خوب است.
و بدان که زیارت ایشان در اوقات متبرّکه و ازمنه مخصوصه به ایشان اولی است، مثل:
روز ولادت حضرت امام حسن - صلوات اللَّه علیه - ، که موافق مشهور پانزدهم ماه مبارک رمضان است.
و روز وفات آن حضرت، که هفتم، یا بیست و هشتم، یا آخر ماه صفر است.
و روزی که نیزه بر ران مبارکش زدند، که بیست و سوم ماه رجب است.
ص: 81
و روز مباهله.
و روز نزول «هَلْ أتی» که گذشت (1).
و روز خلافت آن حضرت، که روز شهادت امیر المؤمنین - صلوات اللَّه علیه - است.
و روز ولادت امام زین العابدین علیه السلام، که پنجم یا نهم ماه شعبان است، یا پانزدهم ماه جمادی الاولی یا جمادی الثانیه یا رجب است.
و روز وفات آن حضرت، که دوازدهم، یا هیجدهم، یا بیست و پنجم ماه محرّم است.
و روز خلافت آن حضرت، که روز شهادت حضرت امام حسین علیه السلام است.
و روز ولادت حضرت امام محمّد باقر علیه السلام، که روز اوّل ماه رجب است موافق روایت معتبر، یا سوم ماه صفر.
و روز وفات آن حضرت، که هفتم ماه ذی الحجه است.
و روز خلافت آن حضرت، که روز وفات امام زین العابدین است.
و روز ولادت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه، که هفدهم ماه ربیع الاوّل است.
و روز وفات آن حضرت، که پانزدهم ماه رجب است، یا ماه شوّال.
و روز خلافت آن حضرت، که روز وفات حضرت امام محمد باقر علیه السلام است (2).
ص: 82
در فقه الرّضا علیه السلام مذکور است که چون از اعمال مسجد فارغ شوی، برو به نزد قبر ائمه بقیع علیهم السلام و برو به مسجد حضرت فاطمه علیها السلام و دو رکعت نماز بگزار و زیارت کن قبر حمزه و سائر شهدای احد را و برو به مسجد فتح و مسجد سقیا و مسجد قبا - که در آنها فضیلت بسیار است - و مسجد خلوت و خانه امیرالمؤمنین علیه السلام و خانه امام جعفر صادق علیه السلام که در دَرِ مسجد است و دو رکعت نماز در آنجا بگزار (1).
و در حدیث معتبر از ائمه علیهم السلام منقول است که: می گویی نزد قبر حمزه - رضی اللَّه عنه - :
السَّلامُ عَلَیْکَ یا عَمَّ رَسُوْلِ اللَّهِ وَ خَیْرَ الشُّهَداءِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا أسَدَ اللَّهِ وَ أسَدَ رَسُوْلِهِ.
أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ جاهَدْتَ فی اللَّهِ وَ نَصَحْتَ لِرَسُوْلِ اللَّهِ، وَجُدْتَ بِنَفْسِکَ وَ طَلَبْتَ ما عِنْدَ اللَّهِ وَ رَغِبْتَ فِیْما وَعَدَ اللَّهُ.
پس داخل شو و نماز بکن و در وقت نماز رو به قبر مکن و چون از نماز فارغ شوی خود را بر روی قبر بینداز و بگو:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ عَلی أهْلِ بَیْتِهِ.
اللَّهُمَّ إنِّی تَعَرَّضْتُ لِرَحْمَتِکَ بِلُزُوْقِی بِقَبْرِ عَمِّ نَبِیِّکَ - صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلی
ص: 83
أهْلِ بَیْتِهِ - ، لِتُجِیْرَنِی مِنْ نِقْمَتِکَ وَ سَخَطِکَ وَ مَقْتِکَ وَ مِنَ الْأَزْلالِ (1) فی یَوْمٍ تَکْثُرُ فِیْهِ الْمَعَرّاتُ (2) وَ الْأصْواتُ وَ تَشْتَغِلُ کُلُّ نَفْسٍ بِما قَدَّمَتْ وَ تُجادِلُ کُلُّ نَفْسٍ عَنْ نَفْسِها، فَإنْ تَرْحَمْنِیَ الْیَوْمَ فَلا خَوْفٌ عَلَیَّ وَ لا حُزْنٌ وَ إنْ تُعاقِبْ فَمَوْلایَ (3) لَهُ الْقُدْرَةُ عَلی عَبْدِهِ.
اللَّهُمَّ فَلا تُخَیِّبْنِی الْیَومَ وَ لا تَصْرِفْنِی بِغَیْرِ حاجَتِی، فَقَدْ لَزِقْتُ بِقَبْرِ عَمِّ نَبِیِّکَ وَ تَقَرَّبْتُ بِهِ إلَیْکَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِکَ وَ رَجاءَ رَحْمَتِکَ، فَتَقَبَّلْ مِنِّی وَعُدْ بِحِلْمِکَ عَلی جَهْلِی وَ بِرَأْفَتِکَ عَلی جِنایَةِ نَفْسِی، فَقَدْ عَظُمَ جُرْمِی وَ ما أخافُ أنْ تَظْلِمَنِی وَلکِنْ أخافُ سُوْءَ الْحِسابِ، فَانْظُرِ الْیَوْمَ إلی تَقَلُّبِی عَلی قَبْرِ عَمِّ نَبِیِّکَ - صَلَواتُکَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ أهْلِ بَیْتِهِ - فَبِهِمْ فُکَّنِی وَ لا تُخَیِّبْ سَعْیِی وَ لا یَهُوْنَنَّ عَلَیْکَ ابْتِهالِی وَ لا تَحْجُبْ مِنْکَ صَوْتِی وَ لا تَقْلِبْنِی بِغَیْرِ حَوائِجِی.
یا غِیاثَ کُلِّ مَکْرُوْبٍ وَ مَحْزُوْنٍ، یا مُفَرِّجُ (4) عَنِ الْمَلْهُوْفِ الْحَیْرانِ الْغَرِیْبِ الْغَرِیْقِ، الْمُشْرِفِ عَلَی الْهَلَکَةِ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ أهْلِ بَیْتِهِ الطّاهِرِیْنَ وَ انْظُرْ إلَیَّ نَظْرَةً لا أشْقی بَعْدَها أبَداً وَ ارْحَمْ تَضَرُّعِی وَ غُرْبَتِی وَ انْفِرادِی، فَقَدْ رَجَوْتُ رِضاکَ وَ تَحَرَّیْتُ الخَیْرَ الَّذِی لا یُعْطِیْهِ أحَدٌ سِواکَ وَ لا تَرُدَّ أمَلِی (5).
و شاید زیارت شهدا در روز شهادت ایشان - که موافق مشهور هفدهم ماه شوّال است - انسب باشد.
و در حدیث معتبر مروی است که عُقبه از حضرت صادق علیه السلام سؤال نمود که: من می روم به سوی مساجدی که در دور مدینه است، به کدام ابتدا کنم؟
فرمود که: ابتدا کن به مسجد قُبا پس بسیار نماز کن در آن، که اوّل مسجدی است
ص: 84
که حضرت رسول صلی الله علیه و آله در این عرصه در آن نماز کرد.
پس برو به غرفه مادر ابراهیم پس نماز کن در آن، که آن مسکن و محلّ نماز رسول خدا صلی الله علیه و آله بوده است.
پس برو به مسجد فضیخ و دو رکعت نماز بکن، که پیغمبرت در آن نماز کرده است.
و چون از اینجا فارغ شوی برو به جانب کوه احد و ابتدا کن به مسجدی که در پایین سنگستان است و در آن نماز بکن.
پس برو به سوی قبر حمزة بن عبدالمطّلب و سلام کن بر او.
پس برو به سوی قبرهای شهدا و بایست نزد آن قبرها و بگو: السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا أهْلَ الدِّیارِ، أنْتُمْ لَنا فَرَطٌ وَ إنّا بِکُمْ لاحِقُوْنَ.
پس برو به مسجدی که در آن مکانِ گشاده است و در پهلوی کوه در وقتی که داخل احد می شوی، پس در آن مسجد نماز بکن، که از آن موضع رسول خدا صلی الله علیه و آله بیرون رفت به سوی احد در وقتی که با کفّار مکّه جنگ کرد، پس در آنجا نماز کرد و به جنگ رفت.
پس باز برگرد و نماز کن نزد قبر شهدا آنچه خدا برای تو مقدّر کرده باشد.
پس برو به سوی مسجد احزاب و نماز کن، که رسول خدا صلی الله علیه و آله در آن موضع دعا کرد در روز جنگ احزاب و گفت: یا صَرِیْخَ الْمَکْرُوْبِیْنَ وَ یا مُجِیْبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّیْنَ وَ یا مُغِیْثَ الْمَهْمُوْمِیْنَ، اکْشِفْ عَنِّی هَمِّی وَ کَرْبِی وَ غَمِّی، فَقَدْ تَری حالِی وَ حالَ أصْحابِی (1).
و به اسانید معتبره از معاویه بن عمّار منقول است که حضرت صادق علیه السلام فرمود که: ترک مکن رفتن به مشاهد مدینه را که یکی از آنها مسجد قبا است و حق تعالی در شأن آن مسجد فرستاده است این آیه را: «لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَی التَّقْوی مِنْ أوَّلِ یَوْمٍ أحَقُّ أنْ تَقُوْمَ فِیْهِ» (2) که مضمونش این است که: به تحقیق که مسجدی که بنا شده است بر پرهیزکاری در روز اوّل، سزاوارتر است به اینکه در آن بایستی به نماز و عبادت، از
ص: 85
مسجدی که منافقان به حیله و مکر بنا کرده اند و غرفه مادر ابراهیم و مسجد فضیخ و قبور شهدا و مسجد احزاب - که آن مسجد فتح است - .
و به ما رسیده است که پیغمبر صلی الله علیه و آله چون نزدیک قبور شهدا می آمد می گفت:
السَّلامُ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ، فَنِعْمَ عُقْبَی الدّارِ.
و باید که در مسجد فتح این دعا بخوانی:
یا صَرِیْخَ الْمَکْرُوْبِیْنَ وَ یا مُجِیْبَ الْمُضْطَرِّیْنَ، اکْشِفْ عَنِّی هَمِّی وَ غَمِّی وَ کَرْبِی، کَما کَشَفْتَ عَنْ نَبِیِّکَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ هَمَّهُ وَ غَمَّهُ وَ کَرْبَهُ وَ کَفَیْتَهُ هَوْلَ عَدُوِّهِ فی هذَا الْمَکانِ (1).
و در حدیث معتبر دیگر از آن حضرت منقول است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود که: هر که بیاید به سوی مسجد من - مسجد قبا - و دو رکعت نماز در آن بگزارد، برگردد با ثواب عمره (2).
و احادیث در فضیلت مسجد قبا بسیار است.
و به سند صحیح از آن حضرت منقول است که: حضرت فاطمه - صلوات اللَّه علیها - بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله هفتاد و پنج روز زنده ماند و در این ایّام هیچ کس آن حضرت را خندان ندید، می رفت به سوی قبرستان شهیدان احد در هر هفته دو مرتبه، روز دوشنبه و پنجشنبه و در آنجا نماز و دعا می کرد (3).
و به سند معتبر از عمّار ساباطی منقول است که گفت: با حضرت صادق علیه السلام رفتم به سوی مسجد فضیخ، فرمود که ای عمّار، می بینی این گودال را؟
گفتم بلی. فرمود که: اسماء زن جعفر بن ابی طالب - که آخر امیرالمؤمنین علیه السلام او را خواست - ، روزی در این موضع نشسته بود با دو پسرش که از جعفر داشت، پس گریست؛
ص: 86
پسرهایش از او پرسیدند که چرا گریه می کنی؟
گفت: از برای امیرالمؤمنین. گفتند: برای امیرالمؤمنین گریه می کنی و برای پدر ما گریه نمی کنی؟
گفت: برای موت او گریه نمی کنم، بلکه به یادم آمد حدیثی که حضرت امیرالمؤمنین در اینجا به من نقل کرد و به این سبب گریستم، روزی با آن حضرت در این مسجد بودم، فرمود که می بینی این گودال را؟ گفتم: بلی. فرمود: که من با رسول خدا صلی الله علیه و آله در این موضع نشسته بودیم، ناگاه سر مبارک خود را در دامن من گذاشت و به خواب رفت تا وقت نماز پسین در آمد، نخواستم که آن حضرت را بیدار کنم، که مبادا آزار آن حضرت باشد، تا آنکه وقت بیرون رفت و نماز فوت شد، حضرت بیدار شد و فرمود که: یا علی نماز کرده ای؟ گفتم: نه. فرمود که چرا؟ گفتم که نخواستم که شمارا آزار کنم. پس برخاست و رو به قبله کرد و دستها را بلند کرد و گفت: خداوندا برگردان آفتاب را به وقت نماز، تا علی نماز کند. پس آفتاب برگشت به وقت نماز عصر، تا من نماز کردم، پس به نهایتِ سرعت مانند شهاب فرو رفت (1).
و از جمله زیارات مرغوبه، زیارت ابراهیم فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله است در بقیع؛ و در روز ولادت آن حضرت - که هیجدهم ماه رجب است موافق مشهور - انسب است. و در کیفیّت زیارت او خبری به نظر نرسیده است و در کتب زیارات مسطور است.
و زیارت فاطمه بنت اسد - رضی اللَّه عنها - است؛ و قبر شریفش در بقیع معروف است.
و از کلام شیخ رحمه الله در تهذیب مفهوم می شود که نزد ائمه بقیع علیهم السلام مدفون باشد (2).
و مزاری که الحال معروف است، دور است از قبر ایشان. و دور نیست که آن موضع که در پیش روی ائمه بقیع علیهم السلام زیارت فاطمه زهرا علیها السلام در آنجا می کنند، محلّ قبر فاطمه بنت اسد باشد؛ که اشتباه کرده باشند.
و زیارت حضرت ابوطالب و حضرت عبدالمطّلب و حضرت عبد مناف،
ص: 87
و حضرت خدیجه - رضی اللَّه عنهم - در مکّه معظّمه باید کرد. خصوصاً در ایّام مختصّه به ایشان، مثل:
بیست و ششم رجب، که روز وفات ابوطالب علیه السلام است.
و دهم ربیع الأوّل، که روز وفات عبدالمطّلب علیه السلام است. و هفدهم محرّم، که روز هلاک اصحاب فیل و ظهور کرامت عبدالمطّلب است.
و روز تزویج خدیجه رضی اللَّه عنها، که پیش مذکور شد (1).
و زیارت جعفر بن ابی طالب - رضی اللَّه عنه - در موته.
و زیارت شهدای بدر در بدر.
و زیارت ابوذر - رضی اللَّه عنه - در ربذه، که نزدیک به صفرا است از جانب راست راه، نسبت به کسی که از مکّه به مدینه رود.
و قبر شریف آمنه و عبداللَّه - رضی اللَّه عنهما - در این زمان معلوم نیست.
و شیخ محمّد بن المشهدی ذکر کرده است که: مستحبّ است که نماز کند در خانه حضرت امام زین العابدین - صلوات اللَّه علیه - و خانه حضرت امام جعفر صادق علیه السلام و مسجد سلمان فارسی - رضی اللَّه عنه - و مسجد امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - ، که محاذی قبر حضرت حمزه است (2).
و از جمله مساجد معروفه مسجد غدیر خم است که نزدیک به جحفه است - که در این زمان رابغ می گویند - و آن مسجد در این زمان اثرش هست، امّا نواصب از برای اخفای فضیلت و نصّ امیرالمؤمنین علیه السلام راه را گردانیده اند و بر سر راهِ متعارف ایشان نیست و نزدیک است به راه.
و به سند معتبر از حسّان جمّال منقول است که گفت: شتر به حضرت صادق علیه السلام کرایه داده بودم و در خدمت آن حضرت از مدینه تا مکه رفتم و چون رسیدیم به مسجد غدیر نظر کرد به جانب چپ مسجد و فرمود که: این موضعِ قدم رسول خدا صلی الله علیه و آله است در وقتی که می فرمود که: «هر که من مولای اویم پس علی مولای او است،
ص: 88
خداوندا دوست دار هر که او را دوست دارد و دشمن دار هر که او را دشمن دارد»، پس نظر فرمود حضرت صادق علیه السلام به جانب دیگر مسجد و فرمود که: این موضعِ خیمه ابوبکر و عمر و سالم مولای ابی حذیفه و ابو عبیدة بن الجرّاح است، در وقتی که دیدند که حضرت رسول صلی الله علیه و آله دست امیرالمؤمنین علیه السلام را گرفته و بلند کرده است و نصّ بر امامت او می نماید و فضائل او را بیان می فرماید؛ در آن وقت بعضی از ایشان گفتند که ببینید چشمهایش را که می گردد، گویا که دیده های دیوانه ای است؛ پس جبرئیل نازل شد و آیه «وإنْ یَکادُ الَّذِیْنَ کَفَرُوْا» (1) را آورد (2).
ص: 89
ص: 90
در حدیث صحیح منقول است از حضرت امام جعفر صادق - صلوات اللَّه علیه - که: هر که زیارت کند حضرت امیرالمؤمنین صلوات اللَّه علیه را و عارف به حقّ آن حضرت باشد و آن حضرت را امام واجب الاطاعه و خلیفه بلافصل داند و از روی تجبّر و تکبّر به زیارت نیامده باشد، حقّ تعالی بنویسد از برای او اجر صد هزار شهید و گناهان گذشته و آینده او را بیامرزد و مبعوث گردد در روز قیامت از جمله ایمنان از اهوال آن روز و آسان گرداند بر او حساب را و استقبال نمایند او را ملائکه و چون برگردد از زیارت او را مشایعت نمایند تا به خانه خود بر گردد و اگر بیمار شود به عیادت او بیایند و اگر بمیرد متابعت جنازه او بکنند و از برای او طلب آمرزش نمایند تا قبرش (1).
و به سند معتبر منقول است که ابووهب قصری داخل مدینه شد و به خدمت حضرت صادق علیه السلام رسید و عرض کرد که فدای تو شوم، به نزد شما آمدم و زیارت امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - نکردم.
حضرت فرمود که: بد کردی! اگر نه این بود که از شیعیان ما بودی، من نگاه به سوی تو نمی کردم؛ آیا زیارت نمی کنی کسی را که خدا با ملائکه او را زیارت می کنند و پیغمبران او را زیارت می کنند و مؤمنان او را زیارت می کنند؟!
ص: 91
گفت: فدای تو شوم، من این را نمی دانستم.
فرمود که: بدان که امیرالمؤمنین نزد خدا بهتر است از جمیع ائمه و از برای او هست ثواب اعمال همه ائمّه علیهم السلام و به قدر عملهای خود زیادتی یافته اند (1).
و به سند معتبر دیگر منقول است از مفضّل که گفت: به خدمت حضرت صادق علیه السلام رفتم و عرض کردم که: من مشتاق نجف شده ام!
فرمود که: برای چه مشتاق شده ای؟
گفتم: که می خواهم که امیرالمؤمنین صلوات اللَّه علیه را زیارت کنم.
فرمود که: آیا می دانی فضیلت زیارت آن حضرت را؟
گفتم: نه - یا ابن رسول اللَّه - شما بفرمایید.
فرمود که: بدان که چون زیارت امیرالمؤمنین می کنی، زیارت کرده ای استخوان آدم و بدن نوح و جسم علی بن ابی طالب - صلوات اللَّه علیهم - را.
گفتم که: آدم از بهشت به سراندیب فرود آمد در جانب مشرق و می گویند که استخوانش نزد خانه کعبه است، چگونه استخوانش به کوفه افتاد؟!
فرمود که: خداند عالمیان وحی نمود به حضرت نوح علیه السلام در وقتی که در کشتی بود، که طواف کند خانه کعبه را هفت شوط. طواف کرد به نحوی که خدا به او وحی فرموده بود، پس بیرون آمد از کشتی به میان آب - و آب تا زانوی او بود - و بیرون آورد تابوتی را که استخوان حضرت آدم علیه السلام در آن بود و در کشتی جا داد و طواف کرد دور خانه کعبه آنچه خدا خواست، پس کشتی آمد تا میان مسجد کوفه، پس در آنجا خدا وحی نمود به زمین که: آب خود را فرو بر (2). پس آبش را از میان مسجد کوفه فرو برد، چنانچه آبْ اوّل از مسجد کوفه پیدا شد و متفرّق شدند آن جماعتی که با حضرت نوح در کشتی بودند، پس حضرت نوح علیه السلام تابوت را گرفت و دفن کرد در غریّ - که اسم نجف اشرف است - و آن قطعه ای است از کوهی که حق تعالی با حضرت موسی علیه السلام بر آن سخن گفت و حضرت عیسی را براین موضع تقدیس کرد و بزرگ
ص: 92
گردانید و حضرت ابراهیم را در این مکان خلیل خود گردانید و حضرت محمّد صلی الله علیه و آله را در این محل حبیب خود گردانید و آن را مسکن پیغمبران گردانید. واللَّه که ساکن نشده است در این مکان بعد از دو پدر طیّبش آدم و نوح، کسی که نزد خدا گرامی تر باشد از امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیهم - .
پس چون زیارت جانب نجف کنی، زیارت کن استخوان آدم و بدن نوح و جسم علی بن ابی طالب را، به درستی که زیارت کرده خواهی بود پدران گذشته را و محمّد صلی الله علیه و آله خاتم پیغمبران را و علی بهترین اوصیا را و به درستی که زیارت کننده او گشوده می شود برای او درهای آسمان نزد دعای او، پس از خیر غافل و خواب مباش (1).
و در حدیث معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: حق تعالی عرض کرد ولایت ما را بر اهل شهرها، پس قبول نکردند مگر اهل کوفه؛ و به درستی که در پهلوی آن قبری هست که هیچ غمگینی نمی رود که نماز کند نزد آن چهار رکعت، مگر آنکه حق تعالی برمی گرداند او را خوشحال با برآمدن حاجتش (2).
و به سند معتبر دیگر از آن حضرت منقول است که: در جانب کوفه قبری هست که هیچ غمناکی به نزد آن نمی رود، که دو رکعت یا چهار رکعت نماز بگزارد، مگر آنکه حق تعالی غم او را زائل می گرداند و حاجت او را بر می آورد.
راوی پرسید که: قبر حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - را می فرمایید؟
اشاره فرمود به سر مبارکش که نه.
گفت که: قبر امیرالمؤمنین را می فرمایید؟
اشاره فرمود که بلی. (3).
و در حدیث معتبر دیگر از آن حضرت منقول است که: هر که پیاده به زیارت
ص: 93
حضرت امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - برود، حق تعالی به هر گامی ثواب دو حج و دو عمره از برای او بنویسد (1).
و به سند معتبر دیگر منقول است که حضرت صادق - صلوات اللَّه علیه - گفت:
ای پسر مارِد! هر که زیارت کند جدّم امیرالمؤمنین را، بنویسد خدا از برای او به عدد هر گامی حجّ مقبول و عمره پسندیده.
ای پسر مارد! واللَّه که نمی خورد آتش جهنم قدمی را که غبار آلوده شود در زیارت امیرالمؤمنین علیه السلام - خواه پیاده برود و خواه سواره - . ای پسر مارد، بنویس این حدیث را به آب طلا (2).
مؤلّف گوید که: گویا امر به نوشتن به آب طلا کنایه باشد از نفاست حدیث و اعتنا به شأن آن کردن و اهتمام در عمل به آن.
و در حدیث معتبر دیگر از آن حضرت مروی است که: زیارت حضرت امام حسین علیه السلام برابر است با یک حج و یک عمره و زیارت پدرش برابر است با دو حج و دو عمره (3).
و به سند معتبر دیگر منقول است که آن حضرت فرمود به حسّان بن مهران که:
آیا زیارت می کنی قبرهای شهیدان را که نزد شمایند؟
گفتم: کدام شهیدان؟
فرمود که: علی و حسین - صلوات اللَّه علیهما - .
گفت: زیارت می کنیم و بسیار زیارت می کنیم.
فرمود که: ایشان اند آن شهیدان که حق تعالی در شأن ایشان فرموده است که:
«زنده اند نزد پروردگار خود و حال آنکه روزی می یابند» (4). پس زیارت کنید ایشان را و تضرّع کنید در طلب کردن حاجات خود نزد قبرهای ایشان؛ اگر به ما چنین نزدیک
ص: 94
بودند که به شما نزدیک اند، هر آینه ایشان را هجرت اخذ می کردیم (1).
مؤلّف گوید: یعنی هجرت به سوی ایشان می کردیم و ترک وطن نموده نزد ایشان ساکن می شدیم، یا آنکه رفتن به سوی ایشان را به منزله هجرت به سوی خدا و رسول می دانستیم.
و به سند معتبر دیگر منقول است که حضرت صادق علیه السلام فرمود که: ما می گوییم که در پشت کوفه قبری هست که پناه نمی برد به آن قبر دردناکی، مگر آنکه حق تعالی او را شفا کرامت می فرماید (2).
و در حدیث معتبر منقول است که: ابو شعیب خراسانی به خدمت حضرت امام رضا - صلوات اللَّه علیه - عرض کرد که کدام بهتر است: زیارت قبر امیر المؤمنن صلوات اللَّه علیه، یا زیارت قبر امام حسین علیه السلام؟
فرمود که: امام حسین - صلوات اللَّه علیه - با غم و شدّت و الم شهید شده است، پس بر خدا لازم است که نرود به زیارت او غمناکی مگر آنکه غم او را زایل گرداند.
فضیلت زیارت قبر امیرالمؤمنین بر زیارت قبر امام حسین، مثل فضیلت امیرالمؤمنین است بر امام حسین علیهما السلام (3).
و به سند معتبر از ابو بصیر منقول است که حضرت صادق علیه السلام فرمود که: ولایت و دوستی ما ولایت خدا است، که مبعوث نکرده است هیچ پیغمبری را مگر به این ولایت. به درستی که خداوند عالمیان عرض کرد ولایت و محبّت ما را بر آسمانها و زمینها و کوهها و شهرها و قبول نکردند هیچ یک مثل قبول کردن اهل کوفه. و به درستی که در پهلوی ایشان قبری هست که هیچ غمناکی به سوی آن قبر نمی رود مگر آنکه حق تعالی غمش را زایل می گرداند و دعایش را مستجاب می گرداند و او را به اهلش شاد برمی گرداند (4).
ص: 95
و از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: درهای آسمان باز می شود نزد داخل شدن زیارت کننده به روضه حضرت امیرالمؤمنین صلوات اللَّه علیه (1).
و به سند معتبر دیگر از آن حضرت منقول است که: اعرابی به خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و گفت: یا رسول اللَّه منزل من از منزل تو دور است و مشتاق زیارت و دیدن تو می شوم و می آیم و تو را نمی بینم و علی بن ابی طالب علیه السلام را می بینم و مونس من می شود به حدیث گفتن و موعظه کردن و بر می گردم با تأسّف بر ندیدن تو!
حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود که: هر که علی را زیارت کند مرا زیارت کرده است و هر که او را دوست دارد مرا دوست داشته است و هر که او را دشمن دارد مرا دشمن داشته است. این حدیث را از من به قوم خود برسان. و هر که برود بعد از وفات علی به زیارت او، چنان است که به زیارت من آمده باشد؛ و من جزا می دهم او را در قیامت و جبرئیل و صالح مؤمنان - که امیرالمؤمنین علیه السلام است - (2).
ص: 96
بدان که چون حضرت امیرالمؤمنین صلوات اللَّه علیه به حضرت امام حسن و امام حسین - صلوات اللَّه علیهما - وصیّت نمود که آن حضرت را در شب، پنهان دفن کنند از خوف خوارج و غیر ایشان، به این سبب قبر آن حضرت مخفی بود و مطّلع نبود بر آن مگر قلیلی از خواصّ شیعیان؛ تا آنکه چون حضرت صادق علیه السلام در زمان سفاح به عراق تشریف آوردند، به جمعی کثیر از شیعیان و اصحاب خود نمودند قبر آن حضرت را و فرمودند که علامت قبر را ساختند؛ و در زمان هارون تجدید کردند به سببی که بعد از این مذکور خواهد شد.
و به این سبب در میان مخالفان و بعضی از عوام شیعه در صدر اوّل اختلافی بهم رسیده بود، بعضی می گفته اند که در خانه خود مدفون گردیده و بعضی می گفته اند در صحن مسجد کوفه و بعضی می گفته اند در میدان کوفه و بعضی می گفته اند در کرخ - که محلّه ای بوده است از بغداد کهنه - . ولیکن اجماع علمای شیعه منعقد گردیده است به نقلهای متواتر، که مرقد شریف آن حضرت همین موضع معروف است.
و سیّد عبد الکریم بن طاووس - رضی اللَّه عنه - در این باب کتابی تألیف نموده است مسمّی به «فرحة الغریّ» و احادیث بسیار در این باب ایراد نموده و معجزات بسیار که در این مکان شریف ظاهر گردیده است نقل نموده.
ص: 97
و در هر عصری از اعصار از کرامات و معجزات آنقدر ظاهر می گردد که احتیاج به نقل سلف نیست؛ و فقیر بسیاری از آن را در کتاب بحار الانوار ایراد نموده ام.
و به اسانید معتبره منقول است از صفوان جمّال که گفت: با حضرت صادق علیه السلام روانه شدیم از مدینه به سوی کوفه، چون به حیره گذشتیم فرمود که: شتران باید به قائم بروند - که عمارتی بوده است نزدیک نجف - و حدّ راه باید که به غریّ باشد - که عمارتی بوده است در نجف اشرف و به آن سبب نجف را غریّ می گفته اند - .
پس چون به قائم رسیدیم آن حضرت ریسمان باریکی بیرون آوردند و از قائم به جانب مغرب گامی چند برداشتند و آن ریسمان را کشیدند تا به آخر ریسمان رسیدند، پس دست زدند و از زمین کفی از خاک برگرفتند و بوییدند، پس روانه شدند تا ایستادند به موضعی که الحال موضع قبر امیرالمؤمنین است و به کف مبارک قبضه ای از خاک برگرفتند و بوییدند و نعره زدند و بیهوش شدند، بحدّی که من گمان کردم که از دنیا مفارقت کردند، چون به هوش آمدند فرمودند که: این موضع قبر امیرالمؤمنین است. پس خطی کشیدند برای علامت قبر.
من عرض کردم که: یا ابن رسول اللَّه، چه چیز مانع شد نیکان از اهل بیت رسالت را که قبر آن حضرت را ظاهر گردانند؟
فرمود که: برای حذر از فرزندان مروان و خارجیان، که مبادا حیله در آزار رسانیدن به جسد مبارک آن حضرت بکنند (1).
و ایضاً به سند معتبر از سلیمان بن خالد و محمّد بن مسلم - که هر دو از اکابر راویان اند - منقول است که گفتند که: رفتیم در حیره به خدمت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام و رخصت طلبیدیم و داخل شدیم و در خدمت آن حضرت نشستیم و سؤال نمودیم از موضع قبر امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه.
فرمود که: چون از حیره بیرون می روید و از تلّ کوچک و از قائم می گذرید و تا نجف یک تیر پرتاب یا دو تیر پرتاب می ماند، می بینید تلّهای سفید که در میان آنها
ص: 98
قبری هست که سیل آن را شکافته است، آن قبر امیرالمؤمنین علیه السلام است.
پس بامداد رفتیم و به صفتی که حضرت فرموده بود قبر را یافتیم، پس زیارت کردیم و نماز کردیم و برگشتیم؛ و روز دیگر بامداد به خدمت آن حضرت رفتیم و طریق رفتن و یافتن خود را وصف کردیم.
فرمود که: درست یافته اید، خدا شما را بر راه راست بدارد (1).
و منقول است از ابی قرّه که گفت: رفتم با زید بن علی به جانب قبرستان کوفه که در طرف نجف است؛ پس زید نماز بسیار کرد و بعد از آن فرمود که: ما نزدیک قبر امیرالمؤمنین علی بن ابی طالبیم، ای أبی قرّه ما در باغی از باغهای بهشتیم (2).
و از محمد بن سائب منقول است که گفت: حضرت امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - را امام حسن و امام حسین علیهما السلام و محمد بن الحنفیه و عبداللَّه بن جعفر و جمعی از اهل بیت آن حضرت، در شب بیرون آوردند و در پشت کوفه دفن کردند؛ از ترس اینکه مبادا خوارج و غیر ایشان قبر را بشکافند و آن حضرت را بدر آورند (3).
و در روایت دیگر منقول است که: چون ابن ملجم - علیه اللّعنه - آن حضرت را ضربت زد، حضرت امام حسن علیه السلام به آن حضرت گفت که این ملعون را بکشم؟
فرمود که: نه، ولیکن او را حبس کن و اگر من بمیرم او را بکش؛ و مرا دفن کنید در پشت کوفه، در قبر دو برادرم حضرت صالح و حضرت هود (4).
و در حدیث دیگر منقول است که از حضرت امام حسن صلوات اللَّه علیه پرسیدند که: در کجا دفن کردید امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - را؟
فرمود که: در کنار آن موضع که سیلاب آن را شسته است؛ و خود وصیّت فرمود که مرا دفن کنید در قبر برادرم هود (5).
ص: 99
و به سند صحیح منقول است که به حضرت صادق علیه السلام عرض کردند که: مردم می گویند که امیرالمؤمنین در صحن مسجد کوفه مدفون شده است.
فرمود که: نه.
گفتند که: پس کجا مدفون شده است؟
فرمود که: چون آن حضرت فوت شد، امام حسن علیه السلام او را برداشت و آورد به پشت کوفه و در میان تلّهای سفید دفن کرد.
صفوان جمّال می گوید که: رفتم به آنجا و یک موضعی را گمان کردم و به خدمت آن حضرت آمدم و خبر دادم.
فرمود که: درست یافته ای، خدا تو را رحم کند (1).
و به سند معتبر منقول است از یزید بن عمرو که: حضرت صادق علیه السلام در وقتی که در حیره بود روزی به من گفت که: آیا می خواهی به عمل آورم آنچه تو را وعده داده بودم که قبر امیرالمؤمنین را به تو نشان دهم؟
گفتم: بلی.
پس آن حضرت سوار شد و اسماعیل فرزند آن حضرت سوار شد و من با ایشان سوار شدم، تا آنکه از تلّ کوچک گذشت و میان حیره و نجف نزد تلّهای سفید فرود آمد و من و اسماعیل هم فرود آمدیم، پس حضرت نماز کرد و ما هم نماز کردیم؛ پس به اسماعیل گفت: برخیز و سلام کن بر جدّت حسین بن علی علیهما السلام.
گفتم: فدای تو شوم، مگر حسین در کربلا نیست؟
فرمود که: بلی، امّا چون سر مبارک آن حضرت را به شام بردند، یکی از شیعیان ما آن سر را دزدید و آورد و دفن کرد در پهلوی امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیهما - (2).
و به سند معتبر از ابان بن تغلب مروی است که گفت: با حضرت صادق علیه السلام رفتیم به پشت کوفه، بر قبری گذشتند و فرود آمدند و دو رکعت نماز گزاردند، پس اندکی راه
ص: 100
رفتند و فرود آمدند و دو رکعت نماز گزاردند، پس اندکی دیگر رفتند و فرود آمدند و دو رکعت نماز کردند؛ پس فرمودند که: آن موضع اوّل قبر امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - بود و موضع دوم محلّ سر مبارک امام حسین علیه السلام بود و موضع سوم محلّ منبر حضرت قائم آل محمّد - صلوات اللَّه علیه - خواهد بود (1).
و به سند معتبر دیگر از آن حضرت منقول است که فرمود که: چون به نجف می روی دو قبر می بینی، قبر بزرگی و قبر کوچکی؛ قبر بزرگ قبر امیرالمؤمنین است و قبر کوچک مدفن سر حضرت امام حسین است (2).
و به سند معتبر منقول است از صفوان جمّال که گفت: من با حضرت صادق علیه السلام از قادسیّه روانه شدیم، تا مُشرِف شد بر نجف فرمود که: این کوهی است که پناه برد به آن فرزند جدّم نوح علیه السلام - که گفت به زودی پناه برم به کوهی که مرا از آب نگاه دارد - ، پس حق تعالی وحی نمود به سوی آن کوه که ای نجف آیا مردم به تو پناه می برند از عذاب من! پس کوه فرو رفت در زمین و پاره پاره شد و در ناحیه شام ظاهر شد.
پس فرمود که: راه را بگردان. پس می رفت تا رسید به غری، پس بر قبری ایستاد و سلام فرستاد بر پیغمبران یک یک - از آدم گرفته تا پیغمبر آخر الزّمان صلوات اللَّه علیهم اجمعین - و من با او سلام می فرستادم؛ پس بر روی قبر افتاد و بر صاحب قبر سلام کرد و صدای گریه آن حضرت بلند شد. پس برخاست و چهار رکعت نماز گزارد؛ و من نیز با آن حضرت نماز کردم، پس پرسیدم که این قبر کیست؟ فرمود که:
این قبر جدّم علیّ بن ابی طالب علیه السلام است (3).
و در حدیث معتبر از یونس بن ظبیان منقول است که گفت: من در خدمت حضرت صادق علیه السلام بودم در حیره، در ایّامی که آن حضرت به نزد ابو جعفر دوانیقی
ص: 101
آمده بودند در شب ماهتابی، پس نظر کرد به سوی آسمان و فرمود که: ای یونس، نمی بینی این ستاره ها را که چه بسیار نیکو است! به درستی که اینها امان اهل آسمان اند و ما اهل بیت امان اهل زمینیم.
پس فرمود که ای یونس، امر کن که استر و الاغ را زین کنند.
و چون هر دو را زین کردند، فرمود که ای یونس می خواهم که الاغ را به من گذاری و استر را تو سوار شوی.
پس سوار شدیم و چون از حیره بیرون رفتیم فرمود که: پیش باش ای یونس!
و گاه می فرمود که از جانب راست برو و گاه می فرمود که از جانب چپ برو.
پس چون رسیدیم به تلّهای سرخ، فرمود که: به جانب راست برو.
پس به موضعی رفت که در آن چشمه آبی بود و وضو ساخت، پس نزدیک زمین بلندی آمد و نماز گزارد، پس بر آن بلندی برآمد و بسیار گریست، پس به بلندی دیگر رفت و باز چنین کرد.
پس فرمود که: ای یونس بکن مثل آنچه من کردم.
پس چون فارغ شدم فرمود که: ای یونس، می شناسی این مکان را؟
گفتم: نه.
فرمود که: موضعی که اوّل در آن نماز کردم موضع قبر امیرالمؤمنین بود و آن بلندیِ دیگر، موضع سر حضرت امام حسین است؛ به درستی که ملعون عبید اللَّه ابن زیاد - علیه اللّعنه - چون سر مبارک حضرت امام حسین علیه السلام را به شام فرستاد، آوردند به کوفه، پس گفت: بیرون برید این سر را از کوفه که باعث فتنه اهلش نشود، پس حق تعالی چنین کرد که نزد امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - مدفون شد؛ پس سر با بدن است و بدن با سر است (1).
مؤلّف گوید که: گویا مراد این باشد که بعد از دفن کردن، حق تعالی آن سر مبارک را به بدن شریفش ملحق گردانید و متّصل به بدن شد؛ و در این موضع زیارت کردن
ص: 102
برای این است که اوّل در اینجا مدفون شده است.
و محتمل است که مراد این باشد که بدن مبارک امیرالمؤمنین به منزله بدن شریف آن حضرت است و هر دو یک نور اند و جدائی در میان ایشان نیست؛ و باز سر و بدن از هم جدا نشدند.
و به سند صحیح از حضرت صادق علیه السلام منقول است که فرمود که: چون من در حیره بودم نزد ابوالعبّاس سفّاح، شب می رفتم به نزد قبر امیرالمؤمنین علیه السلام - و آن در ناحیه نجف حیره است، در پهلوی عمارت غری که نعمان پادشاه عرب ساخته است - ، پس نماز شب را در آنجا می کردم و پیش از صبح بر می گشتم (1).
و ایضاً به سند صحیح از صفوان منقول است که از آن حضرت پرسیدم از موضع قبر امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - و آن حضرت نشان دادند.
صفوان گفت که: بعد از آن، بیست سال من نماز را نزد قبر آن حضرت می کردم (2).
و در حدیث ابوحمزه ثمالی خواهد آمد که: حضرت امام زین العابدین علیه السلام او را بردند به نجف موضعی را نشان دادند و فرمودند که: این موضع قبر جدّم امیرالمؤمنین است؛ و زیارت کردند و دو طرف روی مبارک خود را بر قبر منوّر مالیدند (3).
و در روایت معتبر دیگر منقول است که ابوبصیر از حضرت صادق علیه السلام سؤال نمود که: امیرالمؤمنین در کجا مدفون گردیده است؟
فرمود که: در قبر پدرش حضرت نوح.
ابوبصیر گفت که: مردم می گویند که نوح در مسجد کوفه مدفون است؟
فرمود که نه، در پشت کوفه مدفون است (4).
و در حدیث معتبر دیگر از آن حضرت منقول است که: قبر امیرالمؤمنین در میان سینه حضرت نوح و فرق سر آن حضرت است، از جانب قبله (5).
ص: 103
و در روایت معتبر دیگر از آن حضرت منقول است که: حضرت امیرالمؤمنین حضرت امام حسن علیهما السلام را امر فرمود که قبر آن حضرت را در چهار موضع بکنند: در مسجد و در نجف و دو موضع دیگر؛ برای آنکه دشمنانش موضع قبرش را ندانند (1).
و در حدیث دیگر فرمود که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام وصیت فرمود که: جسد مرا بیرون برید پشت کوفه، پس هر گاه قدمهای شما فرو رود و بادی روبروی شما بوزد مرا دفن کنید؛ و آن اوّل طور سینا است. پس چنین کردند (2).
و در حدیث معتبر دیگر از آن حضرت منقول است که: در کوفه است قبر نوح و ابراهیم و قبر سیصد و هفتاد پیغمبر و ششصد وصیّ پیغمبر و قبر بهترین اوصیای پیغمبران - یعنی امیرالمؤمنین - (3).
مؤلّف گوید که: چون در روایت معتبره بسیار وارد است که حضرت آدم و نوح علیهما السلام نزد حضرت امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - مدفون اند (4) و در بعضی روایاتْ حضرت هود وارد شده است (5) و حضرت صالح علیه السلام نیز مشهور است که در حوالی آن حضرت مدفون است (6) و حضرت یونس و ذوالکفل نیز در این زمان قبرشان معروف است و در این حدیث نیز حضرت ابراهیم علیه السلام با سایر انبیا و اوصیا وارد شده است، اگر در وقت زیارت آن حضرت همه را زیارت کند مناسب است؛ آنچه بخصوص مذکور اند خصوصاً و باقی را عموماً.
و سابقاً روایتی گذشت (7) که حضرت صادق علیه السلام سلام بر آدم و سایر انبیا فرستادند در زیارت آن حضرت.
ص: 104
و این احادیث منافات ندارد با احادیثی که وارد شده است که بعضی از ایشان در مواضع دیگر مدفون شده اند؛ زیرا که ممکن است که مثل حضرت آدم علیه السلام در جایی دیگر مدفون شده باشد و از برای شرف مجاورت آن حضرت ایشان را به این محلّ شریف نقل کرده باشند.
و امّا مدفون شدن سر حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - در بالای سر حضرت امیرالمؤمنین صلوات اللَّه علیه و استحباب زیارت آن حضرت در آن مکان - به غیر آنچه سابقاً ذکر کردیم - بسیار است (1)؛ و احادیث در این باب بعد از این نیز خواهد آمد إن شاءاللَّه (2).
ص: 105
- قدّس اللَّه ارواحهم - در کتب خود ذکر کرده اند و به روایت نسبت داده اند؛ اگرچه از بعضی قرائن مفهوم می شود که دعایی چند در میان روایت درج فرموده باشند و روایات دیگر نیز به این روایت ضمّ کرده باشند.
شیخ مفید فرموده است که: مروی است از صفوان که عرض نمود به خدمت حضرت صادق - صلوات اللَّه علیه - که: چگونه زیارت کنیم حضرت امیرالمؤمنین صلوات اللَّه علیه را؟
فرمود که: ای صفوان، هر گاه که اراده زیارت نمایی غسل بکن و دو جامه پاک بپوش و به چیزی از بوی خوش خود را خوشبو کن - و اگر نیابی و نکنی تو را مُجزی است - و چون از خانه خود بیرون می روی بگو:
اللَّهُمَّ إِنِّی خَرَجْتُ مِنْ مَنْزِلِی أبْغِی فَضْلَکَ وَ أزُوْرُ وَصِیَّ نَبِیِّکَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِما؛ اللَّهُمَّ فَیَسِّرْ ذلِکَ لِی وَ سَبِّبِ الْمَزارَ لَهُ وَ اخْلُفْنِی فی عاقِبَتِیْ وَ حُزانَتِی بِأحْسَنِ الْخِلافَةِ، یا أرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ.
پس روانه شو و حال آنکه می گفته باشی: الْحَمْدُ للَّهِ، وسُبحانَ اللَّهِ، ولا إلهَ إلَّا اللَّهُ؛
ص: 106
و چون به خندق کوفه برسی بایست نزد خندق و بگو:
اللَّهُ أکْبَرُ، اللَّهُ أکْبَرُ أَهْلُ الْکِبْرِیاءِ وَ الْمَجْدِ وَ الْعَظَمَةِ، اللَّهُ أَکْبَرُ أهْلُ التَّکْبِیْرِ وَ التَّقْدِیْسِ وَ التَّسْبِیْحِ وَ الْألاءِ، اللَّهُ أَکْبَرُ مِمّا أخافُ وَ أحْذَرُ، اللَّهُ أکْبَرُ عِمادِی وَ عَلَیْهِ أتَوَکَّلُ، اللَّهُ أَکْبَرُ رَجائِی وَ إلَیْهِ أُنِیْبُ.
اللَّهُمَّ أَنْتَ وَلِیُّ نِعْمَتِی وَ الْقادِرُ عَلی طَلِبَتِی، تَعْلَمُ حاجَتِی وَ ما تُضْمِرُهُ هَواجِسُ الصُّدُوْرِ وَ ما تَتَوَهَّمُهُ خَواطِرُ النُّفُوْسِ؛ فَأَسْأَلُکَ بِمُحَمَّدٍ الْمُصْطَفی، الَّذی قَطَعْتَ بِهِ حُجَجَ الْمُحْتَجِّیْنَ وَ عُذْرَ الْمُعْتَذِرِیْنَ وَ جَعَلْتَهُ رَحْمَةً لِلْعالَمِیْنَ، أنْ لاتَحْرِمَنِی زِیارَةَ (1) وَلِیِّکَ وَ أَخِی نَبِیِّکَ، أَمِیْرِ الْمُؤْمِنِیْنَ وَ قَصْدَهُ وَ تَجْعَلَنِی مِنْ وَفْدِهِ الصّالِحِیْنَ وَ شِیْعَتِهِ الْمُتَّقِیْنَ، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ.
و چون نمودار شود برای تو قبّه شریفه آن حضرت، بگو:
الْحَمْدُ للَّهِ عَلی ما اخْتَصَّنِی بِهِ مِنْ طِیْبِ الْمَوْلِدِ وَ اسْتَخْلَصَنِی إکْراماً (2) بِهِ مِنْ مُوالاةِ الْأَبْرارِ، السَّفَرَةِ الْأَطْهارِ وَ الْخِیَرَةِ الْأَعْلامِ.
اللَّهُمَّ فَتَقَبَّلْ سَعْیِی إلَیْکَ وَ تَضَرُّعِی بَیْنَ یَدَیْکَ وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوْبَ الَّتِی لا تَخْفی عَلَیْکَ، إنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ الْمَلِکُ الْغَّفّارُ.
پس چون برسی به ثُوَیّ - که آن در این زمان تلّی است نزدیک قبرستان از جانب چپ راه برای کسی که از کوفه رو به نجف آید - دو رکعت نماز در آنجا بکن؛ که روایت رسیده است که جماعتی از مخصوصان اصحاب امیرالمؤمنین علیه السلام در آنجا مدفون شده اند و بخوان آن دعا را که در هنگام دیدن قبّه مقدّسه خواندی.
و چون به عمارت حنّانه برسی دو رکعت نماز بکن، زیرا که روایت کرده است ابن ابی عمیر از مفضّل که چون حضرت صادق علیه السلام گذشتند به عمارتِ میل کرده - که در سر راه نجف است - دو رکعت نماز کردند.
ص: 107
به حضرت عرض کردند که این چه نماز بود؟
فرمود که: این موضعِ سر مبارک جدّم حسین بن علی علیهما السلام است که دراینجا گذاشتند در وقتی که از کربلا می آوردند که به سوی عبید اللَّه بن زیاد - علیه اللعنة - ببرند.
پس در آنجا این دعا بخوان:
اللّهُمَّ إِنَّکَ تَری مَکانِی وَ تَسْمَعُ کَلامِی وَ لا یَخْفی عَلَیْکَ شَیْ ءٌ مِنْ أَمْرِیْ وَ کَیْفَ یَخْفی عَلَیْکَ ما أَنْتَ مُکَوِّنُهُ وَ بارِئُهُ وَ قَدْ جِئْتُکَ مُسْتَشْفِعاً بِنَبِیِّکَ نَبِیِّ الرَّحْمَةِ وَ مُتَوَسِّلًا بِوَصِیِّ رَسُوْلِکَ، فَأسْأَلُکَ بِهِما ثَباتَ الْقَدَمِ وَ الْهُدی وَ الْمَغْفِرَةَ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ.
مُولّف گوید که: بهتر آن است که در مسجد حنّانه زیارت کند حضرت امام حسین علیه السلام را به آن زیارتی که بعد از اتمام این زیارت از محمد بن المشهدی نقل خواهد شد (1) و چهار رکعت نماز بکند، چنانچه مذکور خواهد شد (2) که حضرت صادق علیه السلام در این موضع چنین کردند.
پس گفته اند که: چون به دروازه نجف برسی بگو:
«الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِی هَدانا لِهذا وَ ما کُنّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلا أنْ هَدانَا اللَّهُ» (3)، الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِی سَیَّرَنِی فی بِلادِهِ، وَ حَمَلَنِی عَلی دَوابِّهِ، وَ طَوی لِیَ الْبَعِیْدَ، وَ صَرَفَ عَنِّی الْمَحْذُوْرَ، وَ دَفَعَ عَنِّی الْمَکْرُوْهَ، حَتّی أقْدَمَنِی أخَا رَسُوْلِهِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - .
پس داخل شهر شو و بگو:
الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِی أدْخَلَنِی هذِهِ الْبُقْعَةَ الْمُبارَکَةَ الَّتِی بارَکَ اللَّهُ فِیْها وَ اخْتارَها لِوَصِیِّ نَبِیِّهِ، اللَّهُمَّ فَاجْعَلْها شاهِدَةً لِی (4).
پس چون به درگاه اوّل برسی بگو:
اللَّهُمَّ لِبابِکَ وَقَفْتُ (5)، وَ بِفِنائِکَ نَزَلْتُ، وَ بِحَبْلِکَ اعْتَصَمْتُ، وَ لِرَحْمَتِکَ تَعَرَّضْتُ،
ص: 108
وَبِوَلِیِّکَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ تَوَسَّلْتُ، فَاجْعَلْها زِیارَةً مَقْبُولَةً، وَ دُعاءً مُسْتَجاباً.
پس چون به در صحن برسی بگو:
اللَّهُمَّ إنَّ هذَا الْحَرَمَ حَرَمُکَ وَ الْمَقامَ مَقامُکَ، وَ أنا أدْخُلُ إلَیْهِ أُناجِیْکَ بِما أنْتَ أعْلَمُ بِهِ مِنِّی، وَ مِنْ سِرِّی وَ مِنْ نَجْوایَ.
الْحَمْدُ للَّهِ الْحَنّانِ الْمَنّانِ الْمُتَطَوِّلِ، الَّذِی مِنْ تَطَوُّلِهِ سَهَّلَ لِی زِیارَةَ مَوْلایَ بِإحْسانِهِ، وَ لَمْ یَجْعَلْنِی عَنْ زِیارَتِهِ مَمْنُوعاً وَ لا عَنْ وِلایَتِهِ مَدْفُوعاً، بَلْ تَطَوَّلَ وَ مَنَحَ.
اللَّهُمَّ کَما مَنَنْتَ عَلَیَّ بِمَعْرِفَتِهِ فَاجْعَلْنِی مِنْ شِیْعَتِهِ، وَ أَدْخِلْنِی الْجَنَّةَ بِشَفاعَتِهِ، یا أرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ.
پس داخل صحن بشو و بگو:
الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِی أکْرَمَنِی بِمَعْرِفَتِهِ، وَ مَعْرِفَةِ رَسُوْلِهِ وَ مَنْ فَرَضَ عَلَیَّ طاعَتَهُ، رَحْمَةً مِنْهُ لی وَ تَطَوُّلًا مِنْهُ عَلَیَّ، وَ مَنَّ عَلَیَّ بِالْإیْمانِ.
الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِی أدْخَلَنِی حَرَمَ أخِی رَسُوْلِهِ وَ أرانِیْهِ فی عافِیَةٍ.
الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِی جَعَلَنِی مِنْ زُوّارِ قَبْرِ وَصِیِّ رَسُوْلِهِ.
أشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیْکَ لَهُ، وَ أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُوْلُهُ، جاءَ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ، وَ أشْهَدُ أنَّ عَلِیّاً عَبْدُاللَّهِ، وَ أخُوْ رَسُوْلِ اللَّهِ.
اللَّهُ أکْبَرُ، اللَّهُ أکْبَرُ، اللَّهُ أکْبَرُ، لا إلهَ إلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أکْبَرُ وَ الْحَمْدُ للَّهِ عَلی هِدایَتِهِ وَ تَوْفِیْقِهِ لِما دَعا إلَیْهِ مِنْ سَبِیْلِهِ.
اللَّهُمَّ إنَّکَ أفْضَلُ مَقْصُوْدٍ وَ أَکْرَمُ مَأْتِیٍّ وَ قَدْ أتَیْتُکَ مُتَقَرِّباً إلَیْکَ بِنَبِیِّکَ نَبِیِ
ص: 109
الرَّحْمَةِ، وَ بِأَخِیْهِ أَمِیْرِالمُؤْمِنِیْنَ عَلِیِّ بْنِ أبِی طالِبٍ - عَلَیْهِمَا السَّلامُ - ، فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لا تُخَیِّبْ سَعْیِی، وَ انْظُرْ إلَیَّ نَظْرَةً رَحِیْمَةً تَنْعَشُنِی بِها، وَ اجْعَلْنِی عِنْدَکَ وَجِیْهاً فی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِیْنَ.
پس چون به در رواق برسی بایست و بگو:
السَّلامُ عَلی رَسُوْلِ اللَّهِ، أمِیْنِ اللَّهِ عَلی وَحْیِهِ وَ عَزائِمِ أمْرِهِ، الْخاتِمِ لِما سَبَقَ وَ الْفاتِحِ لِما اسْتُقْبِلَ وَ الْمُهَیْمِنِ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
السَّلامُ عَلی صاحِبِ السَّکِیْنَةِ، السَّلامُ عَلَی الْمَدْفُوْنِ بِالْمَدِیْنَةِ، السَّلامُ عَلَی الْمَنْصُوْرِ الْمُؤَیَّدِ، السَّلامُ عَلی أبِی الْقاسِمِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
پس داخل رواق شو - و در داخل شدن پای راست را مقدّم دار - و بگو:
أشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیْکَ لَهُ، وَ أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُوْلُهُ، جاءَ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِهِ، وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِیْنَ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُوْلَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا حَبِیْبَ اللَّهِ وَ خِیَرَتَهُ مِنْ خَلْقِهِ، السَّلامُ عَلی أمِیْرِ الْمُؤْمِنِیْنَ عَبْدِاللَّهِ وَ أخِی رَسُوْلِ اللَّهِ (1). یا مَوْلایَ یا أمِیْرَ الْمُؤْمِنِیْنَ، عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِکَ وَ ابْنُ أَمَتِکَ جاءَکَ مُسْتَجِیْراً بِذِمَّتِکَ، قاصِداً إلی حَرَمِکَ، مُتَوَجِّهاً إلی مَقامِکَ، مُتَوَسِّلًا إلَی اللَّهِ تَعالی بِکَ. أَأَدْخُلُ یا مَوْلایَ، أَأَدْخُلُ یا أمِیْرَ الْمُؤْمِنِیْنَ، أَأَدْخُلُ یا حُجَّةَ اللَّهِ، أَأَدْخُلُ یا أمِیْنَ اللَّهِ، أَأَدْخُلُ یا مَلائِکَةَ اللَّهِ الْمُقِیْمِیْنَ فی هذَا الْمَشْهَدِ، یا مَوْلایَ أَتَأْذَنُ لِی بِالدُّخُوْلِ أفْضَلَ ما أذِنْتَ لِأحَدٍ مِنْ أوْلِیائِکَ، فَإنْ لَمْ أکُنْ لَهُ أهْلًا فَأنْتَ أهْلٌ لِذلِکَ.
پس عتبه را ببوس و مقدّم دار پای راست را پیش از پای چپ و داخل شو و در
ص: 110
حال داخل شدن بگو:
بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ، وَ فی سَبِیْلِ اللَّهِ، وَ عَلی مِلَّةِ رَسُوْلِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ. اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی وَ ارْحَمْنِی، وَ تُبْ عَلَیَّ، إنَّکَ أنْتَ التَّوّابُ الرَّحِیْمُ.
پس برو تا مُحاذی قبر شوی و توقف نما پیش از رسیدن به قبر و بگو:
السَّلامُ مِنَ اللَّهِ عَلی مُحَمَّدٍ رَسُوْلِ اللَّهِ، أمِیْنِ اللَّهِ عَلی وَحْیِهِ وَ رِسالاتِهِ وَ عَزائِمِ أمْرِهِ، وَ مَعْدِنِ الْوَحْیِ وَ التَّنْزِیْلِ، الْخاتِمِ لِما سَبَقَ وَ الْفاتِحِ لِما اسْتُقْبِلَ وَ الْمُهَیْمِنِ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ، الشّاهِدِ عَلی الْخَلْقِ، السِّراجِ الْمُنِیْرِ وَ السَّلامُ عَلَیْهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ أهْلِ بَیْتِهِ الْمَظْلُوْمِیْنَ، أفْضَلَ وَ أکْمَلَ وَ أرْفَعَ وَ أشْرَفَ ما صَلَّیْتَ عَلی أحَدٍ مِنْ أنْبِیائِکَ وَ رُسُلِکَ وَ أصْفِیائِکَ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی أمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ، عَبْدِکَ وَ خَیْرِ خَلْقِکَ بَعْدَ نَبِیِّکَ، وَ أخِی رَسُوْلِکَ، وَ وَصِیِّ حَبِیْبِکَ، الَّذِی انْتَجَبْتَهُ مِنْ خَلْقِکَ وَ الدَّلِیْلِ عَلی مَنْ بَعَثْتَهُ بِرِسالاتِکَ، وَ دَیّانِ الدِّیْنِ بِعَدْلِکَ، وَ فَصْلِ قَضائِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ وَ السَّلامُ عَلَیْهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الْأئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ، الْقَوّامِیْنَ بِأمْرِکَ مِنْ بَعْدِهِ، الْمُطَهَّرِیْنَ الَّذِیْنَ ارْتَضَیْتَهُمْ أنْصاراً لِدِیْنِکَ، وَ حَفَظَةً لِسِرِّکَ، وَ شُهَداءَ عَلی خَلْقِکَ، وَ أعْلاماً لِعِبادِکَ، صَلَواتُکَ عَلَیْهِمْ أجْمَعِیْنَ.
السَّلامُ عَلی أمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ عَلِیِّ بْنِ أبِی طالِبٍ وَصِیِّ رَسُوْلِ اللَّهِ وَ خَلِیْفَتِهِ وَ القائِمِ بِأمْرِهِ مِنْ بَعْدِهِ، سَیِّدِ الْوَصِیِّیْنَ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
السَّلامُ عَلی فاطِمَةَ بِنْتِ رَسُوْلِ اللَّهِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِیْنَ.
السَّلامُ عَلَی الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ سَیِّدَی شَبابِ أهْلِ الْجَنَّةِ مِنَ الْخَلْقِ أجْمَعِیْنَ.
السَّلامُ عَلَی الْأئِمَّةِ الرّاشِدِیْنَ، السَّلامُ عَلَی الْأنْبِیاءِ وَ الْمُرْسَلِیْنَ، السَّلامُ عَلَی
ص: 111
الْأئِمَّةِ الْمُسْتَوْدَعِیْنَ، السَّلامُ عَلی خاصَّةِ اللَّهِ مِنْ خَلْقِهِ، السَّلامُ عَلَی الْمُتَوَسِّمِیْنَ، السَّلامُ عَلَی الْمُؤْمِنِیْنَ الَّذِیْنَ قامُوْا بِأَمْرِهِ وَ وازَرُوْا أوْلِیاءَ اللَّهِ، وَ خافُوْا بِخَوْفِهِمْ.
السَّلامُ عَلَی الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْنا وَ عَلی عِبادِ اللَّهِ الصّالِحِیْنَ.
پس برو تا بایستی نزدیک قبر و رو به قبر و پشت به قبله کن و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا أمِیْرَالْمُؤْمِنِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا حَبِیْبَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا صِفْوَةَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وَلِیَّ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا إمامَ الْهُدی، السَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلَمَ التُّقی، السَّلامُ عَلَیْکَ أیُّهَا الْوَصِیُّ الْبَرُّ (1) التَّقِیُّ النَّقِیُّ الْوَفِیُّ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا أبَا الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا عَمُوْدَ الدِّیْنِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْوَصِیِّیْنَ، وَ أمِیْنَ رَبِّ الْعالَمِیْنَ، وَ دَیّانَ یَوْمِ الدِّیْنِ، وَ خَیْرَ المُؤْمِنِیْنَ، وَ سَیِّدَ الصِّدِّیْقِیْنَ وَ الصِّفْوَةَ مِنْ سُلالَةِ النَّبِیِّیْنَ، وَ بابَ حِکْمَةِ رَبِّ الْعالَمِیْنَ، وَ خازِنَ وَحْیِهِ وَ عَیْبَةَ عِلْمِهِ وَ النّاصِحَ لِامَّةِ نَبِیِّهِ وَ التّالِیَ لِرَسُوْلِهِ وَ الْمُواسِیَ لَهُ بِنَفْسِهِ وَ النّاطِقَ بِحُجَّتِهِ وَ الدّاعِیَ إلی شَرِیْعَتِهِ وَ الْماضِیَ عَلی سُنَّتِهِ.
اللَّهُمَّ إنِّی أشْهَدُ أنَّهُ قَدْ بَلَّغَ عَنْ نَبِیِّکَ (2) ما حُمِّلَ، وَ رَعی مَا اسْتُحْفِظَ، وَ حَفِظَ مَا اسْتُوْدِعَ، وَ حَلَّلَ حَلالَکَ، وَ حَرَّمَ حَرامَکَ، وَ أقامَ أحْکامَکَ، وَ جاهَدَ النّاکِثِیْنَ فی سَبِیْلِکَ وَ الْقاسِطِیْنَ فی حُکْمِکَ وَ الْمارِقِیْنَ عَنْ أمْرِکَ، صابِراً مُحْتَسِباً، لا تَأْخُذُهُ فِیْکَ لَوْمَةُ لائِمٍ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ أفْضَلَ ما صَلَّیْتَ عَلی أحَدٍ مِنْ أوْلِیائِکَ وَ أصْفِیائِکَ، وَ أوْصِیاءِ أنْبِیائِکَ.
اللَّهُمَّ هذا قَبْرُ وَلِیِّکَ الَّذِی فَرَضْتَ طاعَتَهُ، وَ جَعَلْتَ فی أعْناقِ عِبادِکَ مُبایَعَتَهُ، وَ خلِیْفَتِکَ الَّذِی بِهِ تَأْخُذُ وَ تُعْطِی، وَ بِهِ تُثِیْبُ وَ تُعاقِبُ، وَ قَدْ قَصَدْتُهُ طَمَعاً لِما أعْدَدْتَهُ لِأوْلِیائِکَ، فَبِعَظِیْمِ قَدْرِهِ عِنْدَکَ، وَ جَلِیْلِ خَطَرِهِ لَدَیْکَ، وَ قُرْبِ مَنْزِلَتِهِ مِنْکَ، صَلِّ عَلی
ص: 112
مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ افْعَلْ بِی ما أنْتَ أهْلُهُ، فَإنَّکَ أهْلُ الْکَرَمِ وَ الْجُوْدِ.
وَالسَّلامُ عَلَیْکَ یا مَوْلایَ، وَ عَلی ضَجِیْعَیْکَ آدَمَ وَ نُوْحٍ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
پس ضریح را ببوس و در جانب سر بایست و بگو:
یا مَوْلایَ إلَیْکَ وُفُوْدِی، وَ بِکَ أتَوَسَّلُ إلی رَبِّی فی بُلُوْغِ مَقْصُوْدِی، وَ أشْهَدُ أنَّ الْمُتَوَسِّلَ بِکَ غَیْرُ خائِبٍ وَ الطّالِبَ بِکَ عَنْ مَعْرِفَةٍ غَیْرُ مَرْدُوْدٍ إلّابِقَضاءِ حَوائِجِهِ، فَکُنْ لِی شَفِیْعاً إلَی اللَّهِ رَبِّکَ وَ رَبِّی فی قَضاءِ حَوائِجِی، وَ تَیْسِیْرِ أُمُوْرِی، وَ کَشْفِ شِدَّتِی، وَ غُفْرانِ ذَنْبِی (1)، وَ سَعَةِ رِزْقِی، وَ تَطْوِیْلِ عُمْرِی، وَ إعْطاءِ سُؤْلِی فی آخِرَتِی وَ دُنْیایَ.
اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ.
اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ.
اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ الْأئِمَّةِ، وَ عَذِّبْهُمْ عَذاباً ألِیْماً لا تُعَذِّبُهُ أحَداً مِنَ الْعالَمِیْنَ، عَذاباً کَثِیْراً لَاانْقِطاعَ لَهُ وَ لا أجَلَ وَ لا أمَدَ، بِما شاقُّوْا وُلاةَ أمْرِکَ، وَ أعِدَّ لَهُمْ عَذاباً لَمْ تُحِلَّهُ بِأحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ.
اللَّهُمَّ وَ أدْخِلْ عَلی قَتَلَةِ أنْصارِ رَسُوْلِکَ، وَ عَلی قَتَلَةِ أمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ، وَ عَلی قَتَلَةِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ، وَ عَلی قَتَلَةِ أنْصارِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ، وَ قَتَلَةِ مَنْ قُتِلَ فی وِلایَةِ آلِ مُحَمَّدٍ أجْمَعِیْنَ عَذاباً ألِیْماً مُضاعَفاً فی أسْفَلِ دَرَکٍ مِنَ الْجَحِیْمِ، لایُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ هُمْ فِیْهِ مُبْلِسُوْنَ مَلْعُوْنُوْنَ، ناکِسُوْ رُؤُوْسِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ، قَدْ عایَنُوْا النَّدامَةَ وَ الْخِزْیَ الطَّوِیْلَ، لِقَتْلِهِمْ عِتْرَةَ أنْبِیائِکَ وَ رُسُلِکَ وَ أتْباعِهِمْ مِنْ عِبادِکَ الصّالِحِیْنَ.
اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ فی مُسْتَسِرِّ السِّرِّ وَ ظاهِرِ الْعَلانِیَةِ فی أرْضِکَ وَ سَمائِکَ (2).
اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِی قَدَمَ (3) صِدْقٍ فی أوْلِیائِکَ، وَ حَبِّبْ إلَیَّ مَشاهِدَهُمْ وَ مُسْتَقَرَّهُمْ،
ص: 113
حَتّی تُلْحِقَنِی بِهِمْ وَ تَجْعَلَنِی لَهُمْ تَبَعاً فی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ، یا أرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ.
پس ضریح را ببوس و پشت به قبله بایست و رو به جانب قبر امام حسین - صلوات اللَّه علیه - بکن و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا أبا عَبْدِاللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِساءِ العالَمِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا أبَا الا ئِمَّةِ ا لْهادِیْنَ الْمَهْدِیِّیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا صَرِیْعَ الدَّمْعَةِ السّاکِبَةِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ المُصِیْبَةِ الرّاتِبَةِ، السَّلامُ عَلَیْکَ وَ عَلی جَدِّکَ وَ أبِیْکَ، السَّلامُ عَلَیْکَ وَ عَلی أُمِّکَ وَ أخِیْکَ، السَّلامُ عَلَیْکَ وَ عَلَی الْأئِمَّةِ مِنْ ذُرِّیَّتِکَ وَ بَنِیْکَ.
أشْهَدُ لَقَدْ طَیَّبَ اللَّهُ بِکَ التُّرابَ، وَ أوْضَحَ بِکَ الْکِتابَ، وَ جَعَلَکَ وَ أباکَ وَ جَدَّکَ وَ أخاکَ وَ بَنِیْکَ عِبْرَةً لِاوْلِی الْألْبابِ، یَا ابْنَ الْمَیامِیْنِ الْأطْیابِ (1)، التّالِیْنَ الکِتابَ، وَجَّهْتُ سَلامِی إلَیْکَ، صَلَواتُ اللَّهِ وَ سَلامُهُ عَلَیْکَ، وَ جَعَلَ أفْئِدَةً مِنَ النّاسِ تَهْوِی إلَیْکَ، ما خابَ مَنْ تَمَسَّکَ بِکَ وَ لَجَأَ إلَیْکَ.
پس برو نزد پای قبر بایست و بگو:
السَّلامُ عَلی أبِی الْأئِمَّةِ، وَ خَلِیْلِ الْنُّبُوَّةِ وَ الْمَخْصُوْصِ بِالْأُخُوَّةِ.
السَّلامُ عَلی یَعْسُوبِ الدِّیْنِ وَ الْإیْمانِ، وَ کَلِمَةِ الرَّحْمنِ.
السَّلامُ عَلی مِیْزانِ الْأعْمالِ، وَ مُقَلِّبِ الْأحْوالِ، وَ سَیْفِ ذِی الْجَلالِ، وَ ساقِی السَّلْسَبِیْلِ الزُّلالِ.
السَّلامُ عَلی صالِحِ الْمُؤْمِنِیْنَ، وَ وارِثِ عِلْمِ النَّبِیِّیْنَ وَ الْحاکِمِ یَوْمَ الدِّیْنِ.
السَّلامُ عَلی شَجَرَةِ التَّقْوی، وَ سامِعِ السِّرِّ وَ النَّجْوی.
ص: 114
السَّلامُ عَلی حُجَّةِ اللَّهِ الْبالِغَةِ، وَ نِعْمَتِهِ السّابِغَةِ، وَ نِقْمَتِهِ الدّامِغَةِ.
السَّلامُ عَلَی الصِّراطِ الْواضِحِ وَ النَّجْمِ اللّائِحِ، وَ الْإمامِ النّاصِحِ وَ الزِّنادِ القادِحِ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
پس بگو:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی أمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ عَلِیِّ بْنِ أبِی طالِبٍ أخِی نَبِیِّکَ، وَ وَلِیِّهِ وَ ناصِرِهِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَزِیْرِهِ، وَ مُسْتَوْدَعِ عِلْمِهِ، وَ مَوْضِعِ سِرِّهِ، وَ بابِ حِکْمَتِهِ وَ النّاطِقِ بِحُجَّتِهِ وَ الدّاعِی إلی شَرِیْعَتِهِ، وخَلَیْفَتِهِ فی أُمَّتِهِ، وَ مُفَرِّجِ الْکُرَبِ عَنْ وَجْهِهِ، قاصِمِ الْکَفَرَةِ، وَ مُرْغِمِ الْفَجَرَةِ، الَّذِی جَعَلْتَهُ مِنْ نَبِیِّکَ بِمَنْزِلَةِ هارُوْنَ مِنْ مُوْسی.
اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ، وَ عادِ مَنْ عاداهُ، وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ، وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ وَ الْعَنْ مَنْ نَصَبَ لَهُ، مِنَ الْأوَّلِیْنَ وَ الْآخِرِیْنَ، وَ صلِّ عَلَیْهِ أفْضَلَ ما صَلَّیْتَ عَلی أحَدٍ مِنْ أوْصِیاءِ أنْبِیائِکَ، یا رَبَّ الْعالَمِیْنَ.
پس برگرد به جانب سر از برای زیارت حضرت آدم و حضرت نوح علیهما السلام.
و در زیارت آدم علیه السلام بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا صَفِیَّ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا حَبِیْبَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا نَبِیَّ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا أمِیْنَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلِیْفَةَ اللَّهِ فی أرْضِهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا أبَا البَشَرِ.
السَّلامُ (1) عَلَیْکَ وَ عَلی رُوْحِکَ وَ بَدَنِکَ، وَ عَلَی الطّاهِرِیْنَ مِنْ وُلْدِکَ وَ ذُرِّیَّتِکَ، صَلاةً لا یُحْصِیْها إلّا هُوَ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
و در زیارت نوح علیه السلام بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا نَبِیَّ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا صَفِیَّ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وَلِیَّ اللَّهِ،
ص: 115
السَّلامُ عَلَیْکَ یا حَبِیْبَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا شَیْخَ الْمُرْسَلِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا أمِیْنَ اللَّهِ فی أرْضِهِ، صَلَواتُ اللَّهِ وَ سَلامُهُ عَلَیْکَ، وَ عَلی رُوْحِکَ وَ بَدَنِکَ، وَ عَلَی الطّاهِرِیْنَ مِنْ وُلْدِکَ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
پس شش رکعت نماز بکن، دو رکعت برای زیارت امیرالمؤمنین و در رکعت اوّل بعد از سوره «فاتحة الکتاب» سوره «الرّحمن» بخوان و در رکعت دوم سوره «یس»؛ و بعد از نماز تسبیح حضرت فاطمه علیها السلام بخوان و طلب آمرزش از خدا بکن و از برای خود دعا بکن و بگو:
اللَّهُمَّ إنِّی صَلَّیْتُ هاتَیْنِ الرَّکْعَتَیْنِ هَدِیَّةً مِنِّی إلی سَیِّدِی وَ مَوْلایَ وَلِیِّکَ وَ أخِی رَسُوْلِکَ أمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ، وَ سَیِّدِ الْوَصِیِّیْنَ، عَلِیِّ بْنِ أبِی طالِبٍ - صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلی آلِهِ - .
اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ تَقَبَّلْها مِنِّی وَ اجْزِنِی عَلی ذلِکَ جَزاءَ الْمُحْسِنِیْنَ.
اللَّهُمَّ لَکَ صَلَّیْتُ، وَلَکَ رَکَعْتُ، وَلَکَ سَجَدْتُ، وَحْدَکَ لا شَرِیْکَ لَکَ، لِأنَّهُ لا تَکُوْنُ (1) الصَّلاةُ وَ الرُّکُوْعُ وَ السُّجُوْدُ إلّالَکَ، لِأنَّکَ أنْتَ اللَّهُ لا إلهَ إلّاأنْتَ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ تَقَبَّلْ مِنِّی زِیارَتِی، وَ أعْطِنِی سُؤْلِی، بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرِیْنَ.
و چهار رکعت دیگر را هدیّه آدم و نوح علیهما السلام گردان.
پس سجده شکر به جا آور و در سجده بگو:
اللَّهُمَّ إلَیْکَ تَوَجَّهْتُ، وَ بِکَ اعْتَصَمْتُ، وَ عَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ.
اللَّهُمَّ أنْتَ ثِقَتِی وَ رَجائِی، فَاکْفِنِی ما أهَمَّنِی وَ ما لا یُهِمُّنِی، وَ ما أنْتَ أعْلَمُ بِهِ مِنِّی، عَزَّ جارُکَ وَ جَلَّ ثَناؤُکَ وَ لا إلهَ غَیْرُکَ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ قَرِّبْ فَرَجَهُمْ.
پس جانب راست رو را بر زمین گذار و بگو:
ارْحَمْ ذُلِّی بَیْنَ یَدَیْکَ، وَ تَضَرُّعِی إلَیْکَ، وَ وَحْشَتِی مِنَ النّاسِ، وَ أُنْسِی بِکَ،
ص: 116
یا کَرِیْمُ، یا کَرِیْمُ، یا کَرِیْمُ.
پس جانب چپ رو را بر زمین گذار و بگو:
لا إلهَ إلّاأنْتَ رَبِّی حَقّاً حَقّاً، سَجَدْتُ لَکَ یارَبِّ تَعَبُّداً وَ رِقّاً.
اللَّهُمَّ إنَّ عَمَلِی ضَعِیْفٌ فَضاعِفْهُ لِی، یا کَرِیْمُ، یا کَرِیْمُ، یا کَرِیْمُ.
پس برگرد به سجود و صد مرتبه بگو: شُکْراً، شُکْراً.
و جهد کن در دعا، که این موضعِ طلبیدن مطالب است و استغفار بسیار بکن که محل آمرزش گناهان است و حاجات خود را از خدا طلب نما، که مقام استجابت دعاها است (1).
مؤلّف گوید که، بعد از این فرموده است شیخ مفید و غیر او که: بخواند این دعا را بعد هر نماز نافله و فریضه، مادام که در نجف اقامت می نماید.
و چون این دعا در تهذیب و غیر آن از کتب معتبره به سند مذکور است، ما در اینجا ایراد می نماییم:
به سند معتبر روایت کرده اند از یونس بن ظبیان که گفت: رفتم به خدمت حضرت صادق علیه السلام - در وقتی که در حیره بود آن حضرت - ، پس مرا با خود برد به مکانی و در آنجا ایستاد و دستها را بلند کرد و دعایی آهسته خواند که من نفهمیدم، پس دو رکعت نماز کرد و دو سوره کوچک خواند در آن نماز؛ و من نیز چنین کردم.
پس این دعا را بلند خواند که من فهمیدم و تعلیم من نمود.
پس فرمود که آیا می دانی که این چه مکان است؟
گفتم: فدای تو شوم نمی دانم، همین می دانم که در صحرایم.
فرمود که: این قبر امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - است و با رسول خدا ملاقات می نماید تا روز قیامت و از یکدیگر جدا نیستند هرچند قبرهاشان دور است از یکدیگر.
ص: 117
و دعا این است:
اللَّهُمَّ لابُدَّ مِنْ أمْرِکَ، وَ لابُدَّ مِنْ قَدَرِکَ وَ لا بُدَّ مِنْ قَضائِکَ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إلّابِکَ.
اللَّهُمَّ فَما قَضَیْتَ عَلَیْنا مِنْ قَضاءٍ، وَ قَدَّرْتَ عَلَیْنا مِنْ قَدَرٍ، فَأعْطِنا مَعَهُ صَبْراً یَقْهَرُهُ وَ یَدْمَغُهُ، وَ اجْعَلْهُ لَنا صاعِداً فی رِضْوانِکَ، یَنْمِی فی حَسَناتِنا وَ تَفْضِیْلِنا وَ سُوْدَدِنا وَ شَرَفِنا وَ مَجْدِنا وَ نَعْمائِنا وَ کَرامَتِنا فی الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ وَ لا تَنْقُصُ مِنْ حَسَناتِنا.
اللَّهُمَّ وَ ما أعْطَیْتَنا مِنْ عَطاءٍ، أوْ فَضَّلْتَنا بِهِ مِنْ فَضِیْلَةٍ، أوْ أکْرَمْتَنا بِهِ مِنْ کَرامَةٍ، فَأعْطِنا مَعَهُ شُکْراً یَقْهَرُهُ وَ یَدْمَغُهُ، وَ اجْعَلْهُ لَنا صاعِداً فی رِضْوانِکَ، وَ حَسَناتِنا وَ سُوْدَدِنا وَ شَرَفِنا، وَ نَعْمائِکَ وَ کَرامَتِکَ فی الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ وَ لا تَجْعَلْهُ لَنا أشَراً وَ لا بَطَراً وَ لا فِتْنَةً وَ لا مَقْتاً وَ لا عَذاباً وَ لا خِزْیاً فی الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ.
اللَّهُمَّ إنّا نَعُوْذُ بِکَ مِنْ عَثْرَةِ اللِّسانِ، وَ سُوْءِ الْمَقامِ، وَ خِفَّةِ الْمِیْزانِ.
اللَّهُمَّ لَقِّنا حَسَناتِنا فی الْمَماتِ وَ لا تُرِنا أعْمالَنا عَلَیْنا حَسَراتٍ وَ لا تُخْزِنا عِنْدَ قَضائِکَ وَ لا تَفْضَحْنا بِسَیِّئاتِنا یَوْمَ نَلْقاکَ، وَ اجْعَلْ قُلُوْبَنا تَذْکُرُکَ وَ لا تَنْساکَ، وَ تَخْشاکَ کَأَنَّها تَراکَ، حَتّی نَلْقاکَ، وَ بَدِّلْ سَیِّئاتِنا حَسَناتٍ، وَ اجْعَلْ حَسَناتِنا دَرَجاتٍ، وَ اجْعَلْ دَرَجاتِنا غُرُفاتٍ، وَ اجْعَلْ غُرُفاتِنا عالِیاتٍ.
اللَّهُمَّ أوْسِعْ لِفَقِیْرِنا مِنْ سَعَةِ ما قَضَیْتَ عَلی نَفْسِکَ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ مُنَّ عَلَیْنا بِالْهُدی ما أبْقَیْتَنا وَ الْکَرامَةِ إذا تَوَفَّیْتَنا وَ الحِفْظِ فِیْما بَقِیَ مِنْ عُمْرِنا وَ الْبَرَکَةِ فِیْما رَزَقْتَنا وَ الْعَوْنِ عَلی ما حَمَّلْتَنا وَ الْثَّباتِ عَلی ما طَوَّقْتَنا وَ لا تُؤاخِذْنا بِظُلْمِنا وَ لا تُعاقِبْنا (1) بِجَهْلِنا وَ لا تَسْتَدْرِجْنا
ص: 118
بِخَطِیْئَتِنا (1)، وَ اجْعَلْ أحْسَنَ ما نَقُوْلُ ثابِتاً فی قُلُوْبِنا، وَ اجْعَلْنا عُظَماءَ عِنْدَکَ، أذِلَّةً فی أنْفُسِنا، وَ انْفَعْنا بِما عَلَّمْتَنا، وَ زِدْنا عِلْماً نافِعاً، أعُوْذُ بِکَ مِنْ قَلْبٍ لا یَخْشَعُ، وَ مِنْ عَیْنٍ لا تَدْمَعُ، وَ صَلاةٍ لا تُقْبَلُ (2)، أجِرْنا مِنْ سُوْءِ الْفِتَنِ (3) یا وَلِیَّ الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ (4).
مؤلّف گوید که: اگر بعد از زیارت حضرت آدم علیه السلام یا بعد از نماز زیارت آن حضرت، بخواند صلواتی را که از حضرت امام زین العابدین علیه السلام منقول است برای آن حضرت - ودر بعضی از نسخ صحیفه کامله الحاق نموده اند - مناسب است؛ و آن این است:
اللَّهُمَّ وَ آدَمُ بَدِیْعُ فِطْرَتِکَ، وَ أَوَّلُ مُعْتَرِفٍ مِنَ الطِّیْنِ بِرُبُوْبِیَّتِکَ، وَ بِکْرُ حُجَّتِکَ (5) عَلی عِبادِک وَ بَرِیَّتِکَ وَ الدَّلِیْلُ عَلَی الْاسْتِجارَةِ بِعَفْوِکَ مِنْ عِقابِکَ وَ النّاهِجُ سُبُلَ تَوْبَتِکَ وَ الْوَسِیْلَةُ بَیْنَ الْخَلْقِ وَ بَیْنَ مَعْرِفَتِکَ وَ الَّذِی لَقَّیْتَهُ ما رَضِیْتَ بِهِ عَنْهُ بِمَنِّکَ عَلَیْهِ وَ رَحْمَتِکَ لَهُ وَ الْمُنِیْبُ الَّذِی لَمْ یُصِرَّ عَلی مَعْصِیَتِکَ، وَ سابِقُ الْمُتَذَلِّلِیْنَ بِحَلْقِ رَأْسِهِ فِی حَرَمِکَ وَ الْمُتَوَسِّلُ بَعْدَ الْمَعْصِیَةِ بِالطّاعَةِ إلی عَفْوِکَ، وَ أبُوْ الْأنْبِیاءِ الَّذِیْنَ أُوْذُوْا فِی جَنْبِکَ، وَ أکْثَرُ سُکّانِ الْأَرْضِ سَعْیاً فِی طاعَتِکَ، فَصَلِّ عَلَیْهِ أنْتَ یا رَحْمنُ، وَ مَلآئِکَتُکَ وَ سُکّانُ سَماواتِکَ وَ أرْضِکَ، کَما عَظَّمَ حُرُماتِکَ، وَ دَلَّنا عَلی سَبِیْلِ مَرْضاتِکَ، یا أرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ (6).
و شیخ محمد بن المشهدی روایت کرده است که: حضرت صادق علیه السلام در مسجد حنّانه، حضرت امام حسین علیه السلام را چنین زیارت کرد و چهار رکعت نماز گزارد و زیارت این است:
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أمِیْرِ الْمُؤْمِنِیْنَ،
ص: 119
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ الصِّدِّیْقَةِ الطّاهِرَةِ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَوْلایَ یا أبا عَبْدِ اللَّهِ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
أَشْهَدُ أَنَّکَ أَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَ آتَیْتَ الزَّکاةَ، وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوْفِ، وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ، وَ تَلَوْتَ الْکِتابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ، وَ جاهَدْتَ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ، وَ صَبَرْتَ عَلَی الأذی فی جَنْبِهِ مُحْتَسِباً حَتّی أتاکَ الْیَقِیْنُ.
وَأَشْهَدُ أنَّ الَّذِیْنَ خالَفُوْکَ وَ حارَبُوْکَ، وَ أنَّ الَّذِیْنَ خَذَلُوْکَ وَ الَّذِیْنَ قَتَلُوْکَ، مَلْعُوْنُوْنَ عَلی لِسانِ النَّبِیِّ الأُمِّیِّ، «وَقَدْ خَابَ مَنِ افْتَری» (1).
لَعَنَ اللَّهُ الظّالِمِیْنَ لَکُمْ مِنَ الْأَوَّلِیْنَ وَ الْآخِرِیْنَ، وَ ضاعَفَ عَلَیْهِمُ الْعَذابَ الْألِیْمَ.
أتَیْتُکَ یا مَوْلایَ یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ زائِراً، عارِفاً بِحَقِّکَ، مُوالِیاً لِأَوْلِیائِکَ، مُعادِیاً لِأَعْدائِکَ، مُسْتَبْصِراً بِالْهُدَی الَّذِی أنْتَ عَلَیْهِ، عارِفاً بِضَلالَةِ مَنْ خالَفَکَ، فَاشْفَعْ لِی عِنْدَ رَبِّکَ (2).
مؤلّف گوید که: اگر همین زیارت را در بالای سر امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - برای زیارت سر مبارک امام حسین - صلوات اللَّه علیه - نیز بخواند مناسب است.
و مشایخ مذکوران در تتمه زیارت کبیره، در بیان وداع گفته اند که چون خواهی وداع کنی، اعمالی که در اصل زیارت مذکور شد همه را به جا آور و در آخر زیارت این دعا بخوان:
آمَنْتُ بِاللَّهِ وَ بِالرُّسُلِ (3) وَ بِما جِئْتَ بِهِ وَ دَلَلْتَنِی (4) عَلَیْهِ وَ دَعَوْتَنِی إلَیْهِ، «رَبَّنا آمَنّا بِما أنْزَلْتَ وَ اتَّبَعْنا الرَّسُوْلَ» (5) وَ آلَ الرَّسُوْلِ «فَاکْتُبْنا مَعَ الشّاهِدِیْنَ» (6).
اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهدِ مِنْ زِیارَةِ مَوْلایَ أَمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ وَ أخِی رَسُوْلِ اللَّهِ (7)،
ص: 120
وَ ارْزُقْنِی زِیارَتَهُ أبَداً ما أحْیَیْتَنِی.
اللَّهُمَّ لا تَحْرِمْنِی ثَوابَ زِیارَتِهِ، وَ ارْزُقْنِی الْعَوْدَ، ثُمَّ الْعَوْدَ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَوْلایَ سَلامَ مُوَدِّعٍ لا سَئِمٍ وَ لا قالٍ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
اللَّهُمَّ صَلِّ علی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ بَلِّغْ أرْواحَهُمْ وَ أجْسادَهُمْ مِنِّی أفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَ السَّلامِ وَ السَّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ الْحافِّیْنَ بِهذَا الْمَشْهَدِ الشَّرِیْفِ، السَّلامُ عَلی رَسُوْلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلی فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِیْنَ، السَّلامُ عَلی أمِیْرِ الْمُؤْمِنِیْنَ، السَّلامُ عَلَی الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ، وَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ، وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، وَ مُوْسَی بْنِ جَعْفَرٍ، وَ عَلِیِّ بْنِ مُوْسی، وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ، وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ الْحُجَّةِ الْقائِمِ بِأمْرِ اللَّهِ، الْمُنْتَقِمِ مِنْ أعْدائِهِ.
السَّلامُ عَلی سَمِیِّ رَسُوْلِ اللَّهِ، وَ مُظْهِرِ دِیْنِ اللَّهِ، سَلاماً واصِلًا دائِماً سَرْمَداً لا انْقِطاعَ لَهُ، السَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِی أنْقَذَنا بِکُمْ مِنَ الشِّرْکِ وَ الضَّلالَةِ.
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِمَّنْ تَنالُهُ مِنْکَ صَلَواتٌ وَ رَحْمَةٌ، وَ احْفَظْنِی بِحِفْظِ الْإیْمانِ وَ لا تُشْمِتْ بِی مَنْ عادَیْتُهُ فِیْکَ، یا رَبَّ الْعالَمِیْنَ.
پس ببوس ضریح مقدس را و هر دعا که خواهی بکن و برگرد با سعادت و فیروزی (1).
زیارتی است که سیّد عبد الکریم بن طاووس و سیّد علی بن طاووس و ابن بابویه و شیخ طوسی و ابن قولویه - رحمة اللَّه علیهم - و غیر ایشان نقل کرده اند؛ و ما موافق روایت سید عبد الکریم رحمه الله ذکر می کنیم:
به سند معتبر روایت کرده است از یونس بن ظبیان که حضرت امام
ص: 121
جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمود که: چون خواهی زیارت کنی حضرت امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - را وضو بساز و غسل بکن و به تأنّی راه برو و بگو:
الحَمْدُ للَّهِ الَّذِی أَکْرَمَنِی بِمَعْرِفَتِهِ، وَ مَعْرِفَةِ رَسُوْلِهِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - وَ مَنْ فَرَضَ طاعَتَهُ، رَحْمَةً مِنْهُ لِی، وَ تَطَوُّلًا مِنْهُ عَلَیَّ بِالْإیْمانِ.
الحَمْدُ للَّهِ الَّذِی سَیَّرَنِی فی بِلادِهِ، وَ حَمَلَنِی عَلی دَوابِّهِ، وَ طَوی لِیَ الْبَعِیْدَ، وَ دَفَعَ عَنِّی الْمَکْرُوْهَ، حَتّی أَدْخَلَنِی حَرَمَ أَخِی رَسُوْلِهِ فَأَرانِیْهِ فی عافِیَةٍ.
الحَمْدُ للَّهِ الَّذِی جَعَلَنِی مِنْ زُوّارِ قَبْرِ وَصِیِّ رَسُوْلِهِ.
«الحَمْدُ للَّهِ الَّذِی هَدانا لِهذا وَ ما کُنّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلا أَنْ هَدانَا اللَّهُ» (1).
أَشْهَدُ أَنْ لا إلهَ إلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیْکَ لَهُ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُوْلُهُ، جاءَ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِهِ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً عَبْدُ اللَّهِ وَ أَخُوْ رَسُوْلِهِ - عَلَیْهِمَا السَّلامُ - .
اللَّهُمَّ عَبْدُکَ وَ زائِرُکَ یَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِزِیارَةِ قَبْرِ أَخِی رَسُوْلِکَ، وَ عَلی کُلِّ مَأْتِیٍّ حَقٌّ لِمَنْ أَتاهُ وَ زارَهُ، وَ أَنْتَ خَیْرُ مَأْتِیٍّ وَ أَکْرَمُ مَزُوْرٍ؛ فَأَسْأَلُکَ یا اللَّهُ، یا رَحْمنُ، یا رَحِیْمُ، یا جَوادُ، یا واحِدُ یا أَحَدُ، یا فَرْدُ یا صَمَدُ، یا مَنْ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُوْلَدْ، وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ، وَ أَنْ تَجْعَلَ تُحْفَتَکَ إِیّایَ مِنْ زِیارَتِی فی مَوْقِفِی هذا فَکاکَ رَقَبَتِی مِنَ النّارِ. وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ یُسارِعُ فی الْخَیْراتِ وَ یَدْعُوْکَ رَغَباً وَ رَهَباً، وَ اجْعَلْنِی لَکَ مِنَ الْخاشِعِیْنَ.
اللَّهُمَّ إِنَّکَ بَشَّرْتَنِی عَلی لِسانِ نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - فَقُلْتَ:
«وَبَشِّرِ الَّذِیْنَ آمَنُوْا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ» (2).
اللَّهُمَّ فَإِنِّی بِکَ مُؤْمِنٌ، وَ بِجَمِیْعِ أَنْبِیائِکَ، فَلا تُوْقِفْنِی بَعْدَ مَعْرِفَتِهِمْ مَوْقِفاً
ص: 122
تَفْضَحُنِی بِهِ عَلی رُؤُوْسِ الْخَلائِقِ، بَلْ أَوْقِفْنِی مَعَهُمْ، وَ تَوَفَّنِی عَلَی التَّصْدِیْقِ بِهِمْ؛ فَإِنَّهُمْ عَبِیْدُکَ، وَ أَنْتَ خَصَصْتَهُمْ بِکَرامَتِکَ، وَ أَمَرْتَنِی بِاتِّباعِهِمْ.
پس نزدیک قبر می روی و می گویی:
السَّلامُ مِنَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلی مُحَمَّدٍ أَمِیْنِ اللَّهِ عَلی رِسالتِهِ (1) وَ عَزائِمِ أَمْرِهِ، وَ مَعْدِنِ الْوَحْیِ وَ التَّنْزِیْلِ، الْخاتِمِ لِما سَبَقَ وَ الْفاتِحِ لِما اسْتُقْبِلَ وَ الْمُهَیْمِنِ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ وَ الشّاهِدِ عَلَی الْخَلْقِ، السِّراجِ الْمُنِیْرِ وَ السَّلامُ عَلَیْهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ الْمَظْلُوْمِیْنَ، أَفْضَلَ وَ أَکْمَلَ وَ أَرْفَعَ وَ أَنْفَعَ وَ أَشْرَفَ ما صَلَّیْتَ عَلی أَنْبِیائِکَ وَ أَصْفِیائِکَ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی أمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ عَبْدِکَ، وَ خَیْرِ خَلْقِکَ بَعْدَ نَبِیِّکَ، وَ أَخِی رَسُوْلِکَ، وَ وَصِیِّ رَسُوْلِکَ، الَّذِی بَعَثْتَهُ بِعِلْمِکَ، وَ جَعَلْتَهُ هادِیاً لِمَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِکَ وَ الدَّلِیْلَ عَلی مَنْ بَعَثْتَهُ بِرِسالَتِکَ (2)، وَ دَیّانَ الدِّیْنِ بِعَدْلِکَ، وَ فَصْلَ قَضائِکَ بَیْنَ (3) خَلْقِکَ وَ السَّلامُ عَلَیْهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ، الْقَوّامِیْنَ بِأَمْرِکَ مِنْ بَعْدِهِ، الْمُطَهَّرِیْنَ الَّذِینَ ارْتَضَیْتَهُمْ أَنْصاراً لِدِیْنِکَ، وَ أَعْلاماً لِعِبادِکَ، وَ شُهَداءَ عَلی خَلْقِکَ، وَ حَفَظَةً لِسِرِّکَ.
و صلوات بر همه ایشان می فرستی تا توانی و می گویی:
السَّلامُ عَلَی الْأَئِمَّةِ الْمُسْتَوْدَعِیْنَ، السَّلامُ عَلی خالِصَةِ اللَّهِ مِنْ خَلْقِهِ، السَّلامُ عَلَی الْأئِمَّةِ الْمُتَوَسِّمِیْنَ، السَّلامُ عَلَی الْمُؤْمِنِیْنَ الَّذِیْنَ أَقامُوْا أَمْرَکَ، وَ آزَرُوْا أَوْلِیاءَ اللَّهِ، وَ خافُوْا لِخَوْفِهِمْ، السَّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ الْمُقَرَّبِیْنَ.
ص: 123
پس می گویی:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَمِیْرَ الْمُؤْمِنِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا حَبِیْبَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا صَفْوَةَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وَلِیَّ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا عَمُوْدَ الدِّیْنِ، وَ وارِثَ عِلْمِ الْأَوَّلِیْنَ وَ الْآخِرِیْنَ، وَ صاحِبَ الْمِیْسَمِ (1) وَ الصِّراطَ الْمُسْتَقِیْمَ.
أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَ آتَیْتَ الزَّکاةَ، وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ، وَ اتَّبَعْتَ الرَّسُوْلَ، وَ تَلَوْتَ الْکِتابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ، وَ وَفَیْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ، وَ جاهَدْتَ فی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ، وَ نَصَحْتَ للَّهِ وَ لِرَسُولِهِ - عَلَیْهِ السَّلامُ - ، وَجُدْتَ بِنَفْسِکَ صابِراً مُجاهِداً عَنْ دِینِ اللَّهِ، مُوَقِّیاً (2) لِرَسُوْلِ اللَّهِ، طالِباً ما عِنْدَ اللَّهِ، راغِباً فِیْما وَعَدَ اللَّهُ - جَلَّ ذِکْرُهُ - مِنْ رِضْوانِهِ، وَ مَضَیْتَ لِلَّذِی کُنْتَ عَلَیْهِ شاهِداً وَ شَهِیْداً وَ مَشْهُوْداً.
فَجَزاکَ اللَّهُ عَنْ رَسُوْلِهِ وَ عَنِ الْإسْلامِ وَ أَهْلِهِ أَفْضَلَ الْجَزاءِ.
لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ تابَعَ (3) عَلی قَتْلِکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ خالَفَکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنِ افْتَری عَلَیْکَ وَ ظَلَمَکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ غَصَبَکَ وَ مَنْ بَلَغَهُ ذلِکَ فَرَضِیَ بِهِ، أَنا إِلَی اللَّهِ مِنْهُمْ بَرِیْ ءٌ، وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً خالَفَتْکَ، وَ أُمَّةً جَحَدَتْ وِلایَتَکَ، وَ أُمَّةً تَظاهَرَتْ عَلَیْکَ، وَ أُمَّةً قَتَلَتْکَ، وَ أُمَّةً حادَتْ عَنْکَ وَ خَذَلَتْکَ.
الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِی جَعَلَ النّارَ مَثْواهُمْ وَ بِئْسَ وِرْدُ الْوارِدِیْنَ.
اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَنْبِیائِکَ وَ أَوْصِیاءِ أَنْبِیائِکَ بِجَمِیْعِ لَعَناتِکَ، وَ أَصْلِهِمْ حَرَّ نارِکَ.
اللَّهُمَّ الْعَنِ الْجَوابِیْتَ وَ الطَّواغِیْتَ وَ الْفَراعِنَةَ وَ اللّاتَ وَ الْعُزّی وَ الْجِبْتَ وَ الطّاغُوْتَ، وَ کُلَّ نِدٍّ یُدْعی مِنْ دُوْنِ اللَّهِ، وَ کُلَّ مُحْدِثٍ مُفْتَرٍ.
ص: 124
اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ، وَ أَشْیاعَهُمْ، وَ أَتْباعَهُمْ، وَ مُحِبِّیْهِمْ، وَ أَوْلِیاءَهُمْ، وَ أَعْوانَهُمْ لَعْناً کَثِیْراً.
پس سه مرتبه بگو: اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ.
و سه مرتبه بگو: اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَیْنِ.
و بگو:
اللَّهُمَّ عَذِّبْهُمْ عَذاباً لا تُعَذِّبُهُ أَحَداً مِنَ الْعالَمِیْنَ، وَ ضاعِفْ عَلَیْهِمْ عَذابَکَ بِما شاقُّوْا وُلاةَ أَمْرِکَ، وَ أَعِدَّ لَهُمْ عَذاباً ألِیْماً لَمْ تُحِلَّهُ بِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ.
اللَّهُمَّ وَ أَدْخِلْ عَلی قَتَلَةِ أَنْصارِ رَسُولِکَ وَ قَتَلَةِ أَنْصارِ أَمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ، وَ عَلی قَتَلَةِ أَنْصارِ الْحَسَنِ وَ قَتَلَةِ أَنْصارِ الْحُسَیْنِ، وَ قَتَلَةِ مَنْ قُتِلَ فی وِلایَةِ آلِ مُحَمَّدٍ أَجْمَعِیْنَ، عَذاباً مُضاعَفاً فی أَسْفَلِ دَرَکٍ مِنَ الْجَحِیْمِ لا تُخَفِّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذابِها، وَ هُمْ فِیْها مُبْلِسُوْنَ مَلْعُوْنُوْنَ، ناکِسُوْ رُؤُوْسِهِمْ وَ قَدْ عایَنُوْا النَّدامَةَ وَ الْخِزْیَ الطَّوِیْلَ، بِقَتْلِهِمْ عِتْرَةَ أَنْبِیائِکَ وَ رُسُلِکَ وَ أَتْباعَهُمْ مِنْ عِبادِکَ الصّالِحِیْنَ.
اللَّهُمَّ وَ الْعَنْهُمْ فی مُسْتَسِرِّ السِّرِّ وَ ظاهِرِ الْعَلانِیَةِ، فی سَمائِکَ وَ أَرْضِکَ.
اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِی لِسانَ صِدْقٍ فی أَوْلِیائِکَ، وَ حَبِّبْ إلَیَّ مَشْهَدَهُمْ وَ مَشاهِدَهُمْ، حَتّی تُلْحِقَنِی بِهِمْ وَ تَجْعَلَنِی لَهُمْ تَبَعاً فی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ، یا أَرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ.
و بعد از آن بنشین نزد سر آن حضرت و بگو:
سَلامُ اللَّهِ وَ سَلامُ مَلائِکَتِهِ الْمُقَرَّبِیْنَ وَ الْمُسَلِّمِیْنَ لَکَ بِقُلُوْبِهِمْ وَ النّاطِقِیْنَ بِفَضْلِکَ وَ الشّاهِدِیْنَ عَلی أَنَّکَ صادِقٌ أمِیْنٌ صِدِّیْقٌ، عَلَیْکَ یا مَوْلایَ.
صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ وَ عَلی رُوْحِکَ وَ بَدَنِکَ.
أَشْهَدُ أَنَّکَ طُهْرٌ طاهِرٌ مُطَهَّرٌ، مِنْ طُهْرٍ طاهِرٍ مُطَهَّرٍ.
ص: 125
أَشْهَدُ لَکَ یا وَلِیَّ اللَّهِ وَ وَلِیَّ رَسُوْلِهِ بِالْبَلاغِ وَ الْأَداءِ، وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ حَبِیْبُ اللَّهِ (1)، وَ أَنَّکَ بابُ اللَّهِ، وَ أَنَّکَ وَجْهُ اللَّهِ الَّذِی مِنْهُ یُؤْتی، وَ أَنَّکَ سَبِیْلُ اللَّهِ (2)، وَ أَنَّکَ عَبْدُ اللَّهِ وَ أَخُوْ رَسُوْلِهِ.
أَتَیْتُکَ وافِداً لِعَظِیْمِ حالِکَ وَ مَنْزِلَتِکَ عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ رَسُوْلِهِ، مُتَقَرِّباً إِلَی اللَّهِ بِزِیارَتِکَ، طالِباً خَلاصَ نَفْسِی مِنَ النّارِ، مُتَعَوِّذاً بِکَ مِنْ نارٍ اسْتَحْقَقْتُها (3) بِما جَنَیْتُ عَلی نَفْسِی.
أَتَیْتُکَ انْقِطاعاً إِلَیْکَ وَ إلی وَلَدِکَ الْخَلَفِ مِنْ بَعْدِکَ عَلی بَرَکَةِ (4) الْحَقِّ؛ فَقَلْبِی لَکُمْ مُسَلِّمٌ، وَ أَمْرِی لَکُمْ مُتَّبِعٌ، وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ، أَنا عَبْدُ اللَّهِ وَ مَوْلاکَ وَ فِی طاعَتِکَ، الْوافِدُ إلَیْکَ؛ أَلْتَمِسُ بِذلِکَ کَمالَ الْمَنْزِلَةِ عِنْدَ اللَّهِ، وَ أَنْتَ مِمَّنْ أَمَرَنِیَ اللَّهُ بِصِلَتِهِ، وَ حَثَّنِی عَلی بِرِّهِ، وَ دَلَّنِی عَلی فَضْلِهِ، وَ هَدانِی لِحُبِّهِ، وَ رَغَّبَنِی فی الْوِفادَةِ إلَیْهِ، وَ أَلْهَمَنِی طَلَبَ الْحَوائِجِ عِنْدَهُ، أَنْتُمْ أَهْلُ بَیْتٍ سَعِدَ (5) مَنْ تَوَّلاکُمْ وَ لا یَخِیْبُ مَنْ أَتاکُمْ وَ لا یَسْعَدُ مَنْ عاداکُمْ؛ لا أَجِدُ أَحَداً أَفْزَعُ إِلَیْهِ خَیْراً لِی مِنْکُمْ، أَنْتُمْ أَهْلُ بَیْتِ الرَّحْمَةِ، وَ دَعائِمُ الدِّیْنِ، وَ أَرْکانُ الْأَرْضِ وَ الشَّجَرَةُ الطَّیِّبَةُ.
اللَّهُمَّ لا تُخَیِّبْ تَوَجُّهِی إِلَیْکَ بِرَسُوْلِکَ وَ آلِ رَسُوْلِکَ وَ لا تَرُدَّ اسْتِشْفاعِی بِهِمْ.
اللَّهُمَّ إِنَّکَ مَنَنْتَ عَلَیَّ بِزِیارَةِ مَوْلایَ وَ وِلایَتِهِ وَ مَعْرِفَتِهِ، فَاجْعَلْنِی مِمَّنْ تَنْصُرُهُ وَ مِمَّنْ تَنْتَصِرُ بِهِ، وَ مُنَّ عَلَیَّ بِنَصْرِی لِدِیْنِکَ فی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ.
اللَّهُمَّ إِنِّی أَحْیی عَلی ما حَیِیَ عَلَیْهِ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طالِبٍ - عَلَیْهِ السَّلامُ - ، وَ أَمُوْتُ عَلی ما ماتَ عَلَیْهِ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طالِبٍ - عَلَیْهِ السَّلامُ - (6).
ص: 126
مؤلّف گوید که: در زیارت وداع، زیارتِ وداعی که متّصل به این مذکور می شود ایراد نموده است.
و ابن بابویه - علیه الرحمة - بعد از ذکر این زیارت و زیارت وداع، فرموده است که:
پس تسبیح فاطمه زهرا علیها السلام را بخوان و آن این است:
سُبْحانَ ذِی الْجَلالِ الْباذِخِ الْعَظِیْمِ، سُبْحانَ ذِی الْعِزِّ الشّامِخِ الْمُنِیْفِ، سُبْحانَ ذِی الْمُلْکِ الْفاخِرِ الْقَدِیْمِ، سُبْحانَ ذِی الْبَهْجَةِ وَ الْجَمالِ، سُبْحانَ مَنْ تَرَدّی بِالنُّوْرِ وَ الْوَقارِ، سُبْحانَ مَنْ یَری أثَرَ النَّمْلِ فی الصَّفا، وَ وَقْعَ الطَّیْرِ فی الْهَواءِ (1).
روایت شده است در کامل الزیاره و غیر آن از حضرت امام رضا یا امام موسی یا امام علی نقی - صلوات اللَّه علیهم اجمعین - که: می گفته اند نزد قبر امیرالمؤمنین صلوات اللَّه علیه:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا وَلِیَّ اللَّهِ، أشْهَدُ أنَّکَ أَنْتَ أَوَّلُ مَظْلُوْمٍ وَ أَوَّلُ مَنْ غُصِبَ حَقُّهُ، صَبَرْتَ وَ احْتَسَبْتَ حَتّی أَتاکَ الْیَقِیْنُ، وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ لَقِیْتَ اللَّهَ وَ أَنْتَ شَهِیْدٌ، عَذَّبَ اللَّهُ قاتِلَکَ بِأَنْواعِ الْعَذابِ، وَ جَدَّدَ عَلَیْهِ الْعَذابَ.
جِئْتُکَ عارِفاً بِحَقِّکَ، مُسْتَبْصِراً بِشَأْنِکَ، مُعادِیاً لِأَعْدائِکَ وَ مَنْ ظَلَمَکَ، أَلْقی عَلی ذلِکَ رَبِّی إِنْ شاءَ اللَّهُ.
یا وَلِیَّ اللَّهِ إِنَّ لِی ذُنُوْباً کَثِیْرَةً، فَاشْفَعْ لِی إِلی (2) رَبِّکَ یا مَوْلایَ؛ فَإِنَّ لَکَ عِنْدَ اللَّهِ مَقاماً مَعْلُوماً، وَ إِنَّ لَکَ عِنْدَ اللَّهِ جاهاً وَ شَفاعَةً، وَ قَدْ قالَ اللَّهُ: «وَلا یَشْفَعُوْنَ إِلّا لِمَنِ ارْتَضی» (3). (4)
ص: 127
و چون خواهی آن حضرت را وداع کنی بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ، أسْتَوْدِعُکَ اللَّهَ وَ أسْتَرْعِیْکَ وَ أقْرَأُ عَلَیْکَ السَّلامَ، آمَنّا بِاللَّهِ وَ بِالرُّسُلِ وَ بِما جاءَتْ بِهِ وَ دَعَتْ إلَیْهِ وَ دَلَّتْ عَلَیْهِ، فَاکْتُبْنا مَعَ الشّاهِدِیْنَ.
اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتِی إیّاهُ، فَإنْ تَوَفَّیْتَنِی قَبْلَ ذلِکَ فَإنِّی أشْهَدُ فی مَماتِی علی ما شَهِدْتُ عَلَیْهِ فی حَیاتِی.
أشْهَدُ أنَّ أمِیْرَالْمُؤْمِنِیْنَ عَلِیّاً وَ الْحَسَنَ وَ الحُسَیْنَ، وَ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ، وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ، وَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ، وَ مُوْسَی بْنَ جَعْفَرٍ، وَ عَلِیَّ بْنَ مُوْسی، وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ، وَ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ وَ الْحُجَّةَ بْنَ الْحَسَنِ - صَلَواتُکَ عَلَیْهِمْ أجْمَعِیْنَ - أَئِمَّتِی. وَ أشْهَدُ أَنَّ مَنْ قَتَلَهُمْ وَ حارَبَهُمْ مُشْرِکُوْنَ، وَ مَنْ رَدَّ عَلَیْهِمْ فی أسْفَلِ دَرَکٍ مِنَ الْجَحِیْمِ، وَ أشْهَدُ أَنَّ مَنْ حارَبَهُمْ لَنا أعْداءٌ، وَ نَحْنُ مِنْهُمْ بُرَآءُ، وَ أَنَّهُمْ حِزْبُ الشَّیْطانِ، وَ عَلی مَنْ قَتَلَهُمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِکَةِ وَ النّاسِ أجْمَعِیْنَ، وَ مَنْ شَرِکَ فِیْهِمْ، وَ مَنْ سَرَّهُ قَتْلُهُمْ.
اللَّهُمَّ إنِّی أَسْأَلُکَ بَعْدَ الصَّلاةِ وَ التَّسْلِیْمِ أنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ، وَ عَلِیٍّ، وَ فاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ، وَ عَلِیٍّ، وَ مُحَمَّدٍ، وَ جَعْفَرٍ، وَ مُوْسی، وَ عَلِیٍّ، وَ مُحَمَّدٍ، وَ عَلِیٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُجَّةِ وَ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتِهِ، فَإنْ جَعَلْتَهُ فَاحْشُرْنِی مَعَ هؤُلاءِ الْمُسَمَّیْنَ - الْأئِمَّةَ - .
اللَّهُمَّ وَ ذَلِّلْ قُلُوْبَنا لَهُمْ بِالطّاعَةِ وَ الْمُناصَحَةِ وَ الْمَحَبَّةِ وَ حُسْنِ الْمُؤازَرَةِ وَ التَّسْلِیْمِ (1).
ص: 128
در اکثر کتب حدیث و زیارت روایت شده است و ثواب عظیم برای آن وارد است؛ و در زیارات جامعه به اندک تغییری با ثوابش مذکور خواهد شد (1) إن شاءاللَّه تعالی:
به سند معتبر منقول است از علی بن موسی الرضا - صلوات اللَّه علیه - از آباء طاهرین آن حضرت علیهم السلام، که حضرت امام زین العابدین صلوات اللَّه علیه حضرت امیرالمؤمنین - علیه الصلاة والسلام - را به این نحو زیارت کردند که: بر قبر آن حضرت ایستادند و گریستند و گفتند:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا أمِیْرَالْمُؤْمِنِیْنَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا أمِیْنَ اللَّهِ فی أرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلی عِبادِهِ.
أَشْهَدُ أَنَّکَ جاهَدْتَ فی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ، وَ عَمِلْتَ بِکِتابِهِ، وَ اتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِیِّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، حَتّی دَعاکَ اللَّهُ إِلی جِوارِهِ، وَ قَبَضَکَ إِلَیْهِ بِاخْتِیارِهِ، وَ أَلْزَمَ أَعْداءَکَ الْحُجَّةَ فی قَتْلِهِمْ إِیّاکَ، مَعَ ما لَکَ مِنَ الْحُجَجِ الْبالِغَةِ عَلی جَمِیْعِ خَلْقِهِ.
اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِی مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِکَ، راضِیَةً بِقَضائِکَ، مُوْلَعَةً بِذِکْرِکَ وَ دُعائِکَ، مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ أَوْلِیائِکَ، مَحْبُوبَةً فی أَرْضِکَ وَ سَمائِکَ، صابِرَةً علی نُزُوْلِ بَلائِکَ، شاکِرَةً لِفَواضِلِ نَعْمائِکَ، ذاکِرَةً لِسَوابِغِ آلائِکَ، مُشْتاقَةً إِلی فَرْحَةِ لِقائِکَ، مُتَزَوِّدَةً التَّقْوی لِیَوْمِ جَزائِکَ، مُسْتَنَّةً بِسُنَنِ أَوْلِیائِکَ، مُفارِقَةً لِأخْلاقِ أَعْدائِکَ، مَشْغُوْلَةً عَنِ الدُّنْیا بِحَمْدِکَ وَ ثَنائِکَ.
پس پهلوی روی مبارک خود را بر قبر گذاشتند و گفتند:
اللَّهُمَّ إِنَّ قُلُوبَ الْمُخْبِتِیْنَ إِلَیْکَ والِهَةٌ، وَ سُبُلَ الرّاغِبِیْنَ إِلَیْکَ شارِعَةٌ، وَ أَعْلامَ
ص: 129
الْقاصِدِیْنَ إِلَیْکَ واضِحَةٌ، وَ أَفْئِدَةَ الْعارِفِیْنَ مِنْکَ فازِعَةٌ، وَ أَصْواتَ الدّاعِیْنَ إِلَیْکَ صاعِدَةٌ، وَ أَبْوابَ الْإِجابَةِ لَهُمْ مُفَتَّحَةٌ (1) وَ دَعْوَةَ مَنْ ناجاکَ مُسْتَجابَةٌ، وَ تَوْبَةَ مَنْ أَنابَ إِلَیْکَ مَقْبُولَةٌ، وَ عَبْرَةَ مَنْ بَکی مِنْ خَوْفِکَ مَرْحُوْمَةٌ وَ الْإِغاثَةَ لِمَنِ اسْتَغاثَ بِکَ مَوْجُوْدَةٌ وَ الْإعانَةَ لِمَنِ اسْتَعانَ بِکَ مَبْذُوْلَةٌ، وَ عِداتِکَ لِعِبادِکَ مُنَجَّزَةٌ، وَ زَلَلَ مَنِ اسْتَقالَکَ مُقالَةٌ، وَ أَعْمالَ الْعامِلِیْنَ لَدَیْکَ مَحْفُوْظَةٌ، وَ أَرْزاقَ الْخَلائِقِ مِنْ لَدُنْکَ نازِلَةٌ، وَ عَوائِدَ الْمَزِیْدِ إِلَیْهِمْ واصِلَةٌ، وَ ذُنُوْبَ الْمُسْتَغْفِرِیْنَ مَغْفُوْرَةٌ، وَ حَوائِجَ الْخَلْقِ عِنْدَکً مَقْضِیَّةٌ، وَ جَوائِزَ السّائِلِیْنَ عِنْدَکَ مُوَفَّرَةٌ (2)، وَ عَوائِدَ الْمَزِیْدِ مُتَواتِرَةٌ، وَ مَوائِدَ الْمُسْتَطْعِمِیْنَ مُعَدَّةٌ، وَ مَناهِلَ الظِّماءِ لَدَیْکَ مُتْرَعَةٌ.
اللَّهُمَّ فَاسْتَجِبْ دُعائِی، وَ اقْبَلْ ثَنائِی، وَ أَعْطِنِی جَزائِی، وَ اجْمَعْ بَیْنِی وَ بَیْنَ أَوْلِیائِی، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِمُ السَّلامُ، إِنَّکَ وَلِیُّ نَعْمائِی، وَ مُنْتَهی مُنایَ، وَ غایَةُ رَجائِی فی مُنْقَلَبِی وَ مَثْوایَ.
أنْتَ إلهِی وَ سَیِّدِی وَ مَوْلایَ، اغْفِرْ لِأوْلِیائِنا، وَ کُفَّ عَنّا أعْداءَنا وَ اشْغَلْهُمْ عَنْ أذانا، وَ أظْهِرْ کَلِمَةَ الْحَقِّ وَ اجْعَلْها الْعُلْیا، وَ أدْحِضْ کَلِمَةَ الْباطِلِ وَ اجْعَلْها السُّفْلی، إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیْرٌ (3).
زیارتی است که سید عبد الکریم بن طاووس - رضی اللَّه عنه - به سند معتبر از صفوان جمّال روایت کرده است که گفت: چون با حضرت صادق علیه السلام وارد کوفه شدیم - در هنگامی که آن حضرت نزد ابوجعفر دوانیقی می رفتند - فرمود که:
ای صفوان شتر را بخوابان که این نزدیک قبر جدّم امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - است.
ص: 130
پس فرود آمدند و غسل کردند و جامه را تغییر دادند و پاها را برهنه کردند و فرمودند که: تو نیز چنین کن.
پس روانه شدند به جانب نجف و فرمودند که: گامها را کوتاه بردار و سر را به زیر انداز، که حقّ تعالی برای تو به عدد هر گامی که بر می داری صد هزار حسنه می نویسد و صد هزار گناه محو می کند و صد هزار درجه بلند می کند و صد هزار حاجت بر می آورد؛ و می نویسد برای تو ثواب هر صدّیق و شهید که مرده باشد یا کشته شده باشد.
پس آن حضرت می رفتند و من می رفتم با آن حضرت به آرام دل و آرام تن و تسبیح و تنزیه و تهلیل خدا می کردیم تا رسیدیم به تلّها، پس نظر کردند به جانب راست و چپ و به چوبی که در دست داشتند خطّی کشیدند، پس فرمودند که جستجو نما.
پس طلب کردم، اثر قبری یافتم.
پس آب دیده بر روی مبارکش جاری شد و گفت: إنّا للَّهِ وَ إنّا إلَیْهِ راجِعُوْنَ.
و گفت:
السَّلامُ عَلَیْکَ أیُّهَا الْوَصِیُّ الْبَرُّ التَّقِیُّ، السَّلامُ عَلَیْکَ أیُّهَا النَّبَأُ الْعَظِیْمُ، السَّلامُ عَلَیْکَ أیُّهَا الصِّدِّیْقُ الشَّهِیْدُ الرَّشِیْدُ، السَّلامُ عَلَیْکَ أیُّهَا الْبَرُّ الزَّکِیُّ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وَصِیَّ رَسُوْلِ رَبِّ الْعالَمِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا خِیَرَةَ اللَّهِ عَلَی الْخَلْقِ أجْمَعِیْنَ.
أَشْهَدُ أنَّکَ حَبِیْبُ اللَّهِ وَ خاصَّةُ اللَّهِ وَ خالِصَتُهُ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا وَلِیَّ اللَّهِ، وَ مَوْضِعَ سِرِّهِ وَ عَیْبَةَ عِلْمِهِ، وَ خازِنَ وَحْیِهِ.
پس خود را به قبر چسبانیدند و گفتند:
بِأبِی أنْتَ وَ أُمِّی یا أمِیْرَالْمُؤْمِنِیْنَ، بِأبِی أنْتَ وَ أُمِّی یا حُجَّةَ الْخِصامِ، بِأبِی أنْتَ وَ أُمِّی یا بابَ الْمَقامِ، بِأبِی أنْتَ وَ أُمِّی یا نُوْرَ اللَّهِ التّامَّ.
ص: 131
أَشْهَدُ أنَّکَ قَدْ بَلَّغْتَ عَنِ اللَّهِ وَ عَنْ رَسُوْلِ اللَّهِ (1) صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ما حُمِّلْتَ، وَ رَعَیْتَ مَا اسْتُحْفِظْتَ، وَ حَفِظْتَ ما اسْتُوْدِعْتَ، وَ حَلَّلْتَ حَلالَ اللَّهِ، وَ حَرَّمْتَ حَرامَ اللَّهِ، وَ أقَمْتَ أحْکامَ اللَّهِ، وَ لَمْ تَتَعَدَّ حُدُوْدَ اللَّهِ، وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً حَتی أتاکَ الْیَقِیْنُ، صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ، وَ عَلَی الْأئِمَّةِ مِنْ بَعْدِکَ.
پس برخاست آن حضرت و در بالای سر آن حضرت چند رکعت نماز کرد و فرمود که: ای صفوان هر که زیارت کند امیر المؤمنین علیه السلام را به این زیارت و این نماز بکند، برگردد به سوی اهلش و حال آنکه گناهانش آمرزیده شده باشد و عملش مقبول و پسندیده شده باشد و بنویسند برای او ثواب هر که زیارت آن حضرت کرده باشد از ملائکه.
صفوان گفت بر سبیل تعجّب که: ثواب هر که زیارت می کند آن حضرت را از ملائکه؟!
فرمود که: بلی، در هر شبی هفتاد قبیله از ملائکه آن حضرت را زیارت می کنند.
پرسید که: هر قبیله چه مقدارند؟
فرمود که: صد هزار ملک.
پس آن حضرت از پس پشت بیرون آمدند و در اثنای بیرون آمدن می گفتند:
یا جَدّاهْ، یا سَیِّداهْ، یا طَیِّباهْ، یا طاهِراهْ، لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْکَ، وَ رَزَقَنِیَ الْعَوْدَ إلَیْکَ وَ الْمُقامَ فی حَرَمِکَ وَ الْکَوْنَ مَعَکَ وَ مَعَ الْأبْرارِ مِنْ وُلْدِکَ. صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ، وَ عَلَی الْمَلائِکَةِ الْمُحْدِقِیْنَ بِکَ.
صفوان گفت که به آن حضرت عرض کردم که: رخصت می دهید که خبر دهم اصحاب خود را از اهل کوفه و نشان این قبر به ایشان بدهم؟
فرمود که: بلی. و درهمی چند دادند که من قبر را مرمّت و اصلاح کردم (2).
ص: 132
و در حدیث دیگر از صفوان سابقاً مذکور شد (1) که: در خدمت آن حضرت به این موضع شریف آمد و آن حضرت نزد قبر ایستادند و سلام بر حضرت آدم و سایر پیغمبران فرستادند تا پیغمبر آخرالزمان - صلوات اللَّه علیه وآله و علیهم اجمعین - پس خود را بر روی قبر انداختند و بر آن حضرت سلام کردند و بسیار گریستند، پس برخاستند و چهار رکعت نماز کردند (2).
و در روایت دیگر آن است که شش رکعت نماز کردند (3).
مؤلّف گوید که: از بعضی احادیث زیارت آن حضرت مستفاد می شود که شش رکعت، همه نماز زیارت امیرالمؤمنین صلوات اللَّه علیه بوده باشد؛ و از بعضی ظاهر می شود که دو رکعت نماز زیارت آن حضرت است و دو رکعت نمازِ زیارت سر مبارک امام حسین علیه السلام است و دو رکعت برای شرافت محل منبر قائم آل محمد - صلوات اللَّه علیه - است.
و اکثر علما چهار رکعت را برای زیارت حضرت آدم و نوح علیهما السلام ذکر کرده اند.
اگر ده رکعت بکند که همه به عمل آید، شاید بد نباشد.
زیارتی است که شیخ مفید و محمد بن المشهدی - رضی اللَّه عنهما - و غیر ایشان روایت کرده اند؛ محمد بن المشهدی گفته است که:
روایت کرده است محمد بن خالد طیالسی، از سیف بن عمیره که گفت: بیرون رفتم با صفوان جمّال و جمعی از اصحاب ما به جانب نجف، پس حضرت امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - را زیارت کردیم. پس چون فارغ شدیم صفوان روی خود را گردانید به سوی قبر حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - و گفت: زیارت می کنیم حضرت امام حسین را از این مکان، از بالای سر حضرت امیرالمؤمنین.
ص: 133
و صفوان گفت که: با حضرت امام جعفر صادق علیه السلام به اینجا آمدم و حضرت چنین زیارت و نماز کرد و دعا خواند که من می کنم و فرمود که:
ای صفوان، این زیارت را ضبط کن و این دعا را بخوان و همیشه حضرت امیرالمؤمنین و امام حسین را به این نحو زیارت بکن؛ که من ضامنم بر خدا که هر که ایشان را چنین زیارت کند و این دعا بخواند - خواه از نزدیک و خواه از دور - اینکه زیارتش مقبول باشد و عملش مزد داده شود و سلامش به ایشان برسد و پسندیده گردد و حاجتهایش برآورده شود هر چند عظیم باشند.
ای صفوان! این زیارت را با همین ضامنی از پدرم اخذ کرده ام و او از پدرش از جدّش حسین و او از برادرش حسن و او از پدرش امیرالمؤمنین با همین ضامنی و امیرالمؤمنین از رسول خدا صلی الله علیه و آله از جبرئیل با همین ضامنی که من ضامن شدم.
و جبرئیل علیه السلام گفت که: حق تعالی سوگند به ذات مقدّس خود خورده است که، هر که امام حسین را چنین زیارت کند در روز عاشورا - از نزدیک یا دور - و این دعا را بخواند، زیارتش مقبول گردد و هر حاجتی که بطلبد هرچند بزرگ باشد برآورده شود و ناامید برنگردد؛ و برگردد با دیدار روشن و خوشحال به سبب برآمدن حاجتهایش و فایز شدن به بهشت و آزاد شدن از آتش جهنم و شفاعت او را قبول کنم در حق هر که دعا کند زیارت کننده برای او؛ مگر آنکه دشمن اهل بیت علیهم السلام باشد.
به این نحو قسم به ذات پاک خود خورده است و ملائکه را بر این گواه گرفته است.
و جبرئیل گفت که: یا محمد حق تعالی مرا فرستاده است به سوی تو که به این مژده بشارت دهم تو را و علی و فاطمه و حسن و حسین و امامان از فرزندان تو را تا روز قیامت، پس دائم باد شادی تو و شادی علی و فاطمه و حسن و حسین و امامان فرزندان حسین و شیعیان شما تا روز قیامت.
و صفوان گفت که: حضرت صادق علیه السلام فرمود که: ای صفوان، هر گاه تو را حاجتی در درگاه خدا باشد، این زیارت را بکن هر جا که باشی و این دعا را بخوان و حاجت خود را سؤال کن؛ البته برآورده می شود.
ص: 134
و زیارت امیرالمؤمنین این است: رو به قبر آن حضرت بایست و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُوْلَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا صِفْوَةَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَمِیْنَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلی مَنِ اصْطَفاهُ اللَّهُ وَ اخْتَصَّهُ وَ اخْتارَهُ مِنْ بَرِیَّتِهِ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلِیْلَ اللَّهِ ما دَجَا اللَّیْلُ وَ غَسَقَ، وَ أَضاءَ النَّهارُ وَ أَشْرَقَ.
السَّلامُ عَلَیْکَ ما صَمَتَ صامِتٌ وَ نَطَقَ ناطِقٌ وَ ذَرَّ شارِقٌ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
السَّلامُ عَلی مَوْلانا أَمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طالِبٍ، صاحِبِ السَّوابِقِ وَ الْمَناقِبِ وَ النَّجْدَةِ، وَ مُبِیْدِ الْکَتائِبِ، الشَّدِیْدِ الْبَأْسِ، الْعَظِیْمِ الْمِراسِ، الْمَکِیْنِ الْأَساسِ، ساقِی الْمُؤْمِنِیْنَ بِالْکَأْسِ مِنْ حَوْضِ الرَّسُوْلِ الْمَکِیْنِ الْأَمِیْنِ.
السَّلامُ عَلی صاحِبِ النُّهی وَ الْفَضْلِ وَ الطَّوائِلِ (1) وَ الْمَکْرُماتِ وَ النَّوائِلِ.
السَّلامُ عَلی فارِسِ الْمُؤْمِنِیْنَ، وَ لَیْثِ الْمُوَحِّدِیْنَ، وَ قاتِلِ الْمُشْرِکِیْنَ، وَ وَصِیِّ رَسُوْلِ رَبِّ الْعالَمِیْنَ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
السَّلامُ عَلی مَنْ أَیَّدَهُ اللَّهُ بِجَبْرَئِیْلَ، وَ أَعانَهُ بِمِیْکائِیْلَ، وَ أَزْلَفَهُ فی الدّارَیْنِ، وَ حَباهُ بِکُلِّ ما تَقَرُّ بِهِ الْعَیْنُ، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ عَلی آلِهِ الطّاهِرِیْنَ، وَ عَلی أَوْلادِهِ الْمُنْتَجَبِیْنَ، وَ عَلَی الْأَئِمَّةِ الرّاشِدِیْنَ، الَّذِیْنَ أَمَرُوْا بِالْمَعْرُوْفِ، وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ، وَ فَرَضُوْا عَلَیْنا (2) الصَّلَواتِ، وَ أَمَرُوْا بِإِیْتاءِ الزَّکَواتِ، وَ عَرَّفُوْنا صِیامَ شَهْرِ رَمَضانَ، وَ قِراءَةَ القُرْآنِ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَمِیْرَالْمُؤْمِنِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا یَعْسُوبَ الدِّیْنِ، وَ قائِدَ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِیْنَ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا بابَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا عَیْنَ اللَّهِ النّاظِرَةَ، وَ یَدَهُ الباسِطَةَ، وَ أُذُنَهُ الْواعِیَةَ، وَ حِکْمَتَهُ (3) الْبالِغَةَ، وَ نِعْمَتَهُ السّابِغَةَ.
السَّلامُ عَلی قَسِیْمِ الْجَنَّةِ وَ النّارِ، السَّلامُ عَلی نِعْمَةِ اللَّهِ عَلَی الْأَبْرارِ، وَ نِقْمَتِهِ
ص: 135
عَلَی الْفُجّارِ، السَّلامُ عَلی سَیِّدِ الْمُتَّقِیْنَ الْأَخْیارِ.
السَّلامُ عَلی أَخِی رَسُوْلِ اللَّهِ وَ ابْنِ عَمِّهِ وَ زَوْجِ ابْنَتِهِ وَ الْمَخْلُوْقِ مِنْ طِیْنَتِهِ.
السَّلامُ عَلَی الْأَصْلِ الْقَدِیْمِ وَ الْفَرْعِ الْکَرِیْمِ.
السَّلامُ عَلَی الثَّمَرِ الْجَنِیِّ، السَّلامُ عَلی أَبِی الْحَسَنِ عَلِیٍّ.
السَّلامُ عَلی شَجَرَةِ طُوْبی، وَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهی.
السَّلامُ عَلی آدَمَ صِفْوَةِ اللَّهِ، وَ نُوْحٍ نَبِیِّ اللَّهِ، وَ إِبْراهِیْمَ خَلِیْلِ اللَّهِ، وَ مُوْسی کَلِیْمِ اللَّهِ، وَ عِیْسی رُوْحِ اللَّهِ، وَ مُحَمَّدٍ حَبِیْبِ اللَّهِ، وَ مَنْ بَیْنَهُمْ مِنَ النَّبِیِّیْنَ وَ الصِّدِّیْقِیْنَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصّالِحِیْنَ، وَ حَسُنَ أُوْلئِکَ رَفِیْقاً.
السَّلامُ عَلی نُوْرِ الْأَنْوارِ، وَ سَلِیْلِ الْأَطْهارِ، وَ عَناصِرِ (1) الْأَخْیارِ، السَّلامُ عَلی والِدِ الْأَئِمَّةِ الْأَبْرارِ، السَّلامُ عَلی حَبْلِ اللَّهِ الْمَتِیْنِ، وَ جَنْبِهِ الْمَکِیْنِ (2)، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
السَّلامُ عَلی أَمِیْنِ اللَّهِ فی أَرْضِهِ، وَ خَلِیْفَتِهِ وَ الْحاکِمِ بِأَمْرِهِ وَ الْقَیِّمِ بِدِیْنِهِ، والْمُهَیْمِنِ (3) بِحِکْمَتِهِ وَ الْعامِلِ بِکِتابِهِ، أَخِی الرَّسُوْلِ، وَ زَوْجِ الْبَتُوْلِ، وَ سَیْفِ اللَّهِ الْمَسْلُوْلِ.
السَّلامُ عَلی صاحِبِ الدَّلالاتِ وَ الْآیاتِ الْباهِراتِ وَ الْمُعْجِزاتِ الْقاهِراتِ (4) وَ الْمُنْجِی مِنَ الْهَلَکاتِ، الَّذِی ذَکَرَهُ اللَّهُ فی مُحْکَمِ الْآیاتِ فَقالَ تَعالی: «وَإِنَّهُ فی أُمِّ الْکِتابِ لَدَیْنا لَعَلِیٌّ حَکِیْمٌ» (5).
السَّلامُ عَلَی اسْمِ اللَّهِ الرَّضِیِّ، وَ وَجْهِهِ الْمُضِیْ ءِ، وَ جَنْبِهِ الْعَلِیِّ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
السَّلامُ عَلی حُجَجِ اللَّهِ وَ أَوْصِیائِهِ، وَ خاصَّةِ اللَّهِ وَ أصْفِیائِهِ وَ خالِصَتِهِ وَ أُمَنائِهِ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
ص: 136
قَصَدْتُکَ - یا مَوْلایَ یا أَمِیْنَ اللَّهِ وَ حُجَّتَهُ - زائِراً، عارِفاً بِحَقِّکَ، مُوالِیاً لِأَوْلِیائِکَ، مُعادِیاً لِأَعْدائِکَ، مُتَقَرِّباً إِلَی اللَّهِ بِزِیارَتِکَ؛ فَاشْفَعْ لِی عِنْدَ اللَّهِ رَبِّی وَ رَبِّکَ فی خَلاصِ رَقَبَتِی مِنَ النّارِ، وَ قَضاءِ حَوائِجِی حَوائِجِ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ.
پس خود را به قبر بچسبان و قبر را ببوس و بگو:
سَلامُ اللَّهِ وَ سَلامُ مَلائِکَتِهِ الْمُقَرَّبِیْنَ وَ الْمُسَلِّمِیْنَ لَکَ بِقُلُوْبِهِمْ یا أَمِیْرَالْمُؤْمِنِیْنَ وَ النّاطِقِیْنَ بِفَضْلِکَ وَ الشّاهِدِیْنَ عَلی أَنَّکَ صادِقٌ أَمِیْنٌ صِدِّیْقٌ، عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
أَشْهَدُ أَنَّکَ طُهْرٌ طاهِرٌ مُطَهَّرٌ، مِنْ طُهْرٍ طاهِرٍ مُطَهَّرٍ.
أَشْهَدُ لَکَ یا وَلِیَّ اللَّهِ وَ وَلِیَّ رَسُوْلِهِ بِالْبَلاغِ وَ الْأَداءِ، وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ جَنْبُ اللَّهِ وَ بابُهُ، وَ أَنَّکَ حَبِیْبُ اللَّهِ، وَ وَجْهُهُ الَّذی یُؤْتی مِنْهُ، وَ أَنَّکَ سَبِیْلُ اللَّهِ، وَ أَنَّکَ عَبْدُ اللَّهِ وَ أَخُوْ رَسُوْلِهِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - .
أَتَیْتُکَ مُتَقَرِّباً إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِزِیارَتِکَ، راغِباً إِلَیْکَ فی الشَّفاعَةِ، أَبْتَغِی بِشَفاعَتِکَ خَلاصَ رَقَبَتِی مِنَ النّارِ، مُتَعَوِّذاً بِکَ مِنَ النّارِ، هارِباً مِنْ ذُنُوْبِیَ الَّتِی احْتَطَبْتُها عَلی ظَهْرِی، فَزِعاً إِلَیْکَ رَجاءَ رَحْمَةِ (1) رَبِّی.
أَتَیْتُکَ أَسْتَشْفِعُ بِکَ یا مَوْلایَ، وَ أَتَقَرَّبُ بِکَ إِلَی اللَّهِ (2) لِیَقْضِیَ بِکَ حَوائِجِی، فَاشْفَعْ لِی یا أمِیْرَ الْمُؤْمِنِیْنَ إِلَی اللَّهِ؛ فَإِنِّی عَبْدُ اللَّهِ وَ مَوْلاکَ وَ زائِرُکَ، وَ لَکَ عِنْدَ اللَّهِ الْمَقامُ الْمَحْمُودُ وَ الْجاهُ الْعَظِیْمُ وَ الشَّأْنُ الْکَبِیْرُ وَ الشَّفاعَةُ الْمَقْبُوْلَةُ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ صَلِّ عَلی أَمِیْرِ الْمُؤْمِنِیْنَ، عَبْدِکَ الْمُرْتَضی، وَ أَمِیْنِکَ الْأَوْفی، وَ عُرْوَتِکَ الْوُثْقی، وَ یَدِکَ الْعُلْیا، وَ جَنْبِکَ الْأَعْلی، وَ کَلِمَتِکَ الْحُسْنی، وَ حُجَّتِکَ عَلَی الْوَری، وَ صِدِّیقِکَ الْأَکْبَرِ، وَ سَیِّدِ الْأَوْصِیاءِ، وَ رُکْنِ
ص: 137
الْأَوْلِیاءِ، وَ عِمادِ الْأَصْفِیاءِ؛ أَمِیْرِ الْمُؤْمِنِیْنَ، وَ یَعْسُوْبِ الدِّیْنِ، وَ قُدْوَةِ الصّالِحِیْنَ (1)، وَ إِمامِ الْمُخْلِصِیْنَ (2) وَ الْمَعْصُوْمِ (3) مِنَ الْخَلَلِ، الْمُهَذَّبِ مِنَ الزَّلَلِ، الْمُطَهَّرِ مِنَ الْعَیْبِ، الْمُنَزَّهِ مِنَ الرَّیْبِ، أَخِی نَبِیِّکَ، وَ وَصِیِّ رَسُوْلِکَ، الْبائِتِ عَلی فِراشِهِ وَ الْمُواسِی لَهُ بِنَفْسِهِ، وَ کاشِفِ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِهِ، الَّذی جَعَلْتَهُ سَیْفاً لِنُبُوَّتِهِ، وَ آیَةً لِرِسالَتِهِ، وَ شاهِداً عَلی أُمَّتِهِ، وَ دَلالَةً عَلی حُجَّتِهِ، وَ حامِلًا لِرایَتِهِ، وَ وِقایَةً لِمُهْجَتِهِ، وَ هادِیاً لِأُمَّتِهِ، وَ یَداً لِبَأْسِهِ، وَ تاجاً لِرَأْسِهِ، وَ باباً لِسِرِّهِ، وَ مِفْتاحاً لِظَفَرِهِ، حَتّی هَزَمَ جُیُوْشَ (4) الشِّرْکِ بِإِذْنِکَ، وَ أَبادَ عَساکِرَ الْکُفْرِ بِأَمْرِکَ، وَ بَذَلَ نَفْسَهُ فِی مَرْضاةِ رَسُوْلِکَ، وَ جَعَلَها وَقْفاً عَلی طاعَتِهِ، فَصَلِّ اللَّهُمَّ عَلَیْهِ صَلاةً دائِمَةً باقِیَةً.
پس بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا وَلِیَّ اللَّهِ وَ الشِّهابَ الثّاقِبَ وَ النُّورَ الْعاقِبَ، یا سَلِیْلَ الْأَطائِبِ، یا سِرَّ اللَّهِ؛ إِنَّ بَیْنِی وَ بَیْنَ اللَّهِ تَعالی ذُنُوْباً قَدْ أَثْقَلَتْ ظَهْرِی وَ لا یَأْتِی عَلَیْها إِلّا رِضاهُ (5)، فَبِحَقِّ مَنِ ائْتَمَنَکَ عَلی سِرِّهِ، وَ اسْتَرْعاکَ أَمْرَ خَلْقِهِ، کُنْ لِی إِلَی اللَّهِ شَفِیْعاً، وَ مِنَ النّارِ مُجِیْراً، وَ عَلَی الدَّهْرِ ظَهِیْراً؛ فَإِنِّی عَبْدُ اللَّهِ وَ وَلِیُّکَ وَ زائِرُکَ، صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یاأَمِیْرَالْمُؤْمِنِیْنَ، عَلَیْکَ مِنِّی سَلامُ اللَّهِ أَبَداً ما بَقِیْتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ.
پس اشاره کن و متوجّه شو به جانب قبر امام حسین علیه السلام و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَبا عَبْدِاللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ.
أَتَیْتُکُما زائِراً، وَ مُتَوَسِّلًا إِلَی اللَّهِ رَبِّی وَ رَبِّکُما، وَ مُتَوَجِّهاً إلَی اللَّهِ بِکُما و شش رکعت نماز زیارت بکن و هر دعا که خواهی بکن و بگو:
ص: 138
وَمُسْتَشْفِعاً بِکُما إِلَی اللَّهِ فی حاجَتِی هذِهِ، فَاشْفَعا لِی فَإِنَّ لَکُما عِنْدَ اللَّهِ الْمَقامَ الْمَحْمُودَ وَ الْجاهَ الْوَجِیْهَ وَ الْمَنْزِلَ الرَّفِیْعَ وَ الْوَسِیْلَةَ.
إنِّی أَنْقَلِبُ عَنْکُما مُنْتَظِراً لَتَنَجُّزِ الْحاجَةِ وَ قَضائِها وَ نَجاحِها مِنَ اللَّهِ بِشَفاعَتِکُما لِی إِلَی اللَّهِ فِی ذلِکَ، فَلا أَخِیْبُ وَ لا یَکُوْنُ مُنْقَلَبِی عَنْکُما مُنْقَلَباً خاسِراً (1)، بَلْ یَکُوْنُ مُنْقَلَبِی مُنْقَلَباً راجِحاً مُفْلِحاً مُنْجِحاً مُسْتَجاباً لِی بِقَضاءِ جَمِیْعِ الْحَوائِجِ، فَاشْفَعا لِی.
أَنْقَلِبُ (2) عَلی ما شاءَ اللَّهُ، لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ، مُفَوِّضاً أَمْری إِلَی اللَّهِ، مُلْجِئاً ظَهْرِی إِلَی اللَّهِ، مُتَوَکِّلًا عَلَی اللَّهِ، وَ أَقُوْلُ: حَسْبِیَ اللَّهُ وَ کَفی، سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ دَعا، لَیْسَ وَراءَ اللَّهِ وَ وَراءَکُمْ یا ساداتِی مُنْتَهی، ما شاءَ اللَّهُ رَبِّی کانَ، وَ ما لَمْ یَشَأْ لَمْ یَکُنْ.
یا سَیِّدِی یا أَمِیْرَالْمُؤْمِنِیْنَ وَ مَوْلایَ، وَ أَنْتَ یا أَبا عَبْدِاللَّهِ، سَلامِی عَلَیْکُما مُتَّصِلٌ مَا اتَّصَلَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ، واصِلٌ إِلَیْکُما غَیْرَ مَحْجُوبٍ عَنْکُما سَلامِی إِنْ شاءَ اللَّهُ، وَ أَسْأَلُهُ بِحَقِّکُما أَنْ یَشاءَ ذلِکَ وَ یَفْعَلَ، فَإِنَّهُ حَمِیْدٌ مَجِیْدٌ.
أَنْقَلِبُ یا سَیِّدَیَّ عَنْکُما تائِباً حامِداً للَّهِ شاکِراً راضِیاً، مُسْتَیْقِناً لِلإِجابَةِ، غَیْرَ آیِسٍ وَ لا قانِطٍ، عائِداً راجِعاً إِلی زِیارَتِکُما، غَیْرَ راغِبٍ عَنْکُما، بَلْ راجِعٌ إِنْ شاءَ اللَّهُ إِلَیْکُما. یا ساداتِی، رَغِبْتُ إِلَیْکُما بَعْدَ أَنْ زَهِدَ فِیْکُما وَ فی زِیارَتِکُما أَهْلُ الدَّنْیا، فَلا یُخَیِّبُنِی (3) اللَّهُ فِیْما رَجَوْتُ وَ ما أَمَّلْتُ فی زِیارَتِکُما، إِنَّهُ قَرِیْبٌ مُجِیْبٌ.
پس رو به قبله کن و بگو:
یا اللَّهُ یا اللَّهُ، یا مُجِیْبَ دَعْوةِ الْمُضْطَرِّیْنَ، وَ یا کاشِفَ کَرْبِ الْمَکْرُوْبِیْنَ، وَ یا غِیاثَ الْمُسْتَغِیْثِیْنَ، وَ یا صَرِیْخَ الْمُسْتَصْرِخِیْنَ، وَ یا مَنْ هُوَ أَقْرَبُ إِلَیَّ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیْدِ، یا مَنْ یَحُوْلُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ، وَ یا مَنْ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیْمُ، یا مَنْ
ص: 139
عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی، یا مَنْ یَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُوْرُ، وَ یا مَنْ لا تَخْفی عَلَیْهِ خافِیَةٌ، یا مَنْ لا تَشْتَبِهُ عَلَیْهِ الْأَصْواتُ، یا مَنْ لا تُغَلِّطُهُ الْحاجاتُ، یا مَنْ لا یُبْرِمُهُ إِلْحاحُ الْمُلِحِّیْنَ، یا مُدْرِکَ کُلِّ فَوْتٍ، یا جامِعَ کُلِّ شَمْلٍ، یا بارِئَ النُّفُوْسِ بَعْدَ الْمَوْتِ، یا مَنْ هُوَ کُلَّ یَوْمٍ فی شَأْنٍ، یا قاضِیَ الْحاجاتِ، یا مُنَفِّسَ الْکُرُباتِ، یا مُعْطِیَ الْسُؤُلاتِ (1)، یا وَلِیَّ الرَّغَباتِ، یا کافِیَ الْمُهِمّاتِ، یا مَنْ یَکْفِی کُلَّ شَیْ ءٍ وَ لا یَکْفِی مِنْهُ شَیْ ءٌ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ.
أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ، وَ علِیٍّ أَمِیْرِ الْمُؤْمِنِیْنَ، وَ بِحَقِّ فاطِمَةَ بِنْتِ نَبِیِّکَ، وَ بِحَقِّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ؛ فَإِنِّی بِهِمْ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ فی مَقامِی هذا، وَ بِهِمْ أَتَوَسَّلُ، وَ بِهِمْ أَسْتَشْفِعُ إِلَیْکَ، وَ بِحَقِّهِمْ أَسْأَلُکَ وَ أُقْسِمُ وَ أَعْزِمُ عَلَیْکَ، وَ بِالشَّأْنِ الَّذِی لَهُمْ عِنْدَکَ، وَ بِالَّذِی فَضَّلتَهُمْ عَلَی الْعالَمِیْنَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذِی جَعَلْتَهُ عِنْدَهُمْ، وَ بِهِ خَصَصْتَهُمْ دُونَ الْعالَمِیْنَ، وَ بِهِ أَبَنْتَهُمْ، وَ أَبَنْتَ فَضْلَهُمْ مِنْ کُلِّ فَضْلٍ، حَتّی فاقَ فَضْلُهُمْ فَضْلَ الْعالَمِیْنَ جَمِیْعاً. وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تَکْشِفَ غَمِّی وَ هَمِّی وَ کَرْبِی، وَ أَنْ تَکْفِیَنِی الْمُهِمَّ مِنْ أمْرِی، وَ تَقْضِیَ عَنِّی دَیْنِی، وَ تُجِیْرَنی مِنَ الْفَقْرِ وَ الْفاقَةِ، وَ تُغْنِیَنِی عَنِ الْمَسْأَلَةِ إِلَی الْمَخْلُوْقِیْنَ، وَ تَکْفِیَنِی هَمَّ مَنْ أَخافُ هَمَّهُ، وَ عُسْرَ مَنْ أَخافُ عُسْرَهُ، وَ حُزُوْنَةَ مَنْ أَخافُ حُزُوْنَتَهُ، وَ شَرَّ مَنْ أَخافُ شَرَّهُ، وَ مَکْرَ مَنْ أَخافُ مَکْرَهُ، وَ بَغْیَ مَنْ أَخافُ بَغْیَهُ، وَ جَوْرَ مَنْ أَخافُ جَوْرَهُ، وَ سُلْطانَ مَنْ أَخافُ سُلْطانَهُ، وَ کَیْدَ مَنْ أَخافُ کَیْدَهُ، وَ اصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُ وَ مَکْرَهُ، وَ مَقْدُرَةَ مَنْ أَخافُ مَقْدُرَتَهُ عَلَیَّ، وَ تَرُدَّ عَنِّی کَیْدَ الْکَیَدَةِ وَ مَکْرَ الْمَکَرَةِ.
اللَّهُمَّ مَنْ أَرادَنِی بِسُوْءٍ فَأَرِدْهُ، وَ مَنْ کادَنِی فَکِدْهُ، وَ اصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُ وَ بَأْسَهُ
ص: 140
وَأَمانِیَّهُ، وَ امْنَعْهُ عَنِّی کَیْفَ شِئْتَ وَ أَنّی شِئْتَ.
اللَّهُمَّ اشْغَلْهُ عَنِّی بِفَقْرٍ لا تَجْبُرُهُ، وَ بَلاءٍ لا تَسْتُرُهُ، وَ بِفاقَةٍ لا تَسُدُّها، وَ بِسُقْمٍ لا تُعافِیْهِ، وَ بِذُلٍّ لاتُعِزُّهُ، وَ مَسْکَنَةٍ لا تَجْبُرُها.
اللَّهُمَّ اجْعَلِ الذُّلَّ نَصْبَ عَیْنَیْهِ، وَ أَدْخِلْ الْفَقْرَ فی مَنْزِلِهِ وَ السُّقْمَ فی بَدَنِهِ، حَتّی تَشْغَلَهُ عَنِّی بِشُغْلٍ شاغِلٍ لا فَراغَ لَهُ، وَ أَنْسِهِ ذِکْرِی کَما أَنْسَیْتَهُ ذِکْرَکَ، وَ خُذْ عَنِّی بِسَمْعِهِ وَ بَصَرِهِ وَ لِسانِهِ وَ یَدِهِ وَ رِجْلِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَمِیْعِ جَوارِحِهِ، وَ أَدْخِلْ عَلَیْهِ فی جَمِیْعِ ذلِکَ السُّقْمَ وَ لا تَشْفِهِ، حَتّی تَجْعَلَ لَهُ ذلِکَ شُغْلًا شاغِلًا عَنِّی وَ عَنْ ذِکْرِی، وَ اکْفِنِی یا کافِیَ ما لا یَکْفِی سِواکَ، یا مُفَرِّجَ مَنْ لا مُفَرِّجَ لَهُ سِواکَ، وَ مُغِیْثَ مَنْ لا مُغِیْثَ لَهُ سِواکَ، وَ جارَ مَنْ لا جارَ لَهُ سِواکَ، وَ مَلْجَأَ مَنْ لا مَلْجَأَ لَهُ غَیْرُکَ.
أَنْتَ ثِقَتِی وَ رَجائِی وَ مَفْزَعِی وَ مَهْرَبِی وَ مَلْجَإِی وَ مَنْجایَ؛ فَبِکَ أَسْتَفْتِحُ، وَ بِکَ أَسْتَنْجِحُ، وَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ وَ أَتَوَسَّلُ وَ أَتَشَفَّعُ، یا اللَّهُ، یا اللَّهُ، یا اللَّهُ، وَ لَکَ الْحَمْدُ، وَ لَکَ الْمِنَّةُ، وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَ أَنْتَ الْمُسْتَعانُ، فَأَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تَکْشِفَ عَنِّی هَمِّی وَ غَمِّی وَ کَرْبِی فی مَقامِی هذا، کَما کَشَفْتَ عَنْ نَبِیِّکَ غَمَّهُ وَ هَمَّهُ وَ کَرْبَهُ، وَ کَفَیْتَهُ هَوْلَ عَدُوِّهِ، فَاکْشِفْ عَنِّی کَما کَشَفْتَ عَنْهُ، وَ فَرِّجْ عَنِّی کَما فَرَّجْتَ عَنْهُ، وَ اکْفِنی کَما کَفَیْتَهُ، وَ اصْرِفْ عَنِّی هَوْلَ ما أَخافُ هَوْلَهُ، وَ مَؤُوْنَةَ مَنْ أَخافُ مَؤُوْنَتَهُ وَ هَمَّ مَنْ أَخافُ هَمَّهُ بِلا مَؤُوْنَةٍ عَلی نَفْسِی مِنْ ذلِکَ، وَ اصْرِفْنِی بِقَضاءِ حاجَتِی، وَ کِفایَةِ ما أَهَمَّنِی هَمُّهُ، مِنْ أَمْرِ دُنْیایَ وَ آخِرَتِی، یا أَرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ.
پس ملتفت شو به جانب قبر امیرالمؤمنین علیه السلام و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَمِیْرَالْمُؤْمِنِیْنَ وَ السَّلامُ عَلی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنِ، ما بَقِیْتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ، لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّی لِزِیارَتِکُما وَ لا فَرَّقَ اللَّهُ
ص: 141
بَیْنِی وَ بَیْنَکُما (1).
مؤلّف گوید که: از قراین روایات که در اینجا و در زیارت امام حسین علیه السلام در روزعاشورا ذکر کرده اند، معلوم می شود که مؤلّفانِ مزارات، این حدیث را تفریق و اختصار کرده اند.
و چون این حدیث مشتمل بر فضیلت عظیم هست، بهتر آن است که هر گاه که خواهند که این زیارت را به عمل آورند - خواه در روز عاشورا و خواه غیر آن و خواه نزد قبر امیرالمؤمنین و خواه نزد قبر امام حسین علیهما السلام و خواه در سایر بلاد - اوّل زیارت امیرالمؤمنین بکنند تا آنجا که «فَإنِّی عَبْدُاللَّهُ وَ وَلِیُّکَ وَ زائِرُکَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ»، پس ابتدا کنند و زیارت کنند حضرت امام حسین علیه السلام را به تمام آن زیارتی که در اوّلِ زیارات روز عاشورا بیان خواهیم کرد (2)؛ تا به همه حدیث عمل کرده باشند و فضیلت عظیم را ادراک نموده باشند.
زیارتی است که در بعضی از کتب قدیمه معتبره یافته ام که به روایت صفوان جمّال منسوب گردانیده اند.
و آن این زیارت است:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا أبَا الْأَئِمَّةِ، وَ مَعْدِنَ النُّبُوَّةِ وَ الْمَخْصُوْصَ بِالْأُخُوَّةِ.
السَّلامُ عَلی یَعْسُوْبِ الدِّیْنِ وَ الْإِیْمانِ، وَ کَلِمَةِ الرَّحْمنِ، وَ کَهْفِ الْأَنامِ.
السَّلامُ عَلی مِیْزانِ الْأَعْمالِ، وَ مُقَلِّبِ الْأَحْوالِ، وَ سَیْفِ ذِی الْجَلالِ.
السَّلامُ عَلی صالِحِ الْمُؤْمِنِیْنَ، وَ وارِثِ عِلْمِ النَّبِیِّیْنَ وَ الْحاکِمِ یَوْمَ الدِّیْنِ.
السَّلامُ عَلی شَجَرَةِ التَّقْوی، وَ سامِعِ السِّرِّ وَ النَّجْوی، وَ مُنْزِلِ الْمَنِّ وَ السَّلْوی.
ص: 142
السَّلامُ عَلی حُجَّةِ اللَّهِ الْبالِغَةِ، وَ نِعْمَتِهِ السّابِغَةِ، وَ نِقْمَتِهِ الدّامِغَةِ.
السَّلامُ عَلی إِسْرائِیْلِ الْأُمَّةِ، وَ بابِ الرَّحْمَةِ، وَ أَبِی الْأَئِمَّةِ.
السَّلامُ عَلی صِراطِ اللَّهِ الْواضِحِ وَ النَّجْمِ اللّائِحِ وَ الْإِمامِ النّاصِحِ وَ الزِّنادِ الْقادِحِ.
السَّلامُ عَلی وَجْهِ اللَّهِ الَّذِی مَنْ آمَنَ بِهِ أَمِنَ.
السَّلامُ عَلی نَفْسِ اللَّهِ الْقائِمَةِ فِیْهِ بِالسُّنَنِ، وَ عَیْنِهِ الَّتِی مَنْ عَرَفَها یَطْمَئِنُ (1).
السَّلامُ عَلی أُذُنِ اللَّهِ الْواعِیَةِ فی الْأُمَمِ، وَ یَدِهِ الْباسِطَةِ بِالنِّعَمِ، وَ جَنْبِهِ الَّذِی مَنْ فَرَّطَ فِیْهِ نَدِمَ.
أَشْهَدُ أَنَّکَ مُجازِی الْخَلْقِ، وَ شافِعُ الرِّزْقِ وَ الْحاکِمُ بِالْحَقِّ، بَعَثَکَ اللَّهُ عَلَماً لِعِبادِهِ، فَوَفَیْتَ بِمُرادِهِ، وَ جاهَدْتَ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ؛ فصَلَّی اللَّهُ عَلَیْکُمْ، وَ جَعَلَ أَفْئِدَةً مِنَ النّاسِ تَهْوِی إِلَیْکُمْ، فَالْخَیْرُ مِنْکَ وَ إلَیْکَ.
عَبْدُکَ الزّائِرُ لِحَرَمِکَ، اللّائِذُ بِکَرَمِکَ، الشّاکِرُ لِنِعَمِکَ، قَدْ هَرَبَ إِلَیْکَ مِنْ ذُنُوْبِهِ، وَ رَجاکَ لِکَشْفِ کُرُوْبِهِ، فَأَنْتَ ساتِرُ عُیُوْبِهِ، فَکُنْ لِی إِلَی اللَّهِ وَسِیْلًا، وَ مِنَ النّارِ مُقِیْلًا، وَ لِما أرْجُوْ فِیْکَ کَفِیْلًا، أنْجُوْ نَجاءَ مَنْ وَصَلَ حَبْلَهُ بِحَبْلِکَ، وَ سَلَکَ بِکَ إِلَی اللَّهِ سَبِیْلًا، فَأَنْتَ سامِعُ الدُّعاءِ، وَ وَلِیُّ الْجَزاءِ، عَلَیْنا مِنْکَ السَّلامُ، وَ أَنْتَ السَّیِّدُ الْکَرِیْمُ وَ الْإمامُ الْعَظِیْمُ، فَکُنْ بِنا رَحِیْماً یا أمِیْرَالْمُؤْمِنِیْنَ. وَ السَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ (2).
زیارتی است که شیخ محمّد بن المشهدی ذکر کرده است و گفته است که اخذ کرده ام از کتاب انوار و اوّل نسبت داده است به حضرت خضر علیه السلام و بعد از آن روایت کرده است از یوسف کُناسی و معاویة بن عمّار، که هر دو از حضرت صادق علیه السلام روایت
ص: 143
کرده اند که آن حضرت فرمود که:
چون خواهی زیارت کنی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را، پس غسل کن هر جا که میسّر شود تو را و بگو وقتی که عزم بیرون آمدن می کنی:
اللَّهُمَّ اجْعَلْ سَعْیِی مَشْکُوْراً، وَ ذَنْبِی مَغْفُوْراً، وَ عَمَلِی مَقْبُوْلًا، وَ اغْسِلْنِی مِنَ الْخَطایا وَ الذُّنُوْبِ، وَ طَهِّرْ قَلْبِی مِنْ کُلِّ آفَةٍ، وَ زَکِّ عَمَلِی، وَ تَقَبَّلْ سَعْیِی، وَ اجْعَلْ ما عِنْدَکَ خَیْراً لِی.
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنَ التَّوّابِیْنَ، وَ اجْعَلْنِی مِنَ الْمُتَطَهِّرِیْنَ وَ الْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمِیْنَ.
پس برو به آرام دل و تن تا درِ حرم و نزد در بایست و بگو:
اللَّهُمَّ إنِّی أُرِیْدُکَ فَأَرِدْنِی، وَ أَقْبَلْتُ بِوَجْهِی إِلَیْکَ فَلا تُعْرِضْ بِوَجْهِکَ عَنِّی، وَ إِنِّی قَصَدْتُ إِلَیْکَ فَتَقَبَّلْ مِنِّی، وَ إنْ کُنْتَ ماقِتاً لِی فَارْضَ عَنِّی، وَ إِنْ کُنْتَ ساخِطاً عَلَیَّ فَاعْفُ عَنِّی، وَ ارْحَمْ مَسِیْرِی إِلَیْکَ بِرَحْمَتِکَ، أَبْتَغِی بِذلِکَ رِضاکَ فَلا تَقْطَعْ رَجائِی وَ لا تُخَیِّبْنِی، یا أَرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ.
اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلامُ، وَ مِنْکَ السَّلامُ وَ إلَیْکَ یَعُوْدُ السَّلامُ، وَ أَنْتَ مَعْدِنُ السَّلامِ، حَیِّنا رَبَّنا مِنْکَ بِالسَّلامِ.
وَالْحَمْدُ للَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً وَ الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِی خَلَقَ کُلَّ شَیْ ءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِیْراً.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَبَا الْحَسَنِ، أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ بَلَّغْتَ عَنْ رَسُوْلِ اللَّهِ ما أَمَرَکَ بِهِ، وَ وَفَیْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ، وَ تَمَّتْ بِکَ کَلِماتُ اللَّهِ، وَ جاهَدْتَ فی سَبِیْلِ اللَّهِ حَتّی أَتاکَ الْیَقِیْنُ.
ص: 144
لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ بَلَغَهُ ذلِکَ فَرَضِیَ عَنْهُ (1).
أَنا - بِأَبِی وَ أُمِّی - لِمَنْ والاکَ وَلِیٌّ، وَ لِمَنْ عاداکَ عَدُوٌّ، أَبْرَأُ إِلَی اللَّهِ مِمَّنْ بَرِئْتَ مِنْهُ وَ بَرِئَ مِنْکُمْ.
پس بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَبَا الْحَسَنِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ، أَشْهَدُ أَنَّکَ تَسْمَعُ صَوْتِی، أَتَیْتُکَ مُتَعاهِداً لِدِینِی وَ بَیْعَتِی، ائْذَنْ لِی فی بَیْتِکَ، أَشْهَدُ أَنَّ رُوْحَکَ مُقَدَّسَةٌ أُغْنِیَتْ (2) بِالقُدْسِ وَ السَّکِیْنَةِ، جُعِلْتَ لَها بَیْتاً تَنْطِقُ عَلی لِسانِکَ.
پس داخل حرم شو و بگو:
السَّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ الْمُقَرَّبِیْنَ، السَّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ الْمُرْدِفِیْنَ، السَّلامُ عَلی حَمَلَةِ الْعَرْشِ الْکَرُوْبِیِّیْنَ، السَّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ الْمُنْتَجَبِیْنَ، السَّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ الْمُسَوِّمِیْنَ، السَّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ الَّذِیْنَ هُمْ فی هذا الْحَرَمِ بِإذْنِ اللَّهِ مُقِیْمُوْنَ.
الْحَمْدُ للَّهِ الَّذی أَکْرَمَنِی بِمَعْرِفَتِهِ، وَ مَعْرِفَةِ رَسُوْلِهِ، وَ مَنْ فَرَضَ طاعَتَهُ، رَحْمَةً مِنْهُ لِی، وَ تَطَوُّلًا مِنْهُ عَلَیَّ بِذلِکَ.
الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِی سَیَّرَنِی فی بِلادِهِ، وَ حَمَلَنِی عَلی دَوابِّهِ، وَ طَوی لِیَ الْبَعِیْدَ، وَ دَفَعَ عَنِّی الْمَکارِهَ، حَتّی أَدْخَلَنِی حَرَمَ وَلِیِّ اللَّهِ، وَ أَرانِیْهِ فی عافِیَةٍ.
«الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِی هَدانا لِهذا وَ ما کُنّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلا أَنْ هَدانا اللَّهُ» (3).
أَشْهَدُ أَنْ لا إلهَ إلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیْکَ لَهُ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُوْلُهُ، جاءَ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِهِ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً عَبْدُ اللَّهِ وَ أَخُوْ رَسُوْلِهِ.
ص: 145
اللَّهُمَّ عَبْدُکَ وَ زائِرُکَ مُتَقَرِّبٌ إِلَیْکَ بِزِیارَةِ أَخِی رَسُوْلِکَ، وَ عَلی کُلِّ مَزُوْرٍ حَقٌّ لِمَنْ أَتاهُ وَ زارَهُ، وَ أَنْتَ أَکْرَمُ مَزُوْرٍ وَ خَیْرُ مَأْتِیٍّ؛ فَأَسْأَلُکَ یا رَحْمنُ یا رَحِیْمُ، یا واحِدُ یا أَحَدُ، یا مَنْ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُوْلَدْ، وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تَجْعَلَ تُحْفَتَکَ إِیّایَ مِنْ زِیارَتِی فی مَوْقِفِی هذا فَکاکَ رَقَبَتِی مِنَ النّارِ، وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ یُسارِعُ فی الْخَیْراتِ وَ یَدْعُوْکَ رَغَباً وَ رَهَباً، وَ اجْعَلْنی لَکَ مِنَ الْخاشِعِیْنَ.
اللَّهُمَّ إنَّکَ بَشَّرْتَنِی عَلی لِسانِ نَبِیِّکَ فقُلْتَ: «وَبَشِّرِ الَّذِیْنَ آمَنُوْا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ» (1).
اللَّهُمَّ فَإِنِّی بِکَ مُؤْمِنٌ، وَ بِجَمِیْعِ آیاتِکَ مُوْقِنٌ، فَلا تُوْقِفْنِی بَعْدَ مَعْرِفَتِهِمْ مَوْقِفاً تَفْضَحُنِی عَلی رُؤُوْسِ الْخَلائِقِ؛ بَلْ أَوْقِفْنِی مَعَهُمْ، وَ تَوَفَّنِی عَلی تَصْدِیْقِی (2)؛ فَإِنَّهُمْ عَبِیْدُکَ خَصَصْتَهُمْ بِکَرامَتِکَ، وَ أَمَرْتَنِی بِاتِّباعِهِمْ.
پس برو به نزدیک قبر و بگو:
السَّلامُ مِنَ اللَّهِ عَلی رَسُوْلِ اللَّهِ، مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ، خاتَمِ النَّبِیِّیْنَ، وَ إِمامِ الْمُتَّقِیْنَ.
السَّلامُ عَلی أَمِیْنِ اللَّهِ عَلی رِسالاتِهِ وَ عَزائِمِ أمْرِهِ، وَ مَعْدِنِ الْوَحْیِ وَ التَّنْزِیْلِ، الْخاتِمِ لِما سَبَقَ وَ الْفاتِحِ لِمَا اسْتُقْبِلَ وَ الْمُهَیْمِنِ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ وَ الْشّاهِدِ عَلَی الْخَلْقِ وَ السِّراجِ الْمُنِیْرِ وَ السَّلامُ عَلَیْهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ الْمَظْلُوْمِیْنَ، أَفْضَلَ وَ أَکْمَلَ وَ أَرْفَعَ وَ أَنْفَعَ وَ أَشْرَفَ ما صَلَّیْتَ عَلی أَحَدٍ مِنْ أَنْبِیائِکَ وَ أَصْفِیائِکَ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی أمِیِرالْمُؤْمِنِیْنَ عَبْدِکَ، وَ خَیْرِ خَلْقِکَ بَعْدَ نَبِیِّکَ، وَ أَخِی نَبِیِّکَ، وَ وَصِیِّ رَسُوْلِکَ، الَّذِی انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِکَ، و َجَعَلْتَهُ هادِیاً لِمَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِکَ وَ الدَّلِیْلِ
ص: 146
عَلی مَنْ بَعَثْتَهُ بِرِسالاتِکَ، وَ دَیّانِ الدِّیْنِ بِعَدْلِکَ، وَ فَصْلِ خِطابِکَ مِنْ (1) خَلْقِکَ وَ الْمُهَیْمِنِ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ وَ السَّلامُ عَلَیْهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی الْأَئِمَّةِ مِنْ وَلَدِهِ، الْقَوّامِیْنَ بِأَمْرِکَ مِنْ بَعْدِ نَبِیِّکَ، الْمُطَهَّرِیْنَ الَّذِینَ ارْتَضَیْتَهُمْ أَنْصاراً لِدِیْنِکَ، وَ أَعْلاماً لِعِبادِکَ.
پس بگو:
السَّلامُ عَلَی الْأَئِمَّةِ الْمُسْتَوْدَعِیْنَ، السَّلامُ عَلی خالِصَةِ اللَّهِ مِنْ خَلْقِهِ أَجْمَعِیْنَ، السَّلامُ عَلَی الْمُؤْمِنِیْنَ الَّذِیْنَ قامُوْا بِأَمْرِ اللَّهِ، وَ خالَفُوْا لِخَوْفِهِ الْعالَمِیْنَ، السَّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ الْمُقَرَّبِیْنَ.
پس بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَمِیْنَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا حَبِیْبَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وَلِیَّ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْهُدی، السَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلَمَ التُّقی، السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْبَرُّ التَّقِیُّ، السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا السِّراجُ الْمُنِیْرُ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَمِیْرَ الْمُؤْمِنِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَبَا الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وَصِیَّ الرَّسُولِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا عَمُوْدَ الدِّیْنِ، وَ وارِثَ عِلْمِ الْأَوَّلِیْنَ وَ الْآخِرِیْنَ، وَ صاحِبَ الْمِیْسَمِ وَ الصِّراطَ الْمُسْتَقِیْمَ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا وَلِیَّ اللَّهِ، أَنْتَ أَوَّلُ مَظْلُوْمٍ، وَ أَوَّلُ مَنْ غُصِبَ حَقَهُ، صَبَرْتَ وَ احْتَسَبْتَ حَتّی أَتاکَ الْیَقِیْنُ، وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ لَقِیْتَ اللَّهَ وَ أَنْتَ شَهِیْدٌ؛ عَذَّبَ اللَّهُ قاتِلَکَ بِأَنْواعِ الْعَذابِ.
جِئْتُکَ یا وَلِیَّ اللَّهِ عارِفاً بِحَقِّکَ، مُسْتَبْصِراً بِشَأْنِکَ، مُعادِیاً لِأَعْدائِکَ وَ مَنْ
ص: 147
ظَلَمَکَ، أَلْقی عَلی ذلِکَ رَبِّی إِنْ شاءَ، إِنَّ لِی ذُنُوْباً کَثِیْرَةً فَاشْفَعْ لی فِیْها عِنْدَ رَبِّکَ؛ فَإِنَّ لَکَ عِنْدَ اللَّهِ مَقاماً مَحْمُوْداً، وَ إِنَّ لَکَ عِنْدَهُ جاهاً وَ شَفاعَةً، وَ قَدْ قالَ اللَّهُ تَعالی:
«وَلا یَشْفَعُوْنَ إِلّا لِمَنِ ارْتَضی» (1).
السَّلامُ عَلَیْکَ یا نُوْرَ اللَّهِ فی سَمائِهِ وَ أَرْضِهِ، وَ أُذُنَهُ السّامِعَةَ، وَ ذِکْرَهُ الْخالِصَ، وَ نُوْرَهُ السّاطِعَ.
أَشْهَدُ أَنَّ لَکَ مِنَ اللَّهِ الْمَزِیْدَ، وَ أنَّ وَجْهَکَ إِلی قِبَلِ رَبِّ الْعالَمِیْنَ، وَ أَنَّ لَکَ مِنَ اللَّهِ رِزْقاً جَدِیْداً، تَغْدُوْ عَلَیْکَ الْمَلائِکَةُ فی کُلِّ صَباحٍ.
رَبِّ اغْفِرْ لِی، وَ تَجاوَزْ عَنْ سَیِّئاتِی، وَ ارْحَمْ طُوْلَ مَکْثِی فی الْقِیامَةِ بِهِ؛ فَإنَّکَ عَلّامُ الْغُیُوْبِ وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِیْنَ.
پس بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ آدَمَ صِفْوَةِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ نُوْحٍ نَبِیِّ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ إِبْراهِیْمَ خَلِیْلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ هُوْدٍ نَبِیِّ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ داودَ خَلِیْفَةِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ عِیْسی رُوْحِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ مُحَمَّدٍ حَبِیْبِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وَلِیَّ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الصَّدِّیْقُ الشَّهِیْدُ، السَّلامُ عَلَیْکَ وَ عَلَی الْأَرْواحِ الَّتِی حَلَّتْ بِفِنائِکَ وَ أَناخَتْ بِرَحْلِکَ، السَّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ الْمُحْدِقِیْنَ بِکَ.
أَشْهَدُ أَنَّکَ أَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَ آتَیْتَ الزَّکاةَ، وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوْفِ، وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ، وَ اتَّبَعْتَ الرَّسُوْلَ، وَ تَلَوْتَ الْکِتابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ، وَ بَلَّغْتَ عَنْ رَسُوْلِ اللَّهِ، وَ وَفَیْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ، وَ تَمَّتْ بِکَ کَلِماتُ اللَّهِ، وَ جاهَدْتَ فی سَبِیْلِ اللَّهِ حق
ص: 148
جِهادِهِ، وَ نَصَحْتَ للَّهِ وَ لِرَسُوْلِهِ، وَجُدْتَ بِنَفْسِکَ صابِراً مُحْتَسِباً وَ مُجاهِداً عَنْ دِیْنِ اللَّهِ، مُوَقِّیاً (1) لِرَسُوْلِ اللَّهِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - ، طالِباً ما عِنْدَ اللَّهِ، راغِباً فِیْما وَعَدَ اللَّهُ، وَ مَضَیْتَ لِلَّذِی کُنْتَ عَلَیْهِ شَهِیْداً وَ شاهِداً وَ مَشْهُوْداً؛ فَجَزاکَ اللَّهُ عَنْ رَسُوْلِهِ وَ عَنِ الْإِسْلامِ وَ أَهْلِهِ أَفْضَلَ الْجَزاءِ.
وکُنْتَ أَوَّلَ الْقَوْمِ إِسْلاماً، وَ أَخْلَصَهُمْ إِیْماناً، وَ أَشَدَّهُمْ یَقِیْناً، وَ أَخْوَفَهُمْ للَّهِ، وَ أَعْظَمَهُمْ غَناءً (2)، وَ أَحْوَطَهُمْ عَلی رَسُوْلِ اللَّهِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - ، وَ أَفْضَلَهُمْ مَناقِبَ، وَ أَکْثَرَهُمْ سَوابِقَ، وَ أَرْفَعَهُمْ دَرَجَةً، وَ أَشْرَفَهُمْ مَنْزِلَةً، وَ أَکْرَمَهُمْ عَلَیْهِ.
قَوِیْتَ حِیْنَ ضَعُفَ أَصْحابُهُ، وَ بَرَزْتَ حِیْنَ اسْتَکانُوْا، وَ نَهَضْتَ حِیْنَ وَ هَنُوْا، وَ لَزِمْتَ مِنْهاجَ رَسُوْلِ اللَّهِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - ، وَ کُنْتَ خَلِیْفَتَهُ حَقّاً، لَمْ تُنازَعْ بِرَغْمِ الْمُنافِقِیْنَ، وَ غَیْظِ الْکافِرِیْنَ، وَ کُرْهِ الْحاسِدِیْنَ، وَ صِغَرِ (3) الْفاسِقِیْنَ؛ فَقُمْتَ بِالْأَمْرِ حِیْنَ فَشِلُوْا، وَ نَطَقْتَ حِیْنَ تَتَعْتَعُوْا، وَ مَضَیْتَ بِنُوْرِ اللَّهِ إذْ وَقَفُوْا، فَمَنِ اتَّبَعَکَ فَقَدْ هُدِیَ.
کُنْتَ أَقَلَّهُمْ کَلاماً، وَ أَصْوَبَهُمْ مَنْطِقاً، وَ أَکْثَرَهُمْ رَأْیاً، وَ أَشْجَعَهُمْ قَلْباً، وَ أَشَدَّهُمْ یَقِیْناً، وَ أَحْسَنَهُمْ عَمَلًا، وَ أَعْرَفَهُمْ بِاللَّهِ.
کُنْتَ لِلدِّیْنِ یَعْسُوْباً أَوَّلًا حِیْنَ تَفَرَّقَ النّاسُ، وَ آخِراً حِیْنَ فَشِلُوْا.
کُنْتَ لِلْمُؤْمِنِیْنَ أَباً رَحِیْماً إذْ صارُوْا عَلَیْکَ عِیالًا، فحَمَلْتَ أَثْقالَ ما عَنْهُ ضَعُفُوْا، وَ حَفِظْتَ ما أَضاعُوْا، وَ رَعَیْتَ ما أَهْمَلوْا، وَ شَمَّرْتَ إذْ خَنَعُوْا (4)، وَ عَلَوْتَ إذْ هَلِعُوْا، وَ صَبَرْتَ إذْ جَزِعُوْا.
کُنْتَ عَلَی الْکافِرِیْنَ عَذاباً صَبّاً، وَ غِلْظَةً وَ غَیْظاً، وَ لِلْمُؤْمِنِیْنَ عَیْناً وَ حِصْناً (5)
ص: 149
وَعَلَماً، لَمْ تُفْلَلْ حُجَّتُکَ، وَ لَمْ یَرْتَبْ (1) قَلْبُکَ، وَ لَمْ تَضْعُفْ بَصِیْرَتُکَ، وَ لَمْ تَجْبُنْ نَفْسُکَ.
کُنْتَ کَالْجَبَلِ لا تُحَرِّکُهُ الْعَواصِفُ وَ لا تُزِیْلُهُ الْقَواصِفُ.
وَکُنْتَ - کَما قالَ رَسُوْلُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - قَوِیّاً فی أَمْرِ اللَّهِ، وَضِیْعاً فی نَفْسِکَ، عَظِیْماً عِنْدَ اللَّهِ، کَبِیْراً فی الْأَرْضِ، جَلِیْلًا عِنْدَ الْمُؤْمِنِیْنَ؛ لَمْ یَکُنْ لِأَحَدٍ فِیْکَ مَهْمَزٌ وَ لا لِقائِلٍ فِیْکَ مَغْمَزٌ وَ لا لِأَحَدٍ عِنْدَکَ هَوادَةٌ، الضَّعِیْفُ الذَّلِیْلُ عِنْدَکَ قَوِیٌّ عَزِیْزٌ حَتّی تَأْخُذَ لَهُ بِحَقِّهِ وَ الْقَوِیُّ الْعَزِیْزُ عِنْدَکَ ضَعِیْفٌ ذَلِیْلٌ حَتّی تَأْخُذَ مِنْهُ الْحَقَّ وَ الْقَرِیْبُ وَ الْبَعِیْدُ عِنْدَکَ فی ذلِکَ سَواءٌ، شَأْنُکَ الْحَقُّ وَ الصِّدْقُ وَ الرِّفْقُ، وَ قَوْلُکَ حُکْمٌ وَ حَتْمٌ، وَ أَمْرُکَ حِلْمٌ وَ حَزْمٌ، وَ رَأْیُکَ عِلْمٌ وَ عَزْمٌ.
اعْتَدَلَ بِکَ الدِّینُ، وَ سَهُلَ بِکَ الْعَسِیْرُ، وَ أُطْفِئَتْ بِکَ النِّیْرانُ، وَ قَوِیَ بِکَ الْإِسْلامُ وَ الْمُؤْمِنُوْنَ، وَ سَبَقْتَ سَبْقاً بَعِیْداً، وَ أَتْعَبْتَ مَنْ بَعْدَکَ تَعَباً شَدِیْداً، فَعَظُمَتْ رَزِیَّتُکَ فی السَّماءِ، وَ هَدَّتْ مُصِیْبَتُکَ الْأَنامَ، فَإِنَّا للَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُوْنَ.
لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ، وَ لَعَنَ مَنْ شایَعَ عَلی قَتْلِکَ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ خالَفَکَ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَکَ حَقَّکَ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ عَصاکَ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ غَصَبَکَ حَقَّکَ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ بَلَغَهُ ذلِکَ فَرَضِیَ بِهِ، أَنا إِلَی اللَّهِ مِنْهُمْ بَرِیْ ءٌ، لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً خالَفَتْکَ، وَ أُمَّةً جَحَدَتْ وِلایَتَکَ، وَ أُمَّةً حادَتْ عَنْکَ، وَ أُمَّةً قَتَلَتْکَ (2). الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِی جَعَلَ النّارَ مَثْواهُمْ وَ بِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُوْدُ.
اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَنْبِیائِکَ وَ أَوْصِیاءِ أَنْبِیائِکَ بِجَمِیْعِ لَعَناتِکَ، وَ أَصْلِهِمْ حَرَّ نارِکَ.
اللَّهُمَّ الْعَنِ الْجَوابِیْتَ وَ الطَّواغِیْتَ، وَ کُلَّ نِدٍّ یُدْعی مِنْ دُوْنِ اللَّهِ، وَ کُلَّ مُلْحِدٍ مُفْتَرٍ.
اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ وَ أَشْیاعَهُمْ وَ أَتْباعَهُمْ وَ أَوْلِیاءَهُمْ وَ أَعْوانَهُمْ وَ مُحِبِّیْهِمْ لَعْناً کَثِیْراً.
اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَمِیْرِ الْمُؤْمِنِیْنَ، اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ.
ص: 150
اللَّهُمَّ عَذِّبْهُمْ عَذاباً لا تُعَذِّبُهُ أَحَداً مِنَ الْعالَمِیْنَ، وَ ضاعِفْ عَلَیْهِمْ عَذابَکَ بِماشاقُّوْا وُلاةَ أَمْرِکَ، وَ عَذِّبْهُمْ عَذاباً لَمْ تُحِلَّهُ بِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ.
اللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلی قَتَلَةِ رَسُوْلِکَ وَ أَوْلادِ رَسُوْلِکَ، وَ عَلی قَتَلَةِ أَمِیْرِ الْمُؤْمِنِیْنَ، وَ قَتَلَةِ أَنْصارِهِ، وَ قَتَلَةِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ أَنْصارِهِما، وَ مَنْ نَصَبَ لِآلِ مُحَمَّدٍ وَ شِیْعَتِهِمْ حَرْباً مِنَ النّاسِ أَجْمَعِیْنَ، عَذاباً مُضاعَفاً فی أَسْفَلِ الدَّرَکٍ مِنَ الْجَحِیْمِ، لا یُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذابِها، وَ هُمْ فِیهِ مُبْلِسُوْنَ مَلْعُوْنُوْنَ، ناکِسُوْ رُؤُوْسِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ، قَدْ عایَنُوْا النَّدامَةَ وَ الْخِزْیَ الطَّوِیْلَ بِقَتْلِهِمْ عِتْرَةَ أَنْبِیائِکَ وَ رُسُلِکَ وَ أَتْباعَهُمْ مِنْ عِبادِکَ الصّالِحِیْنَ.
اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ فی مُسْتَسِرِّ السِّرِّ، وَ ظاهِرِ الْعَلانِیَةِ، فی سَمائِکَ وَ أَرْضِکَ.
اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِی لِسانَ صِدْقٍ فی أَوْلِیائِکَ، وَ حَبِّبْ إِلَیَّ مَشاهِدَهُمْ حَتّی تُلْحِقَنِی بِهِمْ، وَ تَجْعَلَنِی لَهُمْ تَبَعاً فی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ، یا أَرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ.
پس خود را به ضریح مقدّس بچسبان و بگو:
یا سَیِّدِی، تَعَرَّضْتُ لِرَحْمَتِکَ بِلُزُوْمِی لِقَبْرِ (1) أَخِی رَسُوْلِکَ - صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ - عائِذاً، لِتُجِیْرَنِی مِنْ نِقْمَتِکَ وَ سَخَطِکَ، وَ مِنْ زَلازِلِ یَوْمٍ تَکْثُرُ فِیْهِ الْعَثَراتُ، یَوْمَ تُقَلَّبُ فِیْهِ الْقُلُوْبُ وَ الْأَبْصارُ، یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوْهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوْهٌ، یَوْمَ الْآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوْبُ لَدَی الْحَناجِرِ کاظِمِیْنَ، یَوْمَ الْحَسْرَةِ وَ النَّدامَةِ، یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیْهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِیْهِ، یَوْمَ مِقْدارُهُ خَمْسُوْنَ أَلْفَ سَنَةٍ، یَوْمَ یَشِیْبُ فِیْهِ الْوَلِیْدُ، وَ یَذْهَلُ کُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمّا أَرْضَعَتْ، یَوْمَ تَشْخَصُ فِیْهِ الْأَبْصارُ، وَ تُشْغَلُ کُلُّ نَفْسٍ بِما قَدَّمَتْ، وَ تُجادِلُ کُلُّ نَفْسٍ عَنْ نَفْسِها، وَ یَطْلُبُ کُلُّ ذِی جُرْمٍ الْخَلاصَ.
ص: 151
پس سر بردار و بگو:
اللَّهُمَّ إنْ تَرْحَمْنِی الْیَوْمَ، وَ فی یَوْمٍ مِقْدارُهُ خَمْسُونَ أَلْفَ سَنَةٍ، فَلا خَوْفَ وَ لا حُزْنَ؛ وَ إنْ تُعاقِبْ فَمَوْلیً لَهُ الْقُدْرَةُ عَلی عَبْدِهِ وَ جَزاهُ بِسُوْءِ فِعْلِهِ؛ إِنْ لَمْ أَرْحَمْ نَفْسِی فَکُنْ أَنْتَ رَحِیْمَها، الْحُجَجُ کُلُّها لَکَ وَ لا حُجَّةَ لِی وَ لا عُذْرَ، ها أَنَا ذا عَبْدُکَ الْمُقِرُّ بِذَنْبِی.
فَیا خَیْرَ مَنْ رَجَوْتُ عِنْدَهُ الْمَغْفِرَةَ بِالْإِقْرارِ وَ الِاعْتِرافِ، هذِهِ نَفْسِی بِما جَنَتْ مُعْتَرِفَةٌ، وَ بِذَنْبِی مُقِرَّةٌ، وَ بِظُلْمِ نَفْسِی مُعْتَرِفَةٌ، وَ ذُنُوْبِی أَکْثَرُ مِنْ أَنْ أُحْصِیَها، وَ إنَّما یَخْضَعُ الْعَبْدُ الْعاصِی لِسَیِّدِهِ، وَ یَخْشَعُ لِمَوْلاهُ بِالذُّلِّ، فَیا أکْرَمَ مَنْ أُقِرَّ لَهُ بِالذُّنُوْبِ، ما أَنْتَ صانِعٌ بِمُقِرٍّ لَکَ بِذَنْبِهِ، مُتَقَرِّبٍ إِلَیْکَ بِرَسُوْلِکَ وَ عِتْرَةِ نَبِیِّکَ، لائِذٍ بِقَبْرِ أَخِی رَسُوْلِکَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِما.
یا مَنْ یَمْلِکُ حَوائِجَ السّائِلِیْنَ، وَ یَعْرِفُ ضَمِیْرَ الصّامِتِیْنَ، کَما وَفَّقْتَنِی لِزِیارَتِی وَ وِفادَتِی وَ مَسْأَلَتِی، وَ رَحِمْتَنِی بِذلِکَ، فَأَعْطِنِی مُنایَ فی آخِرَتِی وَ دُنْیایَ، وَ وَفِّقْنِی لِکُلِّ مَقامٍ مَحْمُوْدٍ تُحِبُّ أَنْ تُدْعی فِیْهِ بِأَسْمائِکَ، وَ تُسأَلَ فِیْهِ مِنْ عَطائِکَ.
اللَّهُمَّ إِنِّی لُذْتُ بِقَبْرِ أَخِی رَسُوْلِکَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِکَ، فَانْظُرِ الْیَوْمَ إِلی تَقَلُّبِی فی هذَا الْقَبْرِ، وَ بِهِ فَفُکَّنِی مِنَ النّارِ وَ لا تَحْجُبْ عَنْکَ صَوْتِی وَ لا تَقْلِبْنِی بِغَیْرِ قَضاءِ حَوائِجِی، وَ ارْحَمْ تَضَرُّعِی وَ تَمَلُّقِی وَ عَبْرَتِی، وَ اقْلِبْنِی الْیَوْمَ مُفْلِحاً مُنْجِحاً، وَ أَعْطِنِی أَفْضَلَ ما أَعْطَیْتَ مَنْ زارَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِکَ.
پس بنشین نزدیک سر مبارک آن حضرت و بگو:
سَلامُ اللَّهِ وَ سَلامُ مَلائِکَتِهِ الْمُقَرَّبِیْنَ وَ الْمُسَلِّمِیْنَ لَکَ بِقُلُوْبِهِمْ وَ النّاطِقِیْنَ بِفَضْلِکَ وَ الشّاهِدِیْنَ عَلی أَنَّکَ صادِقٌ صِدِّیْقٌ، عَلَیْکَ یا مَوْلایَ؛ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ وَ عَلی رُوْحِکَ وَ بَدَنِکَ.
ص: 152
أَشْهَدُ أَنَّکَ طُهْرٌ طاهِرٌ مُطَهَّرٌ، مِنْ طُهْرٍ طاهِرٍ مُطَهَّرٍ. أَشْهَدُ لَکَ یا وَلیَّ اللَّهِ وَ وَلِیَّ رَسُوْلِهِ بِالْبَلاغِ وَ الْأَداءِ، وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ حَبِیْبُ اللَّهِ، وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ بابُ اللَّهِ، وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ وَجْهُ اللَّهِ الَّذِی مِنْهُ یُؤْتی، وَ أَنَّکَ سَبِیْلُ اللَّهِ، وَ أَنَّکَ عَبْدُ اللَّهِ.
أَتَیْتُکَ وافِداً لِعَظِیْمِ حالِکَ وَ مَنْزِلَتِکَ عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ رَسُوْلِهِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - .
أَتَیْتُکَ مُتَقَرِّباً إِلَی اللَّهِ بِزِیارَتِکَ، راغِباً إلَیْکَ فی الشَّفاعَةِ، أَبْتَغِی بِزِیارَتِکَ خَلاصَ نَفْسِی، مُتَعَوِّذاً بِکَ مِنْ نارٍ اسْتَحَقَّها مِثْلِی بِما جَنَیْتُ عَلی نَفْسِی، هارِباً مِنْ ذُنُوْبِیَ الَّتِی احْتَطَبْتُها عَلی ظَهْرِی، فَزِعاً إِلَیْکَ رَجاءَ رَحْمَةِ رَبِّی.
أَتَیْتُکَ أَسْتَشْفِعُ بِکَ یا مَوْلایَ إِلَی اللَّهِ لِیَقْضِیَ بِکَ حاجَتِی، فَاشْفَعْ لی یا مَوْلایَ.
أَتَیْتُکَ مَکْرُوْباً مَغْمُوْماً قَدْ أَوْقَرْتُ ظَهْرِی ذُنُوْباً، فَاشْفَعْ لِی عِنْدَ رَبِّکَ.
أَتَیْتُکَ زائِراً، عارِفاً بِحَقِّکَ، مُقِرّاً بِفَضْلِکَ، مُسْتَبْصِراً بِضَلالَةِ مَنْ خالَفَکَ.
أَتَیْتُکَ انْقِطاعاً إِلَیْکَ وَ إلی وَلَدِکَ الْخَلَفِ مِنْ بَعْدِکَ عَلَی الْحَقِّ؛ فَقَلْبِی لَکُمْ مُسَلِّمٌ، وَ أَمْرِی لَکُمْ مُتَّبِعٌ، وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ، حَتّی یُحْیِیَ اللَّهُ بِکُمْ دِیْنَهُ وَ یَرُدَّکُمْ؛ فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لا مَعَ غَیْرِکُمْ، إِنِّی مِنَ الْمُؤْمِنِیْنَ بِرَجْعَتِکُمْ، لا مُنْکِرٌ للَّهِ قُدْرَةً وَ لا مُکَذِّبٌ مِنْهُ مَشِیَّةً.
أَتَیْتُکَ - بِأَبِی وَ أُمِّی وَ مالِی وَ نَفْسِی - زائِراً، وَ مُتَقَرِّباً إِلَی اللَّهِ بِزِیارَتِکَ، مُتَوَسِّلًا إِلَیْکَ بِکَ إذْ رَغِبَ عَنْکُمْ مُخالِفُوکُمْ وَ اتَّخَذُوْا آیاتِ اللَّهِ هُزُواً وَ اسْتَکْبَرُوْا عَنْها، وَ أَنا عَبْدُ اللَّهِ وَ مَوْلاکَ وَ فِی طاعَتِکَ، الْوافِدُ إِلَیْکَ، أَلْتَمِسُ بِذلِکَ کَمالَ الْمَنْزِلَةِ عِنْدَ اللَّهِ، وَ أَنْتَ یا مَوْلایَ مِمَّنْ حَثَّنِیَ اللَّهُ عَلی بِرِّهِ، وَ دَلَّنِی عَلی فَضْلِهِ، وَ هَدانِی لِحُبِّهِ، وَ رَغَّبَنِی فی الْوِفادَةِ إِلَیْهِ، وَ أَلْهَمَنِی طَلَبَ الْحَوائِجِ عِنْدَهُ.
ص: 153
أَنْتُمْ أَهْلُ بَیْتٍ لا یَشْقی مَنْ تَوَلّاکُمْ وَ لا یَخِیْبُ مَنْ ناداکُمْ (1) وَ لا یَخْسَرُمَنْ یَهْواکُمْ وَ لا یَسْعَدُ مَنْ عاداکُمْ؛ لا أَجِدُ أَحَداً أَفْزَعُ إِلَیْهِ خَیْراً لِی مِنْکُمْ.
أَنْتُمْ أَهْلُ بَیْتِ الرَّحْمَةِ، وَ دَعائِمُ الدِّیْنِ، وَ أَرْکانُ الْأَرْضِ وَ الشَّجَرَةُ الطَّیِّبَةُ.
أَتَیْتُکُمْ زائِراً، وَ بِکُمْ مُتَعَوِّذاً، لِما سَبَقَ لَکُمْ مِنَ اللَّهِ مِنَ الْکَرامَةِ.
اللَّهُمَّ لا تُخَیِّبْ تَوَجُّهِی إِلَیْکَ بِرَسُوْلِکَ وَ آلِ رَسُوْلِکَ، وَ اسْتَنْقِذْنا بِحُبِّهِمْ، یا مَنْ لا یَخِیْبُ سائِلُهُ.
اللَّهُمَّ إِنَّکَ مَنَنْتَ عَلَیَّ بِزِیارَةِ مَوْلایَ وَ وِلایَتِهِ وَ مَعْرِفَتِهِ، فَاجْعَلْنِی مِمَّنْ یَنْصُرُهُ وَ یَنْتَصِرُ بِهِ (2)، وَ مُنَّ عَلَیَّ بِنَصْرِکَ لِدِیْنِکَ فی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ؛ اللَّهُمَّ تَوَفَّنِی عَلی دِیْنِهِ.
اللَّهُمَّ أَوْجِبْ لِی مِنَ الرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوانِ وَ الْمَغْفِرَةِ وَ الرِّزْقِ الْواسِعِ الْحَلالِ ما أَنْتَ أَهْلُهُ.
اللَّهُمَّ افْعَلْ بِی ما أَنْتَ أَهْلُهُ. اللَّهُمَّ إِنِّی أَحْیی عَلی ما حَیِیَ عَلَیْهِ مَوْلایَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طالِبٍ - عَلَیْهِ السَّلامُ - ، وَ أَمُوتُ عَلی ما ماتَ عَلَیْهِ.
اللَّهُمَّ اخْتِمْ لِی بِالسَّعادَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ وَ الْخَیْرِ.
پس نماز زیارت می کنی آنچه خواهی و دعا می کنی و می گویی:
اللَّهُمَّ لا بُدَّ مِنْ أَمْرِکَ (3) ...
و بخواند تا آخر آن دعا که در زیارت اول مذکور شد (4).
ص: 154
ای ابن ابی نصر، هر جا که باشی حاضر شو در روز عید غدیر نزد قبر امیرالمؤمنین علیه السلام؛ به درستی که حق تعالی می آمرزد در این روز از هر مرد مؤمن و زن مؤمنه گناه شصت ساله را و آزاد می کند از آتش جهنم دو برابر آنچه آزاد کرده است در ماه رمضان و در شب قدر و در شب فطر و یک درهم در این روز برابر است با هزار درهم، اگر به برادران مؤمن عارف به حقّ اهل بیت بدهی.
و عطا به برادران مؤمن بسیار بکن و شاد کن در این روز هر مؤمن و مؤمنه را.
پس فرمود که: ای اهل کوفه خدا به شما خیر بسیار داده است؛ و شما از آن جماعتی هستید که خدا دل ایشان را برای ایمان امتحان کرده است، پیوسته خوار و مظلوم و امتحان کرده شده اید و بر شما ریخته می شود بلا ریختنی؛ پس برطرف می کند و دور می کند از شما خداوندی که رفع کننده بلاهای عظیم است.
واللَّه که اگر مردم فضیلت این روز را چنانچه باید بدانند، هر آینه ملائکه با ایشان هر روز ده مرتبه مصافحه کنند (1).
ص: 155
و بدانکه علما برای این روز سه زیارت نقل کرده اند:
زیارتی است که در زیارت چهارم از زیارات مطلقه گذشت (1) و در زیارات جامعه نیز خواهد آمد (2). و چون در حدیث اشعاری به خصوصِ این روز نبود ما در زیارات مطلقه ایراد کردیم.
زیارتی است که شیخ مفید و شیخ شهید - علیهما الرحمة - و غیر ایشان روایت کرده اند که: حضرت امام حسن عسکری - صلوات اللَّه علیه - در سالی که معتصم علیه اللعنة آن حضرت را طلبیده بود، در روز عید غدیر حضرت امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - را به این لفظ زیارت کردند.
شیخ مفید گفته است که:
چون اراده زیارت نمایی بایست بر در قبّه منوّره و رخصت طلب نما، پس پای راست را مقدّم دار و داخل شو و برو به نزدیک ضریح مقدّس و پشت به قبله در برابر ضریح بایست و بگو:
السَّلامُ عَلی مُحَمَّدٍ رَسُوْلِ اللَّهِ خاتَمِ النَّبِیِّیْنَ، وَ سَیِّدِ الْمُرْسَلِیْنَ، وَ صِفْوَةِ رَبِّ الْعالَمِیْنَ، أَمِیْنِ اللَّهِ عَلی وَحْیِهِ وَ عَزائِمِ أَمْرِهِ وَ الْخاتِمِ لِما سَبَقَ وَ الْفاتِحِ لِمَا اسْتُقْبِلَ وَ الْمُهَیْمِنِ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ وَ صَلَواتُهُ وَ تَحِیّاتُهُ وَ السَّلامُ عَلی أَنْبِیاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ، وَ مَلائِکَتِهِ الْمُقَرَّبِیْنَ، وَ عِبادِهِ الصّالِحِیْنَ. السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَمِیْرَ الْمُؤْمِنِیْنَ، وَ سَیِّدَ الْوَصِیِّیْنَ، وَ وارِثَ عِلْمِ النَّبِیِّیْنَ، وَ وَلِیَّ رَبِّ الْعالَمِیْنَ، وَ مَوْلایَ وَ مَوْلَی الْمُؤْمِنِیْنَ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَوْلایَ یا أَمِیْرَ الْمُؤْمِنِیْنَ، یا أَمِیْنَ اللَّهِ فی أَرْضِهِ، وَ سَفِیْرَهُ
ص: 156
فی خَلْقِهِ، وَ حُجَّتَهُ الْبالِغَةَ عَلی عِبادِهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا دِینَ اللَّهِ الْقَوِیْمَ، وَ صِراطَهُ الْمُسْتَقِیْمَ، السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّها النَّبَأُ الْعَظِیْمُ، الَّذِی هُمْ فِیْهِ مُخْتَلِفُوْنَ، وَ عَنْهُ یُسْأَلُوْنَ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَمِیْرَ الْمُؤْمِنِیْنَ، آمَنْتَ بِاللَّهِ وَ هُمْ مُشْرِکُوْنَ، وَ صَدَّقْتَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ مُکَذِّبُوْنَ، وَ جاهَدْتَ وَ هُمْ مُحْجِمُوْنَ، وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّیْنَ صابِراً مُحْتَسِباً حَتّی أَتاکَ الْیَقِیْنُ، أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الظّالِمِیْنَ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِیْنَ، وَ یَعْسُوْبَ الْمُؤْمِنِیْنَ، وَ إِمامَ الْمُتَّقِیْنَ، وَ قائِدَ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِیْنَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
أَشْهَدُ أَنَّکَ أَخُوْ رَسُوْلِ اللَّه وَ وَصِیُّهُ، وَ وارِثُ عِلْمِهِ، وَ أَمِینُهُ عَلی شَرْعِهِ، وَ خَلِیْفَتُهُ فی أُمَّتِهِ، وَ أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ صَدَّقَ بِما أُنْزِلَ عَلی نَبِیِّهِ.
وَأَشْهَدُ أَنَّهُ قَدْ بَلَّغَ عَنِ اللَّهِ ما أَنْزَلَهُ فِیْکَ، فَصَدَعَ بِأَمْرِهِ، وَ أَوْجَبَ عَلی أُمَّتِهِ فَرْضَ طاعَتِکَ وَ وِلایَتِکَ، وَ عَقَدَ عَلَیْهِمُ الْبَیْعَةَ لَکَ، وَ جَعَلَکَ أَوْلی بِالْمُؤْمِنِیْنَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ کَما جَعَلَهُ اللَّهُ کَذلِکَ، ثُمَّ أَشْهَدَ اللَّهَ تَعالی عَلَیْهِمْ فَقالَ: أَلَسْتُ قَدْ بَلَّغْتُ؟ فَقالُوْا: اللَّهُمَّ بَلی.
فَقالَ: اللَّهُمَّ اشْهَدْ وَ کَفی بِکَ شَهِیْداً وَ حاکِماً بَیْنَ الْعِبادِ.
فَلَعَنَ اللَّهُ جاحِدَ وِلایَتِکَ بَعْدَ الْإِقْرارِ، وَ ناکِثَ عَهْدِکَ بَعْدَ الْمِیْثاقِ.
وَأَشْهَدُ أَنَّکَ وَ فَیْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ تَعالی، وَ أَنَّ اللَّهَ تَعالی مُوْفٍ لَکَ بِعَهْدِهِ، «وَمَنْ أَوْفی بِما عاهَدَ عَلَیْهُ اللَّهَ فسَیُؤْتِیْهِ أَجْراً عَظِیْماً» (1) وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ أَمِیْرُ الْمُؤْمِنِیْنَ الْحَقُّ الَّذِی نَطَقَ بِوِلایَتِکَ التَّنْزِیْلُ، وَ أَخَذَ لَکَ الْعَهْدَ عَلَی الْأُمَّةِ بِذلِکَ الرَّسُولُ.
وَأَشْهَدُ أَنَّکَ وَ عَمَّکَ وَ أَخاکَ الَّذِیْنَ تاجَرْتُمُ اللَّهَ بِنُفُوْسِکُمْ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ فِیْکُمْ: «إِنَ
ص: 157
اللَّهَ اشْتَری مِنَ الْمُؤْمِنِیْنَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقاتِلُوْنَ فی سَبِیْلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُوْنَ وَ یُقْتَلُوْنَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقّاً فی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِیْلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفی بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوْا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بایَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیْمُ * التّائِبُوْنَ الْعابِدُوْنَ الْحامِدُوْنَ السّائِحُوْنَ الرّاکِعُوْنَ السّاجِدُوْنَ الْآمِرُوْنَ بِالْمَعْرُوْفِ وَ النّاهُوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْحافِظُوْنَ لِحُدُوْدِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِیْنَ» (1).
أَشْهَدُ یا أمِیْرَالْمُؤْمِنِیْنَ أَنَّ الشّاکَّ فِیْکَ ما آمَنَ بِالرَّسُوْلِ الْأَمِیْنِ، وَ أَنَّ الْعادِلَ بِکَ غَیْرَکَ عانِدٌ (2) عَنِ الدِّیْنِ الْقَوِیْمِ، الَّذِی ارْتَضاهُ لَنا رَبُّ الْعالَمِیْنَ وَ أَکْمَلَهُ بِوِلایَتِکَ یَوْمَ الْغَدِیْرِ.
وَأَشْهَدُ أَنَّکَ الْمَعْنِیُّ بِقَوْلِ الْعَزِیْزِ الرَّحِیْمِ: «وَأَنَّ هذا صِراطِی مُسْتَقِیْماً فَاتَّبِعُوْهُ وَ لا تَتِّبِعُوْا السُّبُلَ فتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیْلِهِ» (3). ضَلَّ وَ اللَّهِ وَ أَضَلَّ مَنِ اتَّبَعَ سِواکَ، وَ عَنَدَ عَنِ الْحَقِّ مَنْ عاداکَ.
اللَّهُمَّ سَمِعْنا لِأَمْرِکَ وَ أَطَعْنا، وَ اتَّبَعْنا صِراطَکَ الْمُسْتَقِیْمَ، فَاهْدِنا رَبَّنا وَ لا تُزِغْ قُلُوْبَنا بَعْدَ إذْ هَدَیْتَنا إلی طاعَتِکَ، وَ اجْعَلْنا مِنَ الشّاکِرِیْنَ لِأَنْعُمِکَ.
وَأَشْهَدُ أَنَّکَ لَمْ تَزَلْ لِلْهَوی مُخالِفاً، وَ لِلتُّقی مُحالِفاً، وَ عَلی کَظْمِ الْغَیْظِ قادِراً، وَ عَنِ النّاسِ عافِیاً غافِراً، وَ إِذا عُصِیَ اللَّهُ ساخِطاً، وَ إِذا أُطِیْعَ اللَّهُ راضِیاً، وَ بِما عَهِدَ إِلَیْکَ عامِلًا، راعِیاً لِمَا اسْتُحْفِظْتَ، حافِظاً لِمَا اسْتُوْدِعْتَ، مُبَلِّغاً ما حُمِّلْتَ، مُنْتَظِراً ما وُعِدْتَ.
وَأَشْهَدُ أَنَّکَ مَا اتَّقَیْتَ ضارِعاً وَ لا أَمْسَکْتَ عَنْ حَقِّکَ جازِعاً وَ لا أَحْجَمْتَ عَنْ مُجاهَدَةِ عاصِیْکَ (4) ناکِلًا وَ لا أَظْهَرْتَ الرِّضا بِخِلافِ ما یُرْضِی اللَّهَ مُداهِناً وَ لا وَهَنْتَ لِما أَصابَکَ فی سَبِیْلِ اللَّهِ وَ لا ضَعُفْتَ وَ لا اسْتَکَنْتَ عَنْ طَلَبِ حَقِّکَ
ص: 158
مُراقِباً (1)؛ مَعاذَ اللَّهِ أَنْ تَکُوْنَ کَذلِکَ، بَلْ إِذْ ظُلِمْتَ احْتَسَبْتَ رَبَّکَ، وَ فَوَّضْتَ إِلَیْهِ أَمْرَکَ، وَ ذَکَّرْتَهُمْ فَمَا ادَّکَرُوْا، وَ وَعَظْتَ فَمَا اتَّعَظُوْا، وَ خَوَّفْتَهُمُ اللَّهَ فَما تَخَوَّفُوْا (2).
وَأَشْهَدُ أَنَّکَ یا أمِیْرَالْمُؤْمِنِیْنَ جاهَدْتَ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ، حَتّی دَعاکَ اللَّهُ إِلی جِوارِهِ، وَ قَبَضَکَ إِلَیْهِ بِاخْتِیارِهِ، وَ أَلْزَمَ أَعْداءَکَ الْحُجَّةَ بِقَتْلِهِمْ إِیّاکَ، لِتَکُوْنَ الْحُجَّةُ لَکَ عَلَیْهِمْ، مَعَ ما لَکَ مِنَ الْحُجَجِ الْبالِغَةِ عَلی جَمِیْعِ خَلْقِهِ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَمِیْرَ الْمُؤْمِنِیْنَ، عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً، وَ جاهَدْتَ فی اللَّهِ صابِراً، وَجُدْتَ بِنَفْسِکَ مُحْتَسِباً، وَ عَمِلْتَ بِکِتابِهِ، وَ اتَّبَعْتَ سُنَّةَ نَبِیِّهِ، وَ أَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَ آتَیْتَ الزَّکاةَ، وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوْفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ مَا اسْتَطَعْتَ، مُبْتَغِیاً ما عِنْدَ اللَّهِ، راغِباً فِیْما وَعَدَ اللَّهُ، لا تَحْفِلُ بِالنَّوائِبِ وَ لا تَهِنُ عِنْدَ الشَّدائِدِ وَ لا تُحْجِمُ عَنْ مُحارِبٍ؛ أَفِکَ مَنْ نَسَبَ غَیْرَ ذلِکَ إِلَیْکَ، وَ افْتَری باطِلًا عَلَیْکَ، وَ أَوْلی لِمَنْ عَنَدَ عَنْکَ، لَقَدَ جاهَدْتَ فی اللَّهِ حَقَّ الْجِهادِ، وَ صَبَرْتَ عَلَی الْأَذی صَبْرَ احْتِسابٍ، وَ أَنْتَ أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ صَلّی لَهُ، وَ جاهَدَ، وَ أَبْدی صَفْحَتَهُ فی دارِ الشِّرْکِ وَ الْأَرْضُ مَشْحُوْنَةٌ ضَلالَةً وَ الشَّیْطانُ یُعْبَدُ جَهْرَةً، وَ أَنْتَ الْقائِلُ: «لاتَزِیْدُنِی کَثْرَةُ النّاسِ حَوْلی عِزَّةً وَ لا تَفَرُّقُهُمْ عَنِّی وَحْشَةً، وَ لَوْ أَسْلَمَنِی النّاسُ جَمِیْعاً لَمْ أَکُنْ مُتَضَرِّعاً» (3).
اعْتَصَمْتَ بِاللَّهِ فَعَزَزْتَ، وَ آثَرْتَ الآخِرَةَ عَلَی الأُوْلی فَزَهِدْتَ، وَ أَیَّدَکَ اللَّهُ وَ هَداکَ، وَ أَخْلَصَکَ وَ اجْتَباکَ، فَما تَناقَضَتْ أَفْعالُکَ وَ لا اخْتَلَفَتْ أَقْوالُکَ وَ لا تَقَلَّبَتْ أَحْوالُکَ وَ لا ادَّعَیْتَ وَ لا افْتَرَیْتَ عَلَی اللَّهِ کَذِباً وَ لا شَرِهْتَ إِلَی الْحُطامِ وَ لا دَنَّسَکَ الْآثامُ، وَ لَمْ تَزَلْ عَلی بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّکَ، وَ یَقیْنٍ مِنْ أَمْرِکَ، تَهْدِی إِلَی الْحَقِّ وَ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیْمٍ.
أَشْهَدُ شَهادَةَ حَقٍّ وَ أُقْسِمُ بِاللَّهِ قَسَمَ صِدْقٍ، أَنَّ مُحَمَّداً وَ آلَهُ - صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ -
ص: 159
ساداتُ الْخَلْقِ، وَ أَنَّکَ مَوْلایَ وَ مَوْلَی الْمُؤْمِنِیْنَ، وَ أَنَّکَ عَبْدُ اللَّهِ وَ وَلِیُّهُ، وَ أَخُوْ الرَّسُوْلِ وَ وَصِیُّهُ وَ وارِثُهُ، وَ أَنَّهُ الْقائِلُ لَکَ: «وَالَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ ما آمَنَ بِی مَنْ کَفَرَ بِکَ وَ لا أَقَرَّ بِاللَّهِ مَنْ جَحَدَکَ، وَ قَدْ ضَلَّ مَنْ صَدَّ عَنْکَ، وَ لَمْ یَهْتَدِ إِلَی اللَّهِ ولا إِلَیَّ مَنْ لا یَهْتَدِ بِکَ، وَ هُوَ قَوْلُ رَبِّی عَزَّ وَ جَلَّ: «وَإِنِّی لَغَفّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدی» (1) إِلی وِلایَتِکَ» (2).
مَوْلایَ، فَضْلُکَ لایَخْفی، وَ نُوْرُکَ لایُطْفی، وَ إِنَّ مَنْ جَحَدَکَ الظَّلُوْمُ الْأَشْقی.
مَوْلایَ، أَنْتَ الْحُجَّةُ عَلَی الْعِبادِ وَ الْهادِی إِلَی الرَّشادِ وَ الْعُدَّةُ لِلْمَعادِ.
مَوْلایَ، لَقَدْ رَفَعَ اللَّهُ فی الْأُوْلی مَنْزِلَتَکَ، وَ أَعْلی فی الْآخِرَةِ دَرَجَتَکَ، وَ بَصَّرَکَ ما عَمِیَ عَلی مَنْ خالَفَکَ وَ حالَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ مَواهِبِ اللَّهِ لَکَ؛ فَلَعَنَ اللَّهُ مُسْتَحِلِّی الْحُرْمَةِ مِنْکَ وَ ذائِدِی الْحَقِّ عَنْکَ، وَ أَشْهَدُ أَنَّهُمُ الْأَخْسَرُوْنَ الَّذِیْنَ تَلْفَحُ وُجُوْهَهُمُ النّارُ وَ هُمْ فِیْها کالِحُوْنَ.
وَأَشْهَدُ أَنَّکَ ما أَقْدَمْتَ وَ لا أَحْجَمْتَ وَ لا نَطَقْتَ وَ لا أَمْسَکْتَ، إِلّا بِأَمْرٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُوْلِهِ، قُلْتَ:
«وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَقَدْ نَظَرَ إِلَیَّ رَسُوْلُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَضْرِبُ بِالسَّیْفِ قُدُماً فَقالَ: یا عَلِیُّ، أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هارُوْنَ مِنْ مُوْسی إِلّا أَنَّهُ لا نَبِیَّ بَعْدِی، وَ أُعْلِمُکَ أَنَّ مَوْتَکَ وَ حَیاتَکَ مَعِی وَ عَلی سُنَّتِی، فَوَاللَّهِ ما کَذِبْتُ وَ لا کُذِبْتُ وَ لا ضَلَلْتُ وَ لا ضُلَّ بِی وَ لا نَسِیْتُ ما عَهِدَ إِلَیَّ رَبِّی، وَ إِنِّی لَعَلی بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّی بَیَّنَها لِنَبِیِّهِ، وَ بَیَّنَهَا النَّبِیُّ لِی، وَ إِنِّی لَعَلَی الطَّرِیْقِ الْواضِحِ، أَلْفِظُهُ لَفْظاً» (3).
ص: 160
صَدَقْتَ وَ اللَّهِ وَ قُلْتَ الْحَقَّ، فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ ساواکَ بِمَنْ ناواکَ وَ اللَّهُ جَلَّ اسْمُهُ یَقُوْلُ: «هَلْ یَسْتَوِی الَّذِیْنَ یَعْلَمُوْنَ وَ الَّذِیْنَ لا یَعْلَمُوْنَ» (1).
فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ عَدَلَ بِکَ مَنْ فَرَضَ اللَّهُ عَلَیْهِ وِلایَتَکَ، وَ أَنْتَ وَلِیُّ اللَّهِ وَ أَخُوْ رَسُوْلِهِ وَ الذّابُّ عَنْ دِیْنِهِ وَ الَّذِی نَطَقَ القُرْآنُ بِتَفْضِیْلِهِ، قالَ اللَّهُ تَعالی:
«وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِیْنَ عَلَی الْقاعِدِیْنَ أَجْراً عَظِیْماً * دَرَجاتٍ مِنْهُ وَ مَغْفِرَةً وَ رَحْمَةً وَ کانَ اللَّهُ غَفُوْراً رَحِیْماً» (2).
وَقالَ اللَّهُ تَعالی: «أَجَعَلْتُمْ سِقایَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ کَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ جاهَدَ فی سَبِیْلِ اللَّهِ لا یَسْتَوُوْنَ عِنْدَ اللَّهِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظّالِمِیْنَ * الَّذِینَ آمَنُوْا وَ هاجَرُوْا وَ جاهَدُوْا فی سَبِیْلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُوْلئِکَ هُمُ الْفائِزُوْنَ * یُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوانٍ وَ جَنّاتٍ لَهُمْ فِیْها نَعِیْمٌ مُقِیْمٌ * خالِدِیْنَ فِیْها أَبَداً إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیْمٌ» (3).
أَشْهَدُ أَنَّکَ الْمَخْصُوْصُ بِمِدْحَةِ اللَّهِ، الْمُخْلِصُ لِطاعَةِ اللَّهِ، لَمْ تَبْغِ بِالْهُدی بَدَلًا، وَ لَمْ تُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّکَ أَحَداً، وَ أَنَّ اللَّهَ تَعالی اسْتَجابَ لِنَبِیِّهِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - فِیْکَ دَعْوَتَهُ، ثُمَّ أَمَرَهُ بِإِظْهارِ ما أَوْلاکَ لِأُمَّتِهِ إِعْلاءً لِشَأْنِکَ، وَ إِعْلاناً لِبُرْهانِکَ، وَ دَحْضاً لِلا باطِیْلِ، وَ قَطْعاً لِلْمَعاذِیْرِ؛ فَلَمّا أَشْفَقَ مِنْ فِتْنَةِ الْفاسِقِیْنَ وَ اتَّقی فِیْکَ الْمُنافِقِیْنَ، أَوْحی إِلَیْهِ رَبُّ الْعالَمِیْنَ: «یا أَیُّهَا الرَّسُوْلُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ» (4).
فَوَضَعَ عَلی نَفْسِهِ أَوْزارَ الْمَسِیْرِ، وَ نَهَضَ فی رَمْضاءِ الْهَجِیْرِ، فَخَطَبَ وَ أَسْمَعَ، وَ نادی فَأَبْلَغَ، ثُمَّ سَأَلَهُمْ أَجْمَعَ فَقالَ: هَلْ بَلَّغْتُ؟ فَقالُوْا: اللَّهُمَّ بَلی. فَقالَ: اللَّهُمَّ اشْهَدْ.
ص: 161
ثُمَّ قالَ: أَلَسْتُ أَوْلی بِالْمُؤْمِنِیْنَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ؟ فَقالُوْا: بَلی. فَأَخَذَ بِیَدِکَ وَ قالَ: مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِیٌّ مَوْلاهُ، اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ، وَ عادِ مَنْ عاداهُ، وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ، وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ (1).
فَما آمَنَ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فِیْکَ عَلی نَبِیِّهِ إِلّا قَلِیْلٌ وَ لا زادَ أَکْثَرَهُمْ غَیْرَ تَخْسِیْرٍ، وَ لَقَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعالی فِیْکَ مِنْ قَبْلُ - وَ هُمْ کارِهُوْنَ - : «یا أَیُّهَا الَّذِیْنَ آمَنُوْا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِیْنِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّوْنَهُ أَذِلَّةٍ عَلَی الْمُؤْمِنِیْنَ أَعِزَّةٍ عَلَی الْکافِرِیْنَ یُجاهِدُوْنَ فی سَبِیْلِ اللَّهِ وَ لا یَخافُوْنَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیْهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیْمٌ * إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُوْلُهُ وَ الَّذِیْنَ آمَنُوْا الَّذِیْنَ یُقِیْمُوْنَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُوْنَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُوْنَ * وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِیْنَ آمَنُوْا فَإنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُوْنَ» (2)، «رَبَّنا آمَنّا بِما أَنْزَلْتَ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُوْلَ فَاکْتُبْنا مَعَ الشّاهِدِیْنَ» (3)، «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوْبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهّابُ» (4).
اللَّهُمَّ إِنَّا نَعْلَمُ أَنَّ هذا هُوَ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِکَ، فَالْعَنْ مَنْ عارَضَهُ وَ اسْتَکْبَرَ، وَ کَذَّبَ بِهِ وَ کَفَرَ، «وَسَیَعْلَمُ الَّذِیْنَ ظَلَمُوْا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُوْنَ» (5).
السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَمِیْرَ الْمُؤْمِنِیْنَ، وَ سَیِّدَ الْوَصِیِّیْنَ، وَ أَوَّلَ الْعابِدِیْنَ، وَ أَزْهَدَ الزّاهِدِیْنَ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ وَ صَلَواتُهُ وَ تَحِیّاتُهُ؛ أَنْتَ مُطْعِمُ الطَّعامِ عَلی حُبِّهِ مِسْکِیْناً وَ یَتِیْماً وَ أَسِیْراً لِوَجْهِ اللَّهِ، لاتُرِیْدُ مِنْهُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوْراً (6).
وَفِیْکَ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعالی: «وَیُؤْثِرُوْنَ عَلی أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ
ص: 162
وَمَنْ یُوْقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُوْنَ» (1).
وَ أَنْتَ الْکاظِمُ لِلْغَیْظِ وَ الْعافِی عَنِ النّاسِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِیْنَ (2)، وَ أَنْتَ الصّابِرُ فی الْبَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ وَ حِیْنَ الْبَأْسِ (3).
وَ أَنْتَ الْقاسِمُ بِالسَّوِیَّةِ وَ الْعادِلُ فی الرَّعِیَّةِ وَ الْعالِمُ بِحُدُودِ اللَّهِ مِنْ جَمِیْعِ الْبَرِیَّةِ وَ اللَّهُ تَعالی أَخْبَرَ عَمّا أَوْلاکَ مِنْ فَضْلِهِ بِقَوْلِهِ: «أَفَمَنْ کانَ مُؤْمِناً کَمَنْ کانَ فاسِقاً لا یَسْتَوُوْنَ * أَمَّا الَّذِیْنَ آمَنُوْا وَ عَمِلُوْا الصّالِحاتِ فَلَهُمْ جَنّاتُ الْمَأْوی نُزُلًا بِما کانُوْا یَعْمَلُوْنَ» (4).
وَ أَنْتَ الْمَخْصُوصُ بِعِلْمِ التَّنْزِیلِ، وَ حُکْمِ التَّأْوِیلِ، وَ نَصِّ الرَّسُوْلِ؛ وَ لَکَ الْمَواقِفُ الْمَشْهُودَةُ وَ الْمَقاماتُ الْمَشْهُوْرَةُ وَ الْأَیّامُ الْمَذْکُوْرَةُ، یَوْمَ بَدْرٍ وَ یَوْمَ الْأَحْزابِ «إِذْ زاغَتِ الْأَبْصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوْبُ الْحَناجِرَ وَ تَظُنُّوْنَ بِاللَّهِ الظُّنُونا * هُنالِکَ ابْتُلِیَ الْمُؤْمِنُوْنَ وَ زُلْزِلُوْا زِلْزالًا شَدِیْداً * وَ إِذْ یَقُوْلُ الْمُنافِقُوْنَ وَ الَّذِیْنَ فی قُلُوْبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنا اللَّهُ وَ رَسُوْلُهُ إِلّا غُرُوْراً * وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ یا أَهْلَ یَثْرِب لا مُقامَ لَکُمْ فَارْجِعُوْا وَ یَسْتَأْذِنُ فَرِیْقٌ مِنْهُمُ النَّبِیَّ یَقُوْلُوْنَ إِنَّ بُیُوْتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِیَ بِعَوْرَةٍ إِنْ یُرِیْدُوْنَ إِلّا فِراراً» (5)، وَ قالَ اللَّهُ تَعالی: «وَلَمّا رَأَی الْمُؤْمِنُوْنَ الْأَحْزابَ قالُوْا هذا ما وَعَدَنا اللَّهُ وَ رَسُوْلُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُوْلُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلّا إِیْماناً وَ تَسْلِیْماً» (6) فَقَتَلْتَ عَمْرَهُمْ، وَ هَزَمْتَ جَمْعَهُمْ، «وَرَدَّ اللَّهُ الَّذِیْنَ کَفَرُوْا بِغَیْظِهِمْ لَمْ یَنالُوْا خَیْراً وَ کَفَی اللَّهُ الْمُؤْمِنِیْنَ الْقِتالَ وَ کانَ اللَّهُ قَوِیّاً عَزِیْزاً» (7).
وَیَوْمَ أُحُدٍ إِذْ یُصْعِدُوْنَ وَ لا یَلْوُوْنَ عَلی أَحَدٍ وَ الرَّسُولُ یَدْعُوْهُمْ فی أُخْراهُمْ (8)
ص: 163
وَ أَنْتَ تَذُوْدُ بِهِمُ (1) الْمُشْرِکِیْنَ عَنِ النَّبِیِّ ذاتَ الْیَمِیْنِ وَ ذاتَ الشِّمالِ حَتّی رَدَّهُمُ اللَّهُ تَعالی عَنْکُما خائِفِیْنَ، وَ نَصَرَ بِکَ الْخاذِلِیْنَ.
وَیَوْمَ حُنَیْنٍ عَلی ما نَطَقَ بِهِ التَّنْزِیْلُ: «إِذْ أَعْجَبَتْکُمْ کَثْرَتُکُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْکُمْ شَیْئاً وَ ضاقَتْ عَلَیْکُمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّیْتُمْ مُدْبِرِیْنَ * ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَکِیْنَتَهُ عَلی رَسُوْلِهِ وَ عَلَی الْمُؤْمِنِیْنَ» (2) وَ الْمُؤْمِنُوْنَ أَنْتَ وَ مَنْ یَلِیْکَ، وَ عَمُّکَ الْعَبّاسُ یُنادِی الْمُنْهَزِمِیْنَ: یا أَصْحابَ سُوْرَةِ الْبَقَرَةِ، یا أَهْلَ بَیْعَةِ الشَّجَرَةِ، حَتَّی اسْتَجابَ لَهُ قَوْمٌ قَدْ کَفَیْتَهُمُ الْمَؤوْنَةَ، وَ تَکَفَّلْتَ دُوْنَهُمُ الْمَعُوْنَةِ، فَعادُوْا آیِسِیْنَ مِنَ الْمَثُوْبَةِ، راجِیْنَ وَعْدَ اللَّهِ تَعالی بِالتَّوْبَةِ، وَ ذلِکَ قَوْلُ اللَّهِ جَلَّ ذِکْرُهُ: «ثُمَّ یَتُوْبُ اللَّهُ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ عَلی مَنْ یَشاءُ» (3) وَ أَنْتَ حائِزٌ دَرَجَةَ الصَّبْرِ، فائِزٌ بِعَظِیْمِ الْأَجْرِ.
وَیَوْمَ خَیْبَرَ إِذْ أَظْهَرَ اللَّهُ خَوَرَ الْمُنافِقِیْنَ، وَ قَطَعَ دابِرَ الْکافِرِیْنَ وَ الْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمِیْنَ «وَلقَدْ کانُوْا عاهَدُوْا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لا یُوَلُّوْنَ الْأَدْبارَ وَ کانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْؤُوْلًا» (4).
مَوْلایَ، أَنْتَ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ وَ الْمَحَجَّةُ الْواضِحَةُ وَ النِّعْمَةُ السّابِغَةُ وَ الْبُرْهانُ الْمُنِیْرُ؛ فَهَنِیْئاً لَکَ بما آتاکَ اللَّهُ مِنْ فَضْلٍ، وَ تَبّاً لِشانِئِکَ ذِی الْجَهْلِ.
شَهِدْتَ مَعَ النَّبِیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ جَمِیْعَ حُرُوْبِهِ وَ مَغازِیْهِ، تَحْمِلُ الرّایَةَ أَمامَهُ، وَ تَضْرِبُ بِالسَّیْفِ قُدّامَهُ؛ ثُمَّ لِحَزْمِکَ الْمَشْهُوْرِ، وَ بَصِیْرَتِکَ فی الْأُمُوْرِ، أَمَّرَکَ فی الْمَواطِنِ وَ لَمْ یَکُنْ عَلَیْکَ أَمِیْرٌ.
وَکَمْ مِنْ أَمْرٍ صَدَّکَ عَنْ إِمْضاءِ عَزْمِکَ فِیْهِ التُّقی، وَ اتَّبَعَ غَیْرُکَ فی مِثْلِهِ الْهَوی،
ص: 164
فَظَنَّ الْجاهِلُوْنَ أَنَّکَ عَجَزْتَ عَمّا إِلَیْهِ انْتَهی؛ ضَلَّ وَ اللَّهِ الظّانُّ لِذلِکَ وَ مَا اهْتَدی؛ وَ لَقَدْ أَوْضَحْتَ ما أَشْکَلَ مِنْ ذلِکَ لِمَنْ تَوَهَّمَ وَ امْتَری بِقَوْلِکَ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ - :
«قَدْ یَری الْحُوَّلُ الْقُلَّبُ وَجْهَ الْحِیْلَةِ وَ دُوْنَها حاجِزٌ مِنْ تَقْوَی اللَّهِ، فَیَدَعُها رَأْیَ الْعَیْنِ، وَ یَنْتَهِزُ فُرْصَتَها مَنْ لا حَرِیْجَةَ لَهُ فی الدِّیْنِ» (1). صَدَقْتَ وَ خَسِرَ الْمُبْطِلُوْنَ.
وَإِذْ ماکَرَکَ النّاکِثانِ فَقالا: نُرِیْدُ الْعُمْرَةَ. فَقُلْتَ لَهُما: «لَعَمْرُکُما ما تُرِیْدانِ الْعُمْرَةَ، لکِنْ تُرِیْدانِ الغَدْرَةَ» (2)، فَأَخَذْتَ الْبَیْعَةَ عَلَیْهِما وَ جَدَّدْتَ الْمِیْثاقَ، فَجَدّا فی الْنِّفاقِ، فَلَمّا نَبَّهْتَهُما عَلی فِعْلِهِما أَغْفَلا وَ عادا وَ مَا انْتَفَعا، وَ کانَ عاقِبَةُ أَمْرِهِما خُسْراً.
ثُمَّ تَلاهُما أَهْلُ الشّامِ، فَسِرْتَ إِلَیْهِمْ بَعْدَ الْإِعْذارِ، وَ هُمْ لا یَدِیْنُوْنَ دِیْنَ الْحَقِّ وَ لا یَتَدَبَّرُوْنَ الْقُرْآنَ، هَمَجٌ رَعاعٌ ضالُّوْنَ، وَ بِالَّذِی أُنْزِلَ عَلی مُحَمَّدٍ فِیْکَ کافِرُوْنَ، وَ لِأَهْلِ الْخِلافِ عَلَیْکَ ناصِرُوْنَ، وَ قَدْ أَمَرَ اللَّهُ تَعالی بِاتِّباعِکَ، وَ نَدَبَ الْمُؤْمِنِیْنَ إِلی نَصْرِکَ، وَ قالَ عَزَّ وَ جَلَّ: «یا أَیُّها الَّذِیْنَ آمَنُوْا اتَّقُوْا اللَّهَ وَ کُوْنُوْا مَعَ الصّادِقِیْنَ» (3).
مَوْلایَ، بِکَ ظَهَرَ الحَقُّ وَ قَدْ نَبَذَهُ الْخَلْقُ، وَ أَوْضَحْتَ السُّنَنَ بَعْدَ الدُّرُوْسِ وَ الطَّمْسِ، فَلَکَ سابِقَةُ الْجِهادِ عَلی تَصْدِیْقِ التَّنْزِیْلِ، وَ لَکَ فَضِیْلَةُ الْجِهادِ عَلی تَحْقِیْقِ التّأْوِیْلِ، وَ عَدُوُّکَ عَدُوُّ اللَّهِ، جاحِدٌ لِرَسُوْلِ اللَّهِ، یَدْعُوْ باطِلًا، وَ یَحْکُمُ جائِراً، وَ یَتَأَمَّرُ غاصِباً، وَ یَدْعُوْ حِزْبَهُ إِلَی النّارِ، وَ عَمّارٌ یُجاهِدُ وَ یُنادِی بَیْنَ الصَّفَّیْنِ:
الرَّواحَ الرَّواحَ إِلَی الْجَنَّةِ. وَ لَمَّا اسْتَسْقی فَسُقِیَ اللَّبَنَ کَبَّرَ وَ قالَ: قالَ لِی رَسُوْلُ اللَّهِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - : «آخِرُ شَرابِکَ مِنَ الدُّنْیا ضَیاحٌ مِنْ لَبَنٍ، وَ تَقْتُلُکَ الْفِئَةُ الْباغِیَةُ» (4)، فَاعْتَرَضَهُ أَبُوْ الْعادِیَةِ الْفزارِیّ فَقَتَلَهُ.
ص: 165
فَعَلی أَبِی الْعادِیَةِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ لَعْنَةُ مَلائِکَتِهِ وَ رُسُلِهِ أَجْمَعِیْن، وَ عَلی مَنْ سَلَّ سَیْفَهُ عَلَیْکَ وَ سَلَلْتَ سَیْفَکَ عَلَیْهِ - یا أمِیْرَالْمُؤْمِنِیْنَ - مِنَ الْمُشْرِکِیْنَ وَ الْمُنافِقِیْنَ، إِلی یَوْمِ الدِّیْنِ، وَ عَلی مَنْ رَضِیَ بِما ساءَکَ وَ لَمْ یَکْرَهْهُ، وَ أَغْمَضَ عَیْنَهُ وَ لَمْ یُنْکِرْ، أَوْ أَعانَ عَلَیْکَ بِیَدٍ أَوْ لِسانٍ، أَوْ قَعَدَ عَنْ نَصْرِکَ، أَوْ خَذَلَ عَنِ الْجِهادِ مَعَکَ، أَوْ غَمَطَ فَضْلَکَ و جَحَدَ حَقَّکَ، أَوْ عَدَلَ بِکَ مَنْ جَعَلَکَ اللَّهُ أَوْلی بِهِ مِنْ نَفْسِهِ، وَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ وَ سَلامُهُ وَ تَحِیّاتُهُ، وَ عَلَی الْأَئِمَّةِ مِنْ آلِکَ الطّاهِرِیْنَ، إِنَّهُ حَمِیْدٌ مَجِیْدٌ.
وَالْأَمْرُ الْأَعْجَبُ وَ الْخَطْبُ الْأَفْظَعُ بَعْدَ جَحْدِکَ حَقَّکَ، غَصْبُ الصِّدِّیقَةِ الطّاهِرَةِ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ النِّساءِ فَدَکاً، وَ رَدُّ شَهادَتِکَ وَ شَهادَةِ السَّیِّدَیْنِ سُلالَتِکَ وَ عِتْرَةِ الْمُصْطَفی - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکُمْ - وَ قَدْ أَعْلَی اللَّهُ تَعالی عَلَی الْأُمَّةِ دَرَجَتَکُمْ، وَ رَفَعَ مَنْزِلَتَکُمْ، وَ أَبانَ فَضْلَکُمْ، وَ شَرَّفَکُمْ عَلَی الْعالَمِیْنَ، فَأَذْهَبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَکُمْ.
قالَ اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ: «إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوْعاً * إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوْعاً * وَ إِذا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوْعاً * إِلَّا الْمُصَلِّیْنَ» (1)، فَاسْتَثْنَی اللَّهُ تَعالی نَبِیَّهُ الْمُصْطَفی وَ أَنْتَ - یا سَیِّدَ الْأَوْصِیاءِ - مِنْ جَمِیْعِ الْخَلْقِ، فَما أَعْمَهَ مَنْ ظَلَمَکَ عَنِ الْحَقِّ.
ثُمَّ أَفْرَضُوْکَ سَهْمَ ذَوِی القُرْبی مَکْراً، وَ أَحادُوْهُ عَنْ أَهْلِهِ جَوْراً، فَلَمّا آلَ الْأَمْرُ إِلَیْکَ أَجْرَیْتَهُمْ عَلی ما أَجْرَیا رَغْبَةً عَنْهُما بِما عِنْدَ اللَّهِ لَکَ، فَأَشْبَهَتْ مِحْنَتُکَ بِهِما مِحَنَ الْأَنْبِیاءِ - عَلَیْهِمُ السَّلامُ - عِنْدَ الْوَحْدَةِ وَ عَدَمِ الْأَنْصارِ.
وَأَشْبَهْتَ فی الْبَیاتِ عَلَی الْفِراشِ الذَّبِیْحَ - عَلَیْهِ السَّلامُ - ؛ إِذْ أَجَبْتَ کَما أَجابَ وَ أَطَعْتَ کَما أَطاعَ إِسْماعِیْلُ صابِراً مُحْتَسِباً، إِذْ قالَ لَهُ: «یا بُنَیَّ إِنِّی أَری فی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ ماذا تَری قالَ یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصّابِرِیْنَ» (2).
ص: 166
وَکَذلِکَ أَنْتَ لَمّا أَباتَکَ النَّبِیُّ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - وَ أَمَرَکَ أَنْ تَضْجَعَ فی مَرْقَدِهِ واقِیاً لَهُ بِنَفْسِکَ، أَسْرَعْتَ إِلی إِجابَتِهِ مُطِیْعاً، وَ لِنَفْسِکَ عَلَی الْقَتْلِ مُوَطِّناً؛ فَشَکَرَ اللَّهُ تَعالی طاعَتَکَ، وَ أَبانَ عَنْ جَمِیْلِ فِعْلِکَ بِقَوْلِهِ جَلَّ ذِکْرُهُ: «وَمِنَ النّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ» (1).
ثُمَّ مِحْنَتُکَ یَوْمَ صِفِّیْنَ - وَ قَدْ رُفِعَتِ الْمَصاحِفُ حِیْلَةً وَ مَکْراً، فَأعْرَضَ الشَّکُّ وَ عُرِفَ الْحَقُّ وَ اتُّبِعَ الظَّنُّ - أَشْبَهَتْ مِحْنَةَ هارُوْنَ إِذْ أمَّرَهُ مُوْسی عَلی قَوْمِهِ فَتَفَرَّقُوْا عَنْهُ، وَ هارُوْنُ یُنادِی بهِمْ وَ یَقُولُ: «یا قَوْمِ إِنَّما فُتِنْتُمْ بِهِ وَ إِنَّ رَبَّکُمُ الرَّحْمنُ فَاتَّبِعُوْنِی وَ أَطِیْعُوْا أَمْرِی * قالُوْا لَنْ نَبْرَحَ عَلَیْهِ عاکِفِیْنَ حَتّی یَرْجِعَ إِلَیْنا مُوْسی» (2).
وَکَذلِکَ (3) لَمّا رُفِعَتِ الْمَصاحِفُ قُلْتَ: «یا قَوْمِ إِنَّما فُتِنْتُمْ بِها وَ خُدِعْتُمْ»، فَعَصَوْکَ وَ خالَفُوْا عَلَیْکَ، وَ اسْتَدْعَوْا نَصْبَ الْحَکَمَیْنِ، فَأَبَیْتَ عَلَیْهِمْ وَ تَبَرَّأْتَ إِلَی اللَّهِ مِنْ فِعْلِهِمْ، وَ فَوَّضْتَهُ إِلَیْهِمْ.
فَلَمّا أَسْفَرَ الْحَقُّ وَ سَفِهَ الْمُنْکَرُ، وَ اعْتَرَفُوْا بِالزَّلَلِ وَ الْجَوْرِ عَنِ الْقَصْدِ، اخْتَلَفُوْا مِنْ بَعْدِهِ، وَ أَلْزَمُوْکَ عَلی سَفَهِ التَّحْکِیْمِ الَّذِی أَبَیْتَهُ، وَ أَحَبُّوْهُ وَ حَظَرْتَهُ، وَ أَباحُوْا ذَنْبَهُمُ الَّذِی اقْتَرَفُوْهُ، وَ أَنْتَ عَلی نَهْجِ بَصِیْرَةٍ وَ هُدًی، وَ هُمْ عَلی سُنَنِ ضَلالَةٍ وَ عَمًی، فَما زالُوْا عَلَی النِّفاقِ مُصِرِّیْنَ، وَ فِی الْغَیِّ مُتَرَدِّدِیْنَ، حَتّی أَذاقَهُمُ اللَّهُ وَ بالَ أَمْرِهِمْ، فَأَماتَ بِسَیْفِکَ مَنْ عانَدَکَ فَشَقِی وَ هَوی، وَ أَحْیا بِحُجَّتِکَ مَنْ سَعِدَ فَهُدِیَ.
صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْکَ غادِیَةً وَ رائِحَةً وَ عاکِفَةً وَ ذاهِبَةً، فَما یُحِیْطُ الْمادِحُ وَصْفَکَ وَ لا یُحْبِطُ الطّاعِنُ فَضْلَکَ؛ أَنْتَ أَحْسَنُ الْخَلْقِ عِبادَةً، وَ أَخْلَصُهُمْ زَهادَةً، وَ أَذَبُّهُمْ عَنِ الدِّیْنِ.
أَقَمْتَ حُدُوْدَ اللَّهِ بِجَهْدِکَ، وَ فَلَلْتَ عَساکِرَ الْمارِقِیْنَ بِسَیْفِکَ، تُخْمِدُ لَهَبَ
ص: 167
الْحُرُوْبِ بِبَنانِکَ، وَ تَهْتِکُ سُتُوْرَ الشُّبَهِ بِبَیانِکَ، وَ تَکْشِفُ لَبْسَ الْباطِلِ عَنْ صَرِیْحِ الْحَقِّ، لا تَأْخُذُکَ فی اللَّهِ لَوْمَةُ لائِمٍ، وَ فی مَدْحِ اللَّهِ تَعالی لَکَ غِنیً عَنْ مَدْحِ الْمادِحِیْنَ، وَ تَفْرِیْطِ الْواصِفِیْنَ، قالَ اللَّهُ: «مِنَ الْمُؤْمِنِیْنَ رِجالٌ صَدَقُوْا ما عاهَدُوْا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضی نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوْا تَبْدِیْلًا» (1).
وَلَمّا رَأَیْتَ أَنْ قَتَلْتَ النّاکِثِیْنَ وَ الْقاسِطِیْنَ وَ الْمارِقِیْنَ، وَ صَدَقَکَ رَسُوْلُ اللَّهِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - وَعْدَهُ فَأَوْفَیْتَ بِعَهْدِهِ، قُلْتَ: «أَما آنَ أَنْ تُخْضَبَ هذِهِ مِنْ هذِهِ؟» (2) أَمْ «مَتی یُبعَثُ أَشْقاها؟» (3)، واثِقاً بِأَنَّکَ عَلی بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّکَ، وَ بَصِیْرَةٍ مِنْ أَمْرِکَ، قادِمٌ عَلَی اللَّهِ، مُسْتَبْشِرٌ بِبَیْعِکَ الَّذِی بایَعْتَهُ بِهِ وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیْمُ.
اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَنْبِیائِکَ وَ أَوْصِیاءِ أَنْبِیائِکَ بِجَمِیْعِ لَعَناتِکَ، وَ أَصْلِهِمْ حَرَّ نارِکَ وَ الْعَنْ مَنْ غَصَبَ وَلِیَّکَ حَقَّهُ، وَ أَنْکَرَ عَهْدَهُ، وَ جَحَدَهُ بَعْدَ الْیَقِیْنِ وَ الْإِقْرارِ بِالْوِلایَةِ لَهُ یَوْمَ أَکْمَلْتَ لَهُ الدِّیْنَ.
اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ وَ مَنْ ظَلَمَهُ وَ أَشْیاعَهُمْ وَ أَنْصارَهُمْ.
اللَّهُمَّ الْعَنْ ظالِمِی الْحُسَیْنِ وَ قاتِلِیْهِ وَ الْمُتابِعِیْنَ عَدُوَّهُ وَ ناصِرِیْهِ وَ الرّاضِیْنَ بِقَتْلِهِ وَ خاذِلِیْهِ، لَعْناً وَ بِیْلًا.
اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظالِمٍ وَ غاصِبٍ لِآلِ مُحَمَّدٍ بِاللَّعْنِ، وُکلَّ مُسْتَنٍّ بِما سَنَّ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِیِّیْنَ، وَ عَلی عَلِیٍّ سَیِّدِ الْوَصِیِّیْنَ وَ آلِهِ الطّاهِرِیْنَ، وَ اجْعَلْنا بِهِمْ مُتَمَسِّکِیْنَ، وَ بِوِلایَتِهِمْ مِنَ الْفائِزِیْنَ الْآمِنِینَ، الَّذِیْنَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُوْنَ (4).
ص: 168
روایت کرده است سیّد ابن طاووس - رضی اللَّه عنه - گفته است که: روایت کرده اند جماعتی از مشایخ، از محمد بن احمد صفوانی، که در کتاب خود روایت کرده است به سند خود از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام که فرمود که: هر گاه در روز عید غدیر نزد قبر شریف امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - باشی، نزدیک قبر آن حضرت برو بعد از نماز و دعا و اگر در شهرهای دیگر باشی اشاره کن به جانب آن حضرت بعد از نماز [و دعا] و دعا این است:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی وَلِیِّکَ وَ أَخِی نَبِیِّکَ وَ وَزِیْرِهِ وَ حَبِیْبِهِ وَ خَلِیْلِهِ، وَ مَوْضِعِ سِرِّهِ، وَ خِیْرَتِهِ مِنْ أُسْرَتِهِ، وَ وَصِیِّهِ وَ صِفْوَتِهِ وَ خالِصَتِهِ وَ أَمِیْنِهِ وَ وَلِیِّهِ، وَ أَشْرَفِ عِتْرَتِهِ الَّذِیْنَ آمَنُوْا بِهِ، وَ أَبِی ذُرِّیَّتِهِ، وَ بابِ حِکْمَتِهِ وَ النّاطِقِ بِحُجَّتِهِ وَ الدّاعِی إِلی شَرِیْعَتِهِ وَ الْماضِی عَلی سُنَّتِهِ، وَ خَلِیْفَتِهِ عَلی أُمَّتِهِ، سَیِّدِ الْمُسْلِمِیْنَ، وَ أَمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ، وَ قائِدِ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِیْنَ، أَفْضَلَ ما صَلَّیْتَ عَلی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ وَ أَصْفِیائِکَ وَ أَوْصِیاءِ أَنْبِیائِکَ.
اللَّهُمَّ إِنِّی أَشْهَدُ أَنَّهُ قَدْ بَلَّغَ عَنْ نَبِیِّکَ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - ما حُمِّلَ، وَ رَعَی مَا اسْتُحْفِظَ، وَ حَفِظَ مَا اسْتُوْدِعَ، وَ حَلَلَّ حَلالَکَ، وَ حَرَّمَ حَرامَکَ، وَ أَقامَ أَحْکامَکَ، وَ دَعا إِلی سَبِیْلِکَ، وَ والی أَوْلِیاءَکَ، وَ عادی أَعْداءَکَ، وَ جاهَدَ النّاکِثِیْنَ عَنْ سَبِیْلِکَ وَ الْقاسِطِیْنَ وَ الْمارِقِیْنَ عَنْ أَمْرِکَ، صابِراً مُحْتَسِباً، مُقْبِلًا غَیْرَ مُدْبِرٍ، لا تَأْخُذُهُ فی اللَّهِ لَوْمَةُ لائِمٍ، حَتّی بَلَغَ فی ذلِکَ الرِّضا، وَ سَلَّمَ إِلَیْکَ الْقَضاءَ، وَ عَبَدَکَ مُخْلِصاً وَ نَصَحَ لَکَ مُجْتَهِداً حَتّی أَتاهُ الْیَقِیْنُ، فَقَبَضْتَهُ إِلَیْکَ شَهِیْداً، سَعِیْداً، وَلِیّاً، تَقِیّاً، رَضِیّاً، زَکِیّاً، هادِیاً، مَهْدِیّاً.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ عَلَیْهِ، أَفْضَلَ ما صَلَّیْتَ عَلی أَحَدٍ مِنْ أَنْبِیائِکَ
ص: 169
وَأَصْفِیائِکَ یا رَبَّ الْعالَمِیْنَ (1).
موافق مشهور و این زیارت بهترین زیارات است و به سندهای معتبر در کتب معتبره مذکور است؛ و ظاهر بعضی از روایات آن است که خصوصیّت به این روز ندارد و در هر وقت که این زیارت را به عمل آورند خوب است؛ و چون علماء در خصوصِ این روز ذکر کرده اند، ما نیز در اینجا ایراد کردیم:
شیخ مفید و شیخ شهید و سیّد ابن طاووس - رضی اللَّه عنهم - روایت کرده اند که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه زیارت کرد حضرت امیر المؤمنین - صلوات اللَّه علیه - را در هفدهم ماه ربیع الاوّل به این زیارت و تعلیم فرمود زیارت را به راوی ثقه عظیم الشّان محمّد بن مسلم ثقفی، فرمود که چون بیایی به مشهد امیرالمؤمنین علیه السلام غسل زیارت بکن و پاکیزه ترین جامه های خود را بپوش و به قدری بوی خوش خود را خوشبو کن و بر تو باد آرام دل و آرام تن، پس چون برسی به باب السلام - یعنی درِ ضریح مقدّس - پس رو به قبله بایست و سی مرتبه اللَّهُ أکْبَر بگو و بگو:
السَّلامُ عَلی رَسُوْلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلی خِیرَةِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَی الْبَشِیْرِ النَّذِیْرِ، السِّراجِ الْمُنِیْرِ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
السَّلامُ عَلی أَنْبِیاءِ اللَّهِ الْمُرْسَلِیْنَ، وَ عِبادِ اللَّهِ الصّالِحِیْنَ.
السَّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ الْحافِّیْنَ بِهذَا الْحَرَمِ وَ بِهذَا الضَّرِیْحِ، اللّائِذِیْنَ بِهِ.
پس نزدیک قبر برو و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا وَصِیَّ الْأَوْصِیاءِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا عِمادَ الْأَتْقِیاءِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وَلِیَّ الْأَوْلِیاءِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الشُّهَداءِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا آیَةَ اللَّهِ الْعُظْمی،
ص: 170
السَّلامُ عَلَیْکَ یا خامِسَ أَهْلِ الْعَباءِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا قائِدَ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِیْنَ الْأَتْقِیاءِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا عِصْمَةَ الْأَوْلِیاءِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا زَیْنَ الْمُوَحِّدِیْنَ النُّجَباءِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا خالِصَ الْأَخِلّاءِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا والِدَ الْأَئِمَّةِ الْأُمَناءِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْحَوْضِ وَ حامِلَ اللِّواءِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یاقَسِیْمَ الْجَنَّةِ وَ لَظی (1)، السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَنْ شُرِّفَتْ بِهِ مَکَّةُ وَ مِنی، السَّلامُ عَلَیْکَ یا بَحْرَ الْعُلُومِ وَ کَنَفَ (2) الْفُقَراءِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَنْ وُلِدَ فی الْکَعْبَةِ، وَ زُوِّجَ فی السَّماءِ بِسَیِّدَةِ النِّساءِ، وَ کانَ شُهُوْدَها الْمَلائِکَةُ (3) الْأَصْفِیاءُ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الضِّیاءِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَنْ خَصَّهُ النَّبِیُّ بِجَزِیْلِ الْحِباءِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَنْ باتَ عَلی فِراشِ خاتَمِ (4) الْأَنْبِیاءِ وَ وَقاهُ بِنَفْسِهِ شَرَّ الْأَعْداءِ (5)، السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَنْ رُدَّتْ لَهُ الشَّمْسُ فَسامی شَمْعُوْنَ الصَّفا، السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَنْ أَنْجَی اللَّهُ سَفِیْنَةَ نُوْحٍ بِاسْمِهِ وَ اسْمِ أَخِیْهِ حَیْثُ الْتَطَمَ الْماءُ حَوْلَها وَ طَما، السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَنْ تابَ اللَّهُ بِهِ وَ بِأَخِیْهِ عَلی آدَمَ إِذْ غَوی، السَّلامُ عَلَیْکَ یا فُلْکَ النَّجاةِ الَّذِی مَنْ رَکِبَهُ نَجا، وَ مَنْ تَأَخَّرَ عَنْهُ هَوی، السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَنْ خاطَبَ الثُّعْبانَ وَ ذِئْبَ الْفَلا، السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَمِیْرَ الْمُؤْمِنِیْنَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلی مَنْ کَفَرَ وَ أَنابَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ ذَوِی الْأَلْبابِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْحِکْمَةِ وَ فَصْلَ الْخِطابِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا مِیْزانَ یَوْمِ الْحِسابِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الْحُکْمِ، النّاطِقَ بِالصَّوابِ، السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمُتَصَدِّقُ بِالْخاتَمِ فی الْمِحْرابِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَنْ کَفَی اللَّهُ الْمُؤْمِنِیْنَ الْقِتالَ بِهِ یَوْمَ الْأَحْزابِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَنْ أَخْلَصَ للَّهِ
ص: 171
الْوَحْدانِیَّةَ (1) وَ أَنابَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا قاتِلَ خَیْبَرَ وَ قالِعَ الْبابِ (2)، السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَنْ دَعاهُ خَیْرُ الْأنامِ لِلْمَبِیْتِ (3) عَلی فِراشِهِ فَأَسْلَمَ نَفْسَهُ لِلْمَنِیَّةِ وَ أَجابَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَنْ لَهُ طُوْبی وَ حُسْنُ مَآبٍ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا وَلِیَّ عِصْمَةِ الدِّیْنِ وَ یا سَیِّدَ السّاداتِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْمُعْجِزاتِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَنْ نَزَلَتْ فی فَضْلِهِ سُورَةُ الْعادِیاتِ (4)، السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَنْ کُتِبَ اسْمُهُ فی السَّماءِ عَلَی السُّرادِقاتِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا مُظْهِرَ الْعَجائِبِ وَ الآیاتِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَمِیْرَ الْغَزَواتِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا مُخْبِراً بِما غَبَرَ وَ بِما هُوَ آتٍ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا مُخاطِبَ ذِئْبِ الْفَلَواتِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا خاتِمَ الْحَصی وَ مُبَیِّنَ الْمُشْکِلاتِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَنْ عَجِبَتْ مِنْ حَمَلاتِهِ فی الْوَغی مَلائِکَةُ السَّماواتِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَنْ ناجَی الرَّسُوْلَ فَقَدَّمَ بَیْنَ یَدَیْ نَجْواهُ الصَّدَقاتِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا والِدَ الْأَئِمَّةِ الْبَرَرَةِ السّاداتِ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا تالِیَ الْمَبْعُوْثِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ عِلْمِ خَیْرِ مَوْرُوثٍ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْمُتَّقِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا غِیاثَ الْمَکْرُوْبِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا عِصْمَةَ الْمُؤْمِنِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا مُظْهِرَ الْبَراهِیْنِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا طه وَ یس، السَّلامُ عَلَیْکَ یا حَبْلَ اللَّهِ الْمَتِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَنْ تَصَدَّقَ فی صَلاتِهِ بِخاتَمِهِ عَلَی الْمِسْکِیْنِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا قالِعَ الْصَّخْرَةِ عَنْ فَمِ الْقَلِیْبِ، وَ مُظْهِرَ الْماءِ الْمَعِیْنِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا عَیْنَ اللَّهِ النّاظِرَةَ، وَ یَدَهَ الْباسِطَةَ، وَ لِسانَهُ الْمُعَبِّرَ عَنْهُ فی بَرِیَّتِهِ أَجْمَعِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ عِلْمِ النَّبِیِّیْنَ، وَ مُسْتَوْدَعَ عِلْمِ الْأَوَّلِیْنَ وَ الْآخِرِیْنَ،
ص: 172
وَصاحِبَ لِواءِ الْحَمْدِ، وَ ساقِیَ أَوْلِیائِهِ مِنْ حَوْضِ خاتِمِ النَّبِیِّیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا یَعْسُوْبَ الدِّیْنِ، وَ قائِدَ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِیْنَ، وَ والِدَ الْأَئِمَّةِ الْمَرْضِیِّیْنَ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
السَّلامُ عَلَی اسْمِ اللَّهِ الرَّضِیِّ، وَ وَجْهِهِ الْمُضِیْ ءِ، وَ جَنْبِهِ الْقَوِیِّ، وَ صِراطِهِ السَّوِیِّ، السَّلامُ عَلَی الإِمامِ التَّقِیِّ، الْمُخْلِصِ الصَّفِیِّ، السَّلامُ عَلَی الْکَوْکَبِ الدُّرِّیِّ، السَّلامُ عَلَی الْإِمامِ أَبِی الْحَسَنِ عَلِیٍّ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
السَّلامُ عَلی أَئِمَّةِ الْهُدی، وَ مَصابِیْحِ الدُّجی، وَ أَعْلامِ التُّقی، وَ مَنارِ الْهُدی، وَ ذَوِی النُّهی، وَ کَهْفِ الْوَری وَ الْعُرْوَةِ الْوُثْقی وَ الْحُجَّةِ عَلی أَهْلِ الدُّنْیا، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
السَّلامُ عَلی نُوْرِ الْأَنْوارِ، وَ حُجَّةِ الْجَبّارِ، وَ والِدِ الْأَئِمَّةِ الْأَطْهارِ، وَ قَسِیْمِ الْجَنَّةِ وَ النّارِ، الْمُخْبِرِ عَنِ الْآثارِ، الْمُدَمِّرِ عَلَی الْکُفّارِ، مُسْتَنْقِذِ الشِّیْعَةِ الْمُخْلِصِیْنَ مِنْ عَظِیْمِ الْأَوْزارِ، السَّلامُ عَلَی الْمَخْصُوْصِ بِالطّاهِرَةِ التَّقِیَّةِ (1) ابْنَةِ الْمُخْتارِ، الْمَوْلُوْدِ فی الْبَیْتِ ذِی الْأَسْتارِ، الْمُزَوَّجِ فی السَّماءِ بِالْبَرَّةِ الطّاهِرَةِ، الرَّضِیَّةِ الْمَرْضِیَّةِ، ابْنَةِ الْأَطْهارِ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
السَّلامُ عَلَی النَّبَإِ الْعَظِیْمِ، الَّذِی هُمْ فِیْهِ مُخْتَلِفُوْنَ، وَ عَلَیْهِ یُعْرَضُوْنَ، وَ عَنْهُ یُسْأَلُوْنَ.
السَّلامُ عَلی نُوْرِ اللَّهِ الْأَنْوَرِ، وَ ضِیائِهِ الْأَزْهَرِ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا وَلِیَّ اللَّهِ وَ حُجَّتَهُ، وَ خالِصَةَ اللَّهِ وَ خاصَّتَهُ.
أَشْهَدُ یا وَلِیَّ اللَّهِ لَقَدْ جاهَدْتَ فی سَبِیلِ اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ، وَ اتَّبَعْتَ مِنْهاجَ رَسُوْلِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله، وَ حَلَّلْتَ حَلالَ اللَّهِ، وَ حَرَّمْتَ حَرامَهُ (2)، وَ شَرَعْتَ أَحْکامَهُ، وَ أَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَ آتَیْتَ الزَّکاةَ، وَ أَمَرْتَ بِالمَعْرُوْفِ، وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ، وَ جاهَدْتَ فی سَبِیْلِ اللَّهِ صابِراً ناصِحاً مُجْتَهِداً، مُحْتَسِباً عِنْدَ اللَّهِ عَظِیْمَ الْأَجْرِ، حَتّی أَتاکَ الْیَقِیْنُ؛ فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ
ص: 173
دَفَعَکَ عَنْ حَقِّکَ وَ أزالَکَ عَنْ مَقامِکَ (1)، وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ بَلَغَهُ ذلِکَ فَرَضِیَ بِهِ.
أُشْهِدُ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ وَ أَنْبِیاءَهُ وَ رُسُلَهُ أَنِّی والٍ (2) لِمَنْ والاکَ، وَ عادٍ (3) لِمَنْ عاداکَ، السَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
پس خود را به قبر بچسبان و قبر را ببوس و بگو:
أَشْهَدُ أَنَّکَ تَسْمَعُ کَلامی وَ تَشهَدُ مَقامِی، وَ أَشْهَدُ لَکَ یا وَلِیَّ اللَّهِ بِالْبَلاغِ وَ الْأَداءِ، یا مَوْلایَ، یا حُجَّةَ اللَّهِ، یا أَمِیْنَ اللَّهِ، یا وَلِیَّ اللَّهِ، إِنَّ بَیْنِی وَ بَیْنَ اللَّهِ عزَّ وَ جَلَّ ذُنُوْباً قَدْ أَثْقَلَتْ ظَهْرِی، وَ مَنَعَتْنِی مِنَ (4) الرُّقادِ، وَ ذِکْرُها یُقَلْقِلُ أَحْشائِی، وَ قَدْ هَرَبْتُ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِلَیْکَ، فَبِحَقِّ مَنِ ائْتَمَنَکَ عَلی سِرِّهِ، وَ اسْتَرْعاکَ أَمْرَ خَلْقِهِ، وَ قَرَنَ طاعَتَکَ بِطاعَتِهِ، وَ مُوالاتَکَ بِمُوالاتِهِ، کُنْ لی إِلَی اللَّهِ شَفِیْعاً، وَ مِنَ النّارِ مُجِیْراً، وَ علَی الدَّهْرِ ظَهِیْراً.
پس باز خود را به قبر بچسبان و قبر را ببوس و بگو:
یا وَلِیَّ اللَّهِ، یا حُجَّةَ اللَّهِ، یا بابَ حِطَّةِ اللَّهِ، وَلِیُّکَ وَ زائِرُکَ وَ اللّائِذُ بِقَبْرِکَ وَ النّازِلُ بِفِنائِکَ وَ المُنِیخُ رَحْلَهُ فی جِوارِکَ، یَسْأَلُکَ أَنْ تَشْفَعَ لَهُ إِلَی اللَّهِ فی قَضاءِ حاجَتِهِ وَ نُجْحِ طَلِبَتِهِ فی الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ؛ فَإِنَّ لَکَ عِنْدَ اللَّهِ الجاهَ العَظِیمَ وَ الشَّفاعَةَ المَقْبُولَةَ، فَاجْعَلْنِی یا مَوْلایَ مِنْ هَمِّکَ، وَ أَدْخِلْنی فی حِزْبِکَ وَ السَّلامُ عَلَیْکَ وَ عَلی ضَجِیعَیْکَ آدَمَ وَ نُوحٍ وَ السّلامُ عَلَیْکَ وَ عَلی وَلَدَیْکَ الحَسَنِ وَ الحُسَیْنِ، وَ عَلَی الأَئِمَّةِ الطّاهِرِینَ مِنْ ذُرِّیَّتِکَ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ (5).
ص: 174
چون در روایت معتبر منقول است که حضرت خضر علیه السلام در روز شهادت آن حضرت به در خانه آن حضرت آمد و بسیاری از فضائل آن حضرت را یاد کرد و بسیار گریست و مردم را گریانید و ناپیدا شد (1) و چون آن فقرات در زیارت هشتم که ذکر کردیم مندرج بود (2)، به آن اکتفا نمودیم؛ اگر در این روز آن زیارت خوانده شود مناسب است و اصل آن زیارت را در بحار الانوار ذکر کرده ایم؛ اگر کسی خواهد به آنجا رجوع نماید (3).
زیارت روز مبعث حضرت رسول صلی الله علیه و آله است، که روز بیست و هفتم ماه رجب است؛ و بعضی از علما ذکر کرده اند که زیارت آن حضرت در این روز سنّت است و زیارت مخصوصی نقل کرده اند (4)؛ و چون سند هیچ یک به نظر نرسیده بود ترک کردیم، ولیکن زیارت آن حضرت در أیّام شریفه - مثل سایر اعمال - أفضل است؛ خصوصاً ایّامی که اختصاص به آن حضرت دارد، مثل:
روز ولادت آن حضرت، که موافق مشهور سیزدهم ماه رجب است و از حضرت صادق علیه السلام منقول است که روز هفتم ماه شعبان بوده است (5).
و روزی که آن حضرت ضربت خورده است، که نوزدهم ماه رمضان است موافقِ مشهور.
و شبی که آن حضرت بر فراش حضرت رسول صلی الله علیه و آله خوابید که شب اوّل ماه ربیع الاوّل است - موافق مشهور - .
ص: 175
و روزی که فتح بدر بر دست آن حضرت شد، که هفدهم ماه مبارک رمضان است - موافق احادیث معتبره - .
و روزی که در حمایت حضرت رسول صلی الله علیه و آله جلالت خود را ظاهر ساخت در جنگ احد، که روز هفدهم شوّال است.
و روزی که فتح خیبر بر دست معجز نمای آن جناب ظاهر شد، که بیست و هفتم ماه رجب است.
و روزی که بر دوش مبارک حضرت رسول صلی الله علیه و آله بالا رفت و بتها را شکست، که بیستم ماه رمضان است.
و روز فتح بصره، که پانزدهم جمادی الاولی است.
و روزی که آفتاب از برای آن حضرت برگردید، که هفدهم شوّال است.
و روزی که از جانب خدا منصوب شد از برای تبلیغ سوره براءة و ابوبکر از آن امر معزول شد و استحقاق آن حضرت برای خلافت و عدم استحقاق دیگران بر عالمیان ظاهر شد، که روز اوّل ماه ذی الحجّة است.
و روزی که درِ خانه های دیگران را از مسجد رسول صلی الله علیه و آله بستند و در خانه آن حضرت را باز گذاشتند، که روز عرفه است.
و روزی که انگشتر در نماز تصدّق کرد و نصّ امامت در شأنش نازل شد، که روز بیست و چهارم ماه ذی الحجّة است. و چون موافق مشهور روز مباهله نیز هست، از آن جهت نیز مخصوص آن حضرت است.
و روزی که سوره «هل أتی» در شأنش نازل شده است، که روز بیست و پنجم ماه ذی الحجة است.
و روز تزویج و روز زفاف حضرت فاطمه علیها السلام، که گذشت (1) در زیارت حضرت فاطمه.
و روز خلافت واقعی آن حضرت، که روز وفات حضرت رسول صلی الله علیه و آله است و گذشت (2).
و روزی که بعد از قتل عثمان با آن حضرت بیعت کردند، که هیجدهم ماه ذی الحجة است، یا بیست و پنجم است.
و روز نوروز، که موافق بعضی از روایات روز بیعت آن حضرت است (3).
و همچنین سایر ایّام که کرامتی و فضیلتی از آن حضرت در آن ظاهر شده باشد؛ و آنها بسیار است و بعضی از آنها در بحار الانوار مذکور است.
ص: 176
ص: 177
ص: 178
به سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که نجف کوهی بود و آن همان کوه است که پسر نوح گفت که پناه به آن می برم از غرق شدن و بر روی زمین کوهی از آن بزرگتر نبود.
پس حق تعالی وحی نمود به آن کوه که: آیا به تو پناه می برند از عذاب من!
پس پاره پاره شد و در بلاد شام ظاهر شد و ریگ بسیار ریزه شد؛ و بعد از آن جایِ آن کوه دریای عظیمی شد و آن دریا را «نَیّ» می گفتند و چون آن دریا خشک شد گفتند که «نَیّ جَفَّ» یعنی دریای نیّ خشکید؛ پس به بسیاری استعمال برای آسانی گفتار «نجف» گفتند (1).
و در روایت معتبر دیگر از امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - منقول است که:
حضرت ابراهیم علیه السلام رسید به بانِقیا - که قریه ای بوده است در پهلوی نجف و هر شب در آن قریه زلزله می شده است؛ آن شب که حضرت ابراهیم در آنجا بسر آورد زلزله نشد.
گفتند اهل آن قریه که: آیا چه حادث شده است که دیشب زلزله نشد؟!
گفتند: مرد پیری دیشب وارد این قریه شد و پسرش با او است.
اهل آن قریه به نزد آن حضرت آمدند، و التماس کردند که یک شب دیگر در آن قریه بماند.
حضرت التماس ایشان را قبول فرمود و در آن شب نیز زلزله نشد.
ص: 179
چون دانستند که از برکت قدوم شریف آن حضرت است، استدعا کردند که همیشه در آن قریه بماند و آنچه خواهد ایشان به آن حضرت بدهند.
حضرت قبول ننمود و فرمود که: اگر خواهید که زلزله از شما بر طرف شود، این صحرای پشت قریه را به من بفروشید.
گفتند: ما بخشیدیم آن را به شما.
فرمود که به غیر خریدن راضی نمی شوم.
گفتند: پس به هر چه می خواهی از ما بخر.
حضرت از ایشان به هفت گوسفند و چهار الاغ خرید آن صحرا را. پس به این سبب نام موضع «بانِقیا» شد؛ زیرا که به لغت نبتی «نقیا» اسم گوسفند است.
پس پسر آن حضرت گفت که ای خلیل الرحمن، چه می کنی این صحرا را که نه زراعت در آن هست و نه حیوان شیرده؟!
فرمود که: ساکت شو، که حق تعالی از این صحرا هفتاد هزار کس را حشر کند که بی حساب به بهشت روند و هر یک از ایشان شفاعت کنند جماعت بسیار را (1).
و در روایت دیگر منقول است که امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - خرید مابین خَوَرْنَق و حِیره و کوفه را از دهقانان به چهل هزار درهم و گواه گرفت جمعی را برآن.
گفتند: یا امیرالمؤمنین! می خری این زمین را به این مال بسیار و گیاهی از آن نمی روید؟!
فرمود که: شنیدم از رسول خدا صلی الله علیه و آله که از پشت کوفه هفتاد هزار کس داخل بهشت خواهند شد بی حساب؛ خواستم که از ملک من محشور شوند (2).
و به سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: چهار بقعه از زمین ناله کردند به سوی خدا در ایّام طوفان نوح: بیت المعمور - و خدا آن را به آسمان برد - و نجف و کربلا و طوس (3).
ص: 180
و در روایت معتبر دیگر از آن حضرت منقول است که فرمود به اهل کوفه، که در پهلوی شما قبرستانی هست که از آن محشور می شوند صد و بیست هزار کس، مثل شهیدان بدر (1).
و در روایت دیگر از امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - منقول است که: اوّل بقعه ای که خدا را در آن عبادت کردند، پشت کوفه است؛ چون خدا امر کرد ملائکه را که آدم را سجده کنند، در اینجا سجده کردند (2).
و در حدیث دیگر منقول است که آن حضرت نظر کردند به سوی نجف و فرمودند که: چه خوش آینده است دیدن تو! و چه طیّب و نیکو است زیر تو! خداوندا این را محلّ قبر من گردان (3).
و در ارشاد القلوب و فرحة الغری روایت کرده اند که: مرد صالحی از اهل کوفه گفت که: من در شب بارانی در مسجد کوفه بودم، ناگاه دری را که در جانب قبر مسلم است کوبیدند. چون در را گشودند جنازه ای را داخل کردند و در صفّه ای که در برابر قبر مسلم است گذاشتند؛ یکی از ایشان را خواب برد، در خواب دید که دو شخص نزد جنازه حاضر شدند و یکی به دیگری گفت که ببین ما را با او حسابی هست تا از او بگیریم، پیش از آنکه از رصافه بگذرد، که بعد از آن ما به نزدیک او نمی توانیم رفت.
پس بیدار شد و خواب را برای رفیقان خود نقل کرد؛ و در همان ساعت آن جنازه را برداشتند و داخل نجف کردند، که از حساب و عذاب نجات یابد (4).
و نقل کرده اند که روزی حضرت امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - در کنار صحرای نجف نشسته بود، ناگاه دید که شخصی بر ناقه ای سوار است و جنازه ای در پیش خود گرفته است و به سوی نجف می آید؛ چون نزدیک شد حضرت از او پرسید که از کجا می آیی؟
ص: 181
گفت: از یمن. گفت: این جنازه کیست؟
گفت جنازه پدر من است، آورده ام که در این زمین دفن کنم.
حضرت فرمود که: چرا او را در شهر خود دفن نکردید؟
گفت: پدرم چنین وصیت کرد و گفت: مردی در آنجا مدفون خواهد شد که آمرزیده شوند به شفاعت او مثل عدد ربیعه و مُضَر - که دو قبیله عظیم اند از عرب - .
حضرت فرمود که: آن مرد را می شناسی؟
گفت نه. حضرت سه مرتبه فرمودند: واللَّه من آن مردم.
پس حضرت برخاست و آن مرد را دفن کرد (1).
و می گویند که آن قبری که در مقبرة الصفا است، قبر آن مرد است.
و به سند معتبر منقول است از حبّه عُرَنی که گفت: بیرون رفتم با حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به پشت کوفه، چون به صحرای نجف رسیدند ایستادند گویا با جماعتی مخاطبه می کردند؛ من نیز در خدمت آن حضرت آنقدر ایستادم که مانده شدم. پس نشستم آنقدر که از نشستن ملال به هم رسانیدم، باز برخاستم و ایستادم تا مانده شدم، باز نشستم تا دلتنگ شدم.
پس برخاستم و ردای خود را جمع کردم و گفتم: یا امیرالمؤمنین می ترسم بر شما که تعب بکشید از بسیاری ایستادن، ساعتی استراحت بفرمایید.
پس ردای خود را انداختم که آن حضرت بر روی آن بنشیند.
فرمود که: این ایستادن نیست مگر برای سخن گفتن با مؤمن، یا انس گرفتن با مونِسی.
گفتم: یا امیرالمؤمنین، ارواح مؤمنان چنین است؟
فرمود که: بلی، اگر پرده از پیش دیده تو برخیزد، هر آینه خواهی دید ایشان را که حلقه حلقه نشسته اند و با یکدیگر سخن می گویند.
گفتم: بدن اند یا روح اند؟
فرمود که: روح اند و هیچ مؤمنی نمی میرد در بقعه ای از بقعه های زمین مگر
ص: 182
آنکه به روحش می گویند که: ملحق شو به وادی السلام، که صحرای نجف است و آن بقعه ای است از جنّت عدن (1).
و در حدیث معتبر دیگر منقول است که شخصی به حضرت صادق علیه السلام عرض کرد که: برادرم در بغداد است و می ترسم که در آنجا بمیرد.
فرمود که: پروا مکن هر جا بمیرد؛ به درستی که نمی ماند مؤمنی در مشرق و مغرب زمین مگر آنکه حق تعالی روحش را محشور می گرداند به سوی وادی السلام.
پرسید که: وادی السلام کجا است؟
فرمود که: پشت کوفه است؛ گویا می بینم که ایشان حلقه حلقه نشسته اند و با یکدیگر سخن می گویند (2).
و به سند معتبر از اصبغ بن نباته منقول است که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به صحرای نجف رفت؛ ما از عقب آن حضرت رفتیم، دیدیم که بر پشت خوابیده است بر روی زمین.
قنبر گفت: یا امیرالمؤمنین جامه در زیر شما نیندازم؟
فرمود که نه، نیست مگر تربت مؤمنی، یا نشستن در پهلوی مؤمنی.
پس فرمود که: ای پسر نباته، اگر پرده از برای شما بردارند هر آینه خواهید یافت روحهای مؤمنان را که در این صحرا حلقه حلقه نشسته اند و به زیارت یکدیگر می روند و با یکدیگر سخن می گویند و در اینجا است روح هر مؤمنی و در برهوت است روح هر کافری (3).
و برهوت وادیی است نزدیک یمن.
و به سند معتبر از حضرت امام محمد باقر علیه السلام منقول است که: چون
ص: 183
حضرت مهدی علیه السلام داخل کوفه شود، مردم گویند: ای فرزند رسول خدا، نماز با شما مثل نماز با رسول خدا است و این مسجد گنجایش ما ندارد!
پس آن حضرت بیرون رود به جانب نجف، پس مسجدی خط بکشد که هزار در داشته باشد و گنجایش اصحاب آن حضرت داشته باشد و بفرماید که نهری از پشت قبر امام حسین علیه السلام بیاورند که تا نجف جاری شود و بر آن نهر پلها و آسیاها ساخته شود (1).
ص: 184
به سند معتبر منقول است که حضرت امام محمد باقر علیه السلام پرسید از شخصی از اهل کوفه که: آیا غسل می کنی در آب فرات هر روز یک مرتبه؟ گفت نه. فرمود که: در هر هفته یک مرتبه غسل می کنی؟ گفت: نه. فرمود که در هر ماه غسل می کنی؟ گفت: نه.
فرمود که در هر سال یک مرتبه غسل میکنی؟ گفت: نه. فرمود که تو از خیر محرومی (1).
و در حدیث دیگر از حضرت امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - منقول است که:
چهار نهر است در دنیا که از بهشت است: فرات و نیل و سیحان و جیحان.
در بهشت فراتْ آب است و نیلْ عسل است و سیحانْ شراب است و جیحانْ شیر است (2).
و در حدیث دیگر فرمود که: فرات بهترین آبها است در دنیا و در آخرت (3).
و در احادیث بسیار وارد است که هر طفلی را که کامش به آب فرات بردارند، البتّه محبّ اهل بیت رسول اللَّه - صلّی اللَّه علیهم - گردد (4).
و به روایت معتبر منقول است که حضرت صادق علیه السلام به سلیمان عجلی فرمود
ص: 185
که: اگر میان من و فرات آنقدر فاصله می بود که میان شما و فرات است، هر آینه دوست می داشتم که هر دو طرف روز بروم نزد آن (1).
و در حدیث معتبر از حضرت علی بن الحسین - صلوات اللَّه علیه - منقول است که: حق تعالی در هر شب ملکی می فرستد، که سه مثقال از مشک بهشت در نهر فرات می ریزد؛ و هیچ نهری در مشرق و مغرب نیست که برکتش بیشتر از نهر فرات باشد (2).
و به سند معتبر دیگر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: هر روز چند قطره از آب بهشت در فرات می ریزد (3).
و در روایت معتبر دیگر منقول است که، چون حضرت صادق علیه السلام در زمان سفّاح به کوفه تشریف آوردند، بر سر جسر ایستادند و به غلام خود فرمودند که مرا آب بده.
غلام کوزه ملاحی را گرفت و آب به آن حضرت داد و حضرت میل فرمود - و آب از دو طرف دهان آن حضرت به ریش مبارک و جامه آن حضرت می ریخت - .
پس دو مرتبه دیگر آب طلبیدند و تناول فرمودند و در هر مرتبه حمد الهی کردند.
پس فرمودند که: چه بسیار عظیم است برکت این نهر آب! به درستی که هر روز هفت قطره از بهشت در آن می ریزد؛ اگر مردم بدانند که چه مقدار برکت در این نهر است، هر آینه خیمه ها در هر دو طرفش بزنند.
اگر نه این بود که خطاکاران در آن داخل می شدند، هیچ صاحب دردی و مرضی در آن غوطه نمی خورد مگر شفا می یافت (4).
ص: 186
و در حدیث دیگر فرمود که «شاطئ الوادی الأیمن» که خدا فرموده است (1) نهر فرات است (2).
و به سند صحیح از آن حضرت منقول است که فرمود که: گمان ندارم که کسی را کامش را به آب فرات بردارند و شیعه ما نباشد. و فرمود که: هر روز در آب فرات دو ناودان از بهشت جاری می شود (3).
و در حدیث معتبر دیگر از آن حضرت مروی است که: دو نهر هستند که مؤمن اند و دو نهر کافر.
امّا مؤمن، نیلِ مصر است و فرات؛ و اما کافر، نهر بلخ است و دجله. پس بردارید کام اولاد خود را به آب فرات (4).
ص: 187
در حدیث معتبر از حضرت امام حسن - صلوات اللَّه علیه - منقول است که: به قدر جای پایْ در کوفه، نزد من بهتر است و دوست تر می دارم از خانه ای که در مدینه داشته باشم (1).
و از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: هر که در کوفه خانه داشته باشد، دست از آن بر ندارد (2).
و در حدیث معتبر دیگر فرمود که: چون حضرت صاحب الامر علیه السلام ظاهر شود، از برای او در پشت کوفه مسجدی بنا کنند که هزار در داشته باشد و متّصل شود خانه های کوفه به نهر کربلا (3).
و به سند معتبر از حضرت امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - مروی است که خطاب فرمود به کوفه و فرمود که: فتنه های عظیم در تو حادث خواهد شد و من می دانم که هیچ کس اراده بدی نسبت به تو نمی کند مگر آنکه خدا او را مبتلا می گرداند به بلائی که از تو مشغول شود، یا به امری که موجب کشته شدن او گردد (4).
و در حدیث معتبر از موسی بن جعفر علیهما السلام منقول است که: حق تعالی از شهرها چهار شهر را اختیار کرده است، فرموده است: «وَالتِّیْنِ وَ الزَّیْتُوْنِ * وَ طُوْرِ سِیْنِیْنَ *
ص: 188
وَهذَا الْبَلَدِ الْأمِیْنِ» (1).
تین مدینه است و زیتون بیت المقدس است و طور سینین کوفه است و بلد امین مکّه است (2).
و به روایت معتبر منقول است از حضرت امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - که:
حق تعالی بلا را از کوفه دفع می کند، چنانچه از خیمه های پیغمبر صلی الله علیه و آله دفع می کند (3).
و در حدیث معتبر از ابن نباته مروی است که: روزی حضرت امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - نماز می کرد نزد ستونی که چون از باب الفیل داخل شوی و ستونها را از جانب صحن بشماری ستون هفتم است، ناگاه شخصی آمد دو جامه سبز پوشیده و دو گیسوی سیاه از سرش آویخته و ریشش سفید بود، چون امیرالمؤمنین علیه السلام سلام نماز گفتند آن شخص نزدیک آمد و سر مبارک آن حضرت را بوسید و دست حضرت را گرفته از درِ کِنْدَه بیرون رفت.
ابن نباته گفت که: ما بسرعت از عقب ایشان روان شدیم، پس دیدیم که امیرالمؤمنین رو به ما می آید در چهار سوق کِندَه؛ چون ما را دید گفت: چیست شما را؟
گفتیم: از این مرد ایمن نبودیم که آسیبی به شما برساند.
فرمود که: این برادرم حضرت خضر علیه السلام بود؛ ندیدید که چگونه نزدیک من آمد و با من سخن گفت؟! و با من گفت که: در شهری هستی که هیچ جبّاری اراده بدی نسبت به آن نمی کند مگر خدا او را می کشد و از مردم در حذر باش؛ پس بیرون رفتم که مشایعت او نمایم، چون اراده نجف داشت (4).
و در روایت معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که فرمود که: دوستان ما در کوفه بیش از همه شهرها است (5).
ص: 189
و به سند معتبر دیگر از آن حضرت منقول است که: مکه حرم خدا است (1) و مدینه حرم رسول خدا است و کوفه حرم علیّ بن ابی طالب است؛ به درستی که امیرالمؤمنین علیه السلام حرام کرده است از کوفه، آنچه را که ابراهیم از مکّه و رسول خدا صلی الله علیه و آله از مدینه حرام کرده اند (2).
و به روایت معتبر دیگر فرمود که: یک درهم که در کوفه تصدّق نمایند، حساب می شود به صد درهم (3) که در جاهای دیگر داده شود؛ و دو رکعت نماز در کوفه، به صد رکعت محسوب می شود (4).
و به سند معتبر از حضرت امام محمد باقر علیه السلام منقول است که: مسجد کوفه باغی است از باغهای بهشت، نماز کرده است در آن هزار و هفتاد پیغمبر؛ در جانب راستش رحمت است و در جانب چپش مکر است. در آن است عصای موسی و درخت کدو که برای حضرت یونس رویید و انگشتر سلیمان. و از آن موضع جوشید تنور در طوفان نوح؛ و کشتی را در آن مسجد ساخت و آن وسط و بهترین جاهای بابل است و مجمع پیغمبران است (5).
مؤلف گوید که: گویا مراد این است که در جانب راستش قبر امیرالمؤمنین و قبر امام حسین - صلوات اللَّه علیهما - است که محلّ رحمت خدایند و در جانب چپش خانه های خلفای جور بوده است که معدن مکر و حِیَل بوده اند.
و به سند معتبر از اصبغ بن نباته منقول است که روزی حضرت امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - در مسجد کوفه فرمود که: ای اهل کوفه، عطا کرده است حق تعالی
ص: 190
به شما چیزی چند که به احدی عطا نکرده است: پس فضیلت داده است مسجد و محل نماز شما را؛ و آن خانه حضرت آدم و خانه حضرت نوح و خانه حضرت ادریس و محلّ نماز حضرت ابراهیم و محل نماز برادرم خضر - علیهم السلام - است و محل نماز من است.
و این مسجدِ شما یکی از چهار مسجد است که حق تعالی برگزیده است آنها را برای اهلشان.
و گویا می بینم که در روز قیامت بیاورند این مسجد را با دو جامه سفید مانند مُحرمان و شفاعت کند برای اهلش و برای هر که در آن نماز کرده است؛ و شفاعتش ردّ نخواهد شد.
و نمی گذرد روزها تا آنکه حجر الاسود را در آن نصب خواهند کرد.
و زمانی خواهد آمد که محل نماز مهدی از فرزندان من باشد و محل نماز هر مؤمنی باشد؛ و نماند بر روی زمین مؤمنی مگر آنکه در آن مسجد باشد، یا دلش به سوی آن مایل باشد.
پس دوری مکنید از این مسجد و تقرّب جویید به خدا به نماز کردن در آن و رغبت نمایید به سوی خدا در برآمدن حاجتهای شما؛ اگر مردم بدانند که چه برکتها در آن هست، هر آینه بیایند به سوی آن مسجد از اطراف زمین، اگرچه باید که به روش کودکان به دست و پا راه روند بر روی برف (1).
مؤلّف گوید که: گویا ذکر نصب حجر الاسود از برای اظهار اعجاز باشد، چنانچه قرامطه بعد از غیبت کُبری حضرت قائم علیه السلام کعبه را خراب کردند و حجر الاسود را به کوفه آوردند و مدتی در مسجد کوفه بود و باز برگردانیدند به محلّ خود.
و به سند معتبر از هارون بن خارجه منقول است که حضرت صادق علیه السلام به او گفت که: چه مقدار مسافت هست میان خانه تو و میان مسجد کوفه؟
من عرض کردم که: یک میل است.
فرمود که: هیچ ملک مقرّب و پیغمبر مرسل و بنده صالحی نیست که داخل کوفه شده باشد و نماز در آن مسجد نکرده باشد.
ص: 191
و به درستی که حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله گذشت به آن مسجد و رخصت طلبید و فرود آمد و دو رکعت نماز در آن مسجد کرد.
و نماز واجب در آن برابر است با هزار نماز و نماز نافله با پانصد نماز؛ و نشستن در آن بی قرآن خواندن نیز عبادت است.
پس برو به سوی آن مسجد، اگرچه به روش کودکان خود را بر زمین کشی (1).
و به سند معتبر دیگر از آن حضرت منقول است که: مسجد کوفه محل نماز پیغمبران است و حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله در شبی که جبرئیل آن حضرت را بر براق سوار کرده به معراج می برد، چون به برابر دار السلام - که نجف است - رسید گفت:
یا محمد این محلِ نماز پدرت آدم و محل نماز پیغمبران است، فرود آی و در این مسجد نماز کن.
پس فرود آمد و نماز کرد و از آنجا به مسجد اقصی رفت و از مسجد اقصی به آسمان رفت (2).
و در چند حدیث معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: نماز در مسجد کوفه، برابر است با هزار نماز در مسجدهای دیگر (3).
و در حدیث دیگر فرمود که: نیکو مسجدی است مسجد کوفه، نماز کرده است در آن هزار پیغمبر و هزار وصی پیغمبر؛ جانب راستش رضا و خوشنودی خدا است و میانش باغی است از باغهای بهشت و جانب چپش مکر است - یعنی خانه های خلفا (4) - .
و در حدیث معتبر دیگر فرمود که: هیچ پیغمبر و بنده صالحی نیست مگر آنکه
ص: 192
در مسجد کوفه نماز کرده است، حتی رسول خدا صلی الله علیه و آله در شب معراج جبرئیل علیه السلام به آن حضرت گفت که: الحال در برابر مسجد کوفه ای! حضرت فرمود که: رخصت بطلب که در این مسجد نماز کنم. پس فرود آمد و نماز کرد (1).
و به سند معتبر از حضرت امام محمد باقر علیه السلام منقول است که: اگر مردم بدانند که چه فضیلت دارد مسجد کوفه، هر آینه از شهرهای دور تهیه زاد و راحله کنند و به سوی این مسجد بیایند.
و فرمود که: نماز واجب در آن برابر حج مقبول است و نماز نافله برابر عمره مقبول است (2).
و در روایت دیگر از حضرت امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - منقول است که:
نماز واجب برابر است با حجی که با رسول خدا صلی الله علیه و آله کرده باشند و نماز نافله با عمره ای که با آن حضرت کرده باشند (3).
و در روایت معتبر منقول است که شخصی به خدمت حضرت امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - آمد و گفت: می خواهم به مسجد اقصی بروم برای فضیلت آن مسجد.
فرمود که: راحله خود را بفروش و توشه خود را بخور و در این مسجد کوفه نماز کن که نماز فریضه در این مسجد ثواب حج مقبول دارد و نماز نافله ثواب عمره مبرور و تا چهار فرسخ برکت دارد؛ و در میانش چشمه ای هست از روغن و چشمه ای از شیر و چشمه ای از آب که مؤمنان از آن آب خواهند خورد. و یک چشمه دیگر هست از آب، که مؤمنان از آن خود را پاکیزه خواهند کرد. و از این مسجد جاری شد کشتی نوح.
و هیچ غمگینی دعا نمی کند در این مسجد که حاجتی از خدا طلب کند، مگر آنکه
ص: 193
دعایش مستجاب می شود و غمش زایل می گردد (1).
مؤلّف گوید که: گویا این چشمه ها در زمان حضرت صاحب الامر - صلوات اللَّه علیه - در آن مسجد ظاهر خواهد شد، چنانچه از بعضی روایات مفهوم می شود.
و برکت چهار فرسخ، ممکن است که از جانب راستش باشد، که موضع قبر امیرالمؤمنین علیه السلام است؛ پس حد صحرای نجف نیز معلوم می شود از دو جانب.
و ممکن است که از جمیع جوانب باشد، چنانچه از بعضی احادیث مستفاد می شود (2).
و ممکن است که غیر جانب چپ مراد باشد، چون مذمّت جانب چپ در بعضی اخبار گذشت (3).
و در احادیث بسیار مدح جانب راست و عقبش وارد است (4)؛ چون قبر امیرالمؤمنین در جانب راست و قبر حضرت امام حسین در عقب است.
و در چند روایت از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام منقول است که: تنور نوح علیه السلام از گوشه راست مسجد از جانب قبله جوشید؛ و از اساسِ اوّل مسجد که در زمان آدم و نوح بوده است دوازده هزار ذرع کم کرده اند (5).
و در روایت معتبر منقول است از حضرت صادق علیه السلام که حضرت امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - بر درِ مسجد می ایستادند و تیر می انداختند، می رسید تیر آن حضرت به جایی که خرمافروشان می نشینند و می فرمود که: تا اینجا داخل مسجد بوده است (6).
و در حدیث دیگر فرمود که: چون حضرت قائم علیه السلام ظاهر شود، مسجد کوفه را به اساس اوّلش برگرداند (7).
ص: 194
و امّا اعمال مسجد کوفه و فضیلت مخصوص هر موضع آن در کتاب مزار مسطور است؛ و در اینجا اکتفا می نماییم به ذکر آنچه روایت در آن به نظر رسیده است.
بدانکه از بعضی روایات معلوم می شود که جانب راست مسجد افضل است از جانب چپ آن (1).
و بهتر آن است که از دری که در عقب مسجد است - که مشهور است به باب الفیل - داخل مسجد شود (2).
چنانچه از حضرت امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - منقول است که فرمود که:
داخل مسجد شو از درگاه بزرگتر که آن باغی است از باغهای بهشت (3).
و چون داخل مسجد شود از جانب چپ چهار ستون بشمارد و نزد ستون چهارم نماز گزارد، که در حدیث معتبر منقول است که حضرت صادق علیه السلام نزد آن ستون نماز کردند (4). و از بعضی روایات فهمیده اند که این ستونی است که حضرت ابراهیم علیه السلام نزد آن ستون نماز می کرده است (5).
پس سه ستون دیگر از جانب چپ بشمارد و نزد ستون هفتم نماز گزارد، که در حدیث گذشت که ظاهرش آن بود که حضرت امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - در آنجا نماز کردند و حضرت خضر علیه السلام درآنجا با آن حضرت ملاقات نمود (6). و بعضی آن ستون را مقام خضر می گویند.
ص: 195
و علما گفته اند: که پس برود و در دکّة القضا نماز کند (1)، پس در بیت الطشت نماز کند (2).
و در بعضی از کتب نقل کرده اند که: حضرت صادق علیه السلام در بیت الطشت دو رکعت نماز کردند (3).
و علما گفته اند که: در دکّه میان مسجد نیز نماز کند (4).
پس برود نزد ستون هفتم.
بدان که نزدیک به عمارت جانب قبله مسجد در جانب راست ستونها هست، که بعضی از آنها را به عنوان محراب ساخته اند و بعضی جای ستون ظاهر است و ستونش خراب شده است؛ و ابتدای عدد را از دیوار جانب راست مسجد باید شمرد.
و احادیث در فضیلت این ستون هفتم بسیار است.
در روایت معتبر منقول است که حضرت امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - رو به این ستون نماز می کرد و نزدیک می ایستاد که میان آن حضرت و ستون آنقدر فاصله بود که بزی بگذرد (5).
و در روایت معتبر دیگر وارد شده است که: در هر شب شصت هزار ملک از آسمان نازل می شوند و نزد ستون هفتم نماز می کنند؛ و در شب دیگر ملائکه دیگر به این عدد می آیند و دیگر هیچ یک عود نمی کنند تا روز قیامت (6).
و در حدیث معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: ستون هفتم، مقام حضرت ابراهیم علیه السلام است (7).
و از اصبغ بن نباته منقول است که این ستون مقام امیرالمؤمنین علیه السلام است، که نزد آن نماز می کرد؛ و چون آن حضرت حاضر نبود، حضرت امام حسن علیه السلام آنجا نماز می کرد (8).
ص: 196
و سنّت است که نزد ستون هفتم چهار رکعت نماز بگزارد و دعا بخواند.
چنانچه در حدیث معتبر منقول است از ابو حمزه ثمالی که گفت: روزی در مسجد کوفه نشسته بودم، ناگاه دیدم که شخصی از در کِندَه داخل شد، شخصی را دیدم از همه کس خوشروتر و خوشبوتر و پاک جامه تر و عمامه بر سر بسته و پیراهنی و دُرّاعه ای پوشیده و دو نعل عربی در پای مبارکش بود، پس نعلین را کند و نزد ستون هفتم ایستاد و دستها را تا برابر گوش بلند کرد و تکبیری گفت که جمیع موهای بدن من از دهشت آن راست ایستاد، پس چهار رکعت نماز گزارد و رکوع و سجودشان را نیکو به عمل آورد؛ پس این دعا خواند:
إلهی إنْ کُنْتُ قَدْ عَصَیْتُکَ فَقَدْ أَطَعْتُکَ فی أحَبِّ الْأشْیاءِ إلَیْکَ، الْإیْمانِ بِکَ، مَنّاً مِنْکَ بِهِ عَلَیَّ لامَنّاً مِنِّی بِهِ عَلَیْکَ، لَمْ أَتَّخِذْ لَکَ وَلَداً، وَ لَمْ أَدَّعِ لَکَ شَرِیْکاً، وَ قَدْ عَصَیْتُکَ عَلی غَیْرِ وَجْهِ الْمُکابَرَةِ وَ لَا الْخُرُوْجِ عَنِ عُبُوْدِیَّتِکَ؛ وَ لَا الْجُحُوْدِ لِرُبُوْبِیَّتِکَ، وَ لکِنِ اتَّبَعْتُ هَوایَ، وَ أزَلَّنِی الشَّیْطانُ بَعْدَ الْحُجَّةِ عَلَیَّ وَ الْبَیانِ، فَإنْ تُعَذِّبْنِی فَبِذُنُوْبِی، غَیْرَ ظالِمٍ لِی؛ وَ إنْ تَعْفُ عَنِّی فَبِجُوْدِکَ وَ کَرَمِکَ یا کَرِیْمُ.
پس به سجود رفت و مکرّر «یا کَرِیْمُ» می گفت - آنقدر که یک نفَس وفا کند به آن - ، پس باز در سجود گفت:
یا مَنْ یَقْدِرُ عَلی حَوائِجِ السّائِلِیْنَ، یا مَنْ یَعْلَمُ ضَمِیْرَ الصّامِتِیْنَ، یا مَنْ لا یَحْتاجُ إلی تَفْسِیْرٍ، یا مَنْ یَعْلَمُ خائِنَةَ الْأعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُوْرُ، یا مَنْ أنْزَلَ الْعَذابَ عَلی قَوْمِ یُوْنُسَ وَ هُوَ یُرِیْدُ أنْ یُعَذِّبَهُمْ، فَدَعَوْهُ وَ تَضَرَّعُوْا إلَیْهِ، فَکَشَفَ عَنْهُمُ الْعَذابَ وَ مَتَّعَهُمْ إلی حِیْنٍ.
قَدْ تَری مَکانِی، وَ تَسْمَعُ کَلامِی، وَ تَعْلَمُ حاجَتِی؛ فَاکْفِنِی ما أهَمَّنِی مِنْ أمْرِ دِیْنِی وَ دُنْیایَ وَ آخِرَتِی، یا سَیِّدِی - هفتاد مرتبه گفت: یاسَیِّدِی - .
ص: 197
چون سر از سجده برداشت و نیک ملاحظه کردم، حضرت امام زین العابدین - صلوات اللَّه علیه - بود؛ پس دستهای مبارکش را بوسیدم و پرسیدم که: از برای چه آمدید به اینجا؟
فرمود که: از برای آنچه دیدی (1) - یعنی نماز در مسجد کوفه - .
و در روایت دیگر وارد شده است که، ابوحمزه را با خود برد به زیارت حضرت امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیهما - (2).
و دور نیست که در این حدیث اکتفا به همین شده است از برای تقیه باشد و مقصود زیارت امیرالمؤمنین و امام حسین علیهما السلام و نماز مسجد کوفه همه باشد؛ چنانچه از احادیث دیگر ظاهر می شود.
و در روایت دیگر از ابو حمزه منقول است که آن حضرت را دید که نزد ستون هفتم نماز با رکوع و سجود نیکو به جا آوردند و بعد از نماز به سجده رفتند و این دعا خواندند:
اللَّهُمَّ إنْ کُنْتُ قَد عَصَیْتُکَ فَقَدْ أطَعْتُکَ فی أحَبِّ الْأشْیاءِ إلَیْکَ، وَ هُوَ الْإیْمانُ بِکَ، مَنّاً مِنْکَ بِهِ عَلَیَّ، لا مَنَ (3) بِهِ مِنِّی عَلَیْکَ، وَ لَمْ أَعْصِکَ فی أبْغَضِ الْأشْیاءِ إلَیْکَ، لَمْ أَدَّعِ لَکَ وَلَداً، وَ لَمْ أَتَّخِذْ لَکَ شَرِیْکاً، مَنّاً مِنْکَ عَلَیَّ، لا مَنَ (4) مِنِّی عَلَیْکَ، وَ عَصَیْتُکَ فی أشْیاءَ عَلی غَیْرِ مُکاثَرَةٍ مِنِّی وَ لا مُکابَرَةٍ، وَ لَا اسْتِکْبارٍ عَنْ عِبادَتِکَ وَ لا جُحُوْدٍ لِرُبُوْبِیَّتِکَ، وَ لکِنِ اتَّبَعْتُ هَوایَ، وَ أزَلَّنِی الشَّیْطانُ بَعْدَ الْحُجَّةِ وَ الْبَیانِ؛ فَإنْ تُعَذِّبْنِی فَبِذَنْبِی، غَیْرَ ظالِمٍ لِی، وَ إنْ تَرْحَمْنِی فَبِجُوْدِکَ وَ رَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ (5).
و از جمله مواضع ممتازه آن مسجد ستون پنجم است، باید که نزد آن نماز کند و حاجات خود را از حق تعالی طلب نماید؛ زیرا که در روایت معتبره وارد شده است
ص: 198
که محلّ نماز حضرت ابراهیم خلیل - علیه وآله السلام - بوده است (1).
و منافات ندارد با روایات دیگر، زیرا که ممکن است که آن حضرت در همه این مواضع نماز کرده باشد.
و در حدیث معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: ستون پنجم مقام جبرئیل علیه السلام است (2).
و در حدیث اصبغ بن نباته وارد است که: مقام امام حسن علیه السلام است (3).
پس معلوم شد از احادیث که نزد ستون پنجم و هفتم، اشرف است از سایر جاهای مسجد.
و علما ذکر کرده اند که نزد ستون سوم، مقام حضرت امام زین العابدین علیه السلام است؛ و دو رکعت نماز گفته اند که سنّت است که در آنجا بگزارد (4).
و گفته اند که باید که برود به صفّه، که متّصل است به در مسجد که به سوی خانه امیرالمؤمنین علیه السلام مفتوح می شود و چهار رکعت نماز بکند و دعا بخواند؛ و همچنین در محرابی که آن حضرت در آنجا شهید شده است و متصل به آن در است، نماز کند و دعا بخواند (5).
و در و محرابی که امروز معروف اند، در جانب راست مسجد واقع اند. و در میان مسجد علامتِ دری و محرابی هست و از قراین معلوم می شود که درِ خانه آن حضرت آن در بوده است و محل شهادت آن حضرت، آن محرابِ میان مسجد بوده است؛ نه آن محراب که زینت کرده اند و الحال مشهور است.
و اگر در هر دو جا نماز و دعا کند بهتر است.
و ذکر کرده اند که در دکّه حضرت صادق علیه السلام که نزدیک به قبر مسلم بن عقیل
ص: 199
است، نماز کند و دعا بخواند (1).
و اینها چون روایتشان به ما نرسیده است، ترک کردیم.
و از حضرت صادق علیه السلام منقول است که آن حضرت به بعضی از اصحاب خود فرمود که: آیا پی حاجتی بامداد نمی روی که گذر کنی به مسجد بزرگ کوفه؟
گفت: بلی.
فرمود که: چهار رکعت نماز بکن در آن مسجد، پس بگو:
إلهِی إنْ کُنْتُ عَصَیْتُکَ فَإنِّی قَدْ أَطَعْتُکَ فی أحَبِّ الْأشْیاءِ إلَیْکَ، لَمْ أَتَّخِذْ لَکَ وَلَداً، وَ لَمْ أدَّعِ لَکَ شَرِیْکاً، وَ قَدْ عَصَیْتُکَ فی أشْیاءَ کَثِیْرَةٍ عَلی غَیْرِ وَجْهِ الْمُکابَرَةِ لَکَ، وَ لَا الاسْتِکْبارِ عَنْ عِبادَتِکَ، وَ لَا الْجُحُوْدِ لِرُبُوْبِیَّتِکَ، وَ لَا الْخُرُوْجِ عَنِ الْعُبُوْدِیَّةِ لَکَ؛ وَ لکِنِ اتَّبَعْتُ هَوایَ، وَ أَزَلَّنِی الشَّیْطانُ بَعْدَ الْحُجَّةِ وَ الْبَیانِ، فَإنْ تُعَذِّبْنِی فَبِذُنُوْبِی، غَیْرَ ظالِمٍ لِی؛ وَ إنْ تَعْفُ عَنِّی وَ تَرْحَمْنِی فَبِجُوْدِکَ وَ کَرَمِکَ یا کَرِیْمُ.
و باز می گویی:
غَدَوْتُ بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ، غَدَوْتُ بِغَیْرِ حَوْلٍ مِنِّی وَ لا قُوَّةٍ، وَلکِنْ بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ.
یا رَبِّ أَسْأَلُکَ بَرَکَةَ هذَا الْبَیْتِ وَ بَرَکَةَ أهْلِهِ، وَ أَسْأَلُکَ أنْ تَرْزُقَنِی رِزْقاً حَلالًا طَیِّباً تَسُوْقُهُ إلَیَّ بِحَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ، وَ أنا خافِضٌ فی عافِیَتِکَ (2).
و به سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: هر که را به خدا حاجتی باشد، برود به مسجد کوفه و وضوی کامل بسازد و در مسجد دو رکعت نماز بگزارد و در هر رکعت سوره «حمد» و «قُلْ أعُوْذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ» و «قُلْ أعُوْذُ بِرَبِّ النّاسِ» و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أحَدٌ» و «قُلْ یا أیُّهَا الْکافِرُوْنَ» و «إذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ» و «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأعْلی»
ص: 200
و «إنّا أنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ» هر یک را یک مرتبه بخواند و چون فارغ شود حاجت خود را بطلبد که إن شاء اللَّه تعالی برآورده است.
راوی گوید که: من این نماز کردم و از خدا طلبیدم که روزیم را فراخ گرداند و امروز نعمت بسیار دارم. و دعا کردم برای حج و مرا روزی شد. و به دیگری تعلیم کردم که روزیش تنگ بود و کرد و حق تعالی روزیش را فراخ گردانید (1).
و گفته اند علما که: زیارت مسلم بن عقیل - رضی اللَّه عنه - در جنب مسجد کوفه، مستحب است؛ و زیارتی چند مخصوص در کتب مزار ایراد نموده اند (2).
و چون اشهر آن است که آن حضرت در روز عرفه شهید شده است، اگر در آن روز او را زیارت کنند و قاتلان او را لعنت کنند، انسب خواهد بود.
و فضل زیارت آن بزرگوار محتاج به ورود اخبار نیست و در بعضی از زیارات شهدا مندرج است.
و مزار بعضی از دختران امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - در حوالی مسجد کوفه معروف است.
و امّا خانه امیرالمؤمنین علیه السلام، اگرچه روایتی در نماز و زیارت در آن وارد نشده است، امّا چون به شرف سُکنای آن حضرت مشرّف گردیده است، نماز و دعا در آن فضل عظیم خواهد داشت؛ و حدیث مطلقی در تعظیم مطلقِ مساکن و مشاهد شریفه ایشان وارد شده است.
ص: 201
بدان که بعد از مسجد کبیر کوفه، مسجدی به فضیلت مسجد سهله در آن عرصه نیست.
و در حدیث معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: چون داخل کوفه شوی، برو به مسجد سهله و نماز بکن و حاجت دین و دنیای خود را از خدا بطلب؛ به درستی که مسجد سهله خانه حضرت ادریس است که در آنجا خیاطی می کرده و نماز می گزارده است؛ و هر که در آن مسجد خدا را بخواند به هر حاجتی که خواهد حاجاتش برآورده شود و حق تعالی در روز قیامت به سوی مقام بلند - که درجه حضرت ادریس است - او را بالا برد و از مکروهات دنیا و مکر دشمنان امان یابد (1).
و در چند حدیث معتبر دیگر از آن حضرت منقول است که: مسجد سهله خانه حضرت ابراهیم علیه السلام بود که از آنجا به جنگ عمالقه رفت و خانه ادریس بود که در آنجا خیاطی می کرد و حضرت داود از آن مسجد به جنگ جالوت رفت و در آن سنگ سبزی هست که در آن سنگ صورت هر پیغمبری هست و از زیر آن سنگ طینت هر پیغمبری را برداشتند. و محل ورود حضرت خضر علیه السلام و مسکن آن حضرت است.
پس فرمود که: اگر عموی من زید - در هنگامی که خروج کرد - به آن مسجد می رفت و نماز می کرد و از خدا امان می طلبید، بیست سال امان می یافت. و هیچ غمناکی به آن مسجد نمی رود که نماز کند میان نماز شام و خفتن و دعا کند، مگر آنکه
ص: 202
خدا غمش را زایل می گرداند (1).
راوی در بعضی احادیث پرسید که: این پیغمبران در کجا سُکنی می کرده اند؟
فرمود که: در گوشه های آن مسجد (2).
و در حدیث معتبر دیگر فرمود که: گویا می بینم که حضرت صاحب الامر - صلوات اللَّه علیه - در آن مسجد فرود آید با اهل و عیالش و منزل آن حضرت باشد.
و حق تعالی هیچ پیغمبری نفرستاده است مگر در آن مسجد نماز کرده است.
و هر که در آن مسجد اقامت نماید، چنان است که در خیمه رسول خدا صلی الله علیه و آله اقامت نموده است.
و هیچ مرد و زن مؤمنی نیست، مگر دلش مایل است به سوی آن مسجد.
و هیچ کس با نیّت صادق نماز و دعا نمی کند در آن مسجد، مگر بر می گردد با برآمدن حاجتش.
و هیچ کس در آن مسجد امان نمی طلبد، مگر امان می یابد از هر چه می ترسد از آن.
و آن از جمله بقعه هایی است که خدا دوست می دارد که او را در آنها بخوانند.
و هیچ شب و روزی نیست مگر ملائکه می آیند به زیارت آن مسجد و عبادت خدا می کنند در آن.
پس فرمود که: اگر من نزدیک می بودم به شما، همه نماز را در آن مسجد می کردم؛ و آنچه نگفتم از فضیلت آن مسجد زیاده از آن است که گفتم.
پس راوی پرسید که: حضرت قائم علیه السلام همیشه در آن مسجد خواهد بود؟
فرمود: بلی (3).
و در روایت معتبر دیگر فرمود که: هر که در مسجد سهله دو رکعت نماز بکند، خدا عمرش را دو سال زیاد کند (4).
ص: 203
و در روایت دیگر فرمود که: در آن مسجد صور قیامت را خواهند دمید. و از پهلوی آن هفتاد هزار کس حشر خواهند شد، که داخل بهشت شوند بی حساب (1).
و در حدیث دیگر فرمود که: در آن مسجد زبرجدی هست که در آن صورت هر پیغمبر و هر وصیّ پیغمبر هست (2).
و به سند حسن از امام محمد باقر علیه السلام منقول است که: در کوفه مسجدهای ملعون و مسجدهای مبارک هست.
اما مسجدهای مبارک:
مسجد غنی است و آن مسجد قبله اش درست است و خاکش طیب است و مرد مؤمنی بنا کرده است آن را و دنیا برطرف نمی شود مگر آنکه نزد آن دو چشمه جاری خواهد شد و دو باغستان در آن بهم خواهد رسید.
و مسجد بنی ظفر است و مسجد سهله است و مسجد حمراء و مسجد جُعفی است.
و اما مسجدهای ملعون:
مسجد ثقیف است و مسجد اشعث و مسجد جدیر و مسجد سمّاک و مسجد دیگر در حمرا که بر قبر فرعونی از فراعنه بنا شده است (3).
و در حدیث دیگر از حضرت امیرالمؤمنین منقول است که فرمود که: از مساجد مبارکه مسجد حمرا است و آن مسجد یونس بن متَّی علیه السلام است (4).
مؤلّف گوید که: دور نیست که مسجد حمرا، همین موضع باشد که الحال معروف است به قبر یونس علیه السلام؛ زیرا که بر مدفون شدن آن حضرت در آن حدود روایتی به نظر نرسیده است.
ص: 204
و به سند معتبر منقول است که از امام محمد باقر - صلوات اللَّه علیه - پرسیدند که:
کدام بقعه زمین بهتر است بعد از حرم خدا و حرم رسول صلی الله علیه و آله؟
فرمود که: کوفه که پسندیده و پاکیزه است و در آن قبرهای پیغمبران مرسل و غیر مرسل هست و در آن قبرهای اوصیای پیغمبران هست و در آن مسجد سهله هست که هیچ پیغمبری خدا نفرستاده است مگر در آن مسجد نماز کرده است و عدل خدا در آنجا ظاهر خواهد شد و حضرت قائم آل محمد علیه السلام در آنجا خواهد بود و آن منزل پیغمبران و اوصیا و صالحان است (1).
و از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: حدّ مسجد سهله تا روحا است (2).
و اما اعمال مسجد سهله: پس دو رکعت نماز میان نماز شام و خفتن سنّت است؛ چنانچه از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: هر غمگینی که به مسجد سهله بیاید و دو رکعت نماز در میان نماز شام و خفتن به جا آورد و دعا کند، البته حق تعالی غمش را زایل گرداند و بلایش را مرتفع گرداند و به حاجتش برساند (3).
و شیخ شهید و محمّد بن المشهدی - رضی اللَّه عنهما - به سند معتبر روایت کرده اند از بشّار مکاری که گفت: روزی در کوفه به خدمت حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه رفتم و طبق رطبی نزد آن حضرت بود و تناول می نمود، فرمود که:
نزدیک بیا و بخور.
گفتم: گوارا باد فدای تو شوم، مرا غیرتی حادث شده است در راهی که می آمدم، که دل مرا به درد آورد و بسیار در من اثر کرد.
ص: 205
فرمود که: به حق من که پیش آی و تناول نما.
چون از آن رطب قدری خوردم، فرمود که: الحال سخن خود را تمام کن.
عرض کردم که: در عرض راه یساولی از اعوان خلفای جور را دیدم که سر یک زنی را می کوبید و او را به سوی زندان می کشید؛ و او به صدای بلند استغاثه می کرد و به خدا و رسول سوگند می داد و هیچ کس به فریاد او نمی رسید؛ و این ظلم بر او به این سبب جاری شده بود که در عرض راه پایش لغزیده بود و گفته بود که: ای فاطمه! خدا لعنت کند بر هر که ظلم کرده است تو را.
چون حضرت این سخن شنید دست از خوردن کشید و چندان گریست که دستمالش و ریش مبارکش و سینه اش به آب دیده اش تر شد؛ پس فرمود که ای بشّار برخیز تا برویم به مسجد سهله و خدا را بخوانیم و از او سؤال کنیم که این زن را خلاص کند.
و در آن ساعت یکی از شیعیان را به در خانه سلطان فرستاد و مبالغه فرمود که از آنجا حرکت مکن تا پیک من به سوی تو بیاید و اگر در امر آن زن چیزی حادث شود، هر جا که باشیم خبر آن برای ما بیاور.
بشّار گفت که: در خدمت آن حضرت رفتیم به مسجد سهله و هر یک دو رکعت نماز کردیم؛ پس حضرت دست به جانب آسمان برداشت و این دعا خواند:
أَنْتَ اللَّهُ لا إلهَ إلّا أنْتَ مُبْدِئُ الْخَلْقِ وَ مُعِیْدُهُمْ، وَ أنْتَ اللَّهُ لا إلهَ إلّاأنْتَ خالِقُ الْخَلْقِ وَ رازِقُهُمْ، وَ أَنْتَ اللَّهُ لا إلهَ إلّاأنْتَ الْقابِضُ الْباسِطُ، وَ أنْتَ اللَّهُ لا إلهَ إلّاأنْتَ مُدَبِّرُ الْأُمُوْرِ، وَ باعِثُ مَنْ فی الْقُبُوْرِ، وَ أَنْتَ وارِثُ الْأرْضِ وَ مَنْ عَلَیْها، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْمَخْزُوْنِ الْمَکْنُوْنِ الْحَیِّ الْقَیُّوْمِ.
وَ أَنْتَ اللَّهُ لا إلهَ إلّا أَنْتَ عالِمُ السِّرِّ وَ أَخْفی، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی إذا دُعِیْتَ بِهِ أجَبْتَ، وَ إذا سُئِلْتَ بِهِ أعْطَیْتَ، وَ أَسْأَلُکَ بِحَقِ (1) مُحَمَّدٍ وَ أهْلِ بَیْتِهِ، وَ بِحَقِّهِمُ الَّذِی
ص: 206
أوْجَبْتَهُ عَلی نَفْسِکَ، أنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أنْ تَقْضِیَ لِی حاجَتِی، السّاعَةَ، السّاعَةَ.
یا سامِعَ الدُّعاءِ، یا سَیِّداه، یا مَوْلاه، یا غِیاثاه، أَسْأَلُکَ بِکُلِّ اسْمٍ سَمَّیْتَ بِهِ نَفْسَکَ، أو اسْتَأْثَرْتَ بِهِ فی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ، أنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أنْ تُعَجِّلَ خَلاصَ هذِهِ الْمَرْأَةِ، یا مُقَلِّبَ الْقُلُوْبِ وَ الْأبْصارِ.
پس به سجده رفت آن حضرت - و به غیر از نفَس کلامی نشنیدم - ؛ پس سر برداشت و فرمود که: برخیز که آن زن را رها کردند.
چون بیرون آمدیم به ما رسید آن مردی که از برای خبر آوردن به در خانه سلطان فرستاده بودیم و خبر داد که آن زن را رها کردند؛ و گفت: بر در خانه سلطان ایستاده بودم، ناگاه حاجب بیرون آمد و آن زن را طلبید و از او پرسید که: چه سخن از تو صادر شده بود که تو را آزار کردند؟ گفت پایم لغزید، گفتم خدا لعنت کند ظلم کنندگان تو را ای فاطمه! و به این سبب مرا چنین آزار کردند. پس حاجب دویست درهم بدر آورد و گفت: این را بگیر و امیر را حلال کن. آن زن قبول نکرد که آن زر را بگیرد. پس حاجب به نزد امیر رفت و برگشت و او را مرخّص کرد که برو به خانه خود.
حضرت پرسید که: آن زن قبول نکرد زر را؟
گفت بلی، با آنکه محتاج به یک درهم آن بود!
حضرت از جیب خود هفت اشرفی بیرون آورد و گفت: این را برای آن زن ببر و سلام مرا به او برسان.
بشّار گوید که: ما هر دو رفتیم به نزد آن زن و سلام حضرت را به او رسانیدیم.
گفت: باللَّه که حضرت امام جعفر مرا سلام رسانیده است؟
گفتم: بلی. پس نعره زد و بیهوش شد؛ چون بهوش آمد بار دیگر پرسید. چون خبر دادیم باز نعره زد و بیهوش شد - تا سه مرتبه - .
پس زر را دادیم و گفتیم که آن حضرت برای تو فرستاده است.
ص: 207
زر را گرفت و گفت: از آن حضرت سؤال نمایید که کنیز خود را نزد حق تعالی شفاعت نماید که از گناهانش در گذرد، زیرا که کسی را نمی شناسم که به او متوسل شوم در درگاه خدا، که از آن حضرت و پدران بزرگوارش بزرگتر باشد.
پس به خدمت آن حضرت برگشتیم و احوال آن زن را عرض می کردیم و آن حضرت می گریست و از برای او دعا می کرد (1).
مؤلّف گوید که: بعضی این نماز و دعا را در صفّه میان مسجد ذکر کرده اند که به عمل آید.
و در حدیث سابق گذشت که گوشه های مسجد محل پیغمبران بوده است؛ پس به این سبب فضیلت عظیم دارند.
و علما نماز در سه گوشه مسجد نقل کرده اند. اوّل، گوشه ای که در خلاف جهت قبله در جانب راست واقع است و بعد از آن در گوشه ای که در پیش قبله در جانب راست واقع است و بعد از آن در گوشه ای که در پیش قبله در جانب چپ واقع است.
چنانچه شیخ شهید و محمّد بن المشهدی - رضی اللَّه عنهما - روایت کرده اند از ابن بابویه، از کلینی، از علی بن ابرهیم، از پدرش که گفت: بعد از مراجعت از حجّ بیت اللَّه الحرام وارد کوفه شدم و رفتم به مسجد سهله، پس شخصی را دیدم که مشغول به نماز بود، چون فارغ شد آن دعا را خواند که پیش مذکور شد (2)، پس برخاست و رفت به گوشه مسجد و دو رکعت نماز کرد و چون فارغ شد تسبیح خواند و گفت:
اللَّهُمَّ بِحَقِّ هذِهِ الْبُقْعَةِ الشَّرِیْفَةِ، وَ بِحَقِّ مَنْ تَعَبَّدَ لَکَ فِیْها، قَدْ عَلِمْتَ حَوائِجِی، فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اقْضِها؛ وَ قَدْ أحْصَیْتَ ذُنُوْبِی، فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْها لِی.
اللَّهُمَّ أحْیِنِی ما کانَتِ الْحَیاةُ خَیْراً لِی، وَ تَوَفَّنِی وَ أَمِتْنِی إذا کانَتِ الْوَفاةُ خَیْراً لِی، عَلی مُوالاةِ أَوْلِیائِکَ وَ مُعاداةِ أعْدائِکَ، وَ افْعَلْ بِی ما أَنْتَ أهْلُهُ، یا أرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ.
ص: 208
پس برخاست. پرسیدم که: این چه موضع است؟
گفت: این خانه حضرت ابراهیم خلیل است، که از اینجا به جنگ عمالقه رفت.
پس رفت به آن گوشه مسجد که در جانب مغرب است و دو رکعت نماز کرد، پس دستها را برداشت و گفت:
اللَّهُمَّ إنِّی صَلَّیْتُ هذِهِ الصَّلاةَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِکَ، وَ طَلَبَ نائِلِکَ، وَ رَجاءَ رِفْدِکَ وَ جَوائِزِکَ، فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَقَبَّلْها مِنِّی بِأَحْسَنِ قَبُوْلٍ، وَ بَلِّغْنِی بِرَحْمَتِکَ الْمأْمُوْلَ، وَ افْعَلْ بِی ما أَنْتَ أَهْلُهُ، یا أَرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ.
پس برخاست و رفت به گوشه ای که در جانب مشرق است و دو رکعت نماز کرد و دستها را گشود و گفت:
اللَّهُمَّ إنْ کانَتِ الذُّنُوْبُ وَ الْخَطایا قَدْ أَخْلَقَتْ وَجْهِی عِنْدَکَ، فَلَمْ تَرْفَعْ لِی إلَیْکَ صَوْتاً، وَ لَمْ تَسْتَجِبْ لِی دَعْوَةً، فَإنِّی أَسْأَلُکَ بِکَ یا اللَّهُ، فَإنَّهُ لَیْسَ مِثْلَکَ أَحَدٌ، وَ أَتَوَسَّلُ إلَیْکَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تُقْبِلَ إلَیَّ بِوَجْهِکَ الْکَرِیْمِ، وَ تُقْبِلَ بِوَجْهِی إلَیْکَ وَ لا تُخَیِّبَنِی حِیْنَ أدْعُوْکَ وَ لا تَحْرِمَنِی حِیْنَ أرْجُوْکَ، یا أرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ.
پس به سجده رفت و پهلوهای روی خود را بر خاک گذاشت و برخاست و بیرون آمد.
پرسیدم که این مکان چه نام داشت؟
فرمود که این مقام پیغمبران و مرسلان و صالحان است.
پس داخل شد در مسجد کوچکی که در پیش روی مسجد سهله است و دو رکعت نماز با سکینه و وقار کرد و دستها را به دعا گشود و گفت:
إلهِی قَدْ مَدَّ إلَیْکَ الْخاطِئُ الْمُذْنِبُ یَدَیْهِ لِحُسْنِ ظَنِّهِ بِکَ.
إلهِی قَدْ جَلَسَ الْمُسِیْ ءُ بَیْنَ یَدَیْکَ، مُقِرّاً لَکَ بِسُوْءِ عَمَلِهِ، وَ راجِیاً مِنْکَ الصَّفْحَ عَنْ زَلَلِهِ.
ص: 209
إلهِی قَدْ رَفَعَ إلَیْکَ الظّالِمُ کَفَّیْهِ راجِیاً لِما لَدَیْکَ، فَلا تُخَیِّبْهُ بِرَحْمَتِکَ مِنْ فَضْلِکَ.
إلهِی قَدْ جَثَا الْعائِدُ إلَی الْمَعاصِی بَیْنَ یَدَیْکَ، خائِفاً مِنْ یَوْمٍ یَجْثُوْ فِیْهِ الْخَلائِقُ بَیْنَ یَدَیْکَ.
إلهِی قَدْ جاءَکَ الْعَبْدُ الْخاطِئُ فَزِعاً مُشْفِقاً، وَ رَفَعَ إلَیْکَ طَرْفَهُ حَذِراً راجِیاً، وَ فاضَتْ عَبْرَتُهُ مُسْتَغْفِراً نادِماً.
وَعِزَّتِکَ وَ جَلالِکَ ما أرَدْتُ بِمَعْصِیَتِی مُخالَفَتَکَ، وَ ما عَصَیْتُکَ إذْ عَصَیْتُکَ وَ أَنا بِکَ جاهِلٌ وَ لا لِعُقُوْبَتِکَ مُتَعَرِّضٌ وَ لا لِنَظَرِکَ مُسْتَخِفٌّ؛ وَلکِنْ سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی، وَ أَعانَتْنِی عَلی ذلِکَ شِقْوَتِی، وَ غَرَّنِی سِتْرُکَ الْمُرْخی عَلَیَّ. فَمَنِ الْآنَ مِنْ عَذابِکَ یَسْتَنْقِذُنِی، وَ بِحَبْلِ مَنْ أعْتَصِمُ إنْ قَطَعْتَ حَبْلَکَ عَنِّی.
فَیا سَوْأَتاه غَداً مِنَ الْوُقُوْفِ بَیْنَ یَدَیْکَ، إذا قِیْلَ لِلْمُخِفِّیْنَ: جُوْزُوْا، وَ لِلْمُثْقِلِیْنَ:
حُطُّوْا؛ أَفَمَعَ الْمُخِفِّیْنَ أجُوْزُ، أمْ مَعَ الْمُثْقِلِیْنَ أحُطُّ.
وَیْلِی! کُلَّما کَبُرَتْ سِنِّی کَثُرَتْ ذُنُوْبِی، وَیْلِی! کُلَّما طالَ عُمْرِی کَثُرَتْ مَعاصِیَّ؛ فَکَمْ أَتُوْبُ وَ کَمْ أَعُوْدُ، أما آنَ لِی أَنْ أسْتَحْیِیَ مِنْ رَبِّی.
اللَّهُمَّ فَبِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اغْفِرْ لِی وَ ارْحَمْنِی، یا أرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ، وَ خَیْرَ الْغافِرِیْنَ.
پس گریست و پهلوی راست روی خود را بر زمین گذاشت و گفت:
ارْحَمْ مَنْ أساءَ وَ اقْتَرَفَ، وَ اسْتَکانَ وَ اعْتَرَفَ.
پس پهلوی چپ رو را بر زمین گذاشت و گفت:
عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِکَ، فَلْیَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِکَ یا کَرِیْمُ.
پس بیرون آمد.
پرسیدم که ای سیّد من، این چه مکان است؟
گفت: این مسجد زید بن صوحان است که از صحابه امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه -
ص: 210
بوده است و این دعای او است که در نماز شب می خوانده است.
پس آن شخص غایب شد و او را ندیدیم. رفیق من گفت: این حضرت خضر علیه السلام بود (1).
و از مساجد معروفه که در این زمان موجود است مسجد زید است - که عملش مذکور شد - ،
شیخ شهید و محمد بن المشهدی - رحمة اللَّه علیهما - روایت کرده اند از علیّ بن محمد بن عبد الرحمن شوشتری که گفت: گذشتم به طایفه بنی رواس، یکی از ایشان گفت که: بیا برویم به مسجد صعصعه و در آنجا نماز کنیم؛ که این ماه رجب است و سنّت است در این ماه زیارت این مواضع مشرّفه، که امامان ما قدمهای مبارکشان به آنها رسیده و در آنها نماز کرده اند؛ و مسجد صعصعه از آنها است.
پس رفتیم به سوی آن مسجد، دیدیم ناقه ای را که در دَرِ مسجد عقال کرده اند؛ چون داخل شدیم مردی را دیدیم که جامه و عمامه مثل اهل حجاز پوشیده و نشسته است و این دعا می خواند:
اللَّهُمَّ یا ذَا الْمِنَنِ السّابِغَةِ وَ الْآلاءِ الْوازِعَةِ وَ الرَّحْمَةِ الْواسِعَةِ وَ الْقُدْرَةِ الْجامِعَةِ وَ النِّعَمِ الْجَسِیْمَةِ وَ الْمَواهِبِ الْعَظِیْمَةِ وَ الْأیادِی الْجَمِیْلَةِ وَ الْعَطایا الْجَزِیْلَةِ.
یا مَنْ لا یُنْعَتُ بِتَمْثِیْلٍ وَ لا یُمَثَّلُ بِنَظِیْرٍ وَ لا یُغلَبُ بِظَهِیْرٍ.
یا مَنْ خَلَقَ فَرَزَقَ، وَ أَلْهَمَ فَأَنْطَقَ، وَ ابْتَدَعَ فَشَرَعَ، وَ عَلا فَارْتَفَعَ، وَ قَدَّرَ فَأَحْسَنَ، وَ صَوَّرَ فَأتْقَنَ، وَ احْتَجَّ فَأبْلَغَ، وَ أَنْعَمَ فَأَسْبَغَ، وَ أَعْطی فَأجْزَلَ، وَ مَنَحَ فَأَفْضَلَ.
یا مَنْ سَما فی الْعِزِّ فَفاتَ خَواطِرَ الْأبْصارِ، وَ دَنا فی اللُّطْفِ فَجازَ هَواجِسَ الْأفْکارِ، یا مَنْ تَوَحَّدَ بِالْمُلْکِ (2) فَلا نِدَّ لَهُ فی مَلَکُوْتِ سُلْطانِهِ، وَ تَفَرَّدَ بِالْآلاءِ وَ الْکِبْرِیاءِ فَلا ضِدَّ لَهُ فِی جَبَرُوْتِ شَأْنِهِ.
ص: 211
یا مَنْ حارَتْ فی کِبْرِیاءِ هَیْبَتِهِ (1) دَقائِقُ لَطائِفِ الْأَوْهامِ، وَ انْحَسَرَتْ دُوْنَ إدْراکِ عَظَمَتِهِ خَطائِفُ أَبْصارِ الْأنامِ، یا مَنْ عَنَتِ الْوُجُوْهُ لِهَیْبَتِهِ، وَ خَضَعَتِ الرِّقابُ لِعَظَمَتِهِ، وَ وَجِلَتِ الْقُلُوْبُ مِنْ خِیْفَتِهِ.
أَسْأَلُکَ بِهذِهِ الْمِدْحَةِ الَّتِی لا تَنْبَغِی إلّالَکَ، وَ بِما وَأَیْتَ بِهِ عَلی نَفْسِکَ لِداعِیْکَ مِنَ الْمُؤْمِنِیْنَ، وَ بِما ضَمِنْتَ الْإجابَةَ فِیْهِ عَلی نَفْسِکَ لِلدّاعِیْنَ، یا أَسْمَعَ السّامِعِیْنَ، وَ أَبْصَرَ النّاظِرِیْنَ، وَ أَسْرَعَ الْحاسِبِیْنَ، یا ذَا الْقُوَّةِ الْمَتِیْنَ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِیِّیْنَ وَ عَلی أهْلِ بَیْتِهِ الطّاهِرِیْنَ الْأخْیارِ، وَ اقْسِمْ لی فی شَهْرِنا هذا خَیْرَ ما قَسَمْتَ، وَ احْتِمْ لِی فی قَضائِکَ خَیْرَ ما حَتَمْتَ، وَ اخْتِمْ لی بِالسَّعادَةِ فِیْمَنْ خَتَمْتَ، وَ أَحْیِنِی ما أحْیَیْتَنِی مَوْفُوْراً، وَ أَمِتْنِی مَسْرُوْراً وَ مَغْفُوْراً.
وَتَوَلَّ أَنْتَ نَجاتِی مِنْ مُساءَلَةِ الْبَرْزَخِ، وَ ادْرَأْ عَنِّی مُنْکَراً وَ نَکِیْراً، وَ أَرِ عَیْنِی مُبَشِّراً وَ بَشِیْراً، وَ اجْعَلْ لِی إلی رِضْوانِکَ وَ جِنانِکَ مَصِیْراً، وَ عَیْشاً قَرِیْراً، وَ مُلْکاً کَبِیْراً، وَ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ کَثِیْراً.
پس سجده طولانی کرد و برخاست و بر ناقه سوار شد و رفت.
رفیقم گفت که: این حضرت خضر علیه السلام بود چرا با او سخن نگفتیم، گویا زبان ما را بسته بودند!
چون بیرون آمدیم، ابن ابی رواد رواسی به ما برخورد و پرسید که: از کجا می آیید؟
گفتیم: از مسجد صعصعه؛ و خبر را به او نقل کردیم.
گفت این سواره هر دو روز یا سه روز یک مرتبه به این مسجد می آید و با کسی سخن نمی گوید.
پس پرسید که شما گمان دارید که کی باشد؟
ص: 212
گفتیم: گمان ما آن است که خضر باشد.
گفت: واللَّه نمی دانم او را مگر کسی که خضر نیز محتاج دیدن او است - یعنی صاحب الزمان صلوات اللَّه علیه (1) - .
و سیّد ابن طاووس در کتاب اقبال از محمد بن ابی الرّواد رواسی نقل کرده است که او در روزی از روزهای ماه مبارک رجب با محمد بن جعفر دهّان به مسجد سهله رفت، پس محمد بن جعفر گفت که: بیا برویم به مسجد صعصعه، که آن مسجد مبارکی است و امیرالمؤمنین علیه السلام در آن نماز کرده است و قدمهای امامان به آن رسیده است.
چون داخل مسجد شدیم و مشغول به نماز شدیم، ناگاه مردی را دیدیم که از ناقه خود فرود آمد و پای ناقه را بست و داخل مسجد شد و دو رکعت نماز کرد و بسیار طول داد نماز را.
پس دستها را بلند کرد و آن دعا که در روایت سابق مذکور شد (2) خواند و چون فارغ شد بر ناقه سوار شد.
محمد بن جعفر گفت که: بیا بپرسیم که این کیست.
رفتیم و او را به خدا قسم دادیم که کیستی؟
فرمود که: به گمان شما من کیستم؟
گفتیم: ما گمان داریم که شما خضر باشید.
فرمود که: من آن کسم که خضر محتاج است به دیدن من؛ برگردید که من امام زمان شمایم (3).
أمّا مسجد غنی و مسجد جعفی و مسجد بنی کاهل، پس در هر یک اعمال و ادعیه وارد شده است و ما در این کتاب ایراد نکردیم، زیرا که موضع آن مساجد در این زمان معلوم نیست؛ و در کتاب مزار بحار الانوار ذکر کرده ایم، اگر آن ادعیه را در سایر مساجد معروفه بخوانند بد نیست.
ص: 213
ص: 214
به سند صحیح از حضرت امام محمد باقر - صلوات اللَّه علیه - منقول است که:
امر کنید شیعیان ما را به زیارت حسین بن علی - صلوات اللَّه علیهما - که به درستی که زیارت آن حضرت دفع می کند خانه فرود آمدن و غرق شدن و سوخته شدن و درنده دریدن را. و زیارت آن حضرت فرض است بر هر کس که اقرار نماید برای حسین به امامت از جانب خدا (1).
و به سند موثّق از حضرت صادق علیه السلام مروی است که: زیارت کنید حسین علیه السلام را و جفا مکنید آن حضرت را به ترک زیارت، که او بهترینِ جوانان اهل بهشت و بهترینِ جوانان شهیدان است (2).
و به سند معتبر دیگر از آن حضرت منقول است که: زیارت کنید قبر حسین را اگر چه سالی یک مرتبه باشد، به درستی که هر که برود نزد آن حضرت با شناسایی حق آن حضرت و انکار نکردن حق او، او را عوضی نیست به غیر از بهشت؛ و روزی داده می شود روزی فراخ و می دهد خدا به او فرَجی نزدیک.
به درستی که حق تعالی موکّل گردانیده است به قبر حسین علیه السلام چهار هزار ملک
ص: 215
را، که همگی گریه بر آن حضرت می کنند و مشایعت می کنند هر که را زیارت آن حضرت کند تا به اهل خود برگردد؛ و اگر بیمار شود او را عیادت می کنند و اگر بمیرد به جنازه او حاضر می شوند با طلب آمرزش از برای او و ترحّم کردن بر او (1).
و به سند معتبر دیگر منقول است که شخصی به حضرت صادق علیه السلام عرض کرد که: فدای تو شوم چه می فرمایی در حق کسی که ترک کند زیارت حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - را و او قادر بر زیارت او باشد؟
فرمود که: او عاقّ رسول خدا صلی الله علیه و آله و عاقّ ما شده است و سبک شمرده است امری را که برای او نافع است.
و هر که زیارت کند آن حضرت را، خدا حوائج او را متکفّل گردد و کفایت مهمّات دنیای او می نماید.
و زیارت آن حضرت روزی را برای بنده جلب می کند و آنچه خرج کند خدا عوض می دهد و گناه پنجاه ساله او را می آمرزد و برمی گردد به سوی اهل خود و حال آنکه هیچ گناه و خطائی بر او نباشد مگر آنکه از نامه عمل او محو شود و اگر در آن سفر بمیرد ملائکه نازل شوند و او را غسل دهند و گشوده شود برای او دری به سوی بهشت که داخل شود بر او نسیم بهشت و اگر سالم بماند گشوده شود برای او دری که نازل شود از آن درْ روزیِ او و حق تعالی به عوض هر درهمی که او خرج کرده است ده هزار درهم به او بدهد و برای او ذخیره کند و چون محشور شود گویند به او که: خدا این عوض را برای تو ذخیره کرد که امروز به تو رساند (2).
و در حدیث معتبر دیگر منقول است که آن حضرت به امّ سعید (3) فرمود که:
زیارت کن حضرت امام حسین را، که زیارت آن حضرت واجب است بر مردان و زنان (4).
ص: 216
و در حدیث معتبر دیگر منقول است که فرمود که: اگر یکی از شما حج کند در تمام عمر خود و زیارت امام حسین علیه السلام نکرده باشد، هر آینه ترک کرده خواهد بود حقّی از حقوق رسول خدا صلی الله علیه و آله را؛ زیرا که حق حسین فریضه است از جانب خدا و واجب است بر هر مسلمانی (1).
و به سندهای معتبر از امام محمد باقر و امام جعفر صادق علیهما السلام منقول است که:
هرکه به زیارت امام حسین علیه السلام نرود از شیعیان ما، ایمان و دینش ناقص خواهد بود.
و اگر داخل بهشت شود، پست تر از مؤمنان دیگر خواهد بود (2).
و در روایت دیگر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: هر که به زیارت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - نرود و گمان کند که شیعه ما است تا بمیرد، پس او شیعه ما نیست. و اگر او از اهل بهشت باشد، مهمان اهل بهشت خواهد بود (3).
و به سند حسن از امام محمد باقر علیه السلام منقول است که: هر که خواهد بداند که او از اهل بهشت است، عرض کند محبت ما را بر دل خود؛ اگر قبول کند مؤمن است.
و هر که دوست ما است باید که رغبت کند در زیارت قبر امام حسین - صلوات اللَّه علیه - ، زیرا که هر که زیارت کننده آن حضرت است ما او را دوست اهل بیت می دانیم و از اهل بهشت است و هر که زیارت کننده آن حضرت نیست ایمانش ناقص است (4).
و در روایت معتبر دیگر مذکور است که: شخصی از حضرت صادق علیه السلام سؤال کرد از حال کسی که ترک کند زیارت قبر حضرت امام حسین علیه السلام را. فرمود که: آن مردی است از اهل جهنّم (5).
ص: 217
و در حدیث دیگر فرمود که: اگر کسی هزار حج بکند و زیارت قبر امام حسین نکرده باشد، ترک کرده خواهد بود حق بزرگی از حقوق پیغمبر صلی الله علیه و آله را (1).
و در حدیث دیگر مروی است که حضرت امام محمد باقر علیه السلام پرسید از شخصی که: چه مقدار فاصله هست میان شما و میان قبر امام حسین علیه السلام؟ گفت: شانزده فرسخ است. پرسید که: آیا به زیارت آن حضرت می روید؟ گفت: نه. فرمود که: چه بسیار جفاکارید شما (2)!
و از حضرت امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - منقول است که فرمود که: پدر و مادرم فدای حسین باد که در نزدیک کوفه کشته خواهد شد و گویا می بینم که انواع وحشیان صحرا گردنها کشیده باشند بر قبرش و بر او گریه و نوحه کنند تا صباح؛ چون چنین شود زنهار که جفا مکنید به زیارت نکردن آن حضرت (3).
و به چندین سند معتبر منقول است که حضرت صادق علیه السلام به سَدیر صیرفی فرمود که: آیا زیارت می کنی حضرت امام حسین علیه السلام را هر روز؟ گفت: نه. فرمود که:
هر هفته؟ گفت نه. فرمود که: هر ماه؟ گفت نه. فرمود که: هر سال؟ گفت: گاه هست که سالی یک مرتبه به زیارت آن حضرت می روم.
فرمود که: چه بسیار جفاکارید شما به حسین علیه السلام! مگر نمی دانید که خدا را چهار هزار ملک (4) هست ژولیده مو و گردآلوده، بر آن حضرت می گریند و مرثیه می خوانند و ایشان را ملال حاصل نمی شود و پیوسته زیارت می کنند و ثواب ایشان برای زیارت کنندگان آن حضرت است (5).
و در روایت معتبر منقول است که حضرت امام محمد باقر علیه السلام از شخصی پرسید
ص: 218
که: هر هفته زیارت امام حسین علیه السلام می کنی؟ گفت: نه. فرمود که: هر ماه زیارت می کنی؟
گفت: نه. فرمود که: هر سال زیارت می کنی؟ گفت: نه. فرمود که: تو محرومی از خیر (1).
و در روایت معتبر دیگر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که فرمود که: عجب دارم از کسی که گمان می کند که شیعه ما است و عمرش می گذرد و به زیارت قبر امام حسین علیه السلام نمی رود از روی تهاون و سستی و عجز و تنبلی؛ واللَّه که اگر بداند که چه فضیلت در زیارت آن حضرت هست، هر آینه سستی و تنبلی نکند.
راوی عرض کرد که: چه فضیلت در آن هست؟
فرمود که: فضیلت و خیر بسیار، اوّل چیزی که به او می رسد آن است که گناهان گذشته اش را می آمرزند و می گویند: عمل را از سر گیر (2).
و در حدیث معتبر منقول است که حضرت صادق علیه السلام به ابان بن تغلب گفت که:
ای ابان، چند گاه است که زیارت قبر امام حسین علیه السلام نکرده ای؟
گفت: مدّتی است.
فرمود که: سبحان اللَّه العظیم، تو از سرکرده های شیعیانی و ترک زیارت آن حضرت می کنی! هر که زیارت آن حضرت کند حق تعالی بنویسد برای او به عدد هر گامی حسنه ای و محو کند از او به هر گامی گناهی و بیامرزد گناهان گذشته و آینده او را. به تحقیق که چون آن حضرت شهید شد، بر قبر آن حضرت فرود آمد هفتاد هزار ملک ژولیده مو و گردآلوده و بر آن حضرت گریه و نوحه می کنند تا روز قیامت (3).
و به چندین سند صحیح از معاویة بن عمّار (4) منقول است که گفت: روزی به خدمت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام رفتم، آن حضرت مشغول نماز بود و چون فارغ شد شنیدم که مناجات می کرد با پروردگار خود و می گفت:
ای خداوندی که مخصوص گردانیده ای ما را به کرامت و وعده داده ای ما را
ص: 219
شفاعت و علوم رسالت را به ما داده ای و ما را وارث پیغمبران گردانیده ای و ختم کرده ای به ما امّتهای گذشته را و ما را مخصوص به وصیت پیغمبر گردانیده ای و علم گذشته و آینده را به ما عطا کرده ای و دلهای مردم را به سوی ما مایل گردانیده ای، بیامرز مرا و برادران مرا و زیارت کنندگان قبر ابی عبداللَّه الحسین را؛ آنان که خرج کرده اند مالهای خود را و بیرون آورده اند از شهرها بدنهای خود را برای رغبت در نیکی ما و امّید ثوابهای تو در صله ما و برای شاد گردانیدن پیغمبر تو و اجابت نمودن ایشان امر ما را و برای خشمی که بر دشمنان داخل کرده اند و مراد ایشان خشنودی تو است.
پس مکافات ده ایشان را از جانب ما به خشنودی و حفظ کن ایشان را در شب و روز و خلیفه ایشان باش در اهل و اولاد ایشان که در وطن خود گذاشته اند به خلافت نیکو و رفیق ایشان باش و دفع کن از ایشان شرّ هر جبّار معاند را و هر ضعیف و شدید از خلقت را و شرّ شیاطین جنّ و انس را. و بده به ایشان زیاده ازآنچه امید دارند از تو در دور شدن از وطنهای خود و در اختیار کردن ایشان ما را بر فرزندان و اهالی و خویشان خود.
خداوندا دشمنان ما عیب کردند بر ایشان بیرون آمدن ایشان را به زیارت ما، پس این مانع نشد ایشان را از عزم کردن و بیرون آمدن از روی مخالفت ایشان. پس رحم کن آن روها را که آفتاب متغیر گردانیده است و رحم کن گونه های روی ایشان را که می گردانند و می مالند بر قبر امام حسین و رحم کن آن دیده ها را که گریه شان جاری شد از ترحم بر ما و رحم کن آن دلها را که جزع کرده اند و سوخته اند از برای مصبیت ما و رحم کن آن فغانها را که در مصیبت ما بلند کردند.
خداوندا آن جانها و آن بدنها را به تو می سپارم تا سیراب گردانی ایشان را از حوض کوثر در روز تشنگی.
و پیوسته آن حضرت به این نحو دعا می کرد در سجده.
پس چون فارغ شد گفتم: آن دعا که من از شما شنیدم، اگر در حق کسی می کردید
ص: 220
که خدا را نمی شناخت، گمان داشتم که آتش جهنم به او نرسد هرگز؛ واللَّه که آرزو کردم که زیارت آن حضرت کرده بودم و حج نکرده بودم.
حضرت فرمود که: چه بسیار نزدیکی تو به آن حضرت! چه مانع است تو را از زیارت ای معاویه، ترک زیارت مکن.
گفتم: فدای تو شوم، نمی دانستم که این قدر فضیلت دارد.
فرمود که: ای معاویه، آنها که برای زیارت کنندگان آن حضرت دعا می کنند در آسمان، زیاده از آنهایند که دعا می کنند برای ایشان در زمین. ترک مکن زیارت آن حضرت را از برای خوف از احدی؛ که هر که از برای خوفْ ترکِ زیارت کند، آنقدر حسرت برد که آرزو کند که کاش آنقدر می ماندم نزد قبر آن حضرت که در آنجا مدفون می شدم.
آیا دوست نمی داری که خدا ببیند تو را در میان آنها که دعا می کنند برای ایشان رسول خدا صلی الله علیه و آله و علی و فاطمه و ائمه معصومین علیهم السلام؟!
آیا نمی خواهی از آنها باشی که ملائکه در قیامت با ایشان مصافحه می کنند؟!
آیا نمی خواهی از آنها باشی که در قیامت بیایند و هیچ گناهی بر ایشان نباشد؟!
آیا نمی خواهی از آنها باشی که در قیامت حضرت رسول صلی الله علیه و آله با ایشان مصافحه می کند (1)؟!
و به سند معتبر از زراره منقول است که: عرض کردم به خدمت حضرت امام محمد باقر علیه السلام که: چه می فرمایی در باب کسی که پدرت حضرت امام حسین را زیارت کند با ترس؟
فرمود که: خدا او را ایمن می گرداند در روز قیامت که همه کس ترسان باشند.
و به استقبال او آیند ملائکه و او را بشارت دهند و گویند که: مترس و اندوهناک مباش، که این روزِ رستگاری و فیروزی تو است (2).
ص: 221
و به سند معتبر منقول است که ابن بکیر به حضرت صادق علیه السلام گفت که: می روم به زیارت حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - و دلم ترسان و هراسان است تا بر می گردم، از ترس خلیفه و اتباع و لشکری او.
فرمود که: ای پسر بکیر، دوست نمی داری که خدا تو را ببیند که از برای ما ترسانی؟! مگر نمی دانی که کسی که از برای خوف ما خائف و ترسان باشد، حق تعالی او را در قیامت در سایه عرش خود جا دهد و حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - در زیر عرش با او سخن گوید و او را حق تعالی ایمن گرداند از ترسهای روز قیامت، که مردم ترسند و او نترسد؛ و اگر ترسد ملائکه او را بشارت دهند و ترسش را زائل گردانند (1)!
و به روایت قوی منقول است که حضرت امام محمد باقر علیه السلام به محمد بن مسلم فرمود که: آیا می روی به زیارت قبر امام حسین؟
گفت: بلی می روم با ترس و بیم.
فرمود که: هرچند سخت تر و دشوارتر است، ثواب به قدر ترس است. و هر که در زیارت آن حضرت بترسد، ایمن گرداند خدا او را در روز قیامت و برگردد از زیارت به آمرزش گناهان و سلام کنند بر او ملائکه و زیارت کند او را پیغمبر صلی الله علیه و آله و دعا کند از برای او و برگردد با نعمتی از خدا و فضلی و بدی به او نرسد (2).
مؤلّف گوید که: از اکثر احادیث سابقه ظاهر می شود که زیارت حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - واجب باشد و معارض ظاهری ندارد؛ ولیکن مشهور میان علما آن است که سنّت مؤکّد است.
و به حسب احادیث، وجوب زیارت آن حضرت در عمری یک مرتبه نهایت قوّت دارد؛ و شیعه ای که بر این تأکیدات و تهدیدات مطّلع شود و با قدرت ترک کند،
ص: 222
در غایت ضعف ایمان خواهد بود.
و احوط آن است که در زیارت آن حضرت و حضرت رسول صلی الله علیه و آله، بلکه در زیارت هر امامی، در مرتبه اوّل قصد سنّت نکند، بلکه به قصد قربت تنها به عمل آورد.
و ایضاً از بسیاری از احادیث ظاهر می شود که تقیّه و خوف عذر نمی شود در ترک زیارت آن حضرت.
و این خلافِ مشهور میان علما و منافی عموم احادیث تقیّه است. و دور نیست که مراد این باشد که خوفهای سهل که مبتنی بر احتمالات بعیده باشد، یا خوف فوت منافع دنیویه، یا فوت مالی، یا ضرر سهلی - از خفّتی و اهانتی - اینها را مانع نباید کرد. واللَّه یعلم.
و به سند معتبر از علی زرگر مروی است که حضرت صادق علیه السلام فرمود که:
یا علی شنیده ام که جمعی از شیعیان هستند که یک سال و دو سال بر ایشان می گذرد و به زیارت امام حسین علیه السلام نمی روند!
گفت: فدای تو شوم، جمعی را می شناسم که چنین اند.
فرمودند که: واللَّه که ایشان بهره خود را خطا کرده اند و از ثواب خدا میل کرده اند و از مجاورت محمد صلی الله علیه و آله دور شده اند.
گفت: فدای تو شوم، در هر چند گاه زیارت می باید کرد؟
فرمود که: اگر توانی در هر ماه آن حضرت را زیارت کن.
گفت: نمی توانم، زیرا که به دست خود کار می کنم و کارهای مردم در دست من است و یک روز غایب از مکان خود نمی توانم شد.
فرمود که: تو و هر که به دست خود کار کند معذور است و مقصود من کسی بود که به دست خود کار نکند؛ از آنها که اگر هر جمعه بروند برایشان آسان است. ایشان را نزد خدا و رسول خدا در قیامت عذری نخواهد بود.
گفت اگر شخصی را به نیابت خود بفرستد جایز است؟
فرمود که بلی، اما رفتن خودش ثوابش بیشتر است و نزد پروردگارش بهتر
ص: 223
است که خدا او را ببیند که شبها بیداری می کشد و روزها تعب می کشد، پس حق تعالی نظر رحمتی به سوی او می کند که فردوس اعلی بر او واجب می شود، که با محمّد و اهل بیت او - صلوات اللَّه علیهم - بوده باشد. پس رغبت کنید در چنین ثوابی و از اهل آن باشید (1).
و به اسانید صحیحه و معتبره دیگر از آن حضرت منقول است که: حق و لازم است بر مالدار که هر سال دو مرتبه به زیارت امام حسین علیه السلام برود و بر فقیر آنکه سالی یک مرتبه برود (2).
و به سندهای صحیح دیگر از آن حضرت مروی است که: بروید به زیارت قبر حسین علیه السلام هر سال یک مرتبه (3).
و به سند صحیح منقول است که حلبی از آن حضرت پرسید از زیارت امام حسین علیه السلام.
فرمود که: در سالی یک مرتبه بروید؛ می ترسم که اگر بیشتر بروید، میان مخالفان مشهور شوید (4).
و از حضرت امام موسی علیه السلام منقول است که: جفا مکنید امام حسین علیه السلام را، مالدار هر چهار ماه یک مرتبه به زیارت برود و فقیر هر گاه او را میسّر شود (5).
و به سند معتبر مروی است که از حضرت صادق علیه السلام پرسیدند که: هر چند گاه یک مرتبه به زیارت امام حسین علیه السلام باید رفت؟ فرمود که: هر مقدار که خواهی (6).
و به سند معتبر از صفوان منقول است که گفت: در خدمت حضرت صادق علیه السلام
ص: 224
بودم در مابین مکّه و مدینه، پس عرض کردم که یا ابن رسول اللَّه صلی الله علیه و آله چرا شما را غمگین و دلگیر و دل شکسته می بینم؟
فرمود که: اگر بشنوی آنچه من می شنوم، هر آینه سؤال نتوانی کرد.
عرض کردم که: چه چیز می شنوید؟
فرمود که: تضرّع ملائکه در درگاه خدا در لعنت کردن بر قاتلان امیرالمؤمنین و بر قاتلان امام حسین علیهما السلام و نوحه کردن جنّیان بر ایشان و گریه ملائکه که در دور ضریح امام حسین اند و بسیاری اندوه ایشان. هر که اینها را شنود کِی خوردن و آشامیدن و خواب کردن بر او گوارا می باشد.
گفتم: کسی که به زیارت آن حضرت بیاید و برگردد دیگر کِی می باید برگردد باز به زیارت و هر چند گاه باید رفت و چند گاه گنجایش دارد ترک زیارت آن حضرت کردن؟
فرمود که: اما نزدیک، پس زیاده از یک ماه باید ترک زیارت نکند. و کسی که خانه اش دور باشد، هر سه سال یک مرتبه باید به زیارت برود؛ که اگر زیاده از سه سال ترک کند بی عذری و علّتی، عاقّ حضرت رسول صلی الله علیه و آله شده است و قطع رحم آن حضرت کرده است.
و اگر بداند زیارت کننده حسین بن علی علیهما السلام که حضرت رسول صلی الله علیه و آله و حضرت امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه و امامان و شهیدان اهل بیت - صلوات اللَّه علیهم - چه مقدار شاد و خوشحال می شوند به زیارت آن حضرت و چه دعاها در حق او می کنند، وچه ثوابها حق تعالی در دنیا به او می دهد و چه اجرها برای او ذخیره می کند که در آخرت به او برساند، هر آینه دوست دارد که تا زنده باشد در جوار آن حضرت باشد.
و به درستی که زیارت کننده آن حضرت چون از خانه بیرون می رود بر هر چیز که قدم می گذارد برای او دعا می کند و چون آفتاب بر او می تابد گناهانش را می خورد چنانچه آتش هیزم را می خورد و بر می گردد آمرزیده که هیچ گناه بر او نباشد و درجه ای چند برای او بلند کنند که به آن درجه ها نرسد مگر کسی که در جهاد فی سبیل اللَّه شهید شده باشد و در خون خود دست و پا زده باشد و حق تعالی ملکی را
ص: 225
موکّل گرداند که در آن روضه مقدّسه قائم مقام او باشد و از برای او طلب آمرزش کند تا او به زیارت برگردد، یا سه سال بگذرد، یا بمیرد (1).
و به سند موثّق از عبیداللَّه حلبی منقول است که گفت به حضرت صادق علیه السلام که: ما زیارت قبر امام حسین علیه السلام می کنیم در سال دو مرتبه، یا سه مرتبه.
فرمود که: خوشم نمی آید که بسیار به زیارت بروید؛ سالی یک مرتبه بروید (2).
مؤلفّ گوید که: این حدیث محمول بر تقیّه است؛ که اگر بسیار رفتن موجب ضرر باشد، سالی یک مرتبه بیشتر نروند.
و در حدیث معتبر دیگر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: نماز می کنند نزد قبر امام حسین علیه السلام چهار هزار ملک از طلوع صبح تا غروب آفتاب، پس به آسمان می روند و مثل ایشان نازل می شوند و نماز می کنند تا طلوع صبح.
پس سزاوار نیست مسلمانی را که تخلّف نماید از زیارت آن حضرت زیاده از چهار سال (3).
و به سند معتبر از موسی بن جعفر علیهما السلام منقول است که: هر که سالی سه مرتبه به زیارت امام حسین علیه السلام برود، از پریشانی ایمن گردد (4).
و به سند معتبر منقول است که داود بن فرقد به حضرت صادق علیه السلام عرض کرد که: چه ثواب دارد کسی که هر ماه به زیارت امام حسین برود؟
فرمود که: او را است مثل ثواب صد هزار شهید از شهیدان بدر (5).
و سید ابن طاووس - علیه الرحمة - نقل کرده است از محمد بن احمد بن داود که گفت: من همسایه ای داشتم که او را علیّ بن محمّد می گفتند، گفت که من هر ماه یک
ص: 226
مرتبه به زیارت امام حسین علیه السلام می رفتم و چون سنّم بالا رفت و جسمم ضعیف شد مدّتی نرفتم؛ بعد از مدّتی پیاده روانه شدم و در مدت چند روز به کربلا رسیدم و زیارت و نماز کردم. چون به خواب رفتم دیدم که حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - از قبر بیرون آمده است و به من می گوید که: چرا مرا جفا کردی و پیشتر به من نیکو کار بودی.
گفتم: ای سیّد من چشمم ضعیف شده است و پایم بی قوّت شده است و در این وقت ترسیدم که آخر عمر من باشد، چند روز راه آمده ام تا به زیارت رسیده ام؛ و روایتی از شما به ما رسیده است می خواهم از شما بشنوم.
فرمود که: بگو.
گفتم: روایت می کنند که شما گفته اید که: هر که به زیارت من آید در حیات خود، من زیارت کنم او را بعد از وفات او.
فرمود که: بلی من گفته ام؛ و اگر او را در آتش جهنم بیابم از آتش بدر می آورم او را (1).
مؤلّف گوید: موافق این اخبار معتبره، احوط آن است که آنها که نزدیک اند - مثل اهل بغداد و حلّه و نجف اشرف - هر ماه یک مرتبه به زیارت بروند اگر خوفی نباشد؛ و اقلّش هر چهار ماه یک مرتبه بروند و با خوفْ سالی یک مرتبه. و اگر دور باشند هر سه سال یک مرتبه و اگر بسیار دور باشند هر چهار سال یک مرتبه به زیارت بروند.
یا آنکه اغنیای متوسط الحال هر چهار سال یک مرتبه و اغنیای بسیار مالدار هر سه سال یک مرتبه بروند.
ص: 227
به سند معتبر از حضرت امام محمد باقر - صلوات اللَّه علیه - منقول است که: اگر مردم بدانند که چه فضیلت در زیارت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - هست، هر آینه بمیرند از اشتیاق و جانهای ایشان پاره پاره شود از حسرت.
راوی گفت که: چه فضیلت دارد؟
فرمود که: هر که به زیارت آن حضرت برود از روی نهایت شوق، بنویسد حق تعالی از برای او ثواب هزار حج مقبول و هزار عمره مقبول و اجر هزار شهید از شهیدان بدر و مزد هزار روزه دار و مزد هزار صدقه مقبول و ثواب آزاد کردن هزار بنده از برای خدا.
و تا یک سال محفوظ باشد از هر آفتی، خصوصاً از شیطان.
و موکّل گرداند حق تعالی به او ملکی را که او را نگاه دارد از پیش رو و از پشت سر و از جانب راست و از جانب چپ و از بالای سر و از زیر پای او.
و اگر در آن سال بمیرد، حاضر شوند فرشتگان رحمت نزد غسل دادن و کفن کردن او و طلب آمرزش کنند از برای او و مشایعت نمایند او را تا قبر او و از برای او در راه استغفار کنند و فراخ کنند قبر او را آنقدر که دیده او بیند و ایمن گرداند حق تعالی او را از فشردن قبر و از ترسانیدن منکر و نکیر و بگشایند دری از برای او به سوی بهشت و در قیامت نامه اش به دست راستش دهند و نوری حق تعالی به او عطا کند که روشن گرداند مابین مشرق و مغرب را و منادی ندا کند که این از آنها است که
ص: 228
زیارت قبر امام حسین کرده اند از روی شوق و خواهش؛ پس احدی نماند در قیامت مگر آرزو کند که از زیارت کنندگان آن حضرت باشد (1).
و به سند صحیح از محمد بن مسلم منقول است که گفت: عرض کردم به خدمت حضرت صادق که: چه ثواب دارد کسی که به زیارت قبر امام حسین علیه السلام برود؟
فرمود که: هر که به زیارت آن حضرت برود از روی شوق و خواهش، از بندگان گرامی خداوند عالمیان باشد و در قیامت در زیر علم امام حسین علیه السلام باشد تا داخل بهشت شود (2).
و به سند معتبر دیگر از آن حضرت منقول است که: هر که زیارت کند حضرت امام حسین را از برای رضای خدا، نه از برای فخر و نه از برای طغیان و نه از برای شنیدن مردم، خالص و پاک گردد از گناهان چنانچه جامه که در آب شسته شود پاک می شود از چرک. و به هر گام که بگذارد ثواب حجّی و بهر گام که بردارد ثواب عمره ای برای او نوشته شود (3).
و در حدیث معتبر دیگر فرمود که: هر که زیارت کند امام حسین را و حق آن حضرت را شناسد و غرضش رضای خدا و ثواب آخرت باشد، گناهان گذشته و آینده اش آمرزیده شود.
و سه مرتبه سوگند یاد کردند بر این (4).
و در حدیث معتبر دیگر وارد است که: جمعی از اهل خراسان به خدمت حضرت صادق علیه السلام آمدند و سؤال کردند از فضیلت زیارت امام حسین صلوات اللَّه علیه.
فرمود که: خبر داد مرا پدرم از جدّم که: هر که آن حضرت را زیارت کند و مرادش محض رضای خدا باشد، حق تعالی او را از گناهان بیرون آورد مانند فرزندی که از مادر متولّد شود و مشایعت نمایند او را ملائکه در رفتار او و بالها بر سرشان گسترده
ص: 229
باشند تا به اهل خود برگردد؛ و ملائکه از پروردگار خود از برای او آمرزش سؤال کنند و رحمت فرو گیرد او را و نازل شود بر او از اطراف آسمان و ندا می کنند او را که: نیکو است حال تو و نیکو است آن که او را زیارت کردی؛ و حق تعالی اهل او را حفظ نماید (1).
و در روایت معتبر دیگر فرمود که: هر که امام حسین را زیارت کند و او را امام واجب الاطاعه داند، نه از روی استنکاف و نه از روی تکبّر، نوشته شود برای او ثواب هزار حج مقبول و هزار عمره مقبول. و اگر شقیّ باشد سعادتمند گردد و پیوسته در رحمت خدا فرو رود (2).
و در حدیث دیگر فرمود که: هر که زیارت آن حضرت کند از برای رضای خدا، مشایعت نمایند او را جبرئیل و میکائیل و اسرافیل تا به منزل خود برگردد (3).
و در روایت دیگر فرمود که: هر که زیارت کند آن حضرت را از برای خدا و موافق فرموده خدا، آزاد گرداند حق تعالی او را از آتش جهنّم و ایمن گرداند او را از بیم عظیم روز قیامت و هر حاجت از حاجتهای دنیا و آخرت که طلب نماید به او عطا کند (4).
و به سند معتبر مروی است از حمران که گفت: رفتم به زیارت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - ، چون برگشتم حضرت امام محمد باقر علیه السلام به دیدن من آمد و فرمود که: بشارت باد تو را ای حمران! که هر که زیارت کند قبرهای شهیدان آل محمد را و غرضش صله و احسان پیغمبر و تعظیم آن حضرت باشد، از گناه بیرون آید مانند روزی که از مادر متولد شده بوده است (5).
و به سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام مروی است که: چون روز قیامت درآید منادی ندا کند که: کجایند زیارت کنندگان حسین بن علی - صلوات اللَّه علیهما - ؟ پس
ص: 230
برخیزند گروهی از مردم که احصا نتواند کرد عدد ایشان را به غیر از خدا؛ پس از ایشان پرسند که: به چه جهت و برای چه مطلب زیارت قبر آن حضرت کردید؟
گویند: پروردگارا برای محبت رسول خدا و محبّت علی و فاطمة - صلوات اللَّه علیهم - و برای ترحّم و متاثّر شدن از ظلمی که بر آن حضرت واقع شده است.
پس ایشان گویند که: اینک محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین - صلوات اللَّه علیهم - حاضراند، پس ملحق شوید به ایشان که شما با ایشان خواهید بود در درجه ایشان، ملحق شوید به علم رسول خدا صلی الله علیه و آله. پس آیند به زیر علم آن حضرت و آن علم در دست امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - باشد و در پیش و جانب راست و جانب چپ و عقب آن علم باشند تا همگی داخل بهشت شوند (1).
ص: 231
به زیاده از صد سند معتبر از امام جعفر صادق علیه السلام و امام موسی کاظم و سایر ائمه علیهم السلام منقول است که: زیارت حسین علیه السلام، موجب آمرزش گناهان گذشته و آینده است (1).
و به سند معتبر از موسی بن جعفر علیهما السلام منقول است که: کمتر ثوابی که می دهند کسی را که امام حسین علیه السلام را در کنار فرات زیارت کند - اگر حقّ و حُرمت و ولایت او را شناسد - آن است که گناهان گذشته و آینده اش را بیامرزند (2).
و به سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: هر که زیارت کند قبر ابی عبداللَّه الحسین - صلوات اللَّه علیه - را و داند که او امامی است که طاعتش بر بندگان فرض است، بیامرزد خدا گناهان گذشته وآینده اورا و قبول کند شفاعت او را درحق هفتاد گناهکار، و هر حاجت که ازخدا نزد قبر آن حضرت سؤال نماید البته برآورده شود (3).
و در حدیث معتبر دیگر فرمود که: چون شخصی به زیارت امام حسین علیه السلام
ص: 232
بیرون رود، در گام اوّل که بر می دارد گناهانش آمرزیده می شود، پس پیوسته او را مقدّس و مطهّر می گردانند تا برسد به ضریح مقدّس آن حضرت، پس حق تعالی با او مناجات می کند که: ای بنده من، سؤال کن از من تا عطا کنم، دعا کن تا مستجاب کنم، طلب نما تا ببخشم، حاجتی بطلب تا برآورم.
و بر خدا لازم است که آنچه وعده فرماید عطا کند (1).
و در روایت دیگر فرمود که: هر که پیاده به زیارت آن حضرت برود، بنویسد حق تعالی برای او به هر گامی که بردارد حسنه ای و محو کند از او گناهی و بلند گرداند از برای او در بهشت درجه ای.
پس چون به نزد آن حضرت آید، حق تعالی موکّل گرداند به او دو ملک را، که بنویسند هر چه بیرون می آید از دهان او از سخن خیر و ننویسند سخنان بد را؛ پس چون برگردد او را وداع کنند و گویند: ای دوست خدا آمرزیده شدی، تو از گروه خدا و گروه رسول خدا و گروه اهل بیت رسولی! واللَّه که آتش جهنم را به چشم خود نخواهی دید هرگز و آتش جهنم نخواهد دید تو را و طعمه او نخواهی گردید (2).
و در حدیث دیگر فرمود که: هر که از شیعیان ما حضرت امام حسین را زیارت کند، بر نگردد مگر همه گناهانش آمرزیده شود؛ و نوشته شود برای او به هر گامی که بردارد و هر دستی که چهار پایش بردارد، هزار حسنه و محو کنند از او هزار گناه و بلند کنند از برای او هزار درجه (3).
و در حدیث دیگر منقول است که حضرت صادق علیه السلام به عبداللَّه بن النجار فرمود که: می روید به زیارت امام حسین و به کشتی سوار می شوید؟
گفت: بلی.
فرمود که: آیا نمی دانی که چون کشتی به تلاطم می آید و می گردد، ندا می کنند
ص: 233
شما را که: خوشا حال شما و نیک است بهشت از برای شما! (1) و به سند موثق دیگر مروی است که فرمود که: زیارت کنندگان قبر حسین بن علی علیهما السلام چهل سال پیش از سایر مردم داخل بهشت می شوند و مردم در موقف مشغول حساب اند (2).
و در حدیث صحیح دیگر فرمود که: هر که به زیارت آن حضرت برود به سبب اشتیاق به زیارت، بنویسد خدا او را در قیامت از ایمنان از اهوال آن روز و نامه اش به دست راست او داده شود و او در زیر عَلم حسین بن علیّ باشد تا داخل بهشت شود و ساکن گردد در درجه آن حضرت از بهشت (3).
و در حدیث دیگر فرمود که: زیارت کننده حسین - صلوات اللَّه علیه - گناهانش را جسری می گردانند بر در خانه اش و بر روی آن می گذرد و آن را عقب خود می گذارد (4).
و به سند معتبر دیگر از آن حضرت منقول است که: هر که خواهد که در روز قیامت در کرامت خدا و در شفاعت محمّد صلی الله علیه و آله باشد، باید که زیارت کننده حسین علیه السلام باشد، تا بیابد از خدا بهترین کرامتها و ثواب نیکو و از او نپرسند گناهی را که در زندگانی دنیا کرده باشد، اگر چه گناهانش به عدد ریگ بیابان عالج و کوههای تهامه و کف دریاها بوده باشد؛ به درستی که کشته شدند آن حضرت و اهل بیت و اصحاب او مظلوم و مقهور و تشنه (5).
و در حدیث معتبر دیگر فرمود که: در روز قیامت منادی ندا کند که: کجایند شیعیان آل محمد؟
پس برخیزند گروهی از مردم که عدد ایشان را نداند به غیر از خدا، پس بایستند در ناحیه ای از مردم.
ص: 234
پس منادی ندا کند که: کجایند زیارت کنندگان قبر حسین؟
پس برخیزند جماعت بسیار.
پس به ایشان گویند که: بگیرید دست هر که را می خواهید و با خود به بهشت ببرید.
پس بگیرد هر یک از ایشان هر کس را که خواهد؛ حتی آنکه مردی از سایر مردم آید به سوی یکی از زائران و گوید: مرا نمی شناسی؟ من آنم که فلان روز از برای تو فلان کار کردم.
پس او را داخل بهشت کند و کسی مانع او نشود (1).
و در روایت دیگر فرمود که: خدا را در هر روز و شب صد هزار نظر به سوی اهل زمین هست، که می آمرزد هر که را می خواهد و عذاب می کند هر که را می خواهد.
و می آمرزد به خصوص زیارت کنندگان قبر حسین بن علی را و اهل بیت ایشان را و هر که شفاعت کنند ایشان از برای او در روز قیامت، هرچند مستوجب آتش جهنم شده باشد، مادام که ناصبی و دشمن اهل بیت نباشد (2).
و در حدیث دیگر فرمود که: چون زیارت کننده آن حضرت از خانه خود به عزم زیارت بیرون می آید، اگر پیاده است به هر گامی حسنه ای برای او نوشته می شود و گناهی از او محو می شود؛ و اگر سواره است، به هر گامی که چهار پای او بر می دارد حسنه ای نوشته می شود و گناهی محو می شود؛ پس چون داخل حایر می شود، می نویسد خدا او را از جمله رستگاران و جمله فیروزی یافتگان؛ و چون از اعمال زیارت فارغ می شود، می نویسد خدا او را از آنها که به ثوابهای غیر متناهی فائز گردیده اند، پس چون خواهد برگردد، ملکی به نزد او می آید و می گوید که: رسول خدا صلی الله علیه و آله تو را سلام می رساند و می گوید که: عمل را از سر گیر که گناهان گذشته تو را آمرزیدند (3).
ص: 235
و در احادیث بسیار از ائمّه ابرار علیهم السلام منقول است که: زیارت حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - برابر است با حج مقبول.
و در اخبار بی شمار وارد است که: برابر است با عمره مقبوله.
و در حدیث معتبر مروی است که حضرت صادق علیه السلام به ابوسعید مداینی فرمود که: برو به نزد قبر حسین فرزند رسول خدا - صلوات اللَّه علیهما - نیکترین نیکان و پاکترین پاکان و نیکوکارترین نیکوکاران، که چون زیارت کنی آن حضرت را نوشته می شود برای تو ثواب بیست و دو عمره (1) و بیست و پنج حجّ (2) و بیست و پنج بنده آزاد کردن (3).
و به سندهای بسیار از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: هر گاه اراده حجّ نمایی و تو را میسّر نشود، به زیارت حضرت امام حسین علیه السلام برو، که ثواب حج برای تو نوشته می شود.
و هر گاه اراده عمره نمایی و تو را میسّر نشود، به زیارت آن حضرت برو که ثواب عمره برای تو نوشته می شود (4).
و در چند حدیث معتبر فرمود که: برابر است با حجّی که با رسول خدا صلی الله علیه و آله کرده باشند (5).
در حدیث دیگر فرمود که: برابر است با ده حجّ و ده عمره (6).
و به سند معتبر منقول است از ابن ابی یعفور که روزی حضرت صادق علیه السلام از بعضی شیعیان خود سؤال نمود که: آیا زیارت می کنی حضرت امام حسین علیه السلام را؟
گفت بلی، در هر سه سال یک مرتبه زیارت می کنم.
ص: 236
پس رنگ مبارک آن حضرت زرد شد و فرمود که: واللَّه که اگر زیارت آن حضرت می کردی بهتر بود از برای تو از این حج که کرده ای.
گفت: فدای تو شوم، این قدر فضیلت دارد؟!
فرمود: بلی، واللَّه که اگر بگویم به شما فضیلت زیارت و قبر آن حضرت را، هر آینه ترک حج خواهید کرد و احدی از شما حج نخواهد کرد؛ مگر نمی دانی که حق تعالی کربلا را حرم آمن مبارک گردانید، پیش از آنکه مکّه را حرم گرداند؟! (1) و در روایت معتبر دیگر فرمود که: هر که زیارت قبر آن حضرت بکند و عارف به حق او باشد، چنان است که صد حج با رسول خدا صلی الله علیه و آله کرده باشد (2).
و در حدیث دیگر فرمود که: حق تعالی برای او ثواب هشتاد حج مقبول می نویسد (3).
و به روایت دیگر: ثواب بیست حجّ و بیست عمره و بیست جهاد، که هر یک با پیغمبر مرسل و امام عادل کرده باشد (4).
و به سند معتبر از آن حضرت منقول است که: روزی حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - در دامن رسول خدا صلی الله علیه و آله بود و آن حضرت با او بازی می کرد و می خندید.
عایشه گفت که: یا رسول اللَّه، چه بسیار خوش می آید تو را این طفل و دوست می داری او را!
فرمود که: چگونه خوشم نیاید و دوست ندارم او را و او میوه دل من است و سُرور دیده من است و به درستی که امّت من او را خواهند کشت و هر که او را بعد از وفات او زیارت کند حق تعالی برای او ثواب یک حجّ از حجّهای من بنویسد.
پس عایشه بر سبیل استبعاد گفت: یا رسول اللَّه یک حجّ از حجّهای تو!
ص: 237
فرمود که: بلی و دو حجّ از حجّهای من. گفت: یا رسول اللَّه دو حجّ از حجّهای تو!
فرمود که: بلی و چهار حجّ.
و همچنین عایشه استبعاد می کرد و حضرت زیاد می کرد، تا رسید به نود حجّ از حجّهای رسول صلی الله علیه و آله، که هر حج با عمره باشد (1).
و به سند معتبر دیگر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: هر که پیاده به زیارت قبر امام حسین علیه السلام برود، به هر قدمی که بردارد و بگذارد، ثواب یک بنده آزاد کردن از فرزندان اسماعیل در نامه عملش بنویسند (2).
و در حدیث معتبر دیگر فرمود که: حق تعالی نظر رحمت می کند به سوی زائران حسین علیه السلام پیش از اهل عرفات و حاجتهای ایشان را بر می آورد و گناهان ایشان را می آمرزد و دعاهای ایشان را مستجاب می گرداند، پس نظر به اهل عرفات می کند و نسبت به ایشان نیز چنین می کند (3).
و به سند معتبر منقول است از موسی بن القاسم که گفت: چون حضرت صادق علیه السلام در اول خلافت ابو جعفر دوانیقی به عراق تشریف آورد، در نجف فرود آمد و فرمود که: ای موسی برو و بر سر راه بایست و نظر کن، شخصی خواهد آمد از ناحیه قادسیّه، چون به نزدیک تو رسد بگو: در اینجا شخصی هست از فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله و تو را می طلبد.
پس رفتم و بر سر راه ایستادم و گرما شدید بود؛ پس پیوسته ایستاده بودم تا آنکه نزدیک شد که مخالفت آن حضرت کنم و برگردم، ناگاه دیدم که شخصی از دور می آید و بر شتری سوار است، چون نزدیک شد گفتم: اینجا شخصی از اولاد رسول هست و تو را می طلبد و پیش از آنکه تو بیایی مرا خبر داده که تو خواهی آمد.
ص: 238
پس همراه من آمد و چون در خیمه حضرت داخل شد من نزدیک خیمه ایستادم.
حضرت از او پرسید که: از کجا می آیی؟
گفت: از اقصای بلاد یمن.
حضرت از باب اعجاز فرمود که: از فلان موضعی؟
گفت: بلی.
فرمود که: از برای چه به اینجا آمده ای؟
گفت: برای زیارت امام حسین علیه السلام.
فرمود که: هیچ مطلب دیگر به غیر از زیارت نداشتی؟
گفت: نه، هیچ مطلب نداشتم به غیر از آنکه نماز کنم نزد آن حضرت و او را زیارت کنم و سلام کنم بر او و به سوی اهل خود برگردم.
حضرت فرمود که: شما چه ثواب می دانید در زیارت آن حضرت؟
گفت: ما این را می دانیم که برکت به هم می رسد در جان و زنان و فرزندان ما و مال و معاش ما و برآورده می شود حاجتهای ما.
حضرت فرمود که: آیا زیاده نگویم فضیلت زیارت آن حضرت را؟
گفت: زیاده بفرما یا ابن رسول اللَّه.
فرمود که: زیارت آن حضرت برابر است با یک حجّ مقبول پاک پسندیده، که با رسول خدا صلی الله علیه و آله به جا آورده باشند.
آن شخص تعجّب کرد.
حضرت فرمود که: بلی واللَّه و دو حجّ چنین که با حضرت رسول صلی الله علیه و آله کرده باشند.
پس پیوسته او تعجّب می کرد و حضرت زیاده می کرد، تا به سی حجّ رسید (1).
و در چند حدیث وارد شده است که حضرت صادق علیه السلام از شخصی سؤال نمود که: چند حجّ کرده ای؟ گفت نوزده حجّ. فرمود که: اگر بیست حجّ تمام کنی، از برای تو
ص: 239
به یک زیارت حضرت امام حسین علیه السلام حساب می شود (1).
و در چند روایت وارد است که: بهتر است از بیست حجّ و بیست عمره مقبول (2).
و در روایت دیگر وارد شده است که: شخصی از آن حضرت سؤال کرد - از روی تعجّب - که شنیده ام که فلان شخص به شما عرض کرده است که من نوزده حجّ و نوزده عمره کرده ام، شما فرموده اید که یک حج و یک عمره دیگر بکن تا ثواب زیارت قبر امام حسین - صلوات اللَّه علیه - در نامه عملت نوشته شود.
حضرت فرمود که: کدام را دوست تر می داری، که بیست حج و بیست عمره بکنی، یا با امام حسین محشور شوی؟
گفت: بلکه این را دوست تر می دارم که با آن حضرت محشور شوم.
فرمود که: پس زیارت آن حضرت بکن تا با او محشور شوی (3).
و به سند معتبر منقول است که حضرت امام رضا علیه السلام به یونس فرمود که: هر که زیارت حضرت امام حسین علیه السلام بکند، پس حجّ و عمره کرده است.
یونس گفت که: حجّة الاسلام از او ساقط می شود؟
فرمود که: این به عوض حجّة الاسلام است برای کسی که استطاعت حجّ نداشته باشد و چون مستطیع شود می باید به حجّ برود؛ مگر نمی دانی که هر روز هفتاد هزار ملک طواف می کنند دور کعبه تا شب، پس بالا می روند و هفتاد هزار ملک دیگر نازل می شوند و طواف می کنند تا صبح. و به درستی که حسین گرامی تر است نزد خدا از کعبه؛ و در وقت هر نماز نازل می شوند هفتاد هزار ملک ژولیده مو و گرد آلوده و نوبت به ایشان نمی افتد تا روز قیامت (4).
ص: 240
و در روایت معتبر دیگر وارد شده است که مسعده به حضرت صادق علیه السلام عرض کرد که: چه ثواب است کسی را که زیارت کند قبر امام حسین علیه السلام را؟
فرمود که: نوشته می شود برای او ثواب حجّی که با رسول خدا صلی الله علیه و آله کرده باشند.
راوی تعجب کرد.
حضرت فرمود که: دو حجّ چنین. و همچنین زیاد می فرمود تا به پنجاه حجّ رسید و ساکت شد (1).
و در حدیث معتبر دیگر فرمود که: هر که زیارت کند حسین بن علی را و عارف به حق آن حضرت باشد، حق تعالی بنویسد از برای او ثواب کسی که هزار بنده آزاد کرده باشد و هزار اسب با زین و لجام به جهاد فی سبیل اللَّه فرستاده باشد (2).
مؤلّف گوید که: این اختلافها که در فضیلت زیارت آن حضرت وارد شده است، یا محمول است بر اختلاف اشخاص و زیارات؛ زیرا که دوری و نزدیکی راه و قلّت و کثرت خوف و سایر شدّتها و مشقّتها و قلّت و کثرت معرفت آن حضرت و تفاوت مراتب اخلاص و نیّتها و تقوی و پرهیزکاری و سایر شرایط قبول عمل در زیادتی و کمی ثواب دخل عظیم دارند.
یا محمول است بر اختلاف عقول مردم، چنانچه از بعضی احادیث ظاهر می شود.
یا بر تفاوت حجّها و عمره ها و بنده آزاد کردن ها، چنانچه از بعضی روایات نیز مُستفاد می شود.
یا به اعتبار حمل بعضی بر ثواب تفضّلی و بعضی بر ثواب استحقاقی؛ واللَّه یعلم.
و به اسانید معتبره بسیار از حضرت صادق علیه السلام مروی است که: زیارت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - بهترین اعمال و محبوبترین عبادات است نزد خدا (3).
ص: 241
به چندین سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که فرمود به جمعی از اصحاب خود که: در پهلوی شما قبری هست که هیچ دردناک و غمگینی به نزد آن نمی رود مگر حق تعالی غمش را زائل می گرداند و حاجتش را بر می آورد. و نزد او چهار هزار ملک هستند که از روزی که آن حضرت شهید شده است، ژولیده مو و غبار آلوده بر او می گریند تا روز قیامت؛ پس هر که به زیارت آن حضرت می آید مشایعت او می نمایند تا به مأمن خود برسد و هر که بیمار شود از زائران، عیادت او می کنند؛ و هر که بمیرد، از پی جنازه اش می روند (1).
و در حدیث دیگر فرمود که: حسین علیه السلام شهید شده است مکروب و غمگین و لازم است بر خدا که هر غمگین که به زیارت آن حضرت برود خوشحال برگردد (2).
و به سند معتبر از حضرت امام محمد باقر علیه السلام منقول است که: حسین شهید کربلا - صلوات اللَّه علیه - مظلوم و غمناک و با شدّت و الم و تشنگی و اضطرار شهید شده است؛ پس حق تعالی قسم به ذات مقدّس خود خورده است که هر مضطرّ و مکروب و غمگین و گناهکار و تشنه و درد ناک و بیماری که به زیارت آن حضرت
ص: 242
برود و نزد آن حضرت دعا کند و تقرّب جوید به درگاه خدا به آن حضرت، البته حق تعالی غمش را برطرف کند و سؤالش را عطا کند و گناهش را بیامرزد و عمرش را دراز گرداند و روزیش را فراخ گرداند؛ پس عبرت گیرید ای صاحبان بصیرتها (1).
و به سند معتبر از حضرت امام محمد باقر علیه السلام منقول است که فرمود که: ولایت ما را عرض کردند بر اهل شهرها، پس قبول نکردند مثل قبول کردن اهل کوفه، به سبب این که قبر امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - در آنجا است و در پهلوی آن قبر دیگر هست - یعنی قبر امام حسین صلوات اللَّه علیه - ، که هر که نزد آن قبر حاضر شود و دو رکعت یا چهار رکعت نماز بکند پس حاجتی از خدا بطلبد، البته آن حاجت برآورده می شود؛ و هر روز هزار ملک دور قبر آن حضرت حاضر می شوند (2).
و به سند معتبر منقول است که عبداللَّه بن ابی یعفور به خدمت حضرت صادق علیه السلام رفت و گفت: شوق خدمت شما مرا باعث شده که مشقّت بسیار کشیدم تا به ملازمت رسیدم.
حضرت فرمود که: شکایت مکن از پروردگار خود، چرا نرفتی نزد کسی که حقش بر تو زیاده از حق من است؟
گفت: کیست آن که حقش بر من از شما بیشتر است؟
فرمود که: حسین بن علی - صلوات اللَّه علیهما - چرا نرفتی به حایر آن حضرت که خدا را دعا کنی نزد او و به سوی او شکایت کنی حاجتهای خود را (3)؟.
و به چندین سند منقول است از آن حضرت که: کمتر چیزی که برای زیارت کننده حضرت امام حسین علیه السلام حاصل می شود، آن است که خدا جان و مالش را حفظ کند تا او را به اهل خود برگرداند و چون روز قیامت شود خدا او را حافظتر خواهد بود از دنیا (4).
ص: 243
و در حدیث معتبر دیگر فرمود که: ایّام زیارت آن حضرت را به حساب عمر نمی شمارند (1).
و به سند صحیح از آن حضرت منقول است که: هر که یک سال بر او بگذرد و به زیارت قبر امام حسین علیه السلام نرود، خدا یک سال از عمرش کم کند؛ و اگر گویم که بعضی از شما سی سال پیش از اجل خود می میرند هر آینه راستگو خواهم بود، به سبب اینکه ترک زیارت آن حضرت می کنید.
پس ترک زیارت آن حضرت مکنید تا عمرهای شما زیاده شود و روزی شما فراخ شود. و اگر ترک زیارت آن حضرت کنید، کم می کند خدا از عمر و روزی شما.
پس سعی کنید و رغبت نمایید در زیارت آن حضرت و ترک مکنید، که آن حضرت گواه شما خواهد بود نزد خدا و رسول خدا و فاطمه و امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیهم (2) - .
و به سند معتبر دیگر منقول است از عبد الملک خثعمی که حضرت صادق علیه السلام فرمود که: ای عبد الملک! ترک مکن زیارت حسین بن علی علیهما السلام را و امر کن اصحابت را به زیارت آن حضرت، تا خدا عمرت را دراز کند و روزیت را زیاد کند و زنده دارد تو را سعادتمند و بمیراند تو را سعادتمند و بنویسد تو را از سعادتمندان (3).
و در حدیث دیگر فرمود که: زیارت کنید حسین را اگرچه سالی یک مرتبه باشد، که هر که زیارت کند او را و حقّ او را شناسد و إنکار امامت او و فرزندان او ننماید، او را عوضی نیست به غیر از بهشت و روزی یابد روزیِ فراخ و حق تعالی از جانب خود فرَجی نزدیک به او کرامت فرماید (4).
و به روایت دیگر فرمود که: هر که زیارت قبر حسین علیه السلام نکند، محروم شده
ص: 244
است از خیر بسیار و یک سال از عمرش کم می شود (1).
و به سند صحیح منقول است که حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - فرمود که: من کشته و شهیدم که هر که مرا یاد کند می گرید و با شدّت و غم کشته خواهم شد؛ و بر خدا لازم است که نیاید غمگینی به زیارت من، مگر خدا او را شاد به اهلش برگرداند (2).
و به سند معتبر منقول است که عبداللَّه بن سنان به حضرت صادق علیه السلام عرض کرد که: فدای تو شوم، پدرت می فرمود که درهمی که در حج صرف می کنند به هزار درهم حساب می شود؛ چه ثواب دارد کسی که خرج کند مالی را در راه زیارت پدرت حسین - صلوات اللَّه علیه - ؟
فرمود که: حساب می شود برای او به هر درهمی ده هزار درهم و ده هزار درجه از برای او بلند می کنند و خشنودی خدا برای او بهتر است و دعای حضرت رسول و امیرالمؤمنین و ائمه طاهرین - صلوات اللَّه علیهم اجمعین - برای او بهتر است (3).
و در حدیث معتبر منقول است که صفوان جمّال از آن حضرت پرسید که: چه ثواب دارد کسی که شخصی را کارسازی کند و خرجی بدهد و به زیارت فرستد و خود برای علّتی و عذری نرود.
فرمود که: عطا می کند خدا به او به عوض هر درهمی که خرج کرده است مانند کوه احد از حسنات؛ و عوض می دهد او را اضعاف آنچه صرف کرده است و دفع می کند از او بلاها را که نازل می شود و حق تعالی مالش را حفظ می نماید (4).
و در حدیث معتبر دیگر پرسیدند که: چه ثواب دارد کسی که مالی خرج کند در راه زیارت آن حضرت، یا در ایّامی که نزد قبر آن حضرت است؟
فرمود که: هر درهمی به هزار درهم حساب می شود (5).
ص: 245
به سندهای موثّق از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: حق تعالی موکّل گردانیده است به قبر حضرت امام حسین علیه السلام هفتاد هزار ملک را که ژولیده و گرد آلوده اند، از روزی که شهید شده است آن حضرت تا آنکه قائم آل محمد - صلوات اللَّه علیه - ظاهر شود و صلوات بر آن حضرت می فرستند و دعا می کنند برای هر که زیارت کند آن حضرت را و می گویند: پروردگارا ایشان زیارت کنندگان حسین اند، چنین کن و چنین کن با ایشان (1).
و در حدیث معتبر دیگر فرمود که: حضرت فاطمه زهرا - صلوات اللَّه علیها - حاضر می شود نزد زیارت کنندگان قبر پسرش حسین - صلوات اللَّه علیه - و استغفار می کند برای ایشان (2).
و به سند صحیح و معتبر از آن حضرت منقول است که فرمود که: خداوند عالمیان موکّل گردانیده است به قبر حسین بن علی علیهما السلام هفتاد هزار ملک را، که یک نماز یکی از ایشان برابر است با هزار نماز از نماز آدمیان و ثواب نماز ایشان از برای زیارت کنندگان قبر آن حضرت است (3).
ص: 246
و به سندهای صحیح و موثّق و معتبر بسیار از امام محمد باقر و امام جعفر صادق علیهما السلام منقول است که: حق تعالی چهار هزار ملک را مقرّر فرموده است نزد قبر حسین بن علی علیهما السلام ژولیده مو و گرد آلوده از روزی که آن حضرت شهید شده است، که بر آن حضرت گریه می کنند و هر که به زیارت می آید او را استقبال می کنند و چون بر می گردد او را مشایعت می کنند و اگر بیمار شود به عیادتش می روند و اگر بمیرد به جنازه اش حاضر می شوند و از برای ایشان طلب آمرزش و دعا می کنند؛ و سرکرده ایشان ملکی است که او را منصور می گویند (1).
و به سند موثّق از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: حق تعالی چهار هزار ملک را موکّل گردانیده است که به هیئت اصحاب مصیبت بر آن حضرت می گریند از طلوع صبح تا ظهر و چون ظهر می شود ایشان بالا می روند و چهار هزار ملک دیگر نازل می شوند و گریه می کنند تا طلوع صبح و گواه می شوند برای هر که به زیارت آن حضرت می آید که وفا به عهد امام خود کرده است و مشایعت می نمایند او را تا به خانه خود برگردد و اگر بیمار شود به عیادت او می روند و اگر بمیرد نماز بر او می کنند و بعد از مرگ او برای او استغفار می کنند (2).
و سید ابن طاووس و ابن قولویه - رضی اللَّه عنهما - روایت کرده اند به چندین سند از حسین - دخترزاده ابو حمزه ثمالی - که گفت: بیرون رفتم به زیارت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - در آخر زمان بنی امیه، تا به غاضریّه رسیدم؛ چون مردم به خواب رفتند غسل کردم و به جانب قبر مقدّس روانه شدم، چون به در حایر رسیدم شخصی بیرون آمد خوشرو و خوشبو و جامه های بسیار سفید پوشیده و گفت: برگرد که در این وقت به قبر آن حضرت نمی توانی رسید.
پس برگشتم تا کنار فرات و چون نصف شب گذشت غسل کردم و به جانب قبر آمدم، چون به در حایر رسیدم همان شخص بیرون آمد و مانع شد.
ص: 247
باز برگشتم و در آخر شب غسل کردم و رفتم و چون به در حایر رسیدم باز آن شخص بیرون آمد و گفت: در این وقت به قبر نمی توانی رسید.
گفتم چرا نتوانم رسید به سوی قبر فرزند رسول خدا و بهترین جوانان اهل بهشت؛ و از کوفه به اینجا آمده ام و شب جمعه است و می ترسم که صبح شود و لشکر بنی امیّه مرا بکشند؟!
گفت: برگرد که نمی توانی رسید.
گفتم: چرا نمی توانم رسید؟
گفت: حضرت موسی بن عمران از پروردگار خود رخصت طلبیده است که به زیارت قبر حسین علیه السلام بیاید و حق تعالی او را رخصت داده است و با هفتاد هزار ملک به زیارت آن حضرت آمده است اول شب و تا صبح اینجا خواهند بود؛ و چون به آسمان روند بیا.
پرسیدم که: تو کیستی؟
گفت: من از آن ملائکه ام که مأمور شده ام از جانب خدا به حراست قبر امام حسین و طلب آمرزش از برای زیارت کنندگان آن حضرت می کنم.
پس برگشتم و به کنار فرات آمدم و چون صبح طالع شد غسل کردم و آمدم و داخل حایر شدم و کسی را ندیدم، پس نماز صبح را نزد آن حضرت کردم و به کوفه برگشتم (1).
و شیخ محمد بن المشهدی از سلیمان بن مهران اعمش روایت کرده است که گفت: من در کوفه بودم و همسایه ای داشتم که با او بسیار می نشستم و صحبت می داشتم، در شب جمعه نزد او بودم گفتم چه می گویی که برویم به زیارت حضرت امام حسین علیه السلام؟
گفت: بدعت است و هر بدعت گمراهی است و هر گمراهی در آتش است.
من از پیش او خشمناک برخاستم و با خود گفتم که چون سحر شود به نزد او
ص: 248
بیایم و آن قدر از فضائل امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - برای او نقل کنم که او را به خشم آورم.
پس سحر آمدم و دَرِ خانه او را زدم.
شخصی جواب گفت که: او در اوّل شب به زیارت رفت.
من به سرعت از کوفه بیرون رفتم و متوجه کربلا شدم؛ چون داخل حایر شدم دیدم که آن شخص مشغول نماز است، چون فارغ شد به او گفتم که: دیروز تو می گفتی که بدعت است و امروز به زیارت آمده ای؟!
گفت: ای سلیمان مرا ملامت مکن، که من اعتقاد به امامت اهل بیت نداشتم، تا آنکه در این شب گذشته خوابی دیدم که ترسیدم؛ شخصی را دیدم که نه بسیار بلند بود و نه بسیار کوتاه و از نیکیِ حُسن و جمالش او را وصف نمی توانم کرد و با او جمعی بودند که دور او را گرفته بودند و او را خدمت می کردند و در پیش روی او شخصی بر اسبی سوار بود و بر سرش تاجی بود که چهار رکن داشت و بر هر رکنی جوهری نصب کرده بودند که به قدر سه روزه راه روشنی می داد.
پرسیدم که: این سوار کیست؟
گفت: محمد بن عبداللَّه صلی الله علیه و آله.
پرسیدم که: آن مرد دیگر کیست؟
گفتند: وصیّ او علی بن ابی طالب علیه السلام است.
پس نظر کردم ناگاه ناقه ای از نور دیدم که بر آن هودجی از نور بسته بودند و آن ناقه پرواز می کرد در میان آسمان و زمین.
پرسیدم که: این ناقه از کیست؟
گفتند: از حضرت فاطمه زهرا و مادرش خدیجه - صلوات اللَّه علیهما - است.
با ایشان جوانی دیدم، پرسیدم که آن کیست؟
گفتند: حسن بن علی - صلوات اللَّه علیهما - .
گفتم: به کجا می روند؟
ص: 249
گفتند: به زیارت مظلوم و شهید کربلا حسین بن علی - صلوات اللَّه علیه - می روند.
پس به نزدیک هودج رفتم، ناگاه رقعه ها دیدم که از آسمان فرو می ریزد که در آنها امان نوشته اند برای هر که زیارت امام حسین کند در شب جمعه؛ پس هاتفی ندا کرد که: ما و شیعیان ما در بلندترین درجه های بهشتیم.
پس آن مرد گفت: ای سلیمان واللَّه که از این مکان مفارقت نمی کنم تا جانم از بدنم مفارقت کند (1).
و به سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: هیچ پیغمبری در آسمانها نیست مگر سؤال می کنند از حق تعالی که رخصت دهد ایشان را در زیارت حسین علیه السلام؛ پس فوجی نازل می شوند و فوجی بالا می روند (2).
و به سند معتبر منقول است از صفوان که گفت: حضرت صادق علیه السلام به من گفت در وقتی که در حیره بودم که: می خواهی برویم به زیارت قبر امام حسین - صلوات اللَّه علیه - ؟
گفتم: فدای تو شوم، تو او را زیارت می کنی؟
فرمود که: چگونه او را زیارت نکنم و حال آنکه در هر شب جمعه حق تعالی او را زیارت می کند و جمیع پیغمبران و اوصیای ایشان را به زیارت او می فرستد؛ و محمد صلی الله علیه و آله بهترین پیغمران است و ما بهترین اوصیائیم (3).
و در حدیث دیگر فرمود که: قبر حسین علیه السلام - بیست ذرع در بیست ذرع - باغی است از باغهای بهشت و در آن معراجی هست به سوی آسمان؛ و هیچ ملک مقرّب و پیغمبر مرسلی نیست مگر از خدا سؤال می کند که به زیارت آن حضرت بیایند؛ پس فوجی به زیر می آیند و فوجی بالا می روند (4).
و در روایت دیگر فرمود که: میان قبر حسین و آسمان هفتم، محلّ تردّد ملائکه است (5).
ص: 250
و به چند سند از اسحاق بن عمّار منقول است که گفت: به حضرت صادق علیه السلام عرض کردم که در حایر حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - بودم در شب عرفه، پس دیدم پنجاه هزار کس خوشرو و خوشبو که جامه های بسیار سفید پوشیده بودند و در تمام شب نماز می کردند و هر چند می خواستم به نزدیک قبر روم از بسیاری مردم نمی توانستم رفت؛ چون صبح طالع شد به سجده رفتم، چون سر از سجده برداشتم هیچ یک از آنها را ندیدم.
حضرت فرمود که: می دانی اینها کیستند؟
گفتم: نه.
فرمود که: خبرداد مرا پدرم از پدرش که: در وقت شهادت حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - چهار هزار ملک به آن حضرت گذشتند و به آسمان رفتند، پس حق تعالی وحی کرد به ایشان که: ای گروه ملائکه! گذشتید به فرزند حبیب من و برگزیده من محمد صلی الله علیه و آله و او کشته می شد و مقهور و مظلوم بود و او را یاری نکردید؛ پس بروید به زمین به سوی قبر او و بر او گریه کنید ژولیده مو و غبار آلوده تا روز قیامت. پس ایشان نزد قبر آن حضرت هستند تا روز قیامت (1).
و در حدیث معتبر دیگر از آن حضرت منقول است که: حسین بن علی علیهما السلام نزد پروردگار خود است، نظر می کند به لشکرگاه خود و شهیدانی که در دور او مدفون شده اند و نظر می کند به سوی زیارت کنندگان خود و او بهتر می داند نام ایشان و نام پدرهای ایشان را و درجه ها و منزلتهای ایشان را نزد حق تعالی، از شناختن یکی از شما فرزند خود را. و می بیند هر که را بر او می گرید، پس طلب آمرزش می کند از برای او و سؤال می کند از پدران بزرگوارش که از برای ایشان استغفار کنند و می گوید که: اگر بداند زیارت کننده من آنچه خدا مهیّا کرده است از برای او از ثواب، هر آینه شادی او زیاده از جزع او خواهد بود.
ص: 251
و به درستی که زیارت کننده آن حضرت بر می گردد و هیچ گناه بر او نیست (1).
و به سند معتبر دیگر از آن حضرت منقول است که: خدا را ملکی چند هست که موکّلند به قبر حسین - صلوات اللَّه علیه - ، پس چون مردی اراده زیارت آن حضرت نماید حق تعالی نامه گناهانش را به آن ملائکه می دهد، پس هر گاه گناهی کند ایشان محو می کنند و پیوسته حسناتش را مضاعف می گردانند تا بهشت از برای او واجب گردد. پس آن ملائکه احاطه می کنند آن زیارت کننده را و سعی در پاکی او می کنند و او را به پاکی یاد می کنند و استغفار می کنند؛ و ندا می کنند ملائکه آسمان را که:
تقدیس کنید زیارت کننده محبوب حبیب خدا را.
پس چون زائر غسل کند، ندا کند ایشان را رسول خدا صلی الله علیه و آله که: ای گروه مهمانان خدا بشارت باد شما را که رفیق من خواهید بود در بهشت.
پس ندا می کند ایشان را امیرالمؤمنین علیه السلام که: من ضامنم که حاجات شما برآورده شود و بلاها از شما دفع شود در دنیا و آخرت.
پس ملائکه ایشان را از جانب راست و چپ احاطه می کنند، تا به اهل خود برگردند (2).
و به سند معتبر دیگر از آن حضرت منقول است که فرمود که: گویا می بینم واللَّه ملائکه را که ازدحام کرده اند با مؤمنان بر قبر امام حسین - صلوات اللَّه علیه - و دست بر روهای ایشان می مالند و در ایّام برزخ می فرستد حق تعالی از برای زیارت کنندگان آن حضرت از طعام بهشت و خدمتکاران ایشان ملائکه اند و هیچ حاجتی از حاجات دنیا و آخرت سؤال نمی کنند مگر حق تعالی ایشان را عطا می فرماید.
مفضّل گفت: واللَّه خوش کرامتی است این!
فرمود که: می خواهی زیاده بگویم؟
گفت بلی. فرمود که: گویا می بینم حسین بن علی علیهما السلام را که چون برگردد به دنیا در رجعت، کرسی از نور از برای آن حضرت بگذارند و دور آن کرسی نود هزار قبه سبز برپا کنند.
ص: 252
و گویا می بینم که مؤمنان به زیارت آن حضرت آیند و سلام بر آن حضرت کنند، پس حق تعالی ایشان را ندا کند که: ای دوستان من، سؤال کنید از من، که بسیار آزار کشیدید و ذلیل و خوار شدید و مقهور و مظلوم شدید؛ امروز روزی است که هر حاجت از حاجات دنیا و آخرت که از من بطلبید، البته از برای شما برآورم.
پس خوردن و آشامیدن ایشان از بهشت باشد، این واللَّه کرامتی است که دیگر شبیه خود ندارد (1).
و در حدیث معتبر دیگر فرمود که: هر که خواهد که در جوار پیغمبرش صلی الله علیه و آله و جوار علی و فاطمه باشد، پس ترک نکند زیارت حسین بن علی علیهما السلام را (2).
و در حدیث دیگر فرمود که: هر که خواهد که مسکن و مأوای او بهشت باشد، پس ترک نکند زیارت مظلوم را.
راوی پرسید که: مظلوم کیست؟
فرمود که: حسین بن علی مدفون کربلا، هر که به زیارت آن حضرت برود از روی شوقِ به سوی زیارت او و برای محبّت رسول خدا و محبّت فاطمه و محبّت امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیهم - ، بنشاند خدا او را بر مائده های بهشت که با ایشان طعام خورد و مردم مشغول حساب باشند (3).
و به سند معتبر دیگر از عبداللَّه بن بکیر منقول است که حضرت صادق علیه السلام فرمود که: ای پسر بکیر، حق تعالی برگزیده است از بقعه های زمین شش بقعه را: خانه کعبه و حرم و قبرهای پیغمبران و قبرهای اوصیای پیغمبران و قبرهای شهیدان و مساجدی که در آنها خدا را یاد می کنند.
ای پسر بکیر، می دانی چه ثواب دارد کسی که زیارت قبر حسین علیه السلام بکند؟ در هر صباح هاتفی از ملائکه بر سر قبر آن حضرت ندا می کند که: ای طلب کننده خیر، بیا
ص: 253
به سوی برگزیده خدا تا برگردی با کرامت خدا و ایمن گردی از ندامت روز جزا؛ و اهل مشرق و مغرب همگی این ندا می شنوند بغیر از انس و جنّ.
و هیچ ملکی نمی ماند در زمین از نویسندگان اعمالِ خلائق، مگر آنکه به سوی قبر آن حضرت میل می کنند در وقتی که بنده به خواب می رود، که خدا را تسبیح کنند و طلب خوشنودی از خدا کنند نزد قبر آن حضرت.
و نمی ماند ملکی در هوا که این صدا را شنود مگر آنکه جواب می گویند آن ملک را به تقدیس خدا؛ پس سخت می شود صداهای ملائکه، پس جواب می گویند ایشان را اهل آسمان اوّل و صداهای ایشان بلند می شود و همچنین صدای اهل هر آسمان بلند می شود تا آسمان هفتم، پس پیغمبران می شنوند صداهای ایشان را و ترحّم می کنند و صلوات می فرستند بر حسین و دعا می کنند برای هر که به زیارت آن حضرت می آید (1).
و در حدیث دیگر فرمود که: چون از نزد قبر آن حضرت بر می گردی منادی تو را ندا می کند - که اگر سخنش را بشنوی، در تمام عمر خود نزد او اقامت خواهی کرد - می گوید: خوشا حال تو ای بنده! غنیمت بردی و سالم ماندی و گناهان گذشته ات آمرزیده شد، پس عمل را از سر گیر (2).
و به سند معتبر از موسی بن جعفر - صلوات اللَّه علیه - منقول است که: هر که از خانه خود بیرون رود به قصد زیارت حسین بن علی صلوات اللَّه علیهما، موکّل گرداند حق تعالی به او ملکی را که انگشت خود را بر قفای او بگذارد و هر چه از دهان او بیرون آید بنویسد، پس چون داخل حائر شود کفَش را بر میان پشت او بگذارد و بگوید: گناهان گذشته ات آمرزیده شد، عمل را از سر گیر (3).
و به سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: چون شخصی از خانه خود
ص: 254
بیرون آید به عزم زیارت حسین بن علی - صلوات اللَّه علیهما - مشایعت کنند او را هفتصد ملک از بالای سر او و زیر پای او و از جانب راست و چپ و پیش رو و پشت سر او، تا او را به مأمنش برسانند؛ پس چون زیارت کند آن حضرت را، ندا کند او را منادی که: گناهانت آمرزیده شد پس از سرگیر عمل را.
پس با او برمی گردند آن ملائکه تا داخل خانه خود شود، پس به او می گویند که:
تو را به خدا سپردیم.
پس پیوسته به زیارت او می آیند تا روز مردن او؛ و بعد از مرگ او هر روز زیارت می کنند حضرت امام حسین را و ثوابش از آن مرد است (1).
ص: 255
به سندهای معتبر بسیار از امام محمّد باقر و امام جعفر صادق علیهما السلام منقول است که: هر که زیارت کند قبر امام حسین علیه السلام را و عارف به حق او باشد، خدا او را در اعلی علّیّین بنویسد (1).
و به سندهای معتبر از امام محمد باقر و امام جعفرصادق علیهما السلام منقول است که:
حق تعالی به حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - به عوض شهادت عطا کرد اینکه:
امامت را در فرزندان او قرارداد و شفا را در تربت او مقرّر فرمود و دعا را نزد قبر او مستجاب گردانید و ایّام زیارت کننده او در رفتن و برگشتن از عمر او حساب نمی شود (2).
و از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: هیچ کس نیست در روز قیامت مگر آرزو می کند که از زائران حسین بن علی علیهما السلام باشد، از بسیاریِ آنچه مشاهده می کند از کرامتِ ایشان نزد خداوند عالمیان (3).
و در حدیث دیگر فرمود که: هر که خواهد که برکنارِ مائده های نور بنشیند
ص: 256
در روز قیامت، باید که از زائران آن حضرت باشد (1).
و به سند معتبر از عبداللَّه بن حمّاد منقول است که گفت: روزی حضرت صادق علیه السلام به من گفت که: نزد شما فضیلتی هست که به احدی مثل آن داده نشده است و گمان ندارم که چنانچه باید آن را بشناسید و محافظت بر آن بنمایید و قیام به حق آن بکنید؛ و از برای آن فضیلت اهلی چند هستند که ایشان را برای آن کار نام برده اند و به ایشان آن توفیق را عطا کرده اند؛ و این سعادت و رحمتی است که حق تعالی به ایشان بخشیده است.
پرسیدم که: کدام است آن فضیلت که وصف کردی و نام نبردی؟
فرمود که: زیارت جدّم حسین علیه السلام است، زیرا که او غریب است و در زمین غربت مدفون شده است؛ هر که به زیارت او می رود بر او می گرید و هر که به زیارت او نمی رود بر مصیبت او اندوهناک می باشد و دلش می سوزد هر که او را به یاد می آورد و ترحّم می کند هر که نظر می کند به سوی قبر پسرش در پایین پای او، در بیابانی که خویشی و دوستی نزد او نیست و حقّ او را غصب کردند و جمع شدند جمعی از کافران و مرتدّان از دین و یاوری یکدیگر کردند تا او را کشتند و در بیابان دفن نکرده انداختند و منع کردند از او آب فراتی را که سگان می خورند و ضایع کردند حق رسول خدا صلی الله علیه و آله را و وصیتی را که در حق او و اهل بیتش کرده بود.
پس او مدفون گردید جفا یافته در میان قبرهای خویشان و شیعیان خود؛ هر که به نزدیک او می رود وحشت می یابد از تنهائی او و دوری او از جدّ بزرگوارش.
و در منزلی افتاده است که نمی رود نزد او مگر کسی که خدا دلش را به ایمان امتحان کرده باشد و حق ما را به او شناسانده باشد.
پس گفتم: فدای تو شوم من می رفتم به زیارت آن حضرت، تا آنکه مبتلا شدم به خدمت خلیفه و حفظ اموال او؛ و من نزد ایشان مشهور شده ام، لهذا در این ولا از برای تقیّه ترک کرده ام و من می دانم که زیارت آن حضرت ثواب بسیار دارد.
ص: 257
فرمود که: می دانی که کسی که به زیارت آن حضرت می رود چه فضیلت دارد و او را نزد ما چه نیکیها است؟
گفتم نه.
فرمود که: امّا فضیلت زیارت کننده او، پس مباهات می کنند به او ملائکه آسمانها؛ و اما آنچه نزد ما برای او هست، پس ترحّم می کنیم بر او هر صبح و شام.
و به تحقیق که خبر داد مرا پدرم که: روضه آن حضرت از روزی که مدفون شده است هرگز خالی نبوده است از کسی که صلوات فرستد بر او، از ملائکه یا جنّیان یا آدمیان یا وحشیان صحرا؛ و هیچ چیز نیست مگر آرزوی حال زیارت کننده آن حضرت می کند و خود را از برای برکت بر او می مالد و به نظر کردن به سوی او امّید خیر می دارد، برای آنکه برکت یافته است به نظر کردن به سوی قبر آن حضرت.
بعد از آن فرمود که: شنیده ام که قومی از نواحی کوفه و غیر ایشان می روند نزد قبر آن حضرت و زنان می روند و ندبه و نوحه می کنند در نیمه ماه شعبان، پس بعضی قرآن می خوانند و بعضی قصّه های جانسوز آن حضرت را ذکر می کنند و بعضی ندبه و نوحه می کنند و بعضی مرثیه می خوانند!
گفتم: بلی فدای تو شوم، دیده ام بعضی از آنها را که می فرمایی.
فرمود که: حمد و سپاس خداوندی را که در میان مردم جمعی را مقرّر فرموده است که می آیند به سوی ما و ما را مدح می کنند و مرثیه از برای مصیبت ما می گویند و می خوانند و دشمن ما کسانی را گردانیده است که طعن کنند بر آنها، از خویشان ما و غیر ایشان و استهزا کنند بر ایشان و قبیح شمارند کردار ایشان را (1).
و به سند معتبر دیگر از صفوان منقول است که حضرت صادق علیه السلام فرمود که:
کمتر چیزی که کسب می کند زیارت کننده حضرت امام حسین علیه السلام، آن است که هر حسنه را هزار هزار حسنه ثواب می دهند او را و گناه را یکی می نویسند.
پس فرمود که: ای صفوان، بشارت باد تو را که خدا را ملکی چند هست که
ص: 258
با ایشان قضیبها از نور هست، پس چون حافظان و نویسندگان اعمال می خواهند که بنویسند گناهی بر زیارت کننده حسین علیه السلام، آن ملائکه می گویند به حافظان که: دست نگاهدارید و منویسید. و چون حسنه ای می کنند می گویند: بنویسید، که ایشان گروهی اند که بدل می کند حق تعالی گناهان ایشان را به حسنات (1).
و به سند معتبر از ذَریح مُحاربی منقول است که گفت: به حضرت صادق علیه السلام شکایت کردم آنچه به من می رسد از قوم و فرزندان من، هر گاه به ایشان نقل می کنم ثواب زیارت قبر امام حسین - صلوات اللَّه علیه - را، تکذیب من می کنند و می گویند:
تو دروغ می بندی بر امام جعفر علیه السلام.
حضرت فرمود که: ای ذَریح، بگذار مردم را به هر جا که خواهند بروند، و اللَّه که حق تعالی مباهات می کند به زائران حسین بن علی و آنها که از راههای دور به زیارت آن حضرت می روند، با ملائکه مقرّبین و حاملان عرش خود حتّی آنکه می فرماید به ایشان که: آیا نمی بینید زیارت کنندگان قبر حسین را که آمده اند با نهایت شوق به سوی آن حضرت و به سوی فاطمه زهرا - صلّی اللَّه علیهما - ! به عزّت و جلال و عظمت خود سوگند می خورم که واجب می گردانم برای ایشان کرامت خود را، که ایشان را گرامی دارم و داخل کنم ایشان را در بهشتی که مهیّا کرده ام برای دوستان خود و پیغمبران و رسولان خود. ای ملائکه من، اینها زیارت کنندگان حسین اند که محبوب محمّد است که او پیغمبر و حبیب من است و هر که مرا دوست دارد حبیب مرا دوست می دارد و هر که حبیب مرا دوست دارد، محبوب او را دوست می دارد و هر که حبیب مرا یا محبوب او را دشمن دارد بر من لازم است که او را به بدترین عذابهای خود عذاب کنم و به آتش خود او را بسوزانم و جهنّم را جایگاه او گردانم و او را عذابی کنم که هیچ یک از عالمیان را نکرده باشم (2).
و در حدیث دیگر از امام محمّد باقر و امام جعفر صادق علیهما السلام منقول است
ص: 259
که: هر که خدا خیر او را می خواهد، دوستی حسین و زیارت او را در دلش می اندازد (1).
و در حدیث دیگر مروی است که: هر که خواهد در قیامت نظر به رحمتهای الهی کند و بر او شدّت جان کندن آسان شود و هول قبر از او برطرف شود، بسیار زیارت کند حسین را (2).
و در احادیث بسیار وارد است که: زیارت آن حضرت، زیارت رسول خدا صلی الله علیه و آله است (3).
و به سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: زیارت کننده حسین علیه السلام شفاعتش را قبول می کنند در حق صد کس، که همه مستوجب آتش جهنّم شده باشند (4).
و در حدیث دیگر از حضرت امام محمد باقر علیه السلام منقول است که: هر که یک نماز در پشت قبر حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - بکند و نیّتش خالص از برای خدا باشد، حق تعالی در قیامت او را نوری کرامت فرماید که هرچیز را فروگیرد.
و حق تعالی گرامی می دارد زیارت کنندگان آن حضرت را و منع می کند آتش جهنم را که به ایشان نرسد.
و به درستی که زائر آن حضرت را به کنار حوض کوثر می آورند و حضرت امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - در کنار حوض با او مصافحه می کند و از حوض او را سیراب می گرداند، پس کسی همراه او می کند که او را از اهوال قیامت بگذراند و به منزل او در بهشت او را برساند؛ و امر می کند صراط را که برای او نرم و ذلیل شود و امر می کند آتش جهنّم را که از زبانه آتش چیزی به او نرسد (5).
و به سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که فرمود که: در عقب قبر حضرت امام حسین علیه السلام نماز باید کرد و مُقدّم نباید شد.
ص: 260
راوی پرسید که: چه ثواب است زیارت کننده آن حضرت را؟
فرمود که: بهشت از برای او است، اگر اعتقاد به امامت آن حضرت داشته باشد.
پرسید که: چه عقاب است کسی را که ترک کند زیارت آن حضرت را از روی نخواستن؟
فرمود که: حسرت روز قیامت.
پرسید که: چه ثواب است کسی را که نزد قبر آن حضرت بماند؟
فرمود که: هر روز به هزار ماه حساب می شود.
پرسید که: چه ثواب دارد کسی که مالی در راه زیارت آن حضرت، یا در مدّتی که نزد قبر آن حضرت است خرج کند؟
فرمود که: هر درهم به هزار درهم حساب می شود.
پرسید که: چه ثواب است کسی را که در سفر زیارت آن حضرت بمیرد؟
فرمود که: ملائکه او را مشایعت می کنند و حنوط و کفن از برای او از بهشت می آورند و بر او نماز می کنند و کفن بهشت را در بالای کفنهای او می پوشانند و از ریحان بهشت در زیر او فرش می کنند و زمین را از پیش رو و پشت سر و بالای سر و پایین پا، هر یک یک فرسخ فراخ می کنند و دری از بهشت به سوی قبرش می گشایند و بر او شمیم و گلهای بهشت داخل می شود تا روز قیامت.
پرسید که: چه ثواب دارد کسی که نزد آن حضرت نماز کند؟
فرمود که: هر که دو رکعت نماز نزد قبر آن حضرت بکند، هیچ حاجت از خدا نطلبد مگر به او عطا کند.
پرسید که: چه ثواب دارد کسی که از آب فرات غسل کند برای زیارت آن حضرت؟
فرمود که: گناهان از او می ریزد و پاک می شود از گناه، مثل روزی که از مادر متولد شده بوده است.
پرسید که: چه ثواب دارد کسی که شخصی را به زیارت فرستد در وقتی که خود برای عذری نتواند رفت؟
فرمود که: عطا می کند خدا به او به هر درهمی که خرج کند مثل کوه احد
ص: 261
از حسنات و عوض دهد او را اضعاف آنچه خرج کرده است و بلاها را از او دفع کند و مالش را حفظ کند.
پرسید که: چه ثواب است کسی را که به جور ظالمی کشته شود نزد آن حضرت؟
فرمود که: نزد اوّل قطره ای که از خونش ریخته می شود، جمیع گناهانش آمرزیده می شود؛ و ملائکه می شویند طینت او را که از آن مخلوق شده است تا خالص گردد، چنانچه خالص است طینت پیغمبران مخلص و بیرون رود از آن طینت آنچه به آن مخلوط گردیده است از چرکهای طینت اهل کفر و دلش را می شویند و می گشایند و پر می کنند از ایمان، پس ملاقات می نماید ثواب الهی را و حال آنکه پاک و خالص شده است ازآنچه به بدنها و دلها مخلوط می گردد؛ و می نویسند برای او که قبول گردد شفاعت او در اهل خانه اش و در هزار کس از برادران مؤمنش و ملائکه با جبرئیل و میکائیل و ملک موت بر او نماز می کنند و کفن و حنوطش را از بهشت می آورند و قبرش را فراخ می گردانند و چراغها در قبرش می گذارند و دری از بهشت به سوی قبرش می گشایند و ملائکه تحفه ها از بهشت از برای او می آورند و بعد از هیجده روز او را بالا می برند به حظیره قُدس و پیوسته درآنجا با اولیاءاللَّه می باشد تا در صُور بدمند، پس چون از قبر بیرون آید اوّل کسی که با او مصافحه می کند حضرت رسول خدا و امیرالمؤمنین و ائمه طاهرین - صلوات اللَّه علیهم - اند و بشارت می دهند او را و می گویند: باما باش و او را بر حوض کوثر باز می دارند که از آن آب بخورد و هر که را خواهد آب بدهد.
پرسید که: چه ثواب دارد کسی که به سبب زیارت آن حضرت او را محبوس گردانند؟
فرمود که: به هر روز که محبوس بوده است و به هر غمی که به او رسیده است، فرحی عظیم در قیامت به او می رسد.
پرسید که: اگر بعد از حبس او را بزنند، چه ثواب دارد؟
فرمود که: به او می دهند به هر زدن حوری در بهشت و به هر دردی که به بدن او رسیده است هزار هزار حسنه و محو می کنند از او هزار هزار گناه و بلند می کنند
ص: 262
از برای او هزار هزار درجه و در قیامت با رسول خدا صلی الله علیه و آله صحبت دارد و سخن گوید تا مردم از حساب فارغ شوند و با او مصافحه کنند حاملان عرش خدا و گویند به او که: هر چه خواهی بطلب.
و آورند زننده او را به نزد حساب و هیچ حساب نکنند او را و بازوهای او را گرفته بکشند تا ببرند به سوی ملکی که شربتی از حمیم و شربتی از غِسلین جهنّم به او بخوراند و او را بر کوههای آتش بگذارند و گویند: بچش جزای آنکه زدی کسی را که مهمان خدا و رسول بود.
و مضروب را بیاورند به درِ جهنّم و بگویند به او که: نظر کن و ببین حال آن کس را که تو را زده بود، آیا سینه ات شفا یافت از غم او؟
پس گوید: حمد و سپاس خداوندی را که به برکت فرزند رسولش انتقام مرا از او کشید (1).
ص: 263
در فصول سابقه چند حدیث در فضیلت نماز نزد آن حضرت و نماز در عقب قبر مقدّس گذشت (1). و در باب اوّل بیان نماز در عقب قبور ائمه علیهم السلام گذشت (2). و آنچه از اخبار ظاهر می شود آن است که نماز زیارت و غیر آن را، در عقب قبر آن حضرت و بالای سر آن حضرت کردن هر دو خوب است. و اگر در بالای سر کند پست تر بایستد که مُحاذی اصل قبر مقدّس نباشد (3).
و به سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که فرمود که: نماز کن نزد سر قبر حسین علیه السلام (4).
و به سند صحیح منقول است که ازآن حضرت سؤال کردند که: چون به زیارت قبر امام حسین علیه السلام برویم، قبر را قبله گردانیم؟ فرمود که: اندکی به ناحیه دیگر میل کن (5).
مؤلّف گوید که: ممکن است که این حدیث بر وجه تقیه وارد شده باشد، یا مراد نهی از سجده کردن بر قبر باشد.
چنانچه به سند صحیح دیگر از آن حضرت منقول است که فرمود که: چون فارغ
ص: 264
شوی از زیارت شهدا، قبر امام حسین علیه السلام را پیش روی خود قرار ده و آنچه خواهی نماز بکن (1).
و به سند موثّق منقول است از حلبی که: به خدمت حضرت صادق علیه السلام عرض کردم که: ما زیارت قبر حسین علیه السلام می کنیم، چگونه نماز نزد آن حضرت بکنیم؟
فرمود که: پشت سر می ایستی نزد دوش آن حضرت، پس صلوات بر حضرت رسول صلی الله علیه و آله و صلوات بر حضرت امام حسین علیه السلام می فرستی.
و بنا بر یک نسخه، سؤال نمود از کیفیت صلوات فرستادن بر آن حضرت (2).
و به سند معتبر از علی بن ابی حمزه منقول است که گفت: سؤال کردم از حضرت امام موسی علیه السلام از زیارت قبر امام حسین علیه السلام.
فرمود که: دوست نمی دارم که ترک کنی.
گفت: چه می فرمایی در نماز کردن نزد قبر آن حضرت؛ و من تقصیر می کنم.
فرمود که: در مسجد الحرام و مسجد رسول صلی الله علیه و آله و نزد قبر حسین علیه السلام آنچه خواهی تطوّع بکن که من دوست می دارم.
گفت: در روز، نماز تطوّع نزد قبر آن حضرت بکنم؟
فرمود که: بلی (3).
و به سند معتبر منقول است که حضرت امام محمّد باقر علیه السلام به شخصی گفت که:
چه چیز مانع می شود تو را که هر گاه تو را حاجتی رو دهد، بروی به نزد قبر امام حسین - صلوات اللَّه علیه - و چهار رکعت نماز بکنی و بعد از آن حاجت خود را از خدا بطلبی؟
به درستی که نماز واجب نزد آن حضرت برابر است با حجّ و نماز نافله با عمره (4).
ص: 265
و به سند معتبر دیگر منقول است که حضرت صادق علیه السلام به مفضّل فرمود که: هر رکعت نماز که نزد حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - بکنی، ثوابش مثل ثواب کسی است که هزار حجّ و هزار عمره کرده باشد و هزار بنده آزاد کرده باشد و هزار مرتبه با پیغمبر مرسل به جهاد فی سبیل اللَّه ایستاده باشد (1).
و به سند دیگر از آن حضرت منقول است که: هر نماز که نزد آن حضرت بکنند مقبول است و هر دعا که کنند مستجاب است؛ خواه از برای دنیا کنند و خواه از برای آخرت (2).
و در حدیث معتبر دیگر فرمود که: هر که زیارت کند آن حضرت را و دو رکعت نماز یا چهار رکعت نزد آن حضرت بکند، ثواب حجّ و عمره برای او نوشته شود (3).
و بدان که مشهور میان علما آن است که: مسافر هر گاه در مکّه معظّمه یا مدینه مشرّفه یا مسجد کوفه یا حایر حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - بوده باشد و قصد اقامتِ ده روزه نکرده باشد، مخیّر است میان قصر کردن و تمام کردن نماز؛ و تمام کردن بهتر است.
و در احادیث بسیار، امر به تمام کردن در این مواطن واقع شده است (4).
و گمان فقیر آن است که: اگر در حایر نماز کند، تمام کردن اولی است و اگر جمع کند احوط است و اگر در سایر مواضع کربلای معلّی نماز کند احتیاط قصر و تمام هر دو را بکند، بلکه تا پنج فرسخ از هر طرف چنین کند.
و همچنین در سایر مواضع مکّه غیر از مسجد الحرام و سایر مواضع مدینه غیر از مسجد رسول صلی الله علیه و آله و سایر مواضع کوفه.
و نهایت احتیاط آن است که در جمیع این مواضع، جمع میان هر دو بکند.
ص: 266
و اولی آن است که تا مقدور باشد، در این مواضع قصد اقامت کند که بی دغدغه تمام کند.
و از بعضی احادیث ظاهر می شود که نوافلی که در سفر ساقط می شود، در این مواضع می توان کردن (1)؛ و جمعی از علما قائل شده اند و خالی از قوّتی نیست، خصوصاً وقتی که نماز را تمام کند.
ص: 267
ص: 268
به سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: قبر حسین علیه السلام - بیست ذرع در بیست ذرع - باغی است از باغهای بهشت (1).
و در حدیث دیگر فرمود که: چهار بقعه زمین در ایّام طوفان شکایت به خدا کردند: بیت المعمور و نجف و کربلا و طوس (2).
و به سند معتبر دیگر از آن حضرت منقول است که: زمین کعبه گفت که چیست مثل من و حال آنکه خانه خدا بر پشت من ساخته شده است و می آیند مردم به سوی من از اطراف عالم و حق تعالی مرا حرم و مأمن خود گردانیده است!
حق تعالی به او وحی فرمود که: ساکت شو و قرار گیر، که فضیلت تو در جنب فضیلت زمین کربلا نیست مگر به منزله سوزنی که در دریا فرو برند در جنب دریا و اگر تربت کربلا نمی بود تو را فضیلت نمی دادم و اگر آن کسی که در کربلا محل دفن او شده است نمی بود، نه تو را خلق می کردم و نه آن خانه را که به آن فخر کردی؛ پس قرار گیر و متواضع و ذلیل باش از برای کربلا و استنکاف و تکبّر مکن بر کربلا و الّا
ص: 269
فرو برم تو را در آتش جهنّم (1).
و به سندهای معتبر دیگر ازامام محمد باقر علیه السلام منقول است که: خلق کرد حق تعالی زمین کربلا را پیش ازآنکه خلق کند کعبه را به بیست و چهار هزار سال و مقدّس گردانید آن را و برکت فرستاد بر آن؛ و پیوسته چنین مقدّس و مبارک بود پیش از آنکه خدا خلایق را خلق نماید. و همیشه چنین خواهد بود تا بگرداند خدا آن را بهترین زمینهای بهشت و بهتر منزلی و مسکنی که دوستان خود را در آن ساکن گرداند در بهشت (2).
و به چند سند دیگر از حضرت امام زین العابدین - صلوات اللَّه علیه - منقول است که: حق تعالی کربلا را حرم صاحب امنیّت با برکت گردانید پیش از آنکه خلق کند زمین کعبه را و حرم گرداند آن را به بیست و چهار هزار سال؛ و چون حق تعالی در ابتدای قیامت زمین را به زلزله آورد، بالا برند کربلا را با خاکش چنانچه هست نورانی و صافی، پس بگردانند آن را بهترین باغی از باغهای بهشت و بهتر مسکن و مأوایی در بهشت، که در آن ساکن نشوند مگر پیغمبران و مرسلان؛ و آن روشنی دهد در میان باغهای بهشت چنانچه ستاره های بسیار روشن در میان ستاره ها از برای اهل زمین روشنی می دهند و نورش دیده های اهل بهشت را خیره گرداند و ندا کند که:
منم آن زمین مقدّس طیّب مبارکی که در برداشتم بهترین شهیدان و بهترین جوانان اهل بهشت را (3).
و از حضرت امام محمد باقر علیه السلام منقول است که فرمود که: غاضریّه - یعنی کربلا - بقعه ای است که در آن بقعه حق تعالی سخن گفت با موسی بن عمران علیه السلام و مناجات کرد در آن با نوح علیه السلام؛ و آن گرامی ترین زمینهای خدا است بر خدا و اگر چنین نبود
ص: 270
حق تعالی نمی سپرد در آن دوستان و پیغمبران و فرزندان پیغمبرانش را؛ پس زیارت کنید قبرهای ما را در غاضریّه (1).
و حضرت صادق علیه السلام فرمود که: غاضریه از تربت بیت المقدس است (2).
و به سند معتبر منقول است که حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود که: مدفون خواهد شد پسر من در زمینی که آن را کربلا گویند و آن بقعه ای است که برآن بود قبة الاسلامی که نجات داد خدا بر آن قبّه آنها را که ایمان به حضرت نوح علیه السلام آورده بودند از طوفان (3).
و به سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام مروی است که: زیارت کنید کربلا را و از آن قطع مکنید؛ که فرزند بهترین پیغمبران را دربر گرفته است.
و به درستی که ملائکه زیارت کردند کربلا را هزار سال پیش ازآنکه جدّم حسین در آنجا ساکن شود و هیچ شبی نمی گذرد مگر جبرئیل و میکائیل آن را زیارت می کنند؛ پس جهد کن که پیوسته در آن مکان باشی (4).
و به سند معتبر دیگر ازآن حضرت منقول است که: حق تعالی بعضی از زمینها و آبها را بر بعضی زیادتی داده است، پس بعضی از آنها فخر کردند و بعضی بغیْ و زیادتی بر زمینهای دیگر کردند، پس هیچ آب و زمینی نبود مگر مُعاقَب شدند به ترک تواضع و فروتنی؛ حتی آنکه مسلّط گردانید حق تعالی مشرکان را بر کعبه و فرستاد بر زمزم آب شوری تا مزه اش را فاسد گردانید.
و به درستی که کربلا و آب فرات اوّل زمین و اوّل آبی بودند که حق تعالی مقدّس و مبارک گردانید آنها را، پس گفت به کربلا که: سخن بگو.
پس چون زمینها و آبها فخر کردند بعضی بر بعضی، گفت: من زمین مقدّس مبارک خدایم، تربت و آب من شفا است و فخر نمی کنم، بلکه خاضع و ذلیل برای کسی ام که مرا چنین کرده است؛ و این را برای فخر بر زمینهای دیگر نمی گویم، بلکه
ص: 271
شکر نعمت پروردگار خود می کنم.
پس خدا آن را گرامی داشت و به سبب فروتنی و شکر نعمت، کرامت و شرفش را زیاد کرد به حسین - صلوات اللَّه علیه - و اصحاب او.
پس حضرت صادق علیه السلام فرمود که: هر که تواضع کند برای خدا، بلند کند او را خدا؛ و هر که تکبّر کند، خدا او را ذلیل و پست گرداند (1).
و به سند معتبر از حضرت امام زین العابدین - صلوات اللَّه علیه - منقول است که:
حضرت مریم به اعجاز از دمشق به کربلا آمد و حضرت عیسی در موضع قبر امام حسین از او متولّد شد و در همان شب به دمشق برگشت (2).
و به سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: حضرت امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - در بعضی از سفرها چون نزدیک کربلا رسید از لشکر پیش افتاد و چون به محلّ شهادت امام حسین علیه السلام و اصحاب او رسید فرمود که: در اینجا دویست پیغمبر و دویست وصیّ پیغمبر و دویست فرزندزاده پیغمبر شهید شده اند با اتباع ایشان.
پس دور صحرا می گردید و می فرمود که: اینجا محلّ خوابیدن شتران ایشان است و اینجا محل فرود آوردن بارهای ایشان است و این محلّ شهادت گروهی چند است که پیش از ایشان بهتر از ایشان نبوده است و بعد از ایشان مثل ایشان نخواهد بود (3).
و فرمود که: خوشا حال تو ای خاک، که بر تو ریخته خواهد شد خونهای دوستان! (4) و به سند معتبر دیگر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که فرمود که چون به زیارت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - بروی، زیارت کن آن حضرت را محزون و غمگین و حوائج خود را نزد او سؤال نما و برگرد و آن را وطن خود قرار مده (5).
ص: 272
مؤلّف گوید که: چون در باب سابق احادیث در فضیلت توقّف و توطّن در کربلا گذشت (1)، ممکن است که نهی که در این حدیث وارد شده است محمول بر صورت تقیّه و خوف باشد؛ چنانچه غالب احوال آن زمان چنین بوده است.
یا مراد این باشد که، نزدیک قبر و در حایر بسیار توقّف ننماید؛ چنانچه بعضی از احادیث به این مضمون بعد از این خواهد آمد (2).
و به چندین سند از حضرت امام زین العابدین علیه السلام منقول است که: جبرئیل به نزد حضرت رسول صلی الله علیه و آله آمد و اشاره به حضرت امام حسین علیه السلام کرد و گفت: این فرزندزاده تو کشته خواهد شد با جماعتی از فرزندان و اهل بیت تو و نیکان امّت تو در کنار فرات، در زمینی که آن را کربلا گویند؛ و به سبب آن کرب و بلا بردشمنان تو و دشمنان فرزندان تو بسیار خواهد بود در روزی که غم آن روز برطرف نمی شود و حسرتش دائم است - یعنی روز قیامت - . و آن زمین پاکترین بقعه های زمین است و از همه زمین حُرمتش بیشتر است و از زمینهای بهشت است (3).
و در حدیث دیگر از امام زین العابدین علیه السلام منقول است که فرمود که: گویا می بینم که قصرها و بناهای محکم بر دور قبر امام حسین علیه السلام ساخته اند و گویا می بینم که بازارها بر دور قبر آن حضرت بهم رسیده و از اطراف زمین به زیارت آن حضرت خواهند آمد (4).
و در حدیث معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: برکت قبر امام حسین علیه السلام تا ده میل است (5) - که سه فرسخ و ثُلث فرسخ باشد - .
و در حدیث معتبر دیگر فرمود که: حریم قبر آن حضرت از هر طرف، یک فرسخ است (6).
ص: 273
و در روایت معتبر دیگر فرمود که: حریم قبر آن حضرت پنج فرسخ است، از چهار جانب قبر (1).
و در حدیث معتبر دیگر از اسحاق بن عمّار منقول است که گفت: شنیدم از حضرت صادق علیه السلام که می فرمود که: موضع قبر حسین بن علی علیهما السلام را حُرمت معلومی هست، هر که آن حرمت را بشناسد و پناه به آن برد امان یابد.
گفتم: وصف فرما برای من موضع آن حضرت را.
فرمود که: بپیما از موضع قبرش که امروز هست، از هر طرف بیست و پنج ذرع.
و موضع قبرش از آن روز که مدفون شده است در آن باغی است از باغهای بهشت و دری است از درهای بهشت و در آن معراجی به سوی آسمانها است که اعمال زائران را از آن بالا می برند (2).
مؤلف گوید که: علما جمع میان احادیث مختلفه این باب، به حمل بر اختلاف مراتبِ فضیلت کرده اند که: اقصای مراتب فضیلت پنج فرسخ است و از آن بهتر یک فرسخ است و اشرف آن فرسخ یک میل است که بعد از این خواهد آمد و اشرف از آن هفتاد باع است و اشرف از آن هفتاد ذرع است و اشرف از آن بیست و پنج ذرع است و اشرف از آن بیست ذرع است و اشرف از آن اصل ضریح است.
و ظاهر علما این است که تربتِ استشفا و سجود و سبحه را، از همه اینها توان برداشت. و احوط در تربت استشفا آن است که زیاده از یک فرسخ و ثُلث فرسخ بر ندارند. و احوط از آن آنکه از زیاده از یک میل برندارند. و احوط از آن آنکه از حوالی ضریح مقدّسه اخذ نمایند.
و امّا حدّ حایر: پس از کلام علما، مختلف ظاهر می شود:
بعضی گفته اند که: آنچه احاطه کرده است به آن دیوارهای صحن؛ پس تمام
ص: 274
صحن و عمارات متّصله به روضه مقدّسه - از مسجدین و غیر آنها - همه داخل خواهد بود.
و بعضی گفته اند که: اصل ضریح است.
و بعضی گفته اند: ضریح است با عمارات متّصله به آن.
و ظاهر کلام اکثر علما و مشهور میان سکنه آن دیار، آن معنی اوّل است.
و از بعضی معمّرین افاضل از سکنه آن اماکن مقدّسه مسموع شد، که صحن شریف از پیش رو و جانب راست و جانب چپ مضبوط است و تغییر نداده اند؛ امّا از طرف پشت سر تغییر داده اند و قدر اصل و زیادتی معلوم نیست.
و دور نیست که آنچه از صحن گود است داخل حایر باشد و آنچه بلند است داخل نباشد؛ چنانچه ابن ادریس - علیه الرحمه - در سرائر گفته است که این مکان را حایر می گویند برای آنکه در لغت عرب، حایر مکان پست را می گویند، زیرا که آب در آن حیران و ساکن می گردد (1).
و شیخ شهید و جمع دیگر گفته اند که: برای این مسمّی به حایر گردیده است که در زمان متوکل - علیه اللّعنه - که به امر او آب بستند که اثر ضریح را منطمس سازند، به اعجاز آن حضرت آب بر دور حایر بلند شد و داخل حایر نشد (2).
و بنابراین احتمال اخیر، مسجد بزرگ داخل حایر نخواهد بود، با آنچه محاذی آن است از یمین و یسار و آنچه عقب آن است از صحن.
و در دخول حجره های صحن در حایر، بنا بر احتمال اوّل و اخیر خالی از اشکالی نیست.
و بنا بر اقوالی که مذکور شد، طریق احتیاط در قصر و اتمام صلاة در این موضع بر ناقد بصیر ظاهر می شود.
ص: 275
به سند معتبر از موسی بن جعفر علیهما السلام منقول است که فرمود که: از تربت من چیزی برمدارید که تبرّک به آن کنید؛ که هر تربت ما حرام است مگر تربت جدّم حسین بن علی علیهما السلام؛ که خدا آن را شفا گردانیده است برای شیعیان و دوستان ما (1).
و به سند معتبر از حضرت امام رضا علیه السلام منقول است که: هر گِلی حرام است مانند میته و خون و جانوری که به نام غیر خدا کشته باشند، مگر طینت قبر حسین علیه السلام که آن شفا است از هر دردی (2).
و در حدیث معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: اگر بیماری از مؤمنان که حقّ و حُرمت و ولایت و امامت حضرت امام حسین را داند، بگیرد از طین قبر آن حضرت بقدر سر انگشت، هر آینه دوای او خواهد بود (3).
و به سند موثق از ابن ابی یعفور منقول است که به خدمت حضرت صادق علیه السلام عرض کرد که: یک شخص از خاک قبر امام حسین علیه السلام بر می دارد و منتفع می شود،
ص: 276
و دیگری بر می دارد و منتفع نمی شود!
فرمود که: نه واللَّه، هر که بردارد و اعتقاد داشته باشد که به او نفع می بخشد، منتفع می شود (1).
و به سند معتبر منقول است که بعضی از اصحابِ حضرت امام محمد باقر علیه السلام گفت: زنی قدری ریسمان به من داد که در مکّه بدهم که جامه کعبه را به آن بدوزند و من نخواستم که به حاجبان و خدَمه کعبه بدهم؛ زیرا که ایشان را می شناختم و می دانستم که خود متصرّف می شوند. چون به مدینه آمدم به خدمت امام محمّد باقر علیه السلام عرض کردم.
فرمود که: آن را بده و عسل و زعفران بخر و بگیر قدری از تربت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - و به آب باران ضمّ کن و عسل و زعفران را در آن بریز و به شیعیان بده که بیماران خود را به آن دوا کنند (2).
و به سندهای معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: خاک قبر حضرت امام حسین علیه السلام شفای هر درد است و آن است دوای بزرگ (3).
و در حدیث معتبر دیگر فرمود که: تربت امام حسین علیه السلام در آن شفا است، هر چند یک میل راه - که ثلث فرسخ باشد - دورتر از قبر برداشته باشند (4).
و در روایت دیگر فرمود که: هر که را علّتی برسد و مداوا کند به خاک قبر امام حسین علیه السلام، حق تعالی او را شفا می بخشد از آن علّت، مگر آنکه علّت مرگ باشد (5).
ص: 277
و به سند معتبر منقول است از شخصی که گفت: حضرت امام رضا علیه السلام برای من از خراسان بسته متاعی فرستاد، چون گشودم در میان آن خاکی بود؛ از آن مرد که آورده بود پرسیدم که: این خاک چیست؟
گفت: این خاک قبر امام حسین علیه السلام است؛ هرگز آن حضرت از جامه و غیر جامه چیزی به جایی نمی فرستد، مگر این خاک را در میانش می گذارد و می گوید این امان است از بلاها به اذن و مشیّت خدا (1).
و به سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام مروی است که: بردارید کام فرزندان خود را با تربت حسین علیه السلام، که امان می بخشد از بلاها (2).
و به سند صحیح منقول است که: شخصی به آن حضرت عرض کرد که: می گیرم از خاک قبر حسین و نزد من می باشد برای برکت آن. فرمود که: خوب است (3).
و در حدیث دیگر فرمود که: در خاک حایری که حسین علیه السلام در آن مدفون است، شفای هر درد و ایمنی از هر بیم و خوف هست (4).
و در حدیث معتبر دیگر فرمود که: اگر بیماری از مؤمنان - که شناسد حق و حرمت و امامت امام حسین علیه السلام را از برای او - از تربت آن حضرت از یک میل راه بردارد، از برای او دوا و شفا خواهد بود (5).
و به روایت معتبر دیگر از آن حضرت منقول است که: نزد سر حضرت حسین بن علی علیهما السلام خاک سرخی هست که شفا می بخشد از هر درد و مرض، مگر مرگ را.
ص: 278
راوی گفت که: من رفتم و از بالای سر آن حضرت به قدر یک ذرع کندم، از بالای سر آن حضرت خاک سرخی ریخت به قدر درهمی، پس آن را به کوفه آوردم و با دواها ممزوج کردم و به بیماران می دادم و شفا می یافتند (1).
و در حدیث دیگر فرمود که: هر گِلی حرام است مانند گوشت خوک و هر که بخورد و بمیرد من نماز را بر او نمی کنم، مگر گل قبر امام حسین علیه السلام که در آن شفای هر دردی هست؛ و اگر کسی از روی لذّت و خواهش بخورد از برای او شفا نیست (2).
و در حدیث دیگر فرمود که: اندکی از آن حلال است، مثل نخودی (3).
و در روایت معتبر دیگر فرمود که: خاک قبر حسین علیه السلام را از نزد قبر تا هفتاد ذرع، می توان برداشت (4).
و در روایت معتبر دیگر هفتاد باع در هفتاد باع فرمود (5).
و باع آن مقدار است که هر دو دست را بگشایند؛ و تقریبا به قدر چهار ذراع می شود.
و به سند معتبر از امام محمد باقر علیه السلام منقول است که: طین قبر حسین علیه السلام شفای هر درد و ایمنی از هر خوف است و از برای هر مطلب که بردارند آن مطلب حاصل می شود (6).
و در حدیث دیگر منقول است که: از حضرت صادق علیه السلام پرسیدند از گِل ارمنی که بر می دارند برای کسی که عضوی از او شکسته باشد، آیا حلال است برداشتن آن؟
فرمود که: باکی نیست، آن خاک ذوالقرنین است؛ و خاک قبر امام حسین علیه السلام از آن بهتر است (7).
ص: 279
و در حدیث معتبر دیگر منقول است از ابو حمزه ثمالی که گفت: عرض کردم به حضرت صادق علیه السلام که: می بینم اصحاب ما می گیرند خاک قبر حضرت امام حسین علیه السلام را و طلب شفا از آن می کنند، آیا در آن شفا هست؟
فرمود که: طلب شفا می توان کرد از خاکی که بردارند از میان قبر تا چهار میل.
و همچنین است خاک قبر جدّم رسول خدا صلی الله علیه و آله و قبر امیرالمؤمنین و امام حسن علیهما السلام.
پس بگیر از آن خاک که آن شفای هر درد است و سپری است از برای دفع هر چه از آن ترسی؛ و هیچ چیز به آن برابری نمی کند از چیزها که از آن شفا طلب می کنند بغیر از دعا.
و چیزی که آن را فاسد می کند، آن است که در ظرفها و جاهای بد می گذارند.
و آنها که معالجه به آن می کنند، کم است یقین ایشان؛ هر که یقین داشته باشد که این از برای او شفا است هر گاه معالجه به آن بکند او را کافی خواهد بود و محتاج به دوای دیگر نخواهد شد.
و فاسد می گرداند آن تربت را شیاطین و کافران از جنّیان که خود را بر آن می مالند و به هر چیز که می گذرد آن تربت آن را بو می کنند؛ و امّا شیاطین و کافران جنّ، پس حسد می برند فرزندان آدم را و خود را برآن می مالند که اکثرِ نیکی و بوی خوشش برطرف می شود. و هیچ تربت از حایر بیرون نمی آید مگر مهیّا می شود از شیاطین و کافران جنّ از برای آن تربت، آن قدر که عدد ایشان را به غیر از خدا احصا نمی تواند کرد و آن تربت در دست صاحبش است و ایشان خود را بر آن می مالند؛ و ملائکه نمی گذارند ایشان را که داخل حایر شوند. و اگر تربت سالم از اینها بماند، هر بیماری را که به آن معالجه نمایند البته در آن ساعت شفا می یابد.
پس چون تربت را برداری پنهان کن و نام خدا بر آن بسیار بخوان؛ و شنیده ام که بعضی از آنها که تربت را برمی دارند، آن را سبک می شمارند؛ حتی بعضی از ایشان آن را در توبره چهار پایان می اندازند، یا در ظرف طعام و چیزهایی که دست بر آن بسیار مالیده می شود - از خرجین ها و جوالها - .
ص: 280
پس چگونه شفا یابد از آن، کسی که به این نوع آن را حرمت دارد؛ ولیکن دلی که در آن یقین نیست و سبک می شمارد چیزی را که صلاحش در آن است، عمل خود را فاسد می کند (1).
مؤلّف گوید که: مشهور میان علما آن است که خوردن گل و خاک مطلقاً جایز نیست، مگر خاک قبر امام حسین علیه السلام به قصد شفا، بی قصد لذّت، به قدر نخودی.
و اگر به قدر عدسی زیاده نخورند، احوط است.
و احوط آن است که آن تربت را از موضعِ نزدیک برداشته باشند و به دعاها و آداب منقوله برداشته باشند و در وقت خوردن به آداب و ادعیه منقوله بخورند؛ چنانچه مذکور خواهد شد.
و امّا خاک قبور سایر انبیا و ائمه علیهم السلام، پس جایز نیست خوردن آنها.
و این دو حدیث را حمل می توان کرد بر اینکه تبرّک جویند به آنها به غیر خوردن؛ مثل طلا کردن و مانند آن.
و به سند معتبر از محمد بن مسلم منقول است که گفت: رفتم به مدینه و بیمار شدم، حضرت امام محمد باقر علیه السلام دوایی از برای من فرستاد که غلامی آورد و دستمالی بر روی آن پوشیده بودند.
غلام گفت که: این را بخور که حضرت مرا امر کرده است که نروم، تا بیاشامی این دوا را.
پس چون گرفتم و خوردم، شربت سردی بود در نهایت خوش طعمی و بوی مشک از آن ساطع بود.
پس غلام گفت که: مولای من می فرماید که چون دوا را بخوردی بیا به نزد ما.
من از این قول تعجب کردم؛ زیرا که حالی داشتم پیشتر، که قدرت نداشتم بر برخاستن.
پس چون آن شربت در جوف من قرار گرفت، گویا از بندی رها شدم؛ برخاستم و به در خانه آن حضرت آمدم و رخصت طلبیدم، حضرت صدا زدند که جسمت صحیح شده است، داخل شو.
ص: 281
پس داخل شدم و می گریستم و سلام کردم و دست و سرش را بوسیدم.
پرسید که: چرا گریه میکنی؟
گفتم که: فدای تو شوم می گریم بر غربت خود و دوری راه از خدمت شما و کمی قدرت بر ماندن در ملازمت شما، که پیوسته نظر به شما کنم.
فرمود که: امّا کمی قدرت، پس حق تعالی چنین گردانیده است شیعیان و اهل مودّت ما را و بلا را به سوی ایشان تند گردانیده است.
و امّا آنچه گفتی از غربت، پس مؤمن در این دنیا غریب است در میان این خلق واژگون، تا از این خانه به در رود به سوی رحمت خدا.
و امّا آنچه ذکر کردی از دوری راه، پس تو را در این باب تأسّی خواهد بود به حضرت ابی عبداللَّه الحسین علیه السلام، که در زمینی است که دور است از ما در کنار فرات.
و امّا آنچه یاد کردی از محبّت قرب ما و نظر کردن به سوی ما و اینکه قادر بر این نیستی، پس بدان که خدا می داند آنچه در دل تو است و تو را بر آن جزا خواهد داد.
پس فرمود که: آیا به زیارت امام حسین علیه السلام می روی؟
گفتم بلی، با ترس و بیم بسیار.
فرمود که: هر چند ترس بیشتر است، ثوابش عظیم تر است.
پس فرمود که: چگونه یافتی آن شربت را؟
گفتم: گواهی می دهم که شما اهل بیت رحمتید و تو وصیّ اوصیائی؛ در وقتی غلام آن شربت را آورد که قدرت نداشتم که بر پا بایستم و از خود ناامید شده بودم، پس چون آن شربت سرد شیرین خوشبو را نوشیدم غلام گفت که مولای من فرموده است که بیا، گفتم با این حال می روم هر چند جانم برود؛ چون روانه شدم گویا از بندی رها شدم، پس سپاس خداوندی را که شما را رحمت گردانیده است برای شیعیان شما.
فرمود که: آن شربت که خوردی از خاک قبرهای پدران من بود و از برای شفا از آن بهتر چیزی نمی باشد، پس هیچ چیز را با آن را برابر مکن، که ما به اطفال و زنان خود می خورانیم و از آن خیر بسیار می بینیم.
ص: 282
گفتم: فدای تو شوم، ما بر می داریم و طلب شفا از آن می کنیم.
فرمود که: شخصی آن را برمی دارد و از حایر بیرون می آورد ظاهر، بی آنکه در چیزی بپیچد، پس هیچ جنّ و جانور و چیزی که دردی و بلائی داشته باشد نیست مگر آنکه آن را بو می کند، پس برکتش برطرف می شود و برکتش را دیگران می برند؛ و آن تربت که به آن معالجه می کنند چنین نمی باید باشد، واگر نه این علّت باشد که گفتم، هر که آن را برخود بمالد یا از آن بخورد، البته شفا می یابد در همان ساعت.
و آن مثل حجر الأسود است که اوّل مثل یاقوتی بود در نهایت سفیدی و هر بیماری و دردناکی که خود را بر آن می مالید در ساعت شفا می یافت؛ و چون صاحبان دردها از اهل کفر و جاهلیّت خود را بر آن می مالیدند، سیاه شد و اثرش کم شد.
و چون تو برمی داری تربت را ظاهر و گشوده بیرون می آوری و در میان خرجین و در جاهای چرکین می افکنی، پس برکتش می رود (1).
و به دو سند معتبر ازحارث بن مغیره منقول است که گفت: به خدمت حضرت صادق علیه السلام عرض کردم که: من درد و بیماری بسیار دارم و به هر دوائی که مداوا کردم نفع نیافتم.
فرمود که: چرا غافلی از تربت قبرحسین بن علی علیهما السلام که در آن شفای هر درد است و ایمنی از هر خوف هست؟!
تربت را برداری این دعا بخوان:
اللَّهُمَّ إنِّی أَسْألُکَ بِحَقِّ هذِهِ الطِّیْنَةِ، وَ بِحَقِّ الْمَلَکِ الَّذِی أَخَذَها، وِبَحَقِّ النَّبِیِّ الَّذِی قَبَضَها، وَ بِحَقِّ الْوَصِیِّ الَّذِی حَلَّ فِیْها، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ أهْلِ بَیْتِهِ، وَ افْعَلْ بِی - کذا وکذا - .
و به جای «وافعل بی کذا وکذا» حاجتهای خود را بطلبد.
پس حضرت فرمود که: ملکی که تربت را اخذ کرد جبرئیل بود و آن تربت را به پیغمبر صلی الله علیه و آله نمود و گفت: این تربت پسرت حسین است؛ امّت تو بعد از تو او را خواهند کشت. و پیغمبری که آن را اخذ کرد محمّد صلی الله علیه و آله بود و وصیّی که در آن حلول
ص: 283
کرده است حضرت امام حسین است با شهیدان که با آن حضرت در آنجا مدفون شده اند.
گفتم فدای تو شوم شفای هر درد را دانستم، چگونه باعث ایمنی از هر خوف می گردد؟
فرمود که: هر گاه از پادشاهی و یا غیر او ترسی، از خانه بیرون مرو مگر آنکه تربت آن حضرت با تو باشد، پس بگو:
اللَّهُمَّ إنِّی أَخَذْتُهُ مِنْ قَبْرِ وَلِیِّکَ وَ ابْنِ وَلِیِّکَ، فَاجْعَلْهُ لِی أمْناً وَ حِرْزاً لِما أخافُ وَ ما لا أخافُ.
زیرا که گاه هست بر آدمی بلائی چند وارد می شود که خوف از آنها ندارد.
حارث گفت که: چنانچه حضرت فرمود من تربت را اخذ کردم و آن دعا که فرمود خواندم پس بدنم صحیح شد و امان من گردید از آنچه می ترسیدم و ازآنچه نمی ترسیدم؛ و بعد از آن به حمد اللَّه مکروهی و المی ندیدم (1).
و به روایت معتبر دیگر منقول است که آن حضرت فرمود که: حق تعالی تربت جدّم را گردانیده است شفای هر درد و امان از هر خوف؛ پس هر گاه یکی از شما خواهد که بردارد تربت را، پس ببوسد آن را و بر هر دو دیده بگذارد و بر سایر بدن بمالد و بگوید:
اللَّهُمَّ بِحَقِّ هذِهِ التُّرْبَةِ، وَ بِحَقِّ مَنْ حَلَّ بِها وَ ثَوی فِیْها، وَ بِحَقِّ أبِیْهِ وَ أُمِّهِ وَ أَخِیْهِ وَ الْأئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ، وَ بِحَقِّ الْمَلائِکَةِ الْحافِّیْنَ بِهِ، إلّاجَعَلْتَها شِفاءً مِنْ کُلِّ داءٍ، وَ بُرْءاً مِنْ کُلِّ مَرَضٍ، وَ نَجاةً مِنْ کُلِّ آفَةٍ، وَ حِرْزاً مِمّا أخافُ وَ أَحْذَرُ.
پس آن را استعمال نماید.
راوی گفت که: من همیشه چنین کردم و هیچ مکروهی به حمد اللَّه ندیدم (2).
و در حدیث دیگر فرمود که: چون احدی از شما تربت را بردارد، به اطراف انگشتان بردارد - و قدر آن مثل نخود است - پس ببوسد و بر هر دو دیده بگذارد و بر سایر بدن بمالد و آن دعا که در حدیث سابق گذشت بخواند (3).
ص: 284
و در حدیث معتبر دیگر فرمود که: چون کسی از تربت حضرت امام حسین علیه السلام تناول نماید، بگوید:
اللَّهُمَّ إنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ الْمَلَکِ الَّذِی تَناوَلَهُ وَ الرَّسُوْلِ الَّذِی بَوَّأَهُ وَ الْوَصِیِّ الَّذِی ضُمِّنَ فِیْهِ، أنْ تَجْعَلَهُ شِفاءً مِنْ کُلِّ داءٍ.
پس آن درد را نام برد (1).
و در حدیث معتبر از حضرت امام محمد باقر علیه السلام منقول است که: چون برداری تربت را، بگو:
اللَّهُمَّ بِحَقِّ هذِهِ التُّرْبَةِ، وَ بِحَقِّ الْمَلَکِ الْمُوَکَّلِ بِها، وِبَحَقِّ الْمَلَکِ الَّذِی کَرَبَها (2)، وَ بِحَقِّ الْوَصِیِّ الَّذِی هُوَ فِیْها، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اجْعَلْ هذَا الطِّیْنَ شِفاءً لِی مِنْ کُلِّ داءٍ، وَ أماناً مِنْ کُلِّ خَوْفٍ.
اگر چنین کند البته شفای او است از هر دردی و امان او است از هر خوفی (3).
و در روایت معتبر منقول است که: مهر کردن بر تربت حسین علیه السلام آن است که بر آن سوره «إنّا أنزلناه فی لیلة القدر» بخوانی (4).
و روایتی وارد شده است که: چون تربت را برگیری بگو:
بِسْمِ اللَّهِ، اللَّهُمَّ بِحَقِّ هذِهِ التُّرْبَةِ الطّاهِرَةِ، وَ بِحَقِّ الْبُقْعَةِ الطَّیِّبَةِ، وَ بِحَقِّ الْوَصِیِّ الَّذِی تُوارِیْهِ، وَ بِحَقِّ جَدِّهِ وَ أبِیْهِ وَ أُمِّهِ وَ أَخِیْهِ وَ الْمَلائِکَةِ الَّذِیْنَ یَحُفُّوْنَ بِهِ وَ الْمَلائِکَةِ الْعُکُوْفِ عَلی قَبْرِ وَلِیِّکَ یَنْتَظِرُوْنَ نَصْرَهُ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِمْ أجْمَعِیْنَ - ،
ص: 285
اجْعَلْ لِی فِیْهِ شِفاءً مِنْ کُلِّ داءٍ، وَ أَماناً مِنْ کُلِّ خَوْفٍ، وَ غِنیً مِنْ کُلِّ فَقْرٍ، وَ عِزّاً مِنْ کُلِّ ذُلٍّ، وَ أَوْسِعْ بِهِ عَلَیَّ فی رِزْقِی، وَ أَصِحَّ بِهِ جِسْمِی (1).
و به سند معتبر دیگر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: چون خواهی خاک قبر حضرت امام حسین علیه السلام را برداری، پس سوره «حمد» و «قل أعوذ بربّ الفلق» و «قل أعوذ بربّ النّاس» و «قل هو اللَّه أحد» و «إنّا أنزلناه فی لیلة القدر» و «یس» و «آیة الکرسی» بخوان - و بنا بر بعضی نسخ «قل یا أیّها الکافرون» نیز بخوان - و بگو:
اللَّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ حَبِیْبِکَ وَ نَبِیِّکَ وَ رَسُوْلِکَ وَ أَمِیْنِکَ، وَ بِحَقِّ أَمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ عَلِیِّ بْنِ أبِی طالِبٍ عَبْدِکَ، وَ أخِی رَسُوْلِکَ، وَ بِحَقِّ فاطِمَةَ بِنْتِ نَبِیِّکَ، وَ زَوْجَةِ وَ لِیِّکَ، وَ بِحَقِّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ، وَ بِحَقِّ الْأئِمَّةِ الرّاشِدِیْنَ، وَ بِحَقِّ هذِهِ التُّرْبَةِ، وَ بِحَقِّ الْمَلَکِ الْمُوَکَّلِ بِها، وَ بِحَقِّ الْوَصِیِّ الَّذِی هُوَ فِیْها، وَ بِحَقِّ الْجَسَدِ الَّذِی تَضَمَّنَتْ، وَ بِحَقِّ السِّبْطِ الَّذِی ضُمِّنَتْ (2)، وَ بِحَقِّ جَمِیْعِ مَلائِکَتِکَ وَ أَنْبِیائِکَ وَ رُسُلِکَ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْ هذَا الطِّیْنَ شِفاءً لِی وَ لِمَنْ یَسْتَشْفِی بِهِ مِنْ کُلِّ داءٍ وَ سُقْمٍ وَ مَرَضٍ، وَ أَماناً مِنْ کُلِّ خَوْفٍ.
اللَّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ، اجْعَلْهُ عِلْماً نافِعاً، وَ رِزْقاً واسِعاً، وَ شِفاءً مِنْ کُلِّ داءٍ وَ سُقْمٍ، وَ آفَةٍ وَ عاهَةٍ، وَ جَمِیْعِ الْأوْجاعِ کُلِّها، إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیْرٌ.
و می گویی:
اللَّهُمَّ رَبَّ هذِهِ التُّرْبَةِ الْمُبارَکَةِ الْمَیْمُوْنَةِ وَ الْمَلَکِ الَّذِیِ هَبَطَ بِها وَ الْوَصِیِّ الَّذِی هُوَ فِیْها، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ سَلِّمْ، وَ انْفَعْنِی بِها، إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیْرٌ (3).
ص: 286
و در روایت دیگر فرمود که: هر گاه تربت را بخوری یا خواهی که بخوری، بگو:
بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ، اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ رِزْقاً واسِعاً، وَ عِلْماً نافِعاً، وَ شِفاءً مِنْ کُلِّ داءٍ، إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیْرٌ (1).
و به روایت دیگر فرمود که بگو:
اللَّهُمَّ رَبَّ هذِهِ التُّرْبَةِ الْمُبارَکَةِ، وَ رَبَّ الْوَصِیِّ الَّذِی وارَتْهُ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اجْعَلْهُ عِلْماً نافِعاً، وَ رِزْقاً واسِعاً، وَ شِفاءً مِنْ کُلِّ داءٍ (2).
و در روایت معتبر دیگر فرمود که: هر گاه برداری تربت مظلوم را و در دهان بگذاری، بگو:
اللَّهُمَّ إنِّی أَسْألُکَ بِحَقِّ هذِهِ التُّرْبَةِ، وَ بِحَقِّ الْمَلَکِ الَّذِی قَبَضَها وَ النَّبِیِّ الَّذِی حَضَنَها وَ الْإمامِ الَّذِی حَلَّ فِیْها، أنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أنْ تَجْعَلَ لِی فِیْها شِفاءً نافِعاً، وَ رِزْقاً واسِعاً، وَ أماناً مِنْ کُلِّ خَوْفٍ وَ داءٍ.
که اگر این را بگوید، حقّ تعالی به او شفا و عافیت می بخشد (3).
و در حدیث دیگر فرمود که: تربت امام حسین علیه السلام بسیار مبارک است، هر که بخورد آن را از شیعیان ما، برای او شفا می گردد از هر دردی؛ و هر که بخورد از دشمنان ما، در بدنش گداخته می شود چنانچه دنبه گداخته می شود.
پس چون تربت را بخوری بگو:
اللَّهُمَّ إنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ الْمَلَکِ الَّذِی قَبَضَها، وَ بِحَقِّ النَّبِیِّ الَّذِی خَزَنَها، وَ بِحَقِّ الْوَصِیِّ الَّذِی هُوَ فِیْها، أنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أنْ تَجْعَلَ لی فِیْهِ شِفاءً مِنْ
ص: 287
کُلِّ داءٍ، وَ عافِیَةً مِنْ کُلِّ بَلاءٍ، وَ أماناً مِنْ کُلِّ خَوْفٍ، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ.
و ایضاً میگویی:
اللَّهُمَّ إنِّی أَشْهَدُ أنَّ هذِهِ التُّرْبَةَ تُرْبَةُ وَلِیِّکَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ، وَ أشْهَدُ أنَّها شِفاءٌ مِنْ کُلِّ داءٍ، وَ أمانٌ مِنْ کُلِّ خَوْفٍ، لِمَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِکَ وَ لِی بِرَحْمَتِکَ.
وَ أشْهَدُ أنَّ کُلَّ ما قِیْلَ فِیْهِمْ وَ فِیْها هُوَ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِکَ، وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُوْنَ (1).
و در حدیث معتبر دیگر منقول است که: تربت قبر آن حضرت شفای هر درد است، هر گاه که خواهی بخوری بگو:
بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ، اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ رِزْقاً واسِعاً، وَ عِلْماً نافِعاً، وَ شِفاءً مِنْ کُلِّ داءٍ، إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیْرٌ.
اللَّهُمَّ رَبَّ التُّرْبَةِ الْمُبارَکَةِ، وَ رَبَّ الْوَصِیِّ الَّذِی وارَتْهُ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اجْعَلْ هذَا الطِّیْنَ شِفاءً مِنْ کُلِّ داءٍ، وَ أماناً مِنْ کُلِّ خَوْفٍ (2).
و در روایت معتبر دیگر از آن حضرت منقول است که: هر که طین قبر حسین علیه السلام را بخورد نه از برای طلب شفا، چنان است که گوشت ما را خورده است.
پس اگر کسی محتاج شود به خوردن از برای شفا، بگوید:
بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ، اللَّهُمَّ رَبَّ هذِهِ التُّرْبَةِ الْمُبارَکَةِ الطّاهِرَةِ، وَ رَبَّ النُّوْرِ الَّذِی أُنْزِلَ فِیْهِ، وَ رَبَّ الْجَسَدِ الَّذِی سَکَنَ فِیْهِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُوَکَّلِیْنَ بِهِ، اجْعَلْهُ لِی شِفاءً مِنْ داءِ - کذا وکذا - .
و بیماری خود را نام برد.
ص: 288
و فرمود که: بعد از آن جرعه ای از آب بخور و بگو:
اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ رِزْقاً واسِعاً، وَ عِلْماً نافِعاً، وَ شِفاءً مِنْ کُلِّ داءٍ وَ سُقْمٍ.
که اگر چنین کنی، خدا دفع می کند آنچه می یابی در خود از بیماری و همّ و غمّ إن شاء اللَّه (1).
و در حدیث معتبر دیگر منقول است که شخصی به خدمت آن حضرت عرض کرد که: من شنیدم که شما فرمودید که تربت حسین علیه السلام از دواهای مفرد است و به هیچ دردی نمی گذرد مگر آن را دفع می کند.
فرمود که: بلی من گفتم.
آن شخص گفت که: من خوردم و از آن نفع نیافتم.
فرمود که: آن دعائی دارد، که هر که بخورد و آن دعا نخواند نفع نمی یابد.
پرسید که: چه دعا باید خواند؟
فرمود که: چون تربت را برداری اوّل ببوس و بر هر دو دیده بگذار و بر مدار زیاده از یک نخود، که هر که زیاده از آن بخورد چنان است که گوشت و خون ما را خورده است، پس چون برداری بگو:
اللَّهُمَّ إنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ الْمَلَکِ الَّذِی قَبَضَها، وَ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ النَّبِیِّ الَّذِی خَزَنَها، وَ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ الْوَصِیِّ الَّذِی حَلَّ فِیْها، أنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أنْ تَجْعَلَهُ شِفاءً مِنْ کُلِّ داءٍ، وَ أماناً مِنْ کُلِّ خَوْفٍ، وَ حِفْظاً مِنْ کُلِّ سُوءٍ.
پس چون این دعا بخوانی تربت را در جامه ای ببند و بخوان بر آن سوره «إنّا أنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ القَدْرِ»، که آن دعا رخصتِ برداشتن است و خواندن «إنّا أنزلناه» به منزله مهر کردن آن است (2).
ص: 289
و به سند معتبر منقول است که جابر جُعفی گفت: رفتم به خدمت حضرت امام محمد باقر علیه السلام و شکایت کردم به آن حضرت که دو مرض ضدّ یکدیگر دارم، که هر یک را که مداوا می کنم دیگری زیاده می شود.
فرمود که: بر تو باد به خوردن تربت حسین بن علی علیهما السلام.
گفتم بسیار خوردم و فایده نبخشید.
چون این را گفتم، از روی مولای خود اثر غضب را مشاهده کردم.
پس گفتم: ای مولای من پناه میبرم به خدا از غضب تو.
و برخاست و داخل خانه شد غضبناک و چیزی آورد به وزن حبّه ای و فرمود که: بخور.
من خوردم و در همان ساعت عافیت یافتم.
گفتم: ای مولای من، این چه دوا بود که به این زودی در من اثر کرد؟
فرمود که: همان است که گفتی خوردم و فایده نبخشید.
گفتم: واللَّه ای مولای من، من دروغ نگفتم، ولیکن این را عرض کردم که شاید علمی در این باب از شما اخذ کنم که نزد من بهتر باشد از تمام دنیا.
فرمود که: چون خواهی تربت برداری، در آخر شب متوجه شو و غسل کن به آب خالص و بپوش پاکترین جامه های خود را و به سعد خود را خوشبو کن و داخل روضه شو و نزد سر آن حضرت بایست و چهار رکعت نماز بکن و در رکعت اوّل سوره حمد بخوان و یازده مرتبه «قل یا أیّها الکافرون» و در رکعت دوم بعد از «حمد» یازده مرتبه سوره «إنّا أنزلناه فی لیلة القدر» بخوان، پس در قنوت این دعا بخوان:
لا إلهَ إلَّا اللَّهُ حَقّاً حَقّاً، لا إلهَ إلَّا اللَّهُ عُبُوْدِیَّةً وَ رِقّاً، لا إلهَ إلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ، أنْجَزَ وَعْدَهُ، وَ نَصَرَ عَبْدَهُ، وَ هَزَمَ الْأحْزابَ وَحْدَهُ، سُبْحانَ اللَّهِ مالِکِ السَّماواتِ وَ ما فِیْهِنَّ وَ ما بَیْنَهُنَّ، سُبْحانَ اللَّهِ ذِی الْعَرْشِ الْعَظِیْمِ وَ الْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمِیْنَ.
پس رکوع و سجود می کنی و دو رکعت دیگر نماز می کنی و در رکعت اوّل بعد
ص: 290
از حمد یازده مرتبه «قُلْ هُوَ اللَّهُ أحَدٌ» و در رکعت دوم بعد از حمد یازده مرتبه «إذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ» می خوانی و همان قنوت را که در دو رکعت اول خواندی می خوانی، پس بعد از نماز به سجده شکر می روی و هزار مرتبه می گویی: شکراً.
پس بر می خیزی و به ضریح می چسبی و می گویی:
یا مَوْلایَ یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ، إنِّی آخِذٌ مِنْ تُرْبَتِکَ بِإذْنِکَ.
اللَّهُمَّ فَاجْعَلْها شِفاءً مِنْ کُلِّ داءٍ، وَ عِزّاً مِنْ کُلِّ ذُلٍّ، وَ أمْناً مِنْ کُلِّ خَوْفٍ، وَ غِنیً مِنْ کُلِّ فَقْرٍ، لِی وَ لِجَمِیْعِ الْمُؤْمِنِیْنَ وَ الْمُؤْمِناتِ.
پس به سر انگشت سه مرتبه برمی داری و در کهنه پاکی می گذاری یا در شیشه و مهر میکنی سرش را به انگشتر عقیق که بر آن این کلمات را نقش کرده باشند: ما شاءَ اللَّهُ، لا قُوَّةَ إلّا بِاللَّه، أسْتَغْفِرُ اللَّهَ.
پس اگر خدا داند که نیّت تو درست است، در این سه قبضه زیاده از هفت مثقال برداشته نمی شود. پس از برای هر علّت که بخوری، آن اثر را خواهی دید که دیدی (1).
و به روایت دیگر سیّد ابن طاووس رحمه الله و غیر او همین عمل را روایت کرده اند و قنوت را نقل نکرده اند و در رکعت چهارم «إذا جاء نصر اللَّه» را دوازده مرتبه نقل کرده اند (2).
و سیّد آن عمل اوّل را نیز نقل کرده است و قنوت را به این لفظ ذکر کرده است:
لا إلهَ إلَّا اللَّهُ عُبُوْدِیَّةً وَ رِقّاً، لا إلهَ إلَّا اللَّهُ حَقّاً حَقّاً، لا إلهَ إلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ، أنْجَزَ وَعْدَهُ، وَ نَصَرَ عَبْدَهُ، وَ هَزَمَ الْأحْزابَ وَحْدَهُ، سُبْحانَ اللَّهِ مَلِکِ السَّماواتِ السَّبْعِ وَ الْأرَضِیْنَ السَّبْعِ، وَ ما بَیْنَهُنَّ، وَ ما فِیْهِنَّ، وَ سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِیْمِ، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ سَلامٌ عَلَی الْمُرْسَلِیْنَ وَ الْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمِیْنَ (3).
ص: 291
بدان که معجزات بسیار که نزد ضریح و از تربت مقدّسه آن حضرت ظاهر گردیده است، در کتاب بحارالانوار ایراد کرده ام؛ و از آنها در این مقام اکتفا به دو قصّه می نمایم:
شیخ طوسی - علیه الرحمه - از مشایخ کرام خود روایت نموده است که محمد ازْدی گفت که: در مسجد جامع مدینه من نماز کردم و در پهلوی من دو مرد بودند، بر یکی از آنها جامه های سفر بود، یکی از آنها به دیگری گفت که: در تربت قبر امام حسین علیه السلام شفای از هر درد هست و من مرضی داشتم و به هر دوا که مداوا کردم عافیت نیافتم، تا آنکه خوف هلاک بر من مستولی شد و از خود ناامید شدم و نزد ما پیر زالی بود از اهل کوفه، به نزد من آمد - در وقتی که علّتم نهایت شدّت داشت - و گفت: درد تو را هر روز در زیادتی می بینم، می خواهی که تو را معالجه بکنم که از این مرض نجات یابی؟
گفتم: من بسی محتاجم به چنین چیزی.
پس آبی در قدحی کرد و به نزد من آورد. چون آن آب را آشامیدم صحیح شدم، که گویا هرگز آزاری نداشته ام.
بعد از چند ماه آن زن به نزد من آمد - و سلمه نام داشت - .
ص: 292
گفتم: باللَّه ای سلمه، آن چه دوا بود که به من دادی؟
گفت: به یک دانه از این تسبیح که در دست دارم تو را دوا کردم.
گفتم: این تسبیح چیست؟
گفت: خاک قبر امام حسین - صلوات اللَّه علیه - است.
من به او گفتم که: ای رافضیه، مرا مداوا به خاک قبر حسین می کنی؟!
پس آن زن خشمناک از پیش من بیرون رفت؛ و در همان ساعت آزار من عود کرد و چندان شدّت بهم رسانیده است که خوف هلاک بر خود دارم (1).
باز شیخ - قدّس اللَّه روحه - به سند معتبر نقل کرده است که موسی بن عبد العزیز گفت که: مرا ملاقات کرد یُوحنای طبیب نصرانی و گفت: به حق پیغمبرت و دینت که بگو کیست آن کسی که مردم به زیارت او می روند در ناحیه قصر ابن هبیره، آیا از اصحاب پیغمبر شما است؟
گفتم نه، او امام حسین پسر دختر پیغمبر ما است؛ به من بگو که چرا این سؤال کردی؟
گفت: در این باب خبر غریبی دارم:
سابور - خادم رشید - شبی مرا طلبید، چون به نزد او رفتم مرا برداشت و برد به خانه موسی بن عیسی که از خویشان خلیفه بود؛ دیدم که بی هوش بر رختخواب افتاده است و در پیش رویش طشتی بود که جمیع احشایش در آن طشت ریخته بود - و هارون الرّشید او را در آن ایّام از کوفه طلبیده بود - .
سابور پرسید از خادم مخصوص موسی و گفت: این چه حال است که در او می بینم؟
گفت: یک ساعت قبل از این در نهایت صحّت و خوشحالی نشسته بود و با ندیمانش صحبت می داشت و شخصی از بنی هاشم حاضر بود گفت: من علّت شدیدی داشتم و به هر چه معالجه کردم فایده نداد، تا آنکه کاتب من گفت که
ص: 293
از تربت حسین علیه السلام بردار و مداوا کن. چنین کردم و عافیت یافتم.
موسی گفت که: هیچ از آن پیش تو مانده است؟
گفت: بلی.
پس فرستاد و قدری از آن تربت آوردند.
موسی گرفت و از روی استخفاف آن را در دبر خود داخل کرد، چون چنین کرد در ساعت فریاد کرد که: النّار، النّار، طشت بیارید، طشت بیارید.
چون طشت آوردیم اینها که در طشت است از او جدا شد؛ پس ندیمان پراکنده شدند و مجلس به ماتم بدل شد.
سابور به من گفت که: بیا ملاحظه کن آیا چاره ای در علاج این مرد می توانی کرد.
چون در طشت نظر کردم، دیدم که جگر و سپرز و شش و دلش همه در طشت افتاده است، بسیار تعجب کردم و گفتم: هیچ کس چاره این نمی تواند کرد مگر عیسی که مرده را زنده می کرده است.
سابور گفت: راست می گویی، ولیکن اینجا باش تا معلوم شود که حالش به کجا منتهی می شود.
من شب نزد ایشان ماندم و در سحر به جهنّم واصل شد.
راوی گفت که: یوحنّا با دین نصرانیت مدّتی می آمد و حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - را زیارت می کرد و بعد از آن مسلمان شد و اسلامش نیکو شد (1).
و از جمله فواید تربت شریف آن حضرت آن است که، مستحبّ است با میّت در قبر گذاشتن و کفن را به آن نوشتن.
چنانچه در حدیث معتبر از حضرت امام رضا علیه السلام منقول است که فرمود که: چه مانع است احدی از شما را که هر گاه میّت را دفن کند، در برابر رویش مهری از خاک امام حسین علیه السلام بگذارد و در زیر سرش نگذارد (2)؟
ص: 294
و به سند صحیح منقول است که حِمیَری به خدمت حضرت صاحب الامر علیه السلام عریضه نوشت و سؤال کرد که: خاک قبر حسین علیه السلام را با میّت در قبر می توان گذاشت؟
در جواب نوشتند که: با میّت به قبر باید گذاشت و با حنوطش مخلوط باید کرد (1).
و ایضاً نوشت که: کفن را به آن می توان نوشت؟
نوشتند که خوب است و جایز است (2).
دیگر، سجده کردن بر تربت مقدّسه است. و اگر خاک را در خریطه (3) کنند و در وقت نماز پهن کنند و بر آن سجده کنند، افضل است.
و اگر مهر بسازند از آن و سجده کنند هم خوب است.
چنانچه حمیری به حضرت صاحب الأمر علیه السلام نوشت و سؤال نمود از سجده کردن بر لوحی که از خاک قبر امام حسین علیه السلام ساخته باشد.
جواب نوشتند که: جایز است و فضیلت در آن است (4).
و به سند معتبر از معاویه بن عمّار منقول است که حضرت صادق علیه السلام خریطه ای داشتند از دیبای زرد که در آن تربت حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - بود و چون وقت نماز می شد آن را بر سجّاده می ریختند و بر آن سجده می کردند؛ و می فرمودند که سجده بر تربت آن حضرت، هفت حجاب را بر می دارد (5).
یعنی باعث قبول نماز می گردد و به آسمانها بالا می رود.
و احادیث در فضیلت و ثواب سجده بر تربت آن حضرت بسیار است.
دیگر تسبیح از تربت آن حضرت ساختن و به آن تسبیح ذکر کردن و در دست
ص: 295
داشتن فضیلت عظیم دارد.
چنانچه به سند معتبر از حضرت موسی بن جعفر - صلوات اللَّه علیهما - منقول است که: باید که مؤمن خالی نباشد از پنج چیز: مسواکی و شانه ای و سجّاده ای و تسبیحی که در آن سی و چهار دانه باشد و انگشتر عقیقی (1).
و به سند معتبر منقول است از حضرت صادق علیه السلام که: هر که بگرداند سنگهایی که از تربت حسین علیه السلام می سازند - یعنی تسبیحی پخته - پس یکبار استغفار کند، هفتاد استغفار از برای او نوشته می شود. و اگر تسبیح را در دست نگاه دارد و تسبیح نگوید، به عدد هر حبّه هفت مرتبه از برای او نوشته می شود (2).
و از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام به سند معتبر منقول است که فرمود که: شیعه ما مستغنی نیستند از چهار چیز: خمره ای که بر آن نماز کنند و انگشتری که در دست کنند و مسواکی که به آن مسواک کنند و تسبیحی از خاک قبر امام حسین علیه السلام که در آن سی و سه حبّه باشد؛ که هر گاه آن را بگرداند و ذکر خدا کند به هر دانه چهل حسنه برای او نوشته می شود و اگر ذکر نکند و بازی کند و گرداند به هر دانه بیست حسنه از برای او نوشته می شود (3).
مؤلّف گوید که: «خُمره»: سجاّده صغیری بوده است که از حصیر می بافته اند و بر آن سجده می کرده اند؛ و دور نیست که اینجا مطلقِ سجّاده مراد باشد، چنانچه در حدیث سابق گذشت.
و به سند صحیح منقول است که محمد حِمیَری به خدمت حضرت صاحب الامر علیه السلام نوشت که: آیا جایز است که کسی تسبیح بگوید با خاک قبر حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - و آیا در آن فضیلتی هست؟
فرمان نوشتند که: تسبیح بگو با تسبیح خاک آن حضرت، که هیچ تسبیحی از آن بهتر نیست؛ و از فضیلت آن، آن است که آدمی ذکر و تسبیح را فراموش می کند و تسبیح را می گرداند، پس ثواب آن ذکر از برای او نوشته می شود (4).
ص: 296
و به سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: حضرت فاطمه زهرا - صلوات اللَّه علیها - تسبیحی ساخته بودند از رشته ای از پشم، که به عدد تکبیرات بر آن گره زده بودند و در دست داشتند و می گرانیدند و عدد تسبیح و تکبیر را به آن نگاه می داشتند؛ تا آنکه حمزه بن عبد المطلب - رضی اللَّه عنهما - شهید شد، حضرت فاطمه از خاک قبر شریف او تسبیح ساختند؛ و مردم نیز تأسّی به آن حضرت کردند، پس چون حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - شهید شد تسبیح را از تربت آن حضرت ساختند؛ برای فضیلت و زیادتی برکتی که در تربت آن حضرت هست (1).
و به سند معتبر از حضرت امام رضا علیه السلام منقول است که: هر که بگرداند تسبیح تربت امام حسین علیه السلام را و بگوید: «سُبْحانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ للَّهِ وَ لا إلهَ إلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أکْبَرُ» با هر دانه، بنویسد حق تعالی از برای او شش هزار حسنه و محو کند ازاو شش هزار گناه و بلند کند از برای او شش هزار درجه و بنویسد از برای او شش هزار شفاعت (2).
و به سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: تسبیح خاک امام حسین علیه السلام در دست آدمی تسبیح می گوید، بی آنکه صاحبش تسبیح بگوید (3).
و در حدیث دیگر فرمود که تسبیحهای سبز در دست شیعیان ما، مانند رشته های سبز است که در عباهای بنی اسرائیل بود.
حق تعالی به حضرت موسی وحی فرمود که: امر کن بنی اسرائیل را که در چهار جانب عباهای خود رشته های سبز قرار دهند و به آنها خداوند آسمان را یاد کنند (4).
مؤلّف گوید که: ظاهرش آن است که دانه تسبیح سبز باشد.
و بعضی چنین فهمیده اند که ریسمانش سبز باشد و گفته اند که: سنّت است
ص: 297
رشته تسبیح سبز باشد. و شاید حدیث دیگر نیز به ایشان رسیده باشد؛ و بهتر آن است که هر دو سبز باشد.
و در روایتی وارد شده است که حوریان بهشت چون یکی از ملائکه را می بینند که از برای کاری به زمین می آید، از او التماس می کنند که برای ما تسبیح و تربت قبر امام حسین - صلوات اللَّه علیه - به هدیّه بیاور (1).
و بدان که احوط آن است که مهر و تسبیح و تربت آن حضرت را نخرند و نفروشند، بلکه به هدیّه و بخشش بدهند؛ و در برابر آنها اگر تواضعی کنند بی آنکه اوّل شرط کرده باشند، شاید بد نباشد.
چنانکه در حدیث معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: هر که خاک قبر امام حسین علیه السلام را بفروشد، چنان است که گوشت آن حضرت را فروخته و خریده باشد (2).
و در حدیث معتبر دیگر منقول است که: چون حضرت صادق علیه السلام به عراق تشریف آوردند، گروهی نزد آن حضرت آمدند و عرض کردند که: دانسته ایم که تربت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - موجب شفای هر درد است، آیا باعث ایمنی از هر خوف هست؟
فرمود که: هر گاه کسی خواهد که او را از هر بیمی امان بخشد، باید که تسبیحی که از تربت آن حضرت ساخته باشند در دست بگیرد و سه مرتبه این دعا بخواند:
أَصْبَحْتُ اللَّهُمَّ مُعْتَصِماً بِذِمامِکَ وَ جِوارِکَ الْمَنِیْعِ الَّذِی لایُطاوَلُ وَ لا یُحاوَلُ، مِنْ شَرِّ کُلِّ طارِقٍ وَ غاشِمٍ مِنْ سائِرِ مَنْ خَلَقْتَ وَ ما خَلَقْتَ مِنْ خَلْقِکَ، الصّامِتِ وَ النّاطِقِ، فی جُنَّةٍ مِنْ کُلِّ مَخُوْفٍ، بِلِباسٍ سابِغَةٍ حَصِیْنَةٍ - وَ هِیَ وِلاءُ أهْلِ بَیْتِ نَبِیِّکَ - ، مُحْتَجِزاً مِنْ کُلِّ قاصِدٍ لِی إلی أذِیَّةٍ بِجِدارٍ حَصِیْنٍ الْإخْلاصِ فی الِاعْتِرافِ بِحَقِّهِمْ وَ التَّمَسُّکِ بِحَبْلِهِمْ جَمِیْعاً، مُوْقِناً أَنَّ الْحَقَّ لَهُمْ وَ مَعَهُمْ وَ مِنْهُمْ وَ فِیْهِمْ وَ بِهِمْ، أُوالِی مَنْ
ص: 298
والَوْا، وَ أُعادِی مَنْ عادَوْا، وَ أُجانِبُ مِنْ جانَبُوْا.
فَأَعِذْنِی اللَّهُمَّ بِهِمْ مِنْ شَرِّ کُلِّ ما أتَّقِیهِ إنّا «جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أیْدِیْهِمْ سَدّاً وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدّاً فَأغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُوْنَ» (1).
پس تسبیح را ببوسد و بر هر دو چشم بمالد و بگوید:
اللَّهُمَّ إنِّی أسْأَلُکَ بِحَقِّ هذِهِ التُّرْبَةِ الْمُبارَکَةِ، وَ بِحَقِّ صاحِبِها، وَ بِحَقِّ جَدِّهِ، وَ بِحَقِّ أبِیْهِ، وَ بِحَقِّ أُمِّهِ، وَ بِحَقِّ أخِیْهِ، وَ بِحَقِّ وُلْدِهِ الطّاهِرِیْنَ، اجْعَلْها شِفاءً مِنْ کُلِّ داءٍ، وَ أماناً مِنْ کُلِّ خَوْفٍ، وَ حِفْظاً مِنْ کُلِّ سُوْءٍ.
اگر در صبح چنین کند، در امان خدا باشد تا شام (2).
و در روایت دیگر منقول است که: هر که از پادشاهی یا از غیر او ترسد، چون از خانه بیرون آید چنین کند، تا حرزی باشد او را از شرّ ایشان (3).
ص: 299
ص: 300
به سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: چون به زیارت حضرت امام حسین علیه السلام بروی، زیارت کن آن حضرت را محزون و غمگین و ژولیده مو و غبار آلوده و گرسنه و تشنه - که آن حضرت با این احوال شهید شده است - و حاجات خود را طلب نما و برگرد و آن را وطن قرار مده (1).
و در حدیث دیگر منقول است که آن حضرت از شخصی پرسید که: می روید به زیارت قبر ابی عبداللَّه الحسین علیه السلام؟ گفت بلی. فرمود که: از برای آن سفره برمی دارید؟
گفت: بلی. فرمود که: اگر به زیارت قبر پدرها و مادرهای خود بروید چنین نمی کنید.
گفت: چه چیز بخوریم؟ فرمود که: نان با لبن (2).
یعنی شیر یا ماست.
و در چند روایت دیگر وارد شده است که آن حضرت فرمود که: شنیده ام که جماعتی به زیارت امام حسین علیه السلام می روند و با خود سُفره ها بر می دارند که در آنها بزغاله های بریان و حلواها هست! اگر به زیارت قبر پدران یا دوستان خود بروند، اینها را با خود بر نمی دارند (3).
ص: 301
و در حدیث معتبر دیگر منقول است که آن حضرت به مفضّل بن عمر فرمود که:
زیارت کنید امام حسین را، بهتر از آن است که زیارت نکنید؛ و زیارت نکنید، بهتر از آن است که زیارت کنید.
مفضّل گفت: پشت مرا شکستی!
فرمود که: واللَّه که اگر به زیارت قبر پدران خود بروید اندوهگین و غمناک می روید و به زیارت آن حضرت که می روید سفره ها با خود بر می دارید؛ بلکه می باید ژولیده مو و گردآلوده بروید (1).
و به سند معتبر مروی است که محمّد بن مسلم به حضرت امام محمّد باقر علیه السلام عرض کرد که: چون ما به زیارت پدرت حسین بن علیّ علیهما السلام برویم، آیا نه چنان است که در حجّیم؟
فرمود که: بلی.
گفت: پس بر ما لازم است آنچه بر حاجیان لازم است.
فرمود که: بر تو لازم است که نیکو مصاحبت نمایی با هر که رفیق تو است.
و بر تو لازم است که کم سخن بگویی مگر سخن خیر.
و لازم است بر تو که یاد خدا بسیار بکنی.
و لازم است که جامه هایت پاکیزه باشد.
و لازم است که غسل کنی، پیش از آن که داخل حایر شوی.
و لازم است که با خشوع و رقّت باشی و نماز بسیار بکنی و صلوات بر محمّد و آل محمد بسیار بفرستی.
و باید که خود را نگاه داری از چیزهایی که سزاوار نیست تو را.
و باید که دیده خود را از حرام و شبهه بپوشانی و احسان به برادران مؤمن پریشان خود بکنی و اگر کسی را ببینی که خرجی اش تمام شده است او را دستگیری
ص: 302
کنی و خرجی خود را میان خود و ایشان برابر قسمت کنی.
و لازم است بر تو تقیّه که قوام دین تو بر آن است و پرهیزکاری از چیزهایی که خدا از آنها نهی کرده است و ترک کنی خصومت و بسیار قسم خوردن و مجادله و منازعه کردن را.
پس چون چنین کنی، تمام می شود ثواب حج و عمره از برای تو و مستوجب می شوی از جانب آن کسی که طلب ثواب او کرده ای به مالْ خرج کردن و از اهل خود دور افتادن، اینکه برگردی با آمرزش گناهان و رحمت و خشنودی خدا (1).
و به سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: هر که به زیارت قبر امام حسین علیه السلام برود پیاده، حق تعالی بنویسد از برای او به عدد هر گامی هزار حسنه و محو کند از او هزار گناه و بلند کند از برای او در بهشت هزار درجه.
پس چون به شطّ فرات برسی غسل بکن و پاهای خود را برهنه کن و نعلهای خود را در دست خود بگیر و راه رو مانند راه رفتن بنده ذلیل، پس چون به در حایر برسی چهار مرتبه اللَّه أکبر بگو، پس اندکی راه برو پس چهار مرتبه اللَّه أکبر بگو، پس برو به نزد سر آن حضرت و بایست و چهار مرتبه أللَّه أکبر بگو و نماز بکن نزد آن حضرت و از خدا حاجتهای خود را بطلب (2).
و به سند معتبر دیگر از آن حضرت منقول است که: هر که غسل کند به آب فرات و زیارت کند قبر حسین علیه السلام را، از گناه خالی شود مانند روزی که از مادر متولّد شده بوده است، هر چند گناهان کبیره کرده باشد.
و پیشتر چنین دوست می داشتند که کسی که به زیارت آن حضرت رود اوّل غسل کند و در وداع غسل نکند و چون وداع کند دست بر روی بمالد (3).
ص: 303
و در روایت معتبر دیگر فرمود که: چون مؤمن به زیارت آن حضرت برود و حق آن حضرت را شناسد و غسل کند در آب فرات، حق تعالی بنویسد از برای او به هر گامی حجّی مقبول و عمره ای مقبول و جهادی با پیغمبر مرسل، یا امام عادل (1).
و در چند حدیث معتبر دیگر منقول است که از آن حضرت پرسیدند که: کسی که زیارت امام حسین علیه السلام کند بر او غسل هست؟ فرمود که: نه (2).
مؤلف گوید که: مراد این است که غسل بر او واجب نیست و شرط زیارت نیست، بلکه سنّت مُؤکد است.
و در روایت معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: چون نزدیک آن حضرت برسی، اگر آب غسل یابی غسل بکن و اگر نیابی وضو بساز و به زیارت برو (3).
و به سند معتبر منقول است که از آن حضرت پرسیدند که: بسیار است که می رویم به زیارت قبر حسین بن علی علیهما السلام و بر ما دشوار است غسل زیارت به سبب سرما یا غیر آن.
فرمود که: هر که غسل کند در فرات و زیارت کند آن حضرت را، از برای او نوشته می شود از ثوابْ آنچه احصا نتوان کرد. پس چون برگردد به آن موضع که غسل کرده است و وضو بسازد و باز به زیارت رود، همان ثواب از برای او نوشته می شود (4).
و در حدیث دیگر فرمود که: هر که از فرات غسل کند و متوجّه زیارت شود، گناهان از او بریزد مانند روزی که از مادر متولّد شده است (5).
و در حدیث معتبر دیگر فرمود که: چون به زیارت آن حضرت روی، برو به نزد فرات و غسل کن در برابر قبر آن حضرت (6).
ص: 304
و احادیث غسل بسیار است و بعضی در فصول فضیلت زیارت گذشت (1) و بعضی در کیفیات زیارات خواهد آمد (2).
و به سند معتبر منقول است که حضرت صادق علیه السلام فرمود به ابو بصیر که: می خواهی تو را خبر دهم که جدّم علی بن الحسین علیهما السلام چگونه زیارت حضرت امام حسین می کرد؟
گفت: بلی.
فرمود که: چون خواهی به زیارت آن حضرت بیرون روی، پیش از بیرون رفتن روز چهار شنبه و پنجشنبه و جمعه را روزه بدار، پس چون شب جمعه شود نماز شب بکن و برخیز و نظر به اطراف آسمان بکن و در آن شب پیش از شام غسل بکن و با طهارت بخواب؛ پس چون خواهی بروی به زیارت غسل بکن و بوی خوش مکن و روغن بر خود ممال و سرمه مکش، تا بروی به نزد قبر (3).
مؤلّف گوید که: از این حدیث و غیر این، ظاهر می شود که در خصوص زیارت حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - بویِ خوش کردن خوب نباشد.
و در زیارت جابر انصاری وارد شده است که او خود را به سُعد خوشبو کرد (4).
و در حدیث برداشتن تربت نیز گذشت (5).
و محتمل است که بوی خوش برای زینت خوب نباشد و اگر به قصد حرمت مرقد منوّر بکنند بد نباشد؛ اگر چه اولی آن است که نکنند.
امّا خوشبو کردن ضریح مقدّس و بُخور در روضه مقدّسه برای تطییب آن مکان شریف خوب است و در آن منعی وارد نشده است و مستلزم تعظیم صاحب ضریح و روضه است - صلوات اللَّه علیه - . و ادعیه غسل و سایر آداب زیارت در باب اوّل گذشت (6) و در احادیثِ زیارات آن حضرت بعد از این خواهد آمد (7) إن شاءاللَّه تعالی.
ص: 305
به سند قوی از ابوحمزه ثمالی منقول است که حضرت صادق علیه السلام فرمود که:
چون خواهی روانه زیارت قبر حسین بن علیّ - صلوات اللَّه علیهما - بشوی، پس روزه بدار روز چهار شنبه و پنجشنبه و جمعه را، پس چون خواهی که بیرون روی جمع کن اهل و فرزندان خود را و دعای سفر را بخوان و غسل کن پیش از بیرون رفتن؛ و بگو در وقتی که غسل می کنی:
اللَّهُمَّ طَهِّرْنِی وَ طَهِّرْ قَلْبِی، وَ اشْرَحْ لِی صَدْرِی، وَ أَجْرِ علی لِسانِی ذِکْرَکَ وَ مِدْحَتَکَ وَ الثَّناءَ عَلَیْکَ، فَإنَّهُ لا قُوَّةَ إلّابِکَ، وَ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّ قِوامَ دِیْنِیَ التَّسْلِیْمُ لِأمْرِکَ وَ الِاتِّباعُ لِسُنَّةِ نَبِیِّکَ وَ الشَّهادَةُ عَلی أَنْبِیائِکَ وَ جَمیْعِ رُسُلِکَ إلی جَمِیْعِ خَلْقِکَ.
اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ نُوْراً وَ طَهُوْراً، وَ حِرْزاً وَ شِفاءً مِنْ کُلِّ داءٍ وَ سُقْمٍ وَ آفَةٍ وَ عاهَةٍ، وَ مِنْ شَرِّ ما أخافُ وَ أحْذَرُ.
پس چون خواهی بیرون روی بگو:
اللَّهُمَّ إنِّی إلَیْکَ وَجَّهْتُ وَجْهِی وَ إلَیْکَ فَوَّضْتُ أمْرِی وَ إلَیْکَ أَسْلَمْتُ نَفْسِی وَ إلَیْکَ ألْجَأْتُ ظَهْرِی، وَ عَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ، لا مَنْجی وَ لا مَلْجَأَ إلّاإلَیْکَ، تَبارَکْتَ وَ تَعالَیْتَ، عَزَّ جارُکَ، وَ جَلَّ ثَناؤُکَ.
ص: 306
پس بگو:
بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ، وَ مِنَ اللَّهِ وَ إلَی اللَّهِ، وَ فِی سَبِیْلِ اللَّهِ، وَ عَلی مِلَّةِ رَسُوْلِ اللَّهِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - ، عَلَی اللَّهِ توَکَّلْتُ وَ إلَیْهِ أَنَبْتُ، فاطِرِ السَّماواتِ السَّبْعِ وَ الْأرَضِیْنَ السَّبْعِ، وَ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِیْمِ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ احْفَظْنِی فی سَفَرِی، وَ اخْلُفْنِی فی أهْلِی بِأَحْسَنِ الْخِلافَةِ.
اللَّهُمَّ إلَیْکَ تَوَجَّهْتُ وَ إلَیْکَ خَرَجْتُ وَ إلَیْکَ وَفَدْتُ، وَ لِخَیْرِکَ تَعَرَّضْتُ، وَ بِزِیارَةِ حَبِیْبِ حَبِیْبِکَ تَقَرَّبْتُ.
اللَّهُمَّ لا تَمْنَعْنِی خَیْرَ ما عِنْدَکَ بِشَرِّ ما عِنْدِی.
اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی ذُنُوْبِی، وَ کَفِّرْ عَنِّی سَیِّئاتِی، وَ حُطَّ عَنِّی خَطایایَ، وَ اقْبَلْ مِنِّی حَسَناتِی.
و سه مرتبه بگو:
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فی دِرْعِکَ الْحَصِیْنَةِ الَّتِی تَجْعَلُ فِیْها مَنْ تُرِیْدُ.
اللَّهُمَّ إنِّی أَبْرَأُ إلَیْکَ مِنَ الْحَوْلِ وَ الْقُوَّةِ.
پس بخوان سوره «فاتحة الکتاب» و «قل أعوذ بربّ الفلق» و «قل أعوذ بربّ الناس» و «قل هو اللَّه أحد»، وسوره «إنّا انزلناه» و «آیة الکرسی» و «یس» و این آیات آخر سوره حشر را:
«لَوْ أنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ تِلْکَ الْأمْثالُ نَضْرِبُها لِلنّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُوْنَ * هُوَ اللَّهُ الَّذِی لا إلهَ إلّا هُوَ عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیْمُ * هُوَ اللَّهُ الَّذِی لا إلهَ إلّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوْسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیْزُ الْجَبّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمّا یُشْرِکُوْنَ * هُوَ اللَّهُ الْخالِقُ
ص: 307
الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأسْماءُ الْحُسْنی یُسَبِّحُ لَهُ ما فی السَّماواتِ وَ الْأرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیْزُ الْحَکِیْمُ» (1).
و روغن بر خود ممال و سرمه مکش، تا به نزد فرات بروی.
و سخن کم بگو و مزاح کم بکن و یاد خدا بسیار بکن و زنهار که حذر کن از مزاح و جدل و خصومت کردن.
پس اگر سواره باشی یا پیاده، بگو:
اللَّهُمَّ إنِّی أعُوْذُ بِکَ مِنْ سَطَواتِ النَّکالِ، وَ عَواقِبِ الْوَبالِ، وَ فِتْنَةِ (2) الضَّلالِ، وَ مِنْ أَنْ نُلْقی بِمَکْرُوْهٍ.
وَأَعُوْذُ بِکَ مِنَ الْحَبْسِ وَ اللَّبْسِ، وَ مِنْ وَسْوَسَةِ الشَّیْطانِ وَ طَوارِقِ السُّوْءِ، وَ شَرِّ کُلِّ ذِی شَرٍّ، وَ مِنْ شَرِّ شَیاطِیْنِ الْجِنِّ وَ الْإنْسِ، وَ مِنْ شَرِّ مَنْ یَنْصِبُ لِأوْلِیاءِ اللَّهِ الْعَداوَةَ، وَ مِنْ أَنْ یَفْرُطُوْا عَلَیَّ أَوْ أَنْ یَطْغَوْا، وَ أَعُوْذُ بِکَ مِنْ شَرِّ عُیُوْنِ الظَّلَمَةِ، وَ مِنْ شَرِّ الشَّرِّ (3) وَ شَرَکِ (4) إبْلِیْسَ، وَ مَنْ یَرُدُّ عَنِ الْخَیْرِ (5) بِاللِّسانِ وَ الْیَدِ.
پس اگر از چیزی خوف داشته باشی، بگو:
لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إلّا بِاللَّهِ، بِهِ احْتَجَبْتُ، وَ بِهِ اعْتَصَمْتُ.
اللَّهُمَّ اعْصِمْنِی مِن شَرِّ خَلْقِکَ، فَإنَّما أنَا بِکَ وَ أنَا عَبْدُکَ.
پس چون برسی به آب فرات، پیش از آنکه عبور کنی بگو:
اللَّهُمَّ أَنْتَ خَیْرُ مَنْ وَفَدَ إلَیْهِ الرِّجالُ، وَ أَنْتَ یا سَیِّدِی أَکْرَمُ مَأْتِیٍّ وَ أَکْرَمُ مَزُوْرٍ، وَ قَدْ جَعَلْتَ لِکُلِّ زائِرٍ کَرامَةً، وَ لِکُلِّ وافِدٍ تُحْفَةً، وَ قَدْ أَتَیْتُکَ زائِراً قَبْرَ ابْنِ نَبِیِّکَ - صَلَواتُکَ عَلَیْهِ - ، فَاجْعَلْ تُحْفَتَکَ إیّایَ فَکاکَ رَقَبَتِی مِنَ النّارِ، وَ تَقَبَّلْ مِنِّی عَمَلِی،
ص: 308
وَاشْکُرْ سَعْیِی، وَ ارْحَمْ مَسِیْرِی إلَیْکَ، بِغَیْرِ مَنٍّ مِنِّی، بَلْ لَکَ الْمَنُّ عَلَیَّ إذْ جَعَلْتَ لِیَ السَّبِیْلَ إلی زِیارَتِهِ، وَ عَرَّفْتَنِی فَضْلَهُ، وحَفِظْتَنِی حَتّی بَلَّغْتَنِی قَبْرَ ابْنِ وَلِیِّکَ، وَ قَدْ رَجَوْتُکَ، فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ (1) وَ لا تَقْطَعْ رَجائِی، وَ قَدْ أَتَیْتُک فَلا تُخَیِّبْ أمَلِی، وَ اجْعَلْ هذا کَفّارَةً لِما کانَ قَبْلَهُ مِنْ ذُنُوْبِی، وَ اجْعَلْنِی مِنْ أنْصارِهِ یا أَرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ.
پس از نهر فرات عبور کن و بگو:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اجْعَلْ سَعْیِی مَشْکُوْراً، وَ ذَنْبِی مَغْفُوْراً، وَ عَمَلِی مَقْبُوْلًا، وَ اغْسِلْنِی مِنَ الْخَطایا وَ الذُّنُوْبِ، وَ طَهِّرْ قَلْبِی مِنْ کُلِّ آفَةٍ تَمْحَقُ دِیْنِی أَوْ تُبْطِلُ عَمَلِی، یا أَرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ.
پس برو به نینوی - که در نزدیک قبر آن حضرت بوده است - و بارهای خود را در آنجا بگذار و روغن بر خود ممال و سرمه مکش و گوشت مخور تا در آنجایی، پس برو به کنار فرات - آنجا که محاذی قبر است - و غسل بکن لُنگ بسته و در وقت غسل بگو:
اللَّهُمَّ طَهِّرْنِی، وَ طَهِّرْ لِی قَلْبِی، وَ اشْرَحْ لِی صَدْرِی، وَ أَجْرِ عَلی لِسانِی مَحَبَّتَکَ وَ مِدْحَتَکَ وَ الثَّناءَ عَلَیْکَ، فَإنَّهُ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إلّابِکَ، وَ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّ قِوامَ دِیْنِیَ التَّسْلِیْمُ لِأمْرِکَ وَ الشَّهادَةُ عَلی جَمِیْعِ أَنْبِیائِکَ وَ رُسُلِکَ بِالْأُلْفَةِ بَیْنَهُمْ. أَشْهَدُ أَنَّهُمْ أَنْبِیاؤُکَ وَ رُسُلُکَ إلی جَمِیْعِ خَلْقِکَ.
اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ نُوْراً وَ طَهُوْراً، وَ حِرْزاً وَ شِفاءً مِنْ کُلِّ سُقْمٍ وَ داءٍ، وَ مِنْ کُلِّ آفَةٍ وَعاهَةٍ، وَ مِنْ شَرِّ ما أخافُ وَ أَحْذَرُ.
اللَّهُمَّ طَهِّرْ بِهِ جَوارِحِی، وَ عِظامِی، وَ لَحْمِی، وَ دَمِی، وَ شَعْرِی، وَ بَشَرِی، وَ مُخِّی، وَ عَصَبِی، وَ ما أقَلَّتِ الْأرْضُ مِنِّی، وَ اجْعَلْهُ لِی شاهِداً یَوْمَ فَقْرِی وَ فاقَتِی.
پس پاکترین جامه های خود را بپوش و چون بپوشی سی مرتبه بگو: اللَّهُ أکْبَرُ، اللَّهُ أکْبَرُ.
ص: 309
و بگو:
الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِی إلَیْهِ قَصَدْتُ فَبَلَّغَنِی، وَ إیّاهُ أرَدْتُ فَقَبِلَنِی وَ لَمْ یَقْطَعْ بِی، وَ رَحْمَتَهُ ابْتَغَیْتُ فَسَلَّمَنِی.
اللَّهُمَّ أَنْتَ حِصْنِی، وَ کَهْفِی، وَ حِرْزِی، وَ رَجائِی، وَ أَمَلِی، لا إلهَ إلّا أَنْتَ یا رَبَّ الْعالَمِیْنَ.
پس چون خواهی به سوی قبر روانه شوی، بگو:
اللَّهُمَّ إنِّی أرَدْتُکَ فَأرِدْنِی، وَ إنِّی أَقْبَلْتُ بِوَجْهِی إلَیْکَ فَلا تُعْرِضْ بِوَجْهِکَ عَنِّی، فَإنْ کُنْتَ عَلَیَّ ساخِطاً فَتُبْ عَلَیَّ، وَ ارْحَمْ مَسِیْرِی إلَی ابْنِ حَبِیْبِکَ، أَبْتَغِی بِذلِکَ رِضاکَ عَنِّی، فَارْضَ عَنِّی وَ لا تُخَیِّبْنِی، یا أرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ.
پس پیاده براه برو با پای برهنه، با آرام دل و آرام بدن و در راه اللَّهُ أکْبَر و لا إلهَ إلَّا اللَّه و الْحَمْدُ للَّه و هر ذکری که دلالت بر عظمت و بزرگواری خدا و رسول خدا کند بگو و صلوات بر محمّد و آل محمّد بسیار بفرست.
و بگو:
الْحَمْدُ للَّهِ الْواحِدِ الْمُتَوَحِّدِ بِالْأُمُوْرِ کُلِّها، خالِقِ الْخَلْقِ لَمْ یَعْزُبْ عَنْهُ شَیْ ءٌ مِنْ أُمُوْرِهِمْ، وَ عَلِمَ کُلَّ شَیْ ءٍ بِغَیْرِ تَعْلِیْمٍ.
صَلَواتُ اللَّهِ وَ صَلَواتُ مَلائِکَتِهِ الْمُقَرَّبِیْنَ، وَ أَنْبِیائِهِ وَ رُسُلِهِ أَجْمَعِیْنَ، عَلی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ الْأوْصِیاءِ.
الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِی أنْعَمَ عَلَیَّ وَ عَرَّفَنِی فَضْلَ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - .
پس اندکی راه برو و گامها را نزدیک یکدیگر بگذار، پس چون بالا روی بر تلّ و محاذی قبر مقدّس شوی بایست و سی مرتبه اللَّهُ أکْبَرُ بگو، پس بگو:
لا إلهَ إلَّا اللَّهُ فی عِلْمِهِ مُنْتَهی عِلْمِهِ وَ لا إلهَ إلَّا اللَّهُ بَعْدَ عِلْمِهِ مُنْتَهی عِلْمِهِ وَ لا إلهَ
ص: 310
إلَّا اللَّهُ مَعَ عِلْمِهِ مُنْتَهی عِلْمِهِ.
وَالْحَمْدُ للَّهِ فی عِلْمِهِ مُنْتَهی عِلْمِهِ وَ الْحَمْدُ للَّهِ بَعْدَ عِلْمِهِ مُنْتَهی عِلْمِهِ وَ الْحَمْدُ للَّهِ مَعَ عِلْمِهِ مُنْتَهی عِلْمِهِ.
وَسُبْحانَ اللَّهِ فی عِلْمِهِ مُنْتَهی عِلْمِهِ، وَ سُبْحانَ اللَّهِ بَعْدَ عِلْمِهِ مُنْتَهی عِلْمِهِ، وَ سُبْحانَ اللَّهِ مَعَ عِلْمِهِ مُنْتَهی عِلْمِهِ.
وَالْحَمْدُ للَّهِ بِجَمِیْعِ مَحامِدِهِ عَلی جَمِیْعِ نِعَمِهِ وَ لا إلهَ إلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أکْبَرُ، وَ حَقٌّ لَهُ ذلِکَ.
لا إله إلَّا اللَّهُ الْحَلِیْمُ الْکَرِیْمُ، لا إلهَ إلَّا اللَّهُ الْعَلِیُّ الْعَظِیْمُ، لا إلهَ إلَّا اللَّهُ نُوْرُ السَّماواتِ السَّبْعِ، وَ نُوْرُ الْأرَضِیْنَ السَّبْعِ، وَ نُوْرُ الْعَرْشِ الْعَظِیْمِ وَ الْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمِیْنَ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ وَ ابْنَ حُجَّتِهِ، السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا مَلائِکَةَ اللَّهِ، وَ زُوّارَ قَبْرِ ابْنِ نَبِیِّ اللَّهِ.
پس ده گام برو و سی مرتبه اللَّهُ أکْبَر بگو؛ و در وقت رفتن بگو:
لا إلهَ إلَّا اللَّهُ تَهْلِیْلًا لا یُحْصِیْهِ غَیْرُهُ، قَبْلَ کُلِّ أَحَدٍ، وَ بَعْدَ کُلِّ أَحَدٍ، وَ مَعَ کُلِّ أَحَدٍ، وَ عَدَدَ کُلِّ أحَدٍ.
وَسُبْحانَ اللَّهِ تَسْبِیْحاً لا یُحْصِیْهِ غَیْرُهُ، قَبْلَ کُلِّ أَحَدٍ، وَ بَعْدَ کُلِّ أَحَدٍ، وَ مَعَ کُلِّ أَحَدٍ، وَ عَدَدَ کُلِّ أَحَدٍ.
وَسُبْحانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ للَّهِ وَ لا إلهَ إلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ، قَبْلَ کُلِّ أَحَدٍ، وَ بَعْدَ کُلِّ أَحَدٍ، وَ مَعَ کُلِّ أَحَدٍ، وَ عَدَدَ کُلِّ أَحَدٍ، أَبَداً أَبَداً أَبَداً.
اللَّهُمَّ إنِّی أُشْهِدُکَ وَ کَفی بِکَ شَهِیْداً، فَاشْهَدْ لِی أَنِّی أَشْهَدُ أَنَّکَ حَقٌّ، وَ أَنَّ رَسُوْلَکَ حَقٌّ، وَ أَنَّ قَوْلَکَ حَقٌّ، وَ أَنَّ قَضاءَکَ حَقٌّ، وَ أَنَّ قَدَرَکَ حَقٌّ، وَ أَنَّ فِعْلَکَ حَقٌّ، وَ أَنَّ جَنَّتَکَ حَقٌّ، وَ أَنَّ نارَکَ حَقٌّ، وَ أَنَّک مُمِیْتُ الْأحْیاءِ وَ أَنَّکَ مُحْیِ الْمَوْتی، وَ أَنَّکَ باعِثُ
ص: 311
مَنْ فی الْقُبُوْرِ، وَ أَنَّکَ جامِعُ النّاسِ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فِیْهِ، وَ أَنَّکَ لا تُخْلِفُ الْمِیْعادَ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ وَ ابْنَ حُجَّتِهِ. السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا مَلائِکَةَ اللَّهِ، وَ یا زُوّارَ قَبْرِ أبِی عَبْدِاللَّهِ - علیه السلام - .
پس روانه شو به آرام دل و به یاد خدا و به تأنّی و با گفتن اللَّه أکبر و لا إله إلّا اللَّه و الحمد للَّه و سایر ذکرها که دلالت بر عظمت و بزرگواری خدا و رسول می کند؛ و گامها را کوتاه بردار.
پس چون برسی به دری که در جانب مشرق واقع است بایست و بگو:
أَشْهَدُ أَنْ لا إلهَ إلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیْکَ لَهُ، وَ أشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - عَبْدُهُ وَ رَسُوْلُهُ، وَ أَمِیْنُ اللَّهِ عَلی خَلْقِهِ، وَ أَنَّهُ سَیِّدُ الْأَوَّلِیْنَ وَ الْآخِرِیْنَ، وَ أَنَّهُ سَیِّدُ الْأنْبِیاءِ وَ الْمُرْسَلِیْنَ، سَلامٌ عَلی رَسُوْلِ اللَّهِ.
«الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِی هَدانا لِهذا وَ ما کُنّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلا أَنْ هَدانَا اللَّهُ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ» (1).
اللَّهُمَّ إنِّی أَشْهَدُ أَنَّ هذا قَبْرُ ابْنِ حَبِیْبِکَ وَ صَفْوَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ، وَ أَنَّهُ الْفائِزُ بِکَرامَتِکَ، أَکْرَمْتَهُ بِکِتابِکَ (2)، وَ خَصَصْتَهُ وَ ائْتَمَنْتَهُ عَلی وَحْیِکَ، وَ أَعْطَیْتَهُ مَوارِیْثَ الْأنْبِیاءِ، وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلی خَلْقِکَ، وَ أَعْذَرَ فی الدَّعْوَةِ، وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیْکَ، لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الضَّلالَةِ وَ الْجَهالَةِ وَ الْعَمی وَ الشَّکِّ وَ الِارْتِیابِ إلی بابِ الْهُدی مِنَ الرَّدی، وَ أَنْتَ تَری وَ لا تُری، وَ أنْتَ بِالْمَنْظَرِ الْأعْلی، حَتّی ثارَ عَلَیْهِ مِنْ خَلْقِکَ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا، وَ باعَ الْآخِرَةَ بِالْثَّمَنِ الْأوْکَسِ، وَ أَسْخَطَکَ وَ أَسْخَطَ رَسُوْلَکَ، وَ أَطاعَ مِنْ عَبِیْدِکَ مِنْ أهْلِ النِّفاقِ وَ حَمَلَةِ الْأوْزارِ مَنِ اسْتَوْجَبَ النّارَ.
لَعَنَ اللَّهُ قاتِلِی وَلَدِ رَسُوْلِکَ، وَ ضاعَفَ عَلَیْهِمُ الْعَذابَ الْألِیْمَ.
ص: 312
پس اندکی نزدیک برو و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ نُوْحٍ نَبِیِّ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ إبْراهِیْمَ خَلِیْلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ مُوْسی کَلِیْمِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ عِیْسی رُوْحِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ مُحَمَّدٍ حَبِیْبِ اللَّهِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ أَمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ عَلِیِّ بْنِ أبِی طالِبٍ وَصِیِّ رَسُوْلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الزَّکِیِّ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ فاطِمَةَ الصِدِّیْقَةِ، السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الصِّدِّیْقُ الشَّهِیْدُ، السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْوَصِیُ (1) الْبارُّ التَّقِیُّ.
أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَ آتَیْتَ الزَّکاةَ، وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوْفِ، وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ، وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً حَتّی أتاکَ الْیَقِیْنُ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا أبا عَبْدِاللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ، السَّلامُ عَلَیْکَ وَ عَلَی الْأرْواحِ الَّتِی حَلَّتْ بِفِنائِکَ وَ أَناخَتْ بِرَحْلِکَ، السَّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ الْمُحْدِقِیْنَ بِکَ، السَّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ، وَ زُوّارِ قَبْرِ ابْنِ نَبِیِّ اللَّهِ.
پس داخل حایر شو و بگو در وقت داخل شدن:
السَّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ الْمُقَرَّبِیْنَ، السَّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ الْمُنْزَلِیْنَ، السَّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ الْمُسَوِّمِیْنَ، السَّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ الَّذِیْنَ بِهذَا الْحائِرِ بِإذْنِ رَبِّهِمْ مُقِیْمُوْنَ، وَ بإذْنِ رَبِّهِمْ یَعْمَلَوْنَ، وَ لِأمْرِ اللَّهِ مُسَلِّمُوْنَ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ، وَ ابْنَ أَمِیْنِ اللَّهِ، وَ ابْنَ خالِصَةِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا أبا عَبْدِاللَّهِ، إنّا للَّهِ وَ إنّا إلَیْهِ راجِعُوْنَ، ما أعْظَمَ مُصِیْبَتَکَ عِنْدَ أبِیْکَ رَسُوْلِ اللَّهِ، وَ ما
ص: 313
أعْظَمَ مُصِیْبَتَکَ عِنْدَ مَنْ عَرَفَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ أَجْلَّ مُصِیْبَتَکَ عِنْدَ الْمَلَإِ الْأعْلی، وَ عِنْدَ أنْبِیاءِ اللَّهِ وَ عِنْدَ رُسُلِ اللَّهِ، السَّلامُ مِنِّی إلَیْکَ وَ التَّحِیَّةُ مَعَ عَظِیْمِ الرَّزِیَّةِ عَلَیْکَ، کُنْتَ نُوْراً فی الْأصْلابِ الشّامِخَةِ، وَ نُوْراً فی ظُلُماتِ الْأرْضِ، وَ نُوْراً فی الْهَواءِ، وَ نُوْراً فِی السَّماواتِ الْعُلی، کُنْتَ فِیْها نُوْراً ساطِعاً لا یُطْفی، وَ أنْتَ النّاطِقُ بِالْهُدی.
پس اندکی راه برو و هفت مرتبه اللَّهُ أکبَر و هفت مرتبه لا إلهَ إلَّا اللَّه و هفت مرتبه الْحَمدُ للَّهِ و هفت مرتبه سُبْحانَ اللَّه و هفت مرتبه لَبَّیْکَ داعِیَ اللَّه (1) بگو.
پس بگو:
إنْ کانَ لَمْ یُجِبْکَ بَدَنِی عِنْدَ اسْتِغاثَتِکَ، فَقَدْ أجابَکَ قَلْبِی وَ سَمْعِی وَ بَصَرِی وَ رَأْیِی وَ هَوایَ عَلَی التَّسْلِیْمِ لِخَلَفِ النَّبِیِّ الْمُرْسَلِ وَ السِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ وَ الدّلِیْلِ الْعالِمِ وَ الْأمِیْنِ الْمُسْتَخْزَنِ وَ الْمُؤَدِّی الْمُبَلِّغِ وَ الْمَظْلُوْمِ الْمُضْطَهَدِ.
جِئْتُکَ انْقِطاعاً إلَیْکَ وَ إلی جَدِّکَ وَ أَبِیْکَ، وَ وَلَدِکَ الْخَلَفِ مِنْ بَعْدِکَ؛ فَقَلْبِی لَکَ (2) مُسَلِّمٌ وَ رَأْیِی لَکَ (3) مُتَّبِعٌ، وَ نُصْرَتِی لَکَ (4) مُعَدَّةٌ، حَتّی یَحْکُمَ اللَّهُ بِدِیْنِهِ وَ یَبْعَثَکُمْ.
وَأُشْهِدُ اللَّهَ أَنَّکُمُ الْحُجَّةُ، وَ بِکُمْ تُرْجَی الرَّحْمَةُ، فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لا مَعَ عَدُوِّکُمْ، إنِّی بِکُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِیْنَ. لا أُنْکِرُ للَّهِ قُدْرَةً وَ لا أُکَذِّبُ مِنْهُ بِمَشِیْئَةٍ.
پس برو و گامها را کوتاه بردار، تا رو به قبر بایستی پشت به قبله و بگو:
السَّلامُ مِنَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلی مُحَمَّدٍ أمِیْنِ اللَّهِ عَلی رُسُلِهِ وَ عَزائِمِ أَمْرِهِ، الْخاتِمِ لِما سَبَقَ وَ الْفاتِحِ لِمَا اسْتُقْبِلَ وَ الْمُهَیْمِنِ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ وَ السَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صاحِبِ مِیْثاقِکَ، وَ خاتَمِ رُسُلِکَ، وَ سَیِّدِ عِبادِکَ، وَ أَمِیْنِکَ فی بِلادِکَ، وَ خَیْرِ بَرِیَّتِکَ، کَما تَلا کِتابَکَ، وَ جاهَدَ عَدُوَّکَ، حَتّی أتاهُ الْیَقِیْنُ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی أمِیْرِ الْمُؤْمِنِیْنَ، عَبْدِکَ وَ أَخِی رَسُوْلِکَ، الَّذِی انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِکَ،
ص: 314
وَجَعَلْتَهُ هادِیاً لِمَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِکَ وَ الدَّلِیْلِ عَلی مَنْ بَعَثْتَ بِرِسالَتِکَ، وَ دَیّانِ الدِّیْنِ بِعَدْلِکَ، وَ فَصْلِ قَضائِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ وَ الْمُهَیْمِنِ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ وَ السَّلامُ عَلَیْهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
اللَّهُمَّ أَتْمِمْ بِهِ کَلِماتِکَ، وَ أَنْجِزْ بِهِ وَعْدَکَ، وَ أَهْلِکْ بِهِ عَدُوَّکَ، وَ اکْتُبْنا فی أَوْلِیائِهِ وَ أَحِبّائِهِ.
اللَّهُمَّ اجْعَلْنا لَهُ شِیْعَةً وَ أَنْصاراً وَ أَعْواناً عَلی طاعَتِکَ وَ طاعَةِ رَسُوْلِکَ، وَ ما وَکَّلْتَهُ بِهِ وَ اسْتَخْلَفْتَهُ عَلَیْهِ، یا رَبَّ الْعالَمِیْنَ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ بِنْتِ نَبِیِّکَ، وَ زَوْجَةِ وَ لِیِّکَ، وَ أُمِّ السِّبْطَیْنِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ، الطّاهِرَةِ الْمُطَهَّرَةِ الصِّدِّیْقَةِ الزَّکِیَّةِ، سَیِّدَةِ نِساءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ أَجْمَعِیْنَ، صَلاةً لا یَقْوی عَلی إحْصائِها غَیْرُکَ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ، عَبْدِکَ وَ ابْنِ أَخِی رَسُوْلِکَ، الَّذِی انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِکَ، وَ جَعَلْتَهُ هادِیاً لِمَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِکَ وَ الدَّلِیْلِ عَلی مَنْ بَعَثْتَ بِرِسالاتِکَ، وَ دَیّانِ الدِّیْنِ بِعَدْلِکَ، وَ فَصْلِ قَضائِک بَیْنَ خَلْقِکَ وَ الْمُهَیْمِنِ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ وَ السَّلامُ عَلَیْهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ، عَبْدِکَ وَ ابْنِ أخِی رَسُوْلِکَ، الَّذِی انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِکَ، وَ جَعَلْتَهُ هادِیاً لِمَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِکَ وَ الدَّلِیْلِ عَلی مَنْ بَعَثْتَ بِرِسالاتِکَ، وَ دَیّانِ الدِّیْنِ بِعَدْلِکَ، وَ فَصْلِ قَضائِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ وَ الْمُهَیْمِنِ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ وَ السَّلامُ عَلَیْهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
و بر همه ائمّه علیهم السلام صلوات می فرستی به همان نحو که صلوات بر حسن و حسین علیهما السلام فرستادی و می گویی:
اللَّهُمَّ أَتْمِمْ بِهِمْ کَلِماتِکَ، وَ أَنْجِزْ بِهِمْ وَعْدَکَ، وَ أَهْلِکْ بِهِمْ عَدُوَّکَ وَ عَدُوَّهُمْ
ص: 315
مِنَ الْجِنِّ وَ الْإنْسِ أَجْمَعِیْنَ.
اللَّهُمَّ اجْزِهِمْ عَنّا خَیْرَ ما جَزَیْتَ نَذِیْراً عَنْ قَوْمِهِ.
اللَّهُمَّ اجْعَلْنا لَهُمْ شِیْعَةً وَ أَنْصاراً وَ أَعْواناً عَلی طاعَتِکَ وَ طاعَةِ رَسُوْلِکَ.
اللَّهُمَّ اجْعَلْنا مِمَّنْ یَتَّبِعُ النُّوْرَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُمْ، وَ أَحْیِنا مَحْیاهُمْ، وَ أَمِتْنا مَماتَهُمْ، وَ أَشْهِدْنا مَشاهِدَهُمْ فی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ.
اللَّهُمَّ إنَّ هذا مَقامٌ أَکْرَمْتَنِی بِهِ وَ شَرَّفْتَنِی بِهِ، وَ أَعْطَیْتَنِی فِیْهِ رَغْبَتِی عَلی حَقِیْقَةِ إیْمانِی بِکَ وَ بِرَسُوْلِکَ.
پس اندکی نزدیکتر به قبر می شوی و می گویی:
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ، وَ سَلامُ اللَّهِ وَ سَلامُ مَلائِکَتِهِ الْمُقَرَّبِیْنَ وَ أَنْبِیائِهِ الْمُرْسَلِیْنَ کُلَّما تَرُوْحُ الرّائِحاتُ الطّاهِراتُ لَکَ، وَ عَلَیْکَ سَلامُ الْمُؤْمِنِیْنَ لَکَ بِقُلُوْبِهِمْ، النّاطِقِیْنَ لَکَ بِفَضْلِکَ بِأَلْسِنَتِهِمْ.
أَشْهَدُ أَنَّکَ صادِقٌ صِدِّیْقٌ صَدَقْتَ فِیْما دَعَوْتَ إلَیْهِ، وَ صَدَقْتَ فِیْما أَتَیْتَ بِهِ، وَ أَنَّکَ ثارُ اللَّهِ فی الْأرْضِ.
اللَّهُمَّ أَدْخِلْنِی فی أَوْلِیائِکَ، وَ حَبِّبْ إلَیَّ شَهادَتَهُمْ وَ مَشاهِدَهُمْ فی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ، إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیْرٌ.
و می گویی:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا أبا عَبْدِاللَّهِ، رَحِمَکَ اللَّهُ یا أبا عَبْدِاللَّهِ، صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یا أبا عَبْدِاللَّهِ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا إمامَ الْهُدی، السَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلَمَ التُّقی، السَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلی أَهْلِ الدُّنْیا.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ وَ ابْنَ حُجَّتِهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ نَبِیِّ اللَّهِ، السَّلامُ
ص: 316
عَلَیْکَ یا ثارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثارِهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وِتْرَ اللَّهِ وَ ابْنَ وِتْرِهِ.
أَشْهَدُ أَنَّکَ قُتِلْتَ مَظْلُوْماً، وَ أنَّ قاتِلَکَ فی النّارِ.
وَأَشْهَدُ أَنَّکَ جاهَدْتَ فی سَبِیْلِ اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ، لَمْ تَأْخُذْکَ فی اللَّهِ لَوْمَةُ لائِمٍ، وَ أَنَّکَ عَبَدْتَهُ حَتّی أَتاکَ الْیَقِیْنُ.
أَشْهَدُ أَنَّکُمْ کَلِمَةُ التَّقْوی، وَ بابُ الْهُدی وَ الْحُجَّةُ عَلی خَلْقِهِ.
أَشْهَدُ أَنَّ ذلِکَ لَکُمْ سابِقٌ فِیْما مَضی، وَ فاتِحٌ فِیْما بَقِیَ.
وَأَشْهَدُ أَنَّ أَرْواحَکُمْ وَ طِیْنَتَکُمْ طِیْنَةٌ طَیِّبَةٌ طابَتْ وَ طَهُرَتْ، بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ، مِنَ اللَّهِ وَ مِنْ رَحْمَتِهِ.
فَأُشْهِدُ اللَّهَ تَبارَکَ وَ تَعالی - وَ کَفی بِهِ شَهِیْداً - وَ أُشْهِدُکُمْ أَنِّی بِکُمْ مُؤْمِن، وَ لَکُمْ تابِعٌ فی ذاتِ نَفْسِی، وَ شَرائِعِ دِیْنِی، وَ خَواتِیْمِ عَمَلِی، وَ مُنْقَلَبِی وَ مَثْوایَ؛ فَأَسْأَلُ اللَّهَ الْبَارَّ الرَّحِیْمَ أَنْ یُتَمِّمَ ذلِکَ لِی.
أَشْهَدُ أَنَّکُمْ قَدْ بَلَّغْتُمْ، وَ نَصَحْتُمْ، وَ صَبَرْتُمْ، وَ قُتِلْتُمْ، وَ غُصِبْتُمْ، وَ أُسِیْ ءَ إلَیْکُمْ فَصَبَرْتُمْ.
لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً خالَفَتْکُمْ، وَ أُمَّةً جَحَدَتْ وِلایَتَکُمْ، وَ أُمَّةً تَظاهَرَتْ عَلَیْکُمْ، وَ أُمَّةً شَهِدَتْ وَ لَمْ تُسْتَشْهَدْ.
الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِی جَعَلَ النّارَ مَثْواهُمْ «وَبِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُوْدُ» (1) وَ «بِئْسَ الرِّفْدُ الْمَرْفُوْدُ» (2).
و می گویی:
صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یا أبا عَبْدِاللَّهِ، صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یا أبا عَبْدِاللَّهِ، صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یا أبا عَبْدِاللَّهِ، وَ عَلی رُوْحِکَ وَ بَدَنِکَ.
ص: 317
لَعَنَ اللَّهُ قاتِلِیْکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ سالِبِیْکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ جادِلِیْکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ شایَعَ عَلی قَتْلِکَ، وَ مَنْ أمَرَ بِذلِکَ (1) وَ شارَکَ فی دَمِکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ بَلَغَهُ ذلِک فَرَضِیَ بِهِ أَوْ (2) سَلَّمَ إلَیْهِ.
أنا أَبْرَأُ إلَی اللَّهِ مِنْ وَ لایَتِهِمْ، وَ أَتَوَلَّی اللَّهَ وَ رَسُوْلَهُ وَ آلَ رَسُوْلِهِ؛ وَ أَشْهَدُ أَنَّ الَّذِیْنَ انْتَهَکُوْا حُرَمَک (3) وَ سَفَکُوْا دَمَکَ، مَلْعُوْنُوْنَ عَلی لِسانِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ.
اللَّهُمَّ الْعَنِ الَّذِیْنَ کَذَّبُوْا رُسُلَکَ، وَ سَفَکُوْا دِماءَ أَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّکَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِمْ.
اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ، وَ ضاعِفْ عَلَیْهِمُ الْعَذابَ الْألِیْمَ.
اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ، وَ قَتَلَةَ أَنْصارِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ، وَ أَصْلِهِمْ حَرَّ نارِکَ، وَ أَذِقْهُمْ بَأْسَکَ، وَ ضاعِفْ علَیْهِمُ الْعَذابَ وَ الْعَنْهُمْ لَعْناً وَبِیْلًا.
اللَّهُمَّ أَحْلِلْ بِهِمْ نِقْمَتَکَ، وَأْتِهِمْ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُوْنَ، وَ خُذْهُمْ مِنْ حَیثُ لا یَشْعُرُوْنَ، وَ عَذِّبْهُمْ عَذاباً نُکْراً وَ الْعَنْ أَعْداءَ نَبِیِّکَ وَ أَعْداءَ آلِ نَبِیِّکَ لَعْناً وَ بِیْلًا.
اللَّهُمَّ الْعَنِ الْجِبْتَ وَ الطّاغُوْتَ وَ الْفَراعِنَةَ، إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیْرٌ.
و می گویی:
بِأَبِی أنْتَ وَ أُمِّی یا أبا عَبْدِاللَّهِ، إلَیْکَ کانَتْ رِحْلَتِی مَعَ بُعْدِ شُقَّتِی وَ إلَیْکَ کانَ مَجِیْئِی، وَ بِکَ أَسْتَتِرُ مِنْ عَظِیْمِ جُرْمِی، أَتَیْتُکَ زائِراً وافِداً قَدْ أَوْقَرْتُ ظَهْرِی.
بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یا سَیِّدِی، بَکَیْتُکَ یا خِیَرَةَ اللَّهِ وَ ابْنَ خِیَرَتِهِ، وَ لَکَ فاضَتْ عَبْرَتِی، وَ عَلَیْکَ کانَ أَسَفِی وَ نَحِیْبِی وَ صُراخِی وَ زَفْرَتِی وَ شَهِیْقِی، وَ حَقٌّ لِی أنْ أبْکِیَکَ وَ قَدْ بَکَتْکَ السَّماواتُ وَ الْأَرَضُوْنَ وَ الْجِبالُ وَ الْبِحارُ، فَما عُذْرِی إنْ لَمْ أَبْکِکَ وَ قَدْ بَکاکَ حَبِیْبُ رَبِّی، وَ بَکَتْکَ الْأئِمَّةُ - صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ - ، وَ بَکاکَ مَنْ دُوْنَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهی إلَی الثَّری جَزَعاً عَلَیْکَ.
ص: 318
پس دست بر قبر بگذار و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا أبا عَبْدِاللَّهِ، یا حُسَیْنَ بْنَ عَلیٍّ، یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ. السَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ وَ ابْنَ حُجَّتِهِ.
أَشْهَدُ أَنَّکَ عَبْدُاللَّهِ وَ أَمِیْنُهُ، بَلَّغْتَ ناصِحاً، وَ أَدَّیْتَ أمِیْناً، وَ قُلْتَ صادِقاً، وَ قُتِلْتَ (1) صِدِّیْقاً، فَمَضَیْتَ عَلی یَقِیْنٍ، لَمْ تُؤْثِرْ عَمیً عَلی هُدیً، وَ لَمْ تَمِلْ مِنْ حَقٍّ إلی باطِلٍ، وَ لَمْ تُحِبَّ إلّااللَّهَ وَحْدَهُ.
وَأَشْهَدُ أَنَّکَ کُنْتَ عَلی بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّکَ، بَلَّغْتَ ما أُمِرْتَ بِهِ، وَ قُمْتَ بِحَقِّهِ، وَ صَدَّقْتَ مَنْ کانَ قَبْلَکَ، غَیْرَ واهِنٍ وَ لا مُوْهِنٍ، فَصَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیْماً، جَزاکَ اللَّهُ مِنْ صِدِّیْقٍ خَیْراً.
أَشْهَدُ أَنَّ الْجِهادَ مَعَکَ جِهادٌ، وَ أَنَّ الْحَقَّ مَعَکَ وَ إلَیْکَ، وَ أَنْتَ أَهْلُهُ وَ مَعْدِنُهُ، وَ مِیْراثُ النُّبُوَّةِ عِنْدَکَ وَ عِنْدَ أَهْلِ بَیْتِکَ.
أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ بَلَّغْتَ وَ نَصَحْتَ وَ وَفَیْتَ وَ جاهَدْتَ فی سَبِیْلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، وَ مَضَیْتَ لِلَّذِی کُنْتَ عَلَیْهِ شاهِداً (2) وَ مَشْهُوْداً، فَصَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیْماً.
أَشْهَدُ أَنَّکَ طُهْرٌ طاهِرٌ مُطَهَّرٌ، مِنْ طُهْرٍ طاهِرٍ مُطَهَّرٍ، طَهُرْتَ وَ طَهُرَتْ أَرْضٌ أَنْتَ بِها، وَ طَهُرَ حَرَمُکَ.
وَأَشْهَدُ أَنَّکَ أَمَرْتَ بِالْقِسْطِ وَ دَعَوْتَ إلَیْهِ، وَ أَشْهَدُ أنَّ أُمَّةً قَتَلَتْکَ أَشْرارُ خَلْقِ اللَّهِ وَ کَفَرَتُهُ.
وَإنِّی أَسْتَشْفِعُ بِکَ إلَی اللَّهِ رَبِّکَ وَ رَبِّی مِنْ جَمِیْعِ ذُنُوْبِی، وَ أَتَوَجَّهُ بِکَ إلَی اللَّهِ فی حَوائِجِی وَ رَغْبَتِی فی أَمْرِ آخِرَتِی وَ دُنْیایَ.
ص: 319
پس جانب راست رو را بر قبر بگذار و بگو:
اللَّهُمَّ إنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ هذَا الْقَبْرِ وَ مَنْ فِیْهِ، وَ بِحَقِّ هذِهِ الْقُبُوْرِ وَ مَنْ أَسْکَنْتَها، أَنْ تَکْتُبَ اسْمِی عِنْدَکَ فی أسْمائِهِمْ، حَتّی تُوْرِدَنِی مَوارِدَهُمْ، وَ تُصْدِرَنِی مَصادِرَهُمْ، إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیْرٌ.
و بگو:
رَبِّ أَفْحَمَتْنِی ذُنُوْبِی وَ قَطَعَتْ مَقالَتِی، فَلا حُجَّةَ لِی وَ لا عُذْرَ لِی، فَأنَا الْمُقِرُّ بِذَنْبِی، الْأسِیْرُ بِبَلِیَّتِی، الْمُرْتَهَنُ بِعَمَلِی، الْمُتَجَلِّدُ فی خَطِیْئَتِی، الْمُتَحَیِّرُ عَنْ قَصْدِی، الْمُنْقَطَعُ بِی، قَدْ أَوْقَفْتُ یا رَبِّ نَفْسِی مَوْقِفَ الْأشْقِیاءِ الْأذِلّاءِ الْمُذْنِبِیْنَ، الْمُجْتَرِئِیْنَ عَلَیْکَ، بِوَعِیْدِکَ.
یا سُبْحانَکَ، أیُّ جُرْأَةٍ اجْتَرَأْتُ عَلَیْکَ، وَ أَیُّ تَغْرِیْرٍ غَرَّرْتُ بِنَفْسِی، وَ أَیُّ سَکْرَةٍ أَوْبَقَتْنِی، وَ أَیُّ غَفْلَةٍ أَعْطَبَتْنِی! ما کانَ أَقْبَحَ سُوْءَ نَظَرِی، وَ أَوْحَشَ فِعْلِی!
یا سَیِّدِی، فَارْحَمْ کَبْوَتِی لِحُرِّ وَجْهِی، وَ زَلَّةَ قَدَمِی، وَ تَعْفِیْرِی فی التُّرابِ خَدِّی، وَ نَدامَتِی عَلی ما فَرَطَ مِنِّی، وَ أَقِلْنِی عَثْرَتِی، وَ ارْحَمْ صَرْخَتِی وَ عَبْرَتِی، وَ اقْبَلْ مَعْذِرَتِی، وَ عُدْ بِحِلْمِکَ عَلی جَهْلِی، وَ بِإحْسانِکَ عَلی خَطِیْئاتِی، وَ بِعَفْوِکَ عَلَیَّ.
رَبِّ أَشْکُوْ إلَیْکَ قَساوَةَ قَلْبِی وَ ضَعْفَ عَمَلِی، فَارْتَحْ لِمَسْأَلَتِی؛ فَأنَا الْمُقِرُّ بِذَنْبِی، الْمُعْتَرِفُ بِخَطِیْئَتِی، وَ هاهذِهِ یَدِی وَ ناصِیَتِی، أَسْتَکِیْنُ لَکَ بِالْقَوَدِ مِنْ نَفْسِی، فَاقْبَلْ تَوْبَتِی، وَ نَفِّسْ کُرْبَتِی، وَ ارْحَمْ خُشُوعِی وَ خُضُوْعِی، وَ انْقِطاعِی إلی سَیِّدِی، وَ أَسَفِی عَلی ما کانَ مِنِّی، وَ تَمَرُّغِی (1) وَ تَعْفِیْرِی فی تُرابِ قَبْرِ ابْنِ نَبِیِّکَ بَیْنَ یَدَیْکَ، فَأَنْتَ رَجائِی وَ مُعْتَمَدِی، وَ ظَهْرِی وَ عُدَّتِی، لا إلهَ إلّا أَنْتَ.
ص: 320
پس سی و پنج مرتبه اللَّهُ أکْبَر بگو؛ و دستها را به آسمان بردار و بگو:
إلَیْکَ یا رَبِّ صَمَدْتُ (1) مِنْ أَرْضِی وَ إلَی ابْنِ نَبِیِّکَ قَطَعْتُ الْبِلادَ رَجاءً لِلْمَغْفِرَةِ.
فَکُنْ لِی یا سَیِّدِی (2) سَکَناً وَ شَفِیْعاً، وَ کُنْ بِی رَحِیْماً، وَ کُنْ لِی مُنْجِحاً یَوْمَ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إلّالِمَنِ ارْتَضی، یَومَ لا تَنْفَعُ شَفاعَةُ الشّافِعِیْنَ، وَ یَوْمَ یَقُوْلُ أَهْلُ الضَّلالَةِ: «ما لَنا مِنْ شافِعِیْنَ * وَ لا صَدِیْقٍ حَمِیْمٍ» (3)؛ فَکُنْ یَوْمَئِذٍ فی مَقامِی بَیْنَ یَدَیْ رَبِّی لِی مُنْقِذاً، فَقَدْ عَظُمَ جُرْمی، إذَا ارْتَعَدَتْ فَرائِصِی، وَ أُخِذَ بِسَمْعِی، وَ أنا مُنَکِّسٌ رَأْسِی بِما قَدَّمْتُ مِنْ سُوْءِ عَمَلِی، وَ أَنا عارٍ کَما وَلَدَتْنِی أُمِّی، وَ رَبِّی یَسْأَلُنِی، فَکُنْ لِی یَوْمَئِذٍ شافِعاً وَ مُنْقِذاً، فَقَدْ أَعْدَدْتُکَ لِیَوْمِ حاجَتِی، وَ یَوْمِ فَقْرِی وَ فاقَتِی.
پس جانب چپ رو را بر قبر بگذار و بگو:
اللَّهُمَّ ارْحَمْ تَضَرُّعِی فی تُرابِ قَبْرِ ابْنِ نَبِیِّکَ، فَإنِّی مَوْضِعُ رَحْمَةٍ یا رَبِّ.
و بگو:
بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ، إنِّی (4) أَبْرَأُ إلَی اللَّهِ مِنْ قاتِلِکَ وَ مِنْ سالِبِکَ، یا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَکَ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیْماً، وَ أَبْذُلَ مُهْجَتِی فِیْکَ وَ أَقِیَکَ بِنَفْسِی، وَ کُنْتُ فِیْمَنْ أَقامَ بَیْنَ یَدَیْکَ حَتّی یُسْفَکَ دَمِی مَعَکَ، فَأَظْفَرَ مَعَکَ بِالسَّعادَةِ وَ الْفَوْزِ بِالْجَنَّةِ.
و بگو:
لَعَنَ اللَّهُ مَنْ رَماکَ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ طَعَنَکَ، لَعَنَ اللَّهُ مَنِ اجْتَزَّ رَأْسَکَ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ حَمَلَ رَأْسَکَ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ نَکَتَ بِقَضِیْبِهِ بَیْنَ ثَنایاکَ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ أبْکی نِساءَکَ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ أَیْتَمَ أوْلادَکَ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ أعانَ عَلَیْکَ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ سارَ إلَیْکَ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ مَنَعَکَ ماءَ الْفُراتِ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ غَشَّکَ وَ خَلّاکَ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ سَمِعَ صَوْتَکَ فَلَمْ یُجِبْکَ، لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ
ص: 321
آکِلَةِ الْأکْبادِ، وَ لَعَنَ اللَّهُ ابْنَهُ وَ أَعْوانَهُ وَ أَتْباعَهُ وَ أَنْصارَهُ، وَ لَعَنَ اللَّه ابْنَ سُمَیَّةَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ جَمِیْعَ قاتِلِیْکَ، وَ قاتِلِی أَبِیْکَ، وَ مَنْ أَعانَ عَلی قَتْلِکُمْ، وَ حَشَا اللَّهُ أَجْوافَهُمْ وَ بُطُوْنَهُمْ وَ قُبُوْرَهُمْ ناراً، وَ عَذَّبَهُمْ عَذاباً ألِیْماً.
پس نزد سر آن حضرت هزار مرتبه تسبیح امیرالمؤمنین را بخوان و اگر خواهی اعمال پایین پا را بجا بیاور و بعد از نماز زیارت که بعد از این مذکور خواهد شد (1) این تسبیح را بخوان.
و تسبیح حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام این است:
سُبْحانَ مَنْ لا تَبِیْدُ مَعالِمُهُ، سُبْحانَ مَنْ لا تَنْقُصُ (2) خَزائِنُهُ، سُبْحانَ مَنْ لَاانْقِطاعَ لِمُدَّتِهِ، سُبْحانَ مَنْ لا یَنْفَدُ ما عِنْدَهُ، سُبْحانَ مَنْ لَااضْمِحْلالَ لِفَخْرِهِ، سُبْحانَ مَنْ لا یُشاوِرُ أَحَداً فی أَمْرِهِ، سُبْحانَ مَنْ لا إلهَ غَیْرُهُ.
پس برو به نزد پای آن حضرت و دست خود را بر قبر بگذار و سه مرتبه بگو:
صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یا أبا عَبْدِاللَّهِ.
پس بگو:
صَبَرْتَ وَ أَنْتَ الصّادِقُ الْمُصَدَّقُ، قَتَلَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکُمْ بِالْأیْدِی وَ الْألْسُنِ.
و بگو:
اللَّهُمَّ رَبَّ الْأرْبابِ، صَرِیْخَ الْأخْیارِ، إنِّی عُذْتُ مَعاذاً، فَفُکَّ رَقَبَتِی مِنَ النّارِ.
جِئْتُکَ یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ وافِداً إلَیْکَ، أَتَوَسَّلُ بِکَ إلَی اللَّهِ فی جَمِیْعِ حَوائِجِی مِنْ أمْرِ آخِرَتِی وَ دُنْیایَ، وَ بِکَ یَتَوَسَّلُ الْمُتَوَسِّلُوْنَ إلَی اللَّهِ فی جَمِیْعِ حَوائِجِهِمْ، وَ بِکَ یُدْرِکُ أَهْلُ التِّراتِ مِنْ عِبادِ اللَّهِ طَلِبَتَهُمْ، أَسْأَلُ وَ لِیَّکَ وَ وَلِیَّنا أَنْ یَجْعَلَ حَظِّی مِنْ زِیارَتِکَ الصَّلاةَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ الْمَغْفِرَةَ لِذُنُوْبِی.
ص: 322
اللَّهُمَّ اجْعَلْنا مِمَّنْ تَنْصُرُهُ وَ تَنْتَصِرُ بِهِ لِدِیْنِکَ فی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ.
پس پهلوی روی خود را بر قبر بگذار و بگو:
اللَّهُمَّ رَبَّ الْحُسَیْنِ، اشْفِ صَدْرَ الْحُسَیْنِ.
اللَّهُمَّ رَبَّ الْحُسَیْنِ، اطْلُبْ بِدَمِ الْحُسَیْنِ.
اللَّهُمَّ رَبَّ الْحُسَیْنِ، انْتَقِمْ مِمَّنْ رَضِیَ بِقَتْلِ الْحُسَیْنِ.
اللَّهُمَّ رَبَّ الْحُسَیْنِ، انْتَقِمْ مِمَّنْ خالَفَ الْحُسَیْنَ.
اللَّهُمَّ رَبَّ الْحُسَیْنِ، انْتَقِمْ مِمَّنْ فَرِحَ بِقَتْلِ الْحُسَیْنِ.
و تضرّع می نمایی و مبالغه می کنی در لعنت کردن بر قاتلان حسین و قاتلان امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیهما - ، و نزد پای آن حضرت هزار مرتبه می خوانی تسبیح حضرت فاطمه - صلوات اللَّه علیها - را؛ و اگر نتوانی صد مرتبه می خوانی.
و تسبیح آن حضرت این است:
سُبْحانَ ذِی العِزِّ الشّامِخِ الْمُنِیْفِ، سُبْحانَ ذِی الْجَلالِ الْفاخِرِ الْعَظِیْمِ، سُبْحانَ ذِی الْمُلْکِ الْفاخِرِ الْقَدِیْمِ، سُبْحانَ ذِی الْمُلْکِ الْفاخِرِ الْعَظِیْمِ، سُبْحانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزَّ وَ الْجَمالَ، سُبْحانَ مَنْ تَرَدّی بِالنُّوْرِ وَ الْوَقارِ، سُبْحانَ مَنْ یَری أثَرَ النَّمْلِ فی الصَّفا، وَ خَفَقانَ الطَّیْرِ فی الْهَواءِ، سُبْحانَ مَنْ هُوَ هکَذا وَ لا هکذا غَیْرُهُ.
پس برو به نزد قبر علیّ بن الحسین - و او نزد پای امام حسین علیهما السلام است - پس بایست نزد قبر او و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ، وَ ابْنَ خَلِیْفَةِ رَسُوْلِ اللَّهِ، وَ ابْنَ بِنْتِ رَسُوْلِ اللَّهِ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرکاتُهُ مُضاعَفَةً، کُلَّما طَلَعَتْ شَمْسٌ أَوْ غَرَبَتْ.
السَّلامُ عَلَیْکَ وَ عَلی رُوْحِکَ وَ بَدَنِکَ.
بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی مِنْ مَذْبُوْحٍ وَ مَقْتُوْلٍ مِنْ غَیْرِ جُرْمٍ.
ص: 323
وَبِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی دَمُکَ الْمُرْتَقی بِهِ إلی حَبِیْبِ اللَّهِ.
وَبِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی مِنْ مُقَدَّمٍ بَیْنَ یَدَی أَبِیْکَ یَحْتَسِبُکَ وَ یَبْکِی عَلَیْکَ مُحْتَرِقاً عَلَیْکَ قَلْبُهُ، یَرْفَعُ دَمَکَ بِکَفِّهِ إلی أعْنانِ السَّماءِ لا تَرجِعُ مِنْهُ قَطْرَةٌ وَ لا تَسْکُنُ عَلَیْکَ مِنْ أبِیْکَ زَفْرَةٌ، وَ دَّعَکَ لِلْفِراقِ، فَمَکانُکُما عِنْدَ اللَّهِ مَعَ آبائِکَ الْماضِیْنَ، وَ مَعَ أُمَّهاتِکَ فی الْجِنانِ مُنَعَّمِیْنَ؛ أَبْرَأُ إلَی اللَّهِ مِمَّنْ قَتَلَکَ وَ ذَبَحَکَ.
پس خود را به قبر بچسبان و دست خود را بر قبر بگذار و بگو:
سَلامُ اللَّهِ وَ سَلامُ مَلائِکَتِهِ الْمُقَرَّبِیْنَ، وَ أَنْبِیائِهِ الْمُرْسَلِیْنَ، وَ عِبادِهِ الصّالِحِیْنَ، عَلَیْکَ یا مَوْلایَ وَ ابْنَ مَوْلایَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرکاتُهُ.
صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ وَ عَلی عِتْرَتِکَ وَ أَهْلِ بَیْتِکَ وَ آبائِکَ وَ أَبْنائِکَ وَ أُمَّهاتِکَ الْأَخْیارِ الْأبْرارِ، الَّذِیْنَ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِیْراً.
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ، وَ ابْنَ أمِیْرِ الْمُؤْمِنِیْنَ، وَ ابْنَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ، وَ رَحمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
لَعَنَ اللَّهُ قاتِلَکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنِ اسْتَخَفَّ بِحَقِّکُمْ وَ قَتَلَکُمْ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ بَقِیَ مِنْهُمْ وَ مَنْ مَضی، نَفْسِی فِداؤُکُمْ وَ لِمَضْجَعِکُمْ، صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکُمْ وَ سَلَّمَ تَسْلِیْماً.
پس پهلوی روی خود را بر قبر بگذار و سه مرتبه بگو:
صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یا أبَا الْحَسَنِ.
پس بگو:
بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی، أَتَیْتُکَ زائِراً وافِداً، عائِذاً مِمّا جَنَیْتُ عَلی نَفْسِی وَ احْتَطَبْتُ عَلی ظَهْرِی، أَسْأَلُ وَلِیَّکَ وَ وَلِیِّی أَنْ یَجْعَلَ حَظِّی مِنْ زِیارَتِکَ عِتْقَ رَقَبَتِی مِنَ النّارِ.
و هر دعا که خواهی بکن.
پس برو به نزد قبر امام حسین علیه السلام و از پشت سر آن حضرت بگرد تا بروی به نزد
ص: 324
سر آن حضرت و در آنجا دو رکعت نماز بگزار و در رکعت اوّل سوره «حمد» و سوره «یس» بخوان و در رکعت دوم سوره «حمد» و سوره «الرّحمن» بخوان.
و اگر خواهی در پشت قبر بکن نماز را؛ و در بالای سر بهتر است.
و چون فارغ شوی دیگر نماز کن آنچه خواهی؛ امّا این دو رکعت نمازِ زیارت ناچار است نزد هر قبری که زیارت کنند.
پس چون از نماز فارغ شوی، دست بلند کن به سوی آسمان و بگو:
اللَّهُمَّ إنَّا أتَیْناهُ مُؤْمِنِیْنَ بِهِ، مُسَلِّمِیْنَ لَهُ، مُعْتَصِمِیْنَ بِحَبْلِهِ، عارِفِیْنَ بِحَقِّهِ، مُقِرِّیْنَ بِفَضْلِهِ، مُسْتَبْصِرِیْنَ بِضَلالَةِ مَنْ خالَفَهُ، عارِفِیْنَ بِالْهُدَی الَّذِی هُوَ عَلَیْهِ.
اللَّهُمَّ إنِّی أُشْهِدُکَ وَ أُشْهِدُ مَنْ حَضَرَنِی مِنْ مَلائِکَتِکَ أَنِّی بِهِمْ مُؤْمِنٌ، وَ أَنِّی بِمَنْ قَتَلَهُمْ کافِرٌ.
اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِما أَقُوْلُ بِلِسانِی حَقِیْقَةً فی قَلْبِی، وشَرِیْعَةً فی عَمَلِی.
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِمَّنْ لَهُ مَعَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ - عَلَیْهِ السَّلامُ - قَدَمٌ ثابِتٌ، وَ أَثْبِتْنی فِیْمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَهُ.
اللَّهُمَّ الْعَنِ الَّذِیْنَ بَدَّلُوْا نِعْمَتَکَ کُفْراً. سُبْحانَکَ یا حَلِیْمُ عَمّا یَعْمَلُ الظّالِمُوْنَ فی الْأَرْضِ، تَبارَکْتَ وَ تَعالَیْتَ یا عَظِیْمُ، تَری عَظِیْمَ الْجُرْمِ مِنْ عِبادِکَ فَلا تَعْجَلُ عَلَیْهِمْ، تَعالَیْتَ یا کَرِیْمُ، أَنْتَ شاهِدٌ غَیْرُ غائِبٍ، وَ عالِمٌ بِما أُوْتِیَ (1) إلی أَهْلِ صَفْوَتِکَ وَ أَحِبّائِکَ مِنَ الْأَمْرِ الَّذِی لا تَحْمِلُهُ سَماءٌ وَ لا أَرْضٌ، وَ لَوْ شِئْتَ لَانْتَقَمْتَ مِنْهُمْ، وَلکِنَّکَ ذُوْ أناةٍ، وَ قَدْ أَمْهَلْتَ الَّذِیْنَ اجْتَرَؤُوْا عَلَیْکَ وَ عَلی رَسُوْلِکَ وَ حَبِیْبِکَ فَأَسْکَنْتَهُمْ أَرْضَکَ، وَ غَذَوْتَهُمْ بِنِعْمَتِکَ إلی أَجَلٍ هُمْ بالِغُوْهُ، وَ وَقْتٍ هُمْ صائِرُوْنَ إلَیْهِ، لِیَسْتَکْمِلُوْا الْعَمَلَ (2) الَّذِی قَدَّرْتَ وَ الْأجَلَ الَّذِی أَجَّلْتَ، لِتُخَلِّدَهُمْ فی مَحَطٍّ وَ وَثاقٍ،
وَنارٍ وَ حَمِیْمٍ وَ غَسّاقٍ وَ الضَّرِیْعِ وَ الْأحْراقِ وَ الْأغْلالِ وَ الْأوْثاقِ، وَ غِسْلِیْنٍ وَ زَقُّوْمٍ وَ صَدِیْدٍ، مَعَ طُوْلِ الْمَقامِ فی أَیّامِ لَظی، وَ فی سَقَرٍ الَّتِی لا تُبْقِی وَ لا تَذَرُ، وَ فِی الْحَمِیْمِ وَ الْجَحِیْمِ.
پس خود را به قبر بچسبان و بگو:
یا سَیِّدِی، أَتَیْتُکَ زائِراً مُوَقَّراً مِن الذُّنُوْبِ، أَتَقَرَّبُ إلی رَبِّی بِوُفُوْدِی إلَیْکَ، وَ بُکائِی عَلَیْکَ، وَ عَوِیْلِی وَ حَسْرَتِی وَ أَسَفِی وَ بُکائِی، وَ ما أَخافُ عَلی نَفْسِی، رَجاءَ أَنْ تَکُوْنَ لِی حِجاباً وَ سَنَداً وَ کَهْفاً وَ حِرْزاً وَ شافِعاً وَ وِقایَةً مِنَ النّارِ غَداً، وَ أَنا مِنْ مَوالِیْکُمُ الَّذِیْنَ أُعادِی عَدُوَّکُمْ وَ أُوالِی وَلِیَّکُمْ، عَلی ذلِکَ أحْیی وَ عَلَیْهِ أَمُوْتُ، وَ عَلَیْهِ أُبْعَثُ إنْ شاءَ اللَّهُ، وَ قَدْ أَشْخَصْتُ بَدَنِی وَ وَدَّعْتُ أَهْلِی، وَ بَعُدَتْ شُقَّتِی، وَ أُؤَمِّلُ فی قُرْبِکُمُ النَّجاةَ، وَ أَرْجُوْ فی إتْیانِکُمُ الْکَرَّةَ، وَ أَطْمَعُ فی النَّظَرِ إلَیْکُمْ وَ إلی مَکانِکُمْ غَداً فی جِنانِ رَبِّی مَعَ آبائِکُمُ الْماضِیْنَ.
و بگو:
ص325
أبا عَبدِاللَّهِ، یا حُسَیْنَ بْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ، جِئْتُکَ مُسْتَشْفِعاً بِکَ إلَی اللَّهِ.
اللَّهُمَّ إنِّی أَسْتَشْفِعُ إلَیْکَ بِوَلَدِ حَبِیْبِکَ، وَ بِالْمَلائِکَةِ الَّذِیْنَ یَضِجُّوْنَ عَلَیْهِ وَ یَبْکُوْنَ وَ یَصْرُخُوْنَ، لا یَفْتُرُوْنَ وَ لا یَسْأَمُوْنَ، وَ هُمْ مِنْ خَشْیَتِکَ مُشْفِقُوْنَ، وَ مِنْ عَذابِکَ حَذِرُوْنَ، لا تُغَیِّرُهُمُ الْأیّامُ وَ لا یَهْرَمُوْنَ، فِی نَواحی الْحَیْرِ یَشْهَقُوْنَ، وَ سَیِّدُهُمْ یَری ما یَصْنَعُوْنَ وَ ما فِیْهِ یَتَقَلَّبُوْنَ، قَدِ انْهَمَلَتْ مِنْهُمُ الْعُیُوْنُ فَلا تَرقَأُ، وَ اشْتَدَّ مِنْهُمُ الْحُزْنُ بِحُرْقَةٍ لا تُطْفَأُ.
پس دستها را به سوی آسمان بردار و بگو:
اللَّهُمَّ إنِّی أَسْأَلُکَ مَسْأَلَةَ الْمِسْکِیْنِ الْمُسْتَکِیْنِ، الْقَلِیْلِ (1) الذَّلِیْلِ، الَّذِی لَمْ یُرِدْ
ص: 326
بِمَسْکَنَتِهِ (1) غَیْرَکَ، فَإنْ لَمْ تُدْرِکْهُ رَحْمَتُکَ عَطِبَ.
أَسْأَلُکَ أنْ تَدارَکَنِی بِلُطْفٍ مِنْکَ، فَأَنْتَ الَّذِی لا تُخَیِّبُ سائِلَکَ، وَ تُعْطِی الْمَغْفِرَةَ وَ تَغْفِرُ الذُّنُوْبَ، فَلا أَکُوْنَنَّ یا سَیِّدِی أنا أَهْوَنَ خَلْقِکَ عَلَیْکَ وَ لا أَکُوْنُ أَهْوَنَ مَنْ وَفَدَ إلَیْکَ بِابْنِ حَبِیْبِکَ، فَإنِّی أَمَّلْتُ وَ رَجَوْتُ وَ طَمِعْتُ وَ زُرْتُ وَ اغْتَرَبْتُ رَجاءً لَکَ أَنْ تُکافِیَنِی، إذْ أَخْرَجْتَنِی مِنْ رَحْلِی فَأَذِنْتَ لِی بِالْمَسِیْرِ إلی هذَا الْمَکانِ رَحْمَةً مِنْکَ، وَ تَفَضُّلًا مِنْکَ، یا رَحْمنُ یا رَحِیْمُ.
و جهد کن در دعا تا توانی و بسیار دعا کن ان شاءاللَّه، پس برو به سوی شهدا و بایست مُحاذی قبور همه ایشان و اشاره کن به سوی ایشان و همه را مخاطب گردان و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ، السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا أَهْلَ الْقُبُوْرِ مِنْ أهْلِ دِیارٍ مِنَ الْمُؤْمِنِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقبَی الدّارِ.
السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا أَوْلِیاءَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا أَنْصارَ اللَّهِ، وَ أَنْصارَ رَسُوْلِهِ، وَ أَنْصارَ أَمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ، وَ أَنْصارَ ابْنِ رَسُوْلِهِ، وَ أَنْصارَ دِیْنِهِ.
أَشْهَدُ أَنَّکُمْ أَنْصارُ اللَّهِ کَما قالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَکَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّوْنَ کَثِیْرٌ فَما وَهَنُوْا لِما أَصابَهُمْ فی سَبِیْلِ اللَّهِ وَ ما ضَعُفُوْا وَ مَا اسْتَکانُوْا» (2).
فَما ضَعُفْتُمْ وَ مَا اسْتَکَنْتُمْ حَتّی لَقِیْتُمُ اللَّهَ عَلی سَبِیْلِ الْحَقِّ.
صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکُمْ، وَ عَلی أَرْواحِکُمْ وَ أَجْسادِکُمْ.
أَبْشِرُوْا بِمَوْعِدِ اللَّهِ الَّذِی لا خُلْفَ لَهُ وَ لا تَبْدِیْلَ، إنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ وَعْدَهُ وَ اللَّهُ مُدْرِکٌ بِکُمْ ثارَ ما وَعَدَکُمْ.
أَنْتُمْ خاصَّةُ اللَّهِ، اخْتَصَّکُمُ اللَّهُ لِأبِی عَبْدِاللَّهِ - عَلَیْهِ السَّلامُ - ، أَنْتُمُ الشُّهَداءُ،
ص: 327
وَأَنْتُمُ السُّعَداءُ، سَعِدْتُمْ عِنْدَ اللَّهِ، وَ فُزْتُمْ بِالدَّرَجاتِ مِن جَنّاتٍ لا یَطْعُنُ أَهْلُها وَ لا یَهْرَمُوْنَ، وَ رَضُوْا بِالْمَقامِ فی دارِالسَّلامِ مَعَ مَنْ نَصَرْتُمْ.
جَزاکُمُ اللَّهُ خَیْراً مِنْ أَعْوانٍ جَزاءَ مَنْ صَبَرَ مَعَ رَسُوْلِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ.
أَنْجَزَ اللَّهُ ما وَعَدَکُمْ مِنَ الْکَرامَةِ فی جِوارِهِ وَ دارِهِ مَعَ النَّبِیِّیْنَ وَ الْمُرْسَلِیْنَ، وَ أَمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ، وَ قائِدِ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِیْنَ.
أَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِی حَمَلَنِی إلَیْکُمْ حَتَّی أرانِی مَصارِعَکُمْ، أَنْ یُرِیَنِیْکُمْ عَلَی الْحَوْضِ رِواءً مَرْوِیِّیْنَ؛ وَ یُرِیَنِی أَعْداءَکُمْ فی أَسْفَلِ دَرَکٍ مِنَ الْجَحِیْمِ؛ فَإنَّهُمْ قَتَلُوْکُمْ ظُلْماً، وَ أَرادُوْا إماتَةَ الْحَقِّ، وَ سَلَبُوْکُمْ لِابْنِ سُمَیَّةَ وَ ابْنِ آکِلَةِ الْأکْبادِ.
فَأَسْأَلُ اللَّهَ أنْ یُرِیَنِیْهِمْ ظِماءً مُظْمَئِیْنَ مُسَلْسَلِیْنَ مُغَلَّلِیْنَ یُساقُوْنَ إلَی الْجَحِیْمِ.
السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا أَنْصارَ (1) ابْنِ رَسُوْلِ اللَّهِ مِنِّی ما بَقِیْتُ وَ السَّلامُ عَلَیْکُمْ دائِماً إذا فَنِیْتُ وَ بَلِیْتُ.
لَهْفِی عَلَیْکُمْ، أیُّ مُصِیْبَةٍ أَصابَتْ کُلَّ مَوْلیً (2) لِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ! لَقَدْ عَظُمَتْ وَ خَصَّتْ وَ جَلَّتْ وَ عَمَّتْ مُصِیْبَتُکُمْ.
أَنا بِکُمْ لَجَزِعٌ، وَ أَنا بِکُمْ لَمُوْجَعٌ مَحْزُوْنٌ، وَ أَنا بِکُمْ لَمُصابٌ مَلْهُوْفٌ.
هَنِیْئاً لَکُمْ ما أُعْطِیْتُمْ، وَ هَنِیْئاً لَکُمْ ما بِهِ حُیِّیْتُمْ؛ فلَقَدْ بَکَتْکُمُ الْمَلائِکَةُ، وَ حَفَّتْکُمْ وَ سَکَنَتْ مُعَسْکَرَکُمْ، وَ حَلَّتْ مَصارِعَکُمْ، وَ قدَّسَتْ وَ صَفَّتْ بِأَجْنِحَتِها عَلَیْکُمْ، لَیْسَ لَها عَنْکُمْ فِراقٌ إلی یَوْمِ التَّلاقِ وَ یَوْمِ الْمَحْشَرِ وَ یَوْمِ الْمَنْشَرِ، طافَتْ عَلَیْکُمْ رَحْمَةٌ مِنَ اللَّهِ بَلَغْتُمْ بِها شَرَفَ الْآخِرَةِ.
أَتَیْتُکُمْ شَوْقاً، وَ زُرْتُکُمْ خَوْفاً؛ أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ یُرِیَنِیْکُمْ عَلَی الْحَوْضِ وَ فی الْجِنانِ مَعَ الْأنْبِیاءِ وَ الْمُرْسَلِیْنَ وَ الشُّهداءِ وَ الصّالِحِیْنَ، وَ حَسُنَ أُوْلئِکَ رَفِیْقاً.
ص: 328
پس بگرد در دور حایر و بگو:
یا مَنْ إلَیْهِ وَفَدْتُ وَ إلَیْهِ خَرَجْتُ، وَ بِهِ اسْتَجَرْتُ وَ إلَیْهِ قَصَدْتُ وَ إلَیْهِ بِابْنِ نَبِیِّهِ تَقَرَّبْتُ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ مُنَّ عَلَیَّ بِالْجَنَّةِ، وَ فُکَّ رَقَبَتِی مِنَ النّارِ.
اللَّهُمَّ ارْحَمْ غُرْبَتِی وَ بُعْدَ دارِی، وَ ارْحَمْ مَسِیْرِی إلَیْکَ وَ إلَی ابْنِ حَبِیْبِکَ، وَ اقْلِبْنِی مُفْلِحاً مُنْجِحاً قَدْ قَبِلْتَ مَعْذِرَتِی وَ خُضُوْعِی وَ خُشُوْعِی عِنْدَ إمامِی وَ سَیِّدِی وَ مَوْلایَ، وَ ارْحَمْ صَرْخَتِی وَ بُکائِی وَ هَمِّی وَ جَزَعِی وَ حُزْنِی، وَ ما قَدْ باشَرَ قَلْبِی مِنَ الْجَزَعِ عَلَیْهِ، فَبِنِعْمَتِکَ عَلَیَّ وَ لُطْفِکَ لِی خَرَجْتُ إلَیْهِ، وَ بِتَقْوِیَتِکَ إیّایَ وَ صَرْفِکَ الْمَحْذُوْرَ عَنِّی وَ کِلاءَتِکَ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ لِی، وَ بِحِفْظِکَ (1) وَ کَرامَتِکَ لِی، وَ کُلَّ بَحْرٍ قَطَعْتُهُ، وَ کُلَّ وادٍ وَ فَلاةٍ سَلَکْتُها، وَ کُلَّ مَنْزِلٍ نَزَلْتُهُ، فَأَنْتَ حَمَلْتَنِی فی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ، وَ أَنْتَ الَّذی بَلَّغْتَنِی وَ وَفَّقْتَنِی وَ کَفَیْتَنِی، وَ بِفَضْلٍ مِنْکَ وَ وِقایَةٍ بَلَغْتُ، وَ کانَتِ الْمِنَّةُ لَکَ عَلَیَّ فی ذلِکَ کُلِّهِ، وَ أَثَرِی مَکْتُوْبٌ عِنْدَک وَ اسْمِی وَ شَخْصِی؛ فَلَکَ الْحَمْدُ عَلی ما أَبْلَیْتَنِی، وَ اصْطَنَعْتَ عِنْدِی.
اللَّهُمَّ فَارْحَمْ فَرَقِی مِنْکَ، وَ مَقامِی بَیْنَ یَدَیْکَ وَ تَمَلُّقِی، وَ اقْبَلْ مِنِّی تَوَسُّلِی إلَیْکَ بِابْنِ حَبِیْبِکَ وَ صَفْوَتِکَ وَ خِیْرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ، وَ تَوَجُّهِی إلَیْکَ، وَ أَقِلْنِی عَثْرَتِی، وَ اقْبَلْ عَظِیْمَ ما سَلَفَ مِنِّی وَ لا یَمْنَعْکَ ما تَعْلَمُ مِنِّی مِنَ الْعُیُوْبِ وَ الذُّنُوْبِ وَ الْإسْرافِ عَلی نَفْسِی، وَ إنْ کُنْتَ لِی ماقِتاً فَارْضَ عَنِّی، وَ إنْ کُنْتَ عَلَیَّ ساخِطاً فَتُبْ عَلَیَّ، إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیْرٌ.
اللَّهُمَّ اغْفِرْ لی وَ لِوالِدَیَّ وَ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانِی صَغِیْراً، وَ اجْزِهِما عَنِّی خَیْراً، اللَّهُمَّ اجْزِهِما بِالْإحْسانِ إحْساناً، وَ بِالسَّیِّئاتِ غُفْراناً. اللَّهُمَّ أَدْخِلْهُمَا الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِکَ،
ص: 329
وَحَرِّمْ وُجُوْهَهُما عَنْ عَذابِکَ، وَ بَرِّدْ عَلَیْهِما مَضاجِعَهُما، وَ افْسَحْ لَهُما فی قَبْرَیْهِما، وَ عَرِّفْنِیْهِما فی مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِکَ، وَ جِوارِ حَبِیْبِکَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ (1).
مؤلّف گوید که: این روایت کبیره شریفه مشتمل بر زیارت حضرت عبّاس و زیارت وداع حضرت امام حسین علیه السلام و سایر شهدا بود، هر یک إن شاء اللَّه در فصل مخصوص مذکور خواهد شد (2).
و چون در باب تسبیح امیرالمؤمنین و فاطمه - صلوات اللَّه علیهما - و نمازِ زیارت، روایت معتبر دیگر وارد شده است که موافق و مؤیّد این روایت است، در اینجا ایراد می نماییم:
به سند معتبر منقول است از ابو سعید مداینی که گفت: رفتم به خدمت حضرت صادق علیه السلام و پرسیدم که: بروم به زیارت قبر حسین - صلوات اللَّه علیه - ؟
فرمود که: بلی برو به زیارت قبر حسین علیه السلام فرزند رسول خدا نیکترین نیکان و پاکیزه ترین پاکیزگان و نیکوکارترین نیکوکاران؛ و چون آن حضرت را زیارت کنی نزد سر آن حضرت هزار مرتبه تسبیح حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را بخوان و نزد پاهای آن حضرت هزار مرتبه تسبیح حضرت فاطمه علیها السلام را بخوان، پس نزد آن حضرت دو رکعت نماز بکن و در آن دو رکعت سوره «یس» و «الرّحمن» بخوان؛ پس چون چنین کنی ثواب عظیم از برای تو خواهد بود.
گفتم: فدای تو شوم، تسبیح علی و فاطمه علیهما السلام را به من بیاموز.
فرمود که: بلی ای ابو سعید، تسبیح علی علیه السلام این است:
سُبْحانَ الَّذِی لا تَنْفَدُ خَزائِنُهُ، سُبْحانَ الَّذِی لا تَبِیْدُ مَعالِمُهُ، سُبْحانَ الَّذِی لا یَفْنی ما عِنْدَهُ، سُبْحانَ الَّذِی لا یُشْرِکُ أحَداً فی حُکْمِهِ، سُبْحانَ الَّذِی لَااضْمِحْلالَ لِفَخْرِهِ، سُبْحانَ الَّذِی لَاانْقِطاعَ لَمُدَّتِهِ، سُبْحانَ الَّذِی لا إلهَ غَیْرُهُ.
ص: 330
و تسبیح فاطمه علیها السلام این است:
سُبْحانَ ذِی الْجَلالِ الْباذِخِ الْعَظِیْمِ، سُبْحانَ ذِی الْعِزِّ الشّامِخِ الْمُنِیْفِ، سُبْحانَ ذِی الْمُلْکِ الْفاخِرِ الْقَدِیْمِ، سُبْحانَ ذِی الْبَهْجَةِ وَ الْجَمالِ، سُبْحانَ مَنْ تَرَدّی بِالنُّوْرِ وَ الْوَقارِ، سُبْحانَ مَنْ یَری أَثَرَ النَّمْلِ فی الصَّفا، وَ وَقْعَ الطَّیْرِ فی الْهَواءِ (1).
مؤلّف گوید که: چون اختلافی در هر دو تسبیح هست با آنچه گذشت، به هر یک که عمل کند خوب است، اگرچه آنچه گذشت موافق است با آنچه بعد از نماز ایشان و جاهای دیگر ذکر کرده اند.
و اگر هر دو را به عمل آورد اولی است.
شیخ مفید و محمّد بن المشهدی - رضی اللَّه عنهما - در مزارهای خود ذکر کرده اند که زیارت دیگر است برای آن حضرت که به روایت دیگر مروی شده است و مقیّد به وقتی از اوقات نیست:
هر گاه وارد زمین کربلا شوی پس فرود آ در کنار نهر علقمی، پس بکن جامه های سفر خود را و غسل زیارت به قصد ندب و استحباب بکن؛ و در حال غسل کردن بگو:
بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ، وَ فی سَبِیْلِ اللَّهِ، وَ عَلی مِلَّةِ رَسُوْلِ اللَّهِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - .
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ طَهِّرْ قَلْبِی، وَزَکِّ عَمَلِی، وَ نَوِّرْ بَصَرِی، وَ اجْعَلْ غُسْلِی هذا طَهُوْراً، وَ حِرْزاً وَ شِفاءً مِنْ کُلِّ داءٍ وَ سُقْمٍ وَ آفَةٍ وَ عاهَةٍ، وَ مِنْ شَرِّ ما أُحاذِرُ، إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیْرٌ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اغْسِلْنِی مِنَ الذُّنُوْبِ کُلِّها وَ الْآثامِ وَ الْخَطایا، وَ طَهِّرْ جِسْمِی وَ قَلْبِی مِنْ کُلِّ آفَةٍ تَمْحَقُ بِها دِیْنِی، وَ اجْعَلْ عَمَلِی خالِصاً
ص: 331
لِوَجْهِکَ، یا أَرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اجْعَلْهُ لی شاهِداً یَوْمَ حاجَتِی وَ فَقْرِی وَ فاقَتِی، إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیْرٌ.
و بخوان سوره «إنّا أنزلناه فی لیلة القدر».
پس چون فارغ شوی از غسل، بپوش آنچه پاک است از جامه های خود، پس متوجّه شو به سوی کربلای معلّی با سکینه و وقار و پای برهنه، با خضوع و مذلّت، واللَّه أکبر، و الحمد للَّه، و سُبحان اللَّه، و أستغفر اللَّه ربّی و أتوب إلیه بگو و صلوات بر محمّد و آل محمّد بسیار بفرست؛ و چون به دروازه برسی بایست و چهار مرتبه أللَّه أکبر بگو، پس بگو:
اللَّهُمَّ إنَّ هذا مَقامٌ أَکْرَمْتَنِی بِهِ وَ شَرَّفْتَنِی، اللَّهُمَّ فَأَعْطِنِی (1) فِیْهِ رَغْبَتِی عَلی حَقِیْقَةِ إیْمانِی بِکَ وَ بِرَسُوْلِکَ عَلَیْهِ السَّلامُ (2).
پس داخل شو و مُقدّم دار پای راست را بر پای چپ و بگو:
بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ، وَ فِی سَبِیْلِ اللَّهِ، وَ عَلی مِلَّةِ رَسُوْلِ اللَّهِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - اللَّهُمَّ «أَنْزِلْنِی مُنْزَلًا مُبارَکاً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْمُنْزِلِیْنَ» (3).
پس برو تا داخل صحن شوی، پس چون داخل شوی چهار مرتبه اللَّهُ أکْبَر بگو و متوجّه شو به سوی قبله و دستهای خود را بردار و بگو:
اللَّهُمَّ إنِّی (4) إلَیْکَ تَوَجَّهْتُ وَ إلَیْکَ خَرَجْتُ وَ إلَیْکَ وَفَدْتُ، وَ لِخَیْرِکَ تَعَرَّضْتُ، وَ بِزِیارَةِ حَبِیْبِ حَبِیْبِکَ إلَیْکَ تَقَرَّبْتُ.
اللَّهُمَّ فَلا تَمْنَعْنِی خَیْرَ ما عِنْدَکَ لِشَرِّ ما عِنْدِی.
ص: 332
اللَّهُمَّ اغْفِرْ لی ذُنُوْبِی، وَ کَفِّرْ عَنِّی سَیِّئاتِی، وَ حُطَّ عَنِّی خَطِیْئاتِی، وَ اقْبَلْ حَسَناتِی.
پس بخوان سوره «حمد» و «قل أعوذ بربّ الفلق» و «قل أعوذ بربّ النّاس» و «قل هو اللَّه أحد» و «إنّا أنزلناه فی لیلة القدر» و «آیة الکرسی» و آخر سوره «حشر» - یعنی: «لَوْ أنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ تِلْکَ الْأمْثالُ نَضْرِبُها لِلنّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُوْنَ * هُوَ اللَّهُ الَّذِی لا إلهَ إلّا هُوَ عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیْمُ * هُوَ اللَّهُ الَّذی لا إلهَ إلّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیْزُ الْجَبّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمّا یُشْرِکُوْنَ * هُوَ اللَّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأسْماءُ الْحُسْنی یُسَبِّحُ لَهُ ما فی السَّماواتِ وَ الْأرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیْزُ الْحَکِیْمُ» (1).
پس دو رکعت نماز تحیّت به جا آور و چون فارغ شوی تسبیح بخوان - یعنی تسبیح حضرت فاطمه علیها السلام - و بگو:
الْحَمْدُ للَّهِ الْواحِدِ فی الْأُمُوْرِ کُلِّها، خالِقِ الْخَلقِ لَمْ یَعْزُبْ عَنْهُ شَیْ ءٌ مِنْ أُمُوْرِهِمْ، عالِمِ کُلِّ شَیْ ءٍ بِغَیْرِ تَعْلِیْمٍ، وَ صَلَواتُ اللَّهِ وَ صَلَواتُ مَلائِکَتِهِ وَ أَنْبِیائِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جَمِیْعِ خَلْقِهِ، وَ سَلامُهُ وَ سَلامُ جَمِیْعِ خَلْقِهِ عَلی مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفی وَ أَهْلِ بَیْتِهِ.
الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِی بِنِعْمَتِهِ تَتِمُّ الصّالِحاتُ.
الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِی أَنْعَمَ عَلَیَّ وَ عَرَّفَنِی فَضْلَ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ، صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
اللَّهُمَّ أَنْتَ خَیْرُ مَنْ وَفَدَ إلَیْهِ الرِّجالُ، وَ شُدَّتْ إلَیْهِ الرِّحالُ، وَ أَنْتَ یا سَیِّدِی أَکْرَمُ مَأْتِیٍّ وَ أَکْرَمُ مَزُوْرٍ، وَ قَدْ جَعَلْتَ لِکُلِّ آتٍ تُحْفَةً، فَاجْعَلْ تُحْفَتِی بِزِیارَةِ قَبْرِ وَلِیِّکَ
ص: 333
وَابْنِ (1) نَبِیِّکَ وَ حُجَّتِکَ عَلی خَلْقِکَ فَکاکَ رَقَبَتِی مِنَ النّارِ.
اللَّهُمَّ صَلِّ علی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ تَقَبَّلْ عَمَلِی، وَ اشْکُرْ سَعْیِی، وَ ارْحَمْ مَسِیْرِی مِنْ أَهْلِی، بِغَیْرِ مَنٍّ.
اللَّهُمَّ لَکَ الْمَنُّ عَلَیَّ إذْ جَعَلْتَ لِیَ السَّبِیْلَ إلی زِیارَةِ وَلِیِّکَ، وَ عَرَّفْتَنِی فَضْلَهُ، وَ حَفِظْتَنِی حَتّی بَلَّغْتَنِی.
اللَّهُمَّ وَ قَدْ أَتَیْتُکَ وَ أَمَّلْتُکَ فَلا تُخَیِّبْ أَمَلِی وَ لا تَقْطَعْ رَجائِی، وَ اجْعَلْ مَسِیْرِی هذا کَفّارَةً لِما قَبْلَهُ مِنْ ذُنُوْبِی، وَ رِضْواناً تُضاعِفُ بِهِ حَسَناتِی، وَ سَبَباً لِنَجاحِ طَلِباتِی، وَ طَرِیْقاً لِقَضاءِ حَوائِجِی، یا أَرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اجْعَلْ سَعْیِی مَشْکُوْراً، وَ ذَنْبِی مَغْفُوْراً، وَ عَمَلِی مَقْبُوْلًا، وَ دُعائِی مُسْتَجاباً، إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیْرٌ.
اللَّهُمَّ إنِّی أَرَدْتُکَ (2) فَأَرِدْنِی، وَ أَقْبَلْتُ بِوَجْهِی إلَیْکَ (3) فَلا تُعْرِضْ عَنِّی، وَ قَصَدْتُکَ فَتَقَبَّلْ مِنِّی، وَ إنْ کُنْتَ لِی ماقِتاً فَارْضَ عَنِّی، وَ ارْحَمْ تَضَرُّعِی إلَیْکَ وَ لا تُخَیِّبْنِی یا أَرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ.
پس برو تا آنجا که قبر را مشاهده نمایی و چون ببینی چهار مرتبه اللَّهُ أکْبَر بگو و رو به قبر بایست و پشت خود را به سوی قبله کن و بگو:
اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلامُ، وَ مِنْکَ السَّلامُ وَ إلَیْکَ یَرجِعُ السَّلامُ، یا ذَا الْجَلالِ وَ الْإکْرامِ.
السَّلامُ عَلی رَسُوْلِ اللَّهِ، أَمِیْنِ اللَّهِ عَلی وَحْیِهِ وَ عَزائِمِ أَمْرِهِ، الْخاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ الْفاتِحِ لِمَا اسْتُقْبِلَ وَ الْمُهَیْمِنِ عَلی ذلِک کُلِّهِ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
السَّلامُ عَلی أمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ، عَبْدِاللَّهِ وَ أَخِی رَسُوْلِهِ، الصِّدِّیْقِ الْأکْبَرِ وَ الْفارُوْقِ
ص: 334
الْأعْظَمِ، سَیِّدِ الْمُسْلِمِیْنَ، وَ إمامِ الْمُتَّقِیْنَ، وَ قائِدِ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِیْنَ.
السَّلامُ عَلَی الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ، سَیِّدَی شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ مِنَ الْخَلْقِ أَجْمَعِیْنَ.
السَّلامُ عَلی أَئِمَّةِ الْهُدَی الرّاشِدِیْنَ.
السَّلامُ عَلَی الطّاهِرَةِ الصِّدِّیقَةِ فاطِمَةَ، سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِیْنَ.
السَّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ الْمُنْزَلِیْنَ، السَّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ الْمُرْدِفِیْنَ، السَّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ الْمُسَوِّمِیْنَ، السَّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ الزَّوّارِیْنَ، السَّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ الَّذِیْنَ هُمْ فی هذَا الْمَشْهَدِ بِإذْنِ اللَّهِ مُقِیْمُوْنَ.
پس برو تا به نزدیک قبر و بایست رو به قبر مقدّس و پشت به قبله و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ آدَمَ صِفْوَةِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ نُوْحٍ نَبِیِّ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ إبْراهِیْمَ خَلِیْلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ مُوْسی کَلِیْمِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ عِیْسی رُوْحِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ مُحَمَّدٍ حَبِیْبِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یاوارِثَ وَصِیِّ رَسُوْلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ الْحَسَنِ الرَّضِیِ (1).
السَّلامُ عَلَیْکَ أیُّهَا الشَّهِیْدُ الصِّدِّیْقُ، السَّلامُ عَلَیْکَ أیُّهَا الْوَصِیُّ الْبَرُّ التَّقِیُّ، السَّلامُ عَلَیْکَ وَ عَلَی الْأرْواحِ الَّتِی حَلَّتْ بِفِنائِکَ وَ أَناخَتْ بِرَحْلِکَ. السَّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ الْمُحْدِقِیْنَ بِکَ.
أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ (2) الصَّلاةَ، وَ آتَیْتَ الزَّکاةَ، وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوْفِ، وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ، وَ تَلَوْتَ الْکِتابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ، وَ جاهَدْتَ فی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ، وَ صَبَرْتَ عَلَی الْأذی فی جَنْبِهِ، وَ عَبَدْتَهُ مُخْلِصاً حَتّی أتاکَ الْیَقِیْنُ.
لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً ظَلَمَتْکَ، وَ أُمَّةً قاتَلَتْکَ، وَ أُمَّةً قَتَلَتْکَ، وَ أُمَّةً أَعانَتْ عَلَیْکَ، وَ أُمَّةً
ص: 335
خَذَلَتْکَ، وَ أُمَّةً دَعَتْکَ فَلَمْ تُجِبْکَ، وَ أُمَّةً بَلَغَها ذلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ، وَ أَلْحَقَهُمُ اللَّهُ بِدَرَکِ (1) الْجَحِیْمِ.
اللَّهُمَّ الْعَنِ الَّذِیْنَ کَذّبُوْا رُسُلَکَ، وَ هَدَمُوْا کَعْبَتَکَ، وَ اسْتَحَلُّوْا حَرَمَکَ، وَ أَلْحَدُوْا فی الْبَیْتِ الْحَرامِ، وَ حَرَّفُوْا کِتابَکَ، وَ سَفَکُوْا دِماءَ أَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّکَ، وَ أَظْهَرُوْا الْفَسادَ فی أَرْضِکَ، وَ اسْتَذَلُّوْا عِبادَکَ الْمُؤْمِنِیْنَ.
اللَّهُمَّ ضاعِفْ عَلَیْهِمُ الْعَذابَ الْألِیْمَ، وَ اجْعَلْ لی لِسانَ صِدْقٍ فی أَوْلِیائِکَ الْمُصْطَفَیْنَ، وَ حَبِّبْ إلَیَّ مَشاهِدَهُمْ، وَ أَلْحِقْنِی بِهِمْ، وَ اجْعَلْنِی مَعَهُمْ فی الْدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ، یا أَرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ.
پس دست راست را بگذار بر قبر و اشاره کن به دست چپ به سوی قبر و بگو:
السَّلامُ عَلَیَکَ یا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ، إنْ لَمْ أکُنْ أدْرَکْتُ نُصْرَتَکَ بِیَدِی، فَها أنَا ذا وافِدٌ إلَیْکَ بِنَصْرِی، قَدْ أجابَکَ سَمْعِی وَ قَلْبِی وَ بَصَرِی (2) وَ بَدَنِی وَ رَأْیِی وَ هَوایَ عَلَی التَّسْلِیْمِ لَکَ، وَ لِلْخَلَفِ الْباقِی مِنْ بَعْدِکَ وَ الْأدِلّاءِ عَلَی اللَّهِ مِنْ وَلَدِکَ؛ فَنُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ، حَتّی یَحْکُمَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ، وَ هُوَ خَیْرُ الْحاکِمِیْنَ.
پس دستها را به سوی آسمان بلند کن و بگو:
اللَّهُمَّ إنِّی أَشْهَدُ أَنَّ هذَا الْقَبْرَ قَبْرُ حَبِیْبِکَ وَ صَفْوتِکَ مِنْ خَلْقِکَ، الْفائِزِ بِکَرامَتِکَ.
أَکْرَمْتَهُ بِالشَّهادَةِ، وَ أَعْطَیْتَهُ مَوارِیْثَ الْأنْبِیاءِ، وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً لَکَ عَلی خَلْقِکَ، فَأعْذَرَ فی الدَّعْوَةِ، وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیْکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الضَّلالَةِ وَ الْجَهالَةِ وَ الْعَمی وَ الشَّکِّ وَ الِارْتِیابِ إلی بابِ الْهُدی وَ الرَّشادِ.
وَ أَنْتَ یا سَیِّدی بِالْمَنْظَرِ الْأعْلی، تَری وَ لا تُری، وَ قَدْ تَوازَرَ عَلَیْهِ فی طاعَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا، وَ باعَ آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأوْکَسِ، وَ أَسْخَطَکَ وَ أَسْخَطَ
ص: 336
رَسُوْلَکَ - عَلَیْهِ السَّلامُ - (1)، وَ أَطاعَ مِنْ عِبادِکَ أهْلَ الشِّقاقِ وَ النِّفاقِ، وَ حَمَلَةَ الْأوْزارِ، الْمُسْتَوْجِبِیْنَ النّارَ.
اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ لَعْناً وَبِیْلًا، وَ عَذِّبْهُمْ عَذاباً أَلِیْماً.
پس دست چپ را پایین آور و به دست راست اشاره کن به سوی قبر و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ الْأنْبِیاءِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وَصِیَّ الْأوْصِیاءِ، السَّلامُ عَلَیْکَ وَ عَلی آلِکَ وَ ذُرِّیَّتِکَ، الَّذِیْنَ حَباهُمُ اللَّهُ بِالْحُجَجِ الْبالِغَةِ وَ النُّوْرِ وَ الصِّراطِ الْمُسْتَقِیْمِ.
بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی، ما أَجَلَّ مُصِیْبَتَکَ وَ أَعْظَمَها عِنْدَ اللَّهِ، وَ ما أَجَلَّ مُصِیْبَتَکَ وَ أَعْظَمَها عِنْدَ رَسُوْلِ اللَّهِ، وَ ما أجَلَّ مُصِیْبَتَکَ وَ أَعْظَمَها عِنْدَ أَنْبِیاءِ اللَّهِ، وَ ما أَجَلَّ مَصِیْبَتَکَ وَ أَعْظَمَها عِنْدَ أَوْلِیاءِ اللَّهِ، وَ ما أجَلَّ مُصِیْبَتَکَ وَ أَعْظَمَها عِنْدَ الْمَلَإِ الْأعْلی، وَ ما أَجَلَّ مُصِیْبَتَکَ وَ أَعْظَمَها عِنْدَ شِیْعَتِکَ خاصَّةً، بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ.
أَشْهَدُ أَنَّکَ کُنْتَ نُوْراً فی الظُّلُماتِ.
وَأَشْهَدُ أَنَّکَ حُجَّةُ اللَّهِ وَ أَمِیْنُهُ، وَ خازِنُ عِلْمِهِ، وَ وَصِیُ (2) نَبِیِّهِ.
وَأَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ بَلَّغْتَ وَ نَصَحْتَ، وَ صَبَرْتَ عَلَی الْأذی فی جَنْبِهِ.
وَأَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ قُتِلْتَ (3)، وَ حُرِمْتَ، وَ غُصِبْتَ، وَ ظُلِمْتَ.
وَأَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ جُحِدْتَ وَ اهْتُضِمْتَ، وَ صَبَرْتَ فی ذاتِ اللَّهِ، وَ أَنَّکَ قَدْ کُذِّبْتَ، وَ دُفِعْتَ عَنْ حَقِّکَ، وَ أُسِیْ ءَ إلَیْکَ فَاحْتَمَلْتَ.
وَأَشْهَدُ أَنَّکَ الْإمامُ الرّاشِدُ الْهادِی، هَدَیْتَ وَ قُمْتَ بِالْحَقِّ وَ عَمِلْتَ بِهِ.
وَأَشْهَدُ أَنَّ طاعَتَکَ مُفْتَرَضَةٌ، وَ قَوْلَکَ الصِّدْقُ، وَ دَعْوَتَکَ الْحَقُّ، وَ أَنَّکَ دَعَوْتَ
ص: 337
إلَی الْحَقِّ وَ إلی سَبِیْلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ فَلَمْ تُجَبْ، وَ أَمَرْتَ بِطاعَةِ اللَّهِ فَلَمْ تُطَعْ.
وَأَشْهَدُ أَنَّکَ مِنْ دَعائِمِ الدِّیْنِ، وَ عَمُوْدِهِ، وَ رُکْنِ الْأرْضِ وَ عِمادِها.
وَأَشْهَدُ أَنَّکَ وَ الْأئِمَّةَ مِنْ أَهْلِ بَیْتِکَ کَلِمَةُ التَّقْوی، وَ بابُ الْهُدی وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقی وَ الْحُجَّةُ عَلی أَهْلِ الدُّنْیا (1).
وَأُشْهِدُ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ وَ أَنْبِیاءَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أُشْهِدُکُمْ أَنِّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ، وَ لَکُمْ تابِعٌ فی ذاتِ نَفْسِی، وَ شَرایِعِ دِیْنِی، وَ خَواتِیْمِ عَمَلِی، وَ مُنْقَلَبِی إلی رَبِّی.
وَأَشْهَدُ أَنَّک أَدَّیْتَ عَنِ اللَّهِ وَ عَنْ رَسُوْلِهِ صادِقاً، وَ قُلْتَ أَمِیْناً، وَ نَصَحْتَ للَّهِ وَ رَسُوْلِهِ (2) مُجْتَهِداً، وَ مَضَیْتَ عَلی یَقِیْنٍ، لَمْ تُؤْثِرْ ضَلالًا عَلی هُدیً، وَ لَمْ تَمِلْ مِنْ حَقٍّ إلی باطِلٍ؛ فَجَزاکَ اللَّهُ عَنْ رَعِیَّتِکَ خَیْراً، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ صَلاةً لا یُحْصِیْها غَیْرُهُ، وَ عَلَیْکَ السَّلامُ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
اللَّهُمَّ إنِّی أُصَلِّی عَلَیْهِ کَما صَلَّیْتَ عَلَیْهِ، وَ صَلّی عَلَیْهِ مَلائِکَتُکَ وَ أَنْبِیاؤُکَ وَ رُسُلُکَ وَ أَمِیْرُ الْمُؤْمِنِیْنَ وَ الْأَئِمَّةُ أَجْمَعُوْنَ، صَلاةً کَثِیْرَةً مُتَتابِعَةً مُتَرادِفَةً یَتْبَعُ بَعْضُها بَعْضاً، فی مَحْضَرِنا هذا وَ إذا غِبْنا وَ عَلی کُلِّ حالٍ، صَلاةً لَاانْقِطاعَ لَها وَ لا نَفادَ.
اللَّهُمَّ أَبْلِغْ رُوْحَهُ وَ جَسَدَهُ فی ساعَتِی هذِهِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ، تَحِیَّةً مِنِّی کَثِیْرَةً وَ سَلاماً، آمَنّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَ اتَّبَعْنا الرَّسُوْلَ فَاکْتُبْنا مَعَ الشّاهِدِیْنَ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ، أَتَیْتُکَ - بِأَبِی وَ أُمِّی - زائِراً، وافِداً إلَیْکَ، مُتَوَجِّها بِکَ إلی رَبِّکَ وَ رَبِّی لَیُنْجِحَ لِی بِکَ حَوائِجِی، وَ یُعْطِیَنِی بِکَ سُؤْلِی، فَاشْفَعْ لِی عِنْدَهُ، وَ کُنْ لِی شَفِیْعاً، فَقَدْ جِئْتُکَ هارِباً مِنْ ذُنُوْبِی، مُتَنَصِّلًا إلی رَبِّی مِنْ سَیِّیَ عَمَلِی،
ص: 338
راجِیاً فی مَوْقِفِی هذا الْخَلاصَ مِنْ عُقُوْبَةِ رَبِّی، طامِعاً أَنْ یَسْتَنْقِذَنِی رَبِّی بِکَ مِنَ الرَّدی.
أَتَیْتُکَ یا مَوْلایَ وافِداً إلَیْکَ إذْ رَغِبَ عَنْ زِیارَتِکَ أَهْلُ الدُّنْیا وَ إلَیْکَ کانَتْ رِحْلَتِی، وَ لَکَ عَبْرَتِی وَ صَرْخَتِی، وَ عَلَیْکَ أَسَفِی، وَ لَکَ نَحِیْبِی وَ زَفْرَتِی، وَ عَلَیْکَ تَحِیَّتِی وَ سَلامِی، أَلْقَیْتُ رَحْلِی بِفِنائِکَ، مُسْتَجِیْراً بِکَ وَ بِقَبْرِکَ مِمّا أَخافُ عَلی نَفْسِی مِنْ عَظِیْمِ جُرْمِی (1).
وَأَتَیْتُکَ زائِراً أَلْتَمِسُ ثَباتَ الْقَدَمِ فی الْهِجْرَةِ إلَیْکَ، وَ قَدْ تَیَقَّنْتُ أَنَّ اللَّهَ جَلَّ ثَناؤُهُ بِکُمْ یُنَفِّسُ الْهَمَّ، وَ بِکُمْ یَکْشِفُ الْکَرْبَ، وَ بِکُمْ یُباعِدُ نائِباتِ الزَّمانِ الْکَلِبِ، وَ بِکُمْ فَتَحَ اللَّهُ، وَ بِکُمْ یَخْتِمُ، وَ بِکُمْ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ، وَ بِکُمْ یُنْزِلُ الرَّحْمَةَ، وَ بِکُمْ یُمْسِکُ الْأرْضَ أَنْ تَسِیْخَ بِأَهْلِها، وَ بِکُمْ یُثَبِّتُ اللَّهُ جِبالَها عَلی مَراسِیْها.
وَقَدْ تَوَجَّهْتُ إلی رَبِّی بِکَ یا سَیِّدِی فی قَضاءِ حَوائِجِی، وَ مَغْفِرَةِ ذُنُوْبِی؛ فَلا أخِیْبَنَّ مِنْ بَیْنِ زُوّارِکَ، فَقَدْ خَشِیْتُ ذلِکَ إنْ لَمْ تَشْفَعْ لِی.
وَ لا یَنْصَرِفَنَّ زُوّارُکَ یا مَوْلایَ بِالْعَطاءِ وَ الْحِباءِ وَ الْخَیْرِ وَ الْجَزاءِ وَ الْمَغْفِرَةِ وَ الرِّضا، وَ أَنْصَرِفُ أنا مَجْبُوهاً بِذُنُوْبِی، مَرْدُوداً عَلَیَّ عَمَلِی، قَدْ خُیِّبْتُ لِما سَلَفَ مِنِّی.
فَإنْ کانَتْ هذِهِ حالِی، فَالْوَیْلُ لِی، ما أَشْقانِی وَ أَخیَبَ سَعْیِی!
وَ فی حُسْنِ ظَنِّی بِرَبِّی وَ بِنَبِیِّی وَ بِکَ - یا مَوْلایَ - وَ بِالْأئِمَّةِ مِنْ ذُرِّیَّتِکَ ساداتِی، أَنْ لا أَخِیْبَ.
فَاشْفَعْ لِی إلی رَبِّی لِیُعْطِیَنِی أَفْضَلَ ما أَعْطی أحَداً مِنْ زُوّارِکَ وَ الْوافِدِیْنَ (2) إلَیْکَ، وَ یَحْبُوَنِی وَ یُکْرِمَنِی وَ یُتْحِفَنِی بِأَفْضَلِ ما مَنَّ بِهِ عَلی أحَدٍ مِنْ زُوّارِکَ وَ الْوافِدِیْنَ إلَیْکَ.
ص: 339
پس بردار دستها را به سوی آسمان و بگو:
اللَّهُمَّ قَدْ تَری مَکانِی، وَ تَسْمَعُ کَلامِی، وَ تَری مَقامِی، وَ تَضَرُّعِی وَ مَلاذِی بِقَبْرِ وَلِیِّکَ وَ حُجَّتِکَ وَ ابْنِ نَبِیِّکَ، وَ قَدْ عَلِمْتَ یا سَیِّدِی حَوائِجِی وَ لا یَخْفی عَلَیْکَ حالِی، وَ قَدْ تَوَجَّهْتُ إلَیْکَ بِابْنِ رَسُوْلِکَ، وَ حُجَّتِکَ وَ أَمِیْنِکَ، وَ قَدْ أَتَیْتُکَ مُتَقَرِّباً بِهِ إلَیْکَ وَ إلی رَسُوْلِکَ؛ فَاجْعَلْنِی بِهِ عِنْدَکَ (1) وَجِیْهاً فی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِیْنَ.
وَ أَعْطِنِی بِزِیارَتِی أَمَلِی، وَ هَبْ لِی مُنایَ، وَ تَفَضَّلْ عَلَیَّ بِشَهْوَتِی (2) وَ رَغْبَتِی، وَ اقْضِ لِی حَوائِجِی وَ لا تَرُدَّنِی خائِباً وَ لا تَقْطَعْ رَجائِی وَ لا تُخَیِّبْ دُعائِی وَ عَرِّفْنِی الْإجابَةَ فی جَمِیْعِ ما دَعَوْتُکَ مِنْ أمْرِ الدِّیْنِ وَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ، وَ اجْعَلْنِی مِنْ عِبادِکَ الَّذِیْنَ صَرَفْتَ عَنْهُمُ الْبَلایا وَ الْأمْراضَ وَ الْفِتَنَ وَ الْأعْراضَ، مِنَ الَّذِیْنَ تُحْیِیْهِمْ فی عافِیَةٍ، وَ تُمِیْتُهُمْ فی عافِیَةٍ، وَ تُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ فی عافِیَةٍ، وَ تُجِیْرُهُمْ مِنَ النّارِ فی عافِیَةٍ، وَ وَفِّقْ لی بِمَنٍّ مِنْکَ صَلاحَ ما أُؤَمِّلُ فی نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ وَلَدِی وَ إخْوانِی وَ مالِی، وَ جَمِیْعِ ما أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیَّ، یا أرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ.
پس خود را به قبر بچسبان و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ وَ ابْنَ حُجَّتِهِ، أَشْهَدُ أَنَّکَ حُجَّةُ اللَّهِ وَ أَمِیْنُهُ، وَ خَلِیْفَتُهُ فی عِبادِهِ، وَ خازِنُ عِلْمِهِ، وَ مُسْتَودَعُ سِرِّهِ، بَلَّغْتَ عَنِ اللَّهِ ما أُمِرْتَ بِهِ، وَ وَفَیْتَ وَ أَوْفَیْتَ، وَ مَضَیْتَ عَلی یَقِیْنٍ شَهِیْداً وَ شاهِداً وَ مَشْهُوْداً، صَلَواتُ اللَّهِ وَ رَحْمَتُهُ عَلَیْکَ.
أَنا یا مَوْلایَ وَلِیُّکَ اللّائِذُ بِکَ فی طاعَتِکَ، أَلْتَمِسُ ثَباتَ الْقَدَمِ فی الْهِجْرَةِ عِنْدَکَ، وَ کَمالَ الْمَنْزِلَةِ فی الْآخِرَةِ بِکَ.
أَتَیْتُکَ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی وَ نَفْسِی وَ مالِی وَ وَلَدِیَ زائِراً، وَ بِحَقِّکَ عارِفاً، مُتَّبِعاً
ص: 340
لِلْهُدَی الَّذِی أَنْتَ عَلَیْهِ، مُوْجِباً لِطاعَتِکَ، مُسْتَیْقِناً فَضْلَکَ، مُسْتَبْصِراً بِضَلالَةِ مَنْ خالَفَکَ، عالِماً بِهِ، مُتَمَسِّکاً (1) بِوِلایَتِکَ وَ وِلایَةِ آبائِکَ وَ ذُرِّیَّتِکَ الطّاهِرِیْنَ.
أَلا لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْکُمْ وَ خالَفَتْکُمْ، وَ شَهِدَتْکُمْ فَلَمْ تُجاهِدْ مَعَکُمْ، وَ غَصَبَتْکُمْ حَقَّکُمْ.
أَتَیْتُکَ یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ مَکْرُوْباً، وَ أَتَیْتُکَ مَغْمُوْماً، وَ أَتَیْتُکَ مُفْتَقِراً إلی شَفاعَتِکَ؛ وَ لِکُلِّ زائِرٍ حَقٌّ عَلی مَنْ أَتاهُ وَ زارَهُ، وَ أَنا زائِرُکَ وَ مَوْلاکَ، وَ ضَیْفُکَ النّازِلُ بِکَ وَ الْحالُّ بِفِنائِکَ، وَ لِی حَوائِجُ مِنْ حَوائِجِ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ، بِکَ أَتَوَجَّهُ إلَی اللَّهِ فی نُجْحِها وَ قَضائِها؛ فَاشْفَعْ لِی عِنْدَ رَبِّک وَ رَبِّی فی قَضاءِ حَوائِجِی کُلِّها، وَ قَضاءِ حاجَتِیَ الْعُظْمی الَّتِی إنْ أَعْطانِیْها لَمْ یَضُرَّنِی ما مَنَعَنِی، وَ إنْ مَنَعَنِیْها لَمْ یَنْفَعْنِی ما أَعْطانِی، فَکاکِ رَقَبَتِی مِنَ النّارِ وَ الدَّرَجاتِ الْعُلی وَ الْمِنَّةَ عَلَیَّ بِجَمِیْعِ سُؤْلِی، وَ رَغْبَتِی وَ شَهْوَتِی، وَ إرادَتِی وَ مُنایَ، وَ صَرفِ جَمِیْعِ الْمَکْرُوْهِ وَ الْمَحْذُوْرِ عَنِّی، وَ عَنْ أَهْلِی وَ وَلَدِی وَ إخْوانِی وَ مالِی وَ جَمِیْعِ ما أَنْعَمَ عَلَیَّ وَ السَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
پس سر را بردار از قبر و بگو:
الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِی جَعَلَنِی مِنْ زُوّارِ ابْنِ (2) نَبِیِّهِ، وَ رَزَقَنِی مَعْرِفَةَ فَضْلِهِ وَ الْإقْرارَ بِحَقِّهِ وَ الشَّهادَةَ بِطاعَتِهِ «رَبَّنا آمَنَّا بِما أَنْزَلْتَ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُوْلَ فَاکْتُبْنا مَعَ الشّاهِدِیْنَ» (3).
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ، لَعَنَ اللَّهُ قاتِلِیْکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ خاذِلِیْکَ (4)، وَ لَعَنَ اللَّهُ سالِبِیْکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ رَماکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ طَعَنَکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُعِیْنِیْنَ عَلَیْکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ السّائِرِیْنَ إلَیْکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ مَنَعَکَ شُرْبَ ماءِ الْفُراتِ، وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ دَعاکَ
ص: 341
وَغَشَّکَ وَ خَذَلَکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ آکِلَةِ الْأکْبادِ، وَ لَعَنَ اللَّهُ ابْنَهُ الَّذِی وَ تَرَکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ أَعْوانَهُمْ وَ أَتْباعَهُمْ وَ أَنْصارَهُمْ وَ مُحِبِّیهِمْ وَ مَنْ أَسَّسَ لَهُمْ، وَ حَشَا اللَّهُ قُبُوْرَهُمْ ناراً وَ السَّلامُ عَلَیْکَ - بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی - وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
پس منحرف شو از قبر و روی خود را بگردان به سوی قبله و دستهای خود را به سوی آسمان بلند کن و بگو:
اللَّهُمَّ مَنْ تَهَیَّأَ وَ تَعَبَّأَ وَ أَعَدَّ وَ اسْتَعَدَّ لِوِفادَةٍ إلی مَخْلُوْقٍ، رَجاءَ رِفْدِهِ وَ جائِزَتِهِ (1) وَ نَوافِلِهِ وَ فَواضِلِهِ وَ عَطایاهُ، فَإلَیْکَ یا رَبِّ کانَتْ تَهْیِئَتِی وَ تَعْبِئَتِی وَ إعْدادِی وَ اسْتِعْدادِی وَ سَفَرِی وَ إلی قَبْرِ وَلِیِّکَ وَفَدْتُ، وَ بِزِیارَتِهِ إلَیْکَ تَقَرَّبْتُ، رَجاءَ رِفْدِکَ وَ جَوائِزِکَ وَ نَوافِلِکَ وَ عَطایاکَ وَ فَواضِلِکَ.
اللَّهُمَّ وَ قَدْ رَجَوْتُ کَرِیْمَ عَفْوِکَ، وَ واسِعَ مَغْفِرَتِکَ، فَلا تَرُدَّنِی خائِباً؛ فَإلَیْکَ قَصَدْتُ، وَ ما عِنْدَکَ أَرَدْتُ، وَ قَبْرَ إمامِیَ الَّذِی أَوْجَبْتَ عَلَیَّ طاعَتَهُ زُرْتُ، فَاجْعَلْنِی بِهِ عِنْدَکَ وَجِیْهاً فی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ، وَ مِنَ الْمُقَرَّبِیْنَ الَّذِیْنَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُوْنَ، وَ أَعْطِنِی بِهِ جَمِیْعَ سُؤْلِی، وَ اقْضِ لِی بِهِ جَمِیْعَ حَوائِجِی وَ لا تَقْطَعْ رَجائِی وَ لا تُخَیِّبْ دُعائِی، وَ ارْحَمْ ضَعْفِی وَ قِلَّةَ حِیْلَتِی وَ لا تَکِلْنِی إلی نَفْسِی وَ لا إلی أحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ، مَوْلایَ! فَقَدْ أَفْحَمَتْنِی ذُنُوْبِی، وَ قُطِعَتْ حُجَّتِی، وَ ابْتُلِیْتُ بِخَطِیْئَتِی، وَ ارْتُهِنْتُ بِعَمَلِی، وَ أَوْبَقْتُ نَفْسِی، وَ وَقَفْتُها مَوْقِفَ الْأذِلّاءِ الْمُذْنِبِیْنَ الْمُجْتَرِئِیْنَ عَلَیْکَ، التّارِکِیْنَ أَمْرَکَ، الْمُغْتَرِّیْنَ بِکَ، الْمُسْتَخِفِّیْنَ بِوَعْدِکَ؛ وَ قَدْ أَوْبَقَنِی ما کانَ مِنْ قَبِیْحِ جُرْمِی، وَ سُوْءِ نَظَرِی لِنَفْسِی.
فَارْحَمْ تَضَرُّعِی وَ نَدامَتِی، وَ أَقِلْنِی عَثْرَتِی، وَ ارْحَمْ عَبْرَتِی، وَ اقْبَلْ مَعْذِرَتِی،
ص: 342
وَعُدْ بِحِلْمِکَ عَلی جَهْلِی، وَ بِإحْسانِکَ عَلی إساءَتِی، وَ بِعَفْوِکَ عَلی جُرْمِی وَ إلَیْکَ (1) أَشْکُوْ ضَعْفَ عَمَلِی، فَارْحَمْنِی یا أَرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ.
اللَّهُمَّ اغْفِرْ لی فَإنِّی مُقِرٌّ بِذَنْبِی، مُعْتَرِفٌ بِخَطِیْئَتِی، وَ هذِهِ یَدِی وَ ناصِیَتِی، أَسْتَکِیْنُ بِالْقَوَدِ مِنِّی.
یا سَیِّدِی، فَاقْبَلْ تَوْبَتِی، وَ نَفِّسْ کُرْبَتِی، وَ ارْحَمْ خُشُوْعِی وَ خُضُوْعِی، وَ أَسَفِی عَلی ما کانَ مِنِّی، وَ وُقُوْفِی عِنْدَ قَبْرِ وَلِیِّکَ، وَ ذُلِّی بَیْنَ یَدَیْکَ.
فَأَنْتَ رَجائِی وَ مُعْتَمَدِی وَ ظَهْرِی وَ عُدَّتِی، فَلا تَرُدَّنِی خائِباً، وَ تَقَبَّلْ عَمَلِی، وَ اسْتُرْ عَوْرَتِی، وَ آمِنْ رَوْعَتِی وَ لا تُخَیِّبْنِی وَ لا تَقْطَعْ رَجائِی مِنْ بَیْنِ خَلْقِکَ یا سَیِّدِی.
اللَّهُمَّ وَ قَدْ قُلْتَ فی کِتابِکَ الْمُنْزَلِ عَلی نَبِیِّکَ الْمُرْسَلِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - :
«ادْعُوْنِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إنَّ الَّذِیْنَ یَسْتَکْبِرُوْنَ عَنْ عِبادَتِی سَیَدْخُلُوْنَ جَهَنَّمَ داخِرِیْنَ» (2)، یا رَبِّ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ، وَ أَنْتَ الَّذِی لا تُخْلِفُ الْمِیْعادَ، فَاسْتَجِبْ لِی یا رَبِّ فَقَدْ سَأَلَکَ السّائِلُوْنَ وَ سَأَلْتُکَ، وَ طَلَبَ الطّالِبُوْنَ وَ طَلَبْتُ مِنْکَ، وَ رَغِبَ الرّاغِبُوْنَ وَ رَغِبْتُ إلَیْکَ، وَ أَنْتَ أَهْلٌ أَنْ لا تُخَیِّبَنِی وَ لا تَقْطَعَ رَجائِی، فَعَرِّفْنِی الْإجابَةَ یا سَیِّدِی، وَ اقْضِ لِی حَوائِجَ (3) الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ یا أَرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ.
پس برو به نزدیک سر آن حضرت و دو رکعت نماز بکن و در رکعت اوّل بعد از سوره «حمد» سوره «یس» بخوان و در رکعت دوّم سوره «الرحمن»، پس چون سلام بگویی و تسبیح حضرت فاطمه علیها السلام بخوانی، ذکرها که بر عظمت خدا دلالت کند بسیار بخوان و استغفار از گناهان خود بکن و صلوات بر محمّد و آل محمّد بفرست،
ص: 343
و دستها را بردار و بگو:
اللَّهُمَّ إنَّا أَتَیْناهُ مُؤْمِنِیْنَ بِهِ، مُسَلِّمِیْنَ لَهُ، مُعْتَصِمِیْنَ بِحَبْلِهِ، عارِفِیْنَ بِحَقِّهِ، مُقِرِّیْنَ بِفَضْلِهِ، مُسْتَبْصِرِیْنَ بِضَلالَةِ مَنْ خالَفَهُ، عارِفِیْنَ بِالْهُدَی الَّذِی هُوَ عَلَیْهِ.
اللَّهُمَّ إنِّی أُشْهِدُکَ وَ أُشْهِدُ مَنْ حَضَرَ مِنْ مَلائِکَتِکَ، أَنِّی بِهِمْ مُؤْمِنٌ، وَ بِمَنْ قَتَلَهُمْ کافِرٌ.
اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِما أَقُوْلُ (1) بِلِسانِی حَقِیْقَةً فی قَلْبِی، وَ شَرِیْعَةً فی عَمَلِی.
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِمَّنْ لَهُ مَعَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ قَدَمٌ ثابِتٌ، وَ أَثْبِتْنِی فِیْمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَهُ.
اللَّهُمَّ الْعَنِ الَّذِیْنَ بَدَّلُوْا نِعْمَتَکَ کُفْراً، سُبْحانَکَ یا حَلِیْمُ عَمّا یَعْمَلُ الظّالِمُوْنَ فی الْأرْضِ، یا عَظِیْمُ تَری عَظِیْمَ الْجُرْمِ مِنْ عِبادِکَ فَلا تَعْجَلُ عَلَیْهِمْ، فَتَعالَیْتَ عَمّا یَقُوْلُ الظّالِمُوْنَ عُلُوّاً کَبِیْراً، یا کَرِیْمُ، أَنْتَ شاهِدٌ غَیْرُ غائِبٍ، وَ عالِمٌ بِما أُوْتِیَ (2) إلی أَهْلِ صَلَواتِکَ وَ أَحِبّائِکَ، مِنَ الْأمْرِ الَّذِی لا تَحْمِلُهُ سَماءٌ وَ لا أَرْضٌ؛ وَ لَوْ شِئْتَ لَانْتَقَمْتَ مِنْهُمْ، وَ لکِنَّکَ ذُوْ أناةٍ، وَ قَدْ أَمْهَلْتَ الَّذِیْنَ اجْتَرَؤُوْا عَلَیْکَ وَ عَلی رَسُوْلِکَ وَ حَبِیْبِکَ، فَأَسْکَنْتَهُم (3) أَرْضَکَ، وَ غذَوْتَهُمْ بِنِعْمَتِکَ إلی أَجَلٍ هُمْ بالِغُوْهُ، وَ وَقْتٍ هُمْ صائِرُوْنَ إلَیْهِ، لِیَسْتَکْمِلُوْا الْعَمَلَ فِیْهِ الَّذِی قَدَّرْتَ وَ الْأجَلَ الَّذِی أَجَّلْتَ، فی عَذابٍ وَ وَثاقٍ، وَ حَمِیْمٍ وَ غَسّاقٍ وَ الضَّرِیْعِ وَ الْأحْراقِ وَ الْأغْلالِ وَ الْأوْثاقِ، وَ غِسْلِیْنٍ وَ زَقُّومٍ وَ صَدِیْدٍ، مَعَ طُوْلِ الْمَقامِ فی أیّامِ لَظی، وَ فی سَقَرٍ الَّتِی لا تُبْقِی وَ لا تَذَرُ، وَ فی الْحَمِیْمِ وَ الْجَحِیْمِ وَ الْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمِیْنَ.
پس طلب آمرزش کن برای گناه خود و دعا کن به آنچه خواهی و چون فارغ شوی از دعا به سجده برو و بگو:
اللَّهُمَّ إنِّی أُشْهِدُکَ وَ أُشْهِدُ مَلائِکَتَکَ وَ أَنْبِیاءَکَ وَ رُسُلَکَ وَ جَمِیْعَ خَلْقِکَ أَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ لا إلهَ إلّا أَنْتَ رَبِّی وَ الْإسْلامُ دِیْنِی، وَ مُحَمَّدٌ نَبِیِّی، وَ عَلِیٌّ؛ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ،
ص: 344
وَعَلیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ، وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ، وَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ، وَ مُوْسَی بْنُ جَعْفَرٍ، وَ عَلِیُّ بْنُ مُوْسی، وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ، وَ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ وَ الْخَلَفُ الْباقِی - عَلَیْهِمْ أَفْضَلُ الصَّلَواتِ - أَئِمَّتِی؛ بِهِمْ أَتَوَلّی، وَ مِنْ عَدُوِّهِمْ أَتَبَرَّأُ.
پس سه مرتبه بگو:
اللَّهُمَّ إنِّی أَنْشُدُکَ دَمَ الْمَظْلُوْمِ.
و سه مرتبه بگو:
اللَّهُمَّ إنِّی أَنْشُدُکَ بِإیْوائِکَ عَلی نَفْسِکَ لِأوْلِیائِکَ لَتُظْفِرَنَّهُمْ بِعَدُوِّکَ وَ عَدُوِّهِمْ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ، وَ عَلَی الْمُسْتَحْفَظِیْنَ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ. اللَّهُمَّ إنِّی أَسْأَلُکَ الْیُسْرَ بَعْدَ الْعُسْرِ.
پس جانب راست رو را بر زمین بگذار، و سه مرتبه بگو:
یا کَهْفِی حِیْنَ تُعْیِیْنِی الْمَذاهِبُ، وَ تَضِیْقُ عَلَیَّ الْأرْضُ بِما رَحُبَتْ، وَ یا بارِئَ خَلْقِی رَحْمَةً بِی وَ قَدْ کانَ عَنْ خَلْقِی غَنِیّاً، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ، وَ عَلَی الْمُسْتَحْفَظِیْنَ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ.
پس جانب چپ رو را بر زمین بگذار و بگو:
یا مُذِلَّ کُلِّ جَبّارٍ، وَ یا مُعِزَّ کُلِّ ذَلِیْلٍ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ فَرِّجْ عَنِّی.
پس سه مرتبه بگو: یا حَنّانُ، یا مَنّانُ، یا کاشِفَ الْکُرَبِ الْعِظامِ.
پس برگرد به سجده و صد مرتبه بگو: شُکْراً، شُکْراً. و حاجت خود را طلب نما.
پس برو به نزد پا و بایست نزد قبر علیّ بن الحسین علیهما السلام و بگو:
سَلامُ اللَّهِ وَ سَلامُ مَلائِکَتِهِ الْمُقَرَّبِیْنَ وَ أَنْبِیائِهِ الْمُرْسَلِیْنَ وَ عِبادِهِ الصّالِحِیْنَ، عَلَیْکَ یا مَوْلایَ وَ ابْنَ مَوْلایَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ وَ عَلی أَهْلِ بَیْتِکَ
ص: 345
وَعَلی عِتْرَةِ آبائِکَ الْأخْیارِ الْأبْرارِ، الَّذِیْنَ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِیْراً، وَ عَذَّبَ اللَّهُ قاتِلَکَ بِأَنْواعِ الْعَذابِ وَ السَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
پس اشاره کن به ناحیه پاهای علیّ بن الحسین علیهما السلام به سلام بر شهدا - که ایشان در آنجا مدفون اند - و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکُمْ أَیُّهَا الرَّبّانِیُّوْنَ، أَنْتُمْ لَنا فَرَطٌ، وَ نَحْنُ لَکُمْ تَبَعٌ وَ أَنْصارٌ.
أَشْهَدُ أَنَّکُمْ أَنْصارُ اللَّهِ جَلَّ اسْمُهُ، وَ سادَةُ الشُّهَداءِ فی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ؛ صَبَرْتُمْ وَ احْتَسَبْتُمْ، وَ لَمْ تَهِنُوْا وَ لَمْ تَضْعُفُوْا وَ لَمْ تَسْتَکِیْنُوْا حَتّی لَقِیْتُمُ اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ عَلی سَبِیْلِ الْحَقِّ، وَ نَصْرِهِ وَ کَلِمَةِ (1) اللَّهِ التّامَّةِ.
صَلَّی اللَّهُ عَلی أرْواحِکُمْ وَ أَبْدانِکُمْ، وَ سَلَّمَ تَسْلِیْماً.
أَبْشِرُوْا - رِضْوانُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ - بِمَوْعِدِ اللَّهِ الَّذِی لا خُلْفَ لَهُ، اللَّهُ تَعالی مُدْرِکٌ بِکُمْ، بارٌّ (2) ما وَعَدَکُمْ، إنَّهُ لا یُخْلِفُ الْمِیْعادَ.
أَشْهَدُ أَنَّکُمْ جاهَدْتُمْ فی سَبِیْلِ اللَّهِ، وَ قُتِلْتُمْ عَلی مِنْهاجِ رَسُوْلِ اللَّهِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - ، وَ ابْنِ رَسُوْلِهِ عَلَیْهِ السَّلامُ؛ فَجَزاکُمُ اللَّهُ عَنِ الرَّسُوْلِ وَ ابْنِهِ وَ ذُرِّیَّتِهِ أَفْضَلَ الْجَزاءِ.
الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِی صَدَقَکُمْ وَعْدَهُ، وَ أَراکُمْ ما تُحِبُّوْنَ (3).
در کتب معتبره به سند حسن و سند قویّ از حضرت صادق علیه السلام منقول است که:
چون داخل حایر شوی بگو:
اللَّهُمَّ إنَّ هذا مَقامٌ کرَّمْتَنِی بِهِ، وَ شَرَّفْتَنِی بِهِ، اللَّهُمَّ فَأَعْطِنِی فِیْهِ رَغْبَتِی عَلی حَقِیْقَةِ إِیْمانِی بِکَ وَ بِرُسُلِکَ.
ص: 346
سَلامٌ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ، وَ سَلامُ مَلائِکَتِهِ فِیْما تَغْتَدِی وَ تَرُوْحُ بِهِ الرّائِحاتُ الطّاهِراتُ لَکَ وَ عَلَیْکَ، وَ سَلامٌ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ الْمُقَرَّبِیْنَ، وَ سَلامٌ عَلَی الْمُسَلِّمِیْنَ لَکَ بِقُلُوْبِهِمْ، النّاطِقِیْنَ لَکَ بِفَضْلِکَ بِأَلْسِنَتِهِمْ.
أَشْهَدُ أَنَّکَ صادِقٌ صِدِّیْقٌ، صَدَقْتَ فِیْما دَعَوْتَ إلَیْهِ، وَ صَدَقْتَ فِیْما أَتَیْتَ بِهِ؛ وَ أَنَّکَ ثارُ اللَّهِ فی الْأَرْضِ، مِنَ الدَّمِ الَّذِی لایُدْرَکُ ثارُهُ مِنَ الْأَرْضِ إلّا بِأَوْلِیائِکَ.
اللَّهُمَّ حَبِّبْ إلَیَّ مَشاهِدَهُمْ وَ شَهادَتَهُمْ حَتّی تُلْحِقَنِی بِهِمْ، وَ تَجْعَلَنِی لَهُمْ فَرَطاً وَ تابِعاً فی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ.
پس اندکی راه می روی و هفت مرتبه اللَّهُ أکْبَر می گویی، پس می ایستی در برابر قبر و می گویی:
سُبْحانَ الَّذِی سَبَّحَ لَهُ الْمُلْکُ وَ الْمَلَکُوتُ، وَ قَدَّسَتْ بِأَسْمائِهِ جَمِیْعُ خَلْقِهِ، وَ سُبْحانَ الْمَلِکِ الْقُدُّوْسِ، رَبِّ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوْحِ.
اللَّهُمَّ اکْتُبْنِی فی وَفْدِکَ إلی خَیْرِ بِقاعِکَ وَ خَیْرِ خَلْقِکَ.
اللَّهُمَّ الْعَنِ الْجِبْتَ وَ الطّاغُوْتَ وَ الْعَنْ أَشْیاعَهُمْ وَ أَتْباعَهُمْ.
اللَّهُمَّ أَشْهِدْنِی مَشاهِدَ الْخَیْرِ کُلَّها مَعَ أَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّکَ.
اللَّهُمَّ تَوَفَّنِی مُسْلِماً، وَ اجْعَلْ لی قَدَمَ صِدْقٍ (1) مَعَ الْباقِیْنَ الْوارِثِیْنَ، الَّذِیْنَ یَرِثُوْنَ الْأَرْضَ مِنْ عِبادِکَ الصّالِحِیْنَ.
پس پنج مرتبه اللَّهُ أکْبَر می گویی و اندکی راه می روی و می گویی:
اللَّهُمَّ إنِّی بِکَ مُؤْمِنٌ، وَ بِوَعْدِکَ مُوْقِنٌ.
اللَّهُمَّ اکْتُبْ لِی إِیْماناً، وَ ثَبِّتْهُ فی قَلْبِی.
اللَّهُمَّ اجْعَلْ ما أَقُوْلُ بِلِسانِی حَقِیْقَتَهُ فی قَلْبِی، وَ شَرِیْعَتَهُ فی عَمَلِی.
ص: 347
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِمَّنْ لَهُ مَعَ الْحُسَیْنِ - عَلَیْهِ السَّلامُ - قَدَمٌ ثابِتٌ، وَ أَثْبِتْنِی فِیْمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَهُ.
پس سه مرتبه اللَّهُ أَکْبَر می گویی و دستها را بر می داری و بر قبر می گذاری، پس می گویی:
أَشْهَدُ أَنَّکَ طُهْرٌ طاهِرٌ مِنْ طُهْرٍ طاهِرٍ، طَهُرْتَ وَ طَهُرَتْ لَکَ (1) الْبِلادُ، وَ طَهُرَتْ أَرْضٌ أَنْتَ بِها، وَ طَهُرَ حَرَمُها.
أَشْهَدُ أَنَّکَ أَمَرْتَ بِالْقِسْطِ وَ دَعَوْتَ إلَیْهِ، وَ أَنَّکَ ثارُ اللَّهِ فی أَرْضِهِ حَتّی یَسْتَثِیْرَ لَکَ مِنْ جَمِیْعِ خَلْقِهِ.
پس هر دو گونه روی خود را بر قبر می گذاری، پس می نشینی و خدا را به هر نام که خواهی یاد می کنی و از خدا هر حاجت که خواهی می طلبی.
پس بر می گردی به سوی قبر و دستها را بر قبر می گذاری نزد پای آن حضرت و می گویی:
صَلَواتُ اللَّهِ عَلی رُوْحِکَ وَ عَلی بَدَنِکَ، صَدَقْتَ وَ أَنْتَ الصّادِقُ الْمُصَدَّقُ، وَ قَتَلَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ بِالْأَیْدِی وَ الْأَلْسُنِ.
پس رو می کنی به سوی علی فرزند آن حضرت و می گویی آنچه خواهی.
پس می ایستی و رو به قبر شهدا می کنی و می گویی:
السَّلامُ عَلَیْکُمْ أَیُّهَا الشُّهَداءُ، أَنْتُمْ لَنا فَرَطٌ وَ نَحْنُ لَکُمْ تَبَعٌ، أَبْشِرُوْا بِمَوْعِدِ اللَّهِ الَّذِی لا خُلْفَ لَهُ، اللَّهُ مُدْرِکٌ لَکُمْ وِتْرَکُمْ، وَ مُدْرِکٌ لَکُمْ فی الْأَرْضِ عَدُوَّهُ؛ أَنْتُمْ سادَةُ الشُّهَداءِ فی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ.
پس قبر را پیش روی خود می گردانی و آنچه خواهی نماز می کنی، پس می گویی:
جِئْتُ وافِداً إلَیْکَ، وَ أَتَوَسَّلُ إلَی اللَّهِ بِکَ فی جَمِیْعِ حَوائِجِی مِنْ أَمْرِ دُنْیایَ
ص: 348
وَآخِرَتِی، وَ بِکَ یَتَوَسَّلُ الْمُتَوَسِّلُوْنَ إلَی اللَّهِ فی حَوائِجِهِمْ، وَ بِکَ یُدْرِکُ عِنْدَ اللَّهِ أَهْلُ التِّراتِ طَلِبَتَهُمْ.
پس یازده مرتبه اللَّهُ أکْبَر می گویی با تأنّی، پس اندکی راه می روی و رو به قبله می ایستی پس می گویی:
الْحَمْدُ للَّهِ الْواحِدِ الْمُتَوَحِّدِ فی الْأُمُورِ کُلِّها، خَلَقَ الْخَلْقَ فَلَمْ یَغِبْ شَیْ ءٌ مِنْ أُمُوْرِهِمْ عَنْ عِلْمِهِ، فَعَلِمَهُ بِقُدرَتِهِ، ضَمِنَتِ (1) الْأَرْضُ وَ مَنْ عَلَیْها دَمَکَ وَ ثارَکَ یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ، صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ.
أَشْهَدُ أَنَّ لَکَ مِنَ اللَّهِ ما وَعَدَکَ مِنَ النَّصْرِ وَ الْفَتْحِ، وَ أَنَّ لَکَ مِنَ اللَّهِ الْوَعْدَ الصّادِقَ فی هَلاکِ أَعْدائِکَ، وَ تَمامِ مَوْعِدِ اللَّهِ إیّاکَ.
أَشْهَدُ أَنَّ تَبَعَکَ (2) الصّادِقُوْنَ الَّذِیْنَ قالَ اللَّهُ تَبارَکَ وَ تَعالی فِیْهِمْ: «أُوْلئِکَ هُمُ الصِّدِّیْقُوْنَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَ نُوْرُهُمْ» (3).
پس هفت مرتبه اللَّهُ أکْبَر بگو، پس اندکی راه می روی پس رو به قبر می کنی و می گویی:
(الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِی «لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیْکٌ فی الْمُلْکِ) (4) وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْ ءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِیْراً» (5).
أَشْهَدُ أَنَّکَ دَعَوْتَ إلَی اللَّهِ وَ إلی رَسُوْلِهِ، وَ وَفَیْتَ للَّهِ بِعَهْدِهِ، وَ قُمْتَ للَّهِ بِکَلِماتِهِ، وَ جاهَدْتَ فی سَبِیْلِ اللَّهِ حَتّی أَتاکَ الْیَقِیْنُ.
لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً خَذَلَتْکَ، وَ لُعِنَتْ أُمَّةٌ خَذَلَتْ عَنْکَ.
اللَّهُمَّ إنِّی أُشْهِدُکَ بِالوِلایَةِ لِمَنْ والَیْتَ وَ والَتْهُ رُسُلُکَ، وَ أَشْهَدُ بِالْبَراءَةِ مِمَّنْ
ص: 349
بَرِئْتَ مِنْهُ وَ بَرِئَتْ مِنْهُ رُسُلُکَ.
اللَّهُمَّ الْعَنِ الَّذِیْنَ کَذَّبُوْا رُسُلَکَ، وَ هَدَمُوْا کَعْبَتَکَ، وَ حَرَّفُوْا کِتابَکَ، وَ سَفَکُوْا دِماءَ أَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّکَ، وَ أَفْسَدُوْا فی بِلادِکَ، وَ اسْتَذَلُّوْا عِبادَکَ.
اللَّهُمَّ ضاعِفْ لَهُمُ (1) الْعَذابَ فِیْما جَری مِنْ سُبُلِکَ وَ بَرِّکَ (2) وَ بَحْرِکَ.
اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ فی مُسْتَسِرِّ السَّرائِرِ فی سَمائِکَ وَ أَرْضِکَ.
و هر گاه داخل حایر شوی، بر آن حضرت سلام کن و گونه روی خود را بر قبر بگذار (3).
به سند معتبر منقول است از حسین بن ثُوَیر که گفت: من و یونس بن ظبیان و جمعی از اصحاب در خدمت حضرت صادق علیه السلام بودیم، یونس گفت: فدای تو شوم، من حاضر می شوم در مجالس خلفای بنی عبّاس و اتباع ایشان، پس چه بگویم در آن جاها؟
فرمود که: هر گاه در مجالس ایشان حاضر شوی و ما را یاد کنی بگو: اللَّهُمَّ أَرِنَا الرَّخاءَ وَ السُّرُوْرَ.
که آنچه می خواهی حاصل می شود.
من گفتم: فدای تو شوم، من بسیار یاد می کنم حسین - صلوات اللَّه علیه - را، در آن وقت چه بگویم.
فرمود که: سه مرتبه بگو: السَّلامُ عَلَیْکَ یا أبا عَبْدِاللَّهِ.
که سلام می رسد به آن حضرت از نزدیک و دور.
پس فرمود که: چون حضرت امام حسین علیه السلام شهید شد، بر آن حضرت گریست هفت آسمان و هفت زمین و آنچه در آنها است و آنچه در مابین آنها است و هر که در
ص: 350
بهشت و جهنّم است از خلق پروردگار ما و آنچه دیده می شود و آنچه دیده نمی شود، مگر سه چیز که بر آن حضرت نگریستند.
گفتم: فدای تو شوم، آن سه چیز کدام است؟
فرمود که: بر او نگریست بصره و دمشق و آل عثمان.
گفتم: فدای تو شوم، می خواهم به زیارت آن حضرت بروم، چون بروم چه چیز بگویم و چه کار بکنم؟
فرمود که: چون به زیارت آن حضرت بروی غسل کن در کنار شطّ فرات، پس جامه های پاک خود را بپوش و با پای برهنه روانه شو، به درستی که در حرمی هستی از حرمهای خدا و رسول خدا؛ و در وقت رفتن اللَّهُ أکْبَرُ و لا إلهَ إلَّا اللَّه و هر ذکر که متضمّن تعظیم و تمجید خدا است بسیار بگو و صلوات بر محمّد و آل محمّد بسیار بفرست و چون به در حایر برسی بایست و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ وَ ابْنَ حُجَّتِهِ، السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا مَلائِکَةَ اللَّهِ، وَ زُوّارَ قَبْرِ ابْنِ نَبِیِّ اللَّهِ.
پس ده گام برو و اللَّهُ أکْبَر بگو، پس بایست و سی مرتبه اللَّهُ أکْبَر بگو، پس برو به نزد قبر و پشت به قبله کن و مقابل روی آن حضرت بایست و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ وَ ابْنَ حُجَّتِهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا قَتِیْلَ اللَّهِ وَ ابْنَ قَتِیْلِهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثارِهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وِتْرَ اللَّهِ الْمَوْتُوْرَ فی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ.
أَشْهَدُ أَنَّ دَمَکَ سَکَنَ فی الْخُلْدِ، وَ اقْشَعَرَّتْ لَهُ أَظِلَّةُ الْعَرْشِ، وَ بَکی لَهُ جَمِیْعُ الْخَلائِقِ، وَ بَکَتْ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُوْنَ السَّبْعُ، وَ ما فِیْهِنَّ وَ ما بَیْنَهُنَّ، وَ مَنْ یَتَقَلَّبُ فی الْجَنَّةِ وَ النّارِ مِنْ خَلْقِ رَبِّنا، وَ ما یُری وَ ما لا یُری.
أَشْهَدُ أَنَّکَ حُجَّةُ اللَّهِ وَ ابْنُ حُجَّتِهِ، وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ قَتِیْلُ اللَّهِ وَ ابْنُ قَتِیْلِهِ، وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ
ص: 351
ثارُ اللَّهِ فی الْأرْضِ وَ ابْنُ ثارِهِ، وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ وِتْرُ اللَّهِ الْمَوْتُوْرُ فی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ.
وَأَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ بَلَّغْتَ وَ نَصَحْتَ، وَ وَفَیْتَ وَ وَافَیْتَ، وَ جاهَدْتَ فی سَبِیْلِ رَبِّکَ، وَ مَضَیْتَ لِلَّذِی کُنْتَ عَلَیْهِ شَهِیْداً وَ مُسْتَشْهَداً، وَ شاهِداً وَ مَشْهُوداً.
أَنا عَبْدُاللَّهِ وَ مَوْلاکَ، وَ فی طاعَتِکَ وَ الْوافِدُ إلَیْکَ، أَلْتَمِسُ کَمالَ الْمَنْزِلَةِ عِنْدَ اللَّهِ، وَ ثَباتَ الْقَدَمِ فی الْهِجْرَةِ إلَیْکَ وَ السَّبِیْلَ الَّذِی لا یَخْتَلِجُ دُوْنَکَ مِنَ الدُّخُوْلِ فی کَفالَتِکَ الَّتِی أُمِرْتَ بِها.
مَنْ أَرادَ اللَّهَ بَدَأَ بِکُمْ، مَنْ أرادَ اللَّهَ بَدَأَ بِکُمْ، مَنْ أرادَ اللَّهَ بَدَأَ بِکُمْ، وبِکُمْ (1) یُبَیِّنُ اللَّهُ الْکَذِبَ، وَ بِکُمْ یُباعِدُ اللَّهُ الزَّمانَ الْکَلِبَ، وَ بِکُمْ فَتَحَ اللَّهُ، وَ بِکُمْ یَخْتِمُ اللَّهُ، وَ بِکُمْ یَمْحُوْ اللَّهُ ما یَشاءُ وَ بِکُمْ یُثْبِتُ، وَ بِکُمْ یَفُکُّ الذُّلَّ مِنْ رِقابِنا، وَ بِکُمْ یُدْرِکُ اللَّهُ تِرَةَ کُلِّ مُؤْمِنٍ یُطْلَبُ، وَ بِکُمْ تُنْبِتُ الْأَرْضُ أَشْجارَها، وَ بِکُمْ تُخْرِجُ الْأَشْجارُ أَثْمارَها، وَ بِکُمْ تُنْزِلُ السَّماءُ قَطْرَها وَ رِزْقَها، وَ بِکُمْ یَکْشِفُ اللَّهُ الْکَرْبَ، وَ بِکُمْ یُنْزِلُ اللَّهُ الْغَیْثَ، وَ بِکُمْ تُسَبِّحُ (2) الْأَرْضُ الَّتِی تَحْمِلُ أَبْدانَکُمْ، وَ تَسْتَقِلُّ جِبالُها علی مَراسِیْها (3).
إِرادَةُ الرَّبِّ فی مَقادِیْرِ أُمُوْرِهِ تُهْبَطُ إلَیْکُمْ، وَ یَصْدُرُ مِنْ بُیُوْتِکُم الصّادِرُ عَمّا فُصِّلَ مِنْ أَحْکامِ الْعِبادِ.
لُعِنَتْ أُمَّةٌ قَتَلَتْکُمْ، وَ أُمَّةٌ خالَفَتْکُمْ، وَ أُمَّةٌ جَحَدَتْ وِلایَتَکُمْ، وَ أُمَّةٌ ظاهَرَتْ عَلَیْکُمْ، وَ أُمَّةٌ شَهِدَتْ وَ لَمْ تُسْتَشْهَدْ.
الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِی جَعَلَ النّارَ مَأْواهُمْ (4) وَ بِئْسَ وِرْدُ الْوارِدِیْنَ، وَ بِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ وَ الْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمِیْنَ.
ص: 352
پس بگو:
صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یا أَبا عَبْدِاللَّهِ، صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یا أبا عَبْدِاللَّهِ، صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یا أبا عَبْدِاللَّهِ.
أَنا إلَی اللَّهِ مِمَّنْ خالَفَکَ بَرِیْ ءٌ، أَنا إلَی اللَّهِ مِمَّنْ خالَفَکَ بَرِیْ ءٌ، أَنا إلَی اللَّهِ مِمَّنْ خالَفَکَ بَرِیْ ءٌ.
پس می روی به نزد قبر علی فرزند آن حضرت، که نزد پای آن حضرت مدفون است و می گویی:
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَمِیْرِ المُؤْمِنِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ خَدِیْجَةَ الْکُبْری وَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ (1).
صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ، صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ، صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ.
لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ. أَنا إلَی اللَّهِ مِنْهُمْ بَرِیْ ءٌ، أَنا إلَی اللَّهِ مِنْهُمْ بَرِیْ ءٌ، أَنا إلَی اللَّهِ مِنْهُمْ بَرِیْ ءٌ.
پس بر می خیزی و اشاره می کنی به دست خود به سوی شهدا و می گویی:
السَّلامُ عَلَیْکُمْ، السَّلامُ عَلَیْکُمْ، السَّلامُ عَلَیْکُمْ، فُزْتُمْ وَ اللَّهِ، فُزْتُمْ وَ اللَّهِ، فُزْتُمْ وَ اللَّهِ، فَلَیْتَ أَنِّی مَعَکُم (2) فَأَفُوْزَ فَوْزاً عَظِیماً.
پس می گردی و می روی به پشت قبر و قبر را برابر خود می گیری و شش رکعت نماز می کنی پس زیارتت تمام می شود؛ و اگر خواهی آنجا بمان و اگر خواهی برگرد (3).
ص: 353
به سند صحیح از معاویه بن عمّار منقول است که به خدمت حضرت صادق علیه السلام عرض کرد که: چون به زیارت حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - بروم چه چیز بگویم؟
فرمود که بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَبا عَبْدِاللَّهِ، صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یا أَبا عَبْدِاللَّهِ، رَحِمَکَ اللَّهُ یا أَبا عَبْدِاللَّهِ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ، وَ لَعَنَ (1) اللَّهُ مَنْ شَرِکَ (2) فی دَمِکَ، وَ لَعَنَ (3) اللَّهُ مَنْ بَلَغَهُ ذلِک فَرَضِیَ بِهِ؛ أَنا إلَی اللَّهِ مِنْ ذلِک بَرِیْ ءٌ (4).
و به سند معتبر دیگر منقول است که آن حضرت به عامر بن جذاعه فرمود که:
چون به نزد قبر آن حضرت روی بگو:
الْحَمْدُ للَّهِ، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ السَّلامُ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یا أَبا عَبْدِاللَّهِ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ، وَ مَنْ شارَکَ فی دَمِکَ، وَ مَنْ بَلَغَهُ ذلِکَ فَرَضِی بِهِ؛ أَنا إلَی اللَّهِ مِنْهُمْ بَرِیْ ءٌ (5).
و در روایت معتبر دیگر فرمود که: بگوید:
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا أبا عَبْدِاللَّهِ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ، وَ مَنْ بَلَغَهُ ذلِکَ فَرَضِیَ بِهِ؛ أنا إلَی اللَّهِ مِنْهُمْ بَرِیْ ءٌ (6).
و به روایت معتبر دیگر فرمود که بگوید:
الْحَمْدُ للَّهِ، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ السَّلامُ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
ص: 354
عَلَیْکَ السَّلامُ یا أبا عَبْدِاللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ، یا أبا عَبْدِاللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ، یا أبا عَبْدِاللَّهِ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ، وَ مَنْ شارَکَ فی دَمِکَ، وَ مَنْ بَلَغَهُ ذلِکَ فَرَضِیَ بِهِ؛ أنا إلَی اللَّهِ مِنْهُمْ بَرِیْ ءٌ (1).
و در حدیث موثّق دیگر فرمود که: می گویی:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا أبا عَبْدِاللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ أعانَ عَلَیْکَ و [مَنْ] (2) بَلَغَهُ ذلِکَ فَرَضِیَ بِهِ؛ أنا إلَی اللَّهِ مِنْهُمْ بَرِیْ ءٌ (3).
و در حدیث معتبر دیگر فرمود که بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا أبا عَبْدِاللَّهِ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ، وَ مَنِ اشْتَرَکَ فی دَمِکَ، وَ مَنْ بَلَغَهُ ذلِکَ فَرَضِیَ بِهِ؛ وَ أنا إلَی اللَّهِ مِنْهُمْ بَرِی ءٌ (4).
اگرچه الفاظ این زیارات به یکدیگر نزدیک است، امّا چون هر یک به سند معتبری وارد شده بود، همه را ایراد نمودیم که زائر به هر یک که خواهد عمل نماید؛ و اگر همه را بخواند بهتر است.
به سند معتبر منقول است که حضرت صادق - صلوات اللَّه علیه - فرمود به یوسف کُناسی که: چون خواهی به زیارت قبر امام حسین علیه السلام بروی، برو به کنار فرات و در برابر قبر آن حضرت غسل بکن و متوجه شو به سوی آن حضرت به تأنّی و با یاد خدا، تا داخل حایر شوی از دری که در جانب مشرق واقع است و در وقت داخل شدن بگو:
السَّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ الْمُقَرَّبِیْنَ، السَّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ الْمُنْزَلِیْنَ،
ص: 355
السَّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ الْمُرْدِفِیْنَ، السَّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ الْمُسَوِّمِیْنَ، السَّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ الَّذِیْنَ هُمْ فی هذَا الْحَیْرِ (1) بإذْنِ اللَّهِ مُقِیْمُوْنَ.
پس چون مقابل قبر آن حضرت شوی بگو:
السَّلامُ عَلی رَسُوْلِ اللَّهِ، صَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ أَمِیْنِ اللَّهِ (2) عَلی رُسُلِهِ وَ عَزائِمِ أَمْرِهِ، الْخاتِمِ لِما سَبَقَ وَ الْفاتِحِ لِمَا اسْتُقْبِلَ وَ الْمُهَیْمِنِ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ وَ السَّلامُ عَلَیْهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
پس بگو:
السَّلامُ (3) عَلی أَمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ، عَبْدِکَ وَ أَخِی رَسُوْلِکَ، الَّذِی انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِکَ، وَ جَعَلْتَهُ هادِیاً لِمَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِکَ وَ الدَّلِیْلِ عَلی مَنْ بَعَثْتَ بِرِسالاتِکَ، وَ دَیّانِ الدِّیْنِ بِعَدْلِکَ، وَ فَصْلِ قَضائِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ وَ الْمُهَیْمِنِ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ وَ السَّلامُ عَلَیْهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ، عَبْدِکَ وَ ابْنِ رَسُوْلِکَ، الَّذِی انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِکَ، وَ جَعَلْتَهُ هادِیاً لِمَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِکَ وَ الدَّلِیلِ عَلی مَن بَعَثْتَ بِرسالاتِکَ، وَ دیّانِ الدِّیْنِ بِعَدْلِکَ، وَ فَصْلِ قَضائِکَ بَیْنَ خْلقِکَ وَ الْمُهَیْمِنِ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ وَ السَّلامُ عَلَیْهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
پس سلام می فرستی بر امام حسین علیه السلام و سایر ائمه علیهم السلام، به همان نحو سلامی که بر امام حسن علیه السلام فرستادی.
پس می روی به نزدیک قبر و می گویی:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَبا عَبْدِاللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ، صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ
ص: 356
یا أَبا عَبْدِاللَّهِ، رَحِمَکَ اللَّهُ یا أبا عَبْدِاللَّهِ.
أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ بَلَّغْتَ عَنِ اللَّهِ ما أَمَرَکَ بِهِ، وَ لَمْ تَخْشَ أَحَداً غَیْرَهُ، وَ جاهَدْتَ فی سَبِیْلِهِ، وَ عَبَدْتَهُ مُخْلِصاً (1) حَتّی أَتاکَ الْیَقِیْنُ.
أَشْهَدُ أَنَّکُم (2) کَلِمَةُ التَّقْوی، وَ بابُ الْهُدی وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقی وَ الْحُجَّةُ عَلی مَنْ یَبْقی وَ مَنْ تَحْتَ الثَّری.
أَشْهَدُ أَنَّ ذلِکَ لَکُمْ سابِقٌ فِیْما مَضی، وَ ذلِکَ لَکُمْ فاتِحٌ فِیْما بَقِیَ.
أَشْهَدُ أَنَّ أَرْواحَکُمْ وَ طِیْنَتَکُمْ طَیِّبَةٌ (3) طَیِّبَةٌ، طابَتْ وَ طَهُرَتْ هِیَ بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ، مَنّاً مِنَ اللَّهِ وَ مِنْ رَحْمَتِهِ.
فَأُشْهِدُ اللَّهَ وَ أُشْهِدُکُمْ أَنِّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ، وَ لَکُمْ تابِعٌ فِی ذاتِ نَفْسِی وَ شَرایِعِ دِیْنِی، وَ خاتِمَةِ عَمَلِی، وَ مُنْقَلَبِی وَ مَثْوایَ؛ فَأَسْأَلُ اللَّهَ الْبَرَّ الرَّحِیْمَ أَنْ یُتَمِّمَ (4) لِی ذلِکَ.
وَأَشْهَدُ أَنَّکُمْ قَدْ بَلَّغْتُمْ عَنِ اللَّهِ ما أَمَرَکُمْ بِهِ، لَمْ تَخْشَوْا أَحَداً غَیْرَهُ، وَ جاهَدْتُمْ فی سَبِیْلِهِ، وَ عَبَدْتُمُوْهُ حَتّی أَتاکُمُ الْیَقِیْنُ.
فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکُمْ، وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ أَقَرَّ بِهِ (5)، وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ بَلَغَهُ ذلِکَ فَرَضِیَ بِهِ.
أَشْهَدُ أَنَّ الَّذِیْنَ انْتَهَکُوْا حُرْمَتَکَ وَ سَفَکُوْا دَمَکَ مَلْعُوْنُوْنَ عَلی لِسانِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ.
پس می گویی:
اللَّهُمَّ الْعَنِ الَّذِیْنَ بَدَّلُوْا نِعْمَتَکَ، وَ خالَفُوْا مِلَّتَکَ، وَ رَغِبُوْا عَنْ أَمْرِکَ، وَ اتَّهَمُوْا رَسُوْلَکَ، وَ صَدُّوْا عَنْ سَبِیْلِکَ.
اللَّهُمَّ احْشُ قُبُوْرَهُمْ ناراً، وَ أَجْوافَهُمْ ناراً، وَ احْشُرْهُمْ وَ أَتْباعَهُمْ إلی جَهَنَّمَ زُرْقاً.
ص: 357
اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ لَعْناً یَلْعَنُهُمْ بِهِ کُلُّ مَلَکٍ مُقَرَّبٍ، وَ کُلُّ نَبِیٍّ مُرْسَلٍ، وَ کُلُّ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ امْتَحَنْتَ قَلْبَهُ لِلا یْمانِ.
اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ فی مُسْتَسِرِّ السِّرِّ وَ ظاهِرِ الْعَلانِیَةِ.
اللَّهُمَّ الْعَنْ جَوابِیْتَ هذِهِ الْأُمَّةِ وَ الْعَنْ طَواغِیْتَها وَ الْعَنْ فَراعِنَتَها وَ الْعَنْ قَتَلَةَ أَمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ وَ الْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَیْنِ، وَ عَذِّبْهُمْ عَذاباً لا تُعَذِّبُ بِهِ أَحَداً مِنَ الْعالَمِیْنَ.
اللَّهُمَّ اجْعَلْنا مِمَّنْ تَنْصُرُهُ وَ تَنْتَصِرُ بِهِ، وَ تَمُنُّ عَلَیْهِ بِنَصْرِکَ لِدِیْنِکَ فی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ.
پس در جانب سر مبارک آن حضرت بنشین و بگو:
صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ، أَشْهَدُ أَنَّکَ عَبْدُاللَّهِ وَ أَمِیْنُهُ، بَلَّغْتَ ناصِحاً، وَ أَدَّیْتَ أَمِیْناً، وَ قُتِلْتَ صِدِّیْقاً، وَ مَضَیْتَ عَلی یِقِیْنٍ، لَمْ تُؤْثِرْ عَمیً عَلی هُدیً، وَ لَمْ تَمِلْ مِنْ حَقٍّ إلی باطِلٍ.
أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَ آتَیْتَ الزَّکاةَ، وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوْفِ، وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ، وَ اتَّبَعْتَ الرَّسُوْلَ، وَ تَلَوْتَ الْکِتابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ، وَ دَعَوْتَ إلی سَبِیْلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیْماً، أَشْهَدُ أنَّکَ کُنْتَ عَلی بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّکَ، قَدْ بَلَّغْتَ ما أُمِرْتَ بِهِ، وَ قُمْتَ بِحَقِّهِ، وَ صَدَّقْتَ مَنْ قَبْلَکَ غَیْرَ واهِنٍ وَ لا مُوْهِنٍ، صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیْماً، فَجَزاکَ اللَّهُ مِنْ صِدِّیْقٍ خَیْراً عَنْ رَعِیَّتِکَ.
أَشْهَدُ أَنَّ الْجِهادَ مَعَکَ جِهادٌ، وَ أَنَّ الْحَقَّ مَعَکَ وَ إلَیْکَ، وَ أَنْتَ أَهْلُهُ وَ مَعْدِنُهُ، وَ مِیْراثُ النُّبُوَّةِ عِنْدَکَ وَ عِنْدَ أَهْلِ بَیْتِکَ، صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیْماً.
أَشْهَدُ أَنَّکَ صِدِّیْقٌ عِنْدَ اللَّهِ (1)، وَ حُجَّتُهُ عَلی خَلْقِهِ.
وَأَشْهَدُ أَنَّ دَعْوَتَکَ حَقٌّ، وَ کُلَّ داعٍ مَنْصُوْبٍ غَیْرِکَ فَهُوَ باطِلٌ مَدْحُوضٌ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِیْنُ.
ص: 358
پس برو به جانب پای آن حضرت و هر دعا که اختیار کنی بخوان و از برای خود دعا بکن.
پس برو نزدیک سر علیّ بن الحسین علیهما السلام و بگو:
سَلامُ اللَّهِ وَ سَلامُ مَلائِکَتِهِ الْمُقَرَّبِیْنَ وَ أَنْبِیائِهِ الْمُرْسَلِیْنَ عَلَیْکَ یا مَوْلایَ وَ ابْنَ مَوْلایَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ، وَ عَلی أَهْلِ بَیْتِکَ وَ عِتْرَةِ آبائِکَ الْأَخْیارِ الْأَبْرارِ، الَّذِیْنَ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِیْراً.
پس برو به سوی قبور شهدا و بر ایشان سلام کن و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکُمْ أَیُّهَا الرَّبّانِیُّوْنَ، أَنْتُمْ لَنا فَرَطٌ وَ سَلَفٌ، وَ نَحْنُ لَکُمْ أَتْباعٌ (1) وَ أَنْصارٌ.
أَشْهَدُ أَنَّکُمْ أَنْصارُ اللَّهِ، کما قالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعالی فی کِتابِهِ: «وَکَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیْرٌ فَما وَهَنُوْا لِما أَصابَهُمْ فی سَبِیْلِ اللَّهِ وَ ما ضَعُفُوْا وَ مَا اسْتَکانُوْا» (2).
فَما وَهَنْتُمْ وَ ما ضَعُفْتُمْ وَ مَا اسْتَکَنْتُمْ حَتّی لَقِیْتُمُ اللَّهَ عَلی سَبِیْلِ الْحَقِّ، وَ نُصْرَةِ کَلِمَةِ اللَّهِ التّامَّةِ.
صَلَّی اللَّهُ عَلی أَرْواحِکُمْ وَ أَبْدانِکُمْ، وَ سَلَّمَ تَسْلِیْماً.
أَبْشِرُوْا بِمَوْعِدِ اللَّهِ الَّذِی لا خُلْفَ لَهُ، إنَّهُ لا یُخْلِفُ الْمِیْعادَ، اللَّهُ مُدْرِکٌ لَکُمْ ثارَ ما وَعَدَکُمْ.
أَنْتُمْ سادَةُ الشُّهَداءِ فی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ، أَنْتُمُ السّابِقُوْنَ وَ الْمُهاجِرُوْنَ وَ الْأَنْصارُ.
أَشْهَدُ أَنَّکُمْ قَدْ جاهَدْتُمْ فی سَبِیْلِ اللَّهِ، وَ قُتِلْتُمْ عَلی مِنْهاجِ رَسُوْلِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ ابْنِ رَسُوْلِهِ، صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیْماً.
الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِی صَدَقَکُمْ وَعْدَهُ وَ أَراکُمْ ما تُحِبُّوْنَ.
ص: 359
پس بگو:
أَتَیْتُکَ یا حَبِیْبَ رَسُوْلِ اللَّهِ وَ ابْنَ رَسُوْلِهِ وَ إنِّی لَکَ عارِفٌ، وَ بِحَقِّکَ مُقِرٌّ، وَ بِفَضْلِکَ مُسْتَبْصِرٌ، وَ بِضَلالَةِ مَنْ خالَفَکَ مُوْقِنٌ، عارِفٌ بِالْهُدَی الَّذی أَنْتَ عَلَیْهِ، بِأَبی أَنْتَ وَ أُمِّی وَ نَفْسِی.
اللَّهُمَّ إنِّی أُصَلِّی عَلَیْهِ کَما صَلَّیْتَ أَنْتَ عَلَیْهِ وَ رُسُلُکَ (1) وَ أَمِیْرُالْمُؤْمِنِیْنَ صَلاةً مُتَتابِعَةً مُتَواصِلَةً مُتَرادِفَةً یَتْبَعُ بَعْضُها بَعْضاً، لَاانْقِطاعَ لَها وَ لا أَمَدَ وَ لا أَبَدَ وَ لا أَجَلَ، فی مَحْضَرِنا، وَ إذا غِبْنا وَ شَهِدْنا وَ السَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُاللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ (2).
به سند معتبر منقول است که حضرت امام رضا علیه السلام فرمود به ابراهیم بن ابی البلاد که: چون به زیارت حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - می روی چه می گویی؟
گفت: می گویم:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَبا عَبْدِاللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ.
أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَ آتَیْتَ الزَّکاةَ، وَ أَمَرْتَ بِالمَعْرُوفِ، وَ نَهَیْتَ عَنِ المُنْکَرِ، وَ دَعَوْتَ إلی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالحِکْمَةِ وَ المَوْعِظَةِ الحَسَنَةِ.
وَأَشْهَدُ أَنَّ الَّذِینَ سَفَکُوا دَمَکَ وَ اسْتَحَلُّوا حُرْمَتَکَ، مَلْعُونُونَ مُعَذَّبُونَ «عَلی لِسانِ داوُدَ وَ عِیسی بْنِ مَرْیَمَ ذلِکَ بِما عَصَوا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ» (3).
حضرت فرمود که: بلی چنین است (4).
ص: 360
و به سند معتبر دیگر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که فرمود که: هر که به زیارت قبر امام حسین صلوات اللَّه علیه برود، حق تعالی برای او ثواب حجّی و عمره ای بنویسد.
پس فرمود که: چون به زیارت آن حضرت روی بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَبا عَبْدِاللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَوْمَ وُلِدْتَ، وَ یَوْمَ تَمُوْتُ، وَ یَوْمَ تُبْعَثُ حَیّاً.
أَشْهَدُ أَنَّکَ حَیٌّ شَهِیْدٌ تُرْزَقُ عِنْدَ رَبِّکَ، وَ أَتَوالی وَلِیَّکَ، وَ أَبْرَأُ مِنْ عَدُوِّکَ.
وَأَشْهَدُ أَنَّ الَّذِیْنَ قاتَلُوْکَ وَانْتَهَکُوْا حُرَمَکَ، مَلْعُوْنُوْنَ عَلی لِسانِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ.
وَأَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَ آتَیْتَ الزَّکاةَ، وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوْفِ، وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ، وَ جاهَدْتَ فی سَبِیْلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ.
أَسْأَلُ اللَّهَ وَلِیَّکَ وَ وَلِیَّنا أَنْ یَجْعَلَ تُحْفَتَنا مِنْ زِیارَتِکَ الصَّلاةَ عَلی نَبِیِّنا وَ الْمَغْفِرَةَ لِذُنُوْبِنا؛ اشْفَعْ لِی یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ عِنْدَ رَبِّکَ (1).
به سند معتبر منقول است از امام علی نقی - صلوات اللَّه علیه - که: بگو نزد قبر امام حسین صلوات اللَّه علیه:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا أبا عَبْدِاللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ فی أرْضِهِ وَ شاهِدَهُ عَلی خَلْقِهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ عَلِیٍّ الْمُرْتَضی، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ. أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَ آتَیْتَ الزَّکاةَ، وَ أمَرْتَ بِالْمَعْرُوْفِ، وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ، وَ جاهَدْتَ فی سَبِیْلِ اللَّهِ حَتّی أتاکَ الْیَقِیْنُ، فَصَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ حَیّاً وَ مَیِّتاً.
ص: 361
پس گونه راست رو را بر قبر گذار و بگو:
أَشْهَدُ أَنَّکَ عَلی بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّکَ، جِئْتُکَ مُقِرّاً بِالذُّنُوْبِ لِتَشْفَعَ لِی عِنْدَ رَبِّکَ یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ.
پس یاد کن ائمه علیهم السلام را یک یک و بگو: أَشْهَدُ أنَّهُمْ حُجَجُ اللَّهِ (1).
و اگر به این لفظ بگوید خوب است:
وَأَشْهَدُ أنَّ جَدَّکَ مُحَمَّداً سَیِّدُ الْمُرْسَلِیْنَ، وَ أَباکَ عَلِیّاً أَمِیْرُالْمُؤْمِنِیْنَ، وَ أَخاکَ الْحَسَنَ سَیِّدُ شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ أَجْمَعِیْنَ، وَ أَنَّکَ وَ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ، وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ، وَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ، وَ مُوْسَی بْنَ جَعْفَرٍ، وَ عَلِیَّ بْنَ مُوْسی، وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ، وَ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ وَ الْحُجَّةَ الْمُنْتَظَرَ، أَئِمَّتِی، وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلی خَلْقِهِ.
پس بگو:
اکْتُبْ لِی عِنْدَکَ مِیْثاقاً وَ عَهْداً أَنِّی أَتَیْتُکَ مُجَدِّداً (2) الْمِیْثاقَ، فَاشْهَدْ لِی عِنْدَ رَبِّکَ، إنَّکَ أنْتَ الشّاهِدُ (3).
به سند موثّق منقول است که حضرت امام جعضر صادق علیه السلام به عمّار ساباطی فرمود که: چون برسی به قبر حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَمِیْرِ الْمُؤْمِنِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَبا عَبْدِاللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَنْ رِضاهُ مِنْ رِضَی الرَّحْمنِ، وَ سَخَطُهُ مِنْ سَخَطِ الرَّحْمنِ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَمِیْنَ اللَّهِ، وَ حُجَّةَ اللَّهِ، وَ بابَ اللَّهِ وَ الدَّلِیْلَ عَلَی اللَّهِ وَ الدّاعِیَ إلَی اللَّهِ.
ص: 362
أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ حَلَّلْتَ حَلالَ اللَّهِ، وَ حَرَّمْتَ حَرامَ اللَّهِ، وَ أَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَ آتَیْتَ الزَّکاةَ، وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوْفِ، وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ، وَ دَعَوْتَ إلی سَبِیْلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ.
وَأَشْهَدُ أَنَّکَ وَ مَنْ قُتِلَ مَعَکَ شُهَداءُ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّکُمْ تُرْزَقُوْنَ.
وَأَشْهَدُ أَنَّ قاتِلَکَ (1) فی النّارِ، أَدِیْنُ اللَّهَ بِالبَراءَةِ مِمَّنْ قَتَلَکَ، وَ مِمَّنْ قاتَلَکَ وَ شایَعَ عَلَیْکَ، وَ مِمَّنْ جَمَعَ (2) عَلَیْکَ، وَ مِمَّنْ سَمِعَ صَوْتَکَ وَ لَمْ یُعِنْکَ (3).
یا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَکُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیْماً (4).
به سند معتبر منقول است از جابر جعفی که: حضرت صادق علیه السلام فرمود به مفضّل بن عمر که: چه مقدار فاصله است میان تو و میان قبر امام حسین - صلوات اللَّه علیه - ؟
گفت: پدر و مادرم فدای تو باد، یک روز و بعضی از روز دیگر.
فرمود که: به زیارت آن حضرت می روی؟
گفت: بلی.
فرمود که: آیا تو را بشارت بدهم؟ آیا تو را شاد گردانم به ذکر کردن بعضی از ثواب زیارت آن حضرت؟
گفت: بلی. فرمود که: چون احدی از شما شروع می کند در تهیه و کارسازی زیارت آن حضرت، بشاشت و شادی می کنند به سبب او اهل آسمان و او را بشارت می دهند؛ پس چون از در خانه خود بیرون می آید - خواه سواره و خواه پیاده - موکّل می گرداند حق تعالی به او چهار هزار ملک از ملائکه، که صلوات می فرستند بر او
ص: 363
تا برسد به قبر آن حضرت.
ای مفضّل چون برسی به قبر آن حضرت، بر در روضه بایست و این کلمات را بخوان، که تو را به هر کلمه نصیبی از رحمت الهی خواهد بود.
پرسید که: آن کلمات چیست؟
فرمود که: می گویی:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ آدَمَ صِفْوَةِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ نُوحٍ نَبِیِّ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ إبْراهِیْمَ خَلِیْلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ مُوْسی کَلِیْمِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ عِیْسی رُوْحِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ مُحَمَّدٍ حَبِیْبِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یاوارِثَ عَلِیٍّ وَصِیِ (1) رَسُوْلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ الْحَسَنِ الرَّضِیِّ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ فاطِمَةَ بِنْتِ رَسُوْلِ اللَّهِ.
السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الشَّهِیْدُ الصِّدِّیْقُ، السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْوَصِیُ (2) الْبارُّ التَّقِیُّ، السَّلامُ عَلَی الْأرْواحِ الَّتِی حَلَّتْ بِفِنائِکَ وَ أَناخَتْ بِرَحْلِکَ، السَّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ الْمُحْدِقِیْنَ بِکَ.
أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَ آتَیْتَ الزَّکاةَ، وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوْفِ، وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ، وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً حَتّی أَتاکَ الْیَقِیْنُ، السَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
پس به سوی قبر روانه می شوی و به هر قدمی که برمی داری یا می گذاری مثل ثواب کسی داری که در خون خود دست و پا زده باشد در راه خدا.
پس چون به نزدیک قبر برسی، دست بر قبر بمال و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ فی سَمائِهِ وَ أَرْضِهِ.
پس می روی و متوجه نماز می شوی و به هر رکعت که می کنی مثل ثواب کسی
ص: 364
داری که هزار حج و هزار عمره کرده باشد و هزار بنده آزاد کرده باشد و هزار مرتبه از برای خدا به جهاد ایستاده باشد با پیغمبر مرسل.
پس چون بر می گردی از نزد قبر آن حضرت، منادی تو را ندا می کند که اگر سخن او را بشنوی در جمیع عمر خود نزد قبر آن حضرت بمانی؛ آن منادی می گوید: خوشا حال تو ای بنده، غنیمت یافتی و سالم گردیدی و گناهان گذشته ات آمرزیده شد، پس از سر گیر عمل را.
پس اگر در آن سال یا در آن روز یا در آن شب بمیرد، متوجه قبض روح او نمی شود به غیر از خدا.
و می آیند با او ملائکه و استغفار از برای او می کنند و صلوات بر او می فرستند، تا به منزل خود برگردد. پس ملائکه می گویند: پروردگارا این بنده تو است و نزد قبر فرزند پیغمبرت آمد و به منزل خود برگشت، پس به کجا رویم ما؟
پس ندا می رسد به ایشان از آسمان که: ای ملائکه من، بایستید به در خانه بنده من و تسبیح و تقدیس من کنید و ثوابش را در حسنات او بنویسید تا روز مردن او.
پس پیوسته آن ملائکه در دَرِ خانه او هستند و تسبیح و تنزیه خدا می نمایند و ثوابش را در حسنات او می نویسند تا روزی که به دار بقا رحلت نماید، پس آن ملائکه به جنازه او حاضر می شوند و در وقت غسل دادن و کفن کردن و نماز کردن بر او حاضر می شوند، پس می گویند: پروردگارا ما را موکّل کرده بودی به در خانه بنده خود و او فوت شد پس به کجا رویم ما؟
پس حق تعالی ندا کند ایشان را که: ای ملائکه من، بایستید نزد قبر بنده من و تسبیح و تنزیه خدا بکنید و ثواب آن را در حسنات او بنویسید تا روز قیامت (1).
و شیخ محمد بن المشهدی و سید ابن طاووس - رضی اللَّه عنهما - این زیارت را با این فضائل روایت کرده اند از جابر و مفضّل را ذکر نکرده اند و زیارت را به این لفظ نقل کرده اند:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ آدَمَ صِفْوَةِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ نُوْحٍ نَبِیِّ اللَّهِ،
ص: 365
السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ إبْراهِیْمَ خَلِیْلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ مُوْسی کَلِیْمِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ عِیْسی رُوْحِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ مُحَمَّدٍ سَیِّدِ رُسُلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ أَمَیْرِ الْمُؤْمِنِیْنَ وَ خَیْرِ الْوَصِیِّیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ الْحَسَنِ الرَّضِیِّ، الطّاهِرِ الرّاضِی الْمَرْضِیِّ.
السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الصِّدِّیْقُ الْأکْبَرُ، السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْوَصِیُّ الْبَرُّ التَّقِیُّ، السَّلامُ عَلَیْکَ وَ عَلَی الْأرْواحِ الَّتِی حَلَّتْ بِفِنائِکَ وَ أَناخَتْ بِرَحْلِکَ، السَّلامُ عَلَیْکَ وَ عَلَی الْمَلائِکَةِ الْحافِّیْنَ بِکَ.
أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَ آتَیْتَ الزَّکاةَ، وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوْفِ، وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ، وَ جاهَدْتَ الْمُلْحِدِیْنَ، وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً حَتّی أَتاکَ الْیَقِیْنُ، السَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وبَرَکاتُهُ.
پس به نزدیک قبر برو و دست بر قبر بگذار و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ فی أرْضِهِ (1).
پس سیّد ابن طاووس - علیه الرحمه - گفته است که: مستحبّ است آدمی را که هر وقت که از زیارت آن حضرت فارغ شود و خواهد که از روضه مقدّسه بیرون آید، روی خود را به ضریح بچسباند و ببوسد و بگوید:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَوْلایَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا صِفْوَةَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا خالِصَةَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا قَتِیْلَ الظَّماءِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا غَرِیْبَ الْغُرَباءِ، السَّلامُ عَلَیْکَ سَلامَ مُوَدِّعٍ لا سَئِمٍ وَ لا قالٍ؛ فَإِنْ أَمْضِ فَلا عَنْ مَلالَةٍ، وَ إنْ أُقِمْ
ص: 366
فَلا عَنْ سُوْءِ ظَنٍّ بِما وَعَدَ اللَّهُ الصّابِرِیْنَ.
لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّی لِزِیارَتِکَ، وَ رَزَقَنِیَ اللَّهُ الْعَوْدَ إلی مَشْهَدِکَ وَ الْمُقامَ بِفِنائِکَ وَ الْقِیامَ فی حَرَمِکَ، وَ إیّاهُ أَسْأَلُ أَنْ یُسْعِدَنِی بِکُمْ وَ یَجْعَلَنِی مَعَکُمْ فی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ (1).
به سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: چون به نزد قبر حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - بروی ابتدا کن به ثنا بر خداوند عالمیان و صلوات بر حضرت رسول صلی الله علیه و آله و بسیار سعی کن در این باب، پس بگو:
سَلامُ اللَّهِ وَ سَلامُ مَلائِکَتِهِ فِیْما تَرُوْحُ وَ تَغْدُوْ الزّاکِیاتُ الطّاهِراتُ لَکَ، وَ عَلَیْکَ سَلامُ الْمَلائِکةِ الْمُقَرَّبِیْنَ وَ الْمُسَلِّمِیْنَ لَکَ بِقُلُوْبِهِمْ وَ النّاطِقِیْنَ بِفَضْلِکَ وَ الشُّهَداءِ عَلی أَنَّکَ صادِقٌ صِدِّیْقٌ، صَدَقْتَ وَ نَصَحْتَ فِیْما أَتَیْتَ بِهِ، وَ أَنَّکَ ثارُ اللَّهِ فی الْأَرْضِ وَ الدَّمُ الَّذِی لا یُدْرِکُ تِرَتَهُ أَحَدٌ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ لا یُدْرِکُهُ إلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ.
جِئْتُکَ یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ وَافِداً إلَیْکَ، أَتَوَسَّلُ إلَی اللَّهِ بِکَ فی جَمِیْعِ حَوائِجِی مِنْ أَمْرِ آخِرَتِی وَ دُنْیایَ، وَ بِکَ یَتَوَسَّلُ الْمُتَوَسِّلُوْنَ إلَی اللَّهِ فی حَوائِجِهِمْ، وَ بِکَ یُدْرِکُ أَهْلُ التِّراتِ مِنْ عِبادِ اللَّهِ طَلِبَتَهُمْ.
پس اندکی راه برو و بایست پشت به قبله و رو به قبر و بگو:
الْحَمْدُ للَّهِ الْواحِدِ، الْمُتَوَحِّدِ بِالْأُمُوْرِ کُلِّها، خالِقِ الْخَلْقِ فَلَمْ یَعْزُبْ عَنْهُ شَیْ ءٌ مِنْ أَمْرِهِمْ، وَ عالِمِ کُلِّ شَیْ ءٍ بِغَیْرِ تَعْلِیْمٍ، ضَمَّنَ الْأَرْضَ وَ مَنْ عَلَیْها دَمَکَ وَ ثارَکَ یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ.
ص: 367
أَشْهَدُ أَنَّ لَکَ مِنَ اللَّهِ ما وَعَدَکَ مِنَ النَّصْرِ وَ الْفَتْحِ، وَ أَنَّ لَکَ مِنَ اللَّهِ الْوَعْدَ الْحَقَّ فی هَلاکِ عَدُوِّکَ، وَ تَمامِ مَوْعِدِهِ إیّاکَ.
أَشْهَدُ أَنَّهُ قاتَلَ مَعَکَ رِبِّیُّوْنَ کَثِیْرٌ کَما قالَ اللَّهُ: «وَکَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّوْنَ کَثِیْرٌ فَما وَهَنُوْا لِما أَصابَهُمْ» (1).
پس هفت مرتبه اللَّهُ أَکْبَر بگو، پس اندکی راه برو و رو به قبر بایست و بگو:
الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً، وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیْکٌ فی الْمُلْکِ، وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْ ءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِیْراً.
شْهَدُ أَنَّکَ قَدْ بَلَّغْتَ عَنِ اللَّهِ ما أُمِرْتَ بِهِ، وَ وَفَیْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ، وَ تَمَّتْ بِکَ کَلِماتُهُ، وَ جاهَدْتَ فی سَبِیْلِهِ حَتّی أَتاکَ الْیَقِیْنُ.
لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً خَذَلَتْکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً خَذَلَتْ عَنْکَ.
اللَّهُمَّ إنِّی أَشْهَدُ بِالْوِلایَةِ لِمَنْ والَیْتَ وَ والَتْ رُسُلُکَ، وَ أَشْهَدُ بِالْبَراءَةِ مِمَّنْ تَبَرَّأْتَ مِنْهُ وَ برِئَتْ مِنْهُ رُسُلُکَ.
اللَّهُمَّ الْعَنِ الَّذِیْنَ کَذَّبُوْا رَسُوْلَکَ، وَ هَدَمُوْا کَعْبَتَکَ، وَ حَرَّفُوْا کِتابَکَ، وَ سَفَکُوْا دَمَ أَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّکَ، وَ أَفْسَدُوْا عِبادَکَ وَ اسْتَذَلُّوْهُمْ.
اللَّهُمَّ ضاعِفْ لَهُمُ اللَّعْنَةَ فِیْما جَرَتْ بِهِ سُنَّتُکَ فی بَرِّکَ وَ بَحْرِکَ.
اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ فی سَمائِکَ وَ أَرْضِکَ.
اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْ لِی لِسانَ صِدْقٍ فی أَوْلِیائِکَ، وَ حَبِّبْ إلَیَّ مَشاهِدَهُمْ، حَتّی تُلْحِقَنِی بِهِمْ، وَ تَجْعَلَهُمْ لِی فَرَطاً، وَ تَجْعَلَنِی لَهُمْ تَبَعاً فی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ.
پس اندکی راه برو پس هفت مرتبه اللَّهُ أکْبَر و هفت مرتبه لا إلهَ إلَّا اللَّه و هفت
ص: 368
مرتبه الْحَمْدُ للَّه و هفت مرتبه سُبْحانَ اللَّه و هفت مرتبه لَبَّیْکَ داعِیَ اللَّه بگو.
پس بگو:
إنْ کانَ لَمْ یُجِبْکَ بَدَنِی، فَقَدْ أَجابَکَ قَلْبِی وَ شَعْرِی وَ بَشَرِی وَ رَأْیِی وَ هَوایَ عَلَی التَّسْلِیْمِ لِخَلَفِ النَّبِیِّ الْمُرْسَلِ وَ السِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ وَ الدَّلِیْلِ الْعالِمِ وَ الْأمِیْنِ الْمُسْتَخْزَنِ وَ الْمُوَصِّی الْبَلِیْغِ (1) وَ الْمَظْلُوْمِ الْمُهْتَضَمِ.
جِئْتُ انْقِطاعاً إلَیْکَ وَ إلی وَلَدِکَ وَ وَلَدِ وَلَدِکَ الْخَلَفِ مِنْ بَعْدِکَ عَلی بَرَکَةِ الْحَقِّ، فَقَلْبِی لَکَ مُسَلِّمٌ، وَ أَمْرِی لَکَ مُتَّبِعٌ، وَ نُصْرَتِی لَکَ مُعَدَّةٌ، حَتّی یَحْکُمَ اللَّهُ لِدِیْنِهِ وَ یَبْعَثَکُمْ، فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لا مَعَ عَدُوِّکُمْ، إنِّی مِنَ الْمُؤْمِنِیْنَ بِرَجْعَتِکُمْ، لاأُنْکِرُ للَّهِ قُدْرَةً وَ لا أُکَذِّبُ لَهُ مَشِیَّةً وَ لا أَزْعُمُ أَنَّ ما شاءَ لا یَکُوْنُ.
پس راه برو تا به قبر برسی، پس ایستاده بگو:
سُبْحانَ اللَّهِ، یُسَبِّحُ للَّهِ ذِی الْمُلْکِ وَ الْمَلَکُوْتِ، وَ یُقَدِّسُ بِأَسْمائِهِ جَمِیْعُ خَلْقِهِ.
سُبْحانَ اللَّهِ الْمَلِکِ الْقُدُّوْسِ، رَبِّ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوْحِ.
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فی وَفْدِکَ إلی خَیْرِ بِقاعِکَ وَ خَیْرِ خَلْقِکَ.
اللَّهُمَّ الْعَنِ الْجِبْتَ وَ الطّاغُوْتَ.
پس دستها را بلند کن و بر ضریح مقدّس بگذار و بگو:
أَشْهَدُ أَنَّکَ طُهْرٌ طاهِرٌ، مِنْ طُهْرٍ طاهِرٍ، قَدْ طَهُرَتْ بِکَ الْبِلادُ، وَ طَهُرَتْ أَرْضٌ أَنْتَ فِیْها؛ وَ أَنَّکَ ثارُ اللَّهِ فی الْأَرْضِ حَتّی یَسْتَثِیْرَ لَکَ مِنْ جَمِیْعِ خَلْقِهِ.
پس دستها و دو طرف روی خود را بر ضریح بگذار، پس بنشین نزد سر مبارک آن حضرت و خدا را یاد کن به هر ذکر که خواهی و متوجه شو به سوی او و حاجتهای خود را بطلب.
ص: 369
پس دستها و پهلوهای روی خود را نزد پای آن حضرت بر ضریح بگذار و بگو:
صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ وَ عَلی رُوْحِکَ وَ بَدَنِکَ، فَلَقَدْ صَبَرْتَ وَ أَنْتَ الصّادِقُ الْمُصَدَّقُ؛ قَتَلَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ بِالْأَیْدِی وَ الْأَلْسُنِ.
پس بایست نزد قبر علی بن الحسین علیهما السلام و ثنا کن بر او آنچه خواهی و از پروردگار خود حاجتهای خود را بطلب.
پس رو به جانب قبرهای شهدا بکن ایستاده و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکُمْ أَیُّهَا الرَّبّانِیُّوْنَ، أَنْتُمْ لَنا فَرَطٌ، وَ نَحْنُ لَکُمْ تَبَعٌ وَ أَنْصارٌ، أَبْشِرُوْا بِمَوْعِدِ اللَّهِ الَّذِی لا خُلْفَ لَهُ، وَ أَنَّ اللَّهَ مُدْرِکٌ بِکُمْ ثارَکُمْ، وَ أَنْتُمْ سادَةُ الشُّهَداءِ فی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ.
پس قبر را در پیش روی خود قرار ده و آنچه خواهی نماز بکن.
و هر گاه که داخل حایر شوی سلام بکن و برو و دستها و پهلوهای روی خود را بر قبر بگذار و چون خواهی که بیرون روی باز چنین کن؛ و نماز را قصر مکن تا آنجا باشی.
پس چون خواهی که برگردی، آن حضرت را وداع کن و بگو:
سَلامُ اللَّهِ، وَ سَلامُ مَلائِکَتِهِ الْمُقَرَّبِیْنَ، وَ أَنْبِیائِهِ الْمُرْسَلِیْنَ، وَ عِبادِهِ الصّالِحِیْنَ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ، وَ عَلی رُوْحِکَ وَ بَدَنِکَ وَ ذُرِّیَّتِکَ، وَ مَنْ حَضَرَکَ مِنْ أَوْلِیائِکَ.
و چون خواهی که برگردی آنچه در وقت داخل شدن کردی بکن.
و چون داخل خانه خود شوی بگو:
الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِی سَلَّمَنِی وَ سَلَّمَ مِنِّی، الْحَمْدُ للَّهِ فی الْأُمُوْرِ کُلِّها، وَ عَلی کُلِّ حالٍ، الْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمِیْنَ.
پس بیست و یک بار اللَّهُ أکْبَر بگو، پیاپی از روی تأنّی و تند مگو (1).
ص: 370
به سند معتبر منقول است از صفوان جمّال که گفت: رخصت طلبیدم از حضرت صادق علیه السلام از برای زیارت مولایم حسین بن علی علیهما السلام و سؤال کردم که تعلیم نماید مرا که چگونه آن حضرت را زیارت کنم.
فرمود که: ای صفوان! سه روز روزه بدار پیش ازآنکه از خانه بیرون روی و در روز سوم غسل بکن، پس اهل خانه خود را جمع کن نزد خود و بگو:
اللَّهُمَّ إنِّی أَسْتَوْدِعُکَ الیَوْمَ نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ مالِی وَ وَلَدِی وَ مَنْ کانَ مِنِّی بِسَبِیْلٍ (1)، الشّاهِدَ مِنْهُمْ وَ الْغائِبَ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ احْفَظْنا بِحِفْظِ الْإیْمانِ، وَ احْفَظْ عَلَیْنا.
اللَّهُمَّ اجْعَلْنا فی حِرْزِکَ وَ لا تَسْلُبْنا نِعْمَتَکَ وَ لا تُغَیِّرْ ما بِنا مِنْ عافِیَتِکَ، وَ زِدْنا مِنْ فَضْلِکَ إنّا إلَیْکَ راغِبُوْنَ.
اللَّهُمَّ إنِّی أَعُوْذُ بِکَ مِنْ وَعْثاءِ السَّفَرِ، وَ مِنْ کَآبَةِ الْمُنْقَلَبِ، وَ مِنْ سُوْءِ الْمَنْظَرِ فی النَّفْسِ وَ الْأَهْلِ وَ الْمالِ وَ الْوَلَدِ.
اللَّهُمَّ ارْزُقْنا حَلاوَةَ الْإیْمانِ، وَ بَرْدَ الْمَغْفِرَةِ، وَ آمِنّا مِنْ عَذابِکَ (2) إنّا إلَیْکَ راغِبُوْنَ وَ آتِنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً، إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیْرٌ (3).
پس چون برسی به نهر فرات - یعنی شریعه حضرت صادق علیه السلام در کنار نهر علقمی - بگو:
اللَّهُمَّ أَنْتَ خَیْرُ مَنْ وَفَدَتْ إلَیْهِ الرِّجالُ، وَ شُدَّتْ إِلَیْهِ الرِّحالُ، وَ أَنْتَ سَیِّدِی أَکْرَمُ مَقْصُوْدٍ، وَ أَفْضَلُ مَزُوْرٍ، وَ قَدْ جَعَلْتَ لِکُلِّ زائِرٍ کَرامَةً، وَ لِکُلِّ وافِدٍ تُحْفَةً؛ فَأَسْأَلُکَ أَنْ تَجْعَلَ تُحْفَتَکَ إیّایَ فَکاکَ رَقَبَتِی مِنَ النّارِ؛ وَ قَدْ قَصَدْتُ وَلِیَّکَ وَ ابْنَ نَبِیِّکَ، وَ صَفِیَّکَ
ص: 371
وَابْنَ صَفِیِّکَ، وَ نَجِیَّکَ وَ ابْنَ نَجِیِّکَ، وَ حَبِیْبَکَ وَ ابْنَ حَبِیْبِکَ.
اللَّهُمَّ فَاشْکُرْ سَعْیِی، وَ ارْحَمْ مَسِیْرِی إلَیْکَ، بِغَیْرِ مَنٍّ مِنِّی عَلَیْکَ، بَلْ لَکَ الْمَنُّ عَلَیَّ، إذْ جَعَلْتَ لِیَ السَّبِیْلَ إلی زِیارَتِهِ، وَ عَرَّفْتَنِی فَضْلَهُ، وَ حَفِظْتَنِی فی اللَّیْلِ وَ النَّهارِ حَتّی بَلَّغْتَنِی هذَا الْمَکانَ.
اللَّهُمَّ فَلَکَ الْحَمْدُ عَلی نَعَمائِکَ کُلِّها، وَ لَکَ الشُّکْرُ عَلی مِنَنِکَ کُلِّها.
پس غسل کن از فرات، به درستی که پدرم مرا خبر داد از پدرانش که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود که: این پسر من حسین کشته خواهد شد بعد از من در کنار شط فرات، پس هر که او را زیارت کند و از فرات غسل کند، گناهان از او بریزد مانند روزی که از مادر متولّد شده بوده است.
و چون غسل کنی در اثنای غسل بگو:
بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ، اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ نُوْراً وَ طَهُوْراً، وَ حِرْزاً وَ شِفاءً مِنْ کُلِّ داءٍ وَ آفَةٍ، وَ سُقْمٍ وَ عَاهَةٍ.
اللَّهُمَّ طَهِّرْ بِهِ قَلْبِی، وَ اشْرَحْ بِهِ صَدْرِی، وَ سَهِّلْ لِی بِهِ أمْرِی.
و چون از غسل فارغ شوی دو جامه طاهر بپوش و دو رکعت نماز در بیرون مشرعه بکن، که آن همان مکانی است که حق تعالی در شأن آن فرموده است که:
«وَفِی الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ وَ جَنّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخِیْلٌ صِنْوانٌ وَ غَیْرُ صِنْوانٍ یُسْقی بِماءٍ واحِدٍ وَ نُفَضِّلُ بَعْضَها عَلی بَعْضٍ فی الْأُکُلِ» (1).
پس چون از نماز فارغ شوی روانه شو به جانب حایر با یاد خدا و به تأنّی و گامهای خود را کوتاه بردار، که حق تعالی برای تو به هر گامی حجّی و عمره ای می نویسد و راه رو با دل خاشع و دیده گریان و بسیار بگو اللَّهُ أَکْبَر و لا إلهَ إلَّا اللَّه و ثنای بر خدا و صلوات بر حضرت رسول صلی الله علیه و آله و صلوات بر حسین علیه السلام بخصوص،
ص: 372
و لعنت کن بر کشندگان او و بیزاری جو از آنها که در اوّل اساس این ظلم را بر اهل بیت گذاشتند.
و چون برسی به در حایر بایست و بگو:
اللَّهُ أَکْبَرُ کَبِیْراً وَ الْحَمْدُ للَّهِ کَثِیْراً، وَ سُبْحانَ اللَّهِ بُکْرَةً وَ أَصِیْلًا «الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِی هَدانا لِهذا وَ ما کُنّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلا أَنْ هَدانَا اللَّهُ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ» (1).
پس بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُوْلَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا نَبِیَّ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا خاتَمَ النَّبِیِّیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُرْسَلِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا حَبِیْبَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَمِیْرَالْمُؤْمِنِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْوَصِیِّیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا قائِدَ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ وَ عَلَی الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِکَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وَصِیَّ أَمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الصِّدِّیْقُ الشَّهِیْدُ، السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا مَلائِکَةَ اللَّهِ الْمُقِیْمِیْنَ فی هذَا الْمُقامِ الشَّرِیْفِ، السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا مَلائِکَةَ رَبِّیَ الْمُحْدِقِیْنَ بِقَبْرِ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ، السَّلامُ عَلَیْکُمْ مِنِّی أَبَداً ما بَقِیْتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ.
پس بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَبا عَبْدِاللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ، عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِکَ وَ ابْنُ أَمَتِکَ، الْمُقِرُّ بِالرِّقِّ وَ التّارِکُ لِلْخِلافِ عَلَیْکُمْ وَ الْمُوالِی لِوَلِیِّکُمْ وَ الْمُعادِی لِعَدُوِّکُمْ، قَصَدَ حَرَمَکَ، وَ اسْتَجارَ بِمَشْهَدِکَ، وَ تَقَرَّبَ إلَیْکَ بِقَصْدِهِ (2).
ص: 373
أَأَدْخُلُ یا رَسُوْلَ اللَّهِ، أَأَدْخُلُ یا نَبِیَّ اللَّهِ، أَأَدْخُلُ یا أَمِیْرَ الْمُؤْمِنِیْنَ، أَأَدْخُلُ یا سَیِّدَ الْوَصِیِّیْنَ، أَأَدْخُلُ یا فاطِمَةُ سَیِّدَةَ نِساءِ الْعالَمِیْنَ، أَأَدْخُلُ یا مَوْلایَ یا أَبا عَبْدِاللَّهِ، أَدْخُلُ یا مَوْلایَ یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ.
پس اگر دلت خاشع گردد و دیده ات گریان شود، علامت رخصت است، پس داخل شو و بگو:
الْحَمْدُ للَّهِ الْواحِدِ الْأَحَدِ، الْفَرْدِ الصَّمَدِ، الَّذِی هَدانی لِوِلایَتِکَ، وَ خَصَّنِی بِزِیارَتِکَ، وَ سَهَّلَ لِی قَصْدَکَ.
پس برو به در روضه مقدّسه و محاذی بالای سر بایست و بگو:
السَّلامُ عَلیْکَ یا وارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ نُوْحٍ نَبیِّ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ إِبْراهِیْمَ خَلِیْلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ مُوْسی کَلِیْمِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ عِیْسی رُوْحِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ مُحَمَّدٍ حَبِیْبِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ أَمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ - عَلَیْهِ السَّلامُ - وَلِیِّ اللَّهِ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفی، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ عَلِیٍّ الْمُرْتَضی، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ خَدِیْجَةَ الْکُبْری.
السَّلامُ عَلیْکَ یا ثارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثارِهِ وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُوْرَ.
أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَ آتَیْتَ الزَّکاةَ، وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوْفِ، وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ، وَ أَطَعْتَ اللَّهَ وَ رَسُوْلَهُ، حَتّی أَتاکَ الْیَقِیْنُ.
فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً ظَلَمَتْکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ.
یا مَوْلایَ یا أَبا عَبْدِاللَّهِ، أَشْهَدُ أَنَّکَ کُنْتَ نُوْراً فی الْأَصْلابِ الشّامِخَةِ وَ الْأَرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ؛ لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجاهِلِیَّةُ بِأَنْجاسِها، وَ لَمْ تُلْبِسْکَ مُدْلَهِمّاتِ ثِیابِها.
ص: 374
وَأَشْهَدُ أَنَّکَ مِن دَعائِمِ الدِّیْنِ، وَ أَرْکانِ الْمُؤْمِنِیْنَ.
وَأَشْهَدُ أَنَّکَ الْإمامُ الْبَرُّ التَّقِیُّ، الرَّضِیُّ الزَّکیُّ، الْهادِی الْمَهْدِیُّ.
وَأَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوی، وَ أَعْلامُ الْهُدی وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقی وَ الْحُجَّةُ عَلی أَهْلِ الدُّنْیا.
وَأُشْهِدُ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ وَ أَنْبِیاءَهُ وَ رُسُلَهُ أَنِّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ، وَ بِإیابِکُمْ مُوْقِنٌ، بِشَرایِعِ دِیْنِی وَ خَواتِیْمِ عَمَلِی، وَ قَلْبِی لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ، وَ أَمْرِی لِأَمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ، وَ عَلی أَرْواحِکُمْ، وَ عَلی أَجْسادِکُمْ، وَ عَلی أَجْسامِکُمْ، وَ عَلی شاهِدِکُمْ، وَ عَلی غائِبِکُمْ، وَ عَلی ظاهِرِکُمْ، وَ عَلی باطِنِکُمْ.
پس خود را به ضریح بچسبان و ضریح را ببوس و بگو:
بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ، بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یا أَبا عَبْدِاللَّهِ، لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ، وَ جَلَّتِ الْمُصِیْبَةُ بِکَ عَلَیْنا، وَ عَلی جَمِیْعِ أَهْلِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ.
فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسْرَجَتْ وَ أَلْجَمَتْ وَ تَهَیَّأَتْ لِقِتالِکَ.
یا مَوْلایَ یا أَبا عَبْدِاللَّهِ، قَصَدْتُ حَرَمَکَ، وَ أَتَیْتُ إلی مَشْهَدِکَ، أَسْأَلُ اللَّهَ بِالشَّأْنِ الَّذِی لَکَ عِنْدَهُ، وَ بِالْمَحَلِّ الَّذِی لَکَ لَدَیْهِ، أَنْ یُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ یَجْعَلَنِی مَعَکُمْ فی الدُّنْیا وَ الْآخِرةِ.
پس برخیز و دو رکعت نماز در بالای سر آن حضرت بکن و در این دو رکعت هر سوره که خواهی بخوان و چون فارغ شوی بگو:
اللَّهُمَّ إنِّی صَلَّیْتُ وَ رَکَعْتُ وَ سَجَدْتُ لَکَ وَحْدَکَ لا شَرِیْکَ لَکَ، لِأَنَّ الصَّلاةَ وَ الرُّکُوْعَ وَ السُّجُوْدَ لا تَکُوْنُ إلّالَکَ، لِأَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ لا إلهَ إلّا أَنْتَ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَبْلِغْهُمْ عَنِّی أَفْضَلَ السَّلامِ وَ التَّحِیَّةِ،
ص: 375
وَارْدُدْ عَلَیَّ مِنْهُمُ السَّلامَ.
اللَّهُمَّ وَ هاتانِ الرَّکْعَتانِ هَدِیَّةٌ مِنِّی إلی مَوْلایَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلیٍّ عَلَیْهِمَا السَّلامُ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ عَلَیْهِ، وَ تَقَبَّلْها (1) مِنِّی، وَ أْجُرْنِی عَلی ذلِکَ بِأَفْضَلِ أَمَلِی وَ رَجائِی فِیْکَ وَ فی وَلِیِّکَ، یا وَلِیَّ الْمُؤْمِنِیْنَ.
پس برخیز و برو به نزد پای قبر و بایست نزد علیّ بن الحسین علیهما السلام و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ، السّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ نَبِیِّ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَمِیْرِ الْمُؤْمِنِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ الْحُسَیْنِ الشَّهِیْدِ، السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الشَّهِیْدُ، السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمَظْلُوْمُ وَ ابْنُ الْمَظْلُوْمِ.
لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً ظَلَمَتْکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ.
پس خود را به قبر بچسبان و ضریح را ببوس و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا وَلِیَّ اللَّهِ وَ ابْنَ وَلِیِّهِ، لَقَدْ عَظُمَتِ الْمُصِیْبَةُ وَ جَلَّتِ الرَّزِیَّةُ بِکَ عَلَیْنا وَ عَلی جَمِیْعِ الْمُسْلِمِیْنَ؛ فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْکَ، وَ أَبْرَأُ إلَی اللَّهِ وَ إلَیْکَ مِنْهُمْ.
پس برو از جانب پای علیّ بن الحسین به سوی شهدا و متوجه شو به سوی ایشان و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا أَوْلِیاءَ اللَّهِ وَ أَحِبّاءَهُ، السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا أَصْفِیاءَ اللَّهِ وَ أَوِدّاءَهُ، السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا أَنْصارَ دِیْنِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا أَنْصارَ رَسُوْلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا أَنْصارَ أَمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا أَنْصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا أَنْصارَ أَبِی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ، الزّکِیِّ النّاصِحِ، السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا أَنْصارَ أَبِی عَبْدِاللَّهِ، بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی، طِبْتُمْ وَ طابَتِ الْأَرْضُ الَّتِی فِیْها دُفِنْتُمْ، وَ فُزْتُمْ فَوْزاً عَظِیْماً، فَیا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَکُمْ فَأَفُوْزَ مَعَکُمْ.
ص: 376
پس برگرد به جانب سر حضرت امام حسین علیه السلام و دعا بسیار بکن از برای خود و از برای پدر و مادر و اهل و فرزندان و برادران مؤمن خود، که در روضه آن حضرت دعای دعاکننده و سؤال سؤال کننده ردّ نمی شود.
و چون خواهی بیرون آیی خود را به قبر بچسبان و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَوْلایَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا صَفْوَةَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا خاصَّةَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا خالِصَةَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَمِیْنَ اللَّهِ، سَلامَ مُوَدِّعٍ لا قالٍ وَ لا سَئِمٍ؛ فإنْ أَمْضِ فَلا عَنْ مَلالَةٍ، وَ إنْ أُقِمْ فَلا عَنْ سُوْءِ ظَنٍّ بِما وَعَدَ اللَّهُ الصّابِرِیْنَ.
وَلا جَعَلَهُ اللَّهُ یا مَوْلایَ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّی لِزِیارَتِکَ، وَ رَزَقَنِیَ الْعَوْدَ إلی مَشْهَدِکَ وَ الْمُقامَ فی حَرَمِکَ، وَ إیّاهُ أَسْأَلُ أَنْ یُسْعِدَنِی بِکَ وَ بِالْأَئِمَّةِ مِنْ وَلَدِکَ، وَ یَجْعَلَنِی مَعَکُمْ فی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ.
پس برخیز و از روضه بیرون رو و پشت را به جانب قبر مکن و بسیار بگو: إِنّا للَّهِ وَ إِنّا إلَیْهِ راجِعُونَ تا پنهان شوی از قبر.
پس فرمود که: هر که آن حضرت را به این نحو زیارت کند، بنویسد حق تعالی از برای او به هر گامی صد هزار حسنه و محو کند از او صد هزار گناه و بلند کند از برای او صد هزار درجه و بر آورد از برای او صد هزار حاجت - که آسانترین آنها آن باشد که او را از آتش جهنّم دور گرداند - و چنان باشد که با حضرت امام حسین صلوات اللَّه علیه شهید شده باشد، تا شریک شود با شهدای کربلا در درجات ایشان (1).
مؤلّف گوید که: نهر علقمی در این زمان منطمس شده است و در عقب قبر عبّاس بوده است و شریعه صادق علیه السلام ظاهراً آن موضع باشد که اکنون مشهور است به مقام آن حضرت و در آن موضع عمارتی ساخته اند؛ اگر ممکن باشد از آن جانب از نهرهایی که
ص: 377
از فرات منشعب می شود غسل کند و در آن مقام نماز کند و متوجه زیارت شود بهتر است. و اگر از سایر نهرها که از فرات جدا می شود از هر جانب که باشد غسل کند خوب است.
شیخ محمد بن المشهدی رحمه الله همین زیارت گذشته را به اختلاف بسیاری روایت کرده است؛ چون به حسب سند و متن بعد از زیارت اوّل، اوثق و اضبط زیارات است، هر دو طریق را ایراد کردیم.
گفته است که:
مروی است از صفوان جمّال که گفت مولای من جعفر بن محمّد الصّادق علیهما السلام فرمود که: هر گاه اراده کنی زیارت حسین بن علی - صلوات اللَّه علیه - را، پس سه روز روزه بدار پیشتر و در روز چهارم غسل بکن و اهل و فرزند خود را نزد خود جمع کن و بگو:
اللَّهُمَّ إنِّی أَسْتَوْدِعُکَ الْیَوْمَ نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ مالِی وَ وَلَدِی، وَ مَنْ کانَ مِنِّی بِسَبِیْلٍ، الشّاهِدَ مِنْهُمْ وَ الْغائِبَ.
اللَّهُمَّ اجْعَلْنا مِنَ الْفائِزِیْنَ، وَ احْفَظْنا بِحِفْظِ الْإِیْمانِ، وَ احْفَظْ عَلَیْنا.
اللَّهُمَّ اجْعَلْنا فی جِوارِکَ وَ حِفْظِکَ وَ حِرْزِکَ وَ لا تُغَیِّرْ ما بِنا مِنْ نِعْمَتِکَ، وَ زِدْنا مِنْ فَضْلِکَ، إنّا إلَیْکَ راغِبُوْنَ.
اللَّهُمَّ إنِّی أَعُوْذُ بِکَ مِنْ وَعْثاءِ السَّفَرِ، وَ کَآبَةِ الْمُنْقَلَبِ، وَ سُوْءِ الْمَنْظَرِ فی الْمالِ وَ الْأَهْلِ وَ الْوَلَدِ.
اللَّهُمَّ ارْزُقْنا حَلاوَةَ الْإِیْمانِ، وَ بَرْدَ الْمَغْفِرَةِ، وَ أماناً مِنْ عَذابِکَ، وَ آتِنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً، إنَّهُ لا یَمْلِکُ ذلِکَ غَیْرُکَ.
و چون به فرات برسی صد مرتبه اللَّهُ أکْبَر و صد مرتبه لا إلهَ إلَّا اللَّه بگو و صد
ص: 378
مرتبه صلوات بر محمّد و آل محمّد بفرست، پس بگو:
اللَّهُمَّ أَنْتَ خَیْرُ مَنْ وَفَدَ إلَیْهِ الرِّجالُ، وَ أَنْتَ سَیِّدی خَیْرُ مَقْصُوْدٍ، وَ قَدْ جَعَلْتَ لِکُلِّ زائِرٍ کَرامَةً، وَ لِکُلِّ وافِدٍ تُحْفَةً؛ فَأَسْأَلُکَ أَنْ تَجْعَلَ تُحْفَتَکَ إیّایَ فَکاکَ رَقَبَتِی مِنَ النّارِ، وَ اشْکُرْ سَعْیِی، وَ ارْحَمْ مَسِیْرِی إلَیْکَ، مِنْ غَیْرِ مَنٍّ عَلَیْکَ، بَلْ لَکَ الْمَنُّ عَلَیَّ، إذْ جَعَلْتَ لِیَ السَّبِیْلَ إلی زِیارَتِهِ، وَ عَرَّفْتَنِی فَضْلَهُ وَ شَرَفَهُ.
اللَّهُمَّ فَاحْفَظْنِی بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ، حَتّی تُبَلِّغَنِی هذَا الْمَکانَ، فَقَدْ رَجَوْتُک فَلا تَقْطَعْ رَجائِی، وَ قَدْ أَمَّلْتُکَ فَلا تُخَیِّبْ أَمَلِی، وَ اجْعَلْ مَسِیْرِی هذا کَفّارَةً لِذُنُوْبِی، یا رَبَّ الْعالَمِیْنَ.
پس چون اراده غسل کنی بگو:
بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إلّا بِاللَّه، وَ عَلی مِلَّةِ رَسُوْلِ اللَّهِ، صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ عَلَی الْأَئِمَّةِ الصّادِقِیْنَ.
اللَّهُمَّ طَهِّرْ بِهِ قَلْبِی، وَ اشْرَحْ بِهِ صَدْرِی، وَ نَوِّرْ بِهِ بَصَرِی.
اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ نُوْراً وَ طَهُوْراً وَ خَیْراً (1)، وَ شِفاءً مِنْ کُلِّ داءٍ وَ سَقَمٍ، وَ عافِنِی مِنْ کُلِّ ما أَخافُ وَ أَحْذَرُ.
اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ لی شاهِداً یَوْمَ حاجَتِی وَ فَقْرِی وَ فاقَتِی إِلَیْکَ، یا رَبَّ الْعالَمِیْنَ، إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیْرٌ.
پس چون از غسل فارغ شوی، دو جامه طاهر بپوش - یا یک جامه - و دو رکعت نماز بکن در بیرون مشرعه و در رکعت اوّل بعد از فاتحة الکتاب «قُلْ هُوَ اللَّهُ أحَدٌ» و در رکعت دوم «قُلْ یا أَیُّها الکافِرُونَ» بخوان؛ و چون سلام بگویی اللَّهُ أکْبَر بسیار بگو،
ص: 379
پس بگو:
الْحَمْدُ للَّهِ الْواحِدِ الْمُتَوَحِّدِ فی الْأُمُوْرِ کُلِّها، الرَّحْمنِ الرَّحِیْمِ وَ «الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِی هَدانا لِهذا وَ ما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلا أَنْ هَدانَا اللَّهُ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ» (1).
اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْداً کَثِیْراً دائِماً سَرْمَداً لا یَنْقَطِعُ وَ لا یَفْنی، حَمْداً تَرْضی بِهِ عَنَّا، حَمْداً یَتَّصِلُ أَوَّلُهُ وَ لا یَنْفَدُ آخِرُهُ، حَمْداً یَزِیْدُ وَ لا یَبِیْدُ، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ.
پس چون متوجّه حایر شوی بگو:
اللَّهُمَّ إلَیْکَ قَصَدْتُ، وَ لِبابِکَ قَرَعْتُ، وَ بِفِنائِکَ نَزَلْتُ، وَ بِکَ اعْتَصَمْتُ، وَ لِرَحْمَتِکَ تَعَرَّضْتُ، وَ بِوَلِیِّکَ الْحُسَیْنِ - عَلَیْهِ السَّلامُ - تَوَسَّلْتُ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْ زِیارَتِی مَبْرُوْرَةً، وَ دُعائِی مَقْبُوْلًا.
پس چون به در حایر برسی، بیرون بایست و نظر کن به سوی ضریح و بگو:
یا مَوْلایَ یا أبا عَبْدِاللَّهِ، یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ، عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِکَ وَ ابْنُ أَمَتِکَ، الذَّلِیْلُ بَیْنَ یَدَیْکَ، الْمُقَصِّرُ فی عُلُوِّ قَدْرِکَ، الْمُعْتَرِفُ بِحَقِّکَ، جاءَکَ مُسْتَجِیْراً بِذِمَّتِکَ، قاصِداً إلی حَرَمِکَ، مُتَوَجِّهاً إلی مَقامِکَ، مُتَوَسِّلًا إلَی اللَّهِ تَبارَکَ وَ تَعالی بِکَ.
أَفَأَدْخُلُ یا مَوْلایَ یا حُجَّةَ اللَّهِ، أَأَدْخُلُ یا أَمِیْرَ الْمُؤْمِنِیْنَ، أَأَدْخُلُ یا وَلِیَّ اللَّهِ، أَأَدْخُلُ یا بابَ اللَّهِ، أَأَدْخُلُ یا مَلائِکَةَ اللَّهِ، أَأَدْخُلُ أَیُّهَا الْمَلائِکَةُ الْمُحْدِقُوْنَ بِهذَا الْحَرَمِ، الْمُقِیْمُوْنَ بِهذَا الْمَشْهَدِ.
پس داخل شو و پای راست را مُقدّم دار و بگو:
اللَّهُ أَکْبَرُ کَبِیْراً، وَ سُبْحانَ اللَّهِ بُکْرَةً وَ أَصِیْلًا وَ الْحَمْدُ للَّهِ الْفَرْدِ الْأَحَدِ الصَّمَدِ
ص: 380
الْواحِدِ الْمُتَفَضِّلِ الْمُتَطَوِّلِ الْجَبّارِ، الَّذی بِطَوْلِهِ مَنَّ عَلَیَّ وَ سَهَّلَ زِیارَةَ مَوْلایَ، وَ لَمْ یَجْعَلْنِی مَمْنُوْعاً، وَ عَنْ دِیْنِهِ مَدْفُوْعاً، بَلْ تَطَوَّلَ وَ مَنَحَ؛ فَلَهُ الْحَمْدُ.
پس به در روضه مقدّسه بایست در برابر ضریح با خشوع و گریه و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ آدَمَ صِفْوَةِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ نُوْحٍ نَبِیِّ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ إبْراهِیْمَ خَلِیْلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ مُوْسی کَلِیْمِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ عِیْسی رُوْحِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ مُحَمَّدٍ حَبِیْبِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ عَلِیٍّ حُجَّةِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ الْحَسَنِ الدّاعِی إلَی اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ نَبِیِّ اللَّهِ.
السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الصِّدِّیْقُ الشَّهِیْدُ، السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْبَرُّ الْوَصِیُّ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثارِهِ وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُوْرَ.
أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَ آتَیْتَ الزَّکاةَ، وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوْفِ، وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ، وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً حَتّی أَتاکَ الْیَقِیْنُ.
پس داخل روضه شو و نزد سر آن حضرت بایست با خشوع دل و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَمِیْرِ الْمُؤْمِنِیْنَ سَیِّدِ الْوَصِیِّیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وِعاءَ النُّوْرِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا خازِنَ الْکِتابِ الْمَشْهُوْرِ (1)، السَّلامُ عَلَیْکَ یا أُسَّ الْإِسْلامِ، النّاصِرَ لِدِیْنِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا نِظامَ الْمُسْلِمِیْنَ.
یا مَوْلایَ، أَشْهَدُ أَنَّکَ کُنْتَ نُوْراً فی الْأَصْلابِ الشّامِخَةِ وَ الْأَرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ، لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجاهِلِیَّةُ بِأَنْجاسِها.
أَشْهَدُ أَنَّکَ یا مَوْلایَ مِنْ دَعائِمِ الدِّیْنِ، وَ أَرْکانِ الْمُسْلِمِیْنَ، وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنِیْنَ.
ص: 381
وَأَشْهَدُ أَنَّکَ الْإِمامُ البَرُّ التَّقِیُّ، الْمُطَهَّرُ الزَّکِیُّ، الْهادِی الْمَهْدِیُّ.
وَأَشْهَدُ أَنَّ الْأئِمَّةَ مِنْ وَلَدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوی، وَ أَعْلامُ الْهُدی وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقی وَ الْحُجَّةُ عَلی أَهْلِ الدُّنْیا مِنْ أَوْلِیائِکَ.
پس خود را به ضریح بچسبان و بگو:
إنَّا للَّهِ وَ إنّا إلَیْهِ راجِعُوْنَ، یا مَوْلایَ أَنا مُوالٍ لِوَلِیِّکُمْ، مُعادٍ لِعَدُوِّکُمْ، وَ أنا بِکُمْ مُوْقِنٌ بِشَرایِعِ دِیْنِی، وَ خَواتِیْمِ عَمَلِی، وَ قَلْبِی لِقُلُوْبِکُمْ سِلْمٌ، وَ أَمْرِی لِأمْرِکُمْ تَبَعٌ.
یا مَوْلایَ، آمَنْتُ بِسِرِّکُمْ وَ عَلانِیَتِکُمْ، وَ ظاهِرِکُمْ وَ باطِنِکُمْ، وَ أَوَّلِکُمْ وَ آخِرِکُمْ.
یا مَوْلایَ، أَتَیْتُکَ خائِفاً فَآمِنِّی، وَ أَتَیْتُکَ مُسْتَجِیْراً فَأَجِرْنِی، یا سَیِّدِی أَنْتَ وَلِیِّی وَ مَوْلایَ، وَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَی الْخَلْقِ أَجْمَعِیْن.
آمَنْتُ بِسِرِّکُمْ وَ عَلانِیَتِکُمْ، وَ بِظاهِرِکُمْ وَ باطِنِکُمْ.
یا مَوْلایَ، أَنْتَ السَّفِیْرُ بَیْنَنا وَ بَیْنَ اللَّهِ وَ الدّاعِی إلَی اللَّهِ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ.
لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ (1).
پس نزد سر آن حضرت دو رکعت نماز زیارت بکن و بعد از سلام بگو:
اللَّهُمَّ إنِّی صَلَّیْتُ وَ رَکَعْتُ وَ سَجَدْتُ لَکَ وَحْدَکَ لا شَرِیْکَ لَکَ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْهُمْ عَنِّیَ السَّلامَ کَثِیْراً، وَ أَفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَ السَّلامِ، وَارْدُدْ عَلَیَّ مِنْهُمُ السَّلامَ کَثِیْراً.
پس بگو:
اللَّهُمَّ هاتانِ الرَّکْعَتانِ هَدِیَّةٌ مِنِّی وَ کَرامَةٌ لِسَیِّدِی وَ مَوْلایَ أَبِی عَبْدِاللَّهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ أَمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ - صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِما - .
ص: 382
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ تَقَبَّلْ مِنِّی، وَ أْجُرْنِی، وَ بَلِّغْنِی أَفْضَلَ أَمَلِی وَ رَجائِی فِیْکَ وَ فی وَلِیِّکَ أَمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ - عَلَیْهِ السَّلامُ - .
پس باز خود را به ضریح بچسبان و بگو:
یا مَوْلایَ، أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُنْجِزٌ لَکَ ما وَعَدَکَ، وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَکَ - عَلَیْهِ اللَّعْنَةُ إلی یَوْمِ الدِّیْنِ - .
پس می روی به نزد قبر علیّ بن الحسین علیهما السلام و ضریح را می بوسی و می گویی:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا وَلِیَّ اللَّهِ وَ ابْنَ وَلِیِّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا حَبِیْبَ اللَّهِ وَ ابْنَ حَبِیْبِهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلِیْلَ اللَّهِ وَ ابْنَ خَلِیْلِهِ، عِشْتَ سَعِیْداً، وَ مُتَّ فَقِیْداً، وَ قُتِلْتَ مَظْلُوْماً؛ یا شَهِیْدُ ابْنَ الشَّهِیْدِ عَلَیْکَ مِنَ اللَّهِ السَّلامُ.
پس دو رکعت نماز می کنی و بعد از نماز صلوات بر محمّد و آل محمّد بسیار می فرستی و حاجت خود را از خدا سؤال می کنی.
پس می روی به نزد قبر عبّاس فرزند امیرالمؤمنین علیهما السلام و می گویی:
السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الوَلِیُّ الصّالِحُ النّاصِحُ الصِّدِّیْقُ.
أَشْهَدُ أَنَّکَ آمَنْتَ بِاللَّهِ، وَ نَصَرْتَ ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - ، وَ دَعَوْتَ إلی سَبِیْلِ اللَّهِ، وَ واسَیْتَ بِنَفْسِکَ، وَ بَذَلْتَ مُهْجَتَکَ؛ فَعَلَیْکَ مِنَ اللَّهِ السَّلامُ التّامُّ.
پس خود را به قبر می چسبانی و می بوسی و می گویی:
بِأَبی وَ أُمِّی یا ناصِرَ دِیْنِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَمِیْرِ الْمُؤْمِنِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ الْحُسَیْنِ الصِّدِّیْقِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا شَهِیْدُ ابْنَ الشَّهِیْدِ، السَّلامُ عَلَیْکَ مِنِّی أَبَداً ما بَقِیْتُ، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ.
پس بیرون می آیی وبرمی گردی به سوی قبر امام حسین علیه السلام، و می مانی نزد او آنچه خواهی؛ و دوست نمی دارم که شب درآنجا بمانی.
ص: 383
پس اگر خواهی وداع کنی، بایست نزد سر مبارک آن حضرت و گریه کن و بگو:
یا مَوْلایَ، السَّلامُ عَلَیْکَ سَلامَ مُوَدِّعٍ لا قالٍ وَ لا سَئِمٍ، فَإِنْ أَنْصَرِفْ یا مَوْلایَ فَلا عَنْ مَلالَةٍ، وَ إنْ أُقِمْ فَلا عَنْ سُوْءِ ظَنٍّ بِما وَعَدَ اللَّهُ الصّابِرِیْنَ.
یا مَوْلایَ، لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّی مِنْ زِیارَتِکَ، وَ تَقَبَّلَ مِنِّی، وَ رَزَقَنِیَ الْعَوْدَ إلَیْکَ وَ الْمَقامَ فی حَرَمِکَ وَ الْکَوْنَ فی مَشْهَدِکَ، آمِیْنَ رَبَّ الْعالَمِیْنَ.
پس ضریح را می بوسی و جمیع بدن و روی خود را بر ضریح می مالی - که باعث امان و حرز تو است از هر چه ترسی و از آن حذر نمایی إن شاءاللَّه - ، پس از عقب بر می گردی و می گویی:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا بابَ الْمَقامِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا سَفِیْنَةَ النَّجاةِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَلائِکَةَ رَبِّیَ الْمُقِیْمِیْنَ فی هذَا الْحَرَمِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَوْلایَ، وَ عَلَی الْمَلائِکَةِ الْمُحْدِقِیْنَ بِکَ، السَّلامُ عَلَیْکَ وَ علَی الْأرْواحِ الَّتِی حَلَّتْ بِفِنائِکَ، السَّلامُ عَلَیْکَ أَبَداً مِنِّی ما بَقِیْتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ.
و می گویی:
إنَّا للَّهِ وَ إنّا إلَیْهِ راجِعُوْنَ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إلّا بِاللَّه الْعَلِیِّ الْعَظِیْمِ، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیْماً کَثِیْراً (1).
سیّد ابن طاووس - رضی اللَّه عنه - ایراد نموده است و از بعضی قرائن مظنون گردیده است که مأثور است.
فرموده است که: می ایستی بر در قبّه شریفه و می گویی:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَعْطِنِی فی هذَا الْمَقامِ رَغْبَتِی عَلی حَقِیْقَةِ
ص: 384
إِیْمانِی بِکَ وَ بِرَسُوْلِکَ وَ بِوُلاةِ أَمْرِکَ.
الْحَرَمُ حَرَمُ اللَّهِ، وَ حَرَمُ رَسُوْلِهِ، وَ حَرَمُکَ، یا مَوْلایَ، أَتَأْذَنُ لِی بِالدُّخُوْلِ إلی حَرَمِکَ؛ فَإنْ لَمْ أَکُنْ لِذلِکَ أَهْلًا فَأَنْتَ لِذلِکَ أَهْلٌ. عَنْ إِذْنِکَ یا مَوْلایَ أَدْخُلُ حَرَمَ اللَّهِ وَ حَرَمَکَ.
پس داخل می شوی و رو به ضریح مقدّس می ایستی پشت به قبله و می گویی:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ آدَمَ صِفْوَةِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ نُوْحٍ نَبِیِّ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ إبْراهِیْمَ خَلِیْلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ مُوْسی کَلِیْمِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ عِیْسی رُوْحِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ مُحَمَّدٍ حَبِیْبِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ عَلِیٍّ أَمِیْرِ الْمُؤْمِنِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ الْحَسَنِ الشَّهِیْدِ سِبْطِ رَسُوْلِ اللَّهِ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ الْبَشِیْرِ النَّذِیْرِ، وَ ابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیِّیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِیْنَ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَبا عَبْدِاللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا خِیْرَةَ اللَّهِ وَ ابْنَ خِیْرَتِهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثارِهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْوِتْرُ الْمَوْتُوْرُ، السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْإمامُ الْهادِی الزَّکِیُّ، وَ عَلی أَرْواحٍ حَلَّتْ بِفِنائِکَ، وَ أَقامَتْ فی جِوارِکَ، وَ وَفَدَتْ مَعَ زُوّارِکَ.
السَّلامُ عَلَیْکَ مِنِّی ما بَقِیْتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ، فَلَقَدْ عَظُمَتْ بِکَ الرَّزِیَّةُ، وَ جَلَّ الْمُصابُ فی الْمُؤْمِنِیْنَ وَ الْمُسْلِمِیْنَ، وَ فی أَهْلِ السَّماواتِ أَجْمَعِیْنَ، وَ فی سُکّانِ الْأَرَضِیْنَ؛ فَإنّا للَّهِ وَ إنّا إلَیْهِ راجِعُوْنَ، وَ صَلَواتُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ وَ تَحِیّاتُهُ عَلَیْکَ وَ عَلی آبائِکَ الطَّیِّبِیْنَ الْمُنْتَجَبِیْنَ، وَ عَلی ذَرارِیْهِمُ الْهُداةِ الْمَهْدِیِّیْنَ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَوْلایَ وَ عَلَیْهِمْ، وَ عَلی رُوحِکَ وَ عَلی أَرْواحِهِمْ، وَ عَلی تُرْبَتِکَ وَ عَلی تُرْبَتِهِمْ.
ص: 385
اللَّهُمَّ لَقِّهِمْ رَحْمَةً وَ رِضْواناً، وَ رَوْحاً وَ رَیْحاناً.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَوْلایَ یا أَبا عَبْدِاللَّهِ، یَا ابْنَ خاتَمِ النَّبِیِّیْنَ، وَ یَا ابْنَ (1) سَیِّدِ الْوَصِیِّیْنَ، وَ یَا ابْنَ (2) سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِیْنَ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا شَهِیْدُ، یَا ابْنَ الشَّهِیْدِ، یا أَخَا الشَّهِیْدِ، یا أَبَا الشُّهَداءِ.
اللَّهُمَّ بَلِّغْهُ عَنِّی فی هذِهِ السّاعَةِ، وَ فی هذَا الْیَوْمِ، وَ فی هذَا الْوَقْتِ، وَ فی کُلِّ وَقْتٍ، تَحِیَّةً کَثِیْرَةً وَ سَلاماً.
سَلامُ اللَّهِ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ یَا ابْنَ سَیِّدِ الْعالَمِیْنَ، وَ عَلَی الْمُسْتَشْهَدِیْنَ مَعَکَ، سَلاماً مُتَّصِلًا مَا اتَّصَلَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ.
السَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ الشَّهِیْدِ.
السَّلامُ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ الشَّهِیْدِ.
السَّلامُ عَلَی الْعَبّاسِ بْنِ أَمِیْرِ الْمُؤْمِنِیْنَ الشَّهِیْدِ.
السَّلامُ عَلَی الشُّهَداءِ مِنْ وَلَدِ أَمِیْرِ الْمُؤْمِنِیْنَ.
السَّلامُ عَلَی الشُّهَداءِ مِنْ وَلَدِ الْحَسَنِ.
السَّلامُ عَلَی الشُّهَداءِ مِنْ وَلَدِ الْحُسَیْنِ.
السَّلامُ عَلَی الشُّهَداءِ مِنْ وَلَدِ جَعْفَرٍ وَ عَقِیْلٍ.
السَّلامُ عَلی کُلِّ مُسْتَشْهَدٍ مَعَهُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِیْنَ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ بَلِّغْهُمْ عَنِّی تَحِیَّةً کَثِیْرَةً وَ سَلاماً.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُوْلَ اللَّهِ، أَحْسَنَ اللَّهُ لَکَ الْعَزاءَ فی وَلَدِکَ الْحُسَیْنِ.
السَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطِمَةُ، أَحْسَنَ اللَّهُ لَکِ الْعَزاءَ فی وَلَدِکِ الْحُسَیْنِ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَمِیْرَالْمُؤْمِنِیْنَ، أَحْسَنَ اللَّهُ لَکَ الْعَزاءَ فی وَلَدِکَ الْحُسَیْنِ.
ص: 386
السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ، أَحْسَنَ اللَّهُ لَکَ الْعَزاءَ فی أَخِیْکَ الْحُسَیْنِ.
یا مَوْلایَ یا أَبا عَبْدِاللَّهِ، أَنا ضَیْفُ اللَّهِ وَ ضَیْفُکَ، وَ جارُ اللَّهِ وَ جارُکَ، وَ لِکُلِّ ضَیْفٍ وَ جارٍ قِریً، وَ قِرایَ فی هذَا الْوَقْتِ أَنْ تَسْأَلَ اللَّهَ سُبْحانَهُ وَ تَعالی أَنْ یَرْزُقَنِی فَکاکَ رَقَبَتِی مِنَ النّارِ، إنَّهُ سَمِیْعُ الدُّعاءِ قَرِیْبٌ مُجِیْبٌ.
پس ضریح را ببوس و برو به نزد سر آن حضرت و بایست و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا صَرِیْعَ الْعَبْرَةِ السّاکِبَةِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا قَرِیْنَ الْمُصِیْبَةِ الرّاتِبَةِ، بِاللَّهِ أُقْسِمُ لَقَدْ طَیَّبَ اللَّهُ بِکَ التُّرابَ، وَ أَعْظَمَ بِکَ الْمُصْابَ، وَ أَوْضَحَ بِکَ الْکِتابَ، وَ جَعَلَکَ وَ جَدَّکَ وَ أَباکَ وَ أُمَّکَ وَ أَخاکَ وَ أَبْناءَکَ عِبْرَةً لِأُوْلِی الْأَلْبابِ.
أَشْهَدُ أَنَّکَ تَسْمَعُ الْخِطابَ وَ تَرُدُّ الْجَوابَ، فَصَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ الْمَیامِیْنِ الطِّیابِ؛ وَ ها أَنَا ذا نَحْوَکَ قَدْ أَتَیْتُ وَ إلی فِنائِکَ الْتَجَیْتُ، أَرْجُوْ بِذلِکَ الْقُرْبَةَ إلَیْکَ وَ إلی جَدِّکَ وَ أَبِیْکَ.
فَصَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یا إمامِی وَ ابْنَ إمامِی، کَأنِّی بِکَ یا مَوْلایَ فی عَرَصاتِ کَرْبَلاءَ تُنادِی فَلا تُجابُ، وَ تَسْتَغِیْثُ فَلا تُغاثُ، وتَسْتَجِیْرُ فَلا تُجارُ؛ یا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَکَ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیْماً.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی رُوْحِهِ وَ جَسَدِهِ، وَ بَلِّغْهُ عَنِّی تَحِیَّةً کَثِیْرةً وَ سَلاماً، وَ رَحْمَةً وَ برَکَةً وَ رِضْواناً، وَ خَیْراً دائِماً وَ غُفْراناً، إنَّکَ سَمِیْعُ الدُّعاءِ قَرِیْبٌ مُجِیْبٌ.
پس خود را به قبر بچسبان و ببوس ضریح را و بگو:
بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ، بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یا أَبا عَبْدِاللَّهِ، لَقَدْ عَظُمَتِ الْمُصِیْبَةُ، وَ جَلَّتِ الرَّزِیَّةُ بِکَ عَلَیْنا، وَ عَلی جَمِیْع أَهْلِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ؛ فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسْرَجَتْ وَ أَلْجَمَتْ وَ تَهَیَّأَتْ لِقِتالِکَ.
ص: 387
یا مَوْلایَ یا أَبا عَبْدِاللَّهِ، قَصَدْتُ حَرَمَکَ، وَ أَتَیْتُ مَشْهَدَکَ، أَسْأَلُ اللَّهَ بِالشَّأْنِ الَّذِی لَکَ عِنْدَهُ، وَ بِالْمَحَلِّ الَّذِی لَکَ لَدَیْهِ، أَنْ یُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ یَجْعَلَنِی مَعَکُمْ فی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ.
پس دو رکعت نماز نزد سر آن حضرت بکن با هر سوره که خواهی و دعا کن آنچه خواهی.
پس برخیز و برو و سلام کن بر علیّ بن الحسین علیهما السلام و بر شهدا.
پس صلوات بفرست بر امام حسین - صلوات اللَّه علیه - به این صلوات:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ صَلِّ عَلَی الْحُسَیْنِ الْمَظْلُوْمِ الشَّهِیْدِ، قَتِیْلِ الْعَبَراتِ، وَ أَسِیْرِ الْکُرُباتِ، صَلاةً نامِیَةً زاکِیَةً مُبارَکَةً، یَصْعَدُ أَوَّلُها وَ لا یَنْفَدُ آخِرُها، أَفْضَلَ ما صَلَّیْتَ عَلی أَحَدٍ مِنْ أَوْلادِ الْأَنْبِیاءِ وَ الْمُرْسَلِیْنَ، یا رَبَّ الْعالَمِیْنَ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الْإمامِ الشَّهِیْدِ الْمَقْتُوْلِ، الْمَظْلُوْمِ الْمَخْذُوْلِ وَ السَّیِّدِ الْقائِدِ وَ الْعابِدِ الزّاهِدِ، الْوَصِیِّ الْخَلِیْفَةِ، الْإمامِ الصِّدِّیْقِ، الطُّهْرِ الطّاهِرِ، الطَّیِّبِ الْمُبارَکِ، الرَّضِیِّ الْمَرْضِیِّ، التَّقِیِّ الْهادِی الْمَهْدِیِّ، الزّاهِدِ الذّائِدِ، الْمُجاهِدِ الْعالِمِ، إمامِ الْهُدی، سِبْطِ الرَّسُوْلِ، وَ قُرَّةِ عَیْنِ الْبَتُوْلِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ - .
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی سَیِّدِی وَ مَوْلایَ کَما عَمِلَ بِطاعَتِکَ، وَ نَهی عَنْ مَعْصِیَتِکَ، وَ بالَغَ فی رِضْوانِکَ، وَ أَقْبَلَ عَلی إِیْمانِکَ، غَیْرَ قابِلٍ فِیْکَ عُذْراً، سِرّاً وَ عَلانِیَةً، یَدْعُوْ الْعِبادَ إلَیْکَ، وَ یَدُلُّهُمْ عَلَیْکَ، وَ قامَ بَیْنَ یَدَیْکَ، یَهْدِمُ الْجَوْرَ بِالصَّوابِ، وَ یُحْیِی السُّنَّةَ بِالْکِتابِ، فَعاشَ فی رِضْوانِکَ مَکْدُوْداً، وَ مَضی عَلی طاعَتِکَ وَ فِی أَوْلِیائِکَ (1) مَکْدُوْحاً، وَ قَضی (2) إلَیْکَ مَفْقُوْداً، لَمْ یَعْصِکَ فی لَیْلٍ وَ لا نَهارٍ، بَلْ جاهَدَ فِیْکَ الْمُنافِقِیْنَ وَ الْکُفّارَ.
اللَّهُمَّ فَاجْزِهِ خَیْرَ جَزاءِ الصّادِقِیْنَ الْأَبْرارِ، وَ ضاعِفْ عَلَیْهِمُ الْعَذابَ وَ لِقاتِلِیْهِ
ص: 388
الْعِقابَ، فَقَدْ قاتَلَ کَرِیْماً، وَ قُتِلَ مَظْلُوْماً، وَ مَضی مَرْحُوْماً، یَقُوْلُ: «أَنَا ابْنُ رَسُوْلِ اللَّهِ مُحَمَّدٍ، وَ ابْنُ مَنْ زَکّی وَ عَبَدَ»، فَقَتَلُوْهُ بِالْعَمْدِ الْمُعْتَمَدِ، قَتَلُوْهُ عَلَی الْإِیْمانِ، وَ أَطاعُوْا فی قَتْلِهِ الشَّیْطانَ، وَ لَمْ یُراقِبُوْا فِیْهِ الرَّحْمنَ.
اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلی سَیِّدِی وَ مَوْلایَ صَلاةً تَرْفَعُ بِها ذِکْرَهُ، وَ تُظْهِرُ بِها أَمْرَهُ، وَ تُعَجِّلُ بِها نَصْرَهُ، وَ اخْصُصْهُ بِأَفْضَلِ قِسَمِ الْفَضائِلِ یَوْمَ الْقِیامَةِ، وَ زِدْهُ شَرَفاً فی أَعْلی عِلِّیِّیْنَ، وَ بَلِّغْهُ أَعْلی شَرَفِ الْمُکَرَّمِیْنَ، وَ ارْفَعْهُ مِنْ شَرَفِ رَحْمَتِکَ فی شَرَفِ الْمُقَرَّبِیْنَ فی الرَّفِیْعِ الْأَعْلی، وَ بَلِّغْهُ الْوَسِیْلَةَ وَ الْمَنْزِلَةَ الْجَلِیْلَةَ وَ الْفَضْلَ وَ الْفَضِیْلَةَ وَ الْکَرامَةَ الْجَزِیْلةَ.
اللَّهُمَّ وَ اجْزِهِ عَنّا أَفْضَلَ ما جَزَیْتَ إماماً عَنْ رَعِیَّتِهِ، وَ صَلِّ عَلی سَیِّدِی وَ مَوْلایَ کُلَّما ذُکِرَ، وَ کُلَّما لَمْ یُذْکَرْ.
یا سَیِّدِی وَ مَوْلایَ، أَدْخِلْنِی فی حِزْبِکَ وَ زُمْرَتِکَ، وَ اسْتَوْهِبْنِی مِنْ رَبِّکَ وَ رَبِّی؛ فَإِنَّ لَکَ عِنْدَ اللَّهِ جاهاً وَ قَدْراً، وَ مَنْزِلَةً رَفِیْعَةً، إنْ سَأَلْتَ أُعْطِیْتَ، وَ إنْ شَفَعْتَ شُفِّعْتَ.
اللَّهَ اللَّهَ فی عَبْدِکَ وَ مَوْلاکَ، لا تُخَلِّنِی عِنْدَ الشَّدائِدِ وَ الْأَهْوالِ لِسُوْءِ عَمَلِی، وَ قَبِیْحِ فِعْلِی، وَ عَظِیْمِ جُرْمِی؛ فإنَّکَ أَمَلِی وَ رَجائِی، وَ ثِقَتِی وَ مُعْتَمَدِی، وَ وَسِیْلَتِی إلَی اللَّهِ رَبِّی وَ رَبِّکَ؛ لَمْ یَتَوَسَّلِ الْمُتَوَسِّلُوْنَ إلَی اللَّهِ بِوَسِیْلَةٍ هِیَ أَعْظَمُ حَقّاً وَ لا أَوْجَبُ حُرْمَةً وَ لا أَجَلُّ قَدْراً عِنْدَهُ مِنْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ، لا خَلَّفَنِیَ اللَّهُ عَنْکُمْ بِذُنُوْبِی، وَ جَمَعَنِی وَ إیّاکُمْ فی جَنَّةِ عَدْنٍ الَّتِی أَعَدَّها لَکُمْ وَ لِأَوْلِیائِکُمْ، إنَّهُ خَیْرُ الْغافِرِیْنَ، وَ أَرْحَمُ الرّاحِمِیْنَ.
اللَّهُمَّ أَبْلِغْ سَیِّدِی وَ مَوْلایَ تَحِیَّةً کَثِیْرَةً وَ سَلاماً، وَارْدُدْ عَلَیْنا مِنْهُ التَّحِیَّةَ وَ السَّلامَ، إنَّکَ جَوادٌ کَرِیْمٌ، وَ صَلِّ عَلَیْهِ کُلَّما ذُکِرَ السَّلامُ، وَ کُلَّما لَمْ یُذْکَرْ، یا رَبَّ الْعالَمِیْنَ.
ص: 389
پس دو رکعت نماز زیارت بکن و دعا کن بعد از آن به دعاهایی که عقیب نماز زیارت گذشت (1). (2)
سیّد ابن طاووس - رضی اللَّه عنه - روایت کرده است که: شخصی را دیدند که آمد به نزد حضرت امام حسین علیه السلام با حلیه اعراب و راحله خود را خوابانید و رفت به سوی ضریح مقدّس با سکینه و وقار تا ایستاد دَر دَرِ روضه منوّره و اشاره کرد به دست خود به جانب ضریح و گفت:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا وَلِیَّ اللَّهِ وَ حُجَّتَهُ، سَلامَ مُسَلِّمٍ للَّهِ فِیْکَ، رادٍّ إلَی اللَّهِ وَ إلَیْکَ، مُراعٍ حَقَّ مَا اسْتَرْعاکَ اللَّهُ خَلْقَهُ، وَ اسْتَرْعاکَ حَقَّهُ؛ فَأَنْتَ حُجَّتُهُ الْکُبْری، وَ کَلِمَتُهُ الْعُظْمی، وَ طَرِیْقَتُهُ الْمُثْلی، وَ حُجَّتُهُ عَلی أَهْلِ الدُّنْیا، وَ خَلِیْفَتُهُ فی الْأَرْضِ وَ السَّماواتِ الْعُلی.
أَتَیْتُکَ زائِراً، ولِآلاءِ اللَّهِ ذاکِراً، أَصْبَحَ ذَنْبِی عَظِیْماً، وَ أَصْبَحْتُ بِهِ عَلِیْماً، فَکُنْ لِی بِحَطِّهِ زَعِیْماً، صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیْماً.
پس پهلوی روی خود را بر ضریح گذاشت و گفت:
أَتَیْتُکَ لِلذُّنُوْبِ مُقْتَرِقاً، وَ بِهِنَّ مُعْتَرِفاً، فَکُنْ لِی إلَی اللَّهِ شافِعاً، فَها أَنَا ذا قَدْ جِئْتُ عَنْهُنَّ نازِعاً، إلَی اللَّهِ أتَنَصَّلُ، وَ بِکُمْ یا آلَ مُحَمَّدٍ أَتَوَسَّلُ، الْآخِرِ مِنْکُمْ وَ الْأوَّلِ، صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکُمْ وَ سَلَّمَ، وَ کَرَّمَ وَ أَجْزَلَ.
پس عقب ضریح ایستاد رو به قبر و بسیار نماز کرد و دعا و استغفار کرد و به سجده رفت و پهلوهای روی خود را بر خاک گذاشت و گفت:
إلهِی إیَّاکَ قَصَدْتُ وَ إلی وَلِیِّکَ وَ ابْنِ وَ لِیِّکَ وَ فَدْتُ، نازِلًا بِعَقْوَتِکَ، عائِذاً بِعَفْوِکَ مِنْ عُقُوْبَتِکَ، فَارْحَمْ غُرْبَتِی، وَ أَقِلْ عَثْرَتِی، وَ اقْبَلْ تَوْبَتِی، وَ أَحْسِنْ أَوْبَتِی،
ص: 390
مَشْکُوْرَ الْبَصِیْرَةِ، مَغْفُوْرَ الْعَلانِیَةِ وَ السَّرِیْرَةِ، مِنْ کُلِّ کَبِیْرَةٍ وَ صَغِیْرَةٍ.
اللَّهُمَّ ارْحَمْ ضَراعَتِی إلَیْکَ، وَ تَقَبَّلْ شَفاعَتِی بِهِ إلَیْکَ، وَ اقْضِ حاجَتِی بِوَسِیْلَتِی بِهِ لَدَیْکَ، وَ اجْعَلْها نَجاتِی مِنَ النّارِ، وَ سُوْءِ هذِهِ الدّارِ، وَ حَطِیْطَةً لِذُنُوْبِی وَ الْآصارِ، یا عالِمَ الْخَفایا وَ الْأَسْرارِ.
إلهِی إنِّی امْتَطَیْتُ إلَیْکَ الْمَهابَةَ، وَ ادَّرَعْتُ الْمَثابَةَ، لَأْیاً بَعْدَ لَأْیٍ، فی غُدُوِّی وَ مَسائِی إِلی أَئِمَّتِی وَ أَوْلِیائِی؛ فَابْعَثْنِی فی أُسْرَتِهِمْ، وَ احْشُرْنِی فی زُمْرَتِهِمْ، یَوْمَ أُدْعی مِنَ الْحافِرَةِ لِحُضُوْرِ السّاهِرَةِ، وَ مَوْقِفِ الْحِسابِ فی الْآخِرَةِ.
پس گونه های رو را بر خاک گذاشت و تضرّع کرد و گریست و گفت:
یا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ، یا ذَا الْحَوْلِ وَ الطَّوْلِ، یا ذَا الْقُوَّةِ وَ الْحَوْلِ، نَجِّنِی مِنْ خَطَلِ الْعَمَلِ وَ الْقَوْلِ، وَ آمِنِّی یَوْمَ الْفَزَعِ وَ الْهَوْلِ.
پس سر از سجده برداشت و سخن چند گفت که راوی نفهمید و برخاست و نزد سر حضرت امام حسین علیه السلام ایستاد و گفت:
السَّلامُ عَلَیْکَ، وَ عَلی مَنِ اتَّبَعَکَ وَ شَهِدَ الْمَعْرَکَةَ مَعَکَ وَ الْوارِدِیْنَ مَصْرَعَکَ، یا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَکُمْ فَأَفُوْزَ فَوْزاً عَظِیْماً.
أتَیْتُکَ زائِراً یا وَلِیَّ اللَّهِ وَ ابْنَ وَلِیِّهِ وَ وَصِیِّ نَبِیِّهِ، وَ انْصَرَفْتُ مُوَدِّعاً غَیْرَ سَئِمٍ وَ لا قالٍ، فَاجْعَلْنِی مِنْکَ بِبالٍ.
پس برگشت و سوار شد و روانه شد و با کسی سخن نگفت (1).
مؤلّف گوید که: ظاهر آن است که حضرت خضر یا یکی از حضرات ائمّه طاهرین علیهم السلام بوده باشد.
ص: 391
سیّد ابن طاووس و شیخ محمّد بن المشهدی - رضی اللَّه عنهما - روایت کرده اند از ابن عیّاش، از عبد المنعم بغدادی که گفت: بیرون آمد از ناحیه مقدّسه حضرت صاحب الامر - صلواتُ اللَّه علیه - به سوی من بر دست محمّد بن غالب اصفهانی، که آن حضرت نوشته بودند که: چون خواهی زیارت کنی شهدای کربلا - رضوان اللَّه علیهم - را، پس بایست نزد پاهای حضرت امام حسین علیه السلام که قبر علیّ بن الحسین در آنجا است و رو به سوی قبله کن به درستی که اکثر شهدا در آنجایند و اشاره کن به سوی علیّ بن الحسین و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَوَّلَ قَتِیْلٍ مِنْ نَسْلِ خَیْرِ سَلِیْلٍ، مِنْ سُلالَةِ إبْراهِیْمَ الْخَلِیْلِ، صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ، وَ عَلی أبِیْکَ إذْ قالَ فِیْکَ: قَتَلَ اللَّهُ قَوْماً قَتَلُوْکَ، یا بُنَیَّ ما أجْرَأَهُمْ عَلَی الرَّحْمنِ، وَ عَلَی انْتِهاکِ حُرْمَةِ الرَّسُوْلِ! عَلَی الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا.
کَأَنِّی بِکَ بَیْنَ یَدَیْهِ ماثِلًا، وَ لِلْکافِرِیْنَ قائِلًا:
أَنَا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیّ نَحْنُ وَ بَیْتِ اللَّهِ أَوْلی بِالنَّبِیّ
أَطْعَنُکُمْ بِالرُّمْحِ حَتّی یَنْثَنِی أَضْرِبُکُمْ بِالسَّیْفِ أَحْمِی عَنْ أَبِی
ضَرْبَ غُلامٍ هاشِمِیٍّ عَرَبِیّ وَاللَّهِ لا یَحْکُمُ فِیْنَا ابْنُ الدَّعِیّ
حَتّی قَضَیْتَ نَحْبَکَ، وَ لَقِیْتَ رَبَّکَ.
أَشْهَدُ أَنَّکَ أَوْلی بِاللَّهِ وَ بِرَسُوْلِهِ، وَ أَنَّکَ ابْنُ رَسُوْلِهِ وَ ابْنُ حُجَّتِهِ وَ أَمِیْنِهِ.
حَکَمَ اللَّهُ لَکَ عَلی قاتِلِکَ مُرَّةَ بْنِ مُنْقِذِ بْنِ النُّعْمانِ الْعَبْدِیِّ لَعَنَهُ اللَّهُ وَ أَخْزاهُ، وَ مَنْ شَرِکَهُ فی قَتْلِکَ وَ کانُوْا عَلَیْکَ ظَهِیْراً؛ أَصْلاهُمُ اللَّهُ جَهَنَّمَ، وَ ساءَتْ مَصِیْراً.
وَ جَعَلَنَا اللَّهُ مِنْ مُلاقِیْکَ وَ مُرافِقِیْکَ، وَ مُرافِقِی جَدِّکَ وَ أَبِیْکَ، وَ عَمِّکَ وَ أَخِیْکَ، وَ أُمِّکَ الْمَظْلُوْمَةِ.
ص: 392
وَ أَبْرَأُ إلَی اللَّهِ مِنْ قاتِلِیْکَ، وَ أَسْأَلُ اللَّهَ مُرافَقَتَکَ فی دارِ الْخُلُوْدِ، وَ أَبْرَأُ إلَی اللَّهِ مِنْ أَعْدائِکَ أُوْلِی الْجُحُوْدِ وَ السَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُاللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
السَّلامُ عَلی عَبْدِاللَّهِ بْنِ الْحُسَیْنِ، الطِّفْلِ الرَّضِیْعِ، الْمَرْمِیِّ الصَّرِیْعِ، الْمُتَشَحِّطِ دَماً، الْمُصَعَّدِ دَمُهُ فی السَّماءِ، الْمَذْبُوْحِ بِالسَّهْمِ فی حِجْرِ أَبِیْهِ. لَعَنَ اللَّهُ رامِیَهُ حَرمَلَةَ ابْنَ کاهِلٍ الْأَسَدِیَّ وَذَوِیْهِ.
السَّلامُ عَلی عَبْدِاللَّهِ بْنِ أَمِیْرِ الْمُؤْمِنِیْنَ، مُبْلَی الْبَلاءِ وَ الْمُنادِی بِالْوِلاءِ فی عَرْصَةِ کَرْبَلاءَ، الْمَضْرُوْبِ مُقْبِلًا وَ مُدْبِراً. لَعَنَ اللَّهُ قاتِلَهُ هانِیَ بْنَ ثُبَیْتٍ الْحَضْرَمِیَّ.
السَّلامُ عَلی أَبِی الْفَضْلِ الْعَبّاسِ بْنِ أَمِیْرِ الْمُؤْمِنِیْنَ، الْمُواسِی أَخاهُ بِنَفْسِهِ، الْآخِذِ لِغَدِهِ مِنْ أَمْسِهِ، الْفادِی لَهُ، الْواقِی، السّاعِی إلَیْهِ بِمائِهِ، الْمَقْطُوْعَةِ یَداهُ، لَعَنَ اللَّهُ قاتِلَیْهِ یَزِیْدَ بْنَ وَقّادٍ وَ حَکِیْمَ بْنَ الطُّفَیْلِ الطّائِیَّ.
السَّلامُ عَلی جَعْفَرِ بْنِ أَمِیْرِ الْمُؤْمِنِیْنَ، الصّابِرِ نَفْسُهُ مُحْتَسِباً وَ النّائِی عَنِ الْأوْطانِ مُغْتَرِباً، الْمُسْتَسْلِمِ لِلْقِتالِ، الْمُسْتَقْدِمِ لِلنِّزالِ، الْمَکْثُوْرِ بِالرِّجالِ. لَعَنَ اللَّهُ قاتِلَهُ هانِیَ بْنَ ثُبَیْتٍ الْحَضْرَمِیَّ.
السَّلامُ عَلی عُثْمانَ بْنِ أَمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ - سَمِیِّ عُثْمانَ بْنِ مَظْعُوْنٍ - ، لَعَنَ اللَّهُ رامِیَیْهُ بِالسَّهْمِ خَوْلِیَّ بْنَ یَزِیْدَ الْأصْبَحِیَّ الْأیادِی وَ الْأبانِیَّ الدّارِمِیَّ.
السَّلامُ عَلی مُحَمَّدِ بْنِ أَمِیْرِ الْمُؤْمِنِیْنَ، قَتِیْلِ الْأبانِیِّ الدّارِمِیِّ - لَعَنَهُ اللَّهُ وَ ضاعَفَ عَلَیْهِ الْعَذابَ الْألِیْمَ - ، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدُ، وَ عَلی أهْلِ بَیْتِکَ الصّابِرِیْنَ.
السَّلامُ عَلی أَبِی بَکْرِ بْنِ الْحَسَنِ الزَّکِیِّ الْوَلِیِّ، الْمَرْمِیِّ بِالسَّهْمِ الرَّدِیِّ. لَعَنَ اللَّهُ قاتِلَهُ عَبْدَاللَّهِ بْنَ عُقْبَةَ الْغَنَوِیَّ.
السَّلامُ عَلی عَبْدِاللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الزَّکِیِّ. لَعَنَ اللَّهُ قاتِلَهُ وَ رامِیَهُ حَرْمَلَةَ بْنَ
ص: 393
کاهِلٍ الْأَسَدِیَّ.
السَّلامُ عَلَی الْقاسِمِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ، الْمَضْرُوْبِ هامَتُهُ، الْمَسْلُوْبِ لامَتُهُ، حِیْنَ نادَی الْحُسَیْنَ عَمَّهُ، فَجَلّی عَلَیْهِ عَمُّهُ کَالصَّقْرِ، وَ هُوَ یَفْحَصُ بِرِجْلَیْهِ التُّرابَ وَ الْحُسَیْنُ یَقُوْلُ: بُعْداً لِقَوْمٍ قَتَلُوْکَ، وَ مَنْ خَصْمُهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ جَدُّکَ وَ أَبُوْکَ. ثُمَّ قالَ:
عَزَّ وَ اللَّهِ عَلی عَمِّکَ أَنْ تَدْعُوَهُ فَلا یُجِیْبَکَ، أَوْ یُجِیْبَکَ وَ أَنْتَ قَتِیْلٌ جَدِیْلٌ فَلا یَنْفَعَکَ، هذا وَ اللَّهِ یَوْمٌ کَثُرَ واتِرُهُ، وَ قَلَّ ناصِرُهُ.
جَعَلَنِیَ اللَّهُ مَعَکُما یَوْمَ جَمْعِکُما، وَ بَوَّأَنِی مُبَوَّأَکُما، وَ لَعَنَ اللَّهُ قاتِلَکَ عَمْرَو بْنَ سَعْدِ بْنِ نُفَیْلٍ الأَزْدِیَّ، وَ أَصْلاهُ جَحِیْماً، وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً أَلِیْماً.
السَّلامُ عَلی عَوْنِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ، الطَّیارِ فی الْجِنانِ، حَلِیْفِ الْإیْمانِ، وَ مُنازِلِ الْأَقْرانِ، النّاصِحِ لِلرَّحْمنِ، التّالِی لِلْمَثانِی وَ الْقُرْآنِ. لَعَنَ اللَّهُ قاتِلَهُ عَبْدَاللَّهِ بْنَ قُطَیَّةَ (1) النَّبْهانِیِّ.
السَّلامُ عَلی مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ، الشّاهِدِ مَکانَ أَبِیْهِ وَ التّالِی لِأَخِیْهِ، وَ واقِیْهِ بِبَدَنِهِ. لَعَنَ اللَّهُ قاتِلَهُ عامِرَ بْنَ نَهْشَلٍ التَّمِیمِیَّ.
السَّلامُ عَلی جَعْفَرِ بْنِ عَقِیْلٍ. لَعَنَ اللَّهُ قاتِلَهُ وَ رامِیَهُ بِشْرَ بْنَ خُوْطٍ الْهَمْدانِیَّ.
السَّلامُ عَلی عَبْدِ الرَّحْمنِ بْنِ عَقِیْلٍ. لَعَنَ اللَّهُ قاتِلَهُ وَ رامِیَهُ عُمَرَ بْنَ خالِدِ بْنِ أَسَدٍ الْجُهَنِیَّ.
السَّلامُ عَلَی الْقَتِیْلِ ابْنِ الْقَتِیْلِ، عَبْدِاللَّهِ بْنِ مُسْلِمِ بْنِ عَقِیْلٍ. وَ لَعَنَ اللَّهُ قاتِلَهُ عامِرَ بْنَ صَعْصَعَةَ.
السَّلامُ عَلی أَبِی عبْداللَّهِ بْنِ مُسْلِمِ بْنِ عَقِیْلٍ. وَ لَعَنَ اللَّهُ رامِیَهُ وَ قاتِلَهُ عَمْرَو بْنَ صُبَیْحٍ الصَّیْداوِیَّ.
ص: 394
السَّلامُ عَلی مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی سَعِیْدِ بْنِ عَقِیْلٍ. وَ لَعَنَ اللَّهُ قاتِلَهُ لَقِیْطَ بْنَ ناشِرٍ الْجُهَنِیَّ.
السَّلامُ عَلی سُلَیْمانَ - مَولَی الْحُسَیْنِ بْنِ أَمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ - . وَ لَعَنَ اللَّهُ قاتِلَهُ سُلَیْمانَ بْنَ عَوْفٍ الْحَضْرَمِیَّ.
السَّلامُ عَلی قارِبٍ - مَوْلَی الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ - .
السَّلامُ عَلی مُنْجِحٍ - مَولَی الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ - .
السَّلامُ عَلی مُسْلِمِ بْنِ عَوْسَجَةَ الْأسَدِیِّ، الْقائِلِ لِلْحُسَیْنِ - وَ قَدْ أَذِنَ لَهُ فی الِانْصِرافِ - : نَحْنُ نُخَلِّی عَنْکَ، وَ بِمَ نَعْتَذِرُ (1) إلَی اللَّهِ مِنْ أَداءِ حَقِّکَ؟! وَ لا وَ اللَّهِ حَتّی أَکْسِرَ فی صُدُوْرِهِمْ رُمْحِی، وَ أَضْرِبَهُمْ بِسَیْفِی ما ثَبَتَ قائِمُهُ فی یَدِی وَ لا أُفارِقُکَ؛ وَ لَوْ لَمْ یَکُنْ مَعِی سِلاحٌ أُقاتِلُهُمْ بِهِ، لَقَذَفْتُهُمْ بِالحِجارَةِ، ثُمَّ لَمْ أُفارِقْکَ حَتّی أَمُوْتَ مَعَکَ.
وَکُنتَ أَوَّلَ مَنْ شَری نَفْسَهُ، وَ أَوَّلَ شَهِیْدٍ مِنْ شُهَداءِ اللَّهِ قَضی نَحْبَهُ، فَفُزْتَ وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ، وَ شَکَرَ اللَّهُ لَکَ اسْتِقْدامَکَ (2)، وَ مُواساتَکَ إمامَکَ، إذْ مَشی إلَیْکَ - وَ أَنْتَ صَرِیْعٌ - فَقالَ: یَرْحَمُکَ اللَّهُ یا مُسْلِمَ بْنَ عَوْسَجَةَ، وَ قَرَأَ: «فَمِنْهُمْ مَنْ قَضی نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوْا تَبْدِیْلًا» (3). لَعَنَ اللَّهُ الْمُشْتَرِکَیْنِ فی قَتْلِکَ: عَبْدَاللَّهِ الْضَّبابِیَّ، وَ عَبْدَاللَّهِ بْنَ خُشْکارَةَ الْبَجَلِیَّ.
السَّلامُ عَلی سَعْدِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ الْحَنَفِیِّ، الْقائِلِ لِلْحُسَیْنِ - وَ قَدْ أَذِنَ لَهُ فی الِانْصِرافِ - : لا وَ اللَّهِ، لا نُخَلِّیْکَ حَتّی یَعْلَمَ اللَّهُ أَنّا قَدْ حَفِظْنا غَیْبَةَ رَسُوْلِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِیْکَ. وَ اللَّهِ لَوْ أَعْلَمُ أَنِّی أُقْتَلُ ثُمَّ أُحْیا، ثُمَّ أُحْرَقُ ثُمَّ أُذْری، وَ یُفْعَلُ ذلِکَ بِی سَبْعِیْنَ مَرَّةً، ما فارَقْتُکَ حَتّی أَلْقی حِمامِی دُوْنَکَ؛ وَ کَیْفَ لا أَفْعَلُ (4) ذلِکَ وَ إنَّما هِیَ مَوْتَةٌ أَوْ قَتْلَةٌ واحِدَةٌ، ثُمَّ هِیَ الْکَرامَةُ الَّتِی لَاانْقِضاءَ لَها أَبَداً.
ص: 395
فَقَدْ لَقِیْتَ حِمامَکَ، وَ واسَیْتَ إمامَکَ، وَ لَقِیْتَ مِنَ اللَّهِ الْکَرامَةَ فی دارِ الْمُقامَةِ.
حَشَرَنَا اللَّهُ مَعَکُمْ فی الْمُسْتَشْهَدِیْنَ، وَ رَزَقَنا مُرافَقَتَکُمْ فی أَعْلی عِلِّیِّیْنَ.
السَّلامُ عَلی بِشْرِ بْنِ عُمَرَ الْحَضْرَمِیِّ. شَکَرَ اللَّهُ لَکَ قَوْلَکَ لِلْحُسَیْنِ - وَ قَدْ أَذِنَ لَکَ فی الِانْصِرافِ - : أَکَلَتْنِی إذَنِ السِّباعُ حَیّاً، إذا فارَقْتُکَ وَ أَسْأَلُ عَنْکَ الرُّکْبانَ، وَ أَخْذُلُکَ مَعَ قِلَّةِ الْأَعْوانِ؛ لا یَکُوْنُ هذا أَبَداً.
السَّلامُ عَلی یَزِیْدَ بْنِ حُصَیْنِ الْهَمْدانِیِّ الْمَشْرِقِیِّ الْقارِیَ، الْمُجَدِّلِ.
السَّلامُ عَلی عِمْرانَ بْنِ کَعْبٍ الْأنْصارِیِّ.
السَّلامُ عَلی نَعِیْمِ بْنِ الْعَجْلانِ الْأَنْصارِیِّ.
السَّلامُ عَلی زُهَیْرِ بْنِ الْقَیْنِ الْبَجَلِیِّ، الْقائِلِ لِلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ - وَ قَدْ أَذِنَ لَهُ فی الِانْصِرافِ - : لا وَ اللَّهِ، لا یَکُوْنُ ذلِکَ أَبَداً، أَتْرُکُ ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - أَسِیْراً فی یَدِ الْأَعْداءِ وَ أَنْجُوْ أَنا! لا أَرانِیَ اللَّهُ ذلِکَ الْیَوْمَ.
السَّلامُ عَلی عَمْرِو بْنِ قُرْطَةَ (1) الْأَنْصارِیِّ.
السَّلامُ عَلی حَبِیْبِ بْنِ مُظاهِرٍ الْأَسَدِیِّ.
السَّلامُ عَلَی الْحُرِّ بْنِ یَزِیْدَ الرِّیاحِیِّ.
السَّلامُ عَلی عَبْدِاللَّهِ بْنِ عُمَیْرٍ الْکَلْبِیِّ.
السَّلامُ عَلی نافِعِ بْنِ هِلالٍ الْبَجَلِیِّ الْمُرادِیِّ.
السَّلامُ عَلی أَنَسِ بْنِ کاهِلٍ الْأَسَدِیِّ.
السَّلامُ عَلی قَیْسِ بْنِ مُسْهِرٍ الصَّیْداوِیِّ.
السَّلامُ عَلی عَبْدِاللَّهِ وَ عَبْدِ الرَّحْمنِ - ابْنَی عُرْوَةَ بْنِ حَرّاقٍ - الْغِفارِیَّیْنِ.
السَّلامُ عَلی جَوْنِ - مَوْلی أَبِی ذَرٍّ الْغِفاریِّ - .
ص: 396
السَّلامُ عَلی شَبِیْبِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ النَّهْشَلِیِّ.
السَّلامُ عَلَی الْحَجّاجِ بْنِ زِیْدٍ السَّعْدِیِّ.
السَّلامُ عَلی قاسِطٍ وَکِرْشٍ - ابْنَی زُهَیْرٍ - التَّغْلِبِیَّیْنِ.
السَّلامُ عَلی کِنانَةَ بْنِ عَتِیْقٍ.
السَّلامُ عَلی ضِرْغامَةَ بْنِ مالِکٍ.
السَّلامُ عَلی جُوَیْنِ بْنِ مالِکٍ الضَّبُعِیِّ.
السَّلامُ عَلی عَمْرِو بْنِ ضُبَیْعَةَ الضَّبُعِیِّ.
السَّلامُ عَلی زَیْدِ بْنِ ثُبَیْتٍ الْقَیْسِیِّ.
السَّلامُ عَلی عَبْدِاللَّهِ وَ عُبَیْدِاللَّهِ - ابْنَیْ یَزِیْدَ بْنِ ثُبَیْتٍ الْقَیْسِیِّ - .
السَّلامُ عَلی عامِرِ بْنِ مُسْلِمٍ.
السَّلامُ عَلی قَعْنَبِ بْنِ عَمْرٍو النَّمِرِیِّ.
السَّلامُ عَلی سالِمٍ - مَوْلی عامِرِ بْنِ مُسْلِمٍ - .
السَّلامُ عَلی سَیْفِ بْنِ مالِکٍ.
السَّلامُ عَلی زُهَیْرِ بْنِ بِشْرٍ الْخَثْعَمِیِّ.
السَّلامُ عَلی بَدْرِ بْنِ مَعْقِلٍ الْجُعْفِیِّ.
السَّلامُ عَلَی الْحَجّاجِ بْنِ مَسْرُوْقٍ الْجُعْفِیِّ.
السَّلامُ عَلی مَسْعُوْدِ بْنِ الْحَجّاجِ، وَ ابْنِهِ.
السَّلامُ عَلی مُجَمِّعِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ الْعائِذِیِّ.
السَّلامُ عَلی عَمّارِ بْنِ حَسّانِ بْنِ شُرَیْحٍ الطّائِیِّ.
السَّلامُ عَلی حَیّانِ بْنِ الْحارِثِ السَّلْمانِیِّ الْأَزْدِیِّ.
ص: 397
السَّلامُ عَلی جُنْدبِ بْنِ حُجْرٍ الْخَوْلانِیِّ.
السَّلامُ عَلی عُمَرَ بْنِ خالِدٍ الصَّیْداوِیِّ.
السَّلامُ عَلی سَعِیْدٍ - مَوْلاهُ - .
السَّلامُ عَلی یَزِیْدَ بْنِ زِیادِ بْنِ الْمُظاهِرِ الْکِنْدِیِّ.
السَّلامُ عَلی زاهِرٍ - مَوْلی عَمْرِو بْنِ الْحَمِقِ الْخُزاعِیِّ - .
السَّلامُ عَلی جَبَلَةَ بْنِ عَلِیٍّ الشَّیْبانِیِّ.
السَّلامُ عَلی سالِمٍ - مَوْلی بَنِی الْمَدِیْنَةِ - الْکَلْبِیِّ.
السَّلامُ عَلی أَسْلَمَ بْنِ کَثِیْرٍ الْأزْدِیِّ.
السَّلامُ عَلی زُهَیْرِ بْنِ سُلَیْمٍ الْأزْدِیِّ.
السَّلامُ عَلی قاسِمِ بْنِ حَبِیْبٍ الْأزْدِیِّ.
السَّلامُ عَلی عُمَرَ بْنِ الْأُحْدُوْثِ الْحَضْرَمِیِّ.
السَّلامُ عَلی أَبِی ثُمامَةَ عُمَرَ بْنِ عَبْدِاللَّهِ الصّائِدِیِّ.
السَّلامُ عَلی حَنْظَلَةَ بْنِ أَسْعَدَ الشّامِیِّ.
السَّلامُ عَلی عَبْدِالرَّحْمنِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ بْنِ الْکَدِنِ الْأرْحَبِیِّ.
السَّلامُ عَلی عَمّارِ بْنِ أَبِی سَلامَةَ الْهَمْدانِیِّ.
السَّلامُ عَلی عابِسِ بْنِ شَبِیْبٍ الشّاکِرِیِّ.
السَّلامُ عَلی شَوْذَبٍ - مَوْلی شاکِرٍ - .
السَّلامُ عَلی شَبِیْبِ بْنِ الْحارِثِ بْنِ سَرِیْعٍ.
السَّلامُ عَلی مالِکِ بْنِ عَبْدِ بْنِ سَرِیْعٍ.
السَّلامُ عَلَی الْجَرِیْحِ الْمَأْسُوْرِ: سِوارِ بْنِ أَبِی حَمِیْرٍ الْفَهْمِیِّ الْهَمْدانِیِّ.
ص: 398
السَّلامُ عَلَی الْمُرْتَثِّ مَعَهُ: عَمْرِو بْنِ عَبْدِاللَّهِ الْجُنْدُعِیِّ.
السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا خَیْرَ أَنْصارٍ، السَّلامُ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدّارِ؛ بَوَّأَکُمُ اللَّهُ مُبَوَّأَ الْأَبْرارِ.
أَشْهَدُ لَقَدْ کَشَفَ اللَّهُ لَکُمُ الْغِطاءَ، وَ مَهَّدَ لَکُمُ الْوِطاءَ، وَ أَجْزَلَ لَکُمُ الْعَطاءَ، وَ کُنْتُمْ عَنِ الْحَقِّ غَیْرَ بِطاءٍ، وَ أَنْتُمْ لَنا فَرَطٌ، وَ نَحْنُ لَکُمْ خُلَطاءُ فی دارِ الْبَقاءِ وَ السَّلامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ (1).
مؤلّف گوید که: در اکثر مزارات، این زیارت را از زیارات مخصوصه ایّام عاشورا ذکر کرده اند؛ و چون از روایتش اختصاص معلوم نمی شد، ما در زیارات مطلقه ایراد کردیم.
ص: 399
به سند بسیار معتبر از ابو حمزه ثُمالی منقول است که حضرت امام جعفر صادق - صلوات اللَّه علیه - فرمود که: چون اراده نمایی که زیارت کنی قبر عبّاس بن علی را - و آن بر کنار فرات است محاذی حایر - ، می ایستی بر در روضه و می گویی:
سَلامُ اللَّهِ وَ سَلامُ مَلائِکَتِهِ الْمُقَرَّبِیْنَ، وَ أَنْبِیائِهِ الْمُرْسَلِیْنَ، وَ عِبادِهِ الصّالِحِیْنَ، وَ جَمِیْعِ الشُّهَداءِ وَ الصِّدِّیقِیْنَ وَ الزّاکِیاتُ الطَّیِّباتُ فِیْما تَغْتَدِی وَ تَرُوْحُ، عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ.
أَشْهَدُ لَکَ بِالتَّسْلِیْمِ وَ التَّصْدِیْقِ وَ الْوَفاءِ وَ النَّصِیْحَةِ لِخَلَفِ النَّبِیِّ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - الْمُرْسَلِ وَ السِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ وَ الدَّلِیْلِ الْعالِمِ وَ الْوَصِیِّ الْمُبَلِّغِ وَ الْمَظْلُوْمِ الْمُهْتَضَمِ.
فَجَزاکَ اللَّهُ عَنْ رَسُوْلِهِ وَ عَنْ أَمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ وَ عَنِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ - صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ - أَفْضَلَ الْجَزاءِ، بِما صَبَرْتَ وَ احْتَسَبْتَ وَ أَعَنْتَ، فَنِعْمَ عُقْبَی الدّارِ.
لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ جَهِلَ حَقَّکَ وَ اسْتَخَفَّ بِحُرْمَتِکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ حالَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ ماءِ الْفُراتِ.
أَشْهَدُ أَنَّکَ قُتِلْتَ مَظْلُوْماً، وَ أَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ لَکُمْ ما وَعَدَکُمْ.
ص: 400
جِئْتُکَ یَا ابْنَ أَمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ وافِداً إلَیْکُمْ، وَ قَلْبِی مُسَلِّمٌ لَکُمْ وَ تابِعٌ (1)، وَ أَنا لَکُمْ تابِعٌ، وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ، حَتّی یَحْکُمَ اللَّهُ وَ هُوَ خَیْرُ الْحاکِمِیْنَ.
فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ، لا مَعَ عَدُوِّکُمْ. إنِّی بِکُمْ وَ بِإیابِکُمْ (2) مِنَ الْمُؤْمِنِیْنَ، وَ بِمَنْ خالَفَکُمْ وَ قَتَلَکُمْ مِنَ الْکافِرِیْنَ.
قَتَلَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْکُمْ بِالْأَیْدِی وَ الْألْسُنِ.
پس داخل روضه شو و خود را به ضریح بچسبان و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَبْدُ الصّالِحُ، الْمُطِیْعُ للَّهِ وَ لِرَسُوْلِهِ، وَ لِأَمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ سَلَّمَ - وَ السَّلامُ (3) عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ وَ مَغْفِرَتُهُ وَ رِضْوانُهُ، وَ عَلی (4) رُوْحِکَ وَ بَدَنِکَ.
أَشْهَدُ وَ أُشْهِدُ اللَّهَ أَنَّکَ مَضَیْتَ عَلی ما مَضی بِهِ (5) الْبَدْرِیُّوْنَ وَ الْمُجاهِدُوْنَ (6) فی سَبِیْلِ اللَّهِ، الْمُناصِحُوْنَ لَهُ فی جِهادِ أَعْدائِهِ، الْمُبالِغُوْنَ فی نُصْرَةِ أَوْلِیائِهِ، الذّابُّوْنَ عَنْ أَحِبّائِهِ.
فَجَزَاکَ اللَّهُ أَفْضَلَ الْجَزاءِ، وَ أَکْثَرَ الْجَزاءِ، وَ أَوْفَرَ الْجَزاءِ، وَ أَوْفی جَزاءِ أَحَدٍ مِمَّنْ وَ فی بِبَیْعَتِهِ، وَ اسْتَجابَ لَهُ دَعْوَتَهُ، وَ أَطاعَ وُلاةَ أَمْرِهِ.
أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ بالَغْتَ فی النَّصِیْحَةِ، وَ أَعْطَیْتَ غایَةَ الْمَجْهُوْدِ، فَبَعَثَکَ اللَّهُ فی الشُّهَداءِ، وَ جَعَلَ رُوْحَکَ مَعَ أَرْواحِ السُّعَداءِ، وَ أَعْطاکَ مِنْ جِنانِهِ أَفْسَحَها مَنْزِلًا، وَ أَفْضَلَها غُرَفاً؛ وَ رَفَعَ ذِکْرَکَ فی عِلِّیِّیْنَ، وَ حَشَرَکَ مَعَ النَّبِیِّیْنَ وَ الصِّدِّیقِیْنَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصّالِحِیْنَ، وَ حَسُنَ أُوْلئِکَ رَفِیْقاً.
ص: 401
أَشْهَدُ أَنَّکَ لَمْ تَهُنْ وَ لَمْ تَنْکَلْ، وَ أَنَّکَ مَضَیْتَ عَلی بَصِیْرَةٍ مِنْ أَمْرِکَ مُقْتَدِیاً بِالصّالِحِیْنَ، وَ مُتَّبِعاً لِلنَّبِیِّیْنَ.
فَجَمَعَ اللَّهُ بَیْنَنا وَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ رَسُوْلِهِ وَ أَوْلِیائِهِ فی مَنازِلِ الْمُخْبِتِیْنَ، فَإنَّهُ أَرْحَمُ الرّاحِمِیْنَ.
و چون خواهی که وداع کنی، برو به نزد قبر و بگو:
أَسْتَوْدِعُکَ اللَّهَ وَ أَسْتَرْعِیْکَ، وَ أَقْرَأُ عَلَیْکَ السَّلامَ.
آمَنّا بِاللَّهِ وَ بِرَسْوْلِهِ وَ بِکِتابِهِ، وَ بِما جاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِاللَّهِ، اللَّهُمَّ اکْتُبْنا مَعَ الشّاهِدِیْنَ.
اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتِی قَبْرَ ابْنِ أخِی رَسُوْلِکَ، وَ ارْزُقْنِی زِیارَتَهُ أَبَداً ما أَبْقَیْتَنِی، وَ احْشُرْنِی مَعَهُ وَ مَعَ آبائِهِ فی الْجِنانِ، وَ عَرِّفْ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ رَسُوْلِکَ وَ أَوْلِیائِکَ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ تَوَفَّنِی عَلَی الْإیْمانِ بِکَ وَ التَّصْدِیْقِ بِرَسُوْلِکَ وَ الْوِلایَةِ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طالِبٍ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ وَلَدِهِ وَ البَراءَةِ مِنْ عَدُوِّهِمْ، فَإنِّی قَدْ رَضِیْتُ یا رَبِّی بِذلِکَ، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ.
و دعا کن از برای خود و از برای مؤمنان و مسلمانان و هر دعا که خواهی بکن (1).
مؤلّف گوید که: موافق روایت ابو حمزه، این است که مذکور شد؛ و شیخ مفید و غیر او بعد «فی مَنازِلِ الْمخْبِتِیْنَ فإنَّهُ أَرْحَمُ الراحِمِیْن» گفته اند:
پس برو به سوی بالای سر و دو رکعت نماز بکن و بعد از آن آنچه خواهی نماز بکن و دعا بسیار بکن و بگو:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لا تَدَعْ لِی فی هذَا الْمَکانِ الْمُکَرَّمِ
ص: 402
وَالْمَشْهَدِ الْمُعَظَّمِ ذَنْباً إلّاغَفَرْتَهُ وَ لا هَمّاً إلّافَرَّجْتَهُ وَ لا مَرَضاً إلّاشَفَیْتَهُ وَ لا عَیْباً إلّا سَتَرْتَهُ وَ لا رِزْقاً إلّابَسَطْتَهُ وَ لا خَوْفاً إلّاآمَنْتَهُ وَ لا شَمْلًا إلّاجَمَعْتَهُ وَ لا غائِباً إلّا حَفِظْتَهُ وَ أَدَّیْتَهُ وَ لا حاجَةً مِنْ حَوائِجِ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ لَکَ فِیْها رِضیً وَ لِیَ فِیْها صَلاحٌ إلّاقَضَیْتَها، یا أَرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ.
پس برگرد به سوی ضریح و نزد پاها بایست و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَبَا الْفَضْلِ الْعَبّاسَ بْنَ أَمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیِّیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَوَّلِ الْقَوْمِ إسْلاماً، وَ أَقْدَمِهِمْ إیْماناً، وَ أَقْوَمِهِمْ بِدِیْنِ اللَّهِ، وَ أَحْوَطِهِمْ عَلَی الْإسْلامِ.
أَشْهَدُ لَقَدْ نَصَحْتَ للَّهِ وَ لِرَسُوْلِهِ وَ لْأَخِیْکَ، فَنِعْمَ الْأَخُ الْمُواسِی.
فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً ظَلَمَتْکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً اسْتَحَلَّتْ مِنْکَ الْمَحارِمَ، وَ انْتَهَکَتْ حُرْمَةَ الْإسْلامِ، فَنِعْمَ الصّابِرُ الْمُجاهِدُ، الْمُحامِی النّاصِرُ وَ الْأخُ الدّافِعُ عَنْ أَخِیْهِ، الْمُجِیْبُ إلی طاعَةِ رَبِّهِ، الرّاغِبُ فِیْما زَهِدَ فِیْهِ غَیْرُهُ مِنَ الثَّوابِ الْجَزِیْلِ وَ الثَّناءِ الْجَمِیْلِ، فَألْحَقَکَ اللَّهُ بِدَرَجَةِ آبائِکَ فی دارِ (1) النَّعِیْمِ.
اللَّهُمَّ إنِّی تَعَرَّضْتُ لِزِیارَةِ أَوْلِیائِکَ رَغْبَةً فی ثَوابِکَ، وَ رَجاءً لِمَغْفِرَتِکَ، وَ جَزِیْلِ إحْسانِکَ، فَأَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِیْنَ، وَ أَنْ تَجْعَلَ رِزْقِی بِهِمْ دارّاً، وَ عَیْشِی قارّاً، وَ زِیارَتِی بِهِمْ مَقْبُوْلَةً، وَ حَیاتِی بِهِمْ طَیِّبَةً، وَ أَدْرِجْنِی إدْراجَ الْمُکْرَمِیْنَ، وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ یَنْقَلِبُ مِنْ زِیارَةِ مَشاهِدِ أَحِبّائِکَ مُنْجِحاً، قَدِ اسْتَوْجَبَ غُفْرانَ الذُّنُوْبِ، وَ سَتْرَ الْعُیُوْبِ، وَ کَشْفَ الْکُرُوْبِ، إنَّکَ أَهْلُ التَّقْوی، وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ (2)
ص: 403
به سند معتبر از ابوحمزه ثمالی منقول است که حضرت صادق علیه السلام فرمود که: باید که زیارت حضرت امام حسین علیه السلام در مدّتی که نزدیک قبر آن حضرت هستی بسیار بکنی تا توانی و باید که توقف تو در نینوی و در غاضریّه باشد.
و هر گاه اراده زیارتِ وداع نمایی غسل بکن و چون از زیارت فارغ شوی برابر روی آن حضرت بایست و دست بر ضریح بگذار و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا وَلِیَّ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَبا عَبْدِاللَّهِ، أَنْتَ لِی جُنَّةٌ مِنَ الْعَذابِ، وَ هذا أَوانُ انْصِرافِی عَنْکَ غَیْرَ راغِبٍ عَنْکَ وَ لا مُسْتَبْدِلٍ بِکَ سِواکَ وَ لا مُؤْثِرٍ عَلَیْکَ غَیْرَکَ وَ لا زاهِدٍ فی قُرْبِکَ، وَجُدْتُ بِنَفْسِی لِلْحَدَثانِ، وَ تَرَکْتُ الْأَهْلَ وَ الْأوْطانَ، فَکُنْ لِی شافِعاً یَوْمَ حاجَتِی وَ فَقْرِی وَ فاقَتِی، وَ یَوْمَ لا یُغْنِی عَنِّی وَ الِدِی وَ لا وَلَدِی وَ لا حَمِیْمِی وَ لا قَرِیْبِی.
أَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِی قَدَّرَ وَ خَلَقَ، أَنْ یُنَفِّسَ بِکَ کَرْبِی.
وَأَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِی قَدَّرَ عَلَیَّ فِراقَ مَکانِکَ، أَنْ لا یَجْعَلَهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّی وَ مِنْ رَجْعَتِی.
وَأَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِی أَبْکَی عَلَیْکَ عَیْنِی، أَنْ یَجْعَلَهُ سَنَداً لِی.
وَأَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِی نَقَلَنِی إلَیْکَ مِنْ رَحْلِی وَ أَهْلِی، أَنْ یَجْعَلَهُ ذُخْراً لِی.
وَأَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِی أَرانِی مَکانَکَ وَ هَدانِی لِلتَّسْلِیْمِ عَلَیْکَ وَ لِزیارَتِی إیّاکَ،
ص: 404
أَنْ یُوْرِدَنِی حَوْضَکُمْ، وَ یَرْزُقَنِی مُرافَقَتَکُمْ فی الْجِنانِ مَعَ آبائِکَ الصّالِحِیْنَ، صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِیْنَ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا صَفْوَةَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلی مُحَمَّدِ (1) بْنِ عَبْدِ اللَّهِ، حَبِیْبِ اللَّهِ وَ صِفْوَتِهِ، وَ أَمِیْنِهِ وَ رَسُوْلِهِ، وَ سَیِّدِ النَّبِیِّیْنَ، السَّلامُ عَلی أَمِیْرِ الْمُؤْمِنِیْنَ وَ وَصِیِّ رَسُوْلِ اللَّهِ رَبِ (2) الْعالَمِیْنَ، وَ قائِدِ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِیْنَ، السَّلامُ عَلَی الْأئِمَّةِ الرّاشِدِیْنَ الْمَهْدِیِّیْنَ، السَّلامُ عَلی مَنْ فی الْحَیْرِ (3) مِنْکُمْ، السَّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ الْباقِیْنَ الْمُقِیْمِیْنَ، الْمُسَبِّحِیْنَ الَّذِیْنَ هُمْ بِأَمْرِ رَبِّهِمْ قائِمُوْنَ (4)، السَّلامُ عَلَیْنا وَ عَلی عِبادِ اللَّهِ الصّالِحِیْنَ وَ الْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمِیْنَ.
و می گویی:
سَلامُ اللَّهِ وَ سَلامُ مَلائِکَتِهِ الْمُقَرَّبِیْنَ، وَ أَنْبِیائِهِ الْمُرْسَلِیْنَ، وَ عِبادِهِ الصّالِحِیْنَ یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ عَلَیْکَ، وَ عَلی رُوْحِکَ وَ بَدَنِکَ، وَ عَلی ذُرِّیَّتِکَ، وَ عَلی مَنْ (5) حَضَرَکَ مِنْ أَوْلِیائِکَ.
أَسْتَوْدِعُکَ اللَّهَ وَ أَسْتَرْعِیْکَ، وَ أَقْرَأُ عَلَیْکَ السَّلامَ، آمَنّا بِاللَّهِ وَ بِرَسُوْلِ اللَّهِ (6) وَ بِما جاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ، اللَّهُمَّ اکْتُبْنا مَعَ الشّاهِدِیْنَ.
و می گویی:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتِی ابْنَ رَسُوْلِکَ، وَ ارْزُقْنِی زِیارَتَهُ أَبَداً ما أَبْقَیْتَنِی. اللَّهُمَّ وَ انْفَعْنِی بِحُبِّهِ یا رَبَّ الْعالَمِیْنَ، اللَّهُمَّ ابْعَثْهُ مَقاماً مَحْمُوْداً، إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیْرٌ.
ص: 405
اللَّهُمَّ إنِّی أَسْأَلُکَ بَعْدَ الصَّلاةِ وَ التَّسْلِیْمِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ لا تَجْعَلَهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتِی إیّاهُ، فَإنْ جَعَلْتَهُ یا رَبِّ فَاحْشُرْنِی مَعَهُ وَ مَعَ آبائِهِ وَ أَوْلِیائِهِ، وَ إنْ أَبْقَیْتَنِی یا رَبِّ فَارْزُقْنِی الْعَوْدَ إلَیْهِ، ثُمَّ الْعَوْدَ إلَیْهِ بَعْدَ الْعَوْدِ، بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ.
اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِی لِسانَ صِدْقٍ فی أَوْلِیائِکَ، وَ حَبِّبْ إلَیَّ مَشاهِدَهُمْ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لا تَشْغَلْنِی عَنْ ذِکْرِکَ بِإکْثارٍ عَلَیَّ مِنَ الدُّنْیا تُلْهِیْنِی عَجائِبُ بَهْجَتِها، وتَفْتِنِّی زَهَراتُ زِیْنَتِها وَ لا بِإِقْلالٍ یَضُرُّ بِعَمَلِی کَدُّهُ، وَ یَمْلَأُ صَدْرِی هَمُّهُ؛ وَ أَعْطِنِی مِنْ ذلِکَ غِنیً عَنْ شِرارِ خَلْقِکَ، وَ بَلاغاً أَنالُ بِهِ رِضاکَ یا رَحْمنُ، السَّلامُ عَلَیکُمْ یا مَلائِکَةَ اللَّهِ، وَ زُوّارَ قَبْرِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ.
پس جانب راست روی خود را و جانب چپ روی خود را بر ضریح بگذار و الحاح و مبالغه کن در دعا و حاجت طلبیدن.
پس چون بیرون روی، رو از قبر مگردان تا بیرون روی.
و چون خواهی که شهدا را وداع کنی، روی خود را به جانب قبور ایشان بگردان و بگو:
اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتِی إیّاهُمْ، وَ أَشْرِکْنِی (1) مَعَهُمْ فی صالِحِ ما أَعْطَیْتَهُمْ عَلی نَصْرِهِمُ ابْنَ نَبِیِّکَ، وَ حُجَّتَکَ عَلی خَلْقِکَ، وَ جِهادِهِمْ مَعَهُ فی سَبِیْلِکَ.
اللَّهُمَّ اجْمَعْنا وَ إیّاهُمْ فی جَنَّتِکَ (2) مَعَ الشُّهَداءِ وَ الصّالِحِیْنَ، وَ حَسُنَ أُوْلئِکَ رَفِیْقاً.
أَسْتَوْدِعُکُمُ اللَّهَ، وَ أَقْرَأُ عَلَیْکُمُ السَّلامَ.
اللَّهُمَّ ارْزُقْنِیَ الْعَوْدَ إلَیْهِمْ، وَ احْشُرْنِی مَعَهُمْ یا أَرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ (3).
مؤلّف گوید که: شیخ مفید و سیّد ابن طاووس و غیر ایشان زیارت وداع را به همان نحو
ص: 406
که مذکور شد ذکر کرده اند تا «الْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمِیْنَ».
و گفته اند که:
پس اشاره کن به سوی قبر به انگشت شهادت دست راست و بگو: سَلامُ اللَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ ... - تا - مَعَ الشّاهِدِیْنَ.
پس دستها را به سوی آسمان بلند کن و بگو: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ...
و دعاها را ذکر کرده اند تا آخر وداع شهداء و گفته اند:
پس بیرون رو و رو را از قبر مگردان تا از دیده ات پنهان شود و بایست نزد درگاه رو به قبله و بگو:
اللَّهُمَّ إنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ بِحُرْمَةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ بِالشَّأْنِ الَّذِی جَعَلْتَهُ لِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تَتَقَبَّلَ عَمَلِی، وَ تَشْکُرَ سَعْیِی، وَ تُعَرِّفَنِی الْإِجابَةَ فی جَمِیْعِ دُعائِی وَ لا تُخَیِّبْ سَعْیِی وَ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّی بِهِ، وَ ارْدُدْنِی إلَیْهِ بِبِرٍّ، وَ ارْزُقْنِی رِزْقاً واسِعاً حَلالًا کَثِیْراً عاجِلًا، صَبّاً صَبّاً، مِنْ غَیْرِ کَدٍّ وَ لا مَنٍّ مِنْ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ، وَ اجْعَلْهُ واسِعاً مِنْ فَضْلِکَ، کَثِیْراً مِنْ عَطِیَّتِکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ: «وَاسْأَلُوْا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ» (1) فَمِنْ فَضْلِکَ أَسْأَلُ، وَ مِنْ عَطِیَّتِکَ أَسْأَلُ، وَ مِنْ یَدِکَ الْمَلْأی أَسْأَلُ، فَلا تَرُدَّنِی خائِباً، فَإِنِّی ضَعِیْفٌ فَضاعِفْ لِی، وَ عافِنِی إلی مُنْتَهی أَجَلِی، وَ اجْعَلْ لِی فی کُلِّ نِعْمَةٍ أَنْعَمْتَها عَلی عِبادِکَ أَوْفَرَ نصِیْبٍ، وَ اجْعَلْنِی خَیْراً مِمّا أَنا عَلَیْهِ، وَ اجْعَلْ ما أَصِیْرُ إِلَیْهِ خَیْراً مِمّا یَنْقَطِعُ عَنِّی، وَ اجْعَلْ سَرِیْرَتِی خَیْراً مِنْ عَلانِیَتِی، وَ أَعِذْنِی مِنْ أَنْ یَرَی النّاسُ فِیَّ خَیْراً وَ لا خَیْرَ فِیَّ، وَ ارْزُقْنِی مِنَ التِّجارَةِ أَوْسَعَها رِزْقاً وَ أَعْظَمَها فَضْلًا، وَ آتِنِی یا سَیِّدِی وَ عِیالِی بِرِزْقٍ واسِعٍ تُغْنِیْنا بِهِ عَنْ دُناةِ خَلْقِکَ وَ لا تَجْعَلْ لِأحَدٍ مِنَ الْعِبادِ فِیْهِ مَنّاً، وَ اجْعَلْنِی
ص: 407
مِمَّنِ اسْتَجابَ لَکَ وَ آمَنَ بِوَعْدِکَ وَ اتَّبَعَ أَمْرَکَ وَ لا تَجْعَلْنِی أَخْیَبَ وَفْدِکَ وَ زُوّارِ ابْنِ نَبِیِّکَ، وَ أَعِذْنِی مِنَ الْفَقْرِ وَ مَواقِفِ الْخِزْیِ فی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ، وَ اقْلِبْنِی مُفْلِحاً مُنْجِحاً مُسْتَجاباً لِی بِأَفْضَلِ ما یَنْقَلِبُ بِهِ أحَدٌ مِنْ زُوّارِ أَوْلِیائِکَ وَ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتِهِمْ، وَ إنْ لَمْ تَکُنِ اسْتَجَبْتَ لِی وَ غَفَرْتَ لِی وَ رَضِیْتَ عَنِّی، فَمِنَ الْآنَ فَاسْتَجِبْ لِی، وَ اغْفِرْ لِی، وَ ارْضَ عَنِّی قَبْلَ أنْ تَنْأی عَنِ ابْنِ نَبِیِّکَ دارِی، فَهذا أو انُ انْصِرافِی - إنْ کُنْتَ أَذِنْتَ لِی - غَیْرَ راغِبٍ عَنْکَ وَ لا عَنْ أوْلِیائِکَ وَ لا مُسْتَبْدِلٍ بِکَ وَ لا بِهِمْ.
اللَّهُمَّ احْفَظْنِی مِنْ بَیْنِ یَدَیَّ، وَ مِنْ خَلْفِی، وَ عَنْ یَمِیْنِی، وَ عَنْ شِمالِی، حَتّی تُبَلِّغَنِی أَهْلِی، فَإذا بَلَّغْتَنِی فَلا تَبْرَأْ مِنِّی، وَ أَلْبِسْنِی و َإیّاهُمْ دِرْعَکَ الْحَصِیْنَةَ، وَ اکْفِنِی مَؤُوْنَةَ جَمِیْعِ خَلْقِکَ، وَ امْنَعْنِی مِنْ أَنْ یَصِلَ إلَیَّ أحَدٌ مِنْ خَلْقِکَ بِسُوْءٍ، فَإنَّکَ وَلِیُّ ذلِکَ وَ الْقادِرُ عَلَیْهِ، وَ أَعْطِنِی جَمِیْعَ ما سَأَلْتُکَ، وَ مُنَّ عَلَیَّ بِهِ، وَ زِدْنِی مِنْ فَضْلِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ.
پس برگرد با گفتن الْحَمْدُ للَّهِ و سُبْحانَ اللَّهِ و لا إلهَ إلَّا اللَّهُ و اللَّهُ أکْبَر (1).
و به سند معتبر دیگر از یوسف کناسی منقول است که حضرت صادق علیه السلام فرمود که: چون خواهی وداع کنی حسین بن علی علیهما السلام را بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ، أَسْتَوْدِعُکَ اللَّهَ وَ أَقْرَأُ عَلَیْکَ السَّلامَ، آمَنّا بِاللَّهِ وَ بِالرَّسُوْلِ وَ بِما جِئْتَ بِهِ وَ دَلَلْتَ عَلَیْهِ و َاتَّبَعْنَا الرَّسُوْلَ فَاکْتُبْنا مَعَ الشّاهِدِیْنَ.
اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّا وَ مِنْهُ.
اللَّهُمَّ إنّا نَسْأَلُکَ أَنْ تَنْفَعَنا بِحُبِّهِ.
اللَّهُمَّ ابْعَثْهُ مَقاماً مَحْمُوداً تَنْصُرُ بِهِ دِیْنَکَ، وَ تَقْتُلُ بِهِ عَدُوَّکَ، وَ تُبِیْرُ بِهِ مَنْ نَصَبَ
ص: 408
حَرْباً لِآلِ مُحَمَّدٍ، فَإنَّکَ وَعَدْتَهُ ذلِکَ، وَ أَنْتَ لا تُخْلِفُ الْمِیْعادَ.
السَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
أَشْهَدُ أَنَّکُمْ شُهَداءُ نُجَباءُ، جاهَدْتُمْ فی سَبِیْلِ اللَّهِ، وَ قُتِلْتُمْ عَلی مِنْهاجِ رَسُوْلِ اللَّهِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - و َابْنِ رَسُوْلِهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ.
أَنْتُمُ السّابِقُوْنَ وَ الْمُهاجِرُوْنَ وَ الْأَنْصارُ؛ أَشْهَدُ أَنَّکُمْ أَنْصارُ اللَّهِ وَ أَنْصارُ رَسُوْلِهِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - .
فَالْحَمْدُ للَّهِ الَّذِی صَدَقَکُمْ وَعْدَهُ، وَ أَراکُمْ ما تُحِبُّوْنَ، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
اللَّهُمَّ لا تَشْغَلْنِی فی الدُّنْیا عَنْ ذِکرِ نِعْمَتِکَ، لا بِإکْثارٍ تُلْهِیْنِی عَجائِبُ بَهْجَتِها، وَ تَفْتِنِّی زَهَراتُ زِینَتِها وَ لا بإقْلالٍ یَضُرُّ بِعَمَلِی کَدُّهُ، وَ یَمْلَأُ صَدْرِی هَمُّهُ؛ أَعْطِنِی مِنْ ذلِکَ غِنیً عَنْ شِرارِ خَلْقِکَ، وَ بَلاغاً أَنالُ رِضاکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلی رَسُوْل اللَّهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ، وَ عَلی أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّیِّبِیْنَ الْأَخْیارِ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ (1).
ص: 409
شیخ طوسی - علیه الرّحمة - در کتاب مصباح در بیان اعمال روز جمعه ذکر کرده است که: مستحبّ است که دعای مظلوم را نزد قبر ابی عبداللَّه الحسین - صلوات اللَّه علیه - بخواند و آن دعا این است:
اللَّهُمَّ إنِّی أَعْتَزُّ بِدِیْنِکَ، وَ أَکْرُمُ بِهِدایَتِکَ وَ - فُلانٌ - یُذِلُّنِی بِشَرِّهِ، وَ یُهِیْنُنِی بِأَذِیَّتِهِ، وَ یَعِیْبُنِی بِوِلاءِ أَوْلِیائِکَ، وَ یَبْهَتُنِی بِدَعْواهُ؛ وَ قَدْ جِئْتُ إلی مَوْضِعِ الدُّعاءِ، وَ ضَمانِکَ الْإجابَةَ (1).
اللَّهُمَّ صَلِّ علی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَعْدِنِی عَلَیْهِ، الساعَةَ، الساعَةَ.
پس بر قبر خود را بینداز و بگو:
مَوْلایَ، إمامِی مَظْلُومٌ اسْتَعْدی (2) عَلی ظالِمِهِ، النَّصْرَ، النَّصْرَ.
آنقدر مکرّر «النَّصْرَ» را بگوید که نفَس قطع شود (3).
مؤلّف گوید: این دعا را کسی می خواند که از ظلم ظالمی مضطرّ شده باشد،
ص: 410
و به جای «فلان» نام آن ظالم را می گوید.
و به سند صحیح از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: هر بنده ای که در امری از امور، صد مرتبه طلب خیر از خداوند عالمیان بکند، که بایستد نزد سر حضرت امام حسین علیه السلام و الْحَمْدُ للَّهِ و لا إلهَ إلَّا اللَّهُ و سُبْحانَ اللَّهِ بگوید و خدا را به بزرگواری یاد کند و حمد و ثنای خدا بگوید چنانچه سزاوار است و صد مرتبه طلب خیر از خدا بکند، البته حق تعالی آنچه خیر او است در آن امر به او می نماید و پیش او می آورد (1).
مؤلف گوید که موافق روایاتِ دیگر، طلب خیر به این نحو می کند که: صد مرتبه می گوید: أسْتَخِیْرُ اللَّهَ بِرَحْمَتِهِ خِیَرَةً فی عافِیَةٍ.
و سیّد ابن طاووس - علیه الرّحمة - گفته است که: نماز زیارتی است از برای حسین ابن علی علیهما السلام و آن چهار رکعت است با «حمد» و «قل هو اللَّه أحد» و «قل یا أیّها الکافرون» و بعد از آن این دعا را می خوانی:
اللَّهُمَّ إنِّی أُشْهِدُکَ وَ أُشْهِدُ أَهْلَ طاعَتِکَ مِنْ جَمِیْعِ خَلْقِکَ بِأَنِّی أَشْهَدُ مَعَ کُلِّ شاهِدٍ یَشْهَدُ، بِما شَهِدْتُ بِهِ أَجْمَعَ فی حَیاتِی وَ بَعْدَ وَفاتِی، حَتّی أَلْقاکَ عَلی ذلِکَ یَوْمَ فاقَتِی.
وَ أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ وَلِیُّ الَّذِیْنَ آمَنُوْا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إلَی النُّوْرِ وَ الَّذِیْنَ کَفَرُوْا أَوْلِیاؤُهُمُ الطّاغُوْتُ یُخْرِجُوْنَهُمْ مِنَ النُّوْرِ إلَی الظُّلُماتِ أُوْلئِکَ أَصْحابُ النّارِ هُمْ فِیْها خالِدُوْنَ (2).
وَ أَشْهَدُ أَنَّ النَّبِیَّ أَوْلی بِالْمُؤْمِنِیْنَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ وَ أُوْلُوْ الْأرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی بِبَعْضٍ فی کِتابِ اللَّهِ (3).
وَ أَشْهَدُ أَنَّ وَلِیَّنا «اللَّهُ وَ رَسُوْلُهُ وَ الَّذِیْنَ آمَنُوْا الَّذِیْنَ یُقِیْمُوْنَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُوْنَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُوْنَ» (4)، وَ أَنَّ ذُرِّیَّتَهُما «أُوْلُوْ الْأرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی بِبَعْضٍ» (5)، «ذُرِّیَّةً
ص: 411
بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمِیْعٌ عَلِیْمٌ» (1).
وَ أَشْهَدُ أَنَّکُمْ (2) أَعْلامُ الدِّیْنِ، وَ أُوْلُوْ الْأرْحامِ عَلَی الْوَری وَ الْحُجَّةُ عَلی أَهْلِ الدُّنْیا، انْتَجَبْتَهُمْ وَ اصْطَفَیْتَهُمْ وَ اخْتَصَصْتَهُمْ، وَ أَطْلَعْتَهُمْ عَلی سِرِّکَ، فَقامُوْا بِأَمْرِکَ، وَ أَمَرُوْا بِالْمَعْرُوْفِ، وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ، وَ دَعَوُا الْعِبادَ إلَی التَّأْوِیْلِ وَ التَّنْزِیْلِ، کُلَّما مَضی مِنْهُمْ داعٍ خَلَّفَ فِیْهِمْ داعِیاً، فَرَضْتَ طاعَتَهُمْ، وَ أَمَرْتَ بِمُوالاتِهِمْ، وَ لَمْ تَجْعَلْ لِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ عُذْراً فی تَرْکِهِمْ وَ الِانْحِیازِ عَنْهُمْ وَ الْمَیْلِ إلی غَیْرِهِمْ، وَ جَعَلْتَهُمْ أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ، وَ أَفْضَلَ الْبَرِیَّةِ، وَ مَعْدِنَ الرِّسالَةِ، وَ مُخْتَلَفَ الْمَلائِکَةِ، وَ مَهْبِطَ الْوَحْیِ وَ الْکَرامَةِ، وَ أَوْلادَ الصِفوَةِ، وَ أَسْباطَ الرُّسُلِ، وَ أَقْرانَ الْکِتابِ، وَ أَبْوابَ الْهُدی وَ الْعُرْوَةَ الْوُثْقی، لا یَخافُوْنَ فِیْکَ لَوْمَةَ لائِمٍ وَ لا یَقُوْمُ بِحَقِّهِمْ إلّامُؤْمِنٌ وَ لا یُهْدی بِهُداهُمْ إلّامُنْتَجَبٌ.
اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَیْهِمْ بِأَفْضَلِ صَلَواتِکَ، وَ بارِکْ عَلَیْهِمْ بَأَجْزَلِ بَرَکاتِکَ، وَ بَوِّئْهُمْ مِنْ کَرَمِکَ بِأَکْرَمِ کَراماتِکَ فی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ.
اللَّهُمَّ اجْعَلْ أحَبَّ الْأَشْیاءِ إلَیَّ وَ أَبَرَّها لَدَیَّ وَ أَهَمَّها إلَیَّ حُبَّکَ، وَ حُبَّ رَسُوْلِکَ، وَ حُبَّ أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّیِّبِیْنَ، وَ حُبَّ مَنْ أَحَبَّهُمْ مِنْ جَمِیْعِ خَلْقِکَ، وَ حُبَّ مَنْ عَمِلَ الْمُحَبَّ لَکَ وَ لَهُمْ، وَ بُغْضَ مَنْ أَبْغَضَکَ وَ أَبْغَضَهُمْ مِنْ جَمِیْعِ خَلْقِکَ، وَ بُغْضَ مَنْ عَمِلَ الْمُبْغَضَ لَکَ وَ لَهُمْ، حَیّاً وَ مَیِّتاً.
وَ ارْزُقْنِی صَبْراً جَمِیْلًا، وَ دِیْناً سَلِیْماً، وَ فَرَجاً قَرِیْباً، وَ أَجْراً عَظِیْماً، وَ رِزْقاً هَنِیْئاً، وَ عَیْشاً رَغِیْداً، وَ جِسْماً صَحِیْحاً، وَ عَیْناً دامِعَةً، و قَلْباً خاشِعاً، وَ یَقِیْناً ثابِتاً، وَ عُمْراً
طَوِیْلًا، وَ عَقْلًا کامِلًا، وَ عِبادَةً دائِمَةً.
ص412
أَسْأَلُکَ الثَّباتَ عَلَی الْهُدی وَ الْقُوَّةَ عَلی ما تُحِبُّ وَ تَرْضی.
اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْ حُبَّکَ أَحَبَّ الْأَشْیاءِ إلَیَّ، وَ خَوْفَکَ أَخْوَفَ الْأَشْیاءِ عِنْدِی، وَ ارْزُقْنِی حُبَّکَ، وَ حُبَّ مَنْ یَنْفَعُنِی حُبُّهُ عِنْدَکَ؛ وَ ما رَزَقْتَنِی وَ تَرْزُقُنِی مِمّا أُحِبُّ فَاجْعَلْهُ لِی فَراغاً فِیْما تُحِبُّ، وَ اقْطَعْ عَنِّی حَوائِجَ (1) الدُّنْیا بِالشَّوْقِ إلی لِقائِکَ. وَ إذا أَقْرَرْتَ عُیُوْنَ أَهْلِ الدُّنْیا بِدُنْیاهُمْ، فَاجْعَلْ قُرَّةَ عَیْنِی فی طاعَتِکَ وَ رِضاکَ وَ مَرْضاتِکَ بِرَحْمَتِکَ، إنَّ رَحْمَتَکَ قَرِیْبٌ مِنَ الْمُحْسِنِیْنَ (2).
پس گفته است سیّد رحمه الله: صفت نماز دیگر که نزد سر مبارک حضرت امام حسین علیه السلام باید کرد و آن دو رکعت است که در رکعت اوّل سوره «الرّحمن» و در رکعت دوم سوره «تبارک الّذی بیده الملک» باید خواند. هر که این دو رکعت را در آنجا بکند، حق تعالی بنویسد از برای او ثواب بیست و پنج حج مقبول پسندیده که با رسول خدا صلی الله علیه و آله کرده باشند (3).
باز گفته است که: صفت نماز حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - که سزاوار است که نزد ضریح مقدّس آن حضرت به عمل آورند و آن چهار رکعت است با چهار صد مرتبه سوره «فاتحة الکتاب» و چهار صد مرتبه «قل هو اللَّه أحد» به این کیفیّت که:
در هر رکعت ایستاده پنجاه مرتبه سوره «حمد» و پنجاه مرتبه سوره «قل هو اللَّه أحد» می خوانی، پس به رکوع می روی و هر یک را ده مرتبه می خوانی، پس سر از رکوع بر می داری و هر یک را ده مرتبه می خوانی، پس به سجده می روی و هر یک را ده مرتبه می خوانی، پس سر از سجده بر می داری و هر یک را ده مرتبه می خوانی، پس به سجده دوم می روی و هر یک را ده مرتبه می خوانی، پس در هر رکعت هر یک صد مرتبه خوانده می شود.
پس چون سلام بگویی این دعا بخوان:
یا اللَّهُ، أَنْتَ الَّذِی اسْتَجَبْتَ لِآدَمَ وَ حَوّاءَ عَلَیْهِما السَّلامُ حِیْنَ «قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِیْنَ» (4)، وَ ناداکَ نُوْحٌ عَلَیْهِ السَّلامُ
ص: 413
فَاسْتَجَبْتَ لَهُ وَ نَجَّیْتَهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْکَرْبِ الْعَظِیْمِ، وَ أَطْفَأْتَ نارَ نَمْرُوْدَ عَنْ خَلِیْلِکَ إبْراهِیْمَ فَجَعَلْتَها عَلَیْهِ بَرْداً وَ سَلاماً.
وَ أَنْتَ الَّذِی اسْتَجَبْتَ لِأَیُّوْبَ عَلَیْهِ السَّلامُ حِیْنَ ناداکَ: «أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرّاحِمِیْنَ» (1) فَکَشَفْتَ ما بِهِ مِنَ الضُّرِّ وَ آتَیْتَهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِکَ وَ ذِکْری لِأُوْلِی الْأَلْبابِ.
وَ أَنْتَ الَّذِی اسْتَجَبْتَ لِذِی النُّوْنِ حِیْنَ نادی (2) فی الظُّلُماتِ أَنْ لا إلهَ إلّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إنِّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمِیْنَ (3)، فَنَجَّیْتَهُ مِنَ الْغَمِّ.
وَ أَنْتَ الَّذِی اسْتَجَبْتَ لِمُوْسی وَ هارُوْنَ دَعْوَتَهُما حِیْنَ قُلْتَ: «قَدْ أُجِیْبَتْ دَعْوَتُکُما فَاسْتَقِیْما» (4)، وَ أَغْرَقْتَ فِرْعَوْنَ وَ قَوْمَهُ، وَ غَفَرْتَ لِداوُدَ ذَنْبَهُ وَ نَبَّهْتَ قَلْبَهُ وَ أَرْضَیْتَ خَصْمَهُ رَحْمَةً مِنْکَ.
وَ أَنْتَ الَّذِی فَدَیْتَ الذَّبِیْحَ بِذِبْحٍ عَظِیْمٍ بَعْدَ ما أَسْلَما (5) وَ تَلَّهُ لِلْجَبِیْنِ فَنادَیْتَ بِالْفَرَجِ وَ الرَّوْحِ.
وَ أَنْتَ الَّذِی ناداکَ زَکَرِیّا عَلَیْهِ السَّلامُ نِداءً خَفِیّاً «قالَ رَبِّ إنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْباً وَ لَمْ أَکُنْ بِدُعائِکَ رَبِّ شَقِیّاً» (6)، وَ قُلْتَ: «وَیَدْعُوْنَنا رَغَباً وَ رَهَباًوَکانُوْا لَنا خاشِعِیْنَ» (7).
وَ أَنْتَ تَسْتَجِیْبُ (8) لِلَّذِیْنَ آمَنُوْا وَ عَمِلُوْا الصّالِحاتِ لِتَزِیْدَنَّهُمْ (9) مِنْ فَضْلِکَ؛ رَبِّ فَلا تَجْعَلْنِی مِنْ أَهْوَنِ الدّاعِیْنَ لَکَ، الرّاغِبِیْنَ إلَیْکَ، وَ اسْتَجِبْ لِی کَمَا اسْتَجَبْتَ لَهُمْ،
ص: 414
بِحَقِّهِمْ عَلَیْکَ طَهِّرْنِی بِطُهْرِکَ، وَ تَقَبَّلْ صَلَواتِی وَ حَسَناتِی بِقَبُوْلٍ حَسَنٍ، وَ طَیِّبْ بَقِیَّةَ حَیاتِی، وَ طَیِّبْ وَفاتِی، وَ احْفَظْنِی فِیْمَنْ أُخَلِّفُ، وَ احْفَظْهُمْ رَبِّ بِدُعائِی، وَ اجْعَلْ ذُرِّیَّتِی ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً، تَحُوْطُها بِحِیاطَتِکَ مِنْ کُلِّ ما حُطْتَ مِنْهُ ذُرِّیَّةَ أَوْلِیائِکَ وَ أَهْلِ طاعَتِکَ، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ.
یا مَنْ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ رَقِیْبٌ، وَ مِنْ کُلِّ سائِلٍ قَرِیْبٌ، وَ لِکُلِّ داعٍ مِنْ خَلْقِهِ مُسْتَجِیْبٌ، أَنْتَ اللَّهُ الَّذِی لا إلهَ إلّا أَنْتَ، الْحَیُّ الْقَیُّوْمُ، الْأَحَدُ الصَّمَدُ، الَّذِی لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُوْلَدْ، وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ.
وَأَسْأَلُکَ بِالْقُدْرَةِ الَّتِی عَلَوْتَ بِها عَلی عَرْشِکَ، وَ رَفَعْتَ بِها سَماواتِکَ، وَ فَرَشْتَ بِها أَرْضَکَ، وَ أَرْسَیْتَ بِها جِبالَکَ، وَ أَجْرَیْتَ بِهَا الْبِحارَ، وَ سَخَّرْتَ بِهَا السَّحابَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُوْمَ وَ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ، وَ خَلَقْتَ بِهَا الْخَلائِقَ کُلَّها.
أَسْأَلُکَ بِعَظَمَةِ وَ جْهِکَ الْکَرِیْمِ الَّذِی أَشْرَقَتْ بِهِ السَّماواتُ وَ أَضاءَتْ بِهِ الظُّلُماتُ، إلّاصَلَّیْتَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ کَفَیْتَنِی أَمْرَ مَعادِی وَ مَعاشِی، وَ أَصْلَحْتَ شَأْنِی کُلَّهُ، وَ لَمْ تَکِلْنِی إلی نَفْسِی طَرْفَةَ عَیْنٍ، وَ أَصْلَحْتَ أَمْرِی وَ أَمْرَ عِیالِی، وَ کَفَیْتَنِی أَمْرَهُمْ، وَ أَغْنَیْتَنِی وَ إیَّاهُمْ مِنْ کُنُوْزِکَ وَ خَزائِنِکَ وَ سَعَةِ فَضْلِکَ، وَ أَنْبَطْتَ قَلْبِی مِنْ یَنابِیْعِ الْحِکْمَةِ، الَّتِی تَنْفَعُنِی بِها وَ تَنْفَعُ بِها مَنِ ارْتَضَیْتَ مِنْ عِبادِکَ، وَ جَعَلْتَ لِی مِنَ الْمُتَّقِیْنَ فی آخِرَتِی إماماً؛ کَما جَعَلْتَ إبْراهِیْمَ إماماً، فَإنَّ بِتَوْفِیْقِکَ یَفُوْزُ الْفائِزُوْنَ، وَ یَتُوْبُ التّائِبُوْنَ، وَ یَعْبُدُکَ الْعابِدُوْنَ، وَ بِتَسْدِیْدِکَ یَسْعَدُ الصّالِحُوْنَ الْمُخْبِتُوْنَ الْخائِفُوْنَ لَکَ، وَ بإرْشادِکَ نَجَا النّاجُوْنَ مِنْ نارِکَ، وَ أَشْفَقَ مِنْهَا الْمُشْفِقُوْنَ مِنْ خَلْقِکَ، وَ بِخِذْلانِکَ خَسِرَ الْمُبْطِلُوْنَ، وَ هَلَکَ الظّالِمُوْنَ، وَ غَفَلَ الْغافِلُوْنَ.
ص: 415
اللَّهُمَّ آتِ نَفْسِی مُناها، أَنْتَ وَلِیُّها وَ مَوْلاها، وَ أَنْتَ خَیْرُ مَنْ زَکّاها.
اللَّهُمَّ بَیِّنْ لَها هُداها، وَ أَلْهِمْها فُجُوْرَها وَ تَقْواها، وَ أَنْزِلْها مِنَ الْجِنانِ عُلْیاها، وَ طَیِّبْ وَ فاتَها وَ مَحْیاها، وَ أَکْرِمْ مُنْقَلَبَها وَ مَثْواها، وَ مُسْتَقَرَّها وَ مَأْواها، أَنْتَ رَبُّها وَ مَوْلاها (1).
ص: 416
در حدیث معتبر منقول است که یونس بن ظبیان به حضرت صادق علیه السلام عرض کرد که: زیارت امام حسین علیه السلام در حال تقیّه چگونه باید کرد؟
فرمود که: چون برسی به نهر فرات غسل بکن، پس دو جامه طاهر بپوش، پس بگذر محاذی قبر آن حضرت پس سه مرتبه بگو:
صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یا أَبا عَبْدِاللَّه.
چون چنین کنی زیارت تو تمام است (1).
و به سند حسن از آن حضرت منقول است که: می گویی: نزد قبر حسین بن علیّ علیهما السلام آنچه خواهی (2).
ص: 417
ص: 418
به سند صحیح و معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: هر که حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - را زیارت کند در روز عاشورا و عارف به حق آن حضرت بوده باشد، چنان است که خدا را در عرش عبادت کرده باشد (1).
و در چند حدیث معتبر دیگر فرمود که: هر که آن حضرت را در روز عاشورا زیارت کند، چنان است که در پیش آن حضرت شهید شده باشد و در خون خود غلطیده باشد (2).
و در روایت معتبر دیگر فرمود که: هر که آن حضرت را در روز عاشورا زیارت کند، بهشت او را واجب شود (3).
و در حدیث معتبر دیگر از آن حضرت منقول است که: هر که شب عاشورا نزد حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - بماند تا صبح، در روز قیامت خدا را ملاقات کند آلوده به خون خود و چنان باشد که در عرصه کربلا با آن حضرت شهید شده باشد (4).
ص: 419
و در حدیث معتبر دیگر فرمود که: هر که در روز عاشورا نزد قبر حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - مردم را آب بدهد، مثل کسی باشد که لشکر آن حضرت را آب داده باشد و با آن حضرت در صحرای کربلا حاضر شده باشد (1).
و به سند مُوثّق از حضرت امام رضا علیه السلام منقول است که: هر که ترک کند سعی کردن در حاجتهای خود را در روز عاشورا، حق تعالی حاجتهای دنیا و آخرت او را برآورد.
و هر که روز عاشورا روز مصیبت و حزن و گریه او باشد، حق تعالی روز قیامت را روز فرح و خوشحالی او گرداند و دیده اش در بهشت به ما روشن گردد.
و هر که روز عاشورا را روز برکت نام کند و در خانه خود چیزی ذخیره کند، برکت نیابد در آنچه ذخیره کرده است؛ و محشور شود در روز قیامت با یزید و عبید اللَّه بن زیاد و عمر بن سعد - علیهم اللعنة - (2).
و در حدیث حسن دیگر فرمود به ریّان بن شبیب که: ای پسر شبیب اگر از برای چیزی گریه کنی، از برای حسین بن علی علیهما السلام گریه کن، که او را مانند گوسفند سر بریدند و کشته شد با آن حضرت از اهل بیت او هیجده مرد که در زمین شبیه خود نداشتند.
و به تحقیق که آسمانهای هفتگانه و زمینها برای شهادت آن حضرت گریستند.
و به درستی که چهار هزار ملک به سوی زمین آمدند برای یاری او، وقتی رسیدند که او شهید شده بود؛ پس ایشان نزد قبر آن حضرت اند ژولیده و گردآلوده تا آنکه قائم آل محمّد علیهم السلام ظاهر شود، پس از یاوران آن حضرت خواهند بود و شعار ایشان در جنگ این خواهد بود: «یا لَثاراتِ الْحُسَینِ» - یعنی ای گروهی که طلب خون حسین می کنید - .
ای پسر شبیب، مرا خبر داد پدرم، از پدرش، از جدّش که: چون شهید شد جدّم حسین - صلوات اللَّه علیه - آسمان خون و خاک سرخ بارید.
ص: 420
ای پسر شبیب، اگر گریه کنی بر حسین تا آب دیده تو بر روی تو جاری شود، حق تعالی هر گناه صغیره و کبیره تو را بیامرزد.
ای پسر شبیب، اگر خواهی که در قیامت هیچ گناه بر تو نباشد، زیارت آن حضرت بکن.
ای پسر شبیب، اگر خواهی که در غرفه های بهشت با رسول خدا و آل او - صلوات اللَّه علیهم - ساکن شوی، لعنت کن قاتلان آن حضرت را.
ای پسر شبیب، اگر خواهی که مثل ثواب کسی داشته باشی که با آن حضرت شهید شده باشد، پس هر گاه که او را یاد کنی بگو:
یا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیْماً.
ای پسر شبیب، اگر خواهی که در درجات عالیه بهشت با ما باشی، محزون باش از برای حزن ما و شاد باش از برای شادی ما. و بر تو باد به محبّت و ولایت ما، که اگر مردی سنگی را دوست دارد، خدا او را با او محشور گرداند در روز قیامت (1).
و به سند معتبر منقول است که عبداللَّه بن الفضل به حضرت صادق علیه السلام عرض کرد که: یا ابن رسول اللَّه! چگونه عامّه روز عاشورا را روز برکت نامیدند؟
حضرت گریست و فرمود که: چون امام حسین علیه السلام شهید شد مردم تقرّب جستند به سوی یزید و خبرها از برای او بستند و جایزه ها از برای آنها گرفتند؛ و از جمله آنها که از برای او بستند این بود که روز عاشورا روز برکت است، تا عدول کنند مردم در آن روز از جزع و گریه و مصیبت و حزن به سوی فرح و شادی و تبرّک جستن به آن و تهیه سال کردن در آن.
خدا حکم کند میان ما و ایشان (2).
مؤلّف گوید که: نهی از ذخیره کردن چیزی در خانه که در احادیث وارد شده است، گویا مراد آن باشد که آذوقه سال را در این روز در خانه جمع کنند از برای مبارکی این روز؛ چنانچه الحال نیز در شام و مکّه متعارف است.
ص: 421
و امّا زیارات منقوله این روز، پس چند زیارت است:
به سند معتبر منقول است از سیف بن عمیره و صالح بن عُقبه، هر دو از محمّد بن اسماعیل و علقمة بن محمّد حَضرمی و هر دو از مالک جُهَنی که حضرت امام محمّد باقر علیه السلام فرمود که: هر که زیارت کند حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - را در روز دهم محرم تا نزد قبر آن حضرت گریان شود، ملاقات کند خدا را در روز قیامت با ثواب دو هزار هزار حج و دو هزار هزار عمره و دو هزار هزار جهاد، که هر یک را با رسول خدا صلی الله علیه و آله و ائمّه طاهرین علیهم السلام کرده باشند.
مالک گفت: فدای تو شوم، چه ثواب است برای کسی که در شهرهای دور باشد و ممکن نباشد او را رفتن به سوی قبر آن حضرت؟
فرمود که: چون روز عاشورا درآید بیرون رود به سوی صحرا، یا بالا رود بر بام بلندی در خانه خود و اشاره کند به سوی آن حضرت به سلام و جهد کند در نفرین کردن بر قاتل آن حضرت و بعد از آن دو رکعت نماز بکند؛ و بکند این کار را در اوّل روز پیش از پیشین، پس ندبه و نوحه و گریه کند بر حسین و امر کند هر که را در خانه او است و از او تقیّه نکند به گریه کردن بر آن حضرت و در خانه خود مصیبتی بر پا دارد به اظهار جزع بر آن حضرت و ملاقات کنند بعضی از ایشان بعضی را در خانه های خود به گریه کردن و تعزیه گویند بعضی از ایشان بعضی را به مصیبت آن حضرت؛ پس من ضامنم بر خدا که هر گاه این کارها را بکنند، جمیع آن ثوابها را به ایشان عطا فرماید.
مالک گفت: تو ضامنی و کفیلی از برای ایشان به این ثواب؟ فرمود که: بلی.
پرسید که: چگونه یکدیگر را تعزیه بگویند؟
فرمود که می گویند که:
عَظَّمَ اللَّهُ أُجُورَنا بِمُصابِنا بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلام، وَ جَعَلَنا وَ إیّاکُمْ مِنَ الطّالِبِیْنَ
ص: 422
بِثَأْرِهِ مَعَ وَلِیِّهِ الْإمامِ الْمَهْدِیِّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلامُ - .
و اگر توانی در آن روز از برای هیچ کار از خانه بیرون مرو، که آن روز نحسی است که حاجت هیچ مؤمنی در آن روز برآورده نمی شود؛ و اگر برآورده شود از برای او مبارک نیست و در آن خیری و رشدی نخواهد دید.
و ذخیره مکن از برای منزل خود چیزی، که در این روز هر که از برای منزل خود چیزی ذخیره کند از برای او مبارک نیست آنچه ذخیره کرده است؛ و اهلش که از برای ایشان ذخیره کرده است مبارک نخواهند بود از برای او.
پس کسی که چنین کند، از برای او نوشته شود ثواب هزار هزار حج و هزار هزار عمره و هزار هزار جهاد، که همه با رسول خدا صلی الله علیه و آله باشد. و از برای او خواهد بود ثواب مصیبت هر پیغمبری و رسولی و صدّیقی و شهیدی که مرده باشد یا کشته شده باشد، از وقتی که خدا دنیا را خلق کرده است تا روز قیامت.
علقمة بن محمّد گفت که: من گفتم به حضرت امام محمّد باقر علیه السلام که تعلیم نما به من دعایی که بخوانم در این روز هر گاه که خواهم که آن حضرت را زیارت کنم از نزدیک و دعایی که هر گاه در شهرهای دور خواهم که اشاره کنم و آن حضرت را زیارت کنم بخوانم.
فرمود که: ای علقمه! هر گاه بکنی آن دو رکعت را بعد از آن که اشاره کرده باشی به جانب آن حضرت به سلام و گفته باشی بعد از اشاره و نماز آن قول را که مذکور خواهد شد، پس دعا کرده خواهی بود به دعایی که ملائکه می خوانند در وقتی که زیارت آن حضرت می کنند و می نویسد خدا برای تو به آن زیارت هزار هزار حسنه و محو می کند از برای تو هزار هزار گناه و بلند می کند از برای تو در بهشت هزار هزار درجه و خواهی بود از آنها که شهید شده باشند با حسین بن علی - صلوات اللَّه علیه - تا آنکه شریک شوی با ایشان در درجات ایشان و نشناسند تو را مگر از آنها که با آن حضرت شهید شده اند و نوشته شود برای تو ثواب هر پیغمبری و رسولی و ثواب زیارت هر که آن حضرت را زیارت کرده است، از روزی که شهید شده است.
ص: 423
می گویی:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا أبا عَبْدِاللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّه، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَمِیْرِ الْمُؤْمِنِیْنَ، وَ ابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیِّیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثارِهِ وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُوْرَ؛ السَّلامُ عَلَیْکَ وَ عَلَی الْأرْواحِ الَّتِی حَلَّتْ بِفِنائِکَ، عَلَیْکُمْ مِنِّی جَمِیْعاً سَلامُ اللَّهِ أَبَداً ما بَقِیْتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ.
یا أبا عَبْدِاللَّهِ، لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ وَ عَظُمَتِ (1) الْمُصِیْبَةُ بِکَ عَلَیْنَا، وَ عَلی جَمِیْعِ أَهْلِ الْإسْلامِ، وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصِیْبَتُکَ فِی السَّماوَاتِ عَلَی جَمِیْعِ أَهْلِ السَّماوَاتِ؛ فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسَّسَتْ أَساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ، وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ، وَ أَزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ الَّتِی رَتَّبَکُمُ اللَّهُ فِیْها، وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْکُمْ، وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدِیْنَ لَهُمْ بِالتَّمْکِیْنِ مِنْ قِتالِکُمْ؛ بَرِئْتُ إلَی اللَّهِ وَ إلَیْکُمْ مِنْهُمْ، وَ مِنْ أَشْیاعِهِمْ وَ أَتْباعِهِمْ وَ أَوْلِیائِهِمْ.
یا أَبا عَبْدِاللَّهِ، إنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ، وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ إلی یَوْمِ الْقِیامَةِ، وَ لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِیادٍ وَ آلَ مَرْوانَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنِی أُمَیَّةَ قاطِبَةً، وَ لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجانَةَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ، وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْراً، وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسْرَجَتْ وَ أَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ وَ تَهَیَّأَتْ لِقِتالِکَ.
بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی، لَقَدْ عَظُمَ مُصابِی بِکَ؛ فَأَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِی أَکْرَمَ مَقامَکَ وَ أَکْرَمَنِی بِکَ، أَنْ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثارِکَ مَعَ إمامٍ مَنْصُوْرٍ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ.
اللّهُمَّ اجْعَلْنِی عِنْدَکَ وَ جِیْهاً بِالْحُسَیْنِ فی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ.
یا أبا عَبْدِاللَّهِ، إنِّی أَتَقَرَّبُ إلَی اللَّهِ وَ إلی رَسُوْلِهِ وَ إلی أَمِیْرِ الْمُؤْمِنِیْنَ وَ إلی
ص: 424
فاطِمَةَ وَ إلَی الْحَسَنِ وَ إلَیْکَ بِمُوالاتِکَ وَ بِالْبَراءَةِ مِمَّنْ قاتَلَکَ وَ نَصَبَ لَکَ الْحَرْبَ، وَ بِالْبَراءَةِ مِمَّنْ أَسَّسَ أَساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَیْکُمْ، وَ أَبْرَأُ إِلَی اللَّهِ وَ إِلی رَسُوْلِهِ مِمَّنْ أَسَّسَ أَسَاسَ ذلِکَ (1)، وَ بَنی عَلَیْهِ بُنْیانَهُ، وَ جَرَی فِی ظُلْمِهِ وَ جَوْرِهِ عَلَیْکُمْ، وَ عَلی أَشْیاعِکُمْ.
بَرِئْتُ إلَی اللَّه وَ إلَیْکُمْ مِنْهُمْ، وَ أتَقَرَّبُ إلَی اللَّهِ ثُمَّ إلَیْکُمْ بِمُوالاتِکُمْ وَ مُوالاةِ وَلِیِّکُمْ، وَ بِالْبَراءَةِ مِنْ أَعْدائِکُمْ وَ النّاصِبِیْنَ لَکُمُ الْحَرْبَ، وَ بِالْبَراءَةِ مِنْ أَشْیاعِهِمْ وَ أَتْباعِهِمْ.
إنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ، وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ، وَ وَلِیٌّ لِمَنْ والاکُمْ، وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عاداکُمْ؛ فَأَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِی أَکْرَمَنِی بِمَعْرِفَتِکُمْ وَ مَعْرِفَةِ أَوْلِیائِکُمْ، وَ رَزَقَنِیَ الْبَراءَةَ مِنْ أَعْدائِکُمْ، أَنْ یَجْعَلَنِی مَعَکُمْ فی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ، وَ أَنْ یُثَبِّتَ لِی عِنْدَکُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ.
وَأَسْأَلُهُ أَنْ یُبَلِّغَنِی الْمَقامَ الْمَحْمُوْدَ لَکُمْ عِنْدَاللَّهِ، وَ أَنْ یَرَزُقَنِی طَلَبَ ثارِی (2) مَعَ إمامٍ مَهْدِیٍّ ظَاهرٍ ناطِقٍ مِنْکُمْ.
وَأَسْأَلُ اللَّهَ بِحَقِّکُمْ وَ بِالشَّأْنِ الَّذِی لَکُمْ عِنْدَهُ، أَنْ یُعْطِیَنِی بِمُصابِی بِکُمْ أَفْضَلَ ما یُعْطِی مُصَاباً بِمُصِیْبَةٍ (3)، مُصِیْبَةً ما أَعْظَمَها وَ أَعْظَمَ رَزِیَّتَها فی الْإسْلامِ، وَ فی جَمِیْعِ أَهْلِ السَّماواتِ وَ الْأرْضِ.
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فی مَقامِی هذا مِمَّنْ تَنالُهُ مِنْکَ صَلَواتٌ وَ رَحْمَةٌ وَ مَغْفِرَةٌ.
اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیایَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ مَماتِی مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ.
اللَّهُمَّ إنَّ هذا یَوْمٌ تَبَرَّکَتْ بِهِ بَنُوْ أُمَیَّةَ، وَ ابْنُ آکِلَةِ الْأَکْبادِ، اللَّعِیْنُ بْنُ اللَّعِیْنِ عَلی
ص: 425
لِسانِ نَبِیِّکَ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - فی کُلِّ مَوْطِنٍ وَ مَوْقِفٍ وَقَفَ فِیْهِ نَبِیُّکَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ.
اللَّهُمَّ الْعَنْ أبا سُفْیانَ، وَ مُعاوِیَةَ بْنَ أَبِی سُفْیانَ، وَ یَزِیْدَ بْنَ مُعاوِیَةَ - عَلَیْهِمْ مِنْکَ اللَّعْنَةُ أَبَدَ الْآبِدِیْنَ - ، وَ هذا یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیَادٍ وَ آلُ مَرْوَانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَیْنَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ.
اللَّهُمَّ ضاعِفْ عَلَیْهِمُ اللَّعْنَ مِنْکَ وَ الْعَذابَ.
اللَّهُمَّ إنِّی أَتَقَرَّبُ إلَیْکَ فی هذَا الْیَوْمِ وَ فی مَوْقِفِی هذا وَ أَیّامِ حَیاتِی بِالْبَراءَةِ مِنْهُمْ وَ اللَّعْنَةِ عَلَیْهِمْ، وَ بِالْمُوالاةِ لِنَبِیِّکَ وَ آلِ نَبِیِّکَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ.
پس صد مرتبه می گویی:
اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلی ذلِکَ.
اللَّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتِی جَاهَدَتِ الْحُسَیْنَ، وَ شایَعَتْ وَ بایَعَتْ عَلی قَتْلِهِ. اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمِیْعاً.
پس صد مرتبه می گویی:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَبا عَبْدِاللَّهِ، وَ عَلَی الْأرْواحِ الَّتِی حَلَّتْ بِفِنائِکَ، عَلَیْکَ مِنِّی سَلامُ اللَّهِ ما (1) بَقِیْتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ؛ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّی لِزِیارَتِکَ.
السَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ، وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَ عَلی أَصْحابِ الْحُسَیْنِ.
پس می گویی:
اللَّهُمَّ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنِّی، وَ ابْدَأْ بِهِ أَوَّلًا، ثُمَّ الثّانِیَ، ثُمَّ الثّالِثَ، ثُمَّ الرّابِعَ. اللَّهُمَّ الْعَنْ یَزِیْدَ بْنَ مُعاوِیَةَ خَامِساً وَ الْعَنْ عُبَیْدَ اللَّهِ بْنَ زِیادٍ، وَ ابْنَ مَرْجَانَةَ،
ص: 426
وَعُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ أَبِی سُفْیَانَ وَ آلَ زِیَادٍ وَ آلَ مَرْوانَ، إلی یَوْمِ الْقِیامَةِ.
پس به سجده می روی و می گویی:
اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشّاکِرِیْنَ لَکَ عَلی مُصابِهِمْ، الْحَمْدُ للَّهِ عَلی عَظِیْمِ رَزِیَّتِی.
اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ - عَلَیْهِ السَّلامُ - یَوْمَ الْوُرُوْدِ، وَ ثَبِّتْ لِی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ أَصْحابِ الْحُسَیْنِ، الَّذِیْنَ بَذَلُوْا مُهَجَهُمْ دُوْنَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ.
علقمه گفت که امام محمّد باقر علیه السلام فرمود که: اگر توانی هر روز آن حضرت را به این کیفیّت زیارت کنی، بکن که جمیع این ثوابها از برای تو خواهد بود (1).
و روایت کرد محمّد بن خالد طیالسی از سیف بن عمیره که گفت: من با صفوان ابن مهران جمّال و جماعتی از اصحاب خود رفتیم به سوی نجف - بعد از آنکه حضرت صادق علیه السلام بیرون رفته بودند از حِیره به مدینه پیش از ما - پس چون از زیارت حضرت امیرالمؤمنین صلوات اللَّه علیه فارغ شدیم، صفوان روی خود را گردانید به سوی قبر حضرت امام حسین صلوات اللَّه علیه و گفت:
زیارت کنید حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - را از این مکان از بالای سر امیرالمؤمنین صلوات اللَّه علیه، که حضرت امام جعفر صادق علیه السلام چنین کرد در وقتی که من در خدمت آن حضرت به این مکان شریف آمده بودم.
پس خواند صفوان آن زیارت را که علقمه از حضرت امام محمد باقر علیه السلام برای روز عاشورا روایت کرده است.
پس دو رکعت نماز کرد نزد سر امیرالمؤمنین و وداع کرد بعد از نماز امیرالمؤمنین علیه السلام را و رو به جانب قبر امام حسین علیه السلام کرد و آن حضرت را نیز وداع کرد.
ص: 427
و از جمله دعاها که بعد از آن دو رکعت خواند، این دعا بود:
یا اللَّهُ یا اللَّهُ یا اللَّهُ، یا مُجِیْبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّیْنَ، یا کاشِفَ کَرْبِ الْمَکْرُوْبِیْنَ، یا غِیاثَ الْمُسْتَغِیْثِیْنَ، وَ یا صَرِیْخَ الْمُسْتَصْرِخِیْنَ، وَ یا مَنْ هُوَ أَقْرَبُ إلَیَّ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیْدِ، وَ یا مَنْ یَحُوْلُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ، وَ یا مَنْ هُوَ بِالْمَنْظَرِ الْأعْلی وَ بِالْأُفُقِ الْمُبِیْنِ، وَ یا مَنْ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیْمُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی، وَ یا مَنْ یَعْلَمُ خائِنَةَ الْأعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُوْرُ، وَ یا مَنْ لا تَخْفی عَلَیْهِ خافِیَةٌ، وَ یا مَنْ لا تَشْتَبِهُ عَلَیْهِ الْأصْواتُ، وَ یا مَنْ لا تُغَلِّطُهُ الْحاجاتُ، وَ یا مَنْ لایُبْرِمُهُ إلْحاحُ الْمُلِحِّیْنَ، یا مُدْرِکَ کُلِّ فَوْتٍ، وَ یا جامِعَ کُلِّ شَمْلٍ، وَ یا بارِئَ النُّفُوْسِ بَعْدَ الْمَوْتِ، یا مَنْ هُوَ کُلَّ یَوْمٍ فی شَأْنٍ، یا قاضِیَ الحاجاتِ، یا مُنَفِّسَ الْکُرُباتِ، یا مُعْطِیَ السُّؤُلاتِ (1)، یا وَلِیَّ الرَّغَباتِ، یا کافِیَ الْمُهِمّاتِ، یا مَنْ یَکْفِی مِنْ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ لا یَکْفِی مِنْهُ شَیْ ءٌ فی السَّماواتِ وَ الْأرْضِ.
أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ، وَ بِحَقِّ فاطَمَةَ بِنْتِ نَبِیِّکَ، وَ بِحَقِّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ، فَإنِّی بِهِمْ أَتَوَجَّهُ إلَیْکَ فی مَقامی هذا، وَ بِهِمْ أَتَوَسَّلُ وَ بِهِمْ أَتَشَفَّعُ إلَیْکَ، وَ بِحَقِّهِمْ أَسْأَلُکَ وَ أُقْسِمُ وَ أَعْزِمُ عَلَیْکَ، وَ بِالشَّأْنِ الَّذِی لَهُمْ عِنْدَکَ، وَ بِالْقَدْرِ الَّذِی لَهُم عِنْدَکَ، وَ بِالَّذِی فَضَّلْتَهُمْ عَلَی الْعالَمِیْنَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذِی جَعَلْتَهُ عِنْدَهُمْ، وَ بِهِ خَصَصْتَهُمْ دُوْنَ الْعالَمِیْنَ، وَ بِهِ أَبَنْتَهُمْ وَ أَبَنْتَ فَضْلَهُمْ مِنْ فَضْلِ الْعالَمِیْنَ، حَتّی فاقَ فَضْلُهُمْ فَضْلَ الْعالَمِیْنَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مَحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تَکْشِفَ عَنِّی غَمِّی وَ هَمِّی وَ کَرْبِی، وَ تَکْفِیَنِی الْمُهِمَّ مِنْ أُمُوْرِی، وَ تَقْضِیَ عَنِّی دَیْنِی، وَ تَجْبُرَنِی مِنَ الْفَقْرِ، وتُجِیْرَنِی مِنَ الْفاقَةِ، وَ تُغْنِیَنِی عَنِ الْمَسْأَلَةِ إلَی الْمَخْلُوْقِیْنَ، وَ تَکْفِیَنِی هَمَّ مَنْ أَخافُ هَمَّهُ، وَ عُسْرَ
ص: 428
مَنْ أَخافُ عُسْرَهُ، وَ حُزُوْنَةَ مَنْ أَخافُ حُزُوْنَتَهُ، وَ شَرَّ مَنْ أَخافُ شَرَّهُ، وَ مَکْرَ مَنْ أَخافُ مَکْرَهُ، وَ بَغْیَ مَنْ أَخافُ بَغْیَهُ، وَ جَوْرَ مَنْ أَخافُ جَوْرَهُ، وَ سُلْطانَ مَنْ أَخافُ سُلْطانَهُ، وَ کَیْدَ مَنْ أَخافُ کَیْدَهُ، وَ مَقْدُرَةَ مَنْ أَخافُ بَلاءَ مَقْدُرَتِهِ عَلَیَّ، وَ تَرُدَّ عَنِّی کَیْدَ الْکَیَدَةِ، وَ مَکْرَ الْمَکَرَةِ.
اللَّهُمَّ مَنْ أَرادَنِی فَأَرِدْهُ، وَ مَنْ کادَنِی فَکِدْهُ، وَ اصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُ وَ مَکْرَهُ وَ بَأْسَهُ وَ أَمانِیَّهُ، وَ امْنَعْهُ عَنِّی کَیْفَ شِئْتَ وَ أَنّی شِئْتَ.
اللَّهُمَّ اشْغَلْهُ عَنِّی بَفَقْرٍ لا تَجْبُرُهُ، وَ بِبَلاءٍ لا تَسْتُرُهُ، وَ بِفاقَةٍ لا تَسُدُّها، وَ بِسُقْمٍ لا تُعافِیْهِ، وَ ذُلٍّ لا تُعِزُّهُ، وَ بِمَسْکَنَةٍ لا تَجْبُرُها.
اللَّهُمَّ اضْرِبْ بِالذُّلِّ نَصْبَ عَیْنَیْهِ، وَ أَدْخِلْ عَلَیْهِ الْفَقْرَ فی مَنْزِلِهِ وَ الْعِلَّةَ وَ السُّقْمَ فی بَدَنِهِ، حَتّی تَشْغَلَهُ عَنِّی بِشُغْلٍ شاغِلٍ لا فَراغَ لَهُ، وَ أَنْسِهِ ذِکْرِی کَما أَنْسَیْتَهُ ذِکْرَکَ، وَ خُذْ عَنِّی بِسَمْعِهِ وَ بَصَرِهِ وَ لِسانِهِ وَ یَدِهِ وَ رِجْلِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَمِیْعِ جَوارِحِهِ، وَ أَدْخِلْ عَلَیْهِ فی جَمِیْعِ ذلِکَ السُّقْمَ وَ لا تَشْفِهِ، حَتّی تَجْعَلَ ذلِکَ لَهُ شُغْلًا شاغِلًا بِهِ عَنِّی وَ عَنْ ذِکْرِی، وَ اکْفِنِی یا کافِیَ ما لا یَکْفِی سِواکَ، فإنَّکَ الْکافِی لا کافِیَ سِواکَ، وَ مُفَرِّجٌ لا مُفَرِّجَ سِواکَ، وَ مُغیْثٌ لا مُغِیْثَ سِواکَ، وَ جارٌ لا جارَ سِواکَ؛ خابَ مَنْ کانَ رَجاؤُهُ (1) سِواکَ، وَ مُغِیْثُهُ سِواکَ، وَ مَفْزَعُهُ إلی سِواکَ، وَ مَهْرَبُهُ وَ مَلْجَؤُهُ إلی غَیْرِکَ، وَ مَنْجاهُ مِنْ مَخْلُوْقٍ غَیْرِکَ، فَأَنْتَ ثِقَتِی وَ رَجائِی وَ مَفْزَعِی وَ مَهْرَبِی وَ مَلْجَإِی وَ مَنْجایَ؛ فَبِکَ أَسْتَفْتِحُ وَ بِکَ أَسْتَنْجِحُ، وَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَتَوَجَّهُ إلَیْکَ وَ أَتَوَسَّلُ وَ أَتَشَفَّعُ.
فَأَسْأَلُکَ یا اللَّهُ یا اللَّهُ یا اللَّهُ، فَلَکَ الْحَمْدُ وَ لَکَ الشُّکْرُ وَ إلَیْکَ الْمُشتَکی، وَ أَنْتَ الْمُسْتَعانُ.
فَأَسْأَلُکَ یا اللَّهُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،
ص: 429
وَأَنْ تَکْشِفَ عَنِّی غَمِّی وَ هَمِّی وَ کَرْبِی فی مَقامِی هذا، کَما کَشَفْتَ عَنْ نَبِیِّکَ هَمَّهُ وَ غَمَّهُ وَ کَرْبَهُ، وَ کَفَیْتَهُ هَوْلَ عَدُوِّهُ، فَاکْشِفْ عَنِّی کَما کَشَفْتَ عَنْهُ، وَ فَرِّجْ عَنِّی کَما فَرَّجْتَ عَنْهُ، وَ اکْفِنِی کَما کَفَیْتَهُ، وَ اصْرِفْ عَنِّی هَوْلَ ما أَخافُ هَوْلَهُ، وَ مَؤُوْنَةَ ما أَخافُ مَؤُوْنَتَهُ، وَ هَمَّ ما أَخافُ هَمَّهُ، بِلا مَؤُوْنَةٍ عَلی نَفْسِی مِنْ ذلِکَ، وَ اصْرِفْنِی بِقَضاءِ حَوائِجِی، وَ کِفایَةِ ما أَهَمَّنِی هَمُّهُ مِنْ أَمْرِ آخِرَتِی وَ دُنْیایَ.
یا أَمِیْرَالْمُؤْمِنِیْنَ وَ یا أبا عَبْدِ اللَّهِ، عَلَیْکُما مِنِّی سَلامُ اللَّهِ أبَداً ما بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتِکُما وَ لا فَرَّقَ اللَّهُ بَیْنِی وَ بَیْنَکُما.
اللَّهُمَّ أحْیِنِی حَیاةَ مُحَمَّدٍ وَ ذُرِّیَّتِهِ وَ أَمِتْنِی مَماتَهُمْ وَ تَوَفَّنِی عَلی مِلَّتِهِمْ، وَ احْشُرْنِی فی زُمْرَتِهِمْ وَ لا تُفَرِّقْ بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ طَرْفَةَ عَیْنٍ أَبَداً فی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ.
یا أَمِیْرَالْمُؤْمِنِیْنَ وَ یا أَبا عَبْدِ اللَّهِ، أَتَیْتُکُما زائِراً وَ مُتَوَسِّلًا إلَی اللَّهِ رَبِّی وَ رَبِّکُما وَ مُتَوَجِّهاً إلَیْهِ بِکُما وَ مُسْتَشْفِعاً بِکُما إلَی اللَّهِ فی حاجَتِی هذِهِ، فَاشْفَعا لِی، فَإنَّ لَکُما عِنْدَ اللَّهِ الْمَقامَ الْمَحْمُوْدَ وَ الْجاهَ الْوَجِیْهَ وَ الْمَنْزِلَ الرَّفِیْعَ وَ الْوَسِیْلَةَ.
إنِّی أَنْقَلِبُ عَنْکُما مُنْتَظِراً لِتَنَجُّزِ الْحاجَةِ وَ قَضائِها وَ نَجاحِها مِنَ اللَّهِ، بِشَفاعَتِکُما لِی إلَی اللَّهِ فی ذلِکَ، فَلا أَخِیْبُ وَ لا یَکُوْنُ مُنْقَلَبِی مُنْقَلَباً خائِباً خاسِراً، بَلْ یَکُوْنُ مُنْقَلَبِی مُنْقَلَباً راجِحاً مُفلِحاً مُنجِحاً مُستَجاباً لِی بِقَضاءِ جَمِیْعِ حَوائِجِی وَ تَشْفَعا لِی إلَی اللَّهِ.
أَنْقَلِبُ (1) عَلی ما شاءَ اللَّهُ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إلّا بِاللَّه، مُفَوِّضاً أَمْرِی إلَی اللَّهِ، مُلْجِئاً ظَهْرِی إلَی اللَّهِ وَ مُتَوَکِّلًا عَلَی اللَّهِ وَ أَقُوْلُ حَسْبِیَ اللَّهُ وَ کَفی، سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ دَعا، لَیْسَ لِی وَ راءَ اللَّهِ وَ وَراءَکُمْ یا سادَتِی مُنْتَهیً، ما شاءَ رَبِّی کانَ وَ ما لَمْ یَشَأْ لَمْ یَکُنْ،
ص: 430
وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إلّا بِاللَّه.
أَسْتَوْدِعُکُما اللَّهَ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّی إلَیْکُما.
انْصَرَفْتُ یا سَیِّدِی یا أَمِیْرَالْمُؤْمِنِیْنَ وَ مَوْلایَ وَ أَنْتَ یا أَبا عَبْدِ اللَّهِ یا سَیِّدِی وَ سَلامِی عَلَیْکُما مُتَّصِلٌ مَا اتَّصَلَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ، واصِلٌ ذلِکَ إلَیْکُما، غَیرُ مَحْجُوْبٍ عَنْکُما سَلامِی إنْ شاءَ اللَّهُ وَ أَسْأَلُهُ بِحَقِّکُما أَنْ یَشاءَ ذلِکَ وَ یَفْعَلَ، فَإنَّهُ حَمِیْدٌ مَجِیْدٌ.
انْقَلَبْتُ یا سَیِّدَیَّ عَنْکُما تائِباً، حامِداً للَّهِ، شاکِراً، راجِیاً لِلْإجابَةِ، غَیْرَ آیِسٍ وَ لا قانِطٍ، آئِباً عائِداً راجِعاً إلی زِیارَتِکُما، غَیْرَ راغِبٍ عَنْکُما وَ لا مِنْ زِیارَتِکُما، بَلْ راجِعٌ عائِدٌ إنْ شاءَ اللَّهُ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إلّا بِاللَّه.
یا سادَتِی رَغِبْتُ إلَیْکُما وَ إلی زِیارَتِکُما بَعْدَ أَنْ زَهِدَ فِیْکُما وَ فی زِیارَتِکُما أَهْلُ الدُّنْیا، فَلا خَیَّبَنِیَ اللَّهُ مِمّا رَجَوْتُ (1) وَ ما أَمَّلْتُ فی زِیارَتِکُما، إنَّهُ قَرِیْبٌ مُجِیْبٌ.
سیف بن عمیره گفت که: من به صفوان گفتم که: علقمه که این زیارت را از امام محمد باقر علیه السلام از برای ما روایت کرد، این دعا را نقل نکرد!
صفوان گفت که: من وارد شدم با سیّد خودم امام جعفر - صلوات اللَّه علیه - به این مکان، پس کرد مثل آنچه ما کردیم در زیارت و این دعا را خواند در هنگام وداع بعد از آنکه آن دو رکعت نماز را کرد و آن وداع را به جا آورد.
بعد از آن صفوان گفت که: حضرت صادق علیه السلام به من گفت که: تعاهد نما این زیارت را و بخوان این دعا را و به این نحو زیارت بکن، که من ضامنم بر خدا که هر که این زیارت را بکند و این دعا را بخواند از نزدیک یا دور، اینکه زیارتش مقبول باشد و سعیش مزد داده شود و سلامش به آن حضرت برسد و محجوب نگردد و هر حاجت که از خدا بطلبد برآورده شود هر چند حاجتش بزرگ باشد.
ای صفوان، این زیارت را با همین ضامنی از پدرم شنیدم و پدرم از علیّ بن
ص: 431
الحسین با همین ضامنی و او از امام حسین علیه السلام و او از امام حسن علیه السلام با همین ضامنی و او از پدرش امیرالمؤمنین با همین ضامنی و امیرالمؤمنین از رسول خدا صلی الله علیه و آله با همین ضامنی و رسول خدا از جبرئیل علیه السلام با همین ضامنی و جبرئیل از خداوند عالمیان با همین ضامنی.
و به تحقیق که حق تعالی قسم به ذات مقدّس خود خورده است که: هر که حضرت امام حسین را به این روش زیارت کند از نزدیک یا دور و این دعا را بخواند، زیارت او را قبول کنم و هر حاجت که بطلبد برآورم هرچند بزرگ باشد و هر سؤال که بکند عطا کنم و از درگاه من ناامید برنگردد و او را برگردانم شاد و خوشحال به برآمدن حاجتش و فائز شدن به بهشت و آزاد شدن از جهنم. و از برای هر که شفاعت کند شفاعتش را قبول کنم، مگر کسی که دشمن ما اهل بیت باشد. و گواه گرفت خدا ما را برآنچه گواه گرفته بود بر آن ملائکه ملکوت خود را.
پس جبرئیل گفت که: یا رسول اللَّه حق تعالی مرا به سوی تو فرستاده است برای بشارت و سرور و خوشحالی تو و بشارت و شادی علیّ بن ابی طالب و فاطمه و حسن و حسین و امامان از فرزندان تو تا روز قیامت.
پس حضرت صادق علیه السلام فرمود که: ای صفوان هر گاه تو را حاجتی به سوی خدا بهم رسد این زیارت را بکن هر جا که باشی و این دعا را بخوان و از پروردگار خود حاجت خود را بطلب، که البتّه برآورده می شود و حق تعالی خلف وعده خود نمی فرماید (1).
مؤلّف گوید که: چون عبارت حدیث تشویش عظیمی دارد و قابل احتمال بسیار هست، اگر اوّل زیارت «السَّلامُ عَلَیْکَ یا أبا عَبد اللَّهِ» را تا «آل نَبِیّک عَلَیهِم السَّلامُ» بخواند و نماز زیارت را بکند و باز همان زیارت را اعاده کند و بعد از صد مرتبه لعنت بار دیگر نماز بکند و بعد از صد مرتبه سلام بار دیگر نماز کند و متّصل به سجده و بعد از سجده نیز نماز کند، شاید به جمیع احتمالات عمل کرده باشد.
ص: 432
و اگر اوّل یکی از زیارات بعید را به عمل آورد و نماز بکند و بعد از آن این اعمال را به عمل آورد، ظاهراً کافی باشد.
و اگر زیارت ششمِ امیرالمؤمنین علیه السلام را با این زیارت ضمّ کند، چنانچه سابقاً اشاره به این کردیم، بهتر است. خصوصاً هر گاه این زیارت را در نزد ضریح امیرالمؤمنین علیه السلام به عمل آورد.
و چون در حدیث، تجویز کردن این زیارت در هر وقت وارد شده است، اگر در غیرِ روز عاشورا کند به جای «اللَّهُمَّ إنَّ هذا یَوْمٌ تَبَرَّکَتْ بِهِ بَنُوْ امَیَّةَ» بگوید: اللَّهُمَّ إنَّ یَوْمَ قَتْلِ الْحُسَیْنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ یَوْمٌ تَبَرَّکَتْ بِهِ بَنُوْ امَیَّةَ.
به سند حسن کالصحیح روایت کرده اند اکابر اصحاب از عبد اللَّه بن سنان که گفت: داخل شدم بر سیّد خود جعفر بن محمّد علیهما السلام در روز عاشورا، پس آن حضرت را یافتم با رنگ متغیّر و اثر حزن و اندوه از او ظاهر بود و آب از دیده های مبارکش می ریخت مانند مروارید.
گفتم سبب چیست گریه شما را، هرگز خدا نگریاند دیده های شما را؟
فرمود که: آیا غافلی تو، مگر نمی دانی که حسین بن علی علیهما السلام در مثل این روز شهید شده است؟!
گفتم: ای سیّد من، چه می فرمایی در روزه آن؟
فرمود که: روزه بدار بی آنکه شب نیّت روزه کنی و افطار بکن نه از روی شماتت و یک روز تمام روزه مدار و باید که افطار تو بعد از نماز عصر بوده باشد بر شربتی از آب؛ به درستی که در مثل این وقت از این روز، جنگ برطرف شد از آل رسول - صلّی اللَّه علیهم - و کارزار از ایشان گشوده شد و سی کس از ایشان بر زمین کشته افتاده بودند با موالی ایشان که بر رسول خدا صلی الله علیه و آله کشتن هر یک از ایشان عظیم بود؛ و اگر در دنیا می بود او را می بایست تعزیه بگویند برای کشته شدن هر یک از ایشان.
پس آن حضرت آنقدر گریست که ریش مبارکش به آب دیده اش تر شد.
ص: 433
پس فرمود که: به درستی که حق تعالی نور را در روز جمعه خلق کرد در روز اوّل ماه مبارک رمضان و ظلمت را خلق کرد در روز چهار شنبه روز عاشورا و از برای هر یک راهی و طریقه ای قرار داد.
ای عبداللَّه بن سنان، بهترین کاری که در این روز بکنی آن است که جامه های پاک بپوشی و بندهای خود را بگشایی و ساعد خود را تا مرفق بگشایی - مانند هیئت اصحاب مصیبت - پس بروی به صحرای خالی - یا مکانی که کسی تو را نبیند، یا به موضعی از منزل خود که خالی باشد - در وقتی که روز بلند شده باشد، پس چهار رکعت نماز بگزاری و رکوع و سجودش را نیکو به عمل آوری و بعد از هر دو رکعت سلام بگویی و در رکعت اوّل سوره «حمد» و «قل یا أیّها الکافرون» و در رکعت دوم سوره «حمد» و «قل هو اللَّه أحد» و در رکعت سوم سوره «حمد» و سوره «احزاب» و در رکعت چهارم سوره «حمد» و سوره «إذا جاءک المنافقون» بخوانی - یا هر سوره ای که تو را میسّر شود از قرآن - ، پس سلام بگویی و رو را بگردانی به جانب قبر امام حسین علیه السلام و متمثّل سازی از برای خود و در خاطر خود درآوری کشته شدن آن حضرت را و هر که با آن حضرت بوده است از فرزندان و اهل آن حضرت و سلام و صلوات فرستی بر آن حضرت و لعنت کنی بر قاتلان آن حضرت و بیزاری جویی از کرده های ایشان تا بلند گرداند به این سبب حق تعالی از برای تو در بهشت درجه ها و برطرف کند از تو گناهان بسیار - ، پس راه روی از مکانی که هستی - خواه صحرا یا فضا یا غیر آنها - چند گام و در این راه رفتن بگویی: إنّا للَّهِ وَ إنّا إلَیْهِ راجِعُوْنَ، رِضاً بِقَضائِهِ وَ تَسْلِیْماً لِأَمْرِهِ.
و باید که در این حالت، حزن و اندوه و بدحالی بسیار داشته باشی و یاد خدا بسیار بکن و «إنّا للَّهِ وَ إنّا إلَیْهِ راجِعُوْن» بسیار بگو.
پس چون از راه رفتن و از این فعل فارغ شوی، بایست در موضعی که اوّل در آن نماز کردی و بگو:
اللَّهُمَّ عَذِّبِ الْفَجَرَةَ الَّذِیْنَ شاقُّوْا رَسُوْلَکَ، وَ حارَبُوْا أَوْلِیاءَکَ، وَ عَبَدُوْا غَیْرَکَ،
ص: 434
وَ اسْتَحَلُّوْا مَحارِمَکَ وَ الْعَنِ الْقادَةَ وَ الْأَتْباعَ، وَ مَنْ کانَ مِنْهُمْ فَخَبَّ وَ أَوْضَعَ (1) مَعَهُمْ، أَوْ رَضِیَ بِفِعْلِهِمْ لَعْناً کَثِیْراً.
اللَّهُمَّ وَ عَجِّلْ فَرَجَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اجْعَلْ صَلَواتِکَ عَلَیْهِمْ، وَ اسْتَنْقِذْهُمْ مِنْ أَیْدِی الْمُنافِقِیْنَ وَ الْمُضِلِّیْنَ وَ الْکَفَرَةِ الْجاحِدِیْنَ، وَ افْتَحْ لَهُمْ فَتْحاً یَسِیْراً، وَأَتِحْ لَهُمْ رَوْحاً وَ فَرَجاً قَرِیْباً، وَ اجْعَلْ لَهُمْ مِنْ لَدُنْکَ عَلی عَدُوِّکَ وَ عَدُوِّهِمْ سُلْطاناً نَصِیْراً.
پس دستها را بردار به سوی آسمان و این دعا بخوان و قصد کن دشمنان آل محمّد علیهم السلام را:
اللَّهُمَّ إنَّ کَثِیْراً مِنَ الْأُمَّةِ ناصَبَتِ الْمُسْتَحْفَظِیْنَ مِنَ الْأَئِمَّةِ، وَ کَفَرَتْ بِالْکَلِمَةِ، وَ عَکَفَتْ عَلَی الْقادَةِ الظَّلَمَةِ، وَ هَجَرَتِ الْکِتابَ وَ السُّنَّةَ، وَ عَدَلَتْ عَنِ الْحَبْلَیْنِ اللَّذَیْنِ أَمَرْتَ بِطاعَتِهِما وَ التَّمَسُّکِ بِهِما، فَأَماتَتِ الْحَقَّ، وَ حادَتْ عَنِ الْقَصْدِ، وَ مالَأَتِ الْأحْزابَ، وَ حَرَّفَتِ الْکِتابَ، وَ کَفَرَتْ بِالْحَقِّ لَمّا جاءَها، وَ تَمَسَّکَتْ بِالْباطِلِ لَمّا اعْتَرَضَها، فَضَیَّعَتْ (2) حَقَّکَ، وَ أَضَلَّتْ خَلْقَکَ، وَ قَتَلَتْ أَوْلادَ نَبِیِّکَ، وَ خِیَرَةَ عِبادِکَ وَ حَمَلَةَ عِلْمِکَ، وَ وَرَثَةَ حِکْمَتِکَ وَ وَحْیِکَ.
اللَّهُمَّ فَزَلْزِلْ أَقْدامَ أَعْدائِکَ وَ أَعْداءِ رَسُوْلِکَ وَ أَهْلِ بَیْتِ رَسُوْلِکَ.
اللَّهُمَّ وَ أَخْرِبْ دِیارَهُمْ، وَ افْلُلْ سِلاحَهُمْ، وَ خالِفْ بَیْنَ کَلِمَتِهِمْ، وَ فُتَّ فی أَعْضادِهِمْ، وَ أَوْهِنْ کَیْدَهُمْ، وَ اضْرِبْهُمْ بِسَیْفِکَ الْقاطِعِ، وَ ارْمِهِم بِحَجَرِکَ الدّامِغِ، وَ طُمَّهُمْ بِالْبَلاءِ طَمّاً، وَ قُمَّهُمْ بِالْعَذابِ قَمّاً، وَ عَذِّبْهُمْ عَذاباً نُکْراً، وَ خُذْهُمْ بِالسِّنِیْنَ وَ الْمَثُلاتِ الَّتِی أَهْلَکْتَ بِها أَعْداءَکَ، إنَّکَ ذُوْ نِقْمَةٍ مِنَ الْمُجْرِمِیْنَ.
اللَّهُمَّ إنَّ سُنَّتَکَ ضائِعَةٌ، وَ أَحْکامَکَ مُعَطَّلَةٌ، وَ عِتْرَةَ نَبِیِّکَ فِی الْأَرْضِ هائِمَةٌ.
ص: 435
اللَّهُمَّ فَأَعِنِ الْحَقَّ وَ أَهْلَهُ، وَ اقْمَعِ الْباطِلَ وَ أَهْلَهُ، وَ مُنَّ عَلَیْنا بِالنَّجاةِ، وَ اهْدِنا إلَی الْإیْمانِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَنا، وَ انْظِمْهُ بِفَرَجِ أَوْلِیائِکَ، وَ اجْعَلْهُم لَنا وُدّاً، وَ اجْعَلْنا لَهُمْ وَفْداً.
اللَّهُمَّ وَ أَهْلِکْ مَنْ جَعَلَ یَوْمَ قَتْلِ ابْنِ نَبِیِّکَ وَ خِیَرَتِکَ عِیْداً، وَ اسْتَهَلَّ بِهِ فَرَحاً وَ مَرَحاً، وَ خُذْ آخِرَهُمْ کَما أَخَذْتَ أَوَّلَهُمْ.
وَأَضْعِفِ اللَّهُمَّ الْعَذابَ وَ التَّنْکِیْلَ عَلی ظالِمِی أَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّکَ، وَ أَهْلِکْ أَشْیاعَهُمْ وَ قادَتَهُمْ، وَ أَبِرْ حُماتَهُمْ وَ جَماعَتَهُمْ.
اللَّهُمَّ وَ ضاعِفْ صَلَواتِکَ وَ رَحْمَتَکَ وَ بَرَکاتِکَ عَلی عِتْرَةِ نَبِیِّکَ، الْعِتْرَةِ الضّائِعَةِ الْخائِفَةِ الْمُسْتَذَلَّةِ، بَقِیَّةٍ مِنَ الشَّجَرَةِ الطَّیِّبَةِ الزَّاکِیَّةِ الْمُبارَکَةِ.
وَأَعْلِ اللَّهُمَّ کَلِمَتَهُمْ، وَ أَفْلِجْ حُجَّتَهُمْ، وَ اکْشِفِ الْبَلاءَ وَ اللَّأْواءَ وَ حَنادِسَ الْأباطِیْلِ وَ الْعَمی عَنْهُمْ، وَ ثَبِّتْ قُلُوْبَ شِیْعَتِهِمْ وَ حِزْبِکَ عَلی طاعَتِکَ وَ وَلایَتِهِم (1) وَ نُصْرَتِهِمْ وَ مُوالاتِهِمْ، وَ أَعِنْهُمْ، وَ امْنَحْهُمُ الصَّبْرَ عَلَی الْأذی فِیْکَ.
وَاجْعَلْ لَهُمْ أَیّاماً مَشْهُوْدَةً، وَ أَوْقاتاً مَحْمُوْدَةً مَسْعُوْدَةً یُوْشِکُ فِیْها فَرَجُهُمْ وَ تُوْجِبُ فِیْها تَمْکِیْنَهُمْ وَ نَصْرَهُمْ، کَما ضَمِنْتَ لِأَوْلِیائِکَ فی کِتابِکَ الْمُنْزَلِ، فَإنَّکَ قُلْتَ - وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ - : «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِیْنَ آمَنُوْا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوْا الصّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فی الْأرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِیْنَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِیْنَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُوْنَنِی لا یُشْرِکُوْنَ بِی شَیْئاً» (2).
اللَّهُمَّ اکْشِفْ (3) غُمَّتَهُمْ، یا مَنْ لا یَمْلِکُ کَشْفَ الضُرِّ إلّا هُوَ، یا واحِدُ یا أَحَدُ، یا حَیُّ یا قَیُّوْمُ، وَ أَنا یا إلهِی عَبْدُکَ الْخائِفُ مِنْکَ وَ الرّاجِعُ إلَیْکَ، السّائِلُ لَکَ، الْمُقْبِلُ عَلَیْکَ، اللّاجِئُ إلی فِنائِکَ، الْعالِمُ بِأَنَّهُ لا مَلْجَأَ مِنْکَ إلّا إلَیْکَ.
ص: 436
اللَّهُمَّ فَتَقَبَّلْ دُعائِی، وَ اسْمَعْ یا إلهِی عَلانِیَتِی وَ نَجْوایَ، وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ رَضِیْتَ عَمَلَهُ، وَ قَبِلْتَ نُسُکَهُ، وَ نَجَّیْتَهُ بِرَحْمَتِکَ، إنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیْزُ الْکَرِیْمُ.
اللَّهُمَّ وَ صَلِّ أوَّلًا وَ آخِراً عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ بارِکْ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ ارْحَمْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ، بِأَکْمَلِ وَ أَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ وَ بارَکْتَ وَ تَرَحَّمْتَ عَلی أَنْبِیائِکَ وَ رُسُلِکَ وَ مَلائِکَتِکَ وَ حَمَلَةِ عَرْشِکَ بِلا إلهَ إلّا أَنْتَ.
اللَّهُمَّ وَ لا تُفَرِّقْ بَیْنِی وَ بَیْنَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ، وَ اجْعَلْنِی یا مَوْلایَ مِنْ شِیْعَةِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ، وَ ذُرِّیَّتِهِمُ الطّاهِرَةِ الْمُنْتَجَبَةِ، وَ هَبْ لِیَ التَّمَسُّکَ بِحَبْلِهِمْ وَ الرِّضا بِسَبِیْلِهِمْ وَ الْأخْذَ بِطَرِیْقَتِهِمْ، إنَّکَ جَوادٌ کَرِیْمٌ.
پس روی خود را بر زمین بمال و بگو:
یا مَنْ یَحْکُمُ ما یَشاءُ، وَ یَفْعَلُ ما یُرِیْدُ، أَنْتَ حَکَمْتَ فَلَکَ الْحَمْدُ مَحْمُوْداً مَشْکُوْراً، فَعَجِّلْ یا مَوْلایَ فَرَجَهُمْ وَ فَرَجَنا بِهِمْ، فَإنَّکَ ضَمِنْتَ إعْزازَهُمْ بَعْدَ الذِّلَّةِ، وَ تَکْثِیْرَهُمْ بَعْدَ الْقِلَّةِ، وَ إظْهارَهُمْ بَعْدَ الْخُمُوْلِ، یا أَصْدَقَ الصّادِقِیْنَ، وَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ.
فَأَسأَلُکَ یا إلهِی وَ سَیِّدِی مُتَضَرِّعاً إلَیْکَ بِجُوْدِکَ وَ کَرَمِکَ بَسْطَ أَمَلِی وَ التَّجاوُزَ عَنِّی، وَ قَبُوْلَ قَلِیْلِ عَمَلِی وَ کَثِیْرِهِ وَ الزِّیادَةَ فی أَیّامِی، وَ تَبْلِیغِی ذلِکَ الْمَشْهَدَ، وَ أَنْ تَجْعَلَنِی مِمَّنْ یُدْعی فَیُجِیْبُ إلی طاعَتِهِمْ وَ مُوالاتِهِمْ وَ نَصْرِهِمْ، وَ تُرِیَنِی ذلِکَ قَرِیْباً سَرِیْعاً فی عافِیَةٍ، إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیْرٌ.
پس سر خود را به سوی آسمان بلند کن و بگو:
أَعُوْذُ بِکَ مِنْ أَنْ أَکُوْنَ مِنَ الَّذِیْنَ لا یَرْجُوْنَ أَیّامَکَ، فَأَعِذْنِی یا إلهِی بِرَحْمَتِکَ مِنْ ذلِکَ.
پس به درستی که این عمل بهتر است برای تو از بسیاری از حج و عمره سنّت که به جا آوری و مالها در آن خرج کنی و بدن خود را تعب بسیار در آنها بفرمایی و از اهل
ص: 437
و فرزندان خود مفارقت نمایی.
و بدان که حق تعالی عطا می فرماید به هر که این نماز را بکند و این دعا را بخواند از روی اخلاص و این عمل را به جا آورد از روی یقین و تصدیقِ به این ثوابها، ده خصلت؛ که از جمله آنها آن است که او را از مرگ بد نگاه دارد و ایمن گرداند او را از مکروهات و از پریشانی و بر او دشمنی را ظفر ندهد تا بمیرد و نگاه دارد از دیوانگی و خوره و پیسی او را و فرزندان او را تا چهار پشت و شیطان و اولیای شیطان را بر او و بر نسل او تا چهار پشت مسلّط نگرداند.
ابن سنان گفت که: پس من از خدمت آن حضرت برگشتم و می گفتم: سپاس خداوندی را که منّت گذاشت بر من به شناختن شما و دوستی شما و از او سؤال می کنم که یاری دهد مرا بر آنچه لازم و فرض است بر من از فرمان برداری شما، به منّت و رحمت خود (1).
و سیّد ابن طاووس - رضی اللَّه عنه - این روایت را در کتاب اقبال به سند بسیار معتبرِ دیگر، از عبداللَّه بن سنان به همین نحو روایت کرده است و در عمل و ادعیه اندک اختلافی دارد که اشاره به آنها می نماید؛ زیرا که چون به حسب سند، این روایت از جمیع روایات زیارات عاشورا اوثق است، زیارت کننده احتیاطاً به هر دو روایت عمل نماید، تا اعتماد او بر حصول این ثوابهای عظیم بیشتر باشد.
گفته است که: حضرت فرمود که: جامه های طاهر بپوش و بندهای خود را بگشا و ذراع و ساق خود را بگشا و به زمین خالی یا خانه خود که کسی تو را نبیند برو در هنگامی که روز بلند شده باشد.
- و نماز را به همان نحو نقل کرده است - .
و بعد از آن فرمود که: پس هزار مرتبه لعنت کن بر قاتل آن حضرت، تا نوشته شود برای تو به هر لعنتی هزار حسنه و محو شود از تو هزار گناه و بلند شود برای تو هزار درجه در بهشت.
ص: 438
پس راه می روی از موضعی که در آن نماز کرده ای هفت مرتبه و هر مرتبه می گویی:
إنّا للَّهِ وَ إنّا إلَیْهِ راجِعُوْنَ، رِضاً بِقَضاءِ اللَّهِ، وَ تَسْلِیْماً لِأَمْرِهِ - هفت مرتبه - .
و در همه این احوال باید که بر تو اثر بد حالی و اندوه و ماتم زدگی و تأسّف ظاهر باشد.
پس چون فارغ شوی، بایست در موضعی که در آن نماز کردی و هفتاد مرتبه بگو:
اللَّهُمَّ عَذِّبِ الَّذِیْنَ حارَبُوْا رُسُلَکَ، وَ شاقُّوْکَ وَ عَبَدُوْا غَیْرَکَ، وَ اسْتَحَلُّوْا مَحارِمَکَ وَ الْعَنِ الْقادَةَ وَ الْأَتْباعَ، وَ مَنْ کانَ مِنْهُمْ، وَ مَنْ رَضِیَ بِفِعْلِهِمْ لَعْناً کَثِیْراً.
پس بگو:
اللَّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ أَهْلِ (1) مُحَمَّدٍ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِیْنَ - ، وَ اسْتَنْقِذْهُمْ مِنْ أَیْدِی الْمُنافِقِیْنَ وَ الْکُفّارِ وَ الْجاحِدِیْنَ، وَ امْنُنْ عَلَیْهِمْ، وَ افْتَحْ لَهُمْ فَتْحاً یَسِیْراً، وَ اجْعَلْ لَهُمْ مِنْ لَدُنْکَ عَلی عَدُوِّکَ وَ عَدُوِّهِمْ سُلْطاناً نَصِیْراً.
پس بعد از دعا قنوت بخوان و در قنوت این دعا بخوان:
اللَّهُمَّ إنَّ الْأُمَّةَ خالَفَتِ الْأَئِمَّةَ، وَ کَفَرُوْا بِالْکَلِمَةِ، وَ أَقامُوْا عَلَی الضَّلالَةِ وَ الْکُفْرِ وَ الرَّدی وَ الْجَهالَةِ وَ الْعَمی، وَ هَجَرُوْا الْکِتابَ الَّذِی أَمَرْتَ بِمَعْرِفَتِهِ وَ الْوَصِیَّ الَّذِی أَمَرْتَ بِطاعَتِهِ، فَأَماتُوْا الْحَقَّ، وَ عَدَلُوْا عَنِ الْقِسْطِ، وَ أَضَلُّوْا الْأُمَّةَ عَنِ الْحَقِّ، وَ خالَفُوْا السُّنَّةَ، وَ بَدَّلُوْا الْکِتابَ، وَ مَلَکُوْا الْأحْزابَ، وَ کَفَرُوْا بِالْحَقِّ لَمّا جاءَهُمْ، وَ تَمَسَّکُوْا بِالْباطِلِ، وَ ضَیَّعُوْا الْحَقَّ، وَ أَضَلُّوْا خَلْقَکَ، وَ قَتَلُوْا أَوْلادَ نَبِیِّکَ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - ، وَ خِیَرَةَ عِبادِکَ وَ أَصْفِیائِکَ، وَ حَمَلَةَ عَرْشِکَ، وَ خَزَنَةَ سِرِّکَ، وَ مَنْ جَعَلْتَهُمُ الْحُکّامَ فی سَماواتِکَ وَ أَرْضِکَ.
اللَّهُمَّ فَزَلْزِلْ أَقْدامَهُمْ، وَ أَخْرِبْ دِیارَهُمْ، وَ اکْفُفْ سِلاحَهُمْ وَ أَیْدِیَهُمْ، وَ أَلْقِ
ص: 439
الِاخْتِلافَ فِیْما بَیْنَهُمْ، وَ أَوْهِنْ کَیْدَهُمْ، وَ اضْرِبْهُمْ بِسَیْفِکَ الصّارِمِ، وَ حَجَرِکَ الدّامِغِ، وَ طُمَّهُمْ بِالْبَلاءِ طَمّاً، وَ ارْمِهِمْ بِالْبَلاءِ رَمْیاً، وَ عَذِّبْهُمْ عَذاباً شَدِیْداً نُکْراً، وَ ارْمِهْمْ بِالْغَلاءِ، وَ خُذْهُمْ بِالسِّنِیْنَ الَّذِی أَخَذْتَ بِها أَعْداءَکَ، وَ أَهْلِکْهُمْ بِما أَهْلَکْتَهُمْ بِهِ.
اللَّهُمَّ وَ خُذْهُمْ أخْذَ الْقُری وَ هِیَ ظالِمَةٌ، إنَّ أَخْذَها أَلِیْمٌ شَدِیْدٌ.
اللَّهُمَّ إنَّ سُبُلَکَ ضائِعَةٌ، وَ أَحْکامَکَ مُعَطَّلَةٌ، وَ أَهْلَ نَبِیِّکَ فی الْأَرْضِ هائِمَةٌ، کَالْوَحْشِ السّائِمَةِ.
اللَّهُمَّ أَعْلِ الْحَقَّ، وَ اسْتَنْقِذِ الْخَلْقَ، وَ امْنُنْ عَلَیْنا بِالنَّجاةِ، وَ اهْدِنا لِلْإیْمانِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَنا بِالْقائِمِ عَلَیْهِ السَّلامُ، وَ اجْعَلْهُ لَنا رِدْءاً، وَ اجْعَلْنا لَهُ رِفْداً.
اللَّهُمَّ وَ أَهْلِکْ مَنْ جَعَلَ قَتْلَ أهْلِ بَیْتِ نَبِیِّکَ عِیْداً، وَ اسْتَحَلَّ فَرَحاً وَ سُرُوْراً، وَ خُذْ آخِرَهُمْ بِما أَخَذْتَ بِهِ أَوَّلَهُمْ.
اللَّهُمَّ أَضْعِفِ الْبَلاءَ وَ الْعَذابَ وَ التَّنْکِیْلَ عَلَی الظّالِمِیْنَ، مِنَ الْأَوَّلِیْنَ وَ الْآخِرِیْنَ، وَ عَلی ظالِمِی آلِ بَیْتِ نَبِیِّکَ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - ، وَ زِدْهُمْ نَکالًا وَ لَعْنَةً، وَ أَهْلِکْ شِیْعَتَهُمْ وَ قادَتَهُمْ وَ جَماعَتَهُمْ.
اللَّهُمَّ ارْحَمِ الْعِتْرَةَ الضّائِعَةَ الْمَقْتُوْلَةَ الذَّلِیْلَةَ، مِنَ الشَّجَرَةِ الطَّیِّبَةِ الْمُبارَکَةِ.
اللَّهُمَّ أَعْلِ کَلِمَتَهُمْ، وَ أَفْلِجْ حُجَّتَهُمْ، وَ ثَبِّتْ قُلُوْبَهُمْ، وَ قُلُوْبَ شِیْعَتِهِمْ عَلی مُوالاتِهِمْ، وَ انْصُرْهُمْ وَ أَعِنْهُمْ، وَ صَبِّرْهُمْ عَلَی الْأذی فی جَنْبِکَ، وَ اجْعَلْ لَهُمْ أَیّاماً مَشْهُوْرَةً، وَ أَیّاماً مَعْلُوْمَةً، کَما ضَمِنْتَ لِأَوْلِیائِکَ فی کِتابِکَ الْمُنْزَلِ، فَإنَّکَ قُلْتَ:
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِیْنَ آمَنُوْا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوْا الصّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِیْنَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِیْنَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ
ص: 440
مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً» (1).
اللَّهُمَّ أَعْلِ کَلِمَتَهُمْ، یا لا إلهَ إلّا أَنْتَ، یا لا إلهَ إلّا أَنْتَ، یا لا إلهَ إلّا أَنْتَ، یا أَرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ، یا حَیُ یا قَیُّوْمُ، فَإنِّی عَبْدُکَ الْخائِفُ مِنْکَ وَ الرّاجِعُ إلَیْکَ وَ السّائِلُ لَدَیْکَ وَ الْمُتَوَکِّلُ عَلَیْکَ وَ اللّاجِئُ بِفِنائِکَ، فَتَقَبَّلْ دُعائِی، وَ اسْمَعْ نَجْوایَ، وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ رَضِیْتَ عَمَلَهُ وَ هَدَیْتَهُ، وَ قَبِلْتَ نُسُکَهُ، وَ انْتَجَبْتَهُ بِرَحْمَتِکَ، إنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیْزُ الْوَهّابُ.
أَسْأَلُکَ یا اللَّهُ بِلا إلهَ إلّا أَنْتَ، أنْ لا تُفَرِّقَ بَیْنِی وَ بَیْنَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، الْأَئِمَّةِ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِیْنَ، وَ اجْعَلْنِیْ مِنْ شِیْعَةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ: عَلِیٍّ، وَ فاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ، وَ عَلِیٍّ، وَ مُحَمَّدٍ، وَ جَعْفَرٍ، وَ مُوْسی، وَ عَلِیٍّ، وَ مُحَمَّدٍ، وَ عَلِیٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُجَّةِ الْقائِمِ - عَلَیْهِمُ السَّلامُ - ، وَ أَدْخِلْنِی فِیْما أَدْخَلْتَهُمْ فِیْهِ، وَ أَخْرِجْنِی مِمّا أَخْرَجْتَهُمْ مِنْهُ.
پس پهلوهای روی خود را بر خاک بگذار و بگو:
یا مَنْ یَحْکُمُ بِما یَشاءُ، وَ یَعْمَلُ ما یُرِیْدُ، أَنْتَ حَکَمْتَ فی أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ ما حَکَمْتَ، فَلَکَ الْحَمْدُ مَحْمُوْداً مَشْکُوْراً، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَ فَرَجَنا بِهِمْ، فَإنَّکَ ضَمِنْتَ إعْزازَهُمْ بَعْدَ الذِّلَّةِ، وَ تَکْثِیْرَهُمْ بَعْدَ الْقِلَّةِ، وَ إظْهارَهُمْ بَعْدَ الْخُمُوْلِ، یا أَرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ.
أَسْأَلُکَ یا إلهِی وَ سَیِّدِی بِجُوْدِکَ وَ کَرَمِکَ أَنْ تُبَلِّغَنِی أَمَلِی، وَ تَشْکُرَ قَلِیْلَ عَمَلِی،
ص: 441
وَ أَنْ تَزِیْدَنِی فی أَیامِی، وَ تُبَلِّغَنِی ذلِکَ الْمَشْهَدَ، وَ تَجْعَلَنِی مِنَ الَّذِی دُعِیَ فَأَجابَ إلی طاعَتِهِمْ وَ مُوالاتِهِمْ، وَ أَرِنِی ذلِکَ قَرِیْباً سَرِیْعاً، إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیْرٌ.
و سر را به جانب آسمان بلند کن (1).
پس حضرت ثواب زیارت را به همان نحو که مذکور شد، بیان فرمود.
باز سیّد - علیه الرحمة - در کتاب اقبال گفته است که: در کتاب مختصر از منتخب ذکر کرده است که:
پس مهیّای زیارت عاشورا می شوی، پس ابتدا می کنی به غسل، و دو جامه طاهر می پوشی و پای برهنه می روی به بالای بام خانه خود یا صحرایی، پس رو به قبله می کنی و می گویی:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ آدَمَ صِفوَةِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ نُوْحٍ أَمِیْنِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ إبْراهِیْمَ خَلِیْلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ مُوْسی کَلِیْمِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ عِیْسی رُوْحِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ مُحَمَّدٍ رَسُوْلِ اللَّهِ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ النَّبِیِّیْنَ، وَ أَمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ، وَ سَیِّدِ الْوَصِیِّیْنَ، وَ أَفْضَلِ السّابِقِیْنَ، وَ سِبْطَ خاتَمِ الْمُرْسَلِیْنَ.
وَ کَیْفَ لا تَکُوْنُ کَذلِکَ سَیِّدِی، وَ أَنْتَ إمامُ الْهُدی، وَ حَلِیْفُ التُّقی، وَ خامِسُ أَصْحابِ الْکِساءِ، رُبِّیْتَ فی حِجْرِ الْإسْلامِ، وَ رُضِعْتَ مِنْ ثَدْیِ الْإیْمانِ، فَطِبْتَ حَیّاً وَ مَیِّتاً.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ الْحَسَنِ الزَّکِیِّ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَبا عَبْدِاللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الصِّدِّیْقُ الشَّهِیْدُ، السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْوَصِیُّ الْبَرُّ التَّقِیُّ الرَّضِیُّ الزَّکِیُّ.
السَّلامُ عَلَیْکَ وَ علَی الْأَرْواحِ الَّتِی حَلَّتْ بِفِنائِکَ، وَ أَناخَتْ بِساحَتِکَ، وَ جاهَدَتْ
ص: 442
فی اللَّهِ مَعَکَ، وَ شَرَتْ نَفْسَها ابْتِغاءَ مَرْضاةِ اللَّهِ فِیْکَ.
السَّلامُ عَلَی الْمَلائِکَةِ الْمُحْدِقِیْنَ بِکَ.
أَشْهَدُ أَنْ لا إلهَ إلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیْکَ لَهُ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیْماً - عَبْدُهُ وَ رَسُوْلُهُ.
وَأَشْهَدُ أَنَّ أَباکَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طالِبٍ أَمِیْرَالْمُؤْمِنِیْنَ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - وَ سَیِّدَ الْوَصِیِّیْنَ، وَ قائِدَ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِیْنَ، إمامٌ افْتَرَضَ اللَّهُ طاعَتَهُ عَلی خَلْقِهِ؛ وَ کَذلِکَ أَخُوْکَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - ، وَ کَذلِکَ أَنْتَ وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِکَ.
أَشْهَدُ أَنَّکُمْ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ، وَ آتَیْتُمُ الزَّکاةَ، وَ أَمَرْتُمْ بِالْمَعْرُوْفِ، وَ نَهَیْتُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ، وَ جاهَدْتُمْ فی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ، حَتّی أَتاکُمُ الْیَقِیْنُ مِنْ وَعْدِهِ.
فَأُشْهِدُ اللَّهَ وَ أُشْهِدُکُمْ أَنِّی بِاللَّهِ مُؤْمِنٌ، وَ بِمُحَمَّدٍ مُصَدِّقٌ، وَ بِحَقِّکُمْ عارِفٌ.
وَأَشْهَدُ أَنَّکُمْ قَدْ بَلَّغْتُمْ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ما أَمَرَکُمْ بِهِ، وَ عَبَدْتُمُوْهُ حَتّی أَتاکُمُ الْیَقِیْنُ.
بِأَبِی وَ أُمِّی أَنْتَ یا أَبا عَبْدِاللَّهِ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ أَمَرَ بِقَتْلِکَ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ شایَعَ عَلی ذلِکَ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ بَلَغَهُ ذلِکَ فَرَضِیَ بِهِ.
أَشْهَدُ أَنَّ الَّذِیْنَ سَفَکُوْا دَمَکَ، وَ انْتَهَکُوْا حُرْمَتَکَ، وَ قَعَدُوْا عَنْ نُصْرَتِکَ - مِمَّنْ دَعاکَ فَأَجَبْتَهُ - مَلْعُوْنُوْنَ عَلی لِسانِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ.
یا سَیِّدِی وَ مَوْلایَ، إنْ کانَ لَمْ یُجِبْکَ بَدَنِی عِنْدَ اسْتِغاثَتِکَ، فَقَدْ أَجابَکَ رَأْیِی وَ هَوایَ.
أَنَا أَشْهَدُ أَنَّ الْحَقَّ مَعَکَ، وَ أَنَّ مَنْ خالَفَکَ عَلی ذلِکَ باطِلٌ، فَیا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَکُمْ فَأَفُوْزَ فَوْزاً عَظِیْماً.
فَأَسْأَلُکَ یا سَیِّدِی أَنْ تَسْأَلَ اللَّهَ جَلَّ ذِکْرُهُ فی ذُنُوْبِی، وَ أَنْ یُلْحِقَنِی بِکُمْ وَ بِشِیْعَتِکُمْ، وَ أَنْ یَأْذَنَ لَکُمْ فی الشَّفاعَةِ، وَ أَنْ یُشَفِّعَکُمْ فی ذُنُوْبِی؛ فَإنَّهُ قالَ جَلَّ ذِکْرُهُ:
ص: 443
«مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إلّابِإذْنِهِ» (1).
صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ وَ عَلی آبائِکَ وَ أَوْلادِکَ وَ الْمَلائِکَةِ الْمُقِیْمِیْنَ فی حَرَمِکَ، صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ وَ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِیْنَ، وَ عَلَی الشُّهَداءِ الَّذِیْنَ اسْتُشْهِدُوْا مَعَکَ وَ بَیْنَ یَدَیْکَ، صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ وَ عَلَیْهِمْ، وَ عَلی وَلَدِکَ عَلِیٍّ الْأَصْغَرِ، الَّذِی فُجِعْتَ بِهِ.
پس می گویی:
اللَّهُمَّ إنِّی بِکَ تَوَجَّهْتُ إلَیْکَ، وَ قَدْ تَحَرَّمْتُ بِمُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ، وَ تَوَجَّهْتُ بِهِمْ إلَیْکَ، وَ اسْتَشْفَعْتُ بِهِمْ إلَیْکَ، وَ تَوَسَّلْتُ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، لِتَقْضِیَ عَنِّی مُفْتَرَضِی وَ دَیْنِی، وَ تُفَرِّجَ غَمِّی، وَ تَجْعَلَ فَرَجِی مَوْصُوْلًا بِفَرَجِهِمْ.
پس دستهای خود را بلند کن تا سفیدی زیر بغل دیده شود و بگو:
یا اللَّهُ لا إلهَ إلّا أَنْتَ، لا تَهْتِکْ سِتْرِی وَ لا تُبْدِ عَوْرَتِی، وَ آمِنْ رَوْعَتِی، وَ أَقِلْنِی عَثْرَتِی.
اللَّهُمَّ اقْلِبْنِی مُفْلِحاً مُنْجِحاً، قَدْ رَضِیْتَ عَمَلِی، وَ اسْتَجَبْتَ دَعْوَتِی، یا اللَّهُ الْکَرِیْمُ.
پس بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
پس ابتدا کن و بگو:
السَّلامُ عَلی أَمِیْرِ الْمُؤْمِنِیْنَ، السَّلامُ عَلی فاطِمَةَ الزَّهْراءِ، السَّلامُ عَلَی الْحَسَنِ الزَّکِیِّ، السَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ الصِّدِّیْقِ الشَّهِیْدِ، السَّلامُ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، السَّلامُ عَلی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ، السَّلامُ عَلی جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، السَّلامُ عَلی مُوْسَی بْنِ جَعْفَرٍ، السَّلامُ عَلَی الرِّضا عَلِیِّ بْنِ مُوْسی، السَّلامُ عَلی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ، السَّلامُ عَلی
ص: 444
عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ، السَّلامُ عَلَی الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ، السَّلامُ عَلَی الْإمامِ الْقائِمِ بِحَقِّ اللَّهِ، وَ حُجَّةِ اللَّهِ فی أَرْضِهِ، صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ عَلی آبائِهِ الرّاشِدِیْنَ الطَّیِّبِیْنَ الطّاهِرِیْنَ، وَ سَلَّمَ تَسْلِیْماً کَثِیْراً.
پس شش رکعت نماز می کنی - هر دو رکعت به یک سلام - و در هر رکعت بعد از «حمد» صد مرتبه «قل هو اللَّه أحد» بخوان و بعد از فارغ شدن از همه بگو:
اللَّهُمَّ یا اللَّهُ یا رَحْمنُ یا رَحِیْمُ، یا عَلِیُّ یا عَظِیْمُ، یا أَحَدُ یا صَمَدُ، یا فَرْدُ یا وِتْرُ، یا سَمِیْعُ، یا عَلِیْمُ یا عالِمُ، یا کَبِیْرُ یا مُتَکَبِّرُ، یا جَلِیْلُ یا جَمِیْلُ، یا حَلِیْمُ یا قَوِیُّ، یا عَزِیْزُ یا مُتَعَزِّزُ یا جَبّارُ، یا مُؤْمِنُ یا مُهَیْمِنُ، یا جَبّارُ، یا عَلِیُّ یا مُعِیْنُ، یا حَنّانُ یا مَنّانُ، یا تَوّابُ، یا باعِثُ یا وارِثُ، یا حَمِیْدُ یا مَجِیْدُ، یا مَعْبُوْدُ یا مَوْجُوْدُ، یا ظاهِرُ یا باطِنُ، یا أَوَّلُ یا آخِرُ، یا حَیُّ یا قَیُّوْمُ، یا ذَا الْجَلالِ وَ الْإکْرامِ، وَ یا ذَا الْعِزَّةِ وَ السُّلْطانِ.
أَسْأَلُکَ بِحَقِّ هذِهِ الْأسْماءِ یا اللَّهُ، وَ بِحَقِّ أَسْمائِکَ کُلِّها، أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تُفَرِّجَ عَنِّی کُلَّ هَمٍّ وَ غَمٍّ وَ کَرْبٍ وَ ضُرٍّ وَ ضِیْقٍ أَنَا فِیْهِ، وَ تَقْضِیَ عَنِّی دَیْنِی، وَ تُبَلِّغَنِی أُمْنِیَّتِی، وَ تُسَهِّلَ لِی مَحَبَّتِی، وَ تُیَسِّرَ لِی إرادَتِی، وَ تُوْصِلَنِی إلی بُغْیَتِی سَرِیْعاً عاجِلًا، وَ تُعْطِیَنِی سُؤْلِی وَ مَسْأَلَتِی، وَ تَزِیْدَنِی فَوْقَ رَغْبَتِی، وَ تَجْمَعَ لِی خَیْرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ (1).
شیخ مفید - قدّس اللَّه روحه - فرموده است که: زیارت دیگر است در روز عاشورا به روایت دیگر.
و شیخ محمّد بن المشهدی رحمه اللَّه ذکر کرده است که: زیارت دیگر است در روز عاشورا که از ناحیه مقدّسه حضرت صاحب الأمر - صلوات اللَّه علیه - به سوی بعضی از نائبان آن حضرت بیرون آمده است:
می ایستی نزد قبر آن حضرت و می گویی:
السَّلامُ عَلی آدَمَ صِفوَةِ اللَّهِ مِنْ خَلِیْقَتِهِ. السَّلامُ عَلی شِیْثٍ وَلِیِّ اللَّهِ وَ خِیَرَتِهِ.
ص: 445
السَّلامُ عَلی إدْرِیْسَ الْقائِمِ للَّهِ بِحُجَّتِهِ، السَّلامُ عَلی نُوْحٍ الْمُجابِ فی دَعْوَتِهِ، السَّلامُ عَلی هُوْدٍ الْمَمْدُوْدِ مِنَ اللَّهِ بِمَعُوْنَتِهِ، السَّلامُ عَلی صالِحٍ الَّذِی تَوَّجَهُ اللَّهُ بِکَرامَتِهِ، السَّلامُ عَلی إبْراهِیْمَ الَّذِی حَباهُ اللَّهُ بِخُلَّتِهِ، السَّلامُ عَلی إسْماعِیْلَ الَّذِی فَداهُ اللَّهُ بِذِبْحٍ عَظِیْمٍ مِنْ جَنَّتِهِ، السَّلامُ عَلی إسْحاقَ الَّذِی جَعَلَ اللَّهُ النُّبُوَّةَ فی ذُرِّیَّتِهِ، السَّلامُ عَلی یَعْقُوْبَ الَّذِی رَدَّ اللَّهُ عَلَیْهِ بَصَرَهُ بِرَحْمَتِهِ، السَّلامُ عَلی یُوْسُفَ الَّذِی نَجّاهُ اللَّهُ مِنَ الْجُبِّ بِعَظَمَتِهِ، السَّلامُ عَلی مُوْسَی الَّذِی فَلَقَ اللَّهُ الْبَحْرَ لَهُ بِقُدْرَتِهِ، السَّلامُ عَلی هارُوْنَ الَّذِی خَصَّهُ اللَّهُ بِنُبُوَّتِهِ، السَّلامُ عَلی شُعَیْبٍ الَّذِی نَصَرَهُ اللَّهُ عَلی أُمَّتِهِ، السَّلامُ عَلی داوُدَ الَّذِی تابَ اللَّهُ عَلَیْهِ مِنْ خَطِیْئَتِهِ، السَّلامُ عَلی سُلَیْمانَ الَّذِی ذَلَّتْ لَهُ الْجِنُّ بِعِزَّتِهِ، السَّلامُ عَلی أَیُّوْبَ الَّذِی شَفاهُ اللَّهُ مِنْ عِلَّتِهِ، السَّلامُ عَلی یُوْنُسَ الَّذِی أَنْجَزَ اللَّهُ لَهُ مَضْمُوْنَ عِدَتِهِ، السَّلامُ عَلی عُزَیْرٍ الَّذِی أَحْیاهُ اللَّهُ بَعْدَ مَیْتَتِهِ، السَّلامُ عَلی زَکَرِیَّا الصّابِرِ فی مِحْنَتِهِ، السَّلامُ عَلی یَحْیَی الَّذِی أَزْلَفَهُ اللَّهُ بِشَهادَتِهِ، السَّلامُ عَلی عِیْسی رُوْحِ اللَّهِ وَ کَلِمَتِهِ، السَّلامُ عَلی مُحَمَّدٍ حَبِیْبِ اللَّهِ وَ صِفْوَتِهِ، السَّلامُ عَلی أَمِیْرِ الْمُؤْمِنِیْنَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طالِبٍ الْمَخْصُوْصِ بِأُخُوَّتِهِ، السَّلامُ عَلی فاطِمَةَ الزَّهْراءِ ابْنَتِهِ، السَّلامُ عَلی أَبِی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ وَصِیِّ أَبِیْهِ وَ خَلِیْفَتِهِ، السَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ، الَّذِی سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ، السَّلامُ عَلی مَنْ أَطاعَ اللَّهَ فی سِرِّهِ وَ عَلانِیَتِهِ، السَّلامُ عَلی مَنْ جَعَلَ اللَّهُ الشِّفاءَ فی تُرْبَتِهِ، السَّلامُ عَلی مَنِ الْإجابَةُ تَحْتَ قُبَّتِهِ، السَّلامُ عَلی مَنِ الْأَئِمَّةُ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ.
السَّلامُ عَلَی ابْنِ خاتَمِ الْأَنْبِیاءِ، السَّلامُ عَلَی ابْنِ سَیِّدِ الْأَوْصِیاءِ، السَّلامُ عَلَی ابْنِ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ، السَّلامُ عَلَی ابْنِ خَدِیْجَةَ الْکُبْری، السَّلامُ عَلَی ابْنِ سِدْرَةِ الْمُنْتَهی، السَّلامُ عَلَی ابْنِ جَنَّةِ الْمَأْوی، السَّلامُ عَلَی ابْنِ زَمْزَمَ وَ الصَّفا، السَّلامُ عَلَی الْمُرَمَّلِ بِالدِّماءِ، السَّلامُ عَلَی الْمَهْتُوْکِ الْخِباءِ، السَّلامُ عَلی خامِسِ أَصْحابِ
ص: 446
الْکِساءِ، السَّلامُ عَلی غَرِیْبِ الْغُرَباءِ، السَّلامُ عَلی شَهِیْدِ الشُّهَداءِ، السَّلامُ عَلی قَتِیْلِ الْأَدْعِیاءِ، السَّلامُ عَلی ساکِنِ کَرْبَلاءَ، السَّلامُ عَلی مَنْ بَکَتْهُ مَلائِکَةُ السَّماءِ، السَّلامُ عَلی مَنْ ذُرِّیَّتُهُ الْأَزْکِیاءُ.
السَّلامُ عَلی یَعْسُوْبِ الدِّیْنِ، السَّلامُ عَلی مَنازِلِ الْبَراهِیْنِ.
السَّلامُ عَلَی الْأَئِمَّةِ السّاداتِ، السَّلامُ عَلَی الْجُیُوْبِ الْمُضَرَّجاتِ، السَّلامُ عَلَی الشِّفاهِ الذّابِلاتِ، السَّلامُ عَلَی النُّفُوْسِ الْمُصْطَلَماتِ، السَّلامُ عَلَی الْأَرْواحِ الْمُخْتَلَساتِ، السَّلامُ عَلَی الْأَجْسادِ الْعارِیاتِ، السَّلامُ عَلَی الْجُسُوْمِ الشّاحِباتِ، السَّلامُ عَلَی الدِّماءِ السّائِلاتِ، السَّلامُ عَلَی الْأَعْضاءِ الْمُقَطَّعاتِ، السَّلامُ عَلَی الرُّؤُوْسِ الْمُشالاتِ، السَّلامُ عَلَی النِّسْوَةِ الْبارِزاتِ.
السَّلامُ عَلی حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ وَ عَلی آبائِکَ الطّاهِرِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ وَ عَلی أَبْنائِکِ الْمُسْتَشْهَدِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ وَ عَلی ذُرِّیَّتِکَ النّاصِرِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ وَ عَلَی الْمَلائِکَةِ الْمُضاجِعِیْنَ.
السَّلامُ عَلَی الْقَتِیْلِ الْمَظْلُوْمِ، السَّلامُ عَلی أَخِیْهِ الْمَسْمُوْمِ.
السَّلامُ عَلی عَلِیٍّ الْکَبِیْرِ، السَّلامُ عَلَی الرَّضِیْعِ الصَّغِیْرِ.
السَّلامُ عَلَی الْأبْدانِ السَّلِیْبَةِ، السَّلامُ عَلَی الْعِتْرَةِ الْقَرِیْبَةِ.
السَّلامُ عَلَی الْمُجَدَّلِیْنَ فی الْفَلَواتِ، السَّلامُ عَلَی النّازِحِیْنَ عَن الْأَوْطانِ، السَّلامُ عَلَی الْمَدْفُوْنِیْنَ بِلا أَکْفانٍ، السَّلامُ عَلَی الرُّؤُوْسِ الْمُفَرَّقَةِ عَنِ الْأَبْدانِ.
السَّلامُ عَلَی الْمُحْتَسِبِ الصّابِرِ، السَّلامُ عَلَی الْمَظْلُوْمِ بِلا ناصِرٍ.
السَّلامُ عَلی ساکِنِ التُّرْبَةِ الزّاکِیَةِ، السَّلامُ عَلی صاحِبِ الْقُبَّةِ السّامِیَةِ.
السَّلامُ عَلی مَنْ طَهَّرَهُ الْجَلِیْلُ، السَّلامُ عَلی مَنِ افْتَخَرَ بِهِ جَبْرَئِیْلُ، السَّلامُ عَلی
ص: 447
مَنْ ناغاهُ فی الْمَهْدِ مِیْکائِیْلُ.
السَّلامُ عَلی مَنْ نُکِثَتْ ذِمَّتُهُ، السَّلامُ عَلی مَنْ هُتِکَتْ حُرْمَتُهُ، السَّلامُ عَلی مَنْ أُرِیْقَ بِالظُّلْمِ دَمُهُ، السَّلامُ عَلَی الْمُغَسَّلِ بِدَمِ الْجِراحِ، السَّلامُ عَلَی الْمُجَرَّعِ بِکَأْساتِ الرِّماحِ، السَّلامُ عَلَی الْمُضامِ الْمُسْتَباحِ، السَّلامُ عَلَی الْمَنْحُوْرِ فی الْوَری، السَّلامُ عَلی مَنْ دَفَنَهُ (1) أَهْلُ الْقُری.
السَّلامُ عَلَی الْمَقْطُوْعِ الْوَتِیْنِ، السَّلامُ عَلَی الْمُحامِی بِلا مُعِیْنٍ، السَّلامُ عَلَی الشَّیْبِ الْخَضِیْبِ، السَّلامُ عَلَی الْخَدِّ التَّرِیْبِ، السَّلامُ عَلَی الْبَدَنِ السَّلِیْبِ، السَّلامُ عَلَی الثَّغْرِ الْمَقْرُوْعِ (2) بِالْقَضِیْبِ، السَّلامُ عَلَی الرَّأْسِ الْمَرْفُوْعِ، السَّلامُ عَلَی الْأَجْسامِ الْعارِیَةِ فی الْفَلَواتِ، تَنْهَشُهَا الذِّئابُ الْعادِیاتُ، وَ تَخْتَلِفُ إلَیْهَا السِّباعُ الضّارِیاتُ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَوْلایَ، وَ عَلَی الْمَلائِکَةِ الْمَرْفُوْفِیْنَ (3) حَوْلَ قُبَّتِکَ، الْحافِّیْنَ بِتُرْبَتِکَ، الطّائِفِیْنَ بِعَرْصَتِکَ، الْوارِدِیْنَ لِزِیارَتِکَ.
السَّلامُ عَلَیْکَ، فَإنِّی قَصَدْتُ إلَیْکَ، وَ رَجَوْتُ الْفَوْزَ لَدَیْکَ.
السَّلامُ عَلَیْکَ سَلامَ الْعارِفِ بِحُرْمَتِکَ، الْمُخْلِصِ فی وِلایَتِکَ، الْمُتَقَرِّبِ إلَی اللَّهِ بِمَحَبَّتِکَ، الْبَرِیْ ءِ مِنْ أَعْدائِکَ، سَلامَ مَنْ قَلْبُهُ بِمُصابِکَ مَقْرُوْحٌ، وَ دَمْعُهُ عِنْدَ ذِکْرِکَ مَسْفُوْحٌ، سَلامَ الْمَفْجُوْعِ الْمَحْزُوْنِ الْوالِهِ الْمُسْتَکِیْنِ، سَلامَ مَنْ لَوْ کانَ مَعَکَ بِالطُّفُوْفِ لَوَقاکَ بِنَفْسِهِ حَدَّ السُّیُوْفِ، وَ بَذَلَ حُشاشَتَهُ دُوْنَکَ لِلْحُتُوْفِ، وَ جاهَدَ بَیْنَ یَدَیْکَ، وَ نَصَرَکَ عَلی مَنْ بَغی عَلَیْکَ، وَ فَداکَ بِرُوْحِهِ وَ جَسَدِهِ وَ مالِهِ وَ وَلَدِهِ، وَ رُوْحُهُ لِرُوْحِکَ فِداءٌ، وَ أَهْلُهُ لِأَهْلِکَ وِقاءٌ.
فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِی الدُّهُوْرُ، وَ عاقَنِی عَنْ نَصْرِکَ الْمَقْدُوْرُ، وَ لَمْ أَکُنْ لِمَنْ حارَبَکَ
ص: 448
مُحارِباً، وَ لِمَنْ نَصَبَ لَکَ الْعَداوَةَ مُناصِباً، فَلَأَنْدُبَنَّکَ صَباحاً وَ مَساءً، وَ لَأَبْکِیَنَّ لَکَ بَدَلَ الدُّمُوْعِ دَماً، حَسْرَةً عَلَیْکَ، وَ تَأَسُّفاً عَلی ما دَهاکَ وَ تَلَهُّفاً، حَتّی أَمُوْتَ بِلَوْعَةِ الْمُصابِ، وَ غُصَّةِ الِاکْتِیابِ.
أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَ آتَیْتَ الزَّکاةَ، وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوْفِ، وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْعُدْوانِ، وَ أَطَعْتَ اللَّهَ وَ ما عَصَیْتَهُ، وَ تَمَسَّکتَ بِهِ وَ بِحَبْلِهِ فَأَرْضَیْتَهُ، وَ خَشِیْتَهُ وَ راقَبْتَهُ وَ اسْتَحَیْتَهُ (1)، وَ سَنَنْتَ السُّنَنَ، وَ أَطْفَأْتَ الْفِتَنَ، وَ دَعَوْتَ إلَی الرَّشادِ، وَ أَوْضَحْتَ سُبُلَ السَّدادِ، وَ جاهَدْتَ فی اللَّهِ حَقَّ الْجِهادِ.
وَ کُنْتَ للَّهِ طائِعاً، وَ لِجَدِّک مُحَمَّدٍ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - تابِعاً، وَ لِقَوْلِ أَبِیْکَ سامِعاً، و إلی وَصِیَّةِ أَخِیْکَ مُسارِعاً، وَ لِعِمادِ الدِّیْنِ رافِعاً، وَ لِلطُّغْیانِ قامِعاً، وَ لِلطُّغاةِ مُقارِعاً، وَ لِلْأُمَّةِ ناصِحاً، وَ فی غَمَراتِ الْمَوْتِ سابِحاً، وَ لِلْفُسّاقِ مُکافِحاً، وَ بِحُجَجِ اللَّهِ قائِماً، وَ لِلْإسْلامِ وَ الْمُسْلِمِیْنَ راحِماً، وَ لِلْحَقِّ ناصِراً، وَ عِنْدَ الْبَلاءِ صابِراً، وَ لِلدِّیْنِ کالِئاً، وَ عَنْ حَوْزَتِهِ مُرامِیاً.
تَحُوْطُ الْهُدی وَ تَنْصُرُهُ، وَ تَبْسُطُ الْعَدْلَ وَ تَنْشُرُهُ، وَ تَنْصُرُ الدِّیْنَ وَ تُظْهِرُهُ، وَ تَکُفُّ الْعابِثَ (2) وَ تَزْجُرُهُ، وَ تَأْخُذُ لِلدَّنِیِّ مِنَ الشَّرِیْفِ، وَ تُساوِی فی الْحُکْمِ بَیْنَ الْقَوِیِّ وَ الضَّعِیْفِ.
کُنْتَ رَبِیْعَ الْأَیْتامِ، وَ عِصْمَةَ الْأَنامِ، وَ عِزَّ الْإسْلامِ، وَ مَعْدِنَ الْأَحْکامِ، وَ حَلِیْفَ الْإنْعامِ، سالِکاً طَرائِقَ جَدِّکَ وَ أَبِیْکَ، مُشْبِهاً فی الْوَصِیَّةِ (3) لِأَخِیْکَ، وَ فِیَّ الذِّمَمِ، رَضِیَّ الشِّیَمِ، ظاهِرَ الْکَرَمِ، مُتَهَجِّداً فی الظُّلَمِ، قَوِیْمَ الطَّرائِقِ، کَرِیْمَ الْخَلائِقِ، عَظِیْمَ السَّوابِقِ، شَرِیْفَ النَّسَبِ، مُنِیْفَ الْحَسَبِ، رَفِیْعَ الرُّتَبِ، کَثِیْرَ الْمَناقِبِ، مَحْمُودَ
ص: 449
الضَّرائِبِ، جَزِیْلَ الْمَواهِبِ، حَلِیْمٌ رَشِیْدٌ، مُنِیْبٌ جَوادٌ، عَلِیْمٌ شَدِیْدٌ، إمامٌ شَهِیْدٌ، أَوّاهٌ مُنِیْبٌ، حَبِیْبٌ مَهِیْبٌ.
کُنْتَ لِلرَّسُوْلِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - وَلَداً، وَ لِلْقُرْآنِ سَنَداً، وَ لِلْأُمَّةِ عَضُداً، وَ فی الطّاعَةِ مُجْتَهِداً، حافِظاً لِلْعَهْدِ وَ الْمِیْثاقِ، ناکِباً عَنْ سُبُلِ الْفُسّاقِ، باذِلًا لِلْمَجْهُوْدِ، طَوِیْلَ الرُّکُوْعِ وَ السُّجُوْدِ.
زاهِداً فی الدُّنْیا زُهْدَ الرّاحِلِ عَنْها، ناظِراً إلَیْها بِعَیْنِ الْمُسْتَوْحِشِیْنَ مِنْها، آمالُکَ عَنْها مَکْفُوْفَةٌ، وَ هِمَّتُکَ عَنْ زِیْنَتِها مَصْرُوْفَةٌ، وَ أَلْحاظُکَ عَنْ بَهْجَتِها مَطْرُوْفَةٌ، وَ رَغْبَتُکَ فی الْآخِرَةِ مَعْرُوْفَةٌ.
حَتّی إذَا الْجَوْرُ مَدَّ باعَهُ، وَ أَسْفَرَ الظُّلْمُ قِناعَهُ، وَ دَعَا الْغَیُّ أَتْباعَهُ، وَ أَنْتَ فی حَرَمِ جَدِّکَ قاطِنٌ، وَ لِلظّالِمِیْنَ مُبایِنٌ، جَلِیْسُ الْبَیْتِ وَ الْمِحْرابِ، مُعْتَزِلٌ عَنِ اللَّذّاتِ وَ الشَّهَواتِ، تُنْکِرُ الْمُنْکَرَ بِقَلْبِکَ وَ لِسانِکَ عَلی حَسَبِ طاقَتِکَ وَ إمْکانِکَ، ثُمَّ اقْتَضاکَ الْعِلْمُ لِلْإنْکارِ (1)، وَ لَزِمَکَ أَنْ تُجاهِدَ الْفُجّارَ، فَسِرْتَ فی أَوْلادِکَ وَ أَهالِیْکَ، وَ شِیْعَتِکَ وَ مَوالِیْکَ، وَ صَدَعْتَ بِالْحَقِّ وَ الْبَیِّنَةِ، وَ دَعَوْتَ إلَی اللَّهِ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، وَ أَمَرْتَ بِإقامَةِ الْحُدُوْدِ وَ الطّاعَةِ لِلْمَعْبُوْدِ، وَ نَهَیْتَ عَنِ الْخَبائِثِ وَ الطُّغْیانِ، وَ واجَهُوْکَ بِالظُّلْمِ وَ الْعُدْوانِ.
فَجاهَدْتَهُمْ بَعْدَ الْإیْعازِ إلَیْهِمْ، وَ تَأْکِیْدِ الْحُجَّةِ عَلَیْهِمْ، فَنَکَثُوْا ذِمامَکَ وَ بَیْعَتَکَ، وَ أَسْخَطُوْا رَبَّکَ وَ جَدَّکَ، وَ بَدَؤُوْکَ بِالْحَرْبِ، فَثَبَتَّ لِلطَّعْنِ وَ الضَّرْبِ، وَ طَحَنْتَ جُنُوْدَ الْفُجّارِ، وَ اقْتَحَمْتَ قَسْطَلَ الْغُبارِ، مُجالِداً بِذِی الْفَقارِ، کَأَنَّکَ عَلِیٌّ الْمُخْتارُ.
فَلَمّا رَأَوْکَ ثابِتَ الْجَأْشِ، غَیْرَ خائِفٍ وَ لا خاشٍ، نَصَبُوْا لَکَ غَوائِلَ مَکْرِهِمْ،
ص: 450
وَقاتَلُوْکَ بِکَیْدِهِمْ وَ شَرِّهِمْ، وَ أَمَرَ اللَّعِیْنُ جُنُوْدَهُ فَمَنَعُوْکَ الْماءَ وَ وُرُوْدَهُ، وَ ناجَزُوْکَ الْقِتالَ، وَ عاجَلُوْکَ النِّزالَ، وَ رَشَقُوْکَ بِالسِّهامِ وَ النِّبالِ، وَ بَسَطُوْا إلَیْکَ أَکُفَّ الِاضْطِلامِ، وَ لَمْ یَرْعَوْا لَکَ ذِماماً وَ لا راقَبُوْا فِیْکَ آثاماً فی قَتْلِهِم أَوْلِیاءَکَ، وَ نَهْبِهِمْ رِحالَکَ وَ أَنْتَ مُقَدَّمٌ فی الْهَبَواتِ، وَ مُحْتَمِلٌ لِلْأَذِیّاتِ، قَدْ عَجِبَتْ مِنْ صَبْرِکَ مَلائِکَةُ السَّماواتِ، فَأَحْدَقُوْا (1) بِکَ مِنْ کُلِّ الْجِهاتِ، وَ أَثْخَنُوْکَ بِالْجَراحِ، وَ حالُوْا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ الرَّواحِ، وَ لَمْ یَبْقَ لَکَ ناصِرٌ، وَ أَنْتَ مُحْتَسِبٌ صابِرٌ، تَذُبُّ عَنْ نِسْوَتِکَ وَ أَوْلادِکَ، حَتّی نَکَسُوْکَ عَنْ جَوادِکَ، فَهَوَیْتَ إلَی الْأَرْضِ جَرِیْحاً، تَطَؤُکَ الْخُیُوْلُ بِحَوافِرِها، وَ تَعْلُوْکَ الطُّغاةُ بِبَواتِرِها.
قَدْ رَشَحَ لِلْمَوْتِ جَبِیْنُکَ، وَ اخْتَلَفَتْ بِالِانْقِباضِ وَ الِانْبِساطِ شِمالُکَ وَ یَمِیْنُکَ، تُدِیْرُ طَرْفاً خَفِیّاً إلی رَحْلِکَ وَ بَیْتِکَ، وَ قَدْ شُغِلْتَ بِنَفْسِکَ عَنْ وَلَدِکَ وَ أَهالِیْکَ (2).
وَأَسْرَعَ فَرَسُکَ شارِداً، إلی خِیامِکَ قاصِداً، مُحَمْحِماً باکِیاً؛ فَلَمّا رَأَیْنَ النِّساءُ جَوادَکَ مَخْزِیّاً، وَ نَظَرْنَ سَرْجَکَ عَلَیْهِ مَلْوِیّاً، بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُوْرِ ناشِراتِ الشُّعُوْرِ، عَلَی الْخُدُوْدِ لاطِماتٍ، لِلْوُجُوْهِ (3) سافِراتٍ، وَ بِالْعَوِیْلِ داعِیاتٍ، وَ بَعْدَ الْعِزِّ مُذَلَّلاتٍ وَ إلی مَصْرَعِکَ مُبادِراتٍ وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلی صَدْرِکَ، وَ مُوْلِغٌ (4) سَیْفَهُ عَلی (5) نَحْرِکَ، قابِضٌ عَلی (6) شَیْبَتِکَ بِیَدِهِ، ذابِحٌ لَکَ بِمُهَنَّدِهِ.
قَدْ سَکَنَتْ حَواسُّکَ، وَ خَفِیَتْ أَنْفاسُکَ، وَ رُفِعَ عَلَی الْقَنا رَأْسُکَ، وَ سُبِیَ أَهْلُکَ کَالعَبِیْدِ، وَ صُفِّدُوْا فی الْحَدِیْدِ، فَوْقَ أَقْتابِ الْمَطِیّاتِ، تَلْفَحُ وُجُوْهَهُمْ حَرُّ الْهاجِراتِ، یُساقُوْنَ فی الْبَرارِی وَ الْفَلَواتِ، أَیْدِیْهِمْ مَغْلُوْلَةٌ إلَی الْأَعْناقِ، یُطافُ بِهِمْ فی الْأَسْواقِ.
ص: 451
فَالْوَیْلُ لِلْعُصاةِ الْفُسّاقِ، لَقَدْ قَتَلُوْا بِقَتْلِکَ الْإسْلامَ، وَ عَطَّلُوْا الصَّلاةَ وَ الصِّیامَ، وَ نَقَضُوْا السُّنَنَ وَ الْأَحْکامَ، وَ هَدَمُوْا قَواعِدَ الْإیْمانِ، وَ حَرَّفُوْا آیاتِ الْقُرْآنِ، وَ هَمْلَجُوْا فی الْبَغْیِ وَ الْعُدْوانِ.
لَقَدْ أَصْبَحَ رَسُوْلُ اللَّهِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ - مِنْ أَجْلِکَ مَوْتُوْراً، وَ عادَ کِتابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَهْجُوْراً، وَ غُوْدِرَ الْحَقُّ إِذْ قُهِرْتَ مَقْهُوْراً، وَ فُقِدَ بِفَقْدِکَ التَّکْبِیْرُ وَ التَّهْلِیْلُ وَ التَّحْرِیْمُ وَ التَّحْلِیْلُ وَ التَّنْزِیْلُ وَ التَّأْوِیْلُ، وَ ظَهَرَ بَعْدَکَ التَّغْیِیْرُ وَ التَّبْدِیْلُ وَ الْإلْحادُ وَ التَّعْطِیْلُ وَ الْأَهْواءُ وَ الْأَضالِیْلُ وَ الْفِتَنُ وَ الْأَباطِیْلُ.
فَقامَ ناعِیْکَ عِنْدَ قَبْرِ جَدِّکَ الرَّسُوْلِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - فَنَعاکَ إلَیْهِ بِالدَّمْعِ الْهَطُوْلِ قائِلًا: یا رَسُوْلَ اللَّهِ، قُتِلَ سِبْطُکَ وَ فَتاکَ، وَ اسْتُبِیْحَ أَهْلُکَ وَ حِماکَ، وَ سُبِیَتْ بَعْدَکَ ذَرارِیْکَ، وَ وَقَعَ الْمَحْذُوْرُ بِعِتْرَتِکَ وَ ذَوِیْکَ، فَانْزَعَجَ الرَّسُوْلُ، وَ بَکی قَلْبُهُ الْمَهُوْلُ، وَ عَزّاهُ بِکَ الْمَلائِکَةُ وَ الْأَنْبِیاءُ، وَ فُجِعَتْ بِکَ أُمُّکَ الزَّهْراءُ، وَ اخْتَلَفَتْ جُنُوْدُ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبِیْنَ تُعَزِّی أَباکَ أَمِیْرَالْمُؤْمِنِیْنَ، وَ أُقِیْمَتْ لَکَ الْمَآتِمُ فی أَعْلی عِلِّیِّیْنَ، وَ لَطَمَتْ عَلَیْکَ الْحُوْرُ الْعِیْنُ، وَ بَکَتِ السَّماءُ وَ سُکّانُها وَ الْجِنانُ (1) وَ خُزّانُها وَ الْهِضابُ وَ أَقْطارُها وَ الْبِحارُ وَ حِیْتانُها، وَ مَکَّةُ وَ بُنْیانُها وَ الْجِنانُ (2) وَ وِلْدانُها وَ الْبَیْتُ وَ الْمَقامُ وَ الْمَشْعَرُ الْحَرامُ وَ الْحِلُّ وَ الْإحْرامُ.
اللَّهُمَّ فَبِحُرْمَةِ هذَا الْمَکانِ الْمُنِیْفِ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ احْشُرْنِی فی زُمْرَتِهِمْ، وَ أَدْخِلْنِی الْجَنَّةَ بِشَفاعَتِهِمْ.
اللَّهُمَّ إنِّی أَتَوَسَّلُ إلَیْکَ یا أَسْرَعَ الْحاسِبِیْنَ، وَ یا أَکْرَمَ الْأَکْرَمِیْنَ، وَ یا أَحْکَمَ الْحاکِمِیْنَ، بِمُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِیِّیْنَ، رَسُوْلِکَ إلَی الْعالَمِیْنَ أَجْمَعِیْنَ، وَ بِأَخِیْهِ وَ ابْنِ عَمِّهِ
ص: 452
الْأَنْزَعِ الْبَطِیْنِ، الْعالِمِ الْمَکِیْنِ، عَلِیٍّ أَمِیْرِ الْمُؤْمِنِیْنَ، وَ بِفاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِیْنَ، وَ بِالْحَسَنِ الزَّکِیِّ عِصْمَةِ الْمُتَّقِیْنَ، وَ بِأَبِی عَبْدِاللَّهِ الْحُسَیْنِ أَکْرَمِ الْمُسْتَشْهَدِیْنَ، وَ بِأَوْلادِهِ الْمَقْتُوْلِیْنَ، وَ بِعِتْرَتِهِ الْمَظْلُوْمِیْنَ، وَ بِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ زَیْنِ الْعابِدِیْنَ، وَ بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ قِبْلَةِ الْأَوَّلِیْنَ، وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ أَصْدَقِ الصّادِقِیْنَ، وَ مُوْسَی بْنِ جَعْفَرٍ مُظْهِرِ الْبَراهِیْنِ، وَ عَلِیِّ بْنِ مُوْسی ناصِرِ الدِّیْنِ، وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ قُدْوَةِ الْمُهْتَدِیْنَ، وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ أَزْهَدِ الزّاهِدِیْنَ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وارِثِ الْمُسْتَخْلَفِیْنَ وَ الْحُجَّةِ عَلَی الْخَلْقِ أَجْمَعِیْنَ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الصّادِقِیْنَ الْأبَرِّیْنَ، آلِ طه وَ یس، وَ أَنْ تَجْعَلَنِی فی الْقِیامَةِ مِنَ الْآمِنِیْنَ الْمُطْمَئِنِّیْنَ الْفائِزِیْنَ، الْفَرِحِیْنَ الْمُسْتَبْشِرِیْنَ.
اللَّهُمَّ اکْتُبْنِی فی الْمُسْلِمِیْنَ، وَ أَلْحِقْنِی بِالصّالِحِیْنَ، وَ اجْعَلْ لِی لِسانَ صِدْقٍ فی الْآخِرِیْنَ، وَ انْصُرْنِی عَلَی الْباغِیْنَ، وَ اکْفِنِی کَیْدَ الْحاسِدِیْنَ، وَ اصْرِفْ عَنِّی مَکْرَ الْماکِرِیْنَ، وَ اقْبِضْ عَنِّی أَیْدِیَ الظّالِمِیْنَ، وَ اجْمَعْ بَیْنِی وَ بَیْنَ السّادَةِ الْمَیامِیْنِ فی أَعْلی عِلِّیِّیْنَ، مَعَ الَّذِیْنَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّیْنَ وَ الصِّدِّیْقِیْنَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصّالِحِیْنَ، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ.
اللَّهُمَّ إنِّی أُقْسِمُ عَلَیْکَ بِنَبِیِّکَ الْمَعْصُوْمِ، وَ بِحُکْمِکَ الْمَحْتُوْمِ، وَ نَهْیِکَ الْمَکْتُوْمِ، وَ بِهذَا الْقَبْرِ الْمَلْمُوْمِ، الْمُوَسَّدِ فی کَنَفِهِ الْإمامُ الْمَعْصُوْمُ، الْمَقْتُوْلُ الْمَظْلُوْمُ، أَنْ تَکْشِفَ ما بِی مِنَ الْغُمُوْمِ، وَ تَصْرِفَ عَنِّی شَرَّ الْقَدَرِ الْمَحْتُوْمِ، وَ تُجِیْرَنِی مِنَ النّارِ ذاتِ السَّمُوْمِ.
اللَّهُمَّ جَلِّلْنِی بِنِعْمَتِکَ، وَ رَضِّنِی بِقِسَمِکَ، وَ تغَمَّدْنِی بِجُوْدِکَ وَ کَرَمِکَ، وَ باعِدْنِی مِنْ مَکْرِکَ وَ نِقَمِکَ.
ص: 453
اللَّهُمَّ اعْصِمْنِی مِنَ الزَّلَلِ، وَ سدِّدْنِی فی الْقَوْلِ وَ الْعَمَلِ، وَ افْسَحْ لِی فی مُدَّةِ الْأَجَلِ، وَ أَعْفِنِی مِنَ الْأَوْجاعِ وَ الْعِلَلِ، وَ بَلِّغْنِی بِمَوالِیَّ وَ بِفَضْلِکَ أَفْضَلَ الْأَمَلِ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اقْبَلْ تَوْبَتِی، وَ ارْحَمْ عَبْرَتِی، وَ أَقِلْنِی عَثْرَتِی، وَ نَفِّسْ کُرْبَتِی، وَ اغْفِرْ لِی خَطِیْئَتِی، وَ أَصْلِحْ لِی فی ذُرِّیَّتِی.
اللَّهُمَّ لا تَدَعْ لِی فی هذَا الْمَشْهَدِ الْمُعَظَّمِ وَ الْمَحَلِّ الْمُکَرَّمِ ذَنْباً إلّاغَفَرْتَهُ وَ لا عَیْباً إلّاسَتَرْتَهُ وَ لا غَمّاً إلّاکَشَفْتَهُ وَ لا رِزْقاً إلّابَسَطْتَهُ وَ لا جاهاً إلّاعَمَرْتَهُ وَ لا فَساداً إلّاأَصْلَحْتَهُ وَ لا أَمَلًا إلّابَلَّغْتَهُ وَ لا دُعاءً إلّاأَجَبْتَهُ وَ لا مُضَیَّقاً (1) إلّافَرَّجْتَهُ وَ لا شَمْلًا إلّاجَمَعْتَهُ وَ لا أَمْراً إلّاأَتْمَمْتَهُ وَ لا مالًا إلّاکَثَّرْتَهُ (2) وَ لا خُلْقاً إلّاحَسَّنْتَهُ وَ لا إنْفاقاً إلّاأَخْلَفْتَهُ وَ لا حالًا إلّاعَمَرْتَهُ وَ لا حَسُوْداً إلّاقَمَعْتَهُ وَ لا عَدُوّاً إلّاأَرْدَیْتَهُ وَ لا شَرّاً إلّاکَفَیْتَهُ وَ لا مَرَضاً إلّاشَفَیْتَهُ وَ لا بَعِیْداً إلّاأَدْنَیْتَهُ وَ لا شَعَثاً إلّالَمَمْتَهُ وَ لا سُؤالًا إلّاأَعْطَیْتَهُ.
اللَّهُمَّ إنِّی أَسْأَلُکَ خَیْرَ الْعاجِلَةِ، وَ ثَوابَ الْآجِلَةِ.
اللَّهُمَّ أَغْنِنِی بِحَلالِکَ عَنِ الْحَرامِ، وَ بِفَضْلِکَ عَنْ جَمِیْعِ الْأنامِ.
اللَّهُمَّ إنِّی أَسْأَلُکَ عِلْماً نافِعاً، وَ قَلْباً خاشِعاً، وَ یَقِیْناً شافِیاً، وَ عَمَلًا زاکِیاً، وَ صَبْراً جَمِیْلًا، وَ أَجْراً جَزِیْلًا.
اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی شُکْرَ نِعْمَتِکَ عَلَیَّ، وَ زِدْ فی إحْسانِکَ وَ کَرَمِکَ إلَیَّ، وَ اجْعَلْ قَوْلِی فی النّاسِ مَسْمُوْعاً، وَ عَمَلِی عِنْدَکَ مَرْفُوْعاً، وَ أَثَرِی فی الْخَیْراتِ مَتْبُوْعاً، وَ عَدُوِّی مَقْمُوْعاً.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الْأَخْیارِ، فی آناءِ اللَّیْلِ وَ أَطْرافِ النَّهارِ؛ وَ اکْفِنِی شَرَّ الْأشْرارِ، وَ طَهِّرْنِی مِنَ الذُّنُوْبِ وَ الْأَوْزارِ، وَ أَجِرْنِی مِنَ النّارِ، وَ أَحِلَّنِی (3)
ص: 454
دارَ الْقَرارِ، وَ اغْفِرْ لِی وَ لِجَمِیْعِ إِخْوانِی فِیْکَ وَ أَخَواتِیَ الْمُؤْمِنِیْنَ وَ الْمُؤْمِناتِ، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ.
پس روی به قبله کن و دو رکعت نماز بکن و در رکعت اوّل سوره «انبیا» و در رکعت دوم سوره «حشر» بخوان و در قنوت نماز این دعا بخوان:
لا إلهَ إلَّا اللَّهُ الْحَلِیْمُ الْکَرِیْمُ، لا إلهَ إلَّا اللَّهُ الْعَلِیُّ الْعَظِیْمُ، لا إلهَ إلَّا اللَّهُ رَبُّ السَّماواتِ السَّبْعِ وَ الْأَرَضِیْنَ السَّبْعِ، وَ ما فِیْهِنَّ وَ ما بَیْنَهُنَّ، خِلافاً لِأَعْدائِهِ، وَ تَکْذِیْباً لِمَنْ عَدَلَ بِهِ، وَ إِقْراراً لِرُبُوْبِیَّتِهِ، وَ خُضُوْعاً (1) لِعِزَّتِهِ.
الْأوَّلُ بِغَیْرِ أَوَّلٍ وَ الْآخِرُ إلی غَیْرِ آخِرٍ، الظّاهِرُ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ بِقُدْرَتِهِ، الْباطِنُ دُوْنَ کُلِّ شَیْ ءٍ بِعِلْمِهِ وَ لُطْفِهِ، لا تَقِفُ الْعُقُوْلُ عَلی کُنْهِ عَظَمَتِهِ وَ لا تُدْرِکُ الْأَوْهامُ حَقِیْقَةَ ماهِیَّتِهِ وَ لا تَتَصَوَّرُ الْأَنْفُسُ مَعانِیَ کَیْفِیَّتِهِ، مُطَّلِعاً عَلَی الضَّمائِرِ، عارِفاً بِالسَّرائِرِ «یَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُوْرُ» (2).
اللَّهُمَّ إنِّی أُشْهِدُکَ عَلی تَصْدِیْقِی رَسُوْلَکَ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - ، وَ إیْمانِی بِهِ، وَ عِلْمِی بِمَنْزِلَتِهِ، وَ إنِّی أَشْهَدُ أَنَّهُ النَّبِیُّ الَّذِی نَطَقَتِ الْحِکْمَةُ بِفَضْلِهِ، وَ بَشَّرَتِ الْأَنْبِیاءُ بِهِ، وَ دَعَتْ إلَی الْإقْرارِ بِما جاءَ بِهِ، وَ حَثَّتْ عَلی تَصْدِیْقِهِ بِقَوْلِهِ تَعالی: «الَّذِی یَجِدُوْنَهُ مَکْتُوْباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الْإنْجِیْلَ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوْفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِی کانَتْ عَلَیْهِمْ» (3).
فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ رَسُوْلِکَ إلَی الْثَّقَلَیْنِ، وَ سَیِّدِ الْأَنْبِیاءِ الْمُصْطَفَیْنَ، وَ عَلی أَخِیْهِ وَ ابْنِ عَمِّهِ، اللَّذَیْنِ لَمْ یُشْرِکا بِکَ طَرْفَةَ عَیْنٍ أَبَداً، وَ عَلی فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِساءِ
ص: 455
الْعالَمِیْنَ، وَ عَلی سَیِّدَیْ شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ، صَلاةً خالِدَةَ الدَّوامِ، عَدَدَ قَطْرِ الرِّهامِ، وَ زِنَةَ الْجِبالِ وَ الْآکامِ، ما أوْرَقَ السَّلامُ، وَ اخْتَلَفَ الضِّیاءُ وَ الظَّلامُ، وَ علی آلِهِ الطّاهِرِیْنَ، الْأَئِمَّةِ الْمُهْتَدِیْنَ، الذّائِدِیْنَ عَنِ الدِّیْنِ، عَلِیٍّ، وَ مُحَمَّدٍ، وَ جَعْفَرٍ، وَ مُوْسی، وَ عَلِیٍّ، وَ مُحَمَّدٍ، وَ عَلِیٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُجَّةِ، الْقُوّامِ بِالْقِسْطِ، وَ سُلالَةِ السِّبْطِ.
اللَّهُمَّ إنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ هذَا الْإمامِ فَرَجاً قَرِیْباً، وَ صَبْراً جَمِیْلًا، وَ نَصْراً عَزِیْزاً، وَ غِنیً عَنِ الْخَلْقِ، وَ ثَباتاً فِی الْهُدی وَ التَّوْفِیْقَ لِما تُحِبُّ وَ تَرْضی، وَ رِزْقاً واسِعاً حَلالًا طَیِّباً مَرِیْئاً دارّاً سائِغاً فاضِلًا مُفَضَّلًا (1) صَبّاً صَبّاً، مِنْ غَیْرِ کَدٍّ وَ لا نَکَدٍ وَ لا مِنَّةٍ مِنْ أحَدٍ، وَ عافِیَةً مِنْ کُلِّ بَلاءٍ وَ سَقَمٍ وَ مَرَضٍ وَ الشُّکْرَ عَلَی الْعافِیَةِ وَ النَّعْماءِ؛ وَ إذا جاءَ الْمَوْتُ فَاقْبِضْنا عَلی أَحْسَنِ ما یَکُوْنُ لَکَ طاعَةً عَلی ما أَمَرْتَنا مُحافِظِیْنَ، حَتّی تُؤَدِّیَنا إلی جَنّاتِ النَّعِیْمِ، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَوْحِشْنِی مِنَ الدُّنْیا، وَ آنِسْنِی بِالْآخِرَةِ؛ وَ إنَّهُ لا یُوْحِشُ مِنَ الدُّنْیا إلّاخَوْفُکَ وَ لا یُوْنِسُ بِالْآخِرَةِ إلّارَجاؤُکَ.
اللَّهُمَّ لَکَ الْحُجَّةُ لا عَلَیْکَ وَ إلَیْکَ الْمُشْتَکی لا مِنْکَ، فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَعِنِّی عَلی نَفْسِیَ الظّالِمَةِ الْعاصِیَةِ، وَ شَهْوَتِیَ الْغالِبَةِ، وَ اخْتِمْ لِی بِالْعافِیَةِ.
اللَّهُمَّ إنَّ اسْتِغْفارِی إیّاکَ - وَ أَنا مُصِرٌّ عَلی ما نَهَیْتَ - قِلَّةُ حَیاءٍ، وَ تَرْکِیَ الِاسْتِغْفارَ مَعَ عِلْمِی بِسَعَةِ حِلْمِکَ تَضْیِیْعٌ لِحَقِّ الرَّجاءِ.
اللَّهُمَّ إنَّ ذُنُوْبِی تُؤْیِسُنِی أَنْ أَرْجُوَکَ، وإنَّ عِلْمِی بِسَعَةِ رَحْمَتِکَ یَمْنَعُنِی أَنْ أَخْشاکَ، فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ صَدِّقْ رَجائِی لَکَ، وَ کَذِّبْ خَوْفِی مِنْکَ، وَ کُنْ لِی عِنْدَ أَحْسَنِ ظَنِّی بِکَ، یا أَکْرَمَ الْأَکْرَمِیْنَ.
ص: 456
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَیِّدْنِی بِالْعِصْمَةِ، وَ أَنْطِقْ لِسانِی بِالْحِکْمَةِ، وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ یَنْدَمُ عَلی ما ضَیَّعَهُ فی أَمْسِهِ وَ لا یُغْبَنُ حَظُّهُ فی یَوْمِهِ وَ لا یَهِمُّ لِرِزْقِ غَدِهِ.
اللَّهُمَّ إنَّ الْغَنِیَّ مَنِ اسْتَغْنی بِکَ وَ افْتَقَرَ إلَیْکَ وَ الْفَقِیْرَ مَنِ اسْتَغْنی بِخَلْقِکَ عَنْکَ، فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَغْنِنِی عَنْ خَلْقِکَ بِکَ، وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ لایَبْسُطُ کَفّاً إلّاإلَیْکَ.
اللَّهُمَّ إنَّ الشَّقِیَّ مَنْ قَنَطَ وَ أَمامَهُ التَّوْبَةُ، وَ وَراءَهُ الرَّحْمَةُ؛ وَ إِنْ کُنْتُ ضَعِیْفَ الْعَمَلِ فَإنِّی فی رَحْمَتِکَ قَوِیُّ الْأمَلِ، فَهَبْ لِی ضَعْفَ عَمَلِی لِقُوَّةِ أَمَلِی.
اللَّهُمَّ إنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّ ما فی عِبادِکَ مَنْ هُوَ أَقْسی قَلْباً مِنِّی وَ أَعْظَمُ مِنِّی ذَنْباً، فَإنِّی أَعْلَمُ أَنَّهُ لا مَوْلی أَعْظَمَ مِنْکَ طَوْلًا، وَ أَوْسَعَ رَحْمَةً وَ عَفْواً؛ فَیا مَنْ هُوَ أَوْحَدُ فی رَحْمَتِهِ، اغْفِرْ لِمَنْ لَیْسَ بِأَوْحَدَ فی خَطِیْئَتِهِ.
اللَّهُمَّ إنَّکَ أَمَرْتَنا فَعَصَیْنا، وَ نَهَیْتَ فَمَا انْتَهَیْنا، وَ ذَکَّرْتَ فَتَناسَیْنا، وَ بَصَّرْتَ فَتَعامَیْنا، وَ حَذَّرْتَ فَتَعَدَّیْنا، وَ ما کانَ ذلِکَ جَزاءَ إحْسانِکَ إلَیْنا، وَ أَنْتَ أَعْلَمُ بِما أَعْلَنّا وَ أَخْفَیْنا، وَ أَخْبَرُ بِما نَأْتِی وَ ما أَتَیْنا، فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لا تُؤاخِذْنا بِما أَخْطَأْنا وَ نَسِیْنا، وَ هَبْ لَنا حُقُوْقَکَ لَدَیْنا، وَ أَتِمَّ إحْسانَکَ إلَیْنا، وَ أَسْبِلْ رَحْمَتَکَ عَلَیْنا.
اللَّهُمَّ إنّا نَتَوَسَّلُ إلَیْکَ بِهذَا الصِّدِّیْقِ الْإمامِ، وَ نَسْأَلُکَ بِالْحَقِّ الَّذِی جَعَلْتَهُ لَهُ، وَ لِجَدِّهِ رَسُوْلِکَ، وَ لِأَبَوَیْهِ عَلِیٍّ وَ فاطِمَةَ أَهْلِ بَیْتِ الرَّحْمَةِ، إدْرارَ الرِّزْقِ الَّذِی بِهِ قِوامُ حَیاتِنا، وَ صَلاحُ أَحْوالِ عِیالِنا، فَأَنْتَ الْکَرِیْمُ الَّذِی تُعْطِی مِنْ سَعَةٍ، وَ تَمْنَعُ مِنْ قُدْرَةٍ، وَ نَحْنُ نَسْأَلُکَ مِنَ الرِّزْقِ ما یَکُوْنُ صَلاحاً لِلدُّنْیا، وَ بَلاغاً لِلْآخِرَةِ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اغْفِرْ لَنا وَ لِوالِدَیْنا، وَ لِجَمِیْعِ الْمُؤْمِنِیْنَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُسْلِمِیْنَ وَ الْمُسْلِماتِ، الْأحْیاءِ مِنْهُمْ وَ الْأَمْواتِ، وَ آتِنا فی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا بِرَحْمَتِکَ عَذابَ النّارِ.
ص: 457
پس رکوع و سجود می کنی و تشهد می خوانی و سلام می گویی، پس چون تسبیح فاطمه علیها السلام بخوانی چهل مرتبه بگو:
سُبْحانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ للَّهِ وَ لا إلهَ إلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَر.
و از خدا سؤال کن که تو را از گناهان نگاه دارد و از عذاب خود نجات بخشد و توفیق عمل نیک کرامت فرماید و اعمالت را قبول نماید. و بایست نزد سر قبر و دو رکعت نماز بکن به نحوی که گذشت، پس خود را به ضریح بچسبان و ببوس و بگو:
زادَ اللَّهُ فی شَرَفِکُمْ وَ السَّلامُ عَلَیکُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
و دعا کن برای خود، وپدر و مادر خود و هر که خواهی (1).
مؤلف گوید که: این زیارت را با تغییرها و زیادتی ها در مزارات ایراد کرده اند و به سیّد مرتضی - رضی اللَّه عنه - نسبت داده اند و از زیارات مطلقه شمرده اند؛ پس دور نیست که بنابراین در سایر ایّام نیز توان خواند این زیارت را.
ص: 458
در کتب معتبره از حضرت امام حسن عسکری علیه السلام روایت کرده اند که: علامات مؤمن پنج چیز است: نماز پنجاه و یک رکعت از فریضه و نافله در شب و روز و زیارت روز اربعین و انگشتر در دست راست کردن و جبین را در سجده بر خاک گذاشتن و «بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم» را بلند گفتن (1).
و از عطا منقول است که گفت: با جابر بن عبداللَّه انصاری بودم در روز بیستم ماه صفر، چون به غاضریه رسیدیم در آب فرات غسل کرد و پیراهن طاهری که با خود داشت پوشید، پس گفت که آیا با تو چیزی از بوی خوش هست ای عطا؟ گفتم: با من سُعد هست.
پس قدری از آن سعد گرفت و بر سر و بدن پاشید و با پای برهنه روانه شد تا ایستاد نزد سر مبارک حضرت امام حسین و سه مرتبه اللَّه أکبر گفت. پس افتاده و بیهوش شد و چون به هوش آمد شنیدم که می گفت:
السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا آلَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا صِفْوَةَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا خِیَرَةَ اللَّهِ مِنْ خَلْقِهِ، السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا ساداتِ السّاداتِ، السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا لُیُوْثَ الْغاباتِ، السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا سَفِیْنَةَ النَّجاةِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَبا عَبْدِاللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ عِلْمِ الْأَنْبِیاءِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ آدَمَ صِفْوَةِ اللَّهِ،
ص: 459
السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ نُوْحٍ نَبِیِّ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ إبْراهِیْمَ خَلِیْلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ إسْماعِیْلَ ذَبِیْحِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ مُوْسی کَلِیْمِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ عِیْسی رُوْحِ اللَّهِ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفی، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ عَلِیٍّ الْمُرْتَضی، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا شَهِیْدُ ابْنَ الشَّهِیْدِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا قَتِیْلُ ابْنَ الْقَتِیْلِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وَلِیَّ اللَّهِ وَ ابْنَ وَلِیِّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ وَ ابْنَ حُجَّتِهِ عَلی خَلْقِهِ.
أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَ آتَیْتَ الزَّکَاةَ، وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوْفِ، وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ، وَ بَرَرْتَ وَ الِدَیْکَ، وَ جاهَدْتَ عَدُوَّکَ.
أَشْهَدُ أَنَّکَ تَسْمَعُ الْکَلامَ وَ تَرُدُّ الْجَوابَ، وَ أَنَّکَ حَبِیْبُ اللَّهِ وَ خَلِیْلُهُ وَ نَجِیْبُهُ، وَ صَفِیُّهُ وَ ابْنُ صَفِیِّهِ.
زُرْتُکَ مُشْتاقاً، فَکُنْ لِی شَفِیْعاً إلَی اللَّهِ، یا سَیِّدِی أَسْتَشْفِعُ إلَی اللَّهِ بِجَدِّکَ سَیِّدِ النَّبِیِّیْنَ، وَ بِأَبِیْکَ سَیِّدِ الْوَصِیِّیْنَ، وَ بِأُمِّکَ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِیْنَ.
لَعَنَ اللَّهُ قاتِلِیْکَ وَ ظالِمِیْکَ وَ شانِئِیْکَ وَ مُبْغِضِیْکَ، مِنَ الْأَوَّلِیْنَ وَ الْآخِرِیْنَ.
پس خم شد و دو طرف روی خود را بر قبر مقدّس مالید و چهار رکعت نماز کرد، پس آمد به نزد قبر علی بن الحسین علیهما السلام و گفت:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَوْلایَ وَ ابْنَ مَوْلایَ، لَعَنَ اللَّهُ قاتِلَکَ، لَعَنَ اللَّهُ ظالِمَکَ، أَتَقَرَّبُ إلَی اللَّهِ بِمَحَبَّتِکُمْ، وَ أَبْرَأُ إلَی اللَّهِ (1) مِنْ عَدُوِّکُمْ.
پس قبر را بوسید و دو رکعت نماز کرد و رو به جانب قبر شهدا کرد و گفت:
السَّلامُ عَلَی الْأرْواحِ الْمُنِیْخَةِ بِقَبْرِ أَبِی عَبْدِاللَّهِ.
ص: 460
السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا شِیْعَةَ اللَّهِ، وَ شِیْعَةَ رَسُوْلِهِ، وَ شِیْعَةَ أَمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ.
السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا طاهِرُوْنَ، السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا مَهْدِیُّوْنَ، السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا أَبْرارُ، السَّلامُ عَلَیْکُمْ وَ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ الْحافِّیْنَ بِقُبُوْرِکُمْ.
جَمَعَنِیَ اللَّهُ وَ إیّاکُمْ فی مُسْتَقَرِّ رَحْمَتِهِ تَحْتَ عَرْشِهِ.
پس آمد به نزد قبر حضرت عبّاس و ایستاد نزد قبر و گفت:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَبَا الْقاسِمِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا عَبّاسَ بْنَ عَلِیٍّ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ.
أَشْهَدُ لَقَدْ (1) بالَغْتَ فی النَّصِیْحَةِ، وَ أَدَّیْتَ الْأَمانَةَ، وَ جاهَدْتَ عَدُوَّکَ وَ عَدُوَّ أَخِیْکَ؛ فَصَلَواتُ اللَّهِ عَلی رُوْحِکَ الطَّیِّبَةِ، وَ جَزاکَ اللَّهُ مِنْ أَخٍ خَیْراً.
پس دو رکعت نماز کرد و خدا را خواند برای حاجتهای خود و برگشت (2).
و به سند معتبر منقول است از صفوان جمّال که گفت: مولای من حضرت صادق - صلوات اللَّه علیه - به من گفت در زیارت اربعین که: زیارت می کنی در هنگامی که روز بلند شده باشد و می گویی:
السَّلامُ عَلی وَ لِیِّ اللَّهِ وَ حَبِیْبِهِ، السَّلامُ عَلی خَلِیْلِ اللَّهِ وَ نَجِیْبِهِ، السَّلامُ عَلی صَفِیِّ اللَّهِ وَ ابْنِ صَفِیِّهِ، السَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ الْمَظْلُوْمِ الشَّهِیْدِ، السَّلامُ عَلی أَسِیْرِ الْکُرُباتِ، وَ قَتِیْلِ الْعَبَراتِ.
اللَّهُمَّ إنِّی أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِیُّکَ وَ ابْنُ وَلِیِّکَ، وَصَفِیُّکَ وَ ابْنُ صَفِیِّکَ، الْفائِزُ بِکَرامَتِکَ، أَکْرَمْتَهُ بِالشَّهادَةِ، وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعادَةِ، و َاجْتَبَیْتَهُ بِطِیْبِ الْوِلادَةِ، وَ جَعَلْتَهُ سَیِّداً
ص: 461
مِنَ السّادَةِ، وَ قائِداً مِنَ الْقادَةِ، وَ ذائِداً مِنَ الذّادَةِ، وَ أَعْطَیْتَهُ مَوارِیْثَ الْأَنْبِیاءِ، وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلی خَلْقِکَ مِنَ الْأَوْصِیاءِ، فَأَعْذَرَ فی الدُّعاءِ، وَ مَنَحَ النُّصْحَ، وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیْکَ، لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَةِ، وَ حَیْرَةِ الضَّلالَةِ.
وَقَدْ تَوازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا، وَ باعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنی، وَ شَری آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْکَسِ، وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدّی فی هَواهُ، وَ أَسْخَطَکَ وَ أَسْخَطَ نَبِیَّکَ، وَ أَطاعَ مِنْ عِبادِکَ أَهْلَ الشِّقاقِ وَ النِّفاقِ وَ حَمَلَةَ الْأوْزارِ، الْمُسْتَوْجِبِیْنَ النّارَ (1).
فَجاهَدَهُمْ فِیْکَ صابِراً مُحْتَسِباً، حَتّی سُفِکَ فی طاعَتِکَ دَمُهُ، وَ اسْتُبِیْحَ حَرِیْمُهُ.
اللَّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَ بِیْلًا، وَ عَذِّبْهُمْ عَذاباً ألِیْماً.
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ سَیِّدِ الْأَوْصِیاءِ.
أَشْهَدُ أَنَّکَ أَمِیْنُ اللَّهِ وَ ابْنُ أَمِیْنِهِ، عِشْتَ سَعِیْداً، وَ مَضَیْتَ حَمِیْداً، وَ مُتَّ فَقِیْداً مَظْلُوْماً شَهِیْداً.
وَأَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ لَکَ ما وَعَدَکَ، وَ مُهْلِکٌ مَنْ خَذَلَکَ، وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَکَ.
وَأَشْهَدُ أَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ، وَ جاهَدْتَ فی سَبِیْلِ اللَّهِ، حَتّی أَتاکَ الْیَقِیْنُ.
فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ.
اللَّهُمَّ إنِّی أُشْهِدُکَ أَنِّی وَلِیٌّ لِمَنْ والاهُ، وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عاداهُ.
بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ، أَشْهَدُ أَنَّکَ کُنُتَ نُوْراً فِی الْأَصْلابِ الشّامِخَةِ وَ الْأرْحامِ الطَّاهِرَةِ؛ لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجاهِلِیَّةُ بِأَنْجاسِها، وَ لَمْ تُلْبِسْکَ الْمُدلَهِمّاتُ مِنْ ثِیابِها.
وَأَشْهَدُ أَنَّکَ مِنْ دَعائِمِ الدِّیْنِ، وَ أَرْکانِ الْمُسْلِمِیْنَ، وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنِیْنَ.
وَأَشْهَدُ أَنَّکَ الْإمامُ الْبَرُّ التَّقِیُّ، الرِّضِیُّ الزَّکِیُّ، الْهادِی الْمَهْدِیُّ.
ص: 462
وَأَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وَلَدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوی، وَ أَعْلامُ الْهُدی وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقی وَ الْحُجَّةُ عَلی أَهْلِ الدُّنْیا.
وَأَشْهَدُ أَنِّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ، وَ بِإیابِکُمْ مُوْقِنٌ، بِشَرایِعِ دِیْنِی وَ خَواتِیْمِ عَمَلِی، وَ قَلْبِی لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ، وَ أَمْرِی لِأَمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ، وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ، حَتّی یَأْذَنَ اللَّهُ لَکُمْ، فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ، لا مَعَ عَدُوِّکُمْ؛ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ، وَ عَلی أَرْواحِکُمْ وَ أَجْسادِکُمْ، وَ شاهِدِکُمْ وَ غائِبِکُمْ، وَ ظاهِرِکُمْ وَ باطِنِکُمْ، آمِیْنَ رَبَّ الْعالَمِیْنَ.
و دو رکعت نماز می کنی و هر دعا که خواهی می کنی و برمی گردی (1).
و سیّد ابن طاووس - علیه الرحمه - گفته است که: من برای این زیارت وداعی یافته ام که مخصوص است به این زیارت:
باید که بایستی پیش روی ضریح و بگویی:
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ عَلِیٍّ الْمُرْتَضی وَصِیِّ رَسُوْلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ الْحَسَنِ الزَّکِیِّ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ فی أَرْضِهِ وَ شاهِدَهُ عَلی خَلْقِهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَبا عَبْدِاللَّهِ الشَّهِیْدَ وَ السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَوْلایَ وَ ابْنَ مَوْلایَ.
أَشْهَدُ أَنَّکَ أَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَ آتَیْتَ الزَّکاةَ، وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوْفِ، وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ، وَ جاهَدْتَ فی سَبِیْلِ اللَّهِ حَتّی أَتاکَ الْیَقِیْنُ. وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ عَلی بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّکَ.
أَتَیْتُکَ یا مَوْلایَ زائِراً وافِداً راغِباً، مُقِرّاً لَکَ بِالذُّنُوْبِ، هارِباً إلَیْکَ مِنَ الْخَطایا، لِتَشْفَعَ لِی عِنْدَ رَبِّکَ، یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ، صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ حَیّاً وَ مَیِّتاً؛ فَإنَّ لَکَ عِنْدَ اللَّه مَقاماً مَعْلُوْماً، وَ شَفاعَةً مَقْبُوْلَةً.
ص: 463
لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَکَ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ حَرَمَکَ وَ غَصَبَ حَقَّکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ خَذَلَکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ دَعاکَ فَلَمْ یُجِبْکَ و َلَمْ یُعِنْکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ مَنَعَکَ مِنْ حَرَمِ اللَّهِ وَ حَرَمِ رَسُوْلِهِ، وَ حَرَمِ أَبِیْکَ وَ أَخِیْکَ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ مَنَعَکَ مِنْ شُرْبِ ماءِ الْفُراتِ، لَعْناً کثِیْراً یَتْبَعُ بَعْضُها بَعْضاً.
اللَّهُمَّ فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ، عالِمَ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ، أَنْتَ تَحْکُمُ بَیْنَ عِبادِکَ فِیْما کانُوْا فِیْهِ یَخْتَلِفُوْنَ، «وَ سَیَعْلَمُ الَّذِیْنَ ظَلَمُوْا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُوْنَ» (1).
اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتِهِ، وَ ارْزُقْنِیْهِ أَبَداً ما بَقِیْتُ وَ حَیِیْتُ یا رَبِّ، وَ إِنْ مِتُّ فَاحْشُرْنِی فی زُمْرَتِهِ، یا أَرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ (2).
ص: 464
به سند معتبر منقول است از حضرت صادق علیه السلام که: هر که زیارت کند حسین بن علی علیهما السلام را در شب نیمه شعبان، حق تعالی گناهان گذشته و آینده او را بیامرزد (1).
و به چند سند معتبر از حضرت امام زین العابدین و امام جعفر صادق علیهما السلام منقول است که: هر که خواهد که مصافحه کند با او صد و بیست و چهار هزار پیغمبر، پس باید که زیارت کند قبر ابی عبداللَّه الحسین علیه السلام را در نیمه شعبان؛ به درستی که ارواح پیغمبران علیهم السلام رخصت می طلبند در زیارت آن حضرت پس رخصت می یابند؛ که از ایشان اند پنج پیغمبر اولو العزم.
پرسیدند که: کدام اند آنها؟
فرمود که: نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمّد - صلّی اللَّه علیهم اجمعین - ؛ ایشان که مبعوث شده اند به مشرق و مغرب زمین (2).
و در حدیث معتبر دیگر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: چون نیمه ماه شعبان می شود، منادی از افق اعلی ندا می کند که: ای زیارت کنندگان حسین برگردید
ص: 465
که گناهان شما آمرزیده شد و ثواب شما بر پروردگار شما و پیغمبر شما است (1).
و در روایت معتبر دیگر فرمود که: هر که سه سال متوالی در نصف شعبان آن حضرت را زیارت کند، گناهانش آمرزیده می شود (2).
و در حدیث معتبر دیگر از حضرت امام محمد باقر علیه السلام منقول است که: زیارت کننده حسین علیه السلام در نصف شعبان، گناهانش آمرزیده می شود و در آن سال بر او گناهی نوشته نمی شود؛ پس اگر در سال دیگر زیارت کند باز گناهانش آمرزیده می شود (3).
و به سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: هر که در یک شب از سه شب قبر حسین بن علیّ علیهما السلام را زیارت کند، گناهان گذشته و آینده اش آمرزیده شود:
شب عید فطر، یا شب عید اضحی، یا شب نیمه شعبان (4).
و در حدیث دیگر فرمود که: هر که آن حضرت را زیارت کند در شب نیمه شعبان و شب فطر و شب عرفه در یک سال، بنویسد حقّ تعالی از برای او ثواب هزار حج مقبول و هزار عمره مقبول؛ و برآورده شود از برای او هزار حاجت از حاجتهای دنیا و آخرت (5).
و در حدیث معتبر دیگر فرمود که: در شب نیمه شعبان می آمرزد حق تعالی هر کس را که زیارت امام حسین علیه السلام بکند گناهان گذشته ایشان را و به ایشان می گویند که: عمل را از سر گیر (6).
و به سندهای صحیح و غیر صحیح مروی است که ابن ابی نصر از حضرت
ص: 466
امام رضا - صلوات اللَّه علیه - سؤال نمود که: در کدام وقت بهتر است که زیارت کنیم حضرت امام حسین علیه السلام را؟
فرمود که: در نصف شعبان و نصف رجب (1).
و به سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: هر که بزیارت قبر حسین علیه السلام برود در ماه مبارک رمضان و در راه بمیرد، او را در قیامت به موقف حساب در نیاورند و به او گویند: ایمن داخل بهشت شود (2).
و در حدیث معتبر دیگر فرمود که: هر که زیارت کند آن حضرت را در روز اوّل ماه رجب، خدا بیامرزد او را البته (3).
و به سند معتبر دیگر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: چون روز اوّل شعبان داخل می شود، منادی از زیر عرش ندا می کند که: ای گروه شیعیان حسین! خالی مگذارید شب نیمه این ماه را از زیارت آن حضرت. اگر بدانید که چه ثواب در آن است، هر آینه از بسیاریِ انتظار، سال بر شما دیر گذرد تا شب نیمه شعبان درآید (4).
و در حدیث معتبر دیگر فرمود که: هر که زیارت قبر آن حضرت بکند در نیمه شعبان - که غرضش محض رضای حق تعالی باشد و غیر خدا کسی منظورش نباشد - خدا در آن شب گناهانش را بیامرزد، هر چند به عدد موی بزهای قبیله کلب باشد.
راوی تعجّب کرد که: همه گناهانش آمرزیده می شود؟
فرمود که: آیا این ثواب را از برای زیارت کننده حسین بسیار می دانی؟!
چگونه خدا او را نیامرزد و او به منزله کسی است که خدا را در عرش زیارت کرده باشد! (5)
ص: 467
و در حدیث دیگر فرمود که: خدا می آمرزد برای زیارت کننده حسین علیه السلام در نیمه شعبان، گناهان گذشته و آینده او را (1).
و به سند معتبر دیگر منقول است که: از آن حضرت پرسیدند که: آیا زیارت حضرت امام حسین را وقتی هست که بهتر از وقتی باشد؟
فرمود که: زیارت کنید آن حضرت را در هر وقت و هر زمان؛ زیرا که زیارت آن حضرت خیر مقرّری است، هر که آن را بیشتر به عمل آورد خیر بیشتر خواهد یافت و هر که کمتر کند کمتر خواهد یافت. و سعی کنید در زیارت کردن آن حضرت در اوقات شریفه، که اعمال صالحه در آنها ثوابش مضاعف است و در آن اوقات شریفه ملائکه از آسمان نازل می شوند از برای زیارت آن حضرت.
پس پرسید از فضیلت زیارت آن حضرت در ماه مبارک رمضان.
فرمود که: هر که به زیارت آن حضرت برود از روی خشوع و از برای خدا و پشیمان از گناهان و طلب آمرزش کننده از آنها، در یکی از سه شب ماه رمضان - در شب اول ماه یا در شب نیمه ماه یا در شب آخر ماه - گناهان و خطاها از او فرو ریزد چنانچه برگهای خشکیده به باد تند از درختان می ریزد، تا آنکه از گناه پاک شود مانند روزی که از مادر متولد شده بوده است. و یا این ثواب از برای او باشد، مثل ثواب کسی که در آن سال حج و عمره کرده باشد و دو ملک او را ندا کنند - که ندای ایشان را هر صاحب روحی بشنود بغیر از جنّ و انس - ، یکی از آنها گوید که: ای بنده خدا پاک شدی پس عمل را از سرگیر و دیگری گوید که: ای بنده خدا دعایت مستجاب شد، پس بشارت باد تو را به آمرزشی از جانب خدا و فضلی بزرگ (2).
و در حدیث معتبر دیگر فرمود که: شب قدر در ده روزِ آخر ماه مبارک رمضان است، هر که آن شب را نزد قبر حضرت امام حسین صلوات اللَّه علیه دریابد و دو رکعت یا بیشتر نماز در آنجا بکند و از حق تعالی بهشت را سؤال کند و پناه برد
ص: 468
به سوی او از آتش جهنم، حق تعالی به او عطا فرماید آنچه سؤال کرده است و پناه دهد او را ازآنچه از او پناه جسته است.
و همچنین اگر سؤال کند که خدا به او بدهد بهترین چیزها که در این شب مقدّر شده است و نگاه دارد او را از چیزهای بدی که در این شب مقدّر شده است، یا حاجتی را از خدا بطلبد که در آن گناهی نباشد، امید دارم که سؤالش به او داده شود و از چیزهایی که حذر کرده است نگاه داشته شود و شفاعت او را قبول کند حق تعالی در حقّ ده کس از اهل بیت او - که همه مستوجب عذاب شده باشند - و حق تعالی بسیار خیر رساننده است به سؤال کننده و بنده خود (1).
و به سند معتبر از امام زاده عبد العظیم - رضی اللَّه عنه - منقول است که حضرت امام محمّد تقی علیه السلام فرمود که: هر که زیارت کند حضرت امام حسین علیه السلام را در شب بیست و سوم ماه رمضان - و آن شبی است که امید است که شب قدر باشد و در آن شب هر امر محکمی جدا و مقدّر شود - ، مصافحه کنند با او روح صد و بیست و چهار هزار پیغمبر، که همه رخصت می طلبند از خدا در زیارت آن حضرت در این شب (2).
و در حدیث معتبر دیگر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: چون شب قدر می شود، منادی از میان عرش ندا می کند که: خدا آمرزید هر که را زیارت قبر حسین علیه السلام کرد (3).
و در حدیث دیگر فرمود که: هر که زیارت قبر آن حضرت بکند در نیمه شعبان، بنویسد حق تعالی از برای او ثواب هزار حجّ (4).
و به روایت معتبر منقول است از موسی بن جعفر علیهما السلام که: سه شب است که هر که زیارت کند حضرت امام حسین علیه السلام را در آن شبها، گناهان گذشته و آینده اش آمرزیده
ص: 469
شود: شب نصف شعبان و شب بیست و سوم ماه رمضان و شب عید (1).
مترجم گوید: در کتب علماء زیارات مخصوصه از برای روز اوّل ماه رجب و شب نیمه رجب و شب نیمه شعبان ذکر کرده اند و چون به روایت نسبت نداده اند ما ایراد نکردیم؛ اگر یکی از زیارات منقوله را که سابقاً مذکور شد به عمل آورند خوب است.
و شیخ کفعمی علیه الرحمه در کتاب بلدالامین، در زیارت نصف شعبان ذکر کرده است که: روایت کرده اند از حضرت صادق علیه السلام که در زیارت حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - نزد قبر می ایستی و می گویی:
الْحَمْدُ للَّهِ العَلِیِّ الْعَظِیْمِ وَ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَبْدُ الصّالِحُ الزَّکِیُّ، أُوْدِعُکَ شَهادَةً مِنِّی لَکَ یُقَرِّبُنِی إلَیْکَ فی یَوْمِ شَفاعَتِکَ.
أَشْهَدُ أَنَّکَ قُتِلْتَ وَ لَمْ تَمُتْ، بَلْ بِرَجاءِ حَیاتِکَ حَیِیَتْ قُلُوْبُ شِیْعَتِکَ، وَ بِضِیاءِ نُوْرِکَ اهْتَدَی الطّالِبُوْنَ إلَیْکَ.
وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ نُوْرُ اللَّهِ الَّذِی لَمْ یُطْفَأْ وَ لا یُطْفَؤُ أَبَداً، وَ أَنَّکَ وَجْهُ اللَّهِ الَّذِی لَمْ یَهْلِکْ وَ لا یَهْلِکُ أَبَداً.
وَ أَشْهَدُ أَنَّ هذِهِ التُّرْبَةَ تُرْبَتُکَ، وَ هذَا الْحَرَمَ حَرَمُکَ، وَ هذَا الْمَصْرَعَ مَصْرَعُ بَدَنِکَ، لا ذَلِیْلَ وَ اللَّهُ مُعِزُّکَ وَ لا مَغلُوْبَ وَ اللَّهُ ناصِرُکَ، هذِهِ شَهادَةٌ لِی عِنْدَکَ إلی یَوْمِ قَبْضِ رُوْحِی بِحَضْرَتِکَ وَ السَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ (2).
مؤلّف گوید که: دور نیست که این از زیاراتِ مطلقه باشد.
و در حدیث معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: هر که در شب نیمه شعبان از اوّل تا آخرِ شب در کربلای معلّی بماند و هزار مرتبه سوره «قل هو اللَّه أحد» بخواند و هزار مرتبه استغفار بکند و هزار مرتبه الْحَمْدُ للَّهِ بگوید، پس برخیزد
ص: 470
و چهار رکعت نماز بگزارد و در هر رکعت هزار مرتبه «آیة الکرسی» بخواند، حق تعالی موکّل گرداند به او دو ملک را که حفظ نمایند او را از هر بدی و از شرّ هر شیطان و سلطان؛ و حسنات او را برای او بنویسند و گناهی بر او ننویسند و تا با اویند از برای او استغفار کنند (1).
و سیّد ابن طاووس - علیه الرحمة - در کتاب اقبال از محمّد بن علی طرازی نقل کرده است که: او از خطّ محمّد بن هارون نقل کرده است که: از نماز شب نیمه شعبان نزد قبر سیّد ما ابی عبداللَّه الحسین - صلوات اللَّه علیه - چهار رکعت نماز است، که در هر رکعت پنجاه مرتبه «فاتحة الکتاب» و پنجاه مرتبه «قل هو اللَّه أحد» بخوانند و هر یک را در رکوع ده مرتبه و بعد از سر برداشتن از رکوع و در سجده ها و در میان سجده ها ده مرتبه بخوانند و بعد از نماز این دعا بخوانند.
أَنْتَ اللَّهُ الَّذِی اسْتَجَبْتَ لِآدَمَ وَ حَوّاءَ، حِیْنَ «قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکُوْنَنَّ مِنَ الْخاسِرِیْنَ» (2)، وَ ناداکَ نُوْحٌ فَاسْتَجَبْتَ لَهُ وَ نَجَّیْتَهُ وَ آلَهُ مِنَ الْکَرْبِ الْعَظِیْمِ، وَ أَطْفَأْتَ نارَ نَمْرُوْدَ عَنْ خَلِیْلِکَ إبْراهِیْمَ فَجَعَلْتَها عَلَیْهِ بَرْداً وَ سَلاماً.
وَ أَنْتَ الَّذِی اسْتَجَبْتَ لِأَیُّوْبَ حِیْنَ ناداکَ «أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرّاحِمِیْنَ» (3)، فَکَشَفْتَ ما بِهِ مِنَ ضُّرٍّ وَ آتَیْتَهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِکَ وَ ذِکْری لِأُوْلِی الْأَلْبابِ.
وَ أَنْتَ الَّذِی اسْتَجَبْتَ لِذِی النُّوْنِ حِیْنَ ناداکَ فی الظُّلُماتِ أَنْ لا إلهَ إلّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إنِّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمِیْنَ (4)، فَنَجَّیْتَهُ مِنَ الْغَمِّ.
وَ أَنْتَ الَّذِی اسْتَجَبْتَ لِمُوْسی و َهارُوْنَ دَعْوَتَهُما حِیْنَ قُلْتَ: «قَدْ أُجِیْبَتْ دَعْوَتُکُما» (5)، وَ أَغْرَقْتَ فِرْعَوْنَ وَ قَوْمَهُ، وَ غَفَرْتَ لِداوُدَ ذَنْبَهُ وَ نَبَّهْتَ قَلْبَهُ وَ أَرْضَیْتَ
ص: 471
خَصْمَهُ مِنْکَ، وَ أَنْتَ الَّذِی فَدَیْتَ الذَّبِیْحَ بِذِبْحٍ عَظِیْمٍ حِیْنَ أَسْلَما وَ تَلَّهُ لِلْجَبِیْنِ فَنادَیْتَهُ بِالْفَرَجِ وَ الرَّوْحِ.
وَ أَنْتَ الَّذِی ناداکَ زَکَرِیّا نِداءً خَفِیّاً «قالَ رَبِّ إنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی و َاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْباً وَ لَمْ أَکُنْ بِدُعائِکَ رَبِّ شَقِیّاً» (1)، وَ قُلْتَ: «وَیَدْعُوْنَنا رَغَباً وَ رَهَباً و َکانُوْا لَنا خاشِعِیْنَ» (2).
وَ أَنْتَ الَّذِی اسْتَجَبْتَ لِلَّذِیْنَ آمَنُوْا وَ عَمِلُوْا الصّالِحاتِ لِتَزِیْدَهُمْ مِنْ فَضْلِکَ؛ رَبِّ فَلا تَجْعَلْنِی أَهْوَنَ الرّاغِبِیْنَ إلَیْکَ، و َاسْتَجِبْ لِی کَمَا اسْتَجَبْتَ لَهُمْ، بِحَقِّهِمْ عَلَیْکَ طَهِّرْنِی، وَ تَقَبَّلْ صَلاتِی وَ حَسَناتِی، وَ طَیِّبْ بَقِیَّةَ حَیاتِی، وَ طَیِّبْ وَفاتِی، و َاخْلُفْنِی فِیْمَنْ أُخَلِّفُ، و َاحْفَظْهُمْ رَبِّ بِدُعائِی، و َاجْعَلْ ذُرِّیَّتِی ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً تَحُوْطُها بِحِیاطَتِکَ مِنْ کُلِّ ما حُطْتَ مِنْهُ ذُرِّیَّةَ أَوْلِیائِکَ، بِرَحْمَتِکَ یا رَحِیْمُ.
یا مَنْ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیْرٌ، وَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ رَقِیْبٌ، وَ مِنْ کُلِّ سائِلٍ قَرِیْبٌ، وَ لِکُلِّ داعٍ مِنْ خَلْقِهِ مُجِیْبٌ، أَنْتَ اللَّهُ لا إلهَ إلّا أَنْتَ، الْحَیُّ الْقَیُّوْمُ، الْأَحَدُ الصَّمَدُ، لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُوْلَدْ، وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ.
تَمْلِکُ الْقُدْرَةَ الَّتِی عَلَوْتَ بِها فَوْقَ عَرْشِکَ، وَ رَفَعْتَ بِها سَماواتِکَ، وَ أَرْسَیْتَ بِها جِبالَکَ، وَ فَرَشْتَ بِها أَرْضَکَ، وَ أَجْرَیْتَ بِهَا الْبِحارَ، وَ سَخَّرْتَ بِهَا السَّحابَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ، وَ خَلَقْتَ بِهَا الْخَلائِقَ.
أَسْأَلُکَ بِعَظَمَةِ وَجْهِکَ الْکَرِیْمِ الَّذِی أَشْرَقَتْ بِهِ السَّماواتُ، وَ أَضاءَتْ بِهِ الظُّلُماتُ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تَکْفِیَنِی أَمْرَ مَنْ یُعادِیْنِی وَ أَمْرَ مَعادِی وَ مَعاشِی، وَ أَصْلِحْ یا رَبِّ شَأْنِی وَ لا تَکِلْنِی إلی نَفْسِی طَرْفَةَ عَیْنٍ، وَ أَصْلِحْ
ص: 472
أمْرَ وَلَدِی وَ عِیالِی، وَ أَغْنِنِی وَ إیّاهُمْ مِنْ خَزائِنِکَ وَسَعَةِ رِزْقِکَ وَ فَضْلِکَ، وَ ارْزُقْنِی الْعِفَّة فی دِیْنِکَ، وَ انْفَعْنِی بِما نَفَعْتَ بِهِ مَنِ ارْتَضَیْتَ مِنْ عِبادِکَ، وَ اجْعَلْنِی لِلْمُتَّقِیْنَ إماماً کَما جَعَلْتَ إبْراهِیْمَ، فَإنَّ بِتَوْفِیْقِکَ یَفُوْزُ الْمُتَّقُوْنَ، وَ یَتُوْبُ التّائِبُوْنَ، و َیَعْبُدُکَ الْعابِدُوْنَ، وَ بِتَسْدِیْدِکَ وَ إِرْشادِکَ نَجَا الصّالِحُوْنَ مِنَ النْارِ.
اللَّهُمَّ آتِ نَفْسِی تَقْواها، وَ أَنْتَ وَلِیُّها وَ مَوْلاها وَ أَنْتَ خَیْرُ مَنْ زَکّاها.
اللَّهُمَّ بَیِّنْ لَها رَشادَها وَ تَقْواها، وَ نَزِّلْها مِنَ الْجِنانِ أَعْلاها، وَ طَیِّبْ وَفاتَها وَ مَحْیاها، وَ أَکْرِمْ مُنْقَلَبَها وَ مَثْواها، وَ مُسْتَقَرَّها وَ مَأْواها، أَنْتَ رَبُّها وَ مَوْلاها.
اللَّهُمَّ اسْمَعْ وَ اسْتَجِبْ بِمَنْزِلةِ مُحَمَّدٍ، وَ عَلِیٍّ، وَ فاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ، وَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ، وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، وَ مُوْسَی بْنِ جَعْفَرٍ، وَ عَلِیِّ بْنِ مُوْسی، وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ، وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ الْحُجَّةِ الْقائِمِ - صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ - عِنْدَکَ، وَ بِمَنْزِلَتِهِمْ لَدَیْکَ، یا أَرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ (1).
و ایضاً سیّد - علیه الرّحمة - روایت کرده است به سند معتبر که: به حضرت صادق علیه السلام عرض کردند که: چه می فرمایید در باب کسی که نزد قبر حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - حاضر شود در شب نیمه ماه مبارک رمضان؟
حضرت فرمود که: به به! هر که نزد قبر آن حضرت در شب نیمه ماه مبارک رمضان ده رکعت نماز بکند بعد از نماز خفتن به غیر از نماز شب و در هر رکعت سوره حمد و ده مرتبه «قل هو اللَّه أحد» بخواند و از خدا امان بطلبد از آتش جهنم، حق تعالی او را بنویسد آزاد کرده خود از آتش جهنم و نمیرد تا در خواب ببیند ملکی چند را که او را بشارت دهند به بهشت و ملکی چند را که او را ایمن گردانند از آتش جهنم (2).
و شیخ مفید و سیّد ابن طاووس و شیخ شهید و شیخ محمّد بن المشهدی - رضی اللَّه عنهم - زیارتی نقل کرده اند از برای شب قدر و روز عید ماه رمضان و عید قربان.
و سیّد فرموده است که این زیارت مخصوص شب قدر است و در عیدها نیز
ص: 473
چنین زیارت می توان کردن.
و روایتی که شیخ محمّد بن المشهدی نقل کرده است، مُشعر است بر اینکه از زیارات مطلقه باشد و در همه وقت توان کرد.
گفته است که: روایت شده است از حضرت صادق علیه السلام که: چون خواهی زیارت کنی حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - را، پس برو به روضه آن حضرت بعد از آنکه غسل کرده باشی و پاکترین جامه های خود را پوشیده باشی، پس چون بایستی نزدیک قبر آن حضرت، مقابل روی آن حضرت بایست و پشت به جانب قبله کن و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ الصِّدِّیْقَةِ الطّاهِرَةِ فاطِمةَ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَوْلایَ یا أَبا عَبْدِاللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَ آتَیْتَ الزَّکاةَ، وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوْفِ، وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ، وَ تَلَوْتَ الْکِتابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ، وَ جاهَدْتَ فی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ، وَ صَبَرْتَ عَلَی الْأَذی فی جَنْبِهِ مُحْتَسِباً حَتّی أَتاکَ الیَقِیْنُ.
أَشْهَدُ أَنَّ الَّذِیْنَ خالَفُوْکَ وَ حارَبُوْکَ وَ الَّذِیْنَ خَذَلُوْکَ وَ الَّذِیْنَ قَتَلُوْکَ، مَلْعُوْنُوْنَ عَلی لِسانِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ «وَ قَدْ خابَ مَنِ افْتَری» (1) لَعَنَ اللَّهُ الظّالِمِیْنَ لَکُمْ مِنَ الْأَوَّلِیْنَ وَ الْآخِرِیْنَ، وَ ضاعَفَ عَلَیْهِمُ الْعَذابَ الْأَلِیْمَ.
أَتَیْتُکَ یا مَوْلایَ یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ زائِراً، عارِفاً بِحَقِّکَ، مُوالِیاً لِأَوْلِیائِکَ، مُعادِیاً لِأَعْدائِکَ، مُسْتَبْصِراً بِالْهُدَی الَّذِی أَنْتَ عَلَیْهِ، عارِفاً بِضَلالَةِ مَنْ خالَفَکَ، فَاشْفَعْ لِی عِنْدَ رَبِّکَ.
پس خود را به قبر بچسبان و پهلوی روی خود را بر آن بگذار.
ص: 474
پس برو به نزد سر آن حضرت و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ فی أَرْضِهِ وَ سَمائِهِ، صَلَّی اللَّهُ عَلی رُوْحِکَ الطَّیِّبِ وَ جَسَدِکَ الطّاهِرِ، وَ عَلَیْکَ السَّلامُ یا مَوْلایَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
پس باز خود را به ضریح بچسبان و ببوس، و پهلوی روی خود را بر آن بگذار و نزد سر دو رکعت نماز بکن و بعد از آن هر نماز که میسّر شود بکن.
پس برو به نزد پاهای آن حضرت و علیّ بن الحسین علیهما السلام را زیارت بکن و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَوْلایَ وَ ابْنَ مَوْلایَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ، لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ، وَ ضاعَفَ عَلَیْهِمُ الْعَذابَ الْألِیْمَ.
و هر دعا که خواهی بکن.
پس از جانب پا منحرف شو و رو به قبله شهدا را زیارت کن و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکُمْ أَیُّهَا الصِّدِّیْقُوْنَ، السَّلامُ عَلَیْکُمْ أَیُّهَا الشُّهَداءُ الصّابِرُوْنَ.
أَشْهَدُ أَنَّکُمْ جاهَدْتُمْ فی سَبِیْلِ اللَّهِ، وَ صَبَرْتُمْ عَلَی الْأَذی فی جَنْبِ اللَّهِ، وَ نَصَحْتُمْ للَّهِ وَ لِرَسُوْلِهِ حَتّی أَتاکُمُ الْیَقِیْنُ.
أَشْهَدُ أَنَّکُمْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّکُمْ تُرْزَقُوْنَ، فَجَزاکُمُ اللَّهُ عَنِ الْإِسْلامِ وَ أَهْلِهِ أَفْضَلَ جَزاءِ الْمُحْسِنِیْنَ، وَ جَمَعَ اللَّهُ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ فی مَحَلِّ النَّعِیْمِ.
پس برو به سوی قبر عباس - رضی اللَّه عنه - و چون نزد قبر بایستی بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَبْدُ الصّالِحُ، الْمُطِیْعُ للَّهِ وَ لِرَسُوْلِهِ.
أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ جاهَدْتَ وَ نَصَحْتَ وَ صَبَرْتَ حَتّی أَتاکَ الْیَقِیْنُ.
لَعَنَ اللَّهُ الظّالِمِیْنَ لَکُمْ مِنَ الْأَوَّلِیْنَ وَ الْآخِرِیْنَ، وَ أَلْحَقَهُمْ بِدَرَکِ الْجَحِیْمِ (1).
ص: 475
به سند معتبر منقول است از بشیر دهّان که گفت: عرض کردم به حضرت صادق علیه السلام که: گاه هست حج از من فوت می شود و روز عرفه را نزد قبر حضرت امام حسین علیه السلام می گذرانم.
فرمود که: نیک می کنی ای بشیر، هر مؤمنی که به زیارت قبر امام حسین علیه السلام برود با شناسائی حق آن حضرت در غیر روز عیدی، نوشته شود برای او ثواب بیست حج و بیست عمره مقبول و بیست جهاد با پیغمبر مرسل یا امام عادل.
و هر که زیارت کند آن حضرت را در روز عرفه با معرفت حق آن حضرت، نوشته شود برای او هزار حج و هزار عمره پسندیده مقبول و هزار جهاد با پیغمبر مرسل یا امام عادل.
گفتم: کجا حاصل می شود برای من مثل ثواب موقف عرفات؟!
پس نظر فرمود آن حضرت به سوی من مانند کسی که خشمناک باشد و فرمود که: ای بشیر، مؤمن هر گاه برود به زیارت قبر امام حسین در روز عرفه و غسل کند در نهر فرات پس متوجّه شود به سوی قبر آن حضرت، بنویسد حق تعالی از برای او به هر گامی حجّی که با همه مناسک به عمل آمده باشد.
ص: 476
و چنین گمان دارم که فرمود: و عمره ای (1).
و به سندهای معتبر از آن حضرت منقول است که: خداوند عالمیان در پسین روز عرفه، اوّل نظر رَحمت به سوی زیارت کنندگان حسین بن علی می کند، پیش از آنکه نظر به اهل موقفِ عرفات کند.
راوی پرسید که: به چه سبب چنین می کند؟
فرمود که: در میان آنها که در عرفات حاضر می شوند فرزندان زنا می باشند و در میان زیارت کنندگان آن حضرت فرزندان زنا نمی باشند (2).
و به سند حسن کالصّحیح از حضرت صادق و کاظم و رضا علیهم السلام منقول است که:
هر که زیارت کند آن حضرت را در روز عرفه، برگرداند حق تعالی او را خنک دل (3).
یعنی با دل مطمئن به ایمان و شاد به رضا و خشنودی خدا.
و به سند معتبر دیگر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: حق تعالی رحمت خود را متوجّه زائران قبر حسین - صلوات اللَّه علیه - می گرداند پیش از اهل عرفات و حاجتهای ایشان را بر می آورد و گناهان ایشان را می آمرزد و شفاعت ایشان را قبول می کند در سؤالهای ایشان؛ پس بعد از آن متوجّه اهل عرفات می شود و با ایشان نیز چنین می کند (4).
و در روایت معتبر دیگر از بشیر منقول است که گفت: در هنگامی که حضرت صادق علیه السلام در حیره بود و نزد آن حضرت جماعتی از شیعه بودند، رو به سوی من کرد و فرمود که: ای بشیر، امسال حج کردی؟
ص: 477
گفتم: نه، ولیکن در روز عرفه نزد قبر امام حسین علیه السلام بودم.
فرمود که: ای بشیر واللَّه که از تو فوت نشده است چیزی از ثوابها که از برای اصحاب مکّه در مکّه به هم رسیده است.
گفتم: فدای تو شوم در آنجا عرفات هست، بیان فرما که چگونه مرا ثواب ایشان فوت نشده است؟!
فرمود که: ای بشیر احدی از شما که غسل کند بر کنار فرات و برود به زیارت قبر آن حضرت و عارف به امامت او و حق او باشد، عطا می فرماید حق تعالی به او به هر گامی که بردارد یا بگذارد، ثواب صد حج مقبول و صد عمره مبرور و صد جهاد که با پیغمبر مرسل برود به جنگ دشمن ترین دشمنان خدا.
ای بشیر بشنو و برسان به هر کس که دلش برتابد و قبول کند، که هر که زیارت کند آن حضرت را در روز عرفه، چنان است که حق تعالی را در عرش زیارت کرده باشد (1).
و در حدیث معتبر دیگر فرمود که: هر که را فوت شود روز عرفه در عرفات و دریابد آن را نزد قبر حسین بن علی علیهما السلام، از او فوت نشده است ثوابی. و به درستی که حق تعالی ابتدا می کند به اهل قبر حسین علیه السلام پیش از اهل عرفات، پس با ایشان خود مخاطبه و مکالمه می فرماید (2).
و به سند حسن و موثّق از آن حضرت منقول است که: چون روز عرفه می شود، حق تعالی مطّلع می شود بر زوّار قبر حسین علیه السلام پس به ایشان می گوید که: از سر گیرید عمل را که گناهان شما را آمرزیدم. پس متوجّه کار سازی اهل عرفات می شود (3).
و در حدیث معتبر دیگر فرمود که: هر گاه روز عرفه می شود، حق تعالی نظر می فرماید به سوی زیارت کنندگان قبر آن حضرت پس می فرماید که: برگردید که گناهان شما آمرزیده شده است. و از روزی که برمی گردند تا هفتاد روز، گناه
ص: 478
بر ایشان نوشته نمی شود (1).
و در حدیث معتبر دیگر از آن حضرت منقول است که: هر که زیارت کند قبر امام حسین - صلوات اللَّه علیه - را در روز عرفه، بنویسد خدا از برای او ثواب هزار هزار حج که با قائم آل محمّد - صلوات اللَّه علیه - کرده باشند و هزار هزار عمره که با رسول خدا صلی الله علیه و آله کرده باشند و ثواب آزاد کردن هزار هزار بنده و فرستادن هزار هزار کس به جهاد در راه خدا.
و نام برَد حق تعالی او را که: بنده بسیار تصدیق کننده من ایمان آورد به وعده من.
و ملائکه گویند که: فلان مرد صدّیق است، خدا او را ثنا گفته است در بالای عرش عظمت و جلالش.
و در زمین او را «کروبیّ» گویند (2) - که لقب ملائکه مقرّبین است - .
و در حدیث معتبر دیگر فرمود که: هر که آن حضرت را زیارت کند در روز عرفه با شناختن حق او، بنویسد خدا از برای او ثواب هزار حج و هزار عمره و هزار جهاد، که با پیغمبر مرسل کرده باشند (3).
و در حدیث معتبر دیگر فرمود که: هر که پریشان باشد و او را میسّر نشود حجّة الاسلام، پس برود و عرفه را نزد قبر امام حسین علیه السلام بگذراند، که آن مجزی است او را از حج اسلام.
و نمی گویم که از حج مجزی است مگر از برای کسی که پریشان باشد. امّا مالدار،
ص: 479
هر گاه حج واجب خود را کرده باشد و خواهد که حج سنّت یا عمره سنّت بکند و شغل دنیایی یا عایقی او را مانع شود و برود به نزد قبر آن حضرت در روز عرفه، او را مجزی است از ادا کردن حج و عمره و مضاعف گرداند حق تعالی ثواب آن را از برای او به اضعاف بسیار.
راوی پرسید: برابر چند حج و چند عمره است؟ فرمود که: آن را احصا نمی توان کرد. پرسید که: صد برابر؟ فرمود که: کی احصا می تواند کرد؟ پرسید که: هزار برابر؟
فرمود که: بیشتر.
پس آن آیه را خواند که مضمونش این است که: اگر بشمارید نعمتهای خدا را، احصا نمی توانید کرد آنها را (1)، به درستی که خدا، واسع العطا و کریم است (2).
و در حدیث دیگر از حضرت امام محمد باقر علیه السلام منقول است که: هر که شب عرفه در زمین کربلا باشد و بماند آنجا تا زیارت روز عید بکند و برگردد، نگاه دارد خدا او را از شرّ آن سال (3).
و در حدیث معتبر از رفاعه منقول است که حضرت صادق علیه السلام به او فرمود که:
امسال حج کردی؟ گفت: فدای تو شوم، زری نداشتم که به حج روم، ولیکن عرفه را نزد قبر امام حسین علیه السلام گذرانیدم.
فرمود که: ای رفاعه! هیچ کوتاهی نکردی از آنچه اهل منی در آن بودند؛ اگر نه این بود که کراهت دارم که مردم ترک حج کنند، هر آینه حدیثی برای تو می گفتم که هرگز ترک زیارت قبر آن حضرت نکنی.
پس ساعتی ساکت شد و بعد از آن فرمود که: خبرداد مرا پدرم که: هر که بیرون رود به سوی قبر امام حسین علیه السلام و عارف به حق آن حضرت بوده باشد و با تکبّر نرود، همراه
ص: 480
او می شوند هزار ملک از جانب راست او و هزار ملک از جانب چپ او و نوشته شود برای او ثواب هزار حج و هزار عمره که با پیغمبری یا وصیّ پیغمبری کرده باشند (1).
و در حدیث معتبر دیگر فرمود که: هر که روز عرفه را نزد قبر حسین علیه السلام بگذراند خالی بر نگردد، بلکه برگردد و دستهای او مملوّ باشد از رحمت الهی (2).
و در حدیث معتبر دیگر فرمود که: هر که زیارت کند قبر حسین علیه السلام را در هر جمعه، آمرزیده شود گناهان او البته و چون از دنیا بیرون رود در دل او هیچ حسرت از دنیا نباشد و در بهشت با امام حسین علیه السلام ساکن گردد.
پس فرمود که: کیست که نخواهد که همسایه حضرت امام حسین صلوات اللَّه علیه باشد؟! (3) مؤلّف گوید که: زیارت آن حضرت در سایر اوقات شریفه و لیالی و ایّام متبرکه افضل است؛ خصوصاً اوقاتی که به آن حضرت منسوب اند، مثل: روز مباهله.
و روز نزول «هل أتی»، که گذشت (4).
و روز ولادت شریف آن حضرت، که - موافق مشهور - روز سوّم ماه شعبان است. و در مصباح از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده است که ولادت آن حضرت در پنجم ماه شعبان واقع شد، در سال چهارم هجرت (5).
و همچنین مناسب است زیارت آن حضرت در چهاردهم ماه ربیع الاوّل، که روزی است که یزید علیه اللّعنه به جهنم واصل شده است - بنا بر مشهور - .
و از برای خصوصِ این ایّام، زیارتِ منقولی نیافتم.
و در کتب علما، زیارات مخصوصه از برای عیدین و عرفه مذکور است و در کتاب بحارالانوار ایراد کرده ام؛ هر که خواهد به آنها رجوع نماید (6).
و اگر یکی از زیارات مطلقه را که به اسانید معتبره منقول است - و سابقاً مذکور شد - بخواند اولی است.
ص: 481
و شیخ طوسی و سید ابن طاووس - علیهما الرّحمه - ذکر کرده اند که: بیرون آمد فرمان حضرت صاحب الامر صلوات اللَّه علیه به سوی قاسم بن العلاء همدانی - وکیل امام حسن عسکری علیه السلام - که: مولای ما امام حسین علیه السلام متولد شد در روز پنجشنبه سوم ماه شعبان؛ پس در آن روز روزه بدار و این دعا را بخوان:
اللَّهُمَّ إنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ الْمَوْلُوْدِ فی هذَا الْیَوْمِ، الْمَوْعُوْدِ بِشَهادَتِهِ قَبْلَ اسْتِهْلالِهِ وَ وِلادَتِهِ، بَکَتْهُ السَّماءُ وَ مَنْ فِیْها وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ عَلَیْها - وَ لَمّا یَطَأْ لابَتَیْها - ، قَتِیْلِ الْعَبْرَةِ، وَ سَیِّدِ الْأُسْرَةِ، الْمَمْدُوْدِ بِالنُّصْرَةِ یَوْمَ الْکَرَّةِ، الْمُعَوَّضِ مِنْ قَتْلِهِ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ نَسْلِهِ وَ الشِّفاءَ فی تُرْبَتِهِ وَ الْفَوْزَ مَعَهُ فی أَوْبَتِهِ وَ الْأَوْصِیاءَ مِنْ عِتْرَتِهِ بَعْدَ قائِمِهِمْ وَ غَیْبَتِهِ؛ حَتّی یُدْرِکُوْا الْأَوْتارَ، وَ یَثْأَرُوْا الثّارَ، وَ یُرْضُوْا الْجَبّارَ، وَ یَکْوْنُوْا خَیْرَ أَنْصارٍ، صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِمْ مَعَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ.
اللَّهُمَّ فَبِحَقِّهِمْ إلَیْکَ أَتَوَسَّلُ، وَ أَسْأَلُ سُؤالَ مُقْتَرِفٍ وَ مُعْتَرِفٍ مُسِیْ ءٍ إلی نَفْسِهِ مِمّا فَرَّطَ فی یَوْمِهِ وَ أَمْسِهِ، یَسْأَلُکَ الْعِصْمَةَ إلی مَحَلِّ رَمْسِهِ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ، و َاحْشُرْنا فی زُمْرَتِهِ، وَ بَوِّئْنا مَعَهُ دارَ الْکَرامَةِ، وَ مَحَلَّ الْإقامَةِ.
اللَّهُمَّ وَ کَما أَکْرَمْتَنا بِمَعْرِفَتِهِ فَأَکْرِمْنا بِزُلْفَتِهِ، و َارْزُقْنا مُرافَقَتَهُ و َسابِقَتَهُ، و َاجْعَلْنا مِمَّنْ یُسَلِّمُ لِأَمْرِهِ، وَ یُکْثِرُ الصَّلاةَ عَلَیْهِ عِنْدَ ذِکْرِهِ، وَ عَلی جَمِیْعِ أَوْصِیائِهِ وَ أَهْلِ أَصْفِیائِهِ، الْمَمْدُوْدِیْنَ مِنْکَ بِالْعَدَدِ الْإثْنَی عَشَرَ، النُّجُوْمِ الزُّهَرِ وَ الْحُجَجِ عَلی جَمِیْعِ الْبَشَرِ.
اللَّهُمَّ وَ هَبْ لَنا فی هذَا الْیَومِ خَیْرَ مَوْهِبَةٍ، وَ أَنْجِحْ لَنا فِیْهِ کُلَّ طَلِبَةٍ، کَما وَ هَبْتَ الْحُسَیْنَ لِمُحَمَّدٍ جَدِّهِ، و َعاذَ فُطْرُسُ بِمَهْدِهِ، فَنَحْنُ عائِذُوْنَ بِقَبْرِهِ مِنْ بَعْدِهِ، نَشْهَدُ تُرْبَتَهُ، وَ نَنْتَظِرُ أَوْبَتَهُ، آمِیْنَ رَبَّ الْعالَمِیْنَ.
پس می خوانی بعد از این، دعای حضرت امام حسین علیه السلام را و این آخر دعایی
ص: 482
است که آن حضرت خوانده در روزی که مغلوب کافران گردیده بود.
اللَّهُمَّ أَنْتَ مُتَعالِی (1) الْمَکانِ، عَظِیْمُ الْجَبَرُوْتِ، شَدِیْدُ الْمِحالِ، غَنِیٌّ عَنِ الْخَلائِقِ، عَرِیْضُ الْکِبْرِیاءِ، قادِرٌ عَلی ما تَشاءُ، قَرِیْبُ الرَّحْمَةِ، صادِقُ الْوَعْدِ، سابِغُ النِّعْمَةِ، حَسَنُ الْبَلاءِ، قَرِیْبٌ إذا دُعِیْتَ، مُحِیْطٌ بِما خَلَقْتَ، قابِلُ التَّوْبَةِ لِمَنْ تابَ إلَیْکَ، قادِرٌ عَلی ما أَرَدْتَ، وَ مُدْرِکٌ ما طَلَبْتَ، وَ شَکُوْرٌ إذا شُکِرْتَ، وَ ذَکُوْرٌ إذا ذُکِرْتَ، أَدْعُوْکَ مُحْتاجاً، وَ أَرْغَبُ إلَیْکَ فَقِیْراً، وَ أَفْزَعُ إلَیْکَ خائِفاً، وَ أَبْکِی إلَیْکَ مَکْرُوْباً، وَ أَسْتَعِیْنُ بِکَ ضَعِیْفاً، وَ أَتَوَکَّلُ عَلَیْکَ کافِیاً.
احْکُمْ بَیْنَنا وَ بَیْنَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ، فَإنَّهُمْ غَرُّوْنا، وَ خَدَعُوْنا، وَ غَدَرُوْا بِنا وَ قَتَلُوْنا؛ وَ نَحْنُ عِتْرَةُ نَبِیِّکَ، وَ وَلَدُ حَبِیْبِکَ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ، الَّذِی اصْطَفَیْتَهُ بِالرِّسالَةِ، وَ أْتَمَنْتَهُ عَلی وَحْیِکَ، فَاجْعَلْ لَنا مِنْ أَمْرِنا فَرَجاً وَ مَخْرَجاً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ.
ابن عیّاش گفت که: شنیدم از حسین بن علی بزوفری که گفت شنیدم از حضرت صادق علیه السلام (2) که در این روز این دعا را می خواند و می فرمود که: از دعاهای روز سوم ماه شعبان است که روز مولد حضرت امام حسین علیه السلام است (3).
مؤلّف گوید که: اگر این دعا را در این روز در روضه مقدّسه آن حضرت بخواند انسب است.
ص: 483
به سندهای معتبر از سدیر صرّاف منقول است که گفت: حضرت صادق علیه السلام به من فرمود که: چه مانع است تو را از اینکه زیارت کنی قبر امام حسین علیه السلام را در هر هفته پنج مرتبه، یا در هر روز یک مرتبه؟
گفتم: فدای تو شوم، میان من و آن حضرت فرسخهای بسیار هست.
فرمود که: بالا می روی به بام خانه خود، پس ملتفت می شوی به جانب راست و جانب چپ خود، پس سر خود را به سوی آسمان بلند می کنی، پس رو به جانب قبر آن حضرت می کنی و می گویی:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا أبا عَبْدِاللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
تا نوشته شود برای تو ثواب حجّی و عمره ای.
سدیر گفت که: بسیار است که من در روزی زیاده از بیست مرتبه چنین زیارت می کنم (1).
و به سند صحیح از آن حضرت منقول است که: کسی که ناحیه اش بعید و خانه اش دور باشد از ما، پس بالا رود به بام خانه خود و دو رکعت نماز بگزارد
ص: 484
و اشاره کند به سلام به سوی قبرهای ما، که آن سلام به ما می رسد (1).
و در حدیث معتبر منقول است از سلیمان بن عیسی که گفت: پدرم عرض کرد به خدمت حضرت صادق علیه السلام که چگونه تو را زیارت کنم هر گاه قادر بر آمدن نباشم؟
فرمود که: ای عیسی هر گاه قادر بر آمدن نباشی، چون روز جمعه شود غسل کن یا وضو بساز و بالا رو بر بام خانه خود و دو رکعت نماز بکن و متوجه شو به سوی من؛ به درستی که هر که مرا زیارت کند در حیات من، چنان است که مرا زیارت کرده است بعد از موت من. و کسی که مرا زیارت کند بعد از موت من چنان است که مرا زیارت کرده باشد در حیات من (2).
مؤلف گوید که: این حدیث دلالت می کند بر اینکه در این زمانها حضرت صاحب الامر - صلوات اللَّه علیه - را در همه موضع زیارت توان کرد؛ و اگر رو به سامرّه کند در وقت زیارت بهتر است و زیارت مخصوصِ آن حضرت از بعید بعد از این خواهد آمد.
و در حدیث معتبر دیگر مروی است که حضرت صادق علیه السلام به سدیر فرمود که:
بسیار زیارت می کنی قبر حسین بن علی علیهما السلام را؟
گفت از بسیاریِ شغل، مرا مقدور نمی شود.
فرمود که: می خواهی تو را چیزی تعلیم نمایم که هر گاه بکنی از برای تو زیارت آن حضرت نوشته شود.
گفت بلی فدای تو شوم.
فرمود که: غسل بکن در خانه خود و بالا رو به بام خانه خود و اشاره کن به جانب آن حضرت به سلام کردن، تا نوشته شود برای تو ثواب زیارت (3).
و در حدیث معتبر دیگر منقول است که حنان بن سدیر رفت به خدمت حضرت صادق علیه السلام - و نزد آن حضرت جماعتی از اصحاب او بودند - ، پس فرمود که: ای حنان،
ص: 485
زیارت امام حسین علیه السلام می کنی هر ماه یک مرتبه؟ گفت نه. فرمود که: هر دو ماه یک مرتبه می کنی؟ گفت: نه. فرمود که: هر سال یک مرتبه؟ گفت نه. فرمود که: چه بسیار جفاکارید به سیّد و آقای خود!
گفت یا ابن رسول اللَّه، مانع من کمی توشه و دوری مسافت است.
فرمود که: می خواهی شما را دلالت کنم به زیارتی که مقبول باشد، هر چند زیارت کننده دور باشد؟
گفت: چگونه زیارت کنم یا ابن رسول اللَّه؟
فرمود که: غسل کن در روز جمعه - یا هر روز که خواهی - و بپوش پاکترین جامه های خود را و بالا رو بر بلندترین بامهای خانه خود - یا برو به صحرائی - و رو به جانب قبر کن و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَوْلایَ و َابْنَ مَولایَ، وَ سَیِّدِی و َابْنَ سَیِّدِی، السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَوْلایَ یا قَتِیْلُ (1) ابْنَ الْقِتِیْلِ، الشَّهِیْدَ ابْنَ الشَّهِیْدِ، السَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
أَنا زائِرُکَ یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ بِقَلْبِی وَ لِسانِی وَ جَوارِحِی، و َإنْ لَمْ أَزُرْکَ بِنَفْسِی وَ الْمُشاهَدَةِ فَعَلَیْکَ السَّلامُ (2) یا وارِثَ آدَمَ صُفْوَةِ اللَّهِ، و َوارِثَ نُوْحٍ نَبِیِّ اللَّهِ، ووارِثَ إبْراهِیْمَ خَلِیْلِ اللَّهِ، و َوارِثَ مُوْسی کَلِیْمِ اللَّهِ، و َوارِثَ عِیْسی رُوْحِ اللَّهِ وَ کَلِمَتِهِ، و َوارِثَ مُحَمَّدٍ حَبِیْبِ اللَّهِ وَ نَبِیِّهِ وَ رَسُوْلِهِ، و َوارِثَ عَلِیٍّ أَمِیْرِ الْمُؤْمِنِیْنَ وَ وَصِیِّ رَسُوْلِ اللَّهِ وَ خَلِیْفَتِهِ، ووارِثَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَصِیِّ أَمِیْرِ الْمُؤْمِنِیْنَ.
لَعَنَ اللَّهُ قاتِلِیْکَ، وَ جَدَّدَ عَلَیْهِمُ الْعَذابَ فی هذِهِ السّاعَةِ، و َفی کُلِّ ساعَةٍ.
أَنا یا سَیِّدِی مُتَقَرِّبٌ إلَی اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ وَ إلی جَدِّکَ رَسُوْلِ اللَّهِ وَ إلی أَبِیْکَ أَمِیْرِ الْمُؤْمِنِیْنَ وَ إلی أَخِیْکَ الْحَسَنِ وَ إلَیْکَ یا مَوْلایَ - عَلَیْکَ سَلامُ اللَّهِ وَ رَحْمَتُهُ وَ بَرَکاتُهُ - بِزِیارَتِی لَکَ بِقَلْبِی وَ لِسانِی وَ جَمِیْعِ جَوارِحِی؛ فَکُنْ یا سَیِّدِی شَفِیْعِی
ص: 486
لِقَبُوْلِ ذلِکَ مِنِّی، وَ أَنا بِالبَراءَةِ مِنْ أَعْدائِکَ وَ اللَّعْنَةِ لَهُمْ وَ عَلَیْهِمْ أَتَقَرَّبُ إلَی اللَّهِ وَ إلَیْکُمْ أَجْمَعِیْنَ، فَعَلَیْکَ صَلَواتُ اللَّهِ وَ رِضْوانُهُ وَ رَحْمَتُهُ.
پس اندکی می گردی به جانب چپ خود و رو می گردانی به سوی قبر علیّ بن الحسین علیهما السلام - که او نزد پای پدر خود مدفون است - و سلام می کنی بر او مثل این سلام، پس دعا می کنی و می طلبی حاجتهای دنیا و آخرت خود را، پس چهار رکعت نماز می گزاری - که نماز زیارت هشت رکعت است، یا شش رکعت، یا چهار رکعت، یا دو رکعت و بهترش هشت رکعت است - .
پس رو می کنی به جانب قبر امام حسین - صلوات اللَّه علیه - و می گویی:
أَنا مُوَدِّعُکَ یا مَوْلایَ و َابْنَ مَوْلایَ، وَ سَیِّدِی و َابْنَ سَیِّدِی، وَ مُوَدِّعُکَ یا سَیِّدِی و َابْنَ سَیِّدِی عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ، وَ مَوَدِّعُکُمْ یا سادَتِی یا مَعْشَرَ الشُّهَداءِ، فَعَلَیْکُمْ سَلامُ اللَّهِ وَ رَحْمَتُهُ وَ بَرَکاتُهُ وَ رِضْوانُهُ (1).
مؤلف گوید که: چون عبارت این حدیث تشویش و اضطرابی دارد و چند احتمال دارد، بهتر آن است که همین زیارت را با وداع چنانچه رو به قبر شریف می خواند، رو به قبله نیز بکند و بخواند، تا آنکه به همه احتمالات عمل کرده باشد.
و در زیارت علیّ بن الحسین، اگر زیارات مخصوصه آن حضرت که گذشت بخواند خوب است.
و اگر همین زیارت را خواند به جای «یا وارِث» در همه جا «یَا ابْنَ وارِث» بخواند، یا از «وارث» قصد وراثت امامت و خلافت نکند؛ زیرا که آن حضرت امام نبوده است.
و بدان که این حدیث دلالت می کند بر اینکه از دور که زیارت کنند، نماز زیارت را بعد از زیارت باید بکند و احادیث پیش دلالت کرد بر آنکه پیش باید بکنند؛ و دور
ص: 487
نیست که مخیّر باشند.
و اگر این زیارت را کنند، به همین نحو که وارد شده است بکنند.
و از این احادیث معلوم شد که غسل از برای زیارتِ بعید مستحب است. و از بعضی هم مفهوم شد که بی غسل نیز می توان کرد. و از بعضی عمومات مستفاد می شود که بر هر حالی توان کرد، چنانچه اکثر علما گفته اند. و اگر در بام خانه یا صحرا واقع سازد، احوط و اولی است.
و زیارت جامعه که در بلاد بعیده همه ائمّه علیهم السلام را زیارت کنند، در فصل زیارت حضرت رسول صلی الله علیه و آله از بعید گذشت (1).
و در حدیث معتبر از حسین بن ثویر منقول است که به خدمت حضرت صادق علیه السلام عرض کرد که: من بسیار حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - را یاد می کنم، در آن وقت چه بگویم؟
فرمود که: سه مرتبه بگو: صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یا أَبا عَبْدِاللَّهِ.
که سلام بر آن حضرت می رسد از نزدیک و دور (2).
و شیخ طوسی - علیه الرحمه - ذکر کرده است که: زیارت می توان کرد ائمّه علیهم السلام را از دور، چنانچه از نزدیک ایشان را زیارت می کنند؛ امّا در جایی که «أَتَیْتُکَ زائِراً» باشد نگوید، بلکه بگوید:
قَصَدْتُکَ بِقَلْبِی زائِراً إذْ عَجَزْتُ عَنْ حُضُوْرِ مَشْهَدِکَ، وَ وَجَّهْتُ إلَیْکَ سَلامِی لِعِلْمِی أَنَّهُ یَبْلُغُکَ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ - ، فَاشْفَعْ لِی عِنْدَ رَبِّکَ جَلَّ وَ عَزَّ.
و دعا کن آنچه خواهی (3).
و بعضی از اکابر علما روایت کرده است از ابوالحسن قادسی که گفت: من بسیار به زیارت حضرت امام حسین علیه السلام می رفتم، پس چندی به سبب پیری و کمی مال
ص: 488
توفیق زیارت آن حضرت نیافتم، پس شبی حضرت رسول صلی الله علیه و آله را در خواب دیدم که حضرت امام حسن و حضرت امام حسین علیهما السلام در خدمت آن حضرت بودند، چون من به نزدیک ایشان رسیدم امام حسین علیه السلام گفت: یا رسول اللَّه، این مرد مرا بسیار زیارت می کرد و اکنون ترک کرده است.
حضرت رسول متوجه من گردید و فرمود که: آیا ترک زیارت مثلِ حسین می توان کرد؟!
گفتم: یا رسول اللَّه، قلّت مال و پیری مرا مانع ادراک این سعادت گردیده است.
حضرت فرمود که: هر شب بر بام خانه خود برو و به انگشت شهادت به سوی قبر آن حضرت اشارت کن و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ وَ عَلی جَدِّک وَ عَلی أَبِیْکَ (1)، السَّلامُ عَلَیْکَ وَ عَلی أُمِّکَ وَ أَخِیْکَ، السَّلامُ عَلَیْکَ وَ عَلَی الْأَئِمَّةِ مِنْ بَنِیْکَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الدَّمْعَةِ السّاکِبَةِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْمُصِیْبَةِ الثّابِتَةِ (2)، لَقَدْ أَصْبَحَ کِتابُ اللَّهِ فِیْکَ مَهْجُوْراً، وَ رَسُوْلُ اللَّهِ فِیْکَ مَوْتُوْراً، السَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
السَّلامُ عَلی أَنْصارِ اللَّهِ وَ خُلَفائِهِ، السَّلامُ عَلی أُمَناءِ اللَّهِ وَ أَحِبّائِهِ، السَّلامُ عَلی مَحالِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ، وَ مَعادِنِ حِکْمَةِ اللَّهِ، وَ حَفَظَةِ سِرِّ اللَّهِ، وَ حَمَلَةِ کِتابِ اللَّهِ، وَ أَوْصِیاءِ نَبِیِّ اللَّهِ، وَ ذُرِّیَّةِ رَسُوْلِ اللَّهِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
پس هر حاجت که خواهی از خدا سؤال کن، پس اگر چنین کنی زیارت تو از دور و نزدیک هر دو مقبول است (3).
و بدان که زیارت هشتم زیارتهای جامعه که بعد از این مذکور می شود (4)، در خصوصِ بعید وارد شده است.
ص: 489
ص: 490
به سند معتبر منقول است که محمّد بن سنان از حضرت امام رضا علیه السلام سؤال نمود که: چه ثواب دارد کسی که پدر تو را زیارت کند؟
فرمود که: بهشت از برای او است، پس او را زیارت کن (1).
و به اسانید معتبره از زکریّا بن آدم منقول است که حضرت امام رضا علیه السلام فرمود که: حق تعالی نجات داد بغداد را به برکت قبر موسی بن جعفر - صلوات اللَّه علیه - (2).
و به سند معتبر دیگر منقول است که ابراهیم بن عقبه نوشت به خدمت حضرت امام علی نقی - صلوات اللَّه علیه - و سؤال نمود از زیارت حضرت امام حسین و از زیارت امام موسی و امام محمّد تقی که: کدام یک بهتر است؟
حضرت در جواب نوشت که: امام حسین مقدّم است و زیارت این دو معصوم جامع تر است و ثوابش عظیم تر است (3).
مؤلّف گوید که: گویا مراد این است که زیارت امام حسین افضل است از زیارت هر یک از معصومین، امّا زیارت این هر دو معصوم جامع تر و بهتر است از زیارت آن حضرت.
ص: 491
و محتمل است که مراد این باشد که زیارت امام حسین را مقدّم باید داشت و این زیارتها را که به آن ضمّ کنند، جامع تر و ثوابش بیشتر می شود.
و به چندین سند صحیح منقول است از حسن بن علی وشّا که از حضرت امام رضا علیه السلام پرسید که: چه ثواب دارد کسی که قبر امام موسی علیه السلام را زیارت کند؟
فرمود که: از برای او است مثل ثواب کسی که قبر حضرت امام حسین علیه السلام را زیارت کرده باشد (1).
و در حدیث معتبر منقول است از حسین واسطی که گفت به حضرت امام رضا - صلوات اللَّه علیه - که: زیارت کنم قبر حضرت امام موسی علیه السلام را در بغداد؟
فرمود که: اگر ناچار باشد، از پس حجاب - یعنی دیوار - زیارت کن (2).
و در روایت دیگر از آن حضرت پرسیدند از رفتن به زیارت حضرت کاظم علیه السلام.
فرمود که: نماز کنید در مسجدها که در دور آن حضرت است (3).
مؤلّف گوید که: این دو حدیث محمول بر حال خوف و تقیه است، یعنی اگر از مخالفان ترسید در زیارت آن حضرت، داخل روضه مشوید و از بیرون زیارت کنید و در مسجدهای نزدیک قبر آن حضرت نماز زیارت و نمازهای دیگر بکنید.
چنانچه به سند موثّق - بلکه صحیح - از حسین منقول است که از حضرت امام رضا علیه السلام سؤال کرد که: چه ثواب است کسی را که قبر پدر تو را زیارت کند؟
فرمود که: او را زیارت کنید. پرسید که: چه فضیلت در آن هست؟
فرمود که: فضلی هست مانند فضل کسی که زیارت کند پدرش را - یعنی رسول خدا صلی الله علیه و آله - .
گفت: اگر ترسم و نتوانم داخل روضه شد چه کنم؟
ص: 492
فرمود که: زیارت کن از پشت دیوار (1) - . و در روایت دیگر: از آن طرف جسر زیارت کن (2).
و به سند معتبر دیگر از حضرت امام رضا علیه السلام منقول است که فرمود که: هر که زیارت کند پدرم را در بغداد، چنان است که زیارت کرده باشد رسول خدا و امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیهما - را؛ ولیکن از برای رسول خدا و امیرالمؤمنین، فضل ایشان بر سایر ائمّه علیهم السلام هست (3).
و در حدیث صحیح از حضرت امام محمّد تقی علیه السلام منقول است که: هر که زیارت کند قبر موسی بن جعفر علیهما السلام را، از برای او است بهشت (4).
و در حدیث معتبر منقول است که: شخصی به خدمت حضرت امام رضا علیه السلام رفت و گفت: فدای تو شوم، زیارت قبر امام موسی علیه السلام در بغداد، در آن مشقت عظیم هست از جهت تقیه و ما می رویم و سلام بر آن حضرت می کنیم و زیارت می کنیم از پس دیوارها، پس چه ثواب دارد کسی که آن حضرت را زیارت کند؟
فرمود که: واللَّه که مثل کسی است که نزد قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله برود و زیارت کند (5).
و در حدیث دیگر همین سؤال کردند فرمود که: مثل کسی است که امام حسین علیه السلام را زیارت کند.
راوی گوید که: پس شخصی داخل شد به خدمت آن حضرت و ذکر کرد بغداد را و بدی اهلش را و اینکه مردم منتظر اند از بسیاریِ بدی ایشان که به زمین فرو روند، یا صدای عظیمی بشنوند که هلاک شوند، یا صاعقه بر ایشان نازل شود.
حضرت فرمود که: تا امام موسی علیه السلام در کنار ایشان است، بر ایشان عذاب نازل نمی شود (6).
ص: 493
و شیخ ابن شهرآشوب روایت کرده است از علیّ بن الخلال که او گفت: هیچ امر دشواری مرا روی نداد که بعد از آن بروم به نزد قبر حضرت امام موسی علیه السلام و متوسّل به آن حضرت شوم، مگر آنکه خدا آن را برای من آسان کرد (1).
و جماعتی در بغداد زنی را دیدند که می دود، پرسیدند که به کجا می روی؟
گفت: به سوی قبر موسی بن جعفر علیهما السلام که دعا کنم برای پسرم که او را حبس کرده اند.
مرد حنبلی در آنجا حاضر بود، استهزا کرد و گفت: پسرت در زندان مرد.
آن زن گفت که: خداوندا از تو سؤال می کنم به حق آن کسی که او را در زندان شهید کردند، که قدرت خود را به من بنمایی!
ناگاه پسر آن زن را رها کردند و پسر آن حنبلی که به او استهزا کرده بود به جنایت او گرفتند (2).
و در بعضی از کتب معتبره روایت کرده اند از حسن بن جمهور عمّی که گفت: در سال دویست و نود و شش - و آن سالی بود که علیّ بن محمّد بن الفرات وزیر مقتدر شده بود - دیدم احمد بن ربیعه کاتب خلیفه را، که در دستش علّت خوره بهم رسیده بود و به مرتبه ای رسید که بدبو و سیاه شد و یزید طبیب امر کرد که دست او را ببرند شاید که زنده بماند؛ و هر که او را می دید شک نمی کرد که او خواهد مرد.
پس در خواب دید حضرت امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - را و عرض کرد که یا امیرالمؤمنین از خدا نمی طلبی که دست مرا به من ببخشد؟
فرمود که: من شغلها دارم، ولیکن برو به سوی موسی بن جعفر که او از برای تو از خدا می طلبد.
چون صبح شد، محمل طلبید و فرش ها در آن محمل انداختند و او را غسل دادند و خوشبو کردند و در آن محمل خوابانیدند و جامه بر روی او انداختند و او را بردند به نزد قبر امام موسی علیه السلام. پس پناه به آن حضرت برد و استغاثه کرد و دعا کرد،
ص: 494
و از تربت آن حضرت گرفت و بر دستش تا کتف مالید و دستش را بست و چون روز دیگر شد و دستش را گشود، دید که هر گوشت و پوست که بر دستش بوده است همه ریخته است و به غیر از استخوانها و رگها و پی ها چیزی نمانده است و بویش برطرف شده است.
چون این خبر به وزیر رسید، او را به محمل نشانیدند و به سوی وزیر بردند تا آن حال را مشاهده کرد.
و در اندک وقتی گوشت و پوست دستش رویید و به اصلاح آمد؛ و مشغول کتابت خود شد (1).
مؤلف گوید که: در هر عصری آنقدر از معجزات و کرامات، نزد ضریح مقدس آن دو معصوم ظاهر می گردد که احتیاج به نقل احوال ازمنه سالفه نیست؛ و در زمان ما بسیاری ظاهر و متواتر شد که نقلش موجب تطویل است.
ص: 495
به سند معتبر از حضرت امام علی نقی علیه السلام منقول است که: چون خواهی زیارت کنی موسی بن جعفر و محمّد بن علی بن موسی علیهم السلام را، پس غسل بکن و خود را پاکیزه و خوشبو کن و دو جامه طاهر بپوش و بگو نزد قبر امام موسی علیه السلام:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا وَلِیَّ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا نُوْرَ اللَّهِ فی ظُلُماتِ الْأَرْضِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَنْ بَدا للَّهِ فی شَأْنِهِ، أَتَیْتُکَ زائِراً عارِفاً بِحَقِّکَ، مُعادِیاً لِأَعْدائِکَ، مُوالِیاً لأَوْلِیائِکَ، فَاشْفَعْ لِی عِنْدَ رَبِّکَ یا مَوْلایَ.
پس حاجت خود را بطلب.
پس سلام کن بر امام محمد تقی علیه السلام به همین کلمات که گذشت و ابتدا کن به غسل و بگو:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ، الْإمامِ الْبَرِّ التَّقِیِّ، الرَّضِیِّ الْمَرْضِیِّ، وَ حُجَّتِکَ عَلی مَنْ فَوْقَ الْأَرَضِیْنَ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّری، صَلاةً کَثِیْرَةً نامِیَةً زاکِیَةً مُبارَکَةً مُتَواصِلَةً مُتَرادِفَةً، کَأَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلی أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیائِکَ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا وَلِیَّ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا نُوْرَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا إمامَ الْمُؤْمِنِیْنَ، و َوارِثَ النَّبِیِّیْنَ، وَ سُلالَةَ الْوَصِیِّیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا نُوْرَ اللَّهِ فی ظُلُماتِ الْأَرْضِ.
ص: 496
أَتَیْتُکَ زائِراً، عارِفاً بِحَقِّکَ، مُعادِیاً لِأَعْدائِکَ، مُوالِیاً لِأَوْلِیائِکَ، فَاشْفَعْ لِی عِنْدَ رَبِّکَ.
پس حاجت خود را بطلب، که برآورده است إن شاءاللَّه تعالی (1).
و شیخ طوسی رحمه الله گفته است که: چون خواهی وداع کنی امام موسی علیه السلام را، نزد قبر بایست و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَوْلایَ یا أَبَا الْحَسَنِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
أَسْتَوْدِعُکَ اللَّهَ وَ أَقْرَأُ عَلَیْکَ السَّلامَ، آمَنّا بِاللَّهِ وَ بِالرَّسُوْلِ وَ بِما جِئْتَ بِهِ وَ دَلَلْتَ عَلَیْهِ، اللَّهُمَّ فَاکْتُبْنا مَعَ الشّاهِدِیْنَ (2).
و همچنین در وداع امام محمد تقی علیه السلام می گویی:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَوْلایَ یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
أَسْتَوْدِعُکَ اللَّهَ وَ أَقْرَأُ عَلَیْکَ السَّلامَ، آمَنّا بِاللَّهِ وَ بِرَسُوْلِهِ وَ بِما جِئْتَ بِهِ وَ دَلَلْتَ عَلَیْهِ، فَاکْتُبْنا (3) مَعَ الشّاهِدِیْنَ.
و سؤال کن از خدا که این آخر زیارت تو نباشد آن حضرت را و دیگر توفیق برگشتن بیابی؛ و قبر را ببوس و گونه های روی خود را بر قبر بگذار (4).
و ابن بابویه - رضی اللَّه عنه - گفته است که: نماز زیارت را چهار رکعت بگزار در نزد سر مبارک حضرت امام محمّد تقی علیه السلام: دو رکعت برای زیارت امام موسی علیه السلام و دو رکعت برای زیارت امام محمّد تقی علیه السلام. و نماز مکن نزد سر حضرت امام موسی علیه السلام، که آن مقابل قبرهای قریش است و جایز نیست آنها را قبله خود گردانیدن (5).
مؤلّف گوید که: چون در آن زمانها تقیّه بسیار شدید بوده است، این زیارتهای مختصر را تعلیم فرمودند، که آسیبی به شیعیان ایشان نرسد.
ص: 497
و زیارات مبسوطه در کتب علما هست، امّا ظاهرش آن است که تألیف علما بوده باشد.
و بهترین زیارات برای ایشان، زیارات جامعه است که بعد از این مرقوم خواهد شد؛ خصوصا یک زیارت که از حدیثش ظاهر خواهد شد که مزیدِ اختصاصی به موسی بن جعفر علیهما السلام دارد (1).
و بدان که زیارات ایشان در ایّام و لیالی متبرّکه و اوقات شریفه، افضل و اولی است؛ خصوصاً اوقاتی که به ایشان اختصاصی دارد مثل:
روز ولادت امام موسی علیه السلام، که موافق مشهور روز هفتم صفر است.
و روز وفات آن حضرت، که روز بیست و پنجم ماه رجب است. و بعضی پنجم و بعضی ششم ماه مذکور نیز گفته اند.
و روز امامت آن حضرت، که پانزدهم ماه رجب، یا پانزدهم ماه شوّال است.
و روز ولادت امام محمّد تقی علیه السلام، که دهم ماه رجب است به روایت ابن عیاش، یا هفدهم ماه رمضان است، یا پانزدهم آن.
و روز وفات آن حضرت، که روز آخر ماه ذی القعده است، یا روز یازدهم آن.
و روز امامت آن حضرت، که روز شهادت حضرت امام رضا علیه السلام است؛ و مذکور خواهد شد (2). (3)
ص: 498
بدان که مسجد براثا از مساجد مشهوره است و علما در کتب خود ذکر کرده اند (1) و تا حال باقی است و در میان مشهدِ کاظمین علیهما السلام و بغداد واقع است.
و به سند معتبر از حضرت امام محمد باقر علیه السلام منقول است که: چون حضرت امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - از جنگ خوارج نهروان برگشت، گذشت به زورا - که محلّ شهر بغداد بوده است - پس گفت به مردم که: این زورا است، پس راه روید و اجتناب کنید از داخل شدن آن، که خسف و فرو رفتن به زمین به آن نزدیکتر است از فرو رفتن میخ در میان سبوس.
و چون به موضع دیگر رسید، پرسید که: این چه موضع است؟
گفتند نجرا است.
فرمود که: این زمین شوره است، به جانب راست این زمین میل کنید.
پس به راهبی رسید که در صومعه خود بود، به آن راهب خطاب نمود و فرمود که: اینجا فرود آیم؟
راهب گفت که با لشکر خود اینجا فرود میا.
فرمود که چرا؟
ص: 499
راهب گفت: زیرا که در این موضع فرود نمی آید مگر پیغمبری یا وصیّ پیغمبری با لشکر خود که جهاد کنند در راه خدا؛ چنین خوانده ایم ما در کتابهای خود.
حضرت امیرالمؤمنین - علیه السلام - فرمود که: من آن وصیّ پیغمبرم.
پس آن راهب از صومعه خود فرود آمد به سوی آن حضرت و گفت: عرض کن بر من دین اسلام را و بگیر از من پیمان شریعتهای آن را، که من در انجیل وصف تو را خوانده ام و خوانده ام که فرود خواهی آمد در زمین براثا، که خانه حضرت مریم و زمین حضرت عیسی علیهما السلام است.
پس حضرت گفت که: بایست و به ما چیزی خبر مده، که ما از تو بهتر می دانیم.
پس رفت به نزد موضعی از آن صحرا و امر کرد که خاک را دور کردند، پس سنگی عظیم ظاهر شد، پس سر پایی بر آن سنگ زد و از زیر آن چشمه بزرگی ظاهر شد.
پس فرمود که: این چشمه ای است که از برای مریم علیها السلام ظاهر گردید.
پس هفده ذرع از آن چشمه دور شد و فرمود که: بشکافید این مکان را.
چون شکافتند، سنگ سفیدی ظاهر شد.
فرمود که: حضرت مریم علیها السلام حضرت عیسی را از دوش خود گرفت و بر این سنگ گذاشت و در این موضع نماز کرد.
پس حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام آن سنگ را نصب کرد و به سوی آن نماز کرد و چهار روز در آنجا ماند؛ و حرم خود را در موضعی فرود آورده بود که آنقدر دور بود که اگر صدا زنند توان شنید.
پس فرمود که: این زمین براثا است، این خانه مریم علیها السلام است، این موضع مقدّسی است که پیغمبران در آن نماز کرده اند.
حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمود که: ما در کتب یافته ایم که حضرت ابراهیم علیه السلام پیش از عیسی علیه السلام در آن موضع نماز کرده است (1).
و به سند معتبر دیگر از جابر بن عبداللَّه انصاری منقول است که گفت که:
امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - با ما نماز کرد در براثا بعد از برگشتن از جنگ خوارج و ما
ص: 500
زیاده از صد هزار مرد بودیم، پس نصرانی از صومعه خود فرود آمد و پرسید که:
سرکرده این لشکر کیست؟
ما اشارت به امیرالمؤمنین علیه السلام کردیم که این است.
پس به نزد آن حضرت آمد و سلام کرد و گفت: ای سیّد من، تو پیغمبری؟
گفت: نه. پیغمر سیّد و آقای من است.
گفت: پس تو وصیّ پیغمبری؟
فرمود که: بلی. گفت: من این صومعه را از برای این موضع بنا کرده ام که براثا نام دارد و در کتب آسمانی خوانده ام که در این موضع با این جمعیّت نماز نمی کند مگر پیغمبری یا وصیّ پیغمبری.
پس مسلمان شد و حضرت امیرالمؤمنین به او گفت که: کی در اینجا نماز کرده است؟
گفت: حضرت عیسی و مادرش.
حضرت فرمود که: حضرت ابراهیم خلیل نیز در اینجا نماز کرده است (1).
و در روایت دیگر منقول است از جابر، از انس بن مالک که: چون امیرالمؤمنین علیه السلام از جنگ خوارج برگشت در براثا فرود آمد و در آنجا راهبی در دیر خود بود، چون آن راهب آن لشکر را دید از دیر خود فرود آمد و پرسید که: سرکرده این لشکر کیست؟
گفتند: امیرالمؤمنین است و از جنگ اهل نهروان برگشته است.
پس به خدمت حضرت شتافت و به ادب ایستاد و گفت: السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَمِیْرَالْمُؤْمِنِیْنَ حَقّاً حَقّاً.
حضرت فرمود که: چه می دانی که من امیرالمؤمنین ام بحقیقت و راستی؟
گفت: چنین خبر داده اند ما را رهبانان و دانایان ما.
حضرت فرمود که: ای حباب راهب!
گفت که: نام مرا چه می دانی؟
ص: 501
فرمود که: حبیبم رسول خدا صلی الله علیه و آله مرا چنین خبر داده است.
حباب گفت که: دست دراز کن که من شهادت می دهم به وحدانیّت خدا و به رسالت محمد صلی الله علیه و آله. و شهادت می دهم که تو که علیّ بن ابی طالبی وصیّ آن حضرتی.
حضرت فرمود که: در کجا می باشی؟
گفت: در این دیر می باشم.
فرمود که: بعد از این در اینجا مباش، ولیکن در اینجا مسجدی بنا کن و به اسم بنا کننده اش نام کن آن را.
پس بنا کرد آن را مردی که نامش براثا بود؛ پس مسجد را براثا نام کرد.
و امیرالمؤمنین علیه السلام از راهب پرسید که: از کجا آب می خوری؟
گفت: از دجله.
فرمود که: چرا در اینجا چشمه ای یا چاهی نمی کنی؟
گفت: یا امیرالمؤمنین هر چاهی که کندیم آبش شور بود.
حضرت جایی را نشان داد و فرمود که اینجا چاهی بکن.
چون کندند، سنگ بزرگی ظاهر شد که نتوانستند کندن.
پس حضرت آن سنگ را کند و از زیرش چشمه ای ظاهر شد از عسل شیرین تر و از کره لذیذتر.
پس فرمود که: ای حباب از این چشمه آب بخور. ای حباب زود باشد که در پهلوی مسجد تو شهری بنا شود که جبّاران بسیار در آن باشند و بلا و فتنه در آن عظیم باشد؛ حتّی آنکه در هر شب جمعه هفتاد هزار فرج را به حرام جماع کنند (1) - و مراد از آن شهر بغداد نو است - .
و ابن شهر آشوب - علیه الرحمه - روایت کرده است که چون حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام داخل مسجد براثا شد در آنجا درخت عوسجی بود و خار بسیار داشت، پس شمشیر خود را کشید و خارها را از آن درخت دور کرد و فرمود که: در
ص: 502
اینجا قبر پیغمبری است از پیغمبران خدا.
و امر کرد آفتاب را که برگردد، پس برگشت. و با آن حضرت سیزده کس از اصحابش همراه بودند، پس قبله را درست کرد و در آنجا نماز کرد (1).
مؤلّف گوید که: مشهور آن است که برگشتن آفتاب برای امیرالمؤمنین بعد از وفات حضرت رسول صلی الله علیه و آله، در بیرون شهر حلّه واقع شد و در آنجا مسجدی هست که معروف است به مسجد شمس؛ و بعضی از علما ذکر کرده اند که نماز کردن در آنجا مستحبّ است (2).
و بعضی در آنجا زیارت حضرت یوشع وصیّ حضرت موسی علیه السلام می کنند.
و شاید سببش این باشد که در بعضی از روایات وارد شده است که بعد از آنکه آفتاب برگشت و حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نماز کرد، سری در آنجا ظاهر شد و با آن حضرت سخن بسیار گفت؛ پرسیدند که این کیست؟
فرمود که: این برادرم یوشع وصیّ حضرت موسی است (3).
و قبر قنبر - رضی اللَّه عنه - در بغداد مشهور است و زیارت می کنند.
و قبر سلمان - رضی اللَّه عنه - در مداین موجود است و زیارت او مرغوب است؛ و زیارات او در کتب اصحاب مکتوب است (4).
ص: 503
به سند معتبر از رسول خدا صلی الله علیه و آله منقول است که فرمود که: زود باشد که پاره ای از تن من در زمین خراسان مدفون گردد؛ هیچ مؤمنی او را زیارت نکند، مگر آنکه حق تعالی بهشت را از برای او واجب گرداند و بدنش را بر آتش جهنم حرام گرداند (1).
و در حدیث معتبر دیگر فرمود که: پاره ای از بدن من در خراسان مدفون خواهد شد؛ هر غمناکی که او را زیارت کند، البته حق تعالی غمش را زایل گرداند و هر گناهکاری که او را زیارت کند، البته خدا گناهانش را بیامرزد (2).
و به سند معتبر منقول است که حضرت امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - فرمود که: زود باشد که مردی از فرزندان من به زهر کشته شود در زمین خراسان به ظلم و عدوان - که نام او نام من باشد و نام پدرش نام موسی بن عمران - ، هر که او را در غریبی او زیارت کند، خدا گناهان گذشته و آینده اش را بیامرزد، هر چند مثل عدد ستاره ها و قطره های بارانها و برگ درختان بوده باشد (3).
ص: 504
و به سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که فرمود که: بیرون آید مردی از فرزندان پسرم موسی، که نام او موافق اسم امیرالمؤمنین علیه السلام باشد، پس مدفون شود در زمین طوس که در خراسان است و کشته شود در آنجا به زهر، پس مدفون شود در آنجا غریب. هر که او را زیارت کند و عارف به حق او باشد و او را امام واجب الاطاعة داند، عطا کند خدا به او ثواب کسی را که زر در راه خدا خرج کرده باشد و جهاد کرده باشد پیش از فتح مکّه (1).
و در حدیث معتبر دیگر منقول است از عبداللَّه بن الفضل که گفت: در خدمت حضرت صادق علیه السلام بودم، پس داخل شد بر آن حضرت شخصی از اهل طوس و گفت:
یا ابن رسول اللَّه، چه ثواب دارد کسی که زیارت کند قبر ابی عبداللَّه الحسین علیه السلام را؟
فرمود که: ای طوسی، هر که زیارت کند قبر آن حضرت را و داند که او امام است از جانب خدا و اطاعتش بر بندگان واجب است، حق تعالی گناهان گذشته و آینده او را بیامرزد و قبول کند شفاعت او را در هفتاد گناهکار و نزد قبر او هر حاجتی که بطلبد البته برآورده شود.
پس حضرت امام موسی علیه السلام داخل شد، او را بر ران خود نشانید و میان دو دیده اش را می بوسید؛ پس ملتفت شد به جانب آن مرد و فرمود که: ای طوسی، این طفل امام و خلیفه و حجّت خدا است بعد از من و به درستی که از صلب او مردی بیرون خواهد آمد که پسندیده خدا باشد در آسمان و پسندیده بندگان باشد در زمین و او کشته خواهد شد در زمین شما به زهر از روی ظلم و تعدی و مدفون خواهد شد در آن زمین غربت. هر که او را زیارت کند در غریبی او و داند که او امام است بعد از پدرش و اطاعت او واجب است از جانب حق تعالی، چنان باشد که رسول خدا صلی الله علیه و آله را زیارت کرده باشد (2).
ص: 505
و در حدیث معتبر دیگر فرمود که: در طوفان نوح چهار بقعه زمین به خدا شکایت کردند: بیت المعمور و نجف و کربلا و شهر طوس (1).
و به سند معتبر منقول است که حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام فرمود که: هر که زیارت کند قبر فرزند من علی را، او را نزد خدا ثواب هفتاد حجّ مقبول بوده باشد.
راوی استبعاد کرد و گفت: هفتاد حجّ مقبول؟!
حضرت فرمود که بلی، هفتاد هزار حجّ.
گفت: هفتاد هزار حجّ؟!
فرمود که: چه بسیار حجّی باشد که مقبول نشود؛ هر که آن حضرت را زیارت کند، یا یک شب نزد آن حضرت بماند، چنان باشد که خدا را در عرش زیارت کرده باشد.
گفت: چنانچه خدا را در عرش زیارت کرده باشد؟!
فرمود که: بلی، چون روز قیامت می شود بر عرش الهی چهار کس از پیشینیان و چهار کس از پسینیان خواهند بود، امّا پیشینیان: پس نوح و ابراهیم و موسی و عیسی علیهم السلام اند و اما پسینیان: پس محمّد و علی و حسن و حسین علیهم السلام اند؛ پس ریسمانی می کشند در پای عرش، پس می نشینند با ما زیارت کنندگان قبرهای ائمه علیهم السلام.
و به درستی که زیارت کنندگان قبر فرزندم علی، درجه ایشان از همه بلندتر و عطایشان از همه بیشتر خواهد بود (2).
و به سند حسن منقول است که حضرت صادق علیه السلام فرمود که: فرزند زاده من شهید خواهد شد در زمین خراسان، در شهری که آن را طوس گویند؛ هر که او را در آنجا زیارت کند و حق او را شناسد، در روز قیامت دست او را بگیرم و داخل بهشت گردانم، هر چند از اهل کبائر باشد.
راوی گفت: فدای تو شوم، شناختن حق او کدام است؟
ص: 506
فرمود که: آن است که بداند که او امامی است که اطاعت او بر خلق واجب است؛ و غریب و شهید است، هر که زیارت کند او را و عارف به حقّ او باشد، عطا فرماید حق تعالی به او ثواب هفتاد شهید - و در روایت دیگر: هفتاد هزار شهید (1) - از آنها که در پیش روی رسول خدا صلی الله علیه و آله با حقیقت ایمان شهید شده باشند (2).
و در حدیث دیگر منقول است که اشاره فرمود به حضرت امام موسی علیه السلام و فرمود که: فرزندی از این در طوس شهید خواهد شد که زیارت نکند او را از شیعیان ما مگر قلیل بسیار نادری (3).
و در حدیث معتبر منقول است که حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام فرمود که: فرزند من علی به زهر کشته خواهد شد به ظلم و ستم و مدفون خواهد شد در پهلوی هارون؛ هر که او را زیارت کند، چنان است که رسول خدا صلی الله علیه و آله را زیارت کرده باشد (4).
و به سند معتبر دیگر منقول است که: روزی حضرت امام موسی علیه السلام نشسته بود و فرزندانش نزد او حاضر بودند، پس حضرت امام رضا علیه السلام از پیش آن حضرت گذشت - و او در ابتدای سن جوانی بود - ، حضرت امام موسی علیه السلام فرمود که: این فرزند فوت خواهد شد در زمین غربت؛ پس هر که او را زیارت کند و منقاد باشد امر او را و شناسد حق او را، نزد خدا مثل شهیدان بدر باشد (5).
و به سند حسن منقول است که حضرت امام موسی علیه السلام روزی اشاره نمود به حضرت امام رضا علیه السلام و فرمود که: هر که این فرزندم را زیارت کند، از برای او است بهشت (6).
و به سند موثّق منقول است که حضرت امام رضا علیه السلام فرمود که: در خراسان
ص: 507
بقعه ای هست که بر آن زمانی خواهد آمد که محلّ آمدن و رفتن ملائکة خواهد بود، پس پیوسته فوجی از ملائکه از آسمان فرود خواهند آمد و فوجی بالا خواهند رفت، تا در صور بدمند.
پرسیدند که: یا ابن رسول اللَّه، کدام بقعه است آن؟
فرمود که: آن در زمین طوس است و آن واللَّه باغی است از باغهای بهشت؛ هر که مرا زیارت کند در آن بقعه، چنان باشد که رسول خدا صلی الله علیه و آله را زیارت کرده باشد.
و بنویسد حقّ تعالی از برای او به سبب آن زیارت، ثواب هزار حج پسندیده و هزار عمره مقبول. و من و پدرانم شفیعان او باشیم در روز قیامت (1).
و به سند معتبر از حضرت امام رضا علیه السلام منقول است که فرمود که: واللَّه که هیچ یک از ما نیست مگر کشته و شهید می شود.
پرسیدند که: کی شما را خواهد کشت یا ابن رسول اللَّه؟
فرمود که: بدترین خلق خدا در زمان من مرا به زهر خواهد کشت و مرا دفن خواهند کرد دور از یار و دیار در بلاد غربت؛ پس هر که مرا در آن غربت زیارت کند، بنویسد حق تعالی از برای او ثواب صد هزار شهید و صد هزار صدّیق و صد هزار حج و عمره کننده و صد هزار جهادکننده؛ و محشور شود در قیامت در زمره ما و در درجات عالیه بهشت رفیق ما باشد (2).
و به سند موثّق دیگر منقول است که شخصی از اهل خراسان به خدمت حضرت امام رضا علیه السلام عرض کرد که: یا ابن رسول اللَّه، دیشب رسول خدا صلی الله علیه و آله را در خواب دیدم که می فرمود به من که: چگونه خواهد بود حال شما هر گاه دفن شود در زمین شما پاره ای از تن من و به شما سپارند امانت مرا و پنهان شود در خاک شما ستاره من.
حضرت امام رضا علیه السلام فرمود که: منم آن که مدفون شوم در زمین شما و من پاره
ص: 508
تن پیغمبر شمایم و منم آن امانت و آن ستاره. هر که مرا زیارت کند و او داند و شناسد آنچه را خدا واجب کرده است از حق من و فرمان برداری من، پس من و پدرانم شفیعان او باشیم در روز قیامت. و هر که ما شفیعان او باشیم در روز قیامت، نجات یابد هرچند بر او بوده باشد مثل گناه جنّیان و آدمیان.
و به تحقیق که خبر داد مرا پدرم، از جدّم از پدرش، که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود که:
هرکه ببیند مرا در خوابش پس مرا دیده است؛ زیرا که شیطان متمثّل نمی شود به صورت من و نه به صورت یکی از اوصیای من و نه به صورت یکی از شیعیان ایشان و به درستی که خواب راست یک جزء است از هفتاد جزء از پیغمبری (1).
و به چندین سند صحیح از ابن ابی نصر منقول است که گفت: خواندم نامه حضرت امام رضا - صلوات اللَّه علیه - را که نوشته بود که: برسانید به شیعیان من که زیارت من نزد خدا برابر است با هزار حج.
پس من این حدیث را به حضرت امام محمّد تقی علیه السلام عرض کردم. فرمود که: بلی، واللَّه هزار هزار حج هست از برای کسی که آن حضرت را زیارت کند و حق او را شناسد (2).
و در حدیث صحیح دیگر فرمود که: هر که از دوستان من که عارف به حق من باشد مرا زیارت کند، البته او را شفاعت کنم در روز قیامت (3).
و به دو سند معتبر دیگر منقول است که حضرت امام رضا علیه السلام فرمود که:
هرکه مرا زیارت کند با این دوریِ قبر من، بیایم به نزد او در سه موطن روز قیامت، تا او را خلاصی بخشم از اهوال آنها: در وقتی که نامه های نیکو کاران به دست راست ایشان و نامه های بد کاران به دست چپ ایشان پرواز کند و نزد
ص: 509
صراط و نزد ترازوی اعمال (1).
و در حدیث موثّق دیگر فرمود که: من کشته و زهر داده و مدفون خواهم شد در زمین غربت. این را می دانم به خبری که پدرم به من داده، از پدرانش، از رسول خدا صلی الله علیه و آله. پس کسی که در غربتِ من مرا زیارت کند، من و پدرانم شفیعان او باشیم در روز قیامت؛ و هر که ما شفیعان او باشیم، نجات یابد هر چند بر او مثل گناه جنّ و انس بوده باشد (2).
و به سند معتبر دیگر مروی است که آن حضرت فرمود که: بار نباید بست به سوی قبری از قبرها، مگر قبرهای ما اهل بیت. و به درستی که من کشته خواهم شد به زهر ظلم و ستم و مدفون خواهم شد در زمین غربت؛ پس هر که بار بندد به سوی زیارت من، دعایش مستجاب و گناهانش آمرزیده شود (3).
و به سند معتبر دیگر منقول است که حضرت امام رضا علیه السلام داخل قبّه ای شد که درآنجا قبر هارون الرّشید بود، پس به یک جانب آن قبر خطّی کشید و فرمود که: این تربت من است و در اینجا مدفون خواهم شد و در این زودی حق تعالی این زمین را محل آمدن و رفتن شیعیان و دوستان من گرداند. واللَّه که زیارت کننده ای از ایشان مرا زیارت نکند و سلام کننده ای از ایشان بر من سلام نکند، مگر واجب شود از برای او آمرزش خدا و رحمت خدا به شفاعت ما اهل بیت (4).
و در حدیث معتبر دیگر فرمود که: زود باشد که کشته شوم به زهر با ظلم و ستم و مدفون شوم در پهلوی هارون و بگرداند خدای تعالی تربت مرا محل تردّد شیعیان و دوستان من. پس هر که مرا در این غربت زیارت کند، واجب شود برای او که من او را
ص: 510
زیارت کنم در روز قیامت. و سوگند می خورم به خدایی که محمّد صلی الله علیه و آله را گرامی داشته است به پیغمبری و برگزیده است او را بر جمیع خلایق، که هر که از شما شیعیان نزد قبر من دو رکعت نماز بکند، البته مستحق شود آمرزش گناهان را از خداوند عالمیان در روز قیامت. و به حق آن خداوندی که ما را گرامی داشته است بعد از محمّد صلی الله علیه و آله به امامت و مخصوص گردانیده است ما را به وصیّت آن حضرت، سوگند می خورم که زیارت کنندگان قبر من گرامی تر از هر گروه اند بر خدا در روز قیامت. و هر مؤمنی که مرا زیارت کند پس به روی او قطره ای از باران برسد، البته حق تعالی جسد او را بر آتش جهنّم حرام گرداند (1).
و به سند صحیح دیگر منقول است که آن حضرت فرمود که: من کشته خواهم شد به زهر ستم؛ پس هر که مرا زیارت کند با شناختن حق من، خدا گناهان گذشته و آینده او را بیامرزد (2).
و در حدیث معتبر دیگر فرمود: که روزها و شبها آخر نخواهند شد، تا بگردد طوس محلّ تردّد شیعیان و زیارت کنندگان من؛ پس هر که مرا با غریبی من در طوس زیارت کند، با من باشد در درجه من در روز قیامت و گناهانش آمرزیده شود (3).
و به سندهای صحیح بسیار از امام محمد تقی علیه السلام منقول است که: هر که پدرم را در طوس زیارت کند، خدا گناهان گذشته و آینده او را بیامرزد؛ پس چون روز قیامت شود، منبری از برای او در برابر منبر رسول خدا صلی الله علیه و آله نصب کنند، که برآن منبر باشد تا حق تعالی از حساب بندگان خود فارغ شود (4).
ص: 511
و به سند معتبر از امام زاده عبد العظیم - رضی اللَّه عنه - منقول است که حضرت امام محمّد تقی علیه السلام فرمود که: زیارت نکند پدرم را احدی پس به او برسد آزاری از باران یا سرما یا گرما، مگر حرام گرداند خدا بدن او را بر آتش جهنّم (1).
و به سند حسن از عبد العظیم رحمه الله منقول است که آن حضرت فرمود که: حتم و لازم شده است بر خدا برای کسی که پدرم را زیارت کند در طوس با معرفت به حق او، که البته بهشت را به او عطا فرماید (2).
و باز به سند حسن منقول است که عبد العظیم - قدّس اللَّه روحه - به آن حضرت عرض کرد که: متحیّر شده ام میان زیارت قبر امام حسین علیه السلام و میان زیارت قبر پدرت در طوس، پس چه می فرمایی؟
فرمود که: در جای خود باش. پس داخل خانه شد و بیرون آمد و آب دیده های مبارکش بر رویش جاری بود، پس فرمود که: زیارت کنندگان قبر امام حسین بسیار اند و زیارت کنندگان قبر پدرم کم اند (3).
و به سند صحیح از آن حضرت منقول است که در میان دو کوه طوس، قبضه ای از خاک هست که از بهشت برداشته اند؛ هر که داخل آن شود ایمن باشد در روز قیامت از آتش جهنّم (4).
و به سند صحیح دیگر منقول است که ابن ابی نجران از آن حضرت پرسید که:
چه ثواب است برای کسی که پدرت را زیارت کند؟ فرمود که: ثواب او بهشت است واللَّه (5).
و در حدیث صحیح دیگر این سؤال کردند و دو مرتبه فرمود که: از برای او
ص: 512
بهشت است واللَّه (1).
و به سند معتبر منقول است که محمّد بن سلیمان از امام محمد تقی علیه السلام پرسید که:
شخصی حجّ واجب خود را کرد بعنوان حج تمتّع، پس به مدینه رفت و زیارت حضرت رسول صلی الله علیه و آله کرد، پس رفت به نجف و زیارت پدرت امیرالمؤمنین علیه السلام کرد - و حق او را می شناخت و می دانست که او حجّت خدا است بر خلق او و او درگاه خدا است که از آن در به خدا باید رسید - پس سلام کرد بر آن حضرت، پس رفت به کربلا و حضرت امام حسین علیه السلام را زیارت کرد، پس رفت به بغداد و حضرت امام موسی علیه السلام را زیارت کرد، پس به شهر خود برگشت و در این وقت خدا آنقدر مال به او روزی کرده است که به حج می تواند رفت، کدام بهتر است از برای این مردی که حج واجب خود را کرده است: که برگردد و باز حجّ بکند، یا برود به خراسان و پدرت حضرت امام رضا علیه السلام را زیارت کند؟
فرمود که: بلکه برود و بر پدرم سلام کند افضل است و باید که در ماه رجب باشد؛ و در این زمان مکنید، که بر ما و شما از خلیفه خوف تشنیع هست (2).
و به سند حسن منقول است که علیّ بن مهزیار به خدمت آن حضرت عرض کرد که: فدای تو شوم، زیارت امام رضا علیه السلام افضل است یا زیارت امام حسین علیه السلام؟
فرمود که: زیارت پدرم افضل است، زیرا که امام حسین را همه کس زیارت می کند و پدرم را زیارت نمی کند مگر خواصّ از شیعه (3).
مؤلّف گوید که: گویا مراد این باشد که چون فضیلت زیارت حضرت امام حسین علیه السلام مشهور گردیده است، اکثر شیعه رغبت به زیارت آن حضرت می کنند؛
ص: 513
و فضیلت زیارت حضرت امام رضا علیه السلام را کمتر شنیده اند و کمتر رغبت می کنند؛ پس این حکم مخصوص آن زمان خواهد بود.
و بنابراین در هر عصری هر امام را که زیارت کمتر کنند، زیارت او افضل خواهد بود.
و ممکن است که مراد این باشد که حضرت امام حسین علیه السلام را شیعه و سنی زیارت می کنند و آن حضرت را به غیر شیعه زیارت نمی کنند.
یا آنکه هر که زیارت آن حضرت می کند با اعتقاد به امامت آن حضرت، مخصوصان شیعه اند - یعنی اثناعشری - زیرا که هر که اعتقاد به امامت آن حضرت دارد، به همه ائمّة اعتقاد دارد؛ به خلاف حضرت امام حسین علیه السلام که همه فرق شیعه اعتقاد به امامت او دارند.
و به سندهای صحیح و غیر صحیحِ بسیار از آن حضرت منقول است که: هر که قبر پدرم را زیارت کند بهشت از برای او است (1).
و به سند معتبر از امام علی نقی - صلوات اللَّه علیه - منقول است که فرمود که: اهل قم و اهل آبه آمرزیده اند، به سبب اینکه زیارت می کنند جدّم علیّ بن موسی الرّضا علیه السلام را در طوس. به درستی که هر که به زیارت آن حضرت برود و در راهش قطره ای از باران به او برسد، خدا جسدش را بر آتش جهنّم حرام گرداند (2).
مؤلّف گوید که: زیارت آن حضرت در اوقات شریفه و ازمنه مختصّه به آن حضرت، افضل است. خصوصا در ماه مبارک رجب که در حدیث گذشت.
و روز ولادت آن حضرت، که موافق مشهور یازدهم ماه ذی القعده است.
و روز وفات آن حضرت، که روز آخر ماه صفر است، یا هفدهم آن، یا بیست و چهارم ماه رمضان.
و روزی که آن حضرت به خلافت الهی فایز گردیده است، که روز وفات حضرت امام موسی علیه السلام است و گذشت (3).
و روزی که بیعتِ خلافت با آن حضرت کردند، که اول ماه رمضان است، یا ششم آن.
ص514
سیّد ابن طاووس - علیه الرّحمه - در کتاب اقبال ذکر کرده است که: روایتی وارد شده است که در روز ششم ماه رمضان دو رکعت نماز باید کرد، در هر رکعتی سوره حمد یک مرتبه و سوره توحید بیست و پنج مرتبه، از برای شکر آنکه حقوق مولای ما حضرت امام رضا علیه السلام در آن روز ظاهر شده است (1).
و ایضاً فرموده است که در بعضی از تصانیف اصحاب خود دیده ام که: مستحبّ است زیارت امام رضا علیه السلام در روز بیست و سوم ماه ذی القعده - از نزدیک یا دور - به بعضی از زیارات منقوله یا غیر منقوله آن حضرت (2).
و به سند معتبر ابن بابویه - علیه الرّحمه - روایت کرده است که: چون حضرت امام رضا علیه السلام به ده سرخ رسید - در وقتی که به نزد مأمون می رفت - گفتند: یا ابن رسول اللَّه ظهر شده است نماز نمی کنید؟
پس فرود آمد و آب طلبید. گفتند که: آب همراه نداریم.
پس به دست مبارک خود زمین را کاوید، آنقدر آب جوشید که آن حضرت و هر که با آن حضرت بود وضو ساختند؛ و اثرش تا امروز باقی است. و چون داخل سناباد شد، پشت مبارک را گذاشت به کوهی که دیگها از آن می تراشند و فرمود که: خداوندا نفع ببخش به این کوه و برکت ده در هر چه در ظرفی گذارند که از این کوه تراشند. و فرمود که برای آن حضرت دیگها از آن سنگ تراشیدند. و فرمود که طعام آن حضرت را نپزند مگر در آن دیگها. پس از آن روز مردم دیگها و ظرفها از آن تراشیدند و برکت یافتند (3).
مؤلّف گوید که: در کتبِ معجزات، کرامات و معجزاتِ بسیار برای روضه مقدّسه رضویّه - صلوات اللَّه علی مشرّفها - ذکر کرده اند، که ایرادش در این مقام مناسب نیست؛ با آنکه در هر زمانی آنقدر ظاهر می شود که احتیاج به نقل وقایع گذشته نیست؛ و إن شاءاللَّه در کتاب حیاة القلوب بیان خواهد شد.
ص: 515
به سند معتبر از ابو الصّلت هروی منقول است که گفت: در خدمت حضرت امام رضا علیه السلام بودم که جمعی از اهل قم به خدمت آن حضرت آمدند و سلام کردند، پس ایشان را جوابِ سلام فرمود و نزدیک خود طلبید و گفت: مرحبا و خوش آمده اید و شما شیعیان مایید به حقیقت و راستی و خواهد آمد بر شما زمانی که در آن زمان به زیارت تربت من بیایید در طوس؛ هر که مرا زیارت کند و با غسل باشد، از گناهان بیرون آید مانند روزی که از مادر متولد شده بوده است (1).
و به سند معتبر از حضرت امام علی نقی - صلوات اللَّه علیه - منقول است که:
هرکه را به سوی خدا حاجتی باشد، پس زیارت کند قبر جدّم امام رضا علیه السلام را در شهر طوس و حال آنکه غسل کرده باشد و نزد سر آن حضرت دو رکعت نماز بکند و در قنوت نماز حاجت خود را بطلبد؛ پس به درستی که مستجاب می شود مگر آنکه از برای گناهی یا قطعِ رحمی سؤال کند. به درستی که موضع قبر آن حضرت بقعه ای است از بقعه های بهشت؛ و هیچ مؤمنی او را زیارت نمی کند، مگر حق تعالی او را از آتش جهنّم آزاد می کند و داخل بهشت می گرداند (2).
ص: 516
و در حدیث معتبر دیگر از ائمّه علیهم السلام منقول است که: چون نزد قبر امام رضا علیه السلام بروی بگو:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا الْمُرْتَضی، الْإمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ، وَ حُجَّتِکَ عَلی مَن فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّری، الصِّدِّیْقِ الشَّهِیْدِ، صَلاةً کَثِیْرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَأَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلی أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیائِکَ (1).
و زیارت مشهور آن حضرت، زیارتی است که در کتب معتبره مذکور است و به محمد بن الحسن بن الولید - رضی اللَّه عنه - منسوب گردانیده اند. و از مزار ابن قولویه رحمه الله معلوم می شود که از ائمة علیهم السلام مروی بوده باشد.
گفته اند که:
چون اراده نمایی که زیارت کنی حضرت امام رضا - صلوات اللَّه علیه - را در طوس، پس غسل کن پیش از آنکه از خانه بیرون روی و بگو در وقتی که غسل می کنی:
اللَّهُمَّ طَهِّرْنِی، وَ طَهِّرْ لِی قَلْبِی، و َاشْرَحْ لِی صَدْرِی، وَ أَجْرِ عَلی لِسانِی مِدْحَتَکَ وَ الثَّناءَ عَلَیْکَ، فَإنَّهُ لا قُوَّةَ إلّابِکَ. اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ لِی طَهُوْراً وَ شِفاءً.
و می گویی در وقت بیرون رفتن:
بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ إلَی اللَّهِ وَ إلَی ابْنِ رَسُوْلِ اللَّهِ، حَسْبِیَ اللَّهُ، تَوَکَّلْتُ عَلَی اللَّهِ.
اللَّهُمَّ إلَیْکَ تَوَجَّهْتُ وَ إلَیْکَ قَصَدْتُ، و َما عِنْدَکَ أَرَدْتُ.
پس چون بیرون روی، بر در خانه خود بایست و بگو:
اللَّهُمَّ إلَیْکَ وَجَّهْتُ وَجْهِی، وَ عَلَیْکَ خَلَّفْتُ أَهْلِی و َمالِی و َما خَوَّلْتَنِی، وَ بِکَ وَ ثِقْتُ فَلا تُخَیِّبْنِی، یا مَنْ لا یُخَیِّبُ مَنْ أَرادَهُ وَ لا یُضَیِّعُ مَنْ حَفِظَهُ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، و َاحْفَظْنِی بِحِفْظِکَ، فَإنَّهُ لا یَضِیْعُ مَنْ حَفِظْتَ.
ص: 517
پس چون به سلامت برسی به نزدیک قبر آن حضرت، غسل بکن؛ و در وقت غسل کردن بگو:
اللَّهُمَّ طَهِّرْنِی، وَ طَهِّرْ قَلْبِی، و َاشْرَحْ لِی صَدْرِی، وَ أَجْرِ عَلی لِسانِی مِدْحَتَکَ وَ مَحَبَّتَکَ وَ الثَّناءَ عَلَیْکَ، فَإنَّهُ لا قُوَّةَ إلّابِکَ، وَ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّ قُوَّةَ (1) دِیْنِیَ التَّسْلِیْمُ لِأَمْرِکَ وَ الِاتِّباعُ لِسُنَّةِ نَبِیِّکَ وَ الشَّهادَةُ عَلی جَمِیْعِ خَلْقِکَ.
اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ لِی شِفاءً وَ نُوْراً، إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیْرٌ.
پس بپوش پاکترین جامه های خود را و پای برهنه روانه شو با سکینه و وقار که به تأنّی بروی و دلت به یاد خدا باشد و اللَّهُ أکْبَر و لا إلهَ إلَّا اللَّه و سُبْحانَ اللَّه و الْحَمْدُ للَّه بگو و گامهای خود را کوتاه بردار؛ و چون داخل روضه مقدّسه شوی بگو:
بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ، وَ عَلی مِلَّةِ رَسُوْلِ اللَّهِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - ، أَشْهَدُ أَنْ لا إلهَ إلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیْکَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُوْلُهُ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ عَلیّاً وَلِیُّ اللَّهِ.
پس برو به نزدیک ضریح و قبله را در پشت خود بگیر و روبروی آن حضرت بایست و بگو:
أَشْهَدُ أَنْ لا إلهَ إلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیْکَ لَهُ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُوْلُهُ، وَ أَنَّهُ سَیِّدُ الْأَوَّلِیْنَ وَ الْآخِرِیْنَ، وَ أَنَّهُ سَیِّدُ الْأَنْبِیاءِ وَ الْمُرْسَلِیْنَ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُوْلِکَ وَ نَبِیِّکَ، وَ سَیِّدِ خَلْقِکَ أَجْمَعِیْنَ، صَلاةً لا یَقْوی عَلی إحْصائِها غَیْرُکَ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی أَمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ عَلیِّ بْنِ أَبِی طالِبٍ، عَبْدِکَ وَ أَخِی رَسُوْلِکَ، الَّذِی انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِکَ، وَ جَعَلْتَهُ هادِیاً لِمَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِکَ وَ الدَّلِیْلَ عَلی مَنْ بَعَثْتَهُ بِرِسالَتِکَ، وَ دَیّانِ الدِّیْنِ بِعَدْلِکَ، وَ فَصْلِ قَضائِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ وَ الْمُهَیْمِنِ عَلی ذلِکَ
ص: 518
کُلِّهِ وَ السَّلامُ عَلَیْهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ بِنْتِ نَبِیِّکَ، وَ زَوْجَةِ وَلِیِّکَ، وَ أُمِّ السِّبْطَیْنِ - الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ سَیِّدَی شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ - ، الطُّهْرْةِ الطّاهِرَةِ الْمُطَهَّرَةِ، التَّقِیَّةِ النَّقِیَّةِ، الرَّضِیَّةِ الزَّکِیَّةِ، سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِیْنَ وَ أَهْلِ الْجَنَّةِ (1) أَجْمَعِیْنَ، صَلاةً لایَقْوی عَلی إحْصائِها غَیْرُکَ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ، سِبْطَی نَبِیِّکَ، وَ سَیِّدَی شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، الْقائِمَیْنِ فی خَلْقِکَ وَ الدَّلِیْلَیْنِ عَلی مَنْ بَعَثْتَ بِرِسالَتِکَ، وَ دَیّانَیِ الدِّیْنِ بِعَدْلِکَ، وَ فَصْلَی (2) قَضائِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، عَبْدِکَ الْقائِمِ فی خَلْقِکَ وَ الدَّلِیْلِ عَلی مَنْ بَعَثْتَ بِرِسالاتِکَ (3)، وَ دَیّانِ الدِّیْنِ بِعَدْلِکَ، وَ فَصْلِ قَضائِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ، سَیِّدِ الْعابِدِیْنَ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ، عَبْدِکَ وَ خَلِیْفَتِکَ فی أَرْضِکَ، باقِرِ عِلْمِ النَّبِیِّیْنَ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصّادِقِ، عَبْدِکَ وَ وَلِیِّ دِیْنِکَ، وَ حُجَّتِکَ عَلی خَلْقِکَ أَجْمَعِیْنَ، الصّادِقِ الْبارِّ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُوْسَی بْنِ جَعْفَرٍ، عَبْدِکَ الصّالِحِ، وَ لِسانِکَ فی خَلْقِکَ، النّاطِقِ بِحُکْمِکَ (4) وَ الْحُجَّةِ عَلی بَرِیَّتِکَ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی عَلِیِّ بْنِ مُوْسَی الرِّضا الْمُرْتَضی، عَبْدِکَ وَ وَلِیِّ دِیْنِکَ، الْقائِمِ بِعَدْلِکَ وَ الدّاعِی إلی دِیْنِکَ وَ دِیْنِ آبائِهِ الصّادِقِیْنَ، صَلاةً لایَقْوی عَلی إحْصائِها غَیْرُکَ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَبْدِکَ وَ وَلِیِّکَ، الْقائِمِ بِأَمْرِکَ وَ الدّاعِی إلی سَبِیْلِکَ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ وَلِیِّ دِیْنِکَ.
ص: 519
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ، الْعامِلِ بِأَمْرِکَ، الْقائِمِ فی خَلْقِکَ، وَ حُجَّتِکَ الْمُؤَدِّی عَنْ نَبِیِّکَ، و َشاهِدِکَ عَلی خَلْقِکَ، الْمَخْصُوْصِ بِکَرامَتِکَ، الدّاعِی إلی طاعَتِکَ و َطاعَةِ رَسُوْلِکَ، صَلَواتُکَ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِیْنَ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی حُجَّتِکَ، وَ وَلِیِّکَ الْقائِمِ فی خَلْقِکَ، صَلاةً تامَّةً نامِیَةً باقِیَةً تُعَجِّلُ بِها فَرَجَهُ، وَ تَنْصُرُهُ بِها، وَ تَجْعَلُنا مَعَهُ فی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ.
اللَّهُمَّ إنِّی أَتَقَرَّبُ إلَیْکَ بحُبِّهِمْ، وَ أُوالِی وَلِیَّهُمْ، وَ أُعادِی عَدُوَّهُمْ، فَارْزُقْنِی بِهِمْ خَیْرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ، و َاصْرِفْ عَنِّی بِهِمْ شَرَّ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ أَهْوالَ یَوْمِ الْقِیامَةِ.
پس می نشینی نزد سر آن حضرت و می گویی:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا وَلِیَّ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا نُوْرَ اللَّهِ فی ظُلُماتِ الْأرْضِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا عَمُوْدَ الدِّیْنِ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ آدَمَ صَفِیِ (1) اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ نُوْحٍ نَبِیِّ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ إبْراهِیْمَ خَلِیْلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ إسْماعِیْلَ ذَبِیْحِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ مُوْسی کَلِیْمِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ عِیْسی رُوْحِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ خاتَمِ النَّبِیِّیْنَ وَ حَبِیْبِ رَبِّ الْعالَمِیْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طالِبٍ أَمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ وَلِیِّ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ أَبِی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ أَبِی عَبْدِاللَّهِ الْحُسَیْنِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ سَیِّدِ الْعابِدِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ، باقِرِ عِلْمِ الْأَوَّلِیْنَ وَ الْآخِرِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصّادِقِ الْبارِّ الْأَمِیْنِ،
ص: 520
السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ أَبِی الْحَسَنِ مُوْسَی بْنِ جَعْفَرٍ الْکاظِمِ الْحَلِیْمِ.
السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الشَّهِیْدُ السَّعِیْدُ الْمَظْلُوْمُ الْمَقْتُوْلُ، السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الصِّدِّیْقُ الْوَصِیُّ الْبارُّ التَّقِیُّ.
أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ، و َآتَیْتَ الزَّکاةَ، وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوْفِ، وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ، وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً حَتّی أَتاکَ الْیَقِیْنُ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَبَا الْحَسَنِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ، إنَّهُ حَمِیْدٌ مَجِیْدٌ. لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْکَ، لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً ظَلَمَتْکَ، لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسَّسَتْ أَساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ وَ الْبِدْعَةِ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ.
پس خود را به ضریح می چسبانی و می گویی:
اللَّهُمَّ إلَیْکَ صَمَدْتُ مِنْ أَرْضِی، وَ قَطَعْتُ الْبِلادَ رَجاءَ رَحْمَتِکَ، فَلا تُخَیِّبْنِی وَ لا تَرُدَّنِی بِغَیْرِ قَضاءِ حَوائِجِی، و َارْحَمْ تَقَلُّبِی عَلی قَبْرِ ابْنِ أَخِی رَسُوْلِکَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ.
بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی، أَتَیْتُکَ زائِراً وافِداً، عائِذاً مِمّا جَنَیْتُ عَلی نَفْسِی، و َاحْتَطَبْتُ عَلی ظَهْرِی؛ فَکُنْ لِی شافِعاً إلَی اللَّهِ تَعالی یَوْمَ حاجَتِی وَ فَقْرِی و َفاقَتِی، فَلَکَ عِنْدَ اللَّهِ مَقامٌ مَحْمُوْدٌ (1)، وَ أَنْتَ عِنْدَ اللَّهِ وَجِیْهٌ.
پس دست راست را بلند می کنی و دست چپ را بر قبر می گشایی و می گویی:
اللَّهُمَّ إنِّی أَتَقَرَّبُ إلَیْکَ بِحُبِّهِمْ وَ وِلایَتِهِمْ، أَتَوَلّی آخِرَهُمْ بِما تَوَلَّیْتُ بِهِ أَوَّلَهُمْ، وَ أَبْرَأُ مِنْ کُلِّ وَلِیْجَةٍ دُوْنَهُمْ.
اللَّهُمَّ الْعَنِ الَّذِیْنَ بَدَّلُوْا نِعْمَتَکَ، و َاتَّهَمُوْا نَبِیَّکَ، وَ جَحَدُوْا آیاتِکَ، وَ سَخِرُوْا بِإمامِکَ، وَ حَمَلُوْا النّاسَ عَلی أَکْتافِ آلِ مُحَمَّدٍ.
ص: 521
اللَّهُمَّ إنِّی أَتَقَرَّبُ إلَیْکَ بِاللَّعْنَةِ عَلَیْهِمْ وَ الْبَراءَةِ مِنْهُمْ فی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ، یا رَحْمنُ.
پس می گردی و به نزد پای آن حضرت می روی و می گویی:
صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یا أبَا الْحَسَنِ، صَلَّی اللَّهُ عَلی رُوْحِکَ وَ بَدَنِکَ؛ صَبَرْتَ وَ أَنْتَ الصّادِقُ الْمُصَدَّقُ، قَتَلَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ بِالْأَیْدِی وَ الْأَلْسُنِ.
پس تضرّع و مبالغه کن در لعنت کردن بر کشنده امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - و قاتلان حسن و حسین علیهما السلام و قاتلان جمیع اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله. پس از پشت قبر برو به نزد سر آن حضرت و دو رکعت نماز بکن و در رکعت اوّل سوره «یس» و در رکعت دوم سوره «الرّحمن» بخوان و جهد کن در دعا و تضرّع و بسیار دعا کن از برای خود و پدر و مادر خود و جمیع برادران مؤمن خود و آنچه خواهی نزد آن حضرت بمان. و باید که نمازهای خود را نزد قبر بکنی (1).
و چون خواهی که زیارت وداع کنی بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَوْلایَ و َابْنَ مَوْلایَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ، أَنْتَ لَنا جُنَّةٌ مِنَ الْعَذابِ، و َهذا أَوانُ انْصِرافِی عَنْکَ - إنْ کُنْتَ أَذِنْتَ لِی - ، غَیْرَ راغِبٍ عَنْکَ وَ لا مُسْتَبْدِلٍ بِکَ وَ لا مُؤْثِرٍ عَلَیْکَ وَ لا زاهِدٍ فی قُرْبِکَ، وَ قَدْ جُدْتُ بِنَفْسِی لِلْحَدَثانِ، وَ تَرَکْتُ الْأَهْلَ وَ الْأَوْلادَ وَ الْأَوْطانَ، فَکُنْ لِی شافِعاً یَوْمَ حاجَتِی وَ فَقْرِی و َفاقَتِی، یَوْمَ لا یُغْنِی عَنِّی حَمِیْمِی (2) وَ لا قَرِیْبِی، یَوْمَ لا یُغْنِی عَنِّی والِدِی ولا وَلَدِی.
أَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِی قَدَّرَ عَلَیَّ رِحْلَتِی (3) إِلَیْکَ أَنْ یُنَفِّسَ بِکَ کُرْبَتِی، وَ أَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِی قَدَّرَ عَلَیَّ فِراقَ مَکانِکَ، أَنْ لا یَجْعَلَهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ رُجُوْعِی إِلَیْکَ، وَ أَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِی أَبْکی عَلَیْکَ عَیْنِی أَنْ یَجْعَلَهُ لِی سَبَباً وَ ذُخْراً، وَ أَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِی أَرانِی مَکانَکَ،
ص: 522
وَهَدانِی لِلتَّسْلِیْمِ عَلَیْکَ وَ زِیارَتِی إِیَّاکَ، أَنْ یُوْرِدَنِی حَوْضَکُمْ، وَ یَرْزُقَنِی مُرافَقَتَکُمْ فی الْجِنانِ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا صِفْوَةَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلی أَمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ، وَ وَصِیِّ رَسُوْلِ رَبِّ الْعالَمِیْنَ، و َقائِدِ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِیْنَ، السَّلامُ عَلَی الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ، سَیِّدَیْ شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، السَّلامُ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ سَیِّدِ السّاجِدِیْنَ، وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ باقِرِ عِلْمِ الْأَوَّلِیْنَ وَ الآخِرِیْنَ، وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصّادِقِ الْبارِّ الْأَمِیْنِ، وَ مُوْسَی بْنِ جَعْفَرٍ الْکاظِمِ الْحَلِیْمِ، وَ عَلِیِّ بْنِ مُوْسَی الرِّضَا الْعَلِیْمِ، وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ التَّقِیِّ الْجَوادِ، وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ النَّقِیِّ الْهادِی وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْعَسْکَرِیِّ وَ الْحُجَّةِ الْقائِمِ الْمُنْتَظَرِ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ؛ السَّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ الْباقِیْنَ، السَّلامُ عَلَی الْمَلائِکَةِ الْمُقِیْمِیْنَ الْمُسَبِّحِیْنَ، الَّذِیْنَ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُوْنَ، السَّلامُ عَلَیْنا وَ عَلی عِبادِاللَّهِ الصّالِحِیْنَ.
اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتِی إِیّاهُ، فَإِنْ جَعَلْتَهُ فَاحْشُرْنِی مَعَهُ وَ مَعَ آبائِهِ الْماضِیْنَ (1)، وَ إِنْ أَبْقَیْتَنِی یا رَبِّ فَارْزُقْنِی زِیارَتَهُ أَبَداً ما أَبْقَیْتَنِی، إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیْرٌ.
و می گویی:
أَسْتَوْدِعُکَ اللَّهَ وَ أَسْتَرْعِیْکَ وَ أَقْرَأُ عَلَیْکَ السَّلامَ، آمَنّا بِاللَّهِ وَ بِما دَعَوْتَ إلَیْهِ، اللَّهُمَّ فَاکْتُبْنا مَعَ الشّاهِدِیْنَ.
اللَّهُمَّ فَارْزُقْنِی حُبَّهُمْ وَ مَوَدَّتَهُمْ أَبَداً ما أَبْقَیْتَنِی، السَّلامُ مِنِّی أَبَداً ما بَقِیْتُ، و َدائِماً إذا فَنِیْتُ، السَّلامُ عَلَیْنا وَ عَلی عِبادِ اللَّهِ الصّالِحِیْنَ.
ص: 523
و چون از روضه مقدّسه بیرون آیی، پشت به جانب قبر مکن تا از نظر تو پنهان شود (1).
مؤلّف گوید که: چند زیارت دیگر در بحارالانوار ذکر کرده ام و چون ثابت نبود که منقول از ائمه علیهم السلام باشد در اینجا ترک کردم. و زیارت جامعه را در این روضات خواندن انسب و اولی است.
و شیخ مفید - علیه الرحمة - ذکر کرده است که: مستحب است که بعد از نماز زیارت حضرت امام رضا علیه السلام، این دعا بخواند:
اللَّهُمَّ إنِّی أَسْأَلُکَ یا اللَّهُ، الدّائِمُ فی مُلْکِهِ، الْقائِمُ فی عِزِّهِ، الْمُطاعُ فی سُلْطانِهِ، الْمُتَفَرِّدُ فی کِبْرِیائِهِ، الْمُتَوَحِّدُ فی دَیْمُوْمِیَّةِ بَقائِهِ، الْعادِلُ فی بَرِیَّتِهِ، الْعالِمُ فی قَضِیَّتِهِ، الْکَرِیْمُ فی تَأْخِیْرِ عُقُوْبَتِهِ.
إلهِی حاجاتِی مَصْرُوْفَةٌ إلَیْکَ، و َآمالِی مَوْقُوْفَةٌ لَدَیْکَ؛ وَ کُلَّما وَفَّقْتَنِی مِنْ خَیْرٍ فَأَنْتَ دَلِیْلِی عَلَیْهِ وَ طَرِیْقِی إلَیْهِ، یا قَدِیْراً لا تَؤُوْدُهُ الْمَطالِبُ، یا مَلِیّاً یَلْجَأُ إلَیْهِ کُلُّ راغِبٍ، ما زِلْتُ مَصْحُوْباً مِنْکَ بِالنِّعَمِ، جارِیاً عَلی عاداتِ الْإحْسانِ وَ الْکَرَمِ.
أَسْأَلُکَ بِالْقُدْرَةِ النّافِذَةِ فی جَمِیْعِ الْأَشْیاءِ، وَ قَضائِکَ الْمُبْرَمِ الَّذِی تَحْجُبُهُ بِأَیْسَرِ الدُّعاءِ، وَ بِالنَّظْرَةِ الَّتِی نَظَرْتَ بِها إلَی الْجِبالِ فَتَشامَخَتْ وَ إلَی الْأَرَضِیْنَ فَتَسَطَّحَتْ وَ إلَی السَّماواتِ فَارْتَفَعَتْ وَ إلَی الْبِحارِ فَتَفَجَّرَتْ.
یا مَنْ جَلَّ عَنْ أَدَواتِ لَحَظاتِ الْبَشَرِ، وَ لَطُفَ عَنْ دَقائِقِ خَطَراتِ الْفِکَرِ.
لا تُحْمَدُ یا سَیِّدِی إلّابِتَوْفِیْقٍ مِنْکَ یَقتَضِی حَمْداً وَ لا تُشْکَرُ عَلی أَصْغَرِ مِنَّةٍ إلَّا اسْتَوْجَبْتَ بِها شُکْراً.
فَمَتی تُحْصی نَعْماؤُکَ یا إلهِی، وَ تُجازی آلاؤُکَ یا مَوْلایَ، وَ تُکافَأُ صَنائِعُکَ
ص: 524
یا سَیِّدِی، وَ مِنْ نِعَمِکَ یَحْمَدُ الْحامِدُوْنَ، وَ مِنْ شُکْرِکَ یَشْکُرُ الشّاکِرُوْنَ، وَ أَنْتَ الْمُعْتَمَدُ لِلذُّنُوْبِ فی عَفْوِکَ وَ النّاشِرُ عَلَی الْخاطِئِیْنَ جَناحَ سِتْرِکَ، وَ أَنْتَ الْکاشِفُ لِلضُرِّ بِیَدِکَ.
فَکَمْ مِنْ سَیِّئَةٍ أخْفاها حِلْمُکَ حَتّی دَخَلَتْ (1)، وَ حَسَنَةٍ ضاعَفَها فَضْلُکَ حَتّی عَظُمَتْ عَلَیْها مُجازاتُکَ.
جَلَلْتَ أنْ یُخافَ مِنْکَ إلَّا الْعَدْلُ، وَ أَنْ یُرْجی مِنْکَ إلَّا الْإحْسانُ وَ الْفَضْلُ، فَامْنُنْ عَلَیَّ بِما أَوْجَبَهُ فَضْلُکَ وَ لا تَخْذُلْنِی بِما یَحْکُمُ بِهِ عَدْلُکَ.
سَیِّدِی، لَوْ عَلِمَتِ الْأَرْضُ بِذُنُوْبِی لَساخَتْ بِی، أَوِ الْجِبالُ لَهَدَّتْنِی، أَوِ السَّماواتُ لَاخْتَطَفَتْنِی، أَوِ الْبِحارُ لَأَغْرَقَتْنِی.
سَیِّدِی سَیِّدِی سَیِّدِی، مَوْلایَ مَوْلایَ مَوْلایَ، قَدْ تَکَرَّرَ وُقُوْفِی لِضِیافَتِکَ، فَلا تَحْرِمْنِی ما وَعَدْتَ الْمُتَعَرِّضِیْنَ لِمَسْأَلَتِکَ.
یا مَعْرُوْفَ الْعارِفِیْنَ، یا مَعْبُوْدَ الْعابِدِیْنَ، یا مَشْکُورَ الشّاکِرِیْنَ، یا جَلِیْسَ الذّاکِرِیْنَ، یا مَحْمُوْدَ مَنْ حَمِدَهُ، یا مَوْجُوْدَ مَنْ طَلَبَهُ، یا مَوْصُوْفَ مَنْ وَحَّدَهُ، یا مَحْبُوْبَ مَنْ أَحَبَّهُ، یا غَوْثَ مَنْ أَرادَهُ، یا مَقْصُوْدَ مَنْ أَنابَ إلَیْهِ، یا مَنْ لا یَعلَمُ الْغَیْبَ إلّا هُوَ، یا مَنْ لا یَصْرِفُ السُّوْءَ إلّا هُوَ، یا مَنْ لا یُدَبِّرُ الْأَمْرَ إلّا هُوَ، یا مَنْ لا یَغْفِرُ الذَّنْبَ إلّا هُوَ، یا مَنْ لا یَخْلُقُ الْخَلقَ إلّا هُوَ، یا مَنْ لا یُنْزِلُ الْغَیْثَ إلّا هُوَ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، و َاغْفِرْ لی یا خَیْرَ الْغافِرِیْنَ.
رَبِّ إنِّی أسْتَغْفِرُکَ اسْتِغْفارَ حَیاءٍ، وَ أَسْتَغْفِرُکَ اسْتِغْفارَ رَجاءٍ، وَ أَسْتَغْفِرُکَ اسْتِغْفارَ إنابَةٍ، وَ أَسْتَغْفِرُکَ اسْتِغْفارَ رَغْبَةٍ، وَ أَسْتَغْفِرُکَ اسْتِغْفارَ رَهْبَةٍ، وَ أَسْتَغْفِرُکَ
ص: 525
اسْتِغْفارَ طاعَةٍ، وَ أَسْتَغْفِرُکَ اسْتِغْفارَ إیْمانٍ، وَ أَسْتَغْفِرُکَ اسْتِغْفارَ إقْرارٍ، وَ أَسْتَغْفِرُکَ اسْتِغْفارَ إخْلاصٍ، وَ أَسْتَغْفِرُکَ اسْتِغْفارَ تَقْوًی، وَ أَسْتَغْفِرُکَ اسْتِغْفارَ تَوَکُّلٍ، وَ أَسْتَغْفِرُکَ اسْتِغْفارَ ذِلَّةٍ، وَ أَسْتَغْفِرُکَ اسْتِغْفارَ عامِلٍ لَکَ، هارِبٍ مِنْکَ إِلَیْکَ، فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ تُبْ عَلَیَّ وَ عَلی والِدَیَّ بِما تُبْتَ وَ تَتُوْبُ عَلی جَمِیْعِ خَلْقِکَ، یا أَرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ.
یا مَنْ تَسَمّی بِالْغَفُوْرِ الرَّحِیْمِ، یا مَنْ تَسَمّی بِالْغَفُوْرِ الرَّحِیْمِ، یا مَنْ تَسَمّی بِالْغَفُوْرِ الرَّحِیْمِ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و َاقْبَلْ تَوْبَتِی، وَ زَکِّ عَمَلِی، و َاشْکُرْ سَعْیِی، و َارْحَمْ ضَراعَتِی وَ لا تَحْجُبْ صَوْتِی وَ لا تُخَیِّبْ مَسْأَلَتِی یا غَوْثَ الْمُسْتَغِیْثِیْنَ، وَ أَبْلِغْ أَئِمَّتِی سَلامِی وَ دُعائِی، وَ شَفِّعْهُمْ فی جَمِیْعِ ما سَأَلْتُکَ، وَ أَوْصِلْ هَدِیَّتِی إلَیْهِمْ کَما یَنْبَغِی لَهُمْ، وَ زِدْهُمْ مِنْ ذلِکَ ما یَنْبَغِی لَکَ بِأَضْعافٍ لا یُحْصِیْها غَیْرُکَ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إلّا بِاللَّه الْعَلِیِّ الْعَظِیْمِ، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلی أَطْیَبِ الْمُرْسَلِیْنَ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرِیْنَ (1).
و در بعضی از کتب نقل کرده اند از حسین بن احمد فقیه رازی که: هر که زیارت کند حضرت امام رضا علیه السلام یا دیگری از ائمة علیهم السلام را، پس نماز جعفر نزد قبر آن حضرت به جا آورد، برای او نوشته شود به هر رکعتی ثواب کسی که هزار حج و هزار عمره به جا آورده باشد و هزار بنده آزاد کرده باشد و هزار مرتبه در جهاد ایستاده باشد با پیغمبر مرسل. و به هر گامی ثواب صد حج و صد عمره و صد بنده آزاد کردن داشته باشد و صد حسنه برای او نوشته شود و صد گناه از او محو شود (2).
مؤلّف گوید که: چون به خط بعضی از افاضل، به نظر رسید که این زیارت را از خطّ
ص: 526
شیخ شهید - علیه الرّحمه - نقل کرده بود و از سیاقش مفهوم می شد که منقول باشد، لهذا ایراد نمود:
چون در برابر ضریح مقدّس بایستد بگوید:
أَشْهَدُ أَنْ لا إلهَ إلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیْکَ لَهُ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُوْلُهُ.
السَّلامُ عَلی رَسُوْلِ اللَّهِ، أَمِیْنِ اللَّهِ عَلی وَحْیِهِ وَ عَزائِمِ أَمْرِهِ، الْخاتِمِ لِما سَبَقَ وَ الْفاتِحِ لِمَا اسْتُقْبِلَ وَ الْمُهَیْمِنِ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
السَّلامُ عَلی مَوْلانا أَمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ، وَ سَیِّدِ الْوَصِیِّیْنَ، وَ أَبِی الْأَئِمَّةِ الْمَعْصُوْمِیْنَ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
السَّلامُ عَلی فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ النِّساءِ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
السَّلامُ عَلَی الْأَئِمَّةِ الْمَعْصُوْمِیْنَ، سادَةِ الْمُتَّقِیْنَ، وَ کُبَراءِ الصِّدِّیْقِیْنَ، وَ أَعْلامِ الْمُهْتَدِیْنَ، وَ أَنْوارِ الْعارِفِیْنَ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
السَّلامُ عَلی مَوْلانا وَ سَیِّدِنا الْإمامِ الْمَعْصُوْمِ أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُوْسَی الرِّضا، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ نَبِیِّ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ خاتَمِ النَّبِیِّیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیِّیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَمِیْرِ الْمُؤْمِنِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ إمامِ الْمُتَّقِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ قائِدِ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ خَدِیْجَةَ الْکُبْری أُمِّ الْمُؤْمِنِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَبِی عَبْدِاللَّهِ الْحُسَیْنِ الشَّهِیْدِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ زَیْنِ الْعابِدِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدٍ، الْباقِرِ لِعُلُوْمِ الدِّیْنِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَبِی عَبْدِاللَّهِ جَعْفَرٍ الصّادِقِ الْأَمِیْنِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَبِی الْحَسَنِ مُوْسَی الْکاظِمِ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
ص: 527
السَّلامُ عَلَیْکَ یا وَلِیَّ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا حَبِیْبَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا صِفْوَةَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا عَمُوْدَ الدِّیْنِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وَصِیَّ رَسُوْلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا خاصَّةَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا خالِصَةَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَوْضِعَ سِرِّ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا عَیْبَةَ عِلْمِ اللَّهِ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ الْأَنْبِیاءِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وَصِیَّ الْأَوْصِیاءِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا مِشْکاةَ الضِّیاءِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا مُنْتَهَی الْعُلْیا.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الشَّرَفِ الْأَثِیْلِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا ذَا الْفِعْلِ الْجَمِیْلِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْأَصْلِ الْأَصِیْلِ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا أُسَّ الْإِیْمانِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا شَرِیْکَ الْقُرْآنِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْأَمانِ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا إمامَ الْأَبْرارِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وَصِیَّ الْمُخْتارِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا مُظْهِرَ الْأَسْرارِ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْمُعْجِزاتِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا مُوْضِحَ الْبَیِّناتِ.
السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الصِّراطُ الْمُسْتَقِیْمُ، السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الدِّیْنُ الْقَوِیْمُ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الْهُدی، السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَأْوَی التُّقی، السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَجْدَ (1) الْحِجا، السَّلامُ عَلَیْکَ یا طَوْدَ النُّهی.
السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الدّاعِی إلَی الْمَحَجَّةِ الْعُظْمی وَ الطّاعِنِ إلَی الْغایَةِ الْقُصْوی وَ السّامِی إلَی الْمَجْدِ وَ الْعُلی، السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعالِمُ بِالتَّأْوِیْلِ وَ الذِّکْری.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا دَلِیْلَ الرَّشادِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ السّادَةِ الْأَمْجادِ، السَّلامُ
ص: 528
عَلَیْکَ یَا ابْنَ الْقادةِ الزُّهّادِ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلَمِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا یَنْبُوْعَ الْحِکَمِ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
أَشْهَدُ یا مَوْلایَ أَنَّکَ الْمُطِیْعُ للَّهِ، الْقائِمُ بِأَمْرِ اللَّهِ، الْعامِلُ بِإرادَتِهِ، الْفائِزُ بِکَرامَتِهِ، اصْطَفاکَ اللَّهُ لِعِلْمِهِ، و َاخْتارَکَ لِسِرِّهِ، وَ أَعَزَّکَ بِهُداهُ، وَ خَصَّکَ بِبُرْهانِهِ، وَ أَیَّدَکَ بِرُوْحِهِ، وَ رَضِیَکَ خَلِیْفَةً فی أَرْضِهِ، و َداعِیاً إلی حَقِّهِ، وشَهِیْداً عَلی خَلْقِهِ، و َناصِراً لِدِیْنِهِ، وَ حُجَّةً عَلی بَرِیَّتِهِ، وَ تُرْجُماناً لِوَحْیِهِ، و َخازِناً لِعِلْمِهِ، وَ مُسْتَوْدَعاً لِحِکْمَتِهِ، عَصَمَکَ اللَّهُ مِنَ الذُّنُوْبِ، وَ بَرَّأَکَ مِنَ الْعُیُوْبِ.
زُرْتُکَ یا مَوْلایَ عارِفاً بِحَقِّکَ، مُسْتَبْصِراً بِشَأْنِکَ، مُهْتَدِیاً بِهُداکَ، مُقْتَفِیاً لِأَثَرِکَ، مُتَّبِعاً لِسُنَّتِکَ، مُتَمَسِّکاً بحَبْلِکَ، مُطِیْعاً لِأَمْرِکَ، مُوالِیاً لوَلِیِّکَ، مُعادِیاً لِعَدُوِّکَ، عالِماً بِأَنَّ الْحَقَّ لَکَ وَ مَعَکَ، مُتَوَسِّلًا إلَی اللَّهِ بِکَ، مُسْتَشْفِعاً إلَیْهِ بِجاهِکَ، وَ حَقٌّ عَلَیْهِ أَنْ لا یُخیِّبَ سائِلَهُ وَ الرّاجِیَ ما عِنْدَهُ لِزائِرِکَ الْمُطِیْعِ لَکَ.
پس دستها را بردارد و بگوید:
اللَّهُمَّ فَکَما وَفَّقْتَنِی لِلْإیْمانِ بِنَبِیِّکَ وَ التَّصْدِیْقِ بِکِتابِکَ، وَ مَنَنْتَ عَلَیَّ بِطاعَتِهِ وَ اتِّباعِ مِلَّتِهِ، وَ هَدَیْتَنِی إلی مَعْرِفَتِهِ وَ مَعْرِفَةِ الْأَئِمَّةِ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ، وَ أَکْمَلْتَ بِمَعْرِفَتِهِمُ الْإِیْمانَ، وَ قَبِلْتَ بِطاعَتِهِمْ وَ وِلایَتِهِمُ الْأَعْمالَ، و َاسْتَعْبَدْتَ بِالصَّلاةِ عَلَیْهِمْ عِبادَکَ، وَ جَعَلْتَهُمْ مِفْتاحاً لِلدُّعاءِ وَ سَبَباً لِلْإجابَةِ، فَصَلِّ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِیْنَ، وَ عَلی مَوْلانا وَ سَیِّدِنا أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُوْسی، و َاجْعَلْنِی بِهِمْ عِنْدَکَ وَجِیْهاً فی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِیْنَ، و َاجْعَلْ ذُنُوْبَنا بِهِمْ مَغْفُوْرَةً، وَ عُیُوْبَنا بِهِمْ مَسْتُوْرَةً، وَ فَرائِضَنا مَشْکُوْرَةً، وَ نَوافِلَنا مَبْرُوْرَةً، وَ قُلُوْبَنا بِذِکْرِکَ مَعْمُوْرَةً، وَ أَنْفُسَنا بِطاعَتِکَ مَسْرُوْرَةً، وَ جَوارِحَنا عَلی خِدْمَتِکَ مَقْهُوْرَةً، وَ أَسْماءَنا فی خَواصِّکَ مَشْهُوْرةً، وَ أَرْزاقَنا مِنْ لَدُنْکَ
ص: 529
مَدْرُوْرَةً، وَ حَوائِجَنا لَدَیْکَ مَیْسُوْرَةً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ.
پس برود و نزد سر ضریح مقدّس بایستد و بگوید:
السَّلامُ عَلَی الْقائِمِ مَقامَ الْأَنْبِیاءِ، السَّلامُ عَلَی الْوارِثِ عُلُوْمَ الْأَوْصِیاءِ.
السَّلامُ عَلی خَلِیْفَةِ اللَّهِ وَ خَلِیْفَةِ رَسُوْلِهِ.
السَّلامُ عَلی زِمامِ الدِّیْنِ، السَّلامُ عَلی نِظامِ الْمُسْلِمِیْنَ، السَّلامُ عَلی صَلاحِ الدُّنْیا وَ عُمْدَةِ الْمُؤْمِنِیْنَ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَصْلَ الْإسْلامِ النّامِیَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا فَرْعَهُ السّامِیَ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَنْ بِهِ تَمامُ الصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ وَ الصِّیامِ وَ الْحَجِّ وَ الْجِهادِ، وَ تَوَفُّرُ الْفَی ءِ وَ الصَّدَقاتِ، وَ إمْضاءُ الْحُدُوْدِ المُسَمَّیاتِ وَ الْأَحْکامِ الْمُبَیَّناتِ.
السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمُحلِّلُ حَلالَ اللَّهِ وَ الْمُحَرِّمُ حَرامَهُ، السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمُقِیْمُ حُدُوْدَ اللَّهِ وَ أَحْکامَهُ.
السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الذّابُّ عَنْ دِیْنِ اللَّهِ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ.
السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الدّاعِی إلَی اللَّهِ بِالْحُجَّةِ الْبالِغَةِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَنْ فَضْلُهُ کَالشَّمْسِ الْمُضِیْئَةِ الطَّالِعَةِ، الْمُجَلِّلَةِ بِنُوْرِها لِلْعالَمِ.
السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْبَدْرُ الْمُنِیْرُ وَ السِّراجُ الزّاهِرُ وَ النُّوْرُ السّاطِعُ وَ النَّجْمُ الْهادِی.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا عِزَّ الْمُسْلِمِیْنَ، وَ غَیْظَ الْمُنافِقِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا بَوارَ الْکافِرِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا أبَا السّادَةِ الْمَیامِیْنِ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَنْ عَجَزَتْ عَنْ ذِکْرِ فَضْلِهِ الْبُلَغاءُ، وَ قَصُرَتْ عَنْ إدْراکِهِ الْفُصَحاءُ، وَ تَحَیَّرَتْ فی نَعْتِ فَضْلِهِ الْخُطَباءُ، وَ لَمْ تَنْتَهِ إلَیْهِ الْحُکَماءُ «ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ
ص: 530
یُؤْتِیْهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُوْ الْفَضْلِ الْعَظِیْمِ» (1).
السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَوْلایَ، وَ عَلی آبائِکَ الْأَکْرَمِیْنَ وَ أَبْنائِکَ الطّاهِرِیْنَ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
پس ضریح را ببوسد و نماز زیارت بکند و بگوید:
یا شامِخاً فی بُعْدِهِ، یا رَؤُوْفاً فی رَحْمَتِهِ، یا مُحْیِیَ الْأَمْواتِ، یا مُخْرِجَ النَّباتِ، یا ظَهْرَ اللّاجِئِیْنَ، یا جارَ الْمُسْتَجِیْرِیْنَ، یا أَسْمَعَ السّامِعِیْنَ، یا أَبْصَرَ النّاظِرِیْنَ، یا صَرِیْخَ الْمُسْتَصْرِخِیْنَ، یا عِمادَ مَنْ لا عِمادَ لَهُ، یا سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ لَهُ، یا ذُخْرَ مَنْ لا ذُخْرَ لَهُ، یا حِرْزَ الضُّعَفاءِ، یا کَنْزَ الْفُقَراءِ، یا عَظِیْمَ الرَّجاءِ، یا مُنْقِذَ الْغَرْقی، یا مُحْیِیَ الْمَوْتی، یا أَمانَ الْخائِفِیْنَ، یا إلهَ الْعالَمِیْنَ، یا صانِعَ کُلِّ مَصْنُوْعٍ، یا جابِرَ کُلِّ کَسِیْرٍ، یا صاحِبَ کُلِّ غَرِیْبٍ، یا مُوْنِسَ کُلِّ وَحِیْدٍ، یا قَرِیْباً غَیْرَ بَعِیْدٍ، یا شاهِداً غَیْرَ غائِبٍ، یا غالِباً غَیْرَ مَغْلُوْبٍ، یا حَیُّ حِیْنَ لا حَیَّ، یا مُحْیِیَ الْمَوْتی، یا حَیُّ لا إلهَ إلّا أَنْتَ، بَدِیْعَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ، أَنْتَ الْقائِمُ عَلی کُلِّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ، أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، صَلاةً تُرْضِیْهِمْ وَ تُحْظِیْهِمْ وَ تُبَلِّغُهُمْ أَقْصی رِضاکَ، وَ أَنْ تَرْحَمَ ذُلِّی بَیْنَ یَدَیْکَ، وَ تَضَرُّعِی إلَیْکَ، وَ وَحْشَتِی مِنَ النّاسِ، وَ أُنْسِی بِکَ یا کَرِیْمُ، تَصَدَّقْ عَلَیَّ فی هذِهِ السّاعَةِ بِرَحْمَةٍ مِنْ عِنْدِکَ تَهْدِی بِها قَلْبِی، وَ تَجْمَعُ بِها أَمْرِی، وَ تَلُمُّ بِها شَعَثِی، وَ تُبَیِّضُ بِها وَجْهِی، وَ تُکْرِمُ بِها مَقامِی، وَ تَحُطُّ بِها عَنِّی وِزْرِی، وَ تَغْفِرُ بِها ما مَضی مِنْ ذُنُوْبِی، وَ تَعْصِمُنِی بِها فِیْما بَقِیَ مِنْ عُمْرِی، وَ تَسْتَعْمِلُنِی فی ذلِکَ کُلِّهِ
ص: 531
بِطاعَتِکَ وَ ما یُرْضِیْکَ عَنِّی، وَ تَخْتِمُ عَمَلِی بِأَحْسَنِهِ، وَ تَجْعَلُ لِی ثَوابَهُ الْجَنَّةَ، وَ تَسْلُکُ بِی سَبِیْلَ الصّالِحِیْنَ، وَ تُعِیْنُنِی عَلی صالِحِ ما أَعْطَیْتَنِی وَ لا تُشْمِتُ بِی حاسِداً وَ لا عَدُوّاً وَ لا تَکِلُنِی إلی نَفْسِی طَرْفَةَ عَیْنٍ أَبَداً وَ لا أقَلَّ مِنْ ذلِکَ وَ لا أَکْثَرَ، یا رَبَّ الْعالَمِیْنَ.
و سعی کند در دعا کردن به آنچه خواهد، پس قبر را در پیش رو قرار دهد و بگوید:
اللَّهُمَّ إنِّی زُرْتُ هذَا الْإمامَ مُقِرّاً بِإمامَتِهِ، مُعْتَقِداً لِفَرْضِ طاعَتِهِ، فَقَصَدْتُ مَشْهَدَهُ بِذُنُوْبِی وَ عُیُوْبِی، وَ مُوْبِقاتِ آثامِی، وَ کَثْرَةِ سَیِّئاتِی وَ خَطایایَ وَ ما تَعْرِفُهُ مِنِّی، مُسْتَجِیْراً بِعَفْوِکَ، مُسْتَعِیْذاً بِحِلْمِکَ، لاجِئاً إِلی رُکْنِکَ، عائِذاً بِرَأْفَتِکَ، مُسْتَشْفِعاً بِوَلِیِّکَ وَ ابْنِ أَوْلِیائِکَ، وَ صَفِیِّکَ وَ ابْنِ أَصْفِیائِکَ، وَ أَمِیْنِکَ وَ ابْنِ أُمَنائِکَ، وَ خَلِیْفَتِکَ وَ ابْنِ خُلَفائِکَ، الَّذِیْنَ جَعَلْتَهُمُ الْوَسِیْلَةَ إلی رَحْمَتِکَ وَ رِضْوانِکَ وَ الذَّرِیْعَةَ إلی رَأْفَتِکَ وَ غُفْرانِکَ.
اللَّهُمَّ وَ أُوْلی حاجاتِی إلَیْکَ أَنْ تَغْفِرَ لِی ما سَلَفَ مِنْ ذُنُوْبِی عَلی کَثْرَتِها، وَ أَنْ تَعْصِمَنِی فِیْما بَقِیَ مِنْ عُمْرِی، وَ تُطَهِّرَ دِیْنِی مِمّا یُدَنِّسُهُ وَ یَشِیْنُهُ وَ یُزْرِی بِهِ، وَ تَحْمِیَهُ مِنَ الرَّیْبِ وَ الشَّکِّ وَ الْفَسادِ وَ الشِّرْکِ، وَ تُثَبِّتَنِی عَلی طاعَتِکَ، وَ طاعَةِ رَسُوْلِکَ وَ ذُرِّیَّتِهِ النُّجَباءِ السُّعَداءِ - صَلَواتُکَ عَلَیْهِمْ وَ رَحْمَتُکَ وَ سَلامُکَ وَ بَرَکاتُکَ - ، وَ تُحْیِیَنِی ما أَحْیَیْتَنِی عَلی طاعَتِهِمْ، وَ تُمِیْتَنِی إذا أَمَتَّنِی عَلی طاعَتِهِمْ، وَ أَنْ لا تَمْحُوَ مِنْ قَلْبِی مَوَدَّتَهُمْ وَ مَحَبَّتَهُمْ، وَ بُغْضَ أَعْدائِهِمْ، وَ مُرافَقَةَ أَوْلِیائِهِمْ وَ بِرَّهُم.
وَأَسْأَلُکَ یا رَبِّ أَنْ تَقْبَلَ ذلِکَ مِنِّی، وَ تُحَبِّبَ إلَیَّ عِبادَتَکَ، وَ تُبَغِّضَ إلَیَّ مَعاصِیَکَ، وَ تَرْزُقَنِی تَوْبَةً نَصُوْحاً تَرْضاها، وَ نِیَّةً تَحْمَدُها، وَ عَمَلًا صالِحاً تَقْبَلُهُ، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ.
پس چون خواهد که زیارت وداع کند نزد ضریح بایستد رو به قبر و پشت به قبله و بگوید:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَمِیْنَ اللَّهِ فی أَرْضِهِ، وَ حُجَّتَهُ عَلی خَلْقِهِ، وَ خازِنَ عِلْمِهِ، وَ مَوْضِعَ سِرِّهِ، وَ بابَ أَمْرِهِ وَ نَهْیِهِ، وَ صِراطَهُ الْمُسْتَقِیْمَ، سَلامَ مُوَدِّعٍ لا سَئِمٍ وَ لا قالٍ وَ لا مالٍّ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
ص: 532
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اجْعَلْ غُدُوَّنا مَقْرُوْناً بِالتَّوَکُّلِ عَلَیْکَ، وَ رَواحَنا عَنْکَ مَوْصُوْلًا بِالنَّجاحِ مِنْکَ، وَ دُعاءَنا لَکَ مَقْرُوْناً بِحُسْنِ الْإِجابَةِ، وَ خُضُوْعَنا بَیْنَ یَدَیْکَ داعِیاً إِلی رَحْمَتِکَ، وَ اعْتِرافَنا بِذُنُوْبِنا شَفِیْعاً إلی عَفْوِکَ، وَ ارْزُقْنَا الْعَوْدَ إِلی زِیارَتِهِ، ثُمَّ الْعَوْدَ إِلَیْهِ، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِیْنَ.
اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّا لِزِیارَةِ سَیِّدِنا وَ إِمامِنا، الْمَفْرُوْضِ طاعَتُهُ عَلَیْنا، وَ ارْزُقْنا زِیارَتَهُ أَبَداً ما أَبْقَیْتَنا، إِنَّکَ ذُوْ الْفَضْلِ الْعَظِیْمِ وَ الْمَنِّ الْجَسِیْمِ، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرِیْنَ (1).
ص: 533
ص: 534
به سند معتبر منقول است از حضرت امام حسن عسکری علیه السلام که فرمود که: قبر من در سُرّ من رآی امان است از برای اهل دو جانب از بلاها و عذاب خدا (1).
مؤلّف گوید که: در باب اول، احادیث فضیلت زیارت ائمة علیهم السلام عموماً گذشت.
و بدان که خلاف است که آیا داخل خانه مقدّس ایشان می توان شد که نزدیک قبر زیارت کنند، یا از بیرون خانه باید زیارت کرد. و اشهر میان علما آن است که داخل می توان شد، زیرا که در احادیث بسیار وارد شده است که ائمّه علیهم السلام تجویز فرموده اند شیعیان را که تصرّف نمایند در اراضی و مساکنی که به ایشان تعلّق دارد و عمومات زیارت ایشان و کیفیّاتی که دربعضی از زیارات جامعه وارد شده است، از داخل شدن روضه و بوسیدن قبر و غیر آن، که دلالت بر تجویز دخول روضه می کند، مؤیّد است.
و به سند معتبر منقول است از ابو الطیّب که: من داخل خانه عسکریّین علیهما السلام نمی شدم و از پشت شبکه زیارت می کردم، در روز عاشورا در میان روز که آفتاب بسیار گرم بود و راهها خالی بود، متوجّه روضه مقدّسه ایشان شدم و ترسان و هراسان بودم از اصحاب خلیفه و از اهل شهر، تا آنکه رسیدم به دیواری که از آنجا به جانب شبکه می باید رفت، ناگاه شخصی را دیدم که در دَرِ خانه مقدّسه ایشان نشسته است
ص: 535
و پشتش به این طرف است و گویا در دفتری نظر می کند.
پس به من گفت که: به کجا می روی ای ابو الطّیّب؟ - به صدایی که شبیه بود به صدای حسین پسر حضرت امام علی نقی علیه السلام - .
با خود گفتم که: این حسین است که آمده است که برادر خود را زیارت کند.
گفتم: ای سیّد من، می روم که زیارت کنم از پشت شبکه و بعد از آن می آیم که حقّ خدمت شما را ادا کنم.
فرمود که: چرا داخل خانه نمی شوی ای ابو الطیّب؟
گفتم: خانه صاحبی دارد و بی رخصت او داخل نمی شوم.
فرمود که: هر گاه تو مولی و مطیع ما باشی و اعتقاد به امامت ما به راستی داشته باشی، ما چون تو را مانع شویم از داخل شدن خانه خود؟! بیا و داخل خانه شو.
باز قبول نکردم و روانه شدم، چون به نزدیک در خانه رسیدم کسی را ندیدم، دانستم که حضرت صاحب الامر علیه السلام بوده است و پشیمان شدم؛ پس رفتم به نزد بصری که خادم روضه مقدّسه بود و طلبیدم او را که در را برای من گشود؛ و رفتم و از اندرون زیارت کردم (1).
مؤلّف گوید که: این حدیث نیز مؤیّد رخصت می شود.
و ابن قولویه - علیه الرّحمه - در کامل الزّیاره گفته است که: روایت شده است از بعضی از ائمّه علیهم السلام که: چون خواهی زیارت قبر امام علی نقی و امام حسن عسکری علیهما السلام بکنی، غسل می کنی و به نزد قبر ایشان می روی اگر توانی رفت؛ و اگر نه، اشاره می کنی به سلامْ مقابلِ شبکه که به سوی ضریح مفتوح است و می گویی:
السَّلامُ عَلَیْکُما یا وَلِیَّیِ اللَّهِ، السّلامُ عَلَیْکُما یا حُجَّتَیِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکُما یا نُوْرَیِ اللَّهِ فِی ظُلُماتِ الْأَرْضِ، السَّلامُ عَلَیْکُما یا مَنْ بَدا للَّهِ فِی شَأْنِکُما.
أَتَیْتُکُما زائراً، عارِفاً بِحَقِّکُما، مُعادِیاً لِأَعْدائِکُما، مُوالِیاً لِأَوْلِیائِکُما، مُؤْمِناً بِما
ص: 536
آمَنْتُما بِهِ، کافِراً بِما کَفَرْتُما بِهِ، مُحَقِّقاً لِما حَقَّقْتُما، مُبْطِلًا لِما أَبْطَلْتُما.
أَسْأَلُ اللَّهَ رَبِّی وَ رَبَّکُما أَنْ یَجْعَلَ حَظِّی مِنْ زِیارَتِکُمَا الصَّلاةَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَنْ یَرْزُقَنِی مُرافَقَتَکُما فِی الْجِنانِ مَعَ آبائِکُمَا الصّالِحِیْنَ، وَ أَسْأَلُهُ أَنْ یُعْتِقَ رَقَبَتِی مِنَ النّارِ، وَ یَرْزُقَنِی شَفاعَتَکُما وَ مُصاحَبَتَکُما، وَ یُعَرِّفَ بَیْنِی وَ بَیْنَکُما وَ لا یَسْلُبَنِی حُبَّکُما وَ حُبَّ آبائِکُمَا الصّالِحِیْنَ، وَ أَنْ لا یَجْعَلَهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتِکُما، وَ یَحْشُرَنِی مَعَکُما فی الْجَنَّةِ بِرَحْمَتِهِ.
اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی حُبَّهُما، وَ تَوَفَّنِی عَلی مِلَّتِهِما.
اللَّهُمَّ الْعَنْ ظالِمِی آلِ مُحَمَّدٍ حَقَّهُمْ، وَ انْتَقِمْ مِنْهُمْ.
اللَّهُمَّ الْعَنِ الْأَوَّلِیْنَ مِنْهُمْ وَ الْآخِرِیْنَ، وَ ضاعِفْ عَلَیْهِمُ الْعَذابَ، وَ ابْلُغْ (1) بِهِمْ وَ بِأَشْیاعِهِمْ وَ مُحِبِّیْهِمْ وَ مُتَّبِعِیْهِمْ أَسْفَلَ دَرَکٍ مِنَ الْجَحِیْمِ، إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیْرٌ.
اللَّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَ وَلِیِّکَ وَ ابْنِ وَ لِیِّکَ، وَ اجْعَلْ فَرَجَنا مَعَ فَرَجِهِمْ یا أَرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ.
و جهد می کنی در دعا کردن از برای خود و پدر و مادر خود و هر دعا که خواهی بکن و اگر توانی به نزدیک قبر ایشان بروی، دو رکعت نماز نزد قبر بکن؛ و اگر نتوانی، داخل مسجد شو و دو رکعت نماز بکن و هر دعا که خواهی بکن که مستجاب است؛ و این مسجد در پهلوی خانه ایشان است و حضرت امام علی نقی و امام حسن عسکری در آن نماز می کرده اند (2).
مؤلّف گوید که: آن مسجد، در این زمان داخل خانه مقدّسه شده است و در پشت ضریح عسکریّین علیهما السلام واقع است. و در این روضه نیز، زیارات جامعه اولی است.
و شیخ طوسی - علیه الرحمه - گفته است که: چون خواهی ایشان را وداع کنی،
ص: 537
نزد قبر بایست و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکُما یا وَلِیَّیِ اللَّهِ، أَسْتَوْدِعُکُمَا اللَّهَ وَ أَقْرَأُ عَلَیکُمَا السَّلامَ، آمَنّا بِاللَّهِ وَ بِالرَّسُوْلِ وَ بِما جِئْتُما بِهِ وَ دَلَلْتُما عَلَیْهِ، اللَّهُمَّ اکْتُبْنا مَعَ الشّاهِدِیْنَ.
اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتِهِما، وَ ارْزُقْنِی الْعَوْدَ إلَیْهِما، وَ احْشُرْنِی مَعَهُما وَ مَع آبائِهِمَا الطّاهِرِیْنَ وَ الْقائِمِ الْحُجَّةِ مِنْ ذُرِّیَّتِهِما یا أَرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ (1).
و در حدیث معتبر منقول است که: منصوری به خدمت حضرت امام علی نقی - صلوات اللَّه علیه - عرض کرد که: ای سیّد من، دعایی تعلیم من نما که تقرّب جویم به سوی خدای تعالی به آن دعا.
فرمود که: این دعایی است که من بسیار می خوانم و از خدا سؤال کردم که هر که این دعا را در روضه من بخواند، خدا او را نا امید نگرداند؛ و آن دعا این است:
یا عُدَّتِی عِنْدَ الْعُدَدِ، وَ یا رَجائِی وَ الْمُعْتَمَدُ، وَ یا کَهْفِی وَ السَّنَدُ، یا واحِدُ یا أَحَدُ، وَ یا قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ، أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِحَقِّ مَنْ خَلَقْتَهُ مِنْ خَلْقِکَ، وَ لَمْ تَجْعَلْ فی خَلْقِکَ أَحَداً مِثْلَهُمْ، صَلِّ عَلی جَماعَتِهِمْ، وَ افْعَلْ بِی - کذا وکذا (2).
و حاجتهای خود را بطلبد.
و بدان که علما در کتب خود، زیارت مادر حضرت صاحب الامر علیه السلام را ذکر کرده اند.
و قبر حضرت حکیمه خاتون دختر حضرت امام محمّد تقی علیهما السلام نیز در آن روضه مقدّسه است، باید که آن حضرت را نیز زیارت کنند، که در نهایت جلالت و از مخصوصان اصحاب سرّ ائمه بوده است و در زمان حضرت امام حسن عسکری علیه السلام و بعد از آن، به خدمت حضرت صاحب الامر علیه السلام می رسیده است و در وقت ولادت آن حضرت حاضر بوده است و خدمت چهار امام کرده است.
ص: 538
و بدان که زیارت عسکریّین علیهما السلام در ازمنه شریفه و اوقات مخصوصه به ایشان، اولی و انسب است. خصوصاً روز ولادت امام علی نقی علیه السلام که پانزدهم ماه ذی الحجة است موافق مشهور و به روایت ابن عیّاش دوم یا پنجم ماه رجب است و به روایت ابراهیم بن هاشم سیزدهم ماه رجب است.
و روز وفات آن حضرت، که سوم (1) ماه رجب است به روایت ابراهیم بن هاشم و غیر او، یا دوم یا پنجم ماه رجب است بنا بر بعضی اقوال، یا بیست و ششم ماه جمادی الثّانی است بنا بر قول کلینی.
و روز امامت آن حضرت، که آخر ماه ذی القعده است، یا یازدهم آن.
و روز ولادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام، که دهم ماه ربیع الثّانی است بنا بر مشهور، یا هشتم آن بنا بر قول شیخ طبرسی، یا چهارم آن به قول شیخ شهید.
و روز وفات آن حضرت، که هشتم ماه ربیع الاوّل است به قول کلینی و اکثر علما، یا اوّل آن به قول شیخ در مصباح.
و روز خلافت آن حضرت، که روز وفات والد بزرگوار او است - صلوات اللَّه علیهما - (2).
ص: 539
و به سندهای صحیح و معتبر از محمّد بن عبداللَّه حِمیَری منقول است که:
از ناحیه مقدّسه فرمان حضرت صاحب الامر - صلوات اللَّه علیه - به سوی او بیرون آمد که: چون خواهید متوجّه شوید به ما به سوی خدا و به سوی ما، پس بگویید - چنانچه خدا فرموده است - :
«سَلامٌ عَلی آلِ یاسِیْن» (1).
السَّلامُ عَلَیْکَ یا داعِیَ اللَّهِ وَ رَبّانِیَّ آیاتِهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا بابَ اللَّهِ وَ دَیّانَ دِیْنِهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلِیْفَةَ اللَّهِ وَ ناصِرَ حَقِّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ وَ دَلِیْلَ إرادَتِهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا تالِیَ کِتابِ اللَّهِ وَ تُرْجُمانَهُ، السَّلامُ عَلَیْکَ فی آناءِ لَیْلِکَ وَ أَطْرافِ نَهارِکَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّةَ اللَّهِ فی أَرْضِهِ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا مِیْثاقَ اللَّهِ الَّذِی أَخَذَهُ وَ وَکَّدَهُ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِی
ص: 540
ضَمِنَهُ، السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصُوْبُ وَ الْعِلْمُ الْمَصْبُوْبُ وَ الْغَوْثُ وَ الرَّحْمَةُ الْواسِعَةُ وَعْداً غَیْرَ مَکْذُوْبٍ.
السَّلامُ عَلَیْکَ حِیْنَ تَقُوْمُ، السَّلامُ عَلَیْکَ حِیْنَ تَقْعُدُ، السَّلامُ عَلَیْکَ حِیْنَ تَقْرَأُ وَ تُبَیِّنُ، السَّلامُ عَلَیْکَ حِیْنَ تُصَلِّی وَ تَقْنُتُ، السَّلامُ عَلَیْکَ حِیْنَ تَرْکَعُ وَ تَسْجُدُ، السَّلامُ عَلَیْکَ حِیْنَ تُهَلِّلُ وَ تُکَبِّرُ، السَّلامُ عَلَیْکَ حِیْنَ تَحْمَدُ وَ تَسْتَغْفِرُ، السَّلامُ عَلَیْکَ حِیْنَ تُصْبِحُ وَ تُمْسِی.
السَّلامُ عَلَیْکَ فی اللَّیْلِ إذا یَغْشی وَ النَّهارِ إذا تَجَلّی.
السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْإمامُ الْمَأْمُوْنُ، السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمُقَدَّمُ الْمَأْمُوْلُ، السَّلامُ عَلَیْکَ بِجَوامِعِ السَّلامِ.
أُشْهِدُکَ یا مَوْلایَ أَنِّی أَشْهَدُ أَنْ لا إلهَ إلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیْکَ لَهُ، وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُوْلُهُ، لا حَبِیْبَ إلّا هُوَ وَ أَهْلُهُ.
وَأُشْهِدُکَ أَنَّ عَلِیّاً أَمِیْرَالْمُؤْمِنِیْنَ حُجَّتُهُ وَ الْحَسَنَ حُجَّتُهُ وَ الْحُسَیْنَ حُجَّتُهُ، وَ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ حُجَّتُهُ، وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ حُجَّتُهُ، وَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ حُجَّتُهُ، وَ مُوْسَی بْنَ جَعْفَرٍ حُجَّتُهُ، وَ عَلِیَّ بْنَ مُوسی حُجَّتُهُ، وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ حُجَّتُهُ، وَ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ حُجَّتُهُ وَ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ حُجَّتُهُ. وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ حُجَّةُ اللَّهِ.
أَنْتُمُ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ؛ وَ أَنَّ رَجْعَتَکُمْ حَقٌّ لا رَیْبَ فِیْها، یَوْمَ «لایَنْفَعُ نَفْساً إیْمانُها لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فی إیْمانِها خَیْراً» (1)، وَ أَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ، وَ أَنَّ ناکِراً وَ نَکِیْراً حَقٌّ.
وَأَشْهَدُ أَنَّ النَّشْرَ وَ الْبَعْثَ حَقٌّ، وَ أَنَّ الصِّراطَ حَقٌّ وَ المِرْصادَ حَقٌّ، وَ الْمِیْزانَ وَ الْحَشْرَ حَقٌّ وَ الْحِسابَ حَقٌّ وَ الْجَنَّةَ وَ النّارَ حَقٌّ وَ الْوَعْدَ وَ الْوَعِیْدَ بِهِما حَقٌّ.
ص: 541
یا مَوْلایَ شَقِیَ مَنْ خالَفَکُمْ، وَ سَعِدَ مَنْ أَطاعَکُمْ.
فَاشْهَدْ عَلی ما أَشْهَدْتُکَ عَلَیْهِ، وَ أَنا وَلِیٌّ لَکَ، بَرِیْ ءٌ مِنْ عَدُوِّکَ؛ فَالْحَقُّ ما رَضِیْتُمُوْهُ وَ الْباطِلُ ما سَخِطْتُمُوْهُ وَ الْمَعْرُوْفُ ما أَمَرْتُمْ بِهِ وَ الْمُنْکَرُ ما نَهَیْتُمْ عَنْهُ.
فَنَفْسِی مُؤْمِنَةٌ بِاللَّهِ وَحْدَهُ لا شَرِیْکَ لَهُ، وَ بِرَسُوْلِهِ، وَ بِأَمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ، وَ بِکُمْ یا مَوْلایَ (1) أَوَّلِکُمْ وَ آخِرِکُمْ، وَ نُصْرَتِی مُعَدَّةٌ لَکُمْ، وَ مَوَدَّتِی خالِصَةٌ لَکُمْ، آمِیْنَ آمِیْنَ.
و بعد از آن، این دعا می خوانی:
اللَّهُمَّ إنِّی أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ نَبِیِّ رَحْمَتِکَ، وَ کَلِمَةِ نُوْرِکَ، وَ أَنْ تَمْلَأَ قَلْبِی نُوْرَ الْیَقِیْنِ، وَ صَدْرِی نُوْرَ الْإیْمانِ، وَ فِکْرِی نُوْرَ النِّیّاتِ، وَ عَزْمِی نُوْرَ الْعِلْمِ، وَ قُوَّتِی نُوْرَ الْعَمَلِ، وَ لِسانِی نُوْرَ الصِّدْقِ، وَ دِیْنِی نُوْرَ الْبَصائِرِ مِنْ عِنْدِکَ، وَ بَصَرِی نُوْرَ الضِّیاءِ، وَ سَمْعِی نُوْرَ الْحِکْمَةِ، وَ مَوَدَّتِی نُوْرَ الْمُوالاةِ لِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ - عَلَیْهِمُ السَّلامُ - ، حَتّی أَلْقاکَ وَ قَدْ وَفَیْتُ بِعَهْدِکَ وَ مِیْثاقِکَ فَتُغَشِّیْنِی رَحْمَتَکَ (2)، یا وَلِیُّ یا حَمِیْدُ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی حُجَّتِکَ فی أَرْضِکَ، وَ خَلِیْفَتِکَ فی بِلادِکَ وَ الدّاعِی إلی سَبِیْلِکَ وَ الْقائِمِ بِقِسْطِکَ وَ الثّائِرِ بِأَمْرِکَ، وَلِیِّ الْمُؤْمِنِیْنَ، وَ بَوارِ الْکافِرِیْنَ، وَ مُجَلِّی الظُّلْمَةِ، وَ مُنِیْرِ الْحَقِّ وَ النّاطِقِ بِالْحِکْمَةِ وَ الصِّدْقِ، وَ کَلِمَتِکَ التّامَّةِ فی أَرْضِکَ، الْمُرْتَقِبِ الْخائِفِ وَ الْوَلِیِّ النّاصِحِ، سَفِیْنَةِ النَّجاةِ، وَ عَلَمِ الْهُدی، وَ نُوْرِ أَبْصارِ الْوَری، وَ خَیْرِ مَنْ تَقَمَّصَ وَ ارْتَدی، وَ مُجَلِّی الْغَماءِ (3)، الَّذِی یَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً کَما مُلِئَتْ ظلْماً وَ جَوْراً، إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیْرٌ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی وَلِیِّکَ وَ ابْنِ أَوْلِیائِکَ، الَّذِیْنَ فَرَضْتَ طاعَتَهُمْ، وَ أَوْجَبْتَ حَقَّهُمْ، وَ أَذْهَبْتَ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرْتَهُمْ تَطْهِیْراً.
ص: 542
اللَّهُمَّ انْصُرْهُ وَ انْتَصِرْ بِهِ لِدِیْنِکَ، وَ انْصُرْ بِهِ أَوْلِیاءَکَ وَ أَوْلِیاءَهُ وَ شِیْعَتَهُ وَ أَنْصارَهُ، وَ اجْعَلْنا مِنْهُمْ.
اللَّهُمَّ أَعِذْهُ مِنْ شَرِّ کُلِّ باغٍ وَ طاغٍ، وَ مِنْ شَرِّ جَمِیْعِ خَلْقِکَ، وَ احْفَظْهُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ، وَ عَنْ یَمِیْنِهِ وَ عَنْ شِمالِهِ، وَ احْرُسْهُ وَ امْنَعْهُ مِنْ أَنْ یُوْصَلَ إلَیْهِ بِسُوْءٍ، وَ احْفَظْ فِیْهِ رَسُوْلَکَ وَ آلَ رَسُوْلِکَ، وَ أَظْهِرْ بِهِ الْعَدْلَ، وَ أَیِّدْهُ بِالنَّصْرِ، وَ انْصُرْ ناصِرِیْهِ، وَ اخْذُلْ خاذِلِیْهِ، وَ اقْصِمْ قاصِمِیْهِ، وَ اقْصِمْ بِهِ جَبابِرَةَ الْکُفْرَ، وَ اقْتُلْ بِهِ الْکُفّارَ وَ الْمُنافِقِیْنَ، وَ جَمِیْعَ الْمُلْحِدِیْنَ، حَیْثُ کانُوْا مِنْ مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ امْلَأْ بِهِ الْأَرْضَ عَدْلًا، وَ أَظْهِرْ بِهِ دِیْنَ نَبِیِّکَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ.
وَاجْعَلْنِی اللَّهُمَّ مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعْوانِهِ، وَ أَتْباعِهِ وَ شِیْعَتِهِ، وَ أَرِنِی فی آلِ مُحَمَّدٍ - عَلَیْهِمُ السَّلامُ - ما یَأْمُلُوْنَ، وَ فی عَدُوِّهِمْ ما یَحْذَرُوْنَ، إلهَ الْحَقِّ آمِیْنَ، یا ذَا الْجَلالِ وَ الْإکْرامِ، یا أَرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ (1).
شکایت کردم به محمّد بن عثمان - که از نوّاب حضرت صاحب الامر صلوات اللَّه علیه بوده است - که بسیار مشتاقم به دیدن مولای خود.
گفت: با اشتیاق، خواهش دیدن آن حضرت هم داری؟
گفتم: بلی. گفت: خدا ثواب دهد تو را بر اشتیاق تو و روی مبارک آن حضرت را به تو بنماید به آسانی و عافیت. پس گفت که: آرزوی دیدن آن حضرت در این ایّام غیبت مکن؛ که باید مشتاق خدمت آن حضرت باشی و سؤال نکنی اجتماع
ص: 543
با آن حضرت را، که این از امور حتمی خدا است و تسلیم و انقیاد مر امر خدا را لازم است؛ ولیکن متوجّه شو به سوی آن حضرت به زیارت کردن بعد از دوازده رکعت نماز، که در هر رکعت سوره «قل هو اللَّه أحد» بخوانی و بعد از هر دو رکعت سلام بگویی و صلوات بر محمّد و آل محمّد بفرستی، پس بگو:
«سَلامٌ عَلی آلِ یاسِیْن»، ذلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْمُبِیْنُ وَ اللَّهُ ذُوْ الْفَضْلِ الْعَظِیْمِ لِمَنْ یَهْدِیْهِ صِراطَهُ الْمُسْتَقِیْمَ.
قَدْ آتاکُمُ اللَّهُ یا آلَ یاسِیْنَ خِلافَتَهُ، وَ عَلِمَ مَجارِیَ أَمْرِهِ فِیْما قَضاهُ وَ دَبَّرَهُ وَ رَتَّبَهُ وَ أَرادَهُ فی مَلَکُوْتِهِ، فَکَشَفَ لَکُمُ الْغِطاءَ، وَ أَنْتُمْ خَزَنَتُهُ وَ شُهَداؤُهُ وَ عُلَماؤُهُ وَ أُمَناؤُهُ، وَ ساسَةُ الْعِبادِ، وَ أَرْکانُ الْبِلادِ، وَ قُضاةُ الْأَحْکامِ، وَ أَبْوابُ الْإیْمانِ، وَ سُلالَةُ النَّبِیِّیْنَ، وَ صَفْوَةُ الْمُرْسَلِیْنَ، وَ عِتْرَةُ خِیَرَةِ رَبِّ الْعالَمِیْنَ.
وَمِنْ تَقْدِیْرِهِ مَنائِحَ الْعَطاءِ بِکُمْ إنْفاذُهُ مَحْتُوْماً مَقْرُوْناً، فَما شَیْ ءٌ مِنّا إلّاوَأَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إلَیْهِ السَّبِیْلُ.
خِیارُهُ لِوَلِیِّکُمْ نِعْمَةٌ، وَ انْتِقامُهُ مِنْ عَدُوِّکُمْ سُخْطَةٌ، فَلا نَجاةَ وَ لا مَفْزَعَ إلّاأَنْتُمْ وَ لا مَذْهَبَ عَنْکُمْ، یا أَعْیُنَ اللَّهِ النّاظِرَةَ، وَ حَمَلَةَ مَعْرِفَتِهِ، وَ مَساکِنَ تَوْحِیْدِهِ فی أَرْضِهِ وَ سَمائِهِ.
وَ أَنْتَ - یا مَوْلایَ وَ یا حُجَّةَ اللَّهِ وَ بَقِیَّتَهُ - کَمالُ نِعْمَتِهِ، وَ وارِثُ أَنْبِیائِهِ وَ خُلَفائِهِ ما بَلَغْناهُ مِنْ دَهْرِنا، وَ صاحِبُ الرَّجْعَةِ لِوَعْدِ رَبِّنا، الَّتِی فِیْها دَوْلَةُ الحَقِّ وَ فَرَجُنا، وَ نَصْرُ اللَّهِ لَنا وَ عِزُّنا.
السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصُوْبُ وَ الْعِلْمُ الْمَصْبُوْبُ وَ الْغَوْثُ وَ الرَّحْمَةُ الْواسِعَةُ، وَعْداً غَیْرَ مَکْذُوْبٍ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْمَرْأی وَ الْمَسْمَعِ، الَّذِی بِعَیْنِ اللَّهِ مَواثِیْقُهُ، وَ بِیَدِ اللَّهِ
ص: 544
عُهُوْدُهُ، وَ بِقُدْرَةِ اللَّهِ سُلْطانُهُ.
أَنْتَ الْحَلِیْمُ الَّذِی لا تُعَجِّلُهُ الْغَضْبَةُ (1) وَ الْکَرِیْمُ الَّذِی لا تُبَخِّلُهُ الْحَفِیْظَةُ وَ الْعالِمُ الَّذِی لا تُجَهِّلُهُ الْحَمِیَّةُ، مُجاهَدَتُکَ فی اللَّهِ ذاتُ مَشِیَّةِ اللَّهِ، وَ مُقارَعَتُکَ فی اللَّهِ ذاتُ انْتِقامِ اللَّهِ، وَ صَبْرُکَ فی اللَّهِ ذُوْ أَناةِ اللَّهِ، وَ شُکْرُکَ للَّهِ ذُوْ مَزِیْدِ اللَّهِ وَ رَحْمَتِهِ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَحْفُوظاً بِاللَّهِ (2)، اللَّهُ نَوَّرَ أَمامَهُ وَ وَ راءَهُ، وَ یَمِیْنَهُ وَ شِمالَهُ، وَ فَوْقَهُ وَ تَحْتَهُ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَخْزُوْناً (3) فی قُدرَةِ اللَّهِ، نُوْرٌ سَمْعُهُ وَ بَصَرُهُ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِی ضَمِنَهُ، وَ یا مِیْثاقَ اللَّهِ الَّذِی أَخَذَهُ وَ وَکَّدَهُ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا داعِیَ اللَّهِ وَ دَیّانَ دِیْنِهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلِیْفَةَ اللَّهِ وَ ناصِرَ حَقِّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ وَ دَلِیْلَ إرادَتِهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا تالِیَ کِتابِ اللَّهِ وَ تُرْجُمانَهُ، السَّلامُ عَلَیْکَ فی آناءِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّةَ اللَّهِ فی أَرْضِهِ.
السَّلامُ عَلَیْکَ حِیْنَ تَقُوْمُ، السَّلامُ عَلَیْکَ حِیْنَ تَقْعُدُ، السَّلامُ عَلَیْکَ حِیْنَ تَقْرَأُ وَ تُبَیِّنُ، السَّلامُ عَلَیْکَ حِیْنَ تُصَلِّی وَ تَقْنُتُ، السَّلامُ عَلَیْکَ حِیْنَ تَرْکَعُ وَ تَسْجُدُ، السَّلامُ عَلَیْکَ حِیْنَ تُعَوِّذُ وَ تُسَبِّحُ، السَّلامُ عَلَیْکَ حِیْنَ تُهَلِّلُ وَ تُکَبِّرُ، السَّلامُ عَلَیْکَ حِیْنَ تَحْمَدُ وَ تَسْتَغْفِرُ، السَّلامُ عَلَیْکَ حِیْنَ تُمَجِّدُ وَ تَمْدَحُ، السَّلامُ عَلَیْکَ حِیْنَ تُمْسِی وَ تُصْبِحُ.
السَّلامُ عَلَیْکَ فی اللَّیْلِ إذا یَغْشی، وَ فی النَّهارِ إذا تَجَلّی، السَّلامُ عَلَیْکَ فی الْآخِرَةِ وَ الْأُوْلی.
السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا حُجَجَ اللَّهِ، وَ دُعاتَنا، وَ هُداتَنا، وَ رُعاتَنا، وَ قادَتَنا وَ أَئِمَّتَنا، وَ سادَتَنا وَ مَوالِیَنا.
ص: 545
السَّلامُ عَلَیْکُمْ، أَنْتُمْ نُوْرُنا، وَ أَنْتُمْ جاهُنا أَوْقاتَ صَلَواتِنا، وَ عِصْمَتُنا بِکُمْ لِدُعائِنا وَ صَلاتِنا وَ صِیامِنا وَ اسْتِغْفارِنا وَ سائِرِ أَعْمالِنا.
السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْإمامُ الْمأْمُوْنُ، السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْإمامُ الْمَأْمُوْلُ، السَّلامُ عَلَیْکَ بِجَوامِعِ السَّلامِ.
اشْهَدْ یا مَوْلایَ أَنِّی أَشْهَدُ أَنْ لا إلهَ إلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیْکَ لَهُ، وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُوْلُهُ، لا حَبِیْبَ إلّا هُوَ وَ أَهْلُهُ، وَ أَنَّ أَمِیْرَالْمُؤْمِنِیْنَ حُجَّتُهُ، وَ أَنَّ الْحَسَنَ حُجَّتُهُ، وَ أَنَّ الْحُسَیْنَ حُجَّتُهُ، وَ أَنَّ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ حُجَّتُهُ، وَ أَنَّ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ حُجَّتُهُ، وَ أَنَّ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ حُجَّتُهُ، وَ أَنَّ مُوْسَی بْنَ جَعْفَرٍ حُجَّتُهُ، وَ أَنَّ عَلِیَّ بْنَ مُوْسی حُجَّتُهُ، وَ أَنَّ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ حُجَّتُهُ، وَ أَنَّ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ حُجَّتُهُ، وَ أَنَّ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ حُجَّتُهُ، وَ أَنْتَ حُجَّتُهُ، وَ أَنَّ الْأَنْبِیاءَ دُعاةُ وَ هُداةُ رُشْدِکُمْ؛ أَنْتُمُ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ خاتِمَتُهُ.
وَأَنَّ رَجْعَتَکُمْ حَقٌّ لا شَکَّ فِیْها وَ «لا یَنْفَعُ نَفْساً إیْمانُها لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فی إیْمانِها خَیْراً» (1).
وَأَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ، وَ أَنَّ مُنْکَراً وَ نَکِیْراً حَقٌّ، وَ أَنَّ النَّشْرَ حَقٌّ وَ الْبَعْثَ حَقٌّ وَ الصِّراطَ حَقٌّ وَ الْمِرْصادَ حَقٌّ، وَ أَنَّ الْمِیْزانَ حقٌّ وَ الْحِسابَ حَقٌّ، وَ أَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَ النّارَ حَقٌّ وَ الْجَزاءَ بِهِما لِلْوَعْدِ وَ الْوَعِیْدِ حَقٌّ.
وَأَنَّکُمْ لِلشَّفاعَةِ حَقٌّ، لا تُرَدُّوْنَ وَ لا تُسْبَقُوْنَ بِمَشِیَّةِ اللَّهِ وَ بِأَمْرِهِ تَعْمَلُوْنَ، وَ للَّهِ الرَّحْمَةُ وَ الْکَلِمَةُ الْعُلْیا، وَ بِیَدِهِ الْحُسْنی، وَ حُجَّةُ اللَّهِ النُّعْمی، خَلَقَ الْجِنَّ وَ الْإنْسَ لِعِبادَتِهِ، أَرادَ مِنْ عِبادِهِ عِبادَتَهُ؛ فَشَقِیٌّ وَ سَعِیْدٌ، قَدْ شَقِیَ مَنْ خالَفَکُمْ، وَ سَعِدَ مَنْ أَطاعَکُمْ.
ص: 546
وَ أَنْتَ یا مَوْلایَ فَاشْهَدْ بِما أَشْهَدْتُکَ عَلَیْهِ، تَخْزُنُهُ وَ تَحْفَظُهُ لِی عِنْدَکَ، أَمُوْتُ عَلَیْهِ، وَ أُنْشَرُ عَلَیْهِ وَ أَقِفُ بِهِ وَلِیّاً لَکَ، بَرِیْئاً مِنْ عَدُوِّکَ، ماقِتاً لِمَنْ أَبْغَضَکُمْ، وادّاً لِمَنْ أَحْبَبْتُمْ، فَالْحَقُّ ما رَضِیْتُمُوْهُ وَ الْباطِلُ ما سَخِطْتُمُوْهُ وَ الْمَعْرُوْفُ ما أَمَرْتُمْ بِهِ وَ الْمُنْکَرُ ما نَهَیْتُمْ عَنْهُ وَ الْقَضاءُ الْمُثْبَتُ مَا اسْتَأْثَرَتْ بِهِ مَشِیَّتُکُمْ وَ الْمَمْحُوُّ ما لَااسْتَأثَرَتْ بِهِ سُنَّتُکُمْ.
فَلا إلهَ إلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیْکَ لَهُ، وَ مُحَمَّدٌ عَبْدُهُ وَ رَسُوْلُهُ، عَلِیٌّ أَمِیْرُالْمُؤْمِنِیْنَ حُجَّتُهُ، الْحَسَنُ حُجَّتُهُ، الْحُسَیْنُ حُجَّتُهُ، عَلِیٌّ حُجَّتُهُ، مُحَمَّدٌ حُجَّتُهُ، جَعْفَرٌ حُجَّتُهُ، مُوْسی حُجَّتُهُ، عَلِیٌّ حُجَّتُهُ، مُحَمَّدٌ حُجَّتُهُ، عَلِیٌّ حُجَّتُهُ، الْحَسَنُ حُجَّتُهُ، وَ أَنْتَ (1) حُجَّتُهُ، وَ أَنْتُمْ (2) حُجَجُهُ وَ بَراهِیْنُهُ.
أَنَا یا مَوْلایَ مُسْتَبْشِرٌ بِالْبَیْعَةِ الَّتِی أَخَذَ اللَّهُ عَلَیَّ شَرْطَهُ قِتالًا فی سَبِیْلِهِ، اشْتَری بِهِ أَنْفُسَ الْمُؤْمِنِیْنَ؛ فَنَفْسِی مُؤْمِنَةٌ بِاللَّهِ وَحْدَهُ لا شَرِیْکَ لَهُ، وَ بِرَسُوْلِهِ، وَ بِأَمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ، وَ بِکُمْ یا مَوالِیَّ، أَوَّلِکُمْ وَ آخِرِکُمْ؛ وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ، وَ مَوَدَّتِی خالِصَةٌ لَکُمْ، وَ بَراءَتِی مِنْ أَعْدائِکُمْ أَهْلِ الْحَرْدَةِ وَ الْجِدالِ ثابِتَةٌ، لِثارِکُمْ أَنا وَلِیٌّ وَحِیْدٌ وَ اللَّهُ إلهُ الْحَقِ جَعَلَنِی بِذلِکَ، آمِیْنَ آمِیْنَ.
مَنْ لِی إلّا أَنْتَ فِیْما دِنْتُ وَ اعْتَصَمْتُ بِکَ فِیْهِ، تَحْرُسُنِی فِیْما تَقَرَّبْتُ بِهِ إلَیْکَ، یا وَقایَةَ اللَّهِ وَ سِتْرَهُ وَ بَرَکَتَهُ، أَغْنِنِی، أَدْنِنِی، أَدْرِکْنِی، صِلْنِی بِکَ وَ لا تَقْطَعْنِی.
اللَّهُمَّ بِهِمْ إلَیْکَ تَوَسُّلِی وَ تَقَرُّبِی.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ صِلْنِی بِهِمْ وَ لا تَقْطَعْنِی، بِحُجَّتِکَ اعْصِمْنِی، وَ سَلامُکَ عَلی آلِ یاسِیْنَ.
ص: 547
مَوْلایَ أَنْتَ الْجاهُ عِنْدَ اللَّهِ رَبِّکَ وَ رَبِّی، إنَّهُ حَمِیْدٌ مَجِیْدٌ.
اللَّهُمَّ إنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی خَلَقْتَهُ مِنْ ذلِکَ، وَ اسْتَقَرَّ فِیْکَ فَلا یَخْرُجُ مِنْکَ إلی شَیْ ءٍ أَبَداً.
یا کَیْنُوْنُ، یا مُکَوِّنُ، یا مُتَعالِ، یا مُتَقَدِّسُ، یا مُتَرَحِّمُ، یا مُتَرَئِّفُ، یا مُتَحَنِّنُ، أَسْأَلُکَ کَما خَلَقْتَهُ غَضّاً أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ نَبِیِّ رَحْمَتِکَ، وَ کَلِمَةِ نُوْرِکَ، وَ والِدِ هُداةِ رَحْمَتِکَ؛ وَ امْلَأْ قَلْبِی نُوْرَ الْیَقِیْنِ، وَ صَدْرِی نُوْرَ الْإیْمانِ، وَ فِکْرِی نُوْرَ الثَّباتِ، وَ عَزْمِی نُوْرَ التَّوْفِیْقِ، وَ ذَکائِی نُوْرَ الْعِلْمِ، وَ قُوَّتِی نُوْرَ الْعَمَلِ، وَ لِسانِی نُوْرَ الصِّدْقِ، وَ دِیْنِی نُوْرَ الْبَصائِرِ مِنْ عِنْدِکَ، وَ بَصَرِی نُوْرَ الضِّیاءِ، وَ سَمْعِی نُوْرَ وَعْیِ الْحِکْمَةِ، وَ مَوَدَّتِی نُوْرَ الْمُوالاةِ لِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ عَلَیْهِمُ السَّلامُ، وَ نَفْسِی نُوْرَ قُوَّةِ الْبَراءَةِ مِنْ أَعْداءِ مُحَمَّدٍ وَ أَعْداءِ آلِ مُحَمَّدٍ، حَتّی أَلْقاکَ وَ قَدْ وَفَیْتُ بِعَهْدِکَ وَ مِیْثاقِکَ، فَلْتَسَعْنِی رَحْمَتُکَ یا وَلِیُّ یا حَمِیْدُ، بِمَرْأی آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَسْمَعِکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ دُعائِی، فَوَفِّنِی مُنْجَزاتِ إجابَتِی، أَعْتَصِمُ بِکَ، مَعَکَ مَعَکَ مَعَکَ سَمْعِی وَ رِضایَ یا کَرِیْمُ (1).
و سید ابن طاووس - علیه الرّحمه - فرموده است که: این زیارت معروف است به ندبه و از ناحیه مقدّسه به سوی حِمیَری بیرون آمده است و امر فرموده است که در سرداب مقدّس بخوانند (2).
و زیارت دیگر ذکر کرده است، که بعد از این در عرض حوائج و توسّل به ائمّه علیهم السلام خواهد آمد (3).
ص: 548
علی بن قرّه، که او نقل کرده است از کتاب محمّد بن الحسین بن سفیان البزوفری که دعای ندبه از برای صاحب الزّمان - صلوات اللَّه علیه - مستحب است که در عیدهای چهار گونه بخوانند و آن دعا این است:
الْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمِیْنَ، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ نَبَیِّهِ وَ آلِهِ، وَ سَلَّمَ تَسْلِیْماً.
اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلی ما جَری بِهِ قَضاؤُکَ فی أَوْلِیائِکَ، الَّذِیْنَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِکَ وَ دِیْنِکَ، إذِ اخْتَرْتَ لَهُمْ جَزِیْلَ ما عِنْدَکَ مِنَ النَّعِیْمِ الْمُقِیْمِ الَّذِی لا زَوالَ لَهُ وَ لَا اضْمِحْلالَ، بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَیْهِمُ الزُّهْدَ فی دَرَجاتِ هذِهِ الدُّنْیَا الدَّنِیَّةِ وَ زُخْرُفِها وَ زِبْرِجِها، فَشَرَطُوْا لَکَ ذلِکَ، وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفاءَ بِهِ، فَقَبِلْتَهُمْ وَ قَرَّبْتَهُمْ، وَ قَدَّمْتَ لَهُمُ الذِّکْرَ الْعَلِیَّ وَ الثَّناءَ الْجَلِیَّ، وَ أَهْبَطْتَ عَلَیْهِمْ مَلائِکَتَکَ، وَ کَرَّمْتَهُمْ بِوَحْیِکَ، وَ رَفَدْتَهُمْ بِعِلْمِکَ، وَ جَعَلْتَهُمُ الذَّرائِعَ (1) إلَیْکَ وَ الْوَسِیْلَةَ إلی رِضْوانِکَ.
فَبَعْضٌ أَسْکَنْتَهُ جَنَّتَکَ إلی أَنْ أَخْرَجْتَهُ مِنْها.
وَبَعْضٌ (2) حَمَلْتَهُ فی فُلْکِکَ، وَ نَجَّیْتَهُ وَ (3) مَنْ آمَنَ مَعَهُ مِنَ الْهَلَکَةِ بِرَحْمَتِکَ.
وَبَعْضٌ اتَّخَذْتَهُ لِنَفْسِکَ خَلِیْلًا، وَ سَأَلَکَ لِسانَ صِدْقٍ فی الْآخِرِیْنَ، فَأَجَبْتَهُ وَ جَعَلْتَ ذلِکَ عَلِیّاً.
وَبَعْضٌ کَلَّمْتَهُ مِنْ شَجَرَةٍ تَکْلِیْماً، وَ جَعَلْتَ لَهُ مِنْ أَخِیْهِ رِدْءاً وَ وَزِیْراً.
وَبَعْضٌ أَوْلَدْتَهُ مِنْ غَیْرِ أَبٍ، وَ آتَیْتَهُ الْبَیِّناتِ، وَ أَیَّدْتَهُ بِرُوْحِ الْقُدُسِ.
وَکُلٌّ شَرَعْتَ لَهُ شَرِیْعَةً، وَ نَهَجْتَ لَهُ مِنْهاجاً (4)، وَ تَخَیَّرْتَ لَهُ أَوْصِیاءَهُ (5) مُسْتَحْفِظاً بَعْدَ مُسْتَحْفِظٍ، مِنْ مُدَّةٍ إلی مُدَّةٍ، إقامَةً لِدِیْنِکَ، وَ حُجَّةً عَلی عِبادِکَ، وَ لِئَلّا یَزُوْلَ الْحَقُّ عَنْ مَقَرِّهِ، وَ یَغْلِبَ الْباطِلُ عَلی أَهْلِهِ، وَ لِئَلّا یَقُوْلَ (6) أَحَدٌ: لَوْلا أَرْسَلْتَ إلَیْنا
ص: 549
رَسُوْلًا مُنْذِراً، وَ أَقَمْتَ لَنا عَلَماً هادِیاً، فَنَتَّبِعَ آیاتِکَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزی.
إلی أَنِ انْتَهَیْتَ بِالْأَمْرِ إلی حَبِیْبِکَ وَ نَجِیْبِکَ مُحَمَّدٍ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - ؛ فَکانَ (1) کَما انْتَجَبْتَهُ سَیِّدَ مَنْ خَلَقْتَهُ، وَ صِفْوَةَ مَنِ اصْطَفَیْتَهُ، وَ أَفْضَلَ مَنِ اجْتَبَیْتَهُ، وَ أَکْرَمَ مَنِ اعْتَمَدْتَهُ.
قَدَّمْتَهُ عَلی أَنْبِیائِکَ، وَ بَعَثْتَهُ إلَی الثَّقَلَیْنِ مِنْ عِبادِکَ، وَ أَوْطَأْتَهُ مَشارِقَکَ وَ مَغارِبَکَ، وَ سَخَّرْتَ لَهُ الْبُراقَ، وَ عَرَجْتَ بِرُوْحِهِ إلی سَمائِکَ، وَ أَوْدَعْتَهُ عِلْمَ ما کانَ وَ ما یَکُوْنُ إلَی انْقِضاءِ خَلْقِکَ.
ثُمَّ نَصَرْتَهُ بِالرُّعْبِ، وَ حَفَفْتَهُ بِجَبْرَئِیْلَ وَ مِیْکائِیْلَ وَ الْمُسَوِّمِیْنَ مِنْ مَلائِکَتِکَ، وَ وَعَدْتَهُ أَنْ تُظْهِرَ دِیْنَهُ عَلَی الدِّیْنِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُوْنَ، وَ ذلِکَ بَعْدَ أَنْ بَوَّأْتَهُ مُبَوَّأَ صِدْقٍ مِنْ أَهْلِهِ، وَ جَعَلْتَ لَهُ وَ لَهُمْ «أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدیً لِلْعالَمِیْنَ * فِیْهِ آیاتٌ بَیِّناتٌ مَقامُ إبْراهِیْمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ کان آمِناً» (2).
وَقُلْتَ: «إنَّما یُرِیْدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیْراً» (3).
ثُمَّ جَعَلْتَ أَجْرَ مُحَمَّدٍ - صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - مَوَدَّتَهُمْ فی کِتابِکَ فَقُلْتَ: «قُلْ لا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إلَّا الْمَوَدَّةَ فی الْقُرْبی» (4).
وَقُلْتَ: «ما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ» (5).
وَقُلْتَ: «ما أَسْأَلُکُم عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إلّامَنْ شاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إلی رَبِّهِ سَبِیلًا» (6).
فَکانُوْا هُمُ السَّبِیْلَ إلَیْکَ وَ الْمَسْلَکَ إلی رِضْوانِکَ.
ص: 550
فَلَمَّا انْقَضَتْ أَیّامُهُ أَقامَ وَلِیَّهُ عَلِیَّ بْنَ (1) أَبِی طالِبٍ - صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِما وَ عَلی آلِهِما - هادِیاً؛ إذْ کانَ هُوَ الْمُنْذِرَ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ، فَقالَ - وَ الْمَلَأُ أَمامَهُ - :
مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ، اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ، وَ عادِ مَنْ عاداهُ، وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ، وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ.
وَقالَ: مَنْ کُنْتُ نَبِیَّهُ فَعَلِیٌّ أَمِیْرُهُ.
وَقالَ: أَنا وَ عَلِیٌّ مِنْ شَجَرَةٍ واحِدَةٍ، وَ سائِرُ النّاسِ مِنْ شَجَرٍ شَتّی.
وَأَحَلَّهُ مَحَلَّ هارُوْنَ مِنْ مُوْسی فَقالَ لَهُ: أَنْتَ (2) مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هارُوْنَ مِنْ مُوْسی، إلّا أَنَّهُ لا نَبِیَّ بَعْدِی.
وَزَوَّجَهُ ابْنَتَهُ سَیِّدَةَ نِساءِ الْعالَمِیْنَ، وَ أَحَلَّ لَهُ مِنْ مَسْجِدِهِ ما حَلَّ لَهُ، وَ سَدَّ الْأبْوابَ إلّابابَهُ.
ثُمَّ أَوْدَعَهُ عِلْمَهُ وَ حِکْمَتَهُ فَقالَ: أَنا مَدِیْنَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بابُها، فَمَنْ أَرادَ الْمَدِیْنَةَ وَ الْحِکْمَةَ فَلْیَأْتِها مِنْ بابِها.
ثُمَّ قالَ لَهُ: أَنْتَ أَخِی وَ وَصِیِّی وَ وارِثِی، لَحْمُکَ مِنْ لَحْمِی، وَ دَمُکَ مِنْ دَمِی، وَ سِلْمُکَ سِلْمِی، وَ حَرْبُکَ حَرْبِی وَ الْإیْمانُ مُخالِطٌ لَحْمَکَ وَ دَمَکَ، کَما خالَطَ لَحْمِی وَ دَمِی، وَ أَنْتَ غَداً عَلَی الْحَوْضِ خَلِیْفَتِی، وَ أَنْتَ تَقْضِی دَیْنِی وَ تُنْجِزُ عِداتِی، وَ شِیْعَتُکَ عَلی مَنابِرَ مِنْ نُوْرٍ مُبْیَضَّةً وُجُوْهُهُمْ حَوْلِی فی الْجَنَّةِ، وَ هُمْ جِیْرانِی؛ وَ لَوْلا أَنْتَ یا عَلِیُّ لَمْ یُعْرَفِ الْمُؤْمِنُوْنَ بَعْدِی.
وَکانَ بَعْدَهُ هُدیً مِنَ الضَّلالِ (3)، وَ نُوْراً مِنَ الْعَمی، وَ حَبْلَ اللَّهِ الْمَتِیْنَ، وَ صِراطَهُ
ص: 551
الْمُسْتَقِیْمَ؛ لا یُسْبَقُ بِقَرابَةٍ فی رَحِمٍ وَ لا بِسابِقَةٍ فی دِیْنٍ وَ لا یُلْحَقُ فی مَنْقَبَةٍ (1).
یَحْذُوْ حَذْوَ الرَّسُوْلِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِما وَ آلِهِما - وَ یُقاتِلُ عَلَی التَّأْوِیْلِ وَ لا تَأْخُذُهُ فی اللَّهِ لَوْمَةُ لائِمٍ.
قَدْ وَتَرَ فِیْهِ صَنادِیْدَ الْعَرَبِ، وَ قَتَلَ أَبْطالَهُمْ، وَ ناهَشَ (2) ذُؤْبانَهُمْ، وَ أَوْدَعَ (3) قُلُوْبَهُمْ أَحْقاداً بَدْرِیَّةً وَ خَیْبَرِیَّةً وَ حُنَیْنِیَّةً وَ غَیْرَهُنَّ، فَأَضَبَّتْ (4) عَلی عَداوَتِهِ، وَ أَکَبَّتْ عَلی مُنابَذَتِهِ، حَتّی قَتَلَ النّاکِثِیْنَ وَ الْقاسِطِیْنَ وَ الْمارِقِیْنَ.
وَلَمّا قَضی نَحْبَهُ، وَ قَتَلَهُ أَشْقَی الْآخِرِیْنَ یَتْبَعُ أَشْقَی الْأَوَّلِیْنَ، لَمْ یُمْتَثَلْ أَمْرُ رَسُوْلِ اللَّهِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - فِی الْهادِیْنَ بَعْدَ الْهادِی (5) وَ الْأُمَّةُ مُصِرَّةٌ عَلی مَقْتِهِ، مُجْتَمِعَةٌ عَلی قَطِیْعَةِ رَحِمِهِ وَ إقْصاءِ وُلْدِهِ، إلَّا الْقَلِیْلَ مِمَّنْ وَ فی لِرِعایَةِ الْحَقِّ فِیْهِمْ؛ فَقُتِلَ مَنْ قُتِلَ، وَ سُبِیَ مَنْ سُبِیَ، وَ أُقْصِیَ مَنْ أُقْصِیَ، وَ جَرَی الْقَضاءُ لَهُمْ بِما یُرْجی لَهُ حُسْنُ الْمَثُوْبَةِ، وَ کانَتِ (6) الْأَرْضُ للَّهِ یُوْرِثُها مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِیْنَ وَ «سُبْحانَ رَبِّنا إنْ کانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُوْلًا» (7) «وَ لَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ» (8) «وَهُوَ الْعَزِیْزُ الْحَکِیْمُ» (9).
فَعَلَی الْأَطائِبِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِما وَ آلِهِما - فَلْیَبْکِ الْباکُوْنَ، وَ إیّاهُمْ فَلْیَنْدُبِ النّادِبُوْنَ، وَ لِمِثْلِهِمْ فَلْتَدِرَّ (10) الدُّمُوْعُ، وَ لْیَصْرُخِ الصّارِخُوْنَ، وَ یَضِجَّ الضّاجُّوْنَ وَ یَعِجَّ الْعاجُّوْنَ.
أَیْنَ الْحَسَنُ، أَیْنَ الْحُسَیْنُ، أَیْنَ أَبْناءُ الْحُسَیْنِ، صَالِحٌ بَعْدَ صالِحٍ، وَ صادِقٌ بَعْدَ صادِقٍ.
أَیْنَ السَّبِیْلُ بَعْدَ السَّبِیْلِ، أَیْنَ الْخِیْرَةُ بَعْدَ الخِیْرَةِ.
أَیْنَ الشُّمُوْسُ الطّالِعَةُ، أَیْنَ الْأَقْمارُ الْمُنِیْرَةُ، أَیْنَ الْأَنْجُمُ الزّاهِرَةُ.
ص: 552
أَیْنَ أَعْلامُ الدِّیْنِ، وَ قَواعِدُ الْعِلْمِ.
أَیْنَ بَقِیَّةُ اللَّهِ الَّتِی لا تَخْلُوْ مِنَ الْعِتْرَةِ الْهادِیَةِ، أَیْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دابِرِ الظَّلَمَةِ.
أَیْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإقامَةِ الْأَمْتِ وَ الْعِوَجِ، أَیْنَ الْمُرْتَجی لإزالَةِ الْجَوْرِ وَ الْعُدْوانِ، أَیْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدِیْدِ الْفَرائِضِ وَ السُّنَنِ، أَیْنَ الْمُتَخَیَّرُ (1) لِإعادَةِ الْمِلَّةِ وَ الشَّرِیْعَةِ.
أَیْنَ الْمُؤَمَّلُ لِإحْیاءِ الْکِتابِ وَ حُدُوْدِهِ، أَیْنَ مُحْیِی مَعالِمِ الدِّیْنِ وَ أَهْلِهِ.
أَیْنَ قاصِمُ شَوْکَةِ الْمُعْتَدِیْنَ، أَیْنَ هادِمُ أَبْنِیَةِ الشِّرْکِ وَ النِّفاقِ، أَیْنَ مُبِیْدُ أَهْلِ الْفُسُوْقِ وَ الْعِصْیانِ وَ الطُّغْیانِ، أَیْنَ حاصِدُ فُرُوْعِ الْغَیِّ وَ الشِّقاقِ.
أَیْنَ طامِسُ آثارِ الزَّیْغِ وَ الْأَهْواءِ، أَیْنَ قاطِعُ حَبائِلِ الْکِذْبِ وَ الِافْتِراءِ.
أَیْنَ مُبِیْدُ الْعُتاةِ وَ الْمَرَدَةِ، أَیْنَ مُسْتَأْصِلُ أَهْلِ الْعِنادِ وَ التَّضْلِیْلِ وَ الْإِلْحادِ، أَیْنَ مُعِزُّ الْأَوْلِیاءِ وَ مُذِلُّ الْأَعْداءِ.
أَیْنَ جامِعُ الْکَلِمِ عَلَی التَّقْوی، أَیْنَ بابُ اللَّهِ الَّذِی مِنْهُ یُؤْتی.
أَیْنَ وَجْهُ اللَّهِ الَّذِی یَتَوَجَّهُ (2) إلَیْهِ الْأَوْلِیاءُ، أَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْأَرْضِ (3) وَ السَّماءِ.
أَیْنَ صاحِبُ یَوْمِ الْفَتْحِ وَ ناشِرُ رایَةِ الْهُدی، أَیْنَ مُؤَلِّفُ شَمْلِ الصَّلاحِ وَ الرِّضا.
أَیْنَ الطّالِبُ بِذُحُوْلِ الْأَنْبِیاءِ وَ أَبْناءِ الْأَنْبِیاءِ، أَیْنَ الْمُطالِبُ (4) بِدَمِ الْمَقْتُوْلِ بِکَرْبَلاء.
أَیْنَ الْمَنْصُوْرُ عَلی مَنِ اعْتَدی عَلَیْهِ وَ افْتَری، أَیْنَ الْمُضْطَرُّ الَّذِی یُجابُ إذا دَعا، أَیْنَ صَدْرُ الْخَلائِفِ (5) ذُوْ الْبِرِّ وَ التَّقْوی.
أَیْنَ ابْنُ النَّبِیِّ الْمُصْطَفی، وَ ابْنُ عَلِیٍّ الْمُرْتَضی، وَ ابْنُ خَدِیْجَةَ الْغَرّاءِ،
ص: 553
وَابْنُ فاطِمَةَ الْکُبْری.
بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی، وَ نَفْسِی لَکَ الْوِقاءُ وَ الْحِمی، یَا ابْنَ السّادَةِ الْمُقَرَّبِیْنَ، یَا ابْنَ النُّجَباءِ الْأَکْرَمِیْنَ، یَا ابْنَ الْهُداةِ الْمَهْدِیِّیْنَ، یَا ابْنَ الْخِیَرَةِ الْمُهَذَّبِیْنَ، یَا ابْنَ الْغَطارِفَةِ الْأَنْجَبِیْنَ، یَا ابْنَ الْأَطائِبِ الْمُسْتَظْهِرِیْنَ (1)، یَا ابْنَ الْخَضارِمَةِ الْمُنْتَجَبِیْنَ، یَا ابْنَ الْقَماقِمَةِ الْأَکْرَمِیْنَ (2).
یَا ابْنَ الْبُدُوْرِ الْمُنِیْرَةِ، یَا ابْنَ السُّرُجِ الْمُضِیْئَةِ، یَا ابْنَ الشُّهُبِ الثّاقِبَةِ، یَا ابْنَ الْأَنْجُمِ الزّاهِرَةِ، یَا ابْنَ السُّبُلِ الْواضِحَةِ، یَا ابْنَ الْأَعْلامِ اللّائِحَةِ، یَا ابْنَ الْعُلُوْمِ الْکامِلَةِ، یَا ابْنَ السُّنَنِ الْمَشْهُوْرَةِ، یَا ابْنَ الْمَعالِمِ الْمَأْثُوْرَةِ، یَا ابْنَ الْمُعْجِزاتِ الْمَوْجُوْدَةِ، یَا ابْنَ الدَّلائِلِ الْمَشْهُوْدَةِ.
یَا ابْنَ الصِّراطِ الْمُسْتَقِیْمِ، یَا ابْنَ النَّبَإِ الْعَظِیْمِ، یَا ابْنَ مَنْ هُوَ فی أُمِّ الْکِتابِ لَدَی اللَّهِ عَلِیٌّ حَکِیْمٌ.
یَا ابْنَ الْآیاتِ والْبَیِّناتِ، یَا ابْنَ الدَّلائِلِ الظّاهِراتِ، یَا ابْنَ الْبَراهِیْنِ الْباهِراتِ (3)، یَا ابْنَ الْحُجَجِ الْبالِغاتَ، یَا ابْنَ النِّعَمِ السّابِغاتِ، یَا ابْنَ طه وَ الْمُحْکَماتِ، یَا ابْنَ یس وَ الذّارِیاتِ، یَا ابْنَ الطُّوْرِ وَ الْعادِیاتِ.
یَا ابْنَ مَنْ «دَنا فَتَدَلّی * فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی» (4)، دُنُوّاً وَ اقْتِراباً مِنَ الْعَلِیِّ الْأَعْلی.
لَیْتَ شِعْرِی أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِکَ النَّوی، بَلْ أَیُّ أَرْضٍ تُقِلُّکَ أَوْ ثَری، أَ بِرَضْوی أَوْ غَیْرِها أَمْ ذِی طُوی.
ص: 554
عَزِیْزٌ عَلَیَّ أَنْ أَرَی الْخَلْقَ وَ لا تُری وَ لا أَسْمَعُ لَکَ حَسِیْساً وَ لا نَجْوی.
عَزِیْزٌ عَلَیَّ أَنْ تُحِیْطَ بِکَ دُوْنِیَ الْبَلْوی وَ لا یَنالُکَ مِنِّی ضَجِیْجٌ وَ لا شَکْوی.
بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ مُغَیَّبٍ لَمْ یَخْلُ مِنّا، بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ نازِحٍ ما نَزَحَ عَنّا، بِنَفْسِی أَنْتَ أُمْنِیَّةُ شائِقٍ یَتَمَنّی، مِنْ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ ذَکَرا فَحَنّا، بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ عَقِیْدِ عِزٍّ لا یُسامی، بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ أَثِیْلِ مَجْدٍ لایُجاری، بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ تِلادِ نِعَمٍ لا یُضاهی، بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ نَصِیْفِ شَرَفٍ لا یُساوی.
إلی مَتی أحارُ (1) فِیْکَ یا مَوْلایَ وَ إلی مَتی وَ أَیَّ خِطابٍ أَصِفُ فِیْکَ وَ أَیَّ نَجْوی.
عَزِیْزٌ عَلَیَّ أَنْ أُجابَ دُوْنَکَ وَ أُناغی، عَزِیْزٌ عَلَیَّ أَنْ أَبْکِیَکَ وَ یَخْذُلَکَ الْوَری، عَزِیْزٌ عَلَیَّ أَنْ یَجْرِیَ عَلَیْکَ دُوْنَهُمْ ما جَری.
هَلْ مِنْ مُعِیْنٍ فَأُطِیْلَ مَعَهُ الْعَوِیْلَ وَ الْبُکاءَ، هَلْ مِنْ جَزُوْعٍ فَأُساعِدَ جَزَعَهُ إذا خَلا، هَلْ قَذِیَتْ عَیْنٌ فَساعَدَتْها (2) عَیْنِی عَلَی الْقَذی، هَلْ إلَیْکَ یَا ابْنَ أَحْمَدَ سَبِیْلٌ فَتُلْقی، هَلْ یَتَّصِلُ یَوْمُنا مِنْکَ بِغَدِهِ فَنَحْظی.
مَتی نَرِدُ مَناهِلَکَ الرَّوِیَّةَ فَنَرْوی، مَتی نَنْتَفِعُ (3) مِنْ عَذْبِ مائِکَ فَقَدْ طالَ الصَّدی، مَتی نُغادِیْکَ وَ نُراوِحُکَ فَنَقَرَّ مِنْها عَیْناً، مَتی تَرانا (4) نَراکَ وَ قَدْ نَشَرْتَ لِواءَ النَّصْرِ تُری، أَتَرانا (5) نَحُفُّ بِکَ وَ أَنْتَ تَؤُمُّ الْمَلَأَ وَ قَدْ مَلَأْتَ الْأَرْضَ عَدْلًا، وَ أَذَقْتَ أَعْداءَکَ هَواناً وَ عِقاباً، وَ أَبَرْتَ الْعُتاةَ وَ جَحَدَةَ الْحَقِّ، وَ قَطَعْتَ دابِرَ الْمُتَکَبِّرِیْنَ، وَ اجْتَثَثْتَ أُصُوْلَ الظّالِمِیْنَ، وَ نَحْنُ نَقُوْلُ: الْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمِیْنَ.
اللَّهُمَّ أَنْتَ کَشّافُ الْکُرَبِ وَ الْبَلْوی وَ إلَیْکَ أَسْتَعْدِی فَعِنْدَکَ الْعَدْوی، وَ أَنْتَ
ص: 555
رَبُّ الْآخِرَةِ وَ الْأُوْلی، فَأَغِثْ یا غَیاثَ الْمُسْتَغِیْثِیْنَ عُبَیْدَکَ الْمُبْتَلی، وَ أَرِهِ سَیِّدَهُ یا شَدِیْدَ الْقُوی، وَ أَزِلْ عَنْهُ بِهِ الْأَسی وَ الْجَوی، وَ بَرِّدْ غَلِیْلَهُ یا مَنْ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی، وَ مَنْ إلَیْهِ الرُّجْعی وَ الْمُنْتَهی.
اللَّهُمَّ وَ نَحْنُ عَبِیْدُکَ التّائِقُوْنَ إلی وَلِیِّکَ، الْمُذَکِّرِ بِکَ وَ بِنَبِیِّکَ، خَلَقْتَهُ لَنا عِصْمَةً وَ مَلاذاً، وَ أَقَمْتَهُ لَنا قِواماً وَ مَعاذاً، وَ جَعَلْتَهُ لِلْمُؤْمِنِیْنَ مِنّا إماماً، فَبَلِّغْهُ عَنّا (1) تَحِیَّةً وَ سَلاماً، وَ زِدْنا بِذلِکَ یا رَبِّ إکْراماً، وَ اجْعَلْ مُسْتَقَرَّهُ لَنا مُسْتَقَرّاً وَ مُقاماً، وَ أَتْمِمْ نِعْمَتَکَ بِتَقْدِیْمِکَ إیّاهُ أَمامَنا، حَتّی تُوْرِدَنا جِنانَکَ، وَ مُرافَقَةَ الشُّهَداءِ مِنْ خُلَصائِکَ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی حُجَّتِکَ وَ وَلِیِّ أَمْرِکَ، وَ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ رَسُوْلِکَ السَیِّدِ الْأَکْبَرِ، وَ صَلِّ عَلی أَبِیْهِ السَّیِّدِ الْقَسْوَرِ، وَ حامِلِ اللِّواءِ فی الْمَحْشَرِ، وَ ساقِی أَوْلِیائِهِ مِنْ نَهْرِ الْکَوْثَرِ وَ الْأَمِیْرِ عَلی سائِرِ الْبَشَرِ، الّذِی مَنْ آمَنَ بِهِ فَقَدْ شَکَرَ، وَ مَنْ أبی فَقَدْ خَطَرَ وَ کَفَرَ، صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ عَلی أَخِیْهِ وَ عَلی نَجْلِهِمَا الْمَیامِیْنِ الْغُرَرِ، ما طَلَعَتْ شَمْسٌ وَ ما أَضاءَ قَمَرٌ، وَ عَلی جَدَّتِهِ الصِّدِّیْقَةِ الْکُبْری فاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ، وَ عَلی مَنِ اصْطَفَیْتَ مِنْ آبائِهِ البَرَرَةِ، وَ عَلَیْهِ أَفْضَلَ وَ أَکْمَلَ وَ أَتَمَّ وَ أَدْوَمَ وَ أَکْبَرَ وَ أَوْفَرَ ما صَلَّیْتَ عَلی أَحَدٍ مِنْ أَصْفِیائِکَ، وَ خِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ، وَ صَلِّ عَلَیْهِ صَلاةً لا غایَةَ لِعَدَدِها وَ لا نِهایَةَ لِمَدَدِها وَ لا نَفادَ لِأمَدِها.
اللَّهُمَّ وَ أَقِمْ بِهِ الْحَقَّ، وَ أَدْحِضْ بِهِ الْباطِلَ، وَ أَدِلْ (2) بِهِ أَوْلِیاءَکَ، وَ أَذْلِلْ بِهِ أَعْداءَکَ، وَ صِلِ اللَّهُمَّ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُ وُصْلَةً تُؤَدِّی إلی مُرافَقَةِ سَلَفِهِ، وَ اجْعَلْنا مِمَّنْ یَأْخُذُ بِحُجْزَتِهِمْ، وَ یَمْکُثُ (3) فی ظِلِّهِمْ، وَ أَعِنّا عَلی تَأْدِیَةِ حُقُوْقِهِ إلَیْهِ وَ الِاجْتِهادِ فی طاعَتِهِ وَ الِاجْتِنابِ عَنْ مَعْصِیَتِهِ، وَ امْنُنْ عَلَیْنا بِرِضاهُ، وَ هَبْ لَنا رَأْفَتَهُ وَ رَحْمَتَهُ وَ دُعاءَهُ
ص: 556
وَخَیْرَهُ، ما نَنالُ بِهِ سَعَةً مِنْ رَحْمَتِکَ وَ فَوْزاً عِنْدَکَ.
وَ اجْعَلْ صَلاتَنا بِهِ مَقْبُوْلَةً، وَ ذُنُوْبَنا بِهِ مَغْفُوْرَةً، وَ دُعاءَنا بِهِ مُسْتَجاباً.
وَ اجْعَلْ أَرْزاقَنا بِهِ مَبْسُوْطَةً، وَ هُمُوْمَنا بِهِ مَکْفِیَّةً، وَ حَوائِجَنا بِهِ مَقْضِیَّةً.
وَأَقْبِلْ إلَیْنا بِوَجْهِکَ الْکَرِیْمِ، وَ اقْبَلْ تَقَرُّبَنا إلَیْکَ، وَ انْظُرْ إلَیْنا نَظْرَةً رَحِیْمَةً نَسْتَکْمِلُ بِهَا الْکَرامَةَ عِنْدَکَ، ثُمَّ لا تَصْرِفْها عَنّا بِجُوْدِکَ، وَ اسْقِنا مِنْ حَوْضِ جَدِّهِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - بِکَأْسِهِ وَ بِیَدِهِ رَیّاً رَوِیّاً هَنِیْئاً سائِغاً لا ظَمَأَ (1) بَعْدَهُ، یا أَرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ.
پس نماز زیارت بکن و هر دعا که خواهی بکن که مستجاب است إن شاءاللَّه تعالی (2).
و شیخ محمّد بن المشهدی نماز را ذکر نکرده است.
و ایضاً سیّد - علیه الرّحمه - ذکر کرده است که: مستحب است که هر روز بعد از نماز صبح حضرت صاحب الامر را چنین زیارت کند:
اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلایَ صاحِبَ الزَّمانِ - صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ - عَنْ جَمِیْعِ الْمُؤْمِنِیْنَ وَ الْمُؤْمِناتِ، فی مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ سَهْلِها وَ جَبَلِها، حَیِّهِمْ وَ مَیِّتِهِمْ، وَ عَنْ والِدَیَّ وَ وَلَدِی وَ عَنِّی، مِنَ الصَّلَواتِ وَ التَّحِیّاتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ مُنْتَهی رِضاهُ، وَ عَدَدَ ما أَحْصاهُ کِتابُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ عِلْمُهُ.
اللَّهُمَّ أُجَدِّدُ لَهُ فی هذَا الْیَوْمِ وَ فِی کُلِّ یَوْمٍ، عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فی رَقَبَتِی (3).
اللَّهُمَّ کَما شَرَّفْتَنِی بِهذَا التَّشْرِیْفِ وَ فَضَّلْتَنِی بِهذِهِ الْفَضِیْلَةِ، وَ خَصَصْتَنِی بِهذِهِ النِّعْمَةِ، فَصَلِّ عَلی مَوْلایَ وَ سَیِّدِی صاحِبِ الزَّمانِ، وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَشْیاعِهِ
ص: 557
وَ الذّابِّیْنَ عَنْهُ، وَ اجْعَلْنِی مِنَ الْمُسْتَشْهَدِیْنَ بَیْنَ یَدَیْهِ، طائِعاً غَیْرَ مُکْرَهٍ، فی الصَّفِّ الَّذِی نَعَتَّ أَهْلَهُ فی کِتابِکَ فَقُلْتَ: «صَفّاً کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوْصٌ» (1)، عَلی طاعَتِکَ وَ طاعَةِ رَسُوْلِکَ وَ آلِهِ عَلَیْهِمُ السَّلامُ.
اللَّهُمَّ هذِهِ بَیْعَةٌ لَهُ فی عُنُقِی إلی یَوْمِ الْقِیامَةِ (2).
هر که چهل صباح این عهد را بخواند، از یاوران قائم ما باشد؛ و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد، خدا او را از قبر بیرون آورد که در خدمت آن حضرت باشد. و حق تعالی به هر کلمه هزار حسنه او را کرامت فرماید و هزار گناه از او محو کند.
و آن عهد این است:
اللَّهُمَّ رَبَّ النُّوْرِ الْعَظِیْمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِیِّ الرَّفِیْعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُوْرِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَ الْإنْجِیْلِ وَ الزَّبُوْرِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَ الْحَرُوْرِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظِیْمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبِیْنَ وَ الْأَنْبِیاءِ وَ الْمُرْسَلِیْنَ.
اللَّهُمَّ إنِّی أَسْأَلُکَ بِوَجْهِکَ الْکَرِیْمِ، وَ بِنُوْرِ وَجْهِکَ الْمُنِیْرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدِیْمِ، یا حَیُّ یا قَیُّوْمُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی أَشْرَقَتْ بِهِ السَّماواتُ وَ الْأَرَضُوْنَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذِی یَصْلُحُ بِهِ الْأَوَّلُوْنَ وَ الْآخِرُوْنَ، یا حَیُّ قَبْلَ کُلِّ حَیٍّ، وَ یا حَیُّ بَعْدَ کُلِّ حَیٍّ حِیْنَ لا حَیَّ، یا مُحْیِیَ الْمَوْتی وَ مُمِیْتَ الْأَحْیاءِ، وَ یا حَیُّ لا إلهَ إلّا أَنْتَ.
اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإمامَ الْهادِیَ الْمَهْدِیَّ، الْقائِمَ بِأَمْرِکَ - صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلی آبائِهِ الطّاهِرِیْنَ - عَنْ جَمِیْعِ الْمُؤْمِنِیْنَ وَ الْمُؤْمِناتِ، فی مَشارِقِ الْأَرْضِ
ص: 558
وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها (1) وَ بَحْرِها، وَ عَنِّی وَ عَنْ والِدَیَّ، مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ وَ مَدادَ (2) کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ.
اللَّهُمَّ إنِّی أُجَدِّدُ فی صَبِیْحَةِ یَوْمِی هذا وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامِی، عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فی عُنُقِی، لا أَحُوْلُ عَنْها وَ لا أَزُوْلُ أَبَداً.
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعْوانِهِ وَ الذّابِّیْنَ عَنْهُ وَ الْمُسارِعِیْنَ إلَیْهِ فی قَضاءِ حَوائِجِهِ وَ الْمُحامِیْنَ عَنْهُ (3) وَ السّابِقِیْنَ إلی إرادَتِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدِیْنَ بَیْنَ یَدَیْهِ.
اللَّهُمَّ إنْ حالَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذِی جَعَلْتَهُ عَلی عِبادِکَ حَتْماً، فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی مُؤْتَزِراً کَفَنِی، شاهِراً سَیْفِی، مُجَرِّداً قَناتِی، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعِی، فی الْحاضِرِ وَ الْبادِی.
اللَّهُمَّ أَرِنِی الطَّلْعَةَ الرَّشِیْدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَمِیْدَةَ، وَ اکْحُلْ ناظِرِی بِنَظْرَةٍ مِنِّی إلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَ اسْلُکْ بِی مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَ اشْدُدْ أَزْرَهُ.
وَ اعْمُرِ اللَّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ، وَ أَحْیِ بِهِ عِبادَکَ، فإنَّکَ قُلْتَ - وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ - : «ظَهَرَ الْفَسادُ فی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النّاسِ» (4).
فَأَظْهِرِ اللَّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ، وَ ابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ، الْمُسَمّی بِاسْمِ رَسُوْلِکَ، حَتّی لایَظْفَرَ بِشَیْ ءٍ مِنَ الْباطِلِ إلّا مَزَّقَهُ (5)، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ.
وَ اجْعَلْهُ اللَّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُوْمِ عِبادِکَ، وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دِیْنِکَ وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - ، وَ اجْعَلْهُ اللَّهُمَّ مِمَّنْ (6) حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدِیْنَ.
ص: 559
اللَّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیِّکَ مُحَمَّداً - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلی دَعْوَتِهِ، وَ ارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ.
اللَّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُوْرِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُوْرَهُ، إنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیْداً، وَ نَراهُ قَرِیْباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ.
پس سه مرتبه دست بر ران راست خود می زنی و در هر مرتبه می گویی:
العَجَلَ، یا مَوْلایَ یا صاحِبَ الزَّمانِ (1).
و به سند معتبر منقول است از یونس بن عبد الرّحمن که حضرت امام رضا علیه السلام امر می فرمود که از برای صاحب الامر علیه السلام این دعا بخوانند:
اللَّهُمَّ ادْفَعْ عَنْ وَلِیِّکَ وَ خَلِیْفَتِکَ، وَ حُجَّتِکَ عَلی خَلْقِکَ، وَ لِسانِکَ الْمُعَبِّرِ عَنْکَ وَ النّاطِقِ (2) بِحِکْمَتِکَ، وَ عَیْنِکَ النّاظِرَةِ بإذْنِکَ، وَ شاهِدِکَ عَلی عِبادِکَ، الْجَحْجَاحِ الْمُجاهِدِ وَ الْعائِذِ بِکَ، الْعائِدِ عِنْدَکَ.
وَ أَعِذْهُ مِنْ شَرِّ جَمِیْعِ ما خَلَقْتَ وَ بَرَأْتَ وَ أَنْشَأْتَ وَ صَوَّرْتَ.
وَ احْفَظْهُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ، وَ مِنْ خَلْفِهِ، وَ عَنْ یَمِیْنِهِ، وَ عَنْ شِمالِهِ، وَ مِنْ فَوْقِهِ وَ مِنْ تَحْتِهِ، بِحِفْظِکَ الَّذِی لا یَضِیْعُ مَنْ حَفِظْتَهُ بِهِ.
وَاحْفَظْ فِیْهِ رَسُوْلَکَ، وَ آباءَهُ السّادَةَ أَئِمَّتَکَ، وَ دَعائِمَ دِیْنِکَ.
وَاجْعَلْهُ فی وَدِیْعَتِکَ الَّتِی لا تَضِیْعُ، وَ فِی جِوارِکَ الَّذِی لا یُخْفَرُ، وَ فی مَنْعِکَ
ص: 560
وَعِزِّکَ الَّذِی لا یُقْهَرُ، وَ آمِنْهُ بِأَمانِکَ الْوَثِیْقِ الَّذِی لا یُخْذَلُ مَنْ آمَنْتَهُ بِهِ، وَ اجْعَلْهُ فی کَنَفِکَ الَّذِی لا یُرامُ مَنْ کانَ فِیْهِ.
وَانْصُرْهُ بِنَصْرِکَ الْعَزِیْزِ، وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدِکَ الْغالِبِ، وَ قَوِّهِ بِقُوَّتِکَ، وَ أَرْدِفْهُ بِمَلائِکَتِکَ، وَ والِ مَنْ والاهُ، وَ عادِ مَنْ عاداهُ، وَ أَلْبِسْهُ دِرْعَکَ الْحَصِیْنَةَ، وَ حُفَّهُ بِالْمَلائِکَةِ حَفّاً.
اللَّهُمَّ اشْعَبْ بِهِ الصَّدْعَ، وَ ارْتُقْ بِهِ الْفَتْقَ، وَ أَمِتْ بِهِ الْجَوْرَ، وَ أَظْهِرْ بِهِ الْعَدْلَ، وَ زَیِّنْ بِطُوْلِ بَقائِهِ الْأَرْضَ، وَ أَیِّدْهُ بِالنَّصْرِ، وَ انْصُرْهُ بِالرُّعْبِ. وَ قَوِّ ناصِرِیْهِ، وَ اخْذُلْ خاذِلِیْهِ. وَ دَمْدِمْ عَلی مَنْ نَصَبَ لَهُ، وَ دَمِّرْ عَلی مَنْ (1) غَشَّهُ، وَ اقْتُلْ بِهِ جَبابِرَةَ الْکُفْرِ، وَ عُمُدَهُ وَ دَعائِمَهُ، وَ اقْصِمْ بِهِ رُؤُوْسَ الضَّلالَةِ، وَ شارِعَةَ الْبِدَعِ، وَ مُمِیْتَةَ السُّنَّةِ، وَ مُقَوِّیَةَ الْباطِلِ، وَ ذَلِّلْ بِهِ الْجَبّارِیْنَ، وَ أَبِرْ بِهِ الْکافِرِیْنَ، وَ جَمِیْعَ الْمُلْحِدِیْنَ، فی مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ سَهْلِها وَ جَبَلِها، حَتّی لا تَدَعَ مِنْهُمْ دَیّاراً وَ لا تُبْقِیَ لَهُمْ آثاراً.
اللَّهُمَّ طَهِّرْ مِنْهُمْ بِلادَکَ، وَ اشْفِ مِنْهُمْ عِبادَکَ، وَ أَعِزَّ بِهِ الْمُؤْمِنِیْنَ، وَ أَحْیِ بِهِ سُنَنَ الْمُرْسَلِیْنَ، وَ دارِسَ حُکْمِ النَّبِیِّیْنَ، وَ جَدِّدْ بِهِ مَا امْتَحی مِنْ دِیْنِکَ وَ بُدِّلَ مِنْ حُکْمِکَ، حَتّی تُعِیْدَ دِیْنَکَ بِهِ وَ عَلی یَدَیْهِ جَدِیْداً غَضّاً مَحْضاً صَحِیْحاً، لا عِوَجَ فِیْهِ وَ لا بِدْعَةَ مَعَهُ، وَ حَتّی تُنِیْرَ (2) بِعَدْلِهِ ظُلَمَ الْجَوْرِ، وَ تُطْفِئَ بِهِ نِیْرانَ الْکُفْرِ، وَ تُوْضِحَ بِهِ مَعاقِدَ الْحَقِّ وَ مَجْهُوْلَ الْعَدْلِ، فَإنَّهُ عَبْدُکَ الَّذِی اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِکَ، وَ اصْطَفَیْتَهُ عَلی غَیْبِکَ، وَ عَصَمْتَهُ مِنَ الذُّنُوْبِ، وَ بَرَّأْتَهُ مِنَ الْعُیُوْبِ، وَ طَهَّرْتَهُ مِنَ الرِّجْسِ، وَ سَلَّمْتَهُ مِنَ الدَّنَسِ.
اللَّهُمَّ فَإنّا نَشْهَدُ لَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ یَوْمَ حُلُوْلِ الطّامَّةِ، أَنَّهُ لَمْ یُذْنِبْ ذَنْباً وَ لا أَتی حُوْباً، وَ لَمْ یَرْتَکِبْ مَعْصِیَةً، وَ لَمْ یُضَیِّعْ لَکَ طاعَةً، وَ لَمْ یَهْتِکْ لَکَ حُرمَةً، وَ لَمْ یُبَدِّلْ لَکَ
ص: 561
فَرِیْضَةً، وَ لَمْ یُغَیِّرْ لَکَ شَرِیْعَةً؛ وَ أَنَّهُ الْهادِی الْمُهْتَدِی الطّاهِرُ التَّقِیُّ النَّقِیُّ الرَّضِیُّ الْمَرْضِیُّ الزَّکِیُّ.
اللَّهُمَّ أَعْطِهِ فی نَفْسِهِ وَ أَهْلِهِ وَ وَلَدِهِ وَ ذُرِّیَّتِهِ (1) وَ أُمَّتِهِ وَ جَمِیْعِ رَعِیَّتِهِ، ما تُقِرُّ بِهِ عَیْنَهُ، وَ تَسُرُّ بِهِ نَفْسَهُ، وَ تَجْمَعُ لَهُ مُلْکَ الْمَمالِکِ (2)، قَرِیْبِها وَ بَعِیْدَها، وَ عَزِیْزِها وَ ذَلِیْلِها، حَتّی یَجْرِیَ حُکْمُهُ عَلی کُلِّ حُکْمٍ، وَ یَغْلِبَ بِحَقِّهِ عَلی کُلِّ باطِلٍ.
اللَّهُمَّ اسْلُکْ بِنا عَلی یَدَیْهِ مِنْهاجَ الْهُدی وَ الْمَحَجَّةَ الْعُظْمی وَ الطَّرِیْقَةَ الْوُسْطی، الَّتِی یَرْجِعُ إلَیْهَا الْغالِی، وَ یَلْحَقُ بِهَا التّالِی، وَ قَوِّنا عَلی طاعَتِهِ، وَ ثَبِّتْنا عَلی مُتابَعَتِهِ (3)، وَ امْنُنْ عَلَیْنا بِمُبایَعَتِهِ؛ وَ اجْعَلْنا فی حِزْبِهِ الْقَوّامِیْنَ بِأَمْرِهِ، الصّابِرِیْنَ مَعَهُ، الطّالِبِیْنَ رِضاکَ بِمُناصَحَتِهِ، حَتّی تَحْشُرَنا یَوْمَ الْقِیامَةِ فی أَنْصارِهِ وَ أَعْوانِهِ، وَ مُقَوِّیَةِ سُلْطانِهِ.
اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْ ذلِکَ لَنا خالِصاً مِنْ کُلِّ شَکٍّ وَ شُبْهَةٍ، وَ رِیاءٍ وَ سُمْعَةٍ، حَتّی لا نَعْتَمِدَ بِهِ غَیْرَکَ وَ لا نَطْلُبَ بِهِ إلّاوَجْهَکَ، وَ حَتّی تُحِلَّنا مَحِلَّهُ، وَ تَجْعَلَنا فی الْجَنَّةِ مَعَهُ، وَ أَعِذْنا مِنَ السَّآمَةِ وَ الْکَسَلِ وَ الْفَتْرَةِ، وَ اجْعَلْنا مِمَّنْ تَنْتَصِرُ بِهِ لِدِیْنِکَ، وَ تُعِزُّ بِهِ نَصْرَ وَلِیِّکَ وَ لا تَسْتَبْدِلْ بِنا غَیْرَنا؛ فَإنَّ اسْتِبْدالَکَ بِنا غَیْرَنا عَلَیْکَ یَسِیْرٌ، وَ هُوَ عَلَیْنا کَبِیْرٌ.
اللّهُمّ نَوِّرْ بِهِ کُلَّ ظُلْمَةٍ، وَ هُدَّ بِرُکْنِهِ کُلَّ بِدْعَةٍ، وَ اهْدِمْ بِعِزِّهِ کُلَّ ضَلالَةٍ، وَ اقْصِمْ بِهِ کُلَّ جَبّارٍ، وَ أَخْمِدْ بِسَیْفِهِ کُلَّ نارٍ، وَ أَهْلِکْ بِعَدْلِهِ جَوْرَ کُلِّ جائِرٍ، وَ أَجْرِ حُکْمَهُ عَلی کُلِّ حاکِمٍ، وَ أَذِلَّ بِسُلْطانِهِ کُلَّ سُلْطانٍ.
اللّهُمَّ أَذِلَّ کُلَّ مَنْ ناواهُ، وَ أَهْلِکْ کُلَّ مَنْ عاداهُ، وَ امْکُرْ بِمَنْ کادَهُ، وَ اسْتَأْصِلْ مَنْ جَحَدَ حَقَّهُ وَ اسْتَهانَ بِأَمْرِهِ، وَ سَعی فی إطْفاءِ نُوْرِهِ، وَ أَرادَ إخْمادَ ذِکْرِهِ.
ص: 562
الَّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفی، وَ عَلِیٍّ الْمُرْتَضی، وَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ وَ الْحَسَنِ الرَّضِیِّ وَ الْحُسَیْنِ الْمُصَفّی، وَ جَمِیْعِ الْأَوْصِیاءِ مَصابِیْحِ الدُّجی، وَ أَعْلامِ الْهُدی، وَ مَنارِ التُّقی وَ الْعُرْوَةِ الْوُثْقی وَ الْحَبْلِ الْمَتِیْنِ وَ الصِّراطِ الْمُسْتَقِیْمِ، وَ صَلِّ عَلی وَلِیِّکَ وَ وُلاةِ عَهْدِکَ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ، وَ مُدَّ فی أَعْمارِهِمْ، وَ زِدْ فی آجالِهِمْ، وَ بَلِّغْهُمْ أَقْصی آمالِهِمْ، دِیْناً وَ دُنْیاً وَ آخِرَةً، إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیْرٌ (1).
و در بعضی از کتب بعد از «وَهُوَ عَلَیْنا کَبِیْرٌ» این دعا وارد شده است:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی وُلاةِ عَهْدِهِ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ، وَ بَلِّغْهُمْ آمالَهُمْ، وَ زِدْ فی آجالِهِمْ، وَ أَعِزَّ نَصْرَهُمْ، وَ تَمِّمْ لَهُمْ ما أَسْنَدْتَ إلَیْهِمْ مِنْ أَمْرِکَ لَهُمْ، وَ ثَبِّتْ دَعائِمَهُمْ، وَ اجْعَلْنا لَهُمْ أَعْواناً، وَ عَلی دِیْنِکَ أَنْصاراً؛ فَإنَّهُمْ مَعادِنُ کَلِماتِکَ، وَ خُزّانُ عِلْمِکَ، وَ أَرْکانُ تَوْحِیْدِکَ، وَ دَعائِمُ دِیْنِکَ، وَ وُلاةُ أَمْرِکَ، وَ خالِصَتُکَ مِنْ عِبادِکَ، وَ صِفْوَتُکَ مِنْ خَلْقِکَ، وَ أَوْلِیاؤُکَ وَ سَلائِلُ أَوْلِیائِکَ، وَ صِفْوَةُ أَوْلادِ نَبِیِّکَ وَ السَّلامُ عَلَیْهِمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ (2).
و ایضاً به سند معتبر مروی است که این دعا را در غیبت حضرت قائم علیه السلام بخوانند:
اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ، فَإنَّکَ إنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ رَسُوْلَکَ.
اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُوْلَکَ، فَإنَّکَ إنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُوْلَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ.
اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ، فَإنَّکَ إنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِیْنِی.
اللَّهُمَّ لا تُمِتْنِی مِیْتَةً جاهِلِیَّةً وَ لا تُزِغْ قَلْبِی بَعْدَ إذْ هَدَیْتَنِی.
ص: 563
اللَّهُمَّ فَکَما هَدَیْتَنِی بِوِلایَةِ مَنْ فَرَضْتَ عَلَیَّ طاعَتَهُ مِنْ وُلاةِ أَمْرِکَ بَعْدَ رَسُوْلِکَ - صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - ، حَتّی والَیْتُ وُلاةَ أَمْرِکَ أَمِیْرَالْمُؤْمِنِیْنَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طالِبٍ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ، وَ عَلِیّاً، وَ مُحَمَّداً، وَ جَعْفَراً، وَ مُوْسی، وَ عَلِیّاً، وَ مُحَمَّداً، وَ عَلِیّاً وَ الْحَسَنَ وَ الْحُجَّةَ الْقائِمَ الْمَهْدِیَّ - صَلَواتُکَ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِیْنَ - .
اللَّهُمَّ فَثَبِّتْنِی عَلی دِیْنِکَ، وَ اسْتَعْمِلْنِی بِطاعَتِکَ، وَ لَیِّنْ قَلْبِی لِوَلِیِّ أَمْرِکَ، وَ عافِنِی مِمَّا امْتَحَنْتَ بِهِ خَلْقَکَ، وَ ثَبِّتْنِی عَلی طاعَةِ وَلِیِّ أَمْرِکَ، الَّذِی سَتَرْتَهُ عَنْ خَلْقِکَ؛ وَ بِإذْنِکَ (1) غابَ عَنْ بَرِیَّتِکَ، وَ أَمْرَکَ یَنْتَظِرُ، وَ أَنْتَ الْعالِمُ غَیْرُ الْمُعَلَّمِ بِالْوَقْتِ الَّذِی فِیْهِ صَلاحُ أَمْرِ وَلِیِّکَ فی الْإذْنِ لَهُ بِإظْهارِ أَمْرِهِ، وَ کَشْفِ سِتْرِهِ، فَصَبِّرْنِی عَلی ذلِکَ حَتّی لا أُحِبَّ تَعْجِیْلَ ما أَخَّرْتَ وَ لا تَأْخِیْرَ ما عَجَّلْتَ وَ لا کَشْفَ ما سَتَرْتَ وَ لا الْبَحْثَ (2) عَمّا کَتَمْتَ وَ لا أُنازِعَکَ فی تَدْبِیْرِکَ وَ لا أَقُوْلَ: لِمَ وَ کَیْفَ، وَ لا: ما بالُ وَلِیِّ الْأَمْرِ لا یَظْهَرُ وَ قَدِ امْتَلَأَتِ الْأَرْضُ مِنَ الْجَوْرِ. وَ أُفَوِّضُ أُمُورِی کُلَّها إلَیْکَ.
اللَّهُمَّ إنِّی أَسْأَلُکَ أَنْ تُرِیَنِی وَلِیَّ أَمْرِکَ (3) ظاهِراً نافِذَ الْأَمْرِ مَعَ عِلْمِی بِأَنَّ لَکَ السُّلْطانَ وَ الْقُدْرَةَ وَ الْبُرْهانَ وَ الْحُجَّةَ وَ الْمَشِیَّةَ وَ الْحَوْلَ وَ الْقُوَّةَ، فَافْعَلْ ذلِکَ بِی وَ بِجَمِیْعِ الْمُؤْمِنِیْنَ، حَتّی نَنْظُرَ إلی وَلِیِّ أَمْرِکَ - صَلَواتُکَ عَلَیْهِ - ظاهِرَ الْمَقالَةِ، وَاضِحَ الدَّلالَةِ، هادِیاً مِنَ الضَّلالَةِ، شافِیاً مِنَ الْجَهالَةِ.
أَبْرِزْ یا رَبِّ مَشاهِدَهُ، وَ ثَبِّتْ قَواعِدَهُ، وَ اجْعَلْنا مِمَّنْ تَقَرُّ عَیْنُهُ بِرُؤْیَتِهِ، وَ أَقِمْنا بِخِدْمَتِهِ، وَ تَوَفَّنا عَلی مِلَّتِهِ، وَ احْشُرْنا فی زُمْرَتِهِ.
اللَّهُمَّ أَعِذْهُ مِنْ شَرِّ جَمِیْعِ ما خَلَقْتَ وَ ذَرَأْتَ وَ بَرَأْتَ وَ أَنْشَأْتَ وَ صَوَّرْتَ، وَ احْفَظْهُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ، وَ مِنْ خَلْفِهِ، وَ عَنْ یَمِیْنِهِ، وَ عَنْ شِمالِهِ، وَ مِنْ فَوْقِهِ، وَ مِنْ تَحْتِهِ، بِحِفْظِکَ
ص: 564
الَّذِی لا یَضِیْعُ مَنْ حَفِظْتَهُ بِهِ، وَ احْفَظْ فِیْهِ رَسُوْلَکَ وَ وَصِیَّ رَسُوْلِکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ السَّلامُ.
اللَّهُمَّ وَ مُدَّ فی عُمْرِهِ، وَ زِدْ فی أَجَلِهِ، وَ أَعِنْهُ عَلی ما وَلَّیْتَهُ وَ اسْتَرْعَیْتَهُ، وَ زِدْ فی کَرامَتِکَ لَهُ؛ فَإنَّهُ الْهادِی الْمَهْدِیُّ وَ الْقائِمُ الْمُهْتَدِی وَ الطّاهِرُ التَّقِیُّ، الزَّکِیُّ النَّقِیُّ، الرَّضِیُّ الْمَرْضِیُّ، الصّابِرُ الشَّکُوْرُ الْمُجْتَهِدُ.
اللَّهُمَّ وَ لا تَسْلُبْنَا الْیَقِیْنَ لِطُوْلِ الْأَمَدِ فی غَیْبَتِهِ وَ انْقِطاعِ خَبَرِهِ عَنّا وَ لا تُنْسِنا ذِکْرَهُ وَ انْتِظارَهُ وَ الْإیْمانَ بِهِ، وَ قُوَّةَ الْیَقِیْنِ فی ظُهُوْرِهِ وَ الدُّعاءَ لَهُ وَ الصَّلاةَ عَلَیْهِ، حَتّی لا تُقَنِّطَنا غَیْبَتُهُ (1) مِنْ قِیامِهِ، وَ یَکُوْنَ یَقِیْنُنا فی ذلِکَ کَیَقِیْنِنا فی قِیامِ رَسُوْلِکَ - صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - وَ ما جاءَ بِهِ مِنْ وَحْیِکَ وَ تَنْزِیْلِکَ.
فَقَوِّ (2) قُلُوْبَنا عَلَی الْإیْمانِ بِهِ، حَتّی تَسْلُکَ بِنا عَلی یَدِیْهِ مِنْهاجَ الْهُدی وَ الْمَحَجَّةَ الْعُظْمی وَ الطَّرِیْقَةَ الْوُسْطی، وَ قَوِّنا عَلی طاعَتِهِ، وَ ثَبِّتْنا عَلی مُتابَعَتِهِ، وَ اجْعَلْنا فی حِزْبِهِ وَ أَعْوانِهِ وَ أَنْصارِهِ وَ الرّاضِیْنَ بِفِعْلِهِ وَ لا تَسْلُبْنا ذلِکَ فی حَیاتِنا وَ لا عِنْدَ وَ فاتِنا، حَتّی تَتَوفّانا وَ نَحْنُ عَلی ذلِکَ، لا شاکِّیْنَ وَ لا ناکِثِیْنَ (3) وَ لا مُرْتابِیْنَ وَ لا مُکَذِّبِیْنَ.
اللَّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ أَیِّدْهُ بِالنَّصْرِ، وَ انْصُرْ ناصِرِیْهِ، وَ اخْذُلْ خاذِلِیْهِ، وَ دَمْدِمْ عَلی مَنْ نَصَبَ لَهُ وَ کَذَّبَ بِهِ، وَ أَظْهِرْ بِهِ الْحَقَّ، وَ أَمِتْ بِهِ الْجَوْرَ، وَ اسْتَنْقِذْ بِهِ عِبادَکَ الْمُؤْمِنِیْنَ مِنَ الذُّلِّ، وَ انْعَشْ بِهِ الْبِلادَ، وَ اقْتُلْ بِهِ الْجَبابِرَةَ وَ الْکَفَرَةَ (4)، وَ اقْصِمْ بِهِ رُؤُوْسَ الضَّلالَةِ، وَ ذَلِّلْ بِهِ الْجَبّارِیْنَ وَ الْکافِرِیْنَ، وَ أَبِرْ بِهِ الْمُنافِقِیْنَ وَ النّاکِثِیْنَ، وَ جَمِیْعَ الْمُخالِفِیْنَ وَ الْمُلْحِدِیْنَ، فی مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ سَهْلِها وَ جَبَلِها، حَتّی لا تَدَعَ مِنْهُمْ دَیّاراً وَ لا تُبْقِیَ لَهُمْ آثاراً.
طَهِّرْ مِنْهُمْ بِلادَکَ، وَ اشْفِ مِنْهُمْ صُدُوْرَ عِبادِکَ، وَ جَدِّدْ بِهِ مَا امْتَحی مِنْ دِیْنِکَ، وَ أَصْلِحْ بِهِ ما بُدِّلَ مِنْ حُکْمِکَ وَ غُیِّرَ مِنْ سُنَّتِکَ (5)، حَتّی یَعُوْدَ دِیْنُکَ بِهِ وَ عَلی یَدَیْهِ غَضّاً جَدِیْداً صَحِیْحاً لا عِوَجَ فِیْهِ وَ لا بِدْعَةَ مَعَهُ، حَتّی تُطْفِئَ بِعَدْلِهِ نِیْرانَ الْکافِرِیْنَ؛ فَإنَّهُ عَبْدُکَ الَّذِی اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِکَ، وَ ارْتَضَیْتَهُ لِنَصْرِ (6) دِیْنِکَ، وَ اصْطَفَیْتَهُ بِعِلْمِکَ، وَ عَصَمْتَهُ مِنَ الذُّنُوْبِ، وَ بَرَّأْتَهُ مِنَ الْعُیُوْبِ، وَ أَطْلَعْتَهُ عَلَی الْغُیُوْبِ، وَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِ، وَ طَهَّرْتَهُ مِنَ الرِّجْسِ، وَ نَقَّیْتَهُ مِنَ الدَّنَسِ.
ص565
لَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَیْهِ وَ عَلی آبائِهِ الْأَئِمَّةِ الطّاهِرِیْنَ، وَ عَلی شِیْعَتِهِ الْمُنْتَجَبِیْنَ، وَ بَلِّغْهُمْ مِنْ أَیّامِهِ (1) ما یَأْمُلُوْنَ، وَ اجْعَلْ ذلِکَ مِنّا خالِصاً مِنْ کُلِّ شَکٍّ وَ شُبْهَةٍ، وَ رِئاءٍ وَ سُمْعَةٍ، حَتّی لا نُرِیْدَ بِهِ غَیْرَکَ وَ لا نَطْلُبَ بِهِ إلّاوَجْهَکَ.
اللَّهُمَّ إنّا نَشْکُوْ إلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنا، وَ غَیْبَةَ إمامِنا، وَ شِدَّةَ الزَّمانِ عَلَیْنا، وَ وُقُوْعَ الْفِتَنِ بِنا، وَ تَظاهُرَ الْأَعْداءِ، وَ کَثْرَةَ عَدُوِّنا، وَ قِلَّةَ عَدَدِنا.
اللَّهُمَّ فَافْرِجْ ذلِکَ عَنّا بِفَتْحٍ مِنْکَ تُعَجِّلُهُ، وَ نَصْرٍ مِنْکَ تُعِزُّهُ، وَ إمامِ عَدْلٍ تُظْهِرُهُ، إلهَ الْحَقِّ آمِیْنَ.
اللَّهُمَّ إنّا نَسْأَلُکَ أَنْ تَأْذَنَ لِوَلِیِّکَ فی إظْهارِ عَدْلِکَ فی عِبادِکَ، وَ قَتْلِ أَعْدائِکَ فی بِلادِکَ، حَتّی لا تَدَعَ لِلْجَوْرِ یا رَبِّ دِعامَةً إلّاقَصَمْتَها وَ لا بَقِیَّةً إلّاأَفْنَیْتَها وَ لا قُوَّةً إلّا أَوْهَنْتَها وَ لا رُکْناً إلّاهَدَمْتَهُ (2) وَ لا حَدّاً إلّافَلَلْتَهُ وَ لا سِلاحاً إلّاأَکْلَلْتَهُ وَ لا رایَةً إلّا نَکَسْتَها وَ لا شُجاعاً إلّاقَتَلْتَهُ وَ لا جَیْشاً إلّاخَذَلْتَهُ.
وَارْمِهِمْ یا رَبِّ بَحَجَرِکَ الدّامِغِ، وَ اضْرِبْهُمْ بِسَیْفِکَ الْقاطِعِ، وَ بَأْسِکَ الَّذِی لا تَرُدُّهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِیْنَ، وَ عَذِّبْ أَعْداءَکَ وَ أَعْداءَ وَلِیِّکَ وَ أَعْداءَ
ص: 566
رَسُوْلِکَ - صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - بِیَدِ وَلِیِّکَ، وَ أَیْدِی عِبادِکَ الْمُؤْمِنِیْنَ.
اللَّهُمَّ اکْفِ وَلِیَّکَ وَ حُجَّتَکَ فی أَرْضِکَ هَوْلَ عَدُوِّهِ، وَ کَیْدَ مَنْ أَرادَهُ (1)، وَ امْکُرْ بِمَنْ مَکَرَ بِهِ، وَ اجْعَلْ دائِرَةَ السَّوْءِ عَلی مَنْ أَرادَ بِهِ سُوْءاً، وَ اقْطَعْ عَنْهُ مادَّتَهُمْ، وَ أَرْعِبْ لَهُ قُلُوْبَهُمْ، وَ زَلْزِلْ أَقْدامَهُمْ، وَ خُذْهُمْ جَهْرَةً وَ بَغْتَةً، وَ شَدِّدْ عَلَیْهِمْ عَذابَکَ، وَ أَخْزِهِمْ فی عِبادِکَ وَ الْعَنْهُمْ فی بِلادِکَ، وَ أَسْکِنْهُمْ أَسْفَلَ نارِکَ، وَ أَحِطْ بِهِمْ أَشَدَّ عَذابِکَ، وَ أَصْلِهِمْ ناراً، وَ احْشُ قُبُوْرَ مَوْتاهُمْ ناراً، وَ أَصْلِهِمْ حَرَّ نارِکَ؛ فَإنَّهُمْ أَضاعُوْا الصَّلاةَ، وَ اتَّبَعُوْا الشَّهَواتِ، وَ أَضَلُّوْا (2) عِبادَکَ وَ أَخْرَبُوْا بِلادَکَ.
اللَّهُمَّ وَ أَحْیِ بِوَلِیِّکَ الْقُرْآنَ، وَ أَرِنا نُوْرَهُ سَرْمَداً لا لَیْلَ فِیْهِ، وَ أَحْیِ بِهِ الْقُلُوْبَ الْمَیِّتَةَ، وَ اشْفِ بِهِ الصُّدُوْرَ الْوَغِرَةَ، وَ اجْمَعْ بِهِ الْأَهْواءَ الْمُخْتَلِفَةَ عَلَی الْحَقِّ، وَ أَقِمْ بِهِ الْحُدُوْدَ الْمُعَطَّلَةَ وَ الْأَحْکامَ الْمُهْمَلَةَ، حَتّی لا یَبْقی حَقٌّ إلّاظَهَرَ وَ لا عَدْلٌ إلّازَهَرَ.
وَاجْعَلْنا یا رَبِّ مِنْ أَعْوانِهِ، وَ مُقَوِّیَةِ سُلْطانِهِ وَ الْمُؤْتَمِریْنَ لِأَمْرِهِ وَ الرّاضِیْنَ بِفِعْلِهِ وَ الْمُسَلِّمِیْنَ لِأَحْکامِهِ، وَ مِمَّنْ لا حاجَةَ بِهِ إلَی التَّقِیَّةِ مِنْ خَلْقِکَ.
وَ أَنْتَ - یا رَبِّ - الَّذِی تَکْشِفُ الضُّرَّ، وَ تُجِیْبُ الْمُضْطَرَّ إذا دَعاکَ، وَ تُنْجِی مِنَ الْکَرْبِ الْعَظِیْمِ، فَاکْشِفِ الضُّرَّ عَنْ وَلِیِّکَ، وَ اجْعَلْهُ خَلِیْفَةً فی أَرْضِکَ کَما ضَمِنْتَ لَهُ.
اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْنِی مِنْ خُصَماءِ آلِ مُحَمَّدٍ - عَلَیْهِمُ السَّلامُ - وَ لا تَجْعَلْنِی مِنْ أَعْداءِ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلامُ وَ لا تَجْعَلْنِی مِنْ أَهْلِ الْحَنَقِ وَ الْغَیْظِ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ (3) عَلَیْهِمُ السَّلامُ، فَإنِّی أَعُوْذُ بِکَ مِنْ ذلِکَ فَأَعِذْنِی، وَ أَسْتَجِیْرُ بِکَ فَأَجِرْنِی.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اجْعَلْنِی بِهِمْ عِنْدَکَ فائِزاً فی الدُّنْیا
ص: 567
وَالْآخِرَةِ، وَ مِنَ الْمُقَرَّبِیْنَ، آمِیْنَ یا رَبَ (1) الْعالَمِیْنَ (2).
و دو زیارت دیگر در کتب معتبره علما مذکور است؛ و از مزار شیخ مفید - علیه الرّحمه - ظاهر می شود که هر دو منقول باشد.
گفته اند که: چون داخل سرداب شوی بعد از رخصت طلبیدن، بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلِیْفَةَ اللَّهِ وَ خَلِیْفَةَ آبائِهِ الْمَهْدِیِّیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وَصِیَّ الْأَوْصِیاءِ الْماضِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا حافِظَ أَسْرارِ رَبِّ الْعالَمِیْنَ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّةَ اللَّهِ مِنَ الصَّفْوَةِ الْمُنْتَجَبِیْنَ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ الْأَنْوارِ الزّاهِرَةِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ الْأَعْلامِ الْباهِرَةِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ الْعِتْرَةِ الطّاهِرَةِ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْعُلُوْمِ النَّبَوِیَّةِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا بابَ اللَّهِ الَّذِی لایُؤْتی إلّا مِنْهُ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا سَبِیْلَ اللَّهِ الَّذِی مَنْ سَلَکَ غَیْرَهُ هَلَکَ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا ناظِرَ شَجَرَةِ طُوْبی وَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهی، السَّلامُ عَلَیْکَ یا نُوْرَ اللَّهِ الَّذِی لا یُطْفی، السَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ الَّتِی لا تَخْفی، السَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلی مَنْ فی الْأَرْضِ وَ السَّماءِ.
السَّلامُ عَلَیْکَ سَلامَ مَنْ عَرَفَکَ بِما عَرَّفَکَ بِهِ اللَّهُ، وَ نَعَتَکَ بِبَعْضِ نُعُوْتِکَ الَّتِی أَنْتَ أَهْلُها وَ فَوْقَها.
أَشْهَدُ أَنَّکَ الْحُجَّةُ عَلی مَنْ مَضی وَ مَنْ بَقِیَ، وَ أَنَّ حِزْبَکَ هُمُ الْغالِبُوْنَ، وَ أَوْلِیاءَکَ هُمُ الْفائِزُوْنَ، وَ أَعْداءَکَ هُمُ الْخاسِرُوْنَ؛ وَ أَنَّکَ خازِنُ کُلِّ عِلْمٍ، وَ فاتِقُ کُلِّ رَتْقٍ، وَ مُحَقِّقُ کُلِّ حَقٍّ، وَ مُبْطِلُ کُلِّ باطِلٍ.
ص: 568
رَضِیْتُکَ یا مَوْلایَ إماماً وَ هادِیاً وَ وَلِیّاً وَ مُرْشِداً، لا أَبْتَغِی بِکَ بَدَلًا وَ لا أَتَّخِذُ مِنْ دُوْنِکَ وَلِیّاً.
أَشْهَدُ أَنَّکَ الْحَقُّ الثّابِتُ الَّذِی لا عَیْبَ فِیْهِ، وَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ فِیْکَ حَقٌّ، لا أَرْتابُ لِطُوْلِ الْغَیْبَةِ وَ بُعْدِ الْأَمَدِ وَ لا أَتَحَیَّرُ مَعَ مَنْ جَهِلَکَ وَ جَهِلَ بِکَ، مُنْتَظِرٌ مُتَوَقِّعٌ لِأَیّامِکَ، وَ أَنْتَ الشّافِعُ الَّذِی لا تُنازَعُ وَ الْوَلِیُّ الَّذِی لاتُدافَعُ، ذَخَرَکَ اللَّهُ لِنُصْرَةِ الدِّیْنِ، وَ إعْزازِ الْمُؤْمِنِیْنَ وَ الِانْتِقامِ مِنَ الْجاحِدِیْنَ الْمارِقِیْنَ.
أَشْهَدُ أَنَّ بِوِلایَتِکَ تُقْبَلُ الْأَعْمالُ، وَ تُزَکَّی الْأَفْعالُ، وَ تُضاعَفُ الْحَسَناتُ، وَ تُمْحَی السَّیِّئاتُ؛ فَمَنْ جاءَ بِوِلایَتِکَ وَ اعْتَرَفَ بِإمامَتِکَ قُبِلَتْ أَعْمالُهُ، وَ صُدِّقَتْ أَقْوالُهُ، وَ تَضاعَفَتْ حَسَناتُهُ، وَ مُحِیَتْ سَیِّئاتُهُ.
وَمَنْ عَدَلَ عَنْ وِلایَتِکَ وَ جَهِلَ مَعْرِفَتَکَ وَ اسْتَبْدَلَ بِکَ غَیْرَکَ، کَبَّهُ اللَّهُ عَلی مِنْخَرِهِ فی النّارِ، وَ لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ لَهُ عَمَلًا، وَ لَمْ یُقِمْ لَهُ یَوْمَ القِیامَةِ وَزْناً.
أُشْهِدُ اللَّهَ وَ أُشْهِدُ مَلائِکَتَهُ وَ أُشْهِدُکَ یا مَوْلایَ بِهذا (1)، ظاهِرُهُ کَباطِنِهِ، وَ سِرُّهُ کَعَلانِیَتِهِ، وَ أَنْتَ الشّاهِدُ عَلی ذلِکَ، وَ هُوَ عَهْدِی إلَیْکَ، وَ مِیْثاقِی لَدَیْکَ؛ إذْ أَنْتَ نِظامُ الدِّیْنِ، وَ یَعْسُوْبُ الْمُتَّقِیْنَ، وَ عِزُّ الْمُوَحِّدِیْنَ، وَ بِذلِکَ أَمَرَنِی رَبُّ الْعالَمِیْنَ، فَلَوْ تَطاوَلَتِ الدُّهُوْرُ، وَ تَمادَتِ الْاعْمارُ (2)، لَمْ أَزْدَدْ فِیْکَ إلّایَقِیْناً، وَ لَکَ إلّاحُبّاً، وَ عَلَیْکَ إلّامُتَّکَلًا وَ مُعْتَمَداً، وَ لِظُهُوْرِکَ إلّامُتَوَقِّعاً وَ مُنْتَظِراً، وَ لِجِهادِی (3) بَیْنَ یَدَیْکَ مُتَرَقِّباً، فَأَبْذُلُ نَفْسِی وَ مالِی وَ وَلَدِی وَ أَهْلِی وَ جَمِیْعَ ما خَوَّلَنِی رَبِّی بَیْنَ یَدَیْکَ وَ التَّصَرُّفَ بَیْنَ أَمْرِکَ وَ نَهْیِکَ.
مَوْلایَ فإنْ أَدْرَکْتُ أَیّامَکَ الظّاهِرَةَ وَ أَعْلامَکَ الْباهِرَةَ، فَها أنَا ذا عَبْدُکَ
ص: 569
الْمُتَصَرِّفُ بَیْنَ أَمْرِکَ وَ نَهْیِکَ، أَرْجُوْ بِهِ الشَّهادَةَ بَیْنَ یَدَیْکَ وَ الْفَوْزَ لَدَیْکَ.
مَوْلایَ، فإنْ أَدْرَکَنِیَ الْمَوْتُ قَبْلَ ظُهُوْرِکَ، فَإنِّی أَتَوَسَّلُ بِکَ وَ بِآبائِکَ الطّاهِرِیْنَ إلَی اللَّهِ تَعالی، وَ أَسْأَلُهُ أَنْ یُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ یَجْعَلَ لِی کَرَّةً فی ظُهُوْرِکَ، وَ رَجْعَةً فی أَیّامِکَ، لِأَبْلُغَ مِنْ طاعَتِکَ مُرادِی، وَ أَشْفِیَ مِنْ أَعْدائِکَ فُؤادِی.
مَوْلایَ، وَقَفْتُ فی زِیارَتِکَ مَوْقِفَ الْخاطِئِیْنَ النّادِمِیْنَ، الْخائِفِیْنَ مِنْ عِقابِ رَبِّ الْعالَمِیْنَ، وَ قَدِ اتَّکَلْتُ عَلی شَفاعَتِکَ، وَ رَجَوْتُ بِمُوالاتِکَ وَ شَفاعَتِکَ مَحْوَ ذُنُوْبِی، وَ سَتْرَ عُیُوْبِی، وَ مَغْفِرَةَ زَلَلِی؛ فَکُنْ لِوَلِیِّکَ یا مَوْلایَ عِنْدَ تَحْقِیْقِ أَمَلِهِ، وَ اسْأَلِ اللَّهَ غُفْرانَ زَلَلِهِ، فَقَدْ تَعَلَّقَ بِحَبْلِکَ، وَ تَمَسَّکَ بِوِلایَتِکَ، وَ تَبَرَّأَ مِنْ أَعْدائِکَ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَنْجِزْ لِوَلِیِّکَ ما وَعَدْتَهُ.
اللَّهُمَّ أَظْهِرْ کَلِمَتَهُ، وَ أَعْلِ دَعْوَتَهُ، وَ انْصُرْهُ عَلی عَدُوِّهِ وَ عَدُوِّکَ یا رَبَّ الْعالَمِیْنَ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَظْهِرْ کَلِمَتَکَ التّامَّةَ، وَ مُغَیَّبَکَ فی أَرْضِکَ، الْخائِفَ الْمُتَرَقِّبَ.
اللَّهُمَّ انْصُرْهُ نَصْراً عَزِیْزاً، وَ افْتَحْ لَهُ فَتْحاً قَرِیْباً یَسِیْراً.
اللَّهُمَّ وَ أَعِزَّ بِهِ الدِّیْنَ بَعْدَ الْخُمُوْلِ، وَ أَطْلِعْ بِهِ الْحَقَّ بَعْدَ الْأُفُوْلِ، وَ اجْلُ بِهِ الظُّلْمَةَ، وَ اکْشِفْ بِهِ الْغُمَّةَ.
اللَّهُمَّ وَ آمِنْ بِهِ الْبِلادَ، وَ اهْدِ بِهِ الْعِبادَ.
اللَّهُمَّ امْلَأْ بِهِ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً، کَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً، إنَّکَ سَمِیْعٌ مُجِیْبٌ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا وَلِیَّ اللَّهِ، ائْذَنْ لِوَلِیِّکَ فی الدُّخُوْلِ إلی حَرَمِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْکَ وَ عَلی آبائِکَ الطّاهِرِیْنَ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ (1).
ص: 570
پس برو به نزد سرداب غیبت آن حضرت و میان دو در بایست و درها را به دست خود بگیر و تنحنح کن - مانند کسی که رخصت داخل شدن طلبد - و «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیْمِ» بگو و پایین رو با تأنّی و حضور قلب و دو رکعت نماز در عرصه سرداب بکن، پس بگو:
اللَّهُ أَکْبَرُ، اللَّهُ أَکْبَرُ، لا إلهَ إلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ، وَ للَّهِ الْحَمْدُ.
الْحَمْدُللَّهِ الَّذِی هَدانا لِهذا، وَ عَرَّفَنا أَوْلِیاءَهُ وَ أَعْداءَهُ، وَ وَفَّقَنا لِزِیارَةِ أَئِمَّتِنا، وَ لَمْ یَجْعَلْنا مِنَ الْمُعانِدِیْنَ النّاصِبِیْنَ وَ لا مِنَ الْغُلاةِ المُفَوِّضِیْنَ وَ لا مِنَ الْمُرْتابِیْنَ الْمُقَصِّرِیْنَ.
السَّلامُ عَلی وَلِیِّ اللَّهِ وَ ابْنِ أَوْلِیائِهِ، السَّلامُ عَلَی الْمُدَّخَرِ لِکَرامَةِ أَوْلِیاءِ اللَّهِ وَ بَوارِ أَعْدائِهِ.
السَّلامُ عَلَی النَّوْرِ الَّذِی أَرادَ أَهْلُ الْکُفْرِ إطْفاءَهُ، فَأَبَی اللَّهُ إلّاأَنْ یُتِمَّ نُوْرَهُ بِکُرْهِهِمْ، وَ أَیَّدَهُ بِالْحَیاةِ حَتّی یُظْهِرَ عَلی یَدِهِ الْحَقَّ بِرَغْمِهِمْ.
أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ اصْطَفاکَ صَغِیْراً، وَ أَکْمَلَ لَکَ عُلُوْمَهُ کَبِیْراً، وَ أَنْتَ حَیٌّ لا تَمُوْتُ، حَتّی تُبْطِلَ الْجِبْتَ وَ الطّاغُوْتَ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ عَلی خُدّامِهِ وَ أَعْوانِهِ، عَلی غَیْبَتِهِ (1) وَ نَأْیِهِ، وَ اسْتُرْهُ سَتْراً عَزِیْزاً، وَ اجْعَلْ لَهُ مَعْقِلًا حَرِیْزاً، وَ اشْدُدِ اللَّهُمَّ وَ طْأَتَکَ عَلی مُعانِدِیْهِ، وَ احْرُسْ مَوالِیَهِ وَ زائِرِیْهِ.
اللَّهُمَّ کَما جَعَلْتَ قَلْبِی بِذِکْرِهِ مَعْمُوْراً؛ فَاجْعَلْ سِلاحِی بِنُصْرَتِهِ مَشْهُوْراً، وَ إنْ حالَ بَیْنِی وَ بَیْنَ لِقائِهِ الْمَوْتُ الَّذِی جَعَلْتَهُ عَلی عِبادِکَ حَتْماً، وَ أَقْدَرْتَ بِهِ عَلی خَلِیْقَتِکَ رَغْماً، فَابْعَثْنِی عِنْدَ خُرُوْجِهِ ظاهِراً مِنْ حُفْرَتِی، مُؤْتَزِراً کَفَنِی،
ص: 571
حَتّی أُجاهِدَ بَیْنَ یَدَیْهِ، فی الصَّفِّ الَّذِی أَثْنَیْتَ عَلی أَهْلِهِ فی کِتابِکَ فَقُلْتَ: «کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوْصٌ» (1).
اللَّهُمَّ طَالَ الِانْتِظارُ، وَ شَمِتَ مِنّا (2) الْفُجّارُ، وَ صَعُبَ عَلَیْنَا الِانْتِصارُ.
اللَّهُمَّ أَرِنا وَجْهَ وَلِیِّکَ الْمَیْمُوْنَ، فی حَیاتِنا وَ بَعْدَ الْمَنُوْنِ.
اللَّهُمَّ إنِّی أَدِیْنُ لَکَ بِالرَّجْعَةِ بَیْنَ یَدَی صاحِبِ هذِهِ الْبُقْعَةِ.
الْغَوْثَ، الْغَوْثَ، الْغَوْثَ، یا صاحِبَ الزَّمانِ، قَطَعْتُ فی وُصْلَتِکَ الْخُلّانَ، وَ هَجَرْتُ لِزِیارَتِکَ الْأَوْطانَ، وَ أَخْفَیْتُ أَمْرِی عَنْ أَهْلِ الْبُلْدانِ، لِتَکُوْنَ شَفِیْعاً عِنْدَ رَبِّکَ وَ رَبِّی وَ إلی آبائِکَ وَ مَوالیَّ، فی حُسْنِ التَّوْفِیْقِ لِی، وَ إسْباغِ النِّعْمَةِ عَلَیَّ، وَ سَوْقِ الْإحْسانِ إلَیَّ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَصْحابِ الْحَقِّ، وَ قادَةِ الْخَلْقِ، وَ اسْتَجِبْ مِنِّی ما دَعَوْتُکَ، وَ أَعْطِنِی ما لَمْ أَنْطِقْ بِهِ فی دُعائِی، مِنْ صَلاحِ دِیْنِی وَ دُنْیایَ، إنَّکَ حَمِیْدٌ مَجِیْدٌ، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرِیْنَ.
پس داخل صُفّه شو و دو رکعت نماز بکن و بگو:
اللَّهُمَّ عَبْدُکَ الزّائِرُ فی فِناءِ وَلِیِّکَ الْمَزُوْرِ، الَّذِی فَرَضْتَ طاعَتَهُ عَلَی الْعَبِیْدِ وَ الْأَحْرارِ، وَ أَنْقَذْتَ بِهِ أَوْلِیاءَکَ مِنْ عَذابِ النّارِ.
اللَّهُمَّ اجْعَلْها زِیارَةً مَقْبُوْلَةً ذاتَ دُعاءٍ مُسْتَجابٍ، مِنْ مُصَدِّقٍ بِوَلِیِّکَ غَیْرِ مُرْتابٍ.
اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ بِهِ وَ لا بِزِیارَتِهِ وَ لا تَقْطَعْ أَثَرِی مِنْ مَشْهَدِهِ، وَ زِیارَةِ أَبِیْهِ وَ جَدِّهِ.
اللَّهُمَّ أَخْلِفْ عَلَیَّ نَفَقَتِی، وَ انْفَعْنِی بِما رَزَقْتَنِی فی دُنْیایَ وَ آخِرَتِی،
ص: 572
لِی وَ لِإخْوانِی وَ أَبَوَیَّ وَ جَمِیْعِ عِتْرَتِی.
أَسْتَوْدِعُکَ اللَّهَ أَیُّهَا الْإمامُ الَّذِی یَفُوْزُ بِهِ الْمُؤْمِنُوْنَ، وَ یَهْلِکُ عَلی یَدَیْهِ الْکافِرُوْنَ الْمُکَذِّبُوْنَ.
یا مَوْلایَ، یَا ابْنَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ، جِئْتُکَ زائِراً لَکَ وَ لِأَبِیْکَ وَ جَدِّکَ، مُتَیَقِّناً الْفَوْزَ بِکُمْ، مُعْتَقِداً إمامَتَکُمْ.
اللَّهُمَّ اکْتُبْ هذِهِ الشَّهادَةَ وَ الزِّیارَةَ لِی عِنْدَکَ فی عِلِّیِّیْنَ، وَ بَلِّغْنِی بَلاغَ الصّالِحِیْنَ، وَ انْفَعْنِی بِحُبِّهِمْ یا رَبَّ الْعالَمِیْنَ (1).
گفته اند که: به روایت دیگر منقول است که: می گویی بعد از داخل شدن سرداب مقدّس:
السَّلامُ عَلَی الحَقِّ الجَدِیدِ وَ العالِمِ الَّذی عِلْمُهُ لا یَبِیدُ.
السَّلامُ عَلی مُحْیِی الْمُؤْمِنِیْنَ، وَ مُبِیْرِ الْکافِرِیْنَ.
السَّلامُ عَلی مَهْدِیِّ الْأُمَمِ، وَ جامِعِ الْکَلِمِ.
السَّلامُ عَلی خَلَفِ السَّلَفِ، وَ صاحِبِ الشَّرَفِ.
السَّلامُ عَلی حُجَّةِ الْمَعْبُوْدِ، وَ کَلِمَةِ الْمَحْمُوْدِ.
السَّلامُ عَلی مُعِزِّ الْأَوْلِیاءِ، وَ مُذِلِّ الْأَعْداءِ.
السَّلامُ عَلی وارِثِ الْأَنْبِیاءِ، وَ خاتَمِ الْأَوْصِیاءِ.
السَّلامُ عَلَی الْقائِمِ الْمُنْتَظَرِ وَ الْعَدْلِ الْمُشْتَهِرِ.
السَّلامُ عَلَی السَّیْفِ الشّاهِرِ وَ الْقَمَرِ الزّاهِرِ وَ النُّوْرِ الْباهِرِ.
ص: 573
السَّلامُ عَلی شَمْسِ الظَّلامِ، وَ بَدْرِ التَّمامِ.
السَّلامُ عَلی رَبِیْعِ الْأَنامِ، وَ نَضْرَةِ الْأَیّامِ.
السَّلامُ عَلی صاحِبِ الصَّمْصامِ، وَ فَلّاقِ الْهامِ.
السَّلامُ عَلَی الدِّیْنِ الْمَأْثُوْرِ وَ الْکِتابِ الْمَسْطُوْرِ.
السَّلامُ عَلی بَقِیَّةِ اللَّهِ فی بِلادِهِ، وَ حُجَّتِهِ عَلی عِبادِهِ، الْمُنْتَهی إلَیْهِ مَوارِیِثُ الْأَنْبِیاءِ، وَلَدَیْهِ مَوْجُوْدٌ آثارُ الْأَصْفِیاءِ، الْمُؤْتَمَنِ عَلَی السِّرِّ وَ الْوَلِیِّ لِلْأَمْرِ.
السَّلامُ عَلَی الْمَهْدِیِّ الَّذِی وَعَدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْأُمَمَ أَنْ یَجْمَعَ بِهِ الْکَلِمَ، وَ یَلُمَّ بِهِ الشَّعْثَ، وَ یَمْلَأَ بِهِ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا، وَ یُمَکِّنَ لَهُ، وَ یُنْجِزَ بِهِ وَعْدَ الْمُؤْمِنِیْنَ.
أَشْهَدُ یا مَوْلایَ أَنَّکَ وَ الْأَئِمَّةَ مِنْ آبائِکَ أَئِمَّتِی وَ مَوالِیَّ فی الْحَیاةِ الدُّنْیا، وَ یَوْمَ یَقُوْمُ الْأَشْهادُ.
أَسْأَلُکَ یا مَوْلایَ أَنْ تَسْأَلَ اللَّهَ تَبارَکَ وَ تَعالی فی صَلاحِ شَأْنِی، وَ قَضاءِ حَوائِجِی، وَ غُفْرانِ ذُنُوْبِی وَ الْأَخْذِ بِیَدِی، فی دِیْنِی وَ دُنْیایَ وَ آخِرَتِی، لِی وَ لِکافَّةِ إخْوانِیَ الْمُؤْمِنِیْنَ وَ الْمُؤْمِناتِ، إنَّهُ غَفُوْرٌ رَحِیْمٌ، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ رَسُوْلِ اللَّهِ وَ آلِهِ الطّاهِرِیْنَ.
پس دوازده رکعت نماز زیارت می کنی - هر دو رکعت به یک سلام - ، پس می خوانی دعایی که از آن حضرت منقول است و آن این است:
اللَّهُمَّ عَظُمَ الْبَلاءُ، وَ بَرِحَ الْخَفاءُ، وَ انْکَشَفَ الْغِطاءُ، وَ ضاقَتِ الْأَرْضُ، وَ مَنَعَتِ السَّماءُ وَ إلَیْکَ یا رَبِّ الْمُشتَکی، وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فی الشِّدَّةِ وَ الرَّخاءِ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، الَّذِیْنَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ، فَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ، فَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلًا کَلَمْحِ الْبَصَرِ، أَوْ هُوَ أَقْرَبُ مِنْ ذلِکَ.
ص: 574
یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ، یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ، انْصُرانِی فَإنَّکُما ناصِرایَ، وَ اکْفِیانِی فَإنَّکُما کافِیایَ.
یا مَوْلایَ یا صاحِبَ الزَّمانِ، الْغَوْثَ، الْغَوْثَ، الْغَوْثَ؛ أَدْرِکْنِی، أَدْرِکْنِی، أَدْرِکْنِی (1).
بدان که زیارت آن حضرت در سرداب و جمیع بلاد مرغوب است؛ خصوصا در امکنه شریفه، مثل ضرایح مقدّسه اجداد طاهرین آن حضرت علیهم السلام و در ازمنه متبرّکه، خصوصاً شب ولادت آن حضرت - که موافق مشهور شب پانزدهم ماه شعبان است - و در شب قدر که ملائکه و روح بر آن حضرت نازل می شوند.
ص: 575
ص: 576
به سند معتبر منقول است که از حضرت امام رضا علیه السلام پرسیدند از زیارت موسی بن جعفر علیهما السلام.
فرمود که: نماز کنید در مسجدهایی که در دور آن حضرت است. و کافی است نزد هر امامی، که این زیارت بکنید:
السَّلامُ عَلی أَوْلِیاءِ اللَّهِ وَ أَصْفِیائِهِ، السَّلامُ عَلی أُمَناءِ اللَّهِ وَ أَحِبّائِهِ، السَّلامُ عَلی أَنْصارِ اللَّهِ وَ خُلَفائِهِ.
السَّلامُ عَلی مَحالِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلی مَساکِنِ ذِکْرِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلی مُظْهِرِی أَمْرِ اللَّهِ وَ نَهْیِهِ، السَّلامُ عَلَی الدُّعاةِ إلَی اللَّهِ، السَّلامُ عَلَی الْمُسْتَقِرِّیْنَ فی مَرْضاةِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَی الْمُمَحَّصِیْنَ (1) فی طاعَةِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَی الْأَدِلّاءِ عَلَی اللَّهِ.
السَّلامُ عَلَی الَّذِیْنَ مَنْ والاهُمْ فَقَدْ والَی اللَّهَ، وَ مَنْ عاداهُمْ فَقَدْ عادَی اللَّهَ، وَ مَنْ عَرَفَهُمْ فَقَدْ عَرَفَ اللَّهَ، وَ مَنْ جَهِلَهُمْ فَقَدْ جَهِلَ اللَّهَ، وَ مَنِ اعْتَصَمَ بِهِمْ فَقَدِ اعْتَصَمَ بِاللَّهِ، وَ مَنْ تَخَلّی مِنْهُمْ فَقَدْ تَخَلّی مِنَ اللَّهِ.
أُشْهِدُ اللَّهَ أَنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ، وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ، مُؤْمِنٌ بِسِرِّکُمْ
ص: 577
وَعَلانِیَتِکُمْ، مُفَوِّضٌ فی ذلِکَ کُلِّهِ إلَیْکُمْ.
لَعَنَ اللَّهُ عَدُوَّ آلِ مُحَمَّدٍ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإنْسِ مِنَ الْأَوَّلِیْنَ وَ الْآخِرِیْنَ، وَ أَبْرَأُ (1) إلَی اللَّهِ مِنْهُمْ، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرِیْنَ.
و این کافی است در همه زیارتها و بسیار صلوات می فرستی بر مُحمّد و آل محمّد و نام می بری یک یک را به نام ایشان و بیزاری می جویی از دشمنان ایشان و دعا می کنی از برای خود و مؤمنان به آنچه خواهی (2).
مؤلّف گوید که: چون در این روایت امر به صلوات بر هر یک بخصوص وارد شده است، اگر این صلواتِ منقول را بخواند بعد از زیارت، مناسب است.
و این صلوات، در کتب غیبت با سندش مذکور است و چون طولی دارد اکتفا می نماییم به آنچه شیخ طوسی - علیه الرحمه - در مصباح کبیر ذکر کرده است که:
این صلواتی است که بیرون آمد به سوی ابوالحسن ضرّاب اصفهانی در مکه و نسخه اش این است:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیْمِ
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ سَیِّدِ الْمُرْسَلِیْنَ، وَ خاتَمِ النَّبِیِّیْنَ، وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمِیْنَ، الْمُنْتَجَبِ فی الْمِیْثاقِ، الْمُصْطَفی فی الظِّلالِ، الْمُطَهَّرِ مِنْ کُلِّ آفَةٍ، الْبَرِیْ ءِ مِنْ کُلِّ عَیْبٍ، الْمُؤَمَّلِ لِلنَّجاةِ، الْمُرْتَجی لِلشَّفاعَةِ، الْمُفَوَّضِ إلَیْهِ دِیْنُ اللَّهِ.
اللَّهُمَّ شَرِّفْ بُنْیانَهُ، وَ عَظِّمْ بُرْهانَهُ، وَ أَفْلِجْ حُجَّتَهُ، وَ ارْفَعْ دَرَجَتَهُ، وَ أَضِئْ نُوْرَهُ، وَ بَیِّضْ وَجْهَهُ، وَ أَعْطِهِ الْفَضْلَ وَ الْفَضِیْلَةَ وَ الْمَنْزِلَة وَ الْوَسِیْلَةَ وَ الدَّرَجَةَ الرَّفِیْعَةَ، وَ ابْعَثْهُ مَقاماً مَحْمُوْداً یَغْبِطُهُ بِهِ الْأَوَّلُوْنَ وَ الْآخِرُوْنَ.
ص: 578
وَصَلِّ عَلی أَمِیْرِالْمُؤْمِنِیْنَ، وَ وارِثِ الْمُرْسَلِیْنَ، وَ قائِدِ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِیْنَ، وَ سَیِّدِ الْوَصِیِّیْنَ، وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمِیْنَ.
وَصَلِّ عَلَی الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ، إمامِ الْمُؤْمِنِیْنَ، وَ وارِثِ الْمُرْسَلِیْنَ، وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمِیْنَ.
وَصَلِّ عَلَی الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ، إمامِ الْمُؤْمِنِیْنَ، وَ وارِثِ الْمُرْسَلِیْنَ، وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمِیْنَ.
وَصَلِّ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، إمامِ الْمُؤْمِنِیْنَ، وَ وارِثِ الْمُرْسَلِیْنَ، وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمِیْنَ.
وَصَلِّ عَلی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ، إمامِ الْمُؤْمِنِیْنَ، وَ وارِثِ الْمُرْسَلِیْنَ، وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمِیْنَ.
وَصَلِّ عَلی جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، إمامِ الْمُؤْمِنِیْنَ، وَ وارِثِ الْمُرْسَلِیْنَ، وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمِیْنَ.
وَصَلِّ عَلی مُوْسَی بْنِ جَعْفَرٍ، إمامِ الْمُؤْمِنِیْنَ، وَ وارِثِ الْمُرْسَلِیْنَ، وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمِیْنَ.
وَصَلِّ عَلی عَلِیِّ بْنِ مُوْسی، إمامِ الْمُؤْمِنِیْنَ، وَ وارِثِ الْمُرْسَلِیْنَ، وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمِیْنَ.
وَصَلِّ عَلی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ، إمامِ الْمُؤْمِنِیْنَ، وَ وارِثِ الْمُرْسَلِیْنَ، وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمِیْنَ.
وَصَلِّ عَلی عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ، إمامِ الْمُؤْمِنِیْنَ، وَ وارِثِ الْمُرْسَلِیْنَ، وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمِیْنَ.
ص: 579
وَصَلِّ عَلَی الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ، إمامِ الْمُؤْمِنِیْنَ، وَ وارِثِ الْمُرْسَلِیْنَ، وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمِیْنَ.
وَصَلِّ عَلَی الْحُجَّةِ الْمُنْتَظَرِ الْخَلَفِ الْقائِمِ الْهادِیِ الْمَهْدِیِّ، إمامِ الْمُؤْمِنِیْنَ، وَ وارِثِ الْمُرْسَلِیْنَ، وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمِیْنَ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ، الْأَئِمَّةِ الْهادِیْنَ الْمَهْدِیِّیْنَ، الْعُلَماءِ الصّادِقِیْنَ، الْأَوْصِیاءِ الْمَرْضِیِّیْنَ، دَعائِمِ دِیْنِکَ، وَ أَرْکانِ تَوْحِیْدِکَ، وَ تَراجِمَةِ وَ حْیِکَ، وَ حُجَجِکَ عَلی خَلْقِکَ، وَ خُلَفائِکَ فی أَرْضِکَ، فَهُمُ الَّذِیْنَ اخْتَرْتَهُمْ لِنَفْسِکَ، وَ اصْطَفَیْتَهُمْ لِعِبادِکَ، وَ ارْتَضَیْتَهُمْ لِدِیْنِکَ، وَ خَصَصْتَهُمْ بِمَعْرِفَتِکَ، وَ جَلَّلْتَهُمْ بِکَرامَتِکَ، وَ غَشَّیْتَهُمْ بِرَحْمَتِکَ، وَ زَیَّنْتَهُمْ بِنِعْمَتِکَ، وَ غَذَّیْتَهُمْ بِحِکْمَتِکَ، وَ أَلْبَسْتَهُمْ مِنْ نُوْرِکَ، وَ رَفَعْتَهُمْ فی مَلَکُوْتِکَ، وَ حَفَفْتَهُمْ بِمَلائِکَتِکَ، وَ شَرَّفْتَهُمْ بِنَبِیِّکَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ عَلَیْهِمْ، صَلاةً زاکِیَةً نامِیَةً کَثِیْرةً طَیِّبَةً دائِمَةً لایُحِیْطُ بِها إلّا أَنْتَ وَ لا یَسَعُها إلّاعِلْمُکَ وَ لا یُحْصِیْها أَحَدٌ غَیْرُکَ.
اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلی وَلِیِّکَ، الْمُحْیِی لِسُنَّتِکَ، الْقائِمِ بِأَمْرِکَ، الدّاعِی إلَیْکَ، الدَّلِیْلِ عَلَیْکَ، وَ حُجَّتِکَ عَلی خَلْقِکَ، وَ خَلِیْفَتِکَ فی أَرْضِکَ، وَ شاهِدِکَ عَلی عِبادِکَ.
اللَّهُمَّ أَعِزَّ نَصْرَهُ، وَ مُدَّ فی عُمْرِهِ، وَ زَیِّنِ الْأَرْضَ بِطُوْلِ بَقائِهِ.
اللَّهُمَّ اکْفِهِ بَغْیَ الْحاسِدِیْنَ، وَ أَعِذْهُ مِنْ شَرِّ الْکائِدِیْنَ، وَ ادْحَرْ عَنْهُ إرادَةَ الظّالِمِیْنَ، وَ خَلِّصْهُ مِنْ أَیْدِی الْجَبّارِیْنَ.
اللَّهُمَّ أَعْطِهِ فی نَفْسِهِ وَ ذُرِّیَّتِهِ وَ شِیْعَتِهِ وَ رَعِیَّتِهِ وَ خاصَّتِهِ وَ عامَّتِهِ وَ عَدُوِّهِ وَ جَمِیْعِ أَهْلِ الدُّنْیا، ما تُقِرُّ بِهِ عَیْنَهُ، وَ تَسُرُّ بِهِ نَفْسَهُ، وَ بَلِّغْهُ أَفْضَلَ أَمَلِهِ فی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ، إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیْرٌ.
ص: 580
اللَّهُمَّ جَدِّدْ بِهِ ما مُحِیَ مِنْ دِیْنِکَ، وَ أَحْیِ بِهِ ما بُدِّلَ مِنْ کِتابِکَ، وَ أَظْهِرْ بِهِ ما غُیِّرَ مِنْ حُکْمِکَ، حَتّی یَعُوْدَ دِیْنُکَ بِهِ وَ عَلی یَدَیْهِ غَضّاً جَدِیْداً خالِصاً مُخْلَصاً لا شَکَّ فِیْهِ وَ لا شُبْهَةَ مَعَهُ وَ لا باطِلَ عِنْدَهُ وَ لا بِدْعَةَ لَدَیْهِ.
اللَّهُمَّ نَوِّرْ بِنُوْرِهِ کُلَّ ظُلْمَةٍ، وَ هُدَّ بِرُکْنِهِ کُلَّ بِدْعَةٍ، وَ اهْدِمْ بِعِزّهِ کُلَّ ضَلالَةٍ، وَ اقْصِمْ بِهِ کُلَّ جَبّارٍ، وَ أَخْمِدْ بِسَیْفِهِ کُلَّ نارٍ، وَ أَهْلِکْ بِعَدْلِهِ جَوْرَ کُلِّ جائِرٍ، وَ أَجْرِ حُکْمَهُ عَلی کُلِّ حُکْمٍ، وَ أَذِلَّ بِسُلْطانِهِ کُلَّ سُلْطانٍ.
اللَّهُمَّ أَذِلَّ مَنْ ناواهُ، وَ أَهْلِکْ کُلَّ مَنْ عاداهُ، وَ امْکُرْ بِمَنْ کادَهُ، وَ اسْتَأْصِلْ مَنْ جَحَدَهُ حَقَّهُ، وَ اسْتَهانَ بِأَمْرِهِ، وَ سَعی فی إطْفاءِ نُوْرِهِ، وَ أَرادَ إخْمادَ ذِکْرِهِ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی محمّدٍ المُصطَفی، وَ عَلِیٍّ المُرْتَضی، وَ فاطِمَةَ الزَّهراءِ وَ الحَسَنِ الرِّضا وَ الحُسَینِ المُصَفّی، وَ جَمِیعِ الأوصِیاءِ، مَصابِیحِ الدُّجی، وَ أعلامِ الهُدی، وَ مَنارِ التُّقی وَ العُرْوَةِ الوُثْقی وَ الحَبْلِ المَتِینِ وَ الصِّراطِ المُستَقِیمِ.
وَصَلِّ عَلی وَلِیِّکَ وَ وُلاةِ عَهْدِکَ وَ الأئِمَّةِ مِنْ وَلَدِهِ، وَ مُدَّ فی أعْمارِهِم، وَ زِدْ فی آجالِهِم، وَ بَلِّغْهُم أقْصی آمالِهِم، دِیناً وَ دُنْیاً وَ آخِرَةً، إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ (1).
شیخ ابن بابویه - علیه الرّحمه - و غیر او به سند معتبر روایت کرده اند که، شخصی از حضرت امام علی نقی - صلوات اللَّه علیه - سؤال نمود که: ای فرزند رسول خدا به من تعلیم نما سخن بلیغ کاملی که آن را بخوانم، هر گاه زیارت کنم یکی از شما را.
فرمود که: چون به درگاه برسی، بایست و بگو:
أشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ، وَ أَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ.
ص: 581
و باید که با غسل باشی.
پس چون داخل شوی و قبر را ببینی، بایست و سی مرتبه اللَّه أکبر بگو.
پس راه برو به آرام دل و آرام تن و گامها را نزدیک به یکدیگر بگذار، پس بایست و سی مرتبه اللَّه أکبر بگو.
پس به نزدیک قبر برو و چهل مرتبه اللَّه أکبر بگو - که صد تکبیر تمام شود - .
پس بگو:
السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ، وَ مَوْضِعَ الرِّسالَةِ، وَ مُخْتَلَفَ المَلائِکَةِ، وَ مَهْبِطَ الوَحْیِ وَ مَعْدِنَ الرَّحْمَةِ، و َخُزّانَ العِلْمِ، و َمُنْتَهَی الحِلْمِ، و َأُصُولَ الکَرَمِ، وَ قادَةَ الأُمَمِ، وَ أَوْلِیاءَ النِّعَمِ، وَ عَناصِرَ الأَبْرارِ، وَ دَعائِمَ الأَخْیارِ، وَ ساسَةَ العِبادِ، وَ أَرْکانَ البِلادِ، وَ أَبْوابَ الإِیمانِ، وَ أُمَناءَ الرَّحْمنِ، وَ سُلالَةَ النَّبِیِّینَ، وَ صُفْوَةَ المُرْسَلِینَ، وَ عِتْرَةَ خِیرَةِ رَبِّ العالَمِینَ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
السَّلامُ عَلی أَئِمَّةِ الهُدی، وَ مَصابِیحِ الدُّجی، وَ أَعْلامِ التُّقی، وَ ذَوِی النُّهی، وَ أُولِی الحِجا، وَ کَهْفِ الوَری، وَ وَرَثَةِ الأَنْبِیاءِ، و المَثَلِ الأَعْلی وَ الدَّعْوَةِ الحُسْنی، وَ حُجَجِ اللَّهِ عَلی أَهْلِ الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ وَ الأُولی، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
السَّلامُ عَلی مَحالِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ، وَ مَساکِنِ بَرَکَةِ اللَّهِ، وَ مَعادِنِ حِکْمَةِ اللَّهِ، وَ حَفَظَةِ سِرِّ اللَّهِ، وَ حَمَلَةِ کِتابِ اللَّهِ، وَ أَوْصِیاءِ نَبِیِّ اللَّهِ، وَ ذُرِّیَّةِ رَسُولِ اللَّهِ - صلّی اللَّه علیه وآله - ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
السَّلامُ عَلَی الدُّعاةِ إِلَی اللَّهِ وَ الأَدِلّاءِ عَلی مَرْضاةِ اللَّهِ وَ المُسْتَوفِرِینَ (1) فی أَمْرِ اللَّهِ وَ التّامِّینَ فی مَحَبَّةِ اللَّهِ وَ المُخْلِصِینَ فی تَوْحِیدِ اللَّهِ وَ المُظْهِرِینَ لِأَمْرِ اللَّهِ وَ نَهْیِهِ، وَ عِبادِهِ المُکْرَمِینَ الَّذِینَ لایَسْبِقُونَهُ بِالقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ و بَرَکاتُهُ.
ص: 582
السَّلامُ عَلَی الأَئِمَّةِ الدُّعاةِ وَ القادَةِ الهُداةِ وَ السّادَةِ الوُلاةِ وَ الذّادَةِ الحُماةِ، وَ أَهْلِ الذِّکرِ، وَ أُولِی الأَمْرِ، وَ بَقِیَّةِ اللَّهِ، وَ خِیرَتِهِ وَ حِزْبِهِ، وَ عَیْبَةِ عِلْمِهِ، وَ حُجَّتِهِ وَ صِراطِهِ، وَ نُورِهِ وَ بُرْهانِهِ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ و بَرَکاتُهُ.
أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ، کَما شَهِدَ اللَّهُ لِنَفْسِهِ وَ شَهِدَتْ لَهُ مَلائِکَتُهُ وَ أُولُو العِلْمِ مِنْ خَلقِهِ لا إِلهَ إِلّا هُوَ العَزِیزُ الحَکِیمُ.
وَ أَشْهَدُ أَنَّ محمّداً عَبْدُهُ المُنْتَجَبُ، وَ رَسُولُهُ المُرْتَضی، أَرْسَلَهُ بِالهُدی وَ دِینِ الحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ المُشْرِکُونَ.
وَ أَشْهَدُ أَنَّکُمُ الأَئِمَّةُ الرّاشِدُونَ، المَهْدِیُّونَ، المَعْصُومُونَ، المُکَرَّمُونَ، المُقَرَّبُونَ، المُتَّقُونَ، الصّادِقُونَ، المُصْطَفَوْنَ، المُطِیعُونَ للَّهِ، القَوّامُونَ بِأَمْرِهِ، العامِلُونَ بِإِرادَتِهِ، الفائِزُونَ بِکَرامَتِهِ.
اصْطَفاکُمْ بِعِلْمِهِ (1)، وَ ارْتَضاکُمْ لِغَیْبِهِ، وَ اخْتارَکُمْ لِسِرِّهِ، وَ اجْتَباکُمْ بِقُدْرَتِهِ، وَ أَعَزَّکُمْ بِهُداهُ، وَ خَصَّکُمْ بِبُرْهانِهِ، وَ انْتَجَبَکُمْ لِنُورِهِ (2)، وَ أَیَّدَکُمْ بِرُوحِهِ، وَ رَضِیَکُمْ خُلَفاءَ فی أَرْضِهِ، وَ حُجَجاً عَلی بَرِیَّتِهِ، وَ أَنْصاراً لِدِینِهِ، وَ حَفَظَةً لِسِرِّهِ، وَ خَزَنَةً لِعِلْمِهِ، وَ مُسْتَوْدَعاً لِحِکْمَتِهِ، وَ تَراجِمَةً لِوَحْیِهِ، وَ أَرْکاناً لِتَوْحِیدِهِ، وَ شُهَداءَ عَلی خَلْقِهِ، وَ أَعْلاماً لِعِبادِهِ، وَ مَناراً فی بِلادِهِ، وَ أَدِلّاءَ عَلی صِراطِهِ.
عَصَمَکُمُ اللَّهُ مِنَ الزَّلَلِ، وَ آمَنَکُمْ مِنَ الفِتَنِ، وَ طَهَّرَکُمْ مِنَ الدَّنَسِ، وَ أَذْهَبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَکُمْ تَطْهِیراً؛ فَعَظَّمْتُمْ جَلالَهُ، و َأَکْبَرْتُمْ شَأْنَهُ، وَ مَجَّدْتُمْ کَرَمَهُ، وَ أدَمْتُمْ (3) ذِکْرَهُ، وَ وَکَّدْتُمْ مِیثاقَهُ، وَ أَحْکَمْتُمْ عَقْدَ طاعَتِهِ، وَ نَصَحْتُمْ لَهُ فی السِّرِّ وَ العَلانِیَةِ، وَ دَعَوْتُمْ إِلی سَبِیلِهِ بِالحِکْمَةِ وَ المَوْعِظَةِ الحَسَنَةِ، وَ بَذَلْتُمْ أَنْفُسَکُمْ فی مَرْضاتِهِ،
ص: 583
وَصَبَرْتُمْ عَلی ما أَصابَکُمْ فی جَنْبِهِ، وَ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ، وَ آتَیْتُمُ الزَّکاةَ، وَ أَمَرْتُمْ بِالمَعْرُوفِ، وَ نَهَیْتُمْ عَنِ المُنْکَرِ، وَ جاهَدْتُمْ فی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ، حَتّی أَعْلَنْتُمْ دَعْوَتَهُ، وَ بَیَّنْتُمْ فَرائِضَهُ، وَ أَقَمْتُمْ حُدُودَهُ، وَ نَشَرْتُم (1) شَرائِعَ أَحْکامِهِ، وَ سَنَنْتُمْ سُنَّتَهُ (2)، وَ صِرْتُمْ فی ذلِکَ مِنْهُ إِلَی الرِّضا، وَ سَلَّمْتُمْ لَهُ القَضاءَ، وَ صَدَّقْتُمْ مِنْ رُسُلِهِ مَنْ مَضی.
فَالرّاغِبُ عَنْکُمْ مارِقٌ وَ اللّازِمُ لَکُمْ لاحِقٌ وَ المُقَصِّرُ فی حَقِّکُمْ زاهِقٌ وَ الحَقُّ مَعَکُمْ، وَ فِیکُمْ، وَ مِنْکُمْ، وَ إِلَیْکُمْ، وَ أَنْتُمْ أَهْلُهُ وَ مَعْدِنُهُ، وَ مِیراثُ النُّبُوَّةِ عِنْدَکُمْ، وَ إِیابُ الخَلْقِ إِلَیْکُمْ، وَ حِسابُهُمْ عَلَیْکُمْ، وَ فَصْلُ الخِطابِ عِنْدَکُمْ، وَ آیاتُ اللَّهِ لَدَیْکُمْ، وَ عَزائِمُهُ فِیکُمْ، وَ نُورُهُ وَ بُرْهانُهُ عِنْدَکُمْ، وَ أَمْرُهُ إِلَیْکُمْ.
مَنْ والاکُمْ فَقَدْ وَ الَی اللَّهَ، وَ مَنْ عاداکُمْ فَقَدْ عادَی اللَّهَ، وَ مَنْ أَحَبَّکُمْ فَقَدْ أَحَبَّ اللَّهَ، وَ مَنْ أَبْغَضَکُمْ فَقَدْ أَبْغَضَ اللَّهَ، وَ مَنِ اعْتَصَمَ بِکُمْ فَقَدِ اعْتَصَمَ بِاللَّهِ، أَنْتُمُ السَّبیلُ الأعْظَمُ وَ الصِّراطُ (3) الأَقْوَمُ، وَ شُهَداءُ دارِ الفَناءِ، وَ شُفَعاءُ دارِ البَقاءِ وَ الرَّحْمَةُ المَوْصُولَةُ وَ الآیَةُ المَخْزُونَةُ وَ الأَمانَةُ المَحْفُوظَةُ وَ البابُ المُبْتَلی بِهِ النّاسُ.
مَنْ أَتاکُمْ فقد نَجا، وَ مَنْ لَمْ یَأْتِکُمْ فقد هَلَکَ؛ إِلَی اللَّهِ تَدْعُونَ، وَ عَلَیْهِ تَدُلُّونَ، وَ بِهِ تُؤْمِنُونَ، وَ لَهُ تُسَلِّمُونَ، وَ بِأَمْرِهِ تَعْمَلُونَ، وَ إِلی سَبِیلِهِ تُرْشِدُونَ، وَ بِقَوْلِهِ تَحْکُمُونَ.
سَعِدَ وَ اللَّهِ مَنْ والاکُمْ، وَ هَلَکَ مَنْ عاداکُمْ، وَ خابَ مَنْ جَحَدَکُمْ، وَ ضَلَّ مَنْ فارَقَکُمْ، وَ فاز من تَمَسَّکَ بِکُمْ، وَ امِنَ من لَجَأَ الَیکُمْ، وسَلِمَ مَن صَدَّقَکم، وَ هُدِیَ مَنِ اعْتَصَمَ بِکُمْ.
مَنِ اتَّبَعَکُمْ فَالجَنَّةُ مَأْواهُ، وَ مَنْ خالَفَکُمْ فَالنّارُ مَثْواهُ، وَ مَنْ جَحَدَکُمْ کافِرٌ، وَ مَنْ حارَبَکُمْ مُشْرِکٌ، وَ مَنْ رَدَّ عَلَیْکُمْ فی أَسْفَلِ دَرَکٍ مِنَ الجَحِیمِ.
ص: 584
أَشْهَدُ أَنَّ هذا سابِقٌ لَکُمْ فِیما مَضی، وَ جارٍ لَکُمْ فِیما بَقِیَ؛ وَ أَنَّ أَرْواحَکُمْ وَ نُورَکُمْ وَ طِینَتَکُمْ واحِدَةٌ، طابَتْ وَ طَهُرَتْ، بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ، خَلَقَکُمُ اللَّهُ أَنْواراً فَجَعَلَکُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِینَ، حَتّی مَنَّ عَلَیْنا بِکُمْ، فَجَعَلَکُمْ فی بُیُوتٍ أذِنَ اللَّهُ أنْ تُرفَعَ وَ یُذکَرَ فیها اسْمُهُ، وَ جَعلَ صَلَواتِنا (1) علیکم، وَ ما خَصَّنا بِهِ مِنْ وِلایَتِکُمْ طِیْباً لِخُلْقِنا، وَ طَهارَةً لِأَنْفُسِنا، وَ تَزْکِیَةً لَنا، وَ کَفّارَةً لِذُنُوبِنا، فَکُنّا عِنْدَهُ مُسَلِّمِینَ (2) بِفَضْلِکُمْ، وَ مَعْرُوفِینَ بِتَصْدِیقِنا إِیّاکُمْ، فَبَلَغَ اللَّهُ بِکُمْ أَشْرَفَ مَحَلِّ المُکَرَّمِینَ، وَ أَعْلی مَنازِلِ المُقَرَّبِینَ، وَ أَرْفَعَ دَرَجاتِ المُرْسَلِینَ، حَیْثُ لا یَلْحَقُهُ لاحِقٌ وَ لا یَفُوقُهُ فائِقٌ وَ لا یَسْبِقُهُ سابِقٌ وَ لا یَطْمَعُ فی إِدْراکِهِ طامِعٌ؛ حَتّی لا یَبْقی مَلَکٌ مُقَرَّبٌ وَ لا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ وَ لا صِدِّیقٌ وَ لا شَهِیدٌ وَ لا عالِمٌ وَ لا جاهِلٌ وَ لا دَنِیٌّ وَ لا فاضِلٌ وَ لا مُؤْمِنٌ صالِحٌ وَ لا فاجِرٌ طالِحٌ وَ لا جَبّارٌ عَنِیدٌ وَ لا شَیْطانٌ مَرِیدٌ وَ لا خَلْقٌ فِیما بَیْنَ ذلکَ شَهِیدٌ، إِلّا عَرَّفَهُمْ جَلالَةَ أَمْرِکُمْ، وَ عِظَمَ خَطَرِکُمْ، وَ کِبَرَ شَأْنِکُمْ، وَ تَمامَ نُورِکِمُ، وَ صِدْقَ مَقاعِدِکُمْ، وَ ثَباتَ مَقامِکُمْ، وَ شَرَفَ مَحَلِّکُمْ وَ مَنْزِلَتِکُمْ عِنْدَهُ، وَ کَرامَتَکُمْ عَلَیْهِ، وَ خاصَّتَکُمْ لَدَیْهِ، وَ قُرْبَ مَنْزِلَتِکُمْ مِنْهُ.
بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی وَ أَهْلِی وَ مالِی وَ أُسْرَتی.
أُشْهِدُ اللَّهَ وَ أُشْهِدُکُمْ أَنِّی مُؤْمِنٌ بِکُمْ وَ بِما آمَنْتُمْ بِهِ، کافِرٌ بِعَدُوِّکُمْ وَ بِما کَفَرْتُمْ بِهِ، مُسْتَبْصِرٌ بِشَأْنِکُمْ وَ بِضَلالَةِ مَنْ خالَفَکُمْ، مُوالٍ لَکُمْ وَ لِأَوْلِیائِکُمْ، مُبْغِضٌ لِأَعْدائِکُمْ و مُعادٍ لَهُمْ، سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ، حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ، مُحَقِّقٌ لِما حَقَّقْتُمْ، مُبْطِلٌ لِما أَبْطَلْتُمْ، مُطِیعٌ لَکُمْ، عارِفٌ بِحَقِّکُمْ، مُقِرٌّ بِفَضْلِکُمْ، مُحْتَمِلٌ لِعِلْمِکُمْ، مُحْتَجِبٌ بِذِمَّتِکُمْ، مُعْتَرِفٌ بِکُمْ، مُؤْمِنٌ بِإِیابِکُمْ، مُصَدِّقٌ بِرَجْعَتِکُمْ، مُنْتَظِرٌ لِأَمْرِکُمْ، مُرْتَقِبٌ لِدَوْلَتِکُمْ،
ص: 585
آخِذٌ بِقَوْلِکُمْ، عامِلٌ بِأَمْرِکُمْ، مُسْتَجِیرٌ بِکُمْ، زائِرٌ لَکُمْ، عائِذٌ بکم، لائِذٌ بِقُبُورِکُم (1)، مُسْتَشْفِعٌ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِکُمْ، وَ مُتَقَرِّبٌ بِکُمْ إِلَیْهِ، وَ مُقَدِّمُکُمْ أَمامَ طَلِبَتِی وَ حَوائِجِی وَ إِرادَتِی فی کُلِّ أَحْوالی وَ أُمُوری، مُؤْمِنٌ بِسِرِّکُمْ وَ عَلانِیَتِکُمْ، وَ شاهِدِکُمْ وَ غائِبِکُمْ، وَ أَوَّلِکُمْ وَ آخِرِکُمْ، وَ مُفَوِّضٌ فی ذلکَ کُلِّهِ إِلَیْکُمْ، وَ مُسَلِّمٌ فِیهِ مَعَکُمْ، وَ قَلْبِی لَکُمْ مُسَلِّمٌ، وَ رَأْیِی لَکُمْ تَبَعٌ (2)، وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ، حَتّی یُحْیِیَ اللَّهُ تعالی دِینَهُ بِکُمْ، وَ یَرُدَّکُمْ فی أَیّامِهِ، وَ یُظْهِرَکُمْ لِعَدْلِهِ (3)، وَ یُمَکِّنَکُمْ فی أَرْضِهِ، فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ، لا مَعَ عَدُوِّکُم (4)، آمَنْتُ بِکُمْ، وَ تَوَلَّیْتُ آخِرَکُمْ بِما تَوَلَّیْتُ بِهِ أَوَّلَکُمْ، وَ بَرِئْتُ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ أَعْدائِکُمْ، وَ مِنَ الجِبْتِ وَ الطّاغُوتِ وَ الشَّیاطِینِ وَ حِزْبِهِم، الظّالِمِینَ لَکُمْ وَ الجاحِدِینَ لِحَقِّکُمْ وَ المارِقِینَ مِنْ وِلایَتِکُمْ وَ الغاصِبِینَ لإِرْثِکُمْ وَ الشّاکِّینَ (5) فِیکُمْ وَ المُنْحَرِفِینَ (6) عَنْکُمْ؛ وَ مِنْ کُلِّ وَلِیجَةٍ دُونَکُمْ، وَ کُلِّ مُطاعٍ سِواکُمْ، وَ مِنَ الأَئِمَّةِ الَّذِینَ یَدْعُونَ إِلَی النّارِ.
فَثَبَّتَنِیَ اللَّهُ أَبَداً ما حَیِیْتُ عَلی مُوالاتِکُمْ وَ مَحَبَّتِکُمْ وَ دِینِکُمْ، وَ وَفَّقَنی لِطاعَتِکُمْ، وَ رَزَقَنِی شَفاعَتَکُمْ، وَ جَعَلَنی مِنْ خِیارِ مَوالِیکُمُ التّابِعِینَ لِما دَعَوْتُمْ إِلَیْهِ، وَ جَعَلَنی مِمَّنْ یَقْتَصُّ آثارَکُمْ، وَ یَسْلُکُ سَبِیلَکُمْ، وَ یَهْتَدِی بِهُداکُمْ، وَ یُحْشَرُ فی زُمْرَتِکُمْ، وَ یَکِرُّ فی رَجْعَتِکُمْ، وَ یُمَلَّکُ فی دَوْلَتِکُمْ، وَ یُشَرَّفُ فی عافِیَتِکُمْ، وَ یُمَکَّنُ فی أَیّامِکُمْ، وَ تَقَرُّ عَیْنُهُ غَداً بِرُؤْیَتِکُمْ.
بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی وَ نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ مالی، مَنْ أَرادَ اللَّهَ بَدَأَ بِکُمْ، وَ مَنْ وَحَّدَهُ قَبِلَ عَنْکُمْ، وَ مَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِکُمْ.
ص: 586
مَوالِیَّ، لا أُحْصِی ثَناءَکُمْ وَ لا أَبْلُغُ مِنَ المَدْحِ کُنْهَکُمْ، وَ مِنَ الوَصْفِ قَدْرَکُمْ، وَ أَنْتُمْ نُورُ الأَخْیارِ، وَ هُداةُ الأَبْرارِ، وَ حُجَجُ الجَبّارِ.
بِکُمْ فَتَحَ اللَّهُ، وَ بِکُمْ یَخْتِمُ، وَ بِکُمْ یُنَزِّلُ الغَیْثَ، وَ بِکُمْ یُمْسِکُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَی الأَرْضِ إِلّا بِإِذْنِهِ، وَ بِکُمْ یُنَفِّسُ الهَمَّ، وَ بِکُمْ یَکْشِفُ الضُرَّ (1)، وَ عِنْدَکُمْ ما نَزَلَتْ بِهِ رُسُلُهُ، وَ هَبَطَتْ بِهِ مَلائِکَتُهُ، وَ إِلی جَدِّکُمْ بُعِثَ الرُّوحُ الأَمِینُ.
- و اگر زیارت امیرالمؤمنین علیه السلام باشد به جای «و إلی جدّکم بُعث الرّوح الأمین» بگو: «وَ إِلی أَخِیکَ بُعِثَ الرُّوحُ الأَمِینُ» - .
آتاکُمُ اللَّهُ ما لَمْ یُؤْتِ أَحَداً مِنَ العالَمِینَ، طَأْطَأَ کُلُّ شَریفٍ لِشَرَفِکُمْ، وَ بَخَعَ (2) کُلُّ مُتَکَبِّرٍ لِطاعَتِکُمْ، وَ خَضَعَ کُلُّ جَبّارٍ لِفَضلِکُمْ، وَ ذَلَّ کُلُّ شَیْ ءٍ لَکُمْ، وَ أَشْرَقَتِ الأَرْضُ بِنُورِکُمْ، وَ فازَ الفائِزُونَ بِوِلایَتِکُمْ، بِکُمْ (3) یُسْلَکُ إِلَی الرِّضْوانِ، وَ عَلی مَنْ جَحَدَ وِلایَتَکُمْ غَضَبُ الرَّحْمنِ.
بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی وَ نَفْسی وَ أَهْلِی وَ مالی، ذِکْرُکُمْ فی الذّاکِرِینَ، وَ أَسْماؤُکُمْ فی الأَسْماءِ، وَ أَجْسادُکُمْ فی الأَجْسادِ، وَ أَرْواحُکُمْ فی الأَرْواحِ، وَ أَنْفُسُکُمْ فی النُّفُوسِ، وَ آثارُکُمْ فی الآثارِ، وَ قُبُورُکُمْ فی القُبُورِ؛ فَما أَحْلی أَسْماءَکُمْ، وَ أَکْرَمَ أَنْفُسَکُمْ، وَ أَعْظَمَ شَأْنَکُمْ، وَ أَجَلَّ خَطَرَکُمْ، وَ أَوْفی عَهْدَکُمْ، وَ أصْدَقَ وَعْدَکُم.
کَلامُکُمْ نُورٌ، وَ أَمْرُکُمْ رُشْدٌ، وَ وَصِیَّتُکُمُ التَّقْوی، وَ فِعْلُکُمُ الخَیْرُ، وَ عادَتُکُمُ الإِحْسانُ، وَ سَجِیَّتُکُمُ الکَرَمُ، وَ شَأْنُکُمُ الحَقُّ وَ الصِّدْقُ وَ الرِّفْقُ، وَ قَوْلُکُمْ حُکْمٌ وَ حَتْمٌ، وَ رَأْیُکُمْ عِلْمٌ وَ حِلْمٌ وَ حَزْمٌ؛ إِنْ ذُکِرَ الخَیْرُ کُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْواهُ وَ مُنْتَهاهُ.
ص: 587
بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی وَ نَفْسِی، کَیْفَ أَصِفُ حُسْنَ ثَنائِکُمْ، وَ أُحْصِی جَمِیلَ بَلائِکُمْ، وَ بِکُمْ أَخْرَجَنا اللَّهُ مِنَ الذُّلِّ، وَ فَرَّجَ عَنّا غَمَراتِ الکُرُوبِ، وَ أَنْقَذَنا بِکُمْ مِنْ شَفا جُرُفِ الهَلَکاتِ وَ مِنَ النّارِ.
بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی وَ نَفْسِی، بِمُوالاتِکُمْ عَلَّمَنا اللَّهُ مَعالِمَ دِینِنا، وَ أَصْلَحَ ما کانَ فَسَدَ مِنْ دُنْیانا، وَ بِمُوالاتِکُمْ تَمَّتِ الْکَلِمَةُ وَ عَظُمَتِ النِّعْمَةُ وائتَلَفَتِ الْفُرْقَةُ وَ بِمُوالاتِکُم (1) تُقْبَلُ الطّاعَةُ المُفْتَرَضَةُ، وَ لَکُمُ المَوَدَّةُ الواجِبَةُ وَ الدَّرَجاتُ الرَّفِیعَةُ وَ المَقامُ المَحْمُودُ وَ المَکَانُ (2) المَعْلُومُ عِنْدَاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الجاهُ العَظِیمُ وَ الشَّأْنُ الکَبِیرُ وَ الشَّفاعَةُ المَقْبُولَةُ.
«رَبَّنا آمَنّا بِما أَنْزَلْتَ وَ اتَّبَعْنا الرَّسُولَ فَاکْتُبْنا مَعَ الشّاهِدِینَ» (3)، «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنْتَ الوَهّابُ» (4)، «سُبْحانَ رَبِّنا إِنْ کانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولًا» (5).
یا وَلِیَّ اللَّهِ، إِنَّ بَیْنِی وَ بَیْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ذُنُوباً لا یَأْتِی عَلَیْها إِلّا رِضاکُمْ (6)؛ فَبِحَقِّ مَنِ ائْتَمَنَکُمْ عَلی سِرِّهِ، وَ اسْتَرْعاکُمْ أَمْرَ خَلْقِهِ، وَ قَرَنَ طاعَتَکُمْ بِطاعَتِهِ، لَمَّا اسْتَوْهَبْتُمْ ذُنُوبِی، وَ کُنْتُمْ شُفَعائِی؛ فَإِنِّی لَکُمْ مُطِیعٌ، مَنْ أَطاعَکُمْ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ، وَ مَنْ عَصاکُمْ فَقَدْ عَصَی اللَّهَ، وَ مَنْ أَحَبَّکُمْ فَقَدْ أَحَبَّ اللَّهَ، وَ مَنْ أَبْغَضَکُمْ فَقَدْ أَبْغَضَ اللَّهَ.
اللَّهُمَّ إِنِّی لَوْ وَجَدْتُ شُفَعاءَ أَقْرَبَ إِلَیْکَ مِنْ مُحمّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ الأَخْیارِ الأَئِمَّةِ الأَبْرارِ، لَجَعَلْتُهُمْ شُفَعائِی؛ فَبِحَقِّهِمُ الَّذِی أَوْجَبْتَ لَهُمْ عَلَیْکَ، أَسْأَلُکَ أَنْ تُدْخِلَنی فی جُمْلَةِ العارِفِینَ بِهِمْ وَ بِحَقِّهِمْ، وَ فی زُمْرَةِ المَرْحُومِینَ بِشَفاعَتِهِمْ، إِنَّکَ
ص: 588
أَرْحَمُ الرّاحِمِینَ، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرِینَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً کَثِیراً، وَ حَسْبُنا اللَّهُ وَ نِعْمَ الوَکِیلُ.
و چون خواهی که برگردی برای زیارتِ وداع بگو:
السَّلامُ عَلَیْکُمْ سَلامَ مُوَدِّعٍ لا سَئِمٍ وَ لا قالٍ وَ لا مالٍّ، وَ رَحمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ عَلَیْکُمْ یا أهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ، انَّهُ حَمیدٌ مَجیدٌ، سَلامَ وَلِیٍّ غَیْرِ راغِبٍ عَنْکُمْ وَ لا مُسْتَبْدِلٍ بِکُمْ وَ لا مُؤْثِرٍ عَلَیْکُمْ وَ لا مُنْحَرِفٍ عَنْکُمْ وَ لا زاهِدٍ فی قُرْبِکُمْ.
لا جَعَلَهُ اللَّه آخِرَ العَهْدِ مِنْ زِیارَةِ قُبُورِکُمْ، وَ إتیانِ مَشاهِدِکُمْ وَ السَّلام عَلَیْکُمْ، وَ حَشَرَنِیَ اللَّهُ فِی زُمْرَتِکُمْ، وَ أَوْرَدَنِی حَوْضَکُمْ، وَ جَعَلَنِی مِنْ حِزْبِکُمْ، وأَرْضاکُمْ عَنِّی ومَکَّنَنِی مِنْ (1) دَوْلَتِکُمْ، وَ احْیانِی فِی رَجْعَتِکُمْ، وَ مَلَّکَنِی فِی أَیَّامِکُمْ، وَ شَکَرَ سَعْیِی بِکُمْ، وَ غَفَرَ ذَنْبِی بِشَفاعَتِکُمْ، وَ أَقالَ عَثْرَتِی بِمَحَبَّتِکُمْ (2)، وَ اعْلی کَعْبِی بِمُوالاتِکُمْ، وَ شَرَّفَنِی بِطاعَتِکُمْ، وَ اعَزَّنِی بِهُداکُمْ، وَ جَعَلَنِی مِمَّن انْقَلَبَ مُفْلِحاً مُنْجِحاً غانِماً سالِماً مُعافاً غَنِیّاً فائِزاً بِرِضْوانِ اللَّه وَ فَضْلِهِ وَ کِفایَتِهِ، بِافْضَلِ ما یَنْقَلِبُ بِهِ احَدٌ مِنْ زُوَّارکُمْ وَ مَوالیکَمْ وَ مُحِبّیکُمْ وَ شِیعَتِکُمْ، وَ رَزَقَنِیَ اللَّهُ الْعَوْدَ ثُمَّ الْعَوْدَ ابَداً ما ابْقانِی رَبِّی، بِنِیَّةٍ صادِقَةٍ، وَ إیمانٍ وَ تَقْویً و إخْباتٍ، وَ رِزْقٍ واسِعٍ حَلالٍ طَیِّبٍ.
اللّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ العَهْدِ مِنْ زِیارَتِهِمْ وَ ذِکْرِهِمْ وَ الصَّلاةِ عَلَیْهِمْ، وَ أَوْجِبْ لِیَ المَغْفِرَةَ والرَّحْمَةَ وَ الخَیْرَ وَ الْبَرَکَةَ وَ التَّقْوی وَ الْفَوْزَ وَ النُّورَ وَ الْإِیمانَ، وَ حُسْنَ الإِجابَةِ، کَما أَوْجَبْتَ لِأَوْلِیائِکَ الْعارِفینَ بِحَقِّهِمُ، المُوجِبینَ طاعَتَهُمْ، والرّاغِبینَ (3) فِی زِیارَتِهِمُ، المُتَقَرِّبینَ إِلَیْکَ وَ إِلَیْهِمْ.
بِأَبی أَنْتُمْ وَ أُمّی وَ نَفْسی وَ أَهْلی وَ مالی، اجْعَلُونی فِی هَمِّکُمْ، وَ صَیِّرُونی فِی
ص: 589
حِزْبِکُمْ، وَ أَدْخِلُونی فِی شَفاعَتِکُمْ، وَ اذْکُرُونی عِنْدَ رَبِّکُمْ.
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّدٍ، وَ أَبْلِغْ أَرْواحَهُمْ وَ أَجْسادَهُمْ مِنِّی السَّلامَ، والسَّلامُ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ، وَ صَلّی اللَّهُ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ کَثیراً، وَ حَسْبُنا اللَّهُ وَ نِعْمَ الوَکیلُ (1).
مؤلّف گوید که: این بهترین زیارتهای جامعه است از جهت متن و سند و باید که در همه روضات خوانده شود.
سیّد ابن طاووس و شیخ محمّد بن المشهدی - رضی اللَّه عنهما - از ائمّة علیهم السلام روایت کرده اند که: چون اراده زیارت یکی از ائمه علیهم السلام بکنی، باید که چون عزم نمایی بر رفتن بگویی:
اللَّهُمَّ صِلْ عَزمی بِالتَّحقِیقِ، وَ نِیَّتِی بِالتَّوفِیقِ؛ وَ رَجائی بِالتَّصدِیقِ.
وَ تَوَلَّ أمرِی وَ لا تَکِلْنی إلی نَفْسی، فَأحُلَّ عُقْدَةَ الخِیَرَةِ، وَ أتَخَلَّفَ عَنْ حُضورِ المَشاهِدِ المُقَدَّسةِ.
و دو رکعت نماز بکن پیش از بیرون رفتن و بعد از نماز بگو:
اللَّهُمَّ إنِّی أستَودِعُکَ دِینی وَ نَفْسی، وَ جَمیعَ حُزانَتی.
اللَّهُمَّ أنتَ الصّاحِبُ فی السَّفَرِ وَ الخلیفَةُ فی الأهلِ وَ المالِ وَ الوَلَدِ.
اللَّهُمَّ إنِّی أعُوذُ بِکَ مِنْ سُوءِ الصُّحبَةِ، وَ إخفاقِ الأَوْبَةِ.
اللَّهُمَّ سَهِّلْ لَنا حَزَنَ ما نَتَوَغَّلُ فیه، وَ یَسِّرْ عَلَینا مُسْتَغْزَرَ ما نَروحُ ونَغْدُو لَهُ، إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ.
ص: 590
و چون به راه افتی، باید که همّت تو همگی مصروف باشد بر آنچه از برای آن می روی. و باید که کم متوجه شوی به امری چند که مانع حضور قلب و حسن حال تو باشد و نیکو مصاحبت نمایی با رفیقان خود و ثنای خدا بسیار بگویی و صلوات بر محمّد و آل محمّد بسیار بفرستی.
و چون غسل زیارت کنی، در اثنای غسل بگو:
بِسمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ، وَ فی سَبِیلِ اللَّهِ، وَ عَلی مِلَّةِ رَسولِ اللَّهِ.
اللَّهُمَّ اغْسِلْ عَنِّی دَرَنَ الذُّنوبِ، وَ وَسَخَ العُیوبِ، وَ طَهِّرْنی بِماءِ التَّوبَةِ وَ ألبِسْنی رِداءَ العِصمَةِ، وَ أیِّدْنی بِلُطفٍ مِنکَ تُوَفِّقُنی لِصالِحِ الأعمالِ، إنَّکَ ذو الفَضلِ العظِیمِ.
و چون نزدیک شوی به در روضه مقدّسه بگو:
الحَمدُ للَّهِ الَّذی وَفَّقَنی لِقَصْدِ وَلِیِّهِ، وَ زِیارَةِ حُجَّتِهِ، وَ أوْرَدَنی حَرَمَهُ، وَ لَمْ یَبْخَسْنی حَظِّی مِنْ زِیارَةِ قَبرِهِ وَ النُّزُولِ بِعَقْوَةِ مُغَیَّبِهِ وَ ساحَةِ تُربَتِهِ.
الحَمدُ للَّهِ الَّذی لَمْ یَسُمْنِی بِحِرمانِ ما أمَّلتُهُ وَ لا صَرَفَ عَنِّی ما رَجَوتُهُ (1) وَ لا قَطَعَ رَجائی فِیما (2) تَوَقَّعتُهُ، بَلْ ألْبَسَنی عافِیَتَهُ، وَ أفادَنی نِعمَتَهُ، وَ آتانی کَرامَتَهُ.
پس چون داخل روضه متبرّکه شوی، بایست نزد ضریح منوّر و بگو:
السَّلامُ عَلَیکُم أئِمَّةَ المُؤمِنینَ، وَ سادَةَ المُتَّقِینَ، وَ کُبَراءَ الصِّدِّیقِینَ، وَ أُمَراءَ الصّالِحینَ، وَ قادَةَ المُحسِنِینَ، وَ أعلامَ المُهتَدِینَ، وَ أنوارَ العارِفینَ، وَ وَرَثَةَ الأنبِیاءِ، وَ صُفوَةَ الأوصِیاءِ، وَ شُموسَ الأتقِیاءِ، وَ بُدورَ الخُلَفاءِ، وَ عِبادَ الرَّحمنِ، وَ شُرَکاءَ القُرآنِ، وَ مَنهَجَ (3) الإیمانِ، وَ مَعادِنَ الحَقائِقِ، وَ شُفَعاءَ الخَلائِقِ، وَ رَحمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
أشهَدُ أنَّکُم أبوابُ اللَّهِ، وَ مَفاتِیحُ رَحمَتِهِ، وَ مَقالِیدُ مَغفِرَتِهِ، وَ سَحائِبُ رِضوانِهِ، وَ مَصابِیحُ جِنانِهِ، وَ حَمَلَةُ فُرقانِهِ، وَ خَزَنَةُ عِلمِهِ، وَ حَفَظَةُ سِرِّهِ، وَ مَهبِطُ وَحیِهِ، وَ عندکُم
ص: 591
أماناتُ النُّبُوَّةِ، وَ وَدائِعُ الرِّسالَةِ، أنتُمْ أُمَناءُ اللَّهِ وَ أحِبّاؤهُ، وَ عِبادُهُ وَ أصفِیاؤهُ، وَ أنصارُ تَوحِیدِهِ، وَ أرکانُ تَمجِیدِهِ، وَ دُعاتُهُ إلی کُتُبِهِ (1)، وَ حَرَسَةُ خَلائِقِهِ، وَ حَفَظَةُ وَدائِعِهِ، لا یَسبِقُکُم ثَناءُ المَلآئِکَةِ فی الإخلاصِ وَ الخُشوعِ وَ لا یُضادُّکُم ذُو ابْتِهالٍ وَ خُضوعٍ.
أنَّی وَ لَکُمُ القُلوبُ الَّتی تَوَلَّی اللَّهُ رِیاضَتَها بِالخَوفِ وَ الرَّجاءِ، وَ جَعَلَها أَوْعِیَةً لِلشُّکْرِ وَ الثَّناءِ، وَ آمَنَها مِنْ عَوارِضِ الغَفلَةِ، وَ صَفّاها مِنْ شَواغِلِ الفَتْرَةِ، بَلْ یَتَقَرَّبُ أهلُ السَّماءِ بِحُبِّکُم، وَ بِالبَراءَةِ مِنْ أعدائِکُم، وَ تَواتُرِ البُکاءِ عَلی مُصابِکُمْ وَ الاستِغفارِ لِشِیعَتِکُم وَ مُحِبِّیکُمْ.
فَأنا أُشهِدُ اللَّهَ خالِقی، وَ أُشهِدُ مَلائِکَتَهُ وَ أنبِیاءَهُ، وَ أُشهِدُکُم یا مَوالِیَّ أنِّی مُؤمِنٌ بِوِلایَتِکُم، مُعتَقِدٌ لِإمامَتِکُم، مُقِرٌّ بِخِلافَتِکُم، عارِفٌ بِمَنزِلَتِکُم، مُوقِنٌ بِعِصمَتِکُم، خاضِعٌ لِوِلایَتِکُم، مُتَقَرِّبٌ إلَی اللَّهِ بِحُبِّکُم، وَ بِالبَراءَةِ مِنْ أعدائِکُم، عالِمٌ بِأنَّ اللَّهَ قَدْ طَهَّرَکُم مِنَ الفَواحِشِ ما ظَهَرَ مِنها وَ ما بَطَنَ، وَ مِنْ کُلِّ رِیبَةٍ وَ نَجاسَةٍ، وَ دَنِیَّةٍ وَ رَجاسَةٍ، وَ مَنَحَکُم رایَةَ الحَقِّ الَّتی مَنْ تَقَدَّمَها ضَلَّ، وَ مَنْ تَأَخَّرَ عَنها زَلَّ، وَ فَرَضَ طاعَتَکُم عَلی کُلِّ أسوَدَ وَ أبیَضَ.
وَأشهَدُ أنَّکُم قَدْ وَفَیْتُم بِعَهدِ اللَّهِ وَ ذِمَّتِهِ، وَ بِکُلِّ ما اشْتَرَطَ (2) عَلَیکُم فی کِتابِهِ، وَ دَعَوتُم إلی سَبِیلِهِ، وَ أنفَدْتُم طاقَتَکُم فی مَرضاتِهِ، وَ حَمَلْتُمُ الخَلائِقَ عَلی مِنهاجِ النُّبُوَّةِ، وَ مَسالِکِ الرِّسالَةِ، وَ سِرْتُمْ فِیهِ بِسِیرَةِ الأنبِیاءِ، وَ مَذاهِبِ الأوصِیاءِ، فَلَمْ یُطَعْ لَکُمْ أمْرٌ، وَ لَمْ تُصْغِ إلَیکُمْ أُذُنٌ؛ فَصَلواتُ اللَّهِ عَلی أرواحِکُم وأجسادِکُم.
پس خود را به ضریح بچسبان و بگو:
بِأَبی أنتَ وَ أُمِّی یا حُجَّةَ اللَّهِ، لَقَدْ أُرضِعْتَ بِثَدیِ الإیمانِ، وَ فُطِمْتَ بِنُورِ
ص: 592
الإسلامِ، وَ غُذِّیتَ بِبَرْدِ الیَقِینِ وَ أُلْبِسْتَ حُلَلَ العِصمَةِ، وَ اصْطُفِیتَ وَ وُرِّثْتَ عِلمَ الکِتابِ، وَ لُقِّنْتَ فَصلَ الخِطابِ، وَ أُوضِحَ بِکَ مَعارِفُ التَّنزِیلِ، وَ غَوامِضُ التَّأوِیلِ، وَ سُلِّمَتْ إلَیکَ رَایَةُ الحَقِّ، وَ کُلِّفْتَ هِدایَةَ الخَلقِ، وَ نُبِذَ إلَیکَ عَهدُ الإمامَةِ، وَ أُلْزِمْتَ حِفظَ الشَّرِیعَةِ.
وَأشهَدُ یا مَولایَ أنَّکَ وَفَیتَ بِشَرائِطِ الوَصِیَّةِ، وَ قَضَیتَ ما لَزِمَکَ مِنْ فَرْضِ الطّاعَةِ، وَ نَهَضْتَ بِأعْباءِ الإمامَةِ، وَ احْتَذَیْتَ مِثالَ النُّبُوَّةِ، فی الصَّبرِ وَ الاجْتِهادِ وَ النَّصیحَةِ لِلعِبادِ، وَ کَظمِ الغَیظِ وَ العَفوِ عَنِ النّاسِ، وَ عَزَمْتَ عَلی العَدلِ فی البَرِیَّةِ وَ النَّصَفَةِ فی القَضِیَّةِ، وَ وَکَّدْتَ الحُجَجَ عَلَی الأُمَّةِ بِالدَّلائِلِ الصّادِقَةِ وَ الشَّواهِدِ النّاطِقَةِ، وَ دَعَوتَ إلَی اللَّهِ بِالحِکمَةِ البالِغَةِ وَ المَوعِظَةِ الحَسَنَةِ.
فَمُنِعْتَ مِنْ تَقوِیمِ الزَّیغِ، وَ سَدِّ الثُّلَمِ، وإصلاحِ الفاسِدِ، وَ کَسرِ المُعانِدِ، وَ إحیاءِ السُّنَنِ، وَ إماتَةِ البِدَعِ، حَتّی فارَقْتَ الدُّنیا وَ أنتَ شَهیدٌ، وَ لَقِیتَ رَسولَ اللَّهِ - صلّی اللَّه علیه وآله - وَ أنتَ حَمیدٌ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیکَ تَتَرادَفُ وَ تَزِیدُ.
پس برو به نزد پاها و بگو:
یا سادَتی یا آلَ رَسولِ اللَّهِ، إنِّی بِکُمْ أتَقَرَّبُ إلَی اللَّهِ جَلَّ وَ عَلا، بِالخِلافِ عَلَی الَّذِینَ غَدِرُوا بِکُم، وَ نَکَثُوا بَیعَتَکُم، وَ جَحَدُوا وِلایَتَکُم، وَ أنکَروا مَنزِلَتَکُم، وَ خَلَعوا رِبْقَةَ طاعَتِکُم، وَ هَجَروا أسبابَ مَوَدَّتِکُم، وَ تَقَرَّبُوا إلی فَراعِنَتِهِم بِالبَراءَةِ مِنْکُم وَ الإعراضِ عَنْکُم، وَ مَنَعُوکُم مِنْ إقامَةِ الحُدودِ، وَ اسْتِیْصالِ الجُحودِ، وَ شَعْبِ الصَّدْعِ، وَ لَمِّ الشَّعَثِ، وَ سَدِّ الخَلَلِ، وَ تَثقِیفِ الأَوَدِ، وَ إمضاءِ الأحکامِ، وَ تَهذِیبِ الإسلامِ، وَ قَمْعِ الآثامِ، وَ أرْهَجوا عَلَیکُم نَقْعَ الحُروبِ وَ الفِتَنِ، وَ أنْحَوْا عَلَیکُم سُیوفَ الأحقادِ، وَ هَتَکُوا مِنکُمُ السُّتُورَ، وَ ابْتاعُوا بِخُمْسِکُمُ الخُمُورَ، وَ صَرَفُوا
ص: 593
صَدَقاتِ المَساکِینِ إلَی المُضحِکِینَ وَ السّاخِرِینَ.
وَذلِکَ بِما طَرَّقَتْ لَهَمُ الفَسَقَةُ الغُواةُ وَ الحَسَدَةُ البُغاةُ، أهلُ النَّکثِ وَ الغَدرِ وَ الخِلافِ وَ المَکرِ وَ القُلوبِ المُنْتِنَةِ مِنْ قَذَرِ الشِّرکِ وَ الأجسادِ المُشحَنَةِ من دَرَنِ الکُفرِ، الَّذِینَ أضَبُّوا عَلَی النِّفاقِ، وَ أکَبُّوا عَلی عَلائِقِ الشِّقاقِ.
فَلَمّا مَضَی المُصطَفی - صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیهِ وَ آلِهِ - اخْتَطَفُوا الْغِرَّةَ، وَ انْتَهَزُوا الفُرْصَةَ، وَ انْتَهَکُوا الحُرمَةَ، وَ غادَرُوهُ عَلی فِراشِ الوَفاةِ، وَ أسرَعُوا لِنَقضِ البَیعَةِ، وَ مُخالَفَةِ المَواثِیقِ المُؤَکَّدَةِ، وَ خِیانَةِ الأمانَةِ المَعروضَةِ عَلَی الجِبالِ الرّاسِیَةِ، وَ أبَتْ أنْ تَحمِلَها وَ حَمَلَها الإنسانُ الظَّلُومُ الجَهولُ ذو الشِّقاقِ وَ العِزَّةِ، بِالآثامِ المُولِمَةِ وَ الأنَفَةِ عَنِ الانقِیادِ لِحَمِیدِ العاقِبَةِ.
فَحُشِرَ سِفْلَةُ (1) الأعرابِ وَ بَقایا الأحزابِ إلی دارِ النُّبُوَّةِ وَ الرِّسالَةِ، وَ مَهبَطِ الوَحیِ وَ المَلآئِکَةِ، وَ مُستَقَرِّ سُلطانِ الوِلایَةِ، وَ مَعدِنِ الوَصِیَّةِ وَ الخِلافَةِ وَ الإمامَةِ، حَتّی نَقَضُوا عَهدَ المُصطَفی فی أخِیهِ عَلَمِ الهُدی وَ المُبَیِّنِ طَریقَ النَّجاةِ مِنْ طُرُقِ الرَّدی، وَ جَرَحُوا کَبِدَ خَیرِ الوَری فی ظُلمِ ابْنَتِهِ، وَ اضْطِهادِ حَبِیبَتِهِ، وَ اهْتِضامِ عَزِیزَتِهِ، بَضعَةِ لَحمِهِ، وَ فِلْذَةِ کَبِدِهِ، وَ خَذَلُوا بَعْلَها، وَ صَغَّرُوا قَدرَهُ، وَ اسْتَحَلُّوا مَحارِمَهُ، وَ قَطَعُوا رَحِمَهُ، وَ أنکَرُوا أُخُوَّتَهُ، وَ هَجَرُوا مَوَدَّتَهُ، وَ نَقَضُوا طاعَتَهُ (2) وَ جَحَدُوا وِلایَتَهُ وَ أطمَعُوا العَبِیدَ فی خِلافَتِهِ وَ قادُوهُ إلی بَیْعَتِهِم، مُصلِتَةً سُیوفَها، مُشْرِعَةً أسِنَّتَها.
وَهُوَ ساخِطُ القَلبِ، هائِجُ الغَضَبِ، شَدِیدُ الصَّبرِ، کاظِمُ الغَیظِ، یَدعونَهُ إلی بَیعَتِهِمُ الَّتی عَمَّ شُؤمُها الإسلامَ، وَ زَرَعَتْ فی قُلوبِ أهلِها الآثامَ، وَ عَنّفَتْ سَلمانَها، وَ طَرَدَتْ مقدادَها، وَ نَفَتْ جُندَبَها، وَ فَتَقَتْ بَطنَ عَمّارِها، وَ حَرَّفَتِ القُرآنَ، وَ بَدَّلَتِ
ص: 594
الأحکامَ، وَ غَیَّرَتِ المَقامَ، وَ أباحَتِ الخُمسَ للطُّلَقاءِ، وَ سَلَّطَتْ أولادَ اللُّعَناءِ (1) عَلَی الفُروجِ والدِّماءِ، وَ خَلَطَتِ الحَلالَ بِالحَرامِ، وَ اسْتَخَفَّتْ بِالإیمانِ وَ الإسلامِ، وَ هَدَمَتِ الکَعبَةَ، وَ أغارَتْ عَلی دارِ الهِجرَةِ یَومَ الحَرَّةِ، وَ أبْرَزَتْ بَناتِ المُهاجِرینَ وَ الأنصارِ للنَّکالِ وَ السَّوْءَةِ وَ ألْبَسَتْهُنَّ ثَوبَ العارِ وَ الفَضِیحَةِ، وَ رَخَّصَتْ لِأهلِ الشُّبهَةِ فی قَتلِ أهلِ بَیتِ الصَّفوَةِ، وَ إبادَةِ نَسلِهِ، وَ اسْتِئْصالِ شَأْفَتِهِ، وَ سَبْیِ حَرَمِهِ، وَ قَتلِ أنصارِهِ، وَ کَسرِ مِنبَرِهِ، وَ قَلبِ مَفخَرِهِ، وَ إخفاءِ دِینِهِ، وَ قَطعِ ذِکرِهِ.
یا مَوالِیَّ، فَلَوْ عایَنَکُمُ المُصطَفی وَ سِهامُ الأُمَّةِ مُعْرِقَةٌ (2) فی أکبادِکُم، وَ رِماحُهُم مُشرَعَةٌ فی نُحورِکُم، وَ سُیوفُهُمْ مُولَعَةٌ فی دِمائِکُم، یَشفِی أبناءُ العَواهِرِ غَلیلَ الفِسقِ مِنْ وَ رَعِکُم، وَ غَیظَ الکُفرِ مِنْ إیمانِکُم؛ وأنتُم بَینَ صَرِیعٍ فی المِحرابِ قَدْ فَلَقَ السَّیفُ هامَتَهُ، وَ شَهیدٍ فَوقَ الجَنازَةِ قَدْ شُکَّتْ بِالسِّهامِ أکفانُهُ، وَ قَتِیلٍ بِالعَراءِ قَدْ رُفِعَ فَوقَ القَناةِ رَأسُهُ، وَ مُکَبَّلٍ فی السِّجنِ قَدْ رُضَّتْ بِالحَدِیدِ أعضاؤهُ، وَ مَسمومٍ قَدْ قُطِّعَتْ بِجُرَعِ السَّمِّ أمعاؤهُ، وَ شَمْلُکُم عَبادیدُ تُفْنیهِمُ العَبِیدُ وَ أبناءُ العَبِیدِ.
فَهَلِ المِحَنُ یا سادَتی إلّاالَّتی لَزِمَتْکُم وَ المَصائِبُ إلّاالَّتی عَمَّتْکُم وَ الفَجائعُ إلّا الَّتی خَصَّتْکُم وَ القَوارِعُ إلّاالَّتی طَرَقَتْکُم، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیکُم، وَ عَلی أرواحِکُم وَ أجسادِکُم، وَ رَحمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
پس ببوس قبر را و بگو:
بَأبی وَ أُمِّی یا آلَ المُصطَفی، إنّا لا نَملِکُ إلّاأنْ نَطوفَ حَولَ مَشاهِدِکُم، وَ نُعَزِّیَ فِیها أرواحَکُم عَلی هذِهِ المَصائِبِ العَظِیمَةِ الحالَّةِ بِفِنائِکُم وَ الرَّزایا الجَلِیلَةِ النّازِلَةِ بِساحَتِکُم، الَّتی أثبَتَتْ فی قُلوبِ شِیعَتِکُم القُروحَ، وَ أورَثَتْ أکبادَهُمُ الجُروحَ،
ص: 595
وَزَرَعَتْ فی صُدورِهِمُ الغُصَصَ. وَ نَحْنُ نُشهِدُ اللَّهَ أنّا قَدْ شارَکْنا أولِیاءَکُم وَ أنصارَکُم المُتَقَدِّمِینَ فی إراقَةِ دِماءِ النّاکِثِینَ وَ القاسِطِینَ، والمارِقِینَ، وَ قَتَلَةِ أبی عَبدِاللَّهِ سَیِّدِ شَبابِ أهلِ الجَنَّةِ - علیه السّلام - یَومَ کَربَلاءَ، بِالنِّیّاتِ وَ القُلوبِ وَ التَأَسُّفِ عَلی فَوتِ تِلکَ المَواقِفِ الَّتی حَضَروا لِنُصرَتِکُم، وَ عَلَیکُم مِنّا (1) السَّلامُ، وَ رَحمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
پس قبر را میان خود و میان قبله قرار ده و بگو:
اللَّهُمَّ یا ذا القُدرَةِ الَّتی صَدَرَ عَنها العالَمُ مُکَوَّناً مَبْرُوءاً عَلَیها، مَفطوراً تَحتَ ظِلِّ العَظَمَةِ، فَنَطَقَتْ شَواهِدُ صُنعِکَ فِیهِ بِأنَّکَ أنتَ اللَّهُ لا إلهَ إلّاأنتَ مُکوِّنُهُ وَ بارِئُهُ وَ فاطِرُهُ، ابْتَدَعْتَهُ لا مِنْ شَیْ ءٍ وَ لا عَلی شَیْ ءٍ وَ لا فی شَیْ ءٍ وَ لا لِوَحشَةٍ دَخَلَتْ عَلَیکَ إذْ لا غَیرُکَ وَ لا حاجَةٍ بَدَتْ لَکَ فی (2) تَکوِینِهِ وَ لا لِاستِعانَةٍ مِنکَ عَلی ما تَخلُقُ بَعدَهُ، بَلْ أنشَأتَهُ لِیَکونَ دَلِیلًا عَلَیکَ بِأَنَّکَ بائِنٌ مِنَ الصُّنعِ، فَلا یُطِیقُ المُتَّصِفُ بِعَقلِهِ إنکارَکَ وَ المَوسُومُ بِصِحَّةِ المَعرِفَةِ جُحودَکَ.
أسأَلُکَ بِشرَفِ الإخلاصِ فی تَوحِیدِکَ، وَ حُرمَةِ التَّعَلُّقِ بِکِتابِکَ، وَ أهلِ بَیتِ نَبِیِّکَ، أنْ تُصَلِّیَ عَلی آدَمَ بَدِیعِ فِطرَتِکَ، وَ بِکْرِ حُجَّتِکَ، وَ لِسانِ قُدْرَتِکَ وَ الخَلِیفَةِ فی بَسِیطَتِکَ، وَ عَلی مُحمّدٍ الخالِصِ مِنْ صَفوَتِکَ وَ الفاحِصِ عَنْ مَعرِفَتِکَ وَ الغائصِ المأمُونِ عَلی مَکنُونِ سَریرَتِکَ، بِما أولَیتَهُ مِنْ نِعمَتِکَ بِمَعونَتِکَ، وَ عَلی مَنْ بَینَهُما مِنَ النَّبِیِّینَ وَ المُکَرَّمِینَ وَ الأوصِیاءِ وَ الصِّدِّیقِینَ، وَ أنْ تَهَبَنی لإمامی هذا.
پس پهلوی روی خود را به ضریح بگذار و بگو:
اللَّهُمَّ بِمَحَلِّ هذا السَیِّدِ مِنْ طاعَتِکَ، وَ بِمَنزِلَتِهِ عِندَکَ، لاتُمِتْنِی فُجأَةً،
ص: 596
وَلا تَحرِمْنی تَوبَةً، وَ ارْزُقْنِی الوَرَعَ عَنْ مَحارِمِکَ دِیناً وَ دُنیاً، وَ اشْغَلْنی بِالآخِرَةِ عَنْ طَلَبِ الأُولی، وَ وَفِّقْنی لِما تُحِبُّ وَ تَرضی، وَ جَنِّبْنی اتِّباعَ الهَوی وَ الِاغتِرارَ بِالأباطِیلِ وَ المُنی.
اللَّهُمَّ اجْعَلِ السَّدادَ فی قَولی وَ الصَّوابَ فی فِعلی وَ الصِّدقَ وَ الوَفاءَ فی ضَمانی وَ وَعدِی وَ الحِفظَ وَ الإیناسَ مَقرونَینِ بِعَهدی وَ عقدی وَ البِرَّ وَ الإحسانَ مِنْ شَأْنی وَ خُلقی، وَ اجْعَلِ السَّلامَةَ لی شامِلَةً وَ العافِیَةَ بِی مُحِیطَةً مُلتَفَّةً (1)، وَ لَطِیفَ صُنعِکَ وَ عَونِکَ مَصروفاً إلَیَّ، وَ حُسنَ تَوفِیقِکَ وَ یُسْرِکَ مَوفُوراً عَلَیَّ، وَ أحْیِنی یا رَبِّ سَعِیداً، وَ تَوَفَّنی شَهِیداً، وَ طَهِّرْنی لِلْمَوتِ وَ ما بَعدَهُ.
اللَّهُمَّ وَ اجْعَلِ الصِّحَّةَ وَ النُّورَ فی سَمعِی وَ بَصَری وَ الجِدَةَ وَ الخَیرَ فی طُرُقی (2) وَ الهُدی وَ البَصِیرَةَ فی دِینی وَ مَذهَبی وَ المِیزانَ أبَداً نَصبَ عَینِی وَ الذِّکرَ وَ المَوعِظَةَ شِعاری وَ دِثاری وَ الفِکرَةَ وَ العِبرَةَ أُنْسِی (3) وَ عِمادی، وَ مَکِّنِ الیَقِینَ فی قَلبی، وَ اجْعَلْهُ أوثَقَ الأشیاءِ فی نَفسی، وَ أغْلِبْهُ عَلی رَأیِی وَ عَزْمی.
وَ اجْعَلِ الإرشادَ فی عَمَلی وَ التَّسلِیمَ لِأمرِکَ مِهادی وَ سَنَدی وَ الرِّضا بِقَضائِکَ وَ قَدَرِکَ أقصی عَزْمی وَ نِهایَتی، وَ أبعَدَ هَمِّی وَ غایَتی، حَتّی لا أتَّقِیَ أحَداً مِنْ خَلقِکَ بِدِینی وَ لا أطلُبَ بِهِ غَیرَ آخِرَتی وَ لا أسْتَدْعِیَ مِنهُ إطرائِی وَ مَدْحِی.
وَ اجْعَلْ خَیرَ العَواقِبِ عاقِبَتِی، وَ خَیرَ المَصائِرِ مَصِیری، وَ أنعَمَ العَیشِ عَیشِی، وَ أفضَلَ الهُدی هُدایَ، وَ أوفَرَ الحُظوظِ حَظِّی، وَ أجزَلَ الأقسامِ قِسْمی وَ نَصِیبی.
وَ کُنْ لِی یا رَبِّ مِنْ کُلِّ سُوءٍ وَلِیّاً وَ إلی کُلِّ خَیرٍ دَلِیلًا وَ قائِداً، وَ مِنْ کُلِّ باغٍ وَ حَسودٍ ظَهِیراً وَ مانِعاً.
ص: 597
اللَّهُمَّ بِکَ اعتِدادی وَ عِصمَتِی وَ ثِقَتِی، وَ تَوفِیقِی وَ حَولی وَ قُوَّتی، وَ لَکَ مَحیایَ وَ مَماتِی، وَ فِی قَبضَتِکَ سُکونِی وَ حَرَکَتِی، وَ إنَّ بِعُروَتِکَ الوُثقی اسْتِمْساکی وَ وُصْلَتی، وَ عَلَیکَ فی الأُمورِ کُلِّها اعتِمادی وَ تَوَکُّلی، و مِنْ عَذابِ جَهَنَّمَ وَ مَسِّ سَقَرَ نَجاتی وَ خَلاصی، وَ فی دارِ أمْنِکَ وَ کَرامَتِکَ مَثوایَ وَ مُنقَلَبی، وَ عَلی أیدِی سادَاتی وَ مَوالِیَّ آلِ المُصطَفی فَوْزی وَ فَرَجی.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّدٍ، وَ اغْفِرْ لِلمؤمِنِینَ وَ المؤمِناتِ وَ المُسلِمِینَ وَ المُسلِماتِ، وَ اغفِرْ لی وَ لِوالِدَیَّ وَ ما وَلَدا وَ أهلِ بَیتِی وَ جِیرانی، وَ لِکُلِّ مَنْ قَلَّدَنی یَداً (1)، مِنَ المؤمِنِینَ (2) وَ المؤمِناتِ، إنَّک ذو فَضلٍ عَظِیم.
و السّلام عَلیکَ وَ رَحمَةُ اللَّهِ وَ بَرکاتُهُ (3).
پس سیّد علیه الرحمة و شیخ مفید رضی اللَّه عنه فرموده اند که: این دعا را بعد از زیارت هر یک از ائمّه علیهم السلام بخوانند:
اللَّهُمَّ إنِّی زُرْتُ هذا الإمامَ مُقِرّاً بِإمامَتِهِ، مُعتَقِداً لِفَرْضِ طاعَتِهِ، فَقَصَدْتُ مَشْهَدَهُ بِذُنوبی وَ عُیُوبی، وَ مُوبِقاتِ آثامی، وَ کَثْرَةِ سَیِّئاتی وَ خَطایایَ، وَ ما تَعْرِفُهُ مِنِّی، مُسْتَجِیراً بِعَفْوِکَ، مُسْتَعِیذاً بِحِلْمِکَ، راجِیاً رَحْمَتَک (4)، لاجِئاً إلی رُکْنِکَ، عائِذاً بِرَأْفَتِکَ، مُسْتَشْفِعاً بِوَلِیِّکَ وَ ابنِ أولِیائِکَ، وَ صَفِیِّکَ وَ ابنِ أصفِیائِکَ، وَ أمِینِکَ و ابنِ أُمَنائِکَ، وَ خَلِیفَتِکَ وَ ابنِ خُلَفائِکَ، الَّذِینَ جَعَلْتَهُمُ الوَسِیلَةَ إلی رَحْمَتِکَ وَ رِضْوانِکَ وَ الذَّرِیعَةَ إلی رَأْفَتِکَ وَ غُفرانِکَ.
ص: 598
اللَّهُمَّ وَ أوَّلُ حاجَتِی إلَیکَ أنْ تَغْفِرَ لی ما سَلَفَ مِنْ ذُنُوبی عَلی کَثْرَتِها، وَ أَنْ تَعْصِمَنی فِیما بَقِیَ مِنْ عُمُری، وَ تُطَهِّرَ دِینی مِمّا یُدَنِّسُهُ و َیَشینُهُ وَ یُزْرِی بِهِ، وَ تَحْمِیَهُ مِنَ الرَّیْبِ وَ الشَّکِ وَ الفَسادِ وَ الشِّرْکِ، وَ تُثَبِّتَنی عَلی طاعَتِکَ وَ طاعَةِ رَسُولِکَ، وَ ذُرِّیَّتِهِ النُّجَباءِ السُّعَداءِ - صَلَواتُکَ عَلَیهِم وَ رَحمَتُکَ وَ سَلامُکَ وَ بَرکاتُکَ - ، وَ تُحْیِیَنی ما أحْیَیْتَنی عَلی طاعَتِهِم، و تُمِیتَنی إذا أمَتَّنی عَلی طاعَتِهِم، وَ أنْ لا تَمْحُوَ مِنْ قَلْبی مَوَدَّتَهُم وَ مَحَبَّتَهُم، وَ بُغْضَ أعدائِهِم، وَ مُرافَقَةَ (1) أولِیائِهِم، وَ بِرَّهُمْ.
وَ أسأَلُکَ یا رَبِّ أنْ تَقْبَلَ ذلِکَ مِنِّی، وَ تُحَبِّبَ إلَیَّ عِبادَتَکَ وَ المُواظَبَةَ عَلَیها، وَ تُنَشِّطَنی لَها، وَ تُبَغِّضَ إلَیَّ مَعاصِیَکَ وَ مَحارِمَکَ وَ تَدْفَعَنی عَنْها، وَ تُجَنِّبَنی التَّقصِیرَ فی صَلَواتی وَ الاسْتِهانَةَ بِها وَ التَّراخِیَ عَنْها، وَ تُوَفِّقَنی لِتَأْدِیَتِها کَما فَرَضْتَ وَ أَمَرْتَ بِهِ، عَلی سُنَّةِ رَسُولِکَ - صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ رَحمَتُکَ وَ بَرَکاتُکَ - خُضُوعاً وَ خُشُوعاً، وَ تَشرَحَ صَدْری لِإیتاءِ الزَّکاةِ، وَ إعْطاءِ الصَّدَقاتِ، وَ بَذْلِ المَعْرُوفِ وَ الإحسانِ إلی شِیْعَةِ آل محمّدٍ - عَلَیْهِمُ السَّلامُ - وَ مُواساتِهِمْ وَ لا تَتَوَفَّانِی إلّا بَعْدَ أَنْ تَرْزُقَنِی حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرامِ، وَ زِیارَةَ قَبْرِ رَسُولِکَ عَلَیْهِ السَّلامُ، وَ قُبُورِ الْأَئِمَّةِ - عَلَیْهِمُ السَّلامُ - .
وَ أَسْأَلُکَ یا رَبِّ تَوْبَةً نَصُوحاً تَرْضاها، وَ نِیَّةً تَحْمَدُها، وَ عَمَلًا صالِحاً تَقْبَلُهُ، وَ أَنْ تَغْفِرَ لِی وَ تَرْحَمَنِی إِذا تَوَفَّیْتَنِی، وَ تُهَوِّنَ عَلَیَّ سَکَراتِ الْمَوْتِ، وَ تَحْشُرَنِی فِی زُمْرَةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ (2) - صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ - ، وَ تُدْخِلَنِی الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِکَ، وَ تَجْعَلَ دَمْعِی غَزِیراً فِی طاعَتِکَ، وَ عَبْرَتِی جارِیَةً فِیْما یُقَرِّبُنِی مِنْکَ، وَ قَلْبِی عَطُوفاً عَلی أَوْلِیائِکَ، وَ تَصُونَنِی فِی هذِهِ الدُّنْیا مِنَ الْعَاهَاتِ وَ الْآفاتِ وَ الْأَمْراضِ الشَّدِیْدَةِ وَ الْأَسْقامِ الْمُزْمِنَةِ، وَ جَمِیعِ أَنْواعِ الْبَلایا وَ الْحَوادِثِ، وَ تَصْرِفَ قَلْبِی عَنِ الْحَرامِ،
ص: 599
وَ تُبَغِّضَ إِلَیَّ مَعاصِیَکَ، وَ تُحَبِّبَ إلَیَّ الْحَلالَ وَ تَفْتَحَ إلَیَ (1) أَبْوَابَهُ، وَ تُثَبِّتَ نِیَّتِی وَ فِعْلِی عَلَیْهِ، وَ تَمُدَّ فِی عُمُرِی وَ تُغْلِقَ أَبْوابَ الْمِحَنِ عَنِّی وَ لا تَسْلُبَنِی ما مَنَنْتَ بِهِ عَلَیَّ وَ لا تَسْتَرِدَّ شَیْئاً مِمّا أَحْسَنْتَ بِهِ إلَیَّ وَ لا تَنْزِعَ مِنِّی النِّعَمَ الَّتِی أَنْعَمْتَ بِها عَلَیَّ، و َتَزِیْدَ فِیما خَوَّلْتَنِی، وَ تُضاعِفَهُ أَضْعافاً مُضاعَفَةً، وَ تَرْزُقَنِی مالًا کَثِیراً، وَاسِعاً، صائغاً، هَنِیْئاً نامِیاً وَافِیاً، وَ عِزّاً باقیاً کَافیاً، وَ جَاهاً عَرِیْضاً مَنِیعاً، و َنِعْمَةً سَابِغَةً عَامَّةً تُغْنِیْنِی بِذلِکَ عَنِ الْمَطالِبِ الْمُنَکِّدةِ وَ الْمَوارِدِ الصَّعْبَةِ، وَ تُخَلِّصُنِی مِنْها مُعافیً فِی دِیْنِی وَ نَفْسِی وَ وُلْدی وَ ما أَعْطَیْتَنِی وَ مَنَحْتَنِی، وَ تَحْفَظَ عَلَیَّ مالِی وَ جَمِیْعَ ما خَوَّلْتَنِی، وَ تَقْبِضَ عَنِّی أَیْدِیَ الْجَبَابِرَةِ، وَ تَرُدَّنِی إِلی وَطَنِی، وَ تُبَلِّغَنِی نِهایَةَ أَمَلِی فِی دُنْیایَ وَ آخِرَتی، وَ تَجْعَلَ عاقِبَةَ أمْرِی مَحمُودَةً حَسَنَةً سَلِیمَةً، وَ تَجْعَلَنی رَحِیبَ الصَّدْرِ، واسِعَ الحالِ، حَسَنَ الخُلْقِ، بَعِیداً مِنَ البُخْلِ وَ المَنْعِ وَ النِّفاقِ وَ الکِذْبِ وَ البَهْتِ وَ قَولِ الزُّورِ، و تُرَسِّخَ فی قَلْبی مَحَبَّةَ مُحمّدٍ وَ آل مُحمّدٍ وَ شِیعَتِهِم.
وَ تَحْرُسَنی یا رَبِّ فی نَفْسی وَ أهْلِی وَ مالی وَ وُلْدی، وَ أهْلِ حُزانَتی، وَ إخْوانی، وَ أهْلِ مَوَدَّتی، وَ ذُرِّیَّتی، بِرَحْمَتِکَ وَ جُودِکَ.
اللَّهُمَّ هذِهِ حاجاتی عِنْدَکَ، وَ قَدِ اسْتَکْثَرْتُها لِلُؤْمی وَ شُحِّی، وَ هِیَ عِنْدَکَ صَغِیرَةٌ حَقِیرَةٌ، وَ عَلَیکَ سَهْلَةٌ یَسِیرَةٌ؛ فَأسأَلُکَ بِجاهِ مُحمّدٍ وَ آلِ محمّدٍ - عَلَیهِ وَ عَلَیهِمُ السَّلامُ عِنْدَکَ، وَ بِحَقِّهِم عَلَیکِ، وَ بِما أوْجَبْتَ لَهُم، وَ بِسائِرِ أنبِیائِکَ وَ رُسُلِکَ، وَ أصفِیائِکَ و َأولِیائِکَ، المُخلِصِینَ مِنْ عِبادِکَ، وَ بِاسْمِکَ الأعظَمِ الأعظَمِ، لَمّا قَضَیتَها کُلَّها، وَ أسْعَفْتَنی بِها، وَ لَمْ تُخَیِّبْ أمَلی وَ رَجائی.
اللَّهُمَّ وَ شَفِّعْ صاحِبَ هذا القَبْرِ فِیَّ.
ص: 600
یا سَیِّدی، یا وَلِیَّ اللَّهِ، یا أمِینَ اللَّهِ، أسألُکَ أنْ تَشْفَعَ لی إلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فی هذِهِ الحاجاتِ کُلِّها، بِحَقِّ آبائِکَ الطّاهِرِینَ، وَ بِحَقِّ أولادِکَ المُنْتَجَبِینَ؛ فَإنَّ لَکَ عِنْدَ اللَّهِ - تَقَدَّسَتْ أسْماؤهُ - المَنْزِلَةَ الشَّرِیفَةَ وَ المَرْتَبَةَ (1) الجَلِیلَةَ وَ الجاهَ العَرِیضَ.
اللَّهُمَّ لَو عَرَفْتُ مَنْ هُوَ أوجَهُ عِنْدَکَ مِنْ هذا الإمامِ، وَ مِنْ آبائِهِ وَ أبنائِهِ الطّاهِرِینَ عَلَیهِمُ السَّلامُ وَ الصَّلاةُ، لَجَعَلْتُهُم شُفَعائی، وَ قَدَّمْتُهُم أمامَ حاجاتی وَ طَلِباتی هذِهِ، فَاسْمَعْ مِنِّی، وَ اسْتَجِبْ لی، وَ افْعَلْ بی ما أنْتَ أهْلُهُ، یا أرْحَمَ الرّاحِمِینَ.
اللَّهُمَّ وَ ما قَصُرَتْ عَنْهُ مَسْأَلَتی، وَ عَجَزَتْ عَنْهُ قُوَّتی، وَ لَمْ تَبْلُغْهُ فِطْنَتی، مِنْ صالِحِ دِینی وَ دُنْیایَ وَ آخِرَتی، فَامْنُنْ بِهِ عَلَیَّ، و َاحْفَظْنی، وَ احْرُسْنی، وَ هَبْ لی، وَ اغْفِرْ لِی.
وَ مَنْ أرادَنی بِسُوءٍ أو مَکْرُوهٍ - مِنْ شَیْطانٍ مَرِیدٍ، أو سُلْطانٍ عَنِیدٍ، أو جَبَّارٍ شَدِیدٍ، أو مُخالِفٍ فی دِینٍ، أو مُنازِعٍ فی دُنیاً، أو حاسِدٍ عَلَیَّ نِعْمَةً (2)، أو ظالِمٍ أو باغٍ - فَاقْبِضْ عَنِّی یَدَهُ، وَ اصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُ، وَ اشْغَلْهُ عَنّی بِنَفْسِهِ (3)، وَ اکْفِنی شَرَّهُ وَ شَرَّ أتْباعِهِ وَ شَیاطِینِهِ، وَ أَجِرْنی مِنْ کُلِّ ما یَضُرُّنی وَ یُجْحِفُ بِی، وَ أعْطِنی جَمِیعَ الخَیرِ کُلَّهُ، مِمّا أعلَمُ وَ مِمّا لا أعلَمُ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّدٍ، وَ اغْفِرْ لی وَ لِوالِدَیَّ، وَ لِإخْوانی وَ أَخَواتی، وَ أعْمامی وَ عَمّاتی، وَ أَخْوالی وَ خالاتی، وَ أجْدادی وَ جَدَّاتی، وَ أولادِهِم وَ ذَرارِیْهِم، وَ أزواجِی وَ ذُرِّیّاتی، وَ أقْرِبائی وَ أصْدِقائی وَ جِیرانی، وَ إخوانی فِیکَ، مِنْ أهلِ الشَّرقِ وَ الغَرْبِ، وَ لِجَمِیعِ أهْلِ مَوَدَّتی، مِنَ المُؤْمِنینَ وَ المؤمِناتِ، الأحیاءِ مِنْهُم وَ الأمواتِ، وَ لِجَمِیعِ مَنْ عَلَّمَنی خَیْراً، أو تَعَلَّمَ مِنِّی عِلْماً.
ص: 601
اللَّهُمَّ أشْرِکْهُم فی صالِحِ دُعائی، وَ زِیارَتی لِمَشْهَدِ حُجَّتِکَ وَ وَلِیِّکَ، وَ أشْرِکْنی فی صالِحِ أدْعِیَتِهِم، بِرَحمَتِکَ یا أرَحَم الرّاحِمِینَ، و َبَلِّغْ وَلِیَّکَ مِنْهُمُ السَّلامَ وَ السَّلامُ عَلَیکَ (1) وَ رَحمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
یا سَیِّدِی، یا مَوْلایَ، یا فُلانَ بنَ فُلان - یعنی نام امامی که زیارت می کند و نام پدر او را مذکور سازد، پس بگوید - :
صَلَّی اللَّهُ عَلَیکَ، وَ عَلی رُوحِکَ وَ بَدَنِکَ، أنتَ وَسِیلَتی إلَی اللَّهِ، وَ ذَرِیعَتی إلَیهِ، وَلِی حَقُّ مُوالاتی وَ تَأمِیلی؛ فَکُنْ شَفِیعی إلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فی الوُقُوفِ عَلی قِصَّتی هذِهِ، وَ صَرْفی عَنْ مَوقِفی هذا بِالنُّجْحِ بِما سَأَلْتُهُ کُلِّهِ، بِرَحْمَتِهِ وَ قُدرَتِهِ.
اللَّهُمَّ ارْزُقْنی عَقْلًا کامِلًا، وَلُبًّا راجِحاً، وَ عِزًّا باقِیاً، وَ قَلْباً زَکِیًّا، وَ عَمَلًا کَثِیراً، وَ أَدَباً بارِعاً؛ وَ اجْعَلْ ذلِکَ کُلَّهُ لی وَ لا تَجْعَلْهُ عَلَیَّ، بِرَحْمَتِکَ یا أرحَمَ الرَّاحِمِینَ (2).
باز سیّد و شیخ مفید - علیهما الرّحمة - گفته اند که: خواندن این دعا بعد از زیارت هر یک از ائمّة علیهم السلام مستحب است:
اللَّهُمَّ إنْ کانَتْ ذُنوبی قَدْ أخْلَقَتْ وَجْهی عِنْدَکَ، وَ حَجَبَتْ دُعائی عَنْکَ، وَ حالَتْ بَینی وَ بَینَکَ، فَأسأَلُکَ أنْ تُقْبِلَ عَلَیَّ بِوَجْهِکَ الکَرِیمِ، وَ تَنْشُرَ عَلَیَّ رَحمَتَکَ، وَ تُنْزِلَ عَلَیَّ بَرَکاتِکَ.
وَ إنْ کانَتْ قَدْ مَنَعَتْ أنْ تَرْفَعَ لی إلَیکَ صَوتاً، أو تَغْفِرَ لی ذَنْباً، أو تَتَجاوَزَ عَنْ خَطِیئةٍ مُهْلِکَةٍ، فَها أنَا ذا مُسْتَجِیرٌ بِکَرَمِ وَجْهِکَ وَ عِزِّ جَلالِکَ، مُتَوَسِّلٌ إلَیکَ، مُتَقَرِّبٌ إلَیکَ بِأَحَبِّ خَلْقِکَ إلَیکَ، وَ أکرَمِهِم عَلَیکَ، وَ أَوْلاهُمْ بِکَ، وَ أطْوَعِهِم لَکَ، وَ أعْظَمِهِم
ص: 602
مَنْزِلَةً وَ مَکاناً عِنْدَکَ مُحَمَّدٍ، وَ بِعِتْرَتِهِ الطّاهِرِینَ، الأئِمَّةِ الهُداةِ المَهْدِیِّینَ، الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلی خَلْقِکَ طاعَتَهُم، وَ أَمَرْتَ بِمَوَدَّتِهِم، وَ جَعَلْتَهُم وُلاةَ الأمرِ مِنْ بَعدِ رَسُولِکَ - صلّی اللَّه علیه و آله - .
یا مُذِلَّ کُلِّ جَبّارٍ عَنِیدٍ، وَ یا مُعِزَّ المؤمِنینَ، بَلَغَ مَجْهودی فَهَبْ لی نَفْسی السّاعَةَ، بِرحْمَةٍ مِنْکَ تَمُنُّ بِها عَلَیَّ، یا أرحَمَ الرّاحِمینَ.
پس ضریح را ببوس و هر دو طرف رو را بر ضریح بگذار و بگو:
اللَّهُمَّ إنَّ هذا مَشهَدٌ لا یَرجُو مَنْ فاتَتْهُ فِیهِ رَحْمَتُکَ أنْ یَنالَها فی غَیرِهِ وَ لا أحَدٌ أشْقی مِنِ امْرِیً قَصَدَهُ مُؤمِّلًا فَآبَ عَنْهُ خائِباً.
اللَّهُمَّ إنِّی أعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ (1) الْإیابِ، وَ خَیبَةِ المُنقَلَبِ وَ المُناقَشَةِ عِنْدَ الحِسابِ؛ وَ حاشاکَ یا رَبِّ أنْ تَقْرِنَ طاعَةَ وَلِیِّکَ بِطاعَتِکَ، وَ مُوالاتَهُ بِمُوالاتِکَ، وَ مَعْصِیَتَهُ بِمَعْصِیَتکَ، ثُمَّ تُؤْیِسَ زائِرَهُ وَ المُتَحَمِّلَ مِنْ بُعدِ البِلادِ إلی قَبْرِهِ، وَ عِزَّتِکَ (2) لا یَنْعَقِدُ عَلی ذلِکَ ضَمِیری، إذْ کانَتِ القُلوبُ إلَیکَ بِالجَمِیلِ تُشِیرُ (3).
و شیخ مفید رحمه الله گفته است که: پس بگو:
یا وَلِیَّ اللَّهِ، إِنَّ بَیْنِی وَ بَیْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ذُنُوباً لا یَأْتِی عَلَیْها إِلّا رِضاکَ؛ فَبِحَقِّ مَنِ ائْتَمَنَکَ عَلی سِرِّهِ، وَ اسْتَرْعاکَ أَمْرَ خَلْقِهِ، وَ قَرَنَ طاعَتَکَ بِطاعَتِهِ، وَ مُوالاتَکَ بِمُوالاتِهِ، تَوَلَّ صَلاحَ حالی مَعَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ اجْعَلْ حَظِّی مِنْ زِیارَتِکَ تَخْلِیطی بِخالِصِی زُوّارِکَ، الَّذِینَ تَسْأَلُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فی عِتْقِ رِقابِهِمْ، وَ تَرْغَبُ إِلَیْه فی حُسْنِ ثَوابِهِمْ؛ وَ ها أَنَا الیَوْمَ بِقَبْرِکَ لائِذٌ، وَ بِحُسْنِ دِفاعِکَ عَنِّی عائِذٌ، فَتَلافَنِی یا مَوْلایَ و َأَدْرِکْنی، وَ اسْأَلِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فی أَمْرِی، فَإِنَّ لَکَ عِنْدَ اللَّهِ مَقاماً کرِیماً وَ جاهاً عَظیماً، صَلَّی اللَّهُ
ص: 603
عَلَیْکَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً (1).
و سیّد - علیه الرّحمه - گفته است که: پس نماز زیارت بکن و چون خواهی وداع کنی و برگردی، بگو:
السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ، وَ مَعْدِنَ الرِّسالَةِ، سَلامَ مُوَدِّعٍ لاسَئِمٍ وَ لا قالٍ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ إِنَّهُ حَمِیْدٌ مَجِیْدٌ (2) - تا آخر زیارت وداع که در زیارت دوم گذشت (3) - .
سیّد ابن طاووس - رضی اللَّه عنه - ذکر کرده است که: مروی است از حضرت امام علی نقی صلوات اللَّه علیه و گفته است که: رخصت می طلبی به آنچه پیشتر ذکر کردیم در زیارت حضرت صاحب الأمر - صلوات اللَّه علیه - .
مؤلّف گوید که: ما این دعای اذن را در آداب مطلق زیارات ذکر کردیم (4).
پس گفته است که: داخل می شوی و مقدّم می داری پای راست را بر پای چپ و می گویی:
بِسمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ، وَ عَلی مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ - صلّی اللَّه علیه وآله - .
أشهَدُ أنْ لا إلهَ إلّااللَّهُ وَحدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ، وَ أشهَدُ أنَّ محمّداً عَبدُهُ وَ رَسُولُهُ، صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلیماً.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ، کَما شَهِدَ اللَّهُ لِنَفْسِهِ وَ شَهِدَتْ لَهُ مَلائِکَتُهُ و َأُولُو العِلْمِ مِنْ خَلْقِهِ، لا إِلهَ إِلّا هُوَ العَزِیزُ الحَکِیمُ.
وَ أَشْهَدُ أَنَّ محمّداً عَبْدُهُ المُنْتَجَبُ، وَ رَسُولُهُ المُرْتَضی، أَرْسَلَهُ بِالهُدی وَ دِینِ الحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ المُشْرِکُونَ.
ص: 604
اللَّهُمَّ اجْعَلْ أَفْضَلَ صَلَواتِکَ وَ أَکْمَلَها، وَ أَنْمی بَرَکاتِکَ وَ أَعَمَّها، وَ أَزْکی تَحِیّاتِکَ وَ أَتَمَّها، عَلی سَیِّدِنا مُحمّدٍ عَبْدِکَ، و َرَسُولِکَ، وَ نَبِیِّکَ، وَ نَجِیِّکَ، وَ وَلِیِّکَ، وَ رَضِیِّکَ، وَ صَفِیِّکَ، وَ خِیرَتِکَ، وَ خاصَّتِکَ، وَ خالِصَتِکَ، وَ أَمِینِکَ، الشّاهِدِ لَکَ وَ الدّالِّ عَلَیْکَ وَ الصّادِعِ بِأَمْرِکَ وَ النّاصِحِ لَکَ، المُجاهِدِ فی سَبِیلِکَ وَ الذّابِّ عَنْ دِینِکَ وَ المُوْضِحِ لِبَراهِینِکَ وَ المَهدِیِ (1) إِلی طاعَتِکِ وَ المُرْشِدِ إِلی مَرْضاتِکَ وَ الواعِی لِوَحْیِکَ وَ الحافِظِ لِعَهْدِکَ وَ الْماضِی عَلی إِنْفاذِ أَمْرِکَ، المُؤَیَّدِ بِالنُّورِ المُضِی ءِ وَ المُسَدَّدِ بِالأَمْرِ المَرْضِیِّ، المَعْصُومِ مِنْ کُلِّ خَطَإٍ وَ زَلَلٍ، المُنَزَّهِ عَنْ کُلِّ دَنَسٍ وَ خَطَلٍ وَ المَبْعُوثِ بِخَیْرِالأَدْیانِ وَ المِلَلِ، مُقَوِّمِ المَیْلِ وَ العِوَجِ، وَ مُقِیمِ البَیِّناتِ وَ الحُجَجِ، المَخْصُوصِ بِظُهُورِ الفَلَجِ، وَ إِیضاحِ المَنْهَجِ، المُظْهِرِ مِنْ تَوْحِیدِکَ ما اسْتَتَرَ وَ المُحْیِی مِنْ عِبادَتِکَ ما دَثَرَ وَ الخاتِمِ لِما سَبَقَ وَ الفاتِحِ لِمَا انْغَلَقَ، المُجْتَبی مِنْ خَلائِقِکَ وَ المُعْتامِ لِکَشْفِ حَقائِقِکَ وَ المُوْضَحَةِ بِهِ أَشْراطُ الهُدی وَ المَجْلُوِّ بِهِ غِرْبِیبُ العَمی.
دامِغِ جَیْشاثِ الأَباطِیلِ، وَ دافعِ صَوْلاتِ الأَضالِیلِ، المُخْتارِ مِنْ طِینَةِ الکَرَمِ، وَ سُلالَةِ المَجْدِ الأَقْدَمِ، وَ مَغْرِسِ الفَخارِ المُعْرِقِ، وَ فَرْعِ العَلاءِ المُثْمِرِ المُوْرِقِ، المُنْتَجَبِ مِنْ شَجَرَةِ الأَصْفِیاءِ، وَ مِشْکاةِ الضِّیاءِ، وَ ذُؤابَةِ العَلْیاءِ، وَ سُرَّةِ البَطْحاءِ، بَعِیثِکَ بِالحَقِّ، وَ بُرْهانِکَ عَلی جَمِیعِ الخَلْقِ، خاتَمِ أَنْبِیائِکَ، وَ حُجَّتِکَ البالِغَةِ فی أَرْضِکَ وَ سَمائِکَ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ صَلاةً یَنْغَمِرُ فی جَنْبِ انْتِفاعِهِ بِها قَدْرُ الانْتِفاعِ بِهِ (2)، وَ یَحُوزُ مِنْ بَرَکَةِ التَّعَلُّقِ بِسَبَبِها ما یَفُوقُ قَدْرَ المُتَعَلِّقِینَ بِسَبَبِهِ، وَ زِدْهُ بَعْدَ ذلِکَ مِنَ الإِکْرامِ
ص: 605
وَ الإِجْلالِ ما یَتَقاصَرُ عَنْهُ فَسِیحُ الآمالِ، حَتّی یَعْلُوَ مِنْ کَرَمِکَ أَعْلی مَحالِّ المَراتِبِ، وَ یَرْقی مِنْ نِعَمِکَ أَسْنی مَنازِلِ المَواهِبِ؛ وَ خُذْ لَهُ اللَّهُمَّ بِحَقِّهِ وَ واجِبِهِ مِنْ ظالِمِیهِ، وَ ظالِمِی الصَفْوَةِ مِنْ أَقارِبِهِ.
اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلی وَلِیِّکَ، وَ دَیّانِ دِینِکَ وَ القائِمِ بِالقِسْطِ مِنْ بَعْدِ نَبِیِّکَ، عَلِیِّ بْنِ أَبِی طالِبٍ أَمِیرِ المُؤْمِنِینَ، وَ إِمامِ المُتَّقِینَ، و َسَیِّدِ الوَصِیِّینَ، وَ یَعْسُوبِ الدِّینِ، وَ قائِدِ الغُرِّ المُحَجَّلِینَ، وَ قِبْلَةِ العارِفِینَ، وَ عَلَمِ المُهْتَدِینَ، وَ عُرْوَتِکَ الوُثْقی، وَ حَبْلِکَ المَتِینِ، وَ خَلِیفَةِ رَسُولِکَ عَلَی النّاسِ أَجْمَعِینَ، وَ وَصِیِّهِ فی الدُّنْیا وَ الدِّینِ.
الصِّدِّیقِ الأَکْبَرِ فی الأَنامِ وَ الفارُوقِ الأَزْهَرِ بَیْنَ الحَلالِ وَ الحَرامِ، ناصِرِ الإِسْلامِ، وَ مُکَسِّرِ الأَصْنامِ.
مُعِزِّ الدِّینِ وَ حامِیهِ، وَ واقِی الرَّسُولِ وَ کافِیهِ، المَخْصُوصِ بِمُؤاخاتِهِ یَوْمَ الإِخاءِ، وَ مَنْ هُوَ مِنْهُ بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسی، خامِسِ أَصْحابِ الکِساءِ، وَ بَعْلِ سَیِّدَةِ النِّساءِ، المُؤْثِرِ بِالقُوتِ بَعْدَ ضُرِّ الطَّوی وَ المَشْکُورِ سَعْیُهُ فی «هَلْ أَتی».
مِصْباحِ الهُدی، وَ مَأْوَی التُّقی، وَ مَحَلِّ الحِجی، وَ طَوْدِ النُّهی، الدّاعی إِلَی المَحَجَّةِ العُظْمی وَ الطّاعِنِ إِلَی الغایَةِ القُصْوی وَ السّامِی إِلَی المَجْدِ وَ العُلی وَ العالِمِ بِالتَّأْوِیلِ وَ الذِّکْری.
الَّذِی أَخْدَمْتَهُ خَواصَّ مَلائِکَتِکَ بِالطّاسِ وَ المِنْدِیلِ حَتّی تَوَضَّأَ، وَ رَدَدْتَ عَلَیْهِ الشَّمْسَ بَعْدَ دُنُوِّ غُرُوبِها حَتّی أَدَّی فی أَوَّلِ الوَقْتِ لَکَ فَرْضاً، وَ أَطْعَمْتَهُ مِنْ طَعامِ أَهْلِ الجَنَّةِ حِینَ مَنَحَ المِقْدادَ قَرْضاً، وَ باهَیْتَ بِهِ خَواصَّ مَلائِکَتِکَ إِذْ شَری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِکَ لِتَرْضی، وَ جَعَلْتَ وِلایَتَهُ إِحْدی فَرائِضِکَ؛ فَالشَّقِیُّ مَنْ أَقَرَّ بِبَعْضٍ وَ أَنْکَرَ بَعْضاً.
عُنْصُرِ الأَبْرارِ، وَ مَعْدِنِ الفِخارِ، وَ قَسِیمِ الجَنَّةِ وَ النّارِ، صاحِبِ الأَعْرافِ،
ص: 606
وَ أَبِی الأَئِمَّةِ الأَشْرافِ، المَظْلُومِ المُغْتَصَبِ وَ الصّابِرِ المُحْتَسِبِ، و المَوْتُورِ فی نَفْسِهِ وَ عِتْرَتِهِ، المَقْصُودِ (1) فی رَهْطِهِ وَ أَعِزَّتِهِ، صَلاةً لا انْقِطاعَ لِمَزِیدِها وَ لا اتِّضاعَ لِمَشِیدِها.
اللَّهُمَّ أَلْبِسْهُ حُلَلَ الإِنْعامِ، وَ تَوِّجْهُ تاجَ الإِکْرامِ، وَ ارْفَعْهُ إِلی أَعْلی مَرْتَبَةٍ وَ مَقامٍ، حَتّی یَلْحَقَ نَبِیَّکَ - عَلَیْهِ وَ عَلی آلِهِ السَّلامُ - ، وَ احْکُمْ لَهُ اللَّهُمَّ عَلی ظالِمِیهِ، إِنَّکَ العَدْلُ فِیما تَقْضِیهِ.
اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی الطّاهِرَةِ البَتُولِ، الزَّهْراءِ ابْنَةِ الرَّسُولِ، أُمِّ الأَئِمَّةِ الهادِینَ، وَ سَیِّدَةِ نِساءِ العالَمِینَ، وارِثَةِ خَیْرِ الأَنْبِیاءِ، وَ قَرِینَةِ خَیْرِ الأَوْصِیاءِ، القادِمَةِ عَلَیْکَ مُتَأَلِّمَةً مِنْ مُصابِها بِأَبِیها، مُتَظَلِّمَةً مِمّا حَلَّ بِها مِنْ غاصِبِیها، ساخِطَةً عَلی أُمَّةٍ لَمْ تَرْعَ حَقَّکَ فی نُصْرَتِها، بِدَلِیلِ دَفْنِها لَیْلًا فی حُفْرَتِها، المُغْتَصَبَةِ حَقَّها وَ المُغَصَّصَةِ بِرِیقِها، صَلاةً لا غایَةَ لِأَمَدِها وَ لا نِهایَةَ لِمَدَدِها وَ لا انْقِضاءَ لِعَدَدِها.
اللَّهُمَّ فَتَکَفَّلْ لَها عَنْ مَکارِهِ دارِ الفَناءِ فی دارِ البَقاءِ بِأَنْفَسِ الأَعْواضِ، وَ أَنِلْها مِمَّنْ عانَدَها نِهایَةَ الآمالِ وَ غایَةَ الأَغْراضِ، حَتّی لا یَبْقی لَها وَ لِیٌّ ساخِطٌ لِسُخْطِها إِلّا وَ هُوَ راضٍ، إِنَّکَ أَعَزُّ مَنْ أَجارَ المَظْلُومِینَ وَ أَعْدَلُ قاضٍ.
اللَّهُمَّ أَلْحِقْها فی الإِکْرامِ بِبَعْلِها وَ أَبِیها، وَ خُذْ لَها الحَقَّ مِنْ ظالِمِیها.
اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی الأَئِمَّةِ الرّاشِدِینَ وَ القادَةِ الهادِینَ وَ السّادَةِ المَعْصُومِینَ، الأَتْقِیاءِ الأَبْرارِ، مَآوِی السَّکِینَةِ وَ الوَقارِ، و خُزّانِ العِلْمِ، وَ مُنْتَهَی الحِلْمِ وَ الفِخارِ، ساسَةِ العِبادِ، وَ أَرْکانِ البِلادِ، وَ أَدِلَّةِ الرَّشادِ، الأَلِبّاءِ الأَمْجادِ، العُلَماءِ بِشَرْعِکَ الزُّهّادِ، مَصابِیحِ الظُّلَمِ، وَ یَنابِیعِ الحِکَمِ، وَ أَوْلِیاءِ النِّعَمِ، و َعِصَمِ الأُمَمِ، قُرَناءِ التَّنْزِیلِ وَ آیاتِهِ، وَ أُمَناءِ التَّأْوِیلِ وَ وُلاتِهِ، وَ تَراجِمَةِ الوَحْیِ وَ دَلالاتِهِ، أَئِمَّةِ الهُدی، وَ مَنارِ الدُّجی،
ص: 607
وَ أَعْلامِ التُّقی، وَ کُهُوفِ الوَری، وَ حَفَظَةِ الإِسْلامِ، وَ حُجَجِکَ عَلی جَمِیعِ الأَنامِ، الحَسَنِ وَ الحُسَیْنِ، سَیِّدَی شَبابِ أَهْلِ الجَنَّةِ، وَ سِبْطَی نَبِیِّ الرَّحْمَةِ، وَ عَلِیِّ بْنِ الحُسَیْنِ السَّجّادِ زَیْنِ العابِدِینَ، وَ محمّدِ بْنِ عَلِیٍّ باقِرِ عِلْمِ الدِّینِ، وَ جَعْفَرِ بْنِ محمّدٍ الصّادِقِ الأَمِینِ، وَ مُوسی بْنِ جَعْفَرٍ الکاظِمِ الحَلِیمِ، وَ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضا الوَفِیِّ، وَ محمّد بْنِ عَلِیٍّ البَرِّ التَّقِیِّ، وَ عَلِیِّ بْنِ محمّدٍ المُنْتَجَبِ الزَّکِیِّ وَ الحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الهادِی الرَّضِیِّ وَ الحُجَّةِ ابْنِ الحَسَنِ، صاحِبِ العَصْرِ وَ الزَّمَنِ، وَصِیِّ الأَوْصِیاءِ، وَ بَقِیَّةِ الأَنْبِیاءِ، المُسْتَتِرِ عَنْ خَلْقِکَ وَ المُؤَمَّلِ لِإِظْهارِ حَقِّکَ، المَهْدِیِّ المُنْتَظَرِ وَ القائِمِ الَّذِی بِهِ یُنْتَصَرُ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ، صَلاةً باقِیَةً فی العالَمِینَ، تُبَلِّغُهُمْ بِها أَفْضَلَ مَحَلِّ المُکَرَّمِینَ.
اللَّهُمَّ أَلْحِقْهُمْ فی الإِکْرامِ بِجَدِّهِمْ وَ أَبِیهِمْ، وَ خُذْ لَهُمُ الحَقَّ مِنْ ظالِمِیهِمْ.
أَشْهَدُ یا مَوْلایَ أَنَّکُمُ المُطِیعُونَ للَّهِ، القَوّامُونَ بِأَمْرِهِ، العامِلُونَ بِإِرادَتِهِ، الفائِزُونَ بِکَرامَتِهِ؛ اصْطَفاکُمْ بِعِلْمِهِ، وَ اجْتَباکُمْ لِغَیْبِهِ، وَ اخْتارَکُمْ لِسِرِّهِ، وَ أَعَزَّکُمْ بِهُداهُ، وَ خَصَّکُمْ بِبَراهِینِهِ، وَ أَیَّدَکُمْ بِرُوحِهِ، وَ رَضِیَکُم خُلَفاءَ فی أَرْضِهِ، وَ دُعاةً إِلی حَقِّهِ، وَ شُهَداءَ عَلی خَلْقِهِ، وَ أَنْصاراً لِدِینِهِ، وَ حُجَجاً عَلی بَرِیَّتِهِ، وَ تَراجِمَةً لِوَحْیِهِ، وَ خَزَنَةً لِعِلْمِهِ، وَ مُسْتَوْدَعاً لِحِکْمَتِهِ؛ عَصَمَکُمُ اللَّهُ مِنَ الذُّنُوبِ، وَ بَرَّأَکُمْ مِنَ العُیُوبِ، وَ ائْتَمَنَکُمْ عَلَی الغُیُوبِ.
زُرْتُکُمْ یا مَوالِیَّ عارِفاً بِحَقِّکُمْ، مُسْتَبْصِراً بِشَأْنِکُمْ، مُهْتَدِیاً بِهُداکُمْ، مُقْتَفِیاً لِأَثَرِکُمْ، مُتَّبِعاً لِسُنَّتِکُمْ، مُتَمَسِّکاً بِوِلایَتِکُمْ، مُعْتَصِماً بِحَبْلِکُمْ، مُطِیعاً لِأَمْرِکُمْ، مُوالِیاً لِأَوْلِیائِکُمْ، مُعادِیاً لِأَعْدائِکُمْ، عالِماً بِأَنَّ الحَقَّ فِیکُمْ وَ مَعَکُمْ، مُتَوَسِّلًا إِلَی اللَّهِ بِکُمْ،
ص: 608
مُسْتَشْفِعاً إِلَیْهِ بِجاهِکُمْ، وَ حَقٌّ عَلَیْهِ أَنْ لایُخَیِّبَ سائِلَهُ وَ الرّاجِیَ ما عِنْدَهُ لِزُوّارِکُمْ المُطِیعِینَ لَکُمْ.
اللَّهُمَّ فَکَما وَ فَّقْتَنِی لِلإِیمانِ بِنَبِیِّکَ وَ التَّصْدِیقِ لِدَعْوَتِهِ، وَ مَنَنْتَ عَلَیَّ بِطاعَتِهِ وَ اتِّباعِ مِلَّتِهِ، وَ هَدَیْتَنِی إِلی مَعْرِفَتِهِ وَ مَعْرِفَةِ الأَئِمَّةِ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ، وَ أَکْمَلْتَ بِمَعْرِفَتِهِمُ الإِیمانَ، وَ قَبِلْتَ بِوَلایَتِهِمْ وَ طاعَتِهِمُ الأَعْمالَ، وَ اسْتَعْبَدْتَ بِالصَّلاةِ عَلَیْهِمْ عِبادَکَ، وَ جَعَلْتَهُمْ (1) مِفْتاحاً لِلدُّعاءِ وَ سَبَباً للإجابَةِ، فَصَلِّ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ، وَ اجْعَلْنی بِهِمْ عِنْدَکَ وَجِیهاً فی الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ وَ مِنَ المُقَرَّبِینَ.
اللَّهُمَّ اجْعَلْ ذُنُوبَنا بِهِمْ مَغْفُورَةً، وَ عُیُوبَنا مَسْتُورَةً، وَ فَرائِضَنا مَشْکُورَةً، وَ نَوافِلَنا مَبْرُورَةً، وَ قُلُوبَنا بِذِکْرِکَ مَعْمُورَةً، وَ أَنْفُسَنا بِطاعَتِکَ مَسْرُورَةً، وَ جَوارِحَنا عَلی خِدْمَتِکَ مَقْهُورَةً، وَ أَسْماءَنا فی خَواصِّکَ مَشْهُورَةً، وَ أَرْزاقَنا مِنْ لَدُنْکَ مَدْرُورَةً، وَ حَوائِجَنا لَدَیْکَ مَیْسُورَةً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمِینَ.
اللَّهُمَّ أَنْجِزْ لَهُمْ وَعْدَکَ، وَ طَهِّرْ بِسَیْفِ قائِمِهِمْ أَرْضَکَ، وَ أَقِمْ بِهِ حُدُودَکَ المُعَطَّلَةَ، وَ أَحْکامَکَ المُهْمَلَةَ وَ المُبَدَّلَةَ، وَ أَحْیِ بِهِ القُلُوبَ المَیِّتَةَ، وَ اجْمَعْ بِهِ الأَهْواءَ المُتَفَرِّقَةَ، وَ اجْلُ بِهِ صَدَأَ الجَوْرِ عَنْ طَرِیقَتِکَ، حَتّی یَظْهَرَ الحَقُّ عَلی یَدَیْهِ فی أَحْسَنِ صُوْرَتِهِ، وَ یَهْلِکَ الباطِلُ وَ أَهْلُهُ بِنُورِ دَوْلَتِهِ وَ لا یَسْتَخْفِیَ بِشَیْ ءٍ مِنَ الحَقِّ مَخافَةَ أَحَدٍ مِنَ الخَلْقِ.
اللَّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ، وَ أَظْهِرْ فَلَجَهُمْ، وَ اسْلُکْ بِنا مَنْهَجَهُمْ، وَ أَمِتْنا عَلی وِلایَتِهِمْ، وَ احْشُرْنا فی زُمْرَتِهِمْ وَ تَحْتَ لِوائِهِمْ، وَ أَوْرِدْنا حَوْضَهُمْ، وَ اسْقِنا بِکَأْسِهِمْ وَ لا تُفَرِّقْ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُمْ وَ لا تَحْرِمْنا شَفاعَتَهُمْ، حَتّی نَظْفَرَ بِعَفْوِکَ وَ غُفْرانِکَ، وَ نَصِیرَ إِلی رَحْمَتِکَ وَ رِضْوانِکَ، إِلهَ الحَقِّ رَبَّ العالَمِینَ.
ص: 609
یا قَرِیبَ الرَّحْمَةِ مِنَ المُؤْمِنِینَ - وَ نَحْنُ أُولئِکَ حَقّاً لا ارْتِیاباً - ، یا مَنْ إِذا أَوْحَشَنا التَعَرُّضُ لِغَضَبِهِ آنَسَنا حُسْنُ الظَّنِّ بِهِ، فَنَحْنُ واقِفُونَ بَیْنَ رَغْبَةٍ وَ رَهْبَةٍ ارْتِقاباً؛ قَدْ أَقْبَلْنا لِعَفْوِکَ وَ مَغْفِرَتِکَ طُلّاباً، فَأَذْلَلْنا لِقُدْرَتِکَ وَ عِزَّتِکَ رِقاباً، فَصَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ محمّدٍ الطّاهِرِینَ، وَ اجْعَلْ دُعاءَنا بِهِمْ مُسْتَجاباً، وَ وَلاءَنا لَهُمْ مِنَ النّارِ حِجاباً.
اللَّهُمَّ بَصِّرْنا قَصْدَ السَّبِیلِ لِنَعْتَمِدَهُ، وَ مَوْرِدَ الرُّشْدِ لِنَرِدَهُ، وَ بَدِّلْ خَطایانا صَواباً وَ «لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً» (1)، یا مَنْ تَسَمّی مِنْ جُودِهِ وَ کَرَمِهِ وَهّاباً وَ «آتِنا فی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فی الآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النّارِ» (2) إِنْ حَقَّتْ عَلَیْنا اکْتِساباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمِینَ.
پس نماز زیارت می کنی و هر دعا که خواهی می کنی؛ پس برمی گردی و نزد ضریح می ایستی و می گویی:
یا وَلِیَّ اللَّهِ، إِنَّ بَیْنِی وَ بَیْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ذُنُوباً لا یَأْتِی عَلَیْها إِلّا رِضاهُ؛ فَبِحَقِّ مَنِ ائْتَمَنَکَ عَلی سِرِّهِ، وَ اسْتَرْعاکَ أَمْرَ خَلْقِهِ، وَ قَرَنَ طاعَتَکَ بِطاعَتِهِ، وَ مُوالاتَکَ بِمُوالاتِهِ، تَوَلَّ صَلاحَ حالی مَعَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ اجْعَلْ حَظِّی مِنْ زِیارَتِکَ تَخْلِیطی بِخالِصِی زُوّارِکَ، الَّذِینَ تَسْأَلُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فی عِتْقِ رِقابِهِمْ، وَ تَرْغَبُ إِلَیْهِ فی حُسْنِ ثَوابِهِمْ؛ وَ ها أَنَا الیَوْمَ بِقَبْرِکَ لائِذٌ، وَ بِحُسْنِ دِفاعِکَ عَنِّی عائِذٌ، فَتَلافَنِی یا مَوْلایَ و َأَدْرِکْنی، وَ اسْأَلِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فی أَمْرِی، فَإِنَّ لَکَ عِنْدَ اللَّهِ مَقاماً کرِیماً، صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً.
پس ضریح را ببوس و متوجّه قبله شو و دستها را بردار و بگو:
اللَّهُمَّ إِنَّکَ لَمّا فَرَضْتَ عَلَیَّ طاعَتَهُ، وَ أَکْرَمْتَنِی بِمُوالاتِهِ، عَلِمْتُ أَنَّ ذلِکَ لِجَلِیلِ
ص: 610
مَرْتَبَتِهِ عِنْدَکَ، وَ نَفِیسِ حَظِّهِ لَدَیْکَ، وَ لِقُرْبِ مَنْزِلَتِهِ مِنْکَ، فَلِذلِکَ لُذْتُ بِقَبْرِهِ لَواذَ مَنْ یَعْلَمُ أَنَّکَ لا تَرُدُّ لَهُ شَفاعَةً؛ فَبِقَدِیمِ عِلْمِکَ فِیهِ، وَ حُسْنِ رِضاکَ عَنْهُ، ارْضَ عَنِّی وَ عَنْ والِدَیَّ وَ لا تَجْعَلْ لِلنّارِ عَلَیَّ سَبِیلًا وَ لا سُلْطاناً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمِینَ.
پس برو به پشت قبر و قبر را پیش روی خود بگردان و دستها را بردار و بگو:
اللَّهُمَّ لَوْ وَجَدْتُ شَفِیعاً أَقْرَبَ إِلَیْکَ مِنْ محمّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ الأَخْیارِ، الأَتْقِیاءِ الأَبْرارِ - عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ - لَاسْتَشْفَعْتُ بِهِمْ إِلَیْکَ، وَ هذا قَبْرُ وَلِیٍّ مِنْ أَوْلِیائِکَ، وَ سَیِّدٍ مِنْ أَصْفِیائِکَ، وَ مَنْ فَرَضْتَ عَلَی الخَلْقِ طاعَتَهُ، قَدْ جَعَلْتُهُ بَیْنَ یَدَیَّ؛ أَسْأَلُکَ یا رَبِّ بِحُرْمَتِهِ عِنْدَکَ، وَ بِحَقِّهِ عَلَیْکَ، لَمّا نَظَرْتَ إِلَیَّ نَظْرَةً رَحِیمَةً مِنْ نَظَراتِکَ، تَلُمُّ بِها شَعَثِی، وَ تُصْلِحُ بِها حالِی فی الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ، فَإِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ.
اللَّهُمَّ إِنَّ ذُنُوبِی لَمّا فاتَتِ العَدَدَ وَ جازَتِ الأَمَدَ، عَلِمْتُ أَنَّ شَفاعَةَ کُلِّ شافِعٍ دُونَ أَوْلِیائِکَ تَقْصُرُ عَنْها، فَوَصَلْتُ المَسِیرَ مِنْ بَلَدِی قاصِداً وَلِیَّکَ بِالسُّری، وَ مُتَعَلِّقاً مِنْهُ بِالعُرْوَةِ الوُثْقی؛ وَ ها أَنا یا مَوْلایَ قَدِ اسْتَشْفَعْتُ بِهِ إِلَیْکَ، وَ أَقْسَمْتُ بِهِ عَلَیْکَ، فَارْحَمْ غُرْبَتِی، وَ اقْبَلْ تَوْبَتِی.
اللَّهُمَّ إِنِّی لا أُعَوِّلُ عَلی صالِحَةٍ سَلَفَتْ مِنِّی وَ لا أَثِقُ بِحَسَنَةٍ تَقُومُ بِالحُجَّةِ عَنِّی؛ وَ لَوْ أَنِّی قَدَّمْتُ حَسَناتِ جَمِیعِ خَلْقِکَ ثُمَّ خالَفْتُ طاعَةَ أَوْلِیائِکَ، لَکانَتْ تِلْکَ الحَسَناتُ مُزْعِجَةً لی عَنْ جِوارِکَ، غَیْرَ حائِلَةٍ بَیْنی وَ بَیْنَ نارِکَ، فَلِذلِکَ عَلِمْتُ أَنَّ أَفْضَلَ طاعَتِکَ طاعَةُ أَوْلِیائِکَ.
اللَّهُمَّ ارْحَمْ تَوَجُّهِی بِمَنْ تَوَجَّهْتُ بِهِ إِلَیْکَ، فَلَقَدْ عَلِمْتُ أَنِّی غَیْرُ واجِدٍ أَعْظَمَ مِقْداراً مِنْهُمْ، لِمَکانِهِمْ مِنْکَ، یا أَرْحَمَ الرّاحِمِینَ.
اللَّهُمَّ إِنَّکَ بِالإِنْعامِ مَوْصُوفٌ، وَ وَلِیَّکَ بِالشَّفاعَةِ لِمَنْ أَتاهُ مَعْرُوفٌ، فَإِذا شَفَعَ فِیَّ مُتَفَضِّلًا، کانَ وَجْهُکَ عَلَیَّ مُقْبِلًا؛ وَ إِذا کانَ وَجْهُکَ عَلَیَّ مُقْبِلًا، أَصَبْتُ مِنَ الجَنَّةِ مَنْزِلًا.
ص: 611
اللَّهُمَّ فَکَما أَتَوَسَّلُ بِهِ إِلَیْکَ، أَنْ تَمُنَّ عَلَیَّ بِالرِّضا وَ النِّعَمِ.
اللَّهُمَّ أَرْضِهِ عَنّا وَ لا تُسْخِطْهُ عَلَیْنا، وَ اهْدِنا بِهِ وَ لا تُضِلَّنا فِیْهِ، وَ اجْعَلْنا فِیْهِ عَلَی السَّبِیلِ الَّذِی تَخْتارُهُ، وَ أَضِفْ طاعَتِی إِلی خالِصِ نِیَّتِی فی تَحِیَّتی، یا أَرْحَمَ الرّاحِمِینَ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی خِیارِ خَلْقِکَ محمّدٍ وَ آلِهِ، کَما انْتَجَبْتَهُمْ عَلَی العالَمِینَ، وَ اخْتَرْتَهُمْ عَلی عِلْمٍ مِنَ الأَوَّلِینَ.
اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلی حُجَّتِکَ، وَ صِفْوَتِکَ مِنْ بَرِیَّتِکَ، التّالی لِنَبِیِّکَ، المُقِیمِ لِأَمْرِکَ، عَلِیِّ بْنِ أَبِی طالِبٍ. وَ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ الزَّهْراءِ، سَیِّدَةِ نِساءِ العالَمِینَ. وَ صَلِّ عَلَی الحَسَنِ وَ الحُسَیْنِ، شَنَفَیْ عَرْشِکَ، وَ دَلِیلَی خَلْقِکَ عَلَیْکَ، وَ دُعاتِهِمْ (1) إِلَیْکَ.
اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلی عَلِیٍّ، وَ محمّدٍ، وَ جَعْفَرٍ، وَ مُوسی، وَ عَلِیٍّ، وَ محمَّدٍ، وَ عَلِیٍّ وَ الحَسَنِ وَ الخَلَفِ الصّالِحِ الباقی؛ مَصابِیحِ الظَّلامِ، وَ حُجَجِکَ عَلی جَمِیعِ الأَنامِ، خَزَنَةِ العِلْمِ أَنْ یُعْدَمَ، وَ حُماةِ الدِّینِ أَنْ یَسْقَمَ، صَلاةً یَکُونُ الجَزاءُ عَلَیْها أَتَمَّ رِضْوانِکَ، وَ نَوامِیَ بَرَکاتِکَ، وَ کَرائِمَ إِحْسانِکَ.
اللَّهُمَّ الْعَنْ أَعْداءَهُمْ مِنَ الجِنِّ وَ الإِنْسِ أَجْمَعِینَ، وَ ضاعِفْ عَلَیْهِمُ العَذابَ الأَلِیمَ؛ و السلام عَلیکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
پس بخوان آن دعای عهد را که در زیارات حضرت صاحب الامر علیه السلام گذشت (2).
پس می گویی:
اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَفْسِی مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِکَ، راضِیَةً بِقَضائِکَ، مُوْلَعَةً بِذِکْرِکَ وَ دُعائِکَ، مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ أَوْلِیائِکَ، مَحْبُوبَةً فی أَرْضِکَ وَ سَمائِکَ، صابِرَةً عَلی نُزُولِ بَلائِکَ، مُشْتاقَةً إِلی فَرحَةِ لِقائِکَ، مُتَزَوِّدَةً التَّقْوی لِیَوْمِ جَزائِکَ، مُسْتَسِنَّةً (3) بِسُنَنِ أَوْلِیائِکَ،
ص: 612
مُفارِقَةً لِأَخْلاقِ أَعْدائِکَ، مَشْغُولَةً عَنِ الدُّنْیا بِحَمْدِکَ وَ ثَنائِکَ (1).
منقول است از حسین بن روح - که از نایبان حضرت صاحب الامر صلوات اللَّه علیه بوده است - که گفت: زیارت کن در هر روضه از روضه های ائمه - صلوات اللَّه علیهم - که در آنجا باشی در ماه رجب، به این زیارت: چون داخل شوی بگو:
الحَمْدُ للَّهِ الَّذی أشهَدَنا مَشهَدَ أولِیائِهِ فی رَجَبٍ، وَ أوجَبَ عَلَینا مِنْ حَقِّهِم ما قَدْ وَجَبَ، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلی محمّدٍ المُنتَجَبِ، وَ عَلی أوصِیائِهِ الحُجُبِ.
اللَّهُمَّ فَکَما أشهَدْتَنا مَشهَدَهُم فَأنْجِزْ لَنا مَوعِدَهُم، وَ أورِدْنا مَورِدَهُم غَیرَ مُحَلِّئِینَ عَنْ وِرْدٍ فی دارِ المُقامَةِ وَ الخُلْدِ.
وَ السَّلامُ عَلَیکُم، إنِّی قد قَصَدْتُکُم، وَ اعْتَمَدْتُکُم بِمَسْأَلَتی وَ حاجَتی، وَ هِیَ فَکاکُ رَقَبَتی مِنَ النّارِ وَ المَقَرُّ مَعَکُم فی دارِ القَرارِ، مَعَ شِیعَتِکُم الأبرارِ وَ السَّلامُ عَلَیکُم بِما صَبَرْتُم فَنِعْمَ عُقْبَی الدّارِ.
أنَا سائِلُکُم وَ آمِلُکُم فِیما إلَیکُمُ التَّفوِیضُ، وَ عَلَیکُمُ التَّعوِیضُ؛ فَبِکُمْ یُجْبَرُ المَهیضُ، وَ یُشْفَی المَرِیضُ، وَ عِنْدَکُمْ ما تَزدادُ الأرحامُ وَ ما تَغِیضُ.
إنِّی بِسِرِّکُم مُؤْمِنٌ، وَ لِقَوْلِکُمْ مُسَلِّمٌ، وَ عَلَی اللَّهِ بِکُم مُقْسِمٌ فی رَجْعتی بِحَوائِجی، وَ قَضائِها وَ إمْضائِها وَ إنْجاحِها وَ إبراحِها، وَ بِشُؤونی لَدَیکُم وَ صَلاحِها.
وَ السَّلامُ عَلَیکُم سَلامَ مُوَدِّعٍ، وَ لَکُم حَوائِجَهُ مُودِعٌ، یِسأَلُ اللَّهَ إلَیْکُمُ المَرجِعَ، وَ سَعیُهُ إلَیکُم غَیرُ مُنقَطِعٍ، وَ أنْ یُرجِعَنی مِنْ حَضرَتِکُم خَیرَ مَرجِعٍ إلی جَنابٍ مُمْرِعٍ، وَ خفْضٍ (2) مُوسِعٍ، وَ دَعَةٍ وَ مَهَلٍ إلی حِینِ الأجَلِ، وَ خَیرَ مَصِیرٍ وَ مَحَلٍّ، فی النَّعِیمِ الأزَلِ،
ص: 613
وَ العَیشِ المُقْتَبَلَ، وَ دَوامِ الأُکُلِ، وَ شُرْبِ الرَّحِیقِ وَ السَّلسَلِ، وَ عَلٍّ وَ نَهَلٍ، لا سَأَمَ مِنْهُ وَ لا مَلَلَ، وَ رَحمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ وَ تَحیّاتُهُ عَلَیکُم، حَتَّی العَودِ إلی حَضرَتِکُم وَ الفَوزِ فی کَرَّتِکُم وَ الحَشْرِ فی زُمْرَتِکُم وَ السَّلامُ عَلَیکُم وَ رَحمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ وَ صَلَواتُهُ وَ تَحیّاتُهُ، وَ هُوَ حَسْبُنا وَ نِعْمَ الوَکِیلُ (1).
به سندهای معتبر منقول است از جابر، از امام محمّد باقر علیه السلام که حضرت امام زین العابدین - صلوات اللَّه علیه - به زیارت حضرت امیرالمؤمنین صلوات اللَّه علیه آمد و نزد قبر آن حضرت ایستاد و گریست و فرمود:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَمِینَ اللَّهِ فی أَرْضِهِ، وَ حُجَّتَهُ عَلی عِبادِهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَوْلایَ.
أَشْهَدُ أَنَّکَ جاهَدْتَ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ، وَ عَمِلْتَ بِکِتابِهِ، وَ اتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِیِّهِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - ، حَتّی دَعاکَ اللَّهُ إِلی جِوارِهِ، فَقَبَضَکَ إِلَیْهِ بِاخْتِیارِهِ لَکَ کَریمَ ثَوابِهِ، وَ أَلْزَمَ أَعْداءَکَ الحُجَّةَ (2) مَعَ ما لَکَ مِنَ الحُجَجِ البالِغَةِ عَلی جَمِیعِ خَلْقِهِ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْ نَفْسی مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِکَ، راضِیَةً بِقَضائِکَ، مُوْلَعَةً بِذِکْرِکَ وَ دُعائِکَ، مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ أَوْلِیائِکَ، مَحْبُوبَةً فی أَرْضِکَ وَ سَمائِکَ، صابِرَةً عند (3) نُزُولِ بَلائِکَ، شاکِرَةً لِفَواضِل نَعمائک، ذاکرةً لِسَوابِغِ آلائِکَ، مُشْتاقَةً إِلی فَرْحَةِ لِقائِکَ، مُتَزَوِّدَةً التَّقْوی لِیَوْمِ جَزائِکَ، مُسْتَنَّةً بِسُنَنِ أَوْلِیائِکَ، مُفارِقَةً لِأَخْلاقِ أَعْدائِکَ، مَشْغُولَةً عَنِ الدُّنْیا بِحَمْدِکَ وَ ثَنائِکَ.
پس پهلوی روی مبارک خود را بر قبر گذاشت و گفت:
ص: 614
اللَّهُمَّ إِنَّ قُلُوبَ المُخْبِتِینَ إِلَیْکَ والِهَةٌ، وَ سُبُلَ الرّاغِبِینَ إِلَیْکَ شارِعَةٌ، وَ أَعْلامَ القاصِدِینَ إِلَیْکَ واضِحَةٌ، وَ أَفْئِدَةَ الوافدین إلیک (1) فازغةٌ، وَ أَصْواتَ الدّاعِینَ إِلَیْکَ صاعِدَةٌ، وَ أَبْوابَ الإِجابَةِ لَهُمْ مُفَتَّحَةٌ، وَ دَعْوَةَ مَنْ ناجاکَ مُسْتَجابَةٌ، وَ تَوْبَةَ مَنْ أَنابَ إِلَیْکَ مَقْبُولَةٌ، وَ عَبْرَةَ مَنْ بَکی مِنْ خَوْفِکَ مَرْحُومَةٌ، و الإغاثَةَ لِمَنِ اسْتَغَاثَ بِکَ مَوْجُودَةٌ (2) وَ الإِعانَةَ لِمَنِ اسْتَعانَ بِکَ مَبْذُولَةٌ، وَ عِداتِکَ لِعِبادِکَ مُنَجَّزَةٌ، وَ زَلَلَ مَنِ اسْتَقالَکَ مُقالَةٌ، وَ أَعْمالَ العامِلِینَ لَدَیْکَ مَحْفُوظَةٌ، وَ أَرْزاقَ الخَلائِقِ مِنْ لَدُنْکَ نازِلَةٌ، وَ عَوائِدَ المَزِیدِ إِلَیْهِمْ واصِلَةٌ، وَ ذُنُوبَ المُسْتَغْفِرِینَ مَغْفُورَةٌ، وَ حَوائِجَ خَلْقِکَ عِنْدَکَ مَقْضِیَّةٌ، وَ جَوائِزَ السّائِلِینَ عِنْدَکَ مُوَفَّرَةٌ، وَ عَوائِدَ المَزِیدِ مُتَواتِرَةٌ، وَ مَوائِدَ المُسْتَطْعِمِینَ مُعَدَّةٌ، وَ مَناهِلَ الظِّماءِ مُتْرَعَةٌ.
اللَّهُمَّ فَاسْتَجِبْ دُعائی، وَ اقْبَلْ ثَنائی، وَ اجْمَعْ بَیْنِی وَ بَیْنَ أَوْلِیائی، بِحَقِّ محمّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فاطِمَةَ وَ الحَسَنِ وَ الحُسَیْنِ (3)، إِنَّکَ وَلِیُّ نَعْمائِی، وَ مُنْتَهی مُنایَ، وَ غایَةُ رَجائِی فی مُنْقَلَبِی وَ مَثْوایَ.
پس حضرت امام محمّد باقر علیه السلام فرمود که: هر که از شیعیان ما این زیارت و دعا را نزد قبر امیرالمؤمنین یا نزد قبر یکی از ائمّه علیهم السلام بخواند، البتّه حق تعالی این زیارت و دعا را در نامه ای از نور بالا برد و مهر محمّد صلی الله علیه و آله را بر آن بزند و چنین محفوظ باشد تا تسلیم نمایند به قائم آل محمّد علیهم السلام، پس استبقال نماید صاحبش را به بشارت و تحیّت و کرامت، إن شاءاللَّه تعالی (4).
جابر گفت که: من این حدیث را به حضرت امام جعفر صادق علیه السلام عرض کردم.
فرمود که: هر گاه خواهی وداع یکی از ائمّه علیهم السلام بکنی، این دعا را نیز اضافه کن:
السَّلامُ عَلَیکَ أیُّها الإمامُ وَ رَحمَةُ اللَّهِ و بَرَکاتُهُ، أسْتَودِعُکَ اللَّهَ، وَ عَلَیکَ السَّلامُ
ص: 615
وَ رَحمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ. آمَنّا بِالرَّسُولِ وَ بِما جِئْتُمْ بِهِ وَ دَعَوتُم إلَیهِ.
اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ العَهْدِ مِنْ زِیارَتی وَلِیَّکَ.
اللَّهُمَّ لا تَحْرِمْنی ثَوابَ مَزارِهِ (1) الَّذی أوْجَبْتَ لَهُ، وَ یَسِّرْ لَنا العَودَ إلَیهِ إنْ شاءَ اللَّهُ تَعالی (2).
مؤلّف گوید که: این زیارت در زیارات مطلقه امیرالمؤمنین علیه السلام گذشت (3) و بهترین زیارات است از جهت متن و سند؛ و باید که در جمیع روضات مقدّسه بر این مواظبت نمایند.
شیخ ابن قولویه رحمه الله به سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده است که:
مجزی است تو را این زیارت نزد قبر حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - و نزد قبر هر امامی که حاضر شوی، بگو:
السَّلامُ مِنَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلی محمّدٍ أَمِینِ اللَّهِ عَلی رسله (4) وَ عَزائِمِ أَمْرِهِ، الخاتِمِ لِما سَبَقَ وَ الفاتِحِ لِما اسْتُقْبِلَ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی محمّد عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ، الَّذِی انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِکَ، وَ جَعَلْتَهُ هادِیاً لِمَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِکَ وَ الدَّلِیلِ عَلی مَنْ بَعثتَ بِرِسالاتِکَ (5) وَ کُتُبِکَ، وَ دَیّانِ الدِّینِ بِعَدْلِکَ، وَ فَصْلِ قَضائِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ وَ المُهَیْمِنِ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ وَ السَّلامُ عَلَیْهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی عَلِیٍّ أمِیرِالمُؤْمِنِینَ، عَبْدِکَ وَ أخِی رَسُولِکَ، الَّذِی انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِکَ، وَ جَعَلْتَهُ هادِیاً لِمَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِکَ وَ الدَّلِیلِ عَلی مَنْ بَعَثْتَ بِرِسالاتِکَ وَ کُتُبِکَ، وَ دَیّانِ الدِّینِ بِعَدْلِکَ، وَ فَصْلِ قَضائِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ وَ المُهَیْمِنِ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ،
ص: 616
وَالسَّلامُ عَلَیْهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ أَمَتِکَ، وَ بِنْتِ نَبِیِّکَ، وَ زَوْجَةِ وَ لِیِّکَ، وَ أُمِّ السِّبْطَیْنِ - الحَسَنِ وَ الحُسَیْنِ - ، الطّاهِرَةِ المُطَهَّرَةِ، الصِّدِّیقَةِ الزَّکِیَّةِ، سَیِّدَةِ نِساءِ أهْلِ الجَنَّةِ أجْمَعِینَ وَ السَّلامُ عَلَیْها وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ، عَبْدِکَ وَ ابْنِ رَسُولِکَ، الَّذِی انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِکَ، وَ جَعَلْتَهُ هادِیاً لِمَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِکَ وَ الدَّلِیلِ عَلی مَنْ بَعَثْتَ بِرِسالاتِکَ وَ کُتُبِکَ، وَ دَیّانِ الدِّینِ بِعَدْلِکَ، وَ فَصْلِ قَضائِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ وَ المُهَیْمِنِ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ وَ السَّلامُ عَلَیْهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ، عَبْدِکَ وَ ابْنِ رَسُولِکَ، الَّذِی انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِکَ، وَ جَعَلْتَهُ هادِیاً لِمَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِکَ وَ الدَّلِیلِ عَلی مَنْ بَعَثْتَ بِرِسالاتِکَ وَ کُتُبِکَ، وَ دَیّانِ الدِّینِ بِعَدْلِکَ، وَ فَصْلِ قَضائِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ وَ المُهَیْمِنِ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ وَ السَّلامُ عَلَیْهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی عَلِیِّ بْنِ الحُسَیْنِ، عَبْدِکَ وَ ابْنِ رَسُولِکَ، الَّذِی انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِکَ، وَ جَعَلْتَهُ هادِیاً لِمَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِکَ وَ الدَّلِیلِ عَلی مَنْ بَعَثْتَ بِرِسالاتِکَ وَ کُتُبِکَ، وَ دَیّانِ الدِّینِ بِعَدْلِکَ، وَ فَصْلِ قَضائِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ وَ المُهَیْمِنِ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ وَ السَّلامُ عَلَیْهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ، عَبْدِکَ وَ ابْنِ رَسُولِکَ، الَّذی انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِکَ، وَ جَعَلْتَهُ هادِیاً لِمَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِکَ وَ الدَّلِیلِ عَلی مَنْ بَعَثْتَ بِرِسالاتِکَ وَ کُتُبِکَ، وَ دَیّانِ الدِّینِ بِعَدْلِکَ، وَ فَصْلِ قَضائِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ وَ المُهَیْمِنِ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ وَ السَّلامُ عَلَیْهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
ص: 617
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَبْدِکَ وَ ابْنِ رَسُولِکَ، الَّذی انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِکَ، وَ جَعَلْتَهُ هادِیاً لِمَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِکَ وَ الدَّلِیلِ عَلی مَنْ بَعَثْتَ بِرِسالاتِکَ وَ کُتُبِکَ، وَ دَیّانِ الدِّینِ بِعَدْلِکَ، وَ فَصْلِ قَضائِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ وَ المُهَیْمِنِ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ وَ السَّلامُ عَلَیْهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ، عَبْدِکَ وَ ابْنِ رَسُولِکَ، الَّذی انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِکَ، وَ جَعَلْتَهُ هادِیاً لِمَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِکَ وَ الدَّلِیلِ عَلی مَنْ بَعَثْتَ بِرِسالاتِکَ وَ کُتُبِکَ، وَ دَیّانِ الدِّینِ بِعَدْلِکَ، وَ فَصْلِ قَضائِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ وَ المُهَیْمِنِ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ وَ السَّلامُ عَلَیْهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی عَلِیِّ بْنِ مُوسی، عَبْدِکَ وَ ابْنِ رَسُولِکَ، الَّذی انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِکَ، وَ جَعَلْتَهُ هادِیاً لِمَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِکَ وَ الدَّلِیلِ عَلی مَنْ بَعَثْتَ بِرِسالاتِکَ وَ کُتُبِکَ، وَ دَیّانِ الدِّینِ بِعَدْلِکَ، وَ فَصْلِ قَضائِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ وَ المُهَیْمِنِ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ وَ السَّلامُ عَلَیْهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرکاتُهُ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ، عَبْدِکَ وَ ابْنِ رَسُولِکَ، الَّذی انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِکَ، وَ جَعَلْتَهُ هادِیاً لِمَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِکَ وَ الدَّلِیلِ عَلی مَنْ بَعَثْتَ بِرِسالاتِکَ وَ کُتُبِکَ، وَ دَیّانِ الدِّینِ بِعَدْلِکَ، وَ فَصْلِ قَضائِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ وَ المُهَیْمِنِ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ وَ السَّلامُ عَلَیْهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَبْدِکَ وَ ابْنِ رَسُولِکَ، الَّذی انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِکَ، وَ جَعَلْتَهُ هادِیاً لِمَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِکَ وَ الدَّلِیلِ عَلی مَنْ بَعَثْتَ بِرِسالاتِکَ وَ کُتُبِکَ، وَ دَیّانِ الدِّینِ بِعَدْلِکَ، وَ فَصْلِ قَضائِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ وَ المُهَیْمِنِ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ وَ السَّلامُ عَلَیْهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
ص: 618
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ، عَبْدِکَ وَ ابْنِ رَسُولِکَ، الَّذی انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِکَ، وَ جَعَلْتَهُ هادِیاً لِمَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِکَ وَ الدَّلِیلِ عَلی مَنْ بَعَثْتَ بِرِسالاتِکَ وَ کُتُبِکَ، وَ دَیّانِ الدِّینِ بِعَدْلِکَ، وَ فَصْلِ قَضائِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ وَ المُهَیْمِنِ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ وَ السَّلامُ عَلَیْهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الحُجَّةِ ابْنِ الحَسَنِ، عَبْدِکَ وَ ابْنِ رَسُولِکَ، الَّذی انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِکَ، وَ جَعَلْتَهُ هادِیاً لِمَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِکَ وَ الدَّلِیلِ عَلی مَنْ بَعَثْتَ بِرِسالاتِکَ وَ کُتُبِکَ، وَ دَیّانِ الدِّینِ بِعَدْلِکَ، وَ فَصْلِ قَضائِکَ بَیْنَ خَلْقِکَ وَ المُهَیْمِنِ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ وَ السَّلامُ عَلَیْهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
پس می گویی:
أَشْهَدُ أَنَّکُمْ کَلِمَةُ التَّقْوی، وَ بابُ الهُدی وَ العُرْوَةُ الوُثْقی وَ الحُجَّةُ البالِغَةُ عَلی مَنْ فِیها وَ مَنْ تَحْتَ الثَّری.
وَأَشْهَدُ أَنَّ أَرْواحَکُمْ وَ طِینَتَکُمْ مِنْ طِینَةٍ واحِدَةٍ، طابَتْ وَ طَهُرَتْ، مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ مِنْ رَحْمَتِهِ.
وَأُشْهِدُ اللَّهَ وَ أُشْهِدُکُمْ أَنِّی لَکُمْ تَبَعٌ بِذاتِ نَفْسی، وَ شَرائِعِ دِینی، وَ خَواتِیمِ عَمَلِی. اللَّهُمَّ فَأَتْمِمْ لی ذلِکَ بِرَحْمَتِکَ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَبا عَبْدِاللَّهِ، أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ بَلَّغْتَ عَنِ اللَّهِ ما أُمِرْتَ بِهِ، وَ قُمْتَ بِحَقِّهِ، غَیْرَ واهِنٍ وَ لا مُوْهِنٍ؛ فَجَزاکَ اللَّهُ مِنْ صِدِّیقٍ خَیْراً عَنْ رَعِیَّتِکَ.
أَشْهَدُ أَنَّ الجِهادَ مَعَکَ جِهادٌ، وَ أَنَّ الحَقَّ مَعَکَ وَ لَکَ، وَ أَنْتَ مَعْدِنُهُ، وَ مِیراثُ النُّبُوَّةِ عِنْدَکَ وَ عِنْدَ أَهْلِ بَیْتِکَ.
أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَ آتَیْتَ الزَّکاةَ، وَ أَمَرْتَ بِالمَعْرُوفِ، وَ نَهَیْتَ عَنِ المُنْکَرِ،
ص: 619
وَدَعَوْتَ إِلی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالحِکْمَةِ وَ المَوْعِظَةِ الحَسَنَةِ، وَ عَبَدْتَ رَبَّکَ حَتّی أَتاکَ الیَقِینُ.
و می گویی:
السَّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ المُسَوِّمِینَ، السَّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ المُنْزَلِینَ، السَّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ المُردِفِینَ، السَّلامُ عَلی مَلائِکَةِ اللَّهِ الَّذِینَ هُمْ فی هذا الحَرَمِ بِإِذْنِ اللَّهِ مُقِیمُونَ.
پس می گویی:
اللَّهُمَّ الْعَنِ اللَّذَیْنِ بَدَّلا نِعْمَتَکَ، وَ خالَفا کِتابَکَ، وَ جَحَدا آیاتِکَ، وَ اتَّهَما رَسُولَکَ.
احْشُ قُبُورَهُما وَ أَجْوافَهُما ناراً، وَ أَعِدَّ لَهُما عَذاباً أَلِیماً، وَ احْشُرْهُما وَ أَشْیاعَهُما إِلی جَهَنَّمَ زُرْقاً، احْشُرْهُما وَ أَشْیاعَهُما وَ أتْباعَهُما یَوْمَ القِیامَةِ عَلی وُجُوهِهِمْ عُمْیاً وَ بُکْماً وَ صُمّاً، مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ کُلَّما خَبَتْ زِدْناهُمْ سَعِیراً.
اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ العَهْدِ مِنْ زِیارَةِ قَبْرِ ابْنِ نَبِیِّکَ، وَ ابْعَثْهُ مَقاماً مَحْمُوداً تَنْتَصِرُ بِهِ لِدِینِکَ، وَ تَقْتُلُ بِهِ عَدُوَّکَ؛ فَإِنَّکَ وَعَدْتَهُ، وَ أَنْتَ الرَّبُّ الَّذِی لا تُخْلِفُ المِیعادَ.
و می گویی:
السُّلامُ عَلَیْکَ یا وَلِیَّ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا نُورَ اللَّهِ فی ظُلُماتِ الأَرْضِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ المُؤْمِنِینَ، وَ وارِثَ عِلْمِ النَّبِیِّینَ، وَ سُلالَةَ الوَصِیِّینَ وَ الشَّهِیدَ یَوْمَ الدِّینِ.
أَشْهَدُ أَنَّکَ وَ آباءَکَ الَّذِینَ کانُوا مِنْ قَبْلِکَ، وَ أَبْناءَکَ الَّذِینَ مِنْ بَعْدِکَ، مَوالِیَّ وَ أَوْلِیائِی وَ أَئِمَّتِی.
وَأَشْهَدُ أَنَّکُمْ أَصْفِیاءُ اللَّهِ وَ خَزَنَتُهُ، وَ حُجَّتُهُ البالِغَةُ؛ انْتَجَبَکُمْ بِعِلْمِهِ أَنْصاراً لِدِینِهِ، وَ قُوّاماً بِأَمْرِهِ، وَ خُزّاناً لِعِلْمِهِ، وَ حَفَظَةً لِسِرِّهِ، وَ تَراجِمَةً لِوَحْیِهِ، وَ مَعْدِناً لِکَلِماتِهِ،
ص: 620
وَأَرْکاناً لِتَوْحِیدِهِ، وَ شُهُوداً عَلی عِبادِهِ، اسْتَوْدَعَکُمْ خَلْقَهُ، وَ أَوْرَثَکُمْ کِتابَهُ، وَ خَصَّکُمْ بِکَرائِمِ التَّنْزِیلِ، وَ أَعْطاکُمُ التَّأْوِیلَ، وَ جَعَلَکُمْ تابُوتَ حِکْمَتِهِ وَ مَناراً فی بِلادِهِ، وَ ضَرَبَ لَکُمْ مَثَلًا مِنْ نُورِهِ، وَ أَجْری فِیکُمْ مِنْ عِلْمِهِ، وَ عَصَمَکُمْ مِنَ الزَّلَلِ، وَ طَهَّرَکُمْ مِنَ الدَّنَسِ، وَ أَذْهَبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ، فَبِکُمْ تَمَّتِ النِّعْمَةُ، وَ اجْتَمَعَتِ الفُرْقَةُ، وَ ائْتَلَفَتِ الکَلِمَةُ، وَ لَزِمَتِ الطّاعَةُ المُفْتَرَضَةُ وَ المَوَدَّةُ الواجِبَةُ؛ فَأَنْتُمْ أَوْلِیاؤهُ النُّجَباءُ، وَ عِبادُهُ المُکَرَّمُونَ.
أَتَیْتُکَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ عارِفاً بِحَقِّکَ، مُسْتَبْصِراً بِشَأْنِکَ، مُعادِیاً لِأَعْدائِکَ، مُوالِیاً لِأَوْلِیائِکَ، بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی، صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً. أَتَیْتُکَ وافِداً زائِراً، عائِذاً مُسْتَجِیراً مِمّا جَنَیْتُ عَلی نَفْسی، وَ احْتَطَبْتُ عَلی ظَهْرِی؛ فَکُنْ لِی شَفِیعاً، فَإِنَّ لَکَ عِنْدَاللَّهِ مَقاماً مَعْلُوماً، وَ أَنْتَ عِنْدَاللَّهِ وَجِیهٌ. آمَنْتُ بِاللَّهِ وَ بِما أُنْزِلَ عَلَیْکُمْ، وَ أَتَوَلّی آخِرَکُمْ بِما تَوَلَّیْتُ بِهِ أَوَّلَکُمْ، وَ أَبْرَأُ مِنْ کُلِّ وَلِیجَةٍ دُونَکُمْ، وَ کَفَرْتُ بِالجِبْتِ وَ الطّاغُوتِ وَ اللّاتِ وَ العُزّی (1).
زیارتی است که سیّد ابن طاووس - علیه الرّحمه - در ضمن ادعیه عرفه روایت کرده است از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام؛ و در هر وقت و هر موضع که باشد می توان کرد، خصوصاً در روز عرفه:
السَّلامُ عَلَیکَ یا رَسُولَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیکَ یا نَبِیَّ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیکَ یا خِیرَةَ اللَّهِ مِنْ خَلْقِهِ، وَ أمِینَهُ عَلی وَحْیِهِ.
السَّلامُ عَلَیکَ یا مَولایَ یا أمِیرَالمؤمِنِینَ، السَّلامُ عَلَیکَ یا مَولایَ، أنْتَ حُجَّةُ اللَّهِ
ص: 621
عَلی خَلْقِهِ، وَ بابُ عِلْمِهِ، وَ وَصِیُّ نَبِیِّهِ وَ الخَلِیفَةُ مِنْ بَعْدِهِ فی أُمَّتِهِ. لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً غَصَبَتْکَ حَقَّکَ، وَ قَعَدَتْ مَقْعَدَکَ؛ أنا بَرِیْ ءٌ مِنْهُم وَ مِنْ شِیعَتِهِم إلَیکَ.
السَّلامُ عَلَیکِ یا فاطِمَةُ البَتُولُ، السَّلامُ عَلَیکِ یا زَینَ نِساءِ العالَمِینَ، السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنْتَ رَسُولِ رَبِّ العالَمِینَ، صَلَّی اللَّهُ عَلَیکِ وَ عَلَیهِ، السَّلامُ عَلَیکِ یا أُمَّ الحَسَنِ وَ الحُسَینِ. لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً غَصَبَتْکِ حَقَّکِ، وَ مَنَعَتْکِ ما جَعَل اللَّهُ لَکِ حَلالًا؛ أنا بَرِیْ ءٌ إلَیکِ مِنْهُم وَ مِنْ شِیعَتِهِم.
السَّلامُ عَلَیکَ یا مَولایَ یا أبا مُحمّدٍ الحَسَنَ الزَّکِیَّ، السَّلامُ عَلَیکَ یا مَولایَ.
لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْکَ، وَ بایَعَتْ فی أمْرِکَ وَ شایَعَتْ؛ أنا بَرِیْ ءٌ إلَیکَ مِنْهُم وَ مِنْ شِیعَتِهِم.
السَّلامُ عَلَیکَ یا مَولایَ، یا أبا عَبدِاللَّهِ الحُسَینَ بنَ عَلِیٍّ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیکَ وَ عَلی أبِیکَ وَ جَدِّکَ مُحمّدٍ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ - . لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً اسْتَحَلَّتْ دَمَکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْکَ وَ اسْتَباحَتْ حَرِیمَکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ أشیاعَهُم، وَ لَعَنَ المُمَهِّدِینَ لَهُم بِالتَّمْکِینِ مِنْ قِتالِکُم؛ أنا بَرِیْ ءٌ إلَی اللَّهِ وَ إلَیکَ مِنْهُم.
السَّلامُ عَلَیکَ یا مَولایَ، یا أبا محمّدٍ عَلیَّ بنَ الحُسَینِ.
السَّلامُ عَلَیکَ یا مَولایَ، یا أبا جَعفَرٍ محمّدَ بنَ عَلِیٍّ.
السَّلامُ عَلَیکَ یا مَولایَ، یا أبا عَبدِ اللَّهِ جَعفَرَ بنَ مُحمّدٍ.
السَّلامُ عَلَیکَ یا مَولایَ، یا أبا الحَسَنِ مُوسَی بنَ جَعفَرٍ.
السَّلامُ عَلَیکَ یا مَولایَ، یا أبا الحَسَنِ عَلِیَّ بنَ مُوسی.
السَّلامُ عَلَیکَ یا مَولایَ، یا أبا جَعفَرٍ محمّدَ بنَ عَلِیٍّ.
السَّلامُ عَلَیکَ یا مَولایَ، یا أبا الحَسَنِ عَلِیَّ بنَ مُحمّدٍ.
السَّلامُ عَلَیکَ یا مَولایَ، یا أبا محمّد الحَسَنَ بنَ عَلِیٍّ.
ص: 622
السَّلامُ عَلَیکَ یا مَولایَ، یا ابنَ الحَسَنِ صاحِبَ الزَّمانِ، صَلَّی اللَّهُ عَلَیکَ وَ عَلی عِتْرَتِکَ الطّاهِرَةِ الطَّیِّبَةِ.
یا مَوالِیَّ، کُونُوا شُفَعائی فی حَطِّ وِزْرِی وَ خَطایایَ، آمَنْتُ بِاللَّهِ وَ بِما أُنْزِلَ إلَیکُم، وَ أتَوالی آخِرَکُم بِما أتَوالی أوَّلَکُم، وَ بَرِئْتُ مِنَ الجِبْتِ وَ الطّاغُوتِ وَ اللّاتِ وَ العُزّی.
یا مَوالِیَّ، أنا سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُم، وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُم، وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عاداکُمْ، وَ وَلِیٌّ لِمَنْ والاکُمْ إلی یَومِ القِیامَةِ، وَ لَعَنَ اللَّهُ ظالِمِیکُم وَ غاصِبِیکُم، وَ لَعَنَ اللَّهُ أشیاعَهُم وَ أتْباعَهُم، وَ أهلَ مَذهَبِهِم، وَ أبْرَأُ إلَی اللَّهِ وَ إلَیکُم مِنْهُم (1).
ص: 623
به سند معتبر منقول است از محمد بن عبداللَّه بن المطّلب الشیبانی که گفت:
شنیدم از ابن کشمرد که گفت: مرا با ابوالهیجا اسیر کرده بودند و سلیمان - که والی بود - ابوالهیجا را گرامی می داشت و اورا بر سر خوان خود می طلبید و شب او را برای صحبت به مجلس خود حاضر می گردانید؛ و در بعضی از شبها من التماس کردم که نام مرا نزد سلیمان مذکور سازد و از او سؤال کند که مرا رها کند.
او قبول کرد و در آن شب رفت به سوی سلیمان و عادتش آن بود که هر گاه از مجلس سلیمان برمی گشت نزد من می آمد و دلداری من می کرد و خبرها نقل می کرد؛ در این شب نیامد و این موجب زیادتی وحشت من گردید، پس رفتم من به خانه او - و او مردی بود بسیار دیندار و صالح و شیعه خالص - ، چون نظرش بر من افتاد بسیار گریست و گفت: من راضی بودم که یک سال بیماری بکشم و نام تو را نزد او مذکور نسازم.
گفتم: چرا؟
گفت: زیرا که همینکه نام تو را بردم خشم و طَیش او زیاده شد و سوگندها یاد کرد که فردا نزد طلوع آفتاب امر کند که تو را گردن بزنند؛ و هرچند شفاعت کردم در این باب اصرار او بیشتر شد.
پس ابوالهیجا دلداری من کرد و گفت: اگر نه این بود که گمان می کردم که تو را
ص: 624
وصیّتی یا امری چند هست که محتاجی به گفتن آنها، هر آینه این خبر را به تو نقل نمی کردم، پس بر خدا اعتماد کن و از این بلای عظیم که تو را رو داده است به او متوسّل شو که خدا امان دهنده ای است که کسی از عقوبت او امان نمی تواند داد و متوجه شو به سوی حق تعالی به شفاعت آن جماعت که تهیه و ذخیره اند از برای شدائد و امور عظیمه - یعنی محمد و آل طاهرین او صلوات اللَّه علیهم اجمعین - .
ابن کشمرد گفت که: پس برگشتم به آن خانه که مرا در آنجا فرود آورده بودند، با حالتی عظیم از نا امیدی از زندگانی و تن به مردن دادن، پس غسل کردم و کفن خود را پوشیدم و رو به قبله آوردم و پیوسته در آن شب نماز می کردم و با پروردگار خود مناجات می کردم و با تضرّع و اقرار به گناهان توبه می کردم از هر یک [از] گناهان خود و متوسّل شدم به خدا به شفاعت رسول خدا و ائمه طاهرین - صلوات اللَّه علیهم - و یک یک را نام می بردم و پیوسته در محراب ایستاده بودم و تضرّع می کردم به سوی امیرالمؤمنین و استغاثه به آن حضرت می کردم و می گفتم: یا امیرالمؤمنین، به تو متوجّه می شوم به سوی خداوندی که پروردگار من و پروردگار تو است، در این امری که مرا فرو گرفته است.
و پیوسته این قِسم سخنان می گفتم تا چون نصف شب گذشت مرا خواب ربود، پس حضرت امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - را در خواب دیدم که مرا ندا کرد که:
ای پسر کشمرد!
گفتم: لبّیک یا امیرالمؤمنین!
فرمود: که چرا تو را با این حال می بینم؟
گفتم: ای مولای من، سزاوار نیست کسی را که در صباح این شب کشته شود دور از اهل و فرزندانش و بی وصیّت به کسی که متکفّل امور او شود، اینکه اضطراب و جزعش عظیم باشد؟!
فرمود که: مانع خواهد شد حفظ و حمایت الهی میان تو و میان آنچه تو را وعید داده است از سطوتهای خود، بنویس:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیْمِ، مِنَ العَبْدِ الذَّلِیلِ فُلانِ بْنِ فُلان - و نام خود و نام پدر خود
ص: 625
را بنویس - إلَی المَوْلَی الجَلِیلِ الَّذی لا إلهَ إلّا هُوَ الحَیُّ القَیُّومُ، وَ سَلامٌ عَلی آلِ یاسین، مُحَمَّدٍ، وَ عَلِیٍّ، وَ فاطِمَةَ وَ الحَسَنِ وَ الحُسَیْنِ، وَ عَلِیٍّ، وَ مُحَمَّدٍ، وَ جَعْفَرٍ، وَ مُوسی، وَ عَلِیٍّ، وَ مُحَمَّدٍ، وَ عَلِیٍّ وَ الحَسَنِ، وَ حُجَّتِکَ یا رَبِّ عَلی خَلْقِکَ.
اللَّهُمَّ إنِّی لَمُسْلِمٌ، وَ إنِّی أشْهَدُ أنَّکَ اللَّهُ إلهی وَ إلهُ الأوَّلِینَ وَ الآخِرِینَ، لا إلهَ غَیْرُکَ، وَ أتَوَجَّهُ (1) إلَیْکَ بِحَقِّ هذِهِ الأسْماءِ الَّتی إذا دُعِیْتَ بِها أجَبْتَ، وَ إذا سُئِلْتَ بِها أعْطَیْتَ، لمّا صَلَّیْتَ عَلَیْهِمْ، وَ هَوَّنْتَ عَلَیَّ خُرُوجِی (2) وَ کُنْتَ لِی قَبْلَ ذلِکَ عِیاذاً وَ مُجِیراً مِمَّنْ أرادَ أنْ یَفْرُطَ عَلَیَّ أوْ یَطْغی.
و بخوان سوره «یس» را و بعد از آن هر دعا که خواهی بکن، که خدا مستجاب می کند و غمت را زایل می گرداند.
پس فرمود که: این رقعه را در میان گلی بگذار و در دریا بینداز.
گفتم: ای مولای من، دریا از من دور است و من محبوسم و حرکت نمی توانم کرد.
فرمود که: در چاه یا در هر آبی که به تو نزدیک باشد بینداز.
ابن کشمرد گفت: من بیدار شدم و برخاستم و آنچه مولایم فرموده بود به عمل آوردم و باز نهایت قلق و اضطراب داشتم.
چون صبح شد و آفتاب طالع شد مرا طلبیدند، من جزم کردم که مرا برای کشتن می طلبند.
چون به مجلس سلیمان داخل شدم، دیدم که او در صدر مجلس بر کرسی نشسته و دو کس از جانب راستش بر دو کرسی نشسته اند و در جانب چپش ابوالهیجا بر کرسی نشسته است؛ و کرسی دیگر در پهلوی ابوالهیجا گذاشته است و کسی بر آن کرسی ننشسته است.
چون سلیمان نظرش بر من افتاد، مرا پیش طلبید و بر آن کرسی خالی نشانید، پس رو به سوی من کرد و گفت: ما عزم کرده بودیم که تو را بکشیم - چنانچه
ص: 626
شنیده بودی - ، بعد از آن رأی ما بر آن قرار گرفته است که تو را رها کنیم و مخیّر گردانیم میان اینکه در خدمت ما باشی و به تو احسان کنیم، یا به عیال خود برگردی و جایزه نیکو به تو بدهیم.
من گفتم: بودن در خدمت شما باعث منفعت و شرف من است و در برگشتن به سوی عیال و مادر پیرم ثواب و اجر هست.
گفت: آنچه خواهی بکن، که ما به تو گذاشته ایم.
پس بیرون آمدم. باز مرا طلبید و برگشتم، پس گفت: تو را با علی بن ابی طالب علیه السلام چه نسبت هست؟
گفتم: من خویش آن حضرت نیستم، ولیکن دوست و شیعه اویم.
فرمود که: دست از ولایت او برمدار، که او ما را امر کرد که تو را رها کنیم؛ نتوانستیم مخالفت امر او کرد.
پس تهیه من کرد و کس همراه کرد که من به عیال خود رسیدم (1).
و در بعضی از روایات چنین نقل کرده اند که سوره «حمد» و «آیةالکرسی» و آیة سخره را بنویسد و بعد از آن این رقعه را بنویسد و بپیچد و در میان بندقه ای از گل پاک بگذارد و سوره «یس» بر آن بخواند و در چاه عمیقی یا نهر آبی یا چشمه عمیقی بیندازد (2).
استغاثه ای است به حضرت صاحب الامر - صلوات اللَّه علیه - که در رقعه بنویسد و بیندازد بر قبری از قبور ائمة علیهم السلام؛ یا آنکه رقعه را ببندد و مهر کند و در میان گل پاکیزه بگذارد و در نهری یا چاه عمیقی یا غدیری بیندازد، که آن رقعه به حضرت صاحب الامر علیه السلام می رسد و آن حضرت خود متکفّل برآوردن حاجت او می شود.
و رقعه این است:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، کَتَبْتُ یا مَوْلایَ - صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْکَ - مُسْتَعیناً،
ص: 627
وَشَکَوْتُ ما نَزَلَ بی مُسْتَجیراً بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ثُمَّ بِکَ، مِنْ أمْرٍ قَدْ دَهَمَنی، وَ أشغَلَ قَلْبی، وَ أطالَ فِکْری، وَ سَلَبَنی بَعْضَ لُبِّی، وَ غَیَّرَ خَطیرَ نِعْمَةِ اللَّهِ عِنْدی، أسْلَمَنی عِنْدَ تَخَیُّلِ وُرُودِهِ الخَلیلُ، وَ تَبَرَّأَ مِنِّی عِنْدَ تَرائی إقْبالِهِ إِلَیَّ الحَمیمُ، وَ عَجَزَتْ عَنْ دِفاعِهِ حِیلَتی، وَ خانَنی فی تَحَمُّلِهِ صَبْری وَ قُوَّتی، فَلَجَأْتُ فِیهِ إلَیْکَ، وَ تَوَکَّلْتُ فی الْمَسْأَلَةِ للَّهِ جَلَّ ثَناؤُهُ عَلَیْهِ وَ عَلَیْکَ فی دِفاعِهِ عَنِّی، عِلْماً بِمَکانِکَ مِنَ اللَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ، وَلِیِّ التَّدْبیرِ، وَ مالِکِ الأُمُورِ، واثِقاً بِکَ فی الْمُسارَعَةِ فی الشَّفاعَةِ إِلَیْهِ جَلَّ ثَناؤُهُ فی أَمْری، مُتَیقِّناً لِإِجابَتِهِ تَبارَکَ وَ تَعالی إِیَّاکَ بِإِعْطائی سُؤْلی.
وَ أَنْتَ یا مَوْلایَ جَدیرٌ بِتَحقِیقِ ظَنِّی، وَ تَصْدِیقِ أَمَلی فِیکَ، فی أمرِ کذا وَ کَذا - و حاجت خود را بنویسد - فِیما لا طاقَةَ لی بِحَمْلِهِ وَ لا صَبْرَ لی عَلَیْهِ، وَ إِنْ کُنتُ مُستَحِقّاً لَهُ وَ لِأضْعافِهِ، بِقَبِیحِ أفْعالی وَ تَفْرِیطی فی الْواجِباتِ الَّتی للَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، فَأغِثْنی یا مَوْلایَ - صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْکَ - عِنْدَ اللَّهَفِ، وَ قَدِّمِ الْمَسْأَلَةَ للَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فی أَمْری، قَبْلَ حُلُولِ التَّلَفِ وَ شَماتَةِ الأَعْداءِ؛ فَبِکَ بُسِطَتِ النِّعْمةَ عَلَیَّ.
وَاسْأَلِ اللَّهَ جَلَّ جَلالُهُ لی نَصْراً عَزیزاً، وَ فَتْحاً قَریباً فِیهِ بُلُوغُ الآمالِ، وَ خَیرُ الْمَبادِی وَ خَواتیمُ الأَعْمالِ وَ الْأَمْنُ مِنَ المَخاوِفِ کُلِّها فی کُلِّ حالٍ، إِنَّهُ جَلَّ ثَناؤُهُ لِما یَشاءُ فَعّالٌ، وَ هُوَ حَسْبی وَ نِعْمَ الْوَکیلُ فی المَبْدَإِ وَ الْمآلِ.
پس می رود به نزد نهر یا غدیر و قصد می کند یکی از نوّاب حضرت صاحب الامر صلوات اللَّه علیه را - یا عثمان بن سعید عَمری، یا پسر او محمّد بن عثمان، یا حسین بن روح، یا علی بن محمّد سمری، که این جماعت وکلا و نایبان آن حضرت بودند در زمان غیبت صغری، - پس یکی از ایشان را ندا می کند که:
یا فلان بن فلان سَلامٌ عَلَیْکَ، أشهَدُ أنَّ وَفاتَکَ فی سَبِیلِ اللَّهِ، وَ أَنَّکَ حَیٌّ عِنْدَ اللَّهِ مَرْزُوقٌ، وَ قَدْ خاطَبْتُکَ فی حَیاتِکَ الَّتی لَکَ عِنْدَ اللَّه عَزَّ وَ جلّ، وَ هذِهِ رُقعَتی وَ حاجَتی
ص: 628
إِلی مَوْلانا عَلَیهِ السَّلامُ، فَسَلِّمْها إِلَیْهِ فَأَنْتَ الثِّقَةُ الأَمینُ.
پس بیندازد آن رقعه را در نهر یا چاه یا غدیر، تا حاجتش برآورده شود ان شاءاللَّه تعالی (1).
از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: هر گاه تو را حاجتی به سوی خدا باشد، یا از امری خائف و ترسان باشی، در کاغذی بنویس:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، اللَّهُمَّ إنِّی أتَوَجَّهُ إلَیْکَ بِأَحَبِّ الأسْماءِ إلَیْکَ، وَ أعْظَمِها لَدَیْکَ، وَ أتَقَرَّبُ وَ أتَوَسَّلُ إلَیْکَ بِمَنْ أوْجَبْتَ حَقَّهُ عَلَیْکَ، بِمَحَمَّدٍ، وَ عَلِیٍّ، وَ فاطِمَةَ وَ الحَسَنِ وَ الحُسَیْنِ، وَ عَلِیِّ بْنِ الحُسَیْنِ، وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ، وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، وَ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ، وَ عَلِیِّ بْنِ مُوسی، وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ، وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ الحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ الحُجَّةِ المُنْتَظَرِ - صَلَواتُکَ عَلَیْهِمْ أجْمَعِینَ - ، اکْفِنِی کذا وکذا. یعنی حاجات خود را ذکر کند.
پس رقعه را بپیچ و در بندقه ای از گِل بگذار و در میان آب جاری یا چاهی بینداز که حق تعالی به زودی فرج کرامت می فرماید (2).
از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: هر که روزی او کم شود یا معیشت او تنگ شود یا حاجت ضروری از امور دنیا و آخرت او را عارض شود، پس بنویسد در رقعه سفیدی آنچه مذکور می شود و در آب جاری بیندازد نزد طلوع آفتاب و نامها در یک سطر بوده باشد - :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیْمِ، المَلِکِ الحَقِّ المُبِینِ.
مِنَ العَبْدِ الذَّلِیلِ، إلَی المَوْلَی الجَلِیلِ، سَلامٌ عَلی مُحَمَّدٍ، وَ عَلِیٍّ، وَ فاطِمَةَ،
ص: 629
وَالحَسَنِ وَ الحُسَیْنِ، وَ عَلِیٍّ، وَ مُحَمَّدٍ، وَ جَعْفَرٍ، وَ مُوسی، وَ عَلِیٍّ، وَ مُحَمَّدٍ، وَ عَلِیٍّ وَ الحَسَنِ وَ القائِمِ سَیِّدِنا وَ مَوْلانا - صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أجْمَعِینَ - .
رَبِّ مَسَّنِی الضُّرُّ وَ الخَوْفُ، فَاکْشِفْ ضُرِّی، وَ آمِنْ خَوْفی، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ.
وَأَسْأَلُکَ بِکُلِّ نَبِیٍّ وَ وَصِیٍّ وَ صِدِّیقٍ وَ شَهِیدٍ، أنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، یا أرْحَمَ الرّاحِمِینَ.
اشْفَعُوا لی یا ساداتی بِالشَّأْنِ الَّذِی لَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ، فَإنَّ لَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ لَشَأْناً مِنَ الشَّأْنِ، فَقَدْ مَسَّنِیَ الضُّرُّ یا ساداتِی وَ اللَّهُ أرْحَمُ الرّاحِمِینَ.
فَافْعَلْ بی یا رَبِّ کذا وکذا (1) - یعنی مطالب خود را یاد کند - .
در کتاب قدیمی از مؤلّفات قدماء محدّثین مذکور است که: این نسخه رقعه ای است که نوشته می شود و به روضه امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - فرستاده می شود، که به ضریح آن حضرت بیندازند:
عَبْدُکَ - یا أمِیرَالمُؤْمِنِینَ - فُلانُ بْنُ فُلان، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیْمِ وَ الحَمْدُ للَّهِ رَبِّ العالَمِینَ کَثِیراً کَما هُوَ أهْلُهُ، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی السّادَةِ الطَّیِّبِینَ الطّاهِرِینَ، مُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ وَ آلِهِ الصّادِقِیْنَ الفاضِلِیْنَ، وَ سَلَّمَ تَسْلِیْماً وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إلّا بِاللَّه العَلِیِّ العَظِیْمِ، وَ حَسْبُنا اللَّهُ وَ نِعْمَ الوَکِیْلُ، أقْوی مُعِیْنٍ وَ أهْدی دَلِیْلٍ.
یا مَوْلایَ وَ إمامی یا أمِیرَالمُؤْمِنِیْنَ، صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ وَ عَلی أخِیْکَ رَسُولِهِ وَ نَبِیِّهِ، وَ ابْنَیْکَ السِّبْطَیْنِ الفاضِلَیْنِ، سَیِّدَی شَبابِ أهْلِ الجَنَّةِ مِمَّنْ خَلَقَ اللَّهُ، وَ عِرْسِکَ البَتُولِ الطّاهِرَةِ الزَّکِیَّةِ، سَیِّدَةِ نِساءِ العالَمِینَ، مِنَ الأوَّلِیْنَ وَ الآخِرِیْنَ، عَلَیْکُمُ السَّلامُ.
ص: 630
أشْکُو إلَیْکَ - یا مَوْلایَ یا أمِیرَالمُؤْمِنِینَ - ما أنا فِیْهِ مِن کذا وکذا، وَ أسْأَلُکَ بِحَقِّ مَوْلاکَ عَلَیْکَ، وَ بِحَقِّ أخِیْکَ مُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکُما - ، وَ بِحَقِّکَ وَ مَوضِعِکَ مِنَ اللَّهِ، وَ بِحَقِّ أبْنائِکَ أئِمَّةِ الهُدی صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أجْمَعِینَ، وَ بِحَقِّ الزَّهْراءِ الطّاهِرَةِ، أنْ تَشْفَعَ لی إلَی اللَّهِ الکَرِیمِ فی کَشْفِ ذلِکَ، وَ تَفْرِیْجِهِ عَنِّی، وَ إغْنائی عَنْ کذا وکذا، وَ رَدِّی إلی کذا وکذا، وَ أنْ یُبارِکَ لی فی نَفْسی وَ وَلَدِی وَ أخِی وَ أُخْتِی وَ زَوْجَتِی، وَ ما تَحْوِیْهِ یَدِی، وَ أنْ یَرْحَمَنی وَ یَغْفِرَ لِی وَ یَرْضی عَنِّی، وَ یُلْحِقَنی بِکُمْ وَ لا یُفَرِّقَ بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ، وَ یُمِیْتَنی عَلی طاعَتِکُمْ وَ مُوالاتِی إیّاکُمْ، وَ یُخْرِجَ أوْلادی مُؤْمِنِیْنَ قائِلِیْنَ بِکُمْ، وَ أنْ یُبَلِّغَنی مَحابِّی فی نَفْسی وَ جَمِیْعِ إخْوانی، وَ أنْ یَرْحَمَنی وَ والِدَیَّ وَ أهْلِی وَ وَلَدِی، وَ یَرْضی عَنِّی وَ عَنْهُمْ، وَ یُدْخِلَ عَلَیَّ وَ عَلَیْهِمْ فی قُبُورِنا الضِّیاءَ وَ النُّورَ وَ الفُسْحَةَ وَ السُّرُورَ، وَ أنْ یَبْتَدِئَ فی کُلِّ ما دَعَوْتُ لِنَفْسی وَ المُؤْمِنِیْنَ وَ المُؤْمِناتِ.
سَمِعَ اللَّهُ ذلِکَ مِنْکَ فی وَلِیِّکَ، وَ شَفَّعَکَ فِیْهِ وَ حَشَرَهُ مَعَکَ وَ لا فَرَّقَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ وَ الحَمْدُ للَّهِ رَبِّ العالَمِیْنَ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إلّا بِاللَّه العَلِیِّ العَظِیْمِ، تَوَکَّلْتُ عَلَی الحَیِّ الدّائِمِ.
أُشْهِدُکَ أنِّی أُوالی مَنْ والاکَ، وَ أبْرَأُ إلَی اللَّهِ مِنْ أعدائِکَ، وَ مِمَّنْ ظَلَمَکَ، وَ ابْتَزَّکَ حَقَّکَ، وَ قَدَّمَ غَیْرَکَ عَلَیْکَ، وَ مَنْ قَتَلَکَ.
اللَّهُمَّ فَاکْتُبْ لی هذِهِ الشَّهادَةَ وَ السَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ، أهْلَ البَیْتِ المُبارَکِ، وَ حَسْبُنا اللَّهُ وَ نِعْمَ الوَکِیْلُ (1).
در بعضی از کتب معتبره از عبداللَّه بن جعفر حِمْیری روایت کرده است که گفت:
نزد مولای خود امام حسن عسکری علیه السلام بودم، ناگاه رقعه ای رسید که بعضی از شیعیان
ص: 631
از زندان به آن حضرت نوشته بود و در آن عَرضه شکایت کرده بود از سنگینی زنجیرها و بدحالی و ظلم خلیفه بر او.
پس آن حضرت در جواب او نوشت که: ای بنده خدا، به درستی که حق تعالی امتحان می فرماید بندگانش را تا بیازماید صبر ایشان را، پس ثواب دهد ایشان را بر آن صبرْ ثوابِ شایستگان. پس بر تو باد به شکیبایی و بنویس به سوی حق تعالی رقعه ای و بفرست آن را یا ببر به روضه حضرت امام حسین و بلند کن نزد آن حضرت به سوی خدا و بلند کن آن را در جایی که احدی تو را نبیند.
و در رقعه این دعا را بنویس:
إلَی اللَّهِ المَلِکِ الدَّیّانِ، المُتَحَنِّنِ المَنّانِ، ذی الجَلالِ وَ الإکْرامِ، وَ ذی المِنَنِ العِظامِ وَ الأیادی الجِسامِ، وَ عالِمِ الخَفِیّاتِ، وَ مُجِیبِ الدَّعَواتِ، وَ راحِمِ العَبَراتِ، الَّذی لا تَشغَلُهُ اللُّغاتُ وَ لا تُحَیِّرُهُ الأصْواتُ وَ لا تَأخُذُهُ السِّناتُ، مِنْ عَبْدِهِ الذَّلِیْلِ البائِسِ الفَقِیْرِ، المِسْکِیْنِ الضَّعِیْفِ المُسْتَجِیْرِ.
اللَّهُمَّ أنْتَ السَّلامُ، وَ مِنْکَ السَّلامُ وَ إلَیْکَ یَرْجِعُ السَّلامُ، تَبارَکْتَ وَ تَعالَیْتَ، یا ذا الجَلالِ وَ الإکْرامِ وَ المِنَنِ العِظامِ وَ الأیادِی الجِسامِ.
إلهی مَسَّنِی وَ أهْلِیَ الضُّرُّ وَ أنْتَ أرْحَمُ الرّاحِمِیْنَ، وَ أرْأَفُ الأرْأفِیْنَ، وَ أجْوَدُ الأجْوَدِیْنَ، وَ أحْکَمُ الحاکِمِیْنَ، وَ أعْدَلُ الفاصِلِیْنَ.
اللَّهُمَّ إنِّی قَصَدْتُ بابَکَ، وَ نَزَلْتُ بِفِنائِکَ، وَ اعْتَصَمْتُ بِحَبْلِکَ، وَ اسْتَعَنْتُ بِکَ، وَ اسْتَجَرْتُ بِکَ، یا غِیاثَ المُسْتَغِیْثِینَ أغِثْنی، یا جارَ المُسْتَجِیْرِینَ أجِرْنی، یا إلهَ العالَمِیْنَ خُذْ بِیَدِی، إنَّهُ قَدْ عَلا الجَبابِرَةُ فی أرْضِکَ، وَ ظَهَرُوا فی بِلادِکَ، وَ اتَّخَذُوا أهَل دِیْنِکَ خَوَلًا، وَ اسْتَأْثَرُوا بِفَیْ ءِ المُسْلِمِیْنَ، وَ مَنَعُوا ذَوِی الحُقُوقِ حُقُوقَهُمُ الَّتِی جَعَلْتَها لَهُمْ، وَ صَرَفُوها فی المَلاهی وَ المَعازِفِ، وَ اسْتَصْغَرُوا آلاءَکَ، وَ کَذَّبُوا
ص: 632
أولِیاءَکَ، وَ تَسَلَّطُوا بِجَبْرِیَّتِهِمْ لِیُعِزُّوا مَنْ أذْلَلْتَ، وَ یُذِلُّوا مَنْ أعْزَزْتَ، وَ احْتَجَبُوا عَمَّنْ یَسْأَلُهُمْ حاجَةً، أو مَنْ یَنْتَجِعَ مِنْهُمْ فائِدَةً، وَ أنْتَ مَوْلایَ سامِعُ کُلِّ دَعْوَةٍ، وَ راحِمُ کُلِّ عَبْرَةٍ، وَ مُقِیلُ کُلِّ عَثْرَةٍ، وَ سامِعُ کُلِّ نَجْوی، وَ مَوْضِعُ کُلِّ شَکْوی، لا یَخْفی عَلَیْکَ ما فی السَّماواتِ العُلی وَ الأرَضِیْنَ السُّفْلی، وما بَیْنَهُما وَ ما تَحْتَ الثَّری.
اللَّهُمَّ إنِّی عَبْدُکَ، ابْنُ أمَتِکَ، ذَلِیْلٌ بَیْنَ بَرِیَّتِکَ، مُسْرِعٌ إلی رَحْمَتِکَ، راجٍ لِثَوابِکَ.
اللَّهُمَّ إنَّ کُلَّ مَنْ أتَیْتُهُ فَعَلَیْکَ یَدُلُّنِی وَ إلَیْکَ یُرْشِدُنی، وَ فِیْما عِنْدَکَ یُرَغِّبُنِی.
مَوْلایَ وَ قَدْ أتَیْتُکَ راجِیاً، سَیِّدِی وَ قَدْ قَصَدْتُکَ مُؤَمِّلًا، یا خَیْرَ مَأْمُولٍ، وَ یا أکْرَمَ مَقْصُودٍ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ وَ لا تُخَیِّبْ أمَلِی وَ لا تَقْطَعْ رَجائِی، وَ اسْتَجِبْ دُعائِی، وَ ارْحَمْ تَضَرُّعِی.
یا غِیاثَ المُسْتَغِیْثِیْنَ أغِثْنِی، یا جارَ المُسْتَجِیْرِیْنَ أجِرْنِی، یا إلهَ العالَمِیْنَ خُذْ بِیَدِی، أَنْقِذْنی وَ اسْتَنْقِذْنی وَ وَفِّقْنِی وَ اکْفِنِی.
اللَّهُمَّ إنِّی قَصَدْتُکَ بِأمَلٍ فَسِیْحٍ، وَ أمَّلْتُکَ بِرَجاءٍ مُنْبَسِطٍ، فَلا تُخَیِّبْ أمَلِی وَ لا تَقْطَعْ رَجائِی.
اللَّهُمَّ إنَّهُ لا یَخِیْبُ مِنْکَ سائِلٌ وَ لا یَنْقُصُکَ نائِلٌ، یا رَبّاهْ، یا سَیِّداهْ، یا مَولایاهْ، یا عِماداهْ، یا کَهْفاهْ، یا حِصْناهْ، یا حِرْزاهْ، یا لَجَاآهْ.
اللَّهُمَّ إیّاکَ أمَّلْتُ سَیِّدِی، وَ لَکَ أسْلَمْتُ یا مَوْلای، وَ لِبابِکَ قَرَعْتُ، فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لا تَرُدَّنی بِالخَیْبَةِ مَحْرُوماً، وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ تَفَضَّلْتَ عَلَیْهِ بِإحْسانِکَ، وَ أنْعَمْتَ عَلَیْهِ بِتَفَضُّلِکَ، وَجُدْتَ عَلَیْهِ بِنِعْمَتِکَ، وَ أسْبَغْتَ عَلَیْهِ آلاءَکَ.
اللَّهُمَّ أنْتَ غِیاثِی وَ عِمادی، وَ أنْتَ عِصْمَتِی وَ رَجائِی، ما لِی أمَلٌ سِواکَ وَ لا رَجاءٌ غَیْرُکَ.
ص: 633
اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ جُدْ عَلَیَّ بِفَضْلِکَ، وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِإحْسانِکَ، وَ افْعَلْ بِی ما أَنْتَ أَهْلُهُ وَ لا تَفْعَلْ بِی ما أنا أهْلُهُ، یا أهْلَ التَّقْوی وَ أهْلَ المَغْفِرَةِ، أنْتَ خَیْرٌ لِی مِنْ أبِی وَ امِّی، وَ مِنَ الخَلْقِ أجْمَعِیْنَ.
اللَّهُمَّ إنَّ هذِهِ قِصَّتِی إلَیْکَ لا إلَی المَخْلُوقِیْنَ، وَ مَسْأَلَتِی لَکَ؛ إذْ کُنْتَ خَیْرَ مَسْؤولٍ وَ أعَزَّ مَأْمُولٍ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ تَعَطَّفْ عَلَیّ بِإحْسانِکَ، وَ مُنَّ عَلَیَّ بِعَفْوِکَ وَ عافِیَتِکَ، وَ حَصِّنْ دِیْنی بِالغِنی، وَ احْرِزْ أمانَتِی بِالکِفایَةِ، وَ اشْغَلْ قَلْبی بِطاعَتِکَ، وَ لِسانِی بِذِکْرِکَ، وَ جَوارِحِی بِما یُقَرِّبُنِی مِنْکَ.
اللَّهُمَّ ارْزُقْنی قَلْباً خاشِعاً، وَ لِساناً ذاکِراً، وَ طَرْفاً غاضّاً، وَ یَقِیْناً صَحِیْحاً، حَتّی لا احِبَّ تَعْجِیْلَ ما أخَّرْتَ وَ لا تَقْدِیْمَ ما أجَّلْتَ.
یا رَبَّ العالَمِیْنَ، وَ یا أرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اسْتَجِبْ دُعائِی، وَ ارْحَمْ تَضَرُّعِی، وَ کُفَّ عَنِّی البَلاءَ وَ لا تُشْمِتْ بِیَ الأعْداءَ (1) وَ لا حاسِداً وَ لا تَسْلُبْنِی نِعْمَةً ألْبَسْتَنِیْها وَ لا تَکِلْنِی إلی نَفْسِی طَرْفَةَ عَیْنٍ أبَداً، یا رَبَّ العالَمِیْنَ، وَ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ وَ آلِهِ وَ سَلِّمْ تَسْلِیماً (2).
مؤلّف گوید که: دور نیست که باید رقعه را در ضریح بیندازد.
در بعضی از کتب معتبره مذکور است که: این دعایی است که خوانده می شود در حاجتهای ضروری و نزد شدّتها بعد از نماز شب، با رقعه ای که نوشته شود؛ و شرح این حال آن است که:
باید نیّت را خالص گردانی و شکّ را از دل خود بیرون کنی و بعد از نماز خفتن
ص: 634
دو رکعت نماز نشسته به جا آوری و در رکعت اوّل بعد از حمد سوره «إذا وَقَعَتِ الواقِعَةُ» بخوانی و در رکعت دوم «قُلْ هُوَ اللَّهُ أحَدٌ». و ترک کنی گفتگو و سخن گفتن را و مشغول نشوی به چیزی به غیر از تسبیح گفتن و ذکر خدا.
پس چون به رختخواب روی تسبیح حضرت فاطمه علیها السلام می خوانی و بر جانب راست می خوابی و به یاد خدا مشغول می باشی تا به خواب روی و هر وقت که بیدار شوی خدا را یاد می کنی به تنزیه و تعظیم و آنچه به خاطرت رسد از ذکر خدا.
پس چون ثُلث آخر شب شود برمی خیزی و وضوی کامل می سازی و هشت رکعت نماز شب را متّصل بجا می آوری و در هر رکعت یک مرتبه «فاتحة الکتاب» و پنجاه مرتبه «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد» می خوانی، پس دو رکعت نماز شفع می کنی و در رکعت اول بعد از «حمد» «سبّح اسم ربّک الأعلی» و در رکعت دوم «قل یا أیّها الکافرون» می خوانی، پس چون فارغ شوی برخیز و یک رکعت وتر را به جا آور با سوره حمد و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أحَد» و دعاهای وتر را بخوان و قنوت را طول بده با خضوع و تضرّع و شکستگی و چون سلام بگویی رقعه را در دست گرفته بلند کن و سر را برهنه کن و دست چپ را بر پشت خود بگذار به قوّت و بگو: یاربّ! تا نَفَست منقطع شود. و بگو: یاسیّدی! تا نفس منقطع شود. و بگو: یا مولایَ! تا نفس منقطع شود.
پس بگو:
هذا مَقامُ العائِذِ الضّارِعِ الذَّلِیْلِ الخاشِعِ البائِسِ الفَقِیْرِ المِسْکِیْنِ الحَقِیْرِ المُسْتَکِیْنِ المُسْتَجِیْرِ، الَّذِی لا یَجِدُ لِکَشْفِ ما بِهِ غَیْرَکَ وَ لا یَرْجِعُ فِیما قَدْ أحاطَ بِهِ إلی سِواکَ.
سَیِّدِی، أنا مَنْ قَدْ عَلِمْتَ، وَ فِیْما عَرَفْتَ مِنْ ضَعْفِی عَنْ عِبادَتِکَ إلّابِتَوْفِیْقِکَ، وَ تَقْصِیْرِی عَنْ شُکْرِکَ إلّا بِعَوْنِکَ، أُقِرُّ بِذَنْبِی فی ذلِکَ، وَ أَعْتَرِفُ بِجُرْمِی، وَ أسْأَلُ الصَّفْحَ عَنِّی، فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أبْلِغْهُمُ السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ عَنِّی أفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَ السَّلامِ، وَ اقْبَلْنِی بِهِمُ اللَّهُمَّ عَلی ما کانَ مِنِّی، وَ ارْحَمْ ضَعْفَ رُکْنِی،
ص: 635
وَاسْتَجِبْ دُعائی، بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ.
پس گریه می کنی و اگر گریه ات نیاید خود را به گریه می آوری، پس ترک دعا می نمایی و با دیده خاشع و دست به رقعه بلند کرده به سوی آسمان چنین می ایستی تا طلوع صبح و باید که در جای خالی باشی که کسی تو را نبیند.
و اگر از این حالت مانده شوی و صبر نتوانی کرد، به سجده رو و دو طرف روی خود بر زمین بگذار و انگشت شهادت خود را بلند کن - و طرف رویت بر زمین باشد - و به خدا پناه ببر و استغاثه بکن به خدا و بگو:
سَیِّدِی، أوْبَقَتْنِی الذُّنُوبُ، وَ حَیَّرَتْنِی الخُطُوبُ، وَ أحْدَقَتْ بِیَ الکُرُوبُ، وَ انْقَطَعَ رَجائِی فی کَشْفِ ذلِکَ إلّامِنْکَ، وَ ثِقَتِی لَنْ تَنْصَرِفَ عَنْکَ.
إلهِی وَ سَیِّدِی فَانْظُرْ بِعَیْنِ رَأْفَتِکَ إلَیَّ، وَ جُدْ بِجُودِکَ وَ إحْسانِکَ عَلَیَّ، وَ أجِرْنِی فی لَیْلَتِی، وَ اقْبَلْ قِصَّتِی، وَ اقْضِ حاجَتِی، وَ اسْتَجِبْ دَعْوَتِی، وَ اکْشِفْ حَیْرَتِی، وَ أزِلِ الفَقْرَ وَ الفاقَةَ عَنِّی، وَ أعِذْنِی مِنْ شَماتَةِ الأعْداءِ وَ دَرَکِ الشَّقاءِ، وَ أعْطِنِی سُؤْلِی وَ مَسْأَلَتِی، بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ یا مَوْلایَ، إنَّکَ قَرِیْبٌ مُجِیْبٌ.
و عزم کن بر ترک گناهان خود به نیّت خالص.
و نسخه رقعه این است:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیْمِ، مِنَ العَبْدِ الذَّلِیْلِ الحَقِیْرِ الفَقِیْرِ المُذْنِبِ، الجانِی عَلی نَفْسِهِ، المُنْقَطَعِ بِهِ، السّائِلِ المُسْتَکِیْنِ، المُقِرِّ بِذُنُوبِهِ، الظّالِمِ لِنَفْسِهِ، المُسْتَجِیْرِ بِرَبِّهِ، إلَی المَوْلَی الکَرِیْمِ العَظِیْمِ، العَلِیِّ الأعْلی، رَبِّ السَّماواتِ وَ الأرَضِیْنَ، مالِکِ الأُمُورِ، وَ عَلّامِ الغُیُوبِ، مَنْ لا ضِدَّ لَهُ وَ لا نِدَّ وَ لا صاحِبَةَ وَ لا وَلَدَ لَهُ، الأحَدِ الصَّمَدِ، الَّذِی لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُوْلَدْ، وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أحَدٌ.
أقُوْلُ بِخُضُوعٍ وَ خُشُوعٍ: رَبِّ عَمِلْتُ سُوْءاً، وَ ظَلَمْتُ نَفْسِی، فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ
ص: 636
وَ آلِهِ، وَ اعْفُ عَنِّی، وَ اغْفِرْ خَطإِی، وَ اصْفَحْ عَنْ زَلَلِی، وَ خُذْ بِیَدِی بِجُوْدِکَ وَ مَجْدِکَ.
ثُمَّ أقُوْلُ: یا أکْرَمَ الأکْرَمِیْنَ، یا غایَةَ الطّالِبِیْنَ، یا مُجِیْبَ دَعْوَةِ المُضْطَرِّیْنَ، یا مُنَفِّسُ عَنِ المَکْرُوْبِیْنَ، یا أرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ، إلهِی وَ سَیِّدِی، أنا عَبْدُکَ ابْنُ عَبْدِکَ، ابْنُ أمَتِکَ - فُلانُ بْنُ فُلان - ، أنْشَأْتَنِی وَ کُنْتُ صَغِیْراً، وَ أغْنَیْتَنِی وَ کُنْتُ فَقِیْراً، وَ رَفَعْتَنِی وَ کُنْتُ حَقِیْراً، وَ جَبَرْتَنِی وَ کُنْتُ کَسِیْراً، وَ مَنَنْتَ عَلَیَّ بِما أنْتَ أهْلُهُ وَ أعْلَمُ بِهِ مِنِّی.
أنْقَذْتَنِی وَ عِزَّتِکَ وَ جَلالِکَ مِنَ المِحْنَةِ تَکَرُّماً، وَ نعَشْتَنِی بِعْدَ قِلَّةٍ، وَ أسْبَغْتَ عَلَیَّ النِّعْمَةَ، وَ أوْجَبْتَ عَلَیَّ المِنَّةَ، وَ بَلَّغْتَنِی فَوْقَ الأُمْنِیَّةِ، لِتَبْلُوَنِی فَتَعْرِفَ شُکْرِی، وَ مِقْدارَ سَعْیِی وَ طاعَتِی وَ إقْرارِی وَ إنابَتِی، أخْذاً بِالفَضْلِ عَلَیَّ، وَ تَأْکِیْداً لِلْحُجَّةِ فِیما لَدَیَّ، فَجَحَدْتُ حَقَّ نِعْمَتِکَ، وَ نَسِیْتُ ما عِنْدِی مِنْ مِنَنِکَ، وَ قادَنِی الجَهْلُ وَ العَمی إلی رُکُوبِ الزَّلَلِ وَ الخَطاءِ، حَتّی وَقَعْتُ فی غَوایَةِ الرَّدی، وَ تَبَدَّلْتُ بِالتَّقْصِیْرِ وَ العَمی، وَ رَکِبْتُ طَرِیْقَ مَنْ حارَ وَ طَغی، وَ رَکِبْتُ فَحَلَّ بِی ما کُنْتَ أَخَفْتَنِی، وَ بَرِحَ مِنِّیَ الخِفاءُ، وَ صِرْتُ إلی حالِ البُؤْسِ وَ الضَّرّاءِ، بَعْدَ إحْسانِکَ الکامِلِ، وَ نِعْمَتِکَ المُتَرادِفَةِ، وَ سَتْرِکَ الجَمِیْلِ، وَ صِیانَتِکَ التّامَّةِ.
إلهی وَ سَیِّدِی وَ مَوْلایَ، فَقَدْ تَغَیَّرَ بِالزَّلَلِ حالِی، وَ کُسِفَ بالِی، وَ ظَهَرَ اخْتِلالی، وَ شاعَتْ فاقَتِی، وَ شُهِرَ فَقْرِی، وَ انْقَطَعَتْ مِنَ المَخْلُوْقِیْنَ آمالِی، وَ أنْتَ العائِدُ عَلَی العاصِیْنَ بِالنِّعَمِ وَ الآخِذُ عَلَی المُسِیْئِیْنَ بِالإحْسانِ وَ المِنَنِ، فَضْلًا مِنْکَ وَ طَوْلًا وَ جُوْداً وَ مَجْداً، وَ وَلِیٌّ بِإتْمامِ مَا ابْتَدَأْتَ فِی أمْرِی مِنِّیْ، وَ رَبُّ ما أسْدَیْتَ مِنْ مَعْرُوفِکَ عِنْدِی، فَقَدْ ظَلَمْتُ نَفْسِی، وَ فَرَّطْتُ فی أمْرِی، وَ قَصَّرْتُ فِی حَقِّکَ عِنْدِی، وَ أنا عائِذٌ مِنْکَ بِکَ، وَ هارِبٌ إلَیْکَ عَنْکَ مِنَ الحِرْمانِ وَ سُوْءِ القَضاءِ، مُتَوَسِّلٌ بِکَ إلَیْکَ فی قَبُولِی وَ الصَّفْحِ عَنِّی، وَ إتْمامِ ما أنْعَمْتَ بِهِ عَلَیَّ، وَ إصْلاحِهِ لِی، وَ کَشْفِ الضُّرِّ
ص: 637
وَالْفَقْرِ وَ الْفاقَةِ عَنِّی وَ الإخْلالِ وَ البَلْوی، حَتّی یَجْرِیَ حالِی عَلی أجْمَلِ حالٍ، وَ أسْبَغِ نِعْمَةٍ کانَتْ عَلَیَّ فی وَقْتٍ مِنَ الأوْقاتِ.
یا رَبِّ إنْ کانَتْ ذُنُوبِی أخْلَقَتْ وَجْهِی عِنْدَکَ، وَ غَیَّرَتْ حالِی، فَإنِّی أسْأَلُکَ وَ أتَوَجَّهُ إلَیْکَ وَ أتَوَسَّلُ إلَیْکَ، وَ أتَقَرَّبُ إلَیْکَ، وَ أسْتَشْفِعُ إلَیْکَ، وَ اقْسِمُ عَلَیْکَ، یا مَنْ لا مَسْؤُوْلٌ غَیْرُهُ وَ لا رَبٌّ سِواهُ، بِجاهِ سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ رَسُوْلِکَ، وَ بِجاهِ أوْلِیائِکَ وَ خِیَرَتِکَ وَ أصْفِیائِکَ وَأحِبّائِکَ مِنْ خَلْقِکَ، عَلِیٍّ أمِیْرِالمُؤْمِنِیْنَ، وَفاطِمَةَ وَ الحَسَنِ وَ الحُسَیْنِ، وَعَلِیِّ بْنِ الحُسَیْنِ، وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ، وَجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، وَمُوْسَی بْنِ جَعْفَرٍ، وَعَلِیِّ بْنِ مُوْسی، وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ، وَعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ الحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ الخَلَفِ الصِّدْقِ الصّالِحِ، صاحِبِ زَمانِکَ وَ القائِمِ بِحُجَّتِکَ وَأمْرِکَ، وَعَیْنِکَ فی عِبادِکَ مِنْ وُلْدِ نَبِیِّکَ، صَلَواتُکَ عَلَیْهِمْ أجْمَعِیْنَ، وَسَلامُکَ وَرَحْمَتُکَ وَبَرَکاتُکَ خالِصاً.
وَأسْأَلُکَ بِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ، وَبِالحَقِّ الَّذِی جَعَلْتَهُ لَهُمْ عَلَیْکَ، وَعَلی جَمِیْعِ خَلْقِکَ، أنْ تُصَلِّیَ عَلَیْهِمْ أجْمَعِیْنَ، وَتُبَلِّغَهُمْ سَلامِی، السّاعَةَ السّاعَةَ، وَتَکْشِفَ بِهِمْ ضُرِّی، وَتُفَرِّجَ بِهِمْ هَمِّی، وَتُخْرِجَنی بِهِمْ عَنْ حَیْرَتِی إلی رَوْحِکَ وَفَرَجِکَ، وَخَلاصِکَ وَعافِیَتِکَ، وَأنْ تَغْفِرَ ذُنُوبِیَ الَّتِی أصارَتْنِی إلی ما أنَا فِیْهِ، وَأنْ تَأْخُذَ بِیَدِی، وَتَعْفُوَ عَنِّی عَفْواً ألْقاکَ بِهِ وَأنْتَ عَنِّی راضٍ، وَتُتِمَّ مَا ابْتَدَأْتَ بِهِ مِنْ أمْرِی، إحْساناً إلَیَّ، وَتَکْمِیلًا لِلنِّعْمَةِ عِنْدِی، وَحِراسَةً لی ما أبْقَیْتَنِی، وَتَفْتَحَ مَاانْغَلَقَ مِنْ أسْبابِی، فَتَرْزُقَنِی السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ مِنْکَ رِزْقاً واسِعاً واسِعاً واسِعاً، صَبّاً صَبّاً صَبّاً، حَلالًا طَیِّباً، مِنْ غَیْرِ کَدٍّ وَ لا کَدَرٍ وَ لا مِنَّةٍ مِنْ أحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ، إلّاسَعَةً مِنْ عَطایاکَ السّابِغَةِ، وَخَزائِنِکَ العَظِیْمَةِ فی سَمائِکَ وَأرْضِکَ، فَمِنْ فَضْلِکَ أَسْأَلُ.
فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَعَجِّلْ ذلِکَ عَلَیَّ فی یُسْرٍ مِنْکَ وَعافِیَةٍ، وَنِعْمَةٍ
ص: 638
وَ سَلامَةٍ، و َحَمِیدِ عافِیَةٍ، وَ سَهِّلْ لِی قَضاءَ دُیُونی کُلِّها، وَ صَلاحَ شُؤُونِی کُلِّها، عاجِلًا عاجِلًا غَیْرَ آجِلٍ، وَ خُذْ بِناصِیَتِی إلَی العَمَلِ بِطاعَتِکَ، وَ طاعَةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ - صَلَواتُکَ عَلَیْهِمْ - فِیما تَهَبُهُ لی، وَ احْرُسْهُ عَلَیَّ وَ عِنْدِی ما أبْقَیْتَنِی، وَ أقْبِلْ عَلَیَّ بِصَباحٍ یَکُونُ لِی فِیْهِ کامِلُ الفَلاحِ وَ الصَّلاحِ وَ النَّجاحِ، وَ تَعْجِیْلُ السَّراحِ، یا مَنْ بِیَدِهِ خَزائِنُ کُلِّ مِفْتاحٍ، فَإنَّکَ عَلی کُلِّ شَی ءٍ قَدِیْرٌ، وَ ما تَشاءُ مِنْ أمْرٍ یَکُونُ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إلّا بِاللَّهِ العَلِیِّ العَظِیْمِ وَ الصَّلاةُ عَلی رَسُولِهِ وَ آلِهِ الطّاهِرِیْنَ الأخْیارِ الأبْرارِ، وَ عَلی جَبْرَئِیْلَ وَ مِیکائِیْلَ، وَ جَمِیْعِ المَلائِکَةِ المُقَرَّبِیْنَ وَ الْأنْبِیاءِ وَ المُرْسَلِیْنَ وَ الأئِمَّةِ الطّاهِرِیْنَ - صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ - ؛ وَ ما شاءَ اللَّهُ کانَ، وَ هُوَ خَیْرُ الغافِرِیْنَ، وَ حَسْبُنا اللَّهُ وَ نِعْمَ الوَکِیْلُ.
پس می گیری رقعه را و می اندازی در دریا یا نهر جاری، تا حق تعالی حاجتهای تو را برآورد و غمهای تو را زایل گرداند إن شاءاللَّه تعالی (1).
از حضرت امام محمّد باقر علیه السلام منقول است که: هر گاه تو را شدّتی یا حاجتی رو دهد و خدا از دل تو داند که راست می گویی، پس باید که خود را طاهر گردانی و روز پنجشنبه را روزه بدار و در صبح جمعه رقعه بنویس به مرکّب یا غیر آن و رقعه را بپیچ و برو به کنار دریا، پس روی خود را به سوی قبله کن و نام خدا ببر و صلوات بر رسول خدا و آل ابرار او بفرست و بگو اللَّهُ لِکُلِّ شَیْ ءٍ و بینداز رقعه را در دریا؛ به درستی که حق تعالی حاجت تو را برمی آورد و کفایت مهمّات تو می کند به قدرت خود.
و در رقعه می نویسی سوره «حمد» و «آیةالکرسی» را تا «هُمْ فِیها خالِدُونَ» (2) و «الم * اللَّهُ لا إلهَ إلّا هُوَ الحَیُّ القَیُّومُ» را تا «وَقُودُ النّار» (3) و «قُلِ اللَّهُمَّ مالِکَ
ص: 639
المُلْکِ» را تا «بِغَیْرِ حِسابٍ» (1) و آیه سخره را تا «قَرِیْبٌ مِنَ المُحْسِنِیْنَ» (2) و آیه «لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أنْفُسِکُمْ» تا «رَبّ العَرْشِ العَظِیمِ» (3) و آیه «قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ» را تا «وَکَبِّرْهُ تَکْبِیراً» (4).
پس می نویسی:
اللَّهُ أکْبَرُ اللَّه أکبَرُ، لا إلهَ إلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أکْبَرُ، وَللَّهِ الحَمْدُ رَبِّ العالَمِینَ و «طه * ما أنْزَلْنا عَلَیْکَ القُرْآنَ لِتَشْقی» را تا «لَهُ الأسْماءُ الحُسْنی» (5).
پس می نویسی:
یا اللَّهُ، یا اللَّهُ، یا اللَّهُ، یا کَهْفِی إذا ضاقَتْ عَلَیَّ مَذاهِبِی، وَ عَظُمَتْ هُمُومی، وَ قَلَّ صَبْرِی، وَ ضَعُفَتْ حِیْلَتِی، وَ کَثُرَتْ فاقَتِی، وَ ساءَتْ ظُنُونِی، وَ قَنَطَتْ نَفْسِی، وَعَجَزْتُ عَنْ تَدْبِیرِ حالِی، وَ تَحَیَّرْتُ فِی أمْرِی، خَلَقْتَنِی کَیْفَ شِئْتَ وَ کُنْتَ عَنْ خَلْقِی غَنِیّاً، فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ، وَ فَرِّجْ هُمُومِی، وَ اکْشِفْ غُمُومی، وَ أزِلْ عَذابَ قَلْبِی، وَ غَیِّرْ ما تَری مِنْ سُوْءِ حالِی، وَ آمِنْ خَوْفِی، وَ یَسِّرْ ما قَدْ تَعَسَّرَ مِنْ أمْرِی، وَ اجْعَلْ لِی مَخْرَجاً، وَ ارْزُقْنِی مِنْ حَیْثُ لا أحْتَسِبُ، إنَّکَ تَقْدِرُ عَلی ذلِکَ، یا مُحْیِیَ العِظامِ وَ هِیَ رَمِیْمٌ.
پس این دعا را می نویسی:
مِنَ العَبْدِ الذَّلِیْلِ، إلَی المَوْلَی الجَلِیْلِ، اللَّهِ الَّذِی لا إلهَ إلّا هُوَ الحَیُّ القَیُّومُ،
ص: 640
الدّائِمُ الدَّیْمُومُ، القَدِیْمُ الأَزَلِیُّ الأبَدِیُّ، بَدِیْعُ السَّماواتِ وَ الأرْضِ، وَ فاطِرُهُما وَ نُورُهُما، ذُو الجَلالِ وَ الإکْرامِ وَ الأسْماءِ العِظامِ، وَ سَلامٌ عَلی آلِ یاسِیْنَ فی العالَمِیْنَ، مُحَمَّدٍ، وَ عَلِیٍّ، وَ فاطِمَةَ وَ الحَسَنِ وَ الحُسَیْنِ، وَ عَلِیٍّ، وَ مُحَمَّدٍ، وَ جَعْفَرٍ، وَ مُوْسی، وَ عَلِیٍّ، وَ مُحَمَّدٍ، وَ عَلِیٍّ وَ الحَسَنِ، وَ حُجَّتِکَ یا رَبِّ عَلی خَلْقِکَ.
اللَّهُمَّ إنِّی أَسْأَلُکَ یا رَبِّ لِأنَّکَ أنْتَ إلهی وَ خالِقِی وَ إلهُ الأوَّلِیْنَ وَ الآخِرِیْنَ، لا إلهَ غَیْرُکَ وَ لا مَعْبُودَ سِواکَ، أتَوَجَّهُ إلَیْکَ بِحَقِّ هذِهِ الأسْماءِ، الَّتِی إذا دُعِیْتَ بِها أجَبْتَ، وَ إذا سُئِلْتَ بِها أعْطَیْتَ، إلّا صَلَّیْتَ عَلَیْهِمْ أجْمَعِیْنَ، وَ فَعَلْتَ بِی - کذا وکذا - .
و حاجت خود را در رقعه می نویسی و صلوات بر محمّد و آل محمّد می فرستی و سلام می فرستی بر اصحاب آن حضرت که تغییر دین او نکردند و می گویی:
وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إلّا بِاللَّه العَلِیِّ العَظِیْمِ، وَ حَسْبُنا اللَّهُ وَ نِعْمَ الوَکِیْلُ (1).
به سند معتبر در کتب معتبره روایت کرده اند از شیخ صدوق محمّد بن بابویه - رضی اللَّه عنه - که گفت: خبر داد بعضی از مشایخ قمیّین ما که: مرا امری عظیم رو داد که دلتنگ شدم و چاره آن را نمی دانستم و دشوار بود بر من که آن را به احدی از اهل و خویشان خود اظهار کنم.
پس با نهایت غم و الم به خواب رفتم، پس در خواب مرد خوشروی خوش جامه خوشبویی را دیدم، گمان کردم که یکی از مشایخ قمّیین است که نزد او درس می خواندم، پس در خاطر خود گفتم که: تا کی این غم و اندوه را در دل خود پنهان کنم و به کسی اظهار نکنم و این مرد از مشایخ و علما و استادان ما است، این راز را به او بگویم شاید که فرجی از برای من نزد او باشد.
پس پیش از آنکه مطلب خود را اظهار کنم گفت: در این امری که تو را عارض شده است به خدا رجوع کن و یاری بجو از حضرت صاحب الزّمان - صلوات اللَّه علیه - و او را مفزع خود گردان، که او نیکو یاوری است و نگاهدارنده دوستان و شیعیان خود است از مهالک.
ص: 641
پس دست راست مرا گرفت و گفت: آن حضرت را زیارت کن و سلام بر آن حضرت بکن و از او سؤال کن که شفاعت کند نزد خدا در حاجت تو.
من گفتم: زیارت و دعایی تعلیم من نما، که این غم که در خاطر من است هر زیارت و دعایی را از خاطر من محو کرده است.
پس آهی کشید و گفت: لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إلّا بِاللَّه و دست بر سینه من مالید و گفت: خدا بس است تو را و باکی نیست بر تو وضو بساز و دو رکعت نماز بکن و در رکعت اوّل بعد از حمد سوره «إنّا فَتَحْنا» بخوان و در رکعت دوم بعد از حمد سوره «إذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ» بخوان، پس بایست رو به قبله در زیر آسمان و بگو:
سَلامُ اللَّهِ الکامِلِ التّامِّ، الشّامِلِ العامِّ، وَ صَلَواتُهُ الدّائِمَةُ، وَ بَرَکاتُهُ القائِمَةُ، عَلی حُجَّةِ اللَّهِ وَ وَلِیِّهِ فی أرْضِهِ وَ بِلادِهِ، وَ خَلِیفَتِهِ عَلی خَلْقِهِ وَ عِبادِهِ، سُلالَةِ (1) النُّبُوَّةِ، وَ بَقِیَّةِ العِتْرَةِ وَ الصَّفْوَةِ، صاحِبِ الزَّمانِ، وَ مُظْهِرِ الإیْمانِ، وَ مُعْلِنِ أحْکامِ القُرْآنِ، مُطَهِّرِ الأرْضِ، وَ ناشِرِ العَدْلِ فی الطُّوْلِ وَ العَرْضِ، الحُجَّةِ القائِمِ المُهْدِیِّ وَ الإمامِ المُنْتَظَرِ المَرْضِیِّ، الطّاهِرِ ابْنِ الأئِمَّةِ الطّاهِرِیْنَ، الوَصِیِّ ابْنِ الأوْصِیاءِ المَرْضِیِّیْنَ، الهادِی المَعْصُومِ ابْنِ الهُداةِ المَعْصُومِیْنَ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا إمامَ المُسْلِمِیْنَ وَ المُؤْمِنِیْنَ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ عِلْمِ النَّبِیِّیْنَ، وَ مُسْتَوْدَعَ حِکْمَةِ الوَصِیِّیْنَ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا عِصْمَةَ الدِّیْنِ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا مُعِزَّ المُؤْمِنِیْنَ المُسْتَضْعَفِیْنَ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا مُذِلَّ الکافِرِیْنَ المُتَکَبِّرِیْنَ الظّالِمِیْنَ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَوْلایَ یا صاحِبَ الزَّمانِ، یَا ابْنَ أمِیْرِالمُؤْمِنِیْنَ، وَ ابْنَ فاطِمَةَ
ص: 642
الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِساءِ العالَمِیْنَ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا ابْنَ الأئِمَّةِ، الحُجَجِ عَلَی الخَلْقِ أجْمَعِیْنَ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَوْلایَ، سَلامَ مُخْلِصٍ لَکَ فی الوَلاءِ.
أشْهَدُ أنَّکَ الإمامُ المَهْدِیُّ قَوْلًا وَ فِعْلًا، وَ أنَّکَ الَّذِی تَمْلَأُ الأرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا، فَعَجَّلَ اللَّهُ فَرَجَکَ، وَ سَهَّلَ مَخْرَجَکَ، وَ قَرَّبَ زَمانَکَ، وَ کَثَّرَ أنْصارَکَ وَ أعْوانَکَ، وَ أنْجَزَ لَکَ مَوْعِدَکَ، وَ هُوَ أصْدَقُ القائِلِیْنَ: «وَ نُرِیْدُ أنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِیْنَ اسْتُضْعِفُوا فی الأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الوارِثِیْنَ» (1)، یا مَوْلای حاجَتِی کذا و کذا، فَاشْفَعْ لِی فی نَجاحِها - یعنی: ای مولای من حاجت من فلان و فلان است، پس شفاعت کن از برای من در بر آمدن آنها - .
و هر دعا که خواهی بکن.
پس من بیدار شدم و یقین داشتم به راحت و فرج - و بسیاری از شب مانده بود - ، پس مبادرت کردم و آنچه تعلیم من کرده بود نوشتم که از خاطرم محو نشود؛ پس وضو ساختم و به زیر آسمان رفتم و دو رکعت نماز به نحوی که مأمور شده بودم کردم و چون سلام گفتم رو به قبله ایستادم و زیارت کردم، پس حاجت خود را طلبیدم و استغاثه به مولای خود صاحب الزّمان نمودم، پس به سجده شکر رفتم و بسیار طول دادم و دعای بسیار کردم، پس برخاستم و نماز شب را به جا آوردم و نماز صبح را ادا کردم و تعقیب بسیار خواندم؛ و اللَّه که هنوز آفتاب طالع نشده بود که آن بلا دفع شد و فرج حاصل شد و تا حال دیگر مثل آن بلا به من نرسیده است؛ و هیچ کس مطّلع نشد بر آن حادثه که مرا عارض شده بود (2).
مؤلّف گوید: که علما این زیارت را از جمله زیارتهای سرداب مقدّس ذکر کرده اند؛ و سابقاً اشاره کردیم به آن (3).
ص: 643
در بعضی از کتب معتبره نقل کرده اند از محمّد بن بابویه - رضی اللَّه عنه - که این دعای توسل را از ائمة علیهم السلام روایت کرده است و گفته است که در هیچ امری نخواندم مگر اثر اجابت را به زودی یافتم.
این است دعا:
اللَّهُمَّ إنِّی أسْأَلُکَ وَ أتَوَجَّهُ إلَیْکَ بِنَبِیِّکَ نَبِیِّ الرَّحْمَةِ مُحَمَّدٍ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - ، یا أبَا القاسِمِ یا رَسُولَ اللَّهِ، یا إمامَ الرَّحْمَةِ، یا سَیِّدَنا وَ مَوْلانا، إنّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ إلَی اللَّهِ، وَ قَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یا وَجِیْهاً عِنْدَ اللَّهِ، اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَّهِ.
یا أبَا الحَسَنِ یا أمِیْرَالمُؤْمِنِیْنَ، یا عَلِیَّ بْنَ أبی طالِبٍ، یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلی خَلْقِهِ، یا سَیِّدَنا وَ مَوْلانا، إنّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ إلَی اللَّهِ، وَ قَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَی حاجاتِنا، یا وَجِیْهاً عِنْدَ اللَّهِ، اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَّهِ.
یا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، یا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، یا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ، یا سَیِّدَتَنا وَ مَوْلاتَنا، إنّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکِ إلَی اللَّهِ، وَ قَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَی حاجاتِنا، یا وَجِیْهَةً عِنْدَ اللَّهِ، اشْفَعِی لَنا عِنْدَ اللَّهِ.
یا أبا مُحَمَّدٍ، یا حَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ، أیُّها المُجْتَبی، یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلی خَلْقِهِ، یا سَیِّدَنا وَ مَوْلانا، إنّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ إلَی اللَّهِ، وَ قَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَی حاجاتِنا، یا وَجِیْهاً عِنْدَ اللَّهِ، اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَّهِ.
یا أبا عَبْدِاللَّهِ، یا حُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ، أیُّها الشَّهِیْدُ، یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلی خَلْقِهِ، یا سَیِّدَنا وَ مَوْلانا، إنّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ إلَی اللَّهِ، وَ قَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یا وَجِیْهاً عِنْدَ اللَّهِ، اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَّهِ.
یا أبَا الحَسَنِ، یا عَلِیَّ بْنَ الحُسَیْنِ، یا زَیْنَ العابِدِیْنَ، یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، یا حُجَّةَ
ص: 644
اللَّهِ عَلی خَلْقِهِ، یا سَیِّدَنا وَ مَوْلانا، إنّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ إلَی اللَّهِ، وَ قَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَی حاجاتِنا، یا وَجِیْهاً عِنْدَ اللَّهِ، اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَّهِ.
یا أبا جَعْفَرٍ، یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ، أیُّها الباقِرُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلی خَلْقِهِ، یا سَیِّدَنا وَ مَوْلانا، إنّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ إلَی اللَّهِ، وَ قَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَی حاجاتِنا، یا وَجِیْهاً عِنْدَ اللَّهِ، اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَّهِ.
یا أبا عَبْدِاللَّهِ، یا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ، أیُّها الصّادِقُ، یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلی خَلْقِهِ، یا سَیِّدَنا وَ مَوْلانا، إنّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ إلَی اللَّهِ، وَ قَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یا وَجِیْهاً عِنْدَ اللَّهِ، اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَّهِ.
یا أبَا الحَسَنِ، یا مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ، أیُّها الکاظِمُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلی خَلْقِهِ، یا سَیِّدَنا وَ مَوْلانا، إنّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ إلَی اللَّهِ، وَ قَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یا وَجِیْهاً عِنْدَ اللَّهِ، اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَّهِ.
یا أبَا الحَسَنِ، یا عَلِیَّ بْنَ مُوسی، أیُّها الرِّضا یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلی خَلْقِهِ، یا سَیِّدَنا وَ مَوْلانا، إنّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ إلَی اللَّهِ، وَ قَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَی حاجاتِنا، یا وَجِیْهاً عِنْدَ اللَّهِ، اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَّهِ.
یا أبا جَعْفَرٍ، یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ، أیُّها الجَوادُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلی خَلْقِهِ، یا سَیِّدَنا وَ مَوْلانا، إنّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ إلَی اللَّهِ، وَ قَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَی حاجاتِنا، یا وَ جِیْهاً عِنْدَ اللَّهِ، اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَّهِ.
یا أبَا الحَسَنِ، یا عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ، أیُّها الهادِی النَّقِیُّ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلی خَلْقِهِ، یا سَیِّدَنا وَمَوْلانا، إنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ إلَی اللَّهِ، وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَی حاجاتِنا، یا وَجِیْهاً عِنْدَ اللَّهِ، اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَّهِ.
ص: 645
یا أبا مُحَمَّدٍ، یا حَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ، أیُّها المُجْتَبی یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلی خَلْقِهِ، یا سَیِّدَنا وَ مَوْلانا، إنّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ إلَی اللَّهِ، وَ قَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَی حاجاتِنا، یا وَجِیْهاً عِنْدَ اللَّهِ، اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَّهِ.
یا وَصِیَّ الحَسَنِ وَ الخَلَفَ الحُجَّةَ، أیُّها القائِمُ المُنْتَظَرُ، یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلی خَلْقِهِ، یا سَیِّدَنا وَ مَوْلانا، إنّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ إلَی اللَّهِ، وَ قَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَی حاجاتِنا، یا وَجِیْهاً عِنْدَ اللَّهِ، اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَّهِ.
پس حاجت خود را بطلبد که برآورده می شود إن شاءاللَّه تعالی (1).
و در روایت دیگر وارد شده است که: بعد از این بگوید:
یا سادَتِی وَ یا مَوالِیَّ، إنِّی تَوَجَّهْتُ بِکُمْ - أئِمَّتِی، وَ عُدَّتِی لِیَوْمِ فَقْرِی وَ حاجَتِی - إلَی اللَّهِ، وَ تَوَسَّلْتُ بِکُمْ إلَی اللَّه، وَ اسْتَشْفَعْتُ بِکُمْ إلَی اللَّهِ، فَاشْفَعُوا لِی عِنْدَ اللَّهِ، وَ اسْتَنْقِذُونِی مِنْ ذُنُوبی عِنْدَ اللَّهِ، فَإنَّکُمْ وَسِیْلَتِی إلَی اللَّهِ، وَ بِحُبِّکُمْ وَ بِقُرْبِکُمْ أرْجُو نَجاةً مِنَ اللَّهِ، فَکُونُوا عِنْدَ اللَّهِ رَجائِی یا سادَتی یا أوْلِیاءَ اللَّهِ، صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِمْ أجْمَعِیْنَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ أعْداءَ اللَّهِ ظالِمِیْهِمْ مِنَ الأوَّلِیْنَ وَ الآخِرِیْنَ، آمِیْنَ یا رَبَّ العالَمِیْنَ (2).
در بعضی از کتب معتبره روایت کرده اند از ابوالوفاء شیرازی که گفت: در زندان ابو الیاس محبوس بودم در کرمان، با نهایت تنگی و شدّت، پس بسیار شکایت کردم به خدا و استغاثه کردم به موالی خود - صلوات اللَّه علیهم - . و به خواب رفتم، در خواب دیدم مولای خود رسول خدا صلی الله علیه و آله را که فرمود که: چرا شفیع نمی گردانی در درگاه خدا مرا و دو فرزندم حسن و حسین علیهما السلام را از برای امور دنیا و اینک امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - از برای تو انتقام می کشد از دشمنانت؟
گفتم: یا رسول اللَّه، چگونه از برای من انتقام می کشد از دشمنانم و او را به مسجد
ص: 646
کشیدند برای بیعت ابوبکر و حقّش را غصب کردند و قدرت بر دفع ایشان نداشت و انتقام از ایشان نکشید؟!
پس حضرت رسول صلی الله علیه و آله از روی تعجّب به من نظر کرد و فرمود که: آن از عجز نبود، از برای وصیتی بود که من به او کرده بودم، عمل به وصیّت من کرد.
و امّا علی بن الحسین، پس از برای نجات از سلاطین و گمراه کردن شیاطین.
و امام محمّد باقر و امام جعفر صادق، از برای آخرت و طلب طاعت و خشنودی خدا.
و امام موسی کاظم از برای طلب عافیت از بلاها از خدا.
و امام رضا، از برای طلب سلامتی در سفرها در صحراها و دریاها.
و امام محمّد تقی از برای طلب روزی.
و امام علی نقی، از برای عطاها و نیکی برادران و آنچه طلب می کنی از طاعت حق تعالی.
و امام حسن عسکری از برای آخرت.
و امّا صاحب الزمان، پس وقتی که کارد به گلوی تو برسد، استغاثه به آن حضرت بکن و بگو: یا صاحَبَ الزَّمانِ أغِثْنِی، یا صاحِبَ الزَّمانِ أَدرِکْنِی.
پس در خواب فریاد کردم: یا صاحِبَ الزَّمانِ أغِثْنِی، یا صاحبَ الزَّمانِ أَدرِکْنِی.
پس بیدار شدم و دیدم که موکّلان بندها را از دست و پای من برمی دارند.
و این است دعایی که متضمّن توسّل است به هر یک از ائمّة علیهم السلام:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ أهْلِ بَیْتِهِ.
وَأسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ، وَ ابْنَتِهِ، وَ ابْنَیْها الحَسَنِ وَ الحُسَیْنِ - عَلَیْهِمُ السَّلامُ - إلّا أعَنْتَنِی بِهِمْ عَلی طاعَتِکَ وَ رِضْوانِکَ، وَ بَلَّغْتَنِی بِهِمْ أفْضَلَ ما بَلَّغْتَهُ أحَداً مِنْ أوْلِیائِهِمْ فی ذلِکَ.
وَأسْأَلُکَ بِحَقِّ وَلِیِّکَ أمِیْرِالمُؤْمِنِیْنَ عَلِیِّ بْنِ أبِی طالِبٍ، إلَّا انْتَقَمْتَ لِی بِهِ مِمَّنْ ظَلَمَنِی، وَ کَفَیْتَنِی بِهِ مَؤُوْنَةَ مَنْ یُرِیْدُنِی بِظُلْمٍ أبَداً ما أبْقَیْتَنِی.
وَأسْأَلُکَ بِحَقِّ وَلِیِّکَ عَلِیِّ بْنِ الحُسَیْنِ - عَلَیْهِمَا السَّلامُ - إلّاکَفَیْتَنِی بِهِ، وَ نَجَّیْتَنِی
ص: 647
مِنْ جَوْرِ السَّلاطِیْنِ، وَ نَفْثِ الشَّیاطِیْنِ.
وَأسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِحَقِّ وَلِیِّکَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ، وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ - عَلَیهِما السَّلامُ - إلّا أعَنْتَنِی بِهِما عَلی أمْرِ آخِرَتِی بِطاعَتِکَ.
وَأسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِحَقِّ وَلِیِّکَ العَبْدِ الصّالِحِ، مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ، الکاظِمِ بِغَیْظِهِ - عَلَیْهِ السَّلامُ - إلّاعافَیْتَنِی بِهِ مِمّا أخافُهُ وَ أحْذَرُهُ عَلی بَصَرِی، وَ جَمِیْعِ سائِرِ جَسَدِی، وَ جَوارِحِ بَدَنِی، ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ، مِنْ جَمِیْعِ الأسْقامِ وَ الأمْراضِ وَ الأعْلالِ وَ الأوْجاعِ، بِقُدْرَتِکَ یا أرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ.
وَأسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِحَقِّ وَلِیِّکَ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضا - عَلَیْهِ السَّلامُ - إلّاأنْجَیْتَنِی بِهِ، وَ سَلَّمْتَنی مِمّا أخافُهُ وَ أحْذَرُهُ فی جَمِیْعِ أسْفارِی فی البَرارِی وَ القِفارِ وَ الأوْدِیَةِ وَ الغِیاضِ وَ البِحارِ.
وَأسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِحَقِّ وَلِیِّکَ أبِی جَعْفَرٍ الجَوادِ - عَلَیْهِ السَّلامُ - إلّاجُدْتَ عَلَیَّ بِهِ مِنْ فَضْلِکَ، وَ تَفَضَّلْتَ عَلَیَّ بِهِ مِنْ وُسْعِکَ ما أَسْتَغْنِی بِهِ عَمّا فی أیْدِی خَلْقِکَ، وَ خاصَّةً یا رَبِّ لِئامَهُمْ، وَ بارِکْ لِی فِیْهِ وَ فِیما لَکَ عِنْدِی مِنْ نِعَمِکَ وَ فَضْلِکَ وَ رِزْقِکَ.
إلهِی، انْقَطَعَ الرَّجاءُ إلّامِنْکَ، وَ خابَتِ الآمالُ إلّافِیْکَ، یا ذَا الجَلالِ وَ الإکْرامِ.
أسْأَلُکَ بِحَقِّ مَنْ حَقُّهُ عَلَیْکَ واجِبٌ، أنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ أهْلِ بَیْتِهِ، وَ أنْ تَبْسُطَ عَلَیَّ ما حَظَرْتَهُ مِنْ رِزْقِکَ، وَ أنْ تُسَهِّلَ ذلِکَ وَ تُیَسِّرَهُ فی خَیْرٍ مِنْکَ وَ عافِیَةٍ، وَ أنَا فِی خَفْضِ عَیْشٍ وَ دَعَةٍ، یا أرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ.
وَأسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِحَقِّ وَلِیِّکَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ - عَلَیْهِ السَّلامُ - إلّاأعَنْتَنِی بِهِ عَلی قَضاءِ نَوافِلِی، وَ بِرِّ إخْوانِی، وَ کَمالِ طاعَتِکَ.
وَأسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِحَقِّ وَلِیِّکَ الحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ - عَلَیْهِ السَّلامُ - ، الهادِی الأمِیْنِ،
ص: 648
الکَرِیْمِ النّاصِحِ، الثِّقَةِ العالِمِ، إلّاأعَنْتَنِی بِهِ عَلی أمْرِ آخِرَتِی.
وَأسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِحَقِّ وَلِیِّکَ، وَ حُجَّتِکَ عَلی عِبادِکَ، وَ بَقِیَّتِکَ فی أرْضِکَ، المُنْتَقِمِ لَکَ مِنْ أعْدائِکَ وَ أعْداءِ رَسُولِکَ، بَقِیَّةِ آبائِهِ الطّاهِرِیْنَ، وَ وارِثِ أسْلافِهِ الصّالِحِیْنَ، صاحِبِ الزَّمانِ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ عَلی آبائِهِ الکِرامِ المُتَقَدِّمِیْنَ الأخْیارِ - إلّا تَدارَکْتَنِی بِهِ، وَ نَجَّیْتَنِی مِنْ کُلِّ کَرْبٍ وَ هَمٍّ، وَ حَفِظْتَ عَلَیَّ قَدِیْمَ إحْسانِکَ إلَیَّ وَ حَدِیْثَهُ، وَ أدْرَرْتَ عَلَیَّ جَمِیْعَ عَوائِدِکَ عِنْدِی.
یا رَبِّ أعِنِّی بِهِ، وَ نَجِّنِی مِنَ المَخافَةِ، وَ مِنْ کُلِّ شِدَّةٍ وَ عَظِیْمَةٍ، وَ هَوْلٍ وَ نازِلَةٍ، وَ غَمٍّ وَ دَیْنٍ وَ مَرَضٍ وَ سُقْمٍ وَ آفَةٍ، وَ ظُلْمٍ وَ جَوْرٍ وَ فِتْنَةٍ فی دِیْنی وَ دُنْیایَ وَ آخِرَتِی، بِمَنِّکَ وَ رأْفَتِکَ، وَ رَحْمَتِکَ وَ کَرَمِکَ، وَ تَفَضُّلِکَ وَ تَعَطُّفِکَ، یا کافِیَ مُوسی - علیه السّلامُ - فِرْعَونَ، وَ یا کافِیَ مُحَمَّدٍ - صلوات اللَّه علیه وآله - ما أهَمَّهُ، وَ یا کافِیَ عَلِیٍّ - علیه السّلامُ - ما أهَمَّهُ یَوْمَ صِفِّیْنَ، وَ یا کافِیَ عَلِیِّ بْنِ الحُسَیْنِ - علیه السّلامُ - یَوْمَ الحَرَّةِ، وَ یا کافِیَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ أبَا الدَّوانِیْقِ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اکْفِنِی ما أهَمَّنِی فی دارِ الدُّنْیا، وَ کُلَّ هَوْلٍ دُوْنَ الجَنَّةِ، بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ.
یا قاضِیَ الحَوائِجِ، یا وَهّابَ الرَّغائِبِ، یا مُعْطِیَ الجَزِیْلِ، یا فَکّاکَ العُناةِ.
اللَّهُمَّ إنَّکَ تَعْلَمُ أنِّی أعْلَمُ أنَّکَ قادِرٌ عَلی قَضاءِ حَوائِجِی، فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ عَجِّلْ یا رَبِّ فَرَجَ وَلِیِّکَ، وَ ابْنِ بِنْتِ نَبِیِّکَ، وَ اقْضِ یا اللَّهُ حَوائِجَ أهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ، وَ اقْضِ لِی یا رَبِّ بِمُحَمَّدٍ وَ أهْلِ بَیْتِهِ حَوائِجَ الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ، صَغِیْرَها وَ کَبِیرَها، فی یُسْرٍ مِنْکَ وَ عافِیَةٍ، وَ تَمِّمْ نِعْمَتَکَ عَلَیَّ، وَ هَنِّئْنِی بِهِمْ کَرامَتَکَ وَ ألْبِسْنِی بِهِمْ عافِیَتَکَ، وَ تَفَضَّلْ [عَلَیَ] (1) بِعَفْوِکَ، وَ کُنْ لِی بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ أهْلِ بَیْتِهِ فی جَمِیْعِ أُمُورِی وَلِیّاً
ص: 649
وَحافِظاً وَ ناصِراً وَ کالِئاً وَ راعِیاً وَ ساتِراً وَ رازِقاً، ما شاءَاللَّهُ کانَ، وَ ما لَمْ یَشَأْ لَمْ یَکُنْ، لا یُعْجِزُ اللَّهَ شَیْ ءٌ طَلَبَهُ فِی الأرْضِ وَ لا فی السَّماءِ، هُوَ کائِنٌ، هُوَ کائِنٌ إنْ شاءَاللَّهُ (1).
به سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: هر گاه تو را به سوی خدا حاجتی بوده باشد و بسیار مضطرّ شده باشی دو رکعت نماز بکن و چون سلام بگویی سه مرتبه اللَّهُ أکْبَرُ بگو، پس تسبیح حضرت فاطمه علیها السلام بخوان، پس به سجده رو و صد مرتبه بگو: یا مَوْلاتِی یا فاطِمَةُ أغِیْثِیْنِی.
پس جانب راست رو را بر زمین گذار و صد مرتبه بگو، پس جانب چپ روی را بر زمین بگذار و صد مرتبه بگو، پس باز به سجده برگرد و صد و ده مرتبه بگو و حاجت خود را یاد کن که برآورده می شود إن شاءاللَّه تعالی (2).
در حدیث معتبر از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام منقول است که: هر گاه تو را حاجتی رو دهد، پناه بر به سوی خدا و دو رکعت نماز بکن و هدیه کن آن را به سوی حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله به این نحو که: اوّل غسل کنی و دو رکعت نماز بکنی و در اوّل نماز هفت تکبیرِ افتتاح با دعاها که در نمازهای واجب می خوانی بخوانی و تشهّد به نحوی که در نماز واجب خود می خوانی بخوانی و چون سلام نماز بگویی بگو:
اللَّهُمَّ أنْتَ السَّلامُ، وَ مِنْکَ السَّلامُ وَ إلَیْکَ یَرْجِعُ السَّلامُ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ بَلِّغْ رُوْحَ مُحَمَّدٍ مِنِّی السَّلامَ، وَ أرْواحَ الأئِمَّةِ الصّادِقِیْنَ سَلامِی، وَ ارْدُدْ عَلَیَّ مِنْهُمُ السَّلامَ وَ السَّلامُ عَلَیْهِمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
اللَّهُمَّ إنَّ هاتَیْنِ الرَّکْعَتَیْنِ هَدِیَّةٌ مِنِّی إلی رَسُولِ اللَّهِ - صلّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ - ، فَأثْبِتْنِی عَلَیْهِما ما أمَّلْتُ وَ رَجَوْتُ فِیْکَ وَ فی رَسُوْلِکَ، یا وَ لِیَّ المُؤْمِنِیْنَ.
ص: 650
پس به سجده رو و چهل مرتبه بگو:
یا حَیُّ یا قَیُّومُ، یا حَیُ (1) لا یَمُوْتُ، یا حَیُّ لا إلهَ إلّاأنْتَ، یا ذَا الجَلالِ وَ الإکْرامِ، یا أرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ.
پس جانب راست رو را بر زمین گذار و چهل مرتبه این دعا بخوان. پس جانب چپ رو را بر زمین گذار و باز چهل مرتبه بخوان. پس سر از سجده بردار و دستها را بلند کن و چهل مرتبه بگو. پس دستها را به گردن خود بگذار و انگشت شهادت دست را به جانب راست و چپ و انگشت شهادت چپ را به جانب پیش و پس حرکت بده و باز چهل مرتبه بگو پس ریش خود را به دست چپ خود بگیر و گریه کن و اگر گریه ات نیاید خود را به گریه بدار و بگو:
یا مُحَمَّدُ یا رَسُولَ اللَّهِ، أشکو إلَی اللَّهِ وَ إلَیْکَ حاجَتِی، وَ أشْکُو إلی أهْلِ بَیْتِکَ الرّاشِدِیْنَ حاجَتِی، وَ بِکُمْ أتَوَجَّهُ إلَی اللَّهِ فی حاجَتِی.
پس به سجده رو و بگو:
یا اللَّهُ، یا اللَّهُ - آنقدر که نفس قطع شود - صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ.
پس حاجت خودرا بطلب.
پس حضرت فرمود که: من ضامنم بر خدا که از جای خود حرکت نکند مگر حاجتش برآورده شود (2).
ص: 651
شیخ طوسی - علیه الرّحمه - به سند معتبر روایت کرده است که عبداللَّه بن محمّد گفت که: من سؤال کردم از حضرت امام حسن عسکری علیه السلام که املا نماید بر من کیفیت صلوات فرستادن بر حضرت رسول صلی الله علیه و آله و اوصیای آن حضرت - صلوات اللَّه علیهم - را و با خود حاضر کرده بودم کاغذ بزرگی را؛ پس بر من املا فرمود بی آنکه از کتابی املا کند:
صلوات بر پیغمبر صلی الله علیه و آله:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَما حَمَلَ وَحْیَکَ، وَ بَلَّغَ رِسالَتَکَ.
وَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَما أحَلَّ حَلالَکَ، وَ حَرَّمَ حَرامَکَ، وَ عَلَّمَ کِتابَکَ.
وَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَما أقامَ الصَّلاةَ، وَ أدَّی الزَّکاةَ، وَ دَعا إلَی دِیْنِکَ.
وَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَما صَدَّقَ بِوَعْدِکَ، وَ أشْفَقَ مِنْ وَعِیْدِکَ.
وَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَما غَفَرْتَ بِهِ الذُّنُوبَ، وَ سَتَرْتَ بِهِ العُیُوْبُ، وَ فَرَّجْتَ بِهِ الکُرُوْبُ.
وَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَما دَفَعْتَ بِهِ الشَّقاءَ، وَ کَشَفْتَ بِهِ الغَماءَ، وَ أجَبْتَ بِهِ الدُّعاءَ، وَ نَجَّیْتَ بِهِ مِنَ البَلاءِ.
ص: 652
وَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَما رَحِمْتَ بِهِ العِبادَ، وَ أحْیَیْتَ بِهِ البِلادَ، وَ قَصَمْتَ بِهِ الجَبابِرَةَ، وَ أهْلَکْتَ بِهِ الفَراعِنَةَ.
وَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَما أضْعَفْتَ بِهِ الأمْوالَ، وَ حَذَّرْتَ بِهِ مِنَ الأهْوالِ، وَ کَسَّرْتَ بِهِ الأصْنامَ، وَ رَحِمْتَ بِهِ الأنامَ.
وَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَما بَعَثْتَهُ بِخَیْرِ الأدْیانِ، وَ أعْزَزْتَ بِهِ الإیمانَ، وَ تَبَّرْتَ بِهِ الأوْثانَ، وَ عَظَّمْتَ بِهِ البَیْتَ الحَرامَ.
وَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ أهْلِ بَیْتِهِ الطّاهِرِیْنَ الأخْیارِ، وَ سَلِّمْ تَسْلِیْماً.
[صلوات بر امیر المؤمنین علیه السلام]
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی أمِیْرِ المُؤْمِنِیْنَ عَلِیِّ بْنِ أبِی طالِبٍ، أخِی نَبِیِّکَ، وَ وَلِیِّهِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَزِیْرِهِ، وَ مُسْتَوْدَعِ عِلْمِهِ، وَ مَوْضِعِ سِرِّهِ، وَ بابِ حِکْمَتِهِ وَ النّاطِقِ بِحُجَّتِهِ وَ الدّاعِی إلی شَرِیْعَتِهِ، وَ خَلِیْفَتِهِ فی أُمَّتِهِ، وَ مُفَرِّجِ الکُرَبِ عَنْ وَجْهِهِ، قاصِمِ الکَفَرَةِ، وَ مُرْغِمِ الفَجَرَةِ، الَّذِی جَعَلْتَهُ مِنْ نَبِیِّکَ بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسی.
اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ، وَ عادِ مَنْ عاداهُ، وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ، وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ وَ الْعَنْ مَنْ نَصَبَ لَهُ، مِنَ الأوَّلِیْنَ وَ الآخِرِیْنَ.
وَصَلِّ عَلَیْهِ أفْضَلَ ما صَلَّیْتَ عَلی أحَدٍ مِنْ أوْصِیاءِ أنْبِیائِکَ، یا رَبَّ العالَمِیْنَ.
[صلوات بر فاطمه زهرا علیها السلام]
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الصِّدِّیقَةِ فاطِمَةَ الزکِیَّةِ، حَبِیْبَةِ حَبِیْبِکَ وَ نَبِیِّکَ، وَ أُمِّ أحِبّائِکَ وَ أصْفِیائِکَ، الَّتِی انْتَجَبْتَها وَ فَضَّلْتَها وَ اخْتَرْتَها عَلی نِساءِ العالَمِیْنَ.
اللَّهُمَّ کُنِ الطّالِبَ لَها مِمَّنْ ظَلَمَها وَ اسْتَخَفَّ بِحَقِّها، وَ کُنِ الثّائِرَ اللَّهُمَّ بِدَمِ أوْلادِها.
ص: 653
اللَّهُمَّ وَ کَما جَعَلْتَها أُمَّ أئِمَّةِ الهُدی، وَ حَلِیْلَةَ صاحِبِ اللِّواءِ وَ الکَرِیْمَةَ عِنْدَ المَلَإِ الأعْلی، فَصَلِّ عَلَیْها وَ عَلی أمِّها صَلاةً تُکْرِمُ بِها وَجْهَ أبِیْها مُحَمَّدٍ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - وَ تُقِرُّ بِها أعْیُنَ ذُرِّیَّتِها، وَ أبْلِغْهُمْ عَنِّی فِی هذِهِ السّاعَةِ أفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَ السَّلامِ.
[صلوات بر امام حسن و امام حسین علیهما السلام]
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الحَسَنِ وَ الحُسَیْنِ، عَبْدَیْکَ وَ وَلِیَّیْکَ، وَ ابْنَیْ رَسُولِکَ، وَ سِبْطَیِ الرَّحْمَةِ، وَ سَیِّدَی شَبابِ أهْلِ الجَنَّةِ، أفْضَلَ ما صَلَّیْتَ عَلی أحَدٍ مِنْ أوْلادِ النَّبِیِّیْنَ وَ المُرْسَلِیْنَ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الحَسَنِ، ابْنِ سَیِّدِ النَّبِیِّیْنَ، وَ وَصِیِّ أمِیْرِ المُؤْمِنِیْنَ.
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ سَیِّدِ الوَصِیِّیْنَ.
أشْهَدُ أنَّکَ یَا ابْنَ أمِیْرِالمُؤْمِنِیْنَ أمِیْنُ اللَّهِ وَ ابْنُ أمِیْنِهِ، عِشْتَ مَظْلُوْماً، وَ مَضَیْتَ شَهِیْداً.
وَأشْهَدُ أنَّکَ الإمامُ الزَّکِیُّ، الهادِی المَهْدِیُّ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ، وَ بَلِّغْ رُوْحَهُ وَ جَسَدَهُ عَنِّی فی هذِهِ السّاعَةِ أفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَ السَّلامِ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ، المَظْلُوْمِ الشَّهِیْدِ، قَتِیْلِ الکَفَرَةِ، وَ طَرِیْحِ الفَجَرَةِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا أبا عَبْدِاللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُوْلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أمِیْرِالمُؤْمِنِیْنَ.
أشْهَدُ مُوْقِناً أنَّکَ أمِیْنُ اللَّهِ وَ ابْنُ أمِیْنِهِ، قُتِلْتَ مَظْلُوْماً، وَ مَضَیْتَ شَهِیْداً.
وَأشْهَدُ أنَّ اللَّهَ تَعالی الطّالِبُ بِثارِکَ، وَ مُنْجِزٌ ما وَ عَدَکَ مِنَ النَّصْرِ وَ التَّأْیِیْدِ فی هَلاکِ عَدُوِّکَ، وَ إظْهارِ دَعْوَتِکَ.
وَأشْهَدُ أنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ، وَ جاهَدْتَ فی سَبِیْلِ اللَّهِ، وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً حَتّی
ص: 654
أتاکَ الیَقِیْنُ.
لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً خَذَلَتْکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً ألَّبَتْ عَلَیْکَ، وَ أبْرَأُ إلَی اللَّهِ تَعالی مِمَّنْ أکْذَبَکَ، وَ اسْتَخَفَّ بِحَقِّکَ، وَ اسْتَحَلَّ دَمَکَ.
بِأبِی أنْتَ وَ أُمِّی یا أبا عَبْدِاللَّهِ، لَعَنَ اللَّهُ قاتِلَکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ خاذِلَکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ سَمِعَ واعِیَتَکَ فَلَمْ یُجِبْکَ وَ لَمْ یَنْصُرْکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ سَبی نِساءَکَ، أنا إلَی اللَّهِ مِنْهُمْ بَرِیْ ءٌ، وَ مِمَّنْ والاهُمْ وَ مالَأهُمْ وَ أعانَهُمْ عَلَیْهِ.
أشْهَدُ أنَّکَ وَ الأئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوی، وَ بابُ الهُدی وَ العُرْوَةُ الوُثْقی وَ الحُجَّةُ عَلی أهْلِ الدُّنْیا.
وَأشْهَدُ أنِّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ، وَ بِمَنْزِلَتِکُمْ مُوْقِنٌ، وَ لَکُمْ تابِعٌ بِذاتِ نَفْسِی، وَ شرائِعِ دِیْنی، وَ خَواتِیْمِ عَمَلِی وَ مُنْقَلَبِی فی دُنْیای وَ آخِرَتِی.
[صلوات بر امام زین العابدین علیه السلام]
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی عَلِیِّ بْنِ الحُسَیْنِ، سَیِّدِ العابِدِیْنَ، الَّذِی اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِکَ، وَ جَعَلْتَ مِنْهُ أئِمَّةَ الهُدی، الَّذِیْنَ یَهْدُوْنَ بِالحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُوْنَ، اخْتَرْتَهُ لِنَفْسِکَ، وَ طَهَّرْتَهُ مِنَ الرِّجْسِ، وَ اصْطَفَیْتَهُ وَ جَعَلْتَهُ هادِیاً مَهْدِیّاً.
اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَیْهِ أفْضَلَ ما صَلَّیْتَ عَلی أحَدٍ مِنْ ذُرِّیَّةِ أنْبِیائِکَ، حَتّی تَبْلُغَ بِهِ ما تُقِرُّ بِهِ عَیْنَهُ فِی الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ، إنَّکَ عَزِیْزٌ حَکِیْمٌ.
[صلوات بر امام باقر علیه السلام]
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ، باقِرِ العِلْمِ، وَ إمامِ الهُدی، وَ قائِدِ أهْلِ التَّقْوی وَ المُنْتَجَبِ مِنْ عِبادِکَ.
اللَّهُمَّ وَ کَما جَعَلْتَهُ عَلَماً لِعِبادِکَ، وَ مَناراً لِبِلادِکَ، وَ مُسْتَوْدَعاً لِحِکْمَتِکَ، وَ مُتَرْجِماً
ص: 655
لِوَحْیِکَ، وَ أمَرْتَ بِطاعَتِهِ، وَ حَذَّرْتَ مِنْ مَعْصِیَتِهِ، فَصَلِّ عَلَیْهِ یا رَبِّ أفْضَلَ ما صَلَّیْتَ عَلی أحَدٍ مِنْ ذُرِّیَّةِ أنْبِیائِکَ وَ أصْفِیائِکَ وَ رُسُلِکَ وَ أُمَنائِکَ، یا إلهَ (1) العالَمِیْنَ.
[صلوات بر امام صادق علیه السلام]
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصّادِقِ، خازِنِ العِلْمِ، الدّاعِی إلَیْکَ بِالحَقِّ، النُّوْرِ المُبِیْنِ.
اللَّهُمَّ وَ کَما جَعَلْتَهُ مَعْدِنَ کَلامِکَ وَ وَحْیِکَ، وَ خازِنَ عِلْمِکَ، وَ لِسانَ تَوْحِیْدِکَ، وَ وَلِیَّ أمْرِکَ، وَ مُسْتَحْفَظَ دِیْنِکَ، فَصَلِّ عَلَیْهِ أفْضَلَ ما صَلَّیْتَ عَلی أحَدٍ مِنْ أصْفِیائِکَ وَ حُجَجِکَ، إنَّکَ حَمِیْدٌ مَجِیْدٌ.
[صلوات بر امام کاظم علیه السلام]
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الأمِیْنِ المُؤْتَمَنِ، مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ، البَرِّ الوَفِیِّ، الطّاهِرِ الزَّکِیِّ، النُّوْرِ المُبِیْنِ، المُجْتَهِدِ المُحْتَسِبِ، الصّابِرِ عَلَی الأذی فِیْکَ.
اللَّهُمَّ وَ کَما بَلَّغَ عَنْ آبائِهِ مَا اسْتُوْدِعَ مِنْ أمْرِکَ وَ نَهْیِکَ، وَ حَمَلَ عَلَی المَحَجَّةِ، وَ کابَدَ أهْلَ العِزَّةِ وَ الشِدَّةِ فِیما کانَ یَلقی مِنْ جُهّالِ قَوْمِهِ، رَبِّ فَصَلِّ عَلَیْهِ أفْضَلَ وَ أکْمَلَ ما صَلَّیْتَ عَلی أحَدٍ مِمَّنْ أطاعَکَ، وَ نَصَحَ لِعِبادِکَ، إنَّکَ غَفُوْرٌ رَحِیْمٌ.
[صلوات بر امام رضا علیه السلام]
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی عَلِیِّ بْنِ مُوْسَی، الَّذِی ارْتَضَیْتَهُ، وَ رَضَّیْتَ بِهِ مَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِکَ.
اللَّهُمَّ وَ کَما جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلی خَلْقِکَ، وَ قائِماً بِأمْرِکَ، وَ ناصِراً لِدِیْنِکَ، وَ شاهِداً عَلی عِبادِکَ، وَ کَما نَصَحَ لَهُمْ فی السِّرِّ وَ العَلانِیَةِ، وَ دَعا إلی سَبِیْلِکَ بِالحِکْمَةِ وَ المَوْعِظَةِ الحَسَنَةِ، فَصَلِّ عَلَیْهِ أفْضَلَ ما صَلَّیْتَ عَلی أحَدٍ مِنْ أوْلِیائِکَ وَ خِیَرَتِکَ مِنْ
ص: 656
خَلْقِکَ، إنَّکَ جَوادٌ کَرِیْمٌ.
[صلوات بر امام جواد علیه السلام]
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدِ بْنِ عَلَیِّ بْنِ مُوْسی، عَلَمِ التُّقی، وَ نُوْرِ الهُدی، وَ مَعْدِنِ الوَفاءِ، وَ فَرْعِ الأزْکِیاءِ، وَ خَلِیْفَةِ الأوْصِیاءِ، وَ أمِیْنِکَ عَلی وَحْیِکَ.
اللَّهُمَّ وَ کَما هَدَیْتَ بِهِ مِنَ الضَّلالَةِ، وَ اسْتَنْقَذْتَ بِهِ مِنَ الحَیْرَةِ، وَ أرْشَدْتَ بِهِ مَنِ اهْتَدی، وَ زَکَّیْتَ بِهِ مَنْ تَزَکّی، فَصَلِّ عَلَیْهِ أفْضَلَ ما صَلَّیْتَ عَلی أحَدٍ مِنْ أوْلِیائِکَ وَ بَقِیَّةِ أوْصِیائِکَ (1)، إنَّکَ عَزِیْزٌ حَکِیْمٌ.
[صلوات بر امام هادی علیه السلام]
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ، وَصِیِّ الأوْصِیاءِ، وَ إمامِ الأتْقِیاءِ، وَ خَلَفِ أئِمَّةِ الدِّیْنِ وَ الحُجَّةِ عَلَی الخَلائِقِ أجْمَعِیْنَ.
اللَّهُمَّ کَما جَعَلْتَهُ نُوْراً یَسْتَضِی ءُ بِهِ المُؤْمِنُوْنَ، فَبَشَّرَ بِالجَزِیْلِ مِنْ ثَوابِکَ، وَ أنْذَرَ بِالألِیْمِ مِنْ عِقابِکَ، وَ حَذَّرَ بَأْسَکَ، وَ ذَکَّرَ بِآیاتِکَ، وَ أحَلَّ حَلالَکَ، وَ حَرَّمَ حَرامَکَ، وَ بَیَّنَ شَرائِعَکَ وَ فَرائِضَکَ، وَ حَضَّ عَلی عِبادَتِکَ، وَ أمَرَ بِطاعَتِکَ، وَ نَهی عَنْ مَعْصِیَتِکَ، فَصَلِّ عَلَیْهِ أفْضَلَ ما صَلَّیْتَ عَلی أحَدٍ مِنْ أوْلِیائِکَ، وَ ذُرِّیَّةِ أنْبِیائِکَ، یا إلهَ العالَمِیْنَ.
[صلوات بر امام حسن عسکری علیه السلام]
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ، البَرِّ التَّقِیِّ، الصّادِقِ الوَفِیِّ، النُّوْرِ المُضِیْ ءِ، خازِنِ عِلْمِکَ وَ المُذَکِّرِ بِتَوْحِیْدِکَ، وَ وَلِیِّ أمْرِکَ، وَ خَلَفِ أئِمَّةِ الدِّیْنِ، الهُداةِ الرّاشِدِیْنَ وَ الحُجَّةِ عَلی أهْلِ الدُّنْیا، فَصَلِّ عَلَیْهِ یا رَبِّ أفْضَلَ ما صَلَّیْتَ عَلی أحَدٍ
ص: 657
مِنْ أصْفِیائِکَ وَ حُجَجِکَ، وَ أوْلادِ رُسُلِکَ، یا إلهَ العالَمِیْنَ.
[صلوات بر امام منتظر - عجّل اللَّه فرجه - ]
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی وَلِیِّکَ وَ ابْنِ أوْلِیائِکَ، الَّذِیْنَ فَرَضْتَ طاعَتَهُمْ، وَ أوْجَبْتَ حَقَّهُمْ، وَ أذْهَبْتَ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرْتَهُمْ تَطْهِیْراً.
اللَّهُمَّ انْصُرْهُ وَ انْتَصِرْ بِهِ لِدِیْنِکَ، وَ انْصُرْ بِهِ أوْلِیاءَکَ وَ أوْلِیاءَهُ، وَ شِیْعَتَهُ وَ أنْصارَهُ، وَ اجْعَلْنا مِنْهُمْ.
اللَّهُمَّ أعِذْهُ مِنْ شَرِّ کُلِّ باغٍ وَ طاغٍ، وَ مِنْ شَرِّ جَمِیْعِ خَلْقِکَ، وَ احْفَظْهُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ، وَ مِنْ خَلْفِهِ، وَ عَنْ یَمِیْنِهِ، وَ عَنْ شِمالِهِ، وَ احْرُسْهُ وَ امْنَعْهُ مِنْ أنْ یُوْصَلَ إلَیْهِ بِسُوْءٍ، وَ احْفَظْ فِیْهِ رَسُولَکَ وَ آلَ رَسُولِکَ، وَ أظْهِرْ بِهِ العَدْلَ، وَ أیِّدْهُ بِالنَّصْرِ، وَ انْصُرْ ناصِرِیْهِ، وَ اخْذُلْ خاذِلِیْهِ، وَ اقْصِمْ بِهِ جَبابِرَةَ الکَفَرَةِ، وَ اقْتُلْ بِهِ الکُفّارَ وَ المُنافِقِیْنَ وَ جَمِیْعَ المُلْحِدِیْنَ، حَیْثُ کانُوا مِنْ مَشارِقِ الأرْضِ وَ مَغارِبِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ امْلَأْ بِهِ الأرْضَ عَدْلًا، وَ أظْهِرْ بِهِ دِیْنَ نَبِیِّکَ - عَلَیْهِ وَ آلِهِ السَّلامُ - ، وَ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ مِنْ أنْصارِهِ وَ أعْوانِهِ وَ أتْباعِهِ وَ شِیْعَتِهِ، وَ أرِنِی فی آلِ مُحَمَّدٍ ما یَأْمُلُوْنَ، وَ فِی عَدُوِّهِمْ ما یَحْذَرُوْنَ، إلهَ الحَقِّ آمِیْنَ (1).
و به روایت معتبر از ائمة علیهم السلام منقول است که: مستحب است که آدمی در روز جمعه هشت رکعت نماز بگزارد و بعد از هر دو رکعت سلام بگوید و چهار رکعت را هدیه حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله گرداند و چهار رکعت را هدیه حضرت فاطمه - صلوات اللَّه علیها - .
و در روز شنبه چهار رکعت بکند و هدیه امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - گرداند.
ص: 658
و همچنین هر روز چهار رکعت بکند و هدیه امامی گرداند - به ترتیب - تا آنکه در روز پنجشنبه چهار رکعت بکند و هدیه حضرت امام جعفر صادق علیه السلام گرداند.
و باز در روز جمعه هشت رکعت بکند و چهار رکعت را هدیه حضرت رسول صلی الله علیه و آله و چهار رکعت را هدیه حضرت فاطمه علیها السلام گرداند.
و روز شنبه چهار رکعت را هدیه حضرت امام موسی کاظم علیه السلام گرداند.
و همچنین هر روز چهار رکعت بگزارد و به امامی هدیه نماید، تا روز پنجشنبه چهار رکعت را هدیه حضرت صاحب الزمان - صلوات اللَّه علیه - نماید.
و میان هر دو رکعت این دعا بخواند:
اللَّهُمَّ أنْتَ السَّلامُ، وَ مِنْکَ السَّلامُ وَ إلَیْکَ یَعُوْدُ السَّلامُ، حَیِّنا رَبَّنا مِنْکَ بِالسَّلامِ.
اللَّهُمَّ إنَّ هذِهِ الرَّکَعاتِ هَدِیَّةٌ مِنِّی إلی وَلِیِّکَ - فُلان - ، فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْهُ إیّاها، وَ أعْطِنِی أفْضَلَ أمَلِی وَ رَجائِی فِیْکَ وَ فِی رَسُولِکَ - صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - وَ فِیْهِ.
پس هر دعا که خواهی بکن و به جای «فلان» اسم آن امام را می گوید که نماز را برای هدیه او به جا می آورد (1).
ص: 659
ص: 660
بدان که ثواب زیارت هر یک از رسول خدا و ائمه علیهم السلام را هدیه روح مقدّس هر یک از ایشان می توان کرد و همچنین به روح هر یک از مؤمنان هدیه می توان نمود و به نیابت ایشان زیارت می توان کرد.
چنانچه به سند معتبر منقول است که داود صرمی به حضرت امام علی نقی - صلوات اللَّه علیه - عرض کرد که: من پدر تو را زیارت کردم و ثوابش را از برای تو قرار دادم.
فرمود که: تو را از جانب خدا اجر و ثواب عظیم هست و از جانب ما حمد و ثنا (1).
و در حدیث دیگر منقول است که: امام علی نقی علیه السلام شخصی را فرستاد به حایر حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - که از برای آن حضرت زیارت و دعا بکند (2).
و به سند معتبر از حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام منقول است که: چون به زیارت مرقد منوّر رسول صلی الله علیه و آله بروی و از اعمال زیارت فارغ شوی، دو رکعت نماز بکن و بایست نزد سر رسول خدا صلی الله علیه و آله و بگو:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا نَبِیَّ اللَّهِ مِنْ أبِی، وَ امِّی، وَ زَوْجَتِی وَ وَلَدِی، وَ حامَّتی، وَ مِنْ جَمِیْعِ أهْلِ بَلَدِی، حُرِّهِمْ وَ عَبْدِهِمْ، وَ أبْیَضِهِمْ وَ أسْوَدِهِمْ.
ص: 661
پس به هر که از اهل بلد خود که بگویی که: «من به نیابت تو زیارت کردم» صادق خواهی بود (1).
و در بعضی از روایات وارد است که: از بعضی از ائمة طاهرین علیهم السلام سؤال نمودند از مردی که دو رکعت نماز می کند، یا یک روز روزه می دارد، یا حج یا عمره بجا می آورد، یا زیارت می کند رسول خدا صلی الله علیه و آله را یا یکی از ائمه طاهرین علیه وعلیهم السلام را و ثواب آن را از برای پدر و مادر خود یا برادر مؤمن خود هدیه می کند؛ آیا او را ثواب هست؟
فرمود که: ثواب آن عمل به آن شخص می رسد، بی آنکه از ثواب او چیزی کم شود (2).
و شیخ طوسی - علیه الرحمة - در تهذیب فرموده است که: کسی که به نیابتِ برادر مؤمن به زیارت رود به اجرت، چون فارغ شود از غسل زیارت - و موافق بعضی از نسخ: از عمل زیارت - ، بگوید:
اللَّهُمَّ ما أصابَنِی مِنْ تَعَبٍ أوْ نَصَبٍ أوْ شَعَثٍ أوْ لُغُوبٍ، فَأْجُرْ - فُلانَ بْنَ فُلان - فِیْهِ، وَ أْجُرْنِی فی قَضائِی عَنْهُ.
پس چون زیارت کند، در آخر زیارت بگوید:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَوْلایَ عَنْ - فُلانِ بْنِ فُلان - ، أتَیْتُکَ زائِراً عَنْهُ، فَاشْفَعْ لَهُ عِنْدَ رَبِّکَ.
پس هر دعا که خواهد از برای او بکند (3).
و باز فرموده است که: چون کسی خواهد به نیابت دیگری زیارت کند، بگوید:
اللَّهُمَّ إنّ - فُلانَ بْنَ فُلان - أوْفَدَنِی إلی مَوالِیْهِ وَ مَوالِیَّ لِأزُورَ عَنْهُ، رَجاءً لِجَزِیْلِ الثَّوابِ، وَ فِراراً مِنْ سُوءِ الحِسابِ.
اللَّهُمَّ إنَّهُ یَتَوَجَّهُ إلَیْکَ بِأوْلِیائِکَ الدّالِّیْنَ عَلَیْکَ، فِی غُفْرانِکَ ذُنُوبَهُ، وَ حَطِّ
ص: 662
سَیِّئاتِهِ، وَ یَتَوَسَّلُ إلَیْکَ بِهِمْ عِنْدَ مَشْهَدِ إمامِهِ - صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ - .
اللَّهُمَّ فَتَقَبَّلْ مِنْهُ، وَ اقْبَلْ شَفاعَةَ أوْلِیائِهِ - صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ - فِیْهِ.
اللَّهُمَّ جازِهِ عَلی حُسْنِ نِیَّتِهِ، وَ صَحِیْحِ عَقِیْدَتِهِ، وَ صِحَّةِ مُوالاتِهِ، أحْسَنَ ماجازَیْتَ أحَداً مِنْ عَبِیْدِکَ المُؤْمِنِیْنَ، وَ أدِمْ لَهُ ما خَوَّلْتَهُ، وَ اسْتَعْمِلْهُ صالِحاً فِیْما آتَیْتَهُ وَ لا تَجْعَلْنِی آخِرَ وافِدٍ لَهُ یُوْفِدُهُ.
اللَّهُمَّ أعْتِقْ رَقَبَتَهُ مِنَ النّارِ، وَ أوْسِعْ عَلَیْهِ مِنْ رِزْقِکَ الحَلالِ الطَّیِّبِ، وَ اجْعَلْهُ مِنْ رُفَقاءِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ بارِکْ لَهُ فِی وُلْدِهِ وَ مالِهِ وَ أهْلِهِ، وَ ما مَلَکَتْ یَمِیْنُهُ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ حُلْ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ مَعاصِیْکَ حَتّی لا یَعْصِیَکَ، وَ أعِنْهُ عَلی طاعَتِکَ وَ طاعَةِ أوْلِیائِکَ حَتّی لا تَفْقِدَهُ حَیْثُ أمَرْتَهُ وَ لا تَراهُ حَیْثُ نَهَیْتَهُ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اغْفِرْ لَهُ، وَ ارْحَمْهُ، وَ اعْفُ عَنْهُ، وَ عَنْ جَمِیْعِ المُؤْمِنِیْنَ وَ المُؤْمِناتِ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أعِذْهُ مِنْ هَوْلِ المُطَّلَعِ، وَ مِنْ فَزَعِ یَوْمِ القِیامَةِ وَ سُوْءِ المُنْقَلَبِ، وَ مِنْ ظُلْمَةِ القَبْرِ وَ وَحْشَتِهِ، وَ مِنْ مَواقِفِ الخِزْیِ فی الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اجْعَلْ جائِزَتَهُ فی مَوْقِفی هذا غُفْرانَکَ، وَ تُحْفَتَهُ فی مَقامی هذا عِنْدَ إمامِی - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ - أنْ تُقِیْلَ عَثْرَتَهُ، وَ تَقْبَلَ مَعْذِرَتَهُ، وَ تَتَجاوَزَ عَنْ خَطِیْئَتِهِ، وَ تَجْعَلَ التَّقْوی زادَهُ، وَ ما عِنْدَکَ خَیْراً لَهُ فی مَعادِهِ، وَ تَحْشُرَهُ فی زُمْرَةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ - صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - ، وَ تَغْفِرَ لَهُ وَ لِوالِدَیْهِ، فَإنَّکَ خَیْرُ مَرْغُوْبٍ إلَیْهِ، وَ أکْرَمُ مَسْؤُولٍ اعْتَمَدَ العِبادُ عَلَیْهِ.
اللَّهُمَّ وَ لِکُلِّ مُوْفِدٍ جائِزَةٌ، وَ لِکُلِّ زائِرٍ کَرامَةٌ، فَاجْعَلْ جائِزَتَهُ فی مَوْقِفِی هذا غُفْرانَکَ وَ الجَنَّةَ لَهُ وَ لِجَمِیْعِ المُؤْمِنِیْنَ وَ المُؤْمِناتِ.
ص: 663
اللَّهُمَّ وَ أنا عَبْدُکَ الخاطِئُ المُذْنِبُ، المُقِرُّ بِذُنُوبِهِ، فَأسْأَلُکَ یا اللَّهُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، أنْ لا تَحْرِمَنِی بَعْدَ ذلِکَ الأجْرِ وَ الثَّوابِ مِنْ فَضْلِ عَطائِکَ، وَ کَرَمِ تَفَضُّلِکَ.
پس نزد ضریح دستها را به سوی آسمان بلند کن رو به قبله و بگو:
یا مَوْلایَ یا إمامِی، عَبْدُکَ - فُلانُ بْنُ فُلان - أوْفَدَنِی زائِراً لِمَشْهَدِکَ، یَتَقَرَّبُ إلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِذلِکَ وَ إلی رَسُولِهِ وَ إلَیْکَ، یَرْجُو بِذلِکَ فَکاکَ رَقَبَتِهِ مِنَ النّارِ، مِنَ العُقُوبَةِ، فَاغْفِرْ لَهُ وَ لِجَمِیْعِ المُؤْمِنِیْنَ وَ المُؤْمِناتِ، یا اللَّهُ، یا اللَّهُ، یا اللَّهُ، یا اللَّهُ، یا اللَّهُ، یا اللَّهُ، یا اللَّهُ، لا إلهَ إلّااللَّهُ الحَلِیْمُ الکَرِیْمُ، لا إلهَ إلّااللَّهُ العَلِیُّ العَظِیْمُ، أسْأَلُکَ أنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ تَسْتَجِیْبَ لِی فِیْهِ، وَ فِی جَمِیْعِ إخْوانی وَ أخَواتِی، وَ وَلَدِی وَ أهْلِی، بِجُوْدِکَ وَ کَرَمِکَ یا أرْحَمَ الرّاحِمِیْنَ (1).
ص: 664
و ضریح مقدّس آن حضرت در قم است و به سند حسن منقول است که سعد بن سعد از حضرت امام رضا - صلوات اللَّه علیه - سؤال نمود از فاطمه دختر موسی بن جعفر علیهم السلام.
فرمود که: هر که او را زیارت کند از برای او است بهشت (1).
و به سند معتبر دیگر از حضرت امام محمد تقی علیه السلام منقول است که: هر که عمّه مرا در قم زیارت کند، پس از برای او است بهشت (2).
و در بعضی از کتب زیارات به سند حسن روایت کرده است که حضرت امام رضا علیه السلام به سعد اشعری فرمود که: ای سعد، نزد شما قبری از ما هست.
سعد گفت که: فدای تو شوم، قبر فاطمه دختر موسی علیهما السلام را می فرمایی؟
فرمود که: بلی، هر که او را زیارت کند و حق او را شناسد، از برای او است بهشت.
چون به نزد قبر آن حضرت برسی نزد سرش رو به قبله بایست و سی و چهار مرتبه اللَّهُ أکبَرُ و سی و سه مرتبه سُبْحانَ اللَّهِ و سی و سه مرتبه الحَمْدُ للَّهِ بگو، پس بگو:
السَّلامُ عَلی آدَمَ صِفوَةِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلی نُوحٍ نَبِیِّ اللَّهِ، السَّلامُ عَلی إبراهِیمَ خَلِیلِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلی مُوسی کَلِیمِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلی عِیسی رُوحِ اللَّهِ.
ص: 665
السَّلامُ عَلَیکَ یا رَسُولَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیکَ یا خَیرَ خَلقِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیکَ یا صَفِیَّ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا محمّدَ بنَ عَبدِاللَّهِ خاتَمَ النَّبِیِّینَ.
السَّلامُ عَلَیکَ یا أمیرَالمؤمِنِینَ عَلِیَّ بنَ أبی طالِبٍ، وَصِیَّ رَسُولِ اللَّهِ.
السَّلامُ عَلَیکِ یا فاطِمَةُ سَیِّدَةَ نِساءِ العالَمِینَ.
السَّلامُ عَلَیکُما یا سِبْطَیِ الرَّحمَةِ، وَ سَیِّدَی شَبابِ أهْلِ الجَنَّةِ.
السَّلامُ عَلَیکَ یا عَلِیَّ بنَ الحُسَینِ سَیِّدَ العابِدِینَ، وَ قُرَّةَ عَینِ النّاظِرِینَ.
السَّلامُ عَلَیکَ یا محمّدَ بنَ عَلِیٍّ، باقِرَ العِلْمِ بَعدَ النَّبِیِّ.
السَّلامُ عَلَیکَ یا جَعفَرَ بنَ محمّدٍ، الصّادِقَ البارَّ الأمِینَ.
السَّلامُ عَلَیکَ یا مُوسَی بنَ جَعفَرٍ، الطّاهِرَ الطُّهْرَ.
السَّلامُ عَلَیکَ یا عَلِیَّ بنَ مُوسَی، الرِّضا المُرتَضی.
السَّلامُ عَلَیکَ یا محمّد بنَ عَلِیٍّ التَّقِیَّ.
السَّلامُ عَلَیکَ یا عَلِیَّ بنَ محمّد النَّقِیَّ، النّاصِحَ الأمِینَ.
السَّلامُ عَلَیکَ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍّ.
السَّلامُ عَلَی الوَصِیِّ مِنْ بَعدِهِ.
السّلام (1) عَلی نُورِکَ وَ سَراجِکَ، وَ وَلِیِّ وَ لِیِّکَ، وَ وَصِیِّ وَصِیِّکَ، وَ حُجَّتِکَ عَلی خَلْقِکَ.
السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ وَ خَدِیجَةَ، السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنْتَ أمِیرِ المُؤمِنِینَ، السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنْتَ الحَسَنِ وَ الحُسَینِ، السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنْتَ وَلِیِّ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیکِ یا عَمَّةَ وَلِیِّ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیکِ یا بِنْتَ مُوسَی بنِ جَعفَرٍ،
ص: 666
وَرَحمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ.
السَّلامُ عَلَیکِ، عَرَّفَ اللَّهُ بَینَنا وَ بَینَکُم فی الجَنَّةِ، وَ حَشَرَنا فی زُمْرَتِکُم، وَ أورَدَنا حَوضَ نَبِیِّکُم، وَ سَقانا بِکَأْسِ جَدِّکُم مِنْ یَدِ عَلِیِّ بنِ أبی طالبٍ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیکُم (1).
أَسأَلُ اللَّهَ أنْ یُرِیَنا فِیکُمُ السُّرُورَ وَ الفَرَجَ، وَ أَنْ یَجْمَعَنا وَ إیّاکُمْ فی زُمْرَةِ جَدِّکُمْ محمّد - صلّی اللَّه علیه وآله - ، وَ أَنْ لا یَسْلُبَنا مَعْرِفَتَکُم، إنَّهُ وَلِیٌّ قِدَیرٌ.
أَتَقَرَّبُ إلَی اللَّهِ بِحُبِّکُم وَ البَراءَةِ مِنْ أعدائِکُم وَ التَّسْلِیمِ إلَی اللَّهِ، راضِیاً بِهِ، غَیرَ مُنکِرٍ وَ لا مُستَکْبِرٍ، وَ عَلی یقین ما أتی بِهِ محمّدٌ؛ نَطلُبُ بِذلِکَ وَجْهَکَ یا سَیِّدِیَ اللَّهُمَّ وَ رِضاکَ وَ الدّارَ الآخِرَةَ.
یا فاطِمَةُ اشْفَعی لی فی الجَنَّةِ، فَإنَّ لَکِ عِنْدَ اللَّهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ.
اللَّهُمَّ إنِّی أَسْأَلُکَ أنْ تَختِمَ لی بِالسَّعادَةِ، فَلا تَسلُبْ مِنِّی ما أنا فِیهِ وَ لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ إلّا بِاللَّه العَلِیِّ العَظِیمِ.
اللَّهُمَّ اسْتَجِبْ لَنا، وَ تَقَبَّلْهُ بِکَرَمِکَ وَ عِزَّتِکَ، وَ بِرَحمَتِکَ وَ عافِیَتِکَ، وَ صَلَّی اللَّهُ عَلی محمّد وَ آلِهِ أجمَعِینَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً، یا أرحَمَ الرّاحِمِینَ (2).
مؤلّف گوید که: محتمل است که زیارت از تتمّه حدیث نباشد و از تألیف علما بوده باشد.
و بدان که در قم قبور بسیار هست که منسوب است به اولاد ائمّه علیهم السلام و بعضی از آنها انتسابش به آنها معلوم نیست و بعضی حالشان معلوم نیست مثل موسی مبرقع فرزند امام محمّد تقی علیه السلام که از بعضی احادیث مذمّت او ظاهر می شود (3)؛ امّا زیارت هر یک از ایشان به اعتبار انتساب به ائمه علیهم السلام و احتمال خوبی، بد نیست.
ص: 667
و مزاری در قم هست که قبر بزرگی در آن ساخته اند و بر روی قبر کتابتی هست که نوشته اند که قبر علیّ بن جعفر صادق علیهما السلام و محمد بن موسی علیه السلام است و از تاریخ بنای آن قبر تا این زمان، نزدیک به چهارصد سال است؛ و در جلالت و بزرگواری علیّ بن جعفر شکّی نیست، اما اینکه این قبر مرقد آن حضرت باشد ثابت نیست؛ زیرا که در کتب رجال و غیر آن مذکور نیست که آن حضرت به این حدود تشریف آورده باشد و مشهور آن است که در عُرَیض مدفون است.
و چون از آن قبر قدیم و لوح آن، چنین ظاهر می شود که درآنجا مدفون باشد، بهتر آن است که در آنجا زیارت آن حضرت بکنند.
و قبری در سمنان نیز هست که می گویند قبر علیّ بن جعفر است و معلوم نیست؛ بلکه خلافش مظنون است.
و مرقد بسیاری از علما و محدّثان در قم هست، باید که آنها را زیارت کنند؛ مثل علیّ بن بابویه و محمّد بن قولویه و قطب راوندی و زکریّا بن آدم و زکریّا بن ادریس و آدم بن اسحاق و غیر ایشان - رضی اللَّه عنهم اجمعین - .
ص: 668
بدان که از مزارات مشهوره معلومه، مرقد منوّر امام زاده واجب التعظیم، عبدالعظیم بن عبداللَّه بن علیّ بن الحسن بن زید بن الحسن بن علی بن ابی طالب علیهم السلام است.
و نسب آن حضرت به چهار پشت به حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام منتهی می شود و از اکابر محدّثین واعاظم علما و عُبّاد و زُهّاد بوده است و از اصحاب امام محمد تقی وامام علی نقی علیهما السلام بوده است و نهایت توسّل و انقطاع به خدمت ایشان داشته است و احادیث بسیار از ایشان روایت کرده است.
و قبر شریف او در ری معلوم و مشهور است.
و شیخ نجاشی به سند معتبر از احمد بن محمّد بن خالد برقی روایت کرده است که: حضرت عبد العظیم از خلیفه گریخت و به ری آمد و مخفی شد در سردابی در خانه مردی از شیعیان در سکّة الموالی و در آنجا عبادت خدا می کرد و روزها روزه می داشت و شبها به نماز می ایستاد و پنهان بیرون می آمد و زیارت می کرد قبری را که در مقابل قبر او است و راه در میان است و می گفت این قبر مردی از فرزندان حضرت امام موسی علیه السلام است.
و پیوسته در آنجا می بود و یک و دو از شیعه خبردار می شدند از احوال او تا آنکه اکثر مردم ری او را شناختند؛ پس شخصی از شیعه حضرت رسالت پناه صلی الله علیه و آله را در
ص: 669
خواب دید که آن حضرت فرمود که: مردی از فرزندان مرا از سکّة الموالی بر خواهند داشت و مدفون خواهند کرد نزد درخت سیب در باغ عبدالجبّار بن عبدالوهّاب - و اشاره فرمود به همان مکان که در آنجا مدفون شد - .
پس آن شخص رفت که آن درخت و مکان آن را از صاحب باغ بخرد.
صاحب باغ گفت که: از برای چه می خری این درخت و جای درخت را؟
آن شخص خواب خود را نقل کرد.
صاحب باغ گفت که: من نیز چنین خواب دیده ام و موضع این درخت را با جمیع باغ وقف کرده ام بر آن سیّد و سایر شیعیان که در آنجا مرده های خود را دفن کنند.
پس عبد العظیم بیمار شد و به رحمت ایزدی واصل شد، چون او را برهنه کردند که غسل بدهند در جیبش رقعه ای یافتند که در آنجا نسب شریف خود را نوشته بود که: منم ابوالقاسم عبد العظیم، پسر عبداللَّه، پسر علی، پسر حسن، پسر زید، پسر امام حسن، پسر علیّ بن ابی طالب علیهم السلام (1).
و ابن بابویه و ابن قولویه - رضی اللَّه عنهما - به سند معتبر روایت کرده اند که مردی از اهل ری به خدمت حضرت امام علی نقی - صلوات اللَّه علیه - رفت، حضرت از او پرسید که: کجا بودی؟
گفت: به زیارت امام حسین علیه السلام رفته بودم.
فرمود که: اگر زیارت می کردی عبد العظیم را که نزد شما است قبر او، هر آینه مثل کسی بودی که زیارت حضرت امام حسین علیه السلام کرده باشد (2).
مؤلّف گوید که: قبر شریف امام زاده حمزه فرزند حضرت امام موسی علیه السلام، نزدیک قبر حضرت عبد العظیم هست - و ظاهراً همان امام زاده باشد که عبد العظیم زیارت او می کرده است - ، آن مرقد منوّر را هم زیارت باید کرد.
و از جمله امام زاده های مشهور، امام زاده قاسم فرزند امام موسی علیه السلام است که در
ص: 670
حوالی نجف اشرف مدفون است و قبرش معروف است و سیّد ابن طاووس رحمه الله ترغیب به زیارت او نموده است.
و در هر بلدی از بلاد، قبور منسوبه به اولاد و احفاد ائمه علیهم السلام بسیار است؛ امّا بعضی از ایشان مدفون بودنشان در آن مکان معلوم نیست و بعضی حالشان معلوم نیست.
و زیارت هر یک از ایشان که بدی ایشان معلوم نباشد خوب است و تعظیم ایشان متضمّن تعظیم ائمّه علیهم السلام است.
و از برای ایشان زیارتی به خصوص منقول نیست؛ اگر به کیفیّت زیارت سایر مؤمنان ایشان را زیارت کنند خوب است.
و اگر ایشان را امتیاز دهند به مخاطبه به سلام مثل ائمه علیهم السلام به هر لفظی که بر زبان جاری شود و متضمّن تعظیم ایشان باشد خوب است.
و اگر آنچه علما تألیف کرده اند - و در کتب زیارات مذکور است - بخوانند خوب است.
و همچنین مستحب است، زیارت مراقدی که منسوب است به انبیا علیهم السلام.
و همچنین هر یک از اصحاب نبی و ائمه علیهم السلام که خوبی ایشان معلوم باشد، مثل سلمان و ابوذر و مقداد و عمّار و حُذیفه و جابر انصاری - رضی اللَّه عنهم - و میثم تمّار و رُشَیْد هجری و قنبر، و حُجْر بن عدی و سایر افاضل محدّثین اصحاب ائمه علیهم السلام هر یک که قبرشان معلوم باشد.
و همچنین اکابر علمای شیعه مثل شیخ مفید و سیّد مرتضی و سیّد رضیّ و شیخ طوسی و علّامه حلّی و هر که از افاضل علمای شیعه که قبرش معلوم باشد، زیارت ایشان مرغوب است.
و سیّد ابن طاووس - رضی اللَّه عنه - ذکر کرده است زیارت نُوّاب حضرت صاحب الامر علیه السلام را و نسبت داده است این زیارت را به شیخ ابی القاسم حسین بن روح - که یکی از سفرای آن حضرت است - ، گفته است:
سلام می کنی بر رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین و خدیجه کبری و فاطمه زهرا،
ص: 671
و حسن و حسین و سایر ائمه طاهرین تا حضرت صاحب الزّمان - صلوات اللَّه علیهم اجمعین - پس می گویی:
السَّلامُ عَلَیْکَ یا - فُلانَ بْنَ فُلان - ، أشْهَدُ أنَّکَ بابُ الوَلِیِّ، أدَّیْتَ عَنْهُ وَ أدَّیْتَ إلَیْهِ، ما خالَفْتَهُ وَ لا خالَفْتَ عَلَیْهِ، قُمْتَ خاصّاً وَ انْصَرَفْتَ سابِقاً، جِئْتُکَ عارِفاً بِالحَقِّ الَّذِی أنْتَ عَلَیْهِ، وَ أنَّکَ ما خُنْتَ فی التّأْدِیَةِ وَ السَّفارَةِ.
السَّلامُ عَلَیْکَ مِنْ بابٍ ما أوْسَعَکَ، وَ مِنْ سَفِیْرٍ ما آمَنَکَ.
أشْهَدُ أنَّ اللَّهَ اخْتَصَّکَ بِنُوْرِهِ، حَتّی عایَنْتَ الشَّخْصَ فَأدَّیْتَ عَنْهُ، وَ أدَّیْتَ إلَیْهِ.
پس می گردی و باز سلام می کنی بر حضرت رسول و ائمه علیهم السلام تا صاحب الامر - صلوات اللَّه علیهم - و می گویی:
جِئْتُکَ مُخْلِصاً بِتَوْحِیْدِ اللَّهِ، وَ مُوالاةِ أوْلِیائِهِ وَ البَراءَةِ مِنْ أعْدائِهِمْ، وَ مِنَ الَّذِیْنَ خالَفُوْکَ یا حُجَّةَ المَوْلی، وَ بِکَ إلَیْهِمْ تَوَجُّهِی إلَی اللَّهِ وَ تَوَسُّلِی.
پس دعا می کنی و هر حاجت که خواهی از خدا می طلبی (1).
ص: 672
به سندهای معتبر از حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام منقول است که: هر که قادر نباشد بر زیارت ما، پس زیارت کند صالحان شیعیان ما را، تا نوشته شود از برای او ثواب زیارت ما.
و هر که قادر نباشد بر صله و نیکی به ما، پس صله و نیکی کند به صالح شیعیان ما؛ تا از برای او نوشته شود ثواب صله و نیکی به ما (1).
و به سند صحیح منقول است از محمّد بن اسماعیل که حضرت امام رضا علیه السلام فرمود که: هر که بیاید به نزد قبر برادر مؤمن خود و رو به قبله کند و دست بر قبر بگذارد و هفت مرتبه سوره «إنّا أنزلناه» بخواند، ایمن گردد از ترس بزرگ روز قیامت (2).
و در روایت دیگر، رو به قبله کردن مذکور نیست (3).
و به سند معتبر منقول است که عبدالرحمن بن ابی عبداللَّه به حضرت صادق علیه السلام عرض کرد که: چگونه دست خود را بگذارم بر قبرهای مؤمنان؟
حضرت دستها را بر زمین گذاشتند - و خود مقابل قبله بودند (4) - .
ص: 673
و به سند معتبر از صفوان جمّال منقول است که حضرت صادق علیه السلام فرمود که:
رسول خدا صلی الله علیه و آله بیرون می رفت با جمعی از اکابر اصحاب خود در هر پسین پنجشنبه به سوی قبرستان بقیع و سه مرتبه می گفت: السَّلامُ عَلَیْکُمْ أهْلَ الدِّیارِ. پس سه مرتبه می گفت: رَحِمَکُمُ اللَّهُ.
پس رو می کرد به سوی اصحاب خود و می فرمود که: این مردگان بهتراند از شما.
می گفتند: یا رسول اللَّه چرا بهترند، ایشان ایمان آورده اند و ما ایمان آورده ایم و ایشان جهاد کرده اند و ما جهاد کرده ایم؟!
می فرمود که: ایشان ایمان آوردند و ایمان خود را به ظلم مخلوط نکردند تا از دنیا رفتند و من گواهم بر ایشان؛ و شما بعد از من می مانید و نمی دانم که بعد از من چه خواهید کرد (1).
و در حدیث صحیح منقول است از حضرت صادق علیه السلام که گفت: حضرت امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - روزی داخل قبرستان شد و با آن حضرت جمعی از اصحاب او بودند، پس ندا کرد که:
یا أهْلَ التُّرْبَةِ، وَ یا أهْلَ الغُرْبَةِ، وَ یا أهْلَ الخُمُوْدِ، وَ یا أهْلَ الهُمُوْدِ، أمّا أخبارُ ما عِنْدَنا: فَأمْوالُکُمْ قَدْ قُسِمَتْ، وَ نِساؤکُمْ قَدْ نُکِحَتْ، وَ دُوْرُکُمْ قَدْ سُکِنَتْ؛ فَما خَبَرُ ما عِنْدَکُمْ؟
- یعنی ای گروهی که در خاک پنهان شده اید! و ای گروهی که به غریبی افتاده اید! و ای گروهی که خاموش و ساکن شده اید و حرکتی از شما ظاهر نمی شود! و ای گروهی که پوسیده و متغیّر شده اید! امّا خبری که از شما نزد ما است، این است که مالهای شما را وارثان قسمت کردند و زنان شما را دیگران خواستگاری کردند و خانه های شما را دیگران ساکن شدند. پس نزد شما چه خبر هست؟ -
پس ملتفت به اصحاب خود می شد و می فرمود که: واللَّه که اگر ایشان رخصت
سخن گفتن بیابند، هر آینه خواهند گفت که: توشه ای برای سفر آخرت، بهتر از پرهیزکاری از گناهان نیست (2).
و در حدیث صحیح منقول است که عبداللَّه بن سنان به حضرت صادق علیه السلام عرض کرد که: چگونه سلام کنیم بر اهل قبرها؟ فرمود که: می گویی:
السَّلامُ عَلی أهْلِ الدِّیارِ مِنَ المُؤْمِنِیْنَ وَ المُسْلِمِیْنَ، أنْتُمْ لَنا فَرَطٌ وَ نَحْنُ إنْ شاءَ اللَّهُ بِکُمْ لاحِقُوْنَ (3).
و در حدیث معتبر دیگر منقول است که: همین سؤال از آن حضرت کردند.
ص674
مود که: می گویی:
السَّلامُ عَلی أهْلِ الدِّیارِ مِنَ المُؤْمِنِیْنَ وَ المُسْلِمِیْنَ، رَحِمَ اللَّهُ المُسْتَقْدِمِیْنَ مِنْکُمْ وَ المُسْتَأْخِرِیْنَ، وَ إنّا إنْ شاءَاللَّهُ بِکُمْ لاحِقُونَ (1).
و در روایت معتبر دیگر وارد شده است که حضرت امام محمد باقر علیه السلام گذشت در بقیع به قبر یکی از شیعیان، پس ایستاد نزد آن قبر و گفت:
اللَّهُمَّ ارْحَمْ غُرْبَتَهُ، وَ صِلْ وَحْدَتَهُ، وَ آنِسْ وَحْشَتَهُ، وَ آمِنْ رَوْعَتَهُ، وَ أسْکِنْ إلَیْهِ مِنْ رَحْمَتِکَ ما یَسْتَغْنِی بِهِ عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِواکَ وَ ألْحِقْهُ بِمَنْ کانَ یَتَوَلّاهُ (2).
و به سند صحیح از امام محمّد باقر علیه السلام منقول است که: چون حضرت رسول - صلوات اللَّه علیه - بر قبرستان می گذشت می فرمود:
السَّلامُ عَلَیْکُمْ مِنْ دِیارِ قَوْمٍ مُؤْمِنِیْنَ، وَ إنّا إنْ شاءَاللَّهُ بِکُمْ لاحِقُوْنَ (3).
و به سند معتبر منقول است از مُفضّل که: هر که هفت مرتبه سوره «إنّا أنزلناه» نزد
ص: 675
قبر مؤمنی بخواند، حق تعالی ملکی به سوی قبر او بفرستد که در آنجا عبادت خدا بکند و ثوابش از برای او نوشته شود؛ پس چون از قبرش در قیامت مبعوث شود، به هیچ هَولی از اهوال قیامت نگذرد مگر به آن ملک خدا از او بگرداند آن هول را، تا خدا او را داخل بهشت گرداند.
و با هفت مرتبه «إنّا أنزلناه» سوره «حمد» و «قل أعوذ برب الفلق» و «قل أعوذ برب النّاس» و آیة الکرسی، هر یک را سه مرتبه بخواند (1).
و در حدیث حسن منقول است که: حضرت امام محمّد باقر علیه السلام نزد قبر مردی ایستاد و فرمود:
اللَّهُمَّ صِلْ وَحْدَتَهُ، وَ آنِسْ وَحْشَتَهُ، وَ أسْکِنْ إلَیْهِ مِنْ رَحْمَتِکَ وَ رَأْفَتِکَ ما یَسْتَغْنِی [بِهِ] (2) عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِواکَ (3).
و در حدیث موثّق منقول است که، از حضرت صادق علیه السلام پرسیدند که: چگونه سلام کنیم بر اهل قبرها؟
فرمود که: می گویی:
السَّلامُ عَلی أهْلِ الدِّیارِ، مِنَ المُؤْمِنِیْنَ وَ المُؤْمِناتِ وَ المُسْلِمِیْنَ وَ المُسْلِماتِ، أنْتُمْ لَنا فَرَطٌ، وَ إنّا بِکُمْ إنْ شاءَاللَّهُ لاحِقُوْنَ (4).
و به سند معتبرِ دیگر منقول است از اصبغ بن نباته که: حضرت امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - بر قبرستانی گذشت و در میان جاده راه رفت پس به جانب راست متوجّه شد و فرمود که:
السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا أهْلَ القُبُوْرِ مِنْ أهْلِ القُصُوْرِ، أنْتُمْ لَنا فَرَطٌ، وَ نَحْنُ لَکُمْ تَبَعٌ، وَ إنّا إنْ شاءَاللَّهُ بِکُمْ لاحِقُوْنَ.
ص: 676
پس به جانب چپ متوجّه شد و همین را فرمود (1).
و در حدیث معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: چون یکی از شما به سوی قبرستان رود، سلام کند بر ایشان و بگوید:
السَّلامُ عَلی أهْلِ القُبُوْرِ، السَّلامُ عَلی مَنْ کانَ فِیْها مِنَ المُسْلِمِیْنَ وَ المُؤْمِنِیْنَ، أنْتُمْ لَنا فَرَطٌ، وَ نَحْنُ لَکُمْ تَبَعٌ، وَ إنّا بِکُمْ لاحِقُوْنَ، وَ إنّا للَّهِ وَ إنّا إلَیْهِ راجِعُوْنَ.
یا أهْلَ القُبُوْرِ بَعْدَ سُکْنَی القُصُوْرِ، یا أهْلَ القُبُوْرِ بَعْدَ النِّعْمَةِ وَ السُّرُوْرِ، صِرْتُمْ إلَی القُبُوْرِ، یا أهْلَ القُبُوْرِ، کَیْفَ وَجَدْتُمْ طَعْمَ المَوْتِ؟
پس بگوید:
وَیْلٌ لِمَنْ صارَ إلَی النّارِ.
پس آب دیده خود را فرو ریزد و برگردد (2).
و در حدیث دیگر مرویّ است که چون حضرت صادق علیه السلام داخل قبرستان می شد، می گفت:
السَّلامُ عَلی أهْلِ الجَنَّةِ (3).
و به سند معتبر دیگر منقول است که محمّد بن مسلم از آن حضرت سؤال نمود که: مردگان را زیارت بکنیم؟ فرمود که بلی.
گفت: آیا آنها می دانند که ما به زیارت ایشان رفته ایم؟
فرمود که بلی، واللَّه می دانند و شاد می شوند و انس می یابند به شما.
پرسید که: چه بگوییم وقتی که به زیارت ایشان برویم؟ فرمود که بگو:
اللَّهُمَّ جافِ الأرْضَ عَنْ جُنُوْبِهِمْ، وَ صاعِدْ إلَیْکَ أرْواحَهُمْ، وَ لَقِّهِمْ مِنْکَ رِضْواناً،
ص: 677
وَأسْکِنْ إلَیْهِمْ مِنْ رَحْمَتِکَ ما تَصِلُ بِهِ وَحْدَتَهُمْ، وَ تُوْنِسُ وَحْشَتَهُمْ، إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیْرٌ (1).
و به سند معتبر از حضرت امام رضا علیه السلام منقول است که: هر که در قبرستان یازده مرتبه سوره «قل هو اللَّه أحد» بخواند و ثوابش را به ایشان هدیه کند، حق تعالی به عدد آن مردگان او را ثواب بدهد (2).
و در روایت دیگر منقول است که: حضرت فاطمه - صلوات اللَّه علیها - در هر بامداد روز شنبه به زیارت قبر شهیدان احد می رفت و نزد قبر حمزه - رضی اللَّه عنه - می ایستاد و ترحّم بر او می کرد و استغفار از برای او می کرد (3).
از حضرت رسول صلی الله علیه و آله منقول است که: هر که «آیة الکرسی» بخواند و ثوابش را به اهل قبرستان هدیه کند، حق تعالی به عدد هر حرفی ملکی خلق کند که از برای او تسبیح بگوید تا روز قیامت (4).
و در حدیث دیگر فرمود که: هر که داخل قبرستان شود و سوره «یس» بخواند، حق تعالی عذاب ایشان را سبک گرداند و به عدد آن مرده ها حسنه او را کرامت فرماید (5).
و در روایت دیگر از حضرت امام حسین - صلوات اللَّه علیه - منقول است که:
هرکه داخل قبرستان شود و بگوید:
اللَّهُمَّ رَبَّ هذِهِ الأرْواحِ الفانِیَةِ وَ الأجْسادِ البالِیَةِ وَ العِظامِ النَّخِرَةِ، الَّتِی خَرَجَتْ مِنَ الدُّنْیا وَ هِیَ بِکَ مُؤْمِنَةٌ، أدْخِلْ عَلَیْهِمْ رَوْحاً مِنْکَ، وَ سَلاماً مِنِّی.
حق تعالی از برای او به عدد خلق - از زمان آدم تا قیام قیامت - حسنات بنویسد (6).
و از حضرت امیرالمؤمنین - صلوات اللَّه علیه - منقول است که: هر که داخل
ص: 678
قبرستان شود و بگوید:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیْمِ، السَّلامُ عَلی أهْلِ لا إلهَ إلَّا اللَّهُ، مِنْ أهْلِ لا إلهَ إلَّا اللَّهُ.
یا أهْلَ لا إلهَ إلَّا اللَّهُ، بِحَقِّ لا إلهَ إلَّا اللَّهُ، کَیْفَ وَجَدْتُمْ قَوْلَ لا إلهَ إلَّا اللَّهُ، مِنْ لا إلهَ إلَّا اللَّهُ.
یا لا إلهَ إلَّا اللَّهُ، بِحَقِّ لا إلهَ إلَّا اللَّهُ، اغْفِرْ لِمَنْ قالَ لا إلهَ إلَّا اللَّهُ، وَ احْشُرْنا فی زُمْرَةِ مَنْ قالَ: لا إلهَ إلَّا اللَّهُ، مُحَمَّدٌ رَسُوْلُ اللَّهِ، عَلِیٌّ وَلِیُّ اللَّهِ.
حق تعالی ثواب پنجاه ساله عبادت برای او بنویسد و گناه پنجاه ساله را از او و از پدر و مادرش محو کند (1).
و روایت دیگر وارد شده است که: بهتر سخنی که در قبرستان بگویی چون از آن گذری، این است که بایستی و بگویی:
اللَّهُمَّ وَلِّهِمْ ما تَوَلَّوْا، وَ احْشُرْهُمْ مَعَ مَنْ أحَبُّوا (2).
بدان که زیارت مقابر مسلمانان، مثوبات جزیله و فواید عظیمه دارد و باعث عبرت و آگاهی و زهد دنیا و رغبت به آخرت می شود. و در وقت اندوهِ بسیار و شادیِ بسیار، باید که به قبرستان رود. و باید که در قبرستان عبرت بگیرد از احوال ایشان و تفکر کند در فنای دنیا و تقلّب احوال آن و به خاطر بیاورد که او نیز عن قریب مثل ایشان خواهد گردید و دستش از عمل کوتاه خواهد شد و پشیمانی فایده ای نخواهد بخشید.
و باید که در قبرستان نخندد و حرف لغو نگوید.
و مشهور این است که بر روی قبرها راه رفتن بی ضرورتی، مکروه است.
و در حدیث معتبر از موسی بن جعفر علیهما السلام منقول است که: چون به قبرستان روی بر روی قبرها راه رو؛ که هر که مؤمن است راحت می یابد و هر که منافق است متألّم می شود (3).
ص: 679
و اکثر علما این حدیث را حمل بر حال ضرورت کرده اند.
و باید که بر روی قبرها و نزدیک آنها بول و غایط نکند.
و سایر آداب قبور و احادیثی که در این باب وارد است، در ابواب جنایز کتاب بحارالانوار مذکور است (1)؛ و در اینجا به همین اکتفا می نماییم.
ص: 680
در بعضی از کتب، از معلَّی بن خُنَیس روایت کرده اند که حضرت صادق علیه السلام فرمود که: هر گاه شخصی از برادران مؤمن شما برگردد از زیارت ما، یا از زیارت قبرهای ما، پس او را استقبال نمایید و بر او سلام کنید و او را تهنیت و مبارکباد بگویید به آن کرامتی که یافته و ثوابهایی که خدا به او عطا فرموده است؛ که اگر چنین کنید، شما را ثوابی مثل ثواب او خواهد بود و فرو می گیرد شما را رحمت الهی چنانچه او را فرو گرفته است.
به درستی که هر که زیارت کند ما را یا قبرهای ما را، البتّه رحمت الهی او را فرو گیرد و گناهانش آمرزیده شود (1).
به اینجا ختم می نمایم کتاب را و از برادران ایمانی که از این کتاب منتفع گردند التماس دعا و زیارت دارم، در حال حیات این مجرم و بعد از وفات.
و کانَ ذلکَ فی شهرِ صَفَر مِنْ شُهورِ سَنَةِ خَمسٍ وَ ثَمانِینَ بَعدَ ألفٍ منَ الهِجرةِ، و الحمدُ للَّهِ أوّلًا و آخِراً، وَ صلَّی اللَّهُ علی محمّدٍ و آلهِ الطّاهرینَ، و لَعنةُ اللَّهِ علی أعدائهم أجمعینَ.
ص: 681
ص: 682
- آیات قرآن
- اسامی، کنیه ها والقاب پیامبر وائمه معصومین علیهم السلام
- اسامی، کنیه ها و القاب انبیاء علیهم السلام
- اشخاص
- کنیه اشخاص
- مکان ها
- منابع کتاب
- فهرست اجمالی مقدمه کتاب
- موضوعات کتاب
- فهرست فهارس فنی
ص: 683
آیه - شماره - صفحه
بقره (2)
«... فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ ...» - 185 - 22
«... آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَفِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ » - 201 - 609
«وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ ...» - 207 - 166
«... مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ...» - 255 - 443
«اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ... وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُمَاتِ أُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ » - 255-257 - 638
«اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُمَاتِ أُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ» - 257- 410
آل عمران (3)
«الم ... اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ... إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَیْئًا وَأُولَئِکَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ» - 1-10 - 638
«رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ » - 8 - 609 ،587، 161
«قُلِ اللَّهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ... وَتَرْزُقُ مَنْ تَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ» - 26-27 - 639-638
«ذُرِّیَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ » - 34 - 411، 410
ص: 684
«رَبَّنَا آمَنَّا بِمَا أَنْزَلْتَ وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاکْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِینَ» - 53 - 587 ،340 ،141
«... وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَکَرْهًا وَإِلَیْهِ یُرْجَعُونَ» - 83 - 20
«أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکًا وَهُدًی لِلْعَالَمِینَ * فِیهِ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِیمَ وَمَنْ دَخَلَهُ کَانَ آمِنًا...» - 96، 97 - 549
«وَکَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَکَانُوا...» - 146 - 367، 358، 326
«... أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ» - 169 - 93
«...حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ» - 173 - 640
«إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ لَآیَاتٍ لِأُولِی الْأَلْبَابِ ...رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَی رُسُلِکَ وَلَا تُخْزِنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّکَ لَا تُخْلِفُ الْمِیعَادَ» - 194، 190- 9، 8
نساء (4)
«...وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ ...» - 32 - 406
«...وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَی الْقَاعِدِینَ أَجْرًا عَظِیمًا * دَرَجَاتٍ مِنْهُ وَمَغْفِرَةً وَرَحْمَةً وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا» - 96، 95 - 160
مائده (5)
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ...وَمَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ » - 54،56 - 161، 410
«یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ...» - 67 - 160
«...عَلَی لِسَانِ دَاوُودَ وَعِیسَی ابْنِ مَرْیَمَ ذَلِکَ بِمَا عَصَوْا وَکَانُوا یَعْتَدُونَ» - 78 - 359
ص: 685
أنعام (6)
«وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ...» - 153 - 157
«...لَا یَنْفَعُ نَفْسًا إِیمَانُهَا لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمَانِهَا خَیْرًا...» - 158 - 545، 540
اعراف (7)
«قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ» - 23 - 470، 412
«... خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ...» - 31 - 34، 31
«...الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَذَا وَمَا کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ لَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ ...» - 43 - 379، 372، 311، 107
«إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَی عَلَی الْعَرْشِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهَارَ...وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ» - 54، 56 - 14، 639
«... الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ ...» - 157 - 454
انفال (8)
«...َأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَی بِبَعْضٍ فِی کِتَابِ اللَّهِ...» - 75 - 410
توبه (9)
«أَجَعَلْتُمْ سِقَایَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ کَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَجَاهَدَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ لَا یَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ ...إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ» - 19، 22 - 160
ص: 686
«...إِذْ أَعْجَبَتْکُمْ کَثْرَتُکُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْکُمْ شَیْئًا وَضَاقَتْ عَلَیْکُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّیْتُمْ مُدْبِرِینَ * ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَی رَسُولِهِ وَعَلَی الْمُؤْمِنِینَ... » - 25، 26 - 163
«ثُمَّ یَتُوبُ اللَّهُ مِنْ بَعْدِ ذَلِکَ عَلَی مَنْ یَشَاءُ...» - 27 - 163
«...لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَی التَّقْوَی مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِیهِ...» - 108 - 84
«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ...وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ» - 111، 112 - 156، 157
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَکُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ» - 119 - 164
«لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ... وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ» - 128، 129 - 639
یونس (10)
«...وَبَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ...» - 2 - 145
«... قَدْ أُجِیبَت دَّعْوَتُکُمَا فَاسْتَقِیمَا ...» - 89 - 416، 470
هود (11)
« وَقَالَ ارْکَبُوا فِیهَا بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا ۚ إِنَّ رَبِّی لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ» - 41 - 21
«...وَبِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ» - 98 - 316
«...بِئْسَ الرِّفْدُ الْمَرْفُودُ» - 99 - 316
رعد (13)
«وَفِی الْأَرْضِ قِطَعٌ مُّتَجَاوِرَاتٌ وَجَنَّاتٌ مِّنْ أَعْنَابٍ وَزَرْعٌ وَنَخِیلٌ صِنْوَانٌ وَغَیْرُ صِنْوَانٍ یُسْقَیٰ بِمَاءٍ وَاحِدٍ وَنُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَیٰ بَعْضٍ فِی الْأُکُلِ...» - 4 - 371
ص: 687
اسراء (17)
«...رَّبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلْطَانًا نَّصِیرًا» - 80 - 16،50
«...سُبْحَانَ رَبِّنَا إِن کَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولًا» - 108 - 551، 587
«قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَٰنَ... وَکَبِّرْهُ تَکْبِیرًا» - 110، 111 - 639
«...الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ یَکُن لَّهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ...» 111 - 348
مریم (19)
«قَالَ رَبِّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْبًا وَلَمْ أَکُن بِدُعَائِکَ رَبِّ شَقِیًّا» 4 - 413، 471
طه (20)
« طه * مَا أَنزَلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَیٰ ... لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَیٰ» - 1،8 - 639
«...فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ ۖ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًی» - 12 - 36
«...وَقَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَیٰ» - 61 - 473
«وَإِنِّی لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَیٰ» - 82 - 159
«...یَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنتُم بِهِ ۖ وَإِنَّ رَبَّکُمُ الرَّحْمَٰنُ فَاتَّبِعُونِی وَأَطِیعُوا أَمْرِی * قَالُوا لَن نَّبْرَحَ عَلَیْهِ عَاکِفِینَ حَتَّیٰ یَرْجِعَ إِلَیْنَا مُوسَیٰ» - 90،91 - 166
انبیاء (21)
«...وَلَا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَیٰ...» - 28 - 126، 147
«...أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ» - 83 - 413
«...وَیَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا ۖ وَکَانُوا لَنَا خَاشِعِینَ» - 90 - 413،471
ص: 688
حج (22)
«...َلَن یُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ...» - 47 - 551
مؤمنون (23)
«...أَنزِلْنِی مُنزَلًا مُّبَارَکًا وَأَنتَ خَیْرُ الْمُنزِلِینَ» - 29 - 16، 331
نور (24)
«فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ ...» - 36 - 584
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَیٰ لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا ۚ یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا...» - 55 - 435، 439، 440
فرقان (25)
«...وَخَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِیرًا»
«...مَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَن شَاءَ أَن یَتَّخِذَ إِلَیٰ رَبِّهِ سَبِیلًا» - 57 - 549
شعراء (26)
«فَمَا لَنَا مِن شَافِعِینَ * وَلَا صَدِیقٍ حَمِیمٍ» - 100، 101 - 320
«...وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ» - 227 - 141، 463
قصص (28)
«وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ» - 5 - 642
ص: 689
«وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاءَ مَدْیَنَ قَالَ عَسَیٰ رَبِّی أَن یَهْدِیَنِی سَوَاءَ السَّبِیلِ ... قَالَ ذَٰلِکَ بَیْنِی وَبَیْنَکَ ۖ أَیَّمَا الْأَجَلَیْنِ قَضَیْتُ فَلَا عُدْوَانَ عَلَیَّ ۖ وَاللَّهُ عَلَیٰ مَا نَقُولُ وَکِیلٌ» - 22، 28 - 12
«...إِنِّی لِمَا أَنزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ» - 24 - 54
روم (30)
«ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ...» - 41 - 558
لقمان (31)
«...وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ» - 9 - 551
سجده (32)
«أَفَمَن کَانَ مُؤْمِنًا کَمَن کَانَ فَاسِقًا ۚ لَّا یَسْتَوُونَ * أَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوَیٰ نُزُلًا بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ» - 18، 19 - 162
احزاب (33)
«النَّبِیُّ أَوْلَیٰ بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ ۖ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ ۗ وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَیٰ بِبَعْضٍ فِی کِتَابِ اللَّهِ ...» - 6 - 410
«...وَإِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ ... وَیَسْتَأْذِنُ فَرِیقٌ مِّنْهُمُ النَّبِیَّ یَقُولُونَ إِنَّ بُیُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِیَ بِعَوْرَةٍ ۖ إِن یُرِیدُونَ إِلَّا فِرَارًا» - 10، 13 - 162
«وَلَقَدْ کَانُوا عَاهَدُوا اللَّهَ مِن قَبْلُ لَا یُوَلُّونَ الْأَدْبَارَ ۚ وَکَانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْئُولًا» - 15 - 163
«وَلَمَّا رَأَی الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَٰذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ ۚ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِیمَانًا وَتَسْلِیمًا» - 22 - 162
«مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ ۖ فَمِنْهُم مَّن قَضَیٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ ۖ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا» - 23 - 167، 394
ص: 690
«وَرَدَّ اللَّهُ الَّذِینَ کَفَرُوا بِغَیْظِهِمْ لَمْ یَنَالُوا خَیْرًا ۚ وَکَفَی اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ الْقِتَالَ ۚ وَکَانَ اللَّهُ قَوِیًّا عَزِیزًا» - 25 - 162
«...إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا» - 33 - 549
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلَّا أَن یُؤْذَنَ لَکُمْ...» - 53 - 33، 35، 49
«إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ ۚ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا» - 56 - 52، 53
سبأ (34)
«...مَا سَأَلْتُکُم مِّنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ...» - 47 - 549
یس (36)
«...جَعَلْنَا مِن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْنَاهُمْ فَهُمْ لَا یُبْصِرُونَ» - 9 - 298
صافات (37)
«...یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَیٰ فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَیٰ ۚ قَالَ یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ ۖ سَتَجِدُنِی إِن شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ» - 102 - 165
زمر (39)
«...قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ...» - 9 - 160
«وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَالْأَرْضُ جَمِیعًا قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَالسَّمَاوَاتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ ۚ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَیٰ عَمَّا یُشْرِکُونَ» - 67 - 21
غافر (40)
«یَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَمَا تُخْفِی الصُّدُورُ» - 19 - 454
«...ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ ۚ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ» - 60 - 342
ص: 691
شوری (42)
«...قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَیٰ...» - 23 - 549
زخرف (43)
«وَإِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتَابِ لَدَیْنَا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ» - 4 - 135
«...سُبْحَانَ الَّذِی سَخَّرَ لَنَا هَٰذَا وَمَا کُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ * وَإِنَّا إِلَیٰ رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ» - 13، 14 - 14
فتح (48)
«...وَمَنْ أَوْفَیٰ بِمَا عَاهَدَ عَلَیْهُ اللَّهَ فَسَیُؤْتِیهِ أَجْرًا عَظِیمًا » - 10 - 156
حجرات (49)
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ... أُولَٰئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَیٰ ۚ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِیمٌ» - 2، 3 - 34، 35
نجم (53)
«ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّیٰ * فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَیٰ» - 8،9 - 553
حدید (57)
«...أُولَٰئِکَ هُمُ الصِّدِّیقُونَ ۖ وَالشُّهَدَاءُ عِندَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ...» - 19 - 348
حشر (59)
«...وَیُؤْثِرُونَ عَلَیٰ أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ ۚ وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» - 9 - 161، 162
«لَوْ أَنزَلْنَا هَٰذَا الْقُرْآنَ عَلَیٰ جَبَلٍ لَّرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْیَةِ اللَّهِ... لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَیٰ ۚ یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ» - 21،24 - 306، 307، 332
ص: 692
صف (61)
«...صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنْیَانٌ مَرْصُوصٌ » - 4 - 557، 571
جمعه (62)
«ذَلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ» - 4 - 529، 530
قلم (68)
«وَإِنْ یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ * وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعَالَمِینَ» - 51، 52 - 88
معارج (70)
«إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا * إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا * وَإِذَا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعًا * إِلَّا الْمُصَلِّینَ» - 19، 22 - 165
ص: 693
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و فاطمه زهرا علیها السلام و ائمه معصومین علیهم السلام: حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله
محمّد صلی الله علیه و آله/ محمّد بن عبداللَّه/ محمّد المصطفی صلی الله علیه و آله: 3، 9، 10، 11، 14، 17، 20، 29، 44، 50، 51، 52، 53، 54، 57، 61، 63، 64، 65، 67، 68، 69، 79، 82، 83، 92، 106، 108، 109، 110، 112، 115، 117، 120، 121، 122، 127، 129، 133، 135، 136، 139، 140، 144، 145، 147، 155، 158، 164، 167، 168، 191، 205، 206، 207، 208، 209، 211، 222، 223، 230، 233، 248، 249، 250، 258، 282، 284، 285، 286، 287، 290، 301، 306، 308، 309، 311، 312، 313، 321، 327، 328، 329، 330، 331، 332، 333، 334، 341، 343، 344، 350، 353، 355، 361، 363، 365، 370، 373، 374، 375، 378، 379، 380، 381، 382، 383، 384، 385، 387، 388، 392، 401، 402، 404، 405، 406، 408، 409، 414، 423، 424، 425، 427، 428، 429، 436، 438، 440، 441، 442، 443، 444، 445، 448، 451، 452، 453، 454، 455، 456، 459، 464، 471، 472، 481، 482، 485، 501، 505، 510، 516، 517، 519، 525، 526، 530، 532، 536، 540، 541، 543، 545، 546، 547، 548، 549، 551، 555، 559، 562، 566، 569، 571، 573، 574، 577، 579، 580، 582، 587، 588، 589، 590، 595، 597، 598، 599، 600، 602، 603، 604، 609، 610، 611، 612، 613، 614، 615، 621، 624، 625، 628، 629، 630، 632، 633، 634، 635، 637، 638، 639، 640، 643، 646، 647، 648، 649، 650، 651، 652، 653، 658، 662، 663، 665، 666، 678، 680.
ص: 694
ابو القاسم: 55، 109، 643.
احمد: 554.
امام الرحمة: 643.
امام المتقین: 145.
امین اللَّه: 51، 53، 54، 57، 68، 109، 110، 122، 134، 145، 155، 157، 285، 311، 312، 313، 333، 355، 404، 526، 604، 615، 620.
پیغمبر/ پیغمبر آخر الزمان: 35، 56، 58، 60، 61، 62، 64، 65، 85، 100، 132، 188، 217، 219، 221، 229، 252، 258، 282، 292.
حبیب اللَّه: 51، 53، 57، 68، 109، 135، 147، 285، 311، 312، 317، 323، 324، 325، 326، 328، 329، 331، 334، 343، 363، 371، 372، 373، 380، 384، 404، 445، 482، 485، 519، 549، 652.
خاتم الانبیاء/ خاتم پیامبران: 92، 170، 445، 604.
خاتم الرسل: 313.
خاتم المرسلین: 441.
خاتم النبیین: 53، 145، 155، 167، 172، 211، 372، 385، 451، 519، 526، 577، 665.
خیرة اللَّه: 57، 68، 109، 169، 620.
رسول اللَّه/ الرسول: 5، 6، 7، 15، 17، 20، 23، 25، 27، 29، 36، 44، 45، 46، 47، 48، 50، 51، 52، 53، 54، 55، 56، 57، 58، 59، 60، 61، 62، 63، 64، 65، 67، 68، 69، 70، 72، 73، 74، 79، 82، 84، 85، 88، 94، 95، 108، 109، 110، 111، 112، 119، 120، 121، 123، 124، 125، 131، 134، 136، 137، 143، 144، 145، 147، 148، 149، 150، 152، 153، 155، 156، 157، 159، 160، 161، 162، 163، 164، 167، 169، 171، 172، 174، 175، 184، 204، 220، 222، 224، 236، 237، 238، 244، 261، 264، 265، 272، 284، 285، 306، 310، 311، 312، 315، 317، 322، 323، 324، 325، 326، 327، 330، 331، 333، 334، 335، 337، 339، 340، 343، 345، 348، 352، 355، 356، 357، 358،
ص: 695
359، 360، 363، 366، 371، 372، 373، 375، 378، 384، 385، 391، 394، 399، 400، 401، 402، 404، 407، 408، 410، 411، 423، 424، 431، 433، 441، 449، 451، 454، 460، 461، 462، 473، 485، 487، 488، 496، 502، 506، 512، 517، 519، 526، 527، 529، 537، 540، 541، 542، 545، 546، 550، 551، 555، 557، 558، 559، 562، 563، 564، 566، 573، 580، 582، 587، 590، 592، 598، 602، 603، 604، 605، 606، 615، 616، 617، 618، 620، 621، 629، 637، 638، 643، 645، 646، 648، 649، 650، 651، 657، 658، 660، 665، 668، 671، 673، 674، 677، 678.
رسول خدا: 12، 24، 25، 26، 28، 35، 39، 43، 44، 45، 46، 47، 49، 51، 53، 56، 57، 58، 63، 67، 68، 70، 74، 84، 85، 86، 87، 95، 116، 133، 179، 183، 189، 191، 192، 202، 215، 216، 220، 230، 232، 234، 235، 236، 237، 238، 240، 243، 251، 252، 256، 259، 261، 262، 270، 279، 309، 350، 371، 412، 420، 421، 422، 431، 432، 478، 491، 492، 501، 503، 504، 506، 507، 508، 509، 510، 521، 577، 624، 638، 645، 649، 657، 660، 661، 670، 673.
رسول مختار: 3.
سیّد الأنبیاء والمرسلین: 311، 454، 517.
سیّد الأوّلین والآخرین: 55، 311، 517،
سیّد رسل اللَّه: 365.
سیّد المرسلین: 155، 361، 372، 577.
سیّد النبیین: 404، 459، 653.
صفوة اللَّه: 51، 53، 57، 68، 134، 155، 404.
عبداللَّه: 17، 51، 54، 55، 64، 65، 108، 109، 121، 144، 285، 311، 517، 526، 540، 545، 546، 580، 582، 603، 604، 615.
المصطفی: 3، 106، 165، 332، 373، 459، 552، 562، 577، 580، 593، 594.
النبیّ الامّی: 119، 317، 356، 360، 442.
نبی الرحمة: 52، 63، 107، 108، 541، 547، 607، 643.
ص: 696
النبی/ نبیّ اللَّه: 9، 10، 33، 34، 35، 49، 50، 51، 52، 55، 60، 63، 64، 65، 69، 75، 82، 83، 85، 107، 108، 110، 111، 121، 122، 128، 139، 145، 146، 159، 160، 163، 165، 166، 168، 282، 285، 286، 288، 305، 310، 312، 314، 315، 317، 319، 320، 338، 343، 360، 372، 373، 375، 380، 391، 399، 407، 410، 427، 429، 434، 435، 439، 452، 454، 485، 488، 517، 518، 519، 520، 526، 528، 542، 548، 550، 552، 555، 558، 559، 562، 579، 581، 604، 605، 606، 608، 611، 613، 616، 620، 629، 630، 637، 643، 648، 652، 657، 660، 668.
النبیّ المرسل: 69، 313، 342، 368، 399.
حضرت امیر المؤمنین علیه السلام
علی علیه السلام/ علی بن ابی طالب: 17، 28، 29، 74، 86، 87، 91، 92، 93، 95، 98، 100، 108، 110، 114، 115، 121، 125، 127، 129، 133، 134، 135، 139، 144، 153، 159، 167، 172، 189، 220، 230، 248، 252، 285، 312، 329، 343، 360، 361، 363، 373، 380، 384، 401، 427، 431، 436، 440، 442، 445، 452، 456، 459، 462، 472، 485، 501، 505، 517، 519، 540، 546، 549، 550، 551، 552، 562، 563، 574، 580، 605، 611، 614، 615، 625، 626، 628، 637، 640، 643، 646، 648، 652، 665، 666، 668، 669، 678.
ابو الائمة: 113، 141، 142، 526، 606.
ابو الحسن: 27، 135، 143، 144، 172، 643.
ابو الحسن والحسین: 111، 146.
اخو رسول اللَّه: 106، 107، 108، 109، 110، 114، 115، 119، 121، 122، 125، 135، 136، 137، 144، 145، 150، 151، 156، 159، 160، 168، 285، 313، 314، 333، 355، 517، 520، 615، 652.
امام المتقین: 156، 171، 334، 526، 605.
امیر المؤمنین: 10، 17، 25، 26، 27، 29، 36، 41، 44، 56، 60، 67، 69، 74، 76، 81، 82،
ص: 697
85، 86، 87، 88، 89، 90، 91، 92، 93، 94، 95، 96، 97، 98، 99، 100، 101، 102، 103، 104، 105، 106، 109، 110، 111، 112، 113، 114، 115، 116، 118، 119، 120، 121، 122، 123، 124، 126، 127، 128، 129، 130، 131، 132، 133، 134، 136، 137، 138، 139، 140، 141، 142، 143، 145، 146، 149، 150، 154، 155، 156، 157، 158، 161، 165، 167، 168، 169، 170، 178، 179، 180، 181، 182، 184، 187، 188، 189، 192، 193، 194، 195، 197، 198، 200، 203، 209، 212، 217، 224، 230، 242، 243، 244، 248، 251، 252، 259، 261، 271، 279، 285، 312، 313، 317، 321، 322، 323، 326، 327، 329، 333، 337، 352، 355، 357، 359، 361، 365، 372، 373، 375، 379، 380، 381، 382، 384، 385، 394، 399، 400، 404، 423، 426، 429، 430، 431، 432، 441، 442، 443، 445، 451، 452، 460، 473، 474، 485، 492، 493، 498، 499، 500، 501، 502، 503، 504، 512، 517، 519، 521، 522، 526، 540، 541، 545، 546، 563، 578، 586، 605، 613، 614، 615، 620، 624، 629، 630، 637، 641، 643، 645، 646، 652، 653، 657، 665، 670، 673، 675، 677.
امین اللَّه: 109، 128، 135، 136، 146، 155، 168، 173، 461، 613، 653.
حجة اللَّه: 109، 111، 114، 123، 128، 136، 142، 146، 156، 159، 163، 170، 172، 173، 310، 311، 315، 318، 339، 350، 380، 459، 540، 545، 546، 578، 611، 613، 620، 643.
خلیفة اللَّه: 111، 135.
خلیفة رسول اللَّه: 156، 168، 322، 485، 605، 621، 652.
سید الاوصیاء: 136، 165، 445، 461.
سید الوصیین: 110، 111، 115، 155، 161، 167، 372، 373، 380، 384، 385، 402، 423، 441، 442، 459، 526، 578، 605، 653.
الصدّیق الاکبر: 136، 333، 605.
طه ویس: 171.
الفاروق الاعظم: 333، 605.
ص: 698
قائد الغرّ المحجّلین: 134، 156، 168، 170، 172، 327، 334، 372، 404، 442، 522، 526، 578، 605.
المرتضی: 69، 136، 360، 373، 459، 462، 552، 562، 580.
والد الائمة: 135، 170، 171، 172.
وصیّ رسول اللَّه: 69، 75، 105، 107، 108، 110، 111، 114، 122، 130، 134، 137، 145، 146، 150، 156، 159، 168، 312، 334، 363، 404، 462، 485، 522، 564، 605، 621، 652، 665.
ولیّ اللَّه: 10، 13، 106، 108، 111، 115، 123، 125، 126، 130، 136، 137، 144، 146، 147، 152، 155، 159، 160، 168، 172، 173، 283، 285، 314، 373، 379، 382، 389، 459، 460، 517، 518، 519، 549، 605، 616، 646، 678.
حضرت فاطمه زهرا علیها السلام
فاطمه زهرا علیها السلام/ فاطمة بنت رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: 9، 43، 47، 49، 62، 63، 69. 72، 73، 74، 75، 82، 85، 86، 110، 113، 115، 120، 126، 127، 129، 133، 139،
175، 205، 206، 220، 224، 230، 243، 245، 248، 252، 258، 285، 296، 312، 314، 322، 329، 330، 332، 342، 352، 360، 363، 372، 373، 375، 380، 384، 385، 423، 424، 427، 431، 436، 440، 443، 445، 452، 454، 456، 457، 459، 462، 472، 473، 518، 519، 526، 553، 555، 562، 580، 611، 614، 616، 621، 625، 628، 634، 637، 640، 641، 643، 649، 652، 657، 658، 665، 670، 677.
ام الائمة: 606، 653.
ام الحسن والحسین: 621.
ام السبطین: 314، 518، 616.
البتول: 135، 387، 606، 621، 629.
الرضیة: 172، 518.
الزکیة: 314، 518، 616، 629، 652.
ص: 699
زهراء: 43، 47، 69، 86، 113، 126، 165، 245، 248، 258، 296، 352، 360، 373، 380، 443، 445، 451، 454، 459، 462، 519، 526، 562، 580، 606، 611، 630، 642، 643، 652، 670.
سیدة نساء العالمین/ سیدة نساء أهل الجنة/ زین نساء العالمین: 56، 75، 110، 113، 119، 120، 165، 170، 314، 334، 372، 373، 375، 380، 384، 385، 423، 452، 454، 459، 462، 473، 518، 519، 526، 550، 605، 606، 611، 616، 621، 629، 642، 665.
الصدیقة: 119، 165، 312، 314، 334، 473، 555، 616، 652.
الطاهرة: 119، 165، 172، 314، 334، 473، 518، 606، 616، 629، 630.
المرضیة: 172.
المطهرة: 314، 518.
والدة الحجج: 75.
حضرت امام حسن بن علی علیهما السلام
امام حسن علیه السلام/ حسن بن علی علیهما السلام: 25، 29، 35، 45، 48، 56، 69، 80، 96، 98، 99، 103، 110، 111، 112، 120، 124، 127، 129، 133، 139، 146، 149، 150، 173، 187، 195، 198، 230، 248، 279، 285، 312، 314، 334، 343، 352، 355، 361، 363، 365، 375، 380، 384، 385، 386، 391، 394، 399، 400، 424، 427، 431، 436، 440، 441، 442، 443، 445، 452، 455، 460، 462، 472، 485، 488، 505، 518، 519، 521، 522، 540، 545، 546، 551، 562، 563، 578، 580، 607، 611، 614، 616، 621، 625، 628، 629، 637، 640، 643، 645، 646، 653، 665، 668، 669، 671.
ابو محمد: 375، 386، 445، 519، 621، 643.
امام المؤمنین: 578.
امین اللَّه: 653.
حجة اللَّه: 540، 545، 546، 578.
الزکی: 312، 375، 392، 441، 443، 452، 462، 621، 653.
ص: 700
سبط رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: 384.
سید شباب اهل الجنة: 361.
المجتبی: 643، 668.
حضرت امام حسین بن علی علیهما السلام
امام حسین علیه السلام/ حسین بن علی علیهما السلام: 13، 21، 22، 25، 26، 27، 29، 30، 33، 34، 35، 36، 39، 47، 56، 69، 78، 81، 92، 93، 94، 96، 98، 99، 100، 101، 104، 107، 110، 111، 112، 113، 118، 119، 120، 124، 127، 129، 132، 133، 137، 139، 140، 141، 146، 149، 150، 167، 173، 183، 189، 193، 197، 213، 214، 215، 216، 217، 218، 219، 220، 221، 222، 223، 224، 225، 227، 228، 229، 230، 231، 232، 233، 234، 235، 236، 237، 238، 239، 240، 241، 242، 243، 244، 245، 246، 247، 249، 250، 251، 252، 253، 254، 255، 256، 257، 258، 259، 263، 264، 265، 267، 268، 270، 271، 272، 273، 275، 276، 277، 278، 279، 280، 281، 282، 283، 284، 285، 286، 287، 288، 289، 291، 292، 293، 294، 295، 296، 297، 300، 301، 302، 303، 304، 305، 314، 317، 318، 322، 323، 324، 329، 334، 343، 347، 349، 352، 353، 354، 355، 357، 359، 360، 361، 362، 366، 370، 371، 372، 375، 376، 377، 379، 381، 382، 385، 386، 387، 389، 390، 391، 393، 394، 395، 399، 400، 403، 407، 409، 410، 412، 416، 418، 419، 420، 421، 422، 423، 425، 426، 427، 431، 432، 433، 436، 440، 443، 445، 452، 455، 458، 460، 464، 465، 466، 467، 468، 469، 470، 472، 473، 475، 476، 477، 478، 479، 480، 481، 482، 483، 484، 485، 486، 487، 488، 490، 491، 492، 504، 505، 511، 512، 513، 518، 519، 521، 522، 526، 540، 545، 546، 551، 562، 563، 578، 580، 607، 611، 614، 615، 616، 621، 625، 628، 629، 631، 637، 640، 643، 645، 646، 653، 660، 665، 669، 671، 677.
ابو الأئمة: 113.
ابو عبداللَّه: 113، 119، 137، 138، 140، 219، 231، 281، 300، 311، 312، 315، 316،
ص: 701
317، 318، 321، 325، 326، 349، 352، 353، 354، 355، 356، 359، 360، 361، 372، 373، 374، 375، 379، 381، 384، 385، 386، 387، 403، 405، 409، 416، 423، 425، 429، 430، 431، 441، 442، 452، 458، 459، 462، 464، 470، 473، 483، 487، 504، 519، 526، 595، 618، 621، 643، 653، 654.
امام المؤمنین: 578، 619.
امین اللَّه: 318، 336، 339، 357، 361، 376، 391، 461، 653.
ثاراللَّه: 316، 350، 351، 366، 368، 373، 380، 384، 433.
حجة اللَّه: 310، 311، 315، 318، 333، 339، 350، 356، 357، 360، 361، 363، 365، 376، 379، 381، 383، 389، 391، 405، 459، 462، 474، 540، 545، 546، 578، 619، 643.
خلیفة اللَّه: 339، 387، 389.
سبط الرسول: 387.
السبط المنتجب: 313، 368، 399.
سید شباب اهل الجنّة: 361، 595.
سید الشهداء: 213.
الشهید: 312، 334، 363، 372، 375، 380، 382، 385، 387، 441، 443، 459، 460، 462، 485، 526، 643، 653.
شهید کربلاء: 241، 249.
ولیّ اللَّه: 389، 390، 403، 459، 460.
حضرت امام علی بن الحسین علیهما السلام
علی بن الحسین علیهما السلام: 46، 80، 120، 127، 185، 304، 344، 361، 430، 440، 443، 452، 455، 459، 472، 518، 519، 522، 526، 540، 545، 546، 563، 578، 607، 611، 616، 621، 625، 628، 629، 637، 640، 643، 646، 648، 654، 665.
ص: 702
ابو الحسن: 643.
ابو محمد: 621.
امام زین العابدین علیه السلام: 18، 54، 81، 87، 102، 118، 128، 197، 198، 269، 271، 272، 452، 464، 526، 607، 613، 643، 654.
امام المؤمنین: 578.
حجة اللَّه: 540، 545، 546، 578.
السجاد: 607.
سید الساجدین: 522.
سید العابدین: 518، 519، 654، 665.
حضرت امام محمد بن علی علیهما السلام
امام محمد باقر علیه السلام/ محمد بن علی علیهما السلام: 25، 26، 29، 30، 38، 47، 48، 67، 81، 120، 127، 182، 184، 189، 192، 203، 204، 214، 216، 217، 220، 221، 227، 229، 241، 242، 246، 255، 258، 259، 264، 269، 276، 278، 280، 284، 289، 301، 344، 361، 421، 422، 426، 430، 440، 443، 452، 455، 465، 472، 479، 498، 499، 518، 519، 522، 526، 540، 545، 546، 563، 578، 607، 611، 613، 614، 616، 621، 625، 628، 629، 637، 638، 640، 644، 646، 647، 654، 665، 674، 675.
ابو جعفر: 526، 621، 644.
امام المؤمنین: 578.
الباقر/ باقر العلوم/ باقر علم النبیین/ باقر علم الاولین والآخرین: 67، 81، 182، 184، 189، 192، 203، 204، 214، 216، 217، 220، 221، 227، 229، 241، 242، 255، 258، 259،
264، 269، 276، 278، 280، 284، 289، 301، 421، 422، 426، 465، 498، 499، 518، 519، 522، 526، 607، 613، 614، 638، 644، 646، 654، 665، 674، 675.
حجة اللَّه: 540، 545، 546، 578.
خلیفة اللَّه: 518.
ص: 703
حضرت امام جعفر بن محمد علیهما السلام
امام جعفر صادق علیه السلام/ جعفر بن محمد علیهما السلام: 24، 27، 30، 32، 46، 47، 48، 51، 73، 81، 82، 87، 90، 97، 120، 121، 127، 133، 142، 168، 169، 204، 206، 216، 218، 231، 246، 255، 258، 344، 361، 377، 399، 426، 430، 432، 440، 443، 452، 455، 464، 472، 518، 519، 522، 526، 540، 545، 546، 563، 578، 607، 611، 614، 617، 620، 621، 625، 628، 629، 637، 640، 644، 646، 647، 648، 649، 655، 658، 665.
ابو عبداللَّه: 526، 621، 644.
امام صادق: 5، 6، 20، 21، 25، 31، 32، 33، 37، 39، 44، 45، 47، 48، 52، 56، 58، 59، 60، 62، 67، 69، 70، 73، 80، 81، 82، 83، 84، 85، 87، 88، 90، 91، 92، 93، 94، 95، 96، 97، 99، 100، 102، 103، 105، 106، 107، 116، 118، 121، 129، 133، 142، 168، 169، 174، 178، 179، 182، 184، 185، 187، 188، 190، 191، 193، 194، 195، 198، 199، 201، 204، 214، 215، 216، 217، 218، 221، 222، 223، 225، 228، 229، 231، 232، 235، 237، 238، 240، 241، 242، 243، 244، 245، 246، 249، 250، 252، 253، 255، 256، 257، 258، 259، 263، 264، 265، 268، 270، 271، 272، 273، 275، 276، 277، 278، 279، 282، 285، 294، 295، 296، 297، 300، 302، 303، 304، 305، 329، 345، 349، 353، 354، 360، 361، 362، 366، 370، 376، 377، 399، 403، 407، 410، 416، 418، 420، 426، 430، 431، 460، 464، 465، 466، 468، 469، 472، 473، 475، 476، 479، 480، 482،
483، 484، 487، 504، 505، 518، 519، 522، 526، 557، 607، 614، 615، 620، 628، 644، 646، 649، 655، 658، 665، 667، 672، 673، 674، 675، 676، 680.
امام المؤمنین: 578.
حجة اللَّه: 518، 540، 545، 546، 578.
ص: 704
حضرت امام موسی بن جعفر علیهما السلام
امام موسی علیه السلام/ موسی بن جعفر علیهما السلام: 13، 28، 29، 120، 126، 127، 187، 223، 225، 231، 253، 264، 275، 294، 295، 344، 361، 440، 443، 452، 455، 468، 472، 489، 490، 491، 492، 493، 495، 496، 497، 504، 505، 506، 512، 513، 518، 520، 522، 526، 540، 545، 546، 563، 576، 578، 607، 611، 617، 621، 625، 628، 629، 637، 640، 644، 646، 647، 655، 658، 660، 664، 665، 668، 669، 672، 678.
ابو الحسن: 496، 520، 526، 621، 644.
امام المؤمنین: 578.
العبد الصالح: 518، 647.
حجة اللَّه: 495، 518، 540، 545، 546، 578.
کاظم: 28، 231، 476، 489، 491، 520، 522، 526، 607، 644، 646، 647، 655، 658، 669.
حضرت امام علی بن موسی الرضا علیهما السلام
علی بن موسی الرضا علیهما السلام: 47، 120، 127، 128، 344، 361، 440، 443، 452، 455، 472، 503، 505، 506، 513، 516، 518، 522، 526، 528، 540، 545، 546، 563، 578، 607، 611، 617، 621، 625، 628، 629، 637، 640، 644، 647، 655، 665.
ابو الحسن: 520، 521، 526، 528، 621، 644.
امام المؤمنین: 578.
امین اللَّه: 531.
امام رضا: 24، 29، 30، 44، 47، 53، 56، 57، 68، 72، 94، 126، 128، 154، 239، 275، 277، 293، 296، 359، 419، 443، 466، 476، 489، 490، 491، 492، 497، 503، 506، 507، 508، 509، 512، 513، 514، 515، 516، 518، 521، 522، 523، 525، 526، 576559، 607، 644، 646، 647، 655، 664، 665، 672، 677.
ص: 705
حجة اللَّه: 516، 519، 529، 531، 540، 545، 546، 578.
خلیفة رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: 529.
خلیفة اللَّه: 528، 529، 531.
حضرت امام محمد بن علی علیهما السلام
امام محمد تقی علیه السلام/ محمد بن علی بن موسی علیهم السلام: 46، 74، 120، 127، 344، 361، 440، 443، 452، 455، 468، 472، 489، 490، 492، 495، 496، 497، 508، 510، 511، 512، 518، 522، 537، 540، 545، 546، 563، 578، 607، 611، 617، 621، 625، 628، 629، 637، 640، 644، 646، 656، 664، 665، 666، 668.
ابو جعفر: 621، 644، 647.
امام المؤمنین: 495، 578.
امین اللَّه: 656.
التقی: 46، 74، 468، 489، 490، 492، 495، 496، 497، 508، 510، 511، 512، 522، 537، 563، 607، 611، 625، 646، 664، 665، 666، 668.
الجواد: 522، 644، 647، 656.
حجة اللَّه: 495، 540، 545، 546، 578.
حضرت امام علی النقی علیه السلام
امام علی النقی علیه السلام/ علی بن محمد علیهما السلام: 21، 74، 120، 126، 127، 344، 360، 361، 440، 443، 452، 455، 472، 490، 495، 513، 515، 518، 522، 533، 535، 536، 537، 538، 540، 545، 546، 563، 578، 580، 603، 607، 611، 617، 621، 625، 628، 629، 637، 640، 644، 646، 647، 656، 660، 665، 668، 669.
ابو الحسن: 621، 644.
حجة اللَّه: 540، 545، 546، 578، 656.
ص: 706
النقی: 21، 74، 126، 360، 490، 495، 513، 515، 522، 533، 535، 536، 537، 538، 563، 580، 603، 644، 646، 660، 665، 668، 669.
الهادی: 522، 644، 656.
حضرت امام حسن بن علی علیهما السلام
امام حسن عسکری علیه السلام/ الحسن بن علی علیهما السلام: 48، 120، 127، 155، 344، 361، 440، 443، 452، 455، 458، 472، 481، 519، 522، 533، 534، 535، 536، 537، 538، 540، 545، 546، 563، 572، 579، 607، 611، 618، 621، 625، 628، 629، 630، 637، 640، 645، 646، 647، 651، 656، 665.
ابو محمد: 621، 645.
امام المؤمنین: 579.
حجة اللَّه: 519، 540، 545، 546، 579.
العسکری: 48، 155، 458، 481، 522، 533، 534، 535، 536، 537، 538، 579، 630، 646، 651، 656.
المجتبی: 645.
حضرت امام حجة بن الحسن علیهما السلام
الحجة بن الحسن علیهما السلام: 127، 607، 618.
ابن الحسن/ ابن الحسن بن علی: 572، 622.
امام زمان: 212.
امام المؤمنین: 579.
امام منتظر: 641، 657.
بقیة اللَّه: 539، 543، 544، 552، 567، 573، 648.
الحجة: 120، 127، 361، 440، 452، 455، 472، 522، 537، 563، 567، 572، 579، 628، 641، 645.
ص: 707
حجة اللَّه: 444، 519، 539، 540، 541، 543، 544، 545، 546، 547، 555، 559، 562، 566، 567، 573، 579، 625، 640، 641، 645، 648، 665.
الحجة المنتظر: 361، 628.
الخلف الحجة/ الخلف الباقی/ خلف السلف/ الخلف الصدق الصالح/ الخلف القائم: 344، 572، 579، 611، 637، 645.
خلیفة اللَّه: 539، 541، 544، 559، 567، 579، 641.
سمیّ رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: 120.
صاحب علیه السلام: 71.
صاحب الامر: 36، 38، 70، 187، 193، 202، 294، 295، 391، 444، 481، 484، 533، 535، 537، 539، 542، 556، 559، 603، 611، 612، 626، 627، 670، 671.
صاحب الزمان: 212، 539، 548، 556، 559، 571، 574، 622، 637، 640، 641، 642، 646، 648، 658، 671.
صاحب العصر والزمن: 607.
القائم/ الامام القائم/ الحجة القائم/ الخلف القائم/ القائم المنتظر: 120، 190، 193، 202، 439، 440، 443، 472، 519، 522، 537، 557، 562، 563، 564، 572، 579، 607، 629، 637، 640، 641، 645.
قائم آل محمد صلی الله علیه و آله: 100، 132، 204، 245، 419، 478، 481، 608، 614.
القائم بأمر اللَّه: 120، 557، 579.
القائم بحجّتک وأمرک: 637.
المنتظر/ امام منتظر/ الحجة المنتظر/ المهدی المنتظر: 361، 522، 552، 572، 579، 607، 628، 641، 645، 657.
المهدی: 182، 190، 422، 424، 557، 563، 564، 573، 579، 607، 641، 642.
مهدی الامم: 572.
وصیّ الحسن: 645.
ولیّ امرک: 555، 563.
ص: 708
القاب مشترک معصومین علیهم السلام
آل اللَّه: 458.
آل بیت نبیک: 49، 317، 431، 439.
آل رسول اللَّه/ آل الرسول: 78، 119، 125، 153، 317، 432، 542، 592، 657.
آل طه و یس: 452.
آل محمد: 20، 53، 54، 57، 61، 69، 79، 109، 112، 115، 117، 120، 124، 136، 139، 140، 145، 150، 167، 206، 207، 208، 209، 211، 229، 233، 284، 285، 286، 287، 288، 301، 306، 308، 309، 313، 327، 328، 330، 331، 333، 342، 344، 350، 370، 374، 378، 379، 382، 383، 385، 387، 389، 401، 404، 405، 406، 408، 409، 414، 422، 424، 425، 427، 428، 434، 436، 440، 443، 444، 451، 452، 453، 455، 456، 471، 516، 525، 530، 532، 536، 542، 543، 546، 547، 566، 569، 571، 577، 589، 590، 597، 598، 599، 600، 609، 629، 630، 632، 633، 639، 640، 649، 650، 651، 652، 657، 662، 663.
آل المصطفی: 594، 597.
آل یس: 539، 543، 546، 625، 639.
الائمة: 3، 4، 10، 17، 22، 23، 28، 29، 31، 32، 36، 38، 39، 78، 82، 91، 110، 111، 112، 113، 122، 127، 131، 134، 146، 172، 173، 220، 231، 235، 244، 245، 261، 263، 280، 283، 285، 314، 317، 334، 337، 338، 355، 361، 372، 374، 376، 378، 381، 390، 401، 404، 421، 438، 442، 445، 455، 462، 481، 483، 487، 488، 492، 505، 513، 515، 523، 526، 533، 534، 535، 547، 565، 573،
577، 579، 581، 582، 587، 589، 590، 597، 598، 601، 602، 606، 608، 612، 614، 623، 624، 626، 630، 638، 642، 643، 646، 649، 654، 657، 659، 660، 661، 666، 668، 670، 671، 680.
ائمه بقیع علیهم السلام: 43، 72، 77، 82، 86.
ص: 709
ابن رسول اللَّه: 91، 97، 113، 118، 119، 137، 224، 238، 290، 312، 315، 318، 320، 321، 322، 326، 327، 335، 336، 337، 339، 340، 345، 346، 348، 353، 354، 355، 358، 359، 360، 361، 366، 369، 372، 373، 374، 379، 380، 382، 384، 386، 388، 395، 404، 408، 420، 421، 423، 461، 462، 473، 483، 485، 496، 504، 507، 514، 516، 526، 616، 617، 618، 620، 643، 644، 645، 653.
ابن نبی اللَّه: 307، 310، 312، 315، 319، 320، 328، 333، 339، 340، 350، 370، 405، 407، 526، 619.
ابناء الحسین: 551.
ابناء رسول اللَّه: 77.
اصحاب الکساء: 80، 441، 445، 605.
اهل البیت: 10، 55، 61، 82، 83، 97، 101، 110، 121، 122، 133، 145، 153، 154، 184، 205، 211، 223، 224، 232، 282، 285، 297، 309، 317، 332، 346، 349، 353، 357، 367، 408، 411، 423، 434، 435، 439، 509، 520، 579، 594، 595، 603، 630، 646، 648، 650، 652.
اهل بیت الرحمة: 125، 153، 456.
اهل بیت رسالت: 97.
اهل بیت رسول اللَّه: 184، 232، 411، 434.
اهل بیت رسول خدا: 521.
اهل بیت محمد صلی الله علیه و آله: 61، 82، 83، 120، 121، 122، 145، 205، 211، 223، 282، 285، 309، 332، 353، 392، 408، 423، 440، 551، 579، 587، 610، 646، 647، 648، 650.
اهل بیت النبوة/ اهل بیت نبیک: 297، 317، 335، 346، 349، 435، 439، 581، 588، 595، 603.
اهل العباء: 170.
اهل محمد صلی الله علیه و آله: 438.
ص: 710
اوصیاء نبی اللَّه: 581.
اولاد رسول اللَّه: 150، 237.
حجج اللَّه: 135، 313، 316، 361، 374، 411، 544، 611، 618، 642، 654.
ذریة رسول اللَّه: 29، 488، 581.
السبطان المنتجبان/ سبطی الرحمة/ سبطی نبی الرحمة/ سبطی نبیک: 69، 518، 607، 616، 629، 653، 665.
سیدا شباب اهل الجنة: 110، 334، 455، 518، 522، 607، 629، 653، 665.
العترة الطاهرة/ عترة المصطفی/ عترة النبی: 151، 165، 443، 481، 567، 602.
عسکریین علیهما السلام: 534، 536، 538.
فرزند رسول خدا: 27، 182، 247، 580.
فرزندان رسول خدا: 237.
کاظمین علیهما السلام: 490، 498.
ص: 711
اسامی و کنیه ها و القاب انبیاء علیهم السلام
آدم صفوة اللَّه علیه السلام: 91، 92، 100، 103، 104، 112، 114، 115، 118، 132، 135، 147، 170، 173، 189، 191، 193، 312، 334، 363، 364، 373، 380، 384، 412، 441، 444، 458، 470، 485، 505، 519، 595، 664، 677.
ابو البشر: 114.
ابو الانبیاء: 118.
ابراهیم خلیل اللَّه علیه السلام/ خلیل الرحمن: 29، 53، 54، 57، 69، 92، 103، 135، 147، 178، 179، 189، 190، 194، 195، 201، 208، 312، 334، 363، 365، 373، 380، 384، 391، 413، 414، 441، 445، 459، 464، 470، 472، 485، 499، 500، 505، 519، 664.
ادریس علیه السلام: 190، 201، 445.
اسحاق علیه السلام: 445.
اسماعیل ذبیح اللَّه علیه السلام/ الذبیح: 165، 237، 413، 445، 459، 471، 519.
ایوب علیه السلام: 413، 445، 470.
خضر علیه السلام: 142، 174، 188، 190، 194، 201، 210، 211، 212، 390.
داود خلیفة اللَّه علیه السلام: 5، 147، 201، 359، 413، 445، 470.
ذو الکفل علیه السلام: 103.
زکریا علیه السلام: 413، 445، 471.
سلیمان بن داود علیهما السلام: 28، 189، 445.
شعیب علیه السلام: 445.
شیث علیه السلام: 444.
صالح علیه السلام: 98، 103، 445.
عزیر علیه السلام: 445.
عیسی بن مریم روح اللَّه علیه السلام: 29، 61، 91، 135، 147، 271، 293، 312، 334، 359، 363،
ص: 712
365، 373، 380، 384، 441، 445، 459، 464، 485، 499، 500، 505، 519، 664.
موسی کلیم اللَّه علیه السلام/ موسی بن عمران: 29، 36، 54، 61، 91، 114، 135، 159، 166، 189، 247، 269، 296، 312، 334، 363، 365، 373، 380، 384، 413، 441، 445، 459، 464، 470، 485، 502، 503، 505، 519، 550، 605، 648، 652، 664.
نوح نبی اللَّه علیه السلام/ شیخ المرسلین: 29، 54، 91، 92، 100، 102، 103، 112، 114، 115، 132، 135، 147، 170، 173، 178، 179، 189، 192، 193، 269، 270، 312، 334، 363، 364، 373، 380، 384، 412، 441، 445، 459، 464، 470، 485، 505، 519، 664.
هارون علیه السلام: 54، 114، 159، 166، 413، 445، 470، 550، 605، 652.
هود علیه السلام: 98، 103، 147، 445.
یحیی علیه السلام: 445.
یعقوب علیه السلام: 445.
یوسف علیه السلام: 445.
یونس علیه السلام/ یونس بن متی/ ذو النون: 103، 189، 196، 203، 413، 445، 470.
اسامی ملائکه
اسرافیل: 229.
جبرئیل/ الروح الامین: 26، 52، 88، 95، 134، 191، 192، 229، 261، 270، 272، 282، 431، 446، 549، 586.
الروح: 368.
روح القدس: 548.
فطرس: 481.
ملک الموت: 261.
میکائیل: 134، 229، 261، 270، 447، 549.
ص: 713
آدم بن اسحاق: 667.
آمنه علیها السلام: 66، 87.
ابان بن تغلب: 99، 218.
ابراهیم بن ابی البلاد: 359.
ابراهیم بن عقبه: 490.
ابراهیم بن محمد همدانی: 74.
ابراهیم بن هاشم: 538.
ابراهیم فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله: 84، 85، 86.
احمد بن ابراهیم: 542.
احمد بن ربیعه: 493.
احمد بن محمد بن خالد برقی: 668.
اسحاق بن عمار: 250، 273.
اسلم بن کثیر الازدی: 397.
اسماء: 85.
اسماعیل فرزند امام صادق علیه السلام: 99.
اصبغ بن نباته: 182، 189، 195، 198، 675.
انس بن کامل الاسدی: 395.
انس بن مالک: 500.
ص: 714
بدر بن معقل الجعفی: 396.
بشار مکاری: 204، 205، 206.
بشر بن خوط الهمدانی: 393.
بشر بن عمر الحضرمی: 395.
بشیر دهّان: 475، 476، 477.
بکر بن محمد: 32.
جابر بن عبداللَّه انصاری: 304، 458، 499، 500، 670.
جابر جعفی: 289، 362، 364.
جبله بن علی الشیبانی: 397.
جعفر بن ابی طالب: 85، 87، 385، 525.
جعفر بن امیر المؤمنین علیه السلام: 392.
جعفر بن عقیل: 393.
جندب: 593.
جندب بن حجر الخولانی: 397.
جون مولی ابی ذر الغفاری: 395.
جوین بن مالک الضبعی: 396.
حارث بن مغیره: 282.
حباب راهب: 500، 501.
حبّه عرنی: 181.
حبیب بن مظاهر الاسدی: 395.
حجاج بن زید السعدی: 396.
حجاج بن مسروق الجعفی: 396.
حجر بن عدی: 670.
حذیفه: 670.
ص: 715
حر بن یزید الریاحی: 395.
حرملة بن کاهل الاسدی: 392، 393.
حسّان بن مهران: 93.
حسّان جمال: 87.
حسن بن جمهور عمّی: 493.
حسن بن زید: 668، 669.
حسن بن علی وشاء: 30، 491.
حسین بن احمد فقیه رازی: 525.
حسین بن ثویر: 349، 487.
حسین بن روح: 612، 627، 670.
حسین بن علی بزوفری: 482.
حسین پسر امام علی نقی علیه السلام: 535.
حسین دختر زاده ابو حمزه ثمالی: 246.
حسین واسطی: 491.
حضرمی: 67.
حکیم بن الطفیل الطائی: 292.
حکیمه خاتون دختر امام محمد تقی علیه السلام: 537.
حلبی: 223، 264.
حمران: 229.
حمزة: 20.
حمزة بن عبدالمطلب: 40، 82، 84، 87، 296، 677.
حمزه فرزند امام موسی علیه السلام: 669.
حمیری: 294، 547.
حنان بن سدیر: 484.
حنظلة بن السعد الشامی 397.
حوّاء: 412، 470.
حیان بن الحارث السلمانی الازدی:
396.
خدیجه/ خدیجة الغراء/ خدیجة الکبری: 66، 87، 248، 352، 373، 445، 526، 552، 665، 670.
خولی بن یزید الأصبحی الأیادی: 392.
داود بن فرقد: 225.
داود صرمی: 660.
ذریح محاربی: 258.
ذوالقرنین: 278.
رشید هجری: 670.
سید رضی: 670.
الرضیع الصغیر: 446.
ریان بن شبیب: 419.
زاهر مولی عمرو بن الحمق الخزاعی:
397.
زراره: 38.
زکریا بن آدم: 490، 667.
زکریا بن ادریس: 667.
زهیر بن بشر الخثعمی: 396.
زهیر بن سلیم الازدی: 397.
زهیر بن القین البجلی: 395.
زید بن الحسن: 668، 669.
زید بن ثبیت القیسی: 396.
زید بن صوحان: 209، 210.
زید بن علی علیه السلام: 98، 201.
زید شحام: 24.
سابور خادم رشید: 292، 293.
سالم مولای ابی حذیفه: 88.
سالم مولی بن المدینة الکلبی: 397.
سالم مولی عامر بن مسلم: 396.
سدیر صراف: 483.
سدیر صیرفی: 217.
سعد اشعری/ سعد بن سعد: 664.
سعد بن عبداللَّه الحنفی: 394.
سعید مولی عمر بن خالد: 397.
سفاح: 185.
سلمان فارسی: 87، 502، 593، 670.
سلمة: 291، 292.
سلیمان [والی]: 623، 625.
سلیمان بن خالد: 97.
سلیمان بن عوف الحضرمی: 394.
سلیمان بن عیسی: 484.
ص: 716
سلیمان بن مهران اعمش: 247، 248، 249.
سلیمان عجلی: 184.
سلیمان مولی الحسین بن امیر المؤمنین علیه السلام: 394.
سوار بن ابی حمیر الفهمی الهمدانی:
397.
سیف بن عمیره: 132، 421، 426، 430.
سیف بن مالک: 396.
شبیب بن الحارث بن سریع: 397.
شبیب بن عبداللَّه النهشلی: 396.
شمر: 423، 426، 450.
شمعون الصفا: 170.
شیخ شهید: 34، 39، 40، 41، 42، 105، 155، 169، 204، 207، 210، 274، 472، 526، 538.
شوذب مولی شاکر: 397.
صالح: 20.
صالح بن عقبه: 421.
صعصعة بن صوحان: 210، 211، 212.
صفوان/ صفوان جمّال/ صفوان بن مهران جمّال: 33، 34، 41، 78، 97، 99، 100، 102، 105، 129، 131، 132، 133، 141، 223، 244، 249، 257، 370، 377، 426، 430، 460، 673.
ضرغامه بن مالک: 396.
شیخ طبرسی: 538.
شیخ طوسی: 78، 79، 86، 120، 291، 292، 409، 481، 487، 496، 536، 538، 577، 651، 661، 670.
عابس بن شبیب الشاکری: 397.
عامر بن جذاعه: 353.
عامر بن صعصعة: 393.
عامر بن مسلم 396.
عامر بن نهشل التمیمی: 393.
عایشه: 35، 236، 237.
ص: 717
عباس [بن عبد المطلب]: 163.
عباس بن علی علیهما السلام/ عباس بن امیر المؤمنین علیه السلام: 37، 329، 376، 382، 385، 392، 399، 402، 460، 474.
عبداللَّه [بن عبد المطلب علیه السلام]: 87.
عبداللَّه بن ابی یعفور: 242.
عبداللَّه بن امیر المؤمنین علیه السلام: 392.
عبداللَّه بن بکیر: 252.
عبداللَّه بن جعفر: 98.
عبداللَّه بن جعفر حمیری: 38، 630.
عبداللَّه بن الحسن بن علی علیه السلام: 392.
عبداللَّه بن الحسین علیه السلام: 392.
عبداللَّه بن حماد: 256.
عبداللَّه بن خشکاره البجلی: 394.
عبداللَّه بن سنان: 244، 432، 433، 437، 674.
عبداللَّه بن عباس: 48.
عبداللَّه بن عروة بن حراق الغفاری: 395.
عبداللَّه بن عقبة الغنوی: 392.
عبداللَّه بن علی: 668، 669.
عبداللَّه بن عمیر الکلبی: 395.
عبداللَّه بن الفضل: 420، 504.
عبداللَّه بن قطیّة النبهانی: 393.
عبداللَّه بن محمد: 651.
عبداللَّه بن مسلم بن عقیل: 393.
عبداللَّه بن النجار: 232.
عبداللَّه بن یزید بن ثبیت القیسی: 396.
عبداللَّه الضبابی: 394.
عبد الجبار بن عبد الوهاب: 669.
عبد الرحمن بن ابی عبداللَّه: 672.
عبد الرحمن بن عبداللَّه بن الکدن الارحبی: 397.
عبد الرحمن بن عروة بن حراق: 395.
عبد الرحمن بن عقیل: 393.
عبد الرحمن بن مسلم الغفاری: 28.
عبد العظیم بن عبداللَّه بن علی بن الحسن بن زید بن الحسن بن علی بن ابی طالب علیه السلام/ حضرت عبد العظیم/ امام زاده عبد العظیم: 468، 511، 668، 669.
عبد الکریم بن طاووس: 96، 120، 129.
عبد المطلب: 86، 87.
عبد الملک الخثعمی: 243.
عبد مناف: 86.
عبد المنعم بغدادی: 391.
عبید اللَّه بن زیاد: 101، 107، 419، 425.
ص: 718
عبید اللَّه بن یزید بن ثبیت القیسی: 396.
عبید اللَّه حلبی: 225.
عثمان: 175.
عثمان بن امیر المؤمنین علیه السلام: 392.
عثمان بن سعید عَمْری: 627.
عثمان بن مظعون: 392.
عطا: 458.
عقبه: 83.
عقیل: 385.
علامه حلّی: 670.
علقمه بن محمد حضرمی: 421، 422، 426، 430.
علی الاصغر [بن الحسین علیه السلام]: 443.
علی بن ابراهیم: 207.
علی بن ابی حمزة: 264.
علی بن بابویه: 667.
علی بن جعفر الصادق علیه السلام: 667.
علی بن الحسن: 668، 669.
علی بن الحسین علیه السلام: 322، 344، 345، 347، 352، 358، 369، 375، 382، 385، 387، 391، 425، 459، 474، 486.
علی بن الخلال: 493.
علی بن طاووس: 120.
علی بن محمد: 225.
علی بن محمد بن عبد الرحمن شوشتری: 210.
علی بن محمد بن الفرات: 493.
علی بن محمد سمری: 627.
علی بن مهزیار: 512.
علی زرگر: 222.
علی الکبیر [بن الحسین علیه السلام]: 446.
عمار: 164، 593، 670.
عمار بن ابی سلامه الهمدانی: 397.
عمار بن حسان بن شریح الطائی: 396.
عمار ساباطی: 85، 361.
عمر: 35، 88.
عمر بن الاحدوث الحضرمی: 397.
عمر بن خالد بن اسد الجهنی: 393.
عمر بن خالد الصیداوی: 397.
عمر بن سعد: 419، 423، 426.
عمران بن کعب الانصاری: 395.
تحفة الزائر ؛ تحفةالزائر ؛ ص718
رو بن سعد بن نفیل الازدی: 393.
عمرو بن صبیح الصیداوی: 393.
عمرو بن ضبیعة الضبعی: 396.
عمرو بن عبداللَّه الجندعی: 398.
عمرو بن قرطة الانصاری: 395.
عون بن عبداللَّه بن جعفر: 393.
ص: 719
فاطمة بنت اسد علیها السلام: 86.
فاطمه دختر موسی بن جعفر علیهم السلام/ حضرت فاطمه معصومه: 664، 666.
فرعون: 413، 470، 648.
قارب مولی الحسین بن علی علیهما السلام: 394.
قاسط بن زهیر التغلبی: 396.
قاسم بن حبیب الازدی: 397.
قاسم بن الحسن بن علی علیهما السلام: 393.
قاسم بن العلاء همدانی: 481.
قاسم فرزند امام موسی علیه السلام: 669.
قطب راوندی: 667.
قعنب بن عمرو النمری: 396.
قنبر: 182، 502، 670.
قیس بن مسهر الصیداوی: 395.
کرش بن زهیر الثعلبی: 396.
شیخ کفعمی: 32، 469.
کلینی: 78، 207، 538.
کنانة بن عتیق: 396.
لقیط بن ناشر الجهنی: 394.
مالک بن عبد بن سریع: 397.
مالک جهنی: 421.
مبشر بن عبد العزیز: 70.
متوکل: 274.
مجمّع بن عبداللَّه العائذی: 396.
محمد ازدی: 291.
محمد باقر بن محمد تقی: 3.
محمد بن ابی الرّواد رواسی: 212.
محمد بن ابی سعید بن عقیل: 394.
محمد بن احمد بن داود: 225.
محمد بن احمد صفوانی: 168.
محمد بن اسماعیل: 421، 672.
محمد بن امیر المؤمنین علیه السلام: 392.
محمد بن بابویه [شیخ صدوق]: 640، 643.
محمد بن جعفر دهان: 212.
محمد بن الحسن بن الولید: 516.
محمدبن الحسین بن سفیان البزوفری: 548.
ص: 720
محمد بن الحنفیة: 80، 98.
محمد بن خالد طیالسی: 132، 426.
محمد بن سائب: 98.
محمد بن سلیمان: 512.
محمد بن سنان: 490.
محمد بن عبداللَّه بن جعفر: 393.
محمد بن عبداللَّه بن المطلب الشیبانی:
623.
محمد بن عبداللَّه حمیری: 539.
محمد بن عثمان عَمْری: 70، 71، 542، 627.
محمد بن علی بن قرة: 547.
محمد بن علی طرازی: 470.
محمد بن غالب اصفهانی: 391.
محمد بن قولویه: 667.
محمد بن مسعود: 52.
محمد بن مسلم: 97، 221، 228، 280، 676.
محمد بن مسلم ثقفی: 169، 301.
محمد بن المشهدی: 77، 79، 87، 107، 118، 132، 142، 204، 207، 210، 247، 330، 364، 377، 391، 444، 472، 473، 547، 556، 589.
محمد بن موسی: 667.
محمد بن هارون: 470.
محمد حمیری: 295.
مرة بن منقذ بن النعمان العبدی: 391.
سید مرتضی: 457، 670.
مرد حنبلی: 493.
مریم علیها السلام: 271، 499.
مسعده: 240.
مسعود بن الحجاج: 396.
مسلم بن عقیل: 180، 198، 200.
مسلم بن عوسجة الاسدی: 394.
معاویة بن ابی سفیان: 425.
معاویة بن عمار: 58، 84، 142، 218، 220، 294، 353.
معتصم: 155.
معلّی بن خنیس: 680.
مفضّل/ مفضل بن عمر: 91، 106، 265، 301، 362، 363، 364، 674.
شیخ مفید: 34، 75، 105، 115، 132، 155، 169، 330، 401، 405، 444، 472، 523، 567، 597، 601، 602، 670.
مقتدر: 493.
مقداد: 593، 605، 670.
منجح مولی الحسین بن علی علیهما السلام: 394.
منصوری: 537.
ص: 721
موسی بن عبد العزیز: 292.
موسی بن عیسی: 292، 293.
موسی بن القاسم: 237.
موسی مبرقع فرزند امام محمد تقی علیه السلام: 666.
میثم تمّار: 670.
نافع بن هلال البجلی المرادی: 395.
شیخ نجاشی: 668.
نعمان پادشاه عرب: 102.
نعیم بن العجلان الانصاری: 395.
نمرود: 413، 470.
واعظ اهل حجاز: 27.
هارون الرشید: 96، 292، 506، 509.
هارون بن خارجه: 190.
هانی بن ثبیت الحضرمی: 392.
هشام: 48.
یزید بن حصین الهمدانی المشرقی القارئ المجدّل: 395.
یزید بن زیاد بن المظاهر الکندی: 397.
یزید بن عمر: 99.
یزید بن معاویه: 419، 420، 425، 480.
یزید بن وقاد: 392.
یزید طبیب: 493.
یوحنّا طبیب نصرانی: 292، 293.
یوسف کناسی: 142، 354، 407.
یوشع وصی حضرت موسی علیه السلام: 502.
یونس: 239.
یونس بن ظبیان، 100، 101، 116، 120، 349، 416.
یونس بن عبد الرحمن: 559.
یونس بن یعقوب: 73.
ص: 722
ابن آکلة الاکباد: 320، 321، 327، 341، 424.
ابن أبی رواد رواسی: 211.
ابن أبی عمیر: 106.
ابن أبی نجران: 511.
ابن ابی نصر: 53، 57، 68، 72، 73، 154، 465، 508.
ابن ابی یعفور: 235، 275، 508.
ابن ادریس: 274.
ابن بابویه: 52، 64، 120، 126، 207، 496، 514، 580، 669.
ابن بکیر: 221.
ابن سمیه 321، 327.
ابن سنان: 437.
ابن شهرآشوب: 501.
ابن طاووس/ سید بن طاووس: 5، 21، 74، 75، 79، 105، 168، 169، 212، 225، 246، 290، 364، 365، 383، 389، 391، 405، 410، 412، 437، 441، 462، 470، 472، 481، 514، 547، 556، 589، 597، 601، 603، 620، 670.
ابن عیاش: 32، 76، 391، 482، 497، 538.
ابن فضال: 56.
ابن قولویه: 78، 120، 246، 516، 535، 615، 669.
ابن کشمرد: 623، 624، 625.
ابن مرجانه: 423، 425.
ابن ملجم: 98.
ابن نباته: 188.
ابن هبیره: 292.
ابو إلیاس: 645.
ابو بصیر: 21، 32، 33، 59، 94، 102، 304.
ابوبکر: 35، 88، 646.
ابوبکر بن الحسن علیه السلام: 392.
ابو ثمامة عمر بن عبداللَّه الصائدی: 397.
ابو جعفر دوانیقی: 100، 129، 237.
ابو الحسن [علی بن الحسین علیه السلام]: 323.
ابو الحسن ضرّاب اصفهانی: 577.
ابو الحسن قادسی: 487.
ابو حمزه ثمالی: 40، 102، 196، 197، 246، 279، 305، 399، 401، 403.
ابو الدوانیق: 648.
ابوذر: 87، 670.
ص: 723
ابو سعید مدائنی: 235، 329.
ابو سفیان: 425.
ابو شعیب خراسانی: 94.
ابو صالح: 20.
ابو الصلت الهروی: 515.
ابو طالب: 66، 86، 87.
ابو الطیب: 534، 535.
ابو العادیة الفزاری: 164، 165.
ابو العباس سفّاح: 102.
ابو عبداللَّه بن مسلم بن عقیل: 393.
ابو عبیدة بن الجراح: 88.
ابو الفضل العباس بن امیر المؤمنین علیهما السلام:
392، 402.
ابو القاسم حسین بن روح: 670.
ابو القاسم عباس بن علی علیه السلام: 460.
ابو القاسم عبد العظیم بن عبداللَّه: 669.
ابو قرة: 98.
ابو لبابه: 60، 61، 62.
ابو الهیجاء: 623، 625.
ابو الوفاء شیرازی: 645.
ابو وهب قصری: 90.
ام ایمن: 25.
ام سعیده: 215.
ام المؤمنین/ خدیجه علیها السلام: 526.
پسر بکیر: 221، 252.
پسر شبیب: 419، 420.
پسر مارد: 93.
پسر نباته: 182.
پسر نوح علیه السلام: 178.
فرزند نوح علیه السلام: 100.
ص: 724
آبه: 513.
احد/ کوه احد: 66، 84، 174، 260.
باب الفیل: 188، 194.
بابل: 189.
بازار بقیع: 63، 74.
باغ بهشت/ باغهای بهشت: 58، 59، 191، 194، 268، 273، 507.
بصره: 175، 350.
بالای سر امیر المؤمنین علیه السلام: 104، 119، 131، 132، 426.
بالای سر حضرت رسول صلی الله علیه و آله: 64.
بانقیاء: 178، 179.
بدر: 66، 87، 174.
براثا: 499، 500، 501.
بغداد: 21، 182، 226، 490، 492، 493، 498، 501، 502، 512.
بغداد کهنه: 96.
البقعة المبارکة [مدفن النبیّ صلی الله علیه و آله]: 50.
بقیع/ قبرستان بقیع: 43، 48، 52، 72، 74، 78، 86، 673، 674.
بلخ: 186.
البلد الأمین: 188.
البلد الحرام: 54.
بهشت: 27، 28، 29، 30، 45، 46، 48، 58، 59، 60، 73، 75، 91، 133، 179، 184، 185، 186، 189، 203، 214، 215، 216، 228، 230، 233، 234، 243، 247، 249، 251، 252، 258، 259، 260، 261، 268، 269، 272، 273، 297، 350، 418، 419، 420، 422، 431، 433، 437، 466، 467، 472، 480، 490، 492، 503، 505، 506، 507، 511، 513، 515، 664، 675.
البیت الحرام: 54، 335، 451، 652.
بیت الطشت: 195.
بیت المعمور: 179، 268، 505.
بیت المقدس: 28، 188، 270.
بیوت النبی صلی الله علیه و آله: 33، 45، 49.
ص: 725
تربت امام حسین علیه السلام/ خاک قبر امام حسین علیه السلام: 267، 268، 269، 275، 276، 277، 278، 279، 280، 282، 284، 285، 286، 288، 289، 291، 292، 293، 294، 295، 296، 297، 445، 446، 447، 469، 481.
تنور نوح علیه السلام: 193.
تهامه: 233.
ثویّ: 106.
جحفه: 87.
جسر [بغداد]: 492.
الجنّة/ الجنان/ جنّات النعیم: 19، 134، 170، 314، 320، 323، 327، 328، 334، 339، 361، 393، 401، 404، 405، 415، 451، 455، 472، 518، 522، 530، 536، 540، 545، 548، 550، 555، 561، 583، 590، 595، 605، 607، 616، 629، 648، 653، 662، 666، 676.
جنت عدن: 182.
جنّة المأوی: 445.
جهنّم/ الجحیم/ لظی: 93، 133، 150، 170، 216، 226، 229، 232، 234، 259، 262، 269، 293، 325، 327، 335، 342، 343، 350، 356، 376، 431، 468، 472، 474، 503، 510، 511، 513، 515، 536، 583، 597.
جیحان: 184.
چهار بقعه از زمین: 179، 268، 505.
چهار سوق کنده: 188.
چهار شهر: 187.
چهار نهر: 184.
حایر امام حسین علیه السلام/ الحیر: 39، 247، 248، 250، 253، 265، 267، 268، 273، 274، 279، 282، 302، 312، 325، 328، 345، 349، 369، 371، 372، 379، 399، 404.
حجره حضرت رسول صلی الله علیه و آله: 72.
ص: 726
حرم [امام حسین علیه السلام]: 366، 372، 376، 379، 383، 384، 387، 443، 449، 469.
حرم [امام زمان «عج»]: 569.
الحرم/ حرم خدا: 189، 204، 252، 384، 463، 569.
حرم رسول خدا صلی الله علیه و آله: 189، 204، 284.
حرم علی بن ابی طالب علیه السلام: 189.
الحلّ والحرام: 54، 451.
حلّة: 226.
حوض کوثر: 28، 259، 261، 404، 522، 556، 608.
حیره: 97، 99، 100، 101، 102، 116، 179، 249، 426، 476.
خاک ذو القرنین: 278.
خاک قبور انبیا و ائمه علیهم السلام: 280.
خانه آدم علیه السلام: 189.
خانه ابراهیم علیه السلام: 201.
خانه ادریس علیه السلام: 189، 190.
خانه امیر المؤمنین علیه السلام: 60، 74، 82، 198.
خانه جعفر صادق علیه السلام: 82، 87.
خانه زین العابدین علیه السلام: 87.
خانه عسکریّین علیهما السلام: 534.
خانه عیسی علیه السلام: 499.
خانه فاطمه علیها السلام: 73، 74.
خانه کعبه: 25، 37، 91، 252.
خانه مریم علیها السلام: 499.
خانه نوح علیه السلام: 189.
خانه های رسول خدا صلی الله علیه و آله: 33، 35، 60، 74.
خراسان: 228، 503، 504، 505، 506، 507، 512.
خورنق: 179.
خیامک (امام حسین علیه السلام): 450.
خیبر: 66، 171، 175.
خیمه ابوبکر و عمر: 88.
دار بقاء/ دار البقاء: 364، 398، 583، 606.
دار الخلود: 392.
دار السلام: 191، 327.
دار الفناء: 606.
دار القرار: 454.
ص: 727
دار الکرامة: 481.
دار المقامة: 395.
دار النبوّة والرسالة: 593.
دار النعیم: 402.
دار الهجرة: 594.
دجله: 186.
در کنده [مسجد کوفه]: 188، 196.
دروازه نجف: 107.
درگاه فاطمه علیها السلام: 62، 63.
درگاه معصومین علیهم السلام: 580.
دکّه حضرت صادق علیه السلام: 198.
دکة القضا: 195.
دکّه میان مسجد: 195.
دمشق: 271، 350.
ده سرخ: 514.
دیر: 500، 501.
ذی طوی: 553.
رابغ: 87.
ربذه: 87.
رصافه: 180.
الرضوان: 586، 590.
رضوی: 553.
الرکن والمقام: 54.
رواق [امیر المؤمنین علیه السلام]: 109.
روحا: 204.
روضه [النبی صلی الله علیه و آله]: 3.
روضه [بین منبر و قبر پیامبر صلی الله علیه و آله]: 59، 72، 73.
روضه حضرت امیر المؤمنین علیه السلام: 36، 95، 629.
روضه حضرت امام حسین علیه السلام: 36، 225، 274، 299، 304، 363، 365، 373، 376، 380، 389، 400، 473، 482، 514، 517، 523، 631.
روضه عباس بن امیر المؤمنین علیهما السلام: 399، 400.
روضه امام علی نقی علیه السلام: 537.
روضه مقدّسه رضویّه: 514، 517، 523.
روضه مقدّسه عسکریّین علیهما السلام: 534، 535، 536، 537.
روضه موسی بن جعفر علیهما السلام: 491، 534.
روضه های مقدّس [معصومین علیهم السلام]: 32، 33، 589، 590، 612، 615.
ری: 668.
ص: 728
زمزم: 445.
زورا: 498.
زیر ناودان [مسجد رسول اللَّه صلی الله علیه و آله]: 62.
ستون أبی لبابه: 60، 61، 62.
ستون پنجم [مسجد کوفه]: 197، 198.
ستون توبه: 63.
ستون چهارم [مسجد کوفه]: 198.
ستون خلوق: 60، 65.
ستون سوّم [مسجد کوفه]: 198.
ستون نزدیک سر حضرت رسول صلی الله علیه و آله:
60.
ستون نزدیک مقام نبی صلی الله علیه و آله: 58، 61.
ستون هفتم [مسجد کوفه]: 194، 195، 196، 197، 198.
سدرة المنتهی: 445.
سر اندیب: 91.
سرداب مقدس غیبت: 539، 547، 567، 570، 572، 574، 642.
سرّ من رأی: 534.
سقر: 325، 343، 597.
سکّة الموالی: 668، 669.
سناباد: 514.
سوق اللیل: 59.
سیحان: 184.
شاطئ الوادی الایمن: 186.
شام: 99، 101، 420.
شریعه صادق علیه السلام: 376.
شط فرات: 371.
شعب أبی طالب: 66.
الصفا: 445.
صفرا: 87.
صفّه: 180، 198، 207.
ضرایح مطهره أنبیاء: 3.
ضرایح مقدّسه معصومین علیهم السلام: 574، 663.
ص: 729
ضریح [امام حسین علیه السلام]: 224، 232، 304، 365، 368، 369، 374، 375، 379، 380، 381، 382، 383، 384، 386، 389، 402، 403، 405، 412، 457، 462، 474.
ضریح امام رضا علیه السلام: 517، 520، 526، 529، 530، 531.
ضریح عباس بن امیر المؤمنین علیهما السلام:
400، 402.
ضریح عسکریّین علیهما السلام: 535، 536.
ضریح مقدس [أمیر المؤمنین علیه السلام]: 120، 150، 155، 169، 433.
ضریح مقدّس [کاظمین علیهما السلام]: 494.
ضریح منوّر هر یک از [معصومین علیهم السلام]:
36، 37، 41، 590، 591، 595، 602، 609، 633.
طور سینا: 103.
طور سینین: 187، 188.
طوس: 179، 268، 504، 505، 506، 507، 510، 511، 513، 515، 516.
عالج: 233.
عتبات مقرّبان: 3، 34.
عتبه [امیر المؤمنین علیه السلام]: 109.
عراق: 27، 96، 237.
عرفات: 237، 476، 477.
عریض: 667.
غاضریّه: 246، 269، 270، 403، 458.
غرفه مادر ابراهیم: 84، 85.
غریّ: 91، 97، 100، 102.
فرات: 177، 184، 185، 186، 231، 256، 260، 270، 272، 281، 302، 303، 307، 308 340، 350، 354، 371، 377، 399، 416، 458، 463، 477.
قائم: 97.
قادسیّه: 100، 237.
قبّه شریفه [امام حسین علیه السلام]: 383، 445، 446، 447.
ص: 730
قبّه منوّره [امیر المؤمنین علیه السلام]: 106، 155.
قبر آمنه و عبداللَّه رضی اللَّه عنها: 87.
قبر ابراهیم علیه السلام: 103.
قبر امام امیر المؤمنین علیه السلام: 25، 27، 69، 94، 95، 98، 99، 100، 102، 103، 106، 110، 111، 113، 116، 126، 129، 140، 141، 154، 168، 189، 193، 242، 279.
قبر امام حسن علیه السلام: 25، 69، 279.
قبر امام حسن عسکری علیه السلام: 535.
قبر امام حسین علیه السلام: 13، 25، 27، 69، 92، 94، 113، 132، 137، 141، 183، 189، 193، 214، 218، 219، 220، 221، 223، 225، 228، 231، 233، 234، 235، 237، 239، 240، 242، 243، 245، 246، 247، 249، 251، 252، 255، 258، 259، 260، 263، 264، 268، 271، 272، 273، 275، 278، 279، 287، 292، 300، 302، 303، 305، 307، 309، 310، 311، 323، 329، 334، 354، 360، 365، 366، 372، 382، 386، 403، 405، 406، 409، 416، 419، 421، 426، 433، 443، 444، 452، 458، 459، 465، 466، 467، 468، 469، 470، 472، 473، 474، 475، 476، 477، 478، 479، 480، 481، 483، 484، 485، 486، 511، 525.
قبر امام رضا علیه السلام: 505، 507، 515، 516، 517، 521، 525، 531.
قبر امام علی نقی علیه السلام: 535.
قبر امام موسی کاظم علیه السلام: 490، 491، 492، 493، 495، 496.
قبر امامزاده حمزه: 669.
قبر حکیمه خاتون: 537،.
قبر حمزة بن عبد المطلب علیه السلام: 82، 84، 87.
قبر حضرت رسول صلی الله علیه و آله: 25، 47، 51، 52، 54، 56، 59، 64، 65، 66، 68، 69، 279، 492.
قبر سلمان رضی الله عنه: 502.
قبر صالح علیه السلام: 98، 103.
قبر عباس بن علی علیهما السلام: 376، 382، 399، 401، 460، 474.
قبر عبد العظیم علیه السلام: 669.
قبر علی بن جعفر صادق علیه السلام: 667.
قبر علی بن الحسین علیهما السلام: 80، 322، 344، 352، 369، 382، 391، 459، 486، 505.
قبر فاطمة بنت رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: 69، 72، 73، 74.
قبر فاطمه بنت اسد رضی اللَّه عنها: 86.
قبر فاطمه معصومه علیها السلام: 664.
قبر قنبر رضی الله عنه: 502.
ص: 731
قبر مسلم رضی الله عنه: 180، 198.
قبر نوح علیه السلام: 102، 103.
قبر هود علیه السلام: 98، 103.
قبر یونس علیه السلام: 303.
قبرستان کوفه: 98، 106.
قبرهای اوصیای پیغمبران: 204، 252.
قبرهای پیغمبران: 204، 252.
قبرهای حجتهای خدا: 69.
قبرهای شهیدان: 93، 252، 677.
قبرهای شهیدان آل محمد صلی الله علیه و آله: 229.
قبرهای قریش: 496.
قبرهای مؤمنان: 672، 675، 676، 677، 678، 679.
قبور/ قبرهای ائمّه علیهم السلام: 29، 30، 38، 41، 69، 78، 82، 263، 484، 505، 598، 626.
قبور ائمّه بقیع علیهم السلام: 72، 78، 82.
قبور شهدا [کربلا]: 347، 358، 369، 405، 459.
قبور شهدای احد: 82، 84، 85، 677.
قبور مقدسه حضرت رسول و ائمه علیهم السلام: 23، 460، 586.
قم: 513، 515، 664، 666، 667.
کربلا/ کربلای معلّی: 36، 99، 107، 179، 236، 241، 248، 249، 252، 265، 267، 268، 269، 270، 272، 330، 331، 376، 386، 391، 392، 418، 419، 446، 469، 479، 483، 505، 512، 552، 595.
کرخ: 96.
کرمان: 645.
کعبه معظّمه: 25، 37، 91، 170، 190، 239، 252، 268، 269، 270، 276، 367، 394، 594.
کوفه: 91: 94، 97، 98، 99، 101، 102، 103، 106، 129، 177، 179، 180، 181، 182، 185، 187، 188، 189، 190، 201، 203، 204، 207، 217، 242، 247، 248، 257، 265، 278، 291.
کوه طور: 36.
محراب میان مسجد [کوفه]: 198.
المحشر: 555.
محل سر مبارک امام حسین علیه السلام: 100.
محلّ شهادت امام حسین علیه السلام: 272.
محل منبر قائم آل محمد صلی الله علیه و آله: 100، 132.
محلّ النعیم: 474.
ص: 732
محل نماز ابراهیم علیه السلام: 190.
محل نماز پیغمبران علیهم السلام: 191.
محل نماز خضر علیه السلام: 190.
محل نماز من (علی علیه السلام): 190.
محل نماز مهدی عجل اللَّه فرجه: 190.
مدائن: 502.
مدفن سر امام حسین علیه السلام: 100، 104.
مدینه: 39، 49، 60، 62، 64، 65، 66، 67، 70، 74، 82، 83، 87، 90، 97، 188، 189، 224، 265، 276، 280، 426، 512.
مراقد أنبیاء: 3، 96، 670.
مرقد امام زاده حمزه: 669.
مرقد عبد العظیم حسنی: 668.
مساجد معروفه: 210.
مساجد کوفه: 177.
مسجد احزاب: 84، 85.
مسجد اشعث: 203.
مسجد أقصی: 191، 192.
مسجد امیر المؤمنین علیه السلام: 87.
مسجد براثا: 498، 501.
مسجد بنی ظفر: 203.
مسجد بنی کاهل: 212.
مسجد ثقیف: 203.
مسجد جامع مدینه: 291.
مسجد جدیر: 203.
مسجد جعفی: 203، 212.
مسجد الحرام: 54، 60، 264، 265.
مسجد حمراء: 203.
مسجد حنّانه: 63، 107، 118.
مسجد خلوت: 82.
مسجد رسول صلی الله علیه و آله/ مسجد النبیّ صلی الله علیه و آله:
60، 64، 68، 85، 175، 264، 265.
مسجد زید بن صوحان: 209، 210.
مسجد سقیا: 82.
مسجد سلمان فارسی رضی الله عنه: 87.
مسجد سماک: 203.
مسجد سهلة: 201، 202، 203، 204، 205، 207، 208، 212.
مسجد شمس: 502.
مسجد صعصعة بن صوحان: 210، 211، 212.
مسجد غدیر خم: 87.
مسجد غنی: 203، 212.
مسجد فاطمه علیها السلام: 82.
مسجد فتح: 82، 85.
مسجد فضیخ: 84، 85.
مسجد قبا: 82، 83، 84، 85.
مسجد کوفه: 39، 91، 96، 99، 102، 103، 180، 187، 189، 190، 191، 192، 193، 194، 196، 197، 198، 199، 200، 201، 207، 265.
ص: 733
مسجد مدینه: 60.
مسجد یونس بن متّی علیه السلام: 203.
مسجدهای مبارک: 203.
مسجدهای ملعون: 203.
مسجدی که منافقان به حیله و مکر بنا کردند: 85.
مسکن و محل نماز رسول خدا صلی الله علیه و آله: 84.
مشاهد شریفه: 37، 50، 200، 367، 402، 589، 597.
مشاهد مدینه: 84.
المشعر الحرام: 54، 451.
مشهد امیر المؤمنین علیه السلام: 169.
مشهد کاظمین علیهما السلام: 498.
المشهد المعظم (امام حسین علیه السلام): 453.
المشهد المعظّم (عباس بن علی علیه السلام): 402.
مشهدک (امام حسین علیه السلام): 366، 372، 374، 376، 379، 383، 387.
مشهده (امام رضا علیه السلام): 531.
مشهده (امام زمان «عج»): 571.
مشهده (هر یک از ائمه علیهم السلام): 597.
مصرع/ مصرع بدنک (امام حسین علیه السلام):
450، 469.
مقابر مسلمانان: 678.
مقام ابراهیم علیه السلام: 195، 451.
مقام امام امیر المؤمنین علیه السلام: 195.
مقام امام حسن علیه السلام: 198.
مقام امام زین العابدین علیه السلام: 198.
مقام جبرئیل: 61، 62، 63، 198.
مقام حضرت رسول صلی الله علیه و آله: 55، 58، 60، 61، 62.
مقام خضر علیه السلام: 194.
مقبرة الصفا: 181.
تحفة الزائر ؛ تحفةالزائر ؛ ص733
ه معظّمه: 39، 47، 66، 84، 87، 170، 189، 224، 236، 265، 276، 420، 451، 477، 504، 577.
منبر (رسول اللَّه صلی الله علیه و آله) 51، 55، 58، 59، 60، 63، 64، 72، 73.
منزل پیغمبران و اوصیا و صالحان: 204.
منی: 170، 479.
موته: 87.
موضع سر امام حسین علیه السلام: 101، 107.
موضع سر رسول خدا صلی الله علیه و آله: 51.
موضع قبر امیر المؤمنین علیه السلام: 96، 97، 101، 102.
موضع قدم رسول خدا صلی الله علیه و آله: 87.
موقف الحساب: 390.
موقف عرفات: 476، 477.
موقف علی علیه السلام: 233.
ص: 734
میان قبر و منبر: 60، 72، 73.
میان منبر و خانه/ خانه های من (رسول اللَّه صلی الله علیه و آله): 58، 60.
میدان کوفه: 96.
ناحیه پاهای علی بن الحسین علیهما السلام: 345.
ناحیه قصر ابن هبیرة: 292.
النار: 9، 11، 134، 142، 145، 149، 151، 293، 307، 311، 316، 321، 325، 333، 336، 340، 341، 351، 356، 362، 370، 378، 386، 390، 410، 452، 453، 456،
461، 472، 540، 545، 561، 566، 568، 571، 580، 583، 586، 587، 605، 609، 610، 638، 662، 675.
ناودان [مسجد رسول اللَّه صلی الله علیه و آله]: 62، 63.
نجف/ نجف اشرف: 36، 91، 92، 97، 98، 100، 102، 103، 106، 107، 116، 130، 132، 177، 178، 179، 180، 181، 182، 183، 188، 191، 193، 226، 237، 268، 426، 505، 512، 670.
نزد پای امام حسین علیه السلام: 322، 375، 391.
نزد پای امام رضا علیه السلام: 521.
نزد پای قبر [امیر المؤمنین علیه السلام]: 113.
نزد سر امام رضا علیه السلام: 521.
نزد سر مبارک آن حضرت (امام حسین علیه السلام): 368، 390، 410، 412، 474.
نزدیک روضه و منبر [رسول اللَّه صلی الله علیه و آله]: 63.
نزدیک سر علی بن الحسین علیهما السلام: 358.
نزدیک سرمبارک [امیرالمؤمنین علیه السلام]: 151.
نهر بلخ: 186.
نهر دجله: 186.
نهر علقمی: 330، 376.
نهر فرات: 370، 416، 475.
نهر کربلا: 187.
نهر الکوثر: 555.
نیل/ نیل مصر: 184، 186.
نینوی: 403.
الواد المقدس: 36.
وادی السلام: 182.
ی
یمن: 181، 182.
ص: 735
1- اجازات الحدیث، سید احمد حسینی اشکوری/ انتشارات کتابخانه آیةاللَّه مرعشی نجفی، قم، چاپ اول، 1410 ه. ق.
2- احتجاج طبرسی، احمد بن علی بن ابی طالب طبرسی/ نشر المرتضی، مشهد مقدس، 1403 ه.
3- ارشاد، شیخ مفید/ کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، قم، 1413 ه. ق، چاپ اول.
4- ارشاد القلوب، حسن بن محمد دیلمی/ منشورات الرضی، قم.
5- استبصار، شیخ طوسی/ دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1390 ه. ق، چاپ سوم.
6- اعیان الشیعة، سید محسن أمین/ دارالتعارف، بیروت، 1403 ه. ق- 1983 م.
7- اقبال الاعمال، علی بن موسی بن جعفر بن طاووس/ دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1414 ه. ق، چاپ اول.
8- الأمان، سید علی بن طاووس/ مؤسسه آل البیت علیهم السلام، قم، 1409 ه. ق، چاپ اول.
9- امالی صدوق، شیخ صدوق/ مؤسسه اعلمی بیروت، 1400 ه. ق، 1980 م، چاپ پنجم.
10- امالی طوسی، شیخ طوسی/ مکتبة الداوری، قم.
11- امل الآمل، محمد بن حسن (حرّ عاملی)/ ناشر دارالکتاب الاسلامی، مطبعة نمونه قم، 22/ 11/ 1362.
12- اندیشه سیاسی علامه مجلسی، ابوالفضل سلطان محمدی، ناشر بوستان کتاب قم.
13- انوار نعمانیه، سید نعمت اللَّه جزائری، مؤسسه أعلمی، بیروت، 1404 ه. ق، چاپ چهارم.
ص: 736
14- بحارالانوار، علامه مجلسی/ دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1374 ش، چاپ سوم.
15- بشارة المصطفی، محمد بن علی طبری/ المکتبة الحیدریة، نجف اشرف، 1383 ش، 1963 م، چاپ دوم.
16- بصائر الدرجات، صفّار قمی/ مکتبة المرعشی، قم، 1404 ه. ق.
17- البلد الأمین، شیخ ابراهیم کفعمی.
18- تاج العروس، سید محمدمرتضی حسینی زبیدی/ دارالفکر، بیروت، 1414 ه. ق، 1994 م.
19- تاج الموالید (ضمن مجموعه نفیسه)، شیخ طبرسی/ مکتبه بصیرتی، قم.
20- تاریخ الأئمّة (ضمن مجموعه نفسیه)، ابن أبی الثلج بغدادی/ مکتبه بصیرتی، قم.
21- تاریخ بغداد، خطیب بغدادی/ دارالکتب العلمیة، بیروت، 1417 ه. ق، 1977 م، چاپ اوّل.
22- تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر/ دارالفکر للطباعة والنشر، بیروت، 1421 ه. ق، 2000 م.
23- تذکرةالقبور، آیةاللَّه شیخ عبدالکریم گزی، چاپخانه اسماعیلیان- قم، 1371 ش، چاپ اول.
24- تراجم الرجال، سید احمد حسینی/ مطبعة الخیام، قم 1404 ه. ق.
25- تفسیر عیاشی، محمّد بن مسعود بن عیّاش السلمی/ مکتبه علمیه اسلامیه، تهران، 1380 ش.
26- تفسیر فرات، فرات بن ابراهیم بن فرات الکوفی/ مؤسسه چاپ و نشر وابسته به وزارت ارشاد اسلامی، تهران، 1410 ه. ق، 1991 م، چاپ اوّل.
27- تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی/ دارالکتاب للطباعة والنشر، قم، 1387 ش.
28- تلامذه علامه مجلسی، سید احمد حسینی، مطبعه خیام- قم، 1410 ه. ق، چاپ اول.
ص: 737
29- توحید، شیخ صدوق/ مؤسسه نشر اسلامی، قم، 1398 ه. ق، 1357 ش.
30- تهذیب الأحکام، شیخ طوسی، دارالکتب الاسلامیه، 1365 ش، چاپ چهارم.
31- ثواب الأعمال، شیخ صدوق/ مکتبه صدوق، تهران، 1391 ه. ق.
ج
32- جامع الرواة، محمد بن علی اردبیلی/ مکتبة المصطفوی، قم.
33- جامع عباسی، شیخ بهائی رحمه الله.
34- جعفریات (ضمن قرب الاسناد)، محمد بن محمد الاشعث الکوفی/ مکتبة نینوی الحدیثه، تهران.
35- جمال الاسبوع، علی بن موسی بن طاووس/ منشورات الرضی، قم، 1330 ش.
36- جمع پریشان، مختاری/ انتشارات دلیل ما.
37- حدائق المقربین، میر محمد صالح خاتون آبادی.
38- الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الأربعة/ صدر الدین محمد شیرازی، مطبعة الحیدری، طهران، 1383 ش، (مکتبة المصطفوی- قم).
39- خاتمة المستدرک، محدث نوری، مطبعه ستارة- قم، 1415 ه. ق، چاپ اول.
40- خرائج وجرائح، قطب الدین راوندی/ مؤسسه الامام المهدی علیه السلام، قم، 1409 ه ق.
41- الخصال، شیخ صدوق/ مؤسسه نشر إسلامی، قم، 1403 ه. ق، 1362 ش.
42- دروس، شهید اول/ مؤسسه نشر اسلامی، قم، 1414 ه. ق، چاپ اول.
43- الدروع الواقیه، علی بن موسی بن جعفر بن طاووس/ مؤسسه نشر اسلامی، قم 1414 ه. ق، چاپ اوّل.
44- دعوات راوندی، قطب الدین راوندی/ مؤسسه الامام المهدی علیه السلام، قم 1407 ه. ق، چاپ اوّل.
ص: 738
45- دلائل الإمامة، محمد بن جریر بن رستم طبری/ منشورات الرضی، قم، 1363 ش.
46- الذریعة، حاج آقابزرگ تهرانی/ مؤسسه اسماعیلیان، قم.
47- ذکری الشیعة، شهید اوّل/ مؤسسه آل البیت علیهم السلام، قم، 1419 ه. ق، چاپ اوّل.
48- رجال کشی، شیخ طوسی/ مؤسسه آل البیت علیهم السلام، قم، 1404 ه. ق.
49- رساله آداب سلوک حاکم با رعیت، مرحوم مجلسی.
50- رجال نجاشی، نجاشی/ مؤسسه نشر اسلامی، قم، 1413 ه. ق، چاپ چهارم.
51- رساله اربعة ایام ضمیمه مزار آقا حسین خوانساری
52- روضات الجنات، میرزا محمدباقر الموسوی خوانساری/ الدار الاسلامیة- بیروت، 1411 ه. ق، چاپ اول.
53- روضة الواعظین، فتّال نیشابوری/ منشورات الرضی، قم 1368 ش، چاپ سوم.
54- ریاض السیاحه، حاج زین العابدین.
ریاض العلماء، میرزا عبداللَّه افندی.
55- ریحانة الأدب، محمدعلی مدرس تبریزی/ چاپخانه حیدری، 1374 ش، چاپ چهارم.
56- زندگی نامه علامه مجلسی، سید مصلح الدین مهدوی/ سازمان چاپ و انتشارات، 1378 ش، چاپ اول.
57- سرائر، ابن ادریس حلّی/ مؤسسه نشر اسلامی، قم، 1414 ه. ق، چاپ سوم.
58- سفینةالبحار، حاج شیخ عباس قمی/ انتشارات کتابخانه محمودی.
ش
59- شرح نهج البلاغه، ابن أبی الحدید/ دار إحیاء الکتب العلمیّة، بیروت، 1386 ه. ق، 1967 م، چاپ دوم.
ص: 739
60- صحیفة الإمام الرضا علیه السلام، تحقیق مؤسسه الإمام المهدی علیه السلام، قم، 1408 ه. ق، 1366 ش.
61- صحیفه نور، مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1362 ش، بهمن ماه.
62- عتیق غروی (بنا بر نقل بحارالانوار).
63- عدّة الداعی، احمد بن فهد حلّی/ دار الکتاب الاسلامی، 1407 ه. ق، 1987 م، چاپ اوّل.
64- عقل سرخ، محمدرضا حکیمی/ انتشارات دلیل ما، چاپ دوم، 1384 ش.
65- علل الشرائع، شیخ صدوق/ مطبعة الحیدریة، نجف اشرف، 1385 ش، 1966 م.
66- عیون أخبار الرضا علیه السلام، شیخ صدوق/ مطبعة الحیدریة، نجف أشرف.
67- الغیبة، سید علی بن عبد الحمید (بنا بر نقل بحارالانوار).
68- فرحة الغری، سید عبدالکریم بن طاووس/ منشورات الرضی، قم.
69- فضل زیارة الحسین علیه السلام، محمد بن علی بن حسن علوی الشجری/ مکتبة المرعشی، قم، 1403 ه. ق.
70- فلاح السائل، علی بن موسی بن طاووس/ دفتر تبلیغات اسلامی، قم.
71- فوائد رضویه، حاج شیخ عباس قمی.
72- فهرست کتابخانه گلپایگانی.
73- الفیض القدسی ضمن بحارالانوار، جلد 105، چاپ مکتبة اسلامیه/ 102 چاپ مؤسسه وفاء، بیروت.
74- قرب الاسناد، عبداللَّه حمیری/ مؤسسه آل البیت علیهم السلام، قم، 1413 ه. ق، چاپ اول.
75- قصص الأنبیاء، قطب الدین راوندی مؤسّسة المفید للطباعة والنشر، بیروت،
ص: 740
1409 ه. ق، 1989 م، چاپ اول.
76- قصص العلماء، میرزا محمد تنکابنی/ نشر علمیه اسلامی.
77- کافی، ثقة الاسلام کلینی/ دار الکتب الاسلامیه، تهران.
78- کامل الزیارات، جعفر بن محمد بن قولویه/ مطبعة المرتضویه، نجف اشرف 1356 ش.
79- کتاب سلیم بن قیس، سلیم بن قیس هلالی/ نشر الهادی، قم، 1415 ه. ق، 1373 ش چاپ اول.
80- کشف الحجب والأستار، سید اعجاز حسینی نیشابوری/ مطبعة بهمن، 1409 ه. ق، چاپ دوم.
81- کشف الظنون، مصطفی بن عبداللَّه/ دار الفکر، بیروت، 1402.
82- کشف الغمه، علی بن عیسی اربلی/ دارالکتاب الاسلامی، بیروت، 1380 ش.
83- کمال الدین، شیخ صدوق/ مؤسسه نشر اسلامی، قم 1416 ه. ق، چاپ سوم.
84- کنز العمّال، متقی بن حسام الدین هندی/ مؤسسة الرسالة، بیروت، 1409 ه. ق، 1989 م.
85- کنگره آقا حسین خوانساری به کوشش آیة اللَّه استادی.
86- الکنی والالقاب، حاج شیخ عباس قمی/ مکتبة الصدر، تهران، 1368 ش، چاپ پنجم.
87- الکواکب المنتشرة (طبقات اعلام الشیعة، القرن الثانی عشر)، حاج آقابزرگ تهرانی/ انتشارات دانشگاه تهران، 1372 ش، چاپ اول.
88- گلشن ابرار، جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم/ نشر معرفت.
89- لسان العرب، ابن منظور مصری/ نشر أدب الحوزة، قم، 1405 ه. ق، 1363 ش.
90- لطایف الامثال وظرائف الاقوال، رشید الدین وطواط/ ناشر أهل قلم، چاپ اول، 1376.
ص: 741
91- لطیفه های سیاسی محمود حکیمی
92- لغت نامه دهخدا، علی اکبر دهخدا/ نشر مؤسسه انتشارات چاپ دانشگاه تهران.
93- لؤلؤة البحرین، شیخ یوسف بحرانی/ مؤسسه آل البیت علیهم السلام، چاپ دوم.
94- المحاسن، احمدبن محمد بن خالدبرقی/ دارالکتب الاسلامیه تهران، 1370 ه. ق، 1330 ش.
95- مجمع البحرین، طریحی/ دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران.
96- المدخل من البحار، موسسة الوفاء، بیروت، ج (0).
97- مرآة الاحوال جهان نما، آقا احمد بن محمدعلی کرمانشاهی/ تحقیق موسسه علامه وحید بن بهبهانی، انتشارات انصاریان.
98- مرآة العقول، مولا محمدباقر مجلسی/ دارالکتب اسلامیه، چاپ دوم، 1404 ه. ق.
99- مزار شهید، شهید اول/ مؤسسه امام مهدی علیه السلام، قم، 1410 ه. ق، چاپ اول.
100- مزار کبیر، محمد بن جعفر المشهدی/ مؤسسه نشر اسلامی، قم، 1419 ه. ق، چاپ اول.
101- مزار مفید، شیخ مفید/ کنفرانس جهانی هزاره شیخ مفید، قم، 1413 ه. ق، چاپ اول.
102- مسالک الأفهام، شهید ثانی/ مؤسسه معارف اسلامیه، قم 1417 ه. ق، چاپ اوّل.
103- مصباح الزائر، سید علی بن طاووس/ مؤسسه آل البیت علیهم السلام قم، 1417 ه. ق، چاپ اول.
104- مصباح کفعمی، شیخ کفعمی/ مؤسسه اعلمی، بیروت، 1395 ه. ق، 1975 م، چاپ دوم.
105- مصباح المتهجّد، شیخ طوسی/ مؤسسة فقه الشیعه، بیروت، 1411 ه. ق، چاپ اول.
ص: 742
106- معانی الأخبار، شیخ صدوق/ مؤسسه نشر اسلامی، قم، 1416 ه. ق، چاپ سوم.
107- مقنعه، شیخ مفید/ مؤسسه نشر اسلامی، قم، 1417 ه. ق، چاپ چهارم.
108- مکارم الاخلاق، شیخ طبرسی/ دار البلاغه، بیروت، 1411 ه ق، 1991 م، چاپ دوم.
109- مکارم الاخلاق، علامه جزایری
110- من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق/ مؤسسه نشر اسلامی، قم، 1414 ه. ق، چاپ سوم.
111- مناقب ابن شهر آشوب/ المطبعة العلمیة، قم.
112- مناقب ابن مغازلی/ مناقب علی بن أبی طالب علیه السلام، علی بن محمّد بن محمّد الواسطی/ مکتبة الاسلامیه، تهران، 1403 ه، چاپ دوم.
113- منتخب الانوار المضیئه، الأصل للعلامة النسّابة النیلی، تحقیق مؤسسه امام هادی علیه السلام، قم 1420 ه، 1378 ش، چاپ اوّل.
114- منتخب التواریخ، معین الدین مظفری، انتشارات أساطیر، 1383 ه، چاپ اول.
115- موسوعة زیارات المعصومین علیهم السلام، تألیف مؤسسه امام هادی علیه السلام، قم، 1426 ه، 1384 ش.
ن
116- نهایه ابن اثیر، ابن اثیر جزری/ مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، قم، 1367 ش، چاپ چهارم.
117- نهایة الإحکام، علّامه حلّی/ مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، قم، 1410 ه، چاپ دوم.
118- نهج البلاغه، تحقیق صبحی الصالح/ مؤسسه دار الهجرة، قم.
119- وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی/ مؤسسه آل البیت علیهم السلام، قم، 1411 ه، چاپ اول.
120- وقایع السنین والاعوام، میر عبدالحسین خاتون آبادی، ناشر کتابفروشی اسلامیه.
121- وقعة صفّین، نصر بن مزاحم المنقری/ مؤسسه العربیة الحدیثة، قاهره، 1382 ه، چاپ دوم.
ص: 747
122- یادنامه مجلسی، مهدی مهریزی و هادی ربانی، نشر وزارت فرهنگ و ارشاد، 1379.
123- یازده رساله فارسی، حسن حسن زاده/ 1412 ه. ق.
124- الیقین، سید رضی الدین علی بن طاووس/ مؤسسه دار الکتاب قم، 1413 ه، چاپ اول.
125- ینابیع المودّة، سلیمان بن ابراهیم قندوزی/ دار الکتب العراقیه، قم 1385 ه. ق، 1966 م، چاپ هشتم
آیت الله سید هادی رفیعی پور علوی، در سال 1327 در شهرستان اصفهان متولد گردید. ایشان پس از دوران کودکی و تحصیلات ابتدایی در قامت نوجوانی سیزده ساله، در سال 1340 وارد حوزه علمیه اصفهان گردید. سه سال بعد یعنی از سال 1343 در حوزه علمیه قم و در مدرسه منتظریه حقانی، مشغول تحصیل شد.
دوران مقدماتی و سطح را در محضر حضرات آیات و حجج اسلام: بهشتی، قدوسی، شیخ زاده، جنتی، خزعلی، حرم پناهی، صانعی، مشکینی، احمدی میانجی و...، به تلمّذ پرداختند.
در علوم قرآنی، فلسفه، منطق و عرفان از محضر حضرات آیات: مصباح یزدی، مطهری، انصاری شیرازی، جوادی آملی، حسن زاده آملی و...، بهره بردند.
دروس خارج فقه، اصول و رجال را از محضر حضرات آیات عظام: شیخ کاظم تبریزی، حاج سید محمد رضا گلپایگانی، میرزا هاشم آملی، حاج سید علی علامه فانی، حاج شیخ جواد تبریزی، حاج شیخ محمد فاضل لنکرانی، حاج سید موسی شبیری زنجانی، مکارم شیرازی، وحید خراسانی و...، استفاده نمود، و به درجه اجتهاد نائل گردیدند.
ایشان در سایه عنایات اهل بیت علیهم السلام، سالیان متمادی ضمن تحصیل، به تدریس در رشته های ادبیات، منطق، فلسفه، فقه، اصول و علوم قرآنی در حوزه علمیه قم (مدرسه مبارکه فیضیه، مدرسه شهیدین، جامعة الزهراء سلام الله علیها، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم و غیره) اشتغال داشتند.
از جمله سوابق اجرایی ایشان می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
راه اندازی کمیته انقلاب اسلامی، در آغاز پیروزی انقلاب - بندر عباس.
راه اندازی و مدیریت حمل و نقل بنادر، در ابتدای انقلاب، سال 57-58 - بندرعباس.
نماینده حضرت امام (ره) در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بندر عباس.
مسئول کمیسیون مرکزی پیگیری فرمان حضرت امام خمینی (ره) مبنی بر عدم تحزب و گروه گرایی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کشور.
معاون آموزش جامعة الزهرا سلام الله علیها.
مؤسس، مدیر و مسئول تحقیقات موسسه پیام امام هادی علیه السلام.
تآلیفات، تحقیقات و تصحیحات ایشان در زمینه های، فقه، حدیث، ادعیه، زیارت، مهدویت، معارف اسلامی و... ، با همکاری پژوهشگران این مؤسسه به چاپ رسیده است که این آثار ارزشمند، مورد تأیید و تقدیر مراجع عظام، محققین، اساتید و فضلای حوزه و دانشگاه می باشد و در جشنواره های مختلف مورد تقدیر قرار گرفته است.
ایشان در هفته پژوهش و فناوری سال 1390، به عنوان پژوهشگر برتر استان قم انتخاب شدند.
آیت الله رفیعی پور همواره معتقد است، هر عالمی باید با تحقیقات جدی و دقیق به اندازه خود، خلأ های علمی و فرهنگی را پر کند و معارف سازنده و ناب اسلامی را به جامعه معرفی نماید.
موسسه پیام امام هادی علیه السلام در سال 1371 (15 ذیحجه 1412 قمری) با مدیریت حضرت آیت الله سید هادی رفیعی پور با هدف تصحیح و تحقیق، تألیف، احیاء تراث و نشر کتاب های فقه، حدیث و معارف مورد نیاز اسلامی و برطرف کردن کمبودهای تحقیقی جامعه خصوصاً حوزه های علمیه، تاسیس شد. و در این راستا کتبی تصحیح و تحقیق و تألیف نموده که مورد تأیید و لطف رهبر معظم انقلاب، مراجع عظام و مراکز حوزوی و دانشگاهی و شخصیت های فرهنگی قرار گرفته و بعضی از آنها برنده جایزه و لوح تقدیر کتاب سال جمهوری اسلامی ایران، کتاب سال حوزه علمیه قم، کتاب سال رضوی، کتاب سال ولایت، کتاب فصل جمهوری اسلامی ایران و... واقع شده است.
این موسسه با بیش از دو دهه فعالیت علمی و پژوهشی خود دستاورهای شایسته ای داشته است از جمله:
1- تصحیح و تحقیق کتاب المقنع شیخ صدوق (ره) که در سال 1374 چاپ شد در این اثر ثابت شد که این کتاب هم فقه است و هم حدیث (فقه مأثور) این کتاب به عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی ایران برگزیده شد.
2- تحقیق و تصحیح کتاب الهدایه شیخ صدوق (ره) که در سال 1379 چاپ شد این کتاب به عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی ایران برگزیده شد. متن الهدایه نیز همچون المقنع، روایت بوده و از مصادر بحارالانوار می باشد. متن کتاب با چندین نسخه خطی مقابله وتصحیح شده است. مقدمه این کتاب، شامل کامل ترین شرح زندگانی مرحوم صدوق(ره) ومطالبی جدید از جمله درباره مشایخ صدوق(ره) می باشد.
3- تحقیق و تصحیح کتاب منتخب الأنوار المضیئه فی ذکر الحجه (عج) در بخش امام مهدی (ع) انجام شد. این کتاب به عنوان کتاب برگزیده حوزه علمیه قم و کتاب برگزیده در سومین دوره کتاب سال ولایت 1379 و اثر ارزنده در نخستین جشنواره کتاب سال ولایت 1387 در بخش فرهنگی مسجد مقدس جمکران معرفی شد. این کتاب منتخبی از کتاب الأنوار المضیئه است که از مصادر بحارالأنوار می باشد و در دوازده فصل پیرامون احوال حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بحث می کند و شبهات درباره آن حضرت را پاسخ می دهد.
4- تصحیح و تحقیق کتاب الإعتقادات شیخ صدوق (ره) که به عنوان برنده لوح و جایزه از جشنواره کتاب سال حوزه علمیه قم معرفی شد.
کتاب الإعتقادات از قدیمی ترین و معتبرترین کتب اعتقادی شیعه بوده و بیش از ده قرن است که مورد توجه و عنایت علما، می باشد.این کتاب از نظر شیعه و علمای زمان شیخ صدوق (ره) به قدری حائزاهمیّت و مورد توجّه بوده که همه فرق اسلامی، شیعه را با این خصوصیّات شناسایی می کردند. عبارت روشن و رسا از جمله خصوصیات این متن وزین اعتقادی است، که با این قلم رسا نسبت های غیرصحیحی که بعضی از فرق به شیعه می دادند رد نموده و چهارچوبی صحیح و معتبر از اعتقادات شیعه امامیّه بیان کرده است.
5- کتاب دعاء الندبه و توثیقه من الکتاب و السنه که در بیست و سومین دوره جایزه کتاب فصل پاییز 1391 برنده جایزه و... معرفی شد. مقام معظم رهبری در سال 1392 همزمان با ایام برپایی بیست وششمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، ضمن بازدید از غرفه موسسه امام هادی علیه السلام در جریان تازه های نشر موسسه قرار گرفتند و پیرامون کتاب شریف "دعاء الندبه و توثیقه من الکتاب والسنه" فرمودند: "این کار، کار خیلی خوبی است".
در این کتاب سعی شده که تمام عبارت دعای ندبه با آیات قرآن و روایات تطبیق داده شود و روایاتی مثل یا مشابه متن دعا در پاورقی از روایات آورده شود تا اگر کسی احیاناً بخواهد در سند آن تردید کند به طور آشکار برای او روشن باشد که این متن مطابق با روایات اسلامی و اعتقادات شیعه می باشد. مقدمه ای وزین و علمی در اول کتاب پیرامون سند و تقویت آن آمده است، چون این کتاب مورد استفاده محققین قرار می گیرد چندین فهرست در آخر کتاب آورده شده است و می توان گفت چنین کتابی در زمینه دعای ندبه بی نظیر است، و در تقویت متن آن کمال دقت شده است، و برنده لوح و جایزه با رتبه برگزیده، ممتاز و رتبه اول و... گردید.
6- تألیف کتاب موسوعه زیارات المعصومین (ع) در 7 مجلد، که در هفتمین دوره کتاب سال ولایت، کتاب سال جمهوری اسلامی ایران و رتبه اول کتاب(در بخش تصحیح و تحقیق) اهل قلم اصفهان 1384 و کتاب برگزیده چهارمین جشنواره انتخاب کتاب رضوی 1390 معرفی شد.
این مجموعه که در نوع خود بی نظیر است، شامل زیارات معصومین علیهم السلام اعم از مطلقه، مخصوصه، زیارات جامعه و... در پنج جلد و دو جلد دیگر، یکی به فهارس فنّی اختصاص یافته و دیگری مقدمه این مجموعه می باشد. زیارات هرکدام از معصومین علیهم السلام در باب های ذیل تدوین گردیده است: 1- مختصر زندگی هرمعصوم 2- فضل(مدینه، نجف، کربلا و...) 3- فضل موضع قبر 4- فضل زیارت 5- زمان های مستحب زیارت 6- آداب مستحب زیارت 7- کیفیت زیارت 8- آداب بعد از زیارت 9- وداع.
8- ناشر برگزیده سیزدهمین دوره همایش کتاب سال حوزه 1390
9- ناشر برتر در چهارمین جشنواره کتاب سال رضوی1390
10- این مؤسسه در سال 1394 جزو 10 مؤسسه برتر پژوهشی در حوزوه علمیه قم توسط معاونت پژوهشی حوزه علمیه قم معرفی شد و برنده لوح و جایزه شد.
مؤسسه تلاش دارد فعالیت های پژوهشی خود را با علما، دانشمندان و صاحب نظران در میان گذاشته و در دیدار با آنان از راهنمایی های آنان بهره مند گردد و در این راستا چندین بار با مقام معظم رهبری و نیز با حضرات آیات عظام شبیری زنجانی، وحید خراسانی، سیستانی، سبحانی، صافی گلپایگانی، مرحوم حاج شیخ جواد تبریزی؛ و... دیدار داشته اند.
برای اولین بار"کارگاههای آشنایی با متون و معارف زیارات المعصومین علیهم السلام" توسط مؤسسه در حوزه علمیه قم و اصفهان تشکیل شد و در این دوره یک روزه به طور فشرده برای شرکت کنندگان مسائل علمی و معرفتی پیرامون منابع زیارات، مسائل اجتماعی و سیاسی در زیارات، اعتقادات در زیارات،اخلاق و تربیت در زیارات، و پرسش و پاسخ مطرح شد، و تاکنون بیش از هزار نفر از فضلا و طلاب سطح بالا در این دوره آموزشی شرکت کرده اند.
لینک صفحات رسمی موسسه امام هادی علیه السلام در شبکه های اجتماعی اینستاگرام، فیس بوک، گوگل+، توئیتر، بیسفون و نحوه دریافت مطالب از تلگرام منتشر می شود.
(برای استفاده از کانالهای تلگرام باید نرم افزار تلگرام را در گوشی خود به روز رسانی کنید و یا از نرم افزار تلگرام بر روی کامپیوتر استفاده کنید)
اینستاگرام فی_س ب_وک گروه تلگرام کانال تلگرام توئیتر گوگل+
برای عضویت در کانال تلگرام روایات ناب می توانید آدرس @revayatenab را در تلگرام تایپ و برای گروه یا عضوی ارسال و بر روی آن کلیک کرده و سپس گزینه join را انتخاب کنید.
یا اینکه پس از کلیک بر روی لینک زیر گزینه join را انتخاب کنید.
ب_____رای دری______اف_____ت آخ____ری____ن اخ____ب______ار و پیامکها ع__ض___و ک____ان____ال موسسه امام هادی علیه السلام در ت_____ل_____گ____رام ش____وی___د:
http://www.imamhadi.ir
آدرس: قم، خیابان توحید، کوچه5، پلاک31
تلفن: 02538825255
1- سایت رسمی موسسه پیام امام هادی علیه السلام
(www.imamhadi.ir)
سایت رسمی موسسه امام هادی علیه السلام در سال 1382 و با هدف ترویج فرهنگ شیعه تاسیس شد ...
2- سایت فروشگاه کتاب و محصولات فرهنگی موسسه پیام امام هادی علیه السلام
(eshop.imamhadi.ir)
فروش کتب مذهبی و شیعی
3- صفحه روایات ناب در سایت موسسه پیام امام هادی علیه السلام
سایت روایات ناب موسسه پیام امام هادی
امورفرهنگی موسسه امام هادی (ع) با هدف ترویج مطالعه روایات، از ابتدای آبان ماه 1395 اقدام به برگزاری مسابقات روایات ناب نموده است. منبع این مسابقه هفتگی کانال تلگرامی روایات ناب می باشد. شرکت کنندگان می توانند با سرچ احادیث داخل کانال، به آسانی به جواب سوالات دست یابند و سپس جواب ها را همراه با نام و نام خانوادگی، نام شهر و شماره همراه، به لینک مسابقه ارسال نمایند. در پایان هر هفته از بین شرکت کنندگان قرعه کشی انجام می شود و به نفر اول کارت هدیه پنجاه هزار تومانی و نفرات دوم تا چهارم جوایز ارزنده تقدیم می گردد. شما نیز می توانید عضویت در کانال روایات ناب از طریق نرم افزار تلگرام در این مسابقات شرکت نمایید.
آدرس کانال روایات ناب:
https://telegram.me/revayatenab
لینک جواب مسابقه: https://telegram.me/javab_revayatenab
عنوان و نام پدیدآور : اتحاد و انسجام/ نویسنده موسسه امام هادی علیه السلام.
مشخصات نشر : قم: موسسه پیام امام هادی (ع)، 1386.
مشخصات ظاهری : [630] ص.: مصور، عکس.
شابک : 55000 ریال : 964-8837-08-2
وضعیت فهرست نویسی : فاپا (برون سپاری)
یادداشت : کتاب حاضر به مناسبت سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی منتشر شده است.
یادداشت : عنوان دیگر: اتحاد و انسجام (بمناسبت سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی).
یادداشت : کتابنامه: ص. [607] - 618؛ همچنین به صورت زیرنویس.
عنوان دیگر : اتحاد و انسجام (بمناسبت سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی).
موضوع : وحدت اسلامی
شناسه افزوده : موسسه امام هادی (ع)
رده بندی کنگره : BP233/5 الف/23 1386
رده بندی دیویی : 297/482
شماره کتابشناسی ملی : 1191183
سرشناسه : رفیعی پور علوی، افتخارسادات
عنوان و نام پدیدآور : اصحاب امام حسین علیه السلام/ افتخارسادات رفیعی پورعلوی.؛ [برای] موسسه الامام الهادی، گروه پژوهشی تاریخ و سیره.
مشخصات نشر : قم: موسسه پیام امام هادی(ع)، 1394.
مشخصات ظاهری : 251 ص.؛ 5/14×21 س م.
فروست : بصیر؛ 2.
شابک : 91000 ریال: 978-964-8837-38-1
یادداشت : ص. ع. به انگلیسی: The companions imam al-husayn.
یادداشت : این کتاب با حمایت معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چاپ شده است.
یادداشت : کتابنامه: ص. 233 - 237 ؛ همچنین به صورت زیرنویس.
یادداشت : این کتاب در اصل پایان نامه کارشناسی مولف بوده است.
موضوع : حسین بن علی (ع)، امام سوم، 4 - 61ق -- اصحاب
موضوع : Hosayn ibn Ali, Imam III, 625 - 680 -- Companions
موضوع : حسین بن علی (ع)، امام سوم، 4 - 61ق -- سرگذشتنامه
موضوع : Hosayn ibn Ali, Imam III, 625 - 680 -- Biography
موضوع : واقعه کربلا، 61ق -- شهیدان
موضوع : Karbala, Battle of, Karbala, Iraq, 680 -- Martyrs
شناسه افزوده : موسسه پیام امام هادی(ع). گروه پژوهشی تاریخ و سیره
شناسه افزوده : ایران. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. معاونت امور فرهنگی
رده بندی کنگره : BP42/ر7الف6 1394
رده بندی دیویی : 297/9537
شماره کتابشناسی ملی : 4357159
سرشناسه : ابن بابویه، محمدبن علی، 311 - 381ق.
عنوان و نام پدیدآور : ... الاعتقادات/ تالیف شیخ صدوق ابی جعفرمحمدبن علی بن الحسین بن بابویه القمی؛ تحقیق و تعلیق موسسه الامام الهادی علیه السلام.
مشخصات نشر : قم: موسسه پیام امام هادی(ع)، 1390.
مشخصات ظاهری : 520،8 ص.
شابک : 225000 ریال: 978-964-8837-18-6
وضعیت فهرست نویسی : فاپا( چاپ دوم).
یادداشت : عربی.
یادداشت : ص.ع لاتینی شده: ....Abu jafar,mohammad b.ali b. al- husayn b.... Kitab al- itiqadat
یادداشت : چاپ اول: 1389( فیپا).
یادداشت : چاپ دوم.
یادداشت : چاپ سوم: 1435ق.= 1392.
موضوع : شیعه امامیه -- عقاید -- متون قدیمی تا قرن 14
شناسه افزوده : موسسه امام هادی (ع)
رده بندی کنگره : BP209/6/الف2الف6 1390
رده بندی دیویی : 297/4172
شماره کتابشناسی ملی : 2077639
عنوان و نام پدیدآور : الدعاء للمنتظر المهدی و الفرج علی یدیه فی احادیث النبی و اهل بیت علیه السلام/تالیف موسسه الامام الهادی (ع)
مشخصات نشر : قم: پیام امام هادی(ع)، 1432ق= 1390ش.
مشخصات ظاهری : 3،77ص.
شماره کتابشناسی ملی : 2915442
عنوان و نام پدیدآور : انوار درخشان: چهل حدیث معتبر به انضمام خطبه شعبانیه رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و خطبه امیرالمومنین علیه السلام پیرامون روزه و ماه رمضان/ تهیه و تنظیم موسسه پیام امام هادی علیه السلام.
مشخصات نشر : قم: پیام امام هادی (ع)، 1388.
مشخصات ظاهری : 84 ص.؛ 12×20 س م.
شابک : 2000 ریال(چاپ اول) ؛ 8400 ریال 964-90069-2-3 : ؛ 8400 ریال (چاپ هفتم) ؛ 2500 ریال( چاپ سوم)
وضعیت فهرست نویسی : برون سپاری.
یادداشت : عربی - فارسی.
یادداشت : چاپ قبلی: موسسه امام هادی(ع)، 1378.
یادداشت : چاپ اول: 1419ق. = پاییز 1377.
یادداشت : چاپ ششم.
یادداشت : چاپ هفتم: تابستان 1388.
یادداشت : چاپ سوم: 1379.
یادداشت : کتابنامه: ص. [82] - 83؛ همچنین به صورت زیرنویس.
عنوان دیگر : خطبه شعبانیه رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و خطبه امیرالمومنین علیه السلام پیرامون روزه و ماه رمضان.
موضوع : علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق -- خطبه ها
موضوع : دعای شعبانیه
موضوع : اربعینات -- قرن 14
موضوع : روزه (اسلام) -- احادیث
موضوع : رمضان -- احادیث
موضوع : دعاهای ماه رمضان
شناسه افزوده : موسسه امام هادی (ع)، گردآورنده
رده بندی کنگره : BP143/9/الف 88 1388
رده بندی دیویی : 297/218
شماره کتابشناسی ملی : 1866352
عنوان و نام پدیدآور : انوار هدایت، چهل حدیث معتبر در موعظه و حکمت: به ضمیمه صحیفه امام سجاد علیه السلام پیرامون زهد/ تهیه و تنظیم موسسه پیام امام هادی علیه السلام.
مشخصات نشر : قم: موسسه پیام امام هادی(ع)،1377 = 1419 ق.
مشخصات ظاهری : 136 ص.؛ 11 × 21 س م.
شابک : 2500ریال: 964-90069-3-1 ؛ 3000 ریال (چاپ سوم) ؛ 4000 ریال (چاپ چهارم ) ؛ 6500 ریال (چاپ پنجم) ؛ 13000 ریال( چاپ ششم) ؛ 19000 ریال ( چاپ هفتم )
یادداشت : فارسی - عربی
یادداشت : چاپ سوم: تابستان 1379.
یادداشت : چاپ چهارم: 1382.
یادداشت : چاپ پنجم: زمستان 1385.
یادداشت : چاپ ششم: بهار 1388.
یادداشت : چاپ هفتم : 1389.
یادداشت : کتابنامه: ص. [132]؛ همچنین به صورت زیرنویس.
عنوان دیگر : چهل حدیث معتبر در موعظه و حکمت
موضوع : علی بن حسین (ع)، امام چهارم، 38 - 94ق. -- کلمات قصار
موضوع : احادیث اخلاقی -- قرن 14
موضوع : احادیث شیعه -- قرن 14
موضوع : اربعینات -- قرن 14
موضوع : زهد -- احادیث
شناسه افزوده : موسسه امام هادی (ع)
رده بندی کنگره : BP248/الف 8 1377
رده بندی دیویی : 297/61
شماره کتابشناسی ملی : م 77-17730
عنوان و نام پدیدآور : آرامش بهشتی در پرتو اصلاح الگوی مصرف/مولف موسسه امام هادی (ع).
مشخصات نشر : قم: موسسه پیام امام هادی(ع)، 1389.
مشخصات ظاهری : 348 ص.
شابک : 48000 ریال: 964-8837-29-5
وضعیت فهرست نویسی : فاپا
یادداشت : ص.ع. به انگلیسی: Paradise tranquility ...
یادداشت : کتابنامه: ص. [333] - 338؛ همچنین به صورت زیرنویس.
موضوع : مصرف -- جنبه های مذهبی -- اسلام
موضوع : صرفه جویی -- جنبه های مذهبی -- اسلام
شناسه افزوده : موسسه امام هادی (ع)
رده بندی کنگره : BP250/35/آ37 1389
رده بندی دیویی : 297/632
شماره کتابشناسی ملی : 2118119
سرشناسه : رفیعی پور علویجه، عباس، 1335 -
عنوان و نام پدیدآور : آفت و سلامت در گفتار پیشوایان : شناخت آفت، حفظ سلامت/ تالیف سیدعباس رفیعی پورعلوی ؛ به کوشش موسسه پیام امام هادی علیه السلام.
مشخصات نشر : قم: موسسه پیام امام هادی(ع)، 1393.
مشخصات ظاهری : 48 ص.
وضعیت فهرست نویسی : فیپا
یادداشت : کتابنامه.
موضوع : احادیث شیعه -- قرن 14
شناسه افزوده : موسسه امام هادی (ع)
رده بندی کنگره : BP136/9/ر74آ7 1393
رده بندی دیویی : 297/212
شماره کتابشناسی ملی : 3452607
سرشناسه : مجلسی، محمد باقربن محمدتقی، 1037 - 1111ق.
عنوان و نام پدیدآور : تحفه الزائر/ تالیف محمدباقر مجلسی.
مشخصات نشر : قم: موسسه پیام امام هادی (ع)، 1386.
مشخصات ظاهری : 144، [756] ص.: جدول.
شابک : 0 9000 ریال: 9789648837056
وضعیت فهرست نویسی : فاپا
یادداشت : عنوان روی جلد: زیارات چهارده معصوم علیهم السلام.
یادداشت : کتابنامه: ص. [735] - 743؛ همچنین به صورت زیرنویس.
یادداشت : نمایه.
عنوان روی جلد : زیارات چهارده معصوم علیهم السلام.
موضوع : حسین بن علی (ع)، امام سوم، 4 - 61ق -- زیارت نامه ها
موضوع : زیارت و زائران -- آداب و رسوم
شناسه افزوده : موسسه امام هادی (ع)
رده بندی کنگره : BP262/م3ت3 1386
رده بندی دیویی : 297/76
شماره کتابشناسی ملی : 1145212
عنوان و نام پدیدآور : جامع زیارات المعصومین علیهم السلام/ التالیف موسسةالامام الهادی علیه السلام.
مشخصات نشر : قم: موسسه پیام امام هادی (ع)، 1432 ق.-= 1389 -
مشخصات ظاهری : ج.
شابک : 300000 ریال: دوره 964-8837-10-4 : ؛ ج. 1 978-964-8837-11-2 : ؛ ج. 2 964-8837-12-0 : ؛ ج. 3 964-8837-13-9 : ؛ ج. 4 964-8837-14-7 : ؛ ج. 5 964-8837-15-5 : ؛ ج. 6 964-8837-16-3 :
یادداشت : عربی.
یادداشت : پشت جلد لاتینی شده: Jami ziyarat al- masumin.
یادداشت : این کتاب با مشارکت و حمایت معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چاپ شده است.
یادداشت : کتابنامه.
مندرجات : ج. 1. المدینةالمنورة.- ج. 2. النجف الاشرف.- ج. 3. زیارات الامام الحسین علیه السلام.- ج. 4. زیارات الکاظمین، والعسکریین، والحجة علیهم السلام.- ج. 5. زیارات علی بن موسی الرضا علیهماالسلام. 6.الزبارات الجامعة
موضوع : زیارتنامه ها
رده بندی دیویی : 297/777
رده بندی کنگره : BP271/ج2 1389
شناسه افزوده : موسسه امام هادی (ع)
شماره کتابشناسی ملی : 2630033
عنوان و نام پدیدآور : جوانی فرصت نوآوری و شکوفایی/ تهیه و تنظیم موسسه امام هادی علیه السلام .
مشخصات نشر : قم: پیام امام هادی، 1387.
مشخصات ظاهری : 208 ص.: مصور، عکس؛ 11×20 س م.
شابک : 16000 ریال 978-964-8837-17-1: ؛ 30000 ریال(چاپ سوم)
وضعیت فهرست نویسی : فاپا
یادداشت : چاپ سوم: تابستان 1389.
یادداشت : کتابنامه: ص.[ 195]- 201؛ همچنین به صورت زیرنویس.
موضوع : جوانان مسلمان
موضوع : جوانان -- جنبه های اخلاقی
موضوع : مشاهیر -- سرگذشتنامه
موضوع : شهیدان مسلمان
شناسه افزوده : موسسه امام هادی (ع)
رده بندی کنگره : BP230/165/ج87 1387
رده بندی دیویی : 297/483
شماره کتابشناسی ملی : 1671093
عنوان و نام پدیدآور : حکمت های کوتاه از پیامبر اکرم واهل بیت علیهم السلام/ مولف موسسه پیام امام هادی علیه السلام؛ با حمایت معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
مشخصات نشر : قم:موسسه پیام امام هادی(ع)، 1395.
مشخصات ظاهری : 355 ص.؛ 5/14×5/21س م.
فروست : بصیر؛ 2.
شابک : 140000 ریال:978-964-8837-32-2
وضعیت فهرست نویسی : فاپا(چاپ دوم)
یادداشت : فارسی- عربی.
یادداشت : پشت جلد به انگلیسی: Brief apothegms: from the prophet Muhammad and his ahl al-bayt ...
یادداشت : چاپ دوم.
یادداشت : بالای عنوان: قصار الحکم.
یادداشت : کتابنامه: ص.307- 314؛ همچنین به صورت زیرنویس.
یادداشت : نمایه.
عنوان دیگر : قصار الحکم.
موضوع : چهارده معصوم -- کلمات قصار
موضوع : *Fourteen Innocents of Shiite -- Quotations
شناسه افزوده : موسسه امام هادی (ع)
شناسه افزوده : ایران. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. معاونت امور فرهنگی
رده بندی کنگره : BP136/9/ح8 1395
رده بندی دیویی : 297/95
شماره کتابشناسی ملی : 4171893
سرشناسه : موسسه امام هادی (ع)
عنوان قراردادی : دعای ندبه .شرح
عنوان و نام پدیدآور : دعاءالندبه و توثیقه من الکتاب والسنه / التالیف والتحقیق موسسه الامام الهادی -قم المقدسه.
مشخصات نشر : قم: موسسه پیام امام هادی(ع)٬ 1434 ق.= 1392.
مشخصات ظاهری : 8٬5٬675 ص.: جدول.
شابک : 180000 ریال: گالینگور: 978-964-8837-26-0 ؛ 240000 ریال: گالینگور٬ چاپ سوم
وضعیت فهرست نویسی : تجدید چاپ.
یادداشت : عربی.
یادداشت : پشت جلد به انگلیسی: . The Dua al-nudbah
یادداشت : چاپ دوم.
یادداشت : چاپ سوم: 1435ق.= 1392.
یادداشت : کتابنامه به صورت زیرنویس.
یادداشت : نمایه.
عنوان دیگر : The Dua al-nudbah.
موضوع : دعای ندبه -- نقد و تفسیر
رده بندی کنگره : BP269/70422/م8 1392
رده بندی دیویی : 297/774
شماره کتابشناسی ملی : 3125048
شابک : 15000 ریال : 964-8837-28-7
شماره کتابشناسی ملی : 2024582
عنوان و نام پدیدآور : دیار سجده : چهل حدیث از سیره سیدالساجدین در سفر به بیت الحرام / محمدمهدی کافی .
مشخصات نشر : قم : موسسه پیام امام هادی(ع) ، 1389.
مشخصات ظاهری : 96 ص.؛ 5/11×20 س م.
یادداشت : کتابنامه : ص. 95 - 96 ؛ همچنین به صورت زیرنویس .
موضوع : علی بن حسین (ع)، امام چهارم، 38 - 94ق. -- احادیث
موضوع : حج -- احادیث
رده بندی دیویی : 297/954
رده بندی کنگره : BP43/2 /ک2 د9 1389
سرشناسه : علی بن حسین (ع)، امام چهارم، 38 - 94ق.
شناسه افزوده : کافی، محمدمهدی، 1348 -، گردآورنده
شناسه افزوده : موسسه امام هادی (ع)
وضعیت فهرست نویسی : فاپا
عنوان و نام پدیدآور : دیدارها و گفتگوهای سیدالشهدا علیه السلام / نویسنده مهدی عبداللهی.
مشخصات نشر : قم: موسسه پیام امام هادی(ع)، 1387.
مشخصات ظاهری : 120 ص.
یادداشت : چاپ اول: 1386 ( فیپا ).
یادداشت : چاپ دوم.
یادداشت : چاپ سوم: 1391.
یادداشت : کتابنامه: ص.[ 119 ] - 120؛ همچنین به صورت زیرنویس.
یادداشت : نمایه.
موضوع : حسین بن علی (ع)، امام سوم، 4 - 61ق -- سرگذشتنامه
رده بندی دیویی : 297/953
رده بندی کنگره : BPP41/4/ع27د9 1388
سرشناسه : عبداللهی، مهدی، 1337-
وضعیت فهرست نویسی : فاپا ( چاپ دوم )
شابک : 14000ریال 978-964-8837-03-2 : ؛ 20000 ریال (چاپ سوم)
شماره کتابشناسی ملی : 1146869
عنوان و نام پدیدآور : سخنان قدسی 2، یا، سخن خدا با پیامبران و مقربان/ تالیف موسسه پیام امام هادی علیه السلام.
مشخصات نشر : قم: موسسه پیام امام هادی(ع)، 1392.
مشخصات ظاهری : 359 ص.
شابک : 95000 ریال 978-964-8837-33-9 :
یادداشت : چاپ دوم: زمستان.
یادداشت : کتابنامه: ص. 352- 358.؛ همچنین به صورت زیرنویس.
موضوع : احادیث قدسی
رده بندی دیویی : 297/213
رده بندی کنگره : BP139/5/س34 1392
شناسه افزوده : موسسه امام هادی (ع)
شابک : 20000 ریال 964-8837-23-6 :
شماره کتابشناسی ملی : 2117928
عنوان و نام پدیدآور : سخنان قدسی، یا، سخن خدا با سه پیامبر اولی العزم.../ تهیه و تنظیم موسسه پیام امام هادی علیه السلام.
مشخصات نشر : قم: پیام امام هادی (ع)، 1381.
مشخصات ظاهری : 142 ص.؛ 11×5/19 س م.
یادداشت : چاپ دوم:1382.
یادداشت : چاپ سوم: بهار 1388.
یادداشت : چاپ پنجم : 1392.
یادداشت : کتابنامه: ص. 142؛ همچنین به صورت زیرنویس.
عنوان دیگر : سخن خدا با سه پیامبر اولی العظم
موضوع : احادیث قدسی
موضوع : احادیث خاص (معراج)
رده بندی دیویی : 297/213
رده بندی کنگره : BP139/5/س 3 1381
شناسه افزوده : موسسه امام هادی (ع)
شابک : 6000ریال:964-90069-7-4 ؛ 6000 ریال( چاپ دوم) ؛ 12500 ریال( چاپ سوم) ؛ 27500 ریال (چاپ پنجم)
شماره کتابشناسی ملی : م 81-25587
عنوان و نام پدیدآور : سه خطبه فاطمه زهرا علیهاالسلام/ تهیه و تنظیم مهدی عبداللهی.
مشخصات نشر : قم: موسسه پیام امام هادی(ع)، 1392.
مشخصات ظاهری : 64 ص.
یادداشت : فارسی- عربی.
یادداشت : چاپ اول: 1389 (فیپا).
یادداشت : چاپ دوم.
یادداشت : عنوان روی جلد: 3 خطبه حضرت زهرا.
یادداشت : کتابنامه: ص. [63]؛ همچنین به صورت زیرنویس.
عنوان روی جلد : 3 خطبه حضرت زهرا.
موضوع : فاطمه زهرا (س)، 8؟ قبل از هجرت - 11ق. -- خطبه ها
رده بندی دیویی : 297/973
رده بندی کنگره : BP27/22/ع25س9 1392
سرشناسه : فاطمه زهرا (س)، 8؟ قبل از هجرت - 11ق.
شناسه افزوده : عبداللهی، مهدی، 1328 -، گردآورنده
شناسه افزوده : موسسه امام هادی (ع)
وضعیت فهرست نویسی : فاپا
شابک : 18000ریال 964-8837-06-6 : ؛ 16000 ریال(چاپ اول) ؛ 35500 ریال (چاپ سوم)
شماره کتابشناسی ملی : 1145282
عنوان و نام پدیدآور : شمیم سیب بهشت : بررسی اسماء و اوصاف و القاب فاطمه زهرا علیهماالسلام در زیارات (همراه با سیری کوتاه در زندگی و فضایل آن حضرت) / به اهتمام موسسه امام هادی علیه السلام ؛ گردآوری و تنظیم محمدمهدی کافی.
مشخصات نشر : قم: پیام امام هادی (ع)، 1388.
مشخصات ظاهری : 200 ص.
یادداشت : چاپ اول: 1386.
یادداشت : چاپ دوم.
یادداشت : چاپ سوم: 1392.
یادداشت : کتابنامه: ص.[ 198 ] - 200؛ همچنین به صورت زیرنویس.
موضوع : فاطمه زهرا (س)، 8؟ قبل از هجرت - 11ق. -- نام ها
موضوع : فاطمه زهرا (س)، 8؟ قبل از هجرت - 11ق. -- سرگذشتنامه
رده بندی دیویی : 297/973
رده بندی کنگره : BP27/3 /ن2ک21388
سرشناسه : کافی، محمدمهدی، 1348 -، گردآورنده
شناسه افزوده : موسسه امام هادی (ع)
وضعیت فهرست نویسی : فاپا ( چاپ دوم )
عنوان و نام پدیدآور : در حریم یاس: مجموعه زیارات حضرت زهرا علیهاالسلام / تهیه و تنظیم موسسه پیام امام هادی علیه السلام.
مشخصات نشر : تهران: پیام امام هادی(ع)، 1381.
مشخصات ظاهری : 112ص.
شابک : 4400ریال: 964-90069-9-0 ؛ 7000 ریال ( چاپ سوم ) ؛ 10000ریال ( چاپ چهارم ) ؛ 24000 ریال (چاپ پنجم)
یادداشت : چاپ دوم: 1384.
یادداشت : چاپ سوم: پاییز 1385.
یادداشت : چاپ چهارم: 1388.
یادداشت : چاپ پنجم: 1392.
یادداشت : عنوان روی جلد:در حریم یاس: مجموعه زیارات حضرت زهرا (علیهاالسلام) به همراه مقدمه ای گویا و فشرده در شرح حال آن حضرت.
یادداشت : کتابنامه: ص. 101 - 110؛ همچنین به صورت زیرنویس.
عنوان روی جلد : در حریم یاس: مجموعه زیارات حضرت زهرا (علیهاالسلام) به همراه مقدمه ای گویا و فشرده در شرح حال آن حضرت.
موضوع : فاطمه زهرا (س)، 8؟ قبل از هجرت - 11ق. -- زیارتنامه ها
شناسه افزوده : موسسه امام هادی (ع)
رده بندی کنگره : BP271/د43 1381
رده بندی دیویی : 297/777
شماره کتابشناسی ملی : م 81-25573
عنوان و نام پدیدآور : فروغ عاشورا در گفتار امام سجاد علیه السلام مشتمل بر خطبه های امام سجاد علیه السلام در کوفه، شام ، مدینه و برخی از گفتگوهای آن حضرت / تهیه و تنظیم مهدی عبداللهی.
مشخصات نشر : قم: پیام امام هادی(ع)، 1381.
مشخصات ظاهری : 96 ص.؛ 5/10 × 19 س م.
یادداشت : فارسی - عربی
یادداشت : چاپ دوم: 1382.
یادداشت : چاپ سوم : 1385.
یادداشت : چاپ چهارم: 1388.
یادداشت : کتابنامه:ص 96 ؛ همچنین به صورت زیرنویس.
موضوع : علی بن حسین (ع)، امام چهارم، 38 - 94ق. -- خطبه ها، امام چهارم
موضوع : عاشورا
موضوع : واقعه کربلا، 61ق
رده بندی دیویی : 297/954
رده بندی کنگره : BP43/2/ع2ف 4 1381
سرشناسه : علی بن حسین (ع)، امام چهارم، 38 - 94ق.
شناسه افزوده : عبداللهی، مهدی، 1328 -، گردآورنده، مترجم
شناسه افزوده : موسسه امام هادی (ع)
شابک : 4000 ریال 964-90069-8-2 : ؛ 4000 ریال ( چاپ دوم ) ؛ 5500 ریال ( چاپ سوم )
شماره کتابشناسی ملی : م 81-25590
عنوان و نام پدیدآور : مجموعه مقالات کوتاه درباره امام هادی علیه السلام/[گردآوری] موسسه پیام امام هادی، گروه پژوهشی تاریخ و سیره .
مشخصات نشر : قم: موسسه پیام امام هادی(ع)، 1395.
مشخصات ظاهری : 328 ص.
فروست : منیر؛ 1.
یادداشت : پشت جلد به انگلیسی : Short articles on the 10th infallible Imam Ali Al-Hadi.
موضوع : علی بن محمد (ع)، امام دهم، 212 - 254ق. -- مقاله ها و خطابه ها
موضوع : Ali ibn Muhammad, Imam X -- Adresses , essays , lectures
رده بندی دیویی : 297/9583
رده بندی کنگره : BP49/م32 1395
شناسه افزوده : موسسه پیام امام هادی(ع). گروه پژوهشی تاریخ و سیره
شابک : 140000 ریال:978-964-8837-37-7
شماره کتابشناسی ملی : 4723103
شابک : 118000 ریال:978-964-8837-00-7
شماره کتابشناسی ملی : 3110136
عنوان و نام پدیدآور : موسوعة کلمات الامام المهدی عجل الله تعالی فرجه / التالیف موسسه الامام الهادی (ع).
مشخصات نشر : قم: موسسه پیام امام هادی (ع)، 1434 ق.= 1391.
مشخصات ظاهری : [419]، 5 ص.
یادداشت : عربی.
یادداشت : پشت جلد به انگلیسی: A compendium of Imam al- Mahdi's discourses.
یادداشت : چاپ دوم.
یادداشت : کتابنامه: ص. [393]- 400؛ همچنین به صورت زیرنویس.
موضوع : محمدبن حسن (عج)، امام دوازدهم، 255ق. - -- احادیث
رده بندی دیویی : 297/959
رده بندی کنگره : BP51/2/م85 1391
شناسه افزوده : موسسه امام هادی (ع)
عنوان و نام پدیدآور : موسوعه زیارات المعصومین: زیارات الامام الحسن سید الشهداء / تالیف موسسه امام هادی(ع).
مشخصات نشر : قم: موسسه پیام امام هادی(ع)، 1428 ق.= 1386.
مشخصات ظاهری : ج.
یادداشت : عربی.
یادداشت : کتابنامه به صورت زیرنویس.
موضوع : زیارت و زائران
موضوع : زیارت و زائران -- آداب و رسوم
موضوع : زیارت و زائران -- فلسفه
موضوع : دعاها
موضوع : زیارتنامه ها
رده بندی دیویی : 297/76
رده بندی کنگره : BP262/م77م8 1386
سرشناسه : موسسه امام هادی (ع)
وضعیت فهرست نویسی : برون سپاری
شابک : دوره: 964-94151-2-2 ؛ ج3 : 964-94151-6-5
شماره کتابشناسی ملی : 2987796
عنوان و نام پدیدآور : مهج الزیارات (منتخب الزیارات)/ التالیف موسسةالامام الهادی علیه السلام.
مشخصات نشر : قم: موسسه پیام امام هادی (ع)، 1389.
مشخصات ظاهری : [219] ص.
یادداشت : عربی.
یادداشت : پشت جلد لاتینی شده: Muhaj al- ziyarat= gems of ziarat- texts.
یادداشت : عنوان دیگر: مهج الزیارات.
یادداشت : کتابنامه: ص. 205- 209؛ همچنین به صورت زیرنویس.
عنوان دیگر : مهج الزیارات.
موضوع : قرآن. برگزیده ها
موضوع : زیارتنامه ها
موضوع : چهارده معصوم -- زیارتنامه
موضوع : زیارت و زائران -- آداب و رسوم
رده بندی دیویی : 297/777
رده بندی کنگره : BP271/م876 1389
شناسه افزوده : موسسه امام هادی (ع)
شابک : 35000 ریال 978-964-8837-19-8 :
شماره کتابشناسی ملی : 2629868
عنوان و نام پدیدآور : ولایت نامه/ [سید رضی]؛ ترجمه محمدمهدی کافی.
مشخصات نشر : قم: موسسه پیام امام هادی(ع)، 1389.
مشخصات ظاهری : 192 ص.
یادداشت : کتاب حاضر قبلا در سال 1381 توسط انتشارات انصاری منتشر شده است.
عنوان قراردادی : خصائص الائمه علیهم السلام: خصائص امیرالمومنین علیه السلام .فارسی
موضوع : علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. -- مدایح و مناقب
موضوع : علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق -- احادیث
رده بندی دیویی : 297/951
رده بندی کنگره : BP37/ش44خ6041 1389
سرشناسه : شریف الرضی، محمدبن حسین، 359 - 406ق.
شناسه افزوده : کافی، محمدمهدی، 1348 -، مترجم
وضعیت فهرست نویسی : فیپا
شابک : 27000 ریال 964-8837-27-9 :
شماره کتابشناسی ملی : 2027806
عنوان و نام پدیدآور : هفتاد سخن درباره ی همت و کار/ مولف موسسه امام هادی علیه السلام.
مشخصات نشر : قم: موسسه پیام امام هادی (ع)، 1389.
مشخصات ظاهری : 80 ص.؛ 10/5×14 س م.
یادداشت : عنوان روی جلد: هفتاد سخن درباره همت و کار.
یادداشت : کتابنامه: ص. 80.
عنوان روی جلد : هفتاد سخن درباره همت و کار.
موضوع : تلاش و تقلا -- احادیث
موضوع : اسلام و کار
رده بندی دیویی : 297/218
رده بندی کنگره : BP141/5 /ت8 ھ7 1389
شناسه افزوده : موسسه امام هادی (ع)
وضعیت فهرست نویسی : فاپا
شابک : 9000 ریال: 964-8837-25-2
شماره کتابشناسی ملی : 2078008
عنوان و نام پدیدآور : همت بلند و تلاش مستمر:همت ، کار، تلاش از نظر قرآن و روایات/تهیه و تنظیم موسسه امام هادی علیه السلام .
مشخصات نشر : قم: موسسه پیام امام هادی(ع)، 1389.
مشخصات ظاهری : 204ص.؛5/11×5/20س م.
موضوع : تلاش و تقلا -- جنبه های مذهبی -- اسلام
موضوع : تلاش و تقلا -- احادیث
موضوع : تلاش و تقلا -- جنبه های قرآنی
موضوع : اسلام و کار
رده بندی دیویی : 297/483
رده بندی کنگره : BP230/13/ھ78 1389
شناسه افزوده : موسسه امام هادی (ع)
شابک : 26000 ریال 964-8837-22-8:
شماره کتابشناسی ملی : 2537876